۱۳۹۱ فروردین ۲۸, دوشنبه

مهمترین خبرهای روز دوشنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

گونتر گراس
بازتاب یک پیام!
چهاردم آوریل 2012
مجید دارابیگی
 
گونتر گراس نویسنده ی هشتاد و چهار ساله ی آلمانی و برنده ی جایزه ی ادبیات نوبل که هنوز هم روزانه دوازده ساعت ایستاده در پشت میز کارش قلم می زند،  نویسنده ای است پرکار و بلند آوازه  در سطح جهان  و از نویسنده گان بزرگ سده ی بیستم آلمان  شاید  تنها با توماس مان و برتولدت برشت قابل مقایسه باشد، بیش از پنجاه اثر برجسته دارد و  شمار زیادی  از این آثار  به  زبان های زنده ی جهان ترجمه شده است. در  اهمیت نویسنده گی گوینتر گراس همین بس گفته شود  هنگامی که به زنده یاد احمد شاملو خبر دادند که جایزه ی نوبل امسال را هم به شما  ندادند  و  نصیب گوینترگراس شد در واکنشی مثبت می گوید گراس  نویسنده ی بزرگی است و شایسته ی دریافت جایزه ی نوبل!   
 گراس یکی از نویسنده گان سیاسی پس از جنگ است که در طی شصت سال گذشته  مسائل مهم سیاسی و اجتماعی  آلمان و  اروپا  را در قالب رمان،  گزارش، یادواره  و شعر بازتاب داده است و اگر چه به عنوان نویسنده شهرت دارد تا شاعر،  اما دست توانائی در شعر دارد و هر قطعه از شعرهای اش به سبک  برشت  بیان گر یک درد اجتماعی و روایت گر یک مساله  خاص سیاسی و حاوی پیامی ویژه است.
در روز چهار شنبه پنجم ماه مارس سال جاری قطعه شعری از وی هم زمان در سه روزنامه ی چپ لیبرال و پرتیراژ اروپا،  زوید دویچه سایتونگ  آلمان، لا رپوبلیکا  ایتالیا، و ال پایس اسپانیا که در مجموع بیش از یک و نیم میلیون تیراژ دارند هم زمان به سه زبان مهم جهان انتشار یافت و  قرار براین بوده که در همان روز در روزنامه نیویورک تایمز هم انتشار یابد اما سردیبر نیویورک تایمر ادعا می کند که آن را به موقع دریافت نداشته است.  البته متن پیام فردای آن روز در شمار بیش تری از  روزنامه های اروپائی و جهان انتشار یافت و مورد بررسی  و نقد رسانه های نوشتاری، دیداری و شنوداری قرار گرفت.
 گراس در این پیام شاعرانه توضیع می دهد  که چرا این همه زمان سکوت کرده است و سکوتی این چنین طولانی!ا؟  و چرا سکوت بیش از این جایز نیست و تابوها  را باید شکست. در پیام خود می گوید از مقامات  دولت خودمان(آلمان)  شنیده می شود که یک زیردریائی مجهز دیگر  که قادر است کلاهک های اتمی با قدرت تخریب زیاد حمل کند به زودی تحویل اسرائیل  خواهد شد. در این جا لازم به یاد آوری است که دولت آلمان پس از ایالات متحده ی آمریکا دومین  کمک دهنده ی  اسرائیل است و  دولت اسرائیل از  1965 تاکنون سالانه معادل پانصد میلیون مارک کمک نظامی و مالی بلاعوض به عنوان غرامت کشتار یهودیان در جنگ دوم جهانی دریافت می دارد. حال آن که در دوران جنگ دوم جهانی اسرائیلی وجود نداشته که امروز اسرائیل  وارث شهروندان قربانی اش باشد.
بیش ترین شمار قربانیان یهود، یعنی  بیش ار سه میلیون نفر از شهروندان لهستان بودند و دومین رقم قربانیان  از شهروندان یهودی مذهب اوکرائین، جمهوری های بالتیک، روسیه ی سفید،  روسیه  و  خود آلمان است  و اگر قرار  پرداخت غرامت در میان باشد در درجه نخست حق لهستان است که  در جریان تجاوز آلمان نازی از جمعیت سی میلیونی اش سه میلیون یهودی و سه میلیون غیر یهودی را از دست داده است .
 یک نکته ی حاشیه ای دیگر هم که باید بیان نمود این است که جمهوری فدرال آلمان پس از ایالات متحده آمریکا  و  روسیه سومین کشور صادرکننده سلاح  و تجهیزات نظامی در جهان است  و بخش عمده ی  این سلاح صادراتی روانه ی خاورمیانه می شود که باید رضایت اسرائیل را هم با خود داشته باشد. همین سال گذشته و در اوج تظاهرات مسالمت آمیز مردم بحرین که با یورش تانک های عربستان سرکوب می شد دولت آلمان اعلام کرد صدور دویست دستگاه  تانک پیش رفته ی لئوپارد به عربستان را تصویب کرده است، تصویب نامه ای که موافقت پیشاپیش اسرائیل را هم با خود داشت.
از این روی پیام گوینتر گراس در ضمن اعتراضی هم هست به سیاست اقتصاد میلتاریستی آلمان و صدور اسلحه ی دولت آلمان که به موجب مصوبه ی سازمان ملل هیچ کشوری حق صدور اسلحه به  مناطق جنگی و بحرانی جهان را ندارد و دولت های صادرکننده ی سلاح  موظف اند از تحویل سلاح و مهمات به نظام های سرکوبگر  و  پای مال کننده گان حقوق بشر خودداری ورزند. اما دولت آلمان هم چون ایالات متحده ی امریکا،  روسیه،  فرانسه  و  بریتانیا سالانه میلیاردها دلار سلاح،  مهمات  و تجهیزات نظامی در اختیار ترکیه، عربستان،  اسرائیل، ایران، شیخ نشین ها و ...  قرار می دهد و بخشی از رشد اقتصادی این کشور  در پرتو صدور ابزار کشت و کشتار انسانی است  و این رشد  به بهای قربانیان بی شمار نظام های سرکوب گر در  جهان و کشورهای خاورمیانه  تمام می شود.  
گراس در پیام خود اعلام خطر می کند که اسرائیل صلح جهان را به خطر انداخته است  این کشور در سال های گذشته به طور مخفیانه  به تجهیز  اتمی خود پرداخته و  هم اکنون سلاح های  ویران گری  در اختیار دارد و  کشور ایران را تهدید به نابودی می کند. این ابزار مخرب را باید از اختیار دولت اسرائیل خارج ساخت و به کنترل ارگان ها و نهادهای بین ال مللی در آورد.  
تابو شکنی گراس در افشای سلاح اتمی اسرائیل نیست زیرا  از هنگام سرنگون ساختن یک هواپیمای  لیبیائی  بر فراز صحرای نقب در 1973 آشکار شد که اسرائیل دست اندر کار تولید سلاح های اتمی است و  یک دهه دیرتر تکنیسین شجاع و انسان دوست  اسرائیلی، «وانو مُردخای» طی مصاحبه ای با روزنامه تایمز لندن در سال 1386 با اسناد معتبر نشان داد که اسرائیل با کمک های فنی رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی در حال تهیه بمب اتمی است و به همین جرم هم به هجده سال زندان محکوم شد و هنگامی هم که  پس از  گذراندن دوران محکومیت از زندان آزاد شد با استقبال گرم ده ها هزار تن از  مردم صلح دوست اسرائیل و روشن فکران، روزنامه نگاران و  هواداران صلح  از   اروپا، آمریکا و استرالیا  مواجه شد که به همین منظور وارد اسرائیل شده بودند.  البته پس از زوال رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی اسرائیل  تسلیحات اتمی خود را به کمک فرانسه تجهیز نمود. از این روی تابو شکنی امروز گراس اتقاد روشن و بدون اما و اگر از سیاست توسعه طلبانه ی اسرائیل و تهدید صلح جهانی از جانب آن است و نه افشای داشتن سلاح اتمی!  
گراس به لحاظ سایسی یک شخصیت سوسیال دموکرات است و  در  چهار دهه ی گذشته در انتخابات سرتاسری آلمان هم واره و در هر دوره  در  انتخابات از حزب سوسیال دموکرات و نامزدهای این حزب پشتیبانی نموده  و به ویژه پشتیبانی وی از ویلی برانت که با دومشخصه ی تشنج زدائی با شرق و  گسترش دامنه ی  دولت رفاه به میدان آمد و چهره ی جهانی آلمان غربی را دگرگون ساخت در بسیج رای دهنده گان  اهمیت اساسی داشت . گراس هنوز هم  خود را یک سوسیال دموکرات اصیل می داند و اگر چه حزب سوسیال دموکرات آلمان همانند دیگر هم پالکی های اروپائی اش مرتب از برنامه ی سوسیال دموکراسی عدول می کند اما گراس هم چنان بر موضع خود پا برجاست  و نا پی گیری های این حزب را چه هنگامی که در قدرت است و چه هنگامی که در اپوزیسیون  به باد انتقاد می گیرد. هنگامی که حزب سوسیال دموکرات در اپوزیسیون بود و  در توافق با دموکرات مسیحی ها حاکم اصولی از قانون اساسی را به زیان  پناهنده گان سیاسی تغییر داد سخت اعتراض نمود. هنگامی هم که این حزب خود دولت را در اختیار داد و  در ائتلاف با حزب سبزها حقوق بی کاری را کاهش داد هم سخت اعتراض نمود.   
اما چرا تابوشکنی گراس اهمیت دارد؟   در رسانه های بزرگ و کوچک دولتی و غیر دولتی آلمان از سیاست های نژادپرستانه ی اسرائیل در سرزمین های اشغالی،  تداوم شهرک سازی و کشت و کشتار فلسطینی ها،  محاصره ی همه جانبه نوار غزه و ساحل غربی اردن کم و بیش انتقاد می شود، اما  انتقادهائی بی بو و خاصیت برای خالی نبودن عریضه!  اما  این که این آخرین کلنی جهان در شش دهه ی  گذشته میلیون ها فلسطینی  را از خانه و کاشانه ی خود آواره ساخته و  از  سه میلیون آواره ی فلسطینی که شمار زیادی در کشورهای همسایه کپر نشین اند و صدقه خور سازمان ملل و جمعیت های خیریه سخنی  به زبان نمی آید  و هر انتقاد تندی  علیه اسرائیل و نسل کشی تاریخی اسرائیل از جانب هر کس و هر مقامی تابو است و با واکنش تند اسرائیل،  ایالات متحده امریکا و جریان های راست گرای آلمان مواجه می شود تا چه رسد به این که گفته شود اسرائیل.فراتر از سرکوب و نابودی خلق فلسطین صلح جهانی را هم به خطر انداخته،  باید خلع سلاح شود و سلاح های اتمی اش تحت کنترل درآید.
این هم از شگفتی های دوران ماست که در یک کشور پیش رفته ی سرمایه داری  با نظامی بورژواـــ دموکراتیک  که آزادی عقیده، آزادی قلم و  آزادی بیان اصلی تضمین شده در قانون اساسی آن است،  راست گرایان تندرو  و محافظه کاران در کنار رسانه های هوادار اسرائیل بدون توجه به حقوق شهروندی و حقوق شهروندان هر صدای  انتقادآمیز را خفه می کنند و بی جهت نیست که گراس از تابوشکنی سخن می گوید تا دیگران هم زبان بگشایند. به این اعتبار باید شهامت گراس را ستود که سرانجام سکوت را شکست  و به امید این که دیگران هم به تاسی از وی  لب به سخن باز کنند و  در کنار محکوم ساختن جنگ طلبی، توسعه طلبی و شهرک سازی اسرائیل  در سرزمین های اشغالی اعلام کنند چرا باید شهروندان آلمانی و مالیات دهنده گان آلمانی بخشی از هزینه سرکوب فلسطینی ها و زیادخواهی های دولت اسرائیل را پرداخت کنند.  
یادآوری  دو حادثه ی تاریخی بیان گر  جسارت این تابوشکنی در آلمان است.  «یورگن مویلرمان» از چهره های تراز اول «حزب دموکرات آزاد» که در زمان صدارت هلموت کوهل مدتی وزیر اقتصاد دولت فدرال بود و نیز  رهبر حزب و رئیس فراکسیون پارلمانی این حزب  در مجلس ایالتی «نورد  راین  وستفالیا» که با هجده میلیون جمعیت بزرگ ترین ایالت آلمان است. در جریان یورش ارتش اسرائیل در دوره ی زمام داری آریل شارون به نوار غزه  و ساحل غربی رود اُردن که با ویرانی تاسیاست دولت خودگردان فلسطینی و محاصره ی مقر حکومتی یاسرعرفات هم راه بود  در جریان انتخابات این ایالت طی انتشار بیانیه ای تبلیغاتی سیاست تجاوزکارانه شارون را محکوم ساخت که چرا تاسیساتی که با کمک مالی دولت آلمان و پول مالیات دهنده گان آلمانی ساخته شده است این چنین ویران می سازد.
با انتشار این بیانیه ی انتقادی بر سیاست تهاجمی اسرائیل،  بدون توجه به مضمون منطقی آن،  از خودی تا بیگانه به مویلرمان که در عین حال ریاست انجمن دوستی اعراب و آلمان را داشت تاختند و او را به «آنتی سمی تیست» ضدیت با یهود متهم ساختند. زیرا  آنتی سمی تیست چماقی است در دست زمام داران اسرائیلی و  بر سر هر منتقدی فرود می آید.  دیگر رهبران حزب دموکرات آزاد، حزبی که ادعای دفاع از آزادی های لیبرالی را دارد  موضع مویلر مان  را به شدت محکوم ساختند و او را به شکل همه جانبه ای زیر فشار گذاشتند تا  هم چه گونه گی تامین هزینه یک میلیون یوری این بیانیه تبلیغاتی  را بیان کند که آیا از جانب اعراب پرداخت شده و یا از صندوق مالی حزب  و  هم این که داوطلبانه از حزب کناره گیری کند و چون با مقاومت وی مواجه شدند در صدد اخراج اش  برآمدند و در یک کلام آن چنان عرصه را بر او  تنگ ساختند که جز خودکشی یا تن دادن به خودکشی چاره ای برای اش نماند. بگذریم از این که شایع شد که عوامل موساد در کایتی که با آن پرش می نمود دست کاری کرده اند.  
مورد دوم به حزب چپ آلمان بر می گردد. هنگامی که یک کشتی شامل کمک های داروئی  و انسانی از ترکیه راهی نوار غزه شد و در کنار چند تن از سرنشینان ترک و فلسطینی کشتی که توسط نظامیان مهاجم اسرائیلی در آب های آزاد  کشته شدند دو نفر از نماینده گان مجلس فدرال آلمان از حزب چپ این کشور هم حضور داشتند؛ آن  چنان این حزب  را زیر فشار گذاشتند که چهل و پنج تن از اعضای فراکسیون پارلمانی آن ناچار شدند طی بیانیه ای اعلام کنند  که حزب چپ آلمان آنتی سمی تیست نیست و در آینده در چنین آکسیون هائی شرکت نخواهد کرد.   
اما خوشبختانه گراس از یک سو نه  مقام سیاسی  و اداری مهمی دارد که از دست بدهد و از سوئی دیگر  از چنان  پشتوانه ادبی،  فرهنگی و  شناخته شده گی  برخوردار است که توان پای داری دارد  و به اعتبار شخصیتی هم  بیدی نیست که از این باد ها به لرزه درآید. وی  در برابر درخواست مخالفان دایر بر  پس گرفتن  بیانیه و در پاسخ به انتقادات تکراری اعلام کرد  آزادی بیان حق تضمین شده ی شهروندان آلمانی در قانون اساسی این کشور است و وی  به عنوان یک شهروند در بیان عقیده اش آزاد است. اما شنیدنی است که خیلی از شهروندان آلمانی و متولیان مدعی دموکراسی به این اصل توجه ندارند.  رئیس جامعه  یهودیان آلمان که شهروند آلمان است  سخت به گراس حمله نمود و او را به آنتی سمی تیست متهم ساخت.  رئیس انجمن دوستی آلمان و اسرائیل هم که خود از چهره های حزب سوسیال دموکرات است بیانیه ی گراس را محکوم نمود . چند نفری از چهره های شاخص حزب سوسیال دموکرات هم اعلام کردند نیازی نیست که گراس در انتخابات آینده  در کنار آنان باشد اما کسانی از حزب سوسیال دموکرات و  حزب چپ آلمان بیانیه وی را ستودند و این بیانیه در میان اکثریت خاموش شهروندان با استقبال گرمی مواجه شد..
 واکنش رهبران اسرائیل هم  طبق معمول بسیار حاد  و شتاب زده بود  و انگار  گراس آب  در لانه ی مورچه گان ریخت.  وزیر امور خارجه ی اسرائیل از کمیته  ادبیات نوبل درخواست نمود که جایزه ادبیات نوبل را از  گراس  پس بگیرد انگار که کمیته ی نوبل کمیته ای است اسرائیلی و جایزه ی ادبیات نوبل هم جایزه ای است  در خدمت سیاست تجاوزکارانه  اسرائیل!  وزیر کشور اسرائیل اعلام کرد گراس حق مسافرت به اسرائیل را ندارد و  ناتان یاهو  نخست وزیر اسرائیل هم  گراس را  به آنتی سمی تیست  متهم ساخت و گفت آن چه را که گراس در جوانی نتوانسته است انجام دهد اینک در پیری انجام می دهد،  اشاره ناتان یاهو به پیشینه گراس است که خود در کتاب این یک صد سال بازگو نموده و  در هفده ساله گی در صف اس اس ها از مدافعان برلین بوده است
هم ناتان یاهو و هم دیگر منتقدان این بیانیه به درستی می دانند که این بیانیه ربطی به ضدیت با یهود ندارد و اتهام ضدیت با یهود به گراس نمی چسبد زیرا  وی یکی از نخستین کسانی است که در باره ی هولوکوست و سیاست یهودی کشی و یهودی آزاری در آلمان و اروپا  قلم زده  و از پشتیبانان پابرجای اقلیت یهود در آلمان و جهان  است و حتا اسرائیل و جمهوری اسلامی را هم  یکی نمی داند.  خطاب این بیانیه افکار عمومی آلمان، اروپا، جهان و نهادهای بین ال مللی است که طرح های  جنگ طلبانه ی  ناتان یاهو و دیگر رهبران اسرائیل را خنثا و کنترل سلاح های اتمی را از  دست آنان  خارج سازند.
پیام  تابو شکنانه ی گراس در  این برش تاریخی که از یک سوی تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی تشدید می شود و از سوئی دیگر  تهدید های نظامی  جدی تر،  می تواند حامل این قضیه ی مهم  باشد که خطر جنگ دیگری در خاورمیانه  صلح جهانی را تهدید می کند و کسی نمی تواند پیش بینی کند  پایان چنین جنگی به کجا می کشد.
اما این بیانیه خطاب دیگری هم دارد و مورد خطاب رهبران جمهوری اسلامی هستند و  از آن جا که گو.ینتر گراس با محافل سطح بالای سوسیال دموکرات در تماس است  چندان دور از ذهن نیست که از  تصمیمات پشت پرده خبرهایی  داشته باشد و وی با این افشاگری خواسته باشد  به مقامات جمهوری اسلامی گوشزد کند که  دست از ماجراجوئی بردارند و  تن به جنگ و اشغال کشور ندهند  و به وارونه ی یاوه گوئی های دستگاه های آوازه گی جمهوری اسلامی، بیانیه تنها علیه اسرائیل نیست و جمهوری اسلامی و ماجراجوئی جمهوری اسلامی را هم نشانه گرفته و درخواست گراس مبتنی است بر کنترل هر دو جانب درگیری، هم کنترل جمهوری اسلامی و جلوگیری از دست یابی این رژیم به سلاح اتمی و هم بازداشتن اسرائیل از کاربرد سلاح اتمی
گراس از خطر تجزیه ی ایران دم می زند و بی گمان منظور وی از این تجزیه، احتمال  اشغال بخشی از ایران است توسط ایالات متحده ی آمریکا و هم پیمانان ناتو! و این پیام را هم سازمان دهنده گان  تظاهرات روز صلح آلمان که در روز دوشنبه نهم آوریل در هشتاد شهر بزرگ و کوچک آلمان برگزار شد  به درستی دریافتند و سخن رانان در این اجتماعات از دولت خواستند هم چون ماجرای اشغال عراق پیشاپیش اعلام کند که در جنگ علیه ایران شرکت نخواهد کرد و نیروهای خود را هم از افقانستان خارج سازد.
هم برای اسرائیلی ها و هم برای غربی ها از روز روشن تر است که ایران عراق و یا سوریه نیست که با یک ضربه هوائی تاسیاست اتمی اش نابود شود. آمریکائی ها و اسرائیلی ها که در زمان شاه از مشاوران ارش نظامی و امنیتی بودند می دانند که ایران زاخه های زیادی دارد که در زرفای زمین و زیر کوه ها قرار دارد  و احتمال حمله ی متقابل جمهوری اسلامی به تاسیسات نفت حوزه ی جنوبی خلیج فارس و مختل ساختن خطوط نفتی و کشتی رانی و مانع شدن از گسیل آزادانه ی نفت و گاز به بازارهای جهان منتفی نیست. در این صورت برای تامین امنیت نفت مصرفی جهان در حال بحران سرمایه داری جز وارد شدن به یک جنگ فرسایشی و اشغال حاشیه ی شمالی خلیج فارس و دریای عمان چاره ای باقی نمی ماند. بی گمان سرنوشت جنگی به این ابعاد بیش از آن مبهم است که دیوانه گانی از هر دو سوی زمینه ی آن را فراهم سازند.  جنگی دامنه دارتر از اشغال افغانستان و عراق و برای ما جنگی ویران گرتر از جنگ هشت ساله با عراق با آثاری شوم تر از حمله ی اعراب و مغول!





درگيری‌های کابل تا صبح ادامه داشت

بی بی سی ـ درگيری های کابل که از روز يکشنبه آغاز شده بود، در تمام طول شب و تا صبح روز دوشنبه ادامه داشت.
گروه طالبان روز گذشته مسئوليت چندين حمله را به عهده گرفت که در کابل و ولايات پکتيا، لوگر و ننگرهار انجام شده بود.
ساختمان مجلس افغانستان، يک هتل و چند سفارتخانه خارجی در کابل و فرودگاه جلال آباد از جمله اهداف حملات بود.
سخنگوی وزير داخله (کشور) افغانستان امروز اعلام کرد که درگيری ها به پايان رسيده است.
علی سليمی، خبرنگار بی بی سی فارسی در کابل، گزارش می دهد که در تمام طول شب و تا ساعاتی از صبح در نزديکی پارلمان افغانستان صدای تير شنيده می شد و هر از گاهی هم صدای انفجار بلند می شد.
در کابل چند سفارتخانه از جمله سفارتخانه های بريتانيا، آلمان و ژاپن مورد حمله راکتی قرار گرفت، اما به گفته مقامات، کسی در اين حملات آسيب نديد.
مقر ناتو در کابل هم هدف حمله قرار گرفته است.
اين نخستين حمله بزرگ در کابل در شش ماه گذشته است.
مقام های محلی می گويند که دست کم ۱۷ شورشی طالبان و يک نفر از ماموران پليس در حوادث ديروز جانشان را از دست داده اند.
طالبان اعلام کرده است که حملات امروز آغاز دور بهاره جنگ خواهد بود و حملات مشابه ادامه خواهد داشت.




گزارش بانک مرکزی: 

تورم ۳۶ درصدی در بخش توليد، جهش ۵۴ درصدی هزينه توليد صنعتی

بر اساس جديدترين گزارش بانک مرکزی شاخص بهای قيمت توليدکننده در ۱۱ ماهه منتهی به بهمن سال ۹۰ در مقايسه با دوره مشابه با سال ۸۹ معادل ۳۵.۶ درصد رشد داشته است. اين وضعيت در مورد شاخص کل بهای تمام شده در بخش توليد در زير شاخه صنعت معادل ۵۴ درصد بوده است، در بخش کشاورزی نزديک به ۱۶ درصد و در بخش خدمات معادل ۱۳.۸ درصد رشد را شاهد هستيم.

خبرآنلاين ـ اقتصاد کلان - در حالی که رشد قيمت کالاهای مصرفی ۲۱.۵ درصد گزارش می شود، هزينه تمام شده در بخش توليد ۳۷ درصد رشد کرد.
علی پاکزاد: انفجار قيمت تمام شده چيزی است که دولت با فشار بر بخش توزيع در سال گذشته جلوی انتقال اش را به بخش مصرف گرفت، اما ادامه اين روند در سال جاری می تواند توليدکنندگان زيادی را از گردونه فعاليت اقتصادی خارج کند.
تصوير مبهم از آينده فعاليت های توليدی که با افزايش قيمت حاملهای انرژی در سالی که پشت سر گذاشته شد در ماههای پايانی با چالشی جدی در زمينه کاهش ارزش پول ملی نيز تشديد شد.
افزايش قيمت دلار تا مرز ۲۰۰۰ تومان در روزهای پايانی سال که البته در روزهای ابتدايی امسال تعديل شده در چشم انداز خود فضای مناسبی برای توليد کنندگان ترسيم نمی کند، اگرچه در مرحله نخست شايد اين افزايش قيمت دلار به معنی خروج رقبای خارجی و افزايش فضا برای توليد کنندگان ايرانی تلقی شود، ولی واقعيت اين است که وابستگی صنايع داخلی به مواد اوليه و ماشين آلات وارداتی تا حدی است که نمی توان انتظار داشت اين افزايش به معنی تثبيت قيمت توليدات داخلی در مقابل کالاهای مصرفی وارداتی به حساب آورد.
بر اساس جديدترين گزارش بانک مرکزی شاخص بهای قيمت توليد کننده در يازده ماهه منتهی به بهمن سال ۹۰ در مقايسه با دوره مشابه با سال ۸۹ معادل ۳۵.۶ درصد رشد داشته است.
اين وضعيت در مورد شاخص کل بهای تمام شده در بخش توليد در زير شاخه صنعت معادل ۵۴ درصد بوده است، در بخش کشاورزی نزديک به ۱۶ درصد و در بخش خدمات معادل ۱۳.۸ درصد رشد را شاهد هستيم.
البته دليل اصلی اين مسئله سهميه بندی وتخصيص يارانه به بخش کشاورزی در مقابل بخش صنعت است که در قانون هدفمندسازی يارانه ها مورد توجه و تاکيد قرار گرفته بود و در مقابل می بينيم که در بخش صنعت بسياری از وعده هايی که مطرح شده بود در مورد تسهيلات محقق نشده و همين امر به جهش ۵۴ درصدی در هزينه تمام شده توليد کنندگان صنعتی منتهی شده است.
البته بايد اميدوار بود مديران بخش کشاورزی با توجه به همين فضای پيش آمده تلاش کنند زمينه های مناسب برای جذب سرمايه به بخش کشاورزی را تسهيل کنند، هر چند می بينيم که حلقه ارتباط بين بخش کشاورزی و صنعت يعنی صنايع غذايی در اين دوره مورد بررسی خود يکی از قربانيان اصلی هزينه های رو به افزايش محسوب می شوند، در اين دوره صنايع غذايی شاهد رشد ۱۰۱ درصدی هزينه های خود بوده اند.
تذکر اين نکته بد نيست که مواد غذايی بخش اعظم سبد کالاهای اساسی را به خود اختصای می دهد و در سال گذشته بيشترين فشار متوليان تنظيم بازار بر روی اين بخش از توليد کنندگان بوده و حذف بسياری از توليد کنندگان کوچک در عرصه صنايع غذايی با نگاه به اين شاخص منتشره از سوی بانک مرکزی کاملا قابل توجيه است.
زمزمه کاهش فشار بر توليدکنندگان برای مهار قيمت ها در سال جاری که در حاشيه بحث اجرای فاز دوم هدفمندسازی يارانه ها مطرح شده به همين دليل است و البته واقعيت اين است که چه فاز دوم اجرا شود و چه نشود دولت ناچار است به شکلی زمينه را برای تعديل قيمت کالاها و افزايش آنها فراهم کند تا حداقل منفذی برای تنفس توليد کنندگان ايرانی در اين مدار بسته تورمی که حاصل برنامه هدفمندی است ايجاد شود.
باور بسياری از کارشناسان اقتصادی اين است که روند ايجاد شده دور اول مدار بسته است که در صورت شکسته نشدن می تواند به گردابی برای بلعيدن توليد ملی تبديل شود.




چرخش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی؟

 جمشيد فاروقی

جمشيد فاروقی
موفقیت نسبی نشست استانبول حکایت از این واقعیت نیز دارد که هیچ یک از کشورهای شرکت کننده در آن خواستار جنگ و گزینه نظامی نیستند. اما این نشانه نمی‌بایست ما را به آن‌جا بکشاند که گمان کنیم بحران هسته‌ای ایران به پایان رسیده است و مشکل جامعه جهانی با دولتمردان ایران از بین رفته است
نشست استانبول روز شنبه ۱۴ آوریل به پایان رسید. کاترین اشتون، هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سعید جلیلی، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران هر دو نتایج گفت‌وگوها و مذاکرات را سازنده و مثبت ارزیابی کردند. حال قرار است که مذاکرات بر سر برنامه مناقشه برانگیز اتمی ایران روز سوم خردادماه در بغداد ادامه یابد. پرسش‌هایی که در این شرایط ذهن همگان را به خود مشغول می‌دارد این است که آیا می‌توان نشست استانبول را نقطه عطفی در بحران هسته‌ای ایران دانست؟ آیا این به معنی چرخشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است؟ و اگر چنین است، آیا چنین چرخشی می‌تواند سیاست‌های داخلی جمهوری اسلامی ایران را نیز متاثر از خود دگرگون سازد؟ تجربه سیاسی نشان می‌دهد که هرگاه پس از یک مشاجره جدی، گفت‌وگویی صورت گیرد و هر دو طرف مشاجره نتایج این گفت‌وگو را "مثبت" و "سازنده" ارزیابی کنند، به احتمال قوی یکی از این دو حالت روی داده است: یا طرفین از بحث پیرامون اصلی ترین نکته‌های مورد مشاجره طفره رفته‌اند و بحث پیرامون مسائل حاشیه‌ای دور زده است، یا این‌که یکی از دو طرف در گفت‌وگوها امتیازی به طرف دیگر داده و حال پیرامون آن سکوت پیشه کرده است. به‌هر روی "رضایت" متقابل و همگانی، آن هم پس از مشاجره‌ای طولانی و سخت، به رایگان توزیع نمی‌شود.
قرار نشست استانبول که تعیین شد، از نگرانی جامعه جهانی که ظرف ماه‌های گذشته به گونه شتابانی فزونی گرفته بود، تا حدودی کاسته شد. اما پیش از شروع مذاکرات کشورهای ۵+۱ و ایران در روز شنبه ۱۴ آوریل در استانبول، احساسی آمیخته از بیم و امید بر تفسیرها و نظریات سیاستمداران و کارشناسان حاکم بود. امید به حل مسالمت‌آمیز مناقشه هسته‌ای ایران همراه با نگرانی از شکست مجدد مذاکرات و در سایه این شکست تشدید خطر جنگ و حمله نظامی. جنگی که به قول وزیر پیشین امورخارجه آلمان، یوشکا فیشر، می‌توانست فاجعه‌ای برای منطقه بحران‌زده خاورمیانه باشد.
خطر شکست مذاکرات و نگرانی از این موضوع پدیده‌ غریب و ناآشنایی نیست. این نخستین باری نیست که کشورهای ۵+۱ و ایران بر سر حل بحران هسته‌ای ایران گرد هم می‌آیند و با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند. و بارها جامعه جهانی شاهد شکست این گفت‌وگوها و پایان بی‌نتیجه آن‌ها بوده است. آخرین بار حدود ۱۵ ماه پیش، مذاکرات که اتفاقا در آن زمان نیز در استانبول برگزار می‌شد، بدون آن‌که به طور جدی شروع شود، به پایان رسید و نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت و آلمان با دست خالی از مذاکرات بازگشتند. همین امر باعث آن شده بود که بسیاری با تردید و نگرانی به نشست روز ۱۴ آوریل بنگرند.
حال باید پرسید که چه شد که این‌بار گفت‌وگوها "سازنده" و "مثبت" جریان یافت و طرفین گفت‌وگو و مذاکره با "رضایت" خاطر جلسه را ترک کردند؟ بدیهی است که اصرار و پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر سیاست‌‌های پیشین خود نمی‌توانست چنین "رضایت خاطری" را برای کشورهای ۵+۱ به همراه داشته باشد. دبیر شورای‌عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی با "پیشنهادهای سازنده" در این اجلاس شرکت کرده بود. علی‌اکبر صالحی، وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی نیز پیش‌تر اعلام کرده بود که ایران خواهان گفت‌وگو و حل مسالمت‌آمیز مناقشه هسته‌ای است.
این‌که "پیشنهادهای سازنده" ایران چه بوده‌اند، هنوز روشن نیست. اما به هر روی این پیشنهادها چنان سازنده بوده‌اند که زمینه‌های ادامه گفت‌وگوها را فراهم آورده‌اند. پرسیدنی است که علت این رویکرد سازنده ایران در مناقشه هسته‌ای را در چه می‌بایست جست؟ آیا سران حکومت اسلامی از این توهم که گویا زمانی طولانی و نامحدود برای پیش‌برد سیاست اتمی خود برخوردارند، بدر آمده‌اند؟
گفته می‌شود که اجلاس روز ۱۴ آوریل تنها به موضوع مناقشه هسته‌ای ایران محدود نبوده و بحران سیاسی سوریه و تحولات جهان عرب نیز در این اجلاس از جمله موضوعات مورد بحث بوده‌اند. آیا می‌توان تصور کرد که "پیشنهادهای سازنده" ایران نیز به فراخور موضوعات مطرح شده در این اجلاس، موضوعاتی همچون رویکرد ایران در قبال سوریه، بحرین و دیگر کشورهای عربی را نیز شامل می‌شده است؟
ایران در شرایط حساسی به سر می‌برد. شرط عقل حکم می‌کند که در چنین شرایطی آدمی در پی یافتن توافق و سازش باشد تا گام نهادن در مسیر ماجواجویانه‌ای که مقصد و فرجامش در بهترین حالت نامعلوم است. همین امر به آن‌جا منجر شد که سعید جلیلی با "پیشنهادهای سازنده" خود به استانبول برود و از طریق پیشبرد گفت‌وگویی "سازنده" از بار تلنبار شده تنش در مناسبات ایران با غرب و دیگر قدرت‌های بزرگ بکاهد.
از جانب دیگر این "پیشنهادهای سازنده" نمی‌توانستند ساخته و پرداخته ذهن سعید جلیلی باشند. بی‌تردید این پیشنهادها مورد تائید خامنه‌ای بوده‌اند. مهر تائید خامنه‌ای بر این پیشنهادها به هر روی حکایت از تغییر در رویکرد ولی فقیه در قبال مسائل بین‌المللی دارد. تغییری که برخاسته از درک حساسیت لحظه است. بنابراین می‌توان گفت که آیت‌الله خامنه‌ای و نزدیکانش در بیت رهبری نیز "پیام لحظه" را شنیده‌ و شاید "جام زهر" دیگری نوشیده‌اند.
در این نکته که رویکرد جدید جمهوری اسلامی در مناقشه هسته‌ای نشان از چرخشی در سیاست خارجی ایران دارد، تردیدی نیست. میزان این چرخش پس از فاش شدن "پیشنهادهای سازنده" قابل محاسبه خواهد بود. و بسیاری از این پیشنهادها به مرور رسانه‌ای خواهند شد و نمی‌توانند مدت زیادی پشت درهای بسته سالن مذاکره استانبول و بغداد پنهان بمانند. علت انتخاب این رویکرد جدید را می‌بایست در وضعیت حاکم بر ایران و منطقه جست‌وجو کرد.
خست این‌که تاکتیک "وقت‌کشی" دیگر عمل نمی‌کند. جمهوری اسلامی ایران از این تاکتیک با موفقیت تمام سال‌ها بهره گرفته است. اما تاکتیک اتلاف وقت مثل بسیاری از تاکتیک‌های سیاسی دیگر، تاریخ مصرف دارد. این تاکتیک را تنها تا زمانی می‌توان به کار گرفت که در نهایت مهارت و با حفظ پنهان کاری بسیار اجرا شود. پس از آن‌که این تاکتیک برملا شود، کارگرفت آن تنها بر خشم دیگران می‌افزاید و کمک و مساعدتی نه به خود است و نه به حال دیگری.
دوم این‌که تنش در مناسبات ایران با کشورهای همسایه و کشورهای منطقه و همچنین تیرگی مناسبات ایران با غرب ظرف ماه‌های گذشته فزونی گرفته است. این تنش را تنها نمی‌توان محدود به جنگ لفظی یا حتی جنگ پنهانی کرد که مدت‌هاست بین ایران و اسرائیل در گرفته است. آمریکا دومین ناو هواپیمابر خود را به سوی منطقه روانه کرده است. امری که ظرف ۱۰ سال گذشته سابقه نداشته است. از آن گذشته، اقدامات دفاعی گسترده‌ای از سوی آمریکا و متحدانش در منطقه صورت گرفته است. اگر همه شواهد را کنار هم بنهیم، کسب این نتیجه که خطر جنگ هیچگاه چون امروز ایران را تهدید نمی‌کرده است، کار چندان دشواری نیست. همین از این روست که بسیاری از کارشناسان و سیاستمداران نشست استانبول را به‌مثابه آخرین شانس دیپلماسی و راه حل مسالمت‌آمیز بحران هسته‌ای ایران ارزیابی کرده‌اند.
و سرانجام باید گفت که تحریم‌ها نیز علی‌رغم ادعاهای حکومت کارگر واقع شده‌اند. صرف‌نظر از فشارهای ناشی از تحریم‌ها بر مردم و جامعه، باید گفت که سیاست تحریمی تنها زمانی می‌تواند موثر واقع شود که بتواند بر اقتصاد یک کشور تاثیری تعیین کننده نهد. سخن گفتن از تحریم و ناپیگیر بودن در اجرای آن عملا باعث افزایش بهای نفت شده و این امر پیش از آن‌که برای دولتمردان ایران گران تمام شود، به آنان در پیشبرد سیاست‌هایشان یاری می‌رساند. این بار اما همگامی کشورهای مختلف و همچنین گسترش دامنه تحریم‌ها به صادرات نفت و گاز از یکسو و محدود کردن شریان‌ها و راه‌های ارتباطات و معاملات مالی کشور از طریق تحریم بانک‌های اصلی منجر به موثر واقع شدن تحریم‌ها شده است. فشار تحریم‌ها به‌گونه‌ای بود که مهمترین درخواست سعید جلیلی از نشست استانبول را رقم زده است. ایران آشکارا خواستار پایان یافتن تحریم‌ها شده است.
به هر روی، از سرگرفتن مذاکرات پس از ۱۵ ماه وقفه و تعیین قرار برای ادامه مذاکرات در ماه مه نشانه خوبی است. موفقیت نسبی این اجلاس حکایت از این واقعیت نیز دارد که هیچ یک از کشورهای شرکت کننده در آن خواستار جنگ و گزینه نظامی نیستند. اما این نشانه نمی‌بایست ما را به آن‌جا بکشاند که گمان کنیم بحران هسته‌ای ایران به پایان رسیده است و مشکل جامعه جهانی با دولتمردان ایران از بین رفته است. جمهوری اسلامی می‌بایست برای جلوگیری از جنگ، به برنامه هسته‌ای خود شفافیت بخشد و اعتمادسازی کند. و بی‌تردید چنین کاری، وظیفه ساده‌ای نیست. وظیفه ساد‌ه‌ای نیست، چون سیاست‌های داخلی و خارجی ایران و سخنان تحریک‌آمیز مسئولان جمهوری اسلامی و به‌ویژه سخنان "مهار نشده" رئیس جمهور ایران زمینه‌های چندانی برای اعتماد به دولتمردان ایران ایجاد نمی‌کند.
از این‌روست که می‌توان گفت که تغییر سیاست خارجی و رویکرد ایران در مناقشه هسته‌ای بدون تغییرات سیاسی در داخل کشور ممکن نیست. نمی‌توان با بازیگران گذشته، سناریو جدید را بازی کرد. شرط عقل حکم می‌کند که در مهندسی سیاست جدید خارجی به الزامات داخلی آن نیز توجه شود.
بر گرفته از [برای يک ايران]




اخبار روز: 
دور اول مذاکرات هسته ای ج.ا.ا و گروه ۱+۵ در استانبول با موفقیت نسبی، که ظاهرا حاصل عقب نشینی های ج.ا است، دیروزبه پایان رسید و آمریکا هم آن را گامی مثبت ارزیابی کرد. ظهور دوباره هاشمی رفسنجانی در صحنه سیاسی کشور و اظهاراتش در مورد روابط با آمریکا ،بیان صریح "حرام بودن ساخت سلاح هسته ای" از جانب رهبر ج.ا ، در برابر رجب طیب اردوغان ،نخست وزیر ترکیه که به ایران سفر کرده بود و اطهارات چند روز پیش معاون وزیر خارجه آمریکا مبنی بر" مشاهده گرایشات مثبت در مواضع هسته ای رهبران ایران"، پیشاپیش، از سازش در استانبول خبر می داد.
سفر۱۱ آوریل محمود احمدی نژاد، به جزیره ایرانی ابوموسی ، که همراه با جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک، سال هاست که چشم طمع امارات متحده را به دنبال خود دارد و از زمان شاه نیز ، همراه با نام "خلیج فارس"، موضوع شاخ و شانه کشیدن شیخ نشین های منطقه در برابر ایران بوده است، درست سه روز پیش ازکنفرانس استانبول، به نظر می رسد که هدفی جز تحت تاثیر قرار دادن سازش های هسته ای نداشته است. وگرنه این سوال مطرح خواهد شد که چرا چنین زمانی برای سفر اولین مقام بلند پایه رسمی کشور به این مناطق انتخاب شده است؟
تلاش ناعادلانه آمریکا و متحدانش برای جلوگیری از دستیابی کشورمان به تکنولوژی هسته ای و اقدامات تروریستی و خرابکارانه آنان در این جهت، ایرانیان را درانتخاب روش مبارزات دمکراسی وآزادی خواهانه خود ، تا حدود زیادی به وسواس و احتیاط واداشته است و ج.ا هم ، با وجود اوضاع نابسامان داخلی، از مواهب این شعور ملی، نهایت بهره برداری را می نماید. اینک به نظر می رسد که ج.ا. با جایگزین کردن یک مساله "ملی" دیگر همچون دفاع از حق حاکمیت بر سر جزایر سه گانه ، به جای بحران روبه کاهش هسته ای، قصد دارد خود را در مقابل عواقب عقب نشینی های کنفرانس استانبول بیمه سازد و از امتیاز وحدت ملی ، این بار به کمک معجزات "امامزاده ابوموسی"، کماکان بهره گیرد.






اخبار روز: 

اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران:
حکم زندان و ممنوعیت از فعالیت برای رضا شهابی را محکوم می کنیم.
به چه زبانی بگویند که مستبد و ضد کارگرند؟
سر انجام رضا شهابی پس از تحمل نزدیک به دو سال زندان، توسط دادگاه اسلامی به ۶ سال حبس تعزیری و ۵ سال ممنوعیت از فعالیت محکوم شد. در جمهوری اسلامی ایران، کارگری که توسط همکاران خود به عضویت هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه، انتخاب می شود را ۲۲ ماه در سخت ترین شرایط زندانی می کنند. به فعال کارگری که برای دفاع از حقوق کارگران، تصمیم می گیرد که شبانه درس حقوق بخواند وبا هزینه کردن از اوقات فراغت خود و خانواده، مشکلات و مسائل حقوقی کارگر با کارفرما و وزارت کار را پیگیری کند، اتهام های نخ نمای "فعالیت علیه نظام و امنیت ملی" می زنند. اما حقیقت این است که از قاضی دادگاه تا رئیس قوه قضائیه، از مسئولین وزارت خارجه تا وزارت اطلاعات، و تمام بازجوها و شکنجه گران رضا شهابی می دانند که این اتهامات ساختگی، پوچ و واهی است.
جمهوری اسلامی رضا شهابی را با اتهامات بی پایه محکوم می کند تا از کارگران مبارز زهر چشم بگیرد. به او ۶ سال زندان می دهد تا بقیه کارگران را مرعوب کند. اما کارگران می دانند که جرم رضا شهابی، این فرزند شجاع طبقه کارگر، فقط دفاع از حقوق کارگری است. رضا شهابی در زندان است اما خواست های برحق کارگران هنوز پاسخی نگرفته است. به همین دلیل مبارزات کارگران علیرغم زندانی بودن بسیاری از فعالین کارگری کماکان ادامه دارد؛ در همان روزهایی که دادگاه رضا شهابی برگزار می شد کارگران شهاب خودرو و صنایع فلزی در خیابانهای تهران به تحصن، راهپیمایی و اعتراض پرداختند. صدور حکم زندان برای رضا شهابی نه تنها کارگران را مرعوب نمی کند بلکه عزم آنان را درمبارزه برای کسب حقوق خویش صد چندان می کند.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران ضمن محکوم کردن حکم زندان و ممنوعیت فعالیت برای رضا شهابی، همراه با کمیته دفاع از رضا شهابی و سندیکای کارگران شرکت واحد به این حکم شدیدا اعتراض داشته و به مبارزه برای دفاع از حقوق رضا شهابی و آزادی ایشان ادامه می دهد.

اتحاد بین المللی درحمایت از کارگران در ایران
۱۵ آوریل ۲۰۱۲





اخبار روز: 

در حالی که به نهمین سالگرد جنگ با عراق به رهبری آمریکا نزدیک میشویم، بار دیگر میبینیم که سیاستمداران آمریکا ادعا میکنند که یک کشور نفتخیز دیگر در خلیج فارس ممکن است بهزودی به سلاحهای هستهای دست پیدا کند. این در حالی است که بلندپایگان نظامی و اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل، و همچنین همهٔ ۱۶ سازمان اطلاعاتی آمریکا، همنظرند که ایران دارای سلاحهای اتمی نیست، در حال ساخت آنها نیست، و حتی تصمیمی برای حرکت در جهت ساخت چنین سلاحهایی نگرفته است. بهرغم این واقعیت، سیاستمدارن به شکلی فزاینده بر طبل تهدیدهای نظامی و حتی حمله نظامی، اینبار به ایران، میکوبند؛ کاری که میتواند به جنگ منجر شود.

حمله یا جنگ علیه ایران یک فاجعه و یک جنایت است. «ائتلاف برای صلح و عدالت»، همانطور که در گذشته در جهت پایان بخشیدن به جنگ در عراق و افغانستان مبارزه کرده است، اکنون نیز با حمله به ایران بهشدت مخالف است و از همگان میخواهد که در مخالفت با آن دست به اقدام بزنند. چندین سال طول کشید تا مخالفان با دو جنگ پیشین در جامعه به اکثریت برسند. ما باید به سرعت و با استفاده از وجود اکثریت مخالف جنگ، از پدید آمدن یک جنگ احتمالی جدید پیشگیری کنیم و خواستار برقراری عدالت در آمریکا و جهان به جای جنگ شویم. ما به یک سیاست خارجی مبتنی بر دیپلماسی و مذاکره نیاز داریم، نه به تحریمهای فلجکننده و جنگهای خطرناک. تاکنون، دولت اوباما تنها کمتر از یک ساعت مذاکرهٔ واقعی با یک دیپلمات ایرانی داشته است. دیپلماسی بهمعنای برقراری ارتباط، مذاکره و گفتوگو، و باز هم گفتو گوی بیشتر است. اکنون زمان آن رسیده است تا به خانواده، دوستان و همهٔ مردم نیکاندیش، و همه کسانی که نگران انسانها در ایران، اسرائیل یا اینجا در ایالات متحده هستند، متوسل شویم و بخواهیم که هرآنچه در توان دارند برای پیشگیری از یک حمله نظامی به ایران به کار گیرند.

ما مصرّانه خواستاریم که:

۱. دولت ایالات متحده آمریکا قصد خود را برای حل اختلاف با ایران از طریق دیپلماسی و مذاکره، و نه استفاده از زور، اعلام کند.
۲. دولت ایالات متحدهٔ آمریکا از همهٔ نفوذ دیپلماتیک، اقتصادی و سیاسی خود برای جلوگیری از حملهٔ دولت مسلح به سلاحهای هستهای اسرائیل به ایران جلوگیری کند.
۳. به تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی علیه ایران و ترور شهروندان آن کشور، و دیگر «عملیات پنهانی» ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و همپیمانان آنها، که تنها خطر جنگ را افزایش میدهد، فوراً پایان داده شود.
۴. دولت ایالت متحده آمریکا پشتیبانی خود را از یک پیمان منطقهای مبتنی بر ایجاد یک «خاورمیانهٔ عاری از سلاحهای کشتار جمعی» بر اساس بند ۱۴ قطعنامهٔ ۶۸۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد، به منظور متوقف ساختن چرخهٔ زور، ترس و جنگ، اعلام کند.
ایران بمب اتمی ندارد. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا متفقاً این امر را تأیید کرده و گفتهاند که ایران تصمیمی برای ساختن سلاح اتمی ندارد. با وجود این، سه همسایههای ایران ـــ هندوستان، اسرائیل و پاکستان ـــ دارای سلاحهای اتمی هستند. هر سهٔ آنها سلاحهای خود را مخفیانه و خارج از چارچوب پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (ان.پی.تی) و سازمان بینالمللی انرژی اتمی (آی.اِ.ای.اِ) تولید کردهاند. اما هیچکدام از آنها مانند ایران برای این تخلفات تهدید به حملهٔ نظامی یا تحریم نشده است. برعکس، ایران به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای متعهد باقی مانده است و به سازمان انرژی اتمی اجازه بازدید و بازرسی از مراکز هستهای آن کشور را داده و میدهد.
اسرائیل حاضر نیست انحصار هستهای خود را در منطقه از دست بدهد. رهبران آن کشور ترجیح میدهند برای حفظ سلاحهای هستهای خود به جنگ بروند تا با همسایگان خود همکاری کنند و منطقه را از سلاحهای کشتار جمعی عاری سازند. اما سلاحهای هستهای خطری بزرگ برای امنیت جهانی هستند، و این به ویژه در مورد منطقهٔ استراتژیک، تا دندان مسلح و نفتخیز خاورمیانه بیشتر صادق است. گزینهای با حمایت ایالات متحدهٔ آمریکا مبنی بر اعلام منطقهٔ خاورمیانه بهعنوان «منطقهٔ عاری از سلاحهای کشتار جمعی»، به کاهش خطر جنگ در منطقه یاری میرساند و جهان را در مسیر محو کامل سلاحهای هستهای قرار میدهد.
اگر ایالات متحده آمریکا واقعاً خواهان باز داشتن دیگر کشورها از تولید سلاحهای است، باید با پیشگامی در این زمینه و برداشتن گامهای عملی در اجرای تعهدات خود به «پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای»، خود به یک الگوی هدایتکننده بدل شود. ایالات متحده باید از تهدید کشورهای غیرهستهای دست بردارد، انبار تسلیحاتی خود را از سلاحهای هستهای بزداید، و فعالانه از شروع مذاکرات برای ایجاد «خاورمیانهٔ عاری از سلاحهای کشتار جمعی» پشتیبانی کند. این تعهد در قطعنامهٔ شورای امنیت سازمان ملل متحد، که به جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ پایان داد، ثبت شده است.
بسیاری بر این باورند که بالاگرفتن تهدیدهای لفظی میتواند احتمال جنگ علیه ایران را، یا بهطور اتفاقی و یا بهدستور سیاستمدارانی که بهخاطر تهدیدهایشان خود را در محظور قرار دادهاند، افزایش دهد. حملهٔ نظامی یا جنگ برای میلیونها مردم ایران فاجعه خواهد بود. مردم ایران سهم خود را از عملیات نظامی «شوک و شگفتی» خواهند گرفت و در معرض مسمومیت تشعشع اتمی از نیروگاههای هستهای قانونی منهدم شده قرار خواهند گرفت. این حمله برای اسراییلیها، که هدف حملات تلافیجویانه قرار خواهند گرفت، و همچنین برای میلیونها مردم کشورهای منطقه که در میانهٔ میدان جنگ قرار خواهند گرفت، فاجعهآمیز خواهد بود. جنگ با ایران برای کشور ما که در دل یک بحران اقتصادی است، و برای جهان که با بحران شدید در بازارهای نفت روبرو خواهد شد نیز فاجعهبار خواهد بود. بحران اقتصادی ایالت متحده آمریکا از هماکنون بهخاطر جنگ در عراق و افغانستان وخیمتر شده است و جنگ با ایران آن را از این نیز وخیمتر خواهد کرد. «یک در صدیها»ی جامعه مترصد سود بردن از یک جنگ دیگر و افزایش قیمت بنزین به گالنی ۵ دلار هستند، اما «نود و نه درصدیها»ی جامعه از یک جنگ دیگر ضرر خواهند دید.
«اتحاد برای صلح و عدالت» همبستگی خود را با مردم ایران که زیر فشار تحریمهای تحمیل شده از سوی آمریکا برای ایجاد اصلاحات در کشور خود مبارزه میکنند اعلام میکند. این تحریمها، که بهگفتهٔ رئیس جمهور اوباما «اقتصاد ایران را به توقف کامل خواهند کشاند»، از هماکنون به تخریب محیط زیست و سلامتی، و تشدید بحران اقتصادی برای مردم ایران انجامیده است. در ایران، کارگران پیشرو دیگر نیروهای دموکراتیک مردمی که برای اصلاحات مبارزه میکنند بهصراحت اعلام کردهاند که خواهان تحریم، مداخلهٔ خارجی در امور سیاسی ایران، و جنگ علیه کشور خود نیستند. نخستین تلفات این اقدامات تجاوزگرانه، مردم ایران و آرمانهای آنها هستند؛ و مانند همهٔ جنگها، سرکوبگرترین عناصر دولت بیشترین بهره را اینگونه اقدامات خواهند برد.
ما باید یک جنبش نیرومند مردمی برای عدالت ایجاد کنیم و جلوگیری از یک حمله یا جنگ جدید با ایران را در صدر دستور مبارزهٔ خود برای عدالت قرار دهیم. ما به این دلارها در محلات خود نیاز داریم. ما به این پولها برای مراقبت پزشکی از سربازان بازگشته از جنگهای عراق و افغانستان نیاز داریم. مردم ما به این پولها برای حفظ خانههای خود و باز نگهداشتن مدارس نیاز دارند. ما به این پولها را برای بازسازی آنچه در عراق نابود کردهایم نیاز داریم.
لطفاً به ما بپیوندید و در برابر تحریمها و جنگ، و در همبستگی با مردم ایران که زندگی و آرزوهایشان با این سیاستها نابود خواهد شد، ایستادگی کنید. خواستار دههای تازه از عدالت در جهان شوید و بگذارید کار را با بازسازی و سالمسازی محلههای کشور خودمان آغاز کنیم!

سازمانهای امضاءکننده:
همبستگی برای صلح و عدالت (ماساچوست)
همبستگی مربیان محلی
انجمن شهروندان جهانی
کارزار استقامت
جامعهُ صلح «برندیواین» (پنسیلوانیا)
ائتلاف صلح «برینمائر» (پنسیلوانیا)
ائتلاف برای صلح ــ کمبریج
کارزار برای صلح و دموکراسی
کارزار همبستگی با جنبش سبز مردم ایران
پروژهٔ وساطت
ائتلاف نیوجرسی مرکزی علیه جنگ بیپایان
شهروندان برای مجمع مردمی در سازمان ملل متحد
کد صورتی
کارزار کلمبوس برای کنترل تسلیحات
کمیتهٔ تبادل نظر برای دموکراسی و سوسیالیسم
همبستگی محلهٔ «لین کانتی» (اورگون)
خانوادههای نگران در وستچستر (نیویورک)
انجمن صلح در «تریس»
نظامیان درهٔ «دلاور» برای آمریکا (پنسیلوانیا)
همپیوندی برای مودّت
«فلت بوش» برای صلح
مراودهٔ جهانی
شبکهٔ جهانی علیه سلاحهای هستهای در فضا
همایش جهانی مردم
مادربزرگان علیه جنگ (سانفرانسیسکو)
شورای صلح «نیوهیون»
انستیتوی مطالعات سیاسی، پروژهٔ انترناسیونالیسم نوین
مرکز صلح «جینت رنکین» (مونتانا)
کمیتهٔ فعالان «لیهای ـ پوکونو» (پنسیلوانیا)
همسایگان برای عدالت و صلح (ایلینویز)
انجمن «لانگ آیلند» برای گزینههای صلحآمیز
مرکز «مالو آئینا» برای آموزش و اقدام صلح آمیز (هاوایی)
اقدام برای صلح (ماساچوست)
کار صلح (میسوری)
خانوادههای نظامی سخن میگویند
«میلتون» برای صلح
کارزار ملی برای مقاومت غیرخشونتآمیز
تجربهٔ صحرای نوادا
اقدام برای صلح (شمال کارولینا)
گروه صلح شهرستان «نورت» (نیویورک)
ائتلاف برای صلح و عدالت (شمال شرقی کانکتیکات)
اتئلاف «نوت پارک» برای حقیقت و عدالت (ایلینویز)
دفتر قارهٔ آمریکا
اقدام برای صلح
اقدام برای صلح (مریلند)
حزب صلح و آزادی (کالیفرنیا)
مرکز صلح و عدالت شهرستان «سومونا» (کالیفرنیا)
دموکراتهای پیشرو آمریکا
خانوادههای ۱۱ سپتامبر برای برای فرداهای صلحآمیز
ائتلاف «بهجای جنگ» ـــ سنت لوئیس
شبکهٔ صلح «سافولک» (نیویورک)
شورای صلح «سیراکیوز»
انجمن صلح «تاپانگا» (کالیفرنیا)
ائتلاف برای عدالت همراه با صلح (ماساچوست)
ائتلاف برای صلح و عدالت
شورای صلح آمریکا
سازمان نظامیان هوادار صلح
سخنگویان عدم خشونت خلاق
لیگ مقاومتکنندگان علیه جنگ
سازمان «جنگ جنایت است»
ائتلاف «واساچ» برای صلح و عدالت (شمال یوتا)
مرکز صلح واشنگتن (پایتخت)
بنیاد حقوقی ایالات غربی
همپیوندی برای مودّت (غرب واشنگتن)
رأی من کجاست؟ (نیویورک)
شبکهٔ «ویسکانسین» برای صلح و عدالت
شهادت علیه شکنجه 



رسانه یا تشکیلات اپوزیسیون؟ نویسنده یا فرمانده سیاسی؟

موضوع اپوزیسیون در عالم سیاست ایرانی، موضوعی‌ست که به‌رغم ظاهر آشکارش باطنی نامعلوم دارد و شاید همین باعث شده است توقعات مردم از اپوزیسیون بر آورده نشود و اپوزیسیون نیز جایگاه خود را در مبارزات خودجوش مردم ایران پیدا نکند. شاید بتوان گفت که از زمان سرکوب سازمان‌ها و احزاب سیاسی در دهه‌ی شصت، اپوزیسیونِ رسمی، موجد و برنامه‌ریز هیچ حرکت مردمی (با تأکید بر ابعاد وسیع آن) نبوده است و همواره مردم، شروع‌کننده‌ی حرکت، و اپوزیسیون، تحلیل‌گر و دنباله‌رو و سوارشونده بر امواج آن بوده‌اند. این به خودیِ خود ایرادی نیست؛ ایراد از آن‌جا آغاز می‌شود که اپوزیسیون برای خود نقش تعیین‌کننده و حرکت‌ساز قائل می‌شود و موضوعِ عینیِ مبارزه را به موضوعی ذهنی تبدیل می‌کند.
یکی از عوامل مهم ذهنی شدن، این است که ارزیابی درستی از نیروهای اپوزیسیون وجود ندارد. تا کنون به کم‌تر بررسی‌یی برخورده‌ایم که دقیقاً تعداد جبهه‌ها و احزاب و سازمان‌ها و گروه‌ها و دسته‌ها و حلقه‌ها و شخصیت‌های منفردِ مخالفِ حکومتِ اسلامی را با نام و نشان و تخمین تعداد نفرات و اعضا و هواداران و میزان تأثیرگذاری‌شان بر مردمِ داخلِ کشور مشخص کند. به عبارت دیگر، تصور ما از اپوزیسیون نه بر پایه‌ی آمار و ارقام مشخص که بر اساس تصورات ذهنی ما بوده است. اگر جزو کسانی باشیم که معتقدند نه کمیّت، بل‌که کیفیّت مهم است و دانستن آمار و ارقام اهمیت چندانی ندارد و یک نفر هم می‌تواند میلیون‌ها نفر را به جنبش در آوَرَد، آن‌گاه باید به میزان تأثیرگذاری مستقیم اپوزیسیون بر حرکت‌های مردمی بپردازیم که آن‌را هم به‌عینه شاهد هستیم.
از سوی دیگر موضوع رابطه‌ی اجزای تشکیل‌دهنده‌ی اپوزیسیون، از جبهه گرفته تا شخصیت‌های منفرد، با یک‌دیگر مطرح است. با وجودِ تمام ادعاها و کوشش‌ها، هر گامی برای نزدیک شدن اجزاء اپوزیسیون به یک‌دیگر با شکست مواجه شده یا اگر نزدیکی و هم‌گامی به شکل تصنعی به وجود آمده تأثیری بر میزان تأثیرگذاری آن‌ها بر مردم نداشته و از سوی دیگر روند جدایی و انشعاب، همواره بیش از روند نزدیکی و اتحاد (یا درست‌تر بگوییم، توافق برای عمل مشترک) بوده است. بحث در این زمینه دراز دامن است و کسانی که در این زمینه تخصص دارند باید به اظهار نظر بپردازند و نه یک وب‌نگار ناآشنا با سیاست و ساز و کارهای آن که به عنوان یک فرد عادی به رویدادهای جاری نگاه می‌کند.
در کنار تمام این مسائل به یک نکته‌ی دیگر باید اشاره کرد و آن نقشی‌ست که گاه رسانه‌ها برای اپوزیسیون‌سازی ایفا می‌کنند. رسانه‌ها یا حزبی‌اند، یا غیر حزبی (به جای حزبی می‌توان از سازمانی و گروهی و امثال این‌ها که نمایان‌گر نوعی تشکیلات سیاسی هستند استفاده کرد). تکلیف حزبی‌ها -که بخشی از اپوزیسیون هستند- مشخص است. اما برخی رسانه‌های غیر حزبی، در کنار امر خبررسانی و تحلیل، گاه وارد عرصه‌ی اپوزیسیون‌سازی یا تبدیل شدن به تشکیلات اپوزیسیون یا اجرای نقش اپوزیسیون می‌شوند که به شدت به ماهیت رسانه‌ای آن‌ها آسیب می‌زند و مخاطبان آن‌ها را به بیراهه‌ی فکری و عملی می‌کشاند. در این حالت نویسنده و وب‌نگار خود را در نقش مصلح اجتماعی و فعال سیاسی و دعوت‌کننده به خیزش مردم می‌بیند و بدون این‌که زمینه‌های پیش و پس حرکت‌های اجتماعی را بداند، مخاطبان اندک‌شمارَش را وارد عرصه‌ای می‌کند که انتهای آن سرگردانی فکری و عملی‌ست. نمونه‌ای از تبدیل نویسنده به فرمانده حرکت‌های سیاسی را در متن جنبش سبز دیدیم و خسارت‌های آن را هم مشاهده کردیم. نویسنده می‌تواند بعد از به میدان کشیدن مخاطبان و رها کردن آن‌ها در مقابل نیروهای حکومتی و بلاتکلیف گذاشتن‌شان، به راحتی نقش فرماندهی سیاسی‌اش را کنار بگذارد و دوباره تبدیل به نویسنده شود ولی مخاطبان او که آسیب‌ها دیده‌اند و خسارت‌ها متحمل شده‌اند و در وادی بی‌برنامگی‌ها و نمی‌دانم‌ها و حالا چه کنیم‌ها رها شده‌اند، نمی‌توانند به سادگی به وضعیت پیشین خود باز گردند و زندگی‌شان را به روال گذشته ادامه دهند.
شاید عبور از این دوران و درس گرفتن از رویدادها و تجربه اندوختن لازم باشد اما اگر این مسائل به دقت مورد بررسی قرار نگیرد ممکن است خطاهای گذشته، در شرایط خیزش دوباره‌ی مردم مجدداً تکرار شود چرا که اصولاً ما مردمِ فراموشکاری هستیم و در موقعیت‌های پر هیجان، عواقب آن‌چه را که در گذشته به نادرست انجام داده‌ایم از یاد می‌بریم.



از تورنتو تا اوین؛ حکم اعدام سوغات بازگشت به ایران برای دو ایرانی-کانادایی

image
حمید قاسمی تنها شهروند ایرانی-کانادایی محکوم به اعدام نیست که زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با او آشنایی دارند. سعید ملک پور اینک از بند ۳۵۰ به بند دو الف سپاه برده شده و هرآن احتمال اجرای حکمش وجود دارد.
شوخی‌هایی که برای چند دقیقه هم که شده ممکن است باعث فراموشی حکمش شود. علی جمالی زندانی سیاسی عضو شورای مرکزی  ادوار تحکیم وحدت می‌گوید «آقا بیائید پرینت حکم من را ببیند در کجای حکم من تحمل حمید قاسمی نوشته شده است."عبدالله مومنی سخنگوی ادوار تحکیم همیشه بیشترین شوخیها را با او دارد. می گوید "اینکه تو می گویی شهروند کانادا بوده ای راست است ؟چون من شنیده ام که تو سرایدار موسسه ایران،کانادا بوده ای و برای همین مدعی شده ای شهروند کانادا هستی.»
 یکی دیگر از زندانیان می‌گوید: «نه بابا حمید توی شرکت "کانادادرای" کار می کرده برای همین می گوید شهروند کانادا است.» این شوخی‌ها البته تنها می‌تواند لحظاتی از فکر کردن درباره سرنوشت آینده حمید  بکاهد.
  آخرین تولد حمید را که گرفتند عبدالله مومنی  گفت: «انشاء الله آخرین جشن تولدت در زندان باشد.» یکی دیگر از زندانیان به شوخی به حمید گفت: «عبدالله با تو مشکل دارد و این جمله را طوری گفت که انگارمی‌گوید آخرین جشن تولد تو باشد.» این شوخی البته هر لحظه امکان جدی شدن دارد  چرا که حکم حمید برای اجرای احکام ارسال شده است. حمید قاسمی برای فراموشی حکم خود زمان را در زندان با ورزش و گپ زدن می کشد و امیدواراست، هر چند در همین زندان مرگ برادر را مقابل چشمان خود دیده. کاپیتان البرز قاسمی که مقابل چشم زندانیان سیاسی در زندان درگذشت.
 ماجرا از بازداشت البرز شروع شد. حمید از کانادا به ایران آمده بود که البرز بازداشت و حمید پیگیر کارش شد. البرز ناخدا یکم بود. ۲۹ سال سابقه عضویت در نیروی دریایی ارتش داشت و ۵ سال سابقه حضور در جنگ. چند سالی هم  از بازنشستگی‌اش می‌گذشت. حمید هیچ گاه باور نمی‌کرد برای دو برادر نقشه مشترکی چیده شده چرا که به جای فرار و بازگشت به کانادا چند بار برای پیگیری کار برادر به حفاظت اطلاعات ارتش رفت و دریکی از دفعات بازداشت و با اتهام جاسوسی مواجه شد.
 حمید  درجوانی از ایران خارج و ساکن کانادا شده بود. پس از دوم خرداد که فکر می‌کرد فضای کشور متفاوت شده ۸ بار به ایران سفر کرده و دراین سفرها هیچ گاه مشکلی برای‌اش رخ نداده بود. ازهمین رو همیشه خود را سرزنش می‌کند که کاش هرگز هوس دیدن ایران دوباره به سرش نمی‌زد.
 به گفته حمید آنچه از آن به عنوان جاسوسی نام برده می‌شود یک پرینت از ایمیلی است که برای برادرش ارسال شده و دراین ایمیل به رمز از او خواسته شده اطلاعات نظامی بدهد. البرز به ایمیل پاسخی نداده و تحت فشارهای بازجویی و انفرادی های طولانی مدت تنها پذیرفته که این ایمیل را دیده است. مامورین ارسال ایمیل را به حمید نسبت دادند اما او دربازجوئی‌ها هیچ گاه این اتهام را نپذیرفته است.
 در مرحله اول دادگاه  کارشناس رسمی دادگستری از لحاظ فنی ایمیل را تائید نکرد و بازپرس اولیه هم برای  اتهام جاسوسی قرار منع تعقیب صادر کرد، اما مامورین حفاظت اطلاعات که گویا برپروژه خود اصرارداشتند پرونده را از دادگاه نظامی  به دادگاه انقلاب بردند و برای حمید و برادرش حکم اعدام گرفتند.
 به باور حمید این حکم می تواند تصفیه حسابی با برادرش بوده باشد، اما هر چه که باشد حمید درحالی که پس از مرگ برادر خواهرش را هم همین روزها از دست داده درخطر اعدام است.

لباس کامل سعید ملک پور
 حمید قاسمی تنها شهروند ایرانی-کانادایی محکوم به اعدام نیست که زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با او آشنایی دارند. سعید ملک پور اینک از بند ۳۵۰ به بند دو الف سپاه برده شده و هرآن احتمال اجرای حکمش وجود دارد.
  همبندانیان سابق او در بند ۳۵۰ می‌گویند او همیشه لباس های کامل می‌پوشید تا آثار شکنجه بر روی بدنش معلوم نشود. برخی دیگر هم فک شکسته او را به یاد دارند که هنگام سخن گفتن سعید صدایی از درون دهانش شنیده می‌شد. یکی از دندانپزشکان زندانی به دیگر زندانیان گفته بود که فک او به تازگی شکسته و خوب جوش نخورده است. سعید متهم به مدیریت سایت‌های پورنو است اما هم بندیان‌اش می‌گویند سعید تنها برنامه‌ای را نوشته که دریک سایت پورنو استفاده شده و اگر سعید واقعا گناهکار بود و  می‌دانست این برنامه بنا است دریک سایت پورنو استفاده شود چرا نام خود را پای این برنامه گذاشته است.




موسوی و کروبی به «دامن انقلاب» دعوت شدند

image
دادستان تهران با نام بردن از محمد خاتمی به عنوان «یکی از سران فتنه» که مجبور شد در انتخابات مجلس رأی دهد، از میرحسین موسوی و مهدی کروبی هم خواست که به «دامان انقلاب» برگردند.
جعفری دولت آبادی دیروز در مراسم تودیع و معارفه سرپرستان دادسرای ویژه رسیدگی به جرائم رایانه‌ای درباره رأی دادن محمد خاتمی در انتخابات مجلس گفت: آن قدر فضای تحریم‌ها علیه انتخابات زیاد بود که برخی دوستان هم بر این باور بودند ممکن است اتفاقی رخ دهد ولی همانطور که شاهد بودیم در ساعات پایانی رای‌گیری یکی از سران فتنه مجبور شد در انتخابات شرکت کند.
دادستان تهران همچنین با اشاره به میرحسین موسوی و مهدی کروبی که اکنون در حصر خانگی به سر می‌برند، گفت: توصیه من به سایر سران فتنه داخل کشور این است که دامان انقلاب برگردند و هنوز دیر نشده است.
میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی از ۱۴ ماه پیش تاکنون در حصر خانگی به سر می‌برند.




یک کناره‌گیری شبه‌ناک؛ قول «شرف» مرتضوی و قول ندادن احمدی‌نژاد

image
بر اساس گفته نمایندگان مجلس، سعید مرتضوی قبول کرده از سمت مدیر عاملی سازمان تامین اجتماعی کناره‌گیری کند، اما وی هنوز به طور رسمی استعفا نکرده است؛ در پی این خبر نمایندگانی که استیضاح وزیر کار را امضا کرده بودند، امضاهای خود را پس گرفتند.
خبرگزاری‌های امروز گزارش داده‌اند که سعید مرتضوی به قول خود عمل کرده و امروز در محل کارش حاضر نشده است.
به دنبال این اقدام حسین نجابت از طراحان استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته است: با توجه به قبول کناره‌گیری مرتضوی از سمت مدیر عاملی سازمان تامین اجتماعی نمایندگانی که استیضاح وزیر کار را امضا کرده بودند، امضاهای خود را پس گرفتند.
حدادعادل نیز شب گذشته در نامه‌ای خطاب به نمایندگان مجلس اعلام کرد: مرتضوی پیشنهاد استعفا را پذیرفته است. 
همچنین زاکانی گفته است که مرتضوی «قول شرف» داده که استعفا دهد.
اما با این حال، احمد توکلی گفته است: با تلاش ما و تعهد مرتضوی بر استعفا خود، طرح استیضاح خود را پس ‌می‌گیریم و اگر تا چند روز دیگر مرتضوی استیضاح خود را به وزیر اعلام نکند و دوباره به تامين اجتماعي برگردد، مجددا تقاضای استیضاح خواهیم کرد. 
همچنین به گزارش خبرگزاری ایسنا، محمود احمدي‌نژاد صبح امروز (يكشنبه) با همراهي معاون اول، شيخ الاسلامي وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعي و تعدادي ديگر از اعضاي هيات دولت در محل مجلس حضور يافت اما در آستانه ورود به صحن علني مجلس ابوترابي با اعلام اينكه تقاضاي استيضاح از سوي عده‌اي از طراحان پس گرفته شده است، از احمدی‌نژاد درخواست كرد تا در صحن علني حضور نيابد. 
اما احمدی‌نژاد نيز با تاكيد بر آمادگي براي پاسخگويي به استيضاح كنندگان، سه بار تصريح كرد كه دولت هيچ تعهدي در اين خصوص نداده است.
احمدي‌نژاد اما با قطعي شدن خبر پس گرفته شدن استيضاح مجلس را ترك كرد.



موضع‌گیری علیه علی‌اصغر رمضان‌پور، رئیس اسبق نمایشگاه کتاب تهران

imageیک مقام مسؤول در نمایشگاه کنونی کتاب تهران گفته است که قرار است از رؤسای پیشین این نمایشگاه قدردانی شود اما علی‌اصغر رمضان‌پور در این تجلیل جایی ندارد.
داریوش رضوانی، قائم مقام و مشاور اجرایی بیست و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، گفته است: «در مراسم تجلیل از رؤسای پیشین نمایشگاه کتاب جایی برای علی‌اصغر رمضان‌پور، اپوزیسیون خارج‌نشین تعریف نشده است.»
این در حالی است که از رؤسای دوره‌های گذشته نمایشگاه کتاب، از جمله محسن پرویز، بهمن دری، احسان‌الله حجتی، احمد مسجدجامعی، علیرضا برازش، محمدعلی شعاعی و صباح زنگنه تجلیل خواهیم شد.
رضوانی درباره علی‌اصغر رمضان‌پور رئیس نمایشگاه در دوره‌های ۱۴ تا ۱۶ نمایشگاه کتاب تهران گفته است: «طبیعتا چهره‌‌ای چون علی‌اصغر رمضان‌پور در این تجلیل جایی ندارد.»
رمضان‌پور در دوره وزارت احمد مسجدجامعی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران نیز بود.




بحران سیاسی با ردصلاحیت‌های گسترده در انتخابات مصر

image
امروز۱۰ نفر از داوطلبان نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری مصر، از جمله عمر سلیمان رئیس سازمان امنیت رژیم مبارک، اسماعیل ابوحازم نامزد سلفی‌ها، و خیرات الشاطر نامزد گروه اخوان‌المسلمین از سوی کمیته عالی انتخابات ریاست جمهوری این کشور رد صلاحیت شدند.
کمیته عالی انتخابات ریاست جمهوری مصر اعلام کرده است که این افراد شرایط قانونی شرکت در انتخابات را ندارند.
ایمن نور، نیز جز‌ افراد رد صلاحیت شده است.
این در حالی است که  ۱۳ داوطلب نامزدی تأیید صلاحیت شدند که عمرو موسی دبیرکل پیشین اتحادیه عرب، عبدالمنعم ابوالفتوح اسلامگرای میانه‌رو و احمد شفیق نخست وزیر اسبق در دوران حسنی مبارک در میان آن‌ها هستند.
گرچه مطابق قانون انتخابات مصر، نامزدهای رد صلاحیت شده ۴۸ ساعت فرصت دارند تا به این تصمیم کمیسیون انتخاباتی اعتراض کنند، اما این ردصلاحیت‌ چهره‌های شناخته شده می‌تواند به بحرانی سیاسی در شرایط کنونی مصر بینجامد.
ناظران سیاسی احتمال داده‌اند تظاهراتی در قاهره در اعتراض به این ردصلاحیت‌ها برگزار شود.




ماموران امنیتی در روز اول حصر می گفتند که تا ده روز دیگر کروبی زیر فشار، از مواضع خود عقب خواهد نشست!

سحام نیوز: هفته گذشته جمعی از جوانان اصلاح طلب و اعضای جوان احزاب مختلف با خانم کروبی دیدار نمودند .


به گزارش خبرنگار سحام، در این دیدار جوانان حاضر در این دیدار با ابراز تاسف از اینکه نتوانسته اند دیدار نوروزی با شیخ شجاع و همراه اسیر جنبش، داشته باشند از همسر ایشان خواستند تا پیام همراهی آنان را در اولین ملاقات به آقای کروبی برسانند.
به گزارش سحام، خانم کروبی نیز در این دیدار به ذکر خاطراتی از سالها همراهی با مهدی کروبی در کوران مبارزات علیه رژیم شاه پرداخت و همچنین به گوشه ای از جریان فشارها و حملاتی که در دوسال اخیر بعد از دفاع مهدی کروبی از حقوق و رای ملت پیش آمده ، اشاره نمود.
فاطمه کروبی با یادآوری این مقایسه تلخ که در زمان شاه حداقل ماموران ساواک شأن و حرمت خانواده زندانیان سیاسی را محترم می شمردند گفت: “متاسفانه اخلاق یکی از مواردی بوده که در سالهای اخیر به شدت در حاکمیت کمرنگ شده و رفتارهایی که ماموران امنیتی و قضایی با یک خانواده شهید و یک شهروند انجام می دهند به هیچ وجه قابل بازگویی نیست.”
همسر مهدی کروبی، رهبر اسیر جنبش سبز؛ با بیان گزارشی کوتاه از آخرین ملاقاتهایش با آقای کروبی گفت: “برخی از ماموران امنیتی در روز اول حصر می گفتند که تا ده روز دیگر زیر فشار حصر و فشار؛ آقای کروبی از مواضع خود عقب نشینی خواهد کرد ، حال این آقایان کجا هستند تا روحیه آقای کروبی را بعد از چهارده ماه حصر که بخش عمده آن به صورت انفرادی بوده ببینند؟”
فاطمه کروبی با بیان اینکه آقایان کروبی و موسوی در محدود ملاقاتهایی که با خانواده دارند به شدت بر این نکته تاکید دارند که بر عهدی که با مردم بسته اند ایستاده اند و هیچ ابایی هم از پرداخت بالاترین هزینه ها در این راه ندارند.
این دیدار در آپارتمان متعلق به خانم کروبی در نزدیکی “میدان هفت تیر” انجام شد؛ جایی که مهدی کروبی پس از انتقال از منزلشان مدت چهارماه به صورت انفرادی در یک اتاق آن محصور بودند.
در پایان ملاقات نیز حاضرین از محل حصر شیخ شجاع که اتاق سلول مانند ایشان به مساحت حدوداَ هشت متر مربع به انضمام یک سرویس بهداشتی بود، بازدید نمودند.
مهدی کروبی در این ساختمان کوچک با حضور دائمی ماموران امنیتی، تحت نظر بود.


تخت مهدی کروبی در این اتاق کمتر از ۸متری طوری قرار گرفته بود که از دو طرف توسط دیوارهای کاذب محصور شود.



مافیای نمایندگان مجلس و نیروهای امنیتی و قضایی در پرونده اختلاس

سحام نیوز: نماینده دادستان تهران با بیان اینکه مجموعه مه آفرید یک شبکه مافیایی بوده است گفت: در این شبکه برخی از مدیران بانکی، برخی نمایندگان مجلس، بازنشستگان قضائی ـ امنیتی، اطلاعاتی و سازمان خصوصی سازی وارد شده‌اند.
به گزارش مهر، قاضی سراج صبح یکشنبه در ابتدای ششمین جلسه رسیدگی به پرونده فساد مالی بزرگ با اعلام اینکه در جلسه گذشته دادستان تهران چندین بار خواستار وقت برای صحبت شد اما به علت کمبود وقت این امر محقق نشد، افزوذ: در این جلسه نماینده دادستان توضیحات خود را در ابتدای جلسه اعلام کند.
سپس فراهانی نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و سخنان خود را با ترجمه آیاتی از قرآن کریم درباره کتمان حقیقت آغاز کرد.
وی با اعلام اینکه فقر ریشه اغلب جرایم است، گفت: فساد مالی مولد فقر است. متهمان این پرونده عامل به وجود آمدن جرم هستند و جرم آنها بسیار سنگین است. لذا متهمان مستحق سنگین ترین مجازات ها هستند.
نماینده دادستان تهران در خصوص ادعای متهمان مبنی بر اینکه نیت سوء نداشته اند نیز اظهار داشت:باید بگویم وجود انسان های شفافیت دار در ثبت و نگهداری حساب های مالی است. دو هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان تسهیلات در دفاتر گروه ثبت نشده است. پولها به حساب مه آفرید و شرکت امیر منصور آریا ریخته می شد.
فراهانی ادامه داد: گردش مالی مجموعه مه آفرید سه هزار و ۳۶۸ میلیارد ریال بوده است. اگر این افراد یک شبکه سازمان یافته بودند مه آفرید نخ تسبیح بود. آنها شبکه مافیا تشکیل دادند. شبکه ای که برخی از مدیران بانک، برخی نمایندگان مجلس، بازنشستگان قضائی- امنیتی، اطلاعاتی و سازمان خصوصی سازی در آن وارد شده اند.





نامه كارگران فولاد زاگرس:
بزرگترين پروژه صنعتي كردستان به نابودی و ورشکستگی کشانده شده


(تیتر از جنگ خبر)
ایلنا
کارخانه ذوب آهن فولاد زاگرس که از سال 1382 به بهره برداری رسید و بزرگترین پروژه صنعتی استان کردستان به شمار مي‌رفت، با تولید سالیانه 7 هزار تن چدن خام و اشتغال350 کارگر از دو ماه گذشته تولید نداشته و یک ماه است که به صورت موقت تعطیل شده است.
جمعی از کارگران معترض کارخانه فولاد زاگرس با ارسال نامه‌ای به خبر گزاری ایلنا در خصوص مشکلاتي كه باعث شده فعالیت اين کارخانه متوقف شود و امنیت شغلی کارگران به خطر بیافتد، اعلام كردند: کارخانه ذوب آهن فولاد زاگرس که تولید کننده شمش چدن است از دو ماه قبل تولید خود را متوقف کرده و یک ماه است که مسئولان از ورود 300 کارگر به محوطه کارخانه ممانعت می‌کند.
به گفته کارگران معترض، جهت افزایش مشکلات کارخانه دیروز - شنبه - کارگران این کارخانه در مقابل فرمانداری سنندج تجمع کرده ولی متاسفانه کسی پاسخگو نبوده است.
کارگران کارخانه ذوب آهن فولاد زاگرس افزودند: با وجود اینکه در سال جدید هیچ قرارداد کاری با کارگران منعقد نشده است، مدیران کارخانه کارگران را مجبور به تسویه حساب و دریافت سنوات سالهای گذشته کرده‌اند.
آنان با انتقاد از نحوه مدیریت كارخانه ذوب آهن زاگرس، خواستار تغییر مدیر عامل شده و افزودند: مدیر عامل با استخدام تعداد زیادی از کارگران غیر بومی، تلاش مي‌كند کارگران بومی با سوابق چندین ساله را اخراج كند.
در ادامه کارگران بر حذف شرکت پیمانکار و انعقاد قرارداد مستقیم با کارفرمایان اصلی تاکید کردند و اظهار داشتند: با انعقاد قرارداد دو ماهه کارگران بعد از 10 سال کار هنوز امنیت شغلی ندارند.
از دیگر مشکلات این کارگران عدم اعلام کد صحیح مشاغل سازمانی بر اساس نوع شغل مندرج در قراداد و نبود امنیت جانی ذكر شده است که متاسفانه در مورخه دوازدهم مهرماه سال 90 باعث مرگ یکی از مهندسین برق بنام کمیل ملکی شده بود.
اين كارگران، عدم توجه به تجهیزات و ایمن سازی محيط كار را عامل بروز بیماری‌های زودرس ناشی از کار از جمله بیماری‌های ریوی دانسته‌اند و معتقدند: در مواردي پیمانکار کارگران بیمار را اخراج كرده و سایر کارگران بیمار از ترس اخراج رنج بيماري را تحمل می‌کنند.
در پایان کارگران معترض گفته‌اند: متاسفانه بعد از چند سال کار وتلاش شاهد این هستیم که کارخانه‌ای با این عظمت که با تلاش و کوشش متخصصین و کارگران رونق گرفته است، با سیاستهای نادرست مدیران و مسئولین غیر متخصص رو به نابودی و ورشکستگی رفته و ما از مسئولین می خواهیم قبل از اینکه این واحد نیز بطور جدی‌تری دچار مشکل شود بداد کارخانه و کارگران آن برسند.





احمدی نژاد آب خزر را به زادگاهش می برد

بی بی سی: کاوه امیدوار
وزارت نیروی ایران اعلام کرده که کلنگ طرح شیرین سازی آب خزر و انتقال آن به سمنان فردا دوشنبه ۲۸ فروردین به زمین زده می شود.
محمدرضا عطار زاده، معاون وزیر نیرو در امور آب به خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا گفته است که این طرح انتقال آب شیرین به مناطق مرکزی ایران در سه بخش اجرا می شود که اولین پروژه از ساری مرکز استان مازندران شروع شده و به شهرهای سمنان، قم، کاشان و اصفهان متصل خواهد شد.
گزارشها نشان می دهد که هدف اولین مرحله انتقال آب خزر، استان سمنان زادگاه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران است و خود وی نیز در قرار است در مراسم آغاز عملیات اجرای انتقال آب خزر به کویر مرکزی به مازندران سفر کند.
در مرحله اول این طرح سالانه ۱۰۰ میلیون مترمکعب آب خزر به سمنان انتقال می یابد ولی ظرفیت نهایی این طرح ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب است که قرار است از دریای خزر به مناطق مرکزی ایران منتقل شود.
دولت آقای احمدی نژاد از دو سال پیش بحث انتقال آب خزر را مطرح کرده بود ولی کارشناسان انتقادهای متعددی به این طرح وارد کرده بودند؛ زیرا به گفته آنان میزان شوری آب خزر بالاست و در انتقال آن به سمنان که منطقه ای گرم و خشک به حساب می آید، چیزی جز نمک باقی نخواهد ماند.
در آن زمان بحث انتقال آب برای کشاورزی هم مطرح بود ولی همان موقع کارشناسان می گفتند که این کار نه از نظر اقتصادی به صرفه است و نه توجیه اقتصادی دارد چون اگر آب شور خزر به درد آبیاری می خورد کشورهای دیگر حاشیه خزر نظیر ترکمنستان و قزاقستان که خشک هستند، تا به حال طرح های زیادی برای استفاده از آب خزر اجرا کرده بودند.
بعد از انتقادات زیست محیطی کارشناسان، ظاهرا تغییراتی در طرح داده شد و قرار است تاسیساتی در کناره خزر در استان مازندران برای شیرین سازی آب ساخته شود و آب شیرین به استان سمنان منتقل شود.
آقای عطار زاده می گوید که قیمت تمام شده آب در این روش بین یک هزار تا دو هزار و ۵۰۰ تومان برای هر متر مکعب خواهد بود و "استفاده از آن برای کشاورزی مقرون به صرفه نیست."
به نظر می رسد بعد از هشدارهای کارشناسان و افزایش هزینه های شیرین سازی و انتقال آب، دولت برنامه آب کشاورزی را منتفی کرده و فعلا بحث آب شرب و استفاده از آن در صنعت در برنامه قرار گرفته است.
پیش از این، طرح هایی نظیر اتصال خزر به خلیج فارس به خصوص در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی مطرح شده بود که هرگز عملی نشد.
هدف این طرح که از آن به نام "ایرانرود" نیز نام برده می شد، این بود که با ساخت یک کانال انتقال آب، خلیج فارس را به دریای خزر متصل کنند و هدف آن نیز "تلطیف اقلیم مناطق مرکزی ایران" و "اتصال خزر به آب های آزاد و کشتیرانی" اعلام شده بود.
بزرگترین طرح شیرین سازی آب ایران
جزئیات طرح تازه به درستی روشن نیست و به گفته معاون وزیر نیرو، برای احداث اولین بخش این پروژه از ساری تا سمنان مسیرهای مختلفی وجود دارد و بهترین "مسیر پیشنهادی گزینه ای بود که دارای ۱۸۹ کیلومتر خط انتقال و ۱۲ ایستگاه پمپاژ است و نیاز به تونل هم ندارد."
با آنکه مشکلات زیست محیطی انتقال آب از خزر از جمله مهمترین انتقادها به این طرح بوده اما وزارت نیرو می گوید که "سهولت اجرا، نبود مشکلات زیست محیطی و اجتماعی و هزینه بهینه اجرای طرح" از جمله مزیت های مسیری است که برای انتقال آب در نظر گرفته شده است.
ظاهرا دولت تصمیم دارد این طرح را در کنار خط لوله انتقال نفت نکا به ری اجرا کند برای همین هم می گوید که نیازی به ساخت مسیر تازه نیست و نگرانی کارشناسان در باره آسیب های این طرح به مناطق جنگلی نیز به کلی برطرف شده است.
قرارگاه خاتم الانبیاء وابسته به سپاه پاسداران که در سالهای اخیر سهم عمده ای در پروژه های بزرگ اقتصادی نظیر صنعت نفت به دست آورده است، مجری این طرح بزرگ خواهد بود.
این قرارگاه که بعد از جنگ هشت ساله ایران و عراق تشکیل شده، در زمینه ساخت سد و پروژه های آب تجربه دارد و عمده فعالیت های آن در ابتدای تشکیل، بر پروژه های آب، سد و راهسازی متمرکز بود.
ابوالقاسم مظفری فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء به خبرگزاری مهر گفته است که این طرح "یکی از مهمترین طرح های آبی قرارگاه خاتم الانبیاء در مازندران خواهد بود."
هزینه این طرح حدود سه هزار میلیارد تومان برآورد شده است و فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء می گوید که این طرح در مدت دو سال اجرا خواهد شد.
به گفته معاون وزیر نیرو، اجرای فاز اول این پروژه تا سمنان سه هزار میلیارد تومان هزینه دارد و برای احداث آن دو هزار میلیارد تومان از سهام پتروشیمی به صورت "تهاتری" به قرارگاه خاتم الانبیاء به عنوان پیمانکاری داده شده است. یعنی دولت بابت هزینه آن پولی به قرارگاه خاتم الانبیاء نمی پردازد و به جایش سهام شرکت های دولتی پتروشمی را به قرارگاه خاتم الانبیاء می دهد.
طرح انتقال آب به سمنان از سوی محمود احمدی نژاد شبیه طرح های دولت اکبرهاشمی رفسنجانی به مناطقی از زادگاه خود در کرمان است و چنین به نظر می رسد که آقای احمدی نژاد تلاش کرده تا پیش از پایان دوره ریاست جمهوری اش دین خود به زادگاهش را ادا کند.
او پیشتر زادگاهش ارادان در نزدیکی سمنان را به شهرستان تبدیل کرد و اکنون به دنبال آن است که با انتقال آب خزر بخشی از مشکل این منطقه را که از کمبود آب رنج می برد، رفع کند.
البته طرح انتقال آب دریا فقط مختص به خزر نیست و دولت می گوید که برنامه ای برای انتقال آب خلیج فارس به مناطق مرکزی نیز در دست دارد.
وزارت نیرو می گوید که قرار است از این طریق سالانه ۱۰۰ میلیون متر مکعب از آب خلیج فارس به مناطق مرکزی ایران منتقل شود، اما مشخص نیست که این طرح چه زمانی اجرا می شود.
برخی کارشناسان می گویند که طرح آب شیرین کن خزر به عنوان یک منبع مشترک میان پنج کشور می تواند باعث مشکلات حقوقی شود چون احتمال دارد کشورهای حاشیه ای نسبت به این کار اعتراض کنند.
علاوه بر این، همچنان کارشناسان ایرادات زیست محیطی به این طرح و طرح های مشابه وارد می کنند و معتقدند که بی توجهی به نظرات متخصصان آب و محیط زیست باعث شده که دریاچه ارومیه به وضعیت بحرانی دچار شود و چند میلیون ساکن اطراف دریاچه دچار مشکل شوند.






خانواده فعالین کارگری دربند، از رنجها و ظلمهای رفته بر آنان سخن می گویند  جرس: هر سال که می گذرد شرایط زندگی کارگران به دلیل رشد تورم، عدم پرداخت به موقع دستمزدها و اخراج های گسترده دشوارتر می شود. اما مسئولین حکومتی به جای رسیدگی به وضعیت طبقه کارگری و شنیدن صدای آنها، هرگونه اعتراض صنفی را سیاسی تلقی کرده و با صدور احکام غیرعادلانه و زندانی کردن کارگران و تهدید آنها و تحت فشار قرار دادن خانواده هایشان سعی دارند بر مشکلات کارگران سرپوش گذاشته و آنها را مجبور به سکوت کنند.
در آستانه روز جهانی کارگر و در تداوم فشارها بر فعالان کارگری رضا شهابی، فعال کارگری و عضو سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران بعد از نزدیک به 23 ماه بلاتکلیفی از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.
ربابه رضایی همسر رضا شهابی با ابراز ناراحتی از این حکم به "جرس" می گوید: "با وکیل همسرم تماس گرفته بودند و با هم که به دادگاه رفتیم در آنجا گفتند به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس و به اتهام تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی نیز به پنج سال حبس محکوم شده است که در مجموع شش سال می شود. البته این حکم دادگاه بدوی است و حالا ما تا بیست روز فرصت داریم که به این حکم اعتراض کنیم. هنوز هم نمی دانم خود رضا از این حکم خبر دارد یا نه؟ امسال سال خوبی نبود اول مادر همسرم با آن رنج و درد دوری رضا از دنیا رفت و حالا هم در آستانه روز کارگر این حکم را دادند اما باز امیدواریم که دادگاه تجدیدنظر او را تبرئه کند زیرا همه می دانند که او بی گناه است."
بهنام ابراهیم زاده یکی دیگر از این فعالان کارگری است که به جرم اعتراض بر وضعیت دشوار کارگران و کودکان خیابانی ماهها در پشت میله های زندان بسر می برد. این فعال کارگری نه تنها در حال گذراندن حکم غیرعادلانه پنج سال است، بلکه از ابتدایی ترین حقوق یک زندانی هم محروم است.
رحمان ابراهیم زاده، پدر بهنام در خصوص آخرین وضعیت فرزندش به "جرس" می گوید: "دو و سه بار در همین ماه فروردین دنبال کارهایش رفتم اما فقط می گویند رسیدگی می کنند. معلوم نیست چه زمانی می خواهند رسیدگی کنند؟ هیچ جواب مشخصی نمی دهند. بهنام از نظر جسمانی حال خوبی ندارد و گوش درد و سر درد دارد. کلیه هایش هم ناراحت است و درد می کشد. با پیگیری زیادی که کردم یکبار او را به بهداری زندان اوین بردند و با وجودیکه پزشک اوین گفته باید تحت درمان قرار بگیرد، نه اجازه می دهند ما او را دکتر ببریم و نه خودشان او را به بیمارستان منتقل می کنند."
همسر این فعال کارگری در بند با ابراز ناراحتی از محدودیت ها می گوید: "خیلی پیگیری کردیم که به مرخصی بیاید و دکتر برود اما اصلا جواب نمی دهند و موافقت نمی کنند. همسرم سردرد و گوش درد دارد علتش هم بخاطر همان فشارهایی است که به او آوردند. من ساکن تهران هستم و با پسرم  ملاقات کابینی هفتگی داریم اما پدر و مادرش از راه دور می آیند و نمی توانند هر هفته به ملاقاتش بروند. بعد از عید یک ملاقات حضوری دادند اما فقط به پدر بهنام اجازه دادند او را حضوری ملاقات کند. حتی قبل از عید هم بعضی از بچه ها را گذاشتند بروند آنطرف شیشه اما گفتند پسر من بزرگ است و نمی شود برود. پسرم سیزده سالش است و خیلی هم ناراحت شد. حالا همسرم بی گناه در زندان است و ناراحت هستیم هیچ، این فشارها را هم می آورند."
پدر این فعال کارگری با تاکید بر فشارها ادامه می دهد: "یک ملاقات حضوری به من دادند اما نگذاشتند مادر و همسر و فرزند بهنام در این ملاقات باشند. تمام قصدشان شکنجه بهنام و ما است وگرنه اگر مادر و همسر و فرزند بهنام او را حضوری ملاقات کنند چه اشکالی دارد؟ فقط می خواهند ما را اذیت کنند. هر چه خواهش کردم که حداقل بگذارند پسر بهنام در این ملاقات باشد و پدرش را از نزدیک ببیند و در آغوش بگیرد اجازه ندادند...مادرش هم خیلی ناراحت بود اما چکاری از دستش بر می آید خود بهنام هم ناراحت شد. دستمان به جایی بند نیست و کسی به حرفمان گوش نمی کند. ماهی یکبار به تهران می آیم و به تمام ارگانهایی که به ذهنم می رسد از دادستانی تا رئیس زندان اوین مراجعه می کنم اما هیچ جوابی نمی دهند."
مسئولین در حالی مادر بهنام را از آغوش کشیدن فرزندش محروم کرده اند که این مادر دردمند مسیر طولانی اشنویه تا تهران را به سختی برای دیدن روی فرزندش طی می کند تا او را از پشت شیشه های کدر برای دقایقی ببیند.
عایشه مدرسی مادر بهنام در دلنوشته ای خطاب به فرزندش نوشته است: " تو که اکنون پشت میله های زندانی و ماه هاست حتی در آغوش کشیدن تو از ما دریغ شده است. من نمی دانم چرا و به چه جرمی تو پشت میله های زندان هستی در حالی که تنها گناهت این بوده که نتوانسته ای نسبت به جامعه و سرنوشت انسانها بی تفاوت بمانی. آنها من و تو را از کوچکترین حقوق خود محروم کرده اند، تو حتی نمی توانی به مرخصی بیایی و من نمی توانم به عنوان یک مادر به جز از پشت میله ها تو را ببینم. اما با همه اینها به همه کسانی که چنین سرنوشتی را برای تو رقم زده اند اعلام می کنم که من به فرزندم افتخار می کنم و از خداوند شاکرم که فرزندی به من داده که تنها به وظایف انسانی خود عمل کرده است."
رحمان ابراهیم زاده که خود یکی از کارگران شریف و زحمتکش کشور است با ابراز تاسف از وضعیت بد کارگران و فعالان کارگری خاطرنشان می کند: "من فقط برای پسر خودم که فعال کودک و کارگری است ناراحت نیستم، بلکه برای همه کارگران و فعالان کارگری که در زندان هستند ناراحت هستم. امروز از حکم شش سال آقای رضا شهابی باخبر شدم و واقعا شوکه شدم. او هم مثل پسر خودم فعال کارگری است و اینگونه روزهایش را در زندان می گذراند. واقعا تاسف آور است که جمهوری اسلامی با فعالین کارگری چنین برخوردهایی می کنند. خدا شاهد است هیچوقت از یادم نمی رود که بهنام چقدر برای کارگران و کودکان خیابانی رنج می کشید و همیشه دغدغه آنها را داشت و از وضعیت آنها ناراحت بود. آخر هم بخاطر همین دلسوزی ها و دغدغه هایش به جای پاداش، با زندان از او تجلیل کردند..."
بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و عضو کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل آزاد کارگری در ابتدا از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به 20 سال حبس تعزیری محکوم شد اما پرونده او با اتهامات مطرح شده به دادگاه تجدید نظر و پس از آن به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد که هر دو ارگان حکم صادره را "غیر" عادلانه خواندند. اما پرونده باردیگر به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب برای محاکمه ارجاع داده شد و این حکم به پنج سال کاهش یافت.
پدر بهنام ابراهیم زاده در پایان می گوید: "من روز جهانی کارگر را به تمامی کارگران زحمت کش دنیا تبریک می گویم و امیدوارم روزی برسد که همه قدردان زحمات آنها باشند."
گفتنی است، بهنام ابراهیم زاده در پیامی به مناسبت سال نو خطاب به مردم نوشته است که مردم آزادخواه، من بهای وفاداری به مردم و کارگران را با زندگی ام خواهم داد و به کارگران و تمامی هم طبقه ای هایم می گویم و اطمینان دارم بذری که در اندیشه و جدان شریف هزاران کارگر ایرانی کاشته شده هرگز قابل از بین بردن نیست و به نام منافع مقدس کارگران کشور و مردم عزیز از شما می خواهم ایمان داشته باشید که آینده از آن ماست. جنایت و سرکوب، زندان و خفقان تاریخ را متوقف نخواهد کرد. این کوچه ای بن بست است که گشوده خواهد شد."
همچنین ابراهیم مددی نایب رئیس سندیكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه كه بعد از گذشت بیش از سه سال زندان در نهم آذرماه سال گذشته با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود در شانزدهم همان ماه با عدم تمدید مرخصی مجددا به زندان بازگشت.

همسر ابراهیم مددی در خصوص آخرین وضعیت او تنها به این نکته اشاره می کند که همسرش در اواخر فروردین ماه با پایان دوران محکومیتش از زندان آزاد خواهد شد. او در این روزها با انتظار چشم به در دوخته تا این سالهای رنج و دوری به پایان برسد و همسرش به آغوش خانواده بازگردد.





جـــرس: رهبر جمهوری اسلامی گفت: همچنان که ممکن است افراد به لحاظ روحی و ذهنی دچار آسیب پذیری شوند، سازمانها نیز در معرض رخنه فساد و آسیب هستند و همواره با توجه کافی، باید مراقبت های لازم را به عمل آورد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری، آقای خامنه ای روز یکشنبه در دیدار وزیر کشور و جانشین فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی، فرمانده نیروی انتظامی و جمعی از فرماندهان و کارکنان این نیرو، جلب رضایت مردم را زمینه ساز جلب رضایت الهی دانست و بدون اشاره به رفتارهای این نهاد در مواجهه با مردم گفت: اگر مسئولان بتوانند دلهای مردم را با حضور خود آسوده و امن نگه دارند، مطمئنا رضایت الهی را نیز جلب خواهند کرد.
رهبر جمهوری اسلامی با معرفی پرسنل نیروی انتظامی به عنوان "سربازان نظام اسلامی"، نیاز به تأمین امنیت را جزو نیازهای اساسی و زمینه ساز برای برنامه ریزی منظم و سازمان یافته دانست و تأکید کرد: چنانچه جامعه ای امنیت نداشته باشد هیچ کار سازمان یافته ای در جهت پیشرفت و ارتقاء آن کشور تضمین نخواهد شد.
آقای خامنه ای تحقق برنامه های نظام و اجرای صحیح آن را منوط به تأمین امنیت و احساس آرامش درونی جامعه دانست و ضمن برشمردن برخی آسیب پذیری های فردی و سازمانی افزود: همچنان که ممکن است افراد به لحاظ روحی و ذهنی دچار آسیب پذیری شوند، سازمانها نیز در معرض رخنه فساد و آسیب هستند که همواره خردمندانه و با توجه کافی، باید مراقبت های لازم را به عمل آورد.
رهبر جمهوری اسلامی بدون رویکرد به برخوردهای صورت گرفته از سوی نیروی انتظامی با مردم و جوانان کشور، امانت، صداقت، دیانت و انجام وظایف سازمانی و همچنین مقدم دانستن منافع جامعه بر منافع شخصی را جهت زمینه ساز اعتلا و پیشرفت یک کشور مهم خواند و گفت: اگر در جامعه ای کسانی باشند که با این روحیه کار کنند یقیناً آن جامعه به اوج خواهد رسید و به قدرت استوار و ماندگاری دست خواهد یافت.
در ابتدای این دیدار و پیش از سخنان رهبری، پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در گزارشی از عملکرد نیروی انتظامی مدعی ارتقای رضایتمندی مردم از این نیرو شد.



احضار مجدد ابوالفضل قدیانی به اتهام نامه به رهبری/ قدیانی: در دادگاه شرکت نخواهم کرد

برای چندمین بار ابوالفضل قدیانی به اتهام نامه نگاری به رهبری احضار شد، اما او اعلام کرده که در دادگاه انقلاب به دلیل غیر قانونی بودن آن شرکت نخواهد کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، روز گذشته ابوالفضل قدیانی برای چندمین بار به شعبه ۲۸ بازپرسی دادسرای اوین احضار شد تا در مورد نامه اخیرش مبنی بر تحریم انتخابات غیرقانونی مجلس و مسئولیت رهبری در وضعیت موجود کشور پاسخگو باشد.
عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب بهمن ماه سال گذشته به شعبه چهارم بازپرسی احضار و به وی تبلیغ علیه نظام از طریق انتشار نامه تحلیلی مبنی بر تحریم انتخابات و مسولیت رهبری در وقایع امروز کشور تفهیم اتهام شده بود.
این بار نیز مانند دفعات قبل قدیانی دادگاه انقلاب را غیرقانونی دانسته و کتبا اعلام کرده که در آن شرکت نخواهد کرد.
این سومین پرونده ابوالفضل قدیانی است و به رغم اتمام محکومیت یکساله دادگاه اول او در آذرماه ۹۰ همچنان در زندان به سر می برد.
کمی قبل از پایان محکومیت یکساله این زندانی سیاسی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب احضار شد تا به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام تحت محاکمه قرار گیرد. دادگاهی که قدیانی در آن حاضر نشد، چراکه به گفته وی دادگاه های انقلاب بدون هیت منصفه و بصورت غیر علنی برگزار میشود و فاقد وجاهت قانونی و مشروعیت است.
انتقال قدیانی از زندان به شعبه چهارم بازپرسی موجب حیرت بازپرس شعبه چهار شد چرا که معتقد بود به لحاظ قانونی اکنون نباید وی در زندان باشد و حکم شعبه ۱۵ مبنی بر ۳ سال حبس هنوز توسط دادگاه تجدید نظر تایید نشده است.
ابوالفضل قدیانی، یکی از مسن ترین زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ اوین در اخرین نامه تحلیلی خود، انتخابات مجلس نهم را نامشروع خوانده و آنرا تحریم کرده بود.
نامه مذکور در نهم دیماه در سالروز لشکرکشی خیابانی که پس از وقایع عاشورا با تبلیغات فراوان سازماندهی شده بود منتشر شد و موج تبلیغاتی و رسانه ای مدعیان اصولگرایی را تحت تاثیر خود قرار داد.
پس از انتشار نامه فشارها بر این زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب شدت گرفت. قدیانی ۶۳ ساله در حال حاضر با ناراحتی قلبی، بیماری حاد پرکاری تیروید، پروستات و چندین بیماری دیگر دست و پنجه نرم می کند و بتدریج وزن خود را از دست می دهد، بااینحال یکی از پرروحیه ترین و مقاومترین زندانیان بند ۳۵۰ است که نام وی در تمام بیانیه های اعتراضی زندانیان بچشم میخورد.
متن نامه ی “عدم شرکت در دادگاه” ابوالفضل قدیانی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
موضوع: عدم حضور در دادگاه
به: ریاست شعبه٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی تهران
با استناد اصول ١۵٩، ١٧٢، ١٧٣ قانون اساسی اولا دادگاههای انقلاب علی الاصول غیر قانونی بوده ثانیا با استناد اصل ١۶٨ قانون اساسی و تبصره ذیل ماده ٢٠ قانون تشکیل دادگاههای انقلاب مصوب سال ٧٣و اصلاحی سال ٨١، رسیدگی به اتهام سیاسی انحصارا و اختصاصا در محاکم عمومی دادگستری و با حضور هیات منصفه واقعی (نه حکومتی) و بصورت علنی برگزار می‌گردد لذا چون دادگاه های انقلاب واجد اوصاف قانونی فوق نبوده در دادگاه شرکت نخواهم کرد.
اساسا برگزارى چنین دادگاهى را فعلى مجرمانه و برگزار کننده یا برگزار کنندگان را مجرم مى دانم.
واضح است آن آراء غیر قانونى باید وفق مقررات قانونى دربند٣۵٠ به اینجانب و نیز وکیلم جناب آقاى سید جلال الدین موسوى ابلاغ گردد.
ابوالفضل قدیانى
بند ٣۵٠ اوین
٩١/١/٢٧





چه کسی دروغ می گوید فارس یا ایرنا؛ مرتضوی با توکلی دیدار کرد؟

کلمه: در حالی که خبرگزاری فارس خبر از نتیجه دیدار احمد توکلی و سعید مرتضوی داده بود، متهم جنایت کهریزک مدعی شد که طی روزهای گذشته با نماینده تهران دیداری نداشته است.
این اخبار در حالی منتشر می شود که احمد توکلی بنا به مصالحی می خواست مانع از برگزاری استیضاح وزیر کار شود و ادعا کرده بود که سعید مرتضوی حکمیت وی را پذیرفته است.
روز گذشته خبرگزاری ایرنا نوشت: ‘سعید مرتضوی’ ادعای دیدار با ‘احمد توکلی’ راتکذیب کرد و گفت که در پنج روز گذشته توکلی با بنده دیداری نداشته است و من هم با وی دیدار نکرده ام.
مرتضوی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا افزود: قویا تکذیب می کنم که بین ما دیداری انجام شده است.
وی تصریح کرد: بنده تلاش کردم دروغگویی ها خاتمه یابد ولی ظاهرا با وجود این تلاش ها این هدف محقق نشد.
این در حالی است که تنها دو روز پیش مدیرعامل ‌صندوق تأمین اجتماعی ابراز ‌امیدواری کرد ‌موضوع استیضاح وزیر تعاون‌،‌ کار و رفاه اجتماعی به ‌خیر و خوشی تمام شود.
سعید مرتضوی به جلساتش با احمد توکلی و علیرضا زاکانی اشاره کرد و با بیان اینکه ‌همه باید در جهت وفاق ملی حرکت کنیم، اظهار داشت: اگر بنده و آقای زاکانی و آقای توکلی و همچنین مجلس و دولت و قوه قضاییه ‘ید واحد’ بوده و همیار هم باشیم، می‌توانیم یک باری را به منزل برسانیم.
وی ضمن اظهار امیدواری برای تداوم ‌این جلسات، ‌‌به تأکیدات رهبری بر حل اختلافات قوا و مسئولان و ایجاد همدلی و وفاق بین آنها اشاره کرد و ادامه داد: آرزو دارم اگر من با هر کسی اختلاف دارم، آنقدر این جلسات ادامه داشته باشد که ذره‌ای از این اختلافات باقی نماند.
مدیرعامل ‌صندوق تأمین اجتماعی، مجلس را ‌از ارکان اصلی نظام دانست و افزود: امیدوارم اگر هر کدام از نمایندگان مجلس ذهنیتی درباره من دارد، بتوانم جلسات متعدد با آنها داشته باشم که اگر سوءتفاهمی وجود دارد، آنرا رفع کنم و اگر آنها برنامه‌ای برای ارتقای مجموعه ما دارند، ‌از برنامه آنها بهره بگیرم تا تفاهم و همدلی افزایش یابد.
مرتضوی در پایان گفت: ‌امیدوارم ‌موضوع استیضاح وزیر تعاون‌،‌ کار و رفاه اجتماعی به ‌خیر و خوشی تمام شود تا این وزیر فرزانه بتواند در خدمت دولت و نظام ادامه فعالیت دهد.
در همین حال خبرگزاری ها نوشتند: توکلی از طراحان اصلی طرح استیضاح عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در صحن علنی مجلس گفته بود که طراحان استیضاح با مرتضوی دیدار کردند.
وی درمورد چگونگی حکمیت خود نیز اظهارداشت که جلسات طراحان استیضاح و مرتضوی ۳۰ ساعت طول کشید و بنده پس از ۱۵ ساعت دقت در اسنادی که دو طرف ارایه کرده بودند نظر خود را اعلام کردم اما این حکمیت را رسانه‌ای نکردم تا این فرآیند به نتیجه برسد.




اتصال همه واحدهای بسیج از طریق شبکه اینترانت

کارشناس فناوری اطلاعات سپاه قائم‌آل‌محمد(عج) استان سمنان از راه‌اندازی شبکه مجازی اینترانت بسیج با هدف دسترسی آسان و سریع به فضای مجازی در چارچوب اینترنت ملی خبر داد.
به گزارش مهر، محمدحسن حسین‌پور در جلسه توجیهی شبکه اینترانت بسیج در سالن جلسات سپاه ناحیه شاهرود گفت: با توجه به پیشرفت فناوری و کسب اطلاعات به صورت مجازی، سازمان بسیج مستضعفین شبکه مجازی اینترانت بسیج را راه‌اندازی کرده است.
وی افزود: این شبکه در گام اول در سطح نواحی و سپس در سطح حوزه‌ها و پایگاه‌های بسیج راه‌اندازی می‌شود. کارشناس فناوری اطلاعات سپاه قائم‌آل‌محمد(عج) استان سمنان، دسترسی آسان و سریع به فضای مجازی در چارچوب تعریف‌شده اینترنت ملی را از اهداف راه‌اندازی اینترانت بسیج عنوان کرد و گفت: در این شبکه مجازی، سامانه پیامک، پست الکترونیک و دانشگاه مجازی تعریف شده است. حسین‌پور با بیان اینکه سامانه اتوماسیون اداری بسیج نیز در قالب شبکه اینترانت بسیج تعریف می‌شود گفت: به زودی مکاتبات بسیج از سطح کشوری تا حوزه و پایگاه نیز در قالب این شبکه انجام می‌شود.



انتشار اطلاعات سه میلیون مشتری بانک ها؛ سیستم بانکی کشور امنیت ندارد

کلمه:در حالی که مدیراداره نظام های پرداخت بانک مرکزی از لغو مجوز شرکتی که اطلاعات بانکی مشتریان را لو داد خبر داده است، پخش کننده اطلاعات مدعی است این کار را انجام داده تا آسیب پذیری سیستم بانکی کشور را نشان دهد.
خسرو زارع فرید که اطلاعات سه میلیون کاربر بانک را در وبسایت خود منتشر کرده در حال حاضر بخاطر بی اعتنایی مسئولان به نگرانی های او از بابت اصلاح ایرادات از ایران خارج شده است.
او مسئولیت نرم افزار شرکت فن آوران انیاک را برعهده داشت.
شرکت فن آوران ایناک در زمینه تولید نرم افزارهای کارت خوان و فروشگاهی (POS)، پرداخت الکترونیک و بانکداری الکترونیک و نیز نرم افزارهای سوییچ بانکی فعال بوده و در این راستا با شبکه بانکی کشور همکاری گسترده ای دارد.
وی که با بی بی سی مصاحبه می کرد گفته است از هشدار خطر سوء استفاده از اطلاعات کارت های بانکی در تاریخ ۹۰٫۴٫۱۵ به مدیران عامل بانک هایی همچون ملی ایران، صادرات، ملت، تجارت، مسکن، اقتصاد نوین، سامان، سینا، پاسارگاد، کشاورزی، پارسیان و سپه با مخفی کردن اطلاعات ارسال کننده برای بررسی عکس العمل مدیران فوق خبر داده اما در گفته، مقابل هیچ یک از مدیران برای حل این مشکل واکنشی نشان نداده اند.
به دنبال اطلاعیه بانک مرکزی مبنی بر تغییر رمز بانکی، اخباری منتشر شد که نشان می داد حساب سه میلیون مشتری بانک ها هک شده و اطلاعات آن در فضای مجازی منتشر شده است.
سختیگیری ها بیشتر می شود
در همین حال مدیراداره نظام های پرداخت بانک مرکزی گفته است: از این پس ارائه مجوز به شرکت های خدمات پرداخت بانکی با تدابیر سختگیرانه همراه خواهد بود.
به گزارش مهر، ناصر حکیمی عصر امروز در یک نشست خبری و در پاسخ به سئوالی در خصوص تهدید امنیتی به وجود آمده برای حدود ۳ میلیون کارت بانکی مردم از سوی شخصی دریکی از شرکت های ارائه دهنده خدمات پرداخت گفت: هم اکنون مجوز فعالیت این شرکت لغو شده است.
وی نگفت برای امنیت سیستم بانکی چه تدابیری اندیشیده شده است و چرا به توصیه های ایمنی قبل از انتشار اطلاعات مشتریان بانک ها توجهی نشده است.
مدیراداره نظام های پرداخت بانک مرکزی با تاکید بر اینکه حدود ۳ روز پیش یک تیم پایش در بانک مرکزی اخباری را دریافت کرد که طی آن یک شخص از کارکنان شرکت ارائه دهنده خدمات پرداخت بانکی (ف.ا) ادعا کرد که اطلاعات بانکی برخی از دارندگان کارت بانکی را منتشر کرده است.
حکیمی تصریح کرد: در این رابطه کارگروهی تشکیل شد و پس از بررسی ها مشخص شد که این فرد اطلاعاتی را از طریق فعالیت در شرکت ارائه دهنده خدمات پرداخت منتشر کرده است که اساسا اهمیتی برای امکان سوءاستفاده از حساب های بانکی افراد وجود ندارد .
تغییر رمز کارساز است؟!
این مقام مسئول در بانک مرکزی با تاکید براینکه به شهروندان توصیه می شود رمز کارت بانکی خود را تغییر دهند افزود: این تهدید برای ۱٫۵ تا ۲ درصد از ۱۶۰ میلیون کارت بانکی موجود در شبکه ایجاد شد که پس از آن بانک ها گزینه تغییر رمز اجباری را برای مشتریان در زمان مراجعه به خودپردازها قرار دادند.
اما فردی که این اطلاعات را در فضای مجازی منتشر کرده، معتقد است که با تغییر رمز عبور نیز مشکلی حل نخواهد شد و سیستم بانکی از امنیت کافی برخوردار نیست.
در همین حال خسرو زارع فرید برای اثبات ادعا خود مبنی بر عدم وجود امنیت در تراکنش های بانکی، اطلاعات سه میلیون کارت بانکی را به صورت محرمانه و تنها با شماره و رمز کارت به صورت مخفی شده در یک عدد ۱۴ رقمی به نمایش گذاشته که براساس آن تنها دارندگان کارت ها می توانند رمز خود را درون این عدد ۱۴ رقمی تشخیص دهند.
حکیمی با بیان این مطلب که پس از تغییر رمز کارت بانکی افراد دوباره فعال می شود ادامه داد: تیم بررسی پس از مطالعه ادعای مطرح شده شخص به این نتیجه رسید که تهدید امنیتی چندانی متوجه حساب های مردم نیست و صرفا برخی گزارشات کارت ها از طریق دسترسی آن فرد به گزارشات کارت های بانکی منتشر شده است.
مدیراداره نظام های پرداخت بانک مرکزی خاطرنشان کرد: همچنین هک در سیستم بانکی صورت نگرفته و ادعای شخص در وبلاگش صرفا از طریق گزارشات روزانه مردم بوده است، سهل انگاری مدیریتی یا نرم افزاری در یک شرکت خصوصی که عهده دار خدمات پایانه های فروش بود باعث این اتفاق شد.
حکیمی ادامه داد: نقایص مدیریتی یا نرم افزاری در شرکت های ارائه دهنده خدمات پرداخت نباید دلیلی بر انتشار اطلاعات دارندگان کارت ها باشد ولی با این حال برای صاحبان کارت های بانکی که ادعا شده بود، اتفاقی نیفتاده است.
خسرو فرید زارع در وبلاگ خود مدعی شده است تمامی تذکرات بنده را بابت خرید تجهیزات سخت افزاری لازم و تامین امنیت تراکنشهای بانکی نادیده گرفته و به جای آن درآمدهای شرکت را در خارج از کشور برای تامین ویلاهای کانادا و اسپانیا هزینه کردند تا بتوانند با دارا بودن پاسپورت دوم حاشیه امنی برای خویش تامین کنند. چرا که امنیت حسابهای بانکی برایشان مهم نبود.



دلار ۱۷۰۰ تومان، سکه طرح جدید ۶۶۴ هزار تومان

رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر از کاهش قیمت انواع سکه در پایان روز یکشنبه ۲۷ فروردین به دلیل افت قیمت دلار به ۱۷۰۰ تومان در بازار خبر داد و گفت: قیمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم در حال حاضر ۶۷۰ هزار تومان است.
به گزارش خبرگزاری مهر محمد کشتی آرای از افت قیمت انواع سکه در پایان روز یکشنبه ۲۷ فروردین خبر داد و گفت: در حال حاضر قیمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح جدید ۶۶۴ هزار تومان است.
رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر با اعلام قیمت ۶۷۰ هزار تومانی برای هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم، اظهار داشت: هر قطعه نیم سکه نیز ۳۴۰ هزار تومان است.
کشتی آرای، تصریح کرد: ربع سکه در پایان امروز یکشنبه به ۱۸۰هزار تومان رسید و قیمت هر سکه گرمی نیز ۹۲ هزار تومان شد.
وی دلیل افت ۳۶ هزار تومانی قیمت سکه از عصر امروز تاکنون را کاهش قیمت دلار به ۱۷۰۰ تومان اعلام کرد.
عصر روز یکشنبه دلیل کاهش شدید قیمت انواع سکه و رسیدن قیمت سکه تمام طرح قدیم به ۷۱۰ هزار تومان و طرح جدید به ۷۰۰ هزار تومان؛ عرضه بیش از حد سکه در بازار اعلام شده بود.



بلاتکلیفی ۲۰۰ کارگر اخراجی فولاد غرب

نماینده ۲۰۰ کارگر اخراجی کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور (کوره بلند) که در نخستین روز کاری سال ۹۱ اخراج شدند به خبر نگار ایلنا گفت: پس از تعطیلی کامل کارخانه و بیکار شدن تمامی کارگران ذوب آهن غرب کشور، مسئولان وعده بازگشایی مجدد کارخانه را دادند اما تا کنون اتفاقی رخ نداده و کارگران همچنان در بلاتکلیفی به سر می‌برند.
به گزارش ایلنا، نماینده کارگران اخراجی ذوب آهن غرب افزود: مراجعه کارگران به جهت آگاهی از علت اخراج به اداره کار استان و سایر ارگان‌ها نتیجه‌ای نداشته و هنوز جواب قانع کننده‌ای از طرف مسوولین داده نشده و تنها به کارگران گفته می‌شود که دلیل اخراج‌تان از این کارخانه پایان قرارداد کاری‌تان است.
نماینده کارگران که خواست نامش فاش نشود افزود: مدیر عامل کارخانه وعده داده است که به شرط اینکه هیچ کارگری وارد کارخانه نشود حاضر است با آنان قرارداد دوماهه منعقد کند تا مشمول بیمه بیکاری شوند، اما حتی به این وعده تحقیرآمیز هم عمل نشده و کارگران و خانواده‌های‌شان با مشکلات بیمه‌ای مواجه شده‌اند.
او با بیان اینکه طبق ماده ۷ قانون کار طبیعت کار در کارخانه ذوب آهن غرب کشور جنبه استمراری دارد افزود: کارگران این واحد تولیدی که طی آزمون کتبی و مصاحبه تخصصی و ارائه مدارک فنی و حرفه‌ای و تحصیلی و با طی کردن دوره‌ آموزش‌های ایمنی و فنی با وعده ۳۰ سال کار استخدام شده بودند متاسفانه بعد از گذشت ۱۰ ماه اخراج شدند.
این کارگر معترض با طرح این سوال که «صرف هزینه‌های میلیاردی برای ساخت کارخانه ذوب آهن غرب کشور، تنها برای ۱۰ ماه تولید بوده است» ادامه داد: شرکت صبا نور که سهام دار ۹۷ درصد از کارخانه ذوب آهن غرب کشور و تامین کننده مواد اولیه این کارخانه است با اختیار داشتن چهار معدن سنگ آهن همچنان بعد از تعطیلی کارخانه با وارد کردن مواد اولیه تولید (سنگ آهن) به کارخانه مجددا از آنجا به سایر کارخانه‌های تولیدی دیگر مواد اولیه خود را انتقال می‌دهد و به فروش می‌رساند.
او گفت: خواسته کارگران این است که اگر کارخانه ذوب آهن غرب کشور ور شکسته نشده و هنوز فعالیت دارد چرا کارگران را بر سر کار خود بازنمی‌گردانند و اگر هم ورشکسته شده چرا اعلام ورشکستگی نمی‌کند.



زوال چایکاری در کشور؛ چای در انحصار وارد کنندگان

نماینده مردم رامسر و تنکابن در مجلس با بیان اینکه چایکارن هنوز مطالبات خود را به طور کامل دریافت نکرده‌اند، گفت: در سال حمایت از تولید ملی پرداخت مطالبات چایکاران می‌تواند از واردات محصولات کشاورزی جلوگیری کند.
ابوالفتح نیکنام در گفت‌وگو با خانه ملت با بیان اینکه مطالبات چایکاران هنوز به طور کامل پرداخت نشده، گفت: دو مرحله از سه مرحله مطالبات چایکاران تا کنون پرداخت نشده است و کشاورزان همچنان نسبت به این موضوع گلایه دارند.
نماینده مردم رامسر و تنکابن در مجلس شورای اسلامی افزود: پرداخت مطالبات چایکاران از دو جهت برای آن‌ها اهمیت دارد اول اینکه به زندگی معیشتی چایکاران سامان می‌بخشد و دوم از نظر روحی و انگیزشی به چایکاران کمک جدی می‌کند.
وی با بیان این که در سال‌های گذشته چایکاران فقط وعده شنیده‌اند، تأکید کرد: در سالی که با نام حمایت از تولید ملی نام‌گذاری شده است، حمایت از چایکاران و پرداخت مطالبات آنان می‌تواند از واردات چای خارجی جلوگیری کند.
نیکنام ایران را بهترین نقطه برای کشت چای دنیا معرفی و تصریح کرد: سیستم مدیریتی در ارتباط با تولید و کشت چای آنچه که باید در قبال چایکاران انجام می‌داده را نکرده است.
این عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس هشتم واردات چای را منحصر به افرادی خاص دانست و ادامه داد: این افراد که واردات چای در اختیار گرفته‌اند به دنبال ضربه زدن به تولید داخل هستند و از این راه سود گزافی به جیب می‌زنند.




تجمع کارگران فولاد زاگرس در مقابل فرمانداری قروه

بیش از یکصد و پنجاه کارگر کارخانه فولاد زاگرس در اعتراض به تعطیلی کارخانه در یک ماه گذشته در مقابل فرمانداری قروه تجمع کرده‌اند.
به گزارش ایلنا این کارگران که با سوابق ۱۰تا ۲۰ سال خدمت در آستانه اخراج قرار دارند نسبت به جایگزینی نیروهای جدید غیر بومی که توسط مدیر عامل جدید کارخانه صورت گرفته است معترض هستند.
نماینده کارگران که در این تجمع حضور دارد گفت: مدیریت جدید کارخانه با جذب نیروهای غیر بومی که تعداد آن‌ها به ۱۵۰ نفر می‌رسد به کارگران شاغل این کارخانه گفته‌اند فعلا در سر کار خود حاضر نشوند.
این کارگر معترض که خواست نامش فاش نشود گفت: ۲۵ نفر از کارگرانی که در لیست اخراج قرار دارند پیش از این دچار حوادث ناشی از کار شده‌اند اما با این حال مدیران کارخانه حاضر به تمدید قرارداد آنان نیستند.
بنا بر این گزارش هم اکنون چند تن از کارگران به عنوان نماینده کارگران معترض وارد فرمانداری قروه شده و با مسئولین استانی و شخص فرماندار وارد مذاکره شده‌اند.
این کارخانه در استان کردستان در بیست کیلومتری جاده شهر سنندج، در روستای کریم آباد واقع شده است.
کارخانه ذوب آهن فولاد زاگرس که از سال ۱۳۸۲ به بهره برداری رسید و بزرگترین پروژه صنعتی استان کردستان به شمار می‌رفت، با تولید سالیانه ۷ هزار تن چدن خام و اشتغال۳۵۰ کارگر از دو ماه گذشته تولید نداشته و یک ماه است که به صورت موقت تعطیل شده است.
جمعی از کارگران معترض کارخانه فولاد زاگرس با ارسال نامه‌ای به خبرگزاری ایلنا در خصوص مشکلاتی که باعث شده فعالیت این کارخانه متوقف شود و امنیت شغلی کارگران به خطر بیافتد، اعلام کردند: کارخانه ذوب آهن فولاد زاگرس که تولید کننده شمش چدن است از دو ماه قبل تولید خود را متوقف کرده و یک ماه است که مسئولان از ورود ۳۰۰ کارگر به محوطه کارخانه ممانعت می‌کند.
به گفته کارگران معترض، جهت افزایش مشکلات کارخانه روز شنبه کارگران این کارخانه در مقابل فرمانداری قروه تجمع کرده ولی متاسفانه کسی پاسخگو نبوده است.
کارگران کارخانه ذوب آهن فولاد زاگرس افزودند: با وجود اینکه در سال جدید هیچ قرارداد کاری با کارگران منعقد نشده است، مدیران کارخانه کارگران را مجبور به تسویه حساب و دریافت سنوات سالهای گذشته کرده‌اند.
آنان با انتقاد از نحوه مدیریت کارخانه ذوب آهن زاگرس، خواستار تغییر مدیر عامل شده و افزودند: مدیر عامل با استخدام تعداد زیادی از کارگران غیر بومی، تلاش می‌کند کارگران بومی با سوابق چندین ساله را اخراج کند.
در ادامه کارگران بر حذف شرکت پیمانکار و انعقاد قرارداد مستقیم با کارفرمایان اصلی تاکید کردند و اظهار داشتند: با انعقاد قرارداد دو ماهه کارگران بعد از ۱۰ سال کار هنوز امنیت شغلی ندارند.
از دیگر مشکلات این کارگران عدم اعلام کد صحیح مشاغل سازمانی بر اساس نوع شغل مندرج در قراداد و نبود امنیت جانی ذکر شده که متاسفانه در مورخه دوازدهم مهرماه سال ۹۰ باعث مرگ یکی از مهندسین برق بنام کمیل ملکی شده بود.
این کارگران، عدم توجه به تجهیزات و ایمن سازی محیط کار را عامل بروز بیماری‌های زودرس ناشی از کار از جمله بیماری‌های ریوی دانسته‌اند و معتقدند: در مواردی پیمانکار کارگران بیمار را اخراج کرده و سایر کارگران بیمار از ترس اخراج رنج بیماری را تحمل می‌کنند.
در پایان کارگران معترض گفته‌اند: متاسفانه بعد از چند سال کار وتلاش شاهد این هستیم که کارخانه‌ای با این عظمت که با تلاش و کوشش متخصصان و کارگران رونق گرفته است، با سیاستهای نادرست مدیران و مسئولین غیر متخصص رو به نابودی و ورشکستگی رفته و ما از مسئولین می خواهیم قبل از اینکه این واحد نیز بطور جدی‌تری دچار مشکل شود بداد کارخانه و کارگران آن برسند.



اعتصاب غذای ۱۶۰۰ اسیر فلسطینی در اعتراض به شرایط ناگوار زندان های اسراییل

وزیر اسرا و آزادگان فلسطین اعلام کرد که ۱۶۰۰ اسیر فلسطینی که در زندان‌های اسراییل به سر می‌برند، از ۱۷ ماه جاری میلادی(سه‌شنبه ۲۹ فروردین) اعتصاب غذای خود را آغاز می‌کنند.
به گزارش ایسنا، به نقل از سایت شبکه الجزیره، “عیسی قراقع”، وزیر اسرا و آزادگان فلسطینی طی بیانیه‌ای اعلام کرد که ۱۶۰۰ اسیر فلسطینی که در زندان‌های اسراییل هستند، ۱۷ ماه جاری میلادی اعتصاب غذای خود را آغاز می‌کنند. وی افزود: این روز باید یک روز ملی اعلام شود و همه ملت فلسطین باید با اسرای خود همبستگی‌شان را اعلام کنند.
وی همچنین از همه اسرای فلسطینی خواست تا وحدت خود را برای اجرای این اعتصاب عمومی حفظ کنند و هشدار داد که هرگونه تفرقه میان اسرا باعث شکست این اقدام شجاعانه خواهد شد.
قراقع با اشاره به اینکه وضعیت اسرای فلسطینی در بند اسراییل بسیار ناگوار است،‌ گفت: اسرائیل از اسرای فلسطینی برای انتقام از ملت و رهبران فلسطین استفاده می‌کند و این مساله ضرورت وحدت میان اسرا را دو چندان می‌کند.



مرگ کودک ربوده شده در ایلام/ کودک ربایی در برابر ۱۰۰ میلیون تومان

در حالی که فرمانده نیروی انتظامی معتقد است “امن ترین” سال جمهوری اسلامی را سپری کرده است، یک کودک ایلامی در مقابل مدرسه توسط افراد ناشناس ربوده شد. فرد یا افراد رباینده، در تماس با خانواده کودک درخواست ۱۰۰ میلیون تومان وجه نقد کرده بودند و پس از آن تماس دیگری با خانواده کودک نداشتند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: جستجو برای یافتن این کودک نتیجه‌ای در بر نداشت و متأسفانه جنازه کودک ربوده شده در جاده حمیل پیدا شد. پدر کودک اظهار داشته بود که با توجه به اینکه اخیراً منزل شخصی خود را در اسلام‌آباد غرب به مبلغ ۶۰ میلیون تومان به فروش رسانده احتمالاً فرد یا افراد رباینده با اطلاع از این موضوع اقدام به ربایش کودک کرده‌اند.
همین گزارش حاکیست بسیاری از مردم ایلام که از این اقدام آگاه شدند در تماس با دفتر روزنامه در استان ایلام خواستار پیگیری جدی مسئولان برای دستگیری و برخورد قاطعانه با عوامل این جنایت شدند.




کارگران تولیدی‌های کوچک به دلیل زن بودن از حمایت قانون محرومند

یک فعال کارگری گفت: با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها بسیاری از کارگاه‌های تولیدی کوچک که عمده کارگران‌شان را زنان تشکیل می‌دادند ناچار به کاهش تولید شدند و به این ترتیب بسیاری از زنان کارگر شغل‌شان را از دست دادند.
پروین محمدی در گفتگو با ایلنا عمده زنان کارگر را خارج از چتر حمایتی قانون کار دانست و افزود: بخش عمده‌ای از زنان شاغل را کسانی تشکیل می‌دهند که سفارش کار را از تولیدی‌ها دریافت و در خانه تولید می‌کنند که متاسفانه با این کارگران قرار کار قانونی منعقد نمی‌شود.
او ادامه داد: حتی موارد بسیاری از زنان شاغل در کارگاه‌ها وجود دارد که صرفا به دلیل زن بودن پیش از شروع کار مجبورند فرم‌هایی را امضا کنند و خود را از تمامی مزایا و حمایت‌های قانون کار محروم کنند.
محمدی با تاکید بر غیر قانونی بودن این شیوه افزود: به دلیل فراوانی تقاضای نیروی کار به نسبت عرضه فرصت‌های شغلی، به خصوص برای زنان، این کارگران نمی‌تواند حقوق خود را از طریق مراجع قانونی پیگیری کنند.
این فعال کارگری همچنین نسبت به شرایط کار زنان کارگر شاغل در کارگاه‌های کمتر از ۱۰ کارگر هشدار داد و از وزارت کار خواست با تقویب بازرسی کار مانع از ضایع شدن حقوق این کارگران به دلیل زن بودن شوند.





گفتگوی کلمه با همسر رضا شهابی

اعتصاب غذای رضا شهابی فعال کارگری دربند ۳۵۰ اوین

کلمه – زهرا صدر:
در آستانه روز جهانی کارگر، رضاشهابی فعال کارگری و عضو سندیکای شرکت واحد و اتوبوس رانی تهران و حومه در پی وخامت حالش در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و تحقق نیافتن وعده های مقامات قضایی از روز شنبه ٢۶ فروردین دست به اعتصاب غذا زده است. وی روز گذشته از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
رضا شهابی اعلام کرده است تا آزادی و اجازه ی صدور درمان در بیرون از زندان اوین به اعتصاب خود ادامه می دهد.
این راننده شرکت واحد پیش از این در نامه ای به دادستان و رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و دادیار دادسرای اوین با توجه به الزام عمل جراحی توسط کمیسیون پزشکی و پزشکی قانونی، خواستار رسیدگی به وضعیت سلامتش شده و اعلام کرده بود که در صورت عدم اجرای قول آزادی که به شهادت وکیل وی باید تا پیش از پایان سال ۹۰ به اجرا در می آمد، دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهد زد.
صدور ۶ سال حبس تعزیری پس از ۲۲ ماه بلاتکلیفی در زندان اوین
به گفته ی ربابه رضایی همسر رضا شهابی، در گفتگو با کلمه، وی بر اساس حکم صادره به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس و هم چنین به اتهام تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی نیز به پنج سال حبس محکوم شده است. همچنین بر اساس این حکم، رضا شهابی به ۵ سال ممنوعیت از فعالیت محکوم شده است.
ربابه رضایی همچنین خاطر نشان کرد این حکم در حالی برای همسرش صادر می‌شود که وی تا به حال۲۲ ماه در بازداشت غیر قانونی و به صورت بلاتکلیف در زندان بوده است.
این عضو هیات مدیره و مسؤل امور مالی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی ٢٢خرداد ٨٩ بازداشت شد و در حین انتقال به بند ٢٠٩ به دلیل ضرب و شتم شدید از ناحیه گردن به شدت آسیب دید.
١٩ ماه نگهداری رضا شهابی در بند٢۴٠ و ٢٠٩ زندان اوین و بازجویی ها تحت فشار و شکنجه و تهدید به اعدام موجب شد، این زندانی برای رسیدگی به وضعیت حقوقی و قضایی دست به یک اعتصاب غذای طولانی بزند.
یک هفته اعتصاب خشک و ۴۵ روز اعتصاب غذای تر به همراه درمان نشدن آسیب های نخاعی موجب ضعیف شدن بنیه این زندانی سیاسی شده و شرایط بهداشت و تغذیه نامناسب زندان، وضعیت بیماری وی را تشدید کرده است. کم خونی حاد، فشارخون نامنظم، ضربان بی ثبات قلب، درد در ناحیه گردن و ستون فقرات و بی حسی در اندام های یک طرف بدن تنها بخش هایی از آسیب های دوران بازداشت است که این فعال کارگری با آن دست به گریبان است.
تلفن های ۳۵۰ هنوز قطع است/ نمیدانیم رضا شهابی از حکم خود با خبر است یا خیر
ربابه رضایی با بیان اینکه زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین همچنان از داشتن تماس های تلفنی مرتب محروم هستند یادآور شد که آخرین تماس او با همسرش مربوط به ملاقات دوشنبه ی هفته ی قبل است و خبر ندارد که آقای شهابی از این حکم خبر دارد یا خیر.
وی در ادامه با اشاره به مراجعه ی دیروز خود به همراه وکیل پرونده به دادگاه انقلاب گفت: دیروز با وکیل که رفیتم دادگاه انقلاب، من را راه ندادند و فقط اجازه دادن وکیل ایشان برود بالا. و وکیل حرف زدند و حکم را ابلاغ کردند و ۲۰ روز مهلت دادند برا اعتراض و باقی مراحل قانونی.
همسر این فعال کارگری دربند در ادامه افزود: حالا باید منتظر رای دادگاه تجدید نظر باشیم تا بالاخره بعد ۲۲ دوماه بازداشت و بلاتکلیفی تکلیفی ایشان مشخص شود.
روی هیچ کدام از حرف هایشان نمی توان حساب کرد
ربابه رضایی همچنین با اشاره به بدقولی های مسئولین قضایی برای اعزام به مرخصی همسرش خاطر نشان کرد: این ها هیچ وقت روی حرفشان نمی مانند. قبل از عید که اقای شهابی را دادگاهی کردند، آقای صلواتی قرار بود ۱۰ روز به ایشان مرخصی بدهد. اما حتی سر حرف خودشان هم نایستادند و بدقولی کردند. بی هیچ دلیلی. آنقدر امروز و فردا کردند تا عید شد. برای عید هم مرخصی ندادند. بعد هم که در خبرها دیدید روز دوم عید مادرشان فوت کردند و ما هر کاری کردیم نتوانستیم مرخصی چند ساعته بگیریم تا لااقل در مراسم ختم مادرشان شرکت کنند.
به گفته ی همسر رضا شهابی مسئولان حتی با اعزام چند ساعته بر سر مزار مادر این فعال کارگری دربند نیز مخالفت کرده اند.
شهابی هنوز امکان حضور بر مزار مادر را هم نیافته است
کلمه همان زمان گزارش داده بود که مرگ مادر را رضا شهابی در حالی از طریق تلفن آگاه شد که چند روز قبل از آن با نوشتن نامه ای به رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، دادستان تهران و دادسرای اوین خواستار عیادت از مادر بیمارش شده بود.
وی پیش از آن در نامه ی خود به دادستانی با خاطر نشان کردن وضعیت وخیم سلامت مادرش و وضعیت اضطراری سلامتی خودش، مسوولیت هرگونه سهل انگاری در رسیدگی به خواسته هایش را بر عهده ی دستگاه قضایی دانسته بود.
بهار ۹۱ بهار امید و سربلندی و پیروزی برای ملت ایران و کارگران
رضا شهابی نوروز ۹۱ در پیامی خطاب به تمام ایرانیان نوشته بود:
همراه شو عزیز تنها نمان به درد / کین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود
فرارسیدن جشن نوروز را به تمام ایرانیان آزاده و شریف در داخل و خارج از کشور و همچنین تشکل های کارگری، دانشجویی، زنان و همه شخصیت های مردمی و فعالان صلح جو و همه داغ دیدگان و عموم زحمتکشان شرکت واحد بویژه فعالین سندیکایی و همچنین گروه پزشکان، پرستاران، و کارگرانی بیمارستانی که در مداوای اینجانب کوشش بی دریغ نموده اند شادباش گفته و برای آنها سالی سرشار از شادمانی و آزادی آرزو می کنم و در پایان لازم است از همسر و فرزندان و دیگر اعضای خانواده ام به خاطر رنج و سختی هایی که در مدت ۲۲ ماه بازداشت اینجانب تحمل نموده اند سپاس گذاری کنم و امیدوارم سال ۹۱ و بهار ۹۱ بهار امید و سربلندی و پیروزی و پیشرفت در تمام زمینه ها برای ملت ایران و کارگران باشد.



جایگاه منافع ملی در جنگ باندهای قدرت

کلمه- علی محمد شمس:
معروف است که در کشورهای جهان سوم و یا در حال توسعه برخلاف کشورهای توسعه یافته منافع و مصالح ملی در منازعات سیاسی جایگاهی ندارد. به عبارت بهتربرخلاف کشورهای توسعه یافته در کشورهای درحال توسعه یا کمتر توسعه یافته منازعات و درگیری‌ها و نیز تصمیمات در ذیل چتر منافع ملی صررت نمی‌گیرد. شاید بتوان در شمول این قضاوت تردید کرد و موارد و مصادیقی از درگیری‌ جریان‌های رقیب و یا تصمیمات سیاسی در کشورهای توسعه یافته را نیز نشان داد که طی آن‌ها منافع ملی مورد بی‌اعتنایی و غفلت قرار قرار می‌گیرد. حمایت‌های نامشروط آمریکا از رژیم صهیونیستی که تحت فشار لابی صهیونیستی و بی اعتنا به منافع کشور آمریکا در جهان صورت می‌گیرد از این جمله است. اما حداقل این است که در کشورهای توسعه یافته این گونه موارد به ندرت و یا تنها در حوزه‌های خاصی ممکن است رخ دهد و یا متقابلاً مکانیزم‌های دموکراتیکی برای جلوگیری از این گونه فرصت‌طلبی‌ها در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال اگر آقای سارکوزی و حزبش در فرانسه برای جلب آرای اقلیت ۴۰۰ هزار نفری ارامنه این کشور چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری تصویب لایحه «مجازات انکار نسل کشی ارامنه» را به قیمت تیرگی روابط با ترکیه از سنای این کشور می‌گذرانند و معاملات ۵/۱۵ میلیون یورویی با ترکیه را به خطر می‌اندازند، (تارنمای روزنامه همشهری، ۴ بهمن) منتقدانی که اقدام مذکور را مغایر با منافع ملی ارزیابی می‌کنند این امکان را دارند به شورای عالی قانون اساسی در این کشور شکایت کنند و شورای مذکور آن را مغایر با قانون اساسی تشخیص دهد(۲۰۱۲/۴/۱۴euronews.com) از این رو حتی اگر آقای سارکوزی همچنان منافع حزبی و شخصی خود را بر منافع ملی مقدم بدارد و در پی ارائه متن جدیدی برای این لایحه به پارلمان این کشور باشد(۲۰۱۲/۴/۱۴euronews.com) خیلی جای نگرانی نخواهد بود.
عامل دیگری که در کشورهای درحال توسعه نادیده گرفتن و یا نقض منافع ملی را تشدید می‌کند، شخصی بودن سیاست و مدیریت کشور است. بدین معنا که تصمیمات مدیران کشور بیش از آن که تابع مصالح و منافع ملی باشد تابع حب و بغض‌ها و مصالح شخصی است. علائق شخصی خوش‌آمدن‌ها و بدآمدن‌ها، رقابت‌ها و حتی روابط فامیلی و خویشاوندی مبنای تصمیماتی می‌شود که سرنوشت و مقدرات کشور را تحت الشعاع قرار می‌دهد.
فاجعه آن‌جاست که کشوری درحال توسعه دارای رژیمی اقتدارگرا و تحت سلطه مطلقه فردی اداره شود. در این صورت مصلحت کشور و نظام اسم مستعار مصالح شخص حاکم یا گروه حاکم خواهد بود. اگر چه این دو نکته به ویژه از منظر جامعه شناسی سیاسی نیازمند بحثی مفصل‌تری است اما به عنوان مقدمه به همین حد بسنده می‌کنیم و به موضوع اصلی بحث می‌پردازیم.
حاکمیت کنونی ایران در حال حاضر نمونه بسیار روشنی از یک نظام سیاسی مبتلا به این دو آسیب‌پذیری را به نمایش گذاشته است. مبالغه آمیز نخواهد بود اگر ادعا کنیم محوریت منافع شخصی و شخصی بودن تصمیمات و کنش‌ها، الگوی تحلیلی مناسبی است برای تبیین تصمیمات رهبری و منازعات باندهای قدرت در سطح حاکمیت است. برای اثبات این مدعا به ذکر یکی دو نمونه از رخدادهای سیاسی جاری بسنده می‌کنیم.
این روزها  ماجرای انتصاب سعید مرتضوی ازسوی احمدی نژاد به ریاست سازمان تأمین اجتماعی و واکنش مجلس به این انتصاب و تلاش برای استیضاح وزیر کار  و سایر اتفاقات پس از آن توجه همگان را به خود جلب کرده است. سعید مرتضوی چهره شناخته شده‌ای است. بسیاری از مدیران مسوول مطبوعات و روزنامه نگاران به دست او محاکمه و به حبس محکوم شدند و مطبوعات بسیاری به دست او بسته شد. ایران امروز به بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران تبدیل شده است و او یکی از زندانبانان این بزرگترین زندان جهان به شمار می‌آید. درفجایعی نظیر کوی دانشگاه او مسؤلیت بخش قضایی ماجرا را بر عهده داشت. حدود ده سال قبل محسن آرمین نماینده مجلس ششم از نقش و بلکه عاملیت او در قتل زهرا کاظمی پرده برداشت. پرونده‌های متعدد مالی و اخلاقی او بدون رسیدگی در دادگاه انتظامی قضات بایگانی شده است. نقش او در فروش و توزیع سؤالات کنکور یکی از همین پرونده‌های رسیدگی نشده است. در باره مدیریت او در ستاد مبارزه با کالاهای قاچاق حرف و حدیث فراوان است. علاوه براین سال‌هاست که از اجرای حکم انفصال از خدمت  او جلوگیری می‌شود. نقش او در جنایت کهریزک چنان آشکار است که قوه قضائیه وابسته و مطیع کنونی قادر به نفی و انکار آن نیست و تنها راه چاره را در مسکوت گذاردن یا تعلل در رسیدگی آن دیده است.
مجلس هشتم امروز تهدید کرد اگر مرتضوی از ریاست سازمان تأمین اجتماعی کنارگذاشته نشود وزیر کار را استیضاح خواهد کرد. نادران نماینده تهران هم تهدید کرده بود در صورت پافشاری دولت در حمایت از مرتضوی، در جلسه استیضاح وزیر کار سوابق وی را افشا خواهد کرد.
ساده لوحی است اگر تصور شود آقای نادران و دوستانش در مجلس، پیش از این از فساد مرتضوی مطلع نبوده و به تازگی از این ماجرا آگاه شده‌اند، اما چرا پیش از این تا زمان افشای ماجرای کهریزک علیه حضور او در سمت دادستانی واکنش نشان ندادند، و پس از آن چرا وجود او را در کنار رئیس دولت تحمل کردند و زمانی که او به ریاست سازمان تأمین اجتماعی منصوب می شود، به صرافت افتادند و تهدید به افشاگری کردند؟ پاسخ روشن است. سازمان تأمین اجتماعی یکی از مهمترین کانون‌های مالی کشور است و یکی از بزرگترین مجموعه بنگاه‌های اقتصادی کشور را در خود جای داده است به طوری که گردش مالی مجموعه شرکت‌های شصتا متعلق به این سازمان سربه چند صد هزارها میلیارد تومان می‌زند. انتصاب سعید مرتضوی به ریاست این سازمان یعنی دسترسی سهل‌تر و آسان‌تر از گذشته احمدی‌نژاد به این منبع مالی عظیم و قدرتمندتر شدن او در برابر باند رقیب. البته در گذشته تسلط او بر منابع مالی و درآمدهای بی‌حساب ارزی حساسیتی برنمی‌انگیخت اما از خانه نشینی یازده روزه – که احمدی‌نژاد را از چشم رهبری انداخت-به این سو هرگونه امکانی که بتواند به تقویت سیاسی و یا مالی او بینجامد حساسیت برانگیز شده است. تنها در این مقطع است که آقای نادران و دوستانش اجازه می یابند با احمدی‌نژاد برخورد کنند البته این برخورد هم سقف و حدی دارد که اجازه عبور از آن را نخواهند داشت . احتمالاً همین برخورد هم به اشاره رهبری یا به استیضاح وزیرکار نخواهد انجامید و یا استیضاح رأی نخواهد آورد[در لحظه انتشار مطلب نیز مساله استیضاح وزیر کار با وساطت حداد عادل منتفی شده است-کلمه]. تنها کافی است احمدی‌نژاد متوجه باشد که در بر پاشنه سابق نمی‌گردد. او باید تا پایان دوره کنترل و مدیریت شود. چنان که ملاحظه می‌شود در این میان محور و مبنای تحرکات منافع باندهای قدرت و خواسته‌های شخصی است و چیزی که از میانه این نزاع غایب است منافع کشور است.
در دوره اصلاحات نمایندگان مجلس ششم پس از بررسی‌های گسترده در باره عملکرد و سوابق سعید مرتضوی و جلسات متعدد با آقای شاهرودی ریاست وقت قوه قضائیه نهایتاً توانستند ایشان را به برکناری وی قانع کنند. آقای شاهرودی به هیئت نمایندگان مجلس وعده داد طی یکی دو ماه آینده به این مهم اقدام خواهد کرد. پس از سپری شدن این مدت نمایندگان مذکور به دیدار ایشان رفتند و پاسخ شنیدند در ملاقات با رهبری موضوع تغییر قاضی مرتضوی را مطرح کرده است و از رهبری پاسخی به این مضمون شنیده است که «یک جوان شجاع هم که در قوه قضائیه پیدا شده و قاطعانه عمل می‌کند می‌خواهید عزل کنید؟» به این ترتیب قاضی مرتضوی با آن سوابق و عملکرد نه تنها حفظ شد بلکه به پست دادستانی ارتقاء یافت و به عنوان مدیر نمونه قوه قضائیه معرفی شد تا با پدید آوردن فاجعه دیگری به نام کهریزک لکه ننگی نازدودنی بر دامان جمهوری اسلامی بگذارد.
چنان که ملاحظه می‌شود برآمدن و ادامه حضور قاضی مرتضی همانند برآمدن احمدی‌نژاد و دوام وی تابع تصمیمات شخصی و تمایلات فردی است حتی اگر پرونده و سابقه او مملو از مفاسد مالی و اخلاقی و سیاسی و قضایی و عملکرد او به ضرر منافع کشور باشد، آبروی کشور از بین برود، و…
با ذکر نمونه‌ای دیگر سخن را به پایان می‌بریم و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
لایحه بودجه سال ۹۱ به شهادت نمایندگان مجلس مطیع هشتم مبهم‌ترین و بی ضابطه ترین لوایح بودجه تاریخ کشور است. ردیف‌ها و درآمدها و هزینه‌ها در این لایحه مبهم است. درآمد و هزینه برخی از فعالیت‌های مهم دولت از جمله حذف یارانه‌ها در آن دیده نشده است به این ترتیب این قانون دست دولت را برای هر سوء استفاده‌ای باز می‌گذارد به طوری که اگر تا پیش از این موارد سوء استفاده احمدی‌نژاد و دولت او در اجرای قانون بودجه آشکار می‌شد اما پیگیری آن ممکن نبود، در سال جاری این سوء استفاده‌ها آشکار نخواهد شد و دیوان محاسبات نیز امکان رسیدگی به عملکرد و تفریغ بودجه را در ارقام کلان نخواهد داشت. لایحه بودجه سال ۹۱ چنان بی ضابطه و درهم ریخته است که کمیسیون تلفیق مجلس مطیع، اصلاح آن را در مجلس غیر ممکن دیده و آن را رد کردند. این بدان معناست که اجرای این بودجه به ضرر کشور است و یکسال دیگر رشد و توسعه اقتصادی کشور را متوقف و بلکه منفی خواهد کرد. این پیامد از نظر رهبری چندان مهم نیست مهم‌تر از آن این است که بالا گرفتن اختلافات حمایت‌های مطلق و نامشروط شش ساله گذشته از احمدی نژاد در نظر همه مردم زیر سؤال خواهد برد و معنای آن همه توصیه به بصیرت و متهم کردن منتقدان و مخالفان احمدی‌نزاد به بی‌بصیرتی بر همگان آشکار خواهد شد و این امر مغایر با مصلحت رهبری است و روشن است که مصالح رهبری بر مصالح ملی و کشور مقدم است و یا به عبارت بهتر مصلحت ملی و مصلحت نظام اسم مستعار مصلحت رهبری است. از این رو اقای علی لاریجانی به اشاره بیت رهبری مأمور توجیه! نمایندگان مجلس مطیع می‌شود تا در یابند آنان موظف به رعایت کدام مصالح و منافع هستند. نمایندگان مذکور هم بلافاصله متوجه می‌شوند اما مطابق آیین نامه داخلی کمیسیون امکان تغییر مصوبه نیست. این مشکل البته در مقابل اهمیتی که مصالح رهبری دارد چندان قابل توجه نیست. نمایندگان بلافاصله با یک رأی گیری آیین نامه داخلی خود را اصلاح می‌کنند تا تغییر مصوبه قبلی و تأمین مصالح رهبری کاملاً قانونی باشد! البته اعلان می‌شود که مجلس در جریان رسیدگی و تصویب لایحه بودجه به اصلاح اشکالات آن خواهد پرداخت اما نمایندگان مجلس خود بیش از هر کس دیگری می‌دانند که میزان تغییراتی که مجلس در جریان تصویب لایحه بودجه می‌تواند ایجاد کند از پنج درصد تجاوز نمی‌کند. علت هم روشن است هرگونه دستکاری در ردیف‌های درآمد و هزینه نیازمند کار کارشناسی است که تنها از بدنه تخصصی اجرایی کشور ساخته است و نه از نمایندگان مجلس. بنابراین مجلس مطیع، موظف به تصویب لایحه بودجه‌ای می‌شود که به اعتراف خود اجرای آن فروپاشی کشور را تشدید، رشد و توسعه را متوقف، فقر و بیکاری و تورم و را تشدید و امکان سوء استفاده و اختلاس را بیشتر خواهد کرد. اما به قول حافظ
وجود نازکت آزرده گزند مباد/ سلامت همه آفاق در سلامت توست
این گونه است که بارزترین و مسلم‌ترین مصادیق نقض و مغایرت با مصالح و منافع ملی نظیر بقای احمدی‌نژاد در پست ریاست جمهوری تحمل می‌شود زیرا بقای این مسلم‌ترین مصداق نقض مصالح ملی دقیقاً منطبق و همسو با مصالح شخصی قدرت است.



خواهر حمید قاسمی: شما را به خدا نگذارید برادرم را اعدام کنند، حمید حتی فعال سیاسی هم نیست

خواهر حمید قاسمی شال در گفتگو با مسیح علی نژاد از ارسال پرونده اعدام برادر زندانی خود به اجرای احکام زندان اوین خبر می دهد و می گوید: یک برادرم(البرزقاسمی) وقتی در اوین زندانی بود گفتند به دلیل سرطان درگذشت، حالا هم حکم اعدام برادرم حمید را به اجرای احکام اوین فرستاده اند، شما را به خدا کمک مان کنید، نگذارید این برادرم را از ما بگیرند. حمید هیچ کاری نکرده، حمید حتی فعال سیاسی هم نیست.



جهت دریافت فایل صوتی اینجا کلیک نمایید.

حمید قاسمی شال را از ۲۴ خرداد ۸۷ به اتهام جاسوسی و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق زندانی و محکوم به اعدام محکوم کرده اند. این حکم به گفته ی خواهرش به اجرای احکام اوین ارسال شده است و پس از آن احتمال اجرای آن وجود دارد.
خانم قاسمی شرحی از از روند بازداشت برادرش حمید قاسمی و آنچه بر خانواده اش در این مدت گذشته است ارایه می دهد و در عین حال به تلاش های خانواده اش برای جلوگیری از اعدام برادرش نیز اشاره می کند.
او به نامه ای که به دادستان تهران فرستاده است اشاره می کند و می گوید: آقای جعفری دولت آبادی وقتی بر مسند کار آمده بود برای اینکه خودشان را خوب جلوه دهند ما موفق شدیم چند باری ایشان را ببینیم اما متاسفانه الان ایشان ستاره سهیل شده اند و ما حتی نمی توانم دیداری با ایشان داشته باشیم.
خانم قاسمی تصریح می کند: ما پرونده ی حمید را برای اعاده دادرسی به شهبه ۳۱ دیوان عالی فرستاده بودیم و آقای جعفری رییس شعبه دیوان می گوید من پرونده ی حمید را خواندم . خود آقای جعفری می گوید من می دانم حق این جوان نیست که اعدام شود و از بین برود، می گوید ایشان گناهی مرتکب نشده و با این چیزهایی که در پرونده آمده دلایل برای اعدام کافی نیست ولی چون قبلا پرونده در اینجا بررسی شده من نمی توانم حرفی بزنم.
وی ادامه می دهد: من به ایشان گفتم یعنی شما فردای قیامت باید برای یک روز اضافه ماندن حمید در آن سلول جواب خدا را بدهید ولی ایشان برای حفظ میز خودشان پرونده را رد کردند.
وی در پاسخ به این سوال که خود حمید با شنیدن ارسال حکم اعدام به اجرای احکام اوین چه وضعیت و شرایطی داشت می گوید: حمید آن روز که با او ملاقات داشتیم خیلی حالش خراب شد، واقعا دچار شوک شد. یعنی از یک طرف من خبر مرگ خواهرم را به او دادم، و از طرف دیگر آنها خبر حکم اعدام را به او دادند.
وی توضیح می دهد: مادرم هم در این ملاقات حضور داشتند، یعنی فکر کنید مادری که یک فرزندش را اصلا ندیده در اوین از دست داده، یک دختر چهل ساله اش به تازگی فوت کرده و امروز جلوی خودش حکم اعدام پسرش را به او ابلاغ کردند، ببینید مادر من چه حالی می تواند داشته باشد، من از همه ی دنیا می خواهیم کمک مان کنند، تو رو خدا نگذارید این برادرم را از ما بگیرند….
خواهر حمید قاسمی شال با تاثر و گریه ادامه می دهد: هر کاری هر کاری می تواند برای حمید انجام دهد. به خدا حمید هیچ کاری نکرده. برادرم در تمام نامه هایش هم اعلام کرده که به هیچ گروهی وابستگی سیاسی ندارد، حمید حتی فعال سیاسی هم نیست و حتی مدرکی هم علیه برادر وجود ندارد….




جمهوری اسلامی و حق تحصیل

مهناز پراکند*
در اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تأکید شده است که همه مردم از حقوق یکسان در برابر قانون برخوردار هستند.
حکومت موظف است از همه مردم حمایت برابر در مقابل قانون بعمل آورد. از جمله حقوقی که همه مردم بطور یکسان از آن برخوردارهستند، حق تحصیل و آموزش است که دولت موظف شده است امکانات آموزش وپرورش رایگان و تعمیم و گسترش آموزش عالی را برای همه فراهم کند. اما هیچگاه به این قبیل قوانین که دربر گیرنده حقوق همگان است توجهی نشده ودر برهه های مختلف زمانی با دور زدن قانون و به بهانه های گوناگون گروههائی از مردم مورد تبعیض قرار گرفته اند که یکی از این تبعیضات، تبعیض تحصیلی و محرومیت از حق آموزش و تحصیل برای گروه هائی از مردم است. در جمهوری اسلامی ایران گروه های زیر از تبعیض تحصیلی و محرومیت از حق آموزش رنج می برند:
١– دانشجویان ستاره دار:
عملکرد مسئولین نظام از ابتدای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به گونه ای بوده است که نشان می دهد هر گونه انتقاد و اعتراضی اعم از صنفی، مدنی و سیاسی از نظر آقایان تقابل با نظام تلقی شده ودانشجوی معترض یا منتقد با احضارشدن به کمیته انضباطی دانشگاه، محرومیت موقت ویا دائم از تحصیل، اخراج از دانشگاه وحتی تشکیل پرونده در دادگاه انقلاب ومحکومیت به حبس مواجه می شود. رویه حاکم نشان داده است که  دانشجوی بازداشت یا زندانی شده  نیزحقی به تحصیل ندارد وبرای همیشه از تحصیلات دانشگاهی محروم می شود.
روند ستاره د ار کردن و محرومیت دانشجویان از حق تحصیل در هر مرحله ای از مراحل تحصیلی پیش می رود. تعدادی از دانشجویان ستاره داربعد از گذراندن دوره لیسانس و قبولی در امتحانات ورودی دوره فوق لیسانس از ورود به دانشگاه محروم می شوند. این دسته از دانشجویان به حراست سازمان سنجش یا وزارت اطلاعات احضار می شوند و در آنجا به آنها اطلاع می دهند که علیرغم قبولی در امتحانات از ورود به دانشگاه محروم هستند. من در طول مدت وکالتم  در ایران با تعداد زیادی از این دانشجویان برخورد داشته ام که برخی از آنان با وجود قبولی دردو رشته فوق لیسانس آنهم  با رتبه اول از ادامه تحصیل محروم شدند. برخی  از این دانشجویان، در مراحل پایانی دوره لیسانس وبرخی در مرحله ورود به دوره دکترا از تحصیل محروم گشته اند.
روند محروم کردن دانشجویان معترض، منتقد و یا فعالان سیاسی از تحصیلات دانشگاهی از سال های نخست بعد از استقرار جمهوری اسلامی ایران شروع شده و تا کنون ادامه دارد. در سال ١٣۵٩ به بهانه انقلاب فرهنگی دانشگاه ها تعطیل شدند ودانشجویان مدت ٣ سال بلاتکلیف شدند. بعد از ٣ سال که مجددآ دانشگاهها بازگشائی شدند، موج بزرگی از دانشجویان با تعلیق از تحصیل و اخراج از دانشگاه مواجه شدند. به این دسته از دانشجویان محروم از تحصیل عنوان دانشجوی تعلیقی داده بودند. در آن دوره که من دانشجوی سال سوم حقوق در دانشگاه تهران بودم به همراه  تعداد زیادی از دانشجویان هم دوره ای خود باعنوان دانشجوی تعلیقی از حق ادامه تحصیل محروم بودیم نهایتآ با تشکیل هیأتی بنام هیأت پیگیری وضعیت دانشجویان تعلیقی اجازه ادامه تحصیل به ما داده شد.
در آن سال های ابتدائی استقرار جمهوری اسلامی ایران حتی برخی دانش آموزان منتقد و معترض به سیستم حاکم نیز از ورود به مدارس و دبیرستانها و ادامه تحصیل محروم شدند.
٢ – بهائیان، گروه دوم قربانیان عقیدتی محروم از حق تحصیل را تشکیل می دهند:
بهائیان ایران نه به دلیل فعالیت سیاسی بلکه صرفآ به جهت عقیده و اعتقاد به دیانت بهائی در تمام سال های پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران از حق تحصیل و آموزش محروم بوده و هستند. محرومیت بهائیان نیز از حق تحصیل، هیچ مستند قانونی ندارد. اما برای این منظور متوسل به ابزارهائی فراقانونی می شوند:
یکی از این ابزارها مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. درسال ١٣۵٩ که به بهانه انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن دانشگاه ها،  درب دانشگاه ها به روی دانشجویان و اساتید دانشگاهی بسته شد. با تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیم گیری دررابطه با برنامه های درسی و موضوعات تحصیلی دانشگاهی وسایر مسائل مرتبط با دانشگاه ها، به عهده این شورا گذاشته شد. از آن تاریخ تا کنون این شورا فعایت خود را آغازو مصوبات مختلفی صادر کرده است که یکی از آنها مصوبه معروفی است که به استناد آن جوانان بهائی از ورود به دانشگاه و یا ادامه تحصیل در دانشگاه محروم می شوند. نکته جالب در این خصوص این است که کلیه مصوبات شورا درمجموعه قوانین حقوقی همه ساله منتشر می شود اما این مصوبه در هیچیک از مجموعه قوانین منتشر نشده و حاکمیت  تا کنون از علنی کردن آن و ارائه نسخه ای از این مصوبه به دانشجویانی که به استناد آن از دانشگاه اخراج می شوند، خودداری کرده است. غیر قانونی و غیر انسانی بودن صدور این مصوبه واجرای آن تا بدان حد است که خود صادر کنندگان و مجریان این مصوبه نیزازعلنی کردن آن واهمه دارند و آن را محرمانه تلقی می  کنند. مصوبه ای که در حکم قانون است و مردم از مفاد آن بی خبر هستند.
در این مصوبه عنوان شده است که جوانان بهائی حق ورود به دانشگاه را ندارند و نباید به آنها اجازه برخورداری از تحصیلات عالی داده شود. وقتی جوانی بهائی از ورود به دانشگاه محروم می شود به او شفاهاً گفته می شود که چون شما بهائی هستید، براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی نمی توانید وارد دانشگاه شوید و همینطور وقتی که دانشجوی بهائی از دانشگاه اخراج می شود، مسئولان دانشگاه شفاهاً به او می گویند که براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی باید از دانشگاه اخراج شود. تجربه تقدیم چندین مورد دادخواست اعتراض به محرومیت دانشجویان بهائی از حق تحصیلات دانشگاهی در دیوان عدالت اداری نشان داده است که دادگاه های دیوان عدالت اداری نیز این مصوبه را در اختیار دارند و صرفآ با استناد به آن، بدون ارائه وابراز آن به محکوم علیه، حکم به محرومیت از ورود به دانشگاه برای دانشجویان قبول شده در کنکور سراسری و یا تأئید اخراج آنان از دانشگاه ها  صادر کرده اند.
الف) برخی از جوانان بهائی اصلآ امکان ورود به دانشگاه را نمی یابند و آن در صورتی است که بعد از قبولی در کنکور مقامات مسئول متوجه شوند که فرد قبول شده، بهائی است. در این صورت از دادن کارنامه و حتی ریز نمرات به او خودداری کرده و به این ترتیب او را از نتیجه امتحان بعمل آمده، بی خبر می گذارند.
ب) برخی از این جوانان در کنکور قبول می شوند و کارنامه دریافت می کنند و حتی موفق می شوند رشته تحصیلی مورد علاقه خود را انتخاب کنند. اما وقتی مقامات دانشگاه یا وزارت اطلاعات در این مرحله متوجه شوند که جوانی بهائی موفق به قبولی درکنکور شده است به بهانه اینکه پرونده اش نقص داشته از ثبت نام و پذیرش او دردانشگاه خودداری می کنند بدون اینکه موارد نقص پرونده را عنوان کنند  و به این ترتیب اورا از ورود به دانشگاه محروم می سازند.
پ) بهائی بودن دسته ای از دانشجویان بهائی هم بعد از ورود به دانشگاه مشخص می شود. این دسته از دانشجویان در هر مرحله ای از تحصیل که باشند از دانشگاه اخراج می شوند بدون اینکه هیچ سند و یا مدرکی به آنها داده شود؛ حتی اگر برای فارغ التحصیلی دانشجوئی فقط ٢ واحد درسی باقی مانده باشد به او امکان اتمام تحصیلات و گرفتن مدرک دانشگاهی داده نمی شود.
جدیت در اعمال این تبعیض و محروم کردن تعدادی از جوانان از حق تحصیل تا به آنجا است که هرگونه فعالیت برای مبارزه با آن را جرم تلقی کرده و فعالان این حوزه را به زندان های طویل المدت محکوم می کنند.
از جمله اینکه در پی این فشارها و محرومیت ها، بهائیان اقدام به تأسیس دانشگاه آنلاین و آموزش جوانان خود بصورت آنلاین کردند. متأسفانه این مرکز نیز چندین بار مورد حمله مقامات قرار گرفت و نهایتآ در سال گذشته ٢٠١١ با حمله به منازلی که بعنوان محل تدریس استفاده می شدندف بسیاری کتب و ابزار آموزشی را از آنان توقیف و تعدادی از مدیران و اساتید این دانتشگاه را بازداشت  کردند که بعد از ماه ها بلاتکلیفی هر کدام از آنان به ٤ تا ۵ سال حبس محکوم شدند.
ت) باید به این ظلم ها و تبعیضات تحصیلی، فشار بر روی دانش آموزان بهائی را هم اضافه کرد که از ثبت نام دانش آموزان تیز هوش در مدارس با کیفیت بالاو مدارس نخبگان و تیزهوشان خودداری می کنند.
٣– دسته سوم زنان و دخترانی هستند که با اجرای طرح سهمیه بندی رشته های دانشگاهی و تعیین برخی رشته ها بعنوان رشته های مردانه، از تحصیل در دانشگاه ها باز می مانند.
این دسته از زنان و دختران که علاقه به رشته ای خاص از تحصیلات دانشگاهی را دارند با ایجاد محدودیت برای انتخاب رشته مورد نظر مجبور به خانه نشینی شده و از ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه خود، محروم می شوند.
٤– بیشترین تعداد مهاجران به ایران، افغانی های پناهجو و یا مقیم در ایران هستند که باید به تعداد محرومان از حق تحصیل، فرزندان  گروهی از این مهاجرین ساکن در ایران را که اجازه اقامت در ایران ندارند را اضافه کنیم. از آنجائی که خانواده این کودکان اجازه اقامت در ایران ندارند، از ثبت نام آنان در مدارس ایرانی جلوگیری می شود.
علاوه بر آن از آنجا که آموزش و پرورش عملآ در ایران رایگان نیست و ثبت نام دانش آموزان در مدارس دولتی نیازمند پرداخت هزینه های جانبی تعیین شده از طرف مدرسه است، برخی از خانواده های کم درآمد و بی بضاعت ناتوان از پرداخت آن هستند. با این هزینه ها نه تنها فرزندان برخی خانواده های ایرانی از تحصیل باز می مانند بلکه برخی کودکان وجوانان افغانی که قانونآ حق اقامت در ایران دارند نیز، به علت نداشتن بضاعت کافی برای پرداخت این هزینه ها ازتحصیل در مدارس ایرانی محروم و به صورت غیرقانونی، مجبوربه انجام کاردر خیابان ها ویا کارگاه های کوچک می شوند.
کانون موافعان حقوق بشر
*وکیل دادگستری




پروژه ۱۷۰ میلیاردی برای قرارگاه خاتم‌الانبیاء سپاه پاسداران

گزارش ها از ایران حاکی از آن است که پروژه‌ ۱۷۰ میلیارد تومانی سد هراز در شهرستان آمل با ترک تشریفات (مناقصه) به قرارگاه «خاتم‌الانبیاء» سپاه پاسداران واگذار شد.
به گزارش دانشجونیوز به نقل از رسانه های دولتی، رمضان طهماسبی٬ مدیرعامل آب منطقه‌ای مازندران روز گذشته گفته است که قرارداد اجرای این پروژه پیش‌تر با یک شرکت چینی منعقد شده بود که در ‌‌نهایت به قرارگاه «خاتم‌الانبیاء» واگذار شد.
گفته می شود قرارداد این پروژه، همچون بسیاری از پروژه های بزرگ و ملی سال های اخیر، بدون رعایت تشریفات مناقصه و به صورت غیر رقابتی با قرارگاه خاتم الانبیا امضا شده است.
گفتنی است قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء شرکتی از زیرمجموعه‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که بعد از جنگ ایران و عراق با دستور آیت الله خامنه‌ای تشکیل شد و هدف از تأسیس آن آب‌رسانی، صدور نفت و گاز، پروژه‌های سدسازی و انتقال آب و نیرو و راه‌سازی بود.
رویکرد دولت نهم و دهم در واگذاری پروژه‌های بزرگ کشور به نهادهای نظامی، قرارگاه خاتم‌الانبیا را به یکی از بزرگترین پیمانکاران ایران بدل کرده است. بخش خصوصی پیوسته به این رویکرد دولت انتقاد و اعتراض داشته‌اند.
رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاء گفته است که تأمین مالی عملیات در فازهای ۱۵ و ۱۶ میدان مشترک گازی پارس جنوبی در گرو برداشت یک میلیارد دلاری از حساب ذخیره ارزی است.
شرکت ملی گاز ایران در یک قرارداد ساخت خط لوله ۲۷۰ کیلومتری با ارزش حدود ۲۵۰ میلیون دلار را به قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا واگذار نمود. بخش اول این خط لوله در سال ۱۳۸۵ به ارزش ۱ میلیارد ۳۰۰ میلیون دلار نیز به این قرارگاه واگذار شده بود
بر اساس آمارهای موجود در ۴ سال اخیر، لااقل ۱۵۰۰ مورد از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین پروژه‌های عمرانی کشور در حوزه‌های مختلف آب، گاز ، نفت و راه‌سازی به قرارگاه عمرانی خاتم‌الانبیا واگذار شده است.
دارایی‌های این مجموعه‌ی عظیم اقتصادی نیز از بودجه دولتی جداست و مشمول هیچ‌گونه نظارت از سوی نهادهای دولتی نمی‌شود.
قرارگاه خاتم‌الانبیا تحت شدیترین تحریم‌های بین‌المللی قرار دارد و کشورهای غربی در هر دور تحریم، لیستی از افراد و شرکت‌های زیرمجموعه که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به این قرارگاه سپاه پاسداران مربوط می‌شوند را اعلام و دارایی‌های آن‌ها را توقیف یا تحت تحریم قرار داده است.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ کل مجموعه‌ی این قرارگاه و چهار شرکت زیرمجموعه را به همراه ۴۰ شرکت و موسسه ایرانی را که به شکل غیرمستقیم با این قرارگاه مربوط هستند تحریم کرد. تمامی مسئولان ارشد این قرارگاه در این دور تحریم‌ها، از حق مسافرت بین‌المللی محروم شدند.
شرکت‌های وابسته به این نیرو مهر ماه سال ۱۳۸۸ در بزرگ‌ترین معامله تاریخ بورس ایران، ۵۰ درصد شرکت مخابرات به ارزش حدود هشت میلیارد دلار را خریداری کردند.
۲۰ بهمن ماه سال گذشته نیز ضیاءالدین حزنی٬ فرمانده «قرارگاه سازندگی قرب کوثر» گفته بود سپاه طی دو سال گذشته ۱۱ هزار پروژه اجرا کرده است




محمد نوری زاد خواستار رفراندوم اصل ولایت فقیه شد

محمد نوری‌زاد در گفتگو با وب‌سایت کلمه خواستار رفراندوم اصل ولایت فقیه شده و از مسئولان خواسته «اجازه بدهند ببینند مردم این همه نفوذ رهبر در زیر و بالای مملکت را قبول دارند یا نه؟»
آقای نوری‌زاد در این گفتگو که بخش دوم آن به تازگی منتشر شده تاکید کرده یک انتخابات آزاد «می‌تواند آرامش را به کشور باز گرداند.»
به گزارش دانشجونیوز به نقل از رسانه ها، وی در این گفتگو در ارتباط با مساله رهبری در ایران گفته است که اساساً دوره ی رهبری های مادام العمر و طولانی سپری شده. دنیا به رشدی رسیده که دیگر سر به اطاعت های این چنینی فرود نمی آورد. مگر این که پادشاهی باشد و رهبری باشد و اینها بصورت نمادین در گوشه ای بنشینند و به اوضاع کشور نظاره کنند و اختیار کشور مطلقاً در دست مردم و نمایندگان مردم باشد. دخالت بی دخالت.
وی در ادامه گفته است: آقا ما سپاه و اطلاعات دزد و دخالت گر و شنودگر و کلاً دستگاه ها و سیستم های امنیتی بی در و پیکری که بر هست و نیست این کشور خیمه بسته اند و به هیچ خدایی نیز بنده نیستند نمی خواهیم. ما می گوییم: ما مجلس بزدل و ترسو و مطیع و حرف گوش کن نمی خواهیم. دستگاه قضایی فشل و مظلوم کش نمی خواهیم. ما دولت دزد و فریبکار و توجیه گر نمی خواهیم. ما نمی خواهیم شهروند درجه چندم باشیم. ما می گوییم: چرا باید از منظرحقوق شهروندی بین شیعه و سنی و بهایی فرق باشد؟ ما می گوییم: دروغ ممنوع. چه از زبان رییس جمهور چه از صدا و سیمای ملی.
نوری زاد همچنین تاکید کرده است: بعضی وقت ها که خودم را بجای یک پاسدار فربه از مال حرام و یک دژخیم اطلاعاتی و یک دولتمرد دزد و یک قاضی و یک روحانی آشوبگری که فتوای قتل عده ای را صادرکرده می گذارم، به اینها حق می دهم به برگشتن خود اصلاً فکر هم نکنند و مدام در همین باتلاق پیش بروند.
وی ادامه داده است: باورم بر این است که بهمین زودی بشار اسد سقوط می کند و بعد از سقوط وی همه ی نگاه ها به سمت سرزمین ما می چرخد. من تردیدی در سقوط یا برکناری خزنده ی او ندارم. کسی که برای بقای خودش دستش را به خون مردم بی دفاع کشورش آلود، رفتنی است.
محمد نوری زاد در بخش دیگری از پاسخ هایش گفته است: پیش از انتخابات به آقای خاتمی پیشنهاد کردم سه نامه با فاصله ی زمانی یک ماه به رهبری بنویسند و منتشر کنند. نامه ی نخست خیرخواهانه و منصفانه باشد. با درخواست هایی. و اشاره به این که محتوا و شیب و لحن نامه های بعدی را پاسخ و اعتنای رهبری مشخص می کند. اگر پاسخی دریافت نکردید که نمی کنید بر همان درخواست ها پافشاری کنید و به نامه ی سوم که نامه ی پایانی است اشاره کنید. در نامه ی سوم بنویسید که ای مردم، دیدید که رهبری وقعی به درخواست های ابتدایی ما نکرد و اساساً نخواست که صدای ما را بشنود. حالا که اینجور است ما در این انتخابات شرکت نمی کنیم. انتخابات را تحریم نمی کنیم اما در آن شرکت هم نمی کنیم. اصرار من بر نگارش نامه های سه گانه از جانب آقای خاتمی این بود که این نامه ها در تاریخ بماند. و گرنه همه ی ما به انتهای این بن بست واقف بودیم.



مرگ کارگر جوانی بر اثر سقوط از ساختمان درحال ساخت

خبرگزاری هرانا - کارگر جوانی بر اثر سقوط از طبقه منفی ۲ به طبقه منفی ۴ یک ساختمان درحال ساخت در میدان آرژانتین جان خود را از دست داد.
محمدرضا وکیلی رئیس ایستگاه ۱۱ آتش نشانی در مورد این حادثه گفت: "پس از اطلاع دادن این حادثه از طریق اورژانس به سامانه ۱۲۵ بی‌درنگ آتش نشانان ایستگاه ۱۱ و گروه نجات ۱۳ راهی محل حادثه در میدان آرژانتین، خیابان زاگرس شدند."
به گزارش ۱۲۵، وی افزود: این کارگر ۲۵ ساله دریک پروژه ساختمانی در طبقه منفی ۲ ساختمان اسکلت بندی مشغول کار بود که ناگهان به پایین سقوط کرد که پس از معاینه عوامل اورژانس، فوت این شخص، تایید شد.
رئیس ایستگاه ۱۱ ادامه داد: "عوامل اورژانس زود‌تر به محل حادثه اعزام شده بودند و در‌‌ همان لحظات اولیه مرگ این فرد را تائید و برای انتقال وی به سطح از سازمان آتش نشانی درخواست کمک کردند."
وکیلی بی‌احتیاطی و عدم رعایت موازین ایمنی توسط این کارگر جوان را علت بروز این حادثه ذکر کرد و گفت: "البته تحقیقات بیشتر درمورد این حادثه مرگبار هم چنان از سوی کار‌شناسان این سازمان و نیروی انتظامی ادامه دارد."
سازمان آتش نشانی ضمن درخواست از سازندگان ساختمان‌ها بویژه ساختمان‌های بلند مرتبه مبنی بر رعایت دقیق نکات ایمنی و تعبیه و تامین حفاظ و امکانات ایمنی مناسب، هشدار می‌دهد که به خاطر حفظ جان و سلامتی خود و کارگران دقیقاً در محیط‌های کاری موازین و دستورالعمل‌های ایمنی هم چنین بهداشت کار را رعایت کنند و کارگران هم در هنگام کار حتماً از وسایل و تجهیزات ایمنی مناسب استفاده نمایند.



اخراج کارگران کارخانه سیمان بوکان

خبرگزاری هرانا - طی دو هفته‌ی اخیر نزدیک به 150 کارگر کُرد از سوی مسئولان کارخانه‌ی سیمان "کاوان" شهرستان بوکان اخراج شده‌اند.
بنا به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، در دو هفته‌ی گذشته، مسئولان شرکت سیمان کاوان"سردار" بوکان اقدام به اخراج 150 کارگر کارخانه که همگی جوان هستند، نموده است. در گزارش ارسالی خبرنگار کُردپا از بوکان آمده که علت اخراج گروهی این تعداد از کارگران هنوز مشخص نیست.
به علت تحریم‌های بین‌المللی و اجرای غلط هدفمندی یارانه‌ها، بسیاری از کارگاه‌ها و کارخانه‌های متوسط از گردونه‌ی سرمایه‌ی داخلی ایران خارج و مسئولان آن بتدریج کارگران خود را اخراج می‌کنند.
 پیشتر نیز 21 کارگر کارخانه‌ی کشت و صنعت مهاباد و 12 نفر از کارگاه ریسندگی پرریس سنندج از کار اخراج شدند که برخی از آنان پیشینه‌ی 10 سال فعالیت در این کارخانه‌ها را داشتند.




ادامه‌ی بلاتکلیفی كارگران اخراجی فولاد غرب

خبرگزاری هرانا - مراجعه کارگران اخراجی فولاد غرب برای آگاهی از علت اخراج‌شان به اداره‌ی کار استان و سایر ارگان‌ها نتیجه‌ای نداشته و آن‌ها هنوز جواب قانع‌کننده‌ای از طرف مسئولان دریافت نکرده‌اند.
به گزارش ایلنا، نماینده‌ی ۲۰۰ کارگر اخراجی کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب ایران (کوره بلند) که در نخستین روز کاری سال ۹۱ اخراج شده‌اند، گفت: "پس از تعطیلی کامل کارخانه و بیکار شدن تمامی کارگران ذوب آهن غرب کشور، مسئولان وعده بازگشایی مجدد كارخانه را دادند اما تا كنون اتفاقی رخ نداده و کارگران همچنان در بلاتکلیفی به‌ سر می‌برند."
نماینده‌ی كارگران كه نخواست نامش فاش شود، افزود: "مدیر عامل کارخانه وعده داده است به‌ شرط این‌كه هیچ كارگری وارد كارخانه نشود حاضر است با آنان قرارداد دو ماهه منعقد كند تا مشمول بیمه بیكاری شوند، اما حتی به این وعده تحقیرآمیز هم عمل نشده و كارگران و خانواده‌های‌شان با مشكلات بیمه‌ای مواجه شده‌اند."



دستگیری ۲۹ نفر در یک مهمانی شبانه در آبادان

خبرگزاری هرانا - اصغر مهرنیا، دادستان عمومی و انقلاب آبادان از دستگیری ۲۹ نفر در پارتی شبانه‌ای در یک سفره‌خانه‌ی سنتی این شهر خبر داد.
به گزارش فارس، اصغر مهرنیا با اعلام این خبر مدعی شد: سه‌شنبه شب هفته‌ی گذشته حوالی ساعت دو و سی دقیقه شب، گزارش مردمی حاکی از برگزاری پارتی در سفره‌خانه‌ای در منطقه ته‌لنجی آبادان به مأموران نیروی انتظامی این منطقه رسید."
وی افزود: "در این راستا نیروی انتظامی منطقه وارد عمل شده و جلوی درب سفره‌خانه مذکور را که از پشت کاملاً قفل و بسته شده بود، مستقر شدند."
دادستان عمومی و انقلاب آبادان ادامه داد: "با تلاش و وارد شدن مأموران نیروی انتظامی به محل سفره‌خانه، صحت موضوع گزارش داده شده تأیید و افراد حاضر در آن محل که تعدادی از دختران و پسران جوان بودند همگی دستگیر شدند."
وی اضافه کرد: "البته مأموران تا دقایقی با مقاومت این افراد مواجه شده و در ‌‌نهایت آن‌ها را بازداشت کردند."
مهرنیا بیان کرد: "افراد دستگیر شده که ۱۸ نفر آن‌ها پسر و ۱۱ دختر بودند همگی در بازداشت به سر برده و به‌زودی به پرونده آن‌ها رسیدگی می‌شود."
وی در خصوص اعمال فشار برای آزادی آن‌ها گفت: "دستگاه قضایی زیر بار هیچ اعمال فشاری نمی‌رود و با این عده برخورد قاطع قانونی خواهد کرد."




هرانا؛ حکم اعدام حمید قاسمی شال به اجرای احکام فرستاده شد

خبرگزاری هرانا - گزارش‌ها حاکی از آن است که حکم اعدام حمید قاسمی شال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، به دایره‌ی اجرای احکام فرستاده شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خانواده‌ی حمید قاسمی شال در آخرین ملاقات با وی، از قطعی شدن این اعدام و فرستاده شدن آن به اجرای احکام مطلع شده‌اند.
خانواده‌ی قاسمی در ملاقات حضوری‌ای که امروز، یکشنبه، با وی داشتند، این خبر را دریافت کردند.
این در حالیست که به تازگی خواهر بزرگتر این زندانی فوت کرده بود.
حمید قاسمی شهروند ایرانی-کانادایی، پس از اینکه در سال ۸۷ برای دیدار با اعضای خانواده‌اش برای چندمین مرتبه به ایران سفر کرده بود، در حین پیگیری وضعیت برادر بازداشتی‌اش البرز قاسمی، بازداشت شد.
برادر وی البرز قاسمی نیز که به اعدام محکوم شده بود در سال ۱۳۸۸ بر اثر بیماری در زندان جان باخت.
گفتنی ست که حمید قاسمی شال به اتهام جاسوسی از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران با مجازات مرگ مواجه شده است.



هرانا؛ رضا جوشن، زندانی سیاسی به اتهام محاربه محاکمه خواهد شد

خبرگزاری هرانا - رضا جوشن، از زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، برای چندمین مرتبه، و این بار به اتهام محاربه، در دادگاه انقلاب محاکمه خواهد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رضا جوشن دوم اردی‌بهشت ماه سال جاری جهت محاکمه از زندان به شعبه‌ی ۱ دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی آصف حسینی منتقل می‌شود.
اتهامی که وی بر پایه‌ی آن محاکمه خواهد شد، "محاربه" عنوان شده است.
آقای جوشن که از بازداشت شدگان اعتراضات مردمی سال ۸۸ محسوب می‌شود، پیش از این دو بار توسط دادگاه انقلاب محاکمه و محکوم شده بود. بر این اساس چندی پیش که محکومیت ۲ ساله‌ی وی پایان گرفته بود، مجددا به اتهام "تبلیغ علیه نظام در زندان" ۱۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
وی که مدت طولانی‌ای در بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بود، چندی پیش به زندان رجایی شهر کرج متقل شد.



هرانا؛ انتقال یک شهروند بهایی به زندان رجایی شهر کرج

خبرگزاری هرانا - شهرام چینیان شهروند بهایی ساکن حسن آباد تهران که به اتهام توهین به مقدسات به ۸ سال زندان و ۷۰ ضربه شلاق محکوم شده به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، شهرام چینیان در اسفند ۱۳۸۷ بازداشت و سپس در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۸۸ پس از ارائۀ جواز کسب به عنوان وثیقه از زندان اوین آزاد شد. وی پس از قطعی شدن حکم در اسفند ۱۳۹۰ از دادگاه به زندان اوین منتقل شده بود.
شهرام چینیان هم اکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج بسر می‌برد.




گزارش تصویری/ باران بهاری تهرانی ها را زمین گیر کرد