۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

روز چهار شنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

بادامچیان از «فتنه» دولت احمدی‌نژاد خبر داد

اسدالله بادامچیان عضو شورای مرکزی حزب موتلفه از «فتنه» دولت محمود احمدی‌نژاد و نزدیکان وی برای ماندن در قدرت به هر قیمتی خبر داد.
آقای بادامچیان در گفتگو با ویژه‌نامه نوروزی روزنامه همشهری تلاش نزدیکان احمدی‌نژاد برای ماندن در قدرت را «فتنه اصحاب القدرت» نامیده و گفته که «امسال سال آزمایش‌های مهمی است.»
وی افزوده که «متاسفانه احساس می‌شود که برخی از گروه‌های داخل اصولگرایان اصحاب قدرت شده‌اند و می‌خواهند حالا که بر رأس قدرت هستند به هر نحوی که شده این قدرت را برای خودشان حفظ کنند.»
این عضو حزب موتلفه بدون آنکه نامی از احمدی‌نژاد و نزدیکانش ببرد، گفته که «برخی افراد در جریان اصولگرایی هستند که فکر می‌کنند به هر نحوی که شده باید قدرت دست آن‌ها باشد و استدلال می‌کنند که می‌خواهیم خدمت کنیم ولی این مسیر اشتباه است.»
چندی پیش نیز محمدرضا باهنر نماینده مجلس در اظهاراتی کم‌سابقه به صراحت گفته بود «فتنه» آینده از میان محافظه‌کاران شکل خواهد گرفت.
محافظه‌کاران منتقد دولت معتقدند محمود احمدی‌نژاد و نزدیکانش تلاش‌ها برای حفظ قوه مجریه برای چهار سال آینده را از ماه‌ها پیش به صورت رسمی آغاز کرده‌اند.
آن‌طور که از اظهارات و تحلیل‌های رسانه‌ها و شخصیت‌های محافظه‌کار بر می‌آید، احمدی‌نژاد قصد دارد با حمایت از نامزدی اسفندیار رحیم‌مشایی وی را جانشین خود کند.
تیم احمدی‌نژاد در ماه‌های اخیر بر تلاش‌ها و فعالیت‌های ملی‌گرایانه خود به منظور جذب طبقه متوسط آغاز کرده است و امید دارد با تاکید بر عناصر ملی‌گرایانه‌ای همچون نوروز و طرح شعار «مکتب ایرانی» بتواند در انتخابات دور بعدی ریاست جمهوری پیروز شود.
روز گذشته نیز سایت «عماریون» در یادداشتی از ریزش محافظه‌کاران طرفدار دولت دهم خبر داده و نوشته بود که احمدی‌نژاد و نزدیکانش در انتخابات آینده ریاست جمهوری برای جلب آرای اصلاح‌طلبان، ایرانیان خارج از کشور و ملی‌گرایان تلاش می‌کنند.
احمدی‌نژاد هفته گذشته در جمع گروهی از هواداران خود به آن‌ها اطمینان داده بود که رئیس جمهوری آینده ایران مشخص شده است و آن‌ها همچنان به فعالیت‌های انتخاباتی خود ادامه بدهند.

 

یک عضو هیات رئیسه مجلس:

اختلاف محافظه‌کاران روز به روز بیشتر می‌شود

حسین سبحانی‌نیا یک عضو هیات رئیسه مجلس از گسترش اختلاف‌ها میان محافظه‌کاران خبر داده و اظهار امیدواری کرده با دخالت‌ علی خامنه‌ای این اختلاف‌ها کمتر شود.
آقای سبحانی‌نیا روز چهارشنبه (سوم فروردین) به سایت خبر‌ آنلاین گفته است: «شرایط کشور به گونه‌ای است که هر چه به جلو می‌رویم تشتت بین خود نیروهای اصولگرا بیشتر می‌شود.»
وی افزوده که اقدامات «واگرایانه» دولت مهم‌ترین علت تشتت میان محافظه‌کاران به خصوص رابطه مجلس و دولت بوده و امیدوار است با «توصیه‌های» خامنه‌ای این اختلاف‌ها برطرف شود.
اقدامات و تصمیمات دولت محمود احمدی‌نژاد سال‌هاست با انتقاد گسترده دیگر محافظه‌کاران روبرو است؛ انتقاد‌هایی که احمدی‌نژاد نسبت به آن‌ها بی‌اعتنا است.
ادامه بی‌اعتنایی‌های احمدی‌نژاد به تصمیمات نمایندگان مجلس و انتقاد‌های روحانیون بلند‌پایه قم با خشم گسترده آن‌ها مواجه شده و در هفته‌های اخیر باردیگر حملات حامیان علی خامنه‌ای علیه وی و نزدیکانش افزایش یافته است.
محافظه‌کاران منتقد احمدی‌نژاد همزمان با طرح انتقاد‌های مختلف از دولت هشدار می‌دهند احمدی‌نژاد و نزدیکانش در آینده «فتنه‌ای بزرگ» به راه خواهند انداخت.
محمدرضا باهنر و اسد‌الله بادامچیان دو نماینده مجلسی هستند که به صراحت از «فتنه‌گری» دولتی‌ها خبر داده‌اند.
اشاره آن‌ها به آغاز فعالیت‌های انتخاباتی تیم احمدی‌نژاد برای پیروزی در انتخابات آینده ریاست جمهوری است که گروهی از محافظه‌کاران را نگران کرده است.
این دسته از محافظه‌کاران پیش‌بینی می‌کنند تیم احمدی‌نژاد برای ماندن در قدرت به هر اقدامی دست خواهد زد و هزینه‌های بسیاری برای حاکمیت و جمهوری اسلامی خواهد داشت.
آن‌طور که از گفته‌ها و هشدار‌های این دسته از محافظه‌کاران استنباط می‌شود، اقدامات دولت احمدی‌نژاد در آینده هزینه‌ای به مراتب بیشتر از تقلب در انتخابات سال ۱۳۸۸ برای حاکمیت و جمهوری اسلامی به همراه خواهد داشت.

 

امام جمعه موقت خرم‌آباد:

جنگ نرم به چایخانه‌های لرستان رسیده است

احمد میرعمادی نماینده ولی فقیه در لرستان گفته که «جنگ نرم دشمنان» به قهوه‌خانه‌ها و و چایخانه‌های این استان کشیده شده و مقام‌های جمهوری اسلامی باید برای مقابله این جنگ چاره‌ای اتخاذ کنند.
به گزارش وب‌سایت «صداقت»، آقای میرعمادی گفته که «اینکه می‌بینیم امروز برنامه تهاجمی دشمن به قهوه‌خانه‌ها و چایخانه‌های شهر خرم‌آباد نیز کشیده شده بیانگر یک برنامه حساب شده و پیچیده دشمن ضد مکتب تشیع و معنویت می‌باشد.»
امام جمعه موقت خرم‌آباد در عین حال افزوده که استان لرستان بیشتر از سایر استان‌های دیگر ایران مورد هجوم «جنگ نرم» قرار داشته و مسئولان جمهوری اسلامی باید با برنامه‌ریزی مانع از گسترش آن شوند.
این برای نخستین‌بار است که یک نماینده علی خامنه‌ای از سرایت «جنگ نرم» به قهوه‌خانه‌ها و چایخانه‌های ایران خبر می‌دهد.
به نظر می‌رسد دریافت گزارش‌های متعدد از نارضایتی مردم لرستان از وضعیت کنونی کشور موجب نگرانی امام جمعه موقت خر‌م‌آباد شده است.
پیش‌تر مقام‌های این استان ادعا کرده بودند که مردم لرستان جز «ولایتمدار‌ترین» مردم ایران به شمار می‌روند و پشتیبان نظام جمهوری اسلامی هستند.

 

افزایش نگرانی‌ها از طولانی‌شدن جنگ در لیبی

نیروهای مقاومت در حال عقب ‌نشینی از اجدبیهدر چهارمین روز حمله غرب به لیبی، نگرانی نسبت به طولانی شدن جنگ افزایش یافته است. محمود جبرئیل از سوی شورای ملی به ریاست دولت موقت تعیین شده و کویت و لبنان آمادگی خود را برای پشتیبانی از عملیات غرب اعلام کرده‌اند.

برپایه گزارش‌های خبرگزاری‌های غربی، ارتش لیبی  شهرهای مصراته و اجدبیه در شرق لیبی را همچنان در محاصره دارند. اما از ظهر امروز، پس از دو حمله هوائی نیروهای غربی، پیشروی تانک‌ها و شلیک توپخانه به مواضع مخالفان در مصراته متوقف شده است.
گزارش دیگری که از سوی خبرگزاری رویترز انتشار یافته، از شلیک تیراندازان قذافی به سوی بیمارستان تحت کنترل مخالفان و کشته شدن ۳ نفر حکایت دارد. مصراته، یکی از مهمترین سنگرهای مخالفان قذافی است. به گزارش خبرگزاری فرانسه، دیروز  ۱۷ نفر در این شهر قربانی حملات طرفداران قذافی شدند.

سنگربندی در اجدبیه
 همزمان خبرگزاری آلمان از شهر اجدبیه  گزارش داد که نیروهای وفادار به قذافی، این شهر را به زیر آتش گرفته‌اند. اجدبیه  با ۱۴۰ هزار جمعیت، به عنوان دروازه شرق لیبی از اهمیت استراتژیک زیادی برخوردار است. ارتش لیبی این شهر را از چند روز پیش به محاصره در آورده است. نیروهای مقاومت نیز، در محله‌های ورودی شهر سنگربندی کرده و از آن دفاع می‌کنند.
نزدیکی مواضع نیروهای قذافی و مخالفان، سبب شده است که نیروهای غرب هنوز نتوانند نیروهای تهاجمی قذافی را در اطراف اجدبیه  فلج کنند.

مشکل تشخیص دوست و دشمن
 در جهان غرب، نگرانی از طولانی شدن جنگ داخلی در لیبی افزایش می‌یابد. برخی از کارشناسان نظامی معتقدند که تاخیر غرب در ایجاد حریم هوائی ممنوعه، سبب شده است که قذافی بتواند نیروهای خود را به خوبی سازمان‌دهی کند. در حال حاضر بخش قابل‌توجهی از نیروهای قذافی را مزدوران آفریقائی تشکیل می‌دهند.
برپایه برخی گزارش‌ها ، بخشی از نیروهای ارتش لیبی در لباس غیرنظامی می‌جنگند و این امر تشخیص مواضعی را که باید بمباران شوند، برای غربی‌ها دشوار می‌کند. امروز نروژ شش جنگنده بمب افکن خود را در اختیار فرماندهی آمریکائی عملیات لیبی قرار داد.

اختلاف آلمان و فرانسه
 در این میان، امتناع آلمان از شرکت در عملیات نظامی لیبی، زمینه‌های انتقاد متقابل را میان سیاستمداران آلمانی و فرانسوی فراهم آورده است. نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه که می‌کوشد رهبری عملیات غرب را در دست داشته باشد، سیاست آلمان را مورد انتقاد قرار داده است.
در مقابل خانم بریژیت هومبورگر رئیس فراکسیون پارلمانی حزب لیبرال دموکرات آلمان، ضمن دفاع از موضع برلین، خواستار تحریم نفت و گاز لیبی شده است. وی اعتقاد دارد که تحریم نفت و گاز  به سقوط قذافی بیش از عملیات نظامی شتاب خواهد بخشید.

واکنش جهان عرب
 عمر موسی دبیرکل اتحاد عرب، که قبلا به ایجاد حریم فضائی ممنوعه در لیبی رای داده بود، اکنون عملیات نظامی غرب را، به خاطر آن که گروهی از غیرنظامیان نیز قربانی آن شده‌اند، مورد انتقاد قرار می‌دهد.
با این‌همه، امروز  دو کشور عربی لبنان و کویت برای پشتیبانی لجیستیکی از عملیات غرب اعلام آمادگی کردند. امیرنشین قطر نخستین کشور عرب بود که از عملیات ائتلاف بین‌المللی غرب علیه نیروهای قذافی حمایت کرد. بنابر گزارش‌ها قطر با فرستادن چهار جنگنده نظامی، در روزهای آینده در عملیات نظامی علیه قذافی نیز شرکت خواهد کرد.  

تشکیل دولت موقت در بنغازی
 به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره و خبرگزاری آلمان، امروز (چهارشنبه ۲۳ مارس) شورای ملی لیبی،  محمود جبرئیل را به عنوان رئیس دولت موقت معرفی کرد و از وی خواست که اعضای کابینه  خود را انتخاب کند.
 شورای ملی، سه هفته پیش در بنغازی تشکیل شد. مصطفی عبدالجلیل وزیر دادگستری پیشین لیبی از سرشناس‌ترین رهبران این شورا بود و گمان می‌رفت که در صورت تشکیل دولت موقت،  ریاست آن را به عهده بگیرد.
محمود جبرئيل، در روزهای گذشته با نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه و هیلاری کلینتون وزیرخارجه ایالات متحده آمریکا تماس‌هائی داشته است. او یک اقتصاددان اصلاح‌طلب است که از ایجاد نظامی لیبرال دموکرات در لیبی پشتیبانی می‌کند.




جمعه روز تظاهرات بزرگ در سوریه

تظاهرات در شهر درعا در سوریه

مخالفان دولت سوریه در شبکه‌های مجازی مردم را به شرکت در تظاهرات بزرگ سراسری در روز جمعه فراخوانده‌اند. به گزارش مدافعان حقوق بشر تاکنون تعداد زیادی از مخالفان از جمله لائوی حسین نویسنده سرشناس سوریه دستگیر شده‌اند.

به گفته مخالفان، نیروهای امنیتی در بامداد چهارشنبه (۲۳ مارس/۳ فروردین) بر روی ۳۰۰ تظاهرکننده که در نزدیکی مسجد عمر درعا تجمع کرده بودند، آتش گشودند. در این درگیری دست‌کم ۶ تن کشته و بیش از ۲۰ نفر زخمی شدند. نیروهای انتظامی همچنین با پرتاب گاز اشک‌آور کوشیدند معترضان را پراکنده کنند.
تلویزیون دولتی سوریه، ضمن وابسته دانستن تظاهرکنندگان به «باندهای مسلح»، مدعی شد  که آن‌ها به یک آمبولانس حمله کرده و یک پزشک، یک بهیار، یک پلیس و راننده آمبولانس را کشته‌اند. دو خبرنگار خارجی مستقر در درعا اجازه نیافتند در محل حادثه حاضر شوند و گزارش تهیه کنند. نیروهای امنیتی وسایل و دروبین‌های این خبرنگاران را ضبط کردند.
دیروز (۲۲ مارس) نیز هزاران نفر در نزدیکی مسجد عمر گرد آمده بودند و شعارهایی علیه رژیم بشار اسد سر می‌دادند. نیروهای انتظامی با حضور گسترده سعی به ایجاد وحشت در میان تظاهرکنندگان داشتند. به گفته شاهدان عینی، تظاهرکنندگان برای جلوگیری از ورود ماموران به درون مسجد دست به تشکیل زنجیره انسانی زده بودند. مسجد عمر در هفته گذشته کانون اعتراضات ضددولتی در سوریه بوده است.
دستگیری مخالفان
به گزارش "اتحادیه حقوق بشر عربی" نیروهای امنیتی سوریه از اول هفته جاری چند تن از مخالفان سرشناس دولت را دستگیر کرده‌اند. سازمان دیده‌بان حقوق‌بشر نیز این بازداشت‌ها را تایید کرده است. «لوای حسین»، نویسنده مشهور سوریه از جمله بازداشت‌شدگان است.
برپایه گزارش خبرگزاری آلمان، ناآرامی‌های اصلی در شهر درعا رخ داده، اما دمشق پایتخت سوریه نیز شاهد تظاهرات پراکنده بوده است.
منابع محلی پیش‌بینی می‌کنند که با توجه به خونریزی‌های روزهای اخیر در درعا، فراخوان تظاهرات سراسری برای روز جمعه احتمالا با استقبال وسیع مردم سوریه روبرو خواهد شد.
سیاست دوگانه رژیم سوریه در مقابل معترضان
از سال ۱۹۶۳ تاکنون در سوریه «قانون وضعیت اضطراری» حاکم است. رژیم سوریه در دوران حافظ اسد و فرزندش بشار اسد با توسل به این قانون هرگونه حرکت اعتراضی را به شدت سرکوب کرده است.
به گفتهٔ یکی از فعالان سیاسی در سوریه، ترس از دستگاه امنیتی بخشی از زندگی مردم سوریه شده است. وی تاکید می‌کند: «هدف مهم اعتراضات غلبه بر این ترس است.»
به گفته تحلیل‌گران سیاسی گرچه خانواده اسد به اقلیت علوی تعلق دارد، اما دارای روابط خوبی با اقلیت مسیحی در این کشور است. سنی‌ها در دستگاه دولتی نقش کمتری دارند و کرد‌ها نیز مورد تبعیض قرار می‌گیرند. اما حتی مخالفان می‌گویند که بشار اسد در مقایسه با پدرش دست به اصلاحات اقتصادی زده و این امر رضایت بخشی از مردم را جلب کرده است. دولت سوریه عدم آزادی‌های سیاسی در کشور را با بزرگ‌نمایی بی‌ثباتی و عدم امنیت در کشورهای عراق و لبنان توجیه می‌کند.
استراتژی مبهم دولت
به نظر برخی تحلیل‌گران، دولت سوریه هنوز نتوانسته استراتژی روشنی در قبال معترضان اتخاذ کند. رهبری سوریه از تجمعات گسترده وحشت دارد و با سرعت و خشونت تمام دست به مقابله با معترضان می‌زند. دولت سوریه نیز، مانند سایر حکومت‌های استبدای در منطقه، پیش از هر گردهمایی بزرگ ارتباطات اینترنتی و تلفنی را قطع می‌کند.
اکنون به دنبال ناآرامی‌های تازه  دولت سوریه قول داده است که کمیسیونی را مسئول رسیدگی به وضعیت قربانیان کند. بشار اسد با اعزام یک نماینده دولتی به «درعا» سعی در آرام کردن اوضاع دارد. دولت همچنین وعده داده که تمامی جوانان دستگیرشده را آزاد خواهد کرد.
سران قبایلی که در شهر «درعا» سکونت دارند، خواستار برکناری فوری مسئولان کشتار مردم در نزدیکی مسجد عمر شده‌اند. بسیاری از مردم شهر درعا نیز از دولت خواسته‌اند که قانون شرایط اضطراری را لغو و نیروهای امنیتی را از شهر خارج کند.
«نه ایران، نه حزب الله»
در حالی‌که رسانه‌های رسمی ایران درباره حوادث بحرین، مصر، تونس، لیبی و دیگر کشورهای منطقه تاکنون گزارش‌های متعددی منتشر کرده‌اند، درباره بروز اعتراضات در سوریه خبری را منتشر نمی‌کنند. در حالی که به‌نظر ناظران منطقه، بحران سوریه بیش از هر کشوری در منطقه بر ایران اثر خواهد نهاد.
سوریه، تنها هم‌پیمان دولت جمهوری اسلامی در منطقه است. در تظاهرات درعا، گروهی از تظاهرکنندگان شعار می‌دادند: «نه ایران، نه حزب‌الله». سوریه و ایران متهم هستند که با پول و اسلحه از حزب‌الله در لبنان و حماس در باریکه غزه پشتیبانی می‌کنند. در ناآرامی‌های روز قدس سال گذشته، مخالفان دولت ایران نیز شعار می‌دادند:«نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران».




یمن در آستانه جنگ داخلی

تظاهرات مخالفان در یمندر ادامه نا‌آرامی‌ها در یمن برخی از فرماندهان ارتش و قبایل این کشور به صف مخالفان پیوسته‌اند. عقب‌نشینی‌های صالح و اعطای امتیازات به مخالفان تاکنون کارساز نبوده و اپوزیسیون همچنان خواستار بر کناره‌گیری فوری وی است.

یمن در هفته‌های گذشته خونبارترین دوره‌ی اعتراضات را پشت سر نهاد. ۱۰۰ نفر از معترضان تنها در یک ماه گذشته جان باخته‌اند. شورش‌های محلی همچنان ادامه دارند. بخشی ازسران ارتش به مخالفان پیوسته و فرار سربازان دستگاه سرکوب دولتی را مختل کرده است. دولت یمن نیز در حال فروپاشی به سر می‌برد.
همه شواهد نشان می‌دهند که علی‌عبدالله صالح، رئیس‌جمهور یمن، کنترلی بر اوضاع کشور ندارد. صالح در روز سه‌شنبه (۲۲ مارس/۲ فروردین) هشدار داد که یمن در آستانه یک جنگ داخلی قرار دارد. به گفته وی برخی افسران ارتش تلاش داشتند دولت وی را سرنگون کنند. صالح تاکید کرد که «در کشوری همچون یمن، یک کودتای نظامی سرانجام به نزاعی مسلحانه منتهی خواهد شد.»
 پیش از این اعلام شده بود که صالح پشتیبانی سه تن از فرماندهان ارتش را از دست داده است. برخی سران ارتش دیدارهایی پنهانی با مخالفان داشته‌اند. یکی از این فرماندهان ژنرال "محسن الاحمر"، یکی از نزدیکان و هم قبیله‌ای صالح بوده است. "الاحمر" پیش از این فرماندهی واحد زرهی و تانک‌های ارتش یمن را برعهده داشت.
 اعتراض به سرکوب دولتی و حمایت از قربانیان حوادث اخیر در یمنمعترضان در خیابان‌های صنعا همچنان خوستار برکناری عبدالله صالح هستند. به گفته گرگوری جانسون، کارشناس مسائل یمن از دانشگاه پرینستون آمریکا، «صالح در گذشته با مهارت توانسته بود نیروهای سیاسی رقیب را به مبارزه علیه یکدیگر مشغول سازد.» اما حال ورق برگشته است. «مخالفان صالح بطور موقت و هدفمند دست به اتحادی علیه دولت مرکزی زده‌اند. صالح نمی‌تواند این بار از این تله سیاسی پیروز بیرون آید.»
 در ادامه اعتراضات و پیوستن برخی قبایل و نظامیان به مخالفان، صالح در روز سه‌شنبه اعلام کرد که انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۳ یک سال زودتر از موعد مقرر یعنی در آغاز سال ۲۰۱۲ برگزار خواهد شد. اما نیروهای اپوزیسیون پیشنهاد جدید صالح را رد کردند. به گفته یکی از سران مخالف «در حال حاضر تنها گارد ویژه ریاست‌جمهوری و نیروهای امنیتی از صالح پشتیبانی می‌کنند، حتا عربستان سعودی نیز به صالح پشت کرده است.»
 به گفته یکی از تحلیل‌گران سیاسی در دانشگاه زوریخ، «زمانی که علی‌عبدالله صالح در سال۱۹۷۸ به قدرت رسید هیچکس فکر نمی‌کرد که وی پیش از یک ماه در راس قدرت بماند.» در یمن بطور سنتی قبایل همچنان از قدرت فراوانی برخور دارند، اما صالح نشان داد که استاد مانورهای سیاسی است و در سه دهه گذشته مستمراَ پست‌های کلیدی را در اختیار نزدیکان و بستگان خود قرار داد و مخالفان را با پول و امکانات مادی به سکوت واداشت.

مشکلات چندجانبه عبدالله صالح
 علی‌عبدالله صالح از سال ۱۹۷۸ نخست بر یمن شمالی و از سال ۱۹۹۰، پس اتحاد یمن‌جنوبی و شمالی، بر کل یمن حکومت می‌کند. درآمد یمن متکی بر نفت است. ۷۵ درصد بودجه دولت از طریق عایدات فروش نفت تامین می‌شود. در سال‌های گذشته به رغم افزایش هزینه‌های دولتی، درآمد‌های نفتی  سیری نزولی نشان می‌دهند. بیش از ۳۵ درصد مردم یمن بیکار هستند.
 بیکاری گسترده درمیان جوانان ساکن شهرهای بزرگ، یکی از دلایل ادامه اعتراضات ضد دولتی است. به گفته کارشناسان ساختار پیچیده قبیله‌ای و تعلقات مذهبی در یمن نیز یکی دیگر از منابع بی‌ثباتی ریشه‌دار، پس از پایان دوران استعمار بریتانیا در یمن به شمار می‌آید.
 در شمال یمن شیعیان حوثی خواهان سهم بیشتری در قدرت هستند، گرچه صالح خود نیز از شیعیان حوثی به شمار می‌‌آید، اما به لحاظ قومی تعلق به قبیله‌‌ی رقیب دارد. در جنوب یمن نیز درگیری‌های مسلحانه میان نیروهای دولتی و مخالفان، حدود ۱۰ سالی است که جریان دارد. اغلب مردم در یمن جنوبی احساس می‌کنند که بازنده اتحاد دو یمن هستند و حکومت مرکزی نسبت به آنان تبعیض روا می‌دارد.
تصویری از  یک افسر ارتش یمن که به صف مخالفان پیوسته است از سوی دیگر فعالیت شبکه تروریستی القاعده در یمن، کشورهای غربی بویژه آمریکا را به همکاری با دولت صالح در سال‌های گذشته مجبور کرد. وضعیت بی‌ثبات سیاسی در یمن با حضور القاعده، اوضاع این کشور را بسیار پیچیده کرده است.

نگرانی آمریکا از اوضاع یمن
 رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که واشنگتن به شدت نگران وضعیت بی‌ثبات سیاسی در یمن است. به گفته گیتس مشکلات گسترده سیاسی دولت یمن را از «مقابله با القاعده» غافل کرده است. وزیر دفاع آمریکا در گفتگویی با رسانه‌ها نگرانی خود را از درهم شکستن دولت مرکزی در یمن پنهان نکرد.
 یمن در همسایگی عربستان سعودی به عنوان بزرگترین کشور صادرکننده نفت در جهان قرار دارد. بی‌ثباتی در این کشور می‌تواند تاثیراتی مستقیم بر کشورهای همسایه بگذارد. از سوی دیگر یمن مشرف بر "باب‌المندب"، شاهراهی مهم برای تجارت جهانی است.
 به گفته فیلیپ مک‌کروم، تحلیل‌گر آمریکایی «کار صالح تمام است، اگر او هنوز بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زده، تنها به خاطر ادامه پشتیبانی‌های عربستان سعودی و آمریکا از وی است.»




چرا نمازخانه‌های اهل سمت در تهران بسته شد؟

حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان می‌گوید، که در مورد حقوق اقلیت‌ها قانون رعایت نمی‌شود"سنی‌آنلاین، پایگاه اطلاع رسانی اهل‌سنت ایران" گزارش می‌دهد، در سعادت‏آباد تهران نمازخانه‌ی قدیمی و سنتی ‌اهل ‌سنت پلمپ شده است. ماموران امنیتی بنابه گزارش این سایت، از مسئولین دو نمازخانه دیگر خواستند، فعالیت‌هایشان را پایان دهند.
برخی از منابع خبری سنی همچنین نوشتند، موج فشارهای جدید از تهران آغاز شد که اهل ‌سنت پایتخت‏ بدلیل "محرومیت از داشتن مسجدی برای عبادت"، توسط عوامل امنیتی از برگزاری نماز جماعت در منازل و محل‌های اختصاص یافته، منع شدند.
ادامه دستگیری پیروان اهل‌ سنت
فشار در مناطق مختلف سنی‌نشین کشور نیز ادامه داشته است. در کردستان  برخی از اعضاء و هواداران جریان "مکتب قرآن" دستگیر شدند. بنابه گزارش تارنمای "ناجی کرد"، که درارتباط با اهل ‌سنت کردستان اطلاع‌رسانی می‌کند، محمد جمال هبکی، یکی از پیروان علامه احمد ‌مفتی‌زاده، توسط نیروهای امنیتی شهرستان سقز در استان کردستان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است. هنوز از سرنوشت و انگیزه‌ی اصلی بازداشت وی اطلاعی در دسترس نیست.
این سایت همچنین خبر می‌دهد: «پیش از این نیز یاسین قادری، عثمان عبدی از پیروان مکتب قرآن در شهرستان بانه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و ابتدا به زندان مرکزی سنندج و دوباره به شهرستان بانه منتقل شدند».
«کمتر وقتی بوده که ما زندانی نداشتیم!»
حسن امینی رئیس "مکتب قرآن" که حاکم شرع مردمی اهل‌سنت در کردستان نیز هست، در گفتگو با دویچه‌وله دستگیری‌های جدید پیروان مکتب قرآن را تائید کرد. وی خاطرنشان می‌کند، "مکتب قرآن" یکی از حرکت‌های اسلامی اهل‌سنت در ایران است که توسط علامه احمد مفتی‌زاده، پیش از انقلاب ایجاد شده و در میان اهل‌سنت کردستان طرفداران زیادی دارد.
حسن امینی در ادامه به دویچه‌وله می‌گوید: «ملا سیف‌الله حسینی از جوانرود حدود ۲ سال و نیم در زندان بسر می‌برد. در سقز و بانه نیز افرادی دستگیر شدند. دلیل بازداشت را تابحال به خانواده‌ی آنها رسما ابلاغ نکردند. اما پیروی از علامه مفتی زاده و طرفداری از مکتب قرآن می‌تواند دلایل بازداشت آنها باشد، چون آنها فعالیت دیگری نکردند».

آقای امینی که خود ۳ سال و ۳ ماه پیش از این در زندان‌های دیزل آباد کرمانشاه، سمنان و سنندج محبوس بوده به دویچه وله چنین می‌گوید: «تقریبا کمتر وقتی بوده که ما زندانی نداشته باشیم. حتی در دهه‌ی ۶۰ از مکتب قرآن، پیروان علامه مفتی‌زاده بیش از ۲۰۰ نفر در زندان بوده‌اند. مکتب قرآن در سال ۱۳۵۶ تاسیس شده. فعالیت ما آزاد است و ما از حکومت هم قدیمی‌تر هستیم».
"حلقه‌ی فشار بر اهل‌سنت تنگ‌تر می‌شود!"
منابع مختلف اهل‌سنت در ایران همچنین گزارش می‌دهند، بازداشت تعدادی از علماء در خراسان رضوی، در شهرستان‌های مشهد و تایباد نیز ادامه داشت. مولوی ادهم اختری، مولوی مظفر و مولوی شمس‌الله حیدری در شهرستان تایباد و حافظ الرشید، امام جماعت مسجدالنبی مشهد نیز بازداشت شدند و هنوز از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.
"سنی‌آنلاین، پایگاه اطلاع رسانی اهل‌سنت ایران" در تحلیل وضعیت کنونی اهل‌سنت می‌نویسد: «حلقه‌ی فشارها بر اهل‌سنت ایران تنگ‌تر از پیش شده و جریاناتی در صدد تحمیل سلیقه‌های شخصی خود هستند، امری که بر خلاف منافع ملی کشورمی‌باشد».
تاخیر و یا لغو دیدار دانشجویان اهل‌سنت؟
از سوی دیگر دیدار نوبتی دانشجویان سنی با مولانا عبدالحمید، امام جمعه‌ی اهل‌سنت زاهدان  نیز برای نخستین بار امسال لغو شد.
هر ساله هزاران دانشجوی اهل ‏سنت از سراسر کشور، در آغاز تعطیلات نوروزی دانشگاه‌ها به حوزه‌ی علمیه دارالعلوم زاهدان و مسجد جامع مکی می‌آمدند تا با مولوی عبدالحمید دیدار کنند.
مولوی‌عبدالحمید در خطبه‌‌های نماز جمعه چنین بار علیه بسته شدن اماکن دینی اهل سنتی اعراض کرد
مسئولین استان سیستان و بلوچستان بنا به گزارش رسانه‌های محلی مانع دیدار دانشجویان با علمای اهل‌سنت شدند. سنی‌آنلاین در این رابطه همچنین می‌نویسد: «مسئولین و مقام‌های استان به شدت با برگزاری جلسه‌ی دینی- فرهنگی دیدار دانشجویان اهل‌سنت کشور با علماء و اندیشمندان مخالفت کردند و متاسفانه مذاکرات صورت‏گرفته در این خصوص که همراه با تهدید و ارعاب بود، بی‏نتیجه ماند».
مولوی عبدالحمید نیز رسما در خطبه‌های نماز جمعه اعلام کرد برگزاری این نشست لغو نشده و به زمان دیگری موکول شده است. امام جمعه‌ی اهل‌سنت زاهدان همچنین تاکید کرده است: «خواسته‌ی تک تک شهروندان اهل‌سنت ایران در جای جای کشور آن است که از آزادی مذهبی در چارچوب قانون اساسی برخوردار باشند؛ آنان انتظار دارند که با اعمال سلیقه آزادی‏های قانونی آنها سلب نشوند».
وقتی فعالیت رفسنجانی محدود می‌شود!
بنظر حسن امینی، حاکم شرع مردمی استان کردستان، اهل‌سنت در قانون اساسی آزادی دارند و براساس قانون اساسی کشور نقاطی که اهل‌سنت در اکثریت هستند در تعلیم و تربیت دینی خود آزادند. اما وی تاکید می‌کند که توجهی به قوانین کشور نمی‌شود.

آقای حسن امینی درباره‌ی برگزار نشدن دیدار دانشجویان اهل‌سنت با رهبران سنی نیز به دویچه‌وله چنین می‌گوید: «این قضیه تمامیت خواهی و تنگ نظری است. وقتی جلوی فعالیت موسوی، کروبی و خاتمی گرفته می‌شود به همان دلیل هم مانع این گونه فعالیت‌ها هم می‌شوند».
امینی فشار به اهل‌سنت را با محدود شدن فعالیت هاشمی رفسنجانی مقایسه می‌کند: «وقتی کسی ۸ سال رئیس مجلس بوده و صدها قانون تحت نظارت او به تصویب رسیده و کسی که ۸ سال رئیس جمهور مملکت بوده برایش محدودیت قائل می‌شوند، مکتب قرآن که یک جریان مذهبی اهل‌سنت است و ما سنی هستیم».
آزادی روحانیون از حبس‌ و امید اهل‌سنت
اما منابع خبری مختلف اهل‌سنت در آستانه‌ی سال نو ۱۳۹۰ خبر آزادی تعدادی از علمای اهل‌سنت را هم گزارش دادند. مولوی عبیدالله موسی‌زاده، امام جماعت یکی از نمازخانه‌های اهل‌سنت تهران با قید وثیقه آزاد شد. تعدادی دیگر از علمای اهل‌سنت که در خراسان رضوی بازداشت شده بودند، نیز با قید وثیقه آزاد شدند.
پیروان و رهبران دینی اهل‌سنت ایران به قول آقای حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان، امیدوارند که  در سال ۱۳۹۰  وضعیت اهل‌سنت بهبود باید.
وی می گوید: «تغییر و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه درس و تجربه‌ای هم باید برای رهبران ایران شود. من امیدوارم زمامداران و حکام ایران با توجه به اوضاع و احوال که در دنیای اسلام و خاورمیانه پدید آمده، به همه‌ی ایرانی‌ها و از جمله به اهل‌سنت آزادی‌هایی را بدهند».
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: فرید وحیدی



اردیبهشت ۸۹: ماه فرزاد و یاران

image
مادر فرزاد کمانگر
اردیبهشت سال گذشته، در ابتدا تفاوتی با ماه‌های قبل و بعدش نداشت. چند ماهی بود که فعالیت در خیابان‌ها، جای خود را به فعالیت‌های مجازی داده بود. گرچه روز معلم و روز جهانی کارگر در پیش بود و تبلیغاتی در این زمینه جریان داشت، اما می‌شد از فضا حدس زد که قرار نیست در این روزها اتفاق خاصی بیفتد.
روز کارگر و روز معلم آمدند و رفتند، بدون آن‌که اتفاق قابل ذکری رخ دهد. اما آن‌چه بی‌شک اردیبهشت ۸۹ را در ذهن بسیاری جاودانه خواهد کرد، اعدام فرزاد کمانگر و ۴ تن دیگر از زندانیان سیاسی است که به شکل ناگهانی اعدام شدند.
اعدام این پنج زندانی سیاسی موجب اعتراض بسیاری از یرانیان خارج از کشور و تجمع آنان در مقابل سفارت‌های جمهوری‌اسلامی در نقاط مختلف دنیا شد. تجمعاتی که در بسیاری از موارد به خشونت کشیده شد و با دخالت نیروهای پلیس همراه شد.
همین اعدام‌ها نیز موجب آن شد که با دعوت احزاب سیاسی کرد، کردستان اعتصابی سراسری برگزار کند که بنا به گفته بسیاری از ناظران، از نمونه‌های موفق در این زمینه بود.
در همین حال، موسوی و کروبی نیز، در سخنانی، این اعدام‌ها را محکوم کردند. سخنان کروبی که خواستار پایان «تواب‌سازی» در زندان‌ها شده بود و گفته‌‌های موسوی مبنی بر شکنجه زندانیان، باعث شد که غلام‌حسین الهام، عضو سابق حقو‌دان شورای نگهبان، موسوی را «محارب» اعلام کند.
از طرف دیگر، جعفری‌دولت‌آبادی، دادستان تهران نیز، در سخنانی از محاکمه قریب‌الوقوع موسوی و کروبی خبر داده بود.  در همان زمان اخباری نیز از بازداشت یا برکناری احمد یزدان‌فر، سرتیم محافظان میرحسین موسوی منتشر شد.
در همین حال، اردیبهشت گذشته، پس از بازداشت و سپس انتشار اعترافات عبدالمالک ریگی، ناگهان اعلام شد که برادر وی عبدالحمید، اعدام شده است. بسیاری از ناظران دلیل اعدام وی را، تلاش برای اخذ اعترافات بیشتر از عبدالمالک ریگی دانسته بودند.
همچنین تعدادی از زندانیان سیاسی در زندان اوین، در اعتراض به شرایط خود در زندان، دست به اعتصاب غذا زدند.
در بعد بین‌المللی، شیرین عبادی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر و تنها بانوی ایرانی برنده جایزه صلح نوبل، موفق به دریافت «جایزه بین امللی دموکراسی» شد و این جایزه را به جعفر پناهی و محمد نوری زاد تقدیم کرد.
همچنین مادر سه کوهنورد آمیکایی، با حضور در ایران، موفق شدند پس از ماه‌ها باف رزندان خود ملاقات کنند. این ملاقات‌ها البته در آن زمان منجر به آزادی آنان نشد.
همچنین «کلوتید ریس»، شهروند ۲۵ ساله فرانسوی، با پرداخت جریمه ۲۵۸ هزار دلاری توسط سفارت فرانسه، که دادگاه تجدیدنظر برای وی معین کرده بود، از ایران خارج شد. این خروج اما در نتیجه معاوضه وی با مجید کاکاوند، که با حکم اینترپل در بازداشت فرانسوی‌ها بود، انجام شد.




چرا ديدن فيلم هنري «جدايي نادر از سيمين» را به فيلم مبتذل «اخراجي‌ها ۳» ترجيح دادم

image
ديدن اخراجي‌ها ۳ به قيمت تمسخر يك ملت و خنديدن يا به قيمت لذت جنسي!‏
ديروز با دوستي رفته بودم سينما براي ديدن فيلم جدايي نادر از سيمين. در سينما ۲ صف جدا گانه خريد بليط براي فيلم اخراجي‌ها و جدايي نادر از سيمين بود. نكته‌اي كه برای‌ام قابل توجه آمد، عده‌اي بود كه براي تماشاي اخراجي‌ها به همراه دوست دختر خودشان به سينما آمده بودند.‏
برای‌ام جالب بود بفهمم اين افراد چرا براي ديدن فيلمي پول مي‌دهند كه اصلا در واقع براي تمسخر همين عقايد اين‌ها ساخته شده. و آيا واقعا مي‌دانند با اين كارشان غير مستقيم دارند به حكومت در زمينه سركوب مخالفان، نبود آزادي بيان، كشتار مردم و ... كمك مي‌كنند؟ آيا مي‌دانند با ديدن فيلم آقاي ده‌نمكي كه زماني چماق‌داري بيش نبود و خيلي از خانواده‌ها ايشان را مقصر مرگ فرزندانشان می‌دانند، در واقع مهر تاييد مي‌زنند بر گذشته اين فرد؟ آيا مي‌دانند اين كار بي‌حرمتي به خون ندا، سهراب، محمد و ... است و باز مبادرت به اين‌كار مي‌ورزند؟
وابي كه در نهايت به آن دست يافتم اين بود: اين‌ها اصلا به اين مسایل فكر نمي‌كنند. لحظه‌اي شادي و لودگي را به هر قيمتي مي‌پذيرند. و يا اين‌كه به ديدن فيلمي می‌روند كه خنده‌دار باشد و توجه حاضرين را جلب كند، تا ته سالن ايشان با خيال راحت بتوانند به معاشقه بپردازند.‏
واقعا چه آورده‌اند بر سر اين ملت تاسف بر انگيز است.‏




دید و بازدید عید در فیس‌بوک

یکی از سفره‌های هفت سین در فیس بوک
imageشیوا نظرآهاری روی صفحه هم بند خود بهاره نوشته«هشتاد و نه هم تموم شد واست تو زندان.. من هی گفتم تا عید مرخصی میدن و ندادن.. دومین سال تحویل تو زندان، به سومی نمی‌رسه.. ایمان دارم که نمی‌رسه.. اون پله‌ها، اون در کوچیک آهنی، منتظر قدم‌های توأن که وایسی اون بالا و بخندی و آروم آروم بیای پایین.. تمام خیابونای این شهر منتظر قدم‌های توأن.. به سومین عید نمی‌رسه، بهار.. باور کن.. نمی‌رسه»
 «سال نو مبارک . امیدوارم سال جدید سال برکت و شادمانی برای شما و خانواده‌تان باشد.»
«نوروز خجسته عزیز»
«کاش نزدیک تر بودی تا بهار را در کنار هم جشن می‌گرفتیم.»
«به امید طنین سبز بهاری بر چهار فصل ایرانی آزاد»
«نوروز هزار و سیصد و نود  مبارک، با آرزوی دلهایی شاد، اگر دلهایمان شاد نبودند و دلهایی شادتر ا»
«دوستان عزیزم سال نو مبارک, سال خوبی را برایتان آرزو می کنم, امیدوارم شما به زندگی و زندگی به شما لبخند بزند»
«سال نو و نوروز بر شما شادباش باد. اميدوارم اين سال، سال خبرهاي خوش باشد. سالي که منتظرش بوديم»
«ﺳﺎﻝ ﻧﻮ ﻭ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﻧﻮ ﺭﺍ، ﻓﺮﺻﺘﯽ ﻧﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﺎﺯﻧﮕﺮﯾﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﻮ ﺷﻮﺭﯼ ﻧﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ. ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﯿﻦ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﯽ سال نوی همه ی دوستای گلم مبارک»
تا سال‌ها قبل، دید و بازدیدهای عید ، در اتاق‌ها ی بزرگ خانه‌ها شکل می‌گرفت. مهمان ها  بدون تلفن زدن و پیغام گذاشتن راهی خانه  فامیل و آشنایان می‌شدند و اگر دررا کسی باز نمی‌کرد کارتی و یا کاغذی داخل خانه می‌فرستادند«خدمت رسیدیم تشریف نداشتید.»
با گسترش تلفن، قرار ملاقات‌ها از چند روز قبل تنظیم می‌شد. هر کسی برای رفتن به خانه بزرگتر و آشنای خود به خانه او تماس می‌گرفت«خاله جون ، ما واسه شب چهارشنبه میایم یه توکه پا خونتون.خودتون رو هم تو زحمت نندازین . عید دیدنیه دیگه.» 
بعدها و با آمدن موبایل وضع کمی تغییر کرد.«ببین احمد، یک سر می‌ریم خونه خاله مریم، بعد همون جا به سارا و حسین زنگ می‌زنیم اگر خونه بودند یک سر هم می‌ریم سراغ اون دو تا.»
یا شکل دیگرش اس ام اس بود« سال نو مبارک ندا جان. امیدوارم سال خوبی داشته باشی. »
«سلام عزیزم.سال خوبی داشته‌باشی . فکر می‌کنی امروز برای دیدار عید خوب باشد؟»
برای خیلی ها که دورترهستند  هم وضع شکل دیگری یافت« دوست خوبم سال نو همراه با برکت الهی برای تو و خانواده ات همراه باشد. نوروزباستانی مبارک باد.سحر»
«امیدوارم در سال جدید آرزوهایت به حقیقت بپیوندد»
اما پدیده ایمیل و فیس بوک شکل کار را تغییر ماهوی و پررنگی داد. در سال‌های اخیر نامه‌های تبریک سال نو، کارت پستال های عید و تبریک‌های نوروزی الکترونیکی بازار بسیار پر رونقی داشته‌است.بعضی سایت‌ها به عرضه تصاویر الکترونیکی نوروز پرداختند.بعضی سایت‌ها پیام‌های نوروزی  را جمع‌آوری کرده‌اند که در آن افراد با مراجعه به آن سایت‌ها توان یافتن پیام مورد علاقه خود را دارند.اما فیس بوک پدیده جدیدی است که در آن عید به شکل دیگری رقم خورده‌است. در این دنیای مجازی افراد عکس‌های طبیعت، شعرها، آهنگ‌ها و پیام‌های خود را در اختیار هم دیگر می‌گذارند. تعداد زیادی از ایرانیان از سفره هفت سین خود عکس گرفته و هفت سین خود را به نمایش می‌گذارند. تعدادی از مردم نیز برای یکدیگر پیام‌های نوروزی می‌گذارند و از حال هم خبردار می‌شوند
« امسال سال نو شمال - عکس ها برای منطقه نمک آبرود است.»
« سال نوی شما مبارک دوستان خوب مجازی من . امیدوارم هر جای دنیا که هستید خرم و شاد باشید.»
«به سلامتی وطن که بهارش یه صفای دیگه داره»
بعضی از زندانیان سیاسی هنوز پیام تبریک را روی صفحات فیس بوک خود دریافت می‌کنند آنها نمی‌دانند که دوستان بسیاری هنوز به یاد آنها صفحات فیس بوک‌شان که مدت‌هاست خاک می‌خورد را پر از پیام‌های تبریک می‌کنند. مثلا صفحه فیس بوک علی ملیحی:« امیر رشیدی نوشته:دارم از تو دفتر تلفنم یکی یکی به همه تلفن میکنم، به شماره تو رسیدم. عیدت مبارک علی :*»
عسل اخوان برایش نوشته:«علی می دونه چند وقته نیستی؟ داره دوباره یک سال تموم میشه و سال جدید می شه....قول دادم به خودم که غر نزنم، اما واقعا دیگه اعصابم خورد شده...همش می یای تو ذهن و یادم و دلم، دلم برات تنگ شده.....خیلی نمی یام بنویسم اینجا که لوس بازی نکنم یه وقت، اما دلم، .....»
صفحه فیس بوک بهاره هدایت  نیز دیدنی است«بهاره باز هم بهار آمد و تو نیامدی. به امید آزادی و روزهای روشن.»
شیوا نظرآهاری روی صفحه هم بند خود بهاره نوشته«هشتاد و نه هم تموم شد واست تو زندان.. من هی گفتم تا عید مرخصی میدن و ندادن.. دومین سال تحویل تو زندان، به سومی نمی‌رسه.. ایمان دارم که نمی‌رسه.. اون پله‌ها، اون در کوچیک آهنی، منتظر قدم‌های توأن که وایسی اون بالا و بخندی و آروم آروم بیای پایین.. تمام خیابونای این شهر منتظر قدم‌های توأن.. به سومین عید نمی‌رسه، بهار.. باور کن.. نمی‌رسه»
قدیمی‌ها در فیس‌بوک همدیگر را پیدا کرده‌اند، پیرمردهایی که تازگی به فیس‌بوک پیوسته‌اند دوستان جدید خود را در فیس‌بوک پیدا کرده‌اند« آقا حسین آقا این همه سال نمی‌دونستم در کدوم خونه رو بزنم که بهت عید مبارک بگم اما الان می‌دونم که باید در خونه ات را در فیس‌بوک بزنم. بین ما هزاران کیلومتر فاصله است اما اینجا می‌گویم سال نو مبارک.»





هادی عزيز عيدی‌ات دردناک بود

ف. م. سخن

خرسندی ـ اوباما

هادی خرسندی عزيز
شروع صحبت با شما برايم مشکل است. درست تر بگويم حرف زدن با شما برايم مشکل است چرا که جايگاه شما برای من جايگاه استاد است و جايگاه خودم هم که برای خودم معلوم است. به بيان روشن و به عنوان مثال اگر در برنامه ی پرگار بی بی سی پنلی برای خودم قائل باشم، پنل سوم خواهد بود. اين ها را از سر فروتنی کاذب و تمجيد بيهوده نمی گويم چه نه شما مرا –شخصاً- می شناسی که انتظاری از من داشته باشی و نه من شما را –شخصاً- می شناسم که انتظاری از شما داشته باشم. من -شايد به خاطر تربيت قديمی و دِمُده ام- به رابطه ی شاگردی و استادی معتقدم و به هر آن که چيزی به من آموخت احترام می گذارم و سکوت در مقابل استاد را -هر چند نظرش را قبول نداشته باشم- بخشی از ادب شاگردی و استادی به حساب می آورم. در توجيه اين سکوت هم می گويم که شايد استاد، تيزبينی يا ريزبينی يی دارد که من ندارم و او چيزی را می بيند که من نمی بينم و او چيزی را می داند که من نمی دانم، پس بايد "صبر" کنم تا درستی حرف استاد بر من معلوم شود. در مرحله ی بعد هم اگر نادرستی حرف استاد معلوم شد، به خودم می گويم هزار حرف درست زد و ما از آن استفاده کرديم، يک حرف نادرست زد که بر آن چشم می بنديم. مگر قرار نيست بشر –حتی از نوع استادش- جايزالخطا باشد؟
تربيت امروزيان اما چيز ديگری می گويد. نه اولی را قبول دارد، نه دومی را، و راست و مستقيم توی چشم انسان زُل می زند و می گويد، هر آن چه به فکر و زبان اش می رسد. اسم اش را هم می گذارد استقلال رای و نترسی. حتما همين طور است و ما شايد رای مان را طبق عادت به رای اساتيدمان گره می زنيم و در مقابل عظمت استادان مان دچار ترس و احترام آميخته به آن می شويم ولی چه بايد کرد. ما، ما هستيم و آن ها، آن ها. اميدواريم که آن ها چيزهايی را که ما به دست نياورديم با اين استقلال رای و جسارت – که بهتر است بگويم جسور بودن- به دست بياورند. ان شاءالله.
بعد از اين مقدمه ی طولانی می رويم بر سر اصل مطلب. امروز داشتم با دوستان فيس بوکی بر سر برنامه ی نوروزی شما در بی بی سی و حجاب خانم رهنورد که شما به آن اشاره کرده بودی کامنت نگاری می کردم و در حال گفتن اين بودم که... بهتر است عين کامنت ها را اين جا بياورم. ابتدا نظر آقای پارسا صائبی صاحب وب لاگ پارسانوشت و بعد پاسخ خودم به ايشان را عيناً درج می کنم.
پارسا صائبی می نويسد:"سخن جان، بحث سر طنز و شوخی کردن با موسوی و رهنورد و امام نيست. خودم هم موافق تابوشکنی هستم و اساساً از نقدناپذير کردن سياسيون هيچ خوشم نمی آيد. هم موسوی و هم کروبی هردو اشتباه زياد کرده اند، سابقه شان هم بايد مرتب نقد شود، اما نه به قيمت تحقير ديگران آنهم زمانی که قدرتی ندارند و بعد هم مسخره کردن حجاب. وقتی به نحو بی‌ربطی مرتب خمينی و نوه اش و ميرحسين و رهنورد را مسخره کنيم و در مقابل از احمدی نژاد حمايت کنيم، يکجای کار ايراد دارد و آن هم چيزی نيست جز کينه ورزی. مثلاً اينکه بگوييم: "ميرحسين به يک کيسه ای که تکيه داده بود بهش، ديديم مثل اينکه اين کيسه تکون داره ميخوره، ايشون گفت اين کيسه نيست همسرشه، گفتم همسرش چرا رفته تو کيسه؟ گفت کيسه نيست حجاب اسلاميشه، گفت چيه آزادی پوشاکه، گفتم ولی پوشاک بايد آزاد باشه، اين توش تکون نميخوره، گفتم حالا اين سفيده چيه روش گل منگوليه؟ گفت اين روسريشه. گفتم آخی! (... و باقی ماجرا)" از شما شخصاً سوال ميکنم که اينهمه مسخره کردن پوشش يک نفر آيا توهين آميز نيست؟ آيا شما خودتان تاکنون کسی را مثلاً با حجاب رهنورد و فائزه را با کيسه مقايسه کرده‌ايد در طنز نوشته های خودتان؟! آيا اساساً اين موضوع را حساس نمی بينيم که حق نداريم نوع پوشش ديگران را تا اين حد مورد تحقير قرار دهيم؟ سوال ميکنم که پيام مهم هادی خرسندی در اين مورد که به قول شما نياز به دقت و تامل و فکر کردن دارد تا آن را فهميد، چه بوده؟ غير از اين بوده که ميگويد: "اگه ميرحسين فردا قدرت را در دست گرفت و گفت حجاب زنان همگی بايد مثل رهنورد باشه چی؟!!" آخه اين هم شد پيام؟! موسوی که در خانه خود حبس است و رييس جمهور هم اگر قرار بود بشود که محال است و نخواهد شد و به همت بنده و شما تا آخر عمر خانه نشين و حصر شد و بنده و شما هم به ريش او و امام ميخنديم و دق دلی مان را خالی ميکنيم. به فرض محال فرض کنيد موسوی همين الان رييس جمهور شد، آيا اين باور کردنی است که درحاليکه شعارهای مشخصی داده به عنوان رييس جمهور بيايد و از افراطيون هم خشک مقدس تر شود و بگويد که همه بايد عين همسر من پوشش اسلامی داشته باشند؟ بعد هم بقيه مردم گوشتکوب هستند لابد و طلسم ميشوند و ميگويند ما همه بدون چون و چرا از موسوی اطاعت ميکنيم همه را هم با بولدوزر موسوی و هوادارانش خواهند زد و صاف خواهند کرد. شما لطف بفرماييد احتمال وقوع چنين پيشآمدی را با يک رنج عددی مشخص کنيد که نهايتاً همه زنان ايرانی با خدعه (!) ميرحسين و خط امامی ها بروند توی کيسه: نود درصد؟ ده درصد؟ يکدرصد؟ يا ده به توان منفی سه درصد؟ يا هر عدد ديگر؟ آيا واقعاً اگر چنين رهبران آزاديخواهی دروغگو و جسارتاً حرامزاده و چنين مردمی سفيه داريم بهتر نيست به مار غاشيه و جنتی و احمد خاتمی و رهبر معذب پناه ببريم و از اينکه ما را در کيسه نکرده اند شکرگزارشان باشيم؟! آخر اين چه برخورد مثبت و سازنده‌ای است که طنزنويس سياسی ما ميکند؟ اگر قرار است نقد قدرت کنيم، پيش از همه نقد استاد هادی خرسندی ميکنيم که تا ميکروفن و دوربين بی بی سی را ديد کمی تا قسمتی جوزده شد و خواست کينه سی و دوساله خودش را از خمينی و موسوی خالی کند. اين هم نقد قدرت است ديگر خيلی هم دست به نقد است و به آينده محال و موهوم هم حواله نميدهد. خرسندی استاد شعر طنز است و بی همتا اما در کارهايش هميشه نوعی قهر و کينه به اول انقلاب ديده ميشود. اين مشکلی جدی است متاسفانه نسل انقلابی ما هنوز در حال و هوای سی و دو سال پيش بسر ميبرد. انقلاب اسلامی تمام شد. کلاه هم سرمان رفت و تمام شد. ممنون که دوستان يادآوری ميکنند دوباره کلاه سرمان نرود. جنبش هم که ميخواست از آن الگو بگيرد تمام شد. بنده هم اشتباهات موسوی و کروبی و نقش خط امام را در جنايات اول انقلاب، در صدرشان بالا رفتن از ديوار سفارت و کف زدن دوستان چپ و شريک جرم بودنشان را انکار نميکنم و همه اينها لازم است در يک فضای مناسب مورد واکاوی قرار گيرد. اما قبول بفرماييد که يک برنامه طنز به مناسبت نوروز جای مناسبی برای کوبيدن خط امام نيست که تازه در اين ميانه با حجابها را هم مورد تحقير قرار دهيم که چون در کيسه هستند هيچ کاری ازشان برنمی آيد. شما در آلمان چنين تحقيری در مورد مسلمانان آلمان، با همين مشکلات فعلی راستگرايان، به زبان آلمانی بورزيد، گمان نکنم بتوانيد به راحتی از تبعات چنين کاری بگريزيد. دوست دارم نظرتان را در اين مورد بدانم. درضمن چندين مورد از کارهای قبلی هادی خرسندی را (تحت عنوان خرسندآپ کمدی) ديده ام و لذت برده ام. خرسندی در شناختن جامعه شناسی ما ايرانيان حرف برای گفتن کم ندارد. استاد نکته‌گيری است. اساساً اين برنامه نوروزی بی بی سی آنهم در پرايم تايم، آقای خرسندی را خرسند کرده بود که از حرفهای خوب ديگر خود بزند و مرتب بی هيچ ربط و بهانه‌ای گير بدهد به سبز و مذهب و امام و انقلاب. ببخشيد که سرتان را درد آوردم. به نظرم برنامه هادی خرسندی سوای قسمتهای خيلی خوب آن از اين نظر ضعيف بود. من کاری به متعصبينی که اينجا و آنجا ممکن است داغ‌ کرده باشند ندارم و درعين حال مريد موسوی و رهنورد يا کس ديگری هم نيستم. به نظرم جا برای طرح چنين سوژه هايی نبود و تحقيرآميز هم مطرح شدند و در سازنده بودنشان هم بجد شک دارم. باری شرمنده که روده درازی کردم. سال نو و نوروز مجدداً مبارک باد!" (پايان نوشته ی پارسا صائبی).
و من پاسخ می دهم: "ممنون ام پارسا جان از نظر کامل و دقيقی که نوشتی. نمی دانم چطور وارد اين بحث بشوم که در عين اختصار نظر مرا هم به طور کامل منعکس کند. چون اين جا بحث به نوعی به پوشش خانم زهرا رهنورد بر می گردد شايد بهتر باشد نظرم را در اين مورد بنويسم هر چند در نوشته های قبلی ام نظرم را گفته ام که خلاصه اش احترام به نظر صاحب پوشش غير اجباری ست. يک بار در ايام نوجوانی در زمان شاه نمايشی پخش می شد که در آن زنان چادری را کلاغ سياه می ناميد و انقلاب شاه و ملت را رهاننده ی آنان. نمی دانم چه صحبتی پيش آمد که پدرم که خود در عين نمازخوان بودن نسبت به ما در مورد مسائل مذهبی سخت گير نبود از اين موضوع ناراحت شد و گفت مادر بزرگ و عمه ی شما هم همين چادر را بر سر دارند. خدايشان بيامرزد. زنان به غايت مهربان، دوست داشتنی، فداکار، با پوشش چادری که بخشی از خاطره های مبهم و زيبای مرا تشکيل می دهد. روی همين اصل بود که -همان طور که قبلا در جايی نوشتم- وقتی در آلمان بر سر کلاس معلم و شاگردان به تمسخر دختری روسری به سر غير ايرانی بر خاستند من در عين حال که به شدت از حجاب اجباری و عملکرد حکومت اسلامی در کشور خودم متنفر بودم به دفاع از او برخاستم که برای خودم هم تعجب انگيز بود. دفاع از او، دفاع از حجاب سرش نبود، دفاع از آزادی انتخاب اش بود که به کسی ضرری نمی رساند. اما از آن سو شعر ايرج ميرزا در مورد حجاب را نيز زيبا و گويا می يافتم. لابد اين به نظر شما تناقض می آيد چرا که شعر ايرج ميرزا زن چادری را نه تنها مورد انتقاد بل که "در ظاهر" مورد اهانت قرار می دهد. و در زندگی واقعی چند در صد احتمال تجربه کردن تجربه ی ايرج ميرزا با آن وضع اغراق آميز وجود دارد؟ و تازه وجود هم داشته باشد، چه ربطی به آنان که حجاب دارند و چنين کاری نمی کنند خواهد داشت؟ خب. بايد ديد منظور "کلی" ايرج ميرزا از آن شعر چيست ولی به طور "موردی" مسئله اصلا قابل توجيه نخواهد بود. همين را بگيريم از آن طرف برويم به عبيد زاکانی برسيم و از اين طرف به هادی خرسندی. نمی دانم پارسا جان می توانم منظورم را در اين چند خط و با اين مقايسه برسانم يا نه. من در آقای خرسندی، در شما، در محمود فرجامی، در خانم رويا صدر، در خودم، بيش از جزئيات، به کليات نظر دارم. يعنی به يک جمله و يک نوشته و يک بخش از يک استند آپ کمدی نگاه نمی کنم، بل که کل آفرينش هنرمند و طنز پرداز را نگاه می کنم و آن مورد و آن جزء را در آن چارچوب ارزيابی می کنم. البته روی مورد می توان و بايد انتقاد کرد، و بود و نبودش را بهتر و بدتر دانست و ابدا نبايد سکوت کرد، و طرف مقابل هم بايد ببيند مخاطب چه می گويد و چه برداشتی از کار او دارد و اگر لازم دانست در کارهای بعدی اش تصحيحی به عمل آورد. من آقای خرسندی را به نوعی شبيه به استاد بزرگ مجتبی مينوی می بينم که او را "ستيهنده" می خواندند. استادی که رفتار پرخاشگرانه اش خيلی ها را آزار می داد. ولی آن رفتار در "کليت" استاد قابل قبول و درک می شد. هادی خرسندی به اعتقاد من بيش از استاد شعر طنز بود، استاد انسانيت است. موضوع کيسه ی زهرا رهنورد در اين کليت به اعتقاد من هضم و جذب می شود. شبيه به اغراق و اگزاژره ی ايرج ميرزا در مورد زن با حجاب می شود. شبيه به پرخاش و تندی مجتبی مينوی در مورد يک نظر ادبی می شود که می توانست نباشد و خيلی بهتر و زيباتر بود که نباشد ولی بودن اش در آن کلیّت رنگ می بازد و نظر واقعی اش را به ما می رساند. اميدوارم سرتان را درد نياورده باشم. به اعتقاد من هنوز جا برای صحبت در اين موضوع هست و من نتوانستم به طور کامل تصويری را که از اين مسئله در ذهن دارم با کلمات توضيح دهم. باز هم ممنون و متشکر از شما پارسا جان که وقت گذاشتيد و نظرتان را مرقوم کرديد." (پايان پاسخ من به پارسا صائبی).
در اين گير و دار بود که شاهد تهاجم مجتبی‌مينوی‌گونِ شما از راه رسيد و شعر پاسخ به باراک اوبامای شما مثل مشت محمد علی کلی، نه تنها باراک اوباما، بل که ما را نيز ناک اوت کرد! مرحوم مجتبی مينوی هم به نظرم مقام "ستيهندگی" اش را پس بدهد و کنار گود بنشيند!
البته من دقيقا می دانم و می فهمم که شما چه می خواهيد بگوييد. می دانم و می فهمم که قصدتان اهانت به شخص نيست و تندی و بل که پرخاش به سيستمی ست که به خاطر پول، دست به هر کاری –حتی به مسلخ بردن انسان ها و حقوق بشر- می زند. می دانم و می فهمم که سخنان شما ريشه در خون های به ناحق ريخته شده ی زنان و مردان و کودکان در افغانستان و جاهای ديگر دنيا دارد و وقتی شعر شما را می خوانم تصوير سرباز امريکايی که سر بچه ی کشته شده ی افغان را مثل بُزِ شکار کرده بالا گرفته پيش چشم ام می آيد.

ولی اين را هم در نظر می گيرم که شعرخوانی اوباما، نام بردن او از بانوی بزرگ شعر و آزادی ايران سيمين بهبهانی، نام بردن او از نسرين ستوده و ديگر زندانيان سياسی، کاری ست که در تاريخ ديپلماسی جهانی کم سابقه بوده و به ما به عنوان ايرانيانی که در بی پناهی مطلق در حال دست و پا زدن در چنگال ديو استبداد هستيم نيرو و انرژی و شخصيت می دهد. همان چيزهايی را می دهد که خانم بهبهانی در گفتارشان و تشکرشان از اوباما به آن ها اشاره کردند.
هادی عزيز
انتظار ندارم که شما نگويی آن چه گفته ای و ننويسی آن چه نوشته ای و نسرايی آن چه سروده ای ولی انتظار دارم که حالِ ما منزويانِ جهانی، با رهبر قهوه ای، رئيس جمهور قهوه ای، پاسپورت قهوه ای، را هم در نظر بگيری که يک لبخند، يک شاخه گل زيبا، يک حرف خوب، يک مهربانی -هر چند ظاهری-، به ما نيرو و انرژی برای ادامه تلاش و فعاليت مان می دهد. اميدوار هستيم بعد از اين از شما عيدی مهرآميز بگيريم، نه عيدی دردناک...
مرا به خاطر پُرگويی می بخشيد. برای تان سال خوبی را آرزو می کنم.

در اين زمينه:
[در پاسخ شعرخوانی اوباما، هادی خرسندی]


در پاسخ شعرخوانی اوباما

هادی خرسندی
باراک اوباما در پيام نوروزی خود برای ايرانيان، به سيمين بهبهانی اشاره کرد و ترجمه ی بخشی از شعر «دوباره ميسازمت وطن – اگرچه با خشت جان خويش...» را خواند.

دوباره زر زر نکن باراک - برو به دنبال کار خويش
پيام نوروزی ترا - زدم به گل منارِ خويش!
دوباره دلخوشکنک شدی - برای يک عده ساده لوح
که چرت و پرت ترا کنند - تريد آبدوغ خيارِ خويش

دوباره خالی نبند عمو - مگر کجائی تمام سال؟
که روز عيد ميرسی ز راه - به ما رسانی شعارِ خويش
که داده مأموريت به تو - که «پيک نوروز» ما شوی؟
تو نفت ميخواهی و غمی - نباشدت جز دلارِ خويش

نه حمله ای کن به خاک ما - نه از خلايق دفاع کن
که ما بدون تو قادريم - به حفظ شهر و ديارِ خويش
شريک دزدی تمام سال - رفيق نوروز قافله
دو-دوزه-بازِ سياستی – موفقی در قمارِ خويش

اگرچه شعرم شود غلط - ز حيث لفظی، گرامری
ولی تو ای مرد مهربان - برو درش را بذارِ خويش!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[اصغرآقا، سايت هادی خرسندی]





سالی نکو برای حقوق بشر؟

شادی صدر

شادی صدر
در يک هفته گذشته دو اتفاق مهم در حوزه وضعيت حقوق بشر ايران در عرصه بين المللی اتفاق افتاده که ضمن اينکه بابت آن، بايد جامعه حقوق بشری ايرانی به خود ببالد، در عين حال، بسيار مهم است که چگونه از اين دو رويداد استفاده کند؛ پيش از وارد شدن به اين بحث، نگاهی دارم به جزييات اين دو رويداد:
۱. روز دوشنبه، اول فروردين ۱۳۹۰، اتحاديه اروپا يا اجماع همه کشورهای عضو تصويب کرد که عليه کسانی که در نقض شديد حقوق بشر در ايران دست داشته اند، مقررات محدود کننده وضع کند (۱). اگرچه در متن تصميم از اينکه مقررات ياد شده شامل چه محدوديتهايی می شوند اسم برده نشده اما براساس اوضاع و احوال موجود، حداقل تحريمها عليه اين اشخاص، شامل ممنوعيت ورود آنها به تمامی کشورهای عضو اتحاديه اروپا و نيز بستن حسابها و بلوکه کردن تمامی دارايی های آنان در کشورهای اروپايی می شود. اتحاديه اروپا در حال حاضر در حال تهيه معيارهايی است که براساس آنها فهرست ناقضان حقوق بشر در ايران بايد تهيه شوند و مورد تحريم قرار گيرند.
۲. هم اکنون تثريبا قطعی است که شورای حقوق بشر سازمان ملل با اجماع کشورهای عضو، برای نظارت بر وضعيت حقوق بشر در ايران، يک گزارشگر ويژه منصوب خواهد کرد(۲). در دوران خاتمی و پس از تغييرات نسبی در فضای سياسی و مذاکرات سنگين مقامات جمهوری اسلامی با کشورهای عضو سازمان ملل، قطعنامه ای تصويب شد که طبق آن ديگر لزومی به وجود يک گزارشگر ويژه وضعيت حقوق بشر در ايران نبود. در واقع حالا دوباره (البته بدون در نظر گرفتن تحول ساختارهای حقوق بشری درون سازمان ملل) ما به قبل از دوران خاتمی بر می گرديم که ايران، از معدود کشورهايی بود که به دليل وخامت وضعيت حقوق بشر، يک گزارشگر ويژه داشت.
به اين ترتيب، در فاصله کوتاهی، دو خواست جامعه حقوق بشری ايرانی که به ويژه پس از انتخابات رياست جمهوری ۸۸، بارها و بارها مطرح شده بود، جامه عمل پوشيد: تحريمهای حقوق بشری در سطح اتحاديه اروپايی و تعيين گزارشگر ويژه سازمان ملل. نکته ای که در متن هر دو تصميم، رنگ برجسته ای دارد اين است که جمهوری اسلامی نشان داده که حاضر به انجام تعهدات بين المللی و احترام به موازين حقوق بشری نيست؛ پس لازم است با شدت و حدت بيشتری با آن برخورد شود. در واقع، هم اتحاديه اروپا و هم سازمان ملل تصميم گرفته اند يک قدم فراتر از صدور بيانيه و ابراز نگرانی درمورد وضيعت حقوق بشر در ايران بردارند. در عين حال، متن تصميم اتحاديه اروپا به وضوح نشان می دهد که رهبران اين اتحاديه بر نگرانی درونی خود که اگر در مورد حقوق بشر با ايران با مقررات سفت و سخت برخورد کنند، مقامات ايران، مذاکرات حقوق بشری با آنها را ترک خواهند کرد، فائق آمده اند و به اين نتيجه رسيده اند که حتی با وجود تحريمهای حقوق بشری، مذاکرات می تواند ادامه يابد (۳).
اين دو تصميم، که پشت آن روزها و ساعتها تدارک کنفرانس و نشست های خبری و مذاکره و نامه نگاری های فعالان حقوق بشری ايرانی نهفته است، در واقع دو مکانيزم را برای ما فراهم می کند تا با استفاده از آن نقض حقوق بشر در ايران را کاهش دهيم. در واقع اکنون، دو ظرف داريم، که بايد با محتوايی که مطلوب ما و مورد نياز جامعه ايرانی است، پرش کنيم. درواقع سئوال اصلی اين است: ما چگونه می توانيم از مکانيزم حضور گزارشگر ويژه استفاده کنيم؟ و از سوی ديگر: چگونه می توانيم اتحاديه اروپا را قانع کنيم که افرادی را که واقعا در نقض شديد حقوق بشر در ايران دست داشته اند، در فهرست تحريمهای ورود به اتحاديه و تحريمهای مالی بگذارد؟
سازمان "عدالت برای ايران"، از چندی پيش، در حال تهيه پرونده های حقوقی عليه ناقضان حقوق بشر در ايران است. تاکنون فهرستهای متعددی درباره ناقضان حقوق بشر ارائه شده است که برخی از آنها در وب سايت کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران(۴)، مرکز اسناد حقوق بشر در ايران (۵) و نيز، يک فهرست ۸۰ نفره ارائه شده به وسيله ديپلماتهای اروپايی (۶)، منتشر شده است. تلاش ما اين است که در کنار آن فهرستها، اين پرونده ها را که شامل جزييات دقيق و مدارک مستند درباره اين افراد به علاوه شهادتهای معتبر و ثبت شده از قربانيان اين افراد يا شاهدان عينی هستند، با صرف وقت و دقت بسيار و به گونه ای تهيه کنيم که در هر مرجع بين المللی، چه قضايی و چه فراقضايی قابل استفاده باشد. علاوه بر مدارک و شواهد معتبر، يافتن راههايی که بتوان در موقع مقتضی، از طريق دادگاههای کشورهای اروپايی، برای ناقضان حقوق بشر حکم بازداشت گرفت و اين حکم را به اجرا درآورد، بخش ديگر کار ماست. تصميم اتحاديه اروپا مبنی بر بستن دارايی های اين افراد، وظيفه ای ديگر نيز پيش روی ما می نهد و آن، تحقيق و يافتن ارتباطات مالی خارجی ناقضان حقوق بشر و شرکتها و طرفهای تجاری آنها به خصوص در کشورهای اروپايی است. تحقيقی که اگرچه دشوار، اما شدنی است.
با وجود اينکه نقض حقوق بشر در ايران، در همه حوزه ها و به خصوص در مورد اجرای احکام اعدام و نيز حقوق زندانيان سياسی، با شدت و وخامت بيشتری ادامه دارد، اما برای حقوق بشری های ايرانی، سال با دو عيدی شروع شده؛ عيدی هايی که البته به دليل تلاشهای بی وقفه خودشان به دست آمده. اگر می خواهيم اين بهار نکو، به سالی نکو نيز ختم شود، اگر می خواهيم سال ديگر، اين موقع، در زمينه وضعيت حقوق بشر، نه جايی که هستيم باشيم و نه يک قدم عقب تر، بلکه بتوانيم پيروزی های مشخص خود را بشماريم، همين امروز بايد برنامه ای دقيق برای استفاده از دو مکانيزم فراهم شده طراحی کنيم. ما بايد همانگونه که تاکنون، به اتحاديه اروپا و شورای حقوق بشر سازمان ملل قبولانده ايم که قدمهای موثرتری برای جلوگيری از نقض حقوق بشر در ايران لازم است، همچنان در هرگامی که اين نهادها برمی دارند، مداخله موثر داشته باشيم. فهرست های کامل، با پرونده های "محکمه پسند"، که مدام و با تحولات ايران به روز می شوند، بايد از سوی ما، جامعه حقوق بشری ايرانی به اتحاديه اروپا ارائه شوند. در عين حال، بايد طرحهايی برای يافتن شرکتها و افرادی که در عين دست داشتن در نقض حقوق بشر، به تجارت بين المللی نيز مشغولند پيدا کنيم. بدون چنين اقداماتی، تصميم تازه اتحاديه اروپا می تواند در حد يک اقدام نمادين، و نه موثر باقی بماند. فراموش نکنيم که پيش از اين نيز اتحاديه اروپا تمامی شرکتهايی را که در فراهم آوردن و صدور تجيهزاتی که در سرکوب مردم به کار می روند، مورد تحريم قرار داده بود اما ما، تا امروز، نتوانسته ايم حتی يک شرکت اروپايی يا چندمليتی را پيدا کنيم و با مدارک معتبر، به اتحاديه اروپا معرفی کنيم تا مشمول اين تصميم شود.
"عدالت برای ايران"، اميدوار است بتواند در سال جديد، بخشی از اين مشقهای نانوشته را انجام دهد و در اين راه، از همه کسانی که اطلاعاتی در زمينه ناقضان حقوق بشر در ايران دارند، همچنان و يک بار ديگر درخواست کمک می کند(۷).
پانوشت ها:
۱. متن کامل اين تصميم که در سايت اتحاديه اروپا منتشر شده است در اين لينک قابل دسترسی است:
http://www.consilium.europa.eu/uedocs/cms_Data/docs/pressdata/EN/foraff/120069.pdf
۲. برای اطلاع بيشتر درباره جزييات اين تصميم، خواند اين مصاحبه توصيه می شود:
http://radiozamaaneh.info/society/humanrights/2011/03/19/2633
۳. برای اطلاع از جزييات بيشتر درباره بحثهای درونی اتحاديه اروپا درباره تحريمهای حقوق بشری مطلب زير را بخوانيد:
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/11/112810.php
۴. برای ديدن گزارش کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران درباره برخی از افرادی که در سرکوب اعتراضات پس از انتخابات دست داشته اند، به اين صفحه مراجعه کنيد:
http://persian.iranhumanrights.org/1389/03/crackdown-perpetrators/
۵. اين اسامی، در گزارش های مندرج در اين صفحه قابل يافتن هستند:
http://www.iranhrdc.org/httpdocs/Persian/Reports.htm
۶. برای ديدن خبر و جزييات فهرست ياد شده به اين صفحه برويد:
۷. برای تماس با ما از اين ای ميل استفاده کنيد: info@justicforiran.org





ترکیه از ضبط محموله "غیرقانونی" هواپیمای ایران خبر داد

راديو فردا

ترکیه می‌گوید در محموله هواپیمای باری ایران به مقصد سوریه که روز شنبه از سوی ترکیه مجبور به فرود در دیاربکر شده بود، موادی یافته‌است که بر اساس قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل غیر قانونی هستند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، یک سخنگوی وزارت خارجه ترکیه روز سه‌شنبه با اعلام این خبر گفت که مقام‌های ترکیه هم‌اینک این محموله را ضبط کرده‌ اند.
وزارت خارجه ترکیه در مورد محتوای مواد مصادره شده توضیح دیگری نداد اما قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی، صادرات سلاح از ایران و غنی‌سازی اورانیوم را ممنوع اعلام کرده‌است.
رسانه‌های ترکیه روز چهارشنبه گفتند که از این هواپیما «سلاح‌های دستی، ازجمله مسلسل و موشک‌انداز و خمپاره‌انداز» کشف شده‌است. دولت ترکیه می‌گوید این هواپیما هم‌اینک بدون محموله مصادره شده، به ایران بازگشته‌است.

این دومین رویداد مشابه طی یک هفته است و روز چهارشنبه نیز یک هواپیمای دیگر ایرانی هنگام عبور از حریم هوایی ترکیه مجبور به فرود در دیاربکر شده و گفته شد که این هواپیما مشکوک به حمل بار «نظامی یا هسته‌ای» بوده‌است.
مقام‌های ترکیه می‌گویند هواپیماهای باری ایران که از حریم هوایی ترکیه می‌گذرند را به صورت دائمی بازرسی می‌کنند.
دومین هواپیمای «مشکوک» ایران که روز شنبه ناچار به فرود در دیاربکر در شرق ترکیه شد یک هواپیمای ایلوشین غیرنظامی با هفت خدمه بود که محموله خود را لوازم یدکی خودرو اعلام کرده‌بود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، پس از بازرسی‌ها، یک جعبه‌ حامل سلاح‌های خودکار در این هواپیما کشف شد که خدمه هواپیمای ایرانی گفته‌اند این سلاح‌های خودکار «تنها برای امنیت هواپیما» بوده‌است.
خبرگزاری دوگان ترکیه پیشتر گزارش داده بود که خدمه این هواپیما پس از سه روز بازرسی، سه‌شنبه بعد از ظهر بازداشت شده‌اند.
هر دو کشور ایران و سوریه از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی متهم هستند که در پروژه‌های هسته‌ای خود شفافیت ندارند.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سال ۲۰۰۸ سوریه را متهم کرد بدون آنکه به این آژانس اطلاع بدهد، مشغول ساخت رآکتور اتمی بوده است؛ تأسیساتی که اسرائیل آن را سپتامبر ۲۰۰۷ بمباران کرد.
ایران به موجب قطعنامه ۱۷۴۷ که در سال ۲۰۰۷ به تصویب رسید از فروش و انتقال تسلیحات منع شده‌است.




رابطه ایران و ترکیه: کج دار و مریز!

روابط گرم ایران و ترکیه از برخی نوسانات مصون نیست

در هواپیمای ایرانی‌ای که در فرودگاه دیاربکر ترکیه توقیف شده بود، یک جعبه سلاح کشف شد. یک کارشناس ترک به دویچه وله می‌گوید که ترکیه خواهان مناسبت خوب با ایران خود است، ولی اجازه سوءاستفاده از این مناسبات را نمی‌دهد.


روز شنبه ۲۹ اسفند یک فروند هواپیمای باری متعلق به ایران در فرودگاه دیاربکر ترکیه مجبور به فرود شد. این هواپیما که به مقصد سوریه در پرواز بود، محموله خود را لوازم یدکی خودرو اعلام کرده بود. اما سه روز بعد خبرگزاری فرانسه به نقل از منابع امنیتی ترکیه گزارش داد که یک جعبه سلاح خودکار در این هواپیما کشف شده است.
مقامات امنیتی ترکیه گفته‌اند که خدمه‌ی هواپیما، وجود سلاح‌های خودکار را برای امنیت هواپیما ذکر کرده‌اند. خبرگزاری دوگان ترکیه نیز گزارش داده که خدمه این هواپیما سه روز پس از توقیف آن بازداشت شده‌اند.جمهوری اسلامی به نقل از یک روزنامه ترکیه، کاخ سفید را پشت پرده‌ی این ماجرا دانست.
مقامات ترکیه تا کنون نسبت به این خبر واکنش رسمی نشان نداده‌اند، اما خبرگزاری فرانسه به نقل از یک دیپلمات بلندپایه ترکیه نوشت این بازرسی‌ها جزو روال عادی بوده است.
این هواپیما دومین هواپیمای ایرانی است که در ماه جاری توسط ترکیه متوقف شده است. ۲۵ اسفند نیز مقام‌های ترکیه هواپیمای دیگری را که آن هم از ایران به مقصد سوریه در پرواز بود متوقف کردند اما پس از چندین ساعت اعلام کردند که جز ۱۵۰ تن مواد غذایی چیزی در این هواپیما پیدا نکرده‌اند.
عارف کسکین رئیس بخش خاورمیانه مرکز تحقیقات استراتژیک در آنکارا می‌گوید ترکیه حساسیت ویژه‌ای نسبت به حاکمیت هوایی و مرزهای زمینی خودش دارد و به هیچ وجه مایل نیست از مرز هوایی و زمینی این کشور سوءاستفاده شود. به نظر این تحلیلگر سیاسی میزان این حساسیت تا حدی است که می‌تواند روابط ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار دهد. وی می‌گوید در صحبت با ناظران و تحلیلگران ترک دریافته که آنان معتقدند جمهوری اسلامی از روابطش با ترکیه سوءاستفاده می‌کند.
عارف کاسکین می‌گوید هرچند رابطه اقتصادی با ایران برای ترکیه مهم است اما صبر ترکیه نیز اندازه‌ای دارد وی ‌می‌گوید بعد از ناآرامی‌های کشورهای عربی و موضع‌گیری‌های ایران، این سوءظن در دولت ترکیه نیز به وجود آمده: «ترکیه می‌داند که ایران می‌تواند در موضوع بحرین دخیل باشد، می‌تواند در یمن و در لیبی دخیل باشد. یعنی در تحلیل‌های دولت ترکیه نیز این وجود دارد که ایران می‌تواند یکی از طرف‌های درگیر این مسائل باشد و شما می‌دانید که ترکیه در این موارد با ایران اختلاف‌نظر دارد. این سوءظن و این بدگمانی در دولت ترکیه هم ایجاد شده و موضوع این هواپیما هم که الان پیش آمده آن را تشدید کرده است».
به نظر کسکین، ترکیه به‌خوبی ایران را می‌شناسد و می‌داند که اگر ایران فرصت پیدا کند، می‌تواند از مرز هوایی ترکیه سوءاستفاده کند و به خاطر همین موضوع، حساسیت ویژه‌ای نسبت به ایران نشان می‌دهد. از طرف دیگر وی می‌گوید در مواردی که سازمان ملل قرارهایی را علیه ایران تصویب کرده، ترکیه نسبت به آن‌ها خودش را پایبند اعلام کرده و اجرا می‌کند. این دو موضوعی است که به نظر این تحلیلگر سیاسی باید به آن توجه داشت.
از سوی دیگر کسکین به روابط اقتصادی ترکیه با ایران اشاره کرده و می‌گوید: «دولت ترکیه می‌خواهد ارتباط خوبی با ایران داشته باشد، چون می‌خواهد روابط اقتصادی خودش را با ایران افزایش دهد. نظر ترکیه این است که بازار ایران با ۷۰ میلیون جمعیت بازار خوبی است و می‌خواهد در بازار ایران نفوذ داشته باشد. اما نکته‌ای هم اینجا وجود دارد و آن این است که صبر ترکیه هم مرزی دارد. مرزش هم این است که ترکیه نمی‌خواهد ایران از روابط خوب ترکیه و ایران سوءاستفاده کند، مثل همین موردی که در رابطه با هواپیما پیش آمد. اگر مانند این مورد، موارد دیگری به‌وجود آید، نظر من این است که صدای ترکیه درمی‌آید».
ایران نمی‌خواهد ترکیه را از دست بدهد
دولت ترکیه به دلیل منافع اقتصادی حاضر نیست روابطش با ایران تیره شود. اما برای جمهوری اسلامی رابطه با ترکیه از چه منظری مهم است؟
عارف کسکین می‌گوید: «دولت جمهوری اسلامی الان به ترکیه احتیاج مبرم دارد. شما نگاه کنید، جمهوری اسلامی در انزوای شدید بین‌المللی قرار دارد. یعنی با آمریکا ارتباط ندارد، ارتباطش با اتحادیه اروپا خیلی بد شده، کشورهای عربی چندان دل خوشی از نظام جمهوری اسلامی ندارند، چین و روسیه هم دیگر آن ارتباط قبلی را با ایران ندارند، تنها کشوری که با ایران رابطه‌ی خوبی دارد و در بسیاری از موارد در ظاهر هم شده از ایران حمایت می‌کند، ترکیه است. یعنی ترکیه از نظر دولت جمهوری اسلامی معنای سمبولیک دارد و اگر ترکیه را هم از دست دهد، به معنای این است که تماماً در انزوای کامل بین‌المللی قرار می‌گیرد. به خاطر این دولت جمهوری اسلامی نمی‌خواهد ترکیه را از دست دهد».
البته وی تاکید می‌کند که شاید رابطه با ترکیه برای جمهوری اسلامی به معنای داشتن یک متحد علیه غرب و امریکا باشد اما قطعا چنین چیزی در مورد ترکیه صادق نیست: «ترکیه نمی‌خواهد روابطش با ایران را به‌عنوان مخالفت با غرب اعلام کند. یعنی اینکه بگوید من با ایران ارتباط خوبی دارم، به این خاطر که می‌خواهم با غرب مخالفت داشته باشم. نه! می‌خواهد روابط با ایران را در چارچوب روابط با همسایگان خودش داشته باشد، نه به‌عنوان یک متفق، نه به‌عنوان دو کشوری که می‌خواهند باهم رابطه داشته باشند و از این روابط به‌عنوان مقابله با غرب استفاده کنند».
میترا شجاعی
تحریریه: فریدوحیدی




شورای امنیت سازمان ملل خواستار تقویت اجرای تحریم ها و مجازات های تصویب شده علیه ایران شد

نوشتۀ فواد روستائی
در نشست سه شنبه شب شورای امنیت سازمان ملل نمایندۀ روسیه خواستار اجرای دقیق تحریم ها از سوی کلیۀ کشورها شد و نمایندۀ آلمان از ایران خواست دست از سرسختی بردارد و گفتگو را از سر گیرد.
کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد دیروز (سه شنبه) بر عزم راسخ خود مبنی بر اجرای تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران تأکید و بار دیگر از فعالیت های هسته ای این کشور ابراز نگرانی کردند.
معاون نمایندۀ آمریکا در سازمان ملل در نشست دیشب شورای امنیت گفت "کمیتۀ تحریم های ایران" باید برای تقویت اجرای تحریم های تصویب شده علیه ایران در اسرع وقت وارد عمل شود. دیپلمات آمریکائی افزود هدف آمریکا کماکان جلوگیری از دست یابی جمهوری اسلامی ایران به جنگ افزار هسته ای است و واشنگتن به تلاش در این راستا با همکاری متحدان و شرکای خود در شورای امنیت و جامعۀ بین المللی متعهد و وابسته است.
معاون نمایندۀ فرانسه در سازمان ملل نیز به نوبۀ خود گفت موارد تخلفات جمهوری اسلامی ایران در این عرصه رو به تزاید و چند برابر شدن دارد.
نمایندۀ آلمان در سازمان ملل در ارتباط با تحریم ها تصویب شده علیه ایران گفت از طریق آگاهی رسانی و مطلع کردن کشورهای دیگر می توان "کارآئی" تحریم ها را افزایش داد. دیپلمات آلمانی ضمن تأکید بر این که کشورش کماکان به یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای مسألۀ هسته ای ایران متعهد است، از جمهوری اسلامی ایران خواست دست از سرسختی بر دارد و به سر میز مذاکره باز گردد.
نمایندۀ روسیه نیز طی سخنانی اعلام کرد که این کشور کلیۀ اقدامات تحریمی تصویب شده را به موقع اجرا می گذارد و بر این باور است که کلیۀ اعضای سازمان ملل باید مفاد قطعنامه های تصویب شده علیه ایران را دقیقاً رعایت کنند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد تا به امروز در ارتباط با فعالیت های هسته ای ایران یه تصویب شش قطعنامه اقدام کرده است.




با افزایش میزان رادیو اکتیویته، خوردن سبزیجات و شیر در ژاپن ممنوع گردید

نوشتۀ شهلا رستمی
پس از دوهفته که از سانحه نیروگاه اتمی "فوکوشیما" می گذرد، با افزایش میزان رادیو اکتیویته در این منطقه مهم کشاورزی در ژاپن، دولت این کشور خوردن سبزیجات و شیر تولید شده در آن را ممنوع کرد.
 تولیدات سه منطقه دیگر در حال ممنوع شدن است و آزمایش ها بر روی تولیدات ده منطقه در حال انجام است.
دولت ژاپن همچنین اعلام کرد که در آب شهر توکیو هم مقادیری رادیو اکتیو دیده شده و به همه توصیه نمود که از دادن این آب به کودکان خودداری کنند. سفارت فرانسه هم همین توصیه ها را به فرانسویان ساکن ژاپن کرده است. دولت ژاپن همچنین به کسانی که در فاصله 100 کیلومتری "فوکوشیما" ساکن هستند توصیه نمود که مانتو ها و کفش های خود را خارج از خانه درآورند و بیرون از آن حفظ کنند.
از سوی دیگر، موسسه حفاظت در مقابل مواد رادیو اکتیو و ایمنی اتمی ژاپن اعلام کرد که حضور نمک در آبی که به نیروگاه "فوکوشیما" تزریق شده، می تواند به شکل بلور در آید و در کوتاه مدت مانع سرد شدن ماده سوختی شود.
این موسسه همچنین میگوید که رآکتورهای 1، 2 و 3 به دلیل نداشتن منابع دائمی سرد کننده، در شرایط بسیار خطرناکی قرار گرفته اند.
درهمین حال توده هوائی که حامل ذرات اتم نیروگاهای ژاپن بود، پس از عبور از آمریکا، امروز به آسمان فرانسه رسید، اما دولت و کارشناسان مرکز ایمنی اتمی این کشور گفتند که این توده هوا هیچ خطری برای مردم نخواهد داشت.
ترس مردم از آنجا ناشی می شود که پس از انفجار نیروگاه اتمی چرنوبیل در سال 1986، دولت فرانسه اعلام کرد که ابرهای اتمی این انفجاردر مرزهای فرانسه متوقف شده اند. در نتیجه تدابیر امنیتی لازم یعنی خوداری از خوردن سبزیجاتی با برگهای بزرگ چون کاهو و کلم ونیز شیر در نظر گرفته نشد و شماری افزایش میزان سرطان های غده تیروئید را ناشی از پنهان کاری آن زمان می دانند.




 
نوشتۀ شاهرخ بهزادی
آیت الله سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در پیام نوروزی اش، سال جدید را " سال جهاد اقتصادی" نامگذاری کرده و از مسئولان کشور خواسته که با حرکت جهاد گونه، جهش های بزرگی را در عرصه اقتصاد بوجود آوردند. سایت ندای آزادی نوشته است که در چنین شرایطی، رهبر جمهوری اسلامی خود وارد میدان شده تا قوای سه گانه کشور را به حمایت از محمود احمدی نژاد بسیج نماید.
آیت الله سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در پیام نوروزی اش، سال جدید را " سال جهاد اقتصادی" نامگذاری کرده و از مسئولان کشور خواسته که با حرکت جهاد گونه، جهش های بزرگی را در عرصه اقتصاد بوجود آوردند. رهبر جمهوری اسلامی اعلام داشته که نظام اسلامی در زمینه ها ی اقتصادی، علم و فناوری ودیگر عرصه های سیاسی و انقلابی، کارهای بزرگی را انجام داده است. آیت الله خامنه ای خصوصاً دولت محمود احمدی نژاد را بار دیگر مورد تأیید قرار داده و اظهار داشته که این دولت در این دوران یکساله کارهای بزرگی، از جمله اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها را انجام داده است.
نام گذاری سال 1390 بعنوان سال جهاد اقتصادی ابراز عقاید و اظهار نظر های برخی از مسئولین دولتی، مجلس و تعدادی از استاد های اقتصاد دانشگاهها را بدنبال داشته است.
سید شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد و دارایی گفته که مشکلات کشور بیشتر در حول مسائل اقتصادی میچرخد و برای رسیدن به موفقیت های بزرگ باید از همه ظرفیت های موجود در کشور استفاده نمود.
رحیم قربانی معاون هماهنگی و نظارت رئیس جمهوری گفته که اصلاح نظام های بانکی، گمرکی و اداری در دستور کار امسال دولت قرار دارد. وی همچنین گفته است که اصلاح این نظامها انتقال مالکیت دولتی به خصوصی و تغییر نظام اقتصادی بر نامه ریزی شده به نظام بازار محور را تسهیل میکند.
محمد رضا فرزین دبیر ستاد هدفمند کردن یارانه ها گفته که جهاد اقتصادی به این معناست که باید از شرایط و ساختارهای معیوب کنونی اقتصاد ایران خارج شده و بر روی ظرفیت های موجود در جامعه، راه تحول را پیشه کنیم.
داوود دانش جعفری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشته که جهاد اقتصادی باید با محوریت بخش خصوصی و رعایت اصل 44 قانون اساسی صورت گیرد.
جعفر قادری عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفته که برای نیل بدین مقصود باید از تمام ظرفیت های اقتصادی کشور استفاده کرد.
سید علی موسوی نماینده مردم آبادان و سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس گفته تحول اقتصادی در کشور، پس از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها به محور های دیگری مانند اصلاح قانون گمرک، اصلاح قانون تجارت، اصلاح نظام بانکی و پولی کشور بستگی دارد.
حسین نجابت عضو کمیسیون انرژی مجلس کارآمد تر و روز آمد کردن تکنولوژیها و فن آوری ها و تجدید نظر جدی در فرهنگ الگوی مصرف در جامعه را دو مؤلفه اساسی در جهاد اقتصادی دانسته است.
محمد خوش چهره بر لزوم استفاده از ظرفیت های خالی کشور اشاره نموده و خواستار تغییر سیاست های وارداتی کالاهای مصرفی و ایجاد فرصت های شغلی شده است.
جمشید پژویان حل مشکلات اقتصادی را نیازمند هماهنگی عاملان اقتصادی سه قوه دانسته است.
در برابر تمامی این اظهار نظرهای یاد شده که کما بیش از سوی نمایندگان و شخصیت های حامی دولت بیان شده است، ندای سیز آزادی که یکی از پایگاههای خبری اپوریسیون داخلی کشور است نوشته:
:"نخستین فکری که در ذهن ها پس از اعلام نام امسال از سوی آیت الله خامنه ای در خشید این بود که برنامه های اقتصادی محمود احمدی نژاد قرار است فشار های بسیار بیشتری را به مردم وارد آورده و تورم ناشی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها واقعیت داشته و این موضوع برای دست اندرکاران نظام مسجل شده است.
در چنین شرایطی، رهبر جمهوری اسلامی خود وارد میدان شده تا قوای سه گانه کشور را به حمایت از محمود احمدی نژاد بسیج نماید.
از سوی دیگر، نمایندگان حامی دولت با بیان اینکه جهت گیریهای بودجه سال 1390 به سمت خصوصی سازی بوده و ورود مردم را به فعالیت های اقتصادی تسهیل میکند، مجلس را آماده همراهی با دولت نموده اند.این درحالیست که طبق آخرین آمارها و گزارشها، فعالیت بخش خصوصی واقعی و نه شرکت های وابسته به سپاه پاسداران که در باور دولت دهم بخش خصوصی محسوب میشود، بیش از پیش رو به کاستی نهاده است




نوشتۀ بیژن برهمندی
نوروز، این سنت زیبای باستانی ایرانیان ، چه بسا ازهمان دوران باستان ، به دو نوع نوروز گشاده دستان و نوروز تهی دستان تقسیم میشده است.
اقلام نوروزی تا بیست برابر گرانتر شده اند نوروز که موهبت های طبیعی را میان مردم عادلانه تقسیم می کند، وقتی به اجتماع انسان ها گام می گذارد ، خود را با بی عدالتی های اجتماعی همگام و همنوا میسازد و سفره نعمت ها ، شادی ها و خوشکامی ها یش را ، چنان پهن می کند که با گشاده دستی هاو تنگ دستی های مردمان، هم چهره و هم آوا شوند.
در ایران اگرغم ها و تالمات به مساوات تقسیم می شوند، کامرانی ها چنین نیستند!
نوروز، این سنت زیبای باستانی ایرانیان ، چه بسا از همان دوران باستان ، به دو نوع نوروز گشاده دستان و نوروز تهی دستان تقسیم میشده است.
آیا می دانید روایت تنگدستانه نوروزی که بر دروازه آن ایستاده ایم چه ویژه گی هائی دارد؟ این پرسش را با بنفشه سام گیس، روزنامه نگار مسائل اجتماعی در تهران در میان گذاشته ایم.
وقتی ازاوپرسیدم که روایت تنگدستانه نوروز شامل چه بخشی از مردم ایران میشود، توضیح داد که باید شش میلیون مدد جوی تحت پوشش سازمان های هدایتی را با پانزده میلیون کارگر رسمی و غیررسمی در نظر گرفت ، به آنها یک میلیون بازنشسته را اضافه کرد، دو میلیون کارمند را هم در کنارشان قرار داد، و سرانجام یک جمعیت پانزده در صدی بیکاران را هم به آنان افزود ، تا رقم جمعیت زیر خط فقر بطور نسبی بدست آید. بعقیده او این بخش از جمعیت ایران تلخکامی های نوروز تنگدستان را تجربه می کنند.
بنفشه سام گیس درباره تفاوت نوروز امسال با سال های دیگر، معتقد است اتفاقی که امسال رنگ دیگری به نوروز داده است، اجرای طرح هدفمندی یارانه هاست،که از اواخر آذرماه آغاز شده است. حادثه ای که قیمت ها را بشدت بالا برد و کمک های دولتی هم اصلاً جوابگوی هزینه های افزایش یافته نیست.
سام گیس توضیح می دهد که با اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها قیمت اقلام مورد نیازنوروزی افزایشی سه برابری، ده برابری، پانزده برابری و حتی بیست برابری پیدا کرده است.
سام گیس علل این افزایش قیمت ها و چگونگی آنرا بویژه درباره آجیل عید،شیرینی عید، میوه و پوشاک نوروزی در این گفتگو تشریح کرده است که می شنوید.
درباره سفرهای نوروزی ، او میگوید که امسال ، به شکرانه افزایش سریع قیمت سوخت اتومبیل ،هزینه یک خانواده چهارنفره برای یک سفر دو سه روزه نوروزی به دو میلیون تومان رسیده است ، که نسبت به سالهای قبل بمراتب گرانتر شده است. بطوریکه آژانس های مسافرتی پیش بینی کرده اند که سفر های نوروزی امسال تا سی و پنج در صد کاهش یابد.