۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

قوه قضائیه و آزمون حیثیتی


در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران بسیاری از نهاد ها و مفاهیم بر گرفته از اندیشه ها و تجربیات دنیای جدید است و ریشه و پیشینه ای در سنت های فقهی ـ فلسفی تاریخ تفکر در جهان اسلام ندارد. به عنوان نمونه از نهادهایی نظیر قانون اساسی یا پارلمان و مفاهیمی همچون تفکیک قوا یا مصونیت پارلمانی می توان نام برد که از تجربۀ بشری سده های اخیر اخذ و به منظومۀ فکری و نظام سیاسی ما وارد شده اند.
اما در این میان برخی نهادها و مفاهیم نیز هستند که ریشه در سنت تفکر حقوقی و سیاسی مسلمانان دارند و از قضا برخی از آنان از اهمیت و حساسیت ویژه نیز در این سنت پربار و ارزشمند برخوردارند. از جمله میتوان به نهاد قضاوت و مفاهیمی همچون عدالت، استقلال و بی طرفی قضایی اشاره کرد که بی هیچ تأویل و تکلف برآمده از سنت های فقهی اسلام و مورد اهتمام جدی فقهای مسلمان از هر مذهب و مسلک بوده اند.
نگاهی گذرا به عناوین و ابواب آثار پر شمار فقهی مذاهب مختلف اسلامی آشکارا نشان می دهد که امر قضا بخشی مهم و ضروری از تأملات و ژرف اندیشی های فقیهان و شریعت شناسان بوده است. کتاب های فقهی قضا، شهادات، حدود و دیات که در برگیرندۀ حوزه ها و جوانب مختلف امر قضا به معنای عام آن است گواه این مدعاست که در همۀ ادوار فقه توجه ویژه و ریزنگرانه ای به نهاد قضاوت بمثابه دستگاهی برای تأمین و تضمین عدالت و رفع اختلاف و دفع ظلم و تعدی موجود بوده است که شاید نسبت به بسیاری دیگر از ابواب فقه به استثنای چند مورد محدود بی نظیر باشد.
پس از ذکر این مقدمه می توان گفت اگر آن دسته از مسئولان و متولیان فعلی حکومت که پذیرش نهاد ها و مفاهیم سیاسی جدید نظیر جمهوریت و حقوق بشر و برابری شهروندان و امثال آن را من باب اضطرار و اسکات خصم  پذیرفته اند، واقعا آنگونه که مدعی اند دغدغۀ احکام و شرایع اسلام را دارند، باید نسبت به جایگاه و شأن و مرتبۀ نهاد قضا و حفظ بی طرفی و استقلال آن برای صیانت از اصل بنیادین عدالت حساسیت و اهتمام ویژه داشته باشند و گرنه معلوم می شود که اینگونه ادعا ها نیز جدلی بوده و برای نیل به مقاصد دیگر بیان می شود، والله اعلم.
یکی از معیارهایی که میتوان این حساسیت و اهتمام را نسبت به عدالت قضایی سنجید و استقلال و بی طرفی دستگاه قضا را با آن محک زد برخورد با مخالفان است. در واقع می توان گفت رعایت عدالت نسبت به موافقان همراه یا اصحاب زر و زور هنر نیست چرا که ازظالم ترین افراد نیز این اندازه از عدالت را می توان چشم داشت. بلکه بر عکس هنر عدالت در مواجهه با مخالفان و ضعیفان شناخته می شود.
اگر خواسته باشیم با همین معیار و ضابطۀ کلی به یک ارزیابی شفاف و موردی از نحوه عملکرد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی و مسئولان تراز اول آن بپردازیم جا دارد به شکایت نامه ای اشاره رود که اخیرا هفت نفر از دستگیر شدگان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته تنظیم و خطاب به رئیس قوۀ قضائیه منتشر ساخته اند. در این شکایت نامه  با استناد به سخنرانی یک مقام ارشد نظامی ـ امنیتی در زمینه هایی نظیر مداخلۀ نیروهای امنیتی و نظامی در فرایند انتخابات به نفع یک نامزد و نیز دروغ پردازی و نشر اکاذیب و تعدی و تعرض به شهروندان به قصد مقابله با پیروزی نامزد رقیب اعلام جرم و تقاضای دادرسی شده است. مواردی که  همگی از عناوین مجرمانه و بنابراین قابل پیگرد هستند.  حال باید دید قوۀ قضائیۀ نظام اسلامی که مدعی تلاش برای تقرب به عدالت علوی و احقاق حق و دفع ظلم است چه واکنشی در برابر این شکایت از خود بروز خواهد داد و از این آزمون تعیین کنندۀ حیثیتی چگونه بیرون خواهد آمد.
حالات منطقا محتمل برخورد دستگاه قضایی با این شکایت، بر اساس یک تقسیم بندی بالنسبه جامع و بدون لحاظ شقوق بسیار بعید به شرح زیر است:
احتمال نخست آن است که رئیس قوۀ قضائیه و نیز رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح که مخاطبان اصلی شکایت مزبورند با جدیت و پیگیری دستور رسیدگی به مدعیات مطروحه در شکایت نامه را دهند و مسئولان مربوطه نیز با تشکیل پرونده به بررسی پرداخته و در درستی و نادرستی ادعاهای شاکیان تحقیق نموده و در نهایت نیز حکم به محکومیت یا تبرئۀ متشاکی عنه و یا حتی پیگرد شاکیان به اتهام ایراد افترا دهند. با این همه چنانچه روند رسیدگی به پرونده عادلانه و بر اساس موازین حقوقی باشد افکار عمومی یا عرف حقوقدانان و قانون شناسان نسبت به نحوه عملکرد دستگاه قضایی احساس اطمینان نسبی خواهد کرد و بدینگونه آبروی از کف رفتۀ این نهاد تا حدودی ترمیم شده و مردم نسبت به بیطرفی سیاسی قوۀ قضائیه قانع خواهند شد. امری که البته اگر چه عقلا محال نیست اما با توجه به پیشینۀ عملکرد دستگاه قضایی، به ویژه در یکسال گذشته عرفا نامحتمل  به نظر می رسد.
احتمال دوم آن است که به شکایت مزبور به نحوی صوری و صرفا به قصد حفظ ظاهر امر رسیدگی گردد و در نهایت نیز مثل بسیاری از پرونده های دیگر در باب شکایت از ارباب قدرت به بایگانی سپرده شود یا آنکه سرنوشتی نظیر محاکمه ضاربان سعید حجاریان یا محاکمات مکرر مدیر مسئول کیهان پیدا کند. وقوع چنین امری موجب تداوم بی اعتمادی به عدالت و استقلال دستگاه قضایی در افکار عمومی خواهد شد و تأثیر پذیری این نهاد را از اعمال نفوذهای پیدا و پنهان آشکارتر خواهد ساخت.
اما احتمال سوم آن است که دستگاه قضایی ضمن بی اعتنایی به شکایت شاکیان به توصیه های روزنامۀ کیهان در این باب عمل کند و به جای متهم با شاکیان برخورد نماید تا معلوم شود ویرانۀ قضایی از آنچه به نظر می رسیده ویران تر شده است. این احتمال اگر چه چندان با عقل و احتیاط سازگار نیست و آشکارا با منافع میان مدت و حتی کوتاه مدت اصحاب قدرت در تعارض است اما با توجه به قرائن و شواهد موجود ظاهرا امکان وقوعی بیشتری دارد. بازگرداندن دو تن از شاکیان به زندان بلافاصله پس از انتشار شکایت نامه و اصرار برای پس گرفتن امضا حکایت از آن دارد که دستگاه قضایی و شخص رئیس قوه چندان دغدغه ای نسبت به داوری افکار عمومی در باب عملکرد این قوه ندارند حتی اگر قرار باشد حیثیت دستگاه قضایی بیش از پیش و با شتابی غیر قابل درک خرج منافع کوتاه مدت یک طیف از یک جناح شود.

همزمان با تهدید نظامی مطرح شد: آمادگی خامنه ای برای مذاکره با آمریکا

رهبر جمهوری اسلامی ضمن یک سخنرانی هم میدان جنگ با آمریکا در صورت حمله نظامی این کشور به ایران را مشخص کرد و هم  آمادگی خود رابرای مذاکره با ایالات متحده اعلام کرد.
آیت الله علی خامنه ای عصر دیروز در جمع تعدادی از مسئولان و کارگزاران نظام با اینکه دولت آمریکا را تهدید کرد که در صورت حمله نظامی به ایران، واکنش جمهوری اسلامی "میدان گسترده تری از منطقه" خواهد بود، در عین حال شروط مذاکره با آمریکا را نیز بیان کرد.
به گفته آقای خامنه ای، پایان دادن آمریکا به آنچه او "تهدید، تحریم و زورگویی" خواند، شروط اصلی جمهوری اسلامی برای آغاز مذاکرات با دولت ایالات متحده خواهد بود.
او در این خصوص گفت: "ما با دلايل واضح، مذاکره با آمريکا را رد کرده‌ايم چرا که مذاکره در سايه تهديد و فشار و ارعاب را مذاکره نمي‌دانيم و به همين علت، همچنان که مسئولان محترم کشور گفته‌اند ما اهل مذاکره هستيم اما نه با آمريکايي که خواستار گفت‌وگو در سايه تهديد و تحريم و زورگويي است."
رهبر جمهوری اسلامی البته پیش از آنکه به این صراحت شروط خود برای مذاکره با آمریکا را اعلام کند، تهدید کرد که در صورت حمله نظامی ایالات متحده "میدان مقابله ملت ایران فقط منطقه ما نخواهد بود."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) آقای خامنه ای حمله نظامی آمریکا به ایران را "حماقت" توصیف کرد و توضیح داد: "همه بدانند اگر اين تهديد عملي شود ميدان مقابله ملت ايران فقط منطقه ما نخواهد بود بلکه اين مقابله، ميدان گسترده‌تري خواهد داشت."

نگرانی از جنگ
سایه درگیری نظامی میان دولت های ایران و آمریکا سال هاست بر سر منطقه خاورمیانه سنگینی می کند اما با بالا گرفتن تنش های تهران و غرب بر سر پرونده هسته ای جنجالی ایران، نگرانی ها در این مورد هر روز بیشتر می شود.
تصویب دور چهارم قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و بی توجهی ایران به این قطعنامه و نیز اعلام راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر در روزهای آینده از جمله مواردی هستند که یک بار دیگر بحث احتمال حمله نظامی آمریکا یا متحد منطقه ایش، اسرائیل به ایران را در محور گمانه زنی ها قرار داده است.
این در حالی است که جان بولتون، نماینده سابق ایالات متحده در سازمان ملل، دوشنبه همین هفته در یک گفت و گوی تلویزیونی خطاب به اسرائیل گفته بود این کشور تنها هشت روز برای حمله به نیروگاه اتمی بوشهر زمان دارد.
وی اضافه کرده: "زمان دیگر برای حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران بسیار دیر خواهد بود، زیرا هر گونه حمله علیه این تاسیسات در آینده باعث انتشار تشعشعات اتمی می شود واین به غیرنظامیان آسیب خواهد رساند."
به گفته آقای بولتون "در صورتی که اسرائیل حمله نکند ایران به چیزی دست خواهد یافت که هیچ کدام از دشمنان اسرائیل و آمریکا در منطقه خاورمیانه در اختیار ندارند."
او در عین حال در پاسخ به سئوالی درباره احتمال حمله اسرائیل به ایران ظرف هشت روز آینده گفته بود: "فکر نمی کنم اینگونه باشد؛ متاسفم که آنها این فرصت را از دست داده اند."
اما مقامات وزارت خارجه ایران احتمال حمله به نیروگاه بوشهر از سوی اسرائیل را رد می کنند.
رامین مهمان پرست سخنگوی وزارت خارجه روز سه شنبه گفت: "این تهدیدها دیگر تکراری شده و معنای خود را از دست داده است."
مهمان پرست که در یک کنفرانس خبری در تهران سخن می گفت به خبرنگاران اظهار داشت: "براساس قوانین بین المللی، تاسیساتی که سوخت واقعی داشته باشند به علت پیامدهای انسانی آن نمی توانند هدف حمله قرار بگیرند."
مقام های ایرانی تاکید می کنند که تدابیر دفاعی در نیروگاه بوشهر را افزایش داده اند تا از این نیروگاه در برابر حملات احتمالی محافظت شود.
نیروی هوایی اسرائیل پیش از این در سال 1981 طی یک عملیات پیشرفته، نیروگاه هسته ای اوسیراک در خاک عراق را هدف حملات جت های جنگنده خود قرار داده و آن را منهدم کرده بود.

خدعه نکنید، مذاکره کنید
باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده در دوران مبارزات انتخاباتی و پس از روی کار آمدن همواره آمادگی خود را برای مذاکره با ایران اعلام کرده است. این موضع اگرچه در ماه های اخیر بسیار کمرنگ شده است اما او پیش از این در نامه ای محرمانه به آیت الله خامنه ای، خواستار گفت و گو با ایران شده بود.
رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به پیام ها و نامه رئیس جمهور ایالات متحده، در پیام نوروز 1388 خود، گفته بود: "آنها مي‌گويند بسوي ايران دست دراز كرده‌ايم و ما مي‌گوييم اگر آمريكا در زير دستكش مخملي، دستي چدني را پنهان كرده باشد اين اقدام هيچ معنا و ارزشي ندارد."
آقای خامنه ای اضافه کرده بود: "نمي‌دانيم چه كسي واقعاً در آمريكا تصميم گيرنده است، رئيس جمهور يا كنگره و يا عناصر پشت پرده، اما در هر حال تأكيد مي‌كنيم كه ملت ايران درباره مسايل مربوط به خود اهل محاسبه و منطق است و احساساتي نمي‌شود."
به گفته وی: "تغيير نبايد لفاظي و با نيت ناسالم باشد و اگر مي‌خواهيد ضمن حفظ همان اهداف قبلي، فقط سياستها و تاكتيكها را عوض كنيد اين يك خدعه است نه تغيير و اگر تغيير واقعي مورد نظر شماست بايد در عمل مشاهده شود و به هر حال همه مسئولان آمريكايي و ديگران بدانند كه ملت ايران را نمي‌شود فريب داد يا ترساند."
رهبر جمهوری اسلامی در آن پیام تاکید کرده بود: "حرف ما اين است كه تا وقتي دولت آمريكا روشها، سياستها، اقدامات و جهت گيريهاي خصمانه سي سال گذشته را دنبال مي كند ملت ما نيز همان ملت سي سال گذشته است كه روز بروز قوي تر، آبديده تر و با تجربه تر شده است."
حالا اما آیت الله خامنه ای شفافتر درباره مذاکره با بزرگترین دشمن ایران در بیش از 30 سال گذشته، سخن می گوید.
او دیروز تاکید کرد که: "طبعاً اگر آنها از نردبان پوسيده ابرقدرتي پايين بيايند و تهديد و تحريم را کنار بگذارند و براي مذاکره، هدف و نهايت مورد نظر خودشان را ترسيم نکنند، ما همانگونه که قبلاً گفته‌ايم آماده گفت‌وگو هستيم اما آنها در واقع اهل مذاکره نيستند و مي‌خواهند زور بگويند."
آقای خامنه ای همچنین با اشاره به مذاکرات قبلی میان دولت های ایران و آمریکا، گفت: "البته ما در دو مسئله يعني درباره عراق و يک مسئله ديگر که آنها موضوع امنيتي مهم مي‌خواندند با آمريکايي‌ها مذاکره کرديم، اما آن تجربيات نيز نشان مي‌دهد که آنها هر وقت در پاي ميز مذاکره در مقابل استدلال و حرف حساب، کم بياورند متوسل به زورگويي و قطع يک طرفه مذاکره مي‌شوند."
رهبر جمهوری اسلامی با تاکید براینکه "آمریکایی ها نمی توانند ایران را تحت فشار بگذارند" در عین حال اضافه کرد: "ملت و مسئولان ايران از حق خود کوتاه نمي‌آيند و انشاءالله با ايجاد نيروگاه‌هاي هسته‌اي و توليد سوخت آنها در داخل، اين حق طبيعي خود را دنبال خواهند کرد."
گفتنی است در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی که دولت جمهوری اسلامی، در صدد رفع برخی سوءتفاهمات با آمریکا بود، قوه قضائیه جمهوری اسلامی با صدور بخشنامه ای اعلام کرد حتی سخن گفتن از گفت و گو با ایالات متحده جرم است و قابل مجازات خواهد بود.

ایران آماده مذاکره؛ آمریکا آماده حمله
اعلام آمادگی آیت الله خامنه ای برای مذاکره با ایالات متحده در شرایطی صورت می گیرد که محمود احمدی نژاد نیز بارها برای گفت و گو و حتی مناظره با رئیس جمهور آمریکا ابراز تمایل کرده است.
احمدی نژاد در همین راستا دوشنبه 11 مرداد آمریکا را به "هدر دادن فرصت های تاریخی برای بهبود روابط دو کشور" متهم کرد و گفت حاضر است در سفر آتی خود به نیویورک در بالاترین سطح و در برابر دوربین های تلویزیونی با رئیس جمهوری آمریکا بر سر مسایل جهان گفت و گو کند.
پیشنهادی که توسط سخنگوی کاخ سفید رد شد. رابرت گیبز، یک روز پس از سخنان احمدی نژاد گفت که "دولت ایران بارها موضع خود را تغییر داده است" و از فشار تحریم های بین المللی بر این کشور خبر داد.
آقای گیبز همچنین تاکید کرد که ایران باید تعهدات بین المللی خود عمل کند و پیشنهاد آقای احمدی نژاد برای گفت و گو با همتای آمریکایی خود را ناشی از فشار تحریم های بین المللی دانست.
پیش از این یک مقام ارشد نظامی ایالات متحده هم از احتمال وقوع درگیری نظامی به ایران خبر داده بود.
دریاسالار مایکل مولن، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا یکشنبه 11 مرداد اعلام کرد: "طرح حمله نظامی به ایران آماده است."
او گفت: "در صورتی که جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای مجهز شود، این طرح به اجرا درخواهد آمد."
این فرمانده عالیرتبه ارتش آمریکا که با شبکه تلویزیون "ان بی سی" آمریکا مصاحبه می کرد در عین حال نگرانی شدید خود را از پیامدهای احتمالی چنین حمله ای ابراز کرد و گفت: "اقدام نظامی علیه ایران می تواند نتایج ناخواسته ای در پی داشته باشد که غیرقابل پیش بینی در منطقه ای هستند که به طرزباورنکردنی بی ثبات است."

چوپان و پطرس


روزی روزگاری چوپانی در دهی نزدیک ارادان زندگي مي كرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم دهات را از ده به تپه هاي سبز و خرم نزديك ده مي برد تا گوسفندها علف هاي تازه بخورند. یک روز حوصله اش سر رفت، روز جمعه بود و همه مردم برای حمله به سفارتخانه ها و شنیدن آخرین آمارهای کمک به فتنه گران به نمازجمعه رفته بودند. چوپان فریاد زد: "گرگ آمد، گرگ آمد" مردم ده بلافاصله با شنیدن فریاد چوپان به طرف تپه دویدند و وقتی آنجا رسیدند دیدند خبری از گرگ نیست. مردم عصبانی شدند و به خانه های شان برگشتند.
 از آن ماجرا مدتها گذشت، چوپان که داشت گوسفندان را می چراند و حوصله اش سر رفته بود، تصمیم گرفت دوباره مردم را سرکار بگذارد. فریاد زد: "گرگ آمد، گرگ آمد." مردم هراسان از خانه ها و مزرعه هايشان به سمت تپه دويدند، ولي باز هم وقتي به تپه رسيدند پسرك را در حال خنديدن ديدند. مردم دیگر حرف چوپان دروغگو را باور نکردند. اما او تصمیم دیگری گرفت. سه روز بعد فریاد زد: " شیر آمد، شیر آمد" مردم با وجود اینکه می دانستند نسل شیر در ارادان نابود شده و فقط شغال و روباه در آنجا وجود دارد، باز هم دویدند و با خنده چوپان روبرو شدند. یک هفته بعد، چوپان که از کار خودش خوشش آمده بود، فریاد زد: " صهیونیست آمد، صهیونیست آمد" مردم با توجه به اینکه نزدیک روز قدس بود و بعید نبود سروکله صهیونیست ها پیدا بشود، با بیل و کلنگ و گاز اشک آور و پرچم اسرائیل و کبریت و تعدادی فیلمبردار به طرف چوپان دویدند. اما باز هم با خنده او مواجه شدند. آن روز چوپان دروغگو اولین مصاحبه تلویزیونی اش را کرد.
چوپان دروغگو تصمیم گرفت به کارش ادامه دهد. او پس از مدتی به شهر رفت و هر روز با روزنامه ها مصاحبه می کرد و درباره خطرات استکبار جهانی با آنان حرف می زد و روزنامه ها تیتر می زدند: "آمریکا آمد، آمریکا آمد" و مردم هزار نفر هزار نفر به خیابان می آمدند تا آمریکا را ببینند و گرین کارت بگیرند و به آنجا بروند. بالاخره چوپان اینقدر دروغ گفت و اینقدر دروغ گفت تا رئیس جمهور شد و هر روز فریاد می زد: "صهیونیست آمد، صهیونیست آمد"
نتیجه گیری اخلاقی: دروغ گفتن در یک روستای کوچک باعث بدنامی انسان می گردد، اما اگر آدم بتواند به شهر برود و جلوی دوربین تلویزیون دروغ بگوید، ممکن است رئیس جمهور شود.

پطرس، پسرک فداکار
پطرس، پسرک فداکاری بود، اینکه چرا اسمش با وجود اینکه پترس است، ولی آن را پطرس می نویسند، موضوع مهمی نیست، مهم این است که پترس یک روز که داشت نزدیک دریا می رفت، متوجه شد سدی که به تازگی ایجاد شده، سوراخ شده است. انگشتش را داخل سوراخ کرد. نیم ساعت بعد یک پلیس به او رسید و گفت: "اینجا چکار می کنی؟" پترس گفت: "انگشتم را توی سوراخ کردم تا جلوی بزرگ شدن سوراخ را بگیرم." مامور گفت: "من دارم برای دستگیری عده ای از اغتشاشگران می روم، نمی توانم کاری بکنم. صبر کن تا به آتش نشانی خبر بدهم تا آنها بیایند  و جلوی سوراخ را بگیرند."
یک ساعت گذشت. پترس دید یک ماشین آتش نشانی سر رسید و به او گفت: "ما داریم می رویم تا به اعتراض کنندگان آب بپاشیم و نمی توانیم کاری بکنیم، ولی تو همین جا باش تا یک مامور سد را بفرستیم و جلوی بزرگ شدن شکاف را بگیریم." دو ساعت گذشت تا یک مامور سد آمد و به او گفت: "متاسفم، در حقیقت واحد ما باید جلوی این سوراخ را بگیرد، ولی مدیر سدسازی همین امروز عوض شده و رئیس فدراسیون شده است و من هم دارم می روم که مسوول فنی فدراسیون فوتبال بشوم، صبر کن تا به مسوولان جدید بگویم که کسی را بفرستند که جلوی سوراخ را بگیرد."
سه ساعت گذشت و یک مرد با عینک دودی به آنجا آمد و گفت: "من از فدراسیون فوتبال مامور شدم که همراه مدیرمان کارهای فنی سد را انجام بدهم، چه کمکی می توانم انجام بدهم؟" پترس گفت: "انگشت من در سوراخ است و اگر آن را بیرون بیاورم ممکن است سوراخ بزرگتر بشود و شکاف عظیمی بشود و همه چیز را آب ببرد."مامور گفت: "من می توانم انگشتم را توی سوراخ بکنم، ولی سوراخ سد برای انگشت من کوچک است، باید آن را بزرگ کنیم، یا یک سوراخ مناسب انگشت من ایجاد کنیم. به همین دلیل آن مرد یک سوراخ بزرگتر ایجاد کرد و انگشتش را در آن سوراخ کرد."
شب شد و یک ماشین گشت آمد و دید که یک مرد بزرگ و یک کودک انگشت های شان را در دو سوراخ کرده اند و ایستاده اند. مامور گشت گفت: "من چه کاری می توانم بکنم تا به شما کمکی کرده باشم؟" پترس گفت: "برو یک مامور بیاور تا جلوی این سوراخ را بگیرد." مامور گشت گفت: "ماموران سد که امروز عضو فدراسیون فوتبال شده بودند برای یک مسابقه به کره شمالی رفته اند و کسی نیست که سوراخ را درست کند. ولی من می توانم با باتوم خودم جلوی سوراخ را بگیرم، منتهی باتوم من قطور تر از انگشت شماست و باید سوراخ را گشاد کنیم." پترس گفت: "نه، اگر انگشت مان را بیرون بکشیم، ممکن است آب بریزد و همه جا را نابود کند." مامور گفت: "راست می گویی، بهتر است من سوراخ تازه ای به اندازه باتوم خودم ایجاد کنم و همکارم برود از سپاه کمک بیاورد."
آن سه نفر تا صبح همانجا ماندند، تا یک گروه از وزارت اطلاعات آمدند و متوجه شدند که سه سوراخ در سد ایجاد شده. آنها را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق ایجاد سوراخ در سد دستگیر کرده و وزارت خارجه، سفیر هلند را احضار و اخراج کرد. پترس و آن دو مامور مجبور شدند اعتراف کنند که هیچ سوراخی در سد نبوده و با این وجود به دو سال زندان محکوم شدند. آب از آن سوراخ ها آمد و همه شهر را آب گرفت و شهر از بین رفت.
نتیجه گیری اخلاقی: وقتی شکافی در سد ایجاد شد، با بچه بازی یا استفاده از باتوم نمی توان جلوی آن را گرفت.

آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

هرانا؛ محكوميت 20 ساله بهاييان يا انتقام روحانیت از بهائيت/ لواء متحد

خبرگزاری هرانا - اعلام حكم 20 سال زندان رهبران  (يا به زعم سايتهاي بهايي ، مديران ) جامعه بهايي ايران تعجب دنيا را برانگيخت اين هفت شهروند بهايي كه بيش از دو سال در بازداشت بوده اند پس از 6 جلسه محاكمه بي آنكه هيچ كدام از اتهاماتشان ثابت شود هر كدام به بيست سال زندان محكوم شدند محكوميتي كه طي اين سالها كمتر با آن مواجه بوده ايم جالب تر آنكه بلافاصله پس از اعلام حكم فوق ، اين هفت شهروند بهايي به زندان رجايي شهر ( تبعيدگاه زندانيان سياسي عقيدتي ) منتقل شدند تا در آنجا تعدادي از زندانيان كه رگهاي ايمانيشان برافروخته شده بود شروع به فحاشي و كافر خواندن اين اشخاص كنند ! البته بهائيان بايد بيش از اين هم انتظار چنين برخوردهايي را در زندان مزبور داشته باشند چون در اين زندان ، مسلمانان هفت آتشه و مومني محبوسند كه حاضرند بخاطر يك لول ترياك يا دو روز مرخصي به هر كاري اقدام كنند و ديگر برايشان مهم نيست كه فرد مقابلشان پيرمرد هفتاد يا هشتاد ساله بهايي است  كه مي تواند جاي پدرشان باشد.
آنچه در اعلان چنين حكمي موثر و در واقع صادر كننده آن بوده است نه اتهاماتي نظير جاسوسي ، چرا كه همگان مي دانند بهائيان در بيشتر كشورهاي دنيا سكونت دارند و فعاليت هايشان هم خيلي گسترده تر از ايران مي باشد ( حتي در بعضي كشورها نظير هند معابدي هم دارند ) و تا كنون در هيچ كشوري شاهد آن نبوده ايم كه فردي بهايي به دليل بهايي بودن جاسوس شناخته شود و به زندان بيافتد. چه برسد به ايران كه بهائيان در آن از حق تحصيل و كار دولتي هم محرومند لذا نمي توانند حائز سمت مهم يا مقام قابل توجهي در اين مملكت شوند تا بخواهند گزارشي هم به دول ديگر بدهند. ( با توجه به اين امر به نظر نمي آيد جاسوسي از بقال و قصاب محل به درد سازمانهاي جاسوسي دنيا بخورد البته بايد سازمان اطلاعات و امنيت ايران را از اين امر مستثني دانست چرا كه فقط ايشانند كه علاقه وافري به آگاهي از جزئيات زندگي خصوصي شهروندان دارد و حاضرند هزينه گزافي هم براي كسب اينگونه اطلاعات از جيب ملت ايران بپردازند)
پس چه چيزي مي تواند باعث صدور چنين حكمي شود به نظرم اين حكم تنها معلول يك علت مي تواند باشد و آن كينه تاريخي روحانیت – از ولايت مداران فقيه و مراجع گرفته تا ملايان روضه خوان -  از بهائيت مي باشد و اين حكم را مي توان فرصتي براي انتقام ايشان از اين آئين  دانست. اين ديانت نوين كه زادگاهش ايران مي باشد از همان ابتدا با نفي طبقه اي به نام روحانيت و بي واسطه دانستن ارتباط انسانها با معبودشان موجب ايجاد دلخوري و دشمني طبقه روحانيت اسلام با خود شد. چرا كه اقبال ايرانيان به اين دين جديد موجب مي شود كه ديگر كسي براي ارتباط با معبودش به دنبال واسطه اي به نام روحانی ( روحاني يا مرجع ) نباشد و اينگونه است كه كار و كسب مفسرين آيات و توضيح المسائل نويسان تخته مي شود. بايد توجه داشت طبق دستورات بهائيت همه بهائيان در درگاه " الله " برابرند و مي توانند با عقل خود دستورات پيامبرشان را تفسير و سپس اجراء كنند.
البته اين بغض و كينه روحانیت از بهائيت را فقط نمي توان منحصر به وجه تاريخي آن دانست بلكه آن در زمان معاصر ايران شدت بيشتري يافته بطوريكه موقعيت باز شدن اين دمل قديمي چركين را فراهم كرده است چرا كه ديگر طبقه روحانيت شيعه طبقه اي همراه و كنار طبقه حكام نمي باشد بلكه خود در ايران كنوني بر مسند حاكميت جلوس كرده است و انكار چنين جايگاهي در واقع برابر با متزلزل كردن حكومتشان مي باشد.
ترس حاكميت ايران يا طبقه روحانيت از بهائيان را مي توان به وضوح در اخبار يك ساله اخير مشاهده كرد بطوريكه هر روز شهروندي بهايي تحت عنوان تبليغ ، دستگير و يا ائمه جمعه و روحانيون حاكم در منابر و مواعظشان فرياد وا دينا و واويلا بر مي آورند كه بهائيت در ايران گسترش يافته و بايد به هر وسيله ممكن جلوي نفوذ آن را در بين مسلمانان گرفت تا مبادا موجب گمراهي ايشان شود.( كه البته منظور از گمراهي چيزي نيست جز رو گرداني ايرانيان از طبقه روحانيت حاكمه ) در واقع صدور چنين حكمي در امتداد تقابل تاريخي روحانیت شيعه با بهائيت مي باشد كه اين طبقه به زعم خود خواسته انتقام 170 يا 180 ساله خود را از بهائيت و بهائيان بگيرد .
لواء متحد
17آگوست2010
خبرگزاری هرانا

 

 

 

ابراز نگرانی وزارت خارجه بریتانیا از وضعیت حقوق بشر در ایران

مدیرکل وزارت خارجه بریتانیا روز چهارشنبه در دیدار با سفیر جمهوری اسلامی در لندن، با اشاره به مواردی نظیر حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی و حکم زندان  ۷ بهایی در بند در ایران، از وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کرد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، الیستر برت، مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا، روز چهارشنبه، ۲۷ مردادماه، پس از دیدار با رسول موحدیان، سفیر ایران در بریتانیا، و صحبت پیرامون وضعیت حقوق بشر در ایران، با انتشار بیانیه‌ای از مقامات ایران خواست تا به تعهدات بین‌المللی خود و مسئولیت‌های خود در قبال مردم ایران پای‌بند باشند.

وی در این بیانیه به پرونده سکینه محمدی آشتیانی اشاره کرد که به اتهام زنای محصنه و همکاری در قتل همسرش به سنگسار و اعدام با دار محکوم شده است.

به دنبال انتشار خبر حکم سنگسار خانم محمدی‌آشتیانی، جامعه جهانی به این حکم اعتراض کرد و بریتانیا نیز با «قرون وسطایی»‌ خواندن حکم سنگسار، خواستار لغو حکم سنگسار این متهم دربند شد که در نهایت و به دنبال بالا گرفتن اعتراض‌ها، قاضی پرونده اجرای حکم سنگسار را به طور موقت متوقف کرد.

آقای برت در ادامه بیانیه خود به پرونده ابراهیم حمیدی، جوان ۱۸ ساله‌ای که به اتهام «لواط» به اعدام محکوم شده است و وضعیت ۷ زندانی بهایی دربند نیز اشاره کرده است.

دادگاه ۷ بهایی که از حدود ۳ سال پیش در حبس به سر می‌برند در خردادماه سال جاری برگزار شد و قاضی پرونده در مردادماه جاری هر ۷ نفر را به اتهام «جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور و محاربه» به ۲۰ سال حبس محکوم کرد.

مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا خاطرنشان کرد که این نمونه‌ها نشان می‌دهد که ایران حتی تمایل ندارد از استانداردهای قضایی خود و حداقل‌ تضمین‌های آیین‌ دادرسی جمهوری اسلامی پیروی کند.

وی با اشاره به این مطلب که جامعه بین‌الملل به نظارت بر وضعیت این افراد ادامه خواهد داد، تأکید کرد که دولت بریتانیا به طور مداوم به این مسائل اشاره خواهد کرد تا از پایمال شدن حقوق افرادی که «ناعادلانه مورد آزار و اذیت واقع شده‌اند» جلوگیری به عمل آورد.

این بیانیه در حالی منتشر شده است که هنوز مشخص نیست آیا مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا به طور ویژه برای صحبت پیرامون این مسائل سفیر ایران را احضار کرده یا دلایل دیگری در میان بوده است.

تاکنون خبری مبنی بر واکنش جمهوری اسلامی در مورد این اظهارات منتشر نشده است.

 

 

هرانا؛ پنج شهروند کرد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا -  بامداد 23 مردادماه، پنج شهروند کرد اهل روستای "نی" از توابع مریوان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به اداره اطلاعت مریوان منتقل شدند.
بنا به گزراشگران هرانا، اسامی این افراد عبارتند از: بهمن فتاح‏زاده 35 ساله، بریار کاوه 17 ساله، برهان درخشان 18 ساله، برهان خسروی 17 ساله و اخیتار کاوه 33 ساله، که تا انتشار این خبر اطلاعی از دلایل دستگیری آنان در دست نیست.
لازم به ذکر است که فرد دیگری نیز از اهالی همان روستا به نام قانع کاوه 33 ساله، طی چند روز گذشته، چندین بار به اداره اطلاعات مریوان احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.

 

 

هرانا؛ انتقال مجید توکلی از قرنطینه ی رجایی شهر به بند عمومی

خبرگزاری هرانا - مجید توکلی، فعال سرشناس دانشجویی، که به تازگی و براساس حکم شخص دادستان تهران به زندان رجایی شهر کرج تبعید شده است از قرنطینه ی زندان به بند عمومی منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مجید توکلی در تماس تلفنی که با خانواده ی خود داشته است به مادرش اطلاع داده که اکنون در بند 3 (بند کارگری) و سالن 8 زندان رجایی شهر نگهداری می شود.
در این بند مختص زندانیان سیاسی است.
مجید توکلی که از بر اساس حکم دادگاه بدوی محکوم به تحمل هشت و نیم سال حبس تعزیری است پس از اتمام اعتصاب غذا و بازگرداندن زندانیانی که به انفرادی منتقل شده بودند، به بند عمومی، به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است.
گفتنی است که سایت دانشجو نیوز در ارتباط با علت این تبعید می نویسد:
مقامات بلند پایه وزارت اطلاعات و نیزشخصی به نام "رشته احمدی" رئیس دادسرای مستقر در زندان اوین بیشترین نقش را در این امر داشته اند.
آن گونه که خود توکلی عنوان کرده، وی در شکل گیری اعتراضات اولیه در بند 350 هیچ نقشی نداشته و تنها پس از آنکه وی به انتقال سایر زندانیان به انفرادی معترض می شود، توسط مسئولین زندان خود نیز به انفرادی منتقل می شود.
پس از آنکه اعتصاب غذای توکلی و سایر زندانیان خاتمه می یابد، "رشته احمدی" به همراه نماینده دادستانی تهران وی را به مدت ۷ ساعت با الفاظ رکیک و تهدید آمیز مورد بازجویی قرار می دهند و نارضایتی شدید مقامات بلند پایه امنیتی را به وی ابلاغ می کنند. درپی آن مقامات دادستانی در اثر فشار مسئولین وزارت اطلاعات و به اتهام "شورش در زندان" مجید را به زندان رجایی شهر منتقل می کنند.
این درحالی است که"اتهام شورش در زندان" در میان زندانیان معترض تنها به مجید توکلی وارد شده است و وی در این زمینه شدیدا مورد تهدید قرار گرفته است. به نظر می رسد روحیه قوی منحصربه فرد توکلی مقامات امنیتی را در هراس انداخته به گونه ای که ترجیح داده اند با انتقال وی به زندان رجایی شهر تماس وی با زندانیان بند 350 را قطع کنند.

 

 

هرانا؛ مصاحبه با مادر مجید دری/ می گویند تلفن ها خراب است و ما باید تا دوشنبه انتظار بکشیم

خبرگزاری هرانا - از زندانیان محبوس در بند 350 که پس از انتقال به سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا زده بودند، با اینکه اعتصاب غذایشان را شکسته و گفته می شود که به بند عمومی نیز منتقل شده اند، کماکان اطلاع دقیقی در دست نیست و ایشان موفق به برقراری هیچ گونه ملاقات و حتی تماسی با خانواده های خود نشده اند.

مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل، که از تیرماه سال گذشته تاکنون در زندان اوین محبوس است یکی از این زندانیان است.
در همین زمینه گزارشگر هرانا با منور هاشمی، مادر این زندانی سیاسی به گفتگو نشسته است.
متن کامل این مصاحبه را در زیر می خوانید:

خانم هاشمی، از آخرین وضعیت فرزندتان برای ما بگویید.
تا جایی که ما اطلاع داریم، دیروز که خانواده ها به مکان های مختلف مراجعه کرده بودند متوجه شدند که آن ها را به بند 350 منتقل کردند و به ما قول داده بودند که دیروز ملاقاتی خارج از برنامه عادی -چون روز ملاقات دوشنبه است- داشته باشیم. ما و دیگر خانواده ها به اوین مراجعه کردیم و تا ظهر هم آن جا بودیم ولی مثل اینکه هماهنگی نشده بود و به همین دلیل ملاقات ما منتفی شد. این در حالیست که بعضی خانواده ها از شهرهای دورتر آمده بودند...

شما در حال حاضر بیش از 20 روز است که از ایشان خبری ندارید آیا نگران نیستید ؟
بله الان بالای 20 روز است، تقریبا بیست و دو سه روز است که ما هیچ گونه اطلاعی از مجید نداریم.
ما امروز از مسئولین حتی خواهش کردیم که اگر ملاقات نمی دهند کل بچه ها یا لااقل یکی از بچه ها یک تماس تلفنی کوچک در حد یک یا دو دقیقه با خانواده ها داشته باشند. اما آن ها گفتند تلفن ها در حال تعمیر است و اگر وصل شد اجازه می دهیم که تماس بگیرند وگرنه قول ملاقات برای دوشنبه ی هفته ی آینده را به ما دادند و حالا ما مجبور هستیم باز تا دوشنبه انتظار بکشیم...

آیا وکیل ایشان هم در این زمینه اقدامی انجام داده؟
والا یکی از وکلای مجید آقای اولیایی فرد هست که درحال حاضر در همان بند 350 و هم بندی موکلش است. وکیل های دوم و سوم هم تا الان نتوانستیم خبری دریافت بکنیم مبنی بر این که کاری انجام داده باشند.

از وضعیت جسمانی فرزندتان چه اطلاعی دارید؟
از وضعیتش که اطلاع دقیقی نداریم منتها از خبرهای که به ما رسیده و دوستانی که در جریان بودند گفتند حالش خوب است اما ما تا خودشان را نبینیم و صدایشان را نشنویم واقعا آرام نمی شویم. واقعا مشخص نیست که در چه حال است...

ازچگونگی اعتراض مجید و باقی دوستانش، اطلاعی دارید ؟
ببیند هفته دوم بود که یک نفر به نام آقای نوروزی که معاون دادستان در زندان اوین هستند در زندان اوین یک جلسه تقریبا 2 ساعت و نیمه با خانواده ها گذاشتند ایشان برخورد خیلی خوبی هم با خانواده ها داشتند.
مثل اینکه بچه ها برای آزادی آقای بابک بردبار شادی می کنند و شعر معروف یاردبستانی را می خوانند. آن شب مصادف با نیمه ی شعبان بوده و به خاطر آن شعر مامورین زندان می گویند که اغتشاش شده و نظم زندان به هم خورده و همین باعث شد که شانزده-هفده نفر را به انفرادی منتقل کنند...

شعر را برای آزادی آقای بردبار می خواندند ؟
حالا بچه ها را ندیدم که بدانیم جریان دقیقا چه بوده اما مثل اینکه فقط یک شادی بوده اما همین هم به مزاج آقایان خوش نیامده و چنین مشکلاتی را برای بچه هایمان به وجود آورده...

این اعتصاب تاثیری هم در وضعیت بچه ها داشته؟
یکی از خواسته ی بچه ها آزادی اقای بردبار بود. البته بیشتر خواسته ها، داخلی بوده و مربوط به شرایط زندان و برخورد مسئولین و زندانبان ها، وضعیت غذا، وضعیت تلفن ها و ملاقات ها می شده.
تا جایی که من می دانم بچه ها صحبت کردند و با مسئولین به نتیجه هایی رسیدند اما ما هنوز نتوانستیم هیچ کدام از آن ها را ببینیم تا از جزئیات بیش تری باخبر شویم...

حالا برگردیم به جریان بازداشت و محاکمه ی آقای دری؛ خانم هاشمی لطفا جزئیات بیشتری در مورد بازداشت فرزندتان به ما بدهید...
ایشان روز 18 تیر ماه در منزل دخترم بازداشت شد. تا مدتی ما از ایشان اطلاعی نداشتیم تا اینکه فهمیدم به اوین منتقل شده بعد از مدتی دادگاه بدوی حکم یازده سال زندان را صادر کرد که 5 سال از آن مربوط به زندان و تبعید در ایذه بود. بعد ما روی این حکم اعتراض زدیم تا اینکه در دادگاه تجدبد نظر حکم شکسته شد و به شش سال تقلیل یافت منتها ما هنوز به حکم پنج سال حبس و تبعید به ایذه اعتراض داریم هم و اعتراض خودمان را به مسئولین اعلام کردیم.
مسئله ی مهم دیگری که در پرونده ی مجید بود اتهام محاربه بوده که با توجه به مدارکی که در پرونده موجود بود هیچ گونه دلیل و مدرکی مبنی بر اینکه این اتهام را بزنند نبوده و حتی ما به طور شفاهی به مسئولین گفتیم و اعلام کردیم و خود ایشان هم نوشتند که ما هیچ گونه ارتباطی با هیچ گروه؛ حزب و دسته ای خصوصا سازمان مجاهدین خلق نداشتیم و نداریم و این اتهامی که به مجید زدند را ما به هیچ عنوان قبول نداریم.
ببینید در مورد این اتهام حتی وکلا که پرونده را دیدند هم گفتند دلیل خاص و مدرکی در پرونده نیست که بر اساس آن بشود این اتهام بزرگ را به یک نفر منتسب کرد؛ البته خود قاضی هم گفته چون مدرکی نیست نیازی به دفاع هم نیست ولی در عین ناباوری 5 سال به خاطر همین اتهام، حکم صادر کردند...

آیا در پرونده ی آقای دری مورد خاصی که حاوی نقض فاحش حقوق بشر باشد و شما و وکلا به آن معترض باشید وجود داشته؟
ببنید به پسر من سه اتهام زدند. دو اتهام اول را که به هرکسی که بازداشت می شود، می زنند. ولی اتهام سوم که محاربه بود؛ ما اصلا قبول نداشتیم و خود ایشان هم در بازجویی ها این اتهام را قبول نکرد ولی باز در کمال تاسف دیدیم چندین سال فقط به خاطر همین موضوع به ایشان حکم دادند. خود مجید هم از این موضوع خیلی نگران و ناراحت است که چرا چنین اتهامی زده شده در صورتی که هیچ گونه مدرکی موجود نیست...

ما الان شاهد هستیم که آقای مجید توکلی را به زندان رجایی شهر منتقل کردند. ایا این امکان وجود دارد که چنین تبعیدی شامل حال آقای دری یا دیگر دوستان هم شود؟
والا با این وضعیتی که پیش آمده احتمال اینکه هر چیزی پیش بیاید وجود دارد. ما با مراجعه های مکرری که داشتیم و داریم سعی می کنیم که چنین اتفاقی نیفتد الان ما خودمان خیلی ناراحت هستیم که اقای توکلی را به زندان رجایی شهر فرستادند.
مثل اینکه آقایان از مصاحبه هایی که خانواده ها انجام می دادند ناراحت بودند. آن ها می گفتند که چرا این مسائل بچه هایتان را به رسانه ها اطلاع می دهید و می گفتند با این کار وضعیت خودتان سخت تر می شود و ما گفتیم خانواده ها کمتر مصاحبه کنند؛ شاید شرایط بهتر شود...حالا البته ما باز هم به مصاحبه نشستیم!

پیغام خاصی برای فرزندتان یا سایر زندانیان دارید؟
من از صمیم قلب آرزوی آزادی همه ی زندانیان به خصوص زندانیان سیاسی از جمله پسرم و کلا زندانیانی که به خاطر فکر و اندیشه خود در زندان هستند، دارم. ان شاالله که به زودی زود آزاد بشوند تا بتوانند به آغوش خانواده ی خود برگردند.

از مسئولین چه تقاضایی دارید؟
از مسئولین تقاضا دارم که در این موارد خاص یک مقدار با بچه ها راه بیایند که چنین اتفاقاتی نیفتد و جو دوستانه ای حاکم باشد. در این مورد خب تعدادی از مسئولین با خانواده ها بسیار همکاری کردند و کمک کردند که این مشکل حل بشود ما از آن ها تشکر می کنیم امیدواریم که چنین مسائلی دیگر پیش نیاید که خانواده ها در این حد نگران بشوند و ما بتوانیم در این وضعیت بچه های خودمان را ببینیم و صدایشان را بشنویم...

اگر حرف و یا نکته ی خاصی هست بنده در خدمت شما هستم...
امیدوارم که تا دوشبه ما بتوانیم بچه هایمان را ببنیم و از سلامت کاملشان مطمئن شویم.
ما به نمایندگی از تمامی خانواده ها از تمامی کسانی که طی این بیست و چند روز با ما تماس گرفتند ائم ار شخصیت ها و مردم، بیانیه صادر کردند و کمک کردند تا این مشکل هرچه زودتر حل شود سپاسگذاریم. این حمایت ها واقعا باعث دلگرمی خانواده ها می شود و شرایط را کمی قابل تحمل می کند.

از وقتی که در اختیار ما قرارداده اید سپاسگذارم. به امید آزادی آقای دری و باقی دوستان

 

 

محکومیت نایب رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان به دو سال حبس تعزیری

خبرگزاری هرانا - محمدجواد مظفر، نایب رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و رئیس هیأت مدیره انتشارات کویر، در شعبۀ ١۵ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی صلواتی به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش منابع خبری، این نویسنده و فعال فرهنگی، در هشتم دی‌ماه ۸۸ و بعد از وقایع عاشورا، دستگیر و به مدت دو ماه در سلول انفرادی بند ٢۴۰ زندان اوین در بازداشت به سر برد. محمدجواد مظفر نویسندۀ کتاب‌های اولین رئیس جمهور، لبخندستیزان (تأملی در جامعۀ مدنی و دشمنانش) و ماجراهای محلۀ ما (مجموعۀ ٢۴طنز اجتماعی) است. وی در سومین جشنواره طنز تهران در آذرماه ۸۸ برای داستان‌های مندرج در کتاب ماجراهای محلة ما عنوان نفر اول داستان‌نویسی طنز را به خود اختصاص داده بود.

 

بار دیگر از ملاقات خانواده ها با زندانیان اعتصاب کننده جلوگیری شد

خبرگزاری هرانا - صبح دیروز بار دیگر از ملاقات خانواده های زندانیان اعتصاب کننده با آنها ممانعت شد.
به گزارش کلمه ،در حالی که سلیمانی، رییس کل سازمان زندان های استان تهران روز سه شنبه گذ شته به خانواده یازده زندانی اعتصاب کننده که به بند عمومی 350 برگردانده شده اند، قول داده بود روز چهارشنبه امکان ملاقات با آنها را فراهم کند، اما پس از مراجعه خانواده ها به زندان به آنها اعلام شد که از ملاقات جلوگیری شده است.
این درحالی است که برخی از این خانواده ها از شهرستان و مسیرهای طولانی خود را به اوین رسانده بودند.
مسئولان زندان به طور جدا گانه خانواده ها را صدا می کردند و از آنها می خواستند بدون آنکه مشکلی ایجاد شود سالن ملاقات را ترک کنند.خانواده این زندانیان سه تا چهار هفته است که از وضعیت آنها بی خبر هستند و از زمان آغاز اعتصاب تا کنون هیچ تماسی با عزیزانشان نداشته اند، آنها ابراز نگرانی می کردند که مبادا شرایط وخیم جسمانی زندانیان سیاسی اعتصاب کننده منجر به قطع طولانی مدت تماسها شده باشد.

 

 

محکومیت حامد امیدی به ۳ سال حبس و محرومیت دایمی از تحصیل

خبرگزاری هرانا - حامد امیدی به استناد ماده 610قانون مجازات اسلامی به 3سال حبس محکوم شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این فعال دانشجویی به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و با استناد به ماده 610 قانون مجازات اسلامی، به 3 سال حبس محکوم شده است. حامد امیدی بیش از 6 ماه است که در بازداشت به سر می برد. تنها دلیل محکومیت حامد امیدی یک فیلم ضبط شده از تحصن اعتراضی دانشجویان کرد دانشگاه های تهران بوده است و قاضی مقیسه با استناد به این که او در صف اول متحصنین بوده و عکس محکومان را به دست گرفته بود، او را مستحق اشد مجازات ماده مذکور دانسته و علاوه بر صدور حکم سه سال حبس به عنوان مجازات تکمیلی، حکم اخراج وی از دانشگاه و محرومیت از تحصیل در هر دانشگاه و مقطع تحصیلی را صادر کرده است.

حامد امیدی اهل تکاب و دانشجوی تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه است که روز بیست و یکم بهمن ماه سال گذشته و در پی اعترض به اعدام احسان فتاحیان بازداشت شد و از آن تاریخ در بند 209 زندان اوین به سر می برد