۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

رهنورد: حاکمیت فعلی در پی براندازی جمهوری اسلامی است


زهرا رهنورد تصریح کرد که همه مایلند که گره مشکلات فعلی را باز کنند اما حاکمیت در پی خشونت است . در پی سرکوب و دستگیری مردم و معترضین هستند . گویا نمی خواهند مشکلات را حل کنند . فکر می کنم حاکمیت فعلی با عملکرد بدی که دارد در پی براندازی جمهوری اسلامی است. چیزی که نه مردم و نه کروبی و موسوی و من به دنبال آن هستیم.
آنچه در زیر می خوانید متن مصاحبه زهرا رهنورد با روزنامه ایتالیایی رپوبلیکا (La Repubblica) است که در ادوار نیوز منتشر شد.
دکتر زهرا رهنورد ، نقاش و مجسمه ساز و استاد دانشگاه که به اعتقاد بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی از سالها دور چهره ای مشهور در عرصه فرهنگ ،هنر و سیاست بوده است در بخش پیشین این مصاحبه وقتی در برابر این پرسش قرار گرفت که آیا از دفاع همسرش از او در مناظره انتخاباتی با محمود احمدی نژاد راضی بوده است یا نه؟
بارها از زنان ایرانی پوزش خواست .مهندس موسوی در برابر حمله های تند رقیب انتخاباتی اش در باره همسرش (زهرا رهنورد) او را روشنفکرترین زن ایران لقب داده بود .خانم رهنورد در این باره می گوید :”کلام آقای موسوی یک حرف نمادین بود.شاید مرا نمونه ای از همه زنان ایرانی تلقی کرد.چون او احترام زیادی برای زنان قائل است.”
هر وقت کسی از رهنورد در باره همسرش موسوی سوالی می پرسد، پاسخ می دهد: من اول رهنورد هستم سپس همسر موسوی
خانم رهنورد در ماه های گذشته، تحت فشار دائم، بر شما و همسرتان چه گذشت و چگونه این دوره را زندگی کردید؟

به مدت یک سال مردم ایران زیر انواع و اقسام فشارها به سر می برند . زیرا فقط پرسیده بودند که رای شان کجاست ؟ این پرسش می توانست از طرف حاکمیت بطور قانونی و مسالمت آمیز پاسخ داده شود . اما حاکمیت فعلی در برابر این سوال ساده و دموکراتیک استبدای ترین رفتار را انجام داد و مردم سوال کننده را دستگیر و زندانی کرد ، به روی آنها اتش اسلحه گشود. امروز مطالبات مردم ایران آزاد ی، دموکراسی ، قانون گرایی و انتخابات آزاد است . این خواسته ها بسیار گسترده تر از اعتراضات اولیه است . پس طبیعی است وقتی مردم ما در چنین شرایط سختی به سر می برند ، من و موسوی و کروبی وآقای خاتمی و خانواده های ما، هر یک زیر ضربات فیزیکی یا اتهامات و شوک هایی متعدد قرار بگیریم .

در یک چنین روزهائی، تقریباً یکسال پیش، اطمینان به پیروزی در انتخابات داشتید: با نگاه به این گذشته، چه احساسی نسبت به آن دوران دارید؟ آیا احساس غضب می کنید؟ احساس تسلیم؟ احساس امید؟ یا احساس اندوه؟

جنبش سبز ایران در پی سعادت و رفاه مردم است . این در حالی است که حاکمیت فعلی روز به روز بیشتر از گذشته موجب فقر و مکنت مردم و تهدید آزادی های اساسی شده است . انتخابات گذشته فرصت بسیار خوبی بود که از مردم ایران گرفته شد و این مایه تاسف است .

شما و همسرتان بصورت دائم در شرائط تحدید بسر می برید. آیا ترس دارید؟ خود را در خطر حس می کنید؟ هرگز فکر کرده اید که کشورتان را ترک کنید؟

هرگز به ترک ایران نیاندیشیده ام . البته من ، پیش از انقلاب ایران ، به دلیل انسداد سیاسی و سرکوب های رژیم شاه در آمریکا بودم و فعالیت خارج از کشور را به همراه همسرم در آنجا و از طریق فعالیت در انجمن های اسلامی دانشجویان ایران در آمریکا و اروپا پیگیری می کردیم . اما امروز ما از یک فرد ساده به یک افراد شاخص و موثر تبدیل شده ایم . سرنوشت ما بیش از گذشته به ملت ایران و آینده آن گره خورده است . ایران جایی است که من آن را برای زندگی و مرگ خودم انتخاب کرده ام . تا خدا چه بخواهد .اما در مورد ترس : هرگز در زندگی خود از هیچ فرد ویا نظامی نترسیده ام . انگاه که به مسئولیت های خودم به عنوان یک انسان آزادی خواه عمل نکرده باشم من فقط از خدا می ترسم . موسوی هم در مقایسه با گذشته با شجاعت و جرئت بیشتری صحبت وعمل می کند و هرگز از آرمان هایش کوتاه نخواهد آمد .

احتمالاً تظاهرات خیابانی، بیش از آنکه از سوی اغلب اشخاص پیش بینی می شد و انتظار میرفت، به پیش رفت. همسر شما یک شخص “فنی و متخصص بود”، که به یک رهبر محبوب و پرجذبه تبدیل شد… آیا این پیشروی و پیش رفت بیش از آنی بود که خود ایشان انتظار داشت؟ آیا شما خود را به دست این جریان در حال حرکت سپردید و یا آگاهانه انتظارات ملت را دریافتید؟

در جریان انتخابات دهم ریاست جمهری ایران و در سال گذشته ، هم من و هم موسوی و هم ملت ایران انتظاراتی داشتیم . همه خواهان بهبود اوضاع کشور و تغییرات اساسی بودیم . احترام به آزادی های فردی ، عدم دخالت در زندگی زنان و مردان این سرزمین ، ازادی و دموکراسی و قانون گرایی .این ها بخشی از خواسته ها و آرزوهای ملتمان بود . اعتراضات و کنش مردم و ما بر یکدیگر تاثیر متقابل داشته است . اما این یک واقعیت است که مردم از ما جلوتر هستند و ما را با خود به سوی آرمان های شان می برند . وقتی حاکمیت حاضر نشد به این پرسش طبیعی مردم ایران که ” رای من کجاست ” ، پاسخ دهد و به جای پاسخ قانونی و مدنی ، زندان و گلوله را به مردم ایران نشان داد ، در این حالت و به طور طبیعی هر مخالف شاخصی می توانست به یک شخصیت مقبول و یا محبوب تبدیل شود . موسوی هم یکی از این شخصیت ها ست که با اقبال مردم روبرو شد .

آیا درحال حاضر گفتگوئی با دولت در جریان است؟ آیا در حال حاضر کوششی برای بازگشودن (گره) و حل شرایط ایجاد شده در جریان است؟

همه مایلند که گره مشکلات فعلی را باز کنند . اما حاکمیت در پی خشونت است . در پی سرکوب و دستگیری مردم و معترضین هستند . گویا نمی خواهند مشکلات را حل کنند . فکر می کنم حاکمیت فعلی با عملکرد بدی که دارد در پی براندازی جمهوری اسلامی است . چیزی که نه مردم و نه کروبی و موسوی و من به دنبال آن هستیم . در نتیجه گفتگویی نمی تواند در جریان باشد .
تاکید می کنم که جنبش سبز یک جنبش اصلاح طلب، نرم و ضد خشونت است .۲۲ ،۲۵ و ۳۰ خرداد سه تاریخ مهم و بزرگ درجنبش سبز مردم ایران است و حضور میلیونی مردم در خیابان دراین روزها بشارت پیروزی این جنبش در اینده بود.

چه پیامی مایلید از سوی جنبش سبز به جهانیان بدهید؟ جامعه جهانی چه کاری می تواند انجام دهد و چه عملی را نباید انجام دهد؟

جنبش سبز و مطالبات مردم کاملا ملی، ایرانی و مردمی و درون جوش است . به هیچ جریان بیرون از ایران وابسته نیست و از آن خط و الهام نمی گیرد. اما افکار مترقی جهان به طور طبیعی باید مدافع حقوق ملت ها باشد و ازادی خواهی را در هر کجای جهان که باشد ، حمایت کند. افکارعمومی جهان باید مواظب باشد که دولت های شان در معامله با دولت ایران، آزادیخواهان ایران را حمایت کنند. اما در نهایت مردم ایران باید خودشان مشکلاتشان را حل کنند .

در ماه های گذشته خبرهای بسیار از اعدام ها، تجاوزها، خشونت ها و به زندان انداختن ها داشتیم. عکس العمل شما در این موارد چگونه بوده؟ آیا چیزی هست که مایل باشید در این زمینه بگوئید؟

من به طور کلی با خشونت از طرف هرکس که باشد مخالفم . در ایران و در درون جنبش سبز گروه های مرجع مثل هنرمندان ،روزنامه نگاران ،فعالان حقوق بشر ، دانشگاهیان ، ورزشکاران ،و گروه های دیگری مثل جنبش معلمان ، کارگران ، دانشجویان و زنان وجود دارد .
همچنین در اطراف فلات مرکزی ایران اقوام و نژادها با زبان ها و ادیان متفاوت زندگی می کنند که می تواند به یک فرصت خوب برای ایران تبدیل شود . حاکمیت می تواند این ها را به یک فرصت خوب تبدیل کند و همه را زیر بال و پر خود بگیرد و وحدت ملی را در عین تکثر و احترام به حقوق فرهنگ ها و اقلیت های نژادی و زبانی و قومی ، وحدت ملی را تقویت کند . آن وقت خواهیم دید که هیچ حرکت خشنی از سوی هیچ گروه و زبان و مردمی اتفاق نمی افتد . از این رو من با هر نوع خشونت از جمله اعدام مخالفم . اما مهمتر این که روش های دادرسی منجر به اعدام شده است . برای من مهم است و فکر می کنم این اعدام ها ، سیاسی و فاقد وجاهت قانونی لازم و حقوقی بوده است .

اگر امروز بخواهید پیش بینی ای انجام دهید، بنظر شما این زورآزمائی به کجا می کشد و چگونه ختم می شود؟

ملت قطعا پیروز خواهدشد . و به ارمان های خود خواهدرسید . اما این موقعیت مرهون پایداری و مقاومت مردم و هم چنین موجب ارتقاء سطح اطلاعات ، آگاهی و دانایی آنها خواهد بود . نهایتا حق همیشه پیروز است . حتی اگر زمان زیادی لازم داشته باشد .
دنیای مدرن ، استبداد و دیکتاتوری را بر نمی تابد . دنیای رسانه و اینترنت و دیجیتال و دنیای نظریه ها و اندیشه ها ، خواهان دموکراسی و ازادی ملی و ازادی های فردی است و ایران هم بخشی از این جهان است.

آیا هرگز فکر کرده اید که تسلیم شوید و از خیرش بگذرید؟

هرگز! چرا باید چنین فکر شومی به سر من بزند . خودم را به خدا سپرده ام و امیدوارم تا آخرین قطره خونم را به پای ازادی و دموکراسی بریزم . تا خدا چه بخواهد .

شما سمبل زنانی هستید که به میدان آمده اند. چه چیزی مایلید در مورد نقش زنان در جنبش سبز بگوئید؟

حاکمیت فعلی ایران در این ایام یک سال خیر ، به سرکوب زنان پرداخته و اولین سرکوب را در حق خود من انجام داد . رییس دولت آنها در روند انتخابات در یک مناظره تلویزیونی با موسوی ، حمله را به من شروع کرد و شخصیت علمی و هنری من را زیر سوال برد . اگر چه موجب ریشخند ملت به خودشان شد . زنان به طور جدی از پیش تاران جنبش سبز بوده اند. حاکمیت هم به طور جدی زنان را سرکوب کرده است . اما این سرکوب نقشی در عقب نشینی زنان نداشته است .
زنان ایران همواره در پی تحقق دو دسته مطالبات هستند: ۱- مطالبات ملی که تحقق آزادی ، دموکراسی ، قانون گرایی ، آزادی زندانیان سیاسی و آزادی های فردی و شخصی در سطح خصوصی و عمومی و ۲- رفع تبعیض و اعاده حیثیت فرهنگی و حقوقی زنان ایران و تنظیم قوانین برابری خواه.
اما من بارها گفته ام تحقق دموکراسی بدون حضور زنان و بدون پاسخ مثبت به مطالبات زنان ممکن نیست .

آیا مسئله هسته ای بر شرائطی که بعد از انتخابات سال گذشته ایجاد گردیده تأثیری داشته و دارد؟

دولت از مسئله هسته ای سوء استفاده می کند . در ظاهر شعارهای تند می دهد و در باطن سازش می کند . و به دنبال معامله با دولت های دیگر است . آن هم به دلیل عدم مشروعیتی که دارد . بنابراین تلاش می کند اگر در ایران نا مشروع است ، در سطح بین المللی با دادن امتیازاتی به دولت های مختلف ، برای خود مشروعیت کسب کند . اما تا ملتی با دولت خود هماهنگ نباشد ، آن دولت در هیچ کجای جهان وجهه ای نخواهد داشت . امیدوارم تحقق ایران پیروز و دموکرات را هر چه زودتر به ملت ایران و جهانیان مژده دهیم.

برای حفظ جان و مال مردم راهپیمایی برگزار نخواهد شد / این رسم دولتی نامشروع است که جز به موافقان خود مجوز راهپیمایی نمی دهد

میرحسین موسوی و مهدی کروبی امروز و پس از گزارش  نمایندگان احزاب اصلاح طلب درباره جلسه با وزارت کشور بیانتیه مهمی را صادرکردند. به گزارش کلمه متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
مردم آگاه و هوشیار ایران
حضور و مشارکت آگاهانه و مسئولانه شما در پای صندوق های اخذ رأی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته و بهره گیری گسترده از حق رأی برای تعیین سرنوشت توسط یکایک شما، حرکتی عظیم و حماسه جاودانه بود که می رفت مسیر آینده کشور را از سرازیری مخوفی که گرفتار آن بود و امروز آشکارتر شده است به سمت افق های روشن و قلّه های افتخار که شایسته ملّت بزرگ ایران است برگرداند که متاسفانه دستان نا پاک در آراء پاک شما دست برده و نتیجه به گونه ای اعلام شد که موجب حیرت همگانی گردید و اعتراضات یک پارچه شما مردم آگاه در جهت احقاق حق از دست رفته را برانگیخت ولیکن صد افسوس راهپیمایی و حضور مسالمت آمیز شما به جای آنکه مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد سرکوب شد و شما ملت همیشه سربلند هزینه های بسیاری را در طی یک سال گذشته برای احقاق حق به یغما رفته خود پرداخته اید. راهپیمایی بزرگ و فراموش نشدنی شما در ۲۵ خرداد سال گذشته سند حقانیتی است که گذشت زمان نیز نخواهد توانست از اعتبار آن بکاهد. انتظارات به حق شما مردم عزیز ما را بر آن داشت که جهت پاسداشت آن حماسه به یغما رفته و پیگیری مطالبات به حق ملّتی سرافراز که علیرغم همۀ سرکوب ها دست از روش مسالمت آمیز بر نداشته و امیدوارانه آینده روشن را برای کشور خود و فرزندان خود طلب می کنند برای سالگرد روز فراموش نشدنی ۲۲ خرداد در حماسه ملی در انتخابات تقاضای برگزاری راهپیمایی بنمائیم. ما نیز طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی که بر حق بی چون و چرای ملت در تظاهرات و اعتراض صراحت دارد و با هدف جلوگیری از بروز تنش و گرفتن بهانه از دست سرکوبگران و تأمین امنیت انتظامی ملت، درخواست برگزاری تجمع و راهپیمایی در سالروز حماسه ۲۲ خرداد از میدان امام حسین تا میدان آزادی را در موقع مقتضی تسلیم استانداری تهران و وزارت کشور نموده که متاسفانه با بهانه تراشی های متعدد این درخواست بی پاسخ مانده است.
لذا تعدادی از احزاب و گروههای اصلاح طلب جهت رفع بهانه جوئی ها درخواست مشابهی را به وزارت کشور ارائه دادند که سیر آن و پاسخ نهائی وزارت کشور به این درخواست در نامۀ اخیر نمایندگان و احزاب اصلاح طلب آمده است و آنان اعلام کرده اند امیدی به اخذ مجوز از این دولت ندارند.
اکنون در حالی که ۴۸ ساعت به زمان پیش بینی شده برای راهپیمایی باقی نمانده است با عنایت به گزارش نمایندگان احزاب اصلاح طلب و نیز جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد. بدیهی است با سابقه سیاه یک سال گذشته در سرکوب معترضانی که تنها جرمشان طلب نمودن رأی خود به شیوه ی مسالمت آمیز بود و همچنین اخبار رسیده از سازماندهی مجدد افراطیون و سرکوبگران در جهت یورش به مردم بی دفاع و مظلوم، از مردم و معترضان می خواهیم خواسته و مطالبات به حق خود را از مجاری کم هزینه تر و موثرتری دنبال کنند.
این خودفریبی و ساده انگاری است که تصور شود با تهدید و تحقیر و دروغ در توپخانه هایتان توانسته اید حرکت اعتراضی مردم را منکوب و سرکوب کنید. علیرغم ادعاهای کرکننده رسانه به اصطلاح ملی صدا و سیما و مطبوعات حامی دولت مبنی بر تحلیل رفتن نیروهای جنبش اعتراضی مردم ایران، خود دست اندکاران و سیاستگذاران بیش از هر کس به این نکته واقفند که جنبش زنده است و افتخار واقعی از آن کسانی ست که علیرغم همه تهدیدها و مخاطرات، نا امنی ها، علم به عواقب احتمالی مالی و جانی هنوز از اعتراض بحقشان دست نکشیده اند و حتّی یک اعلام حضور کوچکشان، وحشت بر سرتاپای سرکوبگران می اندازد و لشگرکشی همه جانبه انتظامی و امنیتی را به دنبال می آورد.
و این رسم دولتی نامشروع است که جز به موافقان خود مجوز راهپیمایی نمی دهد با این حال راهی را که شما ملّت بزرگ ایران برگزیده اید مسدود شدنی نیست و شما خلّاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی خواهید ساخت و ما نیز در همه حال تا رسیدن صبح روشن فردا در کنار و همراه شما خواهیم بود.
والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی کروبی و میرحسین موسوی
۲۰/۰۳/۸۹

مهدی کروبی: شرایط فعلی ادامه نمی یابد مجبوریم به اصلاحات بازگردیم













کلمه: وبسایت روزآنلاین گفتگوی مکتوبی با مهدی کروبی انجام داده که در آن نامزد معترض انتخابات بزرگترین مشکل حاکمیت ایران را از دست دادن اعتماد مردم دانسته است. آقای کروبی از امنیتی شدن فضای کشور انتقاد کرده و پیش بینی کرده که شرایط بحرانی فعلی نمی تواند ادامه پیدا کند و نهایتا راهی جز بازگشت به اصلاحات نیست، ولو با خسارت های بسیار.
متن کامل این مصاحبه را بخوانید.
فرشته قاضی – روزآنلاین
آقای کروبی گفته اید پس از رحلت امام خمینی ما پیش بینی می کردیم که به تدریج از طرف «برخی افراد» منزوی شویم. کدام افراد؟ چرا؟
یک اختلاف سلیقه و مجادله ای در درون نیروها و گروه هاوجود داشت. به عبارت دیگر، برداشت هایی که برخی جریانات از اسلام و حکومت و جمهوری اسلامی داشتند، متفاوت بود. این جریانات چون به مراکز قدرت نزدیکتر بودند، بخصوص قدرت های معنوی و حیثیتی مانند جامعه مدرسین قم، دیدگاه و عقایدشان نیزنسبت به ما از قدرت اجرائی بیشتری برخوردار بود…
چه جریاناتی؟
گروه هایی مانند حزب موتلفه، بازار، جامعه روحانیت، جامعه مدرسین. ما با آنها اختلاف سلیقه داشتیم و بحث و جدل هایی بین ما جریان داشت. مباحثی مانند مالیات، زمین شهری، بند (ج) و تمام مباحث دیگری که آن زمان مطرح می شد، اما  حمایت های امام از ما و اندیشه های ما در مقابل آنان، موجب عقب نشینی آنها می شد. خود آنها هم به این نقطه رسیده بودند که امام سلیقه ما را بیشتر از سلیقه آنان می پسندد و قبول دارد؛ ضمن اینکه برای آنها هم احترام قائل بود و اعضای اصلی آنها را برای شورای نگهبان و… انتخاب می کرد. به هر حال وجود این اختلاف ها بود که باعث تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. به قول آقای دکتر مهر پور اگر شورای نگهبان نسبت به مسائل بازتر برخورد می کرد و به تذکرات امام دقت میکرد و برداشت های قویتری از قانون اساسی داشت، مجمع تشخیص مصلحت تاسیس نمی شد. اما ما می دانستیم پس از رحلت امام، آن سلیقه حضور و قدرتش افزایش پیدا می کند و ما منزوی تر میشویم. و این اتفاق افتاد و این جریان بادراختیار داشتن وزارت اطلاعات، دادگاه ویژه روحانیت، شورای نگهبان و افرادی که نمی خواهم از آنها نام ببرم، موجب انزوای نیروهای خط امام شدند.
این افرادی که نمی خواهید از آنها نام ببرید، همان ها نیستند که به گفته شما “تحمل یک دفتر حزبی را نداشتند. تحمل روزنامه حزبی را نداشتند… “؟ اینها که “نمی گذارند”؛ اینها که “صرفا حکومت را برای خودشان و منافع خودشان می خواهند”، اینها که “از فردای رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی تقلب کردند”… اینها کیستند؟
همین ها که کشور الان در اختیارشان است. همین بخشی از قوه قضائیه که دستور می دهد دفاتر و روزنامه ها را ببندند. همین وزارت اطلاعات که بخشی از قوه اجرائی است؛ همین هایی که در مجلس سوم و ششم با آنها اختلاف شدید داشتیم. همین سپاه و بسیج و بخشی از امامان جمعه. همین جریانی که الان حاکم شده است. البته این را هم ذکر کنم که حتی آن جریان راست سنتی که ما قبلا با آن ها، هم دوست بودیم و هم اختلاف نظر داشتیم، تا حدودی در رده های بعدی قرار گرفته اند. متاسفانه اکنون یک مجموعه جدیدی آمده است که شامل آقای احمدی نژاد و کسانی که پشت سرش هستند می شود؛ این جریان در حال حاضر در راس است.
شما از “قایق نظام” گفته اید که ظرفیت ۷۰ میلیون نفر را ندارد. در این دریای طوفانی سیاست، آیا امکانی برای رسیدن یک “قایق” به ساحل وجود دارد؟
طبیعی است که هیچ قایقی در دریا ـ  حتی اگر آرام هم باشد ـ قدرت مانور ندارد. دریا، یک کشتی عظیم میخواهد؛ آنهم در شرایطی که این دریا دچار طوفان و تلاطم شود باید هفتاد میلیون حضور داشته باشند تا کشتی را به سمت همان ساحل اصلاحات هدایت کنند. لذا من معتقدم این شرایط فعلی ادامه نمی یابد و ما بالاخره مجبوریم به سمت اصلاحات بازگردیم. باید خسارت های زیادی را بدهیم ولی سرانجام به سوی اصلاح بازخواهیم گشت.
مهمترین مشکل داخلی کشور از نظر شما چیست؟
از دست دادن اعتماد مردم. نظامی وامنیتی کردن فضای جامعه و خارج شدن از مسیر آرمان های انقلاب. کار ما به جایی رسیده است که با نوه امام آنگونه برخورد می کنند. پس از بیست سال به آقای جمارانی میگویند به دلایل امنیتی برای امام مراسم برگزار نکن! آیا ما باید هر روز شاهد فضای امنیتی در جامعه باشیم؟ هر روز باید شاهد رژه نیروهای سپر به دست باشیم؟ اینگونه که کار پیش نمی رود. حکومت باید امنیت ایجاد کند نه اینکه امنیت را از مردم بگیرد. آنها تعریفشان از امنیت چیز دیگریست. البته بنده معتقدم شرایط اینگونه نخواهد ماند و سرانجام عقلاء میدان دار خواهند شد.
همه از لزوم بازنگری در قانون اساسی صحبت می کنند. از دید شما منشا ایرادات در قانون اساسی موجود، کجاست؟ چه باید کرد؟
هر قانون اساسی حتما ایراداتی دارد. من بارها گفته ام یک کتاب است که ایراد ندارد و آن قرآن است و آنهم ما مسلمانان میگوئیم! شاید یک غیر مسلمان به همین قرآن ما هم ایراد بگیرد. برای همین بود که امام در این قانون اساسی، امکان بازنگری گذاشت. در همه دنیا هم مرسوم و متداول است که با توجه به شرایط روز، قانون تغییر می کند. ولی اگر همین قانون اساسی هم اجراشودبسیاری ازمشکلات حل می شود.
براساس قانون اساسی موجود، رئیس قوه قضاییه توسط رهبر جمهوری اسلامی انتخاب می شود. این موضوع به استقلال این قوه صدمه نمی زند؟ در این روند تناقضی نمی بینید؟
آنهایی که در آن زمان این قانون را تدوین کردند کار درستی انجام دادند، اما در حال حاضر ماداریم با عملکردمان به این قانون ضربه می زنیم. ضمن اینکه در ابتدا قانون اینگونه نبود و بعدها به این صورت تغییر کرد. در آن زمان از پنج نفر ارکان قوه قضائیه ۲ نفر را رهبر و ۳ نفر را مجموعه قضات در فضایی آزاد انتخاب میکردند. چیزی که الان ایرادست این است که قوه قضائیه استقلال ندارد و دراختیارمسئولان امنیتی است.
از دید شما خواست اصلی جنبش سبز چیست و چه می تواند باشد؟
این جنبش که با اعتراضات آرام و بدور از خشونت و اکثراً در قالب نافرمانی های مدنی خود را نشان داده، از توهینی که به مردم شد و از نارضایتی ها در انتخابات های مختلف، بوجود آمد..
کدام انتخابات ها؟
انتخابات های مجلس هفتم و هشتم و ریاست جمهوری نهم و دهم. تمام آن نارضایتی ها جمع شد و در انتخابات دهم منفجر شد. این جنبش حرکتی است که از دل مردم، برآمده، خودجوش است و بر بستری که خود حاکمیت با فشار برای مردم آماده کرده بود، شکل گرفته است.
شما در این جنبش دنبال چه هستید؟
ما به دنبال این هستیم که قانون اساسی به طور کامل عمل شود، انتخاباتی سالم و آزاد داشته باشیم، مطبوعات و احزاب آزاد باشند، دانشگاهیان آزاد باشند و به یک معنا کسی برای مردم تصمیم نگیرد. بر این اساس من معتقدم اگر همین قانون اساسی هم که برخی به آن خرده میگیرند، اجرا شود می تواند برای ما بسیار کارساز باشد اما متاسفانه برخی اصلا تن به همین قانون هم نمی دهند. آقایانی که هم اکنون حاکم هستند، خودسر و خودکامه عمل می کنند.
جنبش سبز برای پیروزی، از این مقطع به بعد باید چگونه پیش رود؟ روند موجود نمی تواند فرسایشی شود؟ چه باید کرد؟ چه می توان کرد؟
نارضایتی مردمی ادامه خواهد داشت و خاموش نمی شود. درست است که هم اکنون این نارضایتی ها به دلایلی کمتر شده و مردم احتیاط می کنند، اما روحیه و اعتقادشان همچنان پایدار است و مردم به دنبال فرصت برای بروز آن میگردند. این روحیه مردمی موجب فرسایش حکومت میشود نه فرسایش جنبش، چرا که حکومت نمی تواند اینگونه ادامه دهد. اما در مورد چگونه پیش رفتن، اولا حضور، مهمترین لازمه هر جنبشی است. دوم اینکه نباید در هر جنبشی به دنبال موفقیت آنی و لحظه ای بود، چه بسا که باد آورده را باد میبرد! جنبش باید نشاط داشته باشد، تبلیغات ریشه دار داشته باشد.
این آقایان دارند برداشتی از جنبش به مردم میدهند که خلاف واقع است. آنها می گویند این جنبش می خواهد با دین شما، با اخلاق شما و با فرهنگ شما و غیره درگیر شود. آنها دارند تبلیغ می کنند که این جنبش موجب گسترش نا آرامی ها می شود و کشور را مانند فضای عراق و افغانستان، به سمت ناآرامی پیش می برد. ما باید با این شایعه گستری ها مقابله کنیم و تبلیغات ریشه ای داشته باشیم. ما طرفدار آرامش ایم و وفادار به این کشور هستیم؛ به دنبال مبارزه با خودسری ها و خودکامگی ها هستیم. ما می خواهیم قانون در کشور اجرا شود. لذا تبلیغ کردن، برنامه ریختن، تماس با هم داشتن و امثال اینها میتواند موثر باشد. اینها همان مواردیست که حکومت نسبت به آنها حساس است زیرا در هر شیوه و در هر مراسم عادی با این موارد برخورد می کند و این نشان از تاثیر این کارها دارد. لذا بر خلاف اینکه می گویند در جنبش ریزش وجود دارد؛ ما می گوییم روز به روز رویش داریم.
مهدی کروبی در سال ۵۷ چه فکر می کرد و چه شد؟
ما فکر میکردم یک انقلابی رخ خواهد داد که هر کس اندیشه اش مورداحترام قرار گیرد، حقوق مردم در آن رعایت شود، عدالت و اسلام در آن انجام شود. ولی آن چیزی که میخواستیم و فکر میکردیم نشد. در آن سالها مردم کاملا در درون حکومت بودند؛ از تمامی رخ دادها اطلاع داشتند و این ناشی از آن بود که حکومت به این اصول اعتقاد داشت و مشروعیتش را مردم تایید می کردند. ما می خواستیم برای دنیا الگو باشیم و در این راه سعی هم کردیم. البته برخی از ناکامی ها متوجه خودمان بود، برخی متوجه مسائل دیگر.
واقعیت این است که در ابتدای انقلاب یک سری جنگ افروزی هایی آغاز شد. بخش هایی از کشور اعلام استقلال کردند. پادگان ها را گرفتند. آذربایجان، گنبد، خوزستان و کردستان که مرحوم طالقانی و مرحوم فروهر برای صحبت و رایزنی به آنجا رفتند. بعد از آن ترورها شروع شد. ترور شخصیت های فکری و اندیشه ای و اساسی. شهید مطهری، بهشتی، قاضی طباطبائی، مفتح و بسیاری افراد دیگر. در آن زمان خانه های تیمی و گروه های مسلحانه شروع به شکل گرفتن کرد و درگیری ها آغاز شد. اینها ادامه داشت که جنگ نیز آغاز شد. حکومتی که دفتر ریاست جمهوری آن منفجر میشود، حزب اش منفجر میشود مسلم است که به سمت تندروی پیش میرود. به هر حال متاسفانه نگذاشتند آن آرمان ها پیاده سازی شود. چنین بود که ما مهلت اجرای آن آرمان ها را از دست میدادیم. ما در آن سالها و پس از انفجارها، بدترین وضع را در مجلس داشتیم. افراد حکومتی همیشه زیر فشار جنگ، ترور و در عین حال مدیریت کشور… بودند. روزگار سختی بود. آنهایی که آن اقدامات را انجام دادند به کشور ظلم کردند.
اگر ماجرای فلسطین و اسراییل به سویی رود که دو کشور، به تفاهم و توافق برسند، موضع شما چه خواهد بود؟
ممکن است ما موضعی آرمانی در ذهن خود داشته باشیم، لیکن باید بدانیم فلسطین از آن فلسطینیان است و اگر خودشان به یک توافقی رسیدند مبارکشان باشد. باید مورد پسند خودشان باشد.
ایران امروز در عرصه سیاست خارجی با مشکلات خطرناکی روبه روست. اگر اختیار با شما باشد، در موارد زیر چه سیاستی اتخاذ می کنید:
آمریکا:
من معتقدم جز با اسرائیل باید با همه کشورها رابطه داشته باشیم. یعنی علی رغم تمام وقایعی که میان ایران و آمریکا رخ داده است، بنده معتقدم با حفظ شأن و استقلال و آبروی کشور باید رابطه برقرار شود. اما متاسفانه رابطه با آمریکا در ایران تبدیل به یک بحث سیاسی داخلی شده است. گاها یک جناح سیاسی میخواهد و طرف دیگر نمی خواهد و یا برعکس و این به کشمکش های داخلی کشور تبدیل شده است.
روسیه و چین:
هم اکنون رابطه داریم و معتقدم باید با هردوی این کشورها رابطه داشته باشیم. بنده در زمان مجلس بارها به این کشور جهت گسترش روابط سیاسی و اقتصادی سفرکردم. از طرفی با روسیه هم به عنوان کشور همسایه قدیم باید ارتباط داشت. البته این نکته را یادآور شوم که طبیعی ست که کشورها در ارتباط با هم به دنبال منافع شخصی خودشان باشند. ارتباط با کشورها باید منافعی را به همراه داشته باشد.
پرونده هسته ای:
ما باید شفاف سازی کنیم. باید مذاکره کنیم. باید هم از حقوق مان دفاع کنیم و هم شفاف سازی کنیم.
پرونده حقوق بشر:
حقوق بشر به واقع حقوقیست که متعلق به بشر و مردم است. در بسیاری از کشورهای دنیا این حقوق یا از سوی حاکمان آن کشور و یا از سوی دیگر کشورها نادیده گرفته میشود. به طور مثال در فلسطین این حقوق از سوی اسرائیل کاملا نادیده گرفته میشود. البته در کشور ما هم در مواردی این حقوق نادیده گرفته می شود. لیکن ما نباید از حقوق بشر به عنوان یک حربه سیاسی استفاده کنیم. من معتقدم که نباید برای یک کشور حقوق بشر جدی و برای کشوری دیگر این حقوق به طور کامل نادیده گرفته شود. نمونه اش همین مسئله اسرائیل و فلسطین.
اگر دوره های  جمهوری اسلامی را تقسیم بندی  کنیم؛ کدام دوره از دید مهدی  کروبی  به آرمان های  انقلاب  اسلامی نزدیک تر و کدام دوره، دورتر  بوده است؟ چرا؟
این طبیعی ست که در هر انقلابی ابتدای آن به آرمان های آن نزدیکتر است. بارها گفته ام در هر انقلابی تندروی ها، خودسری ها و برخوردهای غلط بر اثر بی تجربگی رخ میدهد. من به طور قاطع میگویم اکثر افرادی که همکنون خودسری میکنند، همانهایی هستند که آنزمان تندروی و خودسری میکردند. دهه اول آرمانی بود. به تدریج وارد فضاهایی شدیم که نتیجه اش همین است که الان می بینیم. به اعتقاد بنده بدترین شرایط را همکنون داریم.
و سئوال آخر: امروز بزرگترین آرزوی شما چیست؟
حاکمیت مردم، نفی سلطه خارجی واستبدادداخلی، رفاه و شادابی ملت، سربلندی ایران، پیشرفت کشور، سربلندی اسلام و اجرای احکام آن. البته منظور من از احکام اسلام، اعمال سلیقه ها نیست. منظورم وارد شدن در زندگی خصوصی مردم نیست. منظورم دخالت در امور شخصی مردم نیست. منظورم از احکام اسلام، یعنی اینکه فضائل در جامعه حاکم باشد، عدالت حاکم باشد، حرمت همه افراد جامعه حفظ شود.

ارائه دیدگاه

نامه محمد نوری زاد از اوین به سید حسن خمینی و سیادت سیلی خورده اش

کلمه: محمد نوری زاد در نامه ای به سید حسن خمینی به هتک حرمت ایشان واکنش نشان داد. این آزاده در بند با در خواست از سید حسن خمینی مبنی بر صبوری و مقاومت نامه حضرت امام رایاد آور شد که توصیه فرموده بود اگر از تریبون مجلس به کسی توهین شد، باید به وی فرصت داده‌شود تا درپشت همان تریبون، از خودش دفاع کند و آنرا با وضعیت امروز مجلس صدا و سیما و منابر و تریبون‌های رسمی مقایسه کرد که چگونه با عملکرد خود به آن توصیه‌ی امام، لبخند می‌زنند. متن نامه محمد نوری زاد که در اختیار “کلمه” قرار گرفته است به شرح زیر است:
`
بسم الله الرحمن الرحیم
به سید حسن خمینی عزیز و سیادت سیلی‌خورده‌اش
سید عزیز، رفتاری که با تو بر سر مزار جدت امام خمینی(ره) صورت گرفت، تقاص بدیهی رفتار خود ماست با مردمان بی‌پناهمان. ما به مردمی که از ظلم، از فساد، از پلیدی و تبعیض به تنگ‌آمده‌بودند، وعده دادیم که: اگر به نظام اسلامی ما، “آری” بگویید، ما افق‌های روشنی از آزادی و درستی و ایمان و عدل را به روی شما خواهیم گشود و کاستی‌های تاریخی شما را مرتفع خواهیم ساخت. به آنان وعده دادیم که: اگر به نظام پیشنهادی ما “آری” بگویید، عدل را از حوزه‌ی فهم و حکومت علی(ع) به ساحت زندگی شما خواهیم آورد. و لذت رفتار او با خویشان و غریبگان را به شما خواهیم چشاند. گفتیم: مگر نه اینکه رژیم شاه و رژیم‌های گذشته، قدر شما را ندانستند؟ حال، این “ما” که قدر شما را نیک می‌دانیم. ما شما را بر بلندای کرامت و شرافت انسانی می‌نشانیم و خستگی جهل تاریخی را از تن و فهم شما به در می‌کنیم. ما آمده‌ایم که هویت سیلی‌خورده و تحقیر‌شده‌ی شما را از قهقرا به‌درآوریم و قامت خمیده‌ی شخصیت ملی و مذهبی شما را استقامت بخشیم. اگر در حکومت پهلوی، از هزار فامیل و حاکمیت و غارت آنان در رنج بوده‌اید، ما با اعتنا به آموزه‌های دینی، و آهن گداخته‌ای که علی به صورت برادرش عقیل نزدیک کرد، ریشه‌ی فسادهای خویشاوندی و رفاقت‌های پولی و رانت‌های فرصت‌روب را از سرزمین خود بیرون خواهیم کشید. تجلی یک حکومت ناب و مردمی را به جهانیان نشان خواهیم داد. کاری خواهیم کرد که مردم از سراسر جهان به تماشای عدل و عقل و نظم و رشد ما شتاب کنند.
بله سید عزیز؛ به مردم تحقیرشده‌ی خود گفتیم: اگر ما را بپذیرید، کاری خواهیم کرد که کمونیست‌ها و سایر نحله‌های فکری در دانشگاه‌ها کرسی تدریس داشته باشند. تو گرچه به یاد نداری، اما ما تمام این وعده‌های تمام‌نشدنی را در سفره‌ی آرزوها و باور مردم گذاردیم و به برق همین وعده‌ها از آنان “آری” گرفتیم.
سید عزیز، ما برای اخذ آری از مردم، همه‌ی اعتبار تاریخی و دینی خود را به صحنه آوردیم. مردم ما را باور کردند. و به ما “آری” گفتند. از چریک و توده‌ای و ملی‌گرا، تا مجاهد و مسلمان و ذوب‌شدگان در تشیع. از سنی و یهودی و مسیحی و زردشتی، تا همه‌ی آنانی که می‌خواستند “انسان” باشند. ما با همان وعده‌های چشم‌نواز و شوق‌آفرین، مردم خود را به عقد معامله‌ای فراخواندیم که یک سمتش ما بودیم و سمت دیگرش آنان. موضوع مورد معامله هم همین افق‌های ناب بود. معامله خیلی زود جوش خورد؛ چراکه مردم، جدّ بزرگوار شما را و مردان برجسته‌ای چون مطهری و طالقانی و منتظری و بهشتی را مردانی راستگو می‌دانستند؛ الحق نیز چنین بود. اینان در آزمون‌‌های سخت، امتحان خود را پس داده‌ و به باور عمیق مردم راه یافته‌بودند. اما، سید عزیز، معامله که انجام شد، دغلکاری‌های ما نیز شروع شد. و ما روز به روز و سال به سال، از موضوع آن قرارداد نورانی دور شدیم. مردم به‌خاطر وقوع جنگ، جنگ قدرت داخلی را تحمل کردند. اما جنگ که تمام شد، جنگ مسئولین با مردم شروع شد و این، کمال نامردمی بود. به‌نحوی که ما همان آزادی نیم‌بند زمان شاه را نیز از مردم خود سلب کردیم. با ایجاد چارچوب‌های خشک، مردم خود را به زحمت و نفرت انداختیم. گشایش‌های اجتماعی جایش را به سخت‌گیری‌های کودنانه‌ی ما داد. مردمی که باید از مدیریت ما به آن آرزوهای نورانی دست‌می‌یافتند، خودشان موضوع آوارهای روز به روز ما شدند.
سید عزیز، قبول کن که ما در آن معامله‌ی بزرگ، “غش” کردیم. قبول کن که ما مردم خود را فریفتیم. به جای هزار فامیل، گستره‌ای از غارت‌های لجام‌گسیخته را در آغوش گرفتیم. به افشاگری‌های عباس پالیزدار نگاه کن و ببین چه مردان برجسته‌ای، از مردان ایمانی، تا مردان حکومتی، دست به غارت اموال زده‌اند. این‌ها تنها گوشه‌ای از غارت بزرگان ماست. به مجلس نگاه کن؛ که چگونه با استقلال و قانون شوخی می‌کنیم! به دستگاه قضایی بنگر؛ آیا این بود آن عدالت معهود که امروزه در این دستگاه، دست‌به‌دست می‌شود؟ به دولت بنگر. قرار ما با مردم این بود؟
به‌همین دلیل است که می‌گویم آن سیلی‌ای که دارودسته‌ی رئیس‌جمهور زیر گوش تو زدند، بخشی از تقاص حقوق فراموش‌شده‌ی مردم بود. البته تو نگران آبروی خویش مباش؛ چراکه خدای آبروپرداز، تو را به‌زودی برخواهدکشید، و طراحان کودن آن فتنه را یه سیاهچال بی‌آبرویی درخواهدانداخت.
سید عزیز، در آن روز نامبارک چهاردهم خرداد، در کنار مزار جدّت خمینی(ره)، رهبر ما نیز، نیک سخن نگفت. او با سخنان پدرانه‌ی خود باید آب بر آتش فتنه‌ی رئیس‌جمهور و دارودسته‌ی او می‌افشاند. اما سخنان رهبرمان، متاسفانه، آن آتش فتنه را شعله‌ورتر ساخت. او بار دیگر از طلحه و زبیر گفت و مستقیم و بدون تخفیف، خود را به جای علی(ع) نشاند. من در نامه‌ی اولم به رهبری، همین خطا را متذکر شده‌ام؛ که یعنی ما تنها زمانی می‌توانیم دیگران را طلحه و زبیر بدانیم و خود را علی، که رفتارمان، نعل‌بالنعل، علی‌گونه باشد. علی کجا با مردم خود چنین می‌کرد که ما می‌کنیم؟ علی کجا به مردم خود وعده می‌داد و از پشت به آنها خنجر می‌زد؟
ما یک روز قرار بود شخصیت تحقیرشده‌ی مردم خود را ترمیم کنیم. امروز، مردم ما، یکی از تحقیرشدگان ملت‌های حاضر دنیایند. رهبر ما اما به یک سخن طلایی امام(ره) نیز موکّداً تاکید کرد. اینکه: میزان حال فعلی افراد است. و با همین سخن دیگران را به باد انتقاد گرفت. غافل از اینکه سخن امام، ظاهراً باید با خود ایشان هم مطابقت داشته‌باشد. رهبر ما، بیست‌ویکی‌دوسال است که بعد از کوچ امام عزیز، رهبری جامعه‌ی ما را به عهده دارند و متاسفانه، چندی‌ست که از سیره و راه امام فاصله گرفته‌اند و آن معامله با مردم را به‌کلی از یاد برده‌اند. امروز اغلب اطرافیان و بازوهای اجرایی امام، از وضع موجود و نحوه‌ی رهبری ایشان ناراضی هستند. رهبری که باید درهمه‌حال، شان پدری خود را رعایت کند، مستقیم به جانبداری از فردی بی‌تعادل، پای به صحنه گذارده است. امام هرگز اجازه ندادند نهادهای تحت‌نظر رهبری، مثل شورای نگهبان و صداوسیما، به‌حمایت از کاندیدایی وارد عمل شوند. اما ایشان، دست همگانِ خود را در این حمایت آشکار گشودند. امام دست و پای سپاه و نظامیان را از ورود به کارهای سیاسی و اقتصادی جمع کرد، و ایشان، سپاه و بسیج را، هم در مسائل سیاسی و هم در ورود به معاملات کلان اقتصادی بازگذارد و شتاب آنان را نیز امضا فرمود. در زمان امام، دستگاه قضایی و قاضی مستقل بودند و امروز، آلت دست بزرگترها و بویژه مرعوب ماموران وزارت اطلاعات شده‌اند. در زمان امام، کجا یک رئیس‌جمهور ثروت مردم را غارت می‌کرد؟ امروز، اما میلیاردها پول گمشده، به شوخی گرفته‌می‌شود.
خلاصه سید عزیز، سخن در این خصوص، فراوان است. سرت سلامت و پشتت به رحمت و لطف خدا گرم. ما به تو و آینده امید فراوان داریم. مبادا از صحنه به‌در روی؟
یادمان نرفته آن نامه‌ی شریف امام، که توصیه فرمود اگر از تریبون مجلس به کسی توهین شد، باید به وی فرصت داده‌شود تا درپشت همان تریبون، از خودش دفاع کند. شما خود، مجلس امروز را، صدا و سیما را، و همه‌ی منبرها و تریبون‌های رسمی را تماشا کن که چگونه به آن توصیه‌ی امام، لبخند می‌زنند. لبخندی که می‌توان ذات کرامت و حق و انصاف را در اعماق اصطبل‌گون رویه‌های نادرست آن تماشا کرد.
در فرمان معروف هشت‌ماده‌ای، امام به یک ضرورت اخلاقی نافذ تاکید می‌ورزند؛ این‌که اگر درحین تعقیب نیروهای ضدانقلاب، در یک منزل، یا محل کار، یا هرجا، به مواردی غیراخلاقی برخوردید، حق پیگیری آن موارد را ندارید. اما امروز چه؟ پیشنهاد می‌کنم فیلم بازجویی از همسر سعید امامی را تماشا کنی تا به حال “فعلی” مامورانی که اسم خود را سربازان گمنام امام زمان گذارده‌اند، دست یابی. من پس از دیدن این فیلم از خود پرسیدم: اگر یک روز از تو می‌پرسیدند انقلاب اسلامی موردعلاقه‌ی تو یک روزی به جایی خواهد رسید که به اسم جمهوری‌اسلامی، از یک بانو، با چنین الفاظی بازجویی خواهد شد، ایا باز راضی به انقلاب و برچیدن رژیم شاه بودی؟ با اطمینان به خود پاسخ دادم: هرگز!
امروز، که حال فعلی ما و شما و رهبرمان است، رعایت اخلاق، و مسائل خصوصی مردم و حق و حقوق آنان، یک طنز سر گردنه است؛ حالا کرامت انسانی و خدا و پیغمبر و قرآن و دین خدا بماند!
سید عزیز، آیا داستان کهریزک، حال فعلی ما نیست؟ آیا مگر داغ ننگ چنین فضاحتی از پیشانی ما پاک خواهدشد؟
از نگاه امام، میزان رای مردم بود. امروزه اما میزان، اراده‌ی نیروهای انتظامی و ماموران امنیتی است. در تمام شئونات، از سیاست تا اقتصاد، تا مجلس و دولت و تا دستگاه قضایی، مردم آیا امروز در کجا حاکم‌اند؟
امام می‌فرمود مخالفین تا اسلحه به‌دست نگرفته‌اند، آزادند. حال فعلی امروز ما این‌گونه است که با حس و حالی معنادار، به آزادی مخالفین پوزخند می‌زنیم.
در زمان امام، مجلس از استقلال برخوردار بود. تنوع نمایندگان تماشایی بود، تنوعی که دیگر تکرار نشد. امروز اما مجلس خفیف ما، حتی از پیگیری مصوبات خود عاجز است، تا بلکه بتواند به خواست‌ها و توپ و تشرهای رئیس‌جمهور، به اسم همراهی و مصلحت نظام، شکلی قانونی دهد.
سید عزیز، قبول می‌کنی که راز ناسزاها و بی‌ادبی‌های آن روز، در اسائه‌ی ادبی‌ست که خود ما به ساحت حق مردم روا داشته‌ایم؟ روزگار ما در فردا و فرداها، اسف‌بارتر از این خواهد بود. وقتی یک “بی‌تربیتی” فرصت ابراز پیدا می‌کند، همین بی‌تربیتی می‌تواند در فردای خود ما، مطالبات گستاخانه و بی‌ادبانه‌ای داشته باشد. دیروز، این بی‌تربیتی به سمت تو احاله داده‌شد، اما فردا، همین بی‌تربیتی از دامان خودشان خواهدآویخت؛ چراکه بی‌تربیتی سامان‌پذیر نیست. مگر شعبان‌ بی‌مخ‌ها را می‌شود در چارچوبی جای داد و انتظار تحرک در همان محدوده را داشت؟
سید عزیز، خداوند تورا و آبروی تو را برخواهد کشید، و به‌همین نسبت، بار سنگینی امانتی بر شانه‌های تو واخواهدنهاد. خودت را برای روزهای گدازنده‌تر مهیا کن. تو، نور چشمی. مباد که من، فراتر از فهمی که باتوست، تنها به نسبت تو با امام چشم داشته باشم. فردا با تو، و با مردمانی‌ است که خواهان حق و حقیقت‌اند و از پلیدی و زشتی بیزارند.
با احترام و ادب- محمد نوری زاد- زندان اوین

بیانیه ی زهرا رهنورد: آزادی زندانیان سیاسی و انتخابات آزاد؛ کف مطالبات جنبش سبز



کلمه: زهرا رهنورد در آستانه بیست و دوی خرداد با صدور بیانیه ای با گرامیداشت حرکت سبز مردم، بار دیگر کف خواسته های مردم و فعالان سیاسی را عنوان کرد و خواستار آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و عذرخواهی از سید حسن خمینی شد.
به گزارش جرس متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسمه تعالی
بیست و دوم خرداد روزی است که ملت سلحشور ایران حماسه ای پرشکوه را با دریافتی مدرن از رأی و انتخابات آفرید و با حضور میلیونی پای صندوقهای رأی، نشان داد که خواهان تغییرات اساسی است: تغییر و اصلاح نگرش حاکمیت به انسان و اسلام، تنوع و کثرت قومی و فرهنگی، و نحوه کشورداری. رئوس آرمانهای نهفته در بطن این حضور میلیونی چنین بود:
• احترام به انسان و هستی والای او، و نه تحقیر و دروغ و بدبینی به انسان
• احترام به آزادی – آزادی بیان، قلم و اندیشه – نه خفه کردن حلقومها و بستن روزنامه ها و تک بعدی کردن رسانه ها
• احترام به انتخابات آزاد، و نه مهندسی شده و فرمایشی
• احترام به آزادیهای فردی، احترام به اقلیتهای زبانی و قومی، و احترام به تنوع و تکثر اندیشه ای و فرهنگی
• آزادی زندانیان سیاسی و دانشجویان ستاره دار و نه اخراج آنها از دانشگاهها و انواع محرومیتهای تحصیلی و شغلی
• احترام به زن، شأن، و مساوات بشری و رفع تبعیض، و نه تحقیر و تبعیض و صیغه و تعدد زوجات در دنیای مدرن و ترتیب قوانین قیّم مآبانه ای که اسلام عزیز، از این نحوه نگرش فرسنگها به دور است و راهگشای همه معضلات بشری در هر عصر و هر نسلی است.
اما شگفتا که تمام آرزوهای ملت ایران برای تغییر با یک مهندسی پنهانی و دستکاری در رأی مردم بر باد رفت؛ اقدامی که ابتدا به تقلب در انتخابات و بعدها به کودتای انتخاباتی مشهور شد.
از فردای بیست و دوم خرداد، مردم صادقانه و مشفقانه اعلام کردند «رأی ما کجاست» که ناگهان بصورت بیسابقه ای با ضرب و شتم و سرکوب و گلوله و زندان و مرگ و شهادت روبرو شدند؛ اقدامی که هیچ حاکمیتی در حق ملت خود انجام نمی دهد، مگر آنکه بخواهد به دیکتاتوری خود افتخار کند.
ملت در روز پرشکوه بیست و پنجم و سی ام خرداد، گل سکوت ارائه داد و گلوله آتشین دریافت کرد و به یاد روزهای انقلاب کبیر اسلامی که می گفت «ما به تو گل دادیم، تو به ما گلوله»، ملت بزرگ ایران حق خواهی شرافتمندانه خود را تکرار کرد. اما حاکمیت، گره ای را که می توانست با سر انگشت تدبیر حل کند به دندانهای کُند، تیر و تفنگ، و زندان سپرد و کاه مطالبات را به کوهی از مطالبات تبدیل کرد و امروز شاهد مقاومت و تعمیق جریان عظیم جنبش سبز در بستر تاریخی و معاصر ایران هستیم.
و اینک در سالگرد حماسه بیست و دوم خرداد، همچنان صبر و مقاومت بر سر تغییر در صور مطالبات مردم قرار دارد و این درحالیست که بحران هویت و وحدت، آرامش کشور را مخدوش کرده است.
اما هنوز هم فرصت باقی است. جنبش سبز که از بطن اصلاحات برخاسته، برانداز نیست بلکه اصلاحگر و در پی تحقق خیر عمومی است، لهذا حاکمیت می تواند به حداقلهای مطالبات ملت پاسخ مثبت دهد و بطور نسبی شرایط بحرانی را آرام نماید و بر دل مادران و فرزندان و خانواده های داغدار مرهم نهد. کف خواسته های ملی که بارها و بارها از زبان فعالین سیاسی و احزاب و گروهها و انجمنها مطرح شده را می توان چنین دانست:

۱٫ آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی
۲٫ آزادی مطبوعات، قلم، بیان و اندیشه
۳٫ برگزاری انتخابات آزاد
۴٫ اقدام به حل و فصل قوانین تبعیض آمیز و قیّم مآبانه نسبت به زنان
۵٫ موضعگیری واقع گرایانه در برابر تحریمهایی که عمدتاً ناشی از رفتار غلط حاکمیت در سطح ملی و بین المللی است، با جلب رضایت مردم
۶٫ احترام به اقلیتها و ایجاد امکانات رشد و توسعه فرهنگی برای تکثرهای قومی و زبانی بعنوان فرصتی برای شکوفایی، با اعتماد بر وحدت ملی
۷٫ عذرخواهی و دلجویی از بیت مکرم حضرت امام خمینی (ره) و عذرخواهی از شخص حاج سید حسن آقای خمینی، رزمنده دیرینه جبهه های جنگ تحمیلی و عالم امروزی حوزه های علمیه و تنبیه حرمت شکنان.

والسلام علی من التبع الهدی

چه کسی مردم را تسلی می دهد؟ نوشته ای از ژیلا گلعنبر برای مادر فرزاد کمانگر

اخبار روز: 

... ورق پاره هایم این روزها حکایت و شکایتی است از آن یکشنبه. لرزش انگشتان دستم نشان از شوک خبر دارد.به عزا نشسته ام.
    مادر فرزاد را در خیال میبینم که گیسو پریشان کرده و مویه میکند؛ که این آداب زنان این منطقه است؛ وقتی که عزیز جوانی را از دست میدهند! مهرداد را میبینم که چمباتمه زده، برسر میکوبد و ناآرام است. قرار نبود اینطور شود! شاگردان فرزاد منتظرند.
    هنوز پلاکاردهای دانش آموزانش را از یاد نبرده ایم: "اعدام پاداش معلم نیست." به گمانم سال گذشته بود که آن تحصن برگزار شد.
    آن پلاکاردها در میدان بسیج ، روبه روی دادگستری سنندج در دست شاگردان فرزاد بود؛ که از کامیاران برای اعتراض به حکم اعدام فرزاد آمده بودند.
    و مادرش را از خاطر نبرده ایم که در یکدستش "قرآن" و در دست دیگرش "پرچم ایران نگاه داشته بود؛ و در وسط میدان نشسته بود. و در حالیکه همه خانواده فرزاد به این تحصن اعتراضی مسالمت آمیز نظارت میکردند، مدام به متحصنان گوشزد میکردند :
    "هیچکس شعار ندهد"! و آن تحصن بدون شعار پس از دو ساعت پایان یافت. در واقع آن تحصن برای اعتراض به احکام اعدام کوردها بود: از جمله فرزاد، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و...آن هنگام هنوز حکم شیرین را نداده بودند.
    کمی بعد وقتی ازدادگستری اعلام شد: "یکنفر به نمایندگی از طرف همه بیاد اینجا"!؛ مردم پسر چهارساله فرهاد وکیلی را روی دست گرفتند و گفتند: "این نماینده ماست".
   ... چقدر مادر فرزاد امیدوار بود و با لبخند از مردمی که از سقز، دیواندره، کامیاران، سنندج ، کرمانشاه و دیگر شهرها آمده بودند.
    تشکر کرد و امید او و خانواده اش، ما را امیدوارتر کرد...

گزارشی از نحوه قتل رامین پوراندرجانی

خبرگزاری هرانا - در حالی که مقامات قضایی و نظامی جمهوری اسلامی پس از تناقض گویی های فراوان درباره مرگ رامین پوراندرجانی، سکوت اختیار کرده اند، اطلاعات یک منبع مطلع و اسناد رسیده به "روز" نشان میدهد این پزشک جوان خودکشی نکرده و مرگ او دلیل دیگری غیر از مسمومیت دارد.
به گزارش روز، رامین پوراندرجانی، به عنوان پزشک وظیفه، جان باختگان بازداشتگاه کهریزک را معاینه کرده بود و پس از آن به صورت مرموزی درگذشت. مقامات مسئول، ابتدا علت مرگ او را سکته قلبی و سپس خودکشی اعلام کردند؛ در نهایت هم پزشکی قانونی اعلام کرد مرگ این پزشک جوان به علت مسمومیت بوده است. اما مدارکی که در اختیار روز قرار گرفته نشان میدهد اظهارات مقامات مسئول در زمینه قتل رامین پوراندرجانی، واقعیت نداشته است.

براساس این مدارک، ستوان نوریان، افسر کلانتری 129 تهران در گزارش خود از صحنه قتل رامین پوراندرجانی نوشته است: "آثار کبودی و خون مردگی در اطراف گردن مشهود بود".  این گزارش اولیه افسری است که به عنوان اولین فرد از سوی مراجع قضائی در صحنه قتل رامین پور اندرجانی حاضر شده است.
اما این امر از سوی پزشکی قانونی کاملا نادیده گرفته شده و بدون هیچ گونه اشاره ای به این موضوع و توضیح اینکه علت آثار کبودی و خون مردگی در گردن رامین پوراندرجانی چه بوده، در گواهی صادر شده، دلیل مرگ این پزشک جوان مسمومیت ذکر شده است. پزشکی قانونی البته درباره نوع مسمومیت نیز هیچ گونه توضیحی نداده است.
به دنبال افشای این مسئله رضا قلی پوراندرجانی، پدر رامین پوراندرجانی در نامه ای به مراجع قضایی و بازپرس پرونده نوشته: "مرگ رامین حالت طبیعی نداشته و خودکشی نکرده و  صورت جلسه اولین معاینه محل  زمان کشف جسد در محل کار رامین دلالت دارد که رامین را از ناحیه گردن خفه کرده اند".
او براین اساس خواهان مشخص شدن واقعیت قتل فرزندش شده است.
پس از رسیدن سند مربوط به این گزارش با پدر رامین پوراندرجانی تماس گرفتیم.او نیزگزارش مربوط به وجود آثار کبودی و خون مردگی در اطراف گردن فرزندش را تایید کرد و گفت این گزارش در پرونده رامین موجود است.
پدر رامین پوراندرجانی که با طرح شکایت، خواهان معرفی و محاکمه قاتلان فرزندش شده است، به "روز" می گوید: "اول گفتند خودکشی کرده و حتی وصیت نامه هم درآوردند.بعد گفتند ایست قلبی کرده است. بعد هم گفتند که مسمومیت دارویی بوده، اما ما حتی یک درصد این ادعاها را قبول نداریم و شکایت کرده ایم اما تاکنون پاسخی نگرفته ایم."
وی می افزاید: "من بچه ام را سالم و بانشاط و پرامید تحویل دادم.او رفت تا به مملکتش خدمت کند اما حتی جنازه اش را نیز نگذاشتند ببینیم و... اما من شکایت کرده ام و منتظرم پاسخی بدهند. هر چند که  فرزند دانشجوی دیگری دارم که به خاطر او زیاد حرف نمی زنم و..."
آقای پوراندرجانی که هفته گذشته مدرک پزشکی فرزندش را دریافت کرده، می گوید: "بچه من 19 سال تمام زحمت کشید و درس خواند اما مدرکش را هم ندید و هفته گذشته من مدرک پزشکی او را گرفتم و..."
وصیت نامه ای در کار نبود
همزمان گزارش "روز" از نحوه تدفین پیکر رامین پوراندرجانی نیز حاکی از آن است که مسئولان اجازه رویت پیکر رامین را به خانواده و نزدیکان او در تبریز ندادند.
یکی از نزدیکان رامین پوراندرجانی در این زمینه توضیحاتی به "روز" داده است: "غسل میت و پوشاندن کفن به رامین در تهران و بدون حضور خانواده او انجام شد و درخواست خانواده رامین برای تعویض کفن فرزندشان در تبریز از سوی مسئولین رد شد؛ به خانواده رامین حتی اجازه ندادند پیکر بی جان فرزندشان را ببینند و اصرار خانواده رامین برای رویت پیکر فرزندشان در تبریز بی نتیجه ماند. همین نشان میدهد که موارد پنهانی وجود داشته که نمی خواستند خانواده پیکر رامین را ببینند."
وی می افزاید: "مسئولان نیروی انتظامی جنازه را تا تبریز آوردند و همین که رسیدند جنازه را بدون معطلی دفن کردند و حتی اجازه ندادند جنازه رامین بر اساس عرف و رسوم خانواده او به خاک سپرده شود."
وی همچنین توضیح میدهد که وجود هر گونه وصیت نامه ای از سوی رامین که سردار احمدی مقدم ادعا کرده بود، از سوی بازپرس جنایی پرونده تکذیب شده و برخلاف ادعاهای احمدی مقدم، رامین در اتاق شخصی خود در بهداری ناجا به قتل رسیده است نه در خوابگاه گروهی.
پیشتر دوستان رامین پوراندرجانی  به "روز" اعلام کرده بودند که رامین قبل از مرگ از "در خطر بودن جانش" ابراز نگرانی کرده بود.
براساس گزارش های منتشر شده، رامین پوراندرجانی به عنوان پزشک وظیفه، 4 بار به بازداشتگاه کهریزک رفته و چند تن از قربانیان حوادث پس از انتخابات، از جمله محسن روح‌الامینی را پیش از مرگ معاینه کرده بود.
رامین پوراندرجانی قبل از مرگ با حضور در کمیته ویژه پی گیری مجلس، محل شهادت محسن روح‌الامینی را بازداشتگاه  کهریزک و علت شهادت او را شکنجه در زندان عنوان کرده و گفته بود که: "محسن را با وضعیت اسف‌باری بعد از شکنجه‌های جسمی شدید دو روز قبل از مرگش نزد من آورده بودند. حال جسمی او بسیار وخیم بود و امکانات پزشکی من هم بسیار محدود، ولی آنچه توانستم برای نجات وی کردم. در همان زمان بود که از سوی مسئولان کهریزک تهدید شدم که در صورت توضیح علت جراحات وارده بر مجروحان کهریزک از ادامه زندگی باز خواهم ماند".

بازداشت سه تن از اعضای خانواده کیارش کامرانی

خبرگزاری هرانا - اعضای خانواده کیارش کامرانی یکی از بازداشت شدگان حوادث 6 دی ماه (عاشورا) در تهران، در جریان ملاقات هفتگی با وی بازداشت شدند.

به گزارش ادوار نیوز، پدر، خواهر و برادر این دانشجوی زندانی که با توجه به رای دادگاه تجدیدنظر به 6 سال حبس محکوم شده است، اواسط هفته به اتهام "تبلیغ علیه نظام" در سالن ملاقات با زندانیان بند 350 اوین بازداشت شدند و منزلشان نیز مورد تفتیش قرار گرفت.

پدر و خواهر کیارش کامرانی بعدتر آزاد شده اند اما "مهدی کامرانی" برادر وی همچنان در بند 350 اوین در بازداشت است.

احضار مجید توکلی از زندان به دادستانی برای تکذیب نوشته هایش

خبرگزاری هرانا - مجید توکلی دانشجوی زندانی دانشگاه امیرکبیر روز گذشته از زندان اوین به دادستانی منتقل شده و به دلیل نوشته هایش مورد تهدید قرار گرفت.

به گزارش دانشجونیوز، دادستانی تهران روز گذشته مجید توکلی را مورد نوشته های اخیرش تهدید کرده و به وی گفته است: "ما هر بلای به خواهیم می توانیم برسر شما بیاوریم. بهتر فراموش نکنی که در حال حاضر در زندانی. هنوز نمی دانی استبداد و بیداد کی هست و چه کاری می تواند انجام دهد!"

این احضار و تهدید پس از انتشار دو نوشته اخیر مجید توکلی "برای تغییر" و "ما آینده را می سازیم" انجام شده است.


دادستان تهران از مجید توکلی خواسته است که با نوشتن متن تکذیبه ای، نامه خود را که در آن اعلام کرد "رهبران سبز را تنها نگذارید" به سرعت تکذیب کند.


مجید توکلی عضو انجمن اسلامی پلی تکنیک در نوشته اخیر خود از شانزدهم آذر ماه گذشته و پس از سخنرانی در صحن دانشگاه امیرکبیر بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.

بازداشت چند شهروند مهابادی به اتهام همکاری با احزاب مخالف

خبرگزاری هرانا - چند شهروند مهابادی طی روزهای اخیر به اتهام همکاری با احزاب مخالف نظام، توسط نیروهای امنیتی در این شهر بارداشت شدند.
به آژانس خبری موکریان، شیرکو سبیلی، سالار شباهنگ، و اسماعیل افشین از جمله این بازداشت شدگان می باشند.
گفتنی است این افراد اخیرا از بازداشتگاه به زندان مرکزی مهاباد منتقل شده اند.

بازداشت مشتاق سمندری شهروند بهایی ساکن بابل

خبرگزاری هرانا – مشتاق سمندری، شهروند بهایی ساکن بابل پس از احضار به دادسرای شهر بابل توسط اداره اطلاعات این شهر بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مشتاق سمندری شهروند بهایی ساکن بابل که در روز سه شنبه 18 خرداد 89 به دادسرای انقلاب شهر مزبور احضار شده بود پس از معرفی به دادسرا از وی خواسته می شود به اداره اطلاعات بابل مراجعه کند. نامبرده پس از مراجعه به اداره اطلاعات بابل , بازداشت شده و از آن محل به دادسرای انقلاب بابل برده می شود و در آنجا حکم بازداشت مشتاق سمندری صادر می شود سپس از همان مکان به بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری منتقل می گردد .
قابل ذکر است برادر مشتاق سمندری به نام مشفق سمندری از ماه پیش برای گذراندن محکومیت 6 ماهه در بازداشت می باشد .

در تدوام سرکوب فعالین آذربایجانی، دو فعال مدنی آذربایجان بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا – حیدر کریمی روزنامه نگار و فعال مدنی آذربایجانی ظهر دیروز توسط مامورین اداره اطلاعات شهرستان خوی و محمود فضلی از فعالین مدنی آذربایجان در تبریز بازداشت شدند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، حیدر کریمی، روزنامه نگار سرشناس آذربایجانی ظهر دیروز سه شنبه مورخ 18 خرداد ماه در یکی از خیابان های شهر خوی توسط اداره اطلاعات این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. مامورین وزارت اطلاعات پس از بازداشت این فعال مدنی آذربایجانی به منزل پدری وی مراجعه نموده و اقدام به تفتیش منزل نمودند و برخی کتاب ها و کامپیوتر شخصی وی را ضبط نمودند.

هم چنین آقای محمود فضلی از دیگر فعالین مدنی آذربایجانی روز گذشته در شهر تبریز بازداشت شده است، پیش از 31 تن از فعالین مدنی آذربایجان در اقدامی سازمان یافته و در آستانه چهارمین سالگرد اعتراضات صورت گرفته به توهین روزنامه ایران به ترک های آذربایجان بازداشت و هم اکنون 14 تن از ایشان در بازداشت وزارت اطلاعات بسر می برند.

شایان ذکر است آقای کرمی فارغ التحصیل کارشناسی اقتصاد نظری از دانشگاه بو علی همدان است وی سابقا دبیر انجمن ادبی بیان، مدیر مسئول نشریه ی دانشجویی ایلدیریم در دانشگاه بو علی، عضو هیئت تحریریه ی نشریه ی بلوت و عضو تشکل شهریار در دانشگاه پزشکی همدان، عضو شورای نویسندگان هفته نامه ی سنای همدان، دبیر دومین فستیوال نشریات دانشجویی آذربایجان، عضو هیئت نظارت کانون نشریات دانشجویی آذربایجان و عضو شورای مرکزی موسسه غیر دولتی اورین و از اعضای موسسه غیردولتی آیدین سحر است.

گفتنی است، کریمی پیش از این در خردادماه 1382 به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی در همدان دستگیر و به مدت 2 ماه در بازدشتگاه اداره اطلاعات همدان مورد بازجویی قرار گرفته است.

مسئول روابط عمومی شرکت واحد دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شد

خبرگزاری هرانا - صبح امروز، چهارشنبه 19 خردادماه، سعید ترابیان، مسئول روابط عمومی شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه، توسط هجوم نیروهای امینتی به منزلش در کرج دستگیر شد.
علت دستگیری این فعال کارگری نامشخص است و تاکنون از محل نگهداری وی اطلاعی در دست نیست.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، مامورین وزارت اطلاعات با ورود به منزل آقای ترابیان برای مدت طولانی منزل وی را مورد تفتیش قرار دادند و بعضی از وسائل شخصی ایشان مجمله تلفن های همراه  خود و همسرش و کیس کامپیوتر را ضبط کردند.
آقای سعید ترابیان 40 ساله بیش از 13 سال سابقه کار دارد و در جریان اعتصابات سال 84 کارگران شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه دستگیر و بیش از 2 ماه در بازداشت بسر برد . او هم چنین 4 سال از کار تعلیق شد و در این مدت از حقوق و مزایا محروم بود.
لازم به یادآوری است که رهبران سندیکای اتوبوس رانی تهران و حومه آقایان منصور اسانلو و ابراهیم مددی تنها به دلیل حق داشتن سندیکای کارگری مدت هاست که در زندان به سر می برند.

انتقال بهزاد باقری به زندان مرکزی اصفهان و احضار اعضای خانواده وی

خبرگزاری هرانا - بهزاد باقری، از اعضای دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب(داب) پس از گذشت 11 روز از بازداشت، طی تماس تلفنی اعلام کرد که به بازداشتگاه امنیتی الف - تا (بند حفاظت اطلاعات) در زندان مرکزی اصفهان منتقل شده است.
هم چنین، مادر و یکی دیگر از اعضای خانواده باقری، در روزهای اخیر به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در اصفهان احضار شده‌اند.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، فشار بر فعالان دانشجویی طیف چپ در اصفهان، در حالی ادامه می‌یابد که پیش از این، بهمن خدادادی، از فعالان دانشجویی این طیف، بازداشت شده بود.
بهزاد باقری دانشجوی دانشگاه تهران، در نشریات دانشجویی «خاک» و «طلوع» فعال بود و پیش از این در جریان بازداشت گسترده دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب در سال 86 بازداشت شد.

بازداشت رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بابلسر

خبرگزاری هرانا - طی چند روز اخیر نیروهای امنیتی استان مازندران اقدام به دستگیری طاری رئیس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در شهرستان بابلسر کردند.
به گزارش دانشجونیوز، این اقدام نیروهای امنیتی در جهت فشار بر فعالین سیاسی استان مازندران در آستانه برگزاری سالگرد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است. تاکنون علت بازداشت و اتهام وی از سوی نیروهای امنیتی و قضائی ذکر نشده است.

طاری که از مسئولین اداره آموزش و پرورش شهرستان بابلسر در دولت اصلاحات بود به گفته مقامات قضائی هم اکنون در بند ویژه زندان متی کلای بابل در کنار دانشجویان به سر می برد.

در ادامه منابع دانشجویی استان مازندران گزارش می دهند که حال این فعال سیاسی استان مازندران به شدت وخیم گزارش شده و پزشک زندان متی کلای بابل مشکل قلبی وی را تائید کرده است، ولی مقامات قضائی و دادستانی بابلسر تحت فشار اداره اطلاعات استان مازندران در روزهای اخیر  هیچ گونه توجهی به این موضوع نداشته اند.

طاری در ماه های اخیر به همراه علی اکبر سروش و احمد میری از اعضای جبهه مشارکت استان مازندران و از اعضای ستاد میرحسین موسوی در استان مازندران توسط اداره اطلاعات استان مازندران دستگیر شده و در زندان اداره اطلاعات ساری و زندان متی کلای بابل بازداشت بوده اند.

لازم به ذکر است در چند روز اخیر جنبش سبز استان مازندران در بیانیه ای به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری از کلیه مردم سبز  استان مازندران دعوت کرد تا در روز 22 خرداد به همراه دانشجویان این استان در راهپیمائی اعتراضی سکوت سبز شرکت کنند.

چهار سال حبس و 74 ضربه شلاق برای محمد حسین سهرابی راد، از اعضای ستاد کروبی

خبرگزاری هرانا - محمدحسین سهرابی، از زندانیان سیاسی گمنام حوادث پس از انتخابات از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به چهار سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شده است.
به گزارش ادوارنیوز، وی در جریان انتخابات از اعضای ستاد مهدی کروبی بوده و اتهامات وی "تشویش اذهان عمومی"، "فعالیت تبلیغی علیه نظام"، "نشراکاذیب و توهین به مقامات" عنوان شده است.

آقای سهرابی راد در ارتباط با قضایای بازداشتگاه کهریزک بازداشت شده است و از شهریور تاکنون نزدیک به 10 ماه است که در زندان به سرمی برد.
گفتنی است یکی از اعضای خانواده ی محمد حسین سهرابی راد در جنگ ایران و عراق کشته شده و وی جزء خانواده ی شهدا محسوب می شود.

به مناسبت سالگرد آغاز جنبش بزرگ مردم ایران

به مناسبت سالگرد آغاز جنبش بزرگ هم وطنانمان و
در پشتیبانی از خواسته های انسانی و به حق مردم کشور مان،
برای همبستگی با مادران سوگوار سر زمینمان ،
برای همدردی با مادران داغدیده خاوران، این محنت کشیدگان ۲۸ سال گذشته ،
برای هم صدایی با خانواده های فرزند در بند این آب و خاک ،
دست در دست ، در سراسر جهان ، با قامتی بر افراشته ،
به راهمان ادامه خواهیم داد و لحظه یی را در سکوت و فراموشی سپری نخواهیم کرد .
از این رو ، در روز شنبه ۲۲ خرداد هم صدا با همه حامیان مادران عزادار در دنیا و
همراه با گروه های مختلف در شهر دورتموند و کلن به اعتراضات خود ادامه خواهیم داد و
خواهان :

۱ - آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی -عقیدتی
۲ - قطع فوری شکنجه و اعدام
۳ - معرفی و محاکمه عاملان این جنایات
می باشیم .

محل و زمان تظاهرات در دورتموند : ساعت ۱۴.۳۰ در خیابان کاتارینن ، روبروی بانک مرکزی دورتموند
محل و زمان تظاهرات و مارش سکوت در کلن , ساعت ۱۷ : Neumarkt
گردهمایی :  Heumarkt

همصدا برای صلح ، آزادی و دموکراسی در ایران
حامیان مادران عزادار ایران
مادران صلح -دورتموند -آلمان
http://madaransolhdortmund.blogspot.com/
http://madaransolhdortmund.blogspot.com/2010/06/blog-post_10.ht