۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

• کانون مدافعان حقوق بشر: فعالان جهانی حقوق بشر در اعتراض به رفتار خشونت آمیز نسبت به نرگس محمدی و عبدالرضا تاجیک یکصدا شدند ...

اخبار روز:

سایت کانون مدافعان حقوق بشر: گزارش‌های موجود نشان می‌دهد که فعالان جهانی حقوق بشر در اعتراض به برخورد با زندانیان سیاسی در ایران معترض هستند و ا ز نهادهای بین‌المللی خواسته‌اند تا در مقابل خشونت برعلیه زندانیان سیاسی در ایران ایستادگی کنند. در دو ماه گذشته بیش از هر وقت دیگری روزنامه‌نگاران و فعالان حقوق بشر در ایران از سوی مامورین امنیتی و دستگاه اطلاعاتی دولت مورد تهدید و ارعاب قرا می‌گیرند. نرگس محمدی و عبدالرضا تاجیک، از فعالان سیاسی، مدافعین حقوق بشر و روزنامه‌نگار در آخرین روزهای خرداد ماه امسال در ایران بازداشت شدند و به شدت مورد ضرب و شتم و فخاشی قرار گرفته‌اند. گزارش‌های موجود نشان می‌دهد که نرگس محمدی بعد از آن که با خشونت در مقابل فرزندان خردسال خود بازداشت شد در همان شب نخست مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و همچنین به اعمال شکنجه‌های غیر اخلاقی نیز تهدید شده است. عبدالرضا تاجیک نیز همان‌طور که به خانواده خود خبر داده است در هنگام بازجویی و در حضور معاون دادستان مورد هتک حرمت قرار گرفته است. همین مسایل باعث شده است تا فعالان جهانی حقوق بشر یکبار دیگر زندان‌های ایران را مورد اشاره قرار دهند و خواهان پایان رفتارهای غیر انسانی در زندان‌های ایران شوند. در همین رابطه‍ی شیرین عبادی برنده صلح نوبل اتفاقات اخیر را نشانه مرگ قوه قضاییه در ایران دانسته است ولی هنوز مسئولین ایرانی واکنشی به این اعتراض‌های جهانی نشان نداده‌اند و حتی حاضر نشده‌اند تا با آسیب‌دیدگان زندان‌های ایران ملاقات کنند. در حال حاضر بیش یک هفته از خبر هتک حرمت به عبدالرضا تاجیک می‌گذرد و بیش از یک هفته است که خانواده این روزنامه‌نگار زندانی از تقاضای تاجیک برای ملاقات با دادستان تهران خبر داده‌اند اما همچنان این روزنامه‌نگار زندانی در اوین به سر می‌برد بدون آن که مسئولین نسبت به هتک حرمت او واکنش نشان داده‌اند. وضعیت نرگش محمدی نیز شرایط بحرانی را تجربه می‌کند. او روز به روز بیشتر گرفتار فلج عضلانی می‌شود. خبرهای موجود می‌گویند که حتی پزشکان نیز از درمان او در مدت زمان کوتاه به کلی نا امید شده‌اند. نرگس محمدی وقتی بازداشت شد در سلامت به سر می‌برد اما از زمان آزادی گرفتار فلج عضلانی شده است. به نظر می‌رسد او مورد هجوم و برخورد شدید فیزیکی قرا گرفته باشد. به تازگی گزارش‌گران بدون مرز نیز با جدیت نسبت به این برخوردها اعتراض کرده‌اند. در بیانیه این گروه آمده است:

عبدالرضا تاجیک روزنامه‌نگار و عضو کانون مدافعان حقوق بشر در زندان قربانی بدرفتاری و تعرض شده است. این روزنامه نگار زندانی در ملاقات روز ۲۳ تیرماه در زندان اوین به اعضای خانواده خود اعلام کرده است که در نخستین شب بازداشت در حضور معاون دادستان تهران مورد بدرفتاری و " هتک حرمت" قرار گرفته است. محمد شریف وکیل وی در این باره گفته است که این اصطلاح در پرونده های قضایی می‌تواند " آزار جسمی و جنسی " معنا شود.    با توجه به اینکه در سالن ملاقات اظهارات زندانی با خانواده از سوی مسئولان زندان برای کنترل و ممانعت از انتقال اطلاعات ضبط می شود، عبدالرضا تاجیک نتوانسته است آزادانه در باره چگونگی " هتک حرمت" به خود توضیح دهد. در تاریخ ٩ مرداد ماه ۱۳۸۸ مهدی کروبی یکی از نامزدان انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در نامه‌ای سرگشاده وجود شکنجه، بدرفتاری و تجاوز به زندانیان در زندان‌های جمهوری اسلامی را تائید کرد. وی در این نامه که انتشارش منجر به توقیف روزنامه اعتماد ملی شد، نوشته بود : " عده‌ای از افراد بازداشت شده مطرح نموده‌اند که برخی افراد با دختران بازداشتی تجاوز نموده اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده‌است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده‌اند به طوری که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده‌اند و در کنج خانه‌های خود خزیده‌اند " علیرغم تکذیب‌های مکرر مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران و اعمال فشار بر زندانیان و خانواده‌های آنها برای بازپس گیری شکایت و اظهارات خود، اما برخی از زندانیان پس از خروج از کشور آزار های جنسی علیه خود را تائید کردند. دست کم چهار تن از حرفه‌کاران رسانه‌ها و فعالان سیاسی شواهدی در تائید این امر را در اختیار گزارش‌گران بدون مرز قرار داده‌اند. گزارش‌گران بدون مرز در این باره اعلام می‌کند : " از یک سال پیش به جامعه جهانی از آنچه که در سکوت زندان‌های ایران می‌گذرد، هشدار داده شده است. چند جنایت دیگر باید انجام گیرد که نهادهای بین‌المللی واکنش مناسب نشان دهند؟ زمان آن فرا رسیده که خانم ناوانتم پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، مقامات جمهوری اسلامی ایران را وادار به پذیرش گزارش‌گر ویژه سازمان ملل در امر شکنجه کند تا وی بتواند در باره بد رفتاری با زندانیان در زندان‌های ایران تحقیق و بررسی کند." گزارش‌گران بدون مرز یاد آور می شود که عبدالرضا تاجیک در تاریخ ٢٢ خرداد دستگیر شد اما نزدیک به یک ماه مقامات قضایی ایران علت و محل بازداشت وی را اعلام نکردند. بازداشت و نگاهداری مخفیانه زندانی شکلی از " ناپدید کردن اجباری" و نقض حقوق بین‌المللی است و می‌تواند از مصادیق جنایت علیه بشریت بشمار آید. محمد شریف وکیل عبدالرضا تاجیک تاکنون نه به پرونده موکل خود دسترسی داشته است و نه توانسته است وی را ملاقات کند.
این گزارش‌ها نشان می‌دهد که موج تازه‌ای بر علیه رفتارهای غیر انسانی مامورین امنیتی ایران شکل گرفته است. آیا باز هم مسئولین ایرانی به برخورد غیر مدنی با زندانیان سیاسی اقدام می‌کنند؟

 

 

از آزار و اذيت محمد مصطفايی دست بردارید

خبرگزاری هرانا - سازمان عفو بين‌الملل با انتشار بيانيه‌ای از مقام‌های جمهوری اسلامی خواست از آزار و اذيت محمد مصطفايی و خانواده‌اش دست بردارند.

در اين بيانيه که روز چهارشنبه منتشر شد، آمده است که آقای مصطفايی پس از بازجويی توسط مقام‌های امنيتی و قضايی، محل را ترک کرده و از آن زمان اطلاعی از وی در دست نيست. اين در حالی است که همسر و برادر همسر محمد مصطفايی شنبه شب توسط ماموران دستگير شده‌اند. سازمان عفو بين‌الملل در ادامه‌ی بيانيه‌ی خود ابراز نگرانی کرده است که بازداشت اين دو تنها به دليل فشار بر آقای مصطفايی صورت گرفته است.

 

نامه شيرين عبادی به گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد

متعاقب اطلاع از وضعیت وخیم آقای عبدالرضا تاجیک و با عنایت به این که از ناحیه مسئولین قضائی تا کنون اقدام موثری صورت نگرفته است خانم دکتر شیرین عبادی اقدام به ارسال شکوا ئیه ای خطاب به گزارشگران حقوق بشر نموده است. متن نامه خانم عبادی به شرح زير است. گزارشگر محترم سازمان ملل متحد در امور شکنجه
گزارشگر محترم سازمان ملل متحد در مورد بازداشت‌های خود سرانه
گزارشگر محترم سازمان ملل متحد در مورد حمایت از مدافعان حقوق بشر

عالی‌جنابان، احترامأ به استحضار می‌‌رساند:
آقای عبدالرضا تاجیک خبرنگار با سابقه و همکار مطبوعاتی اینجانب در کانون مدافعان حقوق بشر، برای سومین بار- پس از انتخابات ریاست جمهوری- توسط مأمورین امنیتی و بر خلاف ضوابط قانونی در تاریخ ۱۳۸۹/۳/۲۲ دستگیر می‌‌شود. نامبرده در تمامی مدت در سلول انفرادی نگهداری شده و تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار می‌‌گیرد تا به گناه ناکرده اقرار کند- تا حدی که طی‌نامه ای خانواده او خطاب به رئیس قوه قضائیه، عنوان کرده اند که تاجیک در زندان و در حضور معاون دادستان تهران مورد سخت‌ترین و کثیف‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفته و "هتک حرمت" شده است و با وجودی که کتباً مراتب به دادستان تهران اطلاع داده شده بود اما وی ترتیب اثر نداده و متاسفانه رئیس قوه قضائیه نیز تا این تاریخ اعتنائی به این موضوع نمی کند.
آقای عبدالرضا تاجیک تا کنون حق ملاقات با وکیل خود را نداشته و فقط یک بار به او اجازه ملاقات کابینی با خانواده ا‌ش را می‌‌دهند که ضمن آن مراتب فوق را صراحتاً با خانواده‌اش در میان می‌‌گذارد.

گزارشگران محترم،
نظر به این که بازداشت آقای عبدالرضا تاجیک نه تنها بر خلاف ضوابط حقوق بشر بلکه مغایر با قوانین داخلی‌جمهوری اسلامی ایران نیز می‌‌باشد،
و با عنایت به این که کلیه فعالیت‌های آقای تاجیک در راستای دفاع از حقوق بشر و هم چنین اطلاع رسانی بوده و سال‌ها در این زمینه با صداقت انجام وظیفه می‌‌کرد،
و با توجه به این که هیچ یک از مقامات قضائی و مسئولین زندان حاضر نیستند اقدامی موثر در جهت رسیدگی به شکایت نامبرده و دفع ستم از وی به عمل آورند،
بنابر این خواهشمند است به هر صورت مقتضی و ممکن نسبت به آزادی آقای تاجیک و رسیدگی به شکایت وی اقدام نمائید و این نامه نیز در پرونده دولت ایران ضبط شده تا هنگام ضرورت و اخذ تصمیم مورد عنایت قرار گیرد.

با تقدیم احترام
شیرین عبادی - مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل
۲۰۰۳

 

 حکم اعدام جعفر کاظمی تائید شد

خبرگزاری هرانا -  حکم اعدام جعفرکاظمی از سوی دادگاه تجدیدنظر تایید و درخواست اعاده دارسی وی نیز توسط شعبه ۳۱ دیوان عالی رد شده است. این حکم توسط دادگاه تجدید نظر شعبه ۳۶ استان تهران به ریاست حجت الاسلام زرگر تایید شده است.
خانم غنوی وکیل وی در گفتگو با یک وب سایت حامی حقوق بشر گفت که موکلش مدتها درزندان انفرادی بوده ولی از اینکه انواع دیگری فشار بر وی یا خانواده اش آمده باشد مطلع نیست. جعفر کاظمی، ۴۶ ساله، لیتوگراف کتب درسی و جزوات دانشگاه امیر کبیر، روز ۲۷ شهریور در میدان هفت تیر دستگیر و به سلول انفرادی بند ۲۰۹ منتقل و پس از ۷۴ روز به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. جعفر کاظمی پیش از این نیز  از سال ۱۳۶۰ تا اواخر سال ۱۳۶۹  زندانی بوده است.
رودابه اکبری،همسر جعفر کاظمی، طی نامه‌ای از دبیر کل سازمان ملل برای متوقف کردن حکم اعدام همسرش کمک خواسته است. وی ابتدا در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب محاکمه شده بود.
خانم غنوی پیرامون اتهام موکل اش گفت: «جعفر کاظمی، متهم به محاربه از طریق هواداری گروه مجاهدین است اگرچه هیچ یک از بازجویی¬ها اتهامات وارده را نپذیرفته است.»
وی افزود: « اتهام محاربه از جمله جرائمی است که قانونگذار باید شرایط فقهی را به سبب این که ریشه فقهی دارد لحاظ کند؛ از جمله این که اقدام مسلحانه هست که اکثر علمای شیعه معتقدند محارب به کسی می گویند که دست به سلاح ببرد. در مورد موکل من این طور نبوده، ایشان صرفا در اجتماعات بعد از انتخابات حضور داشته است و احتمال دارد شعارهایی هم داده باشد اما به عنوان وکیل معتقد هستم بحث محاربه در مورد ایشان اصلا مصداق پیدا نمی کند.»
نسیم غنوی در خصوص دفاعیات مطرح شده در دادگاه گفت: «متأسفانه نه دادگاه بدوی به دفاعیات ما توجه کرد نه تجدید نظر و دیوان هم همین طور و بحث محاربه را در مورد ایشان صادق دانستند.» به گفته وکیل این پرونده، حکم جعفر کاظمی در اجرای احکام است و  از نظر قانونی هیچ اقدامی برای نجات جان جعفر کاظمی در حال حاضر، میسری نیست.»



اخبار روز: 

 اخبار روز - گزارش دریافتی: یکی از دوستان آزیتامیزبان دانشجوی دانشگاه بیرجندکه هفته گذشته خبر خودکشی وی منتشرشده بود در مصاحبه ای با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با شرح آنچه منجر به مرگ وی شد از مسمومیت وی و عدم دسترسی به داروی لازم در زمان اندک برای نجاتش خبرداد. او به کمپین گفت: « چهارشنبه شب هفته گذشته آزیتا در کارگاه تولید قارچ به خاطر خوردن نوشیدن مقداری سم مسموم می شود و بعد از چند بار تعوض بیمارستان در مشهد و به علت اینکه آمپولی که برای سمزدایی از بدنش باید بهش تزریق میشد ، در هیچ داروخانه شهر مشهد پیدا نشد ، نهایتا در بامداد روز پنجشنبه فوت کرد‬…. مسلما اگر آمپول مورد نظر پیدا می‌شد ، آزیتا الان زنده بود.‬» این دوست نزدیک مرحوم آزیتامیزبان در این مصاحبه درخصوص فعالیت های وی نیز توضیحاتی داده است.

آزیتا دانشجوی رشته مهندسی کشاورزی شاخه زراعت در دادنشگت بیرجند بود و از بدو ورود به دانشگاه با انجمن اسلامی دانشجویان دانشکاه بیرجند همکاری می‌کرد و در فعالیت های اجتماعی و سیاسی دانشجویان در شهر مشهد هم حضور فعالانه ای داشت. همچنین همراه خواهر بزرگترش الهام میزبان ، عضو کمپین یک میلیون امضا هم بود‬. وی همچنین مدیرمسوول نشریه دانشجویی سکوت که توسط انجمن اسلامی دانشگاه بیرجند منتشر می‌شود بود.

‫او درخصوص وقوع این اتفاق که به ازدست رفتن جان وی منجرشد گفت: « آزیتا در محل کار بود. در یک کارگاه تولید قارچ در اطراف مشهد. بلافاصله از اینکه اطرافیان آزیتا از مسموم شدنش مطلع شدن اون رو به بیمارستان منتقل کردن و بعد از چند بار تعویض میبارستان نهایتا پزشکان به خانواده میزبان میکن که یک امپول خاص فقط میتونه آزیتا رو نجات بده و از اونها میخوان که این آمپول رو خیلی سریع پیدا کنن. اما متاسفانه در تمام داروخانه های کلانشهر دوم ایران ، مشهد ، این آمپول پیدا نمی شود و به خانواده آزیتا گفته می شود که این دارو فقط در تهران پیدا می شود . خانواده همان نیمه های شب به همه دوستان و فامیل در تهران تماس می گیرند و از آنها می خواهند که این دارو رو از داروخانه های تهران یا خیابان ناصرخسرو پیدا کنند ، که متاسفانه آزیتا طی چند ساعت تمام می کند و فوت می شود.»

‫این منبع به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « آزیتا دختر خیلی سرزنده و شادی بود و عمومن با دوستاش شوخی میکرد ، اما بر خلاف ظاهرش خیلی دختر زود رنجی بود. در این یک سال اخیر خیلی مشکلات از طرف دانشگاه و مسئولان امنیتی بیرجند براش و برای دوستان نزدیک وی به وجود آمده بود. و اتفاقات و حوادث یکسال اخیر هم از همیشه بیشتر آسیب پذیرش کرده بود. تازه فارغ التحصیل شده بود. علی رغم همه اینها و تا جایی که من می دانم مرحوم آزیتا میزبان هیچ مشکل شخصی یا خانوادگی نداشت.»

به گفته دوست نزدیک مرحوم میزبان « فوت آزیتا برای خانواده اش، دوستانش و دانشجویان دانشگاه بیرجند و خصوصا اعضای انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه ضایعه جبران ناپذیری هست.: « خواهر، برادر ها و از همه بیشتر پدر و مادر آزیتا در بدترین وضعیت روحی هستن‬د. … در یک سال گذشته چندین بار دوستان نزدیک آزیتا در دانشگاه بیرجند بازداشت شدند و یا از دانشگاه اخراج شده بودند.


یک مرد در قزوین اعدام شد

خبرگزاری هرانا - بامداد امروز یک مرد در قزوین که به اتهام تجاوز به عنف به اعدام محکوم شد بود، اعدام شد.

به گزارش فارس، يوسف - خ فردي است كه آبان ماه سال گذشته در پي تجاوز به عنف دستگير شد و پس از بررسي قضايي به اعدام محكوم شد. اتهامات این فرد از سوی دستگاه قضایی تجاوز به عنف، اقدام به قتل و سرقت اعلام شده است، این در حالی است که منابع مستقل این اتهامات را تا کنون تائید نکرده اند.
به گزارش واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، جمهوری اسلامی ایران در سه ماه نخست سال جاری بیش از 100 نفر را به صورت رسمی اعدام کرده است.
لازم به ذکر است که آمار ارائه شده تنها از اعلام در جراید و روزنامه ها جمع آوری شده است و آمار واقعی اعدام در ایران بیش از رقم اعلام شده است.


انتقال یک زندانی کرد به زندان سنندج و بازداشت یک فعال فرهنگی

خبرگزاری هرانا – نعمت اسدی، معلم اخراجی و فعال مدنی بازداشتی روز دوشنبه نهم تیرماه به زندان مرکزی سنندج منتقل شد، از سوی دیگر یک فعال فرهنگی به نام یحیی صمدی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، نعمت اسدی پس از گذشت 35 روز بی خبری مطلق از محل بازداشت و نگهداریش روز دوشنبه نهم تیر ماه به زندان مرکزی سنندج منتقل شد با این وجود خانواده وی تاکنون موفق به ملاقات با وی نشده اند.
شایان ذکر است نعمت اسدی، دبیر اخراجی آموزش و پرورش، فعال مدنی و همکار نشریه "ژیوار" که همزمان مسئولیت روابط عمومی آن نشریه را نیز دارست.
هم چنین در ادامه بازداشت فعالین کرد، روز دوشنبه یحیی صمدی، فعال فرهنگی و روزنامه نگار کرد مقیم سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.



شانزده زندانی سیاسی اوین اعتصاب غذا کردند

خبرگزاری هرانا - اسامی شانزده زندانی سیاسی که سه روز پیش و هم زمان با سالروز میلاد امام زمان (عج ) از بندعمومی ۳۵۰ به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شده بودند ، مشخص شد.همه این زندانی ها در اعتراض به انتقال شان به سلول انفرادی اعتصاب غذای خود را آغاز کردند.

بهمن احمدی امویی و کیوان صمیمی نخستین زندانی هایی بودند که ظهر دوشنبه به سلول انفرادی منتقل شدند .بقیه زندانی های ساعت سه بامداد روز سه شنبه از سلول های خود در بند ۳۵۰ به سلول های انفرادی در بند ۲۴۰ منتقل شدند. براساس گزارش های رسیده به کلمه ،اسامی این زندانی ها که به خاطر اعتراض یه رفتار نامناسب ماموران و مسوولان زندان و همچنین شرایط نامناسب بند ۳۵۰ ،سه روز پیش به سلول انفرادی منتقل شده اند ،عبارت است از:علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت ، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار ،حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت , عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم ،علی پرویز فعال دانشجویی ،حمیدرضا محمدی فعال سیاسی ،جعفراقدامی فعال مدنی ،بابک بردبار عکاس خبری ،ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل ،ابراهیم(نادر)بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق ،کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار ،مجید دری فعال دانشجویی ، مجید توکلی فعال دانشجویی ، کیوان صمیمی روزنامه نگار ،غلامحسین عرشی ،پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا از میان این زندانیان بهمن احمدی امویی از سه روز پیش اعتصاب غذای خود را آغاز کرده است و روز بعد از آن پنج نفر دیگر از جمله مجید توکلی ، عبدالله مومنی و کوهیار گودرزی به این اعتصاب غذا پیوستند . سایر این زندانی ها در حمایت از اعتصاب غذای یاران خود ،از امروز( چهارشنبه) اعتصاب غذا کرده و گفته اند که تا تحقق خواسته هایشان دست از اعتصاب بر نمی دارند.

درخواست زندانیان پوزش ماموران و مسوولان زندان از زندانیان به خاطر رفتار نامناسب و همچنین بازگرداندن تمامی این شانزده زندانی به بند عمومی است.


بهمن احمدی امویی از سه روز پیش در اعتصاب غذا به سر می برد

خبرگزاری هرانا - بهمن احمدی امویی ،روزنامه نگار از سه روز پیش در اعتصاب غذا به سر می برد و شرایط جسمانی وی نامناسب گزارش شده است.

به گزارش خبرنگار کلمه به نقل از خانواده بهمن احمدی امویی ،وی ظهردوشنبه گذشته در پی اعتراض به برخورد نامناسب ماموران و مسوولان بند۳۵۰ و همچنین لغو ملاقاتش با همسرش به سلول انفرادی بند ۲۴۰منتقل شد.در همان روز کیوان صمیمی ،روزنامه نگار نیز به سلول انفرادی بند ۲۴۰ اوین منتقل شده است. با ادامه اعتراض زندانیان بند ۳۵۰ بیش از پانزده نفر از زندانیان این بند به سلول های انفرادی ۲۴۰ منتقل شده اند که به جز کیوان صمیمی ،عبدالله مومنی و بهمن احمدی امویی از اسامی سایر افراد اطلاعی دردست نیست .

براساس گزارش های رسیده ،در پی اعتصاب غذای بهمن احمدی امویی ،شش نفر از زندانیانی که به سلول انفرادی منتقل شده اند ، از جمله عبدالله مومنی از دیروز دست به اعتصاب غذا زده اند.

پانزده زندانی سیاسی منتقل شده به انفرادی های ۲۴۰اعلام کرده اند در صورتی که به خواسته هایشان رسیدگی نشود و همگی به بندعمومی بازگردانده نشوند ،همگی دست به اعتصاب غذا خواهند زد.



دستگیری ۱۵۹ نفر در یک میهمانی در کرج

خبرگزاری هرانا - ۱۵۹ دختر و پسر در یک پارتی شبانه در باغی در منطقه ی مشکین دشت کرج توسط ماموران انتظامی دستگیر شدند.
سایت مشرق که این خبر را اعلام کرده مدعی شده است این ۱۵۹ دختر و پسر "نیمه برهنه" بوده اند.
در ادامه ی این گزارش آمده است: پس از تحقیقات به عمل آمده توسط پلیس امنیت مبنی بر برگزاری پارتی های شبانه در باغی در منطقه مشکین دشت کرج، عوامل پلیس امنیت طی هماهنگی های انجام شده با مرجع قضایی در محل پارتی مذکور حاضر شده و افراد حاضر در آن مکان را که تعداد ٨۰ نفر مرد و ۷۹ نفر زن، به صورت نیمه عریان و در حال مصرف مشروبات و اعمال منافی عفت دستگیر کردند.
این سایت ابراز نگرانی کرده است که برگزاری پارتی های شبانه در باغ های حاشیه شهرها افزایش یافته و برگزار کنندگان این پارتی ها در اینگونه باغ ها احساس امنیت بیشتری دارند. به همین دلیل پارتی های شبانه از شهرها در حال انتقال به باغ های حاشیه ای است.
مشرق می نویسد اخیرا برگزاری پارتی های مختلط از سوی شرکت های هرمی برای عضوگیری، افزایش یافته است هم چنین از چندی پیش نیز برگزاری پارتی های مختلط دانشجویی نیز وارد فاز جدیدی شده که در چند مورد برخی اساتید نیز در این پارتی ها شرکت داشتند.




گزارشی از زندان رجائی شهر/ به هر آنکس که گوش شنوایی دارد...

خبرگزاری هرانا - دکتر سعید ماسوری زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد که هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج بسر می برد گزارشی از زندان رجایی شهر تهیه تموده است .
متن این گزارش که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
اگر چه ممکن است در خارج از زندان زندگی‌ به ظاهر در جریان باشد ولی‌ قطعاً در همین کرج کسی‌ نمی‌تواند باور کند که چند متر آنطرفتر یعنی‌ پشت دیوار زندانی که از کنار آن عبور می‌کند چه جهنّم و فاجعه انسانی‌ در حال وقوع است،همانطور که خیلی‌ها در اطراف اردوگاههای داخو و آشویتس هم در حال زندگی‌ بودند و شاید به درستی‌ نمی‌‌دانستند درداخل آن چه می‌گذرد.

میخواهم تنها در یک پلان شمایی از زندان رجائی شهر که نزد اهالی کرج بسیار بزرگ مینماید ولی‌ در واقع به دلیل ازدحام جمعیت بسیار کوچک است را به تصویر بکشم . اینجا گویی که دنیایی دیگر است ،چیزی شبیه جهنّم در فیلمهای تخیلی‌،آکنده از آتش و دود و چهرههای سیاه سوخته و ژولیده ، بدنهأی لخت و عرق کرده و سراسر قرمز و آبله ای‌ بر اثر زخم نیش شپش ، شلوار هایی با لنگ پاره شده آن که به عنوان کمربند استفاده شده ، پاهای برهنه و کثیف لباسهای پشت و رو پوشیده شده به خاطر شپش، دمپایی های پاره و لنگه به لنگه، هوای کثیف و آلوده، بوی زباله‌های متعفن شده، گنداب توالت های  سر ریز شده، استفراغ‌های خشک ناشی‌ از مسمومیت‌ها ،خلتهای سینه عفونی‌ شده که همهٔ محوطه را فراگرفته،بوی عرق بدن هایی که در این فضای بسته و گرم و آلوده به ندرت امکان حمام کردن می‌‌یابند...همه و همه با بوی زخم ادرار افرادی که نمیتوانند خود را کنترل کنند به اوج  می‌‌رسد و این همه با فریاد و همهمهٔ سرسام آور زندانیانی که با بطری‌های پلاستیکی سیاه شده به عنوان لیوان چای در صفهای انبوه،دو صف ایستاده و یا پشت سر هم در صفهای چند ردیفه و فشرده در نوبت توالت و حمام و غیره صف کشیده‌اند ، رخ میدهد .

چهره‌های تکیده شده ناشی‌ از سو تغذیه ولی‌ پنهان در پشت انبوه ریش و موهای ژولیده ، سرفه‌های دلخراش ناشی‌ از مشکلات ریوی به خاطر فضای بسته آلوده، بدنهای غیر متعارف که کودکان قحطی زده آفریقا را تداعی می‌‌کند ، انبوه زندانیان ولو شده در وسط راهروها که یا به خوابی‌ مرگ مانند فرو  رفته اند  و یا به شکل گرما زده شده وا رفته و با چشمانی بی‌ روح به نقطه ایی از دیوار و سقف خیره مانده و یا چمباتمه به دیوار تکیه داده، لخت شده، شپشها را در درز لباس‌هایشان می‌‌جویند که در حین عبور انبوه نفرات به آنها میخورند ، تقریبا عادت کرده اند.

انبوهی دیگر که تنها به خاطر اینکه امکان قدم زدن در این ازدحام را نمی‌‌یابند تنها و یا دو نفره ایستاده  دیگران را تماشا میکنند و یا با بخیه‌های روی مچ و یا گردنشان که ناشی‌ از خود زنی‌ است بازی میکنند و عموما هم تکه پارچه یا حوله ای‌ در دست دارند که هم برای خشک کردن عرق  سر و صورت هر چند دقیقه به سرو صورت می‌‌کشند  و هم به عنوان ماسکی  جلوی دماغ و دهنشان می‌‌گیرند تا بوی گند و آلودگی هوا را به میزانی‌ کنترل و تحمل کنند و با همه اینها در هیاهوی کر  کننده بلندگو و یا فریادها یی‌ با فحش‌های رکیک دیگران را به سکوت و  رعایت  نوبت توالت و حمام  و غیره دعوت می‌کند همراه است واین همه را وقتی‌ میتوانیم بفهمیم که بدانیم در جائی‌  که حد اکثر ۹۰ نفر گنجایش استاندارد آن است ، ۱۱۰۰ نفر محبوس است، برای هر ۲۵۰ نفر ۱ حمام ، هر ۵۰۰ نفر یک شیر صابون یا مایع دستشویی هر ۱۷۰ نفر یک توالت ( آن هم اغلب پر و سر ریز کرده است) هر ۵ نفر یک متر مربع جا(به همین خاطر از فضای راهرو و راه پله‌ها هم استفاده میشود) و هر ۵ یا ۶ نفر روی ۱ پتو می‌خوابند و مجبورند از ۷ صبح تا ۷ شب هم بیرون از سلولها و در محوطه هواخوری و جلوی  آفتاب باشند  چون در سلولها و زیر سقف مطلقاً جا نمی‌‌شوند، حتی در محوطه هواخوری هم به ندرت جائی‌ برای ایستادن گیر می‌‌آید و وقتی‌ غذا برای خیلی‌ها تنها روی تکه ایی روزنامه ریخته میشود به جز داخل هواخوری جائی‌ برای نشستن و خوردن آن نمی‌‌یابند و این اوضاع حتی زندانبانان را هم به سطوح آورده چون حتی امکان شمارش و آمارگیری را هم در این ازدحام جمعیت نمی‌‌یابند و خود نیز در معرض انواع بیماریهایند...

و عجب اینکه تلویزیون از بوق سگ‌ تا پاسی از شب از کرامت انسانی‌، جایگاه انسان و حتی مدیریت جهانی‌ صحبت می‌کند ولی‌ از این اوضاع سخنی به میان نمی اید چرا که صحبت از بهداشت و حمام  و توالت با امنیت ملی‌ گره خورده و طرح آن جرمی‌ در ردیف اقدام علیه امنیت و نشر اکاذیب است و اگر کسی‌ هم مثل رضا جوشن جوان ۲۲ ساله ایی که در وقایع انتخابات دستگیر شد به این وضع اعتراض و آنرا بیان کند بلافاصله به سلول انفرادی منتقل می‌‌شود، البته من هم انتظاری غیر از  این ندارم ولی‌ اوضاع رجائی شهر ( و البته بقیه زندانها) بسیار اسفناکتر از آن است که سلول انفرادی راه حل آن باشد و بیخود نیست که برای زندانیان در ایران گوانتانامو و ابو غریب رویایی است دست نیافتنی و امید اعدام  شدن راه خلاصی سهل الوصول تر و بسیار متداول تر است و دست یافتنی تر...
سعید ماسوری
زندان رجائی شهر
مرداد ۱۳۸۹
خبرگزاری هرانا




عدم تمدید قرارداد فعالین فرهنگی شهرداری تهران به دلیل سابقه بازداشت

خبرگزاری هرانا – مسئولین شهرداری تهران در پی اعمال فشار دولت بر این نهاد از تمدید قرارداد با فعالین فرهنگی در شهرداری که سابقه بازداشت در وقایع اخیر داشته اند سر باز میزند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، میلاد فدایی اصل فعال دانشجویی دانشگاه تهران جنوب و فعال حقوق بشر که در وقایع اخیر بازداشت و به یکسال زندان محکوم شده است پس از آزادی جهت تمدید قرار داد با سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مراجعه نموده بود که به دلیل وجود سابقه بازداشت در وقایع اخیر از ادامه فعالیت در این سازمان منع شد.

مسئولین شهرداری هم چنین از تمدید قرارداد با سایر فعالین به دلیل وجود سابقه بازداشت در پرونده خودداری نموده است، آنها در توجیح اقدام خود اعلام کردند که دولت با اعمال فشار بر شهرداری از تمدید قرارداد با فعالین فرهنگی ممانعت به عمل آورده است.
لازم به ذکر است میلاد فدایی اصل پیش از این 3 سال سابقه فعالیت فرهنگی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران داشته است.




بازداشت سردبیر پیشین هفته نامه سوران در سنندج

خبرگزاری هرانا - یحیی صمدی نویسنده و سردبیر پیشین هفته نامه سوران  روز گذشته از طرف نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت شد.
به گزارش آژانس خبری موکریان، آگاه ماموران هنگام بازداشت یحیی صمدی ، منزل وی را نیز بازرسی کرده اند، تا لحظه تنظیم خبر از اتهام یا اتهامات احتمالی این نویسنده اطلاعی در دست نیست.






ادامه بازداشت فعالان کارگری و معلمان در بند 209 زندان اوین

خبرگزاری هرانا - با گذشت نزدیک به یک ماه از بازداشت محمود باقری و مختار اسدی، دو عضو کانون صنفی معلمان ایران، هنوز خانواده‌ی آنها نتوانستند با آنها دیداری داشته باشند و از اتهام آنها نیز هیچ اطلاعی در دست نیست.

به گزارش بامداد خبر، در این میان مختار اسدی، عضو کانون صنفی معلمان کرج، در تماس کوتاهی که روز دوشنبه با خانواده‌ی خود داشته از سلامت خود خبر داده است. وی از روز هشتم تیرماه در بازداشت به سر می‌برد. محمود باقری نیز که روز نهم تیرماه و در پی احضار به حراست آموزش و پرورش منطقه‌ی چهار تهران، بازداشت شد، تاکنون دوبار با خانواده‌ی خود گفتگو کرده است. وی عضو هیات مدیره‌ی عضو کانون صنفی معلمان ایران می‌باشد.

از سوی دیگر به گزارش تارنمای کلمه، از رضا شهابی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد که از تاریخ ۲۲ خرداد در زندان اوین به سر می‌برد، از حدود دو هفته پیش خبری در دست نیست.

این بی‌خبری پس از ان صورت گرفته که وی در آخرین تماس تلفنی از درد شدید در ناحیه گردن و کمر شکایت داشته که این مساله موجب تشدید نگرانی خانواده وی شده است.







خلاصه گزارش قاضی جفری رابرتسون - بیست و دومین سالروز صدور «فتوای مرگ»

اخبار روز:

بیست و دو سال پیش، در ششم مرداد ماه ١٣٦٧ ، آیت الله روح الله خمینی فتوای قتل هزاران زندانی سیاسی را صادر کرد : "کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سرموضع نفاق خود پافشاری کرده و می ‎کنند محارب و محکوم به اعدام می ‎باشند." این حکم به بهانه ی حمله ی "ارتش آزادی بخش ایران" وابسته به سازمان مجاهدین خلق که از خاک عراق به ایران وارد شده بود (دوم مرداد ماه ١٣٦٧) صادر شد. در پی صدور این فتوا ناگهان ارتباط زندان هایی که از مخالفان دولت لبریز شده بودند با دنیای خارج بریده شد. حق ورود به این زندان ها در انحصار یک هیئت بازپرسی قرار گرفت، یک قاضی شرع، دادستان انقلاب و یک افسر عالیرتبه ی اطلاعاتی اعضای این هیئت بودند.

هیئت بازجویان تنها یک پرسش از زنان و مردان جوانی داشت - که بیشترشان در اوایل دهه ی١٣٦٠، فقط به اتهام شرکت در تظاهرات خیابانی یا اجتماعات سیاسی، و یا داشتن نوشته‌های "سیاسی" بازداشت و به زندان محکوم شده بودند. زندانیان نمی‌دانستند که مرگ یا زندگی‌شان بسته به پاسخی است که به پرسش بازجویان می‌دهند. چشم زندانیانی را که بر عقاید سیاسی و مذهبی خود پافشاری می کردند می بستند و گروه گروه به سمت چوبه های دار می فرستادند و سپس پنهانی اجساد آنان را در گورهای جمعی دفن می کردند.

رهبران جمهوری اسلامی، امّا، به کشتار اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق اکتفا نکردند. این کشتارها، پس از وقفه ی کوتاهی، در ایام عزاداری ماه محرم، از سر گرفته شد. این بار هیئت مرگ (نامی که زندانیان به هیئت بازجویان داده بودند) به احضار اعضای سایر سازمان های چپگرا پرداخت که از نظر این هیئت، عقاید و آرایشان با ایده‌ئولوژی نظام اسلامی سازگاری نداشت. بسیاری از زندانیان چپ گرا نیز تنها به جرم باورهای مذهبی شان، یا به گفته ی دیگر، عدم اعتقاد به دین، اعدام شدند.

از پاییز سال ٦٧، مدت‌ها پس از این کشتار، مقامات امنیتی به خانواده‌های زندانیان که تشنه ی شنیدن خبری از عزیزان خود بودند، همراه با خبر اعدام کیسه ای از وسایل متعلق به عزیزانشان را تحویل می دادند. ولّی هیچ اطلاعی از محل خاکسپاری آنان داده نمی شد. آنان حتی از حق برگزاری مراسم سوگواری نیز محروم شدند.

این کشتار هولناک مخفیانه انجام شد و مقامات جمهوری اسلامی هرگز رسماً مسئولیت آن را به عهده نگرفتند.

بیست سال پس از کشتار زندانیان، دولت جمهوری اسلامی برای حذف کامل آثار جرم اقدام به انهدام گورهای جمعی نمود و در ٢٠ و ٢٧ دیماه ١٣٨٧ بولدوزرهای دولتی در گورستان خاوران به تخریب قبرهایی پرداختند که خانواده های قربانیان بر اساس حدس و گمان برای عزیزان خود ساخته بودند. تخریب گورهای جمعی اگر چناچه ادامه پیدا کند، از سویی بازماندگان قربانیان را برای همیشه از بازشناسی اجساد عزیزانشان و تدفین آنها، که حق مسلم خانواده است، محروم خواهد کرد، و از سوی دیگر، جامعه را از کشف حقیقت و شناخت ابعاد این جنایت دولتی باز خواهد داشت.

بنیاد عبدالرحمن برومند، که هدف و وظیفه ی اصلی اش حفظ خاطره ی قربانیان، اعاده ی حیثیت از آن ها و دفاع از حقوق بازماندگانشان است، البته از بدو تشکیل و تا آنجا که میسر بوده، سرگذشت قربانیان کشتار ٦٧ را در امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر، مستند نموده و این کار را پیوسته ادامه داده است. امّا با تخریب گورستان ها این کوشش دیگر به تنهایی بسنده نبود و لازم بود که حرکتی در مقابل سیاست سرپوش گذاشتن بر این کشتار و به فراموشی سپردن آن که توسط رژیم جمهوری اسلامی به جامعه تحمیل می شود انجام گیرد.

با آگاهی از اینکه به مرور زمان، نسلی که شاهد و قربانی این کشتار بوده دیگر نخواهد بود که گواهی دهد، بنیاد برآن شد که از قاضی جفری رابرتسون، یکی از حقوقدانان برجسته و کارشناس عالیرتبه جنایت علیه بشریت بخواهد تا از منظر حقوق بین الملل این جنایت فجیع را تعریف کرده و راه های موجود برای دادخواهی را پیش پای قربانیان و خانواده‌های آنان بگذارد. برای تسریع کار تحقیق، همه ی نیروی تحقیقی و آرشیوهای بنیاد در اختیار آقای رابرتسون قرار گرفت، و اسناد و مدارک مورد نیاز وی به دو زبان انگلیسی و فارسی آماده و در دسترس وی قرار گرفت. بنیاد همچنین تماس گواهان را با قاضی رابرتسون تسهیل نمود. پس از تکمیل تحقیقات و شنود اظهارات گواهان، قاضی رابرتسون نظر خود را در یک گزارش ١٤٥ صفحه ای ارائه داد و مسئولان وقت را متهم به ارتکاب جنایت علیه بشریت و نسل کشی نمود و سازمان ملل را دعوت به پیگرد قضایی مسئولان این جنایت کرد.

تدوین این گزارش را مدیون شجاعت و پیگیری خستگی ناپذیر زندانیان سیاسی هستیم که، چون منیره برادران، ایرج مصداقی و دیگر گواهان این فاجعه، با بزرگ منشی و از خود گذشتگی، رنج بازگشت به خاطره ها را در راه عدالت و به یاد یاران از دست رفته به جان خریدند. گزارش قاضی رابرتسون در دست ترجمه است و همراه با مجموعه ی اظهارت گواهان و مقامات مسئول در دو جلد به دو زبان انگلیسی و فارسی در چند ماه آینده منتشر و در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.

نسخه ی الکترونیکی و انگلیسی این گزارش، به مناسبت سالروز سرکوب تظاهرات مردمی علیه نتایج انتخابات، منتشر شد. انتخاب این تاریخ به مثابه هشداری بود به مسئولان رژیم اسلامی که از سرکوب تظاهرات و اعمال خشونت خودداری کنند و به یاد داشته باشند که جنایت علیه بشریت شامل مرور زمان نمی‌شود و پیامدهای اعمال امروز، فردا گریبانگیرشان خواهد شد. امّا از آنجا که تنی چند از شخصیت های اصلاح طلب امروز، چون آقای موسوی، در زمان کشتار ٦٧ صاحب منصب بوده و طبعاً باید در مورد کشتار ٦٧ توضیح بدهند، انتشار این گزارش بحث مهم "انتخاب بین مصلحت و حقیقت" را درحوزه ی عمومی دامن زد. و بعضی در مورد تاریخ انتشار این گزارش به بنیاد خرده گرفتند و حتی بنیاد را متهم به غرض ورزی سیاسی کردند.

اینکه انتشار این گزارش فارغ از موضوع اصلی آن، یعنی جنایت یک دولت علیه بشریت، بحث مهم "انتخاب بین مصلحت و حقیقت" را در میان هواداران دموکراسی در ایران دامن زده، خود نتیجه ی مثبتی است. مسئولان بنیاد به دقّت این بحث را دنبال کرده و متوجه شدند که اکثریت کسانی که در این باره نظر داده اند، از محتوای گزارش اطلاعی ندارند و آن را نخوانده اند. برای روشن کردن اذهان و به امید تشویق عموم به ادامه ی این بحث، بنیاد برومند سالگرد صدور فتوای کشتار ٦٧ را وقت مناسبی برای انتشار ترجمه ی فارسی فشرده ی گزارش قاضی رابرتسون دانسته و به این مناسبت، با ادای احترام به یاد قربانیان این جنایت فجیع، متن مذکور را، در ضمیمه ی این خبرنامه، در اختیار عموم قرار می دهد.

بنیاد عبدالرحمن برومند در پیروی از این اصل تشکیل شده است که حقیقت بزرگترین مصلحت در سیاست است و تفکیک حقیقت از مصلحت در مقاطع مهم تاریخ سیاسی جهان و تاریخ سیاسی ایران حاصلی جز پیروزی شرّ بر حق نداشته است. و همین امروز که دوستانی برای دفاع از حقوق قربانیان کشتار ٦٧ به بنیاد خرده می گیرند، افراد دیگری آقایان موسوی و کروبی را آماج حمله های خود قرار می دهند که چرا با زیر پا گذاشتن مصلحت، حقایق را در باره ی کشتار و شکنجه در بازداشتگاه کهریزک بر ملا کرده اند. و همین امروز به نام مصلحت است که دادگاه های فرمایشی برای قربانیان کهریزک، مسئولیت آمران این جنایات را لوث کرده و تنها چند مأمور دون پایه را پشت درهای بسته و در خفا به پاسخگویی می خوانند.

باشد که گشایش این بحث، زمینه ساز پیروزی اصل حقیقت بر مصلحت در فرهنگ اخلاقی و سیاسی کشورمان گردد.

بنیاد عبدالرحمن برومند

متن گزارش جفری رابرتسون را اینجا بخوانید
www.iranrights.org