۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

شب اعتراض و همبستگی در پاریس


اخبار روز: «هماهنگی ایرانیان علیه کشتار و اعدام زندانیان سیاسی» که متشکل از فعالین سیاسی مختلف در پاریس است، با انتشار فراخوانی، فردا، جمعه شب، در پاریس «شب اعتراض و همبستگی» با زندانیان سیاسی برگزاری می کند.
در فراخوان منتشر آمده است:

برای اعتراض به اعدام زندانیان سیاسی در ایران،
برای بزرگداشت یاد آخرین جان باختگان آزادی و عدالت
و همدردی با بازماندگان
مهدری اسلامیان، علی حیدریان، شیرین علم هولی، فرزاد کمانگر و فرهاد وکیلی،
برای همبستگی با ده ها زندانی سیاسی دیگری که در سلول های مرگ، در انتظار اجرای حکم اعدام به سر می برند،
برای بلند کردن فریاد «اعدام بس است»،
بار دیگر گرد هم آئیم و ندای دادخواهی درون زندان های ایران را به گوش جهانیان برسانیم.

هماهنگی ایرانیان علیه کشتار و اعدام زندانیان سیاسی

این مراسم جمعه شب ۴ ژوئن ۲۰۱۰ برابر با ۱۴ خرداد ۱٣٨۹ در پاریس، میدان تروکادرو، صحن حقوق بشر، از ساعت ۶ تا ٨ شب برگزار می شود.
در این همرام ناصر پاکدامن و نمایندگان جمعیت ضداعدام، حزب سوسیالیست، حزب کمونیست و سبزهای فرانسه سخنرانی خواهند کرد

علاوه بر آن، با افروختن شمع، شعله ی نمادین مقاومت در برابر خودکامگان حاکم بر ایران زنده نگاه داشته می شود! 

بهروز جاویدتهرانی در انفرادی گوهردشت، زیر شکنجه


اخبار روز: بهروز جاوید تهرانی زندانی سیاسی که از حوادث تیرماه دانشگاه در سال ۷٨ زندانی است، در سلول های انفرادی گوهردشت زیر شکنجه های شدید قرار گرفته است.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران، بعد از انتقال جاویدتهرانی به انفرادی بند یک زندان گوهر دشت، مسئولان زندان تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفته و تهدید به پرونده سازی جدید و قتل شده است.
بنا بر این گزارش سلول های انفرادی بند یک گوهردشت دارای شرایط قرون وسطائی و محل شکنجه ی زندانیان است. پس از انتقال جاوید تهرانی به انفرادی، کرمانی و فرجی رئیس و معاون حفاظت اطلاعات زندان و حسن آخریان رئیس بند ۱ همراه با چند پاسدار بند در سلول وی حاضر شدند و او را برای مدتی طولانی با باتون مورد شکنجه جسمی قرار دادند. شکنجه های جسمی در حالی صورت می گرفت که زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی را پابند، دست بند و چشم بند زده بودند.
بهروز جاوید طهرانی از زمان انتقال به سلول انفرادی تاکنون هیچ گونه تماسی با خانواده خود نداشته است و خانواده او در نگرانی فزآینده ای بسر می برند.
بهروز جاوید طهرانی که از سال گذشته توسط آخریان از شکنجه گران زندان گوهردشت به بند ۱ منتقل شد، در طی یک سال گذشته اکثرا در سلول های انفرادی بند یک محبوس بوده است.
سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای استان تهران ۹ خرداد ماه پس از ضرب وشتم معلم زندانی و افشای شکنجه های قرون وسطائی توسط فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، خود شخصا در زندان گوهردشت کرج حاضر شد و یکی از کسانی بود که دستور انتقال بهروز جاوید طهرانی را به سلولهای انفرادی صادر کرد.

گزارش هایی از دانشگاه بین المللی قزوین



اخبار روز: 
در آستانه نخستین سالگرد انتخابات ۲۲ خرداد ٨٨ فشارهای بی سابقه ای بر دانشجویان، اساتید و حتی کارمندان دانشگاه بین المللی قزوین اعمال شده است.
به گزارش دانشجونیوز، نزدیک به یک ماه از بازداشت دکتر حسن رئیسیان (عضو هیئت علمی گروه فیزیک دانشگاه بین المللی قزوین و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه و دبیر حزب مشارکت استان قزوین) می گذرد و اخبار رسیده حاکی از آن است که وضعیت عمومی وی در زندان چوبیندر قزوین بحرانی است. دکتر رئیسیان در زندان چوبیندر (در حوالی استان قزوین) که یکی از غیر استانداردترین زندان های کشور است در بندی در کنار مجرمین خطرناک نگهداری می شود. وی که در حوادث پس از انتخابات یک هفته نیز در بازداشت بود اینک در جایی و به اتهامی (اتهامات نخ نما شده ی اخلاقی) در بند است که هیچ سنخیتی با وی و جایگاهش ندارد.
همچنین بنابر اخبار رسیده یکی از زنان کارمند دانشگاه نیز دو هفته پس از بازداشت دکتر رئیسیان در جریان همین سناریو از پیش طراحی شده از دانشگاه اخراج شده است. مسئولین دانشگاه در کنار تمامی فشارهای نیروهای امنیتی بر دکتر رئیسیان بارها به وی پیشنهاد بازنشستگی اجباری داده اند که وی این امر را نپذیرفته است. علاوه بر این دادستان استان و وزارت اطلاعات و مسئولین دانشگاه با ایجاد شدیدترین فشارها بر فعالین دانشجویی و سیاسی استان و خانواده ی وی مانع از هرگونه خبر رسانی و اطلاع رسانی پیرامون پرونده ی وی شده اند و اصرار دارند که تا مانع از سیاسی شدن این اقدام پلیدشان گردند.
همچنین اخبار نگران کننده ای مبنی بر تائید احکام انضباطی و نیز صدور اجکام جدید برای فعالین دانشجویی این دانشگاه رسیده است که بزودی گزارش کامل از این هجمه ی بی سابقه بر دانشجویان منتشر می گردد.

دبیر تشکل اصلاح طلب دانشگاه بین المللی قزوین بازداشت شد
روز گذشته مورخ ۱۰ خرداد ماه ٨۹ نیروهای امنیتی شهر قزوین فرهاد فتحی دبیر تشکل اصلاح طلب دانشگاه بین المللی قزوین را در این شهر دستگیر و با دستنبد و چشم بند به مکان نامعلومی منتقل کردند.
به گزارش دانشجونیوز، این فعال دانشجویی هنگامی دستگیر می شود که پس از خروج از دانشگاه مامورین امنیتی که در حال تعقیب وی بودند. هنگامی که وی به مغازه ای در نزدیکی منزل مسکونی اش وارد می شود به داخل مغازه هجوم برده و وی را به مکان نامعلوی منتقل می کنند.
گفتنی است یکی از اتهامات وی انتشار بیانیه در حمایت از یکی از اساتید بازداشت شده این دانشگاه به نام دکتر حسن رئیسیان و اقدام جهت جمع آوری امضا برای آزادی وی عنوان شده است.
به نظر می رسد دستگیری وی در روزهای نزدیک به سالگرد انتخابات خرداد ٨٨ به منظور ایجاد رعب و وحشت در میان دانشجویان این دانشگاه است.
این فعال دانشجویی در آذرماه سال گذشته به همراه پیام حیدرقزوینی و سعید سکاکیان دو تن دیگر از فعالین دانشجویی این دانشگاه و به اتهام اخلال در نظم عمومی بازداشت شده و مدتی را در بازداشت نیروهای امنیتی استان قزوین به سر برده بود.

گزارش ویژه از بند۳۵۰ اوین: زندانیان سیاسی و مشکلات غذایی، دارویی و بدرفتاری مقامات زندان



اخبار روز: 
(۱۲ خرداد ۱٣٨٨)--بند۳۵۰ زندان یا آنچه اندرزگاه ۳ زندان اوین نامیده می شود در حالی که پس از انتخابات هم اکنون به شلوغ ترین بندسیاسی ها در زندان اوین تبدیل شده است از شرایط بسیار نامطلوب برخوردار است به گونه ای که مشکلات بسیاری را برای زندانیان حاضر درآن فراهم آورده است.

منابع مطلع و موثق وضعیت موجود در این بند را برای کمپین بین المللی حقوق بشردرایران تشریح کرده اند که بخش های عمده آن در زیر می آید.
کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران از مقامات قوه قضاییه وسازمان زندان ها می خواهد که در اسرع وقت با رسیدگی به وضعیت این بند زمینه بهبود شرایط زندگی زندانیان و رساندن آن به استانداردهای قانونی را فراهم آوردند. کمپین نگرانی خود را از دسترسی اندک زندانیان به دارو و درمان به موقع که می تواند خطرات جدی را برای برخی زنداندانیان، همچنان که برای وبلاگنویس مرحوم امیدمیرصیافی پدیدآورد ومنجر به مرگ وی شد، اعلام می کند و از مسوولین می خواهد که پیش از اینکه چنین اتفاقای تکرار شود به وضعیت بند زندانیان سیاسی رسیدگی کنند. کمپین مسوولیت هرگونه اتفاق ناگوار را متوجه مسوولین زندان، مقامات امنیتی و قوه قضاییه می داند و آنها باید پاسخگوی هر اتفاق احتمالی باشند.

بند ۳۵۰ ، اندرزگاه ۳: تراکم زندانیان سیاسی بعد از انتخابات
بند ۳۵۰ یا اندرزگاه ۳ زندان اوین که از سال ۸۶ از زندانیان سیاسی تخلیه شده بود در پی دستگیری های گسترده فعالان سیاسی، مطبوعاتی، دانشجویی و حقوق بشری بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ بار دیگر شاهد افزایش غیرقابل باور زندانیان سیاسی وعقیدتی شد تا از "بند کارگری" مجدداً به "بند سیاسی " اوین تغییر نام دهد. پیش از این بند یاد شده محل اسکان عده ای از زندانیان عادی بوده است که در محوطه اوین کارگری می کرده اند، اما در فاصله بیش از ۱۱ ماهی که از انتخابات خرداد سال گذشته می گذرد این بند فعالان احزاب پیش رویی مانند سازمان دانش آموختگان ایران و احزاب اصلاح طلب مانند جبهه مشارکت، روزنامه نگاران برجسته ای که اگر چه از خطرهای روزنامه‌نگاری در عصر سانسور و خفقان آگاه بودند ولی همچنان در مسیر اطلاع رسانی شفاف گام بر داشتند و دانشجویانی که همواره در ۵ سال اخیر آماج تیر سرکوب دولت بودند را در خود جای داده است. این افراد پس از سپری کردن ماه یا ماه های متوالی در سلول های انفرادی بندهای امنیتی و اتمام بازجویی ها و تشکیل پرونده به این بند منتقل شده اند.
هر چند پس از حوادثی که در پی اعدام ۵ زندانی سیاسی در ۱۹ اردیبهشت به وجود آمد ترکیب این بند دگرگون شد و بسیاری از زندانیان سیاسی-عقیدتی به دیگر زندانهای استان تهران تبعید یا به بندهای دیگر زندان اوین منتقل شدند، اما هم اکنون بیش از ۱۰۰ نفر از زندانیان سیاسی که اکثر آنها را زندانیان حوادث پس ۱۱ ماه اخیر تشکیل می دهند در این بند به سر می برند.

وضعیت غذا: کمبود منابع، کیفیت پایین
غذای زندانیان بند ۳۵۰ مانند غذای سایر بندهای عمومی زندان اوین(اندرزگاه ۷ و ۸و ۱، بند زنان) است، کیفیت غذاها در سطح بسیار پایینی است چه از نظر کیفیت مواد اولیه که بعضاً حتی مواد فاسد شده در غذا باعث مسمومیت زندانیان شده است، و چه برنامه غذایی آن که خالی از مواد مغذی است به طوری‌که بیشتر غذاها از موادی مانند سیب زمینی و حبوبات تشکیل شده است و گوشت (هر چند بی کیفیت( عملاً مقداری نزدیک به صفر دارد، در نتیجه اکثر زندانیان مجبورند مایحتاج غذایی خود را از فروشگاه بند تهیه نمایند، فروشگاه بند ۳۵۰ باید به حدود ۱۵۰ الی ۲۵۰ زندانی خدمات ارائه کند و البته اجناس فروشگاه جوابگوی نیاز این تعداد زندانی نیست و زندانیان مجبورند با غذای بی کیفیت زندان سر کنند به همین جهت افرادی که در این بند زندانی هستند همگی از قشر نخبه جامعه مدنی ایران هستند حتی با محدودیت شدید غذایی نیز مواجه می باشند که باعث شده خانواده های این افراد با دیدن چهره های تکیده و رنجور عزیزانشان در ملاقاتها نسبت به عدم رسیدگی مسئولان به حداقل مسائل معیشتی زندانیان انتقاد داشته باشند چرا که معتقدند باید لااقل امکان خرید فرزندانشان از فروشگاه فراهم باشد.
همچنین زندانیانی که بسیاری از آنان به علت شرایط نامناسب دوران بازجویی از وضعیت سلامتی مطلوبی برخوردار نیستند مجبور هستند ساعتها در صف فروشگاه برای تهیه مواد غذایی بایستند. در بسیاری از موارد هم فروشگاه مشکل محدودیت خرید را هم برای زندانیان در نظر گرفته در حالی که آن ها به دلیل کیفیت وحشتناک غذا باید با خرید مایحتاج اولیه خود غذا تهیه کنند. افزون بر این، فروشگاه از ساعات کاری منظم و روزهای برنامه ریزی شده برخوردار نیست و برخی وقت ها مسوولان زندان برای ایجاد فشار غیرمحسوس بر زندانیان سیاسی روزها فروشگاه را در حالت نیمه تعطیل قرار می دهند، مانند روزهایی که زندانیان در اسفند سال گذشته از گرفتن غذای زندان به نشانه اعتراض خودداری کرده بودند و فروشگاه سه روز تمام باز نشد.

وضعیت بهداشت: آلودگی محیط زندان، انتقال آسان بیماری
بند ۳۵۰،   ۹ اتاق دارد که ۵ اتاق آن در طبقه پایین و ۴ اتاق در طبقه بالا قرار دارد، طبقه بالا از نظر وضعیت بهداشتی کمی مناسبتر است اما از ۱۹ اردیبهشت اتاق های بالا را تماماً به کارگران زندان(زندانیان عادی که در محوطه اوین کارگری می کنند) واگذار کرده اند. طبقه پایین که هم اکنون بیش از ۱۰۰ زندانی سیاسی در آن زندگی می کنند ۵ اتاق دارد که فضای خالی هر اتاق(غیر از تخت ها) کمتر از ۱۵ متر است که بیش از ۲۰ زندانی باید در آن زندگی کنند که خود به خود باعث پایین آمدن سطح بهداشت و سهولت انتقال بیماری ها می شود. به علاوه پتو ها و وسایل خواب زندانیان نیز عموماً کثیف و غیر بهداشتی است. دستشویی و ظرفشویی طبقه پایین نیز در یک مکان قرار دارد که طبعاً آزار دهنده و از نظر بهداشتی کاملاً نامناسب است.
مسوولان زندان از زندانیان برای نظافت راهروها، هواخوری، دستشویی ها و زندان استفاده می کنند که به نوعی بهره کشی از زندانیان تلقی می شود. علاوه بر تاسیسات بهداشتی و نظافتی بند ۳۵۰ در طبقه پایین به شدت فرسوده و قدیمی است که خود سبب بروز مشکلات بهداشتی می شود. این در حالیست که طبقه ی بالای ۳۵۰ دستشویی ها و حمام های بازسازی شده و تمیزی دارد و دلیل آن نگهداری زندانیان مالی در این طبقه است.

دارو ودرمان: دسترسی محدود، خودداری از رسیدگی به موقع
اکثر زندانیان این بند به علت فشارهای جسمی و روحی شدید وارده در دوران بازجویی، مبتلا به انواع بیماریها و ناراحتی های جسمی می باشند، در ساختمان بند ۳۵۰ بهداری یا مکانی برای استفاده زندانیان از دارو یا خدمات پزشکی وجود ندارد و این امر تنها با مراجعه به بهداری زندان میسر است. انتقال زندانیان به بهداری و ویزیت پزشک نیز با مشکلات و محدودیت های فراوان روبروست، به طوریکه هر روز از کل زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ کمتر از ۱۰ نفر اجازه انتقال به بهداری را می یابند که این امر موجب می شود عده ای از زندانیان که احتیاج فوری به درمان یا استفاده از داروهای مسکن یا داروهای مخصوص به خود دارند مدت زیادی از مراجع به بهداری و استفاده از خدمات درمانی محروم شوند. در بیشتر موارد زندانیان با وجود نیاز مبرم به درمان جدی، از دسترسی به امکانات درمانی و پزشک محروم هستند. برای مثال بارها رخ داده که یک زندانی سیاسی بدحال شده و نیاز به مداوای فوری داشته اما مسوولان زندان از اعزام وی به بهداری سرباز زده اند. آن ها معتقدند تنها در زمانی نیاز به بهداری وجود دارد که زندانی حتما بیهوش شده باشد. چنین رویه ای در اسفند سال ۸۷ منجر به مرگ امیدرضا میرصیافی در بند هفت زندان اوین شد، وبلاگ نویس جوانی که به دو سال و نیم حبس محکوم شده بود و سرانجام در زندان به دلیل فشار وحشتناک زندان بر این جوان جان باخت.

نگرانی از وضعیت درخطربرخی زندانیان سیاسی
باید توجه داشت که سرنوشت وی می تواند برای بسیاری دیگر از زندانیان جوان کنونی بند ۳۵۰ هم تکرار شود. ۱۰۰ نفر زندانی سیاسی بند ۳۵۰ بخش بزرگی از آن ها جوانان معترضی هستند که پس از حوادث بعد از انتخابات بازداشت شده اند و هیچ سابقه سیاسی و آمادگی ذهنی برای زندان نداشته اند. به دلیل فضای زندان و تلاش مسوولان برای افزایش فشارها، این جوانان پیش از دیگر زندانیان سیاسی که می شناسیم در معرض خطر هستند. عدم توجه به نشانه های افسردگی در آن ها و بردرفتاری زندان بان ها می تواند فجایع تازه ای را در زندان اوین رقم بزند. برای همین، حضور همیشگی و مستمر پزشکان و مددکاران ماهر در بند ۳۵۰ ضرروی به نظر می رسد.

بدرفتاری مسوولان زندان، تحقیر زندانیان
برخی از افسران نگهبان بند ۳۵۰ تلاش می کنند تا با فشار مضاعف بر زندانیان سیاسی و بدرفتاری با آن ها، زندانیان سیاسی را خرد کنند. هم چنین مسوولان زندان با استفاده از ابزارهای غیرقانونی، می کوشند انسجام زندانیان سیاسی از میان ببرند، خبرچینی را رواج دهند و ناامنی روانی در بند ۳۵۰ ایجاد کنند. اعلام هواخوری اجباری، ورزش صبحگاهی و جست و جوهای غیرمعمول وسایل زندانیان سیاسی از جمله دیگر بدرفتاری های اعمال شده در زندان اوین است. مسوولان زندان همچنین می کوشند تا در طی دو بار آمارگیری از زندانیان، آن ها را مورد تحقیر قرار دهند. با وجود آن که افسران نگهبان می توانند با مراجعه به هر اتاق آمار زندانیان را به دست آوردند اما آنها در بیش تر اوقات، برای آمار زندانیان را مجبور به خروج از سلولهای خود و مراجعه به هواخوری می کنند. در وقت هایی نیز که آمار در اتاق ها گرفته می شود، زندانیان سیاسی مجبور می شوند، دقایق بسیاری را در ردیف های منظم روی زمین بنشینند تا با دست شمارش شوند واین رفتاربه گواه زندانیان این بند بسیار تحقیرآمیز است.
علاوه بر این، وجود معضلی به نام "کف خوابی" نکته تأسف باری است که علی رغم اعتراضات و درخواست های فراوان ادامه دارد، و بسیاری از زندانیان به علت کمبود تخت مجبور به خوابیدن بر روی زمین هستند، که در زمستان به علت سرمای زمین باعث افزایش شدید زندانیان بیمار می شود.به این مشکلات معیشتی باید برخوردهای غیراخلاقی و توهین آمیز بزرگ نیا، رییس بند ۳۵۰ را نیز افزود که به اذیت و آزار زندانیان و ایجاد محدودیت های غیرقانونی برای آنان شهرت دارد.

از خاک سکوت آتش فریاد بسازیم

دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مركز  در سالگرد هجوم وحشيانه به دانشجويان تهران مركز و 22 خرداد اقدام به صدور بیانیه ای کردند که متن آن به شرح زیر است:
«از خاک سکوت آتش فریاد بسازیم»
خرداد ماه حاثه هاست در تقویم این سرزمین و ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم....
سال هاست دانشگاه ، این قلب تپنده ی ظلم ستیز در مقابل دشمنان دیرینه آزادی قد علم کرده و فریاد آزادی خواهی دانشجویان این خاک مقدس خواب آسوده از چشمان ظلم اندیشان چکمه پوش چماق به دست ربوده است.در پی اعمال سرکوب و فشار های فرا قانونی بر قشر همیشه بیدار جامعه که مسئولیت فریاد های در گلو خفته مردم برای بر قراری جامعه ای آزاد و برابر را بر دوش میکشد برای چندمین بار چماقداران به ساحت مقدس دانشگاه حمله ور شدند و در آستانه سالگرد حمله وحشیانه شان در 13 خرداد سال 88 بار دیر جای سیلی وحشیانه شان در اول خرداد بر چهره همیشه مظلوم دانشکده فنی تهران مرکز ماند.از نیم قرن پیش که چنگال دیکتاتوری سینه سه یار دبستانیمان را درید و دانشگاه را به خون مقدسشان گلون کرد ، آموخته بودیم که مزدوران زر اندوز زور مدار پاسخ همراهی و همصدائی ما را جز به خشم و خشونت نخواهند داد.چون ما نه چون آنان سودای زر در سر داریم و نه جز قلم و زبانمان سلاحی داریم و نه در مسیرمان با نقاب تزویر طی طریق میکنیم... این .دیکتاتوریست که نقاب عوض میکند ، گاهی در کلیسا ، گاهی با چکمه و امروز با ريا و تزوير .
در آستانه اولین سالگرد این فاجعه خونین ، بار دیر شاهد رفتار های استالینی از سوی اقتدار گرایان هستیم، که پا را از سرکوب دانشجویان فرا تر گذاشته و با یورش به دفتر رسمی یک سازمان قانونی "دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی " بار دیگر یادی از خود در بر گهای تاریخ سیاه دیکتاتوری بر جای گذاشتند. البته این سنت تمامی دیکتاتور های تاریخ است که به جای عقل مشت در سر دارند.جای بسی تاسف است که امروز رياست دانشگاه آزاد تهران مركز «دكتر گذشتي» و تشکل های شبه نظامي مدعی جریان دانشجویی در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز که خود و همفکرانشان در صف اول برخورد با حرکت های دانشجویی یوده و فجایعی چون 13 خرداد ، 21 مهر ، 16 آذر ودر آخرین اقدام خوداول خرداد را در دانشکده فنی واحد تهران مرکز به  خاك و خون كشيدند،جزء روشنترین نقاط پرونده عملکردیشان است دم از اسلام و عدالت علوی میزنند.سه دهه است که از جمهوریت نظام چیزی نمانده ، لا اقل اسلام مردم را رها کنید.
نماد این بی عدالتی در حق دانشگاه و دانشجو را میتوان در انتصاب اخیر ریاست دانشکده فنی واحد تهران مرکز را دید. که جناب افتخاری بازوی راست نیروهای امنیتی و سرکوب در حریم مقدس دانشگاه ست برای اعمال خشونت های بیشتر در حق دانشجویان.
ما دانشجويان تهران مرکز ضمن محکوم کردن فشار های مضاعف بر دانشجویان در سال جاری وسالگرد واقعه 13 خرداد یاد آوری موارد زیر را هم چنان نه از طریق متوسل شدن به مراجع قدرت داخل و خارج دانشگاه ، بلکه با اصرار قاطعانه و اتکا به نیروی اراده ، آگاهی و ایمانمان به دموکراسی و عشقمان به آزادی بیان و اندیشه ضروری میدانیم:
يك)بر اساس اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ، هرگونه تجمع و اعتراض بدون حمل سلاح و به گونه ای که مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است و بر این اساس بازداشت کلیه دانشجویان کشور را که در تجمعات دانشگاه ها شرکت کرده اند نقض صریح قانون دانسته و خواستار آزادی فوری و بی قید و شط تمامی بازداشت شدگان هستيم.
دو)اعلام همبستگی با تمامی یاران دربندمان که فاصله مان دیواریست به بلندای آزادی و پهنای شجاعت در تاریخ این سرزمین ، سرزمینی که در آن مزد آزاد اندیشی زندان است و شکنجه.علی ملیحی ، مهدي خدايي ،سینا گلچین ، ميلاد اسدي،آره  مجید توکلی ، کوهیار گودرزی ،بهاره هدایت و......
سه)در آستانه سالگرد انتخابات مهندسي شده 22 خرداد با تمامی اسیران در بند دیکتاتوری و عزیزانمان كه کشته شدند عهد میبندیم که تا ویران کردن تمامی دیوار های ظلم و جور ، دست از مبارزه نخواهیم کشید و روز ها را با هم پیوند میدهم و خونمان را جوهر قلمهایی میکنیم که آزادی ایران سبز را در صفحات تاریخ بنگارد.

این موج به پا خاسته آخر دریا شده و میهنی آباد بسازیم

جنبش سبز تهران مرکز 11 خرداد 89


ده سال حبس قطعی و تبعید برای شبنم و فرزاد مددزاده

خبرگزاری هرانا - شبنم و فرزاد مددزاده به 10 سال حبس قطعی توام با تبعید محکوم شدند.
در پی اعتراض به حکم صادره توسط شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران مبنی بر 5 سال حبس تعزیری توام با تبعید به زندان رجایی شهر برای نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و 5 سال حبس توام با تبعید به رجایی شهر برای برادر این فعال دانشجویی، شعبه 54 دادگاه تجدید نظر استان تهران حکم دادگاه بدوی را عینا تایید کرد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، شبنم مددزاده، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم که در یکم اسفند ماه 1387 به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده بود در ششم بهمن ماه 1388 به اتهام واهی محاربه از طریق ارتباط با منافقین محاکمه شد. این فعال دانشجویی که بیش از هفتاد روز را در سلول انفرادی بند 209 گذرانده بود به همراه برادرش تحت شدید ترین فشارها و شکنجه های روانی و فیزیکی برای اعترافات واهی قرار گرفتند اما هیچ یک زیر بار این اتهامات نرفتند.
نهایتا پس از برگزاری شش جلسه دادگاه با حضور بازجوهای وزارت اطلاعات، قاضی مقیسه با داد و بیداد و هتاکی به متهمین، دادگاه را خاتمه داد و شبنم مددزاده را منافق دروغگو خطاب کرد. پیش از این نیز محمد اولیایی فر، وکیل مددزاده ها که خود این روزها در بازداشت به سر می برد، بارها نسبت به برخورد قاضی اعتراض نموده و آن را مغایر با مقررات آیین دادرسی عنوان کرده بود. ریاست شعبه نیز هر بار از ارائه پاسخ به اعتراض مزبور سر باز زده است.
بازجوی شبنم مددزاده بارها در زمان بازجویی عنوان کرده بود که تو را به خاطر خانواده ات بازداشت کرده ایم و تاوان اعمال آن ها را پس می دهی. در رای صادره برای این خواهر وبرادر نیز مبنای جرم متهمین مسائل خانوادگیشان عنوان شده است که طبق آیین دادرسی کیفری و قانون اساسی فاقد وجاهت قانونی و اعتبار حقوقی ست.

اعلام جزئیات عفو زندانیان توسط دادستان تهران

خبرگزاری هرانا - عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران گفته‌است که شام‌گاه چهارشنبه دوازدهم خرداد، گروهی از زندانیانی که شامل عفو رهبر جمهوری اسلامی شده بودند از زندان اوین آزاد شدند.
به گزارش رادیو زمانه، چهارشنبه شب سایت رهبر ایران گزارش داد که آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه تولد حضرت فاطمه، دختر پیامبر اسلام، با درخواست عفو یا تخفیف مجازات 81 نفر از زندانیان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری موافقت کرده‌است.
دادستان تهران روز گذشته با ارسال نامه‌ای به رئیس زندان اوین، دستور آزادی محکومانی را که مشمول عفو رهبر ایران شده‌اند، صادر کرد.
دادستان تهران در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس زندانیان مشمول عفو را به سه گروه تقسیم کرد: "آن‌هایی که در زندان هستند"، "کسانی که در مرخصی به سر می‌برند" و "افرادی که حکم آن‌ها در آستانه اجرا است" او سپس خبر داد: بخشی از کسانی که مورد عفو قرار گرفته‌اند، شام‌گاه چهارشنبه آزاد شده‌اند.»
دادستان تهران همچنین از تخفیف مدت حبس برخی دیگر از این 81 نفر خبر داد و گفت: حکم عفو به کسانی که در مرخصی هستند، ابلاغ می‌شود.
دولت آبادی درباره افرادی که حکم‌شان در آستانهٔ اجرا است، اعلام کرده که احکام آن‌ها اجرا نخواهد شد.
در جمهوری اسلامی هر ساله در مناسبت‌های مذهبی با درخواست رئیس قوه قضائیه تعدادی از زندانیان آزاد می‌شوند و یا مجازات‌شان کاهش پیدا می‌کند.
رهبر ایران پس از آن که آیت‌الله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران با ارسال نامه حاوی اسامی 81 محکوم، خواستار عفو و یا تخفیف مجازات آن‌ها شده بود، با درخواست عفو یا تخفیف مجازات زندانیان حوادث پس از انتخابات موافقت کرد.
با این حال تا این هنگام هنوز اسامی این 81 نفر که مورد عفو و تخفیف مجازات قرار گرفته‌اند، اعلام نشده‌است.
زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، از رهبران معترضان به دولت، روز دوشنبه دهم خرداد در بیانیه‌ای خواسته بود زندانیانی که پس از انتخابات ریاست جمهوری زندانی شده‌اند، آزاد شوند.
درخواست آزادی زندانیانی را که پس از رخدادهای انتخابات بحث‌برانگیز ریاست جمهوری بازداشت شده بودند؛ نخستین بار آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به طور رسمی در نماز جمعه 26 تیر 1388 در دانشگاه تهران مطرح کرده بود.

هرانا؛ نامه آرش رحمانی پور زندانی اعدام شده به همراه وصیتنامه اش

خبرگزاری هرانا - آرش رحمانی پور زندانی سیاسی است که در بهمن ماه سال گذشته و در سن 18 سالگی به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی در زندان اوین اعدام شد. نامبرده در طول بازداشت خود در بند 209 زندان اوین اقدام به نوشتن دلنوشته ای نموده است. وی همچنین در آخرین لحظات حیات خود وصیتنامه ای نگاشته است که متن آن را در پایان نامه می توانید مشاهده نمائید.

متن نامه ی آرش رحمانی پور که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه برنگذرد
نمی دونم کی بود که فهمیدم وظیفه ای دارم و نسبت به اون خاکی که روش قدم می زارم مسئولم؛ فقط می دونم حالا که اسم این خاک و این سرزمین رو می شنوم غم عجیبی که پر از غروره تمام وجودم رو فرا میگیره. غرور رو بیشترمون داریم اما غم برای اینه که حتی ذره ای از وظایفم رو نسبت به کشورم انجام ندادم.
نمی دونم چرا باید این جای تاریخ ایستاده باشم، نمی دونم این خاک تاکی نباید روی آسایش ببینه!!!
به بالای این سالیان دراز             به ایران نیامد بجز سوز و ساز
ز دشمن بجز آتش و خون نبود      بجزغرش دیو مجنون نبود
بسوزاند دشمن کتاب مرا            همه رامش و خُر و خواب مرا
این خاک ماست، همه ی زندگی ماست همه هویت ماست. آرزوم اینه که همه بدونند در مقابل این خاک وظیفه ای دارند.
اما از حق نگذریم. بد جوری اشتباه کردم شاید همین علاقه بیش از حد جلوی جشمام رو گرفت و باعث شد مسیر درست انجام وظیفه رونبینم ولی مطمئن هستم اگه عمری باشه پیداش میکنم، بقول اون قدیس مسیحی: برای هر بنده ای یه چوپان و یک مسیر هست تا به چراگاه حقیقت برسه. این هم مسیر منه که داخلش هستم. درسته که سخته و مشکل درسته که تنهام و یه خرده خسته اما من همه این سختی ها رو برای رسیدن به اون حقیقت طلائی به جون می خرم چون باید وظیفه ام رو انجام بدم.
چو فردا نیاید بلند افتاب        من و گرز و میدان و افراسیاب
حکایت من حکایت عجیبه که هنوز خودم درکش نکردم شاید توی چند بیت شعر بشه خلاصش کرد.
زان یار دلنوازم شکریست ما شکایت    گرنکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
تصمیم گرفتم حرفهام رو بیشتر با خدای خودم بزنم فکر می کنم فقط اونه که حرف دلم رو میفهمه درسته که همه سختیهای این مسیر رو باید به جون بخرم اما بعضی گله ها رو باید به خود خودش گفت البته شاید یکی هم این نوشته ها رو خوند و فهمید درد ما چیه.
بی مزد بود منت هر خدمتی که کردم       یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت
من برای عشق به کشورم تلاشی که از دستم بر میاد انجام می دم ولی گله ی من اینجاست که آیا مزد این عشق، گمراهی بود. من به امید کسی یا چیزی فعالیت نمی کردم اما از خدای خودم توقع داشتم کمکم کنه. اما شاید کرده باشد و من ندیده باشم.
رندان تشنه لب را آبی نمی هد کس       گویی ولی شناسان رفتند ازین ولایت
ما کجا و عشق کجا من فقط لاف عشق می زنم ولی دلم بدجوری میگیره وقتی بین این مردم حتی لاف هم خریداری نداره، دلم بد جوری از درد بی عشقی میگیره.
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا        سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
دلم میگیره وقتی میبینم توی این دیار، عاشقی جرمه، جرمی که مجرمش بی گناه بالای دار میره !!!
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود             از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
راهم رو گم کردم نه همراهی دارم نه تجربه ای. اما پرم از عطش رسیدن، پر از امید، پر از اعتقاد به هدف . گله ام اینه که چرا راهنماییم نمی کنی خدایا؛ شاید میکنی و باز من نمی بینم.
هرچند بردی آبم روی از درت نتابم               جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
خیلی چیزها از دست دادم و باز هم خواهم داد ولی یه چیز بزرگتری رسیدم و اون اطمینان به هدفم بود با این حال می دونم این مدعی عاشقی هیچ کاری برای کشورش نکرده.
به کوی میکده گریان و سر افکنده روم      چرا که شرم همی ایدم زحاصل خویش
هر روز جوونهای این خاک روی زمین میوفتند و غرب و شرق باید دلشون برای اونها بسوزه نمی دونم چند ندا و ترانه باید کشته تا ... ولی امید دارم به جمله ی سروش که گفت: مرگ ترانه موسوی، ترانه مرگ نظام بود.
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت     مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهد شد
از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است
خیلی حرفها دارم که با شما عزیزا بزنم، چی شد، چی به من گذشت، اظهارات من معلول چه عللی بود چیزهایی که توقع نداشتم دیدم و شنیدم و هزار چیز دیگه که شاید باور نکنید چون هنوز خودم هم باور نکردم ولی با این همه
نشد ابر و خم از سنگینی بار قفس مارا         که این سنگین سبکتر باشد از بال مگس مارا
اول از همه یه دنیا شرمندگی دارم برای همتون نیلوفر، جمال، سارا، پیام، خاله ی عزیز و عمه ی عزیز، سحر، بهاره و ... امیدوارم منو ببخشید به خاطر دلتنگی ها و لحظه هایی که پر از غم و دلهره شدید البته بین خودمون بمونه من همچین آدم دلچسبی هم نیستم ولی خوب خاطرات تلخ و شیرین زیادی با هم داشتیم حالا هم هر موقع دلم تنگ میشه سعی می کنم خوابتون رو ببینم.
از همه بیشتر نگران این هستم که عزیز هایی که به خاطر من روز هاشون رو از دست دادند من رو نبخشند می دونم خیلی سخت بود اما وجود شما توی این چهار دیواریها هزار بار روزگار من رو سختر می کرد. راستی زمزمه ی ناراحتی ها رو توی بازجویی ها و بعد از آزادیتون شنیدم ولی بسیار از کسان از من نزد شما بدگوئی کردند و هیچ از انچه گفته اند راست نبود است. و این کسان می توانند بد را خوب و زشت را زیبا جلوه دهند. از کسایی که این بهتانها را باور و گسترانده اند بیشتر باک دارم زیراکه هر کس سخن ایشان را بشنود چنین می پندارد که کسی به این کارها و جستجو ها روزگار می گذرانند خداوندان را باور ندارد. اینان هم پنهانند و هم آشکار اما من نمیتوانم آنان را نزد شما حاضر و سخنهایشان را رد کنم و باید برای دفاع خود باسایه و شیح در آویزم و بدون انکه حریف ظاهر شود به مدافعه و معارضه پردازم. پس ای گرامیان، این نکته را درست بدانید که من با دو دسته از مدعیان طرف هستم: یکی آنان که از دیرگاه از من {...} کرده اند و دیگر آنان که اخیرا من را به محاکمه کشیده اند و تصدیق کنید که در آغاز باید پاسخ مدعیان پیشین را بدهم زیرا که شما هم اول دعاوی انان را شنیده اید و تاثیر سخنان ایشان در ذهن شما بیش از دیگران بوده است. ای گرامیان من برای دفاع خود باید کوشش کنم که در زمانی بسیار اندک بهتانهایی که از مدتی دراز در اذهان شما ریشه دوانده از خاطر شما دور سازم و البته آرزومندم که کوشش من در صورتی که به حال شما و خودم نافع باشد نتیجه بدهد و بی گناهی من روشن گردد ولی در این باب به اشتباه نیستم و می دانم چه کاردشواری در پیش دارم و به هر حال کار خود را به خدا وامیگذارم چون مرد تسلیم بی دفاع به این موج مهاجم نیستم بر حسب تکلیف به مدافعه می پردازم با ان که میدانم این موج مرا با خود خواهد برد.
پس برگردیم به مبدا این بهتان و سخنانی که ایم همه در مورد من گفته شده و "مدعی" آن را برای جلب من به محاکمه، دست آویز نموده است .
مدعیان پیشین چه می گفتند؟ هرگاه دعاوی ایشان را به صورت ادعانامه در بیاوریم این گونه می شود : آرش گناهکار است بنابر کنجکاوی فضولانه ی {...} خود می خواهد اوضاع آسمان و زمین را دریابد. روش گمراهی پیش گرفته و دیگران را به پیروی آن وا می دارد و به ایشان می آموزد. این است ادعای مدعیان و شما خود در تئاتر سبز آرش را دیدید که مدعی پرواز در هوا و دعاوی پوچ از همین فقرات بود. البته این بدان معنا نیست که من خود را کنار کشیده ام نکند که مدعی این راهم بر من گناه تازه گیرد. می گویند تو آموزگاری می کنی و مزد میگیری، این دروغیست بس بزرگ من چنین هندی را به درهم و دینار نمی فروشم و اساسا در این روزگار کسی را نمی شناسم که لیاقت این مهم را دارا باشد. اما آیا این مدعیان نیستند که این همه را در خود می بیند و جوانان را شهر به شهر می فریبند تا به ایشان بپیوندند و به اصل و ریشه ی خود پشت کنند. ای گرامیان اگر من چنین هنری داشتم بسی سرافراز بودم ولی افسوس که ندارم. اکنون شاید بپرسید که ای آرش پس تو چه می کنی ونسبت ها که به تو می دهند و شایع است از چه روست ؟ زیرا گر همواره مانند همشهریان دیگر بودی هر آینه این چنین سر زبان ها نبودی و آوازه نداشتی.
این سخن به جاست پس می کوشم که آشکارش کنم پس گوش دل و خود فرا دهید. ای گرامیان اقرار میکنم که دانشی دارم که موجب شهرتم شده اما نپندارید که دانشی فراتر از بشر باشد که بالعکس همه باید آن را دارا شوند ولی مدعیان، داعیه دار دانشی هستند فراتر از بشر که من ان را دروغ پنداشتم و این مهم آهنگ بهتان شد. و آن دانش را بخوبی می دانم که پروردگار مرا برای هدفی آفرید و ان چیزی نبود جز ساختن وطن، ساختن ابران بر پایه ی نیک پندار و نیک گفتارو نیک کردار. دیری در این اندیشه بودم و سرانجام بر سر آزمایش امدم و نزد یکی از بزرگان شنیدم که "به عمل کار برآید".
و چون این مسئله بر من آشکار گردید کوشیدم پندار را به کردار آورم و این کار سبب شد مدعیان از من بیزار شوند. ای گرامیان شرم دارم واقع امر را بگویم لیکن ناچارم و می گویم که بیشتر این مردمان بی دانشند و اگر بدانند هم، خود را به سفاهت میزنند. کلمات شیرین از زبان جاری می سازند ولی خود نمی فهمند که چه می گویند و فهمیدم که سبب سرایش و گویش زیبایشان عجیب اهداف پوچ و مادیست. ای گرامیان بدانید که همه ی این دشمنیهای خطرناک و بهتانهای ناروا که متوجه من نمودند سببش همین جستجو و تفتیش و دانشی است که گفتم. چون این مهم را دریافتم، برای مزید پیروی، فرمان خداوند هم رنگ خود را طلب کردم و چون از همشهریان نومید گشتم رو به بیگانه نهادم ولی آن کسان هم، کسان من نبودند. این وظیفه چنان مرا گرفتار ساخت که خود را فراموش کرده و چون در این عبادت خدا فرو رفتم روزگارم به سختی گرایید و به اینجا رسیدم. حال به مدعیان امروز بپردازم و دعاوی را به ادعا در آوریم میگویند آرش گناهکار است چون جوانی فاسد است و به خداوندان این کشور اعتقاد ندارد و خداوندان نو بجای آن میگذارد و اینک دعاوی را یک به یک در نظر بگیریم: من جوانی فاسدم چون گناهانی دارم. ای گرامیان من می گویم گناهکار مدعی است که امور جدی را سرسری می گیرد و بدون وجدان تاریخ مارا به زیر سوال می برد و چنان می نماید که به بعضی امور اعتنای تام دارد در صورتی هرگز عنایتی به آن نداشته، می پندارد با ماست اما با بیگانه دشمنی؛ دوستی می کند. میپندارد از ماست اما به تاریخ من ریشخند می زند. ایا این ریشخند گناه نیست که در خور سزا باشد.
شاید کسی بگوید ای آرش آیا شرمگین نیستی که در دنیا چنان زندگی کردی که جان خود را به خطر انداختی؟ در جواب به معترض خواهم گفت اشتباه در این است که اندیشه مرگ و زندگی نزد تو اهمیت دارد ولی چنین نیست و تنها چیزی که شخص باید نگران آن باشد این است که آنچه میکند درست است یا نا درست و حقیقت است یا باطل و ارزش است یا ... و گرنه تمام دلاورانی که در عرصه دفاع از این مرز جنگیدند از سفیهان بوده اند. ای گرامیان این اصلی مسلم است در نزد من که اگر کسی به حقیقتی شریف دست یابدکه در آن پایمرد باشد. نه از مرگ باندیشد و نه از خطر هراسد و شرافت را فدای سلامت نکند که اگر من جز این می کردم گناهکار بودم و خواه به هر شکلی که به حقیقتی برسم هرگز روش خود را تغییر نخواهم داد اگر چه هزار بار به عرصه ی هلاک در آیم. پس ای قضات ظلم، از مرگ من امیدوار و هراسناک باشید که پس از این خداوند هیچ گاه رحمت را بر طالب حق قطع نمی کند.
آنچه اکنون برای من پیش آمده از تصادف و اتفاق نیست و یقین دارم خیر من در این است که حتی دیگر زنده نمانم و از همه اندیشه های دنیا آسوده شوم. با آنکه میدانم مدعی هدف خیر نداشت و قصد آزارم داشت از آن گله مند نیستم چون در مقام گله نیست. اما از شما گرامیان درخواست دارم: "ایران را فراموش نکنید و آن را افضل بدانید بر نفع خود."
نمی دانم اینک شاید و شاید وقت آن رسیده که از یکدیگر جدا شویم من آهنگ مردن کنم و شما در فکر زندگی باشید اما کدام  یک بهره مند تریم جز خداوند هیچ کس آگاه نیست.
اگر این آخرین تیر من برای دفاع از ایران است بدانید که آرش جان خود درتیر کرد و آن را خواهدش افکند.
88/8/10
اوین209 سلول 121


متن وصیت نامه آرش رحمانی پور که 10 دقیقه قبل از اعدام نوشته است

به نام دوست
پدر و مادر واژه های بود که زیباییش آرامم می کرد اما من ارزش این زیبایی را نتوانستم به خوبی درک کنم ولی  افتخارم وجود انها بود.
چیزی به پایان نمانده است
نماز – روزه – و دیگر حقوق دینی که به گردن داشتم و تازه با آن اخت شده بودم را به خدا می سپارم
واما ایران – من افتخارم این است که ایرانی بودم و برای ایران گردنم زبری طناب دار را حس کرد.
در مورد نظام اسلامی حاکم چیزی نمی گویم چون حکایت عجیبی خواهد بود اگر زمانی کسی این نوشته را خواند:
تن کشته و گریه ی دوستان         به از زنده و خنده ی دشمنان
مرا آر(عار) ابد از ان زندگی               که سالار باشم کنم بندگی

آرش رحمان پور
7/11/88

تمدید قرار بازداشت موقت 3 تن از فعالین فرهنگی ملی گرا

خبرگزاری هرانا - بازپرس اسدی ،بازپرس شعبه 5 دادسرای اوین قرار بازداشت مهدی کوهکن، محسن صادقی نور و دکتر نادر بابایی سه فعال مدنی ملی گرا را که از اوسط بهمن گذشته در رابطه با بازداشت فعالین اعتراضات خیابانی روز عاشورا بازداشت شده اند را، برای 2 ماه دیگر تمدید کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این سه تن که جزو فعالین فرهنگی-مدنی مشروطه خواه محسوب می شوند پس از بازداشت امید شریف دانا (سردهنده شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه در روز عاشورا) و در رابطه با وی دستگیر شده اند.
محسن صادقی نور عضو سابق جبهه متحد دانشجویی به رهبری مهندس حشمت طبرزدی و دکتر نادر بابایی فارغ التحصیل رشته دامپزشکی از دانشگاه تهران و از مصدومان شیمیایی جنگ ایران و عراق است.
گفتنی است شرایط جسمی بابایی دربند 350 اوین در روزهای اخیر با توجه به این مصدومیت رو به وخامت نهاده است.

مهدی کلاری، نیما لطیف تجار، سهیل محمدی و میلاد فدایی آزاد شدند

خبرگزاری هرانا - 4 دانشجوی دربند دانشگاه های شریف، امیرکبیر، خواجه نصیر و آزاد به همراه عده ای دیگر از زندانیان سیاسی دیشب به مرخصی آمدند.
به گزارش دانشجونیوز، نیما لطیف تجار دانشجوی دانشگاه امیرکبیر پس از 158 روز بازداشت دیشب از زندان اوین آزاد شد، وی که در روز عاشورا بازداشت شده بود در مدت بازداشت از سوی بازجویان خود تحت فشارهای غیرانسانی قرار گرفت.  شعبه 15دادگاه انقلاب وی را به 3 سال حبس تعزیری محکوم کرده بود که این محکومیت در دادگاه تجدید نظر به یک سال کاهش یافت.
سهیل محمدی دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر نیز که 12 آبان با هجوم نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شده بود دیشب پس از 7 ماه از زندان آزاد شد. دادگاه بدوی به ریاست قاضی صلواتی وی را به 4 سال و دادگاه تجدید نظر وی را به 3 سال حبس تعزیری محکوم کردند.
میلاد فدایی دانشجوی دانشگاه آزاد تهران جنوب نیز که از 11 آذرماه در بازداشت بود پس از 6 ماه آزاد شد. قاضی مقیسه این دانشجو را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
مهدی کلاری دانشجوی دانشگاه شریف نیز که 16 آذرماه پس از تجمع روز دانشجو در دانشگاه شریف بازداشت شده بود دیشب مجدداً به مرخصی آمد. حکم 3 سال حبس تعزیری این دانشجو چندی پیش در دادگاه تجدید نظر تأیید شده بود. این دانشجوی المپیادی دانشگاه شریف پیش از عید نیز به مرخصی آمد اما پس از تعطیلات عید با کارشکنی وزارت اطلاعات مجدداً به زندان بازگشت.
لازم به ذکر است دیشب عده دیگری از زندانیان حوادث پس از انتخابات آزاد شدند که ساسان ستارزاده و آرش ترابی از زندانیان گمنام حوادث پس از انتخابات که هر کدام بیش از 5 ماه زندانی بودند در میان آنان بودند.

فقط ۸۱ نفر از زندانیان سیاسی حاضر به درخواست عفو شدند

خبرگزاری هرانا - با وجود تلاشهای فراوان نیروهای امنیتی و قضایی علی الخصوص در روزهای اخیر برای رایزنی و اعمال فشار بر بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات فقط 81 نفر حاضر به درخواست عفو شدند.

عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، چند روز قبل با حضور در جمع زندانیان از زندانیانی که "پشیمان" شده اند خواسته بود "توبه نامه" بنویسند.


به گزارش پارلمان‌نیوز، متن نامه آیت الله آملی لاریجانی به این شرح است:‏
‏ ‏
بسم الله الرحمن الرحیم
‏ ‏
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای (ادام الله ظله الوارف)‏

با اهدای سلام و تحیات و با عرض تبریک فرا رسیدن ایام ولادت با سعادت دخت گرامی نبی مکرم اسلام (ص) و ‏تقارن این عید خجسته با ولادت حضرت امام خمینی (ره) با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی، پایه های ‏نظام اسلامی آنچنان مستحکم و ریشه در اعماق انسانهای مؤمن دوانیده که به فضل الهی و با رهبری ولی فقیه و ‏حمایت بی دریغ امت، بر همه توطئه ها و مشکلات فائق آمده و صراط تعالی را می پیماید.

در سال گذشته در دهمین انتخابات ریاست جمهوری،‌ مردم دین مدار و انقلابی حماسه ای دیگر آفریدند و جلوه ‏ای از دموکراسی واقعی و مردم سالاری دینی را در ایران اسلامی به نمایش گذاشته و علیرغم تبلیغات گسترده ‏دشمنان و بدخواهان با حضور چهل میلیونی در انتخاباتی کم نظیر و در کمال آزادی شرکت کرده و با اکثریت ‏قاطع فرد مورد نظر خود را انتخاب کردند.

این نمایش عظیم ملت و حماسه بزرگ بر دشمنان گران آمده و در صدد تلخ کردن کام مردم برآمدند و با پیوند ‏جریانهای ضد انقلاب داخل و خارج و حمایت همه جانبه دشمنان قسم خورده دست به فتنه گری و نا امنی زدند و ‏عده ای غافل و بی بصیرت هم اگرچه با انگیزه های متفاوت، آتش این فتنه را شعله ورتر کردند و با هنجار‏شکنی و زیر پا گذاشتن قانون برای مردم و نظام زحمت ایجاد کردند و مال و جان مردم را مورد تعرض قرار ‏دادند که حسب وظیفه دستگاههای امنیتی، انتظامی و قضایی با فتنه گران و قانون شکنان و عوامل نا امنی ‏برخورد کردند.

با روشن شدن ماهیت فتنه و بر ملا شدن نقشه دشمنان عده ای از این افرادِ فریب خورده به خود آمده و از کرده ‏خود پشیمان و اظهار ندامت و درخواست عفو دارند. در اجرای بند 11 از اصل قانون اساسی به شرح لیست ‏پیوست، صورت اسامی 81 نفر از محکومان محاکم عمومی و انقلاب مورد بررسی واقع و واجد شرایط لازم ‏جهت برخورداری از عفو و یا تخفیف مجازات تشخیص داده شده اند که در صورت تصویب مقام عالی اقدام ‏می‌گردد.

و الامر الیکم و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
صادق لاریجانی

پاسخ حضرت آیت الله خامنه ای به درخواست رئیس قوه قضائیه به این شرح است:‏

بسمه تعالی
با سلام و تبریک با پیشنهاد جنابعالی موافقت می شود. والسّلام علیکم و رحمه الله

سیدعلی خامنه ای
‏12/خرداد ماه/1389‏

کامران آسا دوباره بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - کامران آسا برادر شهید کیانوش آسا (از شهدای جنبش سبز در راهپیمایی مسالمت آمیز ۲۵ خرداد) نیمه شب دوشنبه 10 خرداد ماه، در راه بازگشت به خانه توسط نیروهای وزارت اطلاعات کرمانشاه بازداشت شد.
به گزاش کلمه، صبح روز بعد پنج تن از نیروهای اطلاعات به خانه  مراجعه کرده و مقداری وسایل شخصی کامران را با خود بردند. این نیروها در زمان ورود به خانه ، هنگامی که  با گریه های مادر کیانوش روبه رو شدند، به جای ارائه توضیح خطاب به این مادر داغ دیده گفتند: همین گریه های شماست که کامران را تحریک می کند!! و در پاسخ به سوال های مکرر خانواده، عنوان کردند کامران را می گیریم تا سرش به سنگ بخورد!
در حال حاضر خانواده و خصوصا مادر کامران و کیانوش در شرایط بسیار بدی به سر برده و شدیدا نگران وی هستند در حالی که هیچ اطلاعی از محل نگه داری او ندارند.
این دومین بار است که کامران بازداشت می شود. اولین بار در 16 آذر در دانشگاه علم و صنعت (مراسم بزرگداشت کیانوش، دانشجوی نخبه این دانشگاه) دستگیر شد و پس از دوماه به قید کفالت ازاد شد.

وضعیت نامعلوم بهروز جاوید تهرانی در پی انتقال به سلول انفرادی

خبرگزاری هرانا - وضعیت بهروز جاوید تهرانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج که مورخ 10 خردادماه به سلول انفرادی منتقل شده، نامعلوم است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مسئولان زندان از رساندن برخی وسائل ضروری به دست آقای جاوید تهرانی که توسط برخی از زندانیان تهیه شده بود، ممانعت به عمل آوردند و گفته اند که فرستادن هیچ وسیله ای برای زندانیان محبوس در سلول انفرادی عموما و برای بهروز جاوید تهرانی خصوصا، ممکن نیست.

شواهد حاکی از فشار مسئولان بر این زندانی سیاسی است.

هم چنین از سرنوشت بهرام تصویری و محسن بیک وند، دو تن دیگر از زندانیانی که تازه به سلول انفرادی منتقل شده اند نیزاطلاعی در دست نیست.

بهرام تصویری به دلیل شکستی دست و پا و محسن بیک وند بر اثر سوختگی بدن، وضعیت جسمی نامساعدی دارند که اکنون و پس از منتقل شدن به سلول انفرادی و عدم رسیدگی پزشکی، ایشان از لحاظ جسمی در معرض خطر جدی قرار گرفته اند.

بهروز جاوید تهرانی، از قربانیان قیام 18 تیر به همراه بهرام تصویری، محسن بیک وند و تنی چند از دیگر زندانیان تحت فشار و شکنجه در زندان رجایی شهر، به تازگی و در پی انتشار اسناد شکنجه و تجاوز به زندانیان در زندان رجایی شهر به سلول انفرادی منتقل شده اند.

بازداشت بیست دختر و پسر كه در قالب يك تور گردشگري عازم كلاله بودند

خبرگزاری هرانا - دادستان شهرستان كلاله اعلام كرد: 20 دختر و پسر تهراني كه در قالب يك تور گردشگري فاقد هرگونه مجوز قانوني و بدون نام و نشان عازم كلاله بودند، به جرم فراهم آوردن زمينه فساد، رابطه نامشروع، نگهداري مشروبات الكلي و جريحه دار كردن عفت عمومي بازداشت شدند.
به گزارش ايسنا، يونسي همچنين افزود: در پي وصول گزارش‌هاي مردمي به ماموران انتظامي مبني بر مشاهده يك دستگاه ميني بوس شامل دختران و پسراني كه با پوشش نامناسب در انظار عمومي ظاهر شده و به عنوان تور گردشگري از تهران عازم زيارتگاه واقع در يكي از روستاهاي دور افتاده شهرستان كلاله بودند، ماموران با اخذ مجوز قضايي خودروي مذكور را متوقف و به بازرسي آن پرداختند.

وي خاطرنشان كرد: ماموران در حين بازرسي چند شيشه مشروبات الكلي كشف كردند و همچنين متوجه شدند دختران و پسراني كه در خودروي ميني بوس حضور داشتند هيچگونه رابطه فاميلي با هم نداشته و تنها از طريق اينترنت با هم آشنا شده بودند.
اين افراد پس از 2 روز بازداشت با قرار كفالت آزاد شده و پرونده آنها با قرار مجرميت و كيفرخواست، به دادگاه عمومي- جزايي شهرستان كلاله، جهت رسيدگي و صدور راي ارسال شد.

دادگاه کوهیار گودرزی برگزار شد

خبرگزاری هرانا - دادگاه کوهیار گودرزی عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، صبح امروز در شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی برگزار شد.
مینا جعفری وکیل کوهیار گودرزی روند دادگاه را خوب توصیف کرد و با اشاره به این که در خصوص اتهام محاربه، در قرار مجرمیت کوهیار گودرزی منع تعقیب صادر شده است، اتهامات موکل خود در کیفرخواست صادر شده را بر اساس ماده 500 قانون مجازات اسلامی، "فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق همکاری موثر با سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر و جمع آوری و انتشار اخبار جهت دار علیه نظام و انتقال این اخبار به عناصر سازمان تروریستی مستقر در خارج از کشور و مصاحبه با رسانه ‌های بیگانه و نیز انتشار مقاله در سایت ‌ها" عنوان کرد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، وکیل این فعال حقوق بشر ادامه داد: مصاحبه‌های کوهیار گودرزی که در پی بازداشت فعالان حقوق بشر و اعضای کمیته انجام داده و مطالبی که در سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر منتشر کرده بود نیز مبنای برخی اتهامات او قرار گرفته است.
او با اشاره به این که مسئولان دادگاه از حضور مادر کوهیار گودرزی در دادگاه فرزندش ممانعت به عمل آورده ‌اند گفت: در حال حاضر با توجه به این که شش ماه از بازداشت کوهیار گودرزی گذشته است و با در نظر گرفتن این موضوع که او سابقه کیفری ندارد، درخواست آزادی مشروط را برای وی ارائه خواهیم کرد و امیدواریم که با تودیع وثیقه تعیین شده شاهد آزادی او باشیم.
وکیل کوهیار گودرزی همچنین با اشاره به دفاعیات خود در دادگاه امروز گفت: من با رد هر گونه وابستگی موکلم و همینطور کمیته گزارشگران حقوق بشر به گروه‌های سیاسی، مرامنامه کمیته گزارشگران حقوق بشر و نیز بیانیه‌های استقلال این کمیته را تقدیم قاضی شعبه کردم و تاکید کردم که کمیته، از بدو تاسیس خود تا کنون رویکرد دفاع از حقوق بشر را حفظ کرده است و این موضوع در مرامنامه کمیته گزارشگران حقوق بشر هم وجود دارد.
مینا جعفری همچنین وضعیت جسمی کوهیار را بعد از اعتصاب غذا نامناسب توصیف کرد و گفت در دادگاه امروز او سرفه‌های شدیدی می کرد اما وضعیت روحی مناسبی داشت.
کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر هم اکنون بیش از 160 روز است که در زندان اوین در بازداشت به سر می برد. او هفته گذشته در اعتراض به عمل کرد رئیس بند 350 زندان اوین، به سلول انفرادی منتقل شده و دست به اعتصاب غذای خشک زده بود. در نهایت پس از دست‌یابی به چهار خواسته‌ی خود، اعتصاب غذا را شکست. این درحالی است که به گفته مادر و وکیلش از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار نیست.