۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

مهمترین خبرهای روز شنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

جزئیات نامه لاریجانی به خامنه ای و تقاضای توقف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها

علی لاریجانی رئیس مجلس در نامه به رهبر ایران از او خواسته تا بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی از اختیاراتش برای توقف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها استفاده کند.
علی لاریجانی رئیس مجلس در نامه به مقام معظم رهبری از ایشان درخواست کرده است، بر اساس اصل 110 قانون اساسی از اختیاراتشان برای توقف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها استفاده کنند.
حجت الاسلام حسین سبحانی نیا عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار پارلمانی مهر در خصوص جزئیات این نامه اظهار داشت: این نامه در خصوص عملکرد دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و اجرای غیر قانونی فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها است.
نماینده مردم نیشابور در مجلس شورای اسلامی افزود: لاریجانی در این نامه تاکید کرده است با توجه به اعتبارات بودجه سال 91 و شرایط اقتصادی کشور وضعیت برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها فراهم نیست.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی تصریح کرد: رئیس مجلس شورای اسلامی در این نامه به تخلف دولت در اجرای غیر قانونی فاز دوم هدفمندی یارانه ها قبل از تصویب بودجه سال91 اشاره کرده و از رهبر انقلاب در خواست کرده بر اساس اصل 110 قانون اساسی از وظایف و اختیاراتشان برای ورود به این مسئله و توقف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها استفاده کنند.
به گزارش خبرنگار مهر 28 اسفند 90 مبلغ 28 هزار تومان به عنوان مابه التفاوت یارانه نقدی مرحله اول و دوم به حساب برخی خانوارها واریز شده که ممکن است این مبلغ ماهیانه یا به صورت دوماهه باشد.
مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها نیز در همین رابطه تاکید کرد: همانطور که در مرحله اول هدفمندی یارانه ها، پراخت یارانه نقدی را یکماه و نیم زودتر از شروع اجرای قانون در نظر گرفتیم، هم اکنون نیز همین گونه است به این صورت که این مابه تفاوت مربوط به زمانی است که مرحله دوم آغاز شود.
پس از این اقدام از طرف دولت احمد توکلی، الیاس نادران، غلامرضا مصباحی مقدم به عنوان سه چهره شاخص اقتصادی مجلس در واکنش به واریز مابه التفاوت مرحله اول و دوم هدفمندسازی یارانه تاکید کردند: دولت در دو ماه اول سال نمی تواند وارد فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها بشود لذا این اقدام دولت غیر قانونی است.
غلامرضا مصباحی مقدم رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی در اولین جلسه مجلس شورای اسلامی در سال 1391 از تدوین گزارش این کمیسیون از اجرای فاز اول و دوم قانون هدفمندی یارانه ها طبق ماده 233 آیین نامه داخلی برای ارائه به قوه قضائیه خبر داد.
هشدار مصباحی مقدم به دولت برای تعقیب قضایی
همچنین پیش از اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه اواخر دی ماه سال گذشته در پی وعده های رئیس جمهور مبنی بر اجرای فاز دوم هدفمندی رئیس کمیسیون ویژه مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه ایجاد تعهد در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها برای خزانه بدون آنکه منبع آن تامین شده باشد خلاف قانون و عقل است، به دولت هشدار داد در صورت ایجاد چنین تعهدی، این موضوع تعقیب قضایی خواهد شد.
حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم در گفتگو با خبرنگار پارلمانی مهر، در پاسخ به این سئوال که رئیس جمهور ابراز امیدواری کرده تا پایان سال فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها را اجرا کند، آیا استفساریه مجلس مبنی بر تاکید بر عدم افزایش قیمت حامل های انرژی خارج از قانون بودجه 90 به دولت ابلاغ شده است، اظهارداشت: استفساریه مجلس پیام روشنی برای دولت داشت.
کسری150 هزار میلیارد ریالی نتیجه تخلف دولت در هدفمندی یارانه‌ها
علاوه بر این در آذر ماه سال گذشته گزارش کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی مجلس در خصوص تخلفات دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در صحن علنی مجلس قرائت شد بر اساس این گزارش عدم تامین کامل منابع مورد نیاز قانون هدفمند سازی یارانه ها از محل اصلاح قیمت‌های حامل‌های انرژی منجر به انباشته شدن کسری حدود 150 هزار میلیارد ریال خواهد شد.
کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی در این گزارش 10 مورد تخلفات قانونی در اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها را بررسی کرده بود.
پس از قرائت این گزارش در صحن علنی مجلس رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس خبر داد که علی لاریجانی رئیس مجلس در نامه‌ای به وی بر بررسی گزارش این کمیسیون در مورد نحوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها طبق ماده 233 آیین نامه برای ارسال به قوه قضائیه تاکید کرده است.




غیبت احمدی‌نژاد در جلسات دوره جدید مجمع

محمود احمدی‌نژاد٬ رئیس دولت دهم حاضر نشد در نخستین جلسه دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت کند.
نخستین جلسه دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام روز شنبه (۱۹ فروردین) به ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی و با شرکت اعضای جدید تشکیل شد.
آقای احمدی‌نژاد که سال‌هاست از شرکت در جلسات مجمع تشخیص خودداری می‌کند٬ با وجود برخی تغییرات از سوی علی خامنه‌ای همچنان از حضور در این جلسات امتناع می‌کند.
نزدیکان احمدی‌نژاد علت حضور نیافتن وی در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام را انتقاد او به ترکیب آن و بی‌اثر بودن نظراتش در جلسات این مجمع اعلام کرده‌اند.
علی خامنه‌ای ۲۴ اسفند ماه سال ۹۰ در حکم خود برای نخستین‌بار و به طور صریح سران قوا را اعضای حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام معرفی کرده است.
به نظر می‌رسد با وجود تاکید رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر ضرورت و اهمیت حضور سران قوا و سایر اعضا در جلسات مجمع تشخیص٬ احمدی‌نژاد همچنان به رویه خود ادامه می‌دهد.
سایت «الف» روز گذشته در یادداشتی آغاز به کار دور جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را آزمونی برای احمدی‌نژاد در برابر حکم رهبر جمهوری اسلامی دانسته بود.
به نظر می‌رسد از نظر سایت محافظه‌کار «الف» احمدی‌نژاد با خودداری از حضور در جلسات مجمع در این آزمون نیز «مردود» شده است.
در واکنش به غیبت احمدی‌نژاد٬ محمدرضا باهنر در گفتگو با خبرگزاری فارس گفت که سران قوا باید در جلسات مجمع حضور جدی داشته باشند.
آقای باهنر افزوده رهبر جمهوری اسلامی انتظار دارد اعضای مجمع تشخیص اختلافات شخصی خود را وارد این مجمع نکنند.





رئیس ستاد نماز جمعه‌ تهران:

حاشیه‌سازان برای شعار سال را رسوا خواهیم کرد


ید‌الله شیرمردمی٬ رئیس ستاد نماز جمعه‌ تهران هشدار داد با کسانی که بخواهند شعار امسال علی خامنه‌ای را به حاشیه ببرند٬ برخورد شده و در تریبون‌های نماز جمعه «رسوا» خواهند شد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا٬ آقای شیرمردی این هشدار را روز جمعه (۱۸ فروردین) در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران داده و گفته که شعار «حمایت از تولید ملی» باید در دستور کار همه قرار بگیرد.
وی افزوده است: «اگر فرد یا جریانی تلاش کند تا بحث حمایت از تولید ملی به حاشیه رانده شود ما در نماز جمعه آن را رسوا خواهیم کرد و ما مقابل کسانی که بر سر راه آن سنگ‌اندازی کنند خواهیم ایستاد.»
به گفته شیرمردی «امسال سال حمایت از تولید ملی بوده و نباید شعار دیگری بر این شعار غلبه پیدا کند.»
اظهرات این روحانی محافظه‌کار دو روز پس از هشدار صریح محمدرضا نقدی٬ رئیس سازمان بسیج مستضعفین به تمام نهاد‌های دولتی و خصوصی در جدی گرفتن خواسته‌های علی خامنه‌ای در سال ۹۱ ایراد شده است.
آقای نقدی به تمام نهاد‌های دولتی و خصوصی به صراحت هشدار داده است در صورتی که در تحقق خواسته سال ۱۳۹۱ علی خامنه‌ای «کوتاهی» کنند «مواخذه» خواهند شد.
سال ۱۳۹۱ از سوی خامنه‌ای سال «حمایت از تولید ملی» نام‌گذاری شده است و به نظر می‌رسد مقام‌های جمهوری اسلامی با هشدار و تهدید می‌خواهند این شعار را به اجرا بگذارند.




"باید گفته می شد"
یاکوب آوگشتاین - مجله ی اشپیگل
مترجم: میترا یوسفی
اخبار روز: 
شعرِ فوق العاده ای نیست. تحلیلِ سیاسی ِ درخشانی هم نیست. اما سطورِ پشتِ سر همی که گونتر گراس در زیرِ عنوانِ "آنچه باید گفته شود" آورده است، در زمره ی موثرترینِ واژگانِ او به شمار می روند. واژگانی که بر "گسست" دلالت می کنند. گسستی که نمی توان در آینده پشت ش پنهان شد و نادیده اش گرفت، او می نویسد: اسرائیلِ اتمی، به هر حالِ صلحِ شکننده جهانی را تهدید می کند. پسِ این جمله، فریادی خفه شده ست. زیرا او درست می گوید، زیرا یک آلمانی آن را گفته ست، یک نویسنده، برنده ی جایزه نوبل، زیرا گونتر گراس آن را گفته ست. و اینجاست که شکافی وجود دارد. به این دلیل ست که ما باید از گراس تشکر کنیم. او این مسئولیت را به دوش گرفته ست تا این جمله را برای همه ی ما به زبان بیاورد. دیالوگِ تمام شده ای، آغاز شده ست.
و آن صحبت پیرامونِ اسرائیل ست؛ و در این باره که اسرائیل مهیای جنگ بر ضدِ ایرانی شده ست که رئیس جمهورش محمود احمدی نژاد اسرائیل را تهدید می کند، آن را شیطانی می خواند که باید از میان برداشته شود. اسرائیل کشوری که از سالها پیش توسطِ دشمنانی احاطه شده بود که هنوز هم تا حدی دولتش و حقِ وجودی ش را - مستقل از سیاست ش -، اساسآ انکار می کنند.

این جنگی ست که می تواند جهان را به ورطه نابودی بکشاند. وقتی یک آلمانی از آن صحبت می کند، می باید که توسطِ آلمانی ها و مسئولیت پذیریِ جمعیِ آنان بدان پرداخته شود؛ اما اینجاست که قواعدی وجود دارد؛ گراس می دانست که او را با عنوانِ ضد سامی مورد اهانت قرار خواهند داد. این مخاطره ای ست که برای یک آلمانیِ منتقدِ اسرائیل، وجود دارد. حتی ماتیاس دوپفنر رئیسِ انتشاراتِ شپرینگر - که خود را درباره ی مناسباتِ آلمان و اسرائیل مفسر می پندارد - گراس را به معنای دقیقِ سیاسیِ کلمه، به "ضدیت با سامی ها" متهم کرد. و اینکه گراس حساب آن را هم می باید می کرد که براحتی می توانند حضور ِ او بعنوانِ سرباز را در ارتش اس اس در مرکز ِ رِها، بخشِ والسِر، دست آویز قرار دهند.
اما گراس نه یک ضد سامی و نه یک زامبیِ تاریخ ست، گراس واقع گراست؛ او توانِ هسته ای اسرائیل را، که کسی حقِ نظارت بر آن ندارد، تقبیح می کند؛ او از سیاستِ دفاعی آلمان انتقاد می کند، که زیردریایی مجهز به سلاحِ هسته ای به کمک ِاسرائیل می فرستد؛ او همچنین رویگردان ست از "تظاهر و دوروییِ غرب" که شوربختانه، تمامِ کنش های ما را در خاورمیانه، از افغانستان تا الجزیره راهبری می کند.
گراس تا حدی نامفهوم می نویسد. او به صورتی مبهم می نویسد: که او مدت ها خاموش بوده و اکنون دیگر خاموش نمی ماند. - "پیر شده و با آخرین قطراتِ جوهرش" - و اینکه خیلی ها می خواهند که همراهِ او سکوتشان را بشکنند؛ همه ی اینها خیلی منسجم نوشته نشده اند؛ او به درستی به موضوعِ دیگری هم پرداخته و آن هشدار درباره ی نابودیِ مردمِ ایران توسطِ اسرائیل ست که هنوز در طرح و نقشه ی اسرائیل وجود ندارد. این متن می توانست بر روی حملاتِ احتمالی، متمرکز شود و این مهم را گراس انجام نداده است.
نهایتا می بایست کسی ما را از زیرِ سایه ی گفته های آنگلا مرکل بیرون می کشید، که در سالِ ۲۰۰٨ در اورشلیم بیان کرد؛ او در آن زمان گفته بود تامینِ امنیت اسرائیل، "مسئولیتِ تاریخی دولتِ آلمان"ست؛ و برای اینکه گفته اش ایجادِ سوء تفاهم نکند، افزود: "زمان در حال سپری‌شدن است و نباید روزنه‌‌ی فرصت‌ها را بدون استفاده گذاشت".
هلموت شمیت درباره سخنانِ مرکل، گفته ست احساس مسئولیت درباره ی تامینِ امنیتِ اسرائیل، که از نظر ِ عاطفی/انسانی قابل فهم ست می تواند به باورِ احمقانه ای بدل شود که عواقب جدی در پی داشته باشد؛ "وقتی میانِ اسرائیل و ایران جنگ شود، بر این مبنا سربازان آلمانی باید در این جنگ مشارکت کنند"؛ اسرائیل، بعد از آمریکا، آلمان را یگانه کشوری می داند که می تواند روی همدستی و همیاری اش حساب کند.
با پیشتیبانیِ همه جانبه ی آمریکا، - تا حدی که یک رئیس جمهور این کشور باید نظرِ مساعدِ لابی های یهودی را تمام و کمال جلب کند - ، و همچنین آلمان، که بواسطه ی تقابل های تاریخی، قولِ همکاریِ نظامی داده ست، دولتِ نتانیاهو سرودِ جنگ افروزیِ پیش رونده ای بر فراز جهان می خواند: به نوشته ی روزنامه ی اسرائیلیِ هارتس: اسرائیلِ ناتیناهو در دستورِ کارِ جهانیِ خود دارد، که بعنوانِ یک دولت کوچک شمرده نشود؛ از قیمتِ نفت تا تروریسم، جهان دلایلِ کافی پیش روی خود دارد تا از جنگِ اسرائیل- ایران بهراسد.
هیچ کس باور ندارد که ایران بمب ِ اتمی دارد؛ هیچ کس نمی داند آیا ایران بر روی چنین بمبی کار می کند یا خیر؛ در مقابل: آمریکایی ها بر این باورند، ایران از سالِ ۲۰۰٣ برنامه ی هسته ای خود را آغاز کرده ست؛ این موردِ علاقه ی اسرائیل نیست؛ برای آنها تنها این اهمیت ندارد که از بمبِ هسته ای ایران جلوگیری کنند، بلکه برای آنها حائز ِ اهمیت ست که به کلِ از ساختِ چنین بمبی توسطِ ایران جلوگیری کنند؛ آنها نمی خواهند خود را درگیرِ آن مشکلی بکنند که آمریکا در زمان ِجنگ با عراق با آن دست به گریبان بود: و آن اثباتِ وجودِ دشمنِ مجهز به سلاح های کشتارِ جمعی بود؛ وجود چنین سلاح هایی درباره ی عراق اثبات نشد و آمریکایی ها نهایتآ مجبور به جعل سند دراین باره شدند.
اسرائیل، منطقِ تهدید و اولتیماتوم را به جهان تحمیل کرده است: او نمی خواهد اساسآ اثبات کند که ایران بمبِ اتمی دارد؛ حتی نمی خواهد اثبات کند که ایران در پیِ ساختِ چنین بمبی ست؛ دکترین اسرائیلی تنها فریاد می زند: ایران نباید به"منطقه مصونیت و مهارناپذیری" نزدیک شود؛ به همین دلیل اسرائیل تهدید می کند که پیش از آنکه ایران، تجهیزاتِ هسته ای خود را در عمق گرانیت جاسازی کند تا آنجا که قوی ترین موشک های ضدتاسیساتِ هسته ای آمریکا نیز بدان دست نیابند، به ایران حمله خواهد کرد.
اسرائیل با ایران بازی پوکری می کند که تا زمانی که به جنگ منتهی نشده ست؛ برنده ی آن هر دوی آنانند؛ "مردِ دیوانه از تهران" نامی ست که به رئیس جمهورِ ایران داده اند؛ اما احمدی نژاد دیوانه نیست، او می خواهد که جایگاه ش را حفظ کند، برای همین اپوزیسیون را تحت فشار قرار می دهد: سه سالِ پیش وقتی مردم بر ضد دولتِ او به خیابان ریختند و اعتراض کردند، او سرکوبِ خونینی را در دستورِ کار قرارداد و بسیاری از سیاستمدارانِ اپوزیسیون را به زندان انداخت.
احمدی نژاد، عامدانه جهان را در بی خبری از اهدافِ هسته ای خود نگه می دارد، او از این استراتژی دوگانه سود می برد همانطور که اسرائیل از تهدید به جنگ، سود می برد؛ هر دو دولت یکدیگر را یاری می دهند، تسلط خود را بر منطقه، فراتر ببرد، به صورتِ مبتذلی این دو در وابستگیِ متقابل هستند؛ این می توانست موضوعِ طرفین باقی بماند نه آنکه کل جهان را به گروگان بگیرند؛ در چنین موقعیتی ست که گراس می نویسد، و اصرار می کند "هر دو دولت برای کنترل پیوسته و بی قید و شرط توانِ هسته ای اسرائیل و تاسیساتِ هسته ای ایران با نهادهای بین المللی همکاری کنند".
ایران در حال حاضر به دلیلِ اعمالِ مجموعه ی تحریم ها تحت فشارست، و اکنون وقت آن ست که اسرائیل هم تحت فشار قرار بگیرد. قابل توجه ست آنچه دوپفنر می گوید: "کسی که این حرف را می زند، تلاش نکند، تقصیرِ آلمان را نسبی کرده و یهودیان را به عنوان ِعامل و مقصر جا بزند." اما این جا بحث بر سرِ تاریخِ آلمان نیست؛ بلکه بر سرِ اکنونِ جهان ست.

www.spiegel.de


پیمان عارف پس از آزادی از زندان در گفت‌وگو با دویچه وله دلایل بازداشت غیرقانونی خود را برشمرد. این فعال دانشجویی معتقد است بحران سیاسی به وجود آمده پس از انتخابات هنوز "حل نشده و کماکان به قوت خود باقی است."
پیمان عارف فعال دانشجویی و عضو سازمان دانش‌آموختگان جبهه ملی ایران روز سه‌شنبه ۱۵ فرودین ماه از زندان اوین آزاد شد. این سومین بازداشت او در یک سال اخیر بود. پیمان عارف در گفت‌و‌گو با دویچه وله بازداشت خود را "غیر قانونی" اعلام دانست.
چند روز پیش از آزادی، این عضو سازمان دانش‌آموختگان جبهه ملی در زندان دست به اعتصاب غذا زده بود که در پی وخامت حال جسمی او را به بیمارستان مدرس منتقل می‌کنند. پیمان عارف می‌گوید بعد از به هوش آمدن خود را روی تخت بیمارستان با دستبند و پابند یافته و به نشانه اعتراض در خواست می‌کند دوباره او را به زندان برگردانند.
پیمان عارف بار نخست در تاریخ ۲۸ خرداد سال ۸۸ بازداشت شد و به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به دلیل انتشار نامه سرگشاده به محمود احمدی نژاد با عنوان "آقای احمدی‌نژاد آیا می‌دانید با دانشگاه چه کردید؟" به ۷۶ ضربه شلاق محکوم شد. با اتمام دوران محکومیت، حکم شلاق پیمان عارف دقایقی قبل از آزادی او اجرا شد.
آقای عارف همان زمان در گفت‌و‌گو با دویچه وله گفته بود: «مسئله ‌این است که برخلاف قانون، حتی اگر فرض را بر پذیرش قوانین فعلی هم بگذاریم، حتی با منطق قوانین موجود و حال حاضر جمهوری اسلامی ایران هم، مجازات شلاق من غیرقانونی اتفاق افتاد.»
این فعال دانشجویی بار دوم در تاریخ ۸ آبان ماه این بار نیز به اتهام "تبلیغ علیه نظام" دستگیر و پس از ۴۳ روز تبرئه و آزاد شد. آخرین‌بار صبح روز پنجشنبه (۲۵ اسفند / ۱۵ مارس) نیروهای امنیتی او را در منزل خود بازداشت کردند. پیمان عارف پس از آزادی از زندان در گفت‌وگو با دویچه وله به وضعیت دستگیری خود و همچنین شرایط سیاسی امروز ایران پرداخته است.
بشنوید: گفت‌و‌گو با پیمان عارف بعد آزادی از زندان
دویچه وله: شما برای سومین‌بار در عرض یک‌سال گذشته بازداشت شده بودید. دلیل و اتهام بازداشت اخیر شما چه بود و چه‌طور بازداشت شدید؟
پیمان عارف: نیروهای دادسرای اوین به منزل آمدند و مرا با خود بردند. مبنایی که برای بازداشت ذکر شد و به عنوان تفهیم اتهام به من ابلاغ شد، تشویش اذهان عمومی از طریق مصاحبه‌هایی بود که بعد از اجرای حکم شلاق صورت گرفته بود و به‌طور مشخص، مصاحبه با سایت "کلمه" مطرح شد.
این تفهیم اتهام فاقد مبنای قانونی بود. به دلیل این‌که تنها ۲۰ روز بعد از اجرای حکم شلاق، یک‌بار دیگر من را از سوی شعبه شش بازپرسی دادسرای اوین به مدت ۴۳ روز بازداشت کرده بودند. من بر سر مزار "شهید ندا آقاسلطان" بازداشت شده بودم. بعد که مرا به دادسرای اوین بردند، عنوان اتهامی‌ام از حضور بر مزار ندا آقاسلطان، به تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه در مورد اجرای حکم شلاق تبدیل شد.
من از روز بیست و هفت اسفند وارد اعتصاب غذا شدم. البته چون ما در بند امنیتی ۳۵۰، دسترسی به تلفن نداریم و زندانیان این بند شاید ماهی یک‌بار به تلفن دسترسی پیدا کند، من بعدها فهمیدم که متاسفانه دادسرای اوین در توقیف غیرقانونی، از افعالی که در گذشته انجام می‌داده، یک قدم هم پیش‌تر آمده است. یعنی صبح روز ۲۸ اسفند با همسر من تماس گرفته‌اند که به آنجا بیاید و قرار کفالت را تودیع کند. همسر من به همراه یکی از دوستان‌ به‌عنوان کفیل به دادسرای اوین رفته‌اند و ساعت ۱۰ صبح قرار کفالت را تودیع کرده‌اند. لذا بعد از تودیع قرار، حتی یک لحظه نگه داشتن متهم غیرقانونی است و مصداق توقیف غیرقانونی موضوع ماده‌ی ۵۷۵ قانون مجازات اسلامی محسوب می‌شود که مقنن برای آن مجازات زندان در نظر گرفته است.
شما در زندان دست به اعتصاب غذا زده بودید و خبرها هم حاکی از وخامت حال شما بود. چطور شد دست به اعتصاب غذا زدید و چرا به بیمارستان منتقل شدید؟
در تاریخ جمعه چهارم فروردین، مرا به بیمارستان مدرس بردند و دو روز در آن‌جا ماندم. دلیل اعتصاب غذا هم مشخص بود و آن اعتراض به روند غیرقانونی صورت گرفته و توقیف غیرقانونی صورت گرفته بود و خواستار رفع توقیف و رعایت قانون بودم.

من خواسته‌ای جز رعایت همین قوانین با تمام انتقاداتی که به آن وارد است و ایراداتی که در موردش وجود دارد، نداشتم. خواسته‌ای جز این نداشتم که حسب همین قوانین موجود ما، نگه داشتن من غیرقانونی و مصداق توقیف غیرقانونی بود که خود قانون‌گذار در ماده‌ی ۵۷۵ قانون مجازات اسلامی، برای آن مجازات تعیین کرده است. این بحث اعتصاب غذای من بود.
روز جمعه‌ چهارم فروردین، من ناهشیار بودم، ولی وقتی به هوش آمدم، رزیدنت قلب بیمارستان مدرس به من گفت که تعداد ضربان قلب‌ام (ریت) در دادسرا ۴۶ بوده که مرا به بیمارستان رسانده‌اند و ریت قلب زیر ۵۰ بسیار خطرناک است و فرد در آستانه‌ ایست قلبی قرار می‌گیرد.
به‌هرحال با آندرنالین و انواع و اقسام امکان‌هایی که به لحاظ ترمیم وضعیت قلب من وجود داشت، ظاهرا فشار خون‌ را تنظیم کردند ولی من از گرفتن سرم خودداری کردم.
نهایتا نکته‌ای که باعث شد من با رضایت و خواسته خودم از بیمارستان مدرس بخواهم که مرا به زندان برگردانند، این بود که مگر چقدر ممکن است رفتار شقاوت‌مندانه‌ای از طرف مقابل در پیش گرفته شده باشد که من در اعتصاب غذا، در حالت ناهشیاری و بیهوشی به‌سر می‌برم و رزیدنت قلب می‌گوید که شما در آستانه‌ ایست قلبی قرار داشتید، حتی در آن شرایط هم به من دست‌بند و پابند زده باشند؟!
من وقتی به هوش آمدم، دیدم که دستم با دست‌بند و پایم با پابند به تخت بیمارستان بسته شده است. این در شرایطی بود که مدام می‌بایست برای آزمایش‌های مختلف از من خون می‌گرفتند. چندتا مأمور هم گذاشته بودند که حتی وقتی پرستار یا پزشک پیش من می‌آمد، یک مأمور هم می‌ایستاد. حتی هنگام گرفتن خون، ماموری بالای سر من می‌ایستاد.
هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم که پرستار بیمارستان مدرس از من شماره تلفن همسرم را گرفت تا با او تماس بگیرد و ایشان بتواند بالای سر من بیاید. مامورهایی که مرا به بیمارستان بردند، آن‌چنان بلوایی به‌پا کردند که آن پرستار بیچاره از ترس شماره را پس داد. با این وجود، باز دست از سر آن پرستار برنداشتند و ادعا یا تهدید می‌کردند که ما کار شما را به دادستان تهران گزارش می‌کنیم. طوری رفتار کردند که این خانم پرستار، به علت برخوردی که با او صورت گرفت، رنگ به رخسار نداشت.
دیدم به این صورت، با این همه مامور بالای سرم، با دست‌بند و پابند و رفتاری که با پرسنل بیمارستان، اعم از پزشک و پرستار دارند، گویا من مایه‌ دردسر آن بیمارستان شده‌ام. به آن‌ها گفتم که یا دست‌بند و پابند را باز کنید - من که قاتل نیستم که مرا با پابند به تخت بسته‌اید- یا می‌خواهم به زندان برگردم. وقتی امتناع کردند، از پزشک متخصص خواستم که هرچه‌ زودتر مرا مرخص کند و به زندان برگردانند.
شما از فعالان با سابقه‌ی جنبش دانشجویی و عضو سازمان دانش‌آموختگان جبهه‌ی ملی هستید. با توجه به شرایط امروز و این‌که بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند جنبش اعتراضی ایران در شکل دو سال قبل‌ آن فروکش کرده است، فکر می‌کنید چرا باید بسیاری از چهره‌های معترضان هم‌چنان در زندان باشند؟ تحلیل شما از وضعیت امروز ایران چیست؟
اتفاقا همین سئوالی که شما دارید مطرح می‌کنید، در زندان بین من و دوستان دیگر مورد بحث بود که بعد از گذشت نزدیک به سه سال از انتخابات، اگر واقعا بحرانی نبوده است، چرا از اول چنین برخوردهایی را صورت داده‌اند؟! و اگر بحرانی بوده و توانسته‌اند بر آن بحران سیاسی فایق بیایند و الان در مملکت هیچ مشکلی نیست و همه چیز سر جای خود است، این چه ترسی است که الان ۲۰۰ زندانی سیاسی داشته باشید و حتی این خوف را داشته باشید که برای زندانیان سیاسی مرخصی عید بدهید؟!
در نوروز قوه قضاییه حتی مجرمین خطرناک را بعضا به مرخصی می‌فرستد، این چه خوفی است از زندانیان سیاسی که از آمار ۱۷۰ نفری بند ۳۵۰ (یعنی بند سیاسی زندان اوین)، روز ۲۹ اسفند حداکثر ۱۵ نفر را به مرخصی فرستاده‌اند.
بحثی که من دارم، این است که اگر آقایان معتقد هستند که هیچ مشکلی نیست، مستقر هستند و نظم مستقر بسیار توان‌مند است و هیچ احساس ضعفی ندارند، چرا از کوچک‌ترین آزادی‌هایی که به زندانیان سیاسی ممکن است تعلق بگیرد، می‌ترسند؟! الان آزادی مشروط که به دوستان نمی‌دهند، مرخصی‌ها هم به تعداد خیلی معدود و ناچیزی از دوستان محدود شده و ملاقات‌های حضوری هم بسیار محدود است.
فکر می‌کنم پاسخ این سئوال برای ما روشن است و آن این‌که بر خلاف ادعای آقایان، این بحران سیاسی حل نشده و کماکان به قوت خود باقی است. لذا نهاد امنیتی کماکان با تسلطی که در کنترل فضا دارد، از حداقل انعطاف‌هایی که ممکن است و می‌بایستی در مورد زندانیان سیاسی به خرج داده شود ممانعت می‌کند.
ولی اگر حاکمیت جز این‌که من می‌گویم فکر می‌کند، باید توضیح قانع‌کننده‌ای بدهد که چرا با منتقدین خود به این شکل برخورد می‌کند، چرا منتقدش در شرایطی که در آستانه ایست قلبی قرار دارد، باید آن‌چنان مأمور بالای سرش ریخته شود که پرستار نتواند از لابلای آن‌ها عبور کند و مثلا یک سرنگ خون از او بگیرد؟ یا این‌که او را با پابند به تخت ببندند؟ این سئوالی است که آقایان می‌بایستی جواب دهند.
حسین کرمانی
تحریریه: مصطفی ملکان


بحران سیاسی کنونی در سوریه به شکوفایی معاملات غیرقانونی اسلحه در مرز ۳۳۰ کیلومتری این کشور و لبنان منجر شده است. هرچه این منازعه طولانی‌تر می‌شود، تقاضا برای سلاح و بهای آن بالاتر می‌رود.
کار قاچاقچیان سلاح در لبنان با نا‌آرامی‌های سیاسی در سوریه سکه شده است. چرخش تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم علیه رژیم بشار اسد به درگیری‌های مسلحانه میان شورشیان و قوای دولتی، به سود سوداگرانی تمام شده که کارشان دادوستد غیرقانونی سلاح است.
یک فروشنده لبنانی سلاح که نام مستعار ابوعبده را برگزیده به خبرگزاری آلمان می‌گوید، مسیر اسلحه قاچاق به سوریه همان است که در جنگ داخلی لبنان در فاصله سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ از آن استفاده شد.
طول مرز سوریه و لبنان که نظارت کمی بر آن اعمال می‌شود بالغ بر ۳۳۰ کیلومتر است. البته از زمان مین‌گذاری این نوار مرزی توسط سربازان اسد، کار قاچاق دشوارتر شده و فروشندگان تنها از پاره‌ای نواحی امن‌تر و گاه به کمک الاغ به مبادله سلاح می‌پردازند.
مخالفان اسد پیش از همه می‌توانند سلاح سبک از لبنان تهیه کنند. ابوعبده می‌گوید که دلیل وفور این‌ سلاح‌ها در بازار آزاد لبنان آن است که پس از پایان جنگ داخلی لبنان، بسیاری شبه‌نظامیان سلاح‌های سبک خود را تحویل دولت ندادند.
با این همه داد و ستد سلاح در لبنان کار چندان ساده‌ و بی‌خطری نیست. پلیس این کشور در دوم آوریل سال جاری ۹ نفر را به اتهام قاچاق اسلحه دستگیر کرد که قصد انتقال مقادیر زیادی سلاح و مهمات به سوریه را به کمک دو کامیون داشتند. سه تن از این افراد لبنانی و شش نفر بقیه سوری بودند.
ابوعبده می‌گوید که مخالفان اسد در آغاز اعتراض‌های ضد دولتی در مارس سال ۲۰۱۱ نسبت به اصلاحات مسالمت‌آمیز خوشبین بودند اما با تشدید خشونت متوجه شدند که باید با سلاح به مصاف این رژیم بروند. به گفته او، قیمت یک قیضه کلاشینکف که در آغاز اعتراض‌ها ۳۰۰ دلار بود اینک به ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ دلار رسیده است.
این دلال لبنانی اسلحه می‌افزاید که موشک‌های ضد تانک بیشترین تقاضا را نزد شورشیان سوری دارند. آنها به کمک این موشک‌ها می‌توانند حملات برق آسایی علیه نیروهای دولتی در دمشق صورت دهند.
رژیم اسد مدعی است که "گروه‌های مسلح تروریستی" سوریه از سوی کشورهای خارجی حمایت مالی می‌شوند و دست‌شان به خون ۲۲۰۰ نفر آغشته است. سازمان ملل اما برآورد کرده که نیروهای امنیتی سوریه از آغاز تظاهرات ضد دولتی در این کشور دستکم ۹۰۰۰ نفر را کشته‌اند که بیشترشان افراد غیرنظامی بوده‌اند.
سوریه جناح‌های سیاسی در لبنان را متهم به مدارا با قاچاقچیان اسلحه و پر و بال دادن به شورشیان این کشور می‌کند. پیش از همه، جریان‌هایی در مظان این اتهام قرار دارند که از متحدان سعد حریری، نخست وزیر پیشین لبنان محسوب می‌شوند. حریری سخت مورد حمایت عربستان سعودی است.
عربستان سعودی و قطر خواستار آن شده‌اند که شورشیان سنی سوریه را با ارسال سلاح تقویت و حمایت کنند. این چیزی است که کشورهای غربی تاکنون با آن مخالفت کرده‌اند.



تظاهرات و راهپیمایی سنتی عید پاک در شهرهای آلمان با شعارهایی علیه جنگ، خشونت و تهدیدهای هسته‌ای همراه بود. راهپیمایان از جمله بر ناموجه بودن حمله پیشگیرانه یا حق شروع تهاجم از سوی هر کشور تاکید داشتند.
شهرهای بزرگ آلمان در روز شنبه ۷ آوریل (۱۹ فروردین) صحنه رژه سنتی و سیاسی عید پاک بودند. شرکت‌کنندگان در این رژه که شعارهای عمده آن علیه جنگ‌افروزی بود، دولت آلمان را نیز به خروج از افغانستان فراخواندند. پلیس آلمان تعداد کل شرکت‌کنندگان را ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ نفر تخمین‌ زده است.
مضمون بیشتر شعار‌ها آن بود که مشکلات سیاسی تنها از مجرای سیاسی حل می‌شوند و ماجراجویی‌های نظامی ثمری جز ویرانی و مرگ ندارند.
اظهارات اخیر گونتر گراس، نویسنده شهیر آلمانی در باره اسراییل از دیگر مضامین رژه عید پاک در شهر برلین بود. ویلی فان اوین، سخنگوی تشکل‌های سازمانده این رژه با ابراز نگرانی از وضعیت موجود در خاورمیانه گفت: «ما می‌خواهیم که مردم اسراییل، فلسطین، عراق و سوریه در صلح به سر برند.»
ویلی فان اوین افزود که تهدید به جنگ یا آماده کردن شرایط جنگی، فضای سیاست را مسموم می‌سازد و هیچ کشوری حق حمله پیشگیرانه یا شروع حمله را ندارد. وی اصرار بر این حق را ناقض حقوق ملل دانست.
گونتر گراس در شعر منظومی که چهارشنبه گذشته منتشر شد، دولت اسراییل را متهم کرده که با تهدید به حمله علیه تاسیسات اتمی ایران، صلح جهانی را به خطر می‌اندازد.
امسال بیش از هشتاد مورد تظاهرات و گردهمایی صلح در سراسر آلمان به مناسبت عید پاک برگزار می‌شود و شهرهایی چون رامشتاین، یولیش یا گرونائو نیز که  تاسیسات نظامی و اتمی آلمان در آنها قرار دارند، شاهد تجمعاتی در حمایت از صلح بوده‌اند.

شهر اشتوتگارت که به‌طور سنتی میزبان بیشترین تظاهرکنندگان آلمانی در راهپیمایی عید پاک است، امسال شاهد حضور تنها یکهزار نفر در حمایت از صلح جهانی، آرامش در خاورمیانه و مخالفت با صدور اسلحه بود.
شرکت کنندگان در این تجمع نسبت به گسترش مناقشه در سوریه و ایران هشدار داده و کشورهای غربی را از تهدید نظامی به بمباران خاورمیانه برحذر داشتند. آنها هم‌چنین خواستار خارج شدن نیروهای آلمانی از خاک افغانستان شدند.
در شهر برلین حدود ۷۵۰ تظاهرکننده در برابر سفارت آمریکا گرد آمده و شعارهایی مبنی بر لغو اعدام و آزادی زندانیان سیاسی در سراسر جهان سر دادند. شعار اصلی در تظاهرات برلین این بود: «جنگ حق تکیه بر سیاست را ندارد»
در شهر برمن حدود ۲۰۰ تظاهرکننده حضور داشتند. سخنرانان این تظاهرات از بروز جنگ بین ایران و اسراییل ابراز نگرانی کردند. بنا بر اعلام پلیس، در شهر دوسلدورف نیز حدود ۳۵۰ نفر تجمع کرده‌اند. در ویسبادن و ماینس هم تنها ۱۵۰ نفر در تظاهرات عید پاک شرکت جسته‌اند که نسبت به سال‌های پیش به مراتب کمتر بوده است.
سنت راهپیمایی در عید پاک از بریتانیا به آلمان آمده است. جنبش صلح بریتانیا در دهه پنجاه میلادی علیه سلاح اتمی متشکل بود و صلح‌دوستان آلمانی به تاسی از این جنبش در سال ۱۹۶۰ برای اولین مرتبه در اعتراض به نصب سکوی پرتاب موشک‌های هسته‌ای در شهر "برگن‌هونه" سه روز تجمع کردند. این اقدام به رسمی همه ساله در آلمان تبدیل شد تا جریانات ضد جنگ فرصتی برای طرح شعارها و انتقادهای خود پیدا کنند.
استقبال از این راهپیمایی که در سال‌های آغازین با انبوهی از شرکت‌کننده همراه بود، به تدریج کم‌تر شده است. پرشورترین تظاهرات در دهه هشتاد صورت گرفت که چند صد هزار نفر در اعتراض به استقرار موشک‌های میان برد پرشینگ آمریکا در اروپا به‌پا خاستند. اما  در سال‌های اخیر حدنصاب شرکت‌کنندگان حداکثر چند هزار نفر بوده است.


ایالات متحده ده میلیون دلار جایزه برای یافتن بنیانگذار سازمان تروریستی "لشکر طیبه" در نظر گرفته است. حافظ سعید در پاکستان مستقر است اما دولت این کشور با وجود اعلام هم‌پیمانی با آمریکا از دستگیری وی امتناع می‌کند.
حافظ سعید ۶۱ ساله است و در حال حاضر رهبری گروه "جماعه‌ الدعوه" را بر عهده دارد. این گروه از شاخه‌های لشکر طیبه و مسئول حملات مرگبار به شهر بمبئی در سال ۲۰۰۸ شناخته می‌شود.
واشنگتن برای بازداشت وی ده میلیون دلار پاداش تعیین کرده که جزو بالاترین جوایز ایالات متحده برای  دستگیری فرماندهان و اعضای گروه‌های تروریستی محسوب می‌شود. اما حافظ سعید با وجودی که در فهرست افراد تحت نظارت در پاکستان قرار دارد، آزادنه به نقاط مختلف این کشور سفر کرده و حتی کنفرانس مطبوعاتی برگزار می‌کند. نشست مطبوعاتی اخیر او در هتلی در راولپندی برگزار شده که فاصله چندانی با مقر مرکزی ارتش پاکستان ندارد.
حافظ سعید از پیکارجویانی است که در دهه هشتاد میلادی با حمایت سازمان امنیت پاکستان، عربستان سعودی و آمریکا علیه حضور روس‌ها در افغانستان جنگیده است. او پس از شکست ارتش سرخ در افغانستان، هدف لشکر طیبه را آزاد کردن کشمیر و الحاق آن به پاکستان عنوان کرد.
دولت هند وی را مسئول حملات مسلحانه به شهر بمبئی در نوامبر سال ۲۰۰۸ شناخته است. این عملیات به کشته شدن دستکم ۱۶۶ نفر و سه روز وحشت و اضطراب در بمبئی منجر شد. ایالات متحده پس از این تهاجم، حافظ سعید را تروریست نامید.


پلیس هند همچنین به شواهدی دست یافته که نشان می‌دهند "لشکر طیبه" در ترورهای دیگری چون حمله به قلعه سرخ در سال ۲۰۰۰، بمب‌گذاری در جشنواره دیوالی  در سال ۲۰۰۵ و حمله به ایستگاه‌های قطار سریع‌السیر در سال ۲۰۰۶ در دهلی‌نو نیز دست داشته است.
کارشناسان امنیتی غربی هم مدارکی دال بر مشارکت "لشکر طیبه" در اقدامات تروریستی کشورهای غیرآسیایی از سال ۲۰۰۳ تاکنون دارند. هفته‌نامه نیوزویک چاپ آمریکا  طی یک بررسی در دوسال قبل، این تشکیلات را "القاعده دوم" نامید.
حمایت دولت پاکستان از حافظ سعید
ایالات متحده در ماه آوریل از پاداش ۱۰ میلیون دلاری برای بازداشت حافظ سعید خبر داده اما وی همچنان در پاکستان به انجام مصاحبه و رفت و آمد در انظار عموم سرگرم است و می‌گوید: «اگر آمریکا کاری با من دارد، می‌تواند با من تماس بگیرد.»

حافظ سعید با تمسخر آمریکا، اعلام کرده که چنین مبلغی تنها برای کسانی در نظر گرفته می‌شود که در کوه‌ها و غارها پنهان شده‌اند، در حالی‌که نشانی و محل زندگی او روشن است. او افزوده که آماده پاسخگویی در هر دادگاهی نیز هست.
فعالیت لشکر طیبه از سال ۲۰۰۲ در پاکستان ممنوع اعلام شده اما این تشکیلات زیر پوشش سازمانی امدادی به نام "جماعه‌الدعوه"  به حضور و کار خود در این کشور ادامه داده است.
سخنگوی این سازمان به اشپیگل آنلاین گفته که «حافظ سعید فراری نیست. جایی پنهان نشده و در ‌آینده نیز متواری و مخفی نخواهد شد. او یک شهروند آزاد پاکستان است.»
هم‌چنین به تاکید سخنگوی وزارت خارجه پاکستان که به‌زودی سفیر این کشور در آلمان خواهد شد،  پیگرد افراد در کشوری دمکراتیک با دستگاه قضایی مستقل، مستلزم مدارک و مستندات مشخص است و چنین چیزی علیه حافظ سعید وجود ندارد.
مجلس پاکستان هم از تعیین پاداش ۱۰ میلیون دلاری آمریکا برای بازداشت سعید انتقاد کرده است. یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان نیز پیش از نمایندگان مجلس از تصمیم ایالات متحده گله کرده و گفته بود: «این اقدام به تشدید بی‌اعتمادی میان دو کشور خواهد انجامید.» چودری علی‌خان، رهبر اپوزیسیون پاکستان هم یادآوری کرده که «وقتی امروز حافظ سعید هدف آمریکا باشد، فردا نوبت هر شهروند عادی پاکستان خواهد بود.»
پاداش یادشده از سوی بسیاری مقامات ارشد پاکستانی به منزله تهدیدی علیه این کشور و بازی با موقعیت هند و پاکستان در منطقه تلقی شده است. مناسبات متزلزل هند و پاکستان در حال حاضر و پس از حملات بمبئی و اقدامات لشکر طیبه تیره‌تر از همیشه است.
هند در مقابل از تعیین جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای دستگیری رهبر لشکر طیبه استقبال کرده و گفته که این اقدام هشدار بزرگی برای اعضای این گروه است و نشان می‌دهد که جامعه بین‌المللی در مبارزه با تروریسم متحد باقی می‌ماند.
این در حالی است که محافل دولتی در پاکستان گفته‌اند حافظ سعید از آمادگی خود برای کمک به دولت جهت متعادل کردن نظرات گروه‌های بنیادگرا و رادیکال خبر داده است.



توافق دولت کودتا در مالی برای واگذاری قدرت به غیرنظامیان

آمادو سانوگو فرمانده کودتاگران مالی اعلام کرد که توافق منعقد شده با کشورهای همسایه مالی برای واگذاری قدرت به غیر نظامیان در این کشور، ظرف چند روز آینده با روی کار آمدن دولت وحدت ملی موقت، اجرا خواهد شد.
کودتای نظامی ۲۲ مارس گذشته در مالی، باعث آشوب فراگیر در این کشور شده است. این آشوب به شورشیان اسلامگرای شمال این امکان را داد که اعلام استقلال کنند.
 کودتای نظامی در اعتراض به سیاست‌های دولت در برخورد با جدایی‌طلبان شمال صورت گرفت.
کشورهای همسایه مالی به شدت کودتا در این کشور را مورد انتقاد قرار داده و تاکید کردند شرط ارائه کمک برای مقابله با شورشیان شمال، کناره‌گیری نظامیان از قدرت است.
کودتاگران مالی جمعه با واگذاری قدرت به غیر نظامیان در مقابل پایان تحریم‌های اقتصادی و غیر اقتصادی کشورشان و همچنین اعلام عفو تمام شرکت کنندگان در کودتا، موافقت کرده بودند.
سانوگو روز شنبه  ۱۹ فروردین در مصاحبه با رسانه‌های خارجی گفت که نظامیان قصد دارند قدرت را هرچه سریع‌تر به غیر نظامیان واگذار کنند. او در این باره افزود: «در چند روز آینده نخست تعیین و دولت جدید تشکیل خواهد شد.»
توافق میان کودتاگران مالی و ۱۵ کشور غرب آفریقا موسوم به گروه اقتصادی «اکوواس»، تاریخ مشخصی برای آغاز واگذاری قدرت به غیر نظامیان مشخص نکرده است.
این توافق از آمادو تومانی توری رئیس جمهور پیشین مالی که در کشور پنهان شده، خواسته است استعفای خود را از قدرت اعلام کند. پس از آن دادگاه قانون اساسی «خلا در پست ریاست کشور» را اعلام خواهد کرد و در پی آن دیونکوندا تراوری رئیس پارلمان را به عنوان رئیس جمهور موقت برگزیند.
رئیس جمهور وظیفه انتخاب نخست وزیر و تشکیل دولت موقت وحدت ملی را دارد. این دولت موظف است در نزدیک‌ترین زمان ممکن، انتخابات برگزار کند.
رئیس پارلمان مالی در پی کودتا، از کشور گریخت. اما یک مسئول بلند پایه که در مذاکرات حضور داشت به خبرنگاران گفت که او به زودی به کشور باز خواهد گشت.
جبرئیل باسولیه وزیر امور خارجه بروکینافاسو که به عنوان نماینده کشورهای عضو گروه «اکوواس» با کودتاچیان مالی مذاکره کرده است، به تلویزیون دولتی این کشور گفت: «به محض واگذاری قدرت به غیر نظامیان، تحریم‌های مالی رفع خواهد شد.»
 با توجه به نا‌امنی فراگیر در مالی به ویژه در شمال این کشور، برگزاری انتخابات دشوار به نظر می‌رسد.
گروه اسلامگرای «جنبش ملی آزاد سازی ازواد»، که در پی کودتا بخش‌های وسیعی از شمال مالی را به تصرف خود در آورده، استقلال شمال و برپایی کشور جدیدی اعلام کرده است.
این اقدام از سوی جامعه جهانی از جمله آمریکا، اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا و گروه «اکوواس» محکوم و «مردود» اعلام شده است.
کشورهای عضو گروه «اکوواس» پیشنهاد داده‌اند که برای حفظ تمامیت ارضی مالی، نیروهای نظامی خود را به این کشور روانه کنند. فرمانده کودتاچیان مالی اما خواستار تجهیز ارتش مالی به ادوات نظامی و وسایل حمل و نقل و ارتباط شده است.





فعالان مدافع حقوق بشر در سوریه می‌گویند در یکی از خونبارترین روزهای ناآرامی‌های این کشور، نیروهای دولتی در رشته حملاتی در شهرهای مختلف ۱۳۰ نفر را کشته‌اند.
بنابر گزارش‌ها، نیروهای دولتی با گلوله‌باران شهر لطامنة از حومه های حماة بیش از ۳۰ نفر را کشته اند.
تصاویر تایید نشده ویدئویی از شهر حمص نشان می دهد که دست کم ۱۳ نفر به طور دسته جمعی به قتل رسیده اند.
براساس اعلام دیده‌بان حقوق بشر سوریه، حمله نیروهای ارتش به لطامنة برای بیرون راندن مخالفان مسلح دولت سوریه که همچنان در این منطقه حضور دارند، انجام شده است.
مخالفان دولت گزارش داده‌اند که چندین منطقه شهر حمص نیز زیر آتش نیروهای دولتی بوده است.
این در حالی است که بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، از مقامات سوریه به دلیل ادامه حملات نظامی به شهرها و مناطق مسکونی به شدت انتقاد کرده است.
بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، تعهد داده است که تا روز سه‌شنبه آینده (دهم آوریل)، نیروهای نظامی این کشور از شهرها و مناطق مسکونی خارج شوند، ولی آقای بان گفته است که این تعهد و التزام آقای اسد، نباید بهانه و دستاویزی برای ادامه کشتارها در شرایط کنونی باشد.
او خواهان توقف فوری عملیات نظامی در سوریه شد.
در این عکس که یک شهروندخبرنگار به آسوشیتدپرس داده است، گفته می‌شود تدفین دسته‌جمعی افرادی ثبت شده است که جان خود را در آتش‌بار اخیر منطقه تفتناز در ادلب از دست داده‌اند
مخالفان دولت سوریه اعلام کرده‌اند که عملیات نظامی ارتش علیه مخالفان بشار اسد در دو روز گذشته شدت یافته است و در این مدت دست‌کم ۱۰۰ نفر کشته شده‌اند.
روز جمعه، ششم آوریل، نیز ترکیه با اشاره به افزایش قابل توجه تعداد پناهجویان سوری در منطقه مرزی دو کشور اعلام کرد که احتمالا لازم خواهد بود سازمان ملل متحد برای کمک به ترکیه به منظور رسیدگی به این پناهجویان وارد عمل شود.
احمد داوداوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، پس از گفت‌وگو با بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، گفت که از وقتی بشار اسد با اجرای طرح صلح پیشنهادی مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب موافقت کرده است، تعداد پناهجویان سوری که به ترکیه گریخته‌اند، به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
براساس اعلام مقامات ترکیه، تنها در مدت ۳۶ ساعت، بیش از دو هزار و ۸۰۰ پناهجو از مرز سوریه وارد خاک ترکیه شده‌اند.
آقای داوداوغلو تعداد کل پناهجویان سوری در ترکیه را نزدیک به ۲۴ هزار نفر اعلام کرد و گفت که وضعیت و تحولات در داخل سوریه به شدت نگران‌کننده است.
طرح صلح مورد توافق دولت سوریه، پیشنهاد کوفی عنان، فرستاده ویژه مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه است.
در چارچوب این طرح صلح، انتظار می‌رود که تمام طرف‌های درگیر در سوریه از روز دهم آوریل (تا سه روز دیگر)، خشونت نظامی در این کشور را متوقف کنند و از ۴۸ ساعت بعد از آن (۱۲ آوریل) آتش‌بس کامل در سوریه برقرار شود.
با این حال، مخالفان دولت سوریه، مقامات دولت آمریکا و بسیاری از کشورهای منطقه، نسبت به تعهد دولت سوریه برای اجرایی کردن این طرح صلح ابراز تردید کرده‌اند.
دبیرکل سازمان ملل متحد در بیانیه‌ای اعلام کرده است که حمله‌های اخیر به غیرنظامیان (در سوریه)، "ناقض" درخواست‌های سازمان ملل متحد است.
در این بیانیه آمده است: "دهم آوریل که به عنوان موعد دولت (سوریه) برای عمل به تعهداتش، مورد تایید شورای امنیت نیز هست، نباید بهانه‌ای برای ادامه کشتار باشد."
جیم میور، خبرنگار بی‌بی‌سی در بیروت می‌گوید که به نظر می‌رسد با نزدیک شدن موعد ضرب‌الاجل در سوریه برای پایان دادن به خشونت‌ها در این کشور، برخوردها در شهر حمص و چند منطقه دیگر افزایش یافته است.
او می‌گوید که به باور مخالفان بشار اسد، دولت این کشور به دنبال تکمیل روند سرکوب مخالفان است.
با این حال، مقامات رسمی سوریه گفته‌اند که این حمله‌ها ناشی از فعالیت افراد مسلح شورشی است که از عقب‌نشینی نیروهای ارتش از شهرهای سوریه بهره‌برداری می‌کنند.





علی لاریجانی، رئیس مجلس در نامه ای به آیت‌الله علی خامنه ای رهبر ایران از وی درخواست کرده که دستور متوقف شدن مرحله دوم حذف یارانه ها را بدهد و مجلس نیز گزارش تخلفات دولت در این زمینه را برای ارائه به قوه قضائیه آماده کرده است.
خبرگزاری مهر گزارش داده که رئیس مجلس در نامه ای به آیت‌الله خامنه ای از وی خواسته است که بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی از اختیاراتش برای توقف اجرای فاز دوم حذف یارانه ها استفاده کند.
حسین سبحانی نیا عضو هیات رئیسه مجلس به این خبرگزاری گفته که "این نامه در خصوص عملکرد دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و اجرای غیرقانونی فاز دوم قانون هدفمندی یارانه هاست."
آقای سبحانی نیا در باره محتوی این نامه گفته که از نظر مجلس "با توجه به اعتبارات بودجه سال ۹۱ و شرایط اقتصادی کشور، وضعیت برای اجرای فاز دوم هدفمندی فراهم نیست."
بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی ایران، رهبر این کشور دارای وظایف و اختیارات متعددی است که حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه و حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست، از جمله آن است.
طرح موسوم به هدفمندی یارانه ها که از زمستان سال ۱۳۸۹ شروع شد، برنامه ای برای حذف یارانه هاست و در این طرح، دولت همزمان با افزایش قیمت برخی کالاها نظیر مواد سوختی، مبالغی را به عنوان یارانه نقدی به خانوارها پرداخت می کند.
خامنه ای، احمدی نژاد و لاریجانی
آقای لاریجانی از رهبر ایران خواسته که جلوی اقدامات دولت آقای احمدی نژاد را اجرای مرحله دوم یارانه ها بگیرد.
میزان یارانه نقدی هر فرد ماهانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان است و بنابر گزارش‌ها حدود ۷۳ میلیون ایرانی ماهانه یارانه نقدی می گیرند.
اواخر اسفند ماه سال گذشته دولت اعلام کرد که ۲۸ هزار تومان به عنوان مابه‌‎‌التفاوت یارانه نقدی مرحله اول و دوم به حساب برخی خانوارها واریز کرده است و مجلس می گوید که این اقدام به منزله شروع مرحله دوم طرح حذف یارانه‌هاست.
افزایش یارانه نقدی مجلس ایران را نگران کرده است و نمایندگان مجلس این کار دولت را "تخلف یارانه ای" می دانند و علی لاریجانی، رئیس مجلس گفته که افزایش یارانه‌های نقدی نه تنها منفعتی ندارد بلکه ضررهای فراوانی به دنبال دارد.
آقای لاریجانی روز پانزدهم فروردین در اولین جلسه مجلس در سال جدید خورشیدی افزایش یارانه ها را "غیر کارشناسی" دانست و گفت که این کار"طوفان تورم" ایجاد می کند برای همین هم مجلس نمی تواند با طرح‌های غیر کارشناسی موافقت کند.
مجلس ایران نگران شروع مرحله دوم حذف یارانه هاست و معتقد است این کار در شرایط فعلی تورم زاست
علاوه بر این، بودجه امسال به دلیل تاخیر دولت در ارائه لایحه بودجه به مجلس و برگزاری انتخابات، تصویب نشده است و مجلس فقط به دولت اجازه داده در دو ماه اول سال ۱۳۹۱ به ۲۳ هزار میلیارد تومان تنخواه دسترسی داشته باشد تا زمانی که بودجه در صحن علنی تصویب شود.
در طرح مصوب مجلس برای بودجه دو ماه اول سال، دولت موظف شده است که قانون هدفمند کردن یارانه‌ها را در دو ماه اول سال ۱۳۹۱، معادل سه ماه پایانی سال ۱۳۹۰ اجرا کند که به عقیده برخی کارشناسان اقتصادی، این به معنی تلاش برای به تاخیر انداختن اجرای مرحله دوم حذف یارانه‌هاست.
مجلس از عملکرد دولت در پانزده ماهی که از شروع برنامه حذف یارانه ها می گذرد ناراضی است. گزارشی که مجلس آذر ماه سال گذشته در سالگرد شروع برنامه حذف یارانه ها منتشر کرد، نشان می داد که دولت در اجرای قانون در مواردی زیادی تخلف کرده و بیشتر از ۱۵ هزار میلیارد تومان کسری داشته است.
روز گذشته شمس‌الدین حسینی، وزیر اقتصاد ایران، تائید کرد که دولت در اجرای این طرح کسری ۱۵ هزار میلیارد تومانی داشته است. آقای حسینی گفت که در پانزده ماه گذشته ۴۵ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان یارانه نقدی بین خانوارها توزیع شده است که ۳۰ هزار میلیارد تومان آن، از خود مردم دریافت و بازتوزیع شده است.
امروز شنبه نوزدهم فروردین کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی مجلس نشست ویژه ای با حضور وزیر اقتصاد و نمایندگانی از دیوان محاسبات، مرکز پژوهشهای مجلس و سازمان هدفمندی یارانه ها برگزار می کند تا تقاضای جمعی از نمایندگان مبنی بر ارجاع تخلف دولت در اجرای هدفمندی یارانه ها را بررسی کنند.
غلامرضا مصباحی مقدم رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس گفته که گزارش مربوط به نحوه اجرای برنامه حذف یارانه ها تدوین شده و آماده ارائه به قوه قضائیه است.
هدف مجلس از ارائه گزارش مجلس به قوه قضائیه این است که قوه قضائیه به تخلف دولت در زمینه حذف یارانه ها رسیدگی کند.




خنثی کننده مین در مرزهای غربی ایران
براساس آمار مرکز مین زدایی ایران در طول جنگ با عراق بیش ۲۰ میلیون مین و انواع مواد منفجره در مناطق مرزی پراکنده شده بود
سرتیپ محمدحسین امیراحمدی، رئیس مرکز مین‌زدایی ایران، گفته است پاکسازی مناطق آلوده به مین‌هایی که در جنگ هشت ساله با عراق در مناطق مرزی ایران کاشته شده بود، امسال به پایان می‌رسد.
آقای امیراحمدی به خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا، گفته که در جنگ هشت ساله ایران و عراق، "بیش از ۲۰ میلیون انواع مین و مواد منفجره در مساحتی حدود ۴۲ هزار کیلومتر مربع در اراضی پنج استان آذربایجان غربی، کردستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان پراکنده شد."
رئیس مرکز مین زدایی ایران گفته که با "صرف هزینه های سنگین، حدود ۴۲ هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع از اراضی آلوده به مین پاکسازی" شده است و تنها ۵۰۰ کیلومتر از مناطق آلوده به مین باقی مانده "که از حجم و تراکم بسیار بالایی برخوردار بوده و امیدواریم به زودی آنها نیز پاکسازی شوند."
آقای امیراحمدی در عین حال می گوید که برخی مناطق مانند "هورالعظیم به دلیل آبگرفتگی غیرقابل پاکسازی هستند."
کار پاکسازی مناطق آلوده به مین از سال ۱۳۶۶ توسط نیروهای ارتش، سپاه و بسیج آغاز شد. بعدها مسئولیت پاکسازی از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۲ برعهده وزارت کشور قرار گرفت و از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۹ مرکز مین‌زدایی کشور وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح عهده‌دار آن شد.
به گفته رئیس مرکز مین‌زدایی ایران، "هم اکنون تعداد ۳۰ شرکت بخش خصوصی در کنار ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کار پاکسازی را انجام می‌دهند که همگی آنها تحت پوشش بیمه و امتیازات بنیاد شهید و امور ایثارگران هستند."
تاکنون آمار دقیقی از تعداد کشته‌ها و زخمی‌های خنثی‌کنندگان مین منتشر نشده اما به گفته آقای امیراحمدی تنها در سال گذشته "۹۸ نفر از نیروهای پاکسازی دچار حادثه شدند که ۲۸ نفر آنها به شهادت رسیدند."
بزرگداشت مجروحان خنثی کنندگان مین در ایران
سال گذشته ۲۸ نفر از کسانی که در ایران مین پاکسازی می کردند، کشته شدند
براساس مطالعه اولیه که نیروهای نظامی ایران در سال ۱۳۶۷، پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، انجام دادند، مرزهای غرب و جنوب غرب ایران با عراق در طول ۱۱۰۰ کیلومتر در مساحتی حدود ۴۲ هزار کیلومتر مربع آلوده به مین و دیگر ادوات جنگی است.
این ادوات جنگی در پنج استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان و به ویژه شهرهای مرزی خرمشهر، سوسنگرد، بستان، مهران، دهلران، قصر شیرین، هویزه، نفت شهر، سومار، موسیان، آبادان، اهواز، اندیمشک، دزفول، شوش وگیلان غرب پراکنده شده و به استناد اطلاعات موجود در تفاهم نامه همکاری مشترک مین زدایی بشردوستانه ایران – عراق که در سال ۱۳۸۴ امضا شد، بیش از ۲۰ میلیون مین از انواع مختلف در خاک ایران کارگذاشته شده است.
ایران در چند سال اخیر تلاش کرده تا با همکاری سازمان ملل اقداماتی را برای مین زدایی انجام دهد اما به گفته رئیس مرکز مین زدایی ایران، سازمان ملل تاکنون اقدامی عملی در این زمینه انجام نداده است.
به گفته آقای امیراحمدی، مرکز مین‌زدایی اخیرا تفاهم نامه‌ای را با "مرکز بین‌المللی مین زدایی بشر دوستانه ژنو" امضاء کرده و بر اساس آن قرار بود که"نرم افزار مدیریت اطلاعات یکپارچه" در اختیار ایران قرار بگیرد که به دلیل تحریم ها این کار متوقف شده است.
رئیس مرکز مین‌زدایی ایران می گوید که سازمان ملل سالانه ۱۹ میلیون دلار به عراق در زمینه مین‌زدایی کمک مالی کرده و کشورهای دیگر نیز سالی حدود ۴۰ میلیون دلار به این کشور برای مین‌زدایی کمک می‌کنند اما ایران با آنکه از لحاظ آلودگی به مین و مواد منفجره در میان آلوده‌ترین کشورها قرار دارد، از این کمک‌ها بهره‌ای نبرده است.





به دنبال انتشار گزارش‌هایی از تداوم کناره‌گیری خریداران نفت خام ایران از انعقاد قراردادهای جدید با این کشور، مدیر امور بین‌الملل شرکت ملی نفت ایران، بروز مشکلاتی در روند عرضه نفت خام ایران در بازار جهانی را تایید کرده است.
ژاپن، کره جنوبی، چین و هند که خریداران اصلی نفت خام ایران در بازار آسیا به شمار می‌روند، در هفته‌های اخیر از کاهش واردات نفت خام از ایران خبر داده‌اند.
محسن قمصری، مدیر امور بین‌الملل شرکت ملی نفت ایران، در واکنش به این گزارش‌ها، روز شنبه، ۱۹ فروردین (هفتم آوریل)، به روزنامه شرق گفته است: "به لحاظ عملی، باید اعلام کنیم که ژاپنی‌ها واردات نفت‌شان را کم کرده‌اند."
انصراف خریداران نفت خام ایران از امضای قراردادهای جدید با این کشور، به دنبال تصویب تحریم‌های اتحادیه اروپا و دولت آمریکا علیه ایران رخ داده است.
براساس مصوبه اتحادیه اروپا، خریداران اروپایی نفت خام ایران باید تا ابتدای ماه ژوئیه (یازده تیر) امسال، خرید نفت خام از ایران کشور را متوقف کنند.
در چارچوب تحریم‌هایی نیز که دولت آمریکا علیه ایران تصویب کرده است، خریداران نفت خام این کشور مشمول اقداماتی تنبیهی خواهند شد.
تحریم‌های مصوب آمریکا علیه ایران از روز ۲۸ ژوئن (هشتم تیر) و تحریم های اتحادیه اروپا از ابتدای ماه ژوئیه (یازده تیر) امسال اجرایی می‌شوند و با نزدیک شدن این موعد، تعداد کشورهایی که اعلام کرده‌اند به تبعیت از این تحریم‌ها واردات نفت ایران را متوقف می‌کنند، در حال افزایش است.
تاکنون گزارش‌هایی از توقف یا کاهش واردات نفت خام ایران توسط شرکت‌های تایوانی، سریلانکایی و مالزیایی منتشر شده است.
آفریقای جنوبی نیز اوایل فروردین ماه امسال اعلام کرد که واردات نفت از ایران را "تقریبا به طور کامل" قطع کرده است.
محسن قمصری: به کشورها یا شرکت‌هایی نفت می‌فروشیم که مطمئن باشیم می‌توانیم پول آن را دریافت کنیم
مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران در پاسخ به سوالی درباره توقف احتمالی صادرات نفت ایران به آفریقای جنوبی گفته است: "با آفریقای جنوبی برای صادرات نفت در حال مذاکره هستیم."
با این حال، او اضافه کرده است که ایران برای صادرات نفت به آفریقای جنوبی با "مسایل فنی" روبه‌رو است.
آقای قمصری در باره این مسایل فنی توضیح بیشتری نداد.

چالش با اروپا

اقدام اتحادیه اروپا در تصویب تحریم‌هایی علیه ایران در ماه ژانویه گذشته، واکنش تند مقامات ایران را به دنبال داشت.
این کشور اعلام کرده است که اروپا واردکننده تنها حدود ۱۸ درصد نفت خام صادراتی ایران است و حذف کشورهای اروپایی از جمع خریداران نفت خام ایران، تاثیری در فروش نفت این کشور نخواهد داشت.
با این حال، خبرهای ضدونقیضی درباره چگونگی توقف صادرات نفت خام ایران به بازار اروپا منتشر شده است.
بعد از آن که یونان اعلام کرد که با وجود درگیر بودن با بحران مالی، به دلیل امکان‌پذیر نبودن پرداخت پول نفت ایران، خرید نفت خام از این کشور را متوقف می‌کند، شبکه خبری پرس تی‌وی، تلویزیون انگلیسی زبان متعلق به حکومت ایران، گزارش داد که توقف فروش نفت به دو شرکت یونانی توسط ایران انجام شده است، "چون این شرکتها نتوانسته‌اند پول خود را بپردازند."
مدیر امور بین‌الملل شرکت ملی نفت ایران در واکنش به انتشار این خبرهای متناقض گفته است: "در دنیای سیاست این گونه مسایل وجود دارد."
او اضافه کرده است: "وزارت نفت به غیر از کشورهایی که قبلا اعلام کرد، تاکنون کشور دیگری را به طور رسمی در فهرست کشورهایی که به آنها نفت نمی‌فروشد، قرار نداده است."
وزارت نفت ایران پیش از این، در بیانیه‌ای اعلام کرده بود که دیگر به خریداران فرانسوی و بریتانیایی نفت نمی‌فروشد.
در عین حال، آقای قمصری اضافه کرده است: "ما به کشورها یا شرکت‌هایی نفت می‌فروشیم که مطمئن باشیم می‌توانیم پول آن را دریافت کنیم."
آقای قمصری گفته است: "شرایط مرتب در حال تغییر است. مثل قبل نیست که شرایط دریافت پول عادی باشد. ما هم برای اینکه بتوانیم پول نفت‌مان را بگیریم، روش‌ها را تغییر می‌دهیم."
تحریم‌های اتحادیه اروپا و دولت آمریکا، مبادلات ارزی با بانک مرکزی ایران را نیز شامل می‌شود. اتحادیه جهانی انتقالات بین بانکی (سویفت) نیز از توقف ارائه خدماتش به بانک‌های ایرانی تحت تحریم اتحادیه اروپا خبر داده است.
گفته می‌شود که تقریبا تمام بانک‌های دنیا برای معاملات خود از خدمات این اتحادیه استفاده می‌کنند و با اعمال این محدودیت، ارتباط بانک‌های ایران با شبکه نقل و انتقالات مالی جهان قطع می‌شود.
چنین محدودیت‌هایی، دریافت منابع مالی حاصل از فروش نفت خام را برای شرکت ملی نفت ایران دشوار کرده است.
از جمله خبرگزاری مهر روز جمعه، ۱۸ فروردین (ششم آوریل)، گزارش داد که "شرکت شل بیش از یک میلیارد دلار به ایران بدهکار است و به دلیل تحریم‌ها، نمی‌تواند مبلغ این بدهی را به حساب‌های ایران واریز کند."
با این حال، آقای قمصری گفته است که شرکت ملی نفت ایران با شرکت شل برای دریافت بدهی این شرکت در حال مذاکره است. او اضافه کرد: "خود آنها (مسئولان شرکت شل) دنبال این هستند که پول ما را پرداخت کنند."
بیمه نفتکش‌های حامل نفت خام ایران نیز در ماه‌های اخیر به چالشی برای خریداران نفت خام این کشور تبدیل شده است.
شرکت‌های بیمه‌گر اروپایی در چارچوب تحریم‌های اتحادیه اروپا از بیمه نفتکش‌هایی که نفت خام صادراتی ایران را حمل می‌کنند، منع شده‌اند.
مسئولان "کنسرسیوم خدمات بیمه دریایی چین"، از شرکت‌های اصلی بیمه دریایی چین، نیز اعلام کرده‌اند که این شرکت از تابستان امسال (همزمان با اجرایی شدن تحریم‌ها علیه ایران)، نفتکش‌هایی را که حامل نفت خام صادراتی ایران باشند، بیمه نخواهد کرد.
آقای قمصری گفته است که ایران همیشه برای صادرات نفت خام خود "مشکلات حمل و نقل بیمه" داشته است.
او اضافه کرده است: "سعی می‌کنیم از راه‌های مختلف بر این مشکلات غلبه کنیم."




میزگردی بر نفت، مالیات و دموکراسی- بخش پایانی

image
طلای سیاه یا بلای سیاه؟ اقتصاد بدون نفت یا اقتصاد فرانفتی؟ شرکت‌های سهامی یا دولتی؟ مالیات آری یا نه؟ این ها سوال‌هایی است که در گفتگویی پیرامون نفت، مالیات و دموکراسی با دکتر خاوند و دکتر اسدی مطرح کردیم. بخش پایانی این مصاحبه را در ادامه می خوانید.
خودنویس: در کشورهای نفتی چه می‌توان کرد که زمینه‌ای فراهم شود برای اینکه نفت نقشی بازدارنده برای رسیدن به دموکراسی نداشته باشد؟ آیا به طور مثال ایران می تواند به ساختار مالیاتی نروژ نزدیک شود؟

فریدون خاوند: شما به مسئله نروژ اشاره کردید،حتی پیش از این ما می‌توانیم بگوییم که آمریکا یک کشور نفت خیز بوده و دیکتاتوری نشد و همین طور نروژ و انگلستان.من فکر می‌کنم که یکی از مهم‌ترین کارهایی که باید انجام شود این است که همانطور که ما باید فکر کنیم به یک دادگستری مستقل و یا بانک مرکزی مستقل باید فکری هم بکنیم برای ایجاد نهاد مستقل و مقتدری که بتواند درآمدهای نفتی را اداره کند بدون اینکه این نهاد مستقل در برابر قدرتی سیاسی سرخم کند. ما در چارچوب یک نظام دموکراتیک باید این نهاد مستقل را ایجاد کنیم که کسی هم نتواند به آن دست اندازی کند. این نهاد باید نفت را برای توسعه پایدار و به سود نسل فعلی و آینده به خدمت بگیرد.
 جمشید اسدی: بحث اصلی ما یک بحث سیاسی است، بحث توازن قوا و رابطه دموکراتیک است. حتی آنجایی که دکتر خاوند می‌گویند یک نهاد مستقل وجود داشته باشد یک بحث سیاسی است. چه چیزی پشتوانه استقلال این نهاد است، همانطور که مثلا در نروژ است؟ در نروژ، مسوولیت نظارت مستقیم با مجلس است، درآمدها دراختیار یک صندوق است و دولت فقط یک اندازه خاصی از این درآمد را می تواند خرج کند و بقیه اش هم اصلا به دستش نمی‌رسد که بخواهد خرج کند یا نکند. اینها ایجاد نشده مگر با تعیین یک رابطه دموکراتیک در کشور نروژ. بحث ما از این منظر با اینکه در مورد درآمد نفت است اما بیشتر سیاسی است تا اقتصادی. اما آیا می‌شود در ایران، مردم مالیات سنگین بدهند؟ من چون یک آزادی‌خواه دموکرات هستم، این را نمی‌دانم. من می‌گویم اگر نمایندگان راستین مردم به مجلس بروند، دید بهتری خواهند داشت که از مردم چه مالیاتی بگیرند که هم کارایی اقتصادی داشته باشد و هم انصاف سیاسی و اجتماعی که این فقط با توازن قوا ایجاد می‌شود. که این هم از یک جایی به بعد با بحث و گفتگو ایجاد نمی‌شود. البته بحث هم بخشی از زور است و زور دموکرات‌ها زمانی که بر زور مستبدین چربید آن وقت مالیات هم دموکراتیک می‌شود و کسب و توزیع درآمد نفت هم دموکراتیک می‌شود. در غیر این صورت دولت می‌تواند با زور مالیات بگیرد و یا به روش‌های پنهان. یک دولت می‌تواند بگوید که من اصلا مالیات می‌گیرم ولی حقوق کمتری بدهد و به این شکل مالیات بگیرد که این هم نوعی استبداد است یعنی من معتقدم که باید اول این رابطه ای که شالوده را می سازد، در نظر گرفته شود و بعد باید دید کارکرد مالیات و درآمد نفت چه می‌شود. 

خودنویس: آیا اگر نفت به جای دولت در اختیار شرکت های سهامی عام باشد تغییر خاصی در این روند ایجاد خواهد شد؟ 
 فریدون خاوند: اگر قرار بر مدیریت دموکراتیک درآمدهای نفتی باشد هر دونوعش امکان پذیر است. درآمریکا برای مثال، شرکت‌ها ی خصوصی نفت را استخراج می‌کنند، درآمد نفت هم به خوبی اداره شده و همین طور ذخایر و چاه های نفت به خوبی مراقبت شده و از طریق مالیات هم منابع نفتی به طور غیرمستقیم در اختیار منافع ملی قرار گرفته است. نوع دولتی را هم در کشور نروژ می توان دید. این شرکت دولتی با همان کارآمدی دارد کار می‌کند که شرکتهای خصوصی و حتی الگویی شده برای بقیه کشورها. پس هر دو شکل امکان پذیر است .اینکه در کشورهای خاورمیانه و آمریکای لاتین فکر کردند که فقط و فقط با آنچه که ملی کردن نفت نامیدند، منابع نفتی در اختیار منافع ملی قرار می گیرد غلط از آب درآمده است. در واقع در کشورهای دیکتاتوری با این کار منابع نفتی از چنگ کشورهای خارجی درآمد و در اختیار دیکتاتورهایی مثل صدام حسین و قذافی قرار گرفتند. البته نمی‌توان منکر شد که بخشی از درآمدهای نفتی صرف ساختن مدرسه و یا جاده سازی قرار گرفته اما بخش زیادی از آن به هدر رفت. من فکر می کنم که حتی اگر منابع نفتی عراق در اختیار خارجی ها بود بیشتر مورد مراقبت قرار می گرفت و بهره برداری از آنها بسیار عقلایی تر می بود نسبت به بلایی که صدام با ملی کردن صنایع نفت عراق بر سر منابع نفتی آورد.

جمشید اسدی: من با دکتر خاوند کاملا موافقم. برای اینکه مدیریت نفت کارا شود یا باید سهامی شود و یا باید در یک چارچوب دموکراتیک،  تحت یک سازمان حکومتی که مستقل از دولت و جوابگوی مجلس است قرار گیرد.

خودنویس: در ایران برای استقلال از درآمدهای نفتی چه باید کنیم؟
 فریدون خاوند: یک اصطلاحی از حدود پنجاه-شصت سال پیش در ایران رواج پیدا کرد به نام «اقتصاد بدون نفت» که در فضای شصت سال پیش ایران شاید معنایی داشت اما بعدها از آن بد استنباط شد و حتی نسبت به نفت و گاز در بعضی موارد نگاه منفی در میان بخش زیادی از مردم و روشنفکران و نخبگان به وجود آمد. به این معنی که نفت را به جای «طلای سیاه»، «بلای سیاه» نامیدند که البته در وضعیت بعضی کشورها مثل ایران و لیبی و حتی روسیه این نقش را داشت و ما باید اول از همه به مردم ایران بگوییم که نفت و گاز موهبیت های بسیار ارزشمندی هستند و من به جای اصطلاح «اقتصاد بدون نفت» ترجیح می دهم که از «اقتصاد فرانفتی» استقاده کنم یعنی اقتصادی که از نفت و گاز استفاده می کند اما سعی می کند که دوران بعد از نفت را فراهم کند. الان کشورهایی هستند که در این وضعیت قرار دارند. مثلا، با وجود نوعی تحقیری که خیلی از ایرانی ها نسبت به امارات دارند، من فکر می کنم که تجربه این کشور را ما باید به دقت پیگیری کنیم، همینطور تجربه قطر را. زیرا امارات تا اندازه زیادی در ایجاد دوران بعد از نفت موفق بوده است. ما باید درک کنیم که آنچه در ایران اتفاق افتاده گناه نفت نیست، گناه نحوه استفاده از نفت است.

خودنویس: آقای دکتر خاوند، آیا باید واقعا پول نفت باید بیاید سر سفره؟
 فریدون خاوند: به هر صورت چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب اگر نفت نبود که ما اصلا نمی توانستیم زندگی کنیم. آقای زنگنه می گفت که «بعضی‌ها می گویند اگر نفت نبود ایران ژاپن می شد اما من فکر می‌کنم اگر نفت نبود ایران افغانستان می‌شد!».
 جمشید اسدی: بهترین تجربه‌هایی که در دنیا در این زمینه انجام شده به طور قطع در ایران هم شدنی است. این را به خاطر تعصب ملی نمی‌گویم بلکه از روی اعتقادم به حقوق بشر می گویم و همین طور تاریخ معاصر ایران چنین چیزی را نشان می دهد. اما دونکته وجود دارد. یک اینکه اگر قرار باشد ایران فردا، ایران دموکراتیک باشد، دموکراسی با حکومت عوام زده و عوام گرا فرق دارد. یعنی اگر مردم بعد از مدتی گفتند که ما باید تمام ثروت نفت را توزیع کنیم از آنجا که مبنای چنین خواسته‌ای دموکراتیک و بازار بنیاد نیست، حکومت دموکراتیک این را نمی پذیرد. این عوام زدگی است. یک اصول دموکراتیک داریم که مردم نمی تواند آن را تغییر دهند. دموکراسی بازی است که مردم در چارچوب آن حق رای دارند. به لحاظ اقتصادی هم همین هست. نکته دیگر اینکه، با توجه به سرگذشت سیاسی وحساسیت‌هایی که در ایران وجود دارد، شاید مدیریت درآمد نفت به شکل سازمان حکومتی  مستقل از دولت و پاسخگوی به مجلس در ایران فردا بهتر از شرکت‌های سهامی جواب دهد. و شاید بعد از یک دوره چند ساله بتوان به سمت شرکت‌های سهامی رفت.

بخش اول میزگرد 




آغاز به کار کنفرانس واشینگتن

image
با وجود اعلام خبر تعویق کنفرانس واشینگتن از سوی روزنامه کیهان، این نشست تا دقایقی دیگر در «جرمن‌تاون» در شمال واشینگتن آغاز به کار خواهد کرد. در بخش اول این کنفرانس که با نام «دکتر مهرداد مشایخی» فعال جمهوری‌خواه فقید برگزار می‌شود، دکتر میرسپاسی، آرام حسامی، آرش غفوری، خالد عزیزی، رویا طلوعی و علی افشاری در باره زمینه‌های تحقق دموکراسی در ایران و انتخابات برون مرزی و اصلاحات سخن خواهند گفت.این کنفرامس به طور مستقیم از «مردم تی‌وی» پخش خواهد شد.
بر خلاف اعلام روزنامه کیهان، کنفرانس واشینگتن در محل هتل همپتون جرمن‌تاون در بامداد روز شنبه برگزار می‌شود.
هزینه شرکت در این کنفرانس برخلاف کنفرانس‌‌های دیگر بر عهده برگزار کننده‌ها و شرکت کننده‌ها است.
در حال حاضر، حسن شریعتمداری، مهران براتی، دکتر گنج‌بخش، رویا طلوعی، آرام حسامی، اسماعيل نوری علا، علی میرسپاسی و گروهی از شرکت کنندگان در اتاق جلسه حضور دارند.
گزارش‌های بعدی از این کنفرانس دو روزه تدریجا در خودنویس منتشر خواهد شد.
این کنفرانس به طور مستقیم از http://www.mardomtv.com/ پخش خواهد شد.




میرسپاسی: تحقق دموکراسی جبری و قابل پیش بینی نیست

image
سخنران اول امروز کنفرانس «مهرداد مشایخی»، دکتر علی میرسپاسی، استاد دانشگاه نیویورک بود. میرسپاسی در باره زمینه تحقق دموکراسی با در نظر گرفتن پیش‌فرض‌هایی گفت: «تحقق دموکراسی جبری و قابل پیشبینی نیست.
 میر سپاسی گفت: «مدرنیته شاهد اشکال مختلفی است که غیر دموکراتیک، ضد دموکراتیک و حتی برای فرا رفتن از دموکراسی بوده است. راه ما برای تحقق دموکراسی نمی‌تواند بر این اساس باشد که نیروهای تاریخی ما را به دموکراسی برسانند. پیشفرض این است که دموکراسی فقط به دلایل تاریخی به وجود نمی‌آید.»
دکتر میرسپاسی در باره پیش‌فرض دوم خود گفت: «قبول پیش‌فرض دوم نباید باعث شود که دموکراسی را خیلی بدانیم و نتیجه تفکر فلاسفه بدانیم. اینکه تقدم بدهیم تفکر دموکراسی را به خود دموکراسی، ماندن در مباحث متافزیکی است و باطل.»
میرسپاسی همچنی در باره رابطه نهاد دینی گفت که پدیده‌ای عرفی است که می‌تواند به دموکراسی کمک کند
این استاد دانشگاه گفت که نسبت روشنفکران با دموکراسی گفت: «بر خلاف تصور، روشنفکران نه از نظر مادی و جامعه شناختی لزوما خواهان تحقق دموکراسی هستند و نه در تجربه تاریخی در ۳۰۰ سال گذشته به نوعی خصومت با دموکراسی داشته‌اند. معمولا شیوه سازماندهی سیاست در جوامع  غیر دموکراتیک ناشی از کار روشنفکران بوده است.»
میر سپاسی در باره اهمیت توجه به خواست اقشار جامعه گفت: «بایستی توجه کنیم که چه اقشاری در جامعه وجود دارد که زندگی شان را بهتر می‌کند؟ بدون توجه به مردم عادی ایران نمی‌توان خواستار دموکراسی شد. دموکراسی بدون تعاون اجتماعی عملی نیست. گروه‌های متضاد همدیگر را قنبول کنند. گروه‌های سکولار که دموکراسی می خواهند و گروه‌های مذهبی باید با هم کار کنند و عمیقا به هم اعتماد کنند.»
میرسپاسی در پایان با تاکید بر اهمیت رقابت سیاسی گفت: «در سیاست بحث فقط بحث قدرت است اما در بحث سیاسی، امر قدرت در رقابت سیاسی است. در رقابت سیاسی نمی‌توان شرط گذاشت. پیش شرط گذاشتن برای ورود به پروسه سیاسی، از بین بردن رقابت سیاسی است.»



بروجردی: مذاکره با آمریکا خط قرمز نظام است

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اظهار داشت: مذاکره با آمریکا همچنان خط قرمز نظام و رهبری است. به گزارش فارس؛ علاءالدین بروجردی عصر امروز در مراسم روز ملی فناوری هسته‌ای در دانشگاه پیام نور مشهد اظهار داشت: در مجلس ششم نیز برخی از نمایندگان در پی آن بودند که دولت را ملزم کنند تا پروتکل الحاقی را امضا کند اما به فضل الهی به مقصود خود نرسیدند و از مجلس هفتم به بعد تمام ظرفیت کشور برای دستیابی به انرژی هسته‌ای بسیج شد.
رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مدعی شد:‌ آمریکا به صورت مخفیانه بارها تقاضای مذاکره با ایران را داشته است اما مذاکره با آمریکا همچنان در خط قرمز نظام و رهبری است.
چند رو پیش نیز، این نماینده مجلس، واکنش تندی را در خصوص سخنان هاشمی رفسنجانی در رابطه با امریکا، اظهار داشت.
از نظر بروجردی، تنها شخصی که میتواند در کشور در این خصوص اظهار نظر کند، شخص آیت الله خامنه ای است.



دختر مرتضی آوینی: خانواده و دوستان پدرم را به انحراف از آرمان‌های او متهم می کنند

سحام نیوز: «سیدمرتضی آوینی» پیش از آن‌که نامش با شهادتش برای مردم کشور شناخته شود، صدای صمیمی و حزن‌آلودش بر روی تصاویر تاریخی برنامه تلویزیونی «روایت فتح» برای پیر و جوان و زن و مرد این مملکت شناخته بود. شهادت این روزنامه‌نگار و مستندساز که سال ۱۳۷۲ هنگام فیلمبرداری از یکی از مناطق عملیاتی (فکه) رخ داد.
فرزند مرتضی آوینی در بخشی از این مصاحبه می گوید: “وقتی یکی از اعضای خانواده یا دوستان نزدیک‌ نکته‌ای را در مورد ایشان گفته‌اند که با تصور آنها در تضاد بوده است، گوینده را به جعل در تاریخ یا سیاسی‌کاری متهم کرده‌اند. و چون متاسفانه تفکر سیاسی، تفکر غالب امروز است، تقریبا غیرممکن است که من چیزی بگویم و برداشت نادرست از آن نشود. درنتیجه، ترجیح می‌دهم در این مورد سکوت کنم و این قبیل ناگفته‌ها را برای خودم نگه دارم.”
متن کامل مصاحبه ایسنا با دختر شهید مرتضی آوینی را در پی می خوانیم:

- با گذشت ۱۹ سال از شهادت پدرتان همچنان یاد او زنده است؛ به همان نسبت آیا راهش هم تداوم پیدا کرده است؟

□ راستش من چندان معنای تداوم راه پدرم را درک نمی‌کنم. پدر من از ابتدای دوران جوانی‌اش، مسیری شخصی را در تفکر آغاز کرد که امروز با مرور آثار نوشتاری و تصویری‌ای که از او به جا مانده، می‌شود این سیر را دنبال کرد. اما همان طور که در مورد همه‌ی متفکران چنین است، این سیر، سلوکی شخصی بوده و امکان ادامه پیدا کردن جمعی آن وجود ندارد. ولی نکته‌ای که از آثار او و نحوه سلوکش می‌توان درک کرد، این است که ایشان در مسیر تفکر اجازه‌ی ورود هیچ نکته‌ی حاشیه‌ای را نمی‌داد و فقط نفس جست‌وجوی حقیقت برایش اصالت داشت.

ـ‌ جریان فرهنگی امروز چقدر متناسب با تفکر شهید آوینی به عنوان سید شهیدان اهل قلم است؟

□ جریان فرهنگی امروز کشور به‌شدت تحت سیطره سیاست است و این چیزی است که به هیچ وجه از نظر ایشان پذیرفتنی نبود. پدرم گاهی اظهارنظرهای سیاسی هم کرده و موضع سیاسی هم داشته، ولی در نهایت یک آدم فرهنگی بوده که در موقع پرداختن به کار فرهنگی اجازه دخالت اغراض سیاسی را نمی‌داد. اما امروز عرصه فرهنگ کشور بیش از هر دوره دیگری سیاسی است. این آلودگی قطعاً تضاد کامل با دغدغه‌های پدرم دارد.

ـ‌ سیره شهید آوینی امروز چگونه می‌تواند ادامه پیدا کند؟

□ همان‌طور که گفتم تصور نمی‌کنم کسی بتواند یک بار دیگر درست مثل پدرم زندگی کند و همان تجربیات را تکرار کند، ولی می‌شود از او روح جست‌و‌جوگری و صداقت در دنبال کردن حقیقت را آموخت. می‌شود اصیل بودن را آموخت و زندگی کردن غیرسفارشی را. او همیشه تلاش کرده با خودش صادق باشد و همان جور زندگی کند که باور دارد، نه آن‌جور که فکر می‌کند مصلحت است.

ـ‌ ثبت رویدادی در تقویم تذکری برای یاد کردن از آن رویداد است و مراسم‌های سالگرد هم به مناسبت یادآوری برگزار می‌شود این جریان یادآوری و زنده نگاه داشتن یاد در طول سال چقدر ادامه دارد و می‌تواند ادامه داشته باشد؟

□ در حال حاضر که این جریان در طول سال ادامه ندارد. متاسفانه همه چیز به همین مراسم‌های سالگرد محدود شده که در اغلب آنها حرف‌های کلیشه‌ای و تکراری زده می‌شود و معمولاً هم اظهارنظرهایی انجام می‌شود که ربطی به شخصیت پدرم و افکارش ندارد. بیشتر سخنران‌هایی که در این نوع مراسم‌ها حاضر می‌شوند درباره آن شهید آوینی که خودشان در ذهن‌شان ساخته‌اند حرف می‌زنند. متاسفانه خیلی‌های‌شان حتی یک سطر از نوشته‌های ایشان را نخوانده‌اند.

ـ‌ در تقویم‌های امسال شاهد جابه‌جایی یک روزه در تاریخ شهادت پدرتان هستیم که با واکنش خانواده‌تان هم همراه بوده است. علت آن چه بوده است؟

□ دلیلش را باید از کسانی پرسید که این تغییر را انجام داده‌اند. ما فقط حیرت کردیم. فکر می‌کنم مسئولین مربوطه تصور می‌کنند مناسبت‌های تقویمی مثل قطعات پازل است که می‌شود آنها را یک جوری چید که متناسب و جالب به نظر برسند!

ـ با شناختی که از پدرتان داشتید اگر امروز ایشان در قید حیات بودند فکر می‌کنید در کدام عرصه بیشتر فعال بود و سینما در فعالیت‌های ایشان چه جایگاهی داشت؟

□ آنها که دنبال پاسخ این سئوال می‌گردند بد نیست فعالیت یک سال آخر ایشان را دقیق‌تر بررسی کنند و واکنش‌های روزنامه‌ها و نهادهای مختلف به نوشته‌ها و گفته‌های او را بازنگری کنند. این روزها کمتر کسی یادش مانده که پدرم در یک سال آخر حیاتش بسیار تحت فشار بود و از نظر همان‌ها که امروز برایش مراسم برگزار می‌کنند یک چهره فرهنگی نامطلوب به حساب می‌آمد. تصور می‌کنم اگر امروز در قید حیات بود نه خودش علاقه داشت و نه به ایشان اجازه داده می‌شد که به فعالیت فرهنگی بپردازد. پدرم در اواخر سال ۱۳۷۱ ابراز علاقه برای بازگشت به عرصه معماری هم داشت. ایشان مهندس معمار بود. اما از این حدس و گمان‌ها که بگذریم تاریخ تولد و درگذشت انسان‌ها خود گویای حقیقتی است و درنتیجه تصور زنده بودن ایشان و پیش‌بینی این‌که در سال ۱۳۹۱ به چه کاری اشتغال داشت، واقعاً برایم غیرممکن است.

ـ پدر شما سابقه فعالیت مطبوعاتی پررنگی داشت، با حضورتان در این عرصه چقدر تلاش دارید جا پای پدرتان بگذارید؟

□ دنبال این نیستم که جا پای او بگذارم، چون نه توانایی و سوادش را دارم و نه به آن همه حوزه‌های متنوع تسلط دارم که او داشت. من فقط تلاش کرده‌ام آن‌قدر که بلد هستم و از پس کار برمی‌آیم در حوزه سینما فعالیت کنم و بنویسم. پدرم علاقه و اصرار زیادی به آموزش درست سینما، یاد گرفتن مبانی، و تالیف و ترجمه متونی برای آشنایی با اساتید سینمای جهان داشت. بخش عمده وقت من در سال‌های اخیر صرف همین کار شده است. چون فکر می‌کنم ما همچنان در حال شناختن سینما هستیم و باید بیش از اینها بیاموزیم.

ـ اگر مورد ناگفته‌ای و خاطره‌ای از پدرتان دارید که طی این سال‌ها کمتر به آن پرداخته شده است و شنیدن آن می‌تواند مؤثر باشد، بیان کنید؟

□ در این سال‌ها بارها تجربه کرده‌ام که اکثر مخاطبان تصوری از پدرم دارند که مبتنی بر آثار منتشرشده از ایشان نیست؛ تصوری است که با دیدن برخی برنامه‌های تلویزیون یا حضور در چند نشست یا سمینار حاصل شده و آن را با تصوری که از مفهوم شهدا ـ به معنای عام کلمه ـ در ذهن دارند، ترکیب کرده‌اند. درنتیجه وقتی یکی از اعضای خانواده یا دوستان نزدیک‌ نکته‌ای را در مورد ایشان گفته‌اند که با تصور آنها در تضاد بوده است، گوینده را به جعل در تاریخ یا سیاسی‌کاری متهم کرده‌اند. و چون متاسفانه تفکر سیاسی، تفکر غالب امروز است، تقریبا غیرممکن است که من چیزی بگویم و برداشت نادرست از آن نشود. درنتیجه، ترجیح می‌دهم در این مورد سکوت کنم و این قبیل ناگفته‌ها را برای خودم نگه دارم.

ـ نگران نیستید که برای همیشه ناگفته باقی بماند؟

□ ناگفته باقی‌ماندنش بهتر از رواج سوءتفاهم‌هایی است که مقابله با آنها قدرت و توانی می‌خواهد که ندارم. این موقعیت را تجربه کرده‌ام که کسانی بدون کوچک‌ترین آشنایی با تفکر پدرم به چنان اطمینانی درباره شخصیت او رسیده‌اند که در برابر هر تفسیر متفاوت برآشفته می‌شوند و خانواده و دوستان پدرم را به انحراف از آرمان‌های او متهم می‌کنند. در چنین معرکه‌ای بگذارید بعضی چیزها ناگفته بماند. پدرم به این قیل و قال‌‌ها اعتنا نمی‌کرد، من هم سعی می‌کنم پیروی کنم. تاریخ قضاوت خواهد کرد.




مدیر کل روابط عمومی وزارت اقتصاد استعفاء داد

سحام نیوز: محمد عزیزی مشاور وزیر و مدیرکل روابط عمومی وزارت امور اقتصادی و دارایی از سمت خود کناره گیری کرد.
به گزارش ایسنا محمد عزیزی با کناره گیری از این مسئولیت به شهرداری تهران رفت و به عنوان قائم مقام شهردار منطقه ۱۶ تهران مشغول به کار شد.
پس از سیدحسین پیمان، وی دومین مدیرکل روابط عمومی وزارت اقتصاد در زمان وزارت سیدشمس الدین حسینی بود.
محمد عزیزی در حالی به شهرداری تهران رفت که قبلاً مسئولیت‌هایی چون معاون شهردار منطقه ۱۵ تهران، فرماندار ابهر و شهردار زنجان را در سوابق کاری خود دارد.
وی در مدت حضور در وزارت اقتصاد مسئولیت‌هایی چون عضویت در هیأت مدیره و معاون فروش سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی، مشاور وزیر و مدیرروابط عمومی را به عهده داشت.
شنیده ها حاکی است وزیر اقتصاد مخالف کناره گیری عزیزی از مدیرکل روابط عمومی بود ولی با اصرار وی مواجه و سرانجام موافقت کرد.





جـــرس: در حالیکه رهبر جمهوری اسلامی طی حکم اخیر خود بر حضور اعضای معرفی شدۀ مجمع تشخیص مصلحت در جلسات آن نهاد تاکید کرده بود، اولین جلسه دور جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام در حالی روز شنبه برگزار شد که باز هم احمدینژاد در این جلسه حاضر نشد و غیبتهای رئیس دولت در این نهاد همچنان استمرار داشت.
به گزارش عصرایران، در این میان مسئولان نهاد ریاست جمهوری، علت غیبت احمدینژاد در جلسه امروز مجمع را سفر وی به استان خراسان رضوی ذکر کردند.
بر اساس این گزارش، رئیس دولت، قبل از آغاز جلسه مجمع، راهی خراسان شد تا پروژه مسکن مهر را افتتاح کند؛ مراسمی که تعیین زمانش با وزارت مسکن بود و اگر رئیس دولت میخواست، امکان داشت آن را با یک روز تعجیل یا تأخیر برگزار کرد.
گفتنی است، روز شنبه در اولین جلسه از دوره جدید مجمع، هاشمی رفسنجانی، رئیس این نهاد، با توجه به تأكید رهبری مبنی بر حضور فعال كلیه اعضا در جلسات و كمیسیون‌های مختلف مجمع، از اعضای جدید خواست تا با مطالعه شرح وظایف و برنامه‌های كمیسیون‌های مختلف، آمادگی خود را برای عضویت كمیسیون‌ها اعلام كنند.





جـــرس: وزارت امنيت ملی جمهوری آذربايجان اعلام کرد که روز جمعه، طی چند عمليات ضد تروريستی در شهرهای گنجه، باکو، سومقاييت و چندين شهر در مناطق شمال و شمالغرب اين کشور، نیروهای امنیتی آذربایجان موفق به از بین بردن یک شبکه تروريستی شده است.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، در درگيری نظامی ميان شبکه تروريستی و مامورين امنيتی در شهر گنجه، يک سرهنگ وزارت امنيت ملی آذربايجان کشته و چند مامور امنيتی زخمی شده اند.
طبق اين گزارش، از اعضای شبکه تروريستی که تعداد آنها ۱۷ نفر ذکر شده است، يک نفر کشته و يکی ديگر زخمی شده است. در عمليات انجام شده دو عضو اين شبکه تروريستی نيز دستگير شده اند.
همچنين ماموران امنيتی در شهر زاقاتالا در شمال جمهوری آذربايجان نيز طی عملياتی ۴ تروريست را بدون مواجهه با مقاومت مسلحانه بازداشت کرده اند.
در اعلاميه وزارت امنيت ملی، گفته شده است که در عمليات ضد تروريستی که روز جمعه انجام شده، از منازل مسکونی اين شبکه مقادير زيادی سلاح، مواد منفجره، بمبهای کنترل از راه دور، نارنجک و ديگر مهمات مصادره شده است. همچنين طبق گزارشات منابع رسمی، يکی از اعضای گروه ترويستی با پرتاب نارنجک باعث کشته شدن عارف بابايف، سرهنگ وزارت امنيت ملی و زخمی شدن سه مامور آذربايجانی شده است.
درباره سرنوشت ديگر اعضای اين شبکه، وابستگی احتمالی آن به کشوری خاص ، هويت اعضای آن و نتايج عمليات ها در ساير شهرهايی که از آنها نام برده شده است اطلاع رسانی نشده است.
اين سومين بار در طی سه ماه گذشته است که جمهوری آذربايجان از افشای گروه های تروريستی خبر داده است.
اوايل بهمن‌ماه سال گذشته، وزارت امنيت ملی جمهوری آذربايجان در اعلاميه‌ای از ناکام گذاشتن طرح تروری خبر داد که گفته شده بود "از طرف افرادی وابسته به وزارت اطلاعات ايران" برنامه‌ريزی شده‌است. و دو عضو اين گروه بازداشت شدند.
وزارت امنيت ملی جمهوری آذربايجان ۲۴ اسفند نيز طی اعلاميه مطبوعاتی پنج‌صفحه‌ای گزارش داد که ۲۲ نفر شامل ۱۸ شهروند جمهوری آذربايجان و ۴ شهروند خارجی به اتهام "خيانت به دولت و نقض امنيت ملی و جاسوسی برای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی" دستگير شده‌اند.
ايران تا کنون تمامی اين اتهامات را رد کرده است.





جـــرس: 
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی تاکید کرد: اگر اسرائیل دست از پا خطا کند ما بسیاری از نقاط مهم سرزمین‌های اشغالی را که محمل صهیونیست‌های غارتگر و جنایت‌کار است، شخم خواهیم زد.
به گزارش فارس، پاسدار سیدحسن فیروزآبادی در دیدار مقامات، مسئولان و کارکنان این ستاد گفت: پیشرفت کشور، اقتدار اقتصادی، ارتقاء تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی موجبات اقتدار بیشتر نیروهای مسلح را فراهم می‌کند، یعنی آثار مستقیمی در اقتدار دفاعی و امنیت کشور دارد. بنابراین امروز ما یک گام بالاتر از سال های قبل بر می‌داریم و مؤلفه‌های قدرت ملی را در پشتیبانی هم قرار می‌دهیم.
وی تاکید کرد: هر مؤلفه قدرت ملی برای خود در درون خودش تلاش نمی‌کند بلکه هر یک از مؤلفه ها، در طی سال ها تلاش کردند و به بلوغ رسیدند، امروز در پشتیبانی دیگران قرار می‌گیرند، دانشگاه در پشتیبانی صنعت دفاعی، صنایع ملی و صنایع کشور، صنایع کشور در پشیتبانی تولید ملی برای آسایش و رفاه ملت، ملت در تلاش بیشتر برای افزایش تولید ملی و ثروت ملی و افزایش اقتدار کشور بخش کشاورزی امروز از جهت خودکفایی مواد غذایی مورد نیاز ملت انقلابی ایران سهم اساسی در اقتدار ملی دارد و کشاورزان ما که در مزارع خدمت می‌کنند هر یک، یک بسیجی و یک سرباز ولی امر هستند و کارگران در کارخانه‌های این کشور و مهندسین، دانشجویان و دانش آموزان همه به عنوان سربازان اسلام هرکس در لباس خود و در پشتبانی هم. "
این مقام ارشد نظامی خطاب به دشمنان جمهوری اسلامی گفت: "شرایط جهان و منطقه و اقتدار و بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران، ‌اهریمن جنگ را از فضای این کشور عبور داده است. سخن از جنگ جز هذیان صهیونیست های اشغالگر قدس که در صف مرگ بسر می‌برند از کسی شنیده نمی‌شود. "
فیروزآبادی افزود "ما به عنوان سربازان ولی امر و سیاستگذاران دفاع از سرزمین ایران و اسلام ناب محمدی ضمن اینکه باور داریم اهریمن جنگ از محیط امنیتی ایران بزرگ دور شده است. لیکن به همه اعلام می‌کنیم نیروهای مسلح مقتدر جمهوری اسلامی همیشه بر اساس وظیفه ذاتی خود در حال آمادگی به سر می‌برند و ما دائماً حیله‌ها، توطئه‌ها و اتاق‌های فکر و هرزه‌گویی‌های جنگ طلبان را رصد می‌کنیم بهتر است مقامات صهیونیستی، به حرف رئیس خود گوش بدهند و دست از هذیان‌گویی بردارند. این حکم نخواهد رفت. "
طی هفته های اخیر، بسیاری از مقامات اسرائیلی، از موضع "ضرورت حمله نظامی به ایران" عقب نشینی کرده و نخست وزیر اسرائیل اعضای دولت خود را از تهدید نظامی و موضوعات مرتبط با حمله نظامی به ایران بازداشته بود.




جـــرس: 
در پی متوقف شدن پخش برنامه های پرس تی وی از روی ماهواره توسط ایالت بایرن آلمان، وزیر ارشاد جمهوری اسلامی اسلامی گفت: بحث حقوقی قطع شبکه پرس‌تی‌وی را دنبال خواهیم کرد، ما نیز از اهرم‌هایی که داریم استفاده خواهیم کرد و این‌گونه نخواهد بود که ما ساکت باشیم.
به گزارش فارس، سیدمحمد حسینی در پاسخ به سوالی در خصوص قطه پخش شبکه پرس‌تی‌وی و مقابله با این حرکت، گفت: نمی‌خواهیم‌ با این حرکت مقابله به مثل کنیم بلکه این اقدام را محکوم خواهیم کرد، محکوم می‌کنیم کسانی را که ادعای طرفداری از جریان آزاد اطلاعات را دارند و دم از دموکراسی می‌زنند اما حاضر نیستند یک شبکه از ما را تحمل بکنند.
وی در ادامه افزود: آن‌ها فقط با کسانی همکاری می‌کنند و از کسانی حمایت ‌می‌کنند که همسو با سیاست‌های آنان باشند البته ما نیز از اهرم‌هایی که داریم استفاده خواهیم کرد و این‌گونه نخواهد بود که ما ساکت باشیم.
حسینی با توجه به اقدام کشور آلمان برای قطع شبکه پرس‌تی‌وی، گفت: حرکت کشور آلمان و انگلیس برای حذف این شبکه نشان دهنده عدم تحمل و کم‌ظرفیتی این کشور‌هاست که حاضر نیستند شبکه‌ای را که مطالبی مطابق با حقیقت و واقعیت است را تنها به این دلیل که با ذوق این کشور‌ها همسو نیست، حذف کنند.
حسینی در پاسخ به این سوال که ایران در پاسخ به این مساله چه اقدامی خواهد کرد، گفت: گروه‌های متعدد آمریکایی به کشور ما آمدند و با سیاسیون ما به راحتی گفت‌وگو گرفته‌اند اما آن‌ها اصلا اجازه نمی‌دهند که خبرنگار ما با آن‌ها مصاحبه کنند، در این مساله این‌گونه نخواهد بود که ما بخواهیم مانند آن‌ها عمل کنیم اما ما بحث حقوقی این مطلب را دنبال خواهیم کرد و این‌گونه نخواهد بود که بخواهیم درباره این مساله بی‌تفاوت باشیم زیرا این کار، حرکتی خلاف قانون است که باید پیگیری شود.
گفتنی است، شرکت ماهواره‌ای «آسترا» ارائه‌ی خدمات پخش به شبکه انگلیسی‌زبان دولت جمهوری اسلامی را متوقف کرده و بنابر گزارش ها، پرس‌ تی‌وی دیگر جواز پخش در اروپا را ندارد.
ژانویه امسال نیز، در پی شکایت های مختلف از پرس‌تی‌وی، مجوز این شبکه حکومتی جمهوری اسلامی در بریتانیا لغو شده بود.




آمار نگران‌کننده تعطیلی‌ در میان ناشران مستقل؛ دولت کمر به قتل ناشران خصوصی بسته است

موضوع کتاب و مشتقات آن در ایران قصه پرغصه‌ای دارد. از مسائل عینی و مادی چون قیمت‌های کاغذ و چاپ گرفته که همیشه درگیر نوساناتی غیرمعمول است تا مسائلی چون ممیزی‌ها، توقیف‌ها و ممنوعیت‌هایی که هم نفس نویسندگان را می‌گیرد و هم گریبان ناشران و سرمایه‌گذاران نیمه مستقل و مستقل را. گاهی کار به کتابفروشی‌ها می‌رسد و سیاست‌گذاری‌های دولتی در این بخش به کار و فعالیت این صنف لطمه‌ای جدی می‌زند. نمونه این مورد را در این چند ماهه کم نداشته‌ایم. انتشاراتی‌ها و کتاب‌فروشی‌های بسیاری، به خاطرِ داشتن اتهام «تخلف از قانون»، که هیچ وقت هم تعریف روشنی از آن ارائه نشده است، تعطیل، تعلیق و موصوف به دیگر صفاتی از این دست شده‌اند.
گاهی به نظر می‌رسد دولت به این اراده رسیده که تیر خلاص را بر شقیقه نشر غیردولتی وارد کند و در این راستا به سنگ‌اندازی بر سر راه بزرگ‌ترین و باسابقه‌دارترین ناشران بخش خصوصی پرداخته است. موانع آنقدر در کمیت و کیفیت قابل توجه هستند که انتشار کتاب را برای بسیاری از ناشران بسی دشوار کرده است.
در چنین اوضاع غیرمسئولانه و غیرحرفه‌ای، زیان‌های غیر قابل جبرانی بر ناشرانی که بازگشت سرمایه‌های‌شان منوط به انتشار کتاب‌ است وارد خواهد شد و نتیجه این وضعیت چیزی جز سقوط و نابودی صنعت نشر خصوصی نخواهد بود. در واقع امر، تحلیل نگاهی که بخش دولتی به حوزه‌های فرهنگی و هنری از قبیل سینما، کتاب و دانشگاه داشته است ما را به این گمان رهنمون می‌شود.
برای مثال اتفاقات اخیر حوزه کتاب را با هم مرور می‌کنیم:
«انتشارات ماکان» که در فاصله ۱۱ سال ۶۰ عنوان کتاب در حوزه‌های ادبیات، سینما، تئاتر و فلسفه چاپ کرد و حتی یک‌بار برنده جایزه کتاب سال هم شد بیش از سه سال است که تعطیل شده است. پس از آن «نشر اسطوره» هم دچار همان سرنوشت شد. ابوالقاسم اسماعیل‌پور استاد اسطوره‌شناسی و مدیر «نشر اسطوره» می‌گوید عدم برگشت سرمایه باعث تعطیلی این انتشاراتی معتبر ایران شده است. اسماعیل پور می‌گوید وقتی تیراژ کتاب در حد هزار، هزار و پانصد است چه امیدی به بازگشت سرمایه وجود دارد. او همچنین بسته‌شدن نشر اسطوره را، ادامه روند شتابان بسته‌شدن انتشاراتی‌ها یا کتابفروشی‌ها می‌داند.
در دی‌ماه سال گذشته کتاب‌فروشی «نشر نی»، که عمدتا آثاری را در حوزه‌ فلسفه، علوم اجتماعی و ادبیات عرضه می‌کرد نیز به تعطیلی کشانده شد. بعد از تعطیلی کتاب‌فروشی این انتشارات مهم بود که همه کارشناسان به سریالی‌بودن این تعطیلی‌ها پی‌برده و تعطیلی‌های بعدی را پیش‌بینی کردند. خبرآنلاین نوشت: «کتابفروشی «نی» اولین کتابفروشی بود که کرکره‌هایش را پایین کشید و تعطیل کرد، اما به نظر نمی‌رسد آخرین کتابفروشی باشد که در خیابان کریمخان زند به حیاتش پایان می‌دهد.»
درست است، موج تعطیلی کتابفروشی‌ها در خیابان کریمخان زند راه افتاده بود و همه می‌دانستند قرار است پس از نشر نی کتابفروشی‌های «چشمه»، «ثالث»، «ویستار» و «آبی» نیز تعطیل شوند؛ و حالا گویا همان روزهای موعود فرا رسیده است.
این تعطیلی‌ها که اکنون خبر از برنامه‌ریزی دقیق و حساب‌شده‌ای می‌داد در آغاز با اعتراضات جدی اهالی صنعت چاپ و نشر کتاب همراه شد. علیرضا رییس دانایی مدیر «انتشارات نگاه» بر آن بود که معضلات نشر از آن دست که در ایران وجود دارد تاسف‌آور بوده و علت تعطیلی کتابفروشی‌های کریم‌خان کاملا روشن است، صنف زنجیره‌ای به هم وصل‌اند. کتابفروشی به مراکز پخش، مراکز پخش کتاب به تولیدکننده‌ کتاب یا ناشر، ناشر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. بنابراین گره حل معضلات همه این‌ها را باید در مبدا جست‌وجو کرد. تا روند پاسخگویی به ناشران برای چاپ کتاب‌ها تسریع شود. تا زمانی که مساله قبل از چاپ تسریع و قانونی نشود این نابسامانی‌ها ادامه خواهد یافت و دامنگیر ناشران نیزخواهد شد.
خلاصه اینکه کارشناسان این حوزه از هر دری سخنی راندند و به آسیب‌شناسی و بررسی دلایل این تعطیلی‌ها پرداختند که گفتن همه آن‌ها در حوصله این گفتار نیست. شاید خلاصه‌کردن همه دل‌نگرانی‌ها و تحلیل‌های دلسوزانه در واژه بحران که «عبدالحسین آذرنگ»، پژوهشگر و کارشناس نشر، در توصیف این وضعیت به کار برده بود کافی باشد. بحرانی که با تمام قوا در برابر پاگرفتن نشر خصوصی و بازار آزاد کتاب ایستاده است.
لطف می‌کنیم می‌گذاریم فعالیت کنید!
در حالی کارشناسان و ناشران علت تعطیلی‌ها و لغو مجوزها را در دخالت‌ها و ممیزی‌های زیاد وزارت ارشاد می‌دانند که مدیران دولتی ارشاد از تخلف‌های ساختاری و محتوایی که برخی ناشران خصوصی مرتکب شده‌اند سخن می‌گویند. حتی بارها از برخی مسئولان شنیده شده که تداوم فعالیت برخی انتشاراتی‌ها به واسطه لطف و مسامحه‌ای بوده که از طرف نهادهای مسئول در حق مدیران آن‌ها شده است. بارها تاکید شده است اگر می‌خواستند با ناشران متخلف برخورد جدی بکنند اکنون در خیلی از انتشارات و کتابفروشی‌های مربوط پلمب شده بود. در واقع سخن از پرونده‌هایی است که چند نشر مطرح خصوصی،در هیات رسیدگی به تخلفات مستقر در معاونت فرهنگی دارند. برای مثال دری، معاون امور فرهنگی ارشاد اسلامی، در مورد ماجراهای تعلیق و ممنوع‌ از فعالیت‌شدن ناشرانی که در سال ۹۰ رقم خورده است توضیحاتی مبهم و متفاوت ارائه می‌دهد. دری در پاسخ به بسیاری از شبهات و سوالاتی که در میان ناشران خصوصی در مورد نشر چشمه و ثالث به وجود آمد تنها می‌گوید: اشکالات بسیاری در روند فعالیت این دو ناشر دیده شده است. و تخلفات «نشر چشمه» هم ساختاری و هم محتوایی بوده است. معاون فرهنگی وزیر ارشاد توضیح بیشتری در این‌ باره نمی‌دهد.
سال ۹۱ نشر خصوصی چگونه رقم خواهد خورد…؟
‫آیا در سال ۹۱ این بحران همچنان ادامه خواهد داشت؟ آیا چون سال گذشته تعطیلی‌ها ادامه می‌یابد؟ سیر اتفاقات گذشته نشان داده است که شوالیه مرگی که چندی سایه‌اش بر سر کتاب‌فروشی‌ها و انتشاراتی‌های کشور سنگینی می‌کند، انگار تصمیم به رفتن ندارد. او در لباس‌های متعدد قربانیان خودش را می‌گیرد. تعدادی خیلی راحت از میدان به در می‌شوند و تعدادی نه. در بحبوحه چالش به وجود آمده در این حوزه و در میان ناشرانی که نوبت مرگ خویش را انتظار می‌کشند، تعدادی هستند که با تحمل هر ضرر و زیانی که ناگزیر این زمان است، سنگرهای آگاهی‌رسانی را حفظ و در ادامه حیات با مشقت می کوشند، اما با این حال، باشد که سال ۹۱ پایانی بر تمامی این تلخی‌ها باشد؛ به مدد دلسوزان …‬
منبع: پایگاه خبری قانون/ میترا فردوسی





"برادرم از موضع خود کوتاه نیامد، فشارها بر او بیشتر شد"

برادر محمد داوری: آیا یک زندانی بعد از سه سال، حق دو روز مرخصی ندارد؟

کلمه – زهرا صدر:
حسین داوری، برادر محمد داوری، با ابراز نگرانی از وضعیت جسمی این معلم زندانی محبوس در بند ۳۵۰ اوین می گوید: [مشکل] هم بحث لثه هایشان است و هم مشکل در قفسه سینه شان. عجیب تر آن است که هم پزشک زندان تایید کرده و هم پزشکی قانونی که برادر من نیاز به پزشک دارند ولی خب موافقت نمی کنند که برای معالجه نزد دکتر بیرون از زندان اعزام شود.
به گزارش کلمه، محمد داوری، سردبیر سابق سایت سحام نیوز و معلم آموزش و پرورش که امسال سومین نوروز خود را در زندان سپری کرد، نردیک به سه سال است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برد.
این جانباز دوران دفاع مقدس، پس از نامۀ ارسالیِ مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت خبرگان پیرامون آزار و تجاوز به زندانیان شکنجه گاه کهریزک، بازداشت شده و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در تلویزیون اقرار کند، اما وی این مسئله را نپذیرفت.
مهدی کروبی در آن روزها طی نامه‌ای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلم‌هایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبه‌ها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است. با این حال محمد داوری به ۵ سال حبس محکوم شد. در مرداد ماه امسال نیز به یک سال حبس دیگر محکوم شد. افزایش یکسال حکم به این دلیل است که او ۵ میلیون تومان جریمه نقدی خود را به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی معلمان در بهمن و اسفند سال ۱۳۸۵ نتوانست پرداخت کند.
محمد داوری از فعالان صنفی و عضو شورای مرکزی سازمان معلمان بود که به دلیل حضور در تجمع معلمان در سال ۸۵ بازداشت و در دادگاهی در سال ۸۶ به پنج میلیون تومان جریمه نقدی بدل از حبس محکوم شده بود. هم اکنون به دلیل عدم پرداخت این جریمه، یک سال به حبس وی فزوده شده است.
گفت و گوی کلمه با حسین داوری، برادر محمد داوری، را با هم می خوانیم:
آقای داوری، در مورد آخرین وضعیت برادرتان بفرمایید.
دوشنبه بعد از عید به ملاقاتشان رفتیم. از لحاظ وضعیت جسمی واقعا مشکل داشتند. چند بار تا به حال ما درخواست کردیم و نوبت دکتر هم گرفتیم که قرار بود ایشان را بفرستند که متاسفانه نفرستادند. این بار هم که رفتیم ملاقات نگران تر شدیم.
دقیقا چه مشکلی دارند؟
هم بحث لثه هایشان است و هم بحث قفسه سینه شان. عجیب تر آن است که هم پزشک زندان تایید کرده و هم پزشکی قانونی که برادر من نیاز به پزشک دارند ولی خب موافقت نمی کنند که برای معالجه نزد دکتر بیرون از زندان اعزام شود.
دلیل این مخالفت را هم گفته اند؟
هیچ دلیل خاصی نگفتند. حتی به ما گفتند [از دکتر] نوبت بگیرید و بعد که نوبت گرفتیم و درخواست را فرستادیم قبول نکردند و گفتند این دکتر مورد تایید نیست. یک دکتر دیگر بگیرید. با همه دردسرهایی که داشته یک دکتر دیگر گرفتیم که باز هم موافقت نکردند. هیچ چیز هم نگفتند که دلیلش چیست و چرا.
در خبری آمده بود که وثیقه ۴۰۰ میلیونی برای مرخصی خواسته اند از شما.
البته آقای داوری با اینکه بخواهند وثیقه بگذارند و بیایند مرخصی که اصلا موافقت نمی کنند. دیدگاه های مخصوص خودشان را دارند که حالا در هر صورت به همین شکلش هم اگر مطرح می شد مشکلی نبود ولی به ما اعلام نکردند. چیزی که برادر دیگرم گفته نقل قول هایی است که از اطراف شنیده ایم ولی رسمی به ما چیزی اعلام نکردند که سندی بگذارید و بیایند مرخصی.
آخرین مرخصی آقای داوری در مدت بازداشتشان چه زمانی بوده است؟
اصلا ایشان تا به حال مرخصی نداشته اند و در حال حاضر مدت زیادی است که است که ملاقات حضوری هم نمی دهند.
یعنی چند ماه پیش؟
فکر می کنم نزدیک به ۷-۸ ماه پیش بود.
چه می گویند؟
دلیل درست و حسابی که نمی آورند؛ اینکه آقای جعفری باید بیاید، و بروید و ما زنگ می زنیم. بعد هم دیگر هیچ خبری نیست. یعنی عملا تا به حال اتفاق نیفتاده که زنگ بزنند و بگویند فرمی که شما پر کرده بودید برای ملاقات حضوری موافقت شده. مگر اینکه ما خودمان همانجا اصرار بکنیم که آقا همین الان به ما بدهید. اما ما که اکثر موقع ها تهران نیستیم و مجبوریم یک روز زودتر بیاییم برای ملاقات حضوری که معمولا موافقت هم نمی کنند. بحث اصلی هم برای آقای داوری همان بحث جسمانی شان است که واقعا نگران کننده است.
در این مدت بعضی از زندانیان سیاسی که مانند ایشان نیاز به پزشک خارج از زندان داشته اند توانسته برای معالجه اجازه بگیرند و حداقل با مامور زندان به بیمارستان منتقل شده اند. فکر می کنید این همه حساسیت روی ایشان و فشارها برای چیست؟
برادرم معتقد است به دلیل اینکه مصر هستند به اعتقاداتشان و حرف هایی که گفتند و از موضعی که داشتند کوتاه نیامدند فشارها بر ایشان شدید تر شده است.
مادرتان این روزها در چه وضعیتی هستند؟
متاسفانه مادر ما چون سن و سالی هم ازشان گذشته هر بار برای ملاقات با دردسر زیادی می آیند تهران. واقعا برای ایشان با توجه به هزینه ها و گرانی و مشکلات جسمی شان رفت و آمد به تهران سخت است.
شما ساکن کجا هستید؟
بجنورد.
با توجه به اینکه نتوانسته اید دادستان تهران را ملاقات کنید و از آنجایی که ایشان قطعا مصاحبه ی شما را مطالعه خواهند کرد، سخنی با ایشان ندارید؟
چندین بار تا به حال مسایل قضایی شان و بحث وکالت را پیگیری کردیم که نتیجه ای نداشته است، از ایشان می خواهم این حداقل حقوقی که برای یک زندانی وجود دارد، رعایت شود. نکته ی دیگر اینکه آیا یک زندانی بعد از ۳ سال نمی تواند یا حق ندارد دو سه روز مرخصی داشته باشد؟
مشکل دیگر برادر من هم جدای از بحث سیاسی این بود که ایشان کار اقتصادی هم می کردند. توی یک شرایطی ایشان را گرفتید و بردید و حبس کردید، خب کلی برنامه زندگی و همه ی سرمایه اش را اینطوری عملا از دست داده. و به دلیل غیبت بحث آموزش و پرورش شان همش یک دفعه ای به هم ریخت. لااقل اجازه دهند آن از آن حداقل هایی که قانون برای یک زندانی قایل است برخوردار باشد. ما انتظار زیادی هم نداریم. در مورد کارهای اقتصادی که بیرون داشتند قرار بود به ما وکالت دهند که حتی همان وکالت هم موافقت نکردند متاسفانه. حتی به ما گفتند پولش را بریزید و ما پولش را هم ریختیم ولی بعد با آن هم حتی موافقت نکردند که ما بتوانیم یک سری کارها را برایشان رو به راه کنیم.
نکته خاصی است که لازم باشد برای خوانندگان کلمه بفرمایید؟
همین نگرانی از وضعیت جسمانی برادرم. خود ایشان هم این بار مشخص بود اذیت می شوند که چند بار گفتند که بیشتر پیگیری مرخصی را بکنیم تا بتوانند برای معالجه به بیمارستان بروند. ما هم واقعا نگران هستیم با توجه به شرایطی که داشتند و این روزها دارند.



نتیجه واردات بی‌رویه مرکبات: نابودی ۴۰ هزار فرصت شغلی در بخش کشاورزی

قائم مقام خانه کشاورز اعلام کرد: در صورت عدم اعمال سیاست های حمایتی، اشتغال موجود در بخش کشاورزی نابود می‌شود.
عنایت الله بیابانی در گفت‌و‌گو با ایلنا با تاکید بر اعمال سیاست های حمایتی دولت در بخش کشاورزی تصریح کرد: با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها به دلیل افزایش قیمت حامل‌های انرژی دولت باید به تعهد خود نسبت به پرداخت یارانه این واحدها اقدام کند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود میزان تولید مرکبات را در سال گذشته چهار میلیون و ۵۰۰ هزار تن اعلام کرد و گفت: در حال حاضر ۴۰ هزار شغل مستقیم در این بخش ایجاد شده است که در صورت واردات مجدد مرکبات اشتغال ایجاد شده در این بخش از بین می‌رود.
به گفته بیابانی در ابتدای امر تصور می‌شود که واردات برای متعادل کردن بازار صورت می‌گیرد، اما وقتی به بازار مراجعه می‌شود، می‌بینیم که واردات مرکبات و محصولات باغی فقط باعث افزایش قیمت تولیدات داخلی شده است.
قائم مقام خانه کشاورز با بیان این که متعادل‌سازی بازارها تنها از طریق تولید داخلی امکان‌پذیر است تصریح کرد: نکته اساسی در این‌جاست که برای جایگاه تولید و متعادل کردن بازارها ارزش‌گذاری نمی‌شود.
بیابانی یاد آور شد: هم‌اکنون در ۱۱ محصول کشاورزی همچون خرما، پسته، مرکبات و زعفران در دنیا دارای رتبه هستیم، اما این مزیت‌ها روزبه‌روز در حال از بین رفتن است.



صداوسیما به جای مشکلات اقتصادی غرب، از گرانی‌های سرسام‌آور در کشور گزارش دهد

“اینکه هر لحظه پای اخبار رسانه ملی بنشینیم و همواره خبر از بحران بنزین در اروپا و خودکشی در یونان و شورش در فرانسه را بشنویم، کمی غیر منطقی است؛ آن هم در حال حاضر که در کشور خود، با گرانی سرسام‌آوری روبه‌رو هستیم که افسار گسیخته به پیش می‌رود و این را بهتر از هر کسی، مردمی درمی‌یابند که همان مثال قیمت مرغ را به خوبی در یک سال حس کرده اند؛ البته بماند که پس از پوشش همه‌جانبه اخبار بدبختی در اروپا، اوضاع نابسامان اقتصاد درونی را با یک مصاحبه مردمی ـ که بیشتر همه در آن با نظر مجری موافقند ـ رفع و رجوع می‌کنند!”
این، فرازی از یک مطلبی انتقادی است که در سایت تابناک منتشر شده است. این سایت وابسته به جریان مدعی اصولگرایی، به شکلی غیرمستقیم با اذعان به عادت صداوسیما به دروغ‌پردازی، از اینکه رسانه‌ای که قرار است ملی باشد، مشکلات مردم ایران را پوشش نمی‌دهد و صرفا انعکاس مشکلات اقتصادی اروپا و آمریکا را وظیفه‌ی خود می‌داند، برآشفته شده و با لحتی البته محتاطانه نوشته است: “توپخانه صدا و سیما، انبار دولت‌های غربی را نشانه گرفته که خود، پیشتر از اینها، آتش به خرمنش افتاده بود؛ اما این روزها، پرداختن صرف به این اخبار بیش از اندازه تکراری است؛ آن هم در هنگامه‌ای که رسانه‌های ما، تنها از فشار اقتصادی و رنج مردم در کشورهای غربی می‌گویند، حال آن که چندی است در کشور خودمان، اوضاع بد اقتصادی، گریبان مردم را گرفته است؛ بنابراین، تصور این که از سال گذشته تا کنون، تنها بهای مرغ، صد در صد افزایش یافته برای مخاطبان ایرانی اخبار تلویزیون که هر روز از شورش در یونان و فرانسه و اسپانیا می‌گوید، کمی سخت است.”
در بخش دیگری از این مطلب می‌خوانیم: “مدیران محترم صدا و سیما یا نمی‌دانند یا خود را به ندانستن می‌زنند، حال آن که یکی از کارکردهای رسانه، مدیریت افکار عمومی و جهت دهی به آنها و تأثیرگذاری بر آن است؛ اینکه گاه مخاطبان از رسانه می‌خواهند که حرف دل آنان را بزند و برای یک بار هم که شده، گزارشی از گرانی سرسام آور مواد غذایی، مسکن یا حمل و نقل در کشور دهد، زیرا این خیلی بهتر است تا اینکه فشار اقتصادی بر مخاطبان، فشار روانی آورد و بعد پای تلویزیونی بنشیند که همواره اخبار بدبختی‌های مردم دیگر را می‌گوید.”
تابناک در پایان پرسیده است: “فرضا رسانه ملی ایرانیان، اخبار مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم را گزارش نکند و همواره به بحران‌های موجود در غرب بپردازد؛ آیا این رسانه، می‌تواند اصل واقعیت را از میان ببرد؟ چرا این سرلوحه رسانه ملی قرار نمی‌گیرد که در هر برنامه‌ای، لزوما باید به شعور مخاطب احترام بگذارد؟ اگر رسانه هم مشکلات مردم را بازگو نکند و مسئولان گوناگون نپندازند که همه چیز آرام و متعادل است، رسانه دیگر چه وظیفه‌ای دارد؟!”






پای درد دل شهروندان درباره محرومیت بخشی از جامعه از یارانه نقدی

مردم را بازیچه خود کرده‌اند؛ کجای این انصراف‌ها اختیاری است

کلمه – زهره نقیبی:
پس از واریز یارانه های اسفند ماه و وعده هایی درخصوص افزایش ۲۸ هزار تومانی آن، بسیاری از شهروندان با مراجعه به حساب های بانکی خود متوجه شدند که ریالی از این بابت به حساب شان واریز نشده است. موضوعی که رسانه ای شدن آن، دولت را به این اعتراف وا داشت که طی روزهای اخیر اعلام کند این مبلغ را تنها به حساب جمعی از شهروندان که تشخیص داده، واریز کرده و افرادی که درآمد بالایی دارند، این رقم را دریافت نخواهند کرد.
در حالی بهروز مرادی، رییس سازمان هدفمندی یارانه ها، ادعا می کند مبلغ ۲۸ هزار تومان را فقط به حساب خانوارهای پردرآمد واریز نکرده که این مساله با واکنش شهروندانی مواجه شده که می گویند دارای تمکن مالی نیستند اما در لیست محرومین از این رقم قرار گرفته اند.
ادعای دیگر مرادی مبنی بر اینکه عده‌ای از افرادی را که پیامک انصراف از دریافت یارانه را دریافت کرده اند، از پرداخت ۲۸ هزار تومان مرحله دوم معاف کرده‌ایم هم در گفت و گویی که کلمه با برخی از شهروندان داشته رد می شود. تعدادی از این افراد اعلام می کنند تاکنون پیامکی برای انصراف از یارانه دریافت نکرده اند اما دولت آنها را از ۲۸ هزار تومان محروم کرده است.
خبرنگار کلمه در سطح شهر تهران با افرادی از اقشار مختلف صحبت کرده است؛ از کارگر و بازنشسته تا راننده تاکسی و خانم سرپرست خانوار که طبق آنچه دولت اعلام کرده، از مرفهین بوده اند! و در نتیجه از مابه التفاوت یارانه ها محروم شده اند. البته در این میان خانوارهایی هم هستند که سال گذشته پیامک انصراف از یارانه ها را دریافت کرده اند.
*      *      *
با خانم میانسالی که در حال خرید است هم صحبت می شوم. از گله های او در مورد گرانی ها به یارانه ها می پرسم که می گوید در حالی که سرپرست خانوار است و درآمد ثابت و مشخصی ندارد اما از این مابه التفاوت محروم شده است. او که می گوید تنها درآمدش یک حقوق بازنشستگی ۴۰۰ هزار تومانی است و ملک و واحد ثبتی هم ندارد، اشاره می کند: از روزی که واریز مابه التفاوت یارانه ها اعلام شده، حسابش را چک می کند اما از پول خبری نیست. وقتی از این شهروند در مورد پیامک انصراف از دریافت یارانه سوال می کنم، پاسخ می دهد که پیامکی در این خصوص دریافت نکرده است.
شهروند دیگری نیز اشاره می کند در حالی مابه التفاوت یارانه به حساب خانوارش واریز نشده است که سال گذشته نیز پیامکی به آنها درباره انصراف از دریافت یارانه نقدی نرسیده بوده است.
یک راننده تاکسی هم در این باره می گوید: از خیلی ها که سوال می کنم هنوز به حسابشان نرفته است. او معتقد است که دولت به نوبت خانوارها را مشمول این مابه التفاوت خواهد کرد.
این در حالی است که شهروند دیگری پیش بینی می کند: همه قیمت ها را که تا سقف کامل بالا ببرند، همه را از یارانه محروم خواهند کرد. او معتقد است دولت در حالی دائما از کلمه اختیاری برای انصراف دریافت یارانه ها استفاده می کند که راه خود را می رود و حذف تدریجی خانوارهای مشمول از فهرست دریافت یارانه های نقدی را در پیش گرفته است.
پرسش شونده دیگر با اشاره به عدم دریافت پیام یارانه ای برای انصراف، می گوید: مابه التفاوت یارانه به حسابش نرفته است. او ضمن آن می گوید مطمئن است که مشمول این مابه التفاوت می شود و امیدوار است که به حسابش بیاید. او که گله مند از این شیوه است، می گوید: همه را مسخره خودشان کرده اند و هر روز یک حرفی می زنند. حتی خودشان با خودشان نیستند. این پول می دهد و مجلس می گوید غیرقانونی است. مردم را بازیچه خود کرده اند.
بعد از اجرایی شدن هدفمندی یارانه ها این نخستین بار نیست که شیوه پرداخت یارانه ای دولت باعث اعتراض شهرندان می شود. حذف گروهی از یارانه‌بگیران از مابه التفاوت یارانه ای، پس از آن صورت می گیرد که دولت از خانوارهای با درآمدهای بالا خواست که از گرفتن یارانه انصراف دهند. این پیامک مبهم زمینه‌ی نگرانی برخی از شهروندان را فراهم کرد که گفتند دارای تمکن بالای مالی نیستند. موضوعی که بار دیگر از سوی دولت برای مبالغ ۲۸ هزار تومانی تکرار می شود، که دولت برخی از خانوارهایی را از آن محروم کرده که مرفه و بهره مند از درآمد بالا نیستند.
یکی دیگر از شهروندان هم به خبرنگار کلمه می گوید این پول یک بار به حسابش آمده اما دولت بعد از چند روز آن را خالی کرده است.
آن یکی که خود را کارگر معرفی می کند، می گوید پیشتر پیامکی برای انصراف از دریافت یارانه به او رسیده بود و حالا هم دولت خانوار او را از ۲۸ هزار تومان محروم کرده است.
جوانی با اظهار بی اطلاعی از اینکه خانوارش مشمول این مابه التفاوت شده یا نه، می گوید: چه فرقی دارد، این پولها کسی را ثروتمند نمی کند.
شهروندی هم با بیان اینکه این مابه التفاوت به حسابشان واریز شده، می گوید: دولت گفته است فعلا جیز است و دست نزنید! البته از اینها بعید نیست که دوباره آن را به حساب خود برگردانند.
دیگری هم به این بسنده می کند که حاضر است چند برابر این مبلغ را به دولت بدهد تا ملت از بدبختی های این طرح رها شوند.
وقتی مرد میانسالی را در این خصوص مورد سوال قرار می دهم، اشاره می کند: در مورد پولی که سرانجام آن معلوم نیست چه حرفی باید داشته باشم. او می گوید که خانوار آنها را برای یارانه فروردین ماه از نظر تعدادی کاهش داده اند. او می گوید اینها خودشان هم نمی دانند چه می کنند. این پول که به جیب کسی نمی رود و به خودشان برمی گردد. ما هم نمی دانیم برای پیگیری به کجا مراجعه کنیم.
در حال استفاده از دستگاه های خودپرداز است که از او در مورد یارانه ها می پرسم، می شنوم: آیا دولت خانوار منِ پیرمرد را که ۴ فرزند بیکار در خانه دارم و تنها حقوقم همان پول بازنشستگی است، مرفه می داند که پیامک انصراف از یارانه را ارسال کرده است؟! اگر تشخیصشان این است که باید به آنها احسنت گفت. او که از مابه التفاوت یارانه ها نیز محروم شده است، ادامه می دهد: اگر می گویند اختیاری و خودانصرافی است، پس چرا برای ۲۸ هزار تومان دور دوم هم ما را محروم کرده اند؟
شیوه واریز این اضافه یارانه نقدی که انتقادات زیادی را از سوی شهروندان به دنبال داشته است، در حالی است که دولت مدعی است این کار را براساس قانون انجام داده است. ادعایی که غلامرضا مصباحی مقدم با رد قانونی بودن آن به سایت فرارو گفته است: مابه التفاوت فاز اول و دوم عجالتا و بدون حساب و کتاب به حساب مردم واریز شده است! روشن است که این امر خلاف قانون است.
او توضیح داده است: بعد از اینکه قانون تصویب شد، آن وقت قانون می گوید که یارانه نقدی به چه صورت میان مردم توزیع شود. در حالی که اکنون بی جهت موجب اعتراض مردم شده اند و عده ای از خانوارها با اینکه درآمدشان اندک است، از دریافت مابه التفاوت فاز اول و دوم محروم شده اند.
امروز هم خبرگزاری فارس خبر داد که گروه کثیری از شهروندان با حضور در برابر ستاد هدفمندی نسبت به ارسال پیامک حذف یارانه ۲۸ هزار تومانی اعتراض کردند. بر اساس این گزارش بخشی از دبیرستان البرز در خیابان حافظ که محل ستاد هدفمندی و ستاد اصلاح اطلاعات خانوار و همچنین ستاد استقرار نماینده بانکها و مرکز آمار ایران و نیز نماینده سازمان هدفمندی یارانه‌ها است، امروز شنبه ۱۹ فروردین با ازدحام جمعیت در اعتراض به پیامک حذف یارانه ۲۸ هزار تومانی مواجه شد.
در همین حال، همزمان با محروم ماندن برخی خانوارها از مابه التفاوت یارانه ها، سایت خبرآنلاین در گزارشی نوشت: در صورتی که در سال ۹۱ اعتبار هدفمندی معادل سال ۹۰ تعیین شود، ۲۹ میلیون نفر از فهرست یارانه بگیران حذف می شوند.
از سوی دیگر، موج نگرانی میان مردم بر سر نحوه توزیع مبالغی که هنوز قابل برداشت نبوده و کسی رنگ آن را ندیده و مشخص نیست سرانجام آن به کجا ختم می شود، در حالی است که میان دولت و مجلس هم بر سر افزایش یارانه های نقدی که به نوعی آغاز فاز دوم هدفمندی یارانه ها نیز نام گرفت، اختلاف وجود دارد. اگرچه در تمام این سالها مجلس با وجود مخالفت با دولت بر سر موضوعات مختلف، در نهایت به خواست دولت تن داده است. مجلس می گوید: این اقدام خارج از بودجه انجام گرفته و خلاف اصل ۵۲ و ۵۳ قانون اساسی است و دولت باید در قالب بودجه پیشنهادات خود را بیاورد و مجلس تصویب کند.
نگرانی های مردم در حالی با اختلافات مجلس و دولت بر سر یارانه ها تشدید شده که سال گذشته نیز که پیامک ها برای انصراف خانوارها از دریافت یارانه ارسال شده بود، برخی منابع خبری به نقل از یک مقام آگاه در ستاد هدفمندی یارانه ها از وجود «درصدی از خطا» در تعیین مخاطبان پیامک های یارانه ای خبر داده و احتمال تجدیدنظر در آن را مطرح کرده بودند. نکته ای که با تکرار آن در واریز مابه التفاوت یارانه ها بر آن صحه گذاشته می شود، که یا دولت توان شناسایی خانوارهای پردرآمد، کم درآمد و دیگر دهک های درآمدی را ندارد و یا به گفته مصباحی مقدم، نماینده مجلس، به صورت شتاب زده و بی حساب و کتاب این کار را انجام داده است.




دادستانی تهران؛ چاه بی پایان نامه های بی پاسخ زندانیان سیاسی

صدها نامه و مکاتبات زندانیان در بند ۳۵۰ هر هفته بی پاسخ می ماند و مقامات دادستانی بر خلاف آیین نامه ها و مقررات مربوط به زندان از پاسخ به نامه های زندانیان خودداری می کنند.
به گزارش خبرنگار کلمه، در حالیکه آیین نامه سازمان زندان ها هرگونه مکاتبه زندانیان را صرفا از کانال مسوولان زندان مجاز می داند در هفته صدها نامه زندانیان که برای امور مختلف زندانیان نگاشته می شود، بی پاسخ می ماند.
این نامه ها که عمدتا به درخواست های مختلف برای رویت پرونده، ملاقات با وکیل، در خواست مرخصی، آزادی مشروط، وکالت نامه، ملاقات حضوری و … باز میگردد در یک مسیر یک طرفه تعریف شده است و زندانی هرگز از نتیجه آن مطلع نمی شود مگر اینکه یکی از اعضای خانواده با پیگیری های شخصی خود پاسخ های معمولا منفی دادستانی را در پرونده زندانی رویت کند.
این در حالی است که بر اساس ماده ۵۷۴ قانون مجازات اسلامی هر مقام و مسوولی باید به درخواست ها و تظلمات شهروندان رسیدگی کند و خودداری یا ممانعت از پاسخ از ۲ ماه تا ۲ سال محکومیت را در پی خواهد داشت.
در بند ۳۵۰ همچون بندهای دیگر صندوق هایی برای مکاتبه بدون نیاز به پاسخ به نویسنده وجود دارد همچون صندوق حقوق شهروندی، اطلاعات، حفاظت، ارتباط با مسوول بازداشتگاه و زندان که اگرچه قفل این صندوق ها نیز سال به سال باز نمی شود تا احیانا به شکایت ها و تظلمات زندانیان رسیدگی شود و این در حالی است که برابر ماده ۱۹۱ قانون زندانها این صندوق ها باید هفته ای یکبار تخلیه و مورد رسیدگی قرار گیرد.
بر اساس این گزارش، کار برای زندانیان شهرستانی سخت تر است به این دلیل که معمولا کسی را برای پیگیری در خواست ها و امور قضایی خود در تهران ندارند و با این حال مکاتبات زندانیان همچون درخواست ها به مراجع قضایی مطابق آیین نامه خیلی سریع رسیدگی می شود و به مراجع مربوطه ارسال می شود و این موضوع نشان می دهد مکاتبات زندانیان با واسطه مسوولان بند ۳۵۰ مورد رسیدگی قرار می گیرد ولی از آنجا که تمامی امور زندانیان سیاسی از حوزه اختیارات رییس زندان و دادیار ویژه زندان خارج و در اختیار دادستانی قرار گرفته است، دادستان تهران بر خلاف الزامات قانونی خود را پاسخگوی درخواست های مشروع و قانونی زندانیان نمی داند.
در ایام قبل از نوروز تمامی درخواست های مرخصی زندانیان، درخواست عیادت از پدر و مادر در حال احتضار رضا شهابی و اصغر محمودیان و همچنین درخواست حضور بهمن صادقی نور برای حضور در بیمارستان و عیادت همسر، دکتر اسدالله اسدی برای عمل چشم و ده ها درخواست دیگر بی پاسخ ماند و سرنوشت پاسخگویی به این درخواست ها همچون هزاران نامه بی پاسخ زندانیان به دادستانی که بایگانی راکد محسوب می شود ارسال شد.




باز هم یک سد شکست؛ این بار در مهریز یزد

سد خاکی سه هزار مترمکعبی “چنار منشاد” در شهرستان مهریز استان یزد شکسته شده و خساراتی به بار آورده است.
آنطور که خبرگزاری مهر گزارش داده، دلیل شکسته شدن این سد مخزنی «فرسودگی و بالا آمدن آب و سرازیر شدن آب بر روی سد بند خاکی» عنوان شده است.
این خبرگزاری تاکید کرده که شکسته شدن این سد باعث «خسارت به باغ‌ها، قنوات، معابر عمومی و پلها» شده است.
فرماندار مهریز هم در گفت‌و‌گو با این خبرگزاری از «گسترده» بودن خسارت‌های این حادثه خبر داده، اما به ایرنا گفته است که میزان خسارت وارد شده به مردم و کشاورزان مشخص نیست و دستگاه‌های مرتبط در حال بررسی و ارزیابی این موضوع هستند.
شکسته شدن سد چنار منشاد در مهریز یزد، دومین حادثه شکسته شدن سد در هفته گذشته به شمار می‌رود. هفته قبل هم منابع خبری گزارش دادند که سد خاتم الانبیاء در شهر راین استان کرمان به دلیل نقص فنی پیش از بهره برداری شکسته و بیش از ۱۷ میلیارد ریال خسارت به بار آورده است.
در حادثه هفته گذشته، جاری شدن سیل باعث شد که آب آشامیدنی و برق شش روستای در مسیر رودخانه قطع و به ۴۰ کیلومتر از راههای خاکی روستایی خسارت جدی وارد شود؛ که از جمله این خسارات می‌توان به از بین رفتن ۵۰۰ اصله درخت گردو و ۲۰۰۰ اصله درخت سیاه شد و وارد شدن خسارت به ۵۰ هکتار اراضی زراعی اشاره کرد.




ورود موج جدید بارشی به کشور از سه شنبه

مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی با اشاره به این که بارش باران در تهران ادامه می‌یابد از ورود موج جدید بارشی به کشور از روز سه‌شنبه خبر داد.
مهندس عبدالرضا امیدوار شهری در گفت‌وگو با ایسنا، افزود: بر اساس نقشه‌های پیش‌یابی هواشناسی در روز شنبه در برخی از مناطق مرکز، شرق و شمال شرق کشور، همچنین ارتفاعات جنوب شرق و دامنه‌های البرز شرقی، افزایش ابر، بارش پراکنده باران، گاهی رعد و برق و وزش باد پیش‌بینی می‌شود که بارش‌ها در شمال سمنان و خراسان شمالی شدت بیشتری خواهد داشت.
وی افزود: این ناپایداری‌های جوی در روز یکشنبه در نوار شرقی و همچنین جنوب شرق و مناطقی از شمال غرب کشور رخ خواهد داد که از روز سه‌شنبه با ورود یک سامانه بارشی به کشور از سمت شمال غرب و غرب بارش باران آغاز شده که از بعد از ظهر این روز بتدریج گستره آن نوار غربی کشور را در بر خواهد گرفت.
مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی کشور به ایسنا گفت: بر این اساس آسمان تهران در روز یکشنبه کمی ابری در ارتفاعات با افزایش ابر و بارش پراکنده گاهی وزش باد پیش‌بینی می‌شود که حداقل و حداکثر دما در این روز به ۱۲ و ۲۳ درجه سانتیگراد بالای صفر می‌رسد. همچنین در روز دوشنبه نیز آسمان پایتخت کمی ابری در ارتفاعات افزایش ابر و احتمال بارش پراکنده گاهی وزش باد خواهد بود که حداقل و حداکثر دما در این روز به ۱۴ و ۲۵ درجه سانتیگراد بالای صفر می‌رسد.
وی با اشاره به این که در روز یکشنبه حداقل دما تمامی استان‌های کشور بالای صفر خواهد بود خاطرنشان کرد: در این مدت به ترتیب استان چهارمحال و بختیاری با حداقل دمای ۵ درجه سانتیگراد بالای صفر خنکترین و هرمزگان با حداکثر دمای ۳۳ درجه سانتیگراد بالای صفر گرمترین استان‌های کشور هستند.



پناهیان: وزارت علوم رشته تحصیلی "مادری" تأسیس کند

علیرضا پناهیان، از روحانیون نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، در یک برنامه تلویزیونی ضمن انتقاد از تحصیل دختران در رشته هایی مانند مهندسی معدن، عمران و کشاورزی خواستار تاسیس رشته تحصیلی «مادری» توسط وزارت علوم شد.
به گزارش دانشجونیوز، علیرضا پناهیان در برنامه تلویزیونی «سمت خدا» در پاسخ به سوالی در مورد کوتاهی مادران در تربیت دینی فرزندان گفت: "بهتر است ببینیم که آیا آموزش عالی کشور ما رشته‌ای را به عنوان رشتۀ تحصیلی برای ارج نهادن به مقام مادری تأسیس کرده‌ است که اکثر دختران تمایل داشته باشند در این رشتۀ تحصیلی مشغول به تحصیل شوند؟ بنده پاسخ به سؤال شما را در قالب پیشنهاد به نظام آموزش عالی و نظام آموزش و پرورش کشورمان بیان می‌کنم. "
وی همچنین از تحصیل دختران در برخی رشته های دانشگاهی به دلیل عدم تناسب با آن ها انتقاد کرد: "مطمئناً بسیاری از دختران جامعۀ ما از روی ناچاری به سراغ برخی از رشته‌های دانشگاهی می‌روند و آنها را انتخاب می‌کنند. البته وقتی می‌گویم «بسیاری» به معنای اکثریت نیست اما رقم قابل توجهی است.
به عنوان مثال رشتۀ مهندسی معدن، مهندسی عمران یا کشاورزی چقدر می‌تواند برای یک خانم قابل تعریف باشد؟ و چند درصد از خانم‌هایی که در این رشته‌ها تحصیل می‌کنند، مایل هستند بعد از تحصیل در این رشته‌ها مشغول به کار شوند؟"
وی در ادامه افزود: "اگر یک خانم به جای مدرک حسابداری یا رشته‌های دیگری از این دست که صرفاً در اداره‌ها یا شرکت‌ها مورد نیاز است، مدرکی گرفته بود که به درد مادری و فرزندداری او می‌خورد، الان می‌توانست از همۀ علمش استفاده کند."




جعفری: سپاه توطئه مهم دشمنان در ایام عید در داخل کشور را خنثی کرد

محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، «خنثی کردن توطئه مهم دشمنان که بنا داشتند در ایام عید در داخل کشور اقداماتی انجام دهند» را از مهمترین اقدامات سپاه در سال گذشته عنوان کرد.
وی توضیحات بیشتری در این مورد ارائه نکرده است.
محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه که در اولین جلسه مشترک با فرماندهان، مدیران و مسئولین رده‌های مختلف سپاه در سال جدید سخن می گفت، حذف جریان انحرافی در انتخابات مجلس را از مهم ترین تحولات سال گذشته کشور برشمرده است.
وی همچنین در تشریح مهم‌ترین دستاوردهای سال ٩٠ سپاه پاسداران گفت: خنثی کردن توطئه مهم دشمنان که بنا داشتند در ایام عید در داخل کشور اقداماتی انجام دهند، به نتیجه رسیدن تحقیقات جدید موشکی و پهپاد نیروی هوا فضای سپاه، توسعه اقتدار ملی و برقراری امنیت پایدار در شمال غرب و جنوب شرق کشور، کمک بسیجیان در تامین و برقراری امنیت انتخابات مجلس شورای اسلامی از اهم اقدامات داخلی سپاه در سال ٩٠ بوده است.




ماهواره نوید غیرفعال شد

مدیر مرکز تحقیقات فضایی دانشگاه علم و صنعت در ارتباط با آخرین وضعیت ماهواره نوید علم و صنعت گفت: ١٢ فروردین ماه پایان ماموریت ٦٠ روزه ماهواره نوید بود و ارتباط گیری با این ماهواره هر روز سخت‌تر می‌شود.
به گزارش مهر، با توجه به اینکه مدت زمان ماموریت ماهواره نوید ٦٠ روزه بوده با اعلام مسئولان، ١٤ فروردین‌ماه جاری پایان ماموریت این ماهواره اعلام شده بود.
حسین بلندی در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه آیا ماموریت ماهواره نوید علم و صنعت بر مدار زمین به اتمام رسیده یا ادامه دارد، اظهار داشت: ماهواره نوید هنوز در مدار قرار دارد اما ارتباط گیری بسیار سخت شده است زیرا از محلی که بوده فاصله گرفته و ما عملاً ماهواره نوید را یک ماهواره غیرفعال می دانیم.
وی ادامه داد: ١٢ فروردین پایان ماموریت ٦٠ روزه ماهواره نوید بود و پس از گذشت این مدت، ارتباط گیری با این ماهواره سخت تر می شود.



هرانا؛ نامه زندانی سیاسی جعفر اقدامی به پدر و مادر خود

خبرگزاری هرانا - جعفر اقدامی زندانی سیاسی که پیش‌تر ۶ سال زندان را تحمل کرده بود و از زندان آزاد گردید دوباره به جرم شرکت در مراسم یاد اعدامیان دهه ۶۰ در قبرستان خاوران بازداشت و اینبار به ۱۰ سال حبس محکوم شد. وی از مشکلات عدیده جسمی رنج می‌برد و تاکنون مسئولین زندان اجازه رفتن به مرخصی و درمان را به وی نداده‌اند.
جعفر اقدامی در طی این نامه ضمن تبریک سال نوع دلایل زندانی بودن خود را برای پدر و مادرش توضیح می‌دهد. وی در بخشی از نامه خود چنین می‌نویسد: «روزی ما دوباره کبوتر‌هایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت. روزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادری است.»
متن کامل این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
پدر و مادر عزیزم:

سال نو را به شما و همهٔ پدر و مادران صبور و مقاوم این سرزمین که فرزندانشان در زندان‌ها مشغول تجربه اندوزی هستند شادباش می‌گویم. همهٔ ما می‌دانیم که رنج دوری و هجران چقدر سخت است بخصوص در شرایط فعلی که حتی امکانات نا‌چیزی مانند تلفن و ملاقات حضوری را از ما دریغ نموده‌اند اما به باور من پذیرفتن شرایط حاکم در جامعه و سکوت و بی‌تفاوتی در برابر آن به مراتب سخت‌تر است. شرایطی که همهٔ ارزشهای انسانی دگرگون شده و عده‌ای انحصار طلب و تمامیت خواه با حق کشی و دروغگویی با تاراج ثروتهای عمومی سرنوشت و زندگی میلیون‌ها ایرانی را به بازی گرفته‌اند.
پدر و مادر عزیزم: آیا یک انسان آزاده می‌تواند در چنین شرایطی تن به یک زندگی خفت بار و تحقیر آمیز بدهد؟ مگر نه اینست که انسان‌ها آزاد به دنیا آمده‌اند و حق دارند آزادانه و شرافتمندانه زندگی کنند؟ این حق مسلم ماست که در جامعه‌ای زندگی کنیم که ارزشهای انسانی و اخلاقی بر آن حاکم باشد. جامعه‌ای عاری از فقر و ترس و غل و زنجیر.
شاید گفتن این حرف‌ها تکراری باشد ولی مادامی که حق زندگی و آزادی و جستجوی شادمانی از ما سلب می‌شود ما مجبوریم با فریادی بلند آن‌ها را طلب کنیم که از انسان آزاده انتظاری جز این نیست.
پدر و مادر عزیزم: می‌دانم که انتخاب این مسیر مرا از انجام خیلی از مسولیت‌هایم در قبال شما باز داشته و آرامشتان را بهم ریخته از این بابت از شما عذر می‌خواهم اما از شما تقاضا دارم چون گذشته صبوری و شکیبایی پیشه کنید. نه برای دریافت پاداشی آسمانی. نه اینکه برای این رنج، دیگران برایمان کف و سوت بزنند. ما این هزینه را برای حفظ شرافت و کرامت انسانیمان می‌پردازیم.
باور کنید من هم مثل خیلی از جوان‌ها آرزوهای رنگ و وارنگی دارم. خانه ماشین شغل خوب زن و فرزند...
همهٔ این‌ها خوب و مطلوبند و اصلا نمی‌خواهم کسانی را که این حقوق را جستجو می‌کنند سرزنش کنم. اما این حق را نیز به امثال من بدهید که انتخابی دیگر داشته باشم و جور دیگری زندگی کنم. باور کنید همهٔ چیزهایی که برایتان بر شمردم بدون آزادی برایم بی‌معنی است. شاید من زیادی سخت گیرم اما از زاویه‌ای که من به مسایل نگاه می‌کنم آن بیرون همه چیز بوی توهین و تحقیر می‌دهد (چه فرقی است میان زندگی کردن آدم‌ها و کشتن امید و آرزو‌ها و استعداد‌هایشان؟).
وقتی به آنچه که بیرون این دیوارهاست فکر می‌کنم احساس خفگی می‌کنم و بغض گلویم را می‌فشارد. اما واقعیتهای پیرامون ما بسیار دردناکند و ما می‌بایست بر اساس آن حرکت کنیم.
من نمی‌توانم چشمانم را به روی واقعیت ببندم و مثل خیلی از آدم‌ها دست به خود فریبی بزنم و بقول فریدون فرخزاد: اجازه بدهم تا حاکمان مستبد هر بلایی را که می‌خواهند بر سر مغزم بیاورند.
فقر اقتصادی و فرهنگی و بحرانهای اجتماعی و اخلاقی و استبدادسیاسی جامعهٔ ما را از حالت تعادل خارج کرده است و امنیت روانی و فکری را از همگان سلب کرده است. آیا سزاوار است که انسان‌ها در شرایطی زندگی کنند که عده‌ای زور گو و خودخواه به شعورشان توهین کرده و به آن‌ها بگویند: چه بپوشید چه بخوانید چه بنوشید چه بنویسید چه ببینید و چگونه فکر کنید.
پدر و مادر عزیزم: ما برای رهایی از این ظلم و ستم آشکار و شرایط غیر انسانی حاکم چاره‌ای جز مبارزه و استقامت نداریم. جستجوی حقیقت و آزادی و مبارزه در راه آن ارزشی است که در طول تاریخ مطلوبیت خود را حفظ کرده است.
با همهٔ وجودم به شما عشق می‌ورزم و دوستتان دارم.
روزی ما دوباره کبوتر‌هایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت. روزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادری است.
روزی که دیگر در‌های خانه یشان را نمی‌بندند. قفل افسانه‌ای است و قلب برای زندگی بس است. روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است. روزی که آهنگ هر حرف زندگی است ومن آرزو را انتظار می‌کشم حتی روزی که دیگر نباشم.

زندان رجایی شهر-نوروز۹۱
زندانی سیاسی جعفر اقدامی




هرانا؛ مهدی واحدی جهت اجرای حکم زندان بازداشت شده است

خبرگزاری هرانا - مهدی واحدی ثانی از فعالین فرهنگی در نقده جهت گذراندن دوران حبس شش ماهه اش از روز شانزدهم اسفندماه ۹۰ بازداشت و هم اکنون در زندان مرکزی شهرستان میانه (آذربایجان شرقی) بسر می برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، مهدی واحدی ثانی سه سال پیش بدنبال بازداشت و بسته شدن غرفه تحت مدیریت نامبرده در جریان نمايشگاه صنايع دستي كه به فروش محصولات فرهنگي آذربايجان مشغول بود در شهرستان میانه از طرف دادگاه انقلاب میانه محاکمه و به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۶ ماه زندان محکوم شده بود.
لازم بذکر است که واحدي، ۳۱ ساله، پیش‌تر نیز چندین بار بخاطر فعالیت‌های مدنی‌اش در ارتباط با حقوق فرهنگی و زبان مادری سابقه بازداشت و زندان داشته است.
وی در دوم اسفند ۱۳۸۵ و در جریان اعتراض‌های روز جهانی مادری در نقده (سولدوز) دستگیر شده بودند.