۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

دو بیانیه از «زنانی دیگر»



اخبار روز:

از خواست های به حق «مادران عزادار» حمایت می کنیم

مادران عزادار در تاریخ۸۸/۱۲/۱۲ خواستار توقف احکام اعدام، محاکمه علنی آمران و عاملان جنایات سی ویک ساله اخیر و آزادی بدون قید وشرط زندانیان عقیدتی شدند.
                                             
خانواده های زندانیان سیاسی از همان روزهای آغازین جنبش کنونی به حمایت از فرزندان خود به میدان آمدند. «مادران عزادار» اعتراض خود به سرکوب، زندان واعدام فرزندان خود را به شکل علنی آغاز کردند. آنان ابتدا به عنوان اعتراض هر هفته شبنه ها در پارک لاله تجمع کرده و با بلند کردن عکس فرزندان خود خواهان مجازات آمران و عاملان کشتار، سرکوب و زندان آنان بودند.
تعداد زیادی از مادران داغدار و حامیان آنان، طی چندین نوبت مورد حمله و یورش نیروهای امنیتی قرار گرفتند، دستگیر شدند، خود و خانواده شان مورد تهدید و آزار و اذیت قرار گرفتند ولی همچنان مصمم به اشکال مختلف: تجمع در جلوی زندان اوین و دادگاه انقلاب، تجمع در سایر پارک ها، همراهی با اعتصاب غذای زندانیان، دیدار و همدردی با خانواده جان باختگان در تهران و شهرستانها و اعتراض به اعدام بر خواسته های خود پای می فشارند. این حرکت اعتراضی، به شکلی گسترده مورد حمایت بسیاری از گروه های سیاسی و اجتماعی در سراسر دنیا نیز قرار گرفت.      
تهدید، دستگیری و سرکوب این خانواده ها نه تنها مانع حرکت اعتراضی آنان نشد بلکه در ر وندی یک ساله امروز از مرز جنبش اخیر، فرزندان خود و جمهوری اسلامی فراتر می روند. برخی از مادران کشته شده ها سکوت خود را شکستند و صدای اعتراض خود را به گوش جهانیان رساندند. اگر روزهای اول خواستشان فقط محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایات جنبش اخیر بود، امروز خواستار محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایت های سی و یکسال گذشته هستند، و این یعنی به چالش کشیدن کلیت نظام جمهوری اسلامی و سی و یک سال حکومتش. آنان امروز خواسته هایشان بشردوستانه ترو دموکراتیک تر است: حال نه تنها خواهان آزادی کلیه زندانیان عقیدتی هستند، بلکه مخالفت و ضدیت خود با اعدام را نیز به گونه ای سرلوحه اعتراضات خود قرار داده اند.
«مادران داغدار» نیز همچون سایر اعضای جنبش اخیر در روندی یکساله نه تنها برماهیت ضد انسانی رژیم واقف شده و می روند که به حرکتی رادیکال تر تبدیل شده و گستره اعتراضات و مطالبات خود را وسیع تر کنند، بلکه در این روند مطالبتشان دموکراتیک تر و بشردوستانه تر نیز شده است.
رژیم که دیگر قادر نیست با فریبکاری خود را از بحران سیاسی و اقتصادی که دچارش شده برهاند، حال روز به روز وحشی تر شده و دست به سرکوب عیان می زند. سبعیت و وحشیگری رژیم در یکی دو ماه اخیر و اعدام زنان و مردان انقلابی نه تنها آن طور که رژیم آرزویش را داشته و دارد، باعث رعب و وحشت نیروهای موجود در جنبش نشده بلکه روزبروز چهره ضد انسانی خود را آشکارتر کرده و انتخاب راه را برای نیروهای موجود درجنبش آسان تر میکند.
«مادران داغدار» نیز همچون سایر اعضای جنبش در این یک سال به دستاوردهای بسیاری رسیده اند. آنان نیز حال به این آگاهی می رسند که اعتراضاتشان نیاز به پیگیری و پایداری بیشتری دارد و بایستی با اتکا به نیروی خود، راه آزادی و رهایی را بجویند.
ما زنانی دیگر ضمن محکوم کردن هرنوع حکم اعدام و جانبداری بی قید و شرط از آزادی بیان و اندیشه، حمایت خود را از خواسته های به حق مادران عزادار اعلام کرده و تمامی جنایت های سی ویک ساله رژیم جمهوری اسلامی را "جنایت علیه بشریت" دانسته و آن ها را محکوم می کنیم. ما با تمامی مادران و خانواده های جان باختگان سی و یک سال گذشته، بخصوص خانواده های جان باختگان جریانات اخیر و همچنین خانوادههای ۵ جوانی که در چند روز گذشته به دار آویخته شدند، ابراز همدردی می کنیم و برای دادخواهی با آنها همراهیم.   
زنانی دیگر
اردیبهشت سال ۱۳۸۹


سی سال و یک سالی که گذشت!
در آستانه ی ۲۲ خرداد سالروز خروش و خیزش مردم مان هستیم.

تجارب چند سال گذشته و بخصوص سال پیش نشان داد که انبوه مردم در مقابل قدرتی از درون پاشیده ولی به ظاهر منسجم و یکدست، توان هر کاری را دارند.

خیابان های تهران و چندین شهر بزرگ صحنه ی رویارویی نیروهایی شد که از مدت ها قبل با سکوتی معنی دار از کنار هم می گذشتند ولی هر یک می دانستند که روزهایی این چنین در پیش روی خواهد بود.

"زنان دیگر" به عنوان صدای بخشی از زنان چپ جنبش مردمی ایران، ضمن پشتیبانی بی دریغ از اعتصابات، اعتراضات و مطالبات سیاسی و صنفی و مدنی زنان، کارگران، دانشجویان و تمامی زحمتکشان، لازم می داند به چند نکته اشاره نماید:

۱ – جنبش خرداد سال ٨٨ و وقایع متعاقب آن یکبار دیگر نشان داد که اعتماد و همراهی با هر نیرویی از هر جناج حکومتی و غیرحکومتی که خواهان حفظ ساختار نظام جمهوری اسلامی (با اصلاحاتی بی مایه یا تغییراتی در همین قانون اساسی)است، کاری عبث است و جز به هدر دادن توان جنبش، ثمری دیگر نخواهد داشت.

۲ – نیروهای درون جنبش (زنان، کارگران، دانشجویان، معلمین، کارمندان، کسبه و ....) به ابزار آگاهی و دانش سیاسی نیاز دارند تا بتوانند هم افق های بزرگ را ترسیم کنند و هم اینکه در هر مقطع حرکت انقلابی به ارزیابی درست از نیروهای متفاوت و اتخاذ سمت و سوی مناسب دست یابند. دانش سیاسی نیروهای درون جنبش به آنان کمک خواهد کرد که از نظر سیاسی جهت گم کرده نشوند و بر پایه ی جهتگیری صحیح سیاسی شکل های متنوع اعتراض و مقاومت را دست مایه ی کار خود کنند. فقط به اعتراضات خیابانی (آن هم فقط در تهران و چند شهر دیگر) بسنده نکنند. دست زدن به اعتصابات گسترده و یا حتی کوچک، پخش شب نامه، شعار نویسی، استفاده از اینترنت، اجتماعات محله ای و ... راههای مختلف ادامه و تعمیق جنبش مردمی است.

٣ – هر نیروی مردمی موظف است از تمامی حرکات اعتراضی نیروهای دیگر درون جنبش حمایت و پشتیبانی کند. متاسفانه جنبش زنان همیشه جای خالی دوستان کارگر و دانشجو را در کنار خود احساس کرده است. گرچه جنبش دانشجویی در این زمینه از خود همراهی هایی نشان داده است اما این امر نیاز به تکامل بیشتری دارد. نادیده گرفتن جنبش زنان که با اطمینان می توان گفت یکی از مقاوم ترین بخش های حرکتهای مبارزاتی سی ساله ی اخیر بوده، یک ضعف اساسی بوده و هست. دلایل این امر قابل بررسی و گفتگو است و در جای آن به این کاستی پرداخته خواهد شد.

۴ – نیروهای درون جنبش باید دوست را از غیر دوست درست تشخیص داده و ساختار نظام سرمایه داری جهانی و تبعات حاکمیت آن را افشا کنند. مردم نیاز دارند با کارکرد سرمایه داری و همچنین لابی های پشت پرده ی دولت جمهوری اسلامی با نمایندگان آمریکا، اروپا، چین و روسیه که هدفشان به جز سهم بری بیشتر از این خوان یغما نیست، بیشتر آشنا شوند و بدانند که اینان همگی دستشان در یک کاسه است و به اصطلاح "حمایت" مقطعی برخی از این قدرت های سرمایه داری از جنبش به اصطلاح "سبز" چیزی بجز حفظ نظام جمهوری اسلامی و جلوگیری از تعمیق و رادیکالیزه شدن جنبش مردمی نیست. چرا که تعمیق این جنبش میتواند دیر یا زود به منافع این قدرت های سرمایه داری در ایران ضربات جدی وارد کند و بساط غارت و چپاول آنان را از این کشور برچیند.

۵ – سال ٨۹ سال بیکاری، تورم، فشارهای اقتصادی و همزمان سرکوب شدید تر مردم است. رهبران جمهوری اسلامی دو سیاست را همراه با هم به پیش می برند. از یک طرف رسانه های سرکوب و فریب سعی در لاپوشانی و فرافکنی این مصیبت ها دارند. آنان ریشه های فقر و فلاکت مردم را که همانا چپاول و غارت و فساد حکومتی همه ی جناح های جمهوری اسلامی است لاپوشانی می کنند. آنان با وعده وعیدهای مضحک برای خود زمان می خرند تا مولتی میلیاردر های عمامه دار یا بدون عمامه، استراتژی جدیدتری برای ادامه ی حیات خود بیابند. نیروهای انقلابی باید مردم فریبی های حکومت اسلامی را افشا کنند و خصیصه ی گدا پروری حکومت را که جز توهین به ارج و قرب انسانی نیست را افشا کنند. از طرف دیگر حکومت سیاست سرکوب گسترده را به پیش می برد. در آستانه ی ۲۲ خرداد، دیکتاتوری خون آشام برای ایجاد فضای رعب و وحشت و به اصطلاح پیشگیری از برگزاری هرگونه مراسم سالگرد ۲۲ خرداد، قتل های زنجیره ای را در دستور کار خود قرار داده است. اما اعدام شیرین ها و فرزاد ها نه تنها مطالبات آزادیخواهانه ی مردم را سرکوب نخواهد کرد بلکه آتش زیر خاکستر را هر لحظه فروزان تر خواهد کرد. بنابراین سال ٨۹ فقط سال آنها نیست، بلکه می تواند و باید سال تعمیق و گسترش جنبش مردم در راه دستیابی به رهایی باشد.
آزادی خواهان و نیروهای انقلابی درون جنبش یاد فرزاد ها و شیرین ها و هزاران جانباخته ی راه رهایی را گرامی داشته و تا رسیدن به جامعه ای انسانی و برابر از پای نخواهند نشست.
زنان دیگر – اول خرداد ۱٣٨۹

بیانیه جمعی از دانشجویان داشگاه تهران در پی اعتصاب غذای مجید توکلی


جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در پی اعتصاب غذای مجید توکلی و در حمایت از وی اقدام به انتشار بیانیه ای کردن که در آن اعلام داشتند، در صورت سر ننهادن به خواسته های مجید، ما نیز همپای وی دست به اعتصاب غذا خواهیم زد و امتحاناتمان تعطیل می کنیم.
متن کامل این بیانیه به شرخ زیر می باشد:
سیصد گل سرخ، یك گل نصرانی
ما را ز سر بریده میترسانی؟
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در آستانۀ کودتای ننگین اتنخابات ، فشارها بر دانشجویان و دانشگاهی بالاخص دانشجویان دربند دوچندان گشته‌است. همانان که هیچگاه شهامت خوشنام زیستن را در خود نمی‌دیدند، زندگی را بر آزادی‌خواهان و دانشجویان سخت‌تر کردند تا بل بر بر جنایات خویش سرپوش نهند و اعمال ننگین دیکتاتور را مخفی نگه دارند. فشارها تا آنجا بالا گرفت که حتی ترس از آنان که هم‌اکنون نیز در چنگال خویش هستند رعشه بر اندامشان انداخته بطوریکه برخی را به زندان‌های مخوف و دهشناک گوهردشت و رجایی‌شهر و پردیس کرج بردند و چندی را علیرغم اتمام براحل دادرسی به سلول‌های تنگ و تاریک انفرادی انتقال دادند. در این میان شرف جنبش دانشجویی ایران، آزادۀ دربند، مجید توکلی تحت فشارهای سخت و صدچندان عُمال دیکتاتور قرار گرفته است و به دلایل نامعلوم به سلول انفرادی برده شد. وی نیز در واکنش به این اقدام سفاکانه دست به اعتصاب غذای خشک و نامحدود برای دستیابی به حقوق حَقّه‌اش زده و درحال پرپر شدن است.
در این زمانۀ عسرت‌بار ما دانشجویان دانشگاه تهران بر خود لازم می‌دانیم تا در اعتراض به این اقدام جنایت‌کارانۀ حاکمیت و همراهی و همدلی با یار دبستانی دربندمان، فریاد خود را به رسایی شرافت شرف جنبش دانشجویی ایران به گوش ملت ایران و تمام آزادگاه جهان برسانیم. ما همچنین به حاکمیت تمامیت‌خواه هشدار می‌دهیم در صورت عدم توجه به خواسته‌های مجید توکلی و آزادی هرچه سریع‌تر وی، ما نیز هم‌پای او دست به اعتصاب غذای ادامه دار سراسری در دانشگاه تهران خواهیم زد و در صورت عدم شنیدن صدای خویش و تحقق خواسته‌مان از حضور در امتحانات سرباز میزنیم و با عدم حضور خویش بر سر امتحانات اعتراض خویش را دوباره اعلام می کنیم.
جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران
5/3/1389

نامه شيرين عبادی به گزارشگران ويژه شکنجه و بازداشت های خودسرانه ی سازمان ملل درباره شرايط دشوار مجيد توکلی


شیرین عبادی، با انتشار نامه ای به گزارشگران ویژه ی شکنجه و بازداشت های خودسرانه ی سازمال ملل متحد، ایشان را نسبت به شرایط دشوار مجید توکلی در زندان آگاه ساخت.
 
متن کامل نامه ی مذکور به شرح زیر است:

نامه به:
گزارشگر ويژه شکنجه سازمان ملل متحد
گزارشگر ويژه بازداشت‌های خود سرانه سازمان ملل متحد
عاليجنابان به استحضار می‌‌رساند:
مجيد توکلی دانشجوی جوان ايرانی، از ۱۶ آذر ماه ۱۳۸۸ به اتهام شرکت در تجمعات دانشجويی دستگير شد و بيش از چهار ماه او را در سلول انفرادی و در سخت‌ترين شرايط و در جايی که از کليه حقوق قانونی خويش- از جمله حق دسترسی به وکيل- محروم مانده بود، زندانی کردند. پس از اتمام تحقيقات مقدماتی و زمانی‌ که باز جوی امنيتی احساس کرد که به ميزان کافی‌ تنبيه شده است او را به سلول عمومی‌ زندان اوين منتقل کردند.
اقامت طولانی در سلول انفرادی و عدم دسترسی به هوای آزاد باعث بيماری ريوی مجيد شد که اين امر در پرونده‌های بهداری زندان نيز منعکس است و هم سلولی‌های مجيد در سلول عمومی‌ زندان همگی‌ بر اين امر گواهی می‌‌دهند.
هنگامی که دادستان تهران از زندان اوين بازديد می‌‌نمود، مجيد در خصوص وضعيت نا‌ بسامان زندان و محدوديت‌ها ئی که بر خلاف قانون در حق زندانيان سياسی روا می‌‌داشتند، اعتراض نمود و در نتيجه طبق تصميم مقامات زندان از تاريخ دوم خرداد ماه ۱۳۸۹ مجددا به سلول انفرادی منتقل شد و از همان روز اعتصاب غذای خود را شروع کرد و اکنون در شرايط جسمی‌ وخيمی بسر می‌‌برد.
نظر به اينکه کليه تلاش‌های بستگان و دوستان مجيد و دادخواهی‌های آنان تا کنون بی‌ نتيجه مانده است لذا با اعلام مراتب خواهشمندم به هر طريق مقتضی به وضعيت اين دانشجوی آزادی خواه رسيدگی کرده و مقامات حکومتی ايران را متوجه مسئوليت‌های قانونی اعمال و تصميمات خويش نماييد.
در خاتمه ياد آور می‌‌شود که بازديد گزارشگران حقوق بشر از زندان‌های ايران و ديدار با زندانيان و خانواده آنان می‌‌تواند روشنگر رفتار‌های غير قانونی مأمورين دولتی باشد.
شيرين عبادی
مدافع حقوق بشر و برنده جايزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳
۴ خرداد ۱۳۸۹ برابر با ۲۵ می ۲۰۱۰

بازداشت محمد فیض، دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد

خبرگزاری هرانا - محمد فیض یکی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه فردوسی مشهد، پس از پایان تجمع روز دوم خرداد دانشجویان دانشگاه فردوسی توسط نهادهای امنیتی بازداشت شد.
به گزارش دانشجونیوز، از زمان دستگیری محمد فیض تاکنون، وی هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است.
هم اکنون خانواده این فعال دانشجویی در بی خبری کامل از وضعیت فرزندشان به سر میبرند و هیچ اطلاعی از مکان بازداشت این دانشجو در دست نیست.
در پی بازداشت محمد فیض، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در حال تدارک تحصن های دانشجویی در اعتراض به این بازداشت می باشند و اعلام کرده اند که در صورت ادامه بازداشت وی در صحن دانشگاه متحصن خواهند شد.
گفتنی است در طی تجمع سبزها در دانشگاه فردوسی مشهد، درگیری های لفظی بین بسیجی ها و دانشجویان معترض پیش آمد که طی آن بسیجی ها به تهدید دانشجویان پرداختند.

تجمع سکوت صدها دانشجوی دانشگاه های فردوسی و آزاد مشهد در سالگرد دوم خرداد

خبرگزاری هرانا - در پی فراخوان دانشجویان سبز دانشگاه های آزاد و فردوسی مشهد برای تجمع سکوت در این دانشگاه ها ، تجمع سکوت در سالگرد دوم خرداد در دراین دو دانشگاه برگزار شد.
به گزارش دانشجونیوز، صدها تن از دانشجویان دانشگاه های آزاد مشهد و فردوسی در این تجمعات در صحن این دو دانشگاه شرکت کردند.
دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد طبق قرار قبلی مقابل ساختمان سلف سرویس این دانشگاه متحصن شدند.
گفتنی است دانشجویان در این تجمع که با سکوت کامل برگزار شد، با در دست داشتن پلاکاردها و نماد های سبز از جنبش سبز و آقایان موسوی و کروبی حمایت کردند.
در پایان این تجمع دو ساعته رئیس و تعدادی از کارکنان حراست دانشگاه ازاد مشهد دانشجویان را به برخورد انضباطی تهدید نمودند.
همچنین گفتنی است صدها تن از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد نیز در سالگرد دوم خرداد و در اعتراض به تفکیک جنسیتی و بی حرمتی به دانشجویان تجمع اعتراضی برگزار کردند.
صدها تن از دانشجویان این دانشگاه با حضور در مقابل دانشکده مهندسی  از ساعت 12 تا 3 عصر یکشنبه دوم خرداد در این تجمع شرکت کردند.
هم چنین در چند مورد بین دانشجویان معترض و بسیجی ها درگیری لفظی پیش آمد که با خویشتن داری سبزها از وقوع درگیری جلوگیری شد.
شایان ذکر است در حاشیه مراسم یکی از بسیجی با این ادعا که ما در به هم زدن مراسم های شما تخصص داریم سعی در تحریک دانشجویان داشت که ناکام ماند.

پنج زندانی، در زندان رشت به دار آویخته شدند

خبرگزاری هرانا - سحرگاه روز دوشنبه مورخ 3 خردادماه، پنج زندانی توسط دستگاه قضایی در زندان رشت اعدام شدند.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، این پنج تن که یکی از آن ها زن بوده، در پشت بهداری زندان رشت به دار آویخته شدند.
هنوز از هویت و علت اعدام شدگان خبری در دست نیست.
گفتنی است علی رغم اینکه چند روز از اعدام این پنج نفر می گذرد، اما قوه قضائیه و رسانه های دولتی در برابر این اعدام ها سکوت پیشه کرده اند و از انتشار خبر اعدام این 5 نفر خوداری می کنند.

حميده فرج زاده (پينار) بازداشت شد


خبرگزاری هرانا - حميده فرج زاده (پينار) فعال شناخته شده زن آذربايجانی روز چهارم خرداد ۱۳۸۹ در اروميه بازداشت شد.
به گزارش مدرسه فمنیستی، ماموران ادره اطلاعات اين شهر اين مدافع حقوق زنان آذربايجان را هنگام خروج از خانه ساعت 11:45 بازداشت و منزل پدری ايشان مورد تفتيش قرار گرفت. در جستجوی خانه که تا ساعت 2:30 ادامه داشت، تمام کتابها، سی دی ها و هر کاغذی که روی آن چيزی به زبان ترکی نوشته شده بود را با خود بردند.
خواهر کوچک ايشان(آيسان) وقتی که دفتر خاطرات خود را در بين وسايل ضبط شده می بيند، در پاسخ به اعتراض خود اين جواب را ميگيرد که "همه چيز از خاطره نوشتن به زبان ترکی شروع می شود."
در حين بازرسی خانه که توسط چهار مامور اطلاعاتی انجام می شد ماموران خانم فرج زاده را به "خيانت به دولت و ملت" محکوم ميکردند.
ماموران اطلاعاتی گفته اند که خانم فرج زاده به تبريز منتقل خواهد شد و زودتر از يک هفته آزاد نخواهد شد. لازم به ذکر است که ماموران هنگام ورود به خانه مجوز نشان ندادند، اما بعدا در حين جستجوی منزل يکی را ماموران که مجوز در دست داشته به آنها اضافه شده است.
گفتنی است حميده فرج زاده فارغ التحصيل از دانشگاه علوم پزشکی ايران، فعال سابق دانشجويی و از فعالان شناخته شده زن هم در عرصه حقوق ملی و هم در عرصه حقوق زنان می باشد.

انتقال علی پرویز، دانشجوی دربند، به سلول انفرادی

خبرگزاری هرانا - علی پرویز، دانشجوی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر که از 13 آبان ماه سال گذشته در زندان اوین به سر می برد ،به سلول انفرادی منتقل شد.
به گزارش کلمه، پرویز چند شب پیش هم چون تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی بند 350 اوین ساعت یک بامداد برای بازجویی به بند 209 منتقل شد. ماموران 209 وی و دیگر فعالان سیاسی را مجبور به استفاده از چشم بند کرده بودند.
پرویز با یادآوری اینکه بازجوهای وزارت اطلاعات در زمان بازداشت و تفهیم اتهام اولیه، او و تعدادی دیگر از فعالان دانشجویی را که با چشم بند برگه تفهیم اتهام را نمی دیدند، مجبور به امضای موارد اتهامی کرده بودند که بعد مشخص شد هیچ ارتباطی به او و دیگر فعالان دانشجویی نداشته، نسبت به این موضوع اعتراض کرد.
علی پرویز وقتی با برخورد تند ماموران اطلاعات برای اجبار وی به استفاده از چشم بند مواجه شد، چشم بندش را پاره کرد و از دیگر فعالان داشجویی خواست که اجازه ندهند بار دیگر با چشم بند بازجویی شوند.
ماموران اطلاعات در یک اقدام تنبهی و تلافی جویانه، دستور انتقال پرویز را به سلول انفرادی صادر کردند.
علی پرویز یکی از 12 دانشجوی بازداشتی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر است که از تاریخ 12 آبان ماه در زندان اوین به سر می برد .وی در دادگاه اولیه به سه سال حبس تعزیری و در دادگاه تجدید نظر به یکسال حبس تعزیری و همچنین جریمه نقدی محکوم شد. اتهامات وی "اقدام علیه امنیت ملی"، "شرکت در تجمعات"و "توهین به مقام ریاست جمهوری" است.

هرانا؛ گزارشی از آخرین وضعیت پرونده ی محمد نادری پور، دانشجوی جان باخته

خبرگزاری هرانا - محمد نادري پور، دانشجوي رشته مهندسي عمران دانشكده مهندسي سيرجان وابسته به دانشگاه باهنر كرمان، و رييس شاخه دانشجويي ستاد انتخاباتي ميرحسين موسوي در شهرستان سيرجان، به طرز مشکوکی در تابستان سال گذشته به قتل رسید و علی رغم رسانه ای شدن خبر مرگ وی پس از گذشت یک ماه از مرگ این فعال دانشجویی، واکنشی از سوی مقامات دولتی در این خصوص انجام نگرفت.
حضور نیروهای امنیتی در حین برگزاری مراسم ختم و فشار بر خانواده مقتول برای دفن فوری جسد از جمله مواردی است که در آن تشابه زیادی به مراسم ختم سایر جانباختگان معترض به نتیجه انتخابات دیده می شود که شائبه یک قتل سیاسی را دامن می زند.
با این حال و پس از گذشت ماه ها از قتل این دانشجو دادستانی سیرجان در گفتگویی اعلام کرد که قتل این دانشجو نه با انگیزه سیاسی بلکه با انگیزه شخصی انجام گرفته است.
فرج الله کارگر دادستان سیرجان برای شفاف سازی این پرونده مدعی شده است که در پیگیری پرونده 3 تن را بازداشت کرده اند و هر سه با اعتراف به قتل اعلام داشته اند که در قتل این دانشجو دخیل بوده اند.
وی در تشریح پیگیری پرونده گفت: "پس از يک سري کارهاي پليسي، قضايي و اطلاعاتي، سه نفر متهم در اين رابطه دستگير شد که يک نفر از آنها به جرم قتل به خاطر کينه جويي از مقتول (محمد نادري) به دليل ارتباط درسي وي با يک دختر دانشجو، اعتراف کرد."
دادستان سيرجان خاطر نشان کرد: "دو متهم ديگر نيز که يک زن و يک مرد هستند به جرم پنهان کردن موضوع و حمل جنازه در زندان به سر مي برند."
پرونده سازی بر علیه فعالین سیاسی و برگزاری دادگاه های نمایشی برای ایشان، ارتباط دادن سایر فعالین سیاسی بازداشت شده در پیش از انتخابات تحت عناوین اغتشاشگر و آشوبگر و صدور احکامی چون اعدام برای ایشان و...از جمله مورادی است که در یک سال گذشته بیش از پیش روند دادرسی و رسیدگی عادلانه به پرونده متهمین را از سوی قوه قضائیه زیر سوال برده است و این امر تاثیر مستقیم در بی اعتمادی عمومی نسبت به اظهارات مقامات قضایی دارد که در پرونده این فعال دانشجویی نیز از موراد تاثیر گذار است.

نادر بازرگان
منبع: هرانا

هرانا؛ تداوم کارشکنی مسئولان در تحویل اجساد اعدام شدگان نوزده اردی بهشت

خبرگزاری هرانا - پس از اینکه دستگاه قضایی- امنیتی سحرگاه یکشنبه 19 اردی بهشت ماه پنج زندانی سیاسی به نام های فرزاد کمانگر، مهدی اسلامیان، شیرین علم هولی، علی حیدریان و فرهاد وکیلی را بدون اطلاع خانواده و وکیل اعدام کرد، اکنون و بعد از گذشت قریب به بیست روز، هم چنان از تحویل اجساد ایشان ممانعت به عمل می آورد.
این روند تاجایی است که خانواده ی اعدام شدگان نوزده اردی بهشت حتی اجازه ی برگزاری مراسم سوگواری برای عزیزانشان را نیز نداشته اند.

چند تن از نمایندگان مجلس با درخواست از ایشان جهت آرام کردن فضا، مانع از برگزاری تجمع توسط ایشان شدند.
به گفته ی همسر فرهاد وکیلی پیگیری های ایشان برای تحویل گرفتن جسد تاکنون بی نتیجه بوده و مسئولان هربار پاسخی متفاوت به آن ها می دهند.
همسر فرهاد وکیلی در گفتگو با گزارشگر هرانا زمان آخرین مراجعه شان به تهران را اواخر هفته ی گذشته اعلام کرده است که مسئولان به ایشان گفته اند حدود بیست روز دیگر وضعیت را مشخص می کنند.
استنباط خانم وکیلی این است که به دلیل فضای ملتهب کردستان و باتوجه به اینکه سالگرد اعتراضات مردمی به نتایج دهمین دوره ی ریاست جمهوری در پیش است، مسئولان اجساد را تحویل نمی دهند.
وی معتقد است همسرش را همان طور که مخفیانه اعدام کرده اند، مخفیانه نیز در تهران دفن کرده اند.
خانم وکیلی در ادامه گفت: حتی از پیکر بی جان فرهاد و دوستانش نیز هم چون زمان زنده بودن در هراس اند، وگرنه، نه اعدامشان می کردند و نه این چنین در تحویل اجساد کارشکنی می شد.
در همین زمینه خلیل بهرامیان وکیل فرزاد کمانگر، مهدی اسلامیان و شیرین علم هولی به گزارشگر هرانا گفته است که بر اساس "درخواست نامه" ای از راه قانونی خواستار تحویل هرچه سریع تر جسد موکلانش شده است.
وی معتقد است، نمایندگان کرد نیز در این زمینه تلاش خودشان را کرده اند و از مسئولان خواسته اند که اجساد را تحویل خانواده ها دهند؛ هرچند که تاکنون چنین نشده است.
این وکیل پایه یک دادگستری نسبت به اینکه اجساد اعدام شدگان نوزده اری بهشت به صورت مخفیانه دفن نشده باشند، تردید دارد.
آقای بهرامیان با صدایی محزون در آخرین لحظات این گفتگو برای گزارشگر هرانا شعری می خواند: "خبر کوتاه بود، اعدامشان کردند!" و ادامه می دهد: اتفاقی که نباید می افتاد متاسفانه رخ داده و دیگر تحویل دادن یا ندادن اجساد آنچنان مشکلی را حل نمی کند.