۱۳۹۱ فروردین ۴, جمعه

مهمترین خبرهای روز جمعه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

حضور پر شور و چند ده هزار نفری مردم شیراز و خواندن سرود ای ایران در لحظه تحویل سال 1391 در حافظیه شیراز و در کنار آرامگاه حافظ

سالهاست که نام شیراز با حافظ توام شده اما چند سال است که در رسمی زیبا مردم در لحظه ی تحویل سال در کنار مقبره ی این شاعر تجمع می کنند.
 امسال این رسم زیبا با حضور چند ده هزار شیرازی و استقبال بی نظیر آنها همراه بود به طوری که از 1 ساعت قبل تمام راههای منتهی به حافظیه با ترافیک شدید همراه بود و هزاران نفر به صورت پیاده به سمت آرامگاه حافظ می آمدند تا در لحظه ی تحویل سال در کنار مقبره ی این شاعر باشند نیم ساعت مانده به تحویل سال صفهای قطور و با طول چند صد متری در اطراف چند ورودی این مکان تشکیل شده بود که البته در اقدامی تحسین بر انگیز مسئولان حافظیه که اغلبا دارای شخصیتی مستقل هستند 10 دقیقه مانده به تحویل سال کل دربهای آرامگاه را به روی جمعیت باز کرده و اجازه دادند بدون داشتن بلیط هزاران نفر که پشت صفهای دریافت بلیط مانده بودند وارد آرامگاه شوند هر سال تحویل سال در این مکان با شور و هیجان بی نظیری برگزارمی شود و مردم اقدام به خواندن سرود ای ایران و یا دبستانی میکنند امسال هم مردم شیراز با خواندن سرود زیبای ای ایران و یار دبستانی به استقبال سال نو رفتند
نوروز باستانی خجسته باد





يا مقلب‌القلوب! به آقای خامنه‌ای "رو" دادی "شرم" هم عطا کن

 مجتبی واحدی

Mojtaba-Vahedi5.gif
رهبر جمهوری اسلامی از سال ۹۱ به‌عنوان سال "حمايت از توليدات داخلی" نام برد و تنها دو روز بعد از دروغ‌پردازی جديد او، رسانه‌های رسمی حکومت از درخواست رسمی دولت ايران برای واردات سه ميليون تن گندم از هند خبر دادند
ویژه خبرنامه گویا یقین دارم بسیاری از ایرانیان، حاضر نشدند لحظات شیرین آغاز سال را با گوش فرادادن به پیام نوروزی رهبر جمهوری اسلامی، تلخ کنند اما برای من چاره ای نیست جز آنکه اخبار مرتبط با ایران را به صورت لحظه ای، پیگیری کنم. بدون آنکه بخواهم به خود یا دیگران، امید واهی بدهم می گویم که شنیدن پیام نوروزی آقای خامنه ای وسخنرانی او در مشهد، مرا بیش از هرزمانی نسبت به رسیدن او و یارانش به آخر خط، امیدوارکرد. او سخنانی گفت که اگر ذره ای به شنیده شدن سخن خود توسط مردم امید داشت از گفتن آن سخنان ـ که دروغ بودن آنها برای اکثریت قاطع ایرانیان، آشکار است ـ شرم می کرد اما او می داند قاطبه ملت ایران، دیگر منتظر شنیدن « سخن راست »ازرهبر جمهوری اسلامی نیستند و حتی بسیاری از مردم توجهی به اظهارات وی ندارند. در عین حال چون راهی جز زنده نگهداشتن امید در اقلیت کوچک حامی خود برایش باقی نمانده است ناچار به طرح برخی ادعاها و شعارهاست. او در پیام نوروزی، نامیدن سال نود به عنوان « سال جهاد اقتصادی » را اقدامی هوشمندانه نامید وسپس در ادامه اقدامات کلیشه ای و بی حاصل خویش، برای سال ۹۱ شعار « حمایت از تولید داخلی »را انتخاب کرد. رهبر جمهوری اسلامی، بدون هیچگونه شرم و حیا، در دوربین های رسانه میلی نگاه کرد و ابتدا از موفقیت شعار « جهاد اقتصادی » سخن گفت آنگاه حمایت از تولید داخلی را در ادامه همان شعار دانست. این دو شعار گزاف و بی پشتوانه، در حالی توسط « قایقران نظام »* مطرح شد که مهم ترین دستاورد « سال جهاد اقتصادی » برای اغلب ایرانیان، افزایش تنگناها در معیشت خانواده و عقب گرد در اقتصادکلان کشور بود. بارزترین نمود
«جهاد اقتصادی» که از سال یکهزار و سیصد ونود در اذهان باقی ماند نیز « اختلاس سه هزار میلیاردتومانی » و امریه رهبر خود خواه جمهوری اسلامی بودکه « رسانه ها، موضوع را کِش ندهند ». در همان سال، ارزش پول ملی ایران با کاهش حدود پنجاه در صدی در برابر دلار امریکا مواجه شد و درروزهای پایانی سال، مردم دلار دوهزارتومانی را نیز تجربه کردند
اکنون که سال نود به پایان رسیده، نابسامانی در اقتصاد خُرد و کلان کشور، آنقدر واضح است که برای رد ادعای رهبر در خصوص « موفقیت شعار جهاد اقتصادی»، تلاش زیادی لازم نیست. توسل رهبر به شعار «حمایت از تولید داخلی »هم تنها اثبات کننده بی شرمی آقای خامنه ای است. او بهتر از هرکس از وضعیت « واردات » در جمهوری اسلامی و دلایل داخلی و خارجی آن خبر دارد و بی تردید افزایش بی سابقه واردات در کشور، نمی تواند خارج از رویه ای باشد که رهبری نابخردانه و ضدایرانی آقای خامنه ای بر کشور تحمیل کرده است. چه کسی باور می کند که از هزاران خبر درمورد واردات روزافزون انواع « بنجل » های چینی، هیچکدام به گوش رهبر نرسیده باشد ؟ در شش سال گذشته « نگاه به شرق » به منظور جلب حمایت نیم بند چین و روسیه از نظام جمهوری اسلامی، بر سیاست خارجی نظام سایه افکند و دستاورد این نگاه، افزایش امتیازگیری کشورهای مختلف از ایران بود. البته افزایش بی سابقه واردات، موضوع عجیبی در حکومت فاسد وبی کفایت ایران نیست زیرا هم حامیان داخلی رهبر و دولت، به پورسانت های بی حساب و کتاب و سوء استفاده های کلان در روند واردات، عادت کرده اند هم حامیان خارجی خامنه ای واحمدی نژاد حاضر نیستند بدون دسترسی به امتیازهای فراوان از جمله تحمیل محصولات غیر مرغوب به بازار ایران، از «نظام روبه احتضار» حمایت کنند که متأسفانه همان کالاها نیز با قیمت های غیر متعارف به مردم ایران تحمیل می شود.

آقای خامنه ای حمایت از تولید ملی در سال نود ویک را مورد تأکید قرار داد در حالی که به خوبی می داند تولید در ایران، هیچگاه مانند سالهای اخیر، زیر فشار «واردات بی رویه» نبوده است. ضمن آنکه حمایت از تولید داخلی بدون «وجود زیر ساخت های مناسب، برنامه ریزی دقیق وحضور مدیران سالم و غیرتمند» امکان پذیر نیست. به اعتراف اغلب اقتصاددانان مستقل و حتی بسیاری از کارشناسان حکومتی، دولت احمدی نژاد، برنامه گریز ترین دولت در طول تاریخ ایران است، زیر ساخت های اقتصادی نیز نه تنها بهبود و پیشرفتی نداشته بلکه به دلیل بی توجهی روزافزون دولت، بسیاری از آنها از بین رفته است. وجود مدیران سالم و غیرتمند هم با توجه به افشاگری های مجلس و قوه قضائیه علیه دولت و تهدید دولت به افشاگری متقابل، تنها به یک آرزو می ماند که شاید چند سال پس از سرنگونی حکومت فعلی، بتوان به انتظار آن نشست. ضمن آنکه بحران های متعدد داخلی و انزوای روز افزون حکومت ایران در عرصه جهانی، امکان برنامه ریزی دراز مدت توسط حکومت درهمه زمینه ها را ازبین برده است.
برای بررسی کمیت و کیفیت واردات، نیازی نیست کسی به آمارهای مستقل مراجعه نماید زیرا در سه سال اخیر، بسیاری از سایت های خبری حکومتی، بازتاب دهنده اخبار عجیب از ورود طیف گسترده ای از کالاهای خارجی به ایران بوده اند. محصولات کشاورزی، ماشین آلات سبک و سنگین، انواع لوازم خانگی و حتی « سجاده، تسبیح و پرچم ایران» بخشی از کالاهای وارداتی به ایران است. شهوت واردات و حمایت علنی حکومت از آن در سالهای اخیر تا جایی پیش رفت که کامیونهای غیر استاندارد چینی به عنوان « ارابه مرگ » جاده های ایران را به اشغال درآورد و اعتراض های محدود داخلی هم بلافاصله، متوقف شد. در همین سالها، بسیاری از نمایندگان مجلس از تریبون مجلس، فریاد برآوردند که « نولیدات کشاورزان ایرانی روی دست آنها مانده و بخش عمده ای از آنها فاسد می شود درحالی که دولت احمدی نژاد، مشغول وارد کردن پنبه، میوه و برنج خارجی از کشورهای مختلف است ». اما هیچگاه شنیده نشد رهبر جمهوری اسلامی در این مورد فریادی بزند یا مدیری را توبیخ نماید در حالی که او دخالت در جزئی ترین امور کشور را نیز حق و وظیفه خود می داند.
رهبرجمهوری اسلامی از سال نود ویک به عنوان سال «حمایت از تولیدات داخلی» نام برد و تنها دوروز بعد از دروغ پردازی جدید او، رسانه های رسمی حکومت از درخواست رسمی دولت ایران برای واردات سه میلیون تن گندم از هند خبر دادند. (بیش از چهل کیلو گرم به ازای هر ایرانی، اعم از شهری وروستایی، نوزاد، کودک، جوان و پیر). سال «تولید داخلی» در حالی با واردات سه میلیون تن گندم از هند - و احتمالا مقادیر بیشتری از سایر کشورها ـ اغاز می شود که در سال پایانی دولت خاتمی، کشور در تولید گندم به خودکفایی رسید. رهبر جمهوری اسلامی روز چهارم شهریور ۸۳، در همین زمینه گفت :« كسی باور نمی كرد كه ظرف سه سال اين هدف مهم محقق شود اما بلطف پروردگار و همت و تلاش دست اندركاران اين كار انجام شد كه لازم است با توليد برنامه های رسانه ای جذاب اينگونه حقايق برای مردم بازگو شود.» اما در دولت احمدی نژاد، علاقه به در آمدهای باد آورده ناشی از واردات برای برخی مزدوران حکومت ـ که از حمایت رهبر برخوردار بود ـ کار را به جایی رساند که هم اکنون در آغاز « سال حمایت از تولید ملی » دولت ایران در یک قلم، خواستار واردات سه میلیون تن گندم ار هند شده است.
دراظهارات نوروزی رهبر، یک طنز تلخ نیز وجود داشت :«مسئله‌ى اصلى، حراست مقتدرانه‌ى نظام اسلامى از ثروت عظيم نفت و گاز در اين كشور است.» آقای خامنه ای ادعای « حراست مقتدرانه نظام اسلامی ازثروت عظیم نفت و گاز » را مطرح می کند و سایت اصرلگرای بازتاب، خبر از ترکمانچای نفتی می دهد که به موجب آن، نفت ایران، هم ارزان فروخته می شود ودر آمد حاصله به جای سرمایه گذاری در امور زیربنایی، در اختیاردولت چین قرار می گیرد تا هرنوع کالای بنجل که روی دست متحدان اقای خامنه ای در چین مانده است به بازار ایران سرازیر نمایند. رهبر بی کفایت جمهوری اسلامی، خود را حافظ مقتدر منابع نفتی وگازی ایران می نامد اما مرکز پژوهش های مجلس می گوید « به دلیل برداشت غیر علمی و غیر صیانتی از چاههای نفت، دهها میلیارد بشکه نفت ایران به ارزش صدها میلیارد دلار، برای همیشه در زیر زمین مدفون شده و امکان استخراج آن از بین رفته است».
در پیام و سخنرانی نوروزی رهبر، نکات دیگری نیز وجود دارد که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت. آنچه همه این اظهارات را به یکدیگر مرتیط می سازد از یک ویژگی شخصی رهبر نشأت می گیرد. بر همین اساس، شما هم با من همراه شوید ودعای تجویل سال را یک یار دیگر به این صورت زمزمه کنید که « یا مقلب القلوب ! به رهبر جمهوری اسلامی، به اندازه کافی "رو" داده ای، به او کمی" حیا" و" شرم" هم عنایت کن»
ـــــــــــــــــــــــــــــ
پی نویس
* مهدی کروبی دو سال پیش در چنین ایامی، نظام را به یک قایق کوچک تشبیه کرد که سرنشینان محدود آن احمد جنتی، سردار نقدی، احمد خاتمی، محمود احمدی نژاد، جلال الدین فارسی قاتل و……هستند




استقلال و منفعت ملی در روزگار جهانی شدن

 گفت‌وگوی سوم جمشيد اسدی با عليرضا موسوی

ايران بر سر دو راهی بيگانه ـ هراسی و استقلال
http://assadioniran.blogspot.com
Assadi3000@yahoo.com
در مورد "استقلال و منفعت ملی"، تا کنون دو گفتگو ما با عليرضا موسوی از سايت چراغ آزادی، داشته ايم. گفتگوی نخست، "از فاجعه استعمار تا ايده ئولوژی امپرياليسم، سياست" نام داشت و گفتگوی دوم، "اقتصاد جهان سوم پس از استعمار". در پی اين دو، سرانجام نوبت گفتگوی سوم و آخرين است: ايران بر سر دو راهی بيگانه ـ هراسی و استقلال.
در اين گفتگو سخن بيشتر در مورد شکل استعمار، چگونگی استقلال و به ويژه استقلال فرهنگی ايران است. 
ايران هيچگاه استعمار نشده است اما بيگانه ستيزی و غرب ستيزی هميشه جزو سنت روشنفکری و سياسی ما بوده است اين نگاه از کجا نشات گرفته است؟
اين درست که کشور بلند تاريخ ما هرگز به شکل مستقيم مستعمره نشد و حکومت اش در دست بيگانه نيافتاد، اما شوربختانه و بدون تعصب بايد گفت که ايران در دوران قاجار ـ به ويژه از زمان ناصرالدين شاه و تا مدت ها ـ زير سلطه انگلستان و روسيه که دربار قجر را زير نفوذ داشتند، نيمه مستعمره بود. بگذريم از دورانی که شيرمردانی چون سپهسالار و اميرکبير بر سرکار بودند.
سلطان صاحبقران برای تامين ولخرجی ها و هزينه های خوشگذارنی در سفر و حضر، نه تنها ماليات های سنگين به مردم عادی و بازرگانان می بست، بلکه بدون دلمشغولی امتيازهای استثنايی نيز به بيگانگان واگذار می کرد. مظفرالدين شاه، جانشين او هم دست کمی از پدر نداشت. واگذاری امتيازهای انحصاری به انگليسی ها و روس ها از جمله نشانه های وضعيت نيمه مستعره کشور بود. اجازه دهيد چند نمونه دهم:
امتياز های که به انگليسی ها داده شد: خطوط تلگرافی از تهران تا خانقين، بوشهر، بلوچستان، تبريز ـ جلفا و نيز خط بندرهای گوادر ـ جاسک ـ بندرعباس به شرکت انگليسی تلگراف اروپا ـ هندوستان (۱۸۶۸ ـ ۱۸۶۲)، بانک شاهنشاهی و نشر اسکناس (۱۸۸۹)، امتياز صنايع تنباکوی کشور به شرکت تنباکوی پادشاهی انگلستان به بهای پانزده هزار پوند (۱۸۹۰)، براساس اين امتياز، تنباکو کار و مشتری ايرانی ديگر نمی توانستند به طور مستقيم با يکديگر داد و ستد کنند و مجبور بودند از طريق واسطه انگليسی اقدام کنند)، احداث راه و راه آهن تهران ـ اهواز، تهران ـ قم ـ اصفهان، بروجرد ـ اصفهان و ديگر، امتياز انحصاری اکتشاف وبهره برداری از منابع نفت و گاز را برای شصت سال به ويليام ناکس دارسی (توسط مظفرالدين شاه در سال ۱۹۰۱)، فانوس های دريايی در خليج فارس(۱۹۱۳)، واگذاری کنترل کامل ارتش، خزانه، شبکه ترابری و مخابرات کشور (در زمان احمدشاه، سال ۱۹۱۹) و ديگر.
امتياز های که به روس ها داده شد: هفت امتياز برای استفاده خطوط تلگراف شمال و شمال شرقی کشور (۱۹۰۲ ـ ۱۸۸۱)، بهره برداری از شيلات دريای مازنداران (۱۹۰۶ ـ ۱۸۸۶)، تاسيس بانک استقراضی (۱۸۹۰)، بيمه ترابری انزلی ـ قزوين ـ همدان و تهران (از ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۵)، استخراج معادن قراجه داغ در آذربايجان (۱۸۹۸)، احداث و بهره برداری راه شوسه و راه آهن در منطقه آذربايجان (۱۹۱۳ ـ ۱۹۰۲)، احداث خط لوله انتقال نفت از انزلی به رشت (۱۹۱۱) و ديگر.
اميدوارم امتيازهای ديگری را از جا نيانداخته باشم.
نفوذ استعمار تنها در دربار قاجار نبود و حتی شوربختانه به جان و دل بسياری از ايرانيان هم کشانده شد. اين خرافه تا مدت ها در پاره ای از فرهنگ ما وجود داشت که تا انگليسی ها نخواهند هيج کاری در اين کشور انجام نمی شود. اين خرافه کم کم خطرناک تر و سرانجام تبديل شد به تا "آن ها" نخواهند آب از آب در اران تکان نخواهد خورد! آن ها معنی روشنی ندارد، اما کمابيش اشاره ای است به نيروهای پنهان خارجی که سرنخ همه کارها در دست شان است و هر وقت بخواهند سر نخ را می جنبانند و اين را می برند و آن را می آورند! راستش را بخواهيد من اين گونه نفوذ استعماری را از حضور نظامی خارجی بدتر می دانم. اميدوارم اين خرافه از جان و دل همه ما رفته باشد.
همه را گفتم و نابخردی و بی انصافی است اگر به مبارزه دکتر محمد مصدق برای ملی کردن نفت اشاره نکنم. البته من به مديريت اين مبارزه از سوی دکتر مصدق و ياران اش بی انتقاد نيستم، اما اصل مبارزه او با قراردادی که نشانه های استعماری داشت را ارج می نهم. به ويژه آن که اين مبارزه ملی هرگز به بيگانه ستيزی و بيگانه هراسی آلوده نشد و نيز اين که با وجود اهميت خطير اين مبارزه ه آزادی و دموکراسی در زمان نخست وزيری مصدق هرگز به زير سئوال نرفت.
می بينيد که نگاه ضد استعماری در کشور ما بی پايه و بی ريشه نيست. اما غرب ستيزی و به ويژه غرب ستيزی ايدئولوژيک حکايت ديگری است که در پاسخ های پيش اندکی به آن پرداخته ام.
نظرتان در رابطه با استقلال فرهنگی و تکيه بر فرهنگ بومی چيست؟
عمده‌ترين ايرادِ بيگانه هراسان از جهانی شدن اين است که گويا داد و ستد و نشست و برخاست با جهان باعث از دست شدن فرهنگ و هويت ملی‌ می‌شود. از همين زاويه است که بسياری از سردمداران جمهوری اسلامی و به ويژه مقام معظم رهبری در باره ضرورت مبارزه با آن چه هجمهٔ فرهنگی می نامند بارها هشدار داده اند و برای حفاظت از فرهنگ و ارزش های اسلامی خواستار پس زدن فرهنگ خارجی از جامعه شده اند.
اما راستی آن است که فرهنگ تنها در داد و ستد و آمد و شد آزادنه با جهان رشد می کند و برمی آيد، نه با پرهيختن از آن! همچنان که شرحش رفت، داد و ستد با خارج باعث افزايش ثروت می‌شود و ثروت هم به مردم امکان می دهد تا به فرهنگ و به ويژه فرهنگ ملی خود بپردازند. روشن است که مردم فقير دغدغهٔ اصلی‌شان فرهنگ نمی تواند بود، بلکه بيشتر خوراکی است برای خويش و فرزندان و شايد پشه بندی تا از گزند پشهٔ مالاريا در امان باشند. در چنين سطحی از نياز، چگونه می‌توان به فکر فرهنگ بود؟
هر چه انسان کمتر در بند مشکل تنازع بقا باشد، يعنی به سطحی از ثروت رسيده باشد که بتواند دست کم به نيازهای خستگی و گرسنگی و تشنگی خود پاسخ دهد، بيشتر به فکر فرهنگ خواهد بود. اما انسان اگر در پی دزدی و گدايی و جنگ نباشد، تنها از راه توليد و داد و ستد است که می تواند از عهده نيازهای روزمره خود برآيد. بدين ترتيب، هر چه داد و ستد در درون و نيز برون مرز کشوری گسترده تر باشد، ثروت مردم هم بيشتر می شود و به دنبال آن گرايش ايشان به فرهنگ. مردم در کشور‌هايی که با جهان داد و ستد و بازرگانی دارند ثروتمندتر شده‌اند و به فرهنگ توجه بيشتری نشان داده‌اند. نگاهی بياندازيد به رشد فرهنگی چين و هند پس از رشد اقتصادی هر دو.
امروز شما در بسياری از کشور‌های جهان، نه تنها کالاهای چينی و هندی می‌بينيد ـ که ديگر تعجب برانگيز نيست ـ بلکه فرآورده های فرهنگی اين دو کشور را نيز می بينيد. همچون کتاب و فيلم هايی از هنرمندان هندی که مستقيم به زبان انگليسی آفريده و يا به انگليسی و ديگر زبان ها ترجمه ‌شده اند. مثال ديگر، شبکهٔ الجزيره است که در پی ثروتمند شدن قطر ايجاد شد و هر روز بيش از پيش جهانی می شود. البته نمونه های بسيار بيشتری می توان آورد. کوتاه سخن اين که رويکرد به جهانی شدن باعث افرايش درآمد ملی و افزايش ملی هم باعث روی آوردن بيشتر مردم به فرهنگ می شود.
اما گذشته از ثروت، فرهنگ ازمناسبات آزاد با جهان هم تاثير مثبت می پذيرد. مثالی بزنم. می‌گويند سينمای ايران نبايد مورد هجمهٔ فرهنگی قرار بگيرد. بسيار خوب! اما سينما که از آغاز ايرانی نبوده و بلکه ايرانی در تماس با فرنگی با آن آشنا شده است. اين درست، اما پس از آن که سينما وارد کشور ما شد، ايرانی با ويژگی های شخصی و ذوقی و فرهنگی خود، به آن رنگ و بويی ايرانی داد و دوباره آن را به نزد جهانيان فرستاد و به اين ترتيب هنر و نام ايران را بلند آوازه کرد.
شوربختانه اما، مشکل ما تنها اين نيست که سرسختان در جمهوری اسلامی به اسم فرهنگ ملی و بيشتر اسلامی گفت و شنيد آزاد با جهانيان را هجمهٔ فرهنگی می نامند و با آن در ستيزند. اين‌ها حتی مخالف آنند که فرهنگ ملی ايران مورد استقبال جهانيان قرار گيرد. چرا که همين می تواند به ارزش های اسلام سنتی صدمه زند! مثلا از اين در هراس اند که مبادا فيلم يک کارگردانی ايرانی در فرنگ جايزه‌ای سينمايی ببرد. چون گذشته از اين که اسم ايران در جهان نبايد به غير از مبارزه با صهيونيسم و استکبار مطرح شود ـ به ويژه از سوی هنرمندی که "مجذوب مقام ولايی" نيست ـ اين امکان هم هست که به وقت تشکر و تبريک، "نامحرمی" دست هنرمند ايرانی را بفشارد و همين "فرهنگ" ما را از ميان می‌برد! اين که هنرمند چه جايزه‌ای را ودر چه سطحی برده است و اين که از اين طريق چقدر فرهنگ ايرانی به برون مرز رفته و آفرين جهانيان را برانگيخته است، برای سرسختان "بيگانه ـ هراس" جمهوری اسلامی اهميتی ندارد. اما همين که کارگردان مرد باشد و ميزبان فسيوال زن ـ با برعکس ـ و اين دو با هم دست دهند، اعتراض می کنند که هجمهٔ فرهنگی شد و ارزش ها از ميان رفت.
اين درک کوته بينانه ای است که سرسختان نظام جمهوری اسلامی از استقلال فرهنگی دارند. البته بايد شرط انصاف را به جا آورد و افزود که در ميان اپوزيسيون هم کم نيستند کسانی که در روزگار جنگ سرد مانده اند و بيگانه گريزند و هر نشست و برخاستی را با خارجی "حرام" می دانند.
اما نکته مهم ديگری هم در مورد فرهنگ ملی هست که می‌خواهم با شما و به ويژه خوانندگان ليبرال شما در ميان بگذارم. هرگاه کسی از مقوله ای جمعی، مانند فرهنگ، به عنوان يک کل و بدون درنظرداشت حضور فرد در آن و گوناگونی برداشت های فردی سخن گفت و به ويژه دفاع کرد، بی درنگ ترديد کنيد و بهراسيد که پيامد‌های خطرناکی دارد. چرا؟
بدين دليل عمده که فرهنگ يگانه ملی يا اسلامی وجود خارجی ندارد. دارد؟ آيا آن را در جايی ديده‌ايد؟ شماره تلفن يا نشانی از آن ها داريد؟ آيا هرگز فرهنگی، حالا چه اسلامی چه ملی، برندهٔ جايزه‌ای شده است؟ پاسخ به همه اين پرسش ها منفی است، چون خود فرهنگ که وجود خارجی و هويتی ندارد که بگويد کيست و چه می‌خواهد.
آن چه واقعا وجود دارد، فردی است ـ يکی از بسياران ـ که از ورای فرديت خود از فرهنگی تاثير می پذيرد و سپس برداشت خود از آن را از ورای همان فرديت بازتاب می دهد و گاه به عنوان هنرمند به آفرينشی دست می يازد. کثرت و تنوع زاده و نيز سرشت بنيآدين فرهنگ اند. آن چه که از سوی برخی به عنوان فرهنگ ملی عنوان می شود و معمولا خط های قرمزی هم به برای آن تعيين می شوند، نيست مگر حکم اختياری و ذهنی کسی که خود را قيم و متولی آن فرهنگ می داند. چه کسی هويت و چارچوب اين فرهنگی را که بايد از آن دفاع کرد تا مورد هجمه قرار نگيرد، تعريف می‌کند جز آن کسی که زور دارد و می تواند برداشت و تعريف خود از فرهنگ ملی را به ملت تحميل کند؟ امروز در کشور ما، آن فرهنگ ملی يا دقيق تر اسلامی‌ای که نبايد مورد هجمهٔ فرهنگی قرار بگيرد در حقيقت فرهنگِ آقای خامنه‌ای و بخشی از پاسداران سرسخت است. او در حقيقت به اسم فرهنگ اسلامی فرهنگ مورد علاقهٔ خودش را القا می‌کند و هر مخالفش را به عنوان عامل هجمهٔ فرهنگی به زندان می‌اندازد و محروم می‌کند مثل اينکه در خانهٔ سينما را می‌بندند که مبادا هجمهٔ فرهنگی صورت بگيرد.
دفاع از فرهنگ ـ به تعريفی ويژه و يگانه ـ ظاهری ميهن پرستانه و مردم پسند دارد، اما در حقيقت جز استبداد و مردم فريبی نيست. اين چه فرهنگ ملی است که ما، افراد ملت، نمی توانيم به روايت و فرديت خود دوست اش بداريم و در چارچوب آن دست به ابتکار زنيم؟ فرهنگ ملی، يعنی فرهنگ من، فرهنگ شما و فرهنگ تک تک خوانندگان اين گفتگو. هر کس از ما بايد بتواند از فرهنگ ملی خود آزادنه بهره جويد و دست به آفرينش زند و در کنار ديگر برداشت ها بزيد. چه نيازی به قيم است؟ حقيقت اين است که نيازی به قيم نيست، کمااينکه کمتر کسی به سراغ قيم رفته، قيم ها خود را تحميل می کنند! مانند همين آقای خامنه ای در ايران.
چکيده پاسخ ام به پرسش شما اين است که فرهنگ تنها زمانی استقلال دارد که فرد استقلال داشته باشد و بتواند آزادانه با داد و ستد فرهنگی، فرهنگ خود را برکشد و بالا برد. فرهنگ جز از طريق آزادی و جز از طريق تغيير و تحول، سرزنده و شاداب باقی نمی‌ماند. به ويژه فرهنگ ايران که از راه آشنايی و برخورد با فرهنگ ديگران برآمد و پربار شد. فرهنگ ما زمانی سرزنده و شاداب است که آزادانه با ديگر فرهنگ ها در تماس است و نخبگان اش با گفتگوی با فرنگی ياد می گيرند و ياد می دهند و نقاط قوت و ضعف خويش را باز می شناسند. از حافظ و سعدی بگيريد تا روشنفکران فرنگ رفته در عصر مشروطه و حتی تا به امروز.
اما گويا مسئله آزادی‌های فرهنگی برای خيلی از مخالفان جمهوری اسلامی هم حل نشده است، برای مثال می توان به واکنش‌های برخی اصلاح طلبها نسبت به انتشار عکس برهنه گلشيفته فرهانی اشاره کرد، آنها استدلال می‌کردند که اين عمل او منافی فرهنگ ايرانی و اسلامی ماست و مردم ما چنين چيزی را بر نمی تابند.
مسالهٔ آزادی و دموکراسی تعريف روشنی دارد و استوار بر خودمختاری فرد است. می توان مخالف يا موافق کار خانم گلشيفته فراهانی بود و در اين مورد اظهار نظر کرد. اما آزادی عمل ايشان، مادامی که مزاحم آزادی ديگری نيست، ربطی به نظرسنجی و شمار موافق و مخالف ندارد. من هم بيش از دفاع از آزادی عمل خانم فراهانی نمی خواهم در اين مورد اظهارنظر کنم. اين قدر بگويم که کماکان مشتاق ديدن فيلم‌های ايشان هستم؛ چون به نظر من بازيگر بسيار مستعدی هستند. مردمی هم که از کار ايشان خوششان نيامده می‌توانند به ديدن فيلم‌های ايشان نروند.
اما در مورد اينکه بعضی می‌گويند مردم ايران چنين کاری را بر نمی‌تابند، من مطمئن نيستم. گمان نمی کنم که برای مردم ايران چندان مساله باشد که فلان هنرپيشه چه عکسی گرفته است. البته حتی برخی مخالف و بعضی موافق و عده ای هم بی تفاوتند. با وجود اين، اين هست که روشنفکران ناخداگرا يا خداباوری که خود را متولی فرهنگ می دانند می‌توانند مردم را تحريک ‌کنند و جنجال به راه اندازند. اگر اين متوليان موفق شوند به اسم دفاع از فرهنگ ملی و اسلامی تعيين کنند که هر کس چگونه بازی يا رفتار کند، در زمينهٔ سياست و اقتصاد هم چنين خواهند کرد و اين يعنی همان استبداد و بلکه توتاليتاريسم.
می‌خواهم اين نکته برای خوانندگان شما روشن باشد که کسی متولی فرهنگ نيست. مردم در يک جامعهٔ آزاد می‌توانند به سياستمدار، کارآفرين و يا هنرمند سينما با مسالمت و بدون کمترين تنشی بگويند از فلان کار خوششان آمده است يا نه. در همين فرانسه که يکی از آزاد‌ترين کشورها به ويژه در زمينهٔ فرهنگی است ـ جايی که اگر اشتباه نکنم برای نخستين بار زنی برهنه در مقابل دوربين سينما قرار گرفت ـ گاهی مردم صحنه‌هايی را در فيلمی نمی‌پسندند و با گفتن و نوشتن اعلام می‌کنند که ما به ديدن اين فيلم می‌رويم يا نمی‌رويم و همين طور مساله حل می‌شود و جامعه بدون تنش پيش می‌رود. برای بعضی از مردم کارهای غيرمتعارف هنری مهم است و برای برخی نيست، برخی واکنش نشان می‌دهند و برخی بی‌تفاوتی. در نهايت با هم گفتگويی دارند و اختلاف شان حل می شود يا نه. اين ها همه در سرشت زندگی اجتماعی است.
اما زمانی که کسی که خود را متولی فرهنگ می‌داند ـ روشن است که منظورم نقد و اظهار عقيده نيست ـ در حقيقت از اين می‌ترسد که آن چه را که نمی پسندد، مردم بپسندد و آن چه را که او دوست دارد مردم دوست ندارند و سرانجام در اثر آزادی و رقابت "فرهنگ" مورد نظر ايشان از ميان برود. اما چون حاضر به اعتراف به چنين هراسی نيست و همچنين نمی‌خواهد بگويد چون من از اين فرهنگ و از اين سينما خوشم نمی‌آيد آن را ممنوع می‌کنم، به اسم همه صحبت می کنند و معمولا به اسم مقدسات مذهبی يا ارزش های ملی، تا مگر مردم را تحريک کند و بلکه بشوراند و در اين حالت صد البته که ممکن است کار به تنش اجتماعی ‌بيانجامد. اما حقيقت اين جاست که بيشتر مردم شکيبايند و اهل مدارا مگر اينکه از سوی کسانی که خود را متولی فرهنگ و سياست و اقتصاد می‌دانند، تحريک شوند.
با تشکر از شما
با تشکر از فرصتی که در اختيار من گذارديد.

کتابشناسی و برای آگاهی بيشتر
Mario Vargas Llosa, THE CULTURE OF LIBERTY, Foreign Policy, Jan/Feb2001, Issue 122




ستیزه با غرب یا دشمنی با دموکراسی؟ 

دکتر بهروز بهبودی

دکتر بهروز بهبودی
از نوع نگاه و تفکر روحانیون رسیده به قدرت در ایران، نباید شگفت زده بود زیرا خمیر مایه آنها اینگونه سرشته شده، اما مایه تعجب فراوان رفتار و منش گروهی از اپوزیسیون خارج از کشور است که سال ها زندگی در غرب را تجربه کرده اند و بخشی از آنها که اهل مطالعه و تدبر هستند، از آموزه های مفید غرب بهره ها برده اند اما در میدان عمل به راه همان روحانیونی می روند
جلال آل احمد به سبب کتاب غربزدگی شهرت فراوانی در ایران یافت و نوع نگرش و تفکرش تاثیر فراوانی بر نویسندگان، روشنفکران و روحانیون گذاشت. این کتاب که اساسا برای ستیزه با غرب نوشته شد و وظیفه خود را روشنگری درباره غرب غارتگر (!) قرار داد در بنیاد دچار تناقض و ابهاماتی است زیرا آل احمد بنیاد و ریشه های فلسفی نداشت. آل احمد از ابزار غرب برای نقد همان ابزار و تولید کننده اش استفاده برد، درست مانند روحانیونی که از این ابزار در پیروزی انقلاب بهره بردند، اما پس از تشکیل حکومت بنا را بر گفتمان غرب ستیزی نهادند و کار را تا بدانجا پیش بردند که حتی منکر فایده برخی از رشته های علوم انسانی برآمده از غرب شدند و کمر به قطع ربشه علوم انسانی بستند، تنها به این دلیل مشخص که این علوم را با تفکر و اندیشه سر و کار بود و سران فعلی ایران و مبارزان دیروز، تفکر و اندیشه را برنمی تابیدند. رهبران جمهوری اسلامی با بهره گیری از شعارهای ضد امپریالیستی برخاسته از شوروی کومونیست در اوایل انقلاب ، کار را تا بدانجا پیش بردند که توهمشان را تبدیل به باور کردند و از غرب که موجودی خیالی و ترسناک بود در ادبیات سیاسی ،ابزاری برای بقا و شعار دادن ساختند و ضدیت با غرب به ایمان و تعهد به آرمانهای انقلاب مترادف شد وبا شیطان بزرگ بر مبنای توهمات خود شروع به مبارزه کردند. با چیزی که خود ساخته بودند و اکنون به آن وجود خارجی می دادند. بدبینی نسبت به غرب میراثی بود که روحانیون به سبب بینش سنتی خود و متاثر از گفتمان هایی نظیر گفتمان آل احمد هر روز دامنه اش را وسیع تر می ساختند. بینش ناشی از توهم سران ایران هزینه های فراوانی را بر دوش مردم ایران نهاده است.
از نوع نگاه و تفکر روحانیون رسیده به قدرت در ایران، نباید شگفت زده بود زیرا خمیر مایه آنها اینگونه سرشته شده، اما مایه تعجب فراوان رفتار و منش گروهی از اپوزیسیون خارج از کشور است که سال ها زندگی در غرب را تجربه کرده اند و بخشی از آنها که اهل مطالعه و تدبر هستند، از آموزه های مفید غرب بهره ها برده اند اما در میدان عمل به راه همان روحانیونی می روند که درباره آنها سخن گفتیم. منش و رفتار بسیاری از گروه های اپوزیسیون در بنیاد دچار تناقض است و زندگی در غرب نیز نتوانسته است این مشکل را حل کند زیرا غرب هنوز در اذهان بسیاری از آنان که حتی در غرب زیسته اند، رنگ تابو دارد .
افزون بر این، مخالفان مورد اشاره ـ که برای برقراری دموکراسی در ایران فعالیت دارند ـ در حالی از دموکراسی و آزادی خواهی سخن می گویند که خود نصیبی از آن نبرده اند و ذهن استبداد زده شان تحمل سخنی دیگرگونه را ندارد پیران، جوانان نکته سنج و خوش فکر و آینده ساز را برنمی تابند و جوانان، پیران دارای کوله بار تجربه بر دوش را . . .
به همین دلیل جزایر پراکنده ای هستند که از دستشان کاری برنمی آید جز برگزاری همایش هایی که در پایان هیچ فایده ای بر آنها مترتب نیست.
بنابراین ترس تاریخی از غرب که در ناخودآگاه برخی از گروه های مخالف ایرانی وجود دارد و نیز ذهن استبداد زده دو عامل کلان در عدم وجود تعامل سازنده با غرب به شمار می آیند و این هر دو میراثی هستند که از گذشتگان به دستمان رسیده است. به نظرم ژاپن و کره جنوبی دو مثال مناسب از کشورهایی با سنت های دیرینه باشند که در مواجهه با غرب، ضمن حفظ بسیاری از سنت ها و خاطرات جمعی خود، از مظاهر مدرن نیز بهره ها بردند. مقایسه شرایط کره شمالی که زیر سیطره فکری شوروی سابق قرار داشت و کره جنوبی که سایه آمریکا را بر خود می دید، بسیار تامل برانگیز است. ژاپن حتی پس از جنگ با آمریکا، خصومت های گذشته را بهانه ای برای محروم کردن خود از تعامل با کشورهای قدرتمند قرار نداد و امروز کیست که نداند ژاپن در آسیا یکی از غول های بزرگ صنعتی و نمادی از دموکراسی موفقیت و پیشرفت در دنیا است .
به نظر من اپوزیسون ایران نیازمند تمرین است؛ تمرین دموکراسی و تمرین پاک کردن بدبینی تاریخی و به ارث رسیده، از ذهن. اذهان مستبد و متوهم اگر ایران آینده را دچار سرنوشت جمهوری اسلامی نکنند یا نتوانند بکنند، چوب ها لای چرخ پیشرفت کشور خواهند گذاشت بنابراین بهتر آن است که از نوع تعاملات معمول در غرب درس بگیریم و هدف اصلی خود را سربلندی ایران قرار دهیم. ایران نیاز به کسانی دارد که مصالح جمعی را بر منافع فردی ترجیح می دهند.
مخالفان جمهوری اسلامی نیازمند آن هستند تا آستانه تحمل خود را بالا برده و در کنار یکدیگر قرار بگیرند نه رو در روی هم. طبیعتا تمام گروه ها از ایده و اندیشه واحد پیروی نمی کند اما این اختلاف ها و تفاوت ها باید میل به همگرایی پیدا کنند. اگر توهم ها را کنار بگذاریم و در راهی گام برداریم که امثال کره جنوبی و ژاپن برداشتند می توانیم به یاری غرب نیز امیدوار باشیم زیرا تنوع ها و تکثرها غرب را در تعامل با اپوزیسیون خارج از ایران دچار حیرت و مشکل می کند. این تنوع ها و تکثرها اگرچه از جهاتی خوب است، عدم یکپارچگی ها باعث شده است و می شود غرب از همکاری با اپوزیسون یا خودداری نموده و یا ناتوان باشد زیرا نمی تواند اینها را زیر قدر مشترکاتی گرد آورد و سپس استراتژی کمک به آنها را تدوین نماید.
آنچه امروز اهمیت دارد اتحاد همه گروه های مخالف جمهوری اسلامی با یکدیگر و کوشیدن برای نجات مردم ایران است. تنوع ها و تکثرها در میدان مبارزه باید به یگانگی برسند تا در ایران آزاد فردا مردم خود به این تنوع ها رای بدهند و یکی از آنها را برگزینند. اگر هدف خدمت به ایران و ایرانی باشد، اختلاف ها به راحتی می تواند به اتحاد تبدیل شود. ایران آزاد فردا، فعالانی واقع بین می خواهد، فعالانی که به سبب کوشیدن برای ایران حق و حقوقی برای خویشتن قائل نشوند و تنها سربلندی و نجات ایران آرزو و هدفشان باشد.
دکتر بهروز بهبودی
contact@bbehbudi.com
بنیانگذار و دبیرکل شورای دمکراسی برای ایران




یک تشکر به آقای خاتمی بدهکاریم!

 احمد احرار، کیهان لندن

ahmadahrar.jpg
محمد خاتمی چند سالی در اروپا زندگی کرده و می‌داند دموکراسی یعنی چه از همین رو وقتی می‌گفت مردم‌سالاری دینی در حقیقت ریا می‌کرد. رأی دادن اخیر او نیز که به خبرنگاران گفت به «جمهوری اسلامی» رأی داده است، نوعی ریاکاری است چون صندوق را برای رأی دادن به کاندیداهای نمایندگی مجلس نهم گذاشته بودند نه جمهوری اسلامی! با این حال، من عقیده دارم مشارکت آقای خاتمی در انتخابات نه از ترس به معنای متعارف بوده، نه از خوف به ‌تعبیر آقای شکوری راد. بل، ادای تکلیف بوده است و فاتحه‌ای بر لفظ مردم‌سالاری دینی.
کیهان لندن
حجت‌الاسلام و المسلمین آقای سید محمد خاتمی، روز جمعه دوازدهم اسفندماه در حوزۀ رأی‌گیری حضور یافت و رأی خود را به صندوق انداخت.
در پاسخ این سؤال که به چه کس رأی دادید، ایشان گفته است به جمهوری اسلامی.
این، بهترین و منطقی‌ترین جواب به کسانی است که از رفتن و رأی دادن آقای خاتمی متحیّر مانده و زبان به اعتراض و انتقاد گشوده‌اند.
به‌گمان من، ما همه به آقای خاتمی یک تشکر بدهکاریم. نه به دلایلی که دوستان و هواخواهان ایشان توجیه و تحلیل می‌کنند، بدین دلیل که آقای خاتمی با این عمل از گناه بزرگ خود در باوراندن «مردم‌سالاری دینی» استغفار کرد.
طی سالها، یعنی از همان زمان که آقای خاتمی به‌عنوان چهرۀ شاخص اصلاح‌طلبی در صحنه ظاهر شد و با حمایت آشکار اکثریت مردم بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد، «مردم‌سالاری دینی» و «جامعۀ مدنی» تکیه‌کلام او بود. جامعۀ مدنی را چون در عمل تحقق‌پذیر نمی‌دید پس از مدتی به «جامعه‌النبی» تبدیل کرد و از آن نیز به‌مرور چشم پوشید. مردم‌سالاری دینی امّا از زبانش نمی‌افتاد، چه آن زمان که در قدرت بود و چه بعد از آن که کنار زده شد.
در داخل و خارج، کم نبودند کسانی که «مردم‌سالاری دینی» را باور کرده بودند.
مردم‌سالاری، ترجمۀ دموکراسی است و بیشتر توسط کسانی به‌کار می‌رود که تعمّد دارند کلمۀ «دموکراسی» را به‌کار نبرند، چون دموکراسی مفهومی وسیع و مشخص دارد. کلمۀ دموکراسی، فوراً یک دورۀ طولانی از تاریخ تحولات سیاسی جهان را به ذهن خطور می‌دهد که سرفصل آن تفکیک حوزۀ دیانت از سیاست است.
ناصرالدین‌شاه در بازگشت از سفر اروپا، بلژیک را به لفظ عوام «بلجیک» تلفظ می‌کرد. یکی از محارم وی، از سر خیرخواهی جرأت به‌خرج داد و در فرصتی مناسب معروض داشت که در شأن اعلیحضرت نیست مثل عوام کالانعام کلمۀ بلجیک را به‌جای بلژیک به‌کار برند.
شاه بی آنکه جواب دهد یکی از درباریان یا دولتیان را فراخواند و گفت هوس بلجیک‌پلو کرده‌ایم. فردا تشریف‌فرمای منزل شما خواهیم شد، به آشپزت بگو برایمان بلجیک‌پلو بپزد.
آن شخص، تعظیمی کرد و مشعوف از افتخاری که نصیبش شده بود «اطاعت می‌شود» گفت و عقب‌عقب به‌جای خود بازگشت. شاه به نصیحت‌گو رو کرد و گفت من نوکرانی می‌خواهم که وقتی می‌گویم بلجیک پلو، تمجمج نکنند و ذهنشان متوجه بلژیک نشود. اگر بلژیک را شناختند فردا به‌جای آن که من از آنها بلجیک‌پلو بخواهم آنها از من پارلمان و حکومت قانون خواهند خواست!
آقای خاتمی بخشی از عمر خود را در اروپا گذرانده است و به‌خوبی می‌داند دموکراسی یعنی چه. وقتی می‌گفت مردم‌سالاری دینی و آن را به مردم وعده می‌داد درحقیقت ریا می‌کرد. اقدام اخیر او را در رأی دادن به «جمهوری اسلامی» نیز می‌توان نوعی ریاکاری به‌شمار آورد چون صندوق را برای رأی دادن به کاندیداهای نمایندگی مجلس نهم گذاشته بودند نه رأی دادن به جمهوری اسلامی. با این حال، من عقیده دارم مشارکت آقای خاتمی در انتخابات نه از ترس (به‌معنای متعارف آن) بوده است، نه از خوف (به‌تعبیر آقای شکوری راد از این کلمه) بل، ادای تکلیف بوده است و فاتحه‌ای بر لفظ مردم‌سالاری دینی.
نکته، دقیقاً در همین‌جاست. دین، ملازمه دارد با تکلیف. در محدودۀ دین، انسان مکلف است و نه مخیّر. حکومتی که آیت‌الله خمینی بنا نهاد و سی و دو سال بر عمرش می‌گذرد حکومت دینی است. شرایط اقتضا نمی‌کرد والاّ روزی که مصوّبۀ مجلس خبرگان اول را برای توشیح خدمت آقای خمینی بردند همان‌طور که بر کلمۀ «ملی» خط کشید کلمۀ «جمهوری» را نیز قلم می‌گرفت. مع‌الوصف فصل مربوط به رهبری و اصل ولایت فقیه برای تفهیم نوع حکومت، و تفاوت آن با دموکراسی، کافی بود و امروز کسی نیست که در این معنی شک کند.
پس به‌اقتضای شرافت انسانی، یا باید ولایت فقیه را پذیرفت و نسبت بدان ملتزم بود، یا در برابرش ایستاد. جمعی از یاران و همکاران نزدیک آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوری وی راه دوم را برگزیده و البته زجر و شکنجه و زنجیر و زندان را هم به‌بهای آن متحمل شده‌اند. اما کسی که وفادار به اصل ولایت فقیه و حکومت مبتنی بر آن باقی ماند مکلف است به اطاعت از ولی فقیه. وقتی ولی فقیه یا نایب امام زمان (که در زمان غیبت حکم امام را دارد) شرکت در انتخابات را وظیفۀ مردم اعلام و بر ادای این وظیفه تأکید کرد، سر باززدن از آن به‌معنی تمرّد است و تمرّد در قلمرو دین پذیرفتنی نیست.
در دموکراسی اصل بر این است که هرکس، از هر دین و آئین، می‌تواند در امور سیاسی آزادانه بیندیشد و آزادانه عمل کند. در دین اما اصل بر اطاعت است و اجرای بدون قید و شرط احکام. جمهوری اسلامی یک حکومت دینی است نه یک حکومت دموکراتیک. رأی دادن آقای خاتمی به «جمهوری اسلامی» یعنی این که من به اصل ولایت فقیه و اساس حکومت دینی معتقدم و نمی‌خواهم تغییر بنیانی در آن روی دهد.
با این رأی، آقای خاتمی نشان داد که مردم‌سالاری دینی مفهوم واقعی ندارد. دین، میدان بازی‌های سیاسی نیست. اصولی دارد لایتغیّر، ازلی و ابدی. حال آن که دموکراسی راهگشا و مجوّز بازی‌های سیاسی، برخوردهای عقیدتی، تنوع تصمیم‌گیری و رویارویی با مسائل مختلف از طرق متفاوت برحسب اقتضای زمان و شرایط و احوال و ممکنات و مقدورات است.
----------------------------------------------------------
* آقای شکوری راد گفته‌اند «آقای خاتمی از خوف به‌پای صندوق رأی رفت نه از ترس. خوف از جنس تقوی و شجاعت است و ترس در مقابل آن.»


در واکنش به آزمایش موشک ماهواره‌‌بر کره‌شمالی، دولت ژاپن قصد دارد سامانه پدافند موشکی خود را گسترش دهد. وزیر دفاع ژاپن در روز جمعه، ۲۳ مارس اعلام کرد سامانه‌‌های پدافند موشکی این کشور به حال آماده‌باش درآمده‌اند.
ژاپن آزمایش موشک دوربرد کره‌شمالی را تهدیدی مستقیم برای امنیت خود ارزیابی می‌کند. به گفته نائوکی تاناکا، وزیر دفاع ژاپن برای مقابله با تهدیدات کره‌شمالی سامانه‌های موشکی این کشور تقویت و گسترش خواهند یافت.
به گفته وزیر دفاع ژاپن فرمان آمادگی سامانه موشکی زمین به هوا به ارتش این کشور ابلاغ شده است. نیروی دریایی ژاپن نیز با تقویت موشک‌های دفاعی خود در آمادگی کامل به سر می‌برد.
کره‌شمالی که به خاطر برنامه اتمی‌اش مورد تحریم‌های بین‌المللی قرار دارد، در هفته پیش اعلام کرد که با پرتاب یک موشک دوربرد درصدد استقرار یک ماهواره در مدار زمین است. اما کارشناسان نظامی می‌گویند کره‌شمالی در اصل خواهان برآورد توانایی‌های نظامی این موشک دوربرد و استراتژیک است.

کیم جونگ اون، رهبر جدید کره‌شمالی همچنان در پی ادامه برنامه موشکی و اتمی خود است. کیم جونگ اون، رهبر جدید کره‌شمالی همچنان در پی ادامه برنامه موشکی و اتمی خود است.
پرتاب این موشک به مناسبت صدمین زادروز کیم ایل سونگ، بنیانگذار کره‌شمالی در نظر گرفته شده است. این آزمایش احتمالاَ در اواسط ماه آوریل صورت خواهد گرفت.
ممنوعیت آزمایش موشک‌های دوربرد
کره‌جنوبی، ژاپن و آمریکا پرتاب موشک به فضا از سوی کره‌شمالی را محکوم کردند. بر اساس تحریم‌های بین‌المللی پیونگ‌یانگ مجاز به آزمایش موشک‌های دوربرد نیست.

در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحدد صریحاَ آمده است که کره‌شمالی نباید دست به آزمایش موشک‌های دوربرد و بالستیکی بزند. مقامات کره‌شمالی مدعی‌اند که هدف از پرتاب این موشک "پیشبرد برنامه‌ی فضایی و پژوهشی" این کشور است.
موشک دوربرد کره‌شمالی از حریم هوایی ژاپن عبور خواهد کرد. تنها با دستور مستقیم یوشیهیکو نودا، نخست‌وزیر ژاپن ارتش این کشور مجاز است موشک کره‌شمالی را مورد هدف قرار دهد.
در سال ۲۰۰۹ میلادی نیز کره‌شمالی مبادرت به آزمایش موشک‌های دوربرد کرده بود. ژاپن در آن زمان نیز سامانه‌های دفاع موشکی خود را تقویت کرد اما از به‌کارگیری آن خودداری کرد.
کارشناسان نظامی با نگرانی تحولات شرق آسیا را دنبال می‌کنند. کره‌شمالی به‌رغم ارسال دعوت‌نامه برای ورود بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به این کشور، همچنان حاضر به بازگشت به میز مذاکرات نیست.
در اواخر فوریه ۲۰۱۲ رهبری کره ‌شمالی اعلام کرد که این کشور آزمایش موشک‌های دوربرد خود را متوقف خواهد کرد. آمریکا نیز به ازای این تصمیم متعهد شده بود که مواد غذایی به کره‌شمالی ارسال کند.
مذاکرات شش ‌کشور آمریکا، ژاپن، روسیه، چین، کره ‌جنوبی و کره ‌شمالی پیرامون برنامه ‌اتمی پیونگ‌یانگ از سال ۲۰۰۹ میلادی متوقف شده است. این مذاکرات پس از ادعای کره‌شمالی مبنی بر آزمایش دو بمب اتمی به حالت تعلیق درآمد.



اتحادیه اروپا درصدد گسترش مبارزه خود علیه قرارگاه‌های دزدان دریایی در سواحل سومالی است. این تصمیم در نشست وزیران امورخارجه کشورهای اروپایی در بروکسل در روز جمعه ۲۳ مارس رسماَ تصویب و اعلام خواهد شد.
دزدان دریایی در "شاخ آفریقا" تا کنون به بسیاری از کشتی‌های نفت‌کش، تجاری و توریستی حمله کرده‌اند و تنها پس از اخاذی و دریافت پول از کشورها یا شرکت‌های مختلف حاضر به رها کردن کشتی‌ها و سرنشینان آنها شده‌اند.
در حالی‌که فضای ترس در این منطقه همچنان حاکم است، حال اعضای اتحادیه اروپا تصمیم به مقابله موثرتر با دزدان دریایی در منطقه "شاخ آفریقا" بویژه در نزدیکی سواحل سومالی گرفته‌اند.
مقابله موثر با دزدان دریایی به دلیل مقرهای آنان در خشکی تا کنون میسر نبوده است یکی از موانع جدی برای مبارزه با دزدان دریایی قرارگاه‌هایی است که این افراد در خشکی دارند و از آنها به عنوان مراکز تدارکاتی خود استفاده می‌کنند. تا کنون مبارزه با دزدان دریایی در محدوده دریایی صورت می‌گرفته و شامل این قرارگاه‌ها نمی‌شده است.

مقابله موثر با دزدان دریایی به دلیل مقرهای آنان در خشکی تا کنون میسر نبوده است
اتحادیه اروپا با عملیاتی به نام "آتلانتا" حال خواهان شناسایی این قرارگاه‌ها و در صورت لزوم حمله هوایی به مقر دزدان دریایی در خشکی است. اما این عملیات قرار است تنها به حملات هوایی محدود بماند و به نبرد زمینی منجر نشود. آلمان یکی از مخالفان سرسخت جنگ زمینی با دزدان دریایی در خاک سومالی است.
پیش از آنکه هلی‌کوپترهای جنگی با موشک‌های خود انبار مهمات و قرارگاه‌های دزدان دریایی را در خشکی مورد حمله قرار دهند، ضروری است که زمینه‌های حقوقی این ماموریت فراهم شود.
پارلمان آلمان برای مشارکت ارتش این کشور در عملیات گسترده "آتلانتا" باید پیشاپیش چارچوب آن را تایید کند. از سوی دیگر قواعد عملیات در خشکی و اختیارات نظامی نیروهای اروپایی نیز باید مشخص شوند.
کریستیان اشمیت، نماینده پارلمانی در وزارت دفاع آلمان گفت: «گسترش ماموریت نظامی باید متوجه مناطق ساحلی شود تا بتوان به گونه‌ای موثرتر حوزه عملیاتی دزدان دریایی را محدود کرد.»

وی تاکید کرد که ماموریت نظامی نیروهای اروپایی تنها در مناطق ساحلی انجام خواهد گرفت و هدف اصلی نابودی زیرساخت‌های ارتباطی و لجستیکی دزدان دریایی است.
سومالی هنوز درخواستی به اتحادیه اروپا نفرستاده است
حمله به پایگاه‌های دزدان دریایی باید با موافقت دولت سومالی صورت گیرد. اما هنوز دولت سومالی درخواستی به اتحادیه اروپا ارسال نکرده است. اما به گفته دپیلمات‌ها در بروکسل، مسئولان دولت سومالی بطور اصولی با گسترش ماموریت نظامی به منظور مقابله با دزدان دریایی موافق هستند.
با گسترش ماموریت نیروهای نظامی کشورهای اروپایی در "شاخ آفریقا" عملیات "آتلانتا" مشخصه ‌و وظیفه‌ی جدیدی می‌یابد. عملیات "آتلانتا" حدود سه و نیم سال پیش آغاز شد و در اصل پایانی برای ماموریت نیروهای ناتو در شمال‌شرقی آفریقا و خلیج عدن به شمار می‌آید.
به گفته مقامات اروپایی از زمان آغاز این عملیات تعداد حملات دزدان دریایی کاهش یافته است. آلمان با دو ناو جنگی در ماموریت "آتلانتا" شرکت دارد.



آفریقای جنوبی تقریبا تمامی واردات نفت خود از ایران را به حال تعلیق در آورده است. این کشور قصد دارد، در پیروی از تحریم‌های درخواست‌شده از سوی ‌آمریکا خرید نفت خود از ایران را به شدت کاهش دهد.
ابراهیم ابراهیم، معاون وزیر خارجه آفریقای جنوبی روز پنج‌شنبه (۲۲ مارس/ ۳ فروردین) در کنفرانسی خبری در ‌پرتوریا همراه با اعلام این خبر گفت: «تا آنجا که من می‌دانم، هیچ نفتی از ایران به کشور ما وارد نمی‌شود، اگر هم وارد شود بسیار کم است.»
پیش از این جیمی مانی، سخنگوی کابینه آفریقای جنوبی با اشاره به درخواست آمریکا در مورد تحریم نفت ایران گفته بود، دولت این کشور هنوز در این مورد تصمیم نگرفته است.
بنا بر گزارش رویترز، ابراهیم ابراهیم در مورد تصمیم دولت گفت: «کابینه مشغول بررسی موضوع ایران است.»
ابراهیم تصریح کرد، با رویکرد آمریکا و الزامی کردن تحریم نفت ایران موافق نیست. معاون وزیر خارجه آفریقای جنوبی در عین حال با اشاره به اوضاع اقتصادی این کشور افزود، این کشور مجبور به تبعیت از درخواست آمریکا مبنی بر کاهش واردات نفتی از ایران است. ابراهیم ادامه داد: «ما هیچ انتخاب دیگری نداریم.»
وی افزود، آفریقای جنوبی به عنوان کشوری مستقل باید از این اختیار برخوردار باشد که از هر کشوری که می‌خواهد نفت بخرد.
آفریقای جنوبی در فهرست وزرات خارجه آمریکا
آفریقای جنوبی از جمله ۱۲ کشوری است که به دلیل خرید نفت از ایران در فهرست دولت آمریکا قرار دارند. این ۱۲ کشور به همین دلیل ممکن است با تحریم‌های آمریکا مواجه شوند.
ایران از جمله تأمین‌کنندگان اصلی سوخت آفریقای جنوبی است. بنا بر اطلاعات منتشره از سوی دولت آمریکا در حوزه انرژی، آفریقای جنوبی ۲۹ درصد از نفت مورد نیاز خود را از ایران تأمین می‌‌کند.

وزیر انرژی آفریقای جنوبی هفته گذشته گفته بود، امیدوار است تا پایان ماه مه برنامه‌ای برای جایگزین کردن نفت ایران در اختیار داشته باشد.
وی اعلام کرده بود که دولت این کشور تا پایان ماه مه در باره کاهش واردات نفت ایران و جایگزینی نفت این کشور تصمیم نهایی را اتخاذ خواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران به دلیل ادامه فعالیت‌های مناقشه‌برانگیز هسته‌ای خود با تحریم‌های فزاینده غرب، از جمله آمریکا روبرو شده است.
آمریکا که ماهیت برنامه هسته‌ای ایران را احتمالا نظامی می‌داند در ‌آخرین تصمیم‌های خود از جمله نفت ایران را تحریم کرده است.
این کشور سه‌شنبه (۲۰ مارس/ اول فروردین) در اقدامی تشویقی اعلام کرد، ژاپن و ۱۰ کشور اروپایی را به دلیل کاهش وابستگی‌های خود به نفت ایران از تحریم‌های نفتی مصوب کنگره این کشور معاف کرده است.
کشورهایی که از سوی آمریکا از تحریم‌های نفتی ایران معاف شده‌اند، عبارتند از: بلژیک، بریتانیا، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، ژاپن، هلند، لهستان و اسپانیا.


اتحادیه اروپا در پی نگرانی برخی کشورهای آسیایی به شرکت‌های اروپایی اجازه داد تا آغاز کامل تحریم‌ها در اول ژوئیه، محموله‌های نفتی ایران را بیمه کنند. اروپا اصلی‌ترین بیمه‌کننده محموله‌های نفتی در جهان است.
کشورهای عضو اتحادیه اروپا روز پنج‌شنبه (۲۲ مارس ۲۰۱۲) توافق کردند تا پیش از آغاز تحریم ‌واردات نفت ایران که قرار است از اول ژوئیه ۲۰۱۲ به طور کامل اجرا شود بیمه‌ی برخی از محموله‌های نفتی ایران را مجاز کنند. این تصمیم در پی نگرانی‌های واردکنندگان آسیایی گرفته شد.
این تصمیم که انتظار می‌رود روز جمعه توسط وزیر امور خارجه اتحادیه اروپا به صورت رسمی تایید شود، واردات نفت از ایران را برای کشورهایی نظیر ژاپن و کره جنوبی تا پایان مهلت توافق‌شده برای شروع تحریم کامل نفت ایران آسان‌تر خواهد کرد.
کره جنوبی و ژاپن از جمله کشورهایی هستند که پس از تصویب تحریم نفت ایران در ۲۰۱۱ حمایت برای معاف کردن محدودیت‌های بیمه‌ای برای محموله‌های نفتی را آغاز کردند. تحریم‌های تصویب شده درباره صنعت نفت ایران بخشی از تلاش‌های غرب برای متقاعد کردن ایران برای توقف برنامه ‌هسته‌ای خود است. غرب و اسرائیل می‌گویند ایران در پی سلاح هسته‌ای است اما ایران همواره بیان کرده از برنامه هسته‌ای خود اهداف صلح آمیز دارد.
اعضای اتحادیه اروپا بر اساس تحریم‌ توافق‌شده نه تنها از واردات نفت ایران منع می‌شوند، بلکه همچنین شرکت‌های این کشورها از حمل و نقل، خرید و بیمه محموله‌های نفتی ایران نیز به هر مقصدی در جهان منع شده‌اند.
تصمیم روز گذشته اتحادیه اروپا اکنون به کشورهای خارج از این اتحادیه امکان می‌دهد تا از طرف سوم نفت ایران را بخرند یا بتوانند از بیمه‌های اروپایی استفاده کنند. شرکت‌های اروپایی از بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان برای بیمه کشتی‌های نفتکش هستند.
شرکت‌های بیمه نفت لندن متضرر می‌شوند
به گزارش رویترز تصمیم اتحادیه اروپا مبنی بر معاف کردن بیمه محموله‌های نفتی ایران پیش از اجلاس ۱۴ ماه مه وزیران خارجه کشورهای عضو مرور خواهد شد. در این روز وزیران می‌توانند برای تمدید معافیت تصمیم‌گیری کنند. اما به نظر می‌رسد به علت شکاف‌هایی که وجود دارد اعضا به اجماعی درباره تمدید نرسند و این معافیت تا اول ژوئیه ۲۰۱۲ ادامه داشته باشد.

اغلب شرکت‌های بزرگ بیمه برای محمولات نفتی در اروپا قرار دارند
با این همه برخی دیپلمات‌های بریتانیایی در تلاش هستند تا تاریخی برای معافیت مقرر نشود، زیر به گفته آنان بر اثر تحریم‌ها، به شرکت‌های بیمه محموله‌های نفتی که بیش‌تر آن‌ها در لندن هستند ضرر فراوانی وارد می‌شود.
تحریم‌های اخیر اتحادیه اروپا و آمریکا علیه صنعت نفت ایران و نگرانی‌ها از تاثیرات توقف واردات نفت این کشور باعث افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی شده است. از این رو ایران در حال دریافت مبلغ بیش‌تری در قبال فروش نفت خود است. این موضوع باعث شده کشور ژاپن که دارای هیچ سوخت فسیلی نیست مبلغ بیش‌تری برای نفت بپردازد.
ژاپن یکی از چهار واردکننده مهم نفت ایران در آسیا است. چین، هند، ژاپن و کره جنوبی بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت ایران به شمار می‌آیند. اخیراَ آمریکا اعلام کرد موسسات مالی ژاپن به همراه ۱۰ کشور اروپایی به علت تلاش‌برای کاهش وابستگی خود به نفت ایران از تحریم‌های مصوب کنگره معاف هستند.
وزارت امور خارجه آمریکا در روز سه‌شنبه (۲۰ مارس‌/ اول فروردین) در بیانیه‌ای بیان داشت که ژاپن می‌تواند الگویی برای دیگر کشورها باشد که به رغم "تراژدی" زلزله که به بحران اتمی فوکوشیما انجامید نیمه دوم سال گذشته خرید نفت از ایران را ۱۵ تا ۲۲ درصد کاهش داد. ژاپن به صورت تاریخی به نفت ایران اتکا دارد.
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای ایران تصمیم آمریکا مبنی بر لغو تحریم ‌درباره ۱۱ کشور جهان را یک «عقب‌نشینی» خوانده بود و اعلام کرده بود باید منتظر ماند تا واکنش اتحادیه اروپا چه خواهد بود.
ترکیه رایزنی با آمریکا، دیدار با عربستان و لیبی
اگرچه علاء‌الدین بروجردی اقدام آمریکا را یک عقب‌نشینی خوانده اما در لیست آمریکا خبری از اسامی دیگر واردکنندگان بزرگ نفت ایران از جمله چین، هند و ترکیه در میان نبوده است.
به گزارش ایسنا و به نقل از روزنامه "زمان" چاپ تركيه وزير انرژی و منابع طبيعی تركيه اعلام كرد كه مذاكرات درباره‌ی اخذ معافيت از تحريم‌های آمريكا عليه ايران در سطح روسای شركت‌ها ادامه دارد.

ترکیه جزو ۱۰ کشور اول وارد‌کننده نفت ایران است. تانر ييلدز، وزير انرژی و منابع طبيعی اين كشور، با اشاره به انتشار ليست كشور‌های معاف شده از تحريم‌های آمريكا عليه ايران ‌گفت: «اين‌كه آمريكا تركيه را از اين تحريم‌ها معاف نكرده است، بدين معنی نيست كه احتمال معافيت تركيه از اين تحريم‌ها در آينده وجود ندارد، بر همين اساس اگرچه اسم تركيه در ميان ليست انتشار يافته از سوی آمريكا نيست، اما مذاكرات درباره‌ی اخذ معافيت از تحريم‌های آمريكا عليه ايران در سطح روسای شركت‌ها ادامه دارد.»
وی عنوان کرده که تا زمان پايان توافق‌نامه ميان شركت نفتی "توپراش" با ايران اين شركت به واردات خود از ايران ادامه می‌دهد. البته وزیر انرژی و منابع طبيعی تركيه خبر داد که در زمينه واردات منابع نفتی و گازی با كشورهای عربستان سعودی و ليبی نيز ديدارهايی انجام می‌گيرد.
تحریم‌نفت ایران از سوی آمریکا به گونه‌ای تنظیم شده است تا در نهایت کشورها بین ایران و ادامه مبادلات تجاری خود با آمریکا، به عنوان یکی از قطب‌های مهم اقتصادی جهان، مجبور به انتخاب یک گزینه شوند.




صدور اخطار قرمز اینترپل برای ایرانی‌های متهم به ارتباط با انفجار هند

تصاویر منتسب به چهار متهم ایران که در وبسایت رسمی اینترپل منتشر شده است.
پلیس بین‌الملل برای چهار ایرانی مظنون به دست داشتن در انفجار خودروی حامل دیپلمات اسرائیلی در هند اخطار قرمز صادر کرده است و از این پس نیروهای پلیس در سرتاسر جهان موظف هستند این افراد را در صورت شناسایی دستگیر کنند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رونالد نوبل، دبیرکل پلیس بین‌الملل، اینترپل، در بیانیه‌ای به مقام‌های هند اطمینان داده است که مجریان قانون در سرتاسر جهان برای بازداشت این چهار ایرانی گوش به زنگ هستند.
بر اساس اطلاعات مندرج در وب‌سایت رسمی اینترپل، این چهار ایرانی عبارت‌اند از هوشنگ افشار ایرانی ۳۹ ساله، سید علی مهدیان‌ صدر ۵۰ ساله، محمد‌رضا ابوالقاسمی ۴۷ ساله و مسعود صداقت‌زاده ۳۱ ساله که اینترپل اتهام تمامی این چهار نفر را «تروریسم و اجرام مربوط به استفاده از اسلحه یا مواد منفجره» عنوان کرده است.
این اخطار قرمز در حالی منتشر شده است که مسعود صداقت‌زاده پیشتر در ارتباط با انفجار‌هایی که در تایلند رخ داده بود در مالزی دستگیر شد و هم‌اکنون در اختیار پلیس مالزی است.
۲۴ بهمن‌ماه در جریان یک بمب‌گذاری در یک خودرو در دهلی نو، پایتخت هند، یک دیپلمات زن ۴۲ ساله اسرائیلی که همسر رایزن دفاعی سفارت اسرائیل در هند نیز هست به همراه راننده‌اش و دو تن همراه دیگر زخمی شد.
هند اگرچه اتهامی را متوجه جمهوری اسلامی نکرده، از آن زمان تحقیقاتش را با تمرکز بر روی ایرانیان آغاز کرد و در نهایت برای چهار ایرانی قرار بازداشت صادر کرد.
انفجار در دهلی نو در حالی رخ داد که همزمان یک خودروی بمب‌گذاری شده در نزدیکی سفارت اسرائیل در گرجستان کشف شد.
همچنین ۲۵ بهمن‌ماه نیز انفجارهایی در بانکوک، پایتخت تایلند، به وقوع پیوست که به دنبال آن چهار ایرانی به اتهام ارتباط با این انفجار‌ها دستگیر شدند.
اسرائیل ایران را به دست داشتن در بمب‌گذاری‌های هند، گرجستان و تایلند متهم کرده است، با این‌ حال ایران تمامی این اتهام‌ها را رد کرده و تأکید دارد که خود قربانی حملات تروریستی است.




افراطیون آمریکا و تلاش برای حرکت به سوی رویارویی با ایران


تحلیل‌گران روزنامه نیویورک تایمز می‌نویسند که حتی قبل از موضع‌گیری دو هفته پیش باراک اوباما که گفت «من هوای اسرائیل را دارم»، محافل و افراد تندرو و طرفدار اسرائیل از جمله گری ال. باوئنر، از رهبران گروه‌های مسیحیان انجیلی، و ویلیام کریستول، از صاحب‌نظران و مفسران محافظه‌کار آمریکا، دولت آقای اوباما را تحت فشار قرار داده بودند تا موضع سرسختانه‌تری در حمایت از اسرائیل و علیه ایران اتخاذ کند.
این دو شخصیت تندرو که در عین حال رهبر گروهی هستند به نام «کمیته اضطراری دفاع از اسرائیل» در تازه‌ترین مصاحبه‌های ویدئویی خود با حمله به سیاست‌های باراک اوباما ادعا می‌کنند که برخورد رئیس جمهور آمریکا با ایران بسیار ضعیف و کارنامه دولت وی از نظر حمایت از اسرائیل قابل نکوهش است.
نیویورک تایمز، چاپ آمریکا، می‌افزاید که همزمان با هشدارهای رهبران اسرائیل که ایران را خطری برای موجودیت کشور خود توصیف می‌کنند، محافل و گروه‌های طرفدار اسرائیل در آمریکا تلاش دارند تا دولت و کنگره را به سمت دیدگاه‌های خود بکشانند. اما این مباحث در حال حاضر در احاطه تندرو‌ترین محافل مثل «کمیته اضطراری دفاع از اسرائیل» است و به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران این اعمال فشار‌ها باعث شده است که مواضع دولت آمریکا نیز به سمت جنگ و رویارویی با ایران کشیده شود.
به عنوان نمونه، اریک کانتور، رهبر فراکسیون حزب جمهوری‌خواه در مجلس نمایندگان آمریکا، و یکی از حامیان نزدیک بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، می‌گوید: «مسئله نه مربوط به اسرائیل، بلکه مربوط به خود آمریکاست. مسئله مسئله منافع ما در منطقه است و کاخ سفید در این مورد موضع صریح و قاطعی ندارد.»
از جمله دیگر شخصیت‌ها و محافل تندرو و طرفدار اسرائیل می‌توان به جان مک‌کین، سناتور جمهوری‌خواه، اعضا و هواداران «کمیته اضطراری دفاع از اسرائیل»، نومحافظه‌کارانی که در دوران ریاست جمهوری جرج بوش نفوذ فراوانی داشتند و «کمیته عمومی آمریکا و اسرائیل (ای‌پک) اشاره کرد.
روزنامه نیویورک تایمز یادآوری می‌کند که در مقابل محافل و گروه‌های لیبرال و ضد جنگ نیز سعی می‌کنند بر فعالیت خود بیافزایند، از جمله آنها جی استریت است که هر ساله رقمی حدود ۵۰۰ هزار دلار کمک مالی از «جرج سوروس» دریافت می‌کند و دیگری هم نشریه‌ای یهودی است به نام «تیکوم» که مرکز آن در برکلی کالیفرنیاست و زیر شعار مخالفت با جنگ علیه ایران سعی دارد گروه‌ها و افراد همفکر خود را سازمان‌دهی کند.
در ماه‌های اخیر نه تنها بین تندرو‌ها و میانه‌رو‌ها، بلکه حتی در میان محافل افراطی طرفدار اسرائیل بر سر شدت برخورد یا رویارویی نظامی با ایران بحث درگرفته است. اختلاف نظر بر سر چگونگی برخورد با ایران را حتی می‌توان در عرصه افکار عمومی یهودیان ساکن اسرائیل نیز مشاهده کرد.
در نظرسنجی‌ای که در ماه سپتامبر توسط «کمیته یهودیان آمریکا» انجام شد، حدود ۵۶ درصد از پاسخ‌دهندگان گفتند که اگر دیپلماسی و تحریم‌ها به نتیجه نرسد، از حمله نظامی طرفداری خواهند کرد. این در حالی است که ۳۸ درصد کلا با حمله و اقدام نظامی مخالف بودند. در مقایسه این آمار با نظرسنجی سال گذشته می‌توان دید که حمایت افکار عمومی یهودیان آمریکا از حمله نظامی به ایران به نسبت سال گذشته تا حدی کاهش یافته است.
برای مثال، مایکل لرنر، رهبر گروه «تیکوم» و از شخصیت‌های اصلی ائتلاف گروه‌های مذهبی مخالف جنگ، می‌گوید که برای کاستن از فضای جنگ‌طلبی تلاش می‌کند. به گفته این شخصیت‌ها فضای مباحث مربوط به ایران با مباحث سال ۲۰۰۲ و دوره نزدیک به حمله نظامی به عراق شباهت فراوانی دارد.
در این میان برخی از اعضای مجالس قانون‌گذاری آمریکا مثل کیث الیسون، از حزب دموکرات، معتقدند که در مورد بحران ایران و تاکید و ضرورت اقدام نظامی اغراق می‌شود. ولی امثال وی در مجالس آمریکا در اقلیت هستند.
نیویورک تایمز با اشاره به تصمیمات مجالس قانون‌گذاری آمریکا و تصویب لوایح متعدد برای تحریم ایران نتیجه‌گیری می‌کند که اکثریت بزرگی در این نهاد‌ها طرفدار اقدامات شدیدتر علیه ایران هستند. در عین حال تمام نامزدهای حزب جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست جمهوری نیز طرفدار تحریم و اعمال فشارهای شدید‌تر علیه ایران هستند و همواره بر حمایت خود از اقدامات اسرائیل و همبستگی با آن کشور تاکید می‌کنند.
این نکته را نیز باید به خاطر داشت که در مباحث مربوط به ایران، گروه‌های تندرو و طرفدار اسرائیل از امکانات مالی، رسانه‌ای و تبلیغاتی و حمایت شخصیت‌های سر‌شناس بیشتری برخوردار هستند.
در مجموع محافل، شخصیت‌ها و گروه‌های طرفدار اسرائیل از سال ۲۰۰۰ تاکنون بیش از ۴۷ میلیون دلار به نامزدهای مقام ریاست جمهوری یا عضویت در مجالس قانون‌گذاری آمریکا کمک مالی کرده‌اند. این محافل هزینه‌های سفر سیاستمداران و نمایندگان مجالس آمریکا به اسرائیل را تامین می‌کنند و تعداد زیادی از آنها به مجامع طرفداران اسرائیل از جمله جلسات سالانه «ای‌پک» دعوت می‌شوند.
در بخش پایانی این تحلیل، روزنامه «نیویورک تایمز» یادآوری می‌کند که باراک اوباما در مورد «سخنان غیرمسئولانه درباره جنگ علیه ایران» هشدار داده است، هر چند وی تاکید دارد که گزینه نظامی علیه ایران را هیچ گاه کنار نگذاشته است.
باراک اوباما چند هفته پیش در جلسه «کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل»، ای‌پک، به رهبران اسرائیل تضمین داد که آمریکا از امنیت آن کشور دفاع خواهد کرد. او با صراحت به اقدام نظامی علیه ایران اشاره کرد و سیاست مهار ایران را رد کرد.
کار‌شناسان معتقدند که این موضع‌گیری تند باراک اوباما علاوه بر تلاش برای جلب رضایت اسرائیل در داخل آمریکا نیز موثر بوده است. این سخنان گلایه و انتقادهای برخی از یهودیان طرفدار حزب دموکرات را ساکت کرد و در عین حال توانست تا حد زیادی تبلیغات نامزدهای حزب جمهوری‌خواه را که او را به ضعف در برابر ایران متهم می‌کنند خنثی کند.
استیو رابینوویتز، از مقامات دولت بیل کلینتون، که اکنون از جمله مشاوران گروه‌های یهودی در آمریکاست می‌گوید که به این ترتیب «بهانه عمده نامزدهای جمهوری‌خواه برای شوراندن رای‌دهندگان یهودی علیه باراک اوباما دیگر از دست آنها خارج شده است».




افراطیون آمریکا و تلاش برای حرکت به سوی رویارویی با ایران


تحلیل‌گران روزنامه نیویورک تایمز می‌نویسند که حتی قبل از موضع‌گیری دو هفته پیش باراک اوباما که گفت «من هوای اسرائیل را دارم»، محافل و افراد تندرو و طرفدار اسرائیل از جمله گری ال. باوئنر، از رهبران گروه‌های مسیحیان انجیلی، و ویلیام کریستول، از صاحب‌نظران و مفسران محافظه‌کار آمریکا، دولت آقای اوباما را تحت فشار قرار داده بودند تا موضع سرسختانه‌تری در حمایت از اسرائیل و علیه ایران اتخاذ کند.
این دو شخصیت تندرو که در عین حال رهبر گروهی هستند به نام «کمیته اضطراری دفاع از اسرائیل» در تازه‌ترین مصاحبه‌های ویدئویی خود با حمله به سیاست‌های باراک اوباما ادعا می‌کنند که برخورد رئیس جمهور آمریکا با ایران بسیار ضعیف و کارنامه دولت وی از نظر حمایت از اسرائیل قابل نکوهش است.
نیویورک تایمز، چاپ آمریکا، می‌افزاید که همزمان با هشدارهای رهبران اسرائیل که ایران را خطری برای موجودیت کشور خود توصیف می‌کنند، محافل و گروه‌های طرفدار اسرائیل در آمریکا تلاش دارند تا دولت و کنگره را به سمت دیدگاه‌های خود بکشانند. اما این مباحث در حال حاضر در احاطه تندرو‌ترین محافل مثل «کمیته اضطراری دفاع از اسرائیل» است و به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران این اعمال فشار‌ها باعث شده است که مواضع دولت آمریکا نیز به سمت جنگ و رویارویی با ایران کشیده شود.
به عنوان نمونه، اریک کانتور، رهبر فراکسیون حزب جمهوری‌خواه در مجلس نمایندگان آمریکا، و یکی از حامیان نزدیک بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، می‌گوید: «مسئله نه مربوط به اسرائیل، بلکه مربوط به خود آمریکاست. مسئله مسئله منافع ما در منطقه است و کاخ سفید در این مورد موضع صریح و قاطعی ندارد.»
از جمله دیگر شخصیت‌ها و محافل تندرو و طرفدار اسرائیل می‌توان به جان مک‌کین، سناتور جمهوری‌خواه، اعضا و هواداران «کمیته اضطراری دفاع از اسرائیل»، نومحافظه‌کارانی که در دوران ریاست جمهوری جرج بوش نفوذ فراوانی داشتند و «کمیته عمومی آمریکا و اسرائیل (ای‌پک) اشاره کرد.
روزنامه نیویورک تایمز یادآوری می‌کند که در مقابل محافل و گروه‌های لیبرال و ضد جنگ نیز سعی می‌کنند بر فعالیت خود بیافزایند، از جمله آنها جی استریت است که هر ساله رقمی حدود ۵۰۰ هزار دلار کمک مالی از «جرج سوروس» دریافت می‌کند و دیگری هم نشریه‌ای یهودی است به نام «تیکوم» که مرکز آن در برکلی کالیفرنیاست و زیر شعار مخالفت با جنگ علیه ایران سعی دارد گروه‌ها و افراد همفکر خود را سازمان‌دهی کند.
در ماه‌های اخیر نه تنها بین تندرو‌ها و میانه‌رو‌ها، بلکه حتی در میان محافل افراطی طرفدار اسرائیل بر سر شدت برخورد یا رویارویی نظامی با ایران بحث درگرفته است. اختلاف نظر بر سر چگونگی برخورد با ایران را حتی می‌توان در عرصه افکار عمومی یهودیان ساکن اسرائیل نیز مشاهده کرد.
در نظرسنجی‌ای که در ماه سپتامبر توسط «کمیته یهودیان آمریکا» انجام شد، حدود ۵۶ درصد از پاسخ‌دهندگان گفتند که اگر دیپلماسی و تحریم‌ها به نتیجه نرسد، از حمله نظامی طرفداری خواهند کرد. این در حالی است که ۳۸ درصد کلا با حمله و اقدام نظامی مخالف بودند. در مقایسه این آمار با نظرسنجی سال گذشته می‌توان دید که حمایت افکار عمومی یهودیان آمریکا از حمله نظامی به ایران به نسبت سال گذشته تا حدی کاهش یافته است.
برای مثال، مایکل لرنر، رهبر گروه «تیکوم» و از شخصیت‌های اصلی ائتلاف گروه‌های مذهبی مخالف جنگ، می‌گوید که برای کاستن از فضای جنگ‌طلبی تلاش می‌کند. به گفته این شخصیت‌ها فضای مباحث مربوط به ایران با مباحث سال ۲۰۰۲ و دوره نزدیک به حمله نظامی به عراق شباهت فراوانی دارد.
در این میان برخی از اعضای مجالس قانون‌گذاری آمریکا مثل کیث الیسون، از حزب دموکرات، معتقدند که در مورد بحران ایران و تاکید و ضرورت اقدام نظامی اغراق می‌شود. ولی امثال وی در مجالس آمریکا در اقلیت هستند.
نیویورک تایمز با اشاره به تصمیمات مجالس قانون‌گذاری آمریکا و تصویب لوایح متعدد برای تحریم ایران نتیجه‌گیری می‌کند که اکثریت بزرگی در این نهاد‌ها طرفدار اقدامات شدیدتر علیه ایران هستند. در عین حال تمام نامزدهای حزب جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست جمهوری نیز طرفدار تحریم و اعمال فشارهای شدید‌تر علیه ایران هستند و همواره بر حمایت خود از اقدامات اسرائیل و همبستگی با آن کشور تاکید می‌کنند.
این نکته را نیز باید به خاطر داشت که در مباحث مربوط به ایران، گروه‌های تندرو و طرفدار اسرائیل از امکانات مالی، رسانه‌ای و تبلیغاتی و حمایت شخصیت‌های سر‌شناس بیشتری برخوردار هستند.
در مجموع محافل، شخصیت‌ها و گروه‌های طرفدار اسرائیل از سال ۲۰۰۰ تاکنون بیش از ۴۷ میلیون دلار به نامزدهای مقام ریاست جمهوری یا عضویت در مجالس قانون‌گذاری آمریکا کمک مالی کرده‌اند. این محافل هزینه‌های سفر سیاستمداران و نمایندگان مجالس آمریکا به اسرائیل را تامین می‌کنند و تعداد زیادی از آنها به مجامع طرفداران اسرائیل از جمله جلسات سالانه «ای‌پک» دعوت می‌شوند.
در بخش پایانی این تحلیل، روزنامه «نیویورک تایمز» یادآوری می‌کند که باراک اوباما در مورد «سخنان غیرمسئولانه درباره جنگ علیه ایران» هشدار داده است، هر چند وی تاکید دارد که گزینه نظامی علیه ایران را هیچ گاه کنار نگذاشته است.
باراک اوباما چند هفته پیش در جلسه «کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل»، ای‌پک، به رهبران اسرائیل تضمین داد که آمریکا از امنیت آن کشور دفاع خواهد کرد. او با صراحت به اقدام نظامی علیه ایران اشاره کرد و سیاست مهار ایران را رد کرد.
کار‌شناسان معتقدند که این موضع‌گیری تند باراک اوباما علاوه بر تلاش برای جلب رضایت اسرائیل در داخل آمریکا نیز موثر بوده است. این سخنان گلایه و انتقادهای برخی از یهودیان طرفدار حزب دموکرات را ساکت کرد و در عین حال توانست تا حد زیادی تبلیغات نامزدهای حزب جمهوری‌خواه را که او را به ضعف در برابر ایران متهم می‌کنند خنثی کند.
استیو رابینوویتز، از مقامات دولت بیل کلینتون، که اکنون از جمله مشاوران گروه‌های یهودی در آمریکاست می‌گوید که به این ترتیب «بهانه عمده نامزدهای جمهوری‌خواه برای شوراندن رای‌دهندگان یهودی علیه باراک اوباما دیگر از دست آنها خارج شده است».




آمانو به جانب‌داری از غرب در بحران اتمی ایران متهم شد


چند مقام پیشین و سرشناس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یوکیا آمانو، مدیرکل فعلی این سازمان تحت پوشش سازمان ملل، را به جانب‌داری از غرب و «تکیه زیاده از حد بر اطلاعات تاییدنشده» متهم کردند. آقای آمانو که دیپلماتی ژاپنی است در ژوییه سال ۲۰۰۹ به مدیریت این سازمان انتخاب شد.
به گزارش روزنامه بریتانیایی گاردین، از جمله مقاماتی که آقای آمانو را به جانب‌داری از غرب در بحران اتمی جمهوری اسلامی و نادیده گرفتن نظر کارشناسان خارج از محدوده خود متهم کرده‌اند می‌توان به رابرت کلی، دانشمند تسلیحاتی آمریکایی، و همچنین هانس بلیکس، مدیرکل اسبق آژانس انرژی اتمی، اشاره کرد.
از سال ۲۰۰۹ که یوکیا آمانو با حمایت غرب و به‌ویژه ایالات متحده به ریاست دیدبان اتمی سازمان ملل رسید، بر میزان مواجهه جمهوری اسلامی با قدرت‌های غربی بر سر مسئله هسته‌ای روزبه‌روز افزوده شده و کار به جایی رسیده است که اکنون از حمله احتمالی اسرائیل به ایران سخن به میان آمده است.
همزمان گزارش‌های آژانس انرژی اتمی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران نیز شدیداللحن‌تر شده است. از جمله در ماه نوامبر سال گذشته میلادی، آژانس گزارشی منتشر کرد مبنی بر این که ایران در دوره‌ای زمانی در مورد ساخت تسلیحات اتمی تحقیقات و آزمایش‌هایی کرده است.
مقامات جمهوری اسلامی در واکنش به این گزارش آن را اتهامی بی‌اساس خواندند و در مقابل آقای آمانو را به دستور گرفتن از آمریکا و اسرائیل متهم کردند، اتهامی که به گزارش روزنامه گاردین افراد دیگری هم هستند که به آن باور دارند.
در میان افرادی که یوکیا آمانو را به جانب‌داری از غرب متهم کرده‌اند، رابرت کلی که خود در زمان جنگ عراق ریاست بخشی از آژانس انرژی اتمی را بر عهده داشت می‌گوید که «شباهت‌های نگران‌کننده‌ای» میان اشتباهات غرب در مورد عراق زمان صدام و ایران فعلی هست.
ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ با این اتهام که صدام حسین در حال ساخت تسلیحات اتمی است به عراق حمله کرد، اما پس از جنگ و سقوط صدام هیچ نشانی از این تسلیحات در خاک این کشور نیافت.
آقای کلی با اشاره به این که درس جنگ عراق این بود که «نظر دیگر کارشناسان خارج از آژاسن بسیار اهمیت دارد» در گفت‌وگو با روزنامه گاردین اشاره کرده است که یوکیا آمانو خود را به گروهی کوچک از کارشناسان محدود کرده است.
این نکته‌ای است که یک مقام سابق دیگر که گاردین به نامش اشاره نکرده گوشزد کرده است.
به گفته این مقام سابق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، آقای آمانو از زمان رسیدن به مدیرکلی این سازمان قدرت را در دفتر خود متمرکز کرده و به «تنوع آرا و عقاید» توجه ندارد.
هانس بلیکس، مدیر اسبق آژانس، از زاویه‌ای دیگر به قضیه نگاه می‌کند و با اشاره به تفاوت میان «اطلاعات تاییدنشده و شواهد» می‌گوید که یک سازمان «مسئول» هرگز نتایج خود را بر مبنای اطلاعاتی نمی‌گذارد که «تایید نشده‌اند».
در حالی که دفتر آقای آمانو، به گفته گاردین، طبق اصول و خط‌مشی آژانس درباره این انتقادها اظهار نظر نمی‌کند، چند دیپلمات غربی در وین، مقر آژانس، از مدیریت او قویا دفاع کرده‌اند.
گاردین به نقل از این مدافعان می‌گوید که بخش اعظم شواهد و مدارکی که آمانو بر اساس آنها گزارش نوشته است به زمان محمد البرادعی، مدیرکل سابق، بازمی‌گردد، مدارکی که به گفته ‌آنها به هزار صفحه بالغ می‌شود.
از سوی دیگر رابرت کلی که از منتقدان سرسخت آژانس در زمان حاضر است چندی پیش در مقاله‌ای نوشت که خود به جمهوری اسلامی و ادعاهایش سوء‌ظن دارد.
او می‌گوید: «ایران ادعا می‌کند که فکر ساخت تسلیحات اتمی را کنار گذاشته، اما مکررا طوری عمل و رفتار می‌کند که انگار چیزی برای پنهان کردن دارد.»




دستگیری دو ایرانی در ترکیه به دلیل حمله به سفارت ایران


گزارش‌ها حاکی است که پلیس ترکیه دو ایرانی را به اتهام حمله به سفارت ایران در آنکارا و پرتاب کوکتل مولوتف به سمت ساختمان سفارت جمهوری اسلامی بازداشت کرده است.
خبرگزاری‌ آناتولی ترکیه گزارش کرده است که این دو ایرانی صبح جمعه سه کوکتل مولوتف به سمت سفارت جمهوری اسلامی در آنکارا، پایتخت ترکیه، پرتاب کرده‌اند که بر اثر آن بخشی از حیاط جلوی سفارت گرفتار حریق شده و مقام‌های سفارت این آتش را مهار کرده‌اند.
هیچ گزارشی در خصوص مجروح شدن فرد یا افرادی در اثر حمله به سفارت جمهوری اسلامی که در مرکز شهر آنکارا واقع است منتشر نشده است.
خبرگزاری آناتولی ترکیه می‌گوید این دو ایرانی در اعتراض به این‌که کار اداری‌شان از سوی سفارت ایران «به کندی صورت می‌گرفت» دست به چنین اقدامی زده‌اند.
در سال‌های گذشته و به‌ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران، سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف بارها محل تجمع معترضان بوده است.
در این مدت در مواردی نیز سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف مورد هجوم قرار گرفته است.
طی سه سال گذشته از جمله سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی در فرانسه، بریتانیا،‌ سوئیس و نروژ مورد حمله معترضان قرار گرفته است که در مواردی معترضان با سنگ و مواد آتش‌زا به سفارتخانه‌ها حمله کرده‌اند و شیشه‌های آنها را شکسته‌اند.




رویترز: چین سیستم پیشرفته شنود در اختیار ایران قرار داد

گزارش‌ها حاکی است که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های مخابراتی چین با فروش یک سیستم کنترل مخابراتی به ایران، به شنود مکالمات تلفنی و فعالیت‌های رایانه‌ای شهروندان ایران از سوی دولت جمهوری اسلامی کمک کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، فروش این سیستم شنود و کنترل مکالمات و فعالیت‌های اینترنتی، بخشی از یک قرارداد ۱۳۰ میلیون دلاری است که دسامبر ۲۰۱۰، دو سال و چهار‌ماه پیش، بین شرکت «زد تی ای» چین، دومین شرکت بزرگ مخابراتی در چین، و شرکت مخابرات ایران منعقد شده است.
این خبرگزاری به نقل از محمود تجلی‌‌مهر که، به گفته رویترز، از مدیران پیشین شرکت مخابرات ایران است، تأکید کرده است که سیستم شنود و کنترلی که شرکت «زد تی ای» در اختیار ایران قرار داده بسیار پیشرفته است.
وی توضیح داده است که جمهوری اسلامی با به کارگیری این فناوری می‌تواند محل کاربران کامپیوتر و تلفن همراه را ردیابی کند، به صدا، پیامک و ای‌میل‌های آنها دسترسی پیدا کند و حتی دسترسی به وب و چت‌های کامپیوتری افراد را تحت نظر قرار دهد.
این خبر در حالی منتشر شده است که سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی اظهار کرده‌اند که در دوران سرکوب‌های حکومتی در ایران که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ آغاز شد، حکومت ایران در دستگیری مخالفان از شنود مکالمات تلفنی و کنترل فضای مجازی بهره گرفت.
رویترز تأکید کرده است که عقد این قرارداد نشان می‌دهد که به رغم تمامی تحریم‌های بین‌المللی اعمال شده علیه جمهوری اسلامی، این کشور می‌تواند به فناوری‌های پیشرفته دسترسی پیدا کند.
این خبرگزاری تأکید کرده است که مدارک شرکت‌های «زد تی ای» و مخابرات ایران نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی از طریق این شرکت چینی توانسته است به طور غیرمستقیم برخی از فناوری‌های پیشرفته آمریکا را خریداری کند.
به گفته رویترز، در فهرست اقلام صادراتی شرکت «زد تی ای» به ایران، نام محصولات شماری از مهم‌ترین شرکت‌های آمریکایی مانند مایکروسافت، سیسکو، دل، اورکل و هیولت پاکارد به چشم می‌خورد.
این شرکت‌های آمریکایی اعلام کرده‌اند که هیچ‌ گونه اطلاعی از قرارداد چین با شرکت ایرانی ندارند و برخی از آنها مانند دل، سیسکو و هیولت پاکارد در بیانیه‌هایی تأکید کرده‌اند که تحقیق در مورد این موضوع آغاز شده‌ است.
با این‌ حال شرکت «زد تی ای» می‌گوید که وسایل مخابراتی صادر شده از سوی این شرکت به ایران، سیستم‌های استانداردی هستند که برای بهینه‌سازی سیستم مخابرات مورد استفاده قرار می‌گیرند.




کشتی ایجیس حامل موشک ضد موشک ژاپن
دولت ژاپن به منظور مقابله با عبور احتمالی موشک بردبلند کره شمالی شبکه دفاع ضد موشکی خود را به حالت آماده باش در آورده است.
روز جمعه، ۴ فروردین (۲۳ مارس) نائوکی تاناکا، وزیر دفاع ژاپن، اعلام کرد که به فرماندهان نظامی دستور داده است تا تجهیزات دفاع ضدموشکی را برای عملیات علیه تجاوز موشکی احتمالی علیه خاک این کشور به حالت آماده باش درآورند.
این دستور به خصوص شامل آماده باش شبکه ضدموشکی پاتریوت و ناوهای ایجیس می شود که ماموریت آنها حمل شبکه های موشکی ضد موشک است.
تصمیم به آماده باش شبکه دفاع موشکی ژاپن در واکنش به اطلاعیه کره شمالی صادر شده که اعلام کرده است بین روزهای ۱۲ تا ۱۶ ماه آوریل، حدود سه هفته دیگر، ماهواره ای را با استفاده از یک فروند موشک بردبلند در مدار زمین قرار خواهد داد.
شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه هایی، کره شمالی را از ادامه برخی فعالیت های اتمی و انجام آزمایش های موشکی منع کرده و اطلاعیه کره شمالی با واکنش تند ایالات متحده، کره جنوبی و ژاپن مواجه شد.
مقامات کره جنوبی پرتاب موشک بردبلند کره شمالی را بخشی از آزمایش های موشکی آن کشور با هدف های نظامی و به خصوص، برنامه ریزی برای حمل کلاهک اتمی توصیف کرده و نگرانی عمیق خود را نسبت به آن ابراز داشته اند.
موشک کره شمالی
همچنین، دولت فیلیپین از ایالات متحده خواسته است تا نحوه عبور موشک مورد نظر کره شمالی از فراز خاک این کشور را تحت نظر داشته باشد و گفته است که انتظار می رود بخش هایی از این موشک، پس از انجام ماموریت و انهدام در فضا، در خاک فیلیپین فرود آید.
به گفته کارشناسان، انتظار می رود موشک بردبلند کره شمالی در مسیر خود از فراز چند جزیره متعلق به کره جنوبی و آب های آزاد واقع بین دو جزیره متعلق به ژاپن عبور کند و سپس مسیر خود را به سوی جنوب ادامه دهد اما برخی از منابع ژاپنی، عبور موشک از فراز خاک ژاپن را محتمل دانسته اند.
مقامات کره شمالی تاکید کرده اند که موشک بردبلند حامل ماهواره از فراز هیچ کشوری عبور نمی کند و قطعات آن نیز به احتمال زیاد در آب های بین المللی فرو خواهد ریخت.
آزمایش قبلی
در سال ۲۰۰۹ نیز وزارت دفاع ژاپن دستور آماده باش شبکه دفاع ضد موشکی این کشور را به منظور مقابله با عبور یک فروند موشک آزمایشی کره شمالی از فراز آن کشور صادر کرد.
در آن زمان، موشک کره شمالی بدون حادثه و یا شلیک موشک های ضد موشک از فراز خاک ژاپن عبور کرد هرچند این اقدام به صدور قطعنامه جدیدی از سوی شورای امنیت و تشدید تحریم های بین المللی علیه کره شمالی منجر شد.
دفاع ضد موشکی
اگرچه دستور آماده باش شبکه دفاع ضد موشکی ژاپن صادر شده، اما به کارگیری این تجهیزات مستلزم صدور فرمان نخست وزیر آن کشور است.
حکومت کمونیستی کره شمالی، که نظامیان در آن از نفوذ قابل توجهی برخوردارند، از معدود کشورهای جهان است که به دلیل ادامه برنامه های هسته ای و موشکی با تحریم های بین المللی از جمله تحریم های مصوب شورای امنیت سازمان ملل مواجه است.
مشکلات مدیریتی و تحریم های خارجی باعث شده تا شرایط اقتصادی این کشور در سال های اخیر به شدت رو به وخامت گذارد و گفته می شود که بخش قابل توجهی از مردم این کشور با قحطی و گرسنگی دست به گریبان هستند.
ماه گذشته، دولت کره شمالی اعلام کرد که در نظر دارد به منظور اطمینان بخشیدن به جامعه جهانی، از بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی دعوت کند تا از تمامی تاسیسات و مراکز اتمی این کشور دیدن کنند.
تصمیم کره شمالی، که دو ماه پس از آغاز رهبری کیم جونگ اون، پسر کیم جونگ ایل، رهبر سابق آن کشور اعلام شد با استقبال جامعه جهانی و از جمله دولت آمریکا مواجه گردید.
مقامات آمریکایی گفتند که در واکنش به این تصمیم، کمک های غذایی خود به کره شمالی را از سر می گیرند.
قرار است به زودی رهبران شماری از کشورهای جهان، از آمریکا و ژاپن در اجلاس جهانی مبارزه با تروریسم هسته ای در سئول، کره جنوبی، شرکت کنند و انتظار می رود برنامه موشکی و اتمی کره شمالی نیز در حاشیه این اجلاس مورد بررسی قرار گیرد.
رئیس جمهوری ایران به این اجلاس دعوت نشده و چندی پیش، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی از دولت کره جنوبی به خاطر دعوت نکردن از این کشور برای شرکت در اجلاس سرات در سئول انتقاد کرد.




وکلای بیش از یازده هزار شهروند نیجریه امروز در لندن علیه شرکت نفتی شل اقامه دعوی می‌کنند.
سال پیش شرکت شل مسئولیت دو لکه بزرگ نفتی در دلتای نیجر در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ را پذیرفت.
نمایندگان جامعه محلی بودو گفته‌اند که برای دریافت خسارت کامل مربوط به آسیب‌های زیست محیطی وارده، مجبور شده‌اند تا علیه شرکت شل اقامه دعوی کنند.





وزارت بهداشت هند گفت از ابتدای ماه مارس سال جاری، دوازده نفر در این کشور جان خود را بر اثر آنفلوآنزای خوکی از دست داده‌اند.
نیمی از این افراد، از ایالت مهاراشترا در غرب هند بودند و در راجستان، آندراپرادش و کارناتاکا نیز افرادی به علت آنفلوآنزای خوکی جان سپرده‌اند.
نزدیک به ۱۳۰ نفر هم به ویروس این بیماری آلوده شده‌اند که بیشتر این افراد به بیمارستان ها منتقل شده‌اند.
ویروس این بیماری در سال ۲۰۰۹ نزدیک به ۴۵۰ نفر را در هند کشت.




روز جمعه، ۴ فروردین (۲۳ مارس)، گزارش شد که ماریا وان در هوون، مدیر اجرایی آژانس بین المللی انرژی گفته است که بعید است بحران اتمی ایران باعث اختلال در عرضه جهانی نفت شود و کشورهای مصرف کننده را وادار به استفاده از ذخایر استراتژیک نفت خود کند.
یکی از وظایف آژانس بین المللی انرژی تعیین و نظارت بر روش های مدیریت ذخایر نفتی کشورهای پیشرفته و مصرف کننده نفت در جهان است و مدیر اجرایی این نهاد به منظور شرکت در اجلاس عالی همکاری گاز آسیا به دهلی، پایتخت هند، سفر کرده است.
اصرار ایران بر نادیده گرفتن مصوبات شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد تعلیق بخشی از برنامه های هسته ای این کشور باعث تشدید تحریم های تجاری و مالی خارجی از جمله کاهش صادرات نفت خام و دشواری دردریافت عواید ارزی حاصله از صادرات شده است.




معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه ایران اظهارات وزیر امور خارجه یمن در مورد حمایت تسلیحاتی جمهوری اسلامی از شورشیان حوثی را رد کرده و در مقابل، "برخی طرف های خارجی" را عامل "آعتراض های مستمر" در یمن دانسته و از دولت یمن خواسته است تا "به جای فرافکنی، موضوع مطالبات مردم را مورد توجه قرار دهد."
دولت علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری سابق یمن نیز حکومت ایران را به حمایت تسلیحاتی و مالی از شورشیان اقلیت حوثی، که از شیعیان زیدی (پنج امامی) هستند متهم می کرد اما جمهوری اسلامی این اتهام را مردود می دانست.
علی عبدالله صالح پس از حدود یک سال تظاهرات اعتراضی که دهها کشته هم برجای گذاشت و کشور را به آستانه درگیری داخلی کشاند، براساس طرح مورد حمایت شورای همکاری خلیج فارس، ماه گذشته در پی انتخابات ریاست جمهوری رسما از سمت خود کناره گرفت و معاون او، که برنده انتخابات شده بود، به عنوان رئیس جمهوری دولت انتقالی زمام امور را در دست گرفت.
در تلاش برای حل بحران در سوریه، که آن هم حدود یک سال است ادامه داشته و به کشته شدن چند هزار تن از معترضان منجر شده، اتحادیه عرب طرحی حاوی کناره گیری بشار اسد و برگزاری انتخابات آزاد را ارائه داد اما دولت سوریه این راه حل را رد کرد در حالیکه مقامات ایران نیز از ادامه حکومت آقای اسد و اجرای "اصلاحات" مورد نظر او حمایت کرده اند.




رابرت بيلز
مقامهای آمریکایی می گویند، قرار است رابرت بیلز، سرباز آمریکایی مظنون به ارتکاب کشتار قندهار، به ۱۷ فقره قتل عمد متهم شود.
در گزارشهای قبلی، تعداد مقتولان ۱۶ نفر اعلام شده بود که نه نفر آنها کودک و سه نفر آنها زن بوده اند.
این کشتار به روابط آمریکا و افغانستان ضربه جدی زده است.
آقای بیلز ۳۸ ساله، اکنون در یکی زندان های ارتش آمریکا در ایالت کانزاس آمریکا نگهداری می شود و مقامات آمریکایی تعهد کرده اند که روند محاکمه این سرباز شفاف خواهد بود.
جان هنری براون، وکیل متهم گفته است که آقای بیلز وقایع آن شب را به خاطر نمی آورد و مقامهای آمریکایی شواهدی برای اثبات مجرمیت او در اختیار ندارند.
این سرباز، تنها فرد متهم به کشتار غیرنظامیان در قندهار است که در بازداشت بسر می برد.
با این حال، دولت افغانستان بارها تاکید کرده است که در این حادثه، بیشتر از یک سرباز آمریکایی دخیل بوده است.
حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان که اخیرا با بزرگان ولایت قندهار در کابل دیدن کرد، به بی بی سی گفته است که براساس شواهد و اظهارات شاهدان عینی، نسبت به اینکه این حمله از سوی تنها یک سرباز صورت گرفته باشد، تردید وجود دارد.
گزارشها حاکی از آن است که اجساد شماری از قربانیان این کشتار، در یک منزل به آتش کشیده شده بودند.




ويتنی هيوستون
طبق گزارش پزشک قانونی ویتنی هیوستون، خواننده مشهور آمریکایی به طور اتفاقی در آب خفه شده است اما مصرف مواد مخدر و بیماری قلبی نیز در مرگ او موثر بوده است.
جسد خانم هیوستون یک ماه قبل در وان حمام هتلی در لس آنجلس پیدا شد.
کرگ هاروی، سخنگوی پزشک قانونی، می گوید آزمایشها نشان می دهد که این خواننده آمریکایی به کوکائین اعتیاد داشته است. این نتایج، هفته ها پس از مرگ خانم هیوستون و آزمایش های متعدد اعلام شده است.
خانم هیوستون در اتاق هتل خود در شهر لس آنجلس، درست یک شب قبل از مراسم اهدای جوایز موسیقی امی، درگذشت.
پاتریسیا هیوستون خواهر شوهر او به خبرگزاری آسوسیتد پرس گفت: "ما از نتایج این آزمایشها بسیار ناراحتیم اما خوشحالیم که بالاخره علت مرگ مشخص شده."
پلیس بورلی هیلز لس آنجلس در بیانیه ای گفته است هیچ شواهدی از سوء قصد در مرگ خانم هیوستون وجود ندارد.
این ستاره آمریکایی در قبرستانی در ایالت نیوجرزی آمریکا به خاک سپرده شد و در مراسم خاکسپاری بسیاری او هنرپیشگان مشهور آمریکایی از جمله الیشا کیز، اپرا وینفری و ماریا کری هم شرکت کردند.




گروههای مخالف دولت سوریه می گویند حداقل ده شهروند سوری که قصد فرار به ترکیه را داشتند، بر اثرحمله به اتوبوسشان کشته شدند.
بنا به گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر سوریه، مستقر در لندن، چند زن و کودک در بین قربانیان این حمله هستند.
منابع گروههای مخالفت دولت سوریه می گویند که روز پنجشنبه ۶۰ نفر در سراسر این کشور کشته شده اند وچند سرباز هم در این درگیریها جان خود را از دست داده اند.
به گفته این منابع، قسمتی از شهر حما هم مورد "حمله شدید" تانکهای دولت سوریه قرار گرفته است. آنها می گویند در میدان اربعین این شهر، که مرکز گروههای مخالف است، درگیریهای شدیدی رخ داده است.
این درگیریها ادامه تنشها بین ارتش آزاد سوریه و نیروهای امنیتی در همین ناحیه است.
شورای انقلابی محل می گوید ۱۲ نفر در این تنشها کشته شده اند.
این شورا، شمال و شرق شهر حما را "میدان جنگ" خوانده اند و می گویند کشته شدگان در یک پارک محلی به خاک سپرده خواهند شد.
شاهدان می گویند چند ساختمان ویران و چند شهروند هم زخمی شده اند.
گزارشهای دیگر حاکی از آن است که تیراندازی شدیدی در سه ناحیه در سرمین در نزدیکی شهر ادلب رخ داده است.
سازمان دیدبان حقوق بشر سوریه می گوید، نیروهای دولت سوریه قصد دارند با بمباران و شلیک گلوله این شهر را نابود سازند.
به گزارش سازمان ملل متحد از آغاز درگیریها تا کنون، ۸ هزار نفر در سوریه جان خود را از دست داده اند.



خط لوله نفت کی ستون
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا حمایت دولتش را از طرح جنجالی احداث خط لوله انتقال نفت از کانادا اعلام کرده است.
تحلیلگران اعتقاد دارند افزایش قیمت بنزین در این سال انتخاباتی می تواند به موقعیت او در افکار عمومی آمریکا آسیب بزند.
در صورت احداث، خط لوله مشهور به "کی استون اکس-ال" میدانهای نفت- ماسه ای غرب کانادا را به پالایشگاه هایی در تگزاس متصل خواهد کرد.
اما بحثهای پیرامون تبعات بالقوه زیسیت محیطی این خط لوله، احداث آن را به موضوعی جنجالی تبدیل کرده است.
در ماه ژانویه سال جاری میلادی، کاخ سفید با این استدلال که این طرح به بررسی بیشتری نیاز دارد، تائید این پروژه ۷ میلیارد دلاری را به زمان دیگری موکول کرد.
اما یک ماه بعد، دولت آمریکا با آغاز عملیات احداث بخش جنوبی این خط لوله موافقت کرد.
آقای اوباما که روز پنجشنبه در شهر نفتی کوشینگ در ایالت اوکلاهما صحبت می کرد از تائید احداث بخش شمالی این خط لوله خبر داد و گفت: "در همین روزها، شرکتی به نام ترانس کانادا، برای احداث خط لوله جدیدی، برای انتقال نفت بیشتری از کوشینگ به پالایشگاه های مدرن ما در ساحل خلیج مکزیک، در خواست مجوز کرده است و من امروز به دولتم دستور دادم که با برداشتن موانع اداری و عبور از کاغذ بازی، این طرح را به یک اولویت تبدیل کنند."
عمده نگرانی های زیست محیطی درباره این خط لوله، به بخشی از مسیر آن مربوط می شود که قرار بود از فراز یک سفره آب زیر زمینی در ایالت نبراسکا عبور کند.
مقامهای دولتی آمریکا گفته اند که بعد از شناسایی مسیری جایگزین، احداث بخشهای باقی مانده این خط لوله را تائید خواهند کرد.
منتقدان جمهوری خواه آقای اوباما، او را متهم می کردند که با خوداری از تائید این پروژه، باعث ادامه اتکای این کشور بر واردات نفت از مناطق بی ثبات و مانع از اشتغال زایی در بخش نفت شده است.




آیت الله علی خامنه‌ای، بشار اسد، محمود احمدی نژاد
رهبران ایران، حکومت اسد را متحد استراتژیک خود تلقی کرده و می گویند کشورهای غربی به همراه برخی کشورهای منطقه درصدد حذف بشار اسد هستند
ایران خواهان حل و فصل بحران سوریه از طریق گفت و گو شده و نسبت به پرهیز از آنچه "اقدام مداخله‌جویانه" خوانده، تاکید کرده است.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در واکنش به بیانیه شورای امنیت سازمان ملل در باره بحران سوریه گفت: "جمهوری اسلامی ایران با طرحی که متضمن مطالبات ملت سوریه و اجرای روند اصلاحات اعلام شده از سوی بشار اسد باشد، همراهی می کند."
آقای مهمانپرست گفته است این طرح باید زمینه گفت و گوی ملی در سوریه را فراهم کند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد روز گذشته به اتفاق آرا در بیانیه ای غیر الزامی از طرح صلح کوفی عنان، نماینده ویژه این سازمان در سوریه حمایت کرد.
طرح صلح آقای عنان شامل پایان دادن به خشونت‌ها، دسترسی کمک های انساندوستانه و انتقال سیاسی قدرت است.
ناآرامی‌های سیاسی سوریه از ماه مارس سال پیش شروع شده و تا کنون ادامه دارد.
سازمان ملل می گوید تا کنون بیش از هشت هزار نفر در این خشونت ها کشته شده اند. هزاران نفر از مردم سوریه نیز خانه و کاشانه خود را ترک کرده‌اند.
ایران از زمان شروع اعتراض ها در سوریه، از دولت این کشور حمایت کرده و گفته است که تظاهرات ضد دولتی در سوریه شبیه اعتراضاتی نیست که در برخی کشورهای عربی منجر به سرنگونی روسای دولت ها شد.
آمریکا و گروه‌هایی از مخالفان دولت سوریه، ایران را به کمک به دست داشتن در سرکوب خشونت آمیز اعتراضات در سوریه متهم کرده‌اند، اگرچه مقام‌های دو کشور همواره این اتهام ها را رد کرده اند.
رهبران ایران، حکومت اسد را متحد استراتژیک خود تلقی کرده و می گویند کشورهای غربی به همراه برخی کشورهای منطقه درصدد حذف بشار اسد هستند.
علی اکبر ولایتی، مشاور آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران اخیرا به خبرنگاران گفت که هدف غربی ها، "ساقط کردن حکومت بشار اسد و سوریه است."
آقای ولایتی، در مورد فعالیت‌های کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل برای حل بحران سوریه گفت که "اقدامی که او در سوریه انجام می دهد، خارج از توطئه‌های سازمان ملل علیه سوریه نیست."
روابط ایران و سوریه پس از انقلاب ۱۳۵۷ گسترش یافته و دو کشور این همکاری ها را "استراتژیک" خوانده‌اند.
سوریه در مجامع بین المللی در بیشتر مقاطع از ایران حمایت کرده و در نهادها و مجامع بین المللی به نفع ایران رای داده است.
ایران نیز در مقابل به یاری سوریه شتافته و نفت خود را به بهای اندکی در اختیار سوریه قرار داده است.
سوریه تحت رهبری حافظ اسد، پدر رئیس جمهوری فعلی، در زمان جنگ ایران و عراق، تنها کشور عربی بود که تا پایان جنگ در کنار ایران ماند و از این کشور حمایت کرد.



احمود تومانی توره
گروهی از نظامیان شورشی در کشور آفریقایی مالی گفته اند که با برکناری رئیس جمهوری، قدرت را در دست گرفته اند.
روز پنجشنبه، ۳ فروردین (۲۲ مارس)، سخنگوی واحدهای شورشی ارتش کشور مالی در یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد که به منظور خاتمه دادن به بحران سیاسی کشور و به دلیل ناتوانی دولت در خاتمه دادن به شورش قبایل کوچنده شمال کشور، احمدو تومانی توره، رئیس جمهوری را از این سمت برکنار کرده اند.
ستوان آمادو کوناره، سخنگوی "کمیته اعاده دموکراسی و بازسازی کشور" که ظاهرا از رهبران واحدهای شورشی تشکیل یافته، در بیانیه ای که از تلویزیون مالی قرائت کرد گفت که این کمیته "تصمیم گرفته است با پایان دادن به رژیم بی کفایت احمدو تومانی توره، به مسئولیت ملی خود عمل کند."
او گفت که دولت نظامی "قول می دهد به محض اطمینان از اینکه وحدت و تمامیت ارضی مالی دیگر در معرض خطر قرار ندارد، قدرت را به رئیس جمهوری جدید که به گونه ای دموکراتیک انتخاب خواهد شد، تفویض کند."
در ساعات اولیه بامداد و پیش از اعلام سرنگونی دولت آقای توره، صدای تیراندازی های پراکنده ای در نقاط نزدیک به کاخ ریاست جمهوری در باماکو، پایتخت، به گوش می رسید.
مدت کوتاهی پس از آن، سروان آمادو سانوگو، به عنوان ریاست کمیته اعاده دموکراسی و بازسازی کشور، در یک سخنرانی کوتاه تلویزیونی گفت که به منظور حفظ امنیت شهروندان، "تا اطلاع ثانوی مقررات حکومت نظامی در کشور برقرار می شود."
اطلاع چندانی از سابقه و خصوصیات آمادو سانوگو در دست نیست و تنها گفته شده است که وی به عنوان مربی در یک آموزشگاه نظامی تدریس کرده است.
سروان ساناگو
به نظر می رسد که کودتای نظامی روز پنجشنبه توسط گروهی از افسران جزء ارتش به اجرا گذاشته شده که دولت آقای توره را مسئول ناکامی ارتش در سرکوب سریع شورش جدایی طلبان توارگ، از ایل های کوچنده بربر شمال مالی، می دانند.
به گفته آنان، کوتاهی رئیس جمهوری برکنار شده در تامین تسلیحات و سایر نیازهای واحدهای اعزامی به شمال باعث شد تا نظامیان در مقابله با جدایی‌طلبان با دشواری مواجه شوند.
طی هفته های اخیر، فرماندهان ارتش بارها از دولت خواسته بودند تا تسلیحات و تجهیزات لازم را برای مقابله با شورشیان توارگ، که از حمایت برخی دیگر از اقلیت های قومی منطقه برخودار هستند، در اختیار نظامیان قرار دهند.
کمیته اعاده دموکراسی و بازسازی کشور، که خود را مسئول اداره مالی اعلام کرده، دستور مسدود شدن تمامی مرزهای زمینی و هوایی کشور را صادر کرده اما مشخص نیست که آیا از امکانات و حمایت لازم برای به اجرا گذاشتن این دستور برخوردار است.
مالی دو برابر خاک فرانسه وسعت دارد و با هفت کشور آفریقایی هم مرز است.

واکنش بین المللی

به گفته منابع خبری، فرودگاه باماکو توسط ماموران پلیس بسته شده اما از نظامیان شورشی در این محل اثری دیده نمی شود.
نظامیان شورشی
به نظر نمی رسد که کودتای مالی تلفاتی داشته باشد اما منابع یکی از بیمارستان های پایتخت گفته اند که حدود بیست نفر که در اثر اصابت گلوله زخمی شده بودند، به این بیمارستان انتقال یافته اند و وضع تعدادی از آنان وخیم است.
هنوز از واکنش احمدو تومانی توره، رئیس جمهوری شصت و سه ساله مالی، گزارشی در دست نیست. برخی منابع دولتی و ارتشی گفته اند که نظامیان شورشی در ساعات شب گذشته وارد کاخ ریاست جمهوری شدند اما رئیس جمهوری و تعدادی از نزدیکان او پیشتر این محل را ترک کرده بودند.
به نقل از یکی از مقامات وزارت دفاع گزارش شده است که آقای توره، که دوره ریاست جمهوری او در ماه آوریل پایان خواهد یافت، در محل امنی به سر می‌برد اما در مورد محل او اطلاعی در دست نیست.
دولت فرانسه و اتحادیه اروپا در اعتراض به کودتای مالی اعلام کرده اند که همکاری خود با آن کشور را به حالت تعلیق درآورده اند.
وزارت خارجه آمریکا هم با صدور بیانیه ای، کودتای مالی را محکوم کرده و خواستار بازگشت حکومت قانون به این کشور شده است.
اتحادیه آفریقا نیز اقدام نظامیان شورشی را به شدت تقبیح کرده و گفته است که حرکت آنان "مشروعیت قانونی حکومت مالی را تضعیف می کند و به معنی حرکتی قهقرایی در این کشور است."
پایتخت مالی
سازمان همکاری های غرب آفریقا - اکواس - هم اقدام نظامیان شورشی را به شدت مورد انتقاد قرار داده و خواستار بازگشت حکومت قانونی مالی شده است.
مالی، که تا کسب استقلال در سال ۱۹۶۰ از مستعمرات فرانسه بود، سرزمینی محصور در خشکی در غرب آفریقاست که با کشورهای الجزیره، بورکینافاسو، ساحل عاج، سنگال، گینه، موریتانی و نیجر همسایه است و حدود یک میلیون و دویست هزار کیلومتر وسعت دارد.
جمعیت این کشور به بیش از چهارده میلیون نفر می رسد که حدود نود درصد آنان را مسلمانان تشکیل می دهند.
بخش عمده جمعیت مالی در نقاط جنوبی این کشور سکونت دارند اما مناطق شمال محل زندگی ایل های کوچنده ای است که معمولا با عبور از مرزهای سیاسی، بین کشورهای منطقه رفت و آمد دارند.
اگرچه مردم مالی پس از کسب استقلال برای چندین سال با دشواری های سیاسی و حکومت های خودکامه دست به گریبان بودند، اما از اوایل دهه ۱۹۹۰ و برگزاری انتخابات آزاد، مالی به عنوان کشوری برخوردار از ثبات سیاسی شناخته می‌شده است.





عملیات امروز ماموران پلیس آکسفورد، در پی تحقیقات درباره یک پرونده مربوط به سوءاستفاده جنسی از کودکان انجام شده است
پلیس بریتانیا، در جریان تحقیقات درباره یک پرونده مربوط به سواستفاده جنسی از کودکان، ۱۲ مرد را در شهر آکسفورد دستگیر کرد.
مقامات پلیس روز پنجشنبه ۲۲ مارس،۳ فروردین اعلام کرده است که افراد بازداشت شده بین ۲۱ تا ۳۷ سال سن دارند و بازداشت این افراد در ارتباط با تحقیقات پلیس درباره پرونده سواستفاده جنسی از ۲۴ دختر ۱۱ تا ۱۶ ساله بوده است.
این افراد متهم به قاچاق کودکان، تجاوز جنسی و واداشتن افراد زیر ۱۸ سال به روسپیگری هستند.
پلیس بر این باور است که این گروه فعالیت مجرمانه شان را طی یک دوره ۶ ساله انجام داده اند.
۱۲ مرد بازداشت شده همچنین درباره اتهام توزیع مواد مخدر و استفاده از آن برای تجاوز جنسی مورد سوال قرار گرفته اند.
راب میسون، کارآگاه پلیس در این باره به بی بی سی گفت: "ما بر این باوریم که یک گروه سازمان یافته تبهکار را که به تجارت و فروش دختران جوان برای استفاده جنسی اقدام می‌کرده را کشف کرده‌یم."
او همچنین گفت پلیس هویت تعدادی از مشتریان این باند را که از این کودکان استفاده می‌کرده‌اند شناسایی کرده‌است.
به گفته این افسر پلیس، بازداشت‌های امروز در دومین مرحله تحقیقات انجام شده است و این اقدام با هدف حفاظت از این دختران و ممانعت از ادامه اذیت و آزار آنها بوده است.
او گفت که محافظت کردن از قربانیان این پرونده چه از نظر سلامت جسمی و چه از نظر فاش نشدن هویت آنها اولویت اول پلیس است.
کریس شارپ، افسر پلیس آکسفورد گفت که معتقد است که اتفاق امروز برای ساکنان منطقه ناخوشایند بوده است.
او گفته است که افرادی که اطلاعاتی در رابطه با این تحقیق دارند و یا برای اطلاع از جزئیات بیشتری از این پرونده، می‌توانند با پلیس تماس بگیرند.



نوروز و معانی آن برای کردها

* حسام دست پیش استاد علوم سیاسی دانشگاه صلاح الدین اربیل در شمال عراق است
با نگاهی به آنچه در کردستان ترکیه، عراق و سوریه در ایام نوروز روی می دهد مرا واداشت تا به دنبال سوالی بگردم که مگر این نیست که نوروز را باید همچون تازه شدن سال بنگریم؟
مگر جز این است که نوروز بیشتر بیانگر بهار طبیعت و آغاز سالی دیگر است؟ یا آیا نوروز می تواند با توجه به شرایط جوامع معنایی متفاوت هم تولید کند یا بستری برای استنباط معنایی دیگر باشد؟
آنچه در رابطه با نوروز گفته می شود، داستان یا افسانه طغیان کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم ضحاک بود. پس فارغ از معنای بهار طبیعت می توان اینگونه استنباط کرد که نوروز می تواند حامل این معنا هم باشد که نیروی لازم را جهت طغیان علیه حاکم مستبد در خود مستتر کرده است.

به عبارت دیگر نوروز در بطن خود حامل گفتمان انقلابی است که انقلاب آن همگام با انقلاب در طبیعت آغاز می شود ( اگر بهار را انقلابی در برابر زمستان فرض کنیم). اما سوالی که فرض ما می تواند به همراه داشته باشد این است که آیا کاوه آهنگر برای آزادی به پا خاست یا رهایی؟

تفاوت معنی که در بیان آزادی و رهایی می توان عنوان کرد این است که آنچه در فلسفه آزادی مطرح است، اساسا تلاشی است برای آزادی فردی در جامعه ای با جغرافیایی تعریف شده که در آن رابطه فرد با حاکم مطرح است.
در حقیقت، آزادیخواهان تلاش می کنند که آزادی های سلب شده از طرف حاکم مستبد را بدست آورده و همواره در صدد هستند که آزادی از قید و بندهای حاکم مستبد را برای شهروندان به ارمغان بیاوردند.
اما در مقابل، مفهوم رهایی وجود دارد. اگر اندکی مارکسیستی به موضوع نگاه کنیم، آنچه در گفتمان مارکسیستی از آن به عنوان رهایی نام برده می شود در واقع گسستن زنجیرهای استثمار است که تنها به جامعه ای محدود نمی اندیشد، بلکه جهان وطن است. اما آنچه می تواند همین مفهوم را برساند این است که رهایی بیشتر رها شدن از اسارت است. اسارتی از جنس گسستن قید و بندهایی که فرد یا جامعه در آن گرفتار شده است.
تفاوتی که در رابطه با این دو مفهوم بیان شد در واقع زمینه ای بود برای ارتباط مستقیمی که با موضوع نوشته ما دارد. کردها و جنبش سیاسی آن که از آن به عنوان جنبش رهایی بخش یاد می شود، بنا را بر رهایی گذاشته و سعی دارند که از این طریق معنای لازم جهت به حرکت درآوردن مردم را جستجو کنند. البته باید اشاره کرد که این تنها کردها نیستند که از مبارزات آنها به عنوان جنبش رهایی بخش یاد می شود، بلکه به اغلب مبارزات سیاسی که عمدتا در دهه ۵۰ به بعد در کشورهای آسیایی و آفریقایی که از سلطه استعمار بریتانیا، فرانسه و غیره به ستوه آمده بودند، اطلاق می شد.
یکی دیگر از دلایلی که این جنبشها را رهایی بخش نامیدند به نقشی است که هویت در ساختار گفتمانی این جنبشها ایفا می کند. چرا که آنچه هویت به معنای قومی یا ملی آن جستجو می کند، رهایی از قید و بند هویت غالب است.
پس با این مقدمه به سراغ کردها برویم و نشانه ها یا معنایی که آنها از نوروز استنباط می کنند را بیابیم.
سرود نوروز در کردستان

اگر کسی با سرود یا شعر نوروز استاد "پیرمرد" که به سرود نوروز در کردستان تبدیل شده، آشنایی داشته باشد، متوجه خواهد شد که از همان مصرع دوم با مفاهیم انقلابی شروع می شود. این شعر در مصرع دوم از خون شهیدان سخن به میان می آورد و با تشبیهی که از طبیعت الهام می گیرد سعی می کند آن را برای کردها معنادار کند. در مصرع دوم از آتش مدد می گیرد که چنان نیرویی به جوانان بخشیده که مبارزه و مردن را همچون عشقی به جان می خرند. در مصرع بعدی به نقش زنان در مبارزه کردها اشاره می کند که از آن به عنوان نمونه‌‌های بی‌مانند یاد می کند و در آخر یادآور می شود که نباید برای شهیدانی که در راه وطن کشته شده اند گریست و نباید آنها را مرده فرض کرد، چرا که در دل مردم جای دارند.
در طول ایام نوروز این سرود را که زمانی با صدای حسن زیرک ضبط شده را می‌توان در کوچه پس کوچه های مناطق کردنشین شنید. اما در این میان نوروز امسال کردستان ترکیه شاید بهترین نمونه ای باشد از قدرت و توانایی نوروز در انسجام یا همبستگی که این جشن می تواند برای جامعه کرد به ارمغان بیاورد.
حال سوالی که می توان پرسید این است که پس بهار طبیعت کجای این سرود همه گیر نهفته است؟
همچنان که قبلا اشاره شد جنبش سیاسی کردها به جنبش رهایی بخش موسوم شده است. این رهایی بخشی بخصوص در کردستان ترکیه، عراق و سوریه بسیار هویدا و آشکار است. زیرا کردها و هویت غالب در این کشورها یعنی ترکها و عربها (در ترکیه و عراق) هیچ قرابت تمدنی و معنایی با هویت کردها و مخصوصا نوروز ندارند.
پس نوروز بطور طبیعی به کارناوالی تبدیل می شود که هدف برجسته کردن هویت مغلوب است و تلاشی است تا از معنای رهایی بخشی که نوروز و سرود آن تولید می کند، نهایت استفاده را بکنند. دیگر جشن‌ها که عمدتا جشن‌های مذهبی در آن کشورهاست، کردها و هویت‌های غالب تقریبا مشترک هستند، بطور طبیعی از این توانایی برخوردار نیست که به حرکت توده‌ها کمک کند. اما در نمونه نوروز این امکان کاملا وجود دارد و نمونه بارز آن را در کردستان ترکیه هر ساله مشاهده می‌‌کنیم.
نوروز و کردستان ترکیه
تضاد هویتی کردها و نقشی که نوروز در کردستان ترکیه داشته تنها مربوط به امروز نیست. از زمان خیزش پ.ک.ک به عنوان حزبی هویت مدار در کردستان ترکیه همیشه تلاش شده که از نوروز و معنای نمادینی که می تواند تولید کند در جهت به حرکت درآوردن کردها استفاده کنند. در این مسیر چندین نفر در سالهایی که مراسم نوروز در ترکیه ممنوع بود خود را در اولین روز نوروز به آتش کشیدند تا دولت ترکیه را ناچار کنند که مراسم نوروز را آزاد کند. در این کشمکش ترکها حتی تلاش کرده اند که افسانه کاوه آهنگر را هم به افسانه ای ترکی تبدیل کنند که به گفته آنها کاوه از کوههای آناتولی است.
به هر صورت نوروز در کردستان ترکیه معانی رهایی بخشی را جستجو می کند تا از این طریق قدرت هویت غالب را متوجه توانایی های جامعه مغلوب سازد.
کردستان عراق و نوروز
از طرف دیگر داستان نوروز و نقش آن در هویت کردی در عراق که زمانی به وسیله عربهای سنی اداره می شد دست کمی از ترکیه ندارد. هر چند که نزدیک به ۲۱ سال از تاسیس حکومت اقلیم کردستان عراق می گذرد، اما هنوز رهبران کرد و جامعه کرد از نوروز به عنوان سرمایه ای ملی نام می برند که آنها را از عراق سنی و شیعه جدا می کند.
از همان روزهای نخستین نوروز تمام وسایل ارتباط جمعی لحظه به لحظه به پخش سرود نوروز می پردازند. اما حال که کردستان قادر است که خود را به شیوه ای فدرال اداره کند، اختلاطی از مصرع اول و بقیه مصرعها را بیشتر مدنظر قرار می دهند. در مصرع اول پیر مرد یادآور می شود که نوروز جشنی کهن و از آن کردهاست.
در ایام نوروز تحلیلگران، هنرمندان و سیاستمداران در گفته‌های خود قبل از هر چیز به کردها یادآور می شوند که آنها دارای ریشه ای عمیق تمدنی هستند که یکی از نمادهای آن نوروز است. اما زمانی که نوبت به چالش آنها با حکومت مرکزی می رسد، مفاهیم انقلابی و رهایی بخشی آن با این عنوان که کردها از زمانهای گذشته مردمانی بوده اند که ظلم و ستم را قبول نکرده و همواره برای رهایی خود تلاش کرده‌اند، را برجسته می‌سازند.
از نقشی که نوروز در کردستان عراق ایفا می کند می توان به دو نقش عمده اشاره کرد: یکی با یادآوری پایگاه تمدنی نوروز می خواهند که پیامی مستقیم و غیر مستقیم را به طرف‌های مربوطه برسانند که ما به واسطه مبانی تمدنی کهنی که داریم ناچار نیستیم که در قالب و چارچوبی که شما می پسندید زندگی کنیم و از طرف دیگر از مفاهیم انقلابی جهت همبستگی جامعه کرد بهره می برند.
انکار شدگان و نوروز
طرف دیگر صاحبان نوروز کردهای سوریه هستند. شاید شرایط سوریه برای همگان آشکار باشد. یکی از طرفهای معادلات سوریه کردها هستند که برای چندین دهه حتی از حقوق شهروندی برخوردار نبوده اند. حال با شرایطی که آنها از لحاظ هویتی دارند، بطور طبیعی نوروز از میزان توانایی بالایی برخوردار خواهد بود که آنها را به حرکت درآورد.
به واسطه تضاد و تفاوت هویتی عمیقی که آنها با عربها دارند، تقریبا وضعیتی مشابه کردهای ترکیه دارند. پس نوروز هم برای آنها تنها عبارت نخواهد بود از دید و بازدید سال نو، بلکه فرصتی را فراهم خواهد کرد که به کارناوالی هویتی تبدیل شود تا بشار اسد را به روزهای آخر خود نزدیک کند. هر چند که اینگونه نیز شده، به شکلی که این روزها کردستان سوریه به میدانی اعتراضی تبدیل شده که نوروز هم به میزان شدت آن افزوده است.
کردستان ایران و نوروز
در آخر تنها کردستانی باقی می ماند که کردستان ایران است. کردستانی که از لحاظ تمدنی و جشن نوروز با هویت غالب تفاوت قابل ملاحظه ای ندارد. تنها تفاوتی که می توان پیدا کرد در معنایی است که نوروز برای کردها و هویت غالب دارد. هویت غالب، نوروز را بیشتر به نو شدن طبیعت گره می زند و در این رابطه سعی می کند که ماهیت فرهنگی آن را برجسته سازد و از این طریق هویت فرهنگی خود را از دیگر هویتهای دیگر منطقه برجسته سازد.
از لحاظ هویت سیاسی نوروز، وجهی از معنای این جشن برای بخشی از ایرانیان اهمیت دارد که اپوزیسیون جمهوری اسلامی هستند. در این رابطه آنها تلاش می کنند که مفهوم آزادی را از نوروز استنباط کرده و به مخاطبان خود بگویند که نظامی که ایران امروز را اداره می کند، نظامی ضحاک گونه است که آزادیهای شما را سلب کرده است. پس این وجهه از معنای نوروز مورد اهمیت قرار می گیرد با این استدلال که ایرانیان از زمان های گذشته هرگز قدرت حاکم ظالم را قبول نکرده اند.
در طرف دیگر کردها قرار دارند که خود را به عنوان هویت مغلوب قلمداد می کنند و با این استدلال که هیچ نشانه ای از هویت آنها در قالب سیاسی و فرهنگی در کشور دیده نمی شود، پس بطور طبیعی معنای مقاومت گونه از نوروز در مرکز توجه آنها قرار می گیرد. از نمونه های این نوع خوانش یا عملکرد را می توان از رفتار آنها یافت، زمانی که بواسطه کوهستانی بودن مناطق کردنشین سعی می کنند با برافروختن آتش در قله های کردستان، از شعله‌های آتش به مانند نمادهایی استفاده کنند که سیستم سیاسی را از هویت خود آگاه سازند. هر چند احزاب سیاسی و فعالان کرد سعی کرده اند که از نوروز در جهت حرکت توده ها استفاده کنند.
اما این تلاشها هنوز نتوانسته به همان میزان که در کردستان ترکیه موفق شده، جامه عمل به خود بگیرد. پس بیشتر حالتی نمادین به خود گرفته که تا به حال نتوانسته حرکت عمده جمعی را در پی داشته باشد. البته یکی از دلایل این امر را می توان در ابهام یا پیچیدگی که در هویت ایرانی و کردی وجود دارد، جستجو کرد.
آنچه در پایان می توان گفت این است که نوروز برای کردها تنها به معنای آغاز فصل جدید در طبیعت و سالی جدید نیست، بلکه در نوروز معنایی نهفته است که به شیوه ای نمادین و عملی کردها را در مبارزه هویتی خود همراهی کرده است.


سال پر تلاطم ۹۰ با انباشت موارد نقض متعدد حقوق شهروندان پایان یافت. سالی مملو از کاستی های اجتماعی برای مردم ایران.
زنجیره آسیب های اجتماعی که حکایت از فقدان مدیریتی آگاه و کارشناس در حوزه آسیبهای اجتماعی دارد تبدیل به غل و زنجیری شده که به سختی به دست و پای شهروندان پیچیده است.
سال ۹۰ در حالی سپری شد که کارشناسان اقتصادی شاخص فلاکت در ایران را ۲۸.۲ درصد اعلام نموده اند و جامعه ای با چنین نرخ فلاکت، گرفتار انواع آسیبهای اجتماعی می گردد که مهار آن دیگر غیر ممکن به نظر می رسد.
آمار و ارقام هریک از شاخه های معضلات اجتماعی از مدیریتی بغایت ناکارآمد و غیر مسئول حکایت دارد. آمار و ارقامی که می تواند هر ایرانی آگاهی را در جای خود میخکوب کند و از این همه غفلت دولتمردان، هر انسانی را متحیر سازد ، اما چه می توان کرد جز گفتن، نوشتن و دانستن.
وضعیت پرونده های قضایی در سال ۹۰
در آخرین روزهای اسفند، اسدالله جامی مدیر کل پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه خبر از وجود ۲۰ میلیون پرونده در دستگاه قضایی کشور می دهد که بیشترین جرایم مربوط به مواد مخدر، سرقت و طلاق اعلام شده است که برخی از کارشناسان علت اصلی این حجم عظیم پرونده های قضایی را مشکلات اقتصادی و فقر مردم ایران عنوان می کنند.
اسدالله جامی خبر از دو برابر شدن آمار پرونده های قضایی در مدت ۳ سال گذشته می دهد و اضافه می کند که قوه قضاییه در سال ۹۰، بیش از ۵۲ هزار پرونده ضرب و جرح را رسیدگی کرده است. البته پلیس هم مدعی است که بیشترین جرایم کشور مربوط به سرقت است.

پزشکی قانونی در آخرین روزهای سال ۹۰ اعلام کرد که روزانه ۱۰ معتاد در کشور به دلیل سوء مصرف مواد مخدر جان خود را از دست می دهند
همچنین مدیر کل پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه ۴۷درصد دستگیری ها را مربوط به سارقان سابقه دار و ۵۳ درصد آن را مربوط به سارقان فاقد سابقه عنوان کرده است. همینطور ۵۲ درصد از زندانیان را مجرمان و متهمان پرونده های مرتبط با مواد مخدر تشکیل می دهند وی در ادامه اضافه می کند که روزانه یک تن مواد مخدر در کشور کشف می شود.
پلیس مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی نیز از افزایش ۱۴۰درصدی کشفیات مواد مخدر شیشه در سال ۹۰ خبر می دهد و نیز تاکید می کند که ۷۰ درصد جامعه آماری زندانیان جز خانواده های فقیر و مسکین هستند.
از سوی دیگر پزشکی قانونی باز در آخرین روزهای سال ۹۰ اعلام کرد که روزانه ۱۰ معتاد در کشور به دلیل سوء مصرف مواد مخدر جان خود را از دست می دهند که سهم تهران در مرگ معتادان، روزانه ۳ معتاد است.
سید رضا نقیب السادات عضو هیات علمی دانشگاه علامه در همایش بزرگ پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، سن استفاده از مواد مخدر در ایران را ۱۳ سال اعلام کرده است.
زنان سرپرست خانوار
در حالی که حدود ۳۵درصد ازجمعیت زنان، سرپرستی خانواده خود را بر عهده دارند. یعنی بیش نیمی از زنان باید به تنهایی خانواده خود را سرپرستی کنند، علیرغم اینکه زنان سرپرست خانوار از نظر سواد، تحصیلات، سن، توانایی های فردی و مهارت های شغلی و اجتماعی، گروهی متنوع هستند، اما قانون مشخصی که حمایتهای لازم را از این زنان به عمل آورد، وجود ندارد.
در حالی که این زنان سرپرست خانوار با این تعداد قابل توجه نیازمند تسهیلات خاص به لحاظ شغل، مسکن و خدمات اجتماعی است که بتواند از پس افزایش روزانه نرخ بیکاری و تورم بر آید و بتواند زندگی توام با استقلال و شرافتمندانه ای داشته باشد. در حالی که در ایران نه قوانین خاص این زنان وجود دارد و نه نهادهای حمایتی.
بیمه زنان خانه دار
بیمه زنان خانه دار که هر از چندی در صدر اخبار قرار می گیرد و بدون آنکه منجر به نتیجه ای شود، به فراموشی سپرده می شود.
طیبه صفایی رئیس فراکسیون زنان مجلس طی گفتگویی با یکی از خبرگزاری ها اعلام کرد که تاکنون هیچ یک از تلاشهای ما در خصوص بیمه زنان خانه دار به نتیجه نرسیده است.
او گفت: "امروز می خواهیم پیشنهاد صندوق رفاه برای زنان خانه دار را طرح کنیم."
همسر آزاری
امید سلیمی نمین، معاون پیشگیری از آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی در خصوص همسر آزاری اعلام نمود که در سال ۹۰، ۲۱۵۰۰۰ تماس با خط اورژانس سازمان بهزیستی گرفته شده که از این میان، همسر آزاری با ۸۰۰۰ تماس و کودک آزاری با ۷۰۰۰ تماس بیشترین آمار تماس با خط اورژانس اجتماعی را به خود اختصاص داده است.
از این تعداد تماسها، ۱۰۲۳ مورد به خودکشی و بیش از ۲۰۰۰ مورد مربوط به فرار از منزل بوده است.
همینطور محمد رضا نورس، مدیر کل پزشکی قانونی خراسان جنوبی نیز اعلام کرده که در سال ۹۰، ۴۰۷ مورد همسر آزاری به پزشکی قانونی استان خراسان جنوبی ارجاع داده شده است که نسبت به مدت مشابه آن ۲درصد افزایش داشته است.
روسپی گری
در خصوص روسپی گری هیچ نهاد و ارگانی قادر به اعلام حتی رقم تخمینی در مورد تعداد زنان روسپی در ایران نیست. زیرا هر قدر جامعه با فقر بیشتر مواجه می شود، دامنه زنانی که مجبور به تن فروشی می شوند افزوده می شود.
اما آنچه کارشناسان متعدد بر روی آن تاکید دارند پایین آمدن سن روسپی گری در ایران است. چنانکه سعید مدنی، پژوهشگر اجتماعی در پی یک تحقیق گسترده در خصوص سن روسپی گری در ایران اعلام کرد که در سالهای گذشته سن روسپی گری بین سنین ۲۰ تا ۳۰ سال بود ولی این سن در سالهای اخیر حدود ۸ تا ۱۰ سال کاهش یافته است (یعنی سن روسپی گری به سن ۱۲ تا ۱۸ سال ) رسیده است. که از جمله دلایل آن می توان اعتیاد، بیکاری، فقر، افزایش طلاق و. .... عنوان کرد.
همینطور مرتضی طلایی، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران از افزایش زنان کارتن خواب که متوسط سنی آنها ۲۵ تا ۴۵ سال است، سخن به میان آورده است و اضافه کرده که زنان ۲درصد افراد کارتن خواب را تشکیل می دهند که این آمار رو به افزایش است.
فرار دختران
برای اولین بار در سال ۸۹ معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که سالانه ۶۰۰۰ دختر در ایران از خانه فرار می کنند که تنها از سال ۶۵ تا ۷۸ شیوع فرار دختران از خانه ۲۰ برابر شده است.
معاونت پرورشی آموزش و پرورش تاکید می کند که ۱۸ درصد از این دختران در روز اول و ۶۰ درصد از آنان در هفته اول بعد از فرار مورد تعرض جنسی قرار می گیرند.
محمد مهدیزاده، استاد جامعه شناسی در گفتگو با خبر گزاری ایسنا درمورد فرار دختران گفته است که سن فرار دختران در سال ۹۰ به ۱۴ سال کاهش یافته که فقر، بیکاری والدین، خشونت های خانگی، طلاق از مهمترین عوامل فرار دختران در ایران است.
وی همچنین اضافه کرده که هر ساله بین ۱۵ تا ۲۰ درصد به آمار قبلی اضافه می شود. همینطور ۳۶ درصد این دختران پس از بازگشت به خانه، از سوی اعضای خانواده خود مورد سو استفاده قرار می گیرند و برای بار دوم مجبور به ترک خانه می شوند.
کودکان کار و خیابان
در خیابانهای تهران روزی نیست که در محله خود با چند کودک کار و خیابان که تازه برای گرفتن اندکی پول به جمع کودکان کار و خیابان پیوسته اند، مواجه نشوید.
حتی کودکانی که آنقدر خردسال و کوچک اند که بدرستی قادر به حرف زدن نیستند ولی باید برای معاش خود فکری کنند. از فروش فال تا فروش آدامس و چسب زخم.
آنان اغلب کودکان بد سرپرستند و قانون و مجری قانون نیز اعتنایی به آنان ندارد. علیرغم اینکه چندین سال از تصویب آیین نامه ساماندهی کودکان کار می گذرد ولی این آیین نامه حداقلی نیز جامه عمل نپوشید.
البته این کودکان نیازمند قانون مشخص حمایتی هستند، نه آیین نامه. زیرا آیین نامه براحتی دستخوش تفکرات سلیقه ای می شود.
مصطفی آقاجانی، استاد مددکاری دانشگاه آزاد با انجام تحقیقی بر روی این کودکان اعلام کرد که ۲۰ درصد این کودکان معتاد هستند و ۴۰ درصد آنان در خانواده هایی زندگی می کنند که حداقل یکی از اعضای خانواده اعتیاد دارد.
۷۳ درصد آنان مبتلا به بیماری های چشمی هستند، ۶۱ در صد بیماری های تنفسی دارند. ۶۴ درصد مبتلا به بیماریهای قلبی هستند و ۸۲ درصد آنان دچار بیماری های پوستی اند.
کودک آزاری
امید سلیمی نمین، معاون پیشگیری از آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی، اعلام کرد که آمار کودک آزاری به حدی "وحشتناک" است که نمی
توان تصور کرد، سامانه اورژانس اجتماعی، روزانه بیش از ۲۰ مورد کودک آزاری را ثبت کرده است.
بهر ترتیب سال ۹۰ با ثبت ۷۰۰۰ کودک آزاری به پایان به خود می رسد. سالی که کودکان متعددی که نام، سرگذشت و تصاویر شکنجه شده شان در صدر خبرها قرار گرفت و فریاد اعتراض بسیاری را بلند کرد و در سکوت دولتمردان به کام مرگ فرو رفتند.
ازدواج کودکان
انجمن حمایت از حقوق کودکان در آخرین ماه سال ۹۰، خبر از ازدواج ۴۳ هزار کودک زیر ۱۵ سال داد.
فرشید یزدانی، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در یک مقایسه بین ازدواج کودکان در سال ۸۵ که معادل 3.2 درصد بوده و در سال ۸۹ به 4.9 افزایش یافته، با تاکید برافزایش ۴۵درصدی در خصوص ازدواج کودکان، اعلام می کند که آخرین خبرها از سال ۸۵ در این زمینه مبنی بر این است که ۲۵۰۰۰ کودک مطلقه در کشور وجود دارد که اغلب آنها پسرو بین سنین ۱۰ تا ۱۴ ساله هستند.
کوله بار مردم ایران در سال ۹۰، مملو از انبوه معضلات اجتماعی است که مهمترین عامل آن فقر اقتصادی مردم است که آنها را به ورطه انواع آسیبهای اجتماعی پرتاب کرده است، باتلاقی که بیرون آمدن از آن غیر ممکن می نماید.