۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

در مقابل زندان ها کفن بپوشیم

مادر فرزاد کمانگر، معلم زندانی در مصاحبه با روز:
فرزاد کمانگر، معلمی که از 4 سال پیش در زندان به سر می برد و حکم اعدام قطعی دارد، برای ابراز همبستگی با کارگران و در اعتراض به فشار بر معلمان، به اعتصاب غذایی دو روزه به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر و 12 اردیبهشت روز معلم، دست زده است. سلطنه رضائی، مادر فرزاد کمانگر در مصاحبه با روز، از وضعیت فرزندش وعلاقه او به شغل آموزگاری سخن گفته است. وی با بغض و گریه، روز معلم برا ه فرزند محکوم به اعدامش و معلمان تبریک گفته و پیشنهاد کرده است: " همه باهم مقابل زندان، دادگاه و دیگر نهاد های دولتی کفن بپوشیم و اعتصاب کنیم. حاضرم مقابل گلوله هایشان بایستم و کشته شوم. خون ما از خون دانشجویانی که در خیابانهای تهران کشته شدند رنگین تر نیست."
مصاحبه "روز" با سلطنه رضائی، مادر فرزاد کمانگر در پی می آید.

امروز روز معلم است و فرزاد کمانگر به عنوان یک معلم نمونه سالهاست که درزندان به سر می برد و با حکم اعدام. او در بیشتر نامه هایش بر نقش معلمان در جامعه تاکید دارد. به عنوان مادر فرزاد بگویید چه شد که او تصمیم گرفت معلم شود؟
فرزاد در شرایطی سخت درس خواند و معلم شد. پسرم با امید به آینده بهتر و آرزوهای بزرگ به دانش آموزانش درس می داد. او می خواست دانش آموزان را برای خدمت به جامعه و همنوعانشان پرورش بدهد. فرزاد 13 سال معلمی کرد. عشق او به آموزگاری چیزی بیش از وظیفه ای بود که هر معلم دیگر ممکن است در قبال دانش  آموزانش احساس کند. او برای بچه ها پدری می کرد. فرزاد بدون اینکه مرتکب جرمی شده باشد، بدون اینکه مدرکی علیه اش وجود داشته باشد دستگیر و به اعدام محکوم شده است. من مادر معلمی هستم که 13 سال پای تخته سیاه، گچ خورده و به فرزندان سرزمین مان درس انسانیت و نوعدوستی داده است. معلمی از نظر من و از نظر تمام دنیا نه تنها جرم نیست بلکه افتخار است. آموزش انسانیت به فرزندان جرم نیست.

آقای کمانگر چه جایگاهی میان مردم و دانش آموزانش داشت؟
فرزاد چه وقتی معلم بود و چه پیشتر از آن، میان مردم محبوب بود؛او خوش خلق و خوش رفتار بود. اخلاق و رفتار انسانی اش قابل ستایش بود. از روزی که پسرم را به زندان انداخته اند محبوبیت او در میان مردم افزایش یافته است. دانش آموزان فرزاد مرتبا سراغ معلمشان را می گیرند. آنها هنوز امیدوارند روزی معلمشان برگردد و به آنها درس بدهد. دانش آموزان شیفته منش انسانی فرزادند. پسرم حقوق معلمیش را قبل آنکه آن با مادر پیر خود قسمت کند، با دانش آموزانش قسمت می کرد. رفتار فرزاد با دانش آموزان طوری بود که وی را پدر دوم خود تلقی می دانستند.

فرزاد در نامه های خود، از دانش آموزی به نام میدیا سخن می گوید. چرا؟
عشق فرزندم به دانش آموزانش فوق العاده زیاد بود. روزی فرزاد داشت از روستای نزدیک روستای خودمان می گذشت که دانش آموزشی را دید که بیرون خانه شان نشسته و به دلیل فقر شدید خانواده اش چیزی برای خوردن پیدا نکرده و گرسنه بود.  پسرم با دیدن وضعیت اسفبار دانش آموزش، وعده غذایی را که برای ناهارش همراه داشت به آن دختر کوچک که اسمش میدیاست داد. میدیا هم صورت معلمش را بوسید و با خوشحالی به خانه برگشت. میدیا کمتر به مدرسه می آمد چون پدری خشن داشت. روزی میدیا سر کلاس درس حاضر نمی شود. وقتی فرزاد سراغش را می گیرد، همکلاسی هایش او را از خودسوزی و مرگ مادر میدیا مطلع می کنند. از آن روز، فرزاد برای میدیا هم پدر بود و هم معلم. به خاطر شرایط ویژه میدیا، فرزاد او را از همه دانش آموزانش بیشتر دوست داشت. این گونه بود که میدیا به بخش جدا ناشدنی از وجود فرزاد تبدیل شد. به خاطر همین مهربانی و رفتار انسانی فرزاد، دانش آموزانش به شدت به او علاقمندند و حتی بیشتر از من نگران سرنوشت معلمشان هستند.

با فرزاد ملاقات دارید؟
یک سال است که با فرزندم ملاقات حضوری نداشته ام. اما فرزاد از هرفرصتی در زندان استفاده می کند و تلفنی با من تماس می گیرد. وی در تمام این مدت به من روحیه داده است. او مریض است، با این حال مسئولان زندان حاضر نیستند وی را برای مداوا به خارج از زندان منتقل کنند. تنها چیزی که هنوز فرزاد و ما را سرپا نگه داشته، روحیه قوی و اراده پولادین فرزندم است.

آیا  برای برقراری دوباره ملاقات، شما یا وکیل فرزاد اقدام قانونی صورت داده اید؟
ما به دادگاه مراجعه کرده ایم اما بدون آنکه دلیلش را به ما اعلام کنند اجازه ملاقات نمی دهند.آقای خلیل بهرامیان، وکیل پرونده پسرم نیز تلاش زیادی کرد اما به نتیجه نرسید. برای مدت طولانی به بهانه گم شدن پرونده، اجازه دسترسی وکیل به پرونده را نیز ندادند.

فردا روز معلم است، شما چه پیامی برای فرزندتان و دیگر معلمان دارید؟
این روز را به فرزند در بندم و به همه معلمان تبریک می گویم. از تمام معلمان می خواهم از حقوق خودعقب نشینی نکنند و پیگیر خواسته های انسانی خود باشند. معلمی شغل مقدسی است. فرزاد تنها پسر من نیست، او فرزند یک ملت است. معلم تنها متعلق به خانواده اش نیست. معلم فرزند تمام ملت است.

از مردم و به ویژه از مادران برای بهبود وضعیت فرزاد و دیگر زندانیان چه انتظاری دارید؟
من با این تن مریضم، با این روح بیمار و زخم دیده ام از تمام مادرانی که فرزندانشان بازداشت، زندان و یا اعدام شده، تقاضا دارم همه باهم مقابل زندان، دادگاه و دیگر نهاد های دولتی کفن بپوشیم و اعتصاب کنیم. حاضرم مقابل گلوله هایشان بایستم و کشته شوم. خون ما از خون دانشجویانی که در خیابانهای تهران کشته شدند رنگین تر نیست. نمی دانم تا کی باید با چشمان پر از اشکم انتظار فرزندم را بکشم. می خواهم از تمام مسئولان بپرسم: آیا زندانی کردن و اعدام فرزندان این سرزمین، رافت اسلامی و پایبندی به اصول اسلام است؟ حاضرم برای اثبات بی گناهی پسر معلمم مقابل همان اسلحه ای قرار بگیرم که دانشجویان با گلوله آن کشته شدند. می خواهم که مادران داغدار به فرزندانشان افتخار کنند، همانگونه که من به فرزندم افتخار می کنم.

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ؛ سیستم آموزشی ناکارآمد با سرکوب معلمان توجیح نمی شود

آموزش و پرورش در اسناد حقوق بشر فعل و انفعالی تعریف شده است میان دو قطب سیال (آموزگار و فراگیر) که مسبوق به اصلی و متوجه شکوفایی همه جانبه ی شخصیت انسان است، این موضوع در ماده بیست و ششم اعلامیه چهانی حقوق بشر به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است‫.‬..

در این رابطه مسئله معلمان بعنوان یکی از قطب های آموزش و پرورش در تقویم داخلی ایران مورخ ۱۲ اردیبهشت که برگرفته از جان باختن دکتر خانعلی از فعالان صنفی معلمان در سال ۱۳۴۰ در مقابل مجلس و در حین اعتراض است نقش بسته است، با این توصیف در حالی این روز در ایران هر ساله گرامی داشته می شود که فضای ناسالم حاکم بر وزارت آموزش و پرورش، در مشکلات معیشتی معلمان، عدم امنیت شغلی و فشار بر قشر فرهیخته فرهنگیان روز به روز در جامعه نمود عینی تری می یابد.
وارد کردن مبانی فکری جریان قدرت با تعیین سرفصلهای مشخص و تخطی ناپذیر از کلاس های درس، ملزم کردن معلمان در استفاده از کتب درسی غیر کاربردی، زیرپاگذاشتن اصل سی ام قانون اساسی و دریافت پول از خانواده ها، افزایش روز به روز مدارس  غیر انتفاعی، بافت فرسوده ی مدارس و نبود امکانات کمک آموزشی، طرح یکسان سازی لباس و گزینش های استخدامی تنها بخش کوچکی از مشکلات و مواردی است که می تواند مصداق کم توجهی مسولان مربوطه در قبال نقص های ساختاری و اساسی در سیستم آموزشی کشور باشد. در کنار مشکلات آموزشی در حالی دولت از افزایش بی سابقه ی بودجه ی آموزش و پرورش سخن به میان می آورد که قریب به ۹۵ درصد آن صرف حقوق پرسنل می‌شود و در نتیجه، بودجه‌ای برای سایر خدمات و سرمایه‌گذاری‌ها نمی‌ماند. هم چنین افزايش حقوق اين قشر متناسب با نرخ تورم و واقعيات اقتصادي جامعه نیست و در همین راستا، چه بسا معلمانی که به مشاغل دوم وسوم و حتي  دور از شان و جايگاه معلمي برای تامین معاش روی می آورند.
در این میان معلمان حق التدریس شرایطی به مراتب بحرانی تر را می گذرانند. پس از سال ها سردرگمی و سختی وعده داده شد که از فروردین ماه سال جاری، ۲۴ هزار تن از ایشان به استخدام در خواهند آمد، وزیرآموزش و پرورش یادآور شد که این طرح برای تهران نیست و تنها برای شهرستان ها قابلیت اجرایی دارد و اینکه استخدام شوندگان فقط در مقطع ابتدایی می توانند به تدریس بپردازند. طرحی که مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران معتقد است تنها میزان رغبت و علاقه مندی به شغل و محیط را تا حد غیرقابل تصوری کاهش داده و سبب گرفتار شدن معلم به شرایط از خودبیگانگی خواهد شد.
این مجموعه باور دارد اینکه نظامی مقدار دستمزد مستخدمین خود اعم از معلمین را آن مقدار تعیین کند که به وسیله ی آن، تنها قادر باشند وسایل معاش خود را برای زنده ماندن فراهم آورند؛ تنها تنظیم و تثبیت قانونی حداقل دستمزد معنا می یابد. و در این میان مدرسه یا دبیرستان برای معلم و دبیر همانند معدن زغال سنگ یا خط تولید، به محل کار برای دریافت دستمزد تقلیل می یابد. در چنین شرایطی تنها رابطه ی مکانیکی بین شاگرد و معلم نمو می کند که بروز خشونت های فیزیکی و لفظی از پیامدهای آن به شمار می آید.
در چنین شرایطی بدیهی است که خواست های صنفی و اساسی معلمان، حسب اسناد و مقاوله نامه های حقوق بشری و قوانین داخلی، تنها از طریق تشکل های صنفی به دست می آید  با این همه معلمان ایران همواره از داشتن یک تشکل سراسری مستقل و پایدار محروم شده اند، حتی به دنبال نا آرامی های پس از انتخابات به شدت مسائل صنفی معلمان تحت الشعاع  فضای امنیتی و پلیسی کشور قرار گرفته است و هر گونه انتقاد یا اشاره ای به نا رسایی های موجود در وضعیت معلمان به شدت سرکوب می شود، برخورد تند و قهرآمیز با آخرین بیانیه ی کانون صنفی معلمان از ۱۲ تا ۱۸ اردی بهشت ماه، مبنی بر اعتصاب غذا در اعتراض به صدور احکام سنگین حبس و اعدام برای معلمان زندانی، که به بازداشت تنی چند از اعضای این کانون منجر شد؛ باید مصداق همین موضوع ارزیابی شود.
متاسفانه مسئولان مربوطه در وزارت آموزش و پرورش نه تنها برای مشکلات ساختاری و اساسی سیستم آموزشی اهمیت چندانی قایل نمی شوند که حتی بی توجه به جایگاه اندیشه ورز معلمان، بی تفاوتی در قبال سیاست سرکوب و ارعاب دستگاه امنیتی که دامان گیر معلمان نیز شده است پیشه کرده اند تاجایی که  فرزاد کمانگر و عبدالرضا قنبری، دو تن از معلمان دربند، از سوی دستگاه قضایی- امنیتی محکوم به اعدام شده اند. همینطور به گواه نهاد آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در محدوده ی زمانی ۱۲ اردیبهشت ماه سال گذشته تا کنون نیز دستکم دستگاه امنیتی در ۵۸ مورد اقدام به بازداشت معلمین نموده که ۸ مورد از این بازداشت ها در طی روزهای اخیر صورت گرفته، اکنون رسول بداقی، هاشم خواستار، فرزاد کمانگر،عبدالرضا قنبری، محمد داوری، عبدالله مومنی، ساسان بابایی، علی نجفی، محمد خانی، سعید جهان آرا، جلال نادری، علی اکبر باغانی ، حسن صالح زاده، سجاد خاکساری، محمود بهشتی لنگرودی، توفيق مرتضي پور،علی صادقی و علیرضا هاشمی معلمانی هستند که در زندان های مختلف ایران محبوس شده اند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ضمن گرامیداشت روز معلم در ایران، بازداشت گسترده فعالان صنفی معلم و صدور احکام سنگین حبس و اعدام برای این قشر فرهیخته را تاسف بار خوانده و آن را محکوم می کند و ضمن همبستگی با معلمان که از تاثیر گذارترین عوامل در توسعه ی انسانی به شمار می آیند خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوق صنفی آنان، آزادی معلمان دربند و توجه ویژه به وضعیت معلمان محکوم به اعدام است.


دبیرخانه ی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹

فراخوان برای ثبت مبارزات خانواده های جان باختگان

فراخوان برای ثبت مبارزات خانواده های جان باختگان، زندانیان، مفقود شدگان ، و سایر آسیب دیده گان سیاسی- عقیدتی؛ برای به رسمیت شناختن حقوق اولیه شهروندی خود و حق دانستن حقیقت در مورد علت و چگونگی و شناخت عوامل جنایات و حق خواستن پاسخ
ما برآنیم که بخشی از مبارزات مادران و خانواده های زندانیان، مفقود شدگان، جان بدر بردگان، تبعیدی ها و جان باختگان سیاسی- عقیدتی را برای به رسمیت شناختن حقوق شهروندی خود به عنوان قربانیان جنایت و آسیب دیده گان سیاسی- عقیدتی نشان دهیم
ما برآنیم که پیگیری و پایداری خانواده ها را برای دانستن حقیقت در مورد علت و چگونگی و شناخت عوامل جنایات به ثبت برسانیم. همچنین آسیب های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارده بر این خانواده ها را در طول سی و یک سال گذشته و حتی قبل تر یعنی از سال های پایانی حکومت پادشاهی یعنی زمانی که خانواده ها برای بیان درد مشترک خود در کنار هم قرار گرفتند و صدای اعتراض خود را در جلوی زندان ها ،در جلوی دادگستری، در رفتن به خاوران و سایر گورستانها، در برگزاری مراسم یادبود، در محل کار ،در دانشگاه، در رسانه ها و ... بلند کردند را گردآوری و در یک کتاب به چاپ برسانیم
بدین منظور از تمامی مردم آزاده ی ایران، مادران و خانواده های آسیب دیده، مادران خاوران و همچنین مادران داغدار و عزادار و حامیان آنها در سراسر دنیا می خواهیم که در این امر مهم ما را همراهی نمایند تا بتوانیم سهم کوچکی در نشان دادن پایداری خانواده ها داشته باشیم. ما اعتقاد عمیق داریم که پیگیری و پایداری و صدای اعتراض مادران و خانواده ها، نقش بسیار مهمی در آشکار شدن حقیقت داشته و دارد و همچنین در امر دادخواهی تأثیر شگرفی خواهد گذاشت
ما امیدواریم که بتوانیم بخش کوچکی از درد و رنج خانواده های جان باختگان و قربانیان سیاسی در طول سال های گذشته و بخصوص جریانات اخیر را به روی کاغذ بیاوریم، درد و رنجی که مادران و خانواده ها در طی این مدت تحمل کرده اند تا نگذارند خون های ریخته شده به هدر رود و به فراموشی سپرده شود. همچنین می خواهیم نشان دهیم که چقدر صدای اعتراض و دادخواهی آنها به اشکال مختلف برای به رسمیت شناختن حقوق شهروندی قربانیان سیاسی و حق دانستن حقیقت و خواست پاسخگویی از اهمیت والایی برخوردار بوده و تا چه میزان در جلوگیری از تکرار تاریخ تأثیرگذار بوده و خواهد بود
فراخوان برای ثبت مبارزات خانواده های جان باختگان، زندانیان، مفقود شدگان ، و سایر آسیب دیده گان سیاسی- عقیدتی؛ برای به رسمیت شناختن حقوق اولیه شهروندی خود و حق دانستن حقیقت در مورد علت و چگونگی و شناخت عوامل جنایات و حق خواستن پاسخ