۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

مهمترین خبرهای روز چهارشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

اخبار روز: 


ما آمده ایم اول ماه مه را جشن بگیریم. آمده ایم همچون کسانی که به وحدتِ هدف رسیده اند قدرت خود را جشن بگیریم. ما امروز قدرت خود را به سان مردمِ کارگر نشان می دهیم. ما همبستگی خود را با تمام مردم جهان اعلام می کنیم. ما بر حقوق خود در مورد امنیت اقتصادی، کارِ غایتمند، درمان و خدمات عمومیِ رایگان، برخورداری از اجتماع ایمن و سالم، آموزش عمومیِ رایگان و با کیفیت پیش از دوره ی کالج و پس از آن و بالاخره آزادی های مدنی تأکید می کنیم. امروز ما خود را متحد همه ی کسانی می دانیم که برای تضمین این حقوق به پا می خیزند، و اتحاد راستینی را با آنان پی می ریزیم که نظام نابرابری پرورِ حاکم را به مبارزه فرامی خواند.
ما آمده ایم رشد لجام گسیخته ی نابرابریِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را به باد انتقاد بگیریم. می خواهیم به دورانی که در آن مشتی نخبه ی سیاسی و اقتصادی به نام دموکراسی بر ما حکومت می کنند، پایان دهیم. می خواهیم به لگدمال شدن حقوق انسانی مان خاتمه دهیم. می خواهیم به فرار ثروتمندان از پرداخت مالیات پایان دهیم. می خواهیم به پایمال شدن حق مان برای سازمان یافتن پایان دهیم. می خواهیم به زندانی کردنِ رنگین پوستان خاتمه دهیم. می خواهیم به تمام جنگ ها و هرگونه نظامی کردنِ سیاست خارجی پایان دهیم. می خواهیم به عمر نظام سیاسیِ حاکم، که یک درصدی ها آن را خریده اند و با پول آن ها کار می کند، پایان دهیم. ما خواستار مشروعیت یابی، حقوق برابر، حقوق مدنی و به رسمیت شناسیِ حقوق شهروندی برای خانواده های کارگران مهاجر هستیم. ما می خواهیم شهروندی به این معنا باشد – و در واقع باید به این معنا باشد – که حکومت با همه ی مردم عادلانه برخورد کند و همه را برابر بداند.
به یاد آوریم که بیش از یک قرن است که با فرا رسیدنِ اول ماه مه و تقارن آن با جنب و جوشِ بهاری انسان های شریف به فکر انقلاب و درانداختنِ طرحی نو می افتند. قدرتمندان جهان می خواهند این رویاها را از ما بگیرند. هرگز نخواهند توانست. از همین روست که در اول ماه مه امسال، و در پی خیزش جهانیِ روزافزون مردم برای دستیابی به عدالت، جرأت می یابیم به سوی آینده ای پیش رویم که در آن مرزهایی که ما را از هم جدا می کنند بی معنا می شوند، به سوی تولد فرهنگِ به راستی دموکراتیکی که منابع اقتصادی را برای خیر و صلاح عمومی جامعه می خواهد، به سوی دنیایی که در آن ارزش و منزلت هیچ انسانی پایین تر از ارزش و منزلت انسان های دیگر نیست.
ما مردمان کارگر، اعم از سازمان یافته و پراکنده، شاغل و بیکار، کارکنِ بخش دولتی یا خصوصی، شناسنامه دار و بی شناسنامه، در اینجا و امروز بار دیگر همبستگی خود را با تمام مردم دنیا اعلام می کنیم. فقط با این همبستگی است که روحیه ی انقلابی در ما رشد می کند و ژرفا می یابد. ما آمده ایم که اعلام کنیم «جهانی دیگر نه تنها ممکن است بلکه در راه است». ما میدان التحریریم. میدان سانتگماییم. پورتا دِل سول ایم. ویسکانسین ایم. اوهایو ییم. نیویورک ایم. پورتو ریکو ایم. لُس آنجلس و آکلند و بسیاری شهرهای دیگر آمریکا و جهان ایم. ما ۹۹درصدیم! دوران ما فرا رسیده است.
بگذار آزادی فوران کند!

ائتلاف مشترک اول ماه مه،نمایندگان اتحادیه های کارگری، لافونته (La Fuente)، ائتلاف مهاجران نیویورک، جمع های خودسالارِ مهاجران جدید (NICE)، مرکز مهاجران (El Centro de Inmigrante)، انستیتوی ملی برای سیاست لاتین، مادرانِ درحال حرکت، جمعیت ملی حقوق دانان، کارگران مهاجر در جنبش تصرف وال استریت، گروه کارگران عدالت خواه، مهاجران اسپانیایی در جنبش تصرف وال استریت، آمریکای لاتینی های جنبش تصرف وال استریت، ائتلاف جمع های کارگران کشاورزی، ائتلاف آدلنته (Adelante Alliance)، اتحاد روزنامه نگاران (Jornaleros Unidos)، مرکز فرصت های شغلی برای کار در رستوران های نیویورک، کارگران خانگیِ متحد، ائتلاف رانندگان تاکسیِ نیویورک، اتحاد کارگران لباس شویی ها، Brandworkers International، جنبش کارگران مستقل، La Pena del Bronx، Centro Guatemalteco Tecun Uman، فوروم فیلیپینی ها


ترجمه ی کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری
۱۲ اردیبهشت ۱٣۹۱ (اول ماه مه ۲۰۱۲)
منبع :OccupyWallSt.org




گزارش تصويري : برگزاري با شكوه مراسم روز جهاني كارگر در سنندج

گزارش تصويري : برگزاري با شكوه مراسم روز جهاني كارگر در سنندج
امروزسه شنبه 12 ارديبهشت برابر با 1 مي 2012 مراسم روز جهاني كارگر با حضور صدها نفر از كارگران و فعالين كارگري و مردم سنندج در اين شهر برگزار شد.
به گزارش اشتراك اين مراسم همراه با استقبال پرشور كارگران ، فعالين كارگري و مردم آزديخواه و برابري طلب سنندج راس ساعت 6 در خيابان سيروس برگزار شد طبق اطلاعيه‌ي كه با امضاي کميته برگزاري مراسم اول مه سنندج قبلا در سايت اشتراك منتشر شده بود قرار بر اين بود كه مراسم راس ساعت ٦ عصر در خیابان فردوسی نبش ناصر خسرو برگزار شود اما به دليل حضور سنگين نيروهاي امنيتي مكان اين مراسم به خيابان سيروس انتقال يافت . شركت كنندگان در اين مراسم با در دست داشتن پلاكاردها و سر دادن شعارهاي به مناسبت اين روز از ابتداي خيابان سيروس به سمت چهار راه سيروس راهپيمائي كردند. نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي جمهوري اسلامي با سركوب و ايجاد فضاي رعب وحشت مانع از ادامه راهپيمائي شدند و مراسم بعد از نزديك به نيم ساعت چنانچه اشاره شد به دليل سركوب نيروهاي امنيتي به پايان رسيد.
عكسهاي از اين مراسم را در زير مشاهده ميكنيد

گالری تصاویر





زهرا باقری شاد (سارا شاد)

اخبار روز:


ابتدا با آنارشیست ها و سندیکالیست ها همراه شدم. از مرکز شهر استکهلم در انبوهی از جمعیتی که پرچم های سیاه و قرمز در دست داشتند و شعار می دادند. اینبار سوئدی های آرام و بی هیاهو را در یک تظاهرات شلوغ می دیدم درحالیکه دیگر آن مردم آرام و بی سر و صدا نبودند که در قطار و اتوبوس یک گوشه می نشینند و موبایل هایشان را به دست می گیرند و به صورت نگاه هم نمی کنند. اینبار در فاصله بسیار کم از یکدیگر راه می رفتند، با هم شعار می دادند و صدای راهپیمایی شان در خیابان های شهر طنین انداخته بود. بیشتر آنها جوان بودند. جوانانی که با شعار "هیچ انسانی غیرقانونی نیست" خواستار حمایت از پناهجویان بودند و با شعارهایی همچون "با درخواست مرخصی استعلاجی از حقوق کارگری خود برخوردار شوید" تلاش می کردند در مسیر اطلاع رسانی و افزایش آگاهی طبقاتی کارگران جامعه شان گام بردارند. تعداد کودکانی که روی شانه پدر نشسته یا در آغوش مادر آرام گرفته بودند کم نبود. حتی کودکان داخل کالسکه، انگار بخشی از جمعیت تظاهرکننده بودند تا از همین نخستین سال های کودکی در کنار دیگر اعضای جامعه خود بایستند و روز جهانی کارگر را گرامی بدارند. آن هم درست در شرایطی که سوئد توسط یک دولت بورژوایی اداره می شود.
با آنها در سایه آفتاب داغی که امروز بر شهر تابیدن گرفته بود تا منطقه توریستی شهر که به شهر قدیمی معروف است همراه شدم؛ تا کاخ شاه و جایی که گروهی از جوانان تا به آن رسیدند اینگونه شعار سر دادند: "ما کجا باید زندگی کنم؟" و با اشاره به کاخ ادامه دادند: "اینجا"...آنها با این شعار و این حرکت نمادین، اعتراض خود را به زندگی بورژوایی اعلام می کردند و از رویای تصرف کاخ توسط طبقه کارگر سخن می گفتند. از رویای روزی که اختلاف طبقاتی برچیده شود و همه افراد جامعه در کنار هم و در شرایط یکسان از امکانات رفاهی برخوردار شوند.
آنها با این شعار به اندیشه بهبود شرایط طبقه کارگر در کشورشان دامن می زدند و من به وضعیت طبقه کارگر در ایران فکر می کردم؛ کشوری که از آن آمده بودم و خوب می دانستم حالا کارگرانش در چه شرایط بحرانی قرار گرفته اند. و خوب می دانستم کارگران سرزمین من نه مثل سوئدی ها و نه مردم دیگر کشورها حتی از این حق برخوردار نیستند که در روز جهانی کارگر از تعطیلی رسمی بهره بگیرند و در مراسم گرامیداشت روز خودشان شرکت کنند. و خوب می دانستم از شعارهایی که در استکهلم می شنیدم تا واقعیت هایی که در تهران و دیگر شهرهای سرزمین من در جریان است چقدر فاصله می تواند باشد.
سندیکالیست ها آواز می خواندند، در دست کودکانشان بادکنک های قرمز بود و می خندیدند. روز جشن بود برایشان. طرفداران حزب چپ هم در گوشه دیگری از شهر تجمع کرده بودند تا آواز بخوانند و شادی کنند و به تماشای سخنرانی رییس جدید حزب چپ سوئد بایستند که با قدرت و به روشنی از دولت فعلی این کشور انتقاد کرد. یوناس شوستت، رهبر ۴۷ ساله حزب چپ سوئد با بررسی انتقادی سیاست های دولت در زمینه های اشتغال و افزایش بیکاری، کاهش رفاه همگانی، کاهش رفاه سالمندان، مدارس خصوصی، سیاست خارجی، قراردادهای نظامی و صدور اسلحه به عربستان، سیاست های پناهجویی، بیمه و بیکاری؛ عملکرد دولت فعلی سوئد را زیر سوال برد و تاکید کرد که این سیاست ها موجب افزایش شکاف طبقاتی در جامعه شده است. به گفته او سوئد درحال حاضر از بالاترین میزان ثروت ملی در دوره تاریخی خود برخوردار است درحالیکه شکاف طبقاتی در این کشور هم به بیشترین میزان خود رسیده است.
از حقوق نابرابر زنان و مردان در سوئد سخن گفت و تاکید کرد که شکاف حقوق بین زنان و مردان در این کشور هرگز تا این حد زیاد نبوده است. تظاهرات بزرگ سوسیال دمکرات ها نیز در گوشه دیگری از شهر در جریان بود که در آن رهبران اتحادیه کارگری سوئد و حزب سوسیال دمکرات به انتقاد از دولت بورژوا پرداختند. همزمان با این مراسم رهبر حزب سوسیال دموکرات در گوتنبرگ در حضور ۱۵ هزار نفر سخنرانی داشت و ضرورت توجه به ایجاد اشتغال و افزایش رفاه از مهمترین بخش های سخنرانی او بود.
نظر مهرداد درویش پور را درباره صحبت های یوناس شوستت پرسیدم و اینکه آیا او به قدرت گرفتن بلوک چپ (متشکل از حزب سوسیال دمکرات، حزب چپ و حزب سبز) در سوئد امیدوار است؟ درویش پور با مورد تایید قرار دادن حرف های رهبر جدید حزب چپ سوئد گفت: "سیاست های فعلی دولت سوئد، دولت رفاه را در این کشور قصابی کرده و باعث کاهش شدید امکانات رفاهی شده است. در این شرایط زنان والده تنها، مهاجران و جوانان بیشتر از هر گروه دیگری در معرض آسیب قرار دارند". و اظهار امیدواری کرد که بلوک چپ در انتخابات آتی پیروز شوند.

بحران اقتصادی و موضع تدافعی طبقه کارگر در ایران

در روز جهانی کارگر در استکهلم، احزاب و گروه های ایرانی را می دیدم که به جمعیت تظاهرکننده پیوسته و با نصب پلاکاردهایی حاوی عکس رهبران سندیکای شرکت واحد، خواستار آزادی کارگران زندانی در ایران بودند. کارگرانی که خوب می دانستم امکان آزادانه همبستگی در روز جهانی کارگر را ندارند و تنها برای احیای حقوق از دست رفته و حداقل خود تلاش می کنند و آن هم در شرایطی که صدایشان به دشواری به خارج از مرزهای کشور می رسد. کارگرانی که به گفته درویش پور در حال حاضر موضع تدافعی دارند و برای جلوگیری از وخیم تر شدن شرایطشان مبارزه می کنند:
"طبقه کارگر در ایران امروز برای کسب حقوق عقب مانده و از دست ندادن شغل مبارزه می کند درحالیکه طبقه کارگر و مزدبگیران در سوئد برای بهبود اوضاع خود درحال مبارزه هستند. فعالان جنبش کارگری از جمله رهبران سندیکای شرکت واحد در زندان هستند و مبارزه برای آزادی آنها به بخشی از فعالیت های جنبش کارگری در ایران تبدیل می شود درحالیکه در کشورهای دموکراتیک ما شاهد چنین روندی نیستیم و کارگران در اصل برای بهبود شرایط و خواسته های بیشتر تلاش می کنند".
از درویش پور خواستم دلیل این تفاوت را بیشتر توضیح بدهد؛ او گفت:
"جنبش کارگری در ایران از چند منظر آسیب پذیر شده است. نخست به دلیل سرکوبی این جنبش توسط حکومت، دوم به خاطر عدم حمایت جنبش سبز از جنبش کارگری و سوم به این دلیل که برخی از فعالان چپ گرا در جنبش کارگری نگاه ایدئولوژیکی به جنبش کارگری و مطالبات و تشکلات آن داشته اند و خواست های واقعی جنبش کارگری را با برداشت های انقلاب گرایانه ذهنی خود گره زده اند. از طرف دیگر میزان قدرت جنبش کارگری به میزان صنعتی بودن و رشد کمی و کیفی بودن طبقه کارگر هم بستگی دارد. طبقه کارگر در ایران در مقایسه با کشورهای صنعتی از میزان رشد کمتری برخوردار بوده. برای مثال تعداد کارگران صنعتی در ایران به نسبت کارگران کارگاه های کوچک و کارخانجات کمتر صنعتی بسیار کمتر است و همین مساله، تشکل یابی را در این طبقه دشوار می کند. همچنین طبقه کارگر در ایران از سنت متداول و آگاهی طبقاتی در خوری برخوردار نیست. همین عوامل شکل گیری اتحادیه های کارگری نیرومند در ایران را دشوار کرده و حتی پیشروان جنبش کارگری هم آنچنان که باید و شاید نتوانسته اند به افزایش آگاهی طبقاتی کارگران یاری رسانند. سطح تحصیلات و آموزش کارگران در ایران این طبقه پایین است و کارگران در ایران یکی از محروم ترین طبقات اجتماعی به شمار می روند. محرومیت نمی تواند اگاهی طبقاتی ایجاد کند و مجموعه این محدودیت ها مانع از شکل گیری تشکیلات بزرگ اتحادیه کارگری است. طبقه کارگری در ایران بیش از آنکه طبقه ای برای خود باشد طبقه ای در خود است. علاوه بر آن در شرایط بحران اقتصادی، تقاضاهای کارگری شکل تدافعی به خود می گیرند".
به مردمی که برای گرامیداشت روز کارگر به خیابان های استکهلم آمده اند نگاه می کنم و به تفاوت شرایط آنها با شرایط کارگران ایرانی در بحران اقتصادی فکر می کنم. از درویش پور می پرسم که آیا بحران اقتصادی می تواند به خودی خود در طبقه کارگر عکس العمل اعتراضی ایجاد کند. او جواب می دهد:
"در ایران اگر اتحادیه کارگری قوی هم وجود داشت بازهم در این شرایط بحران اقتصادی، فعالیت های جنبش کارگری به سمت موضع تدافعی پیش می رفت. بیکارسازی وسیع که ایجاد شده باعث می شود کارگران حتی در شرایط نامناسب اقتصادی هم به کار ادامه بدهند تا شغلشان را از دست ندهند. چنین نیست که بحران اقتصادی به صورت اتوماتیک به اعتراض منجر شود؛ به خصوص در ایران که جنبش کارگری با سرکوب هم مواجه است. از طرف دیگر علاوه بر سیاست های غلط اقتصادی دولت، تحریم های اقتصادی نیز بحران اقتصادی در ایران را افزایش داده و ایران از جمله کشورهایی است که در آن دولت و کارفرما بدهکار کارگر اند. این شرایط سخت و ناگوار طبقه کارگر را به شدت در موقعیت تدافعی قرار می دهد".
درحالی از جمعیت انبوه طرفداران حزب چپ سوئد جدا شدم و به سمت خیابان های خلوت تر قدم برداشتم که تصویر پرچم های سرخ و سیاه و بادکنک های معلق در هوا مقابل چشمم رژه می رفتند. روز جهانی کارگر در استکهلم از آنچه که تصور می کردم باشکوه تر بود و می توانست زمینه تحقق رویاهای بسیاری را برای طبقه کارگر در این کشور فراهم کند. رویاهایی که هنوز در گوش من و خیابان های شهر طنین انداز بودند. بچه ها دیگر از آغوش مادران بیرون آمده و در حوض پر از آب بازی می کردند؛ و باد، آفتاب را کنار می زد و پرچم های سرخ را به اهتزار درمی آورد.




گزارش تصویری - تظاهرات اول ماه مه در استانبول
عکس ها: سایت کمیته ی حمایت از شاهرخ زمانی

اخبار روز: 


 










اخبار روز: 

پاریس - جواد قاسم آبادی: امروز کارگران وزحمتکشان فرانسه با شکوه تر از هر سال در اعتراض به ساست های خانه خراب کن سرمایه داری جهانی، به تظاهرات خیابانی بی سابقه ای دست زدند.
بقرار تماس های تلفنی آنچنان از تظاهرات اول ماه مه امسال استقبال صورت گرفت که در ساعت هفده هنگامی که سر صف تظاهرات به میدان باستیل وارد شد و با کف مرتب حاضرین در میدان مورد استقبال قرار گرفت ، هنوز بخشی از تظاهر کنندگان حرکت به سمت باستیل را از میدان "دانفر روشرو" آغاز نکرده بودند!
این استقبال بی سابقه که بیش از سه صد هزار نفر را؛ تنها در پاریس!؛ در چند کیلومتر، به خیابان آورد، بی تردید در ارتباط با سیاست های ورشکستهء سرمایه داری جهانی و امید به تغییر مثبت در سراسر جهان می باشد.
ایرانیان "ضد سرمایه" و طرفدار "اصالت انسان" مقیم پاریس نیز در این تظاهرات در سه صف مستقل؛ "کمیتهء موقت برگزاری اول ماه مه در پاریس"، کمیتهء هماهنگی برگزاری مراسم اول ماه مه ایرانیان" و "جنبش سبز ایرانیان"؛ شرکت کردند و هر یک پرچم ها و شعارهای ویژهء خویش را حمل می کردند. آنچه در هر سه صف توجه عموم علاقمندان را جلب می کرد همانا تاکید بر شعارهای مشترک این دسته از هم میهنان "لغو فوری شکنجه و مجازات اعدام" و "آزادی بی چون و چرای زندانیان سیاسی و عقیدتی" بود!
تردیدی نیست که شرکت آزادانهء گرایشات مختلف ایرانان مقیم پاریس در این تظاهرات نشان دهندهء درک عمیق این دسته از ایرانیان از نقش ویژهء کارگران و دیگر فاقدان سرمایه، در رقم زدن آینده ای مثبت در سراسر ایران است.
زنده باد طبقهء کارگر محور اصلی استقرار آزادی، برابری و عدالت در آیندهء ایران

شیکاگو:
در روز اول ماه می امسال (۲۰۱۲) فعالین و همراهان با کمیته دفاع از مبارزات مردم-شیکاگو و انجمن سکولار دمکراسی-شیکاگو در تظاهرات چندهزار نفری که از طرف فعالان امریکائی جنبش کارگری و اشغال وال استریت در شیکاگو سازماندهی شده بود شرکت نموده با پخش بیانیه و حمل پلاکارت با افشاگری از شرایط ناعادلانه برای کارگران، محرومان و توده های مردم در ایران و سیاستهای سرکوبگرانه و ارتجاعی از طرف رژیم جمهوری اسلامی، خواسته های حق طلبانه جنبش آزادیخوهانه مردم ایران را در میان تظاهرکنندگن امریکائی مطرح نمودند.

* عکس مربوط به تظاهرات اول ماه مه در شیکاگو است.




اوباما، روز پنجشنبه، بمناسبت روز یادکرد از هولوکاست، گفت در این روز و در تمام روزهای دیگر ، باید بیش از آن که فقط فکر کنیم کاری هم بکنیم. باید بیاد داشته باشیم که » هرگز نه » نباید  فقط حرف باشد. ما بعنوان یک فرد باید  بیدار باشیم  در برابر  بی تفاوتی در قلبمان و خود را در وجود دیگر انسانها باز شناسیم.»
منظور رئیس جمهور آمریکا از این سخن چیست؟ اعتبار این حکم » هرگز نه «  همگانی است و همه را در بر می گیرد یا این که فقط محدود به تعقیب یهودیان  است؟ اگر » هرگز نه » حرفی پوچ نیست و اگر منظور این است که  این سخن حاصل تجربه های گذشته است ، یعنی پس از سال ۱۹۴۵ دیگر نباید کشتار یک خلق را بپذیریم و  مرتکب آن شویم، آنوقت جنگهای جنایتکارانه آمریکا را چگونه باید ببینیم؟
کشتن ۱،۴ میلیون عراقی کشتارخلقی نیست؟ برای کشتار ۵،۱ میلیون ویتنامی  که قربانی جنگ افروزان آمریکائی شدند  چه پاسخی داریم؟ آیا این ها خلق کشی نیست؟ دولت ویتنام در آوریل سال ۱۹۹۵ ارقام واقعی قربانیان جنگ ویتنام را منتشر ساخت. در اثر عملیات جنگی  ۲ میلیون افراد غیر نظامی در ویتنام شمالی و ۲ میلیون نفر در کره جنوبی قربانی شده اند. افزون بر این ۱،۱ میلیون سرباز نیز از پای در آمده اند، یعنی رویهم رفته ۵،۱ میلیون نفر ، طی یازده سال، از ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۴ کشته شده اند.
ولی دست آویزی که باید توجیه کننده این جنگ ها باشد دست آویزی دروغین بود، این یعنی جنایت. آنچه که به حمله خلیج ننکین شهرت یافته و این ادعا که ناوچه های اژدر افکن ویتنام شمالی به یک کشتی جنگی آمریکا حمله کرده اند، افسانه ای بود ساختگی و بهانه ای برای  جنگ ویتنام . در عراق نیز سلاح کشتار انبوه یافت نشد، گرچه قبل از جنگ با قاطعیت، سفت و سخت و بی برو برگرد، ادعا می شد  که عراق چنین سلاح هائی دارد تا این  دست آویزی باشد  برای یک جنگ پیشگیرانه و غیر قانونی و اشغال یک کشور دیگر.
این که پس از جنگ  جهانی دوم  آمریکا موجب مرگ چه تعداد انسان شده است مورد پژوهش قرار گرفته است. از بعد از جنگ جهانی دوم تا کنون، آمریکا ۳۷ جنگ  برپا کرده یا عامل ایجاد آن بوده است. طبق این پژوهش نظامیان آمریکا مسئول مرگ ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر در جنگ های کره، ویتنام، افغانستان، و دو جنگ در عراق بوده اند. تلفات جنگ کره در برگیرنده سربازان چینی نیز هست، رویهم رفته ۴ میلیون نفر از مردم کشورهای شرکت کننده در جنگ و نیز جنگ ویتنام و همچنین جنگ های لائوس و کامبوج  کشته شده اند.
هواپیماهای B- 52  آمریکا  از ۱۹۶۵ تا ۱۵ اوت ۱۹۷۳  دو میلیون و هفتصد و پنجاه و شش هزار و نهصد و چهل ویک تن بمب فروریخته اند، بمب هائی که این هواپیما ها فقط در سال ۱۹۷۳ فروریختند دوبرابر  بمب هائی بود که آمریکا درسراسر جنگ جهانی دوم بر ژاپن فروریخت.  این بمباران های محرمانه کامبوج سبب  ویرانی شدید روستاها و شهرها گشت  و  مردم را مجبور   به ترک خانه و زندگی  خود کرد  و موجب  پیدایش سیل عظیمی از پناهجویان گشت. این بی ثباتی اوضاع  بود که سبب رشد خمر سرخ گشت که   حزبی کوچک تحت رهبری پل پت بود. آمریکا نه تنها مسئول تلفات ناشی از  بمباران ها ست بلکه مسئول کشتار دو میلیون و نیم قربانیان خمر سرخ  نیز  هست.
جامعه آمریکا و همچنین جامعه جهانی آگاه از این ارقام نیست و اطلاعاتش از قربانیان جنگهائی که به نیابت از سوی  آمریکا رخ داده، و حکومت هائی که بدستور واشنگتن ساقط  شده اند، از این هم کمتر است. در این جنگها بین ۹ تا ۱۴ میلیون نفر کشته شده اند، در آنگولا، جمهوری دموکراتیک کنگو( زائیر) ، تیمور شرقی، گواتمالا، شیلی، پاناما، بولیوی، کوبا، السالوادور، جمهوری دومنیکن، گرانادا، هندوراس،آرژانتین، اندونزی، پاکستان، چد، یمن و سودان. در واقع هر گوشه زمین میدان تاخت و تاز   نظامی آمریکا بوده است.
فقط برای یاد آوری، جنگ عراق با ایران که به نیابت از سوی آمریکا رخ داد و از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ طول کشید، به قیمت جان  دست کم یک میلیون نفر از مردم دو کشور تمام شد. غرب صدام حسین را مسلح کرد تا علیه ایران » دشمن آمریکا » بجنگد. به او حتی مواد شیمیائی و گاز دادند که او  آن را علیه کردها نیز  بکار برد .( ۱)
این پژوهش نشان می دهد که آمریکا با این جنگها و چالش ها در سراسر جهان، به احتمال  بسیار قوی مسئول مرگ   ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر است. البته پر واضح است که در این باره سخنی گفته نمی شود  و صد البته گزارشی هم منتشر نمی شود، چون از قرار معلوم، آمریکا هم خودش خوبست و هم  نیتش پاک است !
این پژوهش    Deaths In Other Nations Since WW II Due To Us Interventions» در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. در این  پژوهش از  جدیدترین ارقام    سخنی به میان نیامده  است، مثلا  پنجاه هزار نفرافراد غیر نظامی که  در نتیجه » اقدامات انساندوستانه«  برای  » حفاظت از مردم غیر نظامی » در لیبی  کشته شدند. از انسان هائی که هر روزه در افغانستان کشته  می شوند یا  در اثر حملات هواپیماهای بی سرنشین  در یمن و پاکستان از پای در می آیند.
ما امروز شاهد آن هستیم که جنگی تازه علیه سوریه و ایران تدارک دیده می شود. بازهم باید «رژیمی تغییر کند»  و باز بازار  دروغ  پراکنی  گرم شده است، ایران مشغول ساختن بمب اتمی است  و قصد دارد اسرائیل را از  نقشه جغرافی  محو کند. به همین دلیل ناتو باید در سوریه دخالت نظامی کند و به همین دلیل حمله تاسیسات اتمی ایران حتما واجب است، اگر دیپلماسی » شکست بخورد».
 اگر اوباما واقعا راست می گوید ، وقتی که می گوید » دیگر هرگز » نباید سخنی خالی از معنی باشد، اگر » دل ما نباید نسبت به همنوعان ما بی تفاوت » بماند  و اگر خلق کشی ، علیه هیچ خلقی ، دیگر نباید تکرار شود، آنوقت او باید از خود شروع کند و دیگر در پی ساقط کردن دولتی دیگر نباشد. آنوقت باید مانع از آن گردد که لابی جنگ افروز در خاک خودش و دولت  اسرائیل به ایران حمله کنند. زیرا یک نکته روشن است. جنگ با ایران تبدیل به چنان چالشی خواهد شد که آنچه تا کنون رخ داده  در برابرش هیچ  خواهد بود.




پیاده و تنظیم از احمد مزارعی و مجله هفته
سوال: آقای زرافشان، زمنجنیق فلک سنگ فتنه میبارد، ما هر روز شاهد کوبیده شدن طبل جنگ و فلاکت بیشتر برای مردم ایران هستیم، بعنوان اولین پرسش:
بنظر شما هدف آمریکا ازپس این تهدیدها و تحریمها بر علیه ایران چیست؟
جواب: خب ، مطلب روشن است، اما پیش از پرداختن به موضوع، من در اینجا، منظورم، ایران و ملت ایران است و کاری به کار رژیم سیاسی حاکم ندارم، بر اساس آنچه در این میان بر سر مردم ایران میاید، زیر بنای اقتصادی و ثروتهای این مردم و آینده آنها، بر این اساس این مسائل مطرح میکنم و کاری بکار رژیم سیاسی حاکم ندارم، سرزمینی وجود داردبا هزاران سال تاریخ و مردمی که با تاریخ هزاران ساله متمادی زندگی کرده اند، سنگها خورده و سنگرها شکسته اند و نظامی وجود دارد که سی سال است بر ایران حاکم است، روزگاری آمده، حاکم شده و روزگاری هم خواهد رفت، بنابراین اگر کسانی که نتوانند، این دو را ازیکدیگر تشخیص دهند و نتوانند بفهمند در صورت بروز چنین جنگی، چه بر سر ایران، چه بر سر مردم ایران و زیر بنای اقتصادی و اجتماعی این کشور می آید، صلاحیت اظهار نظر در این باره را ندارد، اما اگر میدانند، و  می فهمند که این جنگ برای ایران، برای مردم ایران، یعنی چه، از این هم آگاهند، اما بروی خودشان نمیاورند، مردم فروشند، خیانتکارانی هستند که برای دستمالی قیصریه ای را به آتش میکشند، سیاست قدرتهای امپریالیستی به ویرانی  کشیدن کشورهای نفتی است، بخصوص تاکید می کنم کشورهای نفتی که ثروتی دارند و این ثروت شدیدا مورد نیاز قدرت های امپریالیستی است، سیاست این قدرتها به ویراتی کشیدن کشورهای نفتی است، تا هنگامی که چنین جنگهائی به پایان برسد، هم تا چند دهه جامعه ویران شده ناگذیر  باشد برای ابتدائی ترین نیازهای خودش را، که درون این کشورها تماما منابع طبیعی است و در مورد کشورهای نفتی همین نفت و درآمد حاصله از آن را، از روی اجبار، ناگذیر باشد، در معرض غارت همین قدرت های امپریالیستی قرار دهد.
بنابراین من به موضوع از این دریچه نگاه میکنم که چنین جنگی برای ایران، برای سرزمین و مردم ایران، که امپریالیست ها، در آستین دارند، چنین اهدافی را دنبال می کنند، تاکید می کنم روی قدرت های امپریالیستی، اگر فرصتی بود با هر کسی که در این زمینه حرفی داشته باشد، بحث خواهم کرد.
اما قدرت های امپریالیستی هم با تغییر و بردن حسن و حسین این کشورها که ثروت نفتی دارند، کاری ندارند، به عراق نگاه کنید، عراق را له کرده اند، نه آب، نه برق، نه ارتباطات، نه خدمات شهری، نه پالایشگاه، نه نیروگاه، نه خط انتقال نیرو، نه هیچی در عراق نیست، کسانی رفته اند، ما اینجا تنگ گوشمان است و در جریان آن هستیم و میدانیم که تا ۵۰ سال دیگر عراق مجبور است آن ته مانده ای که از درآمد نفتی خود، بعد از خوردن ها و بردن ها میماند، بدهد، برای اینکه برگردد به وضعیت ده سال پیش، این است قضیه، تحول اجتماعی، اینرا امروز هر بچه ای میداند، من نمیدانم؟
این تبلیغات بچه گانه که آمریکائی ها و پادو های ایرانیشان میکنند را از کجا میگیرند، فکر میکنند با چه کسانی طرفند درون ایران، تحول اجتماعی اصلی در اینجاست، هر پدیده ای تحول اصلی و درستش تحت تاثیر نیروهائی است که از درونش میجوشد و حرکت می کند، در هر جامعه ای تحول باید بدست مردم همان جامعه ودر سایه رشد و پیشرفت آن جامعه و نیروهای آن جامعه تحقق پیدا کند و از بیرون و با ویران کردن آن جامعه هیچ چیز ساخته نمیشود، بخصوص در مورد تحول اجتماعی.
جنگ ویرانی با خود میاورد و ویرانی، پسرفت و عقب ماندگی بدنبال خودش دارد، جنگ قهقرا به بار میاورد، بنابرین یاوه هائی که از ناحیه آمریکائیها و متحدین آنها در اروپای غربی و نوکران وطنی آنها عنوان میشود، ذره ای ارزش تجزیه و تحلیل دقیق، درست و خردمندانه را ندارد و صرفا سرپوشی است بر تجاوز و جنایت. اروپای غربی که از خودش نه اراده و استقلالی دارد و نه استراتژی و برنامه مستقل و مشخص، حتی برای حفظ امنیت خودش هم دیگر سال هاست مستقلا عمل نمیکندو آن را به آمریکائی ها واگزار کرده است در شرایط فعلی، جامعه جهانی یعنی سفیر آمریکا و چهارتا سفیر کشور های اروپائی که کورکورانه از وی تبعیت میکنند، شورای امنیت هم یعنی اطاق جنگ آقایان که در آنجا نشسته و خطوط کلی برنامه های تجاوزات نظامیشان را هم آهنگ میکنند و حقوق بشر هم یعنی پوششی برای تجاوز به کشور های دیگر و لگدمالی کردن ابتدائی ترین هنجار های حقوق بین الملل که از آن سو استفاده میکنند.
همه بیادداریم که جورج بوش یاوه هائی را میخواست زیر نام جنگ پیشگیرانه به کرسی بنشاند، که همه هنجارهای حقوق بین الملل را که محصول یکصدسال مبارزه انسان ها بود، از میان میبرد، اوباما و وزیر خارجه اش همین کار را با پیش کشیدن شعارهای توخالی تر و یاوه تری مثل حمایت بشردوستانه و امثال آن انجام میدهند. اما بقول صاحبنظری که گفته بود، آنچه بوش با هیاهو و جنجال و شعار های جنگ طلبانه پیش میبرد، اوباما جنجال نمی کند، هیاهو براه نمی اندازد، مدال صلح هم دریافت داشته، ولی دقیقا همان برنامه ها را بشکل دیگری دارد ادامه میدهد، در هر صورت این خلاصه و چکیده دلایل مخالفت ما نیز با جنگ از این منظر است. اما بنظر من ضمن اینکه جواب سئوال بدرازا کشید، بگمان من، باید با دو محور و دو قالب این موضوع را بررسی کردو یکی موضعگیری ما در قبال این جنگ، دلایل مخالفت ما با این جنگ تحت هر شرایطی و باید با هر چه نیرو در توان داریم با آن و احتمال بروزش مقابله کنیم و دیگری بررسی اینکه، آیا چنین جنگی شدنی است، آیا آمریکائی ها و متحدین آنها امکان راه انداختن چنین جنگی و پیروز شدن در آن را دارند؟
من در این زمینه هم نظر دارم و شخصا گمان میکنم که تبلیغات و تهدیدات آنها بیشتر رجزخوانی است. ما ایرانیها، خود ملت شاهنامه و شاهنامه خوان هستیم که زمین را به آسمان و آسمان را به زمین می دوزیم و هفت طبقه زمین و آسمان را گردو خاک کرده به هوا میفرستیم و از این صحبتها، من گمان نمی کنم که این رجزخوانی ها بخرج مردم ایران برود، نه اینکه آمریکا و غرب در شرایط فعلی و بنا به دلایلی که اگر فرصت بود خدمتتان عرض خواهم کرد، توان اینکار را ندارندکه در منطقه بر علیه ایران دست به جنگ بزنند.
سوال: آقای زرافشان، ممنون از توضیح جامعتان که در واقع و پیشاپیش به برخی از سئوالاتی که در ذهن داشتم و قصد طرح آنرا با شما داشتم پاسخ دادید و تاکید موکدی که روی نقش مردم داشتید، یکی از سئوالهای بنده هم اینست که در این مناقشات سیاسی که میان آمریکا و متحدانش با جمهوری اسلامی، درمیان است، هر دو طرف میکوشند، در واقع مردم رادر این میان قربانی کنند، پرسش من این است که چگونه میتوان این طرف سوم، یا جبهه سوم و یا هر اسم دیگری که میشود رویش گذاشت، آنچنان چنان نیرومندش کرد تا بتواند در حل بحران و نجات کشور نقش آفرین باشد؟
جواب:بخشی که وظیفه ماست و اتفاقا هم فقط تنها وظیفه ماست، اگر در زمینه تحولات اجتماعی چیزی به گردن ما باشد، که هست وتحولاتی که باید صورت بگیرد، که باید بگیرد، این وظیفه هیچکس بجز مردم این مملکت نیست، اینرا در صحبت دیگری که با شما داشتم خدمتتان عرض کردم و این دین ما به تاریخ خودمان است، دینی که که تاکنون معوق مانده و بجز ما کس دیگری مسئول پرداختن این دین نیست، بله پرداخت این دین در شناسنامه ما بوده و بگردن ما هم هست، نه دیگران، نه آمریکائیها، و تا آنجائیکه به نیروهای اجتماعی مربوط میشود، تقویت این طرف سوم، بلی، این طرف سوم است که باید صورت حساب نهائی را پرداخت کند.
امروزه کوشش زیادی بکار برده میشود تا هر نوع بحث و تحلیلی را بیندازند در یکی از این دو قالب، یا قالبی که دستگاه قدرت در جمهوری اسلامی آن را مطرح میکند، یا قالبی که غرب از طریق تبلیغات سرسام آورش آن را مطرح می نماید، اما دراین میان طرف سومی، یعنی مردمی وجود دارند که حساب نهائی را آنان پرداخت میکنند این طرف سوم غیر از آنانی است که در تهران، واشنگتن و تل آویو نشسته اند، بله ما باید این جبهه سوم را فعال کنیم، اما سوای نیروهای اجتماعی و ذهنی، من میخواهم عرض کنم که اگر چنان اتفاقی بیفتد، ایران عراق نیست، ایران لیبی، افغانستان، اکراین و گرجستان نیست، ایران تجربه تاریخی ۲۸ مرداد و تحولات قبل و بعد آنهم در حافظه تاریخیش وجود دارد، از طرفی تحولات اجتماعی، جنگ و عینیت زندگی، آن تجربه ای را ممکن است در عرصه ذهنیت در یکسال بدست آید، در هنگام تحولات در یکروز میتوان به بسیاری تجربیات دست یافت و مسائل جامعه را حل و فصل کرد، در جریان تحولات اجتماعی جامعه به بسیاری از تابوها داغ باطل میزند و سریعا راه خودش را پیدامیکند. اما من عرض کردم که اینروزها فکر همه ما درگیراین مسائل هست و بنظر من بنابه مجموعه ای از مسائل فکر نمی کنم که این قصه از مرحله رجز خوانی، بویژه رجزخوانیهائی که اینها دارند و در زمینه راه انداختن جنگ روانی، بسیار پیشرفته اند، اوضاع و احوال از همین سطح موجود جلوتر نخواهد رفت، شما وضعیت آمریکا، وضعیت اروپا اوضاع اقتصادی و نظامی آنها را نگاه کنید، وقتی خوب توجه کنید گمان میکنیم باین نتیجه برسید حضرات بخش از تبلیغات خود را برای سرپوش گذاشتن بروی بحرانهای داخلی و مسائل و گرفتاریهای بسیار عمیق و سنگین خودشان، براه انداخته و باین دلیل بر طبل جنگ میکوبند، همین یکی دو روز پیش بود که دولت انگلستان اعلام کرد که ۲۰۰۰۰ نفر از نیروهای ارتش خود را خواهد کاست، زیرادر این زمینه با مشگل اقتصادی روبرو هستندپیش از این همین اتفاق در در آمریکا افتاد، حضرات در داخل با جنبشهای مردمی ضد سرمایه داری روبرو هستند، سیستم سرمایه داری که سیاستمداران اروپائی اینگونه با ذلت بردگی آنرا میکنند، همه اینها جلوی چشم شماست که مخالفان چگونه به تظاهرات و اعتراضات دست میزنند و شمابهتر از ما در درون اروپا شاهد اعتراضات هستید.
از سوی دیگر تحولات دیگر خارج از اروپا و آمریکا، از هفت، هشت سال پیش از آمریکای لاتین آغاز و بعد به خاورمیانه و آفریقا و آسیا کشیده شد و شما در جریان آن هستید، اینها شوخی نیست، منتقل شدن مرکز اقتصادی جهان از غرب به شرق، اینها شوخی و تعارف نیست، بنابراین وقتی مجموعه این شرایط را در نظر بگیرید متوجه خواهید شد، توی همین منطقه را بنده عرض میکنم، نه عراق له شده و نه افغانستان که اینچنین به اشغال نظامی درآمده و چه بر سرش آمده و حتی همین پاکستان متحد دیرینه آمریکا ، در صورت هر پیش آمدی در این منطق، اینها همه برای آمریکا مسئله خواهندشد، اصلا اینجور نیست.
سوال: آقای زرافشان، اگر بنظرشما تبلیغات نظامی، رجزخوانی هست ولی جنگ اقتصادی و تحریم ها، یک واقعیتی هست که خون مردم را در شیشه کرده است، با توجه به این قضیه، پرسش این است که، آیا میشود با جنگ مخالفت کرد بدون اینکه با تحریم اقتصادی نیز مخالفت کنی؟ 
این سوال را از این جهت میکنم که بعضیها با حمله نظامی موافق نیستند ولی از تحریم های اقتصادی با توجیهاتی دفاع می کنند.
جواب:نه بهیچ وجه، آنهم توجه و تامل نکردن در عمق قضیه است و از کوته نظری است، مردم ایران نکبت، رنج و گرفتاریهای این تحریم ها را دارند تحمل میکنند، تمام بار این تحریمها به مردم منتقل میشود. منتها من میخواهم عرض کنم، حدود ۱۷-۱۸ درصد نفت ایران به طور مشخص، در مورد نفت، حالا تحریمهای دیگر سر جای  خودش، ولی این یک قلم که بر سرش بسیار غوغا کرده اند و بی بی سی و صدای آمریکا گلوی خود را پاره کردند که اتحادیه اروپا نفت را تحریم کرده اندو …
۱۷-۱۸ درصد نفت ایران را اروپامیخریده است، اولا نکته ای میخواهم عرض کنم، پیش از آنکه سراغ مسئله نفت برویم، میخواهیم اینرا بگویم که اینبار حضرات، یعنی اروپا و آمریکا خودشان دست به تحریم زده اند، و فشارهائی که بر ایران وارد میاورند عملکرد خود اروپا و آمریکا و نه سازمان ملل متحد میباشد. و این نشاندهنده اینستکه دیگر شورای نمیتواند مورد استفاده آنان قرار بگیردو یا بسیاری کشورهای دیگر جهان موافق سیاست تحریم اروپا و آمریکا نیستند. اگر خاطرتان باشد در اوائل سال ۸۹، حدود دو سال پیش قطعنامه ای به شورای امنیت بردند که بر علیه ایران بود و تصویب کردند، سناریو اینچنین بود که بنام شورای امنیت و جامعه جهانی سرپوشی برای تجاوز به ایران درست کنند، اما مجموعه چیزی که اکنون اتفاق افتاده، این شرایط پیش آمده که حالا اروپای از نفس افتاده، قاره ای که منابع و امکاناتش به ته کشیده شده، آنچنان که اکنون امکان ندارد مثل سابق و با جیب و امکانات بقیه دنیا خودش را اداره بکند و اکنون و اینچنین بهمراهی با آمریکائیها که از خودشان مسئله دار تر هستند، بیکدیگر آویزان شده اند و اروپا خود به تنهائی تحریم می کند، می بینید که از شورای امنیت ملل خبری نیست و این نشاندهنده آن است که همانندمورد مسئله عراق، که توانستند از طریق ملل متحد و جامعه جهانی عمل کنند، اکنون دیگر امکان آنرا ندارند، چون میدانید، اینان در حقیقت به اهداف خودشان سرپوش جامعه جهانی میدادند، دیگر این توانائی را ندارند که همان سناریو را در مورد ایران باجرا درآورند، حالا شرایط ما را بیاد دوره جنگ سرد میاندازد. برای اینکه در این منطقه آسیا، قدرتهای بزرگی وجود دارند، هم چون چینیها، روسها و میدانند که سرانجام این قصه به کجا خواهد انجامید و بطور اعلام نشده هر روز بیشتر شباهت دوره جنگ سرد پیدا میکند، بهر صورت مسئله جامعه جهانی دیگر مطرح نیست. من بنوعی میبینم که اینبار چین، روسیه و آمریکای لاتین در یک طرف قرار گرفته و آمریکا و اروپا هم در طرف دیگر جهان قرار دارند و اگر در این مسئله تعمق کنید بوضوح خواهید دید. از طرفی در مورد نفت میخواهم عرض کنم که در همین چهار، پنج روز گذشته، شاهدافزایش قیمت نفت بودیم و شما اگر قلم و کاغذی بدست بگیرید و حسابی سر انگشتی بکنید، بعلت همین شوکی که به بازار نفت وارد شد، قیمت ها تو همین یک هفته پس از تحریم اروپا، قیمت نفت رفت بالا و همین افزایش قیمت نفت، جبران آن ۱۶-۱۷ درصد رو میکند.
علاوه بر این کشورهائی که اقتصاد رو به توسعه دارند و هنوز از نظر اقتصادی نفس دارند، تقاضای نفت آنها هر روز بیشتر میشود، اروپائیها خوب میدانند که تنها جایگزین نفت و گاز برایشان روسیه است، در عین حال اینرا هم میدانند که روسیه با آنها تعارف ندارد، بنابراین خیال نمی کنم، این سلاح که یکبار در زمان زنده یاد مصدق(آدم را یاد آن دوره ها میاندازد) بریتانیا این شمشیر را از نیام بر کشید، فکر نمیکنم اینبار چندان برائی داشته باشد.
البته آقای زرافشان، صرفا تحریم نفت نیست که در این رابطه، خب، چین و هند که بیشترین وارد کننده نفت از ایران هستند، در واقع برای کاهش دادن واردات خود، اقدامی نکردند، یعنی با اتحادیه اروپا در تحریم نفتی همراهی نکردند، اروپا در تحریم نفت، خود دچار بحران است، از جمله بیشترین صادرات نفت به سه کشور بحران زده اروپا ارسال میشود، اما مسئله مهمتر برای ایران، مسدود شدن مبادلات ارزی و تحریم بانک مرکزی میباشد، در حقیقت آثار این تحریمها به نقد میشود در کاهش یافتن شدید ارزش پول ملی و افزایش یافتن قیمت دلار مشاهده کرد، یعنی این تبعات، فشار مضاعفی بر روی مردم ایران میاورد.
فرمایش شما کاملا متین است، همینطور هست، اما من میخواهم بگویم، این فشارها نتیجه معکوس خواهد داشت یعنی مردم وقتی احساس بکنندکه در نهایت انتهای خط تحریمهاست که بصورت وخامت شرایط زندگی خودشان درآمده و به خودشان فشار میاورد، واکنش نشان میدهند و اتفاقا یک جورهائی یک لایه هائی از جامعه را برمیگردونه به موضع حمایت از نظام سیاسی حاکم.
کسانیکه بیرون نشسته اند و طراحی میکنند، من نمی دانم چگونه فکر میکنند، فکر میکنم، اروپا، با ذلت و چشم بسته از آمریکا تبعیت میکند والا اروپا مجموعا با حساب اقتصادی، در وضعیتی نیست که این تحریمها، کمکش کند، کمکی به شرایط بحرانی آنها بکند، اما همانطور که گفتید فشار روی مردم میاورد و مردم را وادار میکند به مقاومت کردن، میدانید هر کجا که فشار وارد بشود مقاومت بر می انگیزد و من دارم آثارش را می بینم، شرایط ز​ندگی روزبروز دارد سخت تر و خراب تر میشود، اما مردم هم دارند آماده میشوند.





مشاور رئیس سازمان بازرسی با اشاره به جزئیات تخلف بزرگ بانکی اعلام کرد

تسهیلات ۱۰۰ میلیون یورویی برای خرید تجهیزات اسرائیلی!

n00020135-bمشاور رئیس سازمان بازرسی کل کشور در تشریح تخلف جدید بانکی با اشاره به پرداخت تسهیلات ۱۰۰ میلیون یورویی برای خرید تجهیزات اسرائیلی گفت: اگر دست‌های ناپاک کنار نکشند، افشاگری می‌کنیم.
به گزارش  فارس، عباس مؤمن‌آبادی روز سه‌شنبه در یک نشست خبری  گفت: حسب بررسی‌های انجام شده و مستندات موجود، مسئولان وقت بانک ملی ایران در پرداخت تسهیلات ۱۰۰ میلیون یورویی به یک شرکت خصوصی مرتکب تخلفات متعددی شده‌اند.
وی ادامه داد: براساس آیین‌نامه حمایت از صادرکنندگان خدمات فنی و مهندسی مصوب هیئت وزیران و شورای پول و اعتبار از جمله مهم‌ترین شرایط پرداخت تسهیلات به شرکت‌های ایرانی برای صادرات کالا و خدمات فنی و مهندسی به خارج از کشور، اخذ گواهی تأیید صلاحیت از معاونت برنامه‌ریزی و راهبردی ریاست جمهوری است.
 پرداخت تسهیلات ۱۰۰ میلیون یورویی برای خرید تجهیزات اسرائیلی
مومن آبادی ادامه داد: در بند «د» ماده ۱۹ آیین‌نامه و بند ۶-۲ مصوبه شورای پول و اعتبار تصریح شده است که پرداخت وام به شرکت‌های ایرانی پیمانکار پروژه‌ها در خارج از کشور باید پس از تحقق همه شرایط، زمانی پرداخت شود که امکان تأمین ۶۰ درصد ارزش آن قرارداد کالاهای ساخت داخل یا خدمات فنی و مهندسی باشد، اما با صراحت می‌گویم برابر بررسی‌های انجام شده و به اذعان خود شرکت وام گیرنده در جریان پرداخت ۱۰۰ میلیون یورو و ۲۰ میلیون دلار به این شرکت هیچ کالای ساخت ایران و صدور خدماتی اتفاق نیافتاده است، در حالی که بخشی از تجهیزات خریداری شده برای پروژه مخابراتی موضوع وام اسرائیلی بوده و مستندات آن نیز موجود است.
مدیرکل بازرسی استان هرمزگان با بیان اینکه اعضا کارگروه ماده شامل ۱۹ نمایندگان تام‌الاختیار بانک مرکزی جمهوری اسلامی، وزارت امور خارجه، معاونت برنامه‌ریزی و راهبردی ریاست جمهوری، یک نفر از اعضای انجمن صادرکنندگان خدمات فنی و مهندسی ایران، وزارتخانه ذی‌ربط و مدیرکل صدور خدمات فنی و مهندسی سازمان توسعه تجارت ایران هستند، اظهار داشت: بررسی پیرامون طرح و اعلام میزان پیشرفت فیزیکی پروژه‌های شرکت‌های ایرانی در خارج از کشور که از تسهیلات بانک‌های جمهوری اسلامی استفاده می‌کنند از جمله وظایف کارگروه ماده ۱۹ است.

کارگروه ماده ۱۹ و بانک ملی در چارچوب قانون عمل نکرده‌اند

وی افزود: پس از ارائه گواهی تأیید صلاحیت از طرف معاونت برنامه‌ریزی و راهبردی ریاست جمهوری و تصویب کارگروه فوق مبنی بر احراز تأیید امکان تأمین ۶۰ درصد ارزش کالای ساخت داخل یا خدمات فنی و مهندسی، اجرای پروژه مورد نظر توسط شرکت متقاضی از داخل کشور، دبیر کارگروه ماده ۱۹ می‌تواند شرکت متقاضی را برای دریافت تسهیلات مورد تقاضا به بانک معرفی کند و به صورت طبیعی بانک عامل هم صرفاً پس از تأیید مراحل فوق می‌تواند طرح مورد نظر را مطابق مقررات داخلی مورد بررسی قرار داده و چنانچه توجیه اقتصادی داشته باشد نسبت به پرداخت وام اقدام کند، اما متأسفانه کارگروه ماده ۱۹ و بانک ملی به هیچ وجه در چارچوب قانون و مقررات عمل نکرده‌اند.
وی به نقش اعضای کارگروه ماده ۱۹ اشاره و افزود: اساسا نقش نماینده دستگاه تخصصی مربوط در کارگروه ماده ۱۹ اظهار نظر فنی و تخصصی در رابطه با پروژه مورد ادعای شرکت متقاضی وام است، نقش نماینده وزارت خارجه اظهار نظر در رابطه با اصالت پروژه، قرارداد و کارفرماست، نقش نماینده بانک مرکزی حصول اطمینان از امکان تأمین ۶۰ درصد ارزش قرارداد مورد ادعا از داخل کشور و تطبیق تقاضا با مقررات بانکی است، نقش نماینده معاونت برنامه‌ریزی و راهبردی ریاست جمهوری اظهار نظر پیرامون شرایط قانونی متقاضی و احراز رشته فعالیت و رتبه شرکت در موضوع کار است، نقش نماینده انجمن صادرکنندگان خدمات فنی و مهندسی ایران که مدیرعامل شرکت متقاضی، عضو هیئت مدیره آن بوده به همین شکل و دبیر کارگروه ماده نقش اساسی در وصول مستندات، بررسی و اظهار نظر کارشناسی پیرامون وام‌های مورد تقاضا در خارج از کشور است.
 هیئت مدیره وقت بانک سپه هم باید پاسخ‌گو باشند
وی به یکی دیگر از تخلفات بانکی و این شرکت اشاره کرد و یادآور شد: ده‌ها میلیون دلار و یورو تسهیلات توسط بانک‌های دیگر از جمله بانک سپه در دوره تصدی مدیرعامل سابق بانک ملی بر این بانک به همین شرکت برای اجرای چند پروژه در کشورهای دیگری داده شده که پرونده تسهیلات فوق نیز در حال بررسی است و مستندات آن از داخل و خارج در حال جمع‌آوری است که هیئت مدیره وقت بانک مذکور هم باید پاسخ‌گو باشند.
 شرکت متخلف فاقد صلاحیت فنی لازم بوده است
مؤمن‌آبادی تهیه گزارش خلاف واقع از اصالت قرارداد و هزینه‌های انجام شده در پروژه مخابراتی مورد نظر شرکت متقاضی توسط اعضای هیئت اعزامی بانک ملی به کشور محل اجرا را در حالی که این افراد فاقد صلاحیت فنی لازم بوده و هیچ گونه تخصص مخابراتی نداشته‌اند و همین طور حذف بندهای مهمی از مصوبه هیئت مدیره بانک ملی که مؤید عدم احراز شرایط قانونی پرداخت این تسهیلات بوده در ابلاغ مصوبه به استان را از جمله تخلفات محرز دیگر در مراحل پرداخت این وام ذکر کرد.
دستور پرداخت تسهیلات با وجود عدم احراز شرایط قانونی
این مقام مسئول اظهار داشت: سیستم بانکی ۱۰۰ میلیون یورو برای اجرای پروژه‌ای مخابراتی در خارج از کشور به شرکتی پرداخت کرده که اساساً این شرکت نه سابقه کار مخابراتی داشته و نه براساس اساسنامه مجاز به فعالیت در رشته مخابرات بوده و کارگروه ماده ۱۹ و معاونت راهبردی ریاست جمهوری هم اجرای پروژه مخابراتی را تأیید نکرده‌اند و لذا دستور پرداخت تسهیلات با وجود عدم احراز شرایط قانونی، بخشی از ابهامات مهم پرونده است که بایستی جزئیات بیش‌تر آن در مراحل رسیدگی به پرونده و با بازداشت متهمان در دادسرا روشن شود.
مدیرکل بازرسی استان هرمزگان در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه بانک ملی چه وثایق و تضامینی در پرداخت تسهیلات از شرکت متقاضی مطالبه و آیا مقررات را در این مرحله رعایت کرده است، افزود: خیر به هیچ وجه!
بانک استان هیچ نقشی در مراحل تصویب این وام نداشته
وی با تأکید بر اینکه بانک استان هیچ نقشی در مراحل تصویب این وام نداشته و صرفاً پرداخت آن را انجام داده است، بیان کرد: معمولاً وثیقه و تضامین معادل اصل وام به اضافه سود دوران مشارکت، کارمزد و حتی بعضاً بانک‌ها بخشی از جرایم احتمالی تاخیر را هم به آن اضافه می‌کنند، اما چطور می‌شود در مقابل پرداخت ۱۰۰ میلیون یورو که در زمان پرداخت معادل ۱٫۴۳۰٫۴۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال بوده است، صرفاً شعبه ۲۷٫۸۹۰٫۵۰۰٫۰۰۰ ریال به عنوان وثیقه دریافت کرده اخذ تعهدنامه کتبی از مدیران دو شرکت که کل سرمایه آنها به اذعان خودشان کم‌تر از ۵۴ میلیارد ریال بعد از کسر بدهی آنها به سیستم است تحت عنوان تضمین باز پرداخت اصل و سود وام ۱۰۰ میلیون یورویی هیچ توجیهی ندارد، به عبارت دیگر در مقابل پرداخت ۱٫۳۴۸٫۰۰۴٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال تسهیلات هیچ وثیقه‌ای دریافت نشده است، از نظر ما موضوع حداقل از مصادیق تضییع اموال دولتی است.
وی افزود: شرکت‌هایی که خود از تمکن مالی لازم برخوردار نیستند، چطور می‌توانند تضمین کننده باز پرداخت این حجم وام باشند؟

ورود به موقع اداره‌کل بازرسی و جلوگیری از پرداخت ۲۰ میلیون یورو
این مقام عالی نظارتی استان ادامه داد: وثایق و تضامین دریافت شده به هیچ وجه مطابق با مقررات و عرف معمول در سیستم بانکی نبوده این در حالی است که در میان انبوهی از متقاضیان وام در سیستم بانکی افراد زیادی هستند که حتی برای دریافت ۱۰ میلیون ریال هم ماه‌ها بلاتکلیف و سرگردان مانده‌اند.
مؤمن‌آبادی بیان کرد: با ورود به موقع این اداره‌کل از پرداخت ۲۰ میلیون یورو دیگر به متقاضی جلوگیری شد و صرفاً ۸۰ میلیون یورو قبل از بازرسی به این شرکت پرداخت شده بود.
وی با بیان اینکه هم‌اکنون در استان صدها پروژه نیمه‌تمام به علت عدم تأمین منابع مالی مورد نیاز از طرف سیستم بانکی، بلاتکلیف رها شده است و راه‌اندازی آنها می‌تواند علاوه بر تقویت تولید ملی و نجات کشور از وابستگی، زمینه اشتغال هزاران جوان بیکار منطقه را فراهم آورد، افزود: منابع بانکی که باید صرف تولید ملی و توسعه اقتصاد کشور شود، نمی‌تواند با اشاره عده‌ای خاص راهی خارج از کشور شود و اهداف هزینه‌کرد این وجوه باید شفاف باشد.
نباید عده‌ای بر اموال عمومی چوب حراج بزنند
به گفته مؤمن‌آبادی، اموال عمومی متعلق به همه است و ملک شخصی کسی نیست که عده‌ای چوب حراج به آن بزنند و هر جا منافعشان به خطر می‌افتد با توسل به شیوه تخریب، تهمت و جوسازی سعی در مظلوم‌نمایی و تأثیرگذاری بر روند پی‌گیری پرونده‌ها دارند.
وی ادامه داد: پرداخت وام ۱۰۰ میلیون یورویی به شرکتی برای اجرای پروژه‌ای مجهول در خارج از کشور اقدامی در تضاد با عدالت است و سیستم بانکی و متولیان هیچ توجیهی در مقابل افکار عمومی برای اتخاذ این روش‌های ناصواب ندارند.

در مراحل رسیدگی به پرونده بی‌دقتی یا تأخیری صورت نگیرد

مدیرکل بازرسی استان هرمزگان میزان سرمایه شرکت در داخل کشور را بسیار کم‌تر از میزان بدهی آن به سیستم بانکی که آن هم در گروه بانک‌هاست، ذکر کرد و هشدار داد: چنانچه در مراحل رسیدگی به این پرونده بی‌دقتی یا تأخیری صورت گیرد قطعاً تضییع بیش از پیش حقوق بیت‌المال را شاهد خواهیم بود.

وی ادامه داد: عده‌ای خارج‌نشین که سرمایه‌هایشان در خارج از کشور است به بهانه صدور خدمات فنی مهندسی، ده‌ها میلیارد تومان تسهیلات بانکی را از کشور خارج کرده و به بهانه‌های مختلف از پرداخت اصل و سود مشارکت آن خودداری می‌کنند و برخی متولیان امر تسهیلات هم برایشان اصلاً مهم نیست.

پرداخت تسهیلات در ۶ شعبه بانکی کشور
مدیرکل بازرسی هرمزگان اضافه کرد: شرکتی که میلیاردها تومان بدهی ارزی خود به بانک‌های سپه و توسعه صادرات تهران، اقتصاد نوین بندرعباس و مسکن تبریز (که قبلاً به خارج انتقال داده) را با وجود تمدید مکرر سررسیدها پرداخت نکرده و بعضاً معوق شده است، چگونه این همه تسهیلات دیگر را دریافت می‌کند و چطور می‌خواهد آن را پرداخت کند، آیا این روش برای همه بدهکاران به سیستم بانکی یا مردم اعمال می‌شود.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا آن بخش از وجوه هزینه شده طبق قانون در محل اجرای پروژه انجام شده است و چه مبلغ آن توقیف شده است؟، اظهار داشت: با تلاش به موقع همکاران کارشناسان اداره‌کل بازرسی استان و همکاری مؤثر و قابل تقدیر دادستان محترم انقلاب اسلامی بندرعباس مبلغ بیش از ۷۱ میلیون یورو از وجوه پرداخت شده به متقاضی در شش شعبه بانکی کشور توقیف و مبلغ حدود ۹ میلیون یورو باقی مانده متأسفانه تبدیل به ریال یا به صورت ارزی در داخل کشور هزینه شده، وجوه دریافت شده اگر چه بخش قابل توجهی از آن توقیف شده اما مقدار هزینه شده در محل موضوع قرارداد و پروژه هزینه نشده است.
مشاور رئیس سازمان بازرسی کل کشور در خصوص تخلفات شرکت متقاضی وام اظهار داشت: شرکت مورد اشاره با ارسال نامه‌ای به مدیرکل وقت صدور خدمات فنی سازمان توسعه تجارت و دبیر کارگره ماده ۱۹ با بیان اینکه در کشور مورد نظر خود اقدام به تأسیس شرکت مخابراتی کرده و در حال اجرای پروژه‌ای مخابراتی است، مدعی می‌شود تاکنون ۴۰ میلیون دلار در آنجا سرمایه‌گذاری کرده و برای تکمیل پروژه فوق تقاضای ۱۲۰ میلیون یورو وام کرده است.
وام باید به پیمانکاران شرکت‌های خارجی پرداخت شود نه مالکان پروژه
وی با تأکید بر اینکه پرداخت وام صرفاً برای پیمانکاران طرف قرارداد شرکت‌های خارجی داده می‌شود نه شرکت‌هایی که خود مالک پروژه‌ای هستند، اضافه کرد: بنابراین شرکت مذکور متعاقباً برای درست کردن ظاهر قانونی کار با ارائه قراردادی خلاف واقع مدعی می‌شود که پیمانکار پروژه شرکت مخابراتی است و برای تکمیل آن نیاز به ۱۲۰ میلیون یورو وام دارد.
مؤمن‌آبادی ادامه داد: از آنجا که این شرکت براساس اساسنامه مجاز به فعالیت در رشته مخابرات نبوده و هیچ گونه تخصص و سابقه فعالیت مخابراتی هم نداشته است و از طرفی معاونت برنامه‌ریزی ریاست جمهوری صلاحیت آن را در فعالیت مخابراتی تأیید نکرده، بنابراین با ارائه قرارداد صوری جدیدی به دبیرخانه کارگروه ماده ۱۹ و با حذف موضوع فعالیت مخابراتی از قرارداد مدعی می‌شود قصد انجام پروژه ساختمان مخابرات را دارد که این قرارداد خلاف واقع با موضوع احداث ساختمان مخابرات در خارج از کشور مبنای تأیید پرداخت وام از طرف کارگروه ماده ۱۹ قرار می‌گیرد.
پرداخت ۸۰ میلیون یورو تنها به اراده مدیران شرکت متقاضی!
وی با یادآوری اینکه شرکت متقاضی خود کارفرما بوده و تأیید کننده قرارداد و هزینه‌کردهای صوری ساختمانی و مخابراتی، سندسازی خلاف واقع برای دریافت وام برخلاف تقاضای اولیه و طرح ارائه شده به بانک، دریافت وام حتی بیش از طرح توجیهی ارائه شده به بانک ملی و برخلاف مصوبه را از دیگر تخلفات محرز در جریان دریافت این وام ذکر و اضافه کرد: متولیان امر تسهیلات نه براساس وظایف قانونی که به اراده مدیران شرکت متقاضی ۸۰ میلیون یورو پرداخت کرده‌اند.
وی هم‌چنین افزود: بررسی‌های انجام شده مؤید این واقعیت است که در زمان پرداخت تسهیلات، بیش از یک سال پروژه مورد ادعا تعطیل بوده و قبل از آن هم شرکت روسی ACME پیمانکار آن بوده نه شرکت متقاضی وام. اصولاً برای اجرا این پروژه بر اساس اظهار نظر کارشناسان فنی نیاز به این حجم ساختمان نبوده است، بلکه ارائه قرارداد ارزی ۱۶۰ میلیون یورویی برای دریافت تسهیلات سنگین و اهداف دیگری بوده است، لذا برابر مستندات موجود تلاش متقلبانه برای تصرف بیت‌المال و تحصیل مال نامشروع از تخلفات محرز در جریان دریافت این وام تا این مرحله بوده است.
این مقام مسئول با بیان اینکه در جریان پرداخت تسهیلات دیگری به مبلغ ۲۰ میلیون یورو توسط همان شعبه بانک ملی به شرکت مذکور اصالت قرارداد و کارفرما و زمین محل اجرای پروژه برای متولیان وام محرز نشده، خاطرنشان کرد: وام دریافت شده در خارج از محل قرارداد هزینه شده و صرفاً کم‌تر از ۴ میلیون دلار به کشوری که مدعی بوده‌اند قرار است پروژه اجرا شود ارسال و از آنجا هم بخشی به سایر کشورها ارسال شده است.
چپاول بیت‌المال توسط عده‌ای که هیچ تعلقی به کشور ندارند
وی هم‌چنین هشدار داد: صدور خدمات فنی و مهندسی ابزار چپاول بیت‌المال توسط عده‌ای شده است که هیچ تعلقی به کشور ندارند.
این مقام مسئول با اشاره به نتایج بررسی‌های انجام شده توسط هیئت اعزامی این اداره‌کل به کشور محل اجرای پروژه تأکید کرد: با بررسی انجام شده توسط هیئت اعزامی این اداره‌کل، در زمینی که قرار بوده در آن برج ۳۴ طبقه‌ای اجرا شود هیچ عملیات اجرایی جز تخریب زیرزمین قدیمی در بخشی از آن و جابه‌جایی کانال‌های آب و برق انجام نشده است و قراردادهای ارائه شده به کارگروه ماده ۱۹ و سیستم بانکی صوری و خلاف واقع بوده است.
وی ادامه داد: شرکت متقاضی خود مالک زمین بوده و با ثبت شرکتی به نام یکی از کارمندانش، کارفرما و پیمانکار و خود تأیید کننده اسناد صوری هزینه‌کرد بوده است و در حال حاضر هم درصدد فروش همان زمینی که برای آن وام گرفته به شرکت وابسته به یکی از بانک‌هاست.
مؤمن‌آبادی در پاسخ به سؤالی مبنی بر ادعای آزادی وجوه توقیف شده از سوی شعبه رسیدگی کننده اظهار داشت: به این هذیان‌گویی‌ها توجه نکنید، خواب‌های آشفته این آقایان تعبیر نخواهد شد.
وی بیان کرد: حال که قوانین و مقررات و عدم احراز شرایط قانونی، معوقات بانکی، وام‌های سررسید گذشته، بدهی ۲۰ میلیارد ریالی به شعبه پرداخت کننده، نداشتن وثیقه و تضامین و خلاصه هیچ چیز مانع پرداخت این وام نشده و محرز شده وجوه پرداخت شده به این شرکت حتی بیش‌تر از تقاضای خودش برای ساختمان مخابرات بوده همه اینها نشان‌دهنده صوری بودن این پروژه است.

کسانی که برای نجات متهمان خود را به آب و آتش می‌زنند
مشاور رئیس سازمان بازرسی کل کشور اظهار داشت: شعبه بانک ملی استان برای پرداخت ۲۰ میلیون دلار تنها ۱۲٫۵۴۷٫۷۸۸٫۰۰۰ ریال وثیقه اخذ و تضمین باز پرداخت را از مدیران شرکت متقاضی گرفته‌اند؟! به بیان دیگر به ازای پرداخت ۱۹۷٫۱۹۲٫۲۱۲٫۰۰۰ ریال وام هیچ وثیقه و تضمینی دریافت نشده است.
وی بیان کرد: متولیان پرداخت تسهیلات و کسانی که امروز برای رفع توقیف از آن و حل مشکل متهمان خود را به آب و آتش می‌زنند، پاسخ دهند این حجم منابع کشور را با چه هدفی خارج می‌کردند.
اعلام جرم علیه ۱۵ نفر و معرفی آنان به دادگاه
مؤمن‌آبادی در خصوص آخرین وضعیت پرونده، تعداد متهمان و سرنوشت آنها اظهار داشت: پرونده مذکور پس از ماه‌ها تلاش شبانه‌روزی و با صرف ۱۱ هزار ساعت وقت توسط بازرسان این اداره‌کل در داخل و خارج کشور و جمع‌آوری بیش از ۲ هزار برگ مستندات تکمیل و در شهریورماه سال ۹۰ به دادسرای عمومی و انقلاب اسلامی بندرعباس ارسال و بنابر پیشنهاد رئیس کل دادگستری استان و موافقت دیوان عالی کشور هم‌اکنون در شعبه ششم دادسرای ناحیه ۲۸ تهران در حال رسیدگی است و در جریان این پرونده علیه ۱۵ نفر اعلام جرم و به دادگاه معرفی شده‌اند و در صورت اثبات اتهامات جدید به سوابق قبلی اضافه و در دادگاه محاکمه خواهند شد.
وی ادامه داد: متهمانی که در داخل کشور حضور داشته به دادگاه احضار و پس از تفهیم اتهام تمام آنها با قرار وثیقه آزاد شده‌اند.
 حرکت هماهنگ برای نقض قوانین و تضییع بیت‌المال
مدیرکل بازرسی استان هرمزگان، مجموعه اقدامات انجام شده در جریان پرداخت این وام را یک حرکت هماهنگ برای نقض قوانین و مقررات و تضییع بیت‌المال دانست و اظهار داشت: قطعاً اراده‌ای جمعی مصمم به پرداخت ۱۰۰ میلیون یورو به این شرکت بوده و آنچه که در جریان پرداخت‌ها مورد توجه نبوده قوانین، مقررات و ضوابط جاری است.
اجازه عبور از قانون را به هیچ کس نمی‌دهیم
وی بیان کرد: از کسانی که منافع آنها به خطر افتاده جز توسل به تهمت، افترا و جوسازی انتظاری نیست، این افراد ترویج قانون‌گریزی را در دستور کار خود دارند، اما آنهایی که روزی در کشور مسئولیت ملی داشته یا دارند و با سفارش آنها منابع مالی دیگری توسط همین آقایان از کشور خارج و چگونگی هزینه‌کرد آن در هاله‌ای از ابهام است چرا عصبانی شده‌اند و از چه چیزی می‌ترسند.
وی تصریح کرد: با قاطعیت می‌گویم تمام کسانی که در این پرونده مرتکب جرم شده‌اند حتی کسانی که بالمباشره یا معاونت و یا وقوع جرم را تسهیل کرده‌اند، مسئولیت داشته باشند یا برکنار شده باشند، در صورت اثبات جرم آنها به عدالت سپرده خواهند شد و اجازه عبور از قانون را به هیچ کس نمی‌دهیم.
دستان ناپاک کنار نکشند، افشاگری می‌کنیم!
وی اضافه کرد: ان‌شاءالله به زودی جزئیات بیش‌تری از این پرونده اطلاع‌رسانی و بخشی را هم در دادگاه ارائه می‌دهیم، اما اگر دستان ناپاک از این پرونده کنار نکشند و احساس تکلیف کنم بخش‌هایی از مسائل پشت پرده این وام‌ها و مستندات موجود را به افکار عمومی اعلام می‌کنم.




خامنه‌ای: مردم ایران جمعه هوشیاری و بصیرت خود را نمایش خواهند داد

آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در آستانه دور دوم انتخابات مجلس ایران پیش‌بینی کرد که مردم با حضور پای صندوق‌های رأی "هوشیاری، بصیرت و موقع‌شناسی" خود را ه نمایش خواهند گذاشت. این انتخابات روز جمعه ۱۵ اردیبهشت (۴ مه) برگزار می‌شود.
رهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه (۱۳ اردیبهشهت/ ۲ مه) در دیدار به معلمان سراسر کشور انتخابات را "یکی از مظاهر حضور در صحنه" دانست. آیت‌الله خامنه‌ای حضور مردم پای صندوق‌های مرحله نخست انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی در اسفند ماه را نیز پرشور پیش‌بینی کرده بود. در این مرحله تنها ۵ نامزد موفق به کسب آرای لازم برای تصاحب ۳۰ کرسی تهران شدند.




رئیس‌ انجمن داروسازی ایران: ۱۵ قلم دارو در کشور موجود نیست

خیرالله غلامی، رئیس انجمن داروسازی بالینی ایران از کمبود ۱۵ قلم دارو در ایران خبر دارد. خیرالله غلامی روز چهارشنبه (۱۳ اردیبهشت/ ۲ مه) در گفتگو با خبرگزای کار ایران، ایلنا، تصویب تحریم‌های بین‌المللی را موجب ایجاد مشکل در حوزه دارو دانست.
وی گفت ضمن اشاره به این‌که "مشکل حادی" در این زمینه به وجود نیامده است، افزود: «البته دو روز پیش به من خبرداده‌اند که حدود ۱۵ قلم دارو را که بیشتر آن از نوع داروهای ضد سرطانی است در کشور موجود نیست.»
رئیس انجمن داروسازی بالینی ایران اظهار داشت: «با پرس و جویی که کردیم این پاسخ‌ها را دریافت کردیم که دارو‌ها یا در گمرک است یا در راه رسیدن به کشور.» وی البته تأکید کرد که نمی‌داند کمبود این داروها "سه روز، دوهفته و یا یک ماه" دیگر برطرف خواهد شد.




سخنگوی همجنس‌‌گرای نامزد ریاست جمهوری آمریکا کناره‌گیری کرد

ریچارد گرنل‌، سخنگوی امور خارجه میت رامنی، نامزد جمهوری‌خواه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا استعفا داد. او دو هفته پیش برای این سمت انتخاب شده بود. به نقل از "واشینگتن پست" ریچارد گرنل به دلیل افزایش فشار انتقاد‌های محافظه‌کاران جمهوری‌خواه به هم‌جنس‌خواه بودن او از این پست سیاسی کناره‌گیری کرده است. گرنل که با یک مرد ازدواج کرده خواستار آزادی ازدواج هم‌جنس‌گرایان در آمریکاست. جمهوری‌خواهان محافظه‌کار در مقابل خواستار لغو قانون ازدواج هم‌جنس‌گرایان هستند که تا کنون در هفت ایالت این کشور به تصویب رسیده است.


تجمع کارگران در سنندج در روز جهانی کارگر با دخالت پلیس به خشونت کشیده شد. یک تحلیل‌گر مسائل کردستان در گفت‌‌وگو با دویچه وله از راه‌اندازی تشکل‌های کارگری کرد مستقل از دولت، در سال‌های اخیر سخن می‌گوید.
به گزارش منابع خبری همزمان با روز جهانی کارگر ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱، "صدها کارگر" در شهر سنندج دست به تجمع اعتراضی زدند که این تجمع با دخالت عوامل انتظامی و حمله به کارگران به تشنج کشیده شد.
"اتحاديه آزاد کارگران ایران" گزارش داده است که کارگران سنندج تصمیم داشتند این مراسم را در خیابان فردوسی برگزار کنند اما پس از این که با حضور گسترده‌ی نیروهای انتظامی و امنیتی در این خیابان مواجه شدند، محل مراسم را به خیابان سیروس منتقل کردند.
بنا بر این گزارش با شروع تجمع و راه‌پیمایی کارگران، بلافاصله نیروهای زیادی در محل حاضر شدند و اقدام به ضرب و شتم کارگران و عابرانی کردند که در این خیابان حضور داشتند. 

بشنوید: گفت‌وگو با همن سیدی تحلیل‌گر مسائل کردستان درباره تجمع کارگران در سنندج

اقدام کارگران شهر سنندج برای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در ایران در حالی است که امسال وزارت کشور جمهوری اسلامی برای برگزاری راهپیمایی روز کارگر در هیچ شهری جواز صادر نکرده بود.
پیش از این محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، و برخی تشکل‌های کارگری همچون "خانه کارگر" و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواهان صدور مجوز برای برگزاری راهپیمایی روز جهانی کارگر شده‌ بودند.
همن سیدی تحلیل‌گر مسائل کردستان در گفت‌وگو با دویچه وله "جنبش کارگری کردستان" را متشکل‌ترین جنبش کارگری در مقایسه با سایر مناطق ایران می‌داند و درباره این‌باره توضیح می‌دهد: «علت این‌که راهپیمایی روز جهانی کارگر در شهرهای بزرگ برگزار نشد، به فضای پلیسی و خفقان شدیدی که در سراسر کشور حاکم است برمی‌گردد، ولی نکته جالب این است که این فضای امنیتی در کردستان و سنندج بیشتر است. این جای تامل است که با وصف این شرایط بسیار سخت، باز تجمع روز کارگر در سنندج برگزار شد.»
به گفته همن سیدی در سال‌های اخیر افراد، احزاب و جریاناتی در کردستان به صورت تخصصی در جنبش کارگری کردستان کار کرده‌ و توانسته‌اند تشکل‌های کارگری منسجمی را مستقل از تشکل‌های کارگری وابسته به دولت، ایجاد کنند.
در روزهای منتهی به روز جهانی کارگر، کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گزارش داده بود که هفتاد کولبر (افرادی که اجناس را روی پشت خود حمل می‌کنند) در مرزهای کردستان ایران بر اثر برخورد خشن نیروهای انتظامی و نظامی کشته شده‌اند.
بنا به این گزارش از ۷۴ نفر کولبری که جان خود را از دست داده‌اند، ۷۰ نفر توسط ماموران مرزی دولتی هدف گلوله قرار گرفته و کشته شده‌اند و ۴ نفر به دلیل انفجار مین، سقوط بهمن، و سرمای شدید جان خود را از دست داده‌اند.

همن سیدی با اشاره به کشته شدن کولبران کرد می‌گوید: «شغل کولبری وضع و شرایط بسیار دشوار کار و معیشت در کردستان را به ما نشان می‌دهد. کولبران کسانی هستند که نه فقط از نیروی کار، نه فقط از بازویشان که از جانشان برای نان درآوردن و امرار معاش مایه می‌گذارند. نمونه مشابه این کار را در نقاط دیگر ایران نداریم. این مدرک و سندی ا‌ست دال براین که هم شرایط کار در کردستان بسیار دشوار است و هم شرایط سرکوب در کردستان بسیار شدید است.»
"رنج‌نامه رضا شهابی، فعال سندیکایی"
به گزارش منابع خبری گوناگون، در رابطه با فشار بر فعالان کارگری در ایران، رضا شهابی فعال کارگری و عضو "سندیکای شرکت واحد و اتوبوس‌رانی تهران و حومه" با انتشار "رنج‌نامه‌ای" خطاب به مردم ایران از "شرایط سخت معیشت کارگران" سخن گفته است.
این فعال سندیکایی درباره چگونگی دستگیری خود نوشته است: «همکاران، فعالین کارگری و تشکل‌های مستقل کارگری ایران و جهان، من به جرم مطالبه حداقل حقوق هم طبقاتی‌هایم در همین کار با اتوبوس شرکت واحد در جنوبی‌ترین منطقه تهران توسط ماموران وزارت اطلاعات در دیدگان شهروندان و مسافران اتوبوس به اتهام دزدی دستگیر شدم.»
آقای شهابی که در ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ بازداشت و در حین انتقال به بند ۲۰۹ به دلیل ضرب و شتم شدید از ناحیه گردن به شدت آسیب دید، در ادامه‌ی نامه‌ی خود نوشته است: «چه کسی است که نداند من تنها به جرم اینکه برای بهبودی وضع کارگران و ایجاد سندیکا و تشکل‌خواهی پای در راه نهادم و مورد فشار های روحی و روانی و جسمی قرار گرفته و از ناحیه گردن، دست چپ و کمر و پای چپ دچار بی حسی و تبدیل به یک آدم از کار افتاده شدم.»
رضا شهابی خطاب به دادستان نوشته است: «آقای دادستان، من تنها به در بند بودن فعالین کارگری و خودم اعتراض نمی‌کنم، آری من به همان شدت و با همان قوت به زندانی شدن فعالان آزادیخواه و شخصیت های مردمی، روزنامه نگاران، دانشجویان و زنان آزادیخواه اعتراض می کنم، به نقض حقوق اولیه زحمتکشان اعتراض می کنم، به استثمار و بهره‌کشی از کارگران اعتراض می کنم. من به فقر و تبعیض مخصوصا برای طبقه فرودست جامعه اعتراض می کنم و در یک کلام به نقض حقوق بشر اعتراض می کنم.»



هشتمین دور مسابقه بین‌المللی دویچه‌وله The BOBs با انتخاب بهترین وبلاگ‌ها، کمپین‌های فعالان اجتماعی و ویدئوبلاگ‌ها و در مجموع ۱۷ موضوع به پایان رسید. "پنجره التهاب" متعلق به آرش سیگارچی بهترین وبلاگ سال شناخته شد.
در هشتمین دوره مسابقه بین‌‌المللی دویچه وله بیش از ۳۲۰۰ وبلاگ، وب‌سایت و ویدئوبلاگ کاندیدا شده بودند. این رقابت در یازده زبان فارسی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، چینی، روسی، اسپانیایی، عربی، پرتغالی، بنگلادشی و اندونزیايی برگزار شد.
پس از بررسی اولیه کاندیدا‌ها توسط هیئت داوران، ۱۸۷ نامزد در یازده زبان به مرحله‌ی نهایی راه یافتند. برندگان مسابقه از دو طریق رای‌گیری آنلاین و با رای هیئت داوران برگزیده شدند. رای‌گیری آنلاین از روز دوشنبه (۲ آوریل/ ۱۴ فروردین) آغاز شد و تا روز دوم ماه مه ادامه یافت.

هیئت داوران در برلین
هیئت بین‌المللی داوران روز سی‌ام آوریل وارد برلین شد. این هیئت از وبلاگ‌نویسان، متخصصان رسانه‌ها، جهان وب و همچنین ژورنالیست‌ها تشکیل شده است.

هیئت داوران مسابقه
در نشست مطبوعاتی که با حضور دکتر آرش آبادپور، اسحاق مائو، آلکساندر پولوشف و طارق امر، اعضای هیئت داوران از ایران، روسیه، چین و مصر برگزار شد، آن‌ها خواستار همکاری بیشتر با رسانه‌های غربی شدند.
این وبلاگ‌نویسان معتقدند همکاری با رسانه‌های غربی سبب روشنگری در زمینه اوضاع کشورشان می‌شود و می‌تواند از سرکوب روزنامه‌نگاران جلوگیری کند.

برندگان هیئت داوران
نشست هیئت داوران در روز اول ماه مه برای انتخاب بهترین وبلاگ‌های سال ۲۰۱۲ در مرکز تلویزیونی دویچه وله و با ریاست خانم اوته شفر، رئیس هیئت تحریه مرکزی دویچه وله برگزار شد. در این جلسه برندگان هفت موضوع عمومی که همه زبان‌های مسابقه در آن دارای نامزد هستند، انتخاب شدند.
هیئت داوران کار خود را با معرفی و بحث بر سر نامزدهای موضوع ویژه "فرهنگ و آموزش و پرورش" آغاز کرد. این بخش همزمان موضوع اجلاس جهانی رسانه‌ها نیز هست که از سوی دویچه‌وله سالانه در شهر بن آلمان برگزار می‌شود. جایزه ویژه امسال پس بحث و سه مرحله رای‌گیری به وبلاگ آموزشی "فاسوکان" از کشور آفریقایی مالی اهدا می‌شود.

شماری از هیئت داوران به هنگام رأی‌گیری (از چپ): اندا ناسوتیون، آرش آبادپور و ایزاک مائو
از ایران "درسنامه" به مرحله نهایی راه‌ یافته بود که در رای‌گیری آنلاین در رتبه دوم قرار گرفت.
در موضوع "بهترین استفاده از تکنولوژی برای مصارف اجتماعی"، وب سایت مصری "نقشه هراس" در مورد آزار جنسی زنان نظر هیئت داوران را به خود جلب کرد.
در موضوع "بهترین کانال ویدئويی" از ایران "علیرضا ۲۴" به مرحله نهايی راه یافته بود که به رای کاربران در رتبه دوم قرار گرفت. در این موضوع هیئت داوران کانال کارتون‌های انتقادی "کوانگ، کوانگ، کوانگ" از چین را برگزید.
در موضوع "بهترین کمپین فعالان اجتماعی" به رای هیئت داوران کمپین "آزادی برای رزان غزاوی" بلاگر سوری که به نمادی از بهار عربی در سوریه تبدیل شده است به عنوان بهترین کمپین انتخاب شد.

ابو سفیان، بلاگر بنگلادشی، برنده جایزه ویژه گزارشگران بدون مرز در مسابقه وبلاگ‌های دویچه‌وله
جایزه ویژه گزارشگران بدون مرز امسال به وبلاگ "ابوسفیان" تعلق گرفت. این وبلاگ خود را "صدایی علیه بی‌عدالتی" در بنگلادش می‌داند و در حالی که رسانه‌های رسمی سکوت اختیار کرده‌اند‌، ابوسفیان خواستار تحقیق در زمینه قتل دو ژورنالیست است.
در آخرین مرحله از جلسه هیئت داوران بهترین وبلاگ انتخاب شد. از ایران وبلاگ "پنجره التهاب" که توسط آرش سیگار‌چی، وبلاگ‌نویس و ژورنالیست نوشته می‌شود به مرحله نهایی راه یافته بود که توسط هیئت داوران به‌عنوان بهترین وبلاگ انتخاب شد.
وبلاگ "پنجره التهاب" که همچنین در بخش رای‌گیری عمومی هفته‌ها رقابت تنگاتنگی با وبلاگ لبنانی "مواطن جوعان" داشت نیز تا پایان مهلت رای‌گیری به رای کاربران مشترکا با رقیب لبنانی در رتبه اول باقی ماند.
این برای نخستین بار در پیشینه‌ی مسابقات دویچه‌وله است که یک وبلاگ فارسی‌زبان در موضوع بهترین وبلاگ، هم با رای کاربران و هم با رای هیئت داوران، به عنوان وبلاگ ممتاز انتخاب می‌شود.

نشست هیئت داوران در برلین در اول مه ۲۰۱۲ در بخش بهترین وبلاگ فارسی‌زبان نیز یازده وبلاگ کاندید شده بودند که وبلاگ "نارنجی" با رای کاربران به عنوان بهترین وبلاگ انتخاب شد.
فهرست کامل برندگان مسابقه را می‌توانید در آدرس www.thebobs.com مشاهده کنید.

دستان خالی وبلاگستان فارسی‌زبان
وبلاگستان فارسی‌زبان زمانی یکی از بزرگترین وبلاگستان‌های جهان وب بود. وبلاگ‌های فارسی‌زبان هر ساله در مسابقه دویچه‌وله چند عنوان بدست می‌آورند. امسال اما این اتفاق نیافتد.
آرش آباد پور، داور بخش فارسی در زمینه دلایل آن می‌گوید: «این اتفاق ِ خیلی خوبی است که یک وبلاگ فارسی توانست عنوان بهترین وبلاگ سال را در این برنامه کسب کند، اما مهم است که به‌کمک تجربه‌ی امسال تلاش کنیم تصویر بزرگ‌تر ِ وبلاگستان ِ جهانی و موقعیت ایران در آن را بهتر بشناسیم. حقیقت این است که کارهای مطرح‌شده در برنامه‌ی بهترین وبلاگ‌های دویچه‌وله نشان می‌دهد که وبلاگستان ِ ایران، در مقایسه، وضعیت ِ چندان مناسبی ندارد. در وبلاگستان ِ فارسی کار جدید کم می‌بینیم. کارها حداکثر از جنس ِ وبلاگ‌نویسی فردی و جمعی هستند. شاید یک توضیح این باشد که فشارهای ساختار ِ حاکم و محدودیت‌های فنی ِ عامدانه، توان ِ کار را از وبلاگستان گرفته‌ است. مهم‌ است که بتوانیم دلایل رسیدن به وضعیت فعلی را بشناسیم و راه‌کارهایی برای برون‌رفت از آن دست‌وپا کنیم.»



سه هفته پیش ازانتخابات ریاست جمهوری در مصر درگیری‌ها شدت گرفته‌اند. بیش از ۹ نفر در آخرین زد وخوردها کشته و ۱۷۰ تن زخمی شد‌ه‌اند. ارتش وارد صحنه شده تا به خشونت‌ها در اطراف وزارت دفاع مصر پایان دهد.
پرسنل بیمارستان‌های قاهره از زخمی‌هایی گزارش داده‌اند که بر اثر ضربات باتوم، بمب‌های آتش‌زا و سلاح‌های دیگر مجروح شده‌اند. گفته می‌شود گروه‌هایی که به تظاهرکنندگان حمله می‌کنند توسط ارتش سازمان‌دهی شده‌اند. هم‌چنین گزارش شده‌ است که گرو‌ه‌های درگیر اقدام به پرتاب سنگ و کوکتل مولوتوف به سوی یکدیگر کرده‌اند.
اگرچه تظاهرکنندگان در منطقه مرکزی شهر قاهره به گرو‌های مختلف اپوزیسیون تعلق دارند، اما اکثریت قابل توجه از طرفداران حازم صلاح ابواسماعیل هستند که روزهاست به اعتراض خود بی‌وقفه ادامه می‌دهند. حازم صلاح ابواسماعیل، نامزد اسلام‌گرای انتخابات ریاست جمهوری مصر بود که رد صلاحیت شد.
تظاهرکنندگان خواستار کوتاه شدن دست ارتش از اهرم‌های قدرت‌اند. شورای ارتش وعده داده است که پس از انجام انتخابات ریاست جمهوری قدرت را به دولتی غیرنظامی واگذار کند. با این حال جامعه مصر به شدت دستخوش تنش‌هایی است که از هنگام رد صلاحیت ۱۰ کاندیدای ریاست جمهوری اوج گرفته‌اند. این ده نفر از مجموع ۲۳ نفری که نامزد شده‌ بودند به دلایل متفاوت رد صلاحیت‌ شده‌اند.

طرفین درگیری تنها سلفی‌ها و ارتش نیستند
برخی از مخالفان جوان‌تر متعلق به جنبش "ششم آوریل" نیز در اول ماه مه به مناسبت روز کارگر دست به تظاهرات زدند و دوری ارتش را از ارگان‌‌های قدرت طلب کردند. سخنگوی این گروه اعلام کرده است که در میان قربانیان یک نفر از اعضای این گروه بوده است.
پاره‌ای از گزارش‌ها حاکی است که در میان گروه‌های ضربت افرادی نیز از ساکنان محله شرکت دارند که از تظاهرات طولانی و همه روزه‌ی مخالفان به ستوه آمده‌اند.
قرار است مصری‌ها روز ۲۳ ماه مه پای صندوق‌های رأی‌گیری روند و رئیس جمهور جدیدی انتخاب کنند. اما محمد مرسی، نامزد اخوان‌المسلمین گفته است در اعتراض به سرکوب خشونت‌بار مخالفان قصد کناره‌گیری از نامزدی ریاست جمهوری را دارد.
از دیگر کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری محمد البرادعی، مدیر پیشین "آژانس بین‌المللی انرژی اتمی" است که با تاسیس حزبی جدید وارد صحنه شد. "حزب قانون اساسی" به گفته او قرار است آلترناتیوی در برابر اسلام‌گرایان و به منظور نجات انقلاب مصر باشد.



بر اساس گزارش جدید کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران، ایران در لیست ۱۰ کشور اول سرکوب‌گر مطبوعات دنیا قرار دارد. این کشور در رتبه چهارم و پس از کشورهای اریتره و کره‌ی شمالی و سوریه قرار گرفته است.
کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران روز چهارشنبه (۲ مه) در گزارشی اعلام کرد ۱۰ کشور جهان که توسط نظام‌های دیکتاتوری اداره می‌شوند سانسور شدیدی را از طریق تعطیلی دفاتر رسانه‌های جهانی و همچنین سرکوب روزنا‌مه‌نگاران داخلی اعمال می‌کنند.
در این گزارش که در آستانه روز جهانی آزادی مطبوعات منتشر می‌شود، کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران که مقر آن در نیویورک است از ایران، سوریه و کره شمالی نام برده که در مقابل جریان آزاد اطلاع‌رسانی ایستاده و محدودیت‌های گسترده‌ای را برای رهیافت به آن‌چه ثبات ژئوپولتیک و اتمی نامیده می‌شود، انجام می‌دهند.
این گزارش اولین بار است که پس از سال ۲۰۰۶ منتشر می‌شود. در گزارش ۲۰۰۶ این کمیته ایران در میان ۱۰ کشور اول جهان در زمینه سرکوب آزادی بیان نبود.
در گزارش سال ۲۰۱۲ که اکنون منتشر شده است، اریتره سر لیست کشورهای سانسورگر مطبوعات قرار دارد و پس از آن به ترتیب کره شمالی، سوریه، ایران، گینه استوایی، ازبکستان، میانمار، عربستان سعودی، کوبا و بلاروس قرار دارند.
در گزارش گفته می‌شود: «این ۱۰ کشور که محدودترین کشورهای جهان هستند از تکنیک‌های مختلف سانسور از فیلترینگ هوشمند وب‌سایت‌ها و جلوگیری از پخش ماهواره‌ای در ایران گرفته تا سیستم‌های سرکوب‌گر نظارتی در عربستان سعودی و بلاروس بهره می‌برند.»

در گزارش کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران ایران چهارمین کشور دنیا در میزان سانسور مطبوعات است
این گزارش درباره جمهوری اسلامی می‌افزاید که ایران یکی از کشورهایی‌ست که شدیدترین سانسور اینترنت را اعمال می‌کند. در این گزارش همچنین به بازداشت‌های گسترده‌ی روزنامه‌نگاران در ایران به منظور به سکوت کشاندن این قشر و ضربه زدن به پوشش خبری آزادانه اشاره شده است.
کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران در گزارش خود آورده سوریه و ایران از زمان شکل‌گیری اعتراضات مردمی سانسور را به طر قابل توجهی شدت بخشیدند، از آن میان ممنوعین فعالیت رسانه‌های بین‌المللی و حمله به  مطبوعات داخلی را نام برد.
این گزارش که اولین بار از سال ۲۰۰۶ منتشر می‌شود، اذعان می‌دارد که از آن زمان تا کنون تغییر چندانی در اسامی لیست کشورهای سرکوب‌گر آزادی اطلاع‌رسانی مشاهده نشده است. اسامی ۱۰ کشور معرفی شده در آن زمان کره شمالی، میانمار، ترکمنستان، گینه استوایی، لیبی، اریتره، کوبا، ازبکستان، سوریه و بلاروس بود.
"سانسور مطبوعات عاملی در ابقای اسد"
بر اساس گزارش کمیته حمایت از روزنامه‌‌نگاران حداقل ۹ روزنامه‌نگار از ماه نوامبر در سوریه کشته شده‌اند و شش روزنامه‌نگار دیگر نیز تحت شرایطی که «دولت مشکوک به دخالت در آن است» جان باختند.
گزارش کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران از یک روزنامه‌نگار سوری گریخته از سوریه نقل می‌کند: «سانسور مطبوعات تا پیش از انقلاب نیز در سوریه وجود داشت اما پس از آن افزایش یافت چرا که بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، تملایل دارد این پیام را به جهان خارج برساند که رژیم در حال مقابله با تروریست‌هاست و آن‌ها عامل اصلی ناآرامی‌ها هستند.» او می‌گوید: «یک اصل دیگر در پروپاگاندای دولتی رژیم سوریه این است که بگوید اقلیت‌ها بدون این رژیم در خطر خواهند افتاد. »
به گفته این روزنامه‌نگار «سانسور مطبوعات نقش بزرگی در ابقای اسد در قدرت بازی می‌کند.»
بر اساس گزارش منتشر شده، در اریتره نیز تنها رسانه‌های دولتی که از سوی وزارت‌خانه‌ای ویژه اداره می‌شوند، حق فعالیت دارند. روزنامه‌نگاران هیچ آزادی‌ای برای تهیه نگارش ندارند و تنها به دنباله‌روی از دستورالعمل‌ها برای پوشش خبری کفایت می‌کنند. بر اساس این گزارش افرادی که خبر به خارج می‌فرستند به زندان افکنده می‌شوند و در حبس‌های تمدیدشده بدون دسترسی به وکیل و تماس با خانواده باقی می‌مانند.
بنا بر این گزارش کره شمالی محتوای ۱۲ روزنامه و ۲۰ مجله و نشریه کشور را کنترل می‌کند. اقلیتی در این کشور به وب جهانی دسترسی دارند در حالی که عموم مردم چنین دسترسی‌ای ندارند.




نتانیاهو: اسرائیل جنگ نمی خواهد

وزارت خارجه ژاپن چهارشنبه اعلام کرد که اين کشور از اسرائيل خواسته است تا در مورد برنامه هسته ای ايران «صبور» باشد و به تحريم ها فرصت تاثيرگذاری دهد و نخست وزير اسرائيل نيز در پاسخ گفته است که کشورش خواستار جنگ نیست.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ‌کوییچیرو گمبا وزیر خارجه ژاپن روز سه شنبه با آویگدور لیبرمن، همتای اسرائیلی خود دیدار کرده و با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل نیز گفتگوی تلفنی داشته است.
  آقای گمبا در گفت‌ و گو با وزیر خارجه اسرائیل گفته است که ژاپن نیز مانند جامعه جهانی نگران برنامه هسته ای ایران است.
وی با اشاره به تحریم ها علیه ایران افزود فشار بی سابقه ای به ایران اعمال شده و تاثیر این فشارها آغاز شده است.
اسرائیل بارها در مورد تاثیر تحریم ها بر ایران ابراز تردید کرده است.
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل روز دوشنبه گفت که تحریم های کنونی جامعه بین المللی  علیه ایران شدیدترین تحریم ها هستند، ولی با این حال مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵  نمی تواند باعث جلب اعتماد وی شود.
وزیر خارجه ژاپن روز سه شنبه در مورد گزینه اقدام نظامی علیه ایران خواستار صبر و خویشتنداری اسرائیل شد که نخست وزیر اسرائیل نیز در واکنش به این اظهارات گفته است که «اسرائیل جنگ نمی‌خواهد».
  وزیر خارجه ژاپن در گفت‌وگو با آویگدور لیبرمن گفت: «چنین گزینه ای موجب افزایش تنش و سردرگمی جدید سیاسی در منطقه می شود و به ایران بهانه جدیدی می‌ دهد تا برنامه هسته ای خود را ادامه دهد.»
برخی از مقامات بلندپایه پیشین اسرائیل، اخیرا نگرانی خود را از احتمال حمله اسرائیل به ایران اعلام کرده اند.

اهود اولمرت، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل، روز دوشنبه ۱۱ اردیبهشت، در مصاحبه‌ای با شبکه خبری سی‌ان‌ان نسبت به احتمال یک حمله پیشدستانه از سوی کشورش به ایران ابراز نگرانی کرد و گفت که به قدرت قضاوت و تصمیم‌گیری نخست‌وزیر و وزیر دفاع کنونی اسرائیل اطمینان لازم را ندارد.
  آقای اولمرت در این مصاحبه که با سی‌ان‌ان، انجام داد گفت که به باور او حمله پیشدستانه به ایران «یک اشتباه بسیار فاحش برای امنیت و سعادت اسرائیل است.»
شورای امنیت سازمان ملل با تصویب چهار قطعنامه تحریمی از ایران خواسته تا غنی سازی را متوقف کند. تهران تاکنون از این دستور سرپیچی کرده و غنی سازی را حق خود می داند.



بازداشت دو نوکیش مسیحی در تهران

گزارش‌ها حاکی است در حالی که از یک سو تعدادی از نوکیشان مسیحی در اصفهان پس از بیش از دو ماه حبس با قرار وثیقه آزاد شده‌اند، از دیگر سو دو نوکیش مسیحی دیگر در تهران بازداشت شده‌اند.
وبسایت محبت نیوز که اخبار مربوط به مسیحیان ایران را منتشر می‌کند، از بازداشت دو نوکیش مسیحی به نام‌‌های «لادن» و «هومن» در تاریخ ۲۶ فروردین خبر داده است.
منصور برجی، از رهبران کلیسای ایرانیان لندن در گفت‌وگو با رادیو فردا ضمن تأیید این خبر گفته است که بازداشت این افراد «ارتباط مستقیمی دارد با ایمان مسیحی آن‌ها و شرکتشان در جلسات خانگی».
در عین حال محبت نیوز از آزادی تعدادی از نوکیشان مسیحی ساکن شهر اصفهان خبر داده است.
منصور برجی با تأکید بر این‌که در مورد تعدد دقیق افراد آزاد شده اطلاعاتی در دست نیست، گفته است که تا این لحظه اسامی ۱۰ تن از این افراد منتشر شده است.
هر چند قانون اساسی جمهوری اسلامی، آئین مسیحیت را به رسمیت شناخته است، اما در سال‌های گذشته مقام‌های جمهوری اسلامی محدودیت‌های گسترده‌ای را برای اقلیت‌های مذهبی در ایران اعمال کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به بازداشت شماری از کشیشان مسیحی و محاکمه آنان اشاره کرد.
گفت‌وگوی رادیو فردا با منصور برجی، از رهبران کلیسای ایرانیان لندن
به گفته منصور برجی از تعداد نوکیشان مسیحی زندانی در تهران آمار دقیقی در دست نیست اما بر اساس اخبار منتشر شده «حدود  ۹» نوکیش مسیحی در حال حاضر در تهران در زندان هستند.
وی تأکید کرده است که تعداد بازداشتی‌ها در مواقعی نظیر اعیاد مسیحی سیر صعودی پیدا می‌کند.
دولت آمریکا اوایل فروردین‌ماه سال جاری در گزارشی اعلام کرد که طی یک سال و نیم گذشته «حدود ۳۰۰ تن» از مسیحیان نوکیش ایران بازداشت و «به شکل ناعادلانه‌ای» محاکمه شده‌اند.
برخورد با ترویج مسیحیت و نوکیشان مسیحی در تهران در سال‌های اخیر شدت گرفته است و حکومت بارها در خصوص برخورد با مسیحیان تبشیری هشدار داده است.
در همین راستا، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیز بهمن‌ماه سال ۹۰ از کلیساهای فارسی زبان درخواست کرد تا خدمات خود به زبان فارسی را متوقف کنند.
منصور اوجی در این خصوص در گفت‌وگو با رادیو فردا با تأکید بر این که کلیساهای ایران «قرن‌ها» است که به زبان فارسی خدمات ارائه می‌دهند، گفته است که طبق درخواست وزارت اطلاعات جلسات فارسی زبان روز جمعه این کلیساها متوقف شده‌ است، اما جلسات روز یکشنبه کلیساهای تهران همانند سابق به زبان فارسی برگزار می‌شود.




آيا نابرابری های اجتماعی در ايران کاهش يافته است؟

گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی درباره کاهش نابرابری های اجتماعی در ايران با ترديد محافل کارشناسی روبرو است. گفتگوی اقتصادی امروز راديو فردا  با فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس به همين موضوع می پردازد.

راديو فردا – خبرگزاری «مهر» روز سه شنبه به نقل از اداره تحقيقات و مطالعات آماری بانک مرکزی گزارش داد  نابرابری در توزيع در آمد در مناطق شهری ايران به پايين ترين سطح در سی سال گذشته رسيده است. ارزيابی بانک مرکزی، در مورد کاهش نابرابری های اجتماعی در ايران، بر پايه چه ملاک هايی انجام گرفته است؟
مهم ترين ملاک مورد استناد  در گزارش اداره تحقيقات و مطالعات بانک مرکزی جمهوری اسلامی، ضريب معروف جينی است، ضريبی که در نيمه اول قرن بيستم ميلادی توسط کورودا جينی، آمارگر و جمعيت شناس ايتاليايی برای اندازه گيری نابرابری های اجتماعی به وجود آمد و در حال حاضر مهم ترين شاخصی است که در اين زمينه از سوی کشور ها و سازمان های بين المللی مورد استفاده قرار ميگيرد.
اين ضريب بين صفر و يک نوسان ميکند. صفر نشانه يک جامعه کاملا برابر و يک معرف يک جامعه کاملا نابرابر است.
بانک مرکزی ميگويد که ضريب جينی در ايران همراه با نوسان هايی از ۰.۴۰ واحد در ۱۳۸۴ به ۰.۳۸ واحد در ۱۳۸۹ تنزل يافته که، به ادعای همان منبع، کمترين ميزان  از سال ۱۳۶۱ به بعد بوده است.

ارزيابی بانک مرکزی، در مورد کاهش ضريب جينی، يا به عبارت ديگر کاهش نابرابری های اجتماعی در سی سال گذشته، از لحاظ کارشناسی تا چه اندازه اعتبار دارد؟
آمار مربوط به نابرابری های اجتماعی در ايران را منابع جمهوری اسلامی تامين ميکنند و همين آمار با تغييراتی اندک مورد استفاده سازمان های بين المللی و شماری از کارشناسان مستقل، که به مسايل اقتصادی ايران می پردازند، قرار ميگيرد.
به همين دليل است که ميان اين سه دسته منابع (آمار منتشر شده از سوی جمهوری اسلامی، سازمان های بين المللی و کارشناسان مستقل) تفاوت زيادی ديده نمی شود. در شرايط کنونی چاره ای جز استفاده از همين آمار سه گانه نيست، تا زمانی که امکان يک بررسی عميق و همه جانبه فراهم بشود.
برای تشخيص درجه اعتبار گزارش بانک مرکزی درباره کاهش نابرابری های اجتماعی در ايران طی سی سال گذشته، می توان به آماری مراجعه کرد  که  دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهش های مجلس در خرداد ماه ۱۳۸۹ درباره لايحه برنامه پنجم منتشر کرده و در آن، با تکيه بر منابع بانک مرکزی، به ضريب جينی هم پرداخته شده است.
با مراجعه به متن منتشر شده از سوی مرکز پژوهش ها، خواهيم ديد که بر خلاف آنچه در گزارش اخير بانک مرکزی گفته شده، در سال ۱۳۷۱ هم ضريب جينی به ۰.۳۸ رسيده و بعد البته بالا رفته  و در سال های ۱۳۸۱ و ۸۲ به ۰.۴۱ هم رسيده و بار ديگر شروع به پايين آمدن کرده است.
 در مجموع طی همه اين سال ها نوسان های ضريب جينی آنقدر ها مهم نيست که از يک تغيير بنيادی در توزيع در آمد در ايران خبر بدهد.

اگر ضريب جينی در ايران را با همان شاخص در ديگر کشور های جهان مقايسه کنيم، به چه نتايجی می رسيم؟
برای اين مقايسه، می توانيم به آخرين گزارش «برنامه توسعه ملل متحد» مراجعه کنيم که هر سال آماری را هم درباره نابرابری های اجتماعی در کشور های گوناگون جهان منتشر ميکند.
در آخرين گزارش «برنامه توسعه ملل متحد»، ميانگين ضريب جينی در ايران در فاصله سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ ميلادی، ۰.۳۸ ارزيابی شده است.
اين ارزيابی را ميتوان با ضريب نابرابری های اجتماعی در ديگر کشور های جهان، در همان گزارش و در همان فاصله زمانی، مقايسه کرد.
در بعضی از مناطق جهان مثل کشور های اسکانديناوی و يا آلمان ضريب جينی بين ۰.۲۵ تا ۰.۲۸ نوسان ميکند، و اين ها، در مقايسه با ايران، جوامعی هستند بسيار عادلانه.
در عوض در بعضی از کشور های آمريکای لاتين يا آفريقا، ضريب جينی ميان ۵۰ و  ۶۰ نوسان ميکند و طبعا اين ها از لحاظ توزيع در آمد، در وضعيتی بد تر از ايران هستند.
شايد بهتر باشد ايران را با کشور های خاورميانه و يا کشور های همسايه اش مقايسه بکنيم و در اين صورت، بر پايه آمار بين المللی خواهيم ديد که مثلا مصر، پاکستان، جمهوری آذربايجان و يا اردن، از لحاظ توزيع در آمد، در وضعيتی بهتر از ايران هستند.
مثلا ضريب جينی در مصر و پاکستان ۰.۳۲، و در جمهوری آذربايجان ۰.۳۳ ارزيابی شده  که در مقايسه با ايران به صفر نزديک ترند.  به عبارت ديگر، توزيع در آمد در اين کشور ها در سطحی مطلوب تر از ايران انجام ميگيرد.  




روزنامه شرق به نقل از پژوهش انجام شده توسط "کمیته امداد امام خمینی" نوشته است که زنان جوان تحت پوشش این نهاد به طور متوسط نفری ۴۲ هزار و ۸۹۰ تومان مستمری ماهیانه دریافت می کنند که بخش عمده آن را به مصرف خرید لوازم آرایش می رسانند.
این روزنامه به نقل از رئیس کمیته امداد می نویسد که "فقر اقتصادی مانع از شکل گیری اخلاق سالم و فرهنگ مناسب" در این دختران شده اما می افزاید که براساس تحقیقات موسسات بازاریابی، به طور کلی، زنان ایرانی بین سنین ۱۵ تا ۴۵ سال هر کدام در سال به طور متوسط ۱۵۰ دلار را به خرید لوازم آرایش اختصاص می دهد.
این روزنامه به نقل از یک جامعه شناس ایرانی می نویسد که برخی از جوانان پیروی از مد را به قیمت تحمل گرسنگی و سوء تغذیه، در اولویت قرار می دهند.




به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - یک شهروند ایرانی مقیم امارات متحده عربی و یک "فرد عرب تبار" به جرم جعل اسناد بانک مرکزی امارات به سه سال حبس و اخراج از این کشور محکوم شده اند.
به گفته دادستانی امارات، این شهروند ایرانی برای اخذ مبلغی از پول خود که در فرودگاه ابوظبی توقیف شده بود با همدستی شهروند عرب اقدام به جعل اسناد و نامه ای از سوی بانک مرکزی امارات کرده بود.
براساس این گزارش، مسئولان فرودگاه به جعلی بودن این اسناد پی بردند و این دو را دستگیر کردند و به مقامات قضایی تحویل دادند.




ارتش اسرائیل "تحقیقات مستقل" در مورد کشته شدن بیست و یک عضو یک خانواده فلسطینی در جریان گلوله باران غزه در عملیات نظامی سال ۲۰۰۹ میلادی را "مختومه" اعلام کرده است.
در بیانیه ارتش اسرائیل آمده است که در نظر نیست هیچیک از نظامیان اسرائیلی در ارتباط با این ماجرا تحت پیگرد قرار گیرد و اتهام وقوع "جنایت جنگی" در این حادثه نیز مردود است.
ارتش اسرائیل این اتهام را رد کرده که ساختمانی که اعضای خانواده سمونی در آن پناه گرفته بودند عمدا هدف گلوله باران ارتش قرار گرفت.
تصمیم ارتش با انتقاد شدید خویشاوندان این خانواده فلسطینی و همچنین گروه های اسرائیلی مدافع حقوق بشر مواجه شده که گفته اند ارتش نشان داده است صلاحیت رسیدگی به رفتار اعضای خود را ندارد.




در پی کناره گیری پال اشمیت، رئیس جمهوری سابق مجارستان به دلیل اتهام سرقت علمی در نگارش رساله دکترا، مجمع ملی مجارستان رئیس جمهوری جدید این کشور را انتخاب کرده است.
رئیس جمهوری جدید مجارستان "یانوس آدر" نام دارد که از متحدان نزدیک ویکتور اوربان، نخست وزیر محسوب می شود و به مدت پنج سال، عهده دار این مقام عمدتا تشریفاتی خواهد بود.
حزب مخالف دولت در پارلمان از شرکت در رای گیری خودداری ورزیده و گفته است که انتخاب آقای آدر به این سمت باعث می شود تا حزب حاکم پایه های قدرت خود را محکم تر کند.



روز چهارشنبه، ۱۳ اردیبهشت (۲ مه)، خبرگزاری فارس در خبری با عنوان "تیراندازی به دیپلمات ایرانی در برازیلیا" به نقل از وبسایتی به نام "برزیل دیسپچ" نوشت که "یکی از مقامات سفارت ایران در برازیلیا نیمه شب گذشته به وقت محلی در پایتخت برزیل هدف گلوله افراد مسلح قرار گرفت."
در خبری که وبسایت برزیل دیسپچ منتشر شده به نقل از پلیس برزیل آمده است که فرد مورد اشاره راننده هیات دیپلماتیک ایران بوده و به دلیل مقاومت در برابر خواست سه مهاجم مسلح که در صدد ربودن اتومبیلی بودند که او رانندگی آن را برعهده داشت، هدف شلیک گلوله قرار گرفت.
این دومین بار طی هفته های اخیر است که گزارش هایی در مورد کارکنان سفارت ایران در برزیل انتشار می یابد.
دو هفته پیش، یک کارمند ارشد این سفارتخانه به تعدی جنسی به دختران نوجوان متهم شد و این خبر انعکاس گسترده ای در رسانه های داخل و خارج ایران داشت.




خانه تخریب شده در روستای تفتناز در استان ادلب سوریهدیده‌بان حقوق بشر، از سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشری، ارتش سوریه را به ارتکاب جرایم جنگی پیش از اجرای توافق‌نامه آتش‌بس در ۱۲ آوریل امسال متهم کرده است.
این سازمان که در نیویورک مستقر است، در گزارشی گفته است که درگیری‌های اطراف استان ادلب در شمال سوریه را می توان طبق قوانین بین‌المللی یک "مخاصمه مسلحانه" خواند.
تمام نیروهای درگیر در یک مخاصمه مسلحانه باید به حداقل ضوابطی که در قوانین بین المللی پیش بینی شده، عمل کنند.
این گزارش در حالی منتشر شده که فعالان مخالف دولت سوریه گفته‌اند که پانزده نفر از نیروهای دولتی در حمله مخالفان مسلح کشته شده‌اند.
حمله به نیروهای دولتی در استان حلب در شمال سوریه روی داده و به گفته فعالان مخالف، دو تن از مهاجمان که از ارتش آزاد سوریه بودند، نیز کشته شده‌اند.
دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید شواهد آشکاری وجود دارد که نشان می‌دهد سوریه، همزمان با ادامه مذاکراتی که منجر به توافق‌نامه آتش‌بس شد، قوانین بین‌المللی در باره مخاصمات مسلحانه را با اعدام‌های بدون طی مراحل قانونی و نابود کردن منازل نقض کرده است.
این سازمان حقوق بشری می‌گوید ارتش سوریه در دو هفته عملیات نظامی خود در استان ادلب در اواخر ماه مارس و اوائل آوریل، حداقل ۹۵ غیرنظامی را کشته و صدها خانه را سوزانده و یا تخریب کرده است.
آنا نایستات از دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید: "انگار نیروهای دولت سوریه از هر دقیقه پیش از آتش‌بس برای خسارت وارد کردن استفاده کردند."
او گفت تانک‌ها و هلی‌کوپترهای ارتش سوریه به شهرهای مختلف در استان ادلب حمله کردند.
گزارش دیده‌بان حقوق بشر که ۳۸ صفحه است، به ده‌ها مورد اعدام و کشتار شهروندان و تخریب اموال غیرنظامیان اشاره کرده که از آنها با عنوان جرایم جنگی یاد کرده است.
این نهاد حقوق بشری در گزارش خود همچنین به بازداشت‌های بدون محاکمه و شکنجه افراد اشاره کرده است.
در این گزارش به اعدام کودکان توسط نیروهای دولتی اشاره شده است.
دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید نیروهای دولتی به بازداشت خودسرانه ده‌ها نفر دست زده و آنها را بدون هیچ پایه و اساس حقوقی، نگه داشته‌اند.
طبق گزارش این سازمان، دو سوم افراد بازداشت شده به رغم وعده‌های بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، برای آزادی زندانیان سیاسی، هنوز در زندان‌ها هستند.
دیده‌بان حقوق بشر در گزارش خود به مادر محمد صالح شمروخ از معترضان ضد دولتی از استان ادلب اشاره می‌کند که شاهد آن بوده که نیروهای امنیتی پسرش را بردند.
او به دیده‌بان حقوق بشر گفته است: "برای این که پسرم را غمگین نکنم، با او خداحافظی نکردم و او هم چیزی نگفت. وقتی در حال رفتن بودند، سربازان به من گفتند که دیگر باید پسرم را فراموش کنم."
ناظران سازمان ملل در سوریه
ناظران صلح سازمان ملل در سوریه گفته‌اند که هر دو طرف با نقض تعهدات خود، کماکان به استفاده از سلاح‌های سنگین در مناطق مسکونی ادامه می‌دهند
دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید پسر او در ۲۵ مارس امسال اعدام شد.
طبق طرح صلح کوفی عنان، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب، توافق‌نامه آتش‌بسی از ۱۲ آوریل در سوریه به اجرا در آمده است.
از آن زمان میزان خشونت‌ها در این کشور کاهش یافته است.
اما ناظران صلح سازمان ملل در سوریه که به تازگی فعالیت‌های خود را آغاز کرده‌اند، از ادامه خشونت‌ها در این کشور خبر داده و گفته‌اند که هر دو طرف با نقض تعهدات خود، کماکان به استفاده از سلاح‌های سنگین در مناطق مسکونی ادامه می‌دهند.
دولت سوریه هنوز واکنشی نسبت به گزارش دیده‌بان حقوق بشر نشان نداده است.
مقام‌های رسمی دولت بشار اسد می‌گویند گروه‌های "تروریستی" مورد حمایت خارجیان، مسئول خشونت‌ها و کشتار بیش از ۲۴۵۰ غیرنظامی و ۱۳۴۰ سرباز از زمان آغاز تظاهرات ضد دولتی در این کشور در ماه مارس ۲۰۱۱ هستند.
سازمان ملل می‌گوید بیش از ۹ هزار نفر تا کنون در خشونت‌های این کشور کشته شده‌اند.




بر اساس داده‌های صندوق بین المللی پول، سهمیه ایران در حساب این صندوق در بانک مرکزی ایران حدود ۱.۵ میلیارد اس دی آر (معادل ۲.۸ هزار میلیارد تومان) است
بنار بر گزارش ها صندوق بین‌المللی پول درخواست گروهی از دیپلمات‌ها و مقام‌های رسمی سابق آمریکایی مبنی بر بستن حساب این صندوق با بانک مرکزی ایران و تعلیق عضویت ایران در این صندوق را رد کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، گروه "اتحاد علیه ایران اتمی" در نامه ای به صندوق بین المللی پول از دیدار کریستین لاگارد، رئیس این نهاد با محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی ایران در ماه گذشته، انتقاد کرده است.
این گروه در نامه خود با انتقاد به این دیدار نوشته است: "در حالیکه جامعه بین المللی در تلاش برای منزوی کردن ایران است، صندوق بین المللی پول باید از رفتار با ایران مانند کشوری که مسئول است، پرهیز کند."
اما ویلیام ماری، سخنگوی صندوق بین المللی پول گفته است که این صندوق برای نگهداری حق سهمیه ایران به عنوان عضو، در بانک مرکزی ایران حساب دارد.
او گفت که طبق مقررات صندوق بین المللی پول، این صندوق پول هر کشور عضوی را در بانک مرکزی همان کشور نگه می دارد.
آقای ماری گفت: "این قاعده هیچ منافاتی با تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران ندارد."
بر اساس داده‌های صندوق بین المللی پول، سهمیه ایران در حساب این صندوق در بانک مرکزی ایران حدود ۱.۵ میلیارد اس دی آر (معادل ۲.۸ هزار میلیارد تومان) است که به گفته مقام های ایرانی چند دهه است، دست‌نخورده باقی مانده است.
اما "اتحاد علیه ایران اتمی" از صندوق بین المللی پول خواسته است با توجه به تحریم بانک مرکزی ایران از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، عضویت ایران را در این صندوق لغو کند.
محمود بهمنی از صندوق بین‌المللی پول خواسته است که تامین منابع لازم برای مقابله با آثار ناشی از تحریم نفت ایران بر اقتصاد این کشورها را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهد
آقای ماری در خصوص در خواست گروه "اتحاد علیه ایران اتمی" برای تعلیق عضویت ایران در این نهاد ۱۸۸ عضوی گفت: "این مسئله ای است که بستگی به نظر کشورهای عضو صندوق دارد و ما نظری در باره آن نداریم."
"اتحاد علیه ایران اتمی" متشکل از تعدادی از دیپلمات های سابق، مقام های امنیتی، استادان دانشگاه و چهره های دیگر آمریکایی است که ریاست آن بر عهده مارک والاس، نماینده آمریکا در سازمان ملل در زمان ریاست جمهوری جورج بوش است.
در ماه آوریل محمود بهمنی و کریستین لاگارد در حاشیه نشست بهاره مشترک صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در واشنگتن دیدار کردند.
به گزارش بانک مرکزی ایران، آقای بهمنی در این دیدار از صندوق بین‌المللی پول خواست که تامین منابع لازم برای مقابله با آثار ناشی از تحریم نفت ایران بر اقتصاد کشورهای خریدار نفت ایران را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهد.
گزارش شد که نمایندگان ایران در دیدار با مسئولان صندوق بین المللی پول به مسائل پولی و بانکی، از جمله تحریم بانک مرکزی ایران و تحریم‌های مالی و نفتی ایران اشاره کرده‌اند.
محمود بهمنی در حاشیه این نشست ایران را یکی از کشورهای عضو صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی خواند که روابط خوبی با این دو نهاد دارد و گفت که ایران انتظار دارد صندوق بین‌المللی پول نیز نقش حمایتی از تمام کشورها را در دستور کار قرار دهد.




محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران برای دیدار با مقام های لبنانی عازم این کشور شده است.
ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، می گوید که آقای رحیمی در بیروت، پایتخت لبنان، با رئیس جمهوری، نخست‌وزیر و رئیس مجلس این کشور دیدار و با آنان درباره موضوعات منطقه‌ای و بین المللی گفت‌و‌گو خواهد کرد.
سفر رسمی معاون اول رئیس جمهوری ایران به لبنان به دعوت نخست‌وزیر این کشور انجام می شود و دو روز به طول می انجامد.
سعد حریری، نخست وزیر وقت لبنان، پاییز سال ۱۳۸۹ به ایران سفر کرد و رسانه های دولتی ایران می گویند که سفر آقای رحیمی به لبنان در پاسخ به دیدار دو سال پیش نخست‌وزیر این کشور صورت می گیرد.
هرچند پست نخست وزیری در بازنگری قانون اساسی ایران حذف شده، اما درو پرتکل های تشریفاتی ایران و دیدار های رسمی، معاون اول رئیس جمهوری همتراز نخست‌وزیر محسوب می شود.
در برنامه اعلام شده محمدرضا رحیمی در سفر به لبنان، دیدار با حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله‌لبنان عنوان نشده و مشخص نیست که آیا او با آقای نصرالله دیدار خواهد داشت یا نه.
به دلیل شرایط امنیتی در مورد رهبران حزب‌الله لبنان، به خصوص حسن نصرالله، برنامه های کاری آنها معمولا از پیش اعلام نمی شود.
ایران دو کشور لبنان و سوریه را "خط مقدم مقاومت" علیه اسرائیل می داند.
حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، اواسط زمستان گذشته برای اولین بار به صراحت اعلام کرد که "ایران انواع کمک های مالی و مادی" را در اختیار این گروه قرار می دهد اما در عین حال اظهار داشت که "حزب‌الله لبنان از ایران دستور نمی گیرد."
پیش از آن، مقام های ایرانی تاکید داشتند که حمایت جمهوری اسلامی از حزب‌الله لبنان، "سیاسی و معنوی" است.
سید حسن نصرالله گفته بود که "ما از سال ۱۹۸۲ به این سو، از ایران کمک‌های مالی، مادی و سیاسی دریافت کرده ایم . . . پیش از این ما نمی توانستیم همه ماجرا را بگوییم و در باره نیمی از آن سکوت اختیار می کردیم."
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در اواخر سال ۱۳۹۰ خورشیدی در خطبه های نماز جمعه تهران گفت که "ایران به هر گروهی که با رژیم صهیونیستی مقابله کنند کمک می کند و هیچ ابایی هم از اعلام آن ندارد."
رهبران ایران در عین حال از بقای حکومت بشار اسد، رئیس جمهور سوریه دفاع می کنند هر چند از بیش از یک سال پیش، این حکومت با اعتراضات فزاینده مردم روبرو بوده و با استفاده از نیروهای دولتی، در صدد سرکوب خونین این اعتراضات برآمده است.
ایران و حزب الله لبنان در حمایت از حکومت بشار اسد، اشتراک نظر دارند.
دبیرکل حزب الله زمستان گذشته گفته بود که بشار اسد "هنوز از حمایت ارتش و بخش بزرگی از جمعیت سوریه برخوردار است."
ایران هم می گوید از اصلاحات در سوریه حمایت می کند البته به شرطی که رهبری آن به دست آقای اسد باشد.




محل انفجار
در پی خروج رئیس جمهوری آمریکا از پایتخت افغانستان، این شهر شاهد وقوع چند انفجار و تیراندازی بوده است.
روز چهارشبه، ۱۳ اردیبهشت/ثور (۲ مه)، کوتاه مدتی پس از خاتمه سفر چند ساعته باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا به کابل، انفجارهایی در این شهر روی داد که دست کم هفت کشته برجای گذاشته است.
وزارت داخله (کشور) افغانستان می گوید که هفده نفر دیگر نیز در این حوادث زخمی شده اند که همه غیرنظامی هستند.
در یک اعلامیه وزارت داخله آمده که حداقل یک نفر از کشته شدگان و ده تن از زخمی ها، معلمان یک مکتب هستند. شماری از دانش آموزان نیز در میان قربانیان هستند.
انفجارهای کابل نتیجه عملیاتی بود که در مرحله اول آن، یک اتومبیل بمب گذاری شده یک مجتمع مسکونی واقع در شرق پایتخت افغانستان را هدف قرار داد.
این مجتمع مسکونی در مسیر راه کابل - جلال آباد واقع شده، محل سکونت تعدادی از شهروندان خارجی مقیم کابل است.
به گزارش کوئنتن سامرویل، خبرنگار بی بی سی در کابل، عملیات حمله به این مجتمع مسکونی کوتاه مدتی پس از ساعت ۶ بامداد به وقت محلی آغاز شد و مهاجمان با انفجار اتومبیل بمب گذاری شده، حفره ای را در دیوار مجتمع مسکونی ایجاد کردند.
سپس شماری از مهاجمان همراه با فردی که برای ماموریت انتحاری همراه برده بودند، وارد محوطه مجتمع شدند و در یک ساختمان خالی سنگر گرفتند.
در این زمان، بین ماموران امنیتی و مهاجمان مسلح تیراندازی متقابل روی داد که برای حدود چهار ساعت ادامه داشت.
این درگیری زمانی خاتمه یافت که مهاجم انتحاری مواد منفجره همراه خود را منفجر کرد.

'واکنش به سفر اوباما'

طالبان مسئولیت این حملات را برعهده گرفته اند و به گزارش آسوشیتدپرس، ذیبح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، گفته است که انفجارهای کابل واکنشی نسبت به سفر باراک اوباما به افغانستان بوده است.
اوباما با نظامیان آمریکایی
به گفته سخنگوی طالبان، هدف این عملیات "یک پایگاه خارجی" واقع در کابل بود اما یک منبع ناتو تاکید کرده که گزارشی از حمله به پایگاه های نیروهای این سازمان دریافت نشده است.
روز گذشته، رئیس جمهوری آمریکا در یک سفر از پیش اعلام نشده وارد کابل شد.
منابع خبری گفته اند که سفر آقای اوباما به مناسبت سالگرد کشته شدن اسامه بن لادن، رهبر شبکه القاعده، صورت گرفت که یک سال پیش در عملیات نیروهای کماندویی ایالات متحده در محل سکونت رهبر القاعده در پاکستان به قتل رسید.
رئیس جمهوری آمریکا در سخنانی که از پایگاه نظامی بگرام خطاب به مردم آمریکا ایراد کرد بر تلاش برای استقرار امنیت در افغانستان تاکید نهاد و گفت که ایالات متحده در نظر دارد کاری را که در افغانستان آغاز کرده به انجام برساند.
آقای اوباما همچنین اعلام کرد که در جریان این سفر، پیمان همکاری میان آمریکا و افغانستان را با رئیس جمهور حامد کرزی امضا کرده است.
متن این پیمان اخیرا از جانب دو کشور نهایی شده بود و قرار است برای اجرایی شدن، به تصویب پارلمان های هر دو کشور برسد.
این پیمان چارچوبی برای همکاری درازمدت میان افغانستان و آمریکا حداقل تا سال ۲۰۲۴ میلادی فراهم می کند.
با خروج واحدهای رزمی آمریکا از افغانستان در سال ۲۰۱۴ میلادی، انتظار می رود ایالات متحده همچنان به همکاری با این کشور در زمینه آموزش های نظامی و اجرای برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی ادامه دهد.




هواداران حازم ابو اسماعیل، کاندیدای اسلامگرایان سلفی‌
هواداران حازم ابو اسماعیل، کاندیدای اسلامگرایان سلفی‌ در اعتراض به رد صلاحیت او، در برابر وزارت دفاع مصر تجمع کرده بودند
مهاجمان مسلح ناشناس با بطری آتشزا، چماق و سنگ به تظاهرکنندگانی که در برابر وزارت دفاع مصر در قاهره تجمع کرده بودند حمله کرده و حداقل یازده نفر را کشتند.
ابن حادثه در سپیده دم روز چهارشنبه، ۱۳ اردیبهشت (۲ مه) روی داد و طبق گزارش‌ها بیش از یکصد نفر نیز در این حملات زخمی شده‌اند.
تظاهرکنندگان در اعتراض رد صلاحیت حازم ابو اسماعیل، کاندیدای اسلامگرایان سلفی‌ برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در برابر وزارت دفاع مصر تجمع کرده بودند.
شاهدان عینی گفته‌اند صدای تیراندازی نیز در این حملات شنیده می‌شد.
خبرنگار بی بی سی در قاهره می‌گوید ظن آن می‌رود که این مهاجمان از سوی دولت مامور برهم زدن تظاهرات شده بودند.
سربازان و نیروهای دولتی که طبق گزارش‌ها در منطقه حضور داشتند، برای متوقف کردن درگیری‌ها دخالت نکردند.
تصاویری که در سایت‎‌های اینترنتی منتشر شده، دو مرد را نشان می دهد که از ناحیه چشم زخمی شده و کوچه و خیابان‌ها نیز خون‌آلود است.
در اعتراض به این خشونت‌ها، دو نامزد اسلامگرای انتخابات ریاست جمهوری، فعالیت‌های تبلیغاتی خود را متوقف کرده‌اند.
حازم ابو اسماعیل به دلیل تابعیت دوگانه مصری-آمریکایی مادرش از سوی کمیسیون انتخابات مصر از حضور در انتخابات منع شد.
آقای ابو اسماعیل در واکنش، خود را قربانی "طرح" مقامات نظامیان حاکم بر مصر دانست اما کمیسیون انتخابات گفته است که هیچ سند و مدرکی در اثبات این ادعا وجود ندارد.
خیرت شاطر نامزد اصلی اخوان المسلمین نیز از سوی این کمیسیون رد صلاحیت شده است.
چند روز پیش هم ده‌ها نفر از طرفداران حازم ابواسماعیل، در جریان درگیری‌هایی در قاهره مجروح شدند.
رسانه‌های دولتی می‌گویند مهاجمان، ساکنان خمشگین منطقه هستند که از اختلال در روند زندگی خود به دلیل تظاهرات ناراحت هستند.
مخالفت با شورای نظامی حاکم بر مصر که قدرت را پس از کناره‌گیری حسنی مبارک در دست گرفته، طی ماه‌های اخیر افزایش یافته است.
این شورا به سرکوب معترضان، بازداشت منتقدان و تضعیف گروه‌های مدنی و جوانان که قیام علیه مبارک را سازمان دادند، متهم شده است.
نظامیان گفته‌اند قدرت را تا پایان ژوئن امسال و پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری که وعده آزاد و عادلانه بودن آن را داده‌اند، به دولت غیرنظامی واگذار می کنند.
دور اول انتخابات ریاست جمهوری ۲۳ و ۲۴ ماه جاری و دور دوم نیز با حضور دو کاندیدا، ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
در حال حاضر، پیشتازان این رقابت‌ها، عمرو موسی، عبدالمنعم ابو فتوح عبدالهادی، اسلامگرای میانه رو و محمد مرسی، رئیس حزب آزادی و عدالت وابسته به اخوان المسلمین هستند.




تقویم انتخابات مجلس نهم

ششم خرداد ۱۳۹۱: آخرین روز کاری دوره هشتم قانونگذاری مجلس
هفتم خرداد ۱۳۹۱: افتتاح نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به ریاست مسن ترین فردی که در جریان برگزاری انتخابات رای آورده است
آخرین ساعات تبلیغات مرحله دوم انتخابات نهمین دوره مجلس ایران در حال سپری شدن است.
مرحله دوم رای گیری انتخابات مجلس نهم در ایران از ساعت هشت صبح جمعه ۱۵ اردیبهشت (۴ مه) به وقت محلی آغاز می‌شود.
با نزدیک شدن به زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات مجلس، آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران در یک سخنرانی عمومی، از مردم ایران خواسته است که "روز جمعه یکبار دیگر بصیرت و موقع شناسی خود را به نمایش" بگذارند و در انتخابات شرکت کنند.
مطابق قانون انتخابات ایران، نامزدهای انتخاباتی تا ۲۴ ساعت پیش از شروع رای‌گیری مجاز به تبلیغات انتخاباتی هستند.
در مرحله دوم انتخابات، تکلیف ۶۵ کرسی باقیمانده از ۲۹۰ کرسی مجلس ایران روشن خواهد شد.
نزدیک به ۱۵ هزار نفر برای بازرسی و نظارت بر این مرحله از انتخابات به کار گرفته شده‌اند.
مرحله دوم انتخابات در ۳۳ حوزه انتخابی از ۱۸ استان برگزار می‌شود. افرادی که در دور اول انتخابات در یکی از این حوزه‌ها رای داده‌اند، تنها مجاز به رای دادن در همان حوز هستند.
بیست و پنج نماینده تهران در دوره دوم تعیین می شوند
در استان تهران از سی کرسی نمایندگی، فقط تکلیف ۵ نماینده در دور اول انتخابات روشن شد. ۲۵ نماینده دیگر تهران به علت به حد نصاب نرسیدن آرائشان در مرحله اول، در دور دوم رای گیری انتخاب خواهند شد.
مطابق قانون انتخابات ایران هر نامزدی که در دور دوم رای گیری بیشترین آرا را به خود اختصاص دهد، پیروز انتخابات خواهد بود.
مرحله اول انتخابات مجلس ایران، روز جمعه دوازدهم اسفند سال گذشته خورشیدی برگزار شد. وزارت کشور ایران آمار شرکت کنندگان در مرحله اول آن را بیش از ۶۴ درصد اعلام کرد.
انتخابات مجلس نهم در غیاب گروه ها و چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب برگزار می‌شود که اعلام کرده اند به دلیل نبود شرایط برگزاری انتخابات آزاد، از حضور در آن خودداری کرده اند.
عمده رقابت برای به دست آوردن کرسی های مجلس نهم میان گروه‌های مختلف "اصولگرا" در جریان است.
جبهه متحد اصولگرایان به محوریت محمدرضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری و جبهه پایداری انقلاب اسلامی به محوریت محمدتقی مصباح یزدی، روحانی نزدیک به آیت الله خامنه‌ای، دو ائتلاف اصلی محافظه‌کاران در انتخابات مجلس نهم هستند.
در روزهای اخیر جدال بر سر ریاست مجلس نهم بالا گرفته است. جبهه متحد اصولگرایان خواهان تداوم ریاست علی لاریجانی، رییس فعلی مجلس و از نزدیکان رهبر ایران است، در حالی که جبهه پایداری از ریاست غلامعلی حداد عادل، نماینده تهران و از خویشاوندان آیت‌الله علی خامنه‌ای، دفاع می‌کند.
مجلس ایران ۲۹۰ کرسی دارد و مطابق برنامه، نهمین دوره قانونگذاری آن هفتم خرداد سال ۱۳۹۱ به ریاست مسن‌ترین فردی که در جریان برگزاری انتخابات رای آورده، افتتاح می شود.




بوسه، حوالی سال ۱۹۰۷. شاید تنها «خودنگاره» گوستاو کلیمت
امسال صد و پنجاهمین سال تولد گوستاو کلیمت است. اثر معروف این نقاش اتریشی با نام «بوسه» تبدیل به یکی از تزئینات اصلی دیوارهای حتی خوابگاه‌های دانشجویی شده است. اما چه چیزی در کار کلیمت است که چنین استقبال عمومی‌ای در پی داشته است؟
نقاشی‌های کلیمت از جمله گران‌ترین نقاشی‌ها در سرتاسر جهان هستند، اما بر بسیاری از اشیاء ارزان و دم‌دستی نیز نقش بسته‌اند، از لیوان و آهن‌ربای مخصوص در یخچال گرفته تا جاکلیدی و دستمال آشپزخانه.
حتی از یکی از آثار او با نام «پرتره ادل بلاخ بوئر» یک عروسک باربی نیز ساخته شده است.
ریچارد کورک، منتقد هنری، می‌گوید: «واقعا خارق‌العاده است که محبوبیت کلیمت چنین فراگیر شده، او یکی از آن هنرمندانی است که ـ تعداد‌شان هم زیاد نیست ـ کپی آثارش در همه جا دیده می‌شود. شبیه یک بیماری مسری خارق‌العاده شده، البته مثبت‌تر از این است، شبیه توفان است. هر طرفی که نگاه کنید کلیمت را می‌بینید، از او گریزی نیست.»

بوسه کلیمت [عکس بالای صفحه] شاهکار است. انگار مجسمه معروف بوسه اثر رودن [عکس بالا] را گرفته و آن را چند پله ارتقا داده. وقتی مجسمه رودن را می‌بینید، کاملا آگاهید که دارید چیزی سفت و سخت را می‌بینید، اما بوسه کلیمت تمام این سنگینی را از بین برده و اصلا گویی بی‌وزن کرده است.


کورک می‌گوید که محبوبیت کلیمت ناشی از این است که از یک طرف در زمان خودش بسیار پیشرو بوده، روش‌های تازه را تجربه می‌کرده و از طرف دیگر روی سوژه‌هایی کار می‌کرده که به شدت جذاب بوده‌اند.
«آثار او به لحاظ حسی و جسمانی بسیار جذابند و مردم بلافاصله به آن واکنش نشان می‌دهند. او نقاشی‌هایش را به سمت انتزاع می‌برد، اما برای او این انتزاع با کشیدن نقش‌ونگارهایی ریز ساخته می‌شود و همین نقش‌ونگارها چنین جذابیتی در آثار او پدید می‌آورند.»
کورک معتقد است که در آثار کلیمت نوعی احساس آزادی وجود دارد و نوعی نشاط که مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند.
دکتر آلفرد ویدینگر، یکی از برجسته‌ترین کلیمت‌شناسان، می‌گوید «مردم طلا دوست دارند و در آثار کلیمت جذب رنگ همین فلز می‌شوند.»
ویدینگر معاون موزه بلودر در وین است، موزه‌ای که بزرگ‌ترین مجموعه از آثار کلیمت را در خود جا داده است. ویدینگر در طول دوران کاری‌اش، محبوبیت جهانی کلیمت را به چشم دیده است.
در سال ۲۰۰۹، ویدینگر همراه با دوربین عکاسی‌اش به آفریقا می‌رود و در یکی از مناطق روستایی در جنوب اتیوپی ـ جایی که توریست‌ها به ندرت می‌روندـ زنی را می‌بیند که تی‌شرتی با طرح بوسه کلیمت بر تن دارد.
زن برای او توضیح می‌دهد که در همان سال، عکاسی ایتالیایی از دهکده‌اش دیدن کرده و در جواب محبت‌های زن، سه تی‌شرت به او نشان داده تا یکی را انتخاب کند. با آن که این زن چیزی درباره هنرمند خالق طرح نمی‌دانسته، اما به خاطر رنگ طلایی نقاشی کار کلیمت را انتخاب می‌کند.

پسر طلایی

120502120822_klimt_304x304_reuters.jpg
  • گوستاو کلیمت در سال ۱۸۶۲ در بومگارتن در نزدیکی وین متولد شد. پدر کلیمت زرگر بود.
  • بخش عمده کودکی کلیمت در فقر گذشت.
  • نقاشی‌هایش به شدت تزئینی با رنگ‌های بسیار متنوع هستند و اغلب در آن‌ها از برگ های طلایی استفاده شده است.
  • نقاشی‌های شهوانی او که اغلب حاوی میزانی برهنگی هستند، عمدتا برایش ننگ و تهمت به همراه داشتند.
  • پس از ابتلا به آنفولانزای اسپانیایی در اپیدمی سال ۱۹۱۸، در اثر ایست قلبی جان سپرد.
  • محبوبیت و افزایش قیمت تابلوهایش در حراجی‌ها از قرن بیستم آغاز شد.
پدر گوستاو کلیمت زرگر بود و او مانند معدودی از هنرمندان هم‌نسل خودش ارزش فلزات را می‌فهمید. با آن که با رنگ کار می‌کرد، اما توانایی خارق‌العاده‌ای در خلق حالت فلزات، سنگ و جواهرات در آثارش داشت.
او دانش‌آموخته دانشکده هنرهای کاربردی و نه آکادمی هنرهای تجسمی وین بود.
ویدینگر می‌گوید «او می خواست از مرمر و طلا و نقره واقعی استفاده کند.» اما به ندرت خودش یا صاحبکارش توانایی خرید آن را داشتند.
اما بنا به گفته ویدینگر، هر وقت که وضعیت مالی‌شان بهتر می‌شد، آن وقت کلیمت هنر خود را نشان می‌داد.
یک بار یک بانکدار ثروتمند با نام آدولف استوسلت، از او خواست تا بخشی از دیوار داخلی خانه‌اش را کاشیکاری کند و کلیمت برای سطح کاشی‌ها از جواهرات، مینا، لولو و طلا و نقره استفاده کرد.
کلیمت در نقاشی‌هایش عظمت و شکوه قصر استوسلت را بازسازی کرد.
ویدینگر می‌گوید «پشت این نقاشی‌ها، شما میل نقاش به ساخت چیزی ارزشمند و گران‌بها را می‌بینید.»
کلیمت تنها استاد استفاده از فلز نبود، او به خوبی می‌دانست چطور برای کارهایش بازاریابی کند.
او تنها هنرمند اتریشی بود که می‌توانست از آثارش کپی‌های متعدد و قانونی تهیه کند. او به دیگران نیز اجازه می‌داد که کارش را بازتولید کنند.

رادیکالیسم و جدایی طلبی

با این همه محدود کردن هنر کلیمت به هنر تزئینی به معنای نادیده گرفتن رادیکالیسم این آثار است. کلیمت سردمدار جنبش جدایی‌طلب بود، جدایی‌طلب‌ها گروهی از هنرمندان اتریشی بودند که خشکی نقاشی سنتی اتریش را به چالش کشیدند.
هدف اصلی آن‌ها این بود که هنر، طراحی و صنایع دستی را در یک جنبش بزرگ به هم پیوند بزنند، جنبشی که Gesamtkunstwerk نام داشت ( به معنای کارکرد ایده‌آل هنر، یا هنر جهانی، یا تلفیق هنرها). این جنبش به شدت از جنبش هنر و صنایع دستی بریتانیا تاثیر گرفته بود. یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های جنبش بریتانیا چارلز رنی مکینتوش بود که سبک تزئینی آثارش مخاطبان انبوه پیدا کرده بود.
رفیق و معشوقه احتمالی گوستاو کلیمت، امیلی فلوج، نیز با ارايه هنرش در قالب خیاطی از اعضای این جنبش به شمار می‌آمد و یکی از مهم‌ترین خیاطان اتریش بود. گفته می‌شود که کارهای فلوج در جنس و جزئیات لباس‌هایی که در تابلو «بوسه» کلیمت دیده می‌شود، بسیار تاثیرگذار بوده است.

بدترین محصولات کلیمتی

موزه وین چندی پیش در صفحه فیس‌بوکش یک نظرسنجی گذاشت تا مخاطبان، بدترین اثری را که به تقلید از کلیمت تولید شده انتخاب کند.
جعبه‌های موسیقی زرق و برق دار، کفش‌های ورزشی که روی بدنه‌شان با دست نقاشی شده، عروسک‌های خرس تدی و حتی صندلی توالت فرنگی از جمله چیزهایی بود که مردم در این نظرسنجی نوشتند.
فلوج تنها یکی از چندین و چند معشوقه کلیمت بوده است. با آن که گوستاو خجالتی بود اما در زمینه عشق‌ورزی به زنان شهرتی به هم زده بود و بعد از سال ۱۹۰۰ تنها به نقاشی از آن‌ها پرداخت.
بسیاری از زنان او برهنه تصویر شده‌اند، در حالاتی تحریک کننده که جنبه جنسی و شهوانی نقاشی را تشدید می‌کنند. زنان این نقاشی‌ها خیره‌سرانه با نگاه ثابت و برهنگی‌شان رودرروی بیننده‌شان می‌ایستند.
این تصاویر مناقشه‌برانگیز بودند، اما نوعی حساسیت تازه را ایجاب می‌کردند، نوعی تجلیل از مسائل جنسی در شهر و جامعه‌ای که هنرمند اتریشی معروف دیگری نیز در آن در حال فعالیت بود: زیگموند فروید.
در سال ۱۹۰۵، فروید «سه مقاله در باب تئوری جنسیت» را منتشر کرد، کتابی که عمیقا نگاه جامعه به سکس را به چالش می‌کشید.
کلیمت نیز مانند فروید می‌خواست سکس را به ساحت عمومی بکشاند.
اما در سال ۱۹۰۳، مجبور شد یکی از تابلوهایش با نام «امید ۱» را از نمایشگاه هنرمندان جنبش جدایی‌طلب حذف کند. این تابلو تصویر یک زن حامله برهنه بود که بی‌خجالت به بیرون بوم زل زده بود، اثری که قواعد مرسوم نزاکت در جامعه را به شدت زیر پا می‌گذاشت.
امسال ۹ نمایشگاه مجزا در وین برگزار خواهد شد.
شاید این روحیه رادیکال، همان چیزی بود که سال‌ها بعد و نسل جوان‌تر با آن همذات‌پنداری کردند.
کلاوس پوکورنی، از موزه لئوپولد وین می‌گوید: «هیچ کس نمی‌توانست مثل کلیمت، احساساتی چون عشق، شور، شهوت و میل را با احساساتی نظیر ناامیدی و اضطراب ترکیب کند. به همین خاطر است که او برای نسل جوان چنین جذاب و مسحور‌کننده است.»
«دلیل دیگر توانایی کلیمت در ایجاد هماهنگی است و این نکته مهم که هنرش به شدت تزئینی است.»
کورک می‌گوید که با این همه، این خطر برای هنرمندی چون کلیمت که آثارش همه جا دیده می شود، وجود دارد که بیش از حد به نمایش در بیاید.
«این همان چیزی است که من اسمش را «مشکل مونالیزا» گذاشته‌ام. اگر یک اثر نقاشی به شکل انبوه بازتولید شود و همه جا دیده شود، آن وقت شما از آن دلزده می‌شوید.»
«من دیگر نمی‌توانم به تابلوی مونا لیزا نگاه کنم. نگاه می‌کنم اما نمی‌توانم به آن واکنشی نشان دهم. گاهی اوقات وقتی مثلا به مغازه‌ای می‌روم تا کارت تولد بخرم، نسبت به کلیمت نیز همین احساس را پیدا می‌کنم.»
«بهتر است به وین برگردیم و اثر حقیقی را ببینیم.»




آغاز به کار بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در میات تهدید ها و ممنوعیت ها

محمد حسینی- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی

نوشتۀ فواد روستائی
  محمد حسینی- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- چند روز پیش از آغار کار نمایشگاه در یک سخنرانی در نماز جمعه هشدار داده بود که در نمایشگاه امسال خطوط قرمز وجود دارد و به گفتۀ او "اندیشه های تفرقه افکنانه مجالی برای ارائه پیدا نمی کنند و هر کس نمی تواند هر کتابی را به نام فکر و اندیشه در نمایشگاه عرضه کند."

بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران امروز (چهارشنبه) آغاز به کار کرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این نمایشگاه که در مصلای امام خمینی بر پا شده است شامل بخش هائی چون "ناشران عمومی"، "ناشران کودک و نوجوان"، "ناشران آموزشی و دانشگاهی"، "کتاب های خارجی" و "بازار بین المللی نشر الکترونیک" است.
از کشورهای شرکت کننده در نمایشگاه کتاب امسال تهران، این خبرگزاری از مصر، تا تارستان و برزیل نام برده و در توضیح بیشتر این نکته را نیز نا گفته نمی گذارد که شرکت مصر در این نمایشگاه به صورت دولتی است.
سال گذشته، در نخستین روزهای نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، هزاران جلد کتاب به عنوان کتاب هائی که نباید در این نمایشگاه حضور داشته باشد از نمایشگاه خارج شدند.
بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به مدت ده روز تا بیست و دوم اردیبهشت ادامه خواهد داشت.
امسال مقامات جمهوری اسلامی ایران پیش از آغاز کار نمایشگاه به اعمال سانسور و ممیزی کتاب در این نمایشگاه دست زدند و ابتدا چند ناشر را از حضور در نمایشگاه محروم کردند.
نشر ثالث و نشر چشمه از جمله ناشرانی هستند که از شرکت در نمایشگاه محروم شدند.
در تماسی که با چند ناشر در تهران گرفتیم دریافتیم که شماری از ناشران نیز داوطلبانه از شرکت در نمایشگاه خود داری کرده و به قول معروف عطای آن را به لقای آن بخشیده اند.
در پی محرومیت این ناشران، ١٦٠ نویسنده، شاعر، مترجم وروزنامه نگار در نامه ای سرگشاده به وزیر ارشاد ضمن ابراز نگرانی از وضعیت نشر و "افت تیراژ کتاب" در کشور خواهان بر طرف کردن ممنوعیت ناشران شدند.
شماری از مقامات نیز از جمله وزیر ارشاد و معاون او نیز چند روز پیش از گشایش نمایشگاه به دادن هشدار و اخطار پرداخته و برای ناشران خط و نشان کشیدند.
به عنوان نمونه، محمد حسینی- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- در سخنرانی های پیش از خطبه های نماز جمعه هشدار داد که در نمایشگاه امسال خطوط قرمز وجود دارد و به گفتۀ او "اندیشه های تفرقه افکنانه مجالی برای ارائه پیدا نمی کنند و هر کس نمی تواند هر کتابی را به نام فکر و اندیشه در نمایشگاه عرضه کند."
کتاب های مرتبط با "عرفان" که از طرف وزیر ارشاد به عنوان "عرفان های کاذب" توصیف شد از دیگر ممنوعه های این نمایشگاه است.
بهمن دری، معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد، نیز در هشداری به ناشرانی که بزعم او مرتکب تخلف می شوند گفت با این ناشران بر خورد می شود و مراحل برخورد شامل جمع آوری کتاب، پلمب غرفۀ ناشر، اخراج ناشر از نمایشگاه و محرومیت دائمی او از شرکت در نمایشگاه خواهد بود.
به گفتۀ بهمن دری که ریاست نمایشگاه را نیز بر عهده دارد وزارت ارشاد اجازۀ عرضۀ کتاب هائی را که "مبلغ و مروج" وهابی گری، بابی گری، بهائی گری و ضد شیعی باشند نخواهد داد.
البته این مقام جمهوری اسلامی ایران توضیح نداد که در جمهوری اسلامی چه ناشرانی امکان خواهند داشت به تبلیغ و ترویج بهائی گری، بابی گری یا حتا وهابی گری بپردازند.




ایران: صادرات نفت به چین و ژاپن کاهش نیافته

محسن قمصری- مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت

محسن قمصری، مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران اعلام کرد صادرات نفت ایران به ژاپن و چین، دو کشور عمده خریدار نفت ایران در آسیا کاهش نیافته است.

به گزارش خبرگزاری مهر، مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت  با تاکید براینکه عربستان نمی تواند جای نفت ایران در بازار جهانی را بگیرد، گفت: تمامی قراردادها با پالایشگاههای ژاپن تا پایان سال جاری میلادی ٢۰۱٢، تمدید شده است.
این مقام مسئول در ادامه متذکر شد در حال حاضر، روزانه بطور متوسط ٢٢۰.۰۰۰ بشکه نفت خام ایران به ژاپن صادر می شود.
به تازگی باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا گفته بود ژاپن از میزان واردات نفت از ایران کاسته است و تاثیر تحریمهای اقتصادی بر رژیم تهران قابل مشاهده است.
محسن قمصری ضمن رد کاهش ٨۰ درصدی صادرات نفت ایران به ژاپن، تاکید کرد که در سال ٢۰۱٢ میلادی برخی از پالایشگاههای ژاپن تنها تغییراتی در کیفیت نفت خام صادراتی از ایران اعمال کرده اند.
وی همچنین تصریح کرد بدلیل وجود هشت نوع نفت خام در سبد صادراتی ایران، تغییر کیفیت نفت از سوی خریداران ژاپنی امری طبیعی است.
ژاپن از جمله کشورهائی است که موافقت خود را با تصمیم ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر اعمال تحریمهای نفتی و بانکی علیه جمهوری اسلامی اعلام نموده است.
خبرگزاری فرانسه بر پایه آمار رسمی ارائه شده از سوی دولت ژاپن گزارش می دهد که توکیو واردات نفت مورد نیاز از ایران را به میزان ٣٣.۵ درصد، تا پایان ماه مارس  ٢۰۱٢ در مقایسه با سال گذشته، کاهش داده است
از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه گزارش می دهد که محسن قمصری، هفته گذشته  در اظهاراتی با اشاره به میزان صادرات نفت ایران به چین، تاکید کرد که این کشور روزانه پانصد هزار بشکه نفت خام از ایران خریداری می نماید و خبر کاهش ۵٤ درصدی صادرات نفت ایران به چین نادرست است.
محسن قمصری در عین حال مدعی شد که صادرات نفت خام ایران به چین نه تنها کاهش نداشته بلکه نسبت به سال گذشته با افزایش نیز روبرو بوده است.
مقامات مسئول در وزارت نفت ایران می گویند چین و هند از عمده ترین خریداران نفت خام ایران هستند.




باراک اوباما تحریمهای تازه علیه ایران و سوریه را به امضا رساند

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، روز سه شنبه، با امضاء فرمان اجرائی تازه ای به وزارت خزانه داری این کشور اجازه داد تا علیه افراد و شرکتهای خارجی که در تلاش هستند تا تحریمها علیه ایران و سوریه را دور بزنند، دست به اقدام بزنند و آنان را مورد تحریم قرار دهند.

فرمان اجرائی تازه که از سوی باراک اوباما به وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا ابلاغ شده است در ادامه تحریمهائی است که ایالات متحده آمریکا پیش از این به منظور فشار بر دمشق و تهران به مورد اجرا گذاشته بود.
دیوید کوهن، معاون وزیر خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی اعلام کرد فرمان اجرائی جدید که از سوی رئیس جمهوری آمریکا به امضا رسیده است به افراد و شرکتهای خارجی که کوشش می کنند تا تحریمهای بین المللی علیه رژیمهای سوریه و ایران را دور بزنند و تلاشهای جامعه جهانی را تضعیف نمایند، اعلام می کند که باید منتظر عواقب جدی این تلاشها باشند.
دیوید کوهن به نقل از یک مقام بلندپایه در کاخ سفید متذکر شد که تحریمهای جدید تلاشهای رژیمهای ایران وسوریه را خنثی می سازد.
خبرگزاری فرانسه به نقل از یک مقام بلندپایه دولت آمریکا که نخواسته نامش فاش شود، متذکر می شود پیام دولت آمریکا خطاب به تمامی کسانی است که با دولتهای ایران و سوریه در راستای بهره برداری سیاسی و اقتصادی بیشترهمکاری می کنند.
همین مقام آمریکائی می افزاید شواهدی در دست است که این دو کشور، به منظور تسهیل در انجام فعالیتهای بانکی، تلاش می کنند تا فعالیتهای مالی خود را با موسسات غیرآمریکائی انجام دهند.
بر اساس تحریمهای جدید آمریکا، موسسات مورد نظر که به همکاری خود با ایران و سوریه ادامه می دهند، در صورتیکه به این همکاریها ادامه دهند، از دسترسی به بازار آمریکا محروم خواهند شد.




قادر به گول زدن موشک دشمن شدیم!

image
 سرتیپ فرزاد اسماعیلی فرمانده پدافند «هوائی» خاتم الانبیاء که لباس نیرو دریائی تنش می‌کند و هنوز متهم به دزدی از بانک و هفت‌تیرکشی در پمپ بنزین و انفجار در بوئنس آیرس و شرکت در سرکوب‌های سوریه و تجاوز به بازداشتی‌ها و انگشت در استخر و قتل بختیار و غیره نشده یا اگر شده هنوز دعوا به آنجا نرسیده که این چیزها افشا بشود یا اگر رسیده هنوز مهدی خزعلی درموردش افشاگری نکرده، گفت: «به توانائی فریب موشک‌های دشمن دست یافتیم». البته ما سوال کردیم گفتند «توانائی فریب موشک» همان یکجور تولید داخلی است که در صحرا می‌روید. بر این اساس و در راستای همکاری متقابل، الآن ما دو راه برای گول زدن موشک دشمن پیدا کردیم که قبلاً گم کرده بودیم:

راه اول: خرش کنیم
 ما می‌توانیم همین فردا اعلام کنیم که یک موشک دشمن را از طریق جنگ الکتریکی با کمترین آسیب‌دیدگی به زمین نشانده‌ایم. پس‌فردا تلویزیون ماکت و یا خود و یا یک چیزی شبیه آن موشک را نشان می‌دهد و از پسون فردا خبرگزاری فارس هر روز یک چیز جدیدی درباره «رمزگشائی» موشک مورد اشاره منتشر می‌کند. یک هفته بعد به یک مناسبتی راهپیمائی می‌کنیم و ماکت و یا خود و یا یک چیزی شبیه آن موشک را که رمزگشائی‌اش هنوز ادامه دارد می‌گذاریم وسط یک میدانی. اوباما درحالی که دارد رجب اردوغان را حامل یک پیام دیگر برای جمهوری اسلامی می‌کند از ما خواهش می‌کند که تا بیشتر از این موشک را رمزگشائی نکرده‌ایم و فیلم‌های مستهجن بیشتری درباره روابط نامشروع اسرائیل از آن درنیاورده‌ایم آنرا به امریکا پس بدیم. ما موشک یا ماکت یا چیزی شبیه آنرا که با کمترین خسارت گرفته‌ایم پس نمی‌دهیم و همچنان هر روز به رمزگشائی آن ادامه می‌دهیم و آنرا همه‌جا اعلام می‌کنیم. اینطوری موشک دشمن خیال می‌کند موشک‌های دشمن خیلی رمز برای گشاده شدن دارند که هیچکس به آنها نمی‌گوید و برای گشاده شدن خر می‌شود و با کمترین آسیب‌دیدگی خودش بسمت ما می‌آید.

راه دوم: اسکلش کنیم
 ما همچنین می‌توانیم یک رزمایش خیلی موفقیت‌آمیز با کمترین آسیب‌دیدگی نیروهای خودی در خلیج فارس برگزار کنیم. در این رزمایش فرض می‌کنیم که صدها موشک دشمن فرضی که فرضاً به طرف ما شلیک شده با موفقیت کامل منهدم و یا بالکل قراضه شده است. ما در این عملیات پیروز می‌شویم و خبرگزاری فارس خبر پیروزی ما را به همه اعلام می‌کند. در حال اعلام خبر پیروزی، دشمن بزرگترین ناو هواپیمابر جهان را وارد خلیج فارس می‌کند ولی نیروهای ما چون تازه از پیروزی برگشته‌اند دوباره نمی‌توانند برگردند بر ناو امریکاوی هم پیروز بشوند. برای همین حداقل سیصد و هشتاد و شش سردار سپاه بر ضرورت نابود کردن دشمنان فعلی پس از نابودی موفقیت‌آمیز دشمنان قبلی تأکید و اعلام می‌کنند که ناو دشمن به نفع خود و خانواده‌اش است که از خلیج فارس بیرون برود اما ناو دشمن هیچ‌جائی نمی‌رود و به همین جهت گشت ارشاد در هزار و بیست و هشت میدان کشور مستقر و با بدحجابی برخورد ریشه‌ای می‌شود. هفته‌ی بعد احمد خاتمی در خطبه‌های نماز جمعه هر آدم بدحجاب را موشکی از طرف دشمن بر قلب جامعه خطاب می‌کند و نیم ساعت بعد هزاران دانشجو بطور خودجوش تصمیم می‌گیرند که تمام موشک‌های دشمن را نابود بکنند. در طی این نابودی تعداد زیادی از موشک‌های دشمن پس از دستگیری، توسط برادران به زور رمزگشائی شده و جهت نابودی به دادگاه انقلاب فرستاده شده و سپس تمام موشک‌ها به شلاق و زندان و محرومیت از تحصیل محکوم می‌شوند. تو جای موشک دشمن، اسکل نمی‌شی؟!




کمیته حمایت از روزنامه نگاران: ایران چهارمین کشور سرکوبگر مطبوعات جهان است

سحام نیوز: بر اساس گزارش جدید کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران، ایران در لیست ۱۰ کشور اول سرکوب‌گر مطبوعات دنیا قرار دارد. این کشور در رتبه چهارم و پس از کشورهای اریتره و کره‌ی شمالی و سوریه قرار گرفته است.
به گزارش دویچه وله، کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران روز چهارشنبه (۲ مه) در گزارشی اعلام کرد ۱۰ کشور جهان که توسط نظام‌های دیکتاتوری اداره می‌شوند سانسور شدیدی را از طریق تعطیلی دفاتر رسانه‌های جهانی و همچنین سرکوب روزنا‌مه‌نگاران داخلی اعمال می‌کنند.
در این گزارش که در آستانه روز جهانی آزادی مطبوعات منتشر می‌شود، کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران که مقر آن در نیویورک است از ایران، سوریه و کره شمالی نام برده که در مقابل جریان آزاد اطلاع‌رسانی ایستاده و محدودیت‌های گسترده‌ای را برای رهیافت به آن‌چه ثبات ژئوپولتیک و اتمی نامیده می‌شود، انجام می‌دهند.
این گزارش اولین بار است که پس از سال ۲۰۰۶ منتشر می‌شود. در گزارش ۲۰۰۶ این کمیته ایران در میان ۱۰ کشور اول جهان در زمینه سرکوب آزادی بیان نبود.
در گزارش سال ۲۰۱۲ که اکنون منتشر شده است، اریتره سر لیست کشورهای سانسورگر مطبوعات قرار دارد و پس از آن به ترتیب کره شمالی، سوریه، ایران، گینه استوایی، ازبکستان، میانمار، عربستان سعودی، کوبا و بلاروس قرار دارند.
در گزارش گفته می‌شود: «این ۱۰ کشور که محدودترین کشورهای جهان هستند از تکنیک‌های مختلف سانسور از فیلترینگ هوشمند وب‌سایت‌ها و جلوگیری از پخش ماهواره‌ای در ایران گرفته تا سیستم‌های سرکوب‌گر نظارتی در عربستان سعودی و بلاروس بهره می‌برند.»
در گزارش کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران ایران چهارمین کشور دنیا در میزان سانسور مطبوعات است
این گزارش درباره جمهوری اسلامی می‌افزاید که ایران یکی از کشورهایی‌ست که شدیدترین سانسور اینترنت را اعمال می‌کند. در این گزارش همچنین به بازداشت‌های گسترده‌ی روزنامه‌نگاران در ایران به منظور به سکوت کشاندن این قشر و ضربه زدن به پوشش خبری آزادانه اشاره شده است.
کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران در گزارش خود آورده سوریه و ایران از زمان شکل‌گیری اعتراضات مردمی سانسور را به طر قابل توجهی شدت بخشیدند، از آن میان ممنوعین فعالیت رسانه‌های بین‌المللی و حمله به مطبوعات داخلی را نام برد.
این گزارش که اولین بار از سال ۲۰۰۶ منتشر می‌شود، اذعان می‌دارد که از آن زمان تا کنون تغییر چندانی در اسامی لیست کشورهای سرکوب‌گر آزادی اطلاع‌رسانی مشاهده نشده است. اسامی ۱۰ کشور معرفی شده در آن زمان کره شمالی، میانمار، ترکمنستان، گینه استوایی، لیبی، اریتره، کوبا، ازبکستان، سوریه و بلاروس بود.
“سانسور مطبوعات عاملی در ابقای اسد”
بر اساس گزارش کمیته حمایت از روزنامه‌‌نگاران حداقل ۹ روزنامه‌نگار از ماه نوامبر در سوریه کشته شده‌اند و شش روزنامه‌نگار دیگر نیز تحت شرایطی که «دولت مشکوک به دخالت در آن است» جان باختند.
گزارش کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران از یک روزنامه‌نگار سوری گریخته از سوریه نقل می‌کند: «سانسور مطبوعات تا پیش از انقلاب نیز در سوریه وجود داشت اما پس از آن افزایش یافت چرا که بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، تملایل دارد این پیام را به جهان خارج برساند که رژیم در حال مقابله با تروریست‌هاست و آن‌ها عامل اصلی ناآرامی‌ها هستند.» او می‌گوید: «یک اصل دیگر در پروپاگاندای دولتی رژیم سوریه این است که بگوید اقلیت‌ها بدون این رژیم در خطر خواهند افتاد. »
به گفته این روزنامه‌نگار «سانسور مطبوعات نقش بزرگی در ابقای اسد در قدرت بازی می‌کند.»
بر اساس گزارش منتشر شده، در اریتره نیز تنها رسانه‌های دولتی که از سوی وزارت‌خانه‌ای ویژه اداره می‌شوند، حق فعالیت دارند. روزنامه‌نگاران هیچ آزادی‌ای برای تهیه نگارش ندارند و تنها به دنباله‌روی از دستورالعمل‌ها برای پوشش خبری کفایت می‌کنند. بر اساس این گزارش افرادی که خبر به خارج می‌فرستند به زندان افکنده می‌شوند و در حبس‌های تمدیدشده بدون دسترسی به وکیل و تماس با خانواده باقی می‌مانند.
بنا بر این گزارش کره شمالی محتوای ۱۲ روزنامه و ۲۰ مجله و نشریه کشور را کنترل می‌کند. اقلیتی در این کشور به وب جهانی دسترسی دارند در حالی که عموم مردم چنین دسترسی‌ای ندارند.






پس از سه دهه

خداحافظی با میراث نظامیان در ترکیه؛ تدوین قانون اساسی جدید با مشارکت همه احزاب

کلمه – گروه بین الملل: پارلمان ترکیه کمیسیون ویژه ای برای تدوین قانون اساسی جدید این کشور را در دستور کار قرار داده است و قرار است تمام احزاب اسلامی، سکولار و کرد ترکیه در این کمیسیون مشارکت داشته باشند. قانون اساسی فعلی ترکیه در سال ۱۹۸۲ میلادی تصویب شده است. این قانون اساسی که پس از کودتای ارتش ترکیه در شورای امنیت ملی تایید شد، اختیارات گسترده ای به نظامیان ترک می داد.
قرار است قانون اساسی جدید ترکیه تا پایان سال جاری میلادی به همه‌پرسی عمومی گذاشته شود. اعضای کمیسیون ویژه پارلمان ترکیه که کار تدوین قانون اساسی جدید را برعهده گرفته‌اند، متشکل‌ از نمایندگان حزب عدالت و توسعه که حزب اسلامی حاکم در ترکیه است، حزب جمهوری‌خواه خلق ترکیه، حزب ملی ترکیه و حزب آشتی و دموکراسی که اقلیت کرد در این کشور را نمایندگی می‌کند. منتقدان قانون اساسی ۱۹۸۲ در ترکیه معتقدند، شرایط سیاسی حاکم بر تدوین قانون اساسی فعلی در سه دهه پیش، محدودیت‌هایی را در بندهایی از قانون اساسی ترکیه ایجاد کرده است.
اما چهار حزب اصلی در پارلمان ترکیه اختلاف نظرهای عمده ای با یکدیگر دارند، مصطفی کمال پاشا که مردم ترکیه او را آتاتورک (پدر ترک) نامیدند به دلیل سازماندهی مقاومت ملی علیه دولت های خارجی پس از جنگ جهانی اول، قهرمان ملی ترکیه شد و در سال ۱۳۰۲ (۱۹۲۳میلادی) جمهوری ترکیه را بر بر پایه اصل جدایی دین از سیاست بنا کرد.
بر اساس قانون اساسی جمهوری ترکیه، نظامیان قدرت زیادی در سیاست دارند. ترکیه تا کنون شاهد بیشترین کودتا های نظامی بوده است. از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان نخست وزیر، که گرایش اسلامی دارد، حزب عدالت و توسعه بار ها از سوی ملی گرایان متهم شده است. ملی گرایان معتقدند اقدامات حزب عدالت و توسعه با مبانی قانون اساسی ترکیه که بر جدایی کامل دین و سیاست تکیه دارد، ناسازگار است.
از سویی جناح حاکم سنتی کشور که در ارتش، دادگستری و ادارات دولتی نفوذ گسترده دارد، دولت را متهم می‌کند که در باطن با اصل سکولاریسم که میراث کمال آتاتورک پایه‌گذار ترکیه‌ نوین به شمار می‌رود، مخالف است، اما مخالفت خود را به طور آشکار بیان نمی‌کند. اردوغان و حزب او در برابر پاسخ داده‌اند که به اصل سکولاریسم در ترکیه پای‌بند هستند و قصد ندارند شریعت اسلام را در ترکیه پیاده کنند.
از سویی دیگر در سال های اخیر مردم ترکیه شاهد محاکمه بسیاری از افسران عالی رتبه ارتش در دادگاه بوده اند. در دولت اسلامگرای عدالت و توسعه بسیاری از مسئولان کودتای نظامی سال ۱۹۸۲ متهم و زندانی شدند.
در اوایل سال جاری نیز میان نیروهای سکولار و اسلامگرای ترکیه بر سر اسلامی کردن نظام آموزشی درگیری ایجاد شد و هزاران نفر از نیروهای سکولار ترکیه در آنکارا علیه طرح اسلامی کردن نظام آموزشی دست به تظاهرات زدند.
اکنون اعضای کمیسیون ویژه پارلمان ترکیه که کار تدوین قانون اساسی جدید را برعهده گرفته‌اند، متشکل‌اند از نمایندگان حزب عدالت و توسعه که حزب اسلامی حاکم در ترکیه است، حزب جمهوری‌خواه خلق ترکیه، حزب ملی ترکیه و حزب آشتی و دموکراسی که اقلیت کرد در این کشور را نمایندگی می‌کند.
نمایندگان کمیسیون ویژه مجلس ترکیه به ریاست جمیل چیچک، رئیس مجلس ترکیه تاکنون پیشنهادهای کار‌شناسان حقوقی و شهروندان عادی را جمع‌آوری کرده‌اند. گفته می‌شود اعضای کمیسیون ویژه مجلس برای تدوین قانون اساسی جدید ترکیه، از پاییز گذشته تاکنون بررسی و مطالعه‌ قانون اساسی بیش از شصت کشور را در دستور کار قرار داده بودند.
سیاست‌مداران ترکیه می‌گویند این کشور به قانون اساسی جدیدی نیازمند است. آن‌ها قانون اساسی فعلی را که بیش از سه دهه پیش توسط نظامیان حاکم در ترکیه نوشته شده است، با نیازهای امروز این کشور منطبق نمی‌دانند. قرار است قانون اساسی جدید در سطح و منطبق با قوانین موجود در کشورهای عضو اتحادیه اروپا تدوین شود.
سیاست‌مداران ترکیه در عین حال وظیفه دشواری را در پیش رو دارند. از یک سو حزب آشتی و دموکراسی خواستار افزایش و گسترش اختیارات در بخش‌های کردنشین است و از سوی دیگر حزب ملی ترکیه این روند را برابر با لطمه و آسیب به یکپارچگی و امنیت ملی ترکیه ارزیابی می‌کند. از همین رو مشخص نیست که نمایندگان پارلمان ترکیه بر سر تصویب بندهای قانون اساسی جدید تا چه حد به توافق خواهند رسید.
رجب طیب اردوغان پس از پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی سال گذشته و آغاز سومین دوره نخست وزیری، وعده تغییر قانون اساسی را داده بود. شاید قانون اساسی جدید اختلافات جامعه چند فرهنگی و احزاب مختلف ترکیه کم رنگ کند. این وعده ای است که اردوغان در تمامی سخنرانی های خود به ملت ترکیه داده است تدوین قوانینی در راستای اتحاد مردم ترکیه و نزدیکی به مواضع اتحادیه اروپا.



نماینده مجلس: در کهریزک فتنه‌گران همدیگر را می‌کشتند؛ سند دارم

پس از گذشت نزدیک به سه سال از ماجرای کشته شدن چند تن از بازداشت شدگان کهریزک که مقامات ارشد جمهوری اسلامی از آن به عنوان « جنایت در کهریزک» یاد کرده اند، یک نماینده ی مجلس ایران مدعی شد: این گزینه وجود دارد که متهم شهدن سعید مرتضوی در پرونده ی کهریزک نتیجه لابی های خانواده ی یکی از کشته شدگان کهریزک است که صاحب نفوذ بوده و حالا دارد علیه مرتضوی «داستان سازی» می کند.
از میان خانواده ی کشته شدگان کهریزک تنها خانواده ای که با مقامات ارشد کشور از جمله رهبری رتباط نزدیک داشته و به عبارتی «صاحب نفوذ» است، آقای عبدالحسین روح الامینی، مشاور انتخاباتی محسن رضایی و دبیرکل حزب عدالت و توسعه است که او نیز به همراه پدر محمد کامرانی و خانواده ی امیر جوادی فر دو تن دیگر از کشته شدگان فاجعه کهریزک، پیگیر پرونده قضایی قتل فرزندان خود شد.
سازمان قضایی نیروهای مسلح به دنبال شکایت این خانواده ها و بررسی مجلس طی اطلاعیه ای اعلام کرده بود: «بر پایه مدارک و شواهد موجود و نظریات پزشکی قانونی، دادسرای نظامی تهران، جان باختن مرحوم محسن روح‌الامینی، مرحوم امیر جوادی فر و مرحوم محمد کامرانی را به استناد بند «ب» ماده ‌٢٠۶ «قانون مجازات اسلامی» از مصادیق قتل عمد تشخیص داده و در همین ارتباط از دادگاه نظامی برای ‌سه نفر از متهمان شاغل در بازداشتگاه کهریزک به اتهام مشارکت در ایراد ضرب و جرح منجر به قتل عمد سه نفر، درخواست مجازات کرده است.»
محمود احمدی بی غش عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتگو با مسیح علی نژاد می گوید: تا زمانی که قوه قضاییه حکمی در مورد سعید مرتضوی صادر نکند، وی مجرم نیست و مانعی وجود ندارد که ایشان در یک پست اجرایی منصوب شود.
این نماینده که به رفتار همکاران خود در مجلس مبنی بر فشار به مرتضوی برای استعفا منتقد است،می گوید: کسانی در کهریزک به علت بیماری کشته شده اند و یا اتفاقی برای شان افتاده که حالا خانواده شان مسولیت را انداخته اند گردن جمهوری اسلامی.
وی از سوی دیگر ادعا کرد: در خود کهریزک هم کسانی از انگلیس و آمریکا دستور داشتند که فتنه گران را بکشند تا بیاندازند گردن جمهوری اسلامی.
این نماینده محافظه کار مجلس در مورد ماجرای قول مرتضوی به نمایندگان مبنی بر استعفا و کناره گیری از سازمان تامین اجتماعی نیز می گوید: اولا نمایندگان مجلس طرف بحث و صحبت با مرتضوی نبودند. یکی دو نماینده مدعی شدند که ما رفتیم با مرتضوی صحبت کردند. نمایندگان مجلس هم گفتند، کی به شما دو نفر گفته چه کسی گفته است که بروید با مرتضوی صحبت کنید، لذا گفتگوی شما با مرتضوی برای ما سندیت ندارد. می خواهم به شما بگویم که باید آن دو نفر را از نمیاندگان مجلس جدا کرد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا آقای مرتضوی علی رغم متهم شدن به معاونت در قتل آن هم در گزارش مجلس و سپس سلب مسولیت قضایی آیا می تواند در یک پست دولتی منصوب شود، می گوید: اینکه به کسی بگویند شما چون متهم هستید پس نمی توانید زندگی کنید نه در قانون ما جای دارد و نه با قانون کشوری که شما در آن زندگی می کنید سازگاری دارد.
از این نمیانده مجلس پرسش می شود که علیه سعید مرتضوی در سه دوره مجلس همین نظام جمهوری اسلامی ، پرونده هایی وجود دارد که سه مجلس ایران مرتضوی را در پرونده قتل زهرا کاظمی، پرونده قتل کشته شدگان کهریزک و پرونده فروش سوالات کنکور به عنوان متهم ردیف اول معرفی کرده اند آیا اینکه یک نفر در سه مجلس متهم معرفی می شود کفایت نمی کند که در انتصاب او تردید ایجاد شود؟
وی پاسخ می دهد: مجلس که نمی تواند کسی را محکوم کند، مجلس می تواند گزارشی را تهیه کند و به قوه قضاییه ارجاع دهد. گر در مجلس ششم، هفتم هشتم یا هر مجلسی، بگویند ایشان زده توی سر کسی و یا فحش داده است، این فقط یک گزارش است.
وی در مورد اینکه آیا این گزارش های مجلس سندیتی برای اجرا پیدا نمی کند، تاکید می کند: نه، این گزارش ها فقط به مرجع قضایی می رود و آن مرجع می تواند بگوید این گزارش شما به دلایلی وارد نیست.
وی ادعا کرد: در مورد سعید مرتضوی هیچ سندی وجود ندارد که ایشان علیه مردم ایستاده باشد.
وی در پاسخ به این سوال که اما علیه مرتضوی شکایت افراد حقیقی وجود دارد و آنها سندهایی هم ارایه داده اند، می گوید: چون سعید مرتضوی پس از انتخابات ۸۸ حکم هایی را صادر کردند، این حکم ها به مذاق برخی از آقایان سازگاری نداشته آقایان صاحب نفوذ بودند، اعمال نفوذ کردند همان پدر برخی از کشته شدگان و وابستگان آنها.
وی در پاسخ به این سوال که چه کسی توانسته در کهریزک وارد شود و دستگیرشدگان را بکشد می گوید: کسی در کهریزک عمدی کشته نشد، حالا آن آقایی که در کهریزک کشته شده، مریضی داشته، برایش اتفاقی افتاده انداختند گردن جمهوری اسلامی بحث اش جدا ست.
این نماینده مجلس در مواجهه با اینکه ولی خانواده ها مدراکی را ارائه کرده اند که نشان می دهد آقای مرتضوی بیمارستان ها را وادار کرده تا نامه بدهند که محمد کامرانی و محسن روح الامینی در کهریزک بر اساس بیماری مننژیت کشته شده اند، می گوید: من این را قبول ندارم، توسط کسانی که از آمریکا و انگلیس خط می گرفتند کشته شدند، چون خود فتنه گران هم در کهریزک به همدیگر رحم نکردند، برای اینکه اتهامی را متوجه جمهوری اسلامی کنند.
وی با این طرح این ادعا که در خود کهریزک یکی از فتنه گران ، یکی دیگر از فتنه گران را کشته چون به او خط داده بودند که بکشید و بیاندازید گردن جمهوری اسلامی، می گوید: من در مورد اینها سند دارم.
این نماینده در پاسخ به این پرسش که پس چرا این سندها هیچ گاه در رسانه ها منتشر نشده می گوید: خب آن را باید از خود خبرنگارها و دستگاه قضایی پرسید.
سعید مرتضوی که در گزارش مجلس هشتم از حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ از او به عنوان متهم اصلی پرونده کهریزک یاد شده است، به تازگی در مهمترین و ثروتمندترین دستگاه اقتصادی و اجتماعی کشور (سازمان تأمین اجتماعی) منصوب شده است و دولت احمدی نژاد نیز از این انتصاب در برابر اعتراض های مجلس دفاع می کند.
مرتضوی پس از علنی شدن ماجرای جان باختن بازداشت شدگان کهریزک در رسانه ها، علت مرگ سه تن از بازداشت شدگان روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ را، ابتلای آنها به بیماری مننژیت دانسته بود، اما کمیته ویژه مجلس هشتم این اظهارات آقای مرتضوی را رد کرد و آنها را “خلاف واقع” دانست.
برخی از نمایندگان مجلس، طرح استیضاح وزیر کار برای برکناری را به دلیل اعتراض به این انتصاب در دستور کار قرار داده بودند اما با تلاش حداد عادل، احمد توکلی، دهقان و زاکانی و نمایندگان دیگر مجلس پس از آنچه « قول سعید مرتضوی مبنی بر استعفا و کناره گیری» خوانده شد نمایندگان این استیضاح را از دستور کار خارج کرده بودند اما سعید مرتضوی در سمت خود باقی مانده است.
چندی پیش سعید مرتضوی در پاسخ به پرسشی مبنی بر آینکه نمایندگان می گویند که سخنان او مبنی بر استعفا را در یک فایل صوتی در اختیار دارند، گفته بود: نمایندگان هر آنچه گفته اند دروغ است.




زنی که در کشوری چون ایران، کارگر است نه تنها با مشکلات و خواسته های صنف خود روبروست بلکه «زن» بودن را در مطالبات «برابری خواهی» باید لحاظ کند.
  چرا زمانیکه اسم کارگر می شنویم و روز و هفته ی کارگر فرا می رسد تنها نقش مردان است که به چشم می آید؟
اگر قبول کنیم که نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند، چطور می توان به آمار رسمی کشور مبنی بر تعداد کارگران زن که پنج درصد اعلام شده است اعتماد کرد؟ خصوصا در شرایطی که بیشتر زنان کارگر در کارگاه هایی کار میکنند که در آمارگیری های رسمی، به حساب نمی آیند.
زنی که در کشوری چون ایران، کارگر است نه تنها با مشکلات و خواسته های صنف خود روبروست بلکه «زن» بودن را در مطالبات «برابری خواهی» باید لحاظ کند. هم تقاضای حق و حقوق کارگری دارد و هم از نابرابری جنسیتی رنج می برد که نه فقط در نگاه حاکم جامعه بر وی، بلکه در میزان دستمزد و مزایای او نیز دخیل است.
کمتر کسی آنها را می بیند و حتی اگر به موضوعشان بپردازند، از یاد می برند که بسیاری از کارگران زن، سرپرست خانواده نیز هستند اما جرمی که مرتکب شده اند، جنسیت آنهاست؛ دستمزدی برابر با نصف حقوق مرد دریافت می کنند اما در عین حال هم مادرند، هم همسر، هم کارگرند و هم زنی که وظیفه اش، خانه داری و همسرداری است.
این وظیفه اگرچه با گذار از سنت، کمرنگ شده است اما تاثیرات تبلیغات حکومت و سخنورانش همچنان به چشم می آید؛ چه از برنامه های تلویزیونی که ساخته می شود مبنی بر سوالات نه چندان بی منظور از کودکان بر پایه ی انتخاب شغل توسط همسر و مجوز گرفتن بوسیله شوهر و چه در سخنان کسانی همچون حجت الاسلام پناهیان که در تلویزیون ظاهر می شود و پیشنهاد می دهد «بسیاری از دختران جامعه ی ما از روی ناچاری به سراغ برخی از رشته های دانشگاهی می روند و آنها را انتخاب می کنند مانند مهندسی معدن، مهندسی عمران یا کشاورزی، من پیشنهاد می دهم رشته ی کارشناسی ارشد و دکترای «مادری» ایجاد شود».
اما این تبلیغات پا را فراتر از تلویزیون گذاشته و با ارائه ی طرح هایی، به شکل عملی پیش می روند.
برخی نام دیگر این طرح ها را «خانه نشینی زنان» عنوان کرده اند، از تفکیک های جنسیتی در اداره ها، حذف سمت منشی گری برای زنان، دستمزدهایی نصف حقوق مردها، مرخصی هایی بیشتر از مردان به عنوان مرخصی زایمان، حقوق هر دو زن برابر یک زن اما «شاید» بازنشستگی کامل، ساعات کاری کمتر اما حقوق کامل و ...
و به طبع آن کارفرمایانی که با توجه به همه ی آنچه گفته شد برای بالاتر بردن کیفیت کار و استفاده بیشتر از کارگرانش، تمایلی برای استخدام زنان در اداره یا کارخانه خود ندارند؛ آیا غیر از طرح های خانه نشینی زنان است؟
اما این طرح ها تنها برای آن عده از زنانی اجرا می شود که در آمار رسمی می توانند حضور داشته باشند؛ چه بسیار از زنانی که به دلایل گوناگون در تولیدی ها یا کارگاه هایی مشغول به کار هستند که آماری از آنها وجود ندارد و در نتیجه حقوق چون بیمه، بازنشستگی و غیره از آنها دریغ شده است.
در حالی که حقوق خود را دریافت نمی کنند، با بیماری های بسیاری نیز دست به گریبان هستند؛ زنانی که در کارگاه های قالی بافی کار می کنند با بسیاری از مشکلات پوستی و تنفسی روبرو اند و برخی دیگر که کارهای سختی که قانون کار آنها را از انجامش منع کرده، انتخاب کرده اند، سلامت جسمی خود را در خطر می بینند، اما آیا جایی کسی از آنها یادی کرده است؟
به گفته بسیاری از جامعه شناسان، اولین قربانی بحران اقتصادی در هر کشوری، زنان کارگر هستند، همانطور که در زمان رونق بازار، استخدام زنان بیشتر می شود، به همان میزان عکس آن اتفاق می افتد و آنچه کم نخواهد بود، بهانه برای اخراج یا تسویه حساب است.
موضوعی این روزها بیشتر بر رسانه ها نقش بسته، طرح های پیشنهادی مبنی بر استخدام دو زن با حقوقی برای یک زن است با وعده ی «شاید» بازنشستگی کامل؛ مسئولان تایید کننده ی این طرح که زنان در پست های سیاسی را نیز در خود دارند معتقدند این کار باعث می شود «با توجه به رشد آمار دختران تحصیل کرده، کار برای همه فراهم شود». یعنی برای حل معضل بازار کار و درمان بیکاری، حقوق و منزلت کارگر یا کارمند را تقلیل می دهند، جدا از توهینی که به شخصیت و توانمندی های وی کرده اند.
این طرح تا آنجا «شور» بود که خبرگزاری ایلنا در گفتگو با نعمت احمدی، وکیل دادگستری نوشت «این طرح با اصول قانون اساسی مغایرت دارد، تبعیض ناروا نسبت به زنان است و راه پیدا کردن این امر به مشاغل با اصول اولیه شناخته شده برای هر انسانی منافات دارد.
در واقع زنان در هر سطحی از کارمندی که باشند، خواه مدیر، خواه کارگر، نمی توان معضلات آنها را تنها از دید صنفی که در آن قرار دارند مورد بررسی و نقد قرار داد زیرا همیشه «معضل» دیگری را در این جامعه بر دوش می کشند، بنام «زن بودن».
زنانی که کمک حال خانواده هستند، آنهایی که اول همسرند، بعد مادر و شاید پس از آن شاغل و حالا اگر مشغول به کار هم باشد باید ببینیم ثبت شده است یا خیر، نگاه جنسیتی و جنسی حاکم بر او چگونه است، اول جایگاه شغلی اش به چشم می آید یا جنسیت او؟
اکثر این بحث ها پیرامون حقوق کارگران است که زنان بخش چشم گیری از آنان را در بر می گیرند، حقوقی که از زنان چندین بار بیشتر کاسته می شود، حال بگذریم از حقوقی که در خانه، خانواده و دیگر مشاغلی که هیچ گاه شغل به حساب نمی آیند از آنان گرفته میشود.
اما زنان کارگر با مشکلات دیگری چون «خشونت» نیز مواجه اند؛ چه بسیاری که به شغل منشی گری شاغل اند و نه تنها کارفرما بلکه جامعه نیز به آنان با چشم تردید می نگرد، تردید از حفظ پاک دامنی! و چه بسیار زنانی که به سادگی تهدید می شوند که اگر خواسته ی کارفرما را برآورده نکنند شغلشان را از دست می دهند، حال شاید آن زن کودکانی گرسنه را در منزل به انتظار داشته باشد.
خشونت تنها در این خلاصه نمی شود، به کارگاه های کوچک برویم، همان جاهایی که شاید خیلی از ما قادر به تنفس بوی نای آن نیستیم، قالیچه های رنگارنگی که از دارها آویخته اند اما نباید نوری برشان بتابد، همان قالی هایی که ما با افتخار می گوییم «قالی ایرانی» است، همان قالی هایی که دارایی به پایش می ریزیم تا زیر پایمان مرغوب تر شوند، به این کارگاه ها که می رویم، زنان بسیاری بدون کوچکترین حقی، سلامت روحی و روانی خود را از بار زندگی از دست داده اند.
نه فقط سلامت جسمی که تهدیدهای جامعه، کارفرما، زندگی و این جنگلی که دنیا نام گرفته، کمرشان را خمیده کرده است.
روز کارگر فرا میرسد، در ایران مثل هر تظاهرات مدنی دیگری که انگار نباید مجوزی داده شود، کارگران نیز بی مجوز مانده اند، سراسر دنیا این روز تعطیل است و گل های ارزان قیمت به رسم قدردانی از این قشر جامعه که چرخاننده اصلی چرخ دنده های اقتصاد هستند به یکدیگر هدیه داده می شود، یک هفته وقت داریم تا به بهانه ی این روز یادی کنیم از زنانی که هر روز با جان و تنشان بی نام و بی صدا این چرخ دنده ها را می چرخانند.

روز کارگر بر تک تک زنان کارگر مبارک باد
 




برگزاری جشن تولد حسن زیدآبادی و علی ملیحی در زندان اوین
به گزارش منابع خبری، هفته گذشته مصادف بود با زادروز حسن اسدی زیدآبادی و علی ملیحی، دو تن از فعالان جنبش سبز، که به همین مناسبت مراسمی توسط زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین برگزار شد.
جـــرس: به گزارش منابع خبری، هفته گذشته مصادف بود با زادروز حسن اسدی زیدآبادی و علی ملیحی، دو تن از فعالان جنبش سبز، که به همین مناسبت مراسمی توسط زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین برگزار شد.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، در این مراسم که با حضور تعداد زیادی از زندانیان سیاسی برگزار شد، برنامه هایی چون سرود خوانی، خاطره گویی و چندین برنامه ابتکاری دیگر با کمترین امکانات و محدودیت ها برگزار شد.
گفتنی است، حسن اسدی‌زیدآبادی فعال سیاسی و حقوق بشری، متولد هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۶۳، عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم وحدت، دبیر و موسس کمیته‌ حقوق بشر سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوار تحکیم) و از دانش آموختگان رشته حقوق بشر دانشگاه علامه طباطبایی تهران است.
این سخنگوی کمیته‌ پیگیری بازداشت های خودسرانه در حالی هفته گذشته وارد بیست و هشتمین سال از زندگی خود شد که هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین در حال سپری کردن پنج سال محکومیت خود است.
زیدآبادی دوبار پس ازحوادث انتخابات خرداد ۸۸ بازداشت شد. بار اول در آبان ماه، که بیش از چهل روز را در بند ۲۴۰ گذرانده و پس از آن به قید کفالت آزاد شد. بار دیگر در مرداد ماه سال ۸۹ بازداشت شد و به ۵ سال حبس تعزیری محکوم گردید.
چند روز پیش عاطفه خلفی، همسر حسن اسدی زیدآبادی، به مناسبت تولد همسرش نامه ای خطاب به وی نوشته و خاطرنشان کرده بود "انگار قد علاقه و دلبستگی ما از شیشه ها و میله ها و اراده هایی که ما را از هم دور کرده، بلندتر است."
 علی ملیحی، متولد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۲ ، روزنامه‌نگار و عضو سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) نیز از تاریخ ۲۰ بهمن ماه ۱۳۸۸ در زندان به سر می‌برد.
این فعال دانشجویی، در جریان بازداشت‌های گسترده فعالین سیاسی و مطبوعاتی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در منزلش توسط ماموران امنیتی بازداشت و به اتهام "اجتماع و تبانی علیه نظام، تبلیغ علیه نظام، شرکت درتجمعات غیرقانونی، نشر اکاذیب و توهین به رییس جمهور" به چهار سال حبس تعزیری محکوم گردید، که از زمان دستگیری بدون مرخصی در زندان بسر می‌برد.






جـــرس: 
در پی تداوم اعتصاب غذای محمدعلی ولایتی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰، مهدی خزعلی پزشک و وبلاگ نویس منتقد حکومت، خواستار توقف این اعتصاب غذا شد.
مهدی خزعلی طی یادداشتی در وبسایت شخصی خود، ضمن شرح خاطره ای از محمدعلی ولایتی، نوشته است:
یادش بخیر؛ روز نخست که وارد بند ۳۵۰ شدم، وکیل بند مرا به اتاق ۸ راهنمایی کرد، در بدو ورود ولایتی مرا در آغوش گرفت، تنها یک تخت در طبقه سوم خالی بود و من نای رفتن بالا نداشتم، او تختش را به من داد و خود به طبقه سوم رفت، امروز ۴۹ روز از اعتصاب غذایش می گذرد و ۱۸ کیلو گرم وزن کم کرده است و خواسته اش ملاقات با دادستان است!
آقای دادستان؛ من اگر جای شما بودم، به توقیر مبارک حضرت حجت عمل می کردم که فرمود: “خودت را برای مردم ارزان نما و در دهلیز خانه بنشین و حاجت مردم روا کن!” “ارخص نفسک، اجلس فی دهلیز دارک واقض حوائج الناس” شایسته است که امروز او را ملاقات و به نگرانی فرزندانش خاتمه دهید.
آقای ولایتی؛ روزه ات را افطار کن، من قول می دهم که نزد همه مسئولین رفته و خواسته به حقت را پیگیری نمایم.
مهدی خزعلی
۱۳۹۱/۲/۱۳
گفتنی است، محمد علی ولایتی معاونت امور استانهای ستاد مردمی مهندس میر حسین موسوی را در انتخابات ۱۳۸۸ بر عهده داشت، شهریور ماه سال گذشته به دو سال حبس محکوم شد و از ۲۴ اسفند ماه نیز، اعتصاب غذای تر خود را آغاز کرده و درخواست اعاده دادرسی و ملاقات با دادستان کل کشور را ارائه داده است.
همزمان، محمدرضا معتمدنیا، مشاور ویژه رجایی، باهنر و میرحسین موسوی نیز از ۲۱ فروردین ماه سال جاری دست به اعتصاب غذای نامحدود زده، که از ۲۷ فروردین به انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شده و در این بین دو بار بر اثر وخامت وضعیت جسمی به بیمارستان اعزام شده است و اکنون به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و در آنجا بستری شده است.



دزدان و کلاهبرداران، شرافت را از رفتگر پاک و صادق یاد بگیرند

IMAGE634715516410817384داریوش مهرجویی با اهدای ۱۰ میلیون ریال از رفتگر  امانتدار بجنوردی تقدیر کرد.
به گزارش خبرآنلاین، سه‌شنبه ۱۲ اردیبهشت ماه، داریوش مهرجویی کارگردان فیلم «نارنجی‌پوش» با اهدای ۱۰ میلیون تومان از احمد ربانی رفتگری که یک میلیارد تومان را بعد از پیدا کردن به صاحبش برگرداند، تقدیر کرد.
مهرجویی در این مراسم که در سینما آزادی برگزار شد، گفت: «این ۱۰ میلیون ریال تحفه ناقابلی است که از طرف عوامل فیلم تقدیم ایشان می‌کنم. امیدوارم همه نارنجی‌پوش‌ها و مردم از این رفتگر یاد بگیرند.»
وی ادامه داد: «برای من بسیار عجیب است که در مقابل فداکاری این فرد، صاحب پول، تنها مبلغ ناچیز ۲۰۰ هزار تومان برای این کار بزرگ پرداخت کرده است. پیشنهاد شد که مردم یک حساب بانکی برای این رفتگر فداکار باز کنند و اگر این کار انجام شود من اولین کسی هستم که به این حساب کمک می‌کنم.»
مهرجویی درباره احمد ربانی، گفت: «کار این رفتگر فداکار، کاری شرافت‌مندانه بود و امیدوارم همه دزدان و کلاهبرداران، شرافت را از این فرد پاک و صادق یاد بگیرند. من به آقای ربانی مرحبا می‌گویم، در شرایط کنونی که همه دچار مشکلات مالی هستند و ایشان هم درآمد زیادی ندارد، این کار بسیار قابل ستایش است. ایشان نارنجی‌پوشی شریف هستند.»
این مراسم با حضور داریوش مهرجویی و خانواده‌اش و تعداد از عوامل فیلم «نارنجی‌پوش» برگزار شد.
احمد ربانی رفتگر شهرداری بجنوردی پس از پیدا کردن کیف یک میلیارد تومانی، آن را به صاحبش برگرداند.




هرانا؛ تعیین وثیقه ۵۰ میلیونی برای امیر شیبانی زاده

خبرگزاری هرانا - دادگاه انقلاب مشهد برای آزادی موقت امیر شیبانی زاده وثیقه ۵۰ میلیون تومانی تعیین کرده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این فعال سیاسی که در ۲۵ بمن ماه سال ۹۰ بازداشت شده است از سوی بازپرس پرونده به اقدام علیه امینیت ملی، تبلیغ علیه نظام حمهوری اسلامی، فعالیت های سایبری، مصاحبه با رسانه های بیگانه، توهین به ائمه اطهار و مقدسات متهم شده است.
مادر این زندانی سیاسی، نرگس شخص امام پور در اظهار نظر خودشان در مورد اتهامات وارده به فرزندشان اکیدا توهین به مقدسات را رد کرده و میگوید امیر بسیار مذهبی و مومن است.
وی در خصوص تعیین وثیقه ۵۰ میلیون تومانی نیز اعلام کرد: «پدر امیر جانباز جبهه جنگ است و عادلانه نیست که از ۵۰ میلیون سند بخواهند ما چنین سندی را نداریم و درخواست داریم امیر با کفالت پدرش آزاد شود».
قابل به ذکر است امیر شیبانی زاده از بند ۱۰۲ به بند ۶ زندان وکیل آباد منتقل شده است و دوستانش که به همراه ایشان بازداشت بودند همگی به قید وثیقه آزاد شده اند.




هرانا؛ یک شهروند تبریزی به جرم تمرد از دستور پلیس بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - امیر بنایی کاظمی، شهروند تبریزی در پی نصب تابلوی تبلیغاتی به زبان ترکی آذربایجانی و ممانعت از پائین کشیدن آن توسط پلیس بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، امیر بنایی کاظمی به خاطر نصب تابلوی تبلیغاتی ترکی بر روی سردرمغازه و ممانعت از پایین آوردن آن توسط مامورین اماکن از روز ۱۷ فروردین ماه سالجاری در بازداشت بسر می برد.
اتهام این شهروند تبریزی، تمرد از دستور مامورین دولت و تخریب اموال عمومی عنوان شده است. امیر بنایی پیش از این در تظاهرات مردم تبریز در خردادماه سال ۸۵ دستگیر شده بود بر طبق آخرین اخبار، وی هم اکنون در زندان مرکزی تبریز و در بند سه گانه بسر می برد.




هرانا؛ صدور حکم اعدام برای دو زندانی سیاسی اهل سردشت

خبرگزاری هرانا - شعبه‌ اول دادگاه انقلاب مهاباد دو تن از ساکنین روستای در سردشت را به‌ اتهام محاربه‌ به اعدام محکوم کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا؛ سیروان نژاوی و ابراهیم عیسی‌پور دو تن از اهالی روستای در سردشت در ۱۴ تیرماه سال ۹۰ توسط مأمورین امنیتی بازداشت و در ۲۲ فروردین ماه سالجاری از سوی شعبه‌ اول دادگاه انقلاب مهاباد به‌ اعدام محکوم شدند.
اتهام این افراد محاربه از طریق همکاری با احزاب کردی اعلام شده است و اخیرا از زندان مهاباد به‌ زندان اورمیه‌ تبعید شدند.