۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

مهمترین خبرهای روز یکشنبه بخش دوّم تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

گفتگو با فرشین کاظمی نیا

سخنگوی کمپین بین المللی برای دفاع از آزادی دکتر فریبرز رئیس دانا

از فورشیرد مستقیم گوش کنید

 

 

جنايت‌کاران تحصيل‌کرده (بخش دوم)

مسعود نقره‌کار


مسعود نقره‌کار
پژوهشگر دانش‌های بنيادی، مهندس برق و رياضی‌دان تحصيل‌کرده‌ی آمريکا از اجرای احکام سنگسار، شکنجه و اعدام دفاع می‌کند. او پيام‌دار و سفير حقوق بشر اسلامی در جهان است، شرع مقدسی که به تعبير او رجم از گوهرهای تابناک آن است
خانواده "مبارک خصال" لاريجانی, فرزندان روحانی شيعه ميرزا هاشم آملی, نقشی مهم در تحکيم و تداوم حکومت اسلامی داشته و دارند. صادق لاريجانی ,علی لاريجانی , باقر لاريجانی ,فاضل لاريجانی و جواد لاريجانی هر کدام به نوعی به بردن آبروی انسان و ياری رساندن به تداوم جنايت عليه بشريت توسط يکی از خشن ترين و ضد انسانی ترين حکومت ها ی تاريخ ميهنمان و جهان مشغول اند. از ميانه ی اين پنج تن ,جواد لاريجانی اما حکايتی ست.
اين موجود تحصيلکرده ی امريکا در کنار حمل حمايل سمت های ريز و درشت , دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه حکومت اسلامی و مشاورامور بين الملل رياست قوه قضائيه نيز هست. جواد لاريجانی به مانند جنايتکارانی همچون سعيد امامی, سيدکاظم کاظمی و علی اکبرولايتی نماد و نمونه ی ديگری از سلطه ی ايمان مذهبی و ايديولوژيک برعلم و دانش و خرد نقاد است.
جواد لاريجانی"پژوهشگردانش های بنيادی ( فيزيک نظری و رياضيات ), سياستمدار, نظريه پرداز(مبدع دکترين ام القرای اسلامی ), مهندس برق و رياضيدان" تحصيلکرده امريکا, که در باره " انديکاتور" های فرهنگ و " پراکسيس" انسان و"عقل عملی فرهنگ " و" عقلانيت" و " آسيب شناسی فرهنگ " و " نقد ليبراليسم " منبرها رفته است (۱), به عنوان پيام دار و سفير حقوق بشر اسلامی در جهان, سنگسار و شکنجه و اعدام را از گوهرهای های تابناک اسلام و اهل بيت معرفی می کند, و پس از سی و يک سال جنايت و حنون ِ حکومت اسلامی اش به جهانيان نويد می دهد که : ".... ما هنوز بخش اندکی از گوهر تابناک اسلام و اهل بيت را شناخته ايم و بخش کمی از آن را به دنيا شناسانده ايم با اين حال سه هزار صفحه از قوانين اسلامی در حال آماده سازی است که آنرا به مجامع بين المللی ارائه خواهيم کرد..."(۲)
دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه عمل ضد انسانی و وحشيانه ی سنگساررا مجازاتی شرعی می داند و در باره مخالفت انسان ها و جهان متمدن با سنگسار می گويد: ".....هجمه رسانه های غربی در اين رابطه بسيار زياد بوده است.... هجمه ای که غرب در اين رابطه به راه انداخته، هيچ تاثيری در نظر قضات ما ندارد. اجرای احکام شرع مقدس اسلام مثل رجم ..... همواره با تخاصم وقيحانه آنها روبه رو بوده و اساسا هر مساله ای که بوی احکام شرعی داشته باشد با مخالفت آنها روبه رو می شود."(۳). آقای لاريجانی "....ضمن دفاع از اشد مجازات برای اتهام زنای محصنه، آنرا تخلفی ندانست که بتوان با قرار و مدار حل کرد و مجازاتش را تغيير و تقليل داد."( ۴)
او در پاسخ به سوال فريد زکريا, مفسر و تحليل گر سياسی سی .ان .ان , مبنی بر اينکه آيا با مجازات سنگسار موافق است گفت : ".... هرکشوری مکانيزم هايی برای اجرای مجازات دارد که هيچکس نمی تواند ادعا کند آنها غلط هستند و بايد تغيير کنند. .." (۵).
جواد لاريجانی شلاق زدن,که يکی از هولناک ترين انواع شکنجه هاست را شکنجه نمی داند, و از آن به عنوان نوعی"مجازات" نام می برد و آن را عملی درست و شرعی می داند.(۶)
لاريجانی از مدافعان پرو پا قرص مجازات اعدام است , وهر هنگام که پيرامون اعدام در اسلام و حکومت اسلامی مورد پرسش قرار گرفته بر بيش از دوسوم کشورهای دنيا که مجازات اعدام را در قوانين شان و در عمل منسوخ اعلام کرده اند چشم بسته , وبلافاصله قانون اعدام در امريکا را مطرح کرده است: " ..... در آمريکا قانون اعدام امری عمومی و در ايران حقی خصوصی است که پنجاه درصد اعدام ها در کشور از اين نوعند و اجرای آن در دست اوليای دم است اما در آمريکا حق عمومی است و توسط دولت اجرا می شود."(۷)
دبير ستاد حقوق بشر اسلامی , ضمن دفاع ازعمل ضد انسانی ِ شرکت دادن خانواده ها در اجرای حکم قصاص و اعدام اين مهم را به عمد ناديده می گيرد که درايران هزاران تن از اعدام شدگان مخالفان سياسی و عقيدتی , دگرانديشان و روشنفکران جامعه بوده اند , در حاليکه در امريکا , آنهم در برخی از ايالت های اش ,مجازات اعدام در مورد قاتلان اعمال می شود. آقای لاريجانی می گويد: " بالابودن آمار اعدام ها در ايران صرفا به اين دليل است که جمهوری اسلامی در خط مقدم مبارزه با قاچاق مواد مخدر است، چرا که بيش از ۷۰ درصد از اعدامی های کشور ما را قاچاقچيان مواد مخدری تشکيل می دهند"(۸)
آقای لاريجانی که همزبان با نژاد پرستان امريکايی رييس جمهور امريکا را " کاکا سياه" می خواند, درپاسخ به هر پرسشی بيمارگونه و فريبکارانه پای امريکا را به ميان می کشد تا به گونه ای جنايت های حکومت اسلامی اش را توجيه کند. او که ادعا کرده است خشونت در امريکا بيش از خشونت در ايران است , در مورد خشونت خانوادگی در ايران و امريکا می گويد :
".....ايرانی ها زن ذليل اند و برعکس غرب زنان شان را نمی زنند.خشونت نسبت به زنان ويژگی جامعه امريکاست و آنقدر زياد است که خانم ها پذيرفته اند يک دست کتک از آقايان امری عادی ست و اصلن گزارش نمی کنند...." (۹) و اين در شرايطی ست که قوانين تبعيض آميز حکومت اسلامی راه را برای خشونت بيشتر عليه زنان بازتر کرده است . قتل های ناموسی و خودکشی زنان به ويژه با روش دردناک خود سوزی گوشه هايی از سيمای واقعی زندگی و حقوق زن در حکومت اسلامی هستند.
دبير ستاد حقوق بشر اسلامی که با وقاحتی نمونه وارخطاب به مدافعان حقوق بشر می گويد: " هر ننه قمری در حال دفاع و سخن گفتن از حقوق بشر است." (۱۰) , از حقوق شهروندان ايرانی در خارج از کشور نيز دفاع می کند, شهروندانی که اکثر آنان تبعيديان گريخته از جهنم حکومت اسلامی اند. اومی گويد : ".......متاسفانه با تعويض فرهنگ اسلام ستيزی در غرب به حقوق و اموال ايرانيان تعرض می شود که گروه حقوقی بايد در اين مورد هم تدبير ويژه ای انديشيده و از حقوق شهروندان ايرانی در خارج از کشور دفاع کنند..." (۱۱)
اين تجلی " حقوق بشر اسلامی مدعی ست که : " ....سيستم قضايی ما سيستمی باز است نه بسته. قوانين ما نيز مسلح به قوانين حقوق بشری است و ما در اين زمينه قانون حقوق شهروندی داريم..."(۱۲) .
و اين ادعا در هنگامه ای مطرح می شود که حکومت اسلامی ايران بالاترين نرخ سرانه اعدام را در دنيا دارد و " ...ميزان اعدام های اعلام شده در سال ميلادی کنونی که هنوز به پايان آن نرسيده ايم، با گذر از مرز ۴۰۰ نفر بيش از موارد اعدام اعلام شده در سال گذشته است و بنا بر خبرهايی که از اعدام های مخفی زندان مشهد رسيده است، (هفته ای ۷۰ اعدام در چند هفته) چه بسا که به مرز ۷۰۰ نفر رسيده باشد."(۱۳) دبير ستاد حقوق بشر اسلامی از سيستم و " حقوق بشر" ی سخن می گويد که " زجرکش کردن شرعی" , در مجازات هايی شبيه سنگسار, صليب کردن , پرتاب از بلندی، اعمال شکنجه پيش از اعدام, پاره هايی از اين سيستم و حقوق اند.
جواد لاريجانی هنگامی بانگ بلند دروغ و ريا می شود که در پرتو حقوق بشر اسلامی در پايتحت امالقرای اسلامی نوجوانان زير ۱۸ سال به دار می آويزند,دست و پا ی قربانيان بی عدالتی های اجتماعی قطع و چشم از حدقه در می آورند, ضجه وسيمای شکنجه های وحشيانه ی روانی و جسمانی مخالفان سياسی و عقيدتی حکومت اسلامی , دگرانديشان و روشنفکران را از "صدا و سيما "ی اسلامی اش می توان شنيد و ديد , ستمگری نسبت به اقليت های قومی و مذهبی ادامه دارد و دگر باشان جنسی به جرم " لواط" و " مساحقه" يا اعدام می شوند , يا به قتل رسانده می شوند. و اين ها جدا از گسترش فقر , بيکاری , اعتياد , فحشا شرعی ( صيغه) و غير شرعی , انواع بزهکاری های اجتماعی و گسترش انواع بيماری های جسمانی و روانی قابل پيشگيری و کنترل در جامعه است , پديده هايی که حکومت اسلامی در پيدايی و گسترش آن ها نقش اساسی داشته و دارد.
آقای لاريجانی به عنوان يک" تجاهل العارف" کارکشته در اعتراض به پيش‌نويس قطعنامه‌ای که در کميته سوم مجمع عمومی سازمان ملل برای نقض حقوق بشر در ايران به تصويب رسيد گوهراخلاقی حقوق بشراسلامی , که می بايد دروغ وفريب باشد را نشان می دهد , او می گويد :
" ...يکی از نشانه‌های غيرحرفه‌ای، شيطنت‌آميز و بی‌اساس بودن اين پيش‌نويس قطعنامه اين است که اتهامات غير‌قابل اثباتی در آن مطرح شده که ثابت کردن هريک از آنها سال‌ها وقت لازم دارد... در پاراگراف دوم اين پيش‌نويس آمده که ايران برای جرم محاربه که هيچ تعريف دقيقی ندارد و به معنی جنگ با خداست، حکم اعدام صادر می‌کند. ....همين ادعای بی‌اساس نشان می‌دهد که همه اين‌ها يک فريب است.... مفهوم محاربه هسته اصلی و قانونی مبارزه با تروريسم است که همه کشورها خود را موظف به انجام آن می‌دانند.... :يکی از دستاوردهای بزرگ جمهوری اسلامی در ۳۰ سال گذشته اين بوده است که يک دموکراسی مبتنی‌بر عقلانيت اسلامی در اين کشور پديد آورده است که اسباب پيشرفت جامعه ما را در همه ابعاد پديد آورده است .... اين دستاوردها در کمتر از سه دهه ما را به يکی از بزرگترين دموکراسی‌های منطقه تبديل کرده است.... اين انقلاب برای زنان ما تحصيلات عاليه به همراه آورده است ..... همين دموکراسی بود که سبب شد بی‌سوادی از کشورمان ريشه کن شود... يک نکته غم‌انگيز اينکه يک مامور ام‌ای ۶ انگليس که من می‌توانم اسم او را افشا کنم، در يک روز دوشنبه به ايران می‌آيد و در همان روز در يک خيابان خلوت ندا آقاسلطان اين دختر مظلوم را می‌کشد و در همان روز به انگليس باز می‌گردد ....".(۱۴)
و چه غم انگيز است سقوط يک" پژوهشگر فيزيک نظری, نظريه پرداز, سياستمدار, مهندس برق و رياضيدان " فرنگ ديده و دبير ستادحقوق بشر يک کشور در مغاک سفاهت و وقاحت و جنايت.

زيرنويس:
۱- روزنامه کيهان , ۱۳۸۳/۰۵/۰۸ / ( برگرفته از سايت مدير)
۲ و۳ و۶ - جواد لاريجانی: ٩۰ درصد اسناد ويکی ليکس دروغ است - حقوق بشر يک مسئله فرهنگی است, ايرنا / گويا ۱۴ اذر ماه ۱۳۸۹
۵و۸—
خبر آنلاين , ۲۵ ابان ماه ۱۳۸۹جواد لاريجانی در گفتگو با فريد زکريا: درهای گفتگو به روی آمريکا باز است
۴- جواد لاريجانی از مجازات سنگسار دفاع کرد، ايرنا/ آذر ماه ۱۳۸۹
۹ - محمد جواد اردشير لاريجانی، شنبه ۱٣ آذر ماه ٨٩، برنامه «نيم نگاه» شبکه يک سيمای جمهوری اسلامی،(به نقل از ايران نگاه)/ ايرنا .
۱۰- سارا زرتشت ، کلمه , ۱۶ دسامبر ۲۰۱۰
۱۱- جواد لاريجانی: محکمه ويژه رسيدگی به امور قضايی ايرانيان خارج از کشور تشکيل شود، مهر, يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۹
۱۲- جواد لاريجانی: قوانين ما مسلح به قوانين حقوق بشری است، قصاص حق خصوصی به شمار می‌رود، هيچ کسی را به عنوان "کُرد" اعدام نمی‌کنيم، ايسنا/ چهارشنبه ۱۰ آذر۱۳۸۹
۱۳- بر گرفته از قطعنامه گروه های حقوق بشر در اتريش , به مناسبت ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر
۱۴- جواد لاريجانی: ندا آقاسلطان را مأمور MI6 کشت - اسم قاتل را می‌دانم، آفتاب/ ۲۹ ابان ماه ۱۳۸۹
********************
توضيح: در بخش نخست اين مقاله , که لينک آن را در زير آوردم ,در رابطه با انجمن های اسلامی در خارج کشور نوشتم : "انجمن های اسلامی در خارج کشور به ويژه در امريکا و کانادا که در دوران پهلوی بيش از هر چيز به مراسم و مناسک اسلامی فکر و عمل می کردند, نقش بسزايی در شکل دهی ارگان های سرکوب و تحکيم حکومت اسلامی و تداوم حيا ت اش ايفا کردند. در اين رابطه نقش ابراهيم يزدی، صادق قطب زاده , ابوالحسن بنی‌صدر، ,محسن سازگارا، محمد هاشمی، محسن نوربخش، حسين نمازی، محمدتقی بانکی، محمدحسين عادلی، عبدالکريم سروش، صادق زيباکلام، کمال خرازی، صادق طباطبايی، جواد لاريجانی، منوچهر متکی، بيژن نامدار زنگنه و .... شکنجه گران و قاتلانی چون سعيد امامی و سيد کاظم کاظمی پوشيده نمانده است و.....".
اين نوشته اين شبهه در برخی از دوستان ايجاد کرد که من آقای ابوالحسن بنی صدر و برخی ديگر از نامبردگان را همسنگ سعيد امامی و سيد کاظم کاظمی و جواد لاريجانی دانسته ام . قصد و برداشت من اين نبوده و نيست.(م.ن)
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/03/085710.php
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/06/105728.php



چرا کارگران از پای نشستند؟
محمد قراگوزلو

اخبار روز: 

با ستایش از: شهرزاد نازنین

۱. تصور تصویری محتمل از یک تظاهرات کارگری
یکی از شهرهای فرانسه: تولوز. ساعت ۶ غروب. هوا سرد. کارگران پرشور پس از چند روز راه پیمایی و تظاهرات مستمر؛ در حال پراکنده شدن هستند. بدون افق روشن برای فردا. بی برنامه. "تظاهرات حیرت آور بود. اما من نمی توانم درک کنم، چرا در پایان ما هیچ همایشی نداشتیم. هیچ کدام از رهبران سخن-رانی نکردند. و هیچ بحثی راجع به قدم بعدی در نگرفت. مردم تنها پراکنده شدند و به خانه رفتند و به نظر رسید که همه چیز محو شد. آلن وودز." از روز قبل خبر قانونی شدن طرح دولت توسط پارلمان، روزنه های نومیدی را گشوده است. زمزمه هایی در میان کارگران و از زبان برخی رهبران اکسیون های خیابانی شنیده شده. این رهبران می کوشند کارگران را مجاب کنند که «ادامه-ی اعتصاب و تظاهرات بی فایده است و حالا که طرح دولت با ترفند مجلس نماینده گان و سنا لباس قانون پوشیده، بر همه ی شهروندان متمدن [؟!] است که به خانه و کارخانه بازگردند و تا انتخابات بعدی صبر پیشه کنند.»
زمانی نه چندان دور یک شاعر سوسیالیست ایرانی سروده بود:
«عفونت ات از صبری ست
که پیشه کرده یی
به هاویه ی وهن
تو ایوبی
که از این پیش اگر
                      به پای
                            برخاسته بودی ...
... و باد دامان ات
                تند بادی
تا نظم کاغذین گل بوته های خار
                                           بروبد» (احمد شاملو، ۱٣٨۰، صص۷۱۷-۷۱۶/ ۲۵ تیر ۱٣۵۱)
باری. به تظاهرات فرضی کارگران کلافه و آشفته فرانسوی بر می گردیم و از زبان یک لیدر محافظه کار – که بر بلندای چارپایه یی سخن می گوید– می شنویم که: «دوستان کارگر! خسته نباشید! شما در طول تظاهرات سپتامبر و اکتبر؛ مشت محکمی به دهان استکبار جهانی کوبیدید و ثابت کردید می توانید دولت ضد مردمی را به زباله دان تاریخ بفرستید! شما خواب و خوراک را از سارکو [سارکوزی] گرفتید. چراغ الیزه را کم سود و بیبی فیس (baby face) مادام برونی [کارلابرونی، همسر سارکوزی] را تا حد یک نعلبکی [!!] تحقیر کردید. کرسی کوشنر را به آلیوماری و صندلی هرومون را به ژوپه دادید. [همهمه ی کارگران] گوش کنید دوستان! دولت فرانسه در شرایط حساسی به سر می برد.
[در افزوده: گویا این "شرایط حساس" یک اپیدمی ست. در ایران نیز هر کسی تقاضای یک رال] اضافه دستمزد و یا ... می کند، فوراً این عبارت مشعشعِ خاموش کننده شلیک می شود!]
«این فقط ما کارگران نیستیم که باید بیش تر کار کنیم و برای کومک به حل مساله ی کسری بودجه دولت مان لاجرم کم تر حقوق بگیریم. دانشجویان انگلیسی نیز قرار است از این پس ایثار کنند و شهریه ی سه برابری بپردازند. شنیده-ام که کارگران ایرانی نیز با قراردادِ سفید امضا کار می کنند و تازه اتحادیه متحادیه هم ندارند! کارگران اسپانیایی، یونانی، ایتالیایی، آمریکایی و... دوستان! تعداد دولت مردان ما نیز از ٣۷ نفر به ۲۲ نفر کاهش یافته و از حقوق و مزایای مدیران بانک ها و صنایع یک درصد کاسته شده! پانزده وزیر بی کار شده اند و چند بانک دار. این فقط ما کارگران نیستیم که در نتیجه ی تحمل صبورانه "ریاضت اقتصادی" بی کار می شویم و دوستان ما مجبورند به جای ما نیز اضافه کار کنند. دولت هم از طریق کاهش بودجه و صرفه جویی با ما همراه شده است! اگر دوگل، مارشه و میتران زنده بودند، شک نکنید با روی گشاده نه تنها دو یا ۵ سال بیش تر بل که تا آخر عمر برای مام میهن کار می کردند و از بازنشسته گی و بیمه و درمان و آموزش و حمل و نقل خصوصی شده، گلایه نمی کردند.»
صدای اعتراض شدید چند کارگر که از سخن ران می خواهند "خفه شود" و برای دریافت مزد خوش خدمتی به سازمان کار برود. "لیدر" خود را جمع وجور می کند. بخار دهان را میان دو دستش می دمد و سعی می کند خونسردانه ادامه دهد: «دوستان کارگر! ما حافظ دست آوردهای انقلاب کبیر ضد استبدادی هستیم. ما دموکراسی داریم. پارلمان داریم. قانون داریم. ما مردمی قانون مند و متمدن هستیم. از خشونت و تخریب بیزاریم. چرا پالایشگاه باید بخوابد و مردم ساعت ها در اختلال حمل و نقل زمینی و هوایی معطل شوند؟ حالا که حدود خط بازنشسته گی از سوی نماینده گان خردمند [؟!] ما؛ در پارلمان ترسیم شده است، به قانون و رای خود احترام می گذاریم و تا انتخابات بعد، آتش اعتصاب را با آب صندوق رای دموکراتیک خاموش می کنیم. حزب کمونیست، میلیتانت ها، آنارشیست ها، جبهه ی ضد سرمایه داری و رادیکال ها می خواهند سر به تن دموکراسی ما نباشد. به دشمنان "جامعه ی باز" فرانسه ی آزاد پشت کنید. کار کنید صرفه جویی کنید. ریاضت...»
در این هنگام چند وسیله ی مختلف به سر و صورت سخن ران می خورد. یکی از کارگران با پرچم سرخ به کمر او می کوبد. چارپایه و سخن گو واژگون می-شوند...

۲. کلیات مذاکره ی همان رهبر اتحادیه یی
در آخرین روزهای اکتبر۲۰۱۰، یک رهبر اتحادیه یی متعاقب ملاقاتی غیر رسمی با یک مقام سیاسی امنیتی، متن پیش نوشته در تظاهرات شهر تولوز را مانند آژیتاتورهای حرفه یی چند بار خواند. مقام سیاسی سری به علامت تایید تکان داد و رهبر اتحادیه یی از در مخفی اداره یی بی نشان خارج شد و در حالی که حافظه ی شفاهی خود را آزمایش می کرد به سوی محل تجمع کارگران معترض راه افتاد. او و دوستانش – که از مدت ها پیش برای پیش برد ماموریت های دولتی به صفوف جنبش کارگری رخنه کرده بودند – خوب می دانستند پس از تصویب قانون، ایجاد شکاف در میان کارگران قطعی ست و چند اتحادیه ی محافظه کار کمر اعتصاب را خواهند شکست. با این حال چون طرح دولت در مجلس سنا نهایی نشده بود، آنان نیز به همراه اتحادیه های چپ و کارگران رادیکال در تظاهرات خیابانی و اعتصابات گسترده شرکت می کردند و دوش به دوشِ کارگران معترض علیه دولت سارکوزی شعار می دادند. در اواخر سپتامبر، رهبران این اتحادیه های سازش کار به اعتبار کاهش کمیت کارگران معترض، به فراست دریافته بودند که قانون و پارلمان و در نهایت طبقه ی حاکم بورژوازی بازی را برده است. جمعی از کارگران برای استمرار اعتصاب تردید داشتند و گروهی دیگر با نومیدی از این موضع که "کار تمام شده است" سخن می گفتند. اتحاد و مقاومت کارگران دچار تشتت شده بود و به نظر می رسید که طبقه ی کارگر فرانسه – با وجود همه ی هوشمندی، سابقه ی مبارزاتی و حافظه ی درخشان تاریخی اش – در مبارزه برای حفظ سنگر موجود خود و دفاع از دست آوردهای گذشته یک گام به پس نهاده است. جمع اندکی از کارگران – که با رهبران سازش کار اتحادیه یی مرتبط بودند – از چند روز پیش موضوع بی نتیجه گی ادامه ی اعتراض پس از تصویب قانون را به خیابان و کارخانه کشیده بودند. این جمع از "دست آوردهای ارزشمند مبارزه" حرف می زدند، از "تجربیات جدید"، از "فشار بر دولت"، از "ادامه ی زنده گی پس از ۶۲ ساله گی"...! آنان از رادیکال ها، میلیتانت ها و کمونیست ها متنفر بودند و به کارخانه های آرام و خیابان های پاکیزه یی می اندیشیدند که به سبب درگیری کارگران با پلیس، بوی دود می دادند. آنان از این که تظاهرات و اعتصاب ها به پایان خود نزدیک شده است، شاد بودند.
نه باران و زمهریر زمستان و نه حنجره ی زخمی و ساق های مجروح کارگران، بل-که تعفن دولت و پارلمان، حفره های کوچک پائین را به شکاف عمیق استنکاف از ادامه ی مبارزه ی طبقاتی مبدل کرده بود. کارگران ۲۰۱۰ فرانسه خاطره ی رفقای ۱٨۷۱ خود را به یاد نیاوردند و مانند مستان، تلوتلوخوران به خانه رفتند و جای خود را موقتاً به کارگران ایتالیا و اسپانیا و یونان سپردند تا زمانی دیگر...

٣. پاریس سرد و الیزه ی گرم!
پاریس، نوامبر سرد ۲۰۱۰ را به آرامی آغاز کرد. خیابان های برف گرفته، معابر یخ زده، شتاب رهگذران، سرهای در گریبان عابران، زمینِِ دل مرده و سقف کوتاه آسمان... شعری سیاه و تلخ و سرد از یک شاعر گرم سرای خراسانی را تداعی می کرد که در هوای داغ و درفش پس از مرداد تهران کودتا زده، خوانده بود:
«سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است...»                (اخوان، ۱٣۵۲،ص:٣۶)
اما پرزیدنت فرانسه – که نه آن شاعر خراسانی را می شناخت و نه حتا الوار و آراگون سرزمین خود را - سرخوش از ریاست دوره یی جی۲۰ و سرحال از افول اعتراضات کارگری، از اتوموبیل مگان کارخانه ی رنو پیاده شد. بدون پالتو و با احساسی تند از شور جوانی. نیکلای زشت دست کارلای زیبا را فشرد و در حالی که یک بار دیگر مسحور اندام موزون بانو شده بود، چتر یکی از محافظان را کنار زد و پله های الیزه را بی تامل پیمود. وقتی که درهای خیمه ی ویژه ی آرام گاه رئیس جمهوری با احترام تمام گشوده شد، نیکلا سارکوزی خطوط هاشور دانه های برف را از کت و دامن سورمه یی تا گونه ی اناری کارلابرونی دنبال کرد و...

II
ما، در نقد و بررسی زمینه های عروج هارترین جناح سرمایه داری معاصر (نئولیبرالیسم) و تعلیل دلیلِ ناکامی جنبش های کارگری طی سی سال گذشته، به ده ها عامل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشاره کرده ایم و طی مقالات متعدد شیفت ریل مبارزه ی طبقاتی کارگران به سمت و سوی اعتراضات صرفاً تریدیونیونیستی کلاسیک و محافظه کار، در کنار دنباله روی از سوسیال دموکراسی راست تمکین به قوانین مصوبِ دموکراسی پارلمانی و پی روی از رفرمیسم گروه های "چپ بورژوازی" را از جمله اسبابِ بی فرجام ماندن مبارزات طبقه ی کارگر دانسته ایم. واضح است منظور من از این ناکامی و بی نتیجه گی ابتدا معطوف به عدم توفیق در کسب قدرت سیاسی با وجود بحران های عمیق در دولت های سرمایه داری است. جنبش کارگری در سی سال گذشته، حتا بخشی از امتیازاتی را که به اعتبار مبارزات گذشته ی خود به دست آورده، به تدریج به دولت های بورژوایی وانهاده است. آخرین نمونه های این شکست – به جز واگذاری هر دو نیمه ی زمین بازی به دولت سارکوزی – تصویب بی رحمانه ترین سیاست هایی است که تحت عنوان "ریاضت اقتصادی" به تن و جان طبقه ی کارگر تحمیل شده است. لبه ی تیغ فشار و اعتراض جنبش های کارگری در اروپای غربی چندان تیز نیست که دولت های نئولیبرال و به اصطلاح "سوسیالیست" (پرتغال، یونان) را وادار به عقب نشینی کند. افول هر چند موقت جنبش کارگری فرانسه در مقابل تعرض دولت بار دیگر نشان داد که اکسیون های اتحادیه یی – حتا برای کسب امتیازات کوچک – با هر درجه از رادیکالیسم و صداقت نیز قادر نیستند در برابر کثیف ترین صورت سرمایه داری از دست آوردهای گذشته ی خود دفاع کنند و برای رقم خوردن دنیایی بهتر دولت های بورژوایی را به عقب برانند. عملیاتی شدن طرح ارتجاعی "ریاضت اقتصادی" با وجودی که به مقاومت های پراکنده یی در یونان، فرانسه، پرتغال، ایتالیا، انگلستان و... دامن زده است، اما اوج این اعتراضات که با موتور محرکه ی جبهه ی واحد اتحادیه یی فرانسه شکل بست، به وضوح ضعف مبارزات اتحادیه یی را به نمایش نهاد و ضرورت آسیب شناسی و بازنگری در این شیوه ی مبارزه ی طبقاتی را پیش کشید.
من در ابتدای این مقاله کوشیدم، به اعتبار تصویری محتمل و برآمده از تصور – که این خود برآیند شواهد و نتایج تحولات زمستان ۲۰۱۰ فرانسه بود – سازش کاری رهبران اتحادیه یی را مصور کنم و بطالت مذاکره با دولت را که گاه در اجلاس های دو جانبه (کارفرما ـ کارگر) نیز بی نتیجه می ماند، نشان دهم. واقعیت این است که دولت های نئولیبرال با توجه به مواضع شدیداً راست خود، اساساً کم ترین حقی برای کارگران و زحمت کشان قایل نیستند و برخلاف سوسیال دموکراسی های نیم بند ائتلافی مستقر در اسکاندیناوی، تمام عزم خود را برای استثمار بیش تر طبقه ی کارگر جزم کرده اند. این دولت ها مصمم اند به پشتوانه ی قدرت پلیس خسارات ناشی از بحران نئولیبرالی را – که به دلیل کومک های مالی سخاوتمندانه ی دولت از ورشکسته گی بانک ها و صنایع به سوی کسر بودجه شیفت کرده است – از جیب کارگران جبران کنند. این دولت ها، صرف نظر از این که تحت چه نام و عنوانی موفق به اخذ رای و کسب قدرت سیاسی شده اند برآنند تا از طریق بی کارسازی، کاهش دستمزد، (ارزان سازی نیروی کار)، حذف خدمات حمایتی دولت، سرقت از صندوق های رفاه، افزایش سن بازنشسته گی، تقلیل مالیات بورژوازی و... شکاف عمیق کسر بودجه ی خود را با خون کارگران پر کنند.

***
تجربه ی مبارزات زمستان ۲۰۱۰ فرانسه ثابت کرد:
۱. شعارهای انتخاباتی سیاست مداران بورژوا سرابی بیش نیست. (چنان که دانسته است سارکوزی در شعارهای انتخاباتی خود سن بازنشسته گی ۶۰ سال را به رسمیت شناخته بود.)
۲. دموکراسی پارلمانی که از درون آن اعضای مرتجع دولت های امثال سارکوزی، برلوسکونی، کامرون، زاپاترو، پاپاندرو و غیره رای اعتماد می گیرند، دام چاله ی فریب رای دهنده گان است. اگرچه نزدیک به ۷۰ درصد مردم فرانسه از اعتراضات حمایت کردند، اما دولت و پارلمان به درخواست حداقلیِ این اکثریت مطلق پشت پا زدند. بر اساس نظرسنجی های پس از سپتامبر ۲۰۱۰، دانسته آمد که بیش از دوسوم مردم فرانسه با طرح دولت مخالف بوده اند. از سوی دیگر اکسیون ۵/٣ میلیون نفری خیابان های پاریس – و لیسبون و رم و آتن – به وضوح نشان داده که "منتخبین" نماینده ی اکثریت نیستند و از منافع مردم کارگر و زحمت کش دفاع نمی کنند. تجربه ی فرانسه یک بار دیگر مُهر مردودی بر پیشانی سیاه دموکراسی بورژوایی پارلمانی کوبید و آلترناتیو دموکراسی کارگری (شورایی ـ مستقیم، حق عزل برای رای دهنده گان) را به عنوان تنها آلترناتیو رهاییِ بخش ممکن پیش کشید.
٣. اگرچه در فرانسه حق اعتصاب قانونی ست اما استفاده ی محدود و ناپی گیرانه از چنین حقی الزاماً مساوی پیروزی بر سیاست های ضد کارگری دولت نیست. با وجود آزادی حق اعتصاب واقعیت این است که در کارگاه های کوچک و متوسط و به ویژه در بخش های خصوصی شده، سندیکاها فعال نیستند و کارگران غیر متشکل اند. مضاف به این که کم تر از ده درصد کارگران فرانسه عضو سندیکا هستند و کارگران برای روزهای اعتصاب حقوق نمی گیرند.
۴. عدم اتحاد اتحادیه ها در تجربه ی فرانسه قابل تامل بود. ث.ژ.ت (CGT) (با تمایل سنتر، فاصله گرفته از چپ و متمایل به سازش با دولت) تا ث.اف.د.ت (CFDT) در کنار سود (SUD) (پست و راه آهن) و اس اف یو (SFU) (آموزش و پرورش) به عنوان نماینده ی بخش چپ و رادیکال جنبش کارگری فرانسه نشان دادند که نمی توانند در یک جبهه ی واحد اتحادیه یی مبارزه یی متحد را به سامان نهایی برسانند. ث.ژ.ت در مُقام مغز و موتور اصلی این اعتراضات با مواضع مطالبه محور – مذاکره گر به میدان رفته بود. سندیکای دست راستی اف.او (FO) در آخرین اعتراضات خیابانی - نیمه ی دوم اکتبر – اساساً شرکت نکرد.
۵. مطالبات تقلیل گرایانه و مواضع متکی به رفرمیسم بورژوایی اتحادیه ها بر محور همان "دو سال" متمرکز شده بود.
۶. دولت به عنوان نماینده ی طبقه ی بورژوازی حاکم به شعار "تثبیت قانون یا استعفا" تکیه زده بود. اما کارگران با شعار "لغو طرح یا استعفای دولت" وارد مبارزه نشدند. (ضرورت اتخاذ شعار مناسب)
۷. واضح است که بسیاری از کارگران عضو اتحادیه به احزاب و سازمان های سیاسی سمپاتی دارند. با این حال وجود گرایش های رفرمیستی و ناسیونالیستی در این جریان ها همواره مبارزه ی کارگران را به حوزه های تدافعی کشیده است. به طور کلی چند دهه است که دولت های بورژوایی حمله می کنند و طبقه ی کارگر در لاک دفاعی می رود. بدین سان می توان گفت – و پذیرفت - که در غیاب حزب فراگیر پیش رو کارگری (متشکل از عناصر پیشتاز، آگاه و حتا عمل گرای طبقه ی کارگر) استمرار جنبش های اجتماعی به منظور شکل بندی یک جنبش توده-یی، اجتماعی و رشدیابنده ی سوسیالیستی عملاً غیر ممکن است. حزب کمونیست فرانسه با گرایش عمیقاً پوپولیستی فاقد این خصلت کارگری است. حزب کمونیست فرانسه (PCF) از دوران ژاک دوریو (موسس حزب مردمی فرانسه)، موریس تورز (متمایل به مسکو) شارل تی اون (پایه گذار سازمان چریکی مقاومت علیه فاشیسم،) والدک روشه، ژرژ مارشه تا سال ۱۹۷۴ که حزب به اروکمونیسم و نفی دیکتاتوری پرولتاریا سقوط کرد،و تا دوران دبیر کلی روبرت هو (صدر هیات رئیسه ی وقت و سناتور "چپ" کنونی،) و ماری ژرژ بوفه و پی یر لوران اساساً حزبی تمام خلقی، پوپولیست و غیر کارگری بوده و هست.
در کنگره ی بین الملل اول (لاهه) بر این مهم به درست تاکید شد که طبقه ی کارگر برای کسب قدرت سیاسی نیازمند حزب خود است. حزب بلشویکی ـ لنینی نمونه ی تیپیک همان حزبی ست که در کنگره ی بین الملل اول از سوی مارکس و انگلس نیز مورد توجه قرار گرفته است. بدون وجود عینی و فعالیت موثر چنین حزبی مبارزات اتحادیه یی قادر به شکستن قدرت دولت بورژوایی نخواهند بود. اتحادیه های ضد حزبی مانند آی دبلیو دبلیو در کنار اتحادیه های آنارکوسندیکالیست عملاً برخلاف این جریان حرکت می کنند.
غالب اتحادیه هایی که در آمریکا و انگلستان (اتحادیه های انگلو) فعال هستند، به همان شیوه ی اتحادیه گرایی کلاسیک تاکتیک سازش با بورژوازی را به منظور کسب رفاه حداقلی پیش می برند و دقیقاً نقش سوپاپ کارفرما را ایفا می کنند. این اتحادیه ها کل شعاع حرکت خود را در محدوده ی قانون کار مصوب دولت بورژوایی محدود می کنند و در صورت اعتراض به تحدید منافع کارگران، به محض قانونی شدن طرح های دولتی سر تمکین و تسلیم فرود می-آورند.
تجربه ی زمستان ۲۰۱۰ فرانسه پایان عمر این شیوه ی اتحادیه گرایی کلاسیک را در کنار ضرورت تقویت تحزب کمونیستی اعلام کرد.
٨. نگفته پیداست که تمدید اعتصاب در مراکز اصلی تولید سوخت و بستن راه-های دست یابی به پالایشگاه ها و انبارها و مخازن می توانست به یک فلج عمومی و به تبع آن سقوط دولت منجر شود. اتخاذ تاکتیک مناسب برای دست یابی به اهداف مقطعی و پیش رونده ی جنبش کارگری سخت قابل تامل است. شارل لافور (کارگر کمونیست صنعت نفت فرانسه) در برهه ی اعتراضات زمستان ۲۰۱۰ گفته بود: «از مه ۱۹۶٨ تاکنون چنین اعتصابی هرگز دیده نشده است.»
شارلی در تمام روزهای اکتبر با وجود فشارهای پلیس و تحمل سرما، همراه با کارگران مبارز سرود انترناسیونال خواندند و درِ ورودی پالایشگاهِ گران پویی (Grand - Puits) را مسدود کردند، اما ...


بعد از تحریر
روز چهاردهم اکتبر آلن وودز، ضمن تاکید بر سنت های انقلابی کشور فرانسه و اشاره به هشدار دومنیک ویلپین به سارکوزی – درخصوص احتمال شیفت تحریکات اخیر دولت به سوی یک انقلاب اجتماعی جدید – چنین نوشت: «جو گسترش رادیکالیسم کاملاً مشهود است. جلساتی که در چند روز گذشته من در آن ها صحبت کردم، توسط سازمان شبکه ی مارکسیستی (لاریپوسته) در حزب کمونیست فرانسه، سازمان داده شده بود. یک نفر می تواند منافع بزرگی در ایده های مارکسیسم انقلابی ببیند. نه فقط جوانان، بل که بخش بزرگی از میلیتانت های مسن تر که از رفرمیسم محافظه کار رهبری خسته شده اند، به دنبال ایده ی واقعی کمونیسم هستند.»
مساله ی اصلی این است.   

محمد قراگوزلو
Mohammad.QhQ@Gmail.com




راه دشوار بیان حقیقت
گفتگویی دوستانه با آقای مصطفی تاج زاده - قسمت دوم
رضا فانی یزدی

اخبار روز: 

در بخش اول همین مطلب و به دنبال مقایسه شما از دو نظام در دوران های متفاوت چنین به نظر رسید که نظام مورد عنایت شما همان "نظامی است که جایگزین رژیم سلطنت شده و خطوط اصلی آن توسط امام در وعده‌های ایشان در پاریس ترسیم شده است"* و گویا با نظام کنونی "سازگار" نیست و مولفه های آن "با مولفه‌هایی که شما در ذهن داشته اید در بسیاری موارد متفاوت و گاه متضاد است" و با توجه به تاکید جنابعالی بر خشونت و جنایات در دوران آقای احمدی نژاد و به ویژه پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و کودتای نظامیان می توان تصور کرد که بازگشت به دوران طلایی امام و تحقق وعده های ایشان راه برون رفت از دوران غم انگیز کنونی است.

شما بارها و بارها از گفتار ها ، مصاحبه ها و نامه های امام چنان سخن می گویید که اگر شاهدان آن دوران هنوز زنده نبودند و سخنرانی ها و دستورالعمل های ایشان در دسترس نبود، برای نسل جوان این شبهه بوجود می آمد که پدران آنها چه دوران طلایی را در این سرزمین در دوران رهبری امام تجربه کرده اند. و نیز این شبهه بوجود می آمد که افراد و جریاناتی که با رهبری امام مخالفتی ورزیده و یا رفتار ایشان را با مخالفین و یا مدیریت سیاسی را در دوران ایشان نقد کرده اند غیر منصف، بی وجدان و نمک نشناس و یا احمق و مزدور بیگانه بوده اند و مستحق مجازات.

به عنوان نمونه شما در این مطلب چنان از آیت الله خمینی و "نامه تاریخی رهبر فقید انقلاب به گورباچف" و "ویژگی‌های آزادی خواهانه، معنوی و الهی‌" نظام مورد نظر ایشان یاد می کنید که انگار از نامه پیامبر اسلام به خسروپرویز حکایت می گویید که نه من و نه شما در آن زمان نبودیم و نمی دانیم که اوضاع چگونه بوده است. برادر من،دوست گرامی، درست در همان زمانی که رهبر فقید گورباچف را به پذیرش اسلام تشویق و تشرف می کرد، در زندان های سراسر کشور ما نه فقط کمونیست ها که صدها و هزاران پیر و جوان و میانسال مسلمان و غیر مسلمان و از زن و مرد یا اعدام شده بودند و یا در پشت در دادگاه های انقلاب اسلامی در انتظار مرگ به سر می بردند و یا پس از تحمل روز ها و ماهها شکنجه طاقت فرسا به حبس های طولانی محکوم و بسیاری از آنها چند سال بعد در کشتار خونین سال ۶۷ باز به دستور همان پیر فرزانه شما به طور دسته جمعی حلق آویز شدند.

آیا واقعا فراموش کرده اید که از همان فردای انقلاب،دادگاه های به اصطلاح انقلابی سران رژیم سابق و فرماندهان ارتش و شهربانی و ژاندارمری و نیروی هوایی را در دادگاه های بدون وکیل مدافع و چند دقیقه ای اعدام کردند، آیا این همان نظامی است "که در آن قاضی مستقل از ارکان حکومت و بی‌اعتنا به فشارها و درخواست‌های نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی و تنها بر اساس موازین حقوقی و قانونی حکم صادر می‌کند".

مگر در همان سال 58 تظاهرات ساده زنان را در اعتراض به حجاب اجباری، تحت عنوان تظاهرات فاحشه ها و بدکاره ها سرکوب نکردند و با چوب و چماق به سراغ آنها رفته و سرو دست آنها را نشکستند؟ آیا این همان نظامی است که "خود را مسئول آرایش و پوشش مردم نمی داند و مقاماتش شب و روز بر طبل مبارزه با مفاسد اجتماعی و فرهنگی نمی کوبند و راهپیمایی اعتراضی را حق شهروندان و مایه اصلاح و قوت خود می‌دانست."

مگر در دانشگاه های کشور هر روز گروه های فشار حزب اللهی و امثال زهرا خانم ها با حمایت آقایان به انجمن ها و گردهمایی های دانشجویی حمله نمی کردند؟

شما که باید خوب به خاطر داشته باشید. بسیاری از دوستان اصلاح طلب امروز که متاسفانه خود قربانی چماق کشی دیروز خود شده اند و برخی از آنها این روز ها در کنار شما در زندان بسرمی برند، مگر در آن روزها تحت عنوان اعضای انجمن های اسلامی و یا بسیجی و پاسدار در بهم زدن محیط دانشگاه ها آتش بیار معرکه نبودند. آیا این همان نظامی است که در آن "هرگز نمی‌توان هر ده سال یکبار به خوابگاه و کوی دانشگاه حمله کرد".

شما که خود جریان انقلاب فرهنگی را از یاد نبرده اید. مگر به فرمان رهبر فقید انقلاب نبود که همه دانشگاه های کشور تعطیل و به دستور شورای انقلاب فرهنگی منتخب و دست نشانده ایشان تصفیه فله ای استادان و دانشجویان آغاز شد و بسیاری از آنها یا به زندان رفتند و یا مجبور به ترک کشور و آوارگی در دیار غربت شدند. آیا این همان نظامی است که در آن "اساتید برجسته و مستقل بازنشسته یا اخراج نمی‌شوند، به دانشجویان منتقدش ستاره‌ نمی‌دهند، آنان را به صورت فله‌ای بازداشت نمی کنند، اختلاط دختران و پسران در دانشگاه مسأله مقاماتش نیست و دانشجویان رسماً تهدید نمی‌شوند "

مگر فراموش کرده اید که در اعتراض جبهه ملی ایران به لایحه قصاص اسلامی، رهبر فقید، آیت الله خمینی حکم ارتداد آنها را صادر نمود و کمترین مخالفتی با لایحه قصاص را مصداق خروج از دین و مفسد فی الارض قلمداد نمود. آیا این همان نظامی است که "از بحث آزاد و مناظره و گفت‌وگو در رسانه‌ها تغذیه می‌کند و چهره خود را در آینه انتقاد مخالفین می بیند و رفتارش را تصحیح می‌کند و راهپیمایی اعتراضی را حق شهروندان و مایه اصلاح و قوت خود می‌دانست."

آیا فراموش کرده اید که پس از انتخاب مجلس خبرگان اول به بهانه اوضاع کردستان آقای خلخالی در حضور رهبر فقید که نمایندگان منتخب را به حضور پذیرفته بود فریاد برآورد که نمایندگان منتخب منطقه کردستان از جمله دکتر عبدالرحمان قاسملو و غنی بلوریان و دیگران در صورتی که جرات کنند به مجلس بیایند قلم پاهایشان را خواهیم شکست. و در مجلس های بعدی اش امثال مهندس بازرگان ها ، معین فرها ، صباغیان ها و دیگران را از تریبیون مجلس پایین کشیده و اخراجشان کردند . آیا این همان نظامی است که "از مشارکت و انتخاب آزاد مردم در عرصه سیاست و اجتماع استقبال می‌کند و شایسته‌ترین نخبگانش بر کرسی‌های پارلمانی یا مدیریت اجرایی آن تکیه می‌زنند یا در جامعه مدنی از امنیت کامل بهره مندند."

آیا فراموش کرده اید که چگونه آیت الله شریعتمداری و یا دیگر رهبران دینی را که با روایت رهبر فقید از دخالت در سیاست پیروی نمی کردند در مقابل چشم میلیون ها مردم کشور تحقیر و بی اعتبار کرده و آنها را وادار به پذیرش خیانت و جاسوسی و ضدیت با نظام اسلامی نمودند و به سروصورتشان سیلی زدند. آیا این همان نظامی است که در آن "استقلال حوزه های علمیه حفظ می شود."

آیا فراموش کرده اید که پس از اشغال سفارت امریکا هر روز تحت عنوان افشای اسناد، حیثیت افراد را لکه دار نموده و از هیچ اتهامی برعلیه شخصیت های سرشناس کشور فروگذار نمی کردند و با انگیزه تسویه حساب سیاسی به افشای اسناد بعضا ساختگی و جعلی مبادرت می شد تا آنجا که دولت موقت انقلاب مجبور به استعفا شده و برای سخنگوی آن مهندس عباس امیرانتظام به اتهام واهی جاسوسی در دادگاه های انقلاب تقاضای اعدام شد. آیا باز هم می گوئید در نظام دوران رهبر فقید انقلاب "نخبگانش بر کرسی‌های پارلمانی یا مدیریت اجرایی آن تکیه می‌زنند یا در جامعه مدنی از امنیت کامل بهره مندند."

حتما به یاد داریدکه در سالهای 60 و 61 و 62 و در ادامه دهه شصت به حکم دادگاه های انقلاب اسلامی در سراسر کشور چه تعداد کودک و جوان و پیر و میانسان از زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان، در دادگاه های چند دقیقه ای و بدون وکیل مدافع و حتی بدون حق دفاع متهم از خود، به اعدام محکوم شدند. به یاد دارید چه شکنجه های وحشیانه ای در زندانهای اوین، قزل حصار، کمیته مشترک، قزل قلعه و زندانهای سراسر کشور و مراکز دادستانی ها و سپاه پاسدارن و کمیته های انقلاب در مملکت اسلامی تحت رهبری رهبر فقید آیت الله خمینی به زندانیان وارد آمد. زندانیانی که بسیاری از آنها طبق قوانین مدنی و قضایی در دیگر ممالک دنیا کمترین اتهامی به آنها نمی توانست وارد شود. به یاد دارید که لاجوردی، عزیز امام و عضو قدیمی حزب موتلفه اسلامی، نزدیک ترین حلقه از یاران رهبر فقید در زندانها چه جنایاتی را مرتکب می شد و همکار او حاج داوود رحمانی چگونه با برپایی جعبه ها داستان وحشت و شکنجه های قیامت را برای عبرت گیری زندانیان به پا کرده بود. و اگر فشار ها و اعتراضات آیت الله منتظری نبود این جنایتکاران تا به آخر حیات امام در همان مقامات باقی مانده و بیشتر جنایت می کردند. آیا این همان نظامی است که در آن "وجود کهریزک ننگ است" اما در مورد سیاه ترین دوران های شکنجه و کشتار در اوین و کمیته مشترک و گوهر دشت و هزاران زندان و شکنجه گاه آن در دوران امام راحل می توان سکوت کرد و فقط به خطا یی و یا عمل نا صوابی تقلیلش داد؟

شما که منکر این جمله از آیت الله منتظری نیستید که در پاسخ به امام گفته بودند :«شنیده شد فرموده اید فلانی مرا شاه و اطلاعات مرا ساواک شاه فرض کرده است البته حضرتعالی را شاه فرض نمی کنم ولی جنایات اطلاعات شما و زندانهای شما روی شاه و ساواک را سفید کرده است. من این جمله را با اطلاع دقیق می گویم.»**. آیا هنوز هم بر این باورید که "سرکوب‌ها و بگیر و ببندهای فله‌ای‌ نیز نمی‌تواند برخاسته از همان اسلام و انقلابی باشد که رهبرش شعار «میزان رأی ملت است» می‌داد."

اما ازهمه فاجعه بار تر جنایت تابستان 67 و قتل عام جمعی زندانیان سیاسی بود. زندانیانی که توسط همان دادگاه های اسلامی و احکام اسلامی جان سالم بدر برده بودند و به حبس محکوم شده و سالها ی زیادی از حبس خود را گذرانده و بسیاری از خانواده های آنها منتظر بودند که آنها را باز در آغوش بگیرند. زندانیانی که کمترین دخالتی در مسائل خارج از زندان نداشته و سالها بود که در چهاردیواری های دربسته بدور از خانواده، جامعه و جریان های سیاسی از هرگونه فعالیت سیاسی محروم بودند و بسیاری از آنها حتی اگر آزاد می شدند چه بسا با گروههایی که به دلیل عضویت و یا هوادارای آنها دستگیرشده بودند حاضر به فعالیت سیاسی نیز نبودند. حتمأ به یاد دارید که چگونه کمیته های مرگ به فرمان رهبر فقید انقلاب در کمتر از چندماه هزاران زندانی سیاسی بی گناه را به قتلگاه بردند. فاجعه ای که نه تنها در تاریخ معاصر ایران که در کمترین جای دیگری جز اردوگاه های مرگ و آدم سوزی فاشیست ها نمی توان شباهتی برایش جست. این جنایت آنقدر فجیع بود که رهبر کنونی آیت الله خامنه ای شکایت به آیت الله منتظری برد و از او خواست که واسطه شده و جلوی قتل عام باقیمانده زندانیان را بگیرد. شما حتما خاطرات آیت الله منتظری را خوانده و از خاوران و گورستان های بی نام و نشان کشور که آرامگاه ابدی این قربانیان هستند خبردارید.

آیا واقعا هنوز بر این باورید که باید به دوران طلایی نظام اسلامی تحت رهبری آیت الله خمینی فقید بازگشت؟

آیا واقعا آنهمه جنایات را می شود به "برخوردهای ناصواب" تقلیل داد و بر آنها چشم فرو بست چرا که بعضی ها مایلند که به کاریزما و شخصیت امام لطمه ای وارد نشود. آیا این همه جنایت در دهه اولیه انقلاب تحت رهبری آیت الله خمینی فقید را می شود تنها و تنها به چند بی مهری یا خطا در رابطه با دولت موقت، مهندس بازرگان و سحابی و یا آیت الله شریعتمداری خلاصه کرد.

شما که اشاره می کنید "اعتراف می‌کنم که اگر در زمان خود در مقابل مواجهه نادرست با آیت‌الله شریعتمداری و برای حفظ حریم مرجعیت اعتراض می‌کردیم.....و اگر باید اعتراف کرد و حلالیت طلبید که باید هم طلبید، باید از برخوردهای ناصوابی که با مهندس بازرگان و دکتر سحابی صورت گرفت، عذر خواست و نیز باید از همه سیاسیونی که خواهان فعالیت قانونی بودند و حقوقشان به بهانه‌های مختلف نقض شد، پوزش طلبید." چرا از کشتار های وحشیانه دهه شصت به سادگی می گذرید و فقط به "سیاسیونی که خواهان فعالیت قانونی بودند" اشاره می کنید؟

آیا این به آن معنا است که اگر کسی فعالیت غیر قانونی کرد سزایش شکنجه و اعدام است و آیا شما آنچه را که در تمام آن سالها بر گروه های مخالف در زندان ها گذشت، تایید می کنید؟

آیا رهبران و پیروان دیانت بهایی که بسیاری از آنها ناپدید شده و یا اعدام شدند و صدها نفر از آنها سالهای طولانی را در تمام دوران حیات امام در زندانها به سر بردند فعالیت غیر قانونی کرده بودند ؟

آیا در نظام مطلوب شما این رفتار با باورمندان ادیان دیگر قرار است باز هم تکرار شود و اگر چنین
نیست چرا با صراحت این رفتار ستمگرانه و سرکوبگرانه و در واقع جنایت کارانه در دوران امام را محکوم نمی کنید.

آیا آنهمه جنایات که فریاد آیت الله منتظری را – که خود از بنیانگذاران نظام اسلامی بود - به آسمان برد و موجب شد که ایشان عطای ولایت را به لقایش بخشیدند و به حصر خانگی رفتند، فقط و فقط به خاطر چند رفتار ناصواب بود که با مهندس بازرگان و مهندس سحآبی و یا آیت الله شریعتمداری شد .چرا نمی خواهید بپذیرید که در آن دوره پر از جنایت چه می گذشت و چه کسانی به این جنایات دست می زدند و کدام کاریزمای ملی و مذهبی پشت آنها ایستاده و به آنها در اعمال آن جنایات قوت قلب و دلگرمی میداد و کدام ساختار سیاسی و کدام قانون اساسی امکانات و زمینه های لازم را برای این اعمال جنایت کارانه مهیا می کرد؟

چشمانی که قادر به دیدن جنایت در گذشته نیستند و کسانی که احساس همدردی شان با قربانیان جنایت صرفا به حلقه های خودی و پیرامونی و همنوع آنها محدود می گردد، احتمال می رود در آینده نیز در مقابل جنایت کور مانده و یا احیانا با سکوت به تایید وتشویق جنایت کمک کنند و یا حتی خود به جنایت روی آورند .

بسیاری از جنایت ها در روزگار ما و در طول تاریخ با نیت خیر انجام شده است بسیاری از جنایت کاران نیز درست در هنگام ارتکاب جنایت بر این باور بوده اند که راه بهشت را هموار می کنند و یا با قتل عام گنهکاران از ارتکاب گناهان بیشتر توسط آنها جلوگیری نموده و موجبات رستگاری آنها را فراهم می کنند، بخصوص در حکومت های دینی که رسالتشان را رستگاری بشر می دانند. شاید تا حدودی این نیز قابل فهم باشد که پذیرش مسولیت جنایاتی که با نیت خیر انجام شده بسیار دشوار است بخصوص برای کسانی که در دوران وقوع جنایت در مصدر کارها بوده و یا به عاملین و آمرین جنایت سمپاتی داشته اند . اما عدم پذیرش مسولیت در قبال جنایت های انجام شده بویژه زمانی که بطور نسبی اعمال انجام شده از طرف فرهیختگان همان جامعه و یا محافل معتبر جهانی مصداق جنایت شناخته می شوند دیگر به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست و حاشا کردن آن و یا تقلیل آنها و یا توجیه جنایات انجام شده به هر دلیل و بهانه ای، خطر تکرار جنایتهای مشابه را به دلایل گوناگون برای جامعه باقی می گذارد.

یک خطر جدی اینست که از آنجا که جنایت های انجام شده تحت عناوینی چون خطا و یا عمل ناصواب و یا اشتباه و یا رفتار های نسنجیده به دلیل شرایط اضطراری به عنوان جنایت در جامعه معرفی نمی شوند و موجبات پیگرد قانونی ندارند و از نظر اخلاقی به طور رسمی محکوم نشده و هنوز توجیه پذیر می باشد بنابراین تکرار دوباره آنها تحت شرایط مشابه مشروعیت پیدا کرده و قابل توجیه خواهد بود و حتی می تواند مشوق افرادی در آینده در باز آفرینی آنها باشد. اگر ارتکاب خشونت و جنایت و شکنجه و سرکوب و کشتار پیروان دیگر ادیان یا کسانی که به فعالیت غیر قانونی در حوزه سیاست روی آورده اند و اعدام زندانیان سیاسی در بند در گذشته به بهانه جنگ، تروریسم، بمباران و یا اشغال نظامی توجیه پذیر باشد ، قابل تصور است که بار دیگر نیز احتمال وقوع جنگ، تروریسم و بمباران و اشغال نظامی وجود خواهد داشت، پس بنابراین خشونت و جنایت و اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی نیز می تواند موضوعیت یافته و تکرار گردد.

خطر دیگر اینکه افرادی که در دوران تصدی آنها جنایت انجام گرفته و هنوز در قدرت سیاسی نقش دارند و یا در صدد دستیابی دوباره به قدرت می باشند از دو حالت خارج نیست. یا مقصر بوده که به کلی باید از سیاست کنار گذاشته شده و بازنشسته شوند (رسیدگی به پرونده آنها به گونه ی عادلانه و بدور از هتک حرمت و تحقیر کرامت و شان انسانی آنها و خانوادهایشان در اختیار نهاد های صاحب صلاحیتی قرار خواهد گرفت که در آینده تشکیل خواهد شد.)   و یا در صورت بی تقصیر بودن، باید آشکارا با محکوم نمودن اعمال جنایتکارانه این آرامش خاطر را به مردم بدهند که نه تنها جنایت را توجیه نمی کنند که از وقوع همه اشکال آن جلو گیری نموده و اجازه نخواهند داد که تحت هیچ شرایطی دوباره تکرار گردد. و جنایت و شکنجه و تبعیض را همان گونه که در اسناد حقوق بشری و مقاوله نامه های بین المللی تعریف شده است می پذیرند و فعالانه در کشف حقیقت بمنظور زدودن همه آثار جنایات از جامعه شرکت خواهند کرد.

پایان بخش دوم

با احترام ،
رضا فانی یزدی
rezafani@yahoo.com

۲۶ آذر ماه ۱۳۸۹

بخش اول این مطلب را در لینک زیر میتوان ملاحظه کرد.
www.akhbar-rooz.com


*توضیح اینکه تمام مطالب داخل گیومه از نوشته آقای تاج زاده بر داشته شده است،که متن کامل آن نیز در لینک زیر قابل دسترسی است.
www.kaleme.com

**به نقل از رنجنامه سید احمد خمینی سند شماره ۴۵



ساعت يک بعد از نيمه شب، ۲۸ آذر، دکتر فریبرز رئيس‏دانا بازداشت شد

دکتر فريبرز رئيس ‏دانا را آزاد کنيد!

اطلاعيه هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)

<!---text begin ----->
fariborz-raisdana200.jpg
دکتر فريبرز رئيس دانا بازداشت شد
بنا بر یک گزارش دریافتی ساعت يک بعد از نيمه شب، ۲۸ آذر، ماموران امنتی جمهوری اسلامی طی یورشی به منزل دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و فعال اجتماعی، وی را بازداشت نموده و به مکان نامعلومی منتقل کردند. تا اين لحظه علت دستگيری وی مشخص نشده است. به احتمال زیاد او به خاطر مصاحبه با بی بی سی فارسی درباره اجرای طرح حذف یارانه ها دستگیر شده است


اطلاعيه هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
دکتر فريبرز رئيس‏دانا را آزاد کنيد!
ديشب تعداد زيادی از مامورين امنيتی به خانه دکتر فريبرز رئيس‏دانا ريخته، او را دستگير و با خود بردند. دستگيری دکتر فريبرز رئيس‏دانا بعد از مصاحبه ديروز او با تلويزيون بی.بی.سی پيرامون اجرای قانون حذف يارانه‏ها انجام گرفت. او در اين مصاحبه قانون حذف يارانه‏ها را نقد کرد و پيآمدهای زيانبار آن را بر زندگی کارگران و زحمتکشان کشور بيان نمود.
دولت برآمده از کودتای انتخاباتی، فرماندهان سپاه و امنيتی‏ها تحمل نقد قانون حذف يارانه را ندارند و از شکل‏گيری اعتراضات گروه‏های مختلف اجتماعی و به ويژه کارگران و زحمتکشان در وحشت به سر می‏برند. در ماه‏های گذشته آن‏ها بارها تهديد کرده‏اند که اعتراضات را سرکوب خواهند کرد.
محمود احمدی‏نژاد ديشب در مصاحبه تلويزيونی اعلام کرد که از امروز قانون حذف يارانه به اجرا در خواهد آمد. دستگيری فريبرز رئيس‏دانا بلافاصله بعد از نقد او در مصاحبه با بی.بی.سی، نشانه وحشت حکومتگران از اعتراض مردم نسبت به افزايش قيمت‏ها، شتاب گرفتن تورم و پيآمدهای آن است.
دکتر رئیس دانا اقتصادان و از چهره‏های شاخص چپ ايران است. ما دستگيری دکتر فريبرز رئيس‏دانا را محکوم می‏کنيم و خواهان آزادی فوری او هستيم.

هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
۲۸ آذر ۲۰۱۰ (۱۹ دسامبر ۲۰۱۰)

فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان ایرانی بازداشت شد
راديو فردا:
همسر فريبرز رئيس دانا، اقتصاددان منتقد و پژوهشگر اقتصادی در تهران، در گفت و گو با رادیو فردا اعلام کرد که این عضو کانون نویسندگان ایران نيمه شب شنبه توسط چند مامور امنيتی در منزل خود بازداشت شد.
آزاده فرقانی در گفت و گو با « راديو فردا»، شمار ماموران امنيتی را حداقل هشت نفر ذکر کرد و گفت که آنان حکمی برای بازداشت آقای رئيس دانا ارائه نکردند.
وی همچنين گفت که ماموران حتی کارت شناساسايی ارائه نکردند.
بر اساس اين گزارش، دليل بازداشت اين اقتصاددان منتقد نيز اعلام نشده است و ماموران تنها گفته اند که او را برای «گفت و گو» با خود می برند.
تاکنون محل بازداشت فريبرز رئيس دانا مشخص نشده است.
خانم فرقانی با مودبانه توصيف کردن رفتار بازداشت کنندگان گفت: به او گفته اند که با «جايی مصاحبه نکند و اگر هم مصاحبه کرد، بگويد که رفتارشان خوب بوده است.»
او در بخش ديگری از گفت و گو با «راديو فردا» اشاره کرد که ماموران، لب تاپ و يکسری سی دی متعلق به همسرش را با خود بردند و صورت جلسه ای را هم در اين مورد به امضای آنان رسانده اند.
فريبرز رئيس دانا در عين حال، عضو کانون نويسندگان ايران است. 







reza-shahabi.jpg
بر اساس خبری که به تایید خانواده رضا شهابی رسیده است،دادگاه انقلاب به جای بررسی مراحل آزاد کردن رضا شهابی مستقیما پرونده ی رضا را برای محاکمه در دستور کار قرار داده است و رضا شهابی را در صبح روز یکشنبه 28 آذرماه به دادگاه انقلاب واقع در خیابان انقلاب منتقل کرده اند تا دادگاهش تشکیل شود.
در ابتدا می خواستند رضا را در شعبه ی 15 دادگاه به ریاست قاضی صلواتی و با وکیل تسخیری محاکمه کنند، ولی با واکنش و اعتراض رضا مواجه شدند واو عنوان کرده که وکیل من آقای مسعود شفیعی است و در نتیجه دادگاه تشکیل نشد. این در حالی است که تا کنون به اقای شفیعی اجازه ی دیدن پرونده یا ملاقات با رضا و یا هرگونه دسترسی به مراجع قضایی را نداده اند.پس از لغو جلسه ی دادگاه آقای شفیعی به شعبه مراجعه کرد و عنوان کرد که وکالت آقای شهابی را او بر عهده دارد و نامه ی ملاقات دریافت کرد و قرار شده که به زندان رفته و با رضا ملاقات کرده و پس از اخذ امضاء موکل، پرونده را جهت مطالعه دریافت کند و پس از آن دادگاه در آینده و با وکالت او تجدید شود.
رضا را به زندان برگرداندند و دوستان و خانواده اش او را درون ماشین مخصوص انتقال زندانیان در حالی که دستبند به دستش زده شده بود دیدند و برایش دست تکان دادند، او خندان بود و به نظر می آمد روحیه اش هنوز عالی است.
همچنین شهابی کارگر زندانی در بند 209 زندان اوین، اعلام کرده که با توجه به جریان افتادن بررسی پرونده اش و به ویژه نظر به درخواست های مکرر جنبش کارگری از وی ،او از شامگاه روز یکشنبه 28 آذرماه به اعتصاب غذای خود پایان خواهد داد اما چنانچه در بررسی پرونده اش و صدور حکم آزادیش اخلالی ایجاد شود او مجددا دست به اعتصاب غذا خواهد زد.رضا از تمامی کسانی که از وی حمایت کرده اند تشکر کرده و خواسته است سلام وی را به همه ی آنان ابلاغ کنند.
مطابق خبر دریافتی به دلیل بیش از 6 ماه حبس و فشارهای روحی و جسمی بر رضا ،اکنون اوضاع جسمی رضا بسیار وخیم شده است و علاوه بر درد دندان ،کمر و کتف و درد در دست چپ به دلیل ارتوروز ، دچار معده درد نیز شده است.
خبر شماره 6 – یکشنبه 28 آذر


درخواست آلمان از ایران برای آزادی دو تبعه آلمانی در آستانه کریسمس

گیدو 
وستروله، وزیر امور خارجه آلمان

وزیر امور خارجه آلمان و هفت تن از رهبران مسیحی آلمان روز یکشنبه از مقامات ایران خواستند تا در آستانه ایام کریسمس، دو خبرنگار آلمانی زندانی در ایران با خانواده‌های خود دیدار کرده و آزاد شوند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان در مصاحبه با نشریه آلمانی «بیلد آم زونتاگ» که دو تن از کارکنانش از مهرماه سال جاری در ایران در بازداشت به سر می‌برند، از مقامات ایران درخواست کرد تا در ایام کریسمس امکان دیدار این دو تن با خانواده‌هایشان را فراهم کنند.
وی با اشاره به این که «به شدت» برای آزادی این دو نفر تلاش می‌کند، گفت: «من از دولت ایران می‌خواهم در ایام جشن کریسمس که در جهان اسلام نیز مورد احترام است، دست به این حرکت انسانی بزنند.»
علاوه بر این، هفت رهبر مسیحی آلمان نیز در مصاحبه با این روزنامه خواستار آن شده‌اند تا پیش از شب کریسمس، ۳ دی‌ماه، این دو نفر به آلمان بازگردانده‌ شوند.
روبرت زولیچ، اسقف اعظم کلیسای کاتولیک رم در آلمان، در مصاحبه با این روزنامه خواستار «آزادی فوری» این دو خبرنگار آلمانی شد.
نیکولاس شنایدر، رهبر جماعت پروتستان آلمان نیز گفت: «آزادی مطبوعات بسیار گرانبهاست و باید در سطح جهان برای آن مبارزه کرد... این که خبرنگارانی که به دنبال حقیقت هستند به زندان بیافتند غیر قابل قبول است.»
خبرگزاری‌های ایران در تاریخ ۱۹ مهرماه از بازداشت دو تبعه خارجی در تبریز که به گفته غلامحسین محسنی اژه‌ای، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در حال مصاحبه با پسر سکینه محمدی آشتیانی، زن محکوم به اعدام، بودند، خبر دادند.
مقامات جمهوری اسلامی اعلام کردند که این دو نفر با ویزای توریستی وارد کشور شده و اقدام به کار خبرنگاری بدون اخذ مجوز کرده بودند.
همچنین رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی نیز این دو نفر را به «جاسوسی» متهم کرد؛ اتهامی که از سوی این نشریه و اتحادیه خبرنگاران آلمان رد شده است.
با این حال اسفندیار رحیم مشائی، مسئول دفتر آقای احمدی‌نژاد در ۱۴ آذرماه و همزمان با در خواست چهار رئیس‌جمهور پیشین آلمان از ایران برای آزادی دو روزنامه‌نگار آلمانی، با اشاره به اینکه «نشانه‌ای دال بر جاسوسی این دو خبرنگار در دست نیست»، اعلام کرد که این احتمال هست که این دو به هنگام کریسمس در سفارت آلمان با خانواده‌های خود دیدار کنند.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز در تاریخ ۱۶ آذر اعلام کرد که درخواست ملاقات دو تبعه آلمان با خانواده‌هایشان در دست بررسی است.




بازداشت چهار فعال جوان اصلاح‌طلب پس از احضار به دادسرای اوین

فاطمه عرب‌سرخی
 و هادی حیدری

از تهران خبر می‌رسد که چند تن از اعضای شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی و نیز یکی از فرزندان فیض‌الله عرب‌سرخی از اعضای ارشد بازداشت شده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پس از احضار به دادسرای اوین بازداشت شده‌اند.
به گزارش سایت نوروز، نزدیک به جبهه مشارکت ایران، هادی حیدری، از اعضای جبهه مشارکت، و محمد شفیعی و علیرضا طاهری از اعضای شاخه جوانان این حزب روز یکشنبه پس از احضار به دادسرای مستقر در زندان اوین به زندان منتقل شده‌اند و علاوه بر این سه تن، فاطمه عرب‌سرخی، دختر فیض‌الله عرب‌سرخی از فعالان سیاسی زندانی نیز به همین ترتیب بازداشت شده است.
آقای حیدری که به عنوان کاریکاتوریست و روزنامه‌نگار سابقه همکاری با بسیاری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب را در کارنامه خود دارد، برای دومین بار است از زمان شکل‌گیری اعتراض‌ها به نتایج اعلام شده برای انتخابات خرداد ۸۸، بازداشت شده است.
در این میان گزارش‌ها حاکی است که علت بازداشت هیچیک از این چهار نفر اعلام نشده است گرچه سایت اینترنتی جرس، از منابعی در زندان اوین کسب اطلاع کرده است که اتهام بازداشت‌شدگان «برنامه‌ریزی برای برگزاری برخی جلسات» بوده است.
با این حال ساجده عرب‌سرخی، فرزند دیگر آقای عرب‌سرخی در گفت‌وگو با رادیو فردا گفت که احضار خواهرش پس از آن صورت گرفته است که دو هفته پیش مأموران امنیتی با حکم تفتیش و احضاریه دادسرا به منزل آنها مراجعه کرده و پس از بازرسی، کامپیوتر فاطمه عرب‌سرخی را با خود بردند.
وی ادامه داد که فاطمه عرب‌سرخی برای شنبه همان هفته به دادسرای اوین احضار شد اما این احضاریه دو هفته توسط دادسرا به تعویق افتاد اما پس از مراجعه روز یکشنبه وی و سه فعال اصلاح‌طلب دیگر، هر چهار نفر بازداشت شدند.
ساجده عرب‌سرخی در عین با اشاره به اینکه در احضاریه خواهرش دلیلی برای احضار ذکر نشده بود اضافه کرد که با توجه به اینکه فاطمه عرب‌سرخی پس از فعالیت‌های انتخاباتی هیچ فعالیت دیگری نداشت، «حدس ما این است» که ممکن است بازداشت وی برای اعمال فشار بیشتر بر پدرشان صورت گرفته باشد.
آقای عرب‌سرخی که یکی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و نیز یکی از هفت زندانی اصلاح‌طلبی است که با استناد به سخنرانی سردار مشفق از مقام‌های امنیتی، از مسئولان قرارگاه ثارالله شکایت کرده بود، هفته گذشته پس از طی مدت مرخصی خود به زندان بازگردانده شده بود.
وی گفت که از آنجا که پدرش همچنان پیگیر شکایت خود از سردار مشفق است و این موضوع موجب ناراحتی نیروهای امنیتی است، حدس ما این است که بازداشت فاطمه با این موضوع در ارتباط است اما هنوز منتظریم که دلیل بازداشت به ما اعلام شود.
ساجده عرب‌سرخی افزود که تنها چیزی که می‌دانیم این است که حکم بازداشت توسط دادسرای شماره یک اوین صادر شده است.
وی ادامه داد که با توجه به آنکه بعد از ساعت کار اداری روز یکشنبه از بازداشت فاطمه مطلع شدیم، روز دوشنبه در این مورد پیگیری خواهیم کرد گرچه پیگیری‌هایی که در یک سال و نیم گذشته در مورد پرونده پدر و دیگر دوستان‌مان کرده‌ایم تا کنون بی‌نتیجه مانده است.
ساجده عرب‌سرخی در مورد ارتباط احتمالی میان پرونده فاطمه و دیگر بازداشت‌شدگان روز یکشنبه نیز گفت که گرچه به ما هیچ جوابی داده نشده اما ارتباط میان این چهار بازداشت غیرمنطقی است چرا که این افراد فعالیت خاصی نمی‌کردند و گرچه سه نفر دیگر سابقه عضویت در شاخه جوانان مشارکت را داشتند، اما فاطمه عضویتی در این شاخه نداشت و صرفاً در ملاقات با برخی از خانواده‌های زندانیان شرکت می‌کرد که در این مورد هم مدت‌ها بود که در چنین جلساتی حضور نداشت.


افزایش اعتراض به شیوه‌ی برکناری متکی

منوچهر 
متکی‌، وزیر خارجه‌ی برکنار‌شده‌ی جمهوری اسلامی

برکناری غیرمنتطره وزیر خارجه، منوچهر متکی واکنش‌های منفی فراوانی در پی داشت که همچنان ادامه دارد. شماری از نمایندگان مجلس به محمود احمدی‌نژاد تذکر داده‌اند و متکی نحوه‌ی عزل خود را "غیراسلامی و توهین‌آمیز" خوانده است.

صبح روز یکشنبه (۲۸ آذر / ۱۹ دسامبر) وزیر برکنارشده‌ی خارجه، منوچهر متکی طی سخنانی اظهارات معاون اول محمود احمدی‌نژاد در مورد نحوه‌ی عزل خود را به شدت تکذیب کرد. محمدرضا رحیمی در مراسم تودیع و معارفه وزیر سابق و سرپرست کنونی وزارت خارجه مدعی شد متکی قبلا در جریان برکناریش قرار گرفته بود.

"رعایت صداقت در گفتار"
خبر عزل منوچهر متکی روز دوشنبه (۲۲ آذر / ۱۳ دسامبر) در حالی منتشر شد که او در یک ماموریت دیپلماتیک در سنگال به سر می‌برد. محمود احمدی‌نژاد علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی را با حفظ سمت به سرپرستی وزارت خارجه منصوب کرد. روز شنبه محمدرضا رحیمی در مراسمی که متکی از حضور در آن خودداری کرده بود، خبرهای منتشر شده در مورد بی‌اطلاعی وزیر سابق امور خارجه از برکناریش را بی‌اساس خواند.
 منوچهر متکی در واکنش به سخنان معاون اول احمدی‌نژاد نحوه‌ی عزل خود را "خارج از عرف سیاسی و دیپلماتیک و توهین‌آمیز" خواند. به گزارش منابع خبری، متکی ضمن تاکید بر «ضرورت رعایت صداقت در گفتار به ویژه از سوی مسئولان» گفته است، پیش از سفر به سنگال با احمدی‌نژاد دیدار کرده اما سخنی از پایان دوره خدمت او در میان نبوده است.

تذکر نمایندگان مجلس به احمدی‌نژاد

علی 
لاریجانی، رئیس مجلس در کنار رئیس قوه مجریه محمود احمدی‌نژادرئیس مجلس علی لاریجانی در ابتدای جلسه علنی روز یکشنبه نحوه‌ی برکناری متکی را مورد انتقاد قرار داد و گفت «حق این بود چنانچه بحث بر سر جابجایی وزیر خارجه است این کار با تدبیر و حفظ حرمت انجام گیرد نه در حین سفر.» لاریجانی می‌گوید شیوه‌ی برخورد احمدی‌نژاد با وزیر سابق خارجه «به تفسیرهای نامناسب نسبت به شرایط کشور» دامن می‌زند.
 در همین حال شانزده تن از نمایندگان مجلس نیز در انتقاد به نحوه‌ی برکناری متکی به محمود احمدی‌نژاد تذکر داده‌اند. به گزارش "خبر آنلاین"، ده نماینده سرشناس فراکسیون اصولگرایان با امضای متنی خواهان توضیح احمدی‌نژاد در مورد «عزل عجولانه و نامناسب وزیر امور خارجه حین ماموریت خارج از کشور» شده‌اند. شش نماینده‌ی دیگر نیز رفتار احمدی‌نژاد را «شتابزده و خلاف شأن و اخلاق» خوانده‌اند.

سنگال خواهان عذرخواهی رسمی

علی مطهری، یکی از نمایندگان اصولگرای منتقد دولت معتقد است احمدی‌نژاد «باید به مردم پاسخ بدهد که عزل وزیر خارجه در حال ماموریت، به طوری که ایشان خبر عزل خود را از رئیس جمهور سنگال بشنود چه ضرورتی دارد؟» سایت خبری تابناک در گزارشی نوشت «ظاهرا سفارت سنگال در تهران، پیغام تهدیدآمیزی به وزارت خارجه فرستاده و در آن خواهان عذرخواهی رسمی مقامات ایران از این حادثه» شده است.
 گفته می‌شود منوچهر متکی در حالی برای ارائه پیام رسمی احمدی‌نژاد با رئیس جمهور سنگال دیدار می‌کرد که خبر برکناری او به مقامات این کشور رسیده بود. بنا بر گزارش‌ها، سنگال ارسال پیام به وسیله‌ی یک مامور برکنارشده را توهین‌آمیز خوانده و تهدید کرده است در صورتی که تهران رسما عذر خواهی نکند سفارت خود را تعطیل خواهد کرد.
خبر تایید نشده‌ی دیگری حکایت از آن دارد که حدود بیست کشور آفریقایی دیگر نیز تهدید کرده‌اند به دلیل «تحقق نیافتن وعده‌های احمدی‌نژاد در سفر به این کشورها» سفارتخانه‌های خود در تهران را تعطیل کنند.

مسئولان دولت و تکرار ادعاهای پیشین

محمود 
احمدی‌نژاد در کنار منوچهر متکی، وزیر خارجه و اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس 
دفتر ریاست جمهوری (راست)به‌رغم سخنان صریح متکی در مورد بی‌اطلاعی از برکناری خود، مجتبی ثمره هاشمی مشاور ارشد احمد‌ی‌نژاد بار دیگر به تکرار ادعاهای مطرح شده در جلسه تودیع و معارفه‌ی روز شنبه پرداخت. به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا ثمره‌هاشمی گفته است «شنبه‌ی هفته گذشته با متكی در خصوص تغییرش صحبت شده بود و وی نیز آمادگی خود را اعلام كرد.» او می‌افزاید «قرار بود روز دوشنبه هفته گذشته (۲۲ آذر) متكی از سفر سنگال برگردد و با همین نظر موضوع تغییر وی بعدازظهر همان روز اعلام شد.»
چند ساعت پیش از اظهارات مشاور ارشد احمدی‌نژاد، منوچهر متکی به خبرگزاری مهر گفته بود «هرگز در جریان تعیین فردی به فاصله ۲۴ ساعت بعد از عزیمت به ماموریت و مضحک‌تر از آن تعیین روز تودیع و معارفه قرار نگرفته‌ام.»
معاون اول احمدی‌نژاد یک روز پیشتر ادعا کرده بود «رئیس جمهور قبل از سفر سنگال با منوچهر متکی در رابطه با پایان دوره خدمتی ایشان گفتگو کرده بود ولی آقای متکی به دلیل اینکه تا آخرین لحظه روحیه تلاش و خدمتگزاری را نزد خود حفظ کرده بود به این ماموریت رفته و کار خود را تا لحظه آخر به نحو احسن به پایان رساند.»
 همزمان با افزایش انتقادها به شیوه‌ برکناری منوچهر متکی گمانه‌زنی در مورد علت این تصمیم نیز ادامه دارد.



تأکید اوباما بر اهمیت رابطه با ترکیه به رغم اختلاف بر سر ایران

اوباما: 
ترکیه با غرب بر سر اینکه باید جلوی هسته‌ای شدن ایران را گرفت اشتراک 
دارد

رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه‌‌ با روزنامه "حریت" گفت، ‌با وجود اختلاف‌هایی که در مورد ایران وجود دارد روابط آمریکا و ترکیه «مهم‌تر از هر زمان دیگر» است. وی همچنین از ترکیه خواست روابط خود با اسراییل را بهبود ببخشد.

باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه‌ای کتبی با روزنامه‌ی ترکیه‌ای "حریت"، مصالح و ارزش‌های آمریکا و ترکیه را «مشترک» خواند. وی گفت، همین مصالح و ارزش‌های مشترک است که با وجود اختلاف‌ها روابط دو کشور را مستحکم نگه می‌دارد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، روزنامه‌ی حریت، چاپ ترکیه در شماره‌ی روز یکشنبه (۱۹ دسامبر / ۲۸ آذر) همچنین نوشت، اوباما ضمن اشاره به چالش‌هایی که جهان در حال حاضر با آن روبرو است، تصریح کرد که «روابط آمریکا و ترکیه در حال حاضر مهم‌تر از هر زمان دیگر» است.
رأی منفی به تحریم ایران، یکی از اختلاف‌های ترکیه با ‌آمریکا
در ماه ژوئن که چهارمین قطعنامه‌ی تحریم ایران در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید، ترکیه همراه با برزیل به این قطعنامه رأی منفی داد و موجب ناخرسندی آمریکا شد.
ترکیه و برزیل حدود یک ماه پیش از آن توافق‌نامه‌‌ای سه‌جانبه ‌با تهران امضا کرده بودند که در آن ایران با مبادله‌ی ۱۲۰۰ کیلوگرم از اورانیوم خود در خاک ترکیه موافقت کرده بود.
نمایند‌ه‌ی ترکیه در شورای امنیت با اشاره به این توافق‌نامه خواستار فرصت دادن به ایران برای حل اختلاف هسته‌ای شده بود.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در ملاقات با  رجب طیب اردوغان، 
نخست وزیر ترکیه در کاخ سفید (دسامبر ۲۰۰۹)رأی منفی ترکیه به قطعنامه‌ی چهارم شورای امنیت علیه ایران در حالی داده شد که چندین هفته پیش از آن نظامیان اسراییل با حمله به یک کشتی حامل کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه ۹ فعال ترک را در یک درگیری با آنها کشت.
اوباما در مصاحبه با روزنامه‌ی حریت گفت، همچنان به «تعهد خود به راه حل دیپلماتیک» مناقشه‌ی اتمی با ایران پایبند است. اما وی تصریح کرد که ایران هنوز نتوانسته است جامعه‌ی بین‌الملل را در مورد صلح‌آمیز بودن برنامه‌ی هسته‌ای خود متقاعد سازد.

رئیس جمهوری آمریکا افزود، ایران اکنون از این فرصت برخورد است که این اعتمادسازی را در مذاکرات گروه ۵+۱ در استانبول در ماه ژانویه انجام دهد. رئیس جمهوری آمریکا به «راه‌های موجود»ی اشاره کرد که به پیشبرد مذاکرات هسته‌ای با ایران منجر می‌شود، به این شرط که همه‌ی طرف‌های مذاکره «روش‌هایی سازنده» در پیش‌گیرند.
اوباما با اشاره به رأی منفی ترکیه به قطعنامه‌ی تحریم ایران در ماه ژوئن گفت‌، با این حال معتقد است که «با وجود اختلاف در راهکارها» ترکیه نیز در این هدف که باید از دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای جلوگیری کرد با غرب اشتراک نظر دارد.
تأکید بر لزوم بهبود روابط ترکیه با اسراییل
اوباما همچنین از ترکیه و اسراییل خواست در جهت تنش‌زدایی میان دو کشور حرکت کنند و از حرکت اخیر آنکارا در کمک به اسراییل برای مهار و اطفای حریق در جنگل‌های این کشور حمایت کرد.
رئیس جمهوری آمریکا گفت، ترکیه و اسراییل هر دو از شرکای کلیدی آمریکا هستند. وی از سران دو کشور خواست تا «هر کاری که می‌توانند برای بهبود مناسبات خود انجام دهند».
«اسناد ویکی‌لیکس تأثیری بر روابط ما ندارد»
باراک اوباما همچنین اطمینان خاطر داد که انتشار اسناد محرمانه‌ی وزارت خارجه‌ی آمریکا از سوی پایگاه اینترنتی "ویکی لیکس" نیز نمی‌تواند در مناسبات آمریکا و ترکیه خللی ایجاد کند.
در اسناد نامبرده گفته شده است که رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه ‌در بانک‌های سوئیس چندین سپرده‌ی بانکی دارد. طبق این اسناد، برخی از دیپلمات‌‌های آمریکایی اردوغان را فردی «ناآگاه» به شمار می‌آورند که «حتی به خود زحمت خواندن اسناد و یادداشت‌های وزارتخانه‌های خود را نمی‌دهد».
در این اسناد از نخست‌وزیر ترکیه به عنوان فردی «متمایل به تروریست‌های اسلام‌گرا» یاد و تأکید شده که او به دلیل «تمایلات مذهبی خود از اسراییل متنفر است».
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، که اخیرا در مکالمه‌ای تلفنی با اردوغان این اقدام "ویکی لیکس" را «تأسف‌بار» خوانده بود، در مصاحبه با "حریت" گفت،‌ انتشار این اسناد «نمی‌تواند لطمه‌ای به مناسبات دو کشور وارد بیاورد».
اوباما بار دیگر بر حمایت خود از تلاش‌های ترکیه برای عضویت در اتحادیه‌ی اروپا تأکید کرد و گفت، از مبارزه‌ی این کشور با جدایی‌طلبان کرد که به عراق پناهنده شده‌اند نیز پشتیبانی می‌کند.
رئيس جمهور آمریکا با وجود این تأکید کرد که آنکارا باید هنجارهای خود را تا حد قابل پذیرش برای اروپا بالا ببرد، حقوق اقلیت‌های مسیحی این کشور را وسعت بدهد و آزادی‌ها را گسترش دهد و به شرایط زندگی کردهای این کشور را بهبود ببخشد.



هدفمند کردن یارانه‌ها: دورنماها و پیامدها

کارشناسان اقتصادی می‌گویند که افزایش بهای حامل‌های انرژی، منجر به تورم "فشار هزینه" و جهش قیمت‌ها به ویژه در بخش مسکن می‌شود. جامعه‌شناسان هم به التهاب اجتماعی و شوک روانی مردم در روند آزاد سازی قیمت‌ها اشاره می‌کنند.



محمود احمدی‌نژاد در سخنان تلویزیونی خود خطاب به مردم گفت که پول واریز شده به حساب آنها در آینده دو برابر می‌شود و گام‌های بعدی در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، سال آینده برداشته می‌شوند.
احمدی‌نژاد از مردم خواست که در برداشت پول‌های واریزشده عجله نکنند و مراقب باشند که این پول، خراب و با پول‌های دیگر مخلوط نشود. به تاکید وی، این پول زمینه رشد جامعه و یک گام در جهت عدالت است.
آقای احمدی‌نژاد افزود که با محاسبات دولت، وضعیت ۶ دهک جمعیت بهتر از قبل می‌شود. او با اشاره به واریز ۱۶۲ هزارتومان به حساب دهک‌های پایین گفت: «ما می‌خواهیم آنها هم گوشت بخورند یا یخچال بخرند.»
دولت عنوان می‌کند که اعتبار پرداخت یارانه‌های نقدی را از مازاد درآمدی تامین خواهد کرد که ناشی از افزایش قیمت‌های حامل انرژی و برخی ‌کالاهای دیگر مانند آب و نان هستند. اما آیا این محاسبه یا تدبیر درست و هوشمندانه است؟
احمد علوی دکتر احمد علوی، کارشناس اقتصادی با اشاره به داده‌های بانک مرکزی و مرکز پژوهش‌های مجلس یاد‌آوری می‌کند که بالارفتن قیمت حامل‌های انرژی به‌رغم مبلع اندکی که به حساب مردم ریخته می‌شود، هزینه کل خانواده را ۳۰ تا ۴۰ درصد بالا می‌برد. وی می‌گوید:«توافق عمومی میان اقتصاددانان این است که بهبود وضع دهک‌های پایین به توان‌بخشی نیاز دارد. باید از راه اشتغال، آموزش و ساختارهای عمرانی سطح زندگی این گروه را بالا برد و فاصله طبقاتی را کم کرد. اعانه چیزی به آنها اضافه نمی‌کند.»
دکتر بیژن بید‌آباد، استاد دانشگاه می‌گوید که پرداخت‌های نقدی نمی‌توانند تبعات افزایش قیمت حامل‌های انرژی به ویژه در پهنه اقتصاد را جبران کنند: «افزایش قیمت حامل‌های انرژی روی بخش‌هایی مانند حمل و نقل و صنایع سیمان و فولاد که مصرف انرژی‌ بالایی دارند اثرات جدی می‌گذارد و قیمت تمام شده‌ی کالاهای تولیدی آنها را بالاتر می‌برد. باید منتظر بود که بخش مسکن در اولین فرصت، دچار جهش قیمت شود.»
بیژن 
بیدآبادآقای بید‌آباد تاکید می‌کند که یارانه‌های حامل‌های انرژی در بخش صنعت، عامل تولید هستند و گران‌شدن آنها به معنای افزایش قیمت تمام‌شده کالاهای این بخش است: «این تورمی ایجاد می‌کند که به آن تورم "فشار هزینه" گفته می‌شود. چنین تورمی در بحران و رکود کنونی بسیار مخرب است.»
منتقدان طرح هدفمند سازی یارانه‌ها بارها گفته‌اند که این طرح به دلیل زمان نامناسب محکوم به شکست است. آقای بیدآباد با اشاره به نرخ بالای بیکاری، رکود اقتصادی و سطح نازل تولید درشرایط کنونی می‌افزاید: «زمانی هست که حذف یارانه‌ها منجر به تورم کشش و تقاضا می‌شود. یعنی تورم از سمت تقاضا وارد اقتصاد می‌شود و عملا بنگاه‌های تولیدی را فعال می‌کند. اما اگر تورم از سمت "فشار هزینه" به اقتصاد تحمیل شود، عملا جلوی تحرک و ادامه کار بنگاه‌های تولیدی را می‌گیرد.»
احمد علوی نیز یادآوری می‌کند که موثر بودن هدفمندی در عرصه اقتصادی به عواملی چون کوچک شدن دولت، مستقل بودن بانک مرکزی یا فعال بودن بخش خصوصی مربوط است اما دولت ایران در اجرای بسته پیشنهادی بانک جهانی به صورتی گزینشی عمل کرده و سایر بخش‌ها را نادیده گرفته است.
واکنش‌‌ها در روز نخست طرح

فرامرز 
قره‌باغیمرحله نخست طرح هدفمند سازی یارانه‌ها در ایران با تغییر بهای بنزین و گاز مصرفی خودروها آغاز شده و هجوم مردم به حایگاه‌های سوخت و استقرار ماموران امنیتی و انتظامی در حواشی این جایگاه‌ها را به همراه داشته است. شاهدان عینی وضعیت تهران در روز ۲۸ آذر (۱۹ دسامبر) را "ملتهب" و "امنیتی" توصیف کرده‌اند.
دکتر فرامرز قره‌باغی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در باره فضای موجود و نگرانی مردم از روزهای آینده می‌گوید: «اطلاع‌رسانی دولت مبهم و نادقیق بوده و مسئولان هر بار حرفی مغایر با صحبت‌های قبل خود زده‌اند. التهاب تنها در پمپ بنزین‌ها نیست، بلکه کسانی هم که چیزی می‌فروشند دست نگاه ‌داشته‌اند و منتظرند. کسانی هم که می‌خرند، عجله می‌کنند و فکر می‌کنند اگر ذخیره‌سازی کنند، بر تبعات این طرح غلبه کرده‌اند.»
این جامعه‌شناس اضافه می‌کند که حضور پررنگ پلیس در سطح تهران به دلیل درگیری‌های مربوط به سهمیه‌بندی بنزین و نگرانی از اغتشاش و شورش احتمالی است: «نگرش دولت به این طرح امنیتی است. دولت چون از همراهی و اعتماد مردم مطمئن نیست، قصد دارد با روش‌های قدرت‌مدارانه‌ای که می‌بینیم، این طرح را تثبیت کند.»
مهیندخت مصباح
تحریریه: داود خدابخش


احمد توکلی در برنامه زنده تلویزیونی: رئیس دولت پاسخگوی قانون‌شکنی‌هایش باشد

متهم پرونده فساد، معاون احمدی نژاد است


سایت الف متعلق به احمد توکلی، از انتقاد صریح این نماینده تهران از قانون‌شکنی احمدی نژاد و فاسد خواندن معاون وی در برنامه زنده تلویزیونی خبر داد و نوشت:
میزگرد «دو نیم ساعت» در شبکه خبر، شنبه شب به صحنه بیان اشکالات دولت دهم تبدیل شد. این میزگرد با حضور دکتر احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس و دکتر فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران در موضوع الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت به طور زنده پخش شد.
در دقایق پایانی میزگرد، مجری از مهمانان برنامه پرسید برای اینکه دولت‌ها به برنامه‌ها پای بند باشند، چه باید کرد؟ دکتر رهبر گفت جواب این سوال را در دو دقیقه نمی توان داد. ولی توکلی پاسخ داد: راهش این است که دولت‌ها به قانون مطیع و پای‌بند باشند برخلاف وضع فعلی که رئیس جمهور به طور صریح بی‌قانونی می‌کند و می‌گوید من فلان قانون را اجرا نمی‌کنم…
در این زمان، مجری برنامه که انتظار چنین جمله ای را نداشت، حرف توکلی را قطع کرد و خواستار عدم انتقاد از رئیس جمهور در غیاب دولتمردان برای پاسخگویی شد. توکلی هم از مجری و صدا وسیما خواست از دولتمردان و آقای احمدی‌نژاد دعوت کند تا در گفتگوی زنده پاسخگویی انتقادهای وارده به قانون شکنی‌هایشان باشند.
توکلی در ادامه، لازمه اجرای صحیح برنامه های بلند مدت را سلامت سیستم دانست و در تشریح ضرورت پالایش سیستم حکومتی از فساد، از تعلل در برخورد با فساد در دولت مدعی مبارزه با فساد انتقاد کرد و با اشاره به پرونده مهمی که رئیس قوه قضائیه شخصاً پیگیری می‌کنند، گفت وقتی متهم این پرونده در این دولت به معاونت رئیس‌جمهور منصوب می شود، دانه درشتی که در این پرونده متهم است …
در این زمان مجدداً مجری حرف توکلی را قطع و از اینکه نمی‌تواند اجازه بیان چنین جملاتی را بدون حضور طرف مورد اتهام بدهد عذرخواهی کرد.



شيوع آنفولانزا و بيماري هاي ويروسي

در بند ۳۵۰ زندان اوین چه می گذرد


کلمه : به دلیل نبود امکانات پزشکی و بهداشتی مناسب، شیوع آنفولانزا و بیماری های ویروسی در بند ۳۵۰ زندان اوین گزارش شده است .
براساس گزارش های رسیده ار بند ۳۵۰ اوین به کلمه، تعداد زیادی از زندانیان سیاسی این بند که بیشترشان از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات هستند در این بند زندان اوین نگهداری می شوند . طبق آمارهای غیر رسمی بیش از ۱۵۰ زندانی سیاسی در این بند نگهداری می شوند .بندی که چند ماه پیش، به بند امنیتی ۳۵۰ تغییر نام داد.
اکنون با نزدیک شدن فصل زمستان، مانند سال گذشته تعداد زیادی از زندانیان سیاسی این بند مبتلا به آنفولانزا و بیماری های ویروسی ناشناخته با علایمی چون تهوع و سرگیجه شده اند که به دلیل نبود پزشک و داروی مناسب موجب نگرانی خانواده های زندانیان سیاسی شده است .وقتی زندانیان سیاسی این بند به بیماری مبتلا می شوند باید تا هفته ها منتظر رفتن به بهداری زندان بمانند که این موضوع موجب مزمن شدن بیماری شان و همچنین انتقال بیماری به سایر زندانیان می شود .
۳۵۰ بدون کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی
درست در انتهای بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات بندی قرار دارد که سطحش از سایر بندها پایین تر است و به بند ۳۵۰ یا کارگری معروف شده است .این بند با کوچکترین امکانان رفاهی و بهداشتی تعداد زیادی از زندانیان سیاسی را در خود جای داده است. این بند تنها یک هواخوری کوچک دارد که زندایان هر روز ساعت شش صبح برای آمار گیری مجبورند در آن جا حاضر شوند . مسوولان زندان هر روز در این ساعت زندانیان را می شمارند یا به قول خودشان آمار گیری می کنند . این موضوع حتی شامل حال زندانیان بیمار هم می شود و زندانیان بیمار هم مجبورند در آن وقت صبح در حیاط زندان حاضر شوند. این مساله بارها موجب اعتراض زندانیان شده است .
این بند در گذشته به یک کتابخانه کوچک مجهز بود که بعد از مدت کوتاهی تعطیل شد و اکنون زندانیان هیچ جایی را برای گذراندن اوقات خود ندارند . این در حالی است که سایر بندهای زندان اوین مجهز به کتابخانه و واحدهای فرهنگی هستند اما مسوولان امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی برای فشار بیشتر به زندانیان سیاسی آنها را از این حقوق اولیه هم محروم کرده اند.
وضعیت نامناسب و تداد اندک سرویس های بهداشتی از دیگر مشکلات این بند از زندان اوین است. بند ۳۵۰ تنها دو حمام و دستشویی دارد و به قول زندانیان این بند تمام وقت آنها در روز به منتظر ماندن در صفهای طولانی حمام و دستشویی می گذرد .
افزایش شرایط امنیتی بند ۳۵۰ زندان اوین
ماه ها از قطع تلفنهای بند ۳۵۰ می گذرد . در این ماه ها بارها خانواده زندانیان سیاسی در این باره به دادستانی تهران و دیگر مراجع قضایی مراجعه کرده اند . آنها همچنین با ارسال نامه به مراجع مختلف خواهان وصل مجدد تلفن ها شده اند . اما هر بار این خواسته ها بی پاسخ مانده است .
در مرداد ماه سال جاری تلفن های این بند قطع شد . پیش از این تاریخ هر زندانی می توانست دو یا سه دقیقه در روز با خانواده خود صحبت کند و از این طریق جویای احوال شان شود. اما پس از قطع تماسهای تلفنی که مسوولان زندان دلیل آن را “محدود کردن ارتباط زندانیان با خانواده “ها و “جلوگیری از خروج اخبار زندانیان سیاسی “اعلام کرده اند، خانواده ها تنها هفته ای یک بار آن هم به صورت کابینی یعنی از پشت شیشه هایی قطور و مات و با گوشی تلفن قادرند زندانی خود را ملاقات کنند .این مساله برای زندانیانی که فرزند کوچک دارند و یا خانواده هایشان در شهرستان زندگی می کنند شرایط دشوارتری ایجاد کرده است . کودکان این زندانیان به دلیل آسیبهای زیاد ملاقات کابینی چون از این ملاقات محرومند و دیگر قادر نیستند صدای پدران شان را بشنوند . همچنین خانواده های شهرستانی هم به هر دلیل قادر نیستند هر هفته برای ملاقات بیست دقیقه ای به تهران مراجعه کنند . این موضوع شامل زندانیان محکوم به اعدام و یا اتباع خارجی هم می شود و آنها هم اجازه ندارند با خانواده های همیشه نگران شان تماس تلفنی بگیرند .
محرومیت زندانیان از ملاقات حضوری
محرومیت از ملاقات حضوری بدون حایل شیشه و آهن همواره یکی از خواسته های زندانیان این بند و دیگر زندانیان سیاسی زندان اوین از جمله بند نسوان بوده است .
طبق آیین نامه سازمان زندانها هر زندانی می تواند در هر ماه یک بار با خانواده اش ملاقات رو دررو و حضوری داشته باشد .اما این ملاقات ها هم کم کم و با اشکال تراشیهای فراوان و اینکه باید مبتنی بر اجازه دادستان باشد لغو شد . ابتدا خانواده زندانیان این بند با مراجعه به دادستانی تهران و نوشتن نامه های کتبی مجوز ملاقات حضوری را دریافت می کردند .اما اکنون ماه هاست که زندانیان از این حق اولیه خود محروم شده اند .مسوولان زندان و دادستانی تهران دلیل این کار را نیز ممانعت از خارج شدن اطلاعات و اخبار زندانیان سیاسی به بیرون عنوان کرده اند.این درحالی است که خانواده ها پیش از انجام ملاقات حضوری، توسط ماموران زندان مورد بازرسی دقیق قرار می گرفتند.
برخی از خانواده های زندانیان سیاسی این بند می پرسند تا کجا برای محدود کردن زندانیان سیاسی و ترس از خروج اطلاعات مسوولان قصد دارند به امنیتی کردن این بند ادامه دهند .زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین بارها در اعتراض به این شرایط ناگوار دست به اعتصاب غذا و اعتراض زده اند . اما معمولا با زندانیان معترض برخوردهای خشن تری می شود تا جایی که آنها را به زندانی مانند رجایی شهر تبعید کرده و یا برای آنان پرونده سازی جدید کرده اند .



گفت و گو با رضا خندان، همسر نسرين ستوده

فرزندانم به همراه مادرشان مجازات می شوند


کلمه : نسرین ستوده حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی بیش از صد روز است که در یکی از سلول های انفرادی بند ۲۰۹ نگهداری می شود .او عضو کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان و انجمن حمایت از کودکان بوده و وکالت پرونده‌های بسیاری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، ِ کودک‌آزاری و کودکان در معرض اعدام و خانواده های تعدادی از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را برعهده داشته‌است.
ستوده که در اعتصاب غذای خشک به‌سر می‌برد، به دلیل وخامت وضعیت جسمی‌اش به بهداری زندان منقل شده است. او اعلام کرده که حاضر به شکستن اعتصاب غذایش نیست.
این سومین باری است که وی در طی بیش از صد روز بازداشتش دست به اعتصاب غذا می‌زند و این بار، با توجه به تحلیل رفتن قوای جسمانی‌اش، وضعیت بسیار خطرناکی را پشت سر می‌گذارد.
رضا خندان، همسر نسرین ستوده، و دو فرزند خردسالش به شدت نگران حال او هستند؛ چرا که اخبار رسیده از زندان اوین، بسیار نگران‌کننده است.در مصاحبه با رضا خندان همسر نسرین ستوده از آخرین وضعیت وی جویا شدیم. همچنین در این مصاحبه رضا خندان از وضعیت روحی فرزندانش به ویژه پسر سه ساله شان نیما سخن گفت. به عقیده او مسوولان آگاهانه یا نا آگاهانه این روزها فرزندان او و نسرین را هم مجازات می کنند . آنها اجازه تماس تلفنی مستمر و یا ملاقات حضوری کودکان با مادرشان را نمی دهند تا حداقل کودکان نسرین پس از صد روز بتوانند او را چند لحظه ای در آغوش بگیرند با همه این سختی ها اما خندان هنوز معتقد است که نسرین ستوده نمی توانست اقداماتی را جز آنچه تاکنون انجام داده انجام دهد و این روزهای سخت نیزسرانجام سپری خواهند شد .
گفتگوی خبرنگار کلمه را با او می خوانید :
آقای خندان، چه خبر از خانم ستوده ؟ آیا در طول مدتی که در اعتصاب غذا بوده اند با ایشان تماس تلفنی و یا ملاقات داشته اید؟
متاسفانه هیچ اطلاعی از ایشان نداریم. از وقتی این بار همسرم در اعتصاب غذا هستند ملاقاتی با او نداشته ایم البته دوبار با ما تماس گرفته که البته آخرین تماس شان دوشنبه هفته گذشته بوده است و از آن به بعد در بیخبری کامل به سر می بریم…
در تماس تلفنی شان بویژه آخرین تماس، از وضعیت جسمی شان چیزی نگفتند ؟
در تماس های قبلی گفتند یک بار به دلیل ناراحتی معده به بهداری اوین مراجعه کرده اند ولی گویا تلاش داشته اند که حالشان را طبیعی جلوه بدهند تا مبادا خبر وضعیت نامساعد جسمی شان خانواده و بچه ها را ناراحت کند. اما طرز صحبت کردن، لرزش صدا که به وضوح در صحبت کردنشان حس می شد، حکایت از وضعیت جسمی نامناسبش داشت .
خانم ستوده دقیقا این بار به چه دلیلی و برای تحقق چه خواسته ای دست به اعتصاب غذا زده است؟ آیا شما از قبل در جریان بودید یا ناگهان مطلع شدید ؟
حدودا چهار روز پیش از شروع اعتصاب غذا، در آخرین ملاقاتی که باهم داشتیم، گفته بود که اگر شرایط به گونه ای که مورد نظرشان است پیش نرود مجددا دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
با توجه به خطراتی که اعتصاب غذا برای سلامت و حتی جان اعتصاب کننده دارد، آیا شما تلاش کردید که ایشان را از این تصمیم منصرف کنید و با مشورت وکیل و خانواده ، راه دیگری را برای پیگیری مطالباتشان انتخاب کنید ؟
بله. ما تقریبا زمان زیادی از وقت ملاقات و یا تلفن را صرف بحث در مورد این موضوع می کردیم. حتی زمان ملاقات حضوری ایشان در جلسه اول دادگاه، بازهم تمام وقت مان صرف این موضوع شد. اما ظاهرا شرایط در آنجا به گونه ای هست که ایشان و نیز برخی از دوستان چاره ای جز اعتصاب غذا نمی بینند. خانم ستوده پیش از این هم اعتصاب غذا کرده بودند و تقریبا به خواسته شان هم رسیدند. اما این بار هم مطمئنا شرایط او را مجبور به این کار کرده است.
چه شرایطی آقای خندان ؟ با توجه به شناختی که از روحیات همسرتان دارید فکر می کنید چه شرایطی وی را مجبور به اعتصاب غذا کرده است ؟
گهگاه پیش از بازداشت شان پیش می آمد که باهم در مورد زوایای مختلف زندان و زندانی شدن و یا در مورد دیگر زندانیان صحبت می کردیم. با توجه به صحبتهایشان و همچنین شناختی که من از روحیات او داشتم هیچوقت تصور نمی کردم که اگر روزی بازداشت شوند، دست به اعتصاب غذا بزنند. وقتی برای اولین بار شنیدم که ایشان دست به اعتصاب غذا زده خیلی تعجب کردم. این برای من روشن می کند که وضعیت در آنجا به گونه ای هست که او مجبور به این کار می شود.

آقای خندان، شما در بین صحبتهایتان اشاره کردید خانم ستوده پیش از این هم دست به اعتصاب غذا زدند و به خواسته شان رسیدند. می خواهم بدانم به کدام خواسته شان دست یافتند ؟
بار قبل از جمله خواسته هایش این بود که وسایل و تجهیزاتی که از محل کار من و همچنین وسایل فرزندان مان از منزل برده بودند به ما برگردانند . در نهایت این وسایل را عمدتا به ما برگرداند .البته متوجه شدم که از عمده ترین وسایل بنده یعنی هارد کامپیوترم را که حاوی اطلاعات و در واقع زحمات چندساله ام در زمینه شغلی ام بود به صورت سوخته شده تحویل داده اند.
اما ابن بار او برای اعتصاب اش خواسته شخصی نداشته بلکه تقاضای لغو همه احکام ناعادلانه صادر شده پس از انتخابات را کرده است
شما تاکنون چه اقدامهای قانونی را برای آزادی همسرتان انجام داده اید ؟ و در آینده چه برنامه ای برای پی گیری وضعیت همسرتان دارید ؟
همانطور که می دانید دادگاه همسرم برگزار شده و ما منتظر صدور حکم هستیم. عملا به لحاظ قانونی کار خاصی نمی توانیم انجام دهیم. اما براساس قانون، ادامه بازداشت همسرم تا زمان قطعی شدن حکم دادگاه، جایز نیست. ما تلاش می کنیم صدایمان را از طریق مراجع رسمی و همچنین افکار عمومی به گوش مسئولان و مردم برسانیم تا خانم ستوده در این فاصله زمانی در کنار خانواده و بچه هایش باشد. ولی متاسفانه تا این لحظه دادگاه با این در خواست موافقت نکرده است.
یعنی تبدیل قرار بازداشت به وثیقه را نمی پذیرند ؟
بله. در واقع یک هفته بعد از جلسه دوم دادگاه اعلام کردند که حتی با قرار وثیقه امکان آزادی نسرین وجود ندارد و قرار بازداشت شان را بطور رسمی تمدید کردند. ایشان به این امر اعتراض کرد و این موضوع در حال حاضر در دست بررسی است.

آقای خندان،کمی هم از شرایط دو فرزند خردسال تان بگویید. همچنین از خودتان که این روزها نگهداری از فرزندان تان در کنار همه گرفتاری ها به شما واگذار شده است؟
من واقعا سعی می کنم، با وجود آنکه شرایط عادی نداریم، زندگی را بصورت طبیعی و عادی پیش ببرم . سعی می کنم بچه ها خیلی درگیر این موضوع نشوند. با وجود اینکه رفت و آمد و تلفن به خانه مان زیاد است اما تلاشم این است که وقت و انرژی ام را صرف رسیدگی به وضعیت بچه ها کنم تا کمتر دوری مادرشان را احساس کنند. گرچه هر قدر هم تلاش می کنم جای خالی مادر برای شان پر نمی شود. خصوصا در مورد نیما که حدود سه سال دارد و هیچ توجیهی برای نبودن مادر ش مثمرثمر نیست . در این شرایط که آنها حتی از ملاقات حضوری نیز محرومند، به ما توصیه شده به هیچ وجه بچه ها را به ملاقات کابینی نبریم چرا که این گونه ضربه روحی بیشتری به آنها وارد می شود . من تمام سعی ام را می کنم که زندگی، درس و مهد بچه ها حالت عادی داشته باشد اما با همه اینها با طولانی تر شدن بازداشت نسرین ، فشار بر خانواده و بویژه بچه ها بیشترشده است . پس از آخرین تماس همسرم ، دلتنگی و بیقراری ها بچه ها تا حدی بیشتر شده و متاسفانه شرایط بدتری هم به وجود آمده است .
من فکر می کنم مسئولانی که آگاهانه و یا ناآگاهانه چنین شرایطی را به وجود می آورند فشار روحی و روانی زیادی را نه تنها به زندانی بلکه بیشتر به بچه ها وارد می کنند. این درحالی است که بچه ها هیچ گناهی ندارند و این حق آنهاست که ملاقات حضوری با مادر و یا پدر زندانی شان داشته باشند تا بلکه بتوانند در شرایط عادی تری به سر ببرند.

تا به حال درخواست ملاقات حضوری داده اید و سعی کرده اید توجه مسئولان را به وضعیت روحی و نیازهای فرزندان تان جلب کنید؟
بله. من از قاضی پرونده نامه گرفته ام و پنجشنبه دو هفته پیش هم آنرا به زندان ارائه کردم اما مسئولان زندان حتی توجهی به محتوای نامه و موافقت قاضی نکردند و اجازه ملاقات حضوری ندادند. حتی خواهر خانم ستوده هم پیش از بنده سه بار در همین رابطه نامه گرفته بودند اما متاسفانه مسئولان زندان ترتیب اثر نمی دهند، در حالیکه نامه قاضی حکم مجمر دارد یعنی حتما باید اجرا شود.
با توجه به مشکلات و شرایط سختی که این روزها تحمل می کنید تا به حال به ذهن تان خطور کرده که کاش همسرتان یک وکیل مدافع و فعال حقوق بشر نبود ؟
ابدا. هیچ گاه چنین تصوری هم نکرده ام .چرا که کار همسرم مبتنی بر قانون، عرف، انسانیت و کاملا شرافتمندانه بوده است .شرایط سخت این روزها را هم به هر حال سپری خواهیم کرد .
و نکته آخر ؟
نکته ای که من می خواهم به آن اشاره کنم مشکل همه خانواده های زندانیان سیاسی است. در طول مصاحبه هم به آن اشاره کردم و آن نکته این است که حتی اگر کسی جرمی را مرتکب شده و جرم اش قطعی و واضح هم هست که البته در مورد خانم ستوده چنین نیست ؛ مجازات باید بر زندانی متمرکز باشد نه خانواده و فرزندان او . متاسفانه این روزها خانواده ها و کودکان بی گناه هم مجازات می شوند بی آنکه جرمی مرتکب شده باشند. کودکان حق دارند با پدر و مادر زندانی شان حتی اگر مجرم باشند هم تماس و ملاقات داشته باشند.




جرس: برکناری  اعضای دولت از سوی محمود احمدی نژاد این روزها به امری عادی تبدیل شده و حتی انتقاد ها از رویه وی نیز نمی تواند مانع از تغییر رفتار رئیس دولت دهم شود.
 داستان عزل و نصب ها در دولت نهم و دهم تا حدی پیچیده است . از یک سو احمدی نژاد شخصا به برکناری برخی وزرایش مبادرت می کند و از دیگر سو وی به حجم توصیه و سفارش ها برای برخورد یا محدود کردن  مشائی و دیگر افراد توجهی نمی کند.
برکناری تحقیر آمیز منوچهر متکی  آن هم در حالیکه وی در ماموریت خارجی بود تا حدی نگاهها را بر روی دولت و رفتار سیاسی  رئیس دولت متمرکز کرد.
از 30 مرداد 84 که نخستین کابینه محمود احمدی نژاد به مجلس معرفی شد تا به امروز 2 نوع برخورد برای مقابله با وزرا و سایر مسئولین اجرایی  وجود داشته است.
 نخست استعفا دادن و مجبور به استعفا کردن و شیوه دیگر هم برکناری مستقیم و بعضا اهانت بار.در زیر به نمونه هایی از هر دو نوع اشاره می شود:
 پرویز کاظمی

 پرویز کاظمی وزیر رفاه و تامین اجتماعی  که نخستین اخراجی کابینه بود، در مهر 85 برکنار شد. وی البته همچون تمامی مردان احمدی‌نژاد پس از برکناری به  سمت مدیر عامل شرکت گسترش سرمایه‌گذاری ایران خودرو منصوب شد که سعیدلو معاون احمدی‌نژاد آنرا یک پست مهم صنعتی دانست. او در ابتدای دوران وزارت خود با مددی رییس سازمان تأمین اجتماعی دچار اختلاف شد و وی را به دلیل عدم تمکین در برابر دستورات برکنار کرد.
 محمود فرشیدی

یکی دیگر از قربانی های کابینه اول احمدی نژاد محمود فرشیدی بود که 10 آذر 86 استعفا داد. شیوه برخورد با فرشیدی برکناری محترمانه بود
   استعفای وی پس از مذاکره با مجتبی ثمره هاشمی معاون احمدی‌نژاد انجام گردید و علت آن هم مقاومت او در اجرای مصوبهٔ دولت برای در اختیار قرار دادن امکانات وزارت آموزش و پرورش به دانشگاه پیام نور بود. همچنین گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر ادامه یافتن تغییرات نیز منتشر شد.
 در دوران وزارت وی علیرغم دو برابر شدن بودجهٔ وزارت آموزش و پرورش و وعدهٔ او مبنی بر بهبود منزلت و شأن معلمان، نه تنها تغییر چشمگیری روی نداد بلکه شدیدترین و بی‌سابقه‌ترین برخوردها با نهادهای صنفی معلمان همچون کانون صنفی معلمان و سازمان معلمان ایران صورت گرفت و با صدها معلم برخورد شد. وی که از نزدیکان احمد توکلی به شمار می‌رفت یک بار نیز توسط اقلیت مجلس استیضاح شده بود و با رأی ضعیف ۱۳۰، توانست بار دیگر بر کرسی وزارت قرار بگیرد تا چندی بعد توسط احمدی‌نژاد برکنار شود.

دانش جعفری
 دانش جعفری وزیر اقتصاد و دارائی دیگر وزیر برکنار شده از سوی احمدی نژاد بود. وی نیز مجبور به استعفا شد و با شیوه ای محترمانه دولت را ترک کرد. دانش جعفری پس از بروز اختلافات با احمدی‌نژاد بر سر سیاست‌های اقتصادی دولت، با انتشار نامه‌ای انتقادآمیز از سمت خود کناره گرفت و احمدی‌نژاد شمس‌الدین حسینی را به جای وی برگزید.

ناظمی اردکانی
 محمد ناظمی اردکانی وزیر تعاون از دیگر افراد برکنار شده از سوی احمدی نژاد بود که چون حاضر به نوشتن استعفانامه نشد مستقیما از سوی وی برکنار شد ودلیل خاصی نیز برای برکناری وی بیان نشد و ضمن تقدیر از عملکرد او گفته شد که قرار است از وی در پست دیگری استفاده شود. برخی رسانه‌ها تأکید کردند که او گفته است که عملکردش ضعفی نداشته تا استعفا دهد. نهایتاً احمدی‌نژاد وی را برکنار کرده و همچون اولین تغییر کابینه یک نمانیده (محمد عباسی نمایندهٔ گرگان) را برای رأی اعتماد به مجلس معرفی کرد. ناظمی اردکانی اندکی بعد به پست ریاست مؤسسهٔ استاندارد منصوب گردید.

علیرضا طهماسبی.
 علیرضا طهماسبی وزیر صنایع و معادن از دیگر برکنار شدگان از کابینه بود . 
محمود احمدی نژاد در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ وی را برای تصدی وزارت صنایع و معادن به مجلس معرفی کرد. وی در آبان ۱۳۸۶ بعنوان اولین وزیر در کابینه احمدی نژاد استعفا کرد و علی اکبر محرابیان جایگزین وی شد. وی دارای سابقه فعالیت در بخش‌های مختلف سپاه پاسداران است.

پور محمدی
 مصطفی پورمحمدی وزیر کشور از برکنار شده های جنجالی از جمله کسانی بود که رفتنش با حاشیه های زیادی همراه بود.
 منابع خبری رسمی در جمهوری اسلامی  در باره علت برکناری پورمحمدی نوشتند: وزير كشور پس از پايان مرحله نخست انتخابات مجلس  گزارشى از برخى تخلفات صورت گرفته در انتخابات، براى يكى از مقامات عالى‌رتبه نظام فرستاد كه پس از ارسال اين گزارش، پس از چند روز احمدی نژاد از ارسال آن آگاه شده و از اين اقدام وزير كشور به شدت عصبانى مى‌شود و اقدام به برکناری وی می کند.

وزیری هامانه
 ویدر تاریخ ۲۱/۰۵/۸۶، با پافشاری بر مواضع خود در حفظ هویت صنعت نفت از سمت خود برکنار و مشاور محمود احمدی نژاد در امور نفت و گاز شد.وزیری هامانه وزیر نفت جای خود را به غلامحسین نوذری داد.

نعمت زاده
 اما در این بین نقش احمدی نژاد در برکناری غیر مستقیم مشاوران ارشد وزراء نیز حائز اهمیت است که این امر در قضیه برکناری نعمت زاده مشاور وزیر نفت به خوبی خود را نشان داد. وی یک روز پس از مصاحبه با روزنامه اعتماد  و متفاوت دانستن وی با رجایی ، از سمت خود برکنار شد  

فرهاد رهبر
 برکناری فرهاد رهبر رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور یکی دیگر از مواردی بود که در دولت احمدی نژاد اتفاق افتاد.
 با این حال رسانه‌های نزدیک به دولت خبری منتشر کردند که فرهاد رهبر در دیدار با محمد خاتمی از حضور در تیم اقتصادی دولت احمدی‌نژاد ابراز ناراحتی و پشیمانی کرده است. رهبر سر انجام پس از بالا گرفتن اختلافات میان احمدی‌نژاد و  وی بر سر انحلال سازمان برنامه و بودجه  برکنار شد و احمدی‌نژاد امیر منصور برقعی را به عنوان رییس جدید این سازمان معرفی کرد، درحالی که صبح روز برکناری روابط عمومی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی خبر استعفای رهبر را تکذیب کرده بود. او نیز همچون سایر مقامات حاضر به پذیرش استعفا نشده بود

صفار هرندی
 صفار هرندی وزیر ارشاد نیز که سهمیه کیهان در دولت محسوب می شد از دیگر افرادی بود که از سوی احمدی نژاد برکنار شد. احمدی‌نژاد در آن زمان مسئله را اساساً برکناری ندانست؛ بلکه بنا را بر عدم ادامه یافتن همکاری در دولت دهم اعلام کرد و گفت:  برادر عزیزم آقای صفارهرندی نیز جزو آن دسته از وزرایی بود که به وی اطلاع داده شده بود که در دولت دهم حضور ندارد
 احمدی نژاد افزود: بارها به آقای صفارهرندی، عرض کردم که تعدادی از معاونانش را تغییر دهد چون در جهت اهداف دولت و مطالبات مردم و متدینین از دولت حرکت نمی‌کردند، اما این‏گونه نشد و می‌بینید که عملکرد ایشان را کمتر کسی قبول دارد و نمی‌گویند که او باید در وزارتخانه باقی بماند
 اما خود صفار در باره علت برکناری اش گفت: دلیل اصلی بنده که در آن جلسه هیأت دولت به ماندن آقای مشایی به عنوان معاون اول رئیس‌جمهور اعتراض کردیم، این بود که این کار مخالف نظر رهبری بوده و این جلسه مشروعیتی ندارد

محسنی اژه ای
 محسنی اژه ای وزیر اطلاعات نیز از جمله افرادی بود که توسط احمدی نژاد برکنار شد. گفته شده بود که اژه ای نیز از مخالفان مشائی بوده و به همین دلیل برکنار شده اما محمود احمدی نژاد در این باره گفت: موضوع عزل جناب آقای اژه‌ای یک فرآیند دو ساله داشته و ربطی به مسئله جاری ندارد. ایشان... در موضوع هاله اسفندیاری خوب عمل نکرد و من به او گفتم که چرا رفتاری می‏کنید که مورد تمسخر واقع شوید؟، یک پیرزن 70 ساله را گرفته‌اید می‌گویید می‌خواهد انقلاب مخملی راه بیندازد در حالی‏که عاملان انقلاب مخملی کسان دیگری هستند و باید آنها به مردم معرفی شوند

منوچهر متکی 
اما منوچهر متکی به عنوان آخرین اخراجی دولت که در حال ماموریت از کابینه کنار گذاشته شد . اقدام به برکناری وی با واکنش های متعدد مسئولان از علی لاریجانی گرفته تا دیگر نمایندگان مجلس شد. متعاقب این اقدام دولت سنگال نیز که متکی در زمان اخراج در حال ماموریت در آن کشور بود سفیر خود را از تهران فرا خواند. گرچه این کشور افریقایی بحث قاچاق سلاح به نیجریه را علت این امر اعلام کرد اما برخی اظهار نظر ها حاکیست که برکناری متکی در حین ماموریت در این کشور علت این اقدام دولت سنگال است. متکی در مراسم تودیع و معارفه اش حضور نیافت و رحیمی معاون اول دولت حرفهایی در باره وی زد که با واکنش تند و تکذیب متکی همراه بود. روزنامه حزب الله در تهران در باره یکی از دلایل مهم برکناری متکی نوشت برخورد با هیلاری کلینتون در اجلاس بحرین یکی از دلایل مهم برکناری متکی بوده است.

بذرپاش هم رفت
بر طبق برخی اخبار ضد ونقیض، مهرداد بذرپاش نیز از کابینه احمدی نژاد اخراج شده است. یک منبع مطلع در سازمان ملی جوانان در گفتگو با خبرنگار مهر، از برکناری مهرداد بذرپاش توسط رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت خبر داد
هنوز مقامات مسئول درباره دلایل این برکناری اظهار نظری نکرده و برای رسانه ها نیز با وجود پیگیری موضوع این مسئله روشن نشده است. 
...باید در انتظار نشست و دید چه سرنوشتی برای بازماندگان رقم خواهد خورد





افشاگریهای خانواده زندانیان؛ بانگ بیدار باش به وجدان جامعه
جرس:
نگاه هایی خیره به دیوارهای بی رحم اوین، رجایی شهر، گوهر دشت و پردیس و زندانهای شهرهای دور و نزدیک... نگاه هایی منتظر و اندوهگین ولی امیدوار و استوار. نگاه صدها پدر و مادر ، همسر و فرزند ، برادر و خواهر. نگاه خانواده هایی که عزیزانی در حبس دارند و از چشم براهی و شنیدن خبرهای بد خسته شده اند. داستان آنها داستان بی تابی و دلنگرانی است. فریادهایشان، شکواییه هایشان و نامه هایشان به مراجع قدرت در داخل و خارج ، سقوط اخلاقی دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی را گواهی می دهند و تلنگری بر وجدان عمومی جامعه اند. حکومت که از شنیده شدن این فریادهای دردمندانه بیمناک است خانواده های زندانیان را تحت فشار می گذارد، آنان را تهدید می کند، به سکوت فرامی خواند و هشدار می دهد که اگر سکوت نکنند وضع بدتری در انتظارشان خواهد بود. با این حال تهدیدها کارکرد خود را از دست داده اند. خانواده های زندانیان به رغم همه فشارها، از افشاگری درباره گستره نقض حقوق بشر در ایران دست برنمی دارند و صدای حق طلبانه شان نه فقط در مرزهای جغرافیایی ایران که در سراسر جهان شنیده می شود.

هزینه های افشاگری

انبوه نامه های دردمندانه ای که خانواده های زندانیان سیاسی طی ماه های پس از انتخابات خطاب به متولیان حکومت نوشته اند همگی  گواهی بر بی عدالتی و تبعیض و استبداد در ساخت کنونی جمهوری اسلامی هستند. مضمون کلی بسیاری از این نامه ها دعوت  متولیان حکومت برای حرکت در مسیر قانون است. شرح شکنجه ها، بدرفتاری با زندانیان، تضییع حقوق متهمان در تمام مراحل دادرسی، محروم کردن زندانیان از حقوق اولیه نظیر ملاقات حضوری یا حتی تماس با خانواده، برخوردهای بی ادبانه و هتاکانه مسوولان قضایی و امنیتی نیز در اغلب این نامه ها نقل شده و نویسندگان آن خود به شکل بی واسطه و مستقیم بی عدالتی و تبعیض را به چشم دیده اند.

علاوه بر نامه ها که روایتی مکتوب و مستدل از قربانی شدن آزادی در جمهوری اسلامی را به نمایش می گذارند انبوهی اظهار نظر دردمندانه خانواده های زندانیان سیاسی نیز هست که هر کدام گوشه ای از فجایع جاری در دستگاه قضایی و ایران را آشکار می سازد. واکنش حکومت به این افشاگریها با شیوه های مختلفی صورت گرفته است. از جمله تهدید خانواده ها به بازداشت، تهدید به تعرض و تجاوز و ایجاد مزاحمت برای فرزندان خانواده. برخی از این تهدیدها جنبه بازدارنده دارد و برای رعب و وحشت به کار گرفته می شود. با این حال با توجه به خشونت عریانی که حکومت در ماه های پس از انتخابات اعمال کرده ،عملی کردن هر تهدیدی از سوی نهادهای وابسته به آن بعید نیست. بازداشت همسر "محمد نوری زاد" و "مصطفی تاج زاده" و برخورد هتاکانه با آنان در عصر عاشورای امسال که تازه ترین نمونه از برخورد با خانواده های زندانیان سیاسی نیز به شمار می رود موید آن است که حکومت ظاهرا برای حفظ وضع موجود هیچ حد و مرز و حریمی نمی شناسد. بازداشت همسران نوری زاد و تاج زاده در عصر عاشورا در شرایطی به وقوع پیوست که آنان برای پیگیری وضع نگران کننده همسران خود به زندان اوین مراجعه کرده بودند. از دید ناظران  این اتفاق نشان دهنده آن است که حکومت از گسترش دامنه اعتراض خانواده های زندانیان سیاسی نسبت به وضعیت عزیزانشان به شدت نگران است و با هر ابزاری که شده سعی در مهار آن دارد.

زنجیره اتحاد

تلاش بی وقفه حکومت برای دور نگه داشتن خانواده های زندانیان از یکدیگر که در اغلب موارد با تهدید و هشدارهایی هم توام بوده نتوانسته است این خانواده ها را دچار پراکندگی و چند دستگی کند. آنها علیرغم همه هشدارهای حکومتی، شبکه اجتماعی گسترده و قدرتمندی را شکل داده اند و این همبستگی،آنان را در برابر مصایب و دشواری های ناشی از دوری عزیزانشات مستحکم و مصون کرده است. برنامه بازدیدهای دسته جمعی از خانواده هایی که عزیزانشان در شرایط ناگوار به سر می برند، برگزاری جلسات دعای دسته جمعی و روزه سیاسی به ویژه در مناسبت های خاص نظیر ماه رمضان و محرم، تجمع در جلوی زندان اوین و به اشتراک گذاشتن مشاهدات خود از تبعیض ها و بی عدالتی های حاکم در دستگاه قضایی و امنیتی گوشه ای از کارکردهای شبکه اجتماعی خانواده های زندانیان پس از انتخابات را شامل می شود. آنها از طریق همین شبکه قدرتمند دست به افشاگری می زنند و تلاش های هماهنگ شان برای رسواسازی تبعیض و ظلم حاکم ، محرک هواداران جنبش دموکراسی خواهی برای ادامه دادن مبارزه بوده است. برخی ناظران از این رو معتقدند که تلاش ها و افشاگری های خانواده های سیاسی سهمی بی بدیل در زنده نگاه داشتن جنبش سبز داشته و به قرار گرفتن حکومت در موضعی انفعالی منجر شده است به گونه ای که علی رغم تکذیبیه های متعدد مقام های حاکم پیرامون نقض حقوق بشر، افشاگری خانواده های زندانیان و البته افشاگری های خود زندانیان بی اعتباری ادعاهای حکومت را برملا کرده است.

تلنگر به وجدان جامعه

گرچه هنوز عناوین کسانی همچون رهبر،رییس قوه قضاییه و دادستان تهران بالای برخی نامه ها دیده می شود و در اظهار نظرهای شفاهی نیز بستگان زندانیان سیاسی، شخصیت های صاحب قدرت را طرف خطاب خود قرار می دهند اما مخاطب اصلی این نامه ها و اظهار نظرها، وجدان عمومی جامعه است. این اظهارنظرها بانگ بیدار باشی بر روح و روان جامعه ایرانی است تا به تلاش خود برای تغییر اوضاع و جایگزین کردن رویه ای مبتنی بر روح دموکراسی تحرک بخشند. نتیجه این بانگ، توجه روزافزونی است که از جانب کنشگران شبکه اجتماعی قدرتمند جنبش سبز نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی و خانواده های آنان ابراز می شود. در این شبکه های متنوع اجتماعی، اخبار زندانیان به شکلی وسیع پوشش داده می شود، درباره خانواده های آنان و مصایبی که بر آنها می رود اطلاع رسانی می شود و رابطه تعاملی این شبکه با شبکه اجتماعی خانواده زندانیان سیاسی افزایش حس همبستگی میان همه طیف های جنبش دموکراسی خواهی را به همراه داشته است. این اتحاد و همبستگی برای خانواده هایی که عزیزانشان را پشت میله ها می بیند احساس امنیت و آرامش می آورد و چراغ امید را در دلشان زنده و روش نگاه می دارد. خانواده های زندانیان در رابطه تعاملی با سایر شبکه های اجتماعی جنبش، خود را جزء پیشقراولان قافله دموکراسی خواهی می بینند و نگاه احترام آمیز و توام با فروتنی جامعه نیز احساس امید را در آنها تقویت می کند.

جهان گوش می کند

سرکوب های پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران نه تنها وجدان عمومی ایرانیان بلکه وجدان جامعه بشری در جای جای جهان را رنجانده است. اخبار مربوط به ضرب و شتم و کشتار،شکنجه و بازداشت و اعتراف های ساختگی و محاکمه های فرمایشی کنشگران جنبش سبز در ماه های اخیر همواره در صدر اخبار بسیاری از رسانه های معتبر جهان جای داشته و تلاش ده ها نهاد مدنی و حقوق بشری برای اعتراض به سرکوب های جاری در ایران نیز نشانه ای از به خشم آمدن وجدان جهانی نسبت به وقایع ایران است. در این میان خانواده های زندانیان سیاسی به عنوان شبکه ای از افراد که گوشه های غم بار و هول انگیزی از فجایع حقوق بشری را روایت کرده اند در جلب توجه جهانی به مسایل ایران تاثیر قابل ملاحظه ای داشته اند. بستگان زندانیان سیاسی با روایت بدرفتاری مقام های قضایی و امنیتی و نقض سیستماتیک حقوق بشر بیش از گذشته نهادهای بین المللی را متوجه بی قیدی جمهوری اسلامی در رعایت حقوق شهروندانش کرده اند و با تلنگر به افکار عمومی در جای جای جهان مسوولیت دولت ها و نهادهای بین المللی را برای حساب کشی از حکومت ایران پیرامون نقض حقوق بشر  متذکر شده اند.برای نمونه برخی خانواده های زندانیان سیاسی چندی پیش در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل متحد از او خواستند که زمینه های لازم برای سفر هرچه سریعتر کمیسر حقوق بشر سازمان ملل به ایران برای اطلاع دقیق تر از کم و کیف نقض حقوق اولیه بازداشت شدگان و ملاقات ایشان با زندانیان را فراهم کند. این خانواده ها به تازگی نیز در نامه ای به "ناوانتم پیلار" کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خطاب به او نوشته اند: " با دقت و جسارت کامل به ایران سفر کنید و بدانید که زندانیان سیاسی در همه جای ایران هستند، پس به دنبال شرایطی باشید تا بدون هیچ‌گونه دخالت یا نظارت دولتی امکان ملاقات و گفت‌وگو با همه زندانیان سیاسی از جمله تبعیدشدگان و خانواده‌های آنان که شاهد و قربانی عدم رعایت حقوق بشر در ایران هستند برایتان فراهم شود."

این نامه ها در شرایطی نوشته می شود که ناظران با اشاره به  گستردگی دامنه نقض حقوق بشر و هراس جمهوری اسلامی از رسوایی بیش از پیش در مجامع حقوق بشری جهان، شانس این که تهران اجازه حضور گزارشگران بین المللی را بدهد چندان پررنگ نمی بینند. با این حال بستگان زندانیان همچنان به استقبال هر روزنه امیدی می روند و امیدوارند که تلاش های  مداومشان سرانجام نتیجه بخش شود و شب تشویش و شب چشم انتظاری جایش را به سحرگاه آزادی دهد.



جرس: 
ابوالفضل طبرزدی، از نزدیکان حشمت‌الله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران صبح امروز، ۲۸ آذر ماه، در منزل پدری اش در اهواز بازداشت شد .
به گزارش روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران، پس از حمله 10 مامور امنیتی به منزل پدری ابوالفضل طبرزدی در ساعت 8 صبح امروز 28 آذرماه، او دستگیر و توسط ماموران امنیتی به نقطه نامعلومی منتقل شد.
ابوالفضل طبرزدی پیش‌تر گفته بود که به دلیل پیگیری پرونده حشمت الله طبرزدی، دبیر کل زندانی جبهه دمکراتیک ایران، تحت تعقیب قرار دارد و ماموران امنیتی با بازداشت او می‌خواهند پیگیری پرونده مهندس طبرزدی را مختل کنند.
 ماموران امنیتی به خانواده طبرزدی گفته اند که ابوالفضل با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط است و از این رو به نظر می رسد نهادهای امنیتی می خواهند پرونده سنگینی برای او بسازند.





انتقال حسین رونقی‌ملکی به بند عمومی زندان اوین
جرس: 
حسین رونقی ملکی، وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر زندانی، به بند عمومی زندان اوین منتقل شد.
 به گزارش رهانا، حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر دربند، که یک سال در سلول انفرادی بند ۲ الف سپاه در اوین در بازداشت به‌سر می‌برد به بند عمومی منتقل شد.
رونقی‌ملکی که در طول یک سال بازداشت در بند ۲ الف سپاه در سلول انفرادی تحت شدیدترین شکنجه‌ها برای اعتراف تلویزیونی و قبول اتهامات روزنامه کیهان قرار گرفته بود و حتی بعد از صدور حکم قطعی ۱۵ سال حبس نیز در انفرادی به‌سر می‌برد، بالاخره به بند عمومی منتقل شد.
وی طی تماس کوتاه تلفنی با خانواده خود ضمن اعلام این خبر از آنها خواسته تا درخواست ملاقات کنند و برای وی بعضی از وسایل ضروری را تهیه کنند.
این وبلاگ نویس که در ۲۲ آذر ماه سال ۸۸ در منزل پدریش در شهرستان ملکان دستگیر شده بود در دادگاه بدوی و توسط قاضی پیرعباس رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال زندان به اتهامات «عضویت در شبکه ایران پروکسی،‌ توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهوری» به ۱۵ سال زندان محکوم شد، این حکم که دریازدهم مهر ماه سال جاری صادر شده بود، عینا در آذر ماه توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران تأیید و به وی ابلاغ شد اما پس از ابلاغ حکم نیز وی هم‌چنان به‌صورت غیر قانونی در سلول انفرادی در بازداشت بود که طی چند روز گذشته بعد از موارد متعدد نقض حقوق بشر در مورد او، بالاخره به بند عمومی زندان اوین منتقل شد.
 


جرس: 
محمد مصطفایی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر اظهار داشت: جمهوری اسلامی، مافیای ضد حقوق بشر در جهان است و این مافیا به زودی دامن جهان را خواهد گرفت.
به گزارش خبرنگار جرس، انجمن فرهنگی ایران ایتالیا (تورین)، روز گذشته 17 سپتامبر در برنامه ای با عنوان "هر روز، روز حقوق بشر است" میزبان محمد مصطفایی وکیل دادگستری و همین طور "پیترو مارچنارو" سناتور حقوق بشر، "جولیا کاستلاتزی" نماینده سازمان عفو بین الملل و زهرا توفیق عصری سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران در ایتالیا بود.
این برنامه در دو بخش ایتالیایی و فارسی و با حضور جمعی از فعالان سیاسی و مدنی ایرانی و ایتالیایی ادامه یافت و تبادل فرهنگی مناسبی را میان دو فرهنگ ایجاد کرد.
سخنرانان، مساله حقوق بشر و نقض ٱن را در ایران را از جوانب متفاوت سیاسی، قانونی پی گرفته و حمایت از قربانیان این نقض بزرگ را از سوی جامعه جهانی ضروری دانستند.
زهرا توفیق عصری، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران در ایتالیا با اشاره به نکات متعددی از روند نقض حقوق بشر در ایران و با ارائه مثال‌های متفاوتی روند "ناعادلانه" برخوردهای جمهوری اسلامی را با فعالین و جنبش های مدنی و همچنین "نقص‌های سیستماتیک و قانونی" این حکومت را منجر به زندان های بلند مدت و در بسیاری موارد اعدام و سنگسار دانست و این نوع مجازات را در برابر فعالیت های ذکر شده ناعادلانه دانست و خواستار "اعزام فوری نماینده سازمان ملل به ایران" جهت بررسی اوضاع شد.
وی همچنین از مسئولین ایتالیایی حاضر در سالن خواست تا این موضوع را به شکل جدی پیگیری کرده و از این طریق فشار را بر حکومت ایران بیش تر کنند.
پیترو مارچنارو سناتور حقوق بشر ایتالیا با ارائه تحلیل از وضعیت جهانی ایران، ایران را "زندان بزرگ" خواند و حکومت این کشور را "دیکتاتوری" نامید که در صدد دسترسی به سلاح های اتمی است.
مارچنارو روند برخورد با ایران را در سطح جهانی تعامل و گفت و گو و اعمال تحریم های جهانی دانست و گفت موافق سیاست هایی "کم هزینه تر برای مردم ایران" است.
محمد مصطفایی وکیل دادگستری نیز در ادامه به وضع "فاجعه‌بار" حقوق بشر در سه دهه اخیر در ایران اشاره کرده و البته با نگاه انتقادی به سیاست های جهانی مساله برخورد با حکومت ایران از سوی نهادهای بین المللی و کشورهای خارجی را بر اساس "منافع اقتصادی" آن ها و خارج از "شعارهای زیبایشان" دانست.
مصطفایی حکومت جمهوری اسلامی را "مافیای ضد حقوق بشر در جهان" نامید و گفت: در صورت عدم برخوردهای موثر با این حکومت و ادامه سیاست محافظه کارانه جامعه جهانی و ادامه روابط اقتصادی با جمهوری اسلامی و دستیابی این رژیم به سلاح اتمی این مافیا گسترش پیدا خواهد کرد و دامن جهان را خواهد گرفت.
جولیا کاستلاتزی نماینده سازمان عفو بین الملل نیز با نام بردن از نسرین ستوده و هنگامه شهیدی به عنوان نمونه ای از قربانیان، وضع زندانیان در ایران را خطرناک دانست.
در پایان جلسه فرم هایی که توسط سازمان عفو بین الملل برای حمایت از زندانیان ایرانی آماده شده بود توسط حاضرین امضا شده و جلسه با پرسش و پاسخ به اتمام رسید.


جرس: 
جلسه محاکمه لطف‌الله میثمی، مدیرمسئول نشریه چشم‌انداز ایران، برگزار شد و هیئت منصفه مطبوعات، او را مجرم شناخت.
 به گزارش فارس، جلسه رسیدگی به اتهام مطبوعاتی نشریه "چشم‌انداز" به مدیرمسئولی لطف‌الله میثمی امروز در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری به ریاست قاضی مدیرخراسانی و با حضور هیئت منصفه مطبوعات برگزار شد.
 بر اساس این گزارش، هیئت منصفه مطبوعات با اکثریت آرا مدیرمسئول نشریه چشم‌انداز را در خصوص شکایت مدعی‌العموم به اتهام نشر اکاذیب، مجرم دانست و با اکثریت آرا وی را مستحق تخفیف ندانست.


زهرا رهنورد: تمام خشونت‌های حاکمیت فعلی ناشی از ترسی است که از 
مردم و از آزادی‌خواهان دارد جرس: 
زهرا رهنورد، نویسنده و استاد دانشگاه، به همراه فاطمه امیرانی همسر شهید باکری، فخرالسادات محتشمی‌پور همسر مصطفی تاج زاده، مریم شربت‌دار قدس همسر فیض‌الله عرب‌سرخی و الهه مجردی همسر محسن میردامادی، با خانواده‌ سردار مقدم رئیس کمیته‌ ایثارگران ستاد میرحسین موسوی دیدار کرد.  
 به گزارش کلمه، محمد عزلتی مقدم، رئیس کمیته ایثارگران ستاد موسوی، یک ماه و نیم قبل توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. او که از سرداران دوران جنگ بوده است، در پی دیدار جمعی از سرداران دفاع مقدس با موسوی، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
 زهرا رهنورد در دیدار با خانواده‌ سردار مقدم گفت: این ارزش‌های الهی و اخلاص است که در رگ‌های ذهن و اندیشه و عمل سردار مقدم می‌جوشد و او را به چنان حق‌طلبی و عدالت‌جویی و آزادی‌خواهی اوج می‌دهد که قلدران و دیکتاتورها و دشمنان ایشان که او را دستگیر کرده‌اند، در دره‌ی دروغ و نیرنگ و قلدری دست و پا می‌زنند و در این سقوط خواهند پوسید.

رهنورد در این دیدار خطاب به خانواده‌ی این سردار دوران جنگ ادامه داد: سردار مقدم در اوج عزت و قدرت است که حاکی از ایمان و راه راستی است که در پیش گرفته است.
 به گفته‌ی این استاد دانشگاه، "مردم ما با شعار رای من کجاست مبارزه‌ی خود را شروع کردند، ولی هیچ‌کس باور نمی‌کند که با این چنین خشونت و مردم‌آزاری و مردم‌کشی روبه‌رو شوند. تمام خشونت‌های بخشی از حاکمیت فعلی ناشی از دروغ بزرگی است که گفته است و ناشی از ترسی است که از مردم و از آزادی خواهان دارد."
 او اضافه کرد: اما قلدران بدانند که شکست خواهند خورد و روزی که دور نیست مردم و آرمان‌های آزادی‌خواهانه‌ آنان پیروز خواهد شد.
به عقیده‌ی رهنورد، "برای یک حاکمیت ننگ بزرگی است که سرداری را که جانش را برای اسلام و ایران بر کف نهاده است، در زندان به بند بکشد؛ آزاده‌ای که برای نجات وطن، جان خود را در طبق اخلاص گذاشته بود. این ننگ بزرگی است که سردار دفاع مقدس را در بند کشیده‌اند."

رئیس کمیته‌ی ایثارگران ستاد موسوی هنگام بازگشت از دیدار جمعی از سرداران دفاع مقدس با مهندس موسوی بازداشت شد. در ماه‌های اخیر، برخوردهایی از این دست با بسیاری از ملاقات‌کنندگان میرحسین موسوی صورت گرفته و علاوه بر دیگر محدودیت‌های ایجاد شده برای وی، در مواردی از ملاقات افراد با او نیز جلوگیری شده و یا دیدارکنندگان پس از ملاقات، بازداشت شده‌اند.





عدم پاسخگویی وزارت اطلاعات در خصوص بازداشت ابوالفضل طبرزدی

خبرگزاری هرانا – ابوالفضل طبرزدی برادر زاده حشمت الله طبرزدی دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران، در ساعت 8 صبح امروز در پی یورش بیش از 8 تن از ماموران وزارت اطلاعات در شهر اهواز بازداشت و به بازداشتگاه نامعلومی منتقل شده است و پیگیری خانواده در طی 12 ساعت گذشته تا کنون بی ثمر بوده است.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران(هرانا)، ماموران وزارت اطلاعات با بالا رفتن از دیوار منزل پدری ابوالفضل طبرزدی دانشجوی فارغ التحصیل رشته عمران دانشگاه آزاد اهواز ضمن تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی ایشان از جمله کیس کامپیوتر، لب تاب و ... وی را بازداشت و به محل نامعلومی منتقل نمودند.
در مشاجره لفظی مادر وی با ماموران به ایشان اعلام شد که جهت پیگیری وضعیت ایشان با شماره تلفن 113 تماس گرفته و با رسانه ها تماسی نداشته و تا 2 ساعت دیگر ایشان را آزاد خواهیم کرد.
برادر وی در گفتگو با گزارشگر هرانا ضمن تائید خبر بازداشت وی اعلام کرد پس از گذشت 2 ساعت و عدم آزادی ایشان با ستاد خبری وزارت اطلاعات تماس حاصل کرده و آنها نیز تائید کردند که ابوالفضل در نزد ایشان است و تا زمان پایان تحقیقات آزاد نخواهد شد.
وی در ادامه افزود: ماموران وزارت اطلاعات در مراجعه به منزل پدری ایشان بدون ارائه حکم گفتند که این بازداشت با دستور دادستان اهواز صورت می گیرد.


مانور نیروهای امنیتی در مناطق کردنشین

خبرگزاری هرانا - امروز همزمان با هدفمندی یارانه ها نیروهای امنیتی – انتظامی در مناطق کردنشین اقدام به برگزاری مانور وحشت کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران(هرانا)، از دقایق اولیه صبح امروز نیروهای انتظامی و سپاه پاسداران به صورت کاروانهای نظامی در شهرهای کردستان و کرمانشاه اقدام به گشت زنی کرده و فضای کاملا ملیتاریزه را در این مناطق به وجود آوردند.
لازم به ذکر است این نیروها همچنان در حالت آماده باش به سر میبرند.
گزارشات مشابه حاکی است اقدامات مشابهی در سایر شهرهای از جمله تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز و ... صورت گرفته است.



دو فعال آذربایجانی به انفرادی زندان تبریز منتقل شدند

خبرگزاری هرانا – دو تن از فعالین مدنی بازداشتی در خردادماه سالجاری پس از اتهام بازجویی ها از سلولهای انفرادی اداره اطلاعات تبریز به انفرادی زندان تبریز منتقل شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران(هرانا)، آیت مهرعلی بیگلو و دکتر لطیف حسنی دو تن از فعالین آذربایجانی در پی اتمام بازجویی ها به سلولهای انفرادی بند ویژه زندان تبریز منتقل شدند.

همسر دکتر حسنی در گفتگو با گزارشگر هرانا ضمن اعلام این خبر گفت همسرش در طول دوران بازداشت به مدت نامعلومی در اعتصاب غذای طولانی بسر برده و شرایط جسمی نامناسبی دارد.
وی هم چنین خاطرنشان کرد تاریخ دادگاه وی و آیت مهر علی بیگلو تا کنون مشخص نشده است، این در حالی است که محاکمه 12 تن از بازداشت شدگان در 11 دی ماه برگزار خواهد شد.
دکتر لطیف حسنی در  سوم خرداد 89 در کرج دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات تبریز انتقال داده شد، وی دارای دکترای حقوق بین الملل از دانشگاه باکو و مدرس مؤسسات عالی  و دبیرستانهای کرج از فعالین سرشناس مدنی است که در دوره اخیر انتخابات شورای شهر در شهر کرج اعلام کاندیداتوری نموده بود که توسط  شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
آیت مهرعلی بیگلو فعال سابق دانشجویی آذربایجان ظهر روز دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ٨۹ در منزل شخصی خود در شهر صوفیان از توابع شهرستان تبریز بازداشت و به اطلاعات تبریز منتقل شد وی مدیر مسئول سابق نشریه دانشجویی قوپوز و فارغ التحصیل فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه تربیت مدرس تهران است.


اعتراض زندانیان سیاسی در پی انتقال به بند2 زندان رجایی شهر

خبرگزاری هرانا - در پی انتقال هفت تن از زندانیان سیاسی و امنیتی از بند4 به بند2 زندان رجایی شهر برخی از زندانیان در اعتراض به وضعیت خود اعلام کردند در صورت عدم انتقال به بند3 دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، صبح امروز مسئولین زندان در اقدامی نامشخص به زندانیان سیاسی بند4 اعلام کردند که برای انتقال به بند3 وسایل خود را جمع آوری نمایند اما در کمال ناباوری به بند2 زندان مذکور منتقل شدند.
آقایان علی صارمی ،سعید ماسوری ،غلامرضا غلامحسینی،کریم عزیز معروف، رضا شریفی بوکانی ،حسن تفاح و خالد حرانی از جمله زندانیانی هستند که اکنون به دلیل استفاده بیش از حد از ظرفیت بند2 در کلیدور سالن5 بسر می برند.
در حال حاضر الله وردی روحی، حمید میبودی، جعفر اقدامی، کریم پورصمدی و تعداد دیگری از زندانیان سیاسی در بند 2 زندان گوهردشت کرج زندانی هستند.


بازداشت هادی حیدری، فاطمه عرب سرخی، محمد شفیعی و علیرضا طاهری

خبرگزاری هرانا - هادی حیدری، فاطمه عرب سرخی، محمد شفیعی و علیرضا طاهری امروز در پی احضار به دادسرای مستقر در اوین و حضور در آنجا بازداشت شدند.
به گزارش جرس، ماموران زندان با تایید خبر بازداشت این افراد، از جمله اتهام آنان  "برنامه‌ریزی برای برگزاری برخی از جلسات" عنوان شده است.
گفتنی است هادی حیدری ‌کاریکاتوریست و مدیر هنری روزنامه‌ اعتماد ملی است که پیش از این در آبان ماه سال گذشته، در جریان حمله ماموران امنیتی به مراسم برگزاری دعای کمیل برای آزادی زندانیان سیاسی بازداشت شده بود.
همچنین ماموران انتظامی ماه گذشته به منزل فاطمه عرب سرخی از جوانان اصلاح طلب یورش برده و کامپیوتر، پاسپورت، عکس، دست نوشته‌ها و وسایل شخصی او را با خود بردند. ماموران در همان روز احضاریه را برای حضور در دادسرا به وی ارائه کردند.‬


دستگیری سه شهروند در سقز

خبرگزاری هرانا -  سه شهروند اهل این شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت وروانه زندان شدند.
خبرنگار آژانس خبری موکریان، اسامی این سه شهروند بازداشتی در سقز را که حدود یک ماه پیش بازداشت و روز گذشته به زندان سقز منتقل گردیدند نادر مجیدیان، محمد امین احمد پناهی و صلاح مصطفی پور اعلام نمود.
تاکنون هیچ علت یا عللی برای بازداشت این شهروندان که مدتی را در بازداشتگاهی در سنندج سپری نموده اند از طرف مقامات قضایی شهرسقز اعلام نشده است اما گفته می شود اتهام این افراد همکاری با یکی از احزاب مخالف می باشد.


تمدید دوباره قانون مجازات اسلامی به صورت آزمایشی

خبرگزاری هرانا - نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تمدید زمان اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی تا پایان سال ۱۳۹۰ موافقت کردند. این قانون از 20 سال قبل تا امسال، همواره به طور موقت و آزمایشی تمیدد می‌شود و شورای نگهبان نیز نزدیک به یک سال است که هنوز بررسی آن را به اتمام نرسانده است.
به گزارش خانه ملت، در ابتدای جلسه علنی امروز یکشنبه ۲۸ آذر ماه گزارش کمیسیون قضایی و حقوقی پیرامون طرح تمدید مهلت اجراء آزمایشی قانون مجازات اسلامی از سوی سخنگوی این کمیسیون قرائت شد.
بعد از قرائت گزارش کمیسیون قضایی و حقوقی موافقان و مخالفان تمدید مهلت اجرای آزمایشی این قانون نظرات خود را ابراز کردند و در پایان این طرح به رای گذاشته شد که با نظر موافق نمایندگان روبرو شد.
نمایندگان با ۱۵۷ رای موافق، ۲۴ رای مخالف و ۱۴ رای ممتنع، نظر موافق خود را با طرح کمیسیون قضایی و حقوقی ابراز کردند و بدین ترتیب اجراء آزمایشی قانون مجازات اسلامی مصوب ۸/۵/۱۳۷۰ کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی تا پایان سال ۱۳۹۰ تمدید می‌شود.



کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری: بر اساس خبر رسیده به کمیته هماهنگی ،علی نجاتی کارگر و عضو هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ،که ۲۲ ماه پیش در پی بازداشت توسط نیروهای امنیتی دستگیر واز کار اخراج شده بود ، روز شنبه ۲۷ آذرماه ٨۹ دادنامه ی دیوان عدالت اداری مبنی بر تایید حکم اخراج خود را دریافت نمود.
نجاتی که پس از صدور حکم اخراج توسط هیات تشخیص و سپس هیات حل اختلاف اداره کار شوش ، شکایت نامه ای به دیوان عدالت اداری در تهران تسلیم کرده بود پس از ۱۴ ماه معطلی و در حالی که در تمام مدت ۲۲ ماهی که اخراج شده است ،هیچ گونه حقوق بیکاری دریافت نکرده و نتیجتا در شرایط سخت معیشتی گذران زندگی نموده ، اکنون نیز تاییدیه حکم اخراج خود را توسط دیوان عدالت اداری دریافت نموده است.
این در حالی است که نامبرده اولین بار در پی اخراج خود ، به هیات تشخیص اداره کار شهرستان شوش شکایت برده بود اما در اقدامی که حتا خارج از قوانین مرسوم اداری است ،اداره کار به جای بررسی شکایت نجاتی ، خود راسا اقدام به صدور حکم اخراج وی کرده بود.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری این اقدام ضد کارگری را محکوم نموده و خواهان توقف فشار بر کارگران و فعالان کارگری می باشد.
بر اساس خبر رسیده به کمیته هماهنگی، علی نجاتی کارگر و عضو هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ،که 22 ماه پیش در پی بازداشت توسط نیروهای امنیتی دستگیر واز کار اخراج شده بود ، روز شنبه 27 آذرماه 89 دادنامه ی دیوان عدالت اداری مبنی بر تایید حکم اخراج خود را دریافت نمود
نجاتی که پس از صدور حکم اخراج توسط هیات تشخیص و سپس هیات حل اختلاف اداره کار شوش ، شکایت نامه ای به دیوان عدالت اداری در تهران تسلیم کرده بود پس از 14 ماه معطلی و در حالی که در تمام مدت 22 ماهی که اخراج شده است ،هیچ گونه حقوق بیکاری دریافت نکرده و نتیجتا  در شرایط سخت معیشتی گذران زندگی نموده ، اکنون نیز تاییدیه حکم اخراج خود را توسط دیوان عدالت اداری دریافت نموده است
این در حالی است که نامبرده  اولین بار در پی اخراج خود ، به هیات تشخیص اداره کار شهرستان شوش شکایت برده بود اما در اقدامی که حتا خارج از قوانین مرسوم اداری است ،اداره کار به جای بررسی شکایت نجاتی ، خود راسا اقدام به صدور حکم اخراج وی کرده بود

منبع: کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری



بازهم دستگیری وبازداشت مادران عزادار


یک بار دیگرهمدردی با مادران و خانواده های داغدیده باعث شد تا دوتن ازحامیان مادران پارک لاله درتاریخ 14/9/1389 و در هفته مبارزه باخشونت علیه زنان توسط سردمداران حکومت اسلامی که مدام ازمنزلت زن سخن میگویند بازداشت و زندانی شوند. مدت سه روز از دستگیری خانم حکیمه شکری و ندا مستقیمی میگذرد و هیچ خبری از آنان در دست نیست .
حکیمه شکری
ما سوال می کنیم آیارفتن بر مزار شهدا و جانباختگان جرم است ؟ آیاهمدردی و دلجویی از خانواده های داغدار امنیت ملی را برهم می زند؟ به کدامین گناه مجرم شناخته می شویم ؟ یک روز مادری رابه گناه جست و جو برای یافتن فرزندش به بند میکشید و روزی به گناه تسلی دادن دیگران.
در این یکسال واندی که از انتخابات می گذرد بارها مادران این مرز و بوم به دلایل واهی بازداشت و زندانی شده اند. امروز این دو مادر فقط برای همدردی باخانواده شهید امیرتاجمیری جانباخته روز عاشورای سال 88 و وقتی در کنار سایر خانوادهای داغدار بودند دستگیرشده اند و کار به آنجا رسیده که خانواده های این داغدیدگان رابه جای دلجویی وحمایت بازداشت می کنند. مادر سهراب اعرابی 6 ساعت بازجویی پس می دهد و مادر رامین رمضانی و مصطفی کریم بیگی بعد از چند ساعت همراه تعدادی از همراهان آزاد می شوند و پدر رامین رمضانی شهیدی که سرباز این کشور بود و در روز25 خرداد شهید شد را به همراه 2 مادر از حامیان مادران پارک لاله بازداشت و به جای نامعلومی می برند وفقط به خانواده رمضانی می گویند برای مدت 10 روز داروهایش را تحویل بدهند.
به خانمها شكري و مستقيمي اتهام كليشه اي جاسوسي! زده شده و اينكه با سايتهاي خارج كشوري در ارتباط بوده ايد و يا اينكه شما روي پول شعار نويسي ميكرده ايد! وسازماندهي و فعاليتهاي مادران و... را شما انجام ميدهيد.!!!
دروغ هاي دستگاه هاي اطلاعاتي تماما،براي به زانو درآوردن مادران فداكار و فعال كه از خانواده هاي دردمند جانباختگان و بازداشتي ها حمايت ميكنند مي باشد.ظالمان حاكم ميخواهند از هر طريقي هر صداي دادخواهي و حق طلبي را با انواع برچسپهاي
رذيلانه سركوب كنند.
ما مادران پارک لاله ضمن محکوم کردن این گونه دستگیری ها و مخصوصا دستگیری این دو مادر و دستگیری پدر رامین رمضانی یکبار دیگر خواسته های برحق خود را به گوش تمامی مردم آزادی خواه می رسانیم و خواهان آزادی فوری و بی قید شرط آنان هستیم .


آزادی کلیه زندانیان سیاسی وعقیدتی 
محاکمه آمرین وعاملین بازداشتها و کشتار جانباختگان سال 88 وسی ودو سال اخیر
لغو مجازات اعدام