۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

گفتگوی تلفنی سید ضیا نبوی با علی تقی پور - دبیر سابق تشکیلات دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل

دانشجونیوز
صبح امروز سید ضیا نبوی در گفتگوی تلفنی با علی تقی پور ضمن تشکر از تمام کسانی که پیگیر وضعیت وی در روزهای اخیر بوده اند گفت : " اکنون پس از گذراندن کسالتی در زندان حال من نسبتا خوب است و بیماری بنده تقریبا بر طرف شده و از تمام کسانی پیگیر و ضعیتم در روزهای اخیر بوده اند مخصوصا دوستان من در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل کمال تشکر را دارم.
به گزارش دانشجونیوز، ضیا نبوی در ادامه این گفتگو خاطر نشان کرد: "ظلمی که در حق بنده در یک سال اخیر توسط نهادهای امنیتی و قضایی صورت گرفته آنقدر بزرگ هست که احتیاج به توصیف دوباره آن نیست. "

وی ادامه داد در تمام این صد روزی که در بند 209 زندان اوین بودم با وجود تمام فشارها و کسالت هایی که همگان از آن بی خبر بودند تمام سعی خود را کردم تا در تماسهای تلفنی با خانواده عزیزم خنده را فراموش نکنم تا این روحیه موجبات ناراحتی و نگرانی خانواده ام که در یکسال اخیر زجرهای بسیاری را متحمل شده اند، فراهم نشود.

سید ضیا نبوی در این گفتگوی تلفنی در پایان اشاره کرد: " در زندان اوین زندانیان سیاسی هستند که وضعشان به مراتب از بنده بدتر بوده و در گمنامی به سر می برند." بنده از دوستان و تمام کسانی که پیگیر وضعیت اینجانب در زندان بوده اند درخواست می کنم که به وضعیت این زندانیان گمنام توجه کنند.

بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاههای تبریز بمناسبت یازدهمین سالگرد حوادث خونین روزهای ۱۸ تیر دانشگاه تهران و ۲۰ تیر دانشگاه تبریز

دانشجونیوز :
جمعی از دانشجویان دانشگاههای تبریز، به مناسبت یازدهمین سالگرد حوادث خونین روزهای ۱۸ تیر دانشگاه تهران و ۲۰  تیر دانشگاه تبریز بیانیه ای صادر کردند.
به گزارش دانشجونیوز، در قسمتی از این بیانیه آماده است، دانشگاه بعنوان زادگاه نو اندیشی و چشم همیشه بیدار ملت با نگاه و آرمانی مستقل از حاکمیت و منتقد بر حاکمیت همواره پرچم دار حرکتهای آزادی خواهانه و مدنی مردم در تاریخ  معاصر کشورمان بوده است.
متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

در آستانه یازدهمین  سالگرد  حوادث تلخ و خونین روزهای ۱۸  تیر دانشگاه تهران و ۲۰ تیر دانشگاه تبریز قرار گرفته ایم.روزهایی با حوادثی سرنوشت ساز که به ظاهر از آن تحت عنوان اعتراضی دانشجویی پیرامون سیری از اتفاقات منتهی به تیر ماه ۷۸ همانند قتلهای سازمان یافته زنجیره ای و توقیف روزنامه سلام و نیز طرح جنجالی اصلاح قانون مطبوعات مجلس شورای اسلامی تعبیر می شود.
اما در نگاهی عمیق و موشکافانه سرآغازی  بر موج جدید بیداری و آزادی خواهی ملت ایران بعد از انقلاب شکوهمند سال ۵۷ می باشد که در یازده سال اخیر سیری تکاملی بر خود گرفت و به چنان ظرفیت درونی دست یافت که طی یک سال گذشته دهها حماسه دیگر همانند ۱۸ تیر و ۲۰ تیر را آفرید.
حماسه ای که از همان روزهای نخستین بهار ۸۸ آغاز گردید و در ۲۲ خرداد به اوج رسید و در روزهای  ۲۵ خرداد و ۳۰ خرداد و روز قدس و روز عاشورای حسینی تکرار گردید و این بیداری و اتحاد بی مثال ملت در قالب جنبشی خود جوش و مردمی که ریشه در روزهای خونین تیر ماه ۷۸ دارد تحت عنوان جنبش سبز مردم ایران تدایی گشت.
آری دانشگاه بعنوان زادگاه نو اندیشی و چشم همیشه بیدار ملت با نگاه و آرمانی مستقل از حاکمیت و منتقد بر حاکمیت همواره پرچم دار حرکتهای آزادی خواهانه و مدنی مردم در تاریخ  معاصر کشورمان بوده است.زخم ها و هجمه های وارده بر پیکر دانشگاه در تیر ماه  ۷۸ اگر چه لکه ای سیاه بر صفحه تاریخ  حاکمیت در برابر آیندگان نقش کرده است ولی بی گمان نقطه شروعی گشت برای همه استادگی ها و اعتراض ها و فریادها در برابر خود محوری ها.... قانون گریزی ها .... بی عدالتی ها.... بدعت گذاریهای خطرناک در دین و تعابیر و برداشتهای  کاملا سلیقه ای و سیاسی از اسلام.....  تلاشهای  مهندسی شده  جهت حذف همه مخالفان و حتی منتقدین دلسوز.....برخوردهای شدید امنیتی با فعالین مدنی و دانشجویی.....تعلیق و تعطیلی فعالیت نهادهای مستقل و منتقد دانشگاه ها همانند انجمن های اسلامی....برخورد های شدید امنیتی با فعالین حوزه های مختلف مطبوعاتی و نقض صریح اصل آزادی بیان....تلاشی گسترده برای ایجاد ساز و کارهایی به منظور اعمال نظرهای مستقیم و صریح در بخشهای اساسی مرتبط با حاکمیت دمکراسی در  جامعه( همانند برگزاری انتخابات)....معلق کردن اصولی از قانون اساسی همانند اصل ۲۷ قانون اساسی و اصول مربوط به حقوق شهروندی....اتخاذ سیاستهایی کاملا انتهاری و مخرب در جامعه بین المل که حاصلی جز تحمیل هزینه بر کشور  و انذوای هر چه بیشتر برای حاکمیت در سطح جهان نداشته است....
اتخاذ سیاستهای اقتصادی بی ثبات و سلیقه ای و عدم مدیریت کارآمد سرمایه های ملی  که با وجود منابع عظیم خدادادی همانند نفت نتایج مشهودی بر زندگی مردم نداشته است....و در نهایت هدایت مشهود و ملموس حاکمیت به سمت قدرت گرایی مطلق و دیکتاتوری...نکات مذکور تنها بخش بسیار کوچکی از انحرافات  حاکمیت از مسیر آرمانهای ترسیم شده مردم در انقلاب  سال ۵۷ بود.
انحرافاتی که طی ۵ ساله گذشته و بویژه از آغازین روزهای سال ۸۸ کاملا آشکار گردید.اما صد افسوس جریان حاکم به جای بازگشت بسوی این آرمانها و مردم همچنان برادامه راه در کج راهه ای که بر آن قدم گذاشته است اصرار می ورزد و از تمام ظرفیتهای خود برای نیل به اهدافش حتی به بهای جان مردم استفاده میکند.در پایان همه دست در دست هم هم قسم می شویم بر سرخی خون پاکترین جوانان این مرز و بوم که در راه آزادی  ریخته شده لحظه های از آرمانهای سبزمان غافل نشویم.

جمعی از دانشجویان

دانشگاه تبریز

دانشگاه علوم پزشکی تبریز

دانشگاه آزاد تبریز

دانشگاه صنعتی سهند تبریز

بیانیه مشترک سی تشکل دانشجویی خارج از کشور به مناسبت ١۸ تیر

بیانیه مشترک سی تشکل دانشجویی خارج از کشور به مناسبت ١۸ تیر



جـــرس: بالغ بر سی تشکل دانشجویی خارج از کشور، با صدور بیانیه ای مشترک در آستانه یازدهمین سالگرد ۱۸ تیر، ضمن گرامیداشت آن قیام دانشجویی و تاکید بر تداوم مبارزۀ غیرخشونت آمیز و مدنی، از فعالان جنبش سبز خواستند که "با توجه به برنامه‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت حاکمیت برای تسلط بر جامعه دانشگاهی، از هیچ تلاشی در جهت صیانت از نهاد دانشگاه به عنوان رکن اساسی جامعه مدنی متکثر فروگذار نکنند."

به گزارش منابع خبری جرس، تشکل های امضا کنندۀ این بیانیه، همچنین عملکرد حاکمیت در "گسترش فرهنگ تک‌صدایی در دانشگاه‌ها، بازفعال‌سازى هسته‌هاى گزينش استاد و دانشجو و جلوگیری از تحصیل دانشجویان فعال با زدن برچسب دانشجوی ستاره دار، بستن دهها نشریۀ دانشجوئی، اخراج و برخورد با اساتید دگراندیش" را مورد انتقاد قرار داده و آن را نشانۀ ناکامی حاکمیت در تسلط فکری بر دانشگاهها دانستند.

متن کامل این بیانیه که روز چهارشنبه ١۶ تیرماه ۸۹ در اختیار جرس قرار گرفته است، به شرح زیر می باشد:

تقابل دانشگاهیان و تمامیت‌خواهان تاریخچه‌ای طولانی و جهانی دارد. فاجعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و حوادث متعاقب آن فصل مهمی از این تاریخچه خون‌آلود است. هنگامی‌که حاکمیت ولایی ایران برای رسیدن به جامعه تک‌صدایی مطلوب‌ خود، تکثر محیط دانشگاهی و تعامل بر اساس منطق را تحمل نمی‌کند، اعتراض مسالمت‌جویانه دانشجویان به توقیف یک روزنامه، با یورشی وحشیانه روبرو می شود. به شهادت رسیدن فرزندان این مرز و بوم، تخلیه چشم دانشجوی ممتاز پزشکی بر اثر اصابت گلوله، شکستگی دست‌وپا و ضرب‌وشتم دهها تن از ساکنان کوی دانشگاه تهران، جنایاتی هستند که هرگز از خاطره جمعی دانشگاهیان و مردم ایران نخواهند رفت. جنایاتی که با وجود ادعای «جریحه‌دار شدن قلب» آمران مستقیم و غیر‌مستقیم آن، با هیچ واکنش قضایی جز محکومیت دانشجویان بی‌گناه روبرو نشد، تا حاشیه امنیتی محکم‌تری فراهم شود برای نیروهایی که در شامگاه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، تنها ساعتی پیش از راه‌پیمایی میلیونی سکوت مردم تهران، دوباره فجایع جدیدی را در کوی دانشگاه آفریدند.

اما برنامه حاکمیت تمامیت‌خواه برای تضعیف جایگاه دانشگاه و بالاخص جنبش دانشجویی تنها به یورشهای شبانه و برخوردهای امنیتی محدود نمی‌شود. یکی از اساسی‌ترین گامهای تمامیت‌خواهان جنسیت گرا اجرای طرح‌های سهمیه‌بندی جنسیتی و بومی‌سازی دانشگاه‌هاست. علاوه بر ماهیت ناعادلانه این طرح‌ها، حاکمیت با ایجاد محدودیت در دسترسی گروههای اجتماعی روبه رشد به امکانات دانشگاهی، سعی دارد از قدرت فزاینده مطالبات زنان ایرانی بکاهد و به بهانه «بومی‌سازی»، از افزایش آگاهی‌ در مناطق محروم کشور جلوگیری کند. تمامی این تلاشها، در راستای تک‌صدایی کردن محیط دانشگاه و به طبع آن جامعه صورت می‌گیرد. چرا که دانشگاه‌هایی که امکان تعامل فکری میان طبقات مختلف بدون در نظر گرفتن جنسیت در سرتاسر کشور را برقرار سازند، بستری خواهند بود برای رشد جامعه‌ای متکثر، که پذیرنده حاکمیت تمامیت‌خواهان نخواهد بود.

‫از دیگر برنامه‌های تمامیت‌خواهان در راه گسترش فرهنگ تک‌صدایی در ساحت دانشگاه‌ها و مقابله با وجه روشنگرانه و اعتراضی دانشجویان به عنوان یکی از موثرترین مراجع اجتماعی در جامعه ایران می توان به فضای فاسد و به دور از ضابطه پذیرش دوره های کارشناسی ارشد و دکترا، زیر سوال بودن نحوه برگزاری آزمونهای ورودی، بی اعتبار سازی مدارک دانشگاهی با مدرک سازیهای غیر واقعی و جعلی و به‌کارگماردن افراد در مناصب مهم حکومتی بر مبنای مدارک ساختگی یا بی‌اعتبار، بازفعال‌سازى هسته‌هاى گزينش استاد و دانشجو و جلوگیری از تحصیل دانشجویان فعال با زدن برچسب "دانشجوی ستاره دار"، بستن دهها نشریۀ دانشجوئی، اخراج و برخورد با اساتید دگراندیش که به اصل اساسی محیط آکادمیک، یعنی تداوم و بسترسازی برای گفتگو، باور دارند، نام برد. تمامی این تلاش‌ها برای کاهش اعتبار و نفوذ اقشاری‌ است که در راستای تبادل فکرونظر برای بالندگی اندیشه‌ها می کوشند و نمی خواهند تنها بازگوکننده منویات نظام حاکم باشند. ‬

طرح دوباره بحث اسلامی کردن علوم انسانی، که یادآور اقدامات فرهنگ سوز متحجرانه دوران گذشته است، گواه دیگری بر ناکامی فکری نظام حاکم برای تسلط بر دانشگاه‌هاست. در صورتی که شکست تلاش‌های حاکمیت برای تبدیل علم به ابزاری برای تسلط بر جامعه به تجربه ثابت شده‌است. آنچه مشخص است اینکه ، حربۀ دیگر حاکمیت نیز در ایجاد تشکل‌های ساختگی دانشجویی، که تنها راهبر خواسته های تمامیت‌خواهان در عرصه دانشگاه‌ها باشند موفق نخواهد بود. بسیاری از این تشکل‌ها پس از چندی به دلیل طبیعت نهاد دانشگاه ، ساختار جمعیتی و خواسته‌های آزادی‌طلبانه و عدالت‌خواهانه دانشجویی تغییر ماهیت داده، به خواسته‌های برحق جنبش اصیل دانشجویی می پیوندند. جنبش اصیلی که باوجود انواع فشارها و تضییقات، از لغو مجوز و تعلیق و دخالت آشکار در انتخابات تشکل‌ها گرفته تا دستگیری، شکنجه، حکمهای سنگین تعزیری و وثیقه های به دور از تصور و غیر قانونی برای فعالان آن، همچون شعله‌ای نامیرا باقی‌ مانده‌است. هم اینک نیز بسیاری از فعالان این جنبش سرفرازانه در زندانهای حاکمیت با حکمهائی سنگین و بی سابقه محبوسند که جا دارد از بهاره‌هدایت، میلاداسدی، مجیدتوکلی،محمد پورعبدالله… و همچنین دکتر احمدزیدآبادی و عبدالله مومنی، دبیرکل و سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوارتحکیم وحدت) و همچنین اساتیدی همچون دکتر داوود سلیمانی و تنها زندانی بازمانده از یورش به کوی، بهروز جاوید تهرانی نام برده‌ شود. ‬مبارزانی که نام و یادشان همواره روشنمان می دارد.ٰ

امروز پس از گذشت یازده سال شاهدیم که خواسته‌ها و رویکرد دانشجویان معترض در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، برای داشتن جامعه‌ مدنی متکثر و ایستادگی در برابر مراکز قدرت تمامیت‌خواه، تبدیل به خواسته‌های عمومی مردم ایران و رویکرد فعالان جنبش سبز شده‌است. جنبش دانشجوئی در ایران همواره در مبارزه عليه استبداد و برای تامين آزادی و استقرار دمکراسی در کشور پيشقدم بوده و به عنوان نقطۀ اتصال جنبش های اجتماعی عمل کرده است . جنبش دانشجوئی ایران این بار در پیوند با جنبش سبز مردم ایران بیش از پیش تعمیق یافته و دیگر تنها محدود به شهرهای بزرگ ایران نیست و نه تنها در سراسر کشور بله در سراسر جهان گسترده شده است. جنبش سبز مردم ایران فرصتی فراهم آورده است تا نسل تازۀ دانشجویان ایرانی خارج کشور در کنار یکدیگر قرار گرفته و در حمایت از این جنبش به فعالیت خود شکل داده و آن را تداوم بخشند. منش دمکراتیک و غیر ایدئولوژیک جنبش سبز ، کم رنگ شدن شکافهای طبقاتی، جنسیتی، قومیتی، مذهبی و استفاده از وسائل ارتباطی مدرن، این کوششها و مبارزات دانشجوئی را روز به روز گسترده تر می سازد که خود نویدبخش ایرانی سبز و دمکراتیک است.

تشکل‌های امضا کننده، در سالروز ١۸ تیر ماه از تمامی فعالان جنبش سبز می‌خواهند که با توجه به برنامه‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت حاکمیت برای تسلط بر جامعه دانشگاهی، برای صیانت از نهاد دانشگاه به عنوان رکن اساسی جامعه مدنی متکثر بیش‌ازپیش کوشا باشند‫ و اعلام می دارند که جنبش دانشجوئی ایران در سراسر جهان با در نظر گرفتن ‫ ‬شکاف‌های فعال سیاسی و اجتماعی در جامعۀ ایران به مبارزۀ مسالمت آمیز و پیگیر و غیر خشونت آمیز خود در مقابل ظلم و ستم و دروغ و بی عدالتی برای تحقق دمکراسی ادامه خواهد داد و یقین دارند که شکست تکاپوهای امروز تمامیت‌خواهان و کودتاگران برای سرکوب دانشگاه‌ها و برقراری نظام تک‌صدایی حتمی است.

........................
0. ياد بعضی نفرات
روشنم می دارد
قوتم می بخشد
ره می اندازد
و اجاق کهن سرد سرايم
گرم می آيد از گرمی عالی دمشان.
نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است،
وقت هر دلتنگی
سويشان دارم دست
جرأتم می بخشد
روشنم می دارد.
ياد بعضی نفرات
زنده ام می دارد- نیما یوشیج

تشکل های امضا کننده:
آستین برای ایران (Austin for Iran)
انجمن دانشجویان ایرانی دموکرات در دانشگاه جورج واشنگتن
(Iranian Democratic student association in George Washington University(
انجمن دانشجویان ایرانی در رم ( (Studenti Iraniani di Roma ITALY
اتحادیه دانشجویان سبز دانشگاههای استان غربی سوئد- گوتنبرگ
پُرسا - پویش راه سبز دانش‌آموختگان ایرانی خارج از کشور
تشکل دانشجویان حامی جنبش سبز ایران (دانشگاه ویکتوریا – کانادا)
تشکل دانشجویان سبز حامی دمکراسی در ایران - کالیفرنیای جنوبی
(Green Students for a Democratic Iran, So Cal –GSDI)
تشکل دانشجویان برای حقوق مدنی در ایران – سن دیگو
(Students for Civil Rights in Iran-San Diego)
جمعی از دانشجویان وفارغ التحصیلان دانشگاههای بوستون (هاروارد- ام آی – تافت-یومس)
جمعی از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاههای پاریس
جمعی از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهای کالیفرنیای شمالی (استنفورد، برکلی)
جمعی از فعالان کمپین یک میلیون امضا - کالیفرنیا
جمعی از فعالان کمین یک میلیون امضا- پاریس
جنبش سبز دانشجوئی ونکوور- کانادا
رسام- راه سبز ایرانیان مالزی
راه سبز اتاوا - دانشگاههای اتاوا و کارلتون – کانادا
راه سبز امید - دانشگاه لوند، استان جنوبی سوئد ( (Skane
رای من کجاست- نیویورک (Where Is My Vote-NY)
سبز هیوستون (Sabze Houston)
شبکه جوانان پیشرو - هلند
شبکه جوانان ایرانی در برلین
شبکه همیاری با جنبش سبز مردم ایران در شیکاگو
Chicago Green Coalition in Support of People of Iran) (
فعالین سبز دانشجویی دانشگاه مانیتوبا ، دانشگاه مانیتوبا – کانادا
کمیته ی مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی -پاریس
گروه همبستگی با ایرانیان - تورنتو کانادا
گروه همبستگی با جنبش دموکراتیک ایران- ادمونتون (دانشگاه آلبرتا)
(Solidarity with Iran's Democratic Movement, SIDME - Edmonton ,University of Alberta)
مجمع دانشجویان سبز دانشگاه های لبنان
موج سبز فلورانس- ایتالیا

پرستو سرمدی: همسرم در زندان روحیه خوبی دارد


چکیده : حسین نورانی نژاد همسرم در بیان رنج هایی که بر او و سایر اسیران سبز وارد می شود، تردید دارد.
پرستو سرمدی در یادداشتی از آخرین ملاقات حسین نورانی نژاد با همسرش سخن به میان آورده است. او که همسرش در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شده ، می گوید که حسین نورانی نژاد روحیه بسیار خوبی دارد و بر ایستادگی او در زندان تاکید می کند.

به گزارش کلمه، همسر حسین نورانی نژاد می افزاید: ” همسرم در بیان رنجهایی که بر او و سایر اسیران سبز وارد می شود، تردید دارد.حسین می ترسد که بیان رنج زندانیان سبز مبادا استواری و ایستادگی آنان را در زندان زیر سوال ببرد .”

اما پرستو سرمدی معتقد است که شرح رنج های زندانیان خود شاهدی است بر استواری آنان چرا که نشان می دهد آنان در چه شرایطی همچنان استوار مانده اند این البته نوشته ها را مغموم می کند عذر می خواهم از این بابت که نوشته هایم رنگ ماتم دارند.

متن دلنوشته همسر آقای حسین نورانی نژاد، عضوحزب مشارکت و روزنامه نگار در پی می آید:

ای کاش روزگار سر ایستادن داشت، در آن وداع واپسین ات با او که شایسته ستایش است.

بی رحم اما سر ایستادن نداشت، اشک هایت را که می خواستی پنهان کنی می دیدم از پشت شیشه کابین که نمی گذاشت در این وداع واپسین همراه دیرینه ات را در آغوش بگیری، یا بوسه ای بدرقه راهش کنی، همو که زخم خورده از سرزمین مادری عزم دیار دیگری کرد و یار دیگری، سرزمین مادری که خود این روزها در ماتم است از جدایی اجباری فرزندانش.

بغضت را فرو می خوردی، نگاهت را پنهان می کردی، به یاریم می طلبیدی تا اشک هایت را در وداع واپسین ات با خواهر نبینیم. اما دلم می خواست بگویم اشک هایت را بی هراس رها کن، اشک هایت گواهی است بر استواریت که اگر این گونه نبود حداقل در این روزهای واپسین فرصت حضور در کنار خواهر را می یافتی، اما حتی کلمه ای به نرمش نگفتی تا وداع واپسین این گونه شود از پشت شیشه های کابین.

اشک هایت را که در همه ماههای سخت گذشته فرو خوردی رها کن ، آن هنگام که پدر نا امید از دیدار دوباره ات در بیمارستان بستری می شد، آن هنگام که آب شدن مادرت را می دیدی که در مسیر بی پایان دادستانی و دادگاه انقلاب پیر می شد و آن هنگام که سرگشته کوچه و خیابانهای این سرزمین بودم و مدت ها حتی نمی توانستیم با هم صحبت کنیم. اشک هایت را رها کن چرا که گواهی است بر استواریت بر سر آرمانهایمان که اگر این گونه نبود این همه مدت در پستوهای زندان اسیر نمی ماندی.

اشک هایت را رها کن در این وداع واپسین با او که هم نشین دیرینه کویریاتت بود، او که تا لحظه پایان نگاه از تو بر نمی گرفت ، از نگرانی هایش می گفت و توصیه ها داشت برایت. هم او که هم دم و همراه همه روزهای سرد گذشته من بود و نگاه تو را داشت، بوی تو را می داد و می توانستم درد دلهایم را برایش بگویم. در این وداع واپسین با او بغضت را رها کن نازنین.

….. روزگار سر باز ایستادن نداشت بی رحم، فرصت کوتاه طی شد پرده های کابین ملاقات پایین آمد تا آخرین لحظه دیدارت با آن یار دیرین آخرین امکان دیدنت از لا به لای پرده های کابین های ملاقات باشد……

و عجیب وداع واپسین ات با خواهر بوی این ترانه را می داد که گویی روزی در چنین فضایی سروده شده است:

مرا ببوس مرا ببوس برای آخرین بار خدا تو را نگه دار که می روم به سوی سرنوشت/ گذشته ها گذشته بهار ما گذشته منم به جستجوی سرنوشت……

پرستو سرمدی ۱۴/۴/۸۹

محکوم واقعی کجاست ؟چه کسی به جای او به دار آویخته می شود؟



چکیده : با اینکه حوادث پیش آمده در بازداشتگاه کهریزک در سال گذشته از تلخ ترین حوادثی است که در سالهای اخیر در ایران رخ داده اما دادگاهی که به تازگی برای متهمان آن برگزار و منجر به صدور حکم اعدام برای دو تن از آنان شد. به هیچ وجه نتوانسته افکار عمومی را اقناع کند . مردمی که در یک سال اخیر و حتی در تجمع های اعتراضی شان بارها از مسولان قضایی خواسته بودند آمران اصلی جنایات رخ داده در کهریزک را معرفی کنند .آنها بارها از مسولان پرسیدند چرا تعدادی ازدستگیر شدگان بر اثر شکنجه در این بازداشتگاه کشته شده اند ؟چه کسانی دستور چنین جنایاتی را صادر کرده اند ؟

کلمه -گروه سیاسی :
یک سال از حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم می گذرد. اما هنوز چشم های زیادی به اتفاقات یک سال گذشته دوخته شده است .
ماجرای بازداشتگاه کهریزک یکی از این حوادث است که کمتر کسی می تواند آن را از یاد ببرد . بازداشتگاهی که برخی از متهمان اعتراض های مردمی به نتیجه انتخابات به ویژه در هجدهم تیر ماه پس از دستگیری به آنجا برده شدند. اما پس از چندی خبرهای ناگواری از آن به گوش رسید. خبرهایی چون شکنجه و کشته شدن دستگیر شدگان .
طبق آمارهای رسمی سه جوان به دلیل شکنجه و ضرب و جرح در این بازداشتگاه جان سپردند .حوادثی ناگوار که در نهایت منجر به تعطیلی این بازداشتگاه غیر قانونی شد .
با اینکه حوادث پیش آمده در این بازداشتگاه در سال گذشته از تلخ ترین حوادثی است که در سالهای اخیر در ایران رخ داده اما دادگاهی که به تازگی برای متهمان آن برگزار و منجر به صدور حکم اعدام برای دو تن از آنان شد به هیچ وجه نتوانسته افکار عمومی را اقناع کند . مردمی که در یک سال اخیر و حتی در تجمع های اعتراضی شان بارها از مسولان قضایی خواسته بودند آمران اصلی جنایات رخ داده در کهریزک را معرفی کنند. آنها بارها از مسولان پرسیدند چرا تعدادی ازدستگیر شدگان بر اثر شکنجه در این بازداشتگاه کشته شده اند ؟چه کسانی دستور چنین جنایاتی را صادر کرده اند ؟
موضوع تجاوز و آزارهای جنسی که از سوی برخی چهره های نظام مطرح شده چرا مسکوت گذاشته شده است و چرا پس از گذشت یک سال این دادگاه مهم به صورت غیر علنی و بدون حضور آمران اصلی برگزار می شود ؟
اما پشت درهای بسته این دادگاه به هیچ یک از این سوالها پاسخی داده نشد .شاید همین اما و اگرها بود که واکنش های جهانی را نیزنسبت به برگزاری این دادگاه برانگیخت . عفو بین الملل در بیانیه ای خواستار افشای “کلیه حقایق” پرونده کهریزک شد . سازمان عفو بین الملل همچنین از ایران خواسته است هر چه زودتر “کلیه حقایق” پرونده زندان کهریزک و دو نفری که محکوم به مرگ شده اند را منتشر کند.
در ماجرای کهریزک طبق آمارهای رسمی امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی کشته شدند . سه جوانی که در جریان تجمع های اعتراضی مردم به نتیجه اتنخابات دستگیر شده بودند. هر چند آمارهای غیر رسمی و مشاهده شاهدان عینی تعداد کشته شدگان را بیش از این تعداد معرفی می کند. آمار رسمی اما کشته شدن این سه جوان را بر اثر ضرب و جرح در این بازداشتگاه تایید می کند .
در پی محاکمه دوازده متهم پرونده کهریزک که چند روز تحت عنوان دادگاه نظامی برگزار شد ، دو تن از متهمان به اتهام ضرب و جرح عمدی منجر به قتل، به “قصاص نفس” محکوم شدند .همچنین ۹ متهم دیگر پرونده هم به اتهامات مختلف به تحمل مجازات هایی چون تحمل حبس، پرداخت دیه و جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و تحمل شلاق محکوم شده اند. دوازده نفری که هویت شان اعلام نشده است .اما گفته می شود از رده ها و قسمت های مختلف نیروی انتظامی و افراد مرتبط بوده اند.
اما در ماجرای کهریزک آمران اصلی در کجا قرار گرفته اند؟ کسانی مانند سعید مرتضوی و احمد رضا رادان که در روزهای پس از انتخابات و تعطیلی کهریزک بارها نام آنها را شنیده ایم . کسانی که غیبت شان در این دادگاه چنان عجیب بوده که موجب اعتراض گروه های مختلف شده است و ذهن خیلی ها را این موضوع پر کرده چه کسانی قرار است به جای آمران اصلی این ماجرا به چوبه دار آویخته شوند؟
این موضوع چنان عجیب بوده که احمد توکلی ، نماینده مجلس نیز در نطق تازه خود در مجلس شورای اسلامی به آن اشاره کرده و می پرسد در رسیدگی به جنایت بازداشتگاه کهریزک چرا آمر به انتقال بازداشت‌شدگان به کهریزک که سبب‌ساز اول بود در میان متهمان نبود؟ چرا هیچ اسمی از مقام قضایی که آن جوانان را به‌رغم اطلاع و اشرافی که به وضعیت بازداشتگاه داشت به آنجا گسیل کرد و در گزارش رسمی هیئت بررسی‌کننده مجلس، مسبب اصلی اعلام شد برده نمی‌شود؟ »
اکنون پس از گذشت نزدیک به یک سال از این ماجرا مروری کامل بر حوادث پیش آمده و چگونگی افشای فجایع این بازداشتگاه مخوف خواهیم داشت .
افشاگران واقعی کهریزک چه کسانی بودند ؟
چه کسانی برای نخستین بار از این بازداشتگاه غیر قانونی سخن راندند و آن را به همه معرفی کردند ؟ به نظر می رسد اولین افرادی که پس از انتخابات از فجایع این بازداشتگاه سخن گفتند همان جوانان گمنامی بودند که در این بازداشتگاه شکنجه و توهین را تجربه کرده بودند و بعد وقتی بیرون آمدند با وجود همه تهدیدها باز هم از آنچه بر آنها گذشته بود سخن گفتند. آنها از بازدشتگاه گفتند وشرایط غیر انسانی اش و از شکنجه و حتی تجاوز جنسی.
آنها تعریف کردندکه بازداشتگاه کهریزک سوله ای است در شهر سنگ از توابع شهرری استان تهران .جایی که فاقد هر گونه امکانات رفاهی ،بهداشتی است. آنها از ضرب و جرح و شکنجه و بد دهنی ماموران گفتند آنها حتی از تجاوز در این زندان سخن راندند . گفتند که آنها را مجبور کردند بر دوش یکدیگر سوار شوند یا صدای حیوانات از خودشان دربیاورند .تا تحقیر شوند . این بازداشت شدگان تعریف می کردند که مقامات رده بالا برای تحقیر آنها از هیچ آزاری فرو گذار نمی کردند . آنها سخنانی بر زبان می راندند و کارهایی می کردند که تصورش برای یک نظام اسلامی دشوار است .
برخی که آن روزها این سخنان را می شنیدند یا می خواندند.نام کهریزک چیزهایی را به یادشان می آورد.یادشان می آمد که قبلا نیز این نام را شنیده اند.
ده سال پیش نیروی انتظامی با هدف پاکسازی منطقه خاک سفید موسوم به “جزیرهدر شرق تهران ازاین بازداشتگاه استفاده کرد. اما تا مدتها این مکان بلااستفاده بود.اما بعد از اجرای طرح امنیت اجتماعی که احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی آن را دنبال می کرد. کهریزک به محل بازداشت”اراذل و اوباش” تبدیل شد.
در طرح امنیت اجتماعی که در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد اجرا شد . وقتی سخن از جمع آوری اراذل و اوباش به میان آمد روزنامه های اصلاح طلب که آن زمان هنوز می توانستند سخن بگویند و انتقاد کنند،بارها در گزارش ها و مقاله های شان تاکید کردند کسانی که به عنوان اراذل و اوباش دستگیر می شوند به مکانی غیر قانونی و غیر استاندارد در خارج ازشهر تهران برده می شوند . این مکان همان کهریزک بود . آن موقع مقاله ها و گزارشهایی زیادی منتشر می شد که به مسوولان هشدار می داد نگهداری متهمان حتی با عنوان اراذل و اوباش در چنین مکانی خطرناک است و در آینده حوادث تلخی به بار خواهد آورد .
کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز بارها نسبت به وجود چنین بازداشتگاه مخوفی اشاره کرده و خواهان رسیدگی به جرایمی که در آن رخ می داد شده بود .
روزنامه نگارهای اصلاح طلب در آن زمان از کرامت انسانی و احترام به حقوق همه شهروندان گفتند و به آفتابه دور گردن انداختن کسانی که اراذل و اوباش نامیده می شدند و سوله های کهریزکی اعتراض کردند .اما پاسخ شنیدند که شما از اراذل و اوباش دفاع می کنید ! احمد رضا رادان رییس پلیس وقت این دفاع ها و شرح ماوقع بازداشتگاه کهریزک را در آن زمان “آروغ های روشنفکر ی توصیف کرد و از وجود کهریزک دفاع کرد. تا آنکه درپنجم مردادماه ۸۸ و پس از کشته شدن چند جوان این بازداشتگاه غیر قانونی به دستور رهبری تعطیل شد. دلیل تعطیلی این بازداشتگاه «نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان» اعلام شد .
کروبی و نامه جنجالی به هاشمی رفسنجانی
در روزهای پر تب و تاب پس از انتخابات سال گذشته تنها ماجرای کهریزک نبود که نظر کاندیداهای معترض به نتیجه انتخابات را به خود جلب کرده بود. هر روز اسمی جدید از کسانی که در خیابان های شهر تهران به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی جان باخته بودند نیز منتشر می شد . تعداد بازداشت شدگان نیز هر روز بیشتر از روز قبل می شد . همه اینها منجر به تشکیل” کمیته آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات” شد. کمیته ای که به همت موسوی و کروبی دو کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات شکل گرفته بود .هر چند این کمیته هم تنها چند ماه پس از فعالیت جمع آوری و اطلاعات مربوط به آسیب دیدگان نیز توسط نیروهای امنیتی ضبط و اعضای آن نیز دستگیر شدند.
محمد داوری ، علیرضا بهشتی ، مرتضی الویری و محمد رضا مقیسه از جمله کسانی بودند که به دلیل پی گیری وضعیت آسیب دیدگان دستگیر و زندانی شدند .محمد داوری دبیر سایت سحام نیوز از کسانی بود که از بخشی از ماجراهای هولناک این بازداشتگاه پرده برداشت . او تاکنون نیز در زندان اوین به سر می برد و تحت شدیدترین فشارها برای مصاحبه تلویزیونی و اعتراف های غیرواقعی قرار رگفته است.
آن روزها تعدادی از کسانی که در این بازداشتگاه مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفته بودند نیز به نمایندگان کاندیداهای معترض و گاهی خود آنها مراجعه می کردند و شرح ماوقع می گفتند . آنها از دردها و رنج هایشان می گفتند و امید داشتند که این گفته ها جان عده دیگری را که هنوز دربند بود ند نجات دهد .ابراهیم مهتری پسر جوانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود به این کمیته مراجعه کرد . او از آزار جنسی زندانیان سخن راند.
مهدی کروبی که این گزارشها را شنیده بود و حتی با برخی از کسانی که خود مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند یا شاهد صحنه های هولناکی بودند گفتگو کرده بود ، در آن روزها نامه ای به هاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان نوشت . نامه ای جنجالی که بازتابهای جهانی وسیع داشت و واکنش دولتمردان داخلی را نیز برانگیخت تا جایی که نمایندگان مجلس نیز با تشکیل کمیته ای ویژه اعلام کردند که صحت و سقم گفته های کروبی و همچنین شرح دقیق اتفاقاتی را که در کهریزک رخ داده ، بررسی خواهند کرد .
کروبی در بخشهایی از نامه اش به هاشمی رفسنجانی نوشته بود موضوعی را شنیده‌ام که هنوز از آن بر خود می‌لرزم. در دو روز اخیر که این خبر را شنیده‌ام خواب از سرم ربوده شده است. حدود ساعت دو که خود را برای خواب آماده می‌کردم. به بسترم رفتم ولی خدا شاهد است که بدون ذره‌ای مبالغه، خوابم نبرد، تا ساعت ۴ بامداد که مجددا بلند شدم کمی قرآن خواندم، ، حتی نماز صبح را نیز خواندم و تا نزدیکی‌های طلوع آفتاب خوابم نبرد
او اشاره کرده بود :«عده‌ای از افراد بازداشت‌شده در کهریزک مطرح کرده اند که برخی افراد به دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده‌اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده‌اند به طوری‌که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی شده و در کنج خانه‌های خود خزیده‌اند
او همان موقع تاکید کرده بود :«با توجه به اهمیت مساله انتظار است این اقدام توسط هیاتی بی‌غرض و شفاف از طرف رئیس مجلس خبرگان رهبری مورد بررسی و پیگیری تا حصول نتیجه قرار گیرد. تا درسی برای آیندگان شود و فرصت به اراذل و اوباشی از این دست ندهد تا آبروی نظام و امام و جمهوری‌اسلامی را بر باد دهند و خدمات هزار ساله روحانیت را مخدوش نمایند. »
این نامه توسط هاشمی رفسنجانی برای پی گیری های بیشتر به رییس قوه قضاییه وقت ،شاهرودی ارجاع شد .

مرتضوی مقصر شناخته شد!
با اینکه طبق گزارش کمیته ویژه پی گیری مجلس که در بیستم دی ماه سال گذشته منتشر شد سعید مرتضوی دادستان وقت تهران در حوادث کهریزک مقصر شناخته شد. اما اکنون در دادگاه رسیدگی به متهمان بازداشتگاه کهریزک نامی از او دیده نمی شود .موضوعی که باعث خشم و حیرت عده زیادی شده است و این تصور رابه ذهن آورده که آیا باز به جای مقصران و آمران اصلی افراد دیگرو حتی دست چندم در این ماجرا به پای میز محاکمه کشیده شده اند ؟
تا انجا که پدر امیر جوادی فر یکی از کشته شدگان کهریزک گفته است در دادگاه مأموران نیروی انتظامی از گروهبان تا سرتیپ که هر کدام به نوعی در بازداشتگاه مسئولیت داشته اند و یکی رئیس بازداشتگاه بوده و یکی افسر نگهبان حضورداشتند .
به گفته وی یکی از زندانیان غیر سیاسی کهریزک که به عنوان “اراذل و اوباشدر بازداشت به سر می برده و به عنوان “وکیل بند” انتخاب شده بود هم در میان متهمان حضور داشته است.
در این دادگاه که دادگاهی نظامی بوده هیچ یک از افراد غیر نظامی که از مقصران اصلی این پرونده شناخته شده اند حضور نداشتند و محاکمه نشدند .در این دادگاه همچنین از سعید مرتضوی که حالا رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز است هیچ خبری نبود.
عبدالحسین روح الامینی پدر محسن روح الامینی یکی دیگر از شهدای ماجرای کهریزک هم در یکی از مصاحبه های خود گفته است :« ما امیدواریم با عوامل اصلی و پشت صحنه پرونده برخورد شود و فقط به مجازات این چند نفر عناصر سطح پائین و محلی جنایت بسنده نشود، عدالت واقعی زمانی اجرا می شود که آمران و مجوز دهندگان انجام این جنایت که در پست های بالای کشوری، قضایی و دانشگاهی قرار دارند، مجازات شوند

بازداشتگاه فروشندگان کلان مواد مخدر قربانی می گیرد
طبق گزارش کمیته‌ی ویژه‌ی مجلس مسئولیت انتقال بازداشت‌شدگان به کهریزک بر عهده‌ی سعید مرتضوی، دادستان وقت قرار گرفت اما هر گونه آزار جنسی در این گزارش تکذیب شد .
در این گزارش تأکید شده که انتقال بازداشت‌شدگان ۱۸ تیر به کهریزک به دستور و اصرار دادستان وقت تهران، سعید مرتضوی، انجام گرفته و دستگاه قضایی باید پاسخگوی وقایع به وجود آمده باشد.
مرتضوی همچنین در پاسخ به این کمیته درباره علت کشته شدن محسن روح‌الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی‌فر دلیل مرگ را ، ‌مننژیت عنوان کرد . او همچنین گفت که چون بازداشتگاه اوین جا نداشته دستگیر شدگان را به کهریزک انتقال داده است . اما کذب سخنان وی خیلی زود مشخص شد چرا که پس از مدت کوتاهی دلیل مرگ این سه جوان حتی از سوی نهادهای رسمی کشور ضرب و جرح اعلام شد و با تحقیق های صورت گرفته ها اعلام شد که ظرفیت نداشتن زندان اوین نیز در آن روزها دروغ محض بوده است .
کمیته‌ی پیگیری مجلس در گزارشش اعلام می کند:«کهریزک به منظور نگهداری اراذل و اوباش و فروشندگان کلان مواد مخدر ایجاد شده بود که به مرور زمان سایر زندانیان نیز به آن راه یافته‌اند
علت مرگ سه جوان بی گناه در کهریزک
طبق گزارش کمیته ویژه مجلس دلیل مرگ امیر جوادی‌فر، محسن روح‌الامینی و محمد کامرانی نیز ضرب و شتم، نبود یا نقصان در رسیدگی پزشکی و وضعیت بسیار نامناسب عنوان شده است .دلایلی که سخنان مرتضوی و دیگر کسانی را که مدعی شده بودند زندانیان به دلیل مننژیت فوت شده اند را نقض می کرد .
اما مرگ محسن روح الامینی در میان کشته شدگان ماجرایی دیگر داشت و حتی عده ای مرگ این جوان را دلیلی بر تعطیلی کهریزک عنوان می کنند .
محسن روح الامینی فرزند عبدالحسین روح الامینی، دبیرکل حزب عدالت و توسعه ایران اسلامی و از حامیان محسن رضایی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران بود که در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد نیز پستی را در وزارت بهداشت بر عهده داشت . اظهارات او درباره مرگ پسرش وجود شکنجه در کهریزک را در آن زمان تا حدودی مشخص کرد .
روح الامینی در مسیر انتقال از کهریزک به اوین به دلیل وضعیت وخیمی که داشت کشته شد .همراهان او می گویند در طی مسیر از کهریزک به سوی اوین آنها بارها به مأموران محافظ در این باره تذکر دادند . اما آنها توجهی نکردند . در اوین نیز در ساعت پنج بعد از ظهر به بیمارستان مننتقل شد اما آنقدر این انتقال دیر هنگام بود که موجب شد او برای همیشه این دنیا را ترک کند .
مرگ مشکوک پزشک زندان کهریزک
چند ماه پس از افشای اتفاقات و جنایات رخ داده در بازداشتگاه کهریزک باردیگر در آبان ماه سال گذشته موضوعی دیگر چشم همه را دوباره به سوی این بازداشتگاه و اتفاقاتش جلب کرد .مرگ پزشک این بازداشتگاه رامین پور اندرجانی .
جسد این پزشک که به عنوان سر باز وظیفه طرحش را در این بازداشتگاه می گذراند در آبان ماه در خوابگاه محل خدمتش پیدا شد. مرگ مشکوک این پزشک ۲۶ ساله حرف و حدیثهای زیادی را به دنبال داشت .
او که از اردیبهشت سال ۱۳۸۸ ماموریت یافته بود تا به طور هفتگی به بازداشتگاه کهریزک اعزام شود و زندانیان بیمار را معاینه و معالجه کند در جریان حوادث پس از انتخابات نیز چهار بار به سوله کهریزک اعزام شده بود .
گفته می شود او در آن زمان روح الامینی را هم ویزیت کرده و از خیلی از اتفاقاتی که در کهریزک رخ داده با اطلاع بوده است . او همچنین بارها تلاش کرده تا نمایندگان مجلس را ملاقات کند و پازلی دیگر از قطعات گمشده این فجایع را بازگو کند.
وی در یکی از این دیدارها به نمایندگان مجلس گفته بود : «محسن را با وضعیت اسف‌باری بعد از شکنجه‌های جسمی شدید دو روز قبل از مرگش نزد من آورده بودند. حال جسمی او بسیار وخیم بود و امکانات پزشکی من هم بسیار محدود، ولی آنچه توانستم برای نجات وی کردم. در همان زمان بود که از سوی مسوولان کهریزک تهدید شدم که در صورت توضیح علت جراحت‌های وارده بر مجروحان کهریزک از ادامه زندگی باز خواهم ماند.”
فرمانده کل نیروی انتظامی بعد از مرگ مشکوک او در مصاحبه با رسانه ها می گوید : «پوراندرجانی احتمالا خودکشی کرده است، چرا که برای ارائه توضیحات در مورد وقایع کهریزک به دادسرای نظامی احضار شده بود
هر چند خانواده این پزشک هرگز خودکشی فرزندشان را که از نخبگان کشور محسوب می شود نپذیرفتند و حرفهای فرمانده نیروی انتظامی را تکذیب کردند
چه کسی به عنوان محکوم اصلی به چوبه دار سپرده خواهد شد ؟
برخی سایتهای اصولگرا این روزها با برگزاری دادگاه متهمان بازداشتگاه کهریزک این موضوع را تمام شده قلمداد می کنند حتی سایت روزنامه ایران در گزارشی کوتاه نوشته است :« قضیه کهریزک که فرعی بود تمام شد،بروید سراغ محاکمه سران فتنه.”
اما نگاهی کوتاه به رسانه های مستقل یا علاقه مند به جنبش سبز و بررسی نظرات کاربران اینترنتی نگاهی کاملا متفاوت را نشان می دهد . طرفداران جنبش سبز و بسیاری از مردم از برگزاری این دادگاه نظامی بدون اینکه حتی اسم متهمان آن مشخص شده یا آمران اصلی مجازات شوند ناخرسندند .آنها از مسولان کشور می پرسند چطور دادگاه کسانی را که با تایید خودتان در بازداشتگاه ها زندانیان را شکنجه و مورد ضرب و شتم قرار داده و حتی کشته اند یک سال بعد از این فجایع برگزار می کنید اما صدها روزنامه نگار و فعال سیاسی و اجتماعی بی گناه را در همان روزهای نخست پس از انتخابات با اتهامات واهی دستگیر و به زندان های طولانی مدت محکوم می کنید . آنها اکنون در زندان اند و جنایتکاران کهریزک آزاد در پستهای مختلف کشور روزگار می گذرانند ؟
چرا این دادگاه مهم را که برای بسیاری مهم است به صوت غیر علنی برگزار می کنید .چرا نام محکومان را اعلام نمی کنید؟ از کجا معلوم که فردا چه کسی به عنوان محکوم اصلی به چوبه دار سپرده خواهد شد ؟
منتقدان در سایتهایی که این روزها تنها جایی است که می توانند در آن نظرات شان را بازگو کنند تاکید می کنند آمران اصلی ماجرای کهریزک را معرفی کنید .

روز چهارشنبه خانواده بازداشتيان در مقابل زندان اوين تجمع كردند

دانشجونیوز

روز چهارشنبه تعدادي ازخانواده هاي زندانيان درمقابل درب زندان اوين تجمع كرده و تعدادي منتظر ملاقات و تعدادي نيز براي تعيين تكليف شدن وضعيت خانواده هايشان بودند .
هميچنين خانواده اي با دسته گل لحظه شماری میکردند که ساعت آزادی فرا برسد تا با تمام وجود گل را تقدیم عزيز دربندشان کرده واورا در آغوش بکشند.
ترسی که کودتاگران در بین این خانواده ها ایجاد کرده است  مانع از این میشود تا آن ها از علت دستگیری وذکر نام فرزندانشان شود. خانواده اي كه درانتظار آزادي فرزندشان بودند ميگفتند كه آرزو ميكنيم و دعا ميكنيم هر شب و هر روز كه همه زندانيان سياسي آزاد شوند و خداوند فرياد رس آنها باشد . چون ازا ين رژيم و مامورينش كه جز زندان و بند وشكنجه چيزي نصيب جوانها و خانواده هاي آنها نميشود .

عدم ارائه نمره پایانی دانشجویان به بهانه "بد حجابی" در دانشگاه خواجه نصیر

با خاتمه یافتن امتحانات پایان ترم دانشگاه خواجه نصیر در هفته گذشته عده ای از اساتید دانشکده های برق و مکانیک این دانشگاه به علت آنچه که "بد حجابی" و "بد پوششی" می خواندند از دادن نمره نهایی گروهی از دانشجویان خودداری کردند.
به گزارش دانشجونیوز، این امر که با نصب بنرهایی در ورودی دانشکده ها، سخت گیری های شدید و بعضا توهین آمیز حراست دانشگاه در مورد نحوه پوشش و روابط دانشجویان همزمان می باشد مشکلات شدیدی در وضعیت آموزشی دانشجویان به وجود آورده است.
در یک مورد یکی از اساتید دانشکده مکانیک که پست معاونتی را نیز در اختیار دارد با قرار دادن خط تیره به جای نمره مقابل نام عده ای از دانشجویان (اعم از دختر و پسر) گرفتن نمره نهایی درس را مشروط به دادن تعهد نامه ای در مورد پوشش و روابط خود با دیگر دانشجویان کرده است.

وضعیت اسفبار بهداشتی بند امنیتی ۳۵۰: محسن جعفری به بیماری پوستی گال مبتلا شد

دانشجو نیوز:
شاید بتوان سیاهترین بخش کارنامه جعفری دولت آبادی در مقام دادستان تهران را دستور احیاء بند سیاسی در زیرزمین مخروبه بند امنیتی ۳۵۰ اوین دانست.
دستوری که در دهه اول آبان با انتقال پیمان عارف و آنگاه احمد زیدآبادی و جهانبخش خانجانی به این بند عملیاتی گردید.
به گزارش دانشجونیوز، از همان ابتدای تجمیع زندانیان سیاسی در آن زیرزمین مخوف و سپردنشان به دست رئیس بند امنیتی ۳۵۰ (فردی به نام بزرگنیا) آشکار بود که این تجمیع برای تشدید آزار زندانیان سیاسی و بویژه زندانیان انتخابات ۲۲ خرداد صورت گرفته و زندگی در ۳۵۰ بدون تلفات و بیماری و انواع آسیبهای جسمی و روانی نخواهد بود.
آسیبهایی که آخرین آن زمانی اتفاق افتاد که به دلیل شرایط بینهایت نامناسب و اسفناک بهداشتی در ۳۵۰ از ماههای گذشته علایم بیماری خطرناک پوستی گال در این بند مشاهده شده و رییس بند علیرغم خواست مکرر زندانیان سیاسی از سمپاشی بند اجتناب نمود.
اجتنابی که در هفته گذشته باعث ابتلای شدید محسن جعفری از زندانیان اعتراضات خیابانی پس از انتخابات به این بیماری پوستی را رقم زد. به گفته یکی از زندانیان سیاسی در گفتگو با خانواده اش وضعیت محسن جعفری به شدت نگران کننده بوده ولی مسئولین زندان از رسیدگی پزشکی به وی خودداری میکنند. گفتنی است جعفری از سبزهای گمنامی است که در اعتراضات خیابانی هفته اول پس از انتخابات بازداشت شده و پس از انتقال به بند ۲-الف سپاه در جلسه دوم محاکمات علنی تابستان ۸۸ توسط قاضی صلواتی -رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران- محاکمه گردیده و به دلیل امتناع از بازگویی اعترافات مورد توافق با بازجوی سپاه علیه سران اصلاحات و بویژه مهدی کروبی در جلسه محاکمه علنی توسط قاضی صلواتی باصطلاح تنبیه شده به تحمل ۴ سال حبس محکوم گردید.
Post veröffentlichen

تداوم بازداشت و تشدید فشار بر سعید ترابیان و رضا شهابی را قویا محکوم میکنیم

روز 14 تیر ماه 89، 27 روز از بازداشت سعید ترابیان و 24 روز از بازداشت رضا شهابی میگذرد. در طول این مدت رضا شهابی فقط یکبار با خانواده خود تماس تلفنی گرفته است. مامورین امنیتی بعد از ظهر روز بازداشت سعید ترابیان به منزل مادر وی نیز هجوم برده و آنجا را هم مورد تفتیش قرار داده اند.  سعید ترابیان که از بیماری قلبی رنج میبرد و سال گذشته بدلیل سکته قلبی در یکی از بیمارستانها بستری شد از زمان دستگیری اش تاکنون با خانواده خود هیچ تماسی نداشته است و از سرنوشت وی هیچگونه اطلاعی در دست نیست.

امروز 14 تیر ماه 89، 27 روز از بازداشت سعید ترابیان و 24 روز از بازداشت رضا شهابی میگذرد. در طول این مدت رضا شهابی فقط یکبار با خانواده خود تماس تلفنی گرفته است. مامورین امنیتی بعد از ظهر روز بازداشت سعید ترابیان به منزل مادر وی نیز هجوم برده و آنجا را هم مورد تفتیش قرار داده اند.  سعید ترابیان که از بیماری قلبی رنج میبرد و سال گذشته بدلیل سکته قلبی در یکی از بیمارستانها بستری شد از زمان دستگیری اش تاکنون با خانواده خود هیچ تماسی نداشته است و از سرنوشت وی هیچگونه اطلاعی در دست نیست.

این وضعیت در مورد سعید ترابیان و رضا شهابی در حالی ادامه دارد که نهم تیر ماه جاری منصور اسالو را با وارد کردن اتهامات جدیدی به شعبه 6 دادسرای کرج منتقل کردند و طی روزهای گذشته شخصی طی تماسی تلفنی با همسر رضا شهابی و معرفی خود به عنوان مامور امنیتی از وی خواسته است تا در خصوص پاسخگویی به برخی سوالات در مورد رضا شهابی و تسهیل درآزادی وی!! به یکی از نهادهای امنیتی مراجعه نماید. همچنین با این بهانه یکی دیگر از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد نیز طی تماسی تلفنی  احضار شده است.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن ابراز نگرانی عمیق در باره وضعیت جسمانی سعید ترابیان و هشدار در باره تلاش جهت پرونده سازی واهی برای ایشان و رضا شهابی و گشودن پرونده ای جدید برای منصور اسالو، تداوم بازداشت و تشدید فشار بر هیئت مدیره سندیکا و خانواده هایشان را قویا محکوم میکند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط سعید ترابیان، رضا شهابی، ابراهیم مددی، منصور اسالو و دیگران کارگران در بند از زندان است.

با اميد به گسترش صلح و عدالت در همه جهان
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
چهاردهم تیر ماه 89

ادامه اعتراض ها به حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی

یک مقام بلندپایه وزارت خارجه بریتانیا نسبت به اجرای قریب الوقوع حکم "سنگسار" سکینه محمدی آشتیانی به جرم زنای محصنه اعتراض کرده است.

خانم محمدی آشتیانی اولین بار در سال 2006 به داشتن رابطه نامشروع با دو مرد پس از فوت همسرش محکوم شده بود اما بعدا دادگاه دیگری او را به دلیل رابطه با مرد دیگری پیش از مرگ همسرش به زنای محصنه محکوم و برایش حکم اعدام صادر کرد. او هم اکنون در زندانی در تبریز نگاهداری می شود.
 به گزارش بی بی سی، الیستر برت مقام وزارت خارجه بریتانیا در بیانیه ای که روز چهارشنبه 7 ژوئیه (16 تیر) منتشر شد نوشت: "من از ایران می خواهم فورا حکم اعدام خانم محمدی آشتیانی به اتهام زنا را متوقف کند، و فرآیندی که او طی آن محاکمه شده و همچنین مجازات را مورد بازبینی قرار دهد. او قبلا با مجازات شرم آور 99 ضربه شلاق به دلیل زنا روبرو شده است؛ اعدام او باعث انزجار و وحشت جهانی که ناظر ماجراست خواهد شد."
او سنگسار را مجازاتی قرون وسطایی خواند که در جهان امروز جایگاهی ندارد و اینکه اجرای آن نشانگر بی اعتنایی بی پرده ایران به تعهدات بین المللی در زمینه حقوق بشر است.
در انتهای این بیانیه بخشی در تشریح کنوانسیون بین المللی حقوق سیاسی و مدنی ضمیمه شده است که ایران از امضاکنندگان آن است و در آن آمده این کنوانسیون تصریح می کند که "در کشورهایی که مجازات اعدام را لغو نکرده اند، اعمال آن فقط باید برای جدی ترین جرایم اعمال شود" و اینکه "هیچ کس نباید شکنجه شود یا در معرض رفتار یا مجازات بی رحمانه، غیرانسانی و تحقیر آمیز قرار گیرد."
پیشتر سازمان دیده بان حقوق بشر نیز در بیانیه ای از قوه قضاییه ایران خواست که حکم اعدام خانم محمدی آشتیانی را لغو کند.
خانم آشتیانی 43 ساله و صاحب دو فرزند است. به گزارش دیده بان حقوق بشر او در روز 15 مه 2006، در یک دادگاه جزایی در استان آذربایجان شرقی به جرم داشتن روابط نامشروع با دو مرد پس از فوت همسرش به 99 ضربه شلاق محکوم شده بود.
اما در ماه سپتامبر 2006 در جریان محاکمه مردی که به جرم قتل همسر آشتیانی متهم شده بود، دادگاه دیگری پروند اولیه خانم آشتیانی را در رابطه با حوادث پیش از قتل شوهرش مورد بررسی قرار داد و این بار او را به زنای محصنه محکوم کرد.
بنابه این گزارش خانم آشتیانی در جلسات دادگاه اعترافات قبلی خود در مرحله بازجویی را پس گرفت و گفت که اقرارهایش تحت تهدید بوده است. به علاوه او اتهام زنای محصنه را رد می کند.
نادیه خلیفه پژوهشگر بخش زنان دیده بان حقوق بشر ضمن محکوم کردن سنگسار به عنوان مجازاتی بی رحمانه و غیرانسانی از دولت ایران خواست فورا اجرای این حکم را متوقف کند.
در بیانیه دیده بان حقوق بشر به نقل از وبلاگ محمد مصطفایی وکیل خانم آشتیانی آمده است که دو نفر از پنج قاضی دادگاه رای به برائت موکل او داده بودند اما سه قاضی دیگر او را محکوم به زنای محصنه کردند که در نتیجه حکم صادر شد.
دیوان عالی کشور حکم اعدام خانم آشتیانی را در روز 27 مه سال 2007 تایید کرد. به نوشته دیده بان حقوق بشر هم اکنون تمام مراحل تجدید نظر طی شده و قوه قضاییه درخواست ها برای بخشش او را رد کرده است.
براساس این بیانیه وکیل خانم آشتیانی چند روز قبل نسبت به اجرای قریب الوقوع حکم ابراز نگرانی کرده بود.
دو روز پیشتر دولت نروژ نیز با احضار سفیر ایران در اسلو به حکم اعدام خانم آشتیانی و همچنین محمد رضا حدادی، مردی که در نوجوانی مرتکب قتل شده اعتراض کرده بود.
محمد رضا حدادی به جرم قتلی که در سن زیر 18 سالگی مرتکب شده بود به اعدام محکوم شده است.
دیده بان حقوق بشر همان زمان نوشت که آقای حدادی، 23 ساله، قرار است روز چهارشنبه هفتم ژوئیه به خاطر قتلی که در 15 سالگی مرتکب شده بود اعدام شود.
خبری از اجرای این حکم در روز چهارشنبه در دست نیست.

انتقال مختار اسدی به بند 209 زندان اوین

خبرگزاری هرانا - مختار اسدی از فعالان کانون صنفی معلمان ایران روز سه شنبه پانزدهم تیرماه، به بند 209 زندان اوین منتقل شد.
به گزارش آژانس خبری موکریان، از اتهامات احتمالی این فرهنگی کرد که منجر به بازداشت وی شده خبری در دست نیست.
گفتنی است مختار اسدی که روز دوشنبه  مورخ 7 تیر ماه جاری در کرج بازداشت شده، پیشتر نیز به دلیل فعالیتهای صنفی مدتی را در تبعید سپری نموده بود.

گزارشی از اعتصاب بازار / افزایش فشارها، پافشاری بر اعتصاب

خبرگزاری هرانا - بازاریان تهران اعلام کرده اند که تا از بین رفتن قانون افزایش مالیات های کلان دست از اعتصاب نخواهند کشید.
کسبه ی بازار بزرگ تهران عموما و صنف طلا و پارچه فروشان خصوصا، دو روز است که دست از کار کشیده و در اعتراض به سیاست های مالیاتی دولت اعتصاب کرده اند.
روز گذشته محمد علی ضيغمی، معاون وزير بازرگانی، گفت: "افزايش 70 درصدی ماليات اصناف منتفی شده و تنها يک اشتباه در انتقال مطلب و برداشت از قانون بودجه بوده است در حالی که آنچه در بودجه به عنوان افزايش ماليات واحدهای صنفی در سال 89 بيان شده و مبنای ارزيابی قرار گرفته، نسبت به سال قبل کمتر از 30 درصد افزايش داشته است."
این در حالیست که بسیاری این گفته را عقب نشینی دولت خوانده اند و البته بازاریان به این افزایش 30 درصدی نیز معترض اند.
بر اساس اطلاع گزارشگران هرانا، نیروی انتظامی امروز با بلندگو از بازار ین خواسته اند که در مغازه های خود را بازکنند و ایشان نیز در پاسخ به هو کردن و سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور پرداختند.
یکی از بازاریان تهران در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام داشت که صنف پارچه فروشان تا حذف قانون مالیات مستقیم اصناف به اعتصاب خود ادامه خواهد داد و تعویق قانون به آینده را راه حل پایان این مناقشه نمی دانند.
پیش از اين نيز در مهرماه 87، همزمان با ابلاغ قانون ماليات بر ارزش افزوده از سوی دولت نهم، برخی از اصناف اصفهان دست به اعتصاب زدند و با وارد شدن اين اعتصاب به روز چهارم، طلافروشان شهرهای تبريز، تهران، مشهد و برخی شهرهای ديگر نيز به آن ها پيوستند.
اعتراض مهرماه 87 بازاريان شهرهای مختلف ايران، موجب عقب‌نشينی دولت محمود احمدی‌نژاد از اجرای طرح ماليات بر ارزش افزوده شد به طوری که دولت ابتدا خواستار اجرای تدريجی اين قانون شد اما در نهایت مجبور به تعویق آن شد.

دکتر علی ناظری بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - دکتر علی ناظری، دندانپزشک خوشنام و فعال سیاسی و حقوق بشر هفته پیش در منزلش در خیابان زعفرانیه تهران توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در حالیکه قریب به 2 هفته از بازداشت وی می گذرد مامورین امنیتی و عوامل دادسرای انقلاب با تهدید و وعده آزادی زودهنگام ناظری توانسته بودند از اطلاع رسانی همسر وی در باب بازداشت شوهرش جلوگیری به عمل آورند.

ادامه بازداشت مهدی خدايی فعال دانشجویی و حقوق بشر

خبرگزاری هرانا - مهدي خدايي دبير اسبق انجمن اسلامي دانشگاه آزاد شهر ري و فعال حقوق بشر دفاع آخر خود را به شعبه 3 بازپرسی اوین به ریاست کیامنش ارائه داد.
مهدي خدايي از 11 اسفند سال گذشته در بند امنيتي دو الف به سر مي برد.
به گزارش ادوار نیوز، مسئولین قضايي و بازجويان پرونده با وجود اتمام بازجويي ها از مدت ها قبل بر ادامه بازداشت وي اصرار کردند. این مسئله نگرانی در باب اعتراف گیری از سوی بازجویان پرونده از این فعال دانشجویی را افزایش می دهد.

گفتني است  مهدي خداي در تابستان سال 87 به مدت 40 روز در  بند 209 اوین زنداني بوده است. وی به خاطر فعاليت هاي دانشجويي  به چند ترم ممنوعيت از تحصيل از سوي دانشگاه آزاد شهر ري محكوم شده بود.

پروین جواد زاده به هشت و نیم سال حبس تعزیری محکوم شد

خبرگزاری هرانا - پروین جواد زاده، از بازداشت شدگان 6 دی ماه (عاشورا) از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، به 8 سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش روزآنلاین، خانم جواد زاده که 22 سال دارد و جوان ترین زندانی بند نسوان است، مورخ ششم دی ماه در منزلش بازداشت شد. او که 80 روز در بند 2 الف سپاه در انفرادی بود چندی است به بند نسوان زندان اوین منتقل شده است.
در حالی به تازگی حکم سنگین 8 سال و شش ماه زندان این زندانی سیاسی، به وکیل و خانواده اش ابلاغ شده که دادستان تهران هفته گذشته در دیداری که با وی داشت قول داده بود که او را آزاد کنند.
این وعده تا جایی بود که عباس جعفری دولت آبادی در حضور خانم جواد زاده با قاضی صلواتی تماس گرفته و از او خواسته بود ترتیب آزادی این زندانی سیاسی را بدهد.
خبرها حاکی از آن است که وضعیت بند نسوان زندان اوین به شدت نامطلوب است و حق تماس تلفنی زندانیان سیاسی زن محبوس در این بند نیز به 13 دقیقه کاهش یافته است.

بازداشت دو تن از دراویش ساکن کرج

خبرگزاری هرانا - دو تن از درویشان ساکن کرج به نام های سعید و احسان دشتی دستگیر شدند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مأموران امنیتی - اطلاعاتی با ورود به خانه ی یکی از درویشان کرج علاوه بر تفتیش منزل دو فرزند این خانواده را دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل کردند.

چندی پیش این دو نفر به همراه چهار تن دیگر از درویشان از سوی بخش اطلاعات سپاه پاسداران کرج احضار شده بودند.
شایان ذکر است که از علل دستگیری و محل نگهداری این دو شهروند اطلاعی در دست نیست.