۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

مهمترین خبرهای روز در نیمه شب، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

  گفت‌‌و‌گو با مهدی خزعلی، ، نویسنده و از فعالان سیاسی مخالف دولت احمدی‏‌نژاد و از حامیان جنبش سبز

«به پرونده احمدی‌نژاد رسیدگی خواهد شد»

مریم محمدی
علی مطهری نماینده‏ی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، فرزند آیت‏الله مرتضی مطهری، از روحانیون سرشناس فسلفه‏ی اسلامی است که در اوایل انقلاب توسط گروه فرقان ترور شد و هم‏چنین برادر همسر علی لاریجانی، رییس مجلس است.
Download it 
Here!
او به عنوان نماینده‏ای اصول‏گرا و مخالف سرسخت اصلاح‏طلبان وارد مجلس هشتم شد، اما به‏زودی، انتقادات تند و صریحش به محمود احمدی‏نژاد، رییس جمهور اصول‏گرا، خبرساز شد؛ به‏نوعی که طیف‏های مختلف اصول‏گرایان را در مقابل خود قرار داد.
علی مطهری با نوشتن نامه‏های انتقادی تند و صریح، محمود احمدی‏نژاد و سیاست‏های او را هر از چندگاه زیر سئوال می‏برد.
آخرین نمونه‏ از این نامه‏ها، در روز جمعه، نهم مهرماه منتشر شد که خطاب به آیت‏الله لاریجانی، رییس قوه‏ی قضاییه نوشته شده و از او خواسته حال که مسئله‏ی محاکمه‏ی سران فتنه را عنوان کرده است، همه‏ی اطراف این بحران را مورد رسیدگی قرار بدهد؛ هم کسانی که ادعای تقلب را مطرح کردند و هم کسانی که با اتهام‏زنی‏های خود در مناظرات و رفتارشان در جشن پیروزی، بخشی از زمینه‏ی این فتنه را فراهم کردند.
این اشاره که آشکارا متوجه محمود احمدی‏نژاد می‏شد، به‏سرعت واکنش‏های تند اصول‏گرایان را برانگیخت. به نوعی که دیروز در مجلس، جمعی از نمایندگان اصول‏گرا، به‏شدت به علی مطهری حمله کردند.
فاطمه‏ی آلیا، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت که علی مطهری از مسائل سیاسی بی‏اطلاع است و محمود احمدی‏ بیغش، نماینده‏ی مردم شازند گفت: «علی مطهری دچار توهم و خواب‏آلودگی سیاسی است.»
مخالفان احمدی‏نژاد و حامیان جنبش سبز اما این پیشنهاد را چگونه می‏بینند؟
در این زمینه با دکتر مهدی خزعلی، نویسنده و از فعالان سیاسی مخالف دولت احمدی‏نژاد و از حامیان جنبش سبز گفت‌وگو کرده‌ام. او در عین حال، فرزند آیت‏الله ابوالقاسم خزعلی، از حامیان پروپاقرص محمود احمدی‏نژاد است.


ایشان همیشه همین را گفته‏اند. اشاره‏ی آقای مطهری به این است که آقایان که دنبال این طرف هستند و بالاخره اصلاح‏طلب‏ها را که همیشه تهدید می‏کنند و به آن‏ها اهانت می‏کنند. خب! ایشان می‏گوید که آن‏طرف در واقع موجب فتنه شده است و آنها هم باید محاکمه شوند. من این‏طوری قضیه را می‌بینم.
وقتی یک طرف دارد یک‏سویه حرکت می‏کند و اسم فتنه روی یک طرف گذاشته، آقای مطهری می‏گوید که فتنه آن‌ور هم هست. حداقل از این زاویه خوب است، ولی ما همه‏ی فتنه را آن‏طرف می‏بینیم. من در اساس معتقدم که مسائل از آن‏جایی شروع شد که آقای احمدی‏نژاد در صدا و سیما کسانی را تخریب کرد و حرف‏هایی زد که هنوز به آنها رسیدگی نشده و پاسخی داده نشده است.
همین یک تکه‏اش برای ما کافی است که کسی به عنوان رییس جمهور می‏‏آید و در تلویزیون به افرادی اتهام می‏زند و هیچ رسیدگی‏ای هم به آنها نمی‏شود. اگر فتنه‏ای به‏پا شده از اینجا شروع شده است. نه الان، چهار سال پیش هم ایشان با تخریب شخصیت رقیب رأی آورد و پیش رفت.
خیلی از اصلاح‏طلب‏ها و حامیان جنبش سبز هم این موضع‏گیری علی مطهری را قبول ندارند، یا همان‏طور که شما گفتید، فتنه را در کل در سمت دیگر می‏بینند. این پرسش هم می‏تواند مطرح باشد که اگر پیشنهاد علی مطهری عملی بشود، آیا در محاکم قضایی ایران برخوردی که با طرفین می‏شود، برخورد مساوی و عادلانه‏ای خواهد بود؟ با توجه به تجربه‏ای که از دادگاه‏های پس از انتخابات وجود دارد.
ما صحبت آقای مطهری را در همین حد به فال نیک می‏گیریم که ایشان می‏داند ریشه‏ی فتنه در سخنان آقای احمدی‏نژاد هم هست. به‏هرحال، ایشان در جناح اصول‏گرا و در جبهه‏ی اصول‏گرا منظور می‏شود و در آن جبهه، وقتی کسی بیاید و بگوید فتنه از آنجا هم سرچشمه دارد و آنها هم باید محاکمه شوند، برای ما در این حدش خوب است.
اما این‏که واقعاً دادگاه یک‏سویه نباشد و عادلانه باشد، خیر؛ این دستگاه قضایی قطعاً عادلانه رفتار نخواهد کرد. کما اینکه تا الان اصلاً ما چیزی از عدالت و برابری در دستگاه قضایی ندیده‏ایم.
شما ببینید که دادگاه متهمان کهریزک چگونه برگزار شد. حتی اسامی بعضی از متهمین اصلاً اعلام نشد. از آن طرف، کسانی آمدند و در تلویزیون شو اجرا کردند. اسم افرادی را هم بردند که اساساً درست نبود که قبل از اینکه پرونده‏ای برای کسی تشکیل شود یا به جرمی یا اتهامی نسبت به او اشاره بشود، به تلویزیون بیایند و علیه وی حرف بزنند.
تلویزیون ما، رسانه‏ی ما و دستگاه قضایی ما یک‏طرفه دارد حرکت می‏کند و هرچه می‏خواهند به هرکسی نسبت می‏دهند. ما در این‏‏جا برای بحث قانون و عدالت، اصلاً محلی از اعراب نمی‏بینیم. اما بازهم در این فضای بسته‏ی یک‏طرفه، صحبت‏های آقای مطهری را به فال نیک می‏گیریم که حداقل این‏قدر جسارت می‏کند و می‏گوید آنها را هم محاکمه کنید.
شما چقدر به محاکمه‏ی طرف دیگر، امید دارید؟
من یقین دارم که به‏هرحال، روزی به پرونده‏ی آقای احمدی‏نژاد رسیدگی خواهد شد. حال اگر اینها صلاحیت ندارند، کسان دیگری و همین مجلس، انشاالله رأی به عدم کفایت ایشان خواهد داد. چون روزها و ماه‏های آتی، ماه‏های تعیین کننده‏ای در صلاحیت و کفایت سیاسی و مدیریتی آقای احمدی‏نژاد است، انشاالله.
در صورتی که چنین دادگاهی تشکیل بشود، فکر می‏کنید جنبش اصلاحات با توجه به تجربیات موجود و امکاناتی که در اختیار جناح مقابل قرار دارد، با چه وضعیتی از این دادگاه خارج شود؟ دادگاهی را فرض کنید که در آن دوربین‏های تلویزیون صحبت‏های دو طرف را پخش می‏کنند.
من فکر می‏کنم که ما نگران آن نیستیم که جناح اصلاح‏طلب محاکمه شود. اگر دو طرف به دادگاه بیایند، حتی دادگاه غیر صالح و یک‏سویه‏‏ای که خودش موضع دارد، بازهم ما که جایی برای حرف زدن نداریم، حتی حاضریم در دادگاه حرف‌های‏مان را بزنیم. حتی اگر تریبون دادگاه را به عنوان متهم به ما بدهند و حرف‏مان را پخش کنند، ما راضی هستیم. این بحث اول.
نگران نباشید. در این یک سال و اندی، این‏طور نیست که اصلاح‏طلب‏ها فقط هزینه داده باشند. بزرگ‏ترین هزینه را همان جناح حاکم داد که مشروعیتش را از دست داد. در دنیای امروز، جناح حاکم مشروعیت خود را در مدت یک سال و اندی کاملاً از دست داده است و الان چیزی ندارد که دیگر از آن دفاع کند.
ما به یکی از هدف‌هایی که می‏خواستیم، یعنی اینکه روشنگری کنیم و چهره‏ی اینها را برای مردم و دنیا مشخص کنیم، رسیده‌ایم. ما دیگر کار زیادی هم نداریم. رسالت ما انجام شده و ما برنده‏ی این مناظره‏ی نابرابر بودیم. ما در سلول‏ها و آنها در بوق‏های رسانه‏ای. هرچه آنها در بوق‏ها دمیدند و علیه بچه‏های ما در زندان صحبت کردند علیه خودشان شد. همین برای ما بهترین پیام بود.
در اشاره به سخنان علی مطهری گفتید که به‏هرحال، ایشان یک اصول‌گرا محسوب می‏شوند و می‏بینیم که اگرچه یک فرد منتقد در جبهه‏ی اصول‏گرایی هستند، اما انتقادات او از جانب اغلب اصول‏گرایان، تحمل نمی‏شوند. انتقاد و انتقادپذیری در جنبش سبز چگونه است؟ با توجه به این‏که حکومت هم سعی می‏کند که منتقدان جنبش سبز را مطرح کند. چندی پیش هم انتقاداتی به میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از جانب دکتر یزدی، دبیرکل نهضت آزادی منتشر شد که البته تکذیب شد، ولی به‏هرحال انتقاد در درون جنبش هم حتماً وجود دارد.
سعی ما بر این است که در جنبش سبز دوباره بتی نسازیم که نشود از آن انتقاد کرد. در داخل جنبش سبز، همه از هم راحت انتقاد می‏کنند و هیچ مشکلی هم نیست.
برخلاف تصور جناح حاکم که یک انتقاد را موجب تضعیف می‏داند، انتقادهای درون جنبش سبز موجب تضعیف نیست. انشاالله این جنبش با نقد خود و نقد اعضایش پیش برود. جنبش سبز، یک جنبش فکری به سمت ‏آزادی و دمکراسی است.
به‏نظر می‏آید که موج تازه‏ای از دستگیری‏ها آغاز شده است. آیا با افزایش تعداد زندانیان، شما احتمال حرکت خشنی را علیه آنها نمی‏دهید؟ نظیر آن‏چه در سال ۶۷، در مورد مخالفان سیاسی اتفاق افتاد؟
جنبش سبز به فرد وابسته نیست. اگر برای رهبران جنبش هم اتفاقی بیافتد، امروز دیگر شهریور ۱۳۶۷ نیست که حتی من که در نظام بودم و پدرم هم در نظام بود، مطلع نشدم چه اتفاقی در آن سال افتاد. امروز اگر خونی از بینی کسی ریخته شود، دنیا مطلع می‏شود و همین روشنگری مسیر خود را پیش می‏برد.
جای نگرانی نیست. اگر اتفاقی برای منزل آقای کروبی افتاد، خیلی بیشتر از راهپیمایی روز قدس بر موقعیت جناح حاکم اثر داشت و آبروی آن رفت. اگر خونی از دماغ یکی از مسئولین جنبش سبز بریزد، و مسئولین نه، بلکه خونی از دماغ نداها بریزد، در دنیا منعکس می‏شود. مانند سال ۶۷ نیست که من در قلب حکومت، متوجه این اتفاق‌ها نشوم. دنیا مطلع می‏شود و کسانی که بخواهند این جنایت‏ها را انجام بدهند، هزینه‏ای به مراتب بالاتر از کشتارهای شهریور ۶۷ پرداخت خواهند کرد.

 

 

 

 گفت‌وگو با امیر طاهری، درباره‌ی دادگاه بین‌المللی رسیدگی به ترور رفیق حریری

برق مجانی به لبنان

ایرج ادیب‌زاده
حزب‌الله لبنان و متحد آن سوریه، کارزاری علیه دادگاه بین‌المللی رسیدگی به ترور رفیق حریری، نخست وزیر پیشین لبنان، به راه انداخته‌اند؛ دادگاهی که از سوی سازمان ملل متحد به این پرونده رسیدگی می‌کند.
Download it 
Here!
اقدام دادگستری سوریه مبنی بر صدور حکم جلب ۳۳ شخصیت لبنانی، عرب و خارجی به باور کارشناسان منطقه استراتژی حزب‌الله و سوریه برای بی‌اعتبار کردن این دادگاه بین‌المللی است.
روزنامه‌های فرانسه این مسئله را مورد توجه قرار داده‌اند. روزنامه‌ی فیگارو با تیتر «ماجرای حریری- سوریه نفت بر آتش می‌ریزد»، می‌نویسد: هدف سوریه وادار کردن چشم‌پوشی سعد حریری از دادگاهی است که مسئول رسیدگی به چگونگی ترور پدرش است.
پرسش این است، حزب‌الله و متحدین آن دمشق و تهران چرا نمی‌خواهند این دادگاه بین‌المللی از سوی سازمان ملل به تحقیقات خود در مورد ترور رفیق حریری ادامه دهد؟
این پرسش را با امیر طاهری، روزنامه‌نگار، نویسنده و کارشناس سیاسی در لندن، در میان گذاشته‌ام.


به این اقدام در اصطلاحات سیاسی، «پرده‌ی دود» می‌گویند. یعنی کاری کنید که توجه از مطلب اصلی منحرف شود. مطلب اصلی این است که در لبنان، یک ترور سیاسی رخ داده است: کشته شدن رفیق حریری نخست‌وزیر لبنان. سازمان ملل متحد هم رسیدگی به این موضوع را برعهده گرفته و قاضی ویژه‌ای را مأمور کرده است که به این مسئله رسیدگی کند.
بنابراین اقدام آقای بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه و هم‌چنین متحدان او و حزب‌الله لبنان به این منظور است که وانمود کنند خود سوریه و حزب‌الله لبنان می‌توانند به این مسائل رسیدگی کنند و نیازی به رسیدگی بین‌المللی نیست. مشکل اینجاست که دو قطعنامه‌ی سازمان ملل متحد، شورای امنیت سازمان ملل متحد در این باره صادر شده است و تا قطعنامه‌ی جدیدی صادر نشود که آن دو قطعنامه‌ی پیشین را لغو کند، هم‌چنان روند رسیدگی بین‌المللی به این جنایت ادامه پیدا خواهد کرد.
برخی کارشناسان گفته‌اند که اگر این دادگاه به تحقیقات خود ادامه دهد، پای حزب‌الله لبنان به طور کامل به وسط کشیده می‌شود. به نظر شما حزب‌الله لبنان چرا اصرار بر بی‌اعتبارکردن این دادگاه بین‌المللی دارد؟
کاملاً روشن است. برای اینکه اگر پای ماموران حزب‌الله لبنان به‌ میان کشیده شود، بدون تردید پای رهبران حزب‌الله هم به میان خواهد آمد. نمی‌شود تصور کرد که اعضای عادی حزب‌الله تصمیم بگیرند که یک ترور سیاسی در سطح بالا را انجام دهند. می‌دانید که در داستان‌های پلیسی همیشه این سئوال هست که یک جنایت به نفع کیست یا چه کسی نفع داشته که رفیق حریری را از صحنه حذف کند؟
نمی‌شود گفت که افراد عادی حزب‌الله بودند. اگر حزب‌الله در این کار سهیم بوده، رهبرانش هم سهیم بوده‌اند و اگر رهبران حزب‌الله سهیم بوده‌اند، بدون تردید اربابان حزب‌الله که در تهران هستند هم در آن سهیم بوده‌اند. می‌دانید که این کار خیلی بالا خواهد کشید. بنابراین هم حزب‌الله و هم سوریه سعی می‌کنند این جور وانمود کنند که این کار یک عده جنایتکار معمولی بوده و نه کار شخصیت‌های برجسته‌ی سوریه و حزب‌الله.
در این میان موقعیت سعد حریری، نخست‌ وزیر کنونی و فرزند رفیق حریری هم بسیار دشوار است. آیا ممکن است او از ادامه‌ی کار این دادگاه که شاید لبنان را به سوی یک بحران داخلی پیش کشد، جلوگیری کند؟
سعد حریری به گفته‌ی بعضی نمودار بزدلی است. برای این که با ترس و لرز فراوان اول اعلام کرد که من معذرت می‌خواهم و اشتباه کردم. سوریه در ترور پدرم شرکت نداشته و بعد با آقای نصرالله، رهبر حزب‌الله ملاقات کرد و پیشنهاد کرد که باهم زدوبندی کنند و اعلام کنند ترور رفیق حریری کار افراد عادی حزب‌الله بوده است. می‌دانید که این نشانه‌ی بزدلی فوق‌العاده است، ولی به‌هرحال دادگاهی که در سطح بین‌المللی تشکیل شده، در کنترل آقای سعد حریری نیست. یعنی همان‌طور که قبلاً گفتم، فقط باید یک قطعنامه‌ی جدید به وسیله‌ی شورای امنیت صادر شود که این دادگاه و این روند را متوقف کند. چنین اتفاقی به نظر من قابل پیش‌بینی نیست.

در همین فاصله بشار اسد، سفری به تهران کرد و بعد هم گفته شد محمود احمدی‌نژاد قرار است دو هفته‌ی دیگر به لبنان سفر کند. فکر می‌کنید این کارهایی که الان دارد می‌شود، در ادامه‌ی کارزاری است علیه این دادگاه بین‌المللی است؟
تاحدی. ولی به‌هرحال هدف اصلی سفر آقای بشار اسد به تهران این دادگاه نبود، بلکه تشویق جمهوری اسلامی بود به حمایت از ایاد العلاوی، یکی از رهبران شیعه عراق برای تشکیل دولت، ولی جمهوری اسلامی با آن موافقت نکرد و همچنان به حمایت خود از تشکیل دولتی به رهبری نوری المالکی، نخست وزیر کنونی عراق ادامه می‌دهد. به‌هرحال این مسئله‌ی دادگاه نه در کنترل جمهوری اسلامی است، نه در کنترل حزب‌الله و نه در کنترل سوریه. این سه متحد تنها کاری که می‌توانند بکنند این است که استراتژی‌‌شان را برای مقابله با فعالیت‌های این دادگاه هماهنگ کنند.
آمریکا از سفر در پیش روی محمود احمدی‌نژاد به لبنان ابراز نگرانی کرده است. فکر می‌کنید چه دلیلی برای نگرانی آمریکا وجود دارد؟
اولاً ممکن است این سفر اصلاً صورت نگیرد، برای این که لبنان در موقعیت خاصی است و اکثریت مردم این کشور، علاقه‌ای به استقبال از آقای احمدی‌نژاد ندارند. نگرانی آمریکا این است که احمد‌ی‌نژاد در لبنان سعی کند که نه فقط حزب‌الله و متحدانش را که به رهبری میشل عون، ژنرال سابق مسیحی دورهم جمع شده‌اند، بلکه کل دولت لبنان را به حمایت از استراتژی جمهوری اسلامی تشویق یا ترغیب کند. حزب‌الله الان دولتی در دولت لبنان تشکیل داده است.
ارتش، بانک‌ و دادگاه‌های خودش را دارد و مثل یک دولت مستقل است. حتی مناطق خاصی را هم زیر کنترل دارد. بنابراین اگر لبنان هم در زیر استراتژی جمهوری اسلامی برود، به این ترتیب، حکومت ایران برای اولین‌بار به مدیترانه هم راه خواهد داشت؛ یعنی از طریق هم سوریه و هم لبنان. در این شکل با نفوذی که جمهوری اسلامی در عراق دارد، یک خط ممتدی تشکیل خواهد شد و آن هلال شیعه، که این قدر از آن صحبت می‌کنند، شکل قاطع‌تری به‌دست خواهد آورد.
در همین زمینه، وزیر نفت لبنان، هفته‌ی پیش اعلام کرد که جمهوری اسلامی پیشنهاد کرده برق این کشور را، یعنی برق لبنان را به‌طور مجانی تامین کند. این هم یکی از امتیازاتی است که جمهوری اسلامی می‌خواهد به لبنان بدهد؟
بله، اگر این سفر صورت بگیرد، بدون تردید آقای احمدی‌نژاد با سبدی از هدایای مختلف به لبنان خواهد رفت. لبنان یک کشور کوچک است و جمهوری اسلامی در سال‌های گذشته، یعنی در سی و اندی سال گذشته بیش از ۴۰ میلیارد دلار در آنجا سرمایه‌گذاری کرده و بسیار بانک‌ها و شرکت‌های مهم لبنان را زیر کنترل دارد. آقای احمدی‌نژاد بدون تردید سعی خواهد کرد که این موقعیت را تقویت کند و با تقدیم هدایای تازه‌ای ازجمله برق مجانی به لبنان موقعیت جمهوری اسلامی را مستحکم‌تر کند.
شما به‌عنوان یک کارشناس آیا پیش‌بینی می‌کنید که اوضاع فعلی لبنان، به سوی یک بحران داخلی دیگر پیش برود؟
لبنان در بحران داخلی هست و سال‌هاست که در چنین وضعیتی است. دو نظر می‌توان گفت. از یک‌طرف اکثریت مردم لبنان از هر طایفه‌ای که باشند، علاقه‌مند به راه‌انداختن یک جنگ داخلی جدید نیستند. هنوز لبنانی‌ها بهای جنگ داخلی پیشین را می‌دهند، ولی از طرف دیگر، گروه‌های مختلف سیاسی مشغول مسلح شدن‌‌ هستند. در واقع کشور در آستانه‌ی یک جنگ داخلی قرار دارد. آیا از این آستانه گذر خواهد کرد یا نه، مسئله‌ا‌ی است که در ماه‌های آینده روشن خواهد شد.

 

گفت‌وگو با فرج سرکوهی، نخستین روزنامه‌‏نگار ایرانی که قلم طلایی آزادی را دریافت کرد

«احمد زیدآبادی، یکی از بهترین روزنامه‌نگاران ایرانی»

ایرج ادیب‌زاده
خبر خوب روز، اهدای جایزه‏ی معتبر «قلم طلایی آزادی» از سوی «مؤسسه‏ی جهانی مطبوعات» به احمد زیدآبادی، روزنامه‏نگار دربند ایرانی است.
Download it 
Here!
احمد زیدآبادی سومین روزنامه‏نگار ایرانی، پس از فرج سرکوهی در سال ۱۹۹۹ و اکبر گنجی در سال ۲۰۰۶ است که این جایزه‏ی جهانی را می‏گیرد.
احمد زیدآبادی یک روز پس از برپایی دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری در سال پیش، در روز بیست و سوم خرداد ۱۳۸۸ بازداشت شد و از آن پس در زندان به‏سر می‏برد. دادگاهی در جمهوری اسلامی او را به شش سال زندان، پنج سال تبعید در گناباد و محرومیت همه‏ی عمر از فعالیت‏های روزنامه‏نگاری محکوم کرده است.
او اکنون در زندان رجایی شهر، در کنار زندانیان مواد مخدر و کسانی که مرتکب قتل شده‏اند، گرفتار است.
قرار است امروز چهارشنبه ۱۴ مهرماه، اکبر گنجی، دیگر روزنامه‏نگار ایرانی، این جایزه‏ی قلم طلایی آزادی را از سوی احمد زیدآبادی در شهر هامبورگ آلمان دریافت کند.
در تماس تلفنی با فرج سرکوهی، نخستین روزنامه‏نگار ایرانی که این جایزه‏ی پراعتبار جهانی را دریافت کرد، احساس او را از شنیدن خبر اختصاص جایزه‏ی امسال قلم آزادی به احمد زیدآبادی پرسیده‌ام.
اولاً خیلی خوشحال هستم که این جایزه به آقای احمد زیدآبادی اعطا می‏شود. به دلیل اینکه آقای زیدآبادی یکی از بهترین روزنامه‏نویس‏های ما هستند . در زندان به‏سر می‏برند و این جایزه نقش مهمی در برانگیختن افکار عمومی به سود ایشان و در حمایت از آزادی مطبوعات و بیان در ایران دارد.

احمد زیدآبادی، برنده‌ی جایزه‌ی قلم طلایی آزادی
این را هم بگویم که در فهرست برندگان این جایزه، نام سه ایرانی دیده می‏شوند. کمتر کشوری هست که سه روزنامه‏نویس آن کشور این جایزه را برده باشند. این از یک‌سو آدم را خوشحال می‏کند. برای این‏که فکر می‏کند جهانیان به وضعیت روزنامه‏نویس‏‏ها و مطبوعات در ایران توجه دارند و از آزادی خبر و آزادی گردش اطلاعات حمایت می‏کنند. این باعث خوشحالی است.
از سوی دیگر، این جایزه مانند جایزه‏ی فیزیک نیست که برنده شدن آن، نشان‏دهنده‏ی این مسئله باشد که تحقیقاتی در این کشور انجام شده و سرمایه‏گذاری علمی‏ای شده است. این جایزه نشان می‏دهد که در ایران استبداد هست؛ که در ایران آزادی مطبوعات وجود ندارد؛ که در ایران آزادی خبر و آزادی گردش اطلاعات وجود ندارد. این به‏هرحال انسان را غمگین می‏کند که ما در کشورمان از آزادی مطبوعات و رسانه‏ها که امروز جزو ابتدایی‏ترین حقوق انسان‏ها است، محروم هستیم.
توجه هم بکنیم که در گذشته کشورهای بسیاری به بلای حکومت‏های استبدادی دچار بودند، اما الان در دنیا تعداد اینگونه کشورها کم شده و متأسفانه ما در ردیف کشورهایی قرار داریم که روزنامه‏نویس‏های ما برای اینکه بتوانند کارکرد خود را که عبارت از گردش آزاد خبر و طرح افکار گوناگون است، انجام بدهند، نیازمند حمایت جهانی هستند.
فکر می‏کنید اعطای این جایزه به احمد زیدآبادی در وضعیت کنونی او که در زندان است و دادگاه وی را به شش سال زندان و ممنوعیت همیشگی از فعالیت‏های اجتماعی، سیاسی و مطبوعاتی محکوم کرده، چه تأثیری خواهد گذاشت؟
این جایزه را «مؤسسه‏ی جهانی مطبوعات» اهدا می‏کند که یکی از معتبرترین مؤسسات مطبوعاتی دنیا است و اغلب سردبیران و دبیران رسانه‏ها عضو آن هستند. در واقع، اعضای این مؤسسه که اغلب مطبوعات و رسانه‏ها و خبرگزاری‏های مهم دنیا را دربرمی‏گیرد، نقش مهمی در تعیین سیاست رسانه‏ها در دنیا دارند. طبیعی است وقتی این جایزه به آقای زیدآبادی و یا یک ایرانی اعطا می‏شود، توجه همه‏ی این رسانه‏ها و خبرگزاری‏ها به وضعیت ایران جلب می‏شود.
در نتیجه‏ حمایت آنها نیز جلب می‏شود و مسائل ایران در رسانه‏های جهانی مطرح می‏شود. می‏دانیم که حداقل در اروپا، افکار عمومی بر دولت‏ها مؤثر هستند. یعنی دولت‏ها نمی‏توانند به افکار عمومی بی‏اعتنا باشند. به‏خاطر اینکه احزاب سیاسی در صورتی می‏توانند به قدرت برسند که رأی بیاورند و این افکار عمومی است که این رأی را تعیین می‏کند.
بنابراین، وقتی رسانه‏ها به وضعیت یک کشور توجه می‏کنند و از وضعیت استبداد در مطبوعات انتقاد می‏کنند، افکار عمومی برانگیخته می‏شوند و از احزاب سیاسی و دولتمردان می‏خواهند که در مذاکرات سیاسی و مبادلات اقتصادی‏شان، مسئله‏ی مطبوعات، آزادی بیان و حقوق بشر را نیز در‏ نظر بگیرند.

فرج سرکوهی، نخستین روزنامه‌‏نگار ایرانی که قلم طلایی آزادی را دریافت کرد
این شرایط، طبیعتاً در مجموع، به‏سود آزادی بیان در ایران است. به‏ویژه اینکه این مؤسسه‏، مؤسسه‏ی بسیار معتبری است و مؤسسه‏ای است که اعضای آن سیاست‏های مطبوعات را تعیین می‏کنند.
شما درباره‏ی خود احمد زیدآبادی و وضعیت کنونی‏‌اش، چه نظری دارید؟
تأثیر این جایزه به وضعیت شخصی آقای زیدآبادی، یک تأثیر دو بعدی است. از یک طرف دیده‏ایم که جمهوری اسلامی مجبور می‏شود به آن‏‏چه در دنیا می‏گذرد، توجه کند. در خیلی از موارد دیده‏ایم که اعطای این‏گونه جایزه‏ها یا کمپینی که برای آزادی یک روزنامه‏نویس یا نویسنده یا ناراضی سیاسی درمی‏گیرد، در مجموع به‏سود او تمام می‏شود. مثلاً من به اعدام محکوم شده بودم و دادگاه سه بار به من اعدام داده بود و کمپینی که هم ایرانی‏ها، هم غیرایرانی‏ها به‏راه انداختند، سبب شد که جان و آزادی من نجات پیدا کند.
در مورد خیلی‏های دیگر هم همین‏طور است. می‏بینیم که این فشارها به دولت‏ها منتقل می‏شود و دولت‏ها در مذاکرات دیپلماتیک و سیاسی خودشان، این فشارها را به دولت ایران منتقل می‏کنند. در نتیجه، سبب می‏شود که در درازمدت تخفیف بدهند یا آزاد کنند یا سخت‏گیری کمتری کنند.
از طرف دیگر در روحیه‏ی خود زندانی خیلی مؤثر است. یادم هست وقتی در یکی از تلفن‏های بسیار کوتاه و معدودی که اجازه‏ی آن را داده بودند، همسرم به من خبر داد که به عضویت پن آلمان – انجمن قلم آلمان - درآمده‏ام، این مسئله خیلی در روحیه‏ی من اثر گذاشت. چون تمام سعی یک رژیم وقتی کسی را زندانی می‏کند، این است که به او نشان بدهد تو تنها، منزوی، منفرد، بی‏پناه، درمانده و زندانی هستی.
در این وضعیت، زندانی در مقابل یک نظام و سیستم قرار دارد که به همه‏ی اطلاعات دسترسی دارد و قدرتمند است. در این شرایط است که زندانی خود را تنها و منزوی و ناتوان در برابر یک سیستم قدرتمند احساس می‏کند. وقتی اینگونه اطلاعات در نتیجه‏ی واکنش‏ بازجوها یا هنگام ملاقات با خانواده و ... به گوش زندانی می‏رسد، او احساس می‏کند که تنها نیست. احساس می‏کند که رهاشده نیست. احساس می‏کند که مسئله‏ی او، مسئله‏ی یک فرد در مقابل نظام نیست، بلکه افکار عمومی از او حمایت می‏کنند.
بنابراین در روحیه‏ی او بسیار مؤثر است. ما می‏دانیم که حفظ روحیه در زندان، هم برای مقاومت و هم برای حفظ سلامت روانی و جسمی زندانی مؤثر است.
از طرف دیگر، جمهوری اسلامی بعضی مواقع هم می‏خواهد نشان بدهد که ما به افکار عمومی توجه نداریم و به فردی که افکار عمومی دنیا و رسانه‏ها به او توجه دارند، سخت‏گیری‏هایی می‏کند، اما این سخت‏گیری‏ها معمولاً کوتاه‏مدت است. چون دولت ایران به روابط بین‏المللی احتیاج دارد و در هرحال، در این روابط، این مسائل مطرح می‏شوند.
من فکر می‏کنم هم بر روحیه‌‏ی زندانی مؤثر است و هم در وضعیت شخصی او. گاهی هم می‏بینیم که به یک زندانی ملاقات می‏دهند و به یک زندانی دیگر که ممنوع‏الملاقات است و مثلاً شش‌ماه یا یک سال در انفرادی زندگی می‏کند، فقط یک‏بار ملاقات می‏دهند تا خانواده‏اش را ببیند. این شاید برای کسی که آزاد است، چیز مهمی نباشد، اما برای زندانی دریچه‏ی بزرگی است که به عالم باز می‏شود.
این جایزه‌‏ها، این توجه جهانی، کمپین‏ها، تظاهرات و ... حداقل تأثیری که می‏گذارند، این است که بعضی وقت‏ها به آزادی فرد و بعضی وقت‏ها هم به تسهیلاتی برای زندانی منجر می‏شوند. این تسهیلات، حتی در حد یک ملاقات، برای فردی که آن‏جا زندانی است، ارزش بسیار بالایی دارد.
آینده‏ی روزنامه‏نگاری را در ایران چطور می‏بینید؟
ما الان روزنامه، نشریه و رسانه‏ی حرفه‏ای مستقل در ایران نداریم. رسانه‏ها و مطبوعات یا وابسته به جناح‏های حکومتی، یا منتقد و یا دولتی هستند. در روزنامه‏‏نویسی دولتی هم روزنامه‏نویس تربیت نمی‏شود. چون کار روزنامه‏نویسی با بخشنامه، فرمایش و دستورالعمل جور درنمی‏آید. روزنامه‏نویسی کاری است که باید در آن آزادی باشد و طبیعتاً در ایران افت کرده است.
من الان دارم می‏بینم که سطح رسانه‏‌های ما در ایران، در حد کاغذهای تبلیغاتی افت کرده است. مثلاً هم دولت، هم نهادهای نیمه‏دولتی، هم سپاه، هم وزارت اطلاعات و ... صدها وب‏سایت و ده‏ها خبرگزاری دارند، اما همه‏ی اینها را که نگاه می‏کنیم، می‏بینیم فقط یک صدای واحد دارند و بر اساس بخشنامه‏‌ای واحد، خبرها را منعکس می‏کنند.
یعنی گردش خبر در جامعه وجود ندارد. گردش آرا و افکار گوناگون هم وجود ندارد. یعنی دو کارکرد اصلی روزنامه در ایران انجام نمی‏شود. روزنامه‏نویسی هم کار مخفی نیست که کسی بتواند مخفیانه روزنامه بنویسد. روزنامه‏نویسی کاری علنی است، باید فضای آن باشد و بشود علنی کار کرد.
من فکر می‏کنم که اصولاً با این وضعیت، با این سانسور و با این خودسانسوری‌ای که بر روزنامه‏نویس‏ها تحمیل شده است و با دستگیری و زندان و شکنجه، روزنامه‏‌نویسی ایران آینده‏ای ندارد.
مثلاً از معدود روزنامه‏‌نویس‌‏های بسیار خوب کشور ما همین آقای زیدآبادی است که یادداشت و تفسیر می‏نوشت و سعی می‏کرد در تفسیرهایش جانب‏گیری نکند و اطلاعات ارائه بدهد. وقتی فردی را که به‏هرحال سعی می‏کرد کار خود را انجام بدهد و سیاسی هم نبود و هیچ اتهام سیاسی‏ای هم متوجه او نیست، به دلیل اینکه کارکردهای روزنامه‏‌نویسی خود را انجام داده است، دستگیر می‏کنند، بقیه دیگر جای خود دارند. تازه آقای زید‏آبادی مشهور هم بوده، حال خبرنگاران گمنام را در نظر بگیرید. من فکر نمی‏کنم ما بتوانیم الان در ایران از مقوله‏ی مطبوعات و رسانه اصلاً حرف بزنیم.

 

 

 

از تهدید به حکم اعدام تا تخفیف به ۱۵ سال زندان حسین رونقی

  حسین رونقی ملکی (بابک خرمدین) در ٢٢ آذر ماه سال ١٣٨٨ در منزل پدریش در شهر ملکان در نزدیک تبریز به همراه برادرش حسن رونقی ملکی بازداشت و سریعا به زندان اوین تهران منتقل شد.
به گزارش رهانا، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران، در طول ١٠ ماه بازداشت این وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر وی مورد فشارهای روحی و جسمی شدید در بند ٢ الف زندان اوین برا اخذ اعتراف‌ و مصاحبه تلویزیونی قرار گرفت. به علت عدم اعتراف به اتهامات واهی که در اسفند ماه گذشته در روزنامه کیهان نیز منتشر شده بود، بازجویان و قضات پرونده بر این وبلاگ‌نویس جوان فشار بیش‌تری وارد آورده و او را تا کنون در سلول‌های انفرادی این بند از زندان اوین که زیر نظر اطلاعات سپاه پاسداران است، نگاه داشتند.
حسین رونقی ملکی، برادر وی بعد از یک ماه بازداشت و تحمل شکنجه‌های شدید جسمی با قرار وثیقه ٨٠ میلیون تومانی از زندان آزاد شد. در طول مدت بازداشت وی را بارها در اتاق‌های بازجویی با برادر خود روبرو کرده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده تا حسین رونقی را وادار به همکاری کنند.
آن‌چه در زیر می‌آید گزارشی است از روند غیرقانونی و رفتارهای خودسرانه مسئولین در دستگاه قضایی و خاصه دادگاه انقلاب اسلامی در مورد حسین رونقی ملکی و پرونده وی در یک ماه اخیر که منجر به صدور حکم سنگین و دور از ذهن ١۵ سال زندان برای وی شده است.
در تاریخ ١١ مهر ماه حسین رونقی به شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب آورده شده و  در آن‌جا  بدون حضور وکلایش حکم صادر  شده مبنی بر ١۵ سال زندان  به وی اعلام شد.  روز دوشنبه حسین رونقی از زندان با خانه تماس گرفت و گفت که مرا به دادگاه بردند در حالی که  نه وکیلم حضور داشت و نه قاضی پرونده آقای پیر عباسی  و فقط منشی و سردفتر آقای ستاری در آن‌جا حضور داشتند. به من گفتند که حکم تو باید اعدام باشد و حکم اعدام به شما داده شده بود و ما آن را به  زندان تغییر دادیم.
رونقی در این تماس تلفنی افزود که «آقای ستاری اجازه نداد وکیلم حضور پیدا کند و گفتند باید وکیل خود را عزل کنی وگرنه بد خواهی دید و بعد از نوشتن حکم صادره مرا با فشار و کتک  مجبور کرد تا حکم را امضا کنم. حتی اجازه خواندن حکم را نیز به من نداد  و  مجبور به امضای آن  بدون قرائت حکم کرد. در حال حاضر منشی در دادگاه چنان قدرتی پیدا کرده که  به طور مستقل عمل می‌کند و  یک باند قدرتمند ایجا کرده است، واقعا جای تاسف است .»
حکم رونقی در حالی داده شد که حتی کوچک‌ترین  مدرکی برای  اتهامات وارده  ارائه نشده و فقط به اتهامات واهی و کذب اطلاعات سپاه بسنده شده است. همچنین ستاری رئیس دفتر شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب گفته است که «چون حسین رونقی اتهامات را قبول نکرده و مصاحبه  و اعتراف را رد کرده است، ما هم حکمش را سنگین‌تر بریدیم و اگر به اتهامات  اعتراف می‌کرد تخفیف می‌دادیم.» وی پیش‌تر به مادر  این زندانی نیز گفته  بود که «حسین باید اعدام می‌شد ما تخفیف دادیم.»

حسین رونقی ملکی بعد از ١٠ ماه در انفرادی به سر بردن و تحمل فشار و شکنجه‌های متعدد در مورخه ٢۴ مرداد ماه به دادگاه برده شد و در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب به ریاست آقای پیر عباسی مورد محکامه قرار گرفت. در این روز قرار بازداشت حسین به قرار وثیقه ٣٠٠ میلیون تومانی تبدیل شد. خانواده ایشان وثیقه ٣٠٠ میلیون تومانی را تهیه کرده  که  توسط دادگاه  ضبط شد، ولی متاسفانه با تقدیم وثیقه ٣٠٠ میلیونی حسین رونقی آزاد نشد.
هنگامی که خانواده حسین رونقی به شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب مراجعه کردند از طرف آقای ستاری سر دفتر شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب  به خانواده حسین رونقی اعلام شد که قرار وثیقه حسین رونقی به قرار بازداشت تبدیل شده و بازداشت حسین تا ۲۷ شهریور تمدید شده است. زمانی که خانواده حسین علت را جویا شدند، آقای ستاری گفته‌اند از طرف اطلاعات سپاه پاسداران نامه‌ای مبنی بر شکستن حکم قرار وثیقه حسین و تمدید قرار بازداشتش به دست ما رسیده است.
همچنین  آقای ستاری اظهار کرده‌اند که گزارشی از طرف اطلاعات سپاه شهر ملکان ارسال شده و آن‌ها نیز خواستار لغو قرار وثیقه حسین رونقی شده‌اند و همچنین شهرداری شهرستان ملکان نیز علیه حسین و پدرش  گزارش داده‌اند و برای همین وی باید در بازداشت بماند.
بعد از تبدیل قرار وثیقه به قرار بازداشت مجدد، حسین رونقی بار دیگر در مورخه ٣٠ مرداد ماه از زندان به شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی  اعزام شد که در آن روز وکیل حسین رونقی  آقای دادخواه نیز در جلسه حاضر بودند و در همان روز حسین رونقی اعتراضی مبنی بر تبدیل غیر قانونی قرار وثیقه به قرار بازداشت تقدیم دادگاه کردند و وکیل ایشان آقای دادخواه نیز لایحه‌ای در اعتراض به آن شعبه تقدیم کردند ولی متاسفانه در تاریخ ١۵ شهریور معلوم شد که اعتراض حسین و لایحه وکیلش  از پرونده برداشته شده است.
در همان تاریخ حسین رونقی به قاضی پیر عباسی گفته‌اند که «بازجویان مرا مورد شکنجه قرار دادند به طوری که به سختی صدمه دیدم. بازجویان می‌خواستند که من به زور اتهامات دروغین را بپذیرم و مرا تحت فشار وشکنجه مداوم قرار داده‌اند.»
پاسخ قاضی پیرعباسی به حسین رونقی در مورد شکنجه‌های صورت گرفته بر وی در زندان اوین :«بازجویان خوب کاری کرده‌اند و ما خودمان دستور دادیم شما را شکنجه کنند حق شما همین است و باز هم میگویم که شکنجه کنند.»
پاسخ قاضی پیر عباسی به حسین رونقی این بوده که «بازجویان خوب کاری کرده‌اند و ما خودمان دستور دادیم شما را شکنجه کنند حق شما همین است و باز هم میگویم که شکنجه کنند.» در همان روز مادر وی نیز به ستاری سر دفتر شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب مبنی بر شکنجه  پسرانش حسن و حسین رونقی  اعتراض کرده و از شکنجه آن‌ها توسط بازجوان شکایت کرده است. در جواب آقای ستاری گفته «ما هر کس را بخواهیم می‌توانیم شکنجه کنیم و بکشیم و کسی حق اعتراض ندارد و نمی‌تواند به ما چیزی بگوید.»
قاضی پیر عباسی  قاضی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، ستاری سر دفتر شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب اسلامی و برادر وی که یکی از بازجویان حسین رونقی بوده است؛ شخص به نام «اسلامی» که مسئول بایگانی دادگاه انقلاب است، پرویز سهرابی مأمور وزارت اطلاعات، پرویز علیپور فرمانده سپاه اطلاعات مراغه و ساکن شهر ملکان؛ سجاد لطفی  رئیس اطلاعات شهرستان ملکان؛ سیاوش جدی مامور اطلاعات شهرستان ملکان؛  کسانی هستند که در طی ١٠ ماه گذشته حسین رونقی و خانواده وی را به شدت تحت فشارهای گوناگون قرار داده و سعی بر آن دارند که حکمی سنگین‌تر از ١۵ سال زندان بر حسین رونقی تحمیل کننند. بازداشت حسن رونقی دیگر فرزند این خانواده و شکنجه‌های شدید وی تا حد آسیب زدن به مهره‌های گردن، تهدید به بازداشت اعضای خانواده و اقدام برای بازداشت پدر حسین رونقی ملکی، درخواست گرفتن رشوه چند میلیونی برای آزادی حسین رونقی و… از جمله اقداماتی است که توسط این افراد در طی ماه‌های گذشته بر حسین رونقی ملکی و خانواده‌اش وارد آمده و آنان را زیر فشارهای روحی قرار داده است.
قابل ذکر است که حکم ۱۵ سال زندان حسین رونقی ملکی بدوی بوده و هنوز به وکلای وی نیز ابلاغ نشده است.

 

نوکيا زيمنس روابط خود با ايران را محدود کرده است


شرکت نوکيا زيمنس طی بيانيه ای می گويد روابط خود با ايران را محدود کرده است. اقدامی که  به گفته شيرين عبادی برنده جايزه صلح نوبل، دستاوردی مهم برای مردم ايران و جهان به شمار می آيد.
گلناز اسفندياری، نويسنده وبلاگ «نامه های ايرانی» و خبرنگار راديو اروپای آزاد، راديو آزادی در واشینگتن، در مطلبی نوشته که درپاسخ به اعتراض ها و شکايت هايی که به شرکت نوکيا زيمنس شده بود، اين شرکت گزارش های معتبر و موثقی به دست آورده که از سوءاستفاده مقامات ايرانی در استفاده از فناوری ارتباطی برای سرکوب معترضان، حکايت دارد.
در زمان اعتراض ها به نتايج انتخابات رياست جمهوری در ايران، گزارش هايی مبنی بر استفاده مقامات جمهوری اسلامی از فناوری نوکيا برای رديابی و شناسايی مخالفان و معترضان منتشر شده بود.
عيسی سحرخيز، روزنامه نگار که در حال حاضر در زندان به سر می برد، از طريق وکلای خود، شکايتی عليه نوکيا زيمنس به ثبت رساند.      
آقای سحرخيز، مديرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در دولت اول محمد خاتمی که در جريان حوادث پس از انتخابات دستگير شد، در دادخواست خود شرکت نوکيا را به خاطر فروش فن‌آوری کنترل ارتباطات تلفنی و اينترنتی به مقامات جمهوری اسلامی به دست داشتن در نقض حقوق بشر در ايران متهم کرده ‌بود.
پيشتر شرکت نوکيا که مقر آن در فنلاند است در بيانيه‌ای که به شبکه خبری سی‌ان‌ان فرستاد، نوشته بود: «دعوی سحرخيز در جايی اشتباه، عليه طرف اشتباه و بر اساس فرض‌های اشتباه اقامه شده‌است.»
اين بيانيه گفته بود: «سحرخيز و پسرش دولت ايران را متهم به رفتار وحشيانه می‌کنند، ولی آنها اين دولت را تحت پيگرد قانونی قرار نداده‌اند. در عوض، به دنبال اين هستند تا شبکه نوکيا زيمنس را به خاطر اعمال مقام‌های ايرانی مقصر اعلام کنند، آن هم از طريق اقامه دعوی در ايالات متحده، يعنی کشوری که مطلقاً هيچ ارتباطی با موضوع دادخواهی آنها ندارد.»
اين در حالی است که عيسی سحرخيز دوم مردادماه نيز در نامه‌ای سرگشاده به رئيس قوه قضائيه اعلام کرد که پيشتر از محسنی اژه‌ای، دادستان کل کشور، محمود احمدی‌نژاد و رهبر جمهوری اسلامی شکايت کرده، ولی به شکايت او توجهی نشده ‌است.
وی همچنين در اين نامه هشدار داده اگر ظرف يک ماه به شکايت او از مقامات و از جمله رهبر جمهوری اسلامی توجه نشود، موضوع را به مجامع بين‌المللی خواهد کشاند.
به نوشته خانم اسنفدياری، نوکيا زيمنس در ۲۸ سپتامبر در بيانيه ای اعلام کرد که گزارش های موثقی به دست آورده که نشان می دهد مقامات جمهوری اسلامی از فناوری های ارتباطی استفاده نادرست کرده و در نقض حقوق بشر از آن استفاده می کنند.
نوکيا زيمنس می گويد در پی اين گزارش ها، در سال گذشته ميلادی، سال ۲۰۰۹، فعاليت های خود در ايران در مراکز مانيتورينگ (نظارت و رديابی) را متوقف کرده و ديگر هيچگونه ادامه همکاری در اين مراکز در ايران نخواهد داشت.
اين شرکت اعلام کرده داوطلبانه و به تصميم خود اين کار را کرده و تحت هيچ فشاری به اين نتيجه نرسيده است.
اين بيانيه پس از ديدار خانم عبادی با نمايندگان نوکيا زيمنس در ماه گذشته منتشر شد. نتيجه ای که خانم عبادی آن را موفقيتی بزرگ برای مردم ايران و جهان خوانده است.

 

زهرا مجردی : حضور خدمتگزاران انقلاب در زندان های سیاسی نشانگر کینه توزی حاکمان نوخاسته و بی ریشه است


روز پنج شنبه تعدادی از ایثارگران جبهه مشارکت ایران اسلامی با حضور در منزل دکتر محسن میردامادی، دبیرکل این حزب قانون گرا با یادآوری خدمات صادقانه او در دوران انقلاب تا تأسیس جمهوری اسلامی و استقرار آن و تا امروز که به دلیل شکایت از دخالت نظامیان در انتخابات در بند ستم و محروم از حقوق اولیه خود  به سر می برد، از خانواده او برای پایداری هایشان تقدیر کردند.
به گزارش کلمه، در این ملاقات زهرا مجردی همسر میردامادی با شرح گوشه کوچکی از خدمات یکی از مؤسسین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از حضور ایشان در جبهه دفاع مقدس برای سازماندهی نیروهای دانشگاهی و نیز دوران استانداری وی در خوزستان در سال های پایانی جنگ سخن گفت. وی ضمن بیان بخشی از خاطراتش یادآور شد که تردید برای رفتن یا ماندن را استخاره امام راحل (ره) به یقین برای رفتن تبدیل کرد و ما روزهایی را در آن استان محروم سپری کردیم که بمباران هوایی و موشک باران ها قطع نمی شد و همسرم در حین خدمت، وظایف انسانی خود از جمله سرکشی به خانواده های شهدا و مستمندان را فراموش نمی کرد. مجردی بیشترین تلاش برای رفع تبعیض های قومیتی را مربوط به مدیریت میردامادی در آن استان دانست و گفت برای اولین بار بخشی از مدیریت های محلی به اعراب  باکفایت ساکن استان سپرده شد و این مسئله به امنیت داخلی استان خیلی کمک کرد.وی از عدم ثبت خاطرات ارزشمند آن دوران اظهار تأسف کرد و گفت همه ما باید در ضبط و ثبت تاریخ دفاع مقدس بکوشیم و مانع از تحریف آن شویم.
زهرا مجردی در پایان از حضور امثال میردامادی و رزمندگان و ایثارگران دوران دفاع مقدس و مدیران و خدمتگزاران انقلاب و نظام در زندان های سیاسی  جمهوری اسلامی ابراز تأسف کرد و گفت هرچند آنان با خدا معامله کرده اند و اجر خود را از او می گیرند اما این میزان قدرناشناسی و یا بهتر بگویم کینه توزی از حاکمان نوخاسته و بی ریشه واقعا نوظهور است و این فشارها بر روی شاکیان از کودتاگران و خانواده ها و وکلایشان، نه تنها موجب پس گرفتن شکایت آنان نمی شود بلکه خانواده هایشان را برای پیگیری تا حصول نتیجه ترغیب می کند.
میهمانان خانه دبیرکل محبوب مشارکت نیز با قدرشناسی از همه خدمات میردامادی و خانواده اش به خصوص همسر فداکار و همراه او برای سلامت و پایداری هر چه بیشتر آنان دعا کردند. آنان هم چنین ثبت خاطرات همه خانواده های زندانیان سیاسی را در دوران های سختی که گذرانده و می گذرانند، ضروری دانستند.

 

افزایش فشارها بر زندانیان حوادث پس از انتخابات در اوین

چکیده : در حالی که زندانیان عادی حتی پس از وارد کردن مواد مخدر، زد و خوردهای خونین و ایجاد درگیری با مسئولان زندان به انفرادی فرستاده نمی شوند،اما زندانیان سیاسی به بهانه هایی چون سلام نکردن به مسئولان زندان، خندیدن، داشتن ریش و موی بلند، پوشیدن لباس های خاص، جمع شدن دور هم و حرف هایی که بین هم رد و بدل کرده اند، بلافاصله به انفرادی فرستاده می شوند. در واقع زندان انفرادی برای زندانبانان تبدیل به حربه ای جهت اعمال فشار، سرکوب و ایجاد فضای ناامن روانی در میان زندانیان سیاسی شده است.

کلمه :در فاصله بین دو هفته اول پس از کودتای ۲۲ خرداد سال ۸۸ علیه دموکراسی خواهی ملت ایران، تعدادی از فعالان سیاسی-مطبوعاتی و دانشجویی با حکم قاضی سعید مرتضوی بازداشت شدند که بعدها معلوم شد حکم بازداشت برخی از آنها به روزها و هفته های پیش از کودتای انتخاباتی مربوط است. خود این سندها که در پرونده های آنها موجود است، نشان می دهد که کودتاگران از ماه ها پیش برنامه ریزی های خود را برای عملیاتی کردن پروژه کودتا در ذهن داشتند و خود را برای آن آماده می کردند.
براساس گزارش های سیده از زندان اوین به کلمه، وضعیت سلامت جسمی و بهداشتی و روانی بسیاری از زندانیان سیاسی اوین در خطر قرار دارد. برای برخی از آنها مقامات بهداری اوین زندان تقاضای کتبی مداوا در بیرون را صادر کرده اند اما مقامات قضایی، دادستانی و امنیتی با آن مخالفت می کنند. این در حالی است که اعمال فشارهای جسمی و روانی توسط مسئولان بند ۳۵۰ بر زندانیان هر روز بیشتر در حال افزایش است.
استفاده از حربه فرستادن زندانیان به زندان انفرادی در زندان اوین تبدیل به یک امر عادی شده به نحوی که در هر لحظه یکی از زندانیان عقیدتی-سیاسی در سلول های انفرادی زندان اوین حضور دارد.
شورای انضباطی زندان اوین به دستور صداقت، رئیس زندان اوین و همکاری بزرگ نیا، رئیس بند ۳۵۰ بدون کوچکترین اغماض و به بهانه های واهی زندانیان سیاسی را به انفرادی های طولانی مدت حداقل ۲۰ روزه می فرستند. اعضای این شورا را مسئولان زندان تعیین کرده اند و امکان دفاع زندانیان سیاسی را نیز در این شورا حذف کرده اند.
در حالی که زندانیان عادی حتی پس از وارد کردن مواد مخدر، زد و خوردهای خونین و ایجاد درگیری با مسئولان زندان به انفرادی فرستاده نمی شوند،اما زندانیان سیاسی به بهانه هایی چون سلام نکردن به مسئولان زندان، خندیدن، داشتن ریش و موی بلند، پوشیدن لباس های خاص، جمع شدن دور هم و حرف هایی که بین هم رد و بدل کرده اند، بلافاصله به انفرادی فرستاده می شوند. در واقع زندان انفرادی برای زندانبانان تبدیل به حربه ای جهت اعمال فشار، سرکوب و ایجاد فضای ناامن روانی در میان زندانیان سیاسی شده است.
اعمال فشار و محدودیت در ملاقات های حضوری و قطع تماس تلفنی زندانیان سیاسی با خانواده های آنها یکی دیگر از مسائل و مشکلات این زندانیان سیاسی است. هم اکنون حدود سه ماه است که امکان تماس تلفنی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ از بین رفته و ملاقات های حضوری با خانواده های آنها نیز توسط دادستان تهران به حداقل ممکن رسیده و تنها به یکی از اعضای خانواده اجازه حضور در این ملاقات داده می شود.
چندی پیش سردار فضلی یکی از سپاهیان عمل کننده در وقایع پس از انتخابات گفته بود که ما هم اکنون بیش از ۵ هزار نفر را پس از دستگیری و تشکیل پرونده، ارشاد و راهنمایی کرده و آنها را آزاد کرده ایم و برای ۵ هزار نفر دیگر نیز دستور داریم که به زودی به کار آنها رسیدگی شود. این اذعان رسمی مقامات حکومت کودتا به دستگیری دست کم ۱۰ هزار نفر از مردم، دانشجویان، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی-فرهنگی کشور تنها در شهر تهران است.
زندانیان سیاسی برای مرخصی های سه روزه و یک هفته ای و استفاده از امکان آزادی مشروط با وثیقه های ۱۰۰ میلیون تومان تا یک میلیارد تومانی مواجه هستند. بسیاری از این زندانیان قادر به تأمین این وثیقه های سنگین نیستند.
از سوی دیگر بیش از یک سال و پنج ماه از بازداشت زندانیان سیاسی-عقیدتی حوادث پس از انتخابات و اعمال فشار برآنها در بند ۳۵۰ می گذرد. در این مدت نسبت به شرایط بسیار بد و ناراحت کننده آنها گزارش ها و خبرهای متعددی منتشر شده اما مسئولان قضایی و نمایندگان مجلس کمترین توجهی به آن داشته و برخلاف سال های گذشته برای پیگیری و رسیدگی به مسائل آنها وارد عمل نشده اند.

 

 

آقای شریعتمداری! اندازه نگه دار/حشمت الله طبرزدی

خبرگزاری هرانا - حشمت الله طبرزدی زندانی سیاسی که اخیرا به 9 سال حبس تعزیری محکوم شده است در واکنش به یادداشت روزنامه کیهان در مورخه 5 مهر ماه نامه ای را از زندان نگاشته است.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به قرار زیر است: یادداشت روزنامه ی کیهان مورخه 5 مهرماه
تحت عنوان،«ما را که می شناسی»! را دیدم.
این یادداشت که به قلم مدیر مسئول روزنامه کیهان به نگارش درآمده با این مقدمه شروع می شود:

«نگارنده آرزو می کرد هرگز ناچار به نوشتن این نوشته نباشد،اما امام راحل ما-رضوان اله تعالی علیه-می فرمود؛مسئولیت اهل قلم،فقط در مقابل آنچه می نویسد نیست بلکه به خاطر آنچه باید بنویسد و نمی نویسد نیز مسئولند و فردای قیامت در محضر خدا باز خواست می شوند.این وجیزه لبیک به همان وصیه پیامبرانه حضرت امام(ره)است.نوشته ای با استناد به شواهد و دلایل غیر قابل تردید،در دفاع از ساحت مقدس دو سردار شهید.باشد خدا بپذیرد و همت و باکری نیز گره از ابرو بگشایند و شاهد باشند یاران از قافله جا مانده،رسم وفا از یاد نبرده و در مقابل-با عرض پوزش-«خون فروشی» آگاهانه یا ناخوآگاه کسانی که با آن دو شهید بزرگوار فقط«پیوند سببی»داشته اند،ساکت و بی تفاوت نشسته اند»

پایان نقل قول از کیهان.

با توجه به جمله های بالا،آشکار می شود که آقای شریعتمداری،انگیزه ی خود از نوشتن این یادداشت را دفاع از ساحت مقدس دو شهید،عمل به توصیه ی آیت اله خمینی و مسئولیت پاسخگویی در روز قیامت دانسته و عمل خانواده ی دو شهید را که صرفا دارای نسبت«سببی»(؟!)با آن دو شهیداند را «خون فروشی»معرفی می کند؟
آقای شریعتمداری،در همین مقاله،آقایان کروبی ،موسوی،خاتمی،
خانم زهرا رهنورد و ... را به اقدامات ضد اسلامی و ضد ایرانی معرفی کرده و می گوید:
«انجام این جنایات و زشتی ها و پستی ها از سوی سران فتنه و عوامل میدانی آن ها که قابل انکار نیست.تمامی این اقدامات و مواضع ضد اسلامی و ضد انسانی آنان به ...

که همت و باکری با این جرثومه های فساد و پلیدی و دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و امام...

وقتی همسران شهید همت و باکری به حمایت از فتنه بر می خیزند و برای ابراز ارادت،سربر آستان سران فتنه می سایند،...

بلکه با تاسف باید گفت خون پاک همسران شهید خود را برای«فروش»به دشمنان خود و قاتلان همت و باکری عرضه کرده اند!...

هنوز دیر نشده و راه بازگشت هست،که همسران این دو شهید بزرگوار به خیل عظیم خانواده های شهدا بپیوندند...

خداوند تبارک و تعالی در آیه ی نهم از سوره ی مبارکه ی تحریم داستان همسران نوح علیه سلام ولوط علیه سلام را به عبرت آورده و ...

و دسته کم آنکه نشان می دهد پرورش یا فتگان مکتب اسلام،اگرچه با مشاهده ی خروج همسران دو شهید بزرگوار خویش از حلقه ی بینش و منش آن شهیدان...

امید انکه همسران گرامی آن دو شهید بر این برادر خویش خرده نگیرند...

اگرچه لیاقت همراهی با آن دو شهید بزرگوار را نداشته است ولی بر این باور است که آنان را بهتر از همسرانشان می شناسدو...»

پایان نقل قول از کیهان

این ها فرازهایی از یک یادداشت بلند است .
من با دیدن این یادداشت،با احساس متناقضی روبه رو شدم.
از یک سو به شدت تاسف خوردم .از دیگر سو،برای پاسخگویی تحریک شده و قلم به دست گرفتم.در عین حال نمی خواستم از روی عصبانیت چیزی بنویسم.ضمن این که برای این نوشته درجهت تنبه ! شریعت مداری و همفکران او اثری نمی یافتم اما به هرحال انگیزه ای من را وا می داشت تا «یادداشت »کیهان را بدون پاسخ نگذارم.
شاید دلیل اصلیش این است که بین خانواده ی خودم و خانواده های باکری و همت،وجه مشترکی یافتم.یا شاید به این دلیل که بین راهی که خانواده های باکری و همت در آن قدم نهاده ند و راهی که خود و خانواده ام برگزیده ایم هم سویی می بینم.یا این که همه ی این مباحث را در زمینه و مضمونی آشنا قابل بررسی یافته ام.به هر دلیل ،امیدوارم این نوشته ام ،بیش از آن که به جدال و نزاع دامن بزند،برانگیزاننده ی حس های سودمند باشد.
به منظوراین که به قلم کین آقای شریعت مداری گرفتار نشده یا از شدت کینه توزیش بکاهم،ابتدا خودم را معرفی می کنم.اگرچه نیک آگاهم که او اگر من را از خودم بهتر نشناسد(؟!)حتما خوب می شناسد.
من برادر دو سردار شهید بزرگوار،احسان و ابوذر هستم.
احسان در 21ام مهرماه سال 59 در پل «مارد» آبادان شهید شد و
ابوذر در 28شهریور63 در آبادان به شهادت رسید.
خودم طی سه دوره و به عنوان نیروی داوطلب یا بسیجی در کسوت«تخریب چی»در جبهه ها حاضر شدم که دو ترکش از آن دوران به یادگار دارم.
همزمان دو برادر دیگرم،حمیدرضا و بهروز نیز در جبهه ها حضور داشتند و خانواده ام به مدت 8سال از آوارگان جنگ به حساب می آمدند.
پدرو مادرم از دو برادر شهیدم سه فرزند یتیم به ارث بردند که البته پدرم زیر بار این مصائب کمر خم کرد و خیلی زود (21خرداد67)از پا در آمد.

در زندگی شخصی به حق کسی تجاوز نکردم،پایبند عقاید شخصی ام بوده،به حق خود قانع و جز راه خانه،جبهه و در 16 سال اخیر زندان هیچ راه دیگری را بلد نبوده و تاکنون از ایران پا بیرون نگذاشته ام و نخواهم گذاشت.
به اصول اخلاقی پایبند هستم و برای عقاید دیگران احترام قائلم،البته در مقابل هر نوع تبعیض،بی عدالتی،ظلم و حق کشی در هر مرتبه ای به شدت حساس هستم. بر ظالم می تازم و همواره تلاش کردم از مظلوم دفاع نمایم.

بنابراین ،آقای شریعتمداری نمی تواند به من انگ جاسوسی،مافیا،فساد،جیره خواری،ضد مذهب بودن و وطن فروشی و امثال آن بزند.

انگ هایی که تاکنون بر من وارد کرده عبارتند از :قدرت طلب بودن،راه گم کرده،بازی خورده و از این دست بوده است.
با این حال در نظر دارم چند کلامی با اقای شریعتمداری دوستانه سخن بگویم.
ایشان مبنای مقاله ی خود را بر این قرار داده است که او به این دلیل که از ولایت فقیه و اراده ی حاکم دفاع کرده و مستقیما نمایندگی ولی فقیه را دارا می باشد، بنابراین حتما در جهت رضایت خدا و خواست شهیدان جنگ و انقلاب قدم زده و دیگران حتی نزدیک ترین اعضای خانواده ی شهدا یا نزدیکترین یاران آیت اله خمینی مثل کروبی و موسوی گمراه،ضد اسلام،ضد ایران و ضد انقلاب هستند؟!این برداشت من از یادداشت کیهان است.
پاسخ من اما این است که فرض را بر این می نهیم که منطق جناب شریعتمداری درست باشد.یعنی ولی فقیه به چند واسطه نماینده ی خدا باشد و رضایت او در طول رضایت خدا باشد.ولی آیا برای کسب رضایت او نمی بایست حقوقی برای مخالفین یا به زعم ایشان،گمراهان قائل بود؟
وقتی ولی فقیه حاکم بوده و به اراده ی او،دولت ها جابه جا شده و مخالفان منکوب گردیده و قوای حکومتی در مسیر های مورد نظر قرار می گیرند،چه نیازی است که امثال شریعتمداری،مخالفان را به انواع اتهامات بیارایند؟
وقتی اسلحه و کلید زندان در دست حاکم است،چه نیازی است تا اینگونه بی پروا،مخالفان را زیر رگبار انواع نا سزاها قرار داد؟
بداخلاقی و فحاشی چرا؟
آقای شریعتمداری در همین شماره از روزنامه ی خود،از زهرا رهنورد به عنوان عجوزه ی سیاسی یاد می کند.او همسر رییس جمهوری فرانسه را فاحشه یاد می کند.بارها و بارها خانم سکینه ی آشتیانی را به زنای محسنه متهم کرده است.کروبی را فردی قدرت طلب،ساده لوح و بازی خورده می نامد.به موسوی انواع اتهامات فردی و اجتماعی بار کرده و از زبان رییس شورای نگهبان،آن ها را متهم می کند که از امریکا،یک میلیارد دلار پول گرفته اند. نخست وزیر ایتالیا را عامل مافیا می نامد و در مورد اپوزسیون ایران می گوید:«مگر اپوزسیون با ان همه جنایت و جاسوسی و وطن فروشی و کاسه لیسی هنوز آبرویی برایش مانده که بر زمین بریزد!».
نقل از گفت و شنود همین شماره.

در همین«یادداشت روز»جنبش سبز با میلیون ها طرفدار و رهبران آن را به ضد اسلام و ضد ایران متهم می کند.و در فرازی از آن می گوید:
«آیا سران فتنه ی 88 و عوامل میدانی آن ها،به ساحت مقدس حضرت اباعبداله الحسین علیه السلام اهانت نکرده اند؟ وجود مبارک حضرت بقیه اله اعظم ارواحناله الفدا را انکار نکرده اند؟روز قدس به نفع اسراییل شعار ندادند؟روز 13 آبان به حمایت از امریکا عربده نکشیدند؟به ساحت ملکوتی امام راحل(ره)اهانت نکردند؟...»

پایان نقل قول از کیهان.
آیا اگر فرض را بر این قرار دهیم که ولی فقیه حق مطلق بوده و رضایت او در جهت رضایت خداست،در آنصورت این حق را نیز خواهیم داشت که هرگونه داوری در حق مخالفین روا بداریم؟
آیا موسوی،کروبی،رهنورد،خاتمی،صانعی و...منکر امام زمان،ضد اسلام،ضد ایران و مخالف امام حسین هستند؟
آیا اپوزسیون،جاسوس،وطن فروش و بیگانه پرست است؟
در کدام محکمه ی صالحه ،چنین اتهامات سنگینی به اثبات رسیده است؟
آقای شریعتمداری،فقط به این دلیل که خانواده های شهید باکری و همت از جنبش سبز حمایت کرده و در مقبل حمله ها و فشارها از رهبران این جنبش جانب داری نموده اند،آن ها را«خون فروش»نامیده است؟!
چنین اتهامات سنگین،چگونه و در کدام محکمه ی صالحه به اثبات رسیده است کدام مرجع اجتماعی صالحه،چنین امری را تایید کرده است؟
آیا کسانی چون سران جنبش سبز ،جز اجرای قانون اساسی در حوزه ی مربوط به حقوق اساسی ملت،نظر دیگری داده اند؟

من شخصا هیچ گاه خشونت طلبی برخی طرفداران جنبش سبز را رد نمی کنم.یعنی می دانم که برخی خشونت طلبان در جنبش سبز فعال بوده و همواره چنین رویه ای را محکوم کرده ام.تا آنجا که آگاه هستم،رهبران جنبش سبز نیز هیچ گاه،هیچ نوع خشونت گفتاری و رفتاری را تایید نکرده اند.
فرض را براین قرار می دهیم که عناصری در جنبش سبز همه ی اقدامات گفتاری و رفتاری بیان شده در مقاله ی کیهان را مرتکب شده باشند،ولی آیا،چنین خطاهایی مجوز بی انصافی به آقای شریعتمداری و همفکران او خواهد داد که نظر و عمل آن ها را به رهبران جنبش سبز نسبت بدهد؟

من در این نقد،صرفا بر اخلاق،انصاف و عدالت در داوری تاکید می گذارم.

درباره ی حق و ناحق بودن ادعا سخن نمی گویم برای این که،مساله از چنین سطوحی گذر کرده است.

آقای شریعمتداری رضایت ولی فقیه را رضایت خدا،همه ی مردم ایران و «خیل عظیم خانواده های شهدا »می داند.خوب بداند!!!

او حق دارد اندیشه و راه خود را حق دانسته و اندیشه ی مخالف را باطل به حساب آورد. اگرچه در دنیای مدرن،جرم مطلق گرایی،شکسته و بی اعتبار شده است.
اما اخلاق حکم دیگری دارد.اخلاق به اندیشه ی حاکم اجازه نمی دهد،بر سر نیزه تکیه زده وهرگونه که بخواهد بر مخالفین بتازد،همگان آگاه هستند که اصلاح طلبان فعال در جنبش سبز نه تنها به دین اسلام و مذهب شیعه پایبند هستند،بلکه از نزدیکان و وفداران به اصول انقلاب و خط امام اند.
اما آقای شریعتمداری در اقدامی ضد اخلاقی و غیر منصفانه،آن ها را ضد اسلام،ضد ایران و ضد انقلاب معرفی می کند.او عدالت،اخلاق و انصاف را در پای دفاع از قدرت سیاسی ولی فقیه،زیر پا می گذارد و
نام این کار ضد اخلاقی را رضایت مندی خدا می نامد!

اکثریت قاطع اپوزسیون،انسان هایی وطن پرست و شریف اند،
اما آقای شریعت مداری صرفا به این دلیل که آن ها مخالف نظام سیاسی حاکم بر ایران هستند،آنان را وطن فروش و جاسوس معرفی می کند.

هزاراتن تن از اعضای خانواده های شهدا و ایثارگران،از جنبش سبز حمایت کرده و با حاکمیت سیاسی فعلی،مخالف هستند،اما آقای شریعتمداری در یک بی انصافی آشکار و دروغ بزرگ ،آنان را طرفدار اراده ی حاکم معرفی می کند.

او بی انصافی،بی عدالتی و بی اخلاقی را تا آنجا می کشاند که خانواده های باکری و همت را«خون فروش»معرفی می کند.

اگر اقای شریعتمداری خود عضوی از خانواده های شهدا می بود و از نزدیک به وابستگی عاطفی آن ها به همدیگر و مصائب برجا مانده از فقدان آن ها آشنا می بود،هیچ گاه به خود اجازه نمی داد از جانب همه ی آ نها سخن گفته یا بدتر از این،نمونه های این خانواده های مصیبت دیده را به «خون فروشی»متهم نماید.

آیا به راستی حفظ قدرت حتی اگر آن قدرت مقدس و به واقع خدایی باشد،ارزش چنین مظالم و جفاها را دارد؟
آیا استفاده ی ابزاری از دین،مذهب،خدا،معنویت و خون شهدا،امری اخلاقی است؟
مگر خون شهدا،آبروی آن ها و اعتبار خانوادگی اشان،پول نفت و گاز است که به آن چوب حراج می زنید؟چرا اندازه نگه نمی دارید؟
چرا برای حریم خصوصی افراد،ارزش قائل نیستید؟
چرا مخالفین را به فساد،فحشا،وطن فروشی،رذالت،خون فروشی،قدرت طلبی،بیگانه پرستی،گمراهی و...متهم می کنید؟

گیرم که ولایت فقیه،حکومت خدا
و اراده ی ولی فقیه،اراده ی خدا و
طرفداران او،از ملائکه و فرشتگان برتر باشند،
گیرم که مخالفان ولی فقیه و حکومت او،در مسیر گمراهی باشند؛کدام مرجع و محکمه ی عادله به شما اجازه ی بی انصافی،بی عدالتی و بی اخلاقی در برخورد با آن ها را داده است؟
آیا چنین اخلاق و منطقی را از خدا و پیامبر آموخته اید ؟
اگر چنین است به ما نیز بگویید تا آگاه شویم.

همه ی حکومت ها اعم از دینی یا غیر دینی،دارای اپوزسیون و مخالف هستند؛آیا آن ها نیز در برخورد با مخالفان خود همه ی مقدسات را هزینه می کنند؟
آیا دین،مذهب و معنویات را ابزار قدرت می سازند؟
کدام مرجع صالحه ای مرحوم منتظری،دستغیب،صانعی،خاتمی،موسوی، کروبی،بیات زنجانی ، طاهری و صدها روحانی و غیر روحانی را بی دین معرفی کرده است که شماها اینگونه بی محابا علیه آن ها تاخته و حتی ضد اسلام معرفی شان می کنید؟

وقتی در مقابل روحانیون چنین رفتاری می کنید،وای به حال دیگران!

وقتی با خانواده ی همت و باکری چنین می کنید وای به حال دیگران!

هیچ کس حق ندارد از جانب خدا،همه ی مردم ایران و شهدا سخن بگوید.

من خود شاهد خشونت های نیروهای ولی فقیه در برخورد با مخالفان بوده ام.
من خود شکنجه های نیروهای ولی فقیه را از نزدیک لمس کرده ام.
من خود،دروغگویی طرفداران و سربازان ولی فقیه را بارها و بارها شنیده ام.
من خود ظلم بی حد حکومت ولی فقیه را از نزدیک لمس کرده ام.
ولی هیچ گاه به خور اجازه نداده ام،از زبان توهین و هرزه گویی علیه آن ها استفاده نمایم.شما در حالی این زبان را علیه دیگران به کار می برید که در قدرت بوده و کلید دار زندان و انبار دار اسلحه هستید.دیگران را به باد فحش و ناسزا و «خون فروشی»می گیرید و در عین حال ادعا می کنید که به قصد قربت به خدا چنین می کنید!!!

به راستی چه تضمینی وجود دارد که طرفداران دو آتیشه ی حکومت با خواندن مقاله های اقای شریعتمداری،دست به ترور مخالفین نزنند؟!
آیا هجوم برندگان به خانه کروبی و حمله برندگان به مسجد قبای دستغیب و خانه صانعی،تحت تاثیر مقاله های امثال شریعتمداری نبوده اند؟
ایا نوشته های جناب شریعت مداری باعث اقدام علیه امنیت ملی ،
تبانی و بر هم زدن نظم عمومی به قصد سرکوب مردم و حمله به مخالفین نشده اند؟!

اختلاف سیاسی ما با اقای شریعتمداری به اندازه ای عمیق است که سخن گفتن از آن بیهوده است.

من و امثال من خود را زندانی شریعتمداری ها می دانیم، اما شاید این انتظار بسیار بی جایی نباشد که من از ایشان بخواهم در دشمنی ورزی های خود علیه اپوزسیون و جنبش سبز،کمینه هایی از انصاف،عدالت و اخلاق را رعایت نماید.

شرایط همیشه اینگونه نخواهد بود.خوب است روش متمدنانه و اخلاقی در دشمنی ورزی های علیه یکدیگر را یاد بگیریم.

امام حسین خطاب به لشکر یزید می گوید:
«اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید»
به نظر من،این عبارت ناظر بر رعایت اصول اخلاقی در جنگ ها و دشمنی ورزی ها است.

همه ی حرف من با آقای شریعتمداری همین یک جمله است.

خانواده های شهدا نیز بخشی از مردم ایران هستند.بخشی از آن ها حامی حکومت اند،بخشی نیز مخالف و منتقد.کما اینکه اگرچه بخش بزرگی از مردم ایران شیعه اند،اما لزوما حکومت دینی ولی فقیه را حکومت خدا ندانسته و اکثریت آنان با این حکومت مخالف بوده و خواهان حکومت عرضی هستند.

به همین دلیل نباید دین،خدا و شهادت را موضوع مورد مناقشه قرار داد.
آقای شریعتمداری و همفکران که اینک در مصدر قدرت و حکومت نشسته اند،حق ندارند از خدا،دین و شهدا استفاده ی ابزاری کنند.
آن ها حق دارند حکومت خود را بهترین حکومت روی زمین معرفی کنند که می کنند.

حق دارند نظرات خود را تبلیغ کنند که می کنند.حق ندارند از قدرت برای سرکوب مخالفین استفاده کنند که می کنند.
اما تاسف انگیز است که در این مواجهه ی نا برابر،اصول اخلاقی را زیر پا می گذارند.

اگرچه حکومت دینی ولی فقیه در ایران،به میزان پایبندی به قوانین فقهی یا شریعت،یک حکومت مذهبی به حساب می آید،اما این حکومت مذهبی لزوما اخلاقی نیست.
اما شریعت در ذات خود اخلاق نیست.
برای این که شریعت به قوانین و مقرراتی مرجوع است که در حوزه ی حقوق،اقتصاد و روابط اجتماعی کاربرد خاص خود را دارند.اخلاق فراتر از حکومت و سیاست است.

حکومت به هر صنف و عنوان اعم از دینی یا سکولار،آن گاه انسانی،دموکراتیک و مدرن است که به اصولی چون انصاف،عدالت و اخلاق پایبندی داشته باشد.این ویژگی ها در مواجهه ی قدرت با رقیب و مخالف آشکار خواهد شد.صرفا ادعای الهی بودن،نظامی را اخلاقمند نخواهد کرد.بلکه میزان پایبندی به حقوق شهروندان و به ویژه مخالفان است که منصف بودن قدرت را آشکار می کند.

همه میدانیم روزنامه ی کیهان ارگان تبلیغی دستگاه حاکم است.
این ارگان تبلیغی به محض مشاهده ی این که فردی یا تشکلی بر خلاف باور های او اقدامی انجام داده یا سخنی به میان می آورد انگی اخلاقی یا سیاسی به او می زند.
حتی رحیم مشایی و احمدی نژاد از این سنت ضد اخلاقی کیهان در امان نمانده اند.چه رسد به خانواده های باکری و همت و دیگران.این رویه ی ضد اخلاقی دقیقا برگرفته از تعصبات کور،خود حق بینی،قدرت پرستی و روحیه ی غیر منعطف جریان حاکم است.

این اندازه اتهام ظالمانه از سوی این جریان علیه اپوزسیون و جنبش سبز یا به بیانی دیگر علیه مخالفان و منتقدین قدرت حاکم در هیچ کشوری معمول نیست.

در حالی که موسوی ها،کروبی ها و خاتمی ها از درونی ترین لایه های حکومت و خط امام برخاسته اند،جریان حاکم به صورت دائم آنان را همسو با امریکا،انگلیس و اسراییل معرفی می کند.
به راستی کدام سند یا دلیل محکمه پسند،دال بر چنین اتهاماتی به دست آمده است که دستگاه تبلیغی حکومت،پیشاپیش،مخالفین را متهم و محکوم کرده است؟
اگر چنین سیره ای یعنی اتهام زنی،تخریب شخصیت،فحاشی و ناسزاگویی به منتقدان و مخالفین،در حکومت فعلی،تا این اندازه رایج و آسان است،بنابراین،حاکمان باید توضیح دهند،چه تفاوتی بین آن ها و سایر حکومت های ایدئولوژیک،مستبدانه و تک جزیی وجود دارد؟

الهی بودن این حکومت را از کجا باید فهمید؟

هرگاه وفادارترین افراد و جریانات منسوب به حکومت،به هر دلیل در مقام مخالفت با اراده ی حاکم برآیند،نه تنها خون آن مباح می شود بلکه آبروی آن ها به حراج گذاشته می شود؛آن ها را پادوی دشمن،جیره خوار بیگانه،وطن فروش،مزدور،فاسد،عجوزه،«خون فروش»،فتنه گر،منافق و عامل بیگانه می نامند!
آیا چنین بی احترامی ها،اتهام زنی ها،ترور شخصیت و به راه اندازی مانور تهدید،تخریب و ترور را از خدا آموخته اند؟!

خدایی که مهربان و بخشنده است!
خدایی که نمونه ی خوبی هاست!
خدایی که پاسدار اخلاق است!
خدایی که پاسدار انصاف و عدالت است!
خدایی که دشمن ظالمان است!
آقای شریعتمداری و همفکران از کدام خدا دم می زنند؟!
آن ها پیرو کدام آیین هستند؟!

امیدی به رعایت انصاف و اخلاق از سوی شریعتمداری و شریعمت مداری ها که به تازگی در گزارشی به دادستان مبارز سیاسی را بیمار سیاسی خوانده اند و همین طور ساختار حاکم در برخورد با مخالفان و منتقدین نیست،اما این امر مانع از بیان حقایق و دفاع از اخلاق و مظلوم نمی شود.


خود را موظف می دانم در هر شرایط،حتی آن گاه که نا عادلانه در
مخوف ترین زندان دستگاه حاکم به سر می برم از خانواده های باکری،همت،سکینه ها،زهرا رهنورد،کروبی،موسوی و دستغیب ها و
همه ی کسانی که مورد ظلم و بداخلاقی شریعتمداری ها قرار گرفته اند دفاع کنم.



کرج/مهرماه1389/زندان رجایی شهر
حشمت الله طبرزدی
مبارزسیاسی ، روزنامه نگار،
برادر دو شهید و دو رزمنده ی پیشین
ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در راستای آزادی اندیشه و بیان اقدام به انتشار نامه های زندانیان سیاسی می کند و محتوای نامه ها بازتاب دهنده نظرات آن نیست.

 

کشتار ۶۷ کشتار ایران بود/ فریبا امینی

سرکار خانم رهنورد
من به عنوان یک انسان و یک زن، به انسان و زنی که در مقابل استبداد ایستاده و تا اینجا آمده، احترام می گذارم . ولی اجازه بدهید که در همین شرایط ویژه هم باز کسی که در جایی روبه روی رسانه و در موقعیتی ویژه نشسته نقد شود. اگر ما به عنوان شهروند ایرانی و مسئول انتقاد نکنیم، باز همان آش است و همان کاسه. شما اخیرا در مصاحبه ای گفته اید که کشتار سال ۶۷ باعث "ناراحتی" است و با آن "گروه کذائی" به قول شما نباید این رفتار می شد، شما قاعدتا باید آگاه باشید هزاران نفر از کسانی که در زندان های جمهوری اسلامی در ان سالهای سیاه به بند بودند،در حال گذران دوران محکومیت خود توسط آن "دادگاه" های "انقلاب اسلامی"، یا حتی در پایان دوران محکومیت و به حکم مستقیم آیت الله خمینی در زمان نخست وزیری همسر شما گروه گروه به جوخه اعدام فرستاده شدند، فقط از ان "گروه کذائی" یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران نبودند.
ایا باید باشما از صدها بچه و دانش آموزی کهربسیاری از آنها طرفدار این گروه و ان گروه بودند و خیلی ها نیز وابسته به گروه خاصی نبودند، گفت که در این فاجعه ی ملی قتل عام شدند؟!
در مقابل ظلم و استبداد همیشه باید سخن گفت نه فقط زمانی که گلوله به سوی خودی شلیک می شود. اقای موسوی تا به حال در مقابل کشتار ۶۷ موضع نگرفته است. حتی زمانی که از طرف دانشجویی این سئوال مطرح شد او باز از پاسخگویی صریح سرباز زد و نهایتا با فرافکنی بحث را از مسئولیت خود و همراهانش دور کرد. ما که در خارج هستیم شاید این حق را نداریم تا در مقابل کسانی که در ایران هستند و تحت فشار و بی رحمی وحشتناک حرفی بزنیم و بگوییم که همه چیز را باید یکباره بیان کرد . شاید مصلحت شما این است که فعلا موضع از این صریح تر نگیرید یا اقای موسوی هیچ چیز نگویند جز آن "دوران طلایی" ولی خوب می دانید که رهبران سیاسی باید پاسخگوی ملت خود باشند.
باز هم شاید اقای موسوی صلاحشان باشد که هنوز بگویند که به دنبال خط "امام خمینی" هستند زیرا که رژیم کنونی ایران می تواند از این سو استفاده کند و ضربه شمشیر خود را بیشتر فرود ارد. ولی در زندگی شخصی و سیاسی افراد زمانی پیش می اید که باید حقیقت ها گفته شود و دروغ ها عریان. باید که در مقابل اعدام ها در این سی سال گذشته چه از بهائی، چه کرد و بلوچ سخن بگویید.
باید بگویید که چرا در مقابل کشتن وحشیانه پروانه اسکندری فروهر و داریوش فروهر و دیگر نویسندگان در همان زمان سخنی قاطع نگفتید ویا اعتراضی نکردید. مگر این افراد از این مرزو بوم نبودند؟ ایا فقط از مسلمانان باید دفاع شود و یا دیگر اندیشمندان از هر مرامی که هستند نیز باید از ان ها دفاع کرد؟
مگر نه این است که ایران ما ایرانی است از فرقه ها، مذاهب و اقوام مختلف .ایا فقط باید از خودی دفاع کرد؟ ایا بچه های ۱۶ ۱۷ ساله ای که تنها به جرم در دست داشتن یک روزنامه گروه گروه به جوخه اعدام برده شدند حتی اگر از ان "گروه کذائی" مردم نبودند؟ مردم نبودند پدران و مادرانشان که تا ابد داغدار شدند؟
ایا فرقی است بین من که در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم ولی لزوما اعتقاد مذهبی ندارم با یک مسلمان با تعریف مشخص جمهوری اسلامی در "عصر طلایی"؟ ایا من نوعی به ایران کمتر دلبسته هستم و یا غصه ان را نمی خورم؟
من در خانواده ای بزرگ شدم که پدرو مادرم نماز می خواندند و روزه می گرفتند و به مکه رفته بودند. ولی ما هر کدام مرامی مختلف داشتیم. هرگز پدرم به ما نگفت که چگونه فکر کنید. فقط به ما یک چیز یاد داد که انسانیت داشته باشید. در مقابل ظلم بایستید و انسان باشید و با همه یک نوع رفتار کنید. او در زندگی سیاسی و شخصی خود این را از پیشوای بزرگ ملت ایران یعنی دکتر محمد مصدق که تا اخرین نفسش عکس او بالای سرش بود یاد گرفته بود.
ایران ما ایرانی است از چپی ها گرفته تا لیبرال ها. از بی دین ها تا مذهبی ها....
باید همه چیز را گفت. باید ایستاد و فقط از "خودی" دفاع نکرد . باید در حال حاضر و هر زمانی که فرصتی پیش آمد کمی از گذشته بگویید و مسئول باشید..
ایا اگر تحولات ایران بگونه ای پیش برود که جریانات نزدیک به شما دست بالا را داشته باشند باز هم به ما جمهوری اسلامی از نوع دیگر تحمیل خواهید کرد؟
من طرفدار "جنبش سبز" به ان معنی که عرضه شده نیستم. من طرفدار جنبش مردم ایران در مقابل استبداد هستم و خواهم بود. این رنگین کمان مردم است که ما شاهد ان هستیم. رنگ پرچم تاریخی ایران سبز و سفید و قرمز.
من اعتقاد به حجاب ندارم ولی به شما که حجاب دو لایه دارید احترام می گذارم، تا وقتی که به حقوق من احترام بگذارید و از گذشته ای که مملو از پایمالی حقوق من بود، آن زمان که مجسمه ی مادر میدان محسنی را "حجاب اسلامی" بر سر کردید و تئوریسن "حجاب" شدید در دانشگاه الزهرا چیزی بگویید که اگر نه پوزش که رنگی از خجلت و شرمساری از آن حس شود. می دانم که پا روی پا ننداخته اید و "آب میوه" نمی نوشید که من از ینگه دنیا بر شما بتازم. اما این همه ی حقوق من است که وقتی شما را در قاموس اصلاح طلبانه تان در رسانه می بینم و جریانی "بانوی سبز" بشما لقب می دهند از شما انتظار داشته باشم که در هر فرصتی باز بیشتر بگویید. توجیه گرانه نه، شرمسارانه!
ما می گوییم جمهوری باید سرکار باشد که دور از ایدئولوژی خاصی باشد و به حقوق بشر برای تمام شهروندان ایران اعتقاد داشته باشد و آن را در راس کار خود قرار دهد. حتی ان بسیجی عامل سرکوب هم باید از این حقوق برخوردار باشد. فقط ان زمان است که ما می توانیم ایرانی بسازیم که پس از ۷۰ سال دیکتاتوری سلطنتی و مذهبی دموکراسی را منشا کار خود قرار دهد.
راه "امام" راه ما نبوده و نیست. چون راه "امام" که بارها به آن اشاره می کنید جز نابودی و قهقهرا چیزی برای ایران به ارمغان نیاورده است. آیت الله خمینی کسی بود که زمانی که پدرم استعفا نامه خود را به او داد گفت این "طبقه مستکبر" باید از بین برود و دیدیم که حاصل و میراث رژیم او برای ما چه بود...
باید ناگفتنی ها گفته شود. باید رهبران سیاسی اینده شهامت داشته باشند و حرف مردم را بزنند.
مهندس امیر انتظام در مصاحبه ای به من گفتند که بدترین دوران زندانی بودنش زمانی بود که سلول ها خالی می شدند .او در مقابل این جنایات ایستاد و سخن گفت اگرچه برایش گران تمام شد. او بین افرادی که در زندان بودند فرقی قائل نشد. فقط با چشمان خود دید که فرزندان ایران، دختران و پسران جوان یک یک برده شده و دیگر برنگشتند.
ایران ما ایرانی است که در یک خانواده، هم چریک فدایی بود و هم مجاهد، هم توده ای، هم مسلمان دو آتشه، هم ملی و هم طرفدار سلطنت. مثال اقای طاهر احمد زاده استاندار دوران دولت موقت مهندس بازرگان مثال خوبی است. او دو فرزندش مجید و مسعود را درزندان محمد رضا شاه از دست داد و دیگر فرزندش که مجاهد بود یعنی مصطفی را در اغاز انقلاب به جوخه اعدام سپردند.
ایران ما چنین ایرانی است.
کشتار ۶۷ کشتار ایران بود و از همان زمان و حتی از ان زمانی که اطرافیان شاه را بدون محاکمه اعدام کردند، این دانه زهر کاشته شد. پس باید شهامت داشت و همه چیز را گفت تا نسل جدید و نسل اینده یاد بگیرند و تراژدی تاریخ دوباره و هرگز تکرار نشود.


محكوميت سيامك ايقاني به 3 سال حبس تعزيري

خبرگزاری هرانا - دادگاه تجدید نظر استان سمنان محکومیت سیامک ایقانی، شهروند بهایی را مورد تائید قرار داد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا؛ دادگاه تجديد نظر استان سمنان حكم بدوي دادگاه انقلاب را در مورد سيامك ايقاني شهروند بهايي ساكن شهرسمنان را تائيد كرد . طبق اين حكم نامبرده به اتهام تبليغ عليه نظام و تبليغ بهائيت به 3 سال حبس قطعي ( تعزيري ) محكوم شد. قابل ذكر است نامبرده در ارديبهشت ماه سال گذشته مدتي در بازداشت بود و در 9 تير ماه 1388 در دادگاه انقلاب سمنان محاكمه شده كه طبق حكم دادگاه مزبور به 3 سال حبس تعزيري محكوم گرديد .


خشونت ها در کردستان هم چنان قربانی می گیرد

خبرگزاری هرانا - عصر امروز پنج شنبه، پانزدهم مهرماه، در پی یک درگیری مسلحانه در سنندج چندین تن کشته و زخمی شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در این درگیری که در میدان اقبال شهر سنندج بین نیروی انتظامی و تعدادی دیگر از افراد مسلح که از هویت ایشان اطلاعی در دست نیست، رخ داد؛ بیش از ده تن کشته و تعدادی نیز زخمی شدند.
شاهدان عینی پنج تن از افراد کشته شده را شهروندان و پنج تن دیگر را مامورین نیروی انتظامی دانسته اند.
خبرگزاری دولتی مهر نیز ضمن تایید خبر فوق تاکید کرده که آمار دقیقی از افراد آسیب دیده در دست نیست.
شایان ذکر است که جو کنونی سنندج ملتهب گزارش شده است.

مراجع تقلید، زنان و دانشجویان در تیررس سانسور همه جانبه اینترنت

گزارش‌گران بدون مرز سیاست سرکوبگرانه دولت جمهوری اسلامی ایران را علیه شهروند وب‌نگاران و دور جدید تشدید سانسور و مسدودسازی را محکوم می کند.
در طی روزهای اخیر بسیاری ازسایت‌های اطلاع رسانی مسدود شده‌اند، از جمله سایت‌های سه آیت‌العظمی یوسف صانعی، اسدالله بیات زنجانی و علی محمد دستغیب مسدود و در ایران غیر قابل دسترسی هستند. از سوی دیگر احضار و تهدید شهروند وب‌نگاران، دانشجویان و وب‌نگاران فمینیست ادامه دارد.
"پس از مدافعان حقوق زنان و دانشجویان حال نوبت به مراجع تقلید رسیده است تا قربانی سیاست سانسور شوند. دولت اسلامی محمود احمدی نژاد که از سوی ولی فقیه آیت‌الله علی خامنه ای حمایت می‌شود حتا تحمل شنیده شدن صدای رهبران مذهبی را هم ندارد. محتوای منتشر شده در سایت‌های این مراجع به مانند سایت‌های اطلاع رسانی و یا مخالفان سیاسی نیست که این سایت‌ها در خدمت مقلدان و برای پاسخگویی به نیازهای معنوی و مذهبی مسلمانان است. جمهوری اسلامی با ممانعت از دسترسی مسلمانان به این صفحات تصمیم به گسترش دور جدیدی از سانسور بر روی اینترنت گرفته است. "
از تاریخ ١١ مهر سایت‌های آیات‌اعظام صانعی، بیات زنجانی مسدود و دسترسی به این سایت ها در ایران ناممکن شده است. دفاتر این مراجع خبر مسدودسازی سایت‌ها را تائید کرده‌اند. این دو روحانی سرشناس دارای مواضعی انتقادی نسبت به سیاست‌های دولت و ولی فقیه هستند و در یک سال گذشته بارها نسبت به سرکوب معترضان به انتخاب مورد مناقشه محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ١٣٨٨ اعتراض کرده‌اند. سایت سید علی محمد دستغیب از مدتی پیش مسدود شده بود. این رهبر مذهبی که خود عضو مجلس خبرگان است بارها از عدم انجام وظیفه این نهاد که انتخاب و نظارت بر عملکرد رهبری است، انتقاد کرده است.
در تاریخ اول مهرماه نوشین احمدی خراسانی سردبیر سایت مدرسه فمینستی از سوی شعبه ٥ دادسری امنیت تهران مستقر در زندان اوین احضار و پس از چندین ساعت بازجویی با قید کفالت آزاد شد. وی از بنیان گذاران " کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان در قوانین اساسی ایران" است و فعالیت‌های این جنبش را بر روی اینترنت منعکس می‌کند. نوشین احمدی خراسانی از جمله نمونه‌های آزار و احضارهای قضایی -امنیتی است. وی در سال گذشت بارها احضار و بازجویی شده است.
"تنها جرم این وب‌نگار فمینیست مبارزه قانونی علیه قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و مقاومت برای انعکاس صدای زنان بر روی اینترنت است که علیرغم مسدودسازی‌ها، بازداشت‌ها و محکومیت‌های هر روز بیشتر می‌شوند."
از سوی دیگر از آغاز سال تحصیلی ماموران نهادهای امنیتی بر فشارهای خود به دانشجویان افزوده‌اند. وب‌نگاران سایت ادوارنیوز متعلق به سازمان دانش آموختگان ایران- ادوار تحکیم وحدت مورد تهدید قرار گرفته‌اند تا از به روز کردن سایت خودداری کنند.
بسیاری از اعضای این نهاد دانشجویی مستقل زندانی و به احکام سنگین محکوم شده‌اند. از جمله روزنامه‌نگاران علی ملیحی که در بهمن ماه سال گذشته بازداشت شده بود و در روزهای اخیر به چهار سال زندان محکوم شده است، و احمد زیدآبادی که در تاریه ٢٤ خرداد ١٣٨٨ به شش سال زندان و تبعید محکوم شده است. وی برنده جایزه قلم طلایی ٢٠١٠ موسسه جهانی مطبوعات است. این جایزه ٦ اکتبر در گنگره سالیانه این موسسه اهدا خواهد شد. اکبر گنجی روزنامه نگار تبعیدی این جایزه را به نیابت روزنامه‌نگار زندانی دریافت خواهد کرد.

مهمترین خبرهای روز ، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


تکمیلی+ ۵ کشته و ۹ زخمی در درگیری مسلحانه سنندج


eqbalsquare02.jpg

کردیش پرسپکتیو: بگفته معاون اجتماعی و ارشاد فرماندهی انتظامی استان کردستان دو نفر مهاجم ناشناس در یک "حادثه تروریستی" پنج تن از شهروندان را به قتل رساندند. این مقام آنچه که وی وابسته به "گروهکهای ضد انقلاب" نامید را مسئول این حادثه معرفی کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم کاظمی نژاد پنجشنبه شب در جمع خبرنگاران در زمینه تیراندازی افراد ناشناس به عابران پیاده و ماموران نیروی انتظامی در سنندج گفت: "ساعت ۱۵:۱۰ امروز پنجشنبه در میدان آزادی سنندج دو نفر مهاجم ناشناس وابسته به گروهکهای ضد انقلاب به سمت ماموران نیروی انتظامی و عابران پیاده تیراندازی کردند که در این حادثه تروریستی پنج نفر شهید شدند که چهار نفر مامور نیروی انتظامی و یک نفر عابر پیاده بود".
وی ادامه داد: "در این حادثه ۹ تن نیز مجروح شدند که ۵ نفر از این ۹ نفر ماموران نیروی انتظامی و ۴ نفر از عابران پیاده هستند که حال یکی از این مجروحین وخیم گزارش شده است".
کاظمی نژاد درباره بازداشت دو مهاجم نیز گفت: "اقدامات لازم برای دستگیری مهاجمان آغاز شده است".

تنظیم از: ر. ج
 
گفت‌وگو با ژیلا بنی یعقوب، روزنامه‌نگار و ناصر زرافشان، حقوقدان:

به این دلیل خبرنگاران در زندان هستند

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

هفدهم مرداد ماه در ایران، روز خبرنگار نامگذاری شده است؛ ایران اما سال‏هاست که به‌عنوان بزرگ‏ترین زندان خبرنگاران در جهان، از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز اعلام می‏شود.
Download it 
Here!
در سی ساله‏ی اخیر، به‌ویژه در یک سالی که از انتخابات ریاست جمهوری دوره‏ی دهم می‏گذرد، همواره ده‏ها روزنامه‏نگار و اهل قلم در زندان بوده‏اند.
تعداد زیادی از این روزنامه‏نگاران اینک به‏ قید وثیقه در بیرون از زندان به‏سر می‏برند و عده‏ای هنوز در داخل زندان‏ها هستند. هفده تن از آنها نیز دومین هفته‏ی اعتصاب غذای خود در داخل زندان را پشت سر می‏گذارند، در حالی که خانواده‏ها از تماس تلفنی یا دیدار هفتگی با آنها محروم هستند.در چنین شرایطی، روز هفدهم و هجدهم مردادماه، جلسات متعددی در ایران، برای گرامی‏داشت روز خبرنگار برگزار شده است.
روز یکشنبه، محمود احمدی‏نژاد در جمع خبرنگاران، از برخورد قوه‏ی قضاییه با خبرنگاران انتقاد کرد و گفت: «دولت حاضر است همه‏ی شکایات خود را از خبرنگارانی که علیه دولت مطالبی نوشته‏اند، پس بگیرد.»
روز گذشته صادق لاریجانی، رییس قوه‏ی قضاییه اما در مقام دفاع از برخورد قوه‏ی قضاییه با خبرنگاران، اظهارات آقای احمدی‏نژاد را خلاف واقع خواند و گفت: «توقع از رییس‌جمهوری این است که ادبیاتش متین و فاخر و با تعابیر جاافتاده باشد.»
در پیوند با «روز خبرنگار» در ایران و این موضع‏گیری‏ها، با ژیلا بنی‏یعقوب، روزنامه‏نگار و همسر بهمن احمدی امویی، روزنامه‏نگاری که اینک در زندان و در اعتصاب غذای خشک به‏سر می‏برد و هم‏چنین آقای ناصر زرافشان، حقوقدان، گفت‏وگویی انجام داده‏ام.



ژیلا بنی‏یعقوب روز گذشته و در زمان قرار ملاقات هفتگی، همراه با سایر خانواده‏های زندانیان سیاسی، به زندان مراجعه کرده و برای سومین هفته‏ی متوالی با ممنوعیت ملاقات مواجه شده است. این در حالی است که خانواده‏ها اعلام آمادگی کرده بودند تا در شکستن اعتصاب غذای زندانیان همکاری کنند. برخی از زندانیان، از جمله بهمن احمدی امویی، وارد اعتصاب غذای خشک شده‏اند.
خانم بنی‏یعقوب در این‏باره می‏گوید:
«بارها خانواد‏ها در ملاقات‏ها و تماس‏هایی که با مسئولین دادستانی و یا زندان داشته‏اند، این درخواست را مطرح کرده‏اند که به خانواده‏ها اجازه بدهید در حل مشکل به‏وجود آمده مشارکت کنند. آنها خواسته‏اند اجازه داده شود تا تماس و ملاقاتی با همسران و فرزندان‏شان داشته باشند و از آنها بخواهند که اعتصاب غذای‏شان را بشکنند.
ما حتی نمی‏دانیم این‌همه پیامی که شخصیت‏های مختلف صادر کرده‏اند و از آنها خواسته‏اند که اعتصاب غذای‏شان را بشکنند، به گوش‏شان رسیده است یا نه. ما نمی‏دانیم و نمی‏توانیم بفهیم که چرا کسانی و گروه‏هایی نمی‏خواهند مشکل حل شود.»
ژیلا بنی‌یعقوب درباره‏ی روز خبرنگار می‏گوید:
«این‌روزها به مناسبت روز خبرنگار، خیلی از سازمان‏های دولتی و غیر دولتی در ایران مشغول به‏قول خودشان بزرگداشت روز خبرنگار هستند و می‏گویند: هیچ خبرنگاری به خاطر انتقاد در زندان نیست.در حالی که همسر من بهمن احمدی امویی، نمونه‏ی روزنامه‏نگاری است که صرفاً و صرفاً به خاطر مقالات انتقادی‏اش، بیش از یک سال است که در زندان به‏سر می‏برد و در روز خبرنگار در گوشه‏ی سلول انفرادی و در گرسنگی و تشنگی رها شده است.



مقامات مسئول و آقای احمدی‏نژاد می‏گویند هیچ خبرنگاری به خاطر انتقاد نباید در زندان باشد و می‏دانم در پاسخ به گفته‏های ما، طبق معمول، بسیاری از مقامات خواهند گفت آنهایی که در زندان هستند، خبرنگار و روزنامه‏نگار نیستند، بلکه جرایم دیگری دارند.من بارها گفته‏ام و بازهم می‏گویم که اگر فقط یک دلیل کوچک، یک مدرک محکم بیاورند که در پرونده‏ی همسر من چیزی به جز فعالیت روزنامه‏نگاری وجود دارد، بدون اعتراض تحمل خواهم کرد که بهمن تا آخر عمرش در زندان اوین باشد.
همسر من اما فقط و فقط به خاطر نوشتن مقالات انتقادی از دولت آقای احمدی‏نژاد و به‏خاطر انجام وظایف حرفه‏ای‌اش که به عنوان مثال سردبیری سایتی به نام «خرداد نو» بوده، در زندان است. تمام فعالیت‏های روزنامه‏نگاری او مصداق اقدام علیه امنیت ملی، اغتشاش و از این قبیل جرایم شناخته شده که هیچ‏‏گونه مدرکی در این زمینه وجود ندارد. تمام مدارکی که در پرونده‏ی همسر من و تقریباً همه‏ی روزنامه‏نگاران وجود دارد و به خاطر آنها محکوم به سال‏های طولانی زندان شده است، تنها و تنها مقالات آنها است.»
هزینه‌های این حرفه‌ی پرخطر
ناصر زرافشان، حقوقدان، در مورد حرف‌های اخیر محمود احمدی‏نژاد مبنی بر این که دولت همه‏ی شکایات خود را از خبرنگاران پس می‏گیرد و هم‌چنین پاسخ‏ آقای لاریجانی، می‏گوید: «به لحاظ حقوقی، این نوع جرایم تا شاکی نداشته باشد، قابل رسیدگی نیست. البته من نمی‏خواهم وارد این دعوا بشوم، چرا که در این سطح صحبت را اصلاً قبول ندارم، اما چون شما پرسیده‌اید، می‏گویم.



آقای احمدی‏نژاد گفته‏اند تمام شکایاتی که دولت علیه خبرنگاران دارد را پس می‌گیرد. حقش است که پس بگیرد و وقتی این شکایات پس گرفته شد، اصولاً دیگر شاکی‏ای وجود ندارد و دیگر دعوایی وجود ندارد که رییس قوه‏ی قضاییه مصر باشد که به آن رسیدگی کند یا نه.یعنی اگر دستگاه‏های دولتی علیه خبرنگاران طرح دعوی کرده‏اند، وقتی دعوی‏شان را پس بگیرند، صورت مسئله پاک شده و بحثی در کار نیست.»
به عقیده‌ی این حقوقدان، «خبرنگار و حقوق خبرنگار هم مانند بسیاری از مسائل دیگر بهانه‏ی تصفیه‏ حساب‏های شخصی و گروهی قرار گرفته است. آدم هشیار از خلال این موضع‏گیری‏های ظاهری، حال این بار بین آقای رییس‌جمهور و رییس قوه‏ی قضاییه، باید بعضی اختلافات و نیت‏های واقعی‏تر شخصی یا گروهی را که بین اینها و گروه‏های‏شان وجود دارد، تشخیص بدهد و شناسایی کند.»
در انتقادی که محمود احمدی‏نژاد از برخورد قوه‏ی قضاییه با خبرنگاران کرده، از جمله اشاره کرده است: «مواردی بوده است که هیئت منصفه خبرنگاری را بی‏گناه تشخیص داده، اما قاضی رأی به محکومیت او داده است.»لاریجانی، رییس قوه‏ی قضایی، در پاسخ به این بخش از صحبت احمدی‏نژاد گفته است: «استقلال قاضی این حکم را می‏کند که حتی برخلاف نظر هیئت منصفه رأی بدهد.»
ناصر زرافشان در این زمینه می‏گوید: «هیئت منصفه، به‏طور کلی فقط یک مسئله را حل می‏کند و به این سئوال مشخص جواب می‏دهد که آیا متهم مجرم هست یا نه. در جاهایی که هیئت منصفه وجود دارد، این حق هیئت منصفه است و دادگاه باید به آن توجه کند.
ما این فرمول‏ها را از بیرون گرفته‏ایم، ولی می‏خواهیم به شکل مضحکی تقلید کنیم. در حالی که این هیئت منصفه است که می‏گوید: متهم مجرم هست یا مجرم نیست. اگر نظر هیئت منصفه این بود که متهم مجرم است، قاضی اختیار دارد میزان مجازاتش را تعیین کند. این نوع رابطه‏ی بین هیئت منصفه و قاضی در دادگاه‏هایی است که هیئت منصفه وجود دارد.»
بحث هیئت منصفه‏ی مطبوعات، امری است که سال‏هاست مورد چالش قرار دارد و ازجمله روزنامه‏نگاران ایرانی به ترکیب این هیئت منصفه‏ اعتراض دارند.زرافشان با تاکید بر این که ما اصلاً هیئت منصفه‏ای به آن معنا نداریم می‌گوید:
«هیئت منصفه یعنی منعکس‌کننده‏ی کل بزرگ‏تری که اسم آن جامعه است. اما نگاه کنید که آیا از روز اولی که دادگاه مطبوعات تشکیل شده است، مجموعه‏ای که اسمش هیئت منصفه است، ذره‏ای این خصوصیت را دارد یا نه؟
در دادگاه‏هایی که به جرایمی رسیدگی می‏کند که متنفع یا متضرر از آن جرایم، خود جامعه است و نه یک شخص خاص، فلسفه‏ی حضور هیئت منصفه این است که نماینده‏ی همه‏ی جامعه باشد. به همین دلیل در ترکیب هیئت منصفه باید نمایندگان اصناف و لایه‏های اجتماعی مختلف حضور داشته باشند. فرض حقوقی این است که یک هیئت منصفه، نماینده‏ی کل بزرگ‏تری است که جامعه است.
اما به هیچ‏وجه ما در ایران هیئت منصفه‏ای که چنین صفتی داشته باشد را نداریم. شما ترکیب هیئت منصفه و افرادی که در آن حضور دارند را می‏شناسید و می‏دانید از چه عناصری تشکیل شده‏اند. یعنی این خیلی فریب وقیجانه‏ای است که نام آن جماعت را هیئت منصفه بگذارند. بنابراین اگر ما بخواهیم وارد این دعوا بشویم که قاضی حق دارد رأی هیئت منصفه را نادیده بگیرد یا خیر، دنباله‏روی دعوای مضحک آن دو شده‏ایم.»
به این ترتیب، در صورتی که هیئت منصفه‏‏ای مورد قبول وجود داشت، صحبت لاریجانی درست نبود و قاضی نمی‏توانست خلاف رأی هیئت منصفه رأی بدهد.
زرافشان ادامه می‌دهد: «قاضی مکلف به تبعیت از رأی هیئت منصفه در کلیت قضیه است. اگر هیئت منصفه فردی را بی‏گناه تشخیص داد، بی‏گناه است. در این‌باره قاضی نمی‏تواند کاری بکند. اما اگر هیئت منصفه شخص را مجرم شناخت، آن وقت میزان مجازاتش را برابر قوانین موجود، قاضی تعیین می‏کند. من اما می‏خواهم از این چهارچوب بیرون بروم. این نگاه، نگاه فریبنده‏ای است که ما خودمان را زائده‏ی دعوای دو نفر بکنیم که در موقعیت هردوی آنان، اما و اگر وجود دارد.«
ناصر زرافشان، بر اساس تجربه‌ی خود از درگیری مدام قوه‏ی قضاییه با روزنامه‏نگاران و اهالی مطبوعات، در پاسخ به این که چرا این همه روزنامه‏نگار در زندان هستند، می‌گوید:
«دلیل آن بسیار روشن این است. قدرت نمی‏تواند آزادی بیان را تحمل کند. بحث، بحث آزادی بیان است. در هیچ جا حقوق ویژه‏ای به نام حقوق خبرنگار وجود ندارد. جایگاه طبیعی و واقعی این حقوق، حق آزادی بیان است.
مرجع قدرت در تمام طول تاریخ با حق آزادی بیان درگیری داشته است. چرا که آزاد اندیشیدن و آزادانه بیان کردن، مصالح و منافع قدرت را به‏خطر می‏اندازد. قدرت حافظ وضع موجود است. به این دلیل در همه‏‌جای دنیا و در همه‏جای تاریخ، مرجعی که آزادی بیان را محدود کرده است، مرجع قدرت بوده است.
بنابراین موضع قوه‏ی مجریه و قوه‏ی قضاییه به عنوان دو رکن از این قدرت واحد، در برابر آزادی بیان خیلی تفاوتی نمی‏کند. آزادی بیان برای هیچ‏یک بیش از دیگری قابل تحمل نیست. اگر ذات و ماهیت این مسئله را فهمیدیم، متوجه می‏شویم که چرا روزنامه‏نگاران ما زندان هستند.»
وی در مورد موج مهاجرت خبرنگاران، روزنامه‏نگاران و اهالی مطبوعات به خارج از کشور می‌گوید:
«می‏خواهم به مناسبت روز خبرنگار و به حرمت خبرنگارانی که در زندان هستند، گریزی هم به موج خروج خبرنگاران عمدتاً دوم خردادی بزنم تحت این عنوان غیر قابل توجیه که شرایط کار در ایران وجود ندارد. مثل این که قرار است همه‌چیز آماده باشد برای این‏که من بروم یک کار مرتب را که همه‏ی شرایط آن آماده است، انجام بدهم. نه ... این قابل قبول نیست. به‏خصوص که بخشی مانده‏اند و هزینه‏‏اش را در زندان دارند تحمل می‏کنند.
می‏خواهم بگویم کسانی که به خارج از ایران رفته‏اند و تصور می‏کنند کارشان را جای دیگری انجام می‏دهند، دچار خطا هستند. این تصور باطل است. در این‏جا باید ماند. باید این هزینه را قبول کرد. این کار، کار ویژه‏ای است. ذات این کار به یک معنای خاص سیاسی است و هزینه دارد. باید بایستند و کارشان را انجام بدهند.به حرمت خبرنگارانی که این‏جا مانده‏اند و در زندان‏اند؛ و به حرمت و مناسبت این روز، باید گفت این کار هزینه دارد. بیرون رفتن توجیه ندارد. باید ماند و کار کرد.
ما بعد از کودتای سال ۳۲ هم چنین قضایایی را داشتیم. در آن دوران هم اهل مطبوعات یکی از گروه‏هایی بودند که به شدت زیر ضرب قرار گرفتند و متلاشی‏شان کردند، ولی چنین موجی به دنبال آن پدید نیامد. آنها ماندند، مبارزه کردند و کار کردند. به‏هرحال یاد آن دوستانی را که در زندان هستند، به این مناسبت گرامی می‏دارم و امیدواریم که نتیجه و ثمره‏ی مجموعه‏ی تلاش‏ها مثبت باشد و آن چیزی باشد که در ذهن همه است.»


درگیری مسلحانه در سنندج کشته و زخمی برجای گذاشت


عصر امروز پنجشنبه به دنبال یک درگیری مسلحانه در میدان اقبال سنندج بین نیروهای امنیتی و یک گروه مسلح ناشناس، شماری کشته و تعدای هم مجروح شده اند.
به گزارش روا نیوز، حوالی ساعت 5 روز پنجشنبه سرنشینان مسلح دو موتور سیکلت به سوی خودرو نیروهای امنیتی مستقر در میدان اقبال سنندج تیراندازی کرده و در نتیجه تعدادی کشته و زخمی شده اند.
خبرهای تائید نشده حاکی از کشته شدن چهار نفر و زخمی شدن دست کم 20 نفر دیگر در این درگیری هستند.
به گفته خبرنگار روانیوز در سنندج، در حال حاضر فضای این شهر به شدت امنیتی و تردد خودروها و شهروندان به ویژه در خیابان های منتهی به میدان اقبال کنترل می شود.
از سوی دیگر خبرگزاری مهر، به نقل از محمد قنبری رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی کردستان ضمن تایید این مطلب اعلام کرد: هنوز از آمار دقیق شهدا و زخمی شدگان این حادثه اطلاع دقیقی در دست نیست. 
تا لحظه تنظیم این خبر هیچ فرد یا گروهی مسولیت این حادثه را به عهده نگرفته است.
اخبار تکمیلی به زودی منتشر خواهد شد.





کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: روز گذشته دوازدهم مهرماه 1389 و به مناسبت سومین سالگرد درگذشت مادر زندانی سیاسی، خالد حردانی، مراسم ناهار همبستگی میان زندان سیاسی بند چهار زندان رجایی شهر کرج برگزار شد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، نهم مهرماه سال جاری مصادف بود با سومین سالگرد درگذشت مادر زندانی سیاسی خالد حردانی و به همین مناسبت در تاریخ دوازدهم مهرماه 1389 مجلس یادبودی با حضور طیف های مختلف زندانیان سیاسی بند چهار زندان رجایی شهر کرج برگزار شد.
زندانیان سیاسی بند چهار زندان رجایی شهر با ترتیب دادن مجلس یادبودی، ضمن بزرگداشت یاد و نام مادر این زندانی سیاسی، از تمام جانباختگان راه آزادی و بویژه قربانیان حوادث اخیر و آنهایی که در چند ماه گذشته در خیابان ها و در راه آزادیخواهي جان باختند یاد کردند.
زندانیان حاضر در این مراسم همچنین از ندا آقا سلطان، و زندانیان سیاسی شهید، از جمله ولی ‏الله فیض مهدوی، اکبر محمدی، امیدرضا میرصیافی و اعدام شدگان حجت زمانی، فرزاد کمانگر یاد کردند.
در این مراسم از تاریخ مبارزات زنان ایران تقدیر به عمل آمد و از مادران سیاهپوش و از مبارزات زنان و دختران دانشجوی زندانی و شیوا نظرآهاری و شبنم مددزاده و دیگران نیز نامبرده شد.
این مراسم با حضور و استقبال گسترده زندانیان سیاسی از طیف های مختلف روبرو شد و از جمله هواداران نظام پادشاهی، گروه های چپ، حزب پان ایرانیست، سازمان مجاهدین خلق، پژواک و حزب دمکرات و همچنین تمام اقوام، از کرد و آذری و عرب و لر و فارس نیز شرکت داشتند.

 

 

نگرانی آمریکا از تهدیدهای تروریستی در اروپا
خانم جین هول لوت، معاون امنیت ملی آمریکا
خانم جین هول لوت، معاون امنیت ملی آمریکا

نوشتۀ ناصر اعتمادی
دولت آمریکا نسبت به تهدیدهای تروریستی در کشورهای اروپایی هشدار داد و گفت که عاملان این تهدیدها جوانان اروپایی هستند که برای آموزش های تروریستی به افغانستان و پاکستان رفته اند و اکنون قصد دارند با نیات سوء به کشورهایشان در اروپا بازگردند.
یک مقام ارشد دولت آمریکا امروز در لوکزامبورگ هشدار داد که اتحادیۀ اروپا در معرض تهدید گروهی از شهروندان اروپایی است که دورۀ عملیات تروریستی را گذرانده اند و شناسایی شان نیز دشوار است.
معاون امنیت ملی آمریکا، خانم جین هول لوت، در ملاقات با وزرای کشور اتحادیۀ اروپا دلایل نگرانی کشورش را از وقوع سوءقصدهای تروریستی در تمام کشورهای اروپایی توضیح داده است. در پایان این ملاقات، وزیر کشور دولت فرانسه، بریس هورتفو، اظهار داشت که "خانم لوت نسبت به تهدیدات تروریستی در اروپا هشدار داد، بی آنکه روشن کند هدف مشخص این تهدیدات کدام کشورها هستند." وزیر کشور فرانسه در ادامه تأکید کرده است که "تهدیدهای تروریستی علیه اروپا واقعی است. عاملان این تهدیدها شماری از شهروندان اروپایی هستند که در افغانستان و پاکستان آموزش دیده اند و قادرند با نیات سوء به اروپا بازگردند."
در ملاقاتش با وزرای اروپایی، معاون وزیر امنیت داخلی آمریکا به استراتژی اهداف متکثر تروریست ها اشاره کرده است.
منابع امنیتی فرانسه دیروز چهارشنبه اظهار داشتند که هشدار مقامات آمریکا مربوط به بیست و پنج شهروند جوان اروپایی است که برای جنگیدن با نیروهای غربی در افغانستان و پاکستان به منطقه رفته اند و اکنون درصدد بازگشت به کشورهای خود در اروپا هستند. منابع انگلیسی نگرانی مقامات آمریکایی را تأئید کرده اند. هماهنگ کنندۀ مبارزه با تروریسم در اتحادیه اروپا، ژیل دو کرشوو، گفته است : "آنچه بیش از همه نگران کننده است، این است که این افراد در اروپا به دنیا آمده و سکونت دارند و شناسایی شان دشوار است، زیرا، آنان گذرنامه های اروپایی دارند و از طرف پلیس نیز شناخته شده نیستند. آنان برای آموزش به افغانستان و پاکستان رفته اند و آمادۀ اقدام هستند."
در این حال، دریاسالار مایکل مولن فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا امروز در مصاحبه با شبکۀ تلویزیونی سی ان ان ابراز اطمینان کرد که اوسامه بن لادن رهبر القاعده و معاون وی ایمن الظواهری عاقبت اسیر یا کشته خواهند شد و دستگیری آنان اقدامی گویا و مرحلۀ بسیار مهمی در تهاجم کنونی علیه القاعده خواهد بود.
اگر چه دریاسالار مایکل مولن تصدیق کرد که در دو سه سال اخیر شبکۀ القاعده به طرز محسوسی تضعیف شده، اما این ضعف به معنای بی خطر شدن القاعده نیست که از نظر رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا همچنان قادر است بیشترین شمار ممکن آمریکائیان را به قتل برساند. رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در ادامه اضافه کرد که به همین خاطر آمریکا می خواهد به افزایش فشارهای خود ادامه دهد و به شکلی از اشکال دو رهبر اصلی القاعده را کشته یا دستگیر کند.
فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا از مناطق قبایلی پاکستان که در آنها رهبران القاعده پنهان شده اند به عنوان "کانون تروریسم در جهان" یاد کرد.
هواپیماهای بدون سرنشین ارتش آمریکا کادرها و اعضای القاعده را منظماً در همین مناطق مورد حمله قرار می دهند. در مقابل، طالبان نیز کامیون های حامل تجهیزات نیروهای ناتو در افغانستان را به هنگام عبور از پاکستان هدف حملات خود قرار می دهند.
  امروز همچنین دبیر کل ناتو، آندرس فوگ راسموسن، در بروکسل گفت که کشورهای اروپایی عضو ناتو باید به گونه ای عمل کنند که در آینده نیز همچنان قادر به انجام عملیات گسترده ای از نوع عملیات نظامی در افغانستان باشند. دبیر کل ناتو امنیت اروپا را شرط بنیادی رفاه و رونق اقتصادی اروپا دانست و سپس خطاب به رهبران کشورهای اروپایی هشدار داد که صرفه جویی های افراطی در بودجه های نظامی مآلاً هم امنیت اروپا را در معرض تهدیدهای جدی قرار می دهد و هم بنیاد قدرت و رفاه اقتصادی اروپا را درهم می شکند.
tags: بین المللی

 

میرحسین موسوی در گفت و گو با کلمه:

سیاستهای ویرانگر کنونی را به رفراندوم بگذارید

چکیده : فرض کنید ما همه دشمن و یا فریب خورده دشمن باشیم شما بدون توجه به ما میثاق بین خود و مردم را که رعایت حقوق مردم و حفظ آزادی ها واجرای بدون تنازل قانون اساسی و حق حاکمیت مردم بر سر نوشت خودشان است، رعایت کنید. شما با بازگشت به سمت مردم و قانون و دوری از استبداد خودتان پرچم سبز را بلند کنید. چه کسی به شما اختیار داده است که با ماجراجوئی واستبداد رای کشور را در مقابل همه جهان قرار دهید واین شرایط وخیم را در وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور ایجاد کنید. خودتان برای خودتان هورا نکشید! رفراندوم برگزار کنید ببینید آیا مردم این سیاستهای ویرانگر را قبول می کنند یا نه؟

فرض کنید ما فریب خورده ایم شما به خاطر کشور به مردم بازگردید
کلمه: میرحسین موسوی، آخرین نخست وزیر ایران و یکی از همراهان جنبش سبز در گفت و گویی با کلمه، به تشریح ویژگی های جنبش سبز پرداخته و این جنبش را ما حصل مطالبات معطل مانده یکصد ساله اخیر  و  جنبشی سر زنده، آزادی خواه و رهائی بخش و معاصر با نگاه به سنت و گذشته توصیف کرده است که روز به روز ریشه های آن عمیق تر می شود.
موسوی در این مصاحبه که به تازگی انجام شده، خطاب به اقتدارگرایان گفته است که «فرض کنید ما همه دشمن و یا فریب خورده دشمن باشیم، شما با بازگشت به سمت مردم و قانون و دوری از استبداد خودتان پرچم سبز را بلند کنید.»
میرحسین در همین مصاحبه از دولتمداران پرسیده است که «چه کسی به شما اختیار داده است که با ماجراجوئی واستبداد رای کشور را در مقابل همه جهان قرار دهید واین شرایط وخیم را در وضع اقتصادی و سیاسی کشور ایجاد کنید؟ و در ادامه به آنها گفته که خودتان برای خودتان هورا نکشید! رفراندوم برگزار کنید تا ببینید آیا مردم این سیاستهای ویرانگر را قبول می کنند یا نه؟»
موسوی آبروی امروز نظام را در گرو عمل به قولها و قانون در مورد پرونده هایی چون فجایع کهریزک و یا جنایات حمله به کوی دانشگاه و پیگیری نامه های زندانی های مظلوم سیاسی از جمله عبدالله مومنی و حمزه کرمی و آریا آرام نژاد و فعالین مازندرانی  دانسته است.
نخست وزیر دوران جنگ در این گفت و گو به مشکلات اقتصادی کشور نیز پرداخته و گفته است که گذشته از خطرات  امنیتی و اقتصادی بیرونی که کشور در معرض آن قرار دارد، یک مشکل اساسی امروز«کوتاه شدن دست کشور در استفاده ازنیروهای کارآمد برای مدیریت بحران در سطح سیاسی و اقتصادی و احتماعی است.نیروهای کارآمدی که به عوض انکه مشغول حل مشکلات و از بین بردن اثرات خرابکاریهای اقایان باشند یا در زندانها هستند و یا در انزوا.»
مشروح مصاحبه کلمه با میرحسین موسوی را در ادامه می خوانید.
یکی از بحثهای حساس در فضای ملی وضعیت جنبش سبز در شرایظ کنونی است . تحلیل شما از وضعیت کنونی جنبش چیست و آینده انرا چگونه پیش بینی می کنید؟
جنبش سبز سر زنده است و روز به روز ریشه های آن عمیق تر می شود. جنبش سبز کلمه سبزی است که از دل پرمهر ملت ما جوشیده و ماحصل مطالبات بر زمین مانده یکصد سال اخیر بویژه مطالبات بر آمده از انقلاب اسلامی است . ازهمه مهمتر یک جنبش مدرن و متناسب با شرایط و ضروریات جهان امروزی است. اگر دقت کنید شعار ها و مطالبات در جنبش به گونه ای بیان شده است که مخالفت علنی با آن را برای اقتدار طلبان  مشکل می کند.
دقیقتر بفرمایید که چه  شعار و مطالبه ای  است که مخالفت علنی با آن را  برای جناح اقتدارگرا دشوار  می کند ؟
چه کسی می تواند آشکارا با آزادیخواهی و عدالت طلبی و یا انتخابات غیر گزینشی آزاد و رقابتی مخالفت کند. یا چه کسی می تواندتکیه بر ارزشهای فرهنگهای متنوع قومی را رد کند و یا به به راحتی و باصدای بلند بگوید که کرامت ذاتی انساتها را قبول ندارد و یا نمی خواهد مردم حاکم بر سرنوشت خود باشند و یا بگوید باز تولید استبداد آن هم به قول مرحوم علامه نائینی بد ترین نوع استبداد امر مطلوبی است؟
ما می دانیم درضمیر و باطن انسانی هیچ کس حتی در میان نیروهای امنیتی، نظامی و بسیجیان سیاهپوش امروزی راضی به کشتن و سرکوب ومحبوس کردن فرهیختگان، معلمان، کارگران و زنان و مردان نیست، مگر یک عده بیمار و یا وابستگان به قدرت و سودبرندگان از غارت منابع ملی. به همین دلیل وقتی مخالفان جنبش نمی توانند با خواسته های جنبش  مقابله کنند دشمن تراشی می کنند. دشمن تراشی هایی از جنس آنچه در نوار  سردار مشفق بود. از این نظر نوار سردار مشفق به عنوان یک سند تاریخی دارای اهمیت  هم هست.
برای چندمین بار است که شما به اهمیت نوار سخنان سردار سردار مشفق اشاره می کنید، همان سخنانی که موجب شکایت هفت اصلاح طلب علیه کودتای انتخاباتی نیز شد، اولا اهمیت آن سخنان در چیست ؟ ثانیا به نظر شما دلیل عصبانیت اقتدارگرایان از شکایتی که بر پایه سخنان سردار مشفق استوار بود، چیست؟
سخنان سردار مشفق علاوه برآنکه سندی برای اثبات تقلب و کودتای انتخاباتی است برای نشان دادن انحطاط فکری دشمنان مردم بسیار مهم است. دلیل عصبانیت اقتدار طلبان از شکایت بر پایه سخنرانی  کذائی همین است.
اما ما در مقابل این عصبانیت می توانیم بگوییم که فرض کنید ما همه دشمن و یا فریب خورده دشمن باشیم شما بدون توجه به ما میثاق بین خود و مردم را که رعایت حقوق مردم و حفظ آزادی ها واجرای بدون تنازل قانون اساسی و حق حاکمیت مردم بر سر نوشت خودشان است، رعایت کنید.
شما با بازگشت به سمت مردم و قانون و دوری از استبداد خودتان پرچم سبز را بلند کنید. چه کسی به شما اختیار داده است که با ماجراجوئی واستبداد رای کشور را در مقابل همه جهان قرار دهید واین شرایط وخیم را در وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور ایجاد کنید. خودتان برای خودتان هورا نکشید! رفراندوم برگزار کنید ببینید آیا مردم این سیاستهای ویرانگر را قبول می کنند یا نه؟
مهم ترین ویژگی های جنیش سبز را در شرایط فعلی چگونه بیان می کنید؟
در خلاصه ترین حالت باید بگویم جنبش سبز یک جنبش آزادی خواه و رهائی بخش کاملا معاصر است و نگاه به سنت و گذشته درآن به شیوه ای است که دست و پای آنرا نبسته و امید به آینده هم به نوعی نیست که آنرا دچار خیالپردازی کرده باشد. سیاستهای ویرانگر دولتمداران هم البته نقش اساسی در توجه دادن مردم به شعارها جنبش داشته است و بتدریج انرا بصورت تنها بدیل برای وضعیت موجود در آورده است
می شنویم که آقایان در تبلیغات رسمی خود می گویند که جنبش سبز را جمع کرده اند البته برخی اوقات خیلی راحت هم از لفظ «سرکوب» استفاده می کنند؟ نظر شما در باره این ادعا چیست؟
امتحان این ادعاخیلی ساده است. بگذارند بدون پر کردن خیابانها از نیروهای سیاهپوش و مسلح در مراسمی مثل شانزده آذر و یا بیست پنچ خرداد مردم  نظر خود را با استفاده از حقوقشان که در اصل بیست و هفت قانون اساسی آمده است، نشان بدهند.
با دلخوشی به تجمعاتی که با حاضر غایب کردن در ادارات و یا تشویق و ترساندن و با هدایت احزاب و تشکلهای پادگانی ترتیب داده می شود، مشکل حل نمی شود. همین تکبیرهای خودجوش روز دوشنبه آخر شهریور به تنهائی پاسخ آن همه تجمعات مهندسی شده را داد.
بنده به اختصار در پاسخ این ادعا بگویم که اثراتی که جنبش سبز تاکنون داشته جمع کردنی نیست. شما به ترک هائی که در بدنه آلوده به فساد و ظلم ایجاد شده نگاه کنید. این ترکها در جاهایی به شکافهای غیر قابل ترمیم تبدیل شده است. آنها برای پوشاندن این شکافها بطور مرتب به دروغگوئی وادار می شوند.
آبروی نظام امروز در گرو عمل به قولها و قانون در مورد پرونده هائی چون فجایع کهریزک و یا نامه های زندانی های مظلوم سیاسی و یا جنایات حمله به کوی دانشگاه درآمده است و کاملا مشهود است که دولتمداران راه حلی را در این زمینه ندارند و برای همین دروغ ها هر روز درحال افزایش است و هر روز بیشتر از روز پیش مشت اینان در مقابل مردم ایران و جهانیان باز می شود.
به نظر من تبدیل دروغ بعنوان روش اداره کشور هم نشان خوف است و هم نشان زوال. اینها نه تنها از تجمع ها و راهپیمایی های خیابان که  حتی از مچ بند سبز هنرمندان و ورزشکاران و جوانان نیز می ترسند.
باید به یاد داشته باشیم که در نبود جنبش این فساد و ظلم ساختاری و خودرایی ممکن بود برای مدت طولانی پنهان بماند ودر آینده کشور را در معرض خطرهای علاج ناپذیر قرار دهد.
خلاصه بگویم اینکه ما در مقابل میلیاردها انسان در مقر سازمان ملل بگوییم در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد و اینهائی که زندانی هستند می خواسته اند پلیسها را بکشند و یا ترس خود را از مچ بند سبز ورزشکاران و هنرمندان نتوانیم پنهان کنیم نشان می دهد که جنبش در همه حال و همه جای ایران و جهان حضور دارد و اینان را راحت نمی گذارد و عرصه را آن چنان برای ظالمان تنگ کرده است که تصدیق بدیهیات از سوی اینان مساوی رها کردن قدرت خواهد بود وبه همین دلیل بسط آگاهی ها برای آینده کشور و جنبش نقش حیاتی دارد. نیروهای مسلحی که درآستانه روز قدس  برای ترساندن مردم به خیابانها آورده شدند نشان می دهد که اقتدار گرایان از سرزندگی جنبش اطلاع کامل دارند. حالا اگر یک وزیر بی اختیاری  تعادل خودرا در مقابل مچ بند سبز سینماگرها از دست می دهد نباید آنرا جدی گرفت.
به مساله ی اقتصادی بپردازیم. در کشور علاوه بر بحران سیاسی نشانه های آشکاری از بحران اقتصادی دیده می شود. نرخ ارز و طلا و توقف گشایش اعتبارها و کم شدن فروش نفت و اعتصاب ها در چند ماه اخیر در بازارهای کشور اتفاق افتاده است وبیکاری، تورم ومشکلات روز افزون معیشتی نیز کاملا برای مردم ملموس است. اما در مقابل گفته می شود این تحریم ها به نفع کشور است و ما تحریم ها را دور می زنیم و از این قبیل بحثها. نظر شما به عنوان کسی که در هشت سال از بحرانی ترین دوران کشور دولت را اداره کردید در باره بحران های فعلی اقتصادی و ادعاهای دولت چیست؟
بنده بلافاصله بعد از قطعنامه ۱۹۲۹ در یاداشتی گفتم که این قطعنامه و قطعنامه های قبلی قابل اجتناب بودند و گزافه گوئی  هاو ماجراجوئی ها در سیاست خارجی برای استفاده داخلی منجر به صدور این قطعنامه و پیامدهای آن شد و متاسفانه هنوز هم رویه سابق ادامه دارد.
می شود سخنرانی هاو مواضع اخیر در نیو یورک را از زاویه تامین منافع ملی بین استادان و صاحبنظران و حتی کارشناسان زبده وزارت خارجه به بحث و گفتگو گذاشت تا معلوم شوداین مواضع چقدر به نفع مصالح ملی ما بوده است. البته ممکن است در قهوه خانه های بعضی از کشور های عربی به به و چه چه هم بشنویم. ولی اثرات واقعی این مواضع درسفره های محرومان و مستضعفان جامعه و بازار و اقتصاد ملی روز بروز بیشتر حس خواهد شد.
گذشته از خطرات  امنیتی و اقتصادی بیرونی در داخل هم ما مشکل اساسی تری داریم که ممکن است در نگاه اول به نظر نیاید و آن کوتاه شدن دست کشور در استفاده از نیروهای کارآمد برای مدیریت بحران در سطح سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است.
نطام امروز دچار توهمات خطرناکی است و مشغول خراب کردن همه پلهای کوچک و بزرگ پشت سر است و گرنه در داخل این معرکه بزرگ به فکر حذف روز گفتگوی تمدنها از تقویم های کشور نمی افتادند.همین اقدام به ظاهر کوچک به خوبی نگاه کوتاه نگرانه و جناحی را که کشور دچار آن شده است، بخوبی نشان می دهد.
حضرات فکر می کنند عرصه سیاست داخلی و خارجی مثل سر گذرهای کوچک محلات قدیمی است که با اشتلم و فحش و دعوا حریف را از میدان بدر می کردند. مشکل در این است که مقیاسها اشتباه گرفته شده است و بین منافع بزرگ ملی و منافع حقیرانه شخصی  و صحنه پیچیده بین المللی و جدالهای کوچک  سرمحله ای خلط شده است وگرنه با احتیاط و تدبیر بیشتر عمل می شد.
در این بین فریاد شعارهای ارزشی و دینی بیش از همیشه بلند است و من میگویم اگر واقعا اسلام و ایران برای ما اهمیت داشت این همه نیروهای نخبه را از نظام نمی رماندیم آیا امروز جای امین زاده باید در زندان باشد یا وزارت خارجه ؟ و آیا امروز صفائی فراهانی در زندان و بیمارستان باید باشد و یا در وزارت اقتصاد و دارایی؟
اقتدارگرایان خواه خوششان بیاید و یا بدشان بیایداکثریت نیروها و مدیرانی که امروز می توانستند در این بحران نقش آفرین باشند درحزب مشارکت و مجاهدین انقلاب و کارگزاران  واعتماد ملی و سایر تشکلهای مشابه هستند و در این بین مساله عمده دادستان کشور و سخنگوی قوه قضائیه و در حقیقت سخنگوی کل نظام اعلام غیر قانونی بودن  این تشکیلات ها و دستگیری اعضای آنهاست.
بنده متاثر می شوم وقتی می بینم مدیران برجسته کشور عوض آنکه مشغول حل مشکلات و از بین بردن اثرات خرابکاریهای آقایان باشند یا در زندانها هستند و یا در انزوا. همه ما شاهد آن بوده ایم که بعضی از این مدیران در سطح اجرا چه معجزاتی آفریده اند. امروزهمه زنان و مردانی که گمنام و یا مشهور تحت تعقیب و یا در زندان هستند می توانستند گره های بسیار ازمشکلات کشور باز کنند.
بنده از روی دلسوزی توصیه میکنم که این روزهای سخت که سختتر هم خواهدشد تاجائی که میتوان آن هزاران مدیر و نیروی کار امدی که از همه دستگاهها تصفیه شدند مورد توجه قرار گیرند و از تجربیات آن ها استفاده شود. گرچه می دانم که نباید انتظار داشته باشم که میخ‌ آهنین رود در سنگ.
در مورد ادعاهای رسمی در مورد حل مشکلات کشور که زیاد این روزها از رسانه های رسمی شنیده می شود ،چه نظری دارید؟
در این باره باید بگویم شفافیت و اذعان بوجود بحران بخشی جدائی ناپذیر از راه حل است. با پوشاندن مسائل و رجزخوانی نفتی نخواهیم داشت که آنرا بر سر سفره های مردم ببریم و یا امنیت ایران عزیز را تامین کنیم.
دروغ و وارونه سازی حقایق باید متوقف شود تا ما همه مردم را پشت نظام داشته باشیم. باید بدانیم در دراز مدت  برای مردم مهم تر از اسم حکومت تامین حقوق حقه آنان و احترام به کرامت ذاتی آنهاست. اگر می خواهید اسلام را حفظ کنید بطور عملی باید نشان بدهید که اسلام از تامین حقوق مردم و حق حاکمیت انان بر سرنوشت خود وحل مشکلات کشور عاجز نیست ومخالف ظلم وفساد و زورگوئی وفامیل بازی و اختناق است.
هیچ دولت و نظام سیاسی نمی تواتد جز با ایجاد وحدت بین ملت خود در خطرات جدی از خود دفاع کند. راه حل جذب مردم در این است که به آنها اطمینان داده شود که رای آنها دزدیده نخواهدشد و آنها خواهند بود که باید تصمیم بگیرند نماینده اشان در سازمان ملل چگونه سخن بگوید و با کدام کشور دوست باشد و با کدام دشمن. ونمایندگان آنها خواهند بود که تصمیم بگیرند  چه زمانی ازدولتمداران حمایت کنند و  چه زمانی استیضاح. وگرنه با دادن دو اطلاعیه متناقض دریک روز در  مدح و ذم دولت مردم از جنبش سبز جدا نخواهند شد.
به تازگی یکی از سخنگویان  موتلفه گفته است که باید بدنه مردم را از موسوی و خاتمی و کروبی جدا کنیم تا مشکل فتنه حل شود. به نظر می رسد این استراتژی تازه آقایان باشد. ارزیابی شما از استراتژی تازه شان چیست؟
به نظر من استراتژی عاقلانه ای است ولی مردم جذب تشکلهایی می شوند که مردم را بخاطر منافع خودشان با دگر سازیهای بی مورد خودی و ناخودی نکنند واز حقوق مردم دفاع کنند.
چه اشکالی دارد موتلفه هم از رسیدگی به نامه های حمزه کرمی و عبدالله مومنی و به  دفاعیه آریا آرام نژاد و فعالین مازندرانی توجه و رسیدگی کند  و هم مخالفت صریح خود را با شکنجه و اعتراف گیری و تواب سازی اعلام کند. و یا بعنوان یک حزب قدیمی به دستگیری غیر قانونی اغضای نهضت آزادی که آن هم یک تشکل و حزب قدیمی است اعتراض کند؟ مشکل موقعی حل می شود که ما چشممان را به تمایزهائی که خودی و ناخودی کردن ایجاد می کند ببندیم و از حق دفاع کنیم، حتی اگر به ضرر خودمان باشد. من یقین دارم اگر شهید بزرگوار عراقی امروز زنده بود از حق وعدالت دفاع می کرد حتی اگر به ضررخود ویا دوستانش بود.

 

 

دیدار با خانواده شهید باکری

رهنورد: ظلم ریشه کن خواهد شد

چکیده : رهنورد ضمن اظهار تاسف به خاطر بی حرمتی هایی که در هفته های اخیر نسبت به خانواده های شهید باکری و همت از سوی اقتدارگرایان انجام شده ،گفت :حق طلبی و استقامت خانواده های باکری و همت موجب عصبانیت اقتدارگرایان شده و به همین دلیل چنین واکنش های غیرمنطقی و خشم آلودی را نسبت به این خانواده ها انجام می دهند.

دکتر زهرا رهنورد ،نویسنده و استاد دانشگاه در دیدار با خانواده شهید باکری گفت که شهدایی همچون شهید باکری خورشید جامعه هستند و ایران به خاطر شهدایی که از مشروطه تا انقلاب اسلامی و از انقلاب اسلامی تا جنبش سبز تقدیم کرده ،هرگز درتاریکی نمی ماند و ظلم و ستم ریشه کن خواهد شد.
به گزارش کلمه ،زهرا رهنورد را در این دیدار خانواده های زندانیان سیاسی و زنان اصلاح طلب همراهی می کردند.
رهنورد ضمن اظهار تاسف به خاطر بی حرمتی هایی که در هفته های اخیر نسبت به خانواده های شهید باکری و همت از سوی اقتدارگرایان انجام شده ،گفت :حق طلبی و استقامت خانواده های باکری و همت موجب عصبانیت اقتدارگرایان شده و به همین دلیل چنین واکنش های غیرمنطقی و خشم آلودی را نسبت به این خانواده ها انجام می دهند.
خانواده‌های شهیدان همت و باکری در هفته دفاع مقدس از دیدار با میرحسین موسوی ،نخست وزیر دفاع مقدس و زهرا رهنورد منع شدند و چند روز بعد نیز هنگامی که خانواده های زندانیان سیاسی به دیدار خانواده باکری رفته بودند ،نیروهای امنیتی بدون اجازه وارد خانه باکری شدند و مهمانان را مورد بازجویی قرار دادند.




سید محمد خاتمی:

فتنه، زیر پا گذاشتن معیارهای انسانی و قانونی به نام دفاع از انقلاب است


رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه زیر پاگذاشتن معیارهای اخلاقی، شرعی، انسانی و قانونی به نام دفاع از ارزشها و انقلاب مصداق فتنه است، ضمن هشدار نسبت به توطئه‌ها علیه نظام و ملت، اظهار داشت:دلسوزان واقعی کشور برای جلوگیری از خشن و ضد حقوق بشر نشان دادن نظام در افکار عمومی که از طریق دشمن دنبال می‌شود، چاره‌جویی کنند.
تاسف از این است که دروغ و تهمت به نام نظام بیان می‌شود
حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی؛ در دیدار با جمعی از زنان اصلاح‌طلب؛ همسران زندانیان و محکومان سیاسی ، ضمن همدردی با آنان و دعوتشان به صبر و مقاومت و متانت گفت: من، همسران شما و بسیاری از کسانی را که امروز گرفتار و در تنگنا هستند می‌شناسم و باور مشترک ما و شما و ایشان، اسلام و ایران و حق و حرمت ایرانی و عزت انسان در همه جا و همه حال بوده است و درد مشترکمان از جمله اینکه شاهد رفتارها روش‌ها و سیاست‌هایی هستیم که بیش از آنکه ضررش متوجه افراد و خانواده‌ها و جامعه باشد متوجه نظامی است که به آن دلبسته‌ایم و برای استقرار آن هزینه هنگفتی پرداخت شده است و از جمله جان‌ها و خون‌های زیادی در راه آن نثار شده است.”
به گزارش روابط عمومی دفتر خاتمی، وی  با اشاره به مطالبی که بانوان حاصر در جلسه بیان کردند گفت: باید بگویم تنها تاسف از رواج دروغ و تهمت و ناسزاگویی و مظلوم واقع شدن کثیری از افراد نیست، علاوه بر آن تاسف بیشتر اینکه این رفتارها و گفتارها وقتی به نام نظام بیان می شود سبب می‌شود که چهره نظام مخدوش و زشت  نشان داده شود.
رئیس‌جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه امروز زیاد از فتنه دم می‌زنند و واقعاً هم در دوران فتنه به سر می‌بریم، اظهار داشت:من می‌گویم آیا از مصادیق فتنه این نیست که معیارهای اخلاقی، شرعی، انسانی و قانونی به نام دفاع از ارزشها و انقلاب زیر پا گذاشته شود؟ و در نتیجه آن علاوه بر ظلم و ستمی که می شود و هزینه‌هایی که جامعه می پردازد چهره نظام نیز زشت جلوه داده می شود.
چرا آزادی‌ها که در متن قانون اساسی است، محدود می‌شود؟
وی با ابراز تاسف شدید از هزینه داشتن نقد و انتقاد، تاکید کرد: چرا باید آزادیهایی که در متن قانون اساسی بر آن تأکید شده است محدود شود و از طرف دیگر هر تهمت و ناسزا و ناروایی آزاد باشد یا برخورد مناسب با آن نشود؟ اگر اینها به نام نظام و انقلاب باشد جفا به نظام و انقلاب نیست؟
رئیس بنیاد باران افزود: علیه نظام و انقلاب و ملت و کشور ما توطئه‌های بزرگی وجود داشته و دارد و باید هم همه هوشیار باشیم و آیا نباید تأمل و اندیشه کرد که وقتی دشمنان نتوانستند از راه تهاجم نظامی و رواج امواج تروریسم و حمایت از تروریست‌ها و تحریم ها و فشارها به مقاصد خود برسند راههای دیگری را هم خواهند پیمود. از جمله اینکه در افکار عمومی جهان و حتی مسلمانان نظام ما را خشن، ضد حقوق بشر و نظائر آن نشان دهند؟
وی هشدار داد: اگر خدای ناخواسته در این مسیر شوم موفق شوند، ضربه زدن نهایی به نظام و کشور برایشان آسان تر و کم هزینه‌تر خواهد بود و اگر کسانی با هر نیتی در این مسیر حرکت کنند آیا در دام فتنه و توطئه نیفتاده‌اند؟ اینها از جمله اموری است که خیرخواهان و دلسوزان واقعی انقلاب و کشور باید به آن توجه و برای آن چاره‌جویی کنند.
خاتمی تصریح کرد: خواست ما پاس داشتن قانون اساسی  و فعالیت در چارچوب آن و اجراء و جاری شدن این پیمان جمعی برای همه به صورت همه جانبه و جامع. بخصوص رعایت آن از  جانب حکومت است.
وی همچنین اظهار داشت: نباید به هیچ وجه جلوی آزادی‌های مصرح و مشروع گرفته شود و هیچکس نباید برخلاف ضوابط قانون و بخصوص قانون اساسی بازداشت، بازجویی و محاکمه شود.
محاکمه حزب سیاسی باید در دادگاه صالح با حضورهیئت منصفه انجام شود
رئیس‌جمهور سابق کشورمان در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: چگونه است که به سادگی اعلام می شود فلان حزب و به همان تشکل رسمی که مسؤولیت های خود ار آشکارا پذیرفته و در درون نظام فعالیت کرده و می کند منحل شده است؟ اگر رسیدگی به اتهامات احزاب و گروههای رسمی سیاسی مصداق امر سیاسی نیست پس چه چیز سیاسی است؟ حتی اگر متهم به فعالیت علیه امنیت ملی باشد و هر اتهام و جرم سیاسی باید در دادگاه صالح با حضور هیأت منصفه‌ای که واقعاً نماینده افکار عمومی باشد مورد بررسی قرار گیرد و متهم باید از همه حقوق و امکاناتی که قانون مقرر کرده است برخوردار گردد.
سیدمحمدخاتمی خاطر نشان کرد: اگر کسی با هر اتهام و جرم ادعا کرد که مورد اتهام و برخورد نادرست بوده و شکایتی کرد وظیفه قانونی حکومت است که عادلانه به آن رسیدگی کند تا واقعیت مشخص گردد، نه اینکه به جرم اعمال حق قانونی (مثلا شکایت) مورد فشار قرار گیرند و دست کم در عرصه تبلیغات با انواع ناسزاها و ناروایی‌ها بدون اینکه امکان دفاع از خود داشته باشند مواجه باشند. طرح و نقد این مسائل و حتی اعتراض به آنها از سر دلسوزی است. تقاضای فضای آزاد و گذر از حالت امنیتی و فشارها، نشانه علاقه به نظام است و باید مورد تقدیر قرار گیرد نه نکوهش و برخوردهای ناروا.
همه در این موقعیت حساس نیاز به صبر داریم
خاتمی  در بخش دیگری از سخنانش تصریح گرد: در این جمع می‌خواهم کمی درباره “اخلاق” و الزامات آن برای جامعه و بخصوص حکومت و نظام صحبت کنم. هرچند حق مطلب در این باب با بحثی درازدامن ادا می شود که نیاز به مجالی دیگر دارد.
وی افزود:در اینجا بخصوص لازم است در باره “صبر” که مسلما از فضائل اخلاقی است و همه ما در این موقعیت حساس به آن نیاز داریم سخن کوتاهی بگویم.
رئیس بنیاد باران یادآور شد: ممکن است کسانی به این نتیجه برسند با وجود “شریعت” که فقه متکفل بیان آن است و همه زوایا و جهات فردی و اجتماعی را در بر می‌گیرد دیگر اخلاق جایی ندارد.
رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد: در شریعت روا و ناروا باید و نباید و خوب و بد مشخص می‌شود یا با بیان ملاکهای کلی زمینه استنباط آنها فراهم می‌شود و اخلاق هم که معطوف به بایدها و نبایدها است دیگر موضوعیت ندارد، ولی این سخن درست نیست.
وی در بیان علت نادرست بودن این سخن اظهار داشت: زیرا اولا، اخلاق بسیار گسترده‌تر از بایدها و نبایدهاست.ثانیا به نظر می‌رسد که شریعت با همه اهمیتی که دارد در طول اخلاق قرار می‌گیرد بخصوص با توجه به حدیث معتبری که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که:”بعثتت لاتمم مکارم الاخلاق” که هدف بعثت را استقرار اخلاق نیکو معرفی می کند.
رئیس‌جمهور سابق کشورمان یادآور شد: استاد شهید آیت الله مطهری در باب عدالت و نسبت آن با دین و شریعت تعبیر جالب و درستی دارند. به عقیده ایشان و بسیاری از بزرگان شیعه و اسلام و طرفداران “عدل”، عدالت حقیقی است که آسمان و زمین بر اساس آن بنا شده و گردش روزگار بر محور آن است و همچنین ملاک و معیاری است که باید بر رفتار فردی و پیوند اجتماعی نیز حاکم باشد.
خاتمی افزود:به نظر این استاد بزرگوار “عدل” در سلسله علل احکام قرار می‌گیرد یعنی خداوند متعال به آنچه عدل است امر و از آنچه ظلم است نهی می‌کند . بنابراین اگر چیزی مصداق ظلم بود نمی تواند از طرف خداوند مورد تائید قرارا گیرد و اگر سند نقلی در این باب بود یا باید حکم به بطلان و بی‌اعتباری آن کرد یا به نحوی باید تاویل و توجیه شود که با عدل سازگار افتد.
رئیس دولت اصلاحات ادامه داد: من می‌خواهد این نظر مبارک را تعمیم بدهم و بگویم”اخلاق” هم در سلسله علل احکام قرار می‌گیرداصلا خود عدل و عدالت زیر مجموعه اخلاق است. حاصل سخن اینکه شریعت علاوه بر اینکه باید طبق میزان عدل باشد باید اخلاقی هم باشد.
وی آنگاه این پرسش را مطرح کرد که ” اخلاق” که چنین اهمیت والایی دارد چیست و گفت:سخن در این باب بسیار طولانی و پیچیده است و فیسلوفان و عالمان اخلاق در این زمینه بحث‌های فراوان دارند و متکلمان و معلمان فکر و معرفت اسلامی هم در این باب گفتارهای زیادی دارند.
رئیس بنیاد باران ادامه داد:من در اینجا به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره می‌کنم و سعی می‌کنم دامنه بحث را خیلی گسترده نکنم.”لیس البر”ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب لکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکه و الکتاب و والنبیین و آتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و فی الرقاب و اقام الصلوه و آتی الزکوه و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی البأساء و الضراء و حین البأس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون (۱۷۷ بقره)
به گفته سیدمحمد خاتمی این آیه محتوی مطالبی است که در شناخت اخلاق اسلامی و پاره ای از حدود و لوازم آن می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد البته دلیل، منحصر به این آیه نیست.
رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تاکید کرد:آنچه مسلم است محور و مدار و موضوع اصلی اخلاق از ارسطو تا کانت و ازعالمان و فیلسوفان بزرگ اسلامی و غیراسلامی “خیر” و “نیکی” است و بایدها و نبایدها معطوف به خیر و شر است.و باید توجه داشت که اخلاق هم به اخلاق نیکو و اخلاق بد قابل تقسیم است ولی وقتی به صورت مطلق بیان می‌شود نوعا مراد همان اخلاق نیکو است.
وی ادامه داد:در این آیه کلمه “بر” بکار رفته است در قرآن کلمه “خیر” هم آمده است گرچه گاهی به معنی مال و گاهی به صورت صفتی که تفضیل و رجحان را بیان می کند و به معنی “بهتر” استعمال شده است ولی به معنی نیکوئی و خوبی هم هست و نیز مشتقات  “حسن” چون احسان و محسن هم در قرآن هست ولی در این آیه “بر” مورد توجه است که همان نیکی و خوبی و خیر است.
رئیس‌جمهور سابق کشورمان یادآور شد:آیه می فرماید: برّ (نیکی) آن نیست که رو به سوی خاور و باختر بچرخانیید و بگردانید به عبارت دیگر ظواهر کار هر چند مهم است ولی هدف نیست و به صرف رعایت آنها “برّ” تحقق نمی یابد بلکه این ظواهر معطوف به محتوای مهمی است که اگر نبود “برّ”هم نیست و این نکته بخصوص برای جوامعی که نسبتی با دین دارند و در معرض آفت ظاهر پرستی قرار می گیرند بسیار در خور توجه است.
وی همچنین اظهار داشت:”برّ” و “خیر” در نظر قرآن عبارت است از “ایمان به خداوند و جاودانگی انسان و وجود روز بازپسین ونیز باور به نیروهای ماورای مادی فرشتگان و ایمان به کتاب که میزان پندار و گفتار و کردار نیک را بیان می کند و هم آغوش با حق و حقیقت است و نیز پذیرش واسطه های فیض و پیام الهی و رهبران جامعه بشری به سوی رستگاری و کمال یعنی پیامبران و بعد به پاره ای از خصلت ها و رفتارها می پردازد.
خاتمی ادامه داد: جالب است در اینجا به نکته ای اشاره کنم و آن اینکه “کانت” فیلسوف بلند آوازه آلمانی که در عالم جدید جایگاهی بی بدیل دارد در “نقد عقل نظری” خود بر این باور است که عقل از رسیدن به ما بعد الطبیعه ناتوان است و “ما بعد الطبیعه نظری” ناممکن است ولی او در نقد عقل عملی و ما بعد الطبیعه اخلاق به این نتیجه می رسد که وجدان اخلاقی به همان اندازه روشن و بدیهی است که آسمان پر ستاره بالای سرمان و ضمن بیان ملاک های عقل عملی و اخلاق به دو امر مهم می رسد: یکی وجود خداوند است و دیگری جاودانگی جان آدمی که بدون آن دو همه نظام ستبر اخلاقی او از میان می رود.
رئیس‌جمهور سابق کشورمان در ادامه بحث خود گفت: در اینجا”بر” و “نیکویی” عبارتست از ایمان به خدا و معاد و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران و بعد به پاره ای از خصلت ها و رفتارهایی که مصداق “خیر” و ”برّ“اند می پردازد.
وی افزود:دهش مال به فقیران و زمین گیران و گرفتاران و آزاد کردن بردگان و نیازمندان و … برپاداشتن نماز (نه فقط نماز خواندن) و دادن افزونی مال (زکوه) و پای بندی به عهد و پیمانی که برقرار می کنیم و شکیبایی در برابر نا ملایمات و مشکلاتی که از بیرون به انسان می رسد (بأساء) و آنچه از درون می آید(ضراء) و نیز پایداری و مقاومت و شکیبایی در درگیری های خشنی که بر جامعه تحمیل می شود مثل جنگ. و آیه با این کلام به پایان می رسد که آنان که چنین باشند و چنان کنند راست گویان درست کردار و پرهیزگار هستند.
رئیس بنیاد باران تصریح کرد:درست است که فرمان های اخلاقی متوجه فرد است ولی جمع و جامعه و شخصیت های حقوقی (به تعبیر امروز)هم مخاطبند.مثلا یک حکومت اخلاقی آنست که وفای به عهد کند یعنی در چارچوب پیمانی که با مردم جامعه  خود یا جامعه بین المللی بسته لست حرکت کند و بنا بر این خروج آن از ضوابط قانون اساسی یا کنواسیون‌ها و نهادهائی که عضویت در آن را پذیرفته است نقض این ملاک اخلاقی و مردود است.
وی افزود:  اگر سخن از بخشش و دهش و انفاق است وقتی به جامعه و حکومت می رسد مراد تمهید و اجرای ساز و کاری است برای براندازی فقر و بهبود وضع اقتصادی و معیشتی جامعه و افراد …و بنابراین ما می‌توانیم اخلاقی بودن یک حکومت را به میزان موفقیت او در مبارزه با فقر و رهایی جامعه از بند اسارت و وابستگی و رقیت و رفع تنگناهای عقب ماندگی و تبعیض و نظایر آن بسنجیم.
رئیس دولت اصلاحات ادامه داد: صرف نظر از اینکه مقتضای عدالت که خصلت حکومت مطلوب است نیز همین‌هاست؛ یا اخلاقی بودن یک جامعه دینی را نه به میزان پایبندی آن به ظواهر بلکه علاوه بر آن با رواج و ترویج محتوای دین یعنی اخلاق؛ عدالت؛ راستی و … باید سنجیده شود.
وی با اشاره به تاکیدات قرآن کریم به صبر و شکیبایی گفت: ما در همه حال به صبر و شکیبایی نیازمندیم بخصوص در شرایط فعلی و از جمله برای شما و عزیزانتان که در تنگنای مضاعف هستند.
سیدمحمدخاتمی تصریح کرد: مراد از صبر، انفعال و بی تحرکی نیست. مراد مقاومت است و اینکه در برابر مشکلات و سختی ها مایوس نشد و کارآئی را از دست نداد.باید مقاوم بود و در عین حال راه را گم نکرد اگر فردی یا جمعی هدف مقدس دارد باید مشقت‌های مسیر به سوی آن هدف را نیز تحمل کند و با توکل به خدا بی هیچ وادادگی و یاس و انفعال و با تدبیر راه خود را ادامه دهد.
وی یادآور شد:به هر حال خواستم اشاره‌ای بکنم به اخلاق و معنای اخلاقی بودن جامعه بخصوص جامعه‌ای که نسبتی با دین دارد و نیز تاکید داشته باشیم بر صبر بخصوص برای ما که به اخلاقی بودن دیینمان باور داریم و اینکه مبادا مشکلات ما را دچار یاس کند.
به گزارش روابط عمومی دفتر خاتمی ؛در آغاز این دیدار حاضران ضمن تاکید بر روحیه قوی همسران و بستگانشان چه آنان که اینک در زندان به سر می‌برند؛ چه کسانی که به طور موقت بیرون از زندان هستند؛ به مشکلاتی که برای بسیاری از خانواده‌های آنان پیش می‌آید اشاره کردند و افزودند که انچه بر چهره‌های ارزنده و خدوم انقلابی کشور می‌رود جفاست.
از عدم رعایت ضوابط قانونی و عدم امکان استفاده آنان و بستگانشان از حقوقی که قانون و شرع برایشان به رسمیت شناخته است و نیر عدم رسیدگی به شکایت‌ها و اعتراضاتشان گلایه داشتند.

 


اعضای در بند سازمان ادوار را رها کنید

قوهء قضاییه ایران و گزارشگر ویژهء سازمان ملل متحد باید بازداشت خودسرانه و شکنجهء زندانیان را مورد تحقیق قرار دهند


<!---text begin ----->
momeni-zeidabadi-malihi-jamali-no-caption.jpg
۱۴ مهر ۱۳۸۹— کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز خواستار آزادی فوری پنج عضو سازمان دانش آموختگان ادوار تحکیم وحدت و تحقیق و تفحص مقامات ایران و سازمان ملل متحد در خصوص حبس، محاکمه غیر عادلانه ، شکنجه و بدرفتاری در زندان در راستای اجرای ماموریت گزارشگر جدید سازمان ملل در خصوص آزادی انجمن ها شد.
پنج رهبر زندانی سازمان ادوار که یکی ازبرجسته ترین تشکیلات جامعهء مدنی در ایران محسوب میشود، شامل احمد زیدآبادی، عبدالله مومنی، علی ملیحی، علی جمالی و حسن اسدی زیدآبادی می باشند. دستگیری های اخیر علی جمالی و حسن اسدی زیدآبادی به عنوان نشانه های تلاش در راستای سرکوب بیرحمانه کردن فعالیت های دانشجویی در آغاز سال تحصیلی جدید انگاشته میشوند.
آرون رودز، یک سخنگوی کمپین گفت: “حبس و شکنجهء رهبران ادوار تلاش خشونت آمیزی برای جدا کردن سران یک گروه سازندهء جامعهء مدنی از بدنهء آن و مرعوب کردن کنشگری در میان دانشجویان است.”
وی ادامه داد: “اما اینگونه دستگیری های غیر منصفانه و غیر قانونی رهبران جنبش دانشجویی، به جای اینکه مطالبات برای آزادی و اصلاحات را خاموش کند، تنش ها را حاد تر می کند.”
امروز موسسه بین‌المللی مطبوعات در هامبورگ احمد زیدآبادی را برنده جایزه “قلم طلایی آزادی” به دلیل “شجاعت و دفاع از آزادی مطبوعات” به رغم اذیت و آزار اعلام کرد. زیدآبادی دبیرکل سازمان ادوار و دارای درجهء دکترا در روابط بین الملل می باشد. وی بلافاصله بعد از انتخابات مورد مناقشهء سال ۱۳۸۸ دستگیر شد و در حال حاضر در حال سپری کردن محکومیت شش ساله و محرومیت دایم العمر خویش از هر نوع فعالیت سیاسی می باشد. آ زیدآبادی در زندان رجایی شهر که زندانی برای جنایتکاران سابقه دار، معتادان و دلالان مواد مخدر می باشد، مورد بد رفتاری غیر انسانی ، بدون حتی یک روز مرخصی ظرف سال و نیم گذشته قرار گرفته است.
سخنگوی سازمان ادوار، عبدالله مومنی، روز ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ دستگیر شد و در حال حاضر در حال سپری کردن محکومیت ۴ سال و ۱۱ ماههء خویش است. همسر و برادر وی اعلام کردند که وقتی با او در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۸۸ در زندان ملاقات کردند، از شدت ضعف نمی توانست بدون کمک راه برود و با آثار کبودی روی صورتش، به نظر گیج می آمد. ماه گذشته، طی نامه ای به رهبر ایران، آیت الله خامنه ای، عبدالله مومنی اعلام داشت که در طول زندانی بودنش با شکنجه شدید و بدرفتاری روبرو بوده است.
علی ملیحی، عضو شورای مرکزی سازمان روز ۱۳ بهمن ۱۳۸۸ دستگیر شد و چندین ماه به وکیل مدافع خویش دسترسی نداشت. ملیحی به جرم “تجمع و تبانی بر علیه نظام،” “تبلیغ بر علیه نظام،” “شرکت در تجمعات غیر قانونی،” “انتشار اکاذیب،” و “توهین به ریس جمهور” به چهار سال حبس محکوم شد و رای صادره در دادگاه تجدید نظر تنفیذ شد. به گفتهء خانواده اش، علی ملیحی به شدت شکنجه شده است.
دستگیری سایر اعضاء فعال شورای مرکزی ادوار، در راستای پایان دادن به فعالیتهای این سازمان قبل از آغاز سال جدید تحصیلی، و بخشی از یک سیاست عمومی تر برای از بین بردن سازمان های جامعهء مدنی می باشد.
علی جمالی در روز ۳۱ مرداد ۱۳۸۹، پس از آنکه توسط مقامات امنیتی مورد تهدید و احضار قرار گرفته بود، دستگیر شد و طبق گزارشات اینک در حبس انفرادی به سر می برد. اتهامات وی شامل انتشار بیانیه ها و شرح مواضع سازمان ادوار می باشد. حسن اسدی زیدآبادی نیز در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۳۸۹، وقتی که خانه اش مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفت دستگیر شد. اتهام وی “تجمع و تبانی علیه نظام،” “تشویش اذهان عمومی،” و “تبلیغ علیه نظام” اعلام شده است. وی در حال حاضر در بند ۲۴۰ زندان اوین به سر می برد.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از قوهء قضاییهء ایران می خواهد تا تحقیق در خصوص نامهء عبدالله مومنی در بارهء شکنجه و بدرفتاری جسمی و روحی در زندان، و شواهد رفتار غیر منصفانه، غیر انسانی، و غیر قانونی بازجویان و قضات در خصوص حبس و محکومیت سایر اعضاء سازمان ادوار را آغاز کند.
کمپین همچنین از گزارشگر ما ویژهء سازمان ملل آزادی انجمن ها که توسط شورای حقوق بشر در جلسهء پانزدهم شورا برای اولین بار تایین شد می خواهد که آزار و محاکمهء اعضاء سازمان ادوار تحکیم وحدت را به عنوان نقض فاحش تعهدات ایران نسبت به محافظت از حق انجمن ها به عنوان یکی از کشورهای امضاء کنندهء میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مورد بررسی قرار دهد.

 

جایزه حقوق بشر برای سوسن طهماسبی فعال حقوق بشر و زنان در ایران




تغییر براي برابری: سازمان دیده بان حقوق بشر اعلام کرد: شش مدافع شجاع و تسلیم ناپذیر حقوق بشر به دلیل فعالیت های خستگی ناپذیرشان، مفتخر به دریافت جایزه معتبر آلیسون دفرجیس در ماه نوامبر سال 2010می شوند. کلیه این شش نفر با تهدیدهای خشونت آمیز اساسی و یا زندان مواجه شده بودند، ولی باز هم به صحبت صریح در این زمینه و اقدام برای ایجاد دنیایی که مردم در آن رها از خشونت، تبعیض و ظلم زندگی کنند، ادامه می دهند.
این جایزه بعد از مرگ غم انگیز دکتر آلیسون دفرجیس، در دوازدهم فوریه سال 2009 در یک سانحه هواپیمایی در نیورک، به یاد او نامگذاری شده است. آلیسون دفرجیس مشاور ارشد شعبه آفریقای سازمان دیده بان حقوق بشر برای تقریبا دو دهه بود. دفرجیس، برجسته ترین کارشناس جهانی در مسائل رواندا و کشتار جمعی سال 1994 و اتفاقات بعد از آن بود.
جایزه سالانه دیده بان حقوق بشر، گرامیداشت تعهد ستودنی و چشمگیر او و دفاع از حقوق بشر است. این جایزه تجلیل و تقدیری است از شجاعت افرادی که زندگیشان را صرف راه دفاع از شاءن و حقوق دیگران می کنند.
علاوه بر سوسن طهماسبی فعالان حقوق بشری که این جایزه را دریافت می کنند عبارتند از :
حسام بهجت، مصر: وی به عنوان بنیانگذار و مدیر سازمان ابتکار مصری برای حقوق شخصی، از حقوق و آزادی های مدنی در مصر دفاع می کند. او به صراحت علیه نقض آزادی های مذهبی و حق حریم خصوصی توسط دولت صحبت می کند.
النا ملاشینا، روسیه: او به عنوان یک روزنامه نگار محقق در روزنامه نووایا گازیتا، مهم ترین روزنامه مستقل روسی، حقایقی را درباره نقض حقوق بشر و فساد گسترده دولت افشا می کند. برغم تلاشهای روسیه برای خاموش کردن انتقادات و مخفی نگاه داشتن این نقض ها، میلاشینا همچنان صریح و رک، گزارش هایی از ناپدید شدن های اجباری، اعدام های غیررسمی و شکنجه منتشر می کند. او همچنین در حال اجرای تحقیقاتی درباره قتل بی شرمانه مدافع سرشناس و برجسته حقوق بشر چچن، ناتالیا استمیروا، و خواستار پاسخگویی بالاترین مقام در این زمینه است.
یوسف مولوجتا، اتیوپی: او دبیرعمومی سابق شورای حقوق بشر اتیوپی _ سازمان برجسته نظارت بر حقوق در اتیوپی_ است که در حال مبارزه برای بقا تحت قانون سرکوبگر جدیدی است که فعالیت های حقوق بشری سازمان هایی را که منابع مالی خارجی دریافت می کنند، توقیف می کند. هنگامی که شورای حقوق بشر اتیوپی مورد تهدید قرار گرفت، مولوجتا برای پناهندگی سیاسی در ایالات متحده اقدام کرد، جایی که هم اکنون در آن به صحبت های صریحش درباره واقعیات پشت پرده وجهه و نمای دمکراتیک دولت اتیوپی، ادامه می دهد.
استوا نماندا، کامرون :او پزشک و رئیس سازمان حقوق بشری آلترناتیوهای-کامرون است که صراحتا علیه قوانین ممنوعیت رفتار همجنسگراها صحبت می کند. در آفریقا، بیشتر کشورها غرق در این اندیشه اند که همچنان کنش های همجنس ها، جرم و جنایت محسوب می شود و در برخی موارد مستحق مجازات مرگ هستند.
لیو کیاابو،چین: او یکی از صریح ترین منتقدان دولت چین است که بعد از اعتراض های صلح آمیز میدان تیانانمن در سال 1989، یک سال و نیم از عمرش را در زندان گذراند و در سال 1996، به دلیل انتقاد از سیاست چین در قبال تایوان و دالائی لاما، سه سال دیگر را هم در زندان گذراند. او سال گذشته برای مشارکت در نوشتن منشور 08_ یک پتیشن برای بزرگداشت 60سالگی اعلامیه جهانی حقوق بشر_ به یازده سال زندان محکوم شد. لیو کیاابو، استاد سابق دانشگاه، به تازگی نامزد جایزه صلح نوبل شده است.
سوسن طهماسبی و دلیل انتخاب او

سوسن طهماسبی، فعال جامعه مدنی و حقوق زنان و از اعضای بنیانگذار کمپین یک میلیون امضا است. او با دو دهه سابقه فعالیت اجتماعی، اکنون با هدف توانمندسازی جامعه مدنی ایران با تاکید بر مسائل و حقوق زنان فعالیت می کند. او آموزش هایی را در زمینه مدیریت و ایجاد صلح انجام داده است و به تسهیل همکاری بین جامعه مدنی ایران و جامعه مدنی بین الملل ادامه می دهد. او یکی از اعضای بنیانگذار کمپین یک میلیون امضا است؛ کمپینی که مورد تقدیر جهانی قرار گرفته است. این کمپین برای پایان دادن به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان فعالیت می کند.
سوسن طهماسبی در خرداد 1385 دادگاهی و در اسفند ماه 1385 در تهران بازداشت شد. بار نخست به اتهام برگزاری تجمع مسالمت‌آمیز زنان علیه قوانین تبعیض‌آمیز به یک‌سال و نیم حبس تعلیقی و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. بار دوم به همراه 33 نفر دیگر به اتهام شرکت در تجمع زنان در برابر دادگاه بازداشت شد و بعدا از اتهام وارده تبرئه شد. چندین بار از خروج او از کشور ممانعت به‌عمل آمده است . دیده بان حقوق بشر با اشاره فعالیت ها، بازداشت وممنوع الخروجی سوسن طهماسبی اعلام می کند:« ديده بان حقوق بشر از سوسن طهماسبی به دلیل تعهدش در راستای ترفیع و ارتقای جامعه مدنی ایران و اولویت و تبدیل حقوق زنان به یک اولویت ملی در ایران قدردانی می کند».
سوسن طهماسبی، فعال حقوق بشر و حقوق زنان، از بنیان گذاران کمپین یک میلیون امضای برای تغییر قوانین تبعیض آمیز، و سردبیر بخش انگلیسی سایت "تغییر برای برابری" از سایت های کمپین یک میلیون امضاست. کمپین یک میلیون امضا و سایت کمپین نیز بارها جوایزی جهانی را دریافت کرده اند که از جمله آنها می توان از جایزه جهانی حقوق زنان در سال 2009 نام برد.
سایت تغییر برای برابری، دریافت جایزه آلیسون د‌فرجیس را به همراه و همکار خود در مبارزات برابری خواهانه برای زنان تبریک می گوید. چنین جوایزی به افرادی که شایسته دریافت آن هستند صدای حقوق بشر، حقوق زنان و صدای انسان های عدالت خواه را درجهان رساتر می کند.

 

 

ایران درجشنواره بین المللی بایو


شهر بایو در استان نورماندی – شمال غربی فرانسه- از هفده سال پیش جشنواره بین المللی خبرنگاران جنگی را در ستایش آنهایی که رویدادهای مهم جهان را ثبت می کند را برپا می کند.
این جشنواره در کنار بخش تلویزیون، رادیو و مطبوعات، نمایشگاه عکس و کتاب هم برگزار می کند.

Site officiel
http://www.prixbayeux.org/

   
امسال حضور ایران در بایو پررنگ است.
آلفرد یقوب زاده، عکاس ایرانی با نمایشگاه عکس هایش ایران با آلفرد، ۱۹۷۹-۲۰۰۹ در جشنواره شرکت دارد.
اوعکاسی را در ۱۹ سالگی همزمان با انقلاب ۱۹۷۹ شروع کرد. سه سال بعد به فرانسه رفت و عکاسی را ادمه داد. آلفرد درگیریهای مهم سیاسی – اجتماعی دنیا را با دوربین عکاسی اش ثبت کرد. از چهار سال پیش چند بار به ایران سفر داشت. حاصلش عکس هایی بودند با نگاه مقایسه ای نسبت به آنچه سالهای دراز از آن دور بود که در نشریه های معتبر دنیا چاپ شدند. کار آلفرد با عکس هایش از رویدادهای انتخابات ریاست جمهوری 2009 در ایران پایان گرفت.

Page exposition d'Alfred
http://www.prixbayeux.org/index.php?id=158&L=0

در نمایشگاه کتاب گزیده ای از آثار روزنامه نگارانی عرضه شده که از نگاهشان به کشورهای دنیا را به زبان فرانسه نوشته اند.
جمشید گلمکانی، روزنامه نگار- مستند ساز، با ایران از نگاه تلویزیون فرانسه در نمایشگاه شرکت دارد. این کتاب که بر اساس رساله دکترایش در دانشگاه سوربون قرار دارد به چگونگی و تحلیل تصویر ایران در تلویزیون فرانسه می پردازد. گلمکانی به کلیشه هایی تاکید دارد که بر اساس آن تمامی مردم ایران مسلمان حامی آیت الله های حاکم بر کشور معرفی می شوند. او به سه دلیل عمده می پردازد: نشان دادن تصویر شوک آور از مردمی مسلمان، ساختار سردستی و نبود تحقیق برنامه سازان تلویزیون فرانسه و در پایان نگاهی برتر که شهروند فرانسوی به مردم ایران - شبیه کشورهای مستعمره مسلمان سابق فرانسه- دارد.
کتاب دوم را امانوئل رضوی با عنوان «تبعیدیها، یک روایت ایرانی» نوشته است. امانوئل پسر یک ایرانی است و همین انگیزه نوشتن این کتاب است.
در خلاصه کتاب آمده است : «سال 1946، یوسف رضوی، افسر ارشد ارتش، دو پسرش؛ پرویز و هوشنگ را برای تحصیل به فرانسه می فرستد. پدر امیدوار است که پسرهایش با برگشت به ایران دانسته هایشان را در راه توسعه کشور و نزدیک کردن آن به غرب -آنگونه که شاه آرزو داشت- به کار ببرند. اما انقلاب ایران آینده پرویز و هوشنگ را طور دیگری ورق زد».
امانوئل رضوی خبرنگاریست که رویدادهای بین المللی را برای تلویزیون و مطبوعات فرانسه پوشش می دهد.
«خوش اومدید، قدمتون روی چشم!» را سرژ میشل همراه با عکس های پائولو وودز را در نمایشگاه کتاب دارد. آن ها در شش سال گذشته چند سفر به ایران داشته اند. آنها ایرانی را نشان می دهند که انسانی تر از آنیست که رسانه های خبری به شکل کلیشه به مردم معرفی می کنند.

Page Salon du livre
http://www.prixbayeux.org/index.php?id=168&L=0
حضور کم‌رنگ ناشران ایرانی در نمایشگاه فرانکفورت
 امسال ناشران ایرانی شرکتی محدود و فعالیتی کم‌رونق در نمایشگاه کتاب فرانکفورت دارند. به گفته برخی ناشران خصوصی، ایران باید با پذیرش قراردادهای بین‌المللی به کپی‌رایت گردن نهاده و زمینه‌های حقوقی آن را فراهم کند.
در غرفه  

ناشران ایرانی امسال نیز در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرکت دارند. گرچه تعداد غرفه‌های ایرانی بسیار محدود است، با این وجود بخش خصوصی و دولتی به طور جداگانه در نمایشگاه شرکت جسته‌اند.
"نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران" به سرپرستی "اتحادیه ناشران تهران" در سالن ۵ نمایشگاه کتاب فرانکفورت صاحب یک غرفه است که کتاب‌هایی در حوزه ادبیات کلاسیک ایران، ادبیات داستانی و هنر عرضه می‌کند. در ا ین غرفه خبری از کتاب‌های نویسندگان مهم معاصر ایران نیست و بیشترکتاب‌هایی با چاپ نفیس و هنری در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد.
در مقایسه با کشورهای عربی همچون ابوظبی و عربستان سعودی غرفه ایران از ابعاد کوچکتری برخوردار است. از حضور نویسندگان ایرانی هم در نمایشگاه خبری نیست.
اهداف ناشران ایرانی از شرکت در نمایشگاه فرانکفورت
دو تن از ناشران ایرانی درباره حق مولف، مشکلات کپی رایت، هدف ناشران از شرکت در نمایشگاه فرانکفورت و مسایل نشر و کتاب در گفت‌وگویی با دویچه‌وله شرکت جستند.
به گفته محسن کفاشی، عضو هیئت مدیره انجمن فرهنگی ناشران کتاب دانشگاهی و مدیر مسئول انتشارات بشرا، یکی از اهداف از حضور "نمایشگاه کتاب تهران" در نمایشگاه فرانکفورت توسعه روابط دو جانبه و یافتن شرکای جدیدی در عرصه بین‌المللی برای نمایشگاه کتاب تهران است.
از سوی دیگر ناشران خصوصی نیز در صدد یافتن شرکایی در سطح جهانی برای خرید و فروش کتاب و فرآورده‌های خود هستند. به گفته کفاشی حدود ۱۴ تا ۱۵ ناشر دیگر از بخش خصوصی و دولتی نظیر کانون پروش فکری کودکان و یا انتشارات وابسته به رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرکت جسته‌اند که بطور مستقل فعالیت‌ می‌کنند
سیدعباس حسینی‌نیک، عضو دیگر هیئت مدیره انجمن فرهنگی ناشران کتاب دانشگاهی و مدیر مسئول انتشارات مجد نیز با اشاره به ترکیب جوان جمعیت و رشد تعداد دانشجویان در ایران می‌گوید:«ایران نیازمند تبادل اطلاعات و ورود علم به کشور است.» او نمایشگاه کتاب فرانکفورت را محل مهمی برای برقراری چنین ارتباطاتی می‌داند.
به گفته حسینی‌نیک ناشران متفاوتی با انگیزه‌های گوناگون در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرکت می‌کنند. بطور مثال نمایندگان ناشران خارجی در ایران، که انجمنی رسمی نیز در کشور دارند وشامل ۳۰ تا ۴۰ شرکت هستند، با تشکل نسبتاً خوبی که دارند در پی اخذ قراردادهای جدید و گرفتن امتیاز چاپ از سوی ناشران خارجی هستند.
« اکثر کارشناسان داخلی با پیوستن ایران به قرارداد کپی‌رایت موافق‌اند»

حسینی‌نیک درباره حق مولف تصریح کرد که اغلب ناشران خصوصی از این مسئله حمایت می‌کنند، اما مشکلاتی برای پیوستن ایران به قوانین بین‌المللی در زمینه کپی‌رایت وجود دارد.
وی با اشاره به گستردگی موضوع، تاکید کرد که کپی رایت تنها به عرصه‌ی کتاب محدود نمی‌ماند و شامل فیلم و موسیقی نیز می‌شود.
حسینی‌نیک تایید کرد که مشکل مالی تنها بخشی از نگرانی‌ها در این زمینه بوده و بنا به برآورده‌های موجود درایران پذیرش کپی‌رایت سبب افزایش بهای نشر و توزِیع کتاب تنها به میزان ۷ تا ۱۰ درصد خواهد شد. وی گفت فراموش نباید کرد که ایران هم‌اکنون برای پخش مسابقات ورزشی مبالغ هنگفتی را می پردازد.
مدیر مسئول انتشارات مجد افزود اکثر اندیشمندان و کارشناسان و تا حدودی مسئولان دولتی نیز بر این باورند که ایران باید به میثاق‌های بین‌المللی بپیوندد.
وی افزود، ایران در زمینه مالکیت صنعتی به قرارداد پاریس پیوسته است وهم‌اکنون موسسات داخلی برای استفاده از علائم تجاری شرکت‌های جهانی مجبور به پرداخت مخارج بالایی هستند.
تغییرات حقوقی در کشور پیش‌شرط پیوستن به کپی‌رایت جهانی است

حسینی‌نیک در پاسخ به این پرسش که پس چرا ایران به قراردادهای بین‌المللی نمی‌پیوند، اظهار داشت که برخی مسئولان وزات ارشاد نیز از پیوستن ایران به کنوانسیون برن حمایت می‌کنند، اما هستند کسانی که به خاطر به خطر افتادن منافع خود با این امر مخالفت دارند. مدیر مسئول انتشارات مجد افزود که با توجه به هزینه بالای کاغذ و نشر کتاب فکر نمی‌کنم پرداخت هزینه مولف و یا ناشر از اهمیت چندانی برخوردار باشد.
وی دلیل اصلی را فراهم نبودن مقدمات والزامات حقوقی در این زمینه دانست. وی تصریح کرد در صورتی‌که ایران به قانون جهانی کپی‌رایت ملحق شود، باید پیشاپیش سلسله تغییراتی را در زمینه حقوقی بوجود آورد. به گفته حسینی‌نیک تنها بخش ادبی و هنری است که در حال حاضر از عدم رعایت کپی‌رایت در ایران رنج می‌برد.
شهرام اسلامی
تحریریه: فرید وحیدی
جرس: یک پژوهشگر علوم رفتارهای اجتماعی گفت: 70 درصد هسته مرکزی باندهای بزهکار در زندان تشکیل شده و بسیاری از آنها بعد از آزادی به این باندها پیوسته‌اند و به جرایم خود ادامه می‌دهند.
 به گزارش مهر، مجید ابهری افزود: با توجه به اینکه گروه جرایم اجتماعی در کشور ما ثابت بوده، اعتیاد به مواد مخدر و فروش آن اولین و بیشترین جرم زندانی‌ها است و پس از آن تجاوز به حقوق دیگران، سرقت، زورگیری و مسائل مربوط به آنها قرار دارد.

وی در ادامه اظهار داشت: افراد بزهکار با مجازات زندان اصلاح نمی‌شوند زیرا از نظر آسیب‌شناسی رفتاری در زندان در کنار افراد مثل خود قرار می‌گیرند و هیچ انگیزه‌ای برای اصلاح ندارند.

ابهری با اشاره به اینکه توجه به افزایش میزان ورود زندانی‌ها دو نکته اهمیت بیشتری می‌یابد، اضافه کرد: نکته اول مربوط به جمعیت زندانیان متاهل است که دو برابر زندانیان مجرد برآورد شده و نکته دوم درباره هسته مرکزی باندهای بزهکاری است که در زندان تشکیل شده‌اند و بسیاری از آنها بعد از آزادی به این باندها پیوسته‌اند و به جرایم خود ادامه می‌دهند.
 این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه این افرد ممکن است جرایم بیشتری مرتکب شوند، اظهارداشت: دقت در زندگی خانواده‌های زندانیان این نکته را نشان می‌دهد که با زندانی شدن سرپرست خانواده وی در معرض آسیب‌ها قرار گرفته و قربانی بزهکاری که اخیرا در زمینه‌های زورگیری، کیف‌قاپی، تولید و توزیع مواد مخدر و سرقت‌های منازل وجود دارد، می‌شوند.
 ابهری اضافه کرد: این افراد بنابر قرارهای خود در زندان‌ها با یکدیگر آشنا شده و بعد از خروج از زندان باندهای بزهکاری را تشکیل می‌دهند.
 وی تاکید کرد: اصلاح رفتار زندانیان در دوران زندان، آموزش مهارت‌های زندگی و شغلی آنها، محروم کردن زندانیان سابقه دار از مزایای اجتماعی مثل عفو و مرخصی و کنترل دقیق بزهکاران آزاد شده بعد از خروج از زندان می‌تواند از بسیاری از وقایع تلخ اجتماعی جلوگیری کند.
 

 

جرس: وزير آموزش‌و‌پرورش گفت: در مورد اعتياد دانش‌آموزان در مدارس صحبت نكنيد، حرفهای خوب بزنید.
به گزارش ايلنا، وزير آموزش و پرورش در جمع خبرنگاران در حاشيه همايش فرهنگ‌ياران ترافيك در پاسخ به اين سئوال كه "يكي از مسئولين ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام كرده كه آمار اعتياد در مدارس بيش از اعتياد در پادگان‌هاست"، گفت: در اين روز درباره اين موضوع صحبت نكنيد، به چيزهاي خوب فكر كنيد، ما در اين ماه 15 هزار معلم ورزش استخدام كرده‌ايم.
او با ديدن پافشاري خبرنگاران براي شنيدن پاسخ اين سئوال، باز تكرار كرد كه درباره اين موضوع صحبت نكنيد.
حمیدرضا حاجی‌بابایی همچنین روز گذشته در همایش "فرهنگ‌یاران ترافیک" که در برج میلاد برگزار شد، گفت: آموزش و پرورش یعنی این که دروغ نگویم، راست‌گویی خوب است، علم وجود دارد و این که یاد بگیریم با خدا و خلق خدا چگونه ارتباط برقرار کنیم.
وزیر آموزش و پرورش در ادامه این گفته‌اش، نسبت به ایرادگیری‌های مکرر انتقاد کرده و اظهار داشت: سازمان‌ها این همه ناهار می‌دهند، ما حرفی نداریم، یکبار به فرهنگیان افطاری دادیم، گفتند از کجا آوردی؟ از قبر جنابعالی.

 

جرس: جانشین رئیس پلیس تهران بزرگ از دستگیری 81 نفر که از آنان تحت عنوان "اراذل و اوباش" نام برد، در چهارمین مرحله از "طرح برخورد با اراذل و اوباش" در شب گذشته خبر داد.
 به گزارش مهر، سردارعلیرضا علیپور بعدازظهر پنجشنبه با اشاره به مانور پلیس در شب گذشته گفت: در ادامه اقدامات پلیس در شناسایی و برخورد با اخلالگران امنیت اجتماعی شب گذشته چهارمین مرحله از طرح برخورد با اراذل و اوباش در تهران اجرا شد.
 وی ادامه داد: ماموران یگان امداد در این طرح مخفیگاه برخی از اراذل و اوباش متواری تهران را شناسایی و طی یک عملیات ضربتی آنان را دستگیر کردند.
 جانشین رئیس پلیس تهران بزرگ اظهار داشت: در طرح ضربتی شب گذشته 81 نفر از اراذل و اوباش دستگیر و از آنان 5 قبضه سلاح کمری، مقادیری مشروبات الکلی، قمه و چاقو کشف و ضبط شد.

وی افزود: طرح برخورد با اراذل و اوباش همچنان در تهران ادامه خواهد داشت.
 سردار علیپور با اشاره به راه اندازی پلیس موتوری 110 در تهران تصریح کرد: از این پس در اجرای طرحهای پلیس ماموران یگان امداد در کنار ماموران پلیس 110 به اجرای وظایف خواهند پرداخت.
طرح‌های چندگانه برخورد با افرادی که از آنان به عنوان "اراذل و اوباش" نام برده‌ شده، شامل برخوردهای توهین آمیز و غیر انسانی بسیار بوده است که با موضع‌گیری‌ها و مخالفت‌های بسیاری از سوی مردم مواجه شد، اما تاثیری در نوع برخورد نیروی انتظامی نداشت.
 

 

سید مصطفی تاجزاده در ملاقات کابینی مطرح کرد

وضعیت کنونی آن چیزی نیست که مردم برایش انقلاب کرده اند

چکیده : به شما عرض می کنم که سیاست بگیر و ببند جناح حاکم از جمله توقیف مطبوعات، انحلال احزاب، فیلترینگ سایت ها و بازداشت منتقدان و مخالفان نشانه تأثیرگذار بودن جنبش سبز است و اقدامات حزب پادگانی علیه بزرگوارانی چون آقایان صانعی، دستغیب شیرازی، طاهری اصفهانی، بیات زنجانی و حمله و هجمه به آنان و نیز حمله به بیت آیة الله منتظری و بیوت دیگر آقایان و حتی بیت امام و با کمال تأسف توهین و هتک حرمت خانواده شهدا، تبلیغات سوء خودشان را درباره ماهیت جنبش سبز و نسبت آن با دین و اعتقادات مردم، خنثی می کند.

سید مصطفی تاجزاده شاکی از دخالت نظامیان در انتخابات ریاست جمهوری که  پنجاهمین روز اسارتش را در قرنطینه اوین پشت سر گذاشت، در ملاقات روز چهارشنبه با همسرش نسبت اتفاقات پیش آمده در چند روز اخیر اظهار نظر کرد.
به گزارش کلمه او در این دیدار با ابراز تأسف از بازداشت حیرت آور اعضای نهضت آزادی گفت: دکتر یزدی یک دهم انتقادات مهندس بازرگان به رهبر جمهوری اسلامی را در دوره جنگ، به رهبری در دوره صلح نداشته است و مهندس بازرگان با وجود این که تندترین انتقادها را در مورد عدم توقف جنگ کرده بود در آن زمان هرگز دستگیر نشد و حالا دکتر یزدی و دوستانش به جرم سفر بدون اجازه و شرکت در مراسم ترحیم و برپایی نماز جماعت بدون مجوز بازداشت شده اند! همین مسئله به تنهایی انحراف بزرگی را که بعد از امام در جمهوری اسلامی پیش آمد، نشان می دهد. باوجود این به ما اعتراض می کنند که چرا می گویید جمهوری اسلامی دچار استحاله شده و وضعیت کنونی آن چیزی نیست که مردم برایش انقلاب کرده اند و اصول آن در قانون اساسی متجلی شد!
تحریم آمریکایی نشانه استیصال و تحریم ایرانی نشانه اعصاب آرام و اعتماد به نفس است؟!
وی همچنین در واکنش به فیلترینگ سایت های مراجع تقلید آیات عظام صانعی و بیات زنجانی گفت: من از جناح حاکم می پرسم اگر معتقدند تحریم مقامات ایرانی نشانه استیصال دولت ایالات متحده و نشانگر به هم ریختن اعصاب دولت مردان آمریکایی است، آیا تحریم سایت های دو مرجع تقلید آگاه و آزاده نشانه اعتماد به نفس و اعصاب آرام مقامات ایرانی است؟! یا نشانگر استیصال و اعصاب آشفته ستاد کودتا؟ اگر حزب پادگانی مدعی است تحریم اساسا در عصر حاضر پدیده ای شکست خورده است به چه دلیل و با کدام منطق فیلترینگ سایت مخالفان خود را اقدامی موفق ارزیابی می کند؟ مگر آنان تحریم مقامات ایرانی را بازی کودکانه و یا اقدامی از سرعصبانیت و ناقض حقوق بشر از جانب دولت آمریکا نمی خوانند؟ آیا براساس منطق آقایان فیلترینگ اقدامی حساب شده و سازگار با حقوق بشر است که اعمال می شود و یا این که اساسا برای شهروندان بلکه مراجع و بزرگان مخالف و منتقد خود، هیچ گونه حقی قائل نیستند؟ به اعتقاد من آقایان در محافل خصوصی خود، تحریم های بین المللی علیه ایران را مؤثر و موفق ارزیابی می کنند و به همین دلیل درباره مخالفانشان به این روش متمسک می شوند. در غیراین صورت  این روش ها را عینا تکرار نمی کردند.
جنگ طلبان آمریکایی و ایرانی دو روی یک سکه اند
بارها متذکر شده ام که رفتار جنگ طلبان آمریکایی با جنگ طلبان ایرانی یکی است. افراطیون آمریکایی به بهانه جنایت یازده سپتامبر فضای جهان را نظامی و جنگی کرده اند تا به این ترتیب بتوانند مخالفان خود را سرکوب کرده و اهداف نامشروعشان را تأمین کنند. طرفداران اسلام پادگانی- طالبانی در ایران نیز به بهای مقابله با آمریکا و اسرائیل فضای کشور را پلیسی و امنیتی کرده اند و به همین بهانه مخالفان و منتقدان را با اعمال خشونت بسیار سرکوب می کنند.
ایجاد محدودیت برای مراجع تقلید اگر قرار بود جواب بدهد رژیم پهلوی هنوز بر سر کار بود
عضو شورای مرکزی مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب هم چنین خطاب به جوانان گفت: به شما عرض می کنم که سیاست بگیر و ببند جناح حاکم از جمله توقیف مطبوعات، انحلال احزاب، فیلترینگ سایت ها و بازداشت منتقدان و مخالفان نشانه تأثیرگذار بودن جنبش سبز است. دوم آن که اقدامات حزب پادگانی علیه بزرگوارانی چون آقایان صانعی، دستغیب شیرازی، طاهری اصفهانی، بیات زنجانی و حمله و هجمه به آنان و نیز  حمله به بیت آیة الله منتظری و بیوت دیگر آقایان و حتی بیت امام و با کمال تأسف توهین و هتک حرمت خانواده شهدا،  تبلیغات سوء خودشان را درباره ماهیت جنبش سبز و نسبت آن با دین و اعتقادات مردم، خنثی می کند. ضمن آن که ایجاد ممنوعیت ها و محرومیت های فوق الذکر باعث افزایش اعتبار و جایگاه این عزیزان  در میان مردم می شود. در خاتمه باید تأکید کنم اگر قرار بود ایجاد محدودیت برای مراجع تقلید اقدامی موفقیت آمیز باشد رژیم پهلوی سرنگون نشده و هنوز به حیاتش ادامه می داد و باعث حیرت است که چرا آقایان از گذشته عبرت نمی گیرند!
به جای تهمت زدن سعی کنید طالبانی نباشید
تاجزاده همچنین عصبانیت کیهان نشینان و کیهان نویسان را از علنی شدن مشابهت هایشان با طالبانیسم طبیعی دانست و گفت: خوب است ایشان به جای عصبانیت و زدن اتهامات تکراری به این و آن بیایند موارد اختلافشان با طالبان را بشمارند و تأیید کنند که جای نظامیان در پادگان هاست  تا ما حرفمان را پس بگیریم. و البته این گفتگوها در قالب مناظره برای نسل جوان بسیار مفید است که متأسفانه اعتماد به نفس و جرأت کافی برای پذیرش آن در آقای شریعتمداری و دوستانش وجود ندارد و همین یک طرفه به قاضی رفتن و شادمان بازگشتن را ترجیح می دهند در حالی که باید بدانند داوران واقعی مردم هستند که با دقت فراوان و با سکوت و آرامش اقدامات و سخنان ایشان را که در کیهان مستند می شود، رصد و ارزش گذاری می کنند و حکم نهایی هم که با دادار عالمیان است.
استفاده اصطلاح  «فتنه» از طرف کودتاگران مترادف بگیر و ببند و کشتار است
عضو شورای امنیت دوره اصلاحات در ارتباط با طرح فتنه اقتصادی از جانب نظامیان نیز این مسئله را گامی به پیش از جانب آنان دانست و گفت مردم باید هوشیار باشند که استفاده اصطلاح  «فتنه» از طرف کودتاگران مترادف بگیر و ببند و کشتار است. آقایان با همان شیوه های ناموفق و شکست خورده گذشته شان  به جای این که به مردم  که به تعبیر امام راحل ولی نعمت بودند، آرامش بدهند و عواملی که موجب ایجاد سوال و نقد و اعتراض می شود برطرف کنند، به دنبال این هستند که پیشاپیش منتقدان و معترضان را تهدید به سرکوب کنند. و به این ترتیب فتنه واقعی را خود به وجود می آورند و گسترش می دهند.
وی در این ملاقات از همسرش خواست از جانب او از برخی نمایندگان واقعی مردم به خاطر نطق های شجاعانه شان و از برخی نویسندگان جراید برای نوشتارهای علمی و عمیق شان تشکر کند.
لازم به ذکر است خانواده های آقایان تاجزاده و نوری زاد که امروز به دلیل بی نظمی های موجود،  برای یک ملاقات کابینی بیش از ۵ ساعت در سالن ملاقات معطل مانده اند، طی نزدیک به دو ماه حبس مجدد عزیزانشان موفق به ملاقات حضوری با آنان نشده اند و حضور طولانی مدت زندانی سیاسی در قرنطینه را بدعتی می دانند که در دوره جدید و در زمان ادعای عمل به مرّ قانون توسط قوه قضائیه اعمال شده است.

 

فرمانده انتظامی تهران بزرگ خبر داد: افزایش دوبرابری جرایم در تهران

فرمانده انتظامی تهران بزرگ اظهار کرد: به واسطه اتفاقاتی که در سال گذشته رخ داد، سطح جرم در تهران افزایش یافت و حتی برخی از جرایم دو برابر شد، اما در حال حاضر توانسته‌ایم میزان وقوع جرم را ثابت نگه داریم و نیاز داریم که در کلانشهر تهران هر جا بزهکاری و نابهنجاری می‌بینید به پلیس کمک کنید تا با آن برخورد شود.
به گزارش ایسنا، سردار حسین ساجدی‌نیا در دیدار با اصناف و اتحادیه‌های شهر تهران همچنین گفت: هرچند تعامل خوبی بین پلیس و اصناف وجود دارد، اما انتظار داریم این تعامل بیشتر شود و اتحادیه و اصناف همکارانشان را توجیه کنند که در موضوع هدفمندکردن یارانه‌ها چه اتفاقی قرار است رخ دهد تا به این امر آشنا شوند.
وی افزود: قطعا تا چند ماه آینده بحث هدفمند کردن یارانه‌ها اعلام خواهد شد و در این زمینه پلیس نیاز به همکاری اصناف دارد تا هیچ مشکلی پیش نیاید.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفت: برای ایجاد امنیت بیشتر پیشنهاد پلیس این است که جلسات بیشتری با اصناف برگزار شود.
ساجدی‌نیا با اشاره به این که نواقصی در مباحث مالیاتی و اقتصادی وجود دارد،‌ خطاب به اصناف اظهار کرد: وقتی شما صحبتی در این باره می‌کنید، حق با شماست، اما دشمن در کمین بوده و درصدد ایجاد مشکل است و نباید اجازه دهیم دشمن از این فرصت‌ها استفاده کند و به انقلاب ضربه بزند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ در ادامه مدعی شد: در بحث اعتصاب بازار که چند نفری از اصناف آمدند، عرض کردم که به عنوان پلیس چه اقدامی کنیم تا در حوزه بازار و اصناف بتوانیم امنیت را به صورت کامل داشته باشیم، چرا که زمانی که امنیت پا برجا باشد، اقتصاد رونق خواهد یافت و ما نیاز به تعامل دو طرفه داریم.
وی به برنامه‌های فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در حوزه امنیت نیز اشاره کرد و افزود: طرح “محل محوری و امنیت” در محله‌های مختلف پایتخت از چند روز گذشته آغاز شده و در برخی از نقاط هم برخوردهای لازم از سوی پلیس صورت گرفته است.

 

دستگیری شصت دختر و پسر جوان در یک جشن تولد

خبرگزاری هرانا - رئیس پایگاه یکم پلیس امنیت تهران بزرگ از دستگیری شصت جوان در یک "پارتی شبانه" در اوشان در حومه شمال تهران خبر داد.
بر اساس گزارش جام جم، سرگرد راستی، رئیس پایگاه یکم پلیس اطلاعات و امنیت تهران بزرگ در این باره مدعی شد که "گزارش های مردمی ایشان را از یک جشن تولد با حضور بیش از ۶۰ دختر و پسر جوان مطلع کرده است."
وی ادامه داد: در این راستا با هماهنگی دادسرای ناحیه ۲۱ تهران ماموران به محل موردنظر در بلوار اوشان مراجعه کرده و ۵۷ متهم را که شامل ۲۹ خانم و ۲۸ آقا با میانگین سنی ۲۰ تا ۲۶ سال که در حال رقص و پایکوبی بودند، دستگیر کردند.
سرگرد راستی افزود: در بازرسی از محل مذکور چند بطری مشروبات الکلی، دو دستگاه دوربین عکاسی، دو دستگاه دوربین فیلمبرداری و … کشف و ضبط شد.
رئیس پایگاه یکم پلیس امنیت تهران بزرگ بیان کرد: در این خصوص متهمان ضمن تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی تحویل داده شدند و ۲ نفر از عوامل اصلی آنان بنا بر دستور قاضی پرونده تحویل زندان اوین شدند.

 

پنجمین سال بازداشت آیت الله بروجردی

خبرگزاری هرانا - در 15 مهرماه 1385 نیروهای حکومتی منطقه محل سکونت  آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی را محاصره کردند و به مردمی  که برای جلوگیری از بازداشت ایشان تجمع کرده بودند حمله نمودند. این درگیریها تا سحرگاه 16 مهرماه ادامه داشت و با یورش به منزل این روحانی مردمی و بازداشت آقای بروجردی و صدها تن از هوادارانش خاتمه یافت.
در این  حادثه مهاجمین از ماشینهای بزرگ تخریبگرو آبپاش، اسلحه کمری، گازهای اشک آور و انواع سلاحهای سرد استفاده کردند که باعث مجروح و مصدوم شدن بسیاری از تجمع کنندگان گردید. در بین آنها کودکان و افراد سالخورده نیز حضور داشتند. از جمله آسیب دیدگان خانم فاطمه نخی، مادر آقای بروجردی بود که مدتی پس از آزادی از زندان، در بیمارستانی در تهران درگذشت.
این دگراندیش زندانی در حالی وارد پنجمین سال از بازداشت ناعادلانه خود می شود که از شرایط درمانی لازم محروم است و انواع بیماریهای جدی و مزمن جانش را به شدت تهدید می کند.

 

اگر به وضعیت کارگران رسیدگی نشود؛ تجمع خواهیم کرد

خبرگزاری هرانا - رییس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان همدان در نشست شوراهای اسلامی کار با نمایندگان کارگران و انجمن های صنفی استان گفت: اگر به وضعیت جامعه کارگری و مسائل ومشکلات آنها رسیدگی نشود تجمع اعتراض آمیز جامعه کارگری در استان را رسما اعلام خواهیم کرد.
به گزارش ايلنا،احمد معبودی در این نشست در خصوص اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها و تاثیرات این طرح بر وضعیت کارگران بیان داشت: طرح هدفمند کردن یارانه ها به شرط درست اجرا شدن طرح خوب و قابل قبولی است.
وی اضافه کرد: از انجا که با اجرا شدن این طرح قطعا با افزایش قیمت روبرو می شویم از دولت و مجلس انتظار می رود برای حمایت از کارگران و خانواده های انها حقوقشان را افزایش دهند، در غیر اینصورت سفره کارگران از انچه که هست خالیتر خواهد شد.
معبودی طی سخنانی اصل 44 قانون اساسی را نیز مورد توجه قرارداد و گفت: مطابق با این قانون شرکت ها و کالرخانه ها به بخش خصوصی واگذار می شود که بنا بر تاکید مقام معظم رهبری نباید این امر باعث نفوذ افراد قانون دان قانون شکن شود اما متاسفانه از زمان اجرای این قانون بسیاری از کارخانه ها و شرکت ها به دلیل عدم مدیریت صحیح یا تعطیل شدند و یا در استانه تعطیلی قرار دارند.
وی خطاب به مسئولان استانی و کشوری هشدار داد: اگر به وضعیت جامعه کارگری و مسائل ومشکلات آنها رسیدگی نشود رسما تجمع اعتراض آمیز جامعه کارگری را اعلام خواهیم کرد.
این نماینده جامعه کارگری حفظ کار و اشتغال موجود را بر ایجاد مشاغل جدید ارجح دانست و تاکید کرد: آماری که در خصوص ایجاد مشاغل جدید اعلام می شود باید مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود چه تعداد از نیروهای مشغول به کار مطابق با قانون از بیمه تامین اجتماعی استفاده می کنند و با انجام چنین کاری می توان آمار صحیح اشتغال در استان را ارائه کرد.
رییس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان اظهارداشت: بر اساس امار منتشر شده بیکاری در استان نه تنها کاهش پیدانکرده است بلکه با شروع فصل سرما روند بیکاری در استان روبه افزایش است.
وی ضمن گله مندی از کم کاری نمایندگان مردم همدان در مجلس از آنها خواست: در خصوص ساماندهی وضعیت کارگران قراردادی و موقت تلاش بیشتری داشته باشند چراکه بیش از 40 درصد از جمعیت استان را کارگران و خانواده های انها تشکیل می دهد.
این نماینده جامعه کارگری با بیان اینکه کانون عالی کار پیش نویس اصلاح قانون کار را ارائه کرده است تاکیدداشت: برای اصلاح قانون کار که از مدت ها پیش مد نظر جامعه کارگری است باید به نظر خود کارگران نیز اهمیت داده شود و گرنه شاهد تجمع بزرگ و اعتراض آمیز جامعه کارگری سراسر کشور خواهیم بود.
معبودی با اشاره به اینکه کارگان بیش از 30 درصد مالیات پرداخت می کنند تصریح کرد: این میزان مالیاتی که کارگران پرداخت می کنند نسبت به کارمندان که از مزایای بسیاری نسبت به کارگران برخوردارند خیلی بیشتر است و باید در این زمینه بررسی های لازم انجام شود.

 

بازداشت مرتضی عوض پور به منظور اجرای حکم

خبرگزاری هرانا - مصطفی عوض پور فعال دانشجویی و عضو سابق تشکل دانشجویی آرمان دانشجوی دانشگاه آزاد تبریز روز چهارشنبه ۱۴ مهر ۸۹ بازداشت و جهت اجرای حکم روانه زندان تبریز شد.
این فعال مدنی ۱۷ فروردین ۸۵ توسط ماموران اداره اطلاعات در منزل پدریش در منطقه یکه دوکان شهر تبریز بازداشت و از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب به یکسال حبس تعزیری محکوم شده بود. دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی چندی بعد حکم زندان وی را از یکسال به شش ماه کاهش داد.
به گزارش ساوالان سسی، اتهام عوض پور "عضویت در گروه پان ترکیسم" و "تبلیغ علیه نظام" از طریق عضویت در شورای مرکزی تشکل دانشجویی آرمان دانشگاه آزاد تبریز و مجمع دانشگاهیان آذربایجان، داشتن استعداد خواندن و نوشتن به زبان ترکی آذربایجانی و شرکت در مراسم قلعه بابک و تجمع مقابل خلیفه گری تبریز عنوان شده است.
مصطفی عوض پور از فعالین شناخته شده آذربایجانی در تبریز است که در سال های گذشته بارها بازداشت و زندانی شده است.
سازمان عفو بین الملل ۱۹ ژوئن ۲۰۰۶ با صدور بیانیه ای نسبت به بازداشت و آزار و اذیت این فعال مدنی آذربایجانی اعتراض کرده بود و خواهان آزادی وی شده بود.

 

رئیس سازمان زندان ها: ما در ایران زندانی سیاسی نداریم

بسیاری از مقامان مسئول در کشورمان هموراه وجود زندانیان سیاسی را تکذیب کرده اند.
بر اساس گزارش ایسنا، اسماعیلی با بیان اینکه نرخ ارتکاب جرائم خشن در جامعه بسیار پایین آمده است، تصریح کرد: درصد خانم‌های زندانی ۳٫۵ درصد است، در حالی که این میزان در مردان به ۹۶٫۵ درصد می‌رسد.
وی دلیل کمتر بودن زندانیان زن نسبت به مردان را مرتبط با رعایت سئونات اسلامی دانست.
رئیس سازمان زندان‌ها هم چنین گفت که "با استفاده از دوربین‌های مدار بسته در زندان‌ها كنترل الكترونیكی انجام می‌شود و در تلاش هستیم این كنترل به خارج از زندان نیز كشیده شود."
وی درباره چگونگی کنترل خارج از زندان توضیح بیش‌تری نداد.
هم چنین علی رغم اینکه خبرهای بسیاری از انواع آلودگی در بسیاری از زندان های کشور منتشر می شود او بهداشت در سطح زندان‌ها را حد قابل قبول دانست.
رئیس سازمان زندان ها در ادامه ی این گفتگو در رابطه با مرخصی زندانیان افزوده است: "تعداد مرخصی‌هایی که به زندانیان داده می‌شود، ضابطه‌مند و هدفمند شده‌اند به طوری که هر زندانی پس از گذراندن یک ششم ایام حبس خود، به مرخصی می‌رود."
این در حالی است که هم اکنون بسیاری از زندانیان سیاسی در شهرهای مختلف کشور علی رغم گذراندن از 10-15 سال از حکم خود کماکان در زندان هستند و تاکنون از یک روز مرخصی نیز بهره مند نشده اند.

 

دستگیری 223 شهروند در سطح شهر تهران

خبرگزاری هرانا -دویست و بیست و سه شهروند در پارک لویزان، سه راه امین حضور و خیابان امام خیمنی توسط نیروی انتظامی تهران طی روز گذشته دستگیر شده اند.
فرمانده انتظامي تهران بزرگ از دستگيري 200 شهروند که از آن ها با عنوان "اراذل و اوباش" یاد شده است، طي يك عمليات در بامداد چهارشنبه چهاردهم مهرماه خبر داد.
سردار حسين ساجدي‌نيا در گفت و گو با فارس در محل برگزاري عمليات گفت: عمليات همه‌ جانبه‌اي را با هدف برخورد با ناهنجاري‌ها و اراذل و اوباش و خرده ‌‌فروشان مواد مخدر در شرق و شمال پارك جنگلي لويزان به اجرا گذاشتیم.
وی گفته است که حدود یک هفته در رابطه با شناسایی افراد بازداشت شده زمان صرف شده است.
ساجدی نیا یادآور شده است که چندین تن از افراد بازداشت شده را زنان تشکیل می دهند.
ذر همین رابطه حسين قاسملويي، معاون عملیات پلیس تهران برزگ اعلام کرده است که در تداوم اجراي طرح موسوم به "امنيت اجتماعي" در نقاط مختلف شهر تهران شب گذشته طي چند مرحله عمليات 23 شهروند در محله سه راه امين حضور و خيابان امام خميني دستگير شدند.

 

کشیش یوسف ندرخانی در معرض اعدام قرار گرفته است

خبرگزاری هرانا - شعبه ۱۱ دادگستری گیلان، برای کشیش یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد، مجازات مرگ تقاضا کرده است. همسر آقای ندرخانی نیز زندانی است و به حبس ابد محکوم شده است. خطر اعدام کشیش بهروز خانجانی در شیراز را هم تهدید می‌کند.
کشیش یوسف ندرخانی ساکن رشت بوده و از اکتبر سال ۲۰۰۹ تاکنون در زندان این شهر به سر می‌برد. وی به دلیل تبلیغ مسیحیت در کلیسای خانگی خود، پس از چند مرتبه احضار و تذکر دستگیر شده است. آقای ندرخانی که شغل آزاد داشته، ۳۵ ساله و پدر دو فرزند است.
کشیش رضا دهقانی، عضو شورای رهبری کلیسای ایران با اعلام این جزییات به دویچه‌وله از صدور حکم مرگ برای یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد خبر می‌دهد: « ایشان سه مرتبه دادگاه رفته که آخرین آن، سه هفته قبل بوده است. به وکیل ایشان تلفنی و شفاهی خبر داده‌اند که حکم مرگ صادر شده اما این را ابلاغ کتبی و رسمی نکرده‌اند. معمول است که چنین کنند تا افکار عمومی و واکنش مردم را بسنجند.»
خانم فاطمه پسندیده، همسر یوسف ندرخانی نیز از خرداد ماه سال ۸۹ در زندان به‌سر می‌برد. کشیش دهقانی می‌گوید که دو فرزند خردسال این زوج زیر شش سال سن دارند و نزد عمه خود نگاهداری می‌شوند: « خانم پسندیده به حبس ابد محکوم شده زیرا در شریعت اسلام، حکم مرد مرتد اعدام و حکم زن مرتد، حبس ابد است.»
کشیش دهقانی یادآوری می‌کند که فشار بر "نوایمانان مسیحی" در ایران پس از انتخابات تشدید شده و تنها از ماه ژانویه گذشته تا کنون سی نفر دستگیر شده‌اند:« بازداشت‌ها در تهران، شیراز، اصفهان و شمال کشور بوده‌اند. بیشتر این افراد را با قرار وثیقه آزاد کرده‌اند و آنها منتظر تشکیل دادگاه‌های خود هستند. وثیقه‌های آنان سنگین است و به نظر می‌رسد به این ترتیب خواسته باشند پرونده آنها را تک‌تک و نه به صورت جمعی بررسی کنند.»
آقای دهقانی از وضعیت خطرناک کشیش بهروز خانجانی در زندان شیراز می‌گوید و اضافه می‌کند که وی محکوم به مرگ به اتهام ارتداد شده است: « همسر ایشان هم دستگیر شده و الان با قرار وثیقه آزاد است.»
اعضای "شورای رهبری کلیسای ایران" که مقیم اروپا و آمریکا هستند، کوشیده‌اند توجه افکار عمومی و سازمان‌های حقوق بشر کشورهای محل سکونت خود را برای حفظ جان "نوایمانان مسیحی" جلب کنند. کشیش رضا دهقانی به‌طور نمونه از تظاهراتی اعتراضی در اتاوا در برابر سفارت ایران و ارسال نامه‌هایی به وزارت خارجه و سازمان حقوق بشر کانادا یاد می‌کند.
نخستین حکم "ارتداد" برای نودینان مسیحی در ایران پس از انقلاب در سال ۱۹۹۰ صادر گردید. کشیش حسین سودمند، در این سال و در شهر مشهد به جرم "ارتداد" به دار آویخته شد.

 

مرگ یک کارگر جوان در حين حفاري

خبرگزاری هرانا - مدير روابط عمومي اورژانس تهران خبرداد که کارگر جواني در حين حفاري کانال فاضلاب شهري، زير آوار ماند و درگذشت.
حسن عباسي، مدیر روابط عمومی اورژانس تهران، افزود: امداگران پس از حضور در صحنه حادثه دريافتند كارگرجواني در حال حفر كانال براي انتقال فاضلاب شهري، بوده است كه ناگهان خاک و سنگ بر روي کارگر فرو ريخت.
به گفته عباسي، پس از گذشت ساعتي، آتش‌نشانان کارگر 25 ساله را از کانال خارج کردند اما اين كارگر به دليل خفگي جان خود را از دست داده بود.
شایان ذکر است که سالانه تعداد زیادی از کارگران به دلیل عدم ایمنی کافی در حین کار مجروح شده و بعضا جان خود را از دست می دهند.

 

دادستان تهران: با اعتصاب‌کنندگان بازار برخورد قضایی میکنيم

خبرگزاری هرانا - در حالی که مذاکرات دولت و طلافروشان در حال به نتیجه رسیدن است و گفته می‌شود که این صنف در آستانه بازگشایی مغازه‌های خود هستند، دادستان تهران در این موضوع دخالت و اعتصاب‌کنندگان بازار را به برخورد قضایی تهدید کرد.
به گزارش مهر، عباس جعفری دولت‌آبادی گفت: دستگاه قضائی با کسی که بخواهد با بی تفاوتی و تجاهل نسبت به مسائل اقتصادی با احتکار و بستن بازار نظم جامعه را بر هم بزند برخورد می کند.
دادستان تهران روز چهارشنبه در مراسم تودیع و معارفه سرپرستان قدیم و جدید دادسرای ناحیه ۱۰ هاشمی اظهار داشت: اگر امروز کسی بخواهد با بی‌تفاوتی و تجاهل نسبت به مسائل اقتصادی نظم عمومی را بر هم بزند طبیعی است که دستگاه قضایی با او برخورد کند. اگر کسی بخواهد علنی جرمی را مرتکب شود که نظم عمومی را برهم بزند خیلی روشن است که دستگاه قضائی و انتظامی برخورد کنند.
دادستان تهران ادامه داد: با توجه به قوانین مختلف درباره ضرورت ایجاد نظم عمومی و برخورد با برهم زنندگان آن، دادسراها و پلیس باید برخورد با برهم زنندگان نظم را به عنوان یک شاخصه بدانند.
وی با بیان اینکه آرامش عمومی یکی از مصادیق امنیت عمومی است، اظهار داشت: مردم باید در آسایش باشند و جلوگیری از بروز انواع آزار و اذیت یکی از تعاریف امنیت عمومی است.
وی ادامه داد: در ماده ۴ قانون نیروی انتظامی، مصوب سال ۱۳۶۹، یکی از مأموریتهای نیروی انتظامی، ایجاد امنیت و نظم عمومی است. یعنی اینکه بستر آسایش عمومی بر نظم و امنیت استوار خواهد بود و جایی که نظم و امنیت نباشد، آسایش هم نخواهد بود. در واقع آسایش عمومی بستری است برای فعالیت افراد در جامعه.
دادستان تهران با بیان اینکه دادسراها باید در برخورد با جرائمی که آسایش عمومی را بر هم می‌زنند، جدی و کوشا باشند ادامه داد: در بخشهای مختلف اجرایی مانند انتظامی و قضایی رگه‌هایی را از ضرورت ایجاد نظم و آسایش عمومی می‌بینیم و یکی از بخشهایی که می‌توانند نقش اساسی ایفا کنند دادسراها هستند.

 

مادر حسین رونقی: پسرم را به زور و تهدید وادار به امضای حکم دادگاه کردند

خبرگزاری هرانا - حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر به تازگی به صورت شفاهی از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به 15 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
مادر این زندانی سیاسی در گفتگو با گزارشگر هرانا به شرح برگزاری غیر قانونی دادگاه وی اشاره میکند و می گوید فرزندش را به زور مجبور به امضای حکم صادره کردند و آن را به روئیت متهم در نیاوردند.
متن این گفتگو به شرح زیر است:
خانم موسوی روز گذشته خبری در خصوص صدور حکم 15 سال حبس برای آقای حسین رونقی در وب سایت های خبری منتشر شد آیا این خبر صحت دارد؟
بله خود حسین به من گفت. برگه ی حکم را گذاشتند روبه رویش و بدون اینکه نشان بدهند که چه چیزی در حکم نوشته شده به زور از ایشان امضا گرفتند، دیروز هم من و وکیلش برای صحت این موضوع به دادگاه رفتیم. این حکم هنوز به وکیل پرونده ابلاغ نشده است.
آیا مراجعه شما به دادگاه انقلاب نتیجه ای داشت ؟
نخیر به ما جواب درستی ندادند من هم دوباره مجبور شدم از تهران برگردم، به وکیلش آقای دادخواه گفتند که شنبه مجددا مراجعه کند.
با توجه به طولانی شدن مدت بازداشت چرا برای ایشان قرار وثیقه صادر نشده است ؟
در تاریخ 25 مرداد به ما گفتند وثیقه بگذارید ما هم اقدام کردیم و 300 میلیون تومان هم وثیقه گذاشتیم و به ما اعلام شد که ایشان دو روز دیگر یعنی 27 مرداد آزاد می شوند و ما هم برای استقبال از ایشان مقابل زندان اوین منتظر آزادی اش بودیم. آن روز خیلی ها را آزاد کردند ولی از آزادی حسین جلوگیری کردند.
با پیگیری هایی که کردیم مجددا به ما گفتند 27 شهریور آزاد خواهد شد که باز هم ما مراجعه کردیم ولی آزادش نکردند و گفتند 4مهر آزادش می کنیم که باز هم دروغ بود.
از طرفی بر اساس خبری که تلفنی حسین به من داده بود روز یکشنبه 11 مهر ماه به دادگاه انقلاب مراجعه کردیم تا بعداز ظهر منتظر ماندم تا اینکه یک نفر از من خواست که به طبقه بالای ساختمان مراجعه کنم، طبقه بالا که رفتم فردی به نام ستاری اونجا بود و آقای پیرعباسی حضور نداشت.
گفتم آقای ستاری چی شده گفت چرا شما الان آمدی حسین الان اینجا بود و رفت من هم گفتم که من از صبح اینجا هستم چرا به من یا وکیلش خبر ندادید و به من گفتند که به وکیلش زنگ زدیم ایشان نیامدند و گفت حتی حسین هم زنگ زده به وکیلش
عکس العمل شما در برابر گفته های آقای ستاری چه بود؟
من می دانستم که همه اش دروغ هست. با آقای دادخواه هم تماس گرفتم ایشان تماس دادگاه انقلاب را تکذیب کردند و گفتند که از این موضوع اطلاعی ندارند.
بعد به حکمی که به صورت شفاهی بود اعتراض کردم که به من گفت حکم پسر شما اعدام بوده و از من خواست که وکیل حسین را عزل کنم و از آذربایجان یک وکیل اختیار کنم.
این آقای ستاری همیشه با یک بهانه ای ما را از سر خودش باز میکنه، فقط منتظر هست ما یک چیزی بگیم و ما را رد کند گفتم آقای ستاری من پسرم را 4 ماه است که ندیدم ، بعد گفتند که هنوز حکمی برای ایشون صادر نشده
حسین دقیقا چه زمانی به شما از محکومیتش اطلاع داد؟
بعد از ظهر همان روز حسین با من تماس گرفت و گریه می کرد گفت که همین آقای ستاری به زور و تهدید از من امضا گرفت و گفت که به 15 سال حبس محکوم شدم .
سری قبل، 15 شهریور ماه هم که برده بودنش دادگاه کتکش زدند. به آقای پیر عباسی شکایت کردیم ایشان گفتند که خوب کاری کردند و اصلا خود من گفتم که حسین را بزنند. مادر خانم نظر آهاری هم که آنجا بود شاهد این گفته های قاضی هست. آن روز دو دقیقه هم اجازه ندادند من حرف بزنم.
خانم موسوی، از آخرین باری که موفق به ملاقات پسرتان شدید چقدر زمان می گذرد؟
حسین را تیر ماه ملاقات کردیم. پسر من 300 روز است که در انفرادی ست. به تازگی گفتند که منتقلش کردیم به بند3 ولی دروغ می گویند من می دانم که هنوز در بند سپاه هست حسین تا حالا چند بار نامه نوشته به دادستانی ولی آنجا اجازه نمی دهند که نامه اش را به دادستانی بدهد.
دیروز به دادگاه مجددا مراجعه کردیم آقای ستاری حضور نداشتند آقای پیر عباسی هم گفتن بیمارستان هست و به آقای دادخواه هم اجازه خوندن حکم را ندادند
با توجه به اینکه اکنون مدت هاست که حسین نتوانسته به دانشگاه محل تحصیلش برود، آیا از سوی دانشگاه وضعیت ایشان پیگیری شده ؟
نخیر هیچ پیگیری صورت نگرفته فقط یکبار با ما تماس گرفتند آن هم بابت شهریه ترم آخر دانشگاه بود که از ما پول می خواستند. بعد از این همه مدت که حسین دانشگاه نرفته و همه می دانند که زندان است آن ها پول از ما می خواهند...
در پایان مصاحبه خانم موسوی شعری به زبان ترکی و فارسی قرائت کردند و ابراز امیدواری کردند که دیگران با شنیدن این شعر با مصائب مادر یک زندانی بیشتر آشنا می شوند.

 

هشت تن در زندان کرمان اعدام شدند

خبرگزاری هرانا - هشت شهروند مرد، صبح امروز چهارشنبه 14 مهرماه، در زندان کرمان به دار آويخته شدند.
بر اساس گزارش ايسنا، اتهام"صياد – ن"، "جلال – ش "، "داريوش- الف"، "روح الله – ر "، " فرهاد- ک "، "احمد- خ"، "محمد-گ"و "محمد -ر"که با آراء محاکم انقلاب اسلامي کرمان به مجازات اعدام محکوم شدند، قاچاق مواد مخدر عنوان شده است.
روابط عمومي دادگستري استان کرمان اعلام كرد: پس از تاييد احکام اين متهمان در دادستاني کل کشور و مخالفت با درخواست عفو آنان در کميسيون عفو استان، حکم اعدام در زندان مرکزي کرمان به مرحله اجرا درآمده است.