۱۳۹۰ اسفند ۲۷, شنبه

مهمترین خبرهای روز شنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

 بهارانتان خجسته باد
با آرزوی سلامتی و شادکامی برای یکایک شما عزیزان و همراهان در راه آزادی و برابری.
 مردم میهنمان سالی دیگر را با تمام مشقات و نگرانی ها و فشارهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی پشت سر می گذارند، بسیاری از خانواده ها در گوشه و کنار جهان، در سوگ عزیزان جانباخته، با دلی پر درد، بهار را می نگرند که باز از راه می رسد!
بسیاری در آرزوی به آغوش کشیدن عزیزان در بندشان که برای چندمین بهار پشت میله ها محبوسند در انتظار نشسته اند!
و بسیارند عزیزانی که در خارج از مرزهای میهن بهاری دیگر را با تلخی های غربت و دوری از خانواده ها و عزیزانشان تجربه می کنند!
بیایید در هر کجا که هستیم با هزاران امید و آرزو همه با هم یکصدا شویم و دست در دست هم بگذاریم و از پا ننشینیم و برای رسیدن به بهار آزادی میهن تلاش کنیم.
به امید ایرانی آباد و آزاد، به امید برقراری دمکراسی و برابری در میهن، شاد و پیروز باشید.








بخش ۱۳: در برابر چشم خواهرش به زهرا تجاوز کردند، زهرائی که ۹ ساله بود

مسعود نقره کار

ويژه خبرنامه گويا
"....سه شنبه شب بود، بعد از نماز شب، دعای توسل خوانده شد.معمولا" وقتی دعای توسل خوانده می شد اکثرا" گريه می کردند ، زياد هم گريه می کردند ، به خصوص شکنجه گرها و بازجوها بيشتر از بقيه گريه می کردند.اغلب دعا را حسينی شکنجه گر می خواند.گاهی هم جعفر جوانمردی . همه از خود بی خود می شدند، صورت ها پر از اشک می شد ، از صميم قلب گريه می کردند. اين گريه انرژی به آن ها می داد ، به قول خودشان انرژی آن ها را آزاد می کرد.تازه نفس می شدند ، اکثرا" جوان بودند. شب های دعای توسل شب های سخت و هولناکی برای زندانی ها بود. وقتی دعا و شفاعت از خدا و ائمه تمام می شد ، جای اشک و گريه را شقاوت و کينه می گرفت و جماعت می رفتند سراغ زندانی ها و می افتادند به جان آن ها. من هنوز نفهميدم چه رابطه ای بين دعای توسل وافزايش عشق و ميل به شکنجه و آزار زندانيان بعد از اين دعا و دعای کميل وجود داشت. آن شب دعا که تمام شد راه افتادند به طرف زيرزمين که ۱۱ پله پائين می رفت و اتاق های شکنجه آنجا بود، رفتند که بيافتند به جان قربانيان. غلام شير، حسن تير، جعفر جوانمردی ، رحيم محمدی، جواد معلمی ، حسين زاده ، هادی، عارفی و.. خيلی های ديگر.
در همان نماز خانه، دعا که خوانده شد دادستان سپاه" افضل" که در کنار من نشسته بود.سر زير گوش من آورد و گفت: " حاج آقا می توونم التماس دعائی داشته باشم؟ " ، گفتم : " بفرمائيد". گفت:" تحقيق کنين ببينين زندانی ای به نام ميترا (۱) هنوز زنده ست؟ و اگر زنده ست کجاست ، کدوم بند ، و پرونده ش رو چه کسی رسيدگی می کنه " . قبول کردم ،و از بازجوعلی پارسا در مورد پرونده ميترا پرسيدم ، او گفت: " مورد رو بازجو نوجوان رسيدگی می کنه و می دونم تو انفرادی يا مجرد ا ست " . به افضل گفتم بنشنيند تا بروم دنبال ماجرا ، افضل با آنکه دادستان بود اما قدرتی در زندان نداشت و کاره ای نبود و حرف اش را نمی خواندند.
رفتم به طرف بازداشتگاه ، توراه هادی را ديدم و از او در باره ميترا پرسيدم ، گفت : " اگر ۱۳ يا ۱۴ ساله هست الان توی مجرد ست " . رفتم به طرف شکنجه گاه و سلول انفرادی و مجرد ، تو پله ها ی زير زمين محسن را ديدم ، پرسيدم ميترا کجاست ، و گفت مجرد آخری ، مجرد ششمی . داشتم به طرف سلول ميترا می رفتم که به يک باره در ميان صدا ها و ضجه ها، صدائی کودکانه ميخکوبم کرد. اول باورم نشد. دقت که کردم شنيدم کودکی فرياد می زند: " تورو خدا نکن ، لباسمو بده ، تورو خدا نکن ، مامان ، مامان کجائی " .و صدای زنی همراه با صدای کودکانه در راهرو پيچيد که : " به اين بچه رحم کنين ، اين بچه چه گناهی کرده ، تورو به خدا به اون رحم کنين " ، و بعد صدای مردی که نعره می زد: " شما را به فاطمه زهرا او را ول کنيد, بی غيرت ها ، بی شرف ها، بی شرم ها به اين دختر بچه بيگناه چه کار دارين ، اين جای دختر شما ست" . طاقت نياوردم ، ميترا را فراموش کردم ، وارد شکنجه گاهی که صدای دختر بچه می آمد شدم..دختر بچه ۸ يا ۹ ساله ای به تخت بسته شده بود (۱). گوشه ای زن و مردی با طناب دار به گردن شان شکنجه می شدند، غلام شير به آن دو شلاق می زد. مرد تقريبا" لخت بود ، زن بدون روسری و چادر با يک شلوار لی و پيراهنی که روی شلوارش افتاده بود. مرد در آن شکنجه گاه سيمانی ای که صدا گير هم داشت چنان فرياد ها و نعره های ترسناک می کشيد که در و ديوار شکنجه گاه می لرزيد. حسن تير با آن صورت کشيده و دراز ، دهان زشت و چشم های از حدقه در آمده روی کودک افتاده بود و داشت به او تجاوز می کرد. تخت و اطراف تخت خونی بود. دحتر بچه گريه می کرد ، التماس می کردو گاه جيغ می کشيد ، چشمان بی رمق اش داشت از حدقه بيرون می زد ، گاه ميان گريه و جيغ سرفه می کرد. زن سر توی طناب دار می گرداند و جيغ می کشيد ، مرد چشمان اش دو گوی خون شده بود و نعره می زد و آنقدر توی طناب سرو گردن تکان داده بود که شيار های خون از روی گردن اش به طرف سينه اش جاری بود. صحنه، صحنه ی اعدام مصنوعی و اعتراف گيری از زن و مرد بود . دختر بچه را آورده بودند تا زن و مرد مجبور به اعتراف شوند. گيج شده بودم، فرياد زدم و از حسن پير خواستم دست از دختر بچه بردارد. حسن پير که پشت اش به من بود سريع شلوارش را بالا کشيد و به طرف آن زن و مرد رفت. دير شده بود، دحتر بچه ديگر حرکتی نداشت ، نيمه جان شده بود، نمی دانم عروس ۹ ساله در حجله خون جان داده بود ، و يا بعد فوت کرد. می دانم که او در زندان مرد. زن و مرد هنوز فرياد و نعره می زدند.
يک راست رفتم سراغ حاکم شرع که من به اصطلاح نماينده تام الاختياراش بودم . به او گفتم که به يک کودک ۸ يا ۹ ساله تجاوز شده و او زير تجاوز به احتمال مرده ، شما چرا ساکت هستيد؟. حاکم شرع ( حاج آقا قضائی) نگاهی به من کرد و گفت : " شما کار خودتون رو بکنين و اجازه بدين ديگران کار خوشونو بکنن. شما در کاری که مربوط به شما نيست دخول نکنين" . من که عصبانی بودم گفتم : " پس حاج آقا بفرمائيد اين پست و عنوان به چه درد می خورد، من نماينده شما هستم و اينکارا به بنده و شما مربوط می شوند." . و قضائی با خونسردی گفت: " شما مثل اينکه هنوز توجه ندارين که انقلاب شده ، انقلاب ، در انقلاب اشتباه زياد ميشه ، خيلی ها بی گناه سرشون ميره بالای دار، اين ضرورت انقلاب هست، تحمل کنين تا جامعه درست بشه ، تحمل داشته باشين". گفتم : "...حاج آقا با تجاوز و کشتن يک دختر بجه بی گناه ۸ يا ۹ ساله جامعه درست می شود؟". کمی بر آشفته شد و گفت : " اينجوری صحبت نکنين ، آنوقت من فکر می کنم خدائی نکرده ضد انقلاب شدين، بايد در برابر منافقين و کفار ايستاد" . گفتم : "..حاج آقا پس بفرمائيد بنده خفه بشم، من صحبت های شما را نمی فهمم ، يا من خيلی بی شعورو احمقم ، يا شما بسيار می دانيد" . و بلند شدم که بروم ، گفت : " شما بی شعور نيستين ، شما خيلی حساس و زود رنج هستين، بايد قوی تر باشين".
قربانيان آن شب مرد ( محمد جاور)، زن ( فاطمه عزيزی) ، و دختر بچه ( زهرا خواهر فاطمه) بود ند. محمد جاور ۲۳ يا ۲۴ ساله، فرزند قربان بود.) قربان از کارکنان کارخانه سيمان بود) (۲) و زن فاطمه عزيزی با محمد در يک خانه تيمی بودند. زهرا را توی راه مدرسه ی آسمانی، توی خيابان منوچهری، وقتی از مدرسه تعطيل شده بود ، گرفته بودند و به بازداشتگاه و شکنجه گاه آورده بودند تا به وسيله او فاطمه و محمد را وادار به اعتراف کنند. محمد جاور و فاطمه ۲۰ روز مداوم شکنجه شده بودند و اعتراف نکرده بودند ، بدن شان آش و لاش بود ، بالاخره هم اين دو را اعدام کردند.
ــــــــــــــــــــ
زيرنويس:
* سلسله مطالبی که سيزدهمين بخش آن را خوانديد، اظهارات يکی از کارکنان سابق قوه قضائيه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های اين حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانيان سياسی و عقيدتی، از گوشه هايی از جنايت های پنهان مانده ی جنايتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اينکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلين در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند - و می کنند- ، نام ها و فاميلی ها می توانند واقعی، و حقيقی، نباشند).
برای پيشبرد گفت و گوها قرارمان اين شد که در صورت امکان يک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و يک هفته مسائل روز. راوی اين سلسله مطالب سال ۱۳۸۵ ايران را ترک کرده است و در يکی از کشورهای شرق آسيا پناهنده است، او اما به دليل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت ، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نيروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائيه و روحانيون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پيرامون مسائل جاری داده می شود از طريق همين ارتباط هاست.
۱-ميترا برادر زاده يکی از ترانه سرايان معروف ايران بود.
۲-شيوه ای که زهرا را بسته بودند و معمولا" برای تجاوز از اين شيوه استفاده می کردند شيوه خاصی بود. اين شيوه ی بستن بيشتر شيوه ی بيانانگردان در بستن شتر است. شتر را وقتی در بيابان می بندند برای اينکه نتواند بلند شود و راه برود دو پای او را با بند و با فاصله می بندند و بعد همان طناب را می اندازند دور گردن شتر . حيوان اگر بخواهد حرکت کند حالت پرواز به خود می گيرد و بلافاصله زمين می خورد. در خطه خراسان هم وقتی می خواهند به دختری تجاوز کنند همين روش را پيش می گيرند. دو تا پا را با فاصله از مچ می بندند، و همين طناب را می اندازند دور گردن قربانی، در اين حالت پاهای قربانی هم از هم باز می شوند. ( دست ها را هم البته می بندند).
زهرا را لخت به اين حالت روی تخت بسته بودند. فقط قادر بود کمی بدن اش را تکان بدهد. دست و سينه اش هم به تخت بسته شده بود. او تلاش می کرد خودش را نجات بدهد ، تکان می خورد. معمولا" دختران جوان وبا سن بالا تر و زنان در اين حالت مثل مرده می افتادند و تکان نمی خورند که مبادا تکان خوردن آن ها باعث لذت بردن متجاوز شود.
۳- يکی ديگر از پسران قربان جاور ، به نام علی جاور که دژبان ارتش بود( فکر می کنم دژبان مرکز پياده ارتش بود اما صد در صد مطمئن نيستم) ، بر سر يک مو ضوع و ماجرای عشقی و رابطه با يک دختر با اسلحه ی ژ. ۳ دوست اش را کشته بود .علی را چند ماه قبل از دار زدن محمد به دار آويخته بودند.





اخبار روز:

بیانیه جبهه ملی ایران – آلمان
به مناسبت گرامیداشت ۲۹ اسفند روز ملی شدن صنعت ایران
امسال در شرایطی سالروز ملی شدن صنعت نفت به رهبری زنده یاد دکتر محمد مصدق را گرامی می داریم که کاربدستان نظام اسلامی حاکم بر ایران با سیاست های نابخردانه خود، تمامی آن دستاورد های درخشان ِ حاصل از ملی شدن صنعت نفت را با عقد قرارداد های ننگین ، بر باد داده و از سوی دیگر با سیاست های ماجراجویانه خود در سطح بین المللی، ایران را با تحریم های گسترده مواجه کرده اند.
این روزها در جریان کشمکش های ِ باندهای ِ مافیایی ِ درون حکومتی، شاهد افشای مفاد قرارداد های نفتی- گازی هستیم که نظام ناکارآمد و غیر پاسخگوی حاکم بر ایران با دولت استعمار گر ِ نو – چین منعقد کرده است که یادآور قراردادهای اسارت بار" دارسی" و" گس- گلشائیان" است.
از سوی دیگر سیاست های ماجراجویانه ِ حاکمیت، ایران را درگیر تحریم های گسترده جامعه جهانی کرده است و امکان سرمایه گذاری و مدرن سازی صنعت نفت را با دشواری روبرو کرده است؛ تا جائیکه به باور کارشناسان بهره برداری از منابع نفتی و گازی سیر نزولی را طی می کند که می تواند به توقف بهره برداری از مهمترین منبع درآمد ملی ایران منجر شود.
شرایط بحرانی امروز و مشکلاتی که در این بیش از سه دهه حاکمیت استبداد مذهبی گریبانگیر میهن عزیزمان شده است، نشانگر درستی نظر زنده یاد دکتر مصدق است که « جز با تامین آزادی و استقلال ممکن نیست ملت ایران بر مشکلاتی که در راه سعادت و عظمت خود دارد غلبه کند...»
جبهه ملی ایران – آلمان باور دارد شرایط بحرانی و پر خطر امروز نیازمند آن است تا میهن دوستان و وفاداران راه و اندیشه دکتر مصدق با محور قراردادن دو اصل آزادی و استقلال کشور به یکدیگر نزدیک شده و با همکاری و همراهی بتوانند گامهای موثری در راه دفع استبداد و حفظ استقلال کشور بردارند.
گرامی باد ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران
جبهه ملی ایران- آلمان
۲۵اسفند ۱٣۹۰ خورشیدی 





پیام نوروزی مادران پارک لاله:
صفوف دادخواهی را محکم تر کنیم!


اخبار روز:
آن که چون غنچه ورق در ورق خون می­بست
شعله زد در شفق خون، شرف خاور شد.
آتش سینه ی سوزان نو آراستگان
تاول تجربه آورد، تب باور شد
شاخه ی عشق که در باغ زمستان می­سوخت
آتش قهقه در گل زد و بار آور شد   
 "سعید سلطان­پور"

دل­هامان اگر چه خونین است و سنگینی دردهای مکرر جسم و جان­مان را سخت می فشرد. اما با باوری سخت عمیق به درستی راهی که می­رویم، در آستانه ی سالی نو، دوباره قامت راست کرده و گامی نو به پیش بر می داریم تا خواسته های­مان را دست­ یافتنی­ تر کنیم.
سال ۱٣۹۰ نیز گذشت و هر روزش را شاهد فشارهای سیاسی و اجتماعی شدیدتری بر خانواده های کشته شدگان و زندانیان سیاسی- عقیدتی بودیم. از دیگر سو نیز بر توهم مستبدان همواره افزوده شد، چنان که گمان برده­ اند با فشار بیش­تر می توانند صدای اعتراض و دادخواهی مادران و خانواده ها را خاموش کنند، ولی با این توهم بزرگ، نه تنها صدای دادخواهی را خاموش نکرده اند، بلکه دادخواهان را مصمم تر از قبل به کارزار دادخواهی کشانده اند.
حضور مادران و خانواده ها در خاوران و بهشت زهرا در روزهای آخر سال، علیرغم فشارها و تهدیدهای مکرر و ممانعت نیروهای امنیتی و انتظامی، نمونه ای از آن گام­ هاست. خشونت و سرکوبی است که همواره عوامل حکومت بر مادران و خانواده های آسیب دیده روا داشته اند، از دید ما به شدت محکوم بوده و اعتراض شدیدمان را به این گونه رفتارها بارها و بارها اعلام کرده و می­کنیم.
مابا تکیه بر آموزه های تاریخ به نیروی تغییر مردمی معتقدیم و در این درس خوانده ایم و دیده ایم که در هیچ کجای دنیا و در هیچ زمانی، ستم جاودانه نبوده و نخواهد بود. و علی رغم تمایل ستمکاران پایه های لرزان ستمکاری­شان بی تردید شکسته و آوارهای­ آن دفن­شان خواهد کرد.
اکنون که جهان و طبیعت دوباره در حال نو شدن است، ما نیز با رویشی نو به صرافت برپایی گام­هایی نو هستیم. ما می­خواهیم دست­هایمان را به دست یکدیگر دهیم و با همیاری تمام دادخواهان، نیروی مان را دو چندان کنیم. ما دادخواهان، امروز به رغم ستمکاری­ های حکومت، بسیار و بی شمارگانیم. بی شک یکدیگر را می­ یابیم و تجارب­ مان را در عرصه­ ای مشترک به دیگران نیز می­ رسانیم.
ما مادران پارک لاله ایران، به همراه همبستگی جهانی حامیان در خارج از کشور، پای در این راه نو نهاده ایم که سال تازه را به سال همبستگی و اتحاد دادخواهان و فشرده­ تر کردن صفوف دادخواهی در حد توان­مان بدل کنیم. دادخواهانی که هر کدام به نوعی در جهت افشاگری جنایت­ های بی­شمار رژیم استبدادی حاکم بر ایران می­ کوشند و تلاش­گران عرصه دادخواهی­ اند.
مادران پارک لاله ایران و همبستگی جهانی حامیان خارج از کشور، مطابق میثاق همیشگی خود خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط همه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی بوده و معتقدند که به بند کشیدن انسان هایی که در پی کسب حقوق اجتماعی و فردی خود هستند، خلاف همه گونه اصول انسانی و قانونی است.
ما همچنان ایستاده ایم و سه خواسته خود را فریاد می­زنیم و برای رسیدن به این خواست­ های دادخواهانه از هیچ تلاشی فرو گزار نخواهیم بود. آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، لغو مجارات اعدام از قوانین مجازاتی ایران، مجازات آمران و عاملان جنایات رژیم طی دوران حکومت­ اش در دادگاه­ های علنی و مردمی! تا سرانجام کارزار دادخواهی را در افق عدالت بنشانیم.
سال نو را به سال همبستگی بیشتر تبدیل کنیم!
مادران پارک لاله ایران
همبستگی جهانی حامیان مادران پارک لاله ایران
۲۷ اسفند ۱٣۹۰
 



اخبار روز:

ای بس که تازیانه‌ی خونین برق و باد
پیچیده دردناک
بر گُرده‌ی زمین،
ای بس که سیل‌ِ کف‌ به لب آورده‌ی عبوس
جوشیده سهمناک بر این خاک‌ِ سهمگین،
زان‌گونه مرگ‌بار که پنداشتی، دریغ
دیگر زمین همیشه تهی مانده از حیات.
اما، زمین همیشه همان‌گونه سخت‌پشت
بیرون کشیده تن
از زیر هر بلا ،
و آغوش باز کرده به لبخندِ آفتاب
زرین و پُرسخاوت و سرسبز و دلگشا ...
سرمای امسال، چنان‌که انتظار می‌رفت، بسی استخوان‌سوزتر از سال‌های پیش بود و گاه به‌راستی تا حد فسردنِ خون در رگ‌ها پیش می‌رفت. با این همه، زمین نفس می‌کشد و، باز هم چنان‌که انتظار می‌رود، هُرم گرمای زمین سوزِ جان‌گزای سرما را واپس می‌راند و عرق شرم بر پیشانی‌اش می‌نشاند. سربرآوردنِ گرمای جان‌بخش بهار از اعماق زمین،‌ در حالی ‌که همه‌ چیز بر سلطه‌ی بی‌چون‌وچرای انجماد و یخ‌بندان گواهی می‌دهد، حکایت‌گر غلغله و غوغایی است که هرچند اکنون چندان هویدا نباشد اما پرخروش‌تر و نیرومندتر از آن است که به سلطه‌ی سرکوب‌گرِ سرما تن در دهد. در آستانه‌ی بهار و تقارن آن با سال نو، از حضیضِ کهنگیِ تحمیلیِ سرکوب و سانسور گل‌سرخی به سوی نوروز و هر چیز نوِ دیگر پرتاب می‌کنیم، و نوتر از همه، آزادی!
با آرزوی این نوترین شکفتن‌ها برای همه‌ی مردم،‌ فرارسیدن بهار و سال نو را شادباش می‌گوییم.
کانون نویسندگان ایران
۲۷ اسفند ۱۳۹۰ 


سال ۱۳۹۰در جمهوری اسلامی نام جهاد اقتصادی بر خود داشت، اما ایران در این سال شاهد کشمکش‌های سیاسی کم سابقه، اختلاس کلان بانکی و جهش بهای طلا و ارز بود.
گزارشی که می‌خوانید در دو بخش تهیه شده و سعی دارد برخی حوادث مهم سیاسی-اجتماعی ایران در سال ۱۳۹۰را مرور کند. گرچه باید اذعان کرد که ذکر همه رویدادهای مهم این سال ممکن نیست.
فروردین ؛ سال جهاد اقتصادی
آیت الله خامنه‌ای سال جدید شمسی را به عنوان سال "جهاد اقتصادی" نام گذاری کرد. سالی که در آن بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ ایران رقم خورد و بحران اقتصادی بر روی قیمت سکه و طلا اثر گذاشت.
باراک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده آمریکا در پیام نوروزی خود خطاب به ایرانیان از زندانی شدن نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر ابراز تاسف و نگرانی کرد.
تصویب قطعنامه‌ی شورای حقوق بشر سازمان ملل و تعیین گزارشگر ویژه برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران در پنجم فروردین ماه از دیگر اتفاقات مهم این ماه بود.
انتشار خبر استعفای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات در ۲۸ فروردین شروع یک دوره تنش در روابط محمود احمدی‌نژاد و آیت الله خامنه‌ای بود که تا پایان سال بر روابط اصولگرایان حامی و منتقد دولت سایه انداخت.
اردیبهشت ؛ تقابل رهبری و رییس دولت
رهبر جمهوری اسلامی در سوم اردیبهشت ماه به ماجرای استعفای حیدر مصلحی (استعفایی که با فشار محمود احمدی‌نژاد صورت گرفت) واکنش نشان داد و آن را به صلاح ندانست. با این حال محمود احمدی‌نژاد با بازگشت وی به کابینه موافقت نکرد.

با این وجود مصلحی به کابینه بازگشت و رهبر جمهوری اسلامی از وزارت اطلاعات بازدید کرد تا حمایت خود را از وی نشان دهد. در پی این اتفاقات محمود احمدی‌نژاد به نشانه‌ی اعتراض از شرکت در جلسات هیات دولت خودداری کرد. خانه نشینی اعتراضی رییس دولت دهم، ۱۱ روز به طول انجامید.
مجلس شورای اسلامی برای بررسی این موضوع دو جلسه‌ی اضطراری غیرعلنی برگزار کرد. هواداران آیت الله خامنه‌ای در سپاه، مجلس و برخی نهادهای دیگر به محمود احمدی‌نژاد هشدار دادند که ادامه تقابل با رهبر موجب خواهد شد که سرنوشت ابوالحسن بنی‌صدر در انتظار وی باشد.
خرداد ؛ ماه پر حادثه
دوم خرداد ماه سالگرد انتخاب محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ به ریاست جمهوری آغاز دوره‌ای جدید در تاریخ سیاسی ایران این بار با درگذشت اسطوره دروازبانی ایران، ناصر حجازی عجین شد.
برخی سایت‌های مخالف حکومت ایران از شعارهای اعتراضی شرکت کنندگان در مراسم خاکسپاری دروازبان سابق تیم ملی ایران و فوتبال استقلال تهران خبر دادند.
یک روز پس از این و در سوم خرداد ماه، حادثه انفجار در پالایشگاه آبادان خبرساز شد. این انفجار همزمان با حضور محمود احمدی‌نژاد برای افتتاح طرح نوسازی فاز سوم این پالایشگاه روی داد که بر اثر ان دستکم یک نفر کشته و تعدادی نیز زخمی شدند.
دلیل این حادثه نشت گاز و نقص فنی عنوان شد. در همین حال محمود احمدی‌نژاد در مراسم افتتاح این طرح گفت که ایران آماده است صنعت نفت همه کشورهای تولید کننده را نوسازی کند.

اما شاید بتوان مهم‌ترین حادثه خرداد ماه ۱۳۹۰ را درگذشت سه چهره برجسته نیروهای ملی مذهبی، از گروه‌های مخالف حکومت ایران دانست. عزت الله سحابی در روز ۱۰ خرداد ماه در خانه‌اش درگذشت.
در مراسم خاکسپاری آقای سحابی، دختر وی هاله سحابی که از زندان برای شرکت در این مراسم مرخص شده بود با برخورد نیروهای امنیتی دچار حمله قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت.
هدی صابر دیگر فعال ملی مذهبی در اعتراض به این حادثه در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد. آقای صابر بر اثر این اعتصاب در روز ۲۱ خرداد ماه درگذشت. مقام‌های جمهوری اسلامی علت مرگ وی را سکته قلبی اعلام کردند.
بیست و دوم خرداد همزمان با سالگرد برگزاری انتخابات جنجالی ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ در تهران، مخالفان حکومت تجمع‌های پراکنده‌ای را در سکوت برگزار کردند. سایت‌های مخالفان از دستگیری برخی از معترضان خبر دادند. تصاویر ویدیویی منتشر شده از شرایط تهران در این روز نیز از حضور گسترده نیروهای امنیتی و نظامی خبر می‌داد.
در ۲۵ خرداد محمود احمدی‌نژاد ۸ وزارتخانه را ادغام کرد و ۴ وزارتخانه جدید تشکیل داد. اتفاقی که اختلاف میان دولت و مجلس را گسترش داد. آقای احمدی‌نژاد همچنین پس از مقاومت در برابر مجلس، طرح تاسیس وزارت ورزش و جوانان را پذیرفت.
تیر ؛ از احمد شهید تا قتل داداشی
احمد شهید به عنوان گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران انتخاب شد. ماجرای درگذشت هاله سحابی و هدی صابر موجب شد در این ماه عده‌ای از زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا بزنند.
کشمکش میان دولت و مجلس ادامه یافت. دولت به حمید سجادی، وزیر پیشنهادی محمود احمدی‌نژاد برای وزارت ورزش رای نداد. دلیل این امر ارتباط حمید سجادی با "جریان انحرافی" عنوان شد. نمایندگان همچنین دولت را متهم کردند که آمار اقتصادی را دستکاری می‌کند و در مورد میزان تورم و اشتغال دروغ می‌گوید.
ایالات متحده آمریکا در ادامه افزایش فشار‌ها بر ایران شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی (هما) را به اتهام ارتباط با سپاه پاسداران و کمک به انتقال تسلیحات به حزب الله لبنان تحریم کرد.
قتل روح الله داداشی در ۲۶ تیرماه یکی از خبرساز‌ترین وقایع این ماه بود. علیرضا ملا سلطانی یک جوان ۱۷ ساله با ضربات چاقو این قهرمان دو دوره از مسابقات قوی‌ترین مردان ایران و یک دوره قوی‌ترین مردان جهان را در غرب کرج کشت.
مرداد ؛ ترور و ادغام


در اولین روز مرداد ماه داریوش رضایی‌نژاد، دانشجوی کار‌شناسی ارشد رشته برق در مقابل خانه‌اش ترور شد. اخبار ضد و نقیضی در مورد علل ترور و ارتباط احتمالی وی با فعالیت‌های هسته‌ای ایران منتشر شد.
بعد‌ها اعلام شد که آقای رضایی‌نژاد با وزارت دفاع ایران همکاری داشته است. رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز پس از این حادثه به دیدار خانواده وی رفت.
در رخدادی دیگر آیت الله خامنه‌ای نهادی با عنوان "هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا" را تاسیس کرد. هاشمی شاهرودی، رییس پیشین قوه قضاییه ایران به عنوان رییس این نهاد تازه تاسیس منصوب شد.
محمود احمدی‌نژاد در روز ۱۲ مرداد چهار وزیر پیشنهادی خود برای وزارتخانه‌های ادغام شده را معرفی کرد. مجلس به هر چهار وزیر رای اعتماد داد. انتخاب سرتیپ پاسدار رستم قاسمی از فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا سپاه پاسداران به وزارت نفت جالب توجه بود.
شهریور؛ از اختلاس بزرگ تا گزارش یک آدم ربایی
روزنامه‌های تهران در آخرین ماه تابستان خبر از بازار داغ طلا و ارز در ایران می‌دادند. تیتر "رکود تاره سکه و ارز" هر روز در سایت خبری نقش می‌بست اما شاید کمتر کسی فکر می‌کرد که قیمت سکه طلا و دلار در ماه پایانی سال نسبت به فروردین ماه دو برابر شود.
کشمکش میان حامیان سابق دولت در جبهه اصولگرایان و محمود احمدی‌نژاد و یاران نزدیکش همچنان ادامه یافت. اسفندیار رحیم مشایی در کانون این حملات بود. یکی از مداحان معروف تهران در این ماه گفت هر کس رحیم مشایی را بکشد وی دیه آن را پرداخت خواهد کرد.


شکایت ایران از روسیه به علت عدم تعهد به قرار داد فروش موشک‌های اس۳۰۰ از دیگر اخبار مهم این ماه بود. در این ماه همچنین شون باوئر و جاشوا فتال دو کوهنورد آمریکایی که به اتهام "جاسوسی" به مدت دو سال در بازداشت به سر ‌بردند، با قرار وثیقه آزاد شدند. در شهریور سال ۱۳۸۹ سارا شورد برای درمان و به قید وثیقه آزاد و به آمریکا بازگشته بود.
در ماه شهریور، کتاب "گزارش یک آدم‌ربایی" نوشته گابریل گارسیا مارکز در بازار کتاب تهران نایاب شد. دلیل این بود که میرحسین موسوی برای درک شرایط خود به دخترانش توصیه کرده بود این کتاب را بخوانند.
اما مهم‌ترین خبر این ماه، افشای بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ ایران بود. رقم این اختلاس سه هزار میلیارد تومانی همگان را شگفت زده کرد.
این اختلاس قوای سه گانه در جمهوری اسلامی را وارد نزاعی تازه کرد. مجلس و قوه قضائیه، دولت و جریان انحرافی را در پس این ماجرا خواندند و محمود احمدی‌نژاد گفت دولت این تخلف را کشف کرده و شاکی متهمان است.
بانک ملی، بانک سامان، بانک سپه، بانک صنعت و معدن و بانک پارسیان از جمله بانک‌های درگیر در اختلاس بوده‌اند. مجلس در ۲۷ شهریور جلسه‌ای غیر علنی برای بررسی موضوع اختلاس تشکیل داد.
در بامداد ۳۰ شهریور علیرضا ملاسلطانی، قاتل روح الله داداشی در حضور ۱۵ هزار نفر در کرج به دار آویخته شد. اعدام این او که در زمان ارتکاب قتل زیر ۱۸ سال سن داشت، اعتراض مجامع بین‌المللی و سازمان‌های مدافع حقوق بشر را به همراه آورد.
مهدی محسنی
تحریریه: مهیندخت مصباح



به رغم مخالفت‌‌ برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی ایران، سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز به عنوان مدیرعامل جدید سازمان تامین اجتماعی معرفی شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، در این مراسم که روز شنبه (۲۷ اسفند) برگزار شد عبدارضا شیخ‌الاسلامی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی و نیز جمعی از مسئولان این وزارتخانه و نمایندگان جامعه کارگری حضور داشتند.
در اولین واکنش پرویز سروری، ‌نماینده اصولگرای مجلس هشتم با اشاره به آمادی نمایندگان مجلس برای ارائه‌ی طرح استیضاح وزیر کار‌، تعاون و رفاه اجتماعی، به خبرگزاری مهر گفت: «در صورتی که مرتضوی از این سمت کنار‌گیری کند‌، قطعا هزینه کمتری در این مسیر پرداخت خواهد شد.»
این نماینده مجلس با توجه به عدم تناسب سوابق سعید مرتضوی و این انتصاب تصریح کرد: «با توجه به اینکه موارد و موضوعات دیگری درباره آقای مرتضوی مطرح شده است، این موضوع می‌تواند در نگرانی اعضای صندوق تاثیر گذار باشد و صندوق و سازمان را به یک سازمان و صندوق سیاسی تبدیل کند و حاشیه‌سازی‌ها را افزایش دهد.»
آقای سروری به وزیر کار پیشنهاد داد که یا انتصاب خود را پس بگیرد و یا سعید مرتضوی داوطلبانه از این سمت استعفا دهد "تا هزینه‌ی کمتری" داشته باشد.
سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران در ماجرای کشته شدن عده‌ای از معترضان حوادث پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ در زندان کهریزک، در مظان اتهام قرار گرفته است.
پیش از این نیز ۱۲ نماینده مجلس روز دوشنبه ۱۵ اسفند، در تذکری به محمود احمدی‌نژاد از وی خواستند که به دلیل عدم تجربه و تخصص سعید مرتضوی در زمینه تامین اجتماعی، از انتخاب وی به ریاست سازمان تامین اجتماعی صرف نظر کند.

اعتراض خانواده قربانیان کهریزک

نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران تنها کسانی نبودند که نسبت به این انتصاب اعتراض کردند. علی کامرانی، پدر یکی از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک در گفت‌و‌گو با خبرگزاری مهر گفت: «حداقل دولت تا مشخص شدن نتیجه دادگاه صبر می‌کرد و بعد از قطعیت پیدا کردن نتیجه پرونده و برائت مرتضوی از اتهامات وارده به وی پست و مدال می‌داد.»
وی تصریح کرد: «متاسفم برای مسوولین اجرایی که چرا شخصی که اتهاماتی متوجه‌اش است و هنوز پرونده جرمش در دادگاه رسمی کشور در حال بررسی است پست جدید دولتی می‌دهد.»
محمد کامرانی ۱۸ ساله، روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ دستگیر و به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافت. وی به دلیل صدمات وارده در بازداشتگاه کهریزک، به بیمارستان لقمان تهران منتقل شد که به دلیل شدت جراحات، در روز ۲۵ تیرماه درگذشت.
در همین حال پدر محسن روح الامینی یکی دیگر از قربانیان بازداشتگاه کهریزک تصریح می‌کند که سعید مرتضوی در چند شعبه پرونده دارد.
وی در گفت گو با سایت "الف" تصریح کرد: «دادستان سابق تهران با ادعای ابتلای فوت شدگان به مننژیت به پرونده‌سازی در خصوص سه جوان فوت شده در کهریزک نیزمتهم است و اما به دلیل اینکه آقای مرتضوی شغل نظامی ندارد این پرونده در داسرای نظامی رسیدگی نشد و به دادسرای ویژه قضات فرستاده شد که هم اکنون مفتوح است.»
در چند روز گذشته خبرهایی در مورد تفهیم اتهام به سعید مرتضوی در برخی رسانه‌های داخل ایران منتشر شد. منابع رسمی قضایی هنوز در مورد این خبر‌ها واکنشی نشان نداده‌اند.





دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران می‌گوید سیاست جمهوری اسلامی و محمود احمدی‌‌نژاد نابودی اسراییل نیست. وی همچنین تحریم‌های جامعه بین‌المللی علیه ایران را آزاردهنده، ناعادلانه و در عین حال بی‌تاثیر خواند.
محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائيه ایران، در ۱۵ مارس (۲۵ اسفند) در حاشیه اجلاس شورای حقوق بشر ژنو در گفت‌وگو با کریستین امان‌پور، خبرنگار شبکه‌ی خبری "سی‌ان‌ان"، گفت که غرب از حکومت ایران خواهان شفافیت است و ایران در ازای این شفافیت خواستار همکاری غرب است.
لاریجانی به درخواست چند سال پیش ایران برای خرید میله‌های اورانیوم با غنای ۲۰ درصد برای استفاده در راکتور تحقیقاتی تهران اشاره کرد و گفت: «هیچ‌کس حاضر نشد این میله‌ها را به ما بفروشد. آنها خواستار معاوضه تمام اورانیوم غنی شده ما با این میله‌های سوختی شدند. این معاوضه نبود بلکه یک سرقت بود. ما این میله‌ها را تولید کردیم و حالا آن‌ها را داریم.»
محمد جواد لاریجانی در ادامه سخنانش گفت که ایران آماده "شفافیت کامل" در برنامه هسته‌ای خود است. وی در پاسخ به این سوال که این شفافیت بیش از آن چیزی است که الان ایران به آن تن داده، چنین تصریح کرد: «بله به شرطی که ایران حق داشته باشد از تمام حقوق خود که در معاهده‌ی "ان‌پی‌تی" به آن اشاره شده‌، برخوردار باشد.»

استفاده از همه گزینه‌های نظامی
خبرنگار "سی‌ان‌ان" از لاریجانی پرسید: «نخست وزیر اسرائیل فکر می‌کند ایران در پی ساختن بمب اتم است و در صورت دستیابی به آن به این کشور حمله خواهد کرد، آیا شما برای جنگ آماده می‌شوید؟»
لاریجانی پاسخ داد: «ما برای دفاع آماده هستیم. همه می‌دانند که ما حمله کننده نخواهیم بود اما به خوبی قادریم پاسخ حملات را بدهیم.»
لاریجانی در برابر این پرسش که آیا ایران در پی عملی کردن آن چیزی است که محمود احمدی‌نژاد چند سال پیش درباره محو اسرائیل از روی نقشه جهان به‌زبان آورده گفت: «قطعا خیر. این نه تنها سیاست رئیس‌جمهور که سیاست جمهوری اسلامی هم نیست.»

لاریجانی می‌گوید احمدی‌نژاد و ایران در پی محو اسرائیل نیستند
محمد جواد لاریجانی در بخش دیگری از سخنانش گفت ایران بخوبی می‌داند چگونه از خود "دفاع نرم" کند و این را از سال‌های "دفاع سخت" یاد گرفته است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است ایران برای دفاع از خود تنگه هرمز را ببندد گفت: «بگذارید از این سخن رئیس جمهور اوباما استفاده کنم. همه گزینه‌ها روی میز است. هیچ موردی مستثنی نیست.»

تکذیب فعالیت هسته‌ای در پارچین
گزارشگر سی‌ان‌ان از آقای لاریجانی پرسید: «چرا با وجود آنکه می‌گویید ایران حاضر به شفافیت حداکثری است به بازرسان آژانس انرژی اتمی اجازه بازدید از سایت نظامی پارچین را ندادید؟»
وی پاسخ داد: «باید بگویم ما مدارک پارچین را به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی داده‌ایم. ایران همچنین درخواست آژانس را رد نکرده است. ایران تنها می‌خواهد بداند که بازرسان چه نوع آزمایشی می‌خواهند در آنجا انجام دهند. ما همچنان آماده همکاری هستیم.»

پیش‌تر آژانس انرژی اتمی تصاویری ماهواره‌ای را منتشر کرده بود که از وجود یک اتاق آزمایش انفجار در این سایت نظامی خبر می‌داد. کارشناسان حدس می‌زنند که این محل ممکن است برای آزمایش اتمی مورد استفاده قرار گرفته باشد.


ایران این اتهام‌ها را رد کرده و به بازرسان آژانس که ماه گذشته به این کشور سفر کردند، اجازه دیدار از پارچین را نداد. در همین حال هفته گذشته برخی مقام‌های آژانس انرژی اتمی گفتند که ایران در حال پاک‌سازی پارچین از فعالیت‌های هسته‌ای خود است.
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی و همچنین نماینده این کشور در آژانس انرژی اتمی این اتهامات را بی اساس خواندند. ایران می‌گوید ممکن است برای تنها برای یک بار اجازه بازدید از پارچین را بدهد.
آقای لاریجانی در مصاحبه با سی‌ان‌ان با اشاره به اینکه در پارچین هیچگونه فعالیت هسته‌ای صورت نگرفته، افزود: «سازمان‌های اطلاعاتی آمریکایی به خوبی می‌دانند که جمهوری اسلامی در پی بمب اتمی نیست. این (اتهامات) بخشی از بازی علیه ماست.»

مذاکره با آمریکا و تاثیر تحریم‌ها بر ایران
کریستین امان‌پور این پرسش را مطرح کرد که آیا این سخن آیت‌الله خامنه‌ای که "استفاده از سلاح هسته‌ای گناهی بزرگ است"، این پیام را به غرب و آمریکا می‌رساند، که ایران از خطوط قرمزی که باراک اوباما از ان سخن گفته، عبور نخواهد کرد؟

گرچه آقای لاریجانی از مذاکره با آمریکا استقبال کرده اما تصمیم در این مورد با رهبر جمهوری اسلامی است گرچه آقای لاریجانی از مذاکره با آمریکا استقبال کرده اما تصمیم در این مورد با رهبر جمهوری اسلامی است
محمد جواد لاریجانی پاسخ داد: «ایران به هیچ وجه به دنبال سلاح اتمی نیست. و این فتوای آیت‌‌الله خامنه‌ای است. ما به اندازه کافی احساس امنیت می کنیم و نیرومند هستیم و نیاز به بمب اتمی نداریم.»
دبیر ستاد حقوق بشر قوه‌ی قضائیه ایران در مورد احتمال تغییر فتوای "حرام بودن تولید و به کارگیری سلاح هسته‌ای" در صورت بروز جنگ گفت: «این فتوای آیت‌الله خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای در زمان جنگ است. در همین حال اگر کسی هم فکر می‌کند که با حمله به سایت‌های هسته‌ای در بوشهر، نطنز و فردو، ایران از فناوری هسته‌ای محروم خواهد ماند، اشتباه می‌کند.»
آقای لاریجانی همچنین در مورد امکان مذاکره میان ایالات متحده آمریکا و ایران گفت: «من یکی از صریح ترین افراد در چند دهه‌ی گذشته بودم که در این مورد نظری روشن دارم. ما از گفت‌وگو حمایت می‌کنیم. به باور من شما باید بتوانید با سخت‌ترین دشمنان خود در یک مسیر گفتگو کنید. باید بتوانید روبروی هم بنشینید و مذاکره کنید.»
وی در پاسخ به این پرسش که آیا ادامه‌ی این سیاست هسته‌ای با وجود تحریم‌های اقتصادی و فشارهای بین‌المللی سودمند است، گفت: «ما شهروند درجه دوم جهان نیستیم. ما می‌خواهیم از همان حقوقی برخوردار باشیم که شهروندان ایالات متحده از آن برخوردار هستند. می‌خواهیم به ما نگویید که در رتبه پایین‌تری قرار دارید. باید همانند یک شهروند درجه یک دنیا با ما برخورد شود.»
آقای لاریجانی در مورد تاثیر تحریم‌های افزود: «این تحریم‌ها ناعادلانه و بی‌تاثیر و البته آزاردهنده هستند. آمریکا نباید از آزار دادن ما لذت ببرد. ایالات متحده باید به نتیجه این سیاست‌ها نگاه کند. آیا تحریم و فشارها فعالیت هسته‌ای ما را متوقف کرده است؟ قطعا خیر!»
با وجود این، ناظران مسائل اقتصادی ایران میگویند که ایران در یک سال گذشته با مشکلات اقتصادی زیادی روبرو شده است و تحریم بانک‌های ایران و همچنین ممنوعیت صادرات نفت از این کشور که توسط اتحادیه اروپا به زودی اجرا خواهد شد، اقتصاد آشفته‌ی ایران را شکننده‌تر کرده است.
ایالات متحده آمریکا می‌گوید تحریم‌‌ها و فشارهای بین‌المللی در حال کارگر شدن است. کاخ سفید مدعی است ایران بیش از هر زمانی در جهان منزوی شده است و این کشور مجبور است برای پایان دادن به انزوای خود به خواسته‌های جامعه جهانی پاسخ مناسب بدهد.



Massoud Jazayeri 
 
Schlagworte: Deputy Head of Iran's Armed Forces Joint Chiefs of Staff Brigadier General Massoud Jazayeri 

Rechteeinräumung: lizenzfrei, presstv
معاون نیروهای مسلح ایران، افغان‌ها را به بیرون کردن آمریکایی‌‌ها از افغانستان فراخواند. علی آلفونه در گفت‌و‌گو با دویچه وله می‌گوید افغان‌ها آگاه هستند که جمهوری اسلامی هیچ‌گاه مدافع منافع ملی آن‌ها نبوده است.
سردار جزایری معاون ستاد کل نیروهای مسلح ایران گفته است آمریکا نباید از "برخوردهای گزنده به خاطر توهین به قرآن" و "کشتار مردم بی‌گناه افغانستان و پاکستان" در امان باشند و آمریکایی‌ها باید "طعم تلخ ضربه انتقام" را بچشند.
به گزارش "سپاه نیوز"، معاون ستاد کل نیروهای مسلح روز شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۰، آمریکا را به بزرگ‌نمایی حوادث سوریه متهم کرده و گفته است: «آمریکایی‌ها باید بدانند ملت افغانستان بویژه جوانان متدین این کشور از اشغالگران و تبعات و خسارت حضور نامشروع این مهمانان ناخوانده خسته شده‌اند و شایستگی آن را دارند تا با قوه قهریه و حرکت‌های آفندی دشمنان اشغالگر را از خاک خود بیرون کنند.»
اشاره سردار جزایری به حادثه قتل ۱۶ غیرنظامی افغان توسط یک نظامی آمریکایی است که روز یکشنبه ۱۱ مارس اتفاق افتاد. این سرباز آمریکایی هم‌اکنون در بازداشت قرار دارد و رئیس جمهور و وزیر دفاع آمریکا قول داده‌اند که این به این حادثه رسیدگی شود.
فراخواندن مردم افغانستان برای بیرون کردن آمریکایی‌ها از افغانستان توسط سردار جزایری یک روز پس از آن صورت می‌گیرد که آیت‌الله امامی کاشانی خطیب نماز جمعه تهران گفت آمریکایی‌ها برای اینکه این مسئله "قران سوزی" را تحت‌الشعاع قرار دهند و افکار را منحرف کنند سربازی را ‌فرستادند و ۱۶ نفر را به خاک و خون ‌کشیدند.
علی آلفونه، پژوهشگر موسسه آمریکن اینترپرایز در واشنگتن در گفت‌‌و‌گو با دویچه وله هدف ایران از برانگیختن احساسات ضد آمریکایی در افعانستان اشاره را خروج سریع‌تر آمریکایی‌ها از این کشور عنوان می‌کند.
بشنوید: گفت‌و‌گو با علی آلفونه
دویچه وله: به نظر شما کشورهای همسایه افغانستان از جمله ایران در برانگیختن احساسات ضد امریکایی در افغانستان نقش دارند؟
علی آلفونه: بحثی نیست که سقوط نظام طالبان و حمله‌نظامی آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱، از طرف ایران مورد استقبال قرار گرفت. ولی هم‌زمان با این‌که حضور آمریکایی‌ها در افغانستان ادامه پیدا کرد، جمهوری اسلامی هرچه بیشتر به افغانستان تحت کنترل امریکایی‌ها، به چشم یک خطر نگاه می‌کرد.
خصوصا شایعاتی در طول چند ماه گذشته پخش شد درباره این‌که حضور ناتو در افغانستان حتی بعد از سال ۲۰۱۴ ادامه خواهد داشت، انگیزه‌ اصلی این نوع سواستفاده‌های جمهوری اسلامی از احساسات مردم افغانستان بر علیه آمریکایی‌هاست. جمهوری اسلامی با برانگیختن مردم افغانستان، تلاش می‌کند تا آمریکا هرچه زودتر افغانستان را ترک کند.
فکر می کنید نیروهای غربی و مسئولان افغانستان چه کار می توانند انجام دهند تا به گفته شما از سواستفاده ایران و کشورهای همسایه افغانستان جلوگیری کنند؟
من فکر می‌کنم که مردم افغانستان آگاه هستند که جمهوری اسلامی هیچ‌گاه مدافع منافع ملی آن‌ها نبوده و همواره سعی بر این داشته تا با دخالت‌های خود در سیاست‌های داخلی افغانستان، نه منافع ملی افغانستان که منافع خود را پیش ببرد.
از همین روی، آقای کرزای و دیگر مقامات افغانی می‌توانند با استناد به مواردی که در آن‌ها جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران، کمیته‌ی امداد امام خمینی و دیگر نهادهای دولتی ایرانی در افغانستان دخالت داشته‌اند، به مردم این کشور نشان بدهند که جمهوری اسلامی دلش برای افغانی نسوخته، بلکه منافع خود را دنبال می‌کند.
حسین کرمانی
تحریریه: مصطفی ملکان



(111212) -- WASHINGTON D.C., Dec. 12, 2011 () -- Iraqi Prime Minister Nuri al-Maliki speaks during a news conference in the Eisenhower Executive Office Building next to the White House in Washington D.C., the U.S., Dec. 12, 2011. President Obama and Iraqi Prime Minister Nuri al-Maliki spoke to jo... دولت عراق به مقامات ایرانی گفته که اجازه استفاده از مرز‌های زمینی و هوایی این کشور برای حمل تجهیزات نظامی به سوریه را نمی‌دهد. خبر این تصمیم را علی دباغ، سخنگوی دولت عراق اعلام کرده است.
علی دباغ، سخنگوی دولت عراق در بیانیه‌ای که روز شنبه (۱۷ مارس/۲۷ اسفند) منتشر شده، عنوان کرده که مقامات کشورش، اجازه استفاده از حریم هوایی یا خاک خود را برای ارسال تدارکات و تجهیزات نظامی به سوریه نخواهند داد. این تصمیم پیشاپیش به اطلاع سفیر ایران در بغداد نیز رسیده است.
در این بیانیه آمده که هیچ حزب یا کشوری اجازه حمل محموله سلاح و مهمات به مقصد سوریه را از طریق مرزهای عراق ندارد. دباغ افزوده که هیچ فردی از هر گروه و دسته نیز مجاز به عبور از این مرزها برای ورود به سوریه نیست.
ایالات متحده یک روز پیش از صدور این بیانیه، نسبت به حمل محمولات نظامی از سوی ایران به سوریه از طریق عراق ابراز نگرانی کرده و ضمن هشدار به دولت عراق گفته بود که این تجهیزات می‌توانند در سرکوب مردم سوریه به کار گرفته شوند.
ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا اعلام کرد که واشنگتن در گفت‌وگو با مقام‌های عراقی به آنها یادآور شده که صدور سلاح یا هرگونه تجهیزات نظامی از سوی ایران به سوریه می‌تواند به معنای نقض قطعنامه ۱۷۴۷ سازمان ملل باشد و مقامات عراقی باید در این زمینه مراقب استفاده از حریم کشور خود باشند.

خانم نولاند افزوده بود که مسئولان عراقی نیز پذیرفته‌اند که ارائه سلاح به رژیم سوریه در شرایط کنونی می‌تواند به سرکوب شدیدتر مردم معترض بیانجامد.
نوری المالکی، نخست وزیرعراق در روز جمعه (۱۶ مارس/۲۶ اسفند) و در واکنش به پاره‌ای خبرها در نشریات آمریکایی، تصریح کرد که تنها اقلام انساندوستانه و امدادی با عبور از مرزهای زمینی و هوایی عراق به سوریه فرستاده می‌شوند.
روزنامه واشنگتن تایمز روز پنجشنبه ۱۵ مارس و به نقل از یک مقام رسمی نوشته بود که عراق تقاضاهای مکرر امریکا برای بستن آسمان عراق به روی هواپیماهای باری ایران به مقصد سوریه و یا اجازه بازرسی از آنها را رد کرده است.
این روزنامه نوشته است، ایران در روزهای اخیر بیش از ۳۰ تن سلاح از راه عراق به سوریه ارسال کرده است.
نخست وزیر عراق با صدور بیانیه‌ای تاکید نمود که اجازه عبور هیج نوع سلاحی از حریم کشورش از سوی هیچ منبعی به سوریه را نمی‌دهد. وی هم‌چنین از کوشش کشورش برای راه حلی سیاسی در سوریه و پرهیز از کشتار و خونریزی یاد کرد.



نخست‌وزیر ترکیه انصراف خود را از حضور در مراسم اعطای جایزه‌ای در پشتیبانی از "مدارا و انسانیت" در شهر بوخوم آلمان اعلام کرد. دلیل این انصراف سقوط یک هلی‌کوپتر نظامی ترکیه در افغانستان ذکر شده است.
رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه، در مراسم اعطای جایزه شهر بوخوم شرکت نمی‌کند. منابع دولتی ترکیه عدم حضور اردوغان در این مراسم را به دلیل سقوط یک هلی‌کوپتر این کشور در افغانستان ذکر کرده‌اند. سقوط هلی‌کوپتر نظامی ترکیه در روز جمعه (۲۶ اسفند / ۱۶ مارس) در شهر کابل سبب کشته شدن دست‌کم ۱۴ نفر شد.
جایزه اشتایگر اوارد (Steiger Award) قرار بود که روز شنبه (۱۷ مارس/۲۷ اسفند) به مناسبت ۵۰ سال دوستی میان کشورهای ترکیه و آلمان به صورت نمادین به شخصیت برجسته‌ای از ترکیه اعطا شود. ساشا هلن، یکی از برگزارکنندگان این مراسم، گفت: «جایزه به صورت غیابی به کسی اعطا نخواهد شد و باید راه حل دیگری برای این موضوع یافت.»
جایزه شهر بوخوم برای شخصیت‌ها و نهادهایی در نظر گرفته شده که با "صداقت و دفاع از انسانیت و مدارا" در راه همزیستی صلح‌آمیز میان شهروندان تلاش کرده ‌و می‌کنند. قرار بود در این مراسم گرهارد شرودر، صدراعظم پیشین آلمان از حزب سوسیال دمکرات، نیز سخنران مهمان باشد.
برگزاری تجمع در اعتراض به حضور اردوغان در بوخوم
قرار بود علیه حضور اردوغان در این مراسم تظاهراتی نیز در بوخوم برگزار شود. مسئولان پلیس شهر بوخوم اعلام کردند به‌رغم عدم شرکت نخست‌وزیر ترکیه انتظار می‌رود که همایش اعتراضی در این شهر کماکان برپا شود. پلیس بوخوم از ماموران انتظامی شهرهای دیگر آلمان برای برقراری نظم در این شهر تقاضای کمک کرده است.
گروه‌های کرد، ارمنی و اقلیت مذهبی علوی قرار است در این تظاهرات شرکت جویند. به گفته سخنگوی علوی‌ها در آلمان، اعطای جایزه به اردوغان "سیلی بر صورت اقلیت‌های قومی و مذهبی" در ترکیه است.
مخالفت انجمن روزنامه‌نگاران آلمان
انجمن روزنامه‌نگاران آلمان نیز از اعطای این جایزه حقوق‌بشری به اردوغان به شدت انتقاد کرده است. در بیانیه‌ای که از سوی میشائیل کونکن، سرپرست انجمن روزنامه‌نگاران آلمان، قرائت شد، آمده است: «کسی که با فشار بر روزنامه‌نگاران مانع از انتشار گزارش‌های انتقادی می‌شود، شایسته دریافت جایزه‌ای برای مدارا و انسانیت نیست.»

حامد کرزای در سال ۲۰۰۷ میلادی جایزه "اشتایگر  آوارد" را دریافت کرد. حامد کرزای در سال ۲۰۰۷ میلادی جایزه "اشتایگر آوارد" را دریافت کرد.
در کنار انجمن روزنامه‌نگاران آلمان برخی نهادهای دیگر اجتماعی نیز مخالفت خود را با اعطای جایزه به اردوغان ابراز داشته‌اند. "ممت تانریوردی"، رئیس انجمن سراسری گروه‌های مهاجر در آلمان گفت: «اردوغان فاصله زیادی با انسانیت، مدارا و اروپا دارد.»
وی انتقاد و مخالفت خود را در نامه‌ای سرگشاده منتشر کرده که به امضای برخی تشکل‌ها و گروهای آشوری، ارمنی، کرد و یونانی نیز رسیده است.
انتقاد حزب سوسیال مسیحی آلمان
علی دوغان، رئیس انجمن علوی‌های آلمان، گفت: «ما شگفت‌زده‌ایم که چگونه برگزارکنندگان این مراسم از یک‌سوخواهان اعطای جایزه به اردوغان هستند و هم‌زمان حمایت از قربانیان و انتقاد از عاملان را از جمله وظایف خود می‌دانند.»

حزب سوسیال مسیحی بایرن آلمان، یکی از احزاب ائتلاف حاکم در برلین، نیز ضمن انتقاد از اعطای جایزه به اردوغان اعلام کرد: «اعطای جایزه‌ی مدارا به نخست‌وزیر ترکیه عملی اشتباه، عجیب و نشانه‌ی کج‌سلیقگی است.»
الکساندر دوبرینت‌، دبیرکل حزب سوسیال مسیحی بایرن آلمان، تصریح کرد: «اردوغان شایسته دریافت جایزه‌ای برای عدم مداراست.» به گفته وی «در کشور اردوغان سیاستی درست عکس مدارا حاکم است. اقلیت‌های قومی و مذهبی در ترکیه سرکوب می‌شوند، آزادی ‌رسانه‌ها محدود می‌گردد و از برابری حقوق برای زنان نیز خبری نیست.»
دفاع از دوستی میان دو کشور آلمان و ترکیه
برگزار‌کنندگان این مراسم ضمن رد انتقادات با انتشار بیانیه‌ای رسمی در شامگاه جمعه (۱۶ مارس / ۲۶ اسفند) بار دیگر چنین تاکید کردند: «ما صریحاَ اعلام می‌کنیم که آقای رجب طیب اردوغان به نمایندگی از ملت ترکیه به مناسبت ۵۰ سال دوستی میان دو کشور آلمان و ترکیه این جایزه را دریافت می‌کند.» به گفته مسئولان این مراسم، اعطای این جایزه به معنای ارزش‌گذاری یا حتا تایید سیاست خارجی و داخلی دولت و نخست‌وزیر ترکیه نیست.



سومین جلسه‌ی دادگاه بزرگترین اختلاس مالی در ایران با رسیدگی به اتهامات متهم ردیف دوم و سوم برگزار شد. قاضی دادگاه گفت از پلیس بین‌الملل (اینترپل) برای شناسایی و بازداشت سایر متهمان درخواست کمک شده است.
سومین جلسه این دادگاه روز شنبه ۲۷ اسفند (۱۷ مارس) با حضور ۱۸ متهم و ۱۰ وکیل مدافع در شعبه‌ی یک دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. قاضی ناصر سراج در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، گفت که این دادگاه ۳۲ متهم دارد اما تعداد متهمان "پرونده فساد مالی بزرگ" یکصد نفر است.
به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، قاضی این پرونده با اشاره به سخنان "متهم ردیف اول" که از فرار جعبه سیاه این پرونده سخن گفته، تصریح کرد: «افرادی كه در این رابطه فراری هستند به پای میز محاكمه كشانده خواهند شد و در همین رابطه از طریق مراجع رسمی و بین‌المللی مانند پلیس بین‌الملل (اینترپل) اقدام شده است.»
آقای سراج افزود: «احتمالا برخی افراد، متهمین را وادار می‌کنند که اعتراف نکنند، اما در این پرونده، اسناد هستند كه حرف آخر را می‌زنند و اعترافات متهمین، فقط موضوع را روشن می‌كند و آنگونه كه فكر می‌شود، اعترافات اثر آن چندانی ندارد.»

بزرگترین اختلاس تاریخ ایران در سالی که به نام "جهاد اقتصادی" نامگذاری شده بود، رخ داد
خبر کشف بزرگترین اختلاس مالی تاریخ ایران شهریورماه ۱۳۹۰ منتشر شد. مقامات قضایی گروهی از فعالان اقتصادی و مقامات بانکی را متهم می‌کنند که با صدورغیر قانونی اسنادی اعتباری ( LC) در حدود ۳ هزار میلیاد تومان سواستفاده مالی کرده‌اند.

جدال نماینده دادستان با وکیل مدافع متهم ردیف دوم
در این دادگاه به اتهام‌های مدیر یکی از شعبه‌های بانک صادرات در اهواز رسیدگی شد. وی عنوان کرد که قصد ضربه زدن به نظام را نداشته است.
وکیل این متهم نیز با اشاره به اینکه هیچ مقام استانی در مورد صوری بودن اسناد پس از دو سال اعتراض نکرده، افزود: «اعتبارات اسنادی قانونی بوده اما روند انجام آن تخلف صورت گرفته است. در متن کیفرخواست هم آمده است که اسناد جعلی نیست.»
وی همچنین تصریح کرد که موکلش عضویتی در شبکه‌ای نداشته و تحت فشار مه‌آفرید امیرخسروی (متهم ردیف اول) بوده است.
پس از این اظهارات نماینده دادستان گفت: «گفته‌های آقای وکیل مانند آن است که ما بگوییم الان صبح است و ایشان بگویند نه، شب است. در عین حال كه وكلای مدافع با موكلان خود قراردادی بسته‌اند اما نباید به هر جهت خود را ملتزم به آن قرارداد كنند.»
وکیل مدیر سابق بانک صادرات فولاد اهواز به این سخنان اعتراض کرد و خطاب به قاضی گفت: «اظهارات نماینده دادستان توهین است.» سایر وکلا نیز به این سخنان اعتراض کردند، اما قاضی دادگاه اعلام کرد که نماینده دادستان باید حرفش را بزند.

متهم ردیف سوم: خاوری به ریش من می‌خندد
متهم ردیف سوم این پرونده، رییس سابق شعبه بانک ملی کیش، به اتهام "مفسد فی‌الارض، مشارکت در اخلال نظام اقتصادی، صدور ۱۰۲ فقره سند اعتباری با علم به ضربه زدن به نظام و دریافت ۱۰۷میلیون تومان رشوه و پولشویی" محاکمه شد.
وی این اتهامات را رد کرد و گفت تنها ده دقیقه فرصت داشته تا با وکیل مدافع‌اش صحبت کند. قاضی در پاسخ گفت: «نگران وکیل نباشید. وی پرونده را مطالعه کرده است، از خودتان دفاع کنید.»
متهم ردیف سوم در بخشی از دفاعیات خود گفت: «وقتی کیفرخواست خوانده شد فکر نمی‌کردم اتهامات من است. خاوری کجای دنیا دارد به ریش من می‌خندد و من باید به جای او جوابگو باشم.»

محمودرضا خاوری (سمت چپ) در کنار شمس‌الدین حسینی، وزیر اقتصاد
وی در بخشی از دفاعیاتش مدعی شد که بر اساس دستور مقامات بالاتر که به وی گفته‌اند "گروه آریا" مورد تایید محمودرضا خاوری، رییس وقت بانک ملی است، اقدام به صدور اسناد اعتباری کرده است.
محمودرضا خاوری که تابعیت ایرانی کانادایی دارد پس از افشای ماجرای اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی، از ریاست بانک مرکزی استعفا داد و به کانادا رفت. وی با وجود درخواست مقامات قضایی به ایران بازنگشته است.
رییس سابق شعبه بانک ملی کیش در بخش دیگری از دفاعیاتش افزود: «سفرش به کانادا در سال ۱۳۸۴ ارتباطی به این پرونده و محمود خاوری ندارد.»
به استناد گزارش‌های منتشر شده فعالیت‌های اقتصادی "گروه آریا" از سال ۱۳۸۵ با مبلغ اولیه ۵۰میلیون تومان آغاز شد. بیشترین دریافت اسناد اعتباری توسط این گروه در سال‌های ۸۸ و ۸۹ صورت گرفته است.
با این حال نماینده دادستان مدعی شد که این سفر ممکن است بی‌ارتباط به این پرونده نباشد. وی افزود: «تعدادی از مدیران بانک‌های کشور برای وقت مبادا یک پایگاه در خارج از کشور دارند.»
دادستان تهران که در این جلسه حضور یافت با اعتراض ‌و درخواست خانواده‌ی عده‌ای از متهمان روبرو شد. آنها از دادستان خواستند که اجازی ملاقات متهمان با خانواده‌هایشان صادر شود. در پایان جلسه دادگاه، قاضی پرونده اعلام کرد که جلسه‌ی بعدی در تاریخ هشتم فروردین سال ۱۳۹۱ برگزار خواهد شد.




نودينی و تجدد: گروش يهوديان ايران به اسلام و آئين بهايی

مهرداد امانت، پژوهشگر تاريخ در آمريکا، با رادیو فردا در مورد کتاب تازه اش به نام «هويت‌های يهوديان در ايران، مقاومت و پذيرش در مقابل اسلام و بهائيت»، که به زبان انگليسی منتشر کرده، گفتگو کرده است. (۱)

موضوع اصلی کتاب شما تغیير دين در ميان يهوديان ايران است. اهميت وچالش های نودينی را چگونه بررسی ميکنيد؟
  امروزه مقوله تغيیر دين همچنان مطرح و مورد توجه بسياری از جوامع در سراسر دنيا است. در ايران امروز حساسيت مسئولين دولتی به آنچه که عرفان های کاذب ناميده می شود بيانگرمحبوبيت روز افزون اين تمايلات مذهبی و عرفانيست و نشانه ايست از عکس العملی طبيعی در مقابل سيطره و تسلط يک سيستم مذهبی يک بعدی. اين کتاب سير تاريخی تحول هويتهای مذهبی را در دو قرن اخير دنبال کرده است.
امروزه اگر دگر باوری رايج و تا حدی پذيرفته شده است،ولی مسئله تغيير دين در ايران  همواره امری منفی و توأم با شرم و ننگ بوده است.  حتی در زبان فارسی ترجمه درستی برای کلمه conversion وجود ندارد. اين تصوير منفی، دلايل متعددی دارد.
اولاً مدافعين سنت و اهل شريعت تغيير دين را با بی دينی و يا ارتداد يکسان دانسته، شرم و ننگ دگرانديشان را به عنوان وسيله ای برای کنترل مؤمنين به کار گرفته اند. از طرف ديگر نودينان نيز که عموماً تحت فشار واقع می شوند سعی در ابراز وحدت و يگانگی دارند و از ذکر تفاوتهای گذشته ابا دارند.
 در مورد نودينان يهودی تبار ريشه های عميق احساسات ضد يهود و بدرفتاری با يهوديان در ايران، لايه ديگری از ننگ را به همراه دارد. امروزه تمايلات ضد يهودی در ميان بسياری ازايرانيان حتی طبقات تحصيل کرده  همچنان پابرجاست.  بسياری از نودينان عموماً و نتنها  در ايران سابقه يهودی خود را کتمان می کنند.
علاوه بر اين عوامل سنتی٫ حساسيت های امروزی هم مزيد بر علت شده است. فرهنگ معاصر ايران تا حد زيادی حاصل پروژه يکپارچه سازی  دوره پهلوی است و حساسيت زيادی نسبت به مسئله وحدت ملی دارد. فرهنگی است تهران مدار که احترام چندانی برای تنوع ندارد و حتی آن را با جوکهای قومی و مذهبی  تحقير و مسخره می کند.
اين نوع حساسيت های امروزی٫ همراه با شرم و ننگ سنتی، می توانند بانی نوعی فراموشی تاريخی باشند که مانع از معرفت و شناسايی روشنی از گذشته است. در مورد بهاييان يک فرهنگ سکوت دستپروده پهلوی هم اضافه شده و در ميان مردم درونی شده. بسياری حتی از به زبان اوردن کلمه بهايی ابا دارند و به رمز از ان ياد ميکنند.
بنابراين نو دينان بهایی يهودی تبار بار سنگين سه گانه ای از شرم را متحمل می شدند: سابقه يهودی، ننگ نودينی، و از همه مهمتر عضويت در جامعه ای که مورد آزار و اذيت و حمله و سرزنش  بوده است. با وجود اين ناملايمات تعداد قابل ملاحظه ای از يهوديان به آئين بهائی روی آوردند. يک پژوهشگر اروپايی در دهه ۱۹۳۰ تعداد نودينان يهودی را هزاران و يا شايد ده هزار نفر تخمين زده. به نظر او در همدان يک چهارم از هشت هزار يهودی به آئين بهائی گرويدند.

ائين بهايی چگونه بوجود آمد ؟
  آئين بهایی در نيمه قرن نوزدهم در ايران متولد شد و ريشه در نهضت بابيه داشت. شورش بابيه بر ضد قدرت روزافزون مجتهدين ثروتمند و با نفوذ شروع شد ولی نهايتاً پايان شريعت اسلامی را اعلام نمود و منادی شروع دوری جديد شد.
يک اتحاد کم سابقه بين علما و دولت قاجار، ظرف چند سال منجر به سرکوبی اين شورش شد ولی جوامع بابی دربسياری از شهرها و روستاها در سراسر ايران بر جا ماندند. چند سال بعد يکی از رهبران بابی به نام ميرزا حسينعلی نوری ملقب به بهاءالله، بابيان و بعد جهانيان را به آئين جديدی خواند که به آئين بهائی معروف شد. او نزاع طلبی بابيان را رد کرد و به عرفان ايرانی و عقايد عصر روشنگری متمايل بود.

چه دلايلی باعث جذب يهوديان به آئين بهايی شد؟
  از جمله تعاليم بهايی نسخ حکم نجاست افراد غيرمسلمان و يا به اصطلاح افراد خارج از دين بود. مبحث نجاست در مذهب شيعه به خصوص از اواخر دوران صفويه و حتی بيشتر در دوران قاجار مورد توجه مخصوص فقهای شيعه بوده واز دلايل اصلی انزوای فرهنگی و اقتصادی يهوديان ايران در اين دوره محسوب می شود.
يهوديان عموما از فراگيری کتب فارسی و عربی، که معموملاً جملاتی از قران در آن درج شده بود ممنوع می شدند و تحصيلاتشان اغلب منحصر به تعليم عبری و فارسی به خط عبری بود. از نظر اقتصادی نيز احکام نجاست باعث شد که يهوديان در اين دوره از بازارهای اصلی بسياری از شهرهای ايران، به حاشيه رانده شوند و نهايتاً بسياری از آنان با فقر و تنگدستی و اوضاع رقت آور محله های يهودی دست به گريبان بودند.
البته در قرون وسطی و دوران قبل از اسلام، يهوديان ايران سهم عمده ای در جامعه و فرهنگ ايرانی داشته اند. تأثيرگذاری متقابل يهوديت و اديان ايرانی را می توان درفرقه ها و مذاهب ايرانی مشاهده کرد. پس از اسلامی شدن ايران، يهوديان ايرانی به حفظ و غنی سازی ميراث هنری و زبان وادب ايران کمک کردند.
  در واقع گرايش به آئين بهایی را می توان به نوعی تمايل به دستيابی به اين جايگاه قديمی اجتماعی و فرهنگی دانست. تعاليم بهايی منادی محو تعصبات دينی و نژاد ی و برقراری انچه بهاييان انرا وحدت عالم انسانی ميخوانند است . با اينهمه عملی کردن ايدۀ ِ وحدت نژاد هميشه هم کار آسانی نبود زيرا تعصبات ديرينۀ ضد يهودی گاه و بيگاه حتی در ميان بهائيان نيز نمودار بود.

چه نوع گروه هايی به آئين بهايی گرويدند و مشخصات نودينيان يهودی چه بود؟ 

اکثريت نودينان از مسلمين و از اقشار مختلف بودند. بسياری از زيردستان بودند ولی گروهی از متمولين و تجار و حتی بعضی از دولتمردان قاجار نيز به آئين بهائی روی اوردند.
سه مشخصه اصلی اين نودينان را متمايز می کند.

اول اينکه يهوديان ايران، لااقل در دوران بعد از اسلام، هيچگاه به طور انبوه به هيچ دينی به جز اسلام گرايشی نداشتند. دوم اينکه برخلاف الگوی معمول در نودينی، که پذيرش اغلب به صورت جمعی و به تبعيت از رهبران مذهبی صورت می گيرد، پذيرش نودينيان بهائی به صورت فردی وخصوصی و بعد از مباحثات و مبادلات طولانی صورت می گرفت.
سوم اينکه بسياری از يهوديان که به اسلام رو آورده بودند متعاقباً بهایی شدند. اين خصوصيات پرسش مربوط به علل گروش يهوديان به يک ايين مورد ظلم و جور را  را مشکل تر می سازد.

فرايند گرايش يهوديان ايران به اسلام را چطور بررسی ميکنيد ؟
  گرايش داوطلبانه يهوديان به اسلام در طی قرون امری استثنايی ويا نادر نبوده. ولی شواهدی ديگر حاکی از پيچيدگی پديده تغيير دين است.
مثلا در قرن نوزدهم مواردی هم بود که يهوديان ثروتمند و با نفوذ، به  ملاحظات قانونی و شرعی به خاطر حفظ اموال خانوادگی و يا ورود به دربار، در خفا اسلام می اوردند بدون اين که بار ننگ و شرم تغيير دين و يا برچسب جديدالاسلامی را متحمل شوند.
ولی تغيير دين هر قدر هم سطحی و مصلحتی، سدهای سنتی را به نحوی می شکست و راه را برای تغيير دين های ديگری باز می نمود. شايد اين خود دليل ديگری بود برای يهوديانی که به اسلام گرويدند ولی نهايتاً بهایی شدند. همچنين نودينی و پذيرش اسلام، زنان را در دعاوی ارثی کمک می کرد. چرا که شرع اسلامی حقوق بيشتری در ارث برای زنان قائل می شد تا عرف يهودی.  درمواردی هم مثل شورش معروف ۱۸۳۹ مشهد يهوديان اجبارا و بطورجمعی اسلام  آوردند ولی حدودا صد سال  مخفيانه آئين  آباء و اجدادی خود را حفظ نمودند و نهايتا در دوره پهلوی به يهوديت برگشتند.
 
پرسشی که شما هم در کتابتان به ان پرداخته ايد اينست که چه دلايلی باعث شد که يهوديانی که خود مورد ستم و تبعيض بودند، آسايش و آسودگی پذيرش مذهب رسمی غالب در جامعه را ناديده گرفتند و به ايينی که مورد ظلم بيشتری بود پيوستند؟
  بايد توجه داشت که نودينی در ميان يهوديان در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، منحصر به ايران نبوده و در بسياری از جوامع رايج بوده است. مثلاً عصر روشنگری و انقلاب فرانسه و روبرويی با تفکر عقلانی،  شروع تغيير دين در ميان جمع کثيری از يهوديان اروپا بود و گرايش کلی در دنيا در اين دوره ، به سوی  جذب فرهنگی و يک نوع اتحاد ملی بود. در ايران عده قابل توجهی از زرتشتيان  به ايين بهايی گرويدند. حتی گروهی ااز  ايرانيان ارمنی و اسوری نيز پروتستان و يا کاتوليک شدند.
در واقع مدرنيت به نوعی هويت مذهبی را متحول نمود.  بسياری سعی در ترک اعتقادات سنتی و سيطره اهل شريعت نمودند و از آنچه که خرافات و اعتقادات کهنه و ارتجاعی می خواندند، روی گردان بودند. بسياری از ايرانيان جذب انواع گوناگونی از نظام های اعتقادی غيرسنتی شدند، از مهدويت بابی و بهایی گرفته تا تشيع اصلاح طلب و از لامذهبی گرفته تا ناسيوناليسم و سوسياليسم.
يهوديان نيز کوشيدند تا در آن شرايط بحرانی و پرآشوب با اختيارکردن هويت های دينی جديد، از قبيل مسيحيت و بهایيت، با آنچه در نظرشان عقايد کهنه و عقبماندگی  اقتصادی می نمود مقابله کنند.
اما اينکه چرا يهوديان به جای مذهب غالب به آئين بهايی روی آوردند سبب پيدايش تعبيراتی در ميان محققين شده است.  از نظر آمنون نتضر يهوديان ايران در اثر ساليان دراز انزوای فرهنگی برخلاف همتايان اروپائيشان قادر به رفرم و بازسازی ديانت ديرين نبودند. او جامعه يهود قرن نوزده را به صبويی شکسته و نيمه خالی تشبيه می کند که قابليت پاسخ به خواسته ها و پرسشهای جوانان برای کسب معنايی عميق تر از سنت يهود را در خود نمی يافت پس مجبور بود به خارج جامعه رجوع کند.
 علاوه بر اين شايد پاسخ به اين پرسش را  بتوان در خصوصيات دينی و فرهنگی ايران بخصوص در پديده جديد الاسلام جستجو کرد. در واقع اين عنوان برچسبی بود که به نودينان مسلمان زده می شد و اين جايگاهی است نيمه رسمی که ظاهرا با اصول اسلامی که مبنی بر برابری و برادری مسلمين است مغايرت دارد.
ولی در بسياری موارد ممکن بود تاچندين نسل اين طبقه بندی پابرجا بماند. مثلاً محله جديدهای کاشان مخصوص مسلمين يهودی تباری بود که  از ساير مسلمين به اصطلاح خالص متمايز می شدند. امروزه در ايران سابقه جديدالاسلام داشتن که در واقع به معنی  گذشته يهودی فرد است، نوعی ناسزای سياسی است که بسياری از دولتمردان گهگاه به آن متهم می شوند.
 مسلمان شدن مستلزم قطع تمام پيوندهای خانوادگی و کلیۀ ارتباطات با جامعۀ يهودی بود. ننگ ترک ديانت آباء و اجدادی در مقابل دستيابی به يک جايگاه نيمه پذيرفته ولقب تحقير آميز "جديد الاسلام" داد و ستد چندان دلچسبی نبود. درمقابل قبول اين نوع نسبتها٫ يهوديان بخصوص جوان حاضر بودند خطر آزار را به جان بخرند و در مقابل درجرگه  جنبشی که خود را تحقق پيشگوئی های همۀ اديان و پيشگام ترقی می شمرد وارد شوند و عضوی با حقوق برابر به شمار آيند. همين عامل می تواند بهائی شدن يهوديان "جديدالاسلام" را که امری نسبتا رايج بود را نيز توجيه کند.
با وجود فشارهايی که به يهوديان برای قبول اسلام وارد ميشد از عضويت کامل انها در جامعه اسلامی نيز جلوگيری ميشد. گويی تعصبات به قدری بود که حتی ارمانهای برابری اسلام هم توان مقابله با انانرا نداشت. از سوی ديگر بهائيان چه از لحاظ نظری و چه تا حد معقولی در عمل، يهوديان نوبهائی شده را به عنوان اعضای برابر با خود می پذيرفتند. دردورانی که حتی لمس کردن يهوديان امری ناپسند بود بهاييان که اکثرا نودينان شيعه بودند و بسياری لباس روحانيت به تن داشتند با رغبت همکيشان جديد خود را دراغوش می کشيدند.
بسياری از نودينان کم سواد از طريق مشارکت در جامعه بهائی به نوعی متحول می شدند  و رابطه ای نوين با فرهنگ و ادبيات و عرفان ايران برقرار می نمودند. جلسات بهائی که در آن شعر و موسيقی و سرودهای دسته جمعی با مباحث کلامی و تبليغی توأم می شد، کانونی فرهنگی به شمار می آمد. مدارس بهايی کانون ديگری برای مشارکت فرهنگی بود.
 ولی در پذيرش نودينان، بهاييان حتی يک گام هم جلوتر رفتند وبا هويت های دينی سيالی  که  دين قديم و دين جديد را ميپذيرفت مدارا می کردند. پذيرش هويت بهائی مستلزم قطع پيوندهای اجتماعی از قبيل روابط تجاری و خويشاوندی نبود. اکثر يهوديان نوبهائی شده همچنان مراسم و مناسک يهودی را به جا می آوردند.
نودينان بهايی اکثرا با تحمل مصائب متعدد خود را از قيد قدرت ملايان مسلمان و يهودی رهاندند و به آئين جديدی گرويدند که در آن طبقه روحانيت وجود نداشت، آنها را به عنوان اعضای برابر در خود می پذيرفت و به علائق مذهبی و خانوادگی آنان احترام می گذاشت. آئينی بومی و ايرانی  که ريشه در عرفان و ادب ايران داشت و تجدد را جايگزين اعتقادات و روابط کهنه سنتی می نمود.
امروزه در ايران، در شرايطی که يادآور قرن ۱۹ است علاقه جديدی نسبت به دگرباوری و توجه به اديان و فرق غير اسلامی نزج گرفته . بايد ديد که آيا اين پديده گذرا و ناپايدار است و يا اينکه نودينی حربه جديدی است برای جنگ با سيطره مذهب غالب.

پانویس‌ها
 
۱-Jewish Identities in Iran: Resistance and Conversion to Islam and the Baha'i Faith,
  Mehrdad Amanat - I. B. Tauris - Hardback - ۲۵۶ pages ۲۰۱۱






۱۳۹۰، سال فروکش کردن جنبش اعتراضی

سال ۱۳۹۰، درمجموع سال فروکش کردن اعتراضات و کاهش چشمگير نمود های بيرونی  جنبش دموکراسی خواهی در ايران بود. اگرچه فراخوان های رهبران نمادين جنبش سبز در پايان سال ۱۳۸۹ و حبس خانگی موسوی و کروبی اين انتظار را بوجود آورده بود که در سال ۱۳۹۰ اعتراضات و تحرکات جنبش سبز بالا بگيرد. اما اينگونه نشد.

حتی حصر ۱۳ ماهه رهبران سمبليک جنبش سبز نيز به واکنش گسترده و فراگير بدنه منجر نشد. حکومت نيز هزينه خاصی برای مسدود کردن ارتباط  آنها با محيط بيرون و هواداران شان پرداخت ننمود و وضعيت زندان کردن آنها تفاوت بارزی با ديگر زندانيان سياسی و عقيدتی پيدا نکرد.

مهمترين  رويداد سياسی سال انتخابات مجلس نهم بود. انتظار می رفت که جنبش اعتراضی از فضای انتخابات برای بازسازی و گسترش شبکه های اجتماعی و طرح دوباره مطالبات و خواسته های خود استفاده کند ولی چنين نشد. البته  فراگير شدن تحريم انتخابات در بين مخالفين و امتناع حداقل نيمی از واجدان حق رای از رفتن به پای صندوق های رای از دستاورد های جنبش دموکراسی خواهی بود.

فراخوان های شورای هماهنگی سبز برای راهپيمايی  سکوت در دومين سالگرد اعتراض به  انتخابات جنجالی ۱۳۸۸ و سالگرد حصر رهبران سمبليک جنبش سبز در ۲۵ بهمن با استقيال در خور اعتنای معترضين مواجه نشد. تعداد افراد شرکت کننده که بين چند هزار تا چند ده هزار نفر تخمين زده شدند نتوانستند حرکت موثری را سامان بدهند و تغييری در فضای سياسی ايجاد کنند.
شمار افرادی که در برنامه های سياسی انتقادی و غير رسمی در داخل و خارج از کشور در سال ۹۰ حضور يافتند به ميزان چشمگيری  نسبت به برنامه های مشابه در  سال ۱۳۸۹ کمتر بود.
 در حوزه هويت طلبان قوميتی  ،مناطق کردستان  آذربايجان ، خوزستان و بلوچستان کماکان نا آرام بودند اما سطح اعتراضات مشابه سال های قبل بود. تنها مشکلات مربوط به  درياچه اروميه و  تهديد جدی خشک شدن اين سرمايه طبيعی گرانقدر ملی منجر به تجمعات و راهپيمايی های  زنجيره ای در  اروميه و تبريز شد. اين اعتراضات اگر چه در ابتدا نمود برجسته ای يافتند و ترکيبی از ملاحظات سياسی، زیست محيطی و صنفی را پوشش می دادند، اما تداوم نيافتند.

جنبش های اجتماعی چون دانشجويی و زنان نيز در کل وضعيت بد تری از سال های قبل داشتند. سير نزولی جنبش زنان به لحاظ حجم فعاليت و نمود های بيرونی  تداوم يافت. در عين حال  جمع ها و نشست های محدود فعالان حقوق زن و سايت ها  و رسانه های آنان در سطحی محدود تر از گذشته برقرار بود.اما اين فعاليت ها ماهيت جنبشی نداشتند.
جنبش دانشجويی نيز  راکد ترين دوره  فعاليتش در دو دهه قبل را سپری نمود. کنش های دانشجويی به صورت پراکنده در دانشگاه های کشور برگزار شد اما اين کنش ها که عمدتا صببغه  صنفی داشتند، فاقد قدرت اثرگزاری بودند. ۱۶ آذر امسال، کم رونق ترين مراسم روز دانشجو از دوران اصلاحات به اين سو بود. البته بايد گفت جنبش دانشجويی به طور نسبی فعال ترين بخش نيروهای جامعه مدنی ايران در سال ۱۳۹۰ را تشکيل می داد.
در حوزه های کارگری اعتراضات پراکنده و صنفی نسبت به مشکلات کارگران  ،اخراج ها و  حقوق های معوق  به وقوع پيوست ولی اين اعتراض های موردی در سطح بروز نارضايتی باقی ماند و تبديل به کنش سياسی و اجتماعی معنا دار و موثر نشد.

در کل سير نزولی جنبش اعتراضی از سال ۱۳۸۸ به بعد حال چه آن را سبز بناميم و چه جنبش دموکراسی خواهی  در سال۱۳۹۰ شديد تر شد و به نوعی می توان گفت  سال آغازين دهه ۹۰ سال پژمردگی جنبش اعتراضی بود.

ياس و سرخوردگی وجهه بارز کنونی جامعه خواهان تغيير  ايران است. کشور ايران پس از انقلاب مشروطه تا کنون در وضعيت ناپايداری مستمر بسر می برد. اين وضعيت ناپايداری  همراه با دور و سيکل بسته اعتراض- سکوت و يا آزادی – استبداد همراه بوده است. اينک نيز به نظر می رسد ناکامی جنبش سبز   باعث شکل گيری دوره جديد از رکود در فضای سياسی شده است.

البته اين رکود محدود خواهد بود و چونان ادوار گذشته نيرو های خواهان تغيير از حالت خواب بيرون خواهند آمد . دلايل اين رکود در نا اميدی از نبود برنامه سياسی موثر و کارگشا است که ظرفيت بن بست شکنی داشته باشد. تداوم فضای پليسی و انهدام سيستماتيک و با برنامه زير ساخت های جامعه مدنی و تمامی حوزه هايی که مستقل از دولت حيات و تحرکی دارند نيز عامل موثری است.

هزينه اعتراض و مخالفت در شرايط کنونی بسی بيشتر از گذشته است و به نوعی نزديک به شرايط دهه شصت شده است. تعداد زيادی از فعالان سياسی و اجتماعی  در زندان هستند و جمع کثيری نيز احکام حبس سنگين دارند که چون شمشيری بر بالای سر آنان قرار دارد.
  سير  فزاينده مهاجرت به خارج از کشور جاری است و بخش زيادی از طبقه متوسط  ،مخالفين سياسی  و تکنوکرات ها در حال ترک کشور هستند . اکثر قريب به اتفاق تشکل های سياسی و اجتماعی ، سازمان ها مردم نهاد، گروه های دانشجويی و رسانه ها تعطيل شده اند و حکومت اجازه جمع شدن نيرو ها ولو در سطح محدود را نمی دهد. کنترل و تعقيب فعاليت های کاربران  در فضای سايبر شدت زيادی يافته است  شکاف های اجتماعی در حال افزايش است.
انسجام اجتماعی ، همبستگی عمومی و اعتماد به کمترين سطح خود رسيده است . سرخوردگی از فضای سياسی موجود و ترديد  نسبت به نيرو های سياسی اپوزيسيون موج می زند.
چنين شرايطی طبيعی است که مستعد کنش های سياسی اپوزيسيونل فراگير نباشد.
 همچنين نوع جديدی از نا اميدی نيز به جامعه سرايت کرده است که تاثيرات ديرپا تری دارد. برخی از نيرو های خواهان تغيير و بخصوص جوانان به طور کلی نسبت به درست شدن  و بهبود کشور نا اميد شده اند.

اين نا اميدی  مطلق  از منابع مهم بی تفاوتی و انفعال است.
 وضعيت وخيم اقتصادی و اوضاع نا بسامان معيشتی،افزايش بيکاری ها و کاهش سطح فعاليت های اقتصادی  ،شدت يافتن تحريم های اقتصادی و به موازات آن گسترده شدن سايه جنگ بر آسمان کشور ، نگرانی نسبت به آينده را بيشتر کرده است.
بخش مهمی از جامعه سر در گريبان خويش فرو برده و اولويت نخست آنان مسائل اقتصادی است. معمولا تجارب تاريخی در ايران نشان می دهد هنگامی اوضاع اقتصادی خراب است به طور نسبی  کمتر می توان انتظار داشت که  جنبش های سياسی اعتراضی پر توان شکل بگيرند.
  اما در کل نبود چشم انداز موفقيت آميز برای کنش های سياسی بيشترين تاثير در رکود سياسی را دارد. ارائه برنامه سياسی موثر همراه با وجود رهبری فعال و موثر اين امکان را دارد که دوباره مردم ر ا به خيابان ها بياورد و با اتکاء به قدرت مردم ساختار  سرکوب را زمينگير کند.
شورای هماهنگی راه سبز اميد  به توجه به کارنامه يکساله خود نشان داده است که چنين ظرفيتی را به تنهايی  ندارد. رهبری جمعی از سوی نيرو های خوش نام و مورد اقبال مردم با محوريت نيرو های داخل کشور  اين پتانسيل را دارد که اعتماد آسيب خورده نيرو های خواهان تغيير را جلب کند و زمينه اوج گيری يک جنبش اعتراضی  قدرتمند و مستمر را مساعد نمايد.

البته مقاومت تحسين برانگيز زندانيان سياسی و بخصوص آقايان موسوی و کروبی  گفتمان مقاومت را همچنان زنده نگاه داشته است. ايستادگی و پايداری زندانيان سياسی مهمترين منبع  بالقوه بسيج اجتماعی برای پويايی  جنبش اعتراضی است. از اين رو حاکميت به انحاء مختلف می کوشد تا مقاومت آنان را بشکند.

فروکش کردن شعله اعتراضات و به تعليق در آمدن خصلت جنبشی  مخالفت ها به معنای فراموشی و يا از بين رفتن مطالبات و انتقادات نيست. افزايش بحران های گوناگون حکومت، باعث گسترش شکاف بين ملت و دولت شده و نارضايتی ها را شدت بخشيده است. مطالبات و خواست های سياسی کنونی در قياس با گذشته راديکال تر شده اند.
زنان، دانشجويان ،روزنامه نگاران ، کارگران بيشتر از گذشته بر خواسته های شان پافشاری می کنند . تقاضا برای گذار به دموکراسی بيشتر شده و بر  تعداد کسانی که تحقق دموکراسی را در چارچوب ساختار قانونی جمهوری اسلامی ممکن نمی دانند ، افزوده شده است.
  اما  جنبش اعتراضی چونان  آتش زير خاکستر  حيات دارد  ولی فاقد توان برای راه انداختن  حرکتی قوی و سازمان يافته مانند تجارب موفق در بهار عربی و کلا گذار های موفق به دموکراسی در دهه های اخير است .بنابراين  به لحاظ فنی و توجه به ويژگی های جنبش اجتماعی نمی توان  بروز پراکنده و مقطعی نارضايتی ها و  فعاليت جماعت های مخالف در مرحله کنونی را  جنبش ناميد. اما از منظری کلان جامعه ايران  در وضعيت انفجاری بسر می برد. حکومت با مسدود کردن روز افزون روزنه ها و مجاری تنفس اجتماع  ، خواسته يا نا خواسته فضا را به سمتی می برد که هر دم شدت و ابعاد انفجار احتمالی در حال افزايش است.
نتيجه اين انفجار نه لزوما مثبت خواهد بود  و نه  لزوما به فروپاشی حکومت منجر می شود  اما پسامد تشديد جو اختناق، گسترش تک صدايی در جامعه و  نابود کردن نهاد ها و ساختار های ميانجی کننده و مستقل ، انفجار  ناگهانی خواهد بود که وقوع و يا جلوگيری از آن در اراده هيچ فرد و يا گروهی نيست.

اعتراض به پخش مجموعه تلویزیونی «شاهان سانسِت»

پخش مجموعه تلویزیونی «شاهانس سانسِت» که از ۲۱ اسفندماه در شبکه تلویزیونی «براوو» آغاز شد، با اعتراض گسترده ایرانیان همراه بوده است. معترضان بر این باورند که افراد این مجموعه تلویزیونی نمایانگر تمام ایرانی‌ها نیستند و می‌گویند تهیه این برنامه به نفع ایرانیان نیست.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، کمتر از یک هفته پس از آغاز نمایش این سریال دستکم دو صفحه فیس بوک برای انعکاس دیدگاه‌ها و نقطه نظرات از سوی ایرانیان معترض برپا شده است. معترضان معتقدند که ایرانی‌ها در حال حاضر از تصویر خوشایندی در سطح بین‌المللی برخوردار نیستند و تهیه چنین مجموعه‌ای در شرایط کنونی به وجهه ایرانیان آسیب بیشتری می‌زند.
مجموعه تلویزیونی «شاهان سانست» به سبک «ریالیتی شو»های مشهور آمریکایی ساخته شده است. در این سبک برنامه، دوربین‌ها زندگی روزمره افراد را ثبت و پخش می‌کنند.
وقایع این مجموعه در محله‌ای اعیان‌نشین که بین دو منطقه «بورلی هیلز» و «وست اِل اِی» واقع شده اتفاق می‌افتد؛ منطقه‌ای که به دلیل کثرت ایرانیان ساکن آن «تهران‌جلس» نیز خوانده می‌شود.
به نوشته وبسایت شبکه تلویزیونی «براور» شخصیت‌های این مجموعه عبارتند از گلنسا قراچه‌داغی ۲۹ ساله که به گفته خودش «از انسان‌های زشت خوشش نمی‌آید». او که شیفته ظاهر خود است، شاغل نیست و «عزیز کرده پدرش است».
آسا سلطان احمدی دیگر فرد این مجموعه است که در سن هشت سالگی ایران را ترک کرده است. آسای ۳۵ ساله می‌گوید «هنرمند و خواننده» است و به «زندگی مدرن کولی‌وار ایرانی» خود افتخار می‌کند.
مرسده جاوید در «هالیوود هیلز» زندگی می‌کند. او «سی و اندی» سال سن دارد و در یک آژانس معاملات ملکی لوکس مشغول به کار است.
رضا فراهان ۳۸ ساله متولد تهران و بزرگ شده بورلی هیلز است. او نیز در حوزه معاملات ملکی فعالیت می‌کند. او جزو «معدود» ایرانیانی است که همجسنگرایی خود را آزادانه اعلام می‌کند و به دلیل همین مسئله «اغلب هدف غیبت و پیش‌داوری قرار می‌گیرد».
سَمی نیز در حوزه  ساخت و فروش بناهای چند میلیون دلاری در محله بورلی‌هیلز فعالیت می‌کند. او که ۳۵ سال سن دارد در اندیشه یافتن دختر ایرانی‌ای است که او را «نه به خاطر پولش که به خاطر خودش دوست داشته باشد».
و در نهایت مایک ۳۳ ساله که او نیز به خرید و فروش ملک می‌پردازد، «هر کجا که می‌رود دل دختران جمع را به دست می‌آورد، اما به گفته دوستانش به دنبال دختری است که بتواند به عنوان فرد نهایی به مادر خود معرفی کند».
پخش این مجموعه از سوی بسیاری مورد اعتراض واقع شده است.
در این میان جیمی دلشاد، به خبرگزاری فرانسه گفته است که ایرانی‌ها در حال حاضر در آمریکا وجهه مثبتی ندارند و این مجموعه نیز تصویر ایرانیان مقیم آمریکا را بیش از پیش خدشه‌دار می‌کند.
او افزوده است که تصویری که این مجموعه از ایرانی‌ها نشان می‌دهد، آن‌ها را به عنوان افرادی «لوس، تازه به دوران رسیده و بدون تربیت درست خانوادگی» معرفی می‌کند.
جینا نهایی، رمان‌نویس و دانشگاهی ایرانی نیز می‌گوید: «جنبه فاحش این مجموعه آن است که اعضای آن وانموند می‌کنند که نه تنها نماینده خود که کارشناس تمامی افراد ایرانی-‌ آمریکایی هستند.»
فیروزه دوما، طنز‌نویس ایرانی- آمریکایی نیز اظهار کرده است که تنها مشاهده آنونس این مجموعه برای وی کافی بود و افزوده است: «من قسمت اول این مجموعه را نگاه نکردم و هیچ‌یک از مجموعه‌های آن را نیز نخواهم دید. ترجیح می‌دهم یکساعت وقتم را در مطب دندانپزشک سپری کنم.»
رایان سیکرست تهیه کننده این مجموعه پیشتر ازبینندگان خواسته بود به این مجموعه به عنوان یک برنامه تفریحی واقع گرایانه نگاه کنند نه تفسیر سیاسی اجتماعی، با این‌حال پخش «شاهان سانسِت» از انتقادها در امان نماند.
پیشتر شارلوت صفوی، روزنامه‌نگار آمریکایی ایرانی‌تبار در مقاله‌ای که از سوی روزنامه‌ «هافینگتون پست» منتشر شد، آورده بود: «(شاهان سانست) جز عنوان ایرانی-آمریکایی‌شان، نه «من» بودند و نه «مال من». تا جایی که من می‌دانم آن «شاه»‌هایی که در تهران‌جلس می‌شناسم یا استاد دانشگاه «یوسی‌ال‌ای» هستند و فارغ‌التحصیل بهترین دانشگاه‌های آمریکا، یا دکتر هستند، بانکدارند و یا وکیل. بعضی‌های‌شان هم زنانی موفق و متخصص هستند.»
او در پایان آورده بود: «برای حمایت از هم‌میهنانم، من هم «شاهان سان‌ست» را تماشا خواهم کرد، کنایه‌های فرهنگی پرشمارش را هم خواهم گرفت، خوب هم به کلیشه‌هایش خواهم خندید. اما خواهش می‌کنم، از همه آمریکایی‌هایی که این سریال را تماشا خواهند کرد، خواهش می‌کنم یادشان نرود که ما این نیستیم و شیوه زندگی ما هم این چنین نیست.»

وزير دفاع آمريکا: زمان برای حل بحران هسته ای ایران به سرعت سپری می شود

 لئون پانه تا، وزير دفاع ايالات متحده آمريکا، در گفت و گويی با شبکه تلويزيونی «الحره» در پانزدهم ماه مارس در شهر ابوظبی امارات  متحده عربی، به بحران به وجود آمده درباره برنامه هسته ای جمهوری اسلامی و چشم انداز حمله اسرائيل عليه تأسيسات هسته ای ايران پرداخته است.  وی افزود هنوز زمان برای حل و فصل ديپلماتيک برنامه اتمی ايران وجود دارد ولی اين زمان به سرعت سپری می شود.
وزير دفاع آمريکا با ابراز خوش بينی از نتايج تحريم های وضع شده عليه ايران، روز پنجشنبه گفت : «فکر می کنم برای نخستين بار است که جامعه بين المللی درباره مسئله برنامه هسته ای ايران موضع متحدی را اتخاذ کرده، پيامشان هم بسيار روشن است: اينکه ايران نبايد سلاح اتمی توليد کند و بايد به عنوان بخشی از خانواده کشورهای جهان به قوانين بين المللی احترام بگذارد.»

گفتگوی وزیر دفاع آمریکا با «الحره» بخش نخست / فیلم
​​ پانه تا در ادامه می افزايد: «کشور های جهان هم در واکنش به رفتار ايران تا کنون، مصمم هستند به وضوح به اين کشور نشان دهند که اين وضعيت بايد تغيير کند. ازين رو تحريم های اقتصادی و ديپلماتيک بسيار شديدی را عليه ايران اجرايی کرده اند که به باور من قوی ترين تحريم هايی است که تا کنون عليه کشوری وضع شده، نتيجه اش هم اين است که اقدام های فوق بر روی ايران تأثير گذار بوده است: روی اقتصادشان تأثير گذار بوده، روی کيفيت زندگيشان تأثير گذار بوده، بر روی بازاری ها تأثير گذار بوده، بر روی بخش انرژی شان تأثير گذار بوده، و فکر می کنم که نتيجه فشار آوردن به حکومت ايران و منزوی کردنشان تا کنون نتيجه داشته است.»

گفتگوی وزیر دفاع آمریکا با «الحره» بخش دوم / فیلم
​​
وزير دفاع ايالات متحده در پاسخ به اين پرسش که چرا برای دولت آمريکا وجود يک پاکستان دارای بمب اتمی در منطقه قابل قبول است اما نمی تواند با يک ايران اتمی کنار بيايد گفت: «دغدغه ما است که ايران همچنان در تلاش برای به خطر انداختن ملت ها، به ويژه در اين منطقه، است. [جمهوری اسلامی] مروج تروريسم است و سابقه پشتيبانی از عمليات تروريستی را دارد...هدف اين کشور برقراری صلح و ثبات در منطقه نيست و دستيابی آنها به سلاح اتمی بسيار خطرناک خواهد بود.»
لئون پانه تا تصريح می کند که تلاش هايی برای انجام مذاکره با حکومت ايران صورت گرفته و «متأسفانه اين اقدام ها به هيچ نتيجه ای نرسيده است.» وزير دفاع کابينه باراک اوباما اضافه می کند: «اگر [جمهوری اسلامی] حاضر است بر سر ميز مذاکره بنشيند و با جديت درباره اين مسئله پيچيده گفت و گو کند، روشن است که از نظر ما هم اين رويکرد بهتری خواهد بود اما همانطور که رئيس جمهوری ايالات متحده و نخست وزير بريتانيا اعلام کرده اند، هنوز زمان برای حل و فصل ديپلماتيک برنامه اتمی ايران وجود دارد ولی اين زمان به سرعت در حال سپری شدن است.»
پانه تا در پاسخ به پرسش ديگر خبرنگار شبکه «الحره» درباره چشم انداز تهاجم نظامی اسرائيل عليه ايران با اشاره به سخنان باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا، گفت: «همانطور که می دانيد تا کنون چندين ديدار با نخست وزير [بنجامين] نتانياهو داشته ايم و برای ايشان به روشنی موضع خود را تبيين کرده و گفته ايم که ما هم مانند اسرائيل درباره دستيابی ايران به تسليحات هسته ای نگران هستيم، اما در عين حال يادآوری کرده ايم که جامعه جهانی امروز درباره اين مسئله به توافق رسيده و اسرائيل بايد با همکاری جامعه جهانی برای افزايش فشار بر ايران تلاش کند، اين رويکرد در حال حاضر گزينه مناسب تری است و به باور ما هنوز هم فضا برای استفاده از ديپلماسی وجود دارد، اقدام نظامی هميشه بايد راه حل آخر باشد نه اول.»
غرب و اسرائیل ایران را متهم می کنند گه قصد ساخت بمب اتمی را دارد ولی تهران همواره این اتهامات را رد کرده و هدف برنامه هسته ای خود را صلح آمیز می خواند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز با صدور چهار قطعنامه تحریمی از تهران خواسته تا غنی سازی را متوقف کند. ایران تاکنون از این دستور سرپیچی کرده و غنی سازی را حق خود می خواند.



«کميته ساماندهی بازار ارز غيرقانونی است»

مرور روزنامه های شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۰ -- نامه های شرق، اعتماد، جمهوری اسلامی، جام جم، و دنيای اقتصاد در تيترهای اصلی شماره شنبه گزارش هايی درباره «ادامه اعتراضات به اظهارات و نوع پاسخگويی احمدی نژاد در مجلس» منتشر کرده اند. روزنامه جمهوری اسلامی از قول منوچهر متکی «گستاخی احمدی نژاد، سوء استفاده از حمايت‌بی‌دريغ بزرگ خانواده است.»
روزنامه های جهان صنعت و دنيای اقتصاد خبر داده اند که به رغم «تصويب سه سناريو برای فاز دوم هدفمندی يارانه ها» ، اما «يارانه نقدی در سال ۹۱ افزايش پيدا نخواهد کرد.»
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله شماره شنبه با عنوان «ساماندهی بازار ارز، از دو منظر»، تشکيل و فعاليت «کميته ساماندهی بازار ارز» را «غيرقانونی» توصيف کرده است.
روزنامه اعتماد خبر داده که «گروه انصار حزب‌الله» بعد از وقفه ای شش ساله «در اعتراض به اکران دو فيلم سينمايی» تجمع اعتراضی‌ برگزار می کند.

« گستاخی احمدی نژاد، سوء استفاده از حمايت‌بی‌دريغ بزرگ خانواده است »
روزنامه های شرق، اعتماد، جمهوری اسلامی، جام جم، و دنيای اقتصاد در تيترهای اصلی شماره شنبه گزارش هايی درباره «ادامه اعتراضات به اظهارات و نوع پاسخگويی احمدی نژاد در مجلس» منتشر کرده اند.
روزنامه جمهوری اسلامی در تيتر يک شماره بيست و هفتم اسفند ماه نوشته «اعتراضات شخصيت ها و نهادهای مختلف به اظهارات اخير احمدی نژاد در مجلس شورای اسلامی و نيز نوع ادبيات وی در پاسخ به نمايندگان مردم همچنان ادامه دارد» و «برخی سازمان ها و نهادها هم با دادن بيانيه ادعاهای احمدی نژاد را تکذيب می ‌کنند.»
به نوشته اين روزنامه منوچهر متکی وزير خارجه سابق «سخنان اخير احمدی‌نژاد در مجلس را مصداق بارز تهمت و افترا» توصيف کرده و گفته اين اظهارات «از مصاديق تشويش اذهان عمومی و قابل تعقيب قضايی است.»
منوچهر متکی درباره اظهارات رئيس دولت درباره چگونگی برکناريش ، گفته «نامه اطلاع احمدی ‌نژاد از ماموريتم به سنگال در سوابق دفتر رئيس‌جمهور موجود است.»
به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی، منوچهر متکی تاکيد کرده که «سخنان و رفتار آقای احمدی نژاد فرزند خودسر خانواده‌ای را ترسيم می‌کند که با سوء استفاده از حمايت‌های بی‌دريغ و با سعه صدر بزرگ خانواده، به جای قدرشناسی و احترام، گستاخانه به هنجارشکنی می‌پردازد» و «هيچ مرزی در الزامات سخن گفتن به خصوص منطبق بودن با حق، عدل و صداقت و آراسته بودن با منطق و انصاف را پاس نمی‌دارد.»
روزنامه جمهوری اسلامی همچنين گزارش داده که علی لاريجانی يک روز پس از برگزاری جلسه سوال از محمود احمدی نژاد در پاسخ‌های احمدی نژاد رئيس مجلس  شورای اسلامی گفته که پاسخ های رئيس دولت «به نمايندگان مودبانه و راضی کننده نبود» و « نمايندگان از پاسخ‌های رئيس‌جمهور راضی نيستند.»
رئيس مجلس شورای اسلامی گفته «ادبيات و الفاظی» که از سوی احمدی نژاد «به کار برده شد که می‌شد به کار برده نشود» و «انسان می‌تواند حرفش را صميمانه و مودبانه بزند.»
روزنامه شرق نيز در گزارشی با تيتر «پاسخ‌ها به پاسخ احمدی‌نژاد» نوشته بازتاب حضور و پاسخگويی محمود احمدی‌نژاد به سوالات نمايندگان که به گفته علی لاريجانی، رييس مجلس، پاسخ‌ها مودبانه و راضی کننده نبوده، همچنان ادامه دارد.
به نوشته اين روزنامه، احمد توکلی، رييس مرکز پژوهش‌های مجلس، جلسه چهارشنبه و سوال از محمود احمدی نژاد را «لطمه» به «منافع و مصالح کشور» توصيف کرده و گفته «جلسه طرح سوال از احمدی نژاد جلسه تلخی برای نظام شد؛ زيرا منافع و مصالح مردم و کشور لطمه ديد » و « پيش چشم عده‌ای منزلت رياست‌جمهوری پايين آمد و در نظر عده‌ای ديگر مجلس تضعيف شد و در مجموع ضرری را به کشور تحميل کرد.»
روزنامه شرق همچنين گزارش داده که مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز اظهارات احمدی‌نژاد «درباره مصوبه مترو» را تکذيب کرده است.
محمود احمدی‌نژاد در جلسه پاسخگويی به سوالات نمايندگان مجلس، مدعی شده بود که «در جريان تصويب پرداخت تسهيلات ارزی به مترو تهران و کلانشهرها، در پاسخ به اظهارنظر رييس کل بانک مرکزی در مورد خالی بودن حساب ذخيره ارزی دولت، يکی از اعضای مجمع اظهار داشته هر چند می‌دانيم موجودی حساب ذخيره ارزی صفر است اتفاقا ما می‌خواهيم تصويب کنيم که اجرا نشود.»
اما مجمع تشخيص مصلحت اين ادعای احمدی نژاد «کذب» دانسته و اعلام کرده که «بر اساس اسناد صوتی و مکتوب موجود از ريز مذاکرات اين جلسه که نسخه‌ای از آن نيز در اختيار رهبر جمهوری اسلامی است، اولا به‌رغم دعوت قبلی، رييس‌کل بانک مرکزی در اين جلسه حضور نداشته است، ثانيا انتساب خلاف واقع چنين اظهارنظری اهانت به کل اعضای مجمع به عنوان منصوبين رهبری محسوب شده و کاملا تکذيب می‌شود.»
شرق به نقل از «تکذيبه مجمع تشخيص مصلحت نظام » نوشته « مشخص نيست آقای رييس‌جمهور که انتظار می‌رود در اظهار نظرات خود مستدل و مستند سخن گفته و شأن و شوونات پاسخگويی را حفظ کند، بر اساس کدام سند و مدرک چنين ادعای کذبی را مطرح کرده است.»
روزنامه های جام جم و دنيای اقتصاد نيز بيانيه هفت نماينده مجلس «درباره جلسه طرح سوال از احمدی نژاد » را منتشر کرده و به نقل از اين بيانيه نوشته « آنچه در جلسه آن روز مجلس در مقام پاسخ مطرح شد، نه‌تنها باعث وهن مجلس، بلکه وهن دولت و قوه‌قضائيه و خلاصه وهن جمهوری اسلامی شد و موجبات کدورت و اختلاف و کشمکش جديدی را فراهم کرد و سرمايه با ارزشی را بدون منفعت درخور به هدر داديم.»
به نوشته روزنامه جام جم «احمد توکلی،‌حسين نجابت، پرويز سروری، الياس نادران، حسين فدايی، زهره الهيان و عليرضا زاکانی » که بيانيه خود تاکيد کرده اند که « اگر ادعا شود نتيجه اين اقدام موجب اقتدار مجلس و به نفع و صلاح کشور و ملت شد بايد آن را به دور از واقعيت دانست.»

تصويب سه سناريو برای فاز دوم هدفمندی يارانه ها
روزنامه های جهان صنعت و دنيای اقتصاد خبر داده اند که به رغم «تصويب سه سناريو برای فاز دوم هدفمندی يارانه ها» ، اما « يارانه نقدی در سال ۹۱ افزايش پيدا نخواهد کرد. »
به نوشته روزنامه دنيای اقتصاد، ارسلان فتحی‌پور رييس کميسيون اقتصادی مجلس از تصويب سه سناريو برای اجرای فاز دوم هدفمندی يارانه‌ها در نشست اين کميسيون با ارقام ۶۳، ۷۳ و ۸۳ هزار ميليارد تومان خبر داده است، اما گفته «بر اساس هر سه سناريو يارانه نقدی خانوار از ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان افزايش پيدا نخواهد کرد.»
رييس کميسيون اقتصادی مجلس با بيان اينکه ميزان بودجه يارانه نقدی برای پرداخت به خانوار ها «در همه سناريو‌ها ۴۰ هزار ميليارد تومان است» گفته که تغييرات اين سه سناريو به «بودجه اختصاص داده شده»، به «سهم توليد»، «بيمه بيکاری»، «مسکن و بيمه»، و «بيماری صعب العلاج» مربوط است.
روزنامه جهان صنعت نيز به وعده های مکرر وی  «در آخرين اظهارات دولتی‌ها درباره فاز دوم هدفمندی يارانه‌ها آمده بود که مبلغ پرداخت يارانه‌های نقدی با آغاز فاز دوم قانون هدفمندی يارانه‌ها به طور قطع افزايش می‌يابد چراکه در اين فاز قيمت حامل‌های انرژی افزايش خواهد يافت.»
اين روزنامه نوشته «البته پيش از اين دولت اعلام آمادگی کرده بود که تا قبل از هر گونه اقدامی برای افزايش قيمت، يارانه نقدی افزايش يافته را به حساب مردم واريز کند که حتی اين واريز می‌تواند تا قبل از پايان امسال باشد ولی فاز دوم هدفمندی به تعويق افتاد و يارانه نقدی اسفندماه هم بدون تغيير به حساب خانوار واريز شد.»

« کميته ساماندهی بازار ارز غيرقانونی است »
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله شماره شنبه با عنوان «ساماندهی بازار ارز، از دو منظر »،  تشکيل و فعاليت «کميته ساماندهی بازار ارز» را «غيرقانونی» توصيف کرده است.
اين روزنامه نوشته «التهابات چند ماه گذشته بازار ارز همچنان پيامدهای ناگوار خود را به اقتصاد کشور تحميل می‌کند» و «يکی از اين پيامدها که به نظر می‌رسد تا مدت‌ها ميهمان ناخوانده حوزه پولی و ارزی کشور خواهد بود، کميته يا کارگروهی است به نام کميته ساماندهی بازار ارز» که علاوه بر رئيس کل بانک مرکزی، «چهار عضو ديگر آن را وزرای اقتصاد، صنعت و تجارت، اطلاعات و کشور تشکيل می‌دهند» و «به دستور محمود احمدی نژاد و در اوج التهابات بازار ارز در اوائل زمستان امسال تشکيل شد.»
به نوشته اين روزنامه اگرچه خبر تشکيل اين کميته هيچگاه به صورت رسمی و از سوی هيچ نهاد و دستگاهی به صورت روشن منتشر و اعلام نشد اما آنگونه که از شواهد و قرائن برمی‌آيد «محمود احمدی نژاد «  با سلب اختيار از رئيس کل بانک مرکزی در حوزه ارزی در حقيقت سکان هدايت بازار ارز کشور را در اختيار اين کميته قرار داده است.»
روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه به بررسی «اصل تشکيل کميته ساماندهی بازار ارز و بستر قانونی تاسيس و فعاليت آن» پرداخته و نوشته «براساس ماده ۱۱ قانون پولی و بانکی کشور تنظيم مقررات مربوط به معاملات ارزی و تعهد تا تضمين پرداخت های ارزی با تصويب شورای پول و اعتبار و همچنين نظارت بر معاملات ارزی بر عهده بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران است» و  براساس همين قانون «مسئوليت مديريت، تدوين و اجرای قوانين و دستورالعمل‌ها و نظارت بر بازار ارز جزو اختيارات و وظائف بانک مرکزی است» و «ورود و دخالت هر شخصيت حقيقی و حقوقی ديگری در اين حوزه، دخالت در اختيارات بانک مرکزی و نافی استقلال اين نهاد است.»
اين روزنامه همچنين نوشته که «در بعد اجرايی و عملکرد» نيز «تشکيل و فعاليت اين کميته ساماندهی بازار ارز تا به حال نتوانسته است، کمکی به مديريت بازار ارز داشته باشد» و «  مرور تصميمات اين کميته و پيامدهای اجرای اين تصميمات به روشنی گويای اين ناکامی است» و «برخلاف تمامی وعده‌های داده شده از سوی وزير اقتصاد، قيمت دلار در بازار ايران همچنان در حدود ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۰ تومان باقی مانده و کميته پنج نفره ساماندهی بازار ارز در کاستن از قيمت دلار در بازار توفيقی به دست نياورده است.»
روزنامه جمهوری اسلامی در پايان سرمقاله شماره شنبه  تاکيد کرده که «دولت بايد با بازگرداندن تمرکز تصميم‌گيری‌های ارزی به بانک مرکزی، ضمن ترميم استقلال صدمه ديده اين نهاد، برای سياست‌های کارشناسی و برخاسته از بستر قانونی، اعتبار و ارزش قائل شود.»

اعتراض انصار حزب‌الله به اکران دو فيلم سينمايی
روزنامه اعتماد خبر داده که «گروه انصار حزب‌الله» بعد از وقفه ای شش ساله «نخستين تجمع اعتراضی‌شان را روز شنبه انجام خواهد داد»، و نوشته که اين تجمع قرار است «در اعتراض به اکران دو فيلم سينمايی که از نگاه آن ها حريم اسلام را با مشکل مواجه می‌کند»،  آن هم «در دوره دولت اصولگرای دهم» برگزار شود.
به نوشته  اين روزنامه در فراخوان منتشر شده از سوی گروه انصار حزب الله  از «بسيجيان و نيروهای مخلص مذهبی» خواسته شده تا  روز شنبه مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی «در اعتراض به اکران دو فيلم «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» تجمع برگزار ‌کنند.»
روزنامه اعتماد يادآوری کرده که «انصار حزب‌الله گروه مذهبی‌ای است که از سال ۸۴ تاکنون سياست‌های اعتراضی خود مانند تجمع اعتراضی يا برخورد با برخی گروه‌های سياسی و فرهنگی را کنار گذاشته بود» اما بر اساس آنچه در بيانيه‌شان منتشر کردند، تصميم دارند در اعتراض به آنچه «دو فيلم مبتذل و ضدارزش» می‌نامند، «نخستين اعتراض خود را در دوران يک دولت اصولگرا داشته باشند.»
اين روزنامه همچنين نوشته که «گروه انصار حزب الله هنوز توسط حسين‌الله‌کرم» از اعضای سپاه پاسداران « اداره و مديريت می‌شود » و از زمان رسيدن محمود احمدی نژاد به قدرت در سال ۸۴ تاکنون اين «برای نخستين بار است که اين اعتراض‌ها می‌خواهد شکلی شبيه ورود دوباره انصار حزب‌الله به ميدان، به خود بگيرد.»
به نوشته روزنامه اعتماد نوشته «وزارت ارشاد اسلامی درباره اين تجمع سکوت کرده و مسوولان وزارت کشور هم درباره اينکه به اين تجمع انصار حزب‌الله مجوز خواهند داد يا نه، هنوز واکنشی نشان نداده‌اند.»



دادگاه «اختلاس»؛ یکی از روسای بانک ملی به افساد فی‌الارض متهم شد

سومین جلسه دادگاه پرونده «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» در حالی روز شنبه برگزار شد که رئیس یکی از شعب بانک ملی به افساد فی‌الارض و دریافت رشوه متهم شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، در این جلسه که از ۳۳ متهم این پرونده، ۱۸ متهم (از جمله یک زن) حضور داشتند، نماینده دادستان متهم ردیف سوم این پرونده را که ریاست بانک ملی شعبه کیش را بر عهده داشت، به «افساد فی‌الارض از طریق اخلال در نظام اقتصادی، با علم به ضرر رساندن به اقتصاد و اخذ رشوه» از مه‌آفرید امیر خسروی، متهم ردیف اول این پرونده، متهم کرد.
متهم ردیف سوم این پرونده که از وی با نام اختصار «س. م» یاد شده، در این جلسه تأکید کرد که اتهامات را قبول ندارد اما از دادگاه خواستار «رأفت اسلامی» شد.
وی با تأکید بر این‌که «همه ارکان بانک ملی» از فعالیت‌های گروه «امیر‌منصور آریا» آگاه بودند گفت: «من یک اشتباه کردم و آن این بود که مبلغ صد میلیون تومان به عنوان قرض‌الحسنه دریافت کردم.»
به دنبال این اظهارات عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران با اظهار این مطلب که «سوء مدیریت در بانک ملی غوغا می‌کند»، گفت: «متهم عنوان می‌کند ۱۰۰ میلیون تومان را برای کار خیر گرفته است، اما مانند بقیه متهمان رفته و با آن کار دیگری کرده است. متهم برای همسرش خانه خریده و آن را هم از طریق واریز به حساب یک شرکت دیگر انجام داده است.»
به دنبال رسانه‌ای شدن پرونده «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» که نام برخی از مسئولان حکومتی و مدیران بانکی را به عنوان متهمان این پرونده مطرح کرد، محمودرضا خاوری، رئیس پیشین بانک ملی به کانادا گریخت.
متهم ردیف سوم این پرونده در جلسه سوم دادگاه با اظهار این‌که آقای خاوری «الان گوشه‌ای نشسته و به ریش سفید من می‌خندد»، گفت: «فکر می‌کردم اگر دستورات را اجرا نکنم از کار برکنار خواهم شد. نمی‌خواستم با گفتن نه، توبیخ شوم... با فشار و زور از ما می‌خواستند این کارها را بکنیم. ما را بارها از خانه به بانک می‌کشاندند تا ال سی‌ها را تنزیل کنیم.»
وی تأکید کرد: «بانک ملی در زمان خاوری مانند ارتش بود و سلسله مراتب داشت. اگر نامه‌ای می‌آمد باید اجرا می‌شد.»
روز شنبه همچنین، نماینده دادستان، در خصوص اتهامات متهم ردیف دوم پرونده، که خبرگزاری فارس وی را «س. ک»، رئیس یکی از شعب بانک صادرات معرفی کرده، گفت: «این متهم خودش کاسه داغ‌تر از آش شده بود. او در برخی موارد کارمندان را تهدید به برکناری کرده بود.»
متهم ردیف دوم این پرونده در این جلسه تأکید کرد: «نمی‌خواستم به اقتصاد کشور ضربه‌ای وارد کنم.»
نام بانک صادرات به عنوان یکی از بانک‌های متخلف در پرونده اختلاس مطرح است. بانک‌ مرکزی پیشتر از محمد جهرمی، مدیر پیشین بانک صادرات به عنوان متهم ردیف اول فساد مالی یاد کرده بود و سخنگوی قوه قضاییه نیز گفته بود که آقای جهرمی به عنوان متهم اختلاس در دادگاه حاضر می‌شود.

قاضی پرونده: تا جعبه سیاه پرونده را هم پای میز محاکمه می‌کشانیم
در سومین جلسه دادگاه پرونده «اختلاس»، قاضی سراج، قاضی پرونده اعلام کرد: «عده‌ای مدعی هستند افرادی متهمان را وادار به اعتراف نکردن کرده‌اند. برخی از متهمان می‌گویند جعبه سیاه پرونده فراری است، اما با اطمینان می‌گویم افراد فراری پای میز محاکمه می‌آیند.»
وی تأکید کرد که از پلیس اینترپل هم برای شناسایی و دستگیری متهمان درخواست همکاری شده است.
قاضی پرونده با بیان این‌که این دادگاه ۳۳ متهم دارد خاطر نشان کرد که پرونده «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» ۱۰۰ متهم دارد.
پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی مربوط به فعالیت‌های اقتصادی «گروه امیر منصور آریا» است که متهم شده است با استفاده از نفوذ خود و همکاری برخی افراد از جمله مقام‌های دولتی و نمایندگان مجلس اقدام به باز کردن اعتبارنامه‌های بازرگانی (ال‌سی‌های) جعلی و دریافت وام‌های کلان بانکی کرده‌است.
مه‌آفرید امیر خسروی، متهم ردیف اول این پرونده به افساد فی‌الارض متهم شده، اما این اتهام را نپذیرفته است.
سومین جلسه دادگاه پرونده فساد مالی بزرگ در حالی روز جمعه به پایان رسید که به گزارش فارس، جلسه بعدی رسیدگی به این پرونده هشتم فروردین‌ماه برگزار خواهد شد.




بر اساس اعلام مقامات سوریه، در دو انفجار مرگبار در دمشق، پایتخت این کشور، دست‌کم ۲۷ نفر کشته و ۹۷ نفر زخمی شده‌اند.
تلویزیون دولتی سوریه این انفجارها را حمله‌های "تروریستی" خوانده است، اما تاکنون هیچ‌کس مسئولیت این انفجارها را به عهده نگرفته است.
در گزارش‌های اولیه، انفجار دو خودروی مملو از مواد منفجره دلیل این دو انفجار اعلام شده است.
تلویزیون دولتی سوریه اعلام کرده است که یک ساختمان متعلق به نهادهای اطلاعاتی و ساختمان نیروی پلیس هدف انفجارها بوده‌اند.
به دلیل محدودیت‌های شدیدی که دولت سوریه برای فعالیت خبرنگاران خارجی در این کشور اعمال می‌کند، تایید جزئیات این گزارش‌ها امکان‌پذیر نیست.
این انفجارها در دمشق دو روز بعد از اولین سالگرد آغاز اعتراضات ضد دولتی در سوریه رخ می‌دهد.
سازمان ملل متحد برآورد کرده است که در یک سال گذشته بیش از ۸ هزار نفر در جریان این اعتراضات در سوریه جان خود را از دست داده‌اند.
در تصاویری که تلویزیون دولتی سوریه از محل انفجارها نشان داده است، بقایای چند خودرو و جسدهای سوخته، رد خون در خیابان و نیز افرادی زخمی دیده می‌شود که برای درمان به بیمارستان اعزام شده‌اند.
این تلویزیون گفته است که یکی از جسدها متعلق به یک "تروریست" است.
تلویزیون دولتی سوریه همچنین اعلام کرده است که یکی از ساختمان‌های محل انفجار، دفتر پلیس سوریه و دیگری دفتر سازمان اطلاعات هوانوردی این کشور بوده است.
یکی از مخالفان دولت سوریه به خبرگزاری فرانسه گفت که اولین انفجار ساعت ۷ و نیم صبح به وقت محلی رخ داد و به دنبال آن، انفجار دوم با شدت بیشتری روی داد.

ادامه خشونت‌ها

انفجارهای روز شنبه، ۱۷ مارس در دمشق، یک روز قبل از سفر هیات اعزامی فرستاده مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه، به این کشور رخ می‌دهد.
کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه گفته است که هیاتی را به دمشق می‌فرستد تا با دولت سوریه درباره اعزام ناظران بین‌المللی به این کشور مذاکره کند.
همچنین گزارش شده است که هیاتی از سوی سازمان ملل متحد و سازمان همکاری‌های اسلامی برای ارائه کمک‌های بشردوستانه وارد دمشق می‌شود.
امداد و کمک‌رسانی در مناطقی که بیشترین آسیب را در خشونت‌های سوریه دیده‌اند، هدف اصلی اعزام این هیات اعلام شده است.
مقامات دولت سوریه که پیش از این، چندین‌بار به هیات‌های مشابه اجازه دسترسی به این مناطق را نداده‌اند، این بار گفته‌اند که با این هیات همکاری می‌کنند.
براساس گزارش‌ها از سوریه، روز جمعه، ۱۶ مارس (۲۶ اسفند)، دمشق و مناطق حومه آن شاهد دور جدیدی از خشونت‌ها بود.
نیروهای دولتی از چند هفته پیش کنترل نظامی این مناطق را در دست داشته اند و خبرنگار بی‌بی‌سی می‌گوید که آغاز دوباره خشونت‌ها در حومه دمشق، این تردید را ایجاد کرده است که ارتش سوریه تا چه مدتی می‌تواند قبل از آغاز دوباره اعتراضات، این مناطق را کنترل کند.
گزارش‌هایی هم از برخورد مسلحانه ارتش سوریه با مخالفان مسلح در بعضی دیگر از شهرها منتشر شده است.




مراسم معارفه سعید مرتضوی به عنوان مدیرعامل جدید صندوق تامین اجتماعی، برگزار شده است. آقای مرتضوی که همزمان رییس اداره مبارزه با قاچاق کالا و ارز نیز هست، با وجود داشتن پرونده مفتوح قضایی، مدیرعامل تامین اجتماعی شده است.
مراسم معارفه سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران و معاون دادستان پیشین کل ایران، روز شنبه بیست و هفتم اسفند (هفدهم مارس ۲۰۱۱) در حضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، صندوق تأمین اجتماعی ایران در دو ماه گذشته با حضور سرپرست اداره می‌شده است.
نام پیشین این نهاد که زیر مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه است، سازمان تامین اجتماعی بود اما در وب سایت این نهاد اخیرا از آن با عنوان صندوق تامین اجتماعی یاد شده است.
مطابق قانون، صندوق تامین اجتماعی یک سازمان خدمات عمومی غیردولتی است و بیش از ۲۳ میلیون نفر از جمعیت ایران را تحت پوشش دارد.
این سازمان بزرگترین سازمان بیمه ای در ایران به حساب می آید و بنا به گفته مدیرعامل پیشین آن، ماهانه بابت حقوق بازنشستگان، بیمه بیکاری و هزینه های درمانی یک هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) هزینه پرداخت می کند.
حدود دو هفته پیش از انتشار خبر رسمی انتصاب سعید مرتضوی، تعدادی از نمایندگان مجلس ایران در تذکری به محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور این کشور نسبت به این خبر واکنش منفی نشان داده بودند.
سعید مرتضوی، به طور همزمان رئیس ستاد مبارزه با قاچاق ارز و مدیرعامل صندوق تامین اجتماعی است.
او در زمان انتخابات پر مناقشه ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ معاون دادستان کل کشور بود، اما به دلیل عملکرد خبرسازش از جمله فجایع بازداشتگاه کهریزک در جنوب تهران، از این سمت برکنار شد.
آقای مرتضوی پس از این برکناری، به فاصله اندکی از سوی محمود احمدی نژاد حکم انتصاب گرفت و به دولت رفت.
سعید مرتضوی از سوی کمیسیون ویژه مجلس درباره حوادث بعد از انتخابات، به عنوان صادر کننده دستور انتقال بازداشت شدگان روز ۱۸ تیر به بازداشتگاه کهریزک معرفی شده بود.
بر اساس گزارش کمیته ویژه مجلس، آقای مرتضوی در جلسه‌ای با اعضای این کمیته گفته بود که دلیل انتقال برخی از بازداشت شدگان به کهریزک "فقدان ظرفیت زندان اوین" بوده است.
او علت مرگ سه تن از بازداشت شدگان روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ را، ابتلای آنها به بیماری مننژیت دانسته بود اما کمیته ویژه مجلس این اظهارات آقای مرتضوی را رد کرد و آنها را "خلاف واقع" دانست.
نام سعید مرتضوی به عنوان قاضی شعبه ۱۴۱۰ دادگاه انقلاب، معروف به دادگاه مطبوعات در دهه ۷۰ خورشیدی مطرح شد.
آقای مرتضوی به عنوان قاضی این دادگاه حکم توقیف بسیاری از نشریات و بازداشت و زندانی شدن شمار کثیری از روزنامه نگاران ایرانی را صادر کرده بود.
اما او زمانی مورد توجه رسانه های بین المللی و نهادهای حقوق بشری قرار گرفت که زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی – کانادایی در زندان اوین تهران و در جریان بازجویی توسط آقای مرتضوی به شکل مشکوکی کشته شد و جسد او فوری به خاک سپرده شد.
گزارش های رسمی حاکی از "برخورد جسم سخت" با سر خانم کاظمی در زندان اوین بود.
او به دلیل عکاسی غیرمجاز از بیرون زندان اوین بازداشت شده بود.
مرگ مشکوک او در زندان اوین واکنش منفی بسیاری از کشورهای جهان علیه ایران را برانگیخت و روابط ایران و کانادا را به سردی کشاند.



بر اساس گزارش‌ها، دادگاهی در هند برای یک تبعه دیگر ایران به ظن دست داشتن در حمله فوریه گذشته در دهلی‌نو حکم بازداشت صادر کرده است.
پیش از این، پلیس هند اعلام کرده بود که حکم بازداشت سه مرد ایرانی‌الاصل را به اتهام مشارکت آنها در حمله دهلی‌نو صادر کرده است. گفته شده است که این سه نفر هم‌اکنون در ایران به سر می‌برند.
روز سیزدهم فوریه گذشته، انفجار در یک خودروی متعلق به سفارت اسرائیل در دهلی‌نو، باعث مجروح شدن همسر یکی از دیپلمات‌های اسرائیلی شد.
اسرائیل ایران را به دست داشتن در این حمله متهم کرد ولی مقامات ایران این اتهامات را رد می‌کنند.
در آخرین تحولات در این زمینه، مقامات هند حکم بازداشت مسعود صداقت‌زاده، تبعه ایران، را که هم اکنون در مالزی در بازداشت به سر می‌برد، صادر کرده‌اند.
آقای صداقت‌زاده در شرایطی به دست داشتن در توطئه انفجار در دهلی‌نو متهم شده است که مقامات پلیس تایلند او را به مشارکت در انفجار بانکوک نیز متهم کرده‌اند.

مظنونان ایرانی پلیس تایلند در ارتباط با انفجارهای بانکوک

  • سعید مرادی، ۲۸ ساله، که در انفجار برنامه‌ریزی نشده‌ای که روی داد، دو پای خود را از دست داد.
  • محمد خزاعی، ۴۲ ساله، که در بانکوک توسط پلیس در مقابل خبرنگاران حاضر شد.
  • مسعودصداقت‌زاده، ۳۱ ساله که به مالزی گریخت و زمانی که قصد داشت سوار هواپیمایی به مقصد تهران شود، بازداشت شد.
  • لیلا روحانی که خانه محل سکونت مظنونان توسط او اجاره شده بود. مقامات اداره مهاجرت تایلند می‌گویند که او به تهران بازگشته است.
  • علی‌اکبر نوروزی شایا، ۵۷ ساله، از سوی پلیس تایلند به دراختیار داشتن و ساخت مواد منفجره متهم شده است.
انفجار در بانکوک، پایتخت تایلند، روز ۱۴ فوریه امسال و یک روز بعد از انفجار دهلی‌نو رخ داد و پس از آن، دو تبعه ایران که در حال فرار از محل انفجار دیده شده بودند، بازداشت شدند.
آقای صداقت‌زاده به عنوان مظنون سوم انفجارهای تایلند، در مالزی و زمانی که قصد داشت سوار هواپیمایی به مقصد ایران شود، بازداشت شد.
او روز پنجشنبه، ۲۴ اسفند (۱۴ مارس)، برای اولین بار در دادگاهی در کوالالامپور، پایتخت مالزی، حاضر شد تا درباره استردادش به تایلند تصمیم‌گیری شود. گفته شده است که جلسه آتی این دادگاه در ماه میلادی آینده برگزار می‌شود.
مقامات پلیس تایلند همچنین ماه گذشته اعلام کردند که از سه تبعه دیگر ایران در ارتباط با توطئه‌ای که ظن آن می‌رود برای قتل دیپلمات‌های اسرائیلی در بانکوک طراحی شده بود، بازجویی کرده‌اند.
پلیس تایلند برای دو مظنون ایرانی دیگر که گفته شده است به ایران بازگشته‌اند نیز حکم بازداشت صادر کرده است.

معرفی سه مظنون ایرانی‌الاصل در هند

مظنونان ایرانی پلیس هند در ارتباط با انفجارهای دهلی‌نو

  • هوشنگ افشار ایرانی، فرزند عطاءالله
  • سیدعلی مهدیان صدر، پسر سید ابراهیم
  • رضا ابوالقاسمی، پسر محمد جواد
یک روز پیش از صدور حکم بازداشت مسعود صداقت‌زاده در هند، پلیس این کشور اعلام کرد برای سه مرد ایرانی‌الاصل، حکم بازداشت تنظیم و ارائه کرده است.
اسامی این سه مرد که مظنونان حمله دهلی‌نو معرفی شده‌اند، هوشنگ افشار ایرانی، سید علی مهدیان صدر و محمدرضا ابوالقاسمی اعلام شد.
به باور پلیس هند، هر سه این افراد هم‌اکنون در ایران هستند.
بریجش کومار گپتا، از ماموران عالی‌رتبه پلیس هند، روز جمعه، ۱۶ مارس، گفته بود که تحقیقات پلیس نشانگر ارتباطی روشن بین حمله ۱۳ فوریه (در دهلی‌نو) و توطئه مشابه در بانکوک بوده است.
او گفت که آقای افشار ایرانی (از مظنونان حمله دهلی‌نو) با مسعود صداقت‌زاده در ارتباط بوده است که "بر همین اساس او را به توطئه ترور در بانکوک وصل می‌کند."
آقای گپتا اضافه کرد که هند خواهان همکاری پلیس بین‌الملل (اینترپل) برای یافتن و استرداد این مظنون شده است.
او همچنین از مطلع کردن مسئولان سفارت ایران در هند از روند پیشرفت تحقیقات خبر داد و گفت که از ایران خواسته شده است تا برای بازداشت و محاکمه افرادی که در این حمله دست داشته‌اند، همکاری لازم را بکند.
در حمله دهلی‌نو، یک موتورسوار بمبی مغناطیسی را به پشت خودروی متعلق به سفارت اسرائیل وصل کرد. بر اثر انفجار این بمب، همسر ۴۲ ساله یکی از دیپلمات‌های اسرائیل در این کشور زخمی شد.
در عین حال، براساس گزارش‌ها در روز ۱۷ اسفند (۷ مارس) پلیس هند یک خبرنگار هندی را که "محمد کاظمی" معرفی شد، در ارتباط با انفجار خودروی سفارت اسرائیل در دهلی‌نو بازداشت کرد.
آقای کاظمی که گفته شد به طور پاره‌وقت برای خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) کار می‌کرده، اولین فردی است که در ارتباط با حمله دهلی‌نو در هند بازداشت شد.



قاضی پرونده‌ای که بزرگ‌ترین پرونده فساد مالی در ایران خوانده شده است، در سومین جلسه رسیدگی به این پرونده اعلام کرد که از طریق مراجع رسمی و بین‌المللی، از جمله پلیس بین‌الملل (اینترپل) برای بازداشت متهمان فراری این پرونده اقدام شده است.
سومین جلسه رسیدگی به "بزرگ‌ترین پرونده فساد مالی در ایران" روز شنبه، ۲۷ اسفند (۱۷ مارس)، در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی در تهران برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، ناصر سراج، قاضی این پرونده در ابتدای سومین جلسه رسیدگی به این پرونده گفت: "متهم اصلی پرونده فساد بزرگ بانکی عنوان کرده است که جعبه سیاه این پرونده فراری است."
او با بیان این که "گفته می‌شود در این پرونده جای متهم اصلی و فرعی خالی است"، تصریح کرد: "دادگاه فقط در محدوده کیفرخواست حد رسیدگی دارد و کیفرخواست ۳۲ متهم به دادگاه فرستاده شده است."
قاضی این پرونده اضافه کرد: "طبق توضیحات دادستان، این پرونده بیش از ۱۰۰ متهم دارد و احتمالا بعضی از افراد، متهمان را وادار می‌کنند که اعتراف نکنند اما این پرونده معامله اسناد است و اسناد هستند که حرف آخر را می‌زنند و اظهارات متهمان فقط برای روشنگری پرونده است."
در پرونده فساد بزرگ اقتصادی در ایران، گروهی از فعالان اقتصادی و دست‌اندرکاران سیستم بانکی متهم هستند که با صدور غیرقانونی اسناد اعتباری (ال‌سی) به ارزش حدود سه هزار میلیارد تومان، به کسب سود پرداخته‌اند.

"متهم ردیف دوم تحت فشار بوده است"

در سومین جلسه رسیدگی به پرونده "اختلاس بزرگ"، وکیل مدافع متهم ردیف دوم این پرونده در دفاع از موکل خود گفت که موکلش "از سوی آقای خسروی (متهم ردیف اول) تحت فشار بوده است" و شواهد نشان نمی‌دهد که او قصد ضربه زدن به نظام را داشته است.
متهم ردیف دوم این پرونده، مدیر اسبق شعبه بانک صادرات شرکت فولاد اهواز معرفی شده است.
اظهارات وکیل مدافع این متهم در جلسه دادگاه در روز شنبه، ۲۷ اسفند، که گفت موکلش تحت پوشش شبکه فعالیت نداشته است، با اعتراض نماینده دادستان روبه رو شد. او گفت: "برای پول هر دفاعی انجام ندهید، مثل روز روشن است که شبکه بوده است."

"بیشترین ارتباط متهم ردیف سوم با متهم اصلی"

نماینده دادستان عمومی و انقلاب تهران در سومین جلسه رسیدگی به اتهامات متهمان این پرونده، گفت که متهم ردیف سوم این پرونده که رئیس سابق بانک ملی شعبه کیش خوانده شده است، بیشترین ارتباط را با متهم اصلی پرونده داشته است و ال‌سی‌های گشایش‌یافته از سوی او، بدون پشتیبانی مالی و به طور صوری وارد چرخه بانکی ایران شده است.
او در پاسخ به وکیل مدافع این متهم که دریافت رشوه از سوی او را رد کرده بود، گفت که فرد متهم ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان رشوه دریافت کرده است.
نماینده دادستان تهران اتهامات رئیس سابق بانک ملی شعبه کیش را "افساد فی الارض از طریق اخلال در نظام اقتصادی و دریافت رشوه" اعلام کرد.
مشارکت در اخلال نظام اقتصادی، صدور ۱۰۲ فقره ال‌سی با علم به ضربه زدن به نظام، دریافت ۱۰۷ میلیون تومان رشوه و پولشویی، از دیگر اتهامات این فرد اعلام شده است.
در عین حال، متهم ردیف سوم این پرونده در دفاع از خود به دادگاه گفت که این اتهامات را قبول ندارد.
او اضافه کرد که تنها ۱۰ دقیقه با وکیل خود صحبت کرده است.
خبرگزاری فارس به نقل از متهم ردیف سوم این پرونده در دادگاه نوشته است که "تمام ارکان بانک ملی از موضوع باخبر بودند و بارها ما را از خانه به بانک کشاندند تا کار تنزیل ال‌سی‌ها را انجام دهیم."
او اضافه کرد: "وقتی کیفرخواست خوانده شد، فکر نمی‌کردم این اتهامات من است."
نماینده دادستان تهران در این دادگاه همچنین گفته است که "با گذشت ۸ ماه، هنوز مدیریت بانک ملی یک فقره شکایت از کارمندان خود نداشته است و حتی هنوز برای بازگشت منابع هم درخواست نداده است."

جلسه آتی دادگاه؛ هشتم فروردین

در جلسه های پیشین دادگاه ۳۲ متهم این پرونده حضور داشتند، ولی گزارش شده است که در جلسه این دادگاه در روز شنبه، ۲۷ اسفند، ۱۸ متهم (۱۶ مرد و دو زن) حضور داشتند.
جلسه بعدی دادگاه برای رسیدگی به این پرونده روز هشتم فروردین آینده برگزار خواهد شد.
دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده "بزرگ‌ترین فساد مالی در ایران" روز یکشنبه ۲۱ اسفند (۱۱ مارس)، در تهران برگزار شد و در جریان آن، متهم ردیف اول پرونده، به دلیل انصراف وکیل مدافعش، نتوانست دفاعیات خود را ارائه کند. گزارش مربوط به این جلسه را در کلیک بی‌بی‌سی فارسی بخوانید.
متهم ردیف اول این پرونده که رسانه‌های ایران نام او را مه‌آفرید امیرخسروی اعلام کرده‌اند، از سوی نماینده دادستان عمومی و انقلاب تهران به "افساد فی‌الارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تبانی و فساد در شبکه بانکی کشور" متهم کرده است.
گزارش و تحلیل‌های بیشتر درباره پرونده بزرگ‌ترین اختلاس در تاریخ ایران را در کلیک صفحه ویژه این پرونده در سایت فارسی بی‌بی‌سی بخوانید.



در این زندان شورشیان طالبان، قاچاقچیان مواد مخدر و زندانیان عادی نگهداری می‌شوند.
وزارت داخله (کشور) افغانستان گزارش‌های مربوط به 'برخورد اهانت آمیز' در هنگام بازرسی بدنی زنان ملاقاتی در زندان پلچرخی را رد کرده است.
اخیرا برخی مقام‌های افغان و آمریکایی به رسانه‌های غربی گفته‌اند که ماموران این زندان هنگام ملاقات زنان با بستگان زندانی خود، آنها را بازرسی بدنی می‌کنند و گاهی بخش‌های حساس بدن آنها نیز بازرسی می‌شود.
یکی از مسئولین سابق این زندان که نخواست نامش فاش شود، در گفتگویی با بی بی سی گفت که فقط "در موارد مشکوک"، زنان ملاقاتی به این صورت تفتیش می شوند، اما این مساله عمومیت ندارد.
زندان پلچرخی بزرگترین و بدنام ترین زندان در افغانستان است که هنوز به دستگاه اشعه مجهول و دیگر وسائل الکترونیکی مجهز نشده است.
بر اساس گزارش‌ها، زنان بر خلاف مردان به شدت بازرسی می شوند و حتی بخش‌های حساس بدن آنها نیز توسط زنان نگهبان بازرسی می شود.

تعلیق کمک‌های آمریکا

روزنامه نیویورک تایمز به تازگی گزارش داده است که دولت آمریکا پس از آنکه وزارت داخله افغانستان درخواست مکرر واشنگتن مبنی بر توقف این نوع بازرسی بدنی زنان را نپذیرفت، به عنوان اهرم فشار، تمامی کمک‌های مالی‌اش را به زندان پلچرخی متوقف کرده است.
اما صدیق صدیقی، سخنگوی وزارت داخله افغانستان در گفتگویی با بی بی سی گفت که در هیچ موردی زنان ملاقاتی به صورت توهین آمیز بازرسی نشده اند.
آقای صدیقی گفت: "این موضوعات صحت ندارد و تمام مسایل در محابس بر اساس قوانین محابس صورت می گیرد. ما همچو موارد را در قانون محابس نداریم که همچو تفتیش از خانم‌ها و یا آقایان صورت بگیرد. در بازدیدی که وزیر داخله هفته گذشته از زندان داشت ما با همچو موارد برنخوردیم."
اما یکی از مسئولین پیشین زندان پلچرخی، که نخواست نامش فاش شود، به بی بی سی گفت که در گذشته مواردی اتفاق افتاده است که زنان ملاقاتی در لباس زیر خود وسایل ارتباطی مانند موبایل و مواد مخدر را پنهان و به داخل زندان منتقل کرده اند.
به گفته وی، این مساله سبب شد که مسئولان زندان چنین تدابیری را اتخاذ کنند، اما او تاکید کرد که این مساله عمومیت ندارد.
رسانه های غربی نیز به اظهارات بعضی از زنان نگهبان و زنان ملاقاتی در زندان پلچرخی استناد کرده اند.
آمریکا از جون (ژوئن) سال ۲۰۰۹ تا کنون بیش از ۱۴ میلیون دلار برای بازسازی زندان پلچرخی مصرف کرده است.

نبود تجهیزات الکترونیکی


در حالی که هم اکنون حتی بسیاری از فروشگاه‌های بزرگ در کابل به وسایل الکترونیکی بارزسی مجهز شده اند، زندان بزرگ و معروف پلچرخی هنوز به این گونه دستگاه‌ها مجهز نشده است.
آقای صدیقی، سخنگوی وزارت داخله افغانستان گفت که در آینده اقدام به تهیه این وسایل خواهد شد. او افزود: "بدون شک امکانات هنوز هم محدود است. تازه مسئولیت محابس به وزارت داخله منتقل شده است."
سخنگوی وزارت داخله همچنین گفت: "وزارت عدلیه (دادگستری) شاید امکانات آن را نداشت تا ماشینهای اکس-ری را که به خصوص برای تفتیش (بازرسی) بدنی به کار می رود، نصب بکند. وزارت داخله پس از ارزیابی این نواقص به تهیه و نصب دستگاه اکس-ری مبادرت خواهد کرد."
زندان پلچرخی از بدنام ترین زندانهای چند دهه اخیر در افغانستان محسوب می شود و در حال حاضر حدود هفت هزار زندانی در این زندان نگهداری می شوند.
در این زندان شورشیان طالبان، قاچاقچیان مواد مخدر و زندانیان عادی نگهداری می‌شوند.
این زندان در گذشته نیز کانون تحولات بوده است. هم اکنون شماری از زندانیان دست به اعتصاب زده و گفته می شود که برخی آنها لبهای خود را دوخته اند.
وزارت داخله افغانستان به تازگی مسئولیت زندان‌های سراسر این کشور را به دوش گرفت. پیش از این مسئولیت حفاظت از زندانها به دست وزارت عدلیه (دادگستری) بود.
برخی از کارشناسان گفته اند این موضوع که وزارت داخله تجربه ای در مدیریت زندان‌ها ندارد، باعث بروز چنین مشکلاتی شده است.



صندوق بین المللی پول با انتشار گزارشی به کشورهایی که وعده کمک به دولت خودگردان فلسطینی را داده بودند، نسبت به انجام تعهداتشان هشدار داده است.
به گفته این نهاد بین المللی در صورتی که این کمک ها به موقع در اختیار فلسطینیان قرار نگیرد، تشکیلات خودگردان مجبور به قطع حقوق کارکنان بخش عمومی و همچنین بودجه ای خواهد شد که صرف خدمات اجتماعی می شود.
صندوق بین المللی پول در این گزارش که امروز( شنبه ۱۷ مارس) منتشر شده، اعلام کرد که اقتصاد وابسته به کمک های خارجی فلسطینیان وارد "مرحله دشواری" شده و آنها با بحران مالی عمیقی روبرو هستند.
این صندوق همچنین تاکید کرده که کاهش کمک ها از سوی کشورهای غربی و کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس از یک طرف و محدودیت های اعمال شده از سوی اسرائیل بر تجارت فلسطینیان از طرف دیگر به وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی در این منطقه دامن زده است.
گفته شده این گزارش برای ارائه به نشستی که قرار راست هفته آینده با حضور کشورهای کمک های کننده در بروکسل، پایتخت بلژیک، برگزار شود، تهیه شده است.
دولت خودگردان فلسطینی برای جبران کسری بودجه اش در سال جاری میلادی که براساس برنامه ریزی های انجام شده به ۱.۱ میلیارد دلار می رسد، به این کمک ها نیازمند است.
این دولت با دریافت بیشترین کمک ها از سوی آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای عربی توانایی پرداخت حقوق کارکنان بخش عمومی و هزینه های مربوط به خدمات اجتماعی را خواهد داشت.
اما آمریکا که در صدد احیای مذاکرات صلح بین فلسطینیان و اسرائیل است، سال گذشته کمک هایش را به دولت خودگردان کاهش داد.
این تصمیم پس از آن از سوی آمریکا اتخاذ شد که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، به طور یک جانبه درخواست برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی را به سازمان ملل متحد ارائه داد.
مقامات فلسطینی می گویند که آمریکا بیش از ۱۵۰ میلیون دلار از کمک هایش به آنها را به حال تعلیق درآورده است.
صندوق بین المللی پول گفته است که در سال گذشته میلادی تنها ۸۰۰ میلیون از یک میلیارد دلار کمکی که قرار بود به دولت خودگردان بشود، در اختیار آنها قرار داده شده است.
این نهاد بین المللی همچنین از تشکیلات خودگردان فلسطینی خواسته تا طرحی را تهیه کند که بتواند کسری بودجه ناشی از کاهش کمک های خارجی را پوشش دهد.



خبرگزاری های ایران گزارش داده اند که علی دایی، فوتبالیست سرشناس ایرانی و سرمربی تیم فوتبال راه‌‎آهن در حالی که از اصفهان عازم تهران بود، در نزدیکی کاشان دچار سانحه رانندگی شده است.
گفته می شود خودروی شخصی آقای دایی در این سانحه رانندگی واژگون شده است و وی و دستیارش، ژلکو میاچ، به بیمارستان منتقل شده اند.
علی دایی برای بازی راه‌آهن و سپاهان به اصفهان رفته بود که این بازی با نتیجه سه بر دو به نفع سپاهان پایان یافت.
به گزارش خبرگزاری فارس، "حال آقای گل جهان پس از اینکه به بیمارستان منتقل شد خوب اعلام نشده است و مقدمات کارهای پزشکی بر روی وی در حال انجام است."
خبرگزاری ایسنا به نقل از بهمن دهقان، از نزدیکان علی دایی، این خبر را تایید کرده هرچند وی افزوده که از شدت مصدومیت میاچ و دایی خبری در دست نیست.
علی دایی رکورددار بیشترین تعداد گل های زده ملی در سطح جهان است.



مسعود جزایری، معاون فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح ایران، از مردم افغانستان خواسته است که سربازان آمریکا را با زور بیرون کنند.
به گفته آقای جزایری، در افغانستان نشانه هایی هست که "ثابت می کند افغان ها جبهه جدیدی علیه سلطه پوچ و پوسیده آمریکا تشکیل خواهند داد."
آقای جزایری افزوده :"گسترش راهپیمایی ها و تظاهرات ملت مسلمان افغانستان، تشکیل هسته های مقاومت و ضربه زدن به منافع آمریکا از جمله اقداماتی است که هم اینک می تواند علیه متجاوزین سازماندهی و اجرای آن در دستور کار قرار گیرد."
مقام های آمریکا، بارها ایران را به تجهیز شبه نظامیان در افغانستان متهم کرده اند، اما ایران این اتهام‌ها را بی اساس خوانده است.



به گزارش خبرگزاری مهر، مرحله دوم انتخابات مجلس ایران، پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ برگزار می شود.
در مرحله اول انتخابات که روز ۱۲ اسفند برگزار شد، در کل ایران ۲۲۵ نامزد موفق شدند به مجلس راه پیدا کنند.
قرار است تکلیف ۶۵ نماینده دیگر در مرحله دوم مشخص شود.
در مرحله اول نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سی کاندیدای تهران تنها پنج نفر موفق شدند با کسب حداقل یک چهارم آراء به مجلس راه پیدا کنند و پنجاه کاندیدای دیگر در تهران و برخی نیز در سایر شهرستان‌های ایران به دور دوم انتخابات راه یافتند.
تعداد کرسی های نمایندگی در مجلس ایران در حال حاضر ۲۹۰ کرسی است.



جان دمییانیوک، از مجرمان جنگی نازی، در ۹۱ سالگی در آلمان درگذشته است.
او سال گذشته میلادی به جرم معاونت در کشتار ۲۸ هزار نفر در اردوگاه مرگ سوبیبور نازی‌ها در لهستان در جریان جنگ جهانی دوم محکوم شناخته شد.
با آن که دادگاه، آقای دمییانیوک را به ۵ سال زندان محکوم کرده بود، او به دلیل کهولت سن از زندان آزاد شد و در یک آسایشگاه سالمندان در باواریا درگذشت.
جان دمییانیوک که متولد اوکراین بود، بعد از جنگ جهانی دوم به آمریکا رفت، اما در سال ۲۰۰۹ میلادی، آمریکا حق شهروندی او را لغو و به آلمان مستردش کرد.




رئیس جمهور ایران در جشن نوروز در کاخ سعدآباد تهران. موضوع اولین سفر خارجی او در سال جدید خورشیدی هم شرکت در جشن نوروز در تاجیکستان است
نوروز ۱۳۹۰ برای محمود احمدی نژاد که نخستین ساعات آن را همراه شماری از رهبران منطقه پای سفره هفت سین در کاخ سعدآباد نشسته بود، نویدبخش سالی خوش نبود.
تنش ها در سیاست خارجی ایران اتفاقا از برنامه ریزی برای جشن جهانی نوروز آغاز شده بود که رئیس دولت ایران تصمیم داشت در محوطه تاریخی تخت جمشید با حضور رهبران منطقه از جمله ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن برگزار کند.
منتقدانش می گفتند که حضور پادشاه اردن در گرماگرم اعتراضات مردم این کشور به سیاست های نظام حاکم، پیام سیاسی خوبی برای شهروندان اردنی نیست.
زور منتقدان سرانجام به رئیس جمهور سرکش ایران چربید چنانکه جشن هم نه در تخت جمشید که چهره های نزدیک به احمدی نژاد علاقمند آن بودند که در کاخ سعدآباد تهران برگزار شد که روزگاری آقای احمدی نژاد، محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین را به دلیل استفاده از آن شماتت کرده بود.
سیاست خارجی بی رمق احمدی نژاد

نمونه از تنش های ایران و همسایگانش

ترکیه: میزبانی و استقرار سپر دفاع موشکی ناتو
افغانستان: استفاده آمریکا از آسمان این کشور برای عبور هواپیماهای جاسوسی
عربستان: شکایت به شورای امنیت سازمان ملل
کویت: محاکمه شماری از شهروندانش به اتهام جاسوسی برای ایران
بحرین: تکرار مکرر اتهام مداخله ایران در امور داخلی اش
جمهوری آذربایجان: تنش بی سابقه به دلیل روابط نظامی باکو با اسرائیل
سال ۱۳۹۰ برای سیاست خارجی ایران بی رمق آغاز شده بود؛ نه برای اینکه محمود احمدی نژاد در روزهای اول آن دست به قهری یازده روزه زد و بر سر کار خود حاضر نشد و حمایت های پیدا و پنهان را به مرور از دست داد و دوستانش «جریان انحرافی» نام گرفتند؛ که مدتی پیش از این رئیس دولتی که با هر سفر خارجی کلامی غیر منتظره می‌گفت و خبری ناشنیده می داد، دیگر توجه خبرنگارها و دوربین های تلویزیونی را مثل سابق جلب نمی کرد.
اگر کسانی از رهبران کشورها و تحلیلگران سیاسی تا پیش از این او و دولتش را در تعیین استراتژی های سیاسی و خارجی ایران موثر می دانستند، کم‌کم این موضوع برایشان روشن شده بود که برخلاف حمایت همه جانبه ای که از آقای احمدی نژاد می شد، حرف اول و آخر با او نبود.
از روزهای اول سال ۹۰ با رنگ باختن حمایت های همه جانبه داخلی از محمود احمدی نژاد، در برخی از موارد حتی روسای دولت ها در مسائل روزمره هم به جای تماس با دولت ایران با رهبر این کشور تماس داشتند.
نامه آمریکا به رهبر ایران درباره پیامدهای مسدود شدن احتمالی تنگه هرمز، نشان می داد که علیرغم تلاش های ناکام دولت آقای احمدی نژاد برای برقراری تماس با آمریکا و زمینه چینی عادی سازی روابط، دولت باراک اوباما او را در موضوعاتی این چنین حساس مورد خطاب خود نمی داند.
فشار بر اطرافیان رئیس جمهور تنش در اطراف ایران
دستگیری محمد شریف ملک زاده دبیر شورای عالی ایرانیان خارج از کشور که از سوی وزیر خارجه ایران حکم معاونت گرفته بود و ساعاتی پیش از دستگیری مجبور به استعفا شد نشان می داد که حساسیت ها بر مردان رئیس جمهور تا کجا رفته و وزن وزیر خارجه ایران در کابینه چقدر است.
علی اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران که از سیاستمداران بازمانده از دولت خاتمی بود، در واکنش به منتقدانش در مجلس که خود را آماده استیضاح او می کردند، گفت که برای انتصاب آقای ملک زاده "تحت فشار" بوده است.
شورای عالی ایرانیان خارج از کشور نهادی زیر نظر اسفندیار رحیم مشایی، نزدیکترین چهره سیاسی به احمدی نژاد بود و آقای ملک زاده، دبیر این شورا.
شورا گرچه در دوره آقای احمدی نژاد پا نگرفته بود اما از زمان قدرت گرفتن او با بودجه ای که دست و دلبازانه در اختیار آن قرار داشت، شماری از ایرانیان خارج از کشور را به تهران دعوت می کرد.
منتقدان، شورا را متهم می کردند که با صرف بودجه های کلان کسانی را به ایران می آورد که در پی گشودن باب پنهانی مذاکره و معامله با آمریکا هستند.
بالا گرفتن تنش های لفظی و برباد رفتن امیدهایی که باراک اوباما در سال اول حضورش در کاخ سفید برای دولتمردان ایران ایجاد کرده بود و پیام نوروز سال ۱۳۸۸ او هم آن را تقویت می کرد، کم کم نگرانی هایی در ایران به وجود آورده بود.
محمود احمدی نژاد که زمانی آقای اوباما را به مناظره تلویزیونی دعوت کرده بود از سوی منتقدان متهم می شد که با دعوت از شماری از ایرانیان مقیم آمریکا که خود را صاحب نفوذ می دانستند دست به بردن و آوردن پیام میان مقام های ایران و آمریکا می زند.
شایعات و اخبار تایید نشده از حضور مقام های دولت او در آمریکا، این ذهنیت را تقویب کرده بود که حضورش در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک ممکن است با اقدامی شگفتی ساز از سوی او همراه باشد.
تنش هایی که آرام آرام از سطح تهدید های لفظی از سوی آمریکا خارج و به عمل نزدیک می شد اما جایی برای سیاست های شگفت آفرین احتمالی آقای احمدی نژاد در خاک آمریکا نمی گذاشت.
سفر سالیانه او به نیویورک کم رمق تر از همیشه پایان گرفت اما خبرهایی در راه بود.
یک سال بی سابقه
سال۱۳۹۰ از حیث تعداد تحریم های جهانی علیه ایران یک سال بی سابقه است.
از نیمه دوم این سال تقریبا هفته ای نبود که تحریمی تازه علیه شخصیت های سیاسی و نظامی ایران و سازمان و نهادهای این کشور تصویب نشود.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در اواخر سال ۱۳۹۰ گفته بود که این حجم از تحریم ها حاصل سه سال تلاش بی وقفه آمریکا در به دست آوردن همراهی و توافق هم پیمانانش است.
اتحادیه اروپا که تا پیش از این حرفی از تحریم خرید نفت ایران نمی زد به یکباره خرید مهمترین کالای صادراتی ایران و سرمایه گذاری در آن را تحریم کرد.
اتحادیه اروپا پیش از تحریم خرید نفت، بیش از ۱۰۰ شرکت و فرد ایرانی را به فهرست تحریم های پیشین خود اضافه کرده بود اما هیچیک از این تصمیم ها به تنش و بحرانی فراگیر منجر نشد که تحریم بانک مرکزی ایران از سوی بریتانیا ایجاد کرد.
جورج پنجم وسط خیابان فردوسی تهران
بحران تاریخی روابط ایران و بریتانیا که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران دوباره از سر گرفته شده بود، در سال ۱۳۹۰ شکلی بی سابقه به خود گرفت.
در حالی که سفیر تازه بریتانیا در تهران در انتظار اعلام زمان دیدار با محمود احمدی نژاد و تحویل حکم ماموریت دیپلماتیکش به او بود، بریتانیا ناگهان دست به تحریم بانک مرکزی ایران زد.
ایران که بعدها گفت روابط ناچیزی با بانک مرکزی بریتانیا داشته، در واکنش به این تحریم درصدد کاهش روابط سیاسی با بریتانیا برآمد.
مجلس هشتم در ماه های آخر فعالیت طرح کاهش روابط از سطح سفیر به کاردار را از بایگانی خارج و به سرعتی که انتظار نمی رفت، برخلاف مخالفت دولت با این اقدام، تصویب کرد.
به این ترتیب مشخص شد که سفیر تازه از راه رسیده بریتانیا هنوز استوارنامه خود به رئیس جمهور نداده، باید به زودی خاک ایران را ترک کند.
یک روز پس از تایید مصوبه مجلس از سوی شورای نگهبان که به کاهش سطح روابط با بریتانیا جنبه قانونی و رسمی می داد، شماری از جوانان خشمگین وارد سفارت بریتانیا در تهران و اقامتگاه کارکنان آن در باغ قهلک شدند.
پایین کشیدن بیرق بریتانیا و به زیر آوردن عکس های ملکه این کشور اقدامات نمادینی بود که افراد خشمگین خود را محدود به آن نکردند.
اسناد سفارت که بخشی از آن مربوط به تقاضا نامه های ویزا و مدارک شهروندان ایرانی بود به همراه وسایل سفارت از جمله تابلوهای نفیس نقاشی و حتی لوازم شخصی کارکنان از سوی مهاجمان به شکلی زننده غارت شده و در خیابان های مجاور سفارت رها بود.
تابلوی نقاشی چپه شده ای از جورج پنجم در گوشه خیابان فردوسی نشان نمادینی از دامنه حمله و تخریب اماکن دیپلماتیک بریتانیا در تهران داشت.
در حالی که تصور می شد سفیر بریتانیا باید در پی مصوبه مجلس به زودی ایران را ترک کند، وزیر خارجه بریتانیا فردای روز حمله و پس از جلسه اضطراری کابینه، اعلام کرد که همه کادر دیپلماتیک کشورش، تهران را از طریق یک کشور عربی به مقصد لندن ترک کرده اند؛ اما تصمیم او درباره دیپلمات های ایرانی مقیم لندن، تعجب بسیاری از ناظران سیاسی را برانگیخت.
ویلیام هیگ در جریان سخنرانی در پارلمان بریتانیا به دیپلمات های ایرانی ۴۸ ساعت فرصت داد تا خاک این کشور را ترک کنند. ایرا مدت ها بود که در لندن سفیری نداشت.
دو روز بعد تصاویر تلویزیونی نشان می داد که کاردار ایران و دیگر دیپلمات های ایرانی در فرودگاه اصلی لندن، یک فروند هواپیمای ایران‌ایرا که شرکت های نفتی مستقر در بریتانیا از فروش بنزین به آن خودداری می کنند، عازم کشورشان شدند.
تماس تلفنی علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران با ویلیام هیگ در حالی که مهاجمان در سفارت بریتانیا در تهران بودند، برای آرام کردن فضای پرتنش به وجود آمده، ناکام مانده بود.
آقای صالحی برای شرکت در مراسمی در عربستان به سر می برد اما هدف حضورش پیدا کردن راهی برای کاهش اختلافات رو به افزایش با مقام های عربستانی بود.
دوری دو بال جهان اسلام
مقام های ایرانی که در دولت های پیشین اهمیت فوق العاده ای برای روابط با عربستان قائل بودند و دو کشور را دو بال جهان اسلام می خوانند، در پاییز سال ۹۰ با اتهامی از سوی آمریکا مواجه شدند که ضربه ای اساسی به روابط شکننده ایران و اعراب بود.
وزیر دادگستری آمریکا با حضور مقابل خبرنگاران از تلاش ایران برای ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن خبر می داد.
هر چند این خبر دست کم برای بخشی از افکار عمومی شهروندان ایران و آمریکا باور پذیر نبود اما تاثیر منفی فوری بر روابط ایران و عربستان گذاشت.

مذاکره ایران و اروپا در سال تازه

مقام های اتحادیه اروپا در آخرین روزهای سال ۱۳۹۰ دعوت ایران به از سرگیری مذاکرات اتمی را که از سال گذشته به طور کامل تعطیل بود پذیرفته اند و این یعنی که در سال تازه خورشیدی مذاکره کنندگان دو طرف دست کم یکبار دیگر روبه روی هم خواهند نشست.
عربستان و ایران در تابستان ۱۳۹۰ بر سر اعزام نیروهای سعودی به بحرین برای کمک به سرکوب معترضان این کشور با هم اختلاف پیدا کرده بودند چنانکه ایران این اقدام را نقض تمامیت ارضی بحرین از سوی دولت سعودی خواند اما در جریان اتهام آمریکا به ایران، روابط دو همسایه چنان تلخ شد که یادآور روزهای بحرانی سال های نخست انقلاب بود.
عربستان در پی این اتهام و برای نخستین بار به شکل رسمی از ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد.
مرگ ولیعهد مریض احوال وقت عربستان فرصتی برای ایران فراهم کرده بود که با فرستادن وزیر خارجه اش به بهانه تسلیت گویی به ریاض برای کنترل اوضاع بحرانی تلاش کند. رسانه های ایرانی می گفتند که آقای صالحی پیش از این تصمیم سفر به عربستان داشته اما مقام های این کشور دعوت خودخوانده را پس زده بودند.
این تلاش با اعزام وزیر اطلاعات ایران همراه با پیام کتبی مقام های کشورش برای رهبران آل سعود ادامه پیدا کرد اما انتشار خبر این سفر در رسانه های عربی که قرار بود محرمانه بماند نشان از بی اعتنایی سعودی ها به توافق با ایران داشت.
سال ۱۳۹۰ برای سوریه مهمترین متحد منطقه ای ایران هم سال سختی بود و این خود بر دور شدن سیاست های ایران و اعراب از یکدگیر تاثیر داشت. در حالی که شمار معترضان کشته شده در خیابان های سوریه به بیش از هشت هزار نفر رسید، هزینه های دفاع ایران از حکومت بشار اسد بالا می رفت.
سفر دوره ای روسای جمهور ایران و روسیه به دمشق و تهران که هر شش ماه یک بار انجام می شد، دست کم به شکل علنی در این سال به تعطیلی کشیده شد.
دولتمردان ایرانی به دلیل حمایت از نظام سوریه در برابر معترضان چنان در فشار بودند که وزیر خارجه ایران اعلام کرد مردم سوریه "مطالبات به حقی دارند" که باید از سوی حکومت این کشور جدی گرفته شود اما این اظهارات راه متفاوت اعراب و ایران در برابر سوریه را به هم نزدیک نمی کرد.
سیاست خارجی ایران در سال ۱۳۹۰ به امید سالی نو اما پرسئوال و ابهام آغاز می شود. مروری بر برخی از مسائل نشان می دهد که ایران چه سالی را پشت سرگذاشته است.
اعتراض به افغانستان به دلیل استفاده هوایپماهای بی سرنشین آمریکا از آسمان این کشور برای جاسوسی از ایران، تنش طولانی با بحرین و کویت و محکومیت افرادی به اتهام جاسوسی برای ایران در این دو کشور، بحرانی شدن روابط ایران و جمهوری آذربایجان بر سر روابط این کشور با اسرائیل، ماجراهای یاد شده با عربستان و دلخوری ایران از ترکیه به دلیل استقرار سامانه سپر دفاع موشکی ناتو، فقط نمونه هایی است که نشان می‌دهد ایران چه سال سهمگینی را با همسایگانش سپری کرده است.
عمده تنش های موجود در سیاست خارجی رابطه مستقیمی با برنامه های اتمی این کشور دارد.
مقام های اتحادیه اروپا در آخرین روزهای سال ۱۳۹۰ دعوت ایران به از سرگیری مذاکرات اتمی را که از سال گذشته به طور کامل تعطیل بود پذیرفته اند و این یعنی که در سال تازه خورشیدی مذاکره کنندگان دو طرف دست کم یکبار دیگر روبه روی هم خواهند نشست.
تحریم های پی در پی اقتصاد ایران را به گفته مقام های این کشور به مرحله دشواری کشانده و موضوع حمله احتمالی به ایران به جز تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، از موضوعات داغ رسانه های آمریکا و اسرائیل و مایه نگرانی مردم ایران است.
مقام های ایران اعلام کرده اند که غنی سازی اورانیوم - مهمترین خواسته غرب - را به هر حال تعلیق و تعطیل نخواهد کرد.
در این شرایط محمود احمدی نژاد به عنوان اولین سفر خارجی سال ۱۳۹۱عازم تاجیکستان است.
موضوع سفر، جشن جهانی نوروز و آغاز سال جدید خورشیدی است که می تواند سال سرنوشت سازی برای ایران باشد.



عبدالکریم سروش می گوید که برای حاکمان جوامع بسته، یکی از مهمترین وجوه فلسفی کارل پوپر که وارد کردن عنصر شک است، می تواند خطرناک باشد
عبدالکریم سروش، متفکر ایرانی شامگاه پنج شنبه پانزدهم مارس (بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۰) میهمان بنیاد کارل پوپر در دانشگاه محل تدریس این فیلسوف خردگرا و نویسنده کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» بود.
این سخنرانی در همسایگی کالجی که سروش خود زمانی در آن فلسفه علم خوانده بود درباره پوپر و جایگاهش در میان ایرانیان، برای دانشجویان و حضار عموما غیر ایرانی انجام شد.
موضوع سخنرانی آقای سروش «عقلگرایی انتقادی و اصلاحات مذهبی و سیاسی در ایران» بود و محل سخنرانی (دانشگاه ال اس ای) مدرسه علوم اقتصادی لندن.
آقای سروش سخنرانی خود را با شرح کوتاهی از وضعیت آموزش فلسفه در ایران آغاز کرد و سپس درباره اهمیت کارل پوپر در فضای اجتماعی و آکادمیک ایران گفت.
«برای جامعه ای که می خواهد با تعصب حرف بزند و فقط یک قرائت رسمی و قطعی از پدیده ها ارائه کند، پوپر می تواند خیلی خطرناک باشد چون عنصر شک را وارد می کند.»
کارل پوپر انگلیسی - اتریشی یکی از بزرگترین فیلسوفان علم در قرن بیستم محسوب می شود.
کوشش‌های او در رد روش علمی طرفداران کلاسیک علم که مشاهده و استنباط است به روش ابطال‌پذیری تجربی رسید.
بر اساس دیدگاه های او تئوری خوب علمی، تئوری و نظریه ای است که قابل ابطال باشد. همانطور که از نظر او دولت خوب دولتی است که قابل برچیدن باشد.
دفاع دلیرانه پوپر از لیبرالیسم و لیبرال دموکراسی که به نظر او امکان ظهور جامعه باز را فراهم می کند، از او نه در موطن و زادگاهش بلکه در میان دانشجویان علوم انسانی و اهل فکر ایران و حتی آنچنان که آقای سروش می گوید طلاب حوزه های علمیه قم، فیلسوفی مشهور ساخته است.
لیبرالیسم پوپر آنچنان که عبدالکریم سروش شرح می دهد به معنای مکتب حقوق‌مداری (در مقابل تکلیف‌مداری) است.
کتاب «جامعه باز و دشمان آن» اثر کارل پوپر سال ها پیش توسط عزت الله فولادوند در ایران ترجمه و توسط انتشارات خوارزمی منتشر شده است
آقای سروش برای مخاطبان غیر ایرانی خود توضیح داد که پس از پایان تحصیلاتش در بریتانیا و بازگشت به ایران بیش از سه دهه پیش در ماه های نخست انقلاب، کتاب چندانی از پوپر در ایران ترجمه نشده بود. «کتاب فقر تاریخی گری ترجمه شده بود و به رغم توانایی مترجم، ترجمه خوبی نداشت و گمراه کننده بود. توصیه من به دانشجویان این بود که نسخه انگلیسی کتاب را بخوانند.»
بعد از انقلاب اما ترجمه کتاب های پوپر در ایران رونق گرفت چنانکه آقای سروش هم برای حضار توضیح داد اکثر آثار او هم اینک در ایران به فارسی برگردانده شده است.
«کارل پوپر در ایران آنچنان محبوب است که بسیاری از فرهیختگان برخی از اصطلاحات او را در گفت و گو های سیاسی و اجتماعی و در مطبوعات روشنفکرانه به کار می گیرند بدون اینکه لزوما از هویت ناقل آن اطلاع داشته باشند.»
به گفته آقای سروش، آشنایی طلاب حوزه های علمیه با زبان انگلیسی هم در نفوذ این فیلسوف در قم تاثیرگذار بوده است.
از گفته های جالب عبدالکریم سروش در این سخنرانی که هم برای ایرانی های حاضر تازه بود و هم تعجب برخی از دیگر حضار را برانگیخت، ذکر این نکته بود که محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران در اوایل دوره ریاست جمهوری اش خواندن کتاب «درس های این قرن» از آثار پوپر را به اعضای کابینه اش توصیه کرده بود.
آقای سروش چند سال پیش به یک نشریه ایرانی درباره این «کتاب جامعه باز و دشمنان» آن از مشهورترین آثار پوپر گفته بود: «این کتاب اگر مطرح شد به خاطر آن بود که حکایت‌گر یک درد بود. مساله پوپر در این کتاب این بود که چگونه ایدئولوژی‌هایی که وعده محقق کردن بهشت بر روی زمین را می‌دهند به تحقق جهنم بر روی زمین می‌انجامند و با استدلال‌های تاریخی و سیاسی چگونگی این امر را توضیح داده بود. همین‌جاست که او می‌گوید در سیاست و در طبابت هر کس وعده زیاد بدهد، شارلاتان است.»
آقای سروش می گوید که پوپر در میان ایرانیان بیش از بریتانیا محبوبیت دارد و در عین حال به دلیل تاثیرات عمیقی که آثارش در جامعه بسته ایرانی می گذارد، در میان گروه هایی از جمله حاکمان این کشور، منفورتر از بریتانیا است.
او دشمنان پوپر در ایران را مارکسیست ها، افراطیون مذهبی و آنها که «هایدگریست فروشان» می خواند، می داند که برخی از اینها در نهادهای کلان آموزشی و فرهنگی ایران سمت دارند.
آقای سروش می گوید که اینها پوپر را به دلیل حمایتش از جامعه باز دشمن خود می دانند.
عبدالکریم سروش زمانی در یک گفت و گو درباره پوپر نویسنده کتاب جامعه باز و دشمنان آن گفته بود: «دیدگاه‌های پوپر در باب دموکراسی و انتظارات از آن، امروز در ایران برای همه شناخته شده و روشن است. اینکه در دموکراسی، مهم چگونه به کرسی نشاندن یک حاکم نیست، بلکه چگونه آسان به پایین کشیدن حاکم است، سخن پوپر است و من بعدها این جمله او را چنین بیان کردم که دموکراسی، شیوه نصب و نقد و عزل حاکمان است.»
عبدالکریم سروش در سال های جوانی در بریتانیا با افکار و دیدگاه های کارل پوپر آشنا شد. او چند سال پیش این آشنایی را چنین روایت کرده بود:
«من در سفر به انگلستان و تحصیل در رشته فلسفه علم، به دنبال یک کتاب فلسفی می‌گشتم که برای تقویت زبان بخوانم و در عین حال با فلسفه مغرب‌زمین هم آشنا شوم. از حسن اتفاق کتاب بسیار خوب جان پاسمور، به نام صد سال فلسفه را پیدا و مطالعه کردم . . . در این کتاب بود که با پوپر آشنا شدم. پوپر، صفحات چندانی از کتاب را به خود اختصاص نداده بود، اما به هر حال من برای اولین بار با سراندیشه‌های او از جمله ایده‌ ابطال‌پذیری آشنا شدم . . . وقتی هم که برای مصاحبه به دپارتمان فلسفه علم کالج چلسی رفتم، رئیس دپارتمان، به من گفت که آیا چیزی از فلسفه علم شنیده‌ای و می‌دانی؟ آن اطلاعات به کار من آمد. من نام پوپر را بردم و همین اندیشه ابطال‌پذیری او را که در آن زمان به صورت خام و سربسته می‌فهمیدم، بازگو کردم. اما بعدا که در آن رشته ثبت‌نام کردم و دانشجو شدم، یکی از فیلسوفانی که بسیار از او سخن می‌رفت کارل پوپر بود و جالب آنکه کمی پیش از آن پوپر در مدرسه‌ای واقع در چند خیابان آن طرف‌تر از کالج ما یعنی مدرسه اقتصادی لندن تدریس می‌کرد. البته وقتی که من به انگلستان رفتم کارل پوپر بازنشسته شده بود و تدریسی برعهده نداشت و در شهرکی بیرون از لندن زندگی می‌کرد.»
به گفته سروش «پوپر برای انقلاب کردن نسخه نمی پیچید و می گوید "انقلاب برنامه ریزی نمی شود" بلکه بر اثر رفتار حکومت ها "اتفاق می افتد" لذا حکومت ها را برای رخ دادن انقاب باید سرزنش کرد و نه مردم را. «پوپر می گوید وقتی باران می آید چتر باز کنید؛ بهتر است مشکل خود را حل کنیم تا کل مشکلات عالم را.»

به گفته عبدالکریم سروش، محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، خواندن کتاب درس های این قرن را به اعضای کابینه اش توصیه کرده بود
پوپر در زمان دانشجویی آقای سروش در بریتانیا به صورت بسیار جدی در این کشور مطرح و در مجلات فلسفی آرای او به طور وسیع منتشر می‌شد.
«من بسیاری از آن مجلات را هنوز دارم . . . دو نکته در فلسفه سیاسی پوپر برای من مهم بوده و هست. یکی آنکه چگونه باید حکومت کرد مهم است نه اینکه چه کسی حاکم باشد که سئوال افلاطون است و دیگری اینکه وقتی باران می‌بارد ما چتر بر می‌داریم نه اینکه به دنبال برهم زدن نظام تکوین ابر و باران باشیم. در این دو نکته یک دنیا معنا و مفهوم است. اما تاثیر بزرگ او همان بود که فلسفه‌بافی چقدر آسان و بی‌ارزش است و سخن دقیق زدن تا چه اندازه سخت. از آن پس بود که حرف‌های مبهم و بی‌سروته از چشم من افتاد.»
دکتر عبدالکریم سروش را می توان مناقشه برانگیزترین روشنفکر دینی و یکی از تاثیرگذارترین متالهان شیعی نزدیک به سه دهه اخیر ایران دانست. شاید به علت سابقه زندگی آقای سروش در لندن، که به واسطه درس و مطالعه دوره دانشجویی بود، این شهر را بتوان پس از زادگاهش در ایران، خانه دیگر او دانست.
گرچه محل تحصیل آقای سروش از محل تدریس پوپر چندان فاصله ای نداشت اما او هرگز موفق به دیدار پوپر و حتی حضور در سخنرانی او هم نشد چرا که او دیگر به دانشگاه نمی آمد و در اواخر عمر جایی نزدیک به لندن زندگی می کرد.
با این همه سروش به عنوان میراث دار ایرانی پوپر، وقتی پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت معرف رشته فلسفه علم به دانشگاه های ایران شد. «وقتی من در سال ۱۳۵۲ به انگلستان می آمدم، نامی از رشته فلسفه علم نبود اما در سال ۱۳۶۰ که به ایران بازگشتم و با فرمان آیت الله خمینی عضوی از ستاد انقلاب فرهنگی برای بازگشایی دانشگاه ها شدم (دانشگاه های ایران در جریان انقلاب فرهنگی پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ تعطیل شد) رشته فلسفه علم را برای اولین بار در برنامه درسی رشته های فلسفی گنجاندم.»
آقای سروش پس از آنکه در اواخر دهه هفتاد خورشیدی گروه های افراطی و لباس شخصی چندین بار در جریان سخنرانی های او در ایران اخلال ایجاد کردند، از ایران رفته و تاکنون بیشتر وقت خود را به تدریس در دانشگاه های خارج از ایران گذرانده است.
مجله کیان و فصل نامه مدرسه و انتشارات صراط ناشر آثار او در ایران همه از یادگاران اوست که در این سال ها توقیف و برچیده شده است.