۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

 م. ملک

مقدمه :
در پنج مقاله به هم پیوسته سعی بر نگاهی گذراست به مفاهیم اصلی و کلید واژه های اساسی اندیشه " ژاک لاکان " - بزرگترین اندیشمند روانکاوی پسافرویدی - و در پایان تحلیلی فلسفی از نقش آرای او در فرو ریختن تابوهای فلسفه کلاسیک. در چهار مقاله اول سعی بر توضیحی موجز از سه ساحت معروف " خیالی " ، " نمادین " و " واقعی " است و مقاله چهارم اختصاص به توصیفی گذرا از این نکته است که چگونه برخی از مهم ترین پایه های فلسفه کلاسیک مثل " کوگیتوی دکارتی " یا " اخلاق کانتی " در مواجه با مغناطیس اندیشه لاکان دچار بحران می شوند.

١-امر خیالی (The Imaginnary Order )
در دو دهه ابتدایی قرن بیستم " پدیدار شناسی " از مجموعه آثار و تفکرات " ادموند هوسرل " به وجود آمد. " هوسرل " در پدیدار شناسی معتقد بود " چیزها " یا " ابژه های " جهان بدون وجود آگاهی ما موجود نیستند. بنابر این از هر آنچه بیرون از ادراک ماست باید چشم پوشی کرد. این چشم پوشی که " هوسرل " تحت عنوان " فروکاست پدیدار شناسانه " (Phenomenological Reduction) از آن نام می برد در واقع فرایندی است که در آن ما جهان بیرون را به اندازه ظرف آگاهی خود فرو می کاهیم. از سویی دیگر یک دهه بعد " مارتین هایدگر " - شاگرد هوسرل - و سپس " سارتر" تفکیکی میان " سوژه " و " اگو = ego" قائل شدند. این تفاوت اساسی این بود که به قول سارتر " خود آگاهی هیچ است اما " اگو " ابژه ای است در جهانی که سوژه درک می کند. در ادامه می بینیم که شروع اندیشه لاکان در ارائه و تعریف " امر خیالی" چگونه به این دو ایده فلسفی وابسته است.
در ١٩۴٩ لاکان با کاوش در مسائل مربوط به خودآگاهی و تلفیق آن با ایده های روانشناسی تجربی به نتیجه جالبی رسید. پیش از این سال " کوگیتو" ی دکارتی (من می اندیشم پس هستم) با آرای " هایدگر " مبنی بر این که سوژه همواره سوژه اندیشمند و آگاه نیست از اعتبار افتاده بود. فرضیه لاکان این بود که فرایند هویت یابی فرد ابتدا با تفکیک خود از محیط پیرامون رخ می دهد. کودک پس از تولد هیچگاه بدن خود را به صورت یکپارچه نمی بیند و بدین خاطر هنوز مرز خود با محیط برای او تفکیک شده نیست. نخستین بار با دیدن تصویر بدن یکپارچه خود درون آینه و فهم توامان این دو مساله که اولا این تصویر در آینه تصویر من است و ثانیا این که این تصویر ، من (به معنی جسمی از گوشت و پوست و..) نیستم ، به تفکیک خود و فرایند هویت یابی وارد می شود. در این دوران مقاله معروف " کویوئا" در زیست شناسی تاثیر عمیقی بر لاکان گذاشت. مقاله " کویوئا" بیان می کرد که بر خلاف تصور رایج مبنی بر اینکه بسیاری از حشرات و حیوانات از ترس شکار شدن خود را با استتار به شکل محیط در می آورند ، بیان کرد که عمل استتار نه به علت ترس عدم که به خاطر " شیفتگی " موجود زنده نسبت به یکی شدن با محیط اطراف می باشد. خلاقیت لاکان این بود که در مقاله " مرحله آینگی " - The Mirror Section- با استفاده از مقوله فلسفی " دیالکتیک هگلی " تمایز پدیدار شناسانه اگزیستانسیالیستی میان سوژه و اگو را با مفاهیم روانشناختی تصویر و ماهیت ساخته شده تلفیق کرد

در سال های دهه 1930 " الکساندر کوژو " سمینارهایی درباره آرا و اندیشه های فیلسوف آلمانی قرن 19 " گئورگ ویلهلم هگل " برگزار می کرد که تاثیر بسیاری بر اکثر روشنفکران و متفکران فرانسوی پس از جنگ داشت. عمده درسگفتارهای کوژو حول مرکزیت مفهوم " دیالکتیک هگلی " بود. هگل مبدع روشی فلسفی به نام دیالکتیک بود که در آن هر ایده ای حاوی ایده ای ضد خود (تز و آنتی تز) است که در نهایت از ترکیب آن ها و ایجاد وحدتی در عین ضدیت ، سنتز به وجود می آید. لاکان با جایگزینی " سوژه منفرد " و " دیگری " در جایگاه " تز " و " آنتی تز " نهایتا مفهوم " سوژه جمعی " را بر اساس سنتز این دو تعریف کرد. به زبانی دیگر " خود = اگو " به طرز پیچیده ای وابسته به " دیگری " است که مفهوم " ما " از سنتز این دو حاصل می شود. هگل معتقد بود که همه پدیده ها حاوی عنصری ضد خود هستند که از دل این وحدت اضداد مفهوم جدیدی به وجود می آید. از نظر هگل " خود بودگی " -  Self – Hood- در فرایند رشد خودآگاهی از طریق فرایند " تامل در خود " – Self – Reflection- پدیدار می شود. در حقیقت برای ایجاد خودآگاهی نه تنها " سوژه " انسانی باید از تمایز خود آگاه باشد ، بلکه دیگری نیز باید او را به عنوان سوژه ای انسانی به رسمیت بشناسد (1) .
از نظر لاکان دو مرحله بیگانه شدگی (Alienation) وجود دارد. نخست از طریق مرحله " آینه ای " و شکل گیری " اگو " در خلال آن و سپس از طریق " زبان " و ساخته شدن سوژه.
" مرحله آینه ای " تقریبا بین 6 تا 18 ماهگی کودک رخ می دهد. در این زمان کودک که تا پیش از این هیچ گاه بدن خود را به صورت کامل یا یکپارچه ندیده است برای نخستین بار تصویر کامل ، توپر و یکپارچه خود را در آینه می شناسد ( این بازشناسی وجود توپر می تواند با نگریستن به جسم کودکی دیگر نیز رخ دهد) .نوزاد مجذوب تصویر خود می شود و سعی می کند خود را با آن یکی کند. این مرحله همراه با احساس توامان خود شیفتگی (Narcissism) به علت کشف این مساله که کودک این تصویر کامل و یکپارچه و قابل کنترل را تصویر خود می داند و نیز احساس پرخاشگری (Aggressiveness) است زیرا به هر حال کودک در می یابد که تصویر مجازی چیزی جدا از گوشت و پوست اوست. این یکی انگاری خود با تصویر از این سو حیاتی است که به  وسیله آن کودک نخستین بار خود را به عنوان موجودی تام و کامل و دارای هویت می یابد. در اینجاست که لاکان با به کارگیری منطق دیالکتیک هگلی مساله را توضیح می دهد. لاکان سنتز حاصل از " تز " که همان احساس یکی شدن با تصویر و لذت شناخت و کنترل وتسلط بر آن است را در برابر " آنتی تز " یا حس بیگانه شدگی به علت مجازی بودن تصویر را به این شکل بیان می کند که " احساس خودی (اگویی) یکپارچه به بهای دیگری بودن این خود (تصویر) تمام می شود. از نظر لاکان " اگو " در این لحظه بیگانگی – شیفتگی کودک با تصویر خود است که ساخته می شود. کارکرد اگوی شکل گرفته کارکردی " غلط پندارانه " – Mis-Recognition- است که بر تصویر توهم آمیز تمامیت و یکپارچگی استوار است یا به بیانی دیگر اگو بر عدم پذیرش حقیقت چند پارگی و بیگانه شدگی اصرار می ورزد. مفهوم دیگر گفتار بالا این است که فرد برای وجود داشتن بر تصویری استوار است که در عین حال با او یکی نیست و برای وجود باید از سوی دیگری به رسمیت شناخته شود. سوژه تصویر یا دیگری بزرگ (زبان ، ملیت ، مذهب ، پیشوا و...) را کامل و توپر پنداشته و بنابراین مدام سعی می کند تا با آن یکی شود و مدام هم شکست می خورد. همین بیگانگی و چیزی کم داشتن و خلا عنصر برسازنده سوژه است.

١- شرح کامل هگل بر این مفهوم در " فنومنولوژی روح " و تحت عنوان دیالکتیک خدایگان و بنده آمده است
نویسنده : م . ملک
منبع : harighebaad.persianblog.ir

 

قند پارسی به یورونیوز می‌رود

پژمان اکبرزاده
pejman@radiozamaneh.com

شبکه‏ی خبری «یورونیوز» که در حال حاضر از فرانسه به ۹ زبان برنامه پخش می‏کند، از روز ۲۷ اکتبر، پخش برنامه‏های خود به زبان پارسی را نیز آغاز می‏کند.
Download it 
Here!
ماه‏ها بود که از روند کار بخش فارسی یورونیوز در محافل سیاسی و رسانه‌ای ایران صحبت می‌شد؛ از گزینش همکاران این بخش گرفته تا شیوه‏ی پوشش مسائل ایران در آن.
نیل اُورِیلی ، مدیر بخش انگلیسی «یورونیوز» که در آغاز، هماهنگ‏کننده‏ی روند شکل‏گیری این بخش در «یورونیوز» بوده، از ابتدای این پروژه می‏گوید:

دقیقاً ۱۲ ماه پیش بود که با کمیسیون اروپا قرارداد کاری‏مان را امضا کردیم. تلاش کردیم که در کوتاه‏ترین زمان ممکن، بخش فارسی را راه‏اندازی کنیم. نخستین کاری که باید انجام می‏دادیم، کارهای استخدامی و طیبعتاً آوردن افراد مورد نیاز به این‏جا بود. آگهی استخدام را منتشر کردیم، درخواست‏ها از روزنامه‏نگاران ایرانی از همه‏ جای دنیا به‏دستمان رسید.
نیل اوریلی: «گزینش افراد برای بخش فارسی یورونیوز، بسیار دشوار بود، چون ما در لیون شورای سردبیری فارسی نداشتیم.»
ارزیابی توانایی‏های درخواست‏ کنندگان از بابت سطح آگاهی‏شان از مسائل اروپا و دنیا و هم‏چنین توانایی‏‏‏های‏شان برای پیوستن به یک شبکه‏ی خبری جهانی آغاز شد. چون بیشترشان قبلاً شرایط مشابه کاری را نداشتند.
گزینش افراد، بسیار دشوار بود. چون ما در این‏جا شورای سردبیری فارسی نداشتیم. زمان زیادی صرف شد و اوائل تابستان بود که حدود ۱۸ نفر به لیون آمدند. کارهای مربوط به زندگی آن‏ها در این شهر انجام گرفت و هم‏چنین ایجاد آمادگی کاری لازم در رابطه با سیستم کاری یورونیوز.


آیا همه‏ی روزنامه‏نگارانی که به بخش فارسی یورونیوز پیوسته‏اند، از کشورهای اروپایی به لیون آمده‏اند یا این‏که افرادی از داخل ایران هم به آن‏ها ملحق شده‏اند؟
در حال حاضر همگی از جامعه‏ی مهاجر ایرانی هستند. ما تعداد کمی درخواست از تهران هم داشتیم که بسیار هم خوشحال می‏شدیم بتوانیم از داخل ایران افرادی را بگیریم، ولی مشکلات خاصی از بابت ویزا وجود داشت که بتوانیم در چنین زمان کوتاهی افرادی را از داخل ایران به فرانسه بیاوریم.
در هرحال، روند استخدامی هنوز به‏طور کامل به‏پایان نرسیده و طبیعتاً در مراحل بعدی استخدام، مشکلی از بابت آوردن افراد از داخل ایران نداریم.
نیل اُورِیلی از بابت راه‏اندازی بخش تُرکی یورونیوز هم بسیاری از کارهای هماهنگی را بر عهده داشته است. از او در رابطه با تفاوت‏ها و شباهت‏ها برای راه‏اندازی بخش ترکی و بخش فارسی می‏پرسم:
نیل اوریلی: موقعیت قدری متفاوت بود. بخش ترکی با همکاری تلویزیون ملی ترکیه (تی.‏آر.تی) پایه‏گذاری شد ولی بخش فارسی بر پایه‏ی یک قرارداد با کمیسیون اروپا. برای بخش ترکی، نهاد همکار ما، گزینش اولیه را برای استخدام همکاران انجام داد. ولی برای بخش فارسی، خود ما در لیون اقدام می‏کردیم. کسی از پیش، به ما لیستی نداد. ولی از بابت آماده‏سازی فنی، افراد روند مشابهی را طی کردند و خُب آن‏ها از بستر فرهنگی متفاوتی می‏آیند.
تفاوت‏های اندکی هم از بابت این‏که کارها چگونه انجام بشود، وجود دارد که البته در همه‏ی بخش‏های یورونیوز، این تفاوت‏ها دیده می‏شود. هرکس نگاه ویژه خود را به یک موضوع دارد. ولی کار ما این است که اطمینان پیدا کنیم که همگی در خط ارزش‏های روزنامه‏نگارانه‏ی یورونیوز حرکت می‏کنند.


در رابطه با زمان آغاز به‏کار بخش فارسی یورونیوز، بارها تاریخ‏هایی به‏گوش رسید که هربار به تعویق افتاد. ماریا سرسالاری، سردبیر بخش فارسی یورونیوز، در این رابطه می‏گوید:
از زمانی که تصمیم گرفتند پروژه را به‏طور جدی راه‏اندازی کنند، هیچ تاریخ قطعی‏ اعلام نشده بود. گفته بودند به زودی اعلام می‏کنیم. تاریخ ۲۷ اکتبر، نخستین تاریخ رسمی‏ است که ما داده‏ایم. روز چهارشنبه، ۲۷ اکتبر در ساعت هفت و نیم شب به وقت اروپا و ۹ شب به وقت تهران، برنامه روی آنتن خواهد رفت.
در مورد محتوای یورونیوز بارها پرسش‏هایی پیش آمده است. آیا یورونیوز فارسی همان یورونیوز اصلی‏ است که تنها زبان‏اش متفاوت است؟ یا این‏که از بابت برنامه‏هایی هم که پخش می‏کند، تفاوت‏هایی دارد؟
اگر یک نفر بنشیند و تمام آن مجموعه برنامه‏های ماهواره‏ای را که در دسترس است نگاه کند، می‏بیند یک خروجی تصویر برای یورونیوز وجود دارد و تمام زبان‏هایی که از این شبکه پخش می‏شوند، روی آن سوار هستند. این مسئله ممکن است این تصویر غلط را به خیلی از ما بدهد که این‏ها همه ترجمه‏ی برنامه‏ی انگلیسی و یا فرانسوی آن است. اما باید اشاره کنم که نه؛ این‏طور نیست. تصویرمان یکی است، اما خبرنگارها خبر را با استفاده از رهنمون سردبیر، جدا تنظیم می‏کنند. مثلاً سردبیر می‏گوید که در این مرحله، زلزله‏ی فلان‏جا و عملیات امدادرسانی در فلان نقطه، لید معرفی خبر است. همه خبر را بر اساس آن تنظیم می‏کنند ولی خبرنگار کار خبرنگاری‏اش را انجام می‏دهد.
ماریا سرسالاری، سردبیر بخش فارسی یورونیوز: «از زمانی که تصمیم گرفتند پروژه را به‏طور جدی راه‏اندازی کنند، هیچ تاریخ قطعی‏ اعلام نشده بود.»
مقدار زیادی مطالب مستند، گفت‏و‏گو و برنامه‏های گوناگون هستند که در آن‏ها مقدار زیادی ترجمه وجود دارد، ولی خبرنگار‏های این‏جا اساساً کار خبری انجام می‏دهند و بر پایه اصول روزنامه‌نگارانه سردبیری در یورونیوز که نکته‏ی اصلی‏اش بی‏طرفی و توازن است.


یورونیوز یک مؤسسه‏ی خصوصی است و بودجه‏ی آن از پول مالیات یا درآمدهای دیگر تأمین نمی‏شود. افراد فعال با حداقل امکاناتی که دارند، می‏خواهند بیشترین تولید خبر را به‏صورت انبوه و تصویری ارائه کنند. من شخصاً نام آن را یک خبرگزاری تصویری می‏گذارم. تصویر یکی است، خبرنگارها تصویر را ادیت نمی‏کنند، ولی خود آن‏ها در تنظیم خبر سهیم هستند.
رسانه‏های پارسی‏زبانی که اکنون در خارج فعالیت می‏‏کنند، به‏شکلی مخاطب‏شان را مخاطب ایرانی قرار داده‏اند، مطالب‏شان هم طبیعتاً بیشتر روی مسائل ایران و یا مسائل مربوط به ایران در خارج از کشور متمرکز است. ولی در رابطه با یورونیوز شاید بشود این‏طور گفت که بخش اصلی مطالب، موضوع‌های بین‏المللی و جهانی هستند، مطالبی نیستند که به‏طور ویژه، حتماً مربوط به ایران یا ایرانی‏ها باشند. شما فکر می‏کنید ورود چنین رسانه‏ای با این رویکرد، چه تأثیری می‏تواند برای مخاطبان ایرانی و یا عموم مخاطبان فارسی‏زبان در دنیا داشته باشد؟
یورونیوز جای خالی این قضیه را متوجه است و می‏خواهد دید جهانی به مخاطب فارسی‏زبان بدهد. رسانه‏های فارسی زبانی که اکنون به آن‏ها اطلاعات می‏دهند، با همه‏ی زحماتی که می‏کشند و همه همکار ما هستند، دید ایرانی‏شان آن‏قدر زیاد است – خیلی هم خوب است- که بعضی‏ وقت‏ها از اخبار جهان غافل می‏شوند.
سردبیر بخش فارسی یورونیوز: «رسانه‏های فارسی زبانی که اکنون به فارسی‌زبانان اطلاعات می‏دهند، با همه‏ی زحماتی که می‏کشند دید ایرانی‏شان آن‏قدر زیاد است که بعضی‏ وقت‏ها از اخبار جهان غافل می‏شوند. »
من فکر می‏کنم برای شخص افغانی که در بامیان نشسته و دارد از یک کافه ‏اینترنت خیلی سطح پایین با جهان خارج ارتباط پیدا می‏کند، آن خبری که برنامه‏ی «مجله‏ی روز» ما در مورد فلان قضیه‏ی فنی می‏دهد، می‏تواند زندگی‏اش را عوض کند. یا یک فرد تاجیک بعد از سال‏ها پایان جنگ داخلی، می‏تواند از داستان مشابهی از زندگی یک جنگ‏زده‏ی بوسنی، یا درسی بگیرد.
یورونیوز سعی می‏کند این تجربه‏ها را بیشتر به‏هم منتقل کند. بنابراین فکر می‏کنم همین‏طور در مورد ایرانی‏ها که در همه‏ی گروه‏های سنی بسیار تشنه‏ی اخبار جهان خارج هستند؛ چه از نظر این‏که بخواهند بدانند در خارج از مرزهای‏شان چه می‏گذرد، چه از این جهت که بتوانند فرمول‏هایی را که بقیه برای حل مسائل‏شان به آن‏ها رسیده‏اند، حاضر و آماده ببینند یا حتی توازی ایجاد کنند بین مسیرهایی که بقیه‏ی مردم رفته‏اند، چه درست یا غلط، و از آن‏ها یاد بگیرند. هم‏چنین اطلاعات فنی٬ اطلاعات هنری، تکنولوژیکی، محیط زیست و ... همه نکاتی هستند که برای یورونیوز مهم هستند. آن‏ها را پوشش می‏دهیم و امیدواریم که این جای خالی دید جهانی دادن به مخاطب فارسی زبان را تا حد زیادی پر کنیم.
بخش فارسی سایت یورونیوز هم مدت کوتاهی است که فعال شده است. ارتباط بین برنامه‏های تلویزیونی یورونیوز فارسی با این سایت به چه شکلی است؟ آیا شما پیوند ویدئویی همه برنامه‏ها را در این صفحه قرار می‏دهید یا این‏که سایت قرار است روی‏کرد متفاوتی داشته باشد؟
مفهوم سایت یورونیوز در ارتباط با تلویزیون، برای ۹ زبان دیگر به این شکل بوده که سایت یورونیوز همیشه حالت بلاگ یا ویترین تلویزیون را ایفا کرده است. به این ترتیب که برای این‏که ما بتوانیم ویدئوهای‏مان را در دسترس عموم داشته باشیم تا حد امکان، تا جایی که گنجایش و زمان اجازه بدهد، آن‏ها را هم‏چنان در سایت در دسترس می‏گذاریم. از این جهت، سایت، رسانه‏ی مستقل و خودبسنده نبوده، بلکه حالت معرفی ویدئوهای جالب را داشته است.
به مرور زمان، اخیراً سعی کرده‏اند این حالت را پیش بیاورند و سایت دارد یک سری مطالب جداگانه می‏گذارد، ولی به‏شدت وابسته است به ویدئوهایی که ما در آن عرضه می‏‏کنیم. در واقع، سایت محمل ویدئوهای ما است. ما در بخش فارسی سعی کرده‏ایم یک قدم هم جلوتر بگذاریم و ستون‏های جداگانه‏ای برای مخاطب فارسی‏زبان ارائه کنیم که بتوانیم دست‌کم آن‏جا مانور بدهیم. چرا که از نظر تصویری نمی‏توانیم زیاد به مسائلی که ممکن است فارسی‏زبانان بیشتر علاقه‏مند باشند بپردازیم؛ مطالبی که گذاشتن آن در خروجی تصویری یورونیوز شاید زیاد امکان‏پذیر نباشد.
ارتباط خود سازمان یورونیوز، نه فقط بخش فارسی، با داخل ایران به چه شکلی است؟ آیا دفتری در آن‏جا دارند؟
دفتری ندارند. ولی امیدوارم چنین امکانی در آینده فراهم شود.
بخش فارسی چطور؟ آیا از زمانی که بخش فارسی به شبکه‏ی یورونیوز اضافه شده، تلاش‏های جدی‏تری در این زمینه انجام می‏شود؟
تاجایی که می‏دانم، در این‏مورد درخواستی نشده است ولی امیدواریم بتوانیم چنین همکاری‏ای را انجام بدهیم. فکر می‏کنم یورونیوز از جهت این‏که شهرت و حیثیت خبری خوبی را تا به‏حال داشته است، از نظر بی‏طرفی، رعایت دقت در مطالب و… می‌تواند چنین تلاشی را بکند. ولی این تصمیم وابسته به خود شرکت یورونیوز است که بخواهد چنین بودجه‏ای را برای چنین کاری اختصاص بدهد یا نه. این بحث هم مطرح است.
تاکنون هیچ واکنشی از طرف مقامات دولتی در ایران دیده‌اید؟
نه؛ فعلاً هیچ. ولی امیدواریم مخاطبان ما که سایت را می‏بینند ویا برنامه‏های تلویزیون را تماشا می‏کنند، از آن‏ اطلاعات بگیرند و از برنامه‏ها لذت ببرند.
 
 
  
 
 
گفت‌وگو با دکتر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و فعال حقوق بشر در پاریس

دولت ایران، دولت فرانسه و تظاهرات

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com



در جهان یا حداقل در جوامع دمکراتیک، هیچ کشوری به‏اندازه‏ی فرانسه، تظاهرات مردمی و اعتصابات مختلف کارگری و کارمندی را تجربه نمی‏کند. اکنون نیز بیش از یک ماه است که پاریس، پایتخت فرانسه و بسیاری از شهرهای دیگر این کشور، درگیر تظاهرات اعتراضی هستند.

Download it 
Here!
از زمان آغاز این اعتراض‌ها که در تمامی مطبوعات جهان، انعکاس روزمره داشته است، پوششی که رسانه‏های اصولگرای ایران، به‏ویژه کیهان تهران، خبرگزاری‏های فارس، ایرنا، رجانیوز و تعدادی دیگر، به این وقایع می‏دهند، از یک نظر ویژگی داشته است: همه‏ی آنها تاکید خاص داشتند به رفتار پلیس فرانسه با تظاهرکنندگان و مقایسه‏ی آن با رفتار نیروهای نظامی و امنیتی ایران با معترضان خیابانی در جریان تظاهرات سال گذشته و البته همه‏ی این رسانه‏ها نتیجه می‏گیرند که آن‏چه در فرانسه می‏گذرد، در تشابه کامل با رویدادهای ایران است.
دکتر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و فعال حقوق بشر که در پاریس اقامت دارد، در گفت‏وگویی با ما، به این مقایسه‏ها می‏پردازد:
بیش از یک‌ماه است که در فرانسه یک جنبش اعتراضی بر ضد لایحه‏ی بازنشستگی شروع شده است. قانون بازنشستگی سال‏هاست در این‏جا مورد بحث و بررسی قرار دارد. می‏گویند باید سن بازنشستگی را افزایش داد.
در شرایط کنونی، سن بازنشستگی در فرانسه بین ۶۰ تا ۶۵ سال است. یعنی از ۶۰ سالگی هرکسی می‏تواند تقاضای بازنشستگی کند و در ۶۵ سالگی باید بازنشسته شود. این قانون هم در بخش خصوصی و در بخش دولتی اعمال می‏شود. دولت فرانسه لایحه‏ای را به مجلس برده که این سن را دو سال بالا ببرد؛ یعنی به جای ۶۰ سالگی، از ۶۲ سالگی بازنشستگی حقی اختیاری است و سن بازنشستگی اجباری نیز به ۶۷ سال می‏رسد.
بسیاری از سندیکا‏های فرانسه و همین‏طور گروه‏های اجتماعی می‏گویند که این افزایش سن به ضرر کارگرها و گروه‏های فرودست اجتماعی است. به‏خاطر اینکه آنها کار را از سن زیر ۱۸ سال شروع می‏کنند. می‏دانید که سن کار در بسیاری از کشورها، از ۱۶ یا ۱۷ سالگی است. بنابراین با توجه به اینکه مدت قانونی برای بازنشستگی هم ۴۰ سال است، یک کارگر اتومبیل یا یک کارگر ساختمان، به‏جای ۴۰ سال باید ۴۳ یا ۴۴ سال کار کند تا بتواند بازنشسته شود.
به همین خاطر هم هست که بسیاری از سندیکاهای دانشجویی و دانش‏آموزان دبیرستان نیز در این جنبش حضور دارند.
آیا دولت حق قانونگذاری در این موارد را ندارد؟
اصولاً با توجه به اینکه در بسیاری از کشورهای اروپایی، تغییر قانون بازنشستگی از طریق تفاهم و توافق چند ماهه با سندیکا‏ها صورت گرفته، اعتراض این است که چرا دولت فرانسه به این صورت، بدون در نظر گرفتن نارضایتی‏هایی که در میان مردم، نمایندگان سندیکا‏ها و جامعه‏ی مدنی به‏وجود آمده است، دارد این قانون را به‏‏تصویب می‏رساند.


رویارویی و درگیری‏هایی هم بین پلیس با تظاهرکنندگان بوده است. چه آسیب‏ها و صدماتی، در این تظاهرات یک ماهه، به تظاهرکنندگان وارد شده است؟
تا حال حاضر، هفت روز تظاهرات بزرگ صورت گرفته که در هر تظاهراتی، بر مبنای ارقامی که پلیس منتشر کرده یا سازمان‏ها و نهادهای مدنی انتشار داده‏اند، حدود یک میلیون و نیم تا سه میلیون شرکت داشته‏اند. در تمام این تظاهرات، تا این دقیقه‏ای که دارم با شما صحبت می‏کنم، فقط یک جوان بر اثر اصابت گلوله‏ی پلاستیکی به چشم او مجروح شده است.
با وجود اینکه تداوم این تظاهرات‏ برای مردم هم سخت بوده، به خاطر اینکه قطارها و متروها از حرکت بازمانده‏اند و یا وضعیت بنزین به خاطر اعتصاب ۱۲ تصفیه‏گاه بنزین، بسیار وخیم شده است، اما دولت فرانسه هم‏چنان سعی می‏کند با وارد کردن بنزین از خارج، به رفع حداقل نیازهای مردم کمک کند و به این صورت نیست که بخواهند فقط با زدن مردم و با تهدید مردم پیش بروند. یعنی اصلاً جامعه‏ی فرانسه و جامعه‏ی اروپایی اجازه‌ی چنین اعمالی را نمی‏دهد.
طی این تظاهرات، کسانی هم دستگیر شده‏اند. وسعت این دستگیری‏ها چقدر بوده و برای دستگیرشده‏ها چه اتفاق‌هایی افتاده است؟
در برخی از شهرهای فرانسه درگیری‌ها خیلی شدید بوده و مثلاً سطل‏های زباله را آتش زده‏اند. پلیس هم گاز اشک‏آور استفاده کرده و یا در مواقعی گلوله‏های پلاستیکی به‏کار برده است. در فیلم‏هایی که نشان داده می‏شود، در بعضی نقاط کشور، تظاهرات واقعاً خشونت‏آمیز بوده که آن هم متأسفانه توسط عده‏ای از جوان‏هایی صورت می‏گیرد که متخصص به‏هم زدن تظاهرات هستند؛ آن هم برای ازجمله حمله و غارت مغازه‏ها.
با این عده چه برخوردی شده است؟
تا حال حاضر گفته می‏شود که نزدیک به یک‌هزار و ۴۰۰ نفر را در بخش‏های اطراف پاریس و به‏خصوص در شهر لیون که دومین شهر فرانسه است، دستگیر کرده‏اند. در تمام این دستگیری‏ها یا بیشتر دستگیرشدگان آزاد شده‏اند و یا در دو سه مورد پرونده به دادگاه رفته است. شدیدترین حکمی که تا الان صادر شده، شش ماه حبس است که آن هم قابل تجدید ‏نظر است. احکام حبس دیگری که صادر شده‏اند، دوماه حبس تعلیقی بوده است.
تمام این محاکمه‏ها هم علنی بوده‏‏اند و وکیل دادگستری حضور داشته است. اصولاً مطابق قوانین فرانسه، تا وکیل حضور نداشته باشد، محاکمه قابل برگزاری نیست. یعنی از همان دقیقه‏ای که کسی دستگیر می‏شود، آن هم روی ضوابط اروپایی، باید وکیل دادگستری در بازجویی‏ها هم شرکت داشته باشد.


این محاکمات، محاکمات کم‏وبیش فوری بوده‏اند. یعنی به‏مجرد دستگیری، یک یا دو روز بعد محاکمه انجام شده است. در تمام این محاکمه‏ها هم دادگاه‏ها علنی بوده است. یعنی بستگان زندانیان و مردم می‏توانستند در دادگاه شرکت کنند و هم با حضور وکیل بوده است. احکام هم قابل تجدید نظر هستند.
یکی از پدیده‏های دیگری که در تظاهرات ایران قربانی گرفت، حضور نیروهایی تحت عنوان لباس شخصی یا نیروهایی بود که به‏هرحال، دولت در مقابل آنها از خود سلب مسئولیت می‌کند. چنین پدیده‏ای در فرانسه وجود دارد؟
در این‏جا، به‏هرحال پلیس ضد خشونت مشخص است. بعد هم تمام مسائل در مقابل دوربین‏های تلویزیون می‏گذرد. در بعضی مواقع که پلیس با لباس شخصی، البته با کلا‏هخود ولی لباس شخصی، دخالت کرده، همین مسئله مورد اعتراض عده‏ای از نمایندگان مجلس و به‏ویژه قائم مقام شهردار پاریس قرار گرفته است که چرا پلیس با لباس شخصی می‏آید و اقدام به بازداشت جوان‏ها می‏کند.
آنها هم هرگز نگفته‏اند که اینها پلیس نبوده‏اند. گفته‏اند در مواردی برای اینکه بتوانیم بفهمیم در کجاها امکان اغتشاش وجود دارد، ناگزیر هستیم بعضی از مأموران‏مان را با لباس شخصی بفرستیم. یعنی هرگز نخواسته‏اند مسئولیت را به دوش گرو‏ه‏ها یا افراد غیر مسئول بیاندازند و به این صورت، جنایت یا تخلفی که صورت می‏گیرد را لوث کنند؛ صورتی که بیش از سه دهه است در ایران جمهوری اسلامی و از نخستین هفته‏ها و ماه‏های انقلاب تا‏کنون ادامه دارد.
به این ترتیب، شما هم مقایسه‏ای می‌کنید بین رفتار حکومت ایران با تظاهرکنندگان وقایع سال گذشته، با آن‏چه در روزهای اخیر در فرانسه می‏گذرد. ممکن است اشاره‏ای به این نکات داشته باشید؟
آن‏چه سال گذشته مردم دنیا در ایران دیدند، خوشبختانه در بسیاری از کشورها، نه فقط کشورهای اروپایی و کشورهای دمکراتیک، بلکه در بسیاری از کشورهای جهان سوم هم دیگر نه توجیه‏پذیر و نه اصلاً امکان‏پذیر است.
اینکه حکومت یک کشور، مردمی را که در اعتراض به یک انتخابات توام با تقلب، در یک تظاهرات مسالمت‏آمیز شرکت کرده‌اند، به گلوله ببندد، مضروب کند و ده‏ها تن را بکشد، بیش از چهار، پنج هزار نفر را بگیرد و به زندان بیاندازد، در زندان به‏ آنها تجاوز و شکنجه‏ کند، مسائلی است که خوشبختانه دیگر در بسیاری از کشورها به‏چشم نمی‏خورد. این نهایت بی‏آزرمی و بی‏شرمی است که رسانه‏های دولتی جمهوری اسلامی می‏خواهند از این طریق نوعی شبه در اذهان مردم تولید کنند.
متأسفانه کارنامه‏‌ی دولتی جمهوری اسلامی، به‏ویژه طی سال‏های اخیر، در مقابل و یا علیه مردمی که فقط و فقط تظاهرات مسالمت‏آمیز کرده‏اند یا اعتراضی کرده‏اند، مطلبی نوشته‏اند و انتقادی کرده‏اند خلاف این را ثابت کرده است. مانند محکومیت‏هایی که در مورد بسیاری از مدافعان حقوق بشر و حقوق مدنی اعمال شده است. چنان که همکارمان نسرین ستوده، الان بیش از یک و ماه و نیم است در زندان به‏سر می‏برد؛ تنها و تنها به‏خاطر اینکه وکیل چند زندانی سیاسی بوده است.
بنابراین فکر می‏کنم آن‏چه در ایران، در جمهوری اسلامی می‏گذرد و آن مواردی که ما در کشورهای اروپایی و از جمله در فرانسه می‏بینیم اصلاً قابل مقایسه نیستند. البته مسلماً ما مدافعان حقوق بشر اینجا هم اگر خلافی صورت بگیرد، اعتراض می‏کنیم و کرده‏ایم، ولی متأسفانه وقایعی که در ایران می‏گذرد، اساساً از مقوله‏ی دیگری است و به عقیده‏ی من، اصلاً قابل مقایسه نیست.
 
 
 
 
محاکمه‌‌ی خیرت ویلدرز رهبر حزب آزادی در هلند به جرم نفرت‌پراکنی و تبلیغ علیه دین اسلام

بی‌طرف نبودن قاضی و لغو دادرسی علیه ویلدرز

فروغ.ن. تمیمی

آزادی بیان چیست و حدود آن کدام است؟ آیا یک سیاستمدار می‌تواند با استناد به قوانین دموکراتیک کشورش به مقدسات مذهبی مردم حمله کند و هم توهین و تحقیر را در مورد آنان روا دارد؟
آیا او در مورد عواقب به‌کارگیری سیاست نفرت‌پراکنی و تفرقه‌افکنی میان شهروندان یک کشور مسئول است و هم در مورد نتایج در پیش گرفتن این سیاست و تاثیر آن روی روابط کشورش با ممالک دیگر؟ آیا دین اسلام یک ایدئولوژی فاشیستی است که قتل کافران را مجاز می‌داند و زنان را سرکوب می‌کند؟
در دادگاهی که خیرت ویلدرز رهبر عوام‌گرای هلندی را به جرم توهین به اسلام، مسلمانان، ایجاد ترس، ناامنی و تفرقه محاکمه می‌کند، قرار است به این سئوالات پاسخ داده شود. آخرین جلسه دادگاه روز جمعه برگزار شد.
برام مسکوویچ وکیل ویلدرز در یکی از جلسات دادگاه تا آنجا پیش رفت که موکلش و نوع اتهام او را با دادگاه گالیله‌ی دانشمند عصر رنسانس مقایسه کرد، اما مسلمانان شاکی خیرت ویلدرز را یک هیتلر کوچک می‌خوانند و نسبت به اوجگیری تبعیض نژادی در هلند و اروپا هشدار می‌دهند.
در جلسه‌ی روز جمعه، وکیل خیرت ویلدرز، برام مسکویچ یکی از قضات این دادرسی را متهم به عدم رعایت بی طرفی کرد و در نتیجه بنا به رای صادر شده از طرف هیئت دادرسی تمام جلسات برگزار شده باید از اول تکرار شود.
وکیل خیرت ویلدرز این قاضی را متهم کرد که چندماه پیش در جلسه ای خصوصی تلاش کرده تا هانس یانسن متخصص تاریخ اسلام را که قرار است به نفع خیرت ویلدرز شهادت دهد، از این کار منصرف کند. خبر کوتاهی در مورد تماس این قاضی با هانس یانسن دیروز در روزنامه دوپرس، چاپ شد. قاضی نامبرده درجلسه‌ی دیروز دادگاه حاضر نشد این اسلام‌شناس را به جایگاه شهود احضار کند!
هانس یانسن اسلام‌شناس با استناد به آیات قران می‌گوید که قتل کافران و هم زدن زنان در دین اسلام مجاز است.
خیرت ویلدرز پیش از این هم درباره‌ی عدم رعایت بی‌طرفی قضات این دادرسی هشدار داده بود. به این ترتیب باید تمام جلسات این محاکمه‌ی دادرسی دوباره تکرار شوند. در جلسات قبلی دادگاه نماینده‌ی دادستان و وزارت کشور، اظهارات خیرت ویلدرز علیه اسلام را در چهارچوب قانون اساسی این کشور که در آن آزادی عقیده و بیان برای همه‌ی افراد و جمعیت‌ها تامین شده، دانست و تقاضا کرد که دادگاه تمام اتهامات وارد شده به این سیاست مدار را رد کند.
حزب آزادی به رهبری خیرت ویلدرز یکی از برندگان انتخابات تابستان گذشته بود. کابینه‌ی جدید هلند از ائتلاف حزب لیبرال با حزب دموکرات مسیحی و هم با همکاری همه‌جانبه‌ی حزب راست افراطی « آزادی» تشکیل شده است. اسلام‌ستیزی، مخالفت شدید با مهاجرت مسلمانان به هلند و به کار گیری انواع سیاست‌های رادیکال محبوبیت این حزب عوام‌گرا را روز‌به‌روز در میان بخش‌هایی از مردم هلند بیشتر کرده است.
خیرت ویلدرز در چند سال گذشته بارها در پارلمان این کشور، در مصاحبه با رسانه‌ها و افراد، به اسلام و مسلمانان توهین کرده و حتی تا آنجا پیش رفته است که قرآن مجید را با کتاب «نبرد من» اثر آدولف هیتلر مقایسه کرده است. به همین علت بیش از هفده سازمان و جمعیت در هلند و هم تعدادی از شهروندان خواهان محاکمه‌ی او به علت توهین و تحقیر به مقدسات مسلمانان و هم تلاش در ایجاد تنش اجتماعی و نفرت نژادی هستند.
در سال‌های گذشته تبعیض و خشونت علیه مسلمانان هلند به شدت افزایش یافته است. کشته شدن شدن تئو وان‌گوگ، فیلمساز هلندی به دست یک هلندی مراکشی‌الاصل یکی از دلایل رشد اسلام‌ستیزی است.
مردم هلند از دیرباز به عنوان حامیان آزادی بیان و پیشگامان فرهنگ تساهل و تحمل مشهور بوده‌اند. در قرن هفدهم این کشور یکی از امن‌ترین نقاط اروپا برای یهودیان و هم فیلسوفان عصر روشنگری بود. دکارت و ولتر اغلب برای چاپ کتاب‌های ممنوع شده‌ی خود به هلند می‌آمدند.
اولین مهاجرت وسیع مسلمانان به این کشور در دهه‌ی شصت قرن گذشته و به علت نیاز شدید اقتصاد این کشور به کار کارگران مهاجر بود، اما به علت عدم وجود سیاست‌های مناسب برای افزایش قابلیت تطبیق مسلمانان در کشور جدید، شکاف فرهنگی عمیقی میان آنان و سایر شهروندان هلندی وجود دارد.
یکی از دلایل اصلی رشد اسلام‌گرایی و پناه بردن به هویت قومی در نسل سوم مهاجران، موقعیت اجتماعی متزلزل و آسیب‌پذیر آنان است. با وجود آن که آنها در این کشور به دنیا آمده و بزرگ شده‌اند، هنوز هم خارجی محسوب می‌شوند. رشد بیکاری و بزهکاری به خصوص در میان جوانان مراکشی‌الاصل، یکی از دلایل اسلام‌ستیزی و مخالفت با ورود مهاجران جدید مسلمان به هلند است.
آزادی بیان و نشر، آزادی مذاهب، ممنوع بودن تبعیض نژادی و مذهبی در اصول قانون اساسی هلند و برای همه‌ی شهروندان تامین شده است. نتایج یک همه‌پرسی در سال ۲۰۰۷ نشان می‌دهد که اکثریت مردم در هلند اهمیت فوق‌العاده‌ای برای حق آزادی بیان قائلند و حتی آن را مهم‌تر از داشتن یک اقتصاد با ثبات و امنیت اجتماعی می‌دانند. خیرت ویلدرز با استناد به قانون اساسی این کشور، انتقاد و توهین به مقدسات اسلامی را مجاز و حق مسلم خود می‌داند.
از سوی دیگر طبق همان قانون اساسی تبعیض نژادی، تبعیض مذهبی و اشاعه‌ی نفرت هم جرم محسوب می‌شود.با استناد به قوانین دموکراتیک مسلمانان ده‌ها مسجد و مدرسه‌ی اسلامی در هلند برپا کرده‌اند و باز با استناد به قانون آنها توانسته‌اند از خیرت ویلدرز به عنوان کسی که مخالف آزادی ادیان در این کشور است، شکایت کنند.
این محاکمه هم چنین به صف‌آرایی دو گروه از مردم در برابر یکدیگر منجر شده است. گروهی از آنان خواهان آزادی بی قید و شرط ابراز عقیده و فکر هستند و عده ای آزادی بیان بی‌حد و مرز را به دلیل ایجاد هرج ومرج و تنش اجتماعی مردود می‌دانند.
با لغو دادرسی فعلی و آغاز یک محکمه‌ی جدید، محاکمه‌ی خیرت ویلدرز به جرم توهین به مقدسات اسلامی ماه‌ها طول خواهد کشید. او هم‌چنان مهم‌ترین چهره‌ی خبر ساز در رسانه‌های هلند خواهد بود.
 
 
 
 
 
مادر سهراب اعرابی در مصاحبه با روز:

بچه ۱۹ ساله را کشته اند، سناریو هم می نویسند

خانواده سهرابی اعرابی در مصاحبه با "روز" به ادعاهای روز گذشته رسانه های حکومتی واکنش نشان دادند و اعلام کردند این دروغ ها و فشارها آنها را از پی گیری پرونده قتل فرزندشان منصرف نخواهد کرد.
در حالیکه با گذشت یک سال و 4 ماه از جان باختن سهراب اعرابی، عاملان و آمران قتل او معرفی نشده و شکایت خانواده او مسکوت مانده است، رسانه های حکومتی با طرح ادعاهایی تلاش دارند خانواده اعرابی را به سازمان مجاهدین خلق وصل کنند.
سهراب اعرابی، جوان 19 ساله ای بود که در راهپیمایی 25 خرداد ناپدید شد و در حالیکه مادر وی در 16 تیرماه با گذاشتن کفالت در دادگاه انقلاب در انتظار آزادی فرزندش بود، در تماسی به خانواده اعرابی گفته شد فرزندشان جان باخته و برای تحویل جسد به پزشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند.
رسانه های حکومتی دیروز به صورت هماهنگ و تحت عنوان "انتشار اطلاعات مهم در مورد خانواده یکی از کشته شدگان حوادث بعد از انتخابات" مدعی شدند که "مادر سهراب در گذشته هوادار گروهك تروريستي منافقين بوده است و دايي او هم اكنون دراردوگاه ضد ايراني منافقين در اشرف مستقر است، دايي ديگر سهراب اعرابي در داخل كشور سابقه همكاري با اين گروهك تروريستي را دارد".
پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی در مصاحبه با "روز" ضمن تکذیب ادعاهای فوق می گوید: "میخواهند سناریوی جدیدی بسازند و خون یک بچه 19 ساله را پایمال کنند برای همین متوسل به این دروغ ها شده اند اما من اجازه نمی دهم. بچه من از جنبش سبز بود و من همه جا این را می گویم و خواهم گفت. هر گروهی هم بخواهد سهراب را به خودش بچسباند من اجازه نخواهم داد."
او سپس می پرسد: "اگر برادر من عضو دسته ای بوده به من و سهراب چه ارتباطی دارد؟ مگر برادر را به جای برادر مجازات می کنند؟"
رسانه های حکومتی در ادامه ادعای خود نوشته اند: "برادر سهراب هم اكنون يكي از عناصر مهم منافقين در ارتباط با داخل كشور مي‌باشد، همچنين پسر عموي مادرش نيز طي ‌سالهاي گذشته به جرم همكاري با گروهك نفاق دستگير شده است و منافقين براي سهراب مراسم شب هفت برگزار كرده‌اند و متن وصيت نامه‌ اعرابي بار‌ها از تلويزيون‌ منافقين پخش شده است اين گروهك تروريستي همچنين پس از كشته شدن سهراب براي خانوادۀ او پيام تسليت فرستاده است".
مادر سهراب اعرابی که عضو گروه مادران صلح است، در پاسخ به این ادعا می گوید: "وصیت نامه کجا بود؟ کدام وصیت نامه؟ بچه من اصلا وصیت نامه ای نداشت. یک بچه 19 ساله برای یک اعتراض مدنی بیرون رفته و او را کشته اند حالا میخواهند خون او را پایمال کنند اما خوب میدانند که با این سناریو سازی ها و دروغ پراکنی ها من ساکت نمی شوم و دست از پی گیری بر نمیدارم و اجازه نخواهم داد خون بچه ام را پایمال کنند."
خانم فهیمی می افزاید: "اینکارها نشان میدهد که واقعا دین و ایمان و وجدان و همه چیز را زیر پا گذاشته اند. من رای دادم، پسرم رای داد؛ ما فقط برای یک اعتراض مسالمت آمیز بیرون رفته بودیم؛ نه اسلحه ای داشتیم و نه کاری کردیم. سهراب را کشتند و حال دروغ می گویند اما عیبی ندارد. طلا که پاک است، چه منتش به خاک است. هیچ ترس و واهمه ای نداریم هر سناریویی میخواهند بسازند. ما در این مدت از این چیزها زیاد دیدیم اینقدر بگویند و بنویسند تا خسته شوند ما هم به خدا واگذارشان کرده ایم."
رسانه های حکومتی در بخش دیگری از ادعاهای خود به دیدار میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی با مادر سهراب اعرابی اشاره کرده اند. خانم فهیمی با بیان اینکه "از نظر آقایان همه مردم ایران یا اغتشاشگرهستند یا وابستگی سیاسی دارند" می افزاید: "گویا هر کاری بخواهیم بکنیم یا با هر کسی بخواهیم دیداری داشته باشیم باید از آقایان اجازه بگیریم. خب این چه کاریست بروند یک قانونی تصویب کنند و بگویند که مردم حق دیدار با کسی را ندارند و باید در خانه هایشان بنشینند. آخر این چه وضعیتی است؟ رسما اینجا را تبدیل به زندان کرده اند و در این مملکت ما زندانی هستیم که برای هر کاری باید اجازه بگیریم در غیر این صورت نقشه ای برایمان می چینند."
از مادر سهراب اعرابی درباره سرنوشت شکایت شان می پرسم. می گوید: "هنوز دادگاه نرفته ایم. اخیرا برگه ای برای دادگاه فرستاده بودند که من مسافرت بودم و از طرفی برگه نیز دیر به منزل ما فرستاده شده بود. نمیدانیم قضیه چی است و چه کرده اند. برگشتیم برگه را دیدیم و هنوز نمیدانیم دادگاه برگزار شده یا نشده."




تحریم ها در مصاحبه روز با کمال اطهاری:

جامعه در انتظار انفجار قیمت هاست

در ادامه مجموعه مصاحبه ها با صاحب نظران در مورد اثرات تحریم بر ایران و جمهوری اسلامی، با دکتر کمال اطهاری، استاد اقتصاد دانشگاه علامه‏ طباطبایی، سخن گفته ایم.این اقتصاددان معتقدست "تحریم ها کل اقتصاد کشور را زیر ضرب می برد" و "با اجرایی شدن به اصطلاح هدفمند شدن یارانه ها، جامعه در آستانه و انتظار انفجار قیمت ها قرار دارد". این مصاحبه در پی می اید.

تأثیر تحریم ها در شرایط فعلی بیشتر در کدام قسمت مشهودست؟
اولین تأثیر تحریم ها در جامعه ایران، تأثیری است که بر سیستم بانکی کشور گذاشته و هزینه معاملات باخارج را بالا برده است. پیش بینی این افزایش هزینه که بعد از  تحریم های دوره قبل، توسط کارشناسان ده درصد تخمین زده میشد، در حال حاضر 30 درصد است. خوب این افزایش خودش را در قیمت ارز منعکس می کند در حالی که در سطح جهانی قیمت دلار دچار کاهش شد، ما  در ایران با جهش آن مواجه بودیم. روشن است که بالا رفتن قیمت ارز ( و طلا) از یک سو فشار و انتظارات تورمی ایجاد  می کند، واز سوی دیگر نقدینگی و سرمایه ها را از بخش های دیگر اقتصادی (بخصوص مسکن) بسوی خود می کشد و رکود را تشدید می کند. الان بانک مرکزی سعی دارد مانع از افزایش قیمت ارز، بخصوص دلار بشود. با تلاش زیاد و تزریق دلار به بازار، قیمت آن فعلاً در 1100 تومان تثبیت شده است، اما به هر حال فشار وجود دارد و چون هزینه کل معاملات ایران با خارج بالا رفته است، قاعدتاً این خود را روی قیمت دلار آزاد اضافه می کند و به همین دلیل انتظار می رود که قیمت آن تا حدود سی درصد افزایش بیایبد یعنی به چیزی حدود 1300 تومان برسد، تا بتواند آن مسیر طولانی تری را که معاملات ارزی باخارج باید بپیماید،  و کارمزدهایی را که در مراحل مختلف برای این مبادله برداشته می شود، بپوشاند. پس به این ترتیب به کل جامعه از این بابت فشار می آید. به اضافه اینکه بسیاری از کارخانه ها چون نمی توانند این افزایش هزینه را تحمل کنند به سمت توقف و تعطیلی می روند چون نمی توانند با کالاهای ارزان وارداتی (هرچند بنجل) که دولت در هراس از تورم اجازه ورود آن را می دهد، رقابت کنند. از سوی دیگر هرچند مواد اولیه را می توان در نهایت با قیمت بالاتری وارد کرد ولی یک کارخانه نیاز دارد که مواد اولیه اش در موعد معینی وارد بشود واین نیز تضمینی ندارد. به این ترتیب رکود در بخش مسکن تشدید خواهد گشت و تعطیلی بخش صنعت را تهدید می کند،  به همین علت هم در هفته گذشته شاخص بهای بورس هزار واحد تنزل کرد. این در حالی است که جامعه با جریان اجرایی شدن به اصطلاح "هدفمند شدن یارانه ها" در آستانه و انتظار انفجار قیمت ها قرار دارد.

وقتی از تهدیدی که متوجه بخش صنعت هست صحبت می کنید، منظورتان صنایع تحت مالکیت دولت است یا بخش خصوصی را هم منظور می کنید؟ 
هردو؛اما بطور مسلم بخش خصوصی آسیب پذیرتر است. چرا که صنایع تحت مدیریت بورژوازی بوروکرات و نظامی، بند نافشان برای واردات وتوسعه به درآمد ارزی نفت وصندوق اسبق ذخیره ارزی وصل است، اما دولت به تعهدات خود، حتی برای صادرکننده های نمونه عمل نکرده، چه رسد به اینکه برای واردات یا تحقیق و توسعه به آنها کمک کند. بعلاوه بودجه عمرانی دولت در عمل به یک سوم برنامه تنزل کرده و این به معنای کاهش تقاضا بخصوص برای صنایع ساختمانی است، که از سوی دیگر تحت تاثیر رکود مسکن اند. در صنایع تحت کنترل دولت حالا رجزخوانی برای خارجی ها هم می شود، مانند آنچه  در باره صنایع خودرو سازی مثل پژو گفته وپس گرفته شد، ولی روشن است کارخانه های خودرو سازی اگر در ایران تعطیل بشود، که می توان گفت در آستانه اش هستیم، ما با تعطیلی یک بخش بزرگی از صنعت روبرو هستیم. چون ضریب فزایندگی در صنعت اتومبیل سازی ـ مثل همه جای جهان ـ  بسیار بالاست، درنتیجه ضریب کاهندگی آن هم بالا خواهد بود.  تولیداتی مانند، شیشه، لاستیک سازی، ورق و قطعات فولادی و غیره با صنعت خودرو در تماس است و  جدول "داده- ستانده ها"  نشان می دهد که بخش اتومبیل سازی بیشترین اثر فزایندگی را در صنایع ایران دارد. منظور اینکه علاوه بر  صنایع بطور معمول کوچک ومتوسط  بخش خصوصی که بطور مستقیم در حال از پای درآمدن اند، وقتی صنایع بزرگ  بخش دولتی تهدید بشود، صنایع اقماری آن ها که معمولاً بخش خصوصی است، مورد آسیب قرار میگیرند چون دسترسی ارزی انها نیز از بخش دولتی بسیار کمتر است. الان بسیاری خریدها را بخش دولتی بصورت چمدانی انجام می دهد! یعنی چون بانک های خارجی ریسک نقره داغ شدن از طرف آمریکا را نمی پذیرند و در مبادلات شرکت نمی کنند،  چمدان دلار را برمی دارند و می روند و خرید های شان را می کنند. اما بخش خصوصی هم چنین امکانی ندارد، وهم به دلیل  شرایط رکود اقتصادی و قیمتهای بالای تولیدش نمی تواند کالایش را بفروشد تا تعهد ارزی کند یا ارزی بخرد. البته برای دولت هم این وضع قابل تداوم نیست.

و تأثیر آن در وضعیت کارکنان این مجموعه ها؟
بله از طرف دیگر بیکاری بالایی بوجود می آید زیرا آن ضریب فزایندگی در شرایط تعطیلی معکوس عمل می کند. بخصوص که صنایع بزرگی مثل صنایع خودرو سازی بسیاری صنایع کوچکتر را به کار می گیرد. فرض کنید که مواد اولیه یک کارخانه را یک سیستم حمل و نقل می آورد و تحویل می دهد، خدمات بازرگانی برای آن وجود دارد، یعنی وقتی یک کارخانه بزرگ تعطیل می شود، علاوه بر کارکنان خودش همه کارکنانی که در این سیستم ها اشتغال دارند نیز بیکار می شوند. به نوعی که تعطیلی یک کارخانه مثل خودرو سازی یا صنایع دیگری که الان در ورشکستگی هستند مثل کشتی سازی و غیره یک تأثیر تصاعدی بین سه تا هفت برابر پیدا می کند. خب اینها فشارهای شدیدی است که به مردم منتقل می شود. یعنی همین الان هم مردم در شدت بیکاری و تورمی که در قیمت ها وجود دارد کاملاً تحت فشار هستند. بنا براین مجموعه تحریم ها نمی تواند یک سیستم سنسوری هوشمند داشته باشد که بعضی و برخی را هدف بگیرد، مانند بمبهای هوشمندی که می روند به دنبال هدف خاصی، بلکه کل اقتصاد را زیر ضرب می برد. میخواهند بنزین تولید کنند، کارخانه های پتروشیمی اختصاص پیدا می کند به تولید بنزین. خوب مانند اینکه شما کارخانه اتومبیل سازی را تبدیل کنید به کارخانه دوچرخه سازی تا به خودکفایی در تولید دوچرخه برسید!  کارخانه های پتروشیمی بسیار پیشرفته ترند و کالاهای بسیار حیاتی را برای صنایع داخلی و برای صادرات تولید می کنند. وقتی تعطیل می شوند، هم صادرات لطمه می خورد و هم صنایعی که از محصولات این کارخانه ها استفاده می کنند تعطیل می شوند. پس یک دور باطل وحشتناک ایجاد می شود. پس تحریم بنزین فقط این نیست که حمل و نقل را مختل می کند که تازه همین اختلال در حمل و نقل،  بالا رفتن هزینه حمل و نقل، در غیاب نظام کارآمد حمل و نقل عمومی، بخصوص به کم درآمدها بیشترین فشار را وارد خواهد کرد. پس این سیستم تحریم در واقع یک سیستم فلج کننده جامعه است؛ مثل اینکه نمی توانیم بگوییم خب من این سم را فقط به دست یک آدم تزریق می کنم تا از کاربیفتد و با بقیه اندام ها کاری ندارم. خب از دستش می رود به تمام تن  اش و کل بدن را فلج می کند و این فلج شدن در اینجا می تواند باعث فلج شدن کل آن روابط اجتماعی پیشرویی در ایران گردد که می تواند مایه تداوم حرکت فرارونده اجتماعی بشود.

آقای اطهاری شما در مباحث اقتصاد سیاسی کار کرده اید. به ویژه تحت عنوان "اقتصاد جامعه مدنی" مقاله هایی ترجمه و تألیف کرده اید. جامعه مدنی فعلی ایران یا جامعه مدنی که باید بوجود بیاید در چنین مشکلاتی نظیر تنگناهای اقتصادی ناشی از تحریم های اقتصادی، نمی تواند به جنبش های اصلاحی روی بیاورد؟
ببینید اقتصاد شایسته جامعه مدنی اقتصادی است که پشتیبان و مقوم آزادی و عدالت با رشد پایدار باشد، که نظام آن در ایران هنوز برپا نشده است. حالا بواسطه آن سیستمی که در گذشته به آن امپریالیستی، واکنون امپایر گفته میشود و/ یا دولت های استبدادی و یا حکومت هایی که عقلانیت ومشارکت را از اقتصاد می گیرند و در نهایت می خواهند با ملغمه ای از انحصار دولتی-نظامی و یک لیبرالیسم سر و دم بریده، مثل هدفمند شدن و... اقتصاد را اداره کنند.  به هر صورت اقتصاد ایران، اقتصاد شایسته جامعه مدنی نیست. اما من میخواهم به این مسئله از منظر دیگری هم نگاه کنم. بینید! شما جامعه ایران را مثلاً با عراق صدام مقایسه بکنید. در نوع دیکتاتوری عراق به گونه ای بود که سرمایه اجتماعی سیاسی از جامعه رخت بربسته بود وحتی بخش خصوصی قابلی در جامعه وجود نداشت.  همه آدمهای فعال سیاسی در خارج از کشور بودند و راهی هم جز براندازی نمی دیدند. پس از اینکه حکومت صدام سقوط کرد تازه این نیروها به کشور آمدند که ببینند چکار بکنند؟ در حالیکه جامعه ایران در حال حاضر شخصیت های سیاسی قابل محاسبه ای را در درون خود دارد و یک پیوند و یک سرمایه اجتماعی عظیمی در داخل برای دمکراسی شکل گرفته و بروز پیدا کرده است. در واقع طبقه متوسط توانست سرمایه اجتماعی بوجود آمده از دوران مشروطه و همچنین سرمایه اجتماعی دوران مدرن را حفظ بکند و رشد و پرورش بدهد و آن را در جنبش سبز متجلی کند. درحال حاضر ایران در آستانه قوام دادن به مدرنیته ایرانی است. این به هیچ وجه با عراق یا حتی پاکستان قابل مقایسه نیست. وجود شخصیت های سیاسی با این تعداد در جامعه ما در داخل بسیار عظیم است و با آنها نیز که در خارج هستند پیوند برقرار کرده اند. این مسئله باید در هر گونه محاسباتی که می خواهد ایران را (به نام دولت کنونی آن) مجازات و تحریم کند، در نظر گرفته شود. از شخصیت های درون حاکمیت گرفته، مثل  موسوی، کروبی، خاتمی، حتی  رفسنجانی و شخصیت هایی که جنبه نظامی دارند و به نوعی تن می سایند با جنبش اصلاحات، تا احزاب و جریانات اپوزیسیون، و بخصوص یک طبقه متوسط آگاه، فعال و عمیقا دموکرات برآمده از انقلاب وجنگ، در کل خاورمیانه بی نظیر است (کافی است که به فعالیت زنان در جنبش سبز نظری اندازیم). این نیروی انسانی و سرمایه اجتماعی لازم برای تحول دموکراتیک و تعامل مثبت با جهان را عراق، افغانستان و پاکستان هیچوقت نداشته اند و کمبود آن در وقایع روزمره شان نیز به چشم می خورد.

ولی آقای اطهاری نظری هست که تا اینجا هم با شما همراه است ولی می گوید موج نارضایتی که از تحریم های اقتصادی به مردم می رسد، همین جنبش و همین رهبران را و شخصیت هایی را که به نوعی با دولت فعلی مشکل دارند، تقویت خواهد کرد. نظر شما در این مورد چیست؟
 اینهم مثل این می ماند که ما برای هدایت یک ماشین که راننده اش بد میراند، فرمان ماشین را ببریم و بگوییم خب من کنترل این ماشین را با بریدن فرمان از دست راننده اش خارج کردم و حالا آنهایی که می خواهند هدایت آن را در دست بگیرند می توانند بیایند و این فرمان را بگیرند! خب این راه نیست. این ماشین را دیگر کسی نمی تواند کنترل کند و اصلاً ممکن است ماشینی باقی نماند. من نمی خواهم اینجا دولت ایران را به قول معروف شیر بکنم که مثلاً ماها مخالف تحریم هستیم؛ تو هم هرکاری دلت می خواهد بکن. نه؛دولت ایران نباید حقوق بین الملل را زیر پا بگذارد و جامعه جهانی را علیه ایران متفق القول کند.  مسئله ما این است که تحریمهای یک جانبه دولت آمریکا جهت گیری اجتماعی دارد و پویایی سیاسی و اجتماعی ایران را به خطر می اندازد.  این تحریم ها، بخصوص در شکل یک جانبه آن، نمی تواند علیه اشخاص یا جریان به غلط حاکم شده عمل کند، بلکه برخورد ملت با آنها را به تعویق می اندازد یا به بیراه می برد. همانطور که دیدیم با کنار رفتن صدام  و حزب بعث، مسائل عراق حل نشد و آمریکا هم درگیر و پای درگل است. در عین حال به دولت کنونی ایران باید فهماند: این درست است که دولت آمریکا در عراق یا افغانستان برنده نیست ولی کشور و ملت آمریکا سر جای خودش است، دارد برنامه خودش را اجرا می کند، پیشرفت اش را می کند، بزرگترین قدرت اقتصادی ونظامی جهان است و هیچکدام از این موقعیت ها را از دست نداده است. اما کشورهای عراق و افغانستان اشغال شده اند و در جنگ داخلی ثروت وقدرت مادی ومعنوی خود را ازدست میدهند. یعنی برنده نشدن آمریکا نه تنها مساوی پیروزی ملت ایران نخواهد بود، بلکه می تواند به تلاشی جامعه ایران بینجامد. دولت ایران باید براساس استراتژی توسعه و منافع ملی ایران عمل کند، نه به زبان کوچه وبازاری که خودش رایج نموده، برای "حال گیری" از دولت آمریکا در منطقه!

و در باره این نظر که تحریم اقتصادی در ایران می تواند مانع حمله نظامی بشود؟   
در تحریم اقتصادی یک کشور که نمی شود محاسبات را تا این حد دقیق کرد، بازی شطرنج که نیست! این سیاستی که می گوید حمله نظامی هم روی میزم هست، اگر دولت ایران هم چنان پافشاری کند، پس جنگ هم آلترناتیو بعدی اش است. در واقع اگر "جنگ ادامه سیاست است"، تجربه جهانی در تمام طول قرن بیستم  و در همین چندسال قرن بیست و یکم نشان داده که (بخصوص در کشورهای دارای تمدن کهن) ادامه سیاست تحریم، جنگ است نه صلح.  این تصور که در اثر مضایق تحریم، ملت ایران این دولت را سرنگون میکند و ملت ایران و دولت آمریکا به هم میرسند، سناریوی فیلم های هالیوودی است که بقایای محافظه کاران نو در دولت کنونی آمریکا سرهم می کنند تا آرزوی برپایی امپراتوری آمریکا را زنده نگاه دارند. مردم ایران در درجه اول با رفتار دولت با خودشان کار دارند و آمریکا هم جز چند معذرت خواهی در مورد کودتای 28 مرداد وتحسین نوروز، گلی به سر ملت ایران نزده که توقع داشته باشد در انتقاد از رفتار بد دولت کنونی ایران با دولت آمریکا، پس از فقر و فاقه ناشی از تحریم های یک جانبه این کشور، اولا دولت خود را سرنگون کنند و درثانی با آمریکا عهد مودت ببندند. جنبش سبز هم دراساس به دلیل کاستی ها و ناکارآمدی های داخلی شکل گرفته و در درجه اول خواستار آزادی و عدالت است، نه اصلاح رابطه با دولت آمریکا. البته تعامل مثبت با جهان جزء لاینفک خواسته های آن عنوان شده است.    

ولی آیا اقدامات و سیاست های اقتصادی دولت ایران، به نوعی هست که از تأثیر تحریم ها بر شهروندان بکاهد یا احتمالاً فقط در جهت خنثی کردن تأثیرات سیاسی آن است؟
من می توانم بگویم که بی سیاستی اقتصادی دولت ایران، در جهت تشدید آثار تحریم هاست. یعنی در این مرحله دولت باید، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی مشارکت مردم را در دستور کار خودش قرار بدهد، تا قدرت واقعی را برای مقابله ایران با هر قدرت خارجی و به کرسی نشاندن حرف حساب خود  بدست آورد. انتقاد اصلی مردم هم به همین بی تدبیری و خودکامگی است.  ولی دولت پوپولیستی مشارکت نمی خواهد و حتی خود را مافوق مجلس می خواند،  ازین رو در عرصه داخلی به تدریج از پشتیبانی ملت و حتی اصول گرایان محروم می ماند. در حوزه سیاست خارجی نیز با پرخاشجویی وبی تدبیری، به سیاست ها و تحریم های متعدی بخش یک جانبه گرای آمریکا مشروعیت می بخشد و به تدریج حمایت دولت هایی چون چین و روسیه را (که با هزینه های زیاد دست آمد) ازدست میدهد تا هرچه بیشتر حلقه انزوا و تحریم به دور ایران تنگ شود. این بی تدبیری ها و خودکامگی ها از چشم هوشمند ملت ایران پنهان نیست و این ملت برای تادیب دولت خود نیازی به تحریم های یک جانبه آمریکا ندارد.  




تکمله‌ای بر دفاع از قانون منع برقع

چرا دولت نبایستی برای حجاب قانون بگذارد

امین بزرگیان
مقاله «برقع، زندان زن بر روی گاری» از این ادعا انتقاد کرد که قانون ممنوعیت برقع در فرانسه، تفکیک حقوقی حوزه خصوصی از دولت را پایمال کرده است. بحث اصلی در آن نوشته این بود که تفکیک حوزه خصوصی از حوزه عمومی ودولت در دموکراسی‌های مدرن، به هدف حفظ آزادی و فردیت شهروندان صورت گرفته است، آزادی و فردیتی که در حوزه عمومی به سبب حاکمیت قانون و خیر عمومی - در بسیاری از حوزه ها- از دست می‌رود.
استقلال حوزه خصوصی با اصالت بخشیدن به ارزش‌ها و سلایق شخصی امکانی است برای مراقبت از آزادی‌های فردی در برابر محدودیت‌های قانونی وزندگی اجتماعی. مسئله برقع این است که تا چه میزان پوشش برقع با آزادی وفردیت زنان در ارتباط است؟ برقع، نه تنها نمادی است از سرکوب حداکثری آزادی وفردیت زن، بلکه به سبب نمایش علنی نظام قدرت بدوی مرد سالارانه در جوامع مدرن، نشانه‌ای کاملاً سیاسی است.
قانون ممنوعیت برقع در فرانسه اقدامی است از جانب دولت وحوزه عمومی برای مقابله با سوءاستفاده از استقلال حوزه خصوصی، سیاستی است برای حفظ کرامت وآزادی زنان از جانب بدوی‌ترین اشکال سرکوب.
دراین میان آنچه بی اهمیت است، میل شخصی زن یا اجبار او برای برگزیدن چنین پوششی است. گفتن اینکه زن برقع‌پوش به خواست شخصی‌اش چنین سرکوبی را پذیرفته است، از سویه‌های مردسالارانه و خشن آن نمی‌کاهد؛ بلکه عمق و قدرت نظام سرکوب وبالطبع اهمیت مقابله جدی تربا آن را نشان می‌دهد.
۱
در میان نظرات نوشته شده بر این مقاله، مسئله‌ای جدی ومهم مطرح شده بود: با این منطق، پس می‌باید با قوانینی از حجاب زنان مسلمان در اروپا نیز جلوگیری شود. این سؤال در واقع پرسش از محدوده‌های دخالت دولت وقانون در حوزه خصوصی است. دولت و حوزه عمومی تا کجا می‌توانند با ابزار قانون از آزادی‌های فردی در حوزه خصوصی حمایت کنند؟
عرصه خصوصی اساساً جایی است که «قانون» در آن راه ندارد و افراد به سیاقی آن را تنظیم می‌کنند که می‌پسندند؛ این اصل پایه‌ای و محوری در رابطه میان قانون (یامداخله دولت) وحوزه خصوصی است.
بحث شد که چه وضعیتی این اصل را نقض می‌کند: سرکوب وخشونت علنی و برخلاف عقل سلیم در حوزه خصوصی.
نکته اساسی در اینجاست که هر نوع نابرابری و سرکوبی پای مداخله دولت و قانون را به حوزه خصوصی نمی‌گشاید. در درون مدرن ترین خانواده‌ها در جوامع جدید نیز اشکالی از مردسالاری و خشونت وجود دارد که مورد انتقاد وتوجه روشنفکران قرار می‌گیرد. اما این واقعیت راه را برای قانون گذاری نمی‌گشاید.
مثلا سیمون دوبوآر بحث آشنایی دارد درباره «آرایش زنانه» و مردسالاری پنهان در آن. از نظر او زنان، به گونه‌ای خود را آرایش می‌کنند که باب طبع مردان جامعه است. دردیدگاه دوبوآر موضوع آرایش، نشانه‌ای است بر اینکه زنان همواره درافق خواست‌های مردانه زندگی کرده‌اند که باعث از دست رفتن سوژگی زنانه در طول تاریخ شده است. در دوره‌ای جامعه فرانسه بسیار تحت تاثیر افکار فمنیستی دوبوآر بود، اما این مسئله باعث مداخله دولت و ممنوعیت قانونی آرایش زنان نشد.
از این دست مثال‌ها بسیار است. تئوری‌های فمنیستی چیزی نیستند جز شرح اشکال پنهان مرد سالاری در جوامع جدید.
این مباحث انتقادی، با فرض پذیرش عمومی در میان روشنفکران، لزوما اشکال قانونی به خود نمی‌گیرند. مخاطب این مباحث، بیشتر وجدانیات وتأملات فردی برای دستیابی به بینشی عمیق‌تر و درنتیجه اصلاح حوزه خصوصی است. جایگاه این مباحث، حوزه عمومی و هدفش اقناع افکارعمومی درباره اشکال نابرابرانه پنهان در روابط انسانی است.
این تئوری‌ها ودیدگاه‌ها در سطوح آکادمیک و عقلانیت نظری به گونه‌ای مداوم نقد شده ومورد بررسی قرار می‌گیرند (مثلا کاری که فمنیست‌های متاخر با تئوری‌های دوبوآر کرده‌اند) وتا زمانی که راهی به عقل سلیم پیدا نکرده‌اند، مورد قضاوت وداوری دولت قرار نمی‌گیرند. اینگونه نیست که هر نوع سرکوب ونابرابری پای دولت وقانون را به حوزه خصوصی بگشاید. شاخص مهم درتشخیص نوع سرکوب مداخله برانگیز، حساسیت عمومی مردم و تضاد عقل سلیمی آن با ارزش‌های انسانی و روشنگری است.
حجاب مرسوم در میان زنان مسلمان نیز بی شک متضمن نوعی نابرابری و ستم است، اما این نابرابری لزوما مجوز مداخله قانونی دولت را فراهم نمی‌سازد.
۲
تفاوت حجاب و برقع محدوده قانون گذاری دولت‌های اروپایی را درباره پوشش نشان می‌دهد. حجاب اسلامی برخوردار از سنت فکری وپیشینه عمیقی است. حجاب زن را دستورات دینی پشتیبانی می‌کنند. در واقع بخش قابل توجهی از هویت مسلمانی زن مسلمان است واز درون گفتمانی تاریخی، آداب وسنن خاصی سربرآورده است که امکان مداخله دولت را بغرنج می‌سازد. این پشتوانه، سویه‌های منفی و سرکوب گرایانه این سنت را پنهان نمی‌کند بلکه آن را به منظومه فکری و اعتقادی ای متصل می‌سازد که داوری درباره آن، سراسر، مربوط به ساحت خصوصی است.
برقع اما پارادایمیک1 نیست. پشتوانه مذهبی و تاریخی ندارد وبیرون ازپارادایم مرکزی اسلام است؛ تماما بدعتی سیاسی ودالی است که به جهان گشایی بنیادگرایانه اسلامی ارجاع می‌دهد؛ نشانه‌ای است خالی ازهویت دینی وقومی و انباشته از نوعی "تمایز" بنیادگرایانه. در واقع شخص برقع‌پوش خود را با نوع پوشش اش از جامعه و ارزش‌های مدرن با ابزار آزادی پوشش، به نفع ایدئولوژی خشن اسلامی (که خشونت اش باعقل سلیم نیز قابل ادراک است) متمایز می‌سازد.
نکته جالب اینجاست که نهادهای مدنی زنان مسلمان در فرانسه، یکی از مهمترین مخالفان زنان برقع پوش وحامیان قانون منع برقع هستند.
۳
در بحث قانون‌گذاری برای حوزه خصوصی، یکی از اصول مهم این است که دولت‌ها نبایستی قوانینی را وضع کنند که دربدو امرشمولیت گسترده‌ای داشته باشد. قانون فرضی منع حجاب (کاری که رضاخان کرد وبه طور معکوس جمهوری اسلامی می‌کند)، دربرگیرنده جمعیت گسترده‌ای از شهروندان است که آنها را بر سر دوراهی اعتقادات فردی و قوانین مدنی قرار می‌دهد؛ در حقیقت مقدمه‌ای است بر نابسامانی حوزه عمومی، نزاع اجتماعی ونیزستم. دولتی که حجاب یا بی حجابی را ممنوع می‌کند در واقع با خشونت در کار یکسان‌سازی و به رسمیت نشناختن فردیت و آزادی‌های فردی است.
دولت‌های اروپایی نمی‌توانند (به دلیل شمولیت قانونی) و نباید (به دلیل استقلال حوزه خصوصی) درباره حجاب مداخله قانونی کنند، دو دلیلی که اتفاقا آن‌ها را ملزم می‌سازد با قانون منع برقع، آزادی‌های فردی زن را پاس دارند.
پانویس:
۱. paradigmic صفت چیزی که حکم پارادایم یعنی مثال سرمشق و نمونه شاخص را دارد.




مقاله واشنگتن پست درباره لزوم محدودیت های ارتباطات

زمان مبارزه برای آزادی اينترنت

جکسون دايل

هفته گذشته بالغ بر 215هزار کاربر ايرانی با دور زدن محدوديت های رژيم، از وب سايت هايی نظير فيس بوک، تويتر و راديوفردا ديدن کردند. در سوريه 14هزار نفر، در ويتنام و سعودی10هزار نفر، و در چين نيز 18هزار کاربر موفق شدند آزادانه به جستجو در اينترنت بپردازند.
من از اين آمار خبر دارم زيرا داده های داخلی شرکتی به نام اولترا ريد را را مشاهده کردم. اين شرکت يک سيستم عبور از فيلتر را طراحی و مديريت می کند  که اجازه بازديد قريب نيم ميليون کاربر از وب سايت های مسدود شده توسط دولت هايشان را می دهد. اين راهی برای فرار از محدودیت است. مشاهده حجم ترافيک کاربران عبوری از سرورهای اين شرکت مانند مشاهده کارناوالی از مردم سرکوب شده دنياست. تنها ظرف چند دقيقه، شاهد کاربرانی از کوبا، برمه، ازبکستان، روسيه سفيد، الجزاير، کامبوج و ليبی بودم که با عبور از سروری در کاليفرنيای شمالی، به مشاهده سايت های غيرپرونو، آن هم بدون شناخته شدن هويتشان و يا مسدود شدن دسترسی شان، مشغول بودند. 
اينکه تکنولوزژی طراحی شده از سوی اولترا ريد و شرکت های وابسته موسوم به فری گيت (Freegate) کارآيی دارد، جای هيچ شک و شبهه ای نيست. موفقيت اين سرويس مورد تأييد بسياری، از وزارتخارجه آمريکا گرفته تا دولت چين نيز قرار گرفته است. دولت پکن تلاش فراوانی به خرج داده تا بر خدمات ارائه شده از سوی اين سرور غلبه کند، اما تاکنون به موفقيتی دست پيدا نکرده است. سؤال اين است که بايد چه کار کرد؟ سرمايه گذاران و مجريان داوطلب اين شرکت می گويند با دريافت 30 ميليون دلار می توانند شبکه خدمات رسانی خود را برای تأمين نياز ميليون ها کاربر جديد گسترش دهند و سيستم های فيلترينگ ايران و اکثر کشورهای خودکامه ديگر را بی اثر کنند.
تنی چند از نمايندگان در کنگره از سال 2007 به تلاش مشغول بوده اند تا بودجه لازم برای اين کار را به بودجه وزارت خارجه بيفزايند و تاکنون رقم آن را به 50 ميليون دلار رسانده اند. اما هنوز شرکت های حوزه فيلترينگ که تشکلی به نام «کنسرسيوم آزادی اينترنت» در دنيا را تشکيل داده اند، بهره ای از اين بودجه نبرده اند. در واقع هنوز 35 ميليون دلار از اين بودجه باقی مانده که برای استفاده در سال های 2009 و 2010 درنظر گرفته شده بود اما هنوز استفاده ای از آن نشده است.
منطقی است که فکر کنيم وزارت خارجه مشتاق انجام کاری در اين زمينه است. اين هيلاری کلينتون بود که با ايراد يک سخنرانی پر سر و صدا در ژانويه گذشته، از پيشبرد آزادی اينترنت به عنوان اولويت بالای خود سخن گفته بود. مايکل پوسنر مشاور ارشد وی در امور حقوق بشر و دموکراسی می گويد غلبه بر سانسور اينترنتی در مورد کشورهايی نظير ايران می تواند «روند بازی را عوض کند.»
سؤال اين است که چرا اين کار انجام نمی شود؟ ظاهراً پاسخ اين سؤال در آميزه ای از روند کند اداری، سرگشتگی موجود در سياست و يا احتمالاً اکراه در رويارويی با دولت چين باشد. دولت پکن اين تشکل اينترنتی را «يک نيروی ضد چينی مشغول انجام فعاليت های ضددولتی» خوانده است.
درواقع بنيانگذاران اولترا ريد اعضای جنبش فالن گونگ هستند که از سوی دولت  چين غيرقانونی اعلام شده و تحت تعقيب هستند. مسؤل فنی گروه که هفته پيش با من ديدار کرد، پس از قتل عام 1989 در ميدان تيان آنمن، اين کشور را به مقصد سيليکون ولی ترک کرد.  اين فرد که نخواست نامش فاش شود گفت برنامه ياد شده در سال 2001 تا 2002 برای کمک به چينی ها در دور زدن فيلترينگ قدرتمند دولت تنظيم شده است. اما اين نرم افزار به سرعت منتشر شده است و وسعت انتشار آن پس از اعتراضات سال 2009 در ايران به انتخابات رياست جمهوری مشخص شد. بيش از يک ميليون ايرانی از سيستم اولترا ريد استفاده کردند و باعث از کار افتادن فیلتر ها شدند. از آن زمان به بعد، بيش از نيمی از کاربران اين وب سايت را ايرانيان تشکيل داده اند.
دولت بوش اولين 15 ميليون دلار از اين بودجه را به لطف تلاش های فرانک ولف و سم براون بک، سناتورهای جمهوری خواه و کمک سايرين دريافت کرد. قسمت اعظم اين بودجه به يک شرکت متخصص در آموزش روزنامه نگارن ايرانی تحويل داده شد. بخش مانده بودجه معادل 5 ميليون دلار به دولت اوباما رسيد. در ماه اوت، 1.5 ميليون دلار از اين بودجه برای توزيع در کنسرسيوم آزادی اينترنت در جهان به هيأت مديران رسانه ای داده شد. اما اين مبلغ هنوز توزيع نشده است. در همين حال، دولت هنوز دست به کار هزينه کرد 30 ميليون دلار موجود در بودجه اش برای سال مالی جاری، سالی که سه هفته پيش به پايان رسيد، نشده است. 
پوسنر گفت دليل اين تأخير، سرگرم شدن دولت به تعيين استراتژی دقيق برای دستيابی به اهداف آزادی اينترنت است که ازسوی کلينتون مشخص شده است. وی گفت، اين استراتژی نه تنها غلبه بر فيلترينگ موجود برای دسترسی به اينترنت، بلکه حرکت دولت به سوی نظام مند کردن اينترنت را هدف گرفته است. بنابراين تأمين مالی برنامه «يک بخش مهم» از طرح است، همانطور که تحقيقات فنی و آموزش، از جمله آموزش کارکنان خود وزارت خارجه، حائز اهميت هستند. پوسنر به من گفت «اين پول بايد مطابق استراتژی ياد شده هزينه شود.»
اين اقدام به نظر منطقی می رسد. اما درحاليکه دولت به تعيين سياست ها و تدارک برنامه های آموزشی مشغول است، ايرانی ها و مردم ده ها کشور ديگر در تلاش اند تا دسترسی آزاد به اينترنت پيدا کنند. دانش فنی برای استفاده آنها اکنون در اختياراست. دولت برای تأمين مالی اين برنامه پول در اختيار دارد. با اين حال و پس از سال ها تأخير، هنوز برای عملی شدن برنامه ترديد وجود دارد. پوسنر می گويد اين مسأله هيچ ارتباطی به نگرانی از رنجش خاطر چين ندارد، اما سال گذشته نشریه واشنگتن پست سخنان يک مقام وزارت خارجه را نقل کرد که عکس اين نظر را داشت. از هر طرف که نگاه کنيد، اين کارنامه خوبی نيست.

منبع: واشنگتن پست- 25 اکتبر 




حرفی که زده و پس گرفته شد

دفتر خامنه ای: همه مخالفان میکروب نیستند

تنها چند روز پس از سخنان رهبر جمهوری اسلامی در قم و "میکروب سیاسی" خواندن مخالفان، سایت وی با انتشار مطلبی، بازخورد این مطلب را "توطئه رسانه‌های بیگانه برای خنثی کردن سفر رهبر انقلاب به قم" دانست.
آیت الله خامنه ای، در نخستین روز سفر خود به قم با توصیف انتخابات ریاست جمهوری اخیر به عنوان "رفراندوم ملی در ابراز وفاداری و اعتماد به نظام اسلامی"، اعتراضات پس از انتخابات را ناشی از "فتنه گری دشمن" دانست و افزود: "فتنه سال ۸۸ کشور را در برابر میکروب های سیاسی و اجتماعی واکسینه کرد".
سخنان آیت الله خامنه ای، با واکنش تند مخالفان رو به رو شد و بسیاری وی را به دلیل توهین به مخالفان، محکوم کردند. اکنون سایت وابسته به رهبر جمهوری اسلامی، در یادداشتی، آورده است: "رسانه‌های بیگانه در پخش سخنان رهبر انقلاب در اجتماع باشکوه مردمی تنها به آن بخش از سخنان ایشان بسنده کردند که ایشان حضور ۴۰ میلیونی ملت در انتخابات سال گذشته‌ی ریاست‌جمهوری را رفراندومی ملی در ابراز وفاداری و اعتماد به نظام اسلامی خواندند. آنها از سوی دیگر این بخش از خبر را که در آن حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پایداری و هوشیاری مردم در مقابل فتنه‌ی ۸۸ را موجب واکسینه ‌شدن کشور و مردم در مقابل میکروب‌های سیاسی و اجتماعی خوانده بودند، به عنوان بخش برجسته‌ی خبر منتشر کردند."
در ادامه مطلب منتشر شده در سایت دفتر آیت الله خامنه ای آمده است: "این رسانه‌ها در پوشش این خبر با استفاده از تکنیک برجسته‌سازی و تأکید بر نکته‌ای مبهم برای طرح تفسیرهای مناقشه‌آمیز، بر کلیدواژه‌ی «میکروب‌های سیاسی» تأکید کردند و کوشیدند تا به مخاطبان خود این‌گونه القاء کنند که رهبر انقلاب همه‌ی منتقدان و معترضان انتخابات را میکروب‌های سیاسی خوانده‌اند، در حالی ‌که ادامه‌ی سخنان رهبر انقلاب که هیچگاه از سوی این رسانه‌ها منتشر نشد، این تصور غلط را از بین می‌برد."
این در حالیست که پس از سخنرانی آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، جعفر شجونی، از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، به تبعیت از وی موسوی خاتمی و کروبی را مصداق "میکروب‌های سیاسی" مورد اشاره رهبر جمهوری اسلامی دانسته بود. وی به شبکه ایران ـ سایت خبری نزدیک روزنامه ایران، متعلق به دولت جمهوری اسلامی ـ گفته بود: "وقتی فتنه‌ای آغاز می‌شود، برخی افراد پشت نقاب القاب و سابقه خود پنهان می‌شوند اما هرچه که به پیش می‌رود، ماهیت واقعی آنان بیشتر مشخص می‌شود. انقلاب مانند قطاری است که افرادی که دارای ناخالصی هستند، در طی مسیر از آن جدا می‌شوند اما آن قطار بدون هیچ مشکلی به راه خود ادامه می‌دهد. از ابتدای انقلاب ناخالصی‌هایی مانند بنی صدر و منافقین راه خود را از انقلاب جدا کردند، میکروب‌های سیاسی فتنه سال گذشته مثلث شوم کروبی، موسوی و خاتمی بودند که البته برخی مسئولان نظام هم با آن‌ها همراهی می‌کردند."
میکرب خواندن مخالفان توسط رهبر جمهوری اسلامی واکنش های بسیاری را برانگیخت.
در یکی از این واکنش ها، سایت کلمه، درباره استفاده از اصطلاحات پزشکی در عرصه سیاست نوشت: "نگاهی به سیاست‌های نژادی صدر‌اعظم رایش سوم، هیتلر، بیشترین کاربرد این واژگان را نشان می‌دهد. پسِ پشت اغلب ادعاهای هیتلر نوعی ذهنیت پزشکی، بهداشتی نهفته است. ذهنیتی که منجر به کشتار نظام‌مند یهودیان در اردوگاه‌های کار اجباری شد. او در کتاب نبرد من اشاره می‌کند که «زهر را فقط می‌توان با یک پادزهر از بین برد» و یا از یهودیان با عناوینی همچون «انگل»، «ویروس»، «دمل چرکین» و امثال اینها نام می‌برد تا بتواند راه را برای نسل‌کشی سازمان‌یافته‌ای فراهم کند که به‌هیچ‌وجه نمی‌توان آن را پذیرفت. از این منظر فقط با تشبیه ملت آلمان به یک «بدن» و آسیب‌پذیری آن است که می‌توان راضی به کشتن «میکروب»‌هایی شد که آن را آلوده‌اند. این‌که سیاست‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی را از سنخ فعالیت‌های پزشکی برای نجات بیماری بدانیم که فرد، خانواده، یا جامعه نام دارد و فی‌المثل در توجیه طرح بحث‌برانگیز هدفمند کردن یارانه‌ها از «جراحی اقتصادی» نام ببریم که در مقابل آن باید با فتنه‌گران اقتصادی یا همان میکروب‌ها، ویروس‌ها، انگل‌ها، دمل‌های چرکینی که در روند جراحی وقفه وارد می‌کنند برخورد کرد، همه و همه نشان از یک چیز دارد: مشروعیت‌بخشی به طرحی که مشروعیت آن از پیش زیر سؤال است."
اما این نخستین بار نبود که آیت الله خامنه ای، مخالفان خود را این گونه خطاب می کرد. بسیاری از تحلیل گران معتقدند که رهبر جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، در سخنرانی‌های خود تعابیری به کار می‌برد که تا پیش از این کسی از وی سراغ نداشت. وی در سخنرانی خود در 14 خرداد ماه و در حضور دهها خبرنگار خارجی و داخلی و در حالی که سخنرانی‌اش از 6 شبکه‌ی رادیو و تلویزیونی به صورت مستقیم پخش می‌شد خطاب به کشورهایی که "دشمنان ایران"می خواند گفت: "اینها مثل سگ دروغ می‌گویند".
از طرف دیگر استفاده از چنین تعبیری برای توصیف مخالفان، بسیاری را متوجه سخنان محمود احمدی نژاد در سال گذشته کرد. وی در جریان جشنی که به مناسبت پیروز اعلام شدن در انتخابات ریاست جمهوری دهم در میدان ولیعصر تهران یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ برگزار کرد، گفت: "ملت ایران یکپارچه‌است در یک مسابقه فوتبال ۵۰ هزار، ۷۰ هزار تماشاچی می‌روند آن کسی که تیمش باخته عصبانی است و به هر دری می‌زند، در ایران در انتخابات ۴۰ میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین‌کننده اصلی بودند حالا ۴ تا «خس و خاشاک» در این گوشه‌ها یک کاری می‌کنند. بدانید که این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت."
سخنان احمدی نژاد باعث شد که بسیاری از مخالفان، به انتقاد از او بپردازند. در این مدت شعارها، کلیپ های تصویری و سرودهای فراوانی درباره این سخن احمدی نژاد ساخته و "خس و خاشاک"، از مفهومی توهین آمیز، به مضمونی سیاسی، تبدیل شد.
به دنبال واکنش های فراوانی که به سخنان احمدی نژاد نشان داده شد، چندی بعد اعلام کرد که وی  مخالفان خود را خس و خاشاک ننامیده و منظورش از استعمال چنین کلمه ای، تنها عده ای معدود بوده اند که به نظر وی، "دست به اغتشاش" زده اند.
اکنون، تنها به فاصله چند روز از سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی، سایت وابسته به دفتر وی، سخنان مشابه آقای خامنه ای را به نوعی تصحیح کرده است. آیا سخنان دیگر آقای خامنه ای نیز تصحیح خواهد شد؟




زینت میرهاشمی
گیرنده باج که آقای کرزای و رئیس دفترش باشند لب به اعتراف گشودند. در حالی که سفارت جمهوری اسلامی در افغانستان طی اطلاعیه ای بخشش کیسه های پول نقد به رئیس دفتر کرزای را تکذیب کرده و آن را «شایعات بی اساس»، «اهانت آمیز» و طبق معمول توطئه دشمنان نامیده است، روز دوشنبه 3 مهر حامد کرزای دریافت میلیونها دلار پول از ایران را البته با فعل استمراری تایید کرد. یعنی این بسته های پول مدتهاست گرفته شده و گرفته خواهد شد.
ارسال بسته های پول از طرف رژیم ایران به کرزای، تقویت تروریسم در منطقه و یا دخالت در کشورهای همسایه مانند عراق و فلسطین و لبنان با هدف تولید بحران خارج از مرزهای ایران و با هدف قدرت گیری در منطقه با گذر از بحران داخلی و سرکوب مردم ایران، موضوعی است که سالهاست از طرف مخالفان رژیم به ویژه اپوزیسیون سازمان یافته یعنی شورای ملی مقاومت افشا شده است. یکی از اهداف رژیم، ایجاد اتحاد جماهیر اسلامی است که با سیاستهای ماجراجویانه در منطقه، تبدیل شدن به یک قدرت رهبری کننده در منطقه، صدور تروریسم و دامن زدن به جنگ همراه است. طی سه دهه گذشته این سیاست بیشترین خسارت را به مردم ایران وارد کرده است. موضوع غنی سازی اورانیوم و دستیابی به سلاح اتمی، تولید بحران در منطقه و سرکوب مردم در بحران داخلی سوژه های به هم وابسته اند که طی این سه دهه رژیم را بر سر پا نگاه داشته است.
روز یکشنبه 30 مهر، سایت «ویکی لیکس» دست به انتشار یک سلسله اسناد سری زد که بازتاب آن در مدیای جهان بی سابقه ترین افشاگری تاریخ آمریکا را به خود اختصاص داد.
پرده های کوچکی از این اسناد که در روزنامه های معتبر به چاپ رسیده است، به دخالتهای حکومت ایران در منطقه مانند عراق و افغانستان اشاره دارد. به عنوان نمونه به نقش رژیم ایران در هدایت، سازماندهی و پشتیبانی باندهای تروریستی و جوخه های مرگ در عراق اشاره دارد.
روزنامه نیویورک تایمز، روز دوشنبه 3 مهر از ماجرای سفر کرزای به ایران و دادن بسته های پول توسط احمدی نژاد به رئیس دفتر کرزای پرده برداشت. اسناد 400 هزار صفحه ای ویکی لیکس، تحلیلهای تاکنونی مخالفان سیاستهای ماجراجویانه رژیم در منطقه را تایید خواهد کرد.




دومين رئيس جمهور چپ‌گرا در ايران

ايوو مورالس، رئيس جمهوری بوليوی پيش از ظهر امروز مورد استقبال رسمی محمود احمدی‌نژاد رئيس جمهوری ايران قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری‌های ايران، ايوو مورالس که در دو سال اخير برای دومين بار است که به ايران سفر می‌کند، به منظور مذاکرات دوجانبه و امضای قراردادهايی به ايران سفر کرده است.
در اين سفر، گسترش مناسبات و تقويت روابط دوجانبه تهران - لاپاز در زمينه‌های مختلف از جمله در عرصه‌های صنعتی و کشاورزی مورد بحث و تبادل نظر قرار خواهد گرفت.
پس از مراسم استقبال، مورالس و احمدی‌نژاد مذاکرات خصوصی‌ای داشتند و سپس گفت‌وگوهای هيئت‌های ايران و بوليوی آغاز شد.
رئيس جمهوری بوليوی در رأس هيئتی بلندپايه برای سفری سه يا چهار روزه، يک‌شنبه شب وارد تهران شد و روز گذشته در سفری به تبريز از قسمت‌های مختلف کارخانه تراکتورسازی تبريز و محصولات توليدی آن بازديد کرد و از نزديک با فعاليت‌های توليدی اين کارخانه آشنا شد.
در ديدار از تبريز، رئيس جمهوری بوليوی عصر دوشنبه با حضور در تمرينات تيم فوتبال تراکتورسازی اين شهر دقايقی با پپراهن اين تيم پرطرفدار تبريزی همپای ساير بازيکنان به تمرين پرداخت.
سفر مورالس به ايران در پاسخ به سفر محمود احمدی‌نژاد به بوليوی صورت گرفته است.
محمود احمدی‌نژاد در اوايل آذرماه سال گذشته در يک سفر پنج روزه به پنج کشور گامبيا، برزيل، بوليوی، ونزوئلا و سنگال رفت و اسناد و توافق‌نامه‌های دوجانبه‌ای امضا کرد.
ايوو مورالس دومين رئيس جمهور چپ‌گرا از کشورهای آمريکای لاتين است که طی يک هفته گذشته به تهران سفر می‌کند.
پيش از وی هوگو چاوز، رئيس جمهوری ونزوئلا به تهران سفر کرده بود.
همچنين گفته می‌شود رافائل کوره‌آ، رئيس جمهوری اکوادور نيز در آينده‌ای نه‌چندان دور به ايران سفر خواهد کرد.
بوليوی حدود ۹ ميليون نفر جمعيت دارد و از شمال و شرق با برزيل، از جنوب با آرژانتين و پاراگوئه و از غرب با شيلی و پرو هم مرز است.
ايوو مورالس از حزب حرکت به سوی سوسياليسم در انتخابات رياست جمهوری بوليوی در سال ۲۰۰۵ با کسب ۵۴ درصد آرا پيروز شد که چنين اکثريتی در طول انتخابات بوليوی بی‌سابقه بود.
بوليوی را پس از گويانا فقيرترين کشور آمريکايی جنوبی می‌دانند، هر چند که اين کشور از نظر منابع طبيعی غنی است.



کرزای دریافت میلیون‌ها یورو از ایران را تایید کرد

حامد کرزای و
 محمود احمدی‌نژاد، میلیون ها یورو پول نقد در کیسه‌های پلاستیکی دست به 
دست شد حامد کرزای رئیس‌جمهور افغانستان در یک کنفرانس مطبوعاتی تایید کرد که رئیس دفتر وی هر سال دو بار بین ۵۰۰ هزار تا ۷۰۰ هزار یورو پول نقد از ایران دریافت کرده است. کرزای، تصریح کرد که از دریافت پول‌ها خبر داشته است.

گزارش دیروز "نیویورک تایمز" درباره پول‌هائی که عمر داودزی رئيس دفتر رئیس‌جمهوری افغانستان تاکنون از ایران دریافت کرده، به رغم تکذیب سفارت ایران در کابل، روز دوشنبه ۲۵ اکتبر از سوی حامد کرزای مورد تایید قرار گرفت.

گزارش نیویورک تایمز

نیویورک تایمز گزارش داده بود که رئیس‌دفتر کرزای تاکنون بارها از مقامات ایرانی پول نقد دریافت کرده است. نشریه آمریکائی نوشته بود که هدف جمهوری اسلامی ایران از پرداخت این پول‌ها، گسترش نفوذ سیاسی در افغانستان است.
 برپایه  گزارش نیویورک تایمز، پول‌های دریافتی که میزان آن‌ها به میلیون‌ها دلار می‌رسد، به یک صندوق محرمانه سرازیر شده‌است. حامد کرزای و رئیس‌دفتر وی، برای جلب وفاداری نمایندگان مجلس، سران قبائل و سران طالبان، از محل این صندوق به آن‌ها پول می‌پردازند.
در گزارش نیویورک تایمز آمده است:«پول‌ها هرباره به صورت اسکناس‌های یورو در چندین پاکت، به صورت یک بسته پلاستیکی، تسلیم رئیس‌دفتر کرزای شده است.»

تایید حامد کرزای

روز دوشنبه (۲۵ اکتبر) حامد کرزای رئیس‌جمهور افغانستان در یک کنفرانس مطبوعاتی که در کابل برگزار شد، ضمن تایید گزارش نیویورک تایمز، از رئیس‌دفتر خود عمر داودزی به شدت پشتیبانی کرد. وی به خبرنگاران گفت که داودزی به خاطر وطن‌پرستی خود مورد حمله نیویورک تایمز قرار گرفته. کرزای افزود:«داودزی به دستور خود من پول‌ها را دریافت کرده است.»
 خبرگزاری فرانسه به نقل از کرزای نوشت:«این پرداخت‌ها شفاف بوده و به عنوان کمک رسمی یک کشور دوست در اختیار افغانستان قرار گرفته است. در ۹ سال گذشته کشورهای زیادی به افغانستان کمک کرده‌اند و ایران هم از این جمع مستثنا نیست.» وی توضیح نداد که آیا کشور دیگری هم تا به حال پول نقد را در کیسه‌های پلاستیکی تحویل داده است یا نه.
 مبلغ پول‌های نقدی را که از ایران به افغانستان انتقال یافته، خبرگزاری‌های غربی به نقل از حامد کرزای در هر نوبت ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار یورو اعلام کرده‌اند، که به طور مرتب دوبار در سال در اختیار داودزی قرار می‌گرفته است.

تکذیب سفارت ایران

در حالی که رئیس‌جمهور افغانستان دریافت مرتب پول از ایران را تایید کرده، سفارت جمهوری اسلامی در افغانستان، با صدور اطلاعیه‌ای گزارش روزنامه نیویورک تایمز را تکذیب کرد و اهانت‌آمیز شمرد.
 در اطلاعیه سفارت ایران آمده است:«این‌گونه شایعات بی‌اساس، از سوی برخی رسانه‌های غربی منتشر می‌شود تا اذهان عامه را مغشوش کند و به روابط محکم میان دولت‌ها و ملت‌های جمهوری اسلامی افغانستان و ایران آسیب بزند.»
 رئیس‌جمهور افغانستان در بخشی از کنفرانس خبری روز دوشنبه خود، گزارش نیویورک تایمز را، با تعطیل شرکت‌های امنیتی خارجی مستقر در افغانستان مرتبط دانست و گفت:«رئیس دفتر من از جمله افرادی بوده که با جدیت در پی تعطیل شرکت‌های خصوصی امنیتی بوده است.»
 کرزای افزود:«تعطیل شرکت‌های خصوصی امنیتی که حدود نیمی از آن مربوط به منابع خارجی می‌شود، با مخالفت حلقه‌های غربی روبرو بوده است.» وی به شوخی خطاب به خبرنگاران افغانی گفت:«نیویورک تایمز بر اساس منافع ملی خود عمل کرده است، شما هم از نیویورک تایمز یاد بگیرید. آن‌ها ما را بدنام می‌کنند، شما هم آن ها را بدنام کنید.»

رقابت ایران و پاکستان

ماجرای کمک‌های نقدی غیرمتعارف جمهوری اسلامی ایران به رئیس‌دفتر کرزای، در رسانه‌های اروپائی نیز بازتاب گسترده‌ای داشت. از جمله روزنامه آلمانی زوددویچه تسایتونگ، هدف ایران را گسترش نفوذ در افغانستان دانست.
 این روزنامه نوشت:«کشورهای همسایه افغانستان بر سر گسترش نفوذ خود در افغانستان رقابت سختی دارند. این رقابت، به ویژه از زمانی که مسئله پایان ماموریت نیروهای غربی جدی شده، شدت گرفته است. باراک اوباما اعلام کرده که از ژوئیه سال ۲۰۱۱ بازگشت سربازان آمریکائی از افغانستان آغاز می‌شود.»
 زوددویچه تسایتونگ در بخشی دیگر از گزارش خود نوشت:«این تنها ایران نیست که می‌کوشد خود را برای زمان خروج نیروهای بین‌المللی تجهیز کند. پاکستان نیز همین هدف را دنبال می‌کند. هم ناظران و هم دولت افغانستان معتقدند که سازمان امنیت پاکستان می‌کوشد سرنخ بخشی از شورشیان را در دست داشته باشد، تا بتواند به وسیله آن‌ها در دوران پس از خروج نیروهای بین‌المللی، نفوذ خود را بر کابل حفظ کند.»


تردید آمریکا نسبت به اهداف کمک‌های ایران به افغانستان


فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز دوشنبه (۲۵ اکتبر / ۳ آبان) گفت که کمک‌های ایران به افغانستان نگرانی‌هایی نسبت به انگیزه تهران از ارسال این کمک‌ها ایجاد کرده است. به گفته کراولی، ایران حق دارد که به افغانستان کمک مالی کند و افغانستان نیز حق دارد این کمک‌ها را قبول نماید، ولی آنچه باعث نگرانی آمریکا شده، اهداف ایران از این کمک‌ها با توجه به نقش این کشور در بر هم زدن امنیت در کشورهای همسایه است. حامد کرزای، رئیس‌جمهور افغانستان گفته است که کمک‌های نقدی بین پانصد تا هفتصد هزار یورو را به شکل نقدی از ایران دریافت شده است. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت که این کشور پیش از این چنین کمک‌هایی به افغانستان کرده بود، ولی اکنون شرایط ارسال کمک‌ها فرق کرده است.


اسراییل خود را آماده مقابله با ایران هسته‌ای می‌کند

 آویگدور لیبرمن از کارشناسان وزارت‌ خارجه اسراییل خواسته تا گزارشی پیرامون راه‌های مقابله با ایران هسته‌ای تهیه کنند. طراحان دفاعی اسراییل ضمن امکان همه گزینه‌ها، اولویت را به تقویت سپر موشکی و شبکه پناهگاه‌ها داده‌اند.
آویگدور 
لیبرمن، وزیر امورخارجه اسراییل
در حالی که تردیدهایی جدی در مورد فعالیت‌های پیشگیرانه در مورد برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد، آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه اسراییل دستور داد تا گزارشی در مورد چگونگی آماده‌سازی، برای برخورد با ایران هسته‌ای تهیه شود.
خبرگزاری رویترز روز دوشنبه (۲۵ اکتبر / ۳ آبان) به نقل از یک منبع آگاه اسراییلی اعلام کرد که تل‌آویو به شکل علنی ایران را تهدید کرده که از دستیابی این کشور به بمب هسته‌ای جلوگیری خواهد کرد. دولت سابق اسراییل نیز طرح‌هایی اضطراری برای اجرا در زمانی که ایران از سقف غنی‌سازی هسته‌ای عبور کند، را تهیه کرده است.
بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر کنونی اسراییل و رهبر اپوزیسیون دست‌راستی در زمان دولت ایهود اولمرت، خواسته بود تا اسراییل طرح حمله نظامی به پایگاه‌های هسته‌ای ایران را بررسی کند، هر چند که وی بعد از تصدی بر منصب نخست‌وزیری، دیگر از این دست سخنان بر زبان نیاورد و تنها به این گفته اکتفا کرد که استفاده از زور علیه ایران دور از انتظار نیست.
در نشانه‌ای مبنی بر اینکه دولت اسراییل تمامی گزینه‌ها را برای مقابله با ایران بررسی می‌کند، یک مسئول بلندپایه اسراییلی که نخواست نامش فاش شود گفت که لیبرمن به عنوان تندروترین عضو کابینه نتانیاهو از کارشناسان استراتژی وزارت خارجه خواسته تا طرحی را با این عنوان تهیه کنند که «اگر بیدار شدیم و کشف کردیم که ایران سلاح هسته‌ای دارد، چه کنیم؟».
پژوهشگران وزارت خارجه اسراییل همچنین قرار است گزارشی در مورد واکنش‌های احتمالی نسبت به اعلام یک‌جانبه تاسیس دولت فلسطین در کرانه باختری تهیه کنند.
این گمانه‌زنی وجود دارد که اسراییل تنها زرادخانه هسته‌ای در خاورمیانه با بیش از دویست کلاهک هسته‌ای را در اختیار دارد. اسراییل پیش از این در سال ۱۹۸۱ نیروگاه هسته‌ای عراق و در سال ۲۰۰۷ نیروگاه هسته‌ای سوریه را مورد حمله هوایی قرار داده بود.
واکنش احتمالی ایران به هرگونه حمله نظامی از طرف اسراییل
اسراییل 
می‌گوید برای مقابله با حملات موشکی سیستم دفاعی خود را تقویت می‌کندبا این حال بسیاری از متخصصان و صاحب‌نظران مستقل بر این باور هستند که اسراییل قادر نیست به تنهایی با ایران مقابله کند و حتی اگر جنگنده‌های اسراییلی بتوانند حمله‌ای موفق به نیروگاه‌های هسته‌ای ایران را اجرا کنند، آنگاه ایران خاک اسراییل را به گونه‌ای موشک‌باران می‌کند که بسیار سنگین‌تر از حملات موشکی حزب‌الله در سال ۲۰۰۶ و فلسطینیان در سال ۲۰۰۹ به خاک اسراییل خواهد بود.
تدارک وزارت خارجه اسراییل برای بررسی راه‌های مقابله با ایران در حالی صورت می‌گیرد که محاسبات دیپلماتیک پیچیده‌ای نیز در سطح بین‌المللی وجود دارد، بطوریکه قدرت‌های بزرگ عجله‌ای برای برافروختن یک جنگ دیگر در منطقه به خصوص در سایه تحریم گسترده ایران ندارند.
اداره برنامه‌ریزی در وزارت خارجه اسراییل یکی از چندین مرکزی است که توصیه‌های استراتژیک به دولت اسراییل می‌دهد. از بارزترین این مراکز، شورای امنیت ملی و کابینه کوچک و امنیتی اسراییل است که در آن نتانیاهو و شش وزیر اصلی کابینه از جمله آویگدور لیبرمن عضویت دارند.
دفتر بنیامین نتانیاهو از هرگونه اظهارنظر در مورد ابتکارعمل لیبرمن خودداری کرده است. یک مسئول اسراییلی بلندپایه گفت که موضعگیری دولت این است که نباید از هر گونه تلاش برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای چشم فرو بست.
اسراییل پیش از این نسبت به تاثیر مجازات‌های بین‌المللی بر ایران ابراز تردید و اعلام کرده بود که تهران بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ به سلاح هسته‌ای دست خواهد یافت.
مسئولان دفاعی اسراییل اولویت را به بهبود سپر موشکی اسراییل و تقویت شبکه پناهگاه‌ها برای شهروندان خود داده‌اند تا بدین ترتیب چنانچه اسراییل به ایران حمله کرد، قدرت مقابله با حملات موشکی از طرف ایران را برای مدت طولانی داشته باشد.
آغاز سوخت‌گیری نیروگاه بوشهر
نیروگاه اتمی
 بوشهر آماده بهره‌برداری استعلاء‌آلدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران روز دوشنبه اعلام کرد که نیروگاه هسته‌ای بوشهر از روز سه‌شنبه سوخت‌گیری خود را آغاز خواهد کرد.
به گزارش ایرنا، بروجردی که در نشست مشترک اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با سفرای کشورهای آفریقایی مقیم تهران سخن می‌گفت، اظهار داشت که علیرغم سیاست‌های آمریکا و کشورهای اروپایی مبنی بر تحریم ایران، سوخت‌گیری نیروگاه بوشهر از روز سه‌شنبه آغاز شده و ایران به سیاست توسعه خود ادامه خواهد داد.
در حالی‌که رایزنی‌ها برای آغاز مذاکرات هسته‌ای میان ایران و گروه ۱+۵ ادامه داشته و هفته اول نوامبر برای شروع این مذاکرات پیشنهاد شده است، انتظار می‌رود شروع سوخت‌گیری نیروگاه بوشهر واکنش غرب و اسراییل را در پی داشته باشد که خواستار شفافیت ایران در برنامه هسته‌ای خود هستند.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش خود، ایران را متهم کرده بود که از فعالیت بازرسان آژانس جلوگیری کرده و پلمب برخی تاسیسات هسته‌ای را باز کرده است.


تاثیر منفی اعتصاب‌ها بر اقتصاد فرانسه


با کم شدن از شدت اعتصاب و اعتراض‌ها به اصلاح نظام بازنشستگی در فرانسه، ‌روز دوشنبه (۲۵ اکتبر / ۳ آبان) نزدیک به یک چهارم کارگران اعتصاب‌کننده به پالایشگاه‌های نفت بازگشتند، اما دیگر پالایشگاه‌ها هنوز در حالت اعتصاب قرار دارند. بدین دلیل کمبود سوخت در فرانسه کماکان وجود دارد. در شرایطی که تعداد زیادی از خانواده‌های فرانسوی قصد سفر در تعطیلات پاییزی مدارس را دارند، فشارها بر پمپ‌بنزین‌ها افزایش یافته است. کریستین لاگارد، وزیر اقتصاد فرانسه گفت که اعتصاب‌ها برای دولت روزانه بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیون یورو هزینه داشته است. مسئولان اتحادیه‌های کارگری اعلام کرده‌اند که اعتصاب در سه پالایشگاه از مجموع ۱۲ پالایشگاه فرانسه خاتمه یافت و یک چهارم پمپ‌بنزین‌ها قرار است به زودی فعالیت طبیعی خود را از سر بگیرند. دولت فرانسه چندی قبل طرحی را به مجلس سنا ارائه داد که بر اساس آن سن بازنشستگی می‌بایست از ۶۰ به ۶۲ سال افزایش یابد. مجلس سنا نیز دو روز قبل به این طرح رای مثبت داده و آن را تبدیل به قانون کرد.



 

دانشجویان دانشگاههای فرانسه در اعتراض به افزایش سن بازنشستگی، امروز
در تظاهرات و تحصن های سراسری در این کشور شرکت میکنند.
اتحادیه های کارگری هم که دو هفته پیش تظاهرات و اعتصاب های خود را آغاز کردند برای یک اعتصاب عمومی دیگر در روز پنج شنبه فراخوان داده اند.
روز دوشنبه، کارگران شماری از پالایشگاههای فرانسه تصمیم گرفتند به اعتصاب خود پایان دهند.
اعتصاب کارگران پالایشگاههای فرانسه، به بسته شدن صدها ایستگاه پمپ بنزین و لغو پروازهای داخلی و بین المللی در هفته گذشته منجر شده بود.
مجلس سنای فرانسه هفته گذشته لایحه افزایش سن بازنشستگی از ۶۰ سال به ۶۲ سال را تصویب کرد .
نیکلا سارکوزی ، رئیس جمهوری فرانسه قرار است در اواسط ماه نوامبر با امضای این مصوبه مراحل اجرایی آنرا آغاز کند.



زهرا رهنورد: بخشی از جریان حاکم، خود برانداز جمهوری اسلامی است


zahra rahnavardزهرا رهنورد، با انتقاد دوباره از  گروه حاکم بر ایران،   بخشی  از این جریان را  مصداق «نااهلانی» دانست که به دست خود جمهوری اسلامی را براندازی می کنند.
زهرا رهنورد،همسر مير حسين موسوی،  تصریح کرد: «بخشی از حاکمیت فعلی مصداق دقیق، نااهلان هستند، تازه به دوران رسیده هایی که هیچ چیز جز قدرت و دیکتاتوری کام تلخشان را شیرین نمی کند این بخش از حاکمیت، خود برانداز جمهوری اسلامی است.»
زهرا رهنورد افزود: «جريانی که امروز قدرت رابه دست آورده، تبديل به تشکل قوی و قدرتمند شده است که اسلحه، رانت نفتی و رسانه های تبليغاتی را دارد و مردم را سرکوب می کند تا بر سر قدرت باشد.»
وی در مصاحبه با وبسايت کلمه اظهار داشت، جريان به گفته وی «فشار و ارتجاعی»،  از همان زمان شکل گيری انقلاب اسلامی و تحقق جمهوری اسلامی در کشور وجود داشته است.
خانم رهنورد گفت: «اين جريان هميشه در تلاش بوده تا به قدرت برسد و هميشه نيز می خواسته هرکس و هر جريانی  که با فکر، انديشه و ايدئولوژی او مخالف بوده است را حذف کند که گاه اين حذف با سرکوب و آزار مردم همراه بود و گاه نيز در جريان قتل های زنجيره ای و آزار خود را نشان داد.»
به اعتقاد اين استاد دانشگاه، بخشی از اين جريان که در قتل های زنجيره ای «نظر مثبت» يا «نقش داشت»، در پی انتخابات رياست جمهوری سال ۸۴، در موضع قدرت قرار گرفت و اکنون می خواهد با هر روش و هر وضعيتی، اين قدرت را در دست نگه دارد.
زهرا رهنورد از حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری سال گذشته به عنوان «کابوس» یاد کرد و گفت: «شکاف عظيمی بين حاکميت و ملت بوجود آمده است و حاصلش سرکوب مردمی است که با حاکميت فعلی مخالف هستند.»
او با بیان اينکه هميشه با رفتارهای «ضدآزاديخواهی» مخالف بوده است، تاکید کرد: «انتخابات رياست جمهوری فرصتی بود تا با حضور در جمع های چند ميليونی، آرمان های دموکراتيک، خواست های آزادی خواهانه ،قانون مدارانه، دموکراسی خواهی و در کنارشان به طور مشخص رفع تبعيض جنستی و دستيابی به شرايطی برای سعادت و رفاه بشری و نجات از فلاکت را مطرح کند.»
زهرا رهنورد با اشاره به «ستمی» که زنان در طول تاريخ متحمل شده اند، اظهار داشت «به ويژه، دولت احمدی نژاد، بخشی از تاريخ سرکوبگری زنان است» و در اين ارتباط از برخوردهايی که با زنان معترض به نتايج انتخابات رياست جمهوری صورت گرفت، انتقاد کرد.
وی با بیان اینکه «جنبش سبز» بر آرمان های ملت تاکید دارد، به تاکتيک و استراتژی  این جنبش پرداخت و گفت این جنبش  به غیر از «محبت، دوستی، فرهیختگی و عقلانيت اسلحه ديگری ندارد.»
زهرا رهنورد همچنين جنبش سبز را برآمده از دل جنبش اصلاحات دانست و تاکید کرد: «جنبش اصلاحات، جنبش بر اندازی نيست.»
زهرا رهنورد گفت: «جنبش سبز تکثرگرا است، اما برانداز و تجزيه طلب نيست. اگر از حقوق اقوام صحبت می کند، به اين معنی نيست که آنان به دنبال تجزيه هستند يا ما اين را پيشنهاد می کنيم، ما در در عين وحدت اين کثرت را می بينيم.»
زهرا رهنورد در پاسخ به پرسشی در مورد رهبری جنبش سبز گفت: «جنبش از يک خرد جمعی برخوردار است که فوق افراد است و در عين حال، آقايان کروبی، موسوی و خاتمی نيز چه بخواهند و چه نخواهند، به عنوان رهبران جنبش شناخته شده اند و کنارمردم قرار دارند.»
وی با اشاره به اينکه تعاملی بين ملت و رهبران جنبش سبز شکل گرفته است، افزود: «توافق بر سر قانون اساسی و اجرای بی تنازل آن و در عين حال، وحی منزل نبودن قانون اساسی يکی از محورهای توافق ملی جنبش سبز است.»
زهرا رهنورد به اين پرسش که آينده جنبش سبز را جگونه می بيند، اینگونه پاسخ داد: «تا زمانی که روش آرمان های خوب بلند مردم پيگيری می شود، پيروزی امکان پذير است. البته با اين سرکوب ها، يک مقدار تحرک رفتاری بايد بيشتر و مخالفت ها مدنی تر شود و نبايد فراموش کرد که خيابان تنها گزينه نيست.»
زهرا رهنورد گفت: «خشونت ها، جنبش سبز را در مسير خود مقاوم تر می کند و به تعميق جنبش و فراگير تر شدن آن می انجامد.»
وی همچنین تصریح کرد که خود را برای «چوبه دار» آماده کرده و مانند ديگران تا پای جان بر سر آرمان های آزادی، دموکراسی و قانون گرايی ايستاده است.



«با ادامه روند فعلی، در دهه آینده وارد کننده نفت می‌شویم»


محمد رویانیان، رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت ایران
رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت ایران روز دوشنبه ضمن ابراز نگرانی از افزایش مصرف نفت در ایران در سال‌های اخیر، اعلام کرد که با روند فعلی مصرف نفت، ایران در دهه آینده،‌در بخش نفت وارد کننده خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، محمد رویانیان، مشاور رئیس جمهوری و رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت ایران، روز دوشنبه، سوم آبان، با اعلام این‌که میزان مصرف سوخت و انرژی در ایران بالاست، گفت: «در افق ۱۴۰۴ که ایران باید در منطقه کشوری برتر و اول باشد در بخش نفت، وارد کننده خواهیم بود.»
وی ضمن اشاره به «نفت محور» بودن ایران، اتکا به نفت را فناپذیر و اقتصاد نفتی را یک اقتصاد بیمار دانست و گفت: «با روند فعلی مصرف پیش‌بینی می‌کنیم که در ۱۵ سال آینده وارد کننده نفت باشیم و در کمتر از دو دهه دیگر این خلاء مارا به چالش می‌کشد و کشور را به سمت خطر می‌برد.»
آقای رویانیان همچنین با توضیح اینکه ۳۵ سال پیش از این، روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت در کشور مصرف می‌شد و این مقدار در دوران کنونی به چهار میلیون بشکه رسیده، تصریح کرد: «با ادامه این روند در ۱۰ سال آینده میزان مصرف و تولید به یک نقطه می‌رسد و پس از آن باید نفت وارد کنیم.»
بسیاری از تحلیلگران می گویند به علت عدم سرمایه‌گذاری و ناآگاهی به تکنولوژی صنعت نفت به تدریج صنعت نفت ایران در ۳۰ سال گذشته افت کرده است.
طی سه سال گذشته نیز تعدادی از شرکت های طرف مرتبط با صنايع نفت و گاز ايران، در پی تحريم های سازمان ملل متحد و همچنين به دليل نگرانی از تحريم های آمريکا به همکاری خود با ایران خاتمه داده اند.
رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت ایران همچنین خاطر نشان کرد که «امروز در ایران بیش از چهار برابر نرم جهانی» انرژی مصرف می‌شود و افزود: «در این بخش تفاوت زیادی بین هزینه و درآمد وجود دارد در حالی که انرژی در همه دنیا درآمد زایی دارد اما در ایران به عنوان مثال ۸۰ ریال درآمد داریم ولی ۱۵۰ ریال هزینه می‌کنیم.»
وی در ادامه با تأکید بر کاهش مصرف، اجرای طرح تحول اقتصادی و هدفمند کردن یارانه‌ها از سوی دولت را «واجب و ضروری» دانست و گفت: «کاهش مصرف، اصلاح سوخت و مدیریت مصرف چیزی است که دولت دنبال می‌کند. دولت می‌خواهد یارانه را از انرژی بردارد و به سایر بخش‌ها مثل تولید هدایت کند.»
مشاور رئیس جمهوری افزود: «در قانون هدفمند کردن یارانه‌ها دولت به دنبال گرفتن پول از مردم و تزریق آن به دولت نیست، چون با اجرای این طرح یارانه‌ها حذف نمی‌شوند بلکه هدفمند شده و از حوزه‌ای برداشته و به حوزه دیگری که مورد نیاز است تزریق می‌شود.»
بر اساس قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، قرار است ۵۰ درصد درآمد حاصل از آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی به صورت یارانه نقدی و غیرنقدی به مردم پرداخت شده و ۳۰ درصد به تولیدکنندگان و ۲۰ درصد دیگر نیز در اختیار دولت قرار گیرد.
به عبارتی قرار بر این است که برای تأمین بودجه منظور شده برای این طرح، که بر اساس مجوز مجلس۲۰ هزار میلیارد تومان تعیین شده است، پیش از اجرای طرح، قیمت‌ کالاهای مشمول یارانه نظیر بنزین، آب، گاز و برق افزایش پیدا کرده تا کل مبلغ مورد نیاز از مجرای این افزایش قیمت تأمین و سپس توزیع شود.


انتقال سوخت نیروگاه اتمی بوشهر به داخل «قلب راکتور» آغاز شد


نیروگاه 
اتمی بوشهر در جنوب ایران
عملیات سوخت‌گذاری نیروگاه اتمی بوشهر با انتقال سوخت نیروگاه به داخل «قلب راکتور» آغاز شد.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، اولین «مجتمع سوخت» روز سه‌شنبه و پس از آزمایش‌های متعدد ایمنی، در داخل قلب راکتور نیروگاه بوشهر قرار گرفت و «در این مرحله تمام ۱۶۳ مجتمع سوخت طبق برنامه و مطابق با دستورالعمل‌های کاری به داخل قلب راکتور منتقل می‌شوند.»
این گزارش می‌افزاید که «راه‌اندازی فیزیکی نیروگاه پس از اتمام فرآیند انتقال مجتمع‌های سوخت آغاز می‌شود.»
سوخت اصلی نیروگاه اتمی بوشهر روز شنبه ۳۰ مردادماه به استخر جنب قلب راکتور منتقل شده‌بود و رئیس سازمان انرژی اتمی از انتقال سوخت به قلب راکتور در نیمه دوم مهرماه خبر داده‌بود.
انتقال سوخت اصلی نیروگاه هسته‌ای بوشهر به قلب راکتور این نیروگاه قرار بود از نیمه اول مهرماه آغاز شود ولی مسئولان اعلام کردند به خاطر «نشت کوچکی» در استخر جنب راکتور اتمی بوشهر، این زمان به نیمه دوم مهرماه موکول شده‌است.
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی، ۱۲ مهرماه گفت: «در فرایند شستشوی قلب راکتور، نشت کوچکی در استخر جنب راکتور مشاهده و جلوی آن گرفته شد، همین نشت چند روزی فعالیت‌ها را به عقب انداخت.»
وی همچنین گزارش‌های مختلف در مورد آلوده شدن این نیروگاه به کرم رایانه‌ای استاکس‌نت را رد کرد.  كرم استاكس‌نت كه اخبار آن از تابستان سال جارى بر سر زبان‌ها افتاده است بسيارى از رايانه‌ها در سيستم‌هاى صنعتى کشورهای مختلف را آلوده كرده و به گفته محمود لیایی، دبیر شورای فن‌آوری اطلاعات وزارت صنایع و معادن ایران، حدود ۳۰ هزار آی‌پی ایرانی به این کرم رایانه‌ای آلوده شده‌اند.
نیروگاه بوشهر قرار است یک چهلم از برق ایران را تأمین کند. سوخت مصرف شده این نیروگاه که می‌تواند برای پلوتونیوم تسلیحاتی استفاده شود قرار است به روسیه منتقل شود.
ایران می‌گوید که نیروگاه هزار مگاواتی بوشهر که پس از دهه‌ها تأخیر در حال راه‌اندازی است در اوایل سال ۲۰۱۱ آغاز به تولید برق خواهد کرد. به گفته مسئولان ایران نیروگاه بوشهر به صورت پلکانی در مدت ۶ تا ۹ ماه به ظرفیت اسمی خود که تولید هزار مگاوات، معادل یک چهلم برق تولیدی ایران است، می‌رسد.
نیروگاه اتمی بوشهر که نخستین نیروگاه هسته‌ای ایران به‌شمار می‌رود و آغاز ساخت آن به پیش از انقلاب ۵۷ برمی‌گردد، بر پایه قراردادی که در سال ۱۹۹۵ با روسیه امضا شد قرار بود در ژوئیه ۱۹۹۹ راه‌اندازی شود اما خطاهای مختلف فنی و ساخت‌وساز این راه‌اندازی را مرتباً به تعویق انداخت.
اورانیوم غنی‌سازی شده لازم برای ادامه کار راکتور بوشهر از سوی روسیه تأمین می‌شود و سوخت مصرف شده این نیروگاه نیز که می‌تواند برای پلوتونیوم تسلیحاتی استفاده شود به روسیه منتقل می‌شود.
این امر باعث شده تا ایالات متحده و بریتانیا اعلام کنند که راه‌اندازی این نیروگاه اتمی باعث افزایش نگرانی‌ها در زمینه تولید جنگ‌افزارهای هسته‌ای در ایران نخواهد بود.
با این حال اسرائیل که همواره از احتمال استفاده‌ نظامی از دانش هسته‌ای در ایران ابراز نگرانی کرده، ۳۱ مردادماه، در واکنش به خبر اولیه سوخت‌گذاری نیروگاه بوشهر، استفاده ایران از انرژی هسته‌ای را «کاملاً غیر قابل قبول» نامید.
جمهوری اسلامی ایران نگرانی‌های قدرت‌های غربی و هم‌پیمانانشان در مورد احتمال وجود جنبه نظامی در برنامه هسته‌ای ایران را «بی‌اساس» می‌داند. شورای امنیت نیز با تصویب چهار قطعنامه تحریمی از تهران خواسته تا غنی سازی را متوقف کند ولی ایران تاکنون از این دستور سازمان ملل سرپیچی کرده و غنی سازی را حق خود می خواند.


 
دیدار از منشور کوروش بزرگ در روز جهانی کوروش تعطیل شد
جـــرس: در حالیکه روز هفتم آبان روز جهانی "کورش بزرگ" نام گرفته بود، دیدار از منشور حقوق بشر کورش در موزه ملی ایران - بدلیل اعلام تعطیلی آن از سوی دولت- امکان‌پذیر نخواهد بود.
به گزارش روابط عمومی موزه ملی ایران، این موزه روزهای ششم و هفتم آبان تعطیل می باشد و موزه در طول این دو روز پذیرای بازدیدکنندگان منشور کوروش نخواهد بود.
آزاده اردکانی، رییس کل موزه ملی ایران، دلیل این تعطیلی نابهنگام را "به‌روز رسانی سیستم امنیتی و تجهیزات دوربین‌های مداربسته و تاسیسات برق موزه ملی" اعلام نموده و گفته است با توجه به بروزرسانی و تجهیز دوباره این تاسیسات فنی، موزه ملی ایران در طول دو روز پذیرای بازدیدکنندگان موزه و نمایشگاه منشور کوروش نخواهد بود.
این مقام مسئول ادامه داد: پیش از برگزاری نمایشگاه منشور کوروش در فصل پاییز، ساعت بازدید از موزه ملی ایران از ٩ صبح تا ١٨ عصر امکان‌پذیر بود، اما به بنا به شرایط خاص موزه و برقراری این نمایشگاه، ساعت بازدید از ساعت ٩صبح تا ٢١ شب است.
 تعطیلی موزه ملی در دو روز ششم و هفتم آبان‌ماه در حالی اعلام می‌شود که از مدتی پیش، سازمان‌های غیردولتی و دوستداران فرهنگ ایران، همه گروه‌های مردم را به بازدید از منشور کورش در هفتم آبان‌ماه سال‌روز صدور منشور جهانی حقوق بشر کورش بزرگ فراخوانده بودند.
از دیدگاه صاحب‌نظران این اقدام مدیریت موزه ملی ایران صرفا به منظور پیشگیری از سفر دوستداران کورش بزرگ به تهران و بازدید گسترده و گروهی از منشور کورش بزرگ در روز جهانی کورش صورت می‌گیرد.
تارنمای "کمیته بین المللی نجات پاسارگاد" خاطرنشان کرده است "با اعلام خبر ضرورت به‌روز رسانی فوری سیستم امنیتی و تجهیزات دوربین‌های مدار بسته موزه ملی ایران - آنهم دقیقا در روز جهانی کورش - بار دیگر دوستداران میراث فرهنگی نسبت به ناتوانی سیستم های امنیتی موزه و مدیریت آن در تامین امنیت منشور کورش بزرگ ابراز نگرانی نموده‌اند."




 
بیانیه دانشجویان سبز دانشگاه تهران: این سکوت صدای سرکوبی است که از
 خیابان به دانشگاه کشیده شد
جـــرس: دانشجویان سبز دانشگاه تهران، عدم اعتراض به حضور اخیر رئیس دولت در دانشگاه را، نتیجۀ سرکوبی دانست که از خیابان به دانشگاه کشیده شده و همانند پتکی آهنین به دست نهادهای انضباطی و امنیتی بر سر دانشجو فرود آمده است.

به گزارش منابع خبری جرس، در پی حضور محمود احمدی نژاد در دانشگاه تهران و سخنرانی در همایش موسوم به "جنگ نرم"، دانشجویان سبز دانشگاه تهران با صدور بیانیه ای اعتراضی تحت عنوان "دانشگاه مرده است، زنده باد دانشگاه..."، عدم اعتراض و تجمع نسبت به حضور وی را، نتیجۀ منطقی سرکوب دانشگاه و دانشجویان ذکر کرده و خاطرنشان کردند: "تنها جاهلی خواهد پنداشت که عدم تجمع دانشجویان در برابر کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، در روز حضور رئیس دولت خود خوانده، نشان از مشروعیت دستگاه حکومت دارد."

متن این بیانیه که روز سه شنبه در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
با گذشت یک ماه از آغاز سال تحصیلی جدید ـ که برخلاف رسم هر ساله بدون حضور نماینده ای از جانب دولت، که یادآور وابستگی نهاد دانشگاه به دولت در نظام جمهوری اسلامی است، آغاز شد ـ دانشجویان شاهد حضور شخصی در دانشگاه بودند که بیش و پیش از هر چیز، شوق انتساب به قشر دانشگاهی و فرهیخته را دارد. مردی که خود را نخبه و پروردهی دانشگاه میداند و افتخارش ریاست دولتی برخاسته از قلب دانشگاه است. دانشگاه و دانشجویان اما، همواره درباره ربط و پیوند او با دانشگاه نظر دیگری داشته اند و هربار حضور او در دانشگاه با اعتراض گسترده دانشجویان مواجه بوده است، که البته دانشجویان هم متقابلاً با تنبیه های سخت انضباطی مواجه بوده اند.

اما این بار دانشگاه ساکت بود. دانشگاه ساکت بود و شاید محمود احمدی نژاد، بعد از گذشت یک سال و اندی که مردم ایران علیه مشروعیت او فریاد سردادند و دانشگاه هم به عنوان طنین آگاهی جامعه عدم مشروعیت او را به رخ او و "تحصیل کرده ترین دولت سی سال گذشته" کشید، با خود پنداشت که غایت به دست آمده و دانشگاه نیز چون دیگر بخش-های جامعه مقهور قهر او و حکومت شده است.

اما این سکوت نه از سر رضایت است، نه از سر تسلیم، و نه حتی آتشی زیر خاکستر. حکایت دانشگاه این روزها ـ که شاید در طول چند دهه تاریخ دانشگاه در ایران حکایتی بی مانند باشد ـ حکایت مرد مبارزی است که از پس سال ها مبارزه، خسته از نامردمی ها و رنجه از بی مروتی ها کنجی می نشیند و با قلبی پردرد و سری پراندوه به اضمحلال پیش رو می نگرد.
سکوت این روزهای دانشگاه، تنها نشان دهنده ی رخوت دانشگاه نیست، بلکه همچنین نشان از رکود و پوسیدگی نظامی دارد که خط مقدم نقد و اعتراضش در برابر نااهلان و نااهل گری ها به اجبار سکوت را بر خروش ترجیح می دهد. تنها جاهلی خواهد پنداشت که عدم تجمع دانشجویان ـ دانشجویانی که به اذعان دستگاه های حکومتی اکثریت دانشجویان را تشکیل می دهند ـ در برابر کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، در روز حضور رئیس دولت خود خوانده، نشان از مشروعیت دستگاه حکومت دارد. این سکوت نه از سر رضایت است، نه از سر تسلیم.
این سکوت صدای سرکوبی است که از خیابان به دانشگاه کشیده شد، و طنین پتک آهنینی است که به دست نهادهای انضباطی و امنیتی بر سر دانشجو فرود آمد. پیکر دانشجو که از تاخت و تاز به کوی و لشگرکشی به دانشگاه در 16 و 17 آذر سال گذشته آزرده بود، با کثرت و شدت احکام توبیخ و تعلیق، مانده رمق را هم از دست داد و گوشه ای نشست تا ریختن تدریجی بنای از پایه ویران نظامی را ببیند که هنوز سرکوب را رمز بقا می¬داند، و در دل امید روزی را می پرورد که دانشگاه قبل از هر چیز محل علم ورزی باشد، نه محلی برای سوء استفاده های سیاسی و ایدئولوژیک.




جـــرس: 
بنا به گزارش منابع خبری، فعالیت های شركت توسعه پتروایران - بعنوان تنها شركت ایرانی فعال در میدان نفتی آزادگان- با تصمیم هیأت مدیره نفت کشور برای واگذاری توسعه این میدان به شركت های چینی، متوقف و آن شرکت به سود رقبای چینی حذف گردید.
به گزارش آینده نیوز، چهار سال پیش در چنین ایامی شركت ژاپنی اینپكس كه در پی دریافت یک وام سه میلیارد دلاری ایران از دولت ژاپن بعنوان پیمانكار اصلی طرح توسعه میدان نفتی آزادگان جنوبی قراردا بیع متقابلی به ارزش ١۰٢۶میلیون دلار با وزارت نفت منعقد نموده و ٧۵ درصد سهام پروژه را در كنار شركت نیكو(نفت ایران انترترید) با ٢۵در صد سهم بدست گرفته بود، بعد از حدود سه سال تعلل و انجام برخی كارهای طراحی مقدماتی و برگزاری مناقصات اولیه پروژه و تحت تاثیر فشارهای آمریكا و ترس از تحریم‌های دور اول شورای امنیت سازمان ملل متحد، اعلام نمود كه تمایلی به ادامه همكاری و حضور در ایران ندارد و لذا با كاهش سهام خود به ده درصد مدیریت اجرائی این طرح عظیم ملی كه از میادین مهم مشترک با كشور عراق می باشد را رها نمود.
از آن پس تا به امروز این بزرگترین میدان نفتی مشترک كشف شده در ایران كه طرف دیگر آن با عزمی جزم و استفاده از توانمندی شركت‌های معتبر بین‌المللی بدنبال سهم بیشتر از آن است، با فراز و فرودهای فراوانی كه ناشی از عدم تصمیم‌گیری درست و به‌موقع و بی‌برنامگی محض در سطح كلان وزارت نفت همراه بوده و در زیر سایه سنگین خصومت‌ها و تسویه حسابهای شخصی مدیران ارشد شركت‌های ذیربط و بروكراسی و مقررات دست و پاگیر اداری كمر خم نموده و آینده روشنی برای آن متصور نمی باشد.
تنها كار مثبتی كه در طی این ٧ سال در این میدان مشترك انجام شده ساخت تاسیسات اداری و اقامتی و انبارهای موقت توسط شركت توسعه پتروایران و دستیابی به تولید روزانه ۵۰ هزار بشكه نفت در تولید زودهنگام بوده كه طی دو مرحله با طراحی و اجرای مناطق نفت خیز جنوب و مشاركت و تامین مالی شركت توسعه پتروایران انجام شد لیكن متاسفانه ادامه آن از اسفند ماه سال ٨٨ و با تصمیم عجیب هیأت مدیره نفت برای واگذاری توسعه این میدان به یک شركت چینی عملا" متوقف گردیده و در ٩ ماه گذشته هیچگونه فعالیت مثمر ثمری در این میدان مشترك انجام نشده كه جای سئوال فراوان دارد.
واگذاری توسعه این میدان با توجه به پتانسیل بالای شركت‌های ایرانی درگیر در طرح به یك شركت چینی بسیار سئوال برانگیز است زیرا شركت‌های چینی در میادین همجوار (آزادگان شمال و یادآوران) نشان داده اند كه فاقد تجربه، تخصص و سواد و مهارت كافی برای انجام این قبیل پروژه ها هستند و طرح‌های تحت مدیریت آنها از حداقل كیفیت و استاندارهای فنی و ایمنی لازم هم برخوردار نبوده و نتیجه نهائی آن نیز دقیقا" مانند سایر اقلام بنجل چینی هیچ سودی به حال ملت و مملكت نخواهد داشت.
گزارش مذکور همچنین آورده است "ای كاش مدیران ارشد تصمیم گیرنده قدری به فكر منافع ملی مملكت بودند و بجای واگذاری طرح به شركت‌های چینی فاقد صلاحیت، با حمایت از شركت‌های ایرانی حاضر در منطقه كه توانائی های خود را به اثبات رسانده و در ۴ سال گذشته علی‌رغم تمام كاستی‌ها انجام وظیفه نموده اند، زمینه توسعه نهائی این میدان را فراهم می‌كردند. توجه به این نكته كه طبق برنامه‌های اولیه تولید این میدان در حال حاضر باید بالغ بر ٢۰۰ هزار بشكه باشد در حالی كه اكنون بیش از ۵۰ هزاربشكه نیست، توجه و دلسوزی بیشتر مسئولین را طلب می‌كند."




حاشیه ای بر ناگفته های بیست سال همراهی با رهبری
 چندی پیش خبری در سایت های خبری ایران به نقل از خبر حوزه منتشر شد از حجت الاسلام مروی معاون ارتباطات حوزوی دفتر رهبری تحت عنوان " ناگفته هایی از 20 سال همراهی با رهبری " که ایشان به فضائل و مناقب ایشان پرداخته اند که ما نیز این فضایل ایشان را انکار و یا مورد تردید قرار نمی دهیم ولی چند سئوال از حجت الاسلام مروی در باره اظهارات ایشان داریم که برای ما هنوز روشن و مشخص نیست و امیدواریم ایشان در این باره توضیحات خود را ارائه دهند تا مردم خدای نا کرده دچار تردید و شک وشبهه ای در مورد بیانات وی نشوند و آن اینکه :

  1)  آقای مروی شما در باب فضایل رهبری گفته اید : « با آقا رفته بودیم کوه پیمایی،تعدادی از پاسداران با لباس شخصی جلوتر حرکت می کردند، فردی از روبرو می آمد، یکی از پاسدارها مسیر او را عوض کرد و او را از مسیر دیگری راهنمایی کرد، آقا که این صحنه را دیدند به آن پاسدار گفتند: چرا راهش را کج کردید؟ پاسدار جواب داد: ببخشید،ایشان پاسخ دادند،« این بخشیدن ها تا کی باید ادامه داشته باشد و با ناراحتی فراوان گفتند: تا کی باید ببخشم حد یَقِف این بخشیدن ها کجاست؟ اگر این آقا می آمد و یک سیلی به من می زد، برای من قابل تحمل تر بود تا این که راهش را کج کردی».

  سئوال این است که از آقا بپرسید : ایشان که به عمل یک پاسداردر برخورد با یک عابر پیاده و کج کردن راه آن فرد این قدر ناراحت می شوند و پاسدار خاطی را به شدت سرزنش می کنند ، پس چرا در راهپیمایی های سال گذشته مردم در دفاع از حقّ قانونی خود نیروهای انتظامی و امنیتی تحت امر ایشان بسیار ی از مردم را از ادامه راه برحقّ شان منع کردند و علاوه بر این خیل عظیمی را به زندانها و بازداشتگاهها بردند و بدترین شکنجه ها را علیه این افراد انجام دادند چرا اعتراضی و یا برخوردی با عاملان آن نکردند؟!
   چرا هنوز عدهّ زیادی از معترضین وی که فقط نظر انتقادی خود را اعلام کرده اند و هیچ  اهانتی و توهینی به وی نکرده اند در زندانها تحت شکنجه به سر می برند و حال آنکه ایشان حاضرند سیلی به صورتشان بخورد ولی راه کسی کج نشود چگونه است که انتقاد کوچکی را بر نمی تابند ؟!

  2)  حضرتعالی فرموده اید : در یکی از سفر ها جوانی در میان جمعیت اهانت هایی کرد که پاسداران او را گرفتند و بردند، شب آقا طبق برنامه برای استراحت رفتند، ولی چند لحظه بعد برگشتند و گفتند:« آن جوانی که پاسداران در میان جمعیت گرفتند چه شد؟ ببینید کیست. اگر گروهکی است و با نظام مشکل دارد و پرونده دار است که هیچ، مامورین وظیفه خود را انجام دهند، ولی اگر بخاطر من و بر هم زدن سخنرانی من او را گرفته و زندانی کرده اند، به پاسدارها بگوید همین امشب آزادش کنند که تا آزاد نشود، خوابم نمی برد .»
   آیا می شود شما از مقام معظم رهبری بپرسید : آن جوانی که به ایشان اهانت کرده بود و ایشان از بازداشت آن جوان آنقدر ناراحت بودند که  خواب بر چشمانشان نمی آمد ، چه شد که این فضیلت گرانقدر ایشان شامل حال جوانان بسیاری که حتی در حالت بیماری در زندانها به سر می برند شامل حال این جوانان نشد ؟ اینها که اهانت نکرده اند که الان در زندانها هستند فقط به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند . آیا هنوز هم ایشان از ظلم و شکنجه هایی که در حقّ این جوانان توسط  ماموران امنیتی و پاسداران می شود خوابشان نمی برد ؟!

  3)  حاج آقای مروی شما فرموده اید :  معظم‌له در ایام حوادث بعد از انتخابات از حادثه کهریزک تاکید کرده بودند، « زندان کهریزک برای قاچاقچیان، مواد مخدری ها و اراذل و اوباش است، مبادا کسانی که در اغتشاشات دستگیر شدند را به آنجا ببرند، آنجا جای آنها نیست، تیپ این آدمها با کسانی که در کهریزک هستند فرق می کند. اگر جا دارند در زندان های دیگر والا آنجا نبرند و آزادشان کنند». متاسفانه برخی مسئولین به این دستور آقا عمل نکردند و حوادث تلخی بوجود آمد.

  می شود از آقا بپرسید که ایشان چگونه از وجود زندانی با عنوان کهریزک باخبر شدند در حالی که حتی پس از جنایات کهریزک سردار رادان در مصاحبه خود اعلام کردند از وجود چنین زندانی بی اطلاع هستند و همچنین دادستان وقت تهران مرتضوی هم از انتقال جوانان بی گناه مردم به زندان کهریزک اظهار بی اطلاعی کردند ایشان از کجا قبل از حادثه کهریزک اطلاع داشتند ؟
   ممکن است شما بفرمائید ایشان رهبر هستند و از همه چیز خبر دارند حتی از چیزهایی که خیلی از مسئولین خبر ندارند ، در این صورت ما از شما می پرسیم ایشان که علم به این داشتند که زندان کهریزک به قول خودشان جای این تیپ افراد نیست چرا قبل از کشته شدن و ضرب وشتم جوانان بی گناه مردم اقدام و دستور مناسبی صادر نکردند ؟! و چرا پس از آن جنایات تلخ هنوز هم عاملان اصلی آن محاکمه نشدند ؟! آیا اینگونه رفتارها این شائبه را به وجود نمی آورد که ممکن است خود ایشان در حادثه کهریزک نقش مستقیمی داشته باشد ؟

  4)  حضرتعالی نیز فرموده اید : تیرماه سال 78 ایامی که آشوب گران هر شب به خیابان ها می ریختند و شلوغ کردند، همان شب ها تعدادی از طلاب حوزه علمیه قم آمده بودند تا با آقا دیدار کند، خودشان می گفتند در این اوضاع و شرایط امکان ندارد ایشان ما را بپذیرد، ولی آقا 45 دقیقه با آنها جلسه و خوش و بش طلبگی داشتند، انگار نه انگار که در برخی خیابان های اطراف آشوب است.
   رفتار رهبری در آن زمان ذهن  هر ایرانی را به این سمت معطوف می کند که مگر مردم برای ایشان اهمیت ندارند که در این شرایط حساس به خوش و بش طلبگی خود مشغول هستند در حالی که ما در تاریخ اسلام و تاریخ شیعه بخصوص در دوران خلافت امیرالمومنین علی (ع) داریم که آن حضرت در شرایطی که میان امت اختلاف بود و یا حادثه ای در درون حکومت وی برای مسلمانی اتفاق می افتاد تا بر طرف نشدن مشکل و نرسیدن مظلوم به حقّش لحظه ای آرامش نداشتند. چگونه است ایشان که در مسند علی (ع) نشسته همانند علی رفتار نکرده است ؟!
   و شاید هم شما نقل قول اشتباه می کنید تا مقام و منزلت خود را پیش رهبری بالا ببرید. چرا که حجت الاسلام ابراهیمی رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد درباره آن دوران نقل دیگری دارند و خلاف اظهارات شما بیان کرده اند. ایشان در جلسه ای که نگارنده حضور داشت، گفتند : در آن زمان کار به جای رسید که من بودم و آقای رسولی محلاتی و آقای محمدی و چند نفر دیگر که آقا (آقای خامنه ای) گفتند اوضاع از دست ما خارج شده جمع شوید و زیارت آل یاسین بخوانیم و...
   و اظهاراتی دیگر را بیان کرده اید که هر کدام از آنان قابل تامل است که ما به چند مورد آن اشاره کردیم و اینکه بخواهیم برای دنیای خود آخرت خودمان را با نقل قول های بعضا غیر واقعی از بین بریم این راه ناصوابیست ، چگونه می توان در شرایط کنونی از این رفتارها و خاطرات که برای شما ناگفته است سخن به میان آورد که در حال حاضر زندانهای کشور مملو از جوانان و دانشجویان و فعالین سیاسی و اقشار مختلف می باشد و در بدترین شرایط گذران عمر می کند در حالی که از ابتدایی ترین حقوق خود محروم هستند حتی برای دیدن عزیزانشان هم اجازه داده نمی شود. در این شرایط چه کسی این اظهارات شما را باور خواهد کرد ؟!
   شما که به قول خود 20 سال با ایشان هستید، از ایشان هم بخواهید در به سئوالاتی که ما پرسیدیم و خیلی از سئوالاتی که دیگران در این زمینه می پرسند چرا تاکنون پاسخی نداده اند و حتی کوچکترین اشاره ای هم به آن نداشته اند ، پاسخ دهند . نکند خدای ناکرده مثل سال 78 این حوادث برای ایشان" انگار نه انگار" باشد؟!
                                                   


 
وزیر اطلاعات: با مسیری که رهبری طراحی کرد، دولت نهم و دهم سر کار 
آمدجـــرس: وزیر اطلاعات می گوید "با مسیری كه رهبری طراحی كرد، وضعیت به گونه‌ای شكل داده شد كه دولت نهم و دهم بر سر كار آمد و نظام در مسیر درستی قرار گرفت و به این ترتیب مقابله‌هایی كه با آن صورت می‌گیرد یك مقوله كاملا جدی است."
حیدر مصلحی همچنین مدعی شد خط ‌دهی بیش از ٧۰ درصد اتفاقاتی كه در مجلس ششم افتاد، توسط منافقین صورت ‌گرفت و اسناد این مساله موجود است.
به گزارش ایسنا، وزیر اطلاعات روز سه شنبه چهارم آبان ماه، در نخستین گردهمایی مشترك مسوولان و هادیان سیاسی نیروهای مسلح كه به میزبانی ارتش برگزار شده بود، تاكید كرد: امروز تمام حركت‌های دشمن در فضای مجازی زیر ذره‌بین بر و بچه‌های بدنه وزارت اطلاعات است و این بدنه ایده‌های مختلفی برای مقابله با كارهای دشمن در اینترنت و به ویژه در بخش شبكه‌های اجتماعی داشته است كه در این زمینه بسیار موفق بودیم و اولین اجرای این ایده‌ها در سفر رهبری به قم بود و در آینده نزدیك این مساله را به صورت سراسری پیگیری خواهیم كرد.

فتنه‌های دشمنان به بحث عدم تبعیت از ولایت بر می‌گردد
وی در بخشی از سخنان خود با اشاره به این‌كه فتنه‌های دشمنان عمدتا به بحث عدم تبعیت از ولایت بر می‌گردد، افزود: در همین رابطه فتنه منتظری را ببینید. منتظری در زمینه ولایت فقیه كتاب داشت و بحث‌های قابل توجهی در زمینه ولایت داشته است، ولی اظهارات وی در فتنه اخیر در مورد مساله ولایت را ملاحظه كردید. در فتنه بنی‌صدر و فتنه‌هایی كه در دوران دفاع مقدس شكل گرفت جریانی آدم‌های این فتنه را مدیریت كرده است و در همین فتنه اخیر نیز مساله‌ای كه خیلی از آن استفاده كردند، مساله مبارزه با ولایت فقیه بود.

امام بود كه درا بتدا جنگ نرم را علیه استكبار طراحی كردند
مصلحی با بیان این‌كه مشكل كسانی كه در این جریانات از اول انقلاب تا به حال مدیریت شدند، بحث ولایت فقیه است، گفت: یكی از شخصیت‌هایی كه هنوز نتوانسته است از همراهی خود با جریان فتنه دست بردارد در جلسات خصوصی خود می‌گوید كه من حتی در زمان حیات امام نیز به ایشان نامه نوشته و گفته بودم كه با ولایت فقیه نمی‌شود حكومت‌داری كرد و باید در این زمینه با مراجع صحبت و آن‌ها را قانع كرد. آیا انتهای این مساله چیزی جز جدایی دین از سیاست است؟ چرا كه مقوله ولایت فقیه جزو دین است.
وی در ادامه با تاكید بر این‌كه جنگ نرم دشمن تهاجمی نیست بلكه تدافعی است، تصریح كرد: انقلاب اسلامی هجمه سنگینی علیه استكبار به راه انداخت و بسیاری از كشورهای دنیا و اندیشمندان دنیای استكبار را تحت تاثیر قرار داده است. بدین ترتیب ابتدا امام بود كه جنگ نرم را علیه استكبار طراحی كردند و در واقع جنگ نرم امام، اسلام ناب بود و می‌بینیم كه دشمن در مقابله با این مساله همیشه با از دست دادن اندیشمندان خود مواجه شده است.

فتنه انتخابات اخیر سابقه بیست ساله دارد
اجتماع بهاییت با انجمن حجتیه در فتنه اخیر بسیار قابل توجه بود

وی با بیان این‌كه دشمن در جنگ نرم خود از همه توانش استفاده می‌كند، افزود: در بحث فتنه، یكی از نكات قابل توجه این است كه مجموعه‌ای كه فتنه را مدیریت می‌كرد به هیچ وجه مجموعه‌ای نبود كه قبل از انتخابات شكل گرفته و طراحی كرده باشد، بلكه این مساله یك سابقه 20 ساله دارد. موسسات و سازمان‌هایی كه با جمع قابل توجهی در فتنه اخیر به عنوان محوریت كار حضور داشتند در واقع به دنبال فرصت می‌گشتند و با طراحی‌های خود به ویژه در شبكه مجازی و شبكه‌های اجتماعی درون آن، انتخابات دهم را بهترین فرصت دیدند. طراحی استكبار اینگونه بود كه انجمن حجتیه، بهاییت، نفاق، كمونیست، ضد انقلاب و حتی مجموعه‌های دینداری كه همراه با انقلاب نبودند در این مجموعه جمع شوند. به طوری كه اجتماع بهاییت با انجمن حجتیه در فتنه اخیر بسیار قابل توجه بود.
وزیر اطلاعات با اشاره به این‌كه صهیونیسم پس از مسیحیت برای تحت تاثیر قرار دادن اسلام برنامه‌ریزی كرده است، افزود: اگر صهیونیسم تلاش كرده است كه مسیحیت را با خودش همراه كند، امروز برای مذاهب مختلف اسلام نیز طراحی و برنامه‌ریزی كرده و می‌كند به طوری كه وهابیت طراحی صهیونیسم است و تمامی این‌ها برای مقابله با جنگ نرم امام صورت گرفته و باید توجه كنیم كه محور جنگ نرم امام نیز ولایت است. چطور می‌شود كسانی كه زمانی سینه چاك مقوله ولایت بودند امروز موضع جدی در مقابل آن می‌گیرند؟ مشكل اینجاست كه این جایگاه هنوز شناخته نشده است.

با مسیری كه رهبری طراحی كرده‌اند دولت نهم و دهم بر سر كار ‌آمد
مصلحی اضافه كرد: اسنادی در دست است كه یك فرد فراری در رابطه با مقوله ولایت با مجلس خبرگان ما مكاتبه كرده است. حال چه كسی باید جواب او را بدهد؟ چه اقدامی در این رابطه صورت گرفته و چرا اقدامی صورت نمی‌گیرد؟ امروز مسیری كه رهبری طراحی كرده‌اند وضعیت را به گونه‌ای شكل داده است كه دولت نهم و دهم بر سر كار می‌آید و نظام در مسیر درستی قرار می‌گیرد و به این ترتیب مقابله‌هایی كه با آن صورت می‌گیرد یك مقوله كاملا جدی است. یكی از نیازهای جدی امروز كشور تابوشكنی است و وقتی كه ایشان می‌فرمایند شخصیت‌محوری باید كنار برود، ما هم باید فضا را برای این مساله فراهم كنیم.

جاه‌طلبی از موانع موجود بر سر راه ولایت‌محوری است
وی با تاكید بر این‌كه جنگ نرم تدافعی دشمن قصد دارد عمود اصلی جنگ نرمی كه امام به راه انداخته است یعنی ولایت فقیه را بزند، تصریح كرد: مقوله ولایت فقیه باید برای نسل جوان امروز به درستی تبیین شود. در دو دوره در این كشور اجازه نداده‌اند كه به این مقوله پرداخته شود. در دوره اصلاحات بعضا اصلاحات آمریكایی دنبال می‌شد و روشن بود كه آن‌ها به دنبال چه چیزهایی می‌گردند. البته هنوز هم آنطور كه باید و شاید به این مقوله پرداخته نمی‌شود.
وزیر اطلاعات جاه‌طلبی را از دیگر موانع موجود بر سر راه ولایت‌محوری برشمرد و عنوان كرد: شما در مساله زبیر در صدر اسلام می‌بینید كه زبیر پس از رحلت پیامبر و ظرف حدود 25 سال تغییر مشی قابل توجهی پیدا كرد. این مساله چه دلیلی جز جاه‌طلبی خود و جاه‌طلبی‌های آقازاده‌اش داشت. جاه‌طلبی مانعی در راه ولایت محوری است. یكی از طرح‌های قابل توجه سرویس‌ها و سازمان‌های استكباری، رفتن به سراغ آقازاده‌ها و منافقین هم نقش بسیار اساسی در این زمینه ایفا می‌كنند. ما به بخش‌ها و نتایجی در این رابطه رسیده‌ایم و به برخی آقایان هم تذكراتی داده‌ایم. نفاق با همراهی سرویس‌های اطلاعاتی دنیا كارهایی انجام می‌دهد و فعالیت‌هایی می‌كند و همانطور كه در دوران دفاع مقدس كشورهای مختلف استكباری از صدام حمایت می‌كردند و در این رابطه تقسیم كار داشتند، همان تقسیم كار امروز در رابطه با جنگ نرم صورت گرفته است.

خط ‌دهی بیش از ٧۰ درصد اتفاقات مجلس ششم توسط نفاق صورت می‌گرفت
مصلحی با بیان این‌كه نفاق در بحث جنگ نرم خدمت بزرگی به استكبار می‌كند، یادآور شد: یكی از مجموعه‌های مرتبط با ریگی كه از او برای مقاصد خود استفاده می‌كرد، منافقین بودند و وقتی ریگی را دستگیر كردیم به این مساله اعتراف كرد. خط ‌دهی بیش از هفتاد درصد اتفاقاتی كه در مجلس ششم افتاد توسط نفاق صورت می‌گرفت و اسناد این مساله موجود است. به طوری كه ما حتی اسم داریم كه سرشاخه نفاق چطور با برخی از آقایانی كه امروز فرار كرده‌اند ارتباط داشته است. نكته قابل توجه دیگر در زمینه جنگ نرم دشمن این است كه شخصیت‌ها و موسسات دینی ما به شدت در معرض تهدید جنگ نرم هستند.

با برنامه‌ریزی‌های انجام شده، ‌اجرای هدفمندكردن یارانه‌ها كمترین تنش را خواهد داشت
وی در ادامه سخنان خود به بحث هدفمندكردن یارانه‌ها اشاره كرد و با بیان این‌كه بیشترین و بالاترین حجم كار و جلسات در رابطه با طرح هدفمند كردن یارانه‌ها انجام شده است، اظهار كرد: عمده تلاش دولت این بود كه مردم در این جراحی بزرگ اقتصادی درد كمتری احساس كنند. همین كه در مورد زمان اجرای این طرح سرگردانی برای برخی از كسانی كه می‌خواستند اخلال كنند به وجود آمده بود و احتكارهای چندین باره آنها به نتیجه نرسید موفقیت بزرگی بود كه كسب شد و فرصت اخلال از آن‌ها گرفته شد؛ البته آن‌ها برای مقابله با این طرح، طراحی‌های خاص خود را دارند و از عوامل داخلی هم در این زمینه استفاده می‌كنند و حتی ممكن است از درون خود نظام افرادی را واسطه كنند چرا كه اساسا یكی از مقوله‌های جنگ نرم این است كه از افراد درون نظام و انقلاب استفاده می‌كنند.
وزیر اطلاعات ادامه داد: با برنامه‌ریزی‌هایی كه انجام شده، ‌اجرای این طرح كمترین تنش را خواهد داشت؛ البته نه اینكه هیچ تنشی به همراه نداشته باشد ولی نكته قابل توجه این است كه نظرسنجی‌های صورت گرفته حاكی از همراهی خوب مردم با این طرح است.

اقدام ایران برای اجرای هدفمندكردن یارانه‌ها نشانگر بی‌اثر بودن تحریم‌ها ست
وزیر اطلاعات همچنین به بحث تحریم‌ها علیه ایران اشاره كرد و افزود: امروز دشمن دچار سرگردانی سنگینی است و پیغام و پسغام‌هایی كه می‌دهند و نوع برخوردهایی كه آدم‌های اقتصادی دنیای استكبار دارند این مساله را به خوبی نشان می‌دهد. اكثر اقتصاددان‌های آن‌ها اعلام كردند كه اقدام ایران برای اجرای هدفمند كردن یارانه‌ها نشان می‌دهد كه تحریم‌ها هیچ تاثیری نداشته است. امروز حتی كشورهایی كه جداگانه علیه ایران قطعنامه صادر كرده‌اند در یك استیصال بسیار سنگین قرار دارد. بسیاری از تجارخارجی به تجار ما اعلام كردند كه ما كاری به دولت خود نداریم و روابط خود را خواهیم داشت، البته دشمن زحماتی را برای ما ایجاد می‌كند ولی با برنامه‌ریزی‌هایی كه انجام شده است، در بحث مقابله با تحریم‌ها در وضعی بسیار خوب و بهتر از گذشته قرار داریم.

اوج تحریم‌ها شكسته شده است

مصلحی ادامه داد: در بحث بنزین، با یك حركت كوچك در وزارت نفت به خودكفایی رسیدیم و حتی بنزین هم صادر می‌كنیم و در بخش انرژی نیز موفقیت‌های بسیاری داشته‌ایم و همسایگان ما به خوبی شاهد این موفقیت‌ها هستند. البته امروز اوج تحریم‌ها تقریبا شكسته شده است چراكه استكبار و عوامل داخلی آنها این طور مطرح می‌كردند كه در نیمه دوم مهرماه و نیمه اول آبان ماه اتفاقات سنگینی خواهد افتاد و تعابیری از این قبیل به كار می‌بردند كه جنوب تهران با شمال تهران یكی می‌شود. ولی دیدیم كه چنین نشد.
به گزارش ایسنا، وزیر اطلاعات در ادامه سخنان خود در پاسخ به پرسش كتبی یكی از حاضران اظهار كرد: این گونه كه كسی فكر كند وزارت اطلاعات تحت امر شخص دیگری است و فرد یا افرادی در كار آن مداخله دارند، خیال خام و باطلی است، وقتی من وارد وزارت اطلاعات شدم بدنه این وزارت را بسیار سالم و برخوردار از افراد ولایتمدار دیدم. در دوره یكی از رییس‌جمهورهایی كه ادعای قدری داشت، بدنه این وزارتخانه 15 جلد اسناد در رابطه با مفاسد آن تشكیل دادند والبته این‌كه این اسناد و پرونده‌ها به نتیجه نرسید و یا مدیران آن از به نتیجه رسیدن این اسناد جلوگیری كردند، مساله جداگانه‌ای است ولی به هرحال بدنه این وزارتخانه به دنبال این می‌گشت كه مدیرانی ولایتمدار بر سر كار باشند.
مصلحی افزود: در دوره اصلاحات، همین بدنه با اقدامات بسیار قابل توجهی، با آن دوره مقابله داشتند و این در حالی بود كه مدیران آن با این مساله همراه نبودند. در رابطه با فتنه اخیر همین بدنه پیش‌بینی‌هایی كرده و هشدارهایی داده بود ولی متاسفانه به راحتی از كنار آن عبور كردند. در بحث فتنه و به ویژه در مقوله شبكه مجازی این بدنه موفقیت‌های بزرگی كسب كرد به طوری كه حتی اوباما در گزارش خود به كنگره آمریكا اعلام كرد كه در این زمینه شكست خورده‌اند چرا كه این شبكه‌ها به خوبی توسط بدنه وزارت اطلاعات شناسایی شد و ما به اقتدار بسیار بالایی در این زمینه رسیدیم.

در دستگیری ریگی به موفقیت نظامی توجهی نشد
وزیر اطلاعات در پایان با تقدیر از نیروی هوایی ارتش در مساله دستگیری عبدالمالك ریگی گفت: در مساله دستگیری ریگی اغلب فقط به بحث دستگیری او توجه كردند و به موفقیت نظامی آن توجهی نشد. شما نگاه بكنید هواپیمایی كه از دوبی قصد داشت به سمت قرقیزستان برود چه زمان كوتاهی داشت تا به آسمان بندرعباس برسد ولی در همین زمان كوتاه هواپیمای ما بالای سر آن حاضر شدند و آن را مجبور به فرود آمدن كردند. البته این مساله با یك درگیری دو ساعته همراه بود كه آن هم به خاطر ناشی‌گری ما بود؛ البته ناشی‌گری هم نبود بلكه به دلیل مسائل اطلاعاتی بود چراكه هواپیمای حامل ریگی به یك باند فرود در تهران اعلام می‌كرد كه به من می‌گویند به دلیل نقص فنی باید فرود بیایی و ما چون به خاطر مسائل اطلاعاتی نمی‌توانستیم برخی مسائل را اعلام كنیم به آن اعلام می‌كنیم كه باید به پرواز خود ادامه دهد و این مساله كمی ناهماهنگی ایجاد كرده بود ولی به هرحال حركت هواپیماهای نیروی هوایی یك موفقیت بزرگ نظامی محسوب می‌شود.




جرس: دکتر همایون کاتوزیان معتقد است: " وقتی نقد علمی وجود نداشته باشد، وقتی که یک حرفه علمی در تاریخ بر آنچه به نام تاریخ می گویند و می نویسند ناظر نباشد، و وقتی از نظر خوانندگان فقط آنچه احساسات، عواطف و تعصبات امروزشان را ( که در جامعه کلنگی غالبا از این ستون به آن ستون تغییر می کند ) بازتاب می دهد، محبوب و پذیرفتنی است ، آنچه شما " منطق تاریخی " می خوانید محلی از اعراب نخواهد داشت."
 دکتر همایون کاتوزیان اقتصاددان، تاریخ‌نگار، و دانشمند علوم سیاسی و منتقد ادبی است که زمینه تحقیق مورد علاقه‌اش مسائل مربوط به ایران می‌باشد. تحصیلات رسمی دانشگاهی کاتوزیان در اقتصاد و جامعه شناسی است و وی به طور همزمان مطالعاتش را در زمینه تاریخ و ادبیات ایران تا سطح پیشرفته آکادمیک ادامه داده‌است.

برخی از تالیفات دکتر کاتوزیان عبارتند از:  "ایرانیان، تاریخ ایران باستان، میانه و مدرن"، "تضاد دولت و ملت، نظریه تاریخ و سیاست در ایران"، " دولت و جامعه در ایران، انقراض قاجار و استقرار پهلوی" ، "سعدی شاعر عشق و زندگی"، "صادق هدایت از افسانه تا واقعیت" ، "اقتصاد  سیاسی ایران" ، "ایدئولوژی و روش در اقتصاد". 

به همین مناسبت "جرس" در خصوص جایگاه تاریخ به عنوان زیرمجموعه ای از علوم انسانی و موانع سر راه این رشته با وی به گفتگو پرداخته است که در پی می آید:

تاریخ علمی است تا انسان به کمک آن  بتواند وقایع حال و گذشته را باهم بسنجد و با تعمق و تحلیل در آنها به شناخت وضع موجود نائل آید و با بازنگری و نقد منصفانه برای آینده ای عاری از تکرار خطا و نابخردی های تاریخی گام بردارد. بر همین اساس تاریخ نگاری یکی از مهمترین رشته ها در گستره علوم انسانی است که متاسفانه در ایران مورد غفلت قرار گرفته است. برای ورود به این حوزه لطفا در ابتدا بفرمایید چگونه انسان تاریخ یک دوره را بررسی می کند و چه روش هایی بکار می برد؟( روشهای تاریخ نگاری)

"تاریخ چیست؟ " نزدیک به دو قرن است که مورد بحث، گفتگو و اختلاف نظر در میان مورخان، تاریخ نگاران، جامعه شناسان و فلاسفه غربی بوده است. شاید بدانید که ای. اچ. کار، مورخ نامدار قرن بیستم در دانشگاه کمبریج که رشته اش به ویژه تاریخ شوروی بود  کتابی به این عنوان دارد که به فارسی ترجمه شده است . این کتاب پاسخگونه ای به نقد آیزایا برلین ( فیلسوف نامدار و معاصر او در دانشگاه آکسفورد ) از نظریات مبتنی بر جبر تاریخ در مقاله ای به عنوان "الزام تاریخی" و کتابش به عنوان جوجه تیغی و روباه  (نقد بینش تاریخی لئون تولستوی) ارائه شده است. تازه اینها نمونه هایی از تحلیل ها و اختلاف نظرهای علمی و حکیمانه در مورد این موضوع خاص ( موضوعی که در آن زمانها خیلی داغ و حساس بود ) است وگرنه در همین یک موضوع میلیونها ورق کاغذ به جنگ و دعوا – و حتی فحش و ناسزا و تهمت و افتراء – سیاه شده است.

 این گونه اختلافات فلسفی ، جامعه شناختی و روش شناختی حتی در نفس اینکه اصلا تاریخ چیست هنوز هم ادامه دارد اما خوشبختانه تا اندازه  زیادی مبانی ایدئولوژیکی آنها فروکشیده و صرف بحث و استدلال علمی  دست بالا را یافته است.

باری این رشته سر دراز دارد و می توان در باره آن، نه یک سینه که صد سینه سخن گفت و جایش در اینجا و این حدود نیست . فقط یک نکته مهم و اساسی را بگویم و بگذرم.

از اوایل قرن نوزدهم ، بیشتر از طریق عقاید هگل، بین جمع بزرگی از نظریه پردازان و فعالان اجتماعی، تاریخ جانشین خدا شد . یعنی نه فقط "جبر تاریخ"، ویژگیهای جامعه و حرکت آن را در هر دوره از زمان تعیین می کرد ( به طوری که – از نظر اصحاب این طرز اندیشه- براساس آن تئوریها می شد تا روز قیامت را پیش بینی کرد) بلکه – خیلی مهم تر از آن – "تاریخ" قاضی القضات و داور نهایی خیرو شر و نیک و بد و درستی و نادرستی و حقانیت و عدم حقانیت و اعمال و رفتار افراد و جماعات بشر بود . نمونه های این را حتی در جملات و عباراتی مانند "تاریخ نشان خواهد داد" ، "تاریخ قضاوت خواهد کرد" ، "تاریخ تبرئه خواهد کرد" می توان مشاهده کرد.

این تاریخ یا بهتر بگوییم  "خداتاریخ" البته مفهومی کاملا مجرد و انتزاعی بود نه آنچه در کتابهای تاریخ می توان خواند، که در هرحال همه شان یک حرف را نمی گویند . این استنباط  تاریخ خدایانه را بهتر از هر عبارت دیگر می توان در عبارات " پیشگاه تاریخ" و " در پیشگاه تاریخ" یافت

بگذریم . تاریخ، خدا نیست، جبار نیست و به هیچ معنای دقیق، وسیع و مسلمی نیز نمی توان آنرا پیش بینی کرد . "داوری" آن نیز الزاما ثابت و تغییر ناپذیر نیست ، چنان که از زمانی به زمان دیگر و از جایی به جای دیگر داوری های گوناگونی درباره پدیده های تاریخی وجود دارند ، و این داوری نیز داوری ها  هیچ " تاریخ خدا" ی نادیده و ناشناخته ای نیست، بلکه نظرات مورخان و جامعه شناسان و سیاست اندیشان و دست آخر روشنفکران و فعالان سیاسی و عموم مردم است.

باری تاریخ خدا نیست، بلکه چنانکه شما اشاره کردید یکی از رشته های مهم علوم انسانی است. و چون از زمره علوم طبیعی نیست پژوهش در قلمرو آن کار مشکل تری است و نتایج حاصل از آن به نسبت کمتر قابل اتکاء است و نیاز بیشتری به بازجویی، بازخوانی و تجدید نظر دارد. اما با این وصف تاریخ یک علم است یعنی می توان روش های تحقیق، تشریح و تحلیل علمی را – بطور متناسب با موضوع – در آن به کار برد و از آن نتیجه های علمی گرفت، ولی نتایجی – که شاید بیشتر از علوم طبیعی باید با کشف شیوه ها و تکنیک ها و شواهد جدید بازنگری شوند.

پژوهش تاریخی کاری به تمام معنای کلمه علمی است و در نتیجه کار هر آدم صاحب ذوقی که کم و بیش بر قلمش استوار باشد نیست. در جوامعی مانند ایران تاریخ نگاری در خیلی (اما نه همه) موارد ارائه بی نظم و ترتیب مقداری اطلاعات از اینجا و آنجا دست چین شده ای است که به هم چسبانده شده اند. یکی از ابتدایی ترین ملزومات تاریخ نگاری رعایت حداقلی از نظم و ترتیب در ارائه مطالب است که غالبا در تاریخ نگاری ایرانی رعایت نمی شود. یعنی مثلا چون نویسنده از یک نکته کوچک در ارتباط با موضوع اطلاعات نسبتا زیادی دارد در آن مورد داد سخن می دهد و صفحه پشت صفحه را سیاه می کند. اما در موضوع مهمی که اطلاعاتش کم است و دسترسی به آن وقت و زحمت می برد به همان چند جمله ای که می داند قناعت می کند و می گذرد.

این یک نکته تقریبا بدیهی برای شرح و تحلیل یک موضوع تاریخی است. "روده درازی" از سویی و غفلت یا شرح کوتاه و سرسری وجوه مهم نگارش درباره یک موضوع تاریخی، هنوز یکی از ابتدایی ترین مسائل تاریخ نگاری ( البته در بیشتر موارد، نه همه موارد) در ایران است. این گونه موارد غالبا ناشی از تنبلی و سهل انگاری "تاریخ نگار" و بویژه آن دسته" تاریخ نگارانی" است که در واقع تاریخ نگار نیستند و تفننی می نویسند. اما در بعضی موارد نیز ممکن است ناشی از تعصبات نویسنده باشد که می خواهد یک موضوع کم اهمیت را بزرگ و یک نکته مهم را کوچک وانمود کند.

"روش" یا در واقع "روش های" تاریخ نگاری چنان نیست که در مجال یک مصاحبه کوتاه بتوان حق آنرا ادا کرد. من در پاسخ به پرسش های بعدی شما خواهم کوشید که سر خط نکات اصلی را بیان کنم.

مسئله عینیت در تاریخ یکی از مهمترین چالش های پیش روی تاریخ نگار است. نظر شما در این خصوص چیست آیا یک مورخ باید به طور محض به احیای گذشته و بازنمایی کامل آن بپردازد یا با کنشی فکری در رخدادهای عینی به توصيف وتحليل آنها مي پردازد؟

موضوع "عینیت"، بی تعصبی یا  به زبان دیگر عدم تعهد در تحقیق تاریخی است. " تعهد" در شاعری، نویسندگی و فعالیت سیاسی مقولاتی دیگرند، زیرا این کارها علمی نیست و شاعر اگر بخواهد می تواند به دین، یا کمونیسم یا آزادیخواهی یا هر ایدئولوژی و برنامه فکری و اجتماعی دیگری متعهد باشد. اما " تعهد" در تاریخ نگاری دست آخر نتیجه اش این خواهد بود که مورخ، تاریخ را آنچنان که با آراء و عقاید و سلایق شخصی و گروهی اش می خواند ارائه کند. این در واقع نوعی تبلیغات سیاسی است و اگر به همین عنوان عرضه گردد هیچ مانعی ندارد. اما تاریخ علم چیستی، چگونگی و چرایی رویدادهای گذشته است که – اگر دقیق و صادقانه دنبال شودمی تواند به درک درست تری از شرایط جاری کمک کند و از این طریق بر تکوین حوادث آینده تاثیر گذارد.

گفتم "چیستی و چگونگی و چرایی"، یعنی اگر چه شرح دقیق و بی تعصب حوادث گذشته به خودی خود مفید است، اما تحلیل آنها نقش عمده ای در درک چگونگی پیشامدها و اسباب و علل آن خواهد داشت، و این کار اگر درست و عالمانه و غیرمغرضانه انجام شود در آموختن دروس مفیدی از تاریخ موثر خواهد بود.

هر اندازه هم که موضوع تحقیق جزیی و کوچک باشد، تاریخ نگار ناچار با پیش فرض هایی کارش را شروع می کند، و این در مورد همه علوم اعم از علوم طبیعی و اجتماعی و انسانی صادق است. اما کار تاریخ نگاری به شیوه علمی این نیست که فقط به دنبال دلایل و شواهدی برای اثبات آن پیش فرض ها بگردد بلکه باید بویژه در پی آن بود که  با کاربرد دلایل و مدارک و شواهدی که کل موضوع را در برمی گیرد در آن پیش فرض ها تجدید نظر یا به کلی آنها را ابطال کرد و به فرضیات و نظریات و اطلاعات تازه ای رسید. منظور این نیست که باید الزاما اطلاعات و فرضیات موجود را ابطال کرد بلکه این است که نباید الزاما در اثبات آنها کوشید.

البته این موضوع، صرف نظر از وجه فردی آن دارای وجوه اجتماعی و جامعه شناختی نیز هست. یعنی ممکن است تاریخ نگار (یا عالم به هر علم دیگری) شخصا به باورهای موجود متعصب و متعهد نباشد ولی حاضر نباشد که به خاطر بیان حقیقت بر سرش بتازند، به او تهمت و افترا بزنند، شغلش را از او بگیرند و از ترفیعش جلوگیری کنند. متاسفانه اینها نکاتی است که نه فقط در جوامعی مانند ایران بلکه حتی در جوامع از نظر علمی پیشرفته نیز – البته به اشکال و درجات متفاوت می تواند مانع کشف حقیقت و پیشرفت علمی باشد.

اسناد تاریخی بعنوان مستندات و مکتوبات وقایع گذشته شرط عمدۀ کار مؤرخ است که با کمک آن به بازسازی تاریخ بپردازد. حال به نظر جنابعالی یک پژوهشگر و مورخ چگونه می تواند از صحت و معتبر بودن اسناد و مدارک تاریخی اطمینان یابد؟

اسناد و مدارک تاریخی – تا آنجایی که در حوزه تحقیق درباره یک موضوع خاص، موجود و در دسترس است یکی از منابع عمده تاریخ نگاری علمی است. اما باید توجه داشت که سند تاریخی چیزی نیست که هر کس که آن را بخواند بتواند معنا و ارزش و اهمیت نسبی آن را درک کند، بلکه هم در دست آدم بی اطلاع و هم در دست تاریخ نگار متعصب و متعهد می تواند به حربه ای ضد علمی – مثلا برای پیشبرد یک ایدئولوژی خاص سیاسی بدل گردد.

ارزش و اهمیت محتوای یک یا چند سند را می توان فقط با ایقان به صحت آن و در ارتباط با اسناد و مدارک و شواهد و اقوال مربوط به آن تعیین کرد، و این کار فقط از دست تاریخ نگار بی تعصب – یعنی آدم بی تعصبی که شیوه های تاریخ نگاری را به کار می برد ساخته است. و گرنه دیده ایم که – از سویی کسانی که اطلاعی از تاریخ نگاری علمی ندارند سند یا اسنادی را – غالبا به عنوان "اسناد انکار ناپذیر" برای اثبات تعصبات خود ارائه می دهند، یا – از سویی دیگر یک تاریخ نگار حرفه ای با کنار گذاشتن اسناد یا شواهد و مدارک دیگری که نظرش را تایید نمی کنند، و یا حتی نادیده انگاشتن بخش یا بخش هایی از سند یا اسنادی که به کار می برد، و آن بخش ها خلاف نظر او را می رسانند، به نام تاریخ، اغراض و تبلیغات خود را عرضه می کنند.

با توجه به اینکه یک تفکر و رویداد را با مطالعه تاریخ آن بهتر می توان درک کرد، حال به نظر شما مطالعات تاریخی تا چه حد می تواند در گسترش افق های فکری انسانها تاثیر داشته باشد؟

پاسخ به این سوال در پاسخ های بالا تقریبا پوشیده شده است. اگر تحقیق تاریخی، درست و دقیق و منصفانه و غیر مغرضانه باشد بی شک هم بازتاب نسبتا قابل اعتمادی از گذشته خواهد بود و هم –به همان دلیل ما را به درک درستی از آنچه در زمان ما می گذرد، و آنچه – با دخالت عالمانه خود ما می تواند در آینده پیش آید، نزدیک می سازد.

یکی از مشکلات تاریخ نگاری در ایران این است که این حوزه از غرض ها و تعصب ورزی، گرایش های فردی و پیش داوری ها در امان نمانده است. اساسا تحریف تاریخ چگونه صورت می پذیرد و چگونه می توان منطق تاریخی را جایگزین تعصب ورزی نمود؟

علاوه بر توضیحات داده شده در بالا باید بیافزایم که وقتی نقد علمی وجود نداشته باشد، وقتی که یک حرفه علمی در تاریخ بر آنچه به نام تاریخ می گویند و می نویسند ناظر نباشد، و وقتی از نظر خوانندگان فقط آنچه احساسات، عواطف و تعصبات امروزشان را ( که در جامعه کلنگی غالبا از این ستون به آن ستون تغییر می کند ) بازتاب می دهد، محبوب و پذیرفتنی است ، آنچه شما " منطق تاریخی " می خوانید محلی از اعراب نخواهد داشت.

بنده بارها ، در ارتباط با تاریخ ، سیاست ، ادبیات و علوم انسانی و اجتماعی گفته و نوشته ام که یکی از بزرگترین موانع پیشرفت فرهنگی و اجتماعی در بعضی از جوامع که از آنها نام نمی برم همان عدم نقد ، یعنی نبود ارزیابی و ارزش یابی دقیق ، منصفانه و علمی است.

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس قرار دادید.




25 خرداد 1388

روزِ مــــردم


کلمه - آل طاها:
می گویند : یک بار که شیخ ابوسعید ابوالخیر  برای ارشاد مردم و موعظه ی خلق در مسجدی حاضر شده بود ؛ هنگامی که می خواهد از منبر بالا برود ، یک از حاضران که جا را بر مردم تنگ می بیند و مجال را برای سخنرانی کوتاه می داند با صدای بلند می گوید «  خدا رحمت کند کسی را که برخیزد و از همان جا که ایستاده است قدمی پیش نهد  » . مردم دعوت او را لبیک می گویند و هر کدام گامی برمی دارند و بدین طریق جا برای دیگران هم باز می شود . اما شیخ در میان تعجب حاضران از منبر پایین آمده و از سخنرانی منصرف می شود  و وقتی مریدان از او دلیل انصرافش را می پرسند می گوید « هر آنچه من می خواستم بگویم ، در همین یک سخن آمده بود » .
این رفتار ِحکیمانه ی شیخ ، به نوعی یادآور « راهپیمایی سکوت در روز ۲۵ خرداد »  است . روزی که  بارزترین و مشهورترین  تجلی گاه  اعتراض مردم به « نتایج انتخابات و رفتار حاکمیت »  در برگزاری انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ بود . آن روز کسی در خانه نماند ، هیچ کس به موعظه برنخاست و کسی هم موعظه نخواست  . همه برخاستند و « گامی پیش نهادند » و در خیابان های تهران « سبز شدند »  تا به ظلمی که برآنان رفته بود اعتراض کنند . آن روز را تحلیلگران سیاسی  پیش بینی نکرده بودند و  جامعه شناسان انتظار نداشتند  ، چرا که « روز ۲۵ خرداد ۸۸  ،  روزِ  مردم بود » .
روزِ مردم ، خاستگاه جنبشی شد که کسی را توان انکار آن نبود و دیری نگذشت که دوست و دشمن و مخالف و موافق مقهور آن شدند و  به عظمتِ آن اقرار کردند و از عظیم ترین جنبش مردمی در  آغاز سده ی بیست و یکم گفتند و شنیدند . یعنی شنیدن و گفتن از جنبش سبز ، بی آنچه در ۲۵ خرداد ۸۸ گذشت   چیزی کم دارد و ندیدنِ آن رفتارِ جمعی ، اگر پریشانی ِ خاطر نباشد ، بی انصافی است .
از طرفی  ، خیزش مردم در ۲۵ خرداد و به نام جنبش سبز ، یعنی برای آنکه  گامی برای رهایی از استبداد برداریم ، کافی است « از خود آغاز کنیم » . آن گاه که جا تنگ و وقت درنگ و زمانِ رفتن است ، به جای آن که دیگران را در برداشتن ِ گام هایشان  ناامید کنیم و به گام برداشتن آن ها خرده بگیریم و  گام هایشان را بشماریم و راه و چاه را به دیگران نشان دهیم ؛ بهتر است ، لازم است ، باید ! از ابوسعید ابوالخیر بیاموزیم و از منبر پایین بیاییم و موعظه را بگذاریم و  با مردم همراه شویم .
و لازم نیست ۲۵ خردادِ ما ، همیشه در کفِ خیابان ها باشد . « اگر همه به برداشتن همین یک گام پای بند شویم » و « کنشگری های بی خشونت »  و اعتراض های آرام  را  از ۲۵ خرداد  و « گامی به پیش » را از ابوسعید ابوالخیر بیاموزیم ، آن گاه کسی نمی تواند ۲۵خرداد را ندیده بگیرد و  هیچ کس را یارای آن نخواهد بود – ولو به غلط -  از مرگِ جنبش سبز سخن بگوید  . چنین باد .



جنگ نرم پهلوان پنبه ها علیه سفره خالی مردم


کلمه - داریوش محمدی:
«پهلوان پنبه» در فرهنگ ایرانی اصطلاح شناخته شده ای است. لغت نامه ی دهخدا در معرفی این اصطلاح آورده است: مسخره ای که تمام تن خود را به پنبه گیرد. «او» با حلاجی که کمان در دست دارد برقص آید و حلاج در میان رقص کم کم پهلوان را با زدن کمان عور و برهنه کند، یعنی تمام پنبه های تن او را بر باد دهد. در اصطلاح پهلوان پنبه مردی درشت اندام و قوی هیکل بی زور و قوت را گویند که ظاهری دلیر و دلی جبان دارد. بظاهر پردل و بباطن ترسو. یالانچی پهلوان.
در دانش منطق هم، یک از مغالطات شناخته شده و مشهور به نام «مغالطه ی پهلوان پنبه» نام گذاری شده است. این مغالطه نوعی واکنش به مدعایی است که نمی توان آن را رد کرد و نادرستی آن را نشان داد. در مغالطه ی پهلوان پنبه، هیچ برهانی علیه اصل مدعا ارائه نمی شود بلکه شخص مغلطه گر، مدعای جدید را مطرح می کند که به ظاهر شباهتی با مدعای اصلی دارد، اما در حقیقت نسخه ای پوشالی و یا بدلی از آن است که تنها در ظاهر به آن شباهت دارد و مغلطه جو می کوشد تا با استدلال علیه این نسخه ی بدلی و ردِ آن، مدعای اصلی را گم کند و از اعتبار مدعی بکاهد. نمونه ای از این مغالطه در گفتگوی زیر آمده است:
احمد: در انتخابات ریاست جمهوری نوبت دهم تقلب شده است.
محمود: در کدام انتخابات تقلب نشده است؟ مگر ساز و کار انتخابات با انتخابات قبلی یکی نبوده است ؟ این چه ادعایی است که شما دارید؟ شما که می دانستید !!! در انتخابات تقلب می شود، چرا در آن شرکت کردید؟!
در این گفتگو، محمود چون نتوانسته است در خصوص اصل مدعا استدلال کند، موضوع را به انتخابات دیگر و مفهوم تقلب و سازو کار انتخابات کشانده است. در حالی که مدعایِ اصلی تنها یک گزاره ی ساده و روشن است و اصولا در خصوصِ مواردی چون: انتخابات پیشین، دانسته های کاندیدها، انگیزه ی آنها و مسائل قبل از انتخابات و… کاملاً مستقل و بی طرف است. محمود با استفاده از این مغالطه، «اعتبارِ مدعی» خود را هدف قرار می دهد و او را به فتنه گری متهم می کند و «گفتمانِ فتنه» را بنا می نهد!
***
از مغالطه ی پهلوان پنبه، با نام «نبرد با مبارز پوشالی : Attacking a Straw Man » هم یاد شده است، اما به نظر می رسد اصطلاحِ پهلوان پنبه – بخصوص در زبان پارسی – برای آن رساتر است؛ زیرا در این مغالطه هم  فردی که مغلطه می کند و هم «مدعای پوشالی» هر دو به نوعی در نقشِ پهلوان پنبه ظاهر می شوند. یعنی از طرفی مدعایِ پوشالی، پهلوان پنبه ای است که به دستِ فرد، حلاجی می شود و ابهت و درستی او فرو می ریزد و نادرستی او نمایان می شود و از طرفی فرد با این مغلطه، خود در نقش پهلوان پنبه ای ظاهر می شود که توانسته است در مبارزه با یک حریفِ بدلی، پیروز میدان باشد.
مغالطه ی پهلوان پنبه، هنگامی که آگاهانه مورد استفاده قرار گیرد نوعی ترفند غیر اخلاقی است که در مقابلِ حقیقت، جا خالی می دهد و می کوشد به جای پذیرشِ حقیقت، از اعتبار و تاثیرِ آن بکاهد تا منافع خود را حفظ کند و یا اعتقادات خود را موجه جلوه دهد. این مغالطه هم چنین نوعی پاک کردن صورت مسئله و جایگزینی آن با یک مسئله ی مبتذل و پوشالی و ساده تر است و در نظام ها و ساختار های فراگیر و توتالیتر رایج است. نظام های توتالیتر – به رسم فراگیری – جواب های مهیای خود را دارند و در مواجهه با هر حقیقتی که مطلوب آنها نباشد، به مسائل ساده تر پناه می برند تا خود را موجهه جلوه دهند. نمونه ای از این مواجهه را می توان در رفتار دولتمردان با طرح هدفمند کردن یارانه ها دید و مشاهده کرد که چگونه پرسش ها و ایرادهای اقتصاددانان و صاحب نظران را به نام «فتنه ی اقتصادی» پوشش می دهند.
***
گاهی فرد، از فرط استفاده از مغالطه ی پهلوان پنبه، خود در عالم واقع به پهلوان پنبه مبدل می شود و پهلوانی خود را باور می کند. این پهلوان پنبه ی واقعی! از هر فرصتی برای پهلوانی خود استفاده می کند و هر میدانی را به عرصه ی مبارزه با دشمنان پوشالی تبدیل می کند تا موجودیت خود را در آن نشان دهد. دن کیشوت، نمونه ی مشهود و نمادینی از این دست پهلوان پنبه هاست که سرانجام از فرط فریبِ همراه ابله خود ، به مبارزه با آسیاب هاب بادی رفت و خود را به نابودی کشاند.
آقای محمود احمدی نژاد و یاران او، مدت هاست از فرط تکرار واژگانی چون جنگ نرم، آن چنان به آن باور کرده اند و آن چنان پهلوانان این نبرد خیالی شده اند که هر آن می رود تمام سرمایه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی کشور را به باد دهند. افراط در بهره گیری از واژگانی چون جنگ نرم، ذهن این پهلوانان را جنگزده کرده است و آن ها به جایی کشانده است که هر آنچه محصول تغییر و کشف دانش بشری است، در آئینه ی جنگ نرم می بینند و چیزی نمانده است گردی زمین را هم مصداق جنگ نرم علیه کلیسا بخوانند و گالیله را از نو محاکمه کنند.
استاد،  شیطان را بنیان گذار و مبتکر ِجنگ نرم تفسیر می کند و شاگرد خلف او  علوم انسانی را منشاء جنگ نرم می خواند و  دمی هم نمی اندیشند که این “جنگِ نرم” خود محصول و مخلوق همان علومی است که آنها به ستیز آن می روند و برساخته ی همان مغربی است که خود را در جنگ با آن سردار و پهلوان می خوانند.
یکی «در غذاخوردن مردم هم جنگ نرم را می بیند» و دیگری «اجتهاد فلان مجتهد را مصداق جنگ نرم» می داند و سومی می گوید «یکی از اهداف جنگ نرم می‌تواند هدفمند کردن یارانه‌ها باشد». یا للعجب!! سرداران جنگ نرم! چرا دمی نمی اندیشند؟ مگر جنگ نرم جنگ اندیشه ها نیست؟ مگر پهلوان پنبه ها نمی دانند از سفره های خالی « شورش نان » می خیزد نه جنگ نرم ؟ مگر دولتمردان پول نفت را بر سفره ها آورده اند که برغذا خوردن مردم می تازند و به نام جنگِ نرم ! لقمه می گیرند؟ بر سفره ای که نان نیست، مجال قاشق و چنگال کجاست تا کار به نفوذ فرهنگ و جنگ نرم بکشد؟ پهلوان پنبه های جنگ نرم، نرمکی بیاندیشند و پاسخ دهند: آیا این همه بصیرت از فرط ِ سیری نیست؟
و کاشکی فقط تقلب در انتخابات بود و همه چیز با پهلوانان ِ فتنه ی سیاسی و فتنه ی اقتصادی تمام می شد. سوگمندانه ماجرا ادامه دارد. پهلوان پنبه ها، جنگ نرم را سمینارها برگزار می کنند و سرمایه های ملی را در آن به باد می دهند و دمی هم از ماجرای آسیاب های بادی و دن کیشوت یاد نمی کنند. صاحب نظری گفته بود هر انسانی اندکی دن کیشوت است؛ از شوربختی ماست شاید، که «پهلوان پنبه های وطنی» روی دن کیشوت را هم اندکی سفید کرده اند.



کودکان خیابانی در ایران از دید مردم

خبرگزاری هرانا - فقر خانواده‌ها و عدم حمایت دولت از حقوق کودکان از مهمترین علل وجود پدیده کودکان خیابانی در ایران است.
این نتیجه نظرسنجی / مصاحبه تیم نظرسنجی شهرزاد نیوز در 7 شهر ایران است.
انجمن حمایت از کودکان در ایران، تعداد کودکان کار و خیابانی را حدود 2 میلیون و 700 هزار نفر برآورد کرده است.این کودکان که به دستفروشی یا گدایی در خیابان‌ها می پردازند، شب‌های سرد زمستان را در کارتن می‌خوابند. "کارتن خواب ها" نام دیگری برای کودکان بی سرپرست و بی خانمان ایرانی است. مردم گاه با ترحم و گاه با تحقیر یا خشونت با این کودکان برخورد می‌کنند. برای آگاهی از نظر مردم در برخورد به این معضل اجتماعی شهرزادنیوز با مصاحبه با 100 تن در شهرهای تهران، اصفهان، کرج، شیراز، اردبیل، قم و تبریز، خواسته است تا نظر مردم را در مورد پدیده کودکان خیابانی جویا شود. 50 درصد مصاحبه‌ها در تهران و مابقی در 6 شهر دیگر ایران صورت گرفته است.
77 درصد از مصاحبه شوندگان فقر و مشکلات اقتصادی و 21 درصد نبود قوانین و مقررات در حمایت از حقوق کودکان (بی سرپرست) را عامل اصلی می‌دانند. 13 درصد هزینه‌های سنگین تحصیلی را علتی برای کار کودکان عنوان کرده‌اند.این عده معتقدند که اگر تحصیلات رایگان باشد، این مشکل وجود نخواهد داشت. 2 درصد از مصاحبه شوندگان بی علاقگی کودکان به تحصیل و آموزش را علت کشانده شدن زودرس آنان به کار دانسته‌اند.
مهمترین تفاوت در بین نظرات زنان و مردان به شرح زیر است. 59.2 درصد زنان فقر خانواده‌ها را علت کار کودکان می‌دانند، در حالی که در میان مردان این میزان 64.8 درصد است. 17.6 درصد زنان نبود حمایت دولتی را عامل وجود پدیده کار کودکان می‌داند، در صورتی که در میان مردان این آمار 24 درصد است. نظری به نتایج استخراج شده نشان می‌دهد که تفاوت آراء در میان گروه‌های سنی زیر و بالای 30 سال زن و مرد، و تهرانی‌ها و ساکنین سایر شهرها، تفاوت چشمگیری ندارند.
در این گفتگوها مصاحبه شوندگان به عوامل دیگری چون فقر فرهنگی، طلاق والدین، مهاجرت شهرستانی‌ها به پایتخت، حضور مهاجرین افغان، وجود مافیای کودکان خیابانی، ترحم بیش از حد مردم و بی توجهی خانواده، فشارهای اجتماع و اعتیاد در خانواده اشاره شده است.
نظرسنجی‌های شهرزاد نیوز توسط تیم نظرسنجی صورت می‌گیرد. تجربه ماه‌های گذشته حاکی از آن است که به طور میانگین از هر 2 نفر یک نفر به سوالات جواب می‌دهند و همچنین فعالانه در مورد موضوع بحث می‌کنند. آگاهی مردم از غیردولتی بودن شهرزادنیوز، در اکثر موارد عاملی برای شرکت آنها در مصاحبه‌هاست.
شهرزادنیوز علاوه بر نظرسنجی در مورد کار کودکان، فیلم مستندی نیز در ایران در این مورد تهیه کرده است. در این فیلم درد و رنج کودکان ایرانی و افغان که در خیابان‌ها برای تامین معاش به کار کشیده می‌شوند، تصویر شده است. یک دقیقه از این فیلم مستند 1001 ثانیه‌ای در شبکه یوتیوب را می‌توانید اینجا ببینید.


 
جرس: دادستان تهران در خصوص اتهام پسر هادوي اولين دادستان انقلاب تهران گفت: جرم وي امنيتي است و فعلا نمي‌توانم در اين خصوص مسائلي را مطرح كنم.
 محمد امین هادوی، روز جمعه ۲۳ مهر از سوی ماموران امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی برده شد.  وی فعال اقتصادی بخش خصوصی و دارنده  چندین عنوان مقاله در مباحث اقتصادی است.
  به گزارش ایسنا، سفر موسوی و کروبی به مکه، بازداشت هادوی، فعالیت مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب و دادگاه سه کوهنورد امریکایی از محورهای سخنان دادستان تهران بود.
  عباس جعفري دولت‌آبادي در حاشيه مراسم توديع و معارفه سرپرست دادسراي ناحيه 18 (مطهري) در پاسخ به سوال خبرنگاري كه به سالگرد كاپيتولاسيون اشاره كرد و گفت اين شائبه مطرح مي‌شود هنگامي كه اتباع خارجي در ايران مرتكب جرمي مي‌شوند با دادن مبالغ اندكي مي‌توانند از كشور خارج شوند مانند ركسانا صابري، كيان تاج‌بخش و سارا شورد اقدام دادستاني تهران در اين راستا چيست؟
گفت: طبق مقررات قضايي پيش بيني شده كه اگر اين افراد با توجه به جرمي كه مرتكب شده و ضمانتي كه داده‌اند اگر پس از دعوت حضور نيابند براساس مقرراتي كه براي افراد ايراني نيز وجود دارد وجه ضمان آنها ضبط مي‌شود.
وي در خصوص رسيدگي به پرونده سه تبعه آمريكايي كه 15 آبان ماه مورد رسيدگي قرار مي‌گيرد، گفت: سارا شورد گفته برمي‌گردد. طبق مقررات مي‌توانيم از آنها دعوت كنيم و وي مي‌تواند در دادگاه حضور يافته و از خود دفاع كند اما اگر نيايد وثيقه‌اي كه ارائه كرده ضبط مي‌شود. اين خانم به طور قانوني آزاد شده البته برخي متهمان فتنه كه پس از دستگيري با وثيقه آزاد شدند از كشور خارج شده و اگر در زمان رسيدگي حاضر نشوند وثيقه آنها طبق قانون ضبط مي‌شود و اين براي همه يكسان است داخلي و خارجي هم ندارد.
  دادستان تهران در مورد پنج پرونده جاسوسي و ارائه اطلاعات به بيگانگان اظهار كرد: پيش از اين نيز اعلام كردم كه پنج پرونده به دادگاه ارسال شده و دو پرونده ديگر نيز روز گذشته براي ارسال به دادگاه آماده شده است. اين دو نفر با سرويس‌هاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي ارتباط داشتند و به آنها وصل شده بودند تا اطلاعاتي را به آنها برسانند. همچنين وجوهي را نيز دريافت كرده بودند.
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا اين افراد با دستگاه‌هاي دولتي و اجرايي همكاري مي‌كردند؟ 
گفت: فقط جذب سرويس‌هاي جاسوسي شده بودند. يكي از آنان بر روي فعاليت‌هاي ضدانقلاب كار مي‌كرد و ديگري بر روي مسائل داخلي ايران كه صلاح نيست اين موارد را اكنون تشريح كنم. همانطور كه پيش از اين نيز گفته‌ام 15 نفر نيز در حال سپري كردن دوران محكوميت خود هستند و اگر مسائل كشور اقتضا كنند، ‌آنها را اعلام مي‌كنيم اما به دليل اينكه اعلام اسامي آنها ممكن است منجر به آزردگي خانواده‌هاي آنها شود فعلا از اعلام اسامي آنها خودداري مي‌كنيم.
  دادستان تهران در پاسخ به اين سوال كه آيا فعاليت دو حزب مشاركت و سازمان مجاهدين قانوني است؟ 
گفت: هرگونه فعاليت احزاب پس از انحلال غيرقانوني است اعم از صدور بيانيه، برگزاري جلسه و دعوت از سايرين.
  خبرنگار ديگري با طرح اين موضوع كه آقايان موسوي و كروبي قصد دارند از كشور خارج شده و به حج تمتع بروند از دادستان تهران سوال كرد آيا ممنوعيتي براي خروج آنان وجود دارد كه دادستان تهران جواب داد: من چيزي در اين خصوص نشنيده‌ام. 
 



یورش خونین باندهای مافیایی وابسته به رئیس زندان به یکی از زندانیان بی دفاع

خبرگزاری هرانا - در طی یک درگیری خونین در بند 1 زندان گوهردشت کرج یک زندانی بشدت مجروح و در آستانه مرگ به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل شد.
روز یکشنبه 2 آبان ماه زندانی وحید خدابخش همراه با پاسداربندها که از دادگاه به بند 1 بازگردانده می شد به عمد از محلی او را به بند1 بازگرداند که توسط باندهای مافیایی زندان مورد هجوم قرار گیرد. پاسداربندهای همراه او زمانی که این زندانی بی دفاع در محاصره کامل باند مافیای زندان قرار گرفت او را رها کرده و آنجا را ترک نمودند تا آنها بتوانند او را به راحتی از پای در آورند. مهاجمین باند مافیایی که تعداد آنها بین 7 الی 8 نفر بودند او را دوره کردند و با چاقو به وی حمله ور شدند و زندانی بی دفاع را آماج چاقوهای خود قرار دادند.زندانی وحید خدابخش از ناحیه ششها،کتف،شکم و پاها مورد اصابت چاقوی آنها قرار گرفت.شش او از 2 ناحیه سوراخ شده بود و همچنین رگ پای او قطع گردید.
زندانی وحید خدابخش در آستانه مرگ به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل شد و گفته می شود وضعیت او بسیار حاد می باشد.



آخرین وضعیت دلیر روزگرد شهروند بازداشتی در سقز

خبرگزاری هرانا - دلیر روزگرد، شهروند کرد که مدتی پیش توسط نیروهای امنیتی در سقز دستگیر شده بود، به زندان مرکزی سقز منتقل شده است.
به گزارش آژانس خبری موکریان، دلیر روزگرد که چندی پیش توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده بود پس از گذراندن مدت طولانی در بازداشتگاهی در سنندج ، اخیراً به زندان مرکزی سقز منتقل شده است . گفتنی است، نام‌برده به همکاری با یکی از گروه‌های مخالف نظام متهم شده است.



کشته شدن یک کارگر، بر اثر ریزش معدن در طبس

خبرگزاری هرانا - بر اثر ریزش معدن در شهرستان طبس، یک نفر جان خود را از دست داد.
به گزارش روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان شهرستان طبس، در حادثه ریزش معدن فلورین طبس یک نفر جان باخت و یک نفر دیگر مصدوم شد.
در این حادثه، بخشی از معدن فلورین طبس فرو ریخت و در اثر آن دو کارگر معدن زیر آوار ماندند.
این گزارش حاکی است، با تلاش گروه ایمنی و نجات معدن و همکاری پرسنل مرکز اورژانس ۱۱۵ طبس، جسد یک کارگر خارج و معدنچی مصدوم هم به بیمارستان منتقل شد.
در حال حاضر حال عمومی معدنچی مصدوم مناسب بوده و در بخش جراحی بیمارستان شهید سید مصطفی خمینی طبس بستری است.




محکومیت علی جمالی، مسئول کمیته سیاسی ادوار تحکیم، به چهار سال حبس تعزیری

خبرگزاری هرانا - علی جمالی، عضو شورای مرکزی و مسوول کمیته سیاسی سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش ادوارنیوز، براساس حکم صادره از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، علی جمالی به چهار اتهام “توهین به رهبری”، “توهین به رییس جمهور”، “تبلیغ علیه نظام” و “تجمع و تبانی برای بر هم زدن امنیت داخلی”، در مجموع به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است.
این عضو شورای مرکزی سازمان دانش‌آموختگان ایران که روز ۳۱ مردادماه سال جاری، از محل کار خود ربوده و به زندان اوین منتقل شده بود، هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود و امکان ملاقات حضوری با همسر و فرزند ۵ ماهه خود را ندارد. همچنین تلفن‌های بند فوق نیز مدت‌هاست به دلایل نامعلومی، قطع شده است.
در حال حاضر علاوه بر علی جمالی، عبدالله مومنی، سخنگو و رییس شورای مرکزی، حسن اسدی‌زیدآبادی، عضو شورای مرکزی و مسوول کمیته حقوق‌بشر و علی ملیحی، عضو شورای سیاست‌گذاری و مسوول روابط‍‌عمومی سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)، در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برند. همچنین احمد زیدآبادی دبیرکل سازمان نیز، در زندان رجایی‌شهر، دوران حبس خود را می‌گذراند.



صدور حداقل ۱۰ سال حبس تعزیری برای تعدادی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت

خبرگزاری هرانا - تعدادی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت تهران که سال گذشته در تجمعات دانشجویی در داخل دانشگاه و تظاهرات خیابانی دستگیر شده بودند، مجموعاً به حداقل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
به گزارش دانشجو نیوز، این دانشجویان که پس از دستگیری مدتی در زندان اوین و در بازداشت به سر برده بودند با قرار وثیقه موقتاً آزاد شدند تا اینکه در تابستان امسال به دادگاه انقلاب احضار شده و احکام اولیه برای آن ها صادر شد.
گفتنی است که اغلب این دستگیری ها در ۸ دی ماه سال گذشته و در جریان تظاهرات اعتراضی دانشجویان این دانشگاه به کشتار بی رحمانه ی مردم در روز عاشورای ۸۸ ( ۶ دی ماه ) صورت گرفته است همچنین بخشی از دستگیری ها نیز مربوط به بازداشت گروهی فعالان دانشجویی در جریان انتخابات سال ۸۸ بوده است. علت دستگیری برخی از دانشجویان این دانشگاه "فعالیت در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸" و "ارسال ایمیل" ذکر شده است.
لازم به ذکر است این دانشجویان که به قید کفالت آزاد شده بودند در تابستان به دادگاه انقلاب برای رسیدگی به پرونده هایشان احضار شده و دادگاه های آن ها طی ماه های اخیر برگزار شد که در این دادگاه ها، هر یک به تحمل حبس تعزیری از ۱ تا ۳ سال محکوم شده اند. برخی از دانشجویان که به دادگاه احضار شده اند میگویند که دادگاه آنها بیش از ۶ یا ۷ دقیقه طول نکشیده است.
نکته قابل توجه در صدور این احکام تهدید دانشجویان برای عدم اطلاع رسانی پیرامون احکام صادره و روند برگزاری دادگاه ها است، به طوری که اکثر دانشجویان با توجه به جوّ امنیتی حاکم و تهدیدهای صورت گرفته و در حالی که احکام صادر شده در مرحله ی بدوی می باشند از خبررسانی در این زمینه تا صدور حکم قطعی خودداری می نمایند. قطعاً تعداد دانشجویانی که به حبس تعزیری محکوم شده اند بسیار بیشتر است و رقم اعلام شده در این گزارش با توجه به اطلاعات رسیده به گروهای خبری دانشجویان دانشگاه علم و صنعت می باشد.
شایان ذکر است دانشجویان دانشگاه علم و صنعت سال گذشته و پس از انتخابات ریاست جمهوری در  ۲۲ خرداد، بیش از ۱۵ تجمع بزرگ دانشجویی برگزار کردند که طی آن ها ده ها تن از فعالین دانشگاه یک یا ۲ ترم از تحصیل محروم شدند و تعدادی نیز از دانشگاه اخراج شده یا به شهرهای دیگر تبعید شدند. اخیرا نیز دو تن از دانشجویان این دانشگاه به  نام های «حمید بیدار» دانشجوی سال پنجم رشته مهندسی کامپیوتر و «نوید عطائی» دانشجوی سال پنجم رشته مهندسی عمران و مدیر مسئول نشریه توقیف شده «موج نو»، به ۲ ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات محکوم  شدند.



انتشار آمارهای اقتصادی ممنوع شد

خبرگزاری هرانا - محمود احمدی نژاد، در تازه ترین اقدام در مسیر اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها، انتشار آمارها و گزارش های اقتصادی درباره تبعات این طرح را ممنوع اعلام کرد. این تصمیم که همزمان با افزایش نرخ تورم کالاهای اساسی و آزادسازی قیمت ها صورت می گیرد، با حمایت محمد رضا باهنر، یکی از چهره های سیاسی جریان محافظه کار همراه شده و برخی دیگر از حامیان دولت در مجلس نیز از عملکرد دولت پشتیبانی کرده اند.در این میان، روزنامه جوان، ارگان نزدیک به حفاظت اطلاعات سپاه نیز افزایش نرخ تورم را ناشی از "القای بیگانگان" دانسته و مدعی نقش رسانه های مخالف دولت در افزایش قیمت ها شده است.
در مقابل سایت الف، نزدیک به احمد توکلی، یکی از منتقدان پارلمانی محمود احمدی نژاد، در گزارشی از "تبلیغات اغراق آمیز" درباره هدفمندسازی انتقاد کرده و جملاتی از محمود احمدی نژاد را به عنوان نمونه این اغراق ها برجسته کرده است.
در همین حال، علاوه بر بی نظمی در عرصه اطلاع رسانی درباره طرح هدفمندسازی که با ممنوعیت انتشار آمارهای به زعم دولت "دلسرد کننده" همراه شده، روز گذشته یک نماینده مجلس اعلام کرد "اطلاعات مربود به آزادسازی قیمت ها" حتی در اختیار نمایندگان هم قرار نگرفته است.
تصمیم محمود احمدی نژاد در مورد ممنوعیت انتشار آمارهای اقتصادی، در مراسم "بزرگداشت روز آمار و برنامه‌ریزی" اعلام شد و وی که رسانه های حامی اش، پیش از این نیز از انتشار گزارش مرکز آمار ایران درباره سرانه هزینه ماهانه هر خانوار خشمگین شده بودند، اعلام کرد: "آماری که احساس بدبختی می‌دهد منتشر نشود".
بنا به گزارش خبرگزاری مهر، وی افزوده است: "هم اکنون اطلاعاتی وجود دارد که انتشار آن در جامعه ضرورتی ندارد. برخی اطلاعات که منتشر می‌شود موجب می‌شود که مردم احساس کنند بدبخت هستند که این اصلا خوب نیست. اطلاعات آماری باید انگیزاننده باشد نه رکود آفرین".
احمدی نژاد همچنین مدعی شده است که برای هر ایرانی "50 میلیون تومان سرمایه گذاری" کرده و از اینکه این "سرمایه گذاری" درآمارها بازتاب ندارد، ابراز ناراحتی کرده و گفته است: "شما اگر یک ضرب و تقسیم ساده کنید می‌بینید که به ازای هر نفر ما 50 میلیون تومان سرمایه‌گذاری کرده‌ایم پس حتما یک جای کار ایراد دارد که باید آن را شناسایی و برطرف کنیم".
بنا به گفته یکی از حاضران در سالن "پژوهشگاه وزارت نیرو"، محل برگزاری این مراسم، وقتی احمدی نژاد در میان سخنان خود گفته "من یک سئوال دارم و آن این است که چرا ما در کشور بیکار داریم؟"، با خنده حضار مواجه شده است.
گفتنی است، انتشار گزارش هفته گذشته مرکز آمار ایران مبنی بر هزینه 826 هزار تومانی ماهانه خانوار از جمله دلایلی است که باعث شده  وی انتشار آمارهایی را که نشانگر وضعیت نامساعد اقتصادی کشورست، ممنوع اعلام کند.
پیش از این، عادل آذر، رئیس مرکز آمار ایران که با انتقاد رسانه های حامی احمدی نژاد درباره انتشار گزارش هزینه خانوار و افزایش تورم مواجه شده، در سخنانی گفته بود از این پس آمار ماهانه نرخ تورم با "صلاحدید دولت" منتشر خواهد شد.
علاوه بر نگرانی احمدی نژاد از انتشار آمارهای اقتصادی که نشاندهنده تبعات اجرای بی برنامه طرح هدفمندسازی یارانه هاست، به گزارش خبرآنلاین، محمد رضا باهنر، عضو سرشناس فراکسیون محافظه کاران مجلس هم که طی ماه های گذشته کمتر به دفاع از دولت پرداخته بود، در نشست ماهانه جامعه اسلامی مهندسین که دبیرکلی آن را برعهده دارد، گفته است: "ما نباید دولت را برای دادن برخی اطلاعات درباره قانون هدفمند کردن یارانه ها تحت فشار قرار دهیم چرا که اگر دولت اعداد وارقامی را قبل از ضرورت افشا کند آثار منفی خواهد داشت".
ممنوعیت انتشار آمارهای اقتصادی در حالی از سوی دولت ابلاغ می شود که روز گذشته یکی از نمایندگان از عدم ارائه اطلاعات اقتصادی به نمایندگان مجلس خبر داد.
بنا به نوشته ایلنا، کاظم دلخوش، عضو كميسيون اقتصادي مجلس از جلسه كميسيون ويژه مجلس در مورد هدفمند‌كردن يارانه‌ها، خبر داده و در عین حال گفته است: "اختيار ساماندهي اجراي هدفمند كردن يارانه‌ها را مجلس به دولت داده است و خودش بايد جدول قيمت‌ها را تنظيم كند، اما ما اطلاعي از اين موضوع نداريم".
در کنار ایجاد حصار اطلاعاتی درباره تبعات تورمی طرح هدفمندسازی، آنطور که سایت آفتاب گزارش داده، مصطفی ذوالقدر، نماینده بندرعباس نیز به جمع معترضان به افزایش نرخ تورم پیوسته و در نطق پیش از دستور خود در مجلس گفته است: "امروز بلیط هواپیما 30 درصد گران می‌شود و فردا قیمت آب، برق و گاز افزایش می‌یابد سئوال اینست که در این صورت وضعیت مردم در آینده چه خواهد شد؟"
این درحالیست که نماینده قائنات پیشنهاد داده "مردم مصرف‌شان را کم کنند تا دولت دچار مشکل نشود".
موسی قربانی گفته است: "مردم در طول اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها خویشتن‌دار باشند و عجله نکنند و اگر کالایی گران شد آن کالا را نخرند و به نیازهای خودشان در کوتاه مدت اکتفا کنند تا در دوره اجرای این قانون دچار مشکل نشوند. مردم در این طرح می‌توانند مصرف‌شان را کمتر کرده و از خریدن کالاهای گران پرهیز کنند".
انتقادها از افزایش نرخ تورم و بی برنامگی دولت در اجرای طرح هدفمندسازی، از سوی مقامات امنیتی و نظامی هم به "فتنه اقتصادی" تشبیه شده است.در همین راستا روز گذشته سردار رحیم صفوی، مشاور آیت الله خامنه ای در امور نظامی، در همایشی به نام "همایش جنگ نرم" گفته است: "ياس‌آفريني و القاي بحران، تضعيف باورهاي اسلامي و ملي، سلب اميد به آينده از راهكارهاي تاكتيكي دشمنان در جنگ نرم است و اين امر كه مقام معظم رهبري و رئيس‌جمهور محترم مي‌خواهند مردم را به آينده اميدوار كنند براي مقابله با اين راهكار است. در همین راستا يكي از اهداف جنگ نرم مي‌تواند بحث هدفمندي يارانه‌ها باشد".
در این میان روزنامه جوان نیز در گزارشی با عنوان "تضعیف طرح هدفمند سازی یارانه ها به سبک انگلیسی" می نویسد: "تلویزیون های فارسی زبان بیگانه از هم اکنون بر روی نقطه کانونی سناریوی تبلیغی چند وجهی یعنی القای شوک تورمی متمرکز شده و با طرح ادعای سرعت گرفتن افزایش قیمت کالاهای اساسی در ایران به دنبال بازسازی فضای ساختگی هراس و التهاب از پیامدهای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها هستند. این رسانه ها برای القای خارج شدن ابتکار عمل از دست دولت در کنترل و مهار کردن پیامدهای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، تصویری فراگیر و همه جانبه از شوک تورمی به نمایش می‌گذارند".
این نحوه نگاه رسانه های حامی دولت و نهادهای امنیتی و احمدی نژاد به بررسی کارشناسی تبعات طرح هدفمندسازی با اعتراض داریوش قنبری، سخنگوی فراکسیون اصلاح طلبان مواجه شده است. او سخنگوی فراکسیونی است که "پارلمان نیوز" ارگان اینترنتی اش ماه هاست در ایران فیلتر شده است.
بنا به گزارش کلمه، قنبری درباره وحشت مقامات دولت از آمارهای اقتصادی و پیش بینی های کارشناسی گفته است: "چندی است که از سوی مقامات اجرایی کشور تعابیری نظیر ستاد تخریب هدفمند کردن یارانه‌ها، فتنه‌گران اقتصادی، باند مقابله با اصلاح قیمت‌ها شنیده می‌شود که مبهم و کلی هستند".
وی افزوده است: "به نظر می‌رسد از زمانی که مجریان به موضوع منطقی و عملی نگاه می‌کنند عواقب منفی اصلاح یارانه‌ها بیشتر برای شان نمایان شده لذا با این موضع‌گیری‌ها قصد دارند تا حدودی فشارهای اقتصادی آینده را توجیه نمایند. با تفاسیر مذکور مجریان در اینکه قانون مذکور بتواند حلال مشکلات اقتصادی کشور باشد دچار تردید شده‌اند و نگران واکنش مردم در قبال واقعیات هستند. لذا ستاد تخریب وجود خارجی نداشته و ندارد".
در عین حال، سایت الف نیز روز گذشته در گزارشی به بی برنامگی دولت در اطلاع رسانی و به جای آن "تبلیغات اغراق آمیز درباره هدفمندسازی" اشاره و به نحوه سخنرانی های اخیر احمدی نژاد و ادعاهای دولت اعتراض کرد.
الف نوشته است: "تبليغات اغراق آميز درباره آثار هدفمندكردن يارانه ها در شرايطي انجام مي شود كه سخنگويان اجراي اين قانون، حتي از پاسخ به ساده ترين سئوالات افكار عمومي درباره هدفمند كردن يارانه ها عاجز مانده اند و در غياب اطلاع رساني صحيح و موثر دولت، بازار تحت تاثير شايعات و فعاليت شايعه سازان سواستفاده چي، ملتهب شده و هنوز اين قانون اجرا نشده، تورم قابل ملاحظه اي به دوش صاحبان درامدهاي ثابت تحميل شده است.از مسئولان دولت انتظار مي رود، با اجراي صحيح و حساب شده قانون هدفمند كردن يارانه ها، منفعتي در حد همان "هدفمندشدن يارانه ها" نصيب اقتصاد كشور كنند و بجاي فكر كردن به آرزوهاي بزرگ و توهم آميزي مانند ريشه كني فقر از طريق اجراي اين قانون، مراقب باشند كه تشديد تورم ناشي از اجراي اين قانون، همين منافع واقعي هدفمندكردن يارانه ها را ضايع نكند".



گزارش آ ب ث از دستگیری مهسا امرآبادی

محکومیت یک روزنامه نگار دیگر

قوه قضاییه جمهوری اسلامی مهسا امرآبادی، روزنامه نگار مخالف را به یک سال زندان محکوم کرده است. اتهام او نوشتن مقالات و انتشار مصاحبه های "زیان آور" برای حکومت جمهوری اسلامی ذکر شده.
به نوشته سایت کلمه، گزارشگر "اعتماد ملی"، روزنامه ای که سال گذشته توقیف شد و به یکی از رقبای انتخاباتی احمدی نژاد تعلق دارد، به جرم "تبلیغ علیه نظام" به یک سال زندان تعزیری محکوم گردید.
امرآبادی سال گذشته به همراه همسرش مسعود باستانی که وی نیز روزنامه نگار است دستگیر شدند. همسر او کمی پس از موج اعتراضات مردمی به دنبال نتیجه مناقشه آمیز انتخابات به شش سال زندان محکوم گردید.
صدها هزار نفر از مردم ایران کمی پس از پی بردن به نتیجه انتخابات به خیابان ها آمدند و اعتراض خود را به شکلی وسیع نشان دادند.
در سرکوب این جنبش ها که ماه ها به طول انجامید، در حدود ۲۰ نفر، طبق آمار رسمی دولت، و ۷۰ نفر به گفته معترضان، کشته شدند.
در حدود صد نفر از هزاران بازداشتی محاکمه و به حبس های سنگین محکوم شدند. جرم برخی از آنان، توطئه از طریق بیگانگان و تلاش برای سرنگونی حکومت دین سالار عنوان گردید.
حکومت جمهوری اسلامی چندین بار رسانه های بین المللی را به ترغیب معترضان متهم کرده. آخرین سری اعتراضات در ۲۷ دسامبر در روز عاشورا روی داد که طی آن حداقل ۸ نفر جان خود را از دست دادند.
طبق داده های سازمان گزارشگران بدون مرز، ایران یکی از کشورهایی است که بیشترین تعداد روزنامه نگار را در زندان های خود جای داده است.




اخبار روز - گزارش دریافتی: همزمان با یک جشن خانوادگی که هفته ی گذشته در منزل یکی از شهروندان چالوسی بمناسبت تولد یکی از فرزندان آن خانواده برگزار می شد نیروهای انتظامی وگارد ویژه ی شهرستان چالوس به این محفل خصوصی یورش بردند. به گفته شاهدان عینی ماموران نیروی انتظامی با سلاح گرم وارد منزل شده و ضمن تفتیش منزل برخی لوازم خانگی را شکستند و برخی از لوازم شخصی اعضای خانواده از جمله کیس کامپیوتر و دوربین های عکاسی وفیلمبرداری را ضبط نمودند.
لازم به ذکر است نیروی انتظامی پس از شکاندن درب منزل تمامی اتاق ها را مورد تفتیش قرار داد و برخلاف ادعای اولیه اش مشروبات الکلی و مواد مخدری در آن جا نیافت که در گزارش مامورین حاضر نیز به این موضوع اذعان نمودند. همچنین دادگاه شهرستان چالوس این شهروندان را بدون ادله ی کافی مجرم تشخیص داد و صدور حکم را به جلسات بعدی دادگاه موکول نمود.
بنابر اخبار واصله به فعالین مدنی استان مازندران در این حمله ی شبانه بیش از ده نفر بازداشت شدند که اکثر آن ها دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل بودند و اکنون به قید ضمانت آزاد می باشند. نیروی انتظامی دلیل بازداشت این افراد را "نامحرم" بودن ان ها اعلام نمود.
یکی از اساتید جامعه شناسی مازندرانی در این مورد می گوید: " بنظر می رسد برخلاف پیش بینی برخی از تحلیل گران که تصور می نمودند پس از سلب ازادی های سیاسی شهروندان توسط دولت ازادی های مدنی بیشتری به ان ها اعطا می گردد وبر خلاف نظر برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله علی مطهری که احمدی نژاد و دولت متبوعش را از نظر فرهنگی "لیبرال" می نامیدند دولت دهم تصمیم دارد اندک ازادی های مدنی باقی مانده را نیز در کنار ازادی های سیاسی به محاق کشاند. "



اخبار روز: 

اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران: طبق گزارشات موجود از ایران و از جمله گزارش کتبی زیر از یک فعال کارگری و شاهد عینی، رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه، تا ظهر روز سه شنبه ۲۰ مهر ماه هنوز آزاد نشده است. طبق گزارشات مذکور، علیرغم تودیع وثیقه ی ۶۰ میلیون تومانی و ارسال نامه ی آزادی از سوی شعبه ی ۲ بازپرسی امنیت مستقر در زندان اوین به بند ۲۰۹، دیروز دوشنبه ۱۹ مهرماه رضا شهابی آزاد نشد. دوستان و خانواده وی که از ساعت ۳ بعدازظهر دوشنبه در وروودی زندان اوین گردهم آمده بودند تا یک بامداد سه شنبه در سرما و باران در انتظار ماندند، اما مسئولین امنیتی از آزاد کردن رضا خودداری کردند.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران به این روند سرکوبگرانه و غیرقابل توجیح از سوی مقامات جمهوری اسلامی قویا اعتراض دارد و خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط رضا شهابی است. همانطور که بارها جنبش کارگری ایران و جهان معترضانه اعلام کرده اند رضا شهابی و دیگر فعالین کارگری هیچ جرمی مرتکب نشده اند بلکه با افتخار از منافع کارگران در مقابل کارفرمایان و سرمایه داران دفاع کرده اند و کوچکترین توجیحی برای حبس، محاکمه و اذیت و آزار آنان وجود نداشته و ندارد. رضا شهابی و دیگر فعالین کارگری در بند باید فوری و بدون نیاز به سپردن هرگونه وثیقه و یا شرط و شروطی آزاد شوند و تمامی اتهامات وارده بر آنها باید لغو گردند.





اخبار روز:
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: با گذشت بیش از یک سال از تعطیلی بازداشتگاه کهریزک، اما شکنجه همچنان در سایر بازداشتگاه ها و زندان های مخفی جمهوری اسلامی ادامه دارد. این بازداشتگاه ها و زندان های مخفی که عمدتا خارج از حیطه نظارتی سازمان زندان های کشور می باشند، محل نگهداری نه افراد سرشناس و دردسرساز رسانه ای، بلکه محل نگهداری افراد گمنامی است که توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی مورد شکنجه و حتی حذف فیزیکی قرار می گیرند. از جمله این بازداشتگاه ها می توان به بازداشتگاه «الف.طا» اشاره نمود که شکنجه و آزار جسمی، بخشی از زندگی روزمره ساکنان آن می باشد.
اعمال صورت گرفته در این بازداشتگاه ها و زندان های مخفی که نمونه ای است امروزی از زندان های دهه شصت جمهوری اسلامی، با وجود تلاش مسئولین آنها برای به دور ماندن از چشمان رسانه های عمومی و سازمان ها و مدافعین حقوق بشر، امروزه و با پیدایش تجهیزات نوین اطلاع رسانی همچون اینترنت بسرعت در شبکه های اطلاع رسانی منتشر گردیده و هر از گاهی شاهد افشای برخی از آنان می باشیم.
در حالی که نظارت بر زندان ها و بازداشتگاه های کشور بر عهده دستگاه قضایی کشور می باشد، اما نهادهایی همچون وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، بسیج و همچنین نیروی انتظامی هر یک بازداشتگاه های خاص خود را دارا هستند که اکثر این بازداشتگاه ها نیز خارج از نظارت سازمان زندان هاست.
علاوه بر ده ها بازداشتگاه و زندان امنیتی مخفی، بازداشتگاه های اداره آگاهی، بازداشتگاه ۲ الف اطلاعات سپاه، بازداشتگاه ۵۹ سپاه پاسداران، بازداشتگاه سئول، و در راس تمامی اینها بازداشتگاه ٣٣۶ ساحفاجا از جمله اماکنی هستند که برخلاف اصل سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی که صراحتا «هر گونه‏ شکنجه‏ برای‏ گرفتن‏ اقرار و یا کسب‏ اطلاع‏‏» را ممنوع اعلام کرده، بطور گسترده و بدون هیچگونه نظارتی به شکنجه متهمین و بازداشت شدگان می پردازند که تاکنون شناخته شده اند.
از جمله این موارد می توان به بازداشتگاه کهریزک اشاره کرد که مرداد ماه سال گذشته و در پی انتشار گسترده اخبار فجایع صورت گرفته در این بازداشتگاه به دستور مستقیم شخص سیدعلی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به دلیل آنچه که «نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان» عنوان شد تعطیل گردید. بازداشتگاه کهریزک یکی از ده ها بازداشتگاه مخفی جمهوری اسلامی بود که طی سالیان گذشته برای شکنجه و تحت فشار قرار دادن بازداشت شدگان توسط نهادهای انتظامی جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار می گرفته است و در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری، تا به امروز هفت قربانی گرفته است.
این بازداشتگاه که تا پیش از حوادث انتخابات ریاست جمهوری برای نگهداری و شکنجه بازداشت شدگان طرح موسوم به «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» مورد استفاده نیروی انتظامی قرار می گرفت، با وجود هشدارهای قبلی مبنی بر غیراستاندارد بودن این بازداشتگاه و تخلفات صورت گرفته در این بازداشتگاه، توسط مقامات قضایی و با دخالت مستقیم قاضی سعید مرتضوی دادستان وقت تهران برای نگهداری بازداشت شدگان اعتراضات پس از انتخابات مورد استفاده قرار گرفت.
این بازداشتگاه که تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری با وجود افشای تخلفات گسترده صورت گرفته در این مکان، همچنان به ادامه فعالیت خود ادامه می داد، مرداد ماه سال گذشته و در پی رسانه ای شدن این موضوع و قطعی شدن نقش قاضی مرتضوی در جنایات صورت گرفته در این بازداشتگاه و برای جلوگیری از گسترش دامنه تبعات آن، به دستور مستقیم شخص آیت الله خامنه ای تعطیل شد.
پس از اعلام دستور تعطیلی این بازداشتگاه، این مکان در ابتدای سال جاری و با نامی جدید مجددا فعالیت خود را از سر گرفت. پانزدهم اردیبهشت ماه سال جاری مهدی خزعلی، فرزند آیت الله ابوالقاسم خزعلی طی مصاحبه ای به نقل از یکی از مقامات قوه قضائیه استان تهران گفت این بازداشتگاه با تغییر نام بازداشتگاه از کهریزک به سروش ۱۱۱ مجددا بازگشایی گردیده است.

بند «الف.طا» کجاست؟

از دیگر بازداشتگاه هایی که بطور گستره ای برای شکنجه متهمین و پروژه های اعتراف گیری مورد استفاده نیروهای امنیتی قرار می گیرد بازداشتگاه امنیتی «الف.طا» در بند حفاظت اطلاعات زندان مرکزی اصفهان (دستگرد) می باشد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، بنا به گفته یکی از زندانیان سیاسی تازه آزاد شده از این زندان، زندان امنیتی اطلاعات اصفهان، مشهور به بازداشتگاه الف.طا در داخل زندان مرکزی اصفهان زندان مخوفی است که می شود آن را کهریزک دیگر و یا کهریزک اصفهان خواند. این زندان در کنار یکی از پادگان های سپاه به نام ایرانیان قرار دارد.
پادگان ایرانیان در بسیاری از مواقع نقش عمده ای را در جنایات ماموران اطلاعاتی و امنیتی بر عهده دارد. برای نمونه در دوران اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری عده ای بین چهار هزار و پانصد نفر تا پنج هزار تن از بازداشت شدگان، ابتدا به این پادگان تحویل داده می شدند و در آنجا پس از اعمال خشن ترین و زشت ترین شکنجه ها همچون پاشیدن ادرار به سر و صورت، آویزان کردن، سوزاندن نقاط مختلف بدن با آتش سیگار، تنبیه بدنی و بالاخره تجاوز جنسی که به شکسته شدن شخصیت بازداشت شدگان منتهی می شد، آنان را به بازداشت الف.طا تحویل می دادند تا آسان تر بتوانند در برابر بازجوها آنان را به زانو در آورند.
این زندانی سیاسی افزود: بازداشت شدگان پس از ورود به سلول های مخوف و غیرانسانی بازداشتگاه الف.طا از حق ارتباط با خارج از زندان، وکیل و یا خانواده محروم بوده و تنها از طریق پنجره ای کوچک می توانند با زندانبانان خویش ارتباط برقرار کنند که این ارتباط گاه ممکن است تا ماه ها نیز به طول بیانجامد.
بازداشت شدگان بند الف.طا از ابتدایی ترین حقوق انسانی همچون داشتن قلم و کاغذ محرومند. بازداشت شدگان پس از بازجویی های فراوان تنها با مجوز بازجوی خویش می توانند هفته ای یک بار، آن هم زیر نظر مامورین بازداشتگاه با خانواده خود و برای مدت پنج دقیقه گفتگو کنند.
بنا بر این گزارش، پرونده های تنظیمی بوسیله بازجوهای اطلاعات، تنها به شعبی از دادگاه های اصفهان ارسال می شود که قاضی نماهایی مطیع و فرمانبردار دارند تا آنسان که مامورین اطلاعاتی می خواهد، برای متهمان رای بگیرند.
شاهدان عینی اذعان می کنند که هنوز این شکنجه ها ادامه دارد و بیم آن می رود که جنایات و قتل های مشکوکی که در بازداشت های مخفی رخ می دهد، آنجا نیز رخ داده باشد.
شایان ذکر است که علیرضا داوودی فعال دانشجویی چپ و از دانشجویان آزادیخواه و برابری‌طلب و فعال حقوق کارگران نیز به دلیل فعالیت‌های دانشجویی مدتی را در این مکان بازداشت بود، و در هفتم مرداد سال گذشته و اندک زمانی پس از آزادی از این زندان به طرز مشکوکی در بیمارستان خورشید اصفهان درگذشت و مرگ وی از جمله مرگ‌های مشکوک فعالین سیاسی در ایران به حساب می‌آید.




بازداشت و شکنجه یک استاد دانشگاه آزاد در اصفهان / به همراه مستندات

خبرگزاری هرانا – یکی از اساتید دانشگاه آزاد اصفهان با هویت محفوظ پس از بازداشت و شکنجه جسمی و روحی جهت انجام محاکمه به صورت موقت از زندان آزاد شد.
بنا بر منابع خبری هرانا، این استاد دانشگاه آزاد در پی ابلاغ حکم تعلیق و اعتراض وی به تصمیم دانشگاه بازداشت و در بازداشتگاه نامعلومی مورد ضرب و شتم و شکنجه جسمی و روحی قرار گرفته و پس از تودیع وثیقه 150 میلیون تومانی تا برگزاری دادگاه به صورت موقت آزاد شد.
 گفتنی است برخی اتهامات نامبرده اقدام علیه امنیت ملی، تشویش اذهان عمومی و بر هم زدن نظم دانشگاه و همکاری با عوامل بیگانه ذکر شده است.
با حفظ هویت نامبرده، تصاویری مستند پس از آزادی از شکنجه ایشان در زمان بازداشت در پی می آید:




چهار درویش گنابادی توسط پلیس قم توقیف شدند

خبرگزاری هرانا - بازرسی نیروی انتظامی در عوارضی اتوبان قم، ظهر شنبه یکم آبان، چهار درویش گنابادی را به دلیل حمل جزوه سخنرانی قطب سلسله نعمت‌اللهی گنابادی، بازداشت کرد و تحویل پلیس اطلاعات داد.
به گزارش سایت مجذوبان نور، دراویش بازداشت شده، با سپردن ضمانت توسط یکی از دراویش نعمت‌اللهی گنابادی ساکن قم آزاد می‌شوند اما ماشین و جزوات آنها در توقیف پلیس می‌ماند. پلیس اطلاعات قم،‌ صبح دوم آبان پرونده دراویش را به دادسرا ارجاع می‌دهد اما دادستانی از تشکیل پرونده خودداری کرده و حتی از اینکه وکیل دراویش به دادسرا مراجعه کرده است نیز اظهار نارضایتی می‌کند.
شنیده‌ها حاکی است، دادستان قم در واکنش به حضور وکیل دراویش در دادسرا، به وی می‌گوید: «چرا تا چهار نفر را می‌گیرند یک وکیل را بین دست و پای ما می‌اندازید» و بدون هیچ اقدامی، فقط دستور می‌دهد متهمین آزاد باشند.
دادستان قم با آزادی ماشین دراویش از توقیف پلیس نیز موافقت می‌کند اما جزوات را در توقیف نگه می‌دارد و بدون تفهیم اتهام و تشکیل پرونده، به دراویش اظهار می‌کند: «بروید بعدا خبرتان می‌کنیم».
محمدرضا دنیادیده، سید ایوب فرموسوی، سید اصغر فرموسوی و حسن بهرامی، چهار درویشی که توسط پلیس اطلاعات بازداشت شدند، از تهران عازم شهرستان هفت‌گل در استان خوزستان بودند.




کارگران کارخانه لاستيک البرز به پرداخت نشدن چند ماه حقوق خود اعتراض کردند

خبرگزاری هرانا - کارگران کارخانه لاستيک البرز روز دوشنبه در اعتراض به تحقق نيافتن خواسته هايشان اقدام به آتش زدن لاستيک در محل اين کارخانه کردند.
اتحاديه آزاد کارگران ايران گزارش داد که بسياری از کارگران اين کارخانه چند ماه حقوق خود را دريافت نکرده اند. بر اساس اين گزارش، پس از اعتراض کارگران، نمايندگان آنان با کارفرمای کارخانه لاستيک البرز و مسئولان وزارت صنايع مذاکره کردند و خواستار پرداخت حقوق معوقه کارگران شدند.
پس از تهديد نمايندگان کارگران به تجمع در مقابل وزارت صنايع در تهران، مسئولان اين وزارت خانه اعلام کردند که پنج ميليارد تومان وام، به کارخانه لاستيک البرز پرداخت خواهد شد.


محکومیت ژیلا بنی یعقوب تائید شد

خبرگزاری هرانا - حکم یک سال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از روزنامه نگاری برای ژیلا بنی یعقوب ، روزنامه نگار و فعال جنبش زنان در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شد.
به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» حکم بدوی این روزنامه نگار که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباس صادر شده بود عینا در دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شد که به موجب آن ژیلا بنی یعقوب به جز تحمل یک سال حبس قطعی به ۳۰ سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری هم محکوم شده است.
 در تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی این حکم سنگین تاکنون برای احمدزید آبادی و ژیلا بنی یعقوب صادر شده است.
بنی یعقوب درست یک هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته هم به همراه همسرش در منزل مسکونی شان بازداشت و پس از دو ماه ،با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.
بهمن احمدی امویی، همسر ژیلا بنی یعقوب نیز به دلیل فعالیتهای رسانه ای و روزنامه نگاری اش اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین زندانی است و دوران محکومیت ۵ ساله خود را می گذراند.


دخالت دولت در تشکیل اتحادیه برای تهیه‌کنندگان سینما

خبرگزاری هرانا - معاون جواد شمقدری از تشکیل یک اتحادیه واحد در حوزه تهیه‌کنندگی خبر می‌دهد. او بدون آنکه به این پرسش پاسخ دهد چرا دولت متولی و پیش‌قدم برای تشکیل اتحادیه برای تهیه‌کنندگان سینمایی شده است، به ایلنا گفت که؛ تشکیل یک اتحادیه واحد در حوزه تهیه‌کنندگی به مرحله خوبی رسیده است.
تهیه‌کنندگان با داشتن چهار تشکیلات صنفی، بیشترین سابقه را در تعدد اتحادیه و صنف داشته و دارند: اتحادیه شورای عالی تهیه‌کنندگان‌ شامل انجمن تهیه‌کنندگان مستقل سینمای ایران و مجمع فیلمسازان سینمای ایران و کانون تهیه‌کنندگان سینمای ایران با ۱۹۷ عضو در کل و نیز اتحادیه تهیه‌کنندگان سینمای ایران با ۱۳ عضو.
علیرضا سجادپور(مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد) که به‌عنوان نماینده معاونت سینمایی؛ مسئول رسیدگی به مشکلات تهیه‌کنندگان سینما شده است، درگفتگو با ایلنا درباره اقدامات صورت گرفته در این حوزه گفت: تشکیل و تعیین یک اتحادیه واحد برای تهیه‌کنندگان سینما به مراحل خوبی رسیده است.
وی ادامه داد: در آینده نزدیک و به زودی اخبار خوبی درباره جزئیات تاسیس و تشکیل این اتحادیه واحد درباره تهیه‌کنندگان سینما اعلام می‌شود.


یک تن در زندان کارون اهواز اعدام شد

خبرگزاری هرانا - روز شنبه یکم آبان ماه، یک تن در زندان کارون اهواز اعدام شد.
روابط عمومي دادگستري کل استان خوزستان اتهام "م. ص" را "ارتکاب عمل منافي عفت" اعلام کرده است.
این اتهام از سوی منبع مستقلی تایید نشده است.
براساس اين گزارش حکم نامبرده از سوي دادگاه کيفري استان صادر و از سوي ديوانعالي کشور تاييد شده بود.

هفته گذشته نيز حکم اعدام دو تن به اتهام "قاچاق مواد مخدر" و يک نفر به اتهام "عمل منافي عفت"، در زندان کارون اهواز اجرا شده بود.