۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

مهمترین خبرهای روز شنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

ویکی لیکس: ایران همه را نگران کرده است
رادیو فرانسه: نوشتۀ فرید وهابی

از اسناد منتشرشده توسط ویکی لیکس می توان چنین نتیجه گرفت که ایران نخستین سرچشمۀ نگرانی برای بسیاری از کشورهای منطقه است. از یک طرف بهبود روابط ایران و آمریکا و برقراری گفتگو میان این دو کشور، می تواند به ضرر اعراب تمام شود. ازطرف دیگر اسراییل که دردشمنی با ایران درکنار اعراب قرار دارد، نگران است که آمریکا بیش ازحد به ظرفیت نظامی کشورهای عرب میانه رو کمک کند و به این ترتیب، تعادل قوا را به ضرر اسراییل واژگون سازد.
اسناد دیپلماتیک فاش شده توسط ویکی لیکس، برخی نگرانی ها و دلمشغولی های سیاسی را در صحنۀ پیچیدۀ خاورمیانه به خوبی تصویر می کند.
آنچه روشن است، نقش نگرانی آور ایران برای اکثر کشورهای منطقه است. یکی ازپیام های سفیر آمریکا در اردن که توسط ویکی لیکس منتشر شده، حکایت از آن دارد که ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، چندان اشتیاقی به بهبود روابط ایران و آمریکا ندارد. در این پیام دیپلماتیک که در آوریل ۲۰۰۹ ارسال شده، آمده است که ملک عبدالله به فرستادۀ ویژۀ آمریکا، جرج میچل گفته است که گفتگوی آمریکا با ایران، شکاف ها میان اعراب را عمیق تر خواهد کرد و باعث خواهد شد که کشورهای بیشتری از میان کشورهایی که "ستون فقرات ندارند" به اردوگاه ایران بپیوندند.
روشن نیست که منظور پادشاه اردن از کشورهای "بدون ستون فقرات"، چیست. به نظر می رسد که اشارۀ وی متوجه کشورهایی است که به دلیل آسیب پذیر بودن یا ضعف بنیه، می توانند به آسانی تحت تأثیر ارعاب و یا تطمیع ایران قرار گیرند.
از این پیام چنین بر می آید که مقامات اردنی ایران را به اختاپوسی تشبیه می کنند که با حیله و مکر، نقشه های غربی ها و کشورهای میانه رو منطقه را خنثی می کند. در دنبالۀ این تشبیه، کشورهایی چون قطر و سوریه، دولت عراق و سازمان های حماس و حزب الله، پاهای این اختاپوس توصیف شده اند.
اردنی ها باور ندارند که حتی برقراری گفتگو میان ایران و آمریکا، کاری کند که اختاپوس، چنبره های خود را از گلوی کشورهای منطقه بگشاید. آنان معتقدند که باید "پاهای هشت پا" را قطع کرد و در این راه، مانع از "قهرمان" شدن ایران در میان تودۀ عرب، می تواند مؤثر باشد.
بر اساس پیام های سفیر آمریکا در امان، مقامات اردنی اصرار می کنند که اگر مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا صورت گیرد، نباید به هیچ وجه به ضرر قدرت های معتدل عرب، مثل اردن، مصر، عربستان سعودی و تشکیلات خودگردان فلسطین تمام شود.
از طرف دیگر، برخی اسناد منتشرشده، محتوای بعضی مذاکرات میان مسئولان دفاعی اسراییلی و آمریکایی را شرح می دهد. این پیام های دیپلماتیک که اکثراً میان آندرو شاپیرو، یکی از مسئولان وزارت خارجۀ آمریکا و مقامات اسراییلی مبادله شده، حاکی از آن است که اسراییل سخت نگران بر هم خوردن تعادل تسلیحاتی میان قوای خود و توان نظامی اعراب است.
از یک سو، اسراییل در خصومت خود با ایران، عملاً متحد کشورهای عرب محسوب می شود اما از سوی دیگر چندان مایل نیست که این کشورها در مقابل ایران صاحب توان نظامی بیش از اندازه شوند.
به عنوان مثال، اسراییل به خاطر فروش هواپیماهای اف-۱۵ و موشک های پیشرفتۀ آمریکایی به عربستان سعودی، از واشنگتن گله می کند، اما در پاسخ به مخاطب اسراییلی، آندرو شاپیرو از منافع مشترک اسراییل با کشورهای منطقۀ خلیج فارس سخن می گوید ومبنای این منافع مشترک را "تهدید ایران" می داند.
بر اساس یکی دیگر از پیام های منتشرشده، نخست وزیر اسراییل، بنیامین نتانیاهو باور دارد که اگر زمانی ایران به سلاح اتمی دست یابد، احتمالاً برخی کشورهای عرب برای حفظ منافع و هستی خود، از واشنگتن رویگردان، و به ایران نزدیک خواهند شد...
در پیام دیگری، سفیر آمریکا در تابستان سال ۲۰۰۹ می نویسد: "اسراییل کاملاً درک می کند که آمریکا برای مقابله با ایران، به کشورهای معتدل عرب کمک های نظامی بکند و طبیعتاً ترجیح می دهد که این کشورها، اسلحۀ خود را از آمریکا بخرند و نه از چین یا روسیه"...
اما در عین حال، به گفتۀ یک دیپلمات اسراییلی "نزدیک شدن ظرفیت نظامی اسراییل به قدرت کشورهای عرب از یک سو و تصاحب سلاح اتمی توسط ایران از سوی دیگر، ممکن است کشورهای عرب میانه رو را به تجدیدنظر در مورد اسراییل ترغیب کند، به طوری که آنها هم دیگر اسراییل را به عنوان یک عنصر ثابت منطقه در نظر نگیرند". به عبارت دیگر، این کشورها هم مثل ایران، از فرض نابودی اسراییل دفاع کنند...

کانون دوستداران کارگران سوسیالیست

اخبار روز: 


در جامعه‌ی امروزیِ ما ،وقتی از خیابان‌های شهر عبور می‌کنیم به افرادی برمی‌خوریم که در کنارخیابان و در پیاده رو به قول قدیمی‌ها بساط پهن کرده و از این طریق کسب درآمد می‌کنند .
انسان‌های زحمت‌کشی که به دلایل متعدد و به ناچار به این شغل روی آورده‌اند . افرادی که شاید اگر نظام اقتصادی امروز ایران به آنها هم اجازه نفس کشیدن می‌داد هرگز به این وضع گرفتار نمی‌شدند .
دست‌فروشی به عنوان شغلی کاذب هدیه نظام سرمایه‌داری است به جامعه‌ی محروم ما !
هدیه‌ای که بیشترین پتانسیل جامعه‌ی اقتصادی را به باد داده است . وقتی خوب به این شغل و افرادی که از این ناحیه کسب درآمد می‌کنند می‌نگریم می‌توانیم اثرات منفی فاصله‌ی طبقاتی که ناشی از این نظم پوسیده است را مشاهده کنیم .
امکانات اجتماعی و اقتصادی جامعه در دست یک اقلیت کوچک تحت عنوان مالکیت خصوصی آنان قرار دارد و اکثریت جامعه نسیبش بی حقوقی و فقر، بیکاری و بیخانمانی است. اقلیتی سرشار از امکانات رفاهی و تمامی نعمات جامعه هستند و اکثریت جامعه در فقر مطلق یا زیر خط فقر زندگی کنند .
نظام اقتصادی امروز دست‌خوش تحولات ناشی از بحران و سقوط اقتصادی نظام سرمایه‌داری جهانی است که به طبع اثرات ناخوش‌آیندی بر پیکره‌ی جهان گذاشته است و باز بی امکاناتی عاید اکثریت بی حقوق جامعه است . و بار و فشار اقتصادی بر دوش آنان سنگینی میکند.
دولت و صاحبان سرمایه ااقتصاد را به ورطه ورشکستی کشانده است .
دست‌فروشی به عنوان یکی از این اثرات است که امروزه بصورت آشکار در بین نیروی کار رو به گسترش است که متاسفانه این هم از گزند مزاحمانی چون مأمور شهرداری و نیروی انتظامی به دور نمانده و افرادی که به دلائل بسیار موجه از این ناحیه امرارمعاش می‌کنند همیشه در هراس هستند که مبادا این شغل هم به عنوان تنها راه کسب در آمد از بین برود؛ بنابراین از هرگونه پاسخ به سوالات من سر باز زدند و بعضی هم به قسمت‌های کوچکی از این وضعیت ایجاد شده برایشان اشاره کردند که آن هم با احتیاط بود .
برای دانستن میزان درآمد این قشر از جامعه به میان آنان رفته و به بررسی علت تن دادن به این شغل و میزان درآمد ناشی از آن و مقایسه‌ی درآمد امسال آنان نسبت به سال‌های گذشته پرداختم .
لازم به ذکر است که برای شناخت بهتر وبررسی درست این موضوع به صورت سوال و پاسخ مطالب گردآوری شده را عنوان می‌کنیم:

اولین شخصی که با او صحبت کردم ، آقایی بود که گل‌فروشی می‌کرد. وی در پاسخ سوالات من این‌گونه گفت:
من حدود ۱۵ سال است که دراین مکان به قول خودشان بساط دارم و از این راه امرارمعاش می‌کنم . تازه ازدواج کرده‌ام و درآمدم زیاد نیست ولی بهرحال زندگی می‌گذرد .
او گفت که همیشه می‌بایست حدود ۱۰۰ هزارتومان بابت خرید گل از میدان گل‌فروش‌ها بپردازد واینکه روزی شاید ۲۰ یا ٣۰ هزارتومان فروش داشته باشد واگر فروشی هم نباشد متاسفانه این گلها به خصوص در فصل تابستان از بین می‌رود و کل سرمایه‌ای که برای این کار گذاشته از دست می‌رود .

درپاسخ به این سوال که درآمدتان نسبت به سال‌های گذشته چگونه است گفت که خیلی پایین و کم‌تر شده است با توجه به بالارفتن تورم و گرانی دیگر چون گذشته فروش نداریم و آن هم به دلیل پایین امدن میزان درامد مردم است که دیگر به سمت خرید کالاهایی می‌روند که نیاز واجب است نه این گونه موارد .
شخص دیگری که با اوسخن گفته شد مردی است حدود ۴۰ ساله . وسایل آرایشی می‌فروشد . او گفت حدود ۱۰ سال است به این شغل روی آورده و از این طریق امرار‌معاش می‌کند .
درآمد خوبی نداشت . علت آن را هم این‌گونه عنوان کرد که خرید زیاد نیست و این مورد هم مثل مورد قبل عنوان کرد که درآمد نسبت به قبل کمتر شده ولی نیاز به پول وخرج و مخارج امروزی خانواده‌ی وی را به این کار واداشته و اینکه قبلا شغل بهتری داشته است ولی متاسفانه به دلایل مختلف کار را از دست داده و مجبور به فعالیت در این زمینه شده است.
موارد از این دست در جامعه‌ی امروزی ما بسیار است که چهره‌ی شهر و کشور را به این شکل تبدیل کرده است .
کمی آن طرف‌تر بانوانی را می‌بینی که مشغول به فروش هستند ؛ یکی سبزی‌های بسته‌بندی شده‌ای را به‌فروش می‌رساند و دیگری ترشی خانگی می‌فروشد.
یکی مانتو فروشی می‌کند و دیگری هم به فروش نقره، بدلی‌جات و دیگری هم لباس .
با آنان هم صحبتی کوتاه داشتم ؛ سخت‌تر از همه این بود که بتوانم دلیل روی آوردن به این کار را از آنان جویا شوم .
کمتر حاضر به همکاری هستند و نمی‌دانم این ترس است یا شرمندگی که سخن نمی‌گفتند ولی به هرحال با زحمت بسیار و سماجت من صحبت کردند .
از بانویی که لباس خانگی می‌فروخت علت روی آوردنش به این شغل را پرسیدم . گفت :
از شخصی طلبی داشتیم که می‌بایست می‌پرداخت . این وضع مصادف شده بود با ورشکسته‌گی همسرم ولی طلب ما پرداخت نشد . همسرم به دلایل مختلف ورشکست شد . از نظر اقتصادی به وضعیت خیلی بدی افتادیم . خرج و مخارج خانه و بچه ها و نبود درآمد و خیلی مسائل دیگر باعث شد که به این کار روی آوردم.
اینان محرومانی هستند که ما هرروز از کنارشان چه ساده می‌گذریم و شاید هیچ گاه به ذهنمان نرسیده باشد که علت این وضعیت آنان را جویا شویم .
اگر بخواهیم کل کسانی را که در این خیابان که با آنها صحبت کردم بشماریم می‌توان گفت ۱۶ الی ۱۷ نفر تنها دریک مسیر کوتاه! این تنها جایی نیست که بسیاری از مردم و افراد به این شغل مشغولند . افراد بسیار زیادی اکنون و به اجبار به این کار روی آورده‌اند که در سطح کشورپراکنده‌اند .
کمی آن طرف‌تر از بزرگ‌سالان که مشغول به فروش هستند کودکانی را مشاهده می‌کنیم که در بین ما خبرنگاران ، روزنامه‌نگاران و خیلی از جامعه‌شناسان به "کودکان کار" مشهور هستند.
وقتی با "حسن" همان کودک معصومی که هم اکنون به جای این کار باید مشغول بازی و شیطنت باشد صحبت کردم گفت من حسن هستم ! کلاس دوم دبستان . ولی چون تابستان است و خانواده‌ام به کمک من از نظر مالی نیاز دارند مشغول کار شده‌ام . من فقط تابستان کار نمی‌کنم ، روزهایی که مدرسه هم می‌روم باید کار کنم ولی بعد از مدرسه به اینجا می‌آیم . درسم را هم همین‌جا می‌خوانم .

صورت آفتاب سوخته‌اش نشان از سیلی‌ها و تازیانه‌های بی‌مهری روزگار و عدالت سرمایه‌داری اسلامی داشت. مطمئنا دولتمردان جمهوری اسلامی حتی به ذهن خود اجازه‌ی فکر کردن به این کودکان را نمی‌دهند چراکه اصلا برایشان انسان و انسانیت مفهومی ندارد .
آنچه که برایشان مهم است غارت است و کسب سود، خصوصی‌سازی، استثمار کارگران و زحمتکشان جهت اندوختن بر ثروت خود و .... جهت هزینه کردن برای تجهیزات جنگی و همچنین تامین مخارج دستگاه‌های سرکوب پلیس و نیروهای بسیج و ضد شورش و ریختن حق کارگران و زحمتکشان در جیبهای گشاد خود و تروریستهای اسلامی در سراسر جهان .
زندانی کردن کارگران و مردان و زنانی که به علت خواستن حق خود هم اکنون درگوشه‌ی زندان‌ها و انفرادی‌های دژخیم، روزگار می‌گذرانند.
جامعه‌ی ما درگیر مشکلاتی شده است که نیاز به مبارزه متشکل و یکپارچه دارد تا بتوان از شر سایه‌ی شوم نظام گندیده سرمایه داری خلاص شد؛ همه این مسائل ناشی ازوجود قوانین ظالمانه‌ی سرمایه‌داری در تمام تاروپود اقتصاد و کل جامعه می‌باشد .
وقتی که پای پیمان‌کار و بخش خصوصی بی حساب و کتاب در دل اقتصاد جامعه باز شد ،وقتی که دولت با دادن فرصت و بازکردن دست عوامل خود و پارتی بازی صنایع اولیه‌ی کشور را به آنان بخشید و با هدف سرازیر کردن درآمد‌های کلان به صندوق شخصی خود ؛مبنای فعالیت‌های اقتصادی کشور را برنامه‌ریزی کرد ، دیگر معلوم است از چهره‌ی سالم اقتصاد جامعه چیزی جز یک اقتصاد بیمار و مریض باقی نخواهد ماند .
دیگر معلوم است که جوانان ما حتی با داشتن مدارک عالی دانشگاهی به دلیل نبود امکانات شغلی و نداشتن امکانات برای راه انداختن شغل متناسب با رشته‌ی تحصیلی و فقط وفقط به دلیل نیاز مالی می‌بایست درکنار خیابان‌های شهر بساط دست‌فروشی پهن کنند.
معلوم است که پیرزنان ما باید با چیدن چند دست لیف و پارچه و ... در کنار خیابان به دلیل نداشتن سرپرست و برای امرار معاش و در تنگ‌نا نماندن و سیر کردن شکمشان مشغول به کار شوند .
چه کسی میخواهد به این نیاز پاسخ گوید؟!!!
سخن در باب دست فروشان بسیار است!
این گزارش فقط گوشه کوچکی را به نمایش گذاشت در بررسی‌های بعدی به طور مفصل به این وضعیت خواهیم پرداخت و نکات بیشتری را ذکر خواهیم کرد .
به امید روزی که جامعه‌ای داشته باشیم که کسی در آن گرفتار بی عدالتی نباشد . به امید روزی‌که همه‌ی مردم آزاد، برابر و دور از بی‌کاری ، فقر و گرسنگی زندگی کنند .

خبرنگار آزاد


رحیم همتی

اخبار روز: 

 با کمی تامل در جنبش های رهایی بخش علی الخصوص جنبش دانشجویی که نقش اساسی در شکل گیری جنبش های صده اخیر ایران ایفا نموده می توان زمینه های تحول و گذر آن را به سوی عقلانیت و خودآگاهی مشاهده نمود. برای بررسی آن، گذر دوران جنبش دانشجویی از بدو شکل گیری تا زمان حال را می توان به سه دوره تقسیم کرد. برای تقسیم بندی این دوران نیازمند بررسی چگونگی شکل گیری انجمن ها و تشکل های دانشجویی هستیم که به صورت گذرا به آن اشاره می کنیم. پایان دوره اول حکومت پهلوی مصادف بود با آزادی های نسبی در کشور که به ایجاد شکل گیری گروههای مختلف سیاسی انجامید و در این زمان بود که اشخاصی با هدف احیای جنبش فکری در ایران جهت کمک به استقلال میهن، انجمن ها و تشکل هایی را بنیان گزاردند.
دوره اول جنبش دانشجویی به این صورت شکل گرفت که افرادی برای استقلال دانشگاهها از جریان های وابسته به بیگانگان، به ایجاد تشکل های دانشجویی پرداختند. در واقع جنبش دانشجویی ایران در این زمان بود که با هویتی ملی پا به عرصه وجود نهاد. برای بررسی دوره اول جنبش دانشجویی ایران باید بدانیم که علاوه بر اشخاص دیگری که بر هویت دانشجویی ایران تاثیر گذار بودند، شکل گیری این جنبش مدیون اشخاصی همچون دکترمحمد نخشب و مهندس بازرگان می باشد که اولی بنیانگذار نهضتی به نام نهضت خداپرستان سوسیالیست شد و در اوایل دهه بیست با همکاری عده ای از دانشجویان دانشگاه تهران شکل گرفت و در حال حاضر نیز پرورش یافتگان در مکتب این شخص به تداوم راهش پرداخته و در قالب تشکل هایی مانند جاما و جنبش مسلمانان مبارز به مبارزات آگاهی بخشی خود ادامه می دهند. دومی بعدها بنیانگذار تشکلی به نام نهضت آزادی ایران شد که خود را حزبی ملی و مصدقی معرفی کرد و تا به حال نیز در جنبش آزادی خواهی ایران صاحب نظر و تاثیرگذار بوده است. این تشکل در دوران قبل وبعد از انقلاب مورد حملات فراوانی از سوی حاکمیت قرار گرفته به طوری که در حال حاضر نیز دبیر کل آن که مسن ترین فرد سیاسی زندان است درحبس به سر می برد. مهندس بازرگان که تحصیلکرده غرب و مدرس دانشگاه بود با همکاری دوستانش به پی ریزی انجمن اسلامی در دانشگاه پرداخت و خیلی زود به عنوان یکی از اهرم های سیاسی دانشگاهها در مقابل نفوذ تفکرات وابسته معرفی گردید. هدف این گونه اشخاص با چنین تفکرات که برای مقابله با نوعی تفکرات مداخله گر و برهم زننده استقلال دانشگاهها و در راس آن میهن بود، پی ریزی شد و شکل گیری این تشکل ها به گونه ای بود که در مبارزات رهایی بخش ملت ایران که اولین آن به نهضت ملی بر می گردد نقش به سزایی ایفا نمود و حتی پس از کودتای ۲٨ امرداد نیز جهت روشن نگه داشتن مبارزات ملی مردمی ایران تاثیرگذار بودند. اما فضای رعب و وحشت و فشارهای فزاینده بر فعالان سیاسی و در نتیجه قیام ۴۲ و سرکوب آن توسط حاکمیت، فضای دانشجویی را به سوی رادیکالیسم برده که در نتیجه به زیرزمینی شدن مبارزات انجامید. این خود به نوعی خارج شدن مبارزه از سیر اصلی خودآگاهی و عقلانیت بود که پایه گذاران اولیه جنبش های دانشجویی به آن اندیشیده و در آن راه فعالیت می کردند.
دوره دوم که از دهه پنجاه آغاز می شود تلفیقی از دوره اول بوده و آمیخته با تندوری آن دوره و محافظه کاری به خاطر شرایط انقلاب۵۷ بود. و شاهدیم که تداوم تندروی دوره اول به شکل گیری انقلابی انجامید که در بدو راه بسیاری از تاثیرگذاران در شکل گیری جنبش انقلابی ۵۷ را از صحنه تصمیم گیری به گونه های مختلف خارج نمود. عملکرد حاکمیت در تصاحب سهم گروهها موجب آن شد که گروههایی که سابقه فعالیت زیادی در شکل گیری جنبش انقلاب ۵۷ داشتند از صحنه خارج شده و در نتیجه برای رسیدن به اهداف خود دست به اعمال افراطی زده و همین عوامل باعث استفاده حاکمیت و در نتیجه سرکوب آنان گردید. در چنین شرایطی بود که جنبش دانشجویی از نقش اصلی خود که همان خودآگاهی برای آگاهی بخشی در رسیدن جامعه به فضای دموکراتیک همراه با عقلانیت و مدارا بود باز ماند و نتیجه آن برخوردها شکل گیری دوباره استبداد در قالب جدیدی به نام دین و سرکوب نیروهای مبارز و به انزوا کشیده شدن فعالان جنبش دانشجویی و حتی خارج شدن بخش اعظمی از این نیروها از کشور بود؛ استبدادی که خواهان تک صدائی در جامعه بود و تاب تحمل هیچ صدایی غیر از خود را نداشت و در نتیجه جز صدای شوم خود در فضای تیره ای که ایجاد شده بود صدای دیگری در دانشگاهها به گوش نمی رسید.
دوره سوم مصادف بود با اتمام جنگ و وارد شدن فضای سیاسی کشور به مرحله ای دیگر از عرصه تاریخی خود در حاکمیت فقه. در این عرصه ناتوانی های این نوع حاکمیت بر مردم آشکار و مسلم گشته بود، دوره جنگ هم سرپوشی بود که این حاکمیت بتواند ناتوانی های خویش را که درعرصه های مختلف برای میهن مان به وجود آورده بود بپوشاند. ضعف ها عیان و حاکمیت ولایی زیر تیغ دیدگان ملت تحت فشار بود. به همین دلیل حاکمیت برای برون رفت از این مسئله و حفظ قدرت به دنبال راهی بود که پس از دولت معروف به سازندگی که باعث عیان شدن سیاست های نادرستی که موجب پیدایش مسائل و مشکلات عدیده ای در حوزه های مختلف کشور شده بود، بتواند بر این بحران ها فائق آمده و چند صباحی نیز به اعمال ضد بشری خویش تداوم بخشد. تنها سیاستی که حاکمیت برای برون رفت از این مشکل یافت، ایجاد اندک فضایی باز در جامعه بود، اما فکر نمی کرد که مردم و جنبش های رهایی بخش مترصد کوچکترین فرصتی برای بروز آرمانهای رهایی بخش خود در رسیدن جامعه به فضایی هستند که بیش از یک قرن در راه آن مبارزه کرده و خون ها داده اند. شکل گیری خرداد ۷۶ فضا را برای ظهور تفکرات رهایی بخش و آزادی خواهی مساعد نمود اما حاکمیت جور که چنین وضعیتی را انتظار نداشت تنها هدفش از ایجاد این اندک فضای باز، بازیافتن هویتی دوباره برای خود بود که بتواند به اعمال ضد انسانی و ضد دموکراتیک خود تداوم بخشد به همین دلیل سیاستی برای ایجاد رعب و وحشت در جنبش های مختلف مردمی در پیش گرفت و پروژه قتل های زنجیره ای آذر ۷۷ که پیش زمینه ای برای ترساندن جنبش های دیگر از جمله جنبش دانشجویی بود را به کار برد و پس از آن به شکل دادن کوی ۷٨ پرداخت تا بدین وسیله توانسته باشد گروههای مختلف فکری و روشنگری را ترسانده و از صحنه فعالیت دور نماید، و پس از آن دستگیری های گسترده فعالان ملی – مذهبی و فعالان عرصه روشنفکری را در پیش گرفت (هر چند خیلی گسترده تر از این اعمال ضد بشری، قبل از آن در دهه سیاه شصت انجام شده بود اما همانطور که ذکر شد جنگ پرده ای شده بود برای حاکمیت که بتواند اعمال ننگین خود را پشت آن بپوشاند و گاهی به این اعمال جنبه الهی بدهد.) حاکمیت به شدت از آگاهی مردم در هراس بود، در واقع این آگاهی سم مهلکی برایش به حساب می آمد؛ چرا که جز صدای خویش، شنیدن صدای دیگری خوشایندش نبود. با این همه تهدیدات و فشارهای فزاینده، جنبش های رهایی بخش علی الخصوص جنبش دانشجویی برای مدتی جهت بازبینی رفتارهای خویش استراتژی سکوت در پیش گرفته و به بازبینی گذشته سیر تاریخ مبارزاتی پرداختند و شکل گیری دوره سیاه دولت نهم و دهم که حاصل کودتایی بیش نبود مبدل گشت به عرصه عمل برای آگاهی بخشی در گروههای مختلف جنبش دانشجویی. در واقع جنبش دانشجویی با نگاه به گذشته خویش و بررسی علل و عوامل تاثیر گذار بر شکست های آن، به عامل اصلی که همان عدم آگاهی بود پی برد. در این زمان بود که جنبش دانشجویی با خودآگاهی، همگام با سایر جنبش های اجتماعی در شکل گیری جنبش مردمی سبز،در آگاه نمودن مردم در مقابل دروغ و دیکتاتوری نقش به سزایی را ایفا کرد، به گونه ای که توانست نقش خود را فعالانه ادامه داده و در این راه هزینه های زیادی متحمل شود. شواهدی که بر نقش آگاهی بخشی جنبش دانشجویی و تاثیرآن بر مردم می توان ذکر نمود، همان حمله انحصارطلبان در خرداد ٨٨ به کوی و دستگیری های گسترده دانشجویان و تبعید آنها به نقاطی غیر از محل سکونت و یا محل تحصیل شان بود، که همگی این اعمال از سوی حاکمیت نشاندهنده آن است که جنبش دانشجویی وارد دوره ای از عقلانیت و خود آگاهی شده و موجب ترس و وحشت کودتاگران و به لرزه در آمدن پایه های استبداد گشته و کوچکترین صدای آگاهی بخشی که از سوی این طیف و یا هر جنبشی دیگر برخیزد را توان تحمل ندارد و از ابزار تهدید استفاده می کند ولی غافل از آن است که این آگاهی بخشی در سطح وسیعی از ملت ایران ریشه دوانده و هر روز بر گستره آن افزوده می شود و همین خودآگاهی و آگاهی بخشی خیلی زودتر از آنکه حاکمیت دیکتاتوری و دولت برآمده از کودتا فکر کند ریشه اش را خواهد خشکاند و جنبش دانشجویی محکم تر از هر زمان دیگری از تاریخ مبارزاتی خویش، در مقابل استبداد و خودکامگی خواهد ایستاد.



آراز. م. فنی

اخبار روز: 
مقدمه: در شهری که من زندگی می کنم و جامعه ی دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در آن فعال هست – گوتنبرگ/سوئد – بحثهای بسیار جدی و گاهن تند بین کسانی که کار سیاسی می کنند به تفکری سیاسی، ملی و یا مذهبی باور دارند از طرفی و ما کنشگران حقوق بشر در رابطه با وظایف سازمان های حقوق بشری، کنشگران حقوق بشر از طرف دیگر در جریان است که روی من بعنوان یکی از کنشگران حقوق بشر، بی تاثیر نیست.
برای من این پروسه بسیار آموزنده و گاهن دردآور هست. تعداد زیادی از فعالین سیاسی برداشت ویژه ی خود را از حقوق بشر دارند و از همین زاویه ما را بازخواست انتقاد و گاهن نیز نفی می کنند. بنظر می رسد که تکرار این نوع انتقادات می تواند مانعی در رشد کارهای مستقل حقوق بشری باشد. من در نوشته های خود و در مواقع گوناگون بصورت فردی و یا عمومی توضیحات و یا جوابهائی را در مقابل این انتقادات داده و نقطه نظرات خودم را در رادیوهای محلی و نشریه های اینترنتی بارها به بحث گذاشته ام. ولی از آنجائی که شاهد وجود سئوالهای مشابه و یا انتقادات مشابه در سایر مناطق چه داخل کشور و چه در خارج از ایران هستیم فکر کردم شاید بیان نقطه نظرات من و برداشت و تاویل من از حقوق بشربتواند به پاره ای از این گونه سئوال ها روشنائی افکند. در شرایط دیگر این امر می تواند حداقل به باز شدن موضوع کمک کند.
مثال بارز در این مورد برگزاری اکسیون حمایت از شیوا نظر آهاری از طرف جامعه ی دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران – سوئد- (بعد از این جامعه) بود. بنا بدرخواست خانواده ی شیوا و همچنین وکیل شیوا اکسیونهای حمایتی از شیوا، که همزمان در تعدادی از شهرهای اروپائی برگزار شد، می بایست کارزار آزادی شیوا، هماهنگ روی بی گناه بودن شیوا و آزادی بدون قید و شرط ایشان متمرکز می شد. قرار شد عکسهائی از شیوا چاپ شود و شرکت کنندگان در اکسیون آن ها را بدست گرفته و یا شیوا نظرآهاری شده و صورتهای خود را با عکس ایشان بپوشانند.
همین طور هم برنامه ریزی وعمل شد. اجازه ی مانفیست (تظاهرات) توسط جامعه گرفته شده و پیش برد سایر برنامه ها نیز با مسئولین جامعه بود. این موارد در رادیوهای شهر به اطلاع هموطنان رسید. در حین سخنرانی یکی از نمایندگان احزاب سیاسی سوئد، دو سه نفر شروع به شعار دادن کردند و شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی و نیز پلاکارتی که این شعار روی آن نوشته شده بود در سن، جائیکه سخنرانان صحبت می کردند توسط دو نفر نصب شد.
یکی از برگزار کنندگان به اینکه الان فرد مسئولی از احزاب سوئد صحبت می کند و می بایست به صحبتهای سخنران گوش کنیم – به نوبت ایشان احترام بگذاریم - شعار دهنگان را دعوت به آرامش کرد. اتهاماتی که در رادیوها، مجامع عمومی و خصوصی مطرح شد دال بر این بود که حتی نیروهای سیاسی فعال در شهر و هواداران آنها مرز بین یک کار سیاسی حزبی و کنشگری حقوق بشری را متوجه نیستند و یا وارونه و به نفع خود تاویل می کنند.
اعضا و فعالان جامعه ی دفاع از حقوق بشر به طرفداری از جمهوری اسلامی متهم شدند؛ به این دلیل که از کسانی که پلاکارد را داشتند خواسته شد که به میان جمعیت بروند و در آنجا شعار را حمل کنند. این مقاله برای توضیح مواضع ما و باز شدن راهکارهای کار حقوق بشری مورد قبول ما را در مد نظر دارد. لازم به یادآوری نیست که این نوشته نظریات من را منعکس می کند و نه همه ی اعضا جامعه را، گرچه اکثریت اعضای جامعه در کلیت خود با این متن توافق دارند.
مهمترین سئوالی که مطرح است، این است که مرزهای یک کار سیاسی حزبی و کنشهای حقوق بشری از کجا می گذرد؟ سئوال بعدی این است که آیا یک سازمان حقوق بشری می تواند از یک حزب سیاسی و یا جریان اجتماعی مشخص دفاع کند و یا وظیفه یک کنشگر حقوق بشر دفاع عام از حقوق افراد و آزادیهای مندرج در منشورهای حقوق بشر است و نه دخالت در یک پروسه ی سیاسی مشخص؟ عضو یک جامعه ی حقوق بشر می تواند آیا فرد سیاسی بوده و به حزب سیاسی مشخصی متعلق باشد یعنی فعال سیاسی باشد؟ مرزهای فعالیت فردی و عمومی چگونه باید کنترل و حفظ شود؟ آیا منشورهای حقوق بشر تفکیک پذیر هستند و می توان یکی را بر دیگری الویت داد و یا اینکه...احکامی هستند تفکیک ناپذیر که می بایست همزمان مورد توجه قرار گیرند؟ اساسن منظور از حقوقهای بشری مصوبه ی سازمان ملل کدامین حقوق بشر را شمامل می شوند؟
می توان برای مثال داشتن یک محیط طبیعی سالم و حفظ محیط زیست را جزو حقوق بشر به حساب آورد و بر این مبنا دنبال قانونی کردن این حق رفت یا اینکه تنها آزادی بیان، احزاب و اجتماعات الویت کاری ما را در شرایط فعلی تعین می کنند؟ آیا حقوق بشر یک پدیده ی اجتماعی و قانونی باید محسوب شود و یا اینکه مسئله ای است اخلاقی؟ آیا این منشورها پدیده هائی اجتماعی هستند و یا طبیعی و مر ز بین حقوق طبیعی و اجتماعی چگونه ترسیم می شود؟

برای بررسی درست سئوالهای مطح شده در بالا می توان از روابط اعضا و کنشگران حقوق بشری و تعلقات سیاسی آنها مورد مداقه قرار گیرد و سپس با تقسیم حوزه های فعالیت حقوق بشری به شاخص ها و درجات گوناگون مسئله را ساده کرده و به آنالیز آن پرداخت. برای ساده کردن مسئله می توان اجرای آنالیز را به سطوح گوناگون تفکیک کرد. اینها سئوالات مهمی هستند که من در نوشته ائی که تقریبن بصورت هفتگی در این سایت – سایت جامعه - چاپ خواهد شد سعی در توضیح و باز کردن آنها نموده و تا آنجا که اطلاعات من قد می دهد با توجه به وقت و حجم مطالب، به فرموله کردن نظریات خود بپردازم. از انتقادات و پیشنهادات همکاران در جامعه و یا خوانندگان مطالب استقبال می شود.

رابطه ی کنشگر حقوق بشر با موضوعها و حوزه های کار:
طرح مسئله:
برای بررسی این سئوالها حوزه های کاری سیاسی و اقتصادی انسانی و یا انتقاداتی که طرح می شود را می توان به چهار حوزه و مرحله که یک کنشگر حقوق بشری در آن واحد با آن مواجه است تقسیم کرد. این چهار حوزه که عمومن در سطح کلان هم می بایست در نظر گرفت از قرار زیر هستند:

۱. حوزه ی عمل دولتها و روابط بین الملل و نقض حقوق بشر توسط دولتها (احزاب سیاسی)
۲. حوزه ی عمل شرکتها و مسایل اقتصادی
٣. نهادها و ارگانهای مدنی، فرهنگی و جوامع سازمانیافته ی مدنی که همزمان در خدمت منافع اعضا و نیز به طبع دموکراتیک بودن عموم مردم را در بر می گیرند مورد مداقه باشد. اگر چه افراد و علایق خاصی در پشت این نهادها قرار دارند ولی استفاده از راهکارهای دموکراتیک ویژه گی کار این ارگانها بوده و ممیزه ی آنها از سایر ارگانهای بخصوص اقتصادی می باشد.
۴. نقش افراد و حفظ کرامت انسانی بعنوان مهمترین عنصر تشکیل دهنده ی ارگانهای بالا و بعنوان اجزائ مستقل و عاقل می بایست بطور جداگانه بررسی شود (انتخاب راه/سیاست می بایست مشخصه ی عمده ی زندگی افراد باشد).

سازمان های حقوق بشری و برخورد به دولتها (سیاست)

گشایش بحث:
بارها اتفاق افتاده که افراد و طرفداران جریانهای افراطی مذهبی، رویالیستی و کنشگران معتقد به مارکسیسم بخصوص چپهای افراطی من/ما را متهم می کنند که ما، با اعتقاد و دفاع از حقوق بشر بعنوان منشورهائی که بایست و یا می تواند روابط افراد و جریانهای سیاسی و اجتماعی را تنظیم کند از یک ایدئولوژی لیبرال دفاع می کنیم. آنها همچنین می گویند که سامان موجود در دنیا و نیز در پشت نظم مسلط در سازمان ملل کشورهائی غربی هستند و همین کشورها نیز نیروی اصلی در تدوین و تنظیم عمل کرده و مدافع منشورهای حقوق بشری و گفتمان مسلط حقوق بشر می باشند.
بدنبال آن توضیحات استدلال می شود که بدلیل اینکه کشورهای غربی از آزادی سرمایه و نظام سرمایه داری حمایت می کنند لذا حمایت از حقوق بشر، همانا حمایت از نظام مسلط غربی موجود و در نهایت نظام سرمایه داریرا در پی دارد. پاره ای از این افراد پا را حتا فراتر گذاشته ما را متهم می کنند که: از آنجائی که ما شعار سرنگونی و یا نابودی این یا آن دولت، حزب و یا افراد را نمی دهیم وبطور کلی خواهان حرکتهای پاسیفیستی و بی خشونت هستیم در ضمن بطور عمومی غیر حزبی نیز عمل می کنیم لذا رفرمیست بحساب می آئیم و به گونه ای خواهان حفظ نظام موجود در ایران و یا در دنیا می باشیم. بدنبال آن شروع به تبلیغ بر علیه ما و منشورهای حقوق بشر می شود. ولی هیچ کدام از این ادعا ها درست نبوده، تحلیل غلطی است از دیدگاه ما و در کلیت خود ربطی به ما و یا سازمانهای حقوق بشری شناخته شده ای چون سازمان عفو بین الملل و یا دیده بان حقوق بشر و جریانهای زنجیره ای حقوق بشری در دنیا ندارد. چرائی این مسئله را سعی خاهد شد بطور خلاصه در زیر توضیح داده شود.
 دولتها بعنوان بزرگترین و منظم ترین سازمان و موسسه ی استفاده کننده از ابزار خشونت و ناقض حقوق بشر
یک سازمان حقوق بشری بایست فرا جناحی، فراگروهی و فراایدئولوژیک عمل کند. یک ارگان حقوق بشری می تواند جغرافیای خاصی را برای فعالیت خود انتخاب کند ولی در کلیت خود می بایست از احکام عمومی و پذیرفته شده ی حقوق بشری پیروی نماید. بدیگر بیان صحبت از حقوق بشر اسلامی، حقوق بشر بورژوازی و یا حقوق بشر سوسیالیستی می تواند در تقابل با روح عمومی منشورهای حقوق بشر باشد. همین طور هست حمایت مطلق از طبقه ی خاص، جنسیت، ملت/قوم و یا فرهنگی، نمی تواندعمومی بودن و بی طرف بودن یک سازمان حقوق بشر را نفی نکند. انتخاب سیاست مشخص حزبی، یعنی انتخاب جبهه و جهت گیری به نفع و یا برعلیه منافع و آزادیهای فردی، تنوع و تکثر در اندیشه ی گروهها، منافع گروهی و ...منافع سیاسی/اقتصادی افراد و یا جریانی و بدیگر بیان دفاع تنها از یک ایدئولوژی یعنی ویژه و نسبی عمل کردن. این البته با غیر سیاسی عمل کردن و نداشتن برنامه ی مشخص برای پیش برد مواد و مفاد حقوق بشر نباید یکی گرفته شود.
وقتی می گوئیم یک سازمان حقوق بشر باید فرا-ایدئولوژیک باشد به این معنی است که اگر دولتی که یک ایدئولوژی لیبرال را یدک می کشد دست به صدور و یا اجرای حکم اعدام می زند همان اندازه محکوم است اگر یک سامان سیاسی اسلامی و یا سوسیالیستی این عمل را مرتکب شود. همانطوریکه می دانید سازمان دیده بان حقوق بشر و امنستی ایالات متحده را بارها و بارها زیر ضرب انتقاد برده و از اجرای اعدام در این کشور بیزاری خود را اعلام کرده اند. همین طور است انتقاد به عدم امضای منشورهای حقوق بشر توسط ایالات متحده و استثنا حساب کردن خود در اجرا و امضای این منشورها. همین طور هست انتقادهای بسیار جدی سازمانهای حقوق بشری به دولتهای چین، روسیه، فرانسه – در رابطه با اعدامها و یا اخراج کولی های رومانی تبار، نقض حقوق بشر مهاجرین – انتقاد به جنگ افروزی آمریکا در عراق و رفتار حکومتهای عراق، ایران، پاکستان، برمه، افغانستان، سومالی، سودان، عربستان و غیره مثال های یگری هستند.
بنظر ما کنشگران حقوق بشر، دولتها بزرگترین ارگان نقض حقوق انسانها هستند. ایجاد جنگها، اعمال فشار، استفاده از زور و خشونت در مقابل خواستهای شهروندان توسط دولتهای معاصر چنان گسترده است که در تاریخ بشریت سراغش را نداریم. اگرچه سازمانهای شناخته شده ی حقوق بشر و "جامعه ی" کوچک ما از شناخت تقریبن مشخصی از عملکرد دولتها دارد و نظامهای سیاسی موجود را طبقه بندی می کند و قادر به تشخیص مرزهای مشخص ایدئولوژیک و کارکردی در راستای اجرای حقوق بشر در بین این کشوره هست، هرگز یک نظام سیاسی را بعنوان الگوی سیاسی ارایه نداده و یا کشورمشخصی که از نظام سیاسی خاصی پیروی می کند را بعنوان الگوی سیاسی خود معرفی نکرده و نباید بکند.
با توجه به اینکه احزاب سیاسی چه آنهائی که در اپوزیسیون هستند و چه آنهائی که در قدرت قرار دارند، حاملین مسئولیتها و ادراه کننده ی موسسات دولتی/حکومتی، مرزبندی با احزاب سیاسی نیز بطور عموم امری است ضروری. ما همانند دولتها از احزاب سیاسی میخواهیم/خواهیم خواست که منشورهای حقوق بشر آنگونه که هستند تاویل و تفسیر کنند و بپذیرند که حقوق بشر می بایست مبنای هر کار دموکراتیک و سیاسی قرار گرفته و نقطه ی عزیمت سیاسی در تدوین قانونهای اساسی و مدنی/کیفری باشد.
بهمن دلیل است که نوک تیز پیکان حمله و انتقاد سازمانهای حقوق بشری به دولتهائی است که حقوق بشر در آنها نقض می شود. ولی بدلیل اینکه ما به ایدئولوژی مشخصی بغیر از حقوق عمومی انسانها باور نداریم و از منافع گروه خاصی نیز دفاع نمی کنیم لذا نمی توانیم از حزب خاص و یا سیاست مشخصی دفاع کنیم. ما از همه ی نیروهای انسانی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی می خواهیم که در تدوین، پیاده کردن یا اجرای سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خود ملاک را تنها و تنها منشورهای حقوق بشر قرار دهند. از پذیرش احکام اخلاقی حقوق بشر فراتر رفته آنها را به قانون اساسی جامعه تبدیل کرده و در نهایت بعنوان احکامی اجرائی در سیاستهای روزمره ی خود بکار برند. بدین ترتیب ما در موضع گیری خود از یک کنشگر فعال در سیاست حزبی به کنشگری که خواهان آزادی تمامی احزاب و انجمنها که بصورت دموکراتیک عمل می کنند و نیز تمامی فرهنگها و مذاهبی که مخالف اعدام و خشونت بوده و خواهان تغییرات بنیادی به نفع حقوق انسانها هستن، تبدیل می شویم. این لباس بزرگی است و امید ما این است که حقوق بشری ها و سازمانهای حقوق بشر این بزرگی و عمق کار را دریافته و از سطحی و موضعی عمل کردن بپرهیزند. ما حزب سیاسی نیستیم که خود دنبال اجرای حقوق بشر شویم. اگر بدین صورت عمل کنیم خود و خواسته های خود را به سطح یک حزب سیاسی و یا جریان سیاسی تقلیل داده ایم.

سازمانهای صنفی، جنسیتی، مذهبی و حقوق بشری ها
یک مثال می تواند منظور من را بیشتر روشن کند. زنها حدود ۵۰ % و یا اندکی بیش از پنجاه در صد جمعیت کشورها و جوامع گوناگون را تشکیل می دهند. اگر یک حزب فمنیستی وجود داشته باشد که همه ی این نیروی بزرگ را نمایندگی کند و اگر آزادی چنین حزب/جریانی در کشوری غیر قانونی شود یک سازمان حقوق بشری می بایست از حقوق زنها در برابری با مردان و یا جریان سیاسی حاکم که ضد فمنیستی عمل می کند در همه ی عرصه ها، حوزه های اجتماعی و سیاسی حمیات کند ولی نمی تواند فعالیت خود را تنها به حمایت از این قشر یعنی نصف جمعیت جامعه کاهش دهد. همین طور هست حمایت از اقشار زحمتکش و یا جمعیتهای مذهبی. یک جامعه ی حقوق بشری از آزادی مذاهب دفاع می کند. اگر یک مذهبی توسط اکثریت افراد یک کشورپذیرفته شود و احکام آن توسط اکثریت اجرا و رعایت شود نتیجه ی سیاسی و یا قانونی این نخواهد بود که ما تسلط اکثریتی را که یک باور مذهبی را پذیرفته و تنها خواهان اجرای یک مذهب هستند را بعنوان قانون بپذیریم. این درست همان موردی است که در ایران اجرا می شود و نتیجه ی آن را با گوشت و پوستمان لمس کرده و چشیده ایم. صدها هزار اعدام، شکنجه و ترور افراد، جوانان، خانواده ها و اعمال یک سیاست توتالیتر و ضد مردمی نتیجه ی حکومت یک اقلیت و حفظ حقوق ویژه آنها می باشد.
اینکه کنشگر حقوق بشری نباید جانبدارباشد و نباید مستقیمن طرف فرد و یا جریانی را بگیرد موضوعی است که بارها و بارها و به اشکال گوناگون در گفتمانهای حقوق بشری مطرح شده است ولی هنوز در افکار و رفتار ما بعنوان فرهنگ غالب درست جا نیفتاده است. ما می بایست از حقوق انسانی و آزادیهای فردی و یا گروهی بطور عموم و نیز از حقوق افراد و گروههای گوناگون اجتماعی بطور همزمان دفاع کنیم. این یعنی تفکیک ناپذیری حوزه های عمل حقوق بشری. پذیرش این حکم به معنی این است که همه ی مردم عام، خاص و فرد و گروه را در یک گفتنمان حقوق بشری می تواند در بر گیرد.
پذیرش اینکه فرد و یا افرادی اگر بهر دلیلی مورد اتهام قرار می گیرند بایست مورد حمایت قانون قرار گرفته و حق انتخاب وکیل را داشته باشند و یا اینکه به بیان نظرات سیاسی خود می پردازد که در تضاد با نظریات ما قرار دارد به ما این اجازه را نمی دهد که به عنوان قاضی عمل کرده و بدون داشتن مدارک کافی و لازم قضاوت کنیم. ما معتقد هستیم که منشورهای حقوق بشر پدیه ی اجتماعی هستند و بهمین صورت نرمها و قوانین. در نهایت اگر احزابی از حقوق بشر دفاع می کنند و خواستار پیاده شدن و قانونی شدن این حقوق هستند/ و یا در برنامه ی کاری خود گذاشته اند، امری است که با روح زمان تطابق دارد، بسیار پسندیده و درست، اما یک سازمان حقوق بشری نمی تواند برنامه ها و خواستهای خود را در سطح خواستهای یک حزب سیاسی کاهش دهد و خود را با این و یا آن جریان سیاسی هماهنگ کند. سازمان حقوق بشر نمی تواند از راهکارهای خشن در رابطه با تغییرات حمایت کند. یک سازمان حقوق بشر بنا به جوهر کار و باور پاسیفیستی و مردمی خود از روشهای مسالمت آمیز و نافرمانی مدین در سیاستهای بین المللی و داخلی حمایت میکند.

ادامه دارد




اخبار روز: جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاههای تبریز در آستانه روز دانشجو با انتشار بیانیه ای خبر از اعتصاب در روزهای ۱۵، ۱۶ و ۱۷ آذر ماه دادند.
به گزارش دانشجو نیوز، در قسمتی از این بیانیه آماده است: “ما به نمایندگی از طرف بخشی از دانشجویان دانشگاه های تبریز، ضمن محکوم نمودن برخوردهای مزبور همبستگی خود را با مبارزات حق طلبانه ی تمامی دانشجویان آزادی خواه ایران اعلام نموده و ضمن حمایت از بیانیه های اخیر دانشجویان دانشگاه تهران و اعلام اعتصاب در روزهای ۱۵ ، ۱۶ و ۱۷ آذر، دانشجویان سبز دانشگاه های تبریز را نیز به اقدام مشابه فرا می خوانیم.”

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
۱۶ آذر دیگری در راه است و می رود تا در آستانه این روز که به نام دانشجو نامیده شده است، جوش و خروشی دیگر جامعه دانشگاهی کشور را در بر گیرد. ۱۶ آذر یادآور ایستادگی دانشجویان در برابر استعمار خارجی و استبداد داخلی است و از این روست که یاد و خاطره شهدای این روز برای سال ها در خاطره ها مانده است و چون خورشیدی فروزان بر آسمان مبارزه با ظلم و خودکامگی می درخشد.
در آستانه روز دانشجو اما دانشجویان بیش از هر طبقه دیگری تحت فشارهای امنیتی قرار دارند. ده ها دانشجو غالبا به دلایل واهی در زندان به سر می برند و عده کثیری از اساتید فرهیخته و برجسته بازنشسته شده و یا از تدریس محروم گشته اند. سودای تصفیه دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی دوم آنچنان عقل از سر حاکمان ربوده که حتی صلاح خویش را نیز نمی بینند و در صدد آزمودن دوباره ایده هایی هستند که به صراحت تاریخ فرجامی جز شکست نداشته اند. برخوردهای نابجا و کم سابقه امنیتی با سرمایه های آینده کشور همچنان ادامه دارد و روند سوق دادن میهن به ناکجا آباد به شدت در جریان است. ظاهرا بنای حاکمان بر این قرار گرفته که هر صدای اعتراضی را در نطفه خفه کنند و جامعه ای یک دست، منفعل و گوش به فرمان بسازند. آخرین نمونه های این برخوردهای حاد بازداشت اعضای منتخب شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و در روزهای اخیر نیز صدور حکم ۱۰ سال زندان برای عماد بهاور فعال دانشجویی و دانشجوی محروم از تحصیل می باشد.
ما به نمایندگی از طرف بخشی از دانشجویان دانشگاه های تبریز، ضمن محکوم نمودن برخوردهای مزبور همبستگی خود را با مبارزات حق طلبانه ی تمامی دانشجویان آزادی خواه ایران اعلام نموده و ضمن حمایت از بیانیه های اخیر دانشجویان دانشگاه تهران و اعلام اعتصاب در روزهای ۱۵ ، ۱۶ و ۱۷ آذر، دانشجویان سبز دانشگاه های تبریز را نیز به اقدام مشابه فرا می خوانیم. یاران سبز می توانند با در نظر گرفتن شرایط دانشگاه خود اقدامات اعتراضی مقتضی را انجام داده و مانع از اجرای پروژه حاکمیت برای تحمیل انفعال و سکوت به دانشگاه شوند. در صورت لزوم در روزهای آینده مجددا اقدام به صدور بیانیه و اطلاع رسانی خواهیم نمود.

جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه های
سراسری تبریز
علوم پزشکی تبریز
آزاد تبریز
صنعتی سهند تبریز


تجمع سکوت و عزا به یاد کیانوش آسا در دانشگاه علم و صنعت در روز دانشجو
دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت در آستانه فرارسیدن ۱۶ آذر، این روز را “عزای علم و صنعت” عنوان کرده و خواستار “معرفی قاتلین فرزندان ملت و محاکمه آنها در برابر دیدگان مردم” شدند.
به گزارش دانشجو نیوز، دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت در قسمتی از این بیانیه آورده اند: “ضمن محکوم نمودن تهدید و بازداشت فعالین دانشجویی کشور و تقاضای آزادی برای تمام زندانیان سیاسی، در حمایت از خانواده مظلوم آسا و برای ارج نهادن به مقام انسانیت، روز ۱۶ آذر ماه که نماد پیوند دانشگاه و جامعه است را روز عزای علم و صنعت عنوان کرده و در ساعت ۱۲ ظهر روز سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۹ با نمادهای مشکی و سکوت به نشان پایبندی بر مبارزهی مسالمت آمیز، در پارک شهید آسا حاضر میشویم تا بر صبر و استقامت مان تاکید کنیم و نشان دهیم دانشگاه همواره زنده است.”
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

۱۶ آذر، روز عزای عمومی علم و صنعت
از زمانی که نهاد دانشگاه در ایران تاسیس شد تا امروز، همواره اصحاب قدرت با دانشجویان آگاه برخورد خصمانه داشتهاند و جالب آنکه علیرغم تمام فرازونشیبها و تحولات تاریخ معاصر ایران، صورت این مساله تغییر نکرده و همچنان به عنوان مسالهای حلناشدنی باقی مانده است. به دلیل نگرش و سوءِظنی که حاکمان نسبت به نهاد دانشگاه و دانشجویان دارند، همواره از فهم و درک تحولخواهیِ دانشجویان بازمانده و در مقاطعی به واکنش و مقابلهی سخت با آنها برخاستهاند؛ که در کوتاهمدت، ظاهرا غلبه یافته اند. اما جنبش دانشجویی نشان داده که هیچگاه در برابر ظلم، بیداد، استبداد و استثمار سکوت نخواهد کرد و با سلاح تفکر، پایههای استبداد و ظلم را در خواهد نوردید و با دو خاصیت اصلی خود، یعنی آرمانخواهی و استقلال از قدرت، همواره حکومتهای مستبد را به چالش کشیده و سایههای ترس را از حریم جامعه زدوده است. مبارزه با فقر، تلاش برای آزادی، عدالت و برابری، همواره در متن حرکات فعالان دانشجویی بوده و خواهد بود.
عجبا که ۵۷ سال پس از کودتای ۱۳۳۲، سایه ی اقتدارگرایی و قدرتطلبی حاکمان هنوز بر سرزمینمان باقی است. حاکمانی که داعیه اختیارات مطلقه دارند، اما مسئولیت مطلق های را بر عهده خود نمی بینند. نمیتوان گفت زمام همه امور در دست یک نفر باشد؛ اما زمانی که فجایعی مانند کشتارهای ۲۵ خرداد، ۳۰ خرداد و روز عاشورا (۶ دی) اتفاق افتاد، اعلام شود اغتشاشگران در لباس پلیس بودند؛ لباس شخصی های معلوم الحال از آمریکا و اسرائیل و انگلستان خبیث آمده بودند؛ زندان غیر استاندارد بود و یا در جریان زیر کردن مردم توسط ماشینهای نیروی انتظامی، «ماشین» مقصر شناخته شود نه ماموران! هنوز پرونده متهمان جنایات کهریزک بلاتکلیف است؛ عجیب است حکم اعدام جوانان معترض چه زود صادر میشود و پرونده قاتلین کهریزک چه دیر بررسی میشود! از ابتکارات اقتدارگرایان اینکه برای فشار بر فعالین سیاسی، آنها را در بند محکومین جرایم سنگین و خطرناک حبس میکنند. هنرشان این باشد که با مشت و لگد و با به کار بردن الفاظ رکیک و یا با فرو کردن سر زندانی سیاسی در سطل مستراح سلول، او را وادار به اعترافات خیالی کنند. امروز در جواب همه سوالهایمان بیش از همیشه تنها شاهد «دشمن دشمن…» گفتن های دست اندر کاران و مسئولین هستیم.
ما دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت در کنار خانواده شهید آسا ایستاده ایم و به دنبال معرفی قاتلین فرزندان ملت و محاکمه آنها در برابر دیدگان مردم هستیم. صد حیف؛ با تمام پیگیری های انجام شده در رابطه با قتل ناجوانمردانه کیانوش، پاسخی جز فشار مضاعف نیروهای امنیتی بر خانواده مظلومش ارایه نشده است. این چه عدالتی است که بجای دادگستری، بیدادگستری شود و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، زندگی را بر مادر کیانوش سخت کنند و در ازای هر سوال او در مورد پیگیری پروندهی فرزندش، با دستگیری برادران کیانوش و تهدید دیگر اعضای خانواده، داغی تازه بر دل مادر بنشانند.
ما دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت در شهادت مظلومانه کیانوش آسا و تمام خون‌های به ناحق ریخته شدهی شهدای جنبش سبز عزاداریم. یاد میکنیم از تمام زندانیان گمنام خصوصا دانشجویان در بند و درود میفرستیم بر صبر و استقامت خانوادههای قربانیان -که بخاطر فشار نیروهای امنیتی و البته شاید سهل انگاری ما- تاکنون نامی از آنها برده نشد. ما دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت، با دلی پر درد از شهادت کیانوش، اخراج ۴ تن از یاران دبستانی، دهها ترم محرومیت از تحصیل، تبعید و بازداشت و زندانی کردن فعالین، تلاش برای تعطیل کردن شورای صنفی دانشجویان، فشار بر کانونهای فرهنگی، جلوگیری از انتشار نشریات منتقد در دانشگاه، احضار و تهدید دانشجویان توسط وزارت اطلاعات، فشار بر اساتید دگراندیش و اخیرا تهدید دانشجویان به برخوردهای خودسر از سوی شبه نظامیان در دانشگاه؛ همچنان بر سر پیمانی که با ملت بسته ایم استواریم. ما آگاهیم که این روزها ارگان بسیج علم و صنعت به عنوان یک نهاد شبه نظامی، وظایف خود را به گروههای دیگر! در دانشگاه محول کرده، تا ننگ عمل بر ضد دانشجو بیش از این دامان ایشان را لجنمال نکند. ما دانشجویان سبز علم و صنعت، اسیر این دسیسه نخواهیم شد؛ هرچند دیگر نیازی نیست از اعمال شنیع این گروههای دولتی که حوادثی چون هجوم وحشیانه ۸ دی ماه ۱۳۸۸ را رقم زد، پرده برداریم. فضای تکصدایی مورد نظر مدیریت دانشگاه و تهدید و حمله به دانشجویان، نه تنها افتخاری برایشان ندارد؛ بلکه شبیه همان ذهنیت استبدادی و رویه‌های پیش از انقلاب است.
ما دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت ایران، ضمن محکوم نمودن تهدید و بازداشت فعالین دانشجویی کشور و تقاضای آزادی برای تمام زندانیان سیاسی، در حمایت از خانواده مظلوم آسا و برای ارج نهادن به مقام انسانیت، روز ۱۶ آذر ماه که نماد پیوند دانشگاه و جامعه است را روز عزای علم و صنعت عنوان کرده و در ساعت ۱۲ ظهر روز سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۹ با نمادهای مشکی و سکوت به نشان پایبندی بر مبارزهی مسالمت آمیز، در پارک شهید آسا حاضر میشویم تا بر صبر و استقامت مان تاکید کنیم و نشان دهیم دانشگاه همواره زنده است. ما دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت در کنار همه ملت ایران، استقلال و آزادی را فریاد میزنیم و با قامتی تکیده از تهدید و احضار و زندان، اعلام میکنیم بر عهد خود برای اصلاح حکومت پایبندیم و با تاکید بر ضرورت احیای اخلاق به مثابه فصل مشترک و پیوند دهنده حیات اجتماعی مردم ایران، در تلاش خود برای اجرای حقوق اساسی ملت، لحظهای سستی نخواهیم کرد.

زنده باد یاد و خاطره کیانوش آسا
شهید سبز دانشگاه علم و صنعت


اخبار روز: بنا بر گزارش های رسیده از زندان اوین، دکتر ابراهیم یزدی – سالخورده ترین زندانی سیاسی جهان - پنجشنبه شب، در سلول خود واقع در بند امنیتی ۲۰۹ دچار درد شدید قلبی شده است.
دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران که از بیماری سرطان رنج می برد و به دلیل عوارض ناشی از بازداشت قبلی خود، تحت عمل جراحی قلب قرار گرفته بود، پنجشنبه شب در بند امنیتی زندان اوین دچار درد شدید قفسه سینه و افزایش شدید فشار خون شده و هنوز از حال عمومی ایشان، پس از این حمله، گزارش رسمی واصل نشده است.
این واقعه در حالی روی داده که خانواده ابراهیم یزدی بارها نسبت به وضعیت نامساعد و نگران کننده ایشان به مقامات امنیتی – اطلاعاتی ایران هشدار داده و از تمامی مسلمانان و آزادی خواهان جهان استمداد طلبیده بودند.
لازم به توضیح است که دکتر یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت و عضو شورای انقلاب بیش از دو ماه است که به دلیل آن چه که مقامات امنیتی دولت احمدی نژاد، حضور در مراسم نماز جمعه غیرقانونی اصفهان اعلام نموده اند، در بازداشت به سر
می برد و دادگاه رسیدگی به اتهامات وی در شانزدهم آذر ماه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برگزار می شود. به دلیل ممانعت قاضی صلواتی از پذیرش وکیل دکتر یزدی – خانم فریده غیرت – تا کنون پرونده وی مطالعه نشده و امکان ارایه دفاعیات در این فرصت کوتاه، ممکن به نظر نمی رسد.
بیش از دویست نفر از شخصیت های سیاسی شناخته شده در داخل و خارج از کشور بازداشت غیرقانونی دکتر یزدی را محکوم کرده و نسبت به پیامدهای این تصمیم سیاسی مراجع قضایی و امنیتی ایران هشدار داده اند.


ضرورت در سازمانیابی فرا محلی جوانان در خارج از کشور و مشروعیت زدائی از نظام حاکم بر ایران در سطح جهانی

پژمان سلیم
هدف از نگارش این مقاله تاکید بر ضرورت سازمانیابی فرا محلی جوانان در خارج از کشور در جهت  مشروعیت زدایی از رژیم حاکم بر ایران در سطح بین المللی و همچنین جلب حمایت نهادهای غیر دولتی و جنبش های سیاسی غیر ایرانی از جنبش مردم ایران است.
برای درک بهتر از ضرورت سازمان یابی فرا محلی جوانان ایرانی در خارج از کشور به عنوان جمعی نهادهای غیر دولتی حامی مبارزات مردم ایران، باز تعریف مفاهیمی همچون نقش نهادهای دولتی در روابط بین الملل در دیپلماسی امروز و بحران مشروعیت کنونی حاکمان ایران الزامی است. ضمنا در این مقاله به دغدغه های موجود در همکاری با بازی گران غیر دولتی[i] و جنبش های سیاسی غیر ایرانی پرداخته خواهد شد. در پایان در تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران در سطح بین الملل  به ضرورت عملی سازمانیابی فرا محلی جوانان در خارج از کشور پرداخته خواهد شد.
بازیگران غیر دولتی نهادهایی هستند که در حاکمیت  از توانایی اعمال نفوذ در زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برخوردار هستند. نهادهای غیر دولتی هم زیر مجموعه ای از بازیگران غیر دولتی هستند که با یاری داوطلبان اداره می شوند و عام المنفعه هستند. [ii] هر چند تئوری های واقع گرایانه در علوم سیاسی منکر نقش بازیگران غیر دولتی در صحنه بین المللی هستند، [iii] با این وجود در قرن جدید شاهد ایفای نقش هر چه بیشتر بازیگران غیر دولتی در روایط بین الملل و دفاع از حقوق بشر بوده ایم.iv تجریه ثابت کرده است که در سالهای اخیر برای این بازیگران غیر دولتی فضای بیشتر به وجود آمده است که در تصمیم گیری ها ایفای نقش  کنند و یا حداقل به آنها اعتراض کنند. در این شرایط که یک بحران مشروعیت با ابعاد گسترده چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی گریبانگیر دولت جمهوری اسلامی شده است، ضرورت سازمانیابی  در جهت فرم یابی و هماهنگی بیشتر در میان جنبش جوانان خارج از کشوربیش از پیش احساس می شود.
سیستم حاکم بر ایران واجد تمام ویژگی های است که فیلسوف آلمانی هانا آرنت، به عنوان ویژگی های یک حکومت توتالیتر بر میشمارد.[v] جمهوری اسلامی ایران برداشت خویش از اسلام را به عنوان تنها ایدئولوژِی صحیح جهان شمول به وسیله نیروی نظامی و شبه نظامی که زیر نظر رهبری اداره می شود به مردم تحمیل می کند. در این نظام توتالیتر اسلامی سیستم اقتصادی به طور مرکزی اداره می شود و سپاه پاسداران نقش مهمی در آن ایفا می کند. البته مثال ایران این پیش فرض هانا آرنت را نفی می کند که می گوید؛ تتالیتاریسم فقط در کشور هایی رایج می شود که به درجه بالایی از رشد صنعتی دست یافته اند. [vi] این موضوع که ایران دارای ساختار توتالیتر است، هنوز به این معنی نیست که این دولت در نزد ملت خود فاقد مشروعیت است.بر اساس تعریف شومان پژوهشگر آلمانی مشروعیت به معنی فرض و افق کلی است که اعمال یک نهاد در درون یک ساختار اجتماعی با ارزشها، اصول، عقاید و تعاریف مشخص به عنوان مطلوب، سنجیده و حساب شده شناخته شوند.[vii] به همین جهت است که مقبول بودن اعمال دولت در نزد شهروندان، هر چند این اعمال بر خلاف موازین انسانی و حقوقی باشند، سبب می شود که آن حاکمیت همچنان حداقل در مرزهای جغرافیایی خود دارای مشروعیت باشد.
هم به عقیده ماکس وبر و هم به عقیده توماس هابس دولت وظیفه خدمت به منافع عمومی را دارد.[viii]  وظایف اصلی آن تامین امنیت در هردو بعد داخلی و خارجی و تامین رفاه است. در ضمن دولت باید به مقدار لازم مردم را نمایندگی کند و دارای مشروعیت باشد.[ix]  هر چند به عقیده هابس حاکمیت جنبه مطلق  دارد و نافرمانی مدنی در فلسفه او جایی ندارد،[x] ولی این موضوع همچنان منجر به پیروی از حاکمیت بر مسند قدرت در ایران نمی شود چراکه ایران کشوری است که دو حاکمیت متضاد را در خود جای داده است؛ حاکمیت الهی و حاکمیت مردم.[xi]
در سالهای اخیر به ویژه پس از انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۹، ما شاهد چالشهای جدی بین حاکمیت مردم و حاکمیت الهی هستیم. از یک سو مردم خواهان دمکراسی و تایید حاکمیتشان هستند، و از سوی دیگر تمامیت خواهان با اتکا به حاکمیت الهی سعی در سرکوب مردم و حفظ قدرت خویش دارند. تئوری حقوق طبیعی هابس[xii] با شرایط امروز ایران سازگاری یافته است. بر اساس آن بشریت یاید از کارهایی که به او ضریه می زند خودداری کند و از از خویشتن خویش در مقابل خطراتی که وجود او را تهدید می کنند دفاع کند.[xiii] در این چالش بین حاکمیتهای دوگانه در ایران، حاکمیت مردم  مشروع است. بنابراین  مردم دارای این حق هستند که در برابر حاکمیت الهی که سعی در نابودی حاکمیت آنها دارد مقاومت کنند.
در ماههای اخیر اعمال حاکمیت الهی امروز ایران در میان اکثریت مردم فاقد مشروعیت است. دولت، مردم را نمایندگی نمی کند و بنابراین شرایط یک دولت را هم دارا نیست. این بحران مشروعیت منجر به یک چالش بزرگ میان حاکمیت الهی و مردمی شده است که در آن حق مقاومت و نا فرمانی مردمی بر اساس تئوری حقوق طبیعی هابس محفوظ است.
عدم مشروعیت و سرکوب و ترور از واقعیت های جامعه ایران پس از انتخابات است. نباید فراموش کنیم که سیاست های خارجی هر کشور در امتداد سیاست های داخلی آن کشور است. بنابراین عدم مشروعیت حاکمان ایران در میان مردمان خود منجر به عدم مشروعیت آنان در سطح بین المللی هم شده است. البته میزان عدم مشروعیت در سطح بین الملل در حد و اندازه آن در داخل مرزهای کشور نبوده است چراکه هواداران مکتب واقعیت گرایی سیاسی، قیامهای  مردمی و نقض حقوق بشر را از مسائل داخلی می دانند xiv و برخی نیز تمایل ندارند که منافع اقتصادی خویش را در ایران به خطر بیندازند. تئوری های جدید روابط بین الملل که استاندارد های جدید مشروعیت را بر اساس تمدن، احترام و حقوق پایه ای تعریف می کنند و تاکید بر اهمیت این استانداردها در تعیین مشروعیت  یک دولت دارند xv عرصه را بیش از پیش بر جمهوری اسلامی  تنگتر کرده اند.
ترور و سرکوب مسئله دیگری است که از سیاست داخلی ایران برخاسته و در سیاست خارجی آن هم سالهاست که نمایان شده است.  نمونه بارز چنین سیاستی را می توان  در حمایت ایران  از گروهای تروریستی و فعالیت مشکوک هسته ای حاکمان این کشور مشاهده کرد. بی شک این مسئله نیز در از دست رفتن مشروعیت رژیم در سطح بین المللی  تاثیر به سزایی داشته است. برخی از تحلیل گران،  از دست رفتن مشروعیت رژیم در سطح جهانی را تنها ناشی از مشکلات امنیتی ایران می دانند و خیزش مردم ایران و حقوق بشر را در این گستره کم اهمیت جلوه می دهند. این تحلیل از دیدگاه شخص من قابل قبول نیست چرا که تجربه ماههای گذشته نشان داده است که فاکتور های متفاوتی در این عرصه نقش آفرینی می کنند. برای نمونه، خیزش مردم ایران هزینه مذاکره  میان دولت مردان ایران و غرب را برای رهبران غربی به ویژه در میان افکار عمومی این کشورها  بالا برده است. همچنین ابهامات پیرامون پایداری و مشروعیت نظام حاکم ایران باعث تردید بیش از پیش در میان رهبران جهان به ارتقای سطح روابط دیپلماتیک با ایران شده است.
در نزد برخی از دوستان دغدغه هایی پیرامون ارتباط با جنبش های سیاسی غیر ایرانی و بعضا انگیره های آنها وجود دارد. من هم با این موضوع موافقم که در این باب حساسیت هایی وجود دارد و احتیاط هم ضروری است. اصولا هر تصمیم گیری سیاسی باید بر منافع پایه ای مردم ایران مبتنی باشد و در آن باید شرایط روز سیاسی و پیامدهای آن با دقت سنجیده شود. رد پیشاپیش همکاری با  نهادهای مدنی و سیاسی غیر ایرانی و یا نفی بی چون و چرای هرگونه تماس و درخواست از مراجع بین المللی نظیر اتحادیه ازوپا و سازمان ملل متحد و سازمانهای حقوق بشری، به نظر نگارنده  نه تنها مطلوب وعاقلانه نیست بلکه این چنین حرکاتی غیر مسئولانه نیز هستند. هر چند که عده ای از سیاست مداران غربی گه گاه از مسئله حقوق بشر در ایران استفاده ابزاری می کنند ولی این موضوع به این معنا نیست که ما تمام جامعه سیاسی غرب را با زدن برچسب های ایدئولوژیک  از فهرست همکاری خود حذف نماییم. در هر  کنش سیاسی ، وظیفه ماست که با حفظ اصول خود در جهت منافع مشخص جنبش مردم ایران گام برداریم. جامعه غرب هم به مانند هر جامعه ای یک دست و همگون نیست. در این جامعه هم آرای سیاسی مختلف وجود دارد که برخی از آنها برای ما قابل پذیرش و برخی دیگر نیزغیر قابل پذیرش هستند. پس بیاییم این تنوع را در جامعه جهانی به رسمیت بشناسیم و به جای پیش داوری ها و حذف پشاپیش جریانات سیاسی و نهادهای دولتی و بین المللی  پایه قضاوت خود را بر اساس اعمال و نظرگاههای  آنان در موضوعات مشخص و با در نظر گرفتن اصول خود بگذاریم.
بی گمان همواره میان سیاست خارجی و حقوق بشر به طور اجتناب ناپذیری کشمکش وجود داشته و خواهد داشت.[xvi] در عین حال نباید این نکته را فراموش کنیم که حقوق بشر در سال های اخیر سیاست خارجی را به شدت به چالش کشیده است و خواه نا خواه بدل به یکی از دغدغه های سیاست خارجه کشورهای گوناگون شده است.[xvii] این تغییرات که از زمان جنگ جهانی دوم آغاز شده  دارای ریشه های تاریخی و حقوقی است که این تغییرات را اجتناب ناپذیر کرده است. ماده اول منشور سازمان ملل متحد که پس از فجایع جنگ جهانی دوم نوشته شده، بر ترویج حقوق بشر تاکید دارد. در قرن پیشین قوانین مهمی نظیر اعلامیه جهانی حقوق بشر، معاهده منع نسل کشی و کنوانسیون حقوق سیاسی زنان به عنوان عرف بین الملل شناخته شده اند و در نتیجه پیروی ازاین قوانین برای همه کشورها الزامی گشته است.[xviii] در جهان امروز شاهد این موضوع هستیم که استاندارد های جدید تمدن، احترام و حقوق پایه ای تعریف شده اند و این استانداردها ازعناصر مهم تعیین مشروعیت یک دولت می باشند. [xix]
مثالهای عنوان شده نشان می دهند که علی رغم استفاده ابزاری از حقوق بشر توسط برخی از دولتمردان، یک فرهنگ و عرف عمومی در دفاع از حقوق بشر در سطح جهانی ایجاد شده است. همانگونه که پیشتر اشاره شد، قرار دادن همه نهادهای سیاسی  غیر ایرانی بدون اینکه  دیدگاه های آنان را از یک سو و منافع جنبش مردم ایران و اصول اساسی خویش را از سوی دیگر به دقت مورد سنجش قرار داد صحیح نیست. همچنین  این موضوع که از حقوق بشر استفاده ابزاری می شود بازگو کننده  این حقیقت است که حقوق بشر در دنیای امروز بدل به یک ارزش فرا مرزی و تعیین کننده برای تعیین مشروعیت دولتها گشته است. پس بنابرین، این وظیفه ماست که با مشارکت سیاسی و اولویت بندی درست در این وادی، از سواستفاده ها جلوگیری کرده، از حقوق بشر حرف مگو نساخته و بر پایه آن خوستار خواسته های مردم خسته از دیکتاتوری کشورمان شویم.
در بعد سیاست خارجه وظایف خطیر بر دوش حامیان جنبش آزادی خواهانه مردم ایران است که سازمان یابی جوانان به انجام این وظایف خدمت شایانی می تواند بکند. وظیفه ماست که در سطح بین المللی توجه بیشتری به مسئله حقوق بشر جلب کنیم و اجازه ندهیم مسئله هسته ای این موضوع را تحت شعاع قرار دهد. همانا راه حل واقعی برای مسائل امنیتی ایران از قبیل مسئله هسته ای و حمایت ایران از تروریسم، تغییرات دمکراتیکی است که باید به دست خود مردم ایران انجام شود. روشن کردن این مسئله برای جنبش های سیاسی غیر ایرانی سبب جلب حمایت بیشتر آنها از مبارزات مردم ایران می شود. تحریم سیاسی عوامل نقض حقوق بشر در ایران، تلاش برای محکومیت حاکمان ایران در مجامع حقوق بشری و فشار بر جامعه جهانی برای پذیرش یک قطع نامه در شورای امنیت سازمان ملل که محاکمه  مقامات ایرانی را در محکمه های بین المللی در ارتباط با کشتارهای سه دهه جمهوری اسلامی ممکن سازد، از جمله وظایفی است که به عقیده نگارنده بر دوش تک تک حامیان جنبش مردم ایران است.
منابع:


[i] Non-state actor in English

[ii] Key Points, Non-state Actors: Impact on International Relations and Implications for the United States, page 2

[iii] Wight Marti, Diplomatic investigations, page  17

[iv] Key Points, Nonstate Actors: Impact on International Relations and Implications for the United States, page 18

[v] Arent Hannah, The Origins of Totalitarianism 1958

[vi] Wilkinson Paul, International Relations, Oxford 2007, page 39

[vii] Schuman M.C., Managing Legitimacy: Strategic and Institutional Approaches , Academy of Management Journal Vol20, No 3, page 574

[viii] Openheimer Franz, Der Staat. Einde soziologische Studie, Berlin: Libertad Verlag, page 47

[ix] Miliken and Krause 2002. State Failure, State Collapses, and State Reconstruction: Concepts and Strategies, Development and Changes page 753-774

[x] See: John P. McCormick, “Fear, Technology, and the State: Carl Schmitt, Leo Strauss, and the

Revival of Hobbes in Weimar and National Socialist Germany,” Political Theory 22, no. 4 (Nov., 1994),

619–652.

[xi] Ramin Jahanbegloo, The Two Sovereignties and the Legitimacy Crisis in Iran, page 26

[xii] Law of Nature

[xiii] See Hobbes, Leviathan, chapter 14

[xiv] Gropas Ruby, is a Human Rights Foreign Policy Possible? The case of the European Union, page 4

[xv] Donnelly J., Human Rights : a news Standard of Civilization, in International Affair, Vo 74, No 1, January 1998, page 23

[xvi] Vercent R.J., Human Rights and International Relations, Cambridge University Press 1986, page 23

[xvii] Gropas Ruby, is a Human Rights Foreign Policy Possible? The case of the European Union, page1

[xviii] Brandtner B. & Rosas A, Human Rights and External Relations of European Union, in European Journal of International Law, Vol.9, No3, 1998, page 475

[xix] Donnelly J., Human Rights : a news Standard of Civilization, in International Affair, Vo 74, No 1, January 1998, page 23

برگزاری مراسم سراسری ۱۶ آذر

در آستانه روز دانشجو گروه های دانشجویی در داخل وخارج کشور آمادگی خود را برای برگزاری مراسم اعتراضی اعلام کرده اند.
جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه ها و انجمن های اسلامی تا کنون بیانیه هایی در این زمینه منتشر ساخته اند و  فعالین دانشجویی نیز راهکارهای عملی برای برگزاری مراسم روز دانشجو را به بحث و تبادل نظر گذاشته اند. اخبار مربوط به وقایع و بیانیه های دانشجویان را در زیر ببینید.

همچنین برخی از گروه های دانشجویی خارج از کشور نیز در صدد اجرای برنامه هایی در اعلام همبستگی با جنبش دانشجویی داخل کشور هستند. اخبار مربوط به این رویداد ها را در لینک های زیر پی گیری کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به سایت student4iran.org مراجعه کنید.

پیام بهاره هدایت به مناسبت روز دانشجو: باز هم در دانشگاه و سرزمینی آزاد به آسمان آبی خواهیم رسید

بهاره هدایت عضو دربند شورای مرکزی دفتر تحکیم در پیامی به مناسبت ١٦ آذر، روز دانشجو، با دانشجویان سخن گفته است.
به گزارش دانشجونیوز، بهاره هدایت در پیام خود ضمن تاکید بر ادامه ایستادگی در برابر مستبدان گفته است: "ساییده شدیم و نشکستیم و سر خم نکردیم. همچنان ایستاده ایم، اگر چه با دل های تنگ و بی قرار ، نظاره گر تلاش مستبدان برای تاراج گلدانی هستیم که ما و گذشتگانمان برای پروردنش، خون دل به سینه فرو خورده ایم."
بهاره هدایت در دیماه سال گذشته برای پنجمین بار بازداشت و پس از چندی در دادگاه به ۹ سال و نیم حبس محکوم شد. این حکم سنگین‌ترین حکم قضایی است که از ابتدای تاسیس اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های سراسر کشور (دفتر تحکیم وحدت) برای یکی از اعضای این تشکل‌ صادر شده است. وی در طول این مدت بارها به سلول انفرادی منتقل شده و همچنین بارها مورد بازجویی های سنگین همراه با فشار قرار گرفته است.
در پیام بهاره هدایت به مناسبت ١٦ آذر که در اختیار سایت دانشجونیوز قرار گرفته، وی ضمن بزرگداشت روز دانشجو گفته است: "میانمان حصار افکنده اند، اما در این سر هنوز هوای آن همه یار دبستانی است که دست در دست هم خواندیم و یاد مشت های گره کرده و فریادهاست که از گلو برکشیدیم که عشق میان ما را هیچ خشت و آهن و سنگی دیوار نمی تواند بود."

متن کامل این پیام به شرح زیر است:

زیاد نمی گذرد از واپسین خدانگهدار. از آن همه شور و فریاد مستانه که روزگاری با هم سر دادیم که برهانیم خود را از سیاهی. می خواستیم برداریم آن خیز بلند را تا کناره های آفتاب و عشق. می پنداشتیم که آخر، دوران محنت و رنج را نهایتی است و زود است که دست مردم این سرزمین باشد و دامان آزادی. تیر یکدلی بر کمان اتحاد کشیدیم و در میدان نابرابر دست های خالی را به نبرد هیولای استبداد بردیم. نه تنها در خیابان، که حتی به دل لشگر سکوت کشیدیم و با هر بی مهری بغضی بر اندوهی انباشتیم. تا روزی که از هر نفسی گل یاسی بروید یا که داوودی. دانشگاه را نه زندان، که گلستانی می خواستیم پر از تاق های خوش نگار عطرآگین، تا نسیم علم و آگاهی اش از مرزهای هر شهر و آبادی بگذرد. در رویای مان، هیچ سیم خارداری و آهنی دانشجویی را علامت ممنوع الورودی نمی داد. نامه محرمانه ممنوعیت از تحصیل به دست کسی نمی رسید، سایه وحشت از آسمان دانشگاه پر می کشید و استاد به زور چماق خانه نشین نمی شد. همکلاسی برای ارائه پاره ای توضیحات نمی رفت و «یار دبستانی» دیگر بوی حسرت نمی داد.

یاران دبستانی،

ساییده شدیم و نشکستیم و سر خم نکردیم. همچنان ایستاده ایم، اگر چه با دل های تنگ و بی قرار ، نظاره گر تلاش مستبدان برای تاراج گلدانی هستیم که ما و گذشتگانمان برای پروردنش، خون دل به سینه فرو خورده ایم. جفایی که امروز بر دانشگاه و تمامی قلمرو سرزمین مادری و فرزندانش می رود، آخرین تلاش های تاریک دلانی است که دیدگان بیدار جوانان این مرز پر گوهر، خواب آسوده از چشمان بی رمق شان ربوده و هر فریاد آزادی که برخیزد، کابوس آشفته رهایی ما را می بینند... ای کاش رویای شیرین ما کابوس کسی نبود. فغان که به نااهلانی گرفتار آمده ایم که حلقوم، جز به دروغ نمی گشایند و ما را آلوده نیرنگ و کینه یکدیگر می خواهند. مبادا که خود در مقابله با این پلشتی، ضمیر پاک به اتهام زنی و دروغ پردازی بیالاییم که گر چنین کنیم دریچه های قلب به نفرت گشوده ایم و خود گام در مسیر همان تیرگی نهاده ایم.

برادران صبور و خواهران دلیرم،

آذرماه بار دیگر آمده که به زمستانی دیگر پیوند خورد. آذری که ماه ما بود تا به قلب زمستان بزنیم. آذری که همیشه ماه ماست. دیوارهای سرد و سنگ زندان اوین، روزها و شب های بی پایانی است که بیهوده می کوشند میان من و شما جدایی بیفکنند. ولی این سینه همچنان تنگ ١٦ آذرهایی که با هم گذراندیم و بی قرار تمام روزهای سبز و آفتابی پیش روست. میانمان حصار افکنده اند، اما در این سر هنوز هوای آن همه یار دبستانی است که دست در دست هم خواندیم و یاد مشت های گره کرده و فریادهاست که از گلو برکشیدیم که عشق میان ما را هیچ خشت و آهن و سنگی دیوار نمی تواند بود. اندوه و تنهایی را به قلب من راهی نیست. چرا که همدلی هامان وامدار پاکی آیینه هاست. این شب ها و روزهای کشدار، غمگین و سرد، یقینا روزی برای همیشه پر خواهند کشید و شاخه های ترد و سبزرنگ امید، پیچک پنجره هایمان خواهند شد. بدون شک فردای روشن را در کنار هم نفس خواهیم کشید و گلدان ها را در وزش نسیم آزادی لب ایوان ها خواهیم گذاشت. ما در دانشگاه و سرزمینی که آزاد و آزاد و آزاد است به آسمان آبی خواهیم رسید و آن سلام دوباره معروف را به آفتاب خواهیم گفت. بیایید غبار را از ایوان ها بروبیم، آن روز نزدیک است. باور کنیم و آگاه و پر امید ایستاده بمانیم همچنان.

می آیم، می آیم، می آیم
با گیسویم، ادامه بوهای زیر خاک
با چشمهایم، تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آنسوی دیوار.....

می آیم، می آیم، می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانه پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد.......



اتحاد برای ایران: ما اینجا هستیم و دانشجویان را فراموش نکرده ایم

دانشجونیوز: در کودکی به آمریکا مهاجرت کرده ولی همچنان قلبش برای ایران می تپد.
فیروزه محمودی یکی از بنیانگذاران شبکه اتحاد برای ایران است. شبکه ای که توانسته ارتباط بسیاری از سازمانها و انجمن های حقوق بشری را بر قرار نماید و خود برنامه های بسیاری را در سراسر گیتی در پشتیبانی از جنبش حق طلبی مردم ایران انجام دهد.
آنها مسائل حقوق بشری را در راس فعالیت خود می دانند و تمام کسانی که در این راه فعالیت می کنند را عضو این شبکه می دانند.
اتحاد برای ایران، مجری بسیاری از برنامه هایی است که در جای جای جهان برای همراهی و پشتیبانی با دانشجویان ایران در روز دانشجو برگزار می گردد.
به بهانه روز دانشجو مصاحبه ای با فیروزه محمودی انجام داده ایم که در زیر می خوانید:

دانشجو نیوز: لطفا خود را معرفی کنید و مقداری پیرامون سازمان اتحاد برای ایران توضیح دهید؟
من فیروزه محمودی هستم و در سانفرانسیسکو زندگی می کنم. فارغ التحصیل رشته مدیریت محیط زیست هستم و قبل از اینکه اتحاد برای ایران را پی ریزی کنیم، شغل من در ارتباط با رشته تحصیلیم بود.
اولین کار ی که ما انجام دادیم، برگزاری یک روز سراسری بود در ۲۵ جولای ۲۰۰۹، که ۱۱۰ شهر و تعداد بسیاری از سازمانها و انجمن های حقوق بشری در آن شرکت داشتند که بسیار مورد توجه رسانه ها و سازمانهای حقوق بشری قرار گرفت. وقتی مشخص شد اینچنین شبکه ای برای حمایت از حقوق بشر در ایران وجود ندارد، من و آقای هادی قائمی تصمیم گرفتیم این شبکه را تاسیس کنیم.
همانطور که گفتم اتحاد برای ایران یک شبکه سراسری است، که به هیچ عنوان سیاسی نیست و فقط در موِرد حقوق بشر فعالیت می کند.
ما تلاش می کنیم با تمام گروهها و سازمانهایی که در این چهارچوب می توانند فعالیت کنندهماهنگی و همکاری داشته باشیم. گروهها و اشخاصی که ما اکنون با آنها همکاری می کنیم؛ همه از انجمن های معتبر حقوق بشر سراسری هستند از جمله سازمان عفو بین الملل، سازمان دیده بان حقوق بشر، خبرنگاران بدون مرز، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران و همینطور همکاری با فعالینی که به تازگی از ایران خارج شده اند.
همچنین همکاری با گروههای محلی و دانشجویی که بعد از جریانات انتخابات شکل گرفتند و همینطور همکاری با گروههایی که در فضای مجازی فعالیت می کنند.
کاری که ما می کنیم، ایجاد هماهنگی بین این گروهها و افراد، برای یک هدف مشترک است.
ما سعی می کنیم تا جایی که امکان دارد، چهارچوب شبکه را مشخص، ولی سبک نگاه داریم. چهارچوب کاری شبکه ما مسائل حقوق بشری است اما این موضوع رسمیت چندانی ندارد که کسی عضو شبکه هست یا نه. تمام کسانی که می خواهند در مورد حقوق بشر در ایران فعالیت کنند، عضو این شبکه هستند.
ما به هیچ عنوان قصد دستور دادن و نسخه نویسی برای دیگران را نداریم. شبکه اتحاد برای ایران به مثابه ی خانه ای است که هر کسی، هر وقتی که بخواهد می تواند وارد آن شود و در مورد مسئله حقوق بشر فعالیت کند،با سایرین همکاری کند و با نحوه فعالیت دیگران آشنا شود، ایده و پیشنهادات فردی و مشترک بیاورند و اگر وقت نداشته باشند یا تمایل نداشته باشند می توانند همکاریشان را قطع کنند و دوباره باز گردند. در این خانه باز است. این خانه خالی است و تنها کاری که ما کردیم این بود که این خانه را به وجود بیاوریم تا دیگران بتوانند با هم فعالیت کنند.
ما با حدود نود گروه از سراسر دنیا، از کشورهایی مانند افریقای جنوبی، لبنان، ترکیه، هند، ژاپن، کشوِرهای اروپایی و آمریکا، برزیل همکاری می کنیم و با هم در تماس هستیم.
قرار است به مناسبت روز دانشجو در ایران برنامه ای سراسری در چندین شهر جهان برگزار شود. چه سازمان ها و نهادهایی دست اندرکار و پشتیبان این برنامه ها هستند؟
یک وبسایتی برای این روز درست شده به نام student4iran، اطلاعات کاملتری در اختیار کسانی که این مصاحبه را می خوانند وجود دارد.
هماهنگ کننده اصلی این روز،در حقیقت دانشجو های فعال خارج از کشور هستند که بعضی ها بسیار فعالند و تعدادی هم کمتر. البته بسیاری از دانشجویان به تازگی از ایران خارج شده اند و عده ای هم مانند آقای علی افشاری سالهاست که در خارجند. این افراد هماهنگ کننده اصلی این روز هستند وما هم تا جایی که بتوانیم از طریق وبسایت،گزارش های مختلف،با برقرار کردن رابطه با انجمن های مختلف و گروههای شهری کمک می کنیم.یکی از گروههایی که بسیار تلاش می کند گروهی است به نام move4iran به سرپرستی اقای آرش جنتی عطایی که مسئولیت برگزاری مراسم ۱۶ آذر در پاریس را نیز به عهده دارد.
سازمانهای عفو بین الملل،موسسه زنان نوبل(گروهی متشکل از خانم شیرین عبادی و ۵ خانم دیگر که هر ۵نفر برنده جایزه صلح نوبل شده اندکه یک انجمن بیل المللی برای حقوق بشر تاسیس کرده اند) ،دیده بان جهانی حقوق بشر و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران،پشتیبانان این روز هستند.
می توانید به ما بگویید کدام شهر ها در بزرگداشت این روز فعال خواهند بود؟ چه نوع برنامه هایی برگزار می شود؟
هنوز جزئیات کامل نشده است اما حدس ما این است که بین ۲۵ تا ۳۰ برنامه در این روز در سراسر جهان اجرا خواهد شد.
شهرهای لس آنجلس، رم، پاریس، برلین، ترنتو، واشنگتن دی سی از جمله شهرهایی هستند که در  آنها برنامه هایی برگزار خواهد شد.
در لس آنجلس در مقابل ساختمان دولتی مراسمی برگزار خواهد شد.در رم،برنامه جالبی برگزار خواهد شد به نام دانشجویان در زندان، ساعت ۱۰ صبح روز ۶دسامبر در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه سا پیه انزا برگزار می شود که آقای شهرزاد هوشمند که استاد اسلام شناسی همان دانشگاه هستند مسئول برگزاری این برنامه هستند.
در تورنتو، آقای احمد باطبی و محسن رضوانی(از اعضای سابق کنفدراسیون دانشجویان) سخنرانی خواهند داشت.
تجمعی بین المللی در پاریس با حضورِ دانشجویانِ فعال برگزار خواهد شد. سخنرانان از سفرِ سخت خویش، از بازداشت های خودسرانه، اعترافات اجباری، و از رفتارهای غیر انسانیِ جمهوری اسلامی ایران نسبت به دانشجویان و دانشگاهیان، زنان و اقلیّتهای مذهبی و قومی برای ما سخن خواهند گفت وآقای کریم لاهیجی نایب رییس فدراسیون جهانی جامعه های دفاع از حقوق بشر و فعال حقوق بشر ایران به بررسی نقض بی سابقه حقوق بشر ، وضعیت غیر قانونی سرکوب و تبعیض بر علیه دانشجویان و اقلیت های قومی و مذهبی در ایران می پردازد.
این اتحاد عمل مابین گروه های محلی حول چه محورهایی شکل گرفته است؟
بعضی از خواسته ها و اهداف مشترکی که باعث نزدیکی و کار مشترک ما است را تیتر وار بیان می کنم؛
آزادی بدون شرط،عزت مندانه و فوری بیش از هفتاد دانشجوی زندانی
الغا حکم کمیته های انضباطی در محرومیت های موقت و دائمی دانشجویان از امکانات رفاهی و تحصیلی
رعایت آزادی های اکادمیک و پایان بخشیدن به مداخله ایدئولوژیک حکومت در آموزش و پژوهش علوم انسانی
احترام به استقلال دانشگاهها و پایان دخالت دولت در مدیریت دانشگاه ها، به خصوص برنامه فراگیر اخراج و بازنشستگی اساتید مستقل و جایگزینی ایشان با سر سپردگان کم سواد، و مداخلات خلق الساعه و غیر کارشناسانه دولت در ساختار دانشگاه ها از جمله انحلال دانشگاه ایران
توقف بومی گزینی، مداخلات سیاسی، تبعیض های عقیدتی، جنسیتی و دینی در گزینش دانشجویان
اینها مسائل و دغدغه های مشترکی است که باعث نزدیک شدن گروههای شهری و دانشجویی در کشوارهای مختلف شده است.
این مسائل و مشکلات قبلاً هم بود اما بعد از جریانات انتخابات و از یک سال و نیم گذشته بیشتر بروز پیدا کرده و به همین علت گروههای زیادی در این مدت شکل گرفته اند و همه تا جایی که توان دارند تلاش می کنند و این پیغام را مشترکاً دارند که ما، دانشجویان داخل کشور را فراموش نکرده ایم و تلاش می کنند که غیر از پشتوانه روحی کارهای موثر دیگری هم کرده باشیم.
برگزاری چنین برنامه هایی در خارج از کشورچگونه می تواند به دانشجویان ایرانی که برای حقوق اولیه خویش مبارزه می کنند، کمک کند؟
ببینید از زوایای مختلف می توان این موضوع را بررسی کرد.همانطور که پیشتر گفتم هدف اول این است که ما پیگیر این مطالبات بوده و پشتیبان مردم و دانشجویان ایران باشیم، تا دانشجویان و مردم بدانند که ما اینجا هستیم و فراموششان نکرده ایم و در خارج از کشور نیز ایرانیان به مسائل انان آگاهی دارند.
هدف دوم؛ اینکه وقتی ما جنبش های سراسری بین المللی را بررسی می کنیم و اینکه چگونه می توانیم یک تاثیر واقعی و مهم در داخل کشور داشته باشیم- در شرایطی که در داخل فشار بر روی جنبش وجود دارد- چطور می توانیم سیستماتیک به پیش حرکت کنیم؛ مرحله اول این است که ما به رسانه ها و دولت جمهوری اسلامی ایران نشان بدهیم که ما مردم را فراموش نکرده ایم و به حکومت فشار بیاوریم، و با آشنا کردن مردم با هر کدام از دانشجویان زندانی می توانیم به آنها کمک کنیم چون آنها هر چه بیشتر شناخته شده باشند، احتمال اینکه حکومت بتواند آنها را شکنجه کند یا طولانی مدت بازداشت کند کمتر خواهد بود.پر واضح است که در این مرحله رسانه ها نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند.
در خارج کشور هم وقتی این مسائل وارد رسانه های خارجی شود، بسیار مهم خواهد بود و آگاهی دادن به مردم خارج از کشور و روشن کردن این مسائل بسیار موثر است چون هر چه میزان این آگاهی بیشتر باشد نتایج مستقیمی خواهد داشت از جمله اینکه باعث گسترش جنبش خواهد بود، گروههای بین المللی بیشتر در این شبکه فعال خواهند شد تا از این طریق بتوان فشار بیشتری را به حکومت وارد کرد.از جمله اینکه ما اکنون رابطه ی نزدیکی با عفو بین الملل آمریکا داریم، که آنها رابطه بسیاری با گروههای دانشجویی دارند و ما می توانیم این دانشجویان را نیز عضو شبکه و جنبشمان کنیم.
وقتی شبکه قویتر شود و رسانه ها بیشتر شوند، ما می توانیم فشار بیشتری بر دولتهای مختلف و سازمان ملل اعمال کنیم تا وقتی در تماس با جمهوری اسلامی هستند، با عنوان کردن مسائل حقوق بشری خواستار تغییر رفتار حکومت گردند. هرچه فشار ما ما بر سازمان ملل و دولتها بیشتر باشد، آنها می توانند خواسته های دقیق تری در مورد مسائل حقوق بشری از جمهوری اسلامی داشته باشند. از جلمه اینکه بتوانیم معزل ستاره دار کردن دانشجویان را بر طرف نماییم.
مخاطبین ما چه نوع کمک و پشتیبانی می توانند انجام دهند؟
بله؛ می توانند با فرستادن ایمیل و کارت پستال به دولت های خارجی،توجه آنها را به مسائلی که در ایران می گذرد جلب کنند و همچنین ازآنها بخواهند که در این مورد به دولت ایران فشار بیاورند.برای این منظور می توانید به آدرسهای زیر مراجعه کنید:



منصور امان
در گرد و غُبار ناشی از انفجارهای روز دوشنبه، رهبران و پایوران جمهوری اسلامی سنگر گرفته و به هر سو، اتهام شلیک می کنند. بر فراز هیاهو و جنجال به راه افتاده در این معرکه، ابر مُتراکمی از مظنونین احتمالی مُعلق است که از اینتلجنت سرویس تا شورای امنیت و از سیا و موساد تا آژانس بین المللی انرژی اتُمی ترکیب شده است.
برخلاف آنچه که در نگاه اول به نظر می رسد، دایره وسیع و به همین اندازه غیر دقیقی که رژیم ولایت فقیه مُتهمان ترورها را در آنجا جُستجو می کند، فقط نشاندهنده کورمال رفتن دستگاه های امنیتی و پُلیسی آن در تاریکی نیست. بیش از همه، پُر شماری آدرسها از اراده جُستجو کنندگان به نرسیدن به مقصد اصلی حکایت می کند.
این امر به ویژه هنگامی برجسته می گردد که به تلاش هماهنگ دستگاه های تبلیغاتی رسمی و مقامهای گوناگون برای ترسیم نُقاط وصل بین ترورهای اخیر و مُخالفان و مُنتقدان حُکومت توجُه شود. سود نقد این سناریو به سادگی مُحاسبه پذیر است: برخلاف مظنونینی همچون سرویسهای جاسوسی انگلیس و اسراییل که حداکثر یک هُویت مجازی به شُمار می آیند، مُتهمانی که از آنها به عُنوان "عوامل داخلی بیگانه"، "جاسوسان"، "مُنافقان" و ... یاد می شود، به خوبی می توانند با همت دستگاه امنیتی – قضایی، هُویت حقیقی پیدا کُنند.
دادگاه های نمایشی سال گُذشته که بر بُنیاد مجموعه ای از همه ی اتهامهای کُهنه یا تازه ابداع شده علیه مُخالفان و مُنتقدان بر پا گردید، نزدیک ترین شاهد این ادعا است.
بنابراین، مُستقل از اینکه در پس تازه ترین ترورها و نیز قتل آقای علیمُحمدی، یک دانشمند اتُمی دیگر در دی ماه سال گُذشته چه کسی ایستاده باشد، حقیقت آن است که منافع سیاسی باند نظامی – امنیتی ولی فقیه در شفاف نشدن جوانب گوناگون این پرونده ها (انگیزه، بستر، عامل) نهُفته است. آقای خامنه ای و گزمه هایش از انفجارها به عُنوان دستاویزی دیگری برای فشار و سرکوب، بهره می برند.
این نُکته ای است که آقای جعفری دولت آبادی، دادستان تهران زمان کوتاهی پس از انفجارها با اندکی ناشیگری به زبان آورد: "اُمیدوارم این پرونده به سرنوشت پرونده اُستاد علیمُحمدی تبدیل نشود ... قابل قبول نیست که پرونده ها این گونه شود." 




مهمترین خبرهای روز شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

«جومو»؛ شبکه اجتماعیِ فعالان اجتماعی و مدنی

جومو، 
شبکه‌ای برای فعالان مدنی و اجتماعی در جهان

شبکه اجتماعی «جومو» می‌خواهد با فراهم کردن امکان برقراری ارتباط میان فعالان اجتماعی و مدنی در سراسر جهان، شکافی را پر کند که در نتیجه رشد پیش‌بینی‌ناپذیر شبکه‌های اجتماعی دیگر نظیر فیس‌بوک و توییتر پدید آمده است.


پس از شش ماه فعالیت مستمر پشت درهای بسته و بدون انتشار اطلاعات خاصی پیرامون کاربردها و کارکردهای «جومو»، سرانجام ازآخرین روز ماه نوامبر (۹ آذر)، نسخه بتای این شبکه اجتماعی به صورت رسمی ارائه شد.
 کریس هیوز، از بنیان‌گذاران فیس‌بوک و مدیر تبلیغات آنلاین باراک اوباما در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۸، بنیان‌گذار شبکه اجتماعی «جومو» است. او در سال ۲۰۰۷‌، یک سال پس از راه‌اندازی رسمی فیس‌بوک، به خاطر اختلافات اساسی با زاکربرگ‌، هم‌اتاقی سابق خود در خوابگاه دانشگاه هاروارد، این کمپانی را ترک کرد و اکنون پس از نزدیک به چهار سال‌، شبکه اجتماعی خود را راه‌اندازی کرده است.
 «جومو» با فیس‌بوک سازگاری دارد و ثبت‌نام و ایجاد اکانت در آن مستلزم ورود با اکانت فیس‌بوک است. پس از ثبت‌نام و ورود به این شبکه اجتماعی‌، کاربر می‌تواند حوزه علایق خود را از میان گزینه‌هایی همچون حقوق بشر، آموزش، فرهنگ، صلح، دموکراسی، بهداشت‌، هنر، محیط زیست و ... انتخاب کند و سپس مجموعه‌ای از نهادهای موجود به او پیشنهاد خواهد شد تا بتواند از این طریق جزییات فعالیت آن نهادها و موسسات غیردولتی را پی بگیرد.
 هدف از راه‌اندازی «جومو»، تعمیق روابط کاربران با علایق مدنی آنها است. جومو می‌خواهد شبکه گسترده‌ای از داوطلبان را پدید بیاورد که بتوانند از خرده‌رسانه‌ها برای افزایش تاثیر خود بر دنیای پیرامون‌شان استفاده کنند و پتانسیل تبدیل شدن به یک نیروی سیاسی و اجتماعی موثر را داشته باشند.
 شبکه امیدیار، متعلق به پی‌یر امیدیار، بنیان‌گذار ایرانی‌تبار وب‌سایت مشهور Ebay از بزرگ‌ترین حامیان مالی این پروژه است و در شش ماه گذشته بیش از ۳/۵ میلیون دلار به آن کمک مالی کرده است. دفتر مرکزی جومو در نیویورک واقع است.

جهان دیگری ممکن است؟

کریس هیوز، 
بنیان‌گذار شبکه اجتماعی جومو«جومو» آن‌طور که کریس هیوز آن را توصیف می‌کند و بر اساس شعاری که برای آن طراحی شده، شبکه اجتماعی برای برقراری ارتباط میان کسانی است که قصد «تغییر دنیا» را دارند و هدف نهایی فعالیت‌هایشان ایجاد تغییرات بنیادین در حوزه‌های تخصصی است؛ کسانی که معتقدند «جهان دیگری  ممکن است.» «جومو» قصد دارد فعالان اجتماعی و نهادهای مدنی را در سراسر جهان به یکدیگر متصل و زمینه تغییرات اجتماعی و سیاسی را فراهم کند.


بنابراین می‌توان دریافت که «جومو» طیف محدودی از کاربران وب را هدف قرار داده است، اما ایده ناب و اهداف بلندپروازانه آن می‌تواند دامنه تاثیرگذاری گسترده‌ای داشته باشد.
 فعالان دموکراسی‌خواه، فعالان صلح، فعالان حقوق بشر‌ فعالان محیط زیست و ... می‌توانند با عضویت در این شبکه اجتماعی به سادگی با دیگر همتایان خود در نقاط گوناگون دنیا ارتباطی پایدار برقرار کنند، از فعالیت‌های آنها آگاه شوند، فعالیت‌های خود را ترویج کنند و از تجربه‌های دیگر فعالان برای بهبود فعالیت‌های خود بهره ببرند.
فعالان اجتماعی می‌توانند از این طریق با موسسات بزرگ حوزه تخصصی خود نیز آشنا شوند و از امکاناتی که آنها ارائه می‌کنند، برای پیش‌برد اهداف خود استفاده کنند.
 برای پیش‌گیری از وقوع تقلب و تخلف مالی‌، «جومو» تنها به موسسات و نهادهایی اجازه جذب حمایت مالی از طریق این شبکه را می‌دهد که از معافیت مالیاتی برخوردار باشند.

کریس‌ هیوز 
به خاطر اختلاف با زاکربرگ، کمپانی فیس‌بوک را ترک کرد
اکتیویسم آنلاین برای تحقق جامعه مدنی جهانی
 کریس هیوز در مصاحبه با وب‌سایت Mashable می‌گوید در فراگیری فیس‌بوک در میان طیف گوناگونی از کاربران از کشورهای گوناگون دنیا تردیدی ندارد، اما به اعتقاد او ترکیب ناهم‌گون این شبکه اجتماعی و تنوع بی‌اندازه کاربران آن، امکان بهره‌گیری بهینه از امکانات آن در جهت ایجاد تغییرات محسوس اجتماعی و سیاسی را از بین برده است: «جومو می‌خواهد همین شکاف را پر کند.» او می‌گوید: «ما باید بیشتر و بیشتر درباره چالش‌های پیش‌روی دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم گفت‌وگو کنیم، تا بر درک و تعهدمان نسبت به حل مسائل و رفع چالش‌ها بیفزاییم.»
 بنیان‌گذار جومو در زمینه بهره‌گیری از امکانات آنلاین برای آگاهی‌بخشی و ساماندهی رویدادهای سیاسی و اجتماعی، تجربه‌های قابل توجهی دارد. او از ابزارهای اجتماعی آنلاین و خرده‌رسانه‌ها برای ساماندهی و توانمندسازی حامیان باراک اوباما بهره ‌‌گرفت و برای نخستین بار پیوند مستقیمی میان آخرین تحولات رسانه‌ای در فضای مجازی و عرصه سیاسی و سپهر عمومی جامعه آمریکا برقرار کرد.
 تجربه‌ای بی‌نظیر از بهره‌گیری شبکه‌های اجتماعی نظیر فیس‌بوک و توییتر برای پیش‌‌برد اهداف سیاسی دموکرات‌های آمریکایی، که خود کریس از آن با عنوان «تجربه‌ای الهام‌بخش» یاد می‌کند. آنچه کریس هیوز برای پیروزی سیاسی باراک اوباما انجام داد، الگوی بسیاری از اقداماتی شده است که پس از آن برای استفاده از امکانات آنلاین برای ساماندهی سیاسی نیروها در فضای مجازی انجام شده و می‌شود.
 در جهان به‌هم‌پیوسته و شبکه‌ای امروز که در آن «جامعه مدنی جهانی» در شرف تحقق است، جومو شبکه‌ای است که بی‌تردید در آینده نزدیک بسیار بیشتر درباره آن خواهیم شنید. «جومو» این پتانسیل را دارد که اکوسیستم فعالیت‌های داوطلبانه در سراسر جهان را دگرگون کند.

احسان نوروزی
تحریریه: یلدا کیانی

 

درخواست علاوی برای بررسی فوری اسناد دخالت ایران در عراق

ایاد علاوی، 
رهبر تشکل العراقیه و نخستین رئیس دولت عراق پس از سقوط صدام

ایاد علاوی رهبر حزب العراقیه با تأیید بخشی از اسناد منتشر شده در ویکی‌لیکس درباره دخالت‌های ایران در عراق، از سازگاری این اسناد با تجربه‌ها و خاطرات خود پرده برداشت و خواستار رسیدگی حقوقی و فوری به این اسناد شد.

علاوی در گفتگو با روزنامه فرامنطقه‌ای الشرق‌الاوسط (۲ دسامبر/۱۱آذر) با تأکید بر دخالت‌های سیاسی و نظامی ایران در عراق گفت: "آنچه در ویکی‌لیکس آمده باید مبنای یک تحقیق و بررسی قانونی، حقوقی و فوری قرار گیرد".
وی با اشاره به مسلّح شدن گروه‌های عراقی توسط نظامیان ایران افزود: "ما در کره مریخ زندگی نمی‌کنیم و هر روز، حجم و اندازه این دخالت را می‌بینیم".
رهبر تشکل العراقیه حزب متبوع خود و دیدگاه‌هایش در انتخابات ماه آوریل عراق را "خط قرمز ایران" توصیف کرد و گفت: "مسئولان ایرانی از من خواستند تا به تهران بروم و با قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس صحبت کنم، اما من پاسخ دادم که چرا باید با یک مسئول اطلاعاتی-امنیتی شما بنشینم؟ اگر قرار است دیداری کنیم، در هر کشور عربی که شما می‌خواهید، آشکارا درباره مشکلات و نگرانی‌های دو طرف سخن می‌گوییم".
علاوی پیش‌تر نیز از پاسخ منفی‌اش به خواست ایران خبر داده بود اما این نخستین باری است که محتوای این دعوت را فاش می‌کند.
وی در ۱۷ اکتبر سال جاری در گفتگو با تلویزیون العربیة گفته بود: "آنها شرط کردند به شکل مستقیم با من گفتگو کنند ولی من این خواست را رد کردم؛ ضمن اینکه ما آمادگی داریم با ایران در یک کشور عربی یا اسلامی گفتگو کنیم اما نمی‌خواهیم مثل گدا با ما رفتار کنند".
علاوی در همان گفتگو تاکید کرد که در دیدار با بشار اسد رئیس جمهور سوریه، از وی خواسته است این پیام را به ایران برساند که محافظت از استقلال عراق برای او بسیار مهم است و امید دارد که ایران " به شکل شفاف " با عراق همکاری کند تا این کشور مشکلات جاری را پشت سر بگذارد.
سخنان ایاد علاوی در الشرق‌الاوسط در حالی منتشر می‌شود که وی به تازگی در مصاحبه ‌با رادیوی آلمانی دویچلندفونک سه‌شنبه (۳۰ نوامبر/ ۹ آذر) انتشار اطلاعات محرمانه توسط وب‌سایت ویکی‌لیکس را محکوم کرده است.  وی همچنین ادعای مطرح شده در این اسناد مبنی بر تقاضای عراق از آمریکا برای حمله نظامی به ایران را رد کرده و گفته است که دست‌کم در دوران نخست‌وزیری او در فاصله سال‌‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ دولت عراق، چنین تقاضایی از آمریکا نکرده است. وی تصریح کرده که دقیقأ اطلاع ندارد آیا دولت‌های دیگر چنین درخواستی از آمریکا داشته اند یا نه؟
ویکی‌لیکس و اسناد دخالت ایران در عراق
هنوز اطلاعات گسترده‌ای درباره ادعای علاوی منتشر نشده است اما آنچه که تا کنون در رسانه‌های مختلف عرب و فارسی زبان انتشار یافته حکایت از سازگاری اظهارات نخست‌وزیر پیشین عراق با پاره‌ای از اسناد منتشر شده دارد.

ویکی‌لیکس تا
 به‌حال بیش از ۲۵۰ هزار سند از سفارت‌خانه‌های آمریکا را منتشر کرده استبه نوشته رسانه‌های عربی به نقل از روزنامه گاردین، ویکی‌لیکس از جمله تحلیلی از سفارت آمریکا در بغداد را در این مورد منتشر کرده است. بر اساس این تحلیل از سال ۲۰۰۳ سرتیپ پاسدار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه پاسداران در نیروی قدس با کمک حسن کاظمی قمی، دستیار سپاه قدس و سفیر شناخته شده ‌ایران در عراق و هم‌چنین عوامل عراقی وابسته به ایران در این کشور، در بخش‌های وسیعی از دیپلماسی، امنیت، اطلاعات و ابزار اقتصادی نفوذ کرده‌اند.
بنابراین گزارش، افسران نیروی قدس سپاه پاسداران ایران در عراق در فعالیت‌هایی از قبیل کنترل و هدایت جاسوسان و حمایت از افراطیون خشونت‌گرا در عراق فعال هستند. در ادامه این گزارش آمده است، با توجه به اینکه مردم عراق تمایل بسیار زیادی برای مقاومت در برابر نفوذ ایران از خود نشان داده‌اند اما اولویت ایران در عراق، یک دولت هوادار ایران، تحت کنترل شیعه و ترجیحاً دولتی اسلامی است که توسط یک ائتلاف شیعه رهبری شود.
در این اسناد گفته شده که دولت ایران احساس می‌کند تقلیل نیروهای نظامی آمریکا در عراق فرصتی برای آن است که فعالیت‌های نیروی قدس را افزایش دهد.
حتی روزنامه دولتی "جام جم" ارگان رادیو تلوزیون ایران نیز در قالب یک گزارش انتقادی، بخش‌هایی از اسناد را منتشر کرده است.
به نوشته جام جم چاپ تهران، بخش مهمی از اسناد تازه‌ای كه ويكی ليكس منتشر كرده به ارزيابي دولت آمريكا از دخالت ايران در عراق طی اين سال‌ها مربوط می‌شود.  براساس این اسناد ادعا شده كه سپاه پاسداران ايران حمايت‌های زيادی از شبه‌نظاميان شيعه عراقی كرده است. این اسناد شامل گزارش‌های متعدد و مواردی است كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ايران و به‌ويژه نيروی قدس، متهم به آموزش شبه‌نظاميان شيعه عراقی، ارسال سلاح، راكت و بمب‌های دست‌ساز پيشرفته می‌شود.
به نوشته جام جم، اين مدارك ادعا می‌كنند که نيروی قدس با حزب‌الله لبنان، شبه‌نظاميان شيعه عراقی را در اردوگاهی در نزديكی قم آموزش می‌دادند تا برخی مقام‌های عراقی و همين‌طور سربازان آمريكايی را گروگان گرفته يا به قتل برسانند.
جام جم به نقل از ويكی‌ليكس می‌گوید: "در اسناد منتشر شده آمده است كه ۳ آمريكايی كه سال گذشته در خاك ايران دستگير شده‌اند، در قسمتي از خاك عراق دستگیر شده و به زور به خاك ايران منتقل شده‌اند".
تأثیر درخواست علاوی بر افکار عمومی
طی ۴ سال گذشته نهادها و مطبوعات عراق و رسانه‌های عربی منطقه نوری المالکی را به شدت مورد انتقاد قرار داده و از ناکارآمدی سیاسی، امنیتی و اقتصادی وی سخن گفته‌اند. این روند بستر لازم را فراهم آورده است تا طیف وسیعی از جمعیت ۶۵ درصدی شیعه در عراق را در کنار سایر گروه‌ها و طیف‌های مذهبی سیاسی این کشور به سوی حزب العراقیه به رهبری علاوی هدایت کند و این که آنها بیش از سایر دولتمردان شیعی مانند ابراهیم جعفری، احمد چلبی و نوری المالکی به ایاد علاوی امیدوار باشند.
اگرچه در انتخابات ماه آوریل در عراق، ایاد علاوی با شعار سکولاریسم و دوری جستن از اسلام سیاسی و نزاع‌های شیعه و سنی رأی مردم را به دست آورد ، اما هم زمان توانست نظر مهمترین تشکل شیعی در عراق را نیز به خود جلب کند. در عین حال ویژگی مشترک چهره‌های پیرامون وی مخالفت با نفوذ ایران در عراق بود.
مجلس اعلای شیعیان عراق با محوریت عمار حکیم و با حمایت روحانیون بلندپایه نجف از موافقان به قدرت رسیدن ایاد علاوی بود. در حالی که نیروهای تندروی نزدیک به مقتدی صدر، اعتماد و ارتباط مناسبی نسبت به مراجع تقلید در نجف ندارند، مجلس اعلا، تشکلی نزدیک به مراجع و به‌ویژه آیت الله سیستانی، بلندپایه ترین مرجع شیعه در عراق محسوب می شود.
علیرغم اعتراض‌های هواداران نوری المالکی به نتیجه انتخابات پارلمانی عراق، بر اساس نتایج رسمی پس از شمارش آراء، ائتلاف العراقیه ۹۱ کرسی را از آن خود کرده است. با توجه به جایگاه کنونی علاوی در جامعه سیاسی عراق می‌توان درخواست وی نسبت به رسیدگی به اسناد دخالت ایران و تأثیر آن بر افکار عمومی عراق را مهم ارزیابی کرد.

دیدار ناگهانی وزیر خارجه آلمان از بغداد

گیدو وستروله، وزیر امور خارجه‌ی آلمان، برای دیداری از پیش اعلام‌نشده وارد بغداد شد. وی در دیداری یکروزه، با مقامات بلندپایه‌ی عراق گفت‌وگو خواهد کرد. وستروله اعلام کرد که آلمان برای بازسازی به عراق کمک خواهد کرد.


گیدو 
وستروله، وزیر خارجه‌ی آلمانگیدو وستروله، بامداد شنبه (۴ دسامبر / ۱۳ آذر)، تحت شدیدترین تدابیر امنیتی وارد بغداد شد. وزارت امور خارجه‌ی آلمان اطلاع داد که وی در جریان دیداری یکروزه، با جلال طالبانی، رییس‌جمهوری، نوری‌المالکی، نخست وزیر، و نیز هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه‌ی عراق، گفت‌وگو خواهد کرد. همچنین دیداری با رییس پارلمان عراق و نیز روحانیان مسیحی این کشور درنظر گرفته شده است.
اهمیت تثبیت عراق
گیدو وستروله گفت: «پس از چیرگی بر ماه‌ها سکون سیاسی در عراق، زمان این سفر مناسب است.» وی خاطر نشان ساخت که آلمان می‌خواهد سهم خود را در تثبیت سیاسی عراق ادا کند.
در کانون سفر وستروله به عراق، گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی میان دو کشور و نیز اوضاع منطقه قرار دارد. این نخستین سفر وزیر امور خارجه‌ی یک کشور غربی به عراق، پس از انتخابات پارلمانی ماه مارس در این کشور است.
وستروله در 
دیدار خود از بغداد از جمله با نوری مالکی گفت‌وگو می‌کندنیروهای سیاسی عراق، در ماه نوامبر، یعنی هشت ماه پس از انتخابات پارلمانی در این کشور، توانستند بر سر تشکیل دولت جدید و تقسیم پست‌های دولتی توافق کنند. یکی دیگر از موضوعات گفت‌وگوهای وستروله در بغداد، اوضاع امنیتی عراق است. هنوز در این کشور ناامنی وجود دارد و هر روز عده‌ای قربانی خشونت می‌شوند.
هدف‌های سه‌گانه‌ی سفر
به گفته‌ی گیدو وستروله، این سفر سه هدف عمده دارد. نخست اینکه آلمان می‌خواهد نشان دهد که از تثبیت عراق و ادامه‌ی روند دمکراتیک در این کشور پشتیبانی می‌کند.
دومین هدف این است که آلمان می‌خواهد به‌رغم همه‌ی مشکلات مربوط به اوضاع امنیتی عراق، از شانس اقتصادی خود در این کشور استفاده و همزمان به عراق برای توسعه‌ی اقتصادی ‌‌کمک کند. چنین امری بدون تثبیت پایدار عراق ممکن نخواهد بود. بدین‌منظور توافقنامه‌ای برای حفاظت از سرمایه‌گذاری در عراق تنظیم شده که به گفته‌ی وستروله، امضای آن گام مهمی برای «بهبود چارچوب‌های اقتصادی و حقوقی برای شرکت‌های آلمانی» خواهد بود.
گیدو وستروله سومین هدف از سفر خود را «نگهداری و پاسداری از تکثرگرایی دینی در عراق و بویژه حفاظت از مسیحیان» ذکر کرده است.
آلمان از سال ۲۰۰۳ با پروژه‌های همکاری، از بازسازی عراق حمایت می‌کند. به گفته‌ی وزارت امور خارجه‌ی آلمان، دولت این کشور در این مدت حدود ۴۰۰ میلیون یورو به عراق کمک کرده و ۸ /۴ میلیارد یورو بدهی‌های این کشور را بخشیده است. بسیاری از پروژه‌های نهادسازی، آموزش و حقوق بشر در عراق با کمک آلمان ساخته می‌شود.
در این سفر، شماری از نمایندگان پارلمان آلمان و نمایندگان اقتصاد این کشور، گیدو وستروله را همراهی می‌کنند.


ویکی‌لیکس

«ماموريت های سپاه قدس در عراق»

بخشی از اسناد تازه منتشر شده از سوی ويکی ليکس، به نقش ايران در عراق اختصاص يافته و اين اسناد، ابعاد تازه ای از اين نفوذ را بر ملا کرده است.
روزنامه وال استريت جورنال، همگام با ساير رسانه های آمريکايی و اروپايی، سعی در کنکاش در اسناد منتشر شده توسط وب سايت ويکی ليکس کرده و مقاله ای در مورد اسناد مرتبط با نقش ايران در عراق اختصاص داده است.
وال استريت جورنال در ميان اين اسناد، از نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق و تلاش اين نيروها برای نفوذ بيشتر در عرصه ی سياسی اقتصادی عراق پس ازآغاز جنگ در سال ۲۰۰۳ ميلادی نوشته است. بنا بر اسناد منتشر شده، ايران که هشت سال در جنگ با عراق بوده، با سقوط صدام حسين تلاش کرده است تا از همان روز اول از اين فرصت به نحو احسن بهره گيرد.
در يکی از اسناد محرمانه سفارت آمريکا در بغداد به تاريخ آوريل ۲۰۰۹، آمده است که نيروی قدس (شاخه فعاليت های برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در زمانی که هنوز کسی متوجه ايران نبوده ، ماموران خود را برای عمليات به عراق فرستادند.
بنابر اين اسناد محرمانه، اولويت ابتدايی ماموران ايرانی، ترور خلبان های جت های جنگنده ای بوده که در طول زمان جنگ هشت ساله ی ايران و عراق، حضور داشتند. بنا بريکی از اسناد به تاريخ دسامبر ۲۰۰۹، ۱۸۰ خلبان جت های جنگنده ی عراق تا سال ۲۰۰۸ کشته شده اند.
اما آن گونه که اين اسناد نشان می دهند، اهداف ايران به مرور زمان وسعت يافته و به سوی وابستگی اقتصادی عراق به ايران و همچنين تاثير سياسی تهران بر بغداد معطوف شده است. اگر چه مقام های ايرانی در موقعيت های مختلف اين اتهامات را رد کرده اند.

«قاسم سليمانی، فرمانده سپاه قدس»
بخش ديگری از اسناد فاش شده توسط ويکس ليکس، به قاسم سليمانی، فرمانده نيروی قدس، اختصاص دارد. مردی که از او به عنوان شخص اول هدايت کننده طرح ها و عمليات سياست های دولت جمهوری اسلامی ايران در عراق نام برده می شود.
در يکی از اين اسناد که توسط دفتر آمريکايی حضور منطقه ای ايران در دبی به تاريخ اکتبر ۲۰۰۸ نوشته شده، آمده است که ماموران نيروی قدس سپاه تحت عنوان نيروهای «هلال احمر» وارد عراق شده اند. اين سند می گويد اين نيروها به ساخت درمانگاه در شهرهای عمدتا شيعه نشين چون بصره، کربلاو نجف پردافته اند تا برای درمان و همچنين پنهان کردن اسلحه از آنها استفاده کنند.
همچنين در برخی از اين اسناد از حسن کاظمی قمی، سفير سابق ايران در بغداد، به عنوان يکی از نزديکان نيروی قدس نام برده شده است. وال استريت جورنال می نويسد که قاسم سليمانی، فرمانده نيروی قدس، علاوه بر آموزش و دادن سلاح به ستيزه جويان شيعه، بر کمک های اقتصادی ايران به عراق نيز نظارت داشته است.
روابط بازرگانی ايران و عراق تا پايان سال ۲۰۰۹ ميلادی به بيش از ۴ ميليارد دلار رسيده است. قاسم سليمانی همچنين بر کارهايی چون بازسازی اماکن مذهبی شيعيان در عراق نظارت داشته است.
همچنين بخشی از اين اسناد به نفوذ سياسی ايران در عراق و روابط سياستمداران عراقی با تهران اشاره کرده است. يکی ديگر از نکات اين اسناد موقعيت، آيت الله سيستانی، از مراجع عظام نجف است. بنا بر يکی از اين اسناد، که توسط ديپلمات های آمريکايی پس از ديدار با اين مرجع تقليد در نجف نوشته شده، آيت الله سيستانی اعلام کرده است که شخصا، ثبت نام از طلبه های ايرانی برای حضور در حوزه علميه نجف را ممنوع کرده تا از نفوذ سپاه پاسداران به اين حوزه جلوگيری کند.


نفوذ ماموران سپاه و اطلاعات در مراکز پژوهشی ایران 

از موضوعاتی که زیر بار اخبار سیاسی یک سال اخیر پنهان مانده تسخیر نهادهای تحقیقاتی دولت توسط نیروهای امنیتی و ارسال بازجویان به عنوان محقق به این نهادها و تشکیل ده‌ها موسسه‌ تحقیقاتی شبه‌دولتی با امتیازات و رانت‌های دولتی بوده است.
امروز پس از پنج سال دولت احمدی‌نژاد، دو دهه حکومت خامنه‌ای و سه دهه جمهوری اسلامی این نکته برای اهل رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی دولتی کاملا وضوح دارد که حکومت و سپس دولت رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی کشور را در خدمت و هماهنگ با دستگاه‌های امنیتی و نظامی و قضایی و انتظامی می‌خواهند و این امر بالاخص در دوره‌ احمدی نژاد تحقق یافته است.
امروز این نظامیان و امنیتی‌ها هستند که مشخص می‌کنند در رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها یا نمایشگاه‌ها و سینماها چه مطالب و موادی به مردم عرضه شود و چه عرضه نشود و مطالب و مواد چگونه به آنها عرضه شود.
اما همین امر در موسسات پژوهشی دولتی و شبه‌دولتی نیز در حال رخ دادن بوده است. امروز سپاهیان و نیروهای امنیتی هستند که عناوین تحقیق را به موسسات دولتی و شبه‌دولتی تحقیقاتی سفارش می‌دهند و نتایج نیز بر اساس صلاح‌دید آنها انتشار می‌یابد یا انتشار نمی‌یابد.
این همان چیزی است که مقامات جمهوری اسلامی از آن با عنوان «بومی کردن علوم انسانی»، «کاربردی‌سازی نتایج پژوهش در علوم انسانی»، و «سرمايه‌گذاری دولتی و حمايت از فعاليت‌های علمی بخش خصوصی» یاد می‌کنند. (پنج انديشه محوری در زمينه علوم انسانی، کامران دانشجو، وزير علوم، خبرگزاری مهر، ۱ آبان ۱۳۸۹)
نقشه جامع علوم انسانی که مقامات آموزش عالی از آن سخن می‌گویند بر اساس همین تعامل میان بخش پژوهش علوم ظاهرا انسانی- اسلامی و دستگاه‌های امنیتی و نظامی ترسیم شده است.
نظرسنجی‌ها نیز عموما به سفارش نهادهای نظامی و انتظامی و قضایی و امنیتی انجام می‌شوند (از نگاه مقامات کشور موضوع غیرامنیتی وجود ندارد) و نتایج آنها برای مشخص کردن سرفصل سخنرانی‌ها یا تصمیم گیری‌ها به مقامات کشور ارسال می‌شود. موسسات تحقیقاتی نیز کاملا در خدمت برنامه‌های امنیتی و نظامی حکومت قرار گرفته‌اند.

علم و تکنولوژی ولایی: سلاح‌های کشتار جمعی

مقامات جمهوری اسلامی در ۲۵ سال اول عمر این حکومت همواره از عدم ارتباط اندام‌وار میان موسسات تحقیقاتی و نیازهای دولت شکایت داشتند. اما دولت احمدی‌نژاد با تمرکز بر سه موضوع در حوزه‌های امنیتی و نظامی این مشکل را حل کرد: برنامه‌های مرتبط با سلاح‌های کشتار جمعی (اتمی، بیولوژیک)، جنگ الکترونیک و سرکوب مخالفان/کنترل توده‌ها. موسسات تحقیقاتی مهندسی و فیزیک و شیمی به سمت برنامه‌‌ اتمی و جنگ الکترونیک سوق داده شدند (ترور استادان فیزیک دانشگاه‌ها موید این سیاست است) و موسسات علوم زیستی به سمت سلاح‌های بیولوژیک. علوم دقیقه و تجربی اگر در خدمت بسط قدرت و جهان‌گشایی رهبران جمهوری اسلامی باشند عین علوم اسلامی و بومی هستند.

علوم انسانی ولایی

اما در حوزه‌ علوم انسانی کار دشوارتر و پیچیده‌تر و حساسیت‌برانگیزتر بود. باید در کنار تغییر مدیران و تزریق عناصر اسلام‌گرای فاشیست و نظامی‌گرا (فارغ التحصیلان موسسات آموزشی زیر نظر مصباح) یا اسلام‌گرای فقه‌گرا و سنت‌گرا (فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق) موضوعات تحقیقاتی از عناوین توصیفی به عناوین کاربردی تغییر جهت می‌دادند.
دیگر جامعه‌شناسی و فلسفه و زبان‌شناسی و باستان‌شناسی نظری به کار حکومت نمی‌آمد، اما تاریخ‌نگاری و ارتباطات و غرب‌شناسی و امام زمان شناسی و الهیات و فقه به راحتی می‌توانند جنبه‌ کاربردی پیدا کنند و در خدمت اقتدارگرایان قرار گیرند.
با تغییر مدیران و محققان موسسات دولتی تحقیقاتی در حوزه‌ علوم انسانی و جایگزین کردن آنها با عناصری با سوابق نظامی و امنیتی، سازمان‌های امنیتی و نظامی به سفارش کار به این موضوعات در مباحث مورد مناقشه و جدی برای نظام پرداختند. در کنار این تحول، ده‌ها موسسه‌ تحقیقاتی توسط عناصر سابقا امنیتی و نظامی در بخش خصوصی تاسیس شد که از موسسات دولتی پروژه‌هایی برای مقابله‌ فکری با مخالفان دریافت می‌کنند.
این مراکز تحقیقاتی کاربردی به تهیه بولتن و بریده جراید و جزوات سیاسی و مستندسازی رخدادهای سیاسی داخل و خارج کشور به سفارش نهادها و مؤسسات حکومتی می‌پردازند. کارکرد دیگر این موسسات پاسخ‌گویی به سؤالات و شبهات دینی درموضوعات مختلف و گسترده، نقد مطبوعات و تحلیل‌های ارائه شده در سایت‌های اینترنتی (تحت عنوان شبهات اینترنت) و ارسال مقاله به نشریات مختلف است.
نتایج این فعالیت‌های ظاهرا تحقیقاتی (و باطنا پرونده‌سازی یا تبلیغات) مستقیما در اختیار بازجویان و مقامات قضایی قرار می‌گیرد تا از آنها در کیفرخواست دادگاه‌های نمایشی یا پاسخ به نوشته‌های مخالفان و برنامه‌سازی در رادیو و تلویزیون دولتی قرار گیرد. متون عرضه شده توسط این موسسات با متون بازجویی‌های چندین نفر از زندانیان سیاسی در اوین همخوانی دارد (در مباحثی مثل «شبیخون فرهنگی» یا «ناتوی فرهنگی»). این موسسات طرف قرارداد با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازمان صدا و سیما جهت تغذیه بازجویان سپاه و نویسندگان متون گزارشی این رسانه‌ها بوده‌اند. کارکرد دیگر این موسسات ممیزی فیلمنامه‌ها یا متون دیگری است که در رسانه‌های دولتی عرضه می‌شوند.
این موسسات به نامه‌های اعتراضی یا نوشته‌های مخالفان نیز پاسخ می‌دهند یا بر آنها ردیه می‌نویسند (مثل ردیه‌ مسعود رضایی بر نامه‌ محسن کدیور در مورد استیضاح خامنه‌ای)؛ رضایی به همراه عباس سلیمی نمین (از عناصر سابقا اطلاعاتی) دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران را اداره می‌کنند یا تلاش می‌کنند دیدگاه‌های مقامات را شکلی نظری داده و آنها را توجیه کنند. این ردیه‌ها به رسانه‌های دولتی و شبه‌دولتی برای انتشار فرستاده می‌شوند.
این همان انتظاری است که حکومت از محافل فکری و پژوهشکده‌های مرتبط با دستگاه‌های دولتی دارد. این موسسات همچنین به تهیه و توزیع جزوات تبلیغی و ترویجی می‌پردازند (که بعدا در رسانه‌های دولتی و شبه‌دولتی منتشر می‌شوند، مثل مجموعه‌ "عرفان حلقه" که در سایت تابناک انتشار یافت).
بدین ترتیب پژوهش ولایی بر اساس علوم انسانیِ اسلامی‌شده پژوهشی است که مستقیما در جهت حفظ حکومت ولی فقیه و نفی همه‌ گروه‌های غیرباورمند به شیعه، نظام و ولایت فقیه و ولی فقیه موجود باشد.

مهندسی فرهنگی در حوزه‌ پژوهش

حاکمان به این نتیجه رسیده‌اند که پاسخ به مخالفان یا دفاع از مبانی فکری خود را نمی‌توانند به دست تقدیر بسپارند و باید برای این کارها پول خرج کنند. دیگر همانند دهه‌ شصت یا هفتاد نمی‌توان کسانی را یافت که برای عقیده‌ دینی خود تحقیق کنند یا بنویسند و حکومت آنها را در بخش دولتی تحمل کند. همچنین رسانه‌های دولتی و شبه‌دولتی را عناصر عملیاتی پر کرده‌اند که به‌زور می‌توانند متنی بدون غلط املایی بنویسند، چه برسد به تحقیق و تحلیل. بنابراین هر چه مطلب دنباله‌دار در این رسانه‌ها دیده می‌شود مشخصا با هزینه‌ بالا در موسسات تحقیقاتی دولتی و شبه‌دولتی تولید شده است.
حکومت با صدها میلیارد تومان ده‌ها موسسه‌ تحقیقاتی در قم ایجاد کرده (مثل مركز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، مؤسسه پژوهش علوم و معارف اسلامی، موسسه پژوهشی علوم و معارف اسلامی، واحد مطالعات وتحقیقات اسلامی سازمان اوقاف و امور خیریه، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) تا مرتبا برای دستگاه‌های امنیتی و تبلیغاتی خوراک ایدئولوژیک تهیه کنند.
سپاه پاسداران دارای مراکز تحقیقاتی در قم است (مثل پژوهشكده تحقیقات اسلامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) که به بازنویسی متون دینی با توجه به نیازهای موجود سپاه، ‌تدوین متون آموزشی، و تولید برنامه‌ می‌پردازند.
از این نوع موسسات در کشورهای خارجی نیز تاسیس شده‌اند (مثل آکادمی مطالعات ایرانی لندن و مرکز بین‌المللی مطالعات صلح، هر دو تحت مدیریت سید سلمان صفوی، برادر رئیس سابق سپاه پاسداران) که مواد تبلیغاتی برای رسانه‌های دولتی و شبه‌دولتی تهیه می‌کنند یا در خارج کشور به تبلیغ می‌پردازند. منابع بودجه‌ این مراکز هم دولت و هم دفتر رهبری هستند و از میزان دقیق بودجه‌ آنها اطلاعی در دست نیست. این موسسات عموما وابسته به سازمان‌های تبلیغاتی و وزارتخانه‌ها هستند.

بسط سیاست‌های حکومت نظامی‌گرایان به موسسات پژوهشی

انتشار مطالب به دست آمده از بازجویی افراد (مثل ظهور و سقوط سلطنت پهلوی یا خاطرات فردوست، سیاست و سازمان حزب توده، خاطرات ایرج اسكندری، و سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام) تحت عناوین دهان‌پرکن مثل «موسسه‌ مطالعات و پژوهش‌های سیاسی» (غیرمستقیم تحت مدیریت وزارت اطلاعات) یا «موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران» در دهه‌های شصت و هفتاد نیز رواج داشت. نویسندگان و محققان این گونه موسسات (مثل عبدالله شهبازی) با دسترسی به پرونده‌های فراهم آمده در سازمان‌های اطلاعاتی تحلیل‌هایی مطابق با نظریه‌های کلان حکومتی عرضه کرده‌اند. بسیاری از آثار بازجویان نیز بدون نام آنها و تحت نام موسسه یا جمعی از پژوهشگران منتشر می‌شوند.
این مراکز دولتی با اتکا به اسناد ساواک و وزارت اطلاعات برای فعالیت‌های تبلیغاتی تاسیس شده بودند، مثل مرکز اسناد انقلاب اسلامی که در دوره‌ای تحت نظر یکی از عناصر امنیتی به نام روح‌الله حسینیان اداره می‌شد. محققان این مراکز نیز عمدتا بازجوهای سابق یا لاحق هستند. از همین جهت نویسندگان بسیاری از آثار منتشره چهره‌های دانشگاهی یا دارای هویت فرهنگی نیستند و احتمالا بسیاری از آنها با اسم مستعار بازجویی‌های گردآوری‌شده‌ خود را منتشر می‌کنند. موسسه‌ پژوهش‌های کیهان نیز متون بازجویی افراد را تحت عنوان تحقیق عرضه می‌کند. جمع‌آوری خاطرات یا تنظیم زندگی‌نامه از فعالیت‌های مهم این مراکز هستند، اموری که به راحتی از پرونده‌های افراد به هنگام بازجویی قابل استخراج هستند. در واقع تاریخ‌نویسان دولتی تاریخ را به روایت بازجوها عرضه می‌کنند.
اما در دو دهه‌ شصت و هفتاد همه‌ موسسات پژوهشی دولتی مستقیما تحت فرمان یا هماهنگ با وزارت اطلاعات و سپاه و برنامه‌های تبلیغاتی و جنگ روانی آنها عمل نمی‌کردند. در دوران تازه‌ حکومت جمهوری اسلامی همه‌ مراکز دولتی این نقش را بازی می‌کنند.


گزارشگران بدون مرز: در مذاکرات اتمی با ایران، حقوق بشر را فراموش نکنید

در آستانه آغاز دور تازه گفت و گوها درباره برنامه هسته‌ای ایران، گزارشگران بدون مرز با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت آزادی بیان و حقوق بشر در ایران از نمایندگان جامعه جهانی و کشورهای طرف مذاکرات هسته‌ای با جمهوری اسلامی خواسته‌ است، وضعیت حقوق بشر در ایران را نیز در دستور کار این مذاکرات قرار دهند.
سازمان گزارشگران بدون مرز، که مقر آن در پاریس است، روز جمعه با انتشار بیانیه‌ای از کشورهای طرف مذاکره هسته‌ای با ایران خواسته است، در گفت و گوهای خود با ایران، وضعیت حقوق بشر در این کشور را فراموش نکنند.
قرار است در روزهای پانزدهم و شانزدهم آذر ماه، دوشنبه و سه‌شنبه هفته آینده، گفت گوها درباره برنامه هسته‌ای ایران میان نماینده این کشور و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به نمایندگی از کشورهای عضو گروه پنج بعلاوه یک در ژنو از سر گرفته شود.
در حالی که کشورهای غربی امیدوارند در جریان این گفت و گوها به نگرانی‌های جامعه جهانی درباره ماهیت برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران پرداخته شود، مقام‌های ایرانی گفته‌اند، حاضر نیستند در باره برنامه هسته‌ای خود و مسائلی مانند مبادله سوخت هسته‌ای مذاکره کنند و درباره «مسایل جهانی و منطقه‌ای و تنش‌ها در سراسر جهان» گفت و گو خواهند کرد.
در این میان سازمان گزارشگران بدون مرز،‌ در بیانیه خود اعلام کرده است، این سازمان در تاریخ ٢١ اکتبر در نامه‌ای به وزیران امور خارجه کشورهای آمریکا،‌ بریتانیا، فرانسه،‌ روسیه،‌ چین و آلمان، با ابراز «نگرانی عمیق» خود نسبت به وضعیت آزادی بیان در ایران،‌ از کشورهای طرف مذاکره با ایران خواسته است، در گفت و گوهای خود به مسایلی مانند «دستگیری و صدور احکام سنگین برای وبلاگ‌نویسان و روزنامه‌نگاران و نیز شرایط نابسامان بازداشت‌شدگان» در ایران توجه کنند.
سازمان گزارشگران بدون مرز که از آزادی بیان و حقوق روزنامه‌نگاران در سراسر جهان دفاع می‌کند، در نامه خود همچنین آورده است: «این مذاکرات فرصتی برای طرح موضوعات بنیادین در ارتباط با حقوق بشر و به ویژه آزادی بیان در ایران است.»
در بخش دیگری از این نامه آمده است: «از ٢٢ خرداد ١٣٨٨ و در پی سرکوب اعتراض‌های گسترده نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات ریاست جمهوری، صدها زندانی در شرایط غیرانسانی و تحقیرآمیز، در زندان‌های ایران نگهداری می‌شوند و ابتدایی‌ترین حقوق آنها از جمله حق بهره‌مند شدن از درمان پزشکی مناسب پایمال می‌شود.»
گزارشگران بدون مرز همچنین با ذکر نمونه‌هایی از بازداشت و محاکمه روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و نیز با اشاره به بازداشت دو خبرنگار آلمانی در ایران، از جمهوری اسلامی به عنوان بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در خاورمیانه نام برده است.
در بخش انتهایی نامه گزارشگران بدون مرز به وزیران امور خارجه کشورهای عضو گروه پنج بعلاوه یک با اشاره به گفت و گوهای پیش رو با ایران آمده است: «در این مذاکرات گروه ۱+۵ نماینده جامعه جهانی است. گزارشگران بدون مرز از نمایندگان این شش کشور می‌خواهد، از مقام‌های ایران بخواهند روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان زندانی و همه زندانیان عقیدتی را آزاد کنند. ما می‌خواهیم موضوع‌هایی مانند احترام به آزادی‌های بنیادین و حقوق بشر نیز به شکل موازی در کنار مسائل علمی و اقتصادی در این مذاکرات مطرح شوند.»


واکنش بحرین به افشای اظهارات پادشاه بحرین علیه ایران در ویکی‌لیکس

شیخ خالد بن احمد آل خلیفه، وزیر خارجه بحرین
وزیر خارجه بحرین در نخستین واکنش آشکار به اسناد منتشر شده در ویکی‌لیکس گفت که در ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران، میان مواضع علنی بحرین و آنچه حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین به طور خصوصی گفته و در این اسناد بازتاب یافته «تضادی وجود ندارد».
به نوشته روزنامه واشینگتن پست، شیخ خالد بن احمد آل‌خلیفه، وزیر خارجه بحرین این مطلب را روز جمعه در یک نشست خبری مشترک با هیلاری کلینتون، همتای آمریکایی خود در منامه، پایتخت بحرین اظهار کرد.
بنا بر اسناد تازه افشا شده وزارت خارجه آمریکا توسط وب‌سایت ویکی‌لیکس، پادشاه بحرین در سال ۲۰۰۹ به ژنرال دیوید پتریوس گفته‌بود که آمریکا باید برنامه هسته‌ای ایران را «از هر راهی که لازم است» متوقف کند. بنا بر این سند، حمد بن عیسی آل خلیفه هم‌چنین گفته‌است که «خطر رها کردن مسئله هسته‌ای ایران بیشتر از خطرات متوقف کردن آن است.»
وزیر خارجه بحرین روز جمعه در واکنش به افشای این یادداشت دیپلماتیک افزود: «هر کشوری در خاورمیانه حق برخورداری از نیروی هسته‌ای برای کاربردهای صلح‌آمیز را دارد اما وقتی که قرار باشد از این نیرو برای ایجاد چرخه‌ای از مواد هسته‌ای تسلیحاتی استفاده شود ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم چنین چیزی را بپذیریم و ما هرگز نمی‌توانیم با چنین چیزی در منطقه کنار بیاییم.»
شیخ خالد بن احمد آل خلیفه از توضیح در مورد جزئیات سند افشا شده خودداری کرد اما در ادامه سخنانش افزود که «ما این مطلب را به ایران گفته‌ایم و همین مطلب را از همه شنیده‌ایم.»
وب‌سایت ویکی‌لیکس به تازگی هزاران صفحه دیگر از «اسناد محرمانه» ایالات متحده را منتشر کرد که برپایه این اسناد چند کشور عربی و از جمله عربستان سعودی از آمریکا خواسته‌اند به ایران حمله نظامی کند. به‌جز بحرین، کشورهای عربی تاکنون واکنشی رسمی به محتوای این اسناد نشان نداده‌اند.
هیلاری کلینتون در نشست خبری مشترک روز جمعه در منامه اظهار داشت که نظرهای خصوصی مقامات عرب که در این اسناد دیپلماتیک بازتاب یافته نشان‌دهنده اتحاد بین‌المللی علیه برنامه هسته‌ای ایران است.
وزیر خارجه آمریکا افزود: «هماهنگی با سیاست ایالات متحده در سیاست‌های تک‌تک کشورهای منطقه به‌جز ایران دیده می‌شود و به نظر من می‌شود گفت که در این خصوص در جامعه بین‌الملل بحثی وجود ندارد.»
نشست امنیتی منامه از سوی مؤسسه مطالعات راهبردی لندن برگزار می‌شود و مسئولان بلندپایه کشورها اعم از سران، وزیران امور خارجه، دفاع و کشور از بیش از ۲۵ کشور جهان به همراه نماینده‌ای از سازمان ناتو و سازمان ملل متحد شرکت دارند.
منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران نیز جمعه شب در صدر هیئتی برای شرکت در نشست امنیتی منامه وارد بحرین شد و همان شب در ضیافت شام امیر سلمان بن حمد آل خلیفه ولیعهد بحرین شرکت کرد.
بنا بر گزارش‌ها، هیلاری کلینتون روز جمعه در منامه خطاب به هیئت ایرانی گفت که وی امیدوار است تهران با «حسن نیت» با گروه ۱+۵ درباره برنامه‌ هسته‌ای خود به گفت‌وگو بنشیند. وی همچنین تأکید کرد پیشنهاد باراک اوباما برای همکاری با ایران همچنان به قوت خود باقی است.


دستکم شش ایرانی در اثر دو انفجار در بغداد کشته شدند

یک روز پس از کشته شدن چندین زائر ایرانی در جنوب بغداد بر اثر تصادف دو دستگاه اتوبوس، در دو انفجار جداگانه در شمال بغداد در روز شنبه که زائرین ایرانی را نشانه گرفته بود، دست کم شش ایرانی کشته و ۴۵ نفر دیگر زخمی شدند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، یک رشته از انفجار‌های روز شنبه، ۱۳ آذرماه، در نزدیکی محل استراحت زائران ایرانی در ناحیه کاظمین در شمال بغداد که به دلیل وجود آرامگاه امام موسی کاظم، امام هفتم شیعیان مورد توجه زائران شیعه قرار دارد، رخ داده است که به گفته وزیر کشور عراق در اثر انفجار چند بمب و یک ماشین بمب گذاری شده در این منطقه، پنج ایرانی کشته و ۱۸ نفر دیگر زخمی شدند.
خبرگزاری فرانسه نوشته است که از میان کشته شدگان، چهار نفر ایرانی و از ۱۸ نفر مجروح این انفجار نیز ۱۱ نفر از آن‌ها زائر بودند.
این در حالی است که به نوشته آسوشیتد پرس، هر پنج نفر کشته این انفجار‌ها ایرانی بودند.
این خبرگزای می‌افزید که همچنین در اثر اصابت یک ماشین بمب‌گذاری شده به اتوبوس حامل زائرین ایرانی در ناحیه شولا، واقع در شمال غرب بغداد نیز دستکم دو ایرانی کشته و حدود ۲۸ نفر، از جمله ۱۹ ایرانی زخمی شدند. آسوشیتدپرس تعداد کشته‌های این انفجار را سه ایرانی گزارش کرده است.
همچنین به نوشته آسوشیتدپرس مقامات بیمارستان در کل کشته شدن هشت ایرانی را تأیید کرده‌اند. این خبرگزاری همچنین تعداد زخمی‌شدگان این دو عملیات را ۵۲ نفر گزارش کرده است، اما خبرگزاری فرانسه می‌نویسد که ۶ ایرانی در این انفجار‌ها کشته و ۴۶ نفر زخمی شده‌اند.
این در حالی است که خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا نیز به نقل از منابع امنیتی عراق، تعداد ایرانی‌های کشته شده را هفت نفر گزارش کرده‌اند.
انفجارهای روز شنبه بغداد در حالی رخ داده است که به گزارش خبرگزاری‌های خارجی، روز گذشته نیز بر اثر تصادف یک اتوبوس حامل زائران ایرانی با یک اتوبوس عراقی در جنوب بغداد، دستکم ۱۱ ایرانی و ۴ شهروند عراقی جان خود را از دست دادند و دستکم ۴۵ نفر از جمله حداقل ۲۲ ایرانی زخمی شدند.
ایسنا تعداد کشته‌شدگان ایرانی این تصادف را ۱۰ نفر، پنج زن و پنج مرد، و تعداد مجروحین ایرانی را ۳۱ نفر اعلام کرده است.
پیش از این نیز در تاریخ ۱۷ آبان ماه انفجار دو خودروی بمب‌گذاری شده در شهرهای نجف و کربلای عراق، پنج ایرانی کشته و ۴۰ تن دیگر زخمی شدند.
از زمان سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳، صدها هزار زائر ایرانی شیعه به منظور زیارت به عراق سفر کرده‌اند که این سفرها گاه با خطرات جانی برای زائرین همراه بوده است.


کلینتون به هیئت ایرانی: آمریکا همچنان به پیشنهاد همکاری با ایران پایبند است


هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه ایالات متحده، روز جمعه به هیات ایرانی شرکت‌کننده در کنفرانس امنیتی منامه گفت امیدوار است تهران با «حسن نیت» با گروه ۱+۵ درباره برنامه‌ هسته‌ای خود به گفت‌وگو بنشیند. وی همچنین تاکید کرد پیشنهاد  باراک اوباما برای همکاری با ایران همچنان به قوت خود باقی است.
امسال در کنفرانس امنیتی منامه هیات ایرانی به سرپرستی منوچهر متکی، وزیر امورخارجه ایران ، شرکت کرده است.
هیلاری کلینتون خطاب به هیات ایرانی گفت: «ما امیدواریم که شما هم مانند ما با حسن نیت در این گفت‌وگوها حاضر شوید و در مورد برنامه هسته‌ای خود آماده همکاری سازنده شوید.»
گفت‌وگوهای ایران با ۱+۵ سرانجام پس از بیش از یک سال وقفه، روز دوشنبه در شهر ژنو از سر گرفته می‌شود.
وزیر خارجه ایالات متحده در ادامه گفت: «هفته آینده در ژنو، گروه ۱+۵ با نماینده کشور شما دیدار می‌کند؛ نخستین دیدار از اکتبر سال گذشته.»
هیلاری کلینتون خطاب به هیات ایرانی افزود: «خرسندم که این فرصت برای دولت شما و من پیدا شده که در اینجا با نمایندگان دیگر کشورها جمع شویم تا درباره نگرانی‌ها و منافع مشترک گفت‌وگو کنیم.»
وزیر امور خارجه ایالات متحده با اشاره به نخستین پیام نوروزی باراک اوباما، گفت: «نزدیک به دو سال پیش، رئیس جمهور اوباما، به دولت شما پیشنهاد صادقانه‌ای برای گفت‌وگو داد. ما هنوز به این پیشنهاد پایبند هستیم.»
هیلاری کلینتون افزود: «ما همچنان به این پیشنهاد همکاری توام با احترام به حق حاکمیت‌ شما و با نظرداشت منافع شما، پایبند هستیم؛ اما در عین حال تعهد سفت و سختی برای حفظ امنیت جهانی و پاسداری از منافع دنیا در یک خلیج فارس آرام و مرفه داریم.»
وزیر خارجه ایالات متحده با تاکید بر «حق ایران برای داشتن یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز» خطاب به هیات ایرانی گفت که تهران باید «تمام و کمال نگرانی‌های جهانی درباره برنامه‌ هسته‌ای‌ خود را مورد توجه قرار دهد.»
هیلاری کلینتون تصریح کرد: «ما از شما می‌خواهیم که برای مردم خود، منافعتان و امنیت مشترک،  دست به این انتخاب بزنید. ما از شما می‌خواهیم اعتماد را به جامعه جهانی بازگردانید و به تعهداتتان عمل کنید.»
کنفرانس امنیتی منامه از سوی موسسه مطالعات استراتژیک لندن برگزار می‌شود و در آن نخست‌وزیران، وزیران دفاع و خارجه، مقام‌های امنیتی و شماری از رئیسان شرکت‌های خصوصی شرکت دارند.
 به گزارش خبرگزاری  جمهوری اسلامی، ایرنا، منوچهر متکی هم قرار است روز شنبه  سخنرانی کند.
این کنفرانس در حالی برگزار می‌شود که وب‌سایت‌ویکی لیکس، هزاران اسناد محرمانه وزارت خارجه آمریکا را در اینترنت منتشر کرده است.
در بخشی از این اسناد، سفیران ایالات متحده در خاورمیانه برای واشینگتن گزارش کرده‌اند که برخی کشورهای عرب خلیج فارس خواهان حمله آمریکا به ایران هستند. برپایه این اسناد از جمله پادشاه عربستان سعودی و پادشاه بحرین، میزبان کنفرانس، خواهان حمله نظامی آمریکا به ایران شده بودند.


جرس:
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیرکل سابق جبهه مشارکت با موضوع "بررسی زوایای پنهان و آشکار انتخابات 88" در دانشگاه شهید عباسپور مناظره می‌کنند.
 این مناظره ساعت 16 الی 18 روز یکشنبه 14 آذر از سوی بسیج دانشجویی دانشگاه شهید عباسپور در سالن شماره یک مجموعه فرهنگی شهید رنجبران این دانشگاه برگزار خواهد شد.‬
  هفته گذشته نیز مناظره ای در دانشگاه لرستان بین شکوری راد و داوری برگزار شد.



جرس:
دبيركل حزب اسلامي ايران زمين دخالت دولت در انتخابات مجلس و يا تشكيل جلسه با برخي اصولگرايان براي رسيدن به يك ليست واحد در انتخابات مجلس را امري ناپسند دانست و گفت: مداخله دولت به هر صورتي شائبه اينكه دولت درصدد دستيابي به اكثريت كرسي پارلمان است را به وجود مي‌آورد.
به گزارش ایلنا، ابوالقاسم رئوفيان در ارزيابي خود از اظهارات برخي اصولگرايان مبني بر لزوم عدم دخالت دولت در انتخابات دوره نهم مجلس شوراي اسلامي گفت: معتقدم مداخله دولت به هر صورتي شائبه اينكه دولت در صدد دستيابي به اكثريت پرسه پارلمان است را به وجود مي‌آورد و در نتيجه مجلس، يك ماهيت دولتي به خود مي‌گيرد.
دبير كل حزب اسلامي ايران زمين دولتي شدن مجلس را به هيچ عنوان به مصلحت دولت و مجلس ندانست و گفت: هرچند كه دولت بخشي از انتخابات را اعم از نظارت بر حسن برگزاري انتخابات و امنيت آن را برعهده دارد اما اينكه دولتيان در امر مديريت انتخابات به تعيين نامزد يا مداخله در معرفي كانديداهاي مجلس بپردازند، امري ناپسند است.
وي با بيان اينكه فرقي نمي‌كند كه دولت اصلاحات يا يك دولت اصولگرا به اين كار اقدام كند افزود: اينكه رئيس‌جمهور بخواهد در جلسه‌اي با برخي چهره‌ها يك ليست واحد براي مجلس تهيه و تنظيم كند، كار ناشايستي است.
اين فعال سياسي اصولگرا در ارزيابي خود از آنچه كه به‌عنوان ارائه ليستي از سوي اصولگرايان حامي دولت و ليست ديگري از سوي اصولگرايان مستقل در انتخابات مجلس عنوان شده است اظهار كرد: اگر از سوي طيف‌هاي حامي دولت يا احزابي كه دولتي بودن آن در افكار عمومي جا افتاده است ليستي براي انتخابات آتي مجلس ارائه شود هيچ مشكلي بوجود نمي‌آيد اما بحث برسر اين است كه دولت نبايد در تعيين نامزدهاي انتخاباتي دخالت كند.
رئوفيان با بيان اينكه احزاب و طيف‌هايي كه از دولت حمايت مي‌كنند نيز بايد در فعاليت‌هاي انتخاباتي فعال بوده و كانديداي خود را معرفي كنند، به ديدار احمدی‌نژاد با يكي از چهره‌هاي شاخص اصولگرايي اشاره كرد وگفت: اينكه آقاي احمدي نژاد از آقاي عسگراولادي كه از چهره‌هاي شاخص جريان اصولگرايي است دعوت كرد تا براي رسيدن به وحدت در انتخابات و تنظيم يك ليست واحد به نتيجه برسند، به نظرم بازتاب خوبي ندارد چرا كه تشكيل جلسه از سوي رئيس‌جمهور و دعوت از بخشي از چهره‌هاي اصولگرايي براي دادن ليست واحد براي انتخابات مجلس، شائبه دولتي بودن مجلس را به وجود مي‌آورد كه بايد از آن فاصله گرفت.
 



محسن هاشمی سه سال دیگر در مدیریت مترو ابقا شد
 جرس: 
شركت راه‌آهن شهري تهران‌وحومه (مترو) اعلام كرد: تمام حساب‌ها و برنامه‌هاي مترو با شفافيت كامل به روي همه از جمله استانداري تهران باز است و شركت مترو هيچ موضوعي را براي پنهان كردن ندارد.
به گزارش شهر، شركت راه‌آهن شهري تهران‌وحومه (مترو) با اعتراض به اظهارات استاندار تهران، مندرج در صفحات يك و چهار روزنامه ايران در تاريخ پنجشنبه - 11 آذر- اعلام كرد: اين اظهارات براي توجيه پرداخت نشدن بودجه‌هاي قانوني مترو از طرف وي و برخي ديگر از منصوبان دولت تكرار مي‌شود.
در ادامه اين اطلاعيه آمده است: براي بار ديگر لازم است، اعلام شود كه تمام حساب‌ها و برنامه‌هاي مترو با شفافيت كامل به روي همه از جمله استانداري تهران باز است و شركت مترو هيچ موضوعي را براي پنهان كردن ندارد.هرچند كه در طول سال‌هاي گذشته براي دريافت بودجه‌هاي قانوني خود به همه سازمان ها و نهادهاي مربوط از جمله وزارت كشور، شركت قطار شهري كشور و معاونت مديريت و برنامه‌ريزي رياست جمهوري گزارش‌هاي لازم به صورت ماهانه، فصلي و حتي به درخواست آنها براي موضوعات مختلف ارائه شده است.
در بخش ديگري از اطلاعيه شركت راه‌آهن شهري تهران‌وحومه (مترو) به جلسه مجمع شركت مترو در هفته گذشته دوشنبه – 8 آذر- با حضور پنج عضو اين مجمع از جمله نماينده وزارت كشور اشاره شده و آمده است: اين جلسه به رياست دكترقاليباف و با حضور همه اعضاء ازجمله معاون عمراني وزارت كشور، براي رسيدگي به گزارش بازرس قانوني و حسابرس شركت مترو براي سال 88 تشكيل و حساب‌هاي اين شركت تصويب شد و هيچ اعتراضي نيز از سوي وزارت كشور به حساب‌ها نشد.
در اطلاعيه تاكيد شده است: آلودگي هواي تهران بارديگر هشدار داد كه راهي جز اجراي قوانين مجلس شوراي اسلامي براي مترو و حمل‌ونقل عمومي نيست و بهتر است به‌جاي اين فرافكني‌ها نسبت به اجراي قانون برداشت از حساب ذخيره‌ارزي براي حمل‌ونقل ريلي شهري اقدام شده تا امكان استفاده از ظرفيت 4 ميليون سفري متروي تهران فراهم شود.
همچنين در اين اطلاعيه آمده است كه با توجه به اتمام دوره مدير عاملي محسن هاشمي، وي بار ديگر براي يك دوره سه ساله در مديريت عامل شركت مترو ابقا شد.



برنامه ریزی مردمی برای سالگرد  آیت الله العظمی منتظری

جرس: به گزارش منابع جرس از قم مقامات امنیتی همچون سال گذشته از برگزاری هر گونه مراسم برای بزرگداشت فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری ممانعت می کنند و تا لحظه مخابره این خبر به خانواده معظم له اجازه برگزاری مراسم نداده اند. سال گذشته نیز مقامات آزادترین حکومت جهان از برگزاری مراسم ترحیم، سوم، شب هفت و چهلم جلوگیری کردند
با توجه به علاقه زائدالوصف اکثریت مردم ایران به این مرجع مبارز که از وی به عنوان رهبر معنوی جنبش سبز یاد می شود، علاقه مندان به اسلام رحمانی، جنبش سبز و مرجعیت تصمیم گرفته اند برای برگزاری مراسم بزرگداشت به مناسبت اولین سالروز درگذشت آیت الله منتظری با حضوری مردمی و قرائت فاتحه و تلاوت قرآن در روز پنجشنبه 18 آذر 1389 برابر با سوم محرم 1432 در حرم حضرت معصومه بر سر مزار آن فقیه مجاهد اجتماع کنند. بر اساس اطلاعات واصله این حضور سبز از صبح آغاز و تا اذان مغرب ادامه خواهد داشت
پیش بینی می شود که علمای اعلام و مراجع عظام ، فضلا و طلاب علوم دینی، اساتید و دانشجویان دانشگاهها، معلمان، بانوان، کسبه، کارگران و اقشار مختلف مردم در این مراسم بی تکلف مردمی حضور بهم رسانند. تشییع جازه این مرجع بزرگ بزرگترین تشییع جنازه تاریخ قم بود و نزدیک یک میلیون نفر عزادار در ان شرکت کردند
مرحوم آیت الله العظمی منتظری نظریه پرداز جمهوری اسلامی و پس از مرحوم آیت الله خمینی بزرگترین شخصیت انقلاب و در زمره اعلم مراجع جهان تشیع بود که در دو دهه آخر حیاتش زیر فشار و حصر خانگی و اهانت حکومت بود. آیت الله منتظری شاخص ترین منتقد انحرافات نظام و شخص ولی فقیه بود. به نظر ایشان این نظام نه جمهوری است نه اسلامی. معظم له در آخرین ماههای حیات پربار خود حکومتی که عدالت را زیرپا می گذارد و مورد نفرت اکثر شهروندانش است ولایت جائر دانست و مبارزه با آن را بر اساس امر بمعروف و نهی از منکر وظیفه شرعی همگانی اعلام کرد


اخراج ۳۷۰ کارگر / مدیرعامل مخابرات: ما کارمند نداریم، همه پرسنل، کارگرند


مدیرعامل شرکت مخابرات ایران با اعلام بخش‌هایی از شرایط جدید جذب نیرو در این شرکت گفت: پایین تر از لیسانس استخدام نمی‌کنیم.
صابر فیضی شنبه شب در جمع کارکنان قراردادی شرکت مخابرات مازندران اظهار داشت: بر اساس ماده ۴۷ مدیریت خدمات کشوری سازمان بازرسی مخابرات، کارکنان شرکت مخابرات در صورت انتقال یا مامور خدمت شدن به دستگاه‌های دولتی اخراج می‌شوند.
فیضی افزود: بر اساس آیین‌نامه جدید ۳۷۰ نفر از شرکت مخابرات اخراج شدند.
مدیرعامل شرکت مخابرات ایران تصریح کرد: بر اساس آیین‌نامه جدید استخدام و پرداخت شرکت مخابرات همه پرسنل این شرکت به عنوان کارگر محسوب شده و نیرویی به عنوان کارمند نداریم.
وی افزود: در آیین‌نامه جدید حقوق کارگری و میزان پرداختی حقوق کارگران مخابرات افزایش یافته اما در بازنشستگی و پایان کار آنها تاثیر ندارد.
فیضی با اشاره به اینکه در آیین‌نامه جدید افراد زیر لیسانس به استخدام شرکت مخابرات در نمی‌آیند، تصریح کرد: در این آیین نامه استثایی برای فرزندان شهدا و جانبازان در نظر گرفته شده است.
وی از ساماندهی وضعیت کارکنان قراردادی شرکت مخابرات در سراسر استان‌های کشور خبر داد و افزود: افرادی که دارای لیسانس و لیسانس مطلوب بوده و در شرکت مخابرات به صورت مستقیم مشغول فعالیت هستند قرارداد آنها به قرارداد مدت زمان معین تبدیل می‌شود.
فیضی بیان داشت: اولویت دوم با افرادی است که با پیمانکاران کار کرده ولی برای شرکت مخابرات کار تخصصی انجام می‌دهند و حتی افرادی که با پیمانکاران کار می‌کنند و تخصصی ندارند اما رشته آنها تخصصی است با آنها نیز قرارداد مدت زمان معین بسته می‌شود.
وی تصریح کرد: افرادی هستند که در شرکت مخابرات مشغول کار تخصصی بوده اما دانشجو هستند با این افراد نیز قرارداد به صورت کارمزدی بسته می‌شود و افرادی که با پیمانکاران کار می‌کنند اما مدرک تحصیلی ندارند در همان وضعیت با پیمانکاران کار می‌کنند.
فیضی از صدور احکام کارگزینی کارکنان شرکت مخابرات در مدت زمان معین خبر داد و تصریح کرد: کارکنانی که بعد از تاریخ ۱۸/۸/۸۸ به عنوان مامور خدمت یا انتقال به دستگاه‌های دولتی منتقل شوند بر اساس ماده ۴۷ مدیریت خدمات کشوری شرکت مخابرات الزامی برای جذب آنها ندارد و از این شرکت اخراج می‌شوند.


 
» دیدار دبیرکل حزب اعتماد ملی با خانواده عبدالله مومنی

کروبی: جریان حاکم با این شرایط، قادر به ادامه‌ی راه نیست


مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی، در آستانه روز دانشجو به دیدار خانواده عبدالله مومنی، زندانی سیاسی و فعال سابق دانشجویی، رفت.
به گزارش خبرنگار کلمه، در این دیدار که فرزندان عبدالله مومنی نیز حضور داشتند، در ابتدا فاطمه آدینه وند، همسر این زندانی سیاسی، درباره آخرین وضعیت عبدالله مومنی در زندان توضیحاتی ارائه داد و گفت: او اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود و تنها تماس او با خانواده و فرزندانش، به هفته‌ای یک بار ملاقات کابینی محدود شده است، هرچند فرزندان او به دلیل رفتن به مدرسه، بیشتر اوقات از این امکان هم محروم‌اند.
به گفته همسر عبدالله مومنی، بعد از قطع تماسهای تلفنی بند ۳۵۰، فرزندان عبدالله مومنی هر روز بیش از روز قبل دلتنگ پدر خود می‌شوند. او خاطرنشان کرد که عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت و فعال دانشجویی به چهار سال و یازده ماه حبس تعزیری محکوم شده و هم‌اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین، دوران محکومیتش را سپری می‌کند.
وی ادامه داد: مومنی چندی پیش نامه‌ای را از زندان اوین خطاب به رهبری نوشت؛ نامه‌ای که نشان می‌داد در مدت بازداشتش چه بر او گذشته است. او در این نامه شرح شکنجه‌هایی را بازگو کرد که او را مجبور کرد به آنچه انجام نداده، اقرار کند. او در چهارصدمین روز بازداشتش در زندان اوین، خطاب به رهبری نوشت: «بازجویان در تمام طول بازجویی بارها مادرم مرحومه‌ام را که زنی مومنه و مادر شهید است، با بدترین وجه ممکن، مورد فحش و ناسزا و الفاظ رکیک قرار می‌دادند، همسر فداکارم، بارها به رغم آنکه زنی مسلمان و مومنه و همسر شهید است (و با آنکه می‌دانستند من با همسر برادر شهیدم ازدواج کرده‌ام) به عنوان … می‌نامیدند و خواهران و نوامیس مرا به فجیع‌ترین وجه ممکن با لقب … مورد دشنام و توهین قرار می‌دادند. این ابراز مکرر الفاظ ناشایست از مدافعین نظام اسلامی شامل حال برادر شهیدم نیز می‌شد و هدیه‌ی خانواده ما به میهن را منافق می‌خواندند.»
همسر عبدالله مومنی تاکید کرد که تاکنون به این نامه همسرش و همچنین شکایتی که او از بازجوهای پرونده، بازپرس و قاضی پرونده‌اش داشته، رسیدگی قضایی نشده است. همسر مومنی در عین حال تاکید کرد: عبدالله این روزها با روحیه‌ای مقاوم دوران حبس خود را می‌گذراند.
بر اساس این گزارش، مهدی کروبی نیز پس از شنیدن سخنان همسر و خانواده عبدالله مومنی، با ابراز تاسف نسبت به برخودهای ناشایست صورت گرفته در زمان بازداشت زندانیان سیاسی و تداوم حبس بی‌مورد آنان، گفت: وضعیت زندانیان سیاسی و عزیزان دربند ما بدین شکل باقی نخواهد ماند و جریان فکری حاکم فعلی با این شرایط قادر به ادامه‌ی راه نیست.
کروبی تصریح کرد: وجود و حضور عمیق نارضایتی در توده‌ی مردم از جریانات جاری به هیچ وجه قابل انکار نیست و خود آقایان نیز صریحا به آن اذعان کرده‌اند.
وی همچنین در آستانه‌ی روز دانشجو آرزو کرد که همه‌ی دانشجویان و فعالان دانشجویی زندانی از زندان آزاد شوند و به نزد خانواده‌هایشان بازگردند.



پیام مهدی کروبی به مناسبت روز دانشجو

دانشجویان و دانشگاهیان همیشه در صف اول مبارزه با انحصارطلبی و قانون‌شکنی بوده‌اند

فعالان دانشجویی به جرم انتقاد و ایستادگی در مقابل قانون‌شکنی و دروغ، زندانی شده‌اند
مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی و نامزد معترض به نتیجه اعلام شده برای انتخابات ریاست جمهوری، پیامی به مناسبت روز دانشجو صادر کرد.
به گزارش کلمه، کروبی در این بیانیه، با تاکید بر اینکه “تجربه نشان داده که فضای ترس و خفقان باقی نخواهد ماند” و “دروغ، تزویر و ریا هیچگاه پایدار نیست” از دانشجویان خواست حضور خود را در صحنه حفظ کنند تا “خار چشم بدخواهان ملت ایران” باشند. حضور در صحنه است. وی افزود: تمامیت خواهان و انحصارطلبان به دنبال ناامید کردن مردم هستند، اما جایی که امیدواری و ایستادگی در مقابل آن ها وجود داشته باشد، مسلما مجبور به عقب نشینی خواهند بود.
دبیر کل حزب اعتماد ملی همچنین خاطرنشان کرد: عوامل مهندسی کردن انتخابات، از آن جا که خود به درستی می دانند، دانشگاه مبدا تحولات است، به جان علم و دانش افتاده اند تا مگر دانشجویان و دانشگاهیان را از آموختن و پرسشگری باز دارند. اساتید محترم که سرمایه های عظیم کشورهستند نیزمورد تهاجم این دگماتیسم ها قرار گرفتند. تعدادی از آن ها را به زندان افکندند و جمع کثیر دیگری نیز تنها به دلیل انتقاد و پرسشگری از دولتمردان، از دانشگاه ها حذف، اخراج و یا به اجبار بازنشسته شدند.
کروبی افزود: دانشجویان و دانشگاهیان همواره در صف اول مبارزه با انحصارطلبی و قانون شکنی بودند و هیچ گاه ظلم و اجحاف در حق ملت بزرگ ایران را برنتافتند و البته متحمل هزینه های فراوانی شدند.
وی از اینکه در آستانه روز دانشجو، تعداد زیادی از فعالان دانشجویی در عین بی گناهی و تنها به جرم انتقاد و برای اینکه در مقابل قانون شکنی و دروغ ایستاده اند و آن را نفی کرده اند، در شرایط دشواری به سر می برند، عده ای زندانی، عده ای تبعید و بسیاری از حق مشروع و مسلم تحصیل محروم شده اند، ابراز تاسف کرد و در عین حال گفت: اما دانشجویان همواره نشان داده اند که در شرایط سخت و دشوار همیشه پایداری و مقاومت ورزیده اند. متن کامل پیام مهدی کروبی را به نقل از سایت تغییر، در ادامه می‌خوانید:
بسمه تعالی
جوانان و دانشجویان عزیز؛ اساتید محترم؛ دانشگاهیان گرامی؛ و ملت همیشه سرافراز ایران، ۱۶ آذرماه، روز دانشجو بر همه شما مبارک باد.
۱۶ آذر هر سال یادآور مبارزات خستگی ناپذیر دانشجویان با استبداد و استعمار طی سالیان طولانی است. این روز یادآور شهادت سه دانشجوی عزیز در راه ایستادگی و مقاومت بر مطالبات آزادیخواهانه و استعمارستیزانه ملت ایران است.
دانشجویان پیش از انقلاب پیشتاز مبارزه با رژیم طاغوت بودند و نقش مهمی در تحولاتی که منجر به انقلاب اسلامی شد، ایفا کردند. پس از انقلاب نیز دانشجویان پرچم آزادی خواهی را رها نکردند و همواره چشم بیدار و پاسداران آزادی ، استقلال ایران و مدافعان آرمان های اصیل انقلاب اسلامی بودند. چه در حوادث انقلاب اسلامی که با رهبری امام مقابل رژیم ستم شاهی دوشادوش ملت مبارزه می کردند و چه در دوران ۸ سال دفاع مقدس که با تقدیم ۵۰۰۰ شهید سرافراز و صدها جانباز و ایثارگر نهال جمهوری اسلامی ایران را آبیاری و از آن حمایت کردند و چه در سالیان بعد از جنگ تا به امروز دانشجویان همواره منادی حقوق شرعی و قانونی ملت ایران بودند و نقش بارزی در تحولات مختلف طی این سه دهه ایفا کردند.
حضور جوانان و دانشگاهیان در تمامی صحنه ها چه در شکل گیری انقلاب، چه در دفاع مقدس و چه در سازندگی و آبادانی کشور، ناشی از دیدگاه ژرف امام به دانشگاه و دانشگاهیان بود. دانشگاه از منظر امام آنقدر اهمیت دارد که اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملکت از دست خواهد رفت. امام این اهمیت را اینچنین گوشزد کرده‏اند: “اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است.”
لذا همیشه شاهدیم که دانشجویان و دانشگاهیان همواره در صف اول مبارزه با انحصارطلبی و قانون شکنی بودند و هیچ گاه ظلم و اجحاف در حق ملت بزرگ ایران را برنتافتند و البته متحمل هزینه های فراوانی شدند.
در دوران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته نیز که تمامیت خواهان از طریق مهندسی انتخابات، به زعم خود کشور را در اختیار گرفتند!، با واکنش جدی مردم مواجه شدند که به اعتراضات گسترده و تشکیل جنبش بزرگ اعتراضی مردم ایران منجر شد و جامعه دانشگاهی همیشه سرافراز ایران بار دیگر نقش برجسته ای را در مقاومت مقابل انحصارطلبان و ایثار و تلاش در راه بازگرداندن حق قانونی و شرعی ملت ایفاء کرد.
عوامل مهندسی کردن انتخابات، از آن جا که خود به درستی می دانند، دانشگاه مبدا تحولات است، به جان علم و دانش افتاده اند تا مگر دانشجویان و دانشگاهیان را از آموختن و پرسشگری باز دارند. اساتید محترم که سرمایه های عظیم کشورهستند نیزمورد تهاجم این دگماتیسم ها قرار گرفتند. تعدادی از آن ها را به زندان افکندند و جمع کثیر دیگری نیز تنها به دلیل انتقاد و پرسشگری از دولتمردان، از دانشگاه ها حذف، اخراج و یا به اجبار بازنشسته شدند.
به درستی جوانان و دانشگاهیان ما دریافتند که انتقاد، همان رکن اساسی پالایش هر نظام و حکومتی، لازمه اش استقلال و دوری گزیدن از نهاد قدرت و حکومت است و همین امر نیز خود موجبات رشد و بالندگی علم و دانش را فراهم می سازد.
تمامیت خواهان بدلیل دست یابی نامشروع و غیراخلاقی به قدرت، چنان جایگاه خود را متزلزل یافته اند که فقط در اندیشه تثبیت و حفظ قدرت خود هستند و همین مساله آنان را با سوء مدیریت در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه ساخته که در اثر همین سوء مدیریت ها و داشتن نگرش دگم و غلط به جامعه، جوانان و دانشگاهیان، شرایط را برای زندگی، ادامه تحصیل و خدمت به میهن و کشور را برای بسیاری از جوانان عزیز ما سخت و ناگوار کرده اند.
مع الاسف تحصیل که حقی خدشه ناپذیر است را از جوانان با استعداد و دانشجویان عزیز ما دریغ کرده اند و پیگیری کنندگان این حق مسلم را به سنگین ترین مجازات ها نواخته اند. تا آن جا که متاسفانه جمع زیادی از جوانان و دانشجویان برای ادامه تحصیل مجبور به ترک کشور شده اند. پدیده فرار مغزها که هر روز در اثر این سوء مدیریت ها تشدید می شود، خسران بزرگی برای ایران است، خسرانی که به مانند سایر مسایل سعی می شود کتمان شود!
مشخصا چنانچه مشکلات و انحرافاتی در ابعاد مختلف از جمله سیاسی، اقتصادی، معیشتی و اخلاقی برای آنانی که مجبور به ترک وطن گشته اند پدید آید و در تبلیغات گسترده استکبار دچار حوادث تلخی شوند، مسولیت دنیوی و اخروی آنان با متولیان کنونی است و در پیشگاه خداوند باید پاسخگو باشند.
ولیکن مطمئنا جوانان ایران حتی اگر به خاطر شرایط دشوار و علیرغم میل باطنی خود، کشورشان را ترک کرده کنند، هر کجا که باشند، همچنان دغدغه آبادانی و آزادی واستقلال و سرافرازی ایران را دارند.
اکنون که به روز دانشجو نزدیک می شویم، متاسفانه تعداد زیادی از فعالان دانشجویی در عین بی گناهی و تنها به جرم انتقاد و برای اینکه در مقابل قانون شکنی و دروغ ایستاده اند و آن را نفی کرده اند، در شرایط دشواری به سر می برند. عده ای زندانی، عده ای زندانی تبعیدی و بسیاری از حق مشروع و مسلم تحصیل محروم شده اند. اما دانشجویان همواره نشان داده اند که در شرایط سخت و دشوار همیشه پایداری و مقاومت ورزیده اند.
فرزندان من، به عنوان فردی که در دوره های مختلف، عمر خود را به مبارزه با ظلم و خودکامگی گذرانده ام، چند نکته را از روی تجربه و دلسوزی یادآور می شوم:
۱- تجربه نشان داده که فضای ترس و خفقان باقی نخواهد ماند. دروغ، تزویر و ریا هیچگاه پایدار نیست. لذا باید حضور خود را در صحنه حفظ کرد، چرا که خار چشم بدخواهان ملت ایران حضور در صحنه است. تمامیت خواهان و انحصارطلبان به دنبال ناامید کردن مردم هستند، اما جایی که امیدواری و ایستادگی در مقابل آن ها وجود داشته باشد، مسلما مجبور به عقب نشینی خواهند بود.
۲- جنبش دانشجویی اگر چه به دلیل سیال بودن از طول عمر کوتاهی در هر دوره برخوردار است اما همواره از پتانسیل و ظرفیت های بالای جوانان مستعد برخوردار است. لذا ضمن عبرت و آموختن از نقاط ضعف و اشتباهات گذشته که البته بی شک ناشی از شور و اشتیاق جوانی است، باید با بهره گیری از تجربیات پر فراز و نشیب دهه های گذشته ی جنبش دانشجویی، به سوی تعالی حرکت کرد تا نقشی مفید و ارزنده مطابق آرمانها و ارزشهای اصیل انقلاب ایفاء کرده و آینده درخشان ایران را رقم زنید.
۳- ستاره دار کردن دانشجویان که در دولت نهم و دهم تداوم و تشدید یافت، راهی غلط و رویه ای ناصواب است که موجب شده تا تعداد زیادی از جوانان و دانشجویان از ادامه تحصیل در مقاطع مختلف باز بمانند. فرزندان من بدانید تحصیل حق مسلم شماست و این رویه ی غلط پایدار نخواهد ماند. روزی در همین نزدیکی ها شاهد تحصیلات آکادمیک آزاد خواهیم بود که همه ی جوانان با هر سلیقه ای را در دل خود جای دهد.
۴- حرکتهای اصلاحی سالیان اخیر، نقش جوانان و جنبش دانشجویی را به عنوان یکی از مهمترین “گروه های مرجع” در ایران تثبیت کرده است لذا در شرایطی که جامعه ما نیاز به روشنگری و آگاهی بخشی هرچه بیشتر و تبیین راهبردهای اصلاح طلبانه برای عموم شهروندان دارد و همانطور که بنیانگذار فقید آن امام خمینی یکی از وظایف دانشگاهیان را آگاه سازی ملت می داند، شما جوانان و دانشجویان و دانشگاهیان باید مانند همیشه با توکل به خدا و اتکا به پاکبازی و خلوص دلهایتان که خاصه جوانان و جامعه دانشگاهی ایران عزیزمان است، این مسوولیت را به گستره کشور و در جای جای نقاط ایران بسط و گسترش دهید. امروز ما نیازمند آگاهی بخشی برای عموم مردم ایران هستیم.
جوانان و دانشجویان عزیز؛ ۱۶ آذرماه، روز دانشجو را به شما تبریک می گویم و اعلام میدارم شما عزیزان سرمایه های عظیم و بالقوه ی تحولات عظیم در کشورهستید، امیدتان به خدا باشد، بی شک آینده کشور از آن شما خواهد بود. و بدانید همچون گذشته مهدی کروبی در کنار شما خواهد بود و تا پایان ایستاده است.
و در پایان، امیدوارم مسوولین و متولیان امور ضمن متوجه شدن اشتباهات خود، با آزادی هر چه سریعتر جوانان و دانشجویان، آرامش را به جامعه بازگردانند تا همگی شاهد بالندگی و سرافرازی میهن عزیزمان، ایران باشیم.
والسلام
مهدی کروبی
۱۳ آذرماه ۱۳۸۹


تایید حکم قصاص برای یک جوان

خبرگزاری هرانا - حکم قصاص جوانی که 2 سال قبل، یک سرباز نیروی انتظامی را به قتل رسانده بود، در دیوان عالی کشور تأیید شد.
دستگاه قضایی در اردیبهشت سال جاری حکم اعدام یک جوان به نام "علیرضا" را که به جرم قتل یک سر باز صادر نمود.
به گزارش آفتاب، پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد که قضات شعبه 11 دیوان عالی کشور، بعد از بررسی پرونده، حکم دادگاه بدوی را تأیید کردند.
 لازم به ذکر است که این جوان تمامی اتهامات خود را رد کرده است.


بی خبری از وضعیت ساجده کیانوش راد

خبرگزاری هرانا - در حالی که بیش از شش روز از بازداشت ساجده کیانوش راد میگذرد ، تاکنون وی موفق به برقراری تماس تلفنی با خانواده اش نشده است .
به گزارش ندای سبز آزادی ، ساجده کیانوش راد در پی هجوم نیروهای امنیتی در منزل خود به همراه همسرش بازداشت و سپس به زندان اوین منتقل شد ، گفتنیست همسر او بهروز شاهرخ نیا مدتی پس از بازداشت آزاد شد . در حالی تاکنون ساجده کیانوش راد موفق به تماس با خانواده خود نشده است که پیش از این دادستان اعلام کرده بود که متهمین باید بیست و چهار ساعت پس از بازداشت حق این را داشته باشند که با خانواده خود تماس بگیرند.
گفتنیست خانواده کیانوش راد نگران وضعیت جسمانی ساجده هستند ، وی با توجه به بیماری که دارد تحت نظر پزشک بوده و باید به طور مرتب دارو مصرف کند .


اعتراض يک اتحاديه بين المللی کارگری به صدور حکم زندان برای رئيس سنديکای کارگران نيشکر هفت تپه

خبرگزاری هرانا - فدراسيون بين‌المللی کارگران بخش‌های کشاورزی، صنايع غذايی و خدمات با انتشار بيانيه ای به صدور حکم شش ماه زندان برای رضا رخشان، رئيس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه، اعتراض کرد.
به گزارش رادیو فردا، اين فدراسيون در بيانيه خود با ديکتاتور توصيف کردن حکومت جمهوری اسلامی خواستار پايان دادن به سرکوبی فعالان کارگری و حقوق بشری در ايران شده است. آقای رخشان به اتهام تشويش اذهان عمومی به شش ماه زندان محکوم شده است پيشتر، سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه به اين حکم اعتراض کرده بود.

صدور بیش از چهل سال زندان برای مبلغان مذهبی کرد زبان

خبرگزاری هرانا - 7 تن از مبلغان مذهبی کرد زبان از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به حبس های طولانی محکوم شدند.
به گزارش سنی نیوز،  7 تن از شهروندان بوکانی که از خرداد ماه 1388 در سلول های انفرادی وزارت اطلاعات شهرستان بوکان و ارومیه و بند های امنیتی 209 و 240 زندان اوین بودند و مدت ها توسط  نیروهای اطلاعاتی-امنیتی ارومیه و تهران برای اعتراف تحت فشار بوده اند اخیرا از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به زندان محکوم شده اند. از سوی قاضی مقیسه آقایان ماموستا محمد برائی به یازده سال، عبدالله خسرو زاده، حسین حیدری، سبحان احمد زاده به شش سال و حسام محمدی، هیمن محمود تختی به پنج سال و صدیق احمدی به دو سال حبس تعزیری محکوم شده اند.
جرم این افراد تبلیغ و برگزاری مراسم مذهبی، تشکیل جلسات مذهبی و خروج از مرز عنوان شده است و در حال حاضر تمامی این افراد به بند 350 زندان اوین منتقل شده اند.
لازم به توضیح است که از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد برخورد با اقلیت های مذهبی، قومی شدت یافته که می توان به محدودیت های ایجاد شده در ظرف ماه های گذشته برای مبلغان اهل سنت اشاره کرد.


نازنین خسروانی، چهل روز بازداشت بدون ملاقات

خبرگزاری هرانا - بازداشت نازنین خسروانی به چهلمین روز نزدیک می‌شود اما هنوز مسئولان امنیتی به خانواده او اجازه نداده‌اند تا حتی برای یک لحظه با فرزند خود ملاقات کنند.
به گزارش جرس، برخوردی که با نازنین خسروانی و خانواده‌اش صورت گرفته، البته دارای سابقه است و پیش از این نیز ماموران امنیتی چنین برخوردی با زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنها داشته‌اند و حالا به نظر می‌رسد این مساله در حال تبدیل شدن به یک رویه است.
نازنین خسروانی روزنامه‌نگار است و تا به حال با روزنامه‌های اصلاح طلب زیادی همکاری داشته است. اما با گذشت چند روز از بازداشت او، هنوز مسئولان امنیتی دلیل مشخصی را برای بازداشت او ارائه نداده‌اند.
پیش از این مسئولان دادستانی به خانواده این روزنامه‌نگار قول داده بودند که می‌توانند به زودی با فرزند خود ملاقات داشته باشند، اما با نزدیک شدن به چهلمین روز بازداشت این روزنامه نگار، هنوز درهای زندان اوین برای ملاقات به روی خانواده خسروانی باز نشده است و به نظر می‌رسد بی‌توجهی مسئولان امنیتی به وعده‌های دادستانی نیز بیش از گذشته شده است.
بدین ترتیب نام نازنین خسروانی را باید به فهرست روزنامه‌نگارانی که در بند ۲۰۹ زندان اوین در شرایط حادی قرار دارند و به اصطلاح مفقود شده‌اند، اضافه کرد.
خبرهای موجود حاکی از آن است که مسئولان امنیتی فعلا قصد آزاد کردن نازنین خسروانی را ندارند و قرار بازداشت او را تمدید کرده‌اند. این در حالی است که مادر این روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی تا به حال با نوشتن دو نامه که یکی از آنها خطاب به زندانبان نازنین خسروانی بوده است، از وضع دخترش ابراز نگرانی کرده است. اما طبق معمول، هیچ توجهی از سوی مسئولان به این گلایه‌ها و شکوه‌ها نشده است.
این روزنامه‌نگار زندانی، از بیماری قلب رنج می‌برد و خانواده او بارها اعلام کرده‌اند که فرزندشان به لحاظ جسمی نیاز به مراقبت دارد. به گفته آنها، ادامه بازداشت او می‌تواند تبعات ناگواری برایش داشته باشد.