۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

مهمترین خبرهای روز جمعه بخش سوّم تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


اخبار روز:












اخبار روز: 

اعلامیه ی هیات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور

کارنامه جمهوری اسلامی در نزدیک به سی و دو سال گذشته نشان میدهد که این نظام از آغاز تا به امروز، حاصلی جز جنگ، فقر، گرانی، بیکاری، چپاول ثروت های ملی، آلودگی محیط زیست، فساد، آوارگی، تحریم، فقدان امنیت، شکنجه، قطع عضو، سنگسار، اعدام و پایمال شدن حقوق و آزادی ها، برای مردم ایران نداشته است.
اعدام یازده تن از جوانان و زندانیان بلوچ در بیست و نهم آذر امسال بطور فله ای در پی اتهامات اثبات نشده، اعدام دو تن دیگر که یکی از آنان علی صارمی معلمی که در شهریور ٨۶ به دلیل شرکت در مراسم یاد بود جانباختگان ۶۷ در خاوران دستگیر و به اعدام محکوم شده بود، از جنایات اخیر رژیم بشمار میرود. عدم رعایت ابتدائی ترین حقوق انسانی در جمهوری اسلامی، اینکه ایران در سال گذشته بالاترین تعداد روزنامه نگاران پناهنده و بالاترین تعداد وکلای زندانی را داشته است و بالاخره اینکه ایران از نظر اعدام به نسبت جمعیت در راس کشورهای جهان قرار دارد، نشان دهنده رشد مقاومت مردم و حاکی از شدت عمل کم سابقه رژیم در مقابله با آن است.
مردم آگاه ایران میدانند که اصلاحات اساسی در چارچوب حکومت ولی فقیه ممکن نیست. آزادی و دموکراسی تنها هنگامی میسر است که شرائط و چارچوب های لازم برای تحقق آن مهیا، حکومت حافظ و ضامن حقوق و آزادی های مردم و دین و ایدئولوژی از حکومت جدا باشد.
اکنون که در پی اوجگیری مبارزات مردم برای احقاق حقوق و آزادی های خود، جمهوری اسلامی در تقابل کامل با مردم قرار گرفته و رژیم از آنجائی که خود را در ضعف می بیند، خشونت علیه مخالفین را تشدید نموده است، مبارزه برای رعایت حقوق و آزادی زندانیان سیاسی از اهمیت ویژه ای برخوردار میباشد و در کنار آن کوشش برای حذف مجازات اعدام از قوانین جزائی کشور، پشتیبانی از خانواده های زندانیان سیاسی و قربانیان اعتراضات مردمی، مبارزه برای منع شکنجه و مجازات های غیر انسانی مانند قطع عضو یا سنگسار، در دستور کار آزادیخواهان و طرفداران حقوق بشر قرار گرفته است.
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور ضمن محکوم کردن ادامه نقض فاحش حقوق انسانی و شهروندی توسط جمهوری اسلامی، از کلیه هم میهنان، بویژه آنهائی که در خارج از کشور زیر ضربه مستقیم حکومت نیستند، انتظار دارد که با کوشش برای تحقق اهداف یاد شده و افشاء هرچه بیشتر جنایات رژیم در صحنه بین المللی، بمبارزات مردم ایران یاری رسانند.

هیات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
مهندس کامبیز قائم مقام ـ مهندس بهمن مبشری - دکتر همایون مهمنش




اخبار روز: 

بتاریخ ۲٨ دسامبر ۲۰۱۰ علی صارمی باتهام "محاربه با خدا" و علی اکبر سیادتی باتهام "جاسوسی" در زندان اوین در شمال تهران اعدام شدند. بار دیگر رژیم ایران همچون گذشته به اعدام زندانیان سیاسی اقدام ورزید. این دو زندانی از دفاع عادلانه محروم بودند وحتا اعدام آنا ن به خانواده ها ووکلایشان اعلام نشد.
اخیرا حکم سکینه محمدی آشتیانی که به سنگسار محکوم شده بود بدنبال فشارهای بین المللی معلق گردید. جمهوری اسلامی زیر فشار افکار عمومی با توجه به اتهام "محاربه با خدا" حکم اعدام حبیب الله لطیفی، دانشجوی کرد رامعلق نمود.
حزب اروپ اکولوژی سبز ها علیه این جنایات دولتی اعتراض نموده واعدام زندانیان سیاسی همانند علی صارمی و علی اکبر سیادت محکوم میکند.
حزب اورپ اکولوژی سبزها از مقامات ایران میخواهد تا حکم اعدام تمامی زندانیان واز جمله دانشجوی کرد ایرانی لغوگردد.
ما سیاست سرکوبگرانه دولت ایران را محکوم می نمائیم و پشتیبانی خود رانسبت به دمکرات هائی که در راه دمکراسی و حقوق بشر در ایران مبارزه میکنند اعلام میداریم.

حزب اروپ اکولوژی سبز های فرانسه
٣۰ دسامبر ۲۰۱۰




میربلوچ
اخبار روز: 
حاکمان جمهوری اسلامی بعلت بی لیاقتی ٬ جهالت و تمامیت خواهی از حل مشکلات مردم عاجز می باشند و تنها راه حل آنها برای تمامی مشکلات موجود سرکوب و بکارگیری خشونت و اعدام می باشد. آقای خامنه ای در زمان رژیم پهلوی چند سالی در بلوچستان تبعید بوده است و اکنون به پاس سپاسگزاری و خاطره آن دوران ٬ ظاهرا ً "لطف و مرحمت ویژه ای" به مردم بلوچ دارند. لذا از این جهت مردم بلوچ با خشونتهای بیشتری نوازش میشوند و آمار قربانیان اعدام در بلوچستان بیشتر از هر جای دیگر ایران است. در مقابل سه جریان مهم سیاسی یعنی حزب مردم بلوچستان٬ جنبش مبارزین بلوچ (راج زرمبش) و جبهه متحد بلوچستان٬ از نظر تئوری خوشبختانه به آن حد از درجه رشد و بلوغ سیاسی رسیده اند که اساسنامه حزبی خود را به مانند جوامع مدرن و بر اساس موازین اعلامیه جهانی حقوق بشر تنظیم کرده اند و حتی مخالفت خود را با مجازات اعدام هم اعلام داشته اند. آیا این جریانات سیاسی از نظر عملی هم به این بلوغ سیاسی رسیده اند، تا ادعای آنها با عمل آنها همخوانی داشته باشد؟ سوالی است که تا کنون بی جواب مانده است!
ماشین آدمکشی و اعدام زندانیان سیاسی رژیم آخوندی اخیرا سرعت بیشتری گرفته است. اما این بار ملایان قربانیان خود را بیشتر از کردستان و بلوچستان که اکثریت ساکنین این دو استان سنی و غیرفارس هستند انتخاب میکنند. در واکنش به این کشتارهای غیرانسانی٬ ملت ایران واکنشهای مختلفی نشان میدهند. پس از اعدام فرزاد کمانگر و چهار نفر دیگر از اکراد همراهش٬ و همچنین برای جلوگیری از اعدام حبیب اله لطیفی زندانی سیاسی کرد٬ اکثریت احزاب٬ گروه ها و سازمانهای حقوق بشری٬ روزنامه نگاران٬ نویسندگان فعالین و شخصیتهای سیاسی - اجتماعی ایرانی از سراسر جهان٬ تنفر٬ انزجار و اعتراضات خود را از طریق رادیو و تلویزیون ٬ روزنامه و وبسایتهای گوناگون اعلام داشتند. این فعالیتهای مدنی بحدی گسترده و سیستماتیک بود که رژیم مجبور شد اعدام لطیفی را به تاخیر بیندازد و قاضی مربوطه قول داده است که با مطالعه مجدد پرونده یک بار دیگر در باره اجرای حکم تجدیدنظر خواهد کرد. این احساس همبستگی و همدردی ملت ایران از اعدام شدگان و زندانیان سیاسی کرد در نوع خود بی نظیر بوده و باعث دلگرمی و حمایت از زندانیان سیاسی و خانواده های آنان می باشد.
با فاصله چند روز قبل از اعلام تاریخ اجرای حکم اعدام حبیب اله لطیفی٬ جمهوری اسلامی در طی یک واکنش انتقام جویانه در مقابل عملیات انتحاری اعضای جنداله در روز تاسوعا در شهرستان چابهار ٬ ۱۱ نفر جوان بلوچ زندانی سیاسی را در زندان زاهدان بصورت فله ای و بدون رعایت مراحل قانونی و بدون محاکمه٬ به اتهام تروریست و همکاری با جنداله به دار آویخت.
این جنایت رژیم مستبد آخوندی توسط سازمان ها و گروهای داخلی و بین المللی اصلا جدی گرفته نشد. انعکاس چندانی در میدیا و وب سایتهای ایرانیان پیدا نکرد و جنایتی به بزرگی کشتار جمعی همراه با زجر و شکنجه که یک عمل ضد بشریت به حساب می آید مورد توجه هموطنان قرار نگرفت و هیچگونه اعتراضی هم انجام نگرفت. فقط تعداد انگشت شماری از سازمانها و شخصیتهای فعال سیاسی که از وضعیت بلوچستان آگاهی داشتند این عمل جنایتکارانه را محکوم کردند.
حالا در اینجا یک سوال پیش میاید که چرا هموطنان ما نسبت به سرکوب و شکنجه و اعدام در بلوچستان بی تفاوت هستند؟ بسیاری از احزاب و سازمانها و روشنفکران بلوچ با ذهنیت طایفه گری و قبیله ای٬ معتقدند که چون این قربانیان بلوچ و سنی مذهب هستند٬ مردم ایران و سازمان های سراسری و به اصطلاح فارس واکنش نشان نمیدهند. این در حالی است که کردها هم ملیت غیرفارس هستند و هم سنی مذهب.
در عالم مقایسه اگر ما فعالیتهای گسترده مدنی هموطنان را برای محکوم کردن اعدام فرزاد کمانگر و یا برای نجات حبیب اله لطیفی از اعدام، که هر دو کرد و سنی هستند مورد توجه قراردهیم٬ متوجه میشویم که حتی با وجود سیر مراحل قانونی پرونده با تشکیل دادگاه (هرچند که می دانیم تمام دادگاه های رژیم، فرمایشی و برای فریفتن افکار عمومی جهانیان است) و برخورداری متهمان کرد از وکلای برجسته و شناخته شده چون نیکبخت و نعمت احمدی٬ چرا هموطنان ما با آگاهی به اینکه شناعت و شدت اعدام ۱۱ نفر زندانی بلوچ٬ بدون محاکمه و داشتن وکیل و رعایت نکردن تمام مراحل قانونی٬ به مراتب خشونت آمیزتر بوده است٬ اما باز هم هموطنان نسبت به آن بی تفاوت بوده اند؟
من شخصا معتقدم که این عقب ماندگی و ضعف احزاب٬ سازمانها٬ گروها و روشنفکران جامعه بلوچستان است که بعلت سکوت و همچنین انفعال وعدم ارایه یک تحلیل درست از وضعیت بلوچستان و مبارزات ضداستبدادی مردم بلوچ٬ قادر نیستند که اخباردرست و آگاهی های لازم را به موقع به هموطنان برسانند تا مردم و جریانات فعال سیاسی سراسری بتوانند بین اعمال شنیع رژیم و یا سازمان تروریستی جنداله و مبارزات ضد ارتجاعی و آزادیخواهانه مردم بلوچ تفکیک قائل شده، و موضع گیری واقعگرایانه و مناسبی داشته باشند. پر واضح است که باعث این عقب ماندگی جامعه بلوچ، حاکمان استبداد سیاه آخوندی و رژیم های حاکم ماقبل آنان می باشد. ولی با این وجود ما بلوچ ها بایستی واقعگرا باشیم، ضعف های خود را بپذیریم و از مردم کردستان که وضعیت کاملا ً مشابه ما را دارند درس عبرت بگیریم. احزاب و سازمانها بلوچی تاکنون در باره جنداله سکوت کرده اند. خود را طرفدار حقوق بشر میدانند اعدام جوانان را که توسط جمهوری اسلامی انجام میگیرد محکوم میکنند ولی کسانی که توسط جنداله به قتل میرسند با سکوت خود این اعمال ضدبشری را تایید میکنند وباعث تشویق جنداله برای ادامه خشونت و کشتاربیشتر میشوند. گویا این قربانیان چون غیربلوچ و شیعه هستند بشر بحساب نمی آیند!

در پایان لازم به یاد آوری میدانم که جنداله اعلام کرده است که در مقابل اعدام ۱۱ نفر جوان بلوچ در روز ۲۹ آذر ماه ۸۹ در زندان زاهدان٬ امیر حسین شیرانی (کارمند تاسیسات اتمی که بیش از مدت سه ماه است که در اسارت جنداله میباشد) را اعدام خواهد کرد. امیرحسین شیرانی یک کارمند زحمتکش ساده تاسیسات اتمی است که کوچکترین عمل و یا اهانتی برعلیه اهل تسنن و مردم بلوچ انجام نداده است. او نه پست و مقامی در این رژیم داشته است و نه حتی یک فرد نظامی بوده است که در سرکوب مردم نقشی داشته باشد. انتظار میرود که جریانات سیاسی بلوچی به حرمت اصول اساسی که در اساسنامه حزبی خود دارند در مقابل این تهدید و عمل نابخردانه جنداله بیش از این سکوت نکنند و انجام چنین اعمالی را محکوم کنند و از جنداله بخواهند که مرتکب یک جنایت دیگر نشود و شیرانی را بدون هیچ قید و شرطی آزاد کند.

میربلوچ ۹ دیماه ٨۹
lashkarm@hotmail.com


ایران در جهان: سال سخت۲۰۱۰

سال ۲۰۱۰ برای ایران سال دشواری‌های بیشتر در مناسبات بین‌المللی، سال تشدید چالش‌ها در مناقشه‌ی اتمی، سال اجماع بی‌سابقه‌ی جامعه‌ی جهانی علیه ایران و سال گسترش ابعاد تحریم‌های بین‌المللی علیه این کشور بود.


اگر در طول سال ۲۰۰۹ نام ایران در جهان با «جنبش سبز» و «جوانان معترض سبزپوش» عجین و همراه بود، در سال ۲۰۱۰، «اورانیوم، تحریم، زندان، اعدام و سنگسار» عمده‌ترین واژه‌هایی بود که نام ایران را در رسانه‌های جهان همراهی می‌کردند. به عبارت دیگر دو موضوع برنامه‌ی اتمی و وضعیت حقوق بشر، معرف ایران در جهان در سال ۲۰۱۰ بودند.
با پایان سال ۲۰۰۹ مشخص شد که سیاست دولت اوباما در برابر ایران نتیجه‌ای در پی نداشته است. باراک اوباما از هنگام ورود به کاخ سفید زبان و سیاستی متفاوت نسبت به سلف خود، جورج بوش، در برابر ایران در پیش گرفت و خواستار برقراری «ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل» میان دو کشور شد. اوباما گفت، حق ایران می‌داند که بر جایگاه راستین خود در جامعه‌ی بین‌الملل قرار بگیرد، اما این حق با مسئولیت‌هایی همراه است که از راه «ترور» و یا «دستیابی به جنگ‌افزار هسته‌ای» بدست نمی‌آید.
بعدها روشن شد که رئیس جمهور آمریکا علاوه بر اظهارات علنی، در نامه‌هایی خصوصی به آیت‌الله خامنه‌ای نیز علاقمندی دولت خود را برای عادی‌سازی مناسبات دو کشور با وی در میان گذاشته است. این سیاست اوباما از سوی ایران پاسخ مناسب نیافت و شکست خورد، اما برای اقدام‌های بعدی دیپلماتیک امریکا خالی از دستاورد نبود. سرسختی ایران به آمریکا کمک کرد تا اجماع جهانی بی‌سابقه‌ای علیه برنامه اتمی ایران بوجود بیاورد. چنانچه گویی پیمودن چنین مسیری برای دولت اوباما ضروری بود تا تلاش‌هایش در اقناع جامعه جهانی جهت تشدید تحریم‌ها علیه ایران به موفقیت بیانجامد.
تحول بی‌سابقه در مناقشه‌ی اتمی
نخستین پیامد خودداری ایران از پاسخ مثبت به سیاست اوباما، تغییر در مواضع روسیه و چین بود. این دو کشور از هنگام آغاز مناقشه بر سر برنامه‌ای اتمی ایران، نقش تعدیل‌کننده در مواضع آمریکا و متحدان آن علیه ایران داشتند و مانع از آن می‌شدند که قطعنامه‌های سخت‌گیرانه‌تری علیه ایران تصویب شود. اما سرسختی ایران آنها را به همراهی بیشتر با غرب سوق داد. این، تحول بی‌سابقه‌ای در مناقشه‌ی اتمی ایران بود.
دیمیتری 
مدودف و محمد احمدی‌نژاد، روسای جمهور روسیه و ایرانآمریکا و متحدانش تا پایان سال ۲۰۰۹ به ایران مهلت داده بودند تا راه سازش با غرب را در پیش گیرد، وگرنه با تحریم‌های شدیدتر مواجه خواهد شد. همراهی روسیه و چین راه تدارک قطعنامه‌ای جدید در شورای امنیت را فراهم آورد.
هم‌زمان با تلاش‌های آمریکا برای تشدید فشار بر ایران، یوکیا آمانو، مدیرکل جدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز در نخستین گزارش خود درباره ایران،  زبان دو پهلو و عمدتا نرم البرادعی را کنار گذاشت و اعلام کرد: «اطلاعات موثق و قابل قبولی وجود دارند که نشان می‌دهند ایران در راه دستیابی به سلاح اتمی می‌کوشد و در حال ساختن کلاهک اتمی است.»
به این ترتیب همه‌چیز برای به‌کرسی‌نشاندن قطعنامه‌ی ۱۹۲۹ در شورای امنیت آماده شد؛ قطعنامه‌ای که سرانجام در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ (۱۹ خرداد ۱۳۸۹) به تصویب رسید و تحریم‌های اقتصادی شدیدی را علیه ایران وضع کرد. ۱۲ کشور به این قطعنامه رأی موافق دارند لبنان از شرکت در رأی‌گیری خودداری کرد و دو کشور ترکیه و برزیل به آن رای منفی دادند.
از آغاز ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در سال ۲۰۰۶،  هشت قطعنامه درباره برنامه‌ی اتمی ایران در این شورا تصویب شده که در چهار تای آنها حاوی تحریم‌هایی علیه ایران است. اما تحریم‌های منظور شده در قطعنامه‌ی آخر (۱۹۲۹) از همه سنگین‌ترین است. تصویب این قطعنامه، دومین تحول مهم در سال ۲۰۱۰ در مناقشه‌ی هسته‌ای ایران، پس از تغییر مواضع روسیه و چین بود.
قطعنامه ۱۹۲۹
قطعنامه‌ی ۱۹۲۹ از ایران می‌خواهد تمام فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم و نیز تولید پلوتونیوم (در مرکز آب سنگین اراک) را متوقف کند، اما در عین‌حال به خاطر سرپیچی ایران از اجرای قطعنامه‌های پیشین، مجازات‌های سنگینی علیه این کشور وضع و کشورهای عضو سازمان ملل را ملزم به رعایت آنها می‌کند.
قطعنامه‌ی ۱۹۲۹ هر گونه فعالیت ایران در خارج از کشور از جمله هرگونه شرکت در طرح‌های استخراج اورانیوم در کشورهای دیگر یا شرکت در تولید مواد یا تکنولوژی‌های اتمی را ممنوع می‌کند.
 صدور ۸ قلم ادوات و تجهیزات نظامی به ایران، و نیز تولید و آزمایش هرگونه موشک‌های دوربرد با توانایی حمل کلاهک هسته‌ای توسط ایران ممنوع شده است.
در این قطعنامه کشورهای عضو سازمان ملل موظف شده‌اند که از ورود شماری از مقام‌های ایران به قلمروی خود جلوگیری کنند و تعداد دیگری از افراد و شرکت‌های ایرانی را نام برده که باید دارایی‌هایشان مسدود و از ورودشان به کشورهای دیگر جلوگیری شود. در قطعنامه‌های پیشین شورای امنیت نیز سفر تعدادی از مقام‌های دولتی ایران به دیگر کشورها ممنوع اعلام شده است.
نشست شورای 
امنیت براساس قطعنامه، کشورهای عضو سازمان ملل می‌توانند محموله‌‌های هوایی و دریایی به مقصد و یا از مبدا ایران را در صورت لزوم مورد بازرسی قرار دهند. بازرسی و حتی توقیف محموله‌های دریایی ایران در آب‌های آزاد نیز مجاز اعلام شده است.
در قطعنامه‌ی ۱۹۲۹ از بیش از ۴۰ شرکت و یا اشخاص حقیقی نام برده که مشمول تحریم‌ شده‌اند. از این تعداد دست‌کم ۱۵ شرکت و مؤسسه وابسته به سپاه پاسداران هستند که قرارگاه خاتم‌الانبیا مشهورترین آنهاست.
تحریم‌های یکجانبه
تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ لطمه‌ی سنگینی علیه ایران بود، اما سنگین‌تر از آن سلسله تحریم‌های یکجانبه‌ای است که آمریکا، اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای مهم جهان یکی پس از دیگری علیه ایران تصویب کرده و از میانه‌ی سال به اجرا گذاشتند.
این تحریم‌ها از صدور فراورده‌های پالایش‌شده نفتی به ایران مانند بنزین شروع شده و رفته‌رفته متوجه مهمترین منبع تامین درآمد ایران یعنی نفت می‌شود.
براساس تحریم‌های یکجانبه‌ی آمریکا علیه ایران که در کنگره تصویب شد، هر شرکتی که از طریق فروش فرآورده‌های نفتی پالایش‌شده به ایران درآمدی معادل یک میلیون دلار یا بیشتر کسب کند، یا در طول یک سال بیش از ۵ میلیون دلار از این فرآورده‌ها به ایران بفروشد، مشمول تحریم‌های آمریکا خواهد بود. مصوبه کنگره همچنین همکاری و ارتباط مالی با بانک‌ها و موسسات مالی مرتبط با سپاه پاسداران و برنامه هسته‌ای ایران را منع کرده است.
دومین دور تحریم‌های یکجانبه آمریکا نیز در همین روزهای پایان سال میلادی از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام شد. هدف این تحریم‌ها شرکت‌های مرتبط با سپاه پاسداران و خطوط کشتیرانی ایران هستند.
پس از آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی نیز به تحریم‌های یکجانیه ایران پیوستند. اتحادیه اروپا فهرست گسترده‌ای از بانک‌ها و شرکت‌های ایرانی از جمله بانک‌های ملی، صادرات، رفاه، ملت و توسعه صادرات ایران و تمام شعب آنها در سراسر اروپا مشمول تحریم‌های خود قرار داد.
دهها شرکت و موسسه ایرانی از جمله شرکت صنایع هوایی ایران، شرکت فناوری سانتریفیوژ ایران، شرکت بیمه ایران، ماشین سازی اراک و شرکت پرتو صنعت در فهرست تحریمی‌های اروپا جای گرفته‌اند.
دو کشور هند و چین که خریدار بیش از نیمی از نفت صادراتی ایران بودند، به تدریج و بطور اعلام‌نشده خرید نفت از ایران را کاهش دادند. خرید نفت از سوی چین در همان هفته‌های نخست پس از تصویب قطعنامه‌ی ۱۹۲۹ رو به کاهش گذاشت و پس از آن بانک مرکزی هند نیز همین اخیرا اعلام کرد، تسهیلات بانکی برای پرداخت بهای نفت وارداتی از ایران ارائه نخواهد کرد.
در تحریم‌های یکجانبه آنچه که در مرکز توجه تحریم‌کنندگان، بویژه ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد صنعت نفت و گاز ایران است که مهم‌ترین و حتی یگانه منبع تامین درآمدهای ارزی ایران به شمار می‌رود.
مذاکرات ژنو
سعید جیلی و 
کاترین آشتون در ژنو، ۶ دسامر ۲۰۱۰ مذاکرات روزهای ۶ و ۷ دسامبر در ژنو، سومین دور گفت‌وگوهای مستقیم ایران و کشورهای اصلی طرف ایران در مناقشه‌ی اتمی بود. تنها نتیجه‌ی اعلام‌شده‌ی این مذاکرات، توافق طرفین برای ادامه‌ی مذاکرات در ماه ژانویه ۲۰۱۱ در شهر استانبول ترکیه است.
سخنان وزیر خارجه‌ی آمریکا در آستانه‌ی مذاکرات فضای مناسبی را برای گفت‌وگوها ایجاد کرد، اما نتوانست تاثیری در سرنوشت آن داشته باشد. خانم کلینتون گفته بود: «ایران پس از آن که نشان داد می‌تواند به شکلی مسئولانه و مطابق تعهدات بین‌المللی‌ خود عمل کند، خواهد توانست برای مقاصد صلح‌آمیز به غنی‌سازی اورانیوم بپردازد.»
سومین گفت‌وگوهای ژنو از سوی تحلیل‌گران «مذاکره‌ای که مذاکره نبود» توصیف شد، زیرا به‌نظر می‌رسید هیچک از طرفین برای مذاکره‌ی واقعی به ژنو نرفته بودند. غربی‌ها به ژنو رفتند تا نشان دهند در سبد سیاسی آنها مذاکره نیز جای دارد و افکار عمومی جهان قانع شود که آنها در برابر ایران همه‌ی راه‌ها را رفته‌اند.
ایران نیز به این دلیل به ژنو رفته بود تا بطور کامل به سرسختی و به بی‌اعتنایی به افکار عمومی جهان متهم نشود. اما با وسواس تمام مواظب بود که رفتار و حرکتی از خود نشان ندهد که غرب خیال کند فشار تحریم‌ها اثر کرده و ایران را به پای میز مذاکره کشانده است.
مواضع سرسختانه‌ی ایران تا آنجا ادامه یافت که بر خلاف دور قبلی مذاکرات ژنو در اکتبر ۲۰۰۹ سعید جلیلی حاضر به ملاقات محرمانه با ویلیام برنز نماینده آمریکا در مذاکرات نشد.
نوبت بعدی مذاکرات در استانبول نیز همانند دیدار ژنو احتمالا تحولی در این مناقشه پدید نخواهد آورد. زیرا در هر دو طرف مناقشه در شرایطی قرار دارند که بسختی می‌توانند مواضع خود را تغییر دهند. ایالات متحده آمریکا و متحدانش برای ایجاد اجماع بین‌المللی و تشدید تحریم‌ها علیه ایران، هزینه و نیروی فراوان صرف کرده‌اند و بر این نظرند که این فشارها موثرند و موثرتر نیز خواهد بود. بنابراین تا زمانی که تغییری جدی در مواضع ایران بوجود نیاید کوتاه نخواهند آمد. ایران نیز فعلا خود را قادر به مقاومت در برابر فشارهای بین‌المللی می‌بیند و حاضر به پذیرش خواست‌های اصلی غرب نیست.
غرب خواهان توقف غنی‌سازی اورانیوم و اجازه بازرسی نامحدود از اماکن و تاسیسات اتمی ایران برای پی بردن به ماهیت و اهداف پروژه‌های هسته‌ای این کشور است.
سال ناکامی‌ها پی‌ درپی
جدا از فشارها و تحریم‌های بین‌المللی ناشی از تصویب قطعنامه‌ی ۱۹۲۹ شورای امنیت درباره ایران، سال ۲۰۱۰ سال ناکامی‌های پرشمار در بسیاری دیگر از حوزه‌های مناسبات بین‌المللی برای ایران بود.
موشک‌های ضد 
هوایی اس‌۳۰۰● یکی از این ناکامی‌ها شکست ایران در میزبانی کنگره جهانی فلسفه بود. یونسکو به دلیل نوع تدارک و مدیریت کنگره، آن را فاقد استاندارد لازم به عنوان یک همایش عملی دانست و از آن پا پس کشید. هفته‌های آخر تدارک این کنگره و برگزاری آن با فشارهای گسترده به دانشگاهیان و استادان علوم انسانی در ایران همراه بود. به همین دلیل علاوه بر انصراف یونسکو، چهره‌های علمی خارجی نیز که به این کنگره دعوت شده بودند، از سفر به ایران خودداری کردند.
● ناکامی دیگر ایران شکست در راهیابی به هیئت اجرایی نهاد زنان سازمان ملل متحد بود. در جریان گزینش اعضای این نهاد که ماه نوامبر در مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شد، عضویت ایران قطعی می‌نمود، زیرا برای ۱۰ کرسی آسیا ۱۰ کشور نامزد شده بودند. اما در آخرین لحظات به تشویق آمریکا کشور کوچک تیمور شرقی نیز اعلام نامزدی کرد و ۳۶ رای آورد، در حالی ایران تنها ۱۹ رای بدست آورده بود.
● پیدا شدن کانتینرهای پر از سلاح و مهمات در بندر لاگوس نیجریه، حادثه‌ای بسیار ناخوشایند و تلخ دیگر برای دیپلماسی جمهوری اسلامی در سال ۲۰۱۰ بود. ایران نتوانست ارسال مخفیانه این سلاح‌ها را توجیه کند و پذیرفت که کانتینرها در ایران بارگیری شده‌اند، اما ادعا کرد که سلاح‌ها صادرات یک شرکت خصوصی هستند. با توجه به عدم فعالیت شرکت‌های خصوصی ایران در تولید سلاح و جنگ‌افزار، جهان ادعای یادشده را با شک و تردید نگریست. وزارت خارجه نیجریه چند روز بعد موضوع ارسال تسلیحات از ایران به این کشور را به شورای امنیت سازمان ملل گزارش کرد.
● ناکامی دیگر ایران شکست ماموریت محمدجواد لاریجانی در نیویورک برای جلوگیری از تصویب قطعنامه‌ی نقض حقوق بشر در ایران بود. کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل، موسوم به کمیته حقوق بشر، این‌بار با ۶ رای بیشتر نسبت به سال پیش این قطعنامه را تصویب کرد. این قطعنامه بیست‌وششمین قطعنامه‌ی مجمع عمومی در انتقاد شدید از وضعیت در ایران از زمان تاسیس نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۹۸۰ است.
● شکست دیگر ایران در پهنه‌ی جهانی، امضای قرارداد خط لوله‌ی تاپی (TAPI) میان ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند در اوایل ماه دسامبر بود. این پروژه ۸ میلیارد دلاری، طرح «خط لوله صلح» را که قرار بود گاز ایران را به پاکستان و هند برساند، به بایگانی سپرد. کشورهای مهم منطقه و جهان مانند آمریکا، هند، روسیه از خط لوله تاپی به جای رقیب ان خط لوله صلح حمایت کردند.
● یکی دیگر از ناکامی‌های خارجی ایران در سال ۲۰۱۰ انصراف روسیه از فروش سامانه‌ی موشکی اس۳۰۰ به ایران بود. این سامانه موشکی، سیستم دفاعی منحصر به‌فردی نیست و هم‌اکنون روسیه مدل‌های ۴۰۰ و ۵۰۰ آن را نیز تولید کرده است، اما ایران در موقعیتی نبود که بتواند از روسیه به‌خاطر عدم اجرای تعهداتش بازخواست کند.
● در سال ۲۰۱۰ ایران هدف مهمترین حمله‌ی سایبری قرار گرفت. کرم رایانه‌ای استاکس‌نت نخستین جنگ‌افراز شلیک‌شده در عالم مجازی بود که کامپیوترهای تاسیسات هسته‌ای ایران عمده‌ترین هدف و قربانی آن بودند. هنوز ابعاد خسارات این حمله بدرستی شناخته نشده است.
براساس گمانه‌زنی‌ها آثار تخریبی کرم استاکس‌نت در تاسیسات هسته‌ای ایران قابل‌مقایسه با یک حمله‌ی هوایی سنگین است.  احمدی‌نژاد نیز در ماه نوامبر اعتراف کرد که «تعداد محدودی» از سانتریفوژهای ایران در اثر نصب قطعات الکترونیکی آلوده به برنامه‌ای مخرب از کار افتاده‌اند. اما موسسه‌ی «علوم و امنیت بین‌المللی» در واشنگتن می‌گوید ویروس مخرب استاکس‌نت احتمالاَ بیش از هزار سانتریفوژ در تاسیسات اتمی نطنز را از کار انداخته است.
رهبران 
ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هندوستان پس از امضای قرارداد خط لوله 
تاپی● سال ۲۰۱۰ شرکت بزرگ نفتی جهان یکی پس از دیگری خود را از صنعت نفت و گاز ایران بیرون کشیدند. شرکت بریتانیایی-هلندی شل، شرکت فرانسوی توتال، شرکت نروژی استات اویل و شرکت ایتالیایی انی از جمله‌ی این شرکت‌ها بودند.
سردی روابط با همه‌ی جهان
سال ۲۰۱۰ مناسبات ایران تقریبا با تمام کشورهای جهان، از چین و روسیه گرفته تا کشورهای عرب منطقه و کشورهای مهم اروپایی به حداقل رسید. در میان کشورهای منطقه حتی رابطه با سوریه نیز به گرمای سال‌های پیش نبود.
اطلاعاتی که در اسناد ویکی لیکس درباره دیدگاه‌ها و مواضع اعراب نسبت به ایران منتشر شد، به روشنی گویای موقعیت منزوی جمهوری اسلامی ایران در منطقه بود. میرحسین موسوی، از رهبران مخالف دولت ایران با اشاره به همین اسناد ویکی لیکس می‌گوید، ایران در منطقه و در میان همسایگان حتی یک متحد قابل اتکا ندارد.
در سالی که گذشت تلاش‌های دولت احمدی‌نژاد برای بهبود مناسبات با مصر با بی‌اعتنایی قاهره روبرو شد. روابط با عربستان سعودی هم که در زمان دولت خاتمی قدری ترمیم شده بود، امسال به حداقل رسید. کار جمهوری اسلامی ایران در مناسبات بین‌المللی به آنجا رسیده که کشور کوچک و بی‌اهمیتی مانند گامبیا به دیپلمات‌های ایرانی دستور داد ظرف ۴۸ ساعت آن کشور را ترک کنند و یا وزیر خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران، خبر برکناری خود را در سفری رسمی از رئیس‌جمهور سنگال ‌شنید.
در سال ۲۰۱۰ جمهوری اسلامی ایران همانند سال‌های گذشته از نظر تعداد روزنامه‌نگاران زندانی و شمار اعدام‌ها رکورددار بود. اعدام معلم کرد، فرزاد کمانگر، حکم سنگسار سکینه آشتیانی و در روزهای اخیر حکم اعدام حبیب‌الله لطیفی، دانشجوی کرد به‌طور گسترده به رسانه‌های بین‌المللی راه یافت و افکار عمومی جهان را متوجه وضعیت حاد حقوق بشر در ایران ساخت.
مصطفی ملکان
تحریریه: فرید وحیدی
 

«سیلی فرمانده سپاه به احمدی‌نژاد»

محمود 
احمدی‌نژاد

طبق اسناد وزارت امور خارجه آمریکا که از سوی سایت ویکی‌لیکس منتشر شده، محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران،در نشست شورای عالی امنیت ملی در اوایل سال ۲۰۰۹ میلادی به محمود احمدی‌نژاد سیلی زده است.

این سند محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا نخستین بار در روزنامه "ال‌پایس" چاپ اسپانیا منتشر شد. بر اساس این سند، ظاهراَ در یکی از جلسات شورای عالی امنیت ملی بحثی تند پیرامون حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری رخ می‌دهد که فرمانده سپاه با عصبانیت به رئیس دولت دهم سیلی می‌زند.
 محمدعلی 
جعفری، فرمانده سپاه پاسدارانطبق سند ویکی‌لیکس، در زمان برپایی این نشست، که تنش‌های سیاسی هنوز در ایران فروکش نکرده بودند و جوی ملتهب در کشور حاکم بوده، فرمانده سپاه پاسداران از پیشنهاد احمدی‌نژاد برای کنترل اوضاع بسیار عصبانی و شگفت‌زده می‌شود.
 بنا به این سند، احمدی‌نژاد خواهان آزادی بیشتر به شهروندان شده و از فشار بر مطبوعات و مردم ناراضی به نظر می‌رسیده است. این سند ویکی‌لیکس گزارشی است که سفارت آمریکا در جمهوری آذربایجان برای مقام‌های مسئول در واشنگتن ارسال داشته است.
 سند ویکی‌لیکس مدعی است، در حالی که احمدی‌نژاد در این جلسه‌ی شورای عالی امنیت ملی پیشنهاد دادن آزادی بیشتر به مطبوعات را می‌کند، جعفری خشمگین شده و به وی می‌گوید: «تو اشتباه می‌کنی. تو مسبب این وضعیت هستی، حال خواستار آزادی برای مطبوعات می‌شوی.» به دنبال این جدل لفظی، فرمانده سپاه کشیده‌ای نیز به احمدی‌نژاد می‌زند.
 این درگیری فیزیکی سبب برهم خوردن جلسه می‌شود و دو هفته نیز جلسه دیگری از سوی شورای عالی امنیت برگزار نمی‌شود. به نوشته‌ی روزنامه‌ی "ال‌پایس"، گزارش سفارت آمریکا مبتنی بر اطلاعات "فردی مورد اطمینان" تنظیم شده است. مقامات جمهوری اسلامی تاکنون هیچ واکنشی نسبت به این سند نشان نداده‌اند.




وزیر اطلاعات: هزینه میلیاردها دلار برای «براندازی نظام»

حیدر مصلحی، 
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی

مقام‌های جمهوری اسلامی با تجلیل از راهپیمایی حامیان نظام در دی ماه سال گذشته، بار دیگر سران معترض را متهم به همکاری با بیگانگان کردند و اعتراض مخالفان را توطئه‌ای از پیش برنامه‌ریزی شده و در تعارض با ولایت فقیه خواندند.

حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، در همایشی در روز پنج‌شنبه (۹ دی / ۳۰ دسامبر) مدعی شد، هزینه‌ای بالغ «بر ۱۷ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار» از سوی "دشمن" برای براندازی نظام جمهوری اسلامی منظور شده است. مصلحی گفت: «دستگاه اطلاعاتی کشور در این فتنه دستاوردهای بزرگی داشت و رئیس جمهوری ‌آمریکا دو بار در کنگره اعتراف کرد که فضایی را که ما در شبکه مجازی و اینترنت برای لطمه زدن به انقلاب طراحی کرده بودیم با شکست مواجه شد.»
مقام‌های جمهوری اسلامی بدون ارائه مدرک و سند تاکنون بارها مدعی شده‌اند که کشورهای خارجی به جنبش اعتراضی و سران آن کمک‌های مالی ارسال داشته‌اند.
تظاهرات 
طرفداران جمهوری اسلامی در دی ماه سال ۱۳۸۸اظهارات مصلحی در چارچوب سلسله سخنرانی‌هایی ابراز شد که مقام‌های جمهوری اسلامی به مناسبت تظاهرات حامیان دولت در ۹ دی سال ۱۳۸۸، در برخی شهرهای کشور برگزار کردند. محور اصلی این سخنان حمله به رهبران جنبش سبز و شخصیت‌های معترض به دولت احمدی‌نژاد و دفاع از آیت‌الله خامنه‌ای بود.
مصلحی گفت: «یکی از سران فتنه که در دوران مختلف مسئولیت‌هایی داشته، ولایت فقیه را دیکتاتوری دینی می‌داند و یکی دیگر از مدیران فتنه نیز اعتقاد دارد که ولایت فقیه نمی‌تواند کشور را اداره کند و باید چیزی مانند مشروطه در کشور بوجود آید.»
مصلحی پیش از این نیز مدعی شده بود که در منزل علیرضا بهشتی، یکی از مشاوران نزدیک میرحسین موسوی، «جزوه‌ای تکان‌دهنده» به دست آمده که ظاهراَ محتوای آن «براندازی دین از ایران» بوده است.
مصلحی بدون اشاره به جزییات این جزوه تنها گفت، کارشناسان وزارت اطلاعات پس از بررسی ‌جزوه به این نتیجه رسیده‌اند که ادبیات آن، همان ادبیات حزب توده است.

سفر"آقازاده‌ها" به خارج و موفقیت قانون هدفمندی یارانه‌ها
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی همچنین مدعی شد که «سرویس‌های اطلاعاتی دشمن برای لغزش خواص از آقازاده‌ها» استفاده می‌کنند. مصلحی تصریح کرد: «آیا رفت و آمدهایی که آقازاده‌ها به لندن، آلمان و امارات می‌کنند و جلساتی با عناصر اطلاعاتی انگلیس برگزار می‌کنند برای منافع ملت ایران است؟» منظور مصلحی از «آقازاده‌ها» ظاهراَ فرزندان مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی است.
وی در خصوص موفقیت قانون هدفمندی یارانه‌ها گفت: «سران فتنه می‌گفتند به محض اینکه این طرح اجرا شود، جنوب شهر و شهر ری به جریان فتنه منتقل می‌شوند و این خیالی باطل بود و امروز این قانون به خوبی مسیر خودش را طی می‌کند، بدون آنکه کوچکترین چالشی ایجاد شود.»
اظهارات مکرر و تهدید‌آمیز مقام‌های انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی پیرامون "هدفمندی یارانه‌ها" نشانگر عمق نگرانی آنان از پیشبرد این قانون است. جمهوری اسلامی بیم از آن دارد که تورم و گرانی کالاهای اساسی سبب اعتراض و مقابله مردم با حکومت شود.

هشدار مصباح یزدی درباره سربرآوردن دوباره "فتنه"
محمدتقی 
مصباح یزدی
محمدتقی مصباح یزدی نیز در مراسمی دیگر مدعی شد، «فتنه» سال ۸۸ ریشه‌هایی ۲۰ ساله داشته و «هیچ ضمانتی وجود ندارد که فتنه ۸۸ آخرین فتنه باشد و چه بسا بار دیگر به صورت خطرناک‌تر پدید آید، لذا باید فکر کرد که در چه نقاطی ممکن است فتنه دیگری پدید آید و از آنجایی که سران فتنه در احکام و اعتقاد به دین و ولایت فقیه ضعف داشتند، باید بدانیم که اگر قرار باشد فتنه دیگری رقم بخورد، از همین نقطه است.»
نگرانی مصباح یزدی از ادامه جنبش اعتراضی در زمانی ابراز می‌شود که اغلب مقام‌های جمهوری اسلامی از پایان و نابودی آن سخن می‌گویند، و اصولاَ همایشی به مناسبت ۹ دی تاکیدی بر خاتمه اعتراضاتی است که مسئولان حکومتی از آن به عنوان "فتنه ۸۸" یاد می‌کنند.

حمله ذوالنور به هاشمی رفسنجانی
 مجتبی ذوالنور، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران نیز در روز پنج‌شنبه (۹ دی) در کرمان گفت: «میزان و ملاک ملت برای احترام و مقبولیت یاران امام و استوانه‌های انقلاب، به میزان تبعیت آنها از ولی فقیه بستگی دارد.»
وی بی‌آنکه مستقیماَ نامی از هاشمی رفسنجانی ببرد، گفت: «افرادی که در نظام تاثیرگذار بودند، خود و اعضای خانواده وارد شکل‌گیری جریان فتنه شدند و اگر پای صندوق رای، رایشان را به دوربین نشان دادند که همه بدانند ما به فلانی رای داده‌ایم و اگر غیر از او رای آورد به معنی اینکه تقلب شده؛ آنان در همان روز انتخابات، تقلب را پیشگویی کردند.»
 وی تاکید کرد: «کسی در گذشته ممکن است آدم خوبی بوده، اما به معنی این نیست که امروز نیز آدم خوبی باشد.» ذوالنور دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد را "بازگشت به اصول انقلاب" و دوری از هشت سال "انحراف و نفاق" خواند. اظهارات اغلب مقام‌های حکومتی در روز ۹ دی پیرامون ضرورت پیروی از "رهبری نظام" بود و اغلب سخنرانان، از جنبش اعتراضی اخیر ایران به عنوان محصول توطئه‌ای بلندمدت و برنامه‌ریزی شده یاد کردند.

کارگران 
در انتظار کار در ایران. شبح دروغ بر فراز بازار کار ايران

کارگران در انتظار کار در ایران.

به گفته عبدالرضا شيخ الاسلامی، وزير کار و امور اجتماعی جمهوری اسلامی، اقتصاد ايران در نه ماه گذشته يک ميليون شغل جديد ايجاد کرده و شمار شغل های ايجاد شده در کشور، تا پايان سال جاری خورشيدی (۱۳۸۹)، يه يک ميليون و پانصد هزار خواهد رسيد. اين آمار تا چه اندازه منطبق بر واقعيت های مربوط به اقتصاد و بازار کار ايران است؟
 چنين آماری تا به امروز هم از سوی آقای شيخ الاسلامی، وزير کار و امور اجتماعی اعلام شده و هم از سوی آقای احمدی نژاد رييس جمهوری اسلامی، و هر بار هم با ناباوری روبرو شده .
با تکرار اين آمار، ترديد ها بر طرف نمی شوند، مگر آنکه دلايل قانع کننده ای عنوان بشود در تاييد آنها. فعلا از اين دلايل خبری نيست.
در فاصله ده ساله ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸، يعنی دوران زير پوشش برنامه های سوم و چهارم، کل مشاغل ايجاد شده در کشور، حتی بر پايه يک محاسبه خوشبينانه، به طور متوسط معادل ششصد هزار شغل در سال بوده است. در سال ۱۳۸۹ چه اتفاقی افتاده که يکباره رقم شغل های تازه ايجاد شده در کشور ۲.۵ برابر شده و به يک ميليون و پانصد هزار ميرسد. آيا سرمايه گذاری در کشور دچار جهش شده و ما خبر نداريم؟ آيا رونق ناگهانی صادرات غير نفتی صد ها هزار بيکار ايرانی را صاحب شغل کرده؟ آيا سرمايه گذاران خارجی به ايران هجوم آورده اند و در سراسر کشور کارخانه ايجاد کرده اند؟
به هر حال چنين جهشی در بازار کار نه تنها در تاريخ اقتصادی ايران، بلکه در تاريخ اقتصادی دنيا بی سابقه است. با چنين شيوه اطلاع رسانی، حتی آدم های خيلی خوشبين هم اعتقادشان را به آمار دولتی جمهوری اسلامی از دست ميدهند...

آيا ايجاد يک ميليون فرصت شغلی در نه ماه گذشته، آنگونه که مقام های ارشد جمهوری اسلامی ميگويند، نمی تواند ناشی از اوجگيری رشد اقتصادی در ايران باشد؟اصل مساله هم بر سر نرخ رشد است. در تمام کشور های دنيا، بازار کار با نرخ رشد اقتصادی ارتباط نزديک دارد. تنها با سرمايه گذاری و ايجاد بنگاه های توليدی است که می توان کار ايجاد کرد. البته در ايران، که اقتصادش نفتی است، نرخ رشد می تواند تنها به دليل اوجگيری دريافتی های ارزی بالا برود، ولی به هر حال اين شاخص به نوعی بر بازار کار تاثير ميگذارد.
نرخ رشد توليد ناخالص داخلی ايران، يا همان نرخ رشد، در سال ۱۳۸۶، بر اساس آمار بانک مرکزی، رسيد به ۶.۹ در صد. ولی از آن موقع تا امروز، آمار نرخ رشد منتشر نشده. در واقع برای سال های ۱۳۸۷، ۱۳۸۸ و نه ماهه اول ۱۳۸۹، هيچ رقمی در دست نيست، ولی بر پايه گفته های اين يا آن مقام رسمی، اين شاخص طی اين مدت در سطح پايينی بوده، احتمالا بين نيم تا يک در صد. با چنين سطحی از رشد، چطور امکان دارد کشور دو برابر و نيم ميانگين سال های پيش، شغل تازه ايجاد کرده باشد؟

چرا بانک مرکزی از انتشار نرخ رشد توليد ناخالص داخلی ايران خود داری ميکند؟ چه دليلی را برای عدم انتشار اين شاخص بسيار مهم اقتصادی ارائه ميدهد؟به تازگی حسين قضاوی، معاون اقتصادی بانک مرکزی، گفت که علت عدم انتشار آمار مربوط به رشد اقتصادی از سال ۱۳۸۷ تا به امروز، اختلاف نظری هست که در اين زمينه بين بانک مرکزی و وزارت صنايع جمهوری اسلامی وجود دارد. ظاهرا اين دو نهاد نتوانسته اند بر سر ارزيابی شمار بنگاه های صنعتی به توافق برسند.
البته بخش مهمی از صاحبنظران اقتصادی در ايران ميگويند بانک مرکزی نرخ رشد را اعلام نميکند، چون اين شاخص در سطح بسيار پايينی است.
در مورد انتشار آمار بيکاری هم ما با همان اشفتگی روبرو هستيم، تا جايی که حتی سر و صدای رسانه های حامی دولت هم در آمده. مرکز آمار ايران نرخ بيکاری کشور در بهار گذشته را، که ۱۴.۵ در صد بود، اعلام کرده، ولی از انتشار اين شاخص در تابستان و پاييز خود داری ميکند. همزمان با خود داری از انتشار آمار بازار کار، دستگاه های رسمی جمهوری اسلامی از ايجاد يک ميليون شغل تازه در کشور طی نه ماه گذشته صحبت ميکنند.
با اشاره به همين دوگانگی، پايگاه خبری «جهان نيوز» وابسته به احمد زاکانی، نماينده اصولگرای مجلس، از داغ شدن «بازار گمانه زنی» درباره بازار کار صحبت ميکند و می نويسد : «خودداری مراکز مسوول در اعلام اين شاخص مهم اقتصادی شک و ترديد را در خصوص افزايش چشمگير نرخ بيکاری در کشور افزايش می‌دهد؛ چرا که نشانه‌های رکود در اقتصاد آشکارتر از گذشته مشهود و آشکار است لذا افزايش نرخ بيکاری دور از انتظار نيست. اما اميد است مسوولان به جای پنهان‌کاری، صادقانه با مردم و کارشناسان برخورد کنند تا آنان نيز بتوانند مسوولان را ياری کنند.»


« موقعیت آقای خامنه ای روز به روز ضعیف تر می شود»

 در روزهای اخير، مير حسين موسوی و مهدی کروبی، رهبران مخالفان دولت، هدف حملات شديد آيت الله علی خامنه ای و هواداران او در دستگاه های نظامی و سياسی قرا رگرفته اند.
آقايان موسوی و کروبی در اين حملات، با القابی مانند « دست اندرکاران فتنه، پياده نظام دشمن، عافيت‌ طلب، سازشکار، فرصت طلب، پيمان شکن و خائن» توصيف شدند.
اين حملات به مناسبت سالروز نهم دی ماه سال گذشته صورت گرفت که در آن روز، هواداران رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به تظاهرات مخالفان در شهرهای گوناگون ايران، گردهمايی هايی برگزار کردند.
علی کشتگر، تحليلگر سياسی در پاريس، درباره اين حملات به « راديو فردا» می گويد:
همواره تمام هم و غم رهبر جمهوری اسلامی و دولت محمود احمدی نژاد، چگونگی مقابله با جنبش سبز يا نيروی اپوزيسيونی است که در ايران شکل گرفته است.
به نظر من، در سالگرد آن حرکت می خواهند چنين اقدامی را تکرار کنند. بنابراين رجزخوانی عليه نيروهای اصلاح طلب و جنبش سبز امری طبيعی است.

حجت الاسلام علی عسگری، عضو شورای هماهنگی سران سه قوه، گفته است بخش عظيمی از رسانه ها در مبارزه با جنگ نرم موفق عمل نکردند. موضوع جنگ نرم پس از آغاز اعتراض به نتايج انتخابات همچنان ادامه داشته و مقامات جمهوری اسلامی از آيت الله خامنه ای گرفته تا رده های پايين تر هميشه اين موضوع را مطرح کرده اند. تاکيد حکومت با استفاده از موضوع جنگ نرم و توطئه دشمن در مقابله با مخالفان تا چه اندازه موفق بوده است؟
اکنون جنبش سبز ايران در تمام زمينه ها رسوخ کرده و يک فرهنگ عمومی در تمام اقشار و اقوام جامعه به وجود آمده است، مبنی بر اين که ايرانی ها بايد تمام اختلافات عقيدتی، دينی و سياسی را کنار بگذارند و برای حق رأی خودشان با هم همراه باشند.
اين موضوع به يک آرزوی مهم در جامعه ايران تبديل شده است و رژيم از اين مسئله وحشت دارد.
اگر جمهوری اسلامی کنونی می توانست بيش از آنچه که کشته و اعدام کرده است، بکشد و بيش از آن که به زندان ها انداخته است، زندانی کند، حتما اين کار را انجام می داد. اينها نگران آينده هستند و می دانند برنامه هايشان در زمينه های مختلف شکست خورده است.

يک سال از روز نهم دی ماه سال گذشته می گذرد. جايگاه آقای خامنه ای را در عرصه سياسی ايران چگونه ارزيابی می کنيد؟
اقتدار ولايت فقيه در هم شکسته است؛ يعنی وضعيت آقای خامنه ای به گونه ای است که بخش بزرگی از نيروهای نظام اعم از اصول گرايان و اصلاح طلبان که به حاشيه رانده شده اند، با او مسئله دارند؛ از آقای رفسنجانی گرفته تا مراجع در قم و اصول گرايانی در مجلس.
اينها از طريق مخالفت با سياست های محمود احمدی نژاد، در واقع، به آقای خامنه ای ايراد می گيرند. پس آقای خامنه ای می ماند و نيروهای نظامی و امنيتی اش. اما آيا اين نيروی نظامی و امنيتی هم کاملا تحت فرمان او است؟ نه، چون وقتی اين نيرو می بيند آقای خامنه ای حامی ديگری ندارد، طلب سهم بيشتری می کند و ما شاهد سرکشی احمدی نژاد در برابر آقای خامنه ای هستيم.
به نظر من، موقعيت آقای خامنه ای بعد از ۲۲ خرداد به شدت تضعيف شده است و روز به روز هم ضعيف تر می شود.    


مسئله مبادلات نفتی ایران با هند با تغییر ارز رفع شد

به دنبال بروز مشکل در معاملات نفتی ایران با کشور هند، معاون بین‌الملل وزارت نفت روز جمعه اعلام کرد که این مسئله با تغییر ارز معاملاتی در مبادلات نفتی ایران و هند و تبدیل آن از «یورو و دلار به دیگر ارزها» حل شده و دیگر مشکلی برای صادرات نفت ایران به این کشور وجود ندارد.
احمد خالدی، معاون بین‌الملل وزارت نفت جمهوری اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری نیمه‌رسمی فارس اعلام کرده است که ایران تصمیم گرفته به جای دو ارز دلار و یورو از ارزهای دیگر مانند «ین ژاپن، درهم امارات، یا دیگر واحدهای پولی» در معاملات خود با هند استفاده کند.
پیشتر در نخستین ساعات روز جمعه روزنامه تایمز چاپ هند خبر داده بود که مقام‌های هند و ایران کوشش خواهند کرد تا مشکل ایجاد شده در زمینه چگونگی پرداخت هزینه نفت خامی که هند از ایران می‌خرد را از طریق گذراندن این پول از یک کشور ثالث حل کنند.
بانک مرکزی هند در روز دوشنبه، ۶ دی‌ماه، انجام دادوستد با ایران از طریق «اتحادیه پایاپای آسیایی» که واسطه معاملاتی بین ایران و هند است را برای شرکت‌های هندی ممنوع اعلام کرد.
رسانه‌های هند می‌گویند این تصمیم در پی فشارهای ایالات متحده برای تحریم بیشتر ایران اتخاذ شده‌ است.
این امر باعث ایجاد ناامنی در بازار خریداران نفت خام از ایران شده و مقام‌های ایرانی و هندی قرار بود برای بحث در مورد این مشکل، روز جمعه جلسه‌ای برگزار کنند.
به گزارش روزنامه «تایمز آو ایندیا»، یکی از منابع حاضر در این بحث‌ها به خبرنگاران گفته ‌است: «برخی کشورها هستند که مغلوب فشارهای ایالات متحده نشده‌اند و به این خاطر این گزینه وجود دارد تا نقل و انتقال پول را از طریق بانک‌هایی در چین و ژاپن صورت داد.»
خبرگزاری رویترز روز چهارشنبه خبر داده‌ بود که ایران به خاطر تصمیم جدید دولت هند، از فروش نفت خام به این کشور خودداری کرده ‌است، اما مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران روز جمعه این مطلب را تکذیب کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، احمد قلعه‌بانی در خصوص خبر رویترز مبنی بر قطع فروش نفت خام به هند به دلیل خودداری دهلی نو از تعاملات ارزی بر پایه دلار و یورو با ایران اظهار داشت: «بنده اطلاع خاصی در این زمینه ندارم و از سوی دیگر نیز معلوم نیست منبع این خبر که از سوی رویترز اعلام شده کیست.»
وی افزود: «خبر مذکور صحت ندارد و این دست اخبار مجعول سندیت و قطعیتی ندارد و فروش نفت خام به این کشور کماکان ادامه خواهد داشت.»
ایران پس از عربستان سعودی دومین تأمین‌کننده نفت خام هندوستان است و ارزش تجارت نفت ايران با هند حدود ۱۲ ميليارد دلار در سال برآورد می‌شود.

استوارت لوی، معاون وزیر امور خزانه‌داری آمریکا، روز سه‌شنبه در بیانیه‌ای تلاش هند برای کنار گذاشتن این گونه معاملات با ایران را «اقدامی مهم» خواند.
تومی ویتور، سخنگوی کاخ سفید، نیز چهارشنبه گفت ما فکر می‌کنیم هند تصمیم درستی گرفته است.
ایالات متحده و هم‌پیمانانش به خاطر نگرانی از جنبه‌های احتمالی نظامی برنامه هسته‌ای ایران می‌کوشند از راه اعمال فشار و تحریم، ایران را از ادامه این برنامه منصرف کنند. ایران همواره این اتهام را رد کرده و برنامه خود را صلح‌آمیز خوانده است.
ایالات متحده در یک سال گذشته در تلاش بوده است تا در راستای تحریم‌هایی که علیه ایران به تصویب رسانده است، هند را با این تحریم‌ها همسو کند.



پنجاه روز است که خانواده سردار محمد عزلتی مقدم از دیدار با ایشان محرومند.
به گزارش تحول سبز، نیروهای امنیتی تنها یک بار به همسر سردار مقدم اجازه دادند که با وی به مدت ۱۰ دقیقه ملاقات کابینی داسته باشد که این دیدار نیز با حضور نیروهای امنیتی و تحت نظارت کامل انجام شده است.
سردار محمد عزلتی مقدم رئیس کمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی ۵۰ روز پیش هنگامی که از دیدار با مهندس موسوی برمی گشت در خیابان ربوده شد. دادستانی انقلاب تا یکماه پس از بازداشت ایشان ازپذیرش مسئولیت بازداشت ایشان امتناع کرد تا اینکه پس از پی گیری های خانواده ایشان معلوم شد که وی در بند ۲۰۹ زندان اوین بازداشت است.
خانواده سردار مقدم بارها از دادستانی درخواست ملاقات حضوری با وی را نموده اند که تاکنون موافقت نشده است. همچنین دادستانی تاکنون علت بازداشت ایشان و اتهامات وارده را به خانواده اش اعلام نکرده است.
با این حال خانم اعظم السادات حیدری همسر سردار مقدم پس ازتنها ملاقات کابینی با همسر دربندش از روحیه بالای وی در زندان خبر داده است.



آقای دادستان! مصرانه می خواهم شرایط مناظره مصطفی تاجزاده فراهم شود

فخرالسادات محتشمی پور در پنجاه و یکمین عریضه خود به دادستان تهران با عطر میلاد مسیح نوشت:این جانب نیز مصرانه می خواهم شرایط مناظره همسرعزیزتر از جانم با هر مسئول لشکری و سپاهی و کشوری فراهم آید هرچند که مناظره با ملاحسین صد درصد اولویت دارد و متأسفانه به دلیل استنکاف عاجزانه ایشان می رود که به یک آرزوی محال برای همسرم و ما و همه سبزها تبدیل می شود.
متن کامل این عریضه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به : دادستان تهران
از : یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای ۸۹،همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
این المعدّ لقطع دابرالظلمة این المنتظرلاقامة الامت والعوج این المرتجی لازالة الجور و العدوان؟؟؟
سلام آقای دادستان!
آدینه فردای نه دی تان خوش باد! امیدوارم در این روز عید مسلمانان و روز بازنگری یک هفته دیگر از عمرفانی، کاملا از خود راضی باشید و از همه گفته ها و کرده های خود و همه اقوال و گفتاری که بر آن مهر تأیید می زنید.
من این آدینه را نیز در خانه ای خالی از همسر عزیزتر از جانم می گذرانم با همه خاطرات خوبش و با عزت و افتخار. با عزتِ همسری مدام او و با افتخار به همراهی اش در این سی سال زندگی مشترک. مرد زندگی من مردی است بزرگ و افتخارآفرین. بزرگی اش نه به ضخامت شکم و بلندی قواره و پیپچیدگی عضلات است و نه به پهنی پهنای کرسی اش و نه برآمدگی جیبش و نه به بلندای مراتب خانه اش و نه به بلندای آوازه اش در فریبکاری و ارتکاب گناهان کبیره که این روزها مانند نقل و نبات تجویز و ترویج می شود؟ نه آقا بزرگی همسر آزاده من به این هراسی است که شما و بزرگترهایتان از او دارید و شب و روز در هول و وحشتید که فردا در آن سر کوچک چه خواهد گذشت و از آن زبان سرخ چه برون خواهد تراوید. و متناسب اوهام و تخیلات و پیش فرض هایتان برای او و ما به خیال خودتان نقشه می کشید و پیشگیری می کنید با انواع اقدامات غیرقانونی غیرشرعی غیرانسانی با انواع ممنوعیت ها و محدودیت ها و هرکار خرد و حقیری که از صاحبان اندیشه های خرد و حقیر برمی آید! ما اما به محتشمی و بزرگ زادگی و بزرگ منشی خو کرده ایم و آرزوی تمنای از مردان خرد را بر دلشان خواهیم گذاشت ودر عوض به درگاه بی نیاز کرنش می کنیم و به دریای رحمتش که در خلق او متجلی است پناه می بریم و دعای حسن عاقبت برای خویش و عزیزانمان می کنیم.
آقای دادستان!
شنیده ام در چند روز گذشته رسانه میلی که صرفا با پول نفت و «نانِ خوب» این مردم نجیب و بزرگ ارتزاق می شود، چون دیگر خودکفایی اش امری محال است، محل خودنمایی وجولان و عرض اندام کسانی بوده که لقمه های بزرگ تر از دهانشان برداشته و از بزرگانی به بدی یاد کرده اند که سابقه درخشانشان در سی سال گذشته و نسبتشان با امام و انقلاب و نظام بر همگان آشکار است. شنیده ام دهان باز کرده اند و هرناشایستی را به زبان آورده اند و با تشویش اذهان عمومی، تحریک احساسات صاحبان آراء سبز را نموده اند و بلکه مردمانی را که تا دیروز جور دیگر فکر می کردند. شنیده ام این رسانه که طبق نظرگاه امام راحل و براساس قانون اساسی باید منعکس کننده نظرات ودیدگاه های همه مردم باشد هم چنان مِلک طلق به اصطلاح اکثریتی است که گاه همان عدد اعلام شده توسط خودشان را برای مخالفانشان فراموش می کنند و خط انکار بر روی میلیون ها انسان فهیم و وارسته که روزی خس و خاشاک و دیگر روز گوساله و بزغاله شان خواندند، می کشند در حالی که خداوند حتی خط انکار بر روی فاسدترین و فاجرترین و روسیاه ترین بندگانش و بر روی هم اینان هم نمی کشد و به آنان مجال توبه و بازگشت می دهد و مجال ساختن فردایشان را با اعمال کریه شان. تنها با نظاره رسانه میلی می توان معنای واقعی تمامیت خواهی را در این جا، ایران اسلامی و یا به تعبیر آقایان ام القرای مسلمین جهان شنید و دید و آموخت! کسانی که برای مخالفان خود حق حیات قائل نیستند چه رسد به حق رأی و حق بیان خواسته های قانونی شان! و از این که مخالفانشان که به دلیل عدم دسترسی به تریبون های رسمی و دولتی مفت به چنگ آمده برای اقتدارگرایان، از همان روزنه های اندک ممکن صدای حق طلبی و قانون خواهی شان را به گوش مردم می رسانند، به وحشت می افتند وبه تکاپو می افتند تا همان روزنه ها را هم ببندند و حصارها را دورادور مخالفانشان تنگ تر کنند و موانع را آهنین و زندان ها را پرتر و رعب را سنگین تر و ناقوس خفقان را در سراسر کشور به صدا درآورند. غافل از آن که این مردم علاوه بر تکیه بر ملیت شان که یک جهان با آن آشناست، حصنی ارجمند چون اسلام را دارند که با گفتن لااله الا الله به آن ورود یافته اند تا از هرگونه وابستگی برهند و در آن آرامش و قرار گیرند.
آقای دادستان!
پرسش من، که خود یک ستم دیده هستم که جدیدترین شکایتم را برای ستم هایی که این روزها برما می رود، همین دیروز ثبت کردم تا از دایره حق خواهی و عدالت طلبی قدم بیرون نگذاشته باشم، این است که شما که دادستانید و باید داد مظلوم از ظالم بستانید آیا برای مخاطبینی که پول نانشان خرج تهیه برنامه های تبلیغی و ترویجی و بعضا آموزشی بصیرت یابی می شود، شعوری قائلید و اگر قائلید برایشان حق انتخاب قائلید و اگر قائلید فرصت و زمینه و مجال انتخاب قائلید و اگر قائلید چطور داد این مخاطبین چندین میلیونی شرکت کننده و رأی دهنده به کاندیداهای دیگر تأیید شده توسط همین شورای نگهبان که قانونی اش می دانید و همسر من شاکی ده ساله از رئیس آن است و یا شرکت نکننده در انتخابات را می ستانید که صدایشان و نظرشان و صدا و نظرگاه نمایندگانشان را هرگز نمی توانند از این رسانه که باید ملی باشد و میلی است بشنوند؟
مخالفان صداهای کودتاگران و اقتدارگرایان و خشونت طلبان و فتنه انگیزان واقعی که مصونیت آهنین دارند و هیچ شکایتی علیه شان به سرانجام نمی رسد، باید صدای خود را و پژواک صدایشان را از کجا بشنوند؟ من این پرسش را از شما دارم و از جامعه حقوق دانان کشور که شاهد تخطی مستمر مسئولان و کسانی که خود باید حافظ قانون باشند، از قانون اساسی هستند. آقای دکتر می دانید که دوست و برادر عزیزمان آقای دکتر شکوری راد در نامه ای به رئیس این رسانه همین درخواست حقوقی را مطرح کرد که برای ما لااقل به قدر همان عددی که احتسابمان کرده اید حق قائل باشید و نتیجه این خواست مشروع و دیگر خواست های مشروعش بازگشت به زندان بود. می دانیم که این روزها هرگونه درخواست مشروع درچارچوب انسانیت و شرع و قانون اساسی کم ترین هزینه اش زندان است و هزینه های بیشتری هم خونخواران آلت دست بیگانه برایش پیش بینی کرده اند مانند جویده شدن خرخره هایشان و گرداندن جنازه هایشان در شهر ولی ما که از خشونت بیزاریم اتفاقا برای پایان یافتن این خشونت گرایی و استقرار هرچه سریع تر صلح و امنیت و آرامش در کشورمان به یمن میلاد پیامبر صلح و عشق و دوستی عیسی بن مریم (ع) باید آماده پرداختن هزینه ها باشیم همان طور که عزیزانمان در زندان های ایران دارند هزینه های گزافی می پردازند.
آقای دادستان!
حالا که شما شأنتان اجل است که پاسخ یک شهروند دون پایه ستم دیده را بدهید دروقتی که پاسخ دادن به صاحبان زر و زور و تزویر اولویت دارد و بلکه وظیفه است، لطفا به رئیس این رسانه ملی بفرمایید برای پیشگیری از اطلاع رسانی های خانواده های زندانیان سیاسی از طریق رسانه های خارج از کشور، طبق قانون تریبون در اختیار ایشان قرار دهند تا مردم حرف هایشان را بشنوند ودر مورد ایشان و عزیزانشان داوری کنند و شما دائم این بندگان خدا را با ادعای مرتکب اعمال مجرمانه اطلاع رسانی شدن، تهدید و تقبیح و تنبیه نکنید!
این جانب نیز مصرانه می خواهم شرایط مناظره همسرعزیزتر از جانم با هر مسئول لشکری و سپاهی و کشوری فراهم آید هرچند که مناظره با ملاحسین صد درصد اولویت دارد و متأسفانه به دلیل استنکاف عاجزانه ایشان می رود که به یک آرزوی محال برای همسرم و ما و همه سبزها تبدیل می شود.
ممنون که فرمایشات متین ما را به گوش جان می نیوشید و ممنون تر می شوم اگر این عرض آخر عریضه را پی گیری فرمایید.
این مبید العتاة والمردة این مستأصل اهل العناد والتضلیل والالحاد این معزّ الاولیاء و مذّل الاعداء؟؟؟
فخرالسادات محتشمی پور
بیست و پنجم محرم الحرام ۱۴۳۲ برابر با دهم دی ماه ۱۳۸۹


آتش بار دیگر به جان جنگل های آمل افتاد


بخشدار مرکزی شهرستان آمل از وقوع دوباره آتش سوزی جنگلهای این شهرستان در منطقه جنگلی زائر سرلهاش بخش مرکزی از پیش از ظهر جمعه خبر داد.
یحیی عسگری پور با تایید این خبر به مهر گفت: هنوز از سطح میزان آتش سوزی اطلاعات دقیقی اعلام نشده اما نیروهای امدادی نیروهای منابع طبیعی، آتش نشانی، هلال احمر، گروهای کوهنوردی و نیروهای محلی برای مهار آتش اعزام شدند.
وی افزود: علت حادثه در دست بررسی است ولی خشک بودن برگهای درختان و زمین اطراف موجب گسترش این آتش سوزی شده است.
بخشدار مرکزی آمل تصریح کرد: متاسفانه صعب العبور و صخره ای بودن منطقه جنگلی لهاش، اطفای حریق را برای نیروهای امدادی مشکل ساز کرده است.
عسگری پور از دهیاران مناطق جنگلی به عنوان مدیران بحران در روستاها نام برد و افـزود: به محض وقوع آتش نیروهای امدادی در منطقه حضور می یابند.
وی از شکارچیان و دامداران مناطق جنگلی این بخش نیز خواست با دیدن دودی ناشی از آتش سوزی های کوچک مراتب را به دهیاران روستاهای اطراف اطلاع دهند.
این درحالی است که ” هادی خنجری ” مدیر کل مدیریت بحران مازندران پیشتر به رسانه های این استان گفته بود: همه دستگاههای اجرایی مازندران برای اطفای آتش احتمالی در جنلگهای استان در آماده باش کامل هستند و در صورت وقوع حادثه آتش سوزی در جنگلها دو دستگاه بالگرد نیز به منطقه اعزام می شود.
در این حال اهالی منطقه از گسترش دامنه آـش سوزی ها درمنطقه جنگلی زایرسردر ابراز نگرانی کردند وگفتند: متاسفانه تاکنون نیروهای محلی به محل آتش سوزی نرسیدند.
در حوزه استحفاظی شهرستان آمل حدود ۲۹۵ هزارهکتارجنگل و مرتع وجود دارد


جرس:‌ 
دادستان تهران با بیان این که "انقلاب اسلامي براي ايجاد يك جامعه نمونه تاسيس شد"، اظهار کرد: يكي از مظاهر اين جامعه مبارزه بي‌وقفه با فساد و تباهي در همه عرصه‌ها و شيطان بزرگ آمريكا ست كه قبل از انقلاب با حمايت از رژيم شاه و سركوب مبارزين نمي‌خواست انقلاب پيروز شود ولي امام با رهبري الهي خود آنها را منكوب كرد.
به گزارش ايلنا، عباس جعفري دولت‌آبادي در سخنان پيش از خطبه نماز جمعه تهران ادامه داد: آمريكا در اوايل پيروزي انقلاب در جهت براندازي مانند ايجاد اختلاف ميان قوميت‌ها، تحريك افسران نظامي، جنگ، ترور و تقويت ملي‌گرايي و جريان بني‌صدر تلاش‌های بسیاری کرد، اما هوشياري عميق مردم باعث خنثي شدن اين توطئه‌ها شد اما مخالفان به همراه آمريكائي‌ها، اميد خود را به دوران پس از امام بسته بودند و فكر مي‌كردند با فوت ايشان انقلاب دچار تشتت مي‌شود ولي مجلس خبرگان با انتخاب حضرت آيت‌الله خامنه‌اي نقشه‌ آنها را بر باد داد.
دولت آبادي در ادامه اظهار عقیده کرد: آنها با تشكيل دولت سازندگي و اصلاحات و ايجاد حلقه كيان و اقداماتي براي ايجاد دموكراسي و ... اهداف خود را دنبال مي‌كردند و فكر مي‌كردند با ايجاد گفتمان اشرافي‌گري مي‌توانند اقدامات خود را انجام دهند و خوشبختانه نيروهاي حزب‌الهي آن دوران را تحمل كردند اما دشمنان در سال 88 نيزهمان اهداف را ادامه دادند. البته در سال 84 هم قصد دنبال كردن اين كار را داشتند اما با هوشياري رهبري در نطفه خفه شد.
دادستان عمومي و انقلاب تهران گفت: سال 88 يك سال استثنائي در تاريخ انقلاب است كه نام توطئه‌ها و فتنه‌ها را در لواي عناوين زيبايي مانند جمهوريت نظام و تقلب در انتخابات مطرح كردند ولي انتخابات با شركت بيش از 40 ميليون مردم مشت محكمي بر دهان دشمنان بود .آنان انتظار اين همه مشاركت را نداشتند و پس از آن نيز فكر نمي‌كردند كه مردم با وجود توطئه‌ها و فتنه‌ها به فرمان رهبري به ميدان آمده و توطئه‌ها را خنثي كنند.
جعفري‌ دولت‌آبادي با بيان اينكه "دشمنان بايد به نوعي اهداف خود را دنبال مي‌كردند" مدعی شد: آنها همان طرح براندازي را به نحو بسيار زيبا و پيچيده‌اي دنبال كردند و حتي عده‌اي از مردم ابتدا فكر مي‌كردند كه در انتخابات تقلب شده است اما رهبري وارد ميدان شدند. فتنه‌گران مي‌گفتند كه تمام مناسبتهاي جمهوري اسلامي را از آنها مي‌گيريم تا اسطوره عدالت شكسته شود ولي بعد از نماز جمعه رهبر معظم انقلاب فهميدند كه كار سختي پيش‌رو دارند . بسياري از نيروهايشان با ترديد روبرو شدند ولي همچنان به تظاهرات ادامه دادند چرا كه فكر مي‌كردند با بازگشايي دانشگاه‌ها و مراسم 13 آبان و 16 آذر مي‌توانند جمهوري اسلامي را مشغول كنند و با تظاهرات خياباني نظام خسته مي‌شود.
دادستان عمومي و انقلاب تهران در ادامه سخنانش اظهار كرد: به عنوان كسي كه 27 سال در دستگاه قضائي بوده‌ام و دستگيري‌هاي يك سال اخير را از نزديك شاهد بودم ، مي‌گويم كه حجم اقدامات انجام شده و توطئه‌ها آنقدر سنگين بود كه يك روز آن براي نظام كافي بود. اوج آن توطئه‌ها در روز عاشورا بود. در همان ايام خبرنگاري از من پرسيد كه آيا براي آن روز برنامه‌اي داريد و من پاسخ دادم مردم آنقدر هوشيار هستند كه اجازه چنين كاري را ندهند ولي آنها از شب عاشورا در شمال تهران اقدامات خود را آغاز كردند.
جعفري‌ دولت‌آبادي گفت: در دستگيري‌هاي آن روزها از همه نيروهاي چپ، منافق و بهائي وجود داشت و دشمن تلاش كرد تا اسلاميت نظام را بر زمين بزند. همانطور كه اول هم به سراغ جمهوريت رفتند و فكر مي‌كردند با لشكركشي مي‌توانند كاري كنند. اما همانطور كه آنها روز شش دي را ايجاد كردند خداوند خواست كه مردم 9 دي را آفريدند و طومار آنها را در هم پيچيدند. به طوري كه تمام نيروهايشان را در زندان ديدند و شدت برخورد سيستم به حدي بود كه تعدادي از عوامل فتنه‌گر به زندان رفتند و هنوز هم در زندانند .
وي با اشاره به اينكه "بعد از حادثه عاشورا برخورد با عوامل فتنه بيش از گذشته شدت گرفت" اذعان کرد: آنها نظام را در سطح رهبري و ولايت فقيه هدف گرفته بودند و لذا برخورد قضائي هم بسيار محكم بود. لذا من به نوبه خود از شعور و بصيرت مردم در 9 دي و مراسم ديروز تشكر مي‌كنم. مردمي كه حماسه آفريدند و اينها را زمين‌گير كردند.
دادستان عمومي و انقلاب تهران اظهار كرد: خيلي‌هاي سوال مي‌كنند كه چرا با سران فتنه برخورد نمي‌شود؟ ما بارها گفته‌ايم و رئيس قوه قضائيه هم گفته‌ است كه اينها مجرم هستند و به جرائمشان رسيدگي مي‌شود و محاكمه آنها قطعي است. اما ذكر اين نكته ضرورت دارد كه وقتي در عقبه فتنه، دست آمريكا و اسرائيل وجود دارد بايد با دقت بيشتري كار را به پيش ببريم تا فتنه‌گران مجالي براي رشد نداشته باشند. نه تنها مجالي براي رشد نداشته باشند بلكه محاكمه، تير خلاص به آنها باشد.
وي ادامه داد: عده‌اي در رسانه‌هاي خارجي مي‌نشينند و مي‌گويند مگر آنها چه اتهامي دارند كه مي‌خواهيد آنها تعقيب كنيد. مقام معظم رهبري گفتند كه اين افراد بزرگ‌ترين ظلم به نظام را كرده‌اند و اقدامات آنها را زير سوال برده‌اند. بنده هم از منظر حقوقي مي‌گويم كه فتنه‌گري و بر هم ريختن امنيت كشور طبق قانون مجازات سنگيني دارد و فتنه‌گران فكر نكنند در لفافه انتخابات مي‌توانند خود را پنهان كنند. لذا اتهامات سران فتنه بيشتر از اندازه‌اي كه فكر مي‌كنند سنگين است. در ادعانامه‌اي كه تنظيم خواهيم كرد اين مسئله به اثبات مي‌رسد.
به گزارش واحد مرکزی خبر وی در ادامه مدعی شد: امروز می بینیم سران فتنه برای جمهوری اسلامی ، شرط و شروط می گذارند و فکر می کنند می توانند حرف های یک سال پیش عده ای را بلغور کنند و برگردند به اول خط.
وی اضافه کرد: چطور به خود اجازه می دهند پس از این همه فتنه و ستمگری باز برای ما شرط بگذارند ، خیلی عجیب است که باز طلبکار نظام ما هستند .
دادستان تهران گفت: ‌شرط اول و نهایی نظام اسلامی برای آنان این است که اولا با آنان اتمام حجت شود که از فتنه گری دست بردارند و شرط دوم این است که باید محاکمه شوند .
وی افزود:آنان در یک سال گذشته فرصت تاریخی داشتند تا بدانند در جمهوری اسلامی چنین فضایی وجود نخواهد داشت که توطئه کنند و باز طلبکار باشند .
جعفری دولت آبادی گفت : پیغام قرآن به این افراد این است که اگر به کار خود ادامه دهند نفرین شده و ملعون هستند و باید با آنان با شدت و حدت برخورد شود .
دادستان عمومي و انقلاب تهران در ادامه سخنان خود با اشاره به سياست‌هاي جديد دستگاه قضائي گفت: هميشه افراد رده پائين به بالائي‌ها اصرار مي‌كردند كه با مفسدين برخورد شود اما هم‌اكنون برعكس شده است و رئيس‌ قوه قضائيه اين مطالبه را دارد كه اين قوه از ظرفيت‌هاي خود براي مبارزه با شرارت‌ها و مجرمين خطرناك اقدام كند و اين يك فرصت طلايي براي دستگاه قضائي جهت نشان دادن اقتدار نظام اسلامي است. زيرا مردم از مزاحمان نواميس و سارقان گله‌مند هستند.


 جرس:
زهرا رهنورد استاد دانشگاه با بیان این که "تجربه انقلاب اسلامی به ما نشان داد که تنها حضور در خیابان کافی نیست" اظهار داشت: جنبه‌های تئوری، جنبه‌های تشکیلاتی و جنبه‌های عقلانی باید به این حضورهای خیابانی افزوده شوند.  
 به گزارش جرس، رهنورد، در گفت‌وگو با رسا با بررسی جوانب جنبش دموکراسی‌خواه مردم ایران، درباره سرکوب‌های صورت‌گرفته از سوی حکومت گفت: این حاکمیت بسیار سرکوب‌گر بوده است و یکی از خشن‌ترین چهره‌های حاکمیت در ایران را، ما در چهر‌ه‌ی حاکمیت فعلی می‌بینیم.
وی با اشاره به تعداد بالای زندانیان سیاسی تاکید کرد: مردم ما از سرکوب نمی‌ترسند، نمونه‌اش این همه زندانی کردن‌ها است که هیچ‌کس از آن ابایی ندارد؛ حتی به پیشواز زندان رفته‌اند.
رهنورد راه‌های عدم انفعال جنبش سبز را ‌بی‌شمار خواند و "نترسیدن"، "هرگز سکوت نکردن"، "مبارزه‌های زیرزمینی" و حتی "به یکدیگر لبخند زدن" را از جمله این راه‌ها دانست و گفت: ما همه با همیم و با هر نماد و سمبلی می‌توانیم این را به هم نشان دهیم و وحدت‌مان را حفظ کنیم.
وی تاکید کرد: هر کس باید راه خودش را پیدا کند، اما آنچه مهم است این که ما نباید ساکت بمانیم.
رهنورد همچنین اظهار داشت: من معتقدم که پیروزی‌های زودرس خیلی زود هم از بین می‌رود. انقلاب اسلامی یکی از همان‌ها بود که خیلی کار بزرگی بود. اما خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت نتیجه داد. ولی آن پیروزی فاقد زیرساخت‌های لازم بود و به همین دلیل خیلی زود و در همان هفت- هشت سال اول رو به انحطاط رفت و امروز بعد از سی سال به اینجا رسیده‌ایم.

ویدئوی گفتگوی زهرا رهنورد با رسانه سبز ایران (رسـا)، از این طریق نیز قابل دسترسی است.




جرس:
همزمان با انتشار اخباری مبنی بر "شیوع آنفولانزای خطرناک در زندان گوهردشت و جانباختن تعدادی از زندانیان در بندهای غیر سیاسی" و "عدم پاسخگویی بهداری زندان بدلیل حجم زیاد بیماران"، یکی از پرسنل بهداشت و درمان سازمان زندان ها، طی تایید خبر فوق، از شیوع آنفولانزای خطرناکی در زندان قزل‌حصار نیز خبر داد و اعلام کرد "همزمان با تاسوعا و عاشورا، دو مورد فوتی در بند ۸ سالن دو این زندان داشتیم که از اداره بهداشت کرج بازدید آمدند و تایید کردند که فوت به دلیل ابتلا به آنفولانزا بوده است."
این مقام پزشکی زندان که نخواست نامش فاش شود، به جرس گفت "متاسفانه با گذشت مدتی هیچ اقدامی صورت نگرفته و باز هم هفته گذشته دو مورد فوتی دیگر در بند دو داشتیم که باز هم تایید شد که مرگ بر اثر آنفولانزا بوده است."
این عضو  همکار سازمان زندان ها همچنین با ابراز نگرانی از وضع پیش آمده، خاطرنشان کرد "از سوی مقامات تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته و حتی هزینه‌ای برای واکسیناسیون سراسری زندانیان در نظر گرفته نشده است و تنها تعداد معدودی از بیماران مبتلا به ایدز و یا بیماران قلبی واکسینه شده‌اند و این بیماری همچنان در حال شیوع هست و بعضی از پرسنل هم دچار بیماری شده‌اند و ترس و وحشت خاصی فضای زندان را گرفته است."
وی همچنین اعلام کرد در زندان رجایی شهر (گوهردشت) نیز دو مورد فوت مشکوک وجود داشته و تایید شده است که دلیل مرگ به دلیل آنفولانزا بوده است ."
این گزارش به نقل از منبع فوق همچنین افزود "زندانیان در زندان به صورت فشرده نگهداری می‌شوند، مثلا در بند ۳ تعداد زندانیان ۱۷۰ نفر است که در فضای حدودا صد متری نگهداری می‌شوند."
یکی از اعضای خانواده های زندانیان سیاسی نیز، در گفتگو با خبرنگار جرس، از حاد بودن شیوع بیماری در زندان گوهردشت و ابراز نگرانیِ خانواده ها نسبت به این مسئله – بدلیل بی توجهی مسئولین- خبر داد.
گفتنی است سامانه خبری کلمه، امروز با انتشار خبری در همین مورد، از ابراز نگرانی خانواده زندانیان زندان رجایی شهر، نسبت به وضعیت بحرانی آن زندان و تبدیل ملاقات های حضوری به کابینی، به دلیل شیوع آنفولانزا در این زندان خبر داده است.
این گزارش همچنین آورده است "بیماری آنفولانزا که چندی ست در زندان رجایی شهر شایع شده است تا به حال جان تعدادی از زندانیان در بندهای دیگر را گرفته است و بهداری زندان جوابگوی حجم زیاد بیماران نیست."
لازم به ذکر است گزارش های مشابهی از چند زندان دیگر کشور در مورد شیوع بیماری آنفلونزای خوکی ارسال شده است.
 


پنجاه مورد كودك‌آزاري در 9 ماهه امسال در خراسان شمالی

خبرگزاری هرانا - معاون امور اجتماعی بهزیستی خراسان شمالی گفت : ماموریت های اعزامی اورژانس اجتماعی در استان افزایش پيدا كرده است.
به گزارش خبر گزاری ايلنا، معاون امور اجتماعی استان با اعلام این خبر گفت : از ابتدای امسال تاکنون تیم سیار اورژانس اجتماعی بیش از 900 ماموریت داشته است. همایون غلامی افزود: در 9ماهه امسال تیم سیار اورژانس اجتماعی 922 ماموریت انجام داده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل با 522 ماموریت افزایش 5/2 برابری داشته است.
او ادامه داد: از این تعداد 115مورد مشاوره فردی،109مورد اطلاع رسانی و هدایت افراد به مرجع مربوطه،87مورد اختلافات حاد خانوادگی،50 مورد کودک آزاری،30 مورد همسرآزاری، 28مورد بدسرپرست و مابقی نیز سایر آسیب های اجتماعی بوده است.
وی همچنین به کاهش تماس با خط تلفن 123 اورژانس اجتماعی استان اشاره کرد و افزود: از ابتدای سال تا کنون 982 تماس با این خط برقرار شده که نسبت به مدت مشابه سال قبل 268 تماس کمتر شده است.
غلامی علت این کاهش را آگاهی مردم نسبت به حوزه فعالیت اورژانس اجتماعی ذکر کرد و افزود: هم اکنون تماس مردمی با خط 123 مرتبط تر و تخصصی تر شده است.

انتقال ابراهیم یزدی به خانه امن وزارت اطلاعات

خبرگزاری هرانا - برخی منابع خبری از  انتقال زندانی سیاسی، دکتر ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی ایران، از زندان اوین به خانه ای تحت مراقبت و کنترل در منطقه ای نظامی گزارش می دهند.
بر اساس برخی گزارش ها، چهارشنبه گذشته بازجوی پرونده دکتر یزدی با همسر ایشان تماس گرفت، تا به وی اعلام کند طبق قرارهای قبلی برای ملاقات (یک پنجشنبه در میان که برنامه ملاقات زندانیان بند ٢٠٩ است)، برای ملاقات دکتر یزدی نیایند.
بازجوی پرونده به همسر دکتر یزدی گفت که ایشان اکنون به بیمارستان منتقل شده اند، و پس ازآن به جای زندان، به "خانه حفاظت شده ای در منطقه ای نظامی" انتقال می یابند ، و از همسر دکتر یزدی خواست تا برای ملاقات به جای سالن ملاقات اوین، به این خانه حفاظت شده بیاید . پاسخ خانم سوران طلیعه، همسر دکتر یزدی به بازجو این بوده که "من به چنین مکانی نمی آیم" .
گفتنی است بازجوی پرونده دکتر یزدی، شخصی به نام مهدوی می باشد، که بازجوی مشترک تمامی اعضای نهضت آزادی و منسوبین به خانواده های آن ها بوده است .
تاریخ دادگاه این کهنسال ترین زندانی سیاسی ، که از نهم ماه مهر در بازداشت به سر می برد، در روز ١۶ آذر همزمان با روز دانشجو تعیین شده بود، اما جلسه دادگاه به علت حضور نیافتن دکتر یزدی تشکیل نشد و عدم حضور ایشان در دادگاه، نگرانی های بیشتری نسبت به سلامتی ایشان بر انگیخت.
لازم به ذکر است که ملاقات های بند ٢٠٩ اوین پنجشنبه هر دوهفته یک بار می باشد، که در هفته های اخیر اکثرا به خاطر آلودگی هوا یا افزایش تعطیلات ، ملاقات کنندگان و از جمله خانواده دکتر یزدی ، از حق ملاقات با عزیزانشان محروم شده اند.
خبر ها از آخرین ملاقات های دکتر ابراهیم یزدی ، روحیه وی را خوب توصیف کرده اند ، در حالی که علاوه بر پیشرفت بیماری های قبلی (سرطان) ، افزایش درد های قلب و فشار خون نیز به آن افزوده شده است . در آخرین ملاقات ها دکتر ابراهیم یزدی با اشاره به وخیم تر شدن مسایل جسمی خویش، (و عدم رسیدگی های پزشکی و بهداشتی در زندان)، از همسر خود حلالیت طلبیده بود.
گفتنی است طی سالهای بعد از انقلاب، تعدادی از زندانیان سیاسی کهنسال کشور – همچون نورالدین کیانوری و عباس امیرانتظام- از زندان به خانه ای امنیتی و تحت حفاظت منتقل شده و در آن محل نگهداری می شدند.



آزادی مرتضی کمساری و علی اکبر نظری

خبرگزاری هرانا - مرتضی کمساری و علی اکبر نظری دو تن از اعضای سندیکاری شرکت واحد تهران از زندان آزاد شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، دو تن از اعضای سندیکای شرکت واحد و اتوس رانی تهران و حومه که در تاریخ های 2 آذر و 9 آذر 1389 با احضار به دادسرای اوین بازداشت شده بودند روز گذشته چهارشنبه با تودیع قرار کفالت از زندان های اوین و قزل حصار آزاد شدند.




مهرداد ورشويي پس از 20 ماه حبس آزاد شد

خبرگزاری هرانا - مهرداد ورشويي يكي از شهروندان معترض به نتيجه انتخابات رياست جهموري سال 88 آزاد شد .
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، مهرداد ورشويي شهروند معترض به نتيجه انتخابات رياست جمهوري سال 88 که در در تاريخ دوم تير ماه 1388 بازداشت شده بود، پس از تحمل نزديك به بيست ماه زندان روز سه شنبه هفتم دي ماه از زندان آزاد شد. اتهامات ورشویی «ايراد ضرب وشتم ماموران بسيج درخيابان آزادي تهران درحين انجام وظيفه»، «اقدام عليه امنيت كشورازطريق اجتماع وتباني به قصد برهم زدن نظم عمومي»، «فعاليت تبليغي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران ازطريق شركت دراجتماعات غيرقانوني وشعار دهي عليه مسئولين»، «ايجاد شبهه جعل وتقلب درنتيجه انتخابات وسلب اعتماد عمومي نسبت به حاكميت ومراجع رسمي كشور»، «اخلال درنظم عمومي ازطريق ايجاد بلوا، آشوب، حركات غيرمتعارف وترس ووحشت درجامعه ومشاركت درتخريب وآتش زدن دراموال عمومي» عنوان شده است.
لازم به توضيح است در پي اعتراض هاي گسترده مردمي به نتايج انتخابات رياست جمهوري سال گذشته بسياري از شهروندان معترض بازداشت و روانه زندان شدند كه مي توان به حسين اعظامي ، امير اصلاني ، محمد آذري ارشتاب ، ايوب قنبر پوريان اشاره داشت.




اخبار روز: 

بنا به خبرهای رسیده به مرکز خبری روژهلات، به دنبال بازداشت فعال دانشجویی و دبیر ادواری اتحادیه دانشجویان کرد، دلیر اسکندری در سنندج طی روزهای گذشته، تاکنون نیز سرنوشت پرونده نامبرده، نامعلوم گزارش شده است. وی از فعالین مدنی شهر سنندج بوده که در کمپین حمایت از نجات جان حبیب الله لطیفی فعالانه مشارکت داشت.
قابل ذکر است دلیر اسکندری جزو دانشجویانی است که به مدت دوسال پیاپی برای کارشناسی ارشد قبول شده اما همزمان از سوی مقامات دانشگاه به عنوان دانشجوی ستاره دار معرفی گردیده و از تحصیل محروم شده است. وی در سال جاری همراه تنی چند از دانشجویان ستاره دار دیگر، نامه ای سرگشاده به وزیر علوم در این رابطه ارسال کردند.
آخرین خبرها حاکی از آنست که روز گذشته دلیر اسکندری در تماس تلفنی چند ثانیه ای، تنها اجازه یافته که به خانواده خود اطلاع دهد در اداره اطلاعات در حال بازداشت بسر میبرد.
لازم به یادآوری است که تعداد کثیری از فعالین مدنی، حقوق بشری و روزنامه نگاری و خانواده حبیب الله لطیفی که پس از تعلیق حکم اعدام حبیب توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده اند، کماکان در بازداشت بسر میبرند.





ویژه ی فریبرز رئیس دانا از 28 آذرماه تا امروز بخش دوّم




دکتر فریبرز رئیس دانا با سپردن وثیقه ای امروز آزاد شد.

 
امروز دوشنبه 27 دیماه 1389 برابر با 17 ژانویه 2011 در حدود ساعت شش بعدازظهر بوقت ایران در پی تلاشهای فراوان آقای ناصر زرافشان و با سپردن وثیقه آقای دکتر فریبرز رئیس دانا از زندان اوین آزاد شدند.
بلافاصله ساعتی بعد از آزادی ایشان، از طرف کمپین آزادی دکتر رئیس دانا با ایشان گفتگویی داشتیم. در این گفتگو ایشان پیام سپاسگزاری خود را از حمایت گسترده ی ایرانیان از هر قشری ابراز نمودند. 

پیام ایشان را در لینک زیر بشنوید:





راديو ندا: صدور قرار وثيقه براي استخلاص موقت فريبرز رئيس دانا

دكتر ناصر زرافشان در گفتگو با راديو ندا گفت : ” براي استخلاص موقت فريبرز رئيس دانا قرار وثيقه صادر شده است.”




راديو ندا : آخرين وضعيت فريبرز رئيس دانا از زبان آزاده فرقاني

خانم آزاده فرقاني در گفتگو با راديو ندا با اشاره به وضعيت روحي خوب آقاي رئيس دانا گفت : ”ايشان همچنان پاي حرفشان ايستاده اند و تاكيد دارند كه اگر بيرون هم بيايند همين حرفها [در مورد حذف يارانه ها] را خواهند گفت.”



ما کارگران جز زنجیزهای بردگی و اسارتمان چیزی برای از دست دادن ندازیم
در اولین برخورد امنیتی- نظامی در دقایق اولیه اجرای طرح ویرانگر موسوم به هدفمندسازی یارانه‌ها که معیشت اقشار فرودست و کارگران و زجمتکشان و فقرای جامعه را هدف گرفته است دکتر فریبرز رئیس دانا اقتصاددان به حق طبقه کارگر و زبان گویای زحمتکشان و خاکسترنشینان جامعه آماج حمله امنیتی- نظامی سرکوبگران رژیم ضد کارگری قرار گرفت.
ما کارگران پتروشیمی مهاجران اراک که مدتی است اقدام به تاسیس سندیکای آزاد خویش کرده ایم و به صورت غیرعلنی فعالیت داریم و در این راه مقدس آلام زیادی را متحمل شده ایم در اقدامی هماهنگ نه تنها از دریافت هرگونه یارانه نقدی از دولت ضد کارگری موجود خودداری می کنیم بلکه در لبیک به رفقای مبارز کارگرمان در سندیکای شرکت قند مرودشت اعلام میداریم در صورت ادامه بازداشت آقای فریبرز رئیس دانا که رفتار و کردار کارگر پسندش همواره خاری در چشم روشنفکران نوکرصفت بوده است، دست از کار خواهیم کشید و دیگر کارگران در دیگر واحدهای صنعتی و خدماتی را نیز به چنین اعتصابی فرا می خوانیم.
به امید رهایی طبقه کارگر از یوغ سرمایه
سندیکای آزاد کارگران پتروشیمی مهاجران اراک

 

 

اتهامات فریبرز رئیس دانا از زبان همسرش

مصاحبه فریبرز رئیس دانا با بی بی سی فارسی
آقای رئیس دانا ساعتی پس از مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی توسط مأموران امنیتی در خانه‌اش بازداشت شد
آزاده فرقانی، همسر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان ایرانی که در بازداشت به سر می برد، در گفت و گو با بی‌بی‌سی فارسی اتهاماتی را که علیه آقای رئیس دانا مطرح شده است، برشمرد.
خانم فرقانی گفت که روز پنجشنبه گذشته، ۱۹ روز پس از بازداشت آقای رئیس دانا، برای اولین بار اجازه ملاقات کابینی با او را یافته است.
به گفته خانم فرقانی، آقای رئیس دانا ده روز اول بازداشت خود را در سلول انفرادی گذرانده و در این مدت "تفهیم اتهام" شده است.
بر این اساس، یکی از اتهامات آقای رئیس دانا "توهین" به رئیس جمهوری ایران است.
خانم فرقانی گفت: "اگر مصاحبه های ایشان را نگاه کنید، می بینید که ایشان هیچ وقت شخص خاصی را مورد اشاره قرار نداده اند و به کسی توهین نکرده اند".
او اتهام دوم آقای رئیس دانا را "نقد ایشان به طرح هدفمند کردن یارانه ها" عنوان کرد و گفت: "ایشان اقتصاددان هستند و بدیهی است که باید در مورد مسائل اقتصادی مملکت خودشان نظر بدهند".
خانم فرقانی گفت که آقای رئیس دانا بر همین اساس مخالفت خود را با طرح هدفمند کردن یارانه ها اعلام کرده است.
همسر آقای رئیس دانا اتهام سوم او را هم "عضویت در کانون نویسندگان ایران" عنوان کرد و گفت که چنین اتهامی در تمام دوران فعالیت این کانون مطرح بوده است.
او وضعیت جسمی و روحی آقای رئیس دانا را در هنگام ملاقات کابینی پنجشنبه گذشته، "خوب" توصیف کرد، هر چند گفت که او مقداری لاغر شده است.

گفت‌وگو با همسر فریبرز رئیس‌دانا در مورد وضعیت و اتهامات او



آقای رئیس دانا پیش از بازداشت در گفت و گو با تلویزیون فارسی بی بی سی گفته بود: "دولت آقای احمدی نژاد از طریق شوک درمانی وارد نشده و از طریق توهم درمانی وارد شده است. به تدریج و قطعه قطعه یارانه ها را حذف کردند مقداری هم پول به حساب ها ریخته اند و از توهم پولی مردم محروم استفاده کردند."
او سیاست اعمال شده توسط دولت آقای احمدی نژاد را "آرزوی قلبی" دولت های آقای هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی عنوان کرد و گفت که "این دولت ها همه عاشق این کار بودند، اما توان و نیروی نظامی را نداشتند."
آقای رئیس دانا گفت که طرح هدفمند کردن یارانه ها پیامد مثبتی برای رفاه همگانی ندارد.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، چندی پیش در مورد ارتباط میان بازداشت آقای رئیس دانا با مخالفت او با طرح هدفمند کردن یارانه ها، به خبرنگاران گفت: "پرونده این شخص در دستور کار نیروهای اطلاعاتی و قضایی بود که مصاحبه او با رسانه های بیگانه، دستگیری او را تسریع کرد؛ زیرا وقتی در آستانه اجرای طرح بزرگی هستیم، حق نداریم در آن اخلال ایجاد کنیم".

 

 

 

اعلام اعتصاب کارگران کارخانه ی قند مرودشت برای آزادی رئیس دانا

خبرگزاری هرانا - کارگران کارخانه قند مرودشت با صدور اطلاعیه ای هشدار دادند که در صورت تداوم بازداشت فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان سرشناش، دست به اعتصاب خواهند زد.
متن اطلاعیه ی مذکور را که اقدامی کم سابقه به حساب می آید، عینا در زیر می خوانید:
دکتر فریبرز رئیس دانا را آزاد کنید
ما کارگران کارخانه قند مرودشت، که دیریست با رنج های طاقت سوز دکتر فریبرز رئیس دانا در تخفیف رنج استثماری که بدان گرفتاریم، آشنا بوده ایم، اسارت این یل میدان مبارزه علیه استثمار را محکوم و خواهان آزادی وی هستیم.
بر همین اساس و در صورت تداوم بازداشت ایشان، طی روزهای آینده بنا بر تصمیم سندیکای خود (که پایه گذاری و پایداری اش را مدیون دکتر رئیس دانا بوده است) اعلام اعتصاب نموده تا آزادی ایشان دست از کار می کشیم.
از مسئولان امر نیز می خواهیم، به جای حبس و سرکوب منادیان حقوق زحمت کشان، قدری نگران خشم کارگران و زحمت کشان خسته از بار استثمار و خشونت کارخانه ای و همه ی آفات سرمایه داری هار حاکم بر کشور باشند. خشمی که دیر یا زود، برای احقاق حقوق خود به خروش خواهد آمد.
زنده باد مبارزات کارگری
سندیکای کارگران کارخانه قند مرودشت

 

 

سندیکای کارگران شرکت واحد خواهان آزادی رئیس دانا شد

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه با انتشار اطلاعیه ای خواهان آزادی دکتر فریبرز رئیس دانا شد.
دکتر رئیس دانا از مخالفین سرشناس طرح موسوم به "هدقمند سازی یارانه" ها، همزمان با شروع این طرح دستگیر شد.
به گزارش سایت سندیکای واحد در اطلاعیه ی این سندیکا آمده است:
دکتر فریبرز رئیس دانا اقتصاددان و از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر، یکی ازکسانی است که در تمام مراحل جنبش کارگری ایران در کنار جنبش کارگری بوده است.
دکتر رئیس دانا هر زمان که کارگری دستگیر می شد در تمام مراحل تا آزادی ایشان همراه او و یاران کارگرش بوده است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که هم اکنون چهار تن از یاران خود را در زندان می بیند ضمن محکوم کردن ادامه بازداشت دکتر فریبرز رئیس دانا، خواهان آزادی ایشان و همه فعالین کارگری در بند می باشد.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
دیماه ۱٣٨۹


کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری خواستار آزادی فریبرز رئیس دانا شد


 شران بورو، دبير کل کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری، در نامه ای به آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی  از وی خواست، فريبرز رئيس دانا اقتصاددان منتقد دولت، فوری و بدون هيچ قيد و شرطی آزاد شود.
آقای رئيس دانا، چند ساعت پس از اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها، در روز ۲۸ آذر سال جاری، توسط ماموران امنيتی در تهران بازداشت شد و در حال حاضر، در زندان اوين به سر می برد.
خانم بورو با اشاره به اينکه آقای رئيس دانا از حقوق کارگران ايران دفاع می کرد، بازداشت وی را، آخرين نمونه از بازداشت فعالان کارگری، فعالان حقوق معلمان، دانشجويان و وکلای مدافع در ايران توصيف کرد.
دبير کل کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری در اين نامه نوشت که ايران به دليل امضای مقاوله نامه های سازمان بين المللی کار، موظف به پايان دادن به نقض حقوق بنيادين تشکل ها است.
پيش از اين، اعتراض هايی در ايران و خارج از ايران نسبت به بازداشت فريبرز رئيس دانا صورت گرفته بود و معترضان خواستار آزادی فوری اين اقتصاددان منتقد دولت شده بودند.
علاوه بر اين، کمپينی نيز برای آزادی فريبرز رئيس دانا تشکيل شده است که تاکنون بيش از ۳۵۰ تن از شخصيت های دانشگاهی، فعالان سياسی، اقتصاددانان و فعالان جنبش مدنی در داخل و خارج از ايران، طومار تهيه شده از سوی اين کمپين را امضا کرده اند.
داريوش آشوری، فرهاد نعمانی، رضا براهنی، سعيد پيوندی، مهدی خانباباتهرانی، رضا علامه زاده، کاظم علمداری، مهرداد مشايخی، احمد سيف، جمشيد اسدی و مرتضی محيط از امضاکنندگان اين نامه هستند.
به رغم اين انتقادها و درخواست برای آزادی فريبرز رئيس دانا، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، گفته است که او به دليل مصاحبه با رسانه های بيگانه و به گفته او، اخلال در هدفمند کردن يارانه ها بازداشت شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ملاقات با فریبرز رئیس دانا

محمد حسیبی

طبق اطلاع دريافت شده از آقای دکتر زرافشان وکيل آقای رئيس دانا صبح امروز ھمسر
آقای دکتر فريبرز رئيس دانا توانستند با ايشان در زندان اوين ملاقات کنند. 
طبق اطلاع مستقيم از ھمسر محترم آقای دکتر رئيس دانا چنين دريافت شد که:
1.       آقای دکتر رئيس دانا از روحيه بسيار خوبی برخوردار بودند.
2.      آقای دکتر رئيس دانا نه تنھا خود را بيگناه می دانند، بلکه ھمچنان در رابطه با امور اقتصادی به ويژه در رابطه با حذف يارانه ھا بر سر مواضع پيشين خود پافشاری کرده و خواھند کرد.
3.       آقای دکتر زرافشان اظھار داشتند برای ملاقات با موکل خود آقای رئيس دانا، منتظرتأييد وکالتنامه از سوی مقامات قضائی ھستند








اخبار روز:

آقای داسیلوا، محبوب ترین رئیس جمهور تمام تاریخ برزیل ! 
آن درخواست مطایبه آمیز از دولت جمهوری اسلامی ایران در مورد پناهندگی خانم سکینه محمدی به برزیل برای بسیاری از ما در ایران چندان قابل فهم نبود. "دلایل انسان دوستانه" شما را در نکوهش مجازات سنگسار می فهمیدیم، اما درخواست رئیس جمهوری برزیل برای میزبانی از یک مجرم در بهشت برزیل را نه! به نظر می رسد که آن تقاضا مستجاب شده و دولت ایران حالا در حال جمع و جور کردن مدارک و مستنداتی برای "خلاصی" توامان خانم محمدی از مجازات و رهایی خود از هنگامه ی فشارهای بین المللی است. می توان فهمید که در بازار سیاست اینجا مثل همه جای دیگر از جمله برزیل، همه چیز قابل خرید و فروش باشد، اما با ترازوی "حقوق بشر"، کسب و کار اندکی متفاوت نمی شود؟    
این روزها در کشور ما، یک آدم حسابی به نام دکتر فریبرز رئیس دانا صرفا به دلیل مخالفت با تصمیم اقتصادی دولت در غارت زحمتکشان با "ول کردن" قیمت ها، شبانه از خانه اش "گم" شده است. او یک اقتصاددان و نویسنده است. یک شهروند منتقد و بری از منازعات و کشمکش های قدرت! هیچ کس هم پاسخگو نیست. دولتی که ادعا می کند می تواند یک تروریست را از هواپیمایی در آسمان بین دوبی و قرقیزستان شکار کند، نمی تواند دو کلمه اعلامیه بدهد و بگوید که دکتر فریبرز رئیس دانا را هم به جرم جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل بازداشت کرده است؟ آزادی اش را نمی خواهیم. فقط می خواهیم که بگویند دکتر فریبرز رئیس دانا کجاست. لطفا همین حالا گوشی را بردارید و صریحا از محمود احمدی نژاد بپرسید "این رفیق رئیس دانا کجاست؟" 

نامی شاکری – تهران




دانای ما جرم‌اش آن بود که اسرار هويدا می‌کرد! 

ژاله وفا

فريبرز رئيس‌دانا
انصاف بايد داد که نظرات اقتصادی و صراحت بيان آقای رئيس‌دانا مسلمأ نظامی مافيايی هم‌چون نظام ولايت فقيه را مقابل چنين عنصری سياسی و چپ، آن هم به معنای درست عدالت‌خواهانه‌ی آن، که هميشه در صف اول معترضين به بی‌عدالتی و ظلم قرار دارد، بی‌تفاوت نمی‌گذارد و نگذاشت

فريبرز رئيس دانا عنصر سياسی هميشه بيدار و اقتصاد دانی مسئول و مستقل نه تنها برای مبارزان راه آزادی و استقلال و عدالت ،بلکه برای اقشار مختلف مردم و طبقات زحمتکش ايران فردی شناخته شده و محبوب است از اينرو نيازی به معرفی وی و نيز برشماری عملکرد های وی نيست.
بهترين نمود مبارزه درست وی با نمادهای بی عدالتی و ظلم و اجحاف ، همانا نظام ولايت فقيه ، جرم وی از ديد "داد"ستانی تهران است :" رئيس دانا به جرم مصاحبه با رسانه های بيگانه و اخلال در هدفمند کردن يارانه ها بازداشت شده است!"
آری جرم واقعی رئيس دانا اين است که اسرار هويدا می کرده است .
جرم وی اين است که طاقت ندارد ببيند مافيای مالی - نظامی حاکم بر کشور ، نئوليبراليسم اقتصادی را در قالب "طرحهای" اقتصادی وبدستور صندوق بين المللی پول به کشور تحميل کند و آنرا بدورغ در زرورق " طرحهای هدفمند" و "حامی طبقات زحمتکش" به خورد مردم دهد و بزرگترين آسيبها را نصيب طبقات ستمديده و زحمتکش کند.
رئيس دانا اين آزاده مرد دانا و ديده بان تيز ملت ما ، از ابتدای عوامفريبی دولت احمدی نژاد به افشای ماهيت طرح " هدفمند کردن يارانه " پرداخت. وی سالی قبل از آخرين مصاحبه اش با بی بی سی که در باره يارانه ها سخن گفت ، يعنی در مصاحبه با کانون مدافعان حقوق کارگر در ۷ بهمن ۱۳۸۸ در افشای نظام ولايت فقيه و دولت احمدی نژاد انگشت بر روی نکته اصلی همانا خطر انتقال اقتصاد ملی به نهاد های نظامی می گذارد:
" يک نوع گذار دارد اتفاق می‌افتد. به اين معنا که سرمايه‌ها قدرت اقتصادی ، مديريت منابع مادی، منابع مالی و بانکی و اقتصاد ملی و زيرساخت‌ها از دولت و قسمتی از بخش خصوصی در حال انتقال به نهادهای نظامی کشور است. اين سهمی که بخش‌های نظامی مستقيم و غيرمستقيم در اقتصاد دارند، تاکنون يکی از بی سابقه ترين‌ها در تمام جهان بوده است .".
وی در رابطه باجهت گيری دولتهای موجود در نظام ولايت فقيه به اقتصاد نوليبرالی می گويد :" با اينکه دولت خاتمی يک جهت گيری قوی اقتصادی نوليبرالی داشت، اما در مقابل ، رعايت خيلی از جنبه‌ها را می‌کرد. همين دولت خاتمی نتوانست يا نخواست همه‌ی جنبه‌های منفی سياست تعديل ساختاری را مهار بزند. از همان زمان هم نشانه‌ها و علايم خيلی جدی و برجسته ای وجود داشت که در بخش رقيب ،سرمايه داری ميليتاريستی در حال شکل گيری و قدرت گيری است. اين سرمايه داری که به قدرت رسيد به چند دليل برنامه‌ی يارانه‌ها را در دستور کار قرار دارد. يک بهانه اين بود که از برنامه‌ی سوم تدراک هدفمند کردن يارانه‌ها و نوعی تثبيت و جابه جايی ديده شده بود. بايد در اينجا ريشه‌های سياست‌های خاص آن دولت‌ها را نيز در نوليبراليسم بشناسيم. اما دليل ديگر دولت اين بود که تفسير اصل ۴۴ و نقش اين اصل در خدمت اين دولت قرار گرفت. پشتيبانی بسيار زيادی را دولت نهم از حيث قدرت عالی سياسی، نظامی، روحانيت و ايدئولوژيک بدست آورد. بنابراين امکان را بدست آورد که اين تحول و اين تغيير را انجام دهد. دليل ديگر اين بود که خود دولت احمدی نژاد به شدت مايل به چنين کاری بود. اين توضيح را لازم می‌دانم که اين دولت راست‌گراترين دولتی است که تاکنون ايران به خودش ديده است."
و با اين سخنان پرده از فريب و نيرنگی که در پشت طرحهای به ظاهر مردمی اين نظام خوابيده است برمی دارد:
" اين‌که اقشاری را مورد حمايت قرار می‌دهند که نه کارگرند و نه سرمايه دار، در واقع جنبه‌ی عوام فريبانه و پوپوليستی دارد. اين جنبه‌اش را بايد سياسی بگيريم. برای اينکه می‌خواهد به اين وسيله اولا يک لايه دو سه ميليونی را به عنوان نيرويی که حاضرند حق الزحمه بگيرند وبه خيابان بيايند، به طور موظف در خدمت داشته باشند و بعد برای عوام تبليغ کند و بعد هم بحران امروز را به فردا بيفکند.اما فردا اين پرداخت‌ها، يعنی پرداخت‌های نقدی يارانه ای که ايشان به عمل می‌آورد در مقابل تابش آفتاب تموز تورم بخار خواهد شد و تازه آن موقع است که به هر کس که دلشان بخواهند پول می‌دهند و اتفاقا آن کسان را برای انباشت سرمايه می‌خواهند. من گمان نمی‌کنم که اين انباشت سرمايه را می‌خواهند برای عدالت اجتماعی!"
جدای از حق اختلافی که نگارنده اين سطور با برخی نگرشها و مواضع اقتصادی کلان آقای رئيس دانا ، و مسلما ايشان با نگارنده ميتوانند داشته باشدو آن در چهارچوب حق اختلاف مورد احترام و خود مسبب رشد و غنای فکر است ،ولی انصاف بايد داد که نظرات اقتصادی و صراحت بيان اقای رئيس دانا مسلما نظامی مافيايی همچون نظام ولايت فقيه را مقابل چنين عنصری سياسی وچپ آنهم به معنای درست عدالت خواهانه آن ، که هميشه در صف اول معترضين به بی عدالتی و ظلم قرار دارد ، بی تفاوت نميگذارد و نگذاشت.
هر نظام استبدادی بتدريج که ماهيتش بر مردم روشن می گردد و با امواج مخالفتها مواجه گشته و بسوی سقوط شتاب می گيرد ، در اوج ناتوانی آنچنان دچار توهم قدرت می شود که خود را فعال مايشا ء نيز تصور کرده و حتی قدرت خود را فرا تر از زمان در دسترسش می پندارد . نمونه اين توهم قدرت را در رفتارمسئولان نظام ولايت فقيه با مخالفان خود می توان ديد:
◄زيد آبادی را علاوه بر حبس ،مادام العمر از فعاليت سياسی محروم کرده است !
◄طاقت تحمل ابراهيم يزدی را حتی در بستر بيماری ندارد .
◄در مقابل ايستادگی نسرين ستوده وکيل بيدارايران در بيدادگاهش عاجر مانده ،انواع جرمها را برای وی جعل می کند و وی را به بی حجابی متهم می نمايد .
◄ در مقابل فشار جامعه که مانع اعدام حبيب الله لطيفی گرديد ، با اعدام علی صارمی به جرم محاربه ، به اصطلاح از جامعه انتقام می گيرد
اين فهرست همانند فهرست مخالفان استبداد حاکم ، پايان ندارد ...
اما در مقابل ابعاد خشونتی که اين نظام بر ما اعمال ميکند چاره چيست؟
رئيس دانا و همه قربانيان خشونت نظام ولايت فقيه بخوبی ميدانند که اين نظام با فرو بردن جامعه در خشونت ، به تخريب نيروهای محرکه جامعه دست می زند و با اين تخريب بر دامنه بحران هايی که در درون و بيرون مرزها، پديد می ﺁورد ؛ نيز روز بروز افزوده می شود ، اما تنها نابسامانيها و ﺁسيبهای اجتماعی نيستند که هم خشونت روزافزونی را گزارش می کنند که مردم کشور بدان گرفتارند و هم از محيط اجتماعی ,ﺁن سلامت را که لازمه رشد اقتصادی است می ستاند و باز تنها از بين رفتن زمينه های کار انديشه و دست ، در کشاورزی و صنعت کشور نيست که جامعه را فقير تر می کند ، تنها نبود جريان ﺁزاد اطلاعات و فقدان امنيت قضائی و رعايت نشدن حقوق انسان و نبود منزلتها نيستند که جو خشونت را بازهم سنگين تر و سرمايه گذاريهای توليدی را ناممکن تر می گردانند ، تنها فرو کاستن دين از بيان آزادی و روش خشونت زدائی؛ به ضد دين و بيان خشونت توسط قدرتی نيست که هم دين و هم سياست و هم اقتصاد وهم هنر و انديشه و احساس و اخلاق را، همه را ابزار دست می‏کند تا انسانها را قربانی مطامع خود ‏کند و باز تنها هولناکی ضربات فرو آمده بر شالوده ها و ملاطهای معنوی جامعه توسط قدرتی نيست که بقول شهيد نهضت ملی ايران دکتر حسين فاطمی:" سياست و ديانت را بعنوان نهادهای تامين حقوق عمومی به عوامل حفظ منافع خصوصی گروهی تبديل می کند ." آن خشونتی که از همه آنچه بر شمرديم فرو کاهنده تر است ، انکار قوه رهبری آحاد ملت و حق مشارکت ﺁحاد مردم ايران ، در اداره جامعه خويش است که از درون، هر ايرانی را، در قلمرو توليد ، اعم از توليد اقتصادی تا توليد فکر و انديشه و ابتکار تا توليد مهرو عشق و سخا وبخشش و داد , ستر ون و نازا ميگرداند.
و فاصله ميان مسئوليت و مشغوليت ما ملت عظيم است !
بی تفاوتی يا بی اعتنايی به روند شتاب گيرابعاد خشونت , فرايند انحطاط را به سراشيبی سقوط يک ملت نيز ميتواند راهبر گردد. در ايران امروز آن دانش آموز دچار افت تحصيلی , آن دانشجو و جوان بی آينده ؛آن کارگر بيکار و دهقان بی زمين و روستا و مهاجر به شهرهای تپيده در دود , آن کارمند عاطل و سرگ دان در ديوانسالاری لجام گسيخته و روزنامه نگار با روزنامه توقيف شده اش , و نيز نيروی مسلح حقيرو نازل شده در نقش نيروی سرکوبگر و آن بخش از زنان تحقير شده در سطح ظاهر و پوشش و دچار سرکوب روزمره , مگر ميتوانند به سرنوشت خود بی تفاوت باشند؟
و آيا مگر الزامات حيات فرصت تعلل و سوزاندن فرصت را بدانها ميدهد که بزرگترين جفا را بر خود روا داشته همانا خود را تا سرحد يک موجود لاقيد و بی تفاوت ناچيز کنند؟
اگرخود ما مردم تاريخ بنيادين ايران خود را به تاريخ فرمانروايان مستبد فرو نکاهيم ، بلکه تاريخ انديشه و ادب و هنر و زبانها و آيين ها و اقوام گوناگونی بدانيم که وحدت در تنوع اش از محدوده تنگ صرف نظام حکومتی و وحدت سياسی آن بسی فراتر رفته و ميرود و انديشمندان و اديبانش مدارا را در معنای هماهنگی در اختلاف و گرايشی ذهنی که حاصل شناخت حقوق خود و ديگری و کل بشريت و آزاديهای بنيادی و ذاتی ديگران است را در قالب ابيات پيوسته معتبر:
بنی آدم اعضای يک پيکرند
که در آفرينش ز يک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار
را در عمق " وجدان جمعی "و" حافظه ملی " ايرانيان حک کرده اند ؛ همه جهانيان را با ويژگيهای عنصر ايرانی در مدارا و تساهل ورشد همراه با آگاهی، آزادی وصراحت و شفافيت بيان و وجدان و عقيده ؛ بار ديگر شگفت زده خواهيم کرد.
فريبرز رئيس دانا ، نسرين ستوده ، ابراهيم يزدی ، حبيب الله لطيفی ، علی صارمی ،ندا و سهرابها ، احمد زيد آبادی ، مصطفی تاج زاده ، مينا فرخ رضايی ، درسا سبحانی ، حشمت الله طبرزدی ، عباس امير انتظام ، مجيد توکلی ، بهاره هدايت ،رضا شهابی ، سيامک مهر ، نادر عسکری ، منصور اسانلو ، عيسی سحر خيز و... با هر عقيده و مرامی پارگان تن واحد ما ملت و اعضای پيکر ما يند ، پس از درد آنها قرار نيابيم و تا برداشتن مانع اين درد بزرگ استبداد و بازگردان آرام آزادی به ميهن از پای ننشينيم .
اين پيام را به همسران و دختران و پسران و مادران و پدران شهدای راه آزادی و استقلال ايران و نيززندانيان سياسی و بيگناه ايران برسانيم که در دفاع از حقوق اين مظلومان که حقوق خود ما نيز هست ، لحظه ای غفلت نمی کنيم وبا وجود همه تهديد ها در اعتراض دم فرو نمی بنديم و دفاع از حق آنها را دفاع از حقوق خود دانسته و درد آنها درد مشترک ما و شادی آزادی آنها شادی همه ماست .
زنهار که چشمان تيز بين شهيدان به خون غلطيده راه استقلال و آزادی بر فراز ايران ، همه ما را به نظاره ايستاده اند .
هموطنان!
همتی ، باشد کز اين گذرگه اندوه بگذريم


اخبار روز: 

رادیو فرانسه - لیدا پرچمی: همسر فریبرز رئیس دانا، با اشاره به نحوه ی دستگیری شوهرش و مخفی نگه داشتن محل بازداشت وی، این اقدام را یک آدم ربایی می داند.
با وجود گذشت دو هفته از دستگیری فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان و استاد دانشگاه، محل نگهداری وی بر خانواده و وکلای او معلوم نیست.
دادستان تهران عباس جعفری دولت آبادی دلیل بازداشت فریبرز رییس دانا را مصاحبه با رسانه های بیگانه در مورد طرح هدفمندی یارانه ها عنوان کرد و گفت که البته "این شخص پرونده اش در دستور کار نیروهای اطلاعاتی و قضایی بوده است و این مصاحبه دستگیری وی را تسریع کرده است".
۴۰ تن از دانشگاهیان و مدیران دانشگاه های مختلف دنیا نسبت به ادامه بازداشت این مقام دانشگاهی و علمی اعتراض کردند.
اما تا کنون، اعتراض ها پاسخی نیافته و تلاش وکیل فریبرز رئیس دانا، ناصر زرافشان برای کسب اطلاعات و تماس با موکل خود به نتیجه ای نرسیده و تنها همسر وی از طریق چند تماس تلفنی کوتاه از او، شنیده است که خوبست و باید وثیقه ای ٣۰ میلیون تومانی برای آزادی وی ببرد. اما به کجا؟
خانم آزاده فرقانی همسر فریبرز رئیس دانا می گوید که چون حدس می زده که محل بازداشت وی زندان اوین باشد، روز پنجشنبه مبلغ وثیقه را به آنجا برده اما جو مقابل زندان اوین در آن روز متشنج بود. زیرا در همان روز خانواده دو زندانی اعدام شده علی صارمی و علی اکبر سیادت، در مقابل درب زندان عزاداری می کردند و توسط افراد لباس شخصی که از درون زندان بیرون آمدند بازداشت شدند. لذا وی تنها توانسته است تقاضایش را با فردی که خود را معرفی نکرده است، مطرح کند، ولی جوابی دریافت نکرده است.
خانم فرقانی می افزاید که تاکنون به خواست وی برای تحویل وثیقه و دستیابی به اطلاعات درمورد چگونگی زندانی بودن همسرش اعتنایی نشده است.
خانم فرقانی با اشاره به نحوه ی دستگیری غیرقانونی شوهرش، بازداشت وی را توسط ٨ مرد ناشناس و مخفی کردن محل بازداشت وی را به نوعی، یک آدم ربایی می داند.
خانم فرقانی همسر فریبرز رئیس دانا، توضیح می دهد که هنوز نمیداند که او کجاست...




1- گفتگوی کامل با ناصر زرافشان در فردای دستگیری آقای فریبرز رئیس دانا

2-بعد از نمایش فیلمی مستند گفتگو با ناصر زرافشان پیرامون یارانه ها و .....
  
3- گفتگوی دوم ژانویه ناصر زرافشان در ادامه ی پیرامون یارانه ها و آخرین اخبار از فریبرز رئیس دانا



همسر رئیس دانا: فعلا مسئله اصلی این است که چطور می توانیم همسرم را پیدا کنیم؟
جرس:
در حالیکه دو هفته از بازداشت دکتر فریبرز رئیس‌دانا، اقتصاددان و استاد دانشگاه می گذرد اما تاکنون هیچ مسئول قضایی در خصوص محل نگهداری و اتهامات وارده به وی، به خانواده اش پاسخی نداده است.
خانم فرقانی همسر فریبرز رئیس دانا می گوید: " روز دوشنبه همسرم تماس تلفنی گرفت و گفت یک قرار وثیقه 30 میلیون تومانی برایشان تعیین شده است. اما وقتی برای سپردن وثیقه مراجعه کردم هیچ پاسخی ندادند."
براساس گزارش‌ها، بازداشت رئیس‌دانا پس از گفت‌وگوی وی با تلویزیون بی‌بی‌سی درباره طرح هدفمندی یارانه‌ها صورت گرفته است. او در این گفت‌وگو قانون هدفمندی یارانه‌ها را سیاستی «نئولیبرالی» خواند و آن را به ضرر طبقه محروم و متوسط جامعه دانست.
به همین مناسبت "جرس" با آزاده فرقانی همسر دکتر رئیس دانا در خصوص آخرین وضعیت ایشان به گفتگو پرداخته که  در پی می آید:

خانم فرقانی الان نزدیک به دو هفته از بازداشت آقای رئیس دانا می گذرد آیا موفق به ملاقات ایشان شده اید؟
نخیر، در واقع وضعیت ایشان شبیه کسی است که ربوده شده باشد. چون شب هنگام حدود هشت نفر مثل اینکه به یک خانه تیمی یا یک چریک حمله کنند وارد منزل ما شدند که یاد دهه شصت افتادم بعد هم که ایشان را با خودشان بردند.

تماس تلفنی هم نداشتید؟
 ایشان چند بار تلفن زدند اما هر بار که می پرسیدم کجا هستند فقط می گفتند حالم خوب است و نمی توانم چیز دیگری بگویم، تا هفته گذشته که تلفن زدند و گفتند لباس برایشان ببرم بعد که من برای دادن لباس مراجعه کردم اما مسئولین زندان از من تحویل نگرفتند. روز دوشنبه هم همسرم تماس تلفنی گرفت و گفت یک قرار وثیقه 30 میلیون تومانی برایشان تعیین شده که من هم خوشحال شدم که این موضوع را به وکیل همسرم آقای زرافشان گفتم.

یعنی وکیل ایشان از این قرار وثقیه هیچ اطلاعی نداشتند؟
 نه، متاسفانه. آقای زرافشان بارها برای پیگیری وضعیت همسرم به اوین و دادسرای مستقر در اوین، دادگاه انقلاب و دادستانی مراجعه کرده اند اما هیچ جوابی به ایشان نمی دهند.

آیا موفق به گذاشتن وثیقه شدید؟
 من روز سه شنبه که برای سپردن وثیقه به آنجا مراجعه کردم، همزمان بود با روز اعدام آقای صارمی و جلوی اوین شلوغ شد و لباس شخصی ها که برای برخورد با افرادی که در جلوی زندان بودند آمدند. بعد من با یکی از آنها که آمده بود ما را از محدوده دور کند گفتم که همسر فریبرز رئیس دانا هستم و به من گفته اند برای سپردن وثیقه بیایم که بعد آن مامور با داخل تماس گرفت و بعد گفت برو بعد با شما تماس گرفته می شود. هرچی که پرسیدم اسم شما چیه تا من بدانم چه کسی به من پاسخ داده گفت من منم دیگه. روز پنج شنبه هم که برای دادن لباس و مقداری پول رفته بودم که قبول نکردند و وقتی پرسیدم حداقل بگویید همسرم کجا نگهداری می شود؟ بند عمومی است یا سلول انفرادی ؟ که مثل همان عادتی که دارند با پرخاش و تندخویی و نهایت ادب خودشان گفتند ما هیچی نمی توانیم بگوییم.
یعنی از نظر قانونی من هیچ نمی دانم و تا به امروز هیچ مقام مسئولی اعم از اینکه بگویند من بازجوی ایشان هستم یا دادستانم یا با هر عنوان دیگری، هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان به من یا وکیل ایشان نداده اند. و یا اینکه بگویند همسرم کجا نگهداری می شود.

آیا در زمان بازداشت ایشان هیچگونه حکمی که اساسا اتهام آقای رئیس دانا چه بوده به شما یا ایشان نشان دادند؟
 نخیر، هیچ حکمی نشان ندادند و فقط یک صورت جلسه را از وسایلی که برده اند امضاء کردم.

وضعیت روحی آقای رئیس دانا در زمان بازداشت چطور بود؟
 ایشان مثل همیشه "محکم" بودند. در مراسم ها روحیه ای داشتند که همیشه امور را تمشیت می کردند و به گونه ای برخورد می کردند که دوستان به مشکلی بر نخورند. اما واقعا الان نمی دانم هدف از بازداشت ایشان چیست و چه برنامه ای را دنبال می کنند؟

وضعیت جسمی ایشان قبل از بازداشت چطور بود؟
 آقای رئیس دانا مشکلات گوارشی دارند و این ماه هم که قرار جراحی چشم داشتند. از دوهفته پیش هم که ایشان را بردند هیچ اطلاعی از شرایط جسمی ایشان ندارم یعنی چون از شرایط نگهداری و محل نگهداری ایشان هیچ اطلاعی در دست نیست خوب همه اینها نگران کننده است. امیدوارم همسرم را همان جوری که بردند همانگونه هم تحویل دهند.

با توجه به اینکه آقای فریبرز دانا یکی از منتقدان اقتصادی بودند، احتمال اینکه بازداشت ایشان مربوط به انتقادات ایشان به طرح های اقتصادی باشد هست؟
 البته من نه به خاطر خودم و نه بخاطر همسرم بلکه بخاطر کسانیکه ایشان را بازداشت کرده اند امیدوارم که اینطور نباشد. یعنی اگر اتهام ایشان این انتقادات باشد برای اینها باید بیشتر متاسف بود. آقای رئیس دانا از بعد علمی به این طرح انتقاد داشتند و زمانی هم که بیرون بیایند همچنان انتقاد خواهند داشت. بخاطر همین نباید برای مسئولین این انتقادات مسئله ای باشد که متاسفانه مثل اینکه تحمل اینگونه انتقادات هم ندارند.

اقدامات بعدی شما چیست؟
 وکیل ایشان و همکارانشان پیگیر وضعیت ایشان هستند و من هم تلاش می کنم اما مسئله اصلی این است که چطور می توانیم همسرم را پیدا کنیم؟

خانم دانا پسرتان چند سالش است؟
 پسرما الان دوسال و هفت ماهش است. چون خیلی هم به همسرم وابسته است خیلی بهانه اش را می گیرد تا جاییکه حتی اسم پدرش را نمی توانم جلویش بیاورم و وقتی خیلی بی تابی می کند می گویم مسافرت رفته اما اصلا قبول نمی کند و مدام بهانه پدرش را می گیرد.

در پایان هر صحبتی با مسئولین قضایی دارید بفرمایید.
 اصلا چنین سیستم و دستگاهی که برای برقراری عدالت باشد را نمی بینم بخاطر همین برایم دوراز ذهن است که با مسئولین آن صحبتی داشته باشم. چون قطعا اگر چنین دستگاه قضایی وجود داشت تا الان پاسخی به ما داده بودند و وضعیت ما خانواده ها این نبود. خوب کسانیکه قاچاقچی و دزد هستند آزادند و در عوض رئیس داناها باید زندان باشند، طوری شده است که اوین ما الان دانشگاه شده است.
من یک آمار ثبت احوالی دارم که از نیمه دهه پنجاه تا سال شصت، اگر دقت کنید اسمهایی که روی بچه ها می گذاشتند آزاده، شادی، امید، نوید و ایمان و امثال اینها خیلی زیاد بود اما اینقدر فضای کشور خفقان شده که دیگر از این اسمها نداریم یعنی می خواهم بگویم یک حس یاس و ناامیدی پر شده است. یعنی چنان این خانه از پایبست ویران است که به این سادگی...
با این حال بزرگترین آرزوی من آزادی تمامی زندانیان سیاسی است.



 درخواست ۳۵۰ نفر برای آزادی فریبرز رئیس دانا 

 

کلیپ گفتگوی رادیو فردا با سخنگوی کمپین برای آزادی رئیس دانا

شمار امضاکنندگان بيانيه کمپين آزادی فريبرز رئيس دانا به حدود ۳۵۰ نفر رسيد.
فريبرز رئيس دانا
 فعالان مدنی و سياسی، روزنامه نگاران و پژوهشگران اقتصادی ايرانی و خارجی که اين بيانيه را امضا کرده اند، خواستار آزادی فوری و بی قيد و شرط فريبرز رئيس دانا، اقتصاددان منتقد دولت، شده اند.
آقای رئيس دانا روز ۲۸ آذر ماه در منزل خود در تهران توسط تعدادی از ماموران امنيتی بازداشت شد و اکنون در بازداشت موقت در زندان اوين به سر می برد.
فرشين کاظمی نيا، سخنگوی اين کمپين، به راديو فردا می گويد: « عده زيادی از دوستان در داخل و خارج از ايران، بيانيه را امضا کرده اند» و در مورد اسامی امضاکنندگان آن، از جمله به داريوش آشوری، فرهاد نعمانی، يوسف اردلان، رضا براهنی، سعيد پيوندی، مهدی خانبابا تهرانی، عباس سماکار، رضا علامه زاده، ژاله وفا، شهلا شفيق، کاظم علمداری، مهرداد مشايخی، احمد سيف، جمشيد اسدی، محمدرضا شالگونی، پرويز قليچ خانی، حسن ماسالی و مرتضی محيط اشاره می کند.
وی همچنين می گويد که مهدی خزعلی نيز به اين کمپين پيوسته است و می افزايد: اين نکته خوشحال کننده است که افرادی از نحله های گوناگون فکری در اين مورد مشخص همکاری کرده اند.
سيمين بهبهانی، شاعر نامدار ايرانی، نيز در گفت و گو با کمپين آزادی فريبرز رئيس دانا، از بازداشت او انتقاد کرده و گفته است:« گناه آقای رئيس دانا فقط اظهار نظر بوده است و پاسخ اظهار نظر، بازداشت و زندانی کردن نيست. »
خانم بهبهانی ابراز اميدواری کرده است که آقای رئيس دانا هر چه زودتر آزاد شود.
وی همچنين با تاکيد بر اين موضوع که هر صاحب نظری بايد اين آزادی را داشته باشد تا نظر خود را ابراز کند، اضافه کرده است: اگر اين نظر قابل قبول بود که پذيرفته می شود و اگر نبود که رد می شود و چاره کار، گرفتن و زندانی کردن نيست.»
۳۵۰ امضاکننده بيانيه کمپين آزادی فريبرز رييس دانا با توصيف او به عنوان اقتصاددانی که در تحليل آسيب های اقتصادی ايران، همواره به طبقات فرودست و کم بضاعت نظر دارد، نوشته اند: می توان فريبرز رئيس دانا را «  اقتصاددان طبقه کارگر و زحمتکش ايران »  ناميد.
آنان بازداشت اين عضو هيات دبيران کانون نويسندگان ايران را هشداری به مردم عدالتخواه دانسته اند که پايان دادن به نقض گسترده حقوق بشر و آزادی بيان را در صدر مطالبات مدنی و دموکراتيک خود قرار داده اند.
در بيانيه کمپين آزادی فريبرز رييس دانا همچنين، بازداشت اين اقتصاددان چپ و منتقد برنامه های دولت فعلی ايران، مبين جريان ويژه سرکوب اجتماعی، در آستانه اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها توصيف شده است؛ طرحی که به باور امضاکنندگان بيانيه، در راستای تحکيم اقتدار نظامی و سياسی حاکم بر ايران است و منجر به کاهش رفاه همگانی و افزايش فشار بر طبقات زيرين جامعه خواهد شد.
اين در حاليست که عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، روز يکشنبه در مصاحبه با خبرنگاران، درباره بازداشت فريبرز رئيس دانا، به صراحت اتهام وی را اخلال در اين طرح دانست.
اين مقام قوه قضاييه گفت: «اين شخص پرونده‌اش در دستور کار نيروهای اطلاعاتی و قضايی است که مصاحبه اش با رسانه‌های بيگانه، دستگيری وی را تسريع کرد، چون وقتی در آستانه اجرای طرح بزرگی هستيم حق نداريم در آن اخلال ايجاد کنيم.»
فرشين کاظمی نيا درباره اتهامی که عباس جعفری دولت آبادی به فريبرز رئيس دانا وارد کرده است، عقيده دارد:« نمی دانم که مرز بين انتقاد و اخلال کجاست و با چه معيارهايی می توان سنجيد که يک کارشناس اقتصادی، هنگامی سخن می گويد، اخلال است يا انتقاد.»
او با اشاره به نمونه های کشورهای اروپايی که ابراز مخالفت های زيادی از سوی کارشناسان عليه طرح های رياضت کشانه دولت های اين کشورها صورت گرفت، اضافه می کند: مطلبی که از سوی دادستان تهران مطرح شد، بيشتر يک بهانه است تا دليلی منطقی برای بازداشت آقای رئيس دانا.
بازداشت آقای رئيس دانا با اعتراض هايی در داخل و خارج از ايران مواجه شده است.
از جمله، انجمن اقتصاددانان خاورميانه، ۴۰ استاد ايرانی دانشگاه های خارج از کشور،
کانون مدافعان حقوق کارگر و کانون نويسندگان ايران به بازداشت وی اعتراض کرده اند.

 

اظهار نظر کارشناسی جرم نیست

کمپین آزادی رئیس دانا:
سراج‌الدین میردامادی
سراج‌الدین میردامادی- کمپین آزادی دکتر فریبرز رئیس‌دانا، با انتشار چند نامه‌‌ی سرگشاده خواستار آزادی این اقتصاددان سرشناس شد که از هفته‌ی گذشته، در پی انتقاد از طرح هدفمندی یارانه‌ها در زندان به‌سر می‌برد. در این نامه‌ی سرگشاده، ده‌ها تن از نویسندگان، اندیشمندان و کوشندگان حقوق بشر و فعالان سیاسی داخل و خارج از ایران خواستار آزادی فریبرز رئیس‌دانا شدند.



از فرشین کاظمی‌نیا سخنگوی «کمپین آزادی رئیس دانا» پرسیده‌ام: سوابق علمی و تحصیلی فریبرز رئیس‌دانا چیست و در عین حال پیشینه و تبار سیاسی و فکری او قبل و بعد از انقلاب اسلامی چه بوده است؟

فرشین کاظمی‌نیا: آقای رئيس‌دانا پیش از انقلاب در دانشگاه شهید بهشتی فعلی، دانشگاه ملی آن زمان، در مقطع لیسانس و فوق لیسانس اقتصاد خواندند و بعد برحسب مسائل سیاسی‌ای که داشتند، ترجیح دادند که هم برای ادامه‌ی تحصیل و هم برای کارکردهای سیاسی بیشتر به خارج از کشور بیایند. تا جایی که من می‌دانم خاستگاه سیاسی ایشان شاخه‌ی چپ جبهه‌ی ملی است. یعنی بعد از نشست عمومی جبهه‌ی ملی انشعابی پیش می‌آید که عده‌ای از چپ‌ها- نه با تقسیم‌بندی‌های بعدی، در واقع منتقدین چپ‌گرایی که به شکل رادیکال‌تر به نقد رژیم شاه می‌پرداختند، شخصیت‌هایی مثل بیژن جزنی، حسن ضیا ظریفی و دیگران- در این نحله قرار می‌گیرند. چپ‌ها و این افراد رادیکال‌ به‌طور جداگانه یک نحله‌ی سیاسی را شکل دادند که بعدها به گروه‌های دیگر سیاسی و بیشتر مشهور منتهی شد.
  آقای رئیس دانا به لحاظ خاستگاه سیاسی و اجتماعی به شاخه‌ی چپ جبه‌ی ملی تعلق دارند. ایشان یک فرد ملی هستند و همیشه از زنده‌یاد دکتر مصدق با احترام یاد می‌کنند و به ایشان بسیار علاقه‌ دارند. از سوی دیگر سوسیالیست هستند و علاقه‌مند هستند که با انگاره‌های علمی و با دستاوردهای علمی- بشری، تمدن مادی بشر ارتقا پیدا کند. در واقع در دورانی که به خارج از کشور آمدند، در ارتباط با کنفدراسیون، در همین نحله جای می‌گرفتند. ایشان در دانشگاه LSE (London School of Economics)، دانشگاه اقتصاد لندن که از معتبرترین دانشکده‌های اقتصاد دنیا به شمار می‌رود، به تحصیل در دوره‌ی دکترای اقتصاد مشغول شدند و در رشته‌ی Econometric یا اقتصادسنجی فارغ‌التحصیل شدند. تز دکترای ایشان در مورد اقتصاد کارگران مهاجر در اروپا بوده است. این پایان نامه، با توجه به تعدد کارکردهای محاسبات ریاضی در آن، یکی از بهترین‌ پایان‌نامه‌های زمان خودش در آن دوره شناخته شده بود.
  در واقع رئیس دانا، اقتصاددان و ریاضی‌دان برجسته‌ای است که دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی دارد و همیشه نیز کوشیده‌ است که طبقات فرودست جامعه و محرومان در دایره‌ی توجه ویژه‌ای قرار گیرند تا بلکه تغییر مادی در وضع زندگی و معیشت آنها به وجود آید. بعد از انقلاب ایشان وقتی وارد ایران شدند، به کارکردهای سیاسی‌شان ادامه دادند و پس از چندسال تا جایی که می‌دانم در همان دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تدریس بودند. مدتی بعد از آنجا به طور رسمی اخراج شدند و بعد هم دیگر دعوت به کار نشدند. در دوره‌های مختلف، حتما مطلع هستید که موضعگیری‌های سیاسی خاص خودشان را داشته‌اند و از موضع یک چپ‌گرای ملی به مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران می‌‌نگرند.


آیا فریبرز رئيس‌دانا بعد از انقلاب هم به زندان افتاد یا درگیری مستقیمی با حاکمیت داشت که منجر به دستگیری او و چنین تضییقات و تنگناهایی شود؟

بله. قبل از انقلاب ایشان مدتی دستگیر شدند. در ارتباط با یکی دو گروه چریکی که طبعاً برحسب مقتضیات زمانه بود. دستگیری‌های کوتاه مدتی هم داشتند که همان دستگیری‌ها مقدمه‌ای برای خروج ایشان از ایران شد. درواقع به توصیه‌ی یکی از استادانش ترجیح دادند که از ایران خارج شوند. بعد از انقلاب هم دستگیری‌هایی داشته‌اند. تا جایی که می‌دانم به حکم و زندان‌های طویل‌المدت نکشیده است. یکی، دوبار در دوره‌های قبل ایشان را دستگیر کردند؛ برحسب روابطی که در دوره‌هایی با برخی گروه‌های سیاسی داشتند، تا جایی که می‌دانم چندبار بازداشت شده‌اند.
دلایلی هم که برای بازداشت‌شان برشمرده می‌شد، در ارتباط با مثلاً کانون نویسندگان ایران یا مسائلی از این دست بود. البته بارها من در جریان هستم که ایشان را فرامی‌خواندند و تحت بازپرسی‌های طولانی‌مدت قرار می‌گرفتند. در زمینه‌های مختلف، در مورد «قتل‌های زنجیره‌ای» و کانون نویسندگان، انتقاداتی می‌کردند و موضوعاتی از این دست مطرح بود. در مجموع تا جایی که می‌دانم آقای رئیس دانا به‌عنوان یک فرد منتقد چپ‌گرا در ایران به طور شخصی اظهار نظر می‌کردند و صاحب‌نظر اقتصادی و اجتماعی بودند و وابستگی گروهی و سازمانی نداشتند. شاید هم به همین دلیل تاکنون به‌طور مشخص حکمی نداشتند. ناگفته نماند که بعد از بازگشت از کنفرانس برلین که ایشان هم جزو سخنرانان بودند، با همان گروه، تحت تعقیب قرار گرفتند و دادگاهی شدند. حکم ایشان هم مشمول حکمی بود که برای حاضران در آن کنفرانس داده شد.

می‌شود اشاره‌ای هم به تألیفات و کارهای نوشتاری او کنید؟

آقای رئیس دانا از اقتصاددانان جامع‌الاطراف ایرانی‌ است. در واقع اقتصاد را تنها به‌ مثابه روابط و معادلات ریاضی نمی‌بیند. اقتصاد را در بستر اجتماعی‌ آن تعریف می‌کند. آقای رئيس دانا کتاب‌های متعددی در زمینه‌های مختلف و طبعاً اقتصادی دارد، اما مهم‌تر از آن مقالات پرشماری است که به‌هرحال قابل بازیافت هستند. ایشان سال‌هاست به‌عنوان یک صاحب نظر مطلب می‌نویسند. از کتاب‌هایی که من الان در خاطر دارم و می‌توانم از آنها نام ببرم، مثلا کتابی است که در مورد جهانی‌سازی نوشته‌اند. ایشان تأکید دارند که واژه‌ی جهانی‌سازی «Globalizing» را به‌جای جهانی‌شدن یا «Globalization» به‌کار ببرند.
  نام کتاب‌شان «جهانی‌سازی، قتل‌عام اقتصادی» است. کتاب قطوری هم هست. همچنین کتاب بسیار مفیدی برای اقتصاددانان نوشته‌اند در سه جلد تحت عنوان «بررسی‌های کاربردی و توسعه‌های اقتصادی ایران» که در واقع کاربرد عملی اقتصاد به‌ویژه در نحله‌های مدل‌سازی و اقتصادسنجی است که نشر «چشمه» منتشر کرده است. همین‌طور از سایر کتاب‌های ایشان می‌توانم به کتاب «ناموزونی‌ها»، « اقتصاد سیاسی ‌‌ـ توسعه»، «رویکرد و روش در اقتصاد» و «دموکراسی در برابر بی‌عدالتی» نام ببرم. ناگفته نماند که همین کتاب «رویکرد و روش در اقتصاد» که نشر «آگاه» منتشر کرده است، به نظر من کتاب ویژه‌‌‌ای حاوی نقطه‌نظرهای تئوریک اقتصاد سیاسی و در واقع نقطه‌ی عزیمت فکری رئيس دانا به مقوله‌ی اقتصاد و اقتصاد اجتماعی است.

فریبرز رئیس‌دانا علاوه بر وجه‌ اقتصاددانی، یکی از اعضای کانون نویسندگان نیز هستند و در زمینه‌ی ادبیات و نویسندگی هم فعالیت‌هایی داشته‌اند. ممکن است از این بعد شخصیت او هم برای‌مان بگویید؟

در واقع عضویت در کانون نویسندگان ایران فقط محدود به نویسندگان ادبیات به معنای کلاسیک خودش نیست، اما طبعاً آقای رئیس دانا با توجه به علایقی که به ادبیات هم داشته‌اند، کتاب‌هایی هم در مسایل غیر اقتصادی دارند. اخیراً دو کتاب در زمینه‌ی ادبیات منتشر کرده‌اند تحت عنوان «گفت‌آمدهایی در ادبیات» و همچنین «گفت‌آمدهایی در شعر ایران» که در هر دوی این کتب به زمینه‌های اجتماعی و سیاسی ادبیات، آن چیزی که خودشان ادبیات متعهد برمی‌شمرند اشاره می‌کنند. در کانون نویسندگان ایران ایشان بسیار فعال بوده‌اند. همان‌طور که مطلع هستید ایشان جزو هئیت دبیران کانون هستند و در دوره‌ها و مقاطع مختلف کانون نقش ویژه‌ای داشتند. همان‌طور که گفتم بارها از طرف نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی به همین دلیل بازخواست و احضار شدند و کارهایی از این دست کرده‌اند.
در سالگرد «قتل‌های زنجیره‌ای» یا در اعلامیه‌های مشترکی که کانون می‌داد، ایشان فرد فعالی بودند. در کل در حوزه‌های مختلفی مطالعه و کار کرده است. مثل اقتصاد شهری و مواد مخدر. ایشان مطالعه‌ی بسیار جامعی در زمینه‌ی اقتصاد مواد مخدر در غرب آسیا دارد. مثلا در مورد جهانی‌سازی، مشروطه و مشروطه‌خواهی و انقلاب مشروطه در ایران، چند مقاله‌ی مفصل دارند. کتاب دیگری که الان یادم آمد که فکر می‌کنم بدنیست به آن اشاره کنم، چند بحث و نظر است تحت عنوان «سوسیالیسم و آزادی» که کتاب خوبی است و بی‌ربط به اوضاع فعلی جامعه‌ی ایران نیست.


آخرین وضعیت این اقتصاددان در زندان چیست و چه تلاش‌هایی برای آزادی او در داخل و خارج از کشور از سوی کوشندگان حقوق بشر و فعالان سیاسی صورت گرفته است؟

برحسب آن چیزی که آقای رزافشان به‌عنوان وکیل رئیس‌دانا گفته است، ایشان در زندان اوین و تحت بازجویی هستند. کوشش ما به‌عنوان «کمپین آزادی رئیس دانا» که پس از دستگیری ایشان در پاریس تشکیل شده این است که با همراهی دوستان داخل و خارج از کشور و علاقه‌مندان، به یک برایند یا مخرج مشترک از ایده‌ها و نظرگاه‌های مختلف معطوف به حقوق بشر و آزادی بیان در ایران و متمرکز بر آزادی رئیس دانا برسیم. کارهایی که انجام شده است در واقع جلب نظر افکار عمومی ایرانیان و غیر ایرانیان اعم از دانشگاهیان و غیردانشگاهیان و علاقه‌مندان در داخل و خارج از کشور بوده است.
  کوشیده‌ایم طی بیانیه‌هایی اطلاع‌رسانی کنیم و خواست خودمان را دال بر آزادی ایشان مطرح کرده باشیم. امیدوار هستیم که این‌ کارها نتیجه دهند و سیستم قضایی ایران، صدای کوشندگان منادی حقوق بشر و آزادی بیان را تا اندازه‌ای بشنود و ایشان را، که به‌زعم ما هیچ جرم مشخص سیاسی ندارند، آزاد کنند. ایشان به عنوان یک صاحب‌نظر در دوره‌ی اخیر تنها اظهار نظر کرده‌اند. به نظر می‌رسد که او به خاطر اظهار نظر صریح و انتقادی نسبت به طرحی که در دولت اخیر ایران موسوم به « هدفمندی یارانه‌ها» اجرا شده است ، دستگیر شده اند. این اظهار نظر کارشناسی طبعاً جرم محسوب نمی‌شود. امیدواریم که این کارها نتیجه دهد و با حمایت دوستان در اقصا نقاط دنیا «کمپین آزادی رئيس دانا» بتواند تأثیرگذار باشد و ایشان آزاد شوند.


چشم و چراغ جنبش روشنفکری ايران

مسعود نقره‌کار


مسعود نقره‌کار
کانون نويسندگان ايران نمونه‌ی درخشانی برای بررسيدن و نقد جنبش روشنفکری ايران است. اين يادداشت کوتاه که به چرايی درخشان بودن اين نمونه اشاره دارد به پاس‌داشت شجاعت فريبرز رئيس‌دانا و ديگر اسيران در بند اين کانون نوشته شده استکانون نويسندگان ايران ,از نهادهای فعال و تاثير گذار جنبش روشنفکری, و نويد بيمرگی اين جنبش است. اين کانون, عليرغم لغزش ها وخطا ها, نماد آزاد انديشی و آزاديخواهی و شهامت روشن انديشانه است.
نزديک به ۴۲ سال است که اين نهاد دموکراتيک و مدنی اعدام, زندان,شکنجه ,سانسور, تهديد ,محروم سازی های اجتماعی و فردی , ضرب و شتم, لجن پراکنی و چرک زبانی گورزادهای تاريک انديش را با انديشه و بيان و قلم تحقير کرده است, تا آن حد که سياه انديشان حکومت اسلامی را حتی سنگ گور کانونيان ترسانده است. نگاه کنيد به سنگ مزار شاعرآزادی , شاملوی بزرگ , تا سيمای ترس خورده و در هم شکسته ی سياه انديشی را بهتر ببينيد.
در کتاب ها و مقاله های ام در باره کانون نويسندگان , به ويژه در مجموعه ی ۵ جلدی بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران , دلايلی که با اتکا به آن ها می توان کانون نويسندگان را نهاد و تشکلی روشنفکری دانست ,آورده ام . خلاصه شده ی آن را تکرار می کنم تا علل خصومت سياه انديشان با اين کانون تکرار شده باشد:
صدها روشنفکر فرهنگی وهنری ( و سياسی و فلسفی) از هنگام اعلام موجوديت کانون نويسندگان ايران بانی و سامان دهنده و از فعالين اين نهاد دموکراتيک و مدنی , و نيزهوادارو پشتيبان اش بودند و هستند. بنای گرد آمدن اين جمع اساسنامه ای دموکراتيک است که با اتکا به خرد جمعی اعضا در ده ها " ماده و تبصره", مسائلی همچون عضو گيری, حقوق و تکاليف اعضا, ارکان کانون و چگونگی امر انتخابات , منابع مالی و نحوه ی حيات درونی کانون را روشن کرده است . اين اساسنامه امکان پرسش اعضاء در باره فعاليت کانون و نيز پاسخ مسؤلين , و همچنين نقد و بررسی عملکرد کانون را مهيا ساخته است. اين مجموعه تلاش کرده اند , چه در درون کانون و چه در سطح جامعه, ديد انتقادی و پرسشگرانه در باره مسايل فرهنگی , هنری , اجتماعی و سياسی را گسترش دهند. در اين اساسنامه هيچ نوع محدوديت ايدئولوژيک ( و دينی و مذهبی) و سياسی برای عضو گيری مطرح نشده است. در واقع حضور پلوراليسم فکری- فرهنگی و هنری موجود در اين تشکل , و تنوع چشمگير اعضا ی کانون در تاريخ جنبش روشنفکری ما نمونه وار است. تلاش اين تشکل , و تک تک اعضای اش, کار فکری و قلمی برای درک و شناخت مقوله ی آزادی , و برداشتن گام های عملی در راه تحقق و نهادی کردن خواست های بر شمرده بوده است. پاره ای از اسناد کانون به ويژه متن " ما نويسنده ايم" , به عنوان يکی از متين ترين ,سنجيده ترين و جسورانه ترين اسناد تاريخ جنبش روشنفکری ايران , دريکی از خفقان آورترين شرايط سياسی و اجتماعی ميهنمان است , متنی که در آن برای نخستين بار بخشی از روشنفکران ميهنمان همراه با ارائه تعريف دقيق از خود و مشخص کردن حوزه فعاليت های شان خواست های شان را طلب کردند. در اين ميانه اما مهم ترين سند و راهنمای عمل کانون نويسندگان برنامه ها وهدف های کانون است که در بيان نامه ها ( منشور) کانون انعکاس يافته است :
الف- آزادیِ انديشه و بيان و نشر در همه‏ی عرصه‏های حياتِ فردی و اجتماعی بی هيچ حصر و استثناء حقِ همگان است. اين حق در انحصارِ هيچ فرد، گروه يا نهادی نيست و هيچ‏کس را نمی‏توان از آن محروم کرد.
ب - کانونِ نويسندگانِ ايران با هر گونه سانسورِ انديشه و بيان مخالف است و خواستارِ امحای همه‌ی شيوه‌هايی است که، به صورتِ رسمی يا غيررسمی، مانعِ نشر و چاپ و پخشِ آرا و آثار می‌شوند.
ج - کانون رشد و شکوفايی زبان‌های متنوع کشور را از ارکانِ اعتلای فرهنگی و پيوند و تفاهمِ مردمِ ايران می‌داند و با هر گونه تبعيض و حذف در عرصه‌ ی چاپ و نشر و پخشِ آثار به همه‌ ی زبان‌هایِ موجود مخالف است.
د - کانون با تک‌ صدايی بودنِ رسانه‌هایِ ديداری، شنيداری و رايانه‌يی مخالف است و خواهانِ چند‌صدايی شدنِ رسانه‌ها در عرصه‌های فرهنگی است.
ذ- حق طبيعی و انسانی و مدنیِ نويسنده است که آثارش بی هيچ مانعی به دستِ مخاطبان برسد. بديهی است نقدِ آزادنه حقِ همگان است.
ر- پاسخ کلام با کلام است، اما در صورت طرح هر گونه دعوايی در موردِ آثار، ارايه‌ ی نظرِ کارشناسی در صحتِ ادعا از وظايفِ کانونِ نويسندگان ايران است.
ز- کانون از حقوقِ ماد ی و معنوی، حيثيتِ اجتماعی و امنيتِ جانی، حرفه‌يی، شغلیِ نويسندگانِ ايران دفاع می‌کند.
س - کانونِ نويسندگانِ ايران مستقل است و به هيچ‌ نهادی (جمعيت، انجمن، حزب،سازمان و ...)، دولتی يا غيرِ دولتی، وابسته نيست.
ش- هم‌کاری نويسندگان در کانون با حفظِ استقلالِ فردی آنان بر اساسِ اهدافِ اين منشور است.
و- کانونِ نويسندگانِ ايران با اشخاص و نهادهايی که هم‌کاری با آن‌ها با اصول و مواضعِ کانون مغاير نباشد در
زمينه‌ی حقوق، اهداف و آرمان‌های مندرج در اين منشور هم‌کاری می‌کند.
خار چشم سياه انديشان
حکومت اسلامی هر آنچه می توانست کرد تا فاتحه خوان گور اين نهاد دموکراتيک و مدنی باشد . نتوانست. کانونيان عليرغم خطر اعدام , زندان و شکنجه , شجاعانه حق خويش و مردم شان طلب کرده اند, حقی که محمد مختاری , يکی از روشنفکران گرانقدر ميهنمان, اينگونه بيان اش کرده است :
"..... ما به عنوان يک صنف عمل می کنيم , خب حرفه ما " بيان" است, ما برای بهبود شرايط بيان و دفع موانع سر راه اساس کار و حرفه مان عمل می کنيم. خب اگر موانعی بر سر راه " بيان" وجود داشته باشد, صنف ما نمی تواند کارش را انجام بدهد.اگر آزادی بيان نباشد صنف ما چگونه بايد کار و عمل کند؟ما بايد دستاورد های کاری مان را تبادل کنيم, می بايد امنيت شغلی و معيشتی داشته باشيم , بنابراين ما نويسندگان اصولی را به عنوان اساس فعاليت صنفی و تشکل صنفی خود مطرح کرده ايم , که من برخی از آن ها را تکرار می کنم:
۱- دفاع از آزادی انديشه و بيان بی هيچ حصر و استثنا برای همگان در تمامی عرصه ها.
۲- مخالفت با هر گونه سانسور و مانعی که بر سر راه نشر و ارائه آثار وجود دارد, يعنی لغو هر گونه سانسور
۳- دفاع از حق مؤلف و...
خب اينها اساس کار صنف ماست , اما قدرت ها و حکومت ها , خواست های ما را ناديده می گيرند, برای تحقق شان مانع تراشی می کنند, و در معنای مورد نظر خودشان خواست های ما را سياسی می کنند. انها حقوق ما را سلب می کنند. ما از پايگاه صنفی خودمان خواستار حقوق مان هستيم, که سياسی شده است, البته آزادی يک امر سياسی است و آزادی بيان هم امری سياسی است اما اساس کار صنف ما همين است...."(۱)
و حکومت اسلامی محمد محتاری را به دليل بيان شجاعانه خواست های کانون خفه کرد به اين خيال که صدای آزاد انديشی و آزاديخواهی خفه کرده است. امروز اما "صدای آواز"(۲) محمد مختاری هم آوا با طنين صدای آزاديخواهی سعيد سلطانپور, جلال هاشمی تنگستانی , حميد رضوان, رحمان هاتفی , عطاءالله نوريان , حسين اقدامی ( صدرايی) ,غفار حسينی , محمد جعفر پوينده و محمد مختاری از حنجره سيمين بهبهانی , ناصر زرافشان ,علی اشرف درويشيان , فريبرزرئيس دانا و ده ها تن اعضای اين نهاد دموکراتيک و مدنی شنيده می شود.
".... که ما همچنان می نويسيم
که ما همچنان اينجا مانده ايم
مثل درخت که مانده است
مثل گرسنگی که اين جا مانده است.
ومثل سنگ ها که مانده اند
مثل درد که مانده است
ومثل خاک که مانده است
مثل زخم
مثل شعر
مثل دوست داشتن
مثل پرنده
مثل آرزوی آزادی
ومثل هر چيزی که از ما نشانه ای دارد....(۳)
******
۱- گفت و شنود با محمد مختاری , از کتاب بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران , جلد ۵ , مسعود نقره کار, انتشارات باران, سال ۲۰۰۲.
۲- " صدای آواز" , ويژه نامه ای که کانون در سوگ محمد مختاری و محمد جعفر پوينده منتشر کرد.
۳- محمد محتاری / از واگويه.

 

افزايش قيمت بنزين، افزايش تنش در تهران و اعتصاب خاموش

دِلفين مينوئی،نويسنده و خبرنگار روزنامه فيگارو در بخش خاورميانه، طی گزارشی در شماره ۲۹ دسامبر وضعيت تازه تهران را پس از افزايش قيمت ها به ويژه قيمت حامل های سوختی نظير بنزين و گازوئيل و در پی آن بالا رفتن تنش در سطح شهر تهران را مورد بررسی قرار داده و با نقل قول از يکی از رانندگان تاکسی در تهران مينويسد، تنها راه باقی مانده برای مردم،يک “اعتصاب خاموش” است .
خانم دلفين مينوئی که تحليلگری توانا در امور مسائل ايران شناخته ميشود  در ابتدای اين مقاله تحليلی نحوه اعلام،شروع و اجرای افزايش قيمتها در پی هدفمند کردن رايانه ها و با شاره ای کوتا به وضعيت اعتباری دولت محمود احمدی نژاد پس از انتخابات بحث برانگيز رياست جمهوری ايران در سال ۲۰۰۹ ،به زندگی روزمره مردم ايران و فشارافزايش يابنده معيشتی اشاره می کند و می نويسد شماری ازرانندگان تاکسی و کاميون آرام آرام دست از کارمی کشند. زيرا، با يک حرکت ودريک بامداد به ناگهان، با آزاد سازی قيمت، ها بهای هرليترگازوئيل نه برابر شده است، وديگر کالاها نيز با اين ترتيب با افزايش سرسامآور قيمت ها مواجه شده اند.
در ادامه اين گزارش ،يک راننده تاکسی های شهری به خبرنگار فيگارو ميگويد، تنها راهی که برای ما باقی مانده است اعتصاب در سکوت يا همان “اعتصاب خاموش” است.دلفين مينوئی می افزايد: حکومت تهران در پی نگرانی از واکنش مردم به گرانی ها درمقابل هريک از جايگاه های بنزين مامورين مسلح بسيج و نيروهای ضد شورش مستقر وتهديد کرده است که معترضين را به عنوان اغتشاشگران اقتصادی مورد محاکمه قرار خواهد داد. فيگارو در همين رابطه به دستگيری “فريبرز رئيس دانا” اقتصاد دان اشاره کرد ه که در ساعات پس اعلام اجرای قانون هدفمندکردن يارانه ها به سبب مصاحبه انتقادآميز وی با وسائل ارتباط جمعی برون مرزی دستگيرشد که تا امروز در زندان به سرمی برد.
منبع روزنامه فيگارو
برگردان : کيومرث إعطا