۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

مجید توکلی دچار خونریزی شدید معده شد

خبرگزاری هرانا - مجید توکلی، فعال سرشناس دانشجویی در زندان دچار خونریزی شدید معده شده؛ مسئولان وی را تاکنون به بیمارستان منتقل نکردند و بر همین اساس وضعیت سلامتی وی وخیم است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، آقای توکلی که به تازگی به بند 350 زندان اوین که فاقد هرگونه امکانات پزشکی می باشد، منتقل شده بر اثر سرفه های شدید و عدم رسیدگی پزشکی دچار خونریزی شده است.
وی طی یک هفته ی اخیر مکررا دچار خون دماغ شده بود اما مسئولان زندان در برابر خواسته ی دیگر زندانیان مبنی بر رسیدگی به وضعیت حاد این زندانی سیاسی بی تفاوت بودند.
علی توکلی، در مصاحبه ی کوتاهی با گزارشگر هرانا، حال برادر خود را بسیار وخیم گزارش کرده است و مشکل ایشان را مربوط به بیماری ریه ای که به دلیل شرایط سخت زندان و خصوصا اعتصاب غذا در سلول انفرادی 240 به آن مبتلا شده بود، عنوان کرده است.
مادر آقای توکلی براساس تماسی 30 ثانیه ای که با فرزند دربند خود داشته است، وضعیت وی را بسیار بد توصیف کرده و نگران وی شده است؛ مجید در این تماس یادآور شده که ممکن است تا چندی موفق به برقراری تماس با ایشان نشود.
به نظر می رسد تشدید بیماری وی در اثر عمليات ساختماني و ازدحام بيش از حد زندانيان در بند 350 - خوابيدن در راهرو ها و كريدور - به وجود آمده است. وضعيت اسفبار بهداشتي، عدم درمان مناسب و به موقع، نامناسب و بي كيفيت بودن غداهاي اين بند، قطع گاز و آب براي مدتي محبوسين را دچار مشكلات جدي كرده است.
در هفته گذشته اخباری مبنی بر بیگاری زندانیان محبوس در بند 350، به دلیل ساخت و ساز در درون زندان از سوی خبرگزاری های مختلف منتشر شده است.
مجید توکلی، دانشجوی کشتی سازی دانشگاه پلی تکنیک تهران از 16 آذر ماه سال گذشته تاکنون در زندان به سر می برد و با حکم سنگین هشت و نیم سال حبس تعزیری مواجه است.

بازداشت محمد باقری، یکی دیگر از اعضای کانون صنفی معلمان در ایران

خبرگزاری هرانا - محمد باقری، از اعضای کانون صنفی معلمان در ایران، در تهران بازداشت شد.
امروز هم چنین مختار اسدی، دیگر فعال صنفی معلمان نیز از سوی نیروهای امنیتی در کرج بازداشت شده است.
به گزارش رادیو فردا، شماری از اعضای کانون صنفی معلمان ایران طی روزهای اخیر، تهدید تلفنی شده و از آنان خواسته شده است که فعالیت هایشان را در جهت احقاق حقوق معلمان ادامه ندهند.
پیش تر، شماری از فعالان حقوق معلمان، از جمله علی اکبر باغانی و محمود بهشتی لنگرودی، دبیرکل و سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران، بازداشت شده بودند. این بازداشت ها با اعتراض فدراسیون آموزش بین المللی روبرو شده و این نهاد بین المللی خواستار آزادی تمام فعالان حقوق معلمان شده است.

محکومیت سعید کلانکی به سه سال حبس تعزیری

خبرگزاری هرانا -  سعید کلانکی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر از سوی شعبه‌ی 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.

حکم سعید کلانکی، یک سال حبس برای "تبلیغ علیه نظام" و دو سال برای "توهین به رهبری" عنوان شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، سعید کلانکی، فعال حقوق بشر و دبیر سابق کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی نهم آذرماه سال گذشته بازداشت شد و پس از نزدیک به 100 روز، در تاریخ 16 اسفند، با تودیع وثیقه 100 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.
با گذشت نزدیک به 7 ماه، کوهیار گودرزی و شیوا نظرآهاری، دو عضو دیگر کمیته هم چنان در زندان اوین به سر می‌برند.
کوهیار گودرزی به تازگی به تحمل یک سال حبس محکوم شده است.

زنان سیستان و بلوچستان، از ازدواج در سنین پایین و چندهمسری رنج می‌برند

خبرگزاری هرانا - مدیر دفتر حمایت از زنان و کودکان دادگستری سیستان و بلوچستان، گفت: زنان استان از نداشتن قدرت بیان در استیفاء حقوق، ‌عدم تمکن مالی در استخدام وکیل، ازدواج‌های اجباری، ازدواج در سنین پایین و چند همسری رنج می‌برند.

کلثوم موذن اظهار کرد: برای خدمت‌رسانی و احقاق حقوق این بانوان دفتر حمایت اقدام به پرداخت حق‌الزحمه وکلا کرده و توانسته 60 درصد در انجام وظایف خود موفق عمل کند. 

به گزارش ایسنا، وی ادامه داد: مردسالاری حاکم در استان و وادار کردن زنان بی‌سرپرست به حمل مواد مخدر یکی دیگر از مشکلات زنان استان است.

کلثوم مؤذن بیان کرد: وجود مردسالاری شدید موجب پایمال شدن و از بین رفتن حقوق بانوان استان شده است.
مؤذن گفت: دفتر حمایت تلاش کرده تا از طریق آموزش و آگاهی بخشیدن به آنان در جهت احقاق حقوق بانوان گام بردارد و برای تحقق این هدف جلسات متعددی در دورترین نقاط استان برگزار شده است.

وی ادامه داد: در هر جلسه‌ای که برگزار شده یک کارشناس بهداشت نیز حضور داشته و خوشبختانه در منطقه کورین تعداد زیادی از بانوان زیر پوشش نهادهای حمایتی قرار گرفته‌اند.

مدیر دفتر حمایت از زنان و کودکان دادگستری سیستان و بلوچستان افزود: آگاهی بخشی به زنان در زمینه حقوقشان در جامعه موجب کاهش ناهنجاری‌ها خواهد شد و از عواقب و پیامدهای منفی جلوگیری می‌شود.

موذن اظهار کرد: اگر بتوانیم به زنان در این زمینه تحرک بخشی ایجاد کنیم قطعا بانوان استان از حقوق خود آگاهی خواهند یافت.

مدیر دفتر حمایت از زنان و کودکان دادگستری سیستان و بلوچستان گفت: به همت دستگاه قضایی 46 درصد ازدواج‌های ثبت نشده در سیستان و بلوچستان به 24 درصد رسیده است.

موذن افزود: طبق آمار اعلام شده سیستان و بلوچستان کمترین آمار طلاق را دارد که علاوه بر فرهنگ، تلاش دادگستری نیز در این زمینه نقش داشته است.
مدیر دفتر حمایت از زنان و کودکان دادگستری سیستان و بلوچستان ادامه داد: 50 درصد از مراجعین طلاق به صلح و سازش می‌انجامد.

وی بیان کرد: دفاتر حمایت از حقوق زنان و کودکان در شهرهای زاهدان، زابل، ایرانشهر، چابهار، سراوان و خاش فعالیت دارند که در کنار فعالیت‌های حقوقی، کارشناسان حوزوی نیز حضور دارند.

موذن ادامه داد: یکی دیگر از اهداف دفتر حمایت پیگیری مشکلات حقوقی زنان و کودکان در دستگاه قضایی با سرکشی هر ماه یکبار به بند نسوان و همچنین کانون اصلاح و تربیت است.

وی افزود: در حال حاضر 60 کودک یتیم که شرایط زیر پوشش رفتن نهادهای حمایتی را ندارند توسط همکاران دادگستری تأمین مالی می‌شوند.

مدیر دفتر حمایت از زنان و کودکان دادگستری سیستان و بلوچستان بیان کرد: ۵۰۰ نفر از خانواده‌های زندانیان که شرایط زیر پوشش رفتن نهادهای حمایتی را ندارند با کمک گرفتن از خیرین استان تأمین مالی می‌شوند.

موذن تاکید کرد: ثبت وقایع ازدواج با جدیت مورد توجه قرار گرفته و آگاهی لازم در این زمینه به زنان و دختران استان داده شده است.

مادر شهید سیدعلی موسوی: در مورد ظهر عاشورا از من هیچ نپرسید

مادر شهید سیدعلی موسوی: در مورد ظهر عاشورا از من هیچ نپرسید
جرس:" من هیچ فرقی با مادرهای  دیگری که عزیزان شان را از دست داده اند، ندارم. برای همین اگرچه خیلی حرف ها در دلم مانده است اما خودمان خواسته ایم بعد از شهادت علی، سکوت کنیم. دلم نمی خواهد حوادث ظهر عاشورا و نحوه به شهادت رسیدن پسرم را  بازگو کنم. همه رنجی که بعد از به شهادت رسیدن علی کشیده ایم را به خدا واگذار کرده ایم و می دانم حق پیروز خواهد  شد".  

این جمله های کوتاه و بریده بریده «خدیجه موسوی خامنه»، مادر شهید علی موسوی است که حتی نسبت خانوادگی او با میرحسین موسوی نیز موجب نشد تا او در جایگاهی ویژه به عنوان خواهر یکی از سران جنبش سبز، با رسانه ها مصاحبه کند و از رنج خانواده خود بگوید.
 خواهرزاده ۴۲ ساله مهندس موسوی ظهر روز عاشورای سال گذشته در میدان انقلاب از ناحیه قلب هدف گلوله قرار گرفت و بعد از انتقال به بیمارستان ابن سینا واقع در فلکه دوم صادقیه به شهادت رسید.
 مردم سبز و سوگوار تهران با تجمع در برابر بيمارستان ابن سينا كه خواهر زاده مهندس موسوي به آنجا منتقل شده بود، شعار “ميرحسين ميرحسين تسليت تسليت” سرمی دادند اما دقایقی بعد گزارشی رسید که حکایت می کرد؛ نيروهاي لباس شخصي و يگان ويژه با حمله به مردم آنها را پراكنده کرده و نیروهای امنیتی و نظامی نیز نگران از برگزاری تشییع گسترده پیکر شهید "علی موسوی " پیکر او را از بیمارستان به جای نامعلومی منتقل کرده بودند.
 یکی از بستگان شهید علی موسوی به خبرنگار جرس گفته است: سال گذشته،  خانواده شهید موسوی  برای تحویل گرفتن جسد بی جان فرزند خود به ستوه آمده بودند. تا آنجا که پدر شهید موسوی با اندوه خطاب به برخی از نیروهای امنیتی می گفت از خیر جسم بی جان پسرم هم گذشتم . ضجه های مادر و پی گیری های مداوم آنها موجب شد تا در نهایت  پیکر این شهید را به خانواده تحویل دهند.
 گفته می شود در مراسم امنیتی که برای برگزار کردن مراسم تشیع شهید موسوی برگزار شده بود،  حتی اجازه دیدن صورت این شهید  را به برخی از اقوام و بستگان نمی دادند و هنگام مراسم خاک سپاری هم با محدودیت ها و مراقبت های ویژه، اجازه ندادند نزدیکان شهید موسوی وداعی آرام  با  عزیز از دست رفته خود داشته باشند.
 بارها برای مصاحبه با خانواده شهید موسوی تلاش کردیم اما هر بار تاکید می کردند که هیچ فرقی میان آنها با خانواده شهدایی که نام آنها به اندازه نام شهید موسوی شناخته شده نیست، وجود ندارد و ترجیح می دهند سکوت کنند.
 مادر  شهید علی موسوی که صدایش همانند همه مادران داغ دیده دیگر پر از بغض است، می گوید در مورد ظهر عاشورا از من هیچ نپرسید. به او قول می دهم چیزی در مورد روز عاشورا، نحوه به شهادت رسیدن فرزندش و حوادث پس از آن نپرسم و ننویسم و این آغازی شد برای یک گفتگوی تلفنی کوتاه که در پی می آید:
 خانم موسوی، شش ماه نبودن شهید علی موسوی بر شما، پدر علی و خانواده ایشان چگونه گذشت؟
 چه بگویم،سخت گذشت، مثل همه خانواده های داغ دیده دیگر به ما هم سخت گذشت. علی دوست و تکیه گاه خانواده اش بود، با پدرش کار می کرد. با رفتن او فشار زیادی به پدرش وارد شد. هیچ کس برای یک بچه هفت ساله پدر نمی شود. تنهایی و دردی که خانواده علی  تحمل کرده اند را هیچ کسی جز خدا نمی داند .
 شما و خصوصا همسر، پسر و دختر شهید علی موسوی بعد از شش ماه، چگونه با این ماجرا کنار آمده اید؟
 همه فقط به خاطر خدا صبوری می کنیم. بچه های علی فوق العاده به پدرشان وابسته بوده اند، به همسرشان هم سخت می گذرد اما چاره ای جز توکل به خدا نیست. ۲۰ سالی که ازدواج کرده بود ما معمولا هر روز صبح ها  کنار هم بودیم و با هم سر یک سفره می نشستیم اما ناگهان از روز عاشورا همه چیز عوض شد. ابراهیم پسر دیگرم وقتی شهید شد، هیجده سال داشت و علی چهل و دو سال، دو برابر برادرش من با او زندگی کردم و حالا غم سنگینی بعد از رفتن او در دل همه ماست.
 بیشتر دلتنگ کدام خصوصیت اخلاقی سید علی می شوید؟
 علی تک بود، نه برای من و فامیل، برای کسانی که در شهرستان با او کار هم می کرده اند، علی آنقدر عزیز بود که هر کسی خبر شهادت او را شنید، گریه کرد و ناراحت شد.  بچه فوق العاده با محبتی بود، آقای مهندس موسوی هم علی را خیلی دوست داشت. اگر به او می گفتند سرت را باید بدهی ، دریغ نمی کرد. نه برای دایی اش اینطور بود بلکه برای همه مردم از جان مایه می گذاشت. از شانزده سالگی در خانه نبود و شب های عملیات  همیشه با مردهای دیگر خانه به جبهه می رفت. گاهی وقت ها که پدرشان هم می رفت جبهه، من که دختری نداشتم تنها در خانه می ماندم  تا علی به همراه برادر و پدرش برای دفاع از کشور مبارزه کند. علی مردم را دوست داشت و  فکر نمی کنم میان دوستان و همکاران علی کسی از او رنجیده باشد. 
 فکر می کنید چرا او از میان بستگان مهندس موسوی مورد هدف قرار گرفت؟
 کسانی که او را انتخاب کردند، خودشان می دانند چه کردند، آنها خوب می دانستند دارند چه کار  می کنند و ما هم واگذار کرده ایم به خدا.  می دانیم خدا خودش جای حق نشسته است و کسی که بچه های ما را نشانه رفته را رسوا خواهد کرد. اینطوری باقی نمی ماند و حق همیشه پیروز می شود.
 آیا هیچ وقتی پیش آمده است که از آقای موسوی به خاطر ایستادگی و اعتراض او در برابر تقلب انتخاباتی و اتفاقات پس از آن، دلگیر شوید ؟
 هرگز. آقای موسوی خوب می داند که خانواده ما از شهادت نمی ترسد، این دفعه اول نیست ،پسر دیگر من  هم برای دفاع از کشور، در جبهه شهید شده است، علی هم اگرچه عاشق دایی اش بود اما جانش را برای مردم داد. آقای موسوی  هم از حق دفاع کرد، بی عدالتی را تحمل نکرد، اسلام هم نگفته که ما باید ظلم پذیر باشیم. هر کس دیگری جای موسوی از حق دفاع می کرد علی از او حمایت می کرد. 
 آیا برای شناسایی کسانی که به فرزند شما شلیک کرده اند، شکایت و پیگیری قضایی هم کرده اید؟
 این همه مادران که دارند می سوزند و فریاد می زنند، مگر صدایشان را کسی شنید؟ .
 می دانم تمایلی ندارید تا ناگفته های مربوط به شهادت فرزندتان را بازگو کنید اما به عنوان یک مادر سخن آخر تان چیست با کسانی که خودشان می دانند با شما وخانواده های دیگر در یک سال گذشته چه کرده اند؟
 اگر بخواهم حرف بزنم، یک سینه حرف ناگفته دارم اما...

درخواست خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین از دادستان تهران

کلمه:

خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین از دادستان تهران می خواهند که کتابخانه این بند را بازگشایی کند.
به گزارش کلمه، بند ۳۵۰ زندان اوین یکی از بندهای این زندان است که اکنون بیش از ۲۰۰ نفر از زندانیان حوادث پس از انتخابات در آن نگهداری می شوند .
این بند که در زیرزمین یکی از طبقات زندان اوین قرار دارد امکانات رفاهی محدودی دارد . یک کتابخانه کوچک تنها مکانی بود که زندانیان اوقات فراغت شان را در آن می گذراندند .اما این کتابخانه نیز مدتی است که تعطیل شده است .این درحالی است که این بند زندان اوین بر خلاف سایر بندهای عمومی آن فاقد هر گونه امکانات ورزشی یا کلاس های آموزشی است .
خانواده های زندانیان سیاسی این بند نیز حق ندارند برای عزیزان دربندشان کتاب یا وسیله دیگری ببرند . چرا که مسوولان زندان از پذیرفتن هر گونه کتاب خودداری می کنند در این شرایط خانواده های زندانیان سیاسی می پرسند که فرزندان شان چگونه باید اوقات خود را سپری کنند ؟
خانواده های زندانیان سیاسی از دادستان تهران می خواهند ضمن بازدید از این بند زندان اوین، شرایط بازگشایی کتابخانه را فراهم کنند و همچنین در بهتر کردن شرایط رفاهی آن بکوشند چرا که این بند در این فصل به شدت گرم است و وسیله خنک کننده ای ندارد.
هم اکنون علیرضا بهشتی شیرازی، عبدالله مومنی، علی عرب مازار،کیوان صمیمی ،مجید دری، بهمن احمدی امویی، حسین نورانی نژاد، فرامرزعبدالله نژاد، مهدی فتاح بخش، علی بیکس، ضیا نبوی،فرزاد مددزاده، علی تاجرنیا،رجبعلی داشاب، علی زاهد،احمدکریمی، مجید توکلی ، قربان بهزادیان نژاد ،حسین باستانی نژاد از جمله زندانیان بند ۳۵۰ هستند.

اخراج و محرومیت ازکنکور برای دانشجویان عضو شرکت های هرمی

خبرگزاری هرانا - دبیر شورای مرکزی انضباطی دانشجویان وزارت بهداشت با اشاره به جزئیات برخورد با دانشجویان فعال در شرکتهای هرمی گفت: دانشجویانی که با فعالیت در شرکتهای هرمی فضای دانشگاه را ناامن کنند از دانشگاه اخراج می شوند و تا سه سال حق شرکت در کنکور را ندارند.

دکتر سید مهدی طیبی تفرشی در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: شیوه نامه انضباطی دانشجویان که برای دانشگاه های کشور اجرا می شود آخرین بار در سال 84 مورد ویرایش قرار گرفته بود و در آن زمان چندان بحث شرکتهای هرمی و مشکلات ناشی از آن در جامعه مطرح نبود اما پس از بازنگری شیوه نامه در سال 88 موضوع شرکتهای هرمی به یک عنوان یک بند مهم به آن اضافه شد.

وی خاطرنشان کرد: در این شیوه نامه آمده است که فعالیت در شرکتهای هرمی و امثال آن تخلف است و متخلف در صورت وجود شاکی خصوصی باید جبران خسارت کند به این معنی که میزان پولی که از سایر افراد دریافت کرده است را باید پرداخت کند.

طیبی تفرشی اضافه کرد: در صورتی که دانشجوی متخلف یک مرتبه به شورای انضباطی بیاید و حکمی برای وی صادر شود با تنبیهات بندهای 7 تا 12 از جمله محرومیت از تسهیلات رفاهی دانشگاه و یا ایجاد تغییر در آنها از قبیل وام، خوابگاه و غیره، دریافت خسارت از دانشجو، منع موقت از تحصیل به مدت یک نیمسال، منع موقت از تحصیل به مدت دو نیمسال بدون و یا با احتساب سنوات مواجه می شود.

وی اظهار داشت: در صورت تکرار تخلف قانون گذار برای دانشجوی متخلف بسیار سخت گرفته است که بر اساس بند 20 تنبیهات، دانشجو از دانشگاه اخراج می شود و تا سه سال نمی تواند در کنکور نیز شرکت کند. در واقع عدم مجوز شرکت در کنکور نیز برای فرد متخلف اعمال می شود.

دبیر شورای مرکزی انضباطی دانشجویان وزارت بهداشت در خصوص میزان وجود آسیب عضویت و یا فعالیت در شرکتهای هرمی در دانشگاههای علوم پزشکی به مهر گفت: با توجه به اینکه در دو سال اخیر تمامی احکام صادره در دانشگاهها با یک رونوشت به اطلاع شورای مرکزی می رسند ما در دو سال اخیر با هیچ نمونه ای از فعالیت دانشجویان علوم پزشکی در حیطه شرکتهای هرمی برخورد نکرده ایم.

وی افزود: تنها موردی که در دانشگاههای علوم پزشکی در مورد فعالیت در شرکتهای هرمی بوده است مربوط به سال 86 است که آخرین موردی بوده که سه دانشجو با فعالیتهای خود فضای دانشگاه و خوابگاه را ناامن کرده بودند و در نهایت نیز حکم های لازم به دلیل ناامن کردن فضای دانشگاه به این افراد ابلاغ شد.

طیبی تفرشی با اشاره به فعالیتهای معاونت دانشجویی وزارت بهداشت برای پیشگیری از آسیبهای این موضوع در دانشگاههای علوم پزشکی گفت: با توجه به اینکه دانشگاهها نیز از فضای عمومی تاثیر می گیرند ما نیز فعالیتهای پیشگیرانه زیادی را به انجام رساندیم.

وی گفت: در این مسیر بخشنامه های قوه قضائیه در مورد برخورد با شرکتهای هرمی به صورت پمفلت های آموزشی در اختیار دانشجویان قرار گرفت و همچنین از 10 مرجع تقلید استفتائاتی در این زمینه صورت گرفت که این استفتائات در بوردهای شورای انضباطی به اطلاع دانشجویان رسانده شد.

مختار اسدی بازداشت شد

خبرگزاری هرانا -  مختار اسدی از فعالان کانون صنفی معلمان ایران روز دوشنبه  مورخ 7 تیر ماه در کرج بازداشت شد.

در پی بازداشت این فرهنگی، منزل وی نیز توسط مأموران مورد بازرسی قرار گرفته و کامپیوتر وی را نیز همراه خود برده اند.

به گزارش آژانس خبری موکریان، از محل نگهداری و وضعیت مختار اسدی  و هم چنین اتهامات احتمالی این فعال فرهنگی خبری در دست نیست.

یاد آور می گردد مختار اسدی پیشتر نیز به دلیل فعالیت های صنفی مدتی را در تبعید سپری نموده بود.

دستگیری 75 شهروند بر پایه ی اجرای طرح امنیت اجتماعی

خبرگزاری هرانا - معاون عملیات پلیس امنیت تهران گفت: درسومین مرحله از طرح موسوم به "برخورد با اراذل و اوباش" که روز دوشنبه برگزار شد، 75 تن در مناطق مختلف پایتخت دستگیر شدند.

به گزارش ایرنا، 15 تن از این افراد در مناطق خوش، میدان ابوذر، سه راه قپان و نظام‌آباد تهران گردانده شدند.
مسئولان مدعی شدند اتهامات این افراد ایجاد رعب و وحشت با استفاده از سلاح گرم و سرد، ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم، تخریب مغازه و خودرو، باج‌گیری و تهدید اعلام کرد.

معاون عملیات پلیس امنیت تهران بزرگ هدف از گرداندن افراد بزه‌کار در محل ارتکاب جرم را افزایس امنیت اجتماعی و نمایش رسیدگی به شکایات مردم توسط پلیس و شکستن ابهت کاذب متهمان اعلام کرد.

تجمع اعتراضی گروهی از کارگران پالایشگاه نفت آبادان و دستگیری دو تن

خبرگزاری هرانا - همزمان با تجمع گروهی از کارگران معترض در تهران، جمعی از کارگران پالایشگاه آبادان در جنوب ایران نیز، بدلیل بیکاریِِ خود، در مقابل در اصلی آن پالایشگاه دست به تجمع زده و باعث انسداد موقت در و توقف عبور و مرور شدند.
به گزارش جرس، صبح دوشنبه هفتم تیرماه، حدود یکصد تن از کارگران آن واحد صنعت نفت مهم کشور، در اعتراض به بیکاریِ خود توسط مقامات مسئول، در مقابل در اصلی پالایشگاه آبادان تجمع کردند که بعداز ساعتی نیروی انتظامی در محل تجمع حضور پیدا کرد و کارگران بدون ایجاد درگیری صحنه را ترک کردند.
در اقدام بعدی، کارگران معترض با تجمع و با دراز کشیدن مقابل درب ورودی، کاملا مسیر رفت و آمد را مسدود کردند.
در جریان این اقدام، دو نفر از کارگران که در حال فیلم گرفتن با موبایل خود از تجمع بودند، توسط چند لباس شخصی و با ضرب و شتم مجبور به سوار در یک دستگاه ماشین شده و هنوز خبری از مکان دستگیری و وضعیت آنها منتشر نشده است.
امروز همچنین گروهی از كارگران كارخانه پارس‌متال تهران، در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات معوقه و اخراج خود، از بامداد در مقابل دفتر ریاست‌ جمهوری واقع در میدان پاستور تهران دست به تجمع زدند. دلیل تجمع اعتراضی سیصد نفر از مجموع 450 كارگر كارخانه پارس‌متال، اعتراض به پرداخت نشدن بیش از پنج ماه مطالبات معوقه، و همچنین تصمیم كارفرما به اخراج كارگران قراردادی آن واحد تولیدی بود.
خبرگزاری ایلنا گزارش داده بود که "تنها درسه ماه ابتدای سال جاری، به دلیل كاهش قدرت خرید مردم، از میزان تولیدات بسیاری از كارخانه‌ها كاسته و در نتیجه كارگران بسیاری بیكار شده‌اند."

بگذارید دخترم زنده بماند/گفتگو با پدر زینب جلالیان

خبرگزاری هرانا - زینب جلالیان، فعال کردی که به اعدام محکوم شده است روز گذشته در تماس با خانواده از آنان خواست از طریق دکتر شریف، وکیل دادگستری، پرونده اش را پی گیری کنند.او همچنان در بند 209 زندان اوین است و از هفته پیش با فرد دیگری هم سلول شده است. پدر زینب در مصاحبه با "روز" از آخرین وضعیت دخترش گفته است:" 20 روز پیش زینب را دیدیم؛ حالش خوب بود و می خواست پرونده اش را پی گیری کنیم، قبل از شما هم زنگ زد و جویای پرونده اش بود".
اسماعیل جلالیان، برادر زینب نیز به "روز" می گوید: "روز یکشنبه از طریق یکی از اقوام شنیدیم که سایت ها نوشته اند می خواغهند زینب را اعدام کنند، پدرم از زینب پرسید ولی او خبری نداشت و گفت پرونده اش را پی گیری کنیم؛ اکنون دکتر شریف پی گیر پرونده زینب است."

اما دکتر محمد شریف، وکیل دادگستری به "روز" می گوید که طی یک ماه گذشته با تمام پی گیریها و تلاش هایش موفق به دیدار زینب و امضای وکالت نامه توسط او نشده اما همچنان پی گیر پرونده زینب است و تلاش میکند وکالت نامه را به دست وی برساند.
زینب جلالیان، از سال 86 در زندان به سر می برد او به اتهام خروج غیر قانونی از کشور به یک سال حبس تعزیری و به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است. خانم جلالیان اکنون در بند 209 زندان اوین در حالی در بازداشت به سر می برد که دیوان عالی کشور، حکم اعدام او را تایید و طی روزهای گذشته برخی سایت های اینترنتی، اخباری در مورد اعدام قریب الوقوع او را منتشر کرده اند. این سایت ها دو روز پیش از اعدام زینب در "ساعات آینده" خبر داده بودند، اما زینب دیروز در تماسی با پدرش گفته حالش خوب است و تنها خواسته اش پی گیری پرونده اش  توسط دکتر شریف است.
در عین حال با توجه به سابقه جمهوری اسلامی در اعدام فعالین سیاسی، بدون اطلاع خانواده و وکلای آنها، نگرانی ها درباره وضعیت زینب همچنان وجود دارد.
مصاحبه با پدر و برادر زینب جلالیان و همچنین دکتر محمد شریف، وکیل تعیینی خانواده اودر پی می آید.

محمد شریف: پرونده را پیدا نمی کنیم
دکتر شریف که از سوی خانواده زینب جلالیان به عنوان وکیل او انتخاب شده به "روز" می گوید: یک ماه است تلاش میکنم بتوانم پرونده زینب را پیدا کنم و وکالت نامه را روی پرونده بگذارم اما موفق نمی شوم.
وی می افزاید: پدر زینب از ماکو به تهران آمد و از من خواست وکالت دخترش را برعهده بگیرم. به او گفتم پی گیری میکنم و تمام تلاشم را به عمل می آورم. بعد شروع به پی گیری کردیم. رفتیم و گفتیم که میخواهیم پرونده را ببریم دیوان عالی کشور و روی اعاده دادرسی کار کنیم اما گفتند او سر موضع است. گفتیم خب بگذارید او را ببینیم و با او حرف بزنیم و در همین مورد هم صحبت کنیم اما فعلا اجازه نداده اند؛تاکنون هم نه موفق شده ام وکالت نامه را به امضای زینب برسانم و نه او را دیده ام.
دکتر شریف در توضیح نحوه پی گیری های خود می گوید: روز یکشنبه، مشخصات حکم بدوی زینب در کرمانشاه و شعبه دادگاهی که او را محاکمه کرده  و سایر موارد را به دست آوردیم؛ چون حکم در شهرستان صادر شده و برای اجرا به تهران آمده است. این پرونده هایی که از شهرستان به تهران می آید، ابتدا به دایره نیابت در تهران می رود. رفتیم اما آنجا هم نبود و گفتند پرونده اینجا نیامده است. رفتیم و نامه ای در دفتر دادستان به ثبت رساندیم اما هنوز خبری از اینکه پرونده کجاست، نیست.
این وکیل دادگستری سپس درباره برخی شایعات منتشر شده مبنی بر اجرای قریب الوقوع حکم اعدام زینب می گوید: اگر چنین امری صحت داشته باشد، خانواده زینب که به طور مستمر پی گیر هستند در جریان قرار می گرفتند اما آنها از این امر ابراز بی اطلاعی می کنند. در عین حال حکم برای اجرا به تهران آمده اما اینکه وارد مرحله اجرایی شده یا نه، فعلا خبری نداریم و امیدواریم این شایعات، پایه و اساس درستی نداشته باشند.
دکتر شریف در پاسخ به این سئوال که با توجه به قطعی شدن حکم در دیوان عالی کشور، چه راهی برای شکستن حکم اعدام زینب و جلوگیری از اجرای این حکم باقی مانده می گوید: کماکان می شود تقاضای اعاده دادرسی داد. البته شرایطی دارد یعنی اگر سند جدید یا مستنداتی به دست بیاید که قبلا لحاظ نشده باشد، می توان چندین بار تقاضای اعاده دادرسی کرد. مساله توبه هم هست اما همه اینها بستگی به این دارد که من زینب را ببینم و با او حرف بزنم و وکالت نامه را روی پرونده بگذارم.
از دکتر شریف می پرسم گفته می شود زینب با پ کا کا همکاری داشته؛ آیا دستگاه قضایی ایران می تواند او را به عنوان همکاری با پ کا کا مجازات کند؟
این وکیل دادگستری پاسخ میدهد: زینب، تا جایی که ما میدانیم، بعد از آمدن به ایران هم با پژاک ارتباط داشته است و آنطور که من از هم بندی ها و هم سلولی های زینب که آزاد شده اند متوجه شدم، او به گفته خودش با پژاک هم ارتباط داشته است. در عین حال ارتباط و همکاری با پ کا کا در ایران جرم محسوب نمی شود. من قبلا یک موکل داشتم که تبعه سوریه بود و به اتهام همکاری با پ کا کا بعد از ورود به ایران بازداشت شده بود. البته ارتباطاتی هم با پژاک داشت اما در حکمی که برای او صادر شد ارتباط با پ کا کا هم به لحاظ شده بود در حالیکه مطابق ماده 498 و 499 قانون مجازات اسلامی، که مربوط به ارتباط  و عضویت در گروههای غیر قانونی است و این احکام به استناد آنها صادر می شود، ارتباط با پ کا کا نمی تواند شامل این ماده ها شده و مبنای صدور حکم شود.

پدر زینب جلالیان:، زینب را نکشید
وقتی با آقای جلالیان تماس گرفتیم، تازه با زینب صحبت کرده بود. این پدر نگران از سرنوشت فرزندی که در میان مرگ و زندگی قرار دارد، دنبال دختر دیگرش هم میگردد که ده سال پیش به همراه زینب ناپدید شده است.

آقای جلالیان از زینب چه خبری دارید؟
امروز زنگ زد در 209 زندان اوین است و حکم اعدام دارد و هنوز معلوم نیست چی به سرش خواهد آمد. پرونده اش هم معلوم نیست کجاست.

زینب پای تلفن حرف خاصی زد؟
گفت از طریق دکتر شریف پرونده اش را پی گیری کنیم. می پرسید پی گیریها به کجا رسید.

زینب در سلول انفرادی است؟ میدانید در چه شرایطی است؟
یک هفته پیش که زنگ زده بود می گفت او را به سلولی برده اند که با یک نفر دیگرست و تنها نیست. الان هم نمیدانم با همان فرد یا فرد دیگر، اما میدانم که هم سلولی دارد.

طی روزهای گذشته برخی سایت ها از احتمال اعدام زینب خبر داده اند. آیا شما در جریان این مساله هستید و آیا از دادگاه یا اجرای احکام خبری به شما داده اند؟
نه دادگاه هیچ خبری به ما نداده است. زینب هم که زنگ زد از او پرسیدم، اما او هم از این قضیه خبری نداشت.

آیا شما با دخترتان ملاقات دارید؟ می توانید او را ببینید؟
بیست روز پیش با مادر زینب رفتیم تهران و در زندان اوین او را دیدیم. حالش خوب بود اما خیلی ناراحت بود. شب و روز تنها بود و تنهایی خیلی اذیتش میکرد. اما یک هفته پیش که زنگ زد گفت دیگر تنها نیست.

ممکن است بگویید زینب کجا بود و چگونه بازداشت شد؟
ده سال پیش زینب به اتفاق خواهرش رفت. هیچ خبری از آنها نداشتم. نمیدانستم کجا هستند. الان زینب دو سال و 7 ماه است که در زندان است، و ما دنبال خواهرش هم میگردیم اما هیچ اثری از او نیست و او را پیدا نمی کنیم. ما هیچ خبری از اینها نداشتیم تا اینکه از اطلاعات کرمانشاه به ما زنگ زدند و گفتند زینب دست ما است و می توانی بیایی و او را ببینی. رفتم ملاقات و زینب را دیدم. از او پرسیدم کجا بودی؟ گفت عراق بود. پرسیدم چرا تو را گرفتند و خواهرت کجاست؟ گفت: از خواهرم هیچ خبری ندارم. من عراق بودم و داشتم بر می گشتم خانه که در مینی بوس مرا چون کارت شناسایی نداشتم بازداشت کردند. بعد از زینب پرسیدم وقتی تو را گرفتند چیزی هم داشتی؟ چی از تو گرفتند؟ گفت: هیچی نداشتم و کاری هم نکرده بودم. از او پرسیدم چرا تو را نگه داشته اند؟ گفت می گویند با پ کا کا همکاری کرده ای.

شما قبلا گفته بودید وکیلی در ارومیه برای زینب گرفته اید. اکنون دکتر شریف دنبال امضای وکالت نامه از زینب است. وکیل سابق زینب چی شد؟
هیچ کاری نکرد. به زینب اعدام دادند. بعد وکیل زنگ زد گفت نمی توانم کاری بکنم. پرسیدم چرا؟ گفت به من اختیار نمی دهند و اجازه نمی دهند کاری بکنم و از من خواسته اند از پرونده کنار بکشم. من هم کنار می کشم. گفتم از ما 12 میلیون پول خواسته بودی و 5 میلیون هم به شما داده ام. گفت پول را پس میدهد. اما یک میلیون را پس نداد و گفت خرج کرده است. هیچ کاری برای زینب نکرد و یک میلیون از پول را هم نداد. در حالیکه من میش هایم را فروختم، از فامیل قرض کردم تا این پول را جور کردم.

اکنون چگونه میخواهید وضعیت دخترتان را پی گیری کنید؟
یک ماه پیش زینب زنگ زد و گفت با دکتر شریف به عنوان وکیل صحبت کنید. من هم رفتم تهران، همان موقع که زینب را ملاقات کردیم رفتم سراغ دکتر شریف و از او خواستم وکالت زینب را قبول کند. خیلی آدم خوبی است. در تهران که رسیدم ساعت 6 صبح بود؛ جایی نداشتم بروم آدرس خانه اش را داد و رفتم گفت پرونده را پی گیری میکند. بعد از زینب شماره پرونده را گرفتم و به دکتر شریف دادم. از وکیلی که در ارومیه بود هم شماره دادنامه را گرفتم اما گفت نمیداند پرونده در کدام شعبه بوده است. دکتر شریف الان یک ماه است پی گیری میکند. دیروز هم با او صحبت کردم اما گفت هنوز پرونده را پیدا نکرده ام  و پی گیر هستم. مشخص نیست پرونده در کدام شعبه است.

آقای جلالیان یک دخترتان در زندان و در خطر اعدام است و از دختر دیگرتان هم بی خبر هستید. آیا حرفی دارید که بخواهید منتشر شود و به گوش مسئولان برسد؟
به خدا نگران هستیم. شب و روز نداریم. آخر زینب چکار کرده که او را اعدام کنند؟ قاتل است؟ اسلحه داشته؟ اسلحه کشیده؟ جنگ کرده؟ به خدا کاری نکرده که به او اعدام داده اند. وقتی او را گرفتند دست خالی بوده؛ توی مینی بوس او را گرفته اند. او را برده بودند عراق. پشیمان که شده بود فرار کرده بود. میخواست برگردد به خانه و زندگی اش را بکند. الان ده سال است که این دو دختر رفتند و جز ناراحتی و بدبختی چیزی برای ما نبوده. مادر زینب به شدت مریض است. 70 سال دارد من هم 61 سال دارم. پیر شده ایم دیگر، تنها مانده ایم. هیچ کس نیست به دادمان برسد. من فقط میخواهم زینب را نکشند، بگذارند زنده بماند. بیاید خانه پیش من و مادرش و...

برادر زینب جلالیان: خواهرم نگران ماست
اسماعیل جلالیان، برادر زینب نیز به "روز" می گوید آزادی خواهرش، برای وجهه جمهوری اسلامی در جهان بهتر است.او همچنین خبر میدهد که از زینب خواسته بودند اعتراف تلویزیونی بکند اما زینب برای حفظ جان خانواده اش، تن به این مصاحبه نداده است.

آقای جلالیان، خبری از اعدام قریب الوقوع زینب که در برخی سایت ها منتشر شده است. آیا از سوی دادگاه یا اجرای احکام به شما اطلاعی در باره احتمال اعدام زینب داده اند؟
نه هیچ خبری نداده اند؛ ما هم پی گیر هستیم ولی تاکنون که خبری نیست.

دکتر شریف به من گفتند به ایشان گفته شده زینب سر موضع است. شما خبری از این قضیه دارید؟
من دو ماه پیش با زینب ملاقات کردم اما دفعه آخر که پدر و مادرم برای ملاقات رفتند نتوانستم بروم. در همان ملاقات زینب گفت از او خواسته اند در تلویزیون صحبت کند اما او به خاطر ما ترسیده و اینکار را نکرده است.

چرا به خاطر شما ترسیده؟ دلیل خاصی وجود دارد؟ آیا حرفی به شما زد؟
میگفت اگر من در تلویزیون صحبت کنم شماها را می کشند. ما هم گفتیم تو صحبت کن اشکالی ندارد بگذار ما را بکشند.

آیا توضیح داد که در صورت مصاحبه تلویزیونی زینب، چه کسی شما را می کشد؟
نه، ما فقط ده دقیقه او را دیدیم و هیچ توضیحی نداد. اما نگران ما بود. 20 روز پیش هم که پدر و مادرم برای ملاقات رفته بودند، هیچ حرفی نزده بود.

اکنون که حکم زینب در دیوان عالی کشور قطعی شده است و دکتر شریف هم موفق به گذاشتن وکالت نامه در پرونده نشده، شما چه اقدامی میخواهید انجام دهید؟
ما شماره پرونده و تاریخ صدور حکم و همه موارد را به دکتر شریف داده ایم. پی گیری میکند و جز این کاری از دستمان بر نمی آید. اعدام هم بکنند چکاری می توانیم انجام دهیم. خبر نمی دهند که. شاید یک روز بشنویم اعدام شد. اما روی حرف من با مسئولان است. زینب را در بند 209 نگه داشته اند. حداقل او را ببرید به بند عمومی. زینب نه اسلحه به دست گرفته و نه علیه ایران و نظام کاری کرده و نه ادم کشته است. ما نمی دانیم او را کجا برده بودند، حتی از خواهر دیگرمان هم خبری نداریم که کجاست، حالش چطور است؟ زنده است؟ اما میدانیم که زینب نمی توانست برگردد و در اولین فرصت برگشته، او پشیمان بود. اما علیه دولت ایران هم کاری نکرده با حزب پ کا کا بوده است. من از مسئولان میخواهم زینب را عفو و آزاد کنند. ما آدم های فقیر و بیچاره ای هستیم. بگذارید این دختر به زندگی برگردد. اعدامش کنید چی دستتان می آید؟ خارجی ها باز علیه دولت ایران، تبلیغات میکنند اما اگر او را عفو و آزاد کنید باور کنید خیلی از کسانی که رفته اند، وقتی بفهمند زینب آزاد شده، به آغوش خانواده هایشان باز میگردند.
فرشته قاضی - روز آنلاین

خودسوزی یک زن جوان در مهاباد

خبرگزاری هرانا - یک زن جوان به نام سیران ع، اهل روستای دایماو از توابع شهرستان مهاباد، روز دوشنبه اقدام به خودسوزی نمود که بر اثر شدت جراحات وارده پس از چندی در بیمارستان جان سپرد.

به گزارش آژانس خبری موکریان، این زن 32ساله که دارای سه فرزند بوده ، به علت اختلافات خانوادگی و آزار و اذیت همسرش ، دست به خودسوزی زده است.
طبق بررسی‌های انجام‌ شده، خودسوزی یکی از شایع‌ترین روش‌های خودکشی زنان در کردستان ایران است.