۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روزسه شنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

 احمدی نژاد: یارانه های پرداختی به مردم دو برابر می شود

محمود احمدی نژاد
آقای احمدی نژاد از افراد و رسانه‌هایی که به گفته او در مورد طرح هدفمندکردن یارانه ها "جوسازی" می‌کنند، انتقاد کرد
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، با اشاره به طرح هدفمندکردن یارانه ها اعلام کرد که میزان مبلغ پرداختی به مردم در آینده حداقل دو برابر رقم کنونی خواهد شد.
آقای احمدی نژاد در سفر به استان مازندران و در ورزشگاه شهید متقی ساری گفت: "هدفمند کردن یارانه ها یک گام بسیار بلند به سمت عدالت و احقاق حق تک تک ملت ایران و پایان دادن به یک تبعیض ۵۰، ۶۰ ساله است. چرا که ۵۰ سال حقوق اکثریت ملت در جیب یک اقلیت قرار می گرفت."
وی افزود: "شیاطین با اجرای عدالت مخالف هستند. چرا که آنها می دانند اگر هدفمند کردن یارانه ها اجرا شود، اولا فقیری در کشور پیدا نخواهد شد، ثانیا فاصله های طبقاتی به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و ثالثا فرصت برای کار سازنده و پیشرفت کشور فراهم خواهد شد."
آقای احمدی نژاد در ادامه گفت: "به همین خاطر می بینیم که دشمنان قسم خورده ملت ایران و رسانه های وابسته استکباری دائم علیه طرح هدفمندکردن یارانه ها شایعه پراکنی و جوسازی می کنند."
او گفت: "اخیرا عده ای شایعه کرده اند که این طرح برای مدتی کوتاه، مثلا یک سال یا دو سال اجرا خواهد شد و بعد اجرای آن تعطیل خواهد شد. من به آنها می گویم که خیال شما راحت باشد که انشالله با کمک مردم در اجرای این طرح یک پایه ریزی مناسبی صورت می گیرد که تا ۵۰ سال آینده نیز هیچ کس نتواند احقاق حق مردم را با مشکل روبه رو کند."
محمود احمدی نژاد در ادامه سخنان خود با اشاره به پرونده هسته ای ایران و قطعنامه های صادر شده علیه این کشور گفت: "هر اقدامی که کرده اند به نفع ملت ایران و علیه خودشان شده است. چهار قطعنامه صادر کردند. گفتیم که این قطعنامه ها را صادر نکنید، به ضرر خودتان است و کار شما سخت تر می شود، ولی گوش نکردند."
وی افزود: "شش ماه قبل در وسط مذاکرات یکباره روحیه‌ استکباری به سراغ آنها آمد و فکر کردند که یک قطعنامه‌ تندتر صادر کنند و تصور کردند که با این کار می ‌توانند در مذاکرات، حق ملت ایران را ضایع کنند. ما به آنها گفتیم که هر قطعنامه‌ای که صادر می ‌کنید یک گره بر گره‌ها می ‌افزایید و بعد از آن باز کردن آن سخت‌تر می شود."
آقای احمدی نژاد در جمع مردم ساری همچنین گفت: "حالا گفته‌اند که می ‌خواهیم گفت‌وگو کنیم. اگر می ‌خواهید از گفت‌وگوها نتیجه بگیرید، باید اخلاق طاغوتی را کنار بگذارید و با رعایت قانون و عدالت و در شرایط برابر بنشینید و در شرایط برابر در مورد همکاری در زمینه‌های گوناگون اقتصادی و هسته‌ ای و... با هم گفت‌وگو می ‌کنیم و تفاهم می کنیم و کار مشترک انجام می ‌دهیم".
وی افزود: "ملت ایران به هیچ‌کس اجازه نداده و نخواهد داد که در گفت‌وگوها و در مذاکرات، ذره‌ای از حقوق هسته‌ ای ایران عقب‌نشینی کند."

 

تحریم‌های تازه آمریکا علیه چند شرکت در ارتباط با ایران

مقامات وزارت دارایی آمریکا گفته اند تا زمانی که ایران از شرکتهای ویترینی برای "فعالیتهای غیرقانونی" خود استفاده می کند، این شرکتها مورد هدف قرار می گیرند.
آمریکا تحریمهای یکجانبه بیشتری را علیه ایران اعمال کرده است.
بر اساس گزارشها، وزارت دارایی آمریکا تحریمهای را علیه 10 شرکتی که می گوید با برنامه تسلیحاتی ایران ارتباط داشته اند، اعلام کرده است.
گزارش شده است که 8 شرکت تحریم شده در "جزیره مان"، یکی در سوئیس و یکی نیز در مالزی است.
جزیره مان یکی از جزایر نیمه خودمختار در دریای ایرلند است که از لحاظ جغرافیایی بین بریتانیا و ایرلند واقع شده است.
این جزیره دارای پارلمان و دولت محلی مستقل است، اما از بسیاری جهات از جمله سیاست خارجی وابسته به دولت بریتانیاست.
شرکتهای تحریم شده در ارتباط بازرگانی با خطوط کشتیرانی ایران و بانک ملت هستند.
مقامات وزارت دارایی آمریکا گفته اند تا زمانی که ایران از شرکتهای صوری برای "فعالیتهای غیرقانونی" خود استفاده می کند، این شرکتها مورد هدف قرار می گیرند.
تحریمهای تازه علیه شرکتهای ایرانی زمانی اعلام شده است که یکی از مقامات ایرانی از مذاکره کنندگان ایران با کشورهای پنج به لاوه یک خواسته که لغو همه تحریم ها را در نظر داشته باشند.
نهاوندیان
رئیس اتاق بازگانی ایران می گوید که تحریم سیاسی است ولی آثار آن اقتصادی است
محمد نهاوندیان، رئیس اتاق بازرگانی ایران در "سمینار بررسی تنگناهای تجاری در شرایط تضییقات بانکی و بین المللی" گفته که "باید لغو همه تحریم های اقتصادی به عنوان یک اصل غیرقابل صرفنظر مورد توجه مذاکره کنندگان ما قرار بگیرد."
این سخنان با اعلام تاریخ برگزاری مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای غربی همزمان شده است.
قرار است ایران روز دوشنبه و سه شنبه هفته آِینده (5 و 6 دسامبر) با گروه 5+1 در ژنو در باره برنامه هسته ای مذاکره کند.
در چند سال گذشته با توجه به تنگتر شدن حلقه تحریم ها، مشکلات زیادی برای تجار ایرانی ایجاد شده است. مشکلات بانکی و انتقال پول یکی از مهمترین موانعی است که دست و پای صادرکنندگان و واردکنندگان ایرانی را بسته است.
علاوه بر تحریم های بین المللی مصوب شورای امنیت، ایالات متحده و کشورهای عضو اتحادیه اروپا هم یک رشته تحریم های یکجانبه را علیه جمهوری اسلامی به اجرا گذاشته اند.
این تحریم ها نه تنها مشکلاتی را در معاملات موسسات تجاری و مالی این کشورها با ایران ایجاد کرده، بلکه باعث شده است تا شرکت ها در شمار دیگری از کشورها نیز در روابط خود با جمهوری اسلامی محدودیت هایی قایل شوند.




خسرو صدری
اخبار روز: 

سایت اسرائیلی Kursor، در تاریخ ۲۹ نوامبر۲۰۱۰، مطلبی دارد به شرح زیر:
"ویکی لیکس: روسیه ارسال S-٣۰۰ به ایران را وسیله شانتاژ اسرائیل قرار داده بود!
روسیه در ازای خودداری از اجرای قرارداد فروش موشک های اس-٣۰۰ به ج.ا. ایران، به اسرائیل پیشنهاد کرده بود که هواپیماهای بی سرنشین و تجهیزات آن را، به مبلغ یک میلیارد دلار به روسیه بفروشد.
در اسناد افشا شده همچنین آمده است که " آلن تایشر" ، معاون بخش کنترل تسلیحات وزارت خارجه آمریکا، خاطر نشان کرده است که روسیه در سال ۲۰۰۹ آماده فسخ قرارداد فروش این سامانه دفاعی در برابر دریافت هواپیماهای بی سرنشین بود. ولی در اورشلیم بیم آن می رفت که تکنولوژی جدید هواپیماهای بی سرنشین " سریعا به دست چین بیافتد".
دیرتر، در اکتبر ۲۰۱۰، کنسرن اسرائیلی "تاآسیا آویریت"، با شرکت روسی "آبارون پروما"، قرارداد ارسال مجموعه مربوط به هواپیماهای بی سرنشین را امضاء می کند. یک ماه پیش از آن، رئیس جمهور روسیه، مدودف، فرمان اجرایی شدن قطعنامه شماره ۱۹۲۹ مورخ ۹ ژوئن ۲۰۱۰ کمیسیون امنیت سازمان ملل در مورد تحریم ایران را صادر کرد که در آن از جمله فسخ قرارداد فروش موشک های اس-٣۰۰ به ایران، در نظر گرفته شده است".
پیام مهم خبر فوق این است که غرب، نه روسیه بلکه چین را یک دشمن استراتژیک تلقی می کند.
"لوموند" نیز با عنوان: "مسکودر ازای امتناع از فروش اس-٣۰۰ به ایران، از اسرائیل هواپیمای بی سرنشین خواسته بود" ، به تفسیر این خبر می پردازد.
سایت اسرائیلی فوق، در همین شماره از جمله مطلبی دارد که در آن ادعا شده است که مهندسین اسرائیلی، تصویر ستاره داوود را در پشت بام فرودگاه بین المللی تهران ، به صورت منور ، ایجاد کردند! (با عکس هوایی "گوگل").

خسرو صدری


فیروز نجومی

اخبار روز:
بعضا براندازی دین را گذشته از اینکه امری محال میدانند، طرح آنرا نیز جنجال آمیز و تحریک کننده تلقی میکنند. گویی که وقتی از براندازی دین سخن میرانیم از پدیده ای نوظهور و بسیار غریبی سخن رانده ایم. آیا دین اجداد ما ایرانیان، الله پرستی بوده است؟ ما ایرانیان، پیامبری داشته ایم از جنس انسان و دارای پیامی بود در خور بشریت تا ابدیت: سه نیک، پندار، گفتار و کردار نیک. الله آمد با شمشیر و شریعت. گفت یا من و یا هیچکس. ما ایرانیان تسلیم شدیم و هراس از تنبیه و مجازات را بدل گرفتیم. به اطاعت از احکام الله گردن نهادیم. مسلمان شدیم. به حقارت و خواری در برابر الله تن دادیم. یعنی که بندگی را پذیرفتیم و زدن هر گردنی و ریختن خون هر انسانی را که شک و تردید نسبت به یکتایی و یگانگی الله، بدرون خود راه دهد، در راه تحصیل رضای الله، کمال شمردیم و زندگی ابدی در بهشت را بر انجام سه نیک در این جهان ترجیح دادیم. سه نیک تبدیل شد، به یک نیک، عبودیت و بندگی. که از آن پس، شد ابهت و عظمت و سروری. اطاعت از احکام شریعت و آئین الهی. بر انداخته شد دین زرتشت. بجای آن نشست آئین تازی، آئین خشم و خشونت و جنگ و خونریزی، آئین جهاد و شها در آغوش کشیدن نیستی. گرفت جای سه نیک را هرچه بود زشتی، تحجر و تعصب، جزم و غیرت، ایمان به اسطوره و افسانه و یا رسالت و امامت برخواسته از زبان و رسم و رسوم بیگانه. پارسی بودیم و مسلمان شدیم.

این حکومت دین است که دین را براندازی میکند. در واقع از آغازین لحظه صعود بر اریکه قدرت، دین خود را در معرض براندازی قرار داده است. چرا که دین الله و قدرت از اعضای یک واحدند. آنها را نه میتوان از یکدیگر جدا ساخت و یا از یکدیگرتشخیص داد. یعنی که براندازی قدرت، براندازی دین است و بالعکس. بعنوان مثل، وقتی ولایت فقیه سخن میگوید و ما را به تسلیم و اطاعت در برابر الله فرا میخواند، از زبان دین سخن میگوید و یا از زبان قدرت؟ وقتی جهاد و شهادت و ایثار گری را توصیه میکند، به نفع دین سخن میگوید و یا قدرت. آیا جلاد ی را که در درون ولایت فقیه میزید میتوان رویت نمود؟ حال آنکه آقای خامنه ای، جلوه الله است، بیانگر بی همتایی، یکتایی و یگانگی او ست. همچنانکه الله بر بود و نبود کنترل دارد، ولایت فقیه نیز توانا ست به همه چیز. هر آن که اراده کند میتواند دروازه های دوزخ خود را بگشاید و دگر اندیشان و مخالفان را بدست بازجویان و شکنجه گران با تقوا و مومن بسپارد. کمتر کسی است که قطره های خونی که از آستین ولایت فقیه بر زمین میریزد مشاهده نکرده باشد، اما قطره های خونی که از لابلای کتاب قرآن میچکد، قابل رویت نیست. حال آنکه ولایت فقیه هیچ گردنی را بدون اذن و خواست و حکم الله بر زمین نمی افکند.

در نظام های ایدئولوژیک، تنها ساختار قدرت نیست که رو به افول میگذارند، بلکه همراه با فرو ریزی ساختار قدرت، نظام ارزشی نیز از هم فرو میپاشد. در اتحاد جماهیر شوروی و اقمار آن تنها احزاب کمونیست نبودند که از اریکه ی قدرت بزیر کشیده شدند. مارکسیسم- لنینسم هم بعنوان دین احزاب کمونیسم در هم فرو ریخت. حتی آنچه خوب و انسانی در مارکسیسم بود بی اعتبار و مفتضح گردید. ایده ی جامعه ای آزاد از استثمار و رها از سلطه ی دولت و طبقه که به گردش در آید بر اساس برنامه ای مرکزی- پاسخگوی نیازهای اجتماعی، خارج از هیاهو و هرج و مر ج بازار- به ایده ای در ستیز و خصومت با خصلت و نیازهای انسانی تبدیل گردید. کاپیتالیسم شد راه رهایی و نجات بشری. نیز زمانی که لشگر ویرانگر هیتلر به گل نشست ارزشهای ناسیونال- سوسیالیسم و نژاد برتر هم واژگون گردید. با نابودی هیتلر ایده ی نژاد هم به لجنزار تاریخ پیوست.

اما در شرایطی که دین و قدرت جدایی ناپذیر از یکدیگرند و دین ارجح بر قدرت و بر دوش آن سوار است، فرو ریزی از دین و ارزشهای دینی و تنزل نظام ارزشی امامت و ولایت آغاز میشود. معصومیت و مظلومیت تبدیل میشوند به جنایت و خیانت در "راه مستقیم،" راه انبیا. حجاب میشود نماد پنهان سازی، پوششی بر همه زشتی ها و پلیدی ها که تحت نظم و انضباط شریعت- نظمی که حاکم است بر نهاد هایی همچون زندانها و پادگان ها- بوقوع می پیوندند. بجای آنکه حجاب حفاظی باشد بر عفت ، نماد بیگانگی میشود و خفت. احکام طهارت و نجاست میشوند بیانگر کودکی و صغارت، قواعد و مقررات اسارت و حقارت. روزه داری و نمازگزاری در برابر الله میشود سبب خجلت و شرمندگی. جهاد و شهادت نیز در راه الله میشود کنشی برخاسته از حیوانی ترین خصلت انسانی. مساجد میشوند نه جایگاه عبادت بلکه آبریزگاهی مقدس. ارزشهای اسلامی، بی ارزش میشوند و درون سیاه و تیره خود را به نمایش میگذارند. یگانگی و یکتایی شمشیر و شریعت، دین و قدرت، پاسدار و پاسبان و طلبه است که زمینه ی بی ارزش شدن ارزشها و براندازی دین را فراهم میآورد.

fmonjem@gmail.com


انقلاب های پیش رو

ظرفیت و توانائی مردم برای پذیرش انقلاب های از بالا اندک است. ایرانیان در شرایطی قرار گرفته اند که انقلاب های از بالا پیاپی بر آنها تحمیل می شود، بی آنکه فرصت هائی برای اظهار نظر داشته باشند. هر بار چند روزنامه و نشریه را می بندند، چند وبلاگ را هک می کنند و پیش از آنکه منتظر نتایج این بگیر و ببند ها بشوند، یک تصمیم انقلابی را اعلام می کنند. دولت کنونی آمده است برای زمینه سازی یک انفجار که معمولا ملت ها پس از شکیبائی های بسیار تن به خطراتش می دهند و هنگامی که وارد آن شدند، به سهولت پا پس نمی کشند.
هریک از تصمیماتی که دولت محمود احمدی نژاد آن را به صورت امریه اعلام می کند و منتظرکسب نظرات مردم یا دستکم نظرات همین مجلس که نمایندگان انتصابی در آن اغلب به همفکران دولت تعلق دارند باقی نمی ماند، گامی است استوار با هدف ایجاد تشنج و آشوب در کشوری که در محاصره ی انواع تهدیدهای جهانی - است.
روند حرکات دولت احمدی نژاد در سیاست داخلی و خارجی، منافع ملی ایران را به خطر انداخته، هرچند زیر پوشش عشق به استقلال و اسلام و اخیرا ایران باستان پنهان شده است.
انحلال یک دانشکده پزشکی، زیر فرمان بردن دانشگاه آزاد، صدور امریه به کارمندان دولت بر ترک تهران، فرمان به مردم که هرچه بیشتر زاد و ولد کنند، اجرائی شدن سیاست حذف رایانه ها و بسیاری فرامین دیگر که به حوزه خصوصی زندگی مردم مربوط می شود و حتی دولت های غیر مدرن ازورود به آن پرهیز می کنند، انقلاب هائی است که یکی پس از دیگری پیش روی ایران گذاشته اند و روی دست مردمی که غنی و فقیرشان از انبوهی باید ها ونباید های حکومتی کاسه ی صبرشان لبریز شده است انداخته اند. حذف رایانه ها در یک شرایط سالم زیست محیطی کاری است که نظر کارشناسی موافق آن است. خلوت کردن تهران با برنامه های دراز مدت و مشوق های کافی بدون ژست های آمرانه کار بدی نیست. کار آنجا بد می شود که یک دولت نتوانسته باشد اعتماد مردم را از هر حیث جلب کند، تعمدا آنها را در شرایط جنگی قرار داده باشد و در محاصره ی مشقت های اقتصادی ناشی از فساد اقتصادی چزانده باشد و تازه پس از این همه سوء مدیریت در صدد بر آمده است همزمان با نارضایتی ها و نگرانی ها، رایانه حذف کند و مردم را در صورت امتناع از ترک تهران به بازخرید و باز نشستگی و... تهدید کند. کدام ملت در جهان این همه انقلاب از بالا را در دراز مدت طاقت آورده که ملت ایران دومی اش باشد؟
آنچه به این دولت قدرت فائقه بخشیده بدون شک اراده ی رهبراست بر تفویض اختیارات به محمود احمدی نژاد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نمی بینیم که رئیس جمهور در راس امور باشد. گیرم که مجلس هم در راس امور نباشد، رئیس جمهور در حد و اندازه ای نیست که مثلا به بهانه ی رفع اختلاف دولت و مجلس، اراده ی خود بر تغییر قانون اساسی را علنی کند. این رئیس جمهور قدر قدرت همان نیست که قانون اساسی پیش بینی کرده است، اما می تواند همان باشد که به صورت نوشته یا نانوشته فرامین رهبر رااجرائی می کند ورهبراز او خواسته است تا در جای یک واسطه خواسته های او را به صورت های گوناگون طرح و به خورد دیگر نیروهای حکومتی و مردم بدهد. به سخن دیگر او اراده های دیگری را نمایندگی و بلکه مدیریت می کند و با مهارت آن اراده ها را دهان به دهان می چرخاند تا جائی که نه فقط برای مردم عادی می شود، بلکه دیگر نیروهای درون حکومتی به تدریج زیر سلطه ی این سیاستهای فرسایشی خسته شده و چون کفه ی قدرت او را از حیث برخورداری از حمایت رهبر سنگین می بینند، رفته رفته به این نتیجه می رسند که اگر به صورت آبرومندانه با موضوع کنار نیایند از چرخه ی قدرت بیرون انداخته می شوند. محمود احمدی نژاد و اراده هائی که او را راه می برند و به او راه می دهند از این عقب نشینی های ناگزیرنیروهای درون حکومتی خبر دارند و به علاوه می دانند همه ی رقیبان سیاسی و درون حکومتی وی دارای چنان پیشینه های آسیب پذیری هستند که در یک لحظه می شود آن پیشینه ها را به تلنگری افشا کرد و قبای آنها را به قبای سران فتنه گره زد. لذا به نظر نمی رسد مردان درون حکومتی در جمهوری اسلامی که از سیاست های دولت کلافه شده اند در نهایت از عهده بر آمده و او را از تخت قدرت پائین بکشند. روسای مجلس، قوه قضائیه، مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگران آشکارا از این جنگ نابرابر به تنگ آمده اند و تا کنون بیشرین نیرو بر سر این گذاشته شده که رهبر را از عاقبت کار بترسانند و پشت احمدی نژاد را خالی کنند. این سیاست بد جوری به سنگ خورده و به نظر می رسد به طور کلی احمدی نژاد در جیب خود قانون اساسی دیگری دارد که همین قانون اساسی غیر دموکراتیک و مدار بسته هم در مقایسه با آن دموکراتیک ارزیابی می شود! و در نهایت اپوزیسیون دستجات اصلاح طلب درون کشور را با این مشغولیت ذهنی درگیر و سرگرم می کنند که آمال و آرزوشان به ناچار اجرای قانون اساسی موجود است و پیدا کردن راه فراری از قانون اساسی مورد استناد محمود احمدی نژاد که متن آن اجرا می شود بی آنکه انتشار یابد. سیاستی است شبیه سیاست خارجی که وقت کشی را به هر کار دیگری ترجیح می دهد و مردم و نیازهای آنها در این سیاست جائی و منزلتی ندارد.
سیاستگزاری در ایران از آن پیچیده تر شده که عقل رایج و متعارف تحلیلگران سیاسی بتواند از عهده اش برآید. این پیچیدگی  باز نمی شود، مگر زیر ضرب یک شوک که حاکمان امروز ایران شاید انتظارش را نداشته باشند. جنبش اعتراضی مردم 22 خرداد1388 برای حاکمان غیر منتظره بود. انقلاب هائی که محمود احمدی نژاد پیاپی پیش روی مردم می گذارد، پوسته ی سکوت زیر سرکوب را می شکند و غیر منتظره های دیگری روی صحنه می آید. با نامگزاری این غیر منتظره ها به "فتنه" و مانند آن چیزی از خطرات پیش روی حکومت کم نمی شود. شورش های کور هم به فرض سرکوب، حکومت را تضعیف می کند. از دوست دشمن ساختن در سیاست داخلی و خارجی، حکومت به جائی نمی رسد . فقط بسیار فرصتها را برای بهبود زندگی معیشتی و امنیت خاطر خود و مردم از دست داده است.
با وجود همه ی خطاهای سیاسی که جمهوری اسلامی به زیان رفاه و امنیت و حقوق شهروندان ایرانی مرتکب شده، اوضاع منطقه و جهان چنان است که حکومت ایران احساس قدرت می کند و خوش دل است به شکست سیاستهای غرب در منطقه و یقین دارد که غرب باری دیگر دست به اشتباهی دیگر در منطقه نمی زند. زهی خیال باطل. در این آینده نگری که سخت خوش بینانه است، جمهوری اسلامی به اندازه ای جاهلانه سرمایه گزاری می کند که پیداست برخلاف نمایش های سیاسی هنوز به بلوغ سیاسی نرسیده و مطالعه ی تاریخ و خطاهای مکرر غرب در سراسر جهان را بر خود حرام کرده است. جمهوری اسلامی با این توهم که دارد غرب را زیر پای خود ذلیل می کند، مردم را زیر ضرب گرفته و با این ساده لوحی کودکانه به ستمگری ادامه می دهد که غرب از تاریخ درس گرفته و جمهوری اسلامی تا ابد در حاشیه ای امن می تواند بلوف بزند و از ایرانیان اسیر بگیرد. جوان و پیر را شکنجه بدهد، با اقاریر اخذ شده زیر فشار مستانه تبلیغات کند، مانورهای نظامی بدهد، منتقدان رادر جهان آواره کند، پول نفت را بذل و بخشش کند وتا ابدالآباد خال بر ردای قدرتش ننشیند.
ایکاش پیش از واقعه، آقایان تاریخ اشتباهات سیاسی غرب و شرق در جهان را ورق می زد ند و نگاه می کردند به خطاهای مکرر ابر قدرت ها ی شرق و غرب که بی پروا از خطاهای پیشین، جهان را پر آشوب ساخته اند. در این صورت زندانها را بر زندانیان عقیده می گشودند، با آنها به مذاکره می نشستند  وبه این باور و بلوغ سیاسی می رسیدند که دلیلی ندارد به خاطر چشم و ابروی آقای احمدی نژاد، غرب برای همیشه شمشیر خود را غلاف کند و باری دیگر دست به اشتباهی دیگر نزند و دلیلی ندارد که شرق در پی حفظ منافع ملی خود با غرب همداستان نشود و تمامیت ارضی ایران را هدف قرار ندهد. جنگ هشت ساله ی ایران و عراق به قدر کافی عبرت آموز نبود؟ دست شرق و غرب در آن در کار نبود؟ عبرت آموزی از تاریخ برای حفظ جان وخاک و امنیت ایرانیان تکلیف جمهوری اسلامی است. شگفتا که عبرت آموزی را به دیگران محول می کند و سرکوب را حق خود می داند.



موج واکنش ها به ترورهای دیروز تهران

پنجمین ترور دانشمندان هسته ای، در ابهام کامل

یک هفته پس از انتشار تازه ترین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی و یک هفته مانده به آغاز دور جدید مذاکرات هسته ای ایران با 5+1، صبح دیروز طی دو سوءقصد جداگانه دو تن از کارشناسان ارشد هسته ای ایران مورد هدف قرار گرفتند. در این دو حادثه تروریستی دکتر مجید شهریاری استاد فیزیک و مدیر یکی از پروژه های سازمان انرژی اتمی کشته شد و دکتر فریدون عباسی دانشمند ارشد وزارت دفاع و مرتبط با انستیتوی فیزیک کاربردی زخمی و راهی بیمارستان.
 در این دو سوء قصد همسران این دو کارشناس هسته ای نیز زخمی شدند. به این ترتیب شمار استادان و کارشناسان مرتبط با فعالیت های هسته ای کشور که در یک سال و نیم گذشته مورد سوء قصد قرار گرفته اند به پنج تن رسید
حسین ساجدی‌نیا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، دیروز ساعتی پس از این سوءقصدها در جمع خبرنگاران اعلام کرد که دکتر مجید شهریاری، استاد فیزیک و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و همچنین محقق جمهوری اسلامی ایران در پروژه "سزامی"، صبح روز دوشنبه زمانی که به همراه راننده و همسرش به سمت دانشگاه در حرکت بود، در حوالی میدان ارتش در اثر انفجار بمب کشته شد.
او همچنین در خصوص سوء قصد به جان دکتر فریدون عباسی گفت: "دکتر فریدون عباسی، دیگر استاد دانشکده مهندسی هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی نیز صبح دوشنبه زمانی که به همراه همسرش در حال پارک خودروی خود در خیابان ولنجک در نزدیکی دانشگاه بود، مورد سوء قصد قرار گرفت، اما وی متوجه بمب‌گذاری شده و از محل حادثه فاصله گرفت و مجروح شد."
خبر این دو حادثه تروریستی که بلافاصله بازتاب گسترده ای در رسانه ای معتبر جهان داشت، واکنش های متفاوتی را در پی داشت.

توان هسته ای ایران را چند برابر می کنیم
محمد علی صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی در واکنش به دو حادثه مذکور خطاب به کسانی که به تعبیر وی دشمن و مخالفان برنامه هسته ای ایران هستند، گفت: "با آتش بازی نکنند، زیرا صبر ملت ایران هم حدی دارد و اگر کاسه صبر، لبریز شود، عاقبت بدی نصیب دشمنان خواهد شد."
وی سپس با لحنی تهدید آمیز، افزود: "دشمن، عزیزترین گل ما را از ما گرفت اما بداند که این ملت با استقامت، ایستادگی و هر آنچه در توان دارد، برای رفع مشکلات و رسیدن به آرزوهای خود تلاش.می کند. قول می دهیم که شهریاری های فراوانی تحویل ملت ایران دهیم و حرکت هسته ای ملت ایران را چند برابر می کنیم."
صالحی در سخنان خود بدون ذکر نام هیچ یک از کشورهایی که مخالف فعالیت های هسته ای ایران هستند و به تعبیر وی دشمن محسوب می شوند، با اشاره ای ضمنی به ادعاهای اخیر دیپلمات های غربی مبنی بر توقف روند غنی سازی به دلیل مشکلات فنی و همچنین تازه ترین گزارش آژانس بین المللی که صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران را تائید نکرده، افزود: "دشمنان بدانند تیرشان به سنگ خورده است و عاقبت بدی منتظر آنهاست.در راه شهید شهریاری هیچ خللی وارد نخواهد شد و قول می دهیم این راه را با قدرت و تلاش بیشتری ادامه دهیم."

احمدی نژاد: به این پرونده رسیدگی می کنیم
محمود احمد نژاد نیز بعد از ظهر دیروز در نشستی خبری، در واکنش به ترور این دو کارشناس هسته ای ابتدا امریکا و اسرائل را متهم به دست داشتن در این ترورها، کرد و سپس گفت: "دولت‌های غربی و رژيم صهيونيستی در ترور 2 استاد دانشگاه كشورمان دست دارند و از مسئولان امنيتی می خواهم هرچه سريعتر عوامل را شناسایی و معرفی كنند."
احمدی نژاد در ادامه با اشاره ای تلویحی به ادبیات و ادعاهای اخیر دیپلمات های غربی افزود: واژه‌هايی كه آنان به كار می برند و می گويند بايد وارد بحث امنيتی شويم معنايش اين اتفاقات است كه البته آن‌ها اشتباه می كنند چرا كه نمی توانند ملت ايران را متوقف كنند و همه اين‌ها به حساب آن‌ها نوشته می شود و به زودی به اين پرونده رسيدگی خواهد شد.
خبرگزاری دولتی ایرنا نیز در این رابطه نوشت: "دشمنان ملت ايران كه از پروژه تحريم و فشار نااميد شده اند، بار ديگر در آستانه ادامه مذاكرات گروه 1+5 با ايران، اقدامات كورتروريستي را در دستور كار خود قرار داده اند تا بتوانند بر سر ميز مذاكره خواسته هاي نامشروع و ظالمانه خود را بر ملت ايران تحميل كنند."
این واکنش ها که تاکنون صدها بار از سوی مقامات جمهوری اسلامی به دنبال هر تروری رخ داده، نشان می دهد که هیچ اثری از عاملان و هیچ نشانه ای از تشکیلاتی که می تواند چنین ترور هائی را سامان دهد پیدا نشده است و به گفته یک کارشناس مسائل سیاسی گمان نمی رود این بار نیز وعده ها برای رسیدگی و یافتن عاملان به جائی برسد.

ماشه ترورهای تهران، در ژنو چکانده شد!
منابع خبری وابسته به دولت روز گذشته واکنش های متفاوت مقامات و مسئولان دولتی و همچنین تحلیل گرانی را منتشر کردند. برخی از این واکنش ها متفاوت است.
خبرگزاری فارس با انتشار یادداشتی به قلم یکی از تحلیل گران هوادار دولت نوشته است: "به نظر می آيد ترورهای روز دوشنبه 9 آذر ماه در تهران - كه بايد مراقب بود تا تكرار نشود- به احتمال خيلی زياد ارتباط مستقيم با مذاكرات هسته‌ای 14 آذر ماه سوئيس دارد در واقع اين جنايت برای آن صورت گرفته است كه ايران در پای ميز مذاكره نتواند روی ضعف‌هاي فراوان و برجسته امنيتی كشورهاي غربی در افغانستان و عراق تكيه كند و با استفاده از ادبيات مشابه، از آنان بخواهد مواضع و صدای خود را در برابر اقتدار ايران تنزل دهند و با لحن متعهدانه‌ای وارد مذاكره شوند اين البته برای «مستكبران» تلخ و غير قابل تحمل است."
نویسنده این یادداشت با بر شمردن دلایل مختلفی در خصوص اتفاقات اخیر در داخل ایران و در خاورمیانه نتیجه گیره کرده: "ماشه‌ ی «ترور در تهران» در سوئيس چكانده شده و عاملان آن نه چند عنصر وابسته به يك گروهك تروريستی بلكه «ناتو» و سران غربی 1+5 هستند.  از اين رو در جريان مباحث ميان ايران و غرب، اين اولين مواضعه و مطالبه ما بايد باشد. پر واضح است كه آمريكا، فرانسه و انگليس براي رد گم كردن حتما اين ترورها را محكوم می نمايند اما در شرايطی كه آنان سازمان مدعی ترور را رسما در حمايت خود قرار داده و مانع اعمال حاكميت عراق بر پرونده منافقين هستند، اين محكوم كردن منافقانه و غير قابل قبول است."

پروژه "سزامی" و حضور اسرائیل
مجید شهریاری کارشناس هسته ای که دیروز ترور شد، نیز همانند دکتر علیمحمدی و چهار کارشناس دیگر به نام های بابک شاکری، جواد رحیقی، رضا منصوری، و دکتر جلالی نماینده ایران یونسکو، عضو پروژه سزامی بود که اسرائیل نیز در این پروژه همکاری دارد.
طرح سزامی (مركز تابش سينكروترون برای تحقيقات و علوم كاربردی در خاورميانه) مربوط به بهره‌برداری از يك دستگاه سينكروترون در منطقه است که قرار است با همکاری کشورهای منطقه در کشور اردن راه اندازی شود.سينكروترون، دستگاهی است كه دارای كاربردهای مختلفی در تحقيقات علوم بنيادی، فن‌آوری نانو، زيست‌فن‌آوری، باستان‌شناسی، علم ساختارشناسی، مهندسی مواد، محيط زيست، تهيه داروهای نوين و پزشكی است.
با کشته شدن مجید شهریاری، شمار کارشناسان قربانی شده فعالیت های هسته ای پس از انتخابات بحث برانگیزه سال گذشته به چهار تن رسید.
دی ماه سال گذشته دکتر علی محمدی یکی از برجسته ترین دانشمندان هسته ای با انفجار بمبی کارگذاشته شده در اتومبیل اش کشته شد. مقامات دولتی ترور این دانشمند هسته ای را به عوامل امریکا و اسرائل نسبت دادند. و این در حالی بود که این استاد هسته ای از طرفداران میرحسین موسوی و جنبش سبز بود. به نوشته برخی منابع هوادار جنبش سبز وی نیز همانند بسیار دیگر از اساتید برجسته دانشگاهی از معترضان به نتیج انتخابات بود و امضای او در پای نامه حمایت گروهی از استادان دانشگاه از نامزدی میرحسین موسوی دیده می شد و برخی دانشجویان او، در وبلاگ ها و شبکه‌های اجتماعی نوشتند که او سرسختانه از جنبش اعتراضی ایران حمایت می کرد.
چند ماه پس از ترور دکتر علیمحمدی، "احمد معتمدی" عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و وزیر ارتباطات دولت اصلاحات نیز در سیزدهم اردیبهشت ماه، در دانشگاه مورد حمله فردی مهاجم قرار گرفت و با ضربات چاقو از پایی درآمد. در این مورد هم رسانه ها و مقامات دولتی انگیزه این حادثه را کینه های شخصی اعلام کردند و به پرونده هرگز آن گونه که باید و شاید است رسیدگی نشد.
در ادامه این ترور ها شهریور ماه نیز یکی دیگر از اساتید دانشگاه به ضرب گلوله یک موتور سوار کشته شد. در این مورد نیز رسانه ها و مقامات دولتی نه اطلاع رسانی شفافی داشتند و نه پیگیریهای مشخصی در حالی که حتی وزیر بهداشت رسما درخواست پیگیری کرده بود.



مقاله فايننشيال تايمز درباره دامنه سؤ ظن مسلمانا ن به هم

اعراب و ایران هراسی

آندرو انگلند
اسناد ديپلماتيک آمريکايی که ویکی لیکس  افشا کرد، عمق سوء ظن و هراس اعراب  نسبت به برنامه تسليحات هسته ای ايران نشان می دهد. از عربستان سعودی گرفته تا اردن و بحرين. اين مقامات خواستار توقف برنامه هسته ای ایران  با هر ابزار ممکن، و از جمله استفاده از گزينه نظامی، شده بودند.
در اين اسناد آمده است که ملک عبدالله پادشاه عربستان به دفعات از ايالات متحده خواسته که به جمهوری اسلامی حمله کند و تأسيسات  هسته ای اين کشور را منهدم کند. وی هشدار داده است که در صورت دستيابی ايران به تسليحات هسته ای، «کشورهای ديگر منطقه نيز راه مشابهی را طی خواهند کرد.»
اکنون که برای اولين بار در وب سايت ويکيليکس فاش شده که کره شمالی موشک های پيشرفته قابل دسترسی به اروپا را در اختيار ايران قرار داده است، زنگ خطر برای کشورهای عربی، خصوصاً سه کشور عربستان سعودی، بحرين و امارات متحده عربی در حاشيه خليج فارس، به صدا در آمده است.
هرچند اسناد منتشر شده دست کشورهای عربی را رو می کند و شکاف بی اعتمادی آنها با تهران را عميق تر می کند، اما در منطقه ای که رويکرد سياسی رهبران در خفا از تنوع زيادی برخوردار است، شنيدن اين اخبار غافلگير کننده نيست.
حاکمان عرب از ابراز نظر علنی در خصوص ايران خويشتنداری کرده اند. علت آن هم می تواند آگاهی از اين نکته باشد که هرگونه اقدام نظامی از سوی اسرائيل صورت خواهد گرفت و اين کشور، دشمن قديمی اعراب و تنها کشور صاحب زرادخانه هسته ای در خاورميانه است.
اسناد منتشر شده بر گمانه زنی ها در خصوص  حمله اسرائيل به تأسيسات هسته ای ايران دامن زده است. بر اساس اطلاعات اين اسناد، ايهود باراک وزير دفاع اسرائيل در سال 2009 هشدار داده است که دنيا برای رفع و رجوع برنامه هسته ای ايران بين 6  تا 18 ماه فرصت دارد.
حامد بن عيسی آل خليفه پادشاه بحرين نيز به يک ديپلمات آمريکايی گفته است خطر ادامه برنامه هسته ای ايران، «از خطر متوقف کردن آن کشور بيشتر است» و با صراحت از لزوم استفاده «از هرگونه ابزار ممکن» سخن گفته است.
در عين حال به گزارش نشريه نيويورک تايمز و بر اساس مرور  اسناد منتشر شده، سفير عربستان در واشنگتن نيز در آوريل 2008 درگفتگو با ژنرال ديويد پتراوس رئيس ستاد مشترک ارتش ايالات متحده، « درخواست های مکرر ملک عبدالله از آمريکا برای حمله به ايران» را مطرح کرده است.
کشورهای عربی از عزم ايران غير عربی برای گسترش نفوذ خود در خاورميانه و خصوصاً در عراق پس از اشغال و نيز لبنان به ستوه آمده اند. آنها نگران هستند که يک ايران هسته ای، آن هم در زمانی که قدرت ايالات متحده رو به افول گذاشته، تبديل به ابرقدرت بلا منازع منطقه ای شود.
بر اساس گزارش منتشر شده در نشريه گاردين، «رهبران امارات متحده عربی، ايران را به عنوان تهديد اصلی عليه موجوديت خويش درنظر می گيرند و اين تهديد را از نوع ماهوی قلمداد می کنند.» آنها تصور می کنند ايران مجهز به سلاح هسته ای سرانجام سبب به راه افتادن مسابقه تسليحاتی در منطقه خواهد شد.
شيخ محمد بن زايد آل نهيان وليعهد ابوظبی از بلندپروازی های ايران برای «استيلای منطقه ای از طريق گروه های تروريستی و احتمالاً سازمان های زيرزمينی مستقر در کشورهای عربی» ابراز نگرانی کرده است.
ظرف سال های اخير، برخی از کشورهای عربی از جمله امارات متحده، عربستان، اردن و مصر از قصد خود برای توسعه دانش فنی هسته ای سخن گفته اند. آنها نيز نظير ايران اصرار دارند برنامه هايشان صلح جويانه خواهد بود اما تحليلگران می گويند توسعه چنين برنامه هايی به منزله ارسال پيام برای ايران است.
کشورهای عربی خليج فارس به تجهيز نظامی بی سابقه ای در دوران صلح دست زده اند و با سفارش تسليحاتی به ارزش 123 ميليارد دلار به آمريکا، در صدد برقراری توازن با قدرت نظامی ايران برآمده اند.
در اسناد منتشر شده از قول شيخ محمد از ابوظبی درباره محمود احمدی نژاد رئيس جمهور ايران آمده است: «من فکر می کنم اين مرد ما را وارد جنگ خواهد کرد... فقط زمانش نامشخص است.»
ضمناً از زبان  زايد رفيعی روزنامه نگار مصری در گفتگو با يک مقام آمريکايی نيز آمده است که: «ايران را بمباران کنيد و يا با ايران مجهز به بمب کنار بياييد. تحريم و تشويق و تنبيه فایده ای  ندارد.»
منبع: فايننشيال تايمز- 28 نوامبر



یک هواپیماربایی و چند روایت

تبلیغ اقتدار از یک ماجرای کوچک

روانی یا ضد انقلابی؟ این سوالی است که از وقتی که هواپیمای 517 پرواز دمشق تهران به زمین نشست ومسئولین مربوطه به اظهارنظر پرداختند به وجود آمده است. سازمان هواپیمایی کشور فرد مدعی ربایندگی را "روانی "میداند. اماسپاه ومهم ترین نهادنظامی کشور این فرد را منافق وضد انقلاب وعامل اسراییل وآمریکا وحتی اتحادیه اروپا برمی شمرد واین ابهام دامنه وسیعی می گیرد که بالاخره با چه کسی رو به رو هستیم. به خصوص اینکه مساله به سفر سعد حریری به ایران گره می خورد
مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران می گوید اسراییل در هواپیماربایی اخیر دست داشته است.چرا که به گفته وی "سفر اخیر رئیس «جمهور» به لبنان که موجب ناکامی رژیم صهیونیستی در منطقه شد و سفر نخست وزیر لبنان به کشورمان که از روز گذشته آغاز شده است، مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکایی به دنبال ایجاد یک فضاسازی رسانه‌ای توسط منافقین بودند تا از این طریق بتوانند این دو سفر را تحت الشعاع قرار دهند."
به گزارش فارس شریف رمضانی با اشاره به موضوع هواپیماربایی اخیر با تأکید بر اینکه امروزه دیگر موضوع هواپیماربایی در دنیا یک موضوع نامطلوب و ناکارآمد محسوب می‌شود، گفت:‌ "از آنجایی که این اقدام یک عمل تروریستی مشهود است کمتر کسی این ریسک را می‌پذیرد که دست به چنین اقدامی بزند مگر آنکه منافع بزرگی را مدنظر داشته باشد.وچون اسراییل پس از سفر احمدی نژاد به لبنان و با افشاگری‌های حزب‌الله لبنان ناکام ماند، قصد داشت تا با استفاده از عوامل مزدور خود در جریان ماجرای هواپیماربایی اخیر، یک فضاسازی رسانه‌ای علیه کشورمان ایجاد کند."

اسراییل یا منافقین؟یا هردو؟
سردار رمضانی درادامه یک گروه دیگر را هم مسئول برشمرد وی ابراز داشت: "این اقدام در حالی از سوی "منافقین" صورت گرفت که اتحادیه اروپا به دنبال آن است تا نام این گروهک تروریستی را از لیست سیاه خود خارج کند."
از نظر این سردار: "از دی ماه سال 1363 که مسئولیت امنیت پرواز بر عهده سپاه پاسداران قرار گرفت، علیرغم بیش از 130 مورد اقدام به هواپیماربایی که چندین مورد آن به صورت کاملا حرفه‌ای و ویژه صورت گرفت، اما هیچگاه هواپیماربایان موفق به دستیابی به اهداف و نیات خود نشدند."
در خصوص این هواپیما ربایی پیش از این سپاه پاسداران با صدور بیانیه‌ای اعلام کرده بود که در آخرین ساعات جمعه شب گذشته و طی پرواز شماره 517 شرکت هواپیمایی ایران‌ایر در مسیر تهران- دمشق، فردی با هویت مشخص و از عناصر وابسته به ضد انقلاب با ایجاد رعب و وحشت درون پرواز و در بین مسافرین با ادعای بمب‌گذاری و انجام مقدمات اولیه قصد ربایش این هواپیما به مقصد مورد نظر را داشت که با تدبیر و اقدام به موقع گارد امنیت پرواز این اقدام فرد مذکور ناکام ماند.

ادعای واهی یا اقدامی ضد انقلابی؟
سخنگوی شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی در گفتگو با مهر گفت: "هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) به شماره پرواز 517 که دیروز تهران را به مقصد دمشق ترک کرده بود، در نزدیکی شهر دمشق با ادعای واهی یکی از مسافران مبنی بر اینکه بمبی در اختیار دارد و این هواپیما باید در کشور دیگری به زمین بنشیند، مواجه شد".
وی افزود: "پس از مطرح شدن این ادعا، امنیت پرواز وارد عمل شده و موضوع را با خلبان درمیان می گذارد. خلبان نیز به سرعت از برج مراقبت فرودگاه دمشق خواستار فرود می‌شود."

نوش آبادی توضیح داد: "در همین حین، امنیت پرواز با فرد مورد نظر وارد مذاکره و پس از فرود هواپیما، مشخص می‌شود که ادعاهای این فرد واهی بوده است." به این ترتیب عملیات پیروزمندانه ای در کارن بوده و تدبیر و اقدام به موقع در حد گفتگو بوده است.
سخنگوی شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا این فرد سلاح سرد و گرم نیز به همراه خود داشته است، گفت: "براساس گزارشهای رسیده، این فرد هیچ چیزی دراختیارش نبوده و ظاهرا این اقدام به دلیل مشکل روانی وی انجام شده است."
وی در پایان اظهارداشت: پس از پایان این ماجرا، فرد مورد نظر در فرودگاه دمشق توسط مراجع ذی صلاح دستگیر می‌شود، ضمن اینکه در این ماجرا هیچ آسیبی به مسافران پرواز 517 وارد نشد.
 این دو اظهار نظر متفاوت از نظرگزارشگر رادیو فردا وبی بی سی اینگونه تعبیر شد: "به دنبال انتشار گزارش‌هایى درباره خنثى شدن یک مورد تلاش براى هواپیماربایى در مسیر تهران - دمشق، در حالى که شرکت هواپیمایى جمهورى اسلامى این اقدام را به «فردى با وضعیت روانى نامناسب» نسبت داده، سپاه پاسداران می‌گوید، «هواپیماربا از عناصر ضد انقلاب و با هویت مشخص» بوده است."

باز هم اغراق 130 مورد؟
 از منظر دیگر این گفته روابط عمومی سپاه که از اول انقلاب 130مورد هواپیما ربایی راسپاه خنثی کرده است درحالی بیان میشود که هیچ آمار ومستندی در این خصوص ارائه نمی شود. اما بهروزمدرسی کارشناس پرواز وخلبان بازنشسته در سایت شخصی خود موارد اقدام به هواپیماربایی درخطوط مسافربری را از اول انقلاب تاکنون  19 مورد برشمرده است.
وی درسایتش در خصو ص علل شکل گیری گاردویژه پرواز نوشته است: "بعد از فرار بني صدر از درون پايگاه هوايي مهرآباد كه با همكاري نيروهاي آموزش و سازمان ديده «گروهك منافقين» صورت پذيرفت. اهميت تشكيل گارد ويژه براي حفاظت و تآمين امنيت پروازهاي لجستيك نيروي هوايي احساس شد. به همين منظور از پرسنل گروه ضربت (نیروی هوایی) كه بعد از شكل گيري انقلاب اسلامي در پايگاه هاي نظامي به وجود آمده بود استفاده نمودند. و پس از آموزش هاي ابتدايي آن ها رو مسلح و با لباس شخصي روانه پروازهاي روزانه نمودند. اما متآسفانه ساختار مديريتي آن با كمي اشكال مواجه بود. به اين صورت كه اين برادران به جاي اين كه به صورت مخفي همراه با مسافران سوار هواپيما بشوند. اغلب مشاهده مي شد بعد از سوار شدن مسافران با ريخت و شمايل كاملآ مشخص در حالي كه بر آمدگي سلاح آن ها از زير پيراهن معلوم بود، داخل هواپيما مي شدند". وی همچنین به شکل گیری یگان حفاظت پرواز توسط سپاه اشاره میکند "درخطوط پروازهای عمومی ومسافری سپاه پاسداران با آموزش عده اي از نیروهای سپاه «يگان حفاظت هواپيمايي» رو به وجود آورد. اما اين كار هم در ابتدا با مشكل مديريتي مواحه بود! به اين صورت كه هريك از شركت هاي هواپيمايي مستقلآ براي خود گارد ويژه مخصوص خودش رو داشت! واين امر مسلمآ نمي توانست تضمين دهنده كامل ايمني در پرواز ها باشد. چون همان طور كه گفتم هم حجم پروازها نسبت به پرواز هاي ارتش بالا بود. و هم تعداد مسافر ها با آن قابل قياس نبودند. اين كار يك مديريت واحدي رو مي طلبيد كه با سازماندهي و آموزش كليه پروازها رو پوشش كامل بدهد. كه الحمدالله اين مشكل رفع شد. و از سال ۱۳۸۲به بعد تمام افراد اين واحد امنيتي به صورت مجموعه اي مستقل شكل گرفت".



تحليل گاردين از اسناد ویکی لیکس

دنيای متفاوت با ايران هسته ای

سايمون تيسدال
رابرت گيتس، وزير دفاع کهنه کار آمریکا و رئيس سابق سازمان سيا، در فوريه سال جاری و در دفتر فرانکو فراتينی وزير خارجه ايتاليا درباره پيامدهای هولناک به راه افتادن جنگ در دوران معاصر هشدار می داد.
او گفت: «اگر ظرف چند ماه آينده پيشرفتی حاصل نشود، خطر اشاعه جنگ افزار هسته ای در خاورميانه، احتمال حمله اسرائيل و يا هر دوی اين رويدادها وجود خواهد داشت.» وی افزود اگر اجازه توسعه تسليحات هسته ای به ايران داده شود، آمريکا و متحدانش ظرف چهار تا پنج سال آينده با «دنيای متفاوتی» روبرو خواهند شد.
آنچنان که هزاران سند محرمانه افشا شده از وزارت خارجه آمريکا نشان می دهد، ديدار گيتس بخشی از تمهيدات خستگی ناپذير و حساب شده مقامات دولت آمريکا، ديپلمات ها و افسران نظامی برای مهار بلندپروازی های هسته ای ايران و توقف توسعه نفوذ اين کشور در خاورميانه بوده است.
ايران به عنوان کشوری که تحت نظارت حرفه ای «ديده بانان» ويژه در کشورهای دیگر است، هدف جمع آوری اطلاعات الکترونيک، سايبری و منابع انسانی قرار گرفته؛ در نتيجه برنامه های سری آن کشور از درون بی ثبات شده و به کمک ابزارهای ديپلماتيک و سياسی در انزوا قرار گرفته است و بيش از هر کشوری بر روی کره زمين هدف انجام تحقيقات و در زير ذره بين بوده است.
اما آنطور که اسناد محرمانه نشان می دهد، ايران در حال مقابله به مثل است. بر اساس ابراز نظر يک ديپلمات منطقه ای، جنگ ميان ايران و آمريکا برای کسب موضع برتر در خاورميانه از آذربايجان گرفته تا خليج فارس، بزرگترين رقابت برای استيلا در دنيای مدرن محسوب می شود.
ديدگاه واشنگتن تحت الشعاع سه مسأله اساسی است: اول اينکه ايران در حال توسعه تسليحات هسته ای و تطابق سيستم های موشکی با آن است. دوم اينکه در پی کسب استيلای منطقه ای در عراق، خليج فارس و در سراسر گستره خاورميانه است. سوم اينکه رهبری اين کشور خطر آشکار و فوری برای اسرائيل به  شمار می آید.
اين اسناد ساير جنبه های رويکرد آمريکا را نيز به نمايش می گذارد. آشکار است که مقامات آمريکايی از واداشتن و بازی با کشورهای ديگر برای قبول سياست هايشان سرباز نمی زنند. ضمناً واضح است که در اختيار نداشتن يک سفارتخانه در تهران و با در نظر گرفتن حضور محدود آمريکايی ها در خاک ايران، دستيابی به اطلاعات دست اول در خصوص اين کشور امر دشواری است.
گيتس در گفتگو با فراتينی در صدد تأکيد بر جديت تهديد عمومی از سوی ايران بود.
در اسناد آمده است: «وزير دفاع آمريکا تأکيد کرد که قطعنامه شورای امنيت حائز اهميت است زيرا دورنمای حقوقی برای وضع تحريم های سخت تر را از سوی اتحاديه اروپا و ساير کشورها را فراهم می سازد. وی بر لزوم اتخاذ تدابير فوری تأکيد کرده است.» پس از آن بود که گيتس در خصوص خطر اشاعه جنگ افزار هسته ای در خاورميانه و تغيير دائمی نظام جهانی هشدار می دهد.
يکی از صريح ترين نمونه ها از رويکرد آمريکا برای مهار و منزوی ساختن ايران در نامه مورخ دسامبر 2008 جان نگروپونته معاون وزير خارجه اين کشور به سرژ سرکيسيان، رئيس جمهور ارمنستان مشاهده می شود که در آن، نسبت به انتقال يک محموله تسليحاتی به ايران از طريق خاک ارمنستان ابراز نگرانی شده است.
شروع اين نامه حال و هوايی تهديد آميزی دارد: «ما به روابط مثبت خودمان با دولت شما اهميت می دهيم زيرا منافع مشترک فراوانی در آن می بينيم. در عين حال،  از يک مورد جدی و در واقع مرگبار صادرات مجدد تسليحاتی نگران هستيم.» سپس وی به «ابراز نگرانی عميق واشنگتن از انتقال تسليحات به ايران از سوی ارمنستان اشاره می کند که کشته و زخمی شدن سربازان آمريکايی در عراق را به دنبال دارد.» وی سپس چماق بزرگ را نشان می دهد و نسبت به احتمال وضع تحريم و قطع کمک های آمريکا هشدار می دهد و از سرکيسيان می خواهد پا را به عقب بگذارد، به فروش تسليحات اعتراف کند و با انجام اموری نظير «سرکشی بدون اعلام قبلی از سوی کارشناسان آمريکايی» برای حصول اطمينان از همکاری اين کشور موافقت کند. 
مقامات آمريکايی در جريان ديدار با متحدان غربی خود اغلب با درهای گشوده روبرو می شدند. فيل گوردون مشاور وزير خارجه آمريکا در ديدار سپتامبر 2009 از پاريس با اين ابراز نظر ژان ديويد لويت مشاور ارشد سياسی سارکوزی روبرو می شود که پاسخ ايران به پيشنهاد گفتگوی اوباما به اين کشور، «مضحک» بوده است.
بر اساس اسناد منتشر شده، لويت ادامه می دهد: «رژيم فعلی ايران يک حکومت کاملاً فاشيستی است و اکنون زمان تصميم گيری درباره گام های بعدی رسيده است... رژيم ايران بايد درک کند تهديد علیه آن کشوراز سوی آسيب های اقتصادی و نا آرامی های داخلی، به مراتب بيشتر از مذاکره با غرب است.»
لويت از اهميت جلب پشتيبانی چين و روسيه سخن می گويد و در عمل نيز در همين راستا تلاش می کند. «لويت گفت وی به وزير خارجه چين اطلاع داده در صورتيکه تعلل کند تا يک حمله اسرائيلی صورت بگيرد، دنيا بايد با فاجعه بحران انرژی نيز دست و پنجه نرم کند.»
ضمناً در اين اسناد به نگرانی آمريکا از تلاش ايران برای نفوذ در عراق و تداخل با روند سياسی اين کشور، از جمله تلاش برای روی کار آوردن جناح های شيعه طرفدار تهران در انتخابات مارس 2009، اشاره شده است. عراقی های ساکن نجف، مرکز اسلام شيعه، از آن نگران هستند که خلاً قدرت حاصل از خروج آمريکا در سال آينده، با حضور ايران پر شود. 
مکاتبات سفارت آمريکا در عراق به روشنی خاطر نشان می کند برتری آمریکا در عراق در حال افول است. تمامی عمليات در داخل عراق بر اساس «موافقتنامه امنيتی 1 ژانويه 2009، می بايست با همکاری نيروهای امنيتی عراق صورت بگيردو هشدارهای يکجانبه قبلی ما در حال کم اهميت شدن هستند. همزمان با ادامه برنامه خروج نيروهای ائتلاف، ما تنها به دولت عراق دل بسته ايم تا فشار خود بر روی نيروهای قدس سپاه پاسداران ايران را حفظ کند.»   
کشمکش ديرين ايران و آمريکا برای نفوذ در خاورميانه هنوز فاصله زيادی تا پايان راه دارد و شايد بتوان گفت در حال شدت يافتن است. در ملاقات ويليام برنز معاون وزير خارجه آمريکا با ترک ها در آنکارا در فوريه 2010، اين موضوع به خوبی مشهود بوده است. برنز اصرار داشت واشنگتن دستيابی به توافق از طريق مذاکره با ايران را ترجيح می دهد. وی سپس مانند گيتس از حربه احتمال حمله نظامی اسرائيل برای محکم کردن بنيان سخنان خود و مشوش ساختن ذهن ترک ها استفاده می کند.
«برنز از سنيرلی اوغلو معاون وزير خارجه ترکيه قوياً درخواست کرد از تلاش برای متقاعد ساختن دولت ايران در باره اشتباه بودن مسير حرکتش حمايت کند.  اوغلو نيز بر مخالفت دولت ترکيه با هسته ای شدن ايران تأکيد مجدد کرد و نسبت به عواقب يک حمله نظامی برای ترکيه از يکسو و خطر متحد شدن ايرانی ها در پشت رژيم و آسيب به مخالفان در نتيجه تشديد تحريم ها از سوی ديگر، ابراز نگرانی کرد.»
«برنز گفت کشورش از تبعات اقتصادی تحريم ها بر همسايگان ايران آگاهی دارد اما در عين حال به سنيرلی اوغلو خاطر نشان کرد منافع ترکيه در صورت استفاده اسرائيل از زور برای توقف برنامه تسليحات هسته ای ايران و يا تلاش مصر و عربستان برای دستيابی به زرادخانه هسته ای بيشتر لطمه خواهد خورد.» وی در عين حال گفت: «ما درها را برای تماس باز نگاه خواهيم داشت.»
به نظر می رسد برنز لااقل برای يک بار پيشرفتی داشته است.
«مجاب شدن سينيرلی اوغلوی بی تفاوت به همصدا شدن با آمريکا حائز اهميت است. وی تأييد کرد که کشورهای همسايه ايران، اين کشور را تهديدی رو به رشد ارزيابی می کنند. زنگ های خطر حتی در دمشق نيز به صدا درآمده است.»
منبع: گاردين- 28 نوامبر


تهدید ملیح مشاور نظامی رهبر

منتقدان ولی فقیه عاقبت بخیر می شوند؟

در حالی که طی یک سال و نیم گذشته بارها منصوبان آیت الله خامنه ای و برخی از چهره های جناح حاکم در اظهارات مختلف خود وی را نماینده خدا، جانشین امام زمان و فرزند رسول خدا خوانده اند روزگذشته رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران و مشاور فعلی رهبر  نیز  وی را "یک ولی فقیه برحق" خوانده و تاکید کرد: "هرکسي که ‏در مقابل ولايت فقيه بايستد عاقبت به خير نمي شود."
رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی آیت الله خامنه ای که دیروز در همایش تجلیل از پیشکسوتان و بسیجیان سازمان ها و ادارات سخن می گفت، تصریح کرد: "ولايت فقيه در فلسفه حکومت شيعه که اسلام ناب محمدي است نيابت امام زمان است و ‏دستورات اسلام ‏در اين زمينه خيلي دستورات روشني است‏.‏ هرکسي که ‏در مقابل ولايت فقيه بايستد عاقبت به خير نمي شود، ولايت فقيه يک ولايت بر حق ‏است و هر که با حق ‏درآويزد حق او را زمين مي زند واين شوخي بردار نيست."
فرمانده سابق سپاه پاسداران همچنین "اطاعت، بندگي خدا، عشق به رسول خدا، ترك جهاد، خدمت به خلق خدا و تبعيت از ولايت را عاقبت ‏بخيری دانست" و البته اضافه کرد: "به گذشته نگاه کنيد به حال نيز نگاه کنيد آنهايي که مقابل امام ايستادند در اين کشور ما آيا ‏‏عاقبت بخير شدند؟ حضرت آقا هم اكنون 21سال است که همان مسير نوراني امام را با صلابت با قدرت و با آن حکمت و ‏دورانديشي و بردباري دنبال مي کنند.‏"
مشاور نظامی آیت الله خامنه ای البته توضیح بیشتری درباره عاقبت بخیر نشدن کسانی که در مقابل ولایت فقیه می ایستند، نداده است اما دریکسال و نیم گذشته برخی دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران تا حدود زیادی این مفاهیم موجود در این "پیام ها" را روشن کرده اند.
چهار روز پیش از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یدالله جوانی رییس اداره سیاسی سپاه در مصاحبه ای با نشریه صبح صادق گفت که "احزاب و گروهها و اشخاصی که نظام سیاسی با ماهیت دینی و با محوریت ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند در صدد انقلاب مخملی هستند" و البته در ادامه اضافه کرده بود که "سپاه پاسداران هرگونه تلاش برای انقلاب مخملی را در نطفه خفه خواهد کرد".
یدالله جوانی استفاده حامیان میرحسین موسوی از رنگ سبز را "نشانه ای از كلید خوردن پروژه انقلاب مخملی در انتخابات دهم" دانسته و تاکید کرده بود: "كسانی پشت صحنه این رنگ قرار دارند كه در پیشینه و سوابق خود، طراحی و اجرای سناریوی كوی دانشگاه در 18 تیر و تحصن در مجلس ششم را داشته و معتقد به پیروزی اصلاحات از طریق جنبش اجتماعی و كشاندن هواداران به خیابان ها هستند."
او همچنین در تعریف دقیق تر موضوع مورد اشاره اش افزوده بود: "البته برخی از این احزاب و گروه ها دارای سوابق اسلامی و انقلابی بوده و حتی بعضی از چهره های اصلی آن ها در گذشته در نظام جمهوری اسلامی دارای مسئولیت هم بوده اند، لكن با گذر زمان به دلایل مختلف از مسیر اصلی انقلاب و اسلام ناب محمدی فاصله گرفتند و اكنون مواضع و دیدگاه هایی متفاوت از قبل دارند."

بخواهند از تخت به زیر بکشند
محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران در شهریورماه سال گذشته طی اظهاراتی که در همایشی به نام "پیشکسوتان ایثار و شهادت" بسیاری از چهره های اصلاح طلب از جمله ؛ سیدمحمد خاتمی، آیت الله موسوی خویینی ها، مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی، ابولفضل فاتح، مهدی هاشمی و در کل اصلاح طلبان را متهم کرد که قصد داشته اند رهبری را از تخت بزیر بکشند.
فرمانده سپاه پس از آن نیز بارها با اشاره به اعتراضات پس از انتخابات تکرار کرد که "دشمنان اسلام با شكل‌گيري يك كودتاي مخملين در اين برهه از زمان با هدف هتك حرمت اسلام، انقلاب، ولايت و ولايتمداري به ويژه شخص محترم ولي فقيه قصد نابودي نظام و كشور را داشته‌اند."
همزمان یدالله جوانی رییس اداره سیاسی سپاه نیز طی مقاله ای در صبح صادق مدعی ضد ولایت فقیه بودن میرحسین موسوی شدو نوشت که "میرحسین موسوی از ابتدای انقلاب تا به امروز رفتاری منافقانه داشته و در حالی که اعتقاد به نظام دینی و قانون اساسی و ولایت فقیه نداشته، طوری رفتار کرد که حتی توانست در یک مقطعی نخست وزیر گردد."
در آبان ماه سال گذشته نیز شخصی موسوم به "سردار مشفق" طی اظهاراتی با تکراراتهامات و اسامی مورد اشاره فرمانده کل سپاه احزاب اصلاح طلبی مانند مجمع روحانیون مبارز، مجمع نیروهای خط امام، مشارکت، مجاهدین انقلاب، کارگزاران، همبستگی و مردمسالاری را به برنامه ریزی برای براندازی علیه جمهوری اسلامی و ولی فقیه متهم کرده و تاکید کرد: "ما (سپاه پاسداران)  با اطلاع از این مساله تلاش آنها(اصلاح طلبان) را مختل کردیم و نگذاشتیم ادامه بدهند."
حسین صفارهرندی وزیر برکنار شده ارشاد اسلامی و مشاور فعلی فرمانده سپاه نیز البته پس از مدتی به جمع سایر فرماندهان این نهاد نظامی در معرفی مخالفان ولایت فقیه پیوست و گفت: "کساني که در دوران پس از رحلت امام روي رهبري نظام تشکيک کرده بودند، امروز خود را لو داده‌اند که در زمان حضرت امام هم ولايت مطلقه فقيه را قبول نداشتند."
مشاور کنونی سپاه پاسدارن البته در ادامه با نام بردن از آیت الله هاشمی رفسنجانی اضافه کرده بود که "بنا به فرموده رهبری ما به آقای هاشمی نمی‌خواهیم اهانت کنیم، اما تحلیل قضایا را نمی‌توانیم نادیده بگیریم. مهدی هاشمی فرزند آقای هاشمی سال 83 مصاحبه‌ای با یک روزنامه پرتیراژ آمریکایی کرد که اگر پدر من این بار رئیس جمهور شود با تغییر قانون اساسی، اختیارات ولی‌فقیه را در حد ملکه انگلستان کاهش می‌دهد."
صفارهرندی که از ده ها سال قبل مشغول نوشتن مقالاتی بی ماخد در روزنامه کیهان بوده است، برای این ادعای خود هم منبعی ذکر نکرد. پیش از این چنین خبری هرگز منتشر نشده بود.

خودی ها هم !
البته پس از بازداشت های گسترده فعالان سیاسی و مطبوعاتی و لغو مجوز فعالیت دو حزب فراگیر اصلاح طلبان؛ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مشارکت ایران اسلامی و همچنین توقیف و محدودسازی رسانه های اصلاح طلب منصوبان آیت الله خامنه ای تعاریف تازه تری هم از مخالفان ولایت فقیه و معیارهای جدید در این باره ارایه کردند.
علی سعیدی نماینده آیت الله خامنه ای مردادماه سال جاری در این باره تصریح کرده بود: "روزی ناخدا كشتي حق امام خمینی بود و امروز هم ناخدای کشتی حضرت سید علی خامنه‌ای است. کسانی هستند که رهبری را قبول دارند‌، اما برای جلب نظر طرف مقابل موضع‌گیری نمی‌کنند و اين انتقاد برانگيز است."
البته کمی پیش از او علیرضا پناهیان، یکی از مشاوران رییس نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها نیز طی یک سخنرانی در میان بسیجیان دانشگاه ها گفته بود: "آماده باشيد كه در آينده كساني به مبارزه با خط اصيل انقلاب و امام و رهبري به ميدان بيايند كه از گزاره‌ها و نمادهاي ديني استفاده كنند."
این روحانی حامی محمود احمدی نژاد در 13 تیرماه  امسال همچنین تاکید کرده بود که: "در آينده فتنه‌هايي صورت مي‌گيرد كه افرادي با ادبيات ديني و انقلابي به ميدان مي‌آيند و از منابع ديني سند مي‌آورند و به موضوعات مهم مي‌پردازند و تنها چيزي كه عامل نزاع است اين است كه اهم‌في‌الاهم نمي‌شود و فقط افرادي در صراط مستقيم باقي مي‌مانند كه در اين مسئله داراي تشخيص سالمي باشند."
و البته در اظهاراتی از این دست هفته گذشته نیز یدالله جوانی رییس اداره سیاسی سپاه مقداری دایره خودی هایی که می توانند در برابر نظام و ولایت فقیه بایستند را بزرگتر کرده در این باره گفت: "دشمن در جنگ نرم به دنبال مديريت چهار حوزه ادراكات، احساسات، تصميم‌گيري‌ها و در نهايت مديريت رفتارها و تغيير باورها و اعتقادات است. امروز اگر كسي ادعاي خط امامي بودن را دارد بايد چشمش به رهبري باشد.امروز در جنگ نرم دشمن به دنبال يارگيري از جبهه انقلاب براي قرار دادن در مقابل آن است."

رای مردم به جمهوری اسلامی بود نه نظام ولایت فقیه
این همه اظهارات فرماندهان سپاه پاسداران و منصوبان آیت الله خامنه ای در معرفی و اعلام معیار برای شناساندن مخالفان ولایت فقیه درحالی است که در هفته جاری سایت های اینترنتی متن کامل دفاعیه ابولفضل قدیانی یکی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را منتشر کردند که وی در این متن انتقادات شدیدی را به حکومت مستقر در ایران وارد کرده بود.
این عضو هیات موسس سازمان مجاهدین در بخشی از لایحه دفاعیه خود با اشاره به اصرار جناح حاکم بر ترویج و ترجیح "نظام ولایت فقیه" بر "جمهوری اسلامی" تصریح کرده بود: "تاریخ گواه است که آنچه به مردم عرضه شد و مردم نیز به آن رأی دادند نظام جمهوری اسلامی بود، نه نظام ولایت فقیه. بنابر این مطابق موازین حقوق اساسی، حتی اگر برای گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، مبنایی قانونی قائل باشیم و التزام بدان را شرط قانونمداری بیانگاریم، نباید آن را شامل بر نظام بدانیم و سایر اصول قانون اساسی و قوانین موضوعه را با آن تفسیر کنیم."
ابولفضل قدیانی همچنین اضافه کرده بود که "بنده همین‌جا به صراحت اعلام می‌کنم که در عین التزام به قانون اساسی، اساساً به نظریه‌ی ولایت فقیه معتقد نیستم. البته سابقه‌ی بنده نشان می‌دهد که سال‌ها مدافع نظریه ولایت فقیه بوده‌ام. دلیل این دفاع نیز جز این نبوده است که به جد گمان می‌کردم پیاده شدن این نظریه در جامعه آرمان‌های آزادی، عدالت، جمهوریت و اسلامیت را در سرزمین ما تحکیم می‌کند. اما تجربه ثابت کرد که این نظریه مستعد استبداد است و باعث هدم آن آرمان‌هاست."
او با نام بردن از بسیاری از چهره های دینی و بسیاری از مراجع بزرگ شیعه از جمله شیخ طوسی، شیخ مرتضی انصاری، آخوند خراسانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج آقا حسین بروجردی، آقا سید احمد خوانساری، سید ابوالقاسم خویی، سید علی سیستانی، سید حسن مدرس و علامه طباطبایی یادآوری کرده بود که هیچ کدام از این اشخاص به  "ولایت فقیه" به عنوان یک ضرورت در دین اعتقاد نداشته اند.
قدیانی همچنین تاکید کرده بود: "بر اساس تصریح قانون اساسی، رهبری نسبت به وضعیت کشور مسئول است. چرا که طبق قانون اساسی، بیشترین اختیارات و قدرت از آن ایشان است و بدیهی است که هرکسی به اندازه‌ی اختیاراتی که دارد مسئول است. ایشان باید به ملت ایران درباره‌ی وضعیت کنونی ایران پاسخگو باشند... متأسفانه مکانیزمی وجود ندارد که از ایشان طلب توضیح کند. اگر چنین مکانیزمی وجود داشت اساساً کار به اینجا نمی‌کشید. متأسفانه باید گفت سی‌ سال بعد از انقلاب اسلامی، دوباره همان استبداد سابق در این کشور، در لباسی دیگر بازتولید شده است و باید اذعان کرد که انقلاب به یکی از مهمترین اهدافش که همانا ریشه‌کنی استبداد بود دست نیافته است."



بسیاری از مردم در ایران برای درمان سرطان سینه در مقابل دو راه حل قرار دارند. یا تسلیم به این بیماری شوند و راه درمان را پیش نگیرند و یا برای درمان سرطان همه زندگی خود را از دست بدهند. مرضیه وحیدی دستجردی وزیر بهداشت رژیم، روز دوشنبه 8 آبان گفت:«فقط یک نوع داروی سرطان سینه وارداتی برای بیمار 50 میلیون تومان هزینه بردار است». وی می گوید:«باید بدانیم که بسیاری مجبور می شوند که زندگی خود را بفروشند و برای خرید این دارو هزینه کنند.»
نایب رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران پیش بینی می کند «اگر همزمان با اجرای قانون هدفمندی، یارانه سلامت خوب مدیریت نشود بیماریها پنهان می ماند و هزینه های درمان در 3 سال آینده سرسام آور خواهد شد به طوری که بیش از 4 درصد مردم به زیر خط سقوط می کنند.»
جایگاه بهداشت و درمان در تنظیم بودجه سال 89، نسبت به بودجه نهادهای وابسته به سپاه و نیز سپاه و بسیج، بر بی عدالتی در درمان و بهداشت گواهی می دهد.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی درگفتگویی با ایسنا به تاریخ 23 بهمن 88 می گوید، بودجه ای که برای وزارت بهداشت در نظر گرفته شده است از 30 درصد افزایش بودجه نسبت به سال قبل، تنها 6 درصد سهم وزارت بهداشت است.»
وی می گوید:«دولت 8 هزار میلیارد تومان بودجه برای وزارت بهداشت در نظر گرفته که بدون شک با توجه به 2000 میلیارد تومان کسری بودجه وزارت بهداشت و رشد ا6 درصدی بودجه، سرانه شش هزار و پانصد تومانی به زیر 4 هزار تومان خواهد آمد، بنابراین بیشتز از 70 درصد از هزینه های درمان دوباره به دوش مردم می افتد.»
در حالی که میلیاردها دلار صرف تهیه سلاح، سرکوب و صدور تروریسم و بنیادگرایی می شود، مردم باید با فلاکت و درماندگی با بیماری خود دست به گریبان باشند.



آیت الله خامنه ای
اسناد آمریکا اظهار می کند آیت الله خامنه ای از عقب نشینی شاه مقابل مخالفان درس عبرت گرفته است
بنا به اسناد محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا که وب سایت ویکی لیکس منتشر کرده، واشنگتن جنبش سبز معترضان دولت ایران را توده ای از مردم با مطالبات گوناگون می داند که شاید سرکوب شود، ولی از بین نمی رود.
این اسناد همچنین اظهار می کند که آیت الله خامنه ای، رهبر ایران، برای سرکوب مخالفان از توسل به خشونت ابایی ندارد، زیرا هر گونه سازش با آنها را نشانه ضعف می داند.
همه این اسناد را کارکنان بخش "دیده بان ایران" در سفارتهای آمریکا در کشورهای منطقه با هدف تشریح تحولات سیاسی ایران برای سیاستگذاران واشنگتن جهت تنظیم سیاستشان در قبال کشوری نوشته اند که بیش از سه دهه آمریکا را "شیطان بزرگ" می داند.
این کارکنان اکثرا به زبان فارسی تسلط دارند و تحلیلهای خود را بر اساس مشاهده و مطالعه رسانه های حامیان و مخالفان دولت و نیز گفتگو با دیپلماتهای کشورهای دارای روابط سیاسی با ایران و رابطهای ایرانی می نویسند که هر چند سخنانشان، بنا به این اسناد، مستقلا قابل تایید نیست، ولی بهرحال پنجره ای به روی جامعه بسته ایران می گشاید.
عموم این اسناد علاوه بر وزارت خارجه آمریکا، به شورای امنیت ملی کاخ سفید، سیا، دفتر مدیر اطلاعات ملی و ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا ارسال شده است.
تقلب در انتخابات
در میان اسنادی که سایت ویکی لیکس این هفته افشا کرده، عمده سندهای مربوط به ایران درباره سیاست خارجی این کشور، بخصوص در زمینه برنامه اتمی، است، ولی می توان چند سند را نیز یافت که به حوادث خونین پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ می پردازد.
میز ایران کنسول آمریکا در دوبی در ژانویه امسال، یعنی یک ماه پس از سرکوب مرگبار معترضان در تظاهرات روز عاشورا، در سه گزارش محرمانه به بررسی ماهیت، رهبری، استراتژی، قدرت و چشم انداز جنبش سبز پرداخت. اما سایت ویکی لیکس فقط دو قسمت نخست آن را منتشر کرده است.
در گزارش اول، درباره ریشه اعتراضها آمده است که انتخابات در جمهوری اسلامی هرگز آزاد و منصفانه نبوده، ولی در رای گیری ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ "یک تقلب نظام مند در شمارش آراء (اگر در واقع آراء حتی شمرده شده باشد) صورت گرفت تا احمدی نژاد در دور اول با رای بالا پیروز شود."
نویسنده این تحلیل سپس با طرح سوال "چرا تقلب؟" دو دلیل عمده را ذکر می کند: اول، "تمایل آیت الله خامنه ای به داشتن کنترلی واحد و یکپارچه بر هر سه قوه به منظور تقویت دست خود در مذاکرات احتمالی با غرب و آمریکا بر سر پرونده اتمی" و دوم، تمایل جناح تندرو و سودجوی سپاه پاسداران به "چهار سال دیگر".
این گزارش اظهار می کند که شنیده ها حاکی است که این جناح از سپاه آیت الله خامنه ای را قانع کرده بود که می توان نتیجه انتخابات را با حداقل واکنش منفی مردم دستکاری کرد.
سرکوب معترضان
اما بر خلاف این پیش بینی صدها هزار نفر با شعار "رای من کجاست؟" به خیابانها ریختند.
تحلیلگر وزارت امور خارجه آمریکا عقیده دارد که درخواست آیت الله خامنه ای از معترضان برای پایان دادن به "اردوکشی خیابانی" در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ اولین گام در مسیر طولانی سرکوب بود و بدین ترتیب رهبر ایران "وجهه فراجناحی خود را که با دقت پرورش داده بود، کنار انداخت."
نویسنده در بخش دوم گزارش خود استدلال می کند که رهبر جمهوری اسلامی بر اساس ایدئولوژی و تجربه شخصی، سازش تحت فشار را با ضعف برابر می داند.
این مقام وزارت امور خارجه آمریکا می نویسد: "گفته می شود آیت الله خامنه ای یقین دارد اشتباه مهلک شاه و دلیل پیروزی انقلاب این بود که شاه عقب نشست و بعلاوه او باور دارد که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز به همین دلیل بود."
این سند رسمی آمریکا پاسخ حکومت ایران به اعتراضهای پس از انتخابات را سریع ارزیابی کرده و اعلام می کند که در کنار برگزاری "دادگاه های نمایشی به سبک استالین"، آیت الله خامنه ای به سرعت چهره های کلیدی مانند علی لاریجانی، رییس مجلس، محسن رضایی، نامزد شکست خورده انتخابات و محمد باقر قالیباف، شهردار تهران را که "همگی مخالف احمدی نژاد بودند و از رفتن او خشنود می شدند"، پشت سر خود بسیج کرد.
تاثیر خشونت
نویسنده این گزارش عقیده دارد که تمایل حکومت ایران برای توسل به زور علیه ملت خودش "یقینا محدودیت دارد"، ولی هیچ نشانه ای از نزدیک بودن آن حد دیده نمی شود.
او با استناد به سخنان یک مقام پیشین سپاه پاسداران نوشته است: "سپاه می خواهد از کشتار بیش از چند ده معترض در هر مکان در یک روز خاص پرهیز کند، تا حدودی برای اجتناب از تکرار جمعه سیاه در هفدهم شهریور ۱۳۵۷. قتل خواهر زاده موسوی در روز عاشورا و بعلاوه حادثه هفتم ژانویه (هفدهم دی) که به نظر می رسید مقامهای امنیتی ترتیبی داده بودند تا به خودروی حامل کروبی (در قزوین) تیراندازی شود، حاکی از نیت حکومت برای تنظیم سطح خشونتش به منظور ارعاب مخالفان و رهبری آن است."
در نتیجه این سرکوب، از شمار معترضان در خیابانها کاسته شد، ولی بنا به این سند وزارت امور خارجه آمریکا، "آنهایی که در خیابانها ماندند، تندرو شدند و دستکم بخشی از خصومت مخالفان از احمدی نژاد متوجه آیت الله خامنه ای شد: شعار بارز جدید معترضان دیگر رای من کجاست؟ نیست، بلکه مرگ بر دیکتاتور (یعنی آیت الله خامنه ای) است."
نویسنده این گزارش ادامه می دهد که در کنار این گروه تندرو، اکثر هواداران جنبش سبز "گروهی بزرگتر و نسبتا منفعل" را تشکیل می دهند که در غیاب استراتژی روشن رهبران خود و سرکوب بیرحمانه نیروهای امنیتی سکوت را برگزیده اند. "اما شاید به این جنبش بازگردند، به شرط آن که چشم اندازهای پیروزی، هر گونه که تبیین شود، در نظرشان از چشم انداز ضربات باتوم بسیجیان واقع بینانه تر باشد."
رهبری معترضان
این سند همچنین به تجزیه و تحلیل شیوه رهبری میرحسین موسوی و مهدی کروبی پرداخته و اظهار می کند: "شنیده ها حاکی است که رهبران جنبش سبز، بخصوص موسوی، از ابتدا ساختاری افقی، پراکنده و نامتمرکز را به الگوی رهبری از بالا به پایین ترجیح داده اند. در واقع بخشی از پایداری جنبش سبز از همین ماهیت پراکنده و نامتمرکز آن نشات می گیرد و همین مایه دلسردی حکومتی شده که ابزار اصلی اش برای فرونشاندن نارضایتی، شناسایی و نابودی رهبری مخالفان بوده است."
البته این تحلیلگر وزارت امور خارجه آمریکا این ساختار رهبری را بی عیب نمی داند و وفاداری آقایان موسوی، کروبی و محمد خاتمی، به حفظ قانون اساسی جمهوری اسلامی را مایه نارضایتی عناصر تندرو جنبش سبز می داند که خواهان سرنگونی حکومت هستند.
این نویسنده نقطه ضعف دیگر جنبش اعتراضی پس از انتخابات را نداشتن اهداف روشن می داند و می نویسد: "حتی خوش بین ترین رهبران جنبش سبز اذعان می کنند این جنبش پیش از آن که بتواند دست به فعالیتهای بزرگتر ضد رژیم بزند، به سازماندهی و آموزش بسیار بیشتری نیاز دارد."
چشم انداز آینده
این گزارش که تقریبا یک ماه پیش از راهپیمایی ۲۲ بهمن سال گذشته و جلوگیری نیروهای امنیتی از حضور معترضان در خیابانها تهیه شده، پیش بینی درباره آینده جنبش سبز را دشوار می داند.
با این حال نویسنده خاطر نشان می کند: "جدال میان تندروهای حکومت ایران و جنبش سبز احتمالا در کوتاه مدت به فرجامی قاطع برای هیچکدام از دو طرف منجر نمی شود... در این مقطع جنبش سبز بیشتر معضلی سمج برای حکومت است تا تهدیدی حیاتی و غیر واقع بینانه است که فرض کنیم جنبش سبز در کوتاه مدتی توانایی تغییر حکومت را دارد....اما بعید است که حکومت بتواند جنبش سبز را از بین ببرد."
این گزارش در نهایت نتیجه می گیرد که بحران اخیر ایران یک "سیاه چاله سیاسی" است که سایر مسائل داخلی و خارجی را می بلعد و تا زمانی که ثبات درونی در طبقه حاکم ایران حاصل نشود، پیشرفت در زمینه موضوعهای مهم میان آمریکا و جمهوری اسلامی "حتی دشوارتر از معمول" خواهد شد.


کلینتون ایران را خطری منطقه ای دانست

هیلاری کلینتون نگرانی ها درباره اقدامات و مقاصد ایران را گسترده ارزیابی کرد
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا گفته که پیام های دیپلماتیک افشا شده توسط ویکی لیکس بیانگر این است که بسیاری از کشورهای منطقه ایران را 'خطری جدی' می دانند.
هیلاری کلینتون در عین حال ضمن محکوم کردن اقدام ویکی لیکس، آنرا حمله به جامعه بین المللی خواند.
وی این سخنان را روز دوشنبه (۲۹ نوامبر) پس از دیدار با احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، در یک کنفرانس خبری در واشنگتن، بیان کرد.
خانم کلینتون گفت اطلاعاتی که به پیام های دیپلماتیک درز کرده نسبت داده شده نشان می دهد: "در نگاه بسیاری از کشورهای همسایه ایران، (این کشور) خطری جدی بوده و فرای منطقه نیز یک نگرانی جدیست."
وی افزود: "در هر جلسه ای که در سراسر جهان شرکت می کنم چیزی که مطرح می شود نگرانی درباره اقدامات و مقاصد ایران است."
مقام های ارشد جمهوری اسلامی ضمن رد این اتهام، حضور نظامی آمریکا در منطقه را عامل بی ثباتی خاورمیانه می دانند.
محمود احمدی‌ نژاد، رئیس جمهوری ایران، روز دوشنبه حدود ۲۵۱ هزار سند محرمانه منتشر شده توسط ویکی لیکس را فاقد ارزش و اعتبار خواند و انتشار آنها را یک "شیطنت" دانست که بر روابط ایران با سایر کشورها تاثیری نخواهد گذاشت.
بر اساس این اسناد، رهبران اسرائیل، عربستان سعودی، قطر، بحرین و امارات متحده عربی، برنامه اتمی ایران را تهدیدی علیه موجودیت خود دانسته و خواهان حمله آمریکا برای توقف آن شده بودند.
بنا بر این مدارک، ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، به طور محرمانه آمریکا را به بمباران تاسیسات اتمی ایران تشویق کرده و گفته بود: "سر این مار را قطع کنید."
این پیام های دیپلماتیک حاکی از آن است که شیخ محمد زائد آل نهیان، ولیعهد ابوظبی و معاون فرمانده کل نیروهای مسلح امارات، نیز ایران را "تهدیدی علیه موجودیت" کشورش دانسته بود.
وزیر امور خارجه آمریکا همچنین اقدام ویکی لیکس را حمله به جامعه بین المللی توصیف کرد.
به گفته وی، انتشار یکجای این مدارک نه فقط حمله به منافع ملی آمریکاست بلکه "این حمله ای به جامعه بین المللی است: پیمان ها و همکاری ها، گفتگوها و مذاکراتی که برای محافظت از امنیت جهانی و پیشبرد رونق اقتصادی انجام می شود."
اریک هولدر، وزیر دادگستری آمریکا، تاکید کرده که تحقیقات درباره منبع درز این اسناد ادامه دارد.
بر اساس این اسناد، دولت آمریکا سال گذشته برنامه ای برای جاسوسی درباره بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، دستیاران ارشد وی و نیز نمایندگان کشورهای عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد راه اندازی کرده بود.
بنا بر این اسناد، آمریکا به ویژه می خواسته است بداند که موضع بان کی مون درباره ایران و برنامه هسته ای این کشور و نیز موضع چین و روسیه درباره تحریم ایران و نیز وضع حقوق بشر در ایران چیست.