۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه

مهمترین خبرهای روز یکشنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

گفت و گوهای زیر در جریان بحث در ای میل لیست اتحاد جمهوریخواهان ایران بر سر نحوه برخورد با نیروهای دیگر از جمله سلطنت طلبان صورت گرفته است. مجموعه ای از این بحث ها بین آقایان بابک امیرخسروی و کاظم علمداری انتخاب شده و برای انتشار در اختیار مطبوعات قرار داده شده است.
.
دوست ارجمندم آقای دکترعلمداری، پس ازعرض سلام!
Pahlavi-crown(1)باآنکه به دلایلی، قویّاً اکراه داشته ودارم که دراین بحث ها شرکت بکنم؛ ولی نوشته های متعدد شما وسایرعزیزان را که این روزها، به ویژه پس ازگردهمآئی یا کنفرانس واشنگتن(دکترمهرداد مشایخی) راخواندم، تذکرچند نکته به نظرم ضروری رسید.
۱ ـ دوست ارجمند! اولاً به گمان من، درمیان ما، اختلافی برسرشعار«ایران برایِ همۀ ایرانیان» نیست. زیرارعایت این امر، لااقل برای ماها، ازبدیهیّات وازباورهای پایه ای وخلل ناپذیرماست. ازدیدگاه ما: آزادی، اساساً، آزادی دگراندیش است! وگرنه آزادی معنی ندارد. بدیهی است که در ایرانی که من وشمابرای برپائی آن تلاش می ورزیم، وآرزو وخواست ماست؛ همانگونه که شما از قول دکتراهری، مورد تاکید قرارداده اید: «همۀ طرفداران دیکتاتوری پرولتاریا تا طرفداران دیکتاتوری فقها تا سطنت طلبان و دمکراسی خواهان وغیره همه ایرانی هستند وباید ازحق برابر برخوردار باشند». اضافه براین گرایشات سیاسی ذکرشده، تاکید آن لازم است که همۀ باورمندان به ادیان مختلف، ازمسلمان وشیعه گرفته تا بهائی و مسیحی وزرتشتی ونیزبی دینان نیز، ایرانی هستند و می باید ازهمان حقوق وآزادی وبرابری، برخوردار باشند. بنابراین خواهش می کنم نگران این امر نباشید. زیرا همه براین اصل، باورمندیم. پس بهتراست این موضوع راکناربگذاریم.
۲ ـ نکتۀ دیگرازمنظرودیدگاه ما، که دراساسنامه نیزبازتاب دارد، این است که اگرفردی ازمیان ما تشخیص بدهد ومفید بشمارد وصلاح بداند؛ نشست وبرخاست وگفتگوی او، بااین ویاآن فرد ویا حضوروشرکت درسمیناروکنفرانس وگردهمآئی هائی که به ابتکاراین وآن تشکیل می شود، اگردرچار چوب کاملاًفردی صورت بگیرد وسوء تفاهمی ایجاد نکند، اصولاً اشکالی ندارد.
۳ـ مشگل تنهاهنگامی آغازمی شود ودرخوردرنگ بیشتری است که پاراازاین نشست وبرخاست ها و تبادل نظرهافراتربگذاریم ووارد همکاری های سیاسی وائتلاف واتحاد سیاسی بشویم. ازآن جمله، همین بحثِ رابطه با طرفداران سلطنت پهلوی است. زیرادرآنجا مرزها وخانواده های سیاسی ازهم جدا می شوند؛ بی آنکه ضرورتاًبه دشمن یکدیگرمبدل گردند.
هنگامی که من وشما دست به دست هم دادیم واتحاد جمهوری خواهان ایران راپایه گذاری کردیم؛ اولین اقدام ماتدوین یک منشورجمهوری خواهی بود. انگیزۀ مامتحدساختن نیروهای پراکندۀ سیاسی جمهوری خواه بود که هدفشان برقراریِ یک: نظام جـمهوری پارلمانی براساس تفکیک قوای سه گانه وتضمین حقوق وآزادی های فردی واجتماعی مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشرورعایت اصل تناوب قدرت و انتخابی بودن سران کشورودولت، که هرگونه ادعای امتیازموروثی، دینی ومسلکی را درامرحکومت بی اعتبار می‌سازد!
به باور من، هنوز هم کار و وظیفه اصلی ما متحد ساختن نیروهای سیاسی جمهوری خواهِ باورمند به آزادی و دموکراسی و پایبند به تحولات آرام وتدریجی ومسالمت آمیزاست. این نیروها هنوزپراکنده اند وبرسربرخی مسائل مهّم اختلاف نظردارند. کار  و وظیفۀ اصلی ما همسو کردن هرچه بیشترنظرها و متحد کردن هرچه گسترده ترکردنِ صفوف جمهوری خواهان است. بنابراین، بهتراست ازهراقدامی که به این وظیفۀ اساسی صدمه واردکند وخط ومرزهارامخدوش سازد، پرهیزنمود.
۴ ـ به گونۀ ما، حزب مشروطه خواهان ایران نیزمنشورخود رادارد. منتهی شاه بیت آن، استقرار مجدد خاندان سلطنی سرنگون شدۀ پهلوی است؛ ونامزد مشخص آنهانیزآقای رضاپهلوی می باشد. آقای رضا پهلوی نماد وتجسّم «حزب مشروطه خواهان ایران»، واساساً علّت وجودی آنهاست. این دو، ازهم جدائی ناپذیرند. رضاپهلوی درخارج ازجایگاه نامزد سلطنتی وبریده ازحزب مشروطه خواهان ایران، دربهترین حال، مبدّل به یکی ازمبارزانِ متوسّط سیاسی آزادی خواه خارج از کشورِ ایران می شود، نه بیشتر!
بنابراین کاظم جان نمی شود آنگونه که توازدیگران می خواهی باآقای پهلوی برخورد کرد. می گوئی: «بااوبه عنوان انسان مستقلی برخورد کنید وازاوبخواهید که به عنوان انسان مستقل، عاقل وبالغ خود را درعرصه سیاست معرفی کند». این شدنی نیست. زیرااگرچنین کند، نقش اصلیِ وویژۀ سیاسی خودرانفی می کند وموقعیّت اجتماعی- سیاسی خودراازدست می دهد.
چنانکه ملاحظه می فرمائی، ما با دوجریان سیاسی متفاوت ومتباین مواجهیم. دریکسوحزب مشروطه خواهان است که هدفش استقرارمجدد سلطنت پهلوی بپادشاهی رضا پهلوی است. ودرسوی دیگرازجمله اتحاد جمهوری خواهان است که برای برقراری نظام جمهوری تلاش می کند که درآن، همۀ ارگان های حکومتی، انتخابی است.
درست است که نباید با پیشداوری منفی، حسن نیّت آقای رضاپهلوی وآن گروه سیاسی که تحت نام مشروطه خواهان ایران متشکل شده اند، زیرپرسش برد. این حرف درست است که نباید رضا پهلوی رابخاطراعمال ورفتارپدرایشان محکوم کرد. ولی این واقعیّت تاریخی رانیزنباید ازنظردورداشت که نظام سلطنتی درایران، طّی هزاران سال، استبدادی ودردوره های طولانی، حتّی خودکامه بوده است. این موضوع را تودرکتاب پربارِخود(«چراایران عقب ماند و…»)، به روشنی مورد تاکید قرارداده ای. سلسلۀ پهلوی نیزبخشی ازاین تاریخ غم انگیزوبی گمان آخرین آنست.
حالاطرفداران آن نظام، خودرامشروطه خواه می نامند. حال آنکه نماد مشروطه خواهی درآن زمان، دکترمحمد مصدق بود که فریاد می کشید: شاه سلطنت می کند، نه حکومت! نماد حزب مشروطه خواه نیزجبهۀ ملی ونهضت آزادی وحزب ملت ایران بود. این گروهی که امروز، پس ازبرافتادن سلسلۀ پهلوی«مشروطه خواه» شده اند، دردوران پهلوی، مشروطه کش بودند! دیدیم که چه برسرِ آن رادمرد آوردند وچگونه جبهۀ ملی ونهضت آزادی راسرکوب کردند. وبا خلاء سیاسی که پیش آمد، زمینه برای روی کارآمدن وقدرت گرفتن روحانیت طرفدارآیت الله خمینی فراهم آمد.
ما نه خصم این گروه سیاسی هستیم ونه درآروزی نابودی آنها. درمیان آنها انسان های فرهیخته کم نیستند. شادروان داریوش همایون ازنمونه های درخشان آنست. ولی بااین حال: عیسی به کیش خود، موسی بدین خویش!
بباورمن، بهتراست ما دررابطه با این جریانات وشخصیّت ها، بااحتیاط روبروبشویم. کارواقدامی نکنیم که مرزها مخدوش بشود. خشم ما ازگردانندگان جمهوری اسلامی ورفتارواعمال تنفرآنگیزآنها، نباید سبب سازهرائتلافی با هرنیروئی باشد که داعیۀ آنها صرفاً«مبارزه» با جمهوری اسلامی است.
ارادتمند بابک امیرخسروی ۲۳/۰۴/۲۰۱۲
***
دوست بسیار گرامی، آقای امیرخسروی
اساس سخنان شما کاملا درست و پسندیده است. من نیز بارها گفته ونوشته ام که سطنت درایران با دمکراسی مغایر است. هفتاد سال از صد سالی که از انقلاب مشروطه گذشت این امر را ثابت کرد. ولی بیش از آن حکومت مافیایی ولایت فقیه با دمکراسی متضاد است. براین امر نیز باید تکیه کرد. این حکومت نه تنها برای ایران دمکراسی نمی آورد، بلکه سد راه دمکراسی است. سی و سه سال سرکوب خونین آزادی خواهان کافی است که به این امر پی ببریم. تجارب نشان داده است که تنها مبارزات مردم و فشارهای اجتماعی و مدنی می تواند رژیم های دیکتاتوری را به عقب براند. مذاکره با دیکتاتورها تنها زمانی کار ساز است که جنبش اجتماعی قوی نیز حضور فعال داشته، حکومت را ترسانده و در آن شکاف ایجاد کرده باشد. درغیر این صورت کسانی که در پی مذاکره باشند به آلت دست دیکتاتورها بدل می شوند تا به جنبش ضربه بزنند.
البته بحث ائتلاف با سلطنت طلبان که شما به آن اشاره کرده اید در میان نبوده و نیست. سخن از گفتگو با رضا پهلوی است. ولی اگرما معتقد به شعار ایران برای همه ایرانیان هستیم باید باهمه ایرانیان گفتگو کنیم واز اینکه حد و مرزی مخدوش شود نهراسیم. همانطور که در یاداشت قبلی ام نوشتم گفتگو کم هزینه ترین راه برای رفع اختلافات و دست یابی به توافق حول منافع مشترک است. مگراینکه گفته شود ما با سلطنت طلبان منافع مشترکی نداریم. آنگاه یا ما ایرانی نیستیم یا آنها. این اصل در مورد اصلاح طلبان نیز صادق است. زمانی حد ومرز مخدوش می شود که ما گفتگو را تابو کرده باشیم و بخواهیم مچ کسانی که گفتگو کرده باشند را بگیریم. آنچه سبب شد که این بحث به درازا بکشد گیر دادن به موضوع گفتگو کردن و یا نکردن فلان شخص با رضا پهلوی بوده است، نه ائتلاف با سلطنت طلبان. گذشته از رژیم و برخی سلطنت طلبان خشونت گرا، کسانی در میان ما نیز تلاش کردند که نشست واشینگتن را بد نام کنند. انگیزه این افراد ناسالم است.
در ضمن منشور اجا تنها ما را به ائتلاف با سلطنت طلبان منع نمی کند، با کسانی که می خواهند نظام اسلامی را ادامه دهند نیز برخورد مشابه دارد. اصل دوم منشور را با هم بخوانیم.
نظام جـمهوری بر اساس جدایی دین و مسلک از حکومت استوار خواهد بود، بدون آنکه مانع حضور و مشارکت پیروان هیچ مذهب و مسلکی در عرصه سیاست باشد. این جدایی امکان همزیستی دموکراتیک پیروان همه ادیان و مذاهب و عقاید را در کنار یکدیگر فراهم می‌آورد و دولت را از دخالت در عرصه خصوصی و زندگی شخصی شهروندان باز می‌دارد.
باتوجه به این اصل ما چگونه دفاع بی قید و شرط خود از اصلاح طلبانی که خواهان حفظ ادغام دین در حکومت هستند را توجیه می کنیم؟ در حالیکه منشور اجا به تغییر ساختاری رژیم فقاهتی تآکید دارد
علی رغم حساسیت برخی برای گفتگو با سلطنت طلبان، کمتر دیده ام که در این ایمیل لیست به نوشته های نوری زاد و مسعود نقره کار که پرده از جنایات رژیم برمی دارند توجه بشود.
باید تابوی ایدئولوژیک گفتگو با رضا پهلوی را شکست. گفتگو با او به معنای پذیرفتن نظام سلطنت نیست. می تواند برای قانع کردن او به پذیرفتن نظام جمهوری هم باشد.
ارادتمند شما
علمداری
 ***
سلام دوست عزیز و ارجمندم آقای علمداری!
ازپاسخ تان سپاسگزارم. نکاتی درنوشتۀ شما هست که اهمیّت پرداختن به آنها بسیارمهّم ترازتبادل نظردربارۀ مناسبات باسلطنت طلبان است. ولی بااین حال، چون موضوع اصلی تبادل نظرفعلیِ ما، همین مناسبات است؛ لذا، رویِ چند نکته به اختصار، مکث می کنم. قصدم، چنانکه مرامی شناسید، مجادله ومناقشه نیست؛ بلکه بازترکردن بحث به امید تفاهم بیشتر است. درنگاه دوباره، متوجّه شدم که بناچاربعضی مطالب تکرارشده است. امیدوارم ببخشید.
۱ـ دوست ارجمندم! شما بهترازمن می دانید که مردم ایران لااقل از۱۴۰۰ سال به این سو، با دونهاد ریشه دار، که متاسفانه حامل وآورندۀ استبداد وخودکامگی درایران بوده اند، روبروبوده است. درتمام این سده های بس دراز، سلطنت ودین همچون زوجی جدائی ناپذیر، ویارویاور، حکومت های استبدادی خودکامه رااستمرارداده اند.
چنان دان که شاهی و پیغمبری
دو گوهر بُوَد در یک انگشتری!
این پدیده به ویژه ازهنگامی که «عصبیّت دینی» با«عصبیّت قومی»اقوام وطوایف مهاجم ترک ومغول وترکمن پیوند خورد، تشدید گردید؛ که درژارگون سیاسی، ازآن بنام «استبدادآسیائی»، سخن می رود.
درپی انقلاب بهمن ۵۷، (مستقل ازارزیابی ما دردرست بودن یا نبودن این انقلاب، که بی گمان، جای تبادل نظرمستقلی رادارد)؛ به هرحال، آنچه پیش آمد، ازمیان برداشته شدنِ یکی ازاین دونهادِ پایه ایِ استبداد کهنسال ازصحنۀ سیاسی کشوربوده است. نهادی که حتی ۱۴۰۰سال نسبت به عاملِ نهاد دین اسلام، درایران، قدمت بیشتری داشته است. بسته شدن دفترِاین نهاد استبداد پرور وریشه دارِتاریخی را، باید به فال نیک گرفت. بباورمن، کسانی مثل شما ویامن، که درتلاش برایِ استقراردولتی هستیم که در آن، همۀ نهادهای حکومتی می بایست برارادۀ مردم استوارباشد؛ به عبارت دیگرمنشاء همۀ قوابرخاسته ازاراده ملت وناشی ازانتخابات آزاد باشد؛ می باید ازدست زدن به هرگونه اقدام وبرداشتن گامی که ممکن است، حتی به مقدارکم، ببازسازی واحیاء دوبارۀ نظام موروثی پادشاهی یاری رساند؛ نهادی که ملت ایران درتعیین وگزینش آن نقشی نداشته وندارند، پرهیزکنند.
بگذریم ازبحثی که درنامۀ پیشین خود مطرح وعرض کردم. جماعتی که امروزدرپوششِ مشروطه خواهان، درپی استقراردوبارۀ خاندان پهلوی اند، درزمان محمدرضا شاه، که به واقع جنبش مشروطه خواهی مطرح بود، عملاًمشروطه کُش بودند. ولی اینک، با مشاهدۀ نظام به غایت استبدادی ولایت فقیه ودرنگ درمخالفت فزایندۀ مردم با حاکمان برسرکار؛ همین مشروطه کشان دیروزی، اینک درپوششِ مشروطه خواه، وارد میدان شده اند. بااین امید که آنچه را که دیروزباخته بودند، شاید دوباره بدست آورند.
نکتۀ دیگری که دررویکردمابه جریانات سیاسی ازنوع سلطنت طلبان وسازمان مجاهدین خلق، اهمیّت دارد، این است که آنها خودراآلترناتیوجمهوری اسلامی می پندارند. وتوفیق درآن رافقط درگرو ودر صورت سرنگونی آن، به هرقیمت وبااتکاء به هرنیروی داخلی وخارجی، می دانند. بنابراین ، مشکل بتوان تصورکرد که این جریانات به روند یک پیکارآرام وتدریجی برای گذاربه دموکراسی درایران، واقعاًعلاقمندباشند. زیرادرتغییروتحول آرام ومسالمت آمیز، که قاعدتاً می باید دردرون کشورتکوین بیابد، شانسی برای پیروزیِ اینگونه جریانات سیاسی، وجودندارد.
این راهم ناگفته نگذارم که معضل مناسبات ما با سلطنت طلبان طرفدارخاندان پهلوی؛ درگروِ انتقاد آقای رضاپهلوی ازآباء واجدادش، نیست. اگرایشان چنین کاری بکنند که بباورمن لازم است، اساساًبلند نظری وعلّو طبع خود را، به عنوان مردسیاسی بازتاب خواهد داد. ولی اصل اختلاف را که اشاره کردم، ازمیان برنخواهد داشت.
ملاحظه می شود که میان خواست آنهاکه استقراردوبارۀ سلطنت خاندان پهلوی ازهرراه وروشی است؛ باخواست ما، که استقراریک جمهوری مبتنی برآزادی وحقوق بشروجدائی دین ازدولت، باتوسّل به راه وروش آرام ومسالمت آمیزاست، واقعاًوجه مشترکی وجود ندارد تا درجستجوی منافع مشترک باشیم؟ تاآنگونه که شمادرنامه ات خاطرنشان کرده ای: «برای رفع اختلافات ودست یابی به توافق حول منافع مشترک» تلاش بکنیم؟
اگراحتمالاًمنظورتان از«منافع مشترک»، دموکراسی خواهی است؛ درآنصورت، نیروهای واقعی وکار سازاین پیکار، درخارج ازجمهوری خواهانی ازتبارشما وما؛ اساساً دردرون کشورند. بدیهی است که آنها هم باماها تفاوت هاواختلافاتی دارند. بنابراین، آیا بهترنیست که نیروی خودرابرایِ نزدیکی و تفاهم وکاهش تفاوت هابااین نیروی ملیونی بکاربیندازیم وباآنها«برای رفع اختلافات ودست یابی به توافق حول منافع مشترک» تلاش بورزیم؟
فکرنمی کنی که درخارج کشورنیز، ارجح تراین باشد که ماهمین نیروی معینی که داریم برای تقویت جبهۀ جمهوری خواهان که پروژۀ سیاسی آنهاگذاربه دموکراسی تمام عیاروبرقراری وتامین واقعیِ آزادی های دموکراتیک درکشور، جدائی نهاد دین ازدولت(State)، انتخابی کردن همۀ نهادهای حکومتی است، بکاربیندازیم؟ آیابهترنیست که خانواده های سیاسی ازقبیل مجاهدین خلق وسلطنت طلبان طرفداراستقراردوبارۀ خاندان پهلوی ویاطرفداران دیکتاتوری پرولتاریا وتجزیه طلبان«قومی» رابه حال خودبگذاریم؟ ازبه حال خود گذاشتن، منظورم این است که نه بیخودی باآنها بجنگیم ونه درتلاش نزدیکی باچنین نیروهائی، وقت وانرژی خودرا تلف سازیم. کارکم ثمری که ممکن است حتی امکان تفاهم ونزدیکی ما با نیروهای بالقوّۀ آزادیخواه ودموکراسی خواه درون کشوررا، دشوارتروحتّی ناممکن سازد!
اگرهرکدام ازاین جریانات سیاسی یاایدئولوژیک، توانستند بااتکاء به نیروی خود، قاطبۀ مردم رابسوی خود جلب کنند، ودریک انتخابات آزاد پیروزشدند؛ دراین صورت، دیگرگناه روی کارآمدن آنها بردوش ما سنگینی نخواهد کرد. آنگونه که نقش، ولومحدودما درروی کارآمدن روحانیّت طرفدارولایت فقیه در انقلاب بهمن، هنوزوهمچنان بروجدان ماسنگینی می کند وآزارمی دهد وقابل بخشش هم نیست.
کاظم جان! من مساله ای بامشروطه خواهان واقعی وشناخته شده، نداشته وندارم. منتها، همانگونه که دریادداشت پیشین خود نوشتم؛ برایِ من، وبگمانم درحافظۀ تاریخی تک تک ما، نماد مشروطه خواهی درایران، دکترمحمد مصدق وجبهۀ ملی ونهضت آزادی وحزب ملت ایران ونظایرآنها بودند که دررژیم گذشته سرکوب شدند. ولی اینگونه مشروطه خواهان اصیل وواقعی، عموماً پس ازانقلاب بهمن، به صفوف جمهوری خواهان پیوسته اند. تشکّل هائی که امروز، بنام جبهۀ ملی یا نهضت آزادی وحزب ملت ایران، فعالیّت خودراادامه می دهند، همه درشمارجمهوری خواهان اند.
تنها دکتربختیار، تا مدت ها، البته اونیزبه شیوۀ خود، همچنان مشروطه خواه باقی مانده بود. درمیان سازمان های چپ ایران، من اولیّن کسی بودم که به سراغ اورفتم وباآن رادمرد، مصاحبه کردم که درنشریّۀ راه آزادی چاپ شده است. بخاطراین مصاحبه ورابطۀ ما با دکتربختیارودراعتراض به آن، انشعاب مهمّی درحزب دموکراتیک مردم ایران رخ داد. ولی ما تحمل کردیم وبه راه اتحاد بااو و همفکرانش ادامه دادیم. حتی درجریان گفتگووطراحی جبهۀ مشترکی باایشان وزنده یاد ناخدااحمد مدنی وآقای حسن نزیه بودیم که آدمکشان جمهوری اسلامی ناجوانمردانه اوراازپای درآوردند. وباانتقال دریا دارمدنی به آمریکا وافسردگی عمومی پس ازاین قتل، این طرح عقیم ماند.
بنابراین مسالۀ ما بااین جماعتی است که پس ازبرافتادن ژریم پهلوی، تازه به فکرمشروطه خواهی افتاده اند. برای این جماعت که اعتبارسیاسیِ خودرادرپیِ انقلاب بهمن درمیان آزادیخواهان ایران از دست داده اند، برای کسب مشروعیّت، بسیارپراهمیّت است که بازیگران سیاسی معتبرجریان چپ، به آنهانزدیک شوند ودست دوستی بدهند.
دوست عزیزم! نبایدازنظردورداشت که سلطنت طلبان طرفدارخاندان پهلوی، درعین حال، اینگونه نزدیکی ها وهمکاری هارا، برای جلب حمایت حامیان خارجی خود نیزلازم دارند. من آگاهی دارم که چندسال پیش، مقامات آمریکائی به آقای پهلوی گفته اند که نمی توانند به تنهائی ازاوهمچون آلترناتیو جهموری اسلامی حمایت کنند. برای حمایت موثر، ائتلاف«مشروطه خواهان» باسایرنیروها ضرورت دارد. آمریکائی هاهنوزازکومپلکس کودتای مرداد۱۳۳۲، رنج می برند. ونمی خواهند درافکارعمومی چنین وانمود شود که قصدِ آوردنِ دوبارۀ سلسلۀ پهلوی به سلطنت، رادارند. نمی خواهم بگویم که سلطنت طلبان تنها ویا دلپسند ترین گزینش آنها برای جانشینی جهمهوری اسلامی است. ولی بیگمان یکی ازآلترناتیوهای روی میزدولت آمریکا دراین دنیای پرحادثه وپیش بینی نشده است.
دوست عزیزترازجانم! چگونه است که شمابااین همه دانش وتجربه، به این مسائل عنایت نمی کنید؟ چراباید انسان فرهیخته وخوشنامی ازتبارکاظم علمداری، اعتباروحیثیّت سیاسی خودراصرفاًبخاطرآزاد منشی وآزاداندیشی اش، برای اعادۀ حیثیّت این جماعت، درخدمت آنها بگذارد وفردا دوباره افسوس بخورد؟
آیا شما واقعاً امید دارید که گفتگوونشست وبرخاست شما باآقای رضا پهلوی «می تواند برای قانع کردن اوبه پذیرفتن نظام جمهوری هم باشد»؟ بباورمن چنین امیدی، توهّمی بیش نیست. ازاین گذشته، به نظر من، اساساًچه سودی دارد که دست به چنین کاری زد؟ چنانکه قبلاً گفتم، وزن واعتباروجایگاه سیاسی – اجتماعی اوبدین خاطراست که ایشان شاهزاده پهلوی است. رضاپهلوی جمهوری خواه چیزی فراتراز یکی ازماهانخواهدشد. اگرایشان واقعا معتقدبه آزادی ودموکراسی است، که بعیدهم نیست چنین باشد. زیراعمری درآمریکا واوروپا گذرانده وبا فرهنگ این جوامع آشنا شده وخوگرفته است. اگرفرض را براین بگذاریم که ایشان واقعاً به آزادی ودموکراسی اعتقاد دارد؛ دراین صورت، من اگربجای شما بودم، بجای صرف وقت فراوان به امید جمهوری خواه کردن ناشدنیِ رضا پهلوی، اورا تشویق می کردم که درمیان طیف سلطنت طلبان وخانوادۀ سیاسی خود بماند وطرفداران خویش را، که به هرحال بخشی ازمردم ایرانند وازامکاناتی هم برخوردارند، باارزش های آزادی طلبانه ودموکراسی خواهی آشنا کند وببار آورد.
دوست عزیزوگرامی ام آقای دکترعلمداری! درنامۀ شما مطالب مهم تری دررابطه با نیروهای سیاسی اصلاح طلب درون کشوروپروسۀ گذاربه دموکراسی هست که تبادل نظردربارۀ آنها به نظرمن اساسی تراست. متاسفانه چون وضع مزاجی ام مدتهاست که رضایت بخش نیست، وتمام روز، خسته وکوبیده و بی حال وحوصله هستم، بیش ازاین نتوانستم. بی آنکه اطمینان بدهم، امیدوارم دررابطه باآن مطالب، بتوانم درروزهای آینده چند کلمه ای بنویسم.
ارادتمند بابک امیرخسروی ۲۵/۰۴/۲۰۱۲
***
دوست بسیار عزیزم، آقای امیرخسروی
شما نیمی از پرسش را با دقت کافی شکافته اید. نیمه اصلی آن مانده است که شما به درستی در آخرین پاراگراف نوشته تان به آن اینگونه اشاره کرده اید:
دوست عزیزوگرامی ام آقای دکترعلمداری! درنامۀ شما مطالب مهم تری دررابطه با نیروهای سیاسی اصلاح طلب درون کشوروپروسۀ گذاربه دموکراسی هست که تبادل نظردربارۀ آنها به نظرمن اساسی تراست. متاسفانه چون وضع مزاجی ام مدتهاست که رضایت بخش نیست، وتمام روز، خسته وکوبیده و بی حال وحوصله هستم، بیش ازاین نتوانستم. بی آنکه اطمینان بدهم، امیدوارم دررابطه باآن مطالب، بتوانم درروزهای آینده چند کلمه ای بنویسم.
تمام بحث من در همین جمله آخر است که شما با درایتی خاص به آن توجه کرده اید، ولی حال وروزتان اجازه نداد به آن بپردازید. نه در برگشت سلطنت. من از این بابت شرمنده ام که بار دیگر شما را خطاب قرار می دهم. ایکاش شما وقت و انرژی خود را به این نکته اختصاص می دادید که به درستی نوشته اید “اساسی تر است”. آنگاه دوستان دیگر هم متوجه می شدند که اختلاف بر ارزیابی از نظام پادشاهی نیست و آنرا تکرار نمی کردند. قبلا هم نوشتم که بر سر موضوع سلطنت با شما هم نظرم. گذشته از موضوع اساسی که شما فرصت نکردید به آن بپردازید، در این یاداشت اشاره خواهم کرد که چرا گفتگو، از جمله گفتگو با سلطنت طلبان لازم است. به نظر من آقای ملک محمدی بستر نگرش ما نسبت به سلطنت طلبان و اصلاح طلبان را خوب حلاجی کرده اند و کارمن را آسان کرده اند. درعین حال اشاراتی به موضوع خواهم کرد.
نخست اینکه ما با کسان دیگری که با اصول ما بیگانه اند و خواهان برگشت به دوره طلایی امام، یعنی دوره خوف و وحشت اند خواهان گفتگو هستیم، از آنها بی قید و شرط دفاغ هم کرده و می کنیم. چرا با رضا پهلوی که این سابقه را هم ندارد گفتگو نکنیم؟ مگرخواست گفتگو با اصلاح طلبان به معنای برگشت به دوره وحشت خمینی و پذیرش نظامی دینی آنها است؟ ما باید معیارمان را یکسان کنیم و دلیل گفتگو را به مسأله خواست ائتلاف با سلطنت طلبان گسترش ندهیم. چون هدف هرگفتگویی ائتلاف نیست. اگر گفتگو با سلطنت طلبان نادرست است، بطور قطع جانبداری از اصلاح طلبان هم نادرست است.
دوم، گفتگو یک ارزش است. گفتگو اصلی ضروری از دمکراسی و فرهنگ دمکراسی سازی است. در فرهنگ سنتی ما گفتگو نه میان فرمانروا و فرمانبر، نه میان والدین و فرزندان، نه میان معلم و دانش آموز، نه میان مقامات دینی و معتقدین و نه میان اقوام وجود نداشته است. اصل بر تحکم بوده است. اینها ویژگی های فرهنگ دیکتاتوری است. برای ساختن فرهنگ دمکراسی باید خلاف آن عمل کرد و نظم دیریننه را بهم ریخت.
اما در گفتگو ها، محتوای گفتگو نیز باید روشن باشد. این حد اقلی است که می خواهم به آن اشاره کنم. اگر ایران سرزمین مشترک تمام ایرانیان است باید منافع مشترکی هم میان ساکنین این سرزمین وجود داشته باشد که خارج از اراده این گروه و آن گروه، این نظام و آن نظام برهمگان حاکم است. بطورمثال آیا کردستان به متعلق به کردهاست و یا همه ایرانیان؟ تا به حال حکومت ها با اعمال قهر به این پرسش پاسخ داده اند. آیا این شیوه مشکل را حل کرده است؟ نمی توان به دمکراسی معتقد بود ولی با یکی از مکانیسم های کسب آن، یعنی گفتگو (کنش و واکنش) میان همه ی رده ها وستون های اجتماعی (افقی و عمودی) مخالف. ایرانی ها، به ویژه چپ هایی که هنوز پای بند ایدئولوژی هستند به اصل گفتگو به عنوان مکانیسم کنش و واکنش های انسانی بی توجه اند. زیرا آموزش ساختاربینی مطلق جامعه آنها بر قهر و نابودی و ویران کردن نهادهای حاکم وساخت نهاد های نوین استوار بوده است. امروز که از این قهر و خشونت فاصله گرفته اند و خواهان آنند که در دگرگونی های اجتماعی و سیاسی، نهاد های جامعه دست نخورده باقی بمانند (یکی از ویژگی اصلاحات)، هنوز به مکانیسم بدیل و پرهیز از قهرو خشونت ونا بود سازی نهاد ها، توجه نکرده اند. در یک نگاه گشتالتی می توان جزئیات یک پدیده را با هم منطبق کرد. گفتگو نکردن، بی آنکه ما متوجه باشیم، خود ادامه پای بندی به خشونت میان کسانی است که ناچارند با هم در ارتباط باشند. این پدیده را نباید با کرنش به قدرت که برخی گرفتار آنند یکی گرفت. کرنش به قدرت اصول را از بین می برد. در حالیکه گفتگو خود یک ارزش برای حفظ و توافق روی اصول است.
من نوشته های آقایان فتحی و سیاووشی را درست می دانم، آنها بر اصول اساسی تکیه کردند. ولی سیاست امروزین اجا با آن دیدگاه ها خوانایی ندارد. آن دیدگاه با رفتن دوستان سجا از اجا بیشتر به حاشیه رفت و پیگری نشد و امروز ما هنوز در دام دفاع بی قید و شرط ازاصلاح طلبانی هستیم که دنباله روی ما را از خود طالب اند نه مشارکت با ما را. آنها حتی با ما گفتگوهم نمی کنند. زیرا ما نتوانستیم به نیرویی مستقل از آنها بدل شویم وهمواره هویت خود را در جانب داری از آنها تعریف کرده ایم.
دوستان،
آنچه آقای ملک محمدی با زبان بسیار گویا و روشن و منسجم نوشته اند اصل مطلب است. به نظر من بند بند نوشته او قابل تعمق است. نوشته او توضیح تحلیلی بسیاردقیقی است که من را از پاسخ دادن به دوستان دیگربی نیاز می کند. توجه به این نوشته مانع پراکنده شدن بحث و اتلاف وقت می شود. به نظر من این نوشته می تواند اساس یک سیاست پردازی درست را برای جمهوری خواهان مدافع دمکراسی تنظیم کند. آنچه ما می کنیم با ادعای دمکراسی خواهی ما خوانایی ندارد.
ارزیابی ملک محمدی از پدیده سلطنت و روند امروزین آن بسیار واقع گرایانه و فاصله گیری روشن از کلیشه های متداول است. اینکه بگوئیم ما با سلطنت مخالفیم آسان است. در همین کلیشه هاست که برخی گرفتار غرب ستیزی و جانب داری از جمهوری اسلامی می شوند. مخالفت با سلطنت طلبان امروزین را نباید بر تاریخ نظام پادشاهی استوار ساخت. مخالفت امروزین با نظام سلطنت در عین حال نیاز به تحلیل درست از وضعیت کنونی سلطنت طلبان در ایران و متحدین جهانی آن دارد.
ملک محمدی به درستی گفته است که رژیم شاه بستر ساز شکل گیری انقلاب بود، ولی این واقعیت نا کامل است اگر نگوئیم که آنچه جای نظام سلطنتی نشست، یعنی جمهوری مخوف ولایت فقیه را شاه نساخت. چه عوامل و نیروهایی در ساخت پروژه استبداد دینی نقش ایفا کردند؟ چپ در نقد خود باید به این پرسش پاسخ بدهد. آیا سیاست امروزین جمهوری خواهان در نفی یا در تداوم نظام جمهوری اسلامی است؟
کسانی که از گذشته چپ می آیند هنوز نتوانسته اند پایگاه نظری منسجمی برای خود بسازند. آمریکا ستیزی و مبارزه با امپریالیسم درعمل به جانب داری از جمهوری اسلامی و پروژه های آن بدل می شوند. نمونه های ناشیانه آن را دراطراف خود ببینید. دیدگاه های کج و معوجی که پای در گذشته داشته باشد و با ترس و لرز به آینده سرک کشیده باشد نمی تواند بدیل فکری برای جامعه ایران و نسل جوان پراگماتیست (غیرایدئولوژیک) آن بسازد. چپ برای ساخت یک سکوی قابل اتکای نظری باید بطور کامل و جز به جزگذشته نظری و عملی خود را نقد کند.
اراتمند شما
علمداری
*******
دوست عزیزوارجمندم آقای علمداری پس ازعرض سلام!
متاسفانه این پروبلماتیک رابطه با سلطنت طلبان هوادارِپادشاهی خاندان پهلوی به این سادگی ها دست بردارنیست. بی آنکه بخواهم به بحث های پیشین برگردم، تنها به تذکراتِ اجمالی دررابطه بانوشتۀ آقای ملک محمدی به شمامی پردازم. زیراموکداً می گوئید: «آقای ملک محمدی بسترنگرش ما نسبت به سلطنت طلبان واصلاح طلبان راخوب حلاجی کرده اند وکارمن را آسان کرده اند».(نوشتۀ آقای ملک محمدی به ضمیمه است). ازنوشتۀ ایشان نکات زیربرای بحث ما درخورِنقد ودرنگ است:
«اـ سلطنت پهلوی ادامه طبیعی نهاد تاریخی سلطنت درایران نبود. سلطنت پهلوی گسستی ازاین تاریخ بود…. پهلوی هابرخلاف تاریخ سلطنت درایران بربنیاد ایلات وعشایرواقوام سازمان نیافتند که هیج , خوداین بنیادهای مادی رادرهم نوردیدند وسلطنت رابرشالوده های جامعه مدرن استوارکردند. یعنی بروکراسی مدرن و طبقات سرمایه دارامروزی.
۲ ـ سلطنت پهلوی یک دیکتاتوری با هدفها و برنامه های مدرن بود».
به نظرمی رسد آقای ملک محمدی، متاسفانه به یک تفاوتِ کلیدی وعمده، که میان سلسلۀ پهلوی با سلاطینِ دوران پیش ازآنها، وجود دارد، عنایت ندارد. وآن، برش تاریخی است که درآن سلسلۀ پهلوی مورد نقد قرارمی گیرد.
نکتۀ اساسی دیگر، که باز، به نظرم به آن بی توجّه مانده اند؛ معیارهایِ مابرای داوری به هنگامِ ارزیابی ازجایگاهِ این خاندان است. وگرنه، کسی رضا شاه راباشاه سلطان حسین، وحتّی نادرشاه وشاه عبّاس مقایسه نمی کند. وکسی نیز، اقدامات شایان تحسین رضاشاه درراستای نوسازی کشوررا، زیر پرسش نمی برد.
این نظرِایشان نیزکه می گوید: «پهلوی هابرخلاف تاریخ سلطنت درایران بربنیاد ایلات و عشایرواقوام سازمان نیافتند»، واقعاً درتاریخ سلطنت درایران تازگی نداشت. ونمی شود شاخص این خاندان وویژۀ آنها دانست.
شمابهترازمن بتاریخ دوران اسلامی آشنا هستید. ومی دانید که ازجمله همین نادرشاه که به اواشاره کردم، نیزبااتکاء به«عصبیّت قومی» ویابه گفتۀ ایشان: «بربنیاد ایلات وعشایرواقوام» به قدرت نرسیده بود. اوخود را«فرزند شمشیر»می نامید وواقعاً نیزچنین بود واصل ونسبی نداشت. ویا کریمخان زند نیزبرپایۀ «عصبیّت قومی»، شکل نگرفت. حتّی صفویان نیز«بربنیادایلات وعشایرواقوام» تشکیل نشد. روی کارآمدن آنهابرخاسته از«عصبیّت دینی»، شیعی گری ـ تصوّف بود. قزلباش هاهم که به آنها پیوستند بخاطرِتعصّب شیعی – صوفی گری آنها بود، نه برخاسته ازتبارطایفه ای وقومی آنهاباخاوادۀ صفوی. پیوستن آنهاتماماً برخاسته ازدلبستگی وارادت آنها به خانوادۀ شیخ صفی صوفی بود. شاه اسماعیل«مرشدکامل»آنها بود که می پرستیدند. درمیدان های جنگ با سینۀ بازمی رزمیدند و«یاشیخ یا شیخ» گویان درراه اوکشته می شدند. شاه عبّاس نیزپس ازقدرت گرفتن به قلع وقمع قزلباشان پرداخت.
این رانیزبه مناسبت بحث، ناگفته نگذارم که اگرمن به«نهاد سلطنت»، همچون یکی ازپایه های استبداد وخود کامگی درایران اشاره کردم؛ مقصودم این نیست که همۀ شاهان ایران اهریمن بودند وکاری در راستای شکوفائی اقتصادی وفرهنگی ورفاه مردم ایران نکرده اند. به طورمثال، درعهد همین شاه عباس(وتاحدی کریمخان زند) نیزاقدامات گسترده ای درجهت شکوفائی اقتصادی ورشد صنایع مانو فاکتوری وبازرگانی جهانی متناسب بازمان خود، صورت گرفت. اعتلای اقتصادی ورفاه مردم درعهد شاه عبّاس، بحدی بود که ناظران تیزبین نظیرژان شاردن فرانسوی وضع دهقانان ایران رابه مراتب مرفّه ترازدهقانان فرانسه ارزیابی کرد اند! می توان حتّی نمونۀ ملکشاه وسلطان سنجرسلجوقی راشاهد آورد. ویاحتی به شاهرخ فرزند تیمورلنگ اشاره کرد. تیمور، آن هیولای وحشی که ازکله هامنارهامی ساخت! ولی مورخین فرزند وجانشین او، شاهرخ شاه رایکی ازبهترین وفرهنگ دوست ترین پادشاهان تاریخ ایران می دانند. منظورم ازاین یادآوری فقط این است که اولاً تصوّرنشود که من به سلطنت در ایران، درطول تاریخ بس طولانی آن، تنها نگاه منفی دارم. منظورم تنها، تاکید برتفاوتِ نقش وجایگاهِ «نهادسلطنت» دردودورۀ پیش ازانقلاب مشروطه، با دورۀ پس از آن است.
اززمان غزنویان به بعد، وتاآستانۀ انقلاب مشروطه درایران وشرایط ژئوپولیتیک کشور، معمولاًهمۀ سلسله ها به زورشمشیرتشکیل شده وسلطنت مطلقه سیمای عمومی آنها بوده است. لذا شکلِ حکومتی جزسلطنت که آن هم معمولاًاستبدادی ودردوره هائی، خودکامه بوده است، امکان ناپذیربود. دراروپا نیزتا فرارسیدن عصرجدیدِ تمدنِ سرمایه داری، که خاستگاه اقتصادی ـ اجتماعیِ دموکراسی مُدرن است، هرجا دولت متمرکزبه وجود آمد، درشکل سلطنتِ استبدادی ومطلقۀ آن بود.
ممکن است بی توجّهیِ آقای ملک محمدی به شرایط تاریخی، اجتماعی سیاسیِ پیش وپس ازانقلاب مشروطه، اشکال معرفتی ایشان درداوری دربارۀ سلطنت استبدادیِ پهلوی است. به هرحال، متاسفانه ایشان برای توجیه برقراریِ رابطه باطرفداران سلطنت پهلوی، این خاندان رادرمقایسه باشاهان مطلقۀ پیش ازانقلاب مشروطه قرارمی دهد. حال آنکه می بایست، سلطنت دیکتاتوری پهلوی ها رادربرشِ تاریخیِ پس ازانقلابِ مشروطه قرارداد؛ وآنگاه به داوری نشست.
انقلاب مشروطه سرآغازدوران نوین درایران، با دوهدفِ برقراریِ حاکمیّت قانون وتاسیس حکومت مشروطه ونوسازی کشوردرراستای استقرارسرمایه داری بود. ازهمان مجلس اوّل تاسیس بانک ملی، ساختمان راه آهن سرتاسری واصلاحات دیگردردستورکاربود ولوایحی نیزازتصویب گذشت. ولی بد بختانه، به دلایل گوناگونِ داخلی ودخالت های خارجی ها، پیش نرفت. حکومت قانون واعلام مشرطه، سرآغازِگام نهادن ایران درمسیرآزادی ودموکراسی بود.
رضا شاه، این درخت نونهال آزادی وحکومت مشروطه راکه هدف انقلاب مشروطه
بود، ازریشه برانداخت. نقد من ازسلطنت دیکتاتوریِ پهلوی ازهمینجاست.
زیراخلاف آمدِ عصرِمشروطه بود.
ملیّیون ایران ازرضاخان سردارسپه، درهمۀ اقدامات اودرراستایِ سروصورت دادن به ارتش ایران و سرکوب ایلات وطوایف سرکش وتامین امنیّت درکشور، حمایت کردند. هنگامی که اووزیرجنگ بود، درکناراودرهیات دولت قوام السلطنه همکاری داشتند. هنگامی نیزکه سردارسپه بارای مجلس شورای ملّی، دولت تشکیل داد؛ شخصیّت های سرشناس ملّی، نظیرسلیمان محسن اسکندری، محمد مصدّق، از وزراوحامیان اوبودند. ولی همین ملیّیون بابه تخت سلطنت نشستن اوبه مخالفت برخاستند. نه بدین جهت که طرفداراحمد شاه قاجاربودند. بل باشناختی که ازرضاخان سردارسپه داشتند، به سلطنت رسیدنِ او را، مرادف با تعطیل مشروطۀ نوپا وضعیف می دیدند. ازمنظرآنها، برآمدن سلطنت دیکتاتوری پهلوی، خلاف آمدِ عصرِپس ازانقلاب مشروطه بود. آنهاصدای چکمه های استبداد راباهشیاری سیاسی خود، می شنیدند. لذابه مخالفت باآن برخاستند. نطق دکترمصدق درمجلس چهارم، به هنگام طرح لایحۀ تغییر سلطنت ازقاجاربه پهلوی بازتاب شهامت وهمین دوراندیشی وروشن بینی سیاسی وی است که هنوز در گوش من طنین افکن است:
«هم فرمانده کل قوا، هم رئیس دولت، هم شاه! چنین حکومتی را درزنگبارهم نمی توان
سراغ گرفت! اگرمرابه کُشند، تکّه تکّه ام کنند، بند ازبندم بگسلند،
من به چنین لایحه ای، رای نمی دهم»!
دکترمصدق ها حکومت مشروطه می خواستند. اومی گفت وتاپایان عمرخود براین اعتقاد خود وفادار ماند که: شاه سلطنت می کند ونه حکومت! دردادگاه نظامی پس ازسرنگونی اش بدست ارتجاع داخلی وقدرت های خارجی درمرداد۱۳۳۲، نیزترجیع بند دفاعیاتش همین بود: شاه سلطنت می کند ونه حکومت!
اضافه برعامل خلاف آمدِ زمان بودن سلطنت استبدادی درعصرپس ازانقلاب مشروطه، نقد من از سلطنت دیکتاتوریِ پهلوی، ناشی ازمعیارداوری های مادربارۀ نیروهای سیاسی دردوران پس ازانقلاب مشروطه است؛ که آزادی ودموکراسی خواهی وحاکمیّت ملت، گوهرآنست. خاندان پهلوی سرکوبگر آزادی، ومسخ کنندۀ دموکراسی بودند. وگرنه کسی منکرآن نیست که رضا شاه، نوسازی کشور (Modernisation)را، که ازخواست های پایه ای مشروطه خواهان بود، بااراده ودرایت شایان تحسینی، پی‌ریزی کرد وباموفقیّت، درزمان نسبتاً کوتاه، متحقق ساخت.
موضوعِ بُرشِ تاریخی برای داوری، بسیارمهّم است. شاه عباس، به گونۀ قاطبۀ شاهان قرون وسطی، بسیارسفّاک وبی رحم بود وخشنونت بهیمی داشت. ولی مورّخین وصاحبنظران، درعین اشاره به این وحشی گری ها، بیشتر، روی اقدامات اودرجهت آبادانی کشورورفاه مردم تکیه می کنند. زیرادرآن روزگار، همه جا سلطنت مطلقه واغلب خودکامه برسرکاربود. درآن زمان، حتّی دراروپا دموکراسی جا نیفتاده بود.
ولی، هنگامی که ازسلطنت استبدادیِ رضا شاه سخن می گوئیم؛ بُرش تاریخی روی کارآمدن اورا مدّ نظرداریم. ازاین منظراست که گفتم، سلطنت استبدادیِ رضاشاه، خلاف آمدِ زمانِ پس ازانقلاب مشروطه بود. بدون توجّه به زمان، به هنگام داوری دربارۀ رضاشاه ومحمدرضاشاه، بی گمان دچار خطای تحلیلی خواهیم شد. امیدوارم آقای ملک محمدی به این موضوع عنایت کند.
برای اینکه شما دوست ارجمند، وسایردوستان علاقمند به این گفتگو؛ موضع مراخوب دریافت کنند، در یک جمله می گویم که من رضا شاه رایک ایران دوست ومیهن پرست ویک شخصیّت ممتازملی می دانم. باآنکه ژنرال آیرون ساید مبتکروطراح کودتای حوت۱۲۹۹بود، که بدست سید ضیاء الدین وبااقدام نظامیِ بریگاد قزاق به فرماندهیِ سرهنگ رضاخان سواد کوهی به مرحلۀ اجرادرآمد؛ بااین حال، رضا شاه راعامل انگلیس نمی دام. تفسیرِخودِ اورادراین مورد درست می دانم که گفت: «انگلیس هامرا آوردند، ولی نمی دانستند باکی سروکاردارند»!
من حتّی گرایش اوبه آلمان هیتلری را، که بسیاری ناشی ازدیکتاتورمنشی وگرایشات«فاشیستی»اومی پندارند، ناشی ازملّی گرائی اش می دانم. درنزد ملیّیون ایرانی که ازدست استعمارروس وانگلیس مصیبت هاکشیده بودند؛ آلمانی هارا که سابقۀ استعماری درایران نداشتند؛ ودرجنگ ودرگیری باانگلیس وروس بودند؛ دوست خود می شمردند. پیش ازرضاشاه نیز، ملییّون دیگر، ازتبارسلیمان محسن اسکندری، نظام السلطنۀ مآفی، سیدحسن مدرّس و دیگران، به هنگام جنگ جهانی اول، هوادارآلمان هابودند. نظیراین گرایش را درکشورهای جهان سوم دیگر مشاهده می کنیم.
این رانیزناگفته نگذارم که من اصولاًمخالفت وعقده وکینه ای بانظام مشروطۀ سلطنی به ویژه برای کشورچند قومی همچون ایران که سابقۀ شاهنشاهی چندهزارساله داشته است، ندارم. هم با وضعیّت کشورهای مشروطه نظیرانگلستان وکشورهایِ اسکاندیناوی آشنا هستم وهم جهنّم جمهوری استالینی وصدام حسینی را می شناسم. ای کاش ازهمان فردای انقلاب مشروطه، می گذاشتند تاسلطنت مشروطه آرام آرام جابیفتد. ای کاش دردهۀ سی، ازدکترمصدق حمایت می کردند تابتواند نظام سلطنت مشروطه را قوام ببخشد. ای کاش محمدرضاشاه ازدرایت وواقع نگریِ لازم برخورداربود، وبه موقع وپیش از آنکه طوفان انقلاب همه چیزرادرهم نوردد، وهرسازشی را نا ممکن سازد؛ داوطلبانه جای خودرابه ولیعهد جوان می سپرد؛ تادولتی ازتبارشاپوربختیارامورکشوررا بدست گرفته، باآرامش مشروطه رابر قرارمی کرد، واتقلابی رخ نمی داد. ای کاش ماهم ازدرایت وتجربۀ لازم برخورداربودیم ودرتنور انقلاب نمی دمیدیم. درست است که نیروی ما تعیین کننده نبود. ولی لااقل امروز، عذاب وجدان نداشتیم، وازآن رنج نمی بردیم. من انقلاب بهمن را که روحانیّت ولایت فقیهی را روی کارآورد، قانونمند نمی دانم. اگردرایتی درکاربود، چنانکه گفتم، وبه موقع اقدام می شد وتدابیرلازم اتخاذ می گردید، کاربه انقلاب نمی کشید. این گفتۀ آقای ملک محمدی را که می گوید:«درست است که انقلاب ۵۷ این نهاد کهن رابخاک سپرد ولی مقدمات اجتماعی ومادی آن را خود این نظام برای انقلاب فراهم آورد»، درست نمی دانم. منظورایشان کدام«مقدمات اجتماعی ومادی» است که فرآوردۀ آن می بایست انقلاب اسلامی ۵۷ ورژیم مطلقۀ ولایت فقیه باشد؟
بادرنظرگرفتن آنچه دربالابیان کردم، ولی آنچه برای امروزمی گویم، عبارت ازاین است: حال که به هرصورت، انقلابی رخ داده وبه نظام سلطنتی چندهزارساله پایان داده شده است، دیگرچه نیازی هست که درراه تجدید حیات آن مشارکت بکنیم. خود آقای ملک محمدی می گوید:«بازگشت سلطنت درایران یک توهّم تاریخی است. نه ساختارهای اجتماعی ما ونه ساختارهای سیاسی وفرهنگی وحزبی مااین بازگشت راناممکن می سازد. هزارویک دلیل برای این ناممکن می توان برشمرد. ولی به فرض محال اگربازگشتی هم ممکن شود، بازگشتی به نظام پهلوی که می شناسیم نخواهد بود». البته ایشان نمی گوید چه خواهد بود. ولی ازفحوای کلام ایشان می توان دریافت که منظورش سلطنت مشروطه است! ولی آیا این امرمسلم است؟
اگرچنان باشد که ایشان می گویند: یعنی باهزارویک دلیل، بازگشت خاندان پهلوی راجامعۀ ایران برنمی تابد ونمی پذیرد. دراین صورت، بدیهی است که اگربازگشتی درمیان باشد؛ تحقق آن، بی گمان نه ناشی ازتحولات آرام ومسالمت آمیزمبارزاتی مردم ونیروهای سیاسیِ درون کشور؛ بل به احتمال قوی، ناشی ازدخالت برخی دولت های مقتدرجهانی؛ آن نیزدرشرایط منطقه ای وبین المللی استثنائی و اضطراری امکان پذیرخواهد بود! یعنی به زورتحمیل خواهد شد! دراین صورت، بقاء وتداوم آن نیز تنها با زور واستبداد نظامی ممکن خواهد شد. به عبارت دیگربرقرای دوبارۀ استبداد سلطنتیِ خاندان پهلوی!
***
کاظم جان! ازاین بحث که بگذریم وامیدوارم دیگربرنگردیم، دراینجا چند موضوع را که به دیگربخش های نامۀ تان مربوط می شود؛ با شما درمیان بگذارم:
ـ استنباط من این است که چون برخی ازدوستان ازامکان هرگونه تغییروتحول درداخل کشورمایوس شده ودیگرامید به اصلاح وامکان تغییرات درجمهوری اسلامی را ازدست داده اند؛ نگاهشان بیش از پیش به خارج ازکشورمعطوف شده ودرنتیجه، نقش وجایگاه نیروهای خارج کشور، ازجمله سلطنت طلبان، اهمیّت مضاعفی یافته است. درهمین راستا، ایجاد آلترناتیودرخارج کشوروجلب حمایت قدرت های خارجی اهمیّت بیشتری پیداکرده است. دراین محاسبات است که به نظرمی رسد، نزدیکی و همکاری با طرفداران آقای رضاپهلوی که درحزب مشروطه خواهان گردآمده اند، برجسته شده ورابطه باآنها ودرراس همه، آقای رضا پهلوی، که نماد«حزب مشروطه خواهان»وعلت وجودی آنهاست؛ واردِ دستورروزِسیاست های ائتلافی برخی ازنیروهای سیاسی گردیده است. این گرایش شاید بدین جهت باشد که آقای رضا پهلوی وهواداران ایشان، بیش ازهرنیروی سیاسی ایرانی دیگر، مورد اعتماد قدرت های جهانی اند. به گمانم پروبلماتیک رابطه با طرفداران پهلوی ازهمین جا آب می خورد.
ـ به نظرمی رسد،علت اصلی اختلاف ما، همچنان برسرچگونگی وراه وروشِ دستیابی به دموکراسی واستقرارواقعی آن درایرانست. لذادربادیِ امر، اشاره به چند نکتۀ اساسی را که پایه های فکری من است، ضروری می بینم. ازدیدگاه من ودوستان همفکر:
اولاً: جمهوری اسلامی یکدست وهمگون ومتصلّب نیست. ازاین دیدگاه، ودرعالم سیاست ودرسیاست گذاری؛ ودریارگیری واتحاد عمل وائتلاف هایِ مبارزاتی؛ ودرپیکاربرای آزادی ها ودموکراسی. میان آیت الله خامنه ای و بیت او و نیز گروه ها و تشکلات همسوی آنها؛ بااصلاح طلبان درون رژیم جمهوری اسلامی، تفاوت هاوتضاد های جدّی وجود دارد؛ که باید دقیقاً مورد توجه قراربگیرد. منظورم شخصیّت هائی ازتبارِمحمدخاتمی، میرحسین موسوی، کروبی و حتی رفسنجانی است، که افراد سرشناس وبر جسته تراین گرایش هستند. اضافه براین ها، درطیف اصلاح طلبان درون رژیم جمهوری اسلامی، تاج زاده ها، امین زاده ها، علوی تبارها، حجاریان ها، جلائی پورها وبسیاری دیگرنیز، قراردارند که بعضی هم اکنون درزندان های جمهوری اسلامی بسرمی برند. دراین طیف،علیرغم تفاوت هاونوآنس ها، بخش مهّمی ازنیروهایِ خارج ازحاکمیّت جمهوری اسلامی، نظیرنهضت آزادی وملی ـ مذهبی ها ومشابهان این جریانات نیزقرارمی گیرند، ومی باید دردرون همین طیف رنگارنگ، به حساب آورد. لذاراندن آنها بامعیارهائی ازاین قبیل: آیاولایت فقیه راقبول دارند یانه، نادرست است. زیرا قراردادن چنین شرط و شروطی، ازیکسوساده کردن بی نهایتِ یک مسالۀ پیچیده وبغرنجِ برقراریِ دموکراسی و حاکمیّت ملت درجمهوری اسلامی است. وازسوی دیگر، بستن بابِ مشی اصلاح طلبی وتغییرات و تحول آرام درکشوراست. زیرابدون این نیروها چنین تحولی ناممکن است.
درماراتونِ پیکاربرای آزادی ودموکراسی، هربخشی ازنیروهایِ نامبرده دربالا، به طورعینی ودر جایِ خود، نقشی دارند که باید درنظرگرفت وبه استقبال آنها رفت. همه رابایک چوب نراند. ویا بااتکاء به این یاآن سخن ناخوشایند شان، نباید باآنها مرزبندی سیاسی کرد ودرصف دشمنان سیاسی خود قرار داد. این طیف به طورکلی، درپیکاربرای آزادی ودموکراسی درایران؛ یاران ومتفقان پتانسیل ما هستند، نه معاندان ودشمنان ما.
ـ بباورمن، ازنظررویکرد به مسائل وسیاستگذاری ها، می باید به جای خواست های سلبی، برخواست های ایجابی تاکید ورزید. مثلاًبه جای شعارمرگ برجمهوری اسلامی یامرگ برولی فقیه، باید باشعار: برایِ آزادی ودموکراسی وحقوق بشر، وارد میدان شد. می باید مردم رابجای تشویق وتجهیزبرای بر اندازی؛ آنهارابه مبارزه برای تامین آزادی ها، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات وتامین پیش شرط های انتخابات های آزاد، لغونظارت استصوابی وامثال آنها، فراخواند. اگرنیک بنگریم، درنهایت به خاموشی وزوال تدریجی جمهوری اسلامیِ فقاهتی است.
ـ بنظرم دررابطه باکجای کارهستیم ودرچه مرحله ازسطح مبارزاتی قرارداریم، نیزباهم مشکل داریم. نوشته اید «تجارب نشان داده است که تنها مبارزات مردم و فشارهای اجتماعی ومدنی می تواند رژیم های دیکتاتوری رابه عقب براند. مذاکره با دیکتاتورها تنها زمانی کارسازاست که جنبش اجتماعی قوی نیزحضورفعال داشته، حکومت را ترسانده ودرآن شکاف ایجاد کرده باشد». کاملا باتحلیل شماموافقم. ولی لطفاً توضیح دهید که درنبود شرایط اولیّۀ آزادی مطبوعات واحزاب وسندیکاها وتشکّلات مدنی کارساز، چگونه می خواهید این «مبارزات مردم وفشارهای اجتماعی ومدنی»، وآن«جنبش اجتماعی قوی» که باید«حضورفعال داشته، حکومت را ترسانده ودرآن شکاف ایجاد» کند را، به وجودبیاورید وسازمان دهی کنید؟
همین پرسش درمورد بعضی دیگرازدوستان هم مطرح است که از«محاصرۀ مدنی» دستگاه حاکمه صحبت می کنند که هدفش به زانودرآوردن وتسلیم وتن دادن رژیم به یک «انتخابات آزاد»، تحت نظر سازمان های بین المللی برای تعیین نظام جدید ومورد پسند رای دهندگان است. قاعدتاًمنظوراین دوستان از«انتخابات آزاد»، چیزی درحدود مجلس موسسان است؟ وگرنه دیگرانتخابات معنی ندارد؛ شاید منظورشان از«انتخابات آزاد»،یک همه پرسی برای تغییرنظام است؟ به هرحال، پرسش من توضیحِ چگونگیِ سازمان دهی این نبرد بزرگ «محاصرۀ مدنی» درشرایط نبود آزادی های اولیّه وتشکلات مدنی لازم، برای تصرف قلعۀ جماران است.
اگرباواقع بینیِ بیشتری به موضوع بنگریم؛ ملاحظه خواهدشد که ما هنوزاندرخم یک کوچه ایم! آن همان: تامین آزادی های اولیّه وبازکردن فضای سیاسی کشوراست که دراولویّت می باشد.
نوشته اید: «چپ درنقد خود باید به این پرسش پاسخ بدهد. آیا سیاست امروزین جمهوری خواهان در نفی یا درتداوم نظام جمهوری اسلامی است»؟
دوست عزیزم باگفتن این که آیامی خواهید جمهوری اسلامی برود یابماند، معضل سیاسی- اجتماعی ایران حل نمی شود. اینگونه خط کشی ها، چنانکه عرض کردم، ساده کردن یک موضوع بغرنج است. من نه«نفیِ جمهوری اسلامی» راخواست وشعارمبارزاتی درستی می دانم، زیرا«نفی» درمقولۀ براندازی است. وگذشته ازآن، در ترکیب جمهوری اسلامی، همۀ اصلاح طلبان درون آن نیزمستتراست که متحدان ما درپیکاربرای تامین آزادی های اولیّه اند. ونه«تداوم جمهوری اسلامی» مورد علاقه آرزوی من است. زیراآنچه امروزه بنام جمهوری اسلامی حاکم است، یک رژیم سرکوبگروتوتالیتر است که ما نمی خواهیم! مساله تنها، درچگونگیِ رهائی ازاین وضعیّت است
ازآنجا که من، وضعیّت کنونی تناسب نیروها وسلطۀ لحظه ای اقتدارگرایان را فقط درنظرنمی گیرم ومطلق اش نمی کنم وقابل تغییرمی دانم؛ براین باورم که درحال حاضر، می باید مردم رابرای مبارزه درراستای دستیابی به آزادی های اولیّۀ پایمال شده:آزادی مطبوعات واحزاب و سندیکاها وتشکلات مدنی، وتامین هرچه فزاینده ترِحاکمیّت ملت ازطریق انتخابات هایِ آزاد؛ بابهره گیری از راه های آرام ومسالمت آمیزمبارزاتیِ تشویق وتجهیزکرد.
آنگاه که این آزادی های اولیّه، ولی ضروری وبسیارپراهمیّت بدست آمد؛ باارزیابی مجدد توازن نیرو ها وآمادگیِ ذهنی مردم؛ با تاکتیک های مناسب باشرایط آن روز؛ طرح دیگری ریخت ومبارزه راتا تحقق تمام وکمال حاکمیّت ملت، که درآن همۀ نهادهای حکومت ناشی ازاراده ورای آزاد ملت باشد، ادامه داد. دراین پیکارِ مرحله به مرحله، بیگمان، اصلاح طلبان درون وبیرون حاکمیّت، درشمارِ نیروی اصلی وتعیین کنندۀ آن، قرارمی گیرند. بدیهی است که هرقدرنیروهایِ عرفی وترقی خواه از تباراتحاد جمهوری خواهان پرتوان ترباشند، رنگ ونشان خودرابررویدادهاوچشم اندازسیاسی کشور برجای خواهندگذاشت.
کاظم جان! حتماًبیادداری که اشکال بزرگ ما دررویاروئی بارژیم شاه هم این بود که همه چیز رادر گرورفتن وبرانداختن شاه می دیدیم. فکرمی کردیم: دیوچوبیرون رود، فرشته درآید! دیورا ازدر راندیم، ولی بجای فرشته، دیوشاخداری ازپنجره وارد شد! تکراراین تجربۀ تلخ تاریخی، دیگربرای من وشما، نابخشودنی است.
دررژیم گذشته به علت سرکوب طولانیِ جریانات سیاسی مخالف وتشکّل های مدنیِ وصنفی، نیروی واسطه میان تودۀ مردم وحاکمیّت وجود نداشت. درنتیجه، بخاطرسرسختی شاه برای ماندن درقدرت، راهی جزشورش وقیام مردم علیه حاکمیت وچاره ای جزبرانداختن آن باقی نماند. اینک، برخلاف رژیم گذشته، چنین نیرویِ واسطه وبسیارنیرومند، حّی وحاضردرصحنۀ سیاسی ودرون جامعۀ ایران حضوردارند. اگرامروزخاموش وکم پیداست، به معنی فقدان آن نیست. تظاهرات ملیونی مردم با شعار رای من کو؟ گواهِ این نیروی خفته درحال حاضر، ولی آتش نهفته درزیرخاکستربرایِ آینده است. همین نیروی واسطه میان مردم وحاکمیّت، متحّدینِ عینی ودرازمدّت ما وضامنِ گذارآرام وگام به گام از جامعۀ بستۀ کنونی به سوی آزادی ودموکراسی است.
این بدین معنا نیست که ما بی قیدوشرط ازاصلاح طلبان دفاع بکنیم. ولی این نیزدرست نیست که با گزیدن این یاآن حرف ناپسند وناخوشایندِ آنها؛ نظیراشاره برخی به «دوره طلایی امام»، تفاوت چشمگیرموسوی ها وخاتمی هارابااین آدمخواران، نادیده انگاریم.
بخاطردارم مانیزدرجوانی، دردوره ای، برای نقد استالینیزم که حاکم بود، جملاتی ازنوشته های لنین را می جستیم وبِه رُخ می کشیدیم واحیاء لنینیسم رامی طلبیدیم!غافل ازآنکه استالینیسم ادامۀ چنگیز خانی لنینیسم بود! سپس، وقتی شناخت وتجربۀ بیشتری یافتیم، لنینیسم راهم زیرسوال بردیم. بعدها حتّی دریافتیم که آبشخورِبسیاری ازاحکام لنینی نیز، برخاسته ازاندیشه ها واحکام نادرستِ مارکس بود! احتمال دارد موسوی وخاتمی ودیگراصلاح طلبان درون جمهوری اسلامی هم به گونۀ ما، صادقانه در توهّم باشند. ولی آنچه اساسی تراست، خواست آنها برای تامین آزادیها وپیش شرط های یک انتخابات آزاد است. ولواین که کاملاًباعمقی ما این مقوله هارامطرح می کنیم، یکسان نباشد. خاتمی شاید تنها دولت مردبرسرقدرت بود که به هنگام ریاست جمهوری، سخنان ژرفِ روزالوکزامبورگ رابرزبان آورد: آزادی، آزادی دگراندیش است، نه ما که حکومت می کنیم! درعمل نیزتاتوانست، به این اندیشه وفادارماند. ارزش اودرهمین افکار، ودروفاداری به آنهاست. وگرنه، چه کسی منکرآنست که خاتمی به هنگام دولتمداری اش ویا پس ازآن، دچارخطاهای بزرگ ونابخشودنی نشده است؟
ثالثاً: واین مهّم ترازهمه است. بباورمن، هرتغییروتحولی درایران درراستای آزادی ودموکراسی که تامین پیش شرط های انتخابات هایِ آزاد درزمرۀ آنهاست؛ ازدرون واساساًبااتکاء به نیروهای درون کشورصورت خواهد گرفت. آلترناتیوبه وضع موجودنیز، ازدرون کشورسربرخواهد آورد. نقش مابا همۀ ارزش وضرورت آن، نقشی کمکی است. امیدوارم روزی بتوانیم به ایران برگردیم ونقش موثرتری ایفا بکنیم. ولی فعلاً متاسفانه چنین نیست. باید واقع بین بود. نباید به خود ونیروهای خارج کشور، پُربها داد.
بباورمن، تلاش برای ایجاد آلترناتیو درخارج کشوروبااتکاء به نیروهای ایرانیِ خارج کشور، اگرنمی خواهد ابزاری دردست خارجی ها باشد واستقلال عمل واندیشه خود راحفظ بکند، بی فایده است. تلاش ما درراستای دستیابی به آزادی ودموکراسی، باحفظ استقلال عمل واندیشۀ خود؛ می باید باتلاش نیرو های کم وبیش همسودردرون کشور، پیوند بخورد ودرخدمت این پیکارسرنوشت سازباشد. تنها دراین صورت است که ارزش واقعی دارد.
سرت رازیاد درد آوردم، ببخش! روزجهانی کارگران وزحمتکشان است. فررسیدن آن رابتووهمۀ عزیزان تبریک می گویم. امیدوارم روزی که چندان هم دورنباشد؛ بازو به بازو، این روزفرخنده رادرخیابان های تهران جشن بگیریم.
ارادتمند بابک امیرخسروی
اوّل مامه مه ۲۰۱۲
***
نوشتۀ آقای ملک محمدی
آقای علمداری عزیز
با شناختی که از شما پیدا کرده ام دریافته ام که به موضوع ها و سوالهایی که می پردازید نگاه ژرف دارید و به همین علت از جواب ها و یافته ها زود راضی نمی شوید . شما در موضوع استقلال و ازادی خوب پیش رفتید و به نظرمن در به صف کردن دیدگاه‌ها و ارایش افکاردر این زمینه کمک بسیار کردید. اکنون در باره معیار های تعین سیاست ائتلافی جمهوری خواهان سوال‌هایی را پیش نهاده اید که امید وارم تا انتها پی گیری کنید و جواب های تاکنونی دیگر دوستان راضیتان نکرده باشد. البته یک سوال اصلی شما آنجا که از وجود دومعیار و برخورد دوگانه صحبت می کنید روی صحبت تان بدرستی بخشی از جمهوری خواهان است. یعنی آنهایی که ازرابطه با سلطنت بخاطر ماهیت استبدای آن احتراز دارند ولی به آسانی از شعار یا حسین میر حسین جانب داری می کنند ودر تمام دوران موسوم به اصلاحات و همین حالا نیز از اپوزسیون دعوت می کنند که در پشت سر هواداران ولایت فقیه مثل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی , حزب مشارکت اسلامی یا رفسنجانی و خاتمی و دیگران سینه بزنند. من مشابهت زیادی میان این سیاست با همان سیاستی می بینم که با خمینی علیه شاه متحد شد وانقلاب اسلامی را پروبال داد. شما بدرستی می پرسید چرا اینها هیج حساسیتی به این همه جنایت های سی ساله جمهوری اسلامی ندارند ولی کفاره گناه آن” مرحوم” را امروز می خواهند از پسرش بگیرند. پاسخ من این است که مشترکات ما در نظام های ارزشی واکنش های احساسی و عقلی ما را تعیین می کند. چنین است که مثلا برای حزب توده و شرکا نظام جمهوری اسلامی درخت پر باری بود که می شد زیر سایه اش به پرورش سوسیالیسم پرداخت و برای گروه دیگر جهنمی بود سوزنده.یا مثلا امروز برای یکی هر سخن خاتمی کلامی است نجات بخش برای دیگری اراجیف و لاطالعات.یکی از نامه به ولایت برمی آشوبد دیگری دردلش قند آب می شود.
اما من نمی خواهم بیشتراز این روی این جنبه ها مکث کنم .در باره سلطنت نکاتی بنظرم میرسد که می خواستم خیلی فشرده با دوستانی مثل شما در میان نهم تا شاید به کار تحلیل هایتان بخورد و در تدوین سیاست ائتلافی جمهوری خواهان کمک کند.
۱ سلطنت پهلوی ادامه طبیعی نهاد تایخی سلطنت در ایران نبود. سلطنت پهلوی گسستی از این تاریخ بود. درست است که انقلاب ۵۷ این نهاد کهن را بخاک سپرد ولی مقدمات اجتماعی و مادی آن را خود این نظام برای انقلاب فراهم آورد. بگونه ای که اگر انقلاب هم رخ نمی داد این نهاد در راهی که قدم گذاشته بود قهرا رو به اضمحلال می رفت. پهلوی ها برخلاف تاریخ سلطنت در ایران بر بنیاد ایلات و عشایر و اقوام سازمان نیافتند که هیج , خود این بنیاد های مادی را در هم نوردیدند و سلطنت را بر شالوده های جامعه مدرن استوار کردند. یعنی بروکراسی مدرن و طبقات سرمایه دار امروزی
۲ سلطنت پهلوی یک دیکتاتوری با هدفها و برنامه های مدرن بود .برنامه های اجتماعی و اقتصادی آنها از سطح متوسط پیشرفت جامعه و خواست مدرن شدن آن جلو تر بود . به همین علت دولت هرچه بیشتر در این جهت سرعت می گرفت تضاد درونی خود و کل ساختارش با جامعه را تشدید می کرد. انقلاب ۵۷ در بخش عمده اجتماعی و فرهنگی خود مقاومتی بود در برابر این پیشرفت از موضع سنت گرایی .حتا اعتراض اجتماعی به عنصروابستگی نظام به غرب از موضع صرف استقلال طلبانه و برای پیشرفت بیشتر نبود بلکه الوده به ضدیت با لیبرالیسم و فرهنگ غرب بود. فرهنگ مسلط و چیرگی اندیشه های میان مخالفین سلطنت بخوبی ماهیت این مخالفت ها را نشان می دهد . مهمترین مخالفین نظام یعنی اسلام سیاسی خمینیسم در همه ابعاد سیاسی و فرهنگی خود از فرهنگ و نظام مستقرعقب مانده تر بودند و چپ ها در بخش عمدشان ازنظر سیاسی بدیل بهتری را در برابر سلطنت نمایندگی نمی کردند. اگر ما چپ ها جانب انصاف را از دست ندهیم تشخیص این واقعیت جندان دشوار نیست که حکومت های دست پخت رفقا و همتایان ما در کشور های دیگر چندان آبرومندانه تر و انسانی تر از مدل پهلوی ها نبود .شما هم حتما چیزهایی از دوستان مهاجر ما در باره بهشت سوسیالیسم شنیده اید .
۳ پایگاه فکری و نقطه عزیمت مخالفت این دو صف عمده ضد سلطنت آزادی و دموکراسی نبود بلکه سنت گرایی و عدالت جویی بود. سنت و عدالت در جامعه ان روز ایران و البته هنوز هم و هر وقت که فعال شود چنان ملاط منسجمی را می سازد که ابزار های لیبرالیسم و دموکراسی در فروپاشاندنش کارگر نمی افتد یا اصلا از کار میافتد. به همین آخرین بازی بااصطلاح نمایندگان مسخ شده عدالت و لیبرالیسم نگاه کن که در آن چگونه احمدی نژاد خاتمی را از میدان بدر کرد .تازه خاتمی نه لیبرال است نه دموکرات. بلکه باد جهانی دموکراسی کمی از گرده خود را روی این شاخه سنت گرایان ایران پاشیده است.
۴ سلطنت در صف بندی های جهانی انتخاب اصلح تری داشت . مدرنیسم پهلوی از غرب الگویی برای نظام خود برساخته بود و می کوشید اقتدار خود را با امیزه ای از ناسیونالیسم ایرانی( غیراسلامی) و مدل غرب استوار سازد. مدل انتخاب دو مخالف اصلی سلطنت در عرصه جهانی , دنیای اسلام و اردوگاه سوسیالیسم بخش تاریک تر جهان آن روز ما بود و و ما به غلط آن را دروازه های ازادی و سوسیالیسم می پنداشتیم.
۵ ما در عصر طوفان های دموکراتیک بسرمی بریم . باد آزادی خواهی و دموکراسی سالهاست از درو پنجره به درون اتاق های ما می وزد و همه گروهبندی های اسلامی , ملی , چپ و سلطنت طلب و قومی و مذهبی را در نوردیده است. رویکرد به ارزش های دموکراتیک دراین میدان پر تلاطم بازی سیاسی , نمایش یا پلیتیک نیست . حتا دموکرات شدن شاخه های افراطی اسلام گرایان طرفدار ولایت فقیه حقیقتی در بر دارد, یعنی دروغین نیست و اصالت دارد . همانطور که رشد ایده ها و ارزش های دموکراتیک و آزادی خواهان دربخش چپ جنبش اصالت دارد. پس چرا رویکرد بخشهایی از سلطنت طلبان و مشروطه خواهان به ارزشهای دموکراتیک نباید جدی تلقی شود. چطور چپ ها و ملی ها با تصویب یک سند در یک کنگره دموکرات می شوند و تاریخشان بکلی دگرگون می شود ولی هوا خواهان سلطنت ازاین قواعد تبعیت نمی کنند؟. چطور رفسنجانی و خاتمی طرفدار ولایت فقیه با یک سخنرانی در نماز جمعه به اردوی دموکراسی خواهی می پیوندد ولی داریوش همایون باید دو دهه پوست بیندازد تا بلاخره به طور مشروط به دریافت بلیط ورود به تاتر نمایش دموکراسی ما نایل بیاید؟ با همان متر و میزان هایی که جمهوری خواهان , چپ ها یا ملیون خود را در چهارچوب نیروهای دموکراتیک و ازادی خواه به سنجش می گذارند چرا نمی توان به سلطنت طلبان هواخواه شاهزاده با رتبه ای پایئن تر نمره قبولی داد. تاریخ سیاسی این سه دهه نشان می دهد که پس از چپ ها این سلطنت طلبان یا مشروطه خواهان بودند که خود را در معرض اصلاحات و باز سازی دموکرایتک قرار دادند و در پی آنها ست که نوبت به اسلام گرایان رسیده است. ما نیز داریم مثل غرب صاحب احزاب راست نوانیش و معتقد به بازی دموکراسی می شویم . همانطور که دموکرات مسیحی ها یا جمهوری خواهان در کشور های دیگر جزئ ساختارهای دموکراتیک هستند و در رتبه پائین تری از سوسیال دموکرات ها سبزها یا دموکراتها قرار دارند. مشروطه خواهان ما در هر دو طیف اسلامی و غرب گرای خود به همین راه میروند.
۶ باز گشت سلطنت در ایران یک توهم تاریخی است . نه ساختار های اجتماعی ما و نه ساختار های سیاسی و فرهنگی و حزبی ما این بازگشت را ناممکن می سازد. هزارو یک دلیل برای این ناممکن می توان برشمرد. ولی به فرض محال اگر باز گشتی هم ممکن شود , بازگشتی به نظام پهلوی که می شناسیم نخواهد بود.این ترسی در خدمت محافظه کاری سیاسی است و اپوزسیون را در برابر نظام اسلامی ضعیف تر و بی اثرتر می کند. اما احزاب سلطنت طلب محتملا عمری طولانی خواهند داشت و در بازی های سیاسی نمی توان نادیده شان گرفت . ودر مورد آنها نیز باید مثل هر بازی دیگر ائتلافی اساس محاسبه سود و زیان دموکراسی و رعایت قاعده برد برد در رقابت های سیاسی میان احزاب باشد.
دوگانگی معیار در تعین و تدوین سیاست به زیان دموکراسی است و فعالیت هر حزب سیاسی جدی را بی معنا می کند. نباید مرعوب استدلاهای محافظه کارانه نسل ترس خورده و تنگ نظر شد که برای امتناع از ائتلاف سیاسی بجای مراجعه به برنامه‌های احزاب به تورق سیاه کاری های گذشته یکدیگر مشغولند .
فرایند قوام گرفتن تفکر جمهوری خواهی دموکراتیک یا چپ دموکراتیک نقاد و مستقل وعرض اندام کردن آن در عرصه عمل سیاسی مستلزم ایستادگی بر روی معیارهای دموکراتیک ومقاومت در برابر فشار جریانهایی است که در تعیین سیاست ها از معیارها و الویت های شاخه های اسلامی / اصلاحی پیروی می کنند.
با ارادت مرتضی ملک محمدی
۲۵آپریل ۲۰۱۲
منبع: عصر نو




پلیس آلمان از شاهین نجفی حفاظت می‌کند

پلیس آلمان از شاهین نجفی حفاظت می‌کند
پس از اجرای ترانه‌ای به‌نام “نقی” از سوی شاهین نجفی، خواننده رپ ایرانی و تهدید وی به مرگ از طرف نیروهای تندرو جمهوری اسلامی ایران، پلیس آلمان اعلام کرد که از جان این هنرمند حفاظت می‌کند.
تارنمای روزنامه “راینیشه پست” آلمان، امروز ۲۲ اردیبهشت‌ماه به نقل از سخنگوی پلیس شهر کلن خبر داد که روز گذشته طی نشستی، بخش امنیت ملی اداره پلیس کلن به موضوع تهدید به مرگ شاهین نجفی، خواننده رپ ۳۲ ساله ایرانی ساکن این شهر رسیدگی کرد.
بنا به این گزارش در این نشست چند مقام امنیتی و همچنین بخش حفاظت از قانون اساسی و پلیس جنایی فدرال شرکت داشتند.
در این جلسه تدابیر حفاظتی در مورد شاهین نجفی به تصویب رسید.
روز گذشته پیش از برگزاری این جلسه شاهین نجفی به اداره پلیس کلن رفته و در آن‌جا شکایت خود را تقدیم کرده بود.
ترانه رپ “نقی” با اجرای شاهین نجفی در روزهای اخیر جنجال بسیاری به‌پا کرده است.
در این ترانه شاهین نجفی امام نقی یا امام هادی، دهمین امام شیعیان را مورد خطاب قرار داده و در آن نگاه انتقادی خود از شرایط کنونی اجتماعی و سیاسی ایران را بازگو کرده است.
این ترانه تاکنون، در یک نوبت بیش از هزار و ۷۰۰ و در نوبتی دیگر بیش از چهار هزار و ۶۰۰ بار “لایک” خورده است و صد‌ها بار توسط کاربران فیس‌بوک به اشتراک گذاشته شده است.
همچنین در سایت یوتیوب نیز تا به امروز نزدیک به ۵۹ هزار بار شنیده شده است.
با بازتاب گسترده این ترانه، محافل و نیروهای تندرو جمهوری اسلامی ایران، با استناد به فتوای اخیر آیت‌الله صافی گلپایگانی، مرجع دینی شیعه، حکم “ارتداد” شاهین نجفی را صادر و وی را به مرگ تهدید کردند.
یک سال پیش از انتشار ترانه “نقی”، در شبکه اجتماعی فیس‌بوک گروهی از جوانان ایرانی کمپینی به‌نام “کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان” راه‌اندازی کرده و در آن طنزهای اجتماعی را منتشر می‌کردند که این نیز در فضای مجازی گسترش یافت.
فتوای آیت‌الله صافی گلپایگانی دو هفته پیش از انتشار ترانه شاهین نجفی منتشر شد.
یک مقلد این مرجع دینی شیعه پرسیده بود: “مدتی است عده‌ای اجیرشده که عمدتأ از ضد انقلاب خارج از کشور می‌باشند، در فضای اینترنت، سایت‌ها و وبلاگ‌های خود به‌راحتی به امام مظلوم شیعیان حضرت امام هادی اهانت و جسارت می‌کنند (طراحی، جوک، کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و …) حکم این افراد چیست؟”
آیت‌الله صافی گلپایگانی در پاسخ به این پرسش شرعی فتوا داد: “چنان‌چه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشند مرتدند. والله اعلم.”
شاهین نجفی که پیش از ترانه “نقی” در ترانه‌های دیگر خود مسائل سیاسی و اجتماعی را به‌نقد می‌کشید این بار به‌شدت از سوی محافل تندرو جمهوری اسلامی ایران مورد حمله قرار گرفت.
خبرگزاری فارس، در خبری تحت عنوان “تشکیل کمپین اعدام شاهین نجفی” به نقل از وبلاگی به‌همین نام نوشت: “از تمامی شیعیان و بلکه همه مسلمانان محب اهل بیت تقاضا داریم در صورتی که به هر نحوی به این فرد مرتد دسترسی دارند او را به سزای اعمالش رسانده و روانه دوزخ ابدی‌اش نمایند.”
پایگاه خبری “شیعه آنلاین” نیز برای کشتن شاهین نجفی مبلغ ۱۰۰ هزار دلار جایزه تعیین کرد.
تارنمای عصر امروز نیز نوشت: “شاهین نجفی خواننده رپ، اهل گیلان، که ید طولایی در خزعبل‌گویی و استفاده از کلمات رکیک و ناپسند دارد در تازه‌ترین اقدام خود، با انتشار آلبومی به برخی امامان معصوم (ع) و مقدسات دین توهین کرده است.”
سایت عصر امروز و فارس از شاهین نجفی به‌عنوان “خواننده فتنه” نام بردند و در پایان با اشاره به آیه‌ها و روایت‌های اسلامی تأکید کردند: “کسی که به ائمه و امامان(ع) توهین می‌کند حرام‌زاده است و باید در نطفه‌اش شک کرد.”
این در حالی است که شاهین نجفی در گفت‌گوهای خود اعلام کرده است که قصدش توهین به باورهای دینی مردم نبوده و هدفش مطرح کردن مشکلات اجتماعی در ایران بوده است.
شاهین نجفی فعالیت در موسیقی را از سال ۱۳۷۹ آغاز کرد و از سال ۱۳۸۴ به آلمان مهاجرت نمود.
وی که دانشجوی اخراجی رشته جامعه‌شناسی در ایران بود، در آلمان ابتدا سرپرست گروهی به نام “اینان” شد و سپس به گروه “تپش ۲۰۱۲” پیوست و با اجرای ترانه‌های سیاسی-اجتماعی رپ مطرح گردید.
او پس از جدایی از گروه “تپش ۲۰۱۲” در سال ۱۳۸۸ گروه موسیقی “آنتی‌کاریزما” را تشکیل داد.
شاهین نجفی تاکنون چهار آلبوم استودیویی و دو آلبوم گروهی منتشر کرده است.
منبع: رهسا نیوز




یورش مشترک اسلامی ها وحاکمان ناسیونالیست علیه آزادی بیان

اسد نودنینیان

یورش مشترک اسلامی ها وحاکمان ناسیونالیست علیه آزادی بیان/ اسد نودنینیان
روز سه شنبه 9 مه در شهر اربیل کردستان عراق جریانات اسلامی ضمن حمله به تعدادی از مغازهها، مشروب فروشیها، رستورانها ، راننده گان تاکسی و مردم و عابرین مورد اهانت قرار گرفتند. بهانه حمله و عربده کشی اوباشان اسلامی در خیابانهای شهر اربیل عکس العملی بود به مطلبی در روزنامه "چرپه" تحت عنوان "من و و خوا" به معنی (من و خدا) که توسط فرد آتئیستی به نام هه لمت گوران در نقد مذهب نوشته است. ، دست می زنند. پارلمان و حکومت عشیرتی منطقه کردستان با حمایت از این حرکت ارتجاعی و همراهی با آن، علیه نویسنده این مطلب و هر گونه آزاد اندیشی و جلوگیری از انتقاد از مذهب ، به بسیج افکار عقب مانده مردم پرداختند. به این ترتیب جریانات مذهبی و ناسیونالیسم کرد حاکم بر منطقه دوش بدوش هم علیه آزادی بیان و آزادی نقد مذهب یورش مشترک خود را علیه مردم مدرن و هر نوع آزادیخواهی شدت دادند.
جریانات ارتجاعی مذهبی با فراخوان برخی از ملاها و امامان در یکی ازمساجد این شهر متحصن شده اند و می گویند در این مطلب به " اعتقادات مذهبی و "مقدسات مردم" حمله شده است. و خواهان برخورد حکومت کردی علیه روزنامه "چرپه" و هه لمت گوران می شوند. سران ریز و درشت حکومتی از مسعود بارزانی تا رئیس پارلمان و دیگر کاربدستان این دولت همراه با محکوم نمودن مطلب این نویسنده همگی علیه آزادی بیان و ممنوع دانستن بی مذهبی با عنوان احترام به " مقدسات مردم" دست به لشکر کشی علیه مردم و شهروندان آن جامعه زده اند. حاکمان این منطقه هیئتی از پارلمانشان را به سرپرستی ملا بشیر، مسئول هیئت دینی پارلمان برای مذاکراه با این روزنامه اعزام کرده اند و از سردبیر این روزنامه می خواهند یا خود این روزنامه را تعطیل کند یا اینکه آنها از طریق قانونی او را به دادگاه خواهند داد. سردبیر این روزنامه تحت این فشار و تهدیدها ناچار میشود با تعطیل کردن روزنامه اش موافقت کند.
جریانات اسلامی که این حمایت وسیع از جانب حکومت کردی را در قبال یورششان به آزادی بیان مردم را می بینند، جری تر میشوند و فرمان جهاد را برای حمله به هر گونه مظهر تمدن و شهرستانیت را در روز 9 مه صادر می کنند. در این روز اوباشان اسلامی با قمه و هر ابزاری که در دست داشتند به رستورانها، مشروب فروشیها و عابرین حمله می کنند بدون هیچ بهانه ای هر کسی را که احساس میکردند همراهشان نیست مورد حمله قرار می دهند. در جریان این یورش تعدادی از روزنامه نگاران و خبرنگار کانالهای تلویزیونی که در محل حضور داشته اند از طرف جریانات ارتجاعی اسلامی مورد حمله قرار میگیرند. همزمان تعدادی از خبر نگارها و روزنامه نگارانی که قصد دور شدن از محل را داشتند توسط نیروهای مسلح حکومت منطقه ای دستگیر میشوند و ضمن اذیت و آزار کلیه امکانات خبرنگاریشان را ضبط می نمایند . در گزارشات مرکز خبری "سه نتری میترو" بیش از 11 مورد از اذیت و آزار روزنامه نگاران از هر دو طرف جریانات اسلامی و نیروهای حاکمان کرد اشاره شده است. گزارشات دیگری پخش شده است و در آنها به 23 مورد حمله به رسانه های خبری و خبرنگاران اشاره دارد.
حکومت کردی در سایه یورش وحشیانه 9 مه جریانات اسلامی فرصت را گیر آورده و از رسانهای خود پی در پی به حقوق شهروندی مردم و آزادی بیان به بهانه خدشه دار نمودن" شعور و مقدسات مردم"، حمله می برد. در مقابل تنها گلایه دوستانه ای از جریانات اسلامی دارد بخاطر اینکه تظاهرات آنها بدون اجازه بوده است. اما همزمان با آن توافق قبلی خود با سردبیر روزنامه "چرپه" را، تعطیل کردن روزنامه و در مقابل دست بر داشتن از دستگیری او را زیر پا می نهند و بنا به درخواست ملاهای مرتجع او را دستگیر و زندانی می کنند. فورا در جلسه پارلمانشان مجداد طی بیانیه ای هر گونه اظهار نظری که به خواهد دین و مذهب را مورد نقد قرار دهد، محکوم نموده اند. و از جریانات اسلامی می خواهند که راه قانونی را برای پیگیری این مسله در پیش بگیرند. جریانات مذهبی از همدستی حاکمان ناسیونالیست استفاده کرده اند و تعرض خود را با ارائه طرحی برای تجدید نظر در قانون روزنامه نگاری و ممنوعیت انتقاد از مذهب در رسانه های عمومی ادامه داده اند. دو حزب اسلامی "حزب متحد اسلامی" "یک گرتوی ئیسلامی" و "جبهه اسلامی"، کومه له اسلامی" از جمله جریانات اسلامی هستند که این طرح را پیش گذاشته اند.
حمله همزمان ارتجاع اسلامی و حکومت کردی علیه آزادی بیان در شرایطی انجام میگیرد که سالگرد یاد سردشت عثمان است که سال قبل توسط جریانات وابسته به حزب دموکرات کردستان عراق ترور شد. نارضایتی و اعتراض وسیع مردم علیه این گونه آدمکشی و اعتراض به محدود کردن آزادیهای فردی در جامعه، حاکمان ناسیونالیست را زیر فشار گذاشته است
یورش همزمان جریانات ارتحاع اسلامی و ناسیونالیست بار دیگر بی ربطی همگی ناسیونالیستها از حاکمان و از اپوزیسیون آنها را با خواستهای مردم نشان داد. جریان اپوزیسیون گوران نیز همزمان بلندگوههای خود را در خدمت ارتجاع اسلامی و علیه هر گونه نقد آزادانه مذهب بکار انداخت. راه خلاصی مردم از دست ارتجاع اسلامی و خودگمارده های عشیرتی، گرد آمدن بدور جریان کمونیستی کارگری که نماینده مالزیمالیستی خواست و امیالهای انهاست.
مه 2012



روزنامه های امروز صبح تهران گزارش های مربوط به سفر نماینده ویژه دولت فرانسه را به تهران منعکس کرده و بدان با توجه به تغییرات در دولت پاریس اهمیت بسیار داده اند. استقبال از مذاکرات هسته ای امروز ایران با آژانس بین المللی انرژی هسته ای و نوساناتی در نرخ سکه و طلا از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست چنان که "سرگیجه سکه و دلار" تیتر اول شرق است و "دلایل کاهش شدید قیمت ارز و سکه" عنوان اصلی جام جم.

نماینده دولت جدید فرانسه در تهران و مذاکرات امروز با آژانس

تیتر و عکس صفحه اول شرق
تیتر و عکس صفحه اول شرق
مذاکرات نخست وزیر پیشین فرانسه در تهران گزارش اصلی تعدادی از روزنامه های امروز صبح است که به این دیدار اهمیت بسیار داده اند.
کلیک خراسان نوشته روز گذشته روزنامه فیگارو چاپ پاریس از ورود میشل روکار نخست وزیر پیشین و هم حزبی و دوست سوسیالیست فرانسوا اولاند رئیس جمهور جدید فرانسه به ایران خبر داد. به نوشته این روزنامه روکار که در آستانه مذاکرات بغداد در ۳ خرداد، به صورت غیررسمی به تهران سفر کرده است، بهبود و تقویت روابط تهران و پاریس را که در زمان سارکوزی به شدت ضعیف شده بود، دنبال می‌کند.
این روزنامه و دیگر رسانه های ایران با وجود این که نقل کرده اند که مسئولان سیاست خارجی اولاند در بیانیه‌ای اعلام کردند که سفر روکار هیچ ارتباطی به اولاند ندارد و این سفر قبلا برنامه ریزی شده بود و به دلیل بیماری نخست وزیر هشتاد و یک ساله پیشین انجام نشد نوشته اند روکار قرار است پس از دیدار با صالحی با سعید جلیلی نیز دیدار و گفت و گو کند.
مجتبی فتحی در کلیک گزارش اصلی شرق خبر داده صبح امروز در وین، زنگ مذاکرات هسته‌ای به صدا در می آید؛ با دو طرف حساب؛ یکی جمهوری اسلامی ایران و دیگری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی. با یک دستور کار، مباحث فنی؛ برنامه هسته‌ای ایران؛ سوالاتی که مدتی است مناسبات تهران و تنها نهاد نظارت‌کننده بر برنامه هسته‌ای کشورهای عضو از جمله جمهوری اسلامی را تحت تاثیر قرار داده و بر روند مذاکرات سیاسی هسته‌ای ایران با گروه ۱+۵ نیز سایه افکنده است.
علی قنبری در مقاله ای درباره همین مذاکرات در شرق نوشته مردم از خود یک سوال اساسی می‌پرسند که چه منافعی و خصوصا چه منافع اقتصادی‌ای در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات برای کشورهای ۱+۵ در بر دارد؟ واقعیت این است که در یک نگاه استراتژیک همه کشورها در تعاملات بین‌المللی به دنبال منافع ملی کشور خود هستند و عموما دولت‌ها برای رسیدن به منافع ملی حداکثری، اقدام به بده‌بستان‌های اقتصادی و سیاسی می‌کنند.
در انتهای این مقاله بدون اشاره به فوایدی که این مذاکرات برای ایران می تواند داشته باشد نتیجه گیری شده که در شرایط اقتصاد کنونی جهان که کشورهای صاحب تکنولوژی در یک رقابت تنگاتنگ برای فروش محصولات خود با دور زدن مقررات جهانی به دنبال بازاریابی و مشتری جدید با قیمت بهتر و خرید مواد نفتی با قیمت مناسب‌تر می‌گردند حربه تحریم کارساز نبوده و منطقی است که ۱+۵ به دنبال حل و فصل مناقشات سیاسی به‌نفع مسایل اقتصادی در راستای حصول به منافع ملی باشد.

سفرهای استانی تبلیغاتی و فواید آب ملی

حمید رضا شکوهی همزمان با صدمین سفر استانی هیات دولت در کلیک سرمقاله مردم سالاری نوشته رویکرد تبلیغاتی دولت در سفرهای استانی، اخیرا در قالب تبلیغات صدمین سفراستانی و ایجاد ستاد پاسداشت با تبلیغات گسترده تلویزیونی بار دیگر آشکار شده تا بازهم ادعای خدمت بی‌منت در تناقض با تبلیغات گسترده دولتی‌ها قرار گیرد. اما تبلیغاتی بودن سفرهای استانی دولت، تنها نقطه ضعف این سفرها نیست.
نویسنده این مقاله پرسیده به راستی آیا لازم است که این سفرها چهار بار با تمام اعضای کابینه برای تمام استان‌ها تکرار و درمصوباتی در قالب پروژه سفرهای استانی خلاصه شود که به سختی می توان آن را پروژه نامید؟ شاید هم تعریف پروژه در دولت‌های نهم و دهم متفاوت از دولت‌های قبل است. اما آنچه عدالت در سفرهای استانی را زیر سوال می‌برد، سهم مردم تهران از سفرهای استانی است.
مقاله مردم سالاری اشاره می کند که بی توجهی دولت به تهران شاید بدان جهت باشد که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری هم ثابت شد که این دولت از بدو روی کار آمدن، چندان به حمایت مردم تهران نیازی احساس نمی کرد و در برنامه‌های خود سهم چندانی برای مردم تهران در نظر نگرفته است و این مصداقی روشن از نادیده گرفتن اصل عدالت در سفرهای استانی برای پایتخت نشینان است.
"فواید آب ملی" عنوان ستون کاناپه اعتماد است که پوریا عالمی در آن اشاره کرده که محمود احمدی نژاد به مردم گناباد گفت: «برخی از کشاورزان در اینجا مشکل کمبود آب را مطرح میکنند که اگر لازم باشد ما از مازندران، خلیج فارس و تاجیکستان آب به خراسان خواهیم رساند.»، به مردم زاوه گفت: «اگر لازم باشد، از دریای مازندران برای شما آب می آوریم.»، به مردم خواف گفت: «به خدا اگر لازم باشد، از دریای مازندران و خلیج فارس آب میکشیم که شما بدون آب نمانید.»، به مردم تربت حیدریه گفت: « از دریای مازندران و خلیج فارس آب میکشیم که شما بدون آب نمانید.»
در دنباله این طنز نوشته آمده: مردم که زیر تیغ آفتاب داغ خراسان ایستاده بودند هی توی ذهنشان دو دوتا چهارتا کردند که آب خلیج فارس را چطوری میشود تا روستای آنان در خراسان آورد: «اینجا آفتاب خورده پس کله ی ما، شما حرف از آب میزنی. ببینم نکنه باز انتخاباتی چیزی توی راهه که از این وعده و وعیدها به ما میدید؟»
و خلاصه این که بعد از این سخنرانی آقای احمدی نژاد که زیر آفتاب عرق کرده بود، عرقی را که نشسته بود بر پیشانیاش پاک کرد و سوار هواپیما شد و برگشت پاستور. مردم ماندند زیر آفتاب، تشنه و در فکر آب دریای مازندران یا خلیج فارس.

بوی نمایشگاه کتاب و خرید بستنی

کتاب، کار هادی رحمتی، از اعتماد
کتاب، کار هادی رحمتی، از اعتماد
ابوالحسن مختاباد در کلیک مقاله ای در اعتماد نوشته اگرچه آمارهای ارائه‌ شده از سوی دست‌اندرکاران از اقبال عمومی به نمایشگاه کتاب خبر می‌دهد، و حتی معاون رییس‌جمهور آرزو کرده است در سال آینده هشت میلیون نفر به نمایشگاه بیایند، اما برداشت‌های عموم کارشناسان و خبرگان نشر و فرهنگ و نیز راقم این سطور این است که نمایشگاه هرساله در مقایسه با سال قبل افت کیفی دارد.
نویسنده برای ادعای خود چند دلیل آورده مهم‌ترین نکته جلوگیری از حضور ناشرانی چون طرح‌نو، ذره، چشمه، امید فردا، اختران و آگاه و عدم حضور برخی ناشران کهنه‌کار همانند انتشارات اساطیر است که آسیب نخست آن را مخاطبان و سپس خود ناشران و عرصه اقتصادی نشر متقبل می‌شود. گشتی در نمایشگاه بزنید و ببینید که بوی اعمال سلیقه تا چه اندازه در فضای نمایشگاه پراکنده است.
در انتهای مقاله اعتماد آمده که وزیر فرهنگ و ارشاد در گفت‌وگویی در تلویزیون گفته بر اساس یک نظرسنجی ۶۵ درصد افرادی که به نمایشگاه می‌آیند، نمی‌دانند چه کتابی را بخرند. تامل در همین آمار نشان می‌دهد که نباید دل‌مان را به این همه جمعیت خوش کنیم. جمعیتی که در یک روز از ۷ غرفه بستنی‌فروشی مستقر در نمایشگاه، نزدیک به ۱۴ هزار آیس‌پک (فقط آیس‌پک ناقابل دو هزار و ۵۰۰تومانی)، به مبلغ ۳۵ میلیون تومان نوش‌جان می‌کند.

با محیط زیست چه می کنیم

اسماعيل كهرم کارشناس محيط‌زيست در کلیک مقاله ای در تهران امروز نوشته سد گتوند درحالی هزينه‌های بسياری روی دوش مردم منطقه و محيط‌زيست كشور گذاشته كه دوران سدسازی در دنيا سپری شده است. ما زمانی قهرمان سد‌سازی شديم كه دنيا در حال جمع كردن پرونده سد‌سازی است. آمريكا بزرگ‌ترين سد خود را تخريب كرد، چون ساخت اين سد به نابودی يكی از مهم‌ترين تالاب‌های آن منجر شده بود.
نویسنده کارشناس محیط زیست توضیح داده: سد گتوند علاوه بر هزينه‌هايی كه همانند ساير سدها بر كشور وارد كرد، هزينه‌های منحصر به خود را به دنبال داشته كه غيرقابل جبران است. اين پروژه برخلاف نظر تمام متخصصان كشور ساخته و آبگيری شد. زمانی كه سد را ساختند، گنبدهای نمكی دور از رودخانه بودند و اصلا ربطی به آن نداشتند. سد را ساختند و شروع به آبگيری كردند. آب دره‌ها و دشت‌ها را گرفت و به گنبدهای نمكی رسيد. هزاران تن نمک در آب حل شد. كارون شور شد. زمين‌های كشاورزی به خطر افتاد و ده‌ها مشكل ديگر.
به نوشته مقاله تهران امروز وضعيتی كه امروز گتوند به‌وجود آورده، در حد يک فاجعه است! چون الان شوری آب آنقدر بالا رفته كه اين آب را نه می‌توان برای آبياری محصولات استفاده كرد و نه حتی میتوان به خورد آدم‌ها داد. اين سد بازهم ضربه‌های زيادی به منابع طبيعی، محيط‌زيست، كشاورزی و ساكنان آن خواهد زد. بنابراين اين سد بايد جمع شود.

جای خالی بانوان در استاديوم‌ها

در حالی که رسانه های مختلف خبر داده اند که فدراسیون فوتبال ایران به دلیل تذکر نهادهای فوتبال آسیا پذیرفته که زنان در زمان مسابقه فوتبال نوجوانان آسیا در استادیوم حاضر شوند فريده شجاعی در کلیک مقاله ای در شرق نوشته از نزديک می‌بينيم كه دختران ايرانی تا چه حد و اندازه به فوتبال علاقه‌مند هستند و نسبت به رخدادهای اين رشته ورزشی از خود حساسيت و واكنش نشان می دهند و نه تنها اطلاعات و اخبار روز فوتبال ايران بلكه مسابقات اروپايی را هم پيگيری می‌كنند. پس اين فرصت را بايد برای آنها به وجود آورد تا بتوانند از نزديک نظاره‌گر مسابقات رشته ورزشی مورد علاقه‌شان باشند و حس و هيجان خود را بروز دهند.
نایب رییس فدراسیون فوتبال در امور زنان در پایان تاکید کرده تصميم‌گيری در اين رابطه نه برعهده من است و نه فدراسيون فوتبال، در مورد ميزبانی مسابقات فوتبال نوجوانان آسيا نيز بايد اضافه كنم كه قطع يقين اگر به بانوان ايرانی اجازه حضور ندهند، اين فرصت برای تماشاگران خارجی و اعضای سفارت‌خانه‌های داخل ايران فراهم است و بعيد نيست اگر اين امكان هم به آنها داده نشود، ميزبانی اين مسابقات از فدراسيون فوتبال ايران گرفته شود.

عشق به ریاست برای خدمت به مردم

محمدحسين روانبخش در کلیک ستون طنز مردم سالاری نوشته «رياست » آن قدر ارزش و اعتبار دارد که انسان، شيفته آن باشد و تمام عمر، با سر و جان دنبال آن بدود، چه برسد به اينکه در اين فرصت يک ماهه تا افتتاح مجلس نهم، بعضی برادران، همت و کار مضاعف به کار برده، سر از پا نشناسند و برای صندلی محترم رياست مجلس، هر چه امکانات دارند بسيج کنند! دوستداران صندلی مورد نظر هم کم نيستند و برای همين هم رقابت خوب و بسيار مفيد به حال ملت، شکل گرفته و روز به روز هم بر حواشی داستان افزوده می‌شود. پس جای درنگ نيست و يک لحظه غفلت ممکن است به چهار سال پشيمانی و پايين نشينی منجر شود!
نویسنده این ستون با اشاره به این که ممکن است من و شما، متوجه اهميت موضوع نشويم و فکر کنيم که روزگار ديگری است و هنوز شعار بدهيم « مهم خدمت به مردم است»، «در هر سنگری، می‌توان به وظيفه خود عمل نمود » نوشته البته واضح و مبرهن است که اين نوع شعارها را همچنان بايد تکرار کرد، اما اين روزها وقت عمل است و اين شعارها برای ما خوب است، نه عزيزان متمايل به رياست مجلس!
کار حسن کریم زاده، شرق در پایان ستون طنز مردم سالاری به طعنه آمده: آنهايی که ذائقه شريفشان، آنچه بايد بچشد، چشيده، اين فرصت محدود را به کارهای لازم برای زمينه‌سازی رياست اختصاص می‌دهند و مطمئنا بعد از پيروزی، چهار سال وقت دارند که شعارها را تکرار کنند... پس بهتر است ما در کار آنها دخالت نکنيم، مزاحم اوقات شريف و دسته و گروه‌هايشان نشويم و فقط اظهار اميدواری کنيم که در اين راه پر فراز و نشيب که در اصل فقط و فقط و فقط به خاطر مردم در آن پا گذاشته‌اند، پيروز باشند!

کارتون روز

کار حسن کریم زاده، شرق




یک عضو شورای شهر تهران از سیاست‌های دولت دهم درباره اشتغال زنان و کمبود امکان پیشرفت‌ شغلی برای زنان انتقاد کرد. از سوی دیگر اخراج زنان کارگر و جداسازی‌های جنسیتی در محیط کار نیز همچنان ادامه دارد.
معصومه ابتکار، عضو شورای شهر تهران با انتقاد از عملکرد دولت دهم در رسیدگی به وضعیت زنان، گفت: «دولت در حوزه فعالیت زنان کارنامه‌ی قابل قبولی نداشته است.»
ابتکار که اصلاح‌طلب است و در سال‌های ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی، مدیریت سازمان حفظ محیط زیست را برعهده داشت، در گفت‌وگو با خبرگزاری "مهر" تاکید کرد که سیاست‌های دولت محمود احمدی‌نژاد، "مشکلات معیشتی" بسیاری برای خانواده‌ها به بار آورده و در مجموع زنان را "آسیب‌پذیرتر" کرده است.
این عضو شورای شهر تهران با اشاره به طرح "برنامه‌ی پنج ساله شهرداری" که شورای شهر تهران پیشنهاد کرده، تاکید کرد هنوز گزارشی از پیشرفت و روند این طرح به شورای شهر تهران ارائه نشده است.

معصومه ابتکار از شهرداری تهران نیز انتقاد کرد که اگرچه تلاش‌هایی در جهت "مناسب‌سازی" فضاهای شهری برای زنان انجام داد، با این‌حال در حوزه‌های جدی‌تر گامی برای بهبود وضعیت زنان برنداشته است. ابتکار تصریح کرد: «ما انتظار داشتیم مسئولیت‌های مدیریتی در حوزه فرهنگی و اجتماعی بیشتر به زنان سپرده شود. اما متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاد و در سطح تصمیم‌گیری کمتر شاهد حضور زنان در دستگاه‌های دولتی هستیم.»
این عضو شورای شهر تهران از عملکرد شورا و شهرداری در رسیدگی به وضعیت زنان سرپرست خانوار نیز انتقاد کرد و گلایه کرد که نهادهای متولی از سازمان‌های "مردم‌نهاد و خیریه" حمایت لازم را به عمل نیاوردند تا این نهادها به وضع معیشت زنان سرپرست خانوار رسیدگی کنند و به گسترش جامعه مدنی کمک کنند.

ابتکار:«دولت دهم کارنامه‌ی قابل قبولی در حوزه فعالیت زنان ندارد»
رئیس پیشین سازمان حفاظت از محیط زیست با انتقاد از وضعیت تورم و بیکاری که معیشت خانواده‌ها را دشوار کرده است، تاکید کرد: «اگر ما خانواده را براساس قانون اساسی و نگرش دینی اصلی‌ترین نهاد اجتماع بدانیم، جامعه به شدت آسیب‌پذیر شده است. چرا که خانواده‌ای سالم است که بتواند یک معیشت سالم و حلال داشته باشد.»
اخراج غیرقانونی زنان کارگر
اظهارات معصومه ابتکار در شرایطی مطرح می‌شود که وضعیت معیشت زنان کارگر که بسیاری از آن‌ها سرپرست خانوار نیز هستند، با دشواری‌ها و تنگناهای بیشتری مواجه شده است.
بنا به اظهارات دبیر "خانه کارگر" در یک سال اخیر دست‌کم ۱۰۰ هزار کارگر بیکار یا اخراج شدند که در این میان زنان کارگر معمولا اولین گروهی بودند که کار خود را از دست دادند.
خبرگزاری "ایلنا" گزارش داد دو زن کارگر کارخانه سیمان لارستان بعد از بازگشت از مرخصی زایمان، برخلاف قانون کار اخراج شدند. محمد حسن قوامی، فعال کارگری با اعلام این خبر به "ایلنا" گفت: «این دو زن کارگر بیش از ۶ سال سابقه‌ی کار دارند و کارفرما بعد از مرخصی زایمان هر دو زن را اخراج و نیروهای تازه‌ای را جایگزین آن‌ها کرده است.»
این فعال کارگری اضافه کرده است که ادامه‌ی این روند در نهادهای تولیدی کوچک "نگران‌کننده" است و به رویه‌ای رایج تبدیل شده است. بنا به قانون کار ایران نهادهای تولیدی که کمتر از ۱۰ نیروی کار دارند، زیر نظارت وزارت کار و قانون کار نیستند و بی‌قانونی و نقض حقوق کارگر در این نهادهای تولیدی کوچک، رایج‌تر است.
ماده ۶۷ قانون تامین اجتماعی و همچنین ماده ۷۶ قانون کار ایران، مرخصی زایمان به همراه حقوق و امکان بازگشت به کار را از حقوق رسمی زنان کارگر می‌شناسد. بااین‌حال این حق بدیهی زنان کارگر در برخی از نهادهای تولیدی زیرپا گذاشته می‌شود.
پیش از این "خانه کارگر" اعلام کرد که پیشرفت شغلی زنان کارگر در ایران "بسیار محدود" است و با موانع جدی روبرو است. خبرگزاری "ایلنا" به نقل از این نهاد متولی صنف کارگران گزارش داد:«در کوچک‌ترین بحران کارگری زنان کارگر اخراج می‌شوند و تبعیض جنسیتی در برخورد با زنان کارگر مشهود است.»
ادامه‌ی جداسازی‌های و تبعیض‌های جنسیتی
وضعیت معاش و اشتغال زنان ایرانی با ادامه‌ی روند جداسازی‌ها و تبعیض‌های جنسیتی نیز تهدید شده و با ناامنی‌های بیشتر مواجه می‌شود.

بنا بر آخرین آمار از بازار کار ایران از ۳۴ میلیون شاغل در ایران، تنها ۵ میلیون نفر زن هستند
حسن حائری، مدیرکل امور اجتماعی استانداری خوزستان، به خبرگزاری "ایسنا" گفت:« برای گسترش فرهنگ عفاف و پوشش طرح جداسازی ادارات در استان خوزستان اجرا شده و توصیه شده است در بیشتر ادارات حتی الامکان محیط کار زنان ز مردان از هم جدا شود.»
در بیشتر طرح‌های جداسازی جنسیتی رایج در جمهوری اسلامی ایران، فضایی که به زنان تخصیص می‌یابد محدودتر و با امکانات کمتر است و عملا امکان اشتغال زنان با جداسازی‌های جنسیتی کمتر می‌شود.
دانشگاه آزاد اسلامی نیز طرحی را در خوابگاه‌های دخترانه آغاز کرده که بر مبنای آن ساعت ورود و خروج دختران دانشجو به خوابگاه، به والدین‌شان ارسال خواهد شد. احمد سیف، رئیس دانشگاه آزاد بروجرد با اعلام این خبر به "ایسنا" گفت:«دختران ساکن خوابگاه باید از کارت‌های الکترونیکی ویژه‌ای که طراحی شده استفاده کنند. تردد آن‌ها در خوابگاه و دانشگاه با استفاده از این کارت‌های الکترونیکی تازه، به پدر خانواده پیامک می‌شود.»
بنا بر آخرین آمار از بازار کار ایران از ۳۴ میلیون شاغل در ایران، تنها ۵ میلیون نفر زن هستند و ۳۴ درصد بیکاران کشور را زنان تشکیل می‌دهند. پیش از این وزارت کار هشدار داده بود که با افزایش روزافزون زنان با تحصیلات دانشگاهی، با تقاضای کار ۲.۵ برابری زنان متقاضی کار روبرو خواهند شد، این در حالی است که با سیاست‌های جاری دولت عملا فرصت‌ها و امکانات اشتغال زنان روز به روز محدودتر می‌شود.



اختلاف میان اصولگرایان در جریان برگزاری انتخابات نهمین دوره مجلس، پس از اعلام نتایج مرحله‌ی دوم انتخابات ادامه یافته است. انتشار خبر تشکیل فراکسیون حامیان ولایت با واکنش منفی جبهه پایداری روبرو شده است.
کاظم جلالی، نماینده اصولگرای مجلس ۱۶ اردیبهشت ماه به خبرگزاری دانشجویان ایران گفت که اختلاف میان جبهه پایداری انقلاب اسلامی و جبهه متحد اصولگرایان مربوط به زمان انتخابات بوده و در مجلس نهم کمرنگ خواهد شد.
اما این پیش‌بینی آقای جلالی دو روز بعد شکل دیگری به خود گرفت. ۱۸ اردیبهشت ماه فراکسیونی با عنوان «رهروان ولایت» با حضور منتخبان مجلس نهم در ساختمان سابق مجلس تشکیل جلسه داد.
وب‌سایت‌های اصولگرایان از فراکسیون رهروان ولایت به عنوان «حامیان علی لاریجانی» نام می‌برند. علی لاریجانی نیز به عنوان سخنران اصلی جلسه‌ی این فراکسیون شرکت داشت.
بخش عمده‌ای از اعضای جبهه متحد اصولگرایان و نمایندگان مستقل نزدیک به اصولگرایان که با ریاست علی لاریجانی بر مجلس نهم موافق‌اند در این جلسه حضور یافتند. خبرآنلاین، وب‌سایت نزدیک به علی لاریجانی، تعداد اعضای این فراکسیون را نزدیک به ۲۰۰ نفر اعلام کرد.


جبهه پایداری به مصباح یزدی و جبهه متحد به مهدوی کنی نزدیک‌اند
کاظم جلالی، دبیر هیات موسس فراکسیون راهروان ولایت پس از این جلسه در پاسخ به سوالی در مورد سرنوشت فرکسیون اصولگرایان توضیح روشنی نداد اما پیش‌بینی کرد که درکنار رهروان ولایت، فراکسیون‌های پایداری و رهپویان (با محوریت علیرضا زاکانی) در مجلس نهم فعال خواهند بود.
فراکسیون پایداری با حضور حداد عادل
پنج روز پس از اعلام موجودیت فراکسیون رهروان ولایت باشگاه خبرنگاران جوان گزارش داد که روز شنبه ۲۳ اردیبهشت (۱۲مه) نمایندگان مجلس عضو جبهه پایداری انقلاب اسلامی با سخنرانی غلامعلی حدادعادل، تشکیل فراکسیون پایداری در مجلس نهم را اعلام می‌کنند.
جبهه پایداری از جریانات اصولگرای حامی دولت محمود احمدی‌نژاد است. آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی روحانی تندرو، از حامیان اصلی و پدر معنوی این جبهه است. جبهه پایداری با ریاست علی لاریجانی بر مجلس نهم به شدت مخالف است و تلاش می‌کند غلامعلی حداد عادل را به کرسی ریاست مجلس آینده بنشاند.
حمایت از عملکرد دولت محمود احمدی‌نژاد یکی دیگر از مشخصه‌های جبهه‌ی پایداری است با اینکه اعضای این جریان اصولگرا مدعی هستند که نسبت به عملکرد اسفندیار رحیم مشایی انتقادات جدی دارند.
انتقاد از تشکیل «رهروان ولایت» و پاسخ بادامچیان
یک روز پس از تشکیل فراکسیون رهروان ولایت، علی اصغر زارعی عضو ارشد جبهه پایداری انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران به خبرآنلاین گفت فراکسیون اصولگرایان همچنان باید فعال باشد و دیگر فراکسیون‌ها به عنوان زیرمجموعه این فراکسیون فعالیت کنند.
وی همچنین با اشاره به اینکه کسانی که در مجلس نهم فراکسیون اصولگرایان را منجمد کردند حالا به فکر تشکیل فراکسیون افتاده‌اند، تصریح کرد: «این کار بیشتر عملیات روانی است. مجلس نهم تشکیل شود بعد آقایان فراکسیون تشکیل دهند.»
به نظر می‌رسد اشاره این عضو جبهه اصولگرا به حضور پرتعداد نمایندگان در جلسه‌ی فراکسیون رهروان ولایت و حمایت آنها از ریاست علی لاریجانی بر مجلس است که به نمایش قدرت "حامیان لاریجانی" پیش از تشکیل مجلس نهم تعبیر شده است.

علی لاریجانی و حداد عادل از گزینه‌های اصلی ریاست بر مجلس نهم هستند
در واکنشی دیگر اسدالله بادامچیان، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم واز اعضای ارشد حزب موتلفه در پاسخ به سخنان زارعی گفت: «این اظهارات تعرض به نمایندگان است. آنها می‌توانند دور هم جمع شوند و فراکسیون تشکیل دهند. کسانی هم که فراکسیون رهروان ولایت را تشکیل داده‌اند، نمایندگان مجلس نهم هستند و حق فعالیت سیاسی دارند.»
بادامچیان با اشاره به اینکه در نهایت نمایندگان مجلس نهم رییس این مجلس را تعیین می‌کنند، افزود: «اینکه جبهه پایداری که از اصولگرایان تشکیل شده، به تخریب رییس مجلس می‌پردازد، رفتار صحیحی است؟»
رهبری و مجلس فراکسیون‌های اصولگرا
نگاهی به ترکیب مجلس نهم این واقعیت را مشخص می‌کند که اکثریت نمایندگان این مجلس متعلق به جریان اصولگرا هستند. پیش‌بینی‌ها از تشکیل یک فراکسیون اقلیت (نزدیک به اصلاح‌طلبان) حداکثر با ۴۰ نماینده حکایت دارد.
در سوی دیگر اما رقابت میان حامیان علی لاریجانی میان در اصولگرایان است. کشمکش و رقابتی که در انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی، اصولگرایان را دوپاره کرد.
اما بنظر می‌رسد آنچه که خواهد توانست یک فراکسیون را در مواجهه با فراکسیون دیگر موفق کند نه تعداد اعضای آن، ‌بلکه دیدگاه و نظر آیت‌الله خامنه‌ای رهبری جمهوری اسلامی است.
بیشتر بخوانید: حمایت از احمدی‌نژاد عامل شکاف بیشتر در اصولگرایان
با وجود آنکه وزنه ‌نیروهای هوادار علی لاریجانی در مجلس بیشتر بنظر می‌رسد اما تصمیم رهبر ایران می‌تواند این توازن را به کلی دگرگون کند. همچنین می‌توان پیش‌بینی کرد که مجلس نهم صحنه‌ی کشمکش میان فراکسیون‌های اصولگرایی خواهد بود که سهم بیشتری از قدرت را مطالبه می‌کنند و نیم‌نگاهی نیز به انتخابات ریاست جمهوری آینده دارند.
در این شرایط نقش رهبر ایران، به عنوان «فصل‌الخطاب» برای خاتمه دادن به اختلافاتی که می‌تواند مجلس را دچار بحران کند، بسیار تعیین کننده است. نقشی که آیت‌الله خامنه‌ای نشان داده مایل به ایفای آن در تصمیمات مهم و سرنوشت‌ساز است.
باید دید که آیا همه جریانات اصولگرا همچون مجلس هشتم، چشم به دفتر رهبر ایران خواهند داشت تا بر اساس تصمیمات رهبری عمل کنند و یا بر خلاف آنچه که علی مطهری در مورد مجلس هشتم گفته بود، مجلس نهم دیگر "شعبه‌ای از بیت رهبری" نخواهد بود.


میشل روکار نخست وزیر سوسیالیت پیشین فرانسه با علی اکبر صالحی وزیر امورخارجه ایران در تهران دیدار کرد. مقامات جمهوری اسلامی امیدوارند با تغییر دولت در فرانسه موضع این کشور در قبال پرونده‌ی هسته‌ای ایران تعدیل شود.
روز شنبه ۲۳ اردیبهشت (۱۲مه) میشل روکار که برای یک سفر سه روزه به تهران سفر کرده با علی اکبر صالحی دیدار کرد. در این دیدار وزیر امورخارجه ایران پیروزی فرانسوا اولاند را تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد که فصلی جدید در راستای توسعه روابط و همکاری میان فرانسه و ایران در همه ابعاد آغاز شود.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آقای صالحی با اشاره به منافع مشترک فرانسه و ایران تصریح کرد که جمهوری اسلامی برای گسترش و توسعه رابطه با کشورهای اروپایی از جمله فرانسه تلاش می‌کند.
وزیر امورخارجه ایران همچنین با اشاره به فتوای رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر حرمت ساخت، انبار و به‌کارگیری هرگونه سلاح کشتار جمعی ابراز امیدواری کرد در مذاکرات آینده راه‌حل مورد رضایت دو طرف کسب شود.
به نوشته خبرگزاری ایسنا، میشل روکار نیز ابراز امیدواری کرده است که با ایجاد فضای اعتماد متقابل، مسائل موجود میان تهران و غرب حل و فصل شود.
تلاش برای نزدیکی ایران و فرانسه

ایران امیدوار است با انتخاب اولاند موضع فرانسه در قبال پرونده هسته‌ای این کشور ملایم‌تر شود
میشل روکار ممکن است به غیر از وزیر امورخارجه ایران، با سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده هسته‌ای ایران دیدار کند. همچنین در برنامه‌ی سفر رییس جمهور سابق ۸۱ ساله‌ی فرانسه به تهران دیدار با دانشگاهیان و سخنرانی در یکی از دانشگاه‌های ایران در نظر گرفته شده است.
در همین حال یک دیپلمات فرانسوی به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که آقای روکار در این سفر حامل هیچ پیام و ماموریتی نیست. وی تصریح می‌کند که این یک "دیدار شخصی" از ایران و با مقامات این کشور محسوب می‌شود.
این دیپلمات افزود که دولت جدید فرانسه همچنان خود را ملزم می‌داند که ایران را به پایبندی به تعهدات بین‌المللی‌اش به جامعه جهانی و آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای ترغیب کند.

با این حال روزنامه فیگارو پیش از این سفر نوشت که هدف از این دیدار، ارتقای سطح روابط میان تهران و پاریس است که در زمان ریاست جمهوری نیکولا سارکوزی کاهش یافته بود.
دور جدید گفت‌وگو میان ایران و کشورهای ۵+۱ تا کمتر از ۱۰ روز دیگر در بغداد برگزار خواهد شد. مقرر شده است که پیش از این گفت‌وگوها، مذاکراتی نیز میان کارشناسان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و طرف ایرانی در وین برگزار شود.
غرب نگران اهداف احتمالا نظامی فعالیت‌های اتمی ایران و تولید جنگ‌افزارهسته‌ای است. ایران با رد این نگرانی‌ها می‌گوید که برنامه‌ی هسته‌ای‌اش، اهداف صلح‌آمیز را دنبال می‌کند.




یک هفته پیش از آغاز دومین مرحله مذاکرات هسته‌ای با ایران در بغداد٬ مقامات ایران و آژانس پشت درهای بسته در وین دیدار می‌کنند. آژانس از ایران خواسته برای ابهام‌زدایی از برنامه پرمناقشه هسته‌ای گام‌های اساسی بردارد.
قدرت‌های جهانی روز دوشنبه (۱۴ مه/۲۵ اردیبهشت) به بررسی موشکافانه و دقیق نخستین دور از مذاکرات ایران با بازوی نظارتی سازمان ملل در زمینه انرژی هسته‌ای خواهند پرداخت. آنها می‌خواهند اطمینان حاصل کنند که تهران در صدد معامله و همکاری در مذاکراتی است که دور بعدی آن به زودی در بغداد برگزار خواهد شد. این مذاکرات دو روزه در ۳ خرداد در وین و پشت درهای بسته برگزار خواهد شد.
آخرین دیدار رسمی علی‌اصغر سلطانیه٬ نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و هرمان ناکرتس٬ بازرس ارشد آژانس٬ به اوایل ماه فوریه برمی‌گردد. موضوع مورد بحث در آن دیدار٬ دو سفر بی‌نتیجه مقامات آژانس به تهران بود.

علی‌اصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی
به گزارش خبرگزاری فرانسه٬ سلطانیه می‌گوید ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای «اثبات‌کننده عزم ایران برای همکاری با آژانس است و نشان می‌دهد که ادعاها علیه ایران بی‌پایه و اساس است و فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی کاملا صلح‌آمیز است».

فرصتی برای سنجش اهداف ایران از برنامه هسته‌ای
برونو ترتاریس٬ پژوهشگر ارشد بنیاد تحقیقات استراتژیک در پاریس به خبرگزاری فرانسه گفته که مذاکرات هسته‌ای ایران و آژانس در وین «فرصت خوبی برای محک نیات ایران از پیش‌برد برنامه هسته‌ای است».
به اعتقاد کارشناسان٬ قدرت‌های جهانی می‌خواهند از طریق این مذاکرات اطمینان حاصل کنند که جمهوری اسلامی در سیاست‌های سخت‌گیرانه خود در قبال برنامه هسته‌ای تغییر مسیر داده و قصد دارد سازش‌گرانه‌تر رفتار کند.
مارک فیتزپاتریک٬ از موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک لندن٬ در گفت‌وگو با خبرگزاری فرانسه هشدار داده است که «بروز هر نشانه‌ای مبنی بر این‌که ایران قصد دارد از همکاری‌های خود با آژانس به عنوان اهرمی برای چانه‌زنی بهره گیرد٬ آغازی بسیار بد خواهد بود و تاثیر منفی بر مذاکرات پیش‌رو در بغداد خواهد گذاشت.»
مذاکرات هسته‌ای با ایران پس از یک وقفه بیش از یک‌ساله، در جریان افزایش بی‌سابقه تنش‌ها، تشدید تحریم‌ها و احتمال درگرفتن جنگی دیگر در خاورمیانه، اواسط ماه آوریل در استانبول ازسر گرفته شد. گروه ۵+۱ متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان، طرف مذاکره با ایران است و قرار است دور بعدی مذاکرات هسته‌ای با ایران، ۲۳ ماه مه (۳ خرداد) در بغداد برگزار شود.
جامعه جهانی پیش از ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای با ایران در استانبول بارها به تاکید اعلام کرد که این آخرین فرصت جمهوری اسلامی برای پاسخ‌گویی به ابهامات و حل‌وفصل بحران هسته‌ای این کشور است.
کاترین اشتون٬ مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از دیدار با سعید جلیلی در پایتخت ترکیه٬ این مذاکرات را "سازنده و مفید" خواند٬ اما قدرت‌های بزرگ جهان با اشاره به پیشینه رفتارهای ایران در این نشست‌ها، اعلام کرده‌اند که دیگر اجازه "زمان خریدن" و "وقت‌کشی" را به مقامات ایرانی نخواهند داد.

آخرین فرصت برای رفع تردیدهای جامعه جهانی
مقامات آژانس پس از آخرین بازدید از ایران - که ایالات متحده آن را یک "شکست کامل" خواند - اعلام کردند که "اختلافات اساسی" با ایران همچنان به قوت خود باقی است و جمهوری اسلامی اقدامی جدی برای رفع تردیدهای جامعه جهانی انجام نداده است.
پارچین هنوز هم قلب تردیدها است. ایران همچنان از صدور اجازه بازرسی از تاسیسات مشکوک هسته‌ای در پارچین در حوالی تهران خودداری می‌کند؛ تاسیساتی که در گزارش آژانس از آن با عنوان یکی از مراکز مهم در توسعه ابعاد نظامی احتمالی در برنامه هسته‌ای ایران یاد شده است.
بر اساس گزارش آژانس٬ دست‌کم تا سال ۲۰۰۳ برخی از فعالیت‌های مرتبط با تولید و توسعه تسلیحات هسته‌ای در این مرکز انجام شده است.
قدرت‌های طرف مذاکره با ایران همچنین می‌خواهند مقام‌های جمهوری اسلامی را متقاعد کنند که علاوه بر پذیرش افزایش بازدیدهای سرزده از همه تاسیسات هسته‌ای کشور٬ "پروتکل الحاقی" را هم بپذیرند و غنی‌سازی با خلوص ۲۰ درصدی که بخش عمده‌ای از آن در تاسیسات فوردو در نزدیکی قم انجام می‌شود را هم متوقف کنند.
اخیرا دیوید آلبرایت٬ از موسسه علوم امنیت بین‌الملل و اولی هاینونن٬ بازرس ارشد سابق آژانس انرژی اتمی در گزارشی مشترک اعلام کرده‌اند که «اگر ایران توضیحات کافی برای شفاف‌سازی ابعاد نظامی برنامه هسته‌ای خود ارائه نکند٬ این اقدام ریسک ناکامی مذاکرات را در پی خواهد داشت و راه را برای حمله نظامی به این کشور هموار خواهد کرد.»



خشونت و سرکوب در سوریه همچنان ادامه دارد. در آخرین تحولات٬ در روز شنبه (۱۲ مه) دست‌کم ۱۵ نفر از شهروندان سوری کشته شدند. این در حالی است که برنامه‌های سازمان ملل برای توقف سرکوب و خون‌ریزی همچنان در حال اجرا است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه٬ در استان ادلیب٬ از مهم‌ترین پایگاه‌های مخالفان حکومت بشار اسد٬ شلیک گلوله از سوی نیروهای امنیتی وابسته به رژیم سوریه در موجی از حملات مسلحانه٬ منجر به کشته‌شدن یک مرد و یک زن شد. این آمار از سوی مرکز سوری نظارت بر حقوق بشر ارائه شده است.
این مرکز مستقر در لندن همچنین اعلام کرده است که یک غیرنظامی و یک کودک دیگر هم در استان حما و ۹ سرباز و یکی از نیروهای بریده از سیستم نظامی و امنیتی سوریه نیز در نبردهای میان گروه‌های مسلح مخالف حکومت با نیروهای امنیتی حامی اسد در استان ادلیب کشته شدند.
تلویزیون دولتی سنا در سوریه در گزارش خود در روز شنبه (۱۲ مه/۲۳ اردیبهشت) از این کشتار اعلام کرد که نیروهای سوری در جسر الشغور٬ تلاش "یک گروه تروریست مسلح" برای نفوذ به داخل کشور از خاک ترکیه را خنثی کردند.
بشار اسد و هواداران و حامیانش در سخنرانی‌های عمومی و رسانه‌های وابسته به حکومت٬ از عبارت "تروریست‌های مسلح" برای توصیف مخالفان استفاده می‌کنند.
به گزارش مرکز سوری نظارت بر حقوق بشر٬ روز جمعه هم ۱۷ نفر دیگر کشته شدند که ۱۲ نفر از آنها از غیرنظامیان بودند. بر این اساس٬ از زمانی که قرار بود طرح آتش‌بس پیاده شود٬ تا کنون بیش از ۹۳۰ نفر کشته شده‌اند که دو سوم آنها غیرنظامی بوده‌اند. بر اساس آمار سازمان ملل٬ تعداد کشته‌شدگان حوادث سوریه در طول یک‌سال اخیر٬ از مرز ۹ هزار نفر گذشته است.

درگیری‌ها میان مخالفان و نیروهای امنیتی در شهرهای حمص٬ درعا و چندین نقطه دیگر در استان دمشق همچنان ادامه دارد. یک دادگاه نظامی هم ۸ فعال مشهور سوری٬ از جمله رزان غزاوی٬ وبلاگ‌نویس٬ را موقتا آزاد کرد. دادگاه این افراد ۲۹ ماه مه برگزار خواهد شد تا به اتهام "تملک کتاب‌های ممنوعه" آنها رسیدگی شود.
خبرگزاری آناتولی ترکیه نیز گزارش داد که دو روزنامه‌نگار ترک که دو ماه در سوریه محبوس بوده‌اند٬ با وساطت ایرانی‌ها آزاد و در روز شنبه وارد تهران شده‌اند.

خشونت عریان در برابر چشمان ناظران سازمان ملل
خشونت‌ها در سوریه در حالی همچنان ادامه دارد که ۱۴۵ ناظر نظامی سازمان ملل در حال پیش‌برد ماموریت خود برای تحقق آتش‌بس در این کشورند. بر اساس تصمیم شورای امنیت٬ باید ۳۰۰ ناظر نظامی در سوریه مستقر شوند. ۵۶ ناظر غیرنظامی نیز در این کشور حضور خواهند یافت.
طرح آتش‌بس که ابتکار مشترک اتحادیه عرب و سازمان ملل برای تحقق صلح در سوریه است٬ قرار بود بیش از یک ماه پیش به اجرا گذاشته شود٬ اما از آن زمان تا کنون شروط مصرح در آن بارها توسط دولت و حامیانش نقض شده است. توقف سرکوب شهروندان یکی از آن شروط است٬ اما از آخرین مهلت برای تحقق آن تا کنون بیش از ۹۰۰ نفر دیگر هم کشته شده‌اند.
در روز پنج‌شنبه (۲۱ اردیبهشت/۱۰ مه) دو عملیات بمب‌گذاری انتحاری در پایتخت سوریه منجر به کشته شدن دست‌کم ۵۵ نفر شد. بیش از ۳۷۰ نفر در این حوادث مجروح شدند. این مرگ‌بارترین حمله تروریستی از زمان آغاز خیزش گسترده مردمی علیه رژیم بشار اسد از ماه مارس ۲۰۱۱ است.
یک گروه اسلام‌گرای ناشناخته روز شنبه با انتشار ویدئویی مسئولیت این حملات را بر عهده گرفته است. آنها گفته‌اند این اقدام برای انتقام‌جویی در برابر بمباران مناطق مسکونی در برخی از نقاط کشور انجام شده است. رسانه‌های دولتی سوریه٬ غرب و متحدانش در منطقه را به‌عنوان عوامل ظهور و بروز القاعده و تقویت حمایت آنها از اپوزیسیون سوریه معرفی می‌کنند.
عدنان محمود٬ وزیر اطلاعات سوریه اعلام کرده است که ائتلاف خون‌باری میان گروه‌های مسلح نظیر القاعده و برخی از دولت‌های منطقه و کشورهای غربی برقرار است. شورای ملی مخالفان سوریه٬ از سوی دیگر مقام‌های دولتی را متهم به ترویج تروریسم کرده‌است. به اعتقاد آنها بی‌اعتنایی هواداران رژیم به طرح صلح کوفی عنان٬ خشونت را گسترش داده است.




نصرالله: بیشترین کمک برای بازسازی لبنان از سوی ایران بود

حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان گفت که عمده کمک‌های ارائه شده برای باز سازی لبنان، از سوی جمهوری اسلامی ایران ارائه شده است. این سخنان نصر الله در مراسم پایان پروژه بازسازی خرابی‌های آخرین جنگ اسرائیل و حزب الله ایراد شد.
دبیرکل حزب الله همچنین اسرائیل را تهدید کرد که در صورت حمله به بیروت پایتخت لبنان، حزبش تل آویو پایتخت اسرائیل را هدف قرار خواهد داد.
او بار دیگر از نظام بشار اسد رئیس جمهور سوریه حمایت کرد و به معترضان در این کشور تاخت.

بازسازی لبنان
به گزارش شبکه خبری المنار، نصرالله با اشاره به روند بازسازی خرابی‌های ناشی از جنگ در لبنان، تاکید کرد که عمده کمک‌ها برای عملیات بازسازی از جمهوری اسلامی ایران ارائه شده است.
او در این باره گفت: «امام خامنه‌ای با سخاوتمندی تمام به درخواست ما برای بازسازی آنچه دشمن ویران کرده بود پاسخ گفت. رئیس جمهور احمدی‌نژاد و دولتش هم همین گونه بودند. همانگونه که سلاح می‌رسید، از روز اول پس از متوقف شدن عملیات نظامی، پول هم برای بازسازی رسید.»
دبیرکل حزب الله لبنان با تشکر ویژه از «رهبری، دولت و ملت» ایران گفت: «اگر کمک‌های ایران نبود، کار بازسازی را نمی‌توانستیم شروع کنیم و قادر نبودیم آن را به پایان برسانیم.» او تاکید کرد که دستکم بازسازی نیمی از خرابی‌های ناشی از جنگ در لبنان، با کمک‌های ایران صورت گرفته است.
تیرماه ۱۳۸۵، در پی ربودن دو سرباز اسرائیلی توسط نیروهای حزب الله، اسرائیل به لبنان حمله کرد. جنگ میان حزب الله و اسرائیل که ۳۳ روز به طول انجامید، خرابی‌های فراوانی را در لبنان به ویژه در حومه جنوبی شهر بیروت به دنبال داشت.
نصرالله در ادامه با تاکید بر اینکه «مقاومت بر قدرت خود افزوده است» گفت: «در مقابل هر ساختمانی که اسرائیل در حومه جنوبی بیروت تخریب کند، ما ساختمان‌هایی در تل آویو تخریب خواهیم کرد.»حومه جنوبی بیروت منطقه‌ای است که در کنترل حزب الله قرار دارد.
او با تاکید بر اینکه حزب الله قادر است اهداف مشخصی را در تل آویو مورد حمله قرار دهد، اظهار داشت: «زمانی که ما از خانه‌هایمان فرار می‌کردیم و آنها در خانه‌هایشان می‌ماندند به پایان رسید. زمانی که منازل ما ویران می‌شد اما منازل آنها سرپا باقی می‌ماند گذشت. به شما می‌گویم دورانی رسیده که ما خواهیم ماند و آنها نابود خواهند شد.»

بحرین و سوریه
حسن نصر الله ضمن حمایت از اعتراض‌ها در بحرین گفت: «اعتراض‌های بی‌وقفه در بحرین نشان دهنده ایستادگی، صبر، ایمان و توانایی مردم این کشور با وجود تمام آزار و اذیت‌ها است.»
در خصوص ناآرامی‌های سوریه اما، نصر الله اعتراض‌های این کشور را ساخته و پرداخته خارجی‌ها دانست. او همچنین متهم کردن دولت سوریه مبنی بر دست داشتن در انفجارهای روزهای اخیر در دمشق پایتخت سوریه که به کشته شدن بیش از ۵۵ نفر انجامید از سوی معترضان را، اتهامی بی‌پایه و اساس توصیف کرد.
نصر الله مردم سوریه را به انتخاب یکی از دو راه اصلاحات بشار اسد یا جنگ داخلی و خرابی، مخیر کرد و گفت: «مردم سوریه در یک دوراهی قرار دارند. یکی راه اصلاحات جدی است و در آن مردم فرصت مشارکت سیاسی در فضای چند قطبی و متکثر را دارند. راه دیگر خرابکاری است و گروه‌هایی هستند که حاضر به ارائه پول و سلاح در این راه و تربیت مهاجمان انتحاری‌اند.»
اشاره نصر الله به اصلاحاتی است که بشار اسد در ماه‌های نخست آغاز اعتراض‌های سوریه وعده عملی کردن آنها را داد. معترضان وعده‌های بشار اسد را جدی نمی‌دانند و می‌گویند که اگر نظام در انجام اصلاحات جدی بود، به سرکوب خونین اعتراض‌ها پایان می‌داد.
دبیرکل حزب الله لبنان، هدف از اعتراض‌ها در سوریه را از میان بردن مقاومت در منطقه عنوان کرد.
نظام بشار اسد، هم پیمان حزب الله لبنان و پل ارتباطی این حزب با جمهوری اسلامی ایران است.




نخست‌وزیر سابق فرانسه در تهران؛ تبریک صالحی به اولاند

میشل روکار، نخست‌وزیر پیشین سوسیالیست فرانسه، روز شنبه به ایران سفر کرد و با  علی‌اکبر صالحی، وزیر امورخاجه، دیدار و گفت‌وگو کرد.
سفر نخست‌وزیر فرانسوا میتران، کمتر از یک هفته پس از پیروزی  فرانسوا اولاند، نامزد حزب  سوسیالیست در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه صورت گرفته است.
به نوشته روزنامه فیگارو، این سفر  غیر رسمی است و با هماهنگی  وزارت خارجه فرانسه صورت نگرفته است. با این حال این روزنامه می‌نویسد سفر میشل روکار ۸۱ ساله به ایران برای «تقویت مناسبات» تهران و پاریس صورت گرفته است.
در دیدار با  میشل روکار با علی‌اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، گفت: «ایران و كشورهای اروپایی از جمله فرانسه منافع بسیاری برای توسعه روابط با یكدیگر دارند.»
به گزارش خبرگزاری ایسنا،  وزیر امور خارجه ایران ضمن تبریک پیروزی فرانسوا اولاند در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، ابراز امیدواری کرد که پاریس «رویکرد جدیدی» در توسعه روابط  دو کشور اتخاذ کند.
گفت‌وگوی سخنگوی حزب سوسیالیست فرانسه با رادیو فردا
 آنچنانکه که خبرگزاری‌های ایران گزارش داده‌اند  علی‌اکبر صالحی و  میشل روکار درباره برنامه هسته‌ای ایران نیز گفت‌وگو کرده‌اند.
صالحی در این دیدار، بر  «حق» ایران برای داشتن برنامه «صلح‌آمیز» هسته‌ای و «پایبندی» تهرانبه «تعهدات و مقررات بین‌المللی» و نیز نظارت آژانس تاکید کرده و ابراز امیدواری کرده‌ است که مذاکرات اتمی به نتیجه‌ای که مورد رضایت دو طرف است، ختم شود.
علی‌اکبر صالحی همچنین، به «فتوای» آیت‌الله خامنه‌ای درباره حرام بودن بمب اتم اشاره کرده است.
به گزارش ایسنا، میشل روکار، نیز ابراز امیدواری کرده است که با ایجاد «فضای اعتماد متقابل»  مسائل موجود در راستای مصالح و منافع دو طرف و تقویت صلح و ثبات در منطقه حل و فصل شود.
 به نوشته روزنامه فیگارو، سفر میشل روکار به ایران سه روز به طول خواهد انجامید و نخست‌وزیر سابق فرانسه قرار است با سعید جلیلی سرتیم‌ مذاکره‌کنندگان  اتمی و شماری دیگر از مقام‌های ایرانی دیدار داشته باشد.
فرانسه که عضو دایم شورای امنیت، گروه ۱+۵ و نیز عضو قدرتمند اتحادیه اروپا است، در دوران نیکولا سرکوزی، جلودار کشورهایی بوده که بر فشار حداکثری بر ایران تاکید داشتند.
بدون موافقت فرانسه تحریم‌های شورای امنیت و اتحادیه اروپا علیه ایران میسر نبود.
 قرار است دور تازه، گفت‌وگوهای ایران و گروه ۱+۵ روز سوم خرداد ماه در  بغداد برگزار شود. کاترین اشتون، که به نمایندگی از این گروه با ایران مذاکره می‌کند یک روز پیش از این ابراز امیدواری کرد که مناقشه هسته‌ای ایران با گفت‌وگو پایان پذیرد.

 واکنش سخنگوی حزب سوسیالیست فرانسه به سفر نخست‌وزیر میتران به تهران

در همین حال کریم پاکزاد، سخنگوی حزب سوسیالیست فرانسه، در گفت‌وگو با رادیو فردا،  سفر نخست‌وزیر پیشین فرانسه را کاملا «شخصی» دانست و گفت وی حامل پیامی از سوی اولاند برای مقام‌های ایرانی نبوده است.
سخنگوی حزب سوسیالیست فرانسه، تاکید کرد رویکرد پاریس درقبال برنامه هسته‌ای ایران، تغییر «بنیادین» نخواهد کرد اما به گفته وی تصریح کرده است که برای حل‌وفصل این مناقشه به راه‌حل سیاسی پایبند است و با اقدام نظامی مخالف است.
 سخنگوی حزب سوسیالیست فرانسه اظهار داشت که این لحن فرانسوا اولاند حاکی از «حسن نیت» او در قبال ایران است.



هشدار وزارت بهداشت درباره شیوع تب کنگو؛ مرگ دو نفر در خراسان

در پی مرگ دو نفر در استان خراسان رضوی بر اثر ابتلا به بیماری تب کنگو، وزارت بهداشت به شهروندان هشدار داد که از خرید دام بدون تایید دامپزشکی، اکیدا خودداری کنند.
به گزارش روابط عمومی وزارت بهداشت، محمدمهدی گویا،‌ رئیس مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت، درباره خطر این  شیوع این بیماری اظهار داشت: «تاکنون ۶ مورد ابتلا به این بیماری در استان خراسان رضوی گزارش شده است که متاسفانه ۲ نفر از این افراد به دلیل شدت بیماری جان خود را از دست داده‌اند.»
به گفته این مقام وزارت بهداشت، نخستین مورد گزارش شده این بیماری، مربوط به یک کارگر کشتارگاه بوده است که حدود ۱۰ روز پیش با علایم بیماری در بیمارستان امام رضا مشهد بستری شد.
محمد مهدی گویا افزود این فرد مبتلا به تب کنگو، پیش از مراجعه به بیمارستان امام رضا به یک کلینیک خصوصی مراجعه کرده بود که در آنجا نیز یک پرستار هنگام تزریق سرم به بیمار با خون وی تماس پیدا می‌کند که در نتیجه او هم مبتلا می‌شود.
رئیس مرکز مدیریت‌ بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت، این بیمار پس از مراجعه به بیمارستان امام رضای مشهد به دلیل شدت بیماری، ظرف ۸ ساعت پس از مراجعه فوت کرد.
به گفته وی در بیمارستان امام نیز یک نیروی خدماتی، یک پرستار و یک انترن در تماس مستقیم با بیمار بودند که از‌‌ همان ابتدا تحت مراقبت‌های ویژه قرار می‌گیرند  ولی انترن بیمارستان هم به دلیل شدت این بیماری جان خود را از دست می‌دهد.
محمدمهدی گویا  افزود: «در حال حاضر ۲ پرستار یاد شده، فرزند بیمار و یک نیروی خدماتی در بیمارستان امام رضا تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارند و تمامی اقدامات درمانی لازم بر روی آنها انجام شده است و حال همه آنها رضایتبخش است.»
رئیس مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت، با بیان اینکه تب کریمه کنگو یک عفونت ویروسی و به شدت واگیر است، گفت: «این بیماری از طریق تماس با حیوان آلوده و در هنگام ذبح حیوان و تماس با امعاء و احشاء حیوان آلوده در صورت عدم رعایت نکات بهداشتی به انسان منتقل می‌شود.»
وی افزود: «همچنین این بیماری از طریق گزش کنه‌ای که روی بدن دام بیمار وجود دارد، قابل انتقال به انسان است و در صورت ابتلا انسان به این بیماری، دیگر افرادی که در حین مراقبت درمانی با خون و ترشحات بدن فرد بیمار در تماس باشند و نکات بهداشتی را رعایت نکرده باشند، ممکن است به این بیماری مبتلا شوند.»
به گفته محمد مهدی گویا «این بیماری در ابتدا ممکن است با یک بیماری سرماخوردگی ساده اشتباه گرفته ‌شود و تب، سردرد، تهوع و استفراغ، درد بدن و علائم گوارشی از دیگر علایم ابتلای به این بیماری است.»
وی افزود: «بعد از چند روز بیمار دچار خونریزی از بینی، لثه، دستگاه گوارشی و دستگاه تناسلی می‌شود و بیمار خونریزی زیرپوستی پیدا می‌کند که در این موقع، وضعیت بیمار بحرانی است و حتی با انجام اقدامات درمانی، بیمار ممکن است جان خود را از دست دهد.»
این مقام مسئول تاکید کرد که دام‌های مبتلا به تب کریمه کنگو «هیچ نشان و علامتی از بیماری ندارند» و از شهروندان خواست به هیچ وجه دام‌هایی که مهر تایید سازمان دامپزشکی را ندارند، خریداری نکنند.
وی اظهار داشت در  کل کشور ۱۳ نفر به این بیماری مبتلا شده‌اند که شش نفر از آنها در خراسان رضوی هستند که دو نفر از آنها فوت کرده‌اند.
از این تعداد، ۷ نفر هم ، در استان سیستان و بلوچستان مبتلا شده‌اند که به گفته محمد مهدی گویا همگی تحت درمان قرار گرفته و بهبود یافته‌اند.
در همین حال روزنامه شرق، نیز در گزارشی به نقل از یکی کارکنان بیمارستان امام رضای مشهد، نوشت که به دلیل نبود پزشکان متخصص و نبود شرایط قرنطینه، یک دانشجوی کارآموز و یک پرستار در بیمارستان امام رضای مشهد به این بیماری مبتلا شدند.
به نوشته شرق  امیر کیخسروی، کارآموز دانشگاه علوم پزشکی مشهد بوده که بر اثر این بیماری فوت کرده است.
به نوشته شرق شيوع تب كريمه كنگو در شهر مشهد به مرز «نگران‌كننده‌ای» رسيده و بنا بر گزارش‌های رسیده منجر به تعطيلی كشتارگاه‌های مركزی شهر به خصوص كشتارگاه فريمان  شده است.




خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، از تشکیل جلسه دادگاه برای محاکمه هفت نفر که به "جاسوسی برای بیگانگان" متهم شده اند، خبر داده است.
به گزارش ایرنا، این هفت نفر امروز یکشنبه، ۲۴ اردیبهشت، در شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران محاکمه می‌شوند.
در این گزارش، به اسامی یا ملیت متهمان پرونده اشاره‌ای نشده است.
خبرگزاری مهر هم به نقل از مدیرکل حقوقی استاندار تهران گزارش داده است که "پرونده سه زمین‌خوار بزرگ تهران، پس از یک سال تحقیق" به دادگاه فرستاده شده است.
وی متراژ کل زمین‌هایی را که در این پرونده مطرح است، ۲۵۰ هکتار اعلام کرد و گفت که متهمان با سوءاستفاده از نبود نظارت‌های دقیق دستگاه‌های اجرایی و سهل‌انگاری برخی نهادها، "زمین‌های دو هکتاری خود را به ۲۰ هکتار افزایش داده بودند."
در عین حال، دهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات متهمان بزرگ‌ترین پرونده فساد مالی ایران نیز صبح امروز در دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شده است.




در یکی از آخرین حمله‌هایی که در اعتراض به اقدامات ریاضتی در بخش اقتصادی ایتالیا انجام شده، یکی از دفاتر اداره مالیات شهر لیورنو با مواد آتش‌زا مورد حمله قرار گرفته است.
در این حمله به کسی آسیبی نرسید.
این اداره مالیاتی قبلا چندین بسته پستی بمبگذاری‌شده دریافت کرده و یکی از کارمندانش نیز به گروگان گرفته شده بود.
به گفته خبرنگاران، این نگرانی در ایتالیا وجود دارد که با اجرای برنامه‌های دولت برای کاهش هزینه‌ها و افزایش مالیات، خشونت‌های بیشتری در این کشور رخ دهد.




میت رامنی، فرماندار سابق ماساچوست و داوطلب نامزدی حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، روز شنبه گفت با ازدواج همجنسگرایان مخالف است.
او که در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه لیبرتی در ویرجینیای آمریکا سخنرانی می کرد، گفت: "ازدواج رابطه ای است میان یک مرد و یک زن."
دانشگاه لیبرتی یک دانشگاه مسیحی است.
با بیان سخنان آقای رامنی، دانشجویان به نشانه موافقت از جای خود برخاستند.
این در حالی است که باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، هفته گذشته حمایت خود را از ازدواج همجنسگرایان اعلام کرد.
ناظران، این اقدام آقای اوباما را از لحاظ سیاسی پرمخاطره می دانند.
در ایالت های جنوبی آمریکا، میان رای دهندگانی که تصمیم خود را نگرفته اند، از هر سه نفر، یکی، با ازدواج همجنسگرایان مخالف است.
ایالت ویرجینیا یکی از مهمترین ایالت ها در انتخابات ریاست جمهوری آینده به حساب می آید.
آقای رامنی که عضو فرقه مسیحیان مورمون است، در سخنان روز شنبه، به دین خود اشاره ای نکرد.
اما او بر اهمیت وجود ارزش های مسیحیت در جامعه آمریکا تاکید کرد.
آقای رامنی در مبارزات نامزدی انتخابات، نتوانسته است رای مسیحیان انجیلی زیادی را به دست آورد.
مخالفت آقای رامنی با ازدواج همجنسگرایان در حالی است که او از دادن حقوقی همچون حق فرزندخواندگی به این گونه زوج ها حمایت می کند.




به گفته مقامات ارتش یمن دست کم ده شبه نظامی یمنی که به القاعده وابسته بودند در دو حمله هوایی جداگانه در جنوب یمن کشته شدند.
گمان می رود این حملات توسط هواپیماهای بی سرنشین آمریکا صورت گرفته باشد.
بر اساس همین گزارش این حمله در استان های ماُرب و شبوا در جنوب شرقی صنعا پایتخت این کشور رخ داده است.
نه آمریکا و نه مقامات یمن نگفته اند که این حمله توسط هواپیماهای بی سرنشین بوده است.
مقامات یمن گفته اند نیروهای دولتی این کشور ۱۵ شورشی دیگر را در عملیاتی در استان جنوبی ابین کشته اند.
به گفته وزارت دفاع یمن در اولین حمله هوایی شش نفر که مسافر یک خودرو در استان شبوا بودند کشته شده اند.
براساس گزارش ها حمله دوم ۴ شبه نظامی را که سوار دو خودرو بوده اند در منطقه نفت خیز معرب کشته است.
دوشنبه گذشته مقامات یمن گفتند یک حمله هوایی در استان شبوا فهد القس، از رهبران القاعده را کشته است.
فهد القس در ارتباط با بمب گذاری سال ۲۰۰۰ در ناو جنگی کول آمریکا تحت تعقیب بود.



ارسلا رحمانی
ارسلا رحمانی، عضو مجلس سنا و از مقامات سابق حکومت طالبان، از سوی افراد مسلح در کابل، پایتخت افغانستان کشته شده است.
فرماندهی پلیس کابل به بی‌بی‌سی گفت که آقای رحمانی صبح امروز (یکشنبه، ۲۴ ثور / اردیبهشت) زمانی که از خانه خود به طرف مجلس سنا روان بود، در نزدیکی دانشگاه کابل مورد حمله قرار گرفت.
حشمت‌الله استانکزی، سخنگوی فرماندهی پلیس کابل گفت که افراد مهاجم از درون یک موتر (خودرو) به طرف آقای رحمانی تیراندازی کرده و از محل فرار کرده‌اند.
هنوز معلوم نیست که در این حادثه به افراد دیگری نیز آسیب رسیده یا نه.
پلیس کابل می‌گوید تحقیقات در مورد این حمله را آغاز کرده است.
ارسلا رحمانی، رئیس یک گروه پارلمانی به نام "اصلاح و عدالت" بود و علاوه بر این، عضو شورای عالی صلح افغانستان بود.
آقای رحمانی در حکومت طالبان، برای دوره‌ای، به عنوان معاون وزیر تحصیلات عالی کار کرد و پس از فروپاشی طالبان نیز، موضعگیری نزدیک به طالبان داشته است.

رامین انوری، بی‌بی‌سی

افراد نزدیک به ارسلا رحمانی می گویند که نام او در فهرست سیاه سازمان ملل متحد و همچنین فهرست افراد مورد پیگرد آمریکا شامل بوده است.
آقای رحمانی با آنکه از مواضع طالبان دفاع می کرد، اما خود را عضو گروه طالبان نمی دانست.
فعالیت های سیاسی آقای رحمانی اما، به سالها قبل از آغاز تحریک طالبان برمی گردد، زمانی که او در دوره ظاهرشاه، با تحریک اسلامی "خدام الفرقان" همکاری داشت.
بعدتر نیز، زمانی که مجاهدین به پیروزی رسیدند، آقای رحمانی در دولت به ریاست برهان الدین ربانی، وزیر ارشاد و اوقاف شد و همچنین به عنوان معاون دوم گلبدین حکمتیار، نخست وزیر وقت کار کرده است.
او در تلاش‌های حکومت افغانستان برای مذاکره با طالبان نقش داشته است.
آقای رحمانی اخیرا در رأس کمیسیونی برای بررسی اوضاع زندانیان قرار گرفت و بلافاصله پیشنهاد کرد که برای ارزیابی وضعیت زندانیان طالبان نیاز است تا هیاتی به بازداشتگاه گوانتانامو فرستاده شود.
تاکنون هیچ گروهی مسئولیت کشتن آقای رحمانی را برعهده نگرفته است.
برهان الدین ربانی، رئیس سابق شورای عالی صلح افغانستان نیز در خانه اش در شهر کابل، در نتیجه یک حمله انتحاری کشته شده بود.
اخیرا، صلاح الدین ربانی، پسر آقای ربانی به عنوان رئیس این شورا انتخاب شد.
علاوه بر آقایان ربانی و رحمانی، شمار دیگری از اعضای شورای عالی صلح افغانستان نیز در گذشته مورد حمله افراد مسلح قرار گرفته اند.
اخیرا رئیس ولایتی شورای صلح در کنر، در نتیجه یک حمله انتحاری کشته شد و پیش از این، شماری از اعضای این شورا نیز از سوی گروه های مسلح ربوده شده اند.
شورای عالی صلح به هدف زمینه سازی برای گفتگو با طالبان و تشویق رهبری این گروه برای پایان دادن به خشونت ها در افغانستان تشکیل شده است.
اما منتقدان می گویند، این شورا آنگونه که انتظار می رفت، نتوانست در راستای هدفی که برای خود تعیین کرده، کار کند.




تحلیل گران می گویند بعید است تلاش رییس جمهوری یونان به نتیجه برسد چرا که اختلاف احزاب بر سر کمک های اضطراری بسیار زیاد است.
کارلوس پاپولیاس، رییس جمهوری یونان با رهبران احزاب اصلی این کشور که در تشکیل دولت ائتلافی ناکام مانده اند دیدار می کند.
هیچ یک از سه حزب میانه روی "دموکراسی نو"، حزب چپ افراطی "سیریزا" و حزب سوسیالیست "پاسوک" نتوانستند ائتلافی تشکیل بدهند که اکثریت ۳۰۰ کرسی پارلمان این کشور را از آن خود کند.
در صورت شکست این آخرین تلاش باید انتخاباتی مجدد در یونان برگزار شود.
رای دهندگان یونان در انتخابات پارلمانی یکشنبه گذشته از احزاب اصلی این کشور به نشانه مخالفت با تدابیر ریاضتی در مقابل کمک های اضطراری اتحادیه اروپا به احزاب اصلی این کشور پشت کردند.
آنگونه که نظرسنجی ها نشان می دهد حزب چپ گرای سیریزا که مخالف تدابیر ریاضتی در مقابل کمک های اضطراری است از بقیه احزاب شانس بیشتری خواهد داشت.
انتظار می رود مذاکران دو تا سه روز طول بکشد اگرچه عملا می توانند تا روز پنج شنبه که روز افتتاح پارلمان است ادامه پیدا کند.
مقامات بانک های مرکزی اروپا به اظهار نظر علنی درباره احتمال خروج یونان از منطقه یورو پرداخته اند.
رییس بانک مرکزی آلمان گفته تصمیم با یونانی هاست با این وجود اگر آنها نتوانند به تعهدات خود در زمان کمک اضطراری اتحادیه به این کشور عمل کند، از ادامه این کمک ها بی نصیب خواهند ماند.
رییس بانک مرکزی جمهوری ایرلند نیز گفته خروج یونان از منطقه یورو ضرر به بار می آورد اما برای واحد پولی یورو مرگبار نخواهد بود.
روز شنبه "ینس ویدمن" رییس بانک مرکزی گفت نتیجه عمل نکردن یونان به تعهداتش از میان رفتن اساس کمک های تازه خواهد بود.
احتمال آن می رود که یونان بدون کمک های اقتصادی از پرداخت وام های خود بازبماند.
روز شنبه روزنامه لیبرال "کترمینی" یونان با اشاره به واحد پولی سابق این کشور هشدار داد که یونان "تنها یک نفس" با فاجعه فاصله دارد.
"پر یانسون" معاون بانک مرکزی سوئد روز جمعه به خبرگزاری بلومبرگ گفته بود روسای بانک های مرکزی اروپا درحال گفتگو درباره خروج احتمالی یونان از منطقه یورو و نحوه مقابله با تبعات آن هستند.
او گفت بعید می داند که این اتفاق روندی بدون دردسر و پیچیدگی باشد.
"پاتریک هوناهون" رییس بانک مرکزی ایرلند نیز روز شنبه در کنفرانسی در استونی گفت: "خروج از منطقه یورو در قانون و پیمان نامه ها پیش بینی نشده اما رخ دادن اتفاقاتی که در پیمان نامه ها مطرح نشده اند هم کاملا ممکن و از لحاظ فنی قابل مدیریت و کنترل است."
او افزود: "این اتفاق به اعتماد به نفس منطقه یورو ضربه می زند بنابراین تا وقتی که وضع به حالت عادی بازگردد به پیچیدگی کار می افزاید. اتفاق مرگباری نیست اما رخ دادنش چندان هم دلپذیر نیست."
"اولی رن" کمیسار اقتصادی و پولی اتحادیه اروپا در همین کنفرانس گفت " اتحادیه اروپا در حال حاضر نسبت به دو سال پیش برای خروج یونان آمادگی بیشتری دارد."
به گزارش بلومبرگ آقای رن گفت: "هنوز هم معتقدم یونان می تواند در منطقه یورو بماند و راهی برای اجرای تعهداتش پیدا کند". وی افزود یونان با خروج از منطقه یورو بیش از اتحادیه اروپا آسیب خواهد دید.



امیر میرزا حکمتی
خانواده امیر میرزا حکمتی، شهروند آمریکایی ایرانی تبار که از ۹ ماه پیش در ایران زندانی است، روز شنبه برای اولین در این باره، در یک ویدئو صحبت کردند.
پدر و مادر آقای حکمتی با انتشار ویدیویی در وب سایت حامی آزادی او گفته اند از وضعیت پسرشان بسیار نگران و ناراحت هستند.
امیر میرزا حکمتی، جوان ۲۸ ساله ای است که مرداد ماه سال گذشته، پس از سفر به ایران توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شد.
دو هفته پس از دستگیری او، دادگاه انقلاب اسلامی برای او حکم اعدام او صادر کرد.
اما بعدا دیوان عالی کشور، حکم اعدام را نقض کرد و دستور داد دادگاه دیگری برگزار شود.
آقای حکمتی همچنان در زندان به سر می برد.
در ویدئویی که روز شنبه منتشر شده، بهناز حکمتی، مادر امیر حکمتی، با چشمانی اشک آلود می گوید دوری از پسرش باعث شده وضعیت روحی اش روز به روز بدتر شود.
پدرش نیز می گوید وضعیت مشابه ای دارد.
آنها همچنین در این ویدئو از خاطرات کودکی پسرشان می گویند.
دولت ایران آقای حکمتی را به اتهام همکاری با دشمن، عضویت در سازمان اطلاعاتی آمریکا، و تلاش برای متهم کردن ایران به تروریسم بازداشت کرد.
سه ماه بعد از دستگیری، تلویزیون دولتی ایران اعترافات او را پخش کرد.
در گزارش تلویزیون ایران ادعا شده امیر میرزا حکمتی بعد از دیدن آموزش های لازم، برای جمع آوری اطلاعات عازم خاورمیانه شده است.
بر این اساس او اول به پادگان بگرام در افغانستان رفته، و بعد از توقفی در دبی، به تهران سفر کرده است.
خانواده او گفته اند اعترافاتش تحت فشار گرفته شده و حقیقت ندارد.
آنها می گویند امیر میرزا حکمتی به عنوان مترجم و مدرس زبان به استخدام نیروی دریایی تفنگداران آمریکا درآمد.
مادر آقای حکمتی توانست در زمان بازداشت فرزندش یک بار به ایران سفر کند و در زندان اوین با او ملاقات کند.
آقای حکمتی از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ میلادی برای نیروی دریایی تفنگداران آمریکا کار کرده و مدت یک سال را در عراق گذرانده است.
هنوز زمان برگزاری دادگاه بعدی او اعلام نشده است.




عده ای از جنبش خشم به دلیل تاثیر ناچیزی که بر سیاست های اسپانیا داشته انتقاد کرده اند.
ده ها هزار نفر از مردم اسپانیا در اولین سالگرد جنبش موسوم به خشم که در اعتراض به بحران اقتصادی این کشور آغاز شده به خیابان ها آمده اند.
در مادرید معترضان به سوی میدان "پوئرتا دل سول" در مرکز شهر حرکت کردند.
بحران اقتصادی اخیر اسپانیا وخیم ترین بحران این کشور در چند دهه گذشته است.
نرخ بیکاری در ماه آوریل به بیشترین میزان در تاریخ این کشور رسید و دولت نیز به تازگی سیاست های جدیدی را برای ریاضت اقتصادی اعلام کرده است.
به گفته گای هجچو که از مادرید برای بی بی سی گزارش می داد حضور معترضان در مادرید پررنگ و مطابق انتظار سازمان دهندگان مراسم بود.
سال گذشته جنبش خشم اسپانیا چادرهایی را در میدان پوئرتا دل سول به پا کرده بودند اما مقامات گفتند از ماندن معترضان در این میدان در طول شب جلوگیری خواهند کرد.
عده ای از این جنبش به دلیل تاثیر ناچیزی که بر سیاست های اسپانیا داشته انتقاد کرده اند.
ماریانو راخوی نخست وزیر محافظه کار اسپانیا نوامبر گذشته به سرکار آمد و از آن زمان برنامه هایی را برای کاهش هزینه ها و افزایش مالیات اعلام کرد.
آقای راخوی در عین حال با حذف مقررات از بازار کار، اتحادیه های اسپانیا را عصبانی کرد.
نوئلیا مورنو سخنگوی سابق جنبش خشم در مادرید به خبرگزاری فرانسه گفت: "هیچ کس نمی تواند تمام یک نظام سیاسی را ظرف یک روز یا یک سال تغییر دهد."
در سایر شهرهای اروپا نیز به فراخوان جنبش "اشغال" در آمریکا ، اعتراضات مشابهی برگزار شد.
در لندن صدها معترض پیرامون کلیسای جامع سنت پاول جایی که چادرهای معترضان در ماه فوریه برچیده شده بود گرد هم آمدند و به آرامی در این منطقه راهپیمایی کردند.
در پرتغال، ایتالیا، بلژیک و آلمان نیز اعتراضاتی مشابه جریان داشت.




آدولف هیتلر و رودلف هس
یادداشت‌های تازه منتشرشده یکی از روانشناسان ارتش بریتانیا فاش کرده است که بریتانیایی‌ها چگونه می‌کوشیدند در زمان جنگ جهانی دوم راهی به درون ذهن جانشین پیشوای آلمان نازی بیابند.
در یک بعدازظهر بارانی تابستان، در ۲ ژوئن ۱۹۴۱، دکتر هنری دیکس به خانه امن شدیدا محافظت‌شده MI6 در ساری رسید. او را برای کمک به بازجویی و تحقیق از رودلف هس، که در بازداشت بریتانیا بود، فراخوانده بودند.
دکتر دیکس را برای ملاقاتی تک به تک با سومین نفر نازی‌ها، پس از هرمان گوئرینگ و شخص هیتلر، به اتاقی در طبقه اول هدایت کردند.
دیکس امیدوار بود که با فهم شخصیت رودلف هس و وفاداری او به هیتلر، بتواند به فهمی کاربردی از جنون جمعی رهبران نازی دست یابد.
در رسانه‌ها، هس پرقدرت و اغلب در حال گام زدن دوشادوش هیتلر به تصویر کشیده می‌شد.
دیکس در یادداشت‌های خود، که به تازگی توسط خانواده‌اش برای عموم منتشر شده، نوشته است: "برداشت اولیه از او بی‌شک روان‌پریشی اسکیزوئید است".
"در مقایسه با عکس‌های مطبوعات، او اکنون چهره حیوانی رنجور را دارد. صورتش جانورخوی است، بوزینه یا گرگ، که شاید روزگاری به عنوان یک جوان چهره جذابی هم بوده باشد".
دیکس با پیشرفت گفتگوها از شدت شیفتگی هس و هیتلر به انگلیسی‌ها، آن هم به رغم این که خود در جنگ دست بالا را داشتند، شوکه شد.
رودلف هس
او نوشته: "معتقدم آنان می‌خواهند ما را بترسانند، ولی خودشان از ما می‌ترسند".
"آنها مدام در نحوه زندگی، پوشش و... به ما غبطه می‌خورند و از ما تقلید می‌کنند. دست کم بخشی از آنان عشقی دوگانه نسبت به ما دارند. ما همان نژاد برتر برگزیده‌ای هستیم که آنان دیوانه‌وار می‌خواهند خودشان به آن بدل شوند".
دیکس می‌پنداشت که علاقه به بریتانیایی‌ها دلیل پرواز هس به اسکاتلند در ۱۰ مه ۱۹۴۱ بود، سفری که خودش آن را ماموریتی برای صلح خوانده بود.
هیتلر اعلام کرد که اطلاعی از آنچه هس در پی انجامش بوده نداشته است و حزب نازی نیز به سرعت او را دیوانه نامید.
با این حال برخی مورخان بر این باورند که هس در پی پیشبرد خواست پیشوا برای رسیدن به توافقی با بریتانیا بود تا آلمان‌های آماده حمله به روسیه ناگزیر به جنگیدن در دو جبهه نباشند.
به گفته پروفسور ریچارد اووری از دانشگاه اکستر فرصت بررسی شخصیت هس این امکان را به نیروهای بریتانیا داد که ‌نیروهای هدایت‌کننده نازی‌ها را بشناسند و "ریشه‌های این جنون" را دریابند.
"فکر می‌کنم برایشان مهم بود که بکوشند و حدس بزنند اگر هیتلر در مقابلشان نشسته بود چه می‌گفت و به این ترتیب بیشتر به درک رفتار او دست یابند".

رودلف هس

  • ۱۸۹۴: تولد در اسکندریه، مصر
  • ۱۹۱۴ - ۱۹۱۸: خدمت در جنگ جهانی اول، کسب درجه ستوانی تا پایان جنگ
  • ۱۹۲۰: پیوستن به حزب نوپای نازی هیتلر
  • ۱۹۲۳: به زندان افتادن همراه هیتلر و رسیدن به مقام منشی او
  • ۱۹۳۳: نایب رئیسی حزب نازی پس از به قدرت رسیدن هیتلر
  • ۱۹۴۱: پرواز تک نفره به بریتانیا در جستجوی صلح، بازداشت توسط نیروهای بریتانیایی
  • ۱۹۴۶: محکومیت به حبس ابد به خاطر جنایت علیه صلح (جنایات جنگی)
  • ۱۹۴۷: انتقال به زندان اسپاندائو در برلین
  • ۱۹۸۷: کشف جنازه به دار آویخته‌اش در زندان
هس پس از ورودش به اسکاتلند از این که به جای یک فرستاده صلح، با او همچون زندانی برخورد کردند خشمگین بود. او خواهان دیدار با مقامات عالی‌رتبه بریتانیایی بود و حکومت نیز سرانجام در ۱۰ ژوئن ۱۹۴۱، تصمیم گرفت با فرستادن سر جان سیمون، رییس مجلس لردها، با او همکاری کند.
دیکس پیش از این دیدار اضطراب شدید هس را ثبت کرده و اشاره کرده که او به طور ناخودآگاه نسبت به بریتانیایی‌ها احساس فرودستی می‌کند. دیکس نگران بود که بیمار پس از رد پیشنهادهایش توسط سر سیمون، کنترلش را از دست بدهد. بعدتر مشخص شد این نگرانی به جایی بوده است.
چند روز بعد هس خود را از نرده پلکان جایی که در آن نگهداری می‌شد پرتاب کرد. بنا به یادداشت‌های دیکس، هس در ساعات ابتدایی بامداد خواست او به ملاقاتش برود، سپس به سوی او دوید و از روی نرده‌ها پایین پرید و پایش شکست.
هس نجات یافت و پس از آن رفتار متغیرش به مرور زندانبانان بریتانیایی را به خود جلب کرد. تصور این بود که سرسپردگی به سان یک سگ دلیل جایگاه بالای هس در حزب نازی بود.
دیکس و همکارانش در پی طراحی راهبردی برای 'نازی‌زدایی' روان آلمانی‌ها بودند. بازآموزی ایده‌ای بود که دیکس پیش از تحویل پرونده به همکارش در ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۱، در آخرین یادداشتش ذکر کرده بود.
دیکس نوشت: "مطابق اظهارات او به چندین افسر که در گزارش‌های سرگرد فولی(افسر اطلاعاتی) ثبت شده‌اند، روشن به نظر می‌رسد که شیفتگی ناخودآگاهش نسبت به انگلستان نمایان‌تر شده است".
"باید اشاره کنم اجازه دسترسی به روزنامه‌ها و نشریات به خصوص انگلیسی برای او تصمیمی خردمندانه برای پی ریختن گفتگوهایی آموزنده میان او و سرگرد فولی و سایر افسران است. آموزش‌ها تا کنون تاثیر زیادی در محو توهمات او داشته‌اند".
دکتر جسیکا رینیش، از دانشگاه لندن، می‌گوید که اعتقاد دیکس مبنی بر امکان بحث با هس برای رهاندن او از شیفتگی نسبت به هیتلر، در آن مقطع نظری خوش‌بینانه‌ بوده است.
باور مشترک دانشگاهیان بر این بود که امید چندانی به آینده نیست؛ چرا که از نظرشان ذهنیت آلمانی به نحوی تغییرناپذیر اقتدارگرا، توطئه‌پندار و نظامی‌گرا بود.
پرواز رودلف هس به انگلستان
رینیش می‌گوید: "دیکس از تجربه خود با هس و سایر زندانیان نظامی آلمان در بریتانیا بهره گرفت که بگوید کدام یک از این قدم‌ها را می‌توان در مساله نازی‌زدایی آلمانی‌ها به کار گرفت و همچنین اشخاص مناسبی را برای جایگاه‌های کلیدی در آلمان پس از هیتلر برگزید".
پروفسور دانیل پیک، از کالج بیرکبک، که تحقیقاتش درباره این موضوع به تسریع انتشار یادداشت‌های دیکس انجامید، می‌گوید دکترهای بریتانیایی می‌خواستند به تصویری کلان از چگونگی مواجهه با عشق تعصب‌آمیز و ناخودآگاه آلمانی‌ها به اقتدار دست یابند.
او می‌افزاید: "فکر می‌کنم آنها هس را به عنوان نمونه‌ای افراطی از یک نازی متعصب بررسی کردند. کسی که به دلایل شخصی و ناخودآگاه، از جمله جستجوی مرجع قدرتی برای جایگزین کردن با نقش پدر مقتدر، شیفته هیتلر بود".
"در همان زمانی که هس تحت بررسی بود، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا نیز روانکاوی را برای مطالعه ذهن هیتلر به کار گرفتند".
هس را در سال ۱۹۴۲ و در حالی که هنوز در اسارت بریتانیایی‌ها بود به بیمارستان نظامی میندیف کورت، در ابرگاونی منتقل کردند؛ جایی که تا پایان جنگ در آن نگهداری می‌شد.
پس از آن هس طی محاکمات نورنبرگ و در نمونه‌ای غریب به حبس ابد محکوم شد. بسیاری شرایط عقلی او را مناسب شرکت در دادگاه نمی‌دانستند و وینستون چرچیل، نخست‌وزیر بریتانیا، نیز تصدیق کرد که مورد او را باید یک پرونده روانی، و نه جنایی، دانست.
دیکس بعدها گفت هیچ یک از کسانی که هس را دیده بودند نمی‌توانستند باور کنند چنان قدرت بالایی به او واگذار شده بود.
دیکس در مصاحبه‌ای گفت: "او بیش از آن که خطرناک و نفرت‌انگیز باشد، رقت‌آور و ترحم‌برانگیز بود. ما که اطرافش بودیم احساس می‌کردیم او مردی نامطمئن است که در اوایل زندگی به ترتیبی دچار آسیب‌هایی شدید شده است. اگر فقط روش‌های بهتری وجود داشت یا اگر او زندانی به آن پایه مهمی نبود، شاید کارهای بیشتری به حالش می‌کردیم".
هس در ۹۳ سالگی و در زندان اسپاندائو درگذشت. گزارش رسمی حاکی از خودکشی هس بود، اما مانند چیزهای بسیار دیگری درباره او، نظرات دیگری هم هست، از جمله قتل او به دست متفقین.




مخاطبان برنامه تلویزیونی " هفت" در آستانه سال سوم فعالیت پرچالش آن، شامگاه گذشته آخرین اجرای فریدون جیرانی را شاهد بودند.
این برنامه هرچند دچار توقف کامل نشد و بناست از سر گرفته شود، اما تغییراتی چشمگیر را در پیش رو خواهد داشت؛ با حذف فریدون جیرانی تهیه کننده و مجری این برنامه، گفته می شود که محمد خزاعی، تهیه کننده فیلم سینمایی "قلاده های طلا"، تهیه کنندگی و محمد گبرلو منتقد سینما اجرای این برنامه را برعهده خواهند گرفت.
این برنامه که به نظر می رسید با الگوبرداری از برنامه ٩٠ با اجرای عادل فردوسی پور طراحی شده بود، در تلاش بود فرصتی برای سخن گفتن از سینمای ایران با تمام ارتباطات و محدودیت های دولتی و غیردولتی اش ایجاد کند، تلاشی که کم و بیش پیش بینی می شد که در فضای فرهنگی موجود، مناقشه برانگیز باشد.
به زعم برخی از مخاطبان، در غالب قسمت های این برنامه، مسعود فراستی به عنوان منتقدی بیش و کم همسو با سیاست های فرهنگی حکومت ظاهر می شد و جیرانی در مقابل او محافظه کارانه برخورد می کرد؛ با این حال معترضان به برنامه، تنها منتقدان مستقلی که دل خوشی از سیاست های سینمایی حکومت ندارند، نبودند، زیرا با تمام ملاحظات و محافظه کاری ها باز هم "هفت" از چیزهایی سخن می گفت که خوشایند بخش هایی از طیف "ارزشی" نبود.
کارشناسان دشواری اجرای برنامه ای مانند هفت را در این می دانند که سیاست های فرهنگی حکومت دو دسته منتقد جداگانه دارد، دسته اول کسانی هستند که از محدودیت های حکومتی و سانسور موجود در سینمای ایران به تنگ آمده اند و دسته دوم کسانی که فکر می کنند حلقه سانسور به قدر کافی تنگ و محصولات سینمایی چنان که باید "اسلامی" نیستند.
علاوه بر این، پاره ای رخدادها در این برنامه نیز انتقاد بسیاری از دست اندرکاران را برانگیخت: به عنوان نمونه هوشنگ گلمکانی، منتقد، در مجله فیلم، تصاویر پخش شده از گفت و گو با فریماه فرجامی، بازیگر، را "رقت انگیز" خواند و امین تارخ نیز در خود برنامه هفت به شدت به این موضوع اعتراض کرد. لحن مسعود فراستی در تاختن به بسیاری از سینماگران از جمله مسعود کیمیایی و تشبیه فیلم "جرم" به "استمناء" نیز از جمله مسائلی بود که عکس العمل های تندی را از جمله از طرف پولاد کیمیایی، بازیگر و فرزند مسعود کیمیایی، برانگیخت.
جنجال اکران نوروزی امسال و پایین کشیده شدن دو فیلم "گشت ارشاد" و "خصوصی" از روی پرده به سبب اعتراضات گروه موسوم به انصارحزب الله برنامه هفت را هم درگیر کرد و بیان سخنانی در این برنامه، واکنش هایی را از سوی مخاطبان و منتقدان برانگیخت. صادق کوشکی نماینده هفته‌نامه "یالثارات" روی خط تلفن این برنامه آمده و "خصوصی" را "فیلم پورنو" و "گشت ارشاد" را "توهین به ساحت مقدس سید الشهدا" خوانده و گفته بود: «از دوم خرداد سینمای ما به سمت جاذبه‌های جنسی و سکس پنهان رفته است. با آمدن دولت نهم و بعد از آن دهم و با شعارهای آقای احمدی‌نژاد، ما خوشحال بودیم که بازگشتی به ارزش‌های انقلاب خواهیم داشت، اما متاسفانه شاهد اکران این دو فیلم و فیلم‌هایی از این دست در این سال‌ها بودیم.»

جهت گیری ضدسینمای دولتی

هشتم اردیبهشت ماه، در آغاز سومین سال نمایش برنامه "هفت" ، جیرانی در متنی خط مشی عمومی برنامه هفت در سال جدید را اعلام کرد و به صراحت جهت گیری برنامه در سال پیش رو را بر ضد سینمای دولتی خواند.
او گفت: "سینمای ایران الان گرفتار جناح بندی و دعواهای داخلی شده که این دعواها ریشه در دعواهای بزرگتری دارد که دعوای دو تفکر است؛ تفکری که منتسب به دولت است و در کنار دولت است. تفکری که حالا مشخص شده از دولتی شدنِ تولید و پخش، کاملاً حمایت می‌کند و دنبال بازگشت به شیوه نظارت و ممیزی دهه شصت است؛ از خواندن کامل سناریو و کنترل دقیق، و تفکری که مقابل این تفکر است و با دولتی شدن پخش، تولید و اندیشه و بازگشت به دهه شصت مخالف است و اصلاً خواهانِ کاهش تصدی‌گری دولت در عرصه سینماست و واگذاری اداره سینما به صنوف واقعی و نه صنوف جعلی."
این صراحت بیان چندان عاقبت خوشی نداشت: در ١٣ اردیبهشت، ٢١ "رسانه اصولگرا" در اقدامی کم سابقه، ضمن نوشتن نامه ای به عزت الله ضرغامی، رئیس تلویزیون ایران، به شدت به "گفتمان هفت" و فریدون جیرانی تاختند و "اعضای اتاق فکر ناشناخته" آن را به مناظره فراخواندند. آنها ضمن انتقاد از "جولان" تفکری مبتنی بر ضدیت با "سینمای حکومتی"، "سینمای دفاع مقدس"و "ممیزی" در این برنامه، جیرانی و همفکرانش را به بی اخلاقی و "اسکارپرستی" متهم کردند.
در مقابل این نامه که سایت ها و نشریات رجانیوز، هفته نامه یالثارات، روزنامه جوان و مشرق نیوز از جمله امضا کنندگان آن بودند، ٣٣ سینماگر از جمله داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمی کیا و مسعود کیمیایی در نامه ای به ضرغامی لزوم ادامه فعالیت هفت و فریدون جیرانی و نفع آن به حال سینمای ایران را یادآوری کردند.
در نهایت، تنها ده روز پس از سخنان جیرانی در برنامه، در ١٨ اردیبهشت ماه، فضل الله شریعت‌پناهی، مدیر گروه اجتماعی شبکه ٣ ، خبر از احتمال بروز تغییراتی در برنامه «هفت» داد و اعلام کرد همزمان با شروع پخش جام ملت‌های اروپا برنامه یک ماه تعطیل خواهد شد و در دور جدید آن جیرانی به سبب "درگیر شدنش در ساخت سریالی برای شبکه یک" حضور نخواهد داشت.
اما رونامه کیهان نوشت که توقف برنامه با دستور مستقیم رئیس صدا و سیما و "صرفا به خاطر تحرکات برنامه هفت علیه سیاست های کلان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی" صورت گرفته است و محتوای کارنامه این برنامه تحت مدیریت جیرانی را شامل "توسعه جریان لیبرالیستی فرهنگی، بزرگداشت جشنواره های غربی، حمایت از فیلمسازان معاند با جمهوری اسلامی، تریبون دادن به سینماگران ناهمسو با باورهای دینی و ملی مردم ایران و... " خواند.
از سوی دیگر، انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران با انتشار بیانیه‌ای حضور جیرانی را با توجه به "سوابق سینمایی- ژورنالیستی اش" باعث اعتبار هفت خواند و انجام "تغییرات شتابزده و غیر کارشناسی در تنها برنامه سینمایی ایران " را ناخوشایند دانست و ابراز امیدواری کرد هفت با اجرای جیرانی کماکان ادامه پیدا کند.
اما این حمایت ها ظاهرا تغییری در تصمیم اتخاذ شده ایجاد نکرد و در نهایت شامگاه ٢۲ اردیبهشت، آقای جیرانی آخرین قسمت برنامه هفت را با یک ساعت تاخیر آغاز کرد. او از همان ابتدا اعلام کرد که به دلیل درگیری اش در ساخت یک سریال از این پس تیمی متفاوت هفت را تولید خواهد کرد، هرچند از بی برنامگی موجود در اجرا، کنایه های جیرانی به عوامل پخش شبکه 3 و ناراحتی مشهود در چهره اش این طور بر می آمد که کارگردانی "فصل بی پروایی" و سفرهای خارجی مربوط به آن، حتی اگر بخشی از دلیل رفتن او باشد، تمام آن نیست.
به این ترتیب "هفت" که به گفته بسیاری از دست اندرکاران سینما، وجودش علیرغم مشکلات موجود، به نفع سینمای ایران بوده است، با تغییری عمده و ناگهانی فعالیت خود را ادامه خواهد داد، تغییراتی که شاید از انتقادها به سیاست های فرهنگی دولت، دیگر چندان اثری در آن نباشد.



بیست و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران امروز شنبه ۲۳ اردیبهشت به پایان رسید.
بهمن دری، معاون امور فرهنگی وزیر ارشاد و رئیس نمایشگاه کتاب تهران در مراسم اختتامیه نمایشگاه، از بازدید ۶ میلیون نفر از نمایشگاه کتاب خبر داد و گفت: "در این دوره هم از کتاب‌هایی که عمدتاً آموزه‌های دینی را ترویج می‌دادند، بیش از دیگر آثار استقبال شد."
در نمایشگاه کتاب امسال از حضور چند ناشر از جمله نشر چشمه جلوگیری به عمل آمد، غرفه آثار آیت الله بهشتی برای سومین سال پیاپی در نمایشگاه غایب بود و بر اساس گزارش ها، غرفه سه ناشر خارجی و شش غرفه ایرانی از جمله دفتر شعر جوان به دلیل تخلفاتی نظیر فروش پوستر، در طول برگزاری نمایشگاه پلمپ شدند.
این در حالی بود که بیش از ۱۶۰ نویسنده، شاعر، مترجم و روزنامه نگار در نامه‌ ای سرگشاده به محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ضمن ابراز نگرانی از "وضعیت نشر" و "افت تیراژ کتاب" در ایران، خواهان برطرف کردن تعلیق فعالیت چند ناشر ایرانی و فراهم آوردن امکان حضور همه ناشران در نمایشگاه کتاب امسال شده بودند.
همچنین خبرگزاری های ایران گزارش دادند که در نخستین روزهای برگزاری نمایشگاه، ۱۲۰ عنوان کتاب در بخش ناشران خارجی نمایشگاه جمع آوری شده بود.
آقای دری گفته بود با غرفه هایی که "دارای کتابهای مبلغ وهابیت، تعرض به مذهب شیعه، و کتابهای حاوی نقشه جعلی خلیج فارس" باشند، برخورد می شود.

حضور ۷۷ کشور

محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم اختتامیه، بازتاب این نمایشگاه در رسانه های غربی را نشانه اهمیت آن دانست و گفت: "یکی از روزنامه‌های رژیم صهیونیستی و نیز روزنامه گاردین اعتراف کردند که حضور ۷۷ کشور در نمایشگاه کتاب تهران که توسط مسئولان دولت ایران برگزار می‌شود، نشان دهنده بی‌ثمر بودن تحریم‌ها است."
او ادامه داد: "حضور این همه کشور در نمایشگاه کتاب نشان می‌دهد که آن ها نمی‌توانند اشاعه انقلاب اسلامی را در دنیا متوقف کنند."
در همین حال، منتقدان از غیبت بسیاری از ناشران معتبر جهان و فقدان کتاب های روز غیرایرانی در زمینه های مختلف انتقاد داشتند؛ به گزارش خبرگزاری مهر، علی‌اکبر زارع بیدکی مدیر فراهم‌آوری کتابخانه مجلس گفته است: "نمایشگاه امسال در مقایسه با دوره‌های قبل ضعف‌هایی داشت از جمله اینکه بخش ارزی آن نسبت به دوره‌های قبل ضعیف‌تر بود. برخی از ناشران معتبر که همیشه حضور داشتند امسال غایب بودند مثلا ناشران عربی بیشتر کتاب‌های سال‌های قبل را آورده بودند و تازه‌های نشر کمتر دیده می‌شد."

وحدت اسلامی

آیت الله وحید خراسانی
محمد حسینی در سخنرانی خود در مراسم اختتامیه گفت: "ما روی خط قرمزهای خودمان اصرار داشتیم؛ ما هیچگاه اجازه بروز و ظهور به افکار افراطی که مسلمانان را به بمب‌گذاری و عملیات انتحاری ترغیب می‌کند، نخواهیم داد. در عین حال همواره بر وحدت اسلامی تاکید داشته‌ایم."
در روزهای برگزاری نمایشگاه دو مرجع تقلید شیعه به شدت از عرضه برخی کتاب های غیرشیعه در نمایشگاه انتقاد کرده بودند.
آیت الله حسین وحید خراسانی از توزیع کتاب‌هایی که به گفته او زندگی حضرت فاطمه، دختر پیامبر اسلام را به روایت مسلمانان سنی مذهب بیان می‌کند به شدت انتقاد کرده و گفته بود: "این مملکت وزارت ارشاد ندارد بلکه وزارت اضلال دارد".
آیت الله حسین نوری همدانی نیز گفته بود: "طبق خبرهای واصله به ما در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، کتاب هایی علیه ولایت و حضرت زهرا توزیع می شود... کتاب هایی در این نمایشگاه وجود دارد که شهادت حضرت زهرا را افسانه معرفی می کند".
در همین حال، علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواسته است که به "تذکرات ناصحانه" آیت الله وحید خراسانی در مورد توزیع کتاب ها "توجه جدی" کند.

فضای نمایشگاه

امسال هم مثل چند سال گذشته، نمایشگاه کتاب در محل مصلای تهران برگزار شد و بخش‌های زیادی از نمایشگاه، از جمله بخش کودک و نوجوان، کتب دانشگاهی و آموزشی، کتب عربی و ریالی از حوزه بین‌الملل در زیر چادرهای موقت به فعالیت پرداختند.
امسال نیز فضاهای متفاوتی که به ناشران مختلف اختصاص یافته بود، همچون سال های مختلف مورد انتقاد قرار گرفت. خبرنگاران در یکی از نشست های مطبوعاتی بهمن دری درباره "علت تبعیض در دادن فضای نمایشگاهی به ناشران" از او سوال کرده بودند. به گزارش خبرگزاری مهر، خبرنگاران پرسیده بودند: "چرا به برخی ناشران که در سال گذشته بیش از ۵۰ عنوان کتاب چاپ کرده‌اند، کمتر از ۹ متر فضا اختصاص یافته، در حالی که شاهد فعالیت ناشرانی که کمتر از ۷ عنوان کتاب در همان سال چاپ کرده‌اند، در غرفه‌های ۵۰ متری هستیم؟"
بهمن دری در پاسخ، به آئین‌نامه کمیته ناشران داخلی اشاره کرده بود و اختصاص فضای بزرگ تر را منوط به مولفه هایی از جمله "نداشتن تخلفات نمایشگاهی و محتوایی" و "خوب عمل کردن ناشران در نشر کتب حوزه دفاع مقدس و انقلاب" دانسته بود.
آقای دری گفته بود: "ناشری که کتاب‌های تالیفی‌اش بیشتر است، ناشری که ترجمه‌های بهتری از کتاب‌های خارجی عرضه کرده، ناشری که آثار تصحیحی بیشتر و بهتری داشته، ناشری که در فروش کتاب با قیمت متعارف عمل می‌‌کند، ناشری که در دوره‌های قبل تخلفات نمایشگاهی و محتوایی نداشته، ناشری که در نشر کتب ارزشمند حوزه دفاع مقدس و انقلاب خوب عمل کرده، طبیعتاً فضای بزرگتری در اختیارش قرار می‌گیرد."
این در حالی است که ناشران گلایه مند، به این مولفه ها انتقادهای فراوانی وارد می دانند. آنها می گویند که ملاک وزارت ارشاد در ارزیابی ترجمه ها از کتاب های خارجی چیست، و ناشرانی که در حوزه های تخصصی فعالیت می کنند، انتشار آثاری در حوزه جنگ ایران و عراق یا انقلاب ایران اساسا در حوزه فعالیتشان نیست.

فروریختن داربست

در روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب، داربست‌های بخش شمالی گنبد و مناره‌های مصلای تهران فروریخت.
خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) گزارش داد که این حادثه عصر روز یکشنبه، ۱۷ اردیبهشت، در محل برگزاری نمایشگاه کتاب در مصلای تهران رخ داد و مصدومیت چهار نفر از کارگران حاضر در محل را به دنبال داشت.
محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور، امروز در مراسم اختتامیه از وزیر ارشاد خواسته است که تا آخر اردیبهشت ماه یا اوایل خرداد مقدمات کلنگ‌زنی نمایشگاه کتاب را فراهم آورد. بحث محل نمایشگاه کتاب تهران سال هاست که محل مناقشه میان نهادهای مختلف فرهنگی و اجرایی است و هنوز جای مشخصی برای آن آماده نشده است.




لوموند: بحران مشروعیت حزب کمونیست چین

نوشتۀ شاهرخ بهزادی
روزنامه لوموند به مسائل و موضوعاتی که اخیراً در چین رخ داده اشاره می کند و آنرا آشکار کننده بروزبحران مشروعیت در حاکمیت سیاسی در این کشور می داند.
لوموند با توجه به این بحران، این پرسش را مطرح می کند که آیا یک نظام سیاسی دمکراتیک ظرف سال های آینده در چین مستقر خواهد شد؟


بررسی روزنامه های فرانسه
More
 شاهرخ بهزادی
تیتر ها و عناوین اصلی روزنامه های صبح امروز فرانسه به مسائل سیاسی و اقتصادی فرانسه پس از انتخابات ریاست جمهوری این کشور و انتظارات مردم فرانسه، خصوصاٌ جوانان این کشور اختصاص یافته است. اما تیتر بزرگ صفحه اول روزنامه لوموند، روزنامه بزرگ عصر فرانسه به بحران بی سابقه مشروعیت حزب کمونیست چین در حاکمیت سیاسی این کشور اختصاص یافته است.
روزنامه لوموند به مسائل و موضاعاتی که اخیراً در چین رخ داده اشاره می کند و آنرا آشکار کننده بروزبحران مشروعیت در حاکمیت سیاسی در این کشور می داند.
لوموند با توجه به این بحران، این پرسش را مطرح می کند که آیا یک نظام سیاسی دمکراتیک ظرف سال های آینده در چین مستقر خواهد شد؟
روزنامه لوموند می نویسد که چندین واقعه چاله موجود بین حزب کمونیست چین با انتظارات جامعه مدنی این کشور را عمیق تر نمود. در ماه فوریه، یک مسئول عالی رتبه پلیس یکی از استان های چین، چونگ چینگ برای اعتراض به عملکرد رئیس پلبیس این استان که از اعضای برجسته حزب کمونیست بود به کنسولگری آمریکا پناه برد. هرچند که وانگ لی جون این کمیسر عالی رتبه پلیس که به خاطر کارهای بسیار مهمی که در زمینه مبارزه با تبهکاران در چین انجام داده بود خود را به به مسئولان دولت مرکزی چین تسلیم کرد، اما این موضوع باعث گردید که رئیس وی یعنی بو شیالی از عضویت در اداره سیاسی حزب کمونیست چین بر کنار گردیده و در انتظار مجازات به سر ببرد.
موضوع دوم مربوط به یکی از فعالین سیاسی مخالف است که به وسیله پلیس پکن با روش های مافیایی تحت فشار و آزار قرار گرفت و در چنین شرایطی و برای بدست آوردن عدالت و حفظ جان خود، این مبارز سیاسی نا بینا چاره دیگری نماند به جز آنکه از دولت آمریکا در خواست کند تا از وی در برابر این نا عدالتی محافظت نماید. فعال مخالف و نابينای چينی در يك تماسی تلفنی زنده با كنگره آمريكا، خواستار كمك برای خروج از چين و حفاظت از سوی آمريكا شد. "چن گوآنگ چنگ" این فعال نابینای چینی درخواست خود را از آمریکا از بيمارستانی در پكن مطرح كرد.
لوموند می نویسد، هرچند که این دو رویداد که انعکاسی جهانی یافت و بسیاری از مردم چین را در متن و نحوه عملکرد سیاسی حزب کمونیست چین قرار داد، با تبلیغات گسترده حاکمیت سیاسی کشور نسبتاً آرام شد، اما یکبار دیگر آسیب پذیری مدل نو-استبدادی حاکمیت سیاسی چین را به فاصله چند ماه به بر گزاری هجدهمین کنگره حزب کمونیست چین نشان داد. در کنگره آینده حزب کمونیست چین که قرار است که پنجمین نسل رهبران چین را به کمیته مرکزی این حزب وارد نمایند از اهمیت داخلی و خارجی فوق العاده ای بر خورداراست.
روزنامه لوموند می نویسد در باره این دو رویداد، حتا سانسور مطبوعات و رسانه ها به وسیله حاکمیت به مانند گذشته کامل نبود و بر خی از رسانه ها از جمله روزنامه جدید متمایل به لیبرالیسم پکن که 1.4 میلیون تیراژ دارد در پایانه شب با ارسال پیامی اعلام نمود که "زمان بر داشتن ماسک دورویی و گفتن حقیقت فرا رسیده است". باری زمان بیدار شدن و آگاهی مردم چین به طور گسترده فرا رسیده است. فرآیند این بیداری مردمی از سال ها پیش آغاز گردیده است. نتیجه این بیداری، بحران حاکمیتی است که تحت شرایط و نفوذ قانونی قوی تر از خود قرار گرفته است.
انکار دولت قانون در قلب بحران جدیدی قرار گرفته که چین را تهدید می کند. رویداد هایی که از آن نام برده شد این بحران را متبلور ساخته اند.
"چن گوآنگ چنگ" که از سالیان پیش در سیاه چالی غیر قانونی وبا روش هایی مافیایی به بند کشیده شده بود بدون آنکه هیچ اتهام محکمه پسندی داشته باشد، نماد مبارزه مردم چین برای دست یابی به دموکراسی عدالت اجتماعی است.
برای مینچین پی استاد چینی الاصل علوم سیاسی در کاج مک- کنای کالیفرنیا چنین رویداد هایی اخیر کهدر چین گذشته، نشانگر از هم گسیختگی رژیم حاکم بر چین در چارچوب یک بحران سیستمی حاکمیت سیاسی در چین است.
به نظر بسیاری از پژوهشگرانی که در باره فرآیند گذار به دمکراسی در چین بررسی می کنند شاخص های این گذار از یک سیستم سیاسی بسته به سوی یک سیستم دمکراتیک به مرحله اوج خود رسیده است.
 




خامنه‌ای: از اسلام به خاطر حجاب تشكر كنید

image
با آغاز فصل گرما در ایران، آزار و اذیت جمهوری اسلامی نسبت به پوشش مردم شدت می‌گیرد؛ امروز علی خامنه‌ای تلویحا دستور برخورد با مردم در زمینه حجاب را صادر کرد و گفت: «از اسلام بايد به خاطر مسئله‌ حجاب تشكر كرد.»

هر سال با گرم شدن هوا در ایران، مقامات جمهوری اسلامی نسبت به رعایت حجاب خط و نشان‌هایی می‌کشند.
امسال نیز رییس‌ پلیس تهران گفت «بنا به خواست مردم» با «بدپوشان» برخورد می‌شود.
امروز نیز علی خامنه‌ای با سخنرانی درباره «حجاب» به طور ضمنی برخورد نیروهای پلیس جمهوری اسلامی با مردم را در این زمینه صادر کرد.
رهبر جمهوری اسلامی گفت: «حجاب مايه‌ تشخص و آزادى زن است؛ برخلاف تبليغات ابلهانه و ظاهربينانه‌ ماديگرايان، مايه‌ى اسارت زن نيست.»
وی ادامه داد: «زن با برداشتن حجاب‌هاى خود، با عريان كردن آن چيزى كه خداى متعال و طبيعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را كوچك مي‌كند، خودش را سبك مي‌كند، خودش را كم‌ارزش مي‌كند.»
خامنه‌ای گفت: «از اسلام بايد به خاطر مسئله‌ى حجاب تشكر كرد.»
از آغاز تأسیس جمهوری اسلامی تا کنون، موضوع حجاب یکی از موضوعات بحث‌انگیز در ایران بوده که باعث اذیت و آزار شمار بسیاری از زنان و دختران ایرانی، و سلب آزادی‌های شخصی و اجتماعی آنان شده است.





 جـــرس:
 در حالی که احمدی‌نژاد در فروردین ماه امسال مدعی ارائه خبری "خوشحال‌کننده" جهت تایید قطعی یک میلیون و ششصد هزار شغل جدید در سال گذشته شده بود، گزارش جدید مركز آمار ایران نشان می‌دهد كه در سال مورد ادعا (۹۰) تنها چهارصد هزار شغل جدید ایجاد شده است.
رد ادعاهای دولت درباره اشتغالزایی به گزارش جهان نیوز، محمود احمدی‌نژاد در فروردین ماه سال جاری در جمع مردم بندرعباس از تحقق ایجاد قطعی یک میلیون و ششصد هزار شغل جدید در سال گذشته خبر داد و این آمار را به زعم خود خوشحال‌کننده دانست و مدعی شد: "در سال ۹۰ ایجاد ۲.۵ میلیون شغل هدف‌گذاری شد، آماری كه تا به حال درباره تحقق هدف ایجاد ۲.۵ میلیون شغل در سال ۹۰ ارائه شده آماری خوشحال‌كننده است."
احمدی‌نژاد در ادامه عنوان کرد، از دو و نیم میلیون شغل وعده داده شده تا به حال ایجاد بیش از یك میلیون و ششصد هزار شغل در سال ۹۰ بررسی و مورد تایید قرار گرفته است و دولت مصمم است برای سال ۹۱ نیز ایجاد ۲.۵ میلیون شغل دیگر را محقق كند.
بر اساس این گزارش، اما با وجود ارائه چنین آماری از سوی رئیس‌ دولت، امروز مرکز آمار ایران با ارائه گزارشی، نرخ بیكاری در سال گذشته را ۱۲.۳درصد اعلام کرد.
نتایج گزارش‌های ارائه شده از سوی مركز آمار ایران نشان می‌دهد كه تعداد بیكاران در كشور صرفا از ۳.۲ میلیون نفر در سال ۸۹ به ۲.۸ میلیون نفر در سال ۹۰ تقلیل یافته است.
بر اساس آمار رسمی ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران، دولت در سال گذشته صرفا موفق به ایجاد چهارصد هزار شغل جدید شده و در این آمار خبری از تحقق دو و نیم میلیون شغل وعده داده شده که به گفته احمدی نژاد بیش از یک میلیون و ششصد هزار شغل آن هم تایید شده، نیست.
از سوی دیگر، عبدالرضا شیخ اسلامی در سال جاری اعلام كرده بود: "۲.۵میلیون شغل در سال گذشته در كشور ایجاد شد و سامانه رصد كه از سوی وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعی راه‌اندازی شده است در حال راستی‌آزمایی اشتغال ایجاد شده از استان‌های مختلف كشور می‌باشد كه آمار اشتغال پس از این راستی آزمایی در اختیار عموم قرار خواهد گرفت."





جـــرس:
 به گزارش منابع خبری، شرکت ایرانسل، سرویس دهنده خدمات تلفن همراه در ایران، طی روزهای اخیر به موبایل خبرنگاران ایرانی اعزامی به جزیره ابوموسی پیامی با مضمون "ایرانسل آرزوی اقامتی امن در امارات متحده عربی برای شما دارد"، ارسال کرد.
به گزارش شرق، این متن پیامی بود که روز چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت برابر با ۹ می‌۲۰۱۲ در ساعت ۱۱:۳۲ از سوی اپراتور تلفن همراه، «ام‌تی‌ان ایرانسل» به گوشی تعدادی از خبرنگاران اعزامی به جزیره ابوموسی فرستاده شد.
بر اساس گزارش مذکور، این پیام خوش‌آمد غیرمنتظرانه درست زمانی دریافت شد که خبرنگاران از هواپیمای پرواز بندرعباس-ابوموسی پیاده شدند و بر آسفالت داغ فرودگاه کوچک این جزیره در قلب آب‌های خلیج‌فارس گام گذاشتند.
روزنامه شرق همچنین با بیان اینکه " شبکه «ایرانسل» در ابوموسی آنتن نمی‌دهد و فقط گهگاهی نشان‌های کوچک آنتن تلفن همراهش بالا می‌آمد و کمی بعد هم پنهان می‌شد"، نوشت: "اما در همین مدت اندک پیام خوش‌آمدگویی «ایرانسل» با مضمون ورود به امارات را به گوشی خبرنگاران رساند."
پیام خوش‌آمد به کشور «امارات متحده عربی» در حالی از سوی شبکه «ایرانسل» به گوشی‌های تلفن همراه ارسال شد که این کشور در سواحل جنوبی خلیج‌فارس و در فاصله ۶۰ کیلومتری از جزیره ابوموسی ادعاهایی مبنی بر مالکیت بر این جزیره را دارد و چندی پیش نسبت به سفر استانی محمود احمدی‌نژاد به این جزیره واکنش‌های بسیار تندی نشان داد.
در همین حال آرش کرم‌بیگی مدیر روابط عمومی ایرانسل در این‌باره به شرق گفت: "چون ایرانسل با اپراتور اماراتی «اتصالات» رومینگ به معنای گسترش سرویس اتصال در مکانی غیر از مکانی که آن سرویس ثبت شده است، دارد وقتی کسی وارد جزایر بشود شبکه اتصالات شما را در حوزه کشور امارات می‌بیند و پیغام مشترک خود را ارسال می‌کند. این مساله به دلیل همپوشانی فضای فرکانسی است."
روزنامه شرق در انتهای این گزارش آورده است: سفر خبرنگاران به این جزیره نیز اولین تور بازدید از ابوموسی نام گرفت چون پیش از این هیچ برنامه‌ای به این شکل برای غیرساکنان جزیره صورت نمی‌گرفت. خبرنگاران حاضر در این سفر از سوی معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی برای بازدید از ابوموسی رفته بودند تا هم این جزیره و جذابیت‌ها و قابلیت‌هایش را از نزدیک ببینند و هم شنوای وعده‌ها و برنامه‌های مدیران سازمان برای این منطقه نمونه گردشگری تازه تاسیس باشند.




جـــرس:
 دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با توجه به شرایط پیش آمده در کشور اذعان کرد: حس نا‌رضایی اجتماعی و اقتصادی مردم در حال شدت و افزايش است.
به گزاش ایلنا، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بعد از ظهر شنبه در مراسم رونمایی کتاب فدرالیسم اقتصادی گفت: حدود ۱۰۰ سال است مساله پیشرفت از سوی روشنفکران و مسئولان متعدد در دوران مختلف مورد دغدغه بوده است و راه‌های متعددی نیز در طول تاریخ پیش گرفته شده كه از جمله می‌توان به اتخاذ راه عدالت در آغاز انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد که مردم نتایج این سیاست گذاری‌ها را طی سه دهه اخیر درک کرده‌اند.
وی با توجه به مشکلات و معضلات اقتصاد امروز توضیح داد: مساله اصلی این است که حس نا‌رضایی اجتماعی و اقتصادی مردم در حال شدت و افزايش است و در مواجهه با این مشکلات؛ سیاست‌های اقتصادی و برنامه‌های متعددی برای آینده ترسیم شده ولی همیشه نگرانی‌ها وجود داشته‌اند و با عواملی همچون نوسانات ارز و مساله نفت تشدید شده‌اند.
رضایی ادامه داد: سوال این است که ملت ایران وقتی توانسته است موانع بزرگی مثل استبداد، اشغال سرزمین‌ها و جنگ را پشت سر بگذارد چرا با مواجه شدن با موانع اقتصادی، نتوانسته با یک پرش بلند از سد این موانع بگذرد.
وی اظهار داشت: به اعتقاد من کشور ما برای رسیدن به اهداف خود برای آینده نیازمند است همچون کشورهای چین، ژاپن، ترکیه، هند، برزیل و غیره از پیشرفت شتابان استفاده کند آنچنان كه بتواند طی ۴۰ یا ۵۰ سال راهی ۲۰۰ ساله را بر پایه توسعه شتابان طی کند.
رضایی اظهار داشت: این پرش بلند راهی نو می‌طلبد. بايد توجه داشته باشید که ماجرای اصلی اقتصاد است ولی برای رسیدن به توسعه شتابان می‌بایست به مباحث تغییر مدیریت، دیپلماسی، برنامه‌ریزی‌ها و فرهنگ اجتماعی توجه کرد.
دبير مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: این تعریف تنها یک توصیف است و باید در یک قالب عملیاتی تعبیه شود. من اسم این راهکار را گذاشتم فدرالیسم اقتصادی که مطابق با آن کشور توسط حکومت مرکزی اداره می‌شود ولی بخش‌های متعددی از مسئولیت‌ها و اختیارات در حوزه اقتصاد، تجارت، صنعت، کشاورزی، علم و غیره را به استان‌های مختلف محول کنند. مثل این است که ما کشتی بسازیم که حکومت در عرصه و جایگاه هدایت قرار گیرد و دغدغه‌ها و مناقشات مربوط به حکومت به بدنه‌های کشتی سرایت نکند.
رضایی گفت: رأس این فدرال‌ها مطابق با این طرح در مجلس پایه ریزی می‌شود و براساس اقلیم‌ها و ظرفیت‌های مختلف در استان‌ها و مناطق کشورمان برنامه ریزان مختلف برای اداره نظام فدرالیستی از آن استفاده می‌کنند.
وی اضافه کرد: با بررسی وضعیت کشورهای توسعه یافته در سطح جهان متوجه می‌شویم که هیچ کدام از آن‌ها توسط اقتصادی غیر از اقتصاد فدرالیسم اداره نمی‌شوند و همچنین ۸۰ در صد از کشورهای جهان به شیوه فدرالی مالیات‌های استانی را صرف‌‌ همان استان‌ها می‌کنند البته کاری که من در این کتاب کرده‌ام فرا‌تر از مقوله مالیات است.
وی ضمن انتقاد به شیوه برنامه ریزی‌های کشور اظهار داشت: متاسفانه درحال حاضر ابلاغیه‌ها و برنامه‌های کشوری به صورت مشابه به تمام استان‌ها ابلاغ می‌شود در صورتی که مناطق استان‌های مختلف فرهنگ و اقلیم‌های مختلف و ظرفیت‌های متنوعی دارند که باید در برنامه ریزی‌ها به آن‌ها توجه کرد.
وی افزود: عده‌ای هنوز از بها دادن به اقوام و دادن قدرت اجرایی به استان‌ها و شهرستان‌ها می‌ترسند حال آنکه کشور ما تا پیش از دوره رضا شاه به صورت فدرال اداره می‌شد و این تجربه نزد ایرانیان وجود دارد.
وی اظهار داشت: بعد از اینکه رضا شاه بخش‌های فدرالی از اساس برچید و تمام قدرت‌ها را معطوف به مرکز حکومت کرد؛ این روند همچنان ادامه یافته است تا جایی که در زمانه ما بیش از تمام دوران دولتی شده‌ایم آنچنان که اگر بخواهیم تحولی را در راستای توسعه اقتصادی انجام دهیم با ممانعت بخش‌های دولت و حکومت مواجه می‌شویم. با این حساب من احساس می‌کنم بیشتر درگیر یک خود تحریمی هستیم تا تحریم‌های خارجی.




در دیدار مشترک خانواده های کروبی و موسوی مطرح شد: درخواست از معتمدنیا برای پایان اعتصاب غذا

Vollbild anzeigenسحام نیوز: روز گذشته فرزندان مهندس میرحسین موسوی به مناسبت روز زن به دیدار خانم کروبی و فرزندان ایشان رفتند و میلاد حضرت زهرا را به همسر مهدی کروبی تبریک گفتند. فاطمه کروبی نیز متقابلا این روز را به دختران میرحسین موسوی تبریک گفت و اظهار امیدواری نمود که در این ایام فرخنده، شاهد آزادی خانم زهرا رهنورد باشیم.
به گزارش خبرنگار سحام، دو خانواده در این دیدار از حوادثی که در این چند روز اخیر برای زنان زندانی از جمله مهسا امرآبادی و نرگس محمدی؛ پیش آمده است، اظهار نگرانی کرده و ابراز امیدواری نمودند که به مناسب این روز فرخنده، تمام زندانیان سیاسی زن از زندان ها آزاد و به آغوش خانواده بازگردند.
در پایان این دیدار صمیمانه، خانواده های کروبی و موسوی، ضمن اعلام نگرانی و ابراز تشکر از آقای معتمد نیا؛ که در اعتراض به حبس خانگی رهبران جنبش سبز در اعتصاب غذا به سر می برد؛ مصرانه خواهش کردند که اعتصاب غذای خود را بشکند. خانواده های مهدی کروبی و میرحسین موسوی ضمن اعلام نگرانی و ابراز تشکر از این مبارز دربند گفتند که قطعا نظر رهبران جنبش نیز چنین است و تاکید کردند که وجود گرانبهای ایشان برای جامعه و خانواده بسیار مثمر ثمرتر خواهد بود.
محمدرضا معتمدنیا، مشاور ویژه شهید رجایی و باهنر و میرحسین موسوی؛ بوده و اکنون در اعتراض به حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد در اعتصاب غذا به سر می برد.
این دیدار در حالی انجام شد که اکنون بیش از ۱۵ ماه از حبس خانگی رهبران جنبش می گذرد.





پیشرفت در تامین خواسته های زندانیان

خطر مرگ برای ۱۵۰۰ زندانی فلسطینی؛ رایزنی مصر و اسراییل برای پایان دادن به اعتصاب غذا

اسماعیل هنیه ، نخست وزیر جنبش حماس در غزه، روز گذشته اعلام کرد که مذاکرات بین مقامات مصری و اسرائیلی در مورد یافتن راه حلی برای پایان دادن به اعتصاب غذای گروهی از زندانیان فلسطینی به پیشرفت هایی رسیده است.
گفته شده وضعیت جسمانی بعضی از زندانیان بسیار وخیم است و با خطر مرگ روبرو هستند.
به گزارش بی بی سی، آقای هنیه در بیانیه‌ای اعلام کرد: “این مذاکرات پیشرفتی مهم در مورد برآورده کردن تقاضاهای زندانیان بشمار می رود.”
سیوان ویزمن، سخنگوی سرویس زندان های اسرائیل گفته است ۱۵۵۰ زندانی فلسطینی در حال حاضر در اعتراض به حبس‌های انفرادی و تقاضا برای پایان بازداشت‌های بدون محاکمه و بهبود شرایط رفاهی زندان ها دست به اعتصاب غذا زده اند.
اسرائیل می گوید: اکثر این زندانیان عضو گروه‌هایی مانند حماس یا جهاد اسلامی هستند و برخلاف تصور عمومی، بی گناه نیستند.
سازمان بهداشت جهانی روز جمعه ۲۲ اردیبهشت ماه (۱۱ مه) از اسرائیل خواست تا خدمات بهداشتی مناسب در اختیار زندانیان فلسطینی که دست به اعتصاب غذا زده اند، قرار دهد.
این نهاد بین المللی همچنین خواستار انتقال زندانیان فلسطینی به بیمارستان های غیرنظامی شده است.
اعتصاب غذای این زندانیان توجه محافل بین المللی را به خود جلب کرده و در همین رابطه اتحادیه اروپا و سازمان ملل نسبت به وضعیت سلامت این زندانیان به شدت ابراز نگرانی کرده اند.
گفته شده اعتصای غذای دو نفر از این زندانیان امروز وارد هفتاد و چهارمین روز خود شده است.
این اعتصاب غذا همچنین با حمایت گسترده فلسطینیان روبرو شده و در همین رابطه هزاران فلسطینی در نوار غزه و نواحی اشغالی کرانه باختری، دست به راهپیمایی‌هایی زده اند.
دور تازه اعتصاب غذای زندانیان فلسطینی توسط خضر عدنان، سخنگوی سابق گروه جهاد اسلامی، آغاز شد.
خضر عدنان، در ماه آوریل گذشته پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا، به دلیل وخامت حالش در بیمارستانی در شهر صفد اسرائیل بستری شد.
او در نهایت پذیرفت که اعتصابش را بشکند.
برخی ناظران بر این باورند که مرگ یکی از این زندانیان می‌تواند به آرامش نسبی که از دو سال پیش در کرانه غربی رود اردن حاکم بوده است، پایان دهد.




حس نارضایتی اجتماعی بشدت در حال افزایش است

در حالی که مسئولان کشور نمی خواهند وجود بحران و شکاف های عمیق اجتماعی و سیاسی در کشور را قبول کنند، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است حس نا‌رضایتی اجتماعی و اقتصادی مردم در حال شدت و افزایش است.
وی با انتقاد از سیاستهای جاری اظهار داشت که بیشتر درگیر یک خود تحریمی هستیم تا تحریم‌های خارجی.
به گزاش ایلنا، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با توجه به مشکلات و معضلات اقتصاد امروز توضیح داد: مساله اصلی این است که حس نا‌رضایتی اجتماعی و اقتصادی مردم در حال شدت و افزایش است و در مواجهه با این مشکلات؛ سیاست‌های اقتصادی و برنامه‌های متعددی برای آینده ترسیم شده ولی همیشه نگرانی‌ها وجود داشته‌اند و با عواملی همچون نوسانات ارز و مساله نفت تشدید شده‌اند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: این تعریف تنها یک توصیف است و باید در یک قالب عملیاتی تعبیه شود. من اسم این راهکار را گذاشتم فدرالیسم اقتصادی که مطابق با آن کشور توسط حکومت مرکزی اداره می‌شود ولی بخش‌های متعددی از مسئولیت‌ها و اختیارات در حوزه اقتصاد، تجارت، صنعت، کشاورزی، علم و غیره را به استان‌های مختلف محول کنند. مثل این است که ما کشتی بسازیم که حکومت در عرصه و جایگاه هدایت قرار گیرد و دغدغه‌ها و مناقشات مربوط به حکومت به بدنه‌های کشتی سرایت نکند.
رضایی گفت: رأس این فدرال‌ها مطابق با این طرح در مجلس پایه ریزی می‌شود و براساس اقلیم‌ها و ظرفیت‌های مختلف در استان‌ها و مناطق کشورمان برنامه ریزان مختلف برای اداره نظام فدرالیستی از آن استفاده می‌کنند.
وی اضافه کرد: با بررسی وضعیت کشورهای توسعه یافته در سطح جهان متوجه می‌شویم که هیچ کدام از آن‌ها توسط اقتصادی غیر از اقتصاد فدرالیسم اداره نمی‌شوند و همچنین ۸۰ درصد از کشورهای جهان به شیوه فدرالی مالیات‌های استانی را صرف‌‌ همان استان‌ها می‌کنند البته کاری که من در این کتاب کرده‌ام فرا‌تر از مقوله مالیات است.
وی ضمن انتقاد به شیوه برنامه ریزی‌های کشور اظهار داشت: متاسفانه درحال حاضر ابلاغیه‌ها و برنامه‌های کشوری به صورت مشابه به تمام استان‌ها ابلاغ می‌شود در صورتی که مناطق استان‌های مختلف فرهنگ و اقلیم‌های مختلف و ظرفیت‌های متنوعی دارند که باید در برنامه ریزی‌ها به آن‌ها توجه کرد.
وی افزود: عده‌ای هنوز از بها دادن به اقوام و دادن قدرت اجرایی به استان‌ها و شهرستان‌ها می‌ترسند حال آنکه کشور ما تا پیش از دوره رضا شاه به صورت فدرال اداره می‌شد و این تجربه نزد ایرانیان وجود دارد.
رضایی اظهار داشت: بعد از اینکه رضا شاه بخش‌های فدرالی از اساس برچید و تمام قدرت‌ها را معطوف به مرکز حکومت کرد؛ این روند همچنان ادامه یافته است تا جایی که در زمانه ما بیش از تمام دوران دولتی شده‌ایم آنچنان که اگر بخواهیم تحولی را در راستای توسعه اقتصادی انجام دهیم با ممانعت بخش‌های دولت و حکومت مواجه می‌شویم. با این حساب من احساس می‌کنم بیشتر درگیر یک خود تحریمی هستیم تا تحریم‌های خارجی.
وی در پایان سخنانش ابراز امیدواری کرد که این الگوی اقتصادی بتواند در آینده با نظرات و انتقادات مختلف تکمیل شود و در بهبود بخشیدن به اوضاع و احوال مملکت کمک کند.



۲۰ تا ۳۰ درصد مردم مشکل روانی دارند

معاون بهداشت از تدوین سند ارتقای سلامت روان جامعه در آینده نزدیک خبر داد.
به گزارش ایلنا، علیرضا مصداقی‌نیا گفت: طبق مطالعات در سال ۹۰ تا ۹۴ حدود ۲۰ تا ۳۰‌درصد از جمعیت کشور تا اندازه‌ای از نظر مشکلات روانی دچار مشکلاتی می‌شوند که باید برای این مساله مهم فکری کرد.
وی افزود: به علت چند سازمانه بودن مسایل مربوط به سلامت روان جامعه هنوز نتوانسته‌ایم به یک سند قابل توجه برای ساماندهی کارها در این بخش برسیم.
معاون بهداشت ادامه داد: این سند باید مبتنی بر شواهد بوده و بتواند به تصویب مرجع قابل اعتنای همه دستگاه‌ها مثل شورای‌عالی سلامت، برسد تا ضمانت اجرایی خوبی داشته باشد.



آستان قدس رضوی شهاب خودرو را دوست ندارد/ اخراج ۶۲۵ نفر و استعفای مدیرعامل

مدیرعامل و رییس هیات‌مدیره شرکت شهاب خودرو از استعفای خود در اعتراض به اخراج ۶۲۵ نفر از پرسنل این شرکت خبر داد.
ماه گذشته جمعی از کارگران قراردادی و روزمزد کارخانه شهاب خودرو از اخراج ۶۵۰ نفر از کارگران این کارخانه تولید خودرو خبر دادند. آنها گفتند درگیری کارگران با مدیر عامل کارخانه در سال گذشته برسر حذف بخشی از خدمات چون اضافه‌کاری و نهار باعث اخراج‌شان شده است.
عده‌ای از این کارگران اخراجی با مراجعه به مجلس از نمایندگان برای پی‌گیری مطالبات و بازگشت به‌کار خود کمک خواسته اند، اما خبر از این کمک تاکنون منتشر نشده است.
به گزارش ایسنا، محمد حیدری اظهار کرد: چندی پیش سازمان اقتصادی آستان قدس رضوی ۶۲۵ نفر از پرسنل این شرکت را اخراج کرد.
وی خاطرنشان کرد: به دنبال اخراج‌های صورت گرفته با تلاش اینجانب ۷۵ نفر به شغل خود بازگشتند ولی با این حال موفق به بازگرداندن باقی پرسنل نشدم.
وی ادامه داد: ظاهرا سازمان اقتصادی آستان قدس رضوی علاقه‌ای به ادامه فعالیت شهاب خودرو ندارد، به‌گونه‌ای که بودجه‌ای نیز در اختیار این شرکت قرار نگرفته است.
مدیرعامل و رییس هیات‌مدیره شرکت شهاب خودرو خاطرنشان کرد:‌ بنابراین با توجه به وضعیت موجود و در اعتراض به اخراج پرسنل از امروز از سمت‌های خود به عنوان مدیرعامل و رییس هیات‌مدیره شهاب خودرو استعفا کردم.



نگرانی از افزایش نرخ مسکن در خرداد و تیر

موضوع قیمت و نرخ اجاره‌بهای مسکن همواره از مسائل مهم و درگیرکننده افکار عمومی جامعه بوده است و در بسیاری از موارد خانه‌دار شدن را به رویایی برای متقاضیان این بازار تبدیل کرده است.
ایسنا نوشت: طی یکسال و پنج ماه اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها در کنار افزایش نسبی قیمت‌ها در سایر بخش‌ها، میزان اجاره‌بها و قیمت مسکن را هم کمی تکان داده است.
به‌طور مثال براساس شواهد موجود و اظهارات بنگاه‌های معاملات مسکن در خرداد ماه سال گذشته میزان اجاره‌بها تا میزان ۳۰درصد رشد پیدا کرده‌ بوده است. درحال حاضر نیز در فروردین و اردیبهشت سال جاری برخلاف روال سال‌های قبل که قیمت مسکن و اجاره‌بها تغییر چندانی نداشته، رشد نرخ ها را شاهد بوده‌ایم.
بنگاه‌های معاملات مسکن از افزایش بی‌رویه قیمت مسکن در خرداد و تیرماه اظهار نگرانی می‌کنند اما برخی دست اندرکاران این امر قیمت بازار مسکن را متعادل اعلام کرده و معتقدند قیمت‌های واقعی اجاره‌بها و خرید و فروش مسکن با آغاز جابه‌جایی‌ها در اوایل تیرماه مشخص می‌‌شود.
درحالیکه در کلانشهر تهران متقاضیان برای خرید یک واحد مسکن ۱۰۰ متری، باید چیزی در حدود حداقل ۱۵۰میلیون تومان هزینه کنند، متقاضیان مسکن از ناهماهنگی بین درآمدهایشان و قیمت عرضه مسکن گلایه می‌کنند.
درحال حاضر دولت افزایش ۱۵درصدی دستمزد کارمندان را به مجلس داده‌ است ولی کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی به دلیل اعلام تورم ۲۱٫۵ درصدی از سوی بانک مرکزی با آن مخالف است.
دستمزد کارگران نیز در سال گذشته در آخرین جلسه شورای عالی کار به‌صورت سه‌جانبه و با پیشنهاد وزیر تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی تنها ۱۸ درصد رشد یافت.
در حال حاضر آنچه مشهود است فاصله چشمگیر درآمدها به‌خصوص در میان کارمندان و کارگران جامعه با میزان قیمت و اجاره‌بهای مسکن است. گرچه نابرابری عرضه و تقاضا و متراژ مسکن نیز از مهم‌ترین دغددغه متقاضیان مسکن است ولی باید دید سیاستگذاران در بخش مسکن برای برابری قیمت، اجاره‌بها و درآمد متقاضیان آنچه تصمیم‌هایی را اتخاذ می‌کنند.




عملکرد ۴۰ روزه سعید مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی/ استخدام ۵۷۷۷ نفر

در حالی که هنوز تعدادی از نمایندگان مجلس در تلاشند تا پرونده سعید مرتضوی را مختومه و از سازمان تامین اجتماعی برکنار کنند، رئیس سازمان تامین اجتماعی در تشریح عملکرد ۴۰ روزه خود در تامین اجتماعی گفت: پرداخت مطالبات معوق مراکز طرف قرارداد به مبلغ ۱۱۰۰ میلیارد تومان از جمله این اقدامات است.
ادامه داستان متهم جنایت کهریزک قرار است در مجلس نهم هم پی گرفته شود، اما تهدیدها و هشدارهای نمایندگان به رییس هیات دولت برای برکناری مرتضوی تاکنون به جایی نرسیده است.
این در حالی است که رییس دیوان عدالت اداری نیز مدعی شده است که رسیدگی به پرونده سعید مرتضوی در اولویت رسیدگی است.
رئیس دیوان عدالت اداری با بیان اینکه پرونده شکایت نمایندگان مجلس درباره انتصاب مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی در اولویت قرار دارد گفته است: تلاش می‌کنیم قبل از آغاز به کار مجلس نهم، درباره این پرونده تصمیم‌گیری کنیم.
با این حال سعید مرتضوی صبح شنبه در مراسم بزرگداشت روز زن بخشی از عملکرد ۴۰ روزه خود را تشریح کرد.
وی به بیان اقدامات چهارده گانه خود پرداخت و گفت:اولین اقدام انعقاد تفاهم‌نامه ارتقاء خدمات تخصصی، فوق تخصصی در بیمارستان میلاد در تاریخ ۱۸/۲/۱۳۹۱ فی مابین صندوق تأمین‌اجتماعی با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تبدیل بیمارستان میلاد به عنوان قطب درمان‌ فوق تخصصی پزشکی درکشور و اخذ مجوز پیوند کبد،کلیه و مغز استخوان از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای این بیمارستان که متعلق به صندوق تأمین اجتماعی کشور می‌باشد. شایان ذکر است اخذ این مجوزها از دیرباز جزو آرزوهای صندوق تأمین‌اجتماعی و بیمارستان میلاد بوده است.
چندی پیش دولت مدعی تسویه بدهی ۳۵۰ هزار میلیاردی خود به تامین اجتماعی شد و بنابر ادعای صندوق تامین اجتماعی، با اجرای این مصوبه کلیه تضمین‌ها و تعهدات دولت به صندوق تأمین‌اجتماعی تسویه شده و دولت درحال‌حاضر هیچگونه بدهی و تعهدی به این صندوق ندارد.
در همین حال، صندوق تأمین اجتماعی کشور طی اطلاعیه ای اعلام کرد منظور ارتقای بهره وری کارکنان بالینی نظام سلامت و بر اساس مجوزهای اخذ شده از مبادی ذیربط قانونی و در راستای تکمیل کادر مورد نیاز در دو بخش بیمه ای و درمان،تعداد ۵۷۷۷ نفر از طریق آزمون سراسری استخدام می نماید.



کارگران فقیرتر می شوند

با افزایش قیمت ها و تورم ناشی از بی تدبیری مسئولان، عضو فراکسیون کارگری مجلس می گوید: به دلیل وضعیت بحرانی واحدهای تولیدی کارگران هر روز فقیرتر از گذشته می‌شوند.
امیر طاهر خانی در گفتگو با ایلنا با بیان این که اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها هزینه‌های زندگی کارگران را افزایش داده است تصریح کرد: لازم است افزایش حقوق کارگران به میزان مناسب در دستور کار دولت و شورای عالی کار قرار گیرد تا کارگران قادر باشند فشار ناشی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها را تحمل کنند.
عضو فراکسیون کارگری مجلس با اشاره به این که بخش زیادی از کارگران ما در حال حاضر زیر خط فقر زندگی می‌کنند خاطرنشان ساخت: در صورتی که افزایش دستمزد کارگران در دستور کار قرار نگیرد آنان وضعیت بدتری پیدا خواهد کرد.
او با بیان این که کارگران ما در بدترین وضعیت ممکن به سر می‌برند و هیچ پناه و پناهگاهی نداشته و مورد تحقیر قرار می‌گیرند خاطرنشان ساخت: هیچ نوع امنیت شغلی برای آنها متصور نیست. همه این مشکلات به نواقص قانون کار و ضوابط ظالمانه‌ای که در ارتباط با کارگران وجود دارد، باز می‌گردد.
به گفته او البته وضعیت نامناسب کارگران به این معنا نیست که کارفرمایان سود می‌برند، بلکه کارفرمایان هم به‌دلیل قانونمند نبودن روابط کارگر و کارفرما متضرر می‌شوند. به این معنا که کارخانه‌های زیادی هر روزه در آستانه تعطیلی قرار می‌گیرند. دلیلش این است که اقتصاد ما سروسامان ندارد و روابط اقتصادی خوب و تعریف شده نبوده و برنامه اقتصادی ما مدون نیست.




قیمت نان بالا می رود اما کیفیتش نه

با وجود افزایش قیمت نان، کیفیت آن همچنان بسیار پایین است به طوری که در بسیاری از موارد مردم به جای نان، خمیر نیم‌پخته نان می‌خرند.
مردم پس از اجرای فاز نخست قانون هدفمندی یارانه‌ها و افزایش قیمت نان انتظار داشتند که بهبود نسبی در کیفیت نان پخت شده در نانوایی‌ها مشاهده شود. اتفاقی که دست‌کم تاکنون در بسیاری از نانوایی‌های پایتخت رخ نداده است.
فرسودگی ماشین‌آلات پخت نان، مهارت پایین نانوایان، عجله نانوایان در پخت نان و تحویل آن به مردم، کیفیت پایین آرد و مواد اولیه پخت نان و مواردی هستند که می‌توان در افت کیفیت نان تولیدی در نانوایی‌ها آنها را دخیل دانست.
به گزارش ایسنا، گزارش‌های میدانی، حاکی از آن است که کیفیت نان پخت شده در بسیاری از نانوایی‌ها بسیار پایین بوده و عملا به جای نان، خمیر نیم‌پخته نان به مردم فروخته می‌شود همچنین در یکی از نانوایی‌ها نان سنگک فروخته شده به مردم کیفیت فوق‌العاده پایینی داشته؛ به طوری که عمده نان به صورت خمیر نیم‌پخته به فروش می‌رفت.
این در حالی است که مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران پیشتر مدعی بهبود کیفیت نان تولیدی در نانوایی‌های کشور شده بود. عباس قبادی اعلام کرده بود که کیفیت آرد تحویلی به نانوایی‌ها ۷۰ درصد بهتر شده و تسهیلاتی نیز برای نوسازی ماشین‌آلات فرسوده نانوایی‌ها اختصاص یافته است.
از سوی دیگر پیش‌بینی می‌شد که بعد از اجرای فاز نخست قانون هدفمندی یارانه‌ها بازار نانهای صنعتی از جمله باگت پررونق‌تر از گذشته شود که در عمل چنین اتفاقی نیفتاد و تقاضا برای خرید این نوع نان در حال حاضر تقریبا مانند شرایط قبل از هدفمندی یارانه‌هاست.
حال مشخص نیست پس از اجرای فاز دوم اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و افزایش احتمالی قیمت نان آیا باز هم باید شاهد کیفیت پایین نان‌های تولیدی در نانوایی‌های کشور باشیم یا این‌که تغییر و تحولی در این بخش ایجاد می‌شود.




احضار مجدد نسرین ستوده به دادگاه انتظامی وکلا

خبرگزاری هرانا - نسرین ستوده وکیل زندانی در بند نسوان زندان اوین طی احضاریه‌ای به دادگاه انتظامی وکلا احضار شد.
به گزارش کلمه، رضا خندان همسر نسرین ستوده از دریافت احضاریه‌ای در زندان توسط همسرش خبر می‌دهد که بر اساس آن یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ساعت ۱۱ صبح باید در شعبهٔ یک دادگاه انتظامی وکلا حاضر شود. همسر این وکیل دربند در زندان اوین تصریح می‌کند که این دادگاه در ادامهٔ محاکمه‌ای است که از حدود یک سال پیش بنا به درخواست مرجع قضایی مبنی بر تعلیق پروانه وکالت‌اش، آغاز شده است.
نسرین ستوده وکیل حقوقدان و فعال حقوق بشر و نیز برنده جایزه حقوق بشر «سازمان حقوق بشر بین‌الملل» است که به شش سال حبس تعزیری و ده سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم گردیده است.



موج بازنشسته کردن اجباری استادان دانشگاه

خبرگزاری هرانا - اخراج برخی اساتید دانشگاه علم و صنعت به دلیل جدی نگرفتن کلاسهای درس، ‌ بهانه جدیدی بود که هفته گذشته سعید جبل عاملی رئیس دانشگاه علم و صنعت در مراسم گرامیداشت مقام والای استاد! و حضور کامران دانشجو، وزیر علوم بیان کرد.
به گزارش تارنمای بازتاب، اذعان این رییس دانشگاه به اخراج اساتید که در حضور وزیر صورت گرفت، اثبات ادامه یافتن موج اخراج یا بازنشسته کردن اجباری استادان دانشگاه است که چند سالی است شروع شده است.
این درحالی است که حدود سه هفته قبل انتقاد رسانه‌ها و برخی مسوولان به این روند، باعث شد تا کامران دانشجو به منتقدان بازنشستگی زودهنگام استادان حمله کند و بگوید: «چرا شلوغش می‌کنید؟ آمار می‌گوید تعداد دانشیار در سال ۸۴، ۲۸۰۰ تا بوده و اکنون شده‌اند ۵۸۰۰ تا. این افزایش، علی رغم فضاسازی‌هایی است که می‌شود. عده‌ای می‌نشینند و می‌گویند استادان را بازنشسته می‌کنند. خطاب به آن‌ها می‌گویم این همه فضاسازی که در یک سال گذشته کردید، اکنون بگویید در این یکی دو ساله چند نفر استاد تمام شدند؟ چند نفر بازنشسته شدند؟ چند نفر استخدام شدند؟»
با این حال، آن طور که مشخص است با تداوم اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید دانشگاه‌های کشورمان، ‌روند جدید این امر از سرعت بیشتری برخوردار گشته است.
از جمله افرادی که چندی پیش بازنشسته شده‌اند می‌توان به دکتر محسن رهامی از اعضای هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران اشاره کرد که مفتخر به بازنشستگی زود‌تر از موعد شده است! این در حالی است که برخی از مسوولان خواستار اخراج وی می‌شوند، اما در ‌‌نهایت مقرر گردید این استاد دانشگاه با حکم بازنشستگی مجبور به قطع همکاری با دانشگاه شود.
همچنین دکتر تهمورث بشیریه از اساتید حقوق دانشگاه تهران و عضو هیات علمی این دانشگاه اسفند سال گذشته حکم اخراج خود را دریافت کرد.
علاوه بر آن اساتید دیگری همچون یاوری، نیک پی، نیاورانی، موثق نیز از جمله اساتید دانشگاه شهید بهشتی هستند که با عدم تمدید قراردادشان مواجه شدند.
روند اخراج یا بازنشستگی زود‌تر از موعد و اجباری برخی استادان دانشگاه‌های کشور از سال ۸۶ آغاز شد. تشدید این روند در سالهای اخیر موجب طرح انتقادات زیادی علیه مسوولان ارشد دولت و وزارت علوم شد.

افزایش اعتراضات به محروم کردن دانشگاه‌های مهم از اساتید خبره باعث شد تا سرانجام محمود احمدی‌نژاد تیر ماه سال گذشته در نامه‌ای به وزاری علوم و بهداشت دستور جلوگیری از بازنشستگی بی‌رویه اساتید دانشگاه و تفکیک جنسیتی را صادر کند که البته نه تنها هیچ وقعی به این دستور گذاشته نشد، بلکه بر میزان بازنشستگی‌های اجباری افزوده شد. به شکلی که در فاصله کمتر از دو ماه مسوولان دانشگاه صنعتی شریف اقدام به بازنشستگی ۲۵ نفر از استادان این دانشگاه کردند.
پس از آن نیز این روند ادامه یافت و تا ‌آنجا که مشخص شده تا کنون ده‌ها استاد دیگر که عضو هیات علمی دانشگاه‌های بزرگ کشور هستند، با سابقه‌های بالا بازنشسته یا اخراج شده‌اند.
پیش از این هشدارهایی درباره آسیبهای این گونه اقدامات داده شده بود. از جمله عباسپور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تاکید کرد: بازنشستگی اساتید باتجربه دانشگاه به صورت نسنجیده و غیرعلمی موجب رکود علمی و مهاجرت مغز‌ها خواهد شد.






هرانا؛ پیمان عارف به دادسرای اوین احضار شد

خبر گزاری هرانا - پیمان عارف فعال سیاسی، سردبیر ماهنامه توقیف شده ایرانمهر و عضو شورای دفاع از حق تحصیل توسط شعبه دوم دادسرای اوین (مقدس) احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بر طبق احضاریه‌ای که ساعتی پیش از طرف شعبه دوم دادسرای اوین (مقدس) به دست پیمان عارف، سردبیر ماهنامه توقیف شده ایرانمهر و عضو شورای دفاع از حق تحصیل رسیده است، وی می‌بایست ظرف ۳ روز خود را به این دادسرای امنیتی معرفی نماید.
پیمان عارف که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ تاکنون ۴ بار بازداشت گردیده و از آخرین آزادیش در ۱۵ فروردین گذشته چند هفته بیشتر نمی‌گذرد.





هرانا؛ ممانعت دادستانی از اعزام محمد صدیق کبودوند به بیمارستان

خبرگزاری هرانا - باوجود شرایط نامساعد محمد صدیق کبودوند در بند ۳۵۰ زندان اوین، دادستانی تا کنون از اعزام ایشان به بیمارستان جهت عمل جراحی خود داری کرده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد صدیق کبودوند زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر که در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود با وجود شرایط نا‌مساعد جسمی و دستور پزشکان پس از انجام آزمایشات متعدد مبنی بر لزوم انجام عمل جراحی بر روی پروستات ایشان بدلیل مخالفت دادستان همچنان از درمان‌های پزشکی در بیمارستان خارج از زندان محروم است.
محمد صدیق کبودوند رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان می‌باشد که در سال ۱۳۸۶ بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به تحمل ۱۰ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد.



خودسوزی دختر جوان به مرگ او انجامید

خبرگزاری هرانا - دختر جوان ۲۲ ساله‌ای با نام شهناز رحمانی به دلیل اختلاف خانوادگی دست به خودسوزی زد
به گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان، این دختر ۲۲ ساله به دلیل اختلاف با پدرش اقدام به خودسوزی کرد که منجر به مرگ وی شد.
وی که ساکن روستای شیان از توابع سنندج است پس از ۳ روز بستری شدن در یکی از بیمارستان‌های سنندج به علت شدت جراحات ناشی از سوختگی فوت کرد.
گفته می‌شود شهناز رحمانی از مدت‌ها پیش به دلیل اختلاف با پدرش تهدید به خودسوزی کرده بود.