۱۳۹۱ فروردین ۱۳, یکشنبه

مهمترین خبرهای روز یکشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

  سیزده بدرتان شاد و شادتر

اخبار روز: 


 امروز سیزدهم فروردین ماه، میلیون ها ایرانی در ایران و سراسر جهان به آغوش طبیعت رفته اند تا بر اساس یک سنت قدیمی «نحسی سیزده» را بدر کرده، سبزه ها را به آب انداخته، آرزوها کرده و سبزه گره بزنند و همراه با پایان تعطیلات طولانی رسمی نوروزی، خود را برای کار و تلاش دوباره آماده کنند.
فلسفه ی سیزده بدر هر چه بوده، امروزه روز تبدیل به سنت و فرصتی شده است که میلیون ها ایرانی را به دامان طبیعت بکشاند, روزی پرخاطره برای آن ها رقم بزند و روز آشتی انسان با طبیعت شود.
اخبار روز ساعات خوشی را در دامان طبیعت برای هم میهنان آرزو می کند.

 

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز

سه شعر بهاری از رضا مقصدی

رضا مقصدی
در خانه، صدای پای گندم سبزست / در سینه، سروده‌های گندم سبزست / شادا زپس ِ زردترین، حادثه‌ها / شعر ِمن وُ ماجرای گندم سبزست



 

 

از تحریم تا افسوس
آیا پیروز شدیم؟
ف. تابان
اخبار روز: 
تحریم گسترده ی انتخابات مجلس شورای اسلامی یک نتیجه ی مهم داشت و آن همسویی و هم رایی مجموعه ی نیروهای مخالف و منتقد در اعتراض به برگزاری این انتخابات ضددموکراتیک بود. با این اقدام هماهنگ، اپوزیسیون اعلام کرد که این حکومت و انتخابات آن را به رسمیت نمی شناسد و این سیاست، یگانه سیاست منطقی و اخلاقی بعد از سرکوب خونین اعتراضات انتخاباتی سال ٨٨ و تقلب بزرگ در آن انتخابات و زندانی کردن کاندیداهای معترض بود.
این وحدت عمل را رای محمد خاتمی به جمهوری اسلامی شکست. می شد این موضوع را فراموش کرد اگر عده ای که به اجبار در صف تحریم قرار گرفتند، پیگیرانه نمی کوشیدند به این خیانت لباس مصلحت بپوشانند و مهم ترین دستاورد تحریم انتخابات یعنی اتحاد عمل طیف های مختلف اپوزیسیون را مورد حمله قرار دهند و شب و روز اعلام کنند که جنس آن ها از جنس «تحریمیان» نیست.
حالا که این جبهه گشوده شده است، یادداشت حاضر می کوشد رفتار بخشی از اصلاح طلبان را که پیش از انتخابات در صف «عدم شرکت» قرار گرفتند، و امروز به دفاع از اقدام خاتمی برخاسته و در سیاست قبل از انتخابات خود اما و اگر وارد کرده اند را، مورد ارزیابی قرار دهد.

خیانت در لباس مصلحت
رای محمد خاتمی نیشتری بود بر بعض فروخورده ی پاره ای از اصلاح طلبان دوم خردادی که جایشان در صف تحریم انتخابات و یا «عدم شرکت» در این انتخابات نبود، اما مرعوب فضای قبل از انتخابات شدند و فریب «قهر گسترده» احتمالی مردم با انتخابات را خوردند. در ایجاد فضایی که شرکت کنندگان دائمی هر انتخاباتی را مرعوب خود ساخت، از جمله خود محمد خاتمی نیز در کنار میرحسین موسوی، مهدی کروبی، و انتظار و فشار گسترده ی افکار عمومی نقش داشت.
برای کسانی که از اصلاحات و انتخابات یک مرام و آیین و ایدئولوژی ساخته اند، هیچ دلیلی برای کنار کشیدن از این انتخابات وجود نداشت. در مرام و مذهبی که اصلاح طلبی را به بی مقدارترین تغییرات حکومتی و سیاست را به انتخاب «بد» در برابر «بدتر» تنزل داده است، بین صف بندی احمدی نژاد – لاریجانی نیز می تواند انتخابی وجود داشته باشد و کمک به افزایش آرای اصلاح طلبانی که در انتخابات شرکت کردند می تواند عین سیاست اصلاح طلبانه تلقی شود. مطابق همه ی آن چه اصلاح طلبان دوم خردادی به زعامت محمد خاتمی در طی سالیان گذشته گفته و نوشته بودند، هیچ دلیلی وجود نداشت که آن ها از این انتخابات کنار بکشند. وقتی می گفتند و می نوشتند که این انتخابات مهم ترین انتخابات جمهوری اسلامی است، سیاست کناره جویی از آن نیز غیرقابل توجیه می شد. به همین دلیل می گویم آن ها مرعوب فضای رادیکال قبل از انتخابات و تقاضا و انتظار افکار عمومی شدند.
شرکت آقای محمد خاتمی در انتخابات برای این دسته از اصلاح طلبان – دسته ای که حالا از حضور او و رای او دفاع می کنند – ضربه ای هولناک بود که یکی از سنگرهایشان را فرو ریخت و پشتشان را در حضور باتردید در صف تحریم، خالی کرد.
از نظر یک سیاست اخلاقی، در جنبشی که تقریبا به طور یک پارچه تحریم انتخابات را اعلام کرده است، رفتار آقای خاتمی که خود در ساختن این یکپارچگی نقش داشت و در روز آخر، به همه ی آن چه گفته بود، پشت پا زد، معنای دیگری جز خیانت ندارد. اما چرا عده ای می کوشند به این خیانت لباس مصلحت و بالاتر از آن خدمت بپوشانند؟
آقای خاتمی نماد نوعی از اصلاح طلبی در ایران بوده است. نوعی از اصلاح طلبی که آقایان موسوی و کروبی نتوانستند و یا نخواستند به آن وفادار بمانند. شکسته شدن وجهه ی آقای خاتمی، جمع شدن بساط این نوع اصلاح طلبی و ویران کردن هر پلی بین این دسته از اصلاح طلبان با حکومت است. بخشی از اصلاح طلبان که جناح محافظه کار جنبش سبز را تشکیل می دادند و در جریان رادیکالیسم بعد از انتخابات سال ٨٨، به حاشیه رانده شدند، به دلایل مختلف در فکر برقراری دوباره ی هژمونی در جنبش مردم ایران هستند. آن ها کوشیده اند و می کوشند که جنبش سبز و هر جنبش احتمالی آینده را به مسیر اصلاح طلبی دوم خرداد بازگردانند. معنای رای آقای خاتمی جز این نبوده است و کوشش در جهت توجیه آن، نیز به همین منظور صورت می گیرد.
فراتر از این اما، دفاع از رای آقای خاتمی به جمهوری اسلامی در انتخابات مجلس نهم، بیانگر افسوس و تاسفی است از قرار گرفتن در جبهه ی تحریم. برای من مسلم است که به تدریج این موج بالا خواهد گرفت و اصلاح طلبان دوم خردادی به انتقاد از مشی تحریم و کناره جویی از انتخابات روی خواهند آورد.
دلیل این پیش بینی بر دو نکته ی اساسی قرار دارد:
اول آن که جو مرعوب کننده ی پیشین شکسته است و آقای خاتمی با رای خود و حکومت با رای سازی خود در شکسته شدن این فضا نقش ایفا کرده اند.
دوم این که «تحریم گسترده» ی انتخابات به تحقق نپیوسته است. تبلیغات حکومت و حضور متعارف مردم در پای صندوق ها، این فکر را که نپیوستن به تحریم انتخابات، جدا ماندن از افکار عمومی و تنها ماندن در برابر توده ی مردم است تضعیف کرده است. در چنین فضایی پشیمانی از سیاست تحریم و کناره جویی از انتخابات، گسترش خواهد یافت. دفاع از رایی که محمد خاتمی به صندوق انداخت پیش زمینه ی اعلام این پشیمانی است.

آن چه آقای عبدی نمی بیند
اظهارات آقای عباس عبدی بعد از شرکت محمد خاتمی در انتخابات، دومین واقعه ای است که «اپوزیسیون» را به تلاطم و واکنش وا داشته است. آقای عبدی دو حرف زده است. یکی این که سیاست تحریم شکست خورده است و دوم این که آقای خاتمی با رای دان خود از جنبش سبز جدا شده است.
طبیعی ترین نتیجه ای که می توان از اقدام آقای خاتمی گرفت همین موضوعی است که آقای عبدی بر آن تاکید کرده است، این نتیجه گیری اما مورد انتقاد سختی قرار گرفته است، زیرا مبارزه بر سر تملک جنبش سبز یک مبارزه ی واقعی است و طرفداران آقای خاتمی قصد ندارند این مبارزه را واگذار کنند.
در مورد شکست سیاست تحریم در پائین بحث خواهم کرد. تا همینجا اما متاسفانه کسانی به جنگ این ادعای آقای عبدی رفته اند که «ته دلشان» هیچگاه با سیاست تحریم نبوده است و دفاعشان از عدم شرکت در انتخابات در برابر استدلالاتی که آقای عبدی می آورد، دفاعی با شمشیر چوبین است.
عده ای سیاست تحریم را این طور فهمیده بوده اند و آقای عبدی هم به این فهم دامن می زند که پیروزی سیاست تحریم یعنی آن که مثلا هشتاد – نود درصد مردم در انتخابات شرکت نکنند. آقای عبدی می گوید چون مردم به این میزان از شرکت در انتخابات خودداری نکرده اند، پس تحریم شکست خورده است. من پیش از این نیز چندین بار در این مورد نسبت به خوش بینی هایی که می تواند به وجود بیاید و به سرخوردگی های بعدی بیآنجامد هشدار داده ام. اگر کسی به این امید به سیاست تحریم می پیوندد که مردم به طور گسترده ای از شرکت در انتخابات خودداری کنند، بهتر است هیچ وقت دور و بر سیاست تحریم نگردد، مگر در مواقع انقلابی. تجربه های تاریخی نشان داده است که تنها در شرایط انقلابی و زمانی که مردم به طور گسترده ای به مبارزه ی آشکار با حکومت روی آورده اند، چنین تحریم هایی می تواند شکل بگیرد.
ما در اینجا در یک جنگ نابرابر قرار داریم. در یک طرف نیروهایی قرار دارند که هیچ وسیله ای در اختیار ندارند و نمی توانند دلایل سیاست های خود را برای مردم تشریح کنند. حتی یک دقیقه وقت تلویزیون در اختیار آن ها قرار نمی گیرد، اجازه ی پخش بی دغدغه ی یک اعلامیه و شرکت در یک میزگرد و برگزاری یک میتینگ را در کشور ندارند. در طرف دیگر حکومتی قرار دارد که دارای همه ی امکانات است. از تهدید و ترغیب و زرو و وعده و یارانه نقدی و غیرنقدی تا دوربین های تلویزیونی و بی اخلاقی و دروغ تا بی انتها. طبیعی است در این نبرد نابرابر حکومت امکانات زیادی برای جلب مردم به صندوق ها و امکانات به مراتب بیشتری برای بزرگنمایی این حضور و شرکت و ساختن کوه از کاه دارد.
در یک شرایط عادی که بسیاری از مجراهای مبارزه بسته شده است و حکومت هر صدای مخالفی را سرکوب می کند، می گیرد و به زندان می اندازد و اعدام می کند. سیاست تحریم در انتخابات، بیان یک اعتراض است. این سیاست البته باید بکوشد که تعداد هرچه بیشتری را متقاعد کند تا به آن بپیوندند، اما اساس آن مبارزه عددی و جنگ آماری با حکومت نیست، تمکین نکردن است. تمکین نکردن به صحنه ای که حکومت آرایش می دهد. تحریم، اعتراض است، اعتراض از سوی اپوزیسیون به حکومتی که حق آن را پایمال می کند، تحریم، آعتراض به شرایط ضددموکراتیک انتخابات است، تحریم، اعتراض به محروم کردن مخالفان از شرکت در انتخابات است، انتخابات وقتی غیردموکراتیک است و اپوزیسیون را از رقابت و دخالت محروم می کند، فرصتی می شود برای بیان این اعتراض ها.
آقای عبدی مغلطه می کند وقتی می خواهد این سیاست اعتراضی را تحت الشعاع پنج درصد – ده درصد بالا و پائین تعداد شرکت کنندگان انتخابات – آن هم بنابر تفسیر رسمی حکومت – قرار بدهد.
به نظر من سیاست تحریم انتخابات مجلس نهم، قبل از برگزاری این انتخابات پیروز شد. زیرا برای اولین بار توانست وسیع ترین طیف های اپوزیسیون و منتقدین را به موضع گیری مشترکی حول این که این انتخابات مشروعیت ندارد و ضددموکراتیک است برساند. پیروزی سیاست تحریم در سال ۹۰ در این نکته نهفته بود. آقای عبدی درست همین نکته را مسکوت می گذارد. او نمی گوید مشروعیت انتخابات و ارزیابی از آن در «درصدی» نیست که حکومت ها برای انتخابات خود می نویسند – انتخابات ۹۹ درصدی در رژیم های دیکتاتوری کم نبوده است - بلکه این مشروعیت و عدم مشروعیت در آن است که چه طیف و گستره ای از اپوزیسیون این انتخابات را دارای مشروعیت بشناسد و یا نشناسد. از این نظر انتخابات مجلس نهم با مجلس هشتم بر خلاف گفته ی ایشان تفاوت اساسی داشته است. حرف من در برابر آن ها که آمار را جلوی ما می گذارند فقط یک چیز است: بگذارند یک انتخابات آزاد برگزار شود تا معلوم شود رای ها به کدام سو می رود.
جالب آن جاست که بخش قابل توجهی از «منتقدان» آقای عبدی نه تنها با او بر این نکته که سیاست تحریم پایه ی یک جبهه ی ضددیکتاتوری را ساخت، مجادله نمی کنند؛ بلکه به طور خستگی ناپذیری می کوشند بگویند که جنس تحریم آن ها با جنس تحریم دیگران فرق داشته است.
من بر این عقیده ام که ما در سیاست تحریم انتخابات پیروز شدیم. احزاب و گروه های سیاسی، سازمان های اجتماعی و مدافعان حقوق بشر و حتی گروه های فرهنگی، یعنی تقریبا اکثریت اپوزیسیون و منتقدین وضعیت کنونی، به طور یک صدا انتخابات حکومت را فاقد مشروعیت اعلام کرده و آن را فرمایشی خواندند و رد کردند. عدم شرکت منتقدین و مخالفین، انتخابات مجلس نهم را از مشروعیت ساقط و راه را برای اقدامات بعدی باز کرد. اپوزیسیون باید بر این نتیجه گیری باقی بماند.
در این ارزیابی اما نباید اغراق کرد. اتحاد عمل حول تحریم انتخابات تا حدودی ناشی از شرایطی بود که بر برخی از نیروهای منتقد و اصلاح طلب تحمیل شد. با بسته شدن بیشتر روزنه ها آن ها عملا به سوی تحریم انتخابات رانده شدند. بحث های بعد از انتخابات نشان می دهد که این اتحاد عمل، مستحکم نبوده است و در انتخاب های بعدی وضعیت می تواند کاملا دگرگون شود. این سیالیت اوضاع به وضعیت بخشی از اصلاح طلبان بر می گردد که بین دو قطب حکومت و اپوزیسیون دموکرات سردرگم مانده اند. تنها باید ابراز امیدواری کرد که این سردرگمی با جدایی قطعی از حکومت و پیوستن به جنبش مردمی به سرانجام برسد.

 

اخبار روز: 
اسلام در تضاد با حقوق بشر است، زیرا طرفدار تبعیض بین انسانها بوده و در پی سلطه الله و تعبد روح انسانی است. سالیان متمادی است که جامعه ما از اسلام رنج کشیده است و امروز یک روند عمیق بازنگری نقادانه آغاز شده است. این رونده تازه نیست، ولی در ژرفای خود و دامنه خود بیسابقه است. زکریا رازی، خیام، میرزا آقاخان کرمانی، احمد کسروی، صادق هدایت، علی دشتی، آرامش دوستدار و بسیار کسان دیگر در بستر سانسورها و محدویت ها و نادانی ها، در برخورد به اسلام و شیعه و خرافات نوشتند. آنها دریافتند که انتقاد به مذهب یکی از فعالیت های بنیادی در جامعه است. این تلاش در دوران معاصر و بخصوص با به قدرت رسیدن حکومت اسلامی در ایران و جنایات بیکران آن مستحکمتر گشته است. نقد امروز فقط نقد سیاسی به حکومت نیست، بلکه نقد آشکار رشدیابنده به خود قرآن و اسلام و بیراهه 1400 ساله اسلام میباشد. در مقابل موج انتقادی معاصر از یکسو نمایندگان حکومتی و از سوی دیگر سیاستمداران و روشنفکران اسلامگرا مانند آقای عبدالکریم سروش و آقای یوسفی اشکوری در دفاع از این دین محمدی بپا خاسته و منقدان اسلام را به سکوت دعوت میکنند و خواستار متوقف کردن نقد اسلام میباشند. من در نوشته اخیر خود تحت عنوان "تحریف و تعرض آقای سروش علیه مخالفان اسلام" (1) گفته های اخیر آقای سروش را انتقاد نمودم و خواستار یک مناظره متین رودررو شدم که ایشان تا بحال از پاسخ خودداری کرده است. مصاحبه آقای بهرام مشیری با تلویزیون امریکا و گفتار انتقادی او نسبت به قرآن و اسلام منجر به واکنش اسلامگرایان و از آن میان آقای حسن یوسفی اشکوری شده است. آقای اشکوری مینویسد: "وقتی مسلمانان افغانی می بینند به این سادگی در یک رسانه، که باید کارش تحقیق و بی طرفی و آگاهی بخشی باشد، به بهانه بررسی حادثه قران سوزی و تحقیق در علل اعتراض مومنان افغانی، قرآن کوبی زشت تری صورت می گیرد و کتاب مذهبی و مورد احترام یک میلیارد و چهارصد میلیون انسان کره خاک به صورت بدتری به آتش کشیده می شود، چه واکنشی پدید می آید و حداقل چه ذهنیتی در مومنان به قرآن ایجاد می شود؟" (28 اسفند 1390، راه سبز جرس).
آقای مشیری چه گفت؟ اوگفت اسلام خشن است و قرآن کتاب نه آسمانی بلکه زمینی است و پس از مرگ محمد از قرآن نسخه های گوناگون وجود داشت و در دروان اخیر یک نسخه دیگر در یمن بدست آمده است. کجای این گفتار خلاف واقعیت است؟ در قبال اسلام و تاریخ اسلام باید سکوت کرد و چشمها را باید بست؟ خشونت نهادینه اسلام را باید پوشاند؟ چون یک میلیارد و چهارصد میلیون مسلمان وجود دارد و خرافات مورد ستایش آنان است، پس باید خفه شد؟ واقعیت جانسوز اسلام را باید بزک کرد و دروغ گفت تا شماها خوشتان بیاید؟ پیام مشترک این روشنفکران اسلامی در اینستکه که به قرآن و اسلام نباید انتقاد کرد و هر انتقاد به قرآن مجید "توهین" است. البته اینان گاه میگویند بله انتقاداتی میتوان کرد. درعین حال بمحض طرح انتقاد از اسلام، این اشخاص بسیج شده و خواستار جلوگیری از نقد میشوند و نقد دین اسلام را "توهین به مردم" ارزیابی میکنند.

توهین به مقدسات بی معناست
در ابتدا هنگامیکه به لغتنامه دهخدا رجوع میکنیم واژه توهین بمعنای سست کردن و سست گردانیدن و نیز خوار شمردن و حقیر و سبک داشتن است. از نظر واژه شناسی کسی نمیتواند انتقاد به اسلام را امری غیرقانونی و غیرمجاز تلقی کند و برعکس حق هر کسی است که دین را سست کند و آنرا بریشخند بگیرد و به شیوه و روش ولتر عمل کند. نکته دوم آنکه توهین بمعنای عرفی آن بمعنای خارج شدن از اعتدال و فقدان احترام به حیثیت یک شخص است و از نظر حقوق بین المللی قابل برخورد میباشد. اگر ثابت شود که حیثیت و شرافت شخصی فردی و مقام انسانی فردی مورد اهانت قرار گرفته، از نظر حقوقی قابل برخورد میباشد. یادآوری باید نمود که شرافت انسانی یک فرد و اعتقادات مذهبی و فلسفی یک فرد دو پدیده متفاوت میباشند. احترام به حقوق انسانی فرد و نقد خرافات ذهنی او دو چیز مختلف هستند، مورد نخست به حقوق بشر ارتباط پیدا میکند، حال آنکه مورد دوم بیانگر آزادی اندیشه و بیان میباشد. پس در این دو مورد یاد شده انتقاد از خرافات و مذهب ربطی به اهانت، به شرافت و حقوق فردی ندارد.
مطلب بحث انگیز نکته سومی است که اسلامگرایان مطرح میکنند. اصطلاح توهین که توسط اسلامگرایان ایرانی و غیرایرانی مطرح میشود سلاحی برای مبارزه علیه آزادی اندیشه و انتقاد است. واژه هائی مانند "اسلام ستیزی" و "توهین به مقدسات" توسط آخوندها و سیاستمداران مسلمان و متحدان غیرمذهبی آنان ساخته شده تا از آزادی نقد علیه دین جلوگیری شود. این ماشین تبلیغاتی، خرافات را به آئین پاک و مقدس تبدیل کرده و نادانی توده ها را امر مقدس و قابل دفاع وانمود ساخته و آزاد اندیشان را زیر فشار قرار داده و تهدید مینماید. حال آنکه "توهین به مقدسات" بی معناست و حق هر فردی است که به همه چیز انتقاد کند و دین و مذهب از این قاعده جدا نیستند. بشریت در طول تاریخ مبارزه کرده و روشنگران برای آزادی روح و فکر و علیه خرافات و مذاهب تلاش کرده اند و امروز متولیان دین و خرافه شمشیر برکشیده که نقد دین ممنوع است. در واقع توهین به اعتقادات مذهبی وجود ندارد، دیدگاه های فلسفی و اجتماعی متفاوتند، ارزشهای فرهنگی گوناگونند، آزادی برترین ارزش است و نقد دین یک ارزش مثبت و برجسته است.
باید توجه داشت که در ایران زمانی که "توهین به مقدسات" مطرح میگردد، این امر در خدمت طبقه و گروه های حاکم و برای ادامه تحمیق مردم است. این اصطلاح ساخته و پرداخته دین و روحانیون و خدمتگزاران آنان است و امروزه ارتکاب به آن بمعنای جرم مذهبی تلقی میگردد. در ماده 513 قانون مربوط به مطبوعات سال 1375 آمده است: "هرکس به مقدسات اسلام و یا هریک از انبیاء عظام یا ائمه ی طاهرین (ع) یاحضرت صدیقه ی طاهره اهانت نماید، اگر مشمول حکم سب النبی باشد، اعدام می شود، و در غیر این صورت، به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد." در این ماده منظور از ائمه ی طاهرین، دوازده امام است. مقصود از صدیقه طاهره، فاطمه ی زهرا است و منظور از انبیاء عظام، پیامبران الهی است و توهین به هر یک از 124 هزار پیامبر در دایره ی ماده فوق، قرار می گیرند، و بظاهر فرقی از این جهت بین نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد و خانواده او نیست. بنا به تفسیر رسمی مدافعان "اگر توهینی مشمول "ساب النبی" باشد، مجازات آن اعدام است و در این مورد هر که بشنود بر او کشتن واجب است و نیازی به اذن امام و رهبر شرعی نیست، مسئله از جرائم غیر قابل گذشت است. و اگر مشمول حکم ساب النبی نباشد، به حبس از یک تا پنج سال محکوم می گردد، و این جرم، بازهم غیرقابل گذشت است و مشمول ماده ی (727) نیست."
روشن است که مدافعان دین شیعه در پی اعمال سلطه و توجیه هرگونه سرکوب علیه مخالفان دین میباشند. هدف قواعد مربوط به "توهین" در خدمت بازتولید قدرت ستمگرانه و یا حفظ منافع و امتیازات ویژه روحانیون است. تقدس این دین از کجا میاید؟ طرفداران آن میگویند که آسمانی بودن دین مانع هرگونه انتقاد است. این نظر از نگاه اندیشمند و فرد ناباور بی پایه و اساس است و دین هیچگاه جنبه آسمانی ندارد و تمامی ادیان قابل بررسی و نقد و رد میباشند. سپس گفته میشود که دین جزو معتقدات ذهنی مردم بوده و سالیان دراز مورد احترام آنانست. از نقطه نظر عقلانی آیا هرگونه باور مورد احترام است؟ آیاباور توده ها به فاشیسم، مانع انتقاد از فاشیسم باید باشد؟ آیا زمانی که میلیونها شهروند آلمانی با عشق و احساس خود از هیتلر و اهداف او حمایت میکردند، انتقاد به نازیسم بی جا و ناروا بود؟ خرافات و یا احکام دینی و سیاسی ناهنجار در اسلام بسیار فراوانند: پیامبر ماه را دو شقه کرد، اسلام آخرین دین است، قرآن خود یک معجزه است، حسین مظلوم است، امام معصوم است، امام زمان پس از هزار دویست سال زنده است و ظهور میکند، عکس خمینی در ماه رویت شده است، امامزاده سیال صواب دارد، عاشورا باید گریه کرد و عزا گرفت، گرفتن چهار زن یکی از اصول قرآن است، برپایه آیه قرآن تنبیه زن توسط مرد میتواند انجام گیرد، بهشت با حور و پری در انتظار مومنان شیعه است، جهنم جای غیرشیعه است و یا وجود بیش از پانصد آیه در ستایش قتل و کشتار و خشونت در راه الله و منافع خانواده محمد و هزاران حکم و خرافه دیگر. حال آیا تمامی این احکام و خرافات که در باور عمیق مردم جای گرفته اند، نباید بانتقاد کشیده شود؟ کسانی که این خزعبلات و احکام ضدبشری را به اعتقاد مقدس تبدیل میکنند و مانع شورش فکر آزاد علیه این پدیده ها می شوند، تنها و تنها برای پایداری تحمیق میکوشند. اینان خواستار بندگی روحی و فکری مردم بوده و در پی نگه داشتن اسارت طولانی و متمادی مردم نادان میباشند. نه تعداد معتقدان، نه انبوه اعتقادات خرافه و باورهای ضدانسانی و نه قدمت آنها، هیچ کدام دلیلی برای حقانیت نیست. آناتول فرانس میگفت اگر پنجاه میلیون نفر به یک چیز احمقانه اعتقاد داشته باشند، آن چیز همچنان احمقانه است. آقای سروش و آقای یوسفی اشکوری جلو آزادی فکر را با بهانه های گوناگون نگیرید، تلاش شما در راستای تاریکی روان انسانی است و از آزادی انسان هراس دارد. تلاش شما برای نجات یک دین خفقان آور است. ما اسلام نمیخواهیم، ما آزادی میخواهیم.

آزادی اندیشه یک اصل است
جان لاک در 1690 در "تحلیل قدرت مدنی" نوشت: "آزادی طبیعی انسان در اینستکه در دنیا هیج قدرتی بالاتر از او برسمیت شناخته نشود. انسان نباید تحت انقیاد اراده خاصی باشد، او نباید زیر سلطه قدرت قانونگزار فرد خاصی باشد، تنها قاعده قانون طبیعی است. در جامعه، آزادی انسان جز پیروی از قدرت مقننه چیز دیگری نمیتواند باشد، قدرتی که بر پایه یک توافق و در چارچوب یک دولت معنا می یابد، قدرتی که هیچ مقام و هیچ قانون خارج از خود را برسمیت نمیشناسد." چنین اختیاری نه بر پایه منشاء الهی بلکه بر اساس حقوق شهروند، قرارداد اجتماعی و قواعد دمکراسی شکل میگیرد. نقض این حقوق جز دیکتاتوری چیز دیگری نیست.
آزادی فرد متکی بر اراده اوست. برای دسترسی به اهدافش، فرد نباید تحت اجبار کسی یا ایدئولوژی و دین خاصی قرار گیرد، تنها چارچوب محدود کننده، قوانینی میباشند که در تلاش جمعی و رای دمکراتیک تعیین شده اند. در هنگامیکه خدا و دین و روحانی حاکم بر رفتار انسانی و قواعد اجتماعی میباشند، آزادی فردی وجود ندارد. فرد آزاد مستلزم اندیشه آزاد و انتخاب آزاد و تصمیم شخصی آزادانه است. تعبد و اعمال حکم مذهبی در تضاد با خرد و انتخاب میباشد. ارزش انسانی در قدرت تفکر و آزادی اندیشه اوست. البته این امر تناقضی با ایمان فردی ندارد، ولی حکم خدا و پیامبر و امام و آخوند بمثابه وظیفه شرعی و پایه قرار دادن آن در رفتار اجتماعی، در تضاد آشکار با آزادی انسانی و ارزش خرد میباشد. هنگامیکه جان استوارت میل میگوید "آزادی افراد در آنجا محدود میگردد که آزادی دیگران شروع میشود." به این معنا میباشد که قواعد دمکراتیک تنظیم شده در جامعه که در راستای منافع عمومی میباشند، تنها عامل محدود کننده بشمار میایند. بنابراین انسان آزاد است، ولی در جامعه محدویت نیز وجود دارد، انسان حقوق دارد، ولی وظیفه نیز دارد. این وظیفه، وظیفه "شرعی و مذهبی" نیست، بلکه وظیفه اجتماعی برای همزیستی در جامعه میباشد. انسان آزاد در جامعه قانونمند آزاد است و قانونگرائی دمکراتیک شرط آزادبودن است. حکم خدا و الله در مقابل اراده انسانی و خرد انسانی بوده، خواستار تعطیل شدن اندیشه و نقد فکری انسان میباشد. ارسطو میگفت آنچه در فعالیت انسان ارزشمند است همانا اندیشه میباشد و این تلاش فکری غایت روح انسانی است. حال مذهب این دیدگاه را رد کرده و قدرت فکری را در خدا قرار داده و انسان را تابع او می سازد. در دین، انسان فکر نمیکند، او پیروی میکند، اطاعت میکند، تسلیم میشود، تابع اراده خدا است و انسان انگلی بیش نیست و تمامیت خود را از دست میدهد. حال آنکه انسان جوهر انسانی اش را در قدرت تفکر فردی و آزادی اش می یابد.
برخلاف دین که آزادی انسانی را منحل میکند، انسان از آزادی های گوناگون باید برخوردار باشد و این آزادی ها باعتبار مبارزات تاریخی و سیر اندیشه بشری و نیازمندی های انسانی در این زمینه ها معنا می یابد:
آزادی طبیعی، یعنی حق طبیعی هر فرد است تا آزادانه از تمامی قوای فکری و فیزیکی و جنسی خود استفاده کند.
آزادی مدنی، یعنی حق انسان شهروند برای بهره بری از فعالیت آزاد و برای تحقق نیاز و هدف خود. این آزادی در بر گیرنده هر حرکت اجتماعی و فرهنگی و نیز مسافرت و گردش در جامعه میباشد.
آزادی اعتقاد، یعنی هرکسی حق دارد از دین وایدئولوژی مورد نظر خود برخوردار باشد وآن را بکار گیرد و پرستشگاه و یا دستگاه اداری خود را داشته باشد.
آزادی بیان، یعنی هر کسی حق دارد در دفاع از نظر خود هر سیاست و حکومتی را بانتقاد بکشد و هر قدرت زمینی و آسمانی را مورد نقد قرار دهد.
آزادی سیاسی، یعنی هرکسی حق دارد تا در انتخاب آزاد نمایندگان خود را تعیین کند و از زندگی سالم و رفاه و زیست محیط پاکیزه برخوردار باشد و در صورت تمایل نمایندگاه ناتوان و یا فاسد را با رای خود بکنار بگذارد.
آزادی اقتصادی، یعنی هرکسی حق دارد که کار بکند و یا نکند و حق دارد به فعالیت اقتصادی و بهره وری اقتصادی بپردازد، حق دارد دارای مالکیت باشد و به توسعه اقتصادی دست بزند و نیز هر کسی حق دارد تا با دیگری آزادانه قرارداد امضا کند.
آزادی مطبوعات، هرکسی حق دارد تا در هر روزنامه و رسانه نظر خود را آزادانه بیان کند و حق دارد از آزادی گردهمائی و حزب و سندیکا و انجمن و نهاد در پیشبرد اهداف در جامعه و مبارزه علیه استبداد سیاسی و حکومتی برخوردار باشد.
آزادی وجدان و اندیشه، یعنی هر شهروندی حق دارد دین داشته باشد و یا ناباور باشد. او حق دارد هر دین و ایدئولوژی و دیدگاهی را انتقاد کند و هیچ اعتقادی در برابر اندیشه خردمندانه بشری مقدس نیست. تمام مبارزات روشنگران علیه تاریک اندیشی و خفقان مذهب بوده اند، این مبارزه پیگیر برای آزاد فکر کردن بود تا قدرت آسمانی و خرافات را به ریشخند بکشد و مقام عقل را برجسته کند. این مبارزه امروز در ایران و جهان یک ضروت کامل است، برای توسعه ناباوری مذهبی، برای نقد هر اصل مذهبی و رها کردن روح انسانی از نادانی و حماقت، این مبارزه فکری، فلسفی و نظری یک ضرورت است. حقوق بشر یعنی برسمیت شناختن حق انسان در آزادی عقیده و اندیشه و آزادی انتقاد به قرآن و انجیل و تورات و غیره میباشد. امروز تمام افراد و قدرت های محافظه کار و مستبد خواهان حفظ سلطه مذهبی سیاسی هستند. من طرفدار آزادی اندیشه هستم و اعلام میکنم که در نقد خرافات و دین، توهینی در کار نیست. طرفداران دین و افراد ترسو و ناپیگیر از نقد دین جلوگیری میکنند، بر ماست که پیوسته شجاعت و خرد و آزادمنشی را در دستور خود قراردهیم.

جلال ایجادی استاد دانشگاه در فرانسه
29 مارس 2012
idjadi@free.fr
« Nous ne voulons pas l’Islam, nous voulons la liberté », Didier Idjadi, Paris

1ـ دیگر نوشته هایم در این زمینه عبارتند از: "آقای سروش اسلام خشن است"، "فمینیسم اسلامی یک سراب"، "نقد اسلام آزاد است"، "پرسش از سیاستمداران وروشنفکران دینی در باره حکومت لائیک"، "فیلسوفان، نویسندگان و هنرمندان فرانسوی مخالف اسلام".

 

 

اخبار روز: 

رابطه سیاسی و اقتصادی بین دو کشور ایران و ترکیه از دوران تشکیل دولت های نوین با گرایش های شدید ملی گرایی در ایران (دوران رضا شاه) و جمهوری لائیک ترکیه به رهبری آتاتورک تا کنون فراز و نشیب های فراوانی به خود دیده، گاهی دوستی و همکاری و گاهی هم رقابت پنهان بر آن حاکم بوده است. دو کشور با همه نزدیکی های فرهنگی نسبت به هم با شک و تردید نگریسته با احتیاط به هم نزدیک شده، در راستای تنش زدایی از ایجاد هر گونه تشنج در روابط خود پرهیز کرده اند. در دوران جنگ سرد و مخالفت با اندیشه های سوسیالیستی، پیمان بغداد که بعد ها نام سنتو به خود گرفت، سه کشور ایران، پاکستان و ترکیه را در مسیر پیمان آتلانتیک شمالی( ناتو) قرار داد که جمهوری ترکیه از اعضای مهم آن است. شباهت های جمعیتی و جغرافیایی و همسویی هر دو کشور در نزدیکی به جهان سرمایه داری باعث شد که استراتژی واحدی در توسعه اقتصادی گزینش شود و برنامه های عمرانی مشابه تهیه و به اجرا درآید. انقلاب ۵۷ در ایران و کودتای نظامی در ترکیه تغییرات مهمی در دیپلوماسی و روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور پدید آورد. در ایران نظام جمهوری اسلامی با حاکمیت روحانیت شکل گرفت و در ترکیه نظامی ها با حفظ مواضع پیشین در شکل، زمینه قدرت گیری اسلام گرا ها را در محتوا فراهم کردند.
با آغاز هزاره سوم حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان دولت اسلامگرای ترکیه را تشکیل داد و دور جدیدی در روابط دو کشور پیش آمد ولی همچنان مردم دو کشور با همه نزدیکی ها بهم نسبت به هم اطلاعات کافی نداشتند و سیاست پیشین که مانع از گسترش روابط بین مردم بود ادامه داشت. کمتر مواردی پیش می آمد که وسائل ارتباط جمعی به چگونگی و شیوه زندگی مردم در دو کشور ایران و ترکیه بپردازند و در رابطه با آن به مردم، خوانندگان و یا بینندگان خود اطلاعات دهند. این در حالی است که مردم دو کشور فرهنگ بسیار مشترکی دارند، بر اساس گفته های علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در مصاحبه مطبوعاتی در استانبول بیش از ۴۰ درصد مردم ایران به زبان ترکی سخن می گویند ولی نسبت به هم آشنایی کافی ندارند. قدرت گیری اسلامگراها در ترکیه از یک سو و فاصله گیری روز افزون جمهوری اسلامی در پی فعالیت های اتمی از کشور های اروپایی و ایالات متحده از دیگر سو زمینه نزدیکی دو کشور را فراهم آورد. ایران بازار خوب و گسترده ای برای کالا های ترکیه و متقابلا ترکیه کشور مهمی برای صدور گاز و نفت ایران بود. ترکیه به دنبال سود اقتصادی و ایران به دنبال دوست یابی در صحنه سیاسی بود که بتواند از انزوا در آید. هر چقدر جمهوری اسلامی منزوی تر می شد، ترکیه پایگاه بیشتری در جهان اسلامی و اقتصاد جهانی پیدا می کرد.
حرکت سنجیده و حساب شده اردوغان در نشست داووس و حمایت از جنبش حماس در دنیای عرب و برخی از کشور های اسلامی حادثه آفرین شد، ترکیه و اردوغان جایگاه ویژه ای در بین جوانان و توده های باورمند اسلامی پیدا کرد. در این راستا به مقدار سرمایه ای که از کشور های عربی به سوی استانبول سرازیر شده بود افزوده شد. انباشت سرمایه در بازار بورس استانبول به سرعت افزایش یافت و ترکیه با بهره گیری از آن به میزان رشد اقتصادی خود افزود. در این میان چند حرکت نمادین و اعزام یک کشتی به سوی فلسطین برای شکستن محاصره غزه موقعیت سیاسی ترکیه را تحکیم بخشید. حمایت ترکیه از حماس و غزه که با دوری از اسرائیل همراه بود مورد تشویق و خوشآیند جمهوری اسلامی قرار گرفت. در این میان سیاستمداران تهران برای شکستن تحریم های سازمان ملل و دلجویی از جهان اسلام تمایل بیشتری به ترکیه پیدا کردند و رفت و آمد های سیاسی و روابط دیپلوماسی با ترکیه افزایش یافت، تا جائیکه مذاکره و گفتگو با کشور های ۵ به اضافه ۱ در استانبول برگزار شد هر چند به نتیجه مطلوبی دست نیافت ولی ترکیه به میانجی بین دو طرف تبدیل شد و هنوز هم به این کار خود ادامه می دهد. با تحریم بانک مرکزی ایران همکاری با ترکیه بر جسته تر شد و برخی از فعالیت های بانکی و ارزی از سوی بانک های ترکیه پیش می رود.
با آغاز اعتشاش و شورش های خیابانی در سوریه که مورد حمایت همه جانبه ترکیه است و استانبول به مرکز مهمی برای آموزش سیاسی و نظامی مخالفان بشار اسد تبدیل شده، رابطه تهران با آنکارا به سردی گرائید و با استقرار سپر موشکی در نزدیکی های مرز ایران انتقاد از روش و رفتار ترکیه در سطوح مختلف افزایش یافت. همزمان برخی از فرماندهان سپاه زبان به انتقاد و تهدید گشودند ولی رهبران جمهوری اسلامی ایران همواره خواهان گفتگو با غرب و ایالات متحده در خاک ترکیه شدند و آن را ادامه می دهند. در این شرایط ویژه که رابطه رو به سردی است رجب طیب اردوغان از ایران دیدن کرد. به نظر می رسد ایشان حامل پیامی از سوی آمریکا به ایران باشد زیرا پیش از آمدن به ایران نشستی در سئول با باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده داشتند.
رجب طیب اردوغان همراه با هیئت بلند پایه ای در ساعات اولیه بامداد چهارشنبه ۹ فروردین وارد تهران شدند. در هیئت همراه احمد داود اوغلی وزبر امور خارجه، ظفر چاقلایان وزیر اقتصاد، اردوغان بایراکتار وزیر شهر سازی و محیط زیست، تانر ییلدیز وزبر انرژی و منابع طبیعی، ظفر آلپر رئیس سازمان انرژی اتمی، حاکان فیدان از تشکیلات امنیتی ترکیه( میت، میلی استخبارات تشکیلاتی) و ارتشبد خلوصی آکار، جانشین رئیس ستاد مشترک نیرو های مسلح شرکت داشتند. سردی روابط از همان ابتدای ورود هیئت ترکیه خود را نشان داد. علی اکبر صالحی به استقبال هیئت رفت و استقبال رسمی در مجموعه کاخ سعد آباد از سوی رحیمی معاون اول رئیس جمهور برگزار شد. دیدار با لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه یافت. دیدار با احمدی نژاد به علت بیماری و فشار خون بالا از سوی احمدی نژاد به تاخیر افتاد و ساعت ها نخست وزیر ترکیه به انتظار نشست. سپس اردوغان برای دیدار با خامنه ای به مشهد رفت و گفتگو های رسمی به پایان رسید. آنچه به بیرون از در های بسته و گفتگو های پشت پرده به بیرون درز کرد، نشانگر ناکامی، چند گانگی و اختلاف نظر شدید در میان مقامات جمهوری اسلامی بود. خامنه ای خواهان کنترل و پیشبرد سیاست های خود در امور دیپلوماسی ، سیاست خارجی و چگونگی روابط با کشور های دیگر است و نمی خواهد در این راستا حرف دیگری شنیده شود. گفتگوی احمدی نژاد با اردوغان پیرامون فروش نفت و گاز بود و در امور فعالیت های اتمی مداخله ای نکرد و حرفی به میان نیآورد. اردوغان با پایان مذاکرات تنها به گفتار خامنه ای استناد کرد و به دفعات تکرار نمود که خامنه ای ساخت سلاح اتمی را مغایر با باور های مذهبی خود می داند و ساخت آن را رد می کند.
مقامات ترکیه با حمله به بشار اسد به مانور های نظامی در نزدیکی های مرز به درخواست شورای نظامی و شورای ملی سوریه پیرامون کنفرانس دو روزه در استانبول جواب مثبت داد تا استراتژی ملی برای بر اندازی بشار اسد تدوین شود، این رویکرد هم به شدت با سیاست های ایران در رابطه با سوریه تضاد دارد. آنچه بیش از همه در دیدار اردوغان از تهران مطرح شد و به نتایجی هم نزدیک تر بود گسترش روابط اقتصادی تا ٣۰ میلیارد دلار در سال بود. امروزه بین ۷ تا ٨ میلیارد دلار نفت و گاز به ترکیه صادر می شود و در مقابل کمتر از ۷ میایارد دلار کالا های مصرفی از ترکیه وارد می شود. جمهوری اسلامی برای برون رفت از بحران و تحریم اقتصادی پیشنهاد می کند که ارز واسط بین دو کشور از معاملات حذف شود و پول ملی دو کشور جایگزین شود، زیرا با افزایش گردشگران ایرانی و دیدار از مکان های تفریحی، ترکیه مبالغ هنگفتی از ریال را می تواند جمع آوری کند و معاملات خود را با آن انجام دهد و ترکیه هم از فرصت بدست آمده استفاده کرده با توجه به تحریم ها و نیاز های ایران خواهان تغییر قیمت گاز و پائین آوردن آن است.
آنچه مشاهده می شود این است که دیدار اردوغان از تهران دستآورد مهمی نداشته و اردوغان با دست های خالی به آنکارا برگشته است. این در حالی است که خبرگزاری های جهان و مقامات اروپایی و آمریکایی انتظار بیشتری از این دیدار داشتند. تهران بار دیگر سیاست دیرینه خود را بکار برد و مراکز متعدد قدرت را نشان داد که بازیگر اصلی در آن خامنه ای است، شاید به همین دلیل باشد که اردوغان و هیئت همراه با سردر گمی به پایان مذاکرات چشم دوختند. مصاحبه مطبوعاتی سرد و بی رمق اردوغان در پایان دیدار، نشانگر نا امیدی از مذاکرات بود، بگونه ای که در اولین روز پایان دیدار و گفتگو ها در تهران مقامات ترکیه و شرکت نفتی آن تصمیم گرفتند ۲۰ درصد از واردات نفتی خود را از ایران کاهش دهند. به نظر می رسد رابطه نه چندان خوب و سرد آنکارا و تهران به تیرگی و کدری خواهد کشید، پیشتر ها مقامات ترکیه گفته بودند که از تحریم های ایران تبعیت نخواهند کرد. به هر رو دایره تحریم ها و انزوای سیاسی و اقتصادی ایران تنگتر می شود، نشانه های آن در افزایش شدید قیمت ها، پائین آمدن ارزش پول ملی، فرار سرمایه های انسانی و مالی، گسترش فقر عمومی و ناهنجاری های اجتماعی دیده می شود، هرچند مقامات تهران سخن از ثبات اقتصادی و سیاسی می گویند ولی واقعیت تلخ بحران همه جانبه را مردم در زندگی روز مره خود حس می کنند و در نهایت راه برون رفت را خود مردم در اتحاد با همه نیرو ها بدون دخالت خارجی پیدا خواهند کرد...

محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.se 

 

اخبار روز: 


اخبار روز: روز شنبه 31 مارس تظاهراتی در شهرهای میلان ایتالیا و فرانکفورت آلمان علیه سرمایه داری برگزار شد. در این تظاهرات که به دعوت احزاب و گروه های چپ آلمانی و ایتالیایی برگزار شد، هزاران تن شرکت کردند.
به گزارش یورونیوز، ر تظاهرات موسوم به «اشغال بازار سهام میلان» روز شنبه ۱۵هزار تن از جوانان ایتالیایی شرکت کردند.
این تظاهرات از سوی احزاب چپ‏گرا و چند نهاد دیگر از جمله اتحادیه‌های کارگری و دانشجویی سازماندهی شده بود.در تداوم تظاهرات ضد سرمایه داری در شهر میلان، پایتخت ایتالیا گروهی از معترضان به ساختمان دو شعبه بانک حمله کردند.
همزمان در آلمان نیز نزدیک به سه هزار تن در خیابان‌های شهر فرانکفورت علیه نظام اقتصادی سرمایه داری به تظاهرات پرداختند.
این تظاهرات که بانک مرکزی اروپا را هدف قرار داده بود با صف آرایی شمار قابل توجهی از نیروهای پلیس این کشور رو به رو شد به درگیری انجامید.
به گزارش اخبار روز در بیانیه ی تظاهرات 31 مارس که در آلمان به مناسبت برگزاری این تظاهرات منتشر شده بود، چنین آمده است:
اروپا و اتحادیه ی اروپا در وضعیت اضطراری به سر می برند. از ماه ها پیش بحران های اعتباری و بدهی های مالی رو به افزایش هستند. کنفرانس های دولتی به طور مرتب تشکیل می شوند و برنامه های اضطراری به منظور بازسازی سرمایه داری تصویب می کنند. سیاست مداران و رسانه ها تهدید به فروپاشی، رکود و فقر می کنند. بر زمینه ی این لفاظی های فاجعه بار،؛ رفرم های رادیکال بازار به اجرا گذاشته می شوند، رفرم هایی که اگر ما از خودمان در برابر آن ها دفاع نکنیم، جامعه و زندگی ما را برای دهه ها تعیین خواهند کرد.
بهتر آن است ما به طور مشترک خود را در سطح اروپا سازماندهی کرده و با دیکتاتوری بازار مبارزه کنیم. تظاهرات سراسری اروپا در 31 مارس 2012 قدم اول به این منظور است.
تظاهرات همزمان در شهرهای مختلف اروپا، نشانه ای فراتر از یک همبستگی ضدسرمایه داری هستند. این تظاهرات در حال حاضر بخشی از بحث ها و شبکه ها در سطح اروپا را تشکیل می دهند. ما از همه دعوت می کنیم که به این طرح رهایی بخش شکل بدهند.
ما نمی خواهیم سرمایه داری را نجات دهیم. بلکه می خواهیم بر آن غلبه کنیم. ما مخالف سیاست های ناسیونالیستی ملی گرایانه و سیاست بحران زای ایدئولوژی ناسیونالیستی هستیم. مبارزه علیه ادامه ی تخریب امکانات و حقوق اجتماعی مهم است، اما چشم انداز ما باید گسترده تر باشد. ما باید اتوریته کشنده ی سرمایه داری و موسسات آن را در هم بشکنیم. «دموکراسی واقعی»، که در بسیاری از تظاهرات ما درخواست شده است، فقط بدون سرمایه داری امکان پذیر است.
در 31 مارس برای تظاهرات غیرمتمرکز و همگانی علیه سرمایه داری به خیابان ها بیاییم.

فیلمی از تظاهرات 31 مارس در فرانکفورت
www.youtube.com

 

بروجردی: طرح سپر موشکی دفاعی در خلیج فارس تشنج‌زا است

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی مطرح کردن طرح سپر موشکی در خلیج فارس را "موضوعی تشنج‌زا" خواند و گفت: «کشورهای حاشیه خلیج فارس باید به جای پایگاه دادن به آمریکا بر مبنای همکاری‌های امنیتی کشورهای منطقه و جدای از دخالت بیگانگان به امنیت فکر کنند.»
علاءالدین بروجردی در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر، با اشاره به توصیه وزیر خارجه آمریکا به سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای استقرار سپر دفاع موشکی در منطقه برای مقابله با "تهدید ایران"، گفت: «جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از قدرتمندترین کشورهای منطقه به هیچ وجه دخالت بیگانگان را در منطقه‌ای که متعلق به همه کشورهای حاشیه آن است قبول ندارد».
وی افزود: «جمهوری اسلامی ایران متناسب با هرگونه اقدامی که بر خلاف منافع ملی‌اش باشد عکس‌العمل مناسب و قاطع نشان خواهد داد.»
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا روز شنبه (۱۲ فروردین) در کنفرانس خبری مشترک با سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان در ریاض اعلام کرد که آمریکا و شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس بررسی‌های مشترکی را برای استقرار سامانه دفاع موشکی در منطقه آغاز کرده‌اند.
کلینتون با اشاره بر برنامه اتمی ایران و تهدید ناشی از نظامی بودن احتمالی آن استقرار این سامانه در منطقه را ضروری خواند.

 

 

ترکیه: جامعه جهانی به اسد اجازه یک سوء استفاده دیگر نخواهد داد

وزیر خارجه ترکیه روز یکشنبه (اول آوریل/ ۱۳ فروردین) در پایان نشست "دوستان سوریه" در استانبول گفت‌، جامعه بین‌المللی به رئيس جمهور سوریه اجازه "سوء استفاده از یک فرصت دیگر" را نخواهد داد.
به گزارش رویترز، احمد داوود اوغلو در کنفرانسی خبری در استانبول با بیان اینکه "جامعه بین‌المللی در رابطه با منازعات بوسنی در دهه ۱۹۹۰ بسیار کند برخورد کرد" خواستار برخورد "قاطعانه و بدون فوت وقت" با رهبری سوریه شد.
روز یکشنبه نمایندگان بیش از ۷۰ کشور و سازمان بین‌المللی در نشستی در استانبول اوضاع سوریه را بررسی و راه‌حل‌های خود را برای پایان بخشیدن به بحران این کشور ارائه کردند.

 

قطر خواستار اعزام نیرو به سوریه شد

سحام نیوز: نخست وزیر قطر بار دیگر بر ضرورت ارسال نیروهای عربی و بین المللی به سوریه تحت عنوان نیروهای پاسدار صلح تأکید کرد.
به گزارش العالم “حمد بن جاسم” نخست وزیر قطر ظهر امروز در افتتاحیه نشست موسوم به دوستان سوریه در استانبول، گفت: “باید درباره مسأله اعزام نیروهای عربی و بین المللی برای حفظ صلح در سوریه فکر کرد”.
وی همچنین با تأکید بر ضرورت افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی بر نظام سوریه، ایجاد مناطق حائل در سوریه، تحت عنوان مناطق امن را خواستار شد.
حمدبن جاسم با بیان اینکه از مأموریت “کوفی عنان” فرستاده مشترک سازمان ملل و اتحادیه عرب حمایت می کند؛ تأکید کرد که باید همه کمکهای لازم را برای مردم سوریه از جمله کمکهای انسانی فراهم کرد.
حمد بن جاسم همچنین از شورای ملی سوریه خواست به تلاشهای خود برای اتحاد همه مخالفان ادامه دهد.

 

نامگذاری سال‌ها در ایران به یک سنت هرساله تبدیل شده است. سنتی که بر سر کارکرد آن اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. حسین قاضیان، جامعه‌شناس و محقق دانشگاه سیراکیوز نیویورک در گفت‌وگو با دویچه وله در این باره می‌گوید.
مدت زمان زیادی از پخش پیام نوروزی آیت‌الله خامنه‌ای نگذشته ‌است که خبرگزاری‌های دولتی، مصاحبه‌های مسوولان مختلف را در مورد نامگذاری سال جدید منتشر می‌کنند. وقتی در سال ۱۳۹۰ عنوان "جهاد اقتصادی" انتخاب شد، وزرا و مدیران دولتی از جهشی بزرگ در اقتصاد خبر دادند که با این تدبیر "رهبر فرزانه" محقق خواهد شد. برخی حتی پا را فرا تر نهادند و گفتند: «با اعلام این نام از هم‌اکنون رشد سرعت گرفته است.»
روایتی که انگار آن را پایانی نیست. امسال نیز از سوی رهبر جمهوری اسلامی سال "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی" خوانده شده است. مسوولان دولتی وعده می‌دهند که تولید ملی بیش از هر زمانی مورد توجه خواهد بود و با این "تدبیر رهبری" شرایط دگرگون خواهد شد.
اما واقعیت آن است که تاکنون هیچ برآورد مشخصی از میزان دستیابی به اهداف مطرح شده توسط عالی‌ترین مقام حکومت ایران که دامنه‌ی اختیارات گسترده‌ای نیز دارد، انجام نشده است.

بشنوید: گفت‌وگو با حسین قاضیان درباره نام‌گذاری سال‌ها در جمهوری اسلامی

نامگذاری سال‌ها در ایران به طور رسمی توسط آیت‌الله خامنه‌ای و اولین بار در نوروز ۱۳۷۸ آغاز شد. در این سال‌ها تا پایان دوره‌ی ریاست جمهوری محمد خاتمی، عناوین مختلفی انتخاب شده است: «سال امام خمینی(۱۳۷۸)، سال امام علی(۱۳۷۹)، سال اقتدارملی و اشتغال‌آفرینی (۱۳۸۰)، سال عزت و افتخار حسینی (۱۳۸۱)، سال خدمت‌گذاری(۱۳۸۲)، سال پاسخگویی(۱۳۸۳) و سال همبستگی ملی و مشارکت عمومی(۱۳۸۴).
در دوران ریاست جمهور ی احمدی‌نژاد نیز این نامگذاری‌‌‌ها ادامه یافت: «سال پیامبر اعظم (۱۳۸۵)، سال اتحاد ملی، انسجام اسلامی (۱۳۸۶)، سال نوآوری و شکوفایی(۱۳۸۷)، سال حركت به سمت اصلاح الگوی مصرف(۱۳۸۸)، سال همت مضاعف، کار مضاعف(۱۳۸۹)، سال جهاد اقتصادی(۱۳۹۰) واکنون سال تولید ملى و حمایت از کار و سرمایه‌ ایرانى(۱۳۹۱).

حسین قاضیان، جامعه شناس
دویچه وله در این زمینه با دکتر حسین قاضیان گفت‌وگو کرده است. نام حسین قاضیان با پرونده نظرسنجی در ایران گره خورده است. وی در سال ۱۳۸۱ و بدنبال انتشار نتایج یک نظرسنجی که در همکاری با موسسه گالوپ صورت گرفت، به همراه عباس عبدی، بهروز گرانپایه و علیرضا علوی تبار دستگیر و به زندان محکوم شد.

دویچه‌وله: نام‌گذاری سالها در جمهوری اسلامی ایران تقریباً یک سنت ۱۴ ساله است؛ از اولین باری که در نوروز ۱۳۷۸ رهبر جمهوری اسلامی این سال را به‌عنوان "سال امام خمینی" انتخاب کرد تا امسال که به‌عنوان "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ایرانی" نام گرفته. فکر می‌کنید آیت‌الله خامنه‌ای از این نامگذاری‌ها چه هدف یا اهدافی را دنبال می‌کند؟
حسین قاضیان: به نظر نمی‌آید که از آغاز یک هدف مشخص و همین طور واحد را رهبری در نظر داشته برای نامگذاری این سالها. به نظر می‌آید خصلت رویدادی و بازتابی این نامگذاری، یعنی این که چه بازتاب‌هایی خواهد داشت، بعداً این مسیرها را درست کرده و تبدیلش کرده به مسیر فعلی. چون ایشان در سالهای قبل از آن هم سعی می‌کرد با تأکید بر بخشی از جنبه‌های مهم پیام نوروزی خودش به آن سال یک رنگ و معنای سیاسی یا اجتماعی خاصی بدهد.
بنابراین نمی‌شود گفت که یکباره این (موضوع) ظاهر شده و قصد و هدف قبلی کاملاً مشخص داشته که از آن زمان تا الان هم دارد دنبال می‌شود. ولی به طور کلی خصوصاً وقتی سال ظهور جدی این نام‌ها را در نظر می‌گیریم، به نظر می‌‌آید برای بازگرداندن آن تمرکز از دست رفته است روی نقطه‌ی (محوری) حکومت مرکزی ایران. یعنی موضوع ولایت فقیه و رهبری.
چون با درمیان آمدن پای اصلاح‌طلبها و آمدن‌شان به حکومت در این نقش مقداری تردید و تزلزل نمادین ایجاد شده بود. ایشان هم می‌خواست این توجه را برگرداند، هم بین خودش و دیگرانی که در مناصب دستگاههای اجرایی هستند، ایجاد تمایز کند. من‌جمله محمد خاتمی رئیس جمهور وقت.
کما اینکه در سال‌های قبل هم سعی می‌کرد این تمایز را با رئیس جمهور قبلی، اکبر هاشمی رفسنجانی، که احساس می‌کرد کم کم از وی فاصله گرفته، ایجاد کند و از طریق این تمایزبخشیدن بین خود و دیگران آن نقطه‌ی ثقل و توجه طرفدارانش را به خودش دوباره برگرداند.

آیا با این نامگذاری‌ها ایشان به اهداف خودش رسیده، مواردی که در پیامهای نوروزی‌‌اش طرح کرده؟
به نظر نمی‌رسد آن چیزهایی که در پیام‌های نوروزی به‌عنوان موضوع طرح می‌شود، عیناً هدفی باشد که ایشان از نامگذاری آن سال داشته است. برای همین هم هیچ وقت این‌شعارها تبدیل به دستورالعمل اجرایی برای دستگاه‌های دولتی و اجرایی نشده و خود رهبری هم ظاهراً دغدغه‌ای برای پیگیری این‌ها نداشته که آنها را به یک دستور کار فنی و عملی تبدیل کند.
بنابراین اگر از این زاویه نگاه کنیم، به نظر می‌آید آن بُعد نمادین تمایزبخشی در اینجا غلیظ‌‌تر و پررنگ‌تر است تا بُعد عملی و اجرایی که دستاوردهای ملموس داشته باشد، قابل ارزیابی باشد و بعد بگوییم که چه قدر کسی که این هدف‌ها را با نامگذاری سالها دنبال می‌کرده به اهداف خودش رسانده یا نرسانده.

قاضیان: نام‌گذاری سال‌ها برای تمایز بخشیدن میان رهبری و دولت‌های وقت صورت گرفته است
اگر این بُعد نمادین را در نظر بگیریم، به نظر می‌آید تا حد زیادی این اتفاق افتاده. چون ببینید مثلاً سال‌های زیادی این اتفاق افتاده بود که مثلاً مسوولان شهرداری، تمام چاپخانه و دستگاه اجرایی‌شان را آماده کرده بودند که به محض اینکه ایشان اعلام کند فلان سال نامش فلان است، آنها در عرض مثلاً چند ساعت تمام شهر را از پلاکارت‌ها و بیلبورد‌هایی که به فرموده‌ی ایشان سال نو چنین و چنان اعلام شده‌، پر کنند.
یعنی این بُعد نمادین بیشتر خودش را به این صورت نشان داده بود که افراد و دستگاه‌ها سعی کنند پیروی و تبعیت خودشان را با سرعت و غلظت بیشتری نشان دهند و از این طریق در واقع کسب حمایت کنند. به این معنی، آن بُعد نمادین اعلام این سال‌ها، بیشتر جنبه‌ی حامی‌پروری داشت و کسب حمایت حامیان و پررنگ‌کردن این نماد از این طریق که حامیان اعلام کنند که به حامی‌پرور یعنی رهبری وفادار هستند.
برای همین هم شما الان می‌بینید که یک مقام مسئول در یک دستگاه میانمایه‌ی دولتی، مثلاً در حوزه‌ی ورزش، وقتی می‌خواهد به یک مسئله‌ی ساده اشاره کند، می‌گوید همان طور که مقام معظم رهبری امسال را سال فلان اعلام فرموده‌اند، من هم معتقدم فلان. اعلام چنین موضوعی در واقع تأکید است بر آن نقشی که رهبری می‌خواسته از طریق این نام‌ها داشته باشد. یعنی در مرکز توجه بودن و نماد توجه بودن و نماد حمایت را جلب کردن و حمایت‌پروری و حامی‌پروری خودش را در مرکز قدرت سیاسی گذاشتن.
این چیزی‌ست که به نظر می‌رسد از این پیام‌ها خواسته شده و حالا هم از طریق این نامگذاری‌ها اجرا می‌شود، بیش از این‌که جنبه‌های اجرایی مشخص باشد که آن وقت بشود دنبال کرد که آیا ایشان به آن هدف‌ها به طور مشخص رسیده یا نه. اگر هدفها مواردی باشد که من از آنها صحبت می‌کنم، به نظر می‌آید تا حد زیادی این موضوع جا افتاده و همه خودشان را تنظیم کرده‌اند که به صورت نمادین سال‌هایی را که با این نام‌ها اعلام می‌شود، تکرار کنند و پژواک تکرار، نشان‌دهنده‌ی پژواک حمایت و پیروی پیروان باشد از رهبری.

با توجه به این هر‌ساله دستگاه‌های مختلف دولتی تبلیغات زیادی می‌کنند و بالاخره توجه عمومی به شعارهایی که آقای خامنه‌ای اعلام می‌کند  جلب می‌شود و از سوی دیگر رخدادهایی مثل افشای بزرگترین تخلف اقتصادی دوران جمهوری اسلامی در سال ۹۰ و همزمانی‌اش با نامگذاری این سال به‌عنوان «جهاد اقتصادی» چه پیامدی می‌تواند برای حکومت داشته باشد؟
جلب توجه عمومی چند لایه دارد. برای آنهایی که دنبال آن فکر اصلی این ایده هستند، یعنی حامی‌پروری، حواس‌شان هست که کجا باید این فکر و ایده را به‌کار ببرند، برای این که نشان دهند به نحو نمادین که ما پیرو رهبری هستیم و بنابراین در مدار قدرت سیاسی بمانند، تا بتوانند از منافعی که این پیروی می‌آورد استفاده کنند. برای خیلی  از مردم این موضوع ساختن جوک و دست‌انداختن و به اصطلاح متلک گفتن و مطایبه پرداختن است.

به باور حسین قاضیان عنوان هر سال متناسب با شکل ارتباط دولت و رهبری انتخاب شده است
بنابراین برای آنها شاید آن مقدار جدی نباشد، چون در عمل هم می‌بینند نامگذاری این سالها تأثیری در زندگی واقعی آنها ندارد، بلکه یک رابطه‌ی بازی متقابل است بین رهبران و پیروان. یعنی رهبری چیزی را اعلام می‌کند که پیروان باید با صدای بلندتر اعلام کنند که او بشنود و از این شنیدن شادمان شود و به آنها حمایت و نفع خودش را برساند.
بنابراین بسیاری از مردم خودشان را برکنار از این موضوع می‌دانند و مسئله را آنچنان جدی نمی‌گیرند. مگر این که بخواهند آن را بهانه‌ای کنند برای مطالبه‌ی چیزی و بگویند حالا که گفتید فلان، چرا چنین اتفاقی نیافتد.
اما در مورد این موضوع خاص به نظر می‌رسد که دو نقطه‌ی متفاوت وجود دارد. اگر مردم از یک چنین ماجرای فساد اقتصادی متأثر می‌شوند و برای‌شان سئوال‌برانگیز است و ممکن است مورد اعتراض و نارضایتی‌شان باشد، این نارضایتی در آن پیام نوروزی منعکس نمی‌شود.
اگر صحبت از جهاد اقتصادی است، این جهاد اقتصادی هیچ ارتباطی با مسئله‌ی فساد اقتصادی ندارد. فساد اقتصادی آن چیزی‌ست که مردم در زندگی روزمره‌شان احساس می‌کنند و بدی زندگی روزمره‌شان را به آن فساد ارتباط می‌دهند.
در هرحال وقتی از جهاد اقتصادی از طرف رهبری صحبت می‌شود، نشان‌دهنده‌ی نگرانی ایشان است از پیامدهای تحریم‌ و فشارهای خارجی اقتصادی، و این که چه قدر حکومت را ممکن است متزلزل کند. بنابراین دو نگرانی متفاوت است.
به نظر نمی‌آید اعلام سال جهاد اقتصادی بیانگر نگرانی‌هایی باشد که مردم عادی از موضوع فساد اقتصادی دارند و حتی نگرانی‌ای باشد که خود رهبری ممکن است از موضوع فساد اقتصادی داشته باشد. چون اگر ایشان چنین نگرانی داشت، باید بر روی موارد دیگری تأکید می‌کرد.
کمااینکه در سال‌هایی که دیگران بر سر کار بودند و ایشان می‌خواست با آنها حفظ تمایز کند، بر مواردی همچون عدالت اجتماعی، ضرورت پرهیز از اسراف و امثال این‌ها تأکید می‌کرد و در این پیام سال جهاد اقتصادی چنین تاکیدی وجود ندارد و این بیانگر آن دو نقطه توجه متفاوت بین مردم عادی و نگرانی‌های رهبری‌ست.

از جنبه‌ی دیگری این موضوع را ببینیم. تقریباً از سال ۱۳۸۷ تاکنون بیشتر عناوینی که انتخاب شده جنبه‌ی اقتصادی داشته‌اند، نسبت به سال‌های قبل که در نامگذاری سالها، بیشتر عناوین اعتقادی را می‌توانیم ببینیم. دلیل این تفاوت را در چه می‌بینید؟

قاضیان معتقد است مردم نسبت به نام‌گذاری سال‌ها بی تفاوت‌اند
شاید بتوان دو دلیل آورد. اگر واقعاً  با یک عمد و قصد قبلی این مسیر طی شده باشد، به نظر می‌رسد در یک دوره‌ای ایشان می‌خواست با دولت بر سر کار که دولت اصلاحات و آقای خاتمی بود، خودش را تمایز ببخشد و برای این که آن گروه حامیان خودش را بتواند به آن نقطه‌ی مرکزی که می‌توانست آنها را بسیج کند، جلب کند، روی چیزهایی دست می‌گذاشت که برمی‌گشت به سنت و سابقه‌ی انقلاب؛ محوریت آیت‌الله خمینی در انقلاب، ارزش‌های اسلامی، ارزش‌های انقلابی.
در زمان ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد و پس از پایان ماه عسل آقای احمدی‌نژاد و آقای خامنه‌ای آن نوع از تمایزبخشی که ایشان را از دیگران دور می‌کرد و به آقای احمدی‌نژاد و شعارهایش نزدیک می‌کرد پایان یافت و دیگر نیازی به این کار نبود، به نظر می‌آمد که ایشان متوجه شده که کشور با مشکلات جدی اقتصادی روبه‌رو است.
بازهم تأکید می‌کنم که به نظر می‌آید آن وجه از مشکلات اقتصادی که ایشان را رنجور کرده و در این پیام‌ها شاید منعکس شده، ناشی از عملکرد دولت نیست. بلکه ناشی از عملکرد چیزی‌ست که ایشان همیشه و همواره "دشمن" قلمدادش می‌کند. بنابراین این برگشت به جنبه‌های اقتصادی بیشتر از نگرانی‌های ایشان از استفاده احتمالی "دشمن" از این وضعیت جدید اقتصادی ناشی می‌شود.
همین طور به دولت و به حامیان گوشزد می‌کند که ما با یک وضعیت جدید اقتصادی روبه‌رو هستیم که ناشی از تلاش‌های دشمن است و باید به آن موضوع توجه کرد. از این بابت فکر می‌کنم که شاید بشود توضیح قانع‌کننده‌ای داد که چرا این شعارها رنگ و بوی اقتصادی بیشتری گرفته است.

مصاحبه کننده: مهدی محسنی
تحریریه: بهمن مهرداد

 

هیلاری کلینتون در حاشیه رایزنی‌های خود با شش کشور عضو شورای همکاری‌های خلیج فارس پیشنهاد کرد آمریکا و این کشورها برای مقابله با حمله احتمالی ایران یک سامانه دفاع ضد موشکی ایجاد کنند.
وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا که برای شرکت در همایش امنیتی مشترک با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در پایتخت عربستان، ریاض، به سر می‌برد می‌گوید، راه‌اندازی یک سپر دفاع ضد موشکی که کشورهای این منطقه را در برابر موشک‌های دوربرد جمهوری اسلامی حفاظت کند، از اولویت‌های واشنگتن است.

بررسی پیشنهاد آمریکا توسط شش کشور عربی
هیلاری کلینتون پس از دیدار با همتایان خود از کشورهای عربستان سعودی، قطر، بحرین، عمان، کویت و امارات متحده عربی، خبر داد که بررسی‌های کارشناسی برای ایجاد یک سامانه دفاع ضد موشکی در منطقه آغاز شده است. سایت خبری "عرب نیوز" روز یکشنبه (۱۳ فروردین / ۱ آوریل) نوشت، کلینتون این سخنان را شامگاه شنبه در یک نشست خبری همراه با سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان، بیان کرده است.

هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، در دیدار با ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی
کلینتون همایش همکاری‌های استراتژیک آمریکا و شش کشور عربی را فرصتی برای گسترش همکاری‌های چندجانبه در جهت برقراری امنیت در منطقه توصیف کرده است. بنا بر گزارش‌ها، سعود الفیصل در مورد پیشنهاد راه‌اندازی یک سامانه دفاع ضد موشکی گفته است، هیاتی متشکل از کارشناسان امنیتی و دیپلمات‌های آمریکا و شش کشور حوزه خلیج فارس بررسی این موضوع را در دستور کار خود قرار داده است.

ایران، متهم به تهدید همسایگان و منطقه
به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزیر خارجه آمریکا ایران را به خاطر آنچه "تهدید کشورهای همسایه، به خطر انداختن امنیت منطقه و حمایت از کشتارهای حکومت بشار اسد" خوانده، مورد انتقاد قرار داده است. او همچنین جمهوری اسلامی را به دخالت در مسائل داخلی یمن و ناامن کردن آزادی رفت و آمدهای دریایی متهم کرده است.

کلینتون می‌گوید، آمریکا آماده است "گام‌های عملی و مشخصی" برای تقویت امنیت منطقه، از جمله راه‌اندازی یک سپر دفاع موشکی، بردارد. او همچنین تاکید می‌کند، ایالات متحده نگران "امکانات ایران برای دست‌یابی به سلاح اتمی است."
کلینتون پیشنهاد کرده است، ارتش‌های ایالات متحده و شش کشور کناره‌های جنوبی خلیج فارس تدوین برنامه‌های واحدی را برای تقویت بنیه دفاعی و همکاری برای افزایش امنیت دریایی منطقه در دستور کار قرار دهند.
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران، ایرنا، روز شنبه (۱۲ فروردین) به نقل از رئیس كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، علاءالدین بروجردی، سوریه را محور مقاومت در برابر اسرائیل در منطقه خوانده است. بروجردی می‌گوید: «جمهوری اسلامی ایران امیدوار است تا بشار اسد به عنوان محور مقاومت... ثبات این كشور را حفظ كند و با اعمال اصلاحات و ممانعت از دخالت بیگانگان آرامش را به كشور باز گرداند.»

واکنش علاءالدین بروجردی به طرح آمریکا
سایت خبری "بازتاب امروز" روز یکشنبه (۱۳ فروردین) در گزارشی زیر عنوان «توطئه تازه هیلاری در سفر به جنوب ایران» به پیشنهاد آمریکا به شش کشور عربی پرداخت و نوشت: «وزرای خارجه آمریکا و عربستان سعودی از برنامه تحریک‌آمیز خود در جنوب کشورمان پرده برداشتند.»
خبرگزاری مهر (۱۳ فروردین) از قول علاءالدین بروجردی نوشت: «مطرح کردن سپر موشکی در خلیج فارس موضوعی تشنج‌زا است.» بروجردی آمریکا را متهم می‌کند که «سال‌هاست با فریب دادن کشورهای منطقه و مطرح کردن ایران به عنوان خطر در خاورمیانه از این کشورها باج می‌گیرد و بسیاری از پایگاهای نظامی در منطقه را در اختیار خود می‌گیرد.»
به گزارش خبرگزاری مهر، بروجردی می‌گوید: «پیشنهاد ایجاد سپر موشکی در عربستان در حد حرف است و تا رسیدن به گام عملی مراحل زیادی باید طی شود.» او در عین حال ادعا کرد: «جمهوری اسلامی ایران متناسب با هرگونه اقدامی که بر خلاف منافع ملی‌اش باشد عکس‌العمل مناسب و قاطع نشان خواهد داد.»

 

حسین موسویان٬ از اعضای سابق تیم مذاکره‌کننده در مناقشه هسته‌ای جمهوری اسلامی٬ با انتشار مقاله‌ای در آستانه مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ راهکارهایی برای رهایی از بن‌بست ۹ ساله بحران اتمی ایران ارائه کرده است.
در آستانه ازسرگیری مذاکرات میان ایران و گروه ۱+۵ بر سر برنامه بحث‌برانگیز هسته‌ای ایران٬ حسین موسویان٬ عضو سابق تیم مذاکره‌کننده در مناقشه هسته‌ای که اکنون در آمریکا به سر می‌برد٬ اعلام کرده است که در شرایط کنونی دست‌یابی به توافق بر سر برنامه هسته‌ای ممکن است.
به گزارش خبرگزاری رویترز٬ آقای موسویان گفته جمهوری اسلامی قصد دارد به تقابل با جامعه جهانی بر سر برنامه هسته‌ای که نزدیک به یک دهه از آغاز آن می‌گذرد٬ پایان دهد. به اعتقاد او شرط لازم برای این کار این است که ایالات متحده و هم‌پیمانان اروپایی‌اش حق غنی‌سازی ایران در خاک این کشور را به رسمیت بشناسند و نشان دهند که تهدید و جنگ٬ تنها گزینه‌های روی میز جامعه جهانی نیستند.


حسین موسویان، مذاکره‌کننده‌ی ارشد سابق ایران در مناقشه اتمی و سفیر پیشین جمهوری اسلامی در آلمان
او می‌گوید «برای درخواست توقف غنی‌سازی دیگر خیلی دیر است» و ایران از سال ۲۰۰۲ به قابلیت "توسعه فوری سلاح هسته‌ای" دست یافته است. او این فرآیند را برگشت‌ناپذیر می‌داند و برای بازگرداندن پرونده هسته‌ای به وضعیت عادی راه‌هایی پیشنهاد می‌کند.
این دیپلمات سابق جمهوری اسلامی و از منابع آگاه در برنامه هسته‌ای ایران می‌گوید مذاکرات پیش‌رو در استانبول فرصت مناسبی برای برون‌رفت از بن‌بست ۹ ساله در بحران هسته‌ای ایران است. حسین موسویان این نکات را در مقاله‌ای با عنوان "راه‌حل‌های واقعی برای بن‌بست هسته‌ای ایران" که برای روزنامه بوستون‌گلوب نوشته مطرح کرده است.
موسویان می‌گوید جمهوری اسلامی موضع توقف قطعی غنی‌سازی گروه ۱+۵ را نخواهد پذیرفت و لازم است که قدرت‌های غربی از مواضع پیشین خود عقب‌نشینی کنند. این در حالی است که منتقدان تساهل در برابر ایران می‌گویند باید بر اساس قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل عمل کرد؛ قطعنامه‌هایی که به‌صراحت توقف بی‌قید و شرط غنی‌سازی از سوی ایران را خواستار شده‌اند.
پیشنهاد توقف غنی‌سازی ۲۰ درصدی در برابر توقف تحریم‌ها
حسین موسویان با انتقاد از رویکرد "تغییر رژیم" آمریکا و متحدانش٬ گفته است: «آمریکا باید به رهبران جمهوری اسلامی ثابت کند که سیاست‌هایش معطوف به تعامل است و نه تغییر رژیم در ایران.» او می‌افزاید: «واقعیت این است که تحریم‌های فلج‌کننده٬ عملیات پنهان و حمله نظامی٬ برنامه هسته‌ای ایران را کند خواهد کرد٬ اما در متوقف کردن آن ناکام خواهد بود.»

به اعتقاد او باید جنگ‌طلبان را دعوت به آرامش کرد و از سوی دیگر ایران باید غنی‌سازی ۲۰ درصدی اورانیوم را که می‌تواند پروسه ساخت بمب را به‌طور محسوسی تسریع کند٬ متوقف سازد. علاوه بر این٬ ایران باید با پذیرش پروتکل الحاقی٬ نظارت بازرسان را تسهیل کند و شفافیت بیشتری در پیش بگیرد.
این دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی می‌گوید آمریکا می‌تواند در مقابل این اقدامات ایران٬ تحریم‌های گسترده علیه صنعت نفت و بانک مرکزی ایران را متوقف کند تا پرونده هسته‌ای ایران به وضعیت عادی بازگردد.
حسین موسویان که اکنون به عنوان پژوهشگر مهمان در دانشگاه پرینستون حضور دارد٬ در فاصله سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ پیش از روی کار آمدن دولت اصول‌گرای محمود احمدی‌نژاد٬ از مذاکره‌کننده‌های ارشد در مناقشه‌ی هسته‌ای ایران بود. پس از روی کار آمدن اصول‌گرایان٬ او علاوه بر برکناری٬ مدتی را در زندان گذراند و به جاسوسی و تبلیغ علیه نظام متهم شد٬ تا این‌که مجبور شد به‌منظور "تحقیقات علمی" به آمریکا برود.
حسین موسویان که در زمان حضور در تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای به عنوان یک چهره میانه‌روی سیاسی شناخته می‌شد٬ اکنون نقشی در سیاست‌گذاری‌ها ندارد٬ اما دیدگاه او از دیدگاه‌های کمتر بازتاب‌یافته در رسانه‌های غربی است.
مذاکرات شش قدرت بزرگ جهان با ایران روزهای ۱۳ و ۱۴ آوریل (۲۵ و ۲۶ فروردین) در استانبول برگزار خواهد شد.

 

"تعطیل‌ترین کشور جهان" با چهار ماه تعطیلی در سال

شمار روزهای تعطیل سال ۹۱ با محاسبه تعطیلی ادار‌ات در روزهای پنج‌شنبه‌ به ۱۳۰ روز یا یک سوم سال می‌رسد. در دو سوم‌ باقی مانده سال، ساعات کار مفید در ادارات دولتی، به نقل از مرکز پژوهش‌های مجلس، روزانه دو ساعت است.
رهبر جمهوری اسلامی ایران سال ۱۳۹۱ را "سال تولید ملی،‌ حمایت از کار و سرمایه ایرانی" نامگذاری کرده است. رئیس دولت دهم نیز در پیام نوروزی خود، حمایت از تولید، سرمایه و کار ایرانی را دستور کار دولت در سال ۱۳۹۱ عنوان کرد. محمود احمدی‌نژاد البته علی‌رغم تأکید بر حمایت از تولید و کار ایرانی، همزمان خواستار افزایش روزهای تعطیل در سال است.
سایت خبرآنلاین، نزدیک به علی لاریحانی رئیس مجلس شورای اسلامی، شمار روزهای تعطیل سال ۱۳۹۱ را، با محاسبه ‎تعطیلی پنج‌شنبه‌ها در ادارات دولتی، ۱۳۰ روز برآورد کرده است. از اول فرودین تا ۲۹ اسفند ماه ۲۱ روز تعطیل رسمی و دست‌کم ۵ روز، روز بین تعطیلی است.
در سال‌های اخیر و به ویژه از زمان روی کار آمدن احمدی‌نژاد، مرسوم شده که روزهای بین‌ تعطیلی به روزهای تعطیل افزوده شوند. برای مثال، اگر روز تعطیل رسمی یکشنبه باشد، روز شنبه را نیز تعطیل اعلام می‌کنند.

مرکز پژوهش‌های مجلس ساعات کار مفید در ادارات دولتی را دو ساعت برآورد کرده است
با در نظر گرفتن تعطیلات رسمی، روزهای بین تعطیل، پنج‌شنبه‌ها و جمعه‌ها در سال پیش‌رو، "سال تولید ملی،‌ حمایت از کار و سرمایه ایرانی"، ۱۳۰ روز یا به عبارتی چهار ماه و ده روز تعطیل است.

گسترش تعطیلی پنج‌شنبه‌ها علی‌رغم مخالفت مجلس
هرچند طرح تعطیلی روزهای پنج‌شنبه در سال گذشته با مخالفت نمایندگان مجلس شورای اسلامی همراه شد، اما این طرح در بسیاری از ادارات دولتی اجرا می‌شود.
در حالی که وزیر آموزش و پروش طرح تعطیلی روزهای پنج‌شنبه را از مدارس ابتدایی کشور آغاز کرده، رئیس‌ مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری خواستار تعطیلی رسمی روزهای پنج‌شنبه برای زنان شاغل است.
مریم مجتهدزاده دوم اسفند ماه سال ۹۰، نگرانی زنان شاغل از تعطیلی مدارس در روزهای پنج‌شنبه و تنها ماندن فرزندان در خانه را دلیل تهیه طرح تعطیلی روزهای پنج‌شنبه برای زنان شاغل عنوان کرد.
رئیس‌ مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، با اشاره به تعطیلی "اغلب ادارات و سازمان‌ها در روزهای پنجشنبه" ابراز امیدواری کرده بود که هیأت دولت رسمأ روزهای پنج‌شنبه را برای آن دسته از زنانی که روزهای پنجشنبه به محل کار خود می‌روند تعطیل اعلام کند تا نگرانی آنها از حضور فرزندانشان در منزل پس از تعطیلی مدارس در روز پنجشنبه کاهش یابد.

"تعطیل‌ترین کشور جهان"
علاوه بر تعطیلی روزهای پنج‌شنبه، تلاش دولت برای افزایش تعطیلات مذهبی یا کاهش ساعات کاری در ماه رمضان از جمله موارد مورد مناقشه دولت و نمایندگان‎ مجلس شورای اسلامی بوده است. افزایش تعطیلی عید فطر از یک به دو روز، یکی از این موارد در سال گذشته بود. البته نمایندگان مجلس در نهایت در برابر خواست دولت سر خم کردند.
مصطفی کواکبیان، نماینده سمنان که از مخالفان تصویب این لایحه بود، پیش از تصویب این لایحه در صحن علنی مجلس خاطر نشان کرده بود: «افزایش تعطیلات را حتی اگر مجلس تصویب نکند، دولت کار خود را خواهد کرد.» نماینده سمنان پیش‌تر گفته بود: «افزایش هر روز تعطیلی، طبق آمارهای دولت موجب خسارت ۳۰۰ هزار میلیون تومانی به کشور می‌شود».
علیرضا محجوب، نماینده تهران هم که از مخالفان تصویب این لایحه بود، تصریح کرده بود که با افزایش تعطیلات عیدفطر، ایران تعطیل‌ترین کشور جهان خواهد شد.
بررسی‌های مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که زیان اقتصادی ناشی از افزایش تعطیلات در سال‌های اخیر رشد قابل توجهی داشته است. این رقم در فاصله‌ی سه سال نخست دولت نهم نزدیک به پنجاه درصد بیشتر شده است.
به نقل از گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، دستمزد پرداختی به شاعلان در روزهای تعطیلات رسمی در سال ۸۴ حدود ۷ هزار میلیارد تومان بوده که در سال ۸۶ به ده و نیم هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.

"دو ساعت کار مفید در روز؛ برآوردی خوش‌بینانه"
مرکز پژوهش‌های مجلس همچنین در گزارشی که پس از رد دو فوریت طرح تعطیلی پنج‌شنبه‌ها در مجلس منتشر کرد، ساعات کاری مفید در ادارات دولتی ایران را "در‎ خوش‌بینانه‌ترین برآورد، دو ساعت" اعلام کرد.
با این حال محمود احمد‌ی‌نژاد بدون اشاره به ساعات مفید روزهای کار در سایر کشورهای دنیا، شمار روزهای تعطیل رسمی در ایران در مقایسه با سایر کشورهای جهان را اندک می‌داند.
روزهای تعطیل رسمی سال جاری در ایران ۲۱ روز است. این رقم از آمار تعطیلات رسمی بسیاری از کشورهای جهان به مراتب بیشتر است. هلند و فرانسه ۱۱ روز، آلمان و اتریش ۹ روز، بریتانیا ۱۷ روز و آفریقای جنوبی ۱۴ روز تعطیلات رسمی دارند.
مرکز پژوهش‌ها سال گذشته با ارائه پیش‌نویس طرحی در مورد تعطیلات رسمی کشور، پیشنهاد کرد که تعطیلات رسمی قطعی عبارت باشند از: ۴ روز نخست نوروز، روز ۱۳ فروردین ماه، روز عید فطر، روز عید غدیر، روز عید قربان، روز نیمه شعبان، روز ۲۸ ماه صفر، روز ۲۱ ماه رمضان، و روزهای تاسوعا و عاشورا. این طرح مورد استقبال دولت محمود احمدی‌نژاد قرار نگرفت.

 

نخست‌‌وزیر ترکیه با انتقاد شدید از عدم تعهد سوریه به طرح صلح، حق مردم سوریه در دفاع از خود را حقی مشروع دانست. استانبول میزبان نشست دومین "دوستان سوریه" با حضور وزرای خارجه و نمایندگان ۷۰ کشور و نهاد بین‌المللی است.
رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه یکشنبه (۱ آوریل/ ۱۳ فروردین) همزمان با افتتاح نشست "دوستان سوریه" در شهر استانبول، از ادامه عملیات سرکوب معترضان سوری توسط رژیم بشار اسد به شدت انتقاد کرد.
نخست‌وزیر ترکیه از جامعه جهانی خواست یکصدا با حکومت سوریه برخورد کند و تأکید کرد که رهبران این کشور به وعدهایی که به آقای کوفی عنان دادند، عمل نکردند. اردوغان گفت: «رژیم سوریه قتل و کشتار جمعی را متوقف نکرده است.»
وی در ادامه تصریح کرد که جامعه جهانی نباید به رژیم سوریه اجازه دهد تا با تحریف طرح صلح کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب، زمان بیشتری برای سرکوب معترضان برای خود فراهم کند.


کمپ هزاران پناهجوی سوری در خاک ترکیه
شورای امنیت به مسئولیت خود عمل کند
رجب طیب اردوغان ضمن آنکه خواستار اجرای سریع‌تر مفاد طرح کوفی عنان شد، از همسطح قرار دادن "قربانیان" و "مجرمان" انتقاد کرد.
نخست‌وزیر ترکیه تأکید کرد که اگر حکومت اسد با طرح صلح سازمان همکاری نکند، شورای امینت باید از اختیارات خود برای پایان سرکوب خشونت‌بار و کشتار مردم سوریه استفاده کند.
وی افزود: «اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد بار دیگر به مسئولیت خود عمل نکند‌، راهی جز پذیرش حق مشروع ‌مردم سوریه در دفاع از خود باقی نمی‌ماند و دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند مانع استفاده از این حق قانونی آنها شود.»
وزرای خارجه و ‎نمایندگان بیش از ۷۰ کشور و سازمان بین‌المللی جهان در نشست یک روزه "دوستان سوریه" در استامبول شرکت کردند. گروه تماس دوستان سوریه در این نشست که دومین دیدار پس از نشست تونس است، در پی راهکاری برای پایان دادن به بحران سوریه است.
نمایندگان حاضر در این نشست خواستار خروج هرچه سریع‌تر واحدهای ارتش سوریه از شهرها و مناطق مسکونی این کشور و فراهم‌کردن امکان ارسال کمک‌های بشردوستانه به غیرنظامیان سوریه هستند.
رژیم بشار اسد در واکنشی به نشست استانبول، آن را بخشی از توطئه بین‌المللی علیه این کشور خواند. روزنامه دولتی "البعث" در سرمقاله ‌روز یکشنبه خود ادعا کرد، هدف از برگزاری این نشست "تلاش نیروهای محلی و بین‌المللی برای یافتن راهکاری برای ادامه کشتار مردم سوریه، خرابکاری در جامعه و کشور با هدف نهایی تضعیف سوریه" است.


هشدار آلمان در مورد شعله‌ور شدن آتش جنگ
گیدو وستروله، وزیرخارجه آلمان که در این نشست حضور دارد، روز یکشنبه در جمع خبرنگاران تأکید کرد که تلاش‌های کوفی عنان، دبیرکل پیشین سازمان ملل نباید به وسیله‌ای برای خرید زمان از سوی دولت سوریه تبدیل شود.
گیدو وستروله افزود که محور مرکزی نشست "دوستان سوریه" یافتن راهکاری برای متوقف كردن خشونت، ‌امکان ارسال کمک‌های بشردوستانه و یافتن راه‌حلی سیاسی برای پایان‌دادن به بحران در سوریه است.
وزیرخارجه آلمان با تأکید بر مخالفت خود با حمله نظامی خارجی به سوریه افزود: «ما نمی‌خواهیم که موج خشونت از این هم گسترده شود.» وی ضمن هشدار در مورد شعله‌ور شدن آتش جنگ داخلی در سوریه خواستار یک برنامه زمانی مشخص برای اجرای طرح صلح عنان در سوریه شد.
گیدو وستروله تأکید کرد که برای جامعه جهانی عملکرد حکومت سوریه مهم است، نه وعده‌های که می‌دهد. او در نهایت افزود: «ما بازهم تحریم‌های حکومت سوریه را گسترش می‌دهیم.»

آمادگی ترکیه و قطر برای حمایت از اپوزیسیون
در آستانه برگزاری نشست دوستان سوریه در استانبول، اعضای شورای ملی سوریه  از کشورهای همسایه سوریه خواستند تا اجازه دهند تدارکات و تسلیحات مورد نیاز ارتش آزاد سوریه به دست نیروهای این گروه برسد. ترکیه در روزهای اخیر با درخواست نیروهای اپوزیسیون سوریه با ارسال تسلیحات تفاهم نشان داده است.
قطر نیز در نشست روز یکشنبه بار دیگر بر خواست خود مبنی بر ارسال نیروهای بین‌المللی حافظ صلح به سوریه و ایجاد منطقه امن در خاک این کشور تأکید کرد.

 

بررسی طرح افزایش «۲۰ تا ۴۰ درصدی» قیمت بنزین از سوی دولت احمدی نژاد

رسانه های ایران گزارش داده اند که دولت احمدی نژاد در حال بررسی دو سناریوی «حذف سهمیه بندی بنزین و عرضه سوخت تک نرخی» یا «تداوم روند سهمیه بندی و افزایش ۲۰ تا ۴۰ درصدی» قیمت بنزین است و همزمان، آمار ارائه شده حاکی از رشد ۱۶ درصدی مصرف بنزین در هفته اول سال ۹۱ است.
خبرگزاری مهر روز ۱۳ فروردین ماه گزارش داد که ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور با برگزاری جلسات متعدد، دو طرح حذف نظام سهمیه بندی و عرضه بنزین تک نرخی و یا حفظ شرایط موجود و افزایش «۲۰ تا ۴۰ درصدی» قیمت بنزین نیمه یارانه‌ای و آزاد را در دستور کار قرار داده است.
این خبرگزاری با اشاره به حق دولت مبنی بر افزایش ۲۰ درصدی بهای نفت در هر سال، اعلام کرد با توجه به این‌که دولت در سال ۹۰ قیمت بنزین را افزایش نداده است، اینک با مد نظر قرار دادن مجوز مجلس برای افزایش قیمت بنزین در سال ۹۰ و ۹۱، می‌تواند قیمت بنزین را تا ۴۰ درصد افزایش دهد.
دو سناریوی مطرح درباره بنزین در حالی در دستور کار دولت احمدی نژاد است که گزارش‌ها حاکی است، در اولین هفته سال ۱۳۹۱ مصرف بنزین در ایران نسبت به مدت مشابه سال گذشته افزایش ۱۶ درصدی داشته است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، در یک هفته نخست سال ۹۱ متوسط مصرف روزانه بنزین، ۷۱ میلیون ۷۱۰ هزار لیتر بوده است ، حال آن که متوسط مصرف بنزین در مدت مشابه سال گذشته ۵۹ میلیون ۶۹۰ هزار لیتر بوده است.
همچنین به گزارش ایسنا، در حالی که در سال ۹۰ شمسی سفرهای نوروزی نسبت به سال ۸۹ افزایش یافته بود، ولی مصرف بنزین در این دوره نسبت به سال ۸۹ کاهش پیدا کرده بود.
علاوه بر افزایش مصرف بنزین در کشور در سال ۹۱، خبرگزاری مهر گزارش داده است که روز ۲۹ اسفندماه سال ۹۰، با وجود عدم اختصاص سهمیه ویژه بنزین نوروزی، رکورد مصرف روزانه ۹۰ میلیون و ۹۴۰ هزار لیتر بنزین در ایران به ثبت رسید.
متوسط مصرف روزانه بنزین در سال ۹۰، حدود ۶۰ میلیون لیتر در روز بوده است.
به گفته رییس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور، افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۱ «قطعی» است، اگرچه درباره میزان این افزایش قیمت هنوز توافقی حاصل نشده است.
خبرگزاری مهر می‌گوید در حال حاضر سناریوی افزایش ۴۰ درصدی قیمت بنزین بیش از گزینه افزایش ۲۰ درصدی در سطح دولت مطرح است.
از زمان اجرای فاز نخست قانون هدفمندی یارانه‌ها، بنزین معمولی یارانه‌ای ۴۰۰ تومان و بنزین معمولی آزاد ۷۰۰ تومان در بازار عرضه می‌شود که در صورت افزایش ۴۰ درصدی این فرآورده نفتی در فاز دوم، قیمت بنزین معمولی یارانه‌ای و آزاد به ترتیب به ۵۶۰ و ۹۸۰ تومان خواهد رسید.
بر اساس مصوبه مجلس، اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها تا تیرماه سال جاری به تعویق افتاده است.

 

پایان انتخابات میاندوره ای در میانمار؛ «آن سان سوچی صاحب کرسی پارلمان شد»

گروه اصلی مخالفان در ميانمار می گويد نتايج اوليه شمارش آرای انتخابات ميان دوره ای پارلمانی در اين کشور نشان می دهد آن سان سوچی رهبر مخالفان موفق به کسب يک کرسی در اين انتخابات شده است.
نتايج اوليه این رای گیری هنوز از سوی کميسيون انتخابات تاييد نشده است. قرار است نتايج نهايی انتخابات تا يک هفته ديگر مشخص شود.
آن سان سوچی برای کسب يک کرسی از شهر کاهمو در سی کيلومتری جنوب يانگون، پايتخت سابق ميانمار در اين انتخابات رقابت می کرد.
مردم ميانمار، برمه سابق، روز يکشنبه پای صندوق های رای رفتند تا ۴۶ نماينده را برای انتخابات مياندوره ای پارلمان اين کشور انتخاب کنند.
اين انتخابات از آزادترين انتخابات در سال های گذشته در ميانمار شناخته شده است با اين حال آن سان سوچی، برجسته ترين مخالف دولت ميانمار می گويد نمی تواند اين انتخابات را آزاد و عادلانه تلقی کند اما برای تثبيت فرآيند دموکراسی در آن شرکت کرده است.
آن سان سوچی و شماری از مقام های بلندپايه حزب اتحاد ملی برای دموکراسی بارها از وقوع تقلب از جمله خريد رای مردم و تخلف در ثبت اسامی افراد واجد شرايط رای دادن شکايت کرده اند.
سخنگوی حزب اتحاد ملی برای دموکراسی می گويد تا اواسط روز يکشنبه حدود پنجاه شکايت در مورد نقض قانون در اين انتخابات به وزارت کشور ارائه شده است. او می گويد بعضی از برگه های رای مهر کميسيون انتخابات را نداشته اند و احتمال باطل شدن آنها زياد است.
با اين حال وزارت امور خارجه ميانمار اعلام کرده است که برای اولين بار به ديپلمات ها و نمايندگان بين المللی اجازه داده شده تا بر روند انتخابات و شمارش آرا نظارت کنند و به خبرنگاران هم اجازه داده شده تا روند انتخابات امروز را در رسانه ها منعکس کنند.
ايالات متحده و اتحاديه اروپا وعده داده اند در صورتی که انتخابات سالم و عادلانه برگزار شود، اين اتحاديه در تحريم های اعمال شده عليه ميانمار بازنگری خواهند کرد. تحريم ها عليه ميانمار در نتيجه نقض حقوق بشر در اين کشور طی دو دهه گذشته اعمال شده است.
انتخابات مياندوره ای مجلس ملی ميانمار برای آن سان سوچی که سال ها در حبس خانگی بوده است، اتفاق مهمی محسوب می شود. او که برنده جايزه صلح نوبل در سال ۱۹۹۱ است، اميدوار است در پارلمان جديد کرسی های بيشتری را برای حزب خود، اتحاد ملی برای دموکراسی، کسب کند.
يک کشاورز ۵۹ ساله به خبرگزاری رويترز می گويد که خودش و همه افراد خانواده اش به آن سان سوچی رای داده اند و مطمئن است که تمام دوستان و خانواده آنها هم به او رای داده اند.
يک مغازه دار ۲۷ ساله هم به خبرگزاری رويترز می گويد تا آنجا که از دوستان و اطرافيانش پرسيده، همه به آن سان سوچی رای داده اند.
يکی از رای دهندگان در گفت و گو با خبرگزاری آسوشيتدپرس می گويد که ممکن است خانم آن سان سوچی در حال حاضر نتواند کاری از پيش ببرد، اما يک روز تغيير واقعی را به ميانمار خواهد آورد.
اين سومين انتخابات در نيم قرن گذشته در ميانمار است و تحليلگران معتقدند ۴۵ کرسی پارلمان برای تهديد قدرت نظامی حاکم بر ميانمار کافی نيست اما «حزب اتحاد ملی برای دموکراسی» با کسب اين کرسی ها می تواند تغييراتی در اين کشور پديد آورد.
بيش از شش ميليون نفر واجد شرايط رای دادن در ميانمار هستند. پارلمان ميانمار ۶۶۴ نماينده دارد که تکليف تنها ۴۶ نفر آنها در اين انتخابات روشن خواهد شد.

 

ترکیه: جامعه جهانی حق دفاع مردم سوریه را به رسمیت بشناسد

نشست موسوم به «دوستان مردم سوریه» روز یکشنبه با هدف پایان دادن به خشونت‌ها در سوریه ‌آغاز شد و ترکیه در این نشست خواستار آن شد تا در صورت بازماندن شورای امنیت از پایان دادن به سرکوب‌های خونین، جامعه جهانی «حق دفاع» مردم سوریه را به رسمیت بشناسد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، نشست «دوستان مردم سوریه» روز یکشنبه با حضور مقام‌های بیش از ۸۰ کشور اروپایی، عرب و سایر کشورها در استانبول آغاز شد و تصمیم بر آن است که در این نشست گام‌های تازه‌ای در جهت افزایش فشارها بر بشار اسد برای پذیرفتن طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان و پایان دادن خشونت‌ها در سوریه مورد بررسی قرار گیرد.
طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان شامل آتش بس فوری، آغاز مذاکرات حکومت و مخالفان، تضمین دسترسی کمک‌های انسان‌دوستانه به مناطق بحرانی و خروج سربازان دولتی از شهرها و روستاها است.
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه در آغاز این نشست یک روزه با اشاره به سرکوب‌های حکومتی در سوریه اعلام کرد: «اگر شورای امنیت از برعهده گرفتن مسئولیت خودداری کند، جامعه جهانی چاره‌ای جز این ندارد که حق دفاع مردم سوریه را به رسمیت بشناسد.»
این اظهارات در حالی بیان شده است که چین و روسیه، دو کشوری که در نشست «دوستان مردم سوریه» شرکت نکرده‌اند، تا کنون دو بار قطعنامه شورای امنیت علیه حکومت سوریه را وتو کرده‌‌‌اند.
آقای اردوغان در ادامه تأکید کرد ترکیه از هیچ طرحی که به بقای رژیم بشار اسد کمک کند حمایت نخواهد کرد.
در این نشست هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا نیز تأکید کرد که دمشق با تداوم سرکوب‌های حکومتی خود «به فهرست بلند‌بالای پیمان شکنان» پیوسته است.
خانم کلینتون گفت: «نزدیک به یک‌هفته (از پذیرش طرح صلح کوفی عنان از سوی حکومت سوریه) می‌گذرد و ما باید نتیجه بگیریم که رژیم سوریه نیز به فهرست بلندبالای پیمان شکنان افزوده شده است.»
اگرچه بنا بر گزارش‌ها بشار اسد طرح صلح کوفی عنان را پذیرفته است، ولی در آستانه برگزاری این نشست، سخنگوی وزارت خارجه سوریه اعلام کرد که حکومت قصد تخلیه فوری خیابان‌های سوریه از نیروهای نظامی را ندارد.
جهاد مقدسی در گفت‌و‌گویی تلویزیونی ضمن تأکید بر «غلبه حکومت بر نیروهای مخالف»، اعلام کرد که نیروهای نظامی تنها زمانی خیابان‌ها را ترک خواهند کرد که وضعیت امنیت سوریه به ثبات برسد.
روز شنبه و یک روز پیش از آغاز نشست «دوستان مردم سوریه»، گزارش‌ها حاکی از آن بود که شهر حمص همچنان هدف بمباران‌های حکومتی قرار دارد.
سازمان ناظران حقوق بشر سوریه که مقر آن در لندن است اعلام کرده است که روز یکشنبه «دستکم ۳۲ تن، از جمله ۲۴ شهروند» در اثر خشونت‌ها در سوریه کشته شده‌اند.
در این میان شورای ملی سوریه، نهاد شکل گرفته شده از سوی مخالفان حکومت بشار اسد، شامگاه شنبه خواستار کمک‌های تسلیحاتی بین‌المللی به ارتش آزاد سوریه و مسلح کردن مخالفان شده است.
برهان غلیون، رییس شورای ملی سوریه، ضمن ابراز این درخواست خاطرنشان کرده است که این شورا خواست مردم سوریه را منعکس می‌کند.
این درخواست در حالی مطرح شده است که علیرغم موافقت لفظی عربستان سعودی و قطر با مسلح کردن مخالفان در سوریه، اتحادیه عرب بحث کمک تسلیحاتی را رد کرده و بر مذاکره حکومت و مخالفان تأکید دارد.
آقای غلیون روز شنبه با تأکید بر این‌که حکومت سوریه اجازه نخواهد داشت تا با استفاده از طرح صلح کوفی عنان برای خود زمان بخرد، افزود: در صورتی که دمشق در عرض چند روز با این طرح به طور کامل همراهی نکند، شورای ملی سوریه خواست خود را با شورای امنیت در میان خواهد گذاشت.
نشست «دوستان مردم سوریه» در حالی در ترکیه آغاز شده است که به گزارش خبرگزاری فرانسه، انتظار نمی‌رود که این نشست تأثیر چندانی بر ناآرامی‌های سوریه داشته باشد و آمریکا و اتحادیه عرب از کوفی عنان خواسته‌اند تا با مد نظر قرار دادن امکان شکست این طرح، به گام‌های بعدی برای مواجهه با بحران سوریه نیز بیاندیشد.
بیش از یک سال از آغاز ناآرامی‌ها در سوریه می‌گذرد و به گفته سازمان ملل در این مدت بیش از ۹ هزار نفر قربانی‌ خشونت‌ها در سوریه شده‌اند.

 

«تفاهم» ايران و چين برای افزايش مبادلات تجاری به مرز ۵۰ ميليارد دلار

معاون رييس جمهوری اسلامی ايران پس از ديدار با معاون نخست وزير چين گفت که تهران و پکن توافق کرده اند که ميزان مبادلات تجاری دو کشور در سال جاری از مرز ۵۰ ميليارد دلار عبور کند.
محمد جواد محمدی زاده که برای شرکت در اجلاس سالانه «مجمع آسيايی بوائو» به چين رفته است روز یکشنبه در ديدار با «لی که چيان» معاون نخست وزير چين درباره روابط دو کشور و تحولات منطقه ای و بين المللی با وی به گفت و گو پرداخت.
آقای محمدی زاده در گفت و گو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ايرنا، مذاکرات خود با اين مقام چينی را «بسيار مطلوب و مفيد» توصيف کرده و گفته است که دو کشور «اراده جدی» دارند تا روابط خود را توسعه دهند.
وی افزوده است: «با توجه به روابط تاريخی و عزم رهبران دو کشور برای توسعه روابط در عرصه های مختلف، طرفين ابراز اميد کردند تا حجم مبادلات تجاری دو کشور امسال از ۵۰ ميليارد دلار عبور کند.»
ميزان مبادلات تجاری ايران و چين در سال ۱۳۸۹ حدود ۴۵ ميليارد دلار اعلام شده است.
آقای محمدی زاده که رياست سازمان حفاظت از محيط زيست ايران را بر عهده دارد گفت که در این دیدار «مواضع رسمی تهران و پکن در ارتباط با حمايت از حاکميت و تماميت ارضی کشورها، حل و فصل مسالمت آميز اختلاف ها، اجتناب از به کارگيری زور و مخالفت جدی با يکجانبه گرايی و حمايت از جهان چند قطبی مورد تاکيد مجدد قرار گرفت.»
چين همراه با روسيه از جمله کشورهايی است که در برابر فشارهای آمريکا و کشورهای غربی برای تشديد تحريم ها عليه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ايران مقاومت کرده و نه تنها سطح مناسبات اقتصادی و تجاری خود با ايران را کاهش نداده است بلکه بر ميزان تجارت خود با تهران افزوده است.
در حالی که آمريکا اعلام کرده است تحريم های خود عليه کشورهايی که با ايران مبادلات نفتی داشته باشند را از سه ماه ديگر اجرايی می کند چين به شدت با اين تصميم مخالفت کرده و گفته است که واشينگتن نبايد خواست خود را بر ديگران تحميل کند.
بر اساس گزارش ها منتشره، چين در سال ۲۰۱۱ روزانه بيش از ۵۵۰ هزار بشکه نفت خام از ايران وارد کرده است که ۲۰ درصد از نفت صادراتی ايران را شامل می شود. ولی به دليل تحريم های مالی ايران، مشکلات در ارسال پول به بانک های ايرانی و اختلاف بر سر قيمت نفت، پکن ميزان واردات نفت خود از ايران را در فصل بهار تا ميزان ۲۸۵ هزار بشکه در روز، يعنی ۵۰ درصد ميزان واردات سال گذشته از ايران، کاهش داده است.
چين اميدوار است که به دليل تحريم های بين المللی و مشکل در فروش نفت ايران به کشورهای ديگر، تهران «شرايط اعتباری بهتری» برای فروش نفت به پکن در نظر بگيرد.
در حال حاضر چين، هند و ژاپن از بزرگترين خريداران نفت ايران به شمار می روند ولی توکيو اعلام کرده است که ميزان واردات نفت خود از ايران را کاهش می دهد. ترکيه و کره جنوبی نيز در روزهای اخير از کاهش واردات نفت خود از ايران خبر داده اند.
تشديد فشارها بر ايران در حالی رخ می دهد که به رغم ادامه صادرات نفت توسط جمهوری اسلامی، امکان دريافت پول از طريق سيستم بانکی بين المللی برای ايران دشوارتر شده و تهران در صدد است تا طلب های خود را با انجام مبادلات تهاتری با کشورهايی نظير چين، هند و اروگوئه تسويه کند.

 

تشکیل کمیته مشترک برای ایجاد سپر موشکی در خلیج فارس

آمریکا و شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس بررسی‌های کار‌شناسی برای برپایی سپر دفاع موشکی مشترک را آغاز کردند. در همین زمینه کمیته مشترکی با حضور دیپلمات‌ها و کار‌شناسان امنیتی برای بررسی این موضوع تشکیل شد.
این موضوع را هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، و سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان، روز شنبه،۱۲  فروردین در کنفرانس خبری مشترک خود در ریاض اعلام کردند.
این کنفرانس خبری پس از نشست مشترک کلینتون با وزرای شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس برگزار شد. عربستان سعودی، قطر، بحرین، عمان، کویت و امارات متحده عربی، این شش کشور را تشکیل می‌دهند.
هیلاری کلینتون در این کنفرانس خبری که در افتتاحیه همایش همکاری‌های استراتژیک آمریکا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برگزار شده بود گفت: «این همایش فرصتی برای گسترده‌تر کردن همکاری‌های چند جانبه میان ما فراهم می‌کند؛ همکاری در زمینه‌های مبارزه با تروریسم، مسائل هسته‌ای، دزدان دریایی و مسائل اقتصادی.»
او ادامه داد: «همچنین ارتش‌های آمریکا و کشورهای شورای همکاری باید طرح‌های واحدی برای افزایش قدرت‌های دفاعی و همکاری در زمینه امنیت دریایی و برپایی سپر دفاع موشکی در منطقه وضع کنند.»
کلینتون در این زمینه افزود: «به ایران اشاره می‌کنم که به تهدید کشورهای همسایه خود ادامه می‌دهد، امنیت منطقه‌ای را با خطر مواجه می‌کند، از نظام بشار اسد در کشتار‌هایش حمایت می‌کند، آزادی رفت و آمدهای دریای را با چالش مواجه می‌کند و در مسائل یمن دخالت می‌کند.»

از سوی دیگر سعود الفیصل در پاسخ به سئوالی در خصوص سپر دفاع موشکی مشترک گفت: «این موضوع را مورد بحث قرار دادیم. کمیته‌ای از دیپلمات‌ها و کار‌شناسان امنیتی برای بحث و بررسی بیشتر موضوع تشکیل شد.»
سال گذشته کاخ سفید آمریکا از فروش ۸۴ فروند جنگنده‌ اف ۱۵ به مبلغ ۳۰ میلیاد دلار به عربستان سعودی به منظور تقویت بنیه نظامی این کشور در خاورمیانه خبر داده بود. اندکی پس از آن آمریکا از فروش سامانه دفاع موشکی تاد به قیمت ۳ میلیارد و ۴۸۰ میلیون دلار به امارات عربی متحد خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، یک مسئول بلندپایه آمریکایی که همراه هیلاری کلینتون در ریاض حضور دارد، به خبرنگاران گفته است: «ما برای برپایی سپر دفاع موشکی منطقه‌ای تلاش می‌کنیم.»
او که خواسته نامش فاش نشود افزوده است: «هیچ کشوری نمی‌تواند به تنهایی از خود دفاع کند. از این رو باید سپر دفاع موشکی مشترک ایجاد کرد و این در اولویت همکاری‌های ما با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس قرار دارد.»
پیش از آن ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفته بود: «قراردادهایی در زمینه همکاری‌های موشکی با شماری از کشورهای خلیج فارس داریم که می‌توان با منطقه‌ای کردن، آن‌ را موثر‌تر کرد.»

 

 

شهره آغداشلو به دختران ایران: رسیدن به آرزوهایتان امکان‌پذیر است

در ادامه گپ‌های نوروزی با هنرمندان سرشناس، این بار با شهره آغداشلو، بازیگر تئاتر و سینما، گفت‌وگو کرده‌ایم. خانم آغداشلو در این گپ نوروزی با اشاره به بازی در دو فیلم در هالیوود درسال ۹۱ از نگارش کتاب خاطرات خود و انتشار آن و همچنین از دیگر فعالیت‌های هنری‌اش گفته‌است:
گفت‌وگوی شهرام میریان با شهره آغداشلو
خانم شهره آغداشلو در شهر لندن، در آغاز این گفت و گوی نوروزی سال نوی نوروزی را به شما تبریک و شادباش می‌گویم.
خیلی ممنون. من هم همچنین به شما و شنوندگان عزیز رادیو فردا. سال نو مبارک.

خانم شهره آغداشلو، نوروز از نگاه شما چه معنا و مفهومی دارد؟
وقتی که طبیعت دوباره جوان می‌شود، فرقی نمی‌کند که آدم چه سن و سالی دارد؟ وقتی که انسان جوان است فکر می‌کند که باید هم این جوری بشود. باید هم هوا عوض بشود.باید درخت‌ها پوست بیاندازند و پرندگان مهاجر سر برسند.
ولی بایدی وجود ندارد. هر چه که سن آدمی بالاتر می‌رود، آدم بیشتر قدر این نوشدن را می‌داند. بیشتر از این نو شدن‌ها لذت می‌برد.
شاید از محدود وقت‌هایی که‌است که آدمی با طبیعت رابطه نزدیک برقرار می‌کند.

آیا تا به حال شده که شما در ایام نوروزی با دوست یا آشنا یا خویشاوندی که قهر بوده‌اید، آشتی کرده باشید؟
من با کسی قهر نمی‌کنم. من عاشق چخوف، نویسنده روسم، به نظر چخوف و همان طور که در آثار او هم می‌بینیم، آدم‌ها هم گناهکارند و هم بی‌گناهند.
بنابر این اگر اشتباهی از سوی کسی صورت گرفته باشد سعی می‌کنم درکش کنم. نه تا به حال این اتفاق برایم نیفتاده‌است. جالب است که این سوال را می‌پرسید.

اگر موافق باشید نگاهی به فعالیت‌های هنری شما در سال ۹۰ خورشیدی بیاندازیم:
تا جایی که می‌دانم شما ضمن خاطره‌نویسی، در نمایشنامه‌ای به نام «برنارد آلبا» اثر معروف فدریکو گارسیا لورکا بازی کرده‌اید.
این نمایشنامه را که به زبان انگلیسی و تا همین اواخر اجرا می‌کردید، آقای بیژن شیبانی کارگردانی کرده و شما در نقش یک مادر خودرأی و مستبد ظاهر شده‌اید که پنج دخترش را در خانه زیر فرمان خود گرفته و اجازه نمی‌دهد که آنها با مردان در تماس باشند.
همین طور است؟

بله. بسیار زیبا توصیفش کردید. کار سال گذشته من دقیقا همین بود و به علاوه یک فیلم سینمایی، که کمپانی دیزنی آن را تهیه کرده و به زودی در آمریکا اکران می‌شود و فکر می‌کنم تا یکی دو ماه دیگر در اروپا هم به نمایش درخواهد آمد.
این فیلم اولین فیلم رمانتیک-کمدی من است و با خانم جنیفر گاردنر در این فیلم کار کرده‌ام و اسم آن «زندگی عجیب تیموتی گرین» است که یک فیلم نیمه‌تخیلی و نیمه‌واقعی است.
بعد از آن به لندن آمدم برای همین نمایشنامه برنارد آلبا که یک ماه و نیم تمرین و یک ماه اجرا کردیم و یکی از بهترین تجربیات من در زندگی محسوب می‌شود و بازیگران آن فوق‌العاده خوب بودند.

حال پس از نمایشنامه برنارد آلبا می‌رسیم به کتاب خاطرات شما، این اثر نوشتاری شما الان در چه مراحلی است؟
من قبل از اینکه بیایم آن را تحویل دادم. ناشر کتاب هارپر کالینز است، به من زنگ زد و گفت این برنارد آلبا را هم به خاطراتت اضافه کن. من هم فکر کردم که این خیلی فکر خوبی است و کار را بیشتر معاصر می‌کند.
اما متاسفانه من چند کار را باهم نمی‌توانم انجام بدهم. بنابر این به آنها گفتم که باید برگردم به آمریکا و این تکه را به متن کتاب خاطراتم اضافه کنم و فکر می‌کنم تا دو ماه دیگر این کار را انجام بدهم.
هدف نشر کتاب این است که من برای مارس ۲۰۱۳ آن را برای امضای کتاب ببرم که البته اروپا هم جزو قرارداد من است. طبق قراردادی که با ناشر دارم شش ایالت در آمریکا و شش کشور در اروپا این کتاب منتشر می‌شود.

و کتاب خاطرات شما به زبان انگلیسی است؟
بله. به زبان انگلیسی نوشته‌ام چون الان انگلیسی نوشتن برایم راحت تر است. ولی خودم آن را به فارسی ترجمه خواهم کرد.

به خاطر دارم که در گفت و گوی قبلی شما گفتید که به جز این کتاب، در نظر دارید کتاب دیگری هم بنویسید که موضوع آن درباره آن چیزهایی است که شما در دنیای بازیگری آموخته‌اید.
بله کاملا درست است. چون این کتاب بیشتر درباره این است که چطور یک دختر خاورمیانه‌ای از ایران با آرزویی که دارد، در مسیر زندگی راه می‌افتد. زندگی می‌کند، عمل می‌کند و بالاخره به آرزویش می‌رسد.
در واقع برای همه دختران، نوادگان و خواهران خودم نوشته‌ام تا بدانند که اگر واقعا آرزویی دارند و دلشان می‌خواهد که کاری انجام بدهند، فقط کافی است که آن را دنبال کنند. فکر نکنند که امکان‌پذیر نیست. هر چیزی امکان دارد اگر آدمی راه درست رسیدن به آن را انتخاب کند.
بله اما کتاب دیگر تماما درباره فن بازیگری است.

یعنی در واقع تجربیات شخصی از بازیگری است؟
بله. و البته آنچه که از دیگران یاد گرفته‌ام. مثلا اگر با بن گینزلی کار کرده‌ام و متوجه شده‌ام که راه درست را می‌رود، آن را هم می‌گویم.
یا آنچه که در کار با آقای مشایخی و خانم خوروش یاد گرفتم را بیان می‌کنم.

اگر ممکن است کمی درباره برنامه‌های پیش رویتان در سال ۱۳۹۱ برایمان بگویید.
بله. با کمال میل. در سال جدید بازی در دو فیلم آمریکایی را در برنامه‌هایم دارم. در کنار آن تور نمایش برنارد آلبا را برگزار خواهیم کرد و اگر نتوانم در این تور شرکت کنم به احتمال قوی این نمایش را فقط  در آمریکا اجرا خواهیم کرد.
تا در جایی باشم که هم بتوانم کار ضبط فیلم‌هایم را انجام بدهم و همزمان هم بتوانم کار نمایشم را انجام دهم.
ضمن اینکه یک قولی هم به آقای توزیع داده‌ام که در نمایش جدیدش بازی کنم که دلش می‌خواهد در زمستان آتی این نمایش را به تور ببرد.
با آرزوی سالی پربار برای شما. به همچنین. و با بهترین آرزوها برای شنوندگان رادیو فردا.

 

 

چرا محمود احمدی‌نژاد تنها ۸ درصد از مصوبات مجلس را به موقع ابلاغ کرده‌است؟

سایت  «الف» از سایت‌های نزدیک به احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس،  گزارش کرد محمود احمدی‌نژاد از مجموع ۲۹۸ مصوبه مجلس،  تنها ۲۳ مصوبه را بدون  تاخیر ابلاغ کرده‌است.
در همین زمینه،  گفت‌وگویی داشته‌ایم با احسان مهرابی خبرنگار پیشین پارلمانی که هم‌اکنون ساکن ترکیه است و از او پرسیده‌ایم به جز مصوباتی که با تاخیر ابلاغ شده چه تعداد اصلا توسط رئیس جمهور ابلاغ نشده‌است؟
گفت‌وگوی وحید پوراستاد با احسان مهرابی درباره ابلاغ مصوبات مجلس

احسان مهرابی: بر اساس اخباری که توسط منابع نزدیک به مجلس منتشر شده‌است، آقای احمدی نژاد ۲۶ مصوبه را اصلا ابلاغ نکرده‌اند.

 آیا مطلع هستید که این مصوبات چه نوع مصوباتی بودند که آقای احمدی‌نژاد آنها را ابلاغ نکرده‌اند؟
احسان مهرابی: اینها بیشتر مصوباتی هستند که آقای احمدی نژاد از ابتدا در مورد آنها با مجلس مشکل داشت.
مواردی مانند قانون هدفمند کردن یارانه‌ها و منابع حاصل از این قانون یا مواردی که مربوط به قوانین نفتی می‌شود، از جمله مواردی است که آقای احمدی‌نژاد از ابتدا در این باره با مجلس چالش داشت؛ و بخشی از قوانینی که اعلام نشده‌است مربوط به همین مصوباتند.

آماری وجود دارد که بر اساس آن اعلام شده‌است که از مجموع  ۲۹۸ مصوبه مجلس، آقای احمدی‌نژاد به کمتر از هشت درصد آنها را به موقع جهت درج در روزنامه رسمی ابلاغ کرده‌است. به اعتقاد شما چرا آقای احمدی‌نژاد این مصوبات را با تاخیر ابلاغ می‌کند؟
آقای احمدی‌نژاد به صراحت اعلام کرده‌اند که قوانینی را که مجلس تصویب می‌کند اگر قبول نداشته باشند، آنها را اجرا نمی‌کنند.
از سوی دیگر آن شأنی که مجلس برای خود قائل است، آقای احمدی نژاد برایش قائل نیست و اگر اختلاف نظری در مورد قانون داشته باشند و یا نگاه خاصی به یک قانون داشته باشند، آن قانون را رسما ابلاغ نمی‌کنند و یا اینکه آن را با تاخیر ابلاغ می‌کنند.

پس به اعتقاد شما این چالشی که آقای احمدی‌نژاد با مجلس و یا مجلس با آقای احمدی نژاد دارد، یک چالش حقوقی است یا می‌تواند یک چالش سیاسی باشد؟
طبیعتا یک بخش‌هایی از آن چالش حقوقی است که آقای احمدی نژاد طی نامه‌های متعددی که به مجلس ارسال کرده‌است، برخی از این اختلاف نظرهای حقوقی را برشمرده و اعلام کرده‌است.
یعنی دیدگاهی که محمود احمدی نژاد درباره قانون اساسی و وظایف قوا دارد، متفاوت با آن دیدی است که مجلس و سایر نهادها دارند.
بخشی دیگری هم سیاسی است و آقای احمدی نژاد این شأنیت و مقامی که مجلس برای خودش در راس امور قائل است را قبول ندارد و معتقد است که قوه مجریه از آن جایی که بار اجرایی مملکت را بر دوش دارد، در راس امور است.
با این حساب هم می‌شود گفت که اختلاف نظر حقوقی و هم اختلاف نظر سیاسی باعث شده‌است که کار به اینجاها بکشد.

بر اساس قانون رئیس جمهور موظف است که ظرف چند روز مصوبات مجلس را ابلاغ کند؟
بر اساس ماده یک قانون مدنی رئیس جمهور ظرف مدت پنج روز قوانین مصوب مجلس را که به تایید نهایی رسیده‌است ابلاغ کند و در صورت استنکاف رئیس جمهور، ظرف ۷۲ ساعت رئیس مجلس می‌تواند این مصوبات را ابلاغ کند.

 

 

دادوستد پایاپای ایران با چین و هند، نفت در برابر کالاهای بی‌ارزش

ایران و خریداران اصلی نفت آن کشور یعنی چین و هند برای گریز از تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا، بر سر معامله نفت ایران با ارزهای محلی و معاوضه نفت با کالاهای ارزان‌قیمت و مصرفی توافق می‌کنند.
به گزارش خبرگزاری «بلومبرگ» هند که دومین خریدار نفت ایران است یک حساب ویژه با ارز این کشور یعنی روپیه برای پرداخت  ۴۵ درصد از پول نفت ایران دایر کرده‌است. چین بزرگترین خریدار نفت ایران نیز بخشی از مبلغ مربوط به خرید نفت از ایران را از طریق معاملات پایاپای می‌پردازد. بر پایه گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌های روسیه و پاکستان نیز ایران درصدد آن است که در برابر فروش نفت خود به آن دو کشور گندم و غلات دریافت کند.
به گفته کارشناسان بین‌المللی و مقام‌های آمریکایی روند معاملات پایاپای در برابر فروش نفت ایران در حال گسترش است و تحت تاثیر این وضعیت جمهوری اسلامی از درآمد ارزی حاصل از فروش نفت برای تامین هزینه برنامه‌های موشکی و هسته‌ای خود و همچنین جلوگیری از سقوط ارزش ریال محروم می‌شود.

طبق گزارش کمیسیون تحقیقات کنگره آمریکا در ماه‌های اخیر ایران مجبور شده در برابر صدور نفت خام خود کالاهای بی‌ارزش وارد کند و بخش مهمی از درآمد خود در شکل دلار و یورو که ضامن تثبیت نرخ ارز در آن کشور هستند را از دست داده‌است. تحت تاثیر این عوامل اقتصاد ایران رو به زوال می‌رود.

ارزهای محلی و طلا
ایران ماه گذشته اعلام کرد که حاضر است مبالغ مربوط به فروش نفت خود را در شکل ارزهای محلی و یا طلا دریافت کند. کارشناسان تجارت بین‌المللی می‌گویند که گسترش دادوستدهای پایاپای توسط ایران یکی از پیامدهای ناخواسته تحریم‌های بین‌المللی است.
تحت تاثیر مسدود شدن راه‌های مرسوم در معاملات جهانی، ایران به سوی روش‌های غیرمتعارف روی آورده و این وضعیت زمینه را برای افزایش فساد مالی و اداری و انجام دادوستدهایی با هدف سودآوری‌های مقطعی فراهم می‌کند.
در شرایطی که اعمال تحریم‌ها ایران را از نظر دریافت ارزهای معتبر مثل دلار و یا یورو محروم می‌کند ولی در عین حال معاملات خارجی ایران را به سمت روش‌های پنهان و زیرزمینی سوق خواهد داد که در آن حالت کنترل این معاملات برای غرب دشوارتر خواهد شد.

دشواری‌های مربوط به نظارت و کنترل
خبرگزاری «بلومبرگ» می‌افزاید که ایران از سوی نظام و نهادهای مالی بین‌المللی، شرت‌های بیمه، شرکت‌های ترابری دریایی و شرکت‌های نفت و انرژی تحت فشار است. ماه گذشته «سوئیفت» که شبکه نقل و انتقال ارز در بانک‌های جهان را زیر نظر دارد ایران را از خدمات خود محروم ساخت. به این خاطر ایران به زحمت خواهد توانست مبالغ بزرگ را در شبکه‌های بین‌المللی بانکی منتقل کند.
ایران حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار بشکه از صادرات روزانه نفت خام خود را از دست خواهد داد و ناگزیر می‌شود نفت خود را به بهای ارزان‌تر و یا با شرایط دشوارتری صادر کند. برندگان اصلی در روند گسترش معاملات پایاپای چین و هند خواهند بود که می‌توانند نفت مورد نیاز خود را با ارزهای محلی از ایران خریداری کرده و یا بهای آن را به شکل روپیه و یوان بپردازند.

نفت در برابر کالاهای الکترونیک
به گفته کارشناسان بین‌المللی و برپایه گزارش‌هایی که ماه گذشته سخنان رئیس بانک مرکزی ایران را منتشر کردند، هم‌اکنون ایران از مبالغی که در برابر فروش نفت آن کشور به شکل یوان در بانک‌های چینی پرداخت می‌شود برای خرید وسایل خانگی الکترونیک مثل یخچال و ماشین ظرفشویی و یا کالاهای مصرفی مثل پوشاک و اسباب بازی‌های ساخت چین استفاده می‌کند.
مبالغی که هند به صورت روپیه به ایران پراخت خواهد کرد معادل ۴ میلیارد دلار در سال خواهد بود که قرار است در بانک دولتی یوسی‌اُ (UCO) هند واریز شود. این بانک هیچ ارتباطی با بازار مالی و اقتصادی آمریکا ندارد و بنابراین بعید است که شامل تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران شود.
دریافت مبالغ مربوط به فروش نفت در شکل روپیه و یا یوان مسلما به زیان ایران خواهد بود. این دادوستدها بی‌گمان به سود چین و هند خواهد بود ولی ایران را از امکان انتخاب شرکای تجاری و یا وارد کردن کالا از کشورهای دیگر محروم کرده و در عین حال پشتوانه پول این کشور را به شدت تضعیف خواهد کرد.
عدم نقض تحریم‌ها
خبرگزاری «بلومبرگ» از قول مقام‌های ارشد دولت آمریکا که حاضر نشدند نام آنها ذکر شود می‌نویسد که معاملات پایاپای مشمول تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا نخواهند شد؛ به شرط آنکه کشورهای واردکننده نفت ایران از میزان واردات خود بکاهند پرداخت این مبالغ از طریق معاملات پایاپای ممانعتی ندارد.
حتی یکی از مقام‌های آمریکایی گفت اگر قرار است هند و یا چین به خرید نفت از ایران ادامه دهند مسلما برای ما بهتر است که آنها به جای پرداخت دلار و یا یورو به ایران گندم و کالاهای مصرفی صادر کنند.

مسئله هسته‌ای
مقامات آمریکایی می‌گویند شواهدی در دست نیست که نشان دهد این کشورها در قالب معاملات پایاپای با ایران بر میزان خرید نفت از آن کشور افزوده باشند.
خبرگزاری «بلومبرگ» یادآوری می‌کند که براساس ارزیابی‌ها صندوق بین‌المللی پول ایران در سال ۲۰۱۱ از محل فروش نفت حدود صد میلیارد دلار درآمد داشته. هدف از تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا اعمال فشار و محدود ساختن منابع اقتصادی ایران برای تجدید نظر در برنامه‌های هسته‌ای آن کشور است.
با وجود افزایش تنش در ماه‌های اخیر و اجرای دور جدید و سختگیرانه‌تری از تحریم‌های غرب علیه ایران، کشورهای هند و چین به معاملات خود با ایران ادامه می‌دهند. دادوستدهای بازرگانی ایران با هند و چین پیشینه‌ای چند هزار ساله دارد و به دوران رونق راه ابرایشم بازمی‌گردد که از طریق آسیای میانه بازار این کشورها را به یکدیگر مرتبط می‌ساخت.

روحیه و منش کاسبکارانه
با وجودی‌که چین و ایران تاکنون هیچ اطلاعاتی در مورد معاملات پایاپای خود منتشر نکرده‌اند حجم صادرات چین به ایران در سال ۲۰۱۱ به رقمی نزدیک به پانزده میلیارد دلار افزایش یافته‌است. آمارهای گمرک چین نشان می‌دهد که در همین سال چین حدود بیست و دو میلیارد دلار نفت از ایران وارد کرده‌است.
برپایه آمارهای اداره بازرگانی دولت هند این کشور طی سال خورشیدی ۱۳۹۰ حدود دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار کالا به ایران صادر کرده‌است. ارقام اصلی این صادرات عبارتند از آهن و فولاد، مواد شیمیایی و سنگ‌های قیمتی و بالاخره غلات. وزارت بازرگانی هند در هراس از قرار گرفتن نام شرکت‌های هندی در فهرست تحریم‌های دولت آمریکا نام و مشخصات شرکت‌های هندی فعال در ایران را منتشر نمی‌کند.
خبرگزاری «بلومبرگ» در پایان این گزارش از قول بیژن خواجه‌پور کارشناس تجارت بین‌المللی در شهر وین می‌نویسد: «معاملات پایاپای برای ایران چیز تازه‌ای نیست و روحیه کاسبکارانه تجار ایرانی به سرعت خود را با این روش وفق خواهد داد.»

 

خشونت و فحاشی در ورزشگاه‌های ایران؛ حکایت نقل و نبات

از جمله نکاتی که در فصل جدید لیگ برتر ایران نسبت به ۱۰ دوره پیشین رشد چشمگیری داشته، آمار فحاشی و استفاده از الفاظ رکیک در شعارهای تماشاگران است.
صداوسیمای ایران در اغلب بازی‌ها ناگزیر به استفاده از تمهیداتی برای قطع یا کاهش صدا می‌شود و گزارشگران نیز می‌گویند: «حالا تماشاگران دارند شعارهای منشوری می‌دهند!»
بخشنامه‌ها و سختگیری‌های سازمان لیگ و اعمال تنبیه و جریمه از سوی کمیته انضباطی نیز تاکنون نتیجه‌بخش نبوده. حتی محرومیت تماشاگران از حضور در ورزشگاه در رقابت‌های خانگی نیز منجر به کاهش آمار فحاشی نشده.
در فوتبال اروپا فرایند پیشگیری از رفتار و گفتار غیر قانونی تماشاگران، از خود باشگاه‌ها آغاز می‌شود که در ادامه به جزئیات آن اشاره شده. اما برخی از مدیران باشگاه‌ها در ایران برای توجیه این موضوع؛ در مصاحبه‌های خود تاکید می‌کنند که چنین وضعیتی در «همه جای دنیا» وجود دارد.
در این گزارش، توضیح داده شده‌است که چرا حجم و گستره فحاشی در فوتبال ایران را نمی‌شود به لیگ‌های اروپایی تعمیم داد و نمی‌توان چنین گزاره‌ای را صحیح دانست:
اصولاً برای اغلب افرادی که فوتبال را هم از ورزشگاه‌های ایران و هم اروپا به تماشا نشسته‌اند، چنین مقایسه‌ای فریبکارانه به نظر می‌رسد.
تفاوت‌های آشکار در سیستم بلیت فروشی، پارکینگ، نحوه ورود و خروج به ورزشگاه یا امکانات رفاهی داخل استادیوم، فقط بخشی از اختلافات چشمگیر بین فوتبال ایران با اروپاست.
از طرفی خشونت کلامی روی سکوهای تماشاگران در فوتبال اروپا به مثابه بحرانی برای فوتبال این قاره نیست و نمونه‌هایش در طول فصل چنان معدود است که می‌توان ذکر کرد.
به طور مثال وقتی تماشاگران هانزاروستوک در بازی خانگی اشیایی را به داخل زمین پرتاب کردند، در دیدار بعدی که مقابل دینامو درسدن بود از حضور در ورزشگاه محروم شدند.
چنین جریمه‌ای غیر از لطمه اقتصادی و محرومیت تیم از تشویق هوادارانش، به طور کلی به شخصیت تیم نیز آسیب می‌زند که این خود مهم‌ترین صدمه‌ای است که تیم‌ها از رفتارهای ناهنجار تماشاگرانشان متحمل می‌شوند.
به همین خاطر است که تماشاگران دشنام‌دهنده در فوتبال اروپا، یعنی آن دسته از تماشاگرانی که بی دلیل مشخص، به ستاره تیم حریف یا داور اهانت می‌کنند، همواره در اقلیت قرار دارند و هسته اصلی هواداران هر تیم، آن‌ها را طرد می‌کنند تا به شخصیت تیم محبوبشان آسیب نزنند.

فحاشی به بازیکنی که فصل قبل در تیم A بوده و حالا با تیم دیگری مقابل باشگاه سابقش قرار گرفته نیز در فوتبال ایران عادی شده. چنین بازیکنانی «بی‌غیرت» خطاب می‌شوند و ناگزیر به شنیدن الفاظی رکیک درباره مادرشان! این بی اخلاقی در طول فصل تکرار می‌شود و دامنه آن حتی فصل‌های بعدی را نیز در برمی گیرد.
از مشهورترین نمونه‌های متاخر جهانی می‌توان به انتقال مانوئل نویر از شالکه به بایرن مونیخ اشاره کرد. نه تنها عده زیادی از هواداران شالکه که حتی برخی هواداران بایرن با جذب او مخالف بودند پلاکاردهایی که حاوی دیدگاه صریح‌شان بود را به ورزشگاه می‌آوردند، اما به تدریج این غائله نیز با کمترین میزان اهانت، فرونشست.
مخالفت تماشاگران با عضوی از مجموعه باشگاه خودی از جمله سرمربیان نیز در فوتبال ایران، اغلب با خشونت و فحاشی همراه می‌شود.
از نگاه منتقدان، یکی از عمده‌ترین دلایلش این است که برای انتقال دیدگاه هواداران معترض به مسئولان باشگاه، مکانیسم مشخصی جز داد زدن از روی سکوها وجود ندارد. مشکلی که مثلاً هواداران فرانکفورت در سال ۲۰۰۸ با آن مواجه نبودند و طبق فرایند ارتباطی که بین هواداران با مسئولان باشگاه‌های تعریف شده، خواستار برکناری فریدهلم فونکل شدند. آن‌ها برای ابراز دیدگاه خود، ضرورتی در توهین به مادر و همسر فونکل نمی‌دیدند!
مدیران باشگاه‌ها در فوتبال ایران اغلب برای توجیه تصمیمات خود، مشخصاً از دو باشگاه رئال مادرید و بارسلونا یاد می‌کنند و می‌گویند در آن جا نیز همین طور عمل می‌شود. آن‌ها به قدری این گزاره غلط را تکرار کرده‌اند که به تدریج جا افتاده و حتی کمتر با آن مخالفت می‌شود.
اما به طور مثال باشگاهی مثل کایزرسلاترن که از باشگاه‌های تراز اول فوتبال اروپا هم نیست، ساختار کانون هوادارانش منسجم‌تر از تمام تیم‌های فوتبال ایران است.
این تیم نیز مانند بقیه باشگاه‌های بوندس‌لیگا، بیش از تمام تیم‌های ایرانی ایجاد مشوق برای تماشاگران را جدی می‌گیرد. غیر از لاترن در ماینتس نیز کلوب هواداران دارند و ملزم به تامین خواسته‌های هواداران هستند. مانند تامین هزینه‌های رفت و برگشت به ورزشگاه‌های حریف، تامین بلیت یا هماهنگی برای عکس و امضا با بازیکنان.
پلیس هر شهر نیز در روزهای بازی با مسئولان این گروه‌ها در ارتباط است. مثلاً در بازی شالکه با دورتموند که از بازی‌های جنجالی فصل محسوب می‌شود، پلیس شهر میزبان آگاه است که هواداران رقیب با کدام قطار و در چه ساعتی وارد ایستگاه مرکزی شهر می‌شوند. چگونه جابه‌جا خواهند شد و آیا امکانات کافی برای حمل و نقل شهری آن‌ها اندیشیده شده است؟
چنین تدابیر ساده‌ای نیز در فوتبال ایران رعایت نمی‌شود. تماشاگران ناچار هستند در صف‌های طولانی بلیت و توام با توهین ماموران، وارد ورزشگاهی شوند که از حداقل امکانات رفاهی بی‌بهره است.
دور از ذهن نیست که چنین تماشاگری با کوچکترین تلنگری، لب به فحاشی نگشاید و «شعارهای منشوری» را بر زبان جاری نسازد.
جلالی: این تماشاگر، محصول اجتماع پرخاشگر است
مجید جلالی سرمربی تیم فولاد خوزستان، ناهنجاری‌ها در ورزشگاه‌های ایران را برآیند خشونت‌های رایج در جامعه می‌داند و می‌گوید:  اجتماع ما یک محیط پرخاشگر است؛ نوع رانندگی و گفتمانی که در کشور رایج شده، نشان از این موضوع دارد. غیرممکن است که بخواهیم معضلات ورزش را کندوکاو کنیم در حالی که مشکلات اجتماعی کشور را نادیده گرفته باشیم. در واقع ورزش جزیی از کل اجتماع است.
این نظریه‌پرداز فوتبال ایران در مصاحبه با ایسنا، بر این باور است که فضای جامعه، «کاملاً یک فضای پرخاشگرانه و ملتهب» است و به زعم او این موضوع را می‌توان در نوع رفتار و گفتار افراد جامعه نیز مشاهده کرد.
جلالی می‌گوید: اگر روزنامه‌ها را بخوانید، خواهید دید اغلب افراد به هم تهمت می‌زنند و یا به درستی با هم صحبت نمی‌کنند. این مشکل در تمام سطوح جامعه‌ وجود دارد و تنها در فوتبال نیست.
جلالی تاکید می‌کند که در لیگ اسپانیا، تماشاگران برای بیان اعتراضشان یک دستمال سفید در می‌آورند و با حرکت دادن آن نارضایتی‌شان را به مسئولان باشگاه نشان می‌دهند ولی در ایران صندلی را می‌شکنند و آتش می‌زنند و به درون زمین پرتاب می‌کنند یا این‌که از «شعارهای رکیکی که تن هر فرد را می‌لرزاند» استفاده می‌کنند.
به اعتقاد جلالی؛ اعتراض، عصبانیت و خشم رفتارهایی هستند که در همه جای دنیا وجود دارد منتها این اعتراض‌ها در ایران خشونت‌بار و پرخاشگرانه است.

 

چهار رهیافت اسلامگرایان شیعه به شاهنامه فردوسی

شاهنامه فردوسی از مکروه‌ترین آثار ادب فارسی برای روحانیت شیعه و روشنفکران مذهبی شیعه بوده‌است.  در تعلیمات این گروه‌ها تقریبا اثری از ذکر یا ارجاع به این اثر وجود ندارد (مگر آن که ابیاتی از اشعار آن را که به بخشی از فرهنگ عمومی ایرانیان تبدیل شده بدون وقوف به این موضوع از فردوسی به عاریه گرفته باشند). البته پیش از انقلاب بهمن ۵۷ تلاش‌هایی توسط برخی از روحانیون مانند مرتضی مطهری صورت گرفت تا میراث فرهنگ ایرانی با اسلام پیوند یابد تا این میراث صرفا توسط حکومت پهلوی در جهت ملی‌گرایی و تقویت مبانی شاهنشاهی یا توسط روشنفکران سکولار علیه نگرش سیاسی و فرهنگی روحانیت و اسلامگرایان و تعالیم آنها مورد استفاده قرار نگیرد.
روحانیت شیعه اصولا در پی ترویج فقه و روایات شیعی است و اخلاق و ادب و باورها را نیز در همین چارچوب آموخته و انتقال می‌دهد. نظریهٔ ولایت فقیه و قدرت مطلقهٔ ولی فقیه نیز مشکل نگاه فقهی به سیاست را برای آنان حل کرد. اما روشنفکران مذهبی که نقشی تاثیرگذار بر تاسیس و تحول جمهوری اسلامی داشته‌اند  غیر از قرآن و میراث کلام در میان مسلمانان دل در گرو مولانا و حافظ و سعدی داشته‌اند و نه فردوسی و رودکی و خیام. در این حال و هوای فکری و نظری، نظریه‌پردازان و مقام‌های سیاسی جمهوری اسلامی که همه اسلامگرا بوده‌اند (اسلام را برای کسب قدرت سیاسی به ایدئولوژی تبدیل کرده‌اند) چه رهیافتی به شاهنامه داشته‌اند؟ چهار رهیافت در این قلمرو از یکدیگر قابل تشخیص است:

شاهنامه به منزله مانیفست ایدئولوژی شاهنشاهی/ملی‌گرایانه
آن دسته از نظریه‌پردازان اسلامگرایی که دیدگاه‌هایی سوسیالیستی نیز داشتند طبعا نمی‌توانستند در شاهنامه اثری از ایده‌ها و الگوها و دستمایه‌های بسیج اجتماعی مورد نظر خود را بیابند. شریعتی به عنوان مقتدای نسل جوان اسلامگرایان در دههٔ پنجاه در شاهنامه به دنبال چهره‌هایی می‌گشت که بتواند آنها را مثل ابوذر و بلال دستمایهٔ الگوسازی قهرمان‌های سوسیالیسم بومی شده یا برابری اسلامی قرار دهد.
او از این که کاوه چنین ظرفیتی در شاهنامه ندارد شکایت می‌کند: «این تنها قهرمان تبار ما که به شاهنامه راه یافت، گم می‌شود.» (آری این چنین بود برادر) شاگردان مکتب شریعتی نیز که به ملی‌گرایی دید مثبتی نداشتند و دستگاه‌های فرهنگی جمهوری اسلامی را حدود دو دهه اداره کردند چنین نگاهی به شاهنامه داشتند. فردوسی در مهندسی فرهنگی جمهوری اسلامی در نسل اول مدیران آن تماماً کنار گذاشته شده بود.

شاهنامه به منزله پلی از ایران به اسلام
مرتضی مطهری، ایدئولوگ نظام جمهوری اسلامی که همهٔ آثارش (بجز دیدگاه‌های اقتصادی سوسیالیستی وی در پایان عمر) در آموزش‌های مکتبی جمهوری اسلامی تدریس می‌شود نگاهی احترام‌آمیز به فردوسی دارد و از وی با عنوان «حماسه‌سرای عظیم ایران» یاد می‌کند. (خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۱۶) وی بر این باور است که خاورشناسان و برخی از ایرانیان، فردوسی (و شیخ اشراق) را تحریف کرده و از آنان نوعی نمادهای مقاومت و عکس‌العمل روح ایرانی در برابر اسلام ساخته‌اند (همانجا) و عزمش نیز بر آن است که این «انحراف» را تصحیح کند.   
مطهری معتقد است که ایرانیان نه با شمشیر بلکه با ارادهٔ خود اسلام را پذیرفته‌اند و هرچه از زمان حملهٔ اعراب گذشته بر علاقه و ارادت ایرانیان نسبت به اسلام افزوده شده‌است. از این جهت از نظر او فردوسی را باید آغازگر جریانی تاریخی در ادب فارسی دانست: "هر چه روزگار می‌گذشت بر علاقه و ارادت ایرانیان نسبت به اسلام و بر هجوم روزافزون آنان به اسلام و ترک کیش‌ها و آیین‌های قبلی و آداب و رسوم پیشین افزوده می‌شد. بهترین مثال ادبیات فارسی است. هرچه زمان گذشته‌است تاثیر اسلام و قرآن و حدیث در ادبیات فارسی بیشتر شده‌است.
نفوذ اسلام در آثار ادیبان و شاعران و حتی حکمای قرون ششم و هفتم به بعد بیشتر و مشهودتر است تا ادیبان و شاعران و حکمای قرون سوم و چهارم.
این حقیقت از مقایسهٔ آثار رودکی و فردوسی با آثار مولوی و سعدی و نظامی و حافظ و جامی کاملا هویداست... به حسب مقایسه در سخن دقیقی و فردوسی و دیگر شعرای عهد سامانی و اوایل عهد غزنوی نام زرتشت و اوستا و بوذرجمهر و حکم وی بیشتر دیده می‌شود تا در اشعار عنصری و فرخی و منوچهری." (همان منبع، صص ۱۰۳-۱۰۴) چنان که پیداست مطهری در پی آشتی دادن همهٔ میراث فرهنگی ایران با اسلام با نوعی رهیافت تاریخی به سیر تحول رابطهٔ ایرانیان و اسلام است و این موضوع را که حضور اشغالگر در دوران طولانی موجب رسوب باورها و فرهنگ آن می‌شود به سیر طبیعی تاریخ یا علاقهٔ ایرانیان به اسلام نسبت می‌دهد.
او برای آن که برنامهٔ احیای زبان فارسی در برابر زبان فارسی عربی شدهٔ دوران صفوی به بعد را از سکولارهای ملی بگیرد اعلام می‌کند که «زبان فارسی زبان هیچ کس به تنهایی نیست. نه زبان فردوسی است و نه زبان رودکی و نه نظامی و نه سعدی و نه مولوی و نه حافظ و نه هیج کس دیگر. زبان همه است.» (همان منبع، ص ۱۱۲) البته در موضوع دین، مطهری فردوسی و اثرش را تحت تاثیر آرای زردشتی می‌داند و معتقد است وی از سنت زردشتی در بیان عقایدش پیروی کرده‌است. (صص ۲۴۷-۲۴۸، ۲۵۵، ۲۸۳)
مطهری از یک سو می‌بایست به جدال با سکولارهای ملی می‌رفت که از شاهنامه به عنوان اثری برای احیای عظمت ایران باستان بدون تمسک به اسلام بهره می‌گرفتند. از همین جهت است که وی شاهنامه را نه اثری اسلامی بلکه آغازی برای اسلامی شدن ادب فارسی معرفی می‌کند و از این جهت به تلویح از اسلامگرایان و روحانیون می‌خواهد در برابر آن موضع منفی نگیرند. اما از سوی دیگر به نیازهای گفتمان سوسیالیستی و اسلامگرایی دوران خویش پاسخ می‌داد و تحت تاثیر آن، فردوسی را بیانگر فرهنگ طبقاتی عصر ساسانی معرفی می‌کند.
از هر دو جهت لازمهٔ سخن وی آن است که وقتی ایرانیان به اسلام ناب برابری‌طلب دست یافتند دیگر نیازی به شاهنامه نخواهند داشت اما باید مراقب باشند که این اثر در میان مردمی که عاشق میهن خویش هستند به عنوان رقیب مورد استفاده واقع نشود. روحانیون عملگرای جمهوری اسلامی از همین خط مشی در برابر فردوسی و شاهنامه و به طور کلی ایران پیش از اسلام پیروی کرده‌اند. سکوت خمینی در برابر میراث ملی ایرانیان بدون تلاش مستقیم برای تخریب در همین راستا قابل فهم است. وی در مواردی به شاهنامه به عنوان یک اثر تاریخی در ارجاع به نظام طبقاتی قبل از اسلام اشاره کرده‌است. (صحیفه نور، ج ۱۹، صص ۴۳۳-۴۳۴). 

شاهنامه به منزله رقیب قرآن
محمد حسین تهرانی از روحانیون مشهد که از طرفداران جدی ایدهٔ «حکومت اسلامی» در برابر «جمهوری اسلامی»، تبدیل ماه‌های قمری به تقویم رسمی و مخالف تنظیم خانواده و کنترل جمعیت بوده شاهنامه را رقیب قرآن دانسته و طرح آن توسط مقامات فرهنگی دوران پهلوی را ابزاری برای مقابله با اسلام دانسته‌است.
او که دیگر ملاحظات مطهری در رقابت با روشنفکران ملی عصر پهلوی را ندارد و ترسی از گرایش جوانان به ملی‌گرایی احساس نمی‌کند با تحقیر از فردوسی یاد می‌کند: «این همه‌ سر و صدا برای‌ عظمت‌ فردوسی‌، و جشنواره‌ و هزاره‌ و ساختن‌ مقبره‌، و دعوت‌ خارجیان‌ از تمام‌ کشورها برای‌ احیاء شاهنامه‌، و تجلیل‌ و تکریم‌ از این‌ مرد خاسر زیان‌بُرده تهیدست‌ برای‌ چیست‌؟ برای‌ آن است‌ که‌ در برابر لغت‌ قرآن‌ و زبان‌ عرب‌ که‌ زبان‌ اسلام‌ و زبان‌ رسول‌‌الله‌ است‌، سی سال‌ عمر خود را به‌ عشق‌ دینارهای‌ سلطان‌ محمود غزنوی‌ به‌ باد داده‌ و شاهنامه‌ افسانه‌ای‌ را گرد آورده‌ است‌... تبلیغات‌ برای‌ فردوسی‌ و شاهنامه‌، تبلیغات‌ علیه‌ اسلام‌ است‌... فردوسی‌ با شاهنامه‌ افسانه‌ای‌ خود که‌ کتاب‌ شعر (یعنی‌ تخیلات‌ و پندارهای‌ شاعرانه) است‌ خواست‌ باطلی‌ را در مقابل‌ قرآن‌ عَلم‌ کند؛ و موهومی‌ را در برابر یقین‌ برسر پا دارد. خداوند وی‌ را به‌ جزای‌ خودش‌ در دنیا رسانید و از عاقبتش‌ در آخرت‌ خبر نداریم‌... ما در زمان‌ خود هرکس‌ را دیدیم‌ که‌ خواست‌ عجم‌ را در برابر اسلام‌ عَلم‌ کند، و لغت‌ پارسی‌ را در برابر قرآن‌ بنهد، با ذلّت‌ و مسکنتی‌ عجیب‌ جان‌ داده‌ است‌.» (نور ملکوت قران، ج۴، ق۶، پایگاه اینترنتی تهرانی)
همین دیدگاه کم و بیش موضع بسیاری از اسلامگرایان شریعتگرا که در دوران خامنه‌ای قدرت بیشتری یافته‌اند در برابر فردوسی و شاهنامه و به طور کلی میراث باستانی ایران (از جمله نوروز و چهارشنبه‌سوری و آثار تاریخی آن دوره) بوده‌است. خامنه‌ای هیچگاه نامی به بزرگی از فردوسی و شاهنامه نبرده و گاه سخنانی بسیار شبیه به دیدگاه فوق بیان کرده‌است: «همین سریال کره‌ای که دارد پخش می‌شود و همه دارند آن را می‌بینند، یک تاریخ‌سازی و افسانهٔ باطل است؛ آدم اگر بخواهد توی شاهنامه بگردد و اینجور داستانی را پیدا کند، ده پانزده تا از این داستان‌ها می‌شود پیدا کرد.» (در دیدار با جمعی از شعرا، ۱۴ شهریور ۱۳۸۸، سایت خامنه‌ای)
اما وی بر به فراموشی سپردن تاریخ و میراث ایران پیش از اسلام همواره تاکید داشته و هیچگاه بر حفظ آن میراث تاکیدی نداشته‌است. البته او نیز همانند محمود احمدی‌نژاد هنگامی که در برابر استادان فارسی زبان آسیای میانه و قفقاز قرار گرفته زبان به ستایش اغراق‌آمیز از شاهنامهٔ اسلامی شده می‌گشاید: «آنچه‌ که‌ از حکمت‌، معرفت‌ و اندیشه‌ والای‌ بشری‌ در دیوان‌های‌ شعری‌ زبان‌ فارسی‌ گنجانده‌ شده‌ است‌ بسیار مهم‌ و قابل‌ توجه‌ است‌ و در این‌ زمینه‌ می‌توان‌ به‌ حکمت‌، معارف‌ الهی‌ و اندیشه‌ مورد نیاز بشری‌ که‌ در شاهنامه حکیم‌ ابوالقاسم‌ فردوسی‌ موجود است‌، اشاره‌ کرد.» (۱۸ بهمن ۱۳۷۲، سایت خامنه‌ای)

شاهنامه به منزله پناهگاه
پس از مرگ روح‌الله خمینی، نیروهای چپ مذهبی می‌دانستند که دیگر جایی در بارگاه ولی فقیه دوم ندارند و نمی‌توانند رقبای خود را با عناوینی مثل «ضد خط امام» یا تحت تاثیر «اسلام امریکایی» کنار بزنند. آنها بناچار از نهادهای انتصابی و چمباتمه زدن زیر خیمهٔ ولایت- بدون جلب توجه کافی- به تدریج  دست کشیده و به سراغ نهادهای انتخابی و در نهایت مردم رفتند. همین موضوع آنها را در اواخر دههٔ هفتاد به دفاع از نهادهای مدنی و توسعهٔ سیاسی کشاند و در اواخر دههٔ هشتاد حتی از رقابت سیاسی حذف کرد.
اما کسانی که نه می‌توانند بر ارتباط نزدیک با دفتر رهبر و قوای قهریهٔ تحت وی و نه بر مردم و نهادهای مستقل تکیه کنند چاره‌ای ندارند جز آن که به عناصر اسطوره‌ای و تاریخی ملی و مذهبی رو کنند تا از این طریق مشروعیت و وجاهت کسب کنند. تیم احمدی نژاد پس از آشکار شدن فاصله‌اش با دستگاه رهبری نخست به درگاه امام دوازدهم رو کرد و احمدی نژاد را به مقام یکی از سربازان خاص امام زمان ارتقا داد (نگاه کنید به فیلم «ظهور نزدیک است») اما وقتی صدای اعتراض روحانیون برخاست، همکاران احمدی نژاد دریافتند که این کسب و کار مدعی خاص خود را دارد و نباید بدان تکیه کرد. پس از آن بود که به سراغ میراث و اسطوره‌های ملی رفتند چون در این حیطه دیگر روحانیون و دیگر جناح‌های باقی مانده نمی‌توانستند ادعایی داشته باشند اما یک ایدئولوژی رقیب در برابر آنها ساخته می‌شود (موضوعی که مکارم شیرازی در انتقاد به سخنان احمدی نژاد  مبنی بر نجات اسلام توسط فردوسی مطرح می‌کند، تابناک، ۹ فروردین ۱۳۹۱).
هیچ یک از مقامات و نظریه‌پردازان جمهوری اسلامی نخواسته زیر پرچم کوروش و فردوسی بایستد. فردوسی و شاهنامه‌اش و کوروش و منشورش در میان اسلامگرایان پناهگاهی برای نیروهای اقتدارگرا بودند که می‌توانستند بدون تعهد به هیچ یک از مقوله‌های عصر جدید (آزادی، دمکراسی، پاسخگویی، شفافیت، حقوق بشر و حاکمیت قانون که شیاطین جمهوری اسلامی هستند) بر امواج ملی‌گرایی و ایران‌دوستی متصل به آنان سوار شوند.
البته پیش از دولت احمدی نژاد، برخی از کارگزاران دولت رفسنجانی نیز با همین رهیافت یعنی اسلامی و سیاسی کردن شاهنامه و بهره‌گیری از آن در رقابت‌های سیاسی در برابر قطب ولایت شیعی/روحانی به سراغ شاهنامه رفته بودند اما موفقیت چندانی در برساختن یک گفتمان و جبههٔ سیاسی زیر چتر شاهنامه (ملی‌گرایی اسلامی شده) کسب نکردند: «فردوسی وقتی دید بی‌هویتی و ستم در روزگار او رواج یافته، و حکام عرب - که حسابشان از اسلام کاملا جدا بود - و امیران ترک براین سرزمین تاخته‌اند، می‌نشیند و به چه حوصله‌ای، چه عظمتی را از غارت و فراموشی حفظ می‌کند. برای رویارویی در برابر اندیشه‌ها و فرهنگ‌هایی که اندیشهٔ دینی، فرهنگ اسلامی و ملی ما را تهدید می‌کنند، شناخت شاهنامه خود یکی از راه‌هاست.» (نگاه کنید به مقدمهٔ کتاب حماسهٔ فردوسی از عطاء‌الله مهاجرانی، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۲)

 

تاثير زبان بر چاقی و پس انداز

طبق تحقيقات جديدی که در آمريکا انجام شده زبانی که با آن تکلم می کنيد، می تواند روی برخی از رفتارهای شما از مسائل مربوط به رژيم غذايی و ورزش گرفته تا حتی پس انداز تاثير بگذارد.
به گزارش رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی،  ام.کيت چن پروفسور دانشگاه «یيل» در آمريکا مدعی است زبان هايی که در دستور زبان آنها ساختار و قوانين مشخصی برای ساختن جملات در زمان آينده وجود ندارد، از جمله زبان های ژاپنی و يا [زبان عامیانه] آلمانی، زبان مادری افراد و مللی است که معمولا سالم تر و مرفه تر هستند.
مردم ژاپن و چين و همينطور آلمان و کشورهای اسکانديناوی در هر شرايطی حتما پس انداز می کنند. اين اولين حلقه اتصال بين رفتارهای عمومی افراد و زبانی که با آن تکلم می کنند بود که توجه پروفسور چن را به خود جلب کرد.

وی می گويد :« اين احتمال وجود دارد که اگر زبان افراد آنها را مجبور نمی کند که در باره آينده و يا حال متفاوت فکر کنند آنها راحت تر برای آينده پس انداز می کنند چون برای آنها آينده با حال حاضر خيلی قرابت دارد.»
پروفسور چن با جمع آوری اطلاعات اقتصادی و اجتماعی از کشورهای مختلف در سطح جهان و مقايسه آن با زبان اصلی رايج در آن کشورها به اين نتيجه گيری عجيب رسيده است.
او دريافت که در کشورهايی که عموم مردم از وضعيت سلامتی و رفاه مطلوب تری برخوردار هستند زبانی رايج است که اصطلاحا به آن می گويند « آينده سازی ضعيف » به اين معنا ساختار جملات مربوط به آينده ساده بسيار شبيه جملات حال ساده است.

به عنوان مثال در مورد آلمان که قوی ترين اقتصاد اتحاديه اروپا است ، مردم وقتی که در مورد پيش بينی وضع هوا برای روزهای آينده صحبت می کنند جمله ای به کار می برند که طبق قوائد دستور زبان حال ساده است و نه آينده.  در مقابل زبان هايی نظير انگليسی، روسی ، فارسی [نوشتاری]، ترکی که اصطلاحا « آينده سازی قوی » دارند در کشورهايی رايج اند که در مجموع از نظر سلامت و رفاه اقتصادی در مراتب پايين تری قرار دارند. به عنوان مثال  در زبان روسی و يا انگليسی برای پيش بينی وضع هوا در روزهای بعد حتما از ساختن يک جمله با فعل آينده استفاده می شود.
پروفسور چن مدعی است که طبق تحقيقات وی ثابت شده است که مللی که در دستور زبان خود « آينده سازی ضعيفی » دارند معمولا کمتر در مورد آينده نگران و عصبی می شوند.
وی می افزايد :« در ميان خانواده هايی که به زبانهای دارای « آينده سازی ضعيف »تکلم می کنند احتمال اعتياد به دخانيات، يعنی مصرف روزانه يک بسته سيگار و يا بيشتر، حدود ۲۴ درصد کمتر از ديگران است. احتمال ابتلا آنها به چاقی مفرط ۱۳ درصد کمتر از ديگران است . به هنگام رسيدن به سن بازنشستگی ماهيچه های دست و مچ آنها بهتر از ديگران کار می کند. از جنبه های گوناگون آنها وضعيت سلامتی بهتری دارند.»

انتشار نتايج تحقيقات پروفسور چن مباحث فراوانی را در ميان جامعه زبان شناسی دامن زده است. برخی از تحليلگران و ستون نويسان حتی بحث را تا آنجا کشانده اند که مدعی می شوند شايد تفاوت و ويژگی های زبان تکلم ملل گوناگون دليل برخی از مشکلات بزرگ جهان معاصر باشد، از بحران های اقتصادی مثل بحران يونان گرفته تا اضافه وزن و عدم تمايل برخی به عادت های سالم.
البته بسياری از زبان شناسان نتايج تحقيقات پروفسور چن را رد می کنند.
« جولی سديوی» استاد زبانشناسی و روانشناسی در دانشگاه‌های کانادا می گويد که تاکنون بسياری سعی کرده اند بين زبان و نحوه رفتار انسانها ارتباط هايی پيدا کنند . اما وی تاکيد دارد که تحقيقات پروفسور چن نتوانسته است ثابت کند که بين دستور زبان و خصوصيت های شخصی افراد و يا ويژگی های ملل مختلف واقعا ارتباطی وجود دارد.

« جولی سديوی » می افزايد:« هنوز هم فرض و تصور عمومی اين است که برخی از زبانها ممکن است ساختار منطقی تر، برخی از زبانها نظام يافته تر و برخی ديگر عاشقانه تر و يا شاعرانه تر باشند. اما يک چنين برداشت هايی ربطی به ابزارهای موجود در هر زبان ندارد بلکه محصول برداشت ما از روحيه و رفتار مردمان کشورهايی است که به اين و يا آن زبان تکلم می کنند.»

نتايج تحقيقات پروفسور چن هنوز به شکل آکادميک مورد بررسی قرار نگرفته و فعلا بايد منتظر انتشار رسمی آن بود.

 

افزایش شانس مذاکرات اتمی در دیدار اردوغان و خامنه ای

علی رغم سکوت خبری تهران پيرامون جزئيات ديدار روز پنجشنبه رجب طيب اردوغان، نخست وزیر ترکیه و آیت الله علی  خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، که پشت درهای بسته برگزار شد، انتقال «پيام شفاهی» رييس جمهوری آمريکا به رهبر جمهوری اسلامی، پيرامون مذاکرات آينده اتمی با گروه ۱+۵  که قرار است روز ۱۳ ماه آوريل آينده برگزار شود، توسط نخست وزير ترکيه بسيار محتمل بنظر ميرسد.

اردوغان طی گفتگوی خبری کوتاه خود در تهران از پاسخ گفتن مستقيم به پرسش در مورد پيام رييس جمهور آمريکا اجتناب ورزيد.

بنا بر گزارش های تکذيب نشده، اوباما طی يک سال گذشته، علاوه بر پيام های نوروزی برای مردم ايران، دو پيام جداگانه  نيز که گفته ميشود رييس جمهوری عراق و مسئولان پادشاهی عمان حامل آنها بوده اند، برای رهبر جمهوری اسلامی ارسال داشته است.
در حاشيه ديدار های دو جانبه هفته جاری مابين رهبران شرکت کننده در کنفرانس امنيت اتمی سئول، اوباما از دميتری مدوديف، رييس جمهوری کنونی روسيه هم خواسته بود که پيام شخصی او را به پوتين، رييس منتخب آن کشور برساند و از وی بخواهد تا برگزاری انتخابات آينده رييس جمهوری آمريکا ( در ماه نوامبر) ، در مورد نصب سپر موشکی اروپا به او فرصت بدهد.

نخست وزير ترکيه که در کنفرانس سئول حضور داشت، مانند مدودوف ديداری نسبتا طولانی با رييس جمهور آمريکا برگزار کرد و سفر رسمی دو روزه اردوغان به تهران بعد از پايان کنفرانس سئول صورت گرفت.

در برنامه از پيش انتشار يافته ديدار اردوغان و هيات همراه او از تهران، ملاقات و مذاکره نخست وزير ترکيه با رهبر جمهوری اسلامی مورد اشاره قرار نگرفته بود. برنامه ديدار روز اول اردوغان که شامل ديدار با محمود احمدی نژاد بود نيز تغيير يافت و اين ديدار به روز دوم  اقامت او در تهران منتقل شد
از اين لحاظ تغيير برنامه از پيش تنظيم شده نخست وزير ترکيه در تهران بمنظور ديدار وی با آيت الله خامنه ای و بحث پيرامون مذاکرات اتمی، و مطلع ساختن رهبر جمهوری اسلامی از نقطه نظر های آمريکا را ميتوان کاملا متصور دانست.

نخست وزير ترکيه، بر خلاف پاره ای از رهبران کشور های کوچکتر منطقه، مشهور به استحکام رای سياسی و دارای شخصيتی جدی است. ديدار دو جانبه روز پنجشنبه وی با رهبر جمهوری اسلامی نيز که در آن غيبت محمود احمدی نژاد کاملا محسوس بود، بخاطر مبادله تعارفات ديپلماتيک و گرفتن عکس رسمی صورت نگرفته و هدفهای بسيار مهمتری را دنبال ميکرد.

نياز به تعامل    
پرونده اتمی ايران يکی از پيچيده ترين موضوع های سياسی دو دهه اخير جهان بشمار ميرود و طی ۶ سال گذشته پيچيدگی موضوع افزايش يافته و شانس رسيدن به توافق پيرامون آن از راه مذاکره مابين ايران و جامعه جهانی به صورت مستمر کاهش يافته است.

دو گزينه اعمال فشار های فزاينده سياسی و اقتصادی، و يا رسيدن به توافق از راه انجام  مذاکره، ( اعم از ميانجيگری ها و يا مذاکرات مستقيم ايران با جامعه اروپا و گروه ۱+۵ ) طی فرصت های متعدد در گذشته به شکست منجر شده است.

همزمان، ايران حرکت به سمت کسب ظرفيت تبديل شدن به يک قدرت نظامی
اتمی را ادامه داده و در اين راه به نتايج ملموس دست يافته است.

بی نتيجه ماندن دو گزينه آزموده شده، اينک دو گزينه متفاوت را در مقابل جامعه جهانی قرار داده که تن دادن به هريک دارای هزينه های غير قابل پيشبينی است: پذيرفتن ايران به عنوان عضو تازه باشگاه دارندگان بمب اتمی و يا مبادرت به جنگ برای متوقف کردن ايران  پيش از دست يافتن به اين ظرفيت.

هزينه های قرار گرفتن در برابر هريک از اين دو گزينه، تنها متوجه يک سوی اختلاف نيست و بی ترديد جمهور اسلامی نيز در صورت ادامه بی اعتنايی به خواسته های جامعه جهانی، با مخاطراتی  روبرو خواهد بود، که علاوه بر تخريب زير ساختهای داخلی، حتی احتمال تغيير در نظام سياسی حاکم بر ايران نيز ميتواند در شمول آن قرار گيرد.

اين نکته ای است که احتمالا طی گفتگو های دو جانبه اردوغان و خامنه ای مورد تاکيد قرار گرفته و رهبر جمهوری اسلامی از سوی نخست وزير ترکيه به تعامل در جريان گفتگو های ۱۳ آوريل ايران با گروه ۱+۵ تشويق شده است.
پرهيز از جنگ، باز گشت به ميز مذاکره و افزايش دادن شانس موفقيت گفتگو های آينده با ايران از راه تعامل، سياستی است که دولت کنونی آمريکا در جهت مصالح خود و همسو با منافع و امنيت منطقه ميبيند.

گزارش به کنگره آمريکا

همزمان با گفتگو های جدی اردوغان با خامنه ای در تهران، انتشار فراز هايی از يک گزارش تحقيقی تازه پيرامون برنامه های اتمی ايران که برای کنگره آمريکا تهيه شده، توسط بلومبرگ، تا حدودی زيادی کفه جنگ عليه ايران را سبکتر ساخته است.
در اين گزارش که انتشار گزينه ای آن به نوبه خود امتياز محسوسی است به جمهوری اسلامی و اقدامی در جهت کاهش تنش با ايران پيش از انجام گفتگو های آينده، اشاره شده که حمله نظامی عليه ايران برنامه اتمی آن کشور را متوقف نخواهد ساخت و در عمل فاصله ايران با بمب اتمی را کمتر خواهد ساخت.

در گزارش ياد شده پراکندگی کارگاه های ساخت قطعات و مونتاژ سانتريفيوژ ها در ايران به عنوان مانع از ميان بردن آنها با توسل به حمله نظامی مورد اشاره قرار گرفته که يک واقعيت غير قابل انکار است.
 در بخش ديگری از اين گزارش آمده است که مردم آمريکا به گزارش های سازمانهای اطلاعاتی خود پيرامون برنامه های اتمی ايران باور دارند.

در گزارش اول که سال ۲۰۰۷ انتشار يافت گفته شده بود که ايران از سال ۲۰۰۳ پيگيری برنامه نظامی اتمی را متوقف ساخته. در گزارش دوم که در دولت اوباما تهيه شد گفته شده که ايران هنوز تصميم به  ساخت بمب اتمی نگرفته است.

با اين ترتيب، گزارش ياد شده از راه کاهش دادن مزايای جنگ عليه ايران، و  تاکيد بر خطرات مبادرت به آن، منجمله کوتاه ساختن فاصله ايران با بمب اتمی تا حد شش ماه، عملا در جهت کاهش تنش در مقابل ايران قرار گرفته است.

بر اين اساس در صورت ارزيابی واقعگرايانه تهران از مخاطرات ادامه وضع موجود، آمريکا مايل است آمادگی خود را برای دست يافتن به تعامل با جمهوری اسلامی و رسيدن به توافق در مذاکرات دو هفته آينده، اعلام دارد.
گفتگو های اردوغان با رهبران جمهوری اسلامی، انتقال پيام احتمالی رييس جمهور آمريکا برای تهران، و انتشار فراز هايی از گزارش محرمانه ۵۲ صفحه ای که برای کنگره آمريکا تهيه شده، مجموعه تلاش هايی است در جهت تقويت شانس يافتن راه حل مسالمت آميز برای  پرونده پيچيده اتمی ايران، و پرهيز از قرار گرفتن در برابر دو گزينه پر هزينه : پذيرفتن ايران اتمی و يا مبادرت به جنگ با تصور پيشگيری از آن.   

 

خدا فرضيه ای آزمودنی است

 «ويکتور جان استنجر» (Victor J. Stenger) استاد فيزيک در دانشگاه های آمريکا، در مقاله ای که اخيرا در نشريه « نيو ساينس» (New Science)، به نام «خدا فرضيه ای آزمودنی است»،  منتشر کرده، استدلال می کند که وجود يا عدم وجود خدا به عنوان آفريدگار مطلق، سئوالی است که علم می تواند به آن پاسخ دهد.
اين داشنمند فيزيک که به خدا باور ندارد، در سال های اخير مقالات و مباحث فراوانی را در انتقاد از باورهای دينی مطرح کرده است. تاکنون ده کتاب اساسا در رشته های فيزيک به قلم وی منتشر شده و کتاب جديد او به نام « خدا و حماقت ایمان، ناهمخوانی علم و مذهب » هفته های آينده منتشر خواهد شد.
خلاصه ای از مقاله « ويکتور جان استنجر» در نشريه « نيو ساينس » به شرح زير است.
صف بندی اصلی بين دانشمندان ، چه خداباوران و چه خداناباوران اين است که به گفته « استفن جی گولد» علوم و مذهب دو عرصه کاملا جداگانه هستند. در سال ۱۹۹۸ آکادمی ملی علوم آمريکا در بيانيه ای تاکيد کرد « علوم در مورد ماورالطبيعه حرفی برای گفتن ندارد. وجود يا عدم وجود خدا ، پرسشی است که علوم در مورد آن بی طرف است.»
اما بر اساس نظرسنجی که در همان سال انجام شد، ۹۳ درصد ازاعضای اين آکادمی به خدا اعتقاد ندارند.

در شرايطی که اکثريت قريب به اتفاق مردم آمريکا به خدا باور دارند اين سئوال مطرح می شود که اگر دليل عدم اعتقاد جامعه علمی آمريکا به وجود خدا علم آنها نيست، چه چيز ديگری است؟
اکثريت دانشمندان و اعضای جامعه علمی آمريکا به خدا اعتقاد ندارند ولی غالب آنها حاضر نيستند باورهای مذهبی ديگران را به چالش بکشند. من به عنوان يک خداناباور حاضر هستم اعتقادات مذهبی را به چالش بکشم. خدايانی که ميلياردها نفر از مردم جهان آنان را می پرستند يا واقعا وجود دارند و يا وجود ندارند. اگر آنها وجود دارند بايد نشانه های قابل اثباتی داشته باشند. بنابراين وجود اين خدايان يک پرسش مشروع برای علوم است که اهميت فراوانی برای بشريت دارد.
بسياری از خصوصياتی که در اديان يکتاپرست مثل يهوديت، مسيحيت و اسلام برای خدای آنها عنوان می شود، از جمله نقش محوری خدا در خلق عالم هستی، پيامدهايی دارد که قاعدتا بايد توسط روشهای علمی قابل سنجش و قابل بررسی باشند. به همين خاطر شواهد دال بر وجود اين خالق مطلق را بايد بتوان از طريق علوم ثابت کرد.
اگر آزمايش های تجربی و علمی دقيق و حساب شده به نتايجی برسد که با پديده های طبيعی قابل توضيح نباشند در آن صورت علوم بايد احتمال وجود عالمی ورای جهان مادی و طبيعی را بپذيرد.
همانطور که علوم می تواند آزمايش های تجربی را برای سنجش وجود خدا انجام دهد همين روش را می تواند در رد وجود خدا در جهان پيرامون ما به کار ببندد. اما يک نکته بايد روشن باشد و آن اين است که ما بايد در جستجوی اثبات وجود يا عدم وجود خدايی باشيم که نه تنها خالق عالم هستی است بلکه گرداننده آن و در حيات آن دخيل است. هيچکس خدايی را نمی پرستد که به گفته برخی، عالم هستی را خلق کرده و آن را به حال خود رها کرده باشد.
اگر خدا خالق هوشمند، طراح و بانی حيات در کره زمين است بايد نشانه هايی از اين توانايی خارق العاده را در پديده های زنده ببينيم. در صورتی که علوم طبيعی و تجربی به مرور رازهای بيشتری از حيات موجودات زنده را کشف کرده و اثبات کرده اند که حيات روی کره زمين محصول روندی است که گزينش و تکامل طبيعی به وجود آورده است.
اکثر اديان ادعا می کنند که انسان دارای توانايی های غيرمادی و روحی است که فعاليت ذهنی ما را کنترل می کند. اگرچنين بود قاعدتا بشر بايد می توانست پديده ها و شرايطی را درک کند که با فعاليت های شيميايی در مغز ما هيچ ارتبط ندارند. اما چنين نيست.
اگر خدا منبع اخلاقيات است ما می بايست يک خاستگاه ماوراءالطبيعه را برای رفتار انسان پيدا می کرديم. ولی چنين نيست. رفتار دين باوران با ساير افراد تفاوت چندانی ندارد و حتی گاه بدتراست.  برخلاف ادعای اديان يکتاپرست، منبع اصلی شکل دادن به سنت ها و رفتارهای انسانی نه تعاليم اديان بلکه کنش ها و تجارب اجتماعی بوده اند.
اگر فرض بر اين است که خدا جواب عبادت دين باوران را می دهد قاعدتا در طی قرن ها و با وجود ميلياردها خداپرست و عبادت های روزانه آنها ما می بايست اثری از معجزه های الهی را مشاهده می کرديم. اگرخداواند آنطور که ادعا می شود، در برخی موارد حقايق را از طريق تماس با برخی از افراد برای انسان برملا می کند قاعدتا تا به امروز بايد شواهد قابل تشخيص و مستدلی ارائه می شد که اين تماس و انتقال حقايق صرفا زايده ذهن اين افراد نبوده وعلائم خارجی نيز دارند.
علوم فيزيک و فضا شناسی ثابت کرده است که عالم فضا برخلاف ادعای خداباوران نظم يکسان و دقيقی ندارد. آنچه که در شکل کهکشان ها و ستاره ها و سياره ها می بينيم محصول تاثير گذاری مواد و قوانين فيزيک است که پيدايش آن کاملا اتفاقی است و روند پديداری ، حيات و ميرايی آن به شکل مستمری در حال دگرگونی است.
اگر بشر مخلوق ارشد خدا بود قاعدتا عالم فضا می بايست متناسب با زندگی اين موجود طراحی و خلق می شد. ولی چنين نيست. فضا تابع نيازهای بشر نيست بلکه اين بشر است که تابع قوانين و نيروی فضايی است . با بررسی تمام اين جنبه ها که برشمرده شد می توان به اين نتيجه رسيد که بشر و عالم فضا و هستی به صورتی موجوديت دارد که هيچ نيروی ويژه ای در خلق و طراحی آن دخالت نداشته است.
در پايان بايد نکته ای را هم در مورد تزوير باورهای دينی يادآور شوم. در شرايطی که باورهای دينی بر واقعيت های تجربی برتری داشته و حاکم باشند، جادو و جمبل تمام عرصه های حيات را در برمی گيرند. اين قالب هايی برای تفکر انسان می تراشد که به جای توجه به شواهد، برمبنای اعتقاد و شور و هيجان ناشی از آن عمل می کند. به همين خاطر است که امروزه شاهد هستيم در آمريکا مسيحيان می کوشند جامعه ما را به سمت يک نظام دينی و به رهبری حزب جمهوری خواه سوق دهند.
باورهای کورکورانه روش اداره جهان نيست.

 

احمد داوداوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه روز یکشنبه اول آوریل (۱۳ فروردین) در پایان دومین نشست "دوستان سوریه" در استانبول گفت که حاضران در این نشست توافق کرده‌اند که از روند تامین نیازهای بشردوستانه مردم سوریه و نیز کشورهای همسایه سوریه که پذیرای پناهجویان سوری هستند، حمایت بیشتری بکنند.
او بر حق مردم سوریه برای دفاع از خود در برابر حمله‌ها نیز تاکید کرد.
گزارش شده است که کشورهای حامی تغییرات سیاسی در سوریه، شورای ملی سوریه، یکی از گروه‌های اصلی مخالف دولت سوریه را به عنوان نماینده مشروع تمام مردم سوریه به رسمیت شناخته‌اند.
رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه نیز صبح روز یکشنبه اول آوریل در مراسم آغاز به کار کنفرانس "دوستان سوریه" گفت که درخواست‌های مشروع مردم سوریه باید هرچه سریع‌تر برآورده شود و جامعه بین‌الملل در این باره کوتاهی کرده است.
وزیران امور خارجه بیش از ۷۰ کشور جهان در دومین نشست "دوستان سوریه" در استانبول شرکت داشتند. بررسی روش‌های افزایش فشارها بر دولت بشار اسد برای اجرای طرح صلح پیشنهادی فرستاده مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب هدف اصلی این نشست اعلام شده بود.
بر اساس گزارش‌ها از استانبول، شرکت‌کنندگان در این نشست بر ضرورت اعمال تحریم‌های بیشتر علیه دولت سوریه تاکید کرده‌اند، اما در عین حال، گفته شده است که همچنان برای مذاکره و یافتن راه‌حلی دیپلماتیک به منظور پایان دادن به خشونت‌ها در سوریه فرصت باقی است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه، روز یکشنبه اول آوریل (۱۳ فروردین) در جمع خبرنگاران در استانبول گفته است: "تصمیم گرفته‌ایم کارگروهی درباره تحریم‌ها علیه سوریه تشکیل شود."
نمایندگان ۷۰ کشور در شرایطی یافتن راهی برای پایان دادن به خشونت‌ها در سوریه را بررسی کردند که کشورهای حامی دولت بشار اسد، از جمله روسیه، چین و ایران، در این نشست نماینده‌ای نداشتند.
دولت سوریه نیز نشست استانبول را نشست "دشمنان سوریه" خوانده است.

'مبارزان سوری، حقوق می‌گیرند'

همزمان با پایان کنفرانس استانبول در روز یکشنبه، اول آوریل، مقامات شورای ملی سوریه اعلام کردند که تامین منابع مالی مورد نیاز افراد مسلحی را که در جدال با دولت سوریه هستند، به عهده می‌گیرند و به این افراد حقوق داده خواهد شد.
آنها همچنین گفته‌اند که به سربازانی هم که ارتش سوریه را ترک کنند، حقوق می‌دهند.
گفته شده است که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس چندین میلیون دلار در ماه در اختیار این شورا قرار خواهند داد تا حقوق و دیگر هزینه‌های "ارتش آزاد سوریه" را تامین کند.
ارتش آزاد سوریه از گروه‌های مسلحی فعال در داخل سوریه است.

'دیگر نمی‌توان منتظر ماند'

دولت سوریه با اجرای طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان، نماینده مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه موافقت کرده است.
اما بسیاری از حاضران در نشست استانبول نسبت به پایبندی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، به مفاد این طرح صلح ابراز تردید کرده‌اند.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در این نشست گفت: "نزدیک به یک هفته (از پذیرش طرح صلح از سوی بشار اسد) می‌گذرد و باید گفت که فهرست وعده‌هایی که این رژیم زیر پا گذاشته است، طولانی‌تر می‌شود."
با این حال، جیم میور، خبرنگار بی‌بی‌سی می‌گوید که دولت سوریه چندان نگران نتایج نشست استانبول نیست و تلویزیون دولتی این کشور با پخش تصاویری زنده از سخنرانی‌های افتتاحیه این نشست، از آن به عنوان نشست "دشمنان سوریه" یاد کرده است.
خانم کلینتون خواهان اتحاد کشورها برای واداشتن بشار اسد به اجرای طرح صلح پیشنهادی آقای عنان شد و گفت: "بیش از این نمی‌توانیم عقب بنشینیم و منتظر باشیم."

ادامه خشونت‌ها

در چارچوب طرح پیشنهادی آقای عنان، مقامات سوریه باید نیروهای ارتش را از مناطق مسکونی خارج کنند و افزون بر فراهم کردن امکان ارائه کمک‌های بشردوستانه در این کشور، به خبرنگاران و نمایندگان رسانه‌های خبری در سوریه نیز آزادی عمل بیشتری بدهند.
ولی وزیر امور خارجه آمریکا در استانبول گفته است: "نظامیان اسد به جای عقب‌نشینی، به حمله‌هایی جدید به شهرهای سوریه دست زده‌اند."
خانم کلینتون اضافه کرد: "به جای آن که اجازه ارائه کمک‌های بشردوستانه داده شود، نیروهای امنیتی به محاصره مناطق مسکونی در حمص و دیگر مناطق شدت داده‌اند."
خانم کلینتون همچنین خواهان اعمال تحریم‌‎های سخت‌تر علیه دولت سوریه شد.
او گفت: "پیام ما برای دستوردهندگان و مجریان این دستورها باید روشن باشد: به کشتار شهروندان خود پایان دهید، در غیراینصورت با عواقبی جدی روبه‌رو خواهید شد."
همزمان با برگزاری نشست "دوستان سوریه" در استانبول، مخالفان دولت از تداوم خشونت‌ها در سوریه خبر داده و گفته‌اند که نیروهای امنیتی، شهر حمص را همچنان زیر آتش دارند.
گزارش شده است که دست‌کم ۱۰ نفر در درگیری‌هایی در نزدیکی مرز عراق و نیز در منطقه مرزی سوریه با اردن کشته شده‌اند.
همچنین گروه دیده‌بان حقوق بشر سوریه تأیید کرده است که دست‌کم ۲۵ نفر روز شنبه ۳۱ مارس در درعا، ادلب و حمص کشته شده‌اند.

تردیدها باقی است

با وجود نظر مشترک حاضران در نشست استانبول برای تحت فشار قرار دادن دولت سوریه به منظور پایان دادن به خشونت‌ها در این کشور، گزارش‌هایی از اختلاف‌نظر آنها بر سر برخی محورهای مورد بحث در این نشست منتشر شده است.
برهان غلیون، رئیس شورای ملی سوریه، از اصلی‌ترین گروه های مخالف دولت سوریه، خواهان ایجاد "مسیرهایی امنیتی" در داخل خاک سوریه برای رساندن کمک‌های بشردوستانه به غیرنظامیان شده است. ولی گزارش شد که این درخواست مورد توجه قرار نگرفته است.
بر سر تامین تسلیحات مورد نیاز گروه‌های مسلح فعال در سوریه نیز اتفاق‌نظری بین "دوستان سوریه" وجود ندارد؛ نمایندگان قطر و عربستان سعودی به شدت از ارائه تسلیحات به این گروه‌ها حمایت کرده‌اند، اما این نظر مورد مخالفت دیگر حاضران در نشست استانبول قرار گرفته است.
نفیسه کوهنورد، خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی در محل نشست "دوستان سوریه" در استانبول می‌گوید که بر اساس گزارش‌ها، هفت کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس از مسلح کردن مخالفان دولت سوریه حمایت کرده‌اند.
نبیل العربی، دبیرکل اتحادیه عرب نیز گفته است که حاضران در این نشست باید "به طور همزمان از شورای امنیت سازمان ملل بخواهند تا برای توقف خشونت‌ها در سوریه تصمیمی الزام‌آور اتخاذ کند."

 

ایران و اسرائیل و شاخه گلی به نام صلح

اسرائیلی ها تا چند هفته دیگر شصت و چهارمین سالگرد برپایی کشور خود را جشن می گیرند، اما برای بسیاری از همسایگان آنها در خاورمیانه پذیرش کشوری به نام اسرائیل هنوز پرسشی است زنده با پاسخی نهان در هزار توی تاریخ معاصر.
این روز‌ها اخوان المسلمین و دیگر وارثان انقلاب سال گذشته مصر در این اندیشه هستند که چگونه می توانند با اتخاذ موضعی روشن در قبال واقعیت وجودی کشور اسرائیل، هم افکار عمومی مصر را قانع کنند و هم منافع ملی کشور خود را تأمین نمایند.
در میان ایرانیان و در دنیای مجازی هم اخیرا بحث‌های داغی پیرامون نوع مواجهه و پذیرش اسرائیل به عنوان یک کشور، به راه افتاده است.
بحث های اخیر میان ایرانیان در این مورد، از دعوت یک شهروند معمولی اسرائیلی در فیس بوک آغاز شد. این شهروند اسرائیلی با ایجاد صحفه ای در فیس بوک، پیامی ساده حاوی عشق به ایران و بیزاری از جنگ برای ایرانیان فرستاد. صحفه ای که به سرعت مورد استقبال گسترده شهروندان دو کشور قرار گرفت و ده ها هزار نفر عضو این صحفه شدند.
علت این استقبال را می توان در نگرانی عمیق آنها از وقوع جنگ احتمالی میان دو کشور دانست. در طی ماههای اخیر انتشار خبر‌ها و گمانه زنی‌هایی در خصوص حمله اسرائیل به ایران و واکنش احتمالی ایران به چنین حمله‌ای، در صدر اخبار جهان است.
در میان پاسخ هایی که ایرانیان به کمپین دوستی شهروند اسرائیلی دادند، مخالفت با یک رویارویی نظامی مورد استقبال قرار گرفت، اما نحوه پاسخ دادن برخی فعالان اجتماعی و سیاسی ایرانی، موجب بروز بحث‌های پر تنش و دامنه داری شد که به مطرح شدن دیدگاه های متفاوت ایرانیان و مرور تاریخ معاصر انجامید.
چپ اسرائیلی - راست ایرانی
در اسرائیل نهاد‌ها و گروه‌های فعال صلح طلب زیادی وجود دارند که برخی از آن‌ها در سطح جهانی شناخته شده هستند. «صلح اکنون» و «شکست سکوت»، دو گروه اسرائیلی شناخته شده فعال در عرصه صلح میان اسرائیل و فلسطینی ها هستند. این گروه ها در ماههای اخیر توسط دولت راست گرای حاکم بر اسرائیل و به خصوص حزب «اسرائیل بیتنا» به دبیرکلی آویدگور لیبرمن، وزیر امورخارجه کنونی اسرائیل بار‌ها مورد حمله‌های لفظی به بهانه نادیده گرفتن حقوق ملی کشور قرار گرفته اند.
 حزب دست راستی و افراطی "اسرائیل بینا" که برای مدتی طرحی را برای اعمال محدودیت‌های قانونی برای فعالیت این گروه‌ها دنبال می‌کرد، اهدافی چون عدم پیگیری صلح با فلسطینیان، گسترش شهرک سازی‌ها در سرزمین‌های فلسطینی، تلاش برای اخراج عرب های شهروند اسرائیل و همچنین حملات تند به گروههای غیردولتی و فعالان چپ را فعالانه و بی‌وفقه دنبال می‌کند. این موارد جملگی در تضاد با تلاش های صلح طلبان برای برقراری یک صلح عادلانه و پایدار است.
 با این وجود خطر بروز یک جنگ میان ایران و اسرائیل، که به قول «گیدئون لوی»، روزنامه نگار برجسته اسرائیلی می‌تواند به هیولای جنگ های تاریخ اسرائیل بدل شود، بسیاری‌ها را به تکاپو انداخته است.
 اولین محصول کمپین صلح و دوستی میان ایرانیان و اسرائیلی‌ها، راه اندازی کمپین‌های جداگانه از سوی بخشی از فعالان سیاسی – اجتماعی و شهروندان عادی ایرانی و برگزاری تظاهرات صلح چند صد نفره در یکی از خیابانهای تل آویو بود. در میان کمپین های فیس بوکی ایرانی، کمپینی که بیش از همه بحث برانگیز شد را هواداران اندیشه لیبرالیسم و راست گرایان به راه انداختند در حالی که تظاهرات خیابانی صلح تل آویو را صلح دوستان و چپ گرایان پرچمداری کردند.
نحوه واکنش کمپین ایرانی راست گرا در برابر درخواست صلح شهروندان اسرائیلی، موجب واکنش‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی به ویژه فیس بوک و راه اندازی صحفه‌ها و کمپین‌های تازه شد.
کمپین لیبرال‌ها شعارهای دوستی با اسرائیلی‌ها، دمکراسی و حقوق بشر برای ایران، مخالفت با جنگ و بمب هسته‌ای و همچنین مخالفت با حمایت ایران از گروههای تروریستی را در صدر پیام‌های خود قرار داد. موضوعاتی که مخالفت‌هایی را برانگیخت. مخالفان، «بمب هسته‌ای» را ادعای اسرائیل برای آغاز یک جنگ علیه ایران می‌دانند که لااقل تاکنون واقعیت خارجی نداشته است. آنها همچنین اسرائیل را به عنوان تنها دارنده زرادخانه اتمی در منطقه سرزنش می‌کنند. مخالفان معتقدند که فرض بمب اتم برای ایران، پذیرش اتهام و توجیه بهانه حمله احتمالی اسرائیل به ایران است.
 منتقدان همچنین گردانندگان این کمپین را به یکسویه نگری و فراموش کردن رنج و حقوق فلسطینیان متهم می‌کنند و حمایت از گروه های فلسطینی برای داشتن خانه و کشور مستقل خود را حمایت از حق مالکیت و نه حمایت از تروریسم می‌دانند.
گردانندگان کمپین راستگرایان اما مسئله فلسطین را موضوعی متفاوت و خارج از بحث دوستی ایرانیان و اسرائیلی ها می‌خوانند و آنرا موضوعی نمی دانند که تامین کننده منافع ایران و ایرانیان باشد. آن‌ها همچنین با اشاره به شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» که در روز قدس سال ۸۸ توسط معترضان سر داده شد، نتیجه می‌گیرند که مردم ایران نیز در این موضوع با آن‌ها هم نظر هستند.
مخالفان اما این شعار را تنها بیانگر چیزی همانند ضرب المثل «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» می‌پندارند. ضرب المثلی که بیانگر اولویت هاست و نه مخالفت با اساس مسجد و در برابر، شعار «ایران شده فلسطین مردم چرا نشستین» را به عنوان سندی در درک شرایط فلسطینیان از سوی معترضان در تظاهرات ۱۸ تیر و جریان جنبش سبز بیان می‌کنند.
از خاکستری ذهن تا دهلیزهای قلب
فارغ از تفاوت‌ها و تضادهایی که در میان این مباحث دیده می‌شود، اغلب شرکت کنندگان در این مباحث به نوعی واقعیت وجودی اسرائیل را لااقل اگر نه در قلب خود که در ذهن خود پذیرفته‌اند و کسی از لزوم نابودی اسرائیل و ادامه پیکارها حمایتی نمی کند. این یکی دیگر از تمایزهای مخالفان دولت و فعالان ایرانی با نظام حاکم بر ایران است.
 ایران در واقع از ابتدای شکل گیری مناقشه دیرپای خاورمیانه در این منازعه دخیل بوده و از آن زمان تاکنون، روابط پر فراز و نشیبی را با اسرائیل تجربه کرده است.
اردیبهشت ۱۳۲۶ سازمان ملل کمیسیونی را جهت بررسی و یافتن راه حلی برای جدال های خونین یهودیان و عرب ها در فلسطین تشکیل داد. ایران یکی از یازده کشور و تنها کشور خاورمیانه‌ای عضو این کمیسیون بود. چهار هفته بعد کمیسیون رای خود را مبنی بر تقسیم فلسطین ارائه داد. ایران، هند و یوگسلاوی کشورهای مخالف تقسیم فلسطین بودند و راه حل را در یک دولت فدرال مرکب از یهودیان و عرب‌ها می‌دیدند. نهایتا در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۲۷ بیانیه استقلال اسرائیل توسط بن گوریون قرائت شد و این کشور بر روی نقشه خاورمیانه ظاهر شد.
 ایران تقریبا با یک فاصله دو ساله از زمان تاسیس اسرائیل و پس از ترکیه، دولت اسرائیل را در زمان دولت ساعد به صورت دوفاکتو شناسایی کرد. در دوران دولت دکتر محمد مصدق روابط تهران – تل آویو قطع و سرانجام پس از قدرت گیری دوباره شاه روابط دو کشور احیا شد.  در آن سال‌ها سه کشور ایران، ترکیه و اسرائیل مورد اعتماد اردوگاه غرب بودند و این خود زمینه همگرایی و همکاری نزدیک این سه کشور را فراهم می کرد. در حالی که اکثر کشورهای عربی همچون مصر، عراق و سوریه در اردوگاه مخالف غرب و دارای روابط نزدیکی با شوروی بودند. در آن سالها هواداران اندیشه ناسیونالیسم عربی که در زمان جمال عبد الناصر، رهبر فقید مصر به اوج خود رسیده بود، شاه ایران را «آلت دست آمریکا» معرفی می کردند.
با وقوع انقلاب در ایران در‌‌ همان روز ۲۲ بهمن سفارت اسرائیل در تهران اشغال و چندی بعد به دستور دولت ایران تمامی روابط دو کشور قطع و سفارت فلسطین در ساختمان سابق سفارت اسرائیل مستقر شد.
 در طی سال‌های پس از انقلاب، حکومت ایران و کشورهای عربی یکبار دیگر راهی متفاوت را در مواجهه با اسرائیل طی کردند. در حالی که کشورهای عربی به سمت شناسایی و برقراری ارتباط با اسرائیل گام برمی داشتند ایران همواره بر تلاش‌هایش برای تضعیف هر چه بیشتر اسرائیل و پروسه صلح خاورمیانه پافشاری کرد و این بار نوبت رهبران ایران بود تا حاکمان کشورهای عربی را «آلت دست آمریکا» معرفی کنند.
اکنون بیش از بیست سال است که فلسطینیان کشور اسرائیل را به رسمیت شناخته‌اند. ده سال پیش نیز اتحادیه عرب در نشست سران در بیروت «طرح صلح عربی» را ارائه کرد. طرحی که برمبنای آن در صورت بازگشت اسرئیل به مرزهای ۱۹۶۷ کشورهای عربی به طور یکپارچه اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت و با تل آویو رابطه برقرار خواهند کرد. امری که تاکنون اسرائیل حاضر به پذیرش آن نشده است.
با وقوع بهارعربی، از یکسو جنبش حماس به ائتلاف با دولت محمود عباس پیوست و پذیرفت که تشکیلات فتح همچنان مسئول مذاکره با اسرائیل باشد و به نوعی موید عملی گفتگوها با اسرائیل شد و از سوی دیگر با کوچک‌ترین اصطکاک‌ها سفرای اسرائیل از قاهره و آنکارا اخراج شدند و اکنون اردن تنها کشور خاورمیانه‌ای است که میزبان سفیر اسرائیل است. این موضوع یادآور جایگاه لرزان مشروعیت اسرائیل در میان کشورهای همسایه و اهمیت دست یابی به صلحی عادلانه و شکل گیری کشور مستقل فلسطینی است.
گویی تا آن هنگام بخش عمده‌ای از مشروعیت دولت اسرائیل در منطقه، همچنان در دست فلسطینی‌ها باقی خواهد ماند.
محمود درویش شاعر بلند آوازه و فقید فلسطینی می‌گوید: «با آغاز روند صلح، اسرائیل در منطق عرب ها جای گرفت و اگر این صلح به درستی پیش می‌رفت، شاید دل عرب ها نیز اسرائیل را می‌پذیرفت. پس در آن صورت، چرا اسرائیل صلح نمی‌کند؟»
*فرهمند علیپور روزنامه نگار ساکن ایتالیاست





خبرگزاری فارس روز یکشنبه ۱۳ فروردین ماه از متلاشی شدن یک سایت شرط بندی فوتبال که ۲۵۰ میلیون تومان کلاهبرداری کرده بود، در استان اردبیل خبر داده است.
به گفته سرهنگ امینی رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات( فتا) استان اردبیل، در پی دریافت گزارشهایی در مورد فعالیت سایتی که در زمینه شرط بندی مسابقات فوتبال فعالیت می کند، بلافاصله فعالیت ها برای شناسایی عاملان این سایت آغاز شد.
این فرمانده نیروی انتظامی همچنین گفت که در بررسی های نهایی انجام شده متهم اصلی شناسایی و طی عملیاتی دستگیر شد. این فرد پس از دستگیری و اعتراف به جرم گفت که از طریق این سایت مبلغ بیش از ۲۵۹ میلیون تومان از کاربران کلاهبرداری کرده است.



در مالی شورشیان توارگ پس از پیشروی های نظامی اخیر، از محاصره شهر تیمبوکتو خبر داده اند.
گزارش ها از شنیده شدن صدای تیراندازی های شدید و فرار نیروهای دولتی حکایت دارد.
شورشیان توارگ پیش از این موفق شده بودند که کنترل شهر کلیدی گائو، که بزرگترین مرکز نظامی در شمال کشور است را در اختیار بگیرند.
به گفته خبرنگار بی‌بی‌سی در آفریقای غربی، در صورتی که شورشیان توارگ شهر تیمبوکتو را به تصرف در آورند، موفق شده اند که آخرین شهر اصلی در شمال مالی را در اختیار بگیرند که این به معنای آن است که آنها یک گام اساسی به سوی خودمختاری که خواسته اصلی شان است برداشته اند.
مالی دو برابر خاک فرانسه وسعت دارد و با هفت کشور آفریقایی هم مرز است.



وزیر دفاع یمن می‌گوید که در حمله گروه‌های نظامی اسلامگرای مرتبط با القاعده در جنوب این کشور ۷ سرباز کشته شده‌اند.
یک روز پیش نیز دست‌کم ۱۰ سرباز ارتش یمن در حمله مشابهی جان خود را از دست دادند.
گروه اسلامگرای انصارالشریعه مسئولیت این حمله را به عهده گرفته است.
گفته شده است که نیروهای ارتش یمن به حمله به گروه‌های مسلحی که کنترل چندین شهر در جنوب یمن را در دست گرفته‌اند، ادامه داده است.
همچنین گزارش شده است که ارتش آمریکا در روزهای اخیر برای حمله به گروه‌های مسلح در یمن، از هواپیماهای بدون سرنشین بهره گرفته است.




وزیر امور خارجه ایران گفته است که ایران آماده است تا به "فرآیند سیاسی شکل‌گرفته در راستای توافق میان دمشق و کوفی عنان" کمک کند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، علی‌اکبر صالحی در دیدار با فیصل مقداد، فرستاده ویژه رئیس‌جمهور سوریه که قائم‌مقام وزیر امور خارجه این کشور نیز هست، بر حمایت همه‌جانبه از سوریه تاکید کرده است.
او بر "ضرورت گذار از مرحله امنیتی و پیشبرد روند اصلحات و اهتمام به مطالبات مردم" در سوریه نیز تاکید کرده است.
آقای صالحی گفته که ایران آماده است تا به دولت و ملت سوریه برای عبور از شرایط سختی که به وجود آمده است، به ویژه آغاز دوره بازسازی مناطق آسیب‌دیده، کمک کند.




اصفهانمسئولان ستاد سفرهای نوروزی در شهر اصفهان در مرکز ایران ورود شهروندان افغان را به "پارک کوهستانی صفه" ممنوع کرده‌اند.
شهرداری اصفهان به نقل از احمدرضا شفیعی، مسئول کمیته انتظامی ستاد سفرهای نوروزی این شهر گفته است که در روز طبیعت یا سیزده به در، برای به گفته او "ایجاد امنیت و تامین رفاه بازدید کننده ها" از ورود افغان‌ها به پارک صفه جلوگیری می شود.
اعلام این تصمیم بحث ها و واکنش های زیادی در فضای مجازی ایجاد کرده است.
بسیاری از کاربران افغان شبکه های اجتماعی مجازی و گروهی از ایرانیان که این تصمیم را نادرست و "نژادپرستانه" توصیف می کنند، در سایت هایی مانند فیس بوک و بالاترین نظرات خود را منتشر کرده اند.
یک صفحه ویژه به نام "ما همه افغانیم" در فیس بوک ایجاد شده و گروه بزرگی از کاربران با پیوستن به آن مخالفت خود را با چنین تصمیماتی اعلام کرده اند.
گروه دیگری هم یا از این تصمیم دفاع کرده اند و یا آن را ناشی از مشکلاتی دانسته اند که مهاجران در جامعه ایرانی ایجاد کرده اند.
مهرداد درویش پور، جامعه شناس مقیم استکهلم سوئد در گفت و گو با بی‌بی‌سی فارسی، تصمیم مذکور را "نژادپرستانه و شرم‌آور" توصیف کرد.
او گفت که ممکن است در جوامع دیگر هم محدودیت هایی علیه مهاجران و پناهندگان اعمال شود، اما این محدودیت ها معمولا در چارچوب قوانین است.
آقای درویش پور گفت: "فکر نمی کنم هیچ گروه پناهنده یا مهاجر دیگری در هیچ جای دنیا با شرایطی مواجه باشند که مهاجران افغان در ایران دارند".
او در عین حال گفت که جامعه ایرانی با اقلیت های درون خودش هم در مواردی با عدم مدارا و تبعیض رفتار می کند، "چه برسد به مهاجران خارجی".
دولت ایران می گوید که گروه بزرگی از پناهندگان افغان را برای سال های طولانی در این کشور پناه داده است، اما اکنون که وضعیت افغانستان باثبات تر شده است، انتظار دارد این پناهندگان به کشور خود باز گردند.
اما منتقدان دولت ایران می گویند که تدابیری که برای تشویق مهاجران افغان به بازگشت به کشورشان در نظر گرفته شده است، حقوق و منزلت انسانی آنها را نقض می کند.




حزب لیگ ملی دموکراسی، از احزاب مخالف دولت در برمه از پیروزی آنگ سان سوچی، رهبر و نامزد این حزب در انتخابات میان دوره ای پارلمان این کشور خبر داده است.
این در حالی است که هنوز نتایج رسمی این انتخابات که امروز یکشنبه اول آوریل (۱۳ فروردین ماه) با حضور گسترده مردم برگزار شد، اعلام نشده است.
این اولین بار از سال ۱۹۹۰ میلادی است که حزب وابسته به خانم سوچی در انتخابات این کشور شرکت می کند.
تحلیلگران از انتخابات امروز به عنوان آزمونی برای عملی شدن اصلاحات سیاسی وعده داده شده در کشور یاد می کنند، هر چند که حزب حاکم که از حمایت نظامیان برخوردار است، همچنان قدرت را در اختیار خواهد داشت.
اتحادیه اروپا پیشتر گفته بود در صورتی که این انتخابات در جوی آرام و عادلانه برگزار شود، در تحریم های اعمال شده علیه این کشور بازنگری می شود.
انتخابات میان دوره ای پارلمان برمه برای خانم سوچی که در ۲۰ سال گذشته در حبس خانگی بود، رویدادی مهم بشمار می رود.
خانم سوچی که برنده جایزه صلح نوبل سال ۱۹۹۱ است، پس از لغو حصر خانگی، فعالیت سیاسی را از سر گرفته و امیدوار است در پارلمان جدید کرسی های بیشتری برای حزب خود کسب کند.
به گفته خبرنگار بی‌بی‌سی نتایج این رای گیری موازنه قدرت را در برمه بر هم نخواهد زد، اما می تواند زمینه ای برای بیان نظرات مخالفان در کشور ایجاد کند.




سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفته است که این کشور به دنبال قطع روابط با بریتانیا نبوده است و بهبود دوباره روابط دیپلماتیک دو کشور به نظر مقامات بریتانیا بستگی دارد.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، روز یکشنبه، اول آوریل (۱۳ فروردین)، به خبرگزاری فارس گفته است که این وزارتخانه مجری مصوبه مجلس ایران برای کاهش سطح روابط با بریتانیا بوده است.
او گفت: "ما به دنبال قطع روابط نبودیم."
آقای مهمانپرست اضافه کرد: "از نظر ما، زمینه برای توسعه روابط با همه کشورهای اروپایی، حتی انگلیس (بریتانیا)، می‌تواند آماده باشد."
آذرماه سال گذشته و یک روز بعد از ورود گروهی از تظاهرکنندگان به سفارتخانه بریتانیا در تهران، کارمندان این سفارتخانه ایران را ترک کردند.
رسانه‌های داخلی ایران، تظاهرکنندگان در مقابل سفارت بریتانیا در تهران را دانشجویان دانشگاه‌های تهران و دانشجویان بسیجی توصیف کردند که به گفته خود برای "اعتراض به سیاست بریتانیا در قبال ایران و حمایت از مصوبه مجلس راجع به کاهش رابطه با بریتانیا" تجمع کرده بودند.
سخنگوی وزارت امور خارجه بریتانیا روز چهارشنبه، نهم آذر (۳۰ نوامبر) سال گذشته اعلام کرد که به دلیل نگرانی در مورد امنیت کارکنان سفارتخانه بریتانیا در تهران، آنها از ایران خارج می شوند.
همزمان اعلام شد که وزارت امور خارجه بریتانیا به کارمندان سفارت ایران در لندن ۴۸ ساعت فرصت داده است تا خاک بریتانیا را ترک کنند.
با این حال، آقای مهمانپرست، روز یکشنبه، ۱۳ فروردین، تصمیم مقامات بریتانیا برای خارج کردن دیپلمات‌های این کشور از تهران را "عجولانه" خواند.
او با بیان این که توسعه روابط کشورهای اروپایی با ایران می‌تواند به نفع هر دو طرف باشد، تصریح کرد که رفتار برخی کشورهای اروپایی نشان می‌دهد که آنها "خارج از دایره منافع ملی خود، به دنبال برخی اهداف سیاسی هستند."

'اروپایی‌ها به دنبال منافع خود باشند'

سخنگوی وزارت امور خارجه ایران به کشورهای اروپایی توصیه کرد: "به جای پیروی از برخی کشورهای خاص به ویژه آمریکا، به دنبال منافع ملی خود و موضوعاتی باشند که از طریق آنها و با توسعه روابط و تعامل جدی با ایران می‌توانند منافع مردم خود را تأمین کنند."
کشورهای عضو اتحادیه اروپا به منظور فشار بر ایران برای توقف فعالیت‌های هسته ای این کشور اعلام کرده‌اند که از ابتدای ماه ژوئیه (یازده تیر) امسال خرید نفت خام از ایران را متوقف می‌کنند. این اتحادیه برای تبادلات ارزی با بانک مرکزی ایران نیز محدودیت‌هایی در نظر گرفته است.
با این حال، رامین مهمانپرست به خبرگزاری فارس گفته است که کشورهای زیادی در اتحادیه اروپا مایل به گسترش روابط با ایران هستند.
او گفت که آن چه در شرایط کنونی، مانع توسعه روابط ایران با اروپا می‌شود، "فشاری است که به بهانه فعالیت‌ صلح‌آمیز هسته‌ای ایران از طریق برخی کشورها به اتحادیه اروپا وارد می‌شود."

'ایران صادقانه عمل می‌کند'

او تاکید کرد که ایران "در فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای خود با شفافیت و صداقت رفتار می‌کند" و تمام فعالیت‌های ایران در این زمینه، با همکاری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام شده است.
او سفر هیات‌های کارشناسی و مذاکره‌کنندگان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران را نشانه‌ای از آمادگی ایران برای همکاری با این آژانس ارزیابی کرد و گفت: "به همان میزانی که به تعهدات خود پایبند هستیم، بر دستیابی به حقوقمان نیز اصرار داریم."
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران همچنین با اشاره به گمانه‌زنی ماه‌های گذشته مبنی بر احتمال حمله نظامی به ایران، گفته است: "ما در اوج آمادگی هستیم و هر تهدیدی را حتی با ضریب احتمالی پایین، جدی می‌گیریم."
او گفت: "به لحاظ عملیاتی در نقطه‌ای هستیم که اگر در این زمینه اقدامی چه به صورت مقطعی و چه نقطه‌ای و چه به صورت گسترده بخواهد صورت گیرد، در اوج آمادگی، پاسخ قاطعی خواهیم داد."



هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا که به عربستان سعودی سفر کرده است، گفت که گروه ۱+۵ با ایران توافق کرده اند که دور بعدی گفت و گوها در مورد برنامه اتمی ایران روز ۲۵ فروردین در استانبول انجام شود.
خانم کلینتون گفت که زمان برای دست یافتن به راه حل صلح آمیز برای مسئله هسته ای ایران رو به پایان است و "پنجره فرصت ها همیشه باز نخواهد ماند".
خانم کلینتون همچنین گفت که آمریکا با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برای تقویت توان دفاعی مشترک این کشور ها علیه هرگونه تهدیدی از جمله از سوی ایران، همکاری خواهد کرد.
خانم کلینتون امروز شنبه ۱۲ فروردین ماه (۳۱ مارس) در جریان مراسم بازگشایی مجمع امنیتی آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس گفت: "تعهد ایالات متحده آمریکا به عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان که همه از متحدان ما هستند، تعهدی مستحکم و با ثبات است. روابط دو جانبه و قوی ما عامل ثبات در منطقه است."
خانم کلینتون در این نشست که با حضور وزرای امور خارجه شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس برگزار شده است، گفت: "حال ما خواستار توسعه همکاری های چند جانبه بین این کشورها و آمریکا هستیم."
به گزارش خبرگزاری فرانسه، گسترش توافقات امنیتی از سطح دوجانبه به چند جانبه نشان دهنده ارتقا سطح همکاری های آمریکا و شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در این زمینه است.
وزیر امور خارجه آمریکا همچنین گفت که مذاکرات این نشست تغییرات سیاسی در خاورمیانه در سال گذشته، خشونت ها در سوریه و همچنین برنامه هسته ای ایران و مقابله با "مداخلات ایران در امور داخلی همسایگانش" را شامل می شود.
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، ایران را به دامن زدن به ناآرامی ها در بحرین و اعتراضات اقلیت شیعه در عربستان سعودی متهم می کنند.
کشورهای غربی بارها نگرانی خود را در مورد فعالیت های هسته ای ایران اعلام کرده اند، اما ایران مکررا بر صلح آمیز بودن برنامه های هسته ای خود تاکید کرده است.




خیرات الشاطرحزب اخوان المسلمین در مصر، خیرات الشاطر، نایب رییس این حزب را کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آینده معرفی کرده است.
انتخاب آقای شاطر که سرمایه گذار این حزب و یک تاجر متمول است، بر خلاف آنچه است که این حزب پیشتر به آن متعهد شده بود. قبلا این حزب گفته بود در انتخابات در مصر وارد نخواهد شد.
تنها چند روز دیگر به پایان اعلام کاندیدها باقی مانده است.
خبرنگاران در مصر می گویند نزاع در داخل حزب اخوان المسلمین اوج گرفته است و رابطه اش با شورای حاکم ضعیف تر شده است.
پس از انتخاب پارلمانی در مصر که در نوامبر گذشته به اجرا درآمد، و با موفقیتی که حزب اخوان المسلمین در این انتخابات به دست آورد، گمان می رفت این حزب کسی را به عنوان کاندید ریاست جمهوری معرفی نکند.
در انتخابات پارلمانی، بازوی سیاسی این حزب موفق شد حدود یک سوم آراء و حدود نیمی از صندلی های پارلمان را به دست آورد. این اولین رای گیری پارلمانی پس از سقوط حسنی مبارک بود.
محمود حسین، جانشین رهبر اخوان المسلمین گفت این حزب، پس از اینکه شاهد "تلاشهایی برای از بین بردن انقلاب" بوده، تصمیم گرفته است فردی را برای ریاست جمهوری معرفی کند.
آقای شاطر سرمایه گذاری اخوان المسلمین را بر عهده داشته و عضو ارشد این حزب به حساب می آید.
او به دلیل رابطه اش با حزب اخوان المسلمین، به مدت ۱۲ سال در زندان به سر برده است. اما سال گذشته، با بروز درگیری ها در مصر وی توانست از زندان آزاد شود.
اخوان المسلمین علت پا گذاشتن به انتخابات در مصر را جلوگیری از ورود نظامیان و طرفداران رژیم سابق به قدرت عنوان کرده است.



 محبوب‌ترین نام‌ها درجمهوری آذربایجان، اسلامی یا ترکی
در رسانه‌های جمهوری آذربایجان فهرست محبوب‌ترین نام‌های کودکان‌ این کشور منتشر شد. در میان این نام‌ها به اسامی اصیل ترکی و مذهبی برمی‌خوریم. آیا این نام‌های گرایش‌های دینی یا دنیوی مردم را نشان می‌دهند؟
وزارت دادگستری جمهوری آذربایجان فهرست محبوب‌ترین نام‌هایی را که مردم این کشور در سه‌ماه نخست سال جاری میلادی برای فرزندان خود انتخاب کرده‌اند، منتشر کرد. در این گزارش آماده است نام یوسف جای نخست را در میان پسران گرفته و جزو محبوب‌ترین نام‌ها انتخاب شده است.
در سال ۲۰۱۰ در این کشور ۲۹۵۶ نفر و در سال ۲۰۱۱ نیز ۴۰۱۱ نفر نام فرزوندان خود را یوسف گذاشتند. پس از یوسف نام‌های دیگری چون، حسین، علی، محمد، عمر، آیخان، تونار، اولوی، روسلان و آذر نیز جزو محبوب‌ترین نام‌ها بوده است.
نام ترکی نورآی نیز برای نوزادان دختر محبوب‌ترین نام‌ بوده است. در سال ۲۰۱۰ نام نورآی بر۳۰۱۰ نفر نوزاد دختر گذاشته شده و در سال ۲۰۱۱ نیز والدین ۳۴۹۷ نوزاد دختر این نام انتخاب کردند. زهرا، فاطمه، لیلا، زینب، خدیجه، نسرین، آیگون، سونا، نازلی، آرزو و پری نیز جزو محبوب‌ترین اسامی بوده‌اند.
اسامی اسلامی، بازگشت به ریشه‌ی مذهبی
سید حیدر بیات، روحانی آذری مقیم شهر قم که به زبان ترکی آذری در وبلاگ "آلما یولو" اشعارش را منتشرمی‌کند، به دویچه وله می‌گوید: «نام‌ها و نام‌گذاری در میان آذربایجانی‌ها نسل به نسل تغییرکرده، اما نام‌هایی چون محمد، علی، فاطمه از دوره‌ی صفویه در میان آنها تابحال فراوان بوده است.»

در سال ۲۰۱۱ بیش در جمهوری آذربایجان ۱۵۲ هزار کودک به دنیا آمدند
آقای بیات بر این باورهست که نام‌گذاری هم مثل مد لباس و یا ماشین در هر دوره تغییر پیدا می‌کند. این روحانی درباره‌ی گرایش و انگیزه‌ی انتخاب نام‌های مذهبی در میان شهروندان جمهوری آذربایجان هم می‌گوید: «مردم جمهوری آذربایجان مدت زیادی تحت فشارهای مذهبی قرارگرفتند و نتوانستند آزادنه اعمال و فرایض مذهبی خود را انجام بدهند و این عکس‌العملی است به آن سال‌های محرومیت و آنها برمی‌گردند به ریشه‌ی مذهبی خودشان.»
آقای بیات همچنین تاکید می‌کند، رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران نیز در گزینش نام‌ها تاثیر زیادی گذاشته. اما وی به این مسئله هم اشاره می‌کند که در ترکیه هم نام یوسف و محمد محبوب‌ترین نام‌ها بوده، بنابراین زیاد بودن اسامی اسلامی در این کشور به نظر او می تواند تحت تاثیر ترکیه و جهان اسلام هم باشد.
انتخاب اسامی ترکی و یافتن هویت ملی
اما دکتراحمد امید یزدانی مولف "فرهنگ جامع آلمانی- آذربایجانی" و مسئول "آکادمسین‌های آلمان- آذربایجان" در گفتگو با دویچه وله به بیشتر شدن نام‌های مذهبی در میان مردم جمهوری آذربایجان تردید نشان می‌دهد. وی توضیح می‌دهد که برخی از رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی ایران تبلیغ می‌کنند، اسامی مذهبی در جمهوری آذربایجان بیشتر محبوبیت پیدا کرده و نوشته‌اند که گزینش نام‌های مذهبی نوعی واکنش به سیاست‌های دولت این کشور می‌شود که گرایش‌های مذهبی را تحت فشار قرارداده است.

امید یزدانی می‌افزاید: «مردم آذری مسلمان هستند نام‌های محمد، علی و حسین همیشه میان آنها رایج بوده و انتخاب این نام‌ها به معنای تشدید گرایش‌های مذهبی نیست. به عقیده‌ی من از زمانی که جمهوری آذربایجان استقلال خود را بدست آورده و دولت مستقل و ملی خود را تشکیل داده، بازگشت به هویت ملی ترکی در این کشور تقویت پیدا کرده و شهروندان این کشور بیشتر نام‌های ترکی برای فرزندان خود انتخاب می‌کنند تا نام‌هایی که ریشه‌های مذهبی دارند.»
نقش ایران در نام‌گذاری مردم آذربایجان


احمد امید یزدانی مولف فرهنگ جامع آلمانی- آذربایجانی آقای امید یزدانی در ادامه‌ی صحبت‌های خود اشاره می‌کند که "فشارهای به اصطلاح مذهبی که در جمهوری آذربایجان اعمال می‌شود" بیشتر برعلیه گروه‌های تندرو مذهبی در این کشوراست که از سوی ایران تقویت می‌شوند. این گروه‌ها طرفدار اسلام سیاسی هستند.
امید یزدانی در ادامه خاطرنشان می‌کند: «جمهوری اسلامی ایران در امور داخلی آذربایجان دخالت می‌کند و از احساسات مذهبی مسلمانان این کشور سوءاستفاده می‌کند و درصدد است در گزینش نام فرزندان آنها نیز تاثیر بگذارد. در شبکه‌ی تلویزیونی برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به نام "سحر" علیه این کشور تبلیغات زیادی می‌کنند. خواست جمهوری اسلامی این است که با حمایت از نیروهای فناتیک این کشور در جمهوری آذربایجان یک حکومت اسلامی برپا کنند.»
به نظر امید یزدانی جمهوری آذربایجان دولتی سکولار- دمکرات دارد و اجازه نمی‌دهد مذهب در امور و اداره‌ی دولت نقشی را ایفا کند. وی اضافه می‌کند: «مذهب در این کشور آزاد است و فشار مذهبی وجود ندارد و این کشور مواظب هست که از آزادی‌های مذهبی در این کشور سوء استفاده نکنند.»
روند نام‌گذاری در آذربایجان، ساده، مدرن و دنیوی
امید یزدانی نتیجه می‌گیرد که انتخاب نام‌های مذهبی در جمهوری آذربایجان، خود گواه آزاد بودن مذهب در این کشوراست. سید حیدر بیات، روحانی آذری مقیم شهرقم هم می‌گوید، دولت آذربایجان مخالفتی با انتخاب نام‌های مذهبی نمی‌کند.
شواهد نشان می‌دهد که روند نام‌گذاری در جمهوری آذربایجان گرایش شهروندان این کشور به مذهب را نشان نمی‌دهد و در ظرف ۲۰ سال پس از استقلال این جمهوری، نام‌های انتخاب شده برای کودکان ساده، مدرن و دنیوی شده است.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: مصطفی ملکان