۱۳۹۱ فروردین ۴, جمعه

مهمترین خبرهای روز جمعه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

دو افسانه‌ی‌‌ سیاسی

شیدان وثیق 
اخبار روز: 
امروزه، در دیسکور سیاسی اپوزیسیون ایران، دو مقوله‌ی سیاسی سر زبان‌ها افتاده‌اند: «اتحاد بزرگ» و «آلترناتیو حکومتی». این دو، از دیر باز و به ویژه در عصر مدرنی که با دموکراسی، دولت‌‌گرایی و تحزب‌‌‌ برای کسب قدرت سیاسی سرشته شده است، همواره مبانی «سیاست» را تشکیل داده‌اند. حد‌اقل از هابز اگر نه از افلاطون و ارسطو تا کنون، «سیاست» را چون حاکمیت بر مردم یکپارچه توسط نیروی برینی که خدایی یا زمینی است، تعریف و تبیین کرده‌اند. پس نخستین بار نیست که از «اتحاد بزرگ» یا «آلترناتیو قدرت» سخن می‌رود و آخرین بار نیز نخواهد بود.
آن چه که در زیر به صورت ملاحظاتی مقدماتی می‌آید، نگاهی اجمالی بر مقدرات دو مقوله‌ی نامبرده از زاویه‌‌ی‌ نظری و تاریخی است.

افسانه‌ی «اتحاد بزرگ»
جمله‌پردازی‌های سیاسی این زمانه همواره ما را با فرمول‌هایی کلاسیک رو به رو می‌کنند که اعتبار و کارکرد تاریخی‌شان‌ را دیگر از دست داده‌اند، با این که تقدس خود را نزد سیاست‌ورزان حرفه‌ای هم‌چنان حفظ کرده‌اند. تا زمانی که «سیاست» بر پاشنه‌ی همانی که تا کنون بوده است به چرخد، یعنی آن چه که ما «سیاست واقعاً موجود» یا امر «حکومت کردن و تحت حاکمیت قرار گرفتن» می‌نامیم، این فرمول‌های «جادویی» نیز به حیات تخیلی و موهوم خود در دیسکور سیاسی سنتی ادامه خواهند داد. از این شمارند: «وفاق ملی»، «جبهه‌ی ‌واحد»، «اتحاد بزرگ»، «حزب یا تشکل فراگیر»، «بلوک» طبقاتی، دموکراتیک، جمهوری‌خواهی و یا غیر.
مفاهیم یا پدیدارهای فوق در دوره‌ای از تاریخ گذشته می‌توانستند، آن هم البته تا حد و حدودی، مبنا و معنایی داشته باشند. می توانستند کمابیش و تا میزانی تحقق‌پذیر و یا حداقل تصور‌پذیر باشند. به طور نمونه می‌توان از دو فاز تاریخی در فاصله‌ی میان پایان سده‌‌ی نوزدهم و اواسط نیمه‌ی دوم سده‌ی بیستم نام بُرد. سِکانس تاریخی مبارزه با استعمار برای کسب استقلال ملی و سِکانس تاریخی‌ مبارزه‌ی ضد ‌فاشیستی در جنگ جهانی دوم. با این وجود نباید از یاد برد که در همین فاز‌های تاریخی نیز و در هر جا که به کار رفتند، به ویژه در کشورهای مستعمره و نیمه‌مستعمره، در نهضت‌های مقاومت ملی بر علیه تجاوز خارجی و یا در مبارزات استقلال‌طلبانه و ضدامپریالیستی از سوی آن چه که در زمانی موسوم به «جهان سوم» بود ، از جمله در خودِ کشور ایران در دوره‌هایی از تاریخ معاصرش از مشروطه به این سو، کارکرد این مفاهیم هم‌زمام برانگیزنده‌ی مسایل و پرسش‌هایی نیز بود.
ویژگی اصلی سِکانس‌‌های مبارزاتی سپری شده در این بود که در دوران آن‌ها می‌توانستیم زمان‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را از یکدیگر تفکیک نماییم. به بیانی دیگر، مبارزه برای خواست‌های سیاسی‌- ‌اجتماعی را «مرحله‌بندی» کنیم. افزون بر این، می‌توانستیم در چهارچوبه‌ی ملی و کشوری چاره‌اندیشی کنیم و راه‌کارهایی، چه راست یا رفرمیستی و چه رادیکال یا چپ، ارایه دهیم. بر اساس شرایط عینی و تاریخی ویژه و به کمک سلاح نظری «تضاد عمده»، امکان داشت که بتوان در برابر آن چه که دشمن اصلی تبیین می‌شد، یعنی نیروی استعماری، نو‌استعماری یا تجاوز‌گر، وفاق‌های ملی، اجتماعی و سیاسی بزرگ و فراگیر به وجود آورد و یا حداقل در باره‌ی آن‌ها بی‌‌اندیشید و طرح‌ریزی کرد. تشکیل جبهه‌های آزادیبخش ملی یا خلقی، نهضت‌های مقاومت ملی، جنبش‌ها و احزاب فراگیر توده‌ای، قطب‌بندی‌های بزرگ سیاسی و از این دست در سده‌ی گذشته در بسیاری از کشورهای جهان، در چهارچوبه‌ی همین جدا‌سازی و ‌سلسله مراتبی کردن زمان‌های تاریخی و در محدوده‌ی «ملی‌‌‌- اندیشیدن» راه‌حل‌ها و راه‌کارهای اجتماعی و سیاسی قرار می‌گرفتند‌. بنا بر تفکیک زمان‌های مبارزاتی و به حکم اصل «نسوزاندن مراحل»، هر فازی از مبارزه در تمایز از فاز بالاتر، «سیاست» و سیاست‌ورزی ویژه‌‌ی خود را می‌طلبید، خواست‌ها و شعارهای ویژه‌ی خود را فرا می‌خواند.
امکان جداسازی مضمون‌های مبارزه در گذشته را می‌توان بر دو مبنای اساسی زیر توضیح داد.
۱- یکی بر پایه‌ی عمده شدن برخی تضاد‌ها نسبت به دیگر تضادهای اجتماعی بود. به طور نمونه می‌توان از تضاد جامعه، به تقریب در تمامیت‌اش، با استعمار و امپریالیسم برای استقلال و حاکمیت‌ ملی نام برد. در چنین شرایطی امکان ایجاد اتحاد‌های بزرگ ملی فراهم می‌شد. اما امروزه ما در وضعیتی قرار داریم که تضادهای مختلف اجتماعی در هم تنیده شده‌اند و یکی بر دیگری برتری تام و مطلق ندارد. به طور نمونه اگر در شرایط امروز ایران مسایلی چون حقوق بشر، جمهوری، دموکراسی، برابری زن و مرد، حقوق ملیت‌ها و جدایی دولت و دین جایگاه مهمی را احراز می‌کنند که می‌کنند، اما در عین حال دیگر مانند گذشته نمی‌توان به سادگی و راحتی از کنار سایر تضادهای ژرف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گذشت. این تضادها از بسیاری عوامل ناشی می‌شوند: از فقدان عدالت اجتماعی، از نابرابری‌های شکننده‌ی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و هم‌چنین از فعال‌مایشایی مناسباتی که سیستم سرمایه‌داری جهانی‌-‌ ملی در هر گوشه‌ی این دنیا و از جمله در ایران برقرار می‌کند. امروزه دیگر نمی‌توان به نام ضرورت مرحله‌بندی کردن فاز‌های سیاسی- ‌اجتماعی و به حکم الزامات عینی رشد نیروهای مولده و دموکراسی، از کنار دیگر خواست‌های مهم و مبرم اجتماعی، یعنی از عدالت اجتماعی، برابری و تغییرات بنیادی در مناسبات اجتماعی، با توجه به مناسبات تنگاتنگ میان کشورها در دنیای جهانی شده‌ی کنونی، بدون ارایه‌ی پاسخ، راه‌کار و طرحی مشخص‌‌ گذشت.
۲- دومین مبنای تفکیک‌پذیری فازهای مبارزاتی در گذشته را می‌توان در وجود ایدئولوژی‌های تمامت‌خواهانه‌ چون ناسیونالیسم، فاشیسم، سوسیالیسم سویتیک (لنینی‌-‌ استالینی)... در سده‌ی بیستم نشان داد. این‌ ایدئولوژی‌ها امروزه یا پس رفته‌اند و یا جای خود را به پوپولیسم‌های راست و چپ، دینی یا غیر دینی، داده‌اند. در این سال‌ها شاهد رشد نمونه‌های فراوان این پدیدار راست (و حتا چپ) در همه جا می‌باشیم. اسلام‌گرایی‌های سیاسی از نوع آن چه که در انقلاب بهمن ۵۷ در ایران برقرار شد و یا در انواع کم و بیش مشابهی در مصر، تونس و لیبی در فردای آن چه که «بهار عرب» نام گرفت، در حقیقت نمونه‌های پوپولیسم تمامت‌خواهانه در اشکال مختلف دین‌سالاری با درجاتی مختلف است. این پوپولیسم‌ها البته تا حدودی موفق به ایجاد کلیت‌های اجتماعی فراگیر می‌شوند. همان‌طور که در گذشته نیز ناسیونالیسم، فاشیسم و یا سوسیالیسم به واقع موجود موفق به ایجاد تشکلات فراگیر توده‌ای می‌گردیدند. اما این «تجمعات» بزرگ که امروزه در پرتو ایدئولوژی‌های پوپولیستی، چه دینی و یا غیر دینی، سکولار و یا «لائیک»، شکل می‌گیرند و قادر به سازمان‌‌دهی توده‌ی انبوه می‌شوند، نه تنها بنا بر شرایط واقعی تضادهای اجتماعی همیشه موقتی، نا استوار و شکننده‌اند، نه تنها به هیچ رو نمونه‌ی ترقی‌خواهانه‌ای برای جوامع آزاد بشری به شمار نمی‌آیند، بلکه به شدت نیز واپس‌گرا، ناسیونالیستی و ارتجاعی‌ می‌باشند.            
به طور کلی امروزه، فازهای مبارزاتی توام و هم‌زمان در مناسباتی پیچیده با هم نمایان می‌شوند‌. این فازها به هم پیوسته و در هم آمیخته شده‌اند و بیش از پیش کلاف سر در گمی از مناسبات را تشکیل می‌دهند. افزون بر این، مسایل «ملی» با مسایل «فرا ملی» در جهان کنونی چنان در هم تنیده شده‌اند که راه‌کارها و راه‌حل‌های مشترک و همبسته‌ای را در سطح منطقه‌ای و جهانی می‌طلبند.
اشتباه نشود. ما در این جا نمی‌خواهیم ادعا کنیم که مرز میان زمان‌ها و فازهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در یک کشور و مرز میان ملت‌ها و کشورها و مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی‌ خاص در هر یک در محدوده‌‌ی مرزهای شان به کلی از میان رفته‌اند. ما تنها می‌گوییم که دیگر مانند گذشته دیوار چینی گذر‌ناپذیر «مراحل» مبارزه را از یکدیگر منفصل و متمایز نمی‌‌کند، هم‌چنان که مبارزه‌ی سیاسی‌- اجتماعی در یک کشور را از سایر کشورهای هم‌جوار، دور یا نزدیک جدا نمی‌سازد.
امروزه در ایران، زمان مبارزه‌ی ضد‌استبدادی برای آزادی که بنا بر ویژگی جمهوری اسلامی خصلتی ضد تئوکراتیک برای لائیسیته یا جدایی دولت و دین به خود گرفته است، جدا از زمان مبارزه برای جمهوری و دموکراسی سیاسی نیست. زمان این‌ها نیز جدا از مبارزه برای دموکراسی اجتماعی نیست. زمان این یکی نیز جدا از مبارزه برای عدالت اجتماعی و برابری نیست. زمان این دیگری نیز جدا از مقابله با مناسبات سرمایه‌داری که امروزه جهانی شده‌ و دیگر حد و مرزی برای جهان‌گشایی‌ خود، چه اقتصادی، چه اجتماعی و چه سیاسی نمی‌شناسد نیست. زمان این آخری نیز در نهایت نمی‌تواند چندان دور و بیگانه نسبت به مبارزه برای رهایی emancipation باشد. رهایش به معنای امحای از خود‌بیگانگی‌های ناشی از سه سلطه‌‌ی سرمایه، مالکیت و دولت. افزون بر همه‌‌ی این‌ها، امروزه دیگر نمی‌توان مبارزات در محدوده‌ی بسته‌ی «ملی» را از مبارزات در گستره‌ی فراخ منطقه‌ای و جهانی جدا ساخت. امری که به نوبه‌ی خود بر دشواری‌ها و بغرنجی‌های مبارزه در چهارچوبه کشوری می افزاید.
از این جا می‌خواهم نتیجه بگیرم که مبارزه‌ی سیاسی-‌ اجتماعی امروز در ایران و در هر گوشه‌ی دیگر زمین مشترک ما، بدون در نظر گرفتن مسایل فردا و پسان فردایی که در دل همین امروز هر دم رخنه می‌کند، امکان‌پذیر نیست. پس اگر این فردا و پسان فردا را از هم اکنون باید چون مساله‌ی حی و حاضر - و نه تنها مربوط به آینده‌ا‌ی دور و نامعلوم - دریابیم و در مبارزه و سیاست خود دخالت دهیم، در این صورت پروژه‌ی ایجاد کلیت‌های بزرگ سیاسی چون «وفاق ملی»، «اتحاد‌ بزرگ» و از این دست، به دلیل تعارض‌ها و تضادهایی که ریشه‌‌ در موقعیت‌ها و منافع متفاوت و متضاد اقتصادی و طبقاتی دارند، به دلیل شرایط گوناگون اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیکی و عقیدتی... در جامعه‌ای که هیچ گاه واحد و هم‌گون نبوده و نیست، نه تنها نا ممکن می‌گردد بلکه حتا کوشش در جهت آن نیز اقدامی واپس‌‌گرا و ارتجاعی می‌شود.
امروزه نمی‌توان تنها بر گرد اصول کلی چون جمهوری، دموکراسی، حقوق بشر و جدایی دولت و دین، بر گرد شعار سرنگونی جمهوری اسلامی و یا شعار‌هایی پایین‌تر و محدود‌تر چون انتخابات آزاد و از این قبیل... دست به ایجاد اتحاد‌ها یا بلوک‌‌های بزرگ جمهوری‌خواهی، دموکراتیک و یا چپ زد. امروزه نمی‌توان به منظور ایجاد اتحادی بزرگ و فراگیر، از مسایل پسا‌ جمهوری اسلامی در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قطع ‌‌نظر کرد. مسائلی که به راستی و به ناگزیر در مورد آن‌ها در جامعه تفرق، تضاد و تعارض وجود‌ دارد و خواهد داشت. امروزه نمی‌توان مسایل مورد اختلاف و نزاع اجتماعی را به خاطر دست‌رسی به «وفاق» یا «اتحاد» بزرگ که موهوم و غیر قابل تحقق‌اند، به طور موقت کنار گذارد، دور زد و یا فرصت‌طلبانه در پرانتز قرار داد.
ائتلاف‌ها یا اتحاد‌هایی که امروزه بر مبنای جدا کردن زمان‌ها و فازهای مبارزاتی انجام می‌پذیرند، خیلی سریع در برابر واقعیت‌هایی سر سخت قرار می‌گیرند: در برابر تضادهای ناشی از تداخل منطقی فازهای مبارزاتی و در نتیجه در برابر ضرورت وارد کردن این تضادها در زمان مبارزه‌ی حی و حاضر کنونی. از این‌رو، کلیت‌های سیاسی بزرگ، اگر هم به وجود آیند که نمی‌آیند، خیلی سریع از هم فرو می‌پاشند. در این مورد نمونه‌های آشنا فراوانند و نیاز به بازگویی ندارند.
ائتلاف‌های یا اتحاد‌های سیاسی همواره موقت و گذرا می‌باشند. این‌ها در همین حد نیز تنها می‌توانند ترجمان و برآیندِ اتحاد‌های بین اقشار و طبقات اجتماعی در حرکت‌های مبارزاتی، اجتماعی، سیاسی و مدنی باشند و نه بر عکس. این پنداشت و تصور رایج در اپوزیسیون ایران که در خارج از میدان مبارزات سیاسی‌-‌ اجتماعی و مستقل از جنبش‌های اجتماعی و اتحاد‌هایی که در بین خودِ اقشار و طبقات بر سر موضوعات مشخص سیاسی یا اجتماعی به وجود می‌آیند، گروه‌های سیاسی بُریده از جامعه و به ویژه آنان که در خارج از کشور‌‌ به سر می‌برند، می‌توانند دست به اتحاد‌های بزرگ و یا حتا کوچک سیاسی زنند، پندار واهی و باطلی بیش نیست.
همه چیز در جهان، در هستی خود، چندانه، چندگانه و متضاد است. این چندانگی و چندگانگی متضاد توسط «یک» یا چندی، دسته‌ای یا سازمانی نمی‌تواند نمایندگی ‌شود، مگر در شکل صوری، موهوم یا مرتجع آن. این چندانگی و چندگانگی متضاد به واقع تنها می‌تواند به صورت چندانه و چندگانه یعنی در چندانگی و چندگانگی‌اش، خود را نمایان سازد. معرفی ‌کند. اعلام وجود و حضور نماید. بی‌واسطه از خود (و توسط خود) نمایندگی کند. به طور مستقیم، دست به عمل زند، دخالت و مبارزه کند.      
خلاصه کنیم: راه‌کارهای مبارزاتی که تداخل و پیوند زمان‌ها و فازها را به منظور ایجاد ساختارهایی فراگیر و انبوهی نادیده می گیرند، فاقد بنیادی واقعی بوده و در نتیجه افسانه‌ای و موهوم‌ می‌باشند.
با این همه، به سر رسیدن زمانه‌ی کلیت‌ها یا اتحاد‌های بزرگ سیاسی را نباید به معنای بسته شدن راه‌های همکاری و مشارکت گروه‌ها و روندهای سیاسی بر محور پاره‌ای اصول و راه‌کار‌ها تلقی نمود. حتا در شرایط و زمان‌هایی می‌توان تصور کرد که ائتلاف‌هایی در پرتو برنامه‌هایی مبارزاتی به وجود آیند. هم‌چنان که چنین ائتلاف‌هایی، البته حکومتی، در کشورهای دموکراتیک میان برخی احزاب انجام می‌پذیرند. اما این ائتلاف‌های حکومتی نیز همواره شکننده، گذرا و میرنده‌اند و در چهارچوبه‌‌ی مدیریت سیستم موجود و تکرار «این همان» با اصلاحاتی چند، در بهترین حالت، باقی می‌مانند. افزون بر این، در این جا پربلماتیک و بغرنج دیگری برای فعالان رهایی‌خواه مطرح می‌شود که ما را به افسانه‌ی سیاسی دومی سوق می‌دهد.

افسانه‌ی «آلترناتیو قدرت»
مفهوم دیگری که این روزها تکه کلام سخن‌وران در محافل سیاسی ایرانی خارج کشوری شده است، واژه‌‌ی «آلترناتیو» است. ناگفته روشن است که منظور ما در این جا آن چه که این روزها «آلترناتیو سازی»‌‌های‌ کاخی می‌نامند نیست. بی‌شک ما را کاری با آن ها نیست. بحث ما مشمول آن شعار، فرمول یا مفهومی می‌شود که از سوی نیروهای مستقل جمهوری‌خواه، دموکرات یا چپ طرح و به نام کارستان سیاسی و سیاست‌ورزی در برایر کار محفلی یا خرده‌کاری (واژه‌‌هایی بر گرفته از فرمول‌های سنتی لنینی) تبلیغ می‌شود.
ایجاد آلترناتیو چون راه‌کار برون رفت از وضعیت کنونی مشتمل بر دو عنصر است: یکی، تبدیل شدن نیرویی به آلترناتیو قدرت حاکمه و دیگری، مساله تصرف قدرت و تشکیل آن چه که «حزب‌-‌ دولت» می‌نامیم.
۱- آلترناتیو هیچ گاه به واقع توسط عده‌ای، گروهی یا احزابی، در جدایی از جامعه و مبارزات اجتماعی یعنی به طور نمونه در مورد اپوزیسیون ایران، در خارج از کشور به وجود نمی‌آید. آلترناتیو تنها می‌تواند در فرایند رشد و گسترش جنبش‌های اجتماعی- سیاسی، جنبش‌های ضد سیستمی، در میدان مبارزاتی در درون جامعه شکل گیرد. آلترناتیو دلخواسته ایجاد نمی‌شود بلکه در رخ‌داد‌های اجتماعی عروج می‌کند. آلترناتیو واقعی - و نه خود‌ساخته - هیچ‌گاه خود را از پیش اعلام نمی‌کند بلکه در جریان جنبش‌های اجتماعی تبدیل به واقعیتی عینی و اجتناب‌ناپذیر می‌شود. نمونه‌ای از آن را می‌توان در فرایند تبدیل شدن جنبش همبستگی به آلترناتیوی در برابر قدرت توتالیتر در لهستان سال‌های ۱۹٨۰ نشان داد. آلترناتیو سیاسی‌-‌ اجتماعی واقعی از پایین بر‌می‌خیزد و نه از بالا توسط عده‌ای یا گروهی که به نام مردم خود را چنین خوانند. در یک کلام، آلترناتیو سیاسی‌-‌ اجتماعی واقعی از درون و متن جنبش‌های اجتماعی و فعالیت‌ها و مشارکت‌های‌ گروه‌های سیاسی در داخل این جنبش‌ها بر‌می‌خیزد و نه از فراسوی این میدان و بستر یعنی در خارج از آن‌ها.
۲- دومین جنبه‌ی آلترناتیو‌سازی مساله‌ی تصرف قدرت و تشکیل حزب‌-‌ دولت است که نقد و رد شکل‌ها و شیوه‌های کهنه، سنتی و کلاسیکِ فعالیت سیاسی و سازمانی را در بر می‌گیرد. جنبش‌های احتماعی در همه جا امروز در تکاپوی ابداع اشکالی نوین از مشارکت و خود ‌‌‌سازماندهی می‌باشند. همه‌ی آن‌ها نیز در برابر بغرنج‌‌هایی جدید و سخت قرار دارند. شکل‌های تاریخی و سنتی سازماندهی‌ در سده‌ی بیستم، چه در شکل راست، بورژوایی یا لیبرالی و یا چه در اشکال چپ، سوسیالیستی یا کمونیستی، همواره خود را در نمونه‌ی حزب‌-‌ دولت متجلی کرده‌اند. یعنی تحزب برای رهبری مردم، تصرف قدرت سیاسی و حفظ آن. این گونه اشکال سنتی و کلاسیک سازماندهی، با این که هم‌چنان نیز عمل می‌کنند، امروزه در بحران نظری و ساختاری ژرفی فرو رفته‌اند. تحزبِ به واقع موجود، چه در گذشته و چه امروز با هر ایدئولوژی، ساختار و شیوه‌ای، همواره برای تصرف قدرت و حکومت کردن ساخته و پرداخته شده است. این احزاب کلاسیک با وجود نقشی که در درازای تاریخ مدرن در هدایت و سازماندهی سیاسی ایفا کرده‌اند، همواره در زمان و مرحله‌ای از مبارزه، در مقابل حرکت‌ها و جنبش‌های اجتماعی رهایی‌خواهانه قرار می‌گیرند. حزب دولت‌گرا زمانی که بر مسند قدرت می‌نشیند، بنا بر سرشت محافظه‌کارانه‌ی‌ «حفظ ‌خود» چون دستگاهی جدا از جامعه و در مقام مدیریت کشور، ناگزیر دست به سلطه و ستم یا آن چه که «خشونت مشروع» نامندش می‌زند. از رشد و توسعه‌ی حرکت‌‌ها و جنبش‌‌های اجتماعی که خارج از حوزه‌ی اقتدار و کنترل او‌ ‌قرار می‌گیرند، جلوگیری به عمل می‌آورد و سرانجام (و ناگزیر) دست به سرکوب آن‌ها می‌‌زند.
آلترناتیو قدرت، حتا در صورتی که برآمدِ جنبش‌های انقلابی اجتماعی باشد، از آن جا که خود را آلترناتیو قدرت می‌نامد و نه ناقد و نافی آن، همواره بازتولید کننده‌ی «سیستمی» می شود که می‌خواهد براندازد. آلترناتیو قدرت، تا آن جا که خود را حریف و بَدیل قدرت حاکمه معرفی می‌کند، راهبُردی سیاسی از موضع اپوزیسیون به موضع پوزیسیون یا سلطه‌ای دیگر است. آلترناتیو قدرت، تا آن جا که می‌خواهد قدرتی را به جای قدرتی دیگر بنا بر اصل «حکومت کردت و تحت حاکمیت قرار گرفتن» بنشاند، به واقع آلترناتیو هیچ چیز نیست. حتا «آلترناتیو» نیز نیست و به ناروا خود را چنین می‌خواند و اعلام می‌کند. ‌ آلترناتیو قدرت، در بهترین حالت، چیزی نیست جز ادامه‌ی «همان» در دیسکور و شکل دیگر.
امروزه بیش از هر زمان دیگر در طول تاریخ معاصر، برای نیروهای رهایی‌خواه یعنی آنان که رهایش اجتماعی را موضوع اندیشه و عمل خود قرار می‌دهند، بغرنج پاسخ‌گویی به این دو پرسش اساسی مطرح است: مبارزه‌ برای چه و کدام مناسبات اجتماعی؟ مبارزه با چه شیوه‌ها و اشکال مشارکتی؟ مبارزه اما نه به صورت کلاسیکِ آن یعنی جدال به قصد تصرف قدرت و سازماندهی برای تبدیل شدن به حزب‌-‌ دولت، بلکه مبارزه با شیوه‌ها و اشکالی دِگر و به گونه‌ای دِگر.
این پرسش اصلی که چگونه می‌توان جامعه را بدون تصرف قدرت و تبدیل شدن به قدرتی دولتی برای اعمال حاکمیت و سلطه بر جامعه... تغییر داد، از این پس و بیش از پیش می‌رود که به دلمشغولی‌ نظری- عملی و سیاسی گرایشات رهایی‌خواهانه تبدیل شود.  

cvassigh@wanadoo.fr




اخبار روز: 
آقای نخست‌وزیر پاسدار انسانیت باشد!
نامه‌ی شریف بوکانی به نخست وزیر کردستان عراق برای توقف حکم اعدام زندانیان کرد
هفته: همزمان با نوروز، جشن شادی و زندگی، نامه رضا شریف بوکانی از زندان رجایی‌شهر به بیرون آمده و از درد جوانانی می‌گوید که در سلول‌های مرگ جمهوری اسلامی ایران لحظه به لحظه‌ی خود را در ‌آستانه مرگ به نظاره نشسته‌اند.
رضا شریفی بوکانی، زندانی سیاسی است که مدتی پیش، دادگاه دادگاه انقلاب حکم ٣۰ سال و شش ماه حبس را برای وی صادر کرده است. متن کامل نامه رضا شریفی بوکانی در زیر آمده است.

جناب آقای برهم صالح، نسخت وزیر محترم کردستان عراق
ضمن عرض تبریک نوروزی به شما و به همه ملت کرد، من به عنوان یک زندانی سیاسی کرد که در زندان رجایی‌شهر کرج دروه محکومیت خود را می گذرانم و پایبند اعلامیه جهانی حقوق بشر و کرامت انسانی هستم این نامه را به شما می‌نویسم و از شما تقاضا دارم تمام تلاش خود را به کار ببرید تا حکم اعدام شیرکو معارفی، این جوان کرد را که ما‌ه‌هاست در سلول های زندان‌های کردستان ایران محبوس است، متوقف‌شود.
پاسداری از جان انسا‌ن گران‌بهاترین‌ ارزش در عصر کنونی ماست و ما بر این عقیده هستیم که تنها عضویت در یک حزب سیاسی کرد نباید به قیمت جان یک شهروند شریف تمام شود.
برهمین اساس از جناب‌‌عالی می خواهم که با مقامات جمهوری اسلامی ایران و قوه قضاییه ایران در این مورد رایزنی و گفت‌وگو کنید. من با تمام وجود امیدوارم که رایزنی‌های شما ثمره موفقیت در پیش‌رو خواهد داشت و تلاش انسانی جناب‌عالی بتواند سد راه ظلم و ستم بر زندانیان سیاسی کرد ایران باشد
شیرکو معارفی، این جوان ٣۲ ساله هم‌اکنون با مرگ دست و پنجه نرم می‌‌کند. او که تا این لحظه دو بار تا پای چوبه دار رفته است پس از چندین ماه تحمل سلول‌های انفرادی و آزارهای پی درپی همچنان در خظر اعدام قرار دارد. حکم ایشان از سوی دیوان عالی کشور تایید شده است. لذا از شما به عنوان عالی‌ترین مقام حکومت اقلیم کردستان عراق که به برابری شهروندان و حقوق بشر اعتقاد دارید و همچنین با مقام‌های حکومتی ایران روابط دوستانه‌ای دارید صمیمانه تقاضا می‌گردد که در این مسیر گامی مثبت بردارید.

جناب دکتر برهم صالحی
از جناب‌عالی و همینطور از جناب آقای مسعود بارزانی رئیس حکومت کردستان انتظار داریم که همزمان با نوروز، در برابر این شرائط غیر انسانی سکوت اختیار نکنید. این درد را حس کنید و در غم و اندوه و شادی‌های زندانیان بی‌گناه سهیم باشید.
امروز در ادامه سالها بیدادگری، کردستان عزیز ما همچنان تحت ظلم زندگی می‌‌کند. شما از نزدیک به وضعیت کردستان ما آشنا بوده‌اید و می‌دانید من از کدام قلاکت و عذاب سخن می‌‌گویم. در عین حال همیشه بر این باور بوده‌ایم که تنها نیستیم. همه کردستان در کنار هم، هم‌بسته و متحد هستیم. ولی واقعیت‌ها نمی‌گذارند این باور پابرجا بماند و من تردید جدی دارم که شاید چنین نباشد، زیرا این همبستگی را با عزیزانی همچون شیرکو معارفی، حبیب‌الله لطیفی و حبیب گلپری‌پور که سایه شوم مرگ بالای سر آنهاست شاهد نیستم.
به تازگی باخبر شدیم که حبیب‌الله گلپری را در زندان ارومیه به سلول انفرادی منتقل کرده‌اند و هر لحظه این احتمال وجود دارد که حکم اعدام در مورد ایشان اجرا شود. فراموش نکنیم، گناه حبیب این است که یک جوان کرد است و با یک حزب گرد ایرانی ارتباط داشته‌است.‌ آیا این گناه بزرگی‌ست که جزای آن مرگ باشد؟ از شما درخواست می‌‌کنم پاسدار انسانیت باشید و در این راه تمام اقدامات ممکن را مبذول بفرمایید و سبب توقف اعدام عزیزان ما بشوید.
امیدوارم به عنوان فرزند دلسوز کردستان تقاضا و درخواست بنده را پذیرا باشید.

زندانی سیاسی کرد، رضا شریفی بوکانی
زندان رجایی شهر کردج
سالن شماره ۱۲




اخبار روز: 
به دنبال تعداد فزاینده ای از ابتکار عمل های مردمی صلح بر خط (انلاین)، فعالین به اولین اعتراض قابل توجه علیه به صدا در اوردن طبل های جنگ دعوت می کنند. در شب شنبه آینده، فعالین ضد جنگ بر خط خیزش تندی را به دنبال ابتکار یک زوج اسرائیلی برای هدیه کردن "پوستر های عشق" به مردم ایران به اجرا گذاشتند. پوستر های اسرائیلی خیلی زود از جانب افراد ایرانی پاسخ داده شد، و امروز یک البوم عکس فیس بوک جدید www.facebook.com برای هم صدایی با ایرانی هایی که نه تنها ضد جنگ هستند، بلکه آشکارا دیدگاه هسته ای دولت خود را با ابراز آن که فقط برای صلح ودموکراسی تلاش می کنند مورد انتقاد می دهند، آغاز شد.
کار زار فیس بوک "اسرائیل ایران را دوست دارد" www.facebook.com برای دریافت پاسخ بسیاری از ایرانی ها آغاز شده است، که پاسخ به این ابتکار اسرائیلی را، که افراد را به هدیه دوستی خود به ایرانی ها با ارسال عکس در فیس بوک فرا می خواند آغاز کردند. تا شب شنبه گذشته، هنرمند گرافیک رونی ادری و همسرش، میشل تامیر، که آغاز کننده کارزار بودند، هنوز برای تشویق ایرانی ها به پاسخ دادن به ده ها اسرائیلی تلاش می کردند، که عکس های خود را با کلمه های "ایرانی ها، ما هرگز کشور شما را بمباران نخواهیم کرد، ما شما را دوست داریم" در صفحه فیس بوک نصب کرده بودند. در روز یکشنبه کار انها میوه داد، چون پست های بیشتر وبیشتری از سوی ایرانی ها در صفحه فیس بوک آنها، در پاسخ به هم تایان اسرائیلی آنها نصب شد. علاوه بر ابتکار ادری و تامیر، یک گروه فیس بوک جدیدی با نام "اسرائیلی ها مخالف جنگ با ایران هستند" روز پنجشنبه افتتاح شد. پستی در صفحه گروه می نویسد "تیترهای روزنامه ها داستان را بازمی گویند: نخست وزیر برای قانونی کردن حمله اسرائیل به ایران، که انتظار می رود به زودی عملی گردد، تلاش می کند."
بنیان گذار گروه اضافه می کند "بخش اعظم افکار عمومی مخالف این گونه ماجراجویی است که ممکن است پی آمد های فاجعه باری داشته باشد. بسیاری از کارشناس ها در باره نتایج حمله به ایران و امکان این گونه اعلام جنگی هشدار می دهند. انتظار می رود ایران هم پاسخ دهد، که معنی آن می تواند تلفات بسیاری از اسرائیلی ها باشد." ابتکار مردمی این وب سایت بود که منجر به فعالیت اسرائیلی های زیادی، از جمله رزمندگان هداش و حزب کمونیست اسرائیل شد، تا تظاهرات ضدجنگی را اعلام نمایند که شب این شنبه www.facebook.com برگزار خواهد شد. در طی چند ساعت، حدود 900 اسرائیلی اعلام شرکت کردند – تعاد قابل ملاحظه ای در چنین زمان کوتاهی، و برای چنین موضوعی، در شرایط محلی. فعال های کار زار می نویسند "ما حمله غیرمسئولانه اسرائیل به ایران را، که منجر به جنگ بی پایان و تلفات بی شماری می گردد، تایید نخواهیم کرد. نظرسنجی ها نشان می دهد: بخش اعظم افکار عمومی اسرائیل مخالف حمله طراحی شده از سوی ناتانیاهو هستند."

آنها سپس ناتانیاهو را به خاطر طراحی جنگی در راستای منحرف کردن توجه عمومی از مسئله های جوشان اجتماعی و اقتصادی که اعتراض جی 14 تابستان را شعله ور کرد، و می تواند دوباره مردم را در بهار یا تابستان آینده به خیابان ها بکشاند سرزنش می کنند. "اما این هفته ما شاهد چیز خیره کننده ای خواهیم بود. اینترنت به ما اجازه می دهد پیام های خود را به شهروندان طرف مقابل ارسال کنیم و پاسخ های آن ها را دریافت نماییم. پیام های صلح، همبستگی و امید وجود دارند. این گفتگوی موجود و نوشونده به نتیجه روشنی منجر می شود: ما شهروندان اسرائیل و ایران دشمن نیستیم. رهبران ما در حال تحریک جنگ مصیبت باری هستند – وما همه برای جلوگیری از آن تلاش می کنیم. به جای کشیده شدن در یک جنگ منطقه ای – ما خواستار راه حلی صلح امیز در بین تمام خلق های منطقه هستیم."
ناتانیاهو شاید از یک "اجتماع تابستان" می ترسد اما به نظر می رسد مشتاق به راه انداختن جنگی است که ممکن است حتی به کارزار انتخاباتی او رشد دهد. در این هفته به ندرت کسی از گزارش هایی مبنی بر آن که اسرائیل برای حفاظت از موشک هایی که شهرها را هدف گرفته اند آماده نیست تعجب کرد. همین طور تعجب آور نیست که کمترین محافظت شده ها کم جمعیت ترین شهرهای پیرامونی اسرائیلی هستند. این به درستی نشان می دهد که رهبران ما چقدر برای ما ارزش قائلند، وقتی که در کشیدن ما به جنگی غیرضروری که منطقه را به آتش خواهد کشید، به اصطلاح برای حفاظت از ما، تردیدی ندارند. جای نگرانی نیست – آنها سلامت و در سنگرهای خود استوار خواهند بود. میلیاردهایی که این جنگ هزینه خواهد داشت از سوی ما پرداخت خواهد شد – با بهداشت، آموزش و پرورش، مسکن – و با خون. "آنها اضافه می کنند: "شنبه آینده، 24 مارس ما در ساعت 19در میدان حبیمای تل آویو گرد هم می آییم – جایی که اعتراض های تابستان آغاز شد – و از آنجا به گان مایر راه پیمایی می کنیم. همراه با هم برای ناتانیاهو و جهان روشن خواهیم کرد: شما هیچ اختیاری برای کشاندن ما به جنگ با ایران ندارید ."   

منبع: حزب کمونیست اسرائیل
مترجم: هاتف رحمانی




اخبار روز: 


کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران: امروز پنج شنبه شورای حقوق بشر با صدور قطعنامه ای برای یک سال دیگر ماموریت احمدشهید گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران را تمدید کرد. ۲۲ کشور رای مثبت ۵ کشور رای منفی و ۲۰ کشور ممتنع دادند. سوئد به عنوان یکی از حامیان قطعنامه به ارائه آن پرداخت.
با در نظر گرفتن قطعنامه ۵/۱ درخصوص نهادسازی شورا و قطعنامه ۵/۲ که رویه عمل مکانیسم های ویژه شورا مشخص می کند (۱۹ ژوئن ۲۰۰۷) این قطعنامه به ۳ نکته پرداخته است:
۱- تمدید دستور کار گزارشگرویژه در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران برای یک سال دیگر و درخواست از گزارشگر ویژه برای ارائه گزارش مستمر و اجرای مفاد دستور کار به شورای حقوق بشر و مجمع عمومی سازمان ملل
۲- درخواست از حکومت جمهوری اسلامی ایران برای همکاری کامل با گزارشگر ویژه و اجازه دادن به وی برای بازدید از کشور و همچنین دسترسی به همه اطلاعات لازمی که به او برای انجام دستورکارش نیازمند است.
۳- درخواست از دبیرکل سازمان ملل برای تهیه منابع لازم برای انجام دستور گزارشگر ویژه
در قطعنامه ای که برای تمدید ماموریت احمدشهید برای رای گیری در اختیاراعضای شورای حقوق بشر گذاشته شد، با در نظر گرفتن قطعنامه ۱۶/۱۹ شورای حقوق بشر در ۲۴ مارس ۲۰۱۱ و نیز قطعنامه ۶۶/۱۷۵ مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۱ و دیگرقطعنامه های پیشین مجمع عمومی در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران، از همکاری نکردن ایران با درخواست های شورا و مجمع عمومی که در این قطعنامه ها مطرح شده بود اظهار تاسف شده است.
این قطعنامه همچنین با استقبال از پیشنهادات گزارشگر ویژه حقوق بشردر ایران که به شورای حقوق بشر ارائه شد در خصوص افزایش (نقض حقوق بشر) و همچنین دسترسی نداشتن گزارشگرویژه واجازه ندادن به او برای سفر به جمهوری اسلامی ایران ابراز نگرانی کرده است.
دراین جلسه نماینده اروگوئه درخواست توقف فوری مجازات اعدام در ایران را کرد و با ذکر توضیحاتی گفت که مانند سال گذشته ممتنع خواهد ماند. نماینده کوبا از قطعنامه انتقاد کردو به دخالت کشورهای دیگر اشاره کرد و از کودتای سال ۱۹۵۳ سخن گفت و اینکه در زمان شاه جامعه بین المللی نقض حقوق بشر انجام می شد. نماینده کوبا همچنین به تحریم ها اشاره کرد و اینکه در خاورمیانه سلاح هسته ای وجود دارد اما ایران به دنبال انرژی هسته ای صلح آمیز است. او گفت که هیچ توجیهی برای ادامه کار شهید وجود ندارد. او گفت که جواد لاریجانی از کمیسیارهای عالی حقوق بشر دعوت کرده به این کشور سفر کند و ایران همکاری کرده است و با گفتن این موضوع گفت که اتحادکامل خود را با ایران اعلام می کند و گفت که وضعیت در شورا واقعیت در مورد ایران را بیان نمی کند.
روسیه و اکوادر نیز با قطعنامه مخالفت کردند و در مخالفت با آن پیش از رای گیری صحبت کردند. نماینده چین هم به انتقاد از اختصاص دادن یک گزارشگر ویژه کشوری پرداخت.
پس از آن نماینده ایران به پشت تریبون رفت. او قطعنامه را کاملا سیاسی نامید و گفت شورا نباید اجازه بدهد این بازی سیاسی ادامه پیداکند و از سوء استفاده از مکانیسم های حقوق بشر توسط برای کشورها سخن گفت. این درحالی است که در گزارش دبیر کل سازمان ملل که دو روز پیش منتشر شده بود عملا مطرح شده بود که به چه دلایلی کمیساریای عالی حقوق بشر نتوانسته به ایران برود. نماینده ایران همچنین از همکاری ایران با مکانیسم های حقوق بشر سازمان ملل سخن گفت که دقیق نبود. او به همکاری ایران در خصوص گزارش دوره ای ایران اشاره کرد که البته به گفته دبیر کل سازمان ملل بسیاری از توصیه ها و موارد مطرح شده در آن توسط ایران بی پاسخ مانده بود. او همچنین از همکاری های ایران در آینده با مکانیسم های حقوق بشر سخن گفت. او همچنین مدعی شد سطح همکاری جمهوری اسلامی با شورا باید برای رد دستور کار گزارشگر ویژه مورد توجه قرار گیرد. او به آمریکا و سوئد به عنوان حامیان این قطعنامه حمله کرد. او با حمله به گزارش احمدشهید او را به جانبداری و مغرض بودن و در نظر نگرفتن معیارهای گزارش نویسی متهم کرد.



جهادگرایان در زندانهای فرانسه ذهن جوانان بزهکار را بسمت اسلام رادیکال جهت می دهند

نوشتۀ بیژن برهمندی
علیرضا مناف زاده می گوید یکی از علت های اساسی که جوانان خارجی تبار بسوی این چنین مبارزاتی و این چنین برخورد رادیکالی با جامعه فرانسه رانده می شوند این است که آنها نمی توانند جایگاه واقعی خودشان را در این جامعه پیدا کنند.

گفتگو با علیرضا مناف زاده
 محمد مراح تروریستی که در دو سه هفته گذشته سه نظامی ارتش فرانسه و نیز سه کودک یهودی و یک معلم مدرسه را با گلوله بقتل رسانده بود سرانجام صبح امروز پس از حدود سی ساعت اختفا در خانه مسکونی اش،سرانجام – بروایت وزیر کشور- طی یک عملیات انتحاری در حالیکه مسلح بود و تیر اندازی میکرد خود را از پنجره به بیرون پرتاب کرد و کشته شد.
با اطمینان می توان گفت که بویژه پس از قتل فجیع کودکان در حیاط یک مدرسه در شهر تولوز، این تروریست- که گفته می شود به القاعده وابسته است- به مهم ترین سوژه مطبوعات و مردم فرانسه تبدیل شد. بویژه که با افشای اخبار دقیق تر مردم متوجه شدند که او نظامیانی را هدف قرار داده است که مسلمان بوده اند و سپس به مدرسه یهودی ها حمله کرده و کودکان بیگناه را بقتل رسانده است.
او البته خود توضیح داده است که نظامیان مسلمان را به دلیل "خیانتشان" به اسلام و جنگیدن در افغانستان بقتل رسانده و کودکان یهودی را نیز به انتقام کودکان فلسطینی کشته است.
با این وجود سبعیت این تروریست جهادگرا بویژه در جریان قتل خونسردانه کودکان خشم و نفرت وسیعی در میان مردم فرانسه ایجاد کرد.
آیا این برآشفتگی عمومی می تواند جوانان مسلمان رادیکال را به تجدید نظر درباره روش های خشونت آمیز و خونین وادارد؟
این حوادث انزوای هر چه بیشتر مسلمانان فرانسه را در پی نخواهد داشت؟
فرانسوی ها چگونه باید درباره این اظهار نظر محمد مراح که گفته است "من از فرانسه متنفرم" چاره جوئی کنند؟
علیرضا مناف زاده جامعه شناس و پژوهشگر مقیم فرانسه در گفتگوئی به این پرسش ها پاسخ می گوید.
بعقیده مناف زاده اینک جوی در جامعه بوجود آمده است که در آن افکار عمومی علیه مسلمانان تحریک شده است و طول خواهد کشید تا دوباره افکار عمومی از تاثیر عاطفی این رویداد فاصله بگیرد و به حضور مسلمانان در جامعه با دیدی عقلانی تر نگاه کند. او می گوید یکی از علت های اساسی که جوانان خارجی تبار بسوی این چنین مبارزاتی و این چنین برخورد رادیکالی با جامعه فرانسه رانده می شوند این است که آنها نمی توانند جایگاه واقعی خودشان را در این جامعه پیدا کنند. اتفاقاً در زندان هاست که رهبران جهاد گرا ذهن جوانان بزهکار را بسوی جهاد و اسلام رادیکال جهت می دهند.
 








فرهاد خسروخاور: بهارعرب بنیادگرائی اسلامی را به حاشیه راند

محمد مراح تروریست اسلامی که هفت نفر،ازجمله سه کودک، را به قتل رسانده بود؛ درساعات پیش ازظهرامروز درتیراندازی متقابل نیروهای ویژه ضد تروریسم فرانسه، درآپارتمان محل اختفای خود، ازپای درآمد.

 وی که خود را از اعضاء سازمان القاعده می دانست، درآخرین گفت و شنود با نیروهای پلیس گفته است، از کرده ی خود پشیمان نیست، واگر شناسائی نشده بود، درنظرداشت به عملیات مسلحانه ادامه دهد. محمد مراح گفته است، آنچه که انجام داده، یعنی ترورسه نظامی ارتش فرانسه و سه کودک ویک آموزگار مدرسه کلیمیان تولوز، به عنوان انتقام جوئی از فرانسه به سبب سیاست های نادرست این کشوردرافغانستان وهمچنین انتقام گیری ازجامعه یهودی به خاطر کشته شدن فلسطینان درخاورمیانه بوده است.
روزنامه های امروز فرانسه، بلااستثناء، ماجرای غم انگیزو خونین روزهای اخیردو شهرفرانسه را درصدراخبارو گزارش ها ی خود قرار داده اند. روزنامه ها زمانی به کیوسک ها امده اند که ماجرای محاصره محل اختفای محمد مراح توسط پلیس همچنان دادمه داشته است.
لاکروا، هومنیته، لیبراسیون، فیگارولوموند مقالات و گزارش های مفصلی را به این رویداد اختصاص داده اند. لازم به یادآوری است که ازسال هزارونهصد و نودو چهارمیلادی تاکنون فرانسه ازسوءقصد های تروریستی مصون مانده بود.
ازمجموعه گزارش ها چنین برمی آید که محمد مراح ازقبل ازسفربه مرزهای افغانستان و پاکستان، و دیدن اموزش های تروریستی، ازطرف پلیس فرانسه به خاطردست داشتن دربزهکاری های گوناگون شناخته شده بوده و درمواردی به مدت های محدودی درزندان نیزبوده است. لیبراسیون، روزنامه صبح پاریس، بااشاره به این موارد می نویسد: محمد قبل ازپیوستن به جهادگران اسلامی القاعده، درپانزده مورد به اتهام سرقت های کوچک و رفتارهای خشونت آمیز بازداشت و محکوم شده است. به گفته دادستان پاریس، نشانه هائی دردست است که حکایت ازآن دارد که محمد دوران کودکی دشواری داشته است.
لیبراسیون درکنارمقالات و گزارش های مفصلی خود درمورد حادثه تروریستی تولوز، مصاحبه ای نیزدارد با جامعه شناس ایرانی، فرهاد خسرو خاورکه درمحافل دانشگاهی فرانسه به عنوان جامعه شناس و کارشناس حرکت های اسلامی درمیان جوانان مسلمان شناخته می شود.
فرهاد خسرو خاور بر این باوراست که ادعای وابستگی به القاعده را ازسوی جوان تروریست نباید زیاد جدی گرفت، زیرابه گفته وی، سرویس های اطلاعاتی اروپا ازجمله فرانسه توانسته اند درسال های اخیرشبکه های تروریستی القاعده را شناسائی و منهدم نمایند. به گفته خسروخاور، تنها می توان ادعای وابستگی را یک واکنش پنداری و غیرواقعی متهم کنونی تلقی کرد.
خسرو خاور می افزاید، یکی ازتعارض های موجود دررویداد های تروریستی کنونی درفرانسه این است که ازیک سو نیروهای امنیتی توانسته اند، تا حدود زیادی، شبکه های تروریسم اسلامی را درکشور کشف وخنثی نمایند، ازدیگر سو، با انهدام شبکه های منسجم اقدامات فردی تروریستی افزایش بیشتری نشان می دهد.
به گفته خسروخاور،هنگامی که اقدامات هماهنگ جمعی، ازسوی گروه های اسلامی تقریباً غیرممکن شده است، لاجرم فعالین این شبکه ها بطورمنزوی و فردی دست به اقدامات تروریستی اسلامی می زنند که رد یابی و پیش گیری از آن، قبل از وقوع، کاری بسیاردشواراست.
فرهاد خسروخاورپس ازتشریح ویژگی های جوانانی که براثرناکامی های اجتماعی و انزوای فرهنگی به قهرمان نمائی و انتقام جوئی فردی روی می آورند می گوید: واقعیت این است که با آغاز و ادامه بهارعربی جنبش بینادگرائی اسلامی به حاشیه رانده شده است، این فرگرد اجتماعی وسیاسی، برای عناصرفعال و منزوی فرصتی پیش اورده است که بگویند ما هستیم و می توانیم درراه اسلام شهید شویم.
ژرژمل برنو کارشناس امور خاورمیانه نیز درروزنامه فیگارو درگزارش کوتاهی دراین روزنامه می نویسد: با اینکه کشته شدن، اسامه بن لادن، رهبرالقاعده ضربه سختی را به ساختارسازمانی القاعده وارد اورده است، ولی نام این سازمان هنوز وهمچنان قادراست جهادگران اسلامی را به سو ی خود جلب نماید.
مل برونو می افزاید: ازهنگام کشته شدن بن لادن داده های سازمانی القاعده تغیرکرده است بدین معنی که عملاً مراکز عملیاتی تروریسم القاعده ای ازمنطقه سُنتی خود، یعنی مرزهای پاکستان و افغانستان، به دیگرمناطق مانند یمن، عراق، عربستان سعودی، کشورهای افریقائی ساحل و نیجریه و حتی شاید به سوریه نقل و انتقال یافته اند.
ژرژ مل برونودرادامه گزارش خود می نویسد: نمونه یمن، پس از فروپاشی حکومت علی عبدالله صالح، قابل توجه است. با فروپاشی حکومت صنعا القاعده فرصت طلائی به دست آورد تا بتواند موقعیت خود را درمناطق دورافتاده ی این کشوربطورقابل ملاحظه ای تقویت نماید. دراین دوران بود که اعضاءکارکشته ی القاعده به میدان آمدند و به گسترش سازمان و گرفتن نفرات تازه نفس پرداختند، که از آن جمله بود، بازسازی خطوط ارتباطی با بنیادگرایان "ال شباب" درسومالی.
نویسنده فیگارو می افزاید : اکنون دراردوگاه های یمن نه تنها نفرات عرب القاعده؛ بلکه نفراتی از مسلمانان کشورهای اروپائی، آمریکا ئی های سومالی تبار، اعراب کشورهای شمال آفریقا و احتمالاً اروپا دوره های آموزشی را می گذرانند.
  لومون روزنامه عصر فرانسه نیز درگزارشی درصفحه اول خود به پایان ماجرای تروریستی پرداخته است که اکنو یک هفته بود مردم فرانسه را دراضطراب و نگرانی فرو برده بود.



هیلاری کلینتون: در ها برای مذاکره با طالبان باز است

نوشتۀ واسع محسن
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا روز چهارشنبه در واشنگتن گفت درهای مذاکره همچنان بروی طالبان ‏افغان باز است. هیلاری کلینتون در همین حال یاد آوری کرد آمریکا اجازه نخواهد داد وضعیت زندگی زنان ‏افغان به شرایط قبل از سال 2001 که طالبان بر افغانستان حاکم بودند برگردد. ‏

گفتگو با فاخره موسوی، پژوهشگر، درباره وضعیت زنان افغانستان
More
 واسع محسن
وزیر خارجه آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی همراه با زلمی رسول، وزیر خارجه افغانستان با تاکید روی ‏این مساله که آمریکا مصمم است برای حل معضله افغانستان یک راه حل سیاسی جستجو کند گفت " این به ‏طالبان مربوط است که در این مورد تصمیم بگیرند. ما در این مورد واضح صحبت کرده ایم و حاضر هستیم ‏مذاکرات را از سربگیریم."‏
هیلاری کلینتون گفت هدف آمریکا آن است تا باب مذاکره را بازکند و از این طرق افغانها بتوانند با هم به ‏گفتگو بپردازند. ‏
وزیر خارجه آمریکا با این حال تاکید کرد که آمریکا اجازه نخواهد داد وضعیت زندگی زنان افغان به شرایط ‏قبل از سال 2001 که طالبان بر افغانستان حاکم بودند برگردد. بگفته او "آمریکا در این مورد هیچگونه ‏معامله را نخواهد پذیرفت و مذاکراتی که نصف جامعه افغانستان را از حقوق آنان محروم کند نیز نتایج صلح ‏آمیز در پی نخواهد داشت."‏
هیلاری کلینتون در این کنفرانس مطبوعاتی تاکید کرد اگرچه نقش آمریکا در افغانستان در سالهای آینده تغییر ‏خواهد کرد با این حال، این کشور همچنان از زنان افغان دفاع و با آنان از نزدیک همکاری خواهد کرد. ‏





غلامحسین الهام٬ سخنگوی دولت نهم:

اصول‌گرایان هیچ‌گاه احمدی‌نژاد را قبول نداشته‌اند

  غلامحسین الهام٬ سخنگوی دولت نهم گفته که اصول‌گرایان هیچ‌گاه محمود احمدی‌نژاد را به عنوان نامزد انتخاباتی خود قبول نداشته‌‌اند و برخوردهای آنها با وی همراه با «بغض» بوده است.
آقای الهام در گفتگویی که روز جمعه (چهارم فروردین) در سایت «شبکه ایران» منتشر شده این مطلب را بیان کرده و افزوده اصول‌گرایان احمدی‌نژاد را «در قد و قواره رئیس جمهوری قبول نداشتند.»
وی اظهار کرده که رای اصول‌گرایان به احمدی‌نژاد در دور دوم مرحله نهم انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ از روی «اضطرار» بود و در انتخابات سال ۸۸ نیز چون بحث «مقابله با نظام بود، از وی حمایت کردند.»
الهام در این گفتگو از سیاست‌ها٬ تصمصیم‌ها و عملکرد شش سال گذشته احمدی‌نژاد دفاع کرده و از مجالس هفتم و هشتم به خاطر «مقابله» با دولت‌های نهم و دهم انتقاد کرده است.
وی ادعا کرده است: «پتانسیلی که به وسیله احمدی‌نژاد در دوره نهم ایجاد شد در دوره دهم نظام را از براندازی حفظ کرد. البته به صورت دموکراتیک و نه با ضرب و زور قدرت، که خود این ارزش والایی بود.»
رابطه احمدی‌نژاد با محافظه‌کاران٬ روحانیون٬ مراجع تقلید و در یک سال گذشته با علی خامنه‌ای به سردی گرائیده است به طوری که زمزمه‌های استیضاح وی نیز در محافل رسمی و غیر رسمی به گوش می‌رسد.
غلامحسین الهام که عضو «جبهه پایداری» است به همراه برخی دیگر از اعضای این جبهه مدت‌هاست به دفاع از عملکرد احمدی‌نژاد برخواسته‌اند٬ اما در عین حال خود را عضو تیم رئیس دولت دهم نمی‌دانند.





یک وبلاگ‌نویس هوادار احمدی‌نژاد:

اقتدارگرایان برای حذف کامل تیم احمدی‌نژاد برنامه دارند


یکی از وبلاگ‌نویسان حامی محمود احمدی‌نژاد در یادداشتی از طرفداران رئیس دولت دهم خواست در صورت بروز هر گونه اتفاقی برای احمدی‌نژاد٬ در برابر حامیان علی خامنه‌ای ایستادگی کنند.
وبلاگ «ندایی از درون» در تازه‌ترین پست خود نوشته که «اقتدارگرایان» و «اصول‌گرایان» در سال ۱۳۹۱ برای حذف کامل «حامیان گفتمان انقلاب اسلامی» برنامه‌ریزی کرده‌اند.
این وبلاگ نوشته است: «از نهادهای انقلابی که با انقلاب و رهبری فاصله گرفته‌اند تا همه گروه‌های سیاسی حال حاضر همه در برابر ما {تیم احمدی‌نژاد} قرار گرفته‌اند.»
وبلاگ «ندایی از درون» اضافه کرده افراد و جریان‌های محافظه‌کاری که مقابل احمدی‌نژاد ایستاده‌اند «نه به آبروی خود رحم می‌کنند و نه به جمهوری اسلامی.»
این وبلاگ افزوده است: «قطعا سال ۹۱ سال بسیار سختی برای خواهد بود، سالی که اقتدارگرایان تمام امکاناتشان را برای جلوگیری از حذف خود به دست مردم در سال ۹۲ به کار خواهند بست.»
این پست وبلاگی در شرایطی منتشر می‌شود که در هفته‌های اخیر برخی محافظه‌کاران اعلام کرده‌اند در صورتی که اختلاف احمدی‌نژاد با علی خامنه‌ای تشدید شود٬ امکان برکناری رئیس دولت دهم وجود دارد.
احمدی‌نژاد پس از اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ بر سر ادامه کار حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات با علی خامنه‌ای دچار اختلاف شدیدی شد که این اختلاف بازتاب‌های گسترده‌ای داشت.
در آن زمان گروهی از نمایندگان بحث طرح عدم کفایت سیاسی را مطرح کردند که در نهایت اعلام شد رهبر جمهوری اسلامی می‌خواهد دوره احمدی‌نژاد به طور طبیعی به پایان برسد.
طی یک سال گذشته تنش‌ها و اختلاف‌ها میان حامیان احمدی‌نژاد و خامنه‌ای همچنان ادامه داشته و پیش‌بینی می‌شود این تنش‌ها امسال نیز ادامه پیدا کند.






خبرگزاری سپاه پاسداران:

موافقت مسکو و دمشق با پیشنهاد ایران برای برگزاری نشست مجمع مجالس آسیایی در مورد سوریه


خبرگزاری فارس
کشورهای روسیه و سوریه موافقت خود را با پیشنهاد ایران برای برگزاری نشست تروئیکای مجمع مجالس آسیایی با هدف حل مسالمت‌آمیز تحولات سوریه، اعلام کردند.
حسین شیخ‌الاسلام مشاور امور بین‌الملل رئیس مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، گفت که دبیرکل مجمع مجالس آسیایی اخیراً طی با همکاری مجلس طی نامه‌ای به رؤسای مجالس سوریه، روسیه، اندونزی و ایران خواستار برگزاری نشست "تروئیکا +" این مجمع به منظور حل مسالمت‌آمیز تحولات سوریه شده است.
وی در رابطه با محتوای این نامه اظهار داشت: مهمترین محورهای نامه نژادحسینیان معطوف به توقف خشونت‌ها از سوی طرف‌های درگیر در سوریه، پشتیبانی از کمک‌های انسان‌دوستانه، قطع ارسال اسلحه و عدم دخالت بیگانگان در امور داخلی این کشور، آغاز گفت‌وگوها بین طرفین درگیر و حمایت از مأموریت کوفی عنان به سوریه است.
مشاور امور بین‌الملل رئیس مجلس تصریح کرد: تاکنون رؤسای مجالس سوریه و روسیه با پیشنهاد برگزاری نشست تروئیکای + مجمع مجالس آسیایی به منظور حل مسالمت‌آمیز تحولات سوریه موافقت کرده‌اند البته رئیس مجلس ایران نیز به عنوان کشور پیشنهاد دهنده نیز با این پیشنهاد موافق است.
شیخ‌الاسلام اضافه کرد: این دعوت از کشورهای اندونزی، سوریه و روسیه به عنوان رؤسای قبلی، کنونی و بعدی مجمع مجالس آسیایی صورت گرفته است و در صورت موافقت همه اعضا، این نشست برگزار خواهد شد.
به گزارش فارس، در نشست «تروئیکا+ مجمع مجالس آسیایی» علاوه بر کشورهای اندونزی، روسیه و سوریه که عضو تروئیکا هستند، دیگر کشورهای عضو این مجمع نیز می‌توانند شرکت کنند.




حسین علیزاده فردا در لیون می‌نوازد

imageكنسرت بداهه حسین علیزاده و پژمان حدادی پنجم فروردین ماه سال جاری در شهر لیون فرانسه برپا می‌شود.
به گزارش ایسنا، علیزاده كه سال ۹۰ را به عنوان یكی از پركارترین سال‌های فعالیت خود را پشت سر گذاشته، قرار است در تاریخ ۲۴ مارس برابر با پنجم فروردین با همراهی پژمان حدادی ـ نوازنده سازهای كوبه‌ای ـ در لیون به صحنه برود و قطعات مختلفی از جمله قطعات آلبوم «آن و آن» را بنوازد.
این كنسرت به صورت بداهه در سالن مولیر شهر لیون برگزار خواهد شد.
علیزاده آخرین بار همراه پژمان حدادی در شهر بركلی آمریكا به صحنه رفته بود.




ابطحی: خواب کروبی و تاج‌زاده را می‌بینم

imageمحمدعلی ابطحی در وبلاگ خود نوشته است که برای مهدی کروبی و مصطفی تاجزاده این قدر دلتنگ می‌شود که «به طور متناوب» خواب این دو نفر را می‌بیند.
معاون رییس‌جمهور سابق ایران درباره سال گذشته در وبلاگ خود نوشته است: « دوستان قدیم و ادامه زندان و حصرشان هم تلخی دیگر سال ۹۰ بود که دلم برای همه‌شان تنگ بود. در میان همه‌شان البته به دلیل دوستی بیشتر، برای آقای کروبی و مصطفی تاجزاده بیشتر دلتنگی داشتم. این قدر دلتنگشان می‌شوم که به طور متناوب خواب این دو نفر را می‌بینم.»
وی که خود پس از انتخابات ریاست جمهوری گذشته بازداشت شد ادامه داده است: «رفتن دوستانی مثل عزت الله سحابی و هاله عزیزش و هدی صابر مهربان اگر چه یک غم همگانی بود و برای من به دلیل آشنایی با آنها سنگین بود و تلخ.»
ابطحی که یکی از یاران خاتمی است درباره رای خاتمی در انتخابات گذشته نیز نوشته است: «آقای خاتمی هم با هدف شفاف کردن مرز اصلاحات درون نظام با آنها که نظام را قابل اصلاح نمی‌دانند در انتخابات شرکت کرد.»
وی از این اتفاق به عنوان «موفقیت بزرگ» برای حاکمیت یاد کرده است.
ابطحی به جمهوری اسلامی پیشنهاد داده: «عقل و منطق حکم می‌کند که موفقیت را باور کنند و کشور از اضطراب امنیتی بودن بیرون بیاید. در هر حال حتی اگر توهم هم باشد، امید به شاد بودن ملت، و استفاده صحیح از منابع ملی برای پیشرفت و سربلندی کشور تنها کاری است که از ما بر می‌آید.»




ایران ۱۳۰ میلیون دلار تجهیزات شنود و ردگیری از چین خرید

image
خبرگزاری رویترز نوشته است که دولت پکن تجهیزات بسیار قوی شنود تلفن و پیامک به جمهوری اسلامی ایران فروخته است.
رویترز در این خصوص نوشته است که شرکت چینی ZTE تجهیزات مخابراتی به بهای ۱۳۰ میلیون دلار به ایران فروخته است و این روزها هم مشغول راه اندازی آن است.
به نوشته‌ی رویترز این تجهیزات امکان شنود گسترده تلفن، پیامک، فیلتریتگ، جاسوسی اینترنتی، کنترل ایمیل، چت و غیره را به دولت سرکوبگر ایران می‌دهد.
پیشتر نیز روزنامه وال‌استریت‌ژورنال آمریکا در گزارشی مفصل به مراودات فنی بین ایران و شرکت‌های چینی برای شنود و ردیابی فعالان سیاسی و معترضان پرداخته بود و در گزارشی نوشته بود که شرکت چینی «هوا-وی»در حال حاضر بازیگر اصلی صحنه‌ی صنعت تلفن موبایل دولتی ایران است و با این کار، این شرکت در توانا ساختن شبکه‌ی امنیتی ایران برای سرکوب مخالفان ایفای نقش می‌کند.




ممنوعیت دید و بازدید نوروزی اعضای نهضت آزادی

image
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دید و بازدید نوروزی اعضای نهضت آزادی را ممنوع کرد.
به گزارش سایت ملی مذهبی‌ها، طبق رسم هر ساله عصر دومین روز فروردین ماه اعضا و علاقمندان نهضت آزادی ایران جهت تبریک سال نو در منزل دکتر صدر حاج سید جوادی از بنیانگذاران نهضت گرد هم می‌آمدند تا دید و بازدید نوروزی را به جای آورند، اما نیروهای امنیتی در تماسی تهدیدآمیز اعلام کردند که مهمانان نوروزی حق آمدن به خانه دکتر حاج سید جوادی را ندارند و گرنه بازداشت خواهند شد.
دکتر صدر حاج سید جوادی با ۹۵ سال سن، کهن‌سال ترین فعال سیاسی ایران و از بنیان گذاران نهضت آزادی است و به نوشته‌ي وب‌سایت ملی مذهبی‌ها هرساله منزل ایشان پذیرای علاقمندان و شخصیت‌های سیاسی بوده است.
گفتنی است دکتر حاج سید جوادی چندی قبل نیز با نگارش نامه‌ای محرمانه به علی خامنه‌ای خواستار محاکمه و طرح عدم کفایت سیاسی محمود احمدی نژاد شده بود.



کاهش بهای نفت خام در بازارهای جهانی

سحام نیوز: بهای نفت خام برای دومین بار در سه روز اخیر کاهش یافت. بهای هر بشکه نفت خام دریای برنت روز پنج‌شنبه (۲۲ مارس/ ۳ فروردین) با ۶۳ سنت کاهش به ۱۲۳ دلار و ۵۷ سنت آمریکا در هر بشکه رسید.
به گزارش دویچه وله کاهش خرید نفت توسط چین که پس از آمریکا بزرگترین مصرف کننده انرژی در جهان است و علاوه بر آن بحث در مورد آزاد سازی برداشت از ذخایر استراتژیک نفت در کشورهای صنعتی جهان، دو دلیل کاهش بهای نفت خام عنوان می‌شوند. در پی گفت‌وگوی ایالات متحده آمریکا و بریتانیا در مورد آزادسازی برداشت از ذخایر استراتژیک نفت خود، فرانسه نیز اعلام کرد این گزینه را بررسی می‌کند.



 جرس: اعضای زندانی ادوار تحکیم وحدت به صورت دسته جمعی درنوروز ۹۱ از مرخصی نوروزی محروم هستند.
به گزارش ندای سبز آزادی، احمد زیدآبادی دبیر کل ادوار تحکیم وحدت سومین نوروز خود را بدون مرخصی درزندان می گذراند.
 علی ملیحی روزنامه نگار و مسئول روابط عمومی ادوار تحکیم وحدت نیز وضعیتی مشابه زید آبادی را دارد و سومین نوروز خود را بدون مرخصی در زندان است.
عبدالله مومنی سخنگوی ادوار تحکیم وحدت نیز که درسال۸۸ پس از ۹ ماه زندان به مرخصی آمده بود درابتدای سال ۸۹ به زندان بازگردانده شد و ازآن تاریخ بدون مرخصی درزندان به سر می برد.
حسن اسدی زید آبادی دیگر عضو ادوار تحکیم وحدت نیز دومین نوروز خود را بدون مرخصی درزندان می گذراند.
علی جمالی دبیر سیاسی ادوار تحکیم وحدت نیز که سال گذشته به مرخصی نوروزی آمده بود امسال از مرخصی نوروزی محروم شده است.




جــرس: در پی بی توجهی دولت به انتقادات وارده پیرامون انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی، یک عضو هیئت رئیسه مجلس گفت: انتصاب مرتضوی به عنوان رئیس سازمان تامین اجتماعی نشان دهنده، زیر سوال بردن عملکرد دولت و ایجاد نارضایتی در بین مردم و نمایندگان بی‌تاثیر از وجود حلقه انحرافی نیست.
به گزارش افکار نیوز، زهره الهیان با بیان اینکه انتخاب مرتضوی به عنوان رئیس سازمان تامین اجتماعی مودر اعتراض بسیاری از نمایندگان قرار گرفت گفت: از زمانی که زمزمه‌های انتصاب مرتضوی به عنوان رئیس سازمان تامین اجتماعی مطرح شد نامه‌های از سوی نمایندگان مبنی بر اعتراض انتصاب مرتضوی به رئیس جمهور ارسال گردید.
وی در خصوص علت مخالف نمایندگان بر انتخاب مرتضوی به عنوان رئیس سازمان تامین اجتماعی گفت: تعلیق قضایی مرتضوی به عنوان دادستان کشور در قضایای کهریزک و حوادثا سال ۸۸ به دلیل عملکرد نامناسب وی، ناکامی وی در مدیریت مبارزه با کالای قاچاق و ارز و نیز شکایات تمامی نمایندگان در رابطه با پرونده وی در دانشگاه آزاد از جمله دلایلی مخالفت نمایندگان به شمار می‌رود.
الهیان در ادامه تصریح کرد: سازمان تامین اجتماعی نیازمند یک فرد متخصص و با سابقه در این حوزه است و فرد پر حاشیه‌ای مانند مرتضوی مناسب ریاست در سازمان تامین اجتماعی نیست و دولت باید در این انتخاب تعامل بیشتری می‌کرد.
نماینده تهران در ادامه اظهار داشت: بعد از معارفه مرتضوی به عنوان ریاست سازمان تامین اجتماعی نمایندگان فورا طرح استیضاح وزیر کار را امضا کردند که مطمئنا بعد از تعطیلات مجلس در ۱۵ فروردین سال ۹۱ پیگیری خواهد شد.
عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی باشاره به اینکه انتصابات چنین افرادی که با اعتراض مردم و نمایندگان مواجه است عملکرد دولت را زیر سوال می‌برد افزود: چنین انتصاباتی نشان دهنده این است که دستی در کار است و زیر سوال بردن عملکرد دولت و ایجاد نارضایتی در بین مردم و نمایندگان بی‌تاثیر از وجود حلقه انحرافی نیست.




مسعود لواسانی ناپدبد شد جــرس: مسعود لواسانی، روزنامه نگار و از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات، در حالیکه چند ماه پیش از زندان آزاد شده بود، از روز چهارشنبه دوم فروردین ماه تا کنون ناپدید شده است.
بنا به گزارش ها، فاطمه خردمند، همسر این روزنامه نگار منتقد حکومت، که خود نیز اخیرا از زندان آزاد شده، پیرامون ناپدید شدن همسرش در صفحه فیس بوک خود نوشته است که "مسعود از روز گذشته و به قصد هواخوری از منزل خارج شده اما تاکنون بازنگشته و خبری از او در دست نیست."
سامانه خبری «ندای سبز آزادی» نیز در این زمینه گزارش داده است که همسر و فرزند مسعود لواسانی به شدت نگران سرنوشت وی هستند و پیگیری ها برای دریافت هرگونه خبری بی نتیجه مانده و هیچ یک از مراجع رسمی و قانونی مسوولیت بازداشت احتمالی مسعود لواسانی را بر عهده نگرفته اند.
بر اساس این گزارش، فاطمه خردمند در صفحه شخصی خود در فیس بوک نوشته است:
"شادی عید و در کنار هم بودن بیش از دو روز دوام نیاورد.....
مسعود عزیزم از دیشب که برای هواخوری رفته تا حالا خبری ازش نیست
دوستان بازجو هم جواب تلفن نمی دهند
دارم می میرم از دلشوره و نگرانی
ای خدا ......."



شما روزنامه‌نگاران دربند، نماد نجابت، شرافت و وجدان جامعه‌ روزنامه‌نگاری ایران هستید
نامه  ۸۳ روزنامه نگار  به مناسبت ۹۹۹ روز زندان مسعود باستانی جــرس: به مناسبت ۹۹۹ روز زندان مسعود باستانی، روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی، دهها تن از روزنامه نگاران ایرانی با انتشار نامه ای، یاد و خاطرۀ وی را گرامی داشتند.
به گزارش منابع خبری جرس، ۸۰ روزنامه نگار به مناسبت ۹۹۹ روز زندان مسعود باستانی خطاب به این روزنامه نگار محبوس در زندان گوهردشت نوشته اند: "تو و دیگر روزنامه‌نگاران دربند، نماد "نجابت"، "شرافت" و "وجدان" جامعه‌ روزنامه‌نگاری ایران در عصری هستید که انگار در این مملکت دیگر نیازی به آن‌ها وجود ندارد و شاید اگر این مقاومت بزرگ تو و سایر همتایانت نبود، مفهوم این واژه‌ها نیز از دست می‌رفت."
متن این نامه که نسخه ای از ان در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
همکار سرافراز،
مسعود باستانی عزیز،
۹۹۹ روز گذشت. باور نمی‌کردیم که ۹۹۹ روز بگذرد و تو در زندان باشی اما انگار چرخ دوار روزگار چندان براساس باور ما نمی‌چرخد، میزانش گویا مقاومت حیرت‌انگیز و امیدبخش تو، پشت میله‌های سرد زندانی است که تنها به جرم روزنامه‌نگاری و صدای ملت را فریاد برآوردن، سهم تو شده است؛ یک سهم ظالمانه در دنیایی ناعادلانه.
لازم نیست، بگوییم چه‌قدر دلتنگ تو هستیم. بگوییم همواره به یادت هستیم یا آزادیت را انتظار می‌کشیم. انگار ۹۹۹ روز زندان، تمام این جمله‌ها را به اندازه‌ای بدیهی کرده که تو می‌توانی در ناگفتنی‌های ما نیز آن‌ها را بی‌یابی. این مرقومه را تنها برای این نوشتیم تا بگوییم که مقاومت تو را سپاس و به همکاری با تو افتخار کنیم. تو و دیگر روزنامه‌نگاران دربند، نماد "نجابت"، "شرافت" و "وجدان" جامعه‌ روزنامه‌نگاری ایران در عصری هستید که انگار در این مملکت دیگر نیازی به آن‌ها وجود ندارد و شاید اگر این مقاومت بزرگ تو و سایر همتایانت نبود، مفهوم این واژه‌ها نیز از دست می‌رفت.
مسعود باستانی عزیز؛ برای مفهوم بخشیدن به نجابت، شرافت و وجدان با ۹۹۹ روز مقاومت در زندان از تو سپاس‌گزاریم.
۱-محمد آقازاده
۲-مهدی افشارنیک
۳-ساسان آقایی
۴-مهسا امرابادی
۵-سعیده امین
۶-فرنوش امیرشاهی
۷-افشین امیر شاهی
۸-آسیه امینی
۹-مهدی افروز منش
۱۰-رسول اصغری
۱۱-رضا انصاری راد
۱۲-سولماز ایکدر
۱۳-امید ایرانمهر
۱۴-آرش بهمنی
۱۵-نگین بهکام
۱۶-علی بزرگیان
۱۷-فرزانه بذرپور
۱۸-سپیده جدیری
۱۹-احمد جلالی فراهانی
۲۰-ایلیا جزایری
۲۱-مریم جعفری
۲۲-آرش حسینی پژوه
۲۳-محبوبه حسین زاده
۲۴-رضا حقیقت نژاد
۲۵-پیمان خدادوست مقدم
۲۶ – علی خرد پیر
۲۷-میترا خلعتبری
۲۸-نعیمه دوستدار
۲۹-بنفشه رمضانی یگانه
۳۰-سامان رسول پور
۳۱-شهرام رفیع زاده
۳۲-محمد رهبر
۳۳-بهرام رفیعی
۳۴-رضا رفیعی
۳۵-فیروزه رمضان زاده
۳۶-تا تا ریاحی
۳۷-نفیسه زارع کهن
۳۸-مسعود سفیری
۳۹-امید سلیمی بنی
۴۰-ادن سلامی
۴۱-حسن سربخشیان
۴۲-سجاد سالک
۴۳-پرستو سرمدی
۴۴-مجید سعیدی
۴۵-سعید شمس
۴۶-سولماز شریف
۴۷-صبا شعر دوست
۴۸-رضا شجائیان
۴۹-مرسم شبانی
۵۰-بهروز صمد بیگی
۵۱-بیژن صف سری
۵۲-بنیامین صدر
۵۳-ریحانه طباطبایی
۵۴-حمید رضا ظریفی نیا
۵۵-مسیح علی نژاد
۵۶-احسان عابدی
۵۷-رضا غیبی
۵۸-فریده غائب
۵۹-آرش غفوری
۶۰-ماهرخ غلامحسین پور
۶۱-مهران فرجی.
۶۲-میلاد فدایی اصل
۶۳-فرشته قاضی
۶۴-سمیرا قرائی
۶۵-ساناز قاضی زاده
۶۶-احسان قلمچی
۶۷-مصطفی قالعی
۶۸-مرتضی کاظمیان
۶۹-نازنین کاظمی
۷۰-علیرضا کنعان رو فومنی
۷۱-جعفر گلابی
۷۲-حنیف مزروعی
۷۳-حمید مافی
۷۴-جواد منتظری
۷۵-مهدی محسنی
۷۶-ریحانه مظاهری
۷۷-حمیدرضا میرزاده
۷۸-احسان مهرابی
۷۹-شاهین نوربخش
۸۰-مرتضی ناعمه
۸۱-حسین نورانی
۸۲-پروانه وحید منش
۸۳-محمدرضا یزدان پناه




جــرس: رئیس مرکز پژوهش های مجلس با اشاره به اینکه نجات یک ملت در این است که از دسترنجش، خودش را تامین کند اظهار داشت: عزت ملی ما در ادامه این روش های فعلی آسیب می بیند و بلکه حفظ استقلال نیز با ادامه این روش ها دچار مشکل خواهد شد.
به گزارش مهر، احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش های مجلس در خصوص علت نامگذاری سال جدید با نام تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی گفت: ماه رمضان سال گذشته که تولید کنندگان بخش خصوصی با رهبری دیدار داشتند وی از مشکلات بخش تولید و نارسایی های آن و از اینکه دولت در بخش تولید وظیفه اش به خوبی انجام نداده است گله داشت.
توکلی با بیان اینکه با گذشت بیش از یک سال از این دیدار هنوز مشکلات بخش خصوصی بهبود نیافته است گفت: شیوه های اقتصادی که دولت در پیش گرفته است ضد تولید است.
رئیس مرکز پژوهش های مجلس خاطرنشان کرد: اگر تولید نباشد وابستگی اقتصادی تشدید شده و تامین اشتغال برای جوانها غیر ممکن خواهد شد و همچنین تداوم تامین حوائج مردم هم به خطر می افتد.
وی با اشاره به اینکه نجات یک ملت در این است که از دسترنجش خودش را تامین کند اظهار داشت: عزت ملی ما در ادامه این روش های فعلی آسیب می بیند و بلکه حفظ استقلال نیز با ادامه این روش ها دچار مشکل خواهد شد.




 جــرس: نایب رییس اتاق بازرگانی ایران اعتقاد دارد موضوع آشفتگی بازار ارز و سکه بی تردید مهم ترین رویدادی بود که در اقتصاد ایران طی سال گذشته به وقوع پیوسته است.
به گزارش خبرآنلاین، پدرام سلطانی، عضو هیات رییسه پارلمان بخش خصوصی و نایب رییس اتاق بازرگانی ایران طی گفتگویی پیرامون وقایع اقتصادی کشور در سال گذشته، خاطرنشان کرد "اقتصاد ایران شبیه همان بیماری است که نارسایی مزمن قلبی داشته است و در سال 90 به دلیل از کار افتادگی کلیه و ابتلا به ذات الریه، رو به موت رفته است."
وی در تحلیل آشفتگی بازار ارز در ایران می گوید: "موضوع، ساده است. تا سال گذشته به جهت اینکه دولت بخش عمده ای از درآمد خود را از فروش نفت تامین می کرد، دلارهای نفتی به حساب های بانک مرکزی وارد می شد و دولت به میزانی که طبق بودجه، مجاز بود و بعضا بیش از آن، دلارهای نفتی را به بانک مرکزی می فروخت و بانک مرکزی بخشی از آن را که در بازار برای آن تقاضا وجود داشت، از طریق سیستم بانکی عرضه می کرد و ریال حاصل از آن را به دولت می داد. از آنجاییکه برای تمام این دلارها تقاضا وجود نداشت، بانک مرکزی بخشی از آن را نیز خود خریداری می کرد و با این میزان را با چاپ اسکناس به دولت می داد که این موضوع باعث افزایش نرخ تورم و کنترل کامل نرخ ارز می شد، زیرا درآمد ارزی بانک مرکزی بیش از مصارف ارزی آن است.
بانک مرکزی برای بالا بردن نرخ ارز باید ارز کمتری به بازار وارد می کرد که این از حیطه اختیارات این بانک خارج بود، ولی می توانست نرخ ارز را پایین ببرد زیرا میزان ورودی ارز بالا بود."
پدرام افزود: "اتفاقی که در سال 90 افتاد این بود که دلارهای حاصل از فروش نفت، به حساب های بانک مرکزی ایران واریز می شد، ولی این حساب ها در همان کشورهای خریدار نفت ایران بلوکه شده بود و بانک مرکزی امکان فروش این دلارها در بازار را نداشت. بنابراین کمبود مصنوعی ارز در بازار اتفاق افتاد ، یعنی ما ارزی را داریم که نمی توانیم آن را عرضه کنیم و این کمبود مصنوعی باعث شد که این بار عرضه کمتر از تقاضا باشد و حاصل آن این بود که قیمت ها افزایش پیدا کرد تا سطحی که مجددا عرضه و تقاضا در تعادل با هم قرار بگیرند."
این مقام اقتصادی تاکید کرد: "این اتفاق با سیاست های نادرستی توام شد که موجب شد در بازار و ذهن بازیگران عرصه اقتصاد که شهروندان، بنگاه های اقتصادی، سرمایه داران، سرمایه گذاران و ... هستند، این نگرانی بیش از میزان واقعیت به وجود بیاید که عملا ریال، ارزش خود را از دست می دهد و در آینده هم این روند تشدید می شود. از طرف دیگر ورود ارز به چرخه ارزی کشور محدودتر می شود، بنابراین هجومی هم به بازار ارز برای کنز کردن ارز از سوی این بازیگران عرصه اقتصاد آورده شد. لذا تقاضای مازادی هم که در سالیان گذشته نبود ووارد بازار ارز شد و طبق اعلام مسوولان بانک مرکزی امسال 20 میلیارد دلار بیشتر از تقاضای واقعی بازار ارز فروخته شده است که این رقم اکنون در خانه های مردم است و یا در حساب های ارزی آن ها در خارج از کشور قرار گرفته است."
وی در خصوص اینکه "چه قدر می توان گفت که بانک مرکزی در رابطه با آشفتگی بازار ارز مقصر بوده"، گفت: "به نظر من بانک مرکزی در تدبیر و حل این موضوع مقصر بوده است، اما در ایجاد آن نه؛ زیرا منشاء و عامل ایجاد این مساله ناشی از تحریم ها است. بانک مرکزی می توانست به گونه ای تدبیر کند که این روند افزایشی شدید و هیجانی در نرخ ارز اتفاق نیافتد و سوء مدیریت باعث وقوع این اتفاق شد که خوشبختانه با افزایش نرخ سود بانکی فعلا ثبات نسبی در بازار وجود دارد و این مساله کنترل شده است، اما باید تاکید کنم که این ثبات، مقطعی است و کافی نسیت و اگر اقدامات دیگری انجام نشود، امکان دارد مجددا این جریان در اقتصاد کشور به وجود بیاید. اکنون بحث محدود کردن نرخ سود بانکی در سطح 20 تا 21 درصد در بانک مرکزی به یک موضوع جدی و جدیدی تبدیل شده است و امکان بروز التهاب جدید در بازار وجود دارد، زیرا هرچقدر تورم بالاتر برود نرخ سود جذابیت خود را برای سپرده گذاران از دست می دهد. شاید امروز تعدادی از سپرده گذاران با نرخ سود 20 ، 21 درصد راضی و قانع باشند، اما الزامی ندارد که تا دو ماه دیگر هم به این سود قانع باشند. با افزایش مجدد نرخ تورم امکان وقوع مجدد این اتفاق هست. لذا این خطرناک است که بانک مرکزی سیگنال هایی را به بازار پول بدهد که نگرانی یا احساس ریسک سرمایه گذاری در آینده را برای شهروندان به وجود بیاورد و آنها مجددا مبادرت به خروج پول های خود از بانک ها بکنند."
وی در خصوص ریشه های آشفتگی و عدم ثبات اقتصادی به ویژه در حوزه تولید و تجارت طی سال 90 گفت: "آشفتگی اقتصادی چندین عامل دارد. آنچه که در سال جاری این بی ثباتی را تشدید کرده عبارت است از: « تشدید تحریم ها و هم گرایی بیشتر تحریم کنندگان» که موضوع بی سابقه و جدی است. مورد دوم «تشدید اختلافات بین سه قوه اجرایی و مسوولان» است و جنگ و ستیزی که به نظر می رسد بین سه قوه و مسوولان وجود دارد، تناقض و دوگانگی که در رفتار حرفه ای بانک مرکز ی و رفتار سیاسی ای که به این بانک تحمیل می شود وجود دارد، شاخ و شانه کشیدن های مسوولان برای یکدیگر، نمایندگان مجلس برای مسوولان و برعکس، جناح ها و پایگاه های سیاسی دولتمردان و سیاستمداران کشور برای یکدیگر، با فاصله زمانی خیلی زیاد به استقبال انتخابات رفتن با هدف جنگیدن با هم برای برنده شدن؛ به نحویکه از ابتدای سال جناح های سیاسی با این نگاه، یکدیگر را هدف قرار داده و سعی در زدن هم دارند . عامل سوم نیز « اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها» در شرایط فعلی و با آن شیوه ای که ملاحظه شد و عدم اجرای درست تصمیماتی بود که در خود قانون گرفته شده و توسط دولت وعده داده شده بود. این عوامل اقتصاد را به مشکل دچار کرده اند."
پدرام افزود: "ما ضعف های ساختاری و تاریخی در اقتصاد کشور داریم، ولی این سه عامل مهمترین دلیل آشفتگی اقتصادی سال جاری هستند که بر مشکلات تاریخی اضافه شده اند. اقتصاد ایران شبیه همان بیماری است که نارسایی مزمن قلبی داشته است و در سال 90 به دلیل از کار افتادگی کلیه و ابتلا به ذات الریه، رو به موت رفته است."
این فعال اقتصادی با تاکید بر این نکته که "دولت برخی ناکارآمدی ها در تصمیم گیری را پشت تحریم پنهان کرده"، گفت: "در این شرایط اگر بتوان ناکارآمدی را نیز به سرعت کاهش داد - فرض محال، محال نیست - اما با وجود روند افزایشی تحریم ها، اثرات ناشی از تحریم ها بیشتر از اثرات ناکارآمدی است. لذا ابتدا باید برای مساله تحریم ها کاری کرد تا این سامان به اقتصاد بازگردانده شود و بعد به مشکلات ساختاری اقتصاد پرداخت. "
نایب رییس اتاق بازرگانی ایران در رابطه با اختلاس سه هزار میلیاردی نیز گفت: "ورود طماعانه سیاست به اقتصاد، عدم شفافیت، عدم پاسخگویی مناسب، رودربایستی مسوولان و جناح های مختلف با یکدیگر و طمع و ساده لوحی تعداد خاصی از فعالان اقتصادی که حد و اندازه خود را نتوانستند حفظ کنند، نبود چهارچوب، ضوابط و قواعد به روز در نظام بانکی کشور، نبود نظارت دقیق و قاطع روی آن ها و بروز ضعف مدیریت در جای جای سیستم اقتصادی کشور چه در دولت و چه در بانک ها و بنگاه های اقتصادی بخش خصوصی موجب بروز این اختلاس شد. "





مصدوم شدن بیش از ۵ هزار مسافر در تصادفات بین جاده ای در نوروز

رئیس سازمان امداد و نجات ایران از مصدوم شدن پنج هزار و ۳۶۸ مسافر در حوادث مختلف طی هفت روز گذشته خبر داد و گفت: ۹۰ هزار و ۵۰۰ نفر در طول این مدت از سوی امداد و نجات هلال احمر اسکان اضطراری داده شده اند.
به گزارش دانشجونیوزبه نقل از رسانه های دولتی، محمود مظفر، رئیس سازمان امداد و نجات ایران از مصدوم شدن پنج هزار و ۳۶۸ مسافر در حوادث مختلف طی هفت روز گذشته خبر داد.
آقای مظفر این موضوع را در گفتگو با خبرگزاری مهر مطرح کرده است. او گفته است که در روزهای گذشته ۹۰ هزار و ۵۰۰ نفر از سوی امداد و نجات هلال احمر اسکان اضطراری داده شده اند.
به گفته مظفر در طول هفت روز گذشته، یکهزار و ۳۱ عملیات توسط ماموران امداد و نجات انجام شده که طی آن بیش از ۱۰۸ هزار نفر از مجموع حادثه دیدگان نجات یافته اند.
رئیس سازمان امداد و نجات همچنین افزود که در این مدت ۷۰۴ نفر از مصدومان بد حال به بیمارستان منتقل شده اند و ۹۰ هزار و ۵۰۰ مسافر نیز در چادرهای امداد و نجات اسکان داده شده اند.
همه‌ساله در ایام نوروز در ایران تعداد زیادی از ایرانیان به شهرهای مختلف کشور مسافرت می‌کنند و آمارهای تصادفات در این روزها بیش از پیش گزارش می‌شود.




فروش تجهیزات پیشرفته‌ شنود و فیلترینگ اینترنت توسط چین به ایران

خبرگزاری هرانا - یک شرکت چینی تجهیزات پیشرفته‌ی شنود و فیلترینگ اینترنت به ایران فروخته است. محمود تجلی‌مهر کارشناس آی‌تی می‌گوید این تجهیزات باید وارد لیست تحریم‌ها شوند.
به گزارش خبرگزاری آلمان، ۱۳۰ میلیون دلار معادل ۹۸ میلیون یورو مبلغ قراردادی است که در سال ۲۰۱۰ بین ایران و چین برای فروش تجهیزات پیشرفته‌ی شنود و فیلترینگ اینترنت بسته شده است.
رویترز نیز گزارش داده است که شرکت چینی «زتی» که طرف این قرارداد است با چند شرکت آمریکایی نیز همکاری می‌کند.
بر اساس گزارش بی بی سی، این تجهیزات برای شنود تلفن ثابت، موبایل و ارتباطات اینترنتی استفاده می‌شود و بخشی از یک قرارداد ۹۸. ۶ میلیون یورویی، بین دو شرکت مخابراتی ایرانی و چینی است.
پیشتر سازمان‌های مدافع حقوق بشر از شرکت‌های بین المللی و بنگاه‌های اقتصادی‌ای که «با فروش و صادرات ابزارهای مورد استفاده در سانسور و تعقیب» با دولت ایران همکاری می‌کنند، انتقاد کرده بودند.
دیپلمات‌های ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در بروکسل نیز نزدیک به دو ماه پیش بر سر ممنوع کردن فروش تجهیزات مخابراتی که احتمال داده شده دولت ایران برای کنترل مخالفانش استفاده کند، به توافق اصولی رسیده بودند.
دویچه وله به نقل از محمود تجلی مهر، مدیر پیشین یک پروژه مخابراتی در ایران، نوشته است که تجهیزات فروخته شده این شرکت چینی به ایران «فراتر از کنترل فعالیت‌های اینترنتی شهروندان ایرانی است.»
وی که با شرکت‌های مخابراتی چینی و اروپایی کار کرده، افزوده است: ردیابی کاربران، جلوگیری از صدا و پیام الکترونیکی، توقف ارسال نامه‌های الکترونیکی، چت و دسترسی به وبسایت ازجمله قابلیت‌های این سیستم جاسوسی است.





نگاهی به بازداشت شدگان نوكیش مسیحی در سال ۱۳۹۰

خبرگزاری هرانا - مسیحیان و نوکیشان مسیحی در ایران در حالی سال ۱۳۹۰ را به پایان رساندند که همانند سال‌های گذشته با تهدیدات و فشارهای مضاعف جمهوری اسلامی روبرو بودند. و سال جدید خورشیدی در حالی در ایران آغاز می‌شود که زندان‌های سرتاسر کشور پر است از زندانیانی که بنا به دگراندیشی در پشت میله‌های زندان و به دور از عزیزان خود در رنج و عذاب به سر می‌برند.
در سال ۱۳۹۰ افزایش بازداشت‌ها و دستگیری‌ها و فشار بر كسانی كه از دین اسلام و یا دین موروثی شان بر می گردند به ویژه نوكیشان مسیحی تنها بخشی از مخالفت‌های جمهوری اسلامی با هر گونه دگر اندیشی بود.
در سالی که گذشت فشار بر نوکیشان مسیحی تا آنجا دامنه داشت که علاوه بر کلیساهای خانگی، كلیساهای ساختمانی و رسمی نیز تحت فشار قرار گرفت و برخی جلسات در كلیساها که برای فارسی زبانان برگزار می شد نیز به دستور مقامات امنیتی اطلاعات تعطیل شد. به این امید كه از این طریق مردم و یا نوكیشان مسیحی از رفتن به كلیسا منصرف شوند. موج احضار و بازداشت مسیحیان بخصوص پس از كریسمس (سالروز جشن میلاد مسیح) و سال نو میلادی افزایش چشمگیری داشت و پس از چراغ سبز علی‌خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر مقابله با هرگونه دگراندیشی خارج از اصول اسلامی، این دومین مرحله از فشار بر مسیحیان بود.
از سوی دیگر نمی‌توان از تهدیدات و فشارهای جمهوری اسلامی در برخورد با نوکیشان مسیحی سخن گفت اما از تاثیر رسانه‌ها حكومتی و مذهبی و تریبون‌های روحانیون وابسته به نظام سخن به میان نیاورد. بر کسی پوشیده نیست كه فعالیت رسانه‌های‌ آزاد در جمهوری اسلامی یک رویاست، از این رو جوسازی این تریبون‌ها که بودجه بسیاری از آنها از طریق سرویس‌های امنیتی، سپاه پاسداران و بسیج تامین می شود و یا به پایگاه‌های حکومت وابستگی دارند تاثیر زیادی در برخورد قوه قضائیه و حاکمیت با مسیحیان داشته و به طور سازمان یافته‌ اهداف شوم حاکمیت بر علیه مسیحیان را هدایت می‌کنند.
سال جدید خورشیدی در حالی در ایران آغاز می‌شود که زندان‌های سرتاسر کشور پر است از زندانیانی که بنا به دگراندیشی سیاسی؛ عقیدتی و مذهبی در پشت میله‌های زندان و به دور از عزیزان خود در رنج و عذاب به سر می‌برند و تاریک‌تر آنکه هیچ سازمان‌حقوقی و مرجع قضائی برای رسیدگی به فریاد آنان فرصت فعالیت ندارد. برخی از زندانیان مسیحی از جمله ( نورالله قبیتی زاده و فرشید فتحی) دومین نوروز خود را در زندان بدون مرخصی می‌گذرانند و چشمان منتظر خانواده‌های آنان در فراق آنان لبریز اشک است.
در ادامه بر طبق اخبار و گزارشات مستند و منتشر شده از سوی "محبت نیوز" در سال گذشته به اسامی نوکیشان مسیحی بازداشت شده در سال ۱۳۹۰ پرداخته می شود ...

آذربایجان غربی
- چهارشنبه، سوم فرودین ماه ۳ شهروند که در مسافرت نوروزی به سر می‌بردند، در جاده سلماس به روستای بروشخواران توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شدند . صالح جهانگیرزاده اهل روستای بروشخواران از توابع سلماس و "حمید نجفی" به همراه همسرش "ماهزر نجفی" شهروندان مسیحی اهل کرج که برای تعطیلات نوروز به این شهرستان مسافرت کرده بودند، توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده‌اند.

تهران
- «عباس سارجالو نژاد» از نوكیشان مسیحی در شامگاه ۱۲ فروردین ۱۳۹۰، با ورود تعدادی از ماموران لباس شخصی اطلاعات به منزلش بازداشت و وی را به مكان نامعلومی انتقال دادند. ماموران ضمن بازجویی ایشان را به شدت نیز مورد ضرب و شتم و شكنجه قرار دادند.
- گروگانگیری یک نوزاد - یک زوج مسیحی‌ به نام های " ن " و "ک" که مدتی‌ قبل یک طفل بی‌ سرپرست را از راه قانونی به فرزندی گرفته بودند، نیروهای اداره امنیتی اطلاعات برای استفاده از این طفل به عنوان اهرم فشار بر این خانواده مسیحی این‌ کودک را از آنان پس گرفته‌اند. ماموران امنیتی ضمن تهدید از این زوج خواسته اند اگر چنانچه خواهان بازپس گیری فرزندشان هستند باید از دوستان نوکیش مسیحی‌ خود که در زندان اوین در بازداشت هستند شکایت کنند .
- خانم "میترا زحمتی" در بهار سال ۱۳۹۰ بازداشت و به سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. وی بعد از چند ماه بازداشت به بند عمومی زنان زندان اوین منتقل شد. میترا زحمتی از سوی دادگاه به دو سال و نیم زندان محکوم شده است. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز به تأیید رسیده و وی هم اکنون در بند عمومی زنان زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری می‌کند.
- خانم "مریم جلیلی"  در تابستان سال ۱۳۹۰ بازداشت شده است. وی چندین ماه در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین به سر برد و سپس به بند عمومی زنان زندان اوین منتقل شد. در آذر ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه انقلاب به اتهام عضویت در گروه غیر قانونی به دو سال و نیم زندان محکوم شد.
- خانم "شهلا رحمتی" از نوكیشان مسیحی در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۹بازداشت در مورخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۰ از سوی دادگاه بدوی به اتهام عضویت در گروه غیر قانونی به دو سال و نیم زندان محکوم شد، این حکم در دادگاه تجدید نظر بررسی و از اتهامات وارده تبرئه شد. نامبرده در تاریخ ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۰ پس از تحمل ۲۸۷ روز بازداشت از زندان آزاد شد.
- خانم " لیلا محمدی" ۳۰ ساله از نوكیشان مسیحی ساكن در شرق تهران، وی روز شنبه مورخ ۸ مرداد ۱۳۹۰ توسط تعدادی از ماموران امنیتی در ساعت ۳۰ :۱۰ دقیقه شب در محل سكونت خود بازداشت شد همچنین ماموران امنیتی خانه وی را بازرسی و تفتیش نموده و برخی از لوازم ایشان را ضبط و با خود بردند. وی پس از ۵ ماه بازداشت در زندان اوین، توسط دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام «همكاری با عوامل وابسته به گروههای خارجی، تبلیغات ضد اسلامی، ایجاد تشكل و فریب هموطنان تحت عنوان كلیسای خانگی، توهین به مقدسات و اقدام علیه امنیت ملی» متهم شناخته شد. بر همین اساس این نوكیش مسیحی به دو سال حبس تعزیری محكوم و رای صادره به ایشان ابلاغ شد.
- آقای (پرویز - گ) بدلیل فعالیت های بشارتی همسرش توسط مامورران امنیتی احضار و سپس بازداشت می شود . ایشان پس از سه روز بازداشت و بازجویی با دادن تعهد آزاد می شود.
- خانم «فاطمه نوری» در اواخر شهریور ماه سال ۱۳۹۰ در محل سکونت خود در شرق تهران توسط ماموران امنیتی بازداشت و روانه زندان اوین شد وی از دانشجویان رشته هنر بوده كه به اتهام «شركت در كلیسای خانگی، توهین به مقدسات و اقدام علیه امنیت ملی» در دادگاه انقلاب اسلامی محاكمه و به مدت یكسال از تحصیل در دانشگاه محروم شد.
- آقای " ماسیس موسسیان" ماموران وزارت اطلاعات در روز چهارشنبه ۱۹ بهمن ماه ۱۳۹۰ با مراجعه به محل کار ایشان بدون هیچ توضیحی وی را بازداشت و با خود بردند . نامبرده پس از ۸ روز بازداشت و انجام مراحل بازجویی از زندان رجایی شهر كرج با سپردن وثیقه بطور موقت آزاد شد.

رباط كریم
- " فریبرز آرزم"  ۴۴ ساله از نوكیشان مسیحی ساكن شهرستان رباط كریم روز دوشنبه مورخ ۲۵ مهرماه ۱۳۹۰ برابر با ( ۱۷ اكتبر ۲۰۱۱) توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. چهار تن از ماموران لباس شخصی با ورود ناگهانی به منزل این هموطن مسیحی نامبرده را بازداشت كردند.  ایشان دارای دو فرزند و همچنان بلاتكلیف در زندان اوین بسر می برد.

اهواز
كشیش "فرهاد سبكرو" به همراه همسرش "شهناز جیزان" و دو تن از خادمین كلیسا بنامهای "ناصر ضامن دزفولی" و "داود علیجانی " در ۱۱ صبح روز جمعه دوم دی ماه ۱۳۹۰ ( ۲۳ دسامبر ۲۰۱۱) توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند. ماموران امنیتی در اقدامی از قبل سازماندهی شده با یورش گسترده به کلیسای خانگی جماعت ربانی اهواز كلیه اعضا و افراد شرکت كننده در مراسم هفتگی كلیسا را بازداشت و با دو دستگاه اتوبوس به مكان نامعلومی منتقل كردند.
"شهناز جیزان " پس از ۱۰ روز بازداشت به قید وثیقه آزاد شد . كشیش فرهاد سبكرو  و ناصر ضامن دزفولی و داود علیجانی نیز پس از تحمل دو ماه بازداشت و بلاتكلیفی به قرار وثیقه بطور موقت آزاد شدند.

كرمانشاه
- " مسعود دلیجانی " از نوكیشان مسیحی از سوی دادگاه انقلاب اسلامی كرمانشاه به ۳ سال زندان محكوم می شود. نامبرده در یك دادگاه فرمایشی علاوه بر پروسه مبهم قضایی، فاقد وكیل مدافع منتخب و حتی امكان دفاع از خود را نداشته است. وی پیش از این در ۲۶ اسفندماه ۱۳۸۹ (۱۷ مارچ ۲۰۱۱) به همراه همسر و ۹ تن از دیگر نوكیشان مسیحی در یك كلیسای خانگی توسط ماموران لباس شخصی اطلاعات بازداشت شد. وی همچنین در ۱۸ تیرماه ۱۳۹۰ (۹ جولای ۲۰۱۱) پس از گذراندن ۱۱۴ روز آزاد اما پس از دو هفته مجددن بازداشت شد. وی هم اكنون برای تحمل ۳ سال حبس خود در زندان دیزل آباد كرمانشاه بسر می برد .
- در روز سه شنبه دوم اسفندماه ۱۳۹۰ (۲۱ فوریه ۲۰۱۲)، ماموران امنیتی ۱۳ تن از اعضای یك كلیسای خانگی را بازداشت نمودند اسامی این افراد  : خانم ها - مریم سلطانی- آزاده شریفی - نگین حق پرست - شیرین قنبری - مینا علیخانی و آقایان- مهدی چقاكبودی – شهاب نورمحمدی – محمد كرمانشاهی اصل- علیرضا فیض آبادی- رضا كرد زنگنه - حسین پورمحمدی – محمد مهدی فرجی – و مجتبی بابا كرمی گزارش شده است.
بنا بر گزارشات رسیده ۹ تن از این افراد پس از یك روز بازداشت و بازجویی و گرفتن عكس و انگشت نگاری و  اخذ تعهد مبنی بر عدم شركت در هرگونه اجتماعات مسیحی فردای آن روز آزاد شدند. در این میان خانم " آزاده شریفی" پس از ۸ روز بازداشت آزاد می شود  و ۳ تن دیگر از نوكیشان مسیحی بنام های آقایان، "مهدی چقاكبودی" ، "مجتبی باباكرمی" و خانم "شیرین قنبری" از تاریخ فوق همچنان در بازداشت بسر می برند.

اصفهان
- آقای " حكمت سلیمی " كشیش كلیسای رسمی پولس در اصفهان روز چهارشنبه مورخ سوم اسفند ۱۳۹۰ (۲۲ فوریه ۲۰۱۲) در ساعت ۷ بامداد با هجوم ماموران امنیتی به منزل ایشان واقع در فولاد شهر اصفهان بازداشت شد و همچنان در بازداشت بسر می برد.
- بانو " گیتی حكیم پور " ۷۸ ساله و از خادمین كلیسا در همان تاریخ توسط ماموران امنیتی در آپارتمان محل اقامت خود توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. نامبرده پس از ۳ روز بازداشت بطور موقت آزاد شد.
- "عنایت جعفری"، یكی دیگر از نوكیشان مسیحی است كه در پی بازداشت گسترده مسیحیان فارسی زبان در اصفهان، توسط ماموران امنیتی در منزلش بازداشت شد.وی همچنان در بازداشت بسر می برد.
- "شهرام قائدی" این نوكیش مسیحی توسط ماموران امنیتی در روز چهارشنبه به تاریخ سوم اسفند ماه ۱۳۹۰ ( ۲۲ ماه فوریه ۲۰۱۲ ) در منزلش بازداشت شد . وی همچنان در بازداشت بسر می برد.
- خانم "مریم دل آرام" ۵۶ ساله، مورخه ( سوم اسفند ماه ۱۳۹۰) در منزلش با ورود تعدادی مامور لباس شخصی بازداشت شد . ایشان همچنان در بازداشت بسر می برند.
- خانم " شهناز ظریفی" از نوكیشان مسیحی و مادر دو فرزند می باشد كه در مورخه ( سوم اسفند ماه ۱۳۹۰) همزمان با بازداشت جمعی از نوكیشان مسیحی وی نیز در منزلش بازداشت شد . ایشان نیز همچنان در بازداشت بسر می برند.
- آقای "فریبرز پارسی نژاد" از نوكیشان مسیحی روز جمعه مورخ ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ ( ۲ مارچ ۲۰۱۲ ) هنگامی كه از محل كارش در یكی از شهرهای جنوبی كشور به اصفهان بازگشت، توسط ماموران امنیتی در منزلش بازداشت شد. نامبرده همچنان در بازداشت بسر می برد.
- «مجید عنایت» و از اعضای كلیسای خانگی اصفهان وی نیز در همان روز چهارشنبه سوم اسفند ماه ۱۳۹۰ ( ۲۲ فوریه) در محل كارش توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. نامبرده همچنان در بازداشت بسر می برد.
اسامی بر خی دیگر از افراد بنام های – كیهان امیریان – میثم حجتی – خداداد نصیری – نیز جزو بازداشت شدگان اصفهان در تاریخ مشابه گزارش شده است.

شیراز
ماموران امنیتی در مورخ ۱۹بهمن ماه ۱۳۹۰ ( برابر با ۸ فوریه ۲۰۱۲ ) جمعی از نوكیشان مسیحی را كه به منظور دعا و پرستش و تعلیم كتب مقدس دور هم جمع شده بودند را بازداشت نمودند .اسامی این افراد عبارتند از : خانم " "فریبا ناظمینان پور " و آقایان " مجتبی حسینی " ، " همایون شکوهی" ، " محمدرضا پرتویی ( كوروش) و "وحید حکانی" می باشند. این افراد همچنان در زندان عادل آباد شیراز  بلاتكلیف در بازداشت بسر می برند .
همچنین سه تن دیگر از این بازداشت شدگان بنامهای خانم " شریفه دوخ " و آقایان " مسعود گلرویان" و " نیما شكوهی ۱۷ ساله، پس از تحمل ۳۶ روز بازداست روز چهارشنبه مورخ ۲۴ اسفند ماه ۱۳۹۰ ( ۱۴ مارچ ۲۰۱۲) بطور موقت آزاد شدند.
آمار و گزارش‌های مربوط به تعداد دستگیر شدگان مسیحی به خصوص در روزهای منتهی به سال بیشتر و بیشتر می شد اما باید توجه داشت این اسامی در برگیرنده نام تمام دستگیرشدگان نیست. بر همگان روشن است جفایی كه با نقض حقوق مسیحیان در ایران به آنان وارد می‌شود بیشتر از آن است كه در اخبار و از طریق رسانه‌ها منعکس می‌شود، چرا که در نبود تریبون‌های آزاد و با وجود محدودیت‌های شدید خبری برخی خانواده‌های دستگیرشدگان نیز بخاطر مسائل امنیتی حاضر به اعلام اسامی آنان نیستند و یا از بیم تهدیدات ماموران امنیتی ترجیح می‌دهند اخبار دستگیری‌ها و شکنجه‌های عزیزان خود در زندان‌ها را افشا نکنند.




هرانا؛ اعتصاب پیمان عارف در اعتراض به نگهداری در زندان

خبرگزاری هرانا - پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی و عضو سازمان دانش آموختگان جبهه ملی از سه روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این فعال دانشجویی در اعتراض به نگهداری غیر قانونی خود علی رغم صدور و تودیع کفالت اعلام اعتصاب غذا کرده است.
دستگاه قضایی برای این فعال دانشجویی کفالت ۵ میلیونی صادر کرده بود که علی رغم تودیع آن از سوی خانواده اش نامبرده در بازداشت بسر می برد.
گفتنی است از علت بازداشت سوم این فعال سابق دانشجویی اطلاعی در دست نیست.




هرانا؛ محرومیت بختیار راسخی از ملاقات با خانواده خود

خبرگزاری هرانا – چهار شهروند بهایی ساکن کرمان که از ۱۶ دی ماه سال گذشته در بازداشت وزارت اطلاعات بسر می برند علی رغم گذشت دو ماه از بازداشت، بدون تمدید قرار در بازداشت بسر می برند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، با گذشت بیش از ۷۵ روز از بازداشت موقت این شهروندان یکی از بازداشت شدگان به نام بختیار راسخی به محل نامعلومی منتقل شده است.
این زندانی تا کنون از حق ملاقات با خانواده اش برخوردار نبوده است و علیرغم وعده بازجویان برای ملاقات با خانواده این امر تاکنون میسر نشده است.
وی تا کنون یک ملاقات ۵ دقیقه ای با دخترش داشته است و دوبار موفق به ارتباط تلفنی با خانواده خود شده است و این امر موجب نگرانی خانواده این شهروند بهایی شده است.




غلامرضا حسینی، زندانی سیاسی به ۹ سال حبس تعزیری محکوم شد

خبرگزاری هرانا - غلامرضا حسینی، زندانی سیاسی که حدود ۱۰ ماه را بدون ملاقات در بند ۲۰ زندان اوین و ۳ ماه را به صورت انفرادی نگهداری شده بود، توسط قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به تحمل ۹ سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش کلمه، غلامرضا حسینی که متهم به همکاری با دول متخاصم است، مدیر شرکت خدمات فنی-مهندسی در زمینه انتقال نیرو و دیتا بود که سوم آبانماه ۸۹ در فرودگاه بین المللی امام خمینی در حالیکه عازم کشور تایلند برای خرید اجناس کامپیوتری بود دستگیر و به بند ۲۰۹ منتقل شد.
۳ ماه انفرادی به همراه بازداشت همسر و تهدید به بازداشت سایر اعضای خانواده موجب شد تا غلامرضا حسینی هر آنچه بازجویان او درخواست داشتند را به عنوان اعتراف بگوید.
غیر از گزارش وزارت اطلاعات و اعترافات تحت اجبار، هیچ مستندی در پرونده این زندانی که ۱۸ ماه را در بازداشت موقت قرار دارد، وجود ندارد.
برای این زندانی سیاسی، پس از بازجویی ها، قرار ۳۰۰ میلیونی صادر شد ولی مقامات دادستانی اجازه تودیع قرار را ندادند و این در حالی است که این زندانی سیاسی سرپرست پدر و مادر و همسر و فرزندش محسوب می شود.
پیام ابوطالبی وکیل این زندانی با فشار و بازجویان و به این بهانه که امکان مصاحبه با رسانه های خارجی دارد، از وکالت عزل شد و یک وکیل دیگر جایگزین او شد.
غلامرضا حسینی در محضر دادگاه بارها به اقدامات غیر قانونی بازجویانش در اعمال فشار غیر قانونی در جریان تحقیق اشاره کرد و اعترافات تحت شکنجه خود را رد کرد ولی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب بر اساس همان اعترافات حکم محکومیت ۹ ساله صادر کرد.
شکنجه، تهدید به اعدام، تهدید به بازداشت اعضای خانواده، بازداشت همسر و انتقال به بند ۲۰۹ از جمله مواردی از فشار بود که علاوه بر ۳ ماه انفرادی در سلولی موسوم به دخمه و ۱۰ ماه ممنوعیت ملاقات و تلفن از مفاد نقض حقوق این زندانی و آیین دادرسی کیفری است.