۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

مهمترین خبرهای روز چهارشنبه بخش اوّل تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

پیام میرحسین موسوی خطاب به ملت درباره راهپیمایی ۲۵ بهمن


میرحسین موسوی، با صدور پیامی ضمن تبریک راهپیمایی شکوهمند مردم در روز ۲۵ بهمن، شهادت فرزندان جنبش سبز را تسلیت گفته و تاکید کرده است که افتخار بزرگ جنبش سبز در استقلال و تکیه آن بر نیروی عظیم ملت است.
نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس در این پیام کوتاه که یک روز پس از راهپیمایی بزرگ مردم در روز ۲۵ بهمن صادر کرده، نوشته است که این راهیپمایی شکوهمند از دو سو مورد تهاجم قرار گرفته است: اقتدارگرایانی که چشم به زر و زور در آینده دارند و همچنین  بیگانگان و موج سواران بین المللی که به دنبال مطامع خود هستند.
به گزارش کلمه، متن کامل پیام میرحسین موسوی به شرح زیر است :
ملت شریف ایران
سلام و درود برشما. پس از راهپیمائی شکوهمند شما در روز ۲۵ بهمن، این دستاورد بزرگ ملت و جنبش سبز که با شرکت همه قشرهای مردم از مردان و زنان سلحشورجامعه، در مقابل ناباوری بسیاری از بدبینان و اقتدار گرایان شکل گرفت، جنبش شکوهمند شما ازدو سو مورد تهاجم قرار گرفته است: از یک سو مورد تهاجم اقتدار گرایانی که چشم به پست و مقام و زر و زور در آینده دارند و از سوی دیگر تلاش بیگانگان و موج سواران بین المللی برای پی گرفتن مطامع خود بوده است که هر دو تلاش کرده اند که جنبش را به صهیونیسم و امریکا و اذناب آنان منتسب کنند.
این در حالی است که افتخار بزرگ جنبش سبز در استقلال و تکیه آن بر نیروی عظیم ملت بوده است. جنبش سبز همواره با بیگانگان فاصله داشته و اهداف اصلی آن احیای ارزشهای انقلاب و آرمانهای امام راحل و مطالبات آزادی خواهانه و متکثر ملت شریف ایران بوده و همواره تلاش کرده است که از راههای مسالمت آمیز، اهداف خود را با تاکید براصل بنیادین کرامت ذاتی انسان و به رسمیت شناختن حق ملت برای حاکمیت بر سر نوشت خود و اجرای بدون تنازل قانون اساسی دنبال کند. این همراه کوچک شما ضمن تبریک به مناسبت پایداری خیره کننده مردم، شهادت فرزندان عزیز شما ملت سر فراز را تسلیت می گویم.
میرحسین موسوی
تهران-۲۶  بهمن ماه ۱۳۸۹




Kaleme Newsسحام نیوز – مهدی کروبی با صدور بیانه ای کوتاه ضمن تقدیر از حضور مسالمت آمیز مردم در راهپیمایی روز گذشته ، خشونت های صورت گرفته که منجر به شهادت و جراحت عده ای از هموطنانمان شد را به شدت محکوم کرد.
در این بیانیه آمده است: همانگونه که ملت شریف ایران می دانند به دنبال قیام های آزادی خواهانه و ضد استبدادی ملت های خاورمیانه به ویژه پیروزی اخیر ملت های مسلمان تونس و مصرجهت اعلام همبستگی جنبش آزادی خواه سبز ایران با این جنبش ها ، علی رغم عدم نیاز به درخواست مجوز و تنها برای نشان دادن حسن نیت خود از وزارت کشور تقاضای برگزاری راهپیمایی در روز 25 بهمن کردیم.
اما متاسفانه از زمان ارائه این درخواست با سیلی از فحاشی ها و دریده گویی های روزنامه ها و رسانه های جیره خوار مواجه شدیم و از همان زمان به منظور جلوگیری از شرکت در راهپیمایی و پیوستن به مردم با قطع تلفن و ارتباطات و همچنین حصر و تخریب منزل مسکونی مان مواجه شدیم.
همچنین بنا به خبرهای که تاکنون به دست ما رسیده است متاسفانه بار دیگر راهپیمایی مسالمت آمیز مردم توسط افرادی که رفتار و نقش و وابستگی انها به نهادهای خاص بر همگان معلوم و مشخص است به خشونت کشیده شد و جمعی از مردم مجروح و تعداد کثیری نیز بازداشت شدند.
همچنین خبر دار شدیم که متاسفانه دانشجویی به نام “صانع ژاله” و “محمد مختاری” در جریان حوادث روز گذشته به شهادت رسیده اند که این شهادت را به خانواده های این دو عزیز و مردم بزرگوار ایران تسلیت و ضمن محکومیت شدید برخوردهای خشن و غیر انسانی و غیر اسلامی هشدار می دهیم که تا دیر نشده است پنبه ها را از گوش هایتان خارج کنید و صدای مردم را بشنوید. اعمال خشونت آمیز و مخالفت و عناد با خواست مردم تا زمانی و جایی می تواند به استمرار چنین وضعیتی کمک کند. از سرنوشت دوری حکومت ها از مردم عبرت بگیرید.
زندانیان سیاسی را آزاد و دستتان را از گلوی روزنامه ها و رسانه های مستقل بردارید، به عهد و میثاقی که با نام قانون اساسی با مردم بسته اید وفادار باشید..
به عهد و میثاق خود با مردم و خواسته های ملت و امام که در آرمان های انقلاب اسلامی 57 تجلی یافت همچنان پایبند و اعلام می کنم که هراس از هیچ تهدیدی ندارم و همانگونه که از سال 41 به عنوان سرباز کوچک ملت نیز نشان داده ام اماده پرداخت هرگونه هزینه ای در این راه پر فیض هستیم..
مهدی کروبی
بیست و ششم بهمن 1389



  جرس: سردار نقدی در اظهاراتی که نشانه ترس حکومت از آغاز اعتراضات فراگیر مردمی است، گفت سازمان‌هاي جاسوسي غربي دنبال اين هستند تا فرد عقب‌افتاده‌اي را پيدا كنند كه خود را در تهران آتش بزند.  
اظهارات نقدی شبیه به فرار رو به جلوی وابستگان سپاه پاسداران در صبح روز انتخابات سال 88 است که از طریق خبرگزاری وابسته به سپاه ( فارس) اعلام کردند طرفداران موسوی در اندیشه آشوب و بلوا پس از اعلام شکست در انتخابات هستند.
سردار محمدرضا نقدي رئيس سازمان بسيج در مراسم  تقدير از جانبازان  بسیجی نا آرامی های پس از انتخابات در حسينيه نيروي هوافضاي سپاه ، گفت: بسيجيان جديت خود را در عمل به پيروي از امام مهدي(عج) به اثبات رساندند و حاضرند در اين مسير انتظار جان فدا كنند.
فرمانده بسیج گفت :سازمان‌هاي جاسوسي غربي به دنبال اين هستند تا فرد عقب‌افتاده‌اي را پيدا كنند كه خود را در تهران آتش بزند و اين كار را با شروع تحولات تونس و مصر شبيه‌سازي كنند. آنها خيلي عقب‌افتاده‌اند و فكر مي‌كنند با تقليد از اين كارها مي‌توانند پيروز شوند.
این اظهارات آن هم درست در شب 25 بهمن که قرارست سبزها در حمایت از مردم مصر و تونس  در این روز به خیابانها سرازیر شوند جای تامل دارد و نشان می دهد که عوامل سرکوب سناریوهای مختلفی را آماده کردند تا غافلگیر نشوند.
تا پیش از این رهبر روحانی نظام و برخی دیگر از دست اندرکاران جمهوری اسلامی مدعی شده بودند انقلاب تونس و مصر به تبعیت از انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است اما اکنون فرد منتصب از سوی رهبر نظام در سازمان بسیج از رواج یافتن خودسوزی در میان مردم صحبت می کند .

از ما تقلید می کنند !

فرمانده بسیج ظاهرا از شبیه سازی های صورت گرفته با رفتار انقلابیون ایران در سال 57 عصبانی است چرا که می گوید : در فتنه سال گذشته نيز به دنبال شبيه‌سازي بودند و با تقليد از الله اكبر گفتن‌هاي اول انقلاب در پي پيروزي بودند، در حالي كه ملت ايران اين شبيه‌سازي‌ها را تشخيص داد.
نقدی در ادامه اظهاراتش در باره شبیه سازی ها به لباس شخصی های حکومت مبارک هم اشاره کرد و گفت: رژيم مصر مي‌خواست با شبيه‌سازي از بسيج ايران از لباس شخصي‌ها براي دفاع از خود استفاده كند در حالي كه  پشتوانه بسيجي‌هاي ايران خداست و لباس‌شخصي‌هاي مصر آدم‌هاي فاسدی هستند.
سخنرانی تحریک کننده فرمانده بسیج برای بسیجی ها آن هم یک روز قبل از 25 بهمن از نگرانی فزاینده جمهوری اسلامی از وقوع قیامی مردمی در ایران حکایت دارد . با این حال رئیس بسیج می گوید  بسیج حاضر است فداكارانه‌تر و قوي‌تر از نسل قبل در ميدان حاضر مي‌شود.

سابقه خودسوزی در ایران
اظهارات فرمانده بسیج در حالی بیان می شود که مشکلات معیشتی مدتهاست  در ایران فراگیر شده و تا پیش از این نیز خودسوزی سیاسی مرسوم بوده است.
 2 سال قبل در چنین روزهایی یك جانباز در اعتراض به عدم امكان ملاقات با نماینده حوزه انتخابیه‌اش، در مقابل مجلس خود را با بنزین به آتش كشید.
.ارلمان‌نیوز همان زمان به نقل از شاهدان عینی گزارش داد  وضعیت جسمی این جانباز بعد از این حادثه مساعد نبوده و با توجه به شدت سوختگی امكان زنده ماندن وی بسیار پائین بود.
با این حال علی لاریجانی برای حفظ آبروی نظام مجبور شد بگوید بررسی حراست مجلس نشان می دهد این فرد نه تنها جانباز نبوده، بلکه سابقه زندان و اعتیاد داشته است.
لاریجانی افزود: موضوع جانباز بودن ، یعنی استفاده از جایگاه مقدس جانبازی دروغ بوده است !
کمی قبل تر از این رویداد یعنی در اوائل بهمن 87 يکي از زلزله زدگان بم در اعتراض به بي توجهي دولت به مشکلات زلزله زدگان در مقابل ساختمان رياست ‏جمهوري  خود را به آتش کشيد.
ایلنا نوشت وی  چند بار براي رسيدگي به خواسته‌‏هايش به نهاد رياست جمهوري ‏مراجعه کرده اما به دليل بي‌‏نتيجه بودن مراجعات دست به خودسوزي زده است.
 با وجود سابقه چند خودسوزی در ایران فرمانده بسیج  در اظهاراتش سعی می کند وقوع خودسوزی احتمالی به تبعیت از الگوی تونس و مصر را به سازمانهای جاسوسی غربی نسبت دهد. درست مشابه تلاشهایی که وزارت اطلاعات ایران برای نسبت دادن همه رخدادها به سازمانهای جاسوسی غربی  انجام می دهد.

تکاپوی نظام از بیم نا آرامی در 25 بهمن

در حالیکه تبلیغات سران جمهوری اسلامی برای شبیه سازی انقلاب ایران و مصر و تمرکز بر روی موضوع سقوط مبارک در 22 بهمن ادامه دارد، دست اندرکاران نظام که اخیرا از بی رمق شدن فتنه سبز و مرگ آن سخن می گویند به تکاپو افتاده اند.
بر اساس برخی گزارشهای دریافتی موثق از تهران از 23 بهمن تا کنون در کنار کند شدن سرعت اینترنت ، چند شبکه ماهواره ای سیاسی در ایران از دسترس خارج شده است. همچنین از ظهر 24 بهمن طبق گفته منابع خبری ،فضای امنیتی در خیابانهای انقلاب و آزادی حاکم شده است.همچنین سرچ عبارت 25 بهمن در ایران فیلتر شده است.
این اقدامات نشان می دهد که با وجود ادعای برخی سران نظام مبنی بر ضعیف شدن جنبش سبز ، ترس از خیزش ناگهانی مردم و حرکتهای اعتراضی معترضان ارکان امنیتی جمهوری اسلامی را نگران کرده است.




جرس: "عبدالله گل" رییس جمهوری ترکیه امروز در حالی پا به تهران گذاشت که معترضان جمهوری اسلامی خیابان های پایتخت و برخی شهرهای بزرگ را به صحنه ای برای اعلام انزجار از شیوه حکومت داری کنونی ایران تبدیل کردند. پیش بینی ناظران این است که حضور رییس جمهوری ترکیه تحت الشعاع اعتراض خیابانی هواداران جنبش سبز قرار گیرد.

 "اردشیر امیرارجمند" مشاور "میرحسین موسوی" پیشتر از رییس جمهوری ترکیه خواسته بود که در حمایت از مطالبات دموکراتیک مردم منطقه امروز ( دوشنبه ) به جمع شهروندان معترض در تهران بپیوندند. او گرچه در جمع مخالفان حکومت حاضر نشد اما طی یک  کنفرانس مطبوعاتی مشترک با رییس دولت ایران به دولت های منطقه گوشزد کرد که اگر "خواسته‌هاى ملت‌هايشان را مورد توجه قرار ندهند مردم خودشان وارد عمل می‌شوند." در عوض گزارش شده که محمود احمدی نژاد درخواست خبرنگاران ترک را برای  پرسیدن سوال در رابطه با راهپیمایی اعتراضی مخالفان رد کرده است. ناظران می گویند که حضور رییس جمهوری ترکیه در تهران تا حدی به کند شدن ماشین سرکوب جمهوری اسلامی در مقابله با تظاهرات امروز سبزها انجامیده، با این حال هم زمانی سفر " گل " با اعتراض هواداران جنبش سبز بیشتر از این جهت حائز اهمیت است که هر دو کشور درگیر رقابتی شدید برای صدور الگوی حکومتی خود میان کشورهای خاورمیانه هستند. هر دو این کشورها از قیام های ضد دیکتاتوری در تونس و مصر دفاع کرده اند اما نیروهای اسلام گرای تونس و گروه اخوان المسلمین مصر آشکارا گفته اند که مدل حزب عدالت و توسعه ترکیه را دنبال می کنند نه مدل حاکمان جمهوری اسلامی را.
اسلام گرایان وفادار به دموکراسی
اسلام گراهای مصر رفتاری بسیار محتاطانه در قبال جمهوری اسلامی در پیش گرفته اند. آنها از مقایسه هایی که میان این گروه با روحانیون ایران انجام می گیرد ابدا خشنود نیستند. هفته گذشته زمانی که رهبر جمهوری اسلامی در خطبه های نماز جمعه تهران قیام مردم مصر را یک " انقلاب اسلامی " معرفی کرد، اخوان المسلمین در واکنش به این اظهارات، جنبش ضد دیکتاتوری در این کشور را  انقلاب مردم مصر خواند نه یک انقلاب اسلامی. این گروه بعد از کناره گیری حسنی مبارک از قدرت نیز همچنان به صراحت عنوان می کند که قصد انحصارگرایی و تسلط بر قدرت دولتی را ندارد. اخوان المسلمین حتی اعلام کرده است که در انتخابات آینده ریاست جمهوری این کشور کاندیدایی نیز معرفی نخواهد کرد. احتیاط آگاهانه اسلام گرایان مصر در پرهیز از الگوی روحانیون حاکم بر جمهوری اسلامی باعث کاهش حساسیت نسبت به فعالیت های آنان شده است. پیشتر برخی از گروه های سکولار در مصر و بسیاری از ناظران سیاسی پیش بینی می کردند که در خلاء قدرت حسنی مبارک ممکن است که اسلام گراهای این کشور بخواهند راه جمهوری اسلامی را ادامه دهند. با این حال این تحلیل در حال حاضر انطباقی با واقعیت ندارد. برخی چهره های اسلام گرای مصری به طور واضح علاقه خود را به الگوبرداری از حزب عدالت و توسعه در ترکیه ( حزب حاکم ) اعلام کرده و گفته اند که به سازوکارهای دموکراتیک در اداره امور کشور وفادار خواهند بود.
الگوی مدارا با جهان غرب
شیوه حکومت پارلمانی ترکیه که در آن احزاب اسلام گرا برای کسب کرسی های قدرت به رقابت آزادانه با سایر احزاب می پردازند عامل توجه افکارعمومی منطقه به این حکومت بوده است. ناظران می گویند برای غرب این نکته چندان اهمیت ندارد که اسلام گرایی در ترکیه چه روندی را طی می کند بلکه شیوه حکومت داری دموکراتیک آنان مورد توجه است. اسلام گراهای ترک داعیه برتری طلبی ندارد و اکثریت مسلمان این کشور را بهانه ای برای تسلط انحصاری بر قدرت قرار نداده اند. درک دموکراتیک آنها از قدرت سیاسی به طور روزافزونی جنبش های اعتراضی منطقه را به خود جذب کرده است. این در حالی است که حکومت ایران صرفا تلاش می کند با شعارهای ضد اسراییلی و ضد آمریکایی بخشی از افکار عمومی منطقه را به نفع خود داشته باشد. ایران در واقع روی گروه هایی سرمایه گذاری می کند که اولویت خود را مقابله با دنیای غرب تعریف کرده اند. در نظر این گروه ها هر کس با غرب در ستیز باشد قابل احترام است و از همین رو نیز آنان محمود احمدی نژاد را در کنار "اسامه بن لادن" و "صدام حسین" قهرمانان ستیز با غرب معرفی می کنند. با این حال جنبش های ضد دیکتاتوری در تونس و مصر که دامنه آن به برخی دیگر از رژیم های اقتدارگرای منطقه نیز کشیده شده نشان می دهد که میل به داشتن حکومتی دموکراتیک در خاورمیانه در حال افزایش است و جنبش های پیروز در این کشورها نیز در پی پیاده کردن الگویی هستند که بتواند استقرار دموکراسی در کشورشان را تضمین کند.
زندگی در سایه دولت های کارآمد
داشتن حکومتی دموکراتیک نه فقط برای مسلط کردن شهروندان بر سرنوشت خویش بلکه برای سپردن کرسیهای قدرت به دولتمردانی کارآمد مورد توجه است. دولت های عمدتا فاسدی که در رژیم های اقتدارگرای خاورمیانه مستقر هستند با ناتوانی در ایجاد استانداردهای یک زندگی شرافتمندانه برای شهروندان خود زمینه بروز اعتراض های عمومی را به وجود آورده اند. در مصر ناکارآمدی دولت به حدی بود که طبق آمارها بیش از 40 درصد شهروندان زیر خط فقر قرار داشتند. وضعیت در تونس کمابیش مشابه مصر بود و فشار اقتصادی بر اقشار کم درآمد جامعه به حدی بالا بود که " محمد بوعزیزی" قهرمان جنبش ضد دیکتاتوری این کشور  تنها توانست با آتش زدن خود در ملاء عام پیام اعتراض خود را به حکومت برساند. بنابراین به نظر می رسد که جنبش های ضد اقتدارگرایی در این کشورها الگویی را طلب می کنند که علاوه بر تضمین حق تعیین سرنوشت شهروندان به روی کار آمدن دولت هایی توانمند و کارآمد منجر شود. مدل حزب اسلام گرای عدالت و توسعه در ترکیه نیز از همین جهت مورد توجه اسلام گراهای سایر کشورهای منطقه قرار دارد. رشد اقتصادی حدود 11 درصدی ترکیه در سال گذشته میلادی و کسب عنوان ششمین اقتصاد برتر اتحادیه اروپا آن هم درست در سالی که بحران اقتصادی تمام غرب را با تلاطم های شدید مواجه کرده بود یک پیشرفت خیره کننده و در خور تحسین محسوب می شود. این در حالی است که ایران در سال گذشته رشد اقتصادی نیم درصدی را تجربه کرده است و تحریم های شدید اقتصادی و انزوا از جامعه بین المللی به گسترش روزافزون فقر و بیکاری در جامعه منجر شده است. چنین وضعیت اسف باری مطمئنا انگیزه ای در جنبشهای ضد استبدادی منطقه ایجاد نخواهد کرد که از مدل جمهوری اسلامی تبعیت کنند. انتخاب طبیعی جنبش های دموکراتیک الگوبرداری از سیستمی خواهد بود که بتواند در عین اعطای حق مشارکت آزادانه به شهروندان از کارآیی قابل توجهی برای اداره امور جامعه برخوردار باشد.
حفظ قدرت در جامعه مدنی
برای اسلام گراهای مصر که دهه های متوالی را زیر خفقان و فشار دولتی اقتدار گرا گذارنده اند امکان فعالیت های آزادانه اجتماعی مزیتی بزرگ محسوب می شود. آنها آرام آرام در حال آماده شدن برای شرایط جدید هستند اما همچنان قصد دارند که تمرکز خود را بر حوزه های مدنی و نهادهای غیردولتی بگذارند.گروه اخوان المسلمین به عنوان عمده ترین جریان اسلام گرای این کشور در آستانه عبور از هفتادمین سال حیاتش انگیزه های سابق را دنبال نمی کند. هدف اولیه تاسیس این گروه مبارزه با استعمار انگلیس بود اما حتی در آن زمان هم " حسن البناء" رهبری اخوان المسلمین از شیوه مبارزه خشونت آمیز دفاع نمی کرد و خواهان تغییرات تدریجی بود. اکنون آنها شعارهای ضد استعماری و ضد غربی سر نمی دهند.  همین امتناع از ستیز کلامی با غرب نشان دهنده تفاوت معنی دار آن با مشی حکومت داری جمهوری اسلامی است. رهبران اخوان المسلمین انگیزه ای برای غرب ستیزی از خود نشان نداده اند و به پیامدهای غرب ستیزی برای کشورشان آگاهی دارند. مصر به مانند ترکیه کشوری متکی به درآمد توریسم است و هر گروه و جریانی که با فعالیت هایش باعث کاهش توریسم شود میان افکار عمومی به جریانی بدنام و منزوی بدل خواهد شد.
آزادی پیش شرط توسعه
حتی تصور این که مدل حکومتی مصر چیزی شبیه جمهوری اسلامی شود برای بسیاری از مصریها غیرممکن است. آنها می گویند که اگر اسلام گرایان بخواهند به بهانه شعائر اسلامی آزادی های اجتماعی را محدود کنند توریست ها دیگر رغبتی برای بازدید از این کشور نخواهند داشت. حیات اقتصادی مصر در گرو آزادیهای اجتماعی است و حتی حکومت اقتدارگرای حسنی مبارک هم برخی از این آزادیها را به رسمیت شناخته بود. شهروندان مصری حالا با کنار رفتن حکومت اقتدارگرا در کشورشان درصدد آزادیهای اجتماعی به مراتب بیشتری نیز هستند. آنها می دانند که جمهوری اسلامی نمی تواند الهام بخش حکومت آینده مصر برای چنین آزادیهایی باشد. برخی فعالان سرشناس دموکراسی خواه در مصر گفته اند که قیام علیه حسنی مبارک را با الهام از جنبش سبز ایران در سال گذشته ترتیب داده اند. این بدان معنی است که مصری ها نسبت به انسداد سیاسی و استبداد دینی در جمهوری اسلامی آگاهی دارند. شباهت شیوه های سرکوبگری حکومت ایران با شیوه های به کار گرفته شده توسط حکومت مبارک علیه مخالفان هم دلیلی دیگر بر بی علاقگی جنبش آزادیخواه مصر به جمهوری اسلامی است. بنابراین فرضیه ای که نشان دهنده تمایل آنها به تبعیت از ایران در زمینه تنظیم روابط اجتماعی باشد دیده نمی شود. در عوض اسلام گراهای ترکیه توانسته اند توازنی میان انتظارات مردم مسلمان کشورشان با ضرورت های دنیای امروز برقرار کنند و از همین رو اقبال عمومی را نیز از آن خود کرده اند. برای جنبش تازه به پیروزی رسیده مصر این می تواند منبع الهام مهمی باشد . در  روند انتقال قدرت در تونس و مصر مطمئنا گرایش های اسلام گرایان منطقه به مدل های مطلوبشان آشکار تر خواهد شد اما قضاوت درباره این جنبش ها چندان هم دشوار نیست. آنها پیشاپیش گفته اند که مدل دموکراسی ترکیه را می خواهند نه آن چه به نام حکومت اسلامی در ایران مستقر است. به نظر می رسد اسلام گراهای مصر و تونس انتخاب خود را کرده اند




احمد خاتمی: مجوز تمامی تشکلهای روحانی و غیر روحانی جریان فتنه را لغو کنید
جرس:
احمد خاتمی خواستار لغو مجوز تمامی تشکل ها و مجامع روحانی و غیرروحانی اصلاح طلبان شده و با ادعای اینکه هدف از برگزاری مراسم ٢۵ بهمن، "تحت شعاع قرار دادن خیزش‌های اسلامی در منطقه خاورمیانه توسط فتنه گران" بود، مدعی شد "با خیزش کشورهای اسلامی، کشورهای غربی مضطرب و نگران شدند به همین دلیل عوامل خود را در ایران فعال کردند تا به چنین اقدام مذبوحانه دست بزنند."
این عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان با "محارب" خواندن رهبران جنبش، همچنین گفت "این حرکت و این تجمعات قطعا تا دستگیری تمامی فتنه‌گران ادامه خواهد داشت."
به گزارش خبرگزاری رسا، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان در اجتماع گروهی از طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه قم، ضمن ابراز ناخرسندی از فعالیت و حیات جنبش سبز، خطاب به دستگاه قضایی گفت "به قوه قضائیه که رییس آن از مفاخر حوزه است می ‌گوییم خون به دل مردم شده،‌چقدر تحمل و صبر کنند، چرا فلان مجمع فتنه گرن هنوز مجوز دارد و به وزارت کشور می‌گوییم مجوز مجامع فتنه گر چه روحانی و غیرروحانی را لغو کنید."
به گزارش این سامانه خبری، در واکنش به تجمعات و تظاهرات ٢۵ بهمن ماه، امروز جمعی از طلاب حامی دولت در حوزه علمیه قم، با تعطیل کردن دروس خود در مدرسه علمیه فیضیه تجمع کرده و شعارهایی بر ضد جنبش سبز سر دادند.
احمد خاتمی در این تجمع خطاب به طلاب حاضر اظهار داشت: "تجمع بزرگ و با شکوه شما حوزویان عزیز که به دعوت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، شورای عالی حوزه علمیه، مدیریت حوزه علمیه قم و دیگر نهادها و تشکل‌ها در این مدرسه نورانی شکل گرفته جهت ابراز تنفر از جنایت فتنه گران در ٢۵ بهمن است."
وی پیرامون وقایع روز دوشنبه گفت "این اجتماع با این هدف شکل گرفته تا اغتشاش امریکایی، صهیونیستی، ضدانقلابی روز دوشنبه ٢۵ بهمن ماه را محکوم کنیم و به آفرینندگان اغتشاش و آشوبگران بگوییم ملت ایران و حوزویان عزیز تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون پای نظام و ولایت ایستاده‌اند و با تمام وجود تا محو فتنه‌گران در دفاع از نظام هرگز نخواهند ایستاد."
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه، بدون اشاره به فضای پلیسی حاکم، عدم صدور مجوز از سوی دولت برای حضور همگانی، حصر و عدم ارتباط مردم با راهبران جنبش، همچنین سرکوب و ارعاب صورت گرفته از طرف حاکمیت، مدعی" تعداد اندک عناصر آشوبگر" شده و گفت "این تعداد اندک نشانه از میان رفتن جریان فتنه اسست" و اظهار عقیده کرد:
"در تهران بزرگ ده میلیونی جمع کردن دو سه هزار نفر کار سختی نیست؛ به اندازه کافی فرزندان اعدامی ها و زخم‌ خورده‌ها از انقلاب و وابستگان به اجنبی در کشور حضور دارند. شما پایگا‌هتان را به طور کلی حتی در میان دوستانتان از دست داده‌اید برای این که رسانه‌های غربی از دو هفته پیش جمع شدند و بی‌بی سی به صراحت اعتراف می‌کند جمعیت اندک بود نتوانستند جمعیت زیادی را جمع نمایند."
وی هدف از برگزاری تظاهرات جنبش را "حمایت از امریکا" عنوان کرد و مدعی شد "اغتشاش اخیر با سه هدف شکل گرفت، مزدوران آمریکایی بر آن بودند تا با کمک این اغتشاشات خیز کشورهای اسلامی را از کانون توجه ببرند، این بزرگ‌ترین خیانت سران فتنه به ویژه کروبی و موسوی بود که بیشترین آب را به آسیاب آمریکا و اسرائیل ریختند، جای نفسی برای آمریکا و اسرائیل و رژیم جعلی درست کردند و این خدمت بزرگی به صهیونیست‌ها و لکه ننگی برای این عناصر بود."
خاتمی هدف دیگر به زعم خود - تحت شعاع قرار دادن خیزش‌های اسلامی در منطقه خاورمیانه - دانست و گفت: "با خیزش کشورهای اسلامی، کشورهای غربی مضطرب و نگران شدند به همین دلیل عوامل خود را در ایران فعال کردند تا به چنین اقدام مذبوحانه دست بزنند."
وی همچنین گفت: این حرکت و این تجمعات قطعا تا دستگیری تمامی فتنه‌گران ادامه خواهد داشت.
 خاتمی، دومین هدف را "تحت شعاع قرار دادن، راهپیمایی ٢٢ بهمن" عنوان کرد و افزود: ملت ایران عزیز در ٢٢ بهمن با حضور باشکوه خود به صحنه آمدند و با نظام اسلامی، رهبری و شهیدان تجدید بیعت کردند و دشمنان را نا امید کردند ولی افرادی کوته فکر در مقابل این حرکت عظیم برآمدند و در تهران به چنین اقدام مذبوحانه دست زدند."
وی همچنین مدعیِ "افشای پشت پرده فتنه ٢۵ بهمن ماه" به زعم خود شد و گفت: "در یکی از مجامع روحانی فتنه‌گر، یکی از سران فتنه گر گفته بود این راهپیمایی ٢۱ بهمن ماه برگزار شود؛ اما آن آدم خاکستری خائن پشت پرده گفته بود اگر ٢۱ بهمن باشد در ٢٢ بهمن مردم به صحنه می آیند و همه را جارو می کنند بگذارید ٢۵ بهمن باشد تا راهپیمایی ٢٢ بهمن تحت شعاع قرار گیرد."
عضو انتصابی شورای عالی حوزه های علمیه گفت "اما این ملت بار دیگر به صحنه آمدند و به مسؤولان نظام می‌گویند با سران فتنه و عقبه فتنه برخورد قاطع و انقلابی داشته باشید. به قوه قضائیه که رییس آن از مفاخر حوزه است می ‌گوییم خون به دل مردم شده،‌ چقدر تحمل و صبر کنند، چرا فلان مجمع فتنه گر هنوز مجوز دارد و به وزارت کشور می‌گوییم مجوز مجامع فتنه گر چه روحانی و غیرروحانی را لغو کنید."
وی در این خصوص خواستار لغو امتیاز فعالیت مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین به عنوان "حمایت‌گران و عقبه فتنه" شد و گفت: اکنون بهترین فرصت برای کسانی است که تاکنون سکوت کرده‌اند تا سکوت خود را بشکنند و مرزبندی خود را با فتنه گران و سران فتنه روشن کنند.
گفتنی است تجمع مذکور، امروز چهارشنبه ٢٧ بهمن ماه، توسط جمعی از طلاب قم برگزار شد، و تجمع کنندگان قبل از سخنرانی احمد شعارهای "مرگ بر موسوی و کروبی"، "لعن علی عدوک یا حسین، خاتمی و کروبی و میرحسین"، "موسوی و کروبی اعدام باید گردند"، "کروبی منافق خلع لباس گردد"، "هاشمی حیا کن مصلحت رو رها کن"، "ریاست خبرگان جای منافقین نیست"، سر دادند.
به گزارش این منبع، در پایان تجمع این گروه از طلاب، قطعنامه‌ای قرائت شد، که در آن از هاشمی رفسنجانی خواسته شد تا سکوت خود را بشکند و موضع‌گیری کند.

مراسم حکومتی تشييع پيکر شهید صانع ژاله  در میان تدابير شديد امنيتی جرس:
امروز شرکت کنندگان در مراسم دولتی تشييع پيکر "صانع ژاله" با اتوبوس و موتور در حالی که از طرف تعداد بسيار زيادی از نيروهای يگان ويژه حمايت می شدند در جلوی در دانشگاه هنر تهران تجمع کردند.
به گزارش گویا نیوز، بنا به مشاهدات عينی از ساعت ۸ صبح تعدادی اتوبوس که برخی از آن ها پلاک های مربوط به ارگان های نظامی داشتند با اسکورت خودرو های بنز الگانسی که بر روی آن نوشته شده بود" نيروی ويژه پاسداران انتظامی" به طرف دانشگاه هنر در حال حرکت بودند. چهار راه ولی عصر به وسيله ی جرثقيل متعلق به پليس راهنمايی و رانندگی بسته شده بود و اجازه حرکت به خودرو های شخصی و تاکسی و اتوبوس های شرکت واحد به سمت شمال چهار ولی عصر را نمی دادند. همچنين تعداد زيادی نيرو های يگان ويژه با تجهيزات کامل در پيادهرو هيا چهار طرف ولی عصر آرايش نظامی گرفته بودند. در اين بين به جز مواردی که چند دسته موتور سوار با حمل عکس هايی از رهبر جمهوری اسلامی و رئيس دولت جمهوری اسلامی با سروصدای زياد در حال ويراژ دادن در خيابانی خالی از خودرو ولی عصر بود تحرک ديگری مشاهده نشد.

در اين حال تعدادی در حدود ۲۰۰-۳۰۰ نفر از بسيجيان در حالی که دور تا دور آنان نيروی های يگان ويژه آرايش گرفته بودند در جلوی درب اصلی دانشگاه هنر مشغول شعار دادن بودند. چندين وانت متعلق به سازمان بسيج مستضعفين نيز تدارکات لازم را از جمله پلاکارد- پرچم-پارچه نوشته- مواد خوراکی و آشاميدنی در محل حاضر کرده بود. نکته جالب آن که تعداد زيادی پرچم و پلاکارد در پشت وانت ها باقی مانده بود. چون تعداد شرکت کنندگان به مراتب کمتر از تدارکات بود.
در خيابان بزرگمهر تعداد زيايد خودروی متعلق به يگان های ضد شورش سپاه و نيروی انتظامی پارک شده بود و تعداد بسياری از نيروی های نظامی و امنيتی خيابان بزرگ مهر به حالت آماده باش بودند. می توان گفت که تعداد نيرو های که با لباس رسمی نظامی و انتظامی و ضد شورش امروز در خيابان ها حضور داشتند حتی از تعداد بسيجيان و لباس شخصی ها به مراتب بيشتر بود.
در پياده رو های اطراف برخی از مردم و عابران پياده ايستاده بودند که هر از چندگاهی با تذکر نيروی های امنيتی مجبور می شدند حرکت کنند و محل را ترک کنند. همچنين گزارشات تاييد نشده ای از درگيری هايی بين دانشجويان معترض و بسيجيان در داخل دانشگاه هنر رسيده است. نکته قابل توجه ديگر آن که از بالای خيابان طالقاتی روند عادی زندگی جريان داشت تنها امر غير عادی کمبود اتوبوس ها و حضور پررنگ نيرو های يگان ويژه بود.
تا لحظه ی تنظيم اين خبر تنها حرکت ديگری که قابل ذکر است حرکت دسته های چندين نفره موتور سوار در خيابان ولی عصر و انقلاب و بعضا کريم خان بلوار کشاور است که با بی توجهی مردم عادی روبرو می شدند.
در همين حال از سوی دولت به همه‌ روزنامه‌نگاران خارجی در تهران اطلاع داده شده است که امروز اجازه ندارند در خيابان‌های گزارش و فيلم تهيه کنند.

از سوی دیگر دانشجویان دانشگاه هنر که برای تشییع جنازه صانع ژاله به دانشگاه رفته اند در حال حاضر با حمله افراد ناشناس در آمفی تآتر دانشگاه محبوس شده اند.



عبدالعلی بازرگانهمين كه پس ازقريب ۲۰ ماه سلطه و سركوب و شكنجه و زندان باز هم مردم در صحنه اند شگفت آور است

 اگر صخره و سنگي در مسير زندگي نباشد، صداي زيباي آب را نمي شنويم.
بارديگر صخره هاي پليسي سركوب و دل هاي سنگ شده ِ سلطه گران مانع به هم پيوستن جويبارهاي جمعيت از جوانان آزادي خواه و تشكيل درياي مردمي شدند. اينها همان كساني هستند كه به تعبير قرآن : "مردم را از راه خدا ( كه اختيار و آزادي و دين فطري است) باز مي دارند و (با عملكرد تعصب آميز و خرافي خود) آنرا ناهموارو بيراهه جلوه مي دهند (آل عمران۹۹).
اين قانون خداست كه اگر مشكلي در راه نبود، شايد اشتباه رفته باشيم!  مي گويند درياي آرام ناخداي قهرمان نمي سازد! كشتي هاي بادي تحت هيچ شرايطي به عقب نمي روند؛ مهم نحوه برافراشتن بادبان و تنظيم زاويه برخورد آن با طوفان مقابل است، اگر درست تنظيم كردي، با باد مخالف هم چپ و راست (زيكزاك) جلو مي روي!
 آنها در مقابل باد ديوار مي سازند و ما برآنيم به توفيق خدا و همت مردمان آگاهمان آسياب بادي بنا كنيم. نانمان را آجر مي كنند، با آن خانه اي مي سازيم، سرب به سويمان شليك مي كنند، در شالوده اش به كار مي بريم، چرا كه :
 "  خداوند كساني را كه همچون بناي از سرب ريخته شده در راهش پيكار مي كنند دوست دارد" (سوره صف آيه۲).
ما سر جنگ با كسي نداريم، اما سرننگ هم در برابرهيچ مستبدي خم نمي كنيم، ما راه خودمان را كه راه خدا و خلق اوست مسالمت جويانه پيش مي رويم، نه باجي به راهزنان مي دهيم و نه عزت خود را به ذلت و زبوني در برابر زورمداران مي فروشيم.
ظالمان نگذاشتند سيل حمايت از ملت هاي آزاد شده مصر و تونس جاري كنيم، چه باك، آنچه سهم مردم بود، سنگ تمام گذاشتند، بقيه اش به شرايط و عوامل مختلف بستگي دارد، مهم اين است كه وظيفه خود را انجام داده باشيم، نتيجه در حساب خدا در زمان خودش تحقق مي يابد. او كه مي داند كه اگر آزادي بود، شكوهمندترين راه پيمائي تاريخ اين ملت رقم مي خورد.
مردم مصر آنقدر امنيت داشتند كه در ميدان آزادي شان صدها نفر شب ها را در خيمه هاي وسط ميدان تا به صبح به آرامي طي مي كردند، هنر و همت بيشتر از آن مردمي است كه نه خودشان و نه رهبرانشان در خانه هاي خود امنيت دارند، با اين حال همچنان فرياد مي كنند! كساني كه "كهريزك" را ديده و شنيده اند، ولي "كاه ريزكي" براي كاخ نشينان ظلم و ستم، وزن و وقار قائل نيستند، شهامت و شجاعت بيشتري دارند.
 "كيفييت" در تعيين سرنوشت يك ملت بالاتر از "كميت" است، مسلما در شرايطي كه بيم دستگيري يا كشته شدن در ميان باشد، خطركنندگان از خط اول مبارزه فاصله مي گيرند. با اين حال همين كه پس ازقريب ۲۰ ماه سلطه و سركوب و شكنجه و زندان باز هم مردم در صحنه اند شگفت آور است!  همين كه به گزارش دادستاني ۱۵۰۰ نفر دستگير شده اند، دلالت بر گستردگي جمعيت مي كند.
 در قرآن آمده است: " آنها كه قبل از پيروزي، مشاركت مالي و پيكار كرده اند، با كساني كه بعدها (پس از رفع خطرات) مي پيوندند، مساوي نيستند. درجه آنها نزد خدا بس عظيم تر است، هر چند خدا به همه آنها وعده نيكو داده است (حديد ۱۰).
به مسلمانان دوران سختي و سركوب مي گويد: " اگرشما بيست نفر صابر و مقاوم باشيد، بر دويست نفر و اگر صدنفر باشيد، بر هزار نفر غلبه مي كنيد" اما وقتي سختي ها ساده شد و سيل جمعيت پيوست، مي گويد حالا صد نفر شما حريف دويست نفرو هزار نفرتان حريف دوهزار نفر هستيد (انفال ۶۵ و ۶۶).
جوانان وطن كه جان بركف از شرف و حيثيت ملت خود دفاع مي كنند، همچون عقاب هائي كه بر بال طوفان اوج مي گيرند، افق هاي بلندي را به ملت نشان مي دهند.
افتخار و سربلندي باد بر كساني كه در طوفان هاي سخت، از چراغ  اميد ملت پاسداري و از خاموش شدن آن جلوگيري مي كنند.
پس بي ترديد در دل هر سختي آساني است،  حتما در دل هر سختي آساني است( انشراح ۵و۶).
صبح را باور كنيد،  آيا صبح نزديك نيست؟ (هود۸۱).
۲۶ بهمن ۱۳۸۹، ۱۵ فوريه ۲۰۱۱
 



سید ابراهیم نبوی 
 دیکتاتورهای جهان به دلیل ناتوانی نرفته اند، به دلیل بی خردی رفته اند و شما بی خردی را تمام کردید.
 جناب آقای علی لاریجانی
ریاست مجلس شورای اسلامی
 دیروز در مجلس گفتید که " اعتراض میلیونی مردم در روز 25 بهمن توطئه آمریکا بود" و چنان تحلیل کردید که گویی جنبش های جهان اسلام در حال خیزش اند و جهان غرب می خواهد مانع آنها شود و نمی تواند. سخنی تلخ و بی پایه زدید و از آن تلخ تر، شعارهای بی ریشه و غوغای بی دلیل نمایندگان مجلس بود که فریاد زدند مرگ بر کروبی و موسوی و خاتمی. من می توانم دلیل دادن شعار مرگ علیه موسوی را توسط کوچک زاده یا روح الله حسینیان یا خیلی دیگر از نمایندگان مجلس که حتی مصلحت خودشان را هم نمی فهمند، تشخیص بدهم ولی باور کنید هنوزم باور نمی شود که شما خودتان را در راهی انداخته باشید که پایانش را به چشم می بینید.
 نکته اینجاست که همواره و شوربختانه، حکومت های دیکتاتوری درست زمانی که باید عقل شان را بکار بیندازند و چشم شان را به ساعت بدوزند که آخرین فرصت ها را از دست ندهند، آخرین فرصت ها مثل برق و باد می آید و می رود و چنان توفان خشم مردم به هم می پیچدتان که همان سوراخ موشی که صدام در آن پنهان شد را هم نداشته باشید.دیکتاتورهای جهان به دلیل ناتوانی نرفته اند، به دلیل بی خردی رفته اند و شما بی خردی را تمام کردید. 25 بهمن واقعیت تلخی برای شما و واقعیتی زیبا برای مردم بود. ناسازه آن است که کابوس های شما رویاهای ما هستند و همان که شما را می ترساند، دقیقا همان است که مردم را شادمان می کند. امروز گفتید مرگ بر کروبی، مرگ بر موسوی و مرگ بر خاتمی. چرا و به چه جرمی مرگ را مکافات آنان دانستید؟ جز آنکه خاتمی هشت سال تلاش کرد تا مردم را به حکومت امیدوار کند تا با کمترین هزینه نظام اصلاح شود؟ جز آنکه میرحسین موسوی که نور چشم ماست و صدای یک ملت است، در مقابل دیکتاتورمنشی و زورگویی به اسم احمدی نژاد، انگشت اشاره اش را نشانه رفت و خواست او را متوقف کند تا کشور بیش از این به عقب ماندگی و دیکتاتوری فرو نرود؟

آقای لاریجانی!

این همتی که موسوی کرد، جز برای ایران و کشور نبود، او تاوان بی همتی شمایی را داد که وقتی به عنوان نماینده سیاسی جمهوری اسلامی به مذاکره با غرب رفتید و با برخورد مصلحت جویانه خواستید احترام کسب کنید و منافع نظام را حفظ کنید، شما را هم از گردونه تصمیم خارج کردند. یادتان هست؟ موسوی خواست برای شما و برای همه عقلایی که تجربه و دانش شان در اداره کشور، توسط یک مشت لات بی سروپا، انکار می شد احترام کسب کند. موسوی که بیست سال در کناری نشسته بود و هر چه اصرارش کردند تا وارد گردونه قدرت شود نپذیرفت. نشسته بود و با هنر و فرهنگ مشغول بود. گفتید مرگ بر خاتمی و یادتان رفته که وقتی خاتمی می خواست برای دومین بار رئیس جمهور شود گریست، چون دریافته بود چه تاوانی باید بدهد. آدمی که به فکر اصلاح کشوری است که رهبر کشور نمی خواهد اصلاح کند خود را و کشور را.
 چرا گفتید مرگ بر کروبی؟ مگر کروبی همان نبود که اولین حکم را از آیت الله خمینی گرفته بود و سالها نورچشمی اش بود و هر چه توانسته بود کرده بود و به یک روز همه مسوولیت هایش را کنار گذاشت و آمد که کمک کند تا ایران را نجات بدهد. شما به آدمهایی نفرین فرستادید و مرگ شان را خواستید که زندگی تان را خواسته بودند و تاوان این ناسپاسی را زودتر از آنکه فکر کنید خواهید دید و خواهید داد.

آقای لاریجانی!

شما فقط یک اشتباه می کنید، یک اشتباه ساده. جایی که شما نشستید جای راشد الغنوشی و اخوان المسلمین و مردم مصر نیست، جایی که شما نشستید جای مبارک و بن علی است. این جایگاه را خودتان انتخاب کردید. آقای شما با مخالفتش با اصلاحات خاتمی، و با مخالفتش با انتخاب بحق میرحسین موسوی، خود را به عنوان دیکتاتور تثبیت کرد. شما هم وقتی مثل دستمالی که میز مذاکره را تمیز می کند، کنار انداخته شدید و به هوای قدرت و میل به ماندن آمدید خود را در جایگاه دشمن مردم نشاندید.

آقای لاریجانی!

ممکن است این ساعات آخرین ساعات فرصت کسانی باشد که هنوز می تواند اندکی عقلانیت را به نظام تزریق کند، نه برای اینکه بماند، بلکه برای اینکه با هزینه کمتری برود. شنیده ام که میرحسین موسوی رهبر جنبش آزادی ایران را در حصرکرده اند. کروبی نیز در زندان خانگی است. فرصت برای رفتنی محترمانه نیست، ماندن نیز نمی شود. مردم شما را نمی خواهند. دیروز مردم نشان دادند که شما را نمی خواهند. بعد از هشت ماه مردم در ده شهر و در حالی که می دانستند مرگ و ضرب و شتم در انتظارشان است، به خیابان آمدند. یک راه فرار برای خودتان باز بگذارید. نطق مبارک را به یاد بیاورید. او آدم کوچکی نبود. او سینه ای پر از مدال افتخار و شهامت داشت، ولی استبداد او را به هیچ بدل کرد.

آقای لاریجانی!

من به عنوان یک رنج کشیده حکومت جمهوری اسلامی، به عنوان کسی که تمام لابیرنت های قدرت نظام را می شناسم، به شما می گویم، اخطار می کنم که اگر یک مو از سر میرحسین موسوی کم بشود، مردم تمام ایران را گورستان شما می کنند. فریادهای مشتی وطن فروش برای اعدام نماینده ملت، در آینده ای نه چندان دور خفه می شود. یک یک شان، یک یک تان، باید دنبال مفری بگردید تا کینه های پرورده مردم با شما آن نکنند که سرنوشت دیکتاتورهاست. ما از دور نمی نشینیم تا مرگ فرزند یک ملت، رفیق یک ملت، برادر مردم و پدر مردم را ببینیم. موسوی چشم ماست. تمام مردم از او حفاظت می کنند. ما رفته بودیم تا پیام مردم را به آنان برسانیم، اگر رفتارتان را اصلاح نکنید، هم ما باز می گردیم و چه زنده بمانیم و چه زنده نمانیم، در جنگ برای آزادی ایران، یار بهترین رفقای مان می شویم...

آقای لاریجانی!

من شخصا آمریکا را دوست ندارم، اما سیاست آمریکایی ها و جهان غرب این است که مردم جهان آزاد باشند. این شما و آقای خامنه ای و احمدی نژاد بودید که می خواستید سفارت مصر مبارک را افتتاح کنید. برای ما چه فرقی می کند، ما آزادی مردم را می خواهیم، و اول از همه آزادی خودمان را. جهان تاب این دیکتاتوری را ندارد. ما نیز ایرانیانی از جنس همه آزادگان جهانیم. مطمئن باشید که آزادی را برای کشوری که دوستش می داریم و به جان عاشقش هستیم، می خواهیم.
به رهبرتان بگوئید که بازی سرنوشت شما دارد به پایان نزدیک می شود. به شما گفته شده بود که این مردم نه شما را می خواهند و نه دولت منتخب تان را، بهتر بود این بازی را رها می کردید، اما حالا تا کجا می خواهید بروید؟ چه بازی را مصلحت حکومت تان قرار داده اید؟ با کدام بصیرت تان بازی آتش روشن کردن و تند کردن فضا را دنبال می کنید؟

آقای لاریجانی!
ما نمی گذاریم ایران ویران شود، ما می آئیم و سهم ملت را از میهن می گیریم.
 26 بهمن 1389






اول از همه اينو بگم كه حضور خانمها نسبت به عاشوراي گذشته چشمگيرتر بود
اما باز هم شهامت و دليري آقايون چيز ديگه اي بود

ساعت 2 بعد از ظهر من در خيابان انقلاب بودم
اما همه چيز خيلي عادي به نظر ميرسيد
مغازه ها باز بود و مردم خيلي معمولي خريدشونو ميكردند
البته جمعيتي كه رفت و آمد داشت نسبت به روزهاي عادي كمي بيشتر بود
كمي نااميد شدم و گفتم يك ساعت به تظاهرات بايد حداقل كمي از نشانه هاشو ببينم
فكر كردم بهتره برم به ميدان امام حسين يك سري بزنم و قبل از 3 دوباره برميگردم به انقلاب
ساعت يك ربع به سه جمعيت ميدان امام حسين بيش از حد معمول به چشم ميخورد
نيروهاي نظامي و يگان ويژه بسيار زياد به چشم ميخوردند
روي پل عابر پياده كه بسيار غيرعادي شلوغ شده بود
اميد در دلم جوانه زد كه داره شروع ميشه
ساعت 3 و پنج دقيقه بود كه  فرياد مرگ بر ديكتاتور جواني در بالاي پل عابر پياده
آغاز گر جنبش بود
يك مامور به سرعت روي پل رفت و عربده ميكشيد
واينستيد بريد
مردم اونو هو كردند
راهپيمايي شروع شد
هراز گاهي فرياد ميزديم مرگ بر ديكتاتور
ولي عده اي از مردم ميگفتند شعار نديد فقط راه بريد بذاريد هممون دور هم جمع بشيم بعد
ماموران با خشم و عضب از مغازه داران خواستند كه مغازه هاشونو ببندند

ميان مردم بوديم و مرتب بر تعدامون اضافه ميشد كه موتورسواران رژيم عربده كنان به ميانمان اومدند و شروع كردند به متفرق كردنمون
با وحشت ميدويديم و فرار ميكرديم

ايستگاه مترو امام حسينو همونو اولين دقايق آغلزين  ساعت سه بستند
فكر كردم بهتره با اتوبوسهاي بي آر تي برم به ميان مردم
قسمتي از مسيرو با تاكسي  و قسمتي از مسيرو با اتوبوس بي آرتي پيمودم و وقت باز هم تجمع  مردمو بين مسير ديدم از اتوبوس پياده شدم و به ميان مردم رفتم
دوباره متفرقمون كردند
داخل خيابانهاي فرعي صداي جوانها به گوش ميخورد كه شعار ميدادند:
مرگ بر ديكتاتور
 زنداني سياسي آزاد بايد گردد
ايراني مي ميرد ذلت نمي پذيرد
يا حسين مير حسين

منم باهاشون شعار ميدادم
اما بيشتر جاها مردم ميگفتند شعار نديد خطرناكه همين راهپيمايي كافيه
منم در پاسخ گفتم من اومدم تظاهرات نيومدم پياده روي
!!

در خياباني پسر جواني رو بازداشت كرده بودند و با شيلنگ ميزدندش
مردم ايستادند كه با باتوم محكم به نرده ها ميزدند كه بريد واي نستيد
آهسته به چند نفر گفتيم بيايم دسته جمعي بريم آزادش كنيم
اما هرگز جراتشو نداشتند

يك سوتي دسته جمعي هم داديم
همون طور كه دنبالمون ميكردند و ما هم در حين دويدن و فرار كردن بوديم شعار ميداديم:
نترسيم نترسيم ما همه با هم هستيم
!!

آدم وقتي هوله , اصلا" خودشم نميدونه چي داره ميگه

مردان جوان سطل هاي زباله رو به آتش كشيده بودند
گاز اشك آور ميزدند ديگه به انقلاب رسيديم اما مدت زماني كه تونستيم توقف كنيم و شعار بديم خيلي كوتاه بود
در يك خيابان فرعي كه از پياده رو ميرفتيم
لباس شخصي هاي موتور سوار   با كلاه كاست در اون خيابون ويراژ ميرفتند
منم جوگير شدم و دو انگشتمو به نشانه پيروزي بالا گرفتم
يكيشون به شدت عصباني شد
تكه سنگي برداشتم تا مثلا" بترسونمشون
كه آقاي مسني گفت اونو بندازش زمين
سريع همين كارو كردم اما ديدم يك موتور سوار به سمت پياده رو اومد
سعي كردم به جمعيتي كه جلو ما بودند و تعدادشون بيشتر بود برم اما ....
او منو سر نبش خيابون گير آورد
بين موتورش و ديوار گير كردم
جيغ زدم 
و او چرخ موتورشو به شدتي بسيار به پام كوبيد
مثل پر كاهي به هوا پرت شدم و به زمين افتادم
مردم با بهت و وحشت ايستادند
همون طور دراز بر كف پياده رو در حالي كه شكه شده بودم احساس كردم زمين و زمان بهم گفتند :
تموم شد ....اوين....
نيم خيز شدم و جوانان جلو رو ديدم كه وحشت زده منو نگاه ميكردند
با تمام وحشت فرياد زدم : كمككككك
يك دختر جوان گفت :
ولش كن ....چي كارش داري

بقيه هم پشت سرش اومدند
زندگي و آزاديمو مديو اونها هستم

دقيقا يادم نيست اما فكر كنم كه از موتورش پياده شد
 منم مثل فنر از جا پريدم و جيغ زنان به ميان آنها رفتم
بهم ميگفتند بشين حالت جا بياد
منم ميگفتم نه الان مياد منو ميبره

كه دو پسر برگشتند و گفتند :
رفت........ بشين آب بخور
جوانان دور و برم جمع شده بودند و باهام حرف ميزدند تا از شك خارج بشم

اين ماجراي ترسناك فقط يك لحظه بود اما من در اون لحظه خدا و معجزه خدا رو احساس كردم كه با اينكه با ضربه موتور به بالا پرتاب شدم و محكم به زمين كوبيده شدم هيچ مشكلي برام پيش نيومد
در صورتيكه طبيعيش اين بود  دچار شكستگي يا حداقل دررفتگي  استخوان بشم
اما غير از كبودي و ورم روي ران پام كه اونم بخاطر ضربه تاير موتورش بود هيچ مشكل ديگه اي پيش نيومد

نميدونم چرا اون لباس شخصي بازداشتم نكرد
از مردم ترسيد
قصدش فقط زهر چشم گرفتن از من بود
يا از كار خودش شوكه شد
نميدونم اما اينو نميدونم اگه به سمت بالا پرت نشده بودم قطعا" با موتورش چند بار  با موتورش  منو به ديوار ميكوبيد
خدا بهم  رحم كرد

مرتب متفرق ميشديم
اصلا" اجازه تجمع نداشتيم
ناگهان سر از خيابان چمران در آوردم
سعي كردم دوباره به انقلاب برگردم اما نشد
سعي كردم به آزادي برم
سر يك تقاطع كيف و جيب مردمو ميگشتند
نميدونم چرا ترسيدم و برگشتم در صورتيكه چيز خاصي همراه نداشتم
به همراه دو خانم به ميانشون رفتيم
ديدم بيشتر آقايونند كه  بازرسي ميشند تا خانمها

در تقاطعي ديگر يك مامور انتظامي فرياد زد :
گاز اشك آور زدند فرار كنيد خودشم جلو تر از هم فرار كرد
دخترها پشت سرش ميخنديدند كه ما بايد بترسيم
اين چرا از گاز اشك آور ميترسه؟
اينكه به همه چيز مجهزه
به شدت دچار سوزش چشم شدم و حالت تهوع بهم دست داد
از شدت سوزش و آبريزش چشم نميتونستم چشمامو باز نگه دارم
جوانان هموطنم به دادم رسيدند و با دود سيگار كمكم كردند و گفتند نگران نباش 2 دقيقست الان تموم ميشه

از  قضيه اون موتور سوار اگر چه  جان سالم به در بردم
اما مرتب به خودم ميگفتم بهتره برگردم
ولي  روي ترسم غلبه كردم و به راه خودم ادامه دادم

از جواني شنيدم كه مردم قراره در ميدان آزادي تا ساعت 11 شب و شايدم تا صبح بشينند
با هزار بيم و اميد به سمت ميدان آزادي رفتم
اما متاسفانه ديگه از جمعيت خبري نبود

شخصي گفت:
مردم نريد .......اشتباه عاشوراي پارسالو تكرار نكنيد

جواني ديگر گفت :
ما ديگه كار خودمونو كرديم.......رژيمو ترسونديم

و ديگري گفت:
مردم از اين فرصت فوق العاده اي كه در اختيارشون قرار داده شد استفاده نكردند و باز برگشتند خونه هاشون

تا ساعت 9 در ميدان آزادي ماندم و بعد برگشتم

شنيده بودم كه تجمع در انقلاب با شعار يك خانم شروع شده
شنيده بودم كه در خيابان انقلاب برقها رو قطع كردند

نميدونم اگرم راست باشه من در اون لحظه اي كه برقها قطع شده بود در انقلاب نبودم شايد واقعيت باشه شايدم شايعه

اما چيزي كه به چشم ديدم اين بود كه بسيجي ها و متاسفانه جوجه بسيجي هاي 15 ساله كه در پاكيشون شكي ندارم و فقط ميدونم شستشوي مغزي شدند قمه به دست در كمين مردم ايستاده بودند
اي كاش پدر و مادرها كه بعضي هاشون بخاطر سهميه كنكور يا كاهش سنوات سربازي يا هر چيز ديگري از بچه هاشون ميخواند برند عضو بسيج بشند ميدونستند با اينكارشون بچه هاشونو غير مستقيم تبديل به چه جانياني ميكنند

اين بود خلاصه چيزي كه ديدم
اگر چه هنوزم وحشت دارم
احساس ميكنم اتفاق بدي قراره برام بيافته

به هر حال اميدوارم اين آغازي باشه براي يك مبارزه
نه اينكه فقط يك  انجام وظيفه از طرف ما مردم باشه و باز هم در خانه نشستن و در خواب خرگوشي فرورفتن مردم



به‌هم ریختگی نظام مالی – بودجه‌ای کشور

حسن سبحانی
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که برای بررسی و تصویب لایحه بودجه کل کشور در سال ۱۳۹۰ مواجه با کمبود زمان در مقایسه با معیارهای زمان‌بندی قانونی شده‌اند ممکن است با انتخابی خاص در روش و مهلت و چگونگی بررسی شکلی لایحه، بالاخره لایحه‌ای را تصویب کنند و دراختیار دولت بگذارند؛ هر چند در هر حالتی آن انتخاب، بدون اشکال نیست لیکن اشکال بیشتر شکلی و ظاهری است که می‌توان برای دوران گذار یا ویژه، به‌نحوی با حادث‌شدن آن کنار آمد و ضمن پذیرش مسئولیت‌ها و پیامدها و عوارض ناشی از تغییر شیوه‌های رسیدگی، قبح عدول از اجرای قانون را در پرتو قانون‌گریزی‌های عمده‌تری که رخ می‌دهد کم برآورد کرد و بالاخره به لحاظ شکلی قانونی را تصویب کرد.
اما آنچه در متن این رفتارها و فعل و انفعالات نسبت به امور مالی کشور می‌گذرد این است که لزوم داشتن سرعت در کار، به‌تدریج به حاکمیت نوعی انعطاف‌پذیری در میزان و اندازه ارقام و اقلام درآمدی و هزینه‌ای در بودجه بینجامد. یعنی تصویب‌کنندگان بودجه بپذیرند که مثلا به‌دلیل ضیق وقت، تشخیص میزان درآمد یا اندازه هزینه و چگونگی تخصیص‌های ژله‌‌ای و با درصدهای تغییر بسیار بالا در اموری که دولت تشخیص می‌دهد به‌عهده مسئولان دولتی باشد و پیامد چنین تصمیماتی آن باشد که دستگاه رسیدگی‌کننده و حسابرسی‌کننده بودجه یعنی دیوان محاسبات کشور، اصولا نداند که منابع درآمدی یا هزینه‌های هر دستگاه چقدر است که بتواند آنها را حسابرسی کند.
این نگرش در یکی دو سال اخیر منشأ تحولات عمیقی شده و اینک این تحولات از سرعت اولیه ای برخوردار شده‌اند که می‌تواند به فروپاشی نظام مالی دولت بینجامد. تأمل در فقط یک نکته می‌تواند مجاری گشوده‌شده به پدیده خطرناک به‌هم‌ریختگی نظام مالی را، در پرتو فراوانی سهل‌انگاری در رعایت قوانین که نتیجه‌ قهری آن کاهش قبح قانون‌گریزی است نشان دهد:
مجلس شورای اسلامی مصوبات خود را که به تأیید شورای نگهبان می‌رسد به رئیس جمهور ابلاغ می‌کند تا به‌عنوان قانون، اجرایی شود. به‌هر دلیل طی سال‌های گذشته مجلس فقط بخشی از لایحه بودجه را پس از تصویب به دولت ابلاغ کرده است اما بقیه آن را که حاوی جداول مندرج در چندین جلد کتاب است ابلاغ ننموده است و صرفا به ابلاغ تغییرات در ارقام بسنده کرده است. این کار دارای این اشکال بوده و هست که اگر ارقام لایحه تغییر یابد در حالی‌که ابلاغ رسمی هم نشده است برای دستگاه ناظر، کدام ارقام ملاک و معیار رسیدگی است؟
و از این قضیه مهم‌تر این است که اگر دولت بقیه قسمت‌های ابلاغ‌نشده لایحه را چاپ نکرد یا در پایان سال و آن‌هم خارج از عرف چاپ، به چاپ رسانید، سرانجام قانون کامل بودجه کل کشور چه تکلیفی پیدا می‌کند؟ جا دارد مجلس شورای اسلامی با توجه به عدم چاپ قانون بودجه در سال ۱۳۸۹ تا ماه‌های پایانی سال و چاپ غیرمتعارف آن در ماه‌های پایانی، راسا وظیفه قانونی خود را انجام داده و کل قانون بودجه و نه فقط تبصره‌ها و تغییرات را چاپ و ابلاغ کند زیرا این مهم از تکالیف مجلس است.
ابهام در ارقام و مشخص‌نبودن اندازه تغییرات قانون بودجه به‌دلیل پیش‌گفته، زنگ خطری است که با عدم تقدیم لایحه در مواعید معین پشتیبانی می‌شود و این پدیده زمینه‌های عدم امکان نظارت و نابسامانی تدریجی در نظام مالی دولت فراهم می‌آورد و دیری نمی‌گذرد که همگان شاهد فروپاشی دقت و حاکمیت سلایق در مصرف بیت‌المال خواهند شد و بدیهی است مسئولیت این پیشگیری قبل از آنکه بر عهده دولت باشد برعهده نمایندگان مجلس شورای اسلامی است.
استاد دانشگاه و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی
منبع: خبرآنلاین


جنبش سبز و قانون اساسی

مصطفی تاجزاده:
من جنبش سبز را معادل یک حزب و جناح نمی‌دانم، چرا که ویژگی­های یک گفتمان را دارد.جنبش سبز گفتمان به رسمیت شناختن حقوق دیگران بر مبنای به رسمیت شناختن حق بشر بما هو بشر است که در ادامه تکاملی گفتمان” نوفل لوشاتو” و گفتمان “دوم خرداد” گامی فراتر نهاده و فراتر از پذیرش آزادی مخالف و احترام به او، به دوست داشتن مخالف استعلاء یافته است. این جنبش بر اساس فرهنگی دموکراتیک استوار است که رقیب را «خس و خاشاک» نمی‌داند و هیچ فرد و گروهی را «هیچ» نمی‌‌خواند و “ناموجود” نمی‌انگارد و به آزادی و برابری حقوقی همه انسان‌ها اعتقاد دارد. به دلیل همین ویژگی، هر ایرانی با هر موضع فکری و سیاسی و از جمله هر اصولگرایی که آنچه برای خود نمی‌پسندد، برای دیگری نیز نپسندد، یعنی طرفدار مطبوعات آزاد باشد، از آزادی احزاب مستقل از ایدئولوژی آنها و مشروط به التزامشان به قانون اساسی دفاع کند و حقوق شهروندان مندرج در فصل‌های سوم و پنجم قانون اساسی را برای همه ایرانیان به رسمیت بشناسد، عضو جنبش سبز به شمار می‌آید. بنابراین هر شهروندطرفدار انتخابات آزاد، ولو به مهندس موسوی رأی نداده باشد، عضو جنبش سبز است.
جامعه‌ای که در آن چنین جنبش حقوق محور و دورانسازی شکل گرفته، جامعه مطبوعات آزاد و احزاب آزاد و انتخابات آزاد است. همین جامعه می‌تواند اصول حقوق بشری مغفول و مسکوت مانده قانون اساسی را به صدا و اجرا در آورد و به دنیا نشان دهد چه کسانی مخالف قانون و حکومت قانونی هستند و چه کسانی از حاکمیت قانون و انتخابات آزاد دفاع می‌کنند(۱). به باور من تحقق دموکراسی و تأمین حقوق شهروندی در ایران کنونی از خلال تلاش برای اجرای اصول نقض شده قانون اساسی (از قبیل اصول مربوط به آزادی اندیشه و قلم و بیان، تجمع و تحزب و انتخابات و سبک زندگی و نیز منع شکنجه و تفتیش عقاید و اصل ۲۷) و همچنین اصول مربوط به مشارکت اقوام ایرانی در فرایند ایران‌‌سازی دموکراتیک آن (اصول ۱۵ تا ۱۹) می گذرد. به همین دلیل”اجرای بدون تنازل قانون اساسی” کم هزینه‌تر، سریعتر و باحمایت مردمی بیشتری جنبش سبز را به مقصد خود که استقرار دموکراسی از طریق انتخابات آزاد با همه لوازم آن است می رساند تا این که اصل قانون اساسی را نفی کنیم و به خشونت ورزان برای نقض بیشتر و خشن­تر حقوق شهروندان بهانه و میدان دهیم و هزینه فعالیت های سیاسی را بالا ببریم. متأسفانه تکرار برخی رفتارهای غیر انسانی و سرکوبگر رژیم پهلوی در عبور از حقوق اساسی ملت، ارائه روایت دموکراتیک از قانون اساسی را به نسل جدید دشوار، و زبان اقتدارگرایان را در نقد رژیم ستمشاهی الکن و زمینه را برای دموکراتیک نمایی بازماندگان رژیم گذشته مهیا کرده است.با وجود این مگر ما در یکسال گذشته ندیدیم که افشا و مقابله با بدعت نظارت استصوابی- نظامی از خلال تحریم انتخابات و رای ندادن نمی‌گذشت وایرانیان نمی­توانستند بدون آن مشارکت با شکوه در روزهای ۱۹ و ۲۰ خرداد و نیز در ۲۲ خرداد ۸۸ به چنین جنبش فراگیر و باشکوهی در ۲۵ خرداد ۸۸ دست یابند.(۲)به علاوه اصول مغفول قانون اساسی، آنقدر دموکراتیک و حقوق بشری هستند که بتوان در صورت برون‌رفت از وضعیت نظامی- امنیتی کنونی و اجرای آن‌ اصول، ایران تازه‌ای را بر فراز اوین و کهریزک و نیز بر فراز آشوب‌ها و بحران‌هایی که نظارت استصوابی- نظامی به جا گذاشته است، شکوفا کند.(۳)
به تعبیر عالمانه یکی از حقوق دانان برجسته کشور اگر شورای نگهبان واژه «نظارت» را از پیکر قانون اساسی به زور جدا و با گسستن پیوند آن از نظارت ملت، آن را به “نظارت استصوابی – نظامی” تبدیل کرده است ، چرا ملت ما نتواند جایگاه واقعی “نظارت همگانی” را بر انتخابات و بر عرصه فعالیت‌های سیاسی اعاده کند و اصول و فصول مغفول و در عین حال تأمین کننده حقوق شهروندان را در قانون اساسی تحقق بخشد؟ مگر مردم در ۲۲ خرداد اصل مربوط به حق تعیین سرنوشت در پای صندوق های رأی را همان گونه اجرا نکردند که در ۲۵ خرداد اصل ۲۷ قانون اساسی را در خیابان های پایتخت و برخی شهرهای بزرگ تفسیر و اجرا کردند؟(۴) پس بقیه اصول حقوق بشری قانون اساسی را نیز می توانند به همین شیوه از دایره تاریک محاصره استصوابی- نظامی خارج و و زیرنور سبز حضور و نظارت آگاهانه خود به گونه ای پویا تفسیر و باز تفسیر و اجرا کنند. تجربه ملل دیگر نیز بیانگر آن است که قانون اساسی زیر نور سبز حضور مردم می تواند به گونه ای کاملاً متفاوت با شرایطی که زیر برق سر نیزه های نظامیان مداخله گر در سیاست قرار گیرد، «دیده» و «خوانده» شود. بر این اساس به نسل جوان عرض می‌کنم تأمین حقوق فردی و جمعی شهروندان در درجه اول به خواست و اراده مردم وابسته است که با قانون اساسی و در واقع با عرصه تعیین سرنوشت چگونه مواجه می‌شوند و آن میثاق ملی را چگونه تفسیر و اجرا می کنند.
روشن است که من قانون اساسی را وحی منزل نمی‌دانم که هیچ ایراد و نارسایی ندارد. اگر نسل انقلاب تجربیات سه دهه گذشته را در اختیار داشت، به احتمال قریب به یقین قانون اساسی به شکل دیگری نوشته می‌شد. با وجود این معتقدم اصلاح و تکمیل و تتمیم مستمر آن سند ملی با اجرای مفاد آن ما را با حمایت بیشتر، سرعت افزونتر و هزینه کمتر به استقرار دموکراسی و تامین حقوق و آزادی های شهروندان می رساند تا تلاش برای کنار گذاشتن و به بایگانی سپردن قانون اساسی، که در حال حاضر مطلوب حزب پادگانی است. درست است که قانون اساسی ایرادات و نقایصی دارد اما فراموش نکنیم انقلاب اسلامی‌ غلبه یک طبقه اجتماعی بر طبقه اجتماعی دیگری یا یک کودتای نظامی نبود که نظامیان پس از تسخیر قدرت، کار تدوین قانون اساسی آن را به مشتی حقوقدان قلم به مزد (حقوق بگیر) سفارش دهند و ظاهری «موجه» و «قانونی» به رژیم کودتا اعطا کنند. بر عکس، تک‌تک اصول قانون اساسی در یک فضای گفت و شنودی و توسط نمایندگانی بحث شد و به تصویب رسیدکه مساله اصلی آنان نه “تامین امنیت” که جلوگیری از بروز دیکتاتوری بود و از خفقان و شکنجه و سلب آزادی‌ها و نقض حقوق ملت در دوران ستمشاهی رنج زیادی کشیده بودند. به همین دلیل می‌کوشیدند تضمین قانونی و حقوقی برای عبور از دوران تاریک دیکتاتوری به ملت دهند تا جمهوری اسلامی ایران با استبداد و اختناق و نیز با انتخابات نمایشی و مجالس فرمایشی مواجه نشود. اگر هنگام تدوین قانون اساسی می‌بینیم که برای تصویب اصل «منع شکنجه» یا «منع تفتیش عقاید» موشکافی‌های عالمانه و حقوقی به عمل آمد، باید توجه کنیم که تدوینگران قانون اساسی همه آن شکنجه‌ها و اعتراف‌سازی‌ها و «شاها سپاس» سازی‌های ساواک را در حافظه خود داشتند. به همین دلیل احترام به حافظه تدوین کنندگان قانون اساسی و تبدیل آن را به حافظه اجتماعی راهگشای استقرار کم هزینه و مطمئن تر دموکراسی در ایران می‌دانم(۵).
همچنین توجه نسل جوان را به این موضوع جلب می کنم که قانون اساسی آمریکا یکصد سال پیش از لغو قانون برده داری در زمان “آبراهام لینکلن” به تصویب رسید (۱۷۷۶ میلادی) زمانی که فقط “مردان سفیدپوست مسیحی مالک” صاحب حقوق شهروندی بودند و سایر ساکنان ایالات متحده آمیکا از حقوق اساسی محروم بودند. با وجود این “مارتین لوترکینگ” دویست سال بعد و در چارچوب همان قانون اساسی جنبش مدنی را در آمریکا رهبری و حقوق سیاهان را مطالبه کرد. پس از دویست و سی و چهار سال نیز اولین سیاه پوست آفریقایی تبار بر اساس همان قانون اساسی به ریاست جمهوری آمریکا رسید. در این مدت کمبود ها و نارسایی‌های آن قانون با متمم ها و اصلاحیه ها بر طرف شد و رؤسای جمهور به همان قانون سوگند خورده‌اند. در حقیقت جامعه مدنی و نهادهای مدنی قدرتمند در آمریکا و شهروندان علاقه مند به سرنوشت خود و کشورشان، در طول حدودا دو قرن و نیم گذشته قرائت دموکراتیک قانون اساسی را بر حاکمان خود، چه جمهوری خواه و چه دموکرات تحمیل کرده‌اند، به گونه ای که حتی فاجعه ۱۱ سپتامبر نیز نتوانست مسیر آن ملت را تغییر دهد.
افزون بر آن، ما به تجربه دریافته‌ایم شکل حکومت نیز تعیین کننده دمکراتیک یا دیکتاتور بودن رژیم نیست. چه بسیار نظام های سلطنتی (انگلستان، بلژیک، سوئد و …) و حتی امپراطوری (ژاپن) که دموکراتیک اداره می شوند و چه بسیار حکومت های جمهوری (مصر،سوریه و …) که در آنها استبداد حرف اول را می­زند. بنابراین آنچه یک رژیم را دموکراتیک می کند. اراده ملی، سنن و نهادهای دموکراتیک، دستگاه قضایی بی طرف، انتخابات آزاد و شهروندان مسئول است. نمونه بومی آن را ما خود سه دهه پیش تجربه کردیم.وقتی ایرانیان در سال ۱۳۵۷ قیام کردند، رژیم شاه مجبور شد یکی پس از دیگری اصول قانون اساسی مشروطیت را اجرا کند. زندانیان سیاسی را آزاد، مطبوعات را به طور نسبی از زیر تیغ سانسور خارج و بعضی مقامات را به دلیل فساد مالی دستگیر کند و حتی از انحلال ساواک و برپایی انتخابات آزاد و تشکیل کابینه توسط اعضای جبهه ملی یا نهضت آزادی سخن به میان آورد. بین سال ۱۳۵۵ که در آن قانون اساسی محلی از اعراب نداشت و سال ۱۳۵۷ که محمدرضا شاه مکرر اعلام می‌کرد حاضراست تمام اصول قانون اساسی مشروطه را اجرا کند، چه فرقی است جز بیداری مردم وخیزش عمومی آنان؟ پس نمی­توان گفت در همه کشورهایی که قانون اساسی قابل قبول و دموکراتیک دارند لزوما دموکراسی هم حاکم است. زیرا این نوع رژیم های دیکتاتور دارای قانون اساسی دموکراتیک هستند اما به علت ضعف فرهنگ عمومی و سیاسی و فقدان یا ضعف نهادهای مدنی قدرتمند و سراسری و نیز رخوت و بی تفاوتی شهروندانشان به صورت استبدادی و بعضاً با اعمال قهر و زور عریان اداره می شوند. از سوی دیگر کشوری مانند انگلستان بدون داشتن قانون اساسی مدون، شبیه آنچه اکثر قریب به اتفاق کشورها دارند، قدیمی ترین دموکراسی جهان به شمار می رود. در این کشور نهاد سلطنت از قرون وسطا به یادگار مانده و هنوز نزد شهروندانش و نیز نزد اغلب کشورهای مشترک المنافع بریتانیا از احترام برخوردار است. اما به علت حضور نهادهای مدنی قدرتمند مانند احزاب و مطبوعات آزاد، فرهنگ عمومی و سیاسی دموکراتیک، روش ها و سنت های دموکراتیک مانند انتخابات آزاد و پذیرش حکومت اکثریت و رعایت حقوق اقلیت، دستگاه قضایی مستقل، توازن قوا و … نهاد سلطنت نیز مجبور است دموکراتیک رفتار کند و سخن بگوید. با توجه به دلایل و موارد فوق پافشاری بر “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” را منطبق با شرایط ایران و متناسب با روح جنبش سبز می دانم که جنبش زندگی است؛ چراکه این راهبرد؛
اولا از حمایت اکثریت شهروندانی برخوردار است، که در صورت تضمین آزادی انتخابات در آن شرکت می‌کنند.
ثانیا استفاده از امکانات عمومی و ملی و قانونی را برای رهبران و علاقه مندان و وابستگان جنبش سبز به مراتب بیشتر ممکن می کند.
ثالثاً افشاگر حزب پادگانی است و نشان می‌دهد که به حاکمیت قانون و اجرای کامل قانون اساسی باور ندارد و “قانون اساسی را برای همه ایرانیان” نمی خواهد.
رابعاً مانع اعمال خشونت گسترده و مستمر حزب پادگانی می‌شود و از تحمیل هزینه های سنگین به مردم جلوگیری می‌کند.به عبارت دیگر اگر قبول داریم که تمام تلاش حزب پادگانی تلاش برای جنگی، نظامی و امنیتی کردن شرایط و فضای کشور است تا نقص حقوق مردم را توجیه کند، باید گفت راهبرد و شعار “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” می تواند تلاش فوق را افشا و تا حدود زیادی حزب پادگانی را خلع سلاح کند. یعنی اعمال خشونت وسیع و عریان را ناممکن کند یا آن را به حداقل ممکن برساند. به باور من با این روش گذار مسالمت آمیز به دموکراسی و بر پایی انتخابات آزاد ممکن می شود بدون آنکه بالضروره در آن متوقف شود.(۶)گذشته از نکات فوق راهبرد و شعار مزبور اصولگراها را به دو اردوگاه تقسیم خواهد کرد و صف اقتدارگراهایی را که همچون طالبان به “اسلام بدون حقوق بشر” معتقدند و جامعه اسلامی را «تک صدا» می‌دانند، از صف اکثریت محافظه کارانی که مخاطرات مطلقه و متمرکز شدن قدرت و حاکمیت “خوارج های جدید” را روز به روز بهتر درک می کنند و بنابراین حاضرند حقوق دیگران را به رسمیت بشناسند و با آنان به رقابت سیاسی بپردازند جدا و ریزش حزب پادگانی را بیشتر می­کند. این روند فرصت مناسبی برای پیشبرد اهداف جنبش سبز زندگی فراهم می کند.
می دانم که ترس‌سازی حزب پادگانی علیه امیدسازی مشارکتی ملت، فرآیندی است که از مدت‌ها قبل از برپایی انتخابات ۸۸آغاز شده و همه تلاش‌ حزب پادگانی امنیتی- نظامی کردن فضا و شرایط است تا تمرکز بیشتر قدرت و تنگ تر کردن دایره «خودی‌ها» موجه جلوه کند و به این ترتیب راه نفس کشیدن را بر هر منتقدی ببندد. ولی دقیقا به همین دلیل معتقدم یکی از شعارهای اصلی جنبش سبز باید «قانون اساسی برای همه ایرانیان» باشد تا ضمن گرفتن بهانه از نظامیان مداخله‌گر در عرصه سیاست و انتخابات و نیز کوشش برای عادی‌سازی شرایط، سیاست‌ورزی قانونی را تسهیل و هزینه آن را کاهش دهد تا استقرار دمکراسی و بر پایی انتخابات آزاد در محیطی غیر نظامی و غیرامنیتی ممکن شود.(۷)
به باور من هنگامی که نیروی ملت و اراده ملی بر تحقق همه اصول قانون اساسی و به ویژه اصول مغفول آن قرار گرفت، آن سند متروک زندگی تازه ای از سر خواهد گرفت و فرایند قانون اساسی سازی ملی که یک بار در جریان انتخابات خبرگان نخست وباردوم در رفراندوم قانون اساسی تحقق یافت، باز هم تکرار می شود و در این مسیر فرایند تخریب قانون اساسی توسط ناظران استصوابی- نظامی در معرض تصحیح و اصلاح قرار می گیرد. زیرا آنچه از خود قانون اساسی مهم تر است اراده ملی معطوف به کسب حقوق اساسی است. ملت ما این حق را دارد که تأمین حقوق اساسی خود را با تأکید بر اصول مغفول و بایگانی شده قانون اساسی مطالبه کند، اگرچه اصلاح قانون اساسی را در شرایط غیر نظامی و دموکراتیک از نظر دور نخواهد داشت.
نکته پایانی آنکه من معیار درست‌تر بودن هدف و راهبرد گذار به دموکراسی را دادن پاسخ به این پرسش نمی دانم که آیا قانون اساسی کنونی صد درصدد دموکراتیک است یا نه. پرسش در باره استراتژی مناسب استقرار دموکراسی آن است که سوال را ذیل یک موضوع کلیدی دیگر مطرح کنیم و بپرسیم کدام راهبرد خشونت ورزی کلامی- عملی یعنی خشونت ورزی در دو سطح فرهنگی و عمل سیاسی- اجتماعی را بین همه بازیگران به ویژه حزب پادگانی به حداقل ممکن می رساند و زندگی آزاد و مسالمت آمیز همه ایرانیان را فارغ از دین، مذهب،‌ زبان، قومیت، آداب و رسوم، جنسیت، شغل و طبقات آنان را ممکن تر می کند. یعنی احتمال استقرار دموکراسی، انتخابات آزاد و رعایت دیگر حقوق شهروندی را برای تمام ایرانیان با هزینه کمتر، تضمین بیشتر و مشارکت گسترده‌تر شهروندان افزایش می‌دهد. به همین دلیل “استراتژی اصلاحی” را برخلاف “راهبرد انقلابی” و بازی “برد- باخت” بر پایه تلاش برای افزایش شکاف‌ها، سرکوب‌ها، کینه ها و نفرت ها نمی دانم. بر عکس، جنبش سبز را طرفدار بازی “برد- برد” می دانم که هم و غم آن پذیرش قواعد بازی توسط همه نیروها حتی اقتدارگراها در داخل و خارج از حکومت و کشور است تا به این ترتیب «گفت‌وگو» جای «سلاح» و «زندان» و «دادگاه» را بگیرد و همه به “انتخابات آزاد” با لوازم و نتایج آن تن دهند.
پانوشت ها:
۱٫ امیدوارم جنبش سبز اجازه ندهد قانون‌شکنان قدرت‌پرست همان بلایی را بر سر قانون اساسی برخاسته از انقلاب اسلامی بیاورند که رژیم پهلوی بر سر قانون اساسی مشروطیت آورد زیرا که این جنبش را قادر به اصلاح نواقص قانون اساسی موجود و رفع معضلات اجرایی آن می­دانم.
۲٫ اگر انتخابات در مسیر قانونی و طبیعی خود پیش می‌رفت و اگر پاسخ اعتراضات به حق مردمی به آقایان جنتی و مرتضوی و به کهریزک و اوین ختم نمی‌شد، ایرانی سرزنده و نیرومند از دل صندوق‌ها شکوفا می‌شد. در آن صورت با عالی‌ترین نمایندگان اعزامی جمهوری اسلامی به مجامع بین‌المللی در حد سفیران یک کشور دست چندم رفتار نمی شد و در مسأله هسته‌ای به پیمان سه‌‌جانبه نمی رسیدیم که اورانیوم‌های غنی شده را تحویل دهیم، بدون آنکه بتوانیم مانع تصویب قطع­نامه جدید شورای امنیت سازمان ملل و تحریم بیشترعلیه کشورمان شویم. در آمریکا نیز دو حزب حاکم اجماع بی سابقه ای علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهند. در داخل نیز سیزدهم فروردین (سیزده به در) به موضوعی امنیتی تبدیل شود و حزب پادگانی از تحقق اصل ۲۷ قانون اساسی یعنی تجمع آزاد مردم حتی در کویر لوت نیز بترسد.
۳٫ توصیه من به جوانان، دختران و پسران برومند و آگاه ایرانی در سراسر جهان این است که اصول معوقه و حقوق بشری قانون اساسی را به بحث بگذارند وآنها را به شعارهای ساده و مطالبات شفاف و همه فهم تبدیل کنند و اجازه ندهند آن رویا و هدف مشترکی که ملت را در میعادگاه صندوق‌های رأی گرد آورد، بر اثر اختلاف نظرهای غیرضرور تضعیف شود.
۴٫ رویایی که ملت را به چنان مشارکت عظیمی در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ کشاند، زیبا، بزرگ و باشکوه بود. متأسفانه حزب پادگانی تصویر امنیتی نادرستی از آن عزم ملی داشت .به همین دلیل پیروزی آقای موسوی را مساوی شکست نظام ارزیابی می‌کرد وبا اقدام های غیر قانونی و غیر اخلاقی خود هزینه زیادی به ملت وارد و موقعیت، اقتدار و حیثیت کشور را مخدوش کرد.
۵٫ اگر اصل ۹ قانون اساسی به طور شفاف راه اعمال خفقان و بر چیدن آزادی‌های اجتماعی و سیاسی را به نام «ضرورت حفظ استقلال» و «تمامیت ارضی» می‌بندد، باید پس زمینه‌ تاریخی نه چندان دور ایران را نزد منتخبان ملت مورد توجه قرار دهیم که خود شش سال پیش از آن دیده بودند که چگونه دیکتاتور توانسته بود اجرای قانون اساسی مشروطیت را تعطیل و گذرنامه تبعید از وطن را به شهروندان ناراضی تعارف کند و حزب واحد و اجباری (فرمایشی) رستاخیز را تشکیل دهد. خبرگان ملت این تجربه تلخ را در پیش چشم داشتند. به همین علت در فصول سوم و پنجم قانون اساسی نوع اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر را در آن گنجاندند.
۶٫ همه کوشش حزب پادگانی را آن می دانم که آزادی اندیشه، بیان، قلم، مطبوعات، احزاب، تجمعات، تشکل های مردم نهاد (NGO)، اتحادیه ها و سندیکاها و سرانجام آزادی انتخابات را منتفی کند. پس اگرافکار عمومی از «قوه» به «فعل» در آید و به “نیرو” تبدیل شود، شبیه آنچه در یکسال گذشته مشاهده کرده‌ایم، حزب پادگانی مجبور خواهد شد دیر یا زود تسلیم مطالبات قانونی مردم شود و حقوق و آزادی های آنان را محترم شمارد. در این صورت خواست مردم که استقرار دموکراسی و بر پایی انتخابات آزاد از یک سو و مقابله با دروغ و بی کفایتی و تحقیر و فساد و تبعیض و عقب ماندگی از سوی دیگر است، تا حدود زیادی محقق خواهد شد و ما می توانیم بدون “گسست”و با کمترین خشونت، مرحله حساس کنونی را پشت سر گذاریم.
۷٫ با شعار اجرای کامل قانون اساسی و بر پایی انتخابات آزاد ملت ما، خواهد توانست از حقوق قانونی خود بهره‌مند شود و در عین حال وظایف قانونی، انتقادی و سبز خود را انجام دهد و در تصحیح مدیریت کشور و آبادانی و پیشرفت میهن نقش تاریخی خود را ایفا کند.
منبع: تحول سبز



آنها حق دارند عصبانی باشند…

حمزه غالبی رییس کمیته جوانان و دانشجویان ستاد میرحسین در انتخابات در مطلب در وبلاگ خود نوشت:
بیش از یک سال سرکوب کردند؛ زدند؛ بستند؛ خواهران و برادرانمان را به اسیری بردند. هیچ ارزش اخلاقی مانعشان نبود؛ هیچ آموزه دینی محدودشان نکرد؛ حرمتی برای کرامت انسانی قائل نشدند. کوچک‌ترین صدای معترضی را برنتافتند و از همه وقیحانه‌تر با سیاست معاویه گونه نعل وارونه زدند و با افترا و تهمت عزم مخدوش کردن چهره جنبش مان را کردند. جنبشی برای ساختن ایرانی آباد و آزاد، ایرانی که در آن تفاوت‌ها به رسمیت شناخته شود، ایرانی که جواب پرسش شهروندان از حاکمان گلوله نباشد، ایرانی که بیت المال مومنین با بی‌تدبیری و فساد زایل نشود.
اما آن‌ها غافل بودند از اینکه با هر تنی که به اسارت می‌گیرند آه مظلومی‌‌ رها می‌شود. هر باتومی که می‌زنند همچون تیشه‌ای است بر ریشه مشروعیتشان. غافل بودند از اینکه این سنت الهی است که خون مظلوم ر‌هایشان نمی‌کند و اگر می‌شد با دورغ و کتمان خون را پایمال کرد پیشنیان کرده بود. غافل بودند از اینکه لقمه‌ای که با زایل کردن بیت المال عمومی در جهت اغراض شخصیشان بدست می‌آورند لقمه حرامی است که در گلویشان گیر خواهد. غافل از اینکه بستن هر صدای متفاوت تنها مسیر رودخانه ملت را برای مدتی زیر پوست جامعه مخفی خواهد کرد؛ غافل از آنکه سد زدن جلو خواست ملت تنها سیل هایی را می‌آفریند که هر بار غافلگیر‌تر خواهند شد. غافل از اینکه کتمان خواست مردم و تحقیر آن‌ها حاصلی جز خواریشان ندارد. اما چرا؟ آیا در زمین نگشته‌اند تا سرنوشت پیشنیانشان را ببینند؟ این عذاب خداست برای استبداد که چشم داشته باشد اما نتواند بعد از یکسال سرکوب با تمام توان حضور و اعتراض مردم را ببیند. گوش داشته باشند اما آه بلند مظلومان را نشنوند. و نفهمند وقتی زیر شدید‌ترین فشار‌ها و در ناباورانه‌ترین شرایط ملت عزمش را برای ایستادن نشان می‌دهد یعنی چه.
استبدادطلبان حق دارند عصبانی باشد. عصبانی از اینکه ملت اجازه نداد که تظاهر به مخالفت با استبداد مبارک بکنند در حالی که گوی سبقت را از او ربوده‌اند. عصبانی از اینکه تشت رسوایی شباهتشان به مستبدین منطقه از بام افتاده و صدایش نه در کشورمان که در همه دنیا پیچیده است.
ما عزا داریم به خاطر شهادت دوستانمان به دست اقتدارگرایان. عزا داریم به خاطر اینکه نیروهای نظامی بجای اینکه ضامن امنیت مردم باشند بر مردم هستند. عزاداریم بخاطر اینکه همچنان حاکمان حق ما را برای برگزاری تجمع اعتراضی کتمان می‌کنند و از مسئولیتشان برای حفظ امنیت شهرندان شانه خالی می‌کنند. در عین حال ما خوشحالیم چون دوباره هم دیگر را دیدیم. خوشحالیم چون بار دیگردر کنار برادران و خواهران مصریمان به کسانی که جز تسلیم خلایق را نمی‌پسندند «نه» گفتیم. خوشحالیم از اینکه دوباره هم دیگر را دیدیم و عهدمان را برای سکوت نکردن در مقابل ظلم باهم مرور کردیم.
غمگین به خاطر گوشهایی که نمی‌شنوند و چشمهایی که نمی‌بینند. خوشحال به خاطر اینکه ناکارآمدی توسل به سرکوب به جای به رسمیت شناختن اعتراض را نشان دادیم و امیدوار‌تر بخاطر اینکه نشان دادیم راه مسالمت آمیز مردم برای تعیین سرنوشت خودشان توقف ناپذیر است.


اشغال محل درس آیت‌الله وحید خراسانی و تعطیلی اجباری دروس حوزه


در حالی که خبرگزاری‌های وابسته به دولت، ادعای تعطیلی درس مراجع تقلید برای پیوستن به تجمع سازماندهی‌شده‌ی طلاب تندرو را مطرح می‌کند، تحول سبز گزارش داد که از صبح امروز، عوامل موسسه پژوهشی منتسب به مصباح، به رهبری قاسم روانبخش، با تجمع در محل تدریس مراجعی نظیر آیت‌الله وحید خراسانی و آیت‌الله شبیری زنجانی در مسجد اعظم قم، مانع از برگزاری دروس این مراجع شدند.
به نوشته‌ی این سایت، شورای مدیریت حوزه نیز بلافاصله با حمایت از این امر، دروس حوزه علمیه قم را امروز تعطیل اعلام کرد؛ در حالی که تعطیلی امروز از سوی هیچ‌کدام از مراجع مستقل تایید نشده است. همچنین برخی از اساتید معتبر و مستقل حوزه نیز کلاس‌های درس خارج فقه خود را در مکان‌های متعلق به خود برگزار کرده‌اند.
آیات عظام وحید خراسانی و شبیری زنجانی در چند روز گذشته در دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی، از آنها دلجویی و نسبت به شرایط حاکم بر جامعه اظهار تاسف و نگرانی کرده بودند.
سایت روات حدیث نیز که اخبار حوزه‌های علمیه را به طور مستقل منعکس می‌کند، دیروز خبر داد که تغییرات جدیدی در سطح مدیریت حوزه‌های علمیه در جهت کاهش استقلال حوزه و وابستگی بیشتر به دولت در راه است.
بر اساس این گزارش، پس از استعفای جنجالی حجت‌الاسلام نواب و جایگزینی حجت‌الاسلام ربانی با وی و تغییرات در هیئت مدیره مرکز خدمات حوزه‌های علمیه و دفتر تبلیغات اسلامی و تغییر رئیس این نهاد حوزوی، رئیس جامعةالزهرا نیز تغییر خواهد کرد. در ابتدا سخن از این بود که حجت الاسلام حسینی بوشهری مدیر سابق حوزه علمیه قم به این سمت گمارده خواهد شد اما شنیده های جدید حاکی از آن است که حجت الاسلام اعرافی (مدیر جامعة المصطفی العالیة) با حفظ سمت مدیر جامعة الزهرا خواهد شد. برخی شنیده های دیگر حاکی از آن است که جامعة الزهرا استقلال خود را از دست خواهد داد و به عنوان یک حوزه علمیه به مجموعه حوزه‌های علمیه افزوده خواهد شد.
 جرس: 
در پی بازداشت گسترده دانشجویان و فعالین سیاسی در روزهای اخیر، حداقل ۱۶ نفر از دانشجویان دانشگاه شریف بازداشت شده اند.

به گزارش دانشجو نیوز، از این دانشجویان که بعد از تظاهرات ۲۵ بهمن ماه در ایران بازداشت شده اند در حال حاضر خبری از آنها در دست نیست.
امین مهدوی، شقایق حیرانی، فرزانه کرمی، پوریا نادری، سامان فرحت، محمد نراقی، محمد سلحشور، عارف بلندنظر و سیاوش جباریان نه نفر از دانشجویان دانشگاه شریف هستند که شب ۲۵ بهمن دستگیر شده اند. شیما وزوایی، دیگر دانشجوی این دانشگاه نیز روز گذشته و در پی مراجعه ماموران امنیتی به محل کارش، دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شد. همچنین روز گذشته مامورین امنیتی و حراست تمام درهای دانشگاه شریف را بستند و دانشجویان را مجبور به تردد از در اصلی کردند که در این بین حداقل ۶ دانشجوی دیگر به نامهای نادر رضایی، علی اکبر محمد زاده، جواد سوهانکار، علی مرشدلو، امیر هوشنگ نوایی و محمد افخمی دستگیر شدند.
 نادر رضایی از اعضای شورای صنفی دانشگاه و ۵ نفر دیگر هم از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه شریف بوده اند.
بازداشت تعداد دیگری از دانشجویان طی ٢ روز گذشته نیز گزارش شده است. علی مرادی، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه شهرکرد و دو تن دیگر از دانشجویان این دانشگاه به نام های کوروش بنایی و رضا شاکری نیز روز گذشته بازداشت شدند.
محسن برزگر و حسین ضامن ضرابی دو تن از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل هم روز ۲۵ بهمن بازداشت شدند




 جرس: 
بدنبال عدم پاسخگویی احمدی نژاد در برنامه تلویزیونی به سوالی در مورد تظاهرات مردم در 25 بهمن ماه، صبح امروز دفتر وی بیانیه ای صادر کرد و ضمن محكوم كردن اتفاقات روز دوشنبه تاکید کرد : دشمنان ایران اسلامی در برابر اقیانوس بیکران ملت قطره‌ای بیش نیستند و بدانند که ایران عرصه سیمرغ است. 
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت در این بیانیه آمده است: بیست‌ودوم بهمن ماه تجلی‌گاه حضور میلیون‌ها انسان آگاه عاشق و وارسته ایرانی بود که به شکرانه دمیدن سی‌وسومین طلیعه فجر انقلاب اسلامی جشنی عظیم را در کنار هم برگزار کردند و شکر و شادمانی خویش را به رخ جهانیان کشاندند و بر پایمردی و پایداری خود تا رساندن ایران اسلامی به جایگاه جلال و جمال تاریخی در سایه ولایت فقیه تاکید کردند.
فتنه‌جویی روز دوشنبه که با هدف انحراف افکار جهانی و کم‌رنگ ساختن حضور درخشان ملت آگاه صورت پذیرفت،هرگز از شأن انقلاب و مردم نخواهد کاست.
صهیونیزم و استکبار جهانی و در رأس آن حاکمان ایالات متحده آمریکا هیچ‌گاه نمی‌توانند پیشرفت، سربلندی،‌آسایش، آرامش و اتحاد دیگر ملت‌های جهان را شاهد باشند و از این رو با احساس خشم و ضعف از مواجهه با سیل خروشان ملت به تفرقه‌اندازی و نیرنگ و فریب روی می‌آورند.
ملت بزرگ ایران که با اهدای صدها هزار شهید پاکباخته و از جان گذشته، دست جهانخواران را از کشور کوتاه کرده است، هرگز اجازه نخواهد داد تا آنان بار دیگر بر مقدرات او مسلط شوند و چونان گذشته رویای آنان را به کابوسی تلخ مبدل خواهند کرد. دشمنان ایران اسلامی در برابر اقیانوس بیکران ملت قطره‌ای بیش نیستند و بدانند که ایران عرصه سیمرغ است.

مشایی زلال است

در همین حال، به گزارش خبرنگار «آینده»، با وجود آن كه اخبار شبكه اول سیلی از حملات لفظی را به موسوی و كروبی و معترضان در مصاحبه با برخی مردم پخش كرده و شعارهای عده ای از دانشجویان را در این زمینه به صورت مكرر پخش كرده بود، رییس دولت ضمن تاكید بر این كه در مورد برخی از افراد غیرمطلع چیزی نمی‌گوید، هیچ نامی هم از موسوی و كروبی نبرد و  تنها گفت خاك در چشم برنامه‌ریزان و طراحان می رود.
وی كه با چهره ای بشاش و خندان در این مصاحبه حاضر شده بود، بخش اعظم گفتگو را به مساله هدفمندی یارانه ها اختصاص داد و ضمن بیان محاسن اجرای این طرح، انتقاداتی را نسبت به احمد توكلی (بدون ذكر نام توكلی) در خصوص اینكه پیش بینی تورم 70 درصدی برای هدفمندی كرده بود، انجام داد و در خصوص نقش امام زمان در اجرای این طرح كه به زعم  وی باعث توسعه عدالت می شود، فلسفه و تحلیل خود را بیان كرد.
احمدی نژاد در پاسخ به سوالی در مورد حوادث روز 25 بهمن ماه در تهران نیز گفت: ملت ایران دشمنان فراوانی دارد، ملتی كه می‌خواهد بدرخشد و قله‌ها را فتح كند و مناسبات را عوض كند، دشمن فراوان دارد. حضور باشكوه مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال به نظر بدخواهان خوب نیامد.
احمدی نژاد ادامه داد: چقدر فشار بر دولت است؟ نمی خواهند دولت كار كند. هرچی دلشان می خواهد به دولت می گویندد به نزدیكان من؛ این چندتایی كه در دولت خدمت می كنند. ثمره هاشمی، رحیمی، مشایی. آقای مشایی آدم مومنی است. فرد زلالی است كه مومن و با نظرات بلند و روشن است. فردی محكم، مردمی، ساده زیست، طرفدار مردم، روح لطیف.
وی با اشاره به اقدامی در تلویزیون گفت: تصویر ایشان را كنار مرتاض هندی می گذارند.
احمدی نژاد با تكرار اینكه«فشار هست و می دانیم كه اثری ندارد» افزود: برگزار شدن یا نشدن مراسم تودیع و مساله اول می شود. موضوعی كه اصلش مساله ای تشریفاتی است. حالا!
وی تصریح كرد: همكارانم را با شناخت و آگاهی انتخاب می كنم. هر كجا ببینم كه كسی نمی تواند من را همراهی كند من ماموریت و كشور را فدای فرد نمی كنم.
وی با مقایسه خود با یك مربی ورزشی كه برای پیروزی در تركیب تیم اش تغییر می دهد گفت كه من مثل یك مربی كه می خواهد جلو برود عمل می كنم. 

محدودیت حراست اداره های دولتی برای کارمندان در روز ۲۵ بهمن

روز دوشنبه ۲۵ بهمن ماه نام کارمندان دولت که از محل کارشان در ساعت سه بعد از ظهر یا قبل از آن خارج می شدند، به حراست این اداره ها گزارش می شد .
گزارش خبرنگار کلمه که با تعدادی از کارمندان ادارت دولتی شهر تهران صحبت کرده، حاکی از آن است که به این کارمندان در مورد مرخصی ساعتی و یا حتی غیبت در این روز نیز هشدار داده شده و ماموران حراست گفته بودند که با کارمندانی که در این ساعات از محل کارشان خارج شوند برخورد می کنند .این محدودیت اداراتی را در بر می گرفت که ساعات کاری شان به طور معمول تا ۱۶ و یا بعد از آن ادامه دارد.
دوشنبه ۲۵ بهمن ماه تظاهرات گسترده ای در تهران و دیگر شهر های ایران به منظور همبستگی با مردم مصر و تونس برگزار شد ، تظاهراتی که در آن همراهان جنبش سبز حضور گسترده یافتند .
گفته می شود که محدودیتهای این چنینی برای کارمندان دولت ترس از شرکت آنها در تظاهرات۲۵ بهمن ماه بوده است .دولت در این روز به هر شکل قصد داشت تعداد شرکت کنندگان در این راه پیمایی را کاهش دهد ، اما با این همه تظاهرات گسترده مردم در این روز موجب سردرگمی نیروهای امنیتی و گارد ضد شورش شد و خشونت با مردم شد .




حضور افراد بسیجی غیر دانشجو در تشییع جنازه شهید ژاله

بسیجیان سازماندهی شده، دانشگاه هنر را قرق کردند

دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر در گفت‌وگو با خبرنگار کلمه از حضور گسترده بسیجیان غیر دانشجو در محوطه این دانشگاه در صبح روز چهارشنبه ۲۷ بهمن خبر داد، به طوری که دانشجویان و دوستان شهید صانع ژاله، مظلومانه به کنار دیوارها رانده شده اند و در عین حال برخی از بسیجیان سعی در تحریک دانشجویان برای ایجاد درگیری دارند.
امروز – چهارشنبه ۲۷ بهمن – قرار بود پیکر صانع ژاله، اولین شهید راهپیمایی ۲۵ بهمن، از مقابل دانشگاه هنر تشییع شود. اما از سویی بسیجیان از قبل نشان داده بودند که بنای مصادره‌ی هویت این شهید سبز را دارند، و از سوی دیگر دانشجویان هم اعلام کرده بودند که چنین کاری را بی‌شرمانه می‌دانند و در مقابل آن خواهند ایستاد.
در گفت‌وگو با سجاد رضایی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر، از مراسم حکومتی تشییع جنازه شهید صانع ژاله در دانشگاه هنر جویا شدیم. رضایی به خبرنگار کلمه گفت: امروز از ساعت شش صبح، نیروهای بسیج و لباس شخصی از خارج از دانشگاه به تعداد بسیار زیاد و غیرمنتظره ای به داخل دانشگاه آورده شده بودند، به گونه ای که دهها اتوبوس نیروهای بسیج و غیر دانشجوی دانشگاه هنر تا ۸ صبح تمامی محوطه دانشگاه را قرق کردند و با بالا گرفتن پلاکاردها و پوسترهایشان و سر دادن شعارهایی علیه رهبران جنبش سبز، فضای دانشگاه را کاملا دگرگون کردند.
یکی دیگر از دانشجویان حاضر در دانشگاه هنر هم در تشریح وضعیت کنونی محوطه‌ی دانشگاه می گوید: دانشجویان هنر در حاشیه حیاط دانشگاه و کنار دیوارها ایستاده اند و نظاره گر جمعیت غریبه ی کثیری هستند که به نام دانشجو در دانشگاه حاضر شده اند.
او می گوید: این جمعیت بسیجی با شعارهای توهین آمیز و فحاشی به رهبران سبز و نزدیک کردن پلاکاردها به دانشجویانی که کنار دیوار ایستاده اند، سعی در تهییج و تحریک دانشجویان به مقابله و ایجاد درگیری در سطح دانشگاه را داشتند که تاکنون با هوشمندی دانشجویان و سکوت و واکنش نشان ندادن به رفتارهای نامتعارف آنها، نیروهای بسیج نتوانسته اند به خواسته شان برای ایجاد و تنش و آشوب دست یابند.
دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر، که پیش تر خبر برگزاری مراسم گرامیداشت شهید ژاله را در محوطه دانشکده کاربردی دانشگاه هنر در ساعت ۱۲ تا ۲ ظهر داده بود، با نگرانی از شرایط ناامن دانشگاه ابراز امیدواری می کند که با ترک دانشگاه از سوی این جمعیت غریبه و غیر دانشجو، در ساعت ۱۲ امکان برپایی مراسم دانشجویان و دوستان شهید ژاله مهیا شود.
رضایی می گوید: بسیاری از دانشجویان با دیدن وضعیت حاکم بر دانشگاه، از آنجا خارج شدند تا بعد از ساعت ۱۲ و برای مراسمی که به دعوت انجمن اسلامی و شورای صنفی دانشگاه برگزار می شود، حضور به هم رسانند.
از سوی دیگر برخی از دانشجویان مطلع از وقایع شب گذشته در مسجد ارک تهران گزارش می دهند. دانشجویی می گوید: دیشب تعداد زیادی از نیروهای بسیج در مسجد ارک تحصن کرده بودند و خواستار اعدام موسوی و کروبی شدند. در این مجلس، حاج منصور ارضی تهییج جمعیت را برعهده داشت. شاهدان می گویند صبح امروز هم نیروهای متحصن در مسجد ارک با اتوبوس ها و ماشین های دولتی به دانشگاه هنر انتقال داده شده اند تا جمعیت فراوانی در دانشگاه فراهم شود.





گفتگوی کلمه با سجاد رضایی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر

شهید ژاله عضو انجمن اسلامی، فعال در ستاد میرحسین و هوادار آیت الله منتظری بود


کلمه ـ آزاده افروز : صانع ژاله دانشجوی کرد سنی که مظلومانه در راهپیمایی ۲۵ بهمن ماه به شهادت رسید امروز با تبلیغات گسترده خبرگزاری های دولتی و صداو سیما به عنوان دانشجوی بسیجی معرفی شد. اما چه زود دروغشان برملا شد. همچنین با انتشار گسترده عکس صانع ژاله در دیدار با مرحوم فقید آیت منتظری در سایت ها و صفحات فیس بوک نیرنگ شان بی ثمر ماند.
صالح ژاله دانشجوی ۲۶ ساله ادبیات نمایشی و عضو انجمن اسلامی دانشگاه هنر و از فعالان ستاد دانشجویی مهندس موسوی در زمان انتخابات بود. در گفتگو با سجاد رضایی ، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر و از دوستان نزدیک صانع ژاله درباره او می پرسیم تا این شهید را بیشتر بشناسیم.
رضایی درباره دیدگاه سیاسی شهید ژاله با تاکید می گوید: او طرفدار انقلاب و نظام و طرفدار اصلاح تدریجی نظام بود. او به هیچ وجه دیدگاه رادیکالیستی نداشت. بسیجی هم نبود. رضایی همچنین درباره دیدار با آیت الله منتظری می گوید این دیدار یکماه قبل از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ انجام شد و قرار بود نظر ایشان را درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات و کاندیدای مطلوب جویا شویم و شهید ژاله عضو انجمن اسلامی و همراه ما در این دیدار بود. گفتگوی کلمه با رضایی دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر را بخوانید.
درباره آقای صانع ژاله بفرمایید؟ ورودی چه سالی بودند؟
ایشان دانشجوی رشته تئاتر اهل شهرستان پاوه کرمانشاه بودند. ورودی سال ۸۷ بودند و به تازگی هم گرایش ادبیات نمایشی را انتخاب کرده بود. ایشان از همان سال نخست ورودشان به دانشگاه هنر عضو انجمن اسلامی شدند. قبل از انتخابات ما دیداری با آیت الله منتظری داشتیم که آقای ژاله هم در آن دیدار حضور داشتند.
این دیدار دقیقا چه تاریخی بود؟ و علت آن چه بود؟
این دیدار دقیقا یک ماه قبل از انتخابات ۲۲ خرداد بود. انجمن اسلامی برنامه دیدار با مراجع در آستانه انتخابات داشت که آن روز خدمت مرحوم آیت الله منتظری رسیدیم تا نظر ایشان را شرکت در انتخابات و کاندیداها جویا شویم و اینکه آیا رای بدهیم یا نه.
آقای ژاله همینطور در ستاد مهندس موسوی هم با ما همراه بود و در برنامه سخنرانی آقای مهندس موسوی در دانشگاه هنر که من مسئول برگزاریش بودم، بسیار به ما کمک می کرد.
این ستاد حمایت از مهندس موسوی در انجمن اسلامی دانشگاه هنر بود؟
خیر. ما عضو ستاد مرکزی دانشجویی مهندس موسوی بودیم که البته در دانشگاه هنر هم به طور مستقل فعالیت میکردیم
با این حساب اینکه گفته میشود ایشان سابقه فعالیت سیاسی نداشته، درست نبوده ؟
ایشان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی و چهره شناخته شده فعال دانشجویی نبوده اند اما به عنوان یک عضو عادی انجمن اسلامی در نصب و پخش پلاکاردهای مهندس موسوی بسیار کمک می کرد و مثل بسیاری از دانشجویان دانشگاه هنر در دوران انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ فعال تر از زمان های معمول شده بود.
با توجه به اهل سنت و کرد بودند آیا دیدگاه های سیاسی خاصی را دنبال می کردند؟
خیر به هیچ وجه. من شنیدم متاسفانه تلویزیون کومله ادعاهای را درباره شهید ژاله مطرح کردند که من قویا اینها را تکذیب می کنم. ایشان به هیچ وجه اهل کومله یا گروه های جدایی طلب دیگر نبود. ایشان طرفدار اصلاح تدریجی نظام بود. ایشان به هیچ وجه دیدگاه رادیکالیستی نداشت. بسیجی هم نبود. اگر قبل از دانشگاه بسیجی بوده من خبر ندارم اما در طول دوران دانشجویی به هیچ وجه عضو بسیج نبود.
درباره علائق و روحیات ایشان بفرمایید آیا در فضای مجازی فعال بودن وبلاگ یا فیس بوک داشتند؟
تازگی ها یک صفحه فیس بوک باز کرد اما هنوز فعالش نکرده بود و لیست دوستانش خیلی کم بود. بیشتر اهل مطالعه بود. یکشنبه ها پای ثابت جلسات نمایش نامه خوانی ها بود. به ادبیات بسیار علاقمند بود. عاشق هملت و مکبث بود. او دیوانه تئاتر و عاشق چخوف بود. در عرصه فکری و ادبی دانشجوی فعالی بود. متن های ادبی اش در کلاس های نمایش نامه خوانی بسیار زیبا و مورد توجه همکلاسی هایش بود. نه اهل دعوا بود و نه هیچ . موقع انتخابات در چهارچوب نظام وظیفه خودش را انجام داد و برای حمایت مهندس موسوی فعالیت کرد.
درباره دیروز ۲۵ بهمن بگویید. آخرین بار چه کسانی ایشان را دیدند. چه ساعتی در خیابان بودند؟
من از بچه ها شنیدم ظاهرا ساعت ۶ عصر از خوابگاه میره بیرون و میگه زود بر می گردم. دوستانش گفتند آخر شب یک نفر ناشناس به موبایل یکی از دوستان ژاله تلفن کرد و گفت من این گوشی موبایل را با یک کاپشن پیدا کردم، بیاید ببرید. اما بچه ها شک میکنند و میگویند با پیک موتوری بفرست ما پولش را میدهیم . اما طرف تلفن را قطع میکند و دیگه تماس نمیگیره. چند ساعت بعدش یکی از بچه های نهاد نمایندگی زنگ میزنه که شنیده که ظاهرا ژاله بازداشت شده است. اما اون هم توضیح نمیده از کجا و چطور این رو فهمیده. تا اینکه صبح دیدیم خبرگزاری فارس نامش را منتشر کرده و گفته شهید شده است. و این خبر در دانشگاه به سرعت می پیچد. ما هم در خبرگزاری فارس و رجانیوز فهمیدیم دوستمون صانع شهید شده است.
ایشان در کدام خوابگاه زندگی می کردند؟ آیا هم اتاقی های ایشان از ماجرا اطلاع پیدا کردند؟
در خوابگاه شهید ره ساز چهار راه ولیعصر دانشگاه هنر زندگی میکردند ولی ظاهرا سر جمالزاده مضروب شده اند. چون آقایی که زنگ زد که موبایل و کاپشن را پیدا کرده گفت سرجمالزاده اینها را پیدا کرده است. در خبرگزاری ها گفتند که گلوله خورده است اما ما چیز دقیق تری نمیدانیم. هم اتاقی هایش برای تعطیلات بین ترم شهرستان بودند و اصلا در خوابگاه نبودند.
الان خبرگزاری های دولتی و صدا و سیما اعلام کردند که ایشان بسیجی بوده است و شهادت ایشان را به گونه ای دیگر جلوه داده، نظر شما درباره آن چیست؟
آفتاب آمد دلیل آفتاب. چه چیزی محکم تر از اینکه ایشان با مرحوم آیت الله منتظری دیدار داشته است و این عکس را بگذارید کنار عکس اون کارت بسیجی، مردم خودشان حقیقت را خواهند فهمید. شاید در دوران قبل از دانشگاه بسیجی بوده، زمانی که بسیجی بودن ارزش و اعتبار داشت. من هم یک زمانی عضو فعال بسیج بودم . اما دلیل نمیشود که فردا من را هم به نام بسیجی جا بزنند. ما زمانی در بسیج بودیم که در در نزد مردم احترام و ارزش داشت.
برنامه انجمن اسلامی برای فردا- ۲۷ بهمن- چیست؟ قرار هست در تشیع جنازه شهید ژاله حاضر شوید؟
بیانیه صادر شده است که فردا در مراسم قرائت خواهد شد و منتشر میشود. تا مردم بدانند که ما دوست و همرزم مان را تنها نگذاشتیم.
احتمالا هواداران جنبش سبز بخواهند که در تشیع جنازه فردا شرکت کنند. پیام تان برای آنها چیست؟
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او – آن نور موسی عمرانم آرزوست
حکایت ما حکایت این شعر است. به مهندس موسوی افتخار میکنیم. ما تا آخرش با مهندس هستیم و افتخار می کنیم با نخست وزیر امام باشیم.

خبرگزاری های دولتی به نقل ازبسیج دانشجویی دانشگاه هنر اعلام کرده که تشیع جنازه در محل دانشگاه برگزار میشود. آیا شما از این برنامه اطلاع دارید؟
ما در دانشگاه هنر بسیجی نداریم . شاید بشه ۲۰ نفر با حتی کمتر را به اسم بسیجی پیدا کرد. دانشگاه هنر خوشبختانه زیر بار بسیج نرفته است. اینها هم برنامه خاصی ندارند و به مسئولین نهاد بسیج دانشگاه گفته ایم که دانشجویان ناراحت هستند و شما بی جهت وارد نشوید. من در بازجویی ها به حراست هم همین راگفتم
شما امروز بازجویی شدید؟ علت بازجویی چی بود؟
بله من امروز دو ساعت بازجویی شدم. امروز صبح بعد از انتشار خبر شهادت ژاله تجمعی در دانشگاه هنر داشتیم و من بالای سکو صحبت کردم و اعلام کردم که ایشان عضو انجمن اسلامی بودند و چندین سال عضو انجمن بوده است.
بعد از صحبت از حراست دانشگاه و چند نفر از نیروهای اطلاعات من را احضار و بازجویی کردند و به من فحاشی کردند ولی من سکوت کردم. آنها به من گفتند هیچ تضمینی نیست که اگر از اینجا بیرون بروی دستگیر نشوید پس بهتر ساکت باشی. من نمیخواستم اول مصاحبه هم بکنم بعد اما با این وقاحتی که این نیروهای امنیتی و حراست دانشگاه نشان دادند با خودم گفتم فدای این عزیز. وقتی این مرد جونش را داده من هم افتخار زندانش نصیبم بشود.
ماشالله اوین از آکسفورد هم دانشگاه تر است . این همه استاد برجسته اونجاست. ما که در مقابل آنها چیزی نیستیم. اول بازجویی خیلی فحش های رکیک ناموسی به من داده شد و من حتی باهاشون درگیر و دست به یقه شدم. اما بعد انگار که فیلم شون باشه آرومم کردند و بعد تهدیدم کردند و گفتند ما میدانیم پدرتان اینطوره. در این یکسال بارها به منزل ما زنگ زدند و خانواده من را تهدید کردند. ما جز در چارچوب نظام هیچ کاری نکردیم . فقط پشت سر نخست وزیر امام ایستادیم .
آیا شما با خانواده آقای ژاله صحبت کردید؟
متاسفانه ما هنوز نتونستیم با خانواده شهید ژاله تماس بگیریم و تسلیت بگویم اما گویا خبرگزارهای وابسته به سپاه فعال تر بودند و همه اطلاعات را از طریق پرونده دانشجویی آن عزیز در دست داشتند که اینطور سریع برنامه تلویزیونی هم برایش ساختند.
به جز شما هم دیگر اعضای انجمن اسلامی بازداشت یا بازجویی شدند؟
غیر از من یکی دیگر از دوستان هم بود که مورد بازجویی قرار گرفت.
درباره تجمعی که روز سه شنبه ۲۶ بهمن ماه برگزار شد بگویید. شما در آن تجمع چه گفتید؟
ما در حیاط دانشگاه تهران جمع شدیم. دانشجویان زیادی از دانشکده سینما تئاتر و دانشکده معماری و شهرسازی و دانشکده کاربردی آمده بودند و همگی در مقابل دانشکده کاربردی جمع شدیم و من رفتم بالای سکو و درباره شهید ژاله صحبت کردم و گفتم که ایشان از اعضای انجمن اسلامی بوده و نه بسیج دانشجویی. و اظهار تاسف کردم که چرا هیچ یک از مسئولان دانشگاه در جمع بچه ها نبودند و عکس های دیدار با آیت الله منتظری در قم را بین بچه ها پخش کردیم تا همه حق و باطل را بفهمند . البته آقایان می گوبند فضا غبارآلود است اما ما که غباری نمی بینیم.
گفتید دانشگاه هنر بسیج فعالی ندارد. درباره تشیع جنازه فردا چه میدانید؟ آیا دانشگاه آن را برگزار میکند؟ ایا شما در تشیع شرکت خواهید کرد؟
مراسم فردا را من نمیدونم از طرف چه گروهی برگزار میشود. ظاهرا میخواهند از مقابل دانشگاه هنر  ساعت ۸ تشیع جنازه باشد و ما هم به دوستان گفتیم دوست ماست و هرکس تشییع کند ما به آن خواهیم رفت . البته شرایط را می سنجیم. اگر می خواستند ما را به نام عده ای مصادره کنند در دانشگاه خودمان می مانیم و عزاداریمان را آنجا شروع میکنیم . اگر عزاداری ایشان هم مثل جعل کارت بسیج ژاله باشد ما خودمان را جعل نمیکنیم و عزاداری مان را همان ساعت ۸ صبح در دانشگاه هنر میکنیم و برای خون از دست رفته مان اشک می ریزیم . اما قرار است انجمن اسلامی و شورای صنفی ۱۲ تا ۲ ظهر در محوطه دانشکده کاربردی مراسم مستقلی داشته باشد تا یاد این عزیز را گرامی بداریم.
انجمن اسلامی دانشگاه هنر در یکسال اخیر آیا بازداشتی و اخراجی هم داشته است؟
بسیاری از دانشجویان تحت فشار هستند یکی از دوستان ما آقای حسین خانی دو بار بازداشت شد و دو ترم تعلیق و بعد اخراجش کردند. عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی بود. یکی دیگر از دوستان مان اخراج شد و دو تا از دوستان ما از ورود به کارشناسی ارشد منع شد. بعد از مراسم ۱۶ آذر امسال ۶ نفر از دانشجویان دانشگاه هنر بازداشت شده بودند که بعد از دو هفته با وثیقه آزاد شدند. اما هنوز دانشجویان تحت فشار نیروهای حراست دانشگاه هستند.
حرف آخر:
در آخر خطاب به تمام فعالان دانشجویی میگویم. شقاوت این آقایان امنیتی حد و مرزی ندارد .



مصطفی تاج زاده به مکانی نامعلوم منتقل شد

خبرگزاری هرانا -روز گذشته مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی در حالی که چشم بند به چشم داشت، توسط مسئولین زندان به مکانی نامعلوم منتقل شد.
به تحول سبز،  روز گذشته مسئولین زندان اوین در اقدامی نامتعارف مصطفی تاجزاده را در حالی که چشم بند بر چشم داشته سوار بر یک خودرو “ون” نموده و از زندان خارج نموده اند.
این در حالی است که تاجزاده پس از آنکه در دوران مرخصی خود به همراه شش عضو دیگر جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین اقدام به شکایت از کودتای انتخاباتی نمودند، به زندان بازگردانده شد و از آن تاریخ در قرنطینه به سر می برد و مسئولین زندان حاضر به انتقال وی به بند عمومی نشده اند.




 جرس:  
در ادامه بازداشتهای اخیر، دکتر منصور نصیری کاشانی استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و دکتر علی اکبر پورفتح الله استاد دانشگاه تربیت مدرس از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران نیز بازداشت شدند.
به گزارش رسیده به جرس، این انجمن از جمله گروههای فعال عضو جبهه اصلاحات  و از حامیان مهندس موسوی است، اعضای این انجمن اخیرا با خاتمی دیدار و بر پیگیری مطالبات و شرایط مطرح شده از سوی وی برای برون رفت از بحران حاد سیاسی در کشور تاکید کردند.
گفته می شود بازداشت این دو نفر به این علت بوده است که آنان به نمایندگی از طرف جامعه پزشکی  به خانواده های زندانیان سیاسی رسیدگی می کرده اند تا در نبود عزیز در بندشان رنج کمتری بر آنها تحمیل شود.
گفتنی است این دو استاد دانشگاه پس از انتخابات سال گذشته به همراه بیش از صد استاد دانشگاه در بیانیه ای  ضمن اعتراض به رفتارهای ناشایست و خشن با معترضین به نتیجه انتخابات بر شناسایی و محاکمه عاملان و آمران فجایع حوادث اخیر تاکید کردند.

وبلاگ نجف آباد سبز مسدود شد

خبرگزاری هرانا - وبلاگ اطلاع رسانی "نجف آباد سبز"، به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است.
به گزارش جرس، وبلاگ مذکور در طول فعالیت خود، خبرهای تشییع آیت الله منتظری و برنامه ها و مراسم گرامی داشت یاد و نام آن مرحوم و همچنین مراسم فوت همسر ایشان را پوشش داده بود.
این وبلاگ هم چنین پوشش دهنده اخبار مراسم سالمرگ آیت الله منتظری در نجف آباد و سایر شهرهای کشور نیز بوده است.
چندی پیش خبرنامه کرمانشاه نیز مشمول فیلترینگ نهادهای امنیتی شده بود.



علی نبوی، از فعالین سیاسی سمنان بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - علی نبوی، از فعال سیاسی در سمنان بازداشت و به زندان این شهر منتقل شده است.
وی که پس از انتخابات پرمناقشه سال گذشته به همراه همسرش بازداشت شده بود، مدتی را در زندان به سر برده بود و در نهایت با قرار و ثیقه آزاد شد.
علی نبوی در دادگاه انقلاب به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است و گفته می شود وی برای گذراندن دو سال حبس خود بازداشت شده است.
به گزارش کلمه، همسر وی عاطفه نبوی، فعال دانشجویی نیز سال گذشته به اتهام شرکت در تظاهرات ۲۵ خرداد به چهار سال زندان محکوم شده و هم اکنون در بند متادون زندان اوین به سر می‌برد.
عاطفه نبوی که در نزدیک به دو سال گذشته از حق مرخصی محروم بوده، اینک با زندانی شدن همسرش در زندان سمنان از ملاقات با همسرش نیز محروم می شود.



دو نفر در زندان مرکزی سنندج اعدام شدند

خبرگزاری هرانا - سحرگاه امروز سه شنبه، بیست و ششم بهمن ماه، دوشهروند در محوطه ی زندان مرکزی سنندج به دار آویخته شدند.
به گزارش آژانس خبری موکریان، نام افراد اعدام شده که اتهام آنها توسط مراجع قضایی قاچاق مواد مخدر اعلام گردیده به اختصار "م – ه" و "خ – ر" می باشد.
گفتنی است کمیسیون عفو و بخشودگی نیز به دلیل داشتن سابقه قبلی نامبردگان در این جرم با عفو آنها موافقت ننموده و حکم این دوشهروند پس از تنفیذ دادستان کل کشور اجرا شد.


دستگیری دو تن از فرزندان آیت الله بیات زنجانی

خبرگزاری هرانا - دو تن از فرزندان آیت الله بیات زنجانی در جریان حوادث روز گذشته دستگیر شدند.
به گزارش سحام نیوز، محمد مصطفی و سوسن، دو تن از فرزندان آیت الله بیات زنجانی که در تهران به سر میبردند زمانی که قصد داشتند با مترو خود را به ترمینال و در نهایت به قم برسانند از سوی پلیس دستگیر شدند.
هنوز خبر بیشتری در این زمینه منتشر نشده است.
شایان ذکر است که آیت الله بیات زنجانی از روحانیان مخالف دولت در ایران است.




اولین گروه از بازداشتی های ٢۵ بهمن آزاد شدند

خبرگزاری هرانا - اولین گروه از بازداشت شدگان تظاهرات دیروز، ٢۵ بهمن ماه، آزاد شدند.
بنا بر گزارش دانشجو نیوز،، امشب حدود سی نفر از شهروندان معترضی که در تظاهرات دیروز بازداشت شده بودند، از زندان اوین آزاد شدند.
آزاد شدگان در گفتگو با خانواده های منتظر در مقابل اوین با ذکر این مطلب که "نگران نباشید"، گفته اند که دیشب را در مسجد و سوله گذرانده و پتو و غذای گرم در اخیتارشان قرار داده شده است.
ضمناً آزاد شدگان گفته اند که مدارک و پولهایی که همراه داشتند، توسط ماموران ضبط شده و هنگام آزادی بازپس داده نشده است.