۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

مهمترین خبرهای روز دو شنبه بخش سوّم تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

فکر می کردند به خانه تیمی حمله کرده‌اند

مریم محمدی
مقامات امنیتی ایران در هفته‏های گذشته هشدار داده بودند که اخلال در طرح هدفمندی یارانه‏ها را تحمل نخواهند کرد.به موازات این خبرها، این شایعه که انتقاد از قانون هدفمندی یارانه‏ها جرم محسوب می‏شود، قوت گرفته بود و در ساعات اولیه‏ی بامداد روز گذشته، خبر دستگیری دکتر فریبرز رییس‏دانا، اقتصاددانی منتشر شد که بارها در نوشته‏ها یا مصاحبه‏های خود از این این طرح انتقاد کرده است.
Download it 
Here!
با آزاده‏ فرقانی، همسر فریبرز رییس‏دانا در این زمینه گفت‏وگو کرده‏ام.
آزاده‏ فرقانی: یکشنبه‌شب، حدود ساعت یک شب، تعداد زیادی با سه ماشین آمده بودند. هشت نفر لباس شخصی‏ وارد خانه شدند. شاید فکر کرده بودند که می‌خواهند یک چریک را دستگیر کنند، یا به یک خانه‏ی تیمی آمده‏اند. خیلی تاکید کردند که آقای رییس‏دانا خیلی سریع آماده شود و همراه‏شان برود. یک سری چیزها مانند لپ‏تاپ، رسیور، دست‏نوشته، دفتر تلفن و ... را هم همراه خود بردند.


آیا برگه‏ی هویتی نشان ندادند و نگفتند چرا به دنبال همسرتان آمده‏اند و او را کجا می‏برند؟
نه هیچ اطلاعی ندادند که از کجا آمده‏اند، کی هستند و چرا ایشان را می‏برند. صرفاً صورت‏جلسه‏ای نوشتند که ما تایید کنیم چه چیزهایی را دارند با خودشان می‏برند.
شما هم پرسشی از آنها در مورد برگه‏ی مأموریت یا هویت‏شان نکردید؟
چرا ولی هیچ توضیحی نداشتند. صرفاً به من گفتند: ما داریم خیلی مؤدبانه برخورد می‏کنیم، شما هم با جایی مصاحبه نکنید و به کسی اطلاع ندهید. چون ما چندتا سئوال از ایشان داریم و ایشان زود برمی‏گردند، ولی نگفتند چه شخصیتی و چه شأن اجلی از ایشان سئوالات خاصی داشته که مجبور شدند نیمه ‏شب بیایند و ایشان را از خواب بیدار کنند و پیش او ببرند.
شما خودتان چه حدسی می‏زنید؟
من هیچ‏ چیز خاصی نمی‏توانم بگویم، ولی شاید ربطی به مسئله‏ی یارانه‏ها هم داشته باشد و صحبت‏هایی که ایشان قبلاً در این مورد داشتند. صدالبته بعد از این هم می‏توانستند روشنگری‏های خود را داشته باشند و خیلی بیشتر مردم را نسبت به این قضیه آگاه کنند. این‏که پشت این بازی‏ها واقعاً چه هست نمی‌دانم.
با توجه به انتقادهایی که فریبرز رییس‌دانا به هدفمند کردن یارانه‏ها داشتند، فکر می‏کنید او را با شروع اجرای این قانون، با هدف جلو‏گیری از انتقادات آینده دستگیر کرده‌اند؟
شاید به نوعی بله؛ احساس کرده‏اند می‏توانند به شکلی پیشگیری کنند و یک‌سری صداها را برای مدت کوتاهی قطع کنند.
روحیه‏ی او خوب بود. وقتی خانه را ترک می‏کردند، توصیه‏ای به شما نداشتند؟
روحیه‏ی ایشان خیلی خوب بود. آرامش داشتند و صرفاً یک سری توصیه‏ی خصوصی داشتند که مواظب خودم و پسرم باشم. در همین حد بود. تعداد مامورینی که آمده بودند خیلی زیاد بود. برای من عجیب بود که یک‏باره هشت نفر شبانه به خانه‏ی آدم بیایند و بخواهند یک نفر را ببرند.
شما برای پی‏گیری وضعیت همسرتان چه اقداماتی انجام داده‏اید یا انجام خواهید داد؟ آیا وکیلی برای خود تعیین کرده‏اند؟
امروز صبح را من صرفاً به اطلاع‏رسانی گذرانده‏ام، تا جایی که توانسته‏ام و امکانش بوده، به دوستان و آشنایان اطلاع داده‏ام. چون به‏‏خصوص وقتی کسی را به این نحو بازداشت می‏کنند، طبق قانون، باید ظرف ۲۴ ساعت به خانواده اطلاع بدهند تا آنها بدانند که چه‏ باید بکنند، ولی آقای دکتر زرافشان که وکیل ایشان هستند، پی‏گیری کرده‏اند. البته هنوز اسمی از ایشان و پرونده‏ای در دادگاه انقلاب نیست. از فردا هم من به همراه آقای دکتر زرافشان پی‏گیر این مسئله خواهم بود و در درجه‏ی اول این‏که اصلاً ایشان کجا هستند.



گفت‌وگو با مهدی خزعلی، درباره‌ی تجربه‌ی شخصی وی از اعتصاب غذا در زندان

شکستن اعتصاب غذا به نفع کیست؟

سراج‌الدین میردامادی
پیام‌های میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران خطاب به زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا، مبنی بر شکستن اعتصاب، موجب بروز انتقاداتی در داخل و خارج از کشور شده است.
Download it 
Here!
برخی براین باورند که پیام به زندانی برای شکستن اعتصاب غذا پشتیبانی از خواسته‌های به‌حق زندانی نیست و به او برای دست یافتن به حقوق خود کمک نمی‌کند.
آیا تقاضا از زندانی سیاسی برای شکستن اعتصاب غذایش، می‌تواند به او در مسیر دستیابی به خواسته‌هایش کمک‌کننده باشد؟
در این گفت‌وگو، دکتر مهدی خزعلی که خود تجربه‌ی زندان و اعتصاب غذا را داشته به این پرسش پاسخ داده است:
دکتر مهدی خزعلی: من در واقع به آقای نوری‌زاد هم گفتم که همراهی ما با ایشان می‌تواند این باشد که ما هم روزه‌دار باشیم. مطلب دوم این که آقایان طرح اشکال می‌کنند و می‌گویند اعتصاب غذا اضرار به بدن و حرام است، اما این اقدام برای هدف والاتر در واقع یک شهادت است. ما این را به عنوان اضرار بدن و حرام نمی‌دانیم. گاهی اوقات برای رسیدن به هدف والاتر و منافع و مصالح والاتر واجب است. بنابراین نه تنها جایز می‌دانیم که واجب می‌دانیم. من معتقدم که باید همراه با ایشان روزه گرفت و برای آزادی ایشان دعا کرد. پیامی که من برای ایشان دادم این بود که فاستقم کما امرت. بحث ما استقامت است و انشاالله اگر پای ما به اوین برسد، لقمه‌ی آن‌جا را نخواهیم خورد. از روز نخست تا آخر هم تا شهادت انشاالله ایستاده‌ایم.


نکته‌ای که آقایان موسوی و کروبی مطرح کردند این بود که برای حفظ سلامت‌شان و این که جنبش سبز به حضور سبز آنها نیاز دارد دست از اعتصاب غذا بردارند. مهم‌تر این‌که بهتر است به دلیل نگرانی‌های خانواده‌های‌شان و نگرانی مردم و هواداران جنبش سبز دست از این کار بکشند. نظر شما در این زمینه چیست؟
من معتقدم که سلامت ابی عبدالله حسین از همه‌ی ما برای اسلام مهم‌تر بود و ایشان با شهادتش اسلام را بیمه کرد. من فکر می‌کنم که جسم ناقابل ما ارزشی ندارد. شهادت ما برای حفظ دین، حفظ اسلام بیشتر مؤثر است تا این جسم ناقابل‌مان.
پس شما با پیامی که میر حسین موسوی و مهدی کروبی دادند موافق نیستید؟
من معتقدم اگر آرمان بزرگی داریم باید بایستیم تا شهادت. اگر آرمان بزرگی نداریم، هیچ؛ اما اگر آرمان بزرگی هست، برای آرمان بزرگ ایستادن نه تنها جایز است، بلکه واجب است. من تنها به آقای نوری‌زاد می‌گویم که برادر من فاستقم کما امرت
باتوجه به این‌که خود شما هم تجربه‌ی زندان داشتید، آیا راه‌حل‌های جایگزینی هم به‌جای اعتصاب غذا وجود دارد تا زندانی به آنها متوسل شود و حیات و سلامت جسمی خودش را به خطر نیندازد یا خیر؟
اگر راه‌های دیگر باز بود، اگر مذاکره باز بود، اگر قانون حاکم بود، اگر می‌توانستیم با قانون حقوق انسانی یک متهم را مطالبه کنیم، قطعا از آن راه‌ها می‌رفتیم. ما وقتی اعتصاب غذا کردیم که آن راه‌ها مسدود بود. من ۲۵ روز در اعتصاب غذا بودم. وقتی دیدم نه حقوق انسانی که حقوق حیوانی هم برای ما قائل نیستند، یعنی آن حداقل حقوقی را که برای یک حیوان در آغل، در اصطبل و در طویله قائل هستند، برای ما در زندان قائل نیستند، دیگر از حداقل حقوق حیوانی که خوردن است هم گذشتم. قصه این است.
ما برای اثبات انسانیت خودمان اعتصاب غذا می‌کنیم و این کار را ادامه خواهیم داد تا شهادت. این‌که کسی برای ما تعیین تکلیف کند را قبول نداریم. آقایان، آقای مقیسه و بازپرس هر دو می‌گفتند، تو که متدین هستی، این اضرار به بدن است. آیا این شرعی است؟
گفتم شما که متشرعید، چطور نام یک خیابان را «بابی ساندز» گذاشته‌اید؟ او هم همین کار را کرد. چطور برای شما بابی ساندز یک افتخار است، اما اقدام یک پیرو حسین را که می‌خواهد اقتدا به سرورش کند و آب نخورد و تا شهادت بایستد، اضرار به بدن می‌دانید؟ ابی‌ عبدالله هم که به مهلکه و به جنگ رفت، می‌توانست کمی کوتاه بیاید و کمی بیعت کند. یک مختصر بیعت این کارها را نداشت، اما نکرد. ایستاد و از آرمانش دفاع کرد. بحث ما این است. الان داریم از حقوق حداقل انسانی دفاع می‌کنیم که ما را در زندان فقط به چشم یک انسان ببینند و نمی‌بینند. والله آنها ما را به شکل حیوان هم نمی‌بینند. ای‌کاش به اندازه‌ی حقوقی که برای گاو و گوسفند‌شان قائل بودند، برای ما در سلول‌ها حقوقی قائل می‌شدند.
انصاف داشته باشیم
دیدگاه مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار مقیم انگلیس با نظر مهدی خزعلی کاملاً متفاوت است.
مسیح علی‌نژاد: قبل از این که اصلاً درخواست آقایان موسوی و کروبی را بخواهیم بررسی کنیم، باید ببینیم چه خواسته‌ای پشت این بیانیه‌ بوده است.
بسیاری از خانواده‌هایی که نزدیکان‌شان در زندان دست به اعتصاب غذا می‌زنند، امثال دختران آقای نوری‌زاد و یا پدر و مادر پیر این زندانی سیاسی، برادر جانباز ایشان، همسر و فرزندان خانم ستوده و دیگر خانواده‌های زندانیان سیاسی چنین درخواستی را از رهبران جنبش سبز دارند. آنها می‌خواهند رهبران این حرکت مردمی، شرایط زندانی‌شان را در نظر بگیرند و پیام دهند و درخواست کنند تا مگر این اعتصاب غذا شکسته شود.


خیلی صادقانه به شما بگویم آقای موسوی و آقای کروبی اگر درخواست نمی‌کردند که این اعتصاب غذا شکسته شود، باید به مدیریت و رهبری‌شان به شدت شک و حتی اعتراض می‌کردیم. چون خانواده‌هایی که ما با آنها صحبت می‌کنیم، درخواست اصلی‌شان همین است که رهبران بیشتر به فکر جان زندانیان سیاسی باشند، نه این‌که از آنها قربانی و شهید بسازند و بعد هم پیراهن عثمانی درست کنند و بخواهند با آن برای آزادی‌خواهی و دموکراسی‌خواهی مبارزه کنند.
به گمان من کسانی هم که بیرون از ایران انتقاد دارند به این که چرا خواسته شده تا زندانیان سیاسی اعتصاب غذای خود را بشکنند، باید واقع‌گرایانه‌تر نگاه کنند. همان طور که الان سرکار خانم عبادی و زنان دیگر دارند پیام زندانیان داخل ایران را می‌رسانند، اگر برنامه‌ا‌ی اجرایی دارند، همدلانه وارد شوند تا پیام اصلی اعتصاب‌‌کنندگان به تمام دنیا صادر شود.
برخی انتقاد می‌کنند و می‌گویند اگر میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به فرض یک اعتصاب غذای یک‌روزه‌ی سیاسی و هماهنگ را به اجرا می‌گذاشتند، کمک بیشتری به شرایط زندانی می‌کرد تا این که از خود زندانی تقاضا کنند که اعتصاب غذایش را بشکند. نظر شما در این زمینه چیست؟
باید واقعیت جامعه‌ی ایران را در نظر گرفت. تفاوت میان عاشورای سال گذشته با عاشورای امسال فکر می‌کنم یک تحلیل خوب از فضای واقعی و فعلی جامعه‌ی ایران به ما می‌دهد.
در عاشورای امسال مردم جرئت حضور نداشتند؛ به خاطر این که حکومت با تهدیدی که می‌کند، هراسی ندارد از این که تعداد و آمار کشته‌شدگان را بالاتر ببرد. تک تک اعضای خانواده‌‌های جانباختگان سال گذشته، تهدید و زندانی‌ شده‌اند و حکومت مدام پیام می‌دهد که اگر بازهم در خیابان حضور پیدا کنید، ما با شما برخورد می‌کنیم و اصلا اهمیتی به بازتاب‌های بین‌المللی نمی‌دهیم. در نظر بگیرید که پدر شهید رمضانی زندانی شده است.
مادر سهراب اعرابی بازداشت و بازجویی شده است و دیگر مادران صلح و عزادار هم همین مشکلات را دارند. در چنین فضای امنیتی‌ای، حتی اگر آقای موسوی و آقای کروبی، اعتصاب سراسری هم کنند، به گمان من خیلی مورد استقبال واقع نخواهد شد. بنابراین به نظر من اگر کسانی خارج از ایران آمادگی ایجاد چنین فضایی را دارند و با حکومتی هم طرف نیستند که جوان‌های آنها را تهدید به شکنجه و تجاوز کند، می‌توانند این کار را بکنند.
توقعی که ما از فعالین سیاسی داخل ایران بدون درنظر گرفتن شرایط آنها داریم، به گمان من کمی غیر منصفانه است. برای نمونه مثالی برایتان می‌زنم از مادر یکی از این شهدا که وقتی بازجویی می‌شود، به او خیلی صریح می‌گویند شما که پسرتان را از دست دادید و الان یک دختر جوان دارید. اگر برای خودتان نمی‌ترسید، برای دختر جوان‌تان بترسید.
آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی هر روز با تعداد زیادی از این خانواده‌ها دیدار دارند و به واقعیت جامعه نزدیک‌ هستند. خانواده‌ی کیانوش آسا را مقابل خانواده‌ی آقای موسوی بازداشت کردند و تک‌تک‌شان را مورد بازجویی قرار دادند. از چنین رهبرانی نمی‌شود توقع داشت که این خانواده‌ها را ببینند و بعد هم از همین ملت برای رسیدن به اهداف خودشان قربانی بسازند.


میزان افزایش قیمتها خارج از انتظار مردم

مریم محمدی
افزایش قیمت حامل‏های انرژی، یکی از بحث‏برانگیزترین و شاید نگران‏کننده‏ترین بخش‏های طرح تحول اقتصادی، سرانجام رسمیت یافت و اجرایی شد.بنزین، نفت گاز، نفت کوره، گاز مایع، گاز خودرو، نفت سفید، گاز طبیعی و برق از حامل‏هایی هستند که افزایش قیمت قابل توجهی یافته‏اند و واکنش‏های گوناگونی را در میان جامعه و در میان کارشناسان اقتصادی برانگیخته‏اند.
Download it 
Here!
رؤیا کریمی، مدرس دانشگاه‏های تهران در این زمینه می‌گوید: «من شوکه‏ام. فکر می‏کنم باید این اتفاق می‏افتاد، ولی تأثیرش روی قیمت‏های دیگر، روی مخارج زندگی، روی همه چیز، خیلی هراسناک است.»
اگر فکر می‏کنید باید این اتفاق می‏افتاد، چرا غافلگیر شدید؟
این میزان افزایش را انتظار نداشتم. یعنی این‏که یک‏باره، این‏قدر افزایش قیمت داشته باشد. در واقع در ایران، قیمت بنزین خیلی پایین بود. به همین دلیل هم بود که ترافیک این وضعیت را داشت. گازوییل از لیتری ۱۶ تومان شده است لیتری ۱۵۰ تومان. این یعنی ۱۰ برابر گران‏تر شدن. خب تمام کامیون‏ها برای ترددشان از گازوییل استفاده می‏کنند و به‏نظر من، تأثیر آن روی قیمت‏های دیگر و اصلاً روی تمام مخارج زندگی هراسناک است.
شما برای رفت‏وآمد روزانه به محل کار، از ماشین شخصی استفاده می‏کنید؟
من الان مدت‏هاست که بیشتر از وسیله‏ی نقلیه‏ی عمومی استفاده می‏کنم تا از وسیله‏ی نقلیه‏ی شخصی‏ام. برای این‏که ترافیک آن‏قدر بد و رانندگی به حدی سخت است که آدم فکر می‏کند بیشتر وقت می‏گذارم، هزینه‏ی کمتری می‏پردازم و با تاکسی، اتوبوس و مترو تردد می‏کنم. به این ترتیب من من که همیشه با ماشین شخصی این‏ور و آن‏ور می‏رفتم بیشتر کلاس‏ها را با تاکسی و اتوبوس می‏روم.
آیا پس از این افزایش قیمت، برنامه‏ای دیگری برای صرفه‏جویی دارید؟
من همین روش خودم را ادامه می‏دهم. چون واقعاً وسع‏ام نمی‏رسد که لیتری ۴۰۰تومان بنزین توی ماشین بریزم. قیمت آزاد آن ۷۰۰ تومان است که اصلاً برایم امکان ندارد.
فکر می‏کنید به‏طور کلی، جامعه‏ی مصرف‏کننده، چه برخوردی با این برنامه خواهد داشت؟
ما همیشه عادت کرده‏ایم خودمان را با مسائل و سختی خود تطبیق بدهیم. فکر می‏کنم همین من که الان این‏قدر از این قیمت‏ها و از سه و چهار برابر شدن قیمت‏ بنزین شوکه شده‏ام، بعد به‏مرور خودم را با آنها تطبیق می‏دهم. من نگران آنهایی هستم که این افزایش قیمت، تأثیر خیلی زیادی روی زندگی‏شان می‏گذارد.
من همه‏اش فکر می‏کنم که مردم چطوری می‏خواهند زندگی کنند. برای این‏که الان به‏اندازه‏ی کافی، مخارج بالا هست و تأمین زندگی خیلی متوسط، به‏شدت سخت است. حال اگر بخواهد این قیمت‏ها افزایش پیدا کند، مردم چطوری می‏توانند زندگی کنند؟
از آقای قربانی، صاحب یک فروشگاه در تهران می‏پرسم که آیا میزان افزایش قیمت‏ها، مطابق انتظار او بوده است؟
نه اصلاً تا این میزان انتظار آن نمی‏رفت. بنزین از ۴۰۰ تومان شده ۷۰۰ تومان. این افزایش خیلی زیاد است و مردم تقریباً همه شوکه شده‏اند. امروز شنیدم که کرایه‌ی تاکسی‏ها حتی در مسیرهای خیلی کوتاه که ۲۰۰ تومان می‏گرفتند، شده است ۳۰۰ تومان. ۵۰درصد روی کرایه‏های‏شان گذاشته‌اند.
ولی تاکسی‏ها که سهمیه‏ی خودشان را دارند.
خیلی از مردم هستند که با وسیله‏ی شخصی‏شان مسافرکشی می‏کنند و خیلی از آژانس‏ها هستند که سهمیه‏ی بنزین‏شان کفاف نمی‏دهد. حتی تاکسی‏ها هم گله‏مندند که سهمیه‏‏ای که به آنها می‏دهند، کفاف فعالیت‌شان را نمی‏دهد. به همین جهت، با قیمت جدید محاسبه می‏کنند. چون آنها معتقدند که بعد مکانیک‏ها، لوازم یدکی‌فروش‌ها و ... هم قیمت‏های‏شان افزایش پیدا می‏کنند، بنابراین پیش‏دستی می‏کنند و قیمت‏های‏شان را افزایش می‏دهند.
انتظار چه پیامدهای دیگری را در پی این افزایش قیمت دارید؟
مسلماً تورم ایجاد می‏شود. من هم روی نرخ کالایم می‏کشم. تولیدکننده‏ها هم همین‏طور. خدمات گران‏تر می‏شود و بالاخره بهانه‏ای برای ایجاد تورم است. البته دیشب رییس‌جمهور در صحبت‏های خود می‏گفتند که هیچ تأثیری ندارد و هیچ تغییری ایجاد نمی‏شود، ولی این به‏نظر من درست نیست. تا همین امروز ظهر می‏توانیم تأثیر آن را در بازار ببینیم.
در مجموع فکر نمی‏کنید که مجبور به استفاده‏ی کمتر از ماشین‏های شخصی بشوید؟
مسلماً برای کارهای غیر ضروری ماشین کمتر استفاده می‏کنیم، ولی با توجه به این‏که حمل و نقل عمومی در ایران، هنوز وسعت نگرفته و نمی‏تواند تمام مسیرها را پوشش بدهد، به‏هرجهت اجبار است. در بعضی از مسیرها و در بعضی از کارها، اجبار هست که از ماشین شخصی استفاده کنیم.
یعنی این برنامه، منجر به یک صرفه‏جویی عمومی در جامعه نخواهد شد؟
نه؛ من می‏بینم که هیچکس فعلاً تصمیم ندارد با صرفه‏جویی جبران کند. اغلب کسبه و افرادی را که من می‏بینم، با افزایش قیمت‏شان…
ولی همه‏ی مردم تولیدکننده یا فروشنده نیستند.
بله؛ متأسفانه این فشاری است که به قشر کارمند و کارگر می‏آید که امیدوارم تدبیری هم برای آنها بیاندیشند.
بخشی از حمل و نقل عمومی در تهران را تاکسی‏ها، تاکسی‏های تلفنی و یا آن‏طور که می‏گویند، آژانس‏ها انجام می‏دهند. با یکی از این آژانس‏ها در مرکز تهران تماس می‏گیرم. فردی که گوشی را برمی‌دارد اینگونه توضیح می‌دهد:
من به عنوان کسی که در این کار هستم، نظرم این است که خیلی برنامه‏ی مفتضحی است. کما این‏که امروز ما همه راکد ماندیم. مسافرها می‏ترسند زنگ بزنند، می‏گویند: نکند گران شده باشد. ما هم مانده‏ایم بلاتکلیف که با این ۲۰۰ لیتر بنزینی که به‏ ما می‏دهند، بعد باید لیتری ۴۰۰ تومان بزنیم، تکلیف‏مان چیست. مسئله‌ی بنزین تنها هم نیست. همین لاستیک از دیروز تا امروز، ۲۰هزار تومان گران‏تر شده است.
در ارتباط با افزایش قیمت سوخت؟
بله؛ قطعات هم به مرور همین‏طور. این آقایان که می‏نشینند و می‏گویند بنزین ربطی به کار آژانس و تاکسی ندارد، خیلی هم ربط دارد. ربطش هم این است که مثلاً من بنزین را لیتری ۱۰۰ تومان می‏زنم و می‏خواهم ۲۰ لیتر مصرف کنم. به این ترتیب می‏شود دوهزار تومان. الان باید هفت لیترش را ۱۰۰ تومانی بزنم، ۱۲، ۱۳ یا ۱۵ لیتر هم ۴۰۰ تومانی بزنم.
شاید به نظر این آقایان، این رقم، رقم زیاد بالایی نباشد. بله؛ ولی در کل مجموعه خود را نشان می‌دهد. مثلاً من دیشب روغن ماشین‏ام را عوض کردم. همیشه ۱۷ تا ۱۸هزار تومان می‏دادم. خدا شاهد است که ۲۰هزار تومان از من گرفت. پرسیدم: چه خبر شده؟ چیزی شده؟ گفت: این سری که روغن آورده‏ایم، افزایش قیمت داشته است. هنوز اعلام نکرده بودند، اما روغن‏هایی که به تعویض روغنی‏ها داده بودند، افزایش قیمت پیدا کرده بود.
شما حساب کنید که روی قطعات خودرو، از یک پیچ کوچک گرفته تا تعمیر موتور و گیربکس و دفرنسیال تا لاستیک، لوازم برقی و… تأثیر گذاشته است. از چهار، پنج روز جلوتر شروع شده و تا آخر ماه هم ادامه دارد.
شما به جز بنزین از گاز هم استفاده می‌کنید؟
بله ما دوگانه‏سوز هستیم. مثلاً ۲۰۰ لیتر به ما می‏دهند، امروز ساعت پنج صبح به جایگاه گاز رفته‏ایم. چون باید آن موقع برویم، توی صف بایستیم که تا هفت صبح نوبت‏مان بشود و بیاییم به یک لقمه نان درآوردن هم برسیم.
رفتیم در صف گاز سی‏ان‏جی ایستادیم. اگر قبلاً مترمکعبی گاز را به ما ۴۰ تومان می‏دادند، الان شده ۳۰۰ تومان. یعنی من ۱۲ کیلو گاز می‏زدم که می‏شد ۴۸۰ تومان و ۵۰۰ تومان می‏دادم و از جایگاه بیرون می‏آمدم. امروز صبح، برای همان مقدار گاز، من ۳۶۰۰ تومان پول دادم. گاز هم از همین امروز صبح گران شد. یعنی برابر شد با قیمت بنزین.
مصرف شما در ماه، به‏طور کلی، چقدر است؟
اگر بخواهم جوابگوی مسافر باشم، مصرف من ۶۰۰ لیتر است. تازه مصرف پراید ۱۰۰ به هفت است. ما روزی ۲۴۰ تا ۲۵۰ کیلومتر راه می‌رویم. چون مردم برای راه نزدیک که آژانس نمی‏گیرند. اگر اینطوری باشد، می‏آیند توی خیابان و با تاکسی یا اتوبوس می‏روند. راه‏های ما همه کلنگی، یعنی راه‏های دور است. مصرف پژو، پیکان و ... روزی ۳۰ لیتر، ماهی ۹۰۰ لیتر است. آن بدبخت‏ها زمانی که ۳۰۰ لیتر سهمیه‏شان بود، خود را تا پانزدهم ماه می‏رساندند و از پانزدهم بنزین آزاد، لیتری ۴۰۰ تومان می‏زدند.
شما در پیوند با اتحادیه‏ای نیستید که یک برنامه‏ی عمومی برای مواجهه با این مشکلاتی که پیش رو دارید، به شما بدهد؟
در اتحادیه‏، یک مشت از آژانس‌های گردن‏ کلفت‏ جمع شده‏اند. آنها از خدای‏شان است که بنزین این‏جور بشود و کرایه‏ها بالا برود. چرا که درصد کمیسیون‏های خودشان بالا می‏رود.
یعنی اگر من الان مثلاً ۴۰ یا ۵۰ هزار تومان کار می‏کنم و روزی ۱۰هزار تومان (۲۰درصد) کمیسیون می‏دهم، اگر مثلاً هزار تومان در هر مسیری اضافه کنم، روزی ۱۲ تومان می‏شود، دو تومان به نفع این آقا می‏شود. او چه‏کاری می‏خواهد برای من انجام بدهد؟!
مشکلات جدی در آینده
بسیاری از کارشناسان، به‏ویژه فعالان اقتصادی تراز اول کشور، به‏طور کلی با آزادسازی قیمت‏ها موافقت و در نهایت، انتقاداتی بر جزییات یا نحوه‏ی اجرای آن داشتند.
با دکتر پدرام سلطانی، عضو هیئت‏های نمایندگی اتاق‏های بازرگانی صنایع و معادن تهران و ایران در این زمینه گفت‏وگو کرده‌ام.
دکتر پدرام سلطانی: البته گمانه‏زنی‏ها حاکی از این بود که قیمت بنزین به این سطوح خواهد رسید. حتی بالاتر از این هم گمانه‏زنی می‏شد. لذا از دیدگاه من این قیمت خیلی دور از انتظار نیست. بخصوص اگر بخواهید قیمت متوازن بنزین را در نظر بگیرید، با توجه به این‏که آن را سه نرخی کرده‏اند، حال با در نظر گرفتن میزانی که در کارت‏های شهروندان موجود است و سهمیه‏ای که داده شده، باز کم‏وبیش با رقمی که سابق بر این بوده، تفاوت شاید کمتر از نرخ ۷۰۰ تومان باشد که حالا به‏چشم می‏خورد.
چون تا پیش از این، تقریباً حدود ۲۰درصد و این اواخر شاید قریب به ۳۰درصد مصرف بنزین، به جهت عدم کفایت آن میزان سهمیه‏ی ۱۰۰ تومانی، از لیتری ۴۰۰ تومانی بود. بنابراین با در نظر گرفتن ۳۰درصد ۴۰۰ تومان و ۷۰درصد ۱۰۰ تومان، قیمت بنزین حدود ۲۰۰ تومان نرخ متوازن‏ آن بوده است. الان با توجه به سهمیه‏هایی که در نظر گرفته‏اند، این نرخ متوازن به حدود عدد ۴۰۰ تا ۴۵۰ تومان افزایش پیدا می‏کند. یعنی حدود ۱۰۰درصد افزایش دارد.
گذشته از مسئله‏ی بنزین، برای گاز و گازوییل و موارد دیگر چه اتفاقی افتاده است؟ برخی از خودروها هم به‏قول خودشان دوگانه‏سوز هستند و تا آن‏جایی که ما مطلع شدیم، از این موارد هم شکایت دارند. ولی در اصل، این موارد بیشتر به صنعت مربوط می‏شوند. در مورد قیمت اینها، چه نظری دارید؟
تعبیر من این است که افزایش قیمت در زمینه‏ی بنزین، در مقایسه با گاز و گازوییل، افزایش قیمت معتدل‏تری است. البته من از نرخ دیگر حامل‏های انرژی تا این ‏لحظه، هنوز اطلاعی حاصل نکرده‏ام. از صبح جلسه بوده‏ام و شاید بی‏اطلاع هستم. آنها را هم اگر بخواهیم در نظر بگیریم و مقایسه کنیم، جمع‏بندی من این است که نسبت افزایش در بنزین، شاید متعادل‏تر و معتدل‏تر از بقیه‏ی حامل‏های انرژی باشد.
یعنی این، عکس انتظاری بود که فعالان بخش خصوصی و تعداد زیادی از کارشناسان اقتصادی از دولت داشتند. یعنی انتظار می‏رفت که حامل‏های انرژی مورد مصرف در حوزه‏ی تولید و صنعت، افزایش کمتری داشته باشند تا در حوزه‏ی مصرف عمومی مانند بنزین.
لذا پیش‏بینی من این است که در چندماه آینده، صنعت با افزایش قیمت شدیدی مواجه خواهد شد. چون هنوز سازوکارهای جبرانی صنعت اجرایی نشده که بشود نمود آن را در مقیاس کمی و عدد و رقم ارزیابی کرد. اگر به‏صورت جدی این اثرات جبران نشود، امکان دارد واقعاً مشکلات جدی‏ای را متوجه صنعت و تولید کشور بکند.
از نظر شما راه‏هایی برای جبران وجود دارد برای این‏که این تأثیرات را تعدیل کند؟
مکانیسم اجرایی راه‏هایی که از پیش به ظاهر برای توزیع درآمدهای حاصل از افزایش قیمت‏ها در حوزه‏ی شهروندی، صنعت و دولت تدارک دیده بودند و نحوه‏ی تخصیص آن‏ها به صنایع مختلف، مهم است.
اگر این کار هوشمندانه، درست و به‏دور از تبعیض، تبعیضی که منشاء اقتصادی ندارد، عملی شود، شاید تاحدی این مشکلات را جبران کند. گرچه جبران کامل، به نوعی که مشکل و آسیبی را متوجه صنعت نکند، نخواهد بود و قطعاً فشارهایی وجود خواهد داشت، اما می‏شود با یک مکانیسم صحیح، این فشارها را کمتر کرد.


مشايی: کسی بذرپاش را برکنار نکرد

اسفنديار رحيم‌مشايی، رئيس دفتر محمود احمدی‌نژاد، رئيس جمهور ايران گفت کسی مهرداد بذرپاش را از رياست سازمان ملی جوانان برکنار نکرده است.
به گزارش خبرگزاری‌های ايران، رحيم‌مشايی افزود: «بذرپاش به درخواست خود از رياست سازمان ملی جوانان کناره‌گيری کرده است و از دو سال پيش به دنبال کناره‌گيری از رياست اين سازمان بوده است.»
روز گذشته پيش از آن‌که خبر برکناری مهرداد بذرپاش به شکل رسمی اعلام شود تارنمای تابناک نوشت: «محمود احمدی‌نژاد در جلسه امروز هيئت دولت در پی انتقاد مهرداد بذرپاش از برخی دخالت‌های اسفنديار رحيم‌مشايی در امور سازمان ملی جوانان دستور به برکناری وی داده است.»
همچنين واحد مرکزی خبر به نقل از رئيس سازمان ملی جوانان نوشت: «رفتنم از اين سازمان محتمل است و تا پايان جلسه امروز هیأت دولت اين موضوع قطعی می‌شود.»
مهرداد بذرپاش افزود: «ديروز و امروز هنوز چيزی به اينجانب ابلاغ نشده است و من از ساعت ۱۲ امروز تاکنون در شش جلسه هیأت دولت شرکت کرده‌ام.»
وی گفت: «البته از چند وقت پيش به اين جمع‌بندی رسيده‌ايم و در پايان جلسه هیأت دولت ماندن يا رفتنم به‌طور دقيق مشخص خواهد شد.»
با انتشار خبر برکناری مهرداد بذرپاش، برخی منابع خبری از فرحناز ترکستانی، معاون دانشجويی و فرهنگی وزارت بهداشت به‌عنوان يکی از گزينه‌های جايگزين بذرپاش نوشتند.
امروز صبح اعلام شد که محمود احمدی‌نژاد حکم انتصاب فرحناز ترکستانی به سمت معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ملی جوانان را امضا کرده است و مهرداد بذرپاش به سمت مشاور اجتماعی رئيس جمهور منصوب شد.
اما با گذشت ساعتی از ابلاغ اين حکم، مهدی هداوند، مشاور اجرايی معاون دانشجويی و فرهنگی وزارت بهداشت گفت: «فرحناز ترکستانی اکنون کسالت دارد و اعلام کرده است که اين حکم رئيس جمهور را به همين دليل نمی تواند بپذيرد.»
برکناری‌ وزيران و مسئولان دولتی در روزهای اخير يکی از موضوعات بحث‌برانگيز در ايران بوده است.
۲۲ آذرماه جاری، منوچهر متکی، وزير امور خارجه ايران در حالی که برای انجام يک مأموريت در سنگال به‌سر می‌برد، از سوی محمود احمدی‌نژاد، رئيس‌جمهور اين کشور از کار برکنار شد و علی‌ اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی سرپرست وزارت امور خارجه گرديد.
روز شنبه ۲۷ آذر مراسم تودیع منوچهر متکی بدون حضور وی برگزار شد که در این مراسم محمدرضا رحيمی، معاون اول احمدی‌نژاد با تکذیب اخبار منتشر شده مبنی بر اتخاذ تصمیم عزل منوچهر متکی در زمان سفر وی به سنگال، گفت: «رئيس جمهور قبل از سفر سنگال با منوچهر متکی در رابطه با پايان دوره خدمتی ايشان گفت‌وگو کرده بود.»
متکی با تکذیب سخنان معاون اول رئیس جمهوری مبنی بر اطلاع وی از عزل خود، نحوه برخورد در برکناری یک وزیر در حین انجام مأموریت را «غیر اسلامی، خارج از عرف سیاسی و دیپلماتیک و توهین‌آمیز» خواند.
وی اظهار داشت که در دیداری که وی قبل از سفر به سنگال با محمود احمدی‌نژاد داشته «هرگز در جریان تعیین فردی به فاصله ۲۴ ساعت بعد از عزیمت به مأموریت» قرار نگرفته‌ است.


نگاه رسانه‌های عربی به برکناری منوچهر متکی

منوچهر متکی

اخبار و مقالات مربوط به برکناری منوچهر متکی در روزهای گذشته از پربیننده‌ترین صفحات وبسایت‌های عربی شناخته شد. این سایت‌ها همه واکنش‌های داخل ایران به این ماجرا را زیر پوشش خبری ویژه خود قرار داده‌اند.


ستون "پرخواننده‌ترین‌ها" در رسانه‌ها و وبسایت‌های اطلاع‌رسانی خاور میانه نشان می‌دهد که اخبار و گزارش‌های مربوط به برکناری منوچهر متکی هنگام انجام مأموریت دیپلماتیک در کشور سنگال و نیز پیامدهای آن، پربیننده‌ترین اخبار این سایت‌ها بوده است.
 روزنامه «السفیر» چاپ بیروت در گزارشی به نقل از مقامات ایرانی نوشت که رفتن متکی هیچ تأثیری در سیاست خارجی ندارد. همه وبسایت‌های عربی روز شنبه (۱۹ دسامبر /  ۲۸ آذرماه) اعتراض متکی به چگونگی برکناری‌اش را در صدر اخبار خود قرار داده و برجسته‌اش کرده‌اند تا آنجا که ساعتی پس از انتشار این سخنان، وبسایت «النشرة»، یکی از پرمخاطب‌ترین پایگاه‌های اطلاع‌رسانی در لبنان، این خبر را نیز همچون اخبار پیشین آن، در صدر اخبار پربیننده منتشر کرده است.
محمود احمدی‌نژاد، روز دوشنبه (۲۲ آذر /  ۱۲ دسامبر) درحالی که منوچهر متکی در سفری رسمی در کشور آفریقایی سنگال به سر می‌برد، وی را برکنار و علی اکبر صالحی، معاون خود و رئیس سازمان انرژی اتمی را بعنوان سرپرست آن وزارتخانه منصوب کرد.
منوچهر متكی پس از این اقدام در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر تصریح کرد که نحوه برخورد در بركناری یك وزیر در حین انجام ماموریت را غیر اسلامی، خارج از عرف سیاسی و دیپلماتیك و توهین‌آمیز می‌داند. وی مدعی شد که قبل از سفرش درباره برکناری‌اش چیزی نمی‌دانسته است.

«شگفت‌انگیز و تلافی‌جویانه»

به گزارش «النشرة»، شیوه برکناری متکی، شگفتی رسانه‌های منطقه را برانگیخته است؛ اما آنها نیز ترجیح داده‌اند که شگفت‌زدگی و نارضایتی مسئولان و رسانه‌های ایرانی را در صدر اخبار خود منتقل کنند. بنا بر این گزارش، نمایندگان مجلس در ایران، این رفتار را شگفت‌آور، "پایین آوردن جایگاه دستگاه دیپلماسی" و "مایه استهزاء جهانیان" و "منافی آداب دیپلماتیک" خوانده‌اند.
از سوی دیگر روزنامه فرامنطقه‌ای «الزّمان»، چاپ لندن پيش‌بينى کرد که صالحی نخواهد توانست از مجلس راى اعتماد بگيرد، چرا که بسيارى از نمايندگان اصولگرا در صددند در پاسخ به رفتار پيش‌بينى نشده رئيس جمهور در برکنارى متکى به وزير پيشنهادى او پاسخ مثبت ندهند و بدين ترتيب به نوعى تلافى‌جويى کنند. شبکه الجزیره نیز با استناد به اظهارات یک دیپلمات پیشین وزارت خارجه ایران، هزینه‌ی این رفتار را سنگین توصیف کرد.
 محمود خوشرو، دیپلمات سابق ایران در فرانکفورت و مالزی، به وبسایت دیپلماسی ایرانی تصریح کرده که «بر اساس تجربه‌ای که از عزل و نصب‌ها در کشور دارد، «نحوه عزل متکی یک سونامی سیاسی در روابط خارجی ما ایجاد خواهد کرد.»
 وی در سخنانی که در رسانه‌های عرب زبان هم بازتاب داشت، گفته است: «می‌توان این شیوه برکناری را به یک سونامی‌عظیمی ‌تعبیر کرد که اثرات منفی آن بسیار عمیق، گسترده و درازمدت است، چرا که از این پس مقامات دیپلماتیک جمهورى اسلامى ايران در همه رده‌ها در مواجه با همتایان خارجی خود پس از تعارفات معمول، برای ادامه مذاکرات سازنده و مؤثر، باید به طرف مقابل اطمینان دهند که تا پایان مدت مذاکرات در سمت خود باقی می‌مانند و دچار همان وضعیتی نمی‌شوند که آقای متکی شد.»
 به اعتقاد وی «از مذاکرات سازنده و مؤثر فقط یک پوسته نازکی از تشریفات معمول و رایج باقی می‌ماند؛ و در صورتی که تعهدات دوجانبه و چند جانبه‌ای بین طرفین تبادل گردد، ضمانت اجرائی قبلی را نخواهد داشت.»

تحلیلی متفاوت از جایگاه صالحی

در این میان، وبسایت خلیجی «الان» در تحلیلی متفاوت از روابط خوب صالحی سرپرست کنونی وزارت خارجه با کشورهای حاشیه خلیج فارس و تسلط وی به زبان عربی سخن گفته و نوشته است: «احمدی‌نژاد از یکسو می‌خواهد همه سیاست‌های خارجی‌اش ایدئولوژیک و بر محور دستیابی به انرژی هسته‌ای به پیش رود  و از سوی دیگر به ترمیم رابطه آسیب‌دیده اش با کشورهای عربی همسایه، از طریق توانایی‌های شخصی صالحی امید بسته است.»
 شبکه «المدینة سعودی» نیز ضمن انتشار گفت‌وگویش با یک نماینده پارلمان ایران نوشته است که متکی، هزینه مخالفتش با قدرت‌های موازی دستگاه دیپلماسی کشور را می‌پردازد.
 انتصاب مسئولینی مانند اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی‌نژاد به عنوان مشاور در برخی از حوزه‌های سیاست خارجی و خارج از اراده وزارت امور خارجه، مدتهاست که مخالفت محافظه‌کاران ایرانی را برانگیخته است. شبکه «البصرة» عراق نیز در این که آیا چنین حرکت بزرگی بدون اطلاع رهبر ایران انجام گرفته باشد، تردید دارد.


جرس: 
شب گذشته به دنبال اعلام روزه سیاسی خانواده‌های زندانیان سیاسی به نشانه هم بستگی با عزیزان روزه دار و اعتصاب کننده دربند، این خانواده ها در کنار یک دیگر روزه‌شان را افطار کردند.
به گزارش جرس، این مراسم که در منزل یکی از زندانیان سیاسی برگزار شد، آغاز سلسله برنامه‌های خانواده ها تا آزادی عزیزانشان از بند ستم بود.
همسرنسرین ستوده که یکی از حاضران جمع بود، با اظهار نگرانی از وضعیت او که روزها است به اعتصاب غذا دست زده است رسیدگی به شرایط و وضعیت به وجود آمده را برای رفع خطرات جدی ضروری دانست.
همسر محمد نوری زاد نیز با تماس تلفنی از بخش سی سی یو بیمارستان مدرس از شرکت کنندگان در این برنامه خواست که برای سلامت آقای نوری زاد و دیگر عزیزانی که در اعتصاب غذا به سر می‌برند، دعا کنند.
آقای کروبی نیز تلفنی با بعضی از خانواده‌ها در ارتباط با وضعیت عزیزانشان گفتگو کرده برای آزادی هر چه سریع‌تر آن ها و نیز رفع همه گرفتاری ها دعا کرد.
مهدی کروبی در گفتگو با فخرالسادات محتشمی پور از حوادث پیش آمده در روز عاشورا برای او و خانواده نوری زاد اظهار شگفتی کرد و گفت این گونه اقدامات نشانه استیصال اقتدارگرایان است.
همسرتاجزاده نیز تاکید کرد: مشکلات به وجود آمده برای ما هرچند تلخ بود اما تلخ تر از آن منکراتی است که به نام اسلام و توسط مأموران کشور اسلامی صورت می گیرد. اعمالی که در هر گوشه دنیا انجام شود زمامداران ما فریاد اعتراض سرمی دهند اما درجمهوری اسلامی معصیت و منکر توسط حکومت و مأموران حکومتی و امنیتی انجام و ترویج می شود و کسی فرباد وااسلاما و وامحمدا سر نمی دهد و مقصرین و گناه کاران هم توبه و عذرخواهی نمی کنند.
خانواده های زندانیان سیاسی در مراسم افطار روزه سیاسی از شنیدن خبربازداشت فاطمه عرب سرخی و دیگر جوانان اصلاح طلب اظهار تأسف و نگرانی شدید کردند .



سبزهای گمنام /پایان اعتصاب غذای غلامحسین عرشی


غلامحسین عرشی پس از سه هفته به اعتصاب غذای خود پایان داد .وی اکنون از سلول انفرادی بند ۲۴۰ به بند عمومی ۳۵۰ منتقل شده است و امروز توانست با خانواده اش دیدار کند.خانواده عرشی روحیه او را خوب توصیف کردند اما گفتند که از نظر جسمی بسیار ضعیف شده است.
به گزارش کلمه، غلامحسین عرشی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سه هفته پیش، پس از اعتراض به شرایط نامناسب بند ۳۵۰ به سلول انفرادی منتقل شد . او در اعتراض به این اقدام مسوولان زندان دست به اعتصاب غذا زد.
وی در یکی -دو ماه اخیر وضعیت جسمانی بسیار نامناسبی داشته، و بارها از مسوولان زندان خواسته است او را به بهداری زندان اوین انتقال دهند اما هربار مسوولان زندان از این کار سر باز زده اند و آخرین بار در مقابل اعتراض های عرشی، وی را به انفرادی منتقل کردند.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد هفته گذشته در پیام های جداگانه ای از پنج زندانی سیاسی از جمله غلامحسین عرشی درخواست کرده بودند به اعتصاب غذای خود پایان دهند و خانواده ها و همراهان جنبش سبز را از نگرانی نجات دهند.



نامه سرگشاده حجت‌الاسلام والمسلمین محتشمی پور به مراجع عظام تقلید

از مراسم امام حسین(ع) جلوگیری کردند / شکایتم را نزد جدم می‌برم

حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی‌پور در نامه‌ای سرگشاده به مراجع عظام تقلید، از ممانعت نیروهای انتظامی و امنیتی از برگزاری مراسم محرم در دارالزهرا خبر داد.
به گزارش کلمه، محتشمی‌پور در این نامه همچنین جزئیاتی از برخوردهای صورت گرفته با مراسم‌های محرم سال گذشته و فاطمیه امسال در دارالزهرا را نیز فاش کرده و نوشته است: اینجانب عزاداری برای سیدالشهداء (ع) در حسینیه را همچون اقامه نماز در مسجد می دانم و نیازمند مجوز از کسی ندانسته و تعطیلی و ممانعت از آن را توسط هر کسی حرام می دانم. من در این ایام و ساعات؛ با غم و اندوه از اینکه در جمهوری اسلامی ایران نمی توان بر حسین بن علی(ع) و جفاهای رفته بر ائمه اطهار(ع)، اشک ریخت و برای شهدای کربلا سوگواری کرد؛ شکوائیه خود را به جد بزرگوارم،‌ رسول‌الله‌‌(ص) و مراجع عالیقدر و آیات عظام که وارثان مکتب ائمه اطهار(ع) می باشید ،‌ استدعا می نمایم که فریاد مظلومیت هزاران زن و مرد مومنی که با عشق به اباعبدالله (ع) و زهرای اطهر(س) در این حسینیه و سایر مجالس تعطیل شده به عزاداری می پرداختند، به گوش مسئولین نظام رسانده و مانع از خاموشی این مشعل فروزان گردید.
متن نامه این عضو مجمع روحانیون مبارز را به نقل از سایت این مجمع در ادامه بخوانید:
بسمه تعالی
ألسَّلامُ عَلیک یا أباعَبدالله و عَلی الأرواحِ الَّتی حَلَّت بِفِنائک عَلیکَ مِنّی سَلامُ الله أبداً ما بَقیتُ وَ بَقیَ الَّیلُ وَ النَّهار»
محضر مبارک مراجع عظام تقلید (دام ظلهم العالی)
با سلام به پیشگاه مبارک أباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش و سلام و آرزوی طول عمر با برکت برای آن حضرت؛ برخود فرض دانستم که با نگارش این رنج‌نامه خطاب به حضرت‌عالی، که از ارکان مذهب حقه جعفریه و ملجأ و پناه مردم مسلمان ایران و سایر بلاد می باشید و ان‌شاءالله قلبتان مملو از عشق به ائمه اطهار(ع) علی الخصوص أباعبدالله الحسین و فاطمه زهرا «علیهم الاف التحیة و السلام» است، ‌دادخواهی خود را نسبت به ممانعت مسئولین دولتی و انتظامی از برپایی مراسم عزاداری أباعبدالله الحسین(ع) به شما عزیزان برسانم.
اینجانب سیّدعلی اکبر محتشمی پور،‌ که از آغازین روزهای نهضت حضرت امام خمینی(ره)، افتخار سربازی در رکاب آن رهبر فرزانه فقید و بنیانگذار بزرگترین انقلاب و جمهوری اسلامی را داشته ام و به سالیانی که عمر خود را در این راه مصروف کرده، افتخار می نمایم و از پیشگاه خداوند تبارک و تعالی، پیوسته و عاجزانه، استدعا داشته ام که آن را ذخیره آخرت این حقیر قرار دهد، ‌به تأسی از فرهنگ متعالی شیعه، ‌با راه اندازی حسینیه دارالزهرا(س) در ایام و لیالی خاص مانند ایام فاطمیه، محرم الحرام،‌ رمضان المبارک، شب ها و صبح های جمعه و … درصدد برآمدم تا دِین خود را به مادرم فاطمه زهرا(س) ادا نمایم.
بر اساس سنوات گذشته حسینیه دارالزهرا(س) در این ایام و لیالی مراسمی را برای بزرگداشت یاد و نام ائمه اطهار(ع) برپا می نمود و با سخنرانی علماء و ذکر مصائب اباعبدالله(ع) توسط مداحان اهل بیت (ع)، سهم اندکی در ترویج فرهنگ متعالی اهلبیت (ع) و اسلام عزیز ؛ که امروز بشدت مورد نیاز نسل جوان است،‌ داشته باشم.
اما متأسفانه سال گذشته در جریان برگزاری عزاداری اباعبدالله(ع) مصائبی بر ما رفت که از آن به خدا پناه برده ومی برم. سالی که در چنین ایامی، عده ای از طریق تلفن یا با ارسال نامه تهدید کرده بودند که اگر برنامه حسینیه، برقرار باشد،‌ دست از مچ قطع شده ام را از بازو قطع خواهند کرد و آنها غافلند که سراپا حاضرم در این راه سرم را بر نی کنند. در شب عاشوراء ۸۸، که همه دل ها عزادار شهدای مظلوم کربلا بود، عده ای با لباس شخصی و با انواع و اقسام سلاح های سرد،‌ گرم و گاز اشک آور، زنان و مردانی را که برای تسلای خاطر مهدی فاطمه(عج)، عزم حسینیه دارالزهراء کرده بودند، را به بدترین شکل مورد ضرب و شتم قرار داده و مانع از برپایی مراسم شدند.
این واقعه به شکلی دیگر در ایام فاطمیه تکرار شد و عده ای با حضور در حسینیه و سر دادن شعارهای نامربوط، سعی در بر هم زدن مراسم داشتند؛ که با صبر و درایت مومنین حاضر، فتنه ایجاد درگیری این دسته خنثی گردید.
تکرار این رفتار ضد اسلامی را در نظام مقدسی که خود را مهد تشیع می داند؛ انتظار نداشته و در بهتی عظیم، تا کنون ‌لب گَزیده و سکوت کرده ام. مراسم دهه محرم امسال نیز که قرار بود از یکشنبه شب هفتم تا شب یازدهم محرم الحرام برگزار شود؛ با استقرار نیروهای انتظامی و امنیتی، در معابر اطراف و مقابل حسینیه و همچنین بستن درب ورودی همراه بوده و مراسم را به تعطیلی کشاندند. به مؤمنینی که با آگاهی قبلی، برای حضور در مراسم عزاداری به محل حسینیه می آمدند؛ لغو آن را به اینجانب منتسب نمودند.
اینجانب که با افتخار، جان ناقابل خود را فدای اسلام عزیز،‌ امام حسین( ع) و ائمه اطهار(ع) نموده و به آن افتخار می‌کنم، از انتساب این تهمت به خود و حسینیه دارالزهرا(س) به خدای جل و علا پناه می برم. بر حسب وظیفه شرعی و قانونی خود کلیه وقایع سال گذشته و در همان روزهای وقوع جرم های بزرگ به مسئولین عالیه کشور و مقامات انتظامی و امنیتی گزارش گردید که متاسفانه هیچگونه ترتیب اثری داده نشد و نتیجه اینکه امسال نیز همچنان که اشاره شد، مشعل فروزان بزرگداشت واقعه عظیم کربلا را در حسینیه دارالزهراء(س) به خاموشی کشاندند.
اینجانب عزاداری برای سیدالشهداء (ع) در حسینیه را همچون اقامه نماز در مسجد می دانم و نیازمند مجوز از کسی ندانسته و تعطیلی و ممانعت از آن را توسط هر کسی حرام می دانم. من در این ایام و ساعات؛ با غم و اندوه از اینکه در جمهوری اسلامی ایران نمی توان بر حسین بن علی(ع) و جفاهای رفته بر ائمه اطهار(ع)، اشک ریخت و برای شهدای کربلا سوگواری کرد؛ شکوائیه خود را به جد بزرگوارم،‌ رسول‌الله‌‌(ص) و مراجع عالیقدر و آیات عظام که وارثان مکتب ائمه اطهار(ع) می باشید ،‌ استدعا می نمایم که فریاد مظلومیت هزاران زن و مرد مومنی که با عشق به اباعبدالله (ع) و زهرای اطهر(س) در این حسینیه و سایر مجالس تعطیل شده به عزاداری می پرداختند، به گوش مسئولین نظام رسانده و مانع از خاموشی این مشعل فروزان گردید. و از سویدای دل می خوانم:
«اللّهم انا نَشکو إلیکَ فَقدَ نَبیِّنا و غَیبة ولیِّنا و کثرةَ عَدوِّنا و قِلَّةَ عَدَدِنا و شِدَّة الفِتَنِ بِنا و تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَینا»
سیّدعلی اکبر محتشمی پور
دارالزهراء (سلام الله علیها)
ششم محرم الحرام ۱۴۳۲ ه.ق



هجوم حداقل صد هزار نفر در هر ساعت به خودپرداز بانکها نشانه‌ی چیست؟

عوام‌فریبی دولت، بی‌اعتمادی مردم، سوء مدیریت اقتصادی

به یاد بهمن احمدی امویی
کلمه – آل طاها: مجری یکی از برنامه های زنده ی صدا و سیما، با شوق وصف ناپذیری می گفت که امروز تنها ۲ درصد از مردم مبلغ نقدی یارانه ها را از حساب خود برداشت کرده اند. آن گونه که مجری محترم دست و پایش را گم کرده بود و می گفت، گویی مردم در برداشت وجه خود تعجیلی نداشته و آن را به یکی دو ماه آینده و سررسید قبض های آب و برق و گاز موکول کرده اند.
با شنیدن تفسیر آقای مجری، ناخودآگاه به یاد حراج های تقلبی افتادم که چگونه برای جلب مشتریِ بیشتر، دو رقم را در کنار هر کالا می نویسند و رقم بیشتر را خط می زنند و چنین وانمود می کنند که نرخ قیمت ها شکسته اند. خریداران این نوع حراجی ها، اغلب از قیمت اصلی کالا غافل می شوند به طمع خریدِ ارزان و سود در معامله، مغبون عوام فریبی فروشنده می شوند و کالایی را می خرند که در بهترین حالت، بهای واقعی آن، بر آن ها معلوم نیست.
اگرچه این گونه کلاهبرداری ها و «عوام فریبی های اقتصادی»، تنها در اقتصادهای ناسالم و غیر‌شفاف ممکن می شوند، اما «راز این کلاهبرداری نسبتاً شایع» را نباید در مناسبات اقتصادی جست‌و‌جو کرد؛ بلکه این نوع کلاهبرداریِ، پیش از هرچیز منشأ روان‌شناختی دارد و بیش از هر چیز به حالات روانی حین معامله و میزان آگاهی طرفین قرارداد بر می گردد. اصولاً در قراردادهای انسانی و اجتماعی، این خواسته ها و تمایلات روانی همراه با عدم آگاهی انسان هاست که می تواند زمینه را برای سوء استفاده و بهره برداری و استثمار فراهم کند.
مثلاً در همین حراجی های غیر واقعی، از یک طرف فروشنده با سوء استفاده از یک بازار ناسالم، به پنهان کردن قیمت اصلی کالا می پردازد و از طرفی خریدار هم به خرید کالا با بهایی کمتر از قیمت واقعی، وسوسه می شود. این وسوسه های شیطانی، زمینه ی روانی یک قرارداد مبهم، نامشروع و فاسد را فراهم می کند و کلاهبرداری واقع می شود. تاجایی که در نوعی حرفه ای تر از آن، فروشنده ی عوام فریب، عدد خط خورده را ده یا صد برابر عدد دیگر می نویسد! و خریدار ناخودآگاه با مقایسه ی این دو عدد، بهای کالا را «کم مقدار و بی ارزش» دانسته و حاضر به شرکت در معامله ای می شود که چه بسا نسبت به تقلب در آن هم آگاه است.
به سخنان مجری و طرح هدفمند کردن یارانه ها بر گردیم، آنجا که این مجری معروف – خواسته یا ناخواسته – من را به یاد نوع حرفه ای تری از این عوام فریبی انداخت. مجری آنچنان عدد ۲ درصد را به کار می برد و آنچنان به کم بودن ۲ در مقابل ۱۰۰ تاکید می کرد که انگار خودش هم فراموش کرده بود که «این درصد» را در مورد جمعیت هشتاد میلیونی ایران به کار می گیرد و این ۲ درصد به تنهایی می شود یک و نیم میلون نفر! یعنی تنها در عرض ۱۵ ساعت حدود ۱۵۰۰۰۰۰ نفر، به خودپردازها یا بانک ها مراجعه و وجه واریز شده را برداشت کرده اند که می شود از آن به «هجوم مردم به گیشه ی بانک ها» یاد کرد. بگذریم که تجربه نشان داده است به این نوع آمارهای جهت دار باید به دیده ی تردید نگریست و متاسفانه به یمن قدوم دولت های نهم و دهم، «شرط عقلانیت» عدم باور به آمارها و رسانه های دولتی است.
با این حال، نگارنده فرض می کند صف های امروز بانک ها و خود پردازها را ندیده است و خبر هم ندارد که ساعات کاری بانک ها را چرا افزایش داده اند و تنها به اتکا به همین آمارهای بیمار دولتی می پرسد: آیا سیستم بانکی کشور تا کنون سابقه ی این همه پرداخت- نفر را در روز تجربه کرده است؟ و اگر سیستم بانکی ظرفیت داشت، آیا این تعداد بیشتر هم نمی شد؟ آیا با این وصف، مردم به دولت اعتماد دارند؟ آیا در نبود اعتماد، طرحی اقتصادی با این حجم، با مشکل مواجه نخواهد شد؟ آیا این طرح به تاثیرات اجتماعی یک بی اعتمادی احتمالی اندیشیده است؟ آیا بدون توجه به خواسته های اجتماعی می شود به این گونه جراحی های اقتصادی روی آورد؟ آیا این طرح به همان سادگی است که احمدی ن‍ژاد می گوید؟ آیا اقتصاددان هایی که در این خصوص هشدار داده اند و کارشناسانی که از هراس آن از دولت جدا شده اند، طرح به این سادگی را درک نکرده اند؟ به راستی چرا در آستانه ی اجرای این طرح، یکی از مشهورترین اقتصاد دان های کشور نیمه شب به زندان می افتد؟ آیا می خواهند با این کار از اقتصاددان های منتقد زهر چشم بگیرند؟ آیا … آیا … و آیا این همه سوال بی جواب، زیبنده ی دولتی هست که رویای مدیریت جهان را در سر دارد ؟ من یکی که بعید می دانم.



مصاحبه با مریم قدس، مادر فاطمه عرب‌سرخی

دلیل برخورد با خانواده شهدا، دور شدن از اهداف انقلاب و آرمان‌های امام است

فاطمه عرب‌سرخی، فعال اجتماعی و دختر فیض‌الله عرب‌سرخی، روز گذشته به همراه هادی حیدری، علیرضا طاهری و محمد شفیعی بازداشت شد. این جوانان اصلاح طلب، به دادسرای اوین احضار شده و از سوی ماموران وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفته بودند.
مریم شربت‌دار قدس، مادر فاطمه و همسر فیض‌الله عرب‌سرخی از شاکیان سردار مشفق، در گفت‌وگو با خبرنگار کلمه، ضمن رد ادعای طرح اتهام برنامه‌ریزی برای برخی جلسات، تاکید می‌کند که: در برگه احضاریه دخترم فقط نوشته بود جهت پاره ای توضیحات.
او همچنین دور جدید بازداشت‌ها را با شروع اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها بی‌ارتباط نمی‌داند و می‌گوید: شاید با این مناسبت‌ها توهماتشان شدیدتر شده و از سایه‌ی خودشان هم می‌ترسند.
گفت‌وگوی کوتاه خبرنگار کلمه با مریم قدس را بخوانید:
خانم قدس، مامورین امنیتی پس از یورش به خانه و تفتیش منزل، اینک دخترتان را پس از رجوع به دادسرای اوین بازداشت کرده‌اند. می‌دانید به چه جرمی؟ ظاهرا در برگه احضاریه، اتهام «برنامه ریزی برای برگزاری برخی جلسات» ذکر شده! این جلسات چه چیزی بوده‌اند؟
در برگه احضاریه دخترم که اتفاقأ همین دیروز هنگام همراهی‌اش به سوی اوین، با دقت به آن نگاه کردم، فقط نوشته بود: جهت پاره ای توضیحات، و از سه نفر دستگیرشده‌ی دیگر هم که آنجا حضور داشتند، چنین چیزی نشنیدم. اتفاقا ماموران هم بارها با تأکید می کردند که فقط چند سؤال ساده در کار است و قصد بازداشت نداریم.
به نظر شما، نیروهای امنیتی از چه چیز می‌ترسند که این طور به خانه جوانان می‌ریزند و بعد هم این طور آنها را دستگیر می‌کنند؟ فاطمه شما چه چیزی را تهدید می‌کند و چطور می‌گویند برای امنیت کشور خطرناک است؟
البته پاسخ به این سؤال مستلزم تحلیل و ریشه‌یابی عمیق‌تری است؛ اما به اختصار، من فکر می‌کنم این‌گونه ترس‌ها نتیجه‌ی طبیعی عملکردهای غلط و بدون تدبیر است که متأسفانه متوجه نیستند اشتباه را نمی‌توان با اشتباهی دیگر جبران کرد. برخی انسانها وقتی با تصوری غلط دست به اقدامات غیر عاقلانه می‌زنند، با دیدن نتایج ناخوشایند، علت را دریافته و قبل از دیر شدن، به جبران می‌پردازند. اما متأسفانه عده‌ای حتی پس از درک موقعیت و شناختن حقایق هم با نگرانی از به خطر افتادن منافع و موقعیتشان سعی در پاک کردن صورت مسئله دارند که می‌تواند منجر به فجایع و تنش‌های بیشتر شود.
اما در مورد دخترم، اتفاقأ این سؤالی است که من از آنان دارم، که فردی با شرایط فاطمه که طی دو سال اخیر بارها در بیمارستان بستری بوده، با وجود داشتن فرزندی خردسال (دو ساله) و با وجود چند بار از دست دادن شغل فقط به خاطر نام عرب‌سرخی، چه اقدامی می‌تواند علیه امنیت ملی داشته باشد و اتفاقأ آنها هستند که امنیت بی‌گناهان زیادی از این ملت را با این رفتارهای خشن و دور از عقل، از بین برده‌اند.
آیا به نظرتان دور جدید بازداشت‌ها و برخوردها، با شروع اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها ارتباطی دارد؟
من نیازی نمی‌بینم که این برخوردهای وحشیانه را به این چیزها ارتباط دهم و معتقدم بازداشتها مستمر بوده و دور جدیدی را احساس نمی‌کنم، فقط شاید با این مناسبت‌ها توهماتشان شدیدتر شده و از سایه‌ی خودشان هم می‌ترسند.
به نظرتان چرا جمهوری اسلامی به جایی رسیده است که با خانواده‌ی دو شهید، که جان فرزندانشان را برای دفاع از این آب و خاک و حفظ امنیت و تمامیت آن داده‌اند، امروز این‌طور برخورد می‌شود؟
شاید اگر بخواهم توضیح دلایل دیگر را به زمانی مناسب‌تر ارجاع دهم، اصلی‌ترین دلیل به نظر من دور شدن از اهداف انقلاب و آرمان‌های امام راحل است که متأسفانه با امکان یافتن مغرضانی که سالها در انتظار موقعیتی برای رسیدن به اهداف شومشان بودند، این دور شدن سرعت بیشتری یافت.


آتش سوزی تعمدی و مجدد، محل کسب یک شهروند بهایی ساکن رفسنجان

خبرگزاری هرانا – علی رغم افشاگری های صورت گرفته در خصوص آتش زدن محل کسب شهروندان بهایی در رفسنجان ساعت 3 بامداد امروز (28 آذر) فروشگاه قطعات یدکی لوازم خانگی آقای علی شاکر مجددا به آتش کشیده شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا)، علی شاکر شهروند بهایی ساکن رفسنجان  پس از آتش سوزی قبلی با اجاره کردن مغازه مجاور جهت ادامه کسب و کار و با وجود اینکه اقداماتی را برای جلوگیری از آتش زدن مجددا مغازه انجام داده بود مجددا مغازه ایشان توسط عوامل خودسر به آتش کشیده شد.
عاملین مواد آتش زا را ازطریق سوراخی که در سقف مغازه ایجاد کرده اند به داخل مغازه انداخته اند که بواسطه گازی که درفضای محبوس مغازه جمع شده بوده است انفجاررخ میدهد ودرب مغازه حدود 5 متر به بیرون پرتاب میشود.
خانم مروئه زارعیان(همسر آقای شاکر) همان زمان به منزل شهردار (پور محمدی) که در همسایگی آنها زندگی میکند مراجعه می کند تا ایشان را از حادثه تعمدی مطلع کند که با تهدید و کشیدن سلاح نگهبانی مواجه و مجبور به ترک محل می شود.


بازداشت چند شهروند در بوکان و مهاباد

خبرگزاری هرانا - طی روزهای اخير تعدادی از اهالی شهرهای بوکان و مهاباد که بيشتر آنها عضو يک خانواده هستند، توسط نيروهای حکومتی بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار آژانس خبری موکريان، سلطان، علی، رزگار، ولی، شورش و خديجه افشاری، منصور دريانوش، هيمن فرمان و ثريا مام رحمان پور از جمله اين بازداشت شدگان هستند. تا لحظه تنظيم خبر از علت بازداشت، محل نگهداری و اتهام احتمالی اين شهروندان اطلاعی بدست نيامده است.


حکم قصاص يک زن در قزوين اجرا شد

خبرگزاری هرانا - حکم قصاص یک زن به اتهام قتل زنان قزوين صبح امروز در زندان چوبین قزوین اجرا شد.
به گزارش خبرنگار حقوقی ايسنا، "مهين" متهم است که در فاصله سال‌های ۸۷ و ۸۸ پنج قتل در قزوين مرتکب شده است و به همبن اتهام صبح روز دوشنبه در زندان مرکزی قزوين قصاص شد.
دستگاه قضایی مدعی است، مهين در اول ماه قمری به امامزاده چهار انبياء قزوين می‌رفته و زنانی را که برای زيارت و دعا آمده بودند زير نظر داشته و سپس با برقراری ارتباط دوستانه‌، آن‌ها را با خودرويش منتقل و بعد از قتل اموال آن‌ها را سرقت می‌کرده است.
شعبه دوم و سوم بازپرسی دادسرای قزوين به اين پرونده رسيدگی کرد و در دادگاه کيفری استان قزوين به قصاص محکوم شد.
لازم به ذکر است که اتهام این فرد از سوی نهادهای مستقل مورد تائید قرار نگرفته است و از برگزاری دادگاه و بازپرسی و بازجویی عادلانه این زن اطلاعی در دست نیست.



آیت‌الله خامنه‌ای: دادگاه حریری فرمایشی است و هر حکمی بدهد مردود است


دیدار آیت‌الله خامنه‌ای با شیخ حمد بن 
خلیفه آل ثانی، امیر قطر، ۲۹ آذر ۱۳۸۹ آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار روز دوشنبه با امیر قطر، در مورد احتمال صدور رأی دادگاه ویژه بین‌المللی ترور رفیق حریری، نخست‌وزیر پیشین لبنان، گفت که «این دادگاه، دادگاهی فرمایشی است که هر حکمی بدهد، مردود است.»
رفیق حریری، سیاستمدار لبنانی مخالف سوریه و ۲۲ تن دیگر در سال ۲۰۰۵ میلادی در انفجاری در بیروت کشته شدند و مقام‌های حزب‌الله لبنان گفته‌اند که انتظار دارند دادگاه ویژه بین‌المللی «به دروغ» اعضای حزب‌الله را به دست داشتن در ترور نخست‌وزیر پیشین لبنان متهم کند.
محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران نیز مهرماه جاری در سخنرانی خود در حومه بیروت، پایتخت لبنان، گزارش‌ها درباره دخالت حزب‌الله در ترور رفیق حریری، را جعلی دانست.
حزب‌الله که اسرائیل را عامل ترور رفیق حریری می‌داند تهدید کرده که در صورت کوشش برای بازداشت افرادش دست به اقدام‌هایی خواهد زد و این امر باعث نگرانی‌هایی در لبنان شده‌است.
نیروهای اکثریت پارلمان لبنان که به جناح ۱۴ مارس معروف هستند، بیم آن دارند که حزب‌الله در صورت متهم شدن اعضایش، دست به اقدامی چون هفتم ماه مه‌ ۲۰۰۸ بزند.
در آن زمان، نیروهای حزب‌الله به دلیل برخی اختلاف‌ها در سطح حاکمیت، اقدام به اشغال بیروت و استان الجبل کردند که آن بحران با میانجی‌گری قطر پایان یافت.
دادگاه ویژه بین‌المللی برای رسیدگی به پرونده ترور رفیق حریری که از حمایت سازمان ملل متحد برخوردار است روز نهم دسامبر اعلام کرد که کیفرخواست این پرونده را «در آینده بسیار نزدیک» صادر خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری‌های داخلی ایران، آیت‌الله خامنه‌ای روز دوشنبه در پاسخ به به سخنان امیر قطر در خصوص اوضاع حساس لبنان، صدور کیفرخواست از سوی این دادگاه را «توطئه‌ای» نامید که «در لبنان به نتیجه نخواهد رسید».
وی هم‌چنین افزود که: «امیدواریم طرف‌های تأثیرگذار و دخیل در لبنان، براساس عقل و حکمت عمل کنند تا این موضوع به یک مشکل تبدیل نشود.»
به گزارش تلویزیون دولتی ایران، شیخ حمد بن خلیفه آل‌ثانی، امیر قطر، نیز در مورد وضعیت لبنان ابراز نگرانی کرده و در دیدار خود با آیت‌الله خامنه‌ای گفت: «برخی می‌خواهند فتنه جدیدی در لبنان برپا کنند، اما ما می‌کوشیم با کمک کشورهای منطقه جلوی این فتنه را بگیریم.»
آیت‌الله خامنه‌ای ماه گذشته در دیداری که در تهران با سعد حریری، فرزند رفیق حریری و نخست‌وزیر کنونی لبنان داشت از وی خواست تا روابط خود را با حزب‌الله لبنان تقویت کند. سعد حریری و جناح سیاسی او مورد حمایت قدرت‌های غربی هستند.
رهبر جمهوری اسلامی در دیدار خود با امیر قطر در مورد اختلاف‌ها میان شیعه و سنی نیز سخن گفت و اظهار داشت: «متأسفانه در هر دو طرف افرادی متعصب و مزدور وجود دارند که باید این موضوع هم از لحاظ اعتقادی و هم از لحاظ امنیتی کنترل شود.»

«پیام ویژه»

به گزارش خبرگزاری مهر، امیر قطر، که پیش از ظهر روز دوشنبه با محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور ایران نیز دیدار و گفت‌وگو کرد، در جریان سفر چند ساعته خود به تهران «حامل پیامی ویژه برای مقامات ایران بوده‌است».
محمود احمدی‌نژاد، در سفر اخیر خود به دوحه قطر، پیامی را از طریق امیر قطر به پادشاه عربستان ارسال کرد و بلافاصله بعد از بازگشت محمود احمدی‌نژاد به تهران، امیر قطر عازم عربستان شد. رئیس جمهور ایران پس از آن در آستانه سفر اخیر خود به لبنان نیز با پادشاه عربستان گفت‌وگو کرده‌بود.





افزایش شدید قیمت مواد سوختی در ایران

پمپ بنزینبا حذف یارانه قیمت بنزین هفت برابر و قیمت گازوئیل ۲۱برابر شده است
در پی حذف یارانه مواد سوختی، قیمت برخی مواد نظیر گازوئیل بیشتر از ۲۱ برابر شده و از ۱۶.۵ تومان به ۳۵۰ تومان در هر لیتر افزایش پیدا کرده است.
بنابر اطلاعیه دولت، قیمت بنزین نیز هفت برابر شده و از یکصد تومان در هر لیتر به ۷۰۰ تومان رسیده و قیمت هر مترمکعب گاز خودرو (سی ان جی) نیز با هفت و نیم برابر افزایش از ۴۰ تومان در هر مترمکعب به ۳۰۰ تومان رسیده است.
پیش از این دولت میانگین قیمت بنزین را بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ تومان برآورد کرده بود و به نظر می رسد که دولت در اولین مرحله تقریبا یارانه بنزین را به کلی حذف کرده است.
قیمت هر لیتر گازوئیل در حالی افزایش پیدا کرده که محمود احمدی نژاد چهار سال پیش در زمانی که مجلس قصد داشت قیمت گازوئیل را دوبرابر کند، در اعتراض به افزایش قیمت گازوئیل به مجلس رفت و مانع از تصویب این قانون شد.
این اندازه افزایش قیمت حتی دولت را نیز نگران کرده چون اعلام کرده که برای ده روز گازوئیل سهمیه ای نیز در اختیار خودروهای گازوئیل سوز می گذارد و که نرخ آن هر لیتر ۱۵۰ تومان خواهد بود. حتی این قیمت نیز نه برابر قیمت قبلی گازوئیل است.

جدول متوسط قیمت ها (تومان)

کالاها نرخ قدیم نرخ جدید
بنزین هر لیتر ۱۰۰ ۷۰۰
گازوئیل هر لیتر ۱۶.۵ ۳۵۰
گاز خودرو هر مترمکعب ۴۰ ۳۰۰
گاز طبیعی هر متر مکعب ۱۳ ۷۰
برق هر کیلووات ساعت ۱۶.۵ ۲۷ تا ۲۱۰
آب هر مترمکعب ۸۰ ۲۸۳
قیمت هر مترمکعب گاز خودرو نیز هفت و نیم برابر شده و رقم فعلی بسیار بیشتر از پیش بینی وزارتخانه هایی نظیر وزارت نفت است.
پیش از این برآوردهای سازمانهای دولتی نشان می داد که قیمت گاز خودرو حتی باوجود افزایش قیمت، به کمتر از نصف این رقم خواهد رسید یعنی رقم در حدود ۱۳۰ تومان برای هر متر مکعب.
در ایران حدود ۱۲ میلیون خودرو وجود دارد که بنابر آخرین گزارشها بیشتر از دو میلیون خودرو گاز مصرف می کنند.
بنابر آخرین گزارشها، مصرف گاز خودرو در ایران روزانه حدود ۱۴ میلیون مترمکعب در روز است که معادل ۱۲ میلیون لیتر بنزین است.
آقای احمدی نژاد که شب گذشته بعد از دستور افزایش قیمت گفت که مردم فقط به اطلاعیه های دولتی در زمینه افزایش قیمت ها توجه کنند ولی در اولین روز اجرای قانون حذف یارانه ها، خبرگزاری های ایرانی قیمت تازه تعداد دیگری از مواد سوختی را نیز اعلام کرده اند.
وزارت نیرو قیمت های متفاوتی را برای برق با توجه به میزان مصرف برق اعلام کرده است.
در حالی که قیمت تمام شده برق حدود ۷۷ تومان برای هر کیلووات ساعت برآورد شده، اما وزارت نیرو برای حداقل مصرف، هر کیلوات ساعت برق را ۲۷ تومان در نظر گرفته و این رقم برای کسانی که بیشتر از ۶۰۰ کیلووات ساعت برق در ماه مصرف کنند، ۲۱۰ تومان محاسبه خواهد شد.
نرخ هر کیلووات ساعت برق تا پیش از این ۱۶.۵ تومان بود و اکنون وزارت نیرو قیمت هر کیلووات ساعت برق برای خانوارهای پرمصرف را تقریبا دوازده برابر کرده است.
این رقم البته برای مصرف کنندگان معمولی که بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ کیلووات ساعت برق در ماه مصرف می کنند بیشتر از ۸۰ تومان برای هر کیلووات ساعت است. یعنی حتی این رقم نیز بیشتر از هزینه تولید برق است.
خبرگزاری کار ایران نوشته که قیمت هر مترمکعب گاز طبیعی که پیش از این حدود ۱۳ تومان بود به ۷۰ تومان افزایش پیدا کرده است.
این در حالی است که شرکت ملی گاز ایران، میانگین هزینه تولید هر مترمکعب گاز معادل ۹۰ تومان برآورد کرده است.
بنابر این گزارش، قیمت هر مترمکعب آب نیز ۲۸۳ تومان در نظر گرفته شده است در حالی که متوسط هر مترمکعب آب تا پیش از این، ۸۰ تومان بوده است.
با آنکه بر اساس قانون، دولت باید یارانه ها را در طول پنج سال حذف کند اما به نظر می رسد که دولت در همین سال اول اجرای این قانون، بخش عمده ای از یارانه مواد سوختی را حذف کرده است.



تاثیر حذف یارانه سوخت بر زندگی خانوار ایرانی

دولت معتقد است اجرای قانون حذف یارانه‌ها قدم مهمی است در راه اصلاح وضعیت اقتصادی. براساس گزارش مرکز آمار، تعداد اعضای خانوار در ایران به طور متوسط چهار نفر است. در سال گذشته، درآمد یک خانوار به طور متوسط ، ۷۸۰هزار تومان بود اما هزینه هایش ۸۲۵ هزار تومان. حالا در دیماه هرکدام از اعضای این خانوار، نفری ۴۰ هزار تومان دریافت میکنند که درآمد آن را به طور متوسط به ۸۵۵ هزار تومان میرساند. علامت سوال اینجاست که بعد از حذف یارانه ها، هزینه های این خانوار چه قدر خواهد بود؟