۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعه

مهمترین خبرهای روز جمعه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


"سبز یعنی وطن" درگذشت دوست و هنرمند عزیزمان آقای ایرج زهری را به خانواده و عزیزان و دوستان هنر تسلیت می گوید و برای همگی آرزوی بهروزی دارد. 

یاد عزیزش گرامی باد.

جشنواره ی " اروتیسم در هنر" در هفته ی "Poesie in die Stadt " هامبورگ ژوئن 2009

 

 

در سوگ ایرج زهری، کارگردان و کارشناس تئاتر ایران

ایرج زهری، کارشناس و کارگردان برجسته تئاتر در شهر بوخوم درگذشت. از این هنرمند توانای هنر نمایش دهها اثر ماندگار باقی مانده است. زهری هنگام مرگ ۷۹ سال داشت.
Title :  Iraj Zohary

Schlagwörter: Iran,  Iraj Zohary, Theater

Bildbescheibung: Iraj Zohary, iranischer Teatherschauspieler im älter von 79 ist tot. Das Bild  hat DW-Mitarbeiter Herr Ali Amini usn zur Verfügung gestellt.

Lizenz: DW ایرج زهری، منتقد و کارگردان تئاتر ایران، حوالی ساعت ۸ و ۲۰ دقیقه شامگاه چهارشنبه (۹ مه) در منزل خود در شهر بوخوم آلمان درگذشت. او تنها چند روزی پیش‌تر از بیمارستان به خانه برگشته بود و قرار بود برای ادامه درمان هفته‌ای سه بار به بیمارستان مراجعه کند.
زهری حدود ۶ هفته پیش برای آخرین بار به ایران سفر کرد تا هم با دوستان و خانواده دیداری کند و هم به کار نشر برخی از کتاب‌های خود سروسامانی دهد. او که خود می‌دانست این "سفر وداع" خواهد بود، سه هفته بعد به خاطر شدت بیماری به آلمان برگشت.
زهری از حدود ۶ ماه پیش به خاطر بیماری سرطان خون تحت درمان بود و هنگام مرگ ۷۹ سال داشت.
همه چیز در راه تئاتر
ایرج زهری در سال ۱۳۱۱ در تهران متولد شد. پس از گرفتن دیپلم از دبیرستان رازی برای تحصیل به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت، اما بر اثر آشنایی با هنر تئاتر زندگی او دگرگون شد. او با خود عهد کرد که جز اشتغال به تئاتر به هیچ کار دیگری نپردازد. با این عشق پرشور بود که برای تحصیل تئاتر عازم آلمان شد.
زهری پس از تحصیل تئاتر در مونیخ در سال ۱۳۴۵ به ایران برگشت. او با بیشتر بنیادهای نمایشی و نهادهای هنری، هم به عنوان کارگردان و بازیگر و هم به عنوان منتقد و مدرس همکاری نزدیک برقرار کرد.
تا پیش از انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷ ایرج زهری از کارشناسان دانشور و دلسوز تئاتر در ایران شناخته می‌شد. او به ویژه در معرفی تئاتر مدرن اروپایی به ایران گام‌های بزرگی برداشت.
زهری مرد نمایش بود، هم در صحنه تئاتر، هم روی اکران تلویزیون و هم پشت بلندگوی رادیو. او طی همکاری ۱۲ ساله خود با بنیادهای گوناگون تئاتری دهها نمایشنامه نوشت و اجرا کرد.
ترجمه‌های زیبا و دقیق، مقالات تئوریک و نقدهای زهری مرتب در مجلات فرهنگی مانند نگین، تماشا و رودکی منتشر می‌شد.
مهاجرتی ناخواسته پس از انقلاب
زهری طبعی مستقل و آزاده داشت و هرگز با پلشتی‌های سیاسی آلوده نشد، با وجود این پس از انقلاب کار و زندگی او به دشواری افتاد.
مسئولان "انقلابی" تلویزیون که کرسی و مقام را به خوبی می‌شناختند، اما قدر دانش و هنر را نمی‌دانستند، در اوایل سال ۱۳۵۹ طی نامه‌ای اداری ایرج زهری را از کلیه سمت‌هایش برکنار کردند. در نامه‌ای کوتاه به او اطلاع دادند: «به خدمت آقای ایرج زهری در سازمان صدا و سیمای جمهنوری اسلامی بر اساس رأی شورای پاکسازی و سالم‌سازی سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی به صورت انفصال دائم خاتمه داده شد.»
زهری از اوایل دهه ۱۳۶۰ خورشیدی به آلمان مهاجرت کرد که آن را وطن دوم خود می‌دانست.
او به رغم فشارها و سختی‌های زندگی، از کار و تلاش باز نایستاد، از هر فرصتی برای اجرای نمایش بهره گرفت، و در غربت بیشتر وقت خود را به کارهای پژوهشی و ترجمه متون نمایشی اختصاص داد.
از ایرج زهری چندین نمایشنامه به جا مانده است که بیشتر لحنی طنزآمیز و انتقادی دارند و بیشتر آنها در ایران یا خارج، به کارگردانی خود او یا هنرمندان دیگر، به روی صحنه رفته‌اند.
ایرج زهری دهها اثر نمایشی را از زبان‌های آلمانی و فرانسوی به زبان فارسی ترجمه و منتشر کرده است. بسیاری از ترجمه‌های او نخست با تیراژی اندک در خارج منتشر شد، اما بعد توسط ناشران معتبر در ایران بازنشر یافت و مورد استقبال اهل تئاتر قرار گرفت.
ایرج زهری از نویسندگان پرآوازه‌ی غرب آثار فراوانی را به فارسی برگردانده است، مانند: گئورگ بوشنر، برتولت برشت، ارنست توللر، اوگوست استریندبرگ، داریو فو، کورت گوتز، هاینر مولر، کارل فالنتین، ژان تردیو و... بیشتر این آثار در ایران توسط انتشاراتی‌های معتبری مانند "نشر قطره"، "معین"، "افراز" و "دشتستان" منتشر شده‌اند.
زهری از اوایل دهه ۱۳۸۰ به ایران برگشت و کوشید به عنوان مربی و مشاور هنری با گروه‌های تئاتری، به ویژه جوانان علاقه‌مند به تئاتر همکاری کند.

ایرج زهری، کارشناس و کارگردان برجسته تئاتر
ایرج زهری خاطرات خود را در کتابی به عنوان "یادها و بودها" به یادگار گذاشته که در ایران توسط "نشر معین" منتشر شده است. این کتاب تنها خاطرات شخصی نیست، بلکه به نوعی تاریخچه سرگذشت تئاتر مدرن در ایران به شمار می‌رود.
در این کتاب زهری با لحنی ساده و صادقانه فراز و نشیب زندگی و آزمون های تلخ و شیرین خود را بازگو می‌کند و خواننده با ذهن باز، منش انسانی و ذهن کاوشگر و پویای او آشنا می‌شود. در گوشه‌ای از این کتاب با بیانی ساده و دلنشین هم شیوه زندگی و هم راه و رسم هنری خود را روشن کرده است.
او می‌نویسد: «من هیچوقت نتوانسته بودم برای مدت زیادی یک جا، در یک اداره، یک خانه، یک شهر دوام بیاورم. به مجردی که حس می‌کردم زندانی شده‌ام، فرار می‌کردم. تنها جایی که چهارده سال آزگار کار کردم تلویزیون بود. تلویزیون برای من حکم سکوی پرش، فرودگاه و بهتر بگویم: پروازگاه را داشت. در مدتی که در تلویزیون بودم برای مجله تماشا، نگین، خوشه و روزنامه‌ها نقد می‌نوشتم و در چند مؤسسه آموزشی درس می‌گفتم. اگر غیر از این بود از تلویزیون هم می‌گریختم...
ماندن در یک اداره و چسبیدن به یک میز برای ترقی، از کارمندی به ریاست و مدیرکلی و بالاتر و بالاتر با طبیعت لولی‌وار من سازگار نبود. من شاید بیش از شش ساعت خواب نداشتم. همه فکر و ذکرم تئاتر بود. البته که می‌دانستم اگر پیوسته حاضر به خدمت، انعطاف‌پذیر، ملاحظه‌کار و حرف رئیس و بزرگتر گوش‌کن باشم و زبان تند و قلم تندترم را نگه دارم، نانم توی روغن خواهد بود، ولی اعتقاد داشتم و دارم که تئاتر را باید روی صحنه بازی کرد و نه در زندگی، در رژیم‌های استبدادی همه تئاتر بازی می‌کنند. من هم گاهی، دانسته یا نادانسته، تئاتر بازی کرده‌ام. در چنین اوقاتی همیشه از خودم به شدت بدم آمده است.»
در پایان این سرگذشت می‌توان گواهی داد که ایرج زهری همان گونه زیست که خود پسندیده و خواسته بود: با وجدانی آرام و بیدار.




سایت شیعه آنلاین اعلام کرد
۱۰۰هزار دلار جایزه برای کشتن شاهین نجفی!
اخبار روز: 


اخبار روز: پایگاه خبری شیعه آنلاین برای کشتن «شاهین نجفی» مبلغ ۱۰۰ هزار دلار جایزه تعیین کرد.
به گزارش آفتاب به نقل از این سایت، «شاهین نجفی» خواننده ایرانی مقیم آلمان اخیرا آهنگی روانه بازار کرده، که عده ای از مسلمانان آن را توهین به امام هادی تلقی کرده اند. این تلقی موجب شده است که مسلمانان تندرو حکم قتل وی را صادر کنند.
سایت شیعه آنلاین نوشته است که در پی انتشار این آهنگ، آیت الله شیخ «لطف الله صافی گلپایگانی» از مراجع عظام تقلید شیعه، با صدور فتوایی حکم جسارت کنندگان به امام هادی را قتل اعلام کرده است. بنابر گزارش های مستقل، حکم آیت اله صافی گلپایگانی پیش از انتشار این ترانه صادر شده است.
شیعه آنلاین نوشته است فردی که نامش اعلام نشده از یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، وعده داده که مبلغ صدهزار دلار را به عنوان جایزه از طرف شیعه آنلاین به قاتل این خواننده تقدیم کند.
این در حالیست خواننده مذکور در مصاحبه با بی بی سی گفته است از خواندن این ترانه هیچ قصدی برای اسائه ادب به ائمه اطهار نداشته است.
نجفی همچنین گفته است که این مسائل و جنجال ایجاد شده علیه او، جوسازی سیاسی است.  
به نظر نمی رسد تشویق سایت شیعه انلاین به قتل این خواننده، با هیچ واکنش اعتراضی و بازدارنده ای از سوی دستگاه های سیاسی و امنیتی در جمهوری اسلامی روبرو شود.


چرا امام نقی؟

imageجنجال‌ها بر سر ماجرای شاهین نجفی و فتوای مرجع تقلیدی که در واقع فتوای جدیدی نبوده و این وسط با فرصت‌طلبی برخی برجسته‌ شده است، ادامه دارد و در رویدادی مسبوق به سابقه در جمهوری اسلامی، افراطی‌ها هم به میدان آمده و اقدام به تروریست‌پروری می‌کنند.«کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» با این پرسش شروع می‌شود که چرا شیعیان به این امام کمتر توجه می‌کنند؟ به عبارت دقیق‌تر این صفحه‌ی مجازی و هجو هزل‌های آن هم، جملگی ریشه در بسط همان ایدئولوژی حاکمیت دارد.
ساموئل بکت در قسمتی از رمان «مولوی»، در هجویه‌ای علیه ریاضیات و مدرنیته به شمارش بادهای معده راوی می‌پردازد و پس از ناکامی راوی در این شمارش، می‌گوید «عجیب است که ریاضیات تا این حد می‌تواند در شناخت نفس آدمی به‌کار آید!»
آنچه بکت می‌گوید در واقع این است که از بسط منطقی یک چیز می‌توان به ضد آن چیز رسید. برای روشن‌تر شدن این موضوع می‌توان به شوخی‌های کلامی کاربران فضاهای مجازی اشاره کرد که مثلا آنها از بسط منطقی سخنان خمینی، به تمسخر خمینی می‌رسند.
برای نمونه به این شوخی یک کاربر در گوگل ریدر نگاه کنید: «سرش رو بگیر [حضرت امام به سید احمد موقع سفره انداختن]» یا «درش رو بزار [حضرت امام به همسر موقع آشپزی]».
در واقع موضوع اینجاست که اگر قرار است جملات خمینی و خامنه‌ای در هر کوی و برزنی به عنوان شعارهای ایدئولوژی مطرح شود و نشیمنگاه‌های آنان در کوه تقدیس شود؛ چرا سخنان پنهانی آنها به میان نیاید و آشکار نشود؟ اگر قرار است خمینی بگوید: «پیشترها شایع نبود این (زبان انگلیسی)» و همین جمله‌ی نصفه نیمه‌ی ادبی! که با کمک ویراستار زبان انگلیسی هم داخل پرانتز آورده شده؛ در ابتدای تمام کتاب‌های درسی انگلیسی راهنمایی و دبیرستان قرار گیرد؛ چرا به مابقی سخنان او در شرایط مختلف پرداخته نشود؟
می‌بینیم که در واقع این موضوع بیش از آنکه به شوخ‌طبعی‌ها و تمسخرهای مردم مربوط شود؛ ریشه در افراط و زیاده‌روی مقامات در استفاده و بسط ایدئولوژی خود دارد. البته این ویژگی تمام ایدئولوژی‌هاست، اما نتیجه‌ی آن همواره ثابت است.
در خصوص امام علی‌النقی (به‌طور خاص) و اسلامی که حکومت تروج می‌کند (به‌طور عام) هم وضع تقریبا به همین‌صورت است.
در واقع «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» با این پرسش شروع می‌شود که چرا شیعیان به این امام کمتر توجه می‌کنند؟ به عبارت دقیق‌تر این صفحه‌ی مجازی و هجو هزل‌های آن هم، جملگی ریشه در بسط همان ایدئولوژی حاکمیت دارد. ایدئولوژی‌ای که بیش از سه دهه بی‌وقفه تکرار شده، و بدون آنکه پاسخی به «چراها» بدهد ادامه یافته است.
با نگاهی به شوخی‌های بکار برده شده در «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» یک واقعیت کاملا مشخص است و آن این‌ است که جنس کلمات به‌کار رفته دقیقا همان کلماتی است که حاکمیت در طی بیش از سه‌دهه با انواع و اقسام رسانه‌ها و رساله‌های خود به‌روی مخاطب آوار کرده است و حالا اما نوبت این جوان ایرانی است که آمده همان ایدئولوژی‌ را گرفته، بسط داده و به ضد خود تبدیل کرده است.
در این صفحات و یا در ترانه‌ی شاهین نجفی، هیچگونه ناسزایی به امامان داده نمی‌شود بلکه با تامل بر این نوشته‌های و گفته‌ها، می‌توان همان آموزه‌هایی را دید که اینک در قالب پرسش و یا ناباوری مطرح می‌شود. اینکه فرد متوجه نمی‌شود اگر امام نقی علم لدنی داشته چرا فلان کاری که به ضررش بوده را انجام داده است و یا رابطه‌ی بین معنویت و تعداد زنان بزرگان اسلام چگونه بوده است؛ و قس علیهذا..
و نکته‌ی دیگر اینکه همین کاربران روبروی خود حاکمان دین‌داری را می‌بینند که چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند و از این‌رو پرسش‌هایش دوچندان می‌شود و چون هیچ مرجعی برای پاسخگویی نیست و اساسا طرح صورت مساله هم با احکام شدید و غلیظ روبرو می‌شود؛ در یک مکانیسم جابجایی، تبدیل به این قبیل شوخی‌های کاربران با آی‌دی‌های مجازی می‌شود.
بنابراین می‌توان به وضوح ریشه‌ی این باورستیزی‌ها (که ممکن است حتی خانواده‌های اغلب ما را هم که کاری به سیاست ندارند بیازارد) را در مشی و رفتار دغلکارانه و ریاکارانه دین‌داران قدرت‌مدار جمهوری اسلامی دید.




اقدام تروریستی شیعه‌آنلاین: ۱۰۰هزار دلار جایزه برای قتل شاهین نجفی

image
وب‌سایت شیعه‌آنلاین در یک اقدام تروریستی برای قتل شاهین نجفی، خواننده ایرانی مبلغ یک‌صد هزار دلار جایزه تعیین کرد. این در حالی است که تاریخ صدور فتوای این مرجع تقلید پیش از آهنگ جدید شاهین نجفی است و مراجع تقلید شیعه عموما در راستای موضوع فقهی «سب‌النبی» حکم ارتداد صادر می‌کنند.
به نوشته‌ی این وب‌سایت در حال حاضر «قتل شاهین نجفی واجب است» چراکه فتوای آن توسط آیت‌الله صافی گلپایگانی صادر شده است.
این در حالی است که تاریخ صدور فتوای این مرجع تقلید پیش از آهنگ جدید شاهین نجفی است و مراجع تقلید شیعه عموما در راستای موضوع فقهی «سب‌النبی» حکم ارتداد صادر می‌کنند.
این سایت افراطی در ادامه نوشته است که مبلغ یک‌صد هزار دلاری که برای این اقدام تروریستی در نظر گرفته شده توسط «یک بانی خیر از یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس» تامین شده است.
در واقع این موضوع که وب‌سایت افراطی شیعه‌آنلاین فتوای پیشین صافی گلپایگانی را به آهنگ جدید شاهین نجفی ربط داده (بدون آنکه مشخصا مصادیق سب‌النبی مشخص شود و یا شاهین نجفی در دادگاهی محکوم شود) تنها نشان از حرکتی تروریست‌پرور و افراطی دارد.
در همین حال مهدی پرنچی از روزنامه‌نگاران مقیم لندن با اشاره به مطلب سایت شیعه آنلاین نوشته است: «به نظرم برای اینکه جلوی این کارهای خطرناک گرفته بشود بهترین کار فعلا تحت فشار گذاشتن سِرورهای هاستینگ سایت‌های تروریست‌پرور هست تا دیگر به آنها خدمات ندهد و ان‌جی‌اوهایی که کارهای حقوق بشری انجام می‌دهند و دستی در امور حقوقی دارند شاید از همه بهتر از پس این کارها برآیند. یک بار مازیار بهاری همت کرد و پرس تی وی را در دادگاه محکوم کرد ده‌ها شبکه تلویزیونی ماست‌ها را کیسه کردند.»
گفتنی است این‌گونه اقدامات تروریستی در جمهوری اسلامی سابقه دارد و اولین بار این آیت‌الله خمینی بود که سلمان رشدی را تنها به خاطر نگارش کتابی به مرگ محکوم کرد و پس از آن، بنیاد ۱۵ خرداد به ریاست هادی غفاری اصلاح‌طلب این‌روزها، جایزه‌ی یک میلیون دلاری را برای قتل رشدی در نظر گرفت.



شاهین نجفی: هدف من بیان معضلات اجتماعی بوده است

محافل و عناصر تندرو، ترانه‌ی انتقادی شاهین نجفی خواننده‌ی رپ ساکن آلمان را مصداق "ارتداد" خوانده‌اند. شاهین نجفی در گفت‌وگو با دویچه وله از انگیزه‌ و هدفش از خواندن این ترانه می‌گوید.
شاهین نجفی
سایت‌های گوناگون فتوایی از آیت‌الله صافی گلپایگانی را منتشر کرده‌اند، که برای "جسارت‌کنندگان به امام نقی" حکم "ارتداد" صادر کرده است. این استفتاء نخست در سایت مرجع بانفوذ منتشر شد.
متن استفتاء یا پرسش شرعی، به این شرح است: «مدتی است عده‌ای اجیرشده کهعمدتا از ضد انقلاب خارج از کشور می‌باشند، در فضای اینترنت، سایت‌ها ووبلاگ‌های خود به راحتی به امام مظلوم شیعیان حضرت امام هادی اهانت و جسارتمی‌کنند (طراحی، جوک، کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و ...) حکم این افرادچیست؟»
آیت‌الله صافی گلپایگانی در پاسخ به این پرسش، فتوی داده است: «چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشند مرتدند. والله اعلم
هرچند ترانه‌ی شاهین نجفی، حدود دو هفته پس از فتوای آیت‌الله صافی منتشر شدهاست، اما گروهی از "افسران جنگ نرم" و فعالان حزب‌اللهی با استناد به فتوایمزبور، خواستار قتل شاهین نجفی شده‌اند و گفته می‌شود که تدارک برای کشتناو را شروع کرده‌اند.
برای روشن شدن انگیزه و هدف شاهین نجفی از خواندن این ترانه انتقادی دویچه وله گفت‌وگویی با وی داشته است 

گفتگو را بشنوید
.
دویچه‌وله: آقای نجفی، از وقتی که به آلمان آمده‌اید، تا به‌حال چند آلبوم منتشرکرده‌اید. اگر نگاهی اجمالی و کوتاه بیاندازیم، به چه موضوعاتی در اینآلبوم‌ها پرداخته‌اید؟ و این‌که این موضوعات یا به عبارتی مشغله‌های ذهنیشما در چه مسیری تغییر کرده‌اند؟
شاهین نجفی: موضوعاتیکه ما به آن می‌پرداختیم، مسائل روز ایران، یعنی مسائل اجتماعی، مسائلسیاسی، فقر، اعتیاد، زن‌ستیزی، اشاره به حقوق زنان و در نهایت حقوق انسانیهر انسان و… بوده. در واقع، آن‌چه در ایران دارد اتفاق می‌افتد. الان هم بههمین ترتیب است. البته در آلبوم "هیچ هیچ هیچ" مقداری قضیه‌ شاعرانه شد وسعی کردیم بار شعری قضیه و تغزلی بودن آن بیشتر بشود، ولی همان نگاه، حالامقداری پنهان‌تر وجود داشته است.
بحث دیگری هم که بوده، کسانی کهکارهای مرا گوش می‌کنند، می‌دانند که من یک آدم ضددین نیستم، ولی نظراتخودم را نسبت به مذهب دارم و بدون این‌که قرار باشد به اعتقاد کسی توهینبشود، نظر خودم را می‌گویم. این اظهار نظر ممکن است گاهی آمیخته با نوعی ازخشم باشد، یا ممکن است نوعی از غم و ملانکولیک بودن در آن باشد و خیلیاوقات هم با طنز همراه باشد. اما به هیچ عنوان ربطی به توهین و بی‌احترامیندارد.
مسئله همین‌جاست. من به پاسخ خود شما برمی‌گردم. مضمون ترانه‌های شما همیشه انتقادی و سیاسی- اجتماعی بوده، اما آیا برایموضوعاتی که به آن می‌پردازید، خط قرمزی هم قائل هستید؟ پرداختن به مضامینمشخصی برای شما تابو هست؟
خط قرمز برای من چیزهایی است کهاتفاقاً ممکن است در جامعه‌ی ایرانی رعایت نشود. مثلاً این‌که شما از زن بهعنوان یک ابزار جنسی در کارتان استفاده کنید، یا ترویج مواد مخدر، یاقوم‌ستیزی و این‌که نژادی را به عنوان نژاد برتر معرفی کنید و یا بخواهیدبه آن افتخار کنید یا بحث توهین مشخص و فحاشی به ادیان و این‌که بخواهیدآنها را جریحه‌دار کنید
پس در عرصه‌ی باورهای مذهبی و دینی هم موضوعاتی وجود دارند که فکر می‌کنید نباید آن‌ها را سوژه قرار داد.

شاهین نجفی
این‌ها بیشتر برای من مصلحت هستند. یعنی من فکر می‌کنم کاربرد ندارد و شماهیچ‌وقت با توهین و فحاشی نمی‌توانید، حتی اگر هدف‌تان روشن‌گری باشد، بهآن‌ چیزی که می‌خواهید برسید. من خودم به کار تزریقی معتقد هستم، ولی گاهاًممکن است یک تزریق دردی هم داشته باشد. مثلاً این‌که شما یک تست پنسلینبگیرید، تفاوت دارد با این‌که بخواهید پنسیلین را به باسن بیمار تزریقکنید. دومی درد کوچولویی دارد، ولی رفع می‌شود و زیاد جای نگرانی نیست.
آخرینکار شما که واکنش‌های تندی را در پی داشته، ترانه‌ی "نقی" است. شما تا بهحال در ترانه‌های‌تان بیشتر به معضلات می‌پرداختید و از فضای موجود انتقادمی‌کردید. اما این‌بار صحبت از شخصیتی مشخص است که محور اصلی ترانه است. بهنظر می‌آید کمپین فیس‌بوکی "یادآوری امام نقی به شیعیان" برای شما بستریبود برای پراختن به یک‌سری از مسائل روز که ظاهراً ذهن شما را مشغولمی‌کرده. یا این‌که خود این شخص و معضل مذهب هم برایتان هدف بوده؟
نهدر ابتدای امر! واقعیت این است که این فقط دست‌آویزی شد که من به یکمسئله‌ی دیگر بپردازم. در واقع، در این کار، من به همان اندازه به اجتماعخودمان هم نقد داشته‌ام، اما به آن قسمت‌ها کم‌توجهی شده و عده‌ای فقط دقتکرده‌اند به اسم یک امام. در صورتی‌که اصلاً این‌طور نیست و تنها کسی که دراین‌جا وجود ندارد خود شخص "امام نقی" است. این کار ادامه‌ی یک کار سریالیهم بوده. چون پیش از آن، انگار همان شخص با امام دوازدهم که منتظر ظهورشبود و انتظار داشت بیاید جامعه را درست کند، صحبت می‌کرده و این‌بار بهخواسته‌اش نرسیده و آمده مسئله‌ی "امام نقی" را دست‌مایه قرار داده است. ولی این اسم زیاد تأثیر خاصی ندارد. یعنی فقط یک بهانه بود.
با این حساب، اگر چنین کمپینی وجود نمی‌داشت، شما به شکل دیگری به این موضوعات می‌پرداختید؟
یقیناًیقیناً. فقط چون این مسئله‌ به نوعی به روز بود، من از آن استفاده کردم درجهت بیان اتفاقاتی که مثلاً در سال گذشته افتاده و خیلی هم اتفاقاتکمدی‌ای بودند.
سایت‌های مختلف فتوایی از آیت‌الله صافیگلپایگانی را منتشر کرده‌اند که در آن، برای "جسارت کنندگان به امام نقی" حکم ارتداد صادر شده است. خبرگزاری فارس مدعی شده که این فتوا متوجه شماست. با توجه به شیوه و سبک کارتان و هم‌چنین با توجه به سابقه‌ی برخوردهایتاکنونی حکومت ایران با "هتک حرمت" و "توهین به مقدسات"، یا این‌کهسایت‌تان هم قبلاً برای مدتی هک شده بود، پیامدهای خواندن چنین ترانه‌ای،باید از قبل برایتان به شکلی روشن می‌بود. این‌طور نیست؟
منفکر می‌کردم که ممکن است از جهت سیاسی پیامدهایی داشته باشد، ولی فکرنمی‌کردم تا این اندازه این‌ها را زخمی کند. این‌که خواسته‌اند مردم را تحتتأثیر قرار بدهند و از باورهای مردم در این جهت استفاده کرده‌اند که انگارمن خواسته‌ام به این باورها توهین کنم، سوءاستفاده‌ای است که این‌ها دارندمی‌کنند، وگرنه من در رابطه با همین حکم هم مشکوک هستم و فکر نمی‌کنم آقایصافی گلپایگانی مشخصاً این حکم را در مورد من صادر کرده باشند. فکرنمی‌کنم واقعاً!
تحریک‌آمیز بودن یکی از عناصر بارز کارهایشماست. ارزیابی خودتان چطور است؟ فکر می‌کنید این تابوشکنی‌ها تا چه اندازهتأثیرگذار هستند؟
در مورد تأثیرگذاری آن شاید من نباید صحبت کنم. من فقط دارم می‌شنوم. بخشی از آن را دارم آگاهانه انجام می‌دهم،ولی به غیر از این چیزی در شخصیت واقعی من هم نیست. یعنی من همان کاری راکه در شعرم دارم انجام می‌دهم، در زندگی واقعی‌ خودم هم دارم انجام می‌دهم. یعنی همان هستم، چیزی نیست که بخواهم بیشتر از آن را انجام بدهم، همانشرارتی که در زندگی شخصی‌ام دارم، همان را توی کارم هم می‌آورم.
برگردیم به مسئله‌ی فتوا و وضعیت خودتان؛ برای جلوگیری و مقابله با خطرات احتمالی، تا به حال چه اقداماتی کرده‌اید؟
مننمی‌توانم همه چیز را توضیح بدهم، ولی مطمئناً تدابیری در نظر گرفته‌ایم. به هرحال ما در کشوری هستیم که از این جهت‌ها خیلی سیستماتیک است. ولی فقطلازم است بگویم که هیچ جای نگرانی نیست. بعضی از عزیزان داخل کشور دوستداشتند که این فضای رعب و وحشت را ایجاد کنند، ولی همه چیز طبق روال عادیخودش و آرام دارد پیش می‌رود و ما هم مثل قبل به کار خودمان ادامه می‌دهیم.
پلیس آلمان هم در جریان این مسائل قرار دارد
ما به کسانی که باید می‌گفتیم و آن‌ها باید در جریان قرار می‌گرفتند، گفتیم


خبرگزاری مهر در گزارشی با عنوان "توافق جدید ارزی ایران و هند" نوشته است که در دیدار رئیس اتاق بازرگانی تهران با معاون ارزی بانک مرکزی هند اعلام شد که "در مراودات دو کشور گشایش بزرگی ایجاد خواهد شد."
هند از جمله مشتریان اصلی نفت خام ایران است اما در پی تشدید تحریم اقتصادی و مالی ایران، در پائیز دو سال پیش، بانک مرکزی هند اعلام کرد که قادر به ارائه تسهیلات برای تسویه حساب های ارزی با جمهوری اسلامی نیست و از آن زمان، پرداخت های نفتی هند به ایران با دشواری روبرو بوده است.
به گزارش مهر، رئیس اتاق تهران که در راس هیاتی از بازرگاان و کارشناسان بانکی به هند سفر کرده بود، گفت که "موضوعات مطرح در سیستم بانکی" با انعطاف بیشتر دو طرف قابل حل است هر چند در این مورد توضیح بیشتری در دست نیست.
از جمله راه هایی که برای غلبه بر مشکل دریافت های ارزی ایران پیشنهاد شده است، مبادله کالا و معاملات تهاتری است اما کارشناسان اقتصادی این روش را باعث محدود شدن حق انتخاب خریداران و زیان مصرف کننده ایرانی می دانند.


هیاتی از مشاوران پزشکی دولت آمریکا توصیه کرده که داروی ترووادا به عنوان داروی پیشگیری عامل بیماری ایدز - اچ آی وی - مورد تایید قرار گیرد و برای کاهش خطر آلودگی به این ویروس در دسترس گروه های درمعرض خطر، مانند همچنسگرایان و همسران افراد آلوده، قرار گیرد.
در حال حاضر، ترووادا به عنوان داروی "آنتی رتروویرال" برای کسانی که به اچ آی وی آلوده هستند تجویز می شود اما این نخستین بار است که استفاده از آن برای پیشگیری از بیماری در آمریکا توصیه شده است.
اگرچه گروهی از پزشکان تولید این دارو را دستاوردی مهم در مبارزه با ایدز دانسته اند، اما برخی دیگر نگران آن هستند که تجویز این دارو برای پیشگیری باعث سهل انگاری مردم در استفاده از وسایل و روش های جلوگیری از ابتلای به ایدز شود و به این ترتیب، به گسترش این بیماری کمک کند.


ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، محتوای یک دوره درسی با موضوع اسلام را که در یکی از مراکز آموزش داوطلبان ارتش تدریس می شد به شدت محکوم کرده و آن را "کاملا اهانت آمیز" و مغایر ارزش های آمریکایی آزادی مذهب و شناخت فرهنگی دانسته است.
در این دوره، که تدریس آن ماه گذشته متوقف شد، این نظر مطرح شده بود که آمریکا عملا درگیر جنگ با اسلام است و ممکن است حمله اتمی به اماکن دینی و شهرهای مقدس مسلمانان لازم باشد.
معلوم نیست که آیا انگیزه طرح چنین موضوعی ایجاد خصومت نسبت به مسلمانان بوده و یا اینکه مسلمانان به عنوان هدف مفروض عملیات نظامی، صرفا به عنوان مثال ذکر شده اند.
وزارت دفاع آمریکا ضمن محکوم کردن محتوای این دوره درسی، مربی آن را معلق کرده و دستور انجام تحقیقات در این مورد را داده است


تایید ازدواج همجنسگرایان از سوی اوباما: قمار سیاسی یا برگ برنده؟

درست یک روز بعد از همه پرسی ایالت کارولینای شمالی که به رد ازدواج همجنسگرایان و حتی حقوق مترتب بر همسری مدنی از سوی رای دهندگان منجر شد (سی امین ایالتی که ازدواج همجنسگرایان را با یک متمم به قانون اساسی ایالت ممنوع می کرد) باراک اوباما در یک مصاحبه‌ی تلویزیونی با شبکه‌ی ای بی سی نظر خود مبنی بر تایید ازدواج همجنسگرایان را ابراز کرد. او سالها پیش به هنگام نامزدی سنای ایالت ایلینوی ازدواج همجنسگرایان را تایید کرده بود اما به هنگام نامزدی ریاست جمهوری تنها "همسری مدنی" (نوعی قرارداد که حقوق ازوداج بر آن مترتب است اما ازدواج نام نمی گیرد) را تایید کرده بود.
پیش از اوباما، جوزف بایدن و آرنی دانکن به ترتیب معاون رئیس جمهور و وزیر آموزش اوباما ازدواج همجنسگرایان را در چند روز گذشته تایید کرده بودند. چرا اکنون و درست شش ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری اوباما چنین موضعی می گیرد؟ و این موضع چه پیامدهایی برای وی خواهد داشت؟
ابزار انتخاباتی بوش
ماشین انتخاباتی بوش- چینی برای بسیج رای دهندگان در ایالات مختلف در سال ۲۰۰۴ از یک تاکتیک موفق استفاده کرد. جمهوریخواهان با قرار دادن ازدواج همجنسگرایان به عنوان موضوعی برای همه پرسی همزمان با انتخابات ریاست جمهوری توانستند در ایالات جنوبی و غرب میانه بسیاری از محافظه کاران اجتماعی را به صندوق‌های رای بکشانند و زمانی که آنها به سر صندوق آمدند به جرج دبلیو بوش نیز رای دادند. این چاقو البته برای مک کین در برابر اوباما کارگر نبود چون جمهوریخواهان پس از بروز بحران اقتصادی اعتماد عمومی را از دست داده بودند. در دوره‌ی اوباما، ایالات سواحل غربی و شرقی ایالات متحده یک به یک همسری مدنی و ازدواج همجنسگرایان را در مجالس خود تایید کردند که آخرین آنها ایالت نیویورک بود. دو ایالت واشنگتن و مریلند نیز در صف تایید این موضوع قرار دارند.
یک نقطه‌ی عطف
سخنان اوباما در تایید ازواج همجنسگرایان بسیار شبیه به تایید حقوق مدنی توسط جی اف. کندی در دهه‌ی شصت میلادی است. سخنان وی در مورد حقوق برابر همه‌ی آمریکاییان در برابر قانون بدون توجه به گرایش جنسی یادآور سخنان دیگر روسای جمهور ایالات متحده در دفاع از حقوق برابر شهروندان بدون توجه به نژاد، جنسیت، گرایش جنسی، سن و مذهب آنهاست. اوباما ممکن است رای برخی از محافظه کاران اجتماعی را با این ابراز نظر از دست داده باشد اما در موضع اخلاقی بالاتری نسبت به رقیب جمهوریخواه خود قرار می گیرد. رامنی که در سال های اخیر از یک جمهوریخواه میانه به محافظه کاری بیشتر برای جلب رای جنوبی‌ها روی کرده از همسری مدنی دفاع می کند و مخالف ازدواج همجنسگرایان است. اوباما در موضوع مهاجران نیز با دفاع از "طرح توسعه، رفع نگرانی و آموزش بیگانگان صغیر" (اعطای اقامت دائم به آن دسته از کودکان خارجی که در ایالات متحده به دبیرستان رفته و بدون ارتکاب جرم پنج سال در این کشور زندگی کرده‌اند) در موضع اخلاقی برتری نسبت به جمهورخواهان قرار می گیرد.
مخاطرات
در انتخاباتی که در پیش است اوباما با مشکل بیکاری و کندی احیای اقتصاد مواجه است. افزودن موضوع ازدواج همجنسگرایان به عنوان حاد ترین موضوع اجتماعی به مباحث مطرح سطح چالش‌ها میان وی و رقیبش میت رامنی را که علیه ازدواج همجنسگرایان است ارتقا می دهد. رامنی همانند دیگر جمهوریخواهان بر این باور است که باید تبصره ای به قانون اساسی اضافه شود با این مضمون که ازدواج را به رابطه‌ی میان یک مرد و یک زن محدود سازد. از میان ۱۶ ایالتی که اوباما و رقیبش رقابت شدیدی را در پیش خواهند داشت (مثل اوهایو، ویسکانسین، و ایندیانا) ده ایالت با افزودن تبصره‌هایی به قانون اساسی خود علیه ازدواج همجنسگرایان رای داده‌اند که این موضوع کار اوباما را در آن ایالات دشوار می کند.
تاثیر مثبت
اما رای دهندگان آمریکایی در جبهه‌ی چپ و راست و مستقل به شجاعت اوباما در بیان دیدگاه خویش احترام خواهند گذارد. او همچنین پایگاه اجتماعی خود یعنی نیروهای جوان دمکرات را که در سال‌های اخیر به خاطر افزایش بیکاری از او فاصله گرفته‌اند بسیج خواهد کرد. اوباما با این نظر خود را در سمت عشق و عاطفه و ارزش‌های تعهد به روابط بلند مدت خانوادگی قرار داده است.
همچنین در چند سال گذشته حمایت عمومی از ازدواج همجنسگرایان در ایالات متحده افزایش یافته است. نسل جوان بسیار فراتر از نسل گذشته از این امر حمایت می کند. امروز زوج‌های همجنس در بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی محبوب (مثل خانواده‌ی مدرن، گلی، دو مرد و نصفی، گریز آناتومی) که هر هفته پخش می شوند دیده می شوند. اوباما سال گذشته قانون "نپرس و نگو" را که خدمت آشکار همجنسگرایان در نیروهای نظامی را ممنوع می کرد ملغی کرد. امروز ۴۷ درصد از رای دهنگانی که رای خود را به یک حزب خاص نمی دهند و وابستگی حزبی ندارند عدم تبعیض در ازدواج را تایید می کنند در حالی که ۳۹ درصد مخالف ازدواج همجنسگرایان هستند. نسبت مخالفان تبعیض در امر ازدواج به مخالفان ازدواج همجنسگرایان در غیر از جنوب امریکا به ۵۳ درصد در برابر ۳۵ درصد افزایش می یابد. البته ۳۸ ایالت ازدواج را میان یک زن و یک مرد تعریف می کنند اما این امر ضرورتا نافی حق ازدواج همجنسگرایان نیست مگر آن که این موضوع به صورت متممی به قانون اساسی هر ایالت افزوده شود.
بدین لحاظ کشور در این موضوع تقریبا تقسیم شده است و به همین دلیل بسیاری بر این باورند که ابراز نظر اوباما نقش چندانی در انتخابات آینده نخواهد داشت و اگر به او کمک نکند حداقل مضر نیز نخواهد بود. البته موضع حقوقی اوباما با بسیاری از جمهوریخواهان یکسان است که در این باب به فدرالیسم روی می کنند. اوباما تصمیم گیری قانونی در این باب را به ایالات واگذار می کند. بنا بر این دولت فدرال تحت ریاست جمهوری اوباما در پی تحمیل نظر رئیس جمهور بر همه‌ی ایالات برنخواهد آمد و ابراز نظر فوق تاثیر چندانی بر سیاست های اجتماعی کاخ سفید حتی در دوره‌ی دوم اوباما نخواهد داشت.
دامن زدن به گفتگوی عمومی
اگر این ابراز نظر نه تاثیر چندانی در انتخابات آینده و نه تاثیر چندانی در سیاست‌های اجتماعی کاخ سفید دارد از چه رو واجد اهمیت است؟ اهمیت آن صرفا به این خاطر است که اوباما اولین رئیس جمهور آمریکاست که آشکارا از ازدواج همجنسگرایان دفاع می کند. این موضع گیری نمادین بسیاری از تابوها را در سطوح دولتی، مدنی و خانوادگی به بحث و جدل عمومی خواهد کشاند. وقتی رئیس جمهور یک کشور در عصر اطلاعات چنین نظری را ابراز کند و ابراز نظر وی به تیتر اول رسانه‌ها تبدیل شود طبعا مجامع و خانواده‌های مخالف نمی توانند اصل موضوع را از اعضا و فرزندان خود پنهان کنند و مجبور خواهند بود بر سر میز شام یا اجتماع عمومی خود با یکدیگر در این باب سخن بگویند. آنجاست که ارزش‌های مذهبی و سنتی در برابر ارزش‌های برابری خواهانه (مثل حقوق برابر برای همه‌ی افراد با گرایش‌های جنسی) صف خواهند کشید و هر طرف مجبور خواهد بود به جای سانسور و سرکوب به استدلال و اقناع روی کند.


عمرو موسی پس از بیش از سه ساعت مناظره و بارها ضربه خوردن از حریف، در اواخر مصاحبه کاملاً آشفته و عصبی به نظر می رسید، دو سه بار گفت که ایران کشوری عربی است.
مصر دیشب برای نخستین بار در تاریخ خود شاهد مناظره تلویزیونی دو نامزد اصلی ریاست جمهوری بود، مناظره ای سه ساعت و نیمه که چشمان میلیونها مصری و بسیاری از مردم دیگر کشورهای عربی را تا دو ساعت پس از نیمه شب به صفحه تلویزیون دوخت.
مناظره میان عمرو موسی و عبدالمنعم ابوالفتوح جریان داشت که دو نامزد برتر انتخاباتی اند که قرار است دوازده روز دیگر (۲۳ مه) برگزار شود، این مناظره از دو شبکه تلویزیونی خصوصی دریم و اون تی وی به صورت مستقیم پخش شد.
عمرو موسی، دیپلمات کهنه کاری که سابقه ده سال تصدی وزارت امورخارجه و ده سال دبیرکلی اتحادیه عرب را دارد، به نوعی نامزد اصلی غیراسلامگرایان (سکولارها) به شمار می رود و در تبلیغات انتخاباتی عمدتاً بر سابقه دیپلماتیک و مدیریتی خود، شناخته شده بودنش در سطح بین المللی و محبوبیتی تکیه می کند که در زمان تصدی وزارت خارجه کسب کرده بود.
در مقابل او، عبدالمنعم ابوالفتوح قرار داشت که سابقه عضویت در شورای رهبری جنبش اخوان المسلمین را دارد و در سالهایی که عمرو موسی مشاغل بالای دیپلماتیک داشته، فعالیت سیاسی و زندان را تجربه کرده است.
او بیشترین اقبال را میان اسلامگرایان را دارد و با اینکه یک اسلامگرای معتدل و لیبرال معرفی می شود اما نامزد غیررسمی سلفیها (بنیادگرایان اسلامی) به شمار می رود و هواداران اخوان المسلمین هم بیش از محمد مرسی که نامزد رسمی این جنبش است، به او علاقه نشان می دهند.
اما همین ویژگیها دستمایه عمرو موسی برای یافتن نقاط ضعفی برای حمله به هماورد انتخاباتی اش شد، رقیبش را به رفتار دوگانه متهم کرد و گفت که او با لیبرالها خود را لیبرال معرفی می کند و با سلفیها، سلفی؛ دم از اعتدال و میانه روی و صلح طلب می زند، در حالی که از بنیانگذاران جماعت اسلامی مصر بوده که خط مشی مبارزه مسلحانه را دنبال می کرد و اعضایش دست به ترور انور سادات، رئیس جمهور وقت زدند.
عبدالمنعم ابوالفتوح هم بر همان سابقه ای انگشت گذاشت که عمرو موسی به آن افتخار می کند: گفت در تمام سالهایی که حکومت حسنی مبارک آزادیخواهان را سرکوب می کرده و بر مردم مصر ستم روا می داشته، عمرو موسی عضوی از رژیم او بوده بی آنکه کلمه ای لب به انتقاد بگشاید.

دین و دولت

مجری برنامه، نظر دو رقیب را درباره اینکه رابطه دین و دولت چگونه باید باشد پرسید که عمرو موسی با اشاره به قانون اساسی مصر که شریعت اسلام را مبنای قانونگذاری می داند گفت که به نظر او قوانین باید بر مبادی (روح و بنیادهای اساسی) دین اسلام استوار باشند و این به آن معنی نیست که احکام شرع باید بکلی و جزء به جزء به اجرا درآیند و او با فعالیت احزاب دینی مخالف است.
رقیبش بر همین نقطه انگشت گذاشت و گفت که بنابراین عمرو موسی با فعالیت دو حزب آزادی و عدالت (وابسته به اخوان المسلمین) و نور (وابسته به جماعت سلفی) که قانوناً به رسمیت شناخته شده و بیشترین آرای مردم را به دست آورده اند مخالف است.
عمرو موسی نتوانست از عهده پاسخ قانع کننده ای به این ایراد برآید و به تناقض گویی افتاد.

اسرائیل دشمن است یا نه

از دو رقیب پرسیده شد که آیا اسرائیل را دشمن مصر می دانند یا نه: عمرو موسی از اینکه پاسخ صریحی بدهد پرهیز کرد اما عبدالمنعم ابوالفتوح بصراحت اسرائیل را دشمن مصر خواند، در برابر پیمان صلح مصر و اسرائیل (پیمان کمپ دیوید) آشکارا موضع گرفت، عقد این پیمان را "فروختن مصر" قلمداد و به بندی از این پیمان اشاره کرد که می گوید مجلس مصر هر پنج سال یک بار می تواند پیمان را بررسی کند و به ادامه برقراری یا فسخ آن رأی بدهد.

دارایی و سلامت جسمی

از دو نامزد خواسته شد میزان دارایی خود و وضعیت سلامتی خود را اعلام کنند: عبدالمنعم ابوالفتوح گفت که ماهیانه ده هزار گنیه (معادل ۱۶۰۰ دلار آمریکا) درآمد دارد و دارای یک منزل مسکونی است که خود و فرزندانش در آن زندگی می کنند اما عمرو موسی از توضیح دقیق میزان دارایی اش سر باز زد و گفت که مسئولان ذیربط از دارایی اش آگاهی دارند و پس از پایان دوره ریاست جمهوری است که باید میزان دارایی اعلام شود تا مشخص گردد که رئیس جمهور آیا از مقام خود برای ثروت اندوزی استفاده کرده است یا نه.
مناظره میان عمرو موسی و عبدالمنعم ابوالفتوح جریان داشت که دو نامزد برتر انتخاباتی اند که قرار است دوازده روز دیگر (۲۳ مه) برگزار شود.
در مورد وضعیت سلامتی نیز عبدالمنعم ابوالفتوح (که پزشک است) گفت بجز اندکی بالا بودن قند خون، مشکل جسمی خاصی ندارد اما عمرو موسی با عصبانیت، موضوع اعلام وضعیت جسمی نامزدهای انتخاباتی را که اساساً به ابتکار عبدالمنعم ابوالفتوح مطرح شده، اقدامی از جانب او برای تخریب خودش عنوان کرد که ۷۵ سال سن دارد و سالخورده تر از رقبای خود است.
در طول مناظره هم عبدالمنعم ابوالفتوح با اشاره به جوانگرایی و اینکه دوره سلطه سالخوردگان بر اداره امور مصر باید به سر برسد در واقع به عمرو موسی کنایه می زد.

گاف عمرو موسی

در اواخر مناظره، از دو رقیب پرسیده شد که اگر اسرائیل به ایران حمله کند چه موضعی خواهند گرفت: عبدالمنعم ابوالفتوح گفت که سیاست خارجی مصر باید مستقل از سیاستهای قدرتهای خارجی باشد و مصر باید با حفظ استقلال خود روابط حسنه ای با دولتهای عربی و اسلامی، از جمله ایران داشته باشد ضمن اینکه نباید به ایران اجازه بدهد که به تبلیغ مذهب شیعه در مصر بپردازد.
عمرو موسی که در بخشهای قبلی مناظره، یکی از موفقیتهای دوران وزارت خارجه خود را پیشگام شدن در رابطه با ایران و برقراری اولین تماس با این کشور در سال ۱۹۹۶ برشمرده بود گفت علیه حمله به ایران موضع خواهد گرفت، هرچند با ایران اختلافات زیادی دارد، از جمله آنچه وی دخالت ایران در امور کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس خواند و همچنین اختلاف بر سر مالکیت جزایر سه گانه و سیاستهای ایران در قبال سوریه و قضیه فلسطین.
اما او که پس از بیش از سه ساعت مناظره و بارها ضربه خوردن از حریف، در اواخر مصاحبه کاملاً آشفته و عصبی به نظر می رسید، دو سه بار گفت که ایران کشوری عربی است.
این بخش از اظهارات او، بلافاصله پس از پایان مناظره به صورت جداگانه بر سایت یوتیوب گذاشته شد و واکنشهای استهزا آمیز فراوانی میان مصریان برانگیخت.
در پایان، به نظر می رسید آنکه شکست خورده از استودیو خارج می شود عمرو موسی است که هر چه مناظره بیشتر پیش می رفت، خستگی و آشفتگی اش بیشتر آشکار می شد و در مقابل، رقیبش در سراسر مناظره، مسلط و آرام و سرشار از اعتماد به نفس به نظر می رسید.



ثائر حلاحله
دو سال از حبس ثائر حلاحله در یکی از زندان های اسرائیل می‌گذرد. او در این مدت نه تفهیم اتهام شده است و نه محاکمه.
آقای حلاحله یکی از ۳۰۰ فلسطینی است که در "بازداشت اداری" ارتش اسرائیل به سر می برد.
اعتصاب غذای ۷۲ روزه، وضع جسمی او را وخیم کرده ولی هنوز در موضع اسرائیل تغییری پدید نیاورده است.
از سه هفته پیش، حدود ۱۵۰۰ زندانی فلسطینی دیگر هم این شگرد اعتراضی بدون خشونت را در پیش گرفته‌اند: غذا نمی خورند ولی آب و املاح حیاتی مانند نمک را کنار نگذاشته‌اند.
لغو حبس‌های انفرادی، پایان بازداشت‌های بدون محاکمه و بهبود شرایط رفاهی زندان ها از جمله درخواست‌های آنها به شمار می‌رود.
اسرائیل می گوید که اکثر این زندانیان عضو گروه‌هایی مانند حماس یا جهاد اسلامی هستند و برخلاف تصور عمومی، بی گناه نیستند.

"خودکشی یا شهادت؟"

کمپین حمایت از زندانیان فلسطینی
مارک رگف، سخنگوی نخست وزیر اسرائیل، به بی بی سی گفته است که مصالحه با این افراد کار دشواری است.
او می‌گوید: "با کسی که می خواهد مرتکب خودکشی شود نمی توان به راحتی تعامل کرد، این مشکلی است که با بمبگذاران انتحاری داریم. با این اعتصاب غذا هم می خواهند به خاطر آرمانی اسلامی خودشان را بکشند و این چالش بزرگی برای ماست."
دور تازه اعتصاب غذای زندانیان فلسطینی توسط خضر عدنان، سخنگوی سابق گروه جهاد اسلامی آغاز شد.
خضر عدنان، در ماه آوریل گذشته پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا، به دلیل وخامت حالش در بیمارستانی در شهر صفد اسرائیل بستری شد.
او در نهایت پذیرفت که اعتصابش را بشکند، اسرائیل هم در مقابل "بازداشت اداری" او را شش ماه دیگر تمدید نکرد.
خضر عدنان می گوید: "ما یا از طریق شهادت پیروز خواهیم شد، یا این که آنها (اسرائیلی‌ها) درخواست ما را خواهند پذیرفت. بزرگ ترین پیروزی، شهادت است."
این در حالی است که کمپین حمایت از زندانیان فلسطینی در داخل کرانه غربی رود اردن، به اندازه ای که خانواده هایشان انتظار داشتند، شدت نگرفته است.
فاطمه حلاحله، مادر ثائر، می گوید: "می‌خواهم که مردم بیشتری شرکت کنند، حضور مردم در خیابان‌ها برای تقویت روحیه زندانیان ما مهم است. وضع فعلی ناامید کننده است. مشارکت مردم کافی نیست."
به نظر می رسد که این کمپین دست کم در عرصه بین المللی فشار بر اسرائیل را افزایش داده باشد.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و کمیته بین المللی صلیب سرخ، درباره وضع جاری ابراز نگرانی کرده‌اند.
برخی ناظران بر این باورند که مرگ یکی از این زندانیان می‌تواند به آرامش نسبی که از دو سال پیش در کرانه غربی رود اردن حاکم بوده است پایان دهد.



انتخابات مجلس نهم
در حالی که در روزهای بعد از انتخابات مجلس، رسانه های ایران آمار متفاوتی را در مورد تعداد نمایندگانی که به مجلس نهم راه نیافته اند مطرح کرده بودند، جدیدترین آمار منتشر شده، تعداد این نمایندگان را ۱۸۹ نفر نشان می دهد.
پیشتر، برخی از سایت های محافظه کار تعداد نمایندگان مجلس هشتم را که به مجلس نهم نرفته اند، حدود ۲۰۰ نفر عنوان کرده بودند.
تعداد نمایندگانی که در انتخابات اخیر به مجلس راه پیدا نکرده اند، حدود ۶۵ درصد تعداد کل نمایندگان مجلس ایران است که ۲۹۰ عضو دارد.
این میزان تغییر، اندکی کمتر از میانگین ۶۶.۵ درصدی تغییر در نمایندگان مجالس ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.
سایت اطلاع رسانی خبرآنلاین، چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت (۹ مه) آمار نمایندگانی که در ۸ انتخابات پارلمانی بعد از انقلاب به مجلس بعد راه نیافته اند را به چاپ رسانده است.
مطابق این آمار درصد تغییر نمایندگان، در انتخابات مجالس گذشته، به ترتیب ۶۱ درصد (دوم)، ۶۲ درصد (سوم)، ۶۸ درصد (چهارم)، ۶۱ درصد (پنجم)، ۷۶ درصد (ششم)، ۷۶ درصد (هفتم) و ۶۳ درصد (انتخابات مجلس هشتم) بوده است.
این آمار در حالی منتشر می شود که پس از برگزاری انتخابات اخیر، برخی رسانه های مدافع دولت، راه نیافتن تعداد زیادی از نمایندگان به مجلس نهم را نشان دهنده مخالفت رای دهندگان با رویه انتقادی این مجلس در قبال دولت دانسته بودند.
تعدادی از نمایندگان مشهور مجلس هشتم، در میان کاندیداهای ناکام انتخابات اخیر مجلس هستند.
حسین فدایی ‌آشتیانی دبیر‌کل جمعیت ایثارگران، قاسم روانبخش دبیر سیاسی نشریه پرتو سخن (نزدیک به محمد تقی مصباح یزدی)، اسدالله بادامچیان قائم‌مقام حزب مؤتلفه، حسن غفوری فرد عضو جامعه اسلامی مهندسین، پرویز سروری از فرماندهان سابق سپاه و زهره الهیان رئیس کمیته حقوق بشر مجلس هشتم، از جمله نمایندگان تهران هستند که به مجلس نهم راه نیافته اند.
در میان اسامی نمایندگان ناکام دیگر شهرهای ایران، می توان به احمد ناطق نوری با سابقه‌ترین نماینده مجلس، حسین جلالی رئیس دفتر محمدتقی مصباح یزدی، حشمت الله فلاحت پیشه عضو کمسیون امنیت ملی، محمدکاظم وزیری هامانه وزیر نفت سابق دولت احمدی نژاد، جهانبخش محبی نیا عضو هیات رئیس مجلس هشتم، و محمد رضا خباز، مصطفی کواکبیان و قدرت الله علیخانی (هر سه از اعضای فراکسیون اقلیت مجلس هشتم) اشاره کرد.
بسیاری از نمایندگانی که به مجلس نهم راه پیدا نکرده اند، مدعی بروز تخلفات انتخاباتی در حوزه های انتخابی خود شده و این ناکامی را ناشی از ناعادلانه بودن انتخابات دانسته اند.
این نمایندگان، تا آخرین روز کاری مجلس هشتم در ششم خرداد آینده، همچنان عضو قوه مقننه ایران خواهند بود و از روز هفتم خرداد، جای خود را به اعضای جدید مجلس شورای اسلامی می دهند.



نقشه تخار
سرازیر شدن سیلاب های تازه در شمال افغانستان نزدیک به سی کشته برجا گذاشته است.
این سیلاب ها عمدتا به ولسوالی های اشکمش و چال در ولایت تخار آسیب زده و مقامات محلی می گویند، تا حالا اجساد دست کم ۲۹ نفر را بیرون کشیده اند.
عبدالجبار تقوا، والی تخار می گوید که هیات دولتی برای بررسی وضعیت به محل اعزام شده و همچنین گروه های نجات، مشغول کمک به سیل‌زدگان هستند.
آقای تقوا گفت که هنوز آمار دقیق تلفات مشخص نشده است و احتمال می رود که حدود پنجاه نفر در این سیلاب کشته شده باشند.
به گفته آقای تقوا، روستاهای موسوم به "شیره" و "مان‌دره" در ولسوالی اشکمش بیشترین آسیب را دیده است.
او گفت که امکانات ولایت تخار برای کنترل وضعیت ناچیز است و برای کمک به آسیب دیدگان و نجات افرادی که در سیلاب گیر افتاده اند، از مرکز درخواست کمک شده است.
والی تخار گفت که علاوه بر گروه های نجات که از طریق زمین فعالیت می کنند، نیاز است تا از طریق هوا نیز به آسیب دیدگان رسیدگی شود.
ولایت سرپل در شمال افغانستان هفته گذشته شاهد سیلاب های ویرانگر بود که در نتیجه آن، دست کم سی نفر کشته شدند.
بیشتر تلفات این سیلاب در سرپل، شرکت کنندگان مراسم یک عروسی بودند و مقامات گفتند که شماری از زنان و کودکان نیز در این میان کشته شدند.


انفجار در سوریه
شورای امنیت سازمان ملل متحد، انفجارهای روز پنجشنبه در دمشق، پایتخت سوریه را که به کشته شدن ۵۵ نفر منجر شد را محکوم کرد.
تعداد مجروحان این انفجارها هم ۴۰۰ نفر گزارش شده است.
دو اتومبیل بمبگذاری شده، صبح روز پنجشنبه در ساعات شلوغی و در نزدیکی ساختمان اطلاعات نظامی منفجر شدند.
مقام های سوری می گویند "گروه های تروریستی وابسته به کشورهای خارجی" مسئول انفجارهای روز پنجشنبه هستند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در بیانه ای که تمامی ۱۵ نفر اعضای این شورا آنرا امضاء کرده اند، از طرف های درگیر خواست طرح صلح سوریه را با "سرعت و کامل" به اجرا درآورند.
در بیانیه شورای امنیت آمده که آنها "این حرکت تروریستی را به شدت محکوم می کنند."
در این بیانیه همچنین بر "پایان تمامی خشونت های مسلحانه" تاکید شده است.
بشار جعفری، نماینده سوریه در سازمان ملل متحد، کشورهای عربی و دیگر قدرت های خارجی را متهم به ارائه کمک به گروه های مسلح کرده است.
او از سازمان ملل متحد خواست تا برای توقف این کمک ها گام بردارد.
قرار بود دولت سوریه و مخالفان زیر نظر فرستادگان سازمان ملل آتش بس را رعایت کنند.
با این حال خشونت ها در سراسر کشور ادامه داشت.

ساختمان هولناک

مرکز شهر دمشق تحت کنترل نیروهای دولت سوریه قرار دارد، اما در ماه های اخیر چند مورد بمب گذاری در این ناحیه صورت گرفته که اغلب آنها ساختمان ها امنیتی یا کاروان های نظامی بوده اند.
ساختمان مورد حمله
از زمان آغاز درگیری ها در ۱۴ ماه پیش، حملات روز پنجشنبه یکی از پرتلفات ترین حملات به پایتخت بوده است.
وزرات داخلی سوریه اعلام کرد که بمب گذاران بیش از هزار کیلوگرم مواد منفجره را در دو اتومبیل جاسازی کرده بودند و دو بمبگذار انتحاری آنها را به سوی ساختمانها راندند.
انفجارها، به ساختمان ده طبقه اطلاعات نظامی سوریه آسیب زدند. گزارش شده کسانی که در این ساختمان کار می کردند در سرکوب اعتراض های سوریه نقش داشته اند.
این ساختمان بخشی از مجموعه ای نظامی است که یکی از ۲۰ سازمان پلیس مخفی سوریه را تشکیل می دهد و آن طور که خبرنگاران گزارش می‌کنند، یکی از مخوف‌ترینشان هست.
در دهه ۱۹۵۰ این سازمان برای بازجویی از مظنونان جاوسوسی برای اسرائیل ساخته شد.
اما به گفته خبرنگاران، به تدریج این مجموعه به مرکز ضد تروریسم تبدیل شد. این ساختمان به مکانی شهرت پیدا کرده که در آن بازجویی و شکنجه صورت می‌گیرد.
روز پنجشنبه، جمعیت بزرگی در مکان انفجار ها حاضر شدند و در حمایت از بشار اسد شعار دادند.
ژنرال رابرت موود سرپرست نیروهای ناظر صلح سازمان ملل، به بازدید محل رفت و گفت که مردم سوریه حقشان "چنین خشونت‌هایی نیست."
وزارت امور خارجه آمریکا نیز انفجارها را محکوم کرده و گفته است این گونه کشتار قابل توجیه نیست.
این وزارت خانه همچنین از دولت سوریه درخواست کرد طرح صلح آقای عنان هرچه زودتر به اجرا درآید.
ویلیام هیگ وزیر امور خارجه بریتانیا نیز گفت: "مردم سوریه از سرکوب و خشونت‌ها رنج می برند و این باید متوقف شود."
سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز انفجارهای روز پنجشنبه در سوریه را محکوم کرد.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز این انفجارها را محکوم کرد و با خانواده قربانیان و مجروحان ابراز همدردی کرد.


بمب گذار تابعیت بریتانیایی داشته است
عامل نفوذی طرح بمب گذاری یک هواپیمای مسافربری که از سوی شاخه القاعده در یمن طراحی شده بود، تابعیت بریتانیایی داشته و اصالتا اهل کشوری در خاورمیانه است.
این خبر را روز پنجشنبه رسانه های آمریکا منتشر کردند.
مقام های بریتانیایی از اظهار نظر درباره این موضوع خودداری کرده اند.
عامل نفوذی دستگاه اطلاعاتی آمریکا، بنا بوده با بمبی که در یک لباس زیر دوخته شده بود، سوار هواپیمایی به مقصد آمریکا شود.
پیش از آنکه حتی بلیتی برای او خریده شود، این فرد از یمن به عربستان سعودی گریخت و بمب را تحویل مقام های آمریکایی در آن کشور داد.
او هم اکنون در عربستان سعودی به سر می برد.
کسانی که تابعیت کشورهای غربی را دارند، انتخاب اول گروه های شبه نظامی برای انجام عملیاتی از این دست هستند.
بریتانیایی ها از اظهار نظر درباره این خبر خودداری کرده اند اما پیش از این آمریکایی ها گفته بودند که دستگاه های اطلاعاتی کشورهای دیگر هم در این کار دست داشته اند.
شبکه خبری ان بی سی آمریکا همچنین گزارش کرده که بریتانیایی ها در جذب این مامور دو جانبه، نقش به سزایی داشتند.

اطلاع رسانی روز به روز

روز دوشنبه که خبر کشف این برنامه اعلام شد، رسانه ها از قول مقام های آمریکایی اعلام کردند که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا یک ماه پیش از این طرح خبر داشته است.
یک روز پس از خنثی شدن طرح بمب گذاری در هواپیما، مقام های آمریکایی اعلام کردند این فرد در حقیقت مامور دو جانبه نفوذی در شاخه ای از گروه القاعده بوده است.
آنها گفتند بمبی که او تلاش داشته با آن هواپیما را منفجر کند نمونه پیشرفته تری از بمبی است که روز کریسمس سال ۲۰۰۹ در یک هواپیمای مسافربری در شهر دیترویت آمریکا کشف شد.
جان برنان، مشاور کاخ سفید در مبارزه با تروریسم روز سه شنبه گفته بود این وسیله در دست مقام های آمریکایی است و اف بی آی در حال بررسی آن است.
او گفته بود: "ما می خواهیم به جنبه های مختلف آن پی ببریم تا مطمئن شویم که می توانیم در آینده مانع از ورود این گونه وسایل یا وسایل مشابه به نقاطی شویم که جان مردم آمریکا را تهدید می کند."
گزارش شده که در ساخت این بمب از فلز استفاده نشده است. برای همین از دستگاه های امنیتی فرودگاه راحت تر عبور می کرد.



عليرضا ثقفي

(ویژه نامه کانون مدافعان حقوق کارگر به مناسبت روزجهانی کارگر۱۳۹۱)

آیا جنبش اشغال وال استریت آن گونه که برخی مطرح می کنند یک جنبش مدنی است و اعتراض به مدیریت است و یا آن گونه که رسانه های نظام سرمایه داری تلاش می کنند وانمود کنند که فروکش کرده است درحال افول است؟
اگر این جنبش به طور واقعی منافع کارگران و مزدبگیران را در نظر دارد پس چرا اتحادیه های وسیع کارگری در سراسر کشورهای سرمایه داری به طور همه جانبه از آن حمایت نمی کنند.
نگاهی گذرا به این جنبش وخواسته های آن بیانگر عمیق تر شدن این جنبش و بالا گرفتن خواسته های آن است. در درجه ی اول:
امروزه این جنبش دیگر تنها به امریکا و اعتراض کنندگان به وال استریت محدود نمی شود. بلکه خواسته های آن در کشورهای دیگری همانند یونان، اسپانیا، پرتغال، انگلستان و سایر کشورهای نیز مطرح است و علیه یک سیاست مشخص موضع گیری می کند. دلیل این مساله روشن است. بن بست های نظام سرمایه داری در سراسر این نظام آشکار است. نظام سرمایه داری به ان چنان شرایطی رسیده است که برای حفظ موجودیت خود مجبور به در پیش گرفتن یک سری برنامه هاست تا خود را سرپا نگه دارد. این برنامه ها در همه جا از یک روال برخوردار است و در همه جا با مقاومت اکثریت قاطع مردم روبرو است.
این روال چند مشخصه ی اصلی دارد که مهم ترین آن تحمیل هزینه های هر چه بیشتر بر نیروی کار ، دریافت هزینه های هر چه بیشتر از مردم به صورت های زیر است:

کم کردن خدمات عمومی نظیر بهداشت آموزش و پرورش و حمل ونقل

بالا بردن سن بازنشستگی و افزایش مدت کار به طور کلی

پایین آوردن حقوق کارگران به صورت قراردادهای موقت

بالا بردن هزینه های عمومی مانند آب برق انرژی و...

بالا بردن حقوق دولتی نظیر خدمات پست و غیره

مسایل فوق هیچ معنایی جز فشار آوردن بیشتر بر کسانی ندارد که مجبور به فروش نیروی کار خود هستند.
بر تمام مردم روشن است که گران شدن کالاها و خدمات و حذف خدمات عمومی و پایین آوردن حقوق به طور مشخص به مفهوم آن است که از فروشندگان نیروی کار بخواهیم کمتر بخورند، بیشتر کار کنند. در مسکن های کوچک تر زندگی کنند. از تفریحات خود بزنند. به فکر ادامه تحصیل فرزندان خود نباشند و حتا باتهدید به اخراج و ترس از بیکاری موافقت کنند. که کمتر از میزان معمول حقوق بگیرند و سخت تر کار کنند. و اجازه دهند که شدت استثمار بیشتر شود.
در مقابل خیلی روشن به بالا رفتن سود شرکت های بزرگ افتخار کنند.
به طور مثال در سال گذشته به گفته رییس جمهور امریکا ۴ شرکت نفتی ۸۰ میلیارد دلار سود داشته اند.(۱۲ فروردین اخبار شبانگاهی صدای امریکا) و یا سهام شرکت ... به علت افزایش سود بالا رفته است و بحران در حال فروکش کردن است زیرا که قیمت سهام بالا رفته است. یا قیمت طلا تثبیت شده است و قیمت مواد غذایی افزایش یافته است. در نتیجه خیلی روشن است که اعتراض به وضع موجود با هر شیوه و با هر ابزاری که باشد، اعتراضی است برنظام حاکم به دو دلیل مشخص:
نظام حاکم چاره ای جز حفظ بازار مالی این پادگان اصلی سرمایه ندارد، زیرا که اگر افزایش سود را از بازار مالی حذف کند بخش اصلی این نظام که گردش پول است به خطر می افتد.
زندگی کارگران و زحمتکشان روز به روز در فقر و مسکنت فزاینده تری قرار می گیرد و فشار بر زندگی آنان بیشتر شده و بی حقوق افزایش می یابد.
اکنون باید میان خواسته های جنبش کارگران این جنبش ضد وال استریت و یا آن طور که خودشان می گویند جنبش ضد سرمایه داری مقایسه ای هر چند اجمالی کرد تا ببینیم در کدام خواسته ها افتراق و در کدام خواسته ها اشتراک دارند...
جنبش ضد وال استریت خواهان یک زندگی شرافتمندانه برای همه ی انسان هاست و اصلی ترین مسایل و منشور و مطالبات خود را بیان کرده است. در این منشور آمده است:

آنها از طریق مصادره ی غیر قانونی خانه های ما را گرفته اند

آنها با استفاده از مالیات ما ... همچنان به پرداخت مزایای نجومی به مدیران خود ادامه می دهند.

آنها به طور پیوسته کوشیده اند تاکارگران و کارکنان را از حق مذاکره جمعی برای دستمزد بهتر و محیط کار سالم تر محروم سازند.

آنها دانشجویان را با تحمیل بدهی های ده ها هزار دلاری بابت تحصیل که حق انسانی آنهاست به گروگان گرفته اند.

آنها میلیون ها دلار به گروه های حقوقی پرداخته اند تا راه های گریز از قراردادهای بیمه بهداشتی را برایشان بیابند.

آنها از ارتش و پلیس برای جلوگیری از آزادی مطبوعات استفاده کرده اند.

آنها در جست وجوی سود، آگاهانه از فراخواندن کالاهای معیوب که جان مصرف کنندگان را به خطر می اندازد خوداری می کنند.

آنها به رغم شکست های فاجعه باری که سیاست هایشان به بار آورده، و می اورد، هم چنان سیاست های اقتصادی را تعیین می کنند.

آن گونه که مشخص است تمام خواسته های فوق ، خواسته های کارگران ومزدبیگرانی است که از ستم سرمایه داری به جان آمده اند و خواهان اشغال وال استریت این پادگان اصلی سرمایه داری هستند. این خواسته ها همان خواست کارگران و زحمتکشان سراسر جهان است که ندای حق طلبی خود را در کشورهای دیگر سرمایه داری همانند ایتالیا، اسپانیا، انگلستان، یونان، فرانسه و غیره... به گوش همگان می رسانند.
علاوه بر آن اعلام روز کارگر به عنوان یک روز بدون ۹۹درصدی ها نشان می دهد که این جنبش خود را جزئی از مبارزات جهانی کارگران در قرن اخیر می داند. مبارزاتی که مبنای خود را روز اعتراض کارگران نیویورکی به ستم واستثمار و بی حقوقی می داند. مبارزاتی که بیش از ۱۵۰ سال پس از روز اول ماه می ۱۸۷۹ هم چنان علیه سرمایه داری در جریان است و هر ساله میلیون ها کارگر در سراسر جهان این روز را گرامی می دارند. در نتیجه این جنبش پیوندی است بین مبارزات کارگران از سال ۱۸۶۸ در نیویورک تا به امروز زیرا که اعضای این جنبش خود را فرزندان همان کارگرانی می دانند که اول ماه مه آن سال علیه سرمایه داری به مبارزه برخاستند....

فراخوان جهانی جنبش ضد سرمایه داری :

جنبش جهانی ضدسرمایه داری در آستانه ی ماه مه از همه ی کارگران و زحمتکشان و مردم سراسر جهان که تحت ستم سرمایه داری هستند خواسته است که :

۱-با جنبش تصرف در محله خودتان همکاری کنید.

۲-خبر اعتصاب ها را درشبکه های اجتماعی پخش کنید.

۳-گروه خویشاوند جنبش درست کنید(شبکه سازی).

۴-به شبکه کنفرانس میان جنبشی اعتصاب عمومی به پیوندید.

۵-با کارگران صحبت کنید(بااتحادیه های محلی وسازمان های کارگری برای شرکت درسازماندهی مستقیم این اعتصاب).

۶-محل کار، محیط دانشگاه و یا زیست خود را سازمان دهید .

چرا آنان روز کارگر را به عنوان روز همبستگی انتخاب کرده اند؟ این مساله نشان از آن دارد که جنبش وال استریت به خوبی می داند که پایگاه آنها تنها طبقه ی کارگر در مقیاس جهانی است.
فراخوان جنبش جهانی ضد سرمایه داری کلیه اقشار مختلف طبقه ی کارگر را در نظر می آورد، تمام آنانی را که از حاکمیت این نظام تحت فشار هستند به مبارزه با این نظام فرا می خواند؛ به این ترتیب متوجه می شویم که نیروی اصلی و موتور محرکه جنبش ضدسرمایه داری طبقه کارگر است، زیرا که بیشترین آسیب از این نظام به غایت غیر انسانی متوجه کسانی است که مجبور به فروش نیروی کار خود به هر ترتیب هستند و متحدان این نیروی محرکه تمام کسانی هستند که امروزه به هر ترتیب از این نظام انحصارگر و تبلور یافته در بازار مالی آینده ای امیدبخش برای زندگی ندارند.
جنبش جهانی ضد سرمایه داری به این امر واقف است که اقشار مختلفی دراین نظام زندگی می کنند که مجبور به فورش نیروی کار خود نیستند. درحقیقت به نوعی دارای شغلی آزاد بوده و مالک وسایل کار و کسب وکار خود هستند اما این مساله را تاکید دارد که حتا همین اقشار به شدت تحت فشار سرمایه داری مالی و شرکت های بزرگ هستند. شرکت هایی که مراکز اصلی نظام سرمایه داری همانند بانک ها ، بیمه ها، بورس ها را کنترل کرده و با تسلط عظیم بر بخش مالی تمام مردم جهان را بدهکار این نهادها کرده اند. دولت ها و سیاست مداران نیز در حقیقت بازیچه دست این شرکت های خصوصی بزرگ شده و در خدمت سودآوری این شرکت ها قرار دارند. آنان با تزریق پول و وام گرفتن از این نهادهای مالی در حقیقت مردم را به آنان بدهکار می کنند و کل مردم یک کشور را به گروگان این نهاد مالی در می آورند.
در نتیجه هر گونه حرکتی که سودطلبی و رهایی از قید وبندهای این سرمایه مالی را مدنظر قرار دهد، در درجه اول رهایی نیروی کار را مدنظر قرار داده است.
هیچ ثروتی بدون نیروی کار ایجاد نمی شود و هیچ سرمایه ای بدون استخدام نیروی کار فعال ارزش افزایی ندارد میلیاردها میلیارد سرمایه، چه به صورت پول نقد، ساختمان، ماشین آلات مواد اولیه و غیره باید در دستان عده ای قرار بگیردکه با آن ارزش آفرینی کرده و کالاهای قابل مصرف ایجاد کنند. و اگر نیروی کار وجود نداشته باشد، تمام آن چه به صورت سرمایه درآمده است بی ارزش خواهد بود.
میلیاردها میلیارد سرمایه های موجود در دستان سرمایه داران اگر در اختیار نیروی کار قرار نگیرد واگر کارگرانی نباشند که آنها را به کار اندازند، هیچ ارزشی ندارد. تمام وام هایی که نهادهای مالی به دولت می دهند و از آن طریق سودهای افسانه ای می برند، باید توسط نیروی کار بازپرداخت شود. و جنبش اشغال وال استریت و ضد سرمایه داری می داند که اگر نیروی کار در صحنه نباشد و کار نکند، آن صاحبان وام و صاحبان سهام و بانک ها به تنهایی توان هیچ حرکتی را ندارند. آنها همان یک درصدی هستند که بر دوش ۹۹ درصد دیگر سوارند و از ثمره کار آنان سود می برند همان گونه که در منشور ضدسرمایه داری جنبش اشغال وال استریت آمده است، آنان دنیا را به گروگان سرمایه های خود گرفته اند، جنگ افروزی می کنند، سیاست های مخرب اقتصادی را تعین می کنند، غذاها وکالاهای فاسد را با ترفندهای فراوان به مردم حقنه می کنند و با پول های فراوانی که دردست دارند، دادگاه ها و حقوق دانان را می خرند، تبعیض را رواج می دهند، دانشجویان را به گرو سرمایه های خود می گیرند و تبعیض های جنسی و قومی را رواج می دهند. فقر وگرسنگی را بر مردم سراسر جهان تحمیل می کنند تا سودهایشان را حفظ کنند.
لغو حاکمیت سرمایه بر جهان و لغو نظم سرمایه داری به معنای حاکمیت نیروی کار بر سرنوشت خویش است و از این بابت است که جنبش ضدسرمایه داری هماهنگ با جنبش کارگری و خواسته های اصلی و بنیادی است و هم راستا با منافع کارگران و زحمتکشان است و هسته ی اصلی و نیروی محرکه ی آن را کارگران و زحمتکشان تشکیل می دهند. و واخوردگان و وازدگان این نظام هر چند که در ظاهر مالک وسایل کسب وکار خود باشند، اما آنان نیز با هزاران پیوند در خدمت گزاری این نظام سودمحور و در تار و پود سود وام های کلان بوده و در گرو پادگان اصلی سرمایه قرار دارند که همان بخش مالی است. آنان به صورت اهرم هایی هستند که مردم به گروگان گرفته شده در سود وام ها را، وادار به کار وتلاش کنند تا سود وام ها را بازگردانند. گام اول، رهایی کارگران از قید و بند بازار مالی و وام های تحمیلی است که اکنون بخشی از صاحبان و مالکان ابزار تولید را به نوبه خود به گروگان گرفته اند و گام های استوار بعدی نیز بر این پایه بنا خواهد شد.
امروزه در شهرهای بزرگ و درکنار هر سوپرمارکت که مواد غذایی ومصرفی را به مردم عرضه می کند، بیش از ۲ الی ۳ بانک ونهاد مالی وجود دارد که این خود بیانگر همان بازار مالی تحمیلی است که به کشیدن شیره جان کارگرن وزحممتکشان و کل نیروی کار مشغولند. و آنان که به ظاهر در این نظام مالک ابزار کار و پیشه ی خود هستند اهرم هایی در جهت بهره کشی از کل نیروی کار برای پرداخت وام ها و سودهای شرکت ها و بانکها و نهادهای مالی هستند و عملا به ابزاری برای این بهره کشی تبدیل شده اند. هر چندکه ممکن است خود سهمی از این خان یغما ببرند اما هیچ گونه اختیاری در گردش این نظام حاکم ندارند و به طورعملی هر آنچه سیاستگذاران این سیستم سودطلبی برنامه ریزی می کنند اینان بی کم وکاست به اجرایش می پردازند.
رهایی از این اسارت جز با برهم زدن این نظم امکان پذیر نیست. زیرا که همگان در چنگال این نظام بهره کشی اسیرند . چه آنان که فقط نیروی کار را می فروشند و چه آنان که به ظاهر صاحب ابزار کسب و پیشه ی خود هستند و چه آنان که در تولید نقش دارند، چه آنان که به خدمات تولید می پردازند، این نظم باید در هم ریزد و جز با نیروی محرکه ی کارگران و مزدبگیران و هماهنگی تمام بخش های اجتماعی اسیر این نظام امکان پذیر نمی باشد.
به همین جهت باید روز کارگر را به روز همبستگی با اعتراض به نظم سرمایه داری و جشن ۹۹درصدها تبدیل کنیم.
حال ما بایذ به سوال اول جواب دهیم: چرا اتحادیه های کارگری به آن وسعت و سراسری ، خودنشان در کشورهای سرمایه داری با همه ی وجود از این جنبش حمایت نمی کنند. برای پاسخ به این سوال باید گفت: اولا تعدادی از اتحادیه های کارگری و اعضای آن همراه را این جنبش هستند و حمایت انها از این جنبش در حال افزایش است. اما بخش بزرگی از این اتحادیه ها و به خصوص رهبران آن سالهاست که به محافظه کاری در مقابله با سرمایه داری عادت کرده اند و از این طریق خود به نان و نوایی رسیده اند و گمان می کنند که نظم موجود حافظ منافع آنان است. هم اکنون چالش های وسیعی در اتحادیه های کارگری در سراسر جهان در حمایت از این جنبش وجود دارد که البته برای دور ریختن پوسته ی قدیمی نیاز به زمان دارد، اما هم راستا بودن منافع تمام کارگران و مزد و حقوق بگیران و مردم تحت ستم وبطور کلی فروشندگان نیروی کار با این جنبش در حرکات آینده مشخص تر خواهد شد و هر چه سازماندهی و فراگیری این جنبش بیشتر شود، اقشار وسیع تری حتا از خود جامعه ی سرمایه داری به مسیر نزولی این نظام پی خواهند برد... .



یک شرکت هوایی فلسطینی پروازهای خود را از سر گرفت

شرکت هوایی فلسطینی (Palestinian Airlines) پس از یک توقف اجباری هفت‌ ساله پروازهای خود را از سر گرفت. زیاد الباد، رئیس‌ این شرکت پنجشنبه (۲۱ اردیبهشت/ ۱۰ مه) به خبرگزاری فرانسه گفت که یک هواپیمایی خطوط هوایی فلسطینی روز پیش، چهارشنبه از فرودگاه العریش مصر به عمان و برعکس پرواز داشته است. به نقل از زیاد الباد این پرواز از این پس هفته‌ای دو بار تکرار خواهد شد. فرودگاه العریش مصر حدود ۵۰ کیلومتر با نوارغزه فاصله دارد.
مسافرانی که از نوار غزه یا به مقصد نوار غزه در سفر بودند، تا کنون بایستی مسیری حدود ۴۰۰ کیلومتر را تا نزدیکترین فرودگاه طی می‌کردند. زیاد الباد ضمن اعلام اینکه شرکت هوایی فلسطینی چهار فروند هواپیما در اختیار دارد گفت که این شرکت در آینده نزدیک پروازهایی از العریش به جده در عربستان سعودی خواهد داشت. او افزود ما تلاش می‌کنیم پروازهایی نیز به مقصد ترکیه و امارات عربی متحده هماهنگ کنیم.
این شرکت هوایی سال ۱۹۹۵ تأسیس شد و پس از افتتاح فرودگاه رفح، سال ۱۹۹۸ در جنوب نوار غزه، پروازهای خود را به این فرودگاه منتقل کرد. در پی تخریب فرودگاه رفح پس از حمله جنگده‌های اسرائیلی شرکت هوایی فلسطینی به مصر بازگشت و فعالیت خود را تا سال ۲۰۰۵ ادامه داد.



نهادهای امنیتی روسیه می‌گویند حمله‌ای تروریستی به شهر سوچی، محل برگزاری المپیک زمستانی ۲۰۱۴، را خنثی کرده‌اند. شهر سوچی در جنوب غربی روسیه و نزدیکی منطقه‌ی مورد مناقشه‌ی آبخاز در شمال غربی گرجستان قرار دارد.
بنا بر اعلام سازمان امنیت داخلی روسیه (FSB) طرحی برای حملات تروریستی به محل برگزاری مسابقات المپیک زمستانی ۲۰۱۴ در این کشور کشف و خنثی شده است. به گزارش خبرگزاری دولتی ریانووستی روسیه، در جریان عملیاتی ویژه در منطقه‌ی آبخاز گرجستان در چهارم و پنجم مه (۱۵ و ۱۶ اردیبهشت) تسلیحات نظامی کشف و ضبط شده است.
آن‌طور که نهادهای امنیتی روسیه گزارش داده‌اند، در عملیات یادشده خمپاره‌اندازهای قابل حمل برای شلیک خمپاره‌های زمین به هوا، شعله‌افکن، انواع اسلحه و مواد منفجره کشف شده است. سازمان امنیت داخلی روسیه احتمال می‌دهد که دوکو عُمَروف، یکی از رهبران ستیزه‌جویان چچنی، پشت این ماجرا باشد.

یکی از شگون‌نماهای بازی‌های ۲۰۱۴ سوچی
در گزارش رسمی سازمان امنیت داخلی روسیه آمده است: «این امر برای نهادهای امنیتی روسیه مسلم شده که جنگجویان برنامه داشتند در طول دو سال مانده تا زمان برگزاری مسابقات، سلاح به سوچی منتقل کنند تا پیش یا در هنگام برگزاری رقابت‌های المپیک عملیات تروریستی انجام دهند».
رقابت‌هایی مهم در منطقه‌ای ناآرام
شهر سوچی در ساحل دریای سیاه، منتهی‌الیه جنوب غربی روسیه و در نزدیکی منطقه‌ی آبخاز در گرجستان قرار دارد. آبخاز را تنها چند کشور از جمله روسیه، ونزوئلا و نیکاراگوئه به عنوان کشوری مستقل به رسمیت می‌شناسند. کشورهای دیگر این منطقه را جزئی از خاک گرجستان می‌دانند.
روسیه در مقابل گرجستان از منافع آبخاز دفاع می‌کند. این کشور در درگیری‌های سال ۲۰۰۸ نیز به دفاع از آبخاز به گرجستان حمله کرد.
سوچی در سال ۲۰۰۷ و در مرحله دوم رای‌گیری کمیته بین‌المللی المپیک در مورد محل برگزاری بازی‌های زمستانی ۲۰۱۴ گوی سبقت را از پیونگ چانگ در کره جنوبی ربود. این شهر با جمعیتی حدود ۳۳۰ هزار نفر و با سابقه تاریخی ۱۵ قرنی هر سال پذیرای بیش از چهار میلیون گردشگر است.
المپیک زمستانی سوچی طبق برنامه از هفتم تا بیست‌وسوم فوریه ۲۰۱۴ برگزار خواهند شد. در محل انجام این بازی‌ها یازده مجموعه ورزشی با هزینه‌ای بالغ بر دوازده میلیارد دلار ‌احداث خواهد شد.
انتخاب سوچی که پس از المپیک تابستانی ۱۹۸۰ میلادی در اتحاد جماهیر شوروی سابق اولین رویداد مهم ورزشی با ابعاد جهانی در روسیه به شمار می‌آید، از اهمیت ویژه‌ای برای این کشور برخوردار است.
کمیته بین‌المللی المپیک همواره اطمینان داده که با وجود نزدیکی شهر سوچی به منطقه‌ای ناآرام و علیرغم این‌که تقریبا هر روز خبرهایی در مورد درگیری در این منطقه مخابره می‌شوند، روسیه از عهده‌ی تأمین امنیت المپیک ۲۰۱۴ برخواهد آمد.





رهبر جنبش حماس، که از متحدان اصلی جمهوری اسلامی شناخته می‌شود، گفته است که گروه او در درگیری احتمالی میان اسرائیل و ایران دخالت نخواهد کرد. حماس به تدریج خود را از حمایت ایران بی‌نیاز می‌کند.
خالد مشعل و اسماعیل هنیه، رهبران حماس رهبر جنبش اسلامی حماس در مصاحبه‌ای گفته است در صورت حملۀ اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران، حماس به پشتیبانی از ایران وارد کارزار نخواهد شد.
اسماعیل هنیه، نخست وزیر جنبش حماس، روز پنجشنبه (۱۰ مه) در گفت‌وگویی با خبرگزاری رویترز تصریح کرد: «حماس یک جنبش فلسطینی است که در داخل قلمرو فلسطینی فعالیت می‌کند و عملیات سیاسی و نظامی خود را تنها در چارچوب منافع مردم فلسطین به اجرا در می‌آورد.»
آقای هنیه افزود: «ایران از ما هیچ تقاضایی نکرده است و ما فکر می‌کنیم که ایران به ما نیازی ندارد.»
آقای هانیه که در مقر فرماندهی خود در نوار غزه به سؤالات خبرگزاری رویترز پاسخ می‌داد، اظهار داشت: «اسرائیل تهدیدهای خود را اعلام کرده و به توضیح و تفسیر آنها هیچ نیازی نیست. اما فکر می‌کنم که چنین اقدامی برای سراسر منطقه پیامدهایی سنگین به دنبال خواهد داشت.»
اسرائیل بارها گفته است که از هر امکانی، از جمله حمله نظامی، استفاده می‌کند تا از تکمیل برنامه هسته‌ای ایران جلوگیری کند، اما ایران تأکید دارد که برنامه هسته‌ای آن دارای مقاصدی صرفا صلح‌جویانه است.
اهداف دولت "وحدت ملی" در اسرائیل
مقامات نظامی اسرائیل گفته‌اند در صورت حمله به ایران، احتمال دارد که اسرائیل با حملاتی از جانب نیروهای مسلح حماس و همچنین ارتش حزب‌الله لبنان مواجه شود. به نظر اسرائیل هر دو نیرو توسط ایران به قدرت موشکی مجهز شده‌اند و هر دو از شیوه‌های تروریستی استفاه می‌کنند.

اسماعیل هنیه: سازمان او در برابر اسرائيل موضعی مستقل دارد که تابع مناسبات با ایران نیست
رهبر حماس اشاره کرده است که نخست وزیر اسرائیل با تشکیل ائتلاف بزرگ دولتی، به زودی اکثریت کنست (پارلمان اسرائیل) را با خود همراه خواهد کرد. این امر ظاهرا برای امور داخلی کشور صورت گرفته است، اما "انگیزه‌های خارجی" آن نیز انکارناپذیر است. او گفت که هم وضعیت تازه در خاورمیانه و جنبش موسوم به "بهار عربی" و هم مناقشه با ایران می‌تواند از انگیزه‌های اصلی تحولات در اسرائیل باشد.
آنچه اسماعیل هنیه در رابطه با ایران گفته است، چندان تازگی ندارد. او پیش از این نیز بر این موضع تأکید کرده بود که سازمان او در برابر اسرائيل موضعی مستقل دارد که تابع مناسبات با ایران نیست. او در برخورد با بحران سوریه نیز مرزبندی خود را با جمهوری اسلامی اعلام داشته است.
رهبران حماس برخلاف جمهوری اسلامی، از قیام مبارزان سوری علیه رژیم بشار اسد پشتیبانی کرده‌اند. هنیه به ویژه در جریان دیداری از ترکیه و در ملاقات با سران این کشور که از حامیان اصلی مخالفان رژیم سوریه هستند، افراد مخالف رژیم بشار اسد را "قهرمان" نامیده بود.
اعتصاب غذا
اسماعیل هنیه درباره اعتصاب غذای صدها نفر از فلسطینی‌ها در زندان‌های اسرائيل گفت که این آزمونی برای تعهد اسرائیل به اصول عام انسانی است. او تهدید کرد که مرگ هر فلسطینی "تبعاتی سنگین" خواهد داشت، اما توضیح بیشتری نداد.
او گفت: «من دلم نمی‌خواهد که حتی یک اسیر فلسطینی در زندان‌های اسرائیل به شهادت برسد؛ تنها تقاضای من این است که اسرائیل به این افراد به عنوان اسیران جنگی نگاه کند و به حقوق انسانی آنها احترام بگذارد.»

به گفته جمعیت‌های فلسطینی مدافع حقوق بشر، از تاریخ ۱۷ آوریل تا کنون تا دو هزار فلسطینی در زندان‌های اسرائیل به اعتصاب غذا دست زده‌اند. دو نفر از آنها از ۷۰ روز پیش از خوردن طعام خودداری کرده و در شرایط جسمی وخیم قرار گرفته‌اند.
به گفته رهبر حماس: «آنها تقاضاهایی ساده و انسانی دارند مانند منع زندان انفرادی، افزودن دیدارهای خانوادگی و تعداد بیشتری از کانال‌های تلویزیونی.» او افزود که اسرائیل باید به تعهدات خود در جریان آزادسازی گیلعاد شالیط توسط گروه حماس وفادار بماند. در اکتبر گذشته این سرباز اسرائیلی پس از پنج سال اسارت، با حدود ۹۰۰ زندانی فلسطینی مبادله شد.
سازمان جهاد اسلامی، جنبش افراطی که غالبا خود را از توافق‌های آتش‌بس میان حماس و اسرائیل دور نگه می‌دارد، گفته است در صورتی که یک زندانی بر اثر اعتصاب غذا بمیرد، عملیات قهرآمیز خود علیه اسرائیل را شدت خواهد بخشید.
هنیه به خبرگزاری رویترز گفت: «ما در ملاقاتی با سران جهاد اسلامی درباره موضوع اعتصاب زندانیان توافق کردیم که هیچ اقدام مستقلی از جانب آنها صورت نگیرد. در صورتی که اتفاقی روی دهد، تمام تصمیم‌ها با توافق همه جناح‌های فلسطینی اتخاذ خواهد شد. آنها تنها در چارچوب توافق ملی عمل خواهند کرد.»
آشتی دو جناح اصلی
اسماعیل هنیه درباره آشتی با سازمان فتح به رهبری محمود عباس گفت که این روند همچنان ادامه دارد. دو سازمان از سال ۲۰۰۷ که حماس با تسلط بر نوار غزه، مبارزان فتح را از این منطقه طرد کرد، خصمانه بوده است.
هنیه گفته است که دو جناح اصلی جنبش فلسطین خصومت گذشته را کنار گذاشته‌اند، اما هنوز به توافق کامل نرسیده‌اند. رهبر حماس تصریح کرد: «ما برای رسیدن به توافق کامل راه درازی طی کرده‌ایم، اما برای همکاری کامل با آنها همچنان موانع داخلی و خارجی وجود دارد.»
آقای هنیه اشاره کرد که امریکا و اسرائیل همچنان حماس را سازمانی تروریستی می‌دانند و به سازمان فتح فشار می‌آورند که با حماس همکاری نداشته باشد. او افزود که در تشکیلات خودگردان فلسطینی به رهبری محمود عباس، گروه‌هایی وجود دارند که از جدایی میان فلسطینی‌ها سود می‌برند.
به اعتقاد آقای هنیه فلسطینی‌ها در جنبش‌های موسوم به "بهار عرب" در کشورهای تونس و مصر و لیبی و یمن بزرگترین فایده را برده‌اند. او گفت که برخی از رژیم‌های عرب مانند رژیم مصر مناسبات مخفیانه با اسرائیل داشتند و با حقوق فلسطینی‌ها معامله می‌کردند.
به گفته آقای هنیه: «در دنیای عرب به حرمت و عزت فلسطینی‌ها افزوده شده است. ملت‌های عرب به وضعیت مردم فلسطین در بیت‌المقدس، به مشکلات زندانیان و همچنین به محاصره غزه اهتمام می‌دهند.»
اسماعیل هنیه به این واقعیت اشاره کرد که یکی از دستاوردهای آشکار سرنگونی رژیم حسنی مبارک در مصر این بوده است که نوار غزه دیگر از جانب صحرای سینا در محاصره قرار ندارد، زیرا مرز زمینی رفح به جانب مصر باز شده است.
هانیه تصریح کرد که جنبش اسلامی حماس همچنان از تمام اشکال مبارزه استفاده می‌کند: «مقاومت مردمی، مبارزه سیاسی، دیپلماتیک و مسلحانه.»
او همچنین تأکید کرد که موضع حماس در قبال اسرائیل تغییری نکرده است. این گروه که کنترل نوار غزه را در دست دارد، موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد. برخلاف سازمان فتح که رهبر آن محمود عباس، روز چهارشنبه (۹ مه) در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز گفت که سازمان او مبارزه‌ی مسلحانه با اسرائیل را کنار گذاشته است.
آقای هنیه به این سؤال که: "آیا حاضرید موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسید"، با سؤال دیگری جواب داد: «اول آنها باید به این سؤال جواب بدهند: آیا اسرائیل حاضر است حق فلسطینی‌ها را به زندگی در کشور خود و با حاکمیتی مستقل قبول کند؟»
آقای هنیه گفت که جنبش حماس تنها در یک شرط حاضر است با اسرائیل وارد آشتی و مصالحه شود: فلسطینی‌ها باید بتوانند در مناطقی که در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ به اشغال اسرائيل در آمد، دولت مستقل خود را تشکیل دهند.



هاشمی رفسنجانی‌هدف تاسیس دانشگاه آزاد را تحقق رویای قشرهای فرودست ‌در طی مدارج تحصیلی و اجتماعی خوانده اما به نظر می‌رسد کیفیت نازل آموزش، شهریه‌ بالا و عدم جذب دانش‌آموختگان در بازار کار، این هدف را قلب کرده باشد.
دانشگاه آزاد ایران دو سال پس از انقلاب فرهنگی و در اردیبهشت ۱۳۶۱ به پیشنهاد علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی تاسیس شده است. در اساسنامه این دانشگاه آمده که تامین هزینه‌های آن با اتکاء به کمک‌های مردم، دولت، نهادهای انقلاب اسلامی و شهریه‌های پرداختی خواهد بود.
آیت‌الله خمینی از حامیان تاسیس دانشگاه آزاد بوده و آن‌گونه که هاشمی رفسنجانی می‌گوید یک میلیون تومان کمک مالی به این نهاد کرده است. این دانشگاه بنا بر اساسنامه خود موسسه‌ای عام‌المنفعه معرفی شده که همه هزینه‌های آن صرف امور مربوط به خودش می‌شود. اعلام موجودیت رسمی این دانشگاه در چهارم اسفند ماه ۱۳۶۱ در روزنامه‌های رسمی ایران منتشر شد.
دانشگاه آزاد اسلامی طی سی‌سال گذشته بیش از ۳ میلیون دانش‌آموخته داشته و با ۴۴۱ واحد و مرکز دانشگاهی، رفاهی، اداری و بیمارستانی در فضایی متجاوز از ۱۴ میلیون متر مربع ، بزرگ‌ترین مجموعه آموزشی ایران معرفی می‌شود.
هاشمی‌رفسنجانی در مصاحبه‌ای تفصیلی با ماهنامه "مدیریت ارتباطات" در بهار سال ۱۳۹۰ به ذکر خاطرات خود از چگونگی تاسیس دانشگاه آزاد پرداخته و گفته است: « ما هم بین مردم بودیم و در فامیل می‌دیدیم که بچه‌ها می‌روند کنکور می‌دهند و ندرتا قبول می‌شوند. انقلاب فرهنگی که راه افتاد، همین دانشگاه‌ها هم تعطیل شدند. دانشگاه‌ها دو سال تعطیل بود و دیدیم که این وضع یک فاجعه برای کشور است. من در خطبه‌ای در نماز جمعه گفتم که بچه‌های ما الان در حد دیپلم بیرون می‌آیند و بعد هم بیکار می‌مانند. گفتم این جریان فقر و تبعیض که در جامعه هست هر سال عمیق‌تر می‌شود چون عده‌ای ممتاز در داخل و خارج تحصیل می‌کنند و بعد کارهای اساسی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را به دست می‌گیرند و بچه‌های خانواده‌های عادی باید در حد عملگی و کارمند و کاسب بمانند.»


رفسنجانی در ادامه تاکید کرده که: «می‌خواستیم با تاسیس دانشگاه آزاد، این تبعیض را برداریم و به این بچه‌ها میدان درس خواندن بدهیم تا بعد در قشر بالای کشور حضور داشته باشند.»
 حمایت فکری و مالی آیت‌الله خمینی از این پروژه به ایجاد نخستین واحدهای دانشگاه آزاد انجامید. دانشگاه آزاد در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ شمسی بیشتر سرگرم توسعه کمی خود بود و جوانان علاقمند به تحصیل که امکان جذب و قبولی در دانشگاه‌های سراسری را نداشتند، استقبال گرمی از این فرصت کردند.

ما افزایش روز افزون شهریه‌ها، اعتراض استادان دانشگاه‌های دولتی به نحوه تدریس در این دانشگاه، کیفیت آموزشی غیراستاندارد، خرید زمین و تاسیس پرشتاب واحدهایی از این دانشگاه در نقاط دور افتاده و توسعه نیافته، به انتقادهای جدی از مسئولان آن انجامید و زمزمه انحراف این نهاد از مسیر نظام آموزش عالی را دامن زد.
مسئولان دانشگاه آزاد در سه دهه فعالیت خود با اتهاماتی چون زمین‌خواری، پارتی‌بازی، فروش سوالات کنکور، ارائه مدرک تحصیلی به صاحبان قدرت و دادن کرسی استادی به افراد بی‌صلاحیت روبرو شده‌اند.
دانشگاه آزاد ایران سومین دانشگاه پر جمعیت جهان معرفی می‌شود. آن‌گونه که در ویکیپدیا آمده، دانشگاه ‌ایندیرا گاندی در هندوستان و دانشگاه علامه اقبال در پاکستان از این نظر در رده‌های اول و دوم قرار دارند. این در حالی است که در هیچیک از دانشگاه‌های برتر دنیا،  شمار دانشجو یا مساحت آن اعتباری علمی و آموزشی محسوب نمی‌شود.

هاشمی رفسنجانی گفته که دانشگاه آزاد،  پرافتخارترین و موفقیت‌آمیزترین پروژه جمهوری اسلامی است. مسئولان این دانشگاه در اثبات این مدعا به بودجه پژوهشی، مقالات علمی، ثبت اختراعات و ابداعات، شرکت در کنفرانس‌های بین‌المللی و مجتمع‌های بیمارستانی اشاره می‌کنند. از سوی دیگر عنوان می‌شود که بزرگترین کتابخانه دانشگاهی ایران در دانشگاه آزاد نجف‌آباد دایر است.
دانشگاه آزاد از نظر زمان ریاست یک فرد بر آن نیز واجد رکورد است.  در حالی‌‌که عمر مسئولیت و مدیریت افراد در نهادهای جمهوری اسلامی گذرا وکوتاه است، رییس آن نزدیک سه دهه بر مسند قدرت ماند. عبدالله جاسبی سرانجام در زمستان سال ۱۳۹۰ جای خود را به فرهاد  دانشجو داد. این تغییر با مناقشات سیاسی و جناحی گره خورده بود و به نبرد میان دولت احمدی‌نژاد با گروه هوادار هاشمی رفسنجانی تعبیر شده و هم‌چنان ادامه دارد.
مهرداد درویش‌پور، جامعه‌شناس مقیم سوئد می‌گوید که دانشگاه آزاد توانسته آموزش عالی را همگانی کرده و امتیاز تحصیل عالی را از "الیت طبقه متوسط" به گروه‌های محروم‌تر توزیع کند: « با این همه  دانشگاه آزاد از نظر کیفی حتی قادر به رقابت‌ با دانشگاه‌های دولتی ایران نیست چه برسد به دانشگاه‌های جهانی.» 


درویش‌پور در مورد جذب بیش از سه میلیون جوان جویای تحصیل در دانشگاه آزاد می‌گوید:   «نفس تحصیل در ایران، منزلت اجتماعی می‌آورد و از این نظر شاید ادعای آقای رفسنجانی در باره موفق بودن این پروژه اعتبار داشته باشد. اما اگر دانشگاه را محل افزایش دانش و تخصص و موجد تولید و اشتغال بدانیم، نمی‌توانیم از پروژه‌ای موفق یاد کنیم. باید بپرسیم که این چند میلیون نفر چقدر کار مربوط به رشته خود به دست آورده ‌و چه آینده‌ روشنی داشته‌اند.»
بسیاری از منتقدان دانشگاه آزاد می‌گویند که تاسیس این مرکز آموزشی به تب مدرک‌گرایی و کمرنگ‌شدن جایگاه تحصیل در جامعه دامن زده و هم‌زمان خیل عظیمی لیسانسیه فاقد مهارت نیز وارد بازار محدود کار کرده است. به عقیده ناظران، بسترهای لازم فرهنگی و اجتماعی برای پذیرش این همه دانشگاه دیده در ایران فراهم نیست. آنها می‌گویند که این دانش‌آموختگان لاجرم با نگاه و انتظارات دیگری به جامعه، همسر، خانواده و سبک زندگی می‌نگرند اما ساختارهای اقتصادی و فرهنگی موجود در ایران ظرفیت پاسخگویی به چنین نیازی را ندارد.
مهرداد درویش‌پور تاکید می‌کند که تحصیل سکوی تحرک طبقاتی نیز هست اما  بیکاری  گسترده موجب بدبینی و سرخوردگی دانش‌آموختگان می‌شود. او یکی از پیامدهای مثبت تاسیس واحدهایی از دانشگاه آزاد در شهرستان‌های دورافتاده را عبور این مناطق از فرهنگ بسته می‌داند اما تصریح می‌کند که دانشگاه آزاد به دلیل کیفیت نازل آموزشی، شهریه‌های بالا و جذب فرزندان خانواده‌های مرفه‌، به هدف آغازین خود دست نیافته‌ است.
هاشمی رفسنجانی در دومین اجلاس شورای مرکزی دانشگاه آزاد پرسیده است:« اگر این دانشگاه نبود، چند میلیون فارغ التحصیل آن الان کجا بودند؟ غیر از این که دیپلمه بیکار یا آواره کشورهای دیگر شده باشند، مطمئنا سرنوشت دیگری نداشتند.» منتقدان نیز در مقابل تاکید می‌کنند که جامعه ایران اینک به‌جای دیپلمه‌های بیکار، مملو از ده‌ها هزار کارشناس و دکتر بیکار است که با رشد همه ساله میزان فارغ‌التحصیلان، شانس  کمتری برای یافتن کار مناسب دارند و توقع‌شان نیز از جامعه و متولیان آن به مراتب متفاوت‌تر و بیشتر از دیپلمه‌هاست.


دو روزنامه‌نگار در ماه اردیبهشت به زندان فرا خوانده شدند. یک ماهنامه توقیف موقت شد. یک کاریکاتوریست به شلاق محکوم شد و یک خبرنگار مورد حمله لفظی و فیزیکی یک نماینده مجلس قرار گرفت.
هنوز ۱۰ روزی به پایان ماه اردیبهشت باقی مانده اما این ماه تا کنون ماه سیاهی برای روزنامه‌نگاران ایران بوده است.
دهم اردیبهشت، ماهنامه نسیم بیداری به صاحب امتیازی محمد مهدی طباطبایی به مدت دو ماه توقیف شد. این ماهنامه در آخرین شماره خود مصاحبه‌ای از محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق ایران را منتشر کرده بود.
وزارت ارشاد در نامه توقیف این نشریه، علت توقیف را "تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی" عنوان کرده بود، نهادی که قانونا به منظور تصمیم‌گیری درباره مسائل کلانی تشکیل شده که به امنیت ملی ایران مربوط می‌شوند.
رضا معینی در مصاحبه‌ای که در روز جهانی آزادی مطبوعات (سوم مه) با دویچه‌وله انجام داده بود به تعدد ارگان‌های تصمیم‌گیری درباره مطبوعات در ایران اشاره کرد و گفت: «ما ۹ ارگان متفاوت داریم که سانسور را بر مطبوعات اعمال می‌کنند. یعنی از خود مجموعه‌ی وزارت ارشاد که چندین گروه‌اند تا شورای امنیت ملی و وزارت اطلاعات، دادستانی‌ها و... همه این‌ها به خودشان اجازه می‌دهند به روزنامه‌نگاران درس یا اخطار ‌دهند و یا عملاً موارد ممنوعه را اعلام می‌کنند».
وی به مواردی اشاره کرد که در بعضی از شهرستان‌ها بخشدار یا فرماندار تلفن می‌کند و روزنامه را از نوشتن یک مطلب یا زدن یک تیتر منع می‌کند.

١٤ اردیبهشت، رضا انصاری‌راد عضو هیأت سردبیری روزنامه وقایع اتفاقیه و همکار تعدادی دیگر از روزنامه‌های اصلاح‌طلب برای سپری کردن محکومیت یک ساله خود به زندان اوین احضار شد. وی به اتهام " تبلیغ علیه نظام" در شهریور ١٣٨٩ به یک‌سال زندان محکوم شده بود و این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شد.
یک روز پس از ورود رضا انصاری‌راد به زندان اوین، خبر رسید که یک کاریکاتوریست به دلیل طراحی کاریکاتور یک نماینده مجلس، به ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
محمود شکرایه کاریکاتوریست هفته‌نامه‌ی نامه امیر که در اراک منتشر می‌شود، کاریکاتوری از احمد لطفی آشتیانی نماینده اراک در مجلس رسم کرد که او را با لباس یک فوتبالیست نشان داده بود.
این نماینده طرح عجیبی ارائه داده بود مبنی بر اینکه تیم فوتبال نفت تهران که در لیگ برتر است، به اراک منتقل شود.
در پی اعلام خبر محکومیت این کاریکاتوریست به شلاق، مانا نیستانی کاریکاتوریست مطرح ایرانی، همکارانش را دعوت کرد که برای اعلام همبستگی با محمود شکرایه، کاریکاتور نماینده اصولگرای مجلس ایران را بکشند.
بیستم اردیبهشت یک روزنامه‌نگار دیگر به زندان رفت. مهسا امرآبادی در اسفند ماه ۱۳۹۰ به جرم "نوشتن گزارش و حمایت از همسر زندانی‌اش" به ٥ سال زندان که چهارسال آن تعلیقی است، محکوم شد. وی برای گذراندن حبس یک‌ساله خود به اوین رفت.
مسعود باستانی همسر خانم امرآبادی از تیرماه ۱۳۸۸ در زندان به سر می‌برد. وی به شش سال حبس محکوم شده و هم‌اکنون در زندان رجایی‌شهر به سر می‌برد.

یک بار دیگرمجلس و یک بار دیگر توهین به خبرنگار
مهدی کوچک‌زاده نام آشنایی برای خبرنگاران است. وی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی است و سابقه چندین مورد برخورد لفظی با خبرنگاران داشته است.
روز ۱۹ اردیبهشت وی در ناهارخوری مجلس با خبرنگار هفته‌نامه آسمان که برای پیگیری تقاضای مصاحبه‌اش رفته بوده درگیر می‌شود و ضمن فحاشی به محمد قوچانی سردبیر نشریه آسمان، با خبرنگار گلاویز می‌شود به طوری که سایر نمایندگان دخالت کرده و خبرنگار را از دست آقای کوچک‌زاده نجات می‌دهند.
کوچک‌زاده که شعار "دانستن حقیقت، حق مردم است" را بر بالای صفحه وبلاگ خود نوشته، در توضیح این ماجرا چنین آورده است: «به این بی‌بهرگان از هوش سیاسی یادآور می‌شوم که به تقدیر و خواست الهی بخشی از محبت رای دهندگان به اینجانب به خاطر فحاشی‌ها و هتاکی‌های امثال علی مطهری و نماینده‌ای که وظیفه دلالی واردکنندگان خودرو را در مجلس برعهده داشت و دروغ‌پردازی‌های شما و همپالکی‌هایتان بوده است که درس دروغگویی و هتاکی را در مکتب اصلاح‌طلبان رسوایی چون قوچانی و جمشیدی آموخته‌اید».

اعتراض گزارشگران بدون مرز
سازمان گزارشگران بدون مرز، روز ۲۱ اردیبهشت، ۱۰ مه طی بیانیه‌ای مجموعه وقایع روی‌داده برای روزنامه‌نگاران در ماه اردیبهشت را برشمرده و از آنها با عنوان "ائتلاف سه قوه جمهوری اسلامی علیه روزنامه‌نگاران" یاد کرده است.
این سازمان تشدید سرکوب علیه روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها در جمهوری اسلامی را به شدت محکوم کرده و خواهان پایان دادن به این روند شده است.
در پایان این بیانیه، سازمان گزارشگران بدون مرز مراتب نگرانی خود از وضعیت نرگس محمدی و نگهداری او در سلول ۲۰۹ اوین با وجود بیماری را اعلام کرده است.



شورای امنیت سازمان ملل در بیانیه‌ای انفجارهای روز ۱۰ مه در پایتخت سوریه را به شدت محکوم کرد. بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، آمریکا، اتحادیه اروپا، آلمان، فرانسه، چین و روسیه نیز این انفجارها را محکوم کردند.
در بیانیه‌ی شورای امنیت که شامگاه پنجشنبه (۱۰ مه/ ۲۱ اردیبهشت) انتشار یافت، انفجارهای دمشق "حملات تروریستی" توصیف شده که شهروندان عادی زیادی قربانی آنها شده‌اند. شورای امنیت در عین حال از طرف‌های درگیر خواسته است هرچه سریع‌تر به خشونت‌ها پایان دهند و طرح صلح کوفی عنان را به طور کامل به اجرا بگذارند.

در این بیانیه آمده است: «تروریسم در هر شکل آن تهدیدی بزرگ برای صلح و امنیت بین‌المللی است و هر اقدام تروریستی صرفنظر از انگیزه‌ی آن، جنایت و غیرقابل توجیه است».
در دو انفجاری که صبح پنجشنبه در پررفت‌و‌آمدترین ساعات در مرکز دمشق روی داد، دست‌کم ۵۵ نفر کشته و ۳۷۲ نفر زخمی شدند. منابع دولتی سوریه می‌گویند حدود هزار کیلوگرم مواد منفجره در دو اتومبیل کارگذاری شده بودند.
انفجارها ظاهرا در نزدیکی یک ساختمان ده طبقه متعلق به یکی از مراکز امنیتی دولت بشار اسد رخ داده و ساکنان دمشق از تخریب این ساختمان خبر می‌دهند. در ماه‌های اخیر چندین انفجار در مرکز شهر دمشق که مراکز نیروهای امنیتی در آنجا قرار دارند، رخ داده است.
بشار جعفری، نماینده سوریه در سازمان ملل، انفجارهای روز پنجشنبه در دمشق را کار "تروریست‌ها" معرفی کرد. رژیم اسد مخالفان خود را "تروریست" می‌نامد.
نماینده سوریه با اشاره به افزایش شمار انفجارهایی نظیر آنچه روز پنجشنبه در دمشق رخ داد، ادعا کرد که این عملیات نشانه‌ی آن است که ناآرامی‌ها در سوریه "یک جنبش مسالمت‌آمیز" نیست. بشار جعفری در عین حال برخی از کشورهای عرب منطقه را متهم کرد که "گروه‌های تروریستی" در داخل سوریه را با پول و سلاح تامین می‌کنند.
مخالفان رژیم اسد هر نوع دست داشتن در این انفجارها را رد کرده و این اقدام را کار خود دولت اسد دانسته‌اند. به اعتقاد آنان، رژیم اسد از این صحنه‌ها برای بی‌اعتبار کردن جنبش اعتراضی مردم استفاده می‌کند.
"شورای ملی سوریه" نیز گفته است رژیم اسد با این "صحنه‌سازی‌ها" می‌خواهد به ناظران بین‌المللی نشان دهد که در حال مبارزه با تروریست‌هاست.
محکومیت انفجارها

دولت آمریکا نیز انفجارهای روز پنجشنبه در دمشق را محکوم کرد. جی کارنی، سخنگوی کاخ سفيد، درعین حال گفت، باور نداريم این انفجارها از سوی مخالفان دولت سوریه صورت گرفته باشد.
لئون پانه‌تا، وزیر دفاع ایالات متحده، هم گفته است پاره‌ای اطلاعات حاکی از حضور القاعده در سوریه است، اما ابعاد دقیق آن مشخص نیست. آمریکا از دولت سوریه خواسته است هرچه زودتر طرح صلح کوفی عنان را عملی کند.
بان کی مون، دبيرکل سازمان ملل، نيز در بيانيه‌ای انفجارهای دمشق را محکوم کرد. دبیرکل سازمان ملل با ابراز نگرانی از افزایش بمب‌گذاری‌ها در سوریه گفت، شانس جلوگیری از فرورفتن سوریه در کام یک جنگ داخلی تمام‌عیار در حال کاهش است.
ژنرال رابرت مود، سرپرست ناظران سازمان ملل در سوریه، روز پنجشنبه ضمن بازید از محل انفجارها، خواهان پایان خشونت‌ها در سوریه شد. او انفجارهای روز پنجشنبه را وحشتناک خواند و گفت: «چنین خشونتهایی حق مردم سوریه نیست».
اتحادیه اروپا، آلمان، فرانسه، بریتانیا، چین، روسیه و ایران نیز این انفجارها را محکوم کردند.



اعتراض هنرمندان و اهالی رسانه: حکم کاریکاتوریست اراکی را لغو کنید

شماری از سایت‌های خبری به همراه جمعی از کاریکاتوریست‌ها، با صدور بیانیه و  کشیدن کاریکاتور، به حکم شلاق کاریکاتوریست‌ اراکی اعتراض کردند.
چند پیش در گزارشی اعلام شد محمود شکرايه، کاريکاتوريست نشريه «نامه امير» که در استان مرکزی منتشر می‌شود، به خاطر کاريکاتور احمد لطفی آشتيانی، نماينده اصولگرای مجلس هشتم از اراک، کميجان و خنداب، به تحمل ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
این حکم با واکنش اهالی کاریکاتور و نیز رسانه‌های داخلی ایران روبرو شده است. مانا نیستانی، طراح و کاریکاتوریست ایرانی مقیم فرانسه، از اهالی دنیای کاریکاتور و طراحی ایرانی خواست در اعتراض به این حکم، همگی کاریکاتور نماینده اراک را بکشند.
​​این حرکت، آن طور که مانا نیستانی به رادیو فردا می‌گوید، با چند طرح شروع شد ولی پس از گذشت حدود سه روز، خیلی جدی دنبال شده و کارهای زیادی کشیده شده و هنوز ادامه دارد.
مانا نیستانی در این باره این حرکتش گفت: «تصمیم به اعتراض گرفتم چون این حوزه و کار و فعالیت و حرفه من است. حوزه‌ای است که ۲۰ سال در آن کار کرده و به خاطر آن زندان رفتم و تبعید و خیلی هزینه های دیگر داده‌ام.»
وی افزود: «طبعا اخبار داخل ایران را دنبال می‌کنم ولی این خبر برایم شوک آور بود. کسی را به خاطر کاریکاتور به شلاق محکوم کرده‌اند در حالی که هیچ خلافی صورت نگرفته؛ نه به مقدسات توهین شده و نه با آبروی کسی بازی شده است. این را که دیدم احساس خطر کردم.»
مانا نیستانی می‌گوید با تمام فشارها به حوزه رسانه و آزادی بیان در ایران، منافذی هنوز هست که باز است ولی این چنین واکنشی به یک کاریکاتور، نشانه خطرناکی است که ممکن است این منافذ بسته شود.
مانا نیستانی در مورد سابقه حساسیت‌ها و یا واکنش به کاریکاتور در ایران می گوید: «ما سابقه کاریکاتور از افراد سیاسی و چهره های دولتی را داریم و در دولت های گذشته هم این کار بدون مسئله دنبال شده است. تنها مسئله‌ای که به سراغ آن در حوزه کاریکاتور در ایران نمی‌روند، روحانیون هستند با لباس روحانی که ممکن است حساسیت برانگیز باشد. ولی دیگر افراد سیاسی در دولت های هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی همواره و زمان گل آقا، موضوع کاریکاتور بوده‌اند.»
وی می‌گوید: «به همین خاطر بود که تصمیم گرفتم به دور از جنجال سیاسی، از صنف کاریکاتوریست‌ها بخواهم برای دفاع از حقوق خود، دست به کار شوند و خوشبختانه به رغم این که خیلی از آنها شاید هم فکر و هم مسلک نباشند، ولی خیلی‌ها به این حرکت پیوستند.»
کاریکاتوریست‌های ایرانی از جمله جمال رحمتی، توکا نیستانی، پیام برومند، حنیف بهادری، سامان خادم، سعید صادقی، علی تجدد، کسرا عباس آبادی، محمد حسین توکلی، نعیم تدین، وحید نجفی، وحید نیک گو، و مرتضی خسروی در این زمینه از نماینده اراک و یا مرتبط با این قضیه، کاریکاتور کشیده‌اند.
مانا نیستانی می‌گوید: «اوایل کارها را در شبکه‌های اجتماعی مثل فیس بوک به اشتراک می‌گذاشتم الان این قدر زیاد شده که دیگر نمی‌توانم همه آنها را دیده و یا حتی به اشتراک بگذارم.»

سایت‌های خبری ایران: خواستار لغو این حکم هستیم
روز پنجشنبه همچنین سایت‌های خبری ایرانی در بیانیه مشترکی به حکم محمود شکرایه اعتراض کرده و در بیانیه‌ای مشترک که سایت بازتاب امروز آن را منتشر کرده، نوشتند: «وقتی خبر را شنيديم گمان اصلی مان اين بود که يا با شايعه‌ای مضحک مواجهيم و يا کاريکاتور ترسيمی، واجد وصف مجرمانه «توهين» - آن هم در حد اعلا - بوده است که باعث شده اولا يک نماينده با آن همه مشغله کاری، ره به شکايت برد و ثانيا دادگاه اراک نيز با بررسی تخصصی کاريکاتور، آن را مصداق توهين بداند و چنان حکم سنگين و عجيبی را صادر کند.»
این بیانیه می‌گوید: «اين حکم، نه تنها هيچ نسبتی با عدالت ندارد که پيش از آن که درباره کاريکاتوريست اراکی اجرا شود، خود تازيانه‌ای است بر تن همه رسانه‌هايی که در چارچوب قوانين کشور با همه تضييقات و محدوديت ها فعاليت می‌کنند.»
امضا کنندگان این بیانیه نوشته‌اند: «وانگهی در کشوری که کاريکاتور شخصيت‌هايش از ریيس‌جمهوری و ریيس مجلس گرفته تا وزرا و نمايندگان و ديگران، کشيده و منتشر می‌شود و اين، امری متعارف است ، بر چه مبنايی می‌توان نماينده اراک را مستثنی کرد و کشيدن کاريکاتورش را مستوجب شلاق دانست؟»
در این بیانیه آمده است: «ما، سايت‌های خبری ايران، فارغ از آن که کاريکاتوريست نشريه اراکی چه خط سياسی دارد و چگونه می‌انديشد و صرفا از منظری عدالتخواهانه، اولا خواستار لغو اين حکم هستيم و ثانيا مصرانه بر لزوم اصلاح اسلوب و روش های تعامل نهادهای حاکميتی با رسانه ها تاکيد می‌کنيم و دردمندانه نسبت به برخوردهای سليقه ای و سفارشی با رسانه‌ها هشدار می‌دهيم و آن را در تضاد با حقوق اساسی ملت ايران می‌دانيم.»
در میان امضا کنندگان بیانیه، سایت های خبری‌ای چون عصر ايران، تابناک، اعتدال، مشرق‌نيوز، انتخاب، عصرخبر، بازتاب امروز، بولتن نيوز، شفاف، پارسينه، سيتنا و عبرت نيوز دیده می‌شود.



مقام آمریکایی: شک دارم ایران بتواند جایگزینی برای بانک مرکزی بیابد

معاون وزارت خزانه‌داری ایالات متحده می‌گوید که تردید دارد ایران بتواند برای معاملات نفتی خود جایگزینی برای بانک مرکزی پیدا کند. آمریکا از دی‌ماه سال گذشته بانک مرکزی جمهوری اسلامی را به طور رسمی تحریم کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، دیوید کوهن، معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، روز پنج‌شنبه، ۲۱ اردیبهشت‌ماه، در واشینگتن اعلام کرد که گمان نمی‌کند ایران بتواند برای معاملات تجاری بین‌الملی خود روش‌های پرداخت دیگری را جایگزین بانک مرکزی کند.
وی که در «مرکز مطالعات بین‌المللی و استراتژیک» واشینگتن سخن می‌گفت، افزود: «استنباط ما این است که خریداران نفت ایران، حتی اگر گام‌هایی برای پرداخت مالی از طریق واسطه بردارند، در نهایت باید وجوه خود را به بانک مرکزی ایران واریز کنند.»
ایالات متحده آمریکا دی‌ماه سال ۹۰ در مقابله با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، بانک مرکزی ایران را که کانال اصلی ورود درآمدهای نفتی ایران به داخل کشور به شمار می‌رود، تحریم کرد.
طبق این تحریم شرکت‌ها و کشورهایی که با بانک مرکزی ایران وارد معامله شوند، در فهرست سیاه ایالات متحده قرار خواهند گرفت.
تحریم بانک مرکزی و تحریم‌های نفتی علیه ایران عرصه را بر فروش نفت جمهوری اسلامی تنگ کرده است و خریداران نفت ایران از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا تحت فشار قرار دارند تا سطح واردات نفتی از ایران را کاهش دهند.
آمریکا می‌گوید کشور‌هایی که نفت ایران را می‌خرند تا هشتم تیرماه فرصت دارند واردات نفت از ایران را کاهش دهند و در غیر این صورت ارتباط موسسات تجاری این کشور‌ها با بازار آمریکا مسدود می‌شود.
تمهیدات آمریکا در حالی صورت گرفته است که ایران به تازگی اعلام کرد به منظور مقابله با تحریم بانک مرکزی، بخش خصوصی از این پس مجاز است وارد میدان فروش نفت خام شود.
به موجب اين مجوز، بخش خصوصی می‌تواند صادرات روزانه ۲۰ درصد (معادل ۴۰۰ هزار بشکه) از نفت خام صادراتی ايران را انجام دهد.
تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی در مقابله با برنامه هسته‌ای ایران وضع شده است، برنامه‌ای که غرب معتقد است دارای ابعاد نظامی است.
جمهوری اسلامی همواره این ادعا را رد کرده و می‌گوید از تلاش‌های هسته‌ای خود تنها اهداف صلح‌آمیز را دنبال می‌کند.




شورای امنيت «حملات تروريستی» در سوريه را محکوم کرد

شورای امنيت سازمان ملل متحد، بان کی مون،دبيرکل سازمان ملل «حملات تروريستی» روز پنجشنبه در دمشق که دهها  کشته برجای گذاشت، را محکوم کردند. آمريکا نيز ضمن محکوم کردن اين دو انفجار نسبت به احتمال سوء استفاده فزاينده القاعده از بی ثباتی در سوريه ابراز نگرانی کرده است.
به گزارش خبرگزاری رويترز،  دو انفجار شديد در دمشق، پايتخت سوريه، دست کم  ۵۵ کشته و  ۳۷۰ زخمی بر جای گذاشت.
پانزده عضو شورای امنيت سازمان ملل متحد در بيانيه ای اعلام کردند:«در شديد ترين وجهی حملات تروريستی روز پنجشنبه ۱۰ ماه مه را که تعدادی زيادی کشته و مجروح برجای گذاشت، محکوم می کنند.»
شورای امينت از همه طرف های درگير در بحران سوريه خواسته است تا  «فورا و به طور کامل»  طرح صلح کوفی عنان،نماينده ويژه سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب در امور سوريه، را اجرا کنند.
بشار جعفری، سفير سوريه در سازمان ملل متحد، نيز در نشست شورای امنيت در روز  پنجشنبه گفته است: شمار و ابعاد حملات تروريستی از زمان آغاز آتش بس در سوريه افزايش يافته است.
بشار جعفری همچنين «برخی از کشورهای» عرب، منطقه خاورميانه و جهان را متهم کرده است که سلاح و منابع مالی در اختيار «گروهای تروريستی» در سوريه قرار می دهند.
بشار جعفری از شورای امنيت خواسته بود، تا اقدامات لازم و فوری را برای متوقف کردن فعاليت های تروريستي در سوريه انجام دهد و  کشورهايی که سلاح و پول در اختيار چنين گروه هايی قرار می دهند، را تحت فشار قرار دهد. 
در همین زمینه،بان کی مون، دبيرکل سازمان ملل متحد نيز در بيانيه ای  «حملات تروريستی»  روز پنجشنبه در دمشق را محکوم کرد.

الفاعده در سوريه
در همين حال، لئون پانه تا، وزير دفاع آمريکا روزپنجشنبه گفته است: اطلاعات به دست آمده نشان می دهد که «القاعده در  سوريه حضور دارد»، اما ابعاد و گستردگی فعاليت آن مشخص نيست.
لئون پانه تا گفته است: ما نيازداريم که مشخص کنيم که چه نوع نفوذی را القاعده در سوريه دارد.
با اين حال، وزير دفاع آمريکا تصريح کرد که تلاش های يک ماه گذشته برای اجرای آتش بس درچارچوب طرح صلح کوفی عنان نتيجه ای در پی نداشته است.
جي کارنی، سخنگوي کاخ سفيد، نيز انفجاری های روزپنجشنبه در دمشق را محکوم کرده و گفته است: باور نداريم چنين اقدامی کار مخالفان باشد.
جی کارنی گفته است:« همانطور که تا کنون گفته ايم، به وضوح مشص است که  عناصر افراطی در سوريه در تمام اين مدت تلاش کرده اند تا  از هرج و مرج به وجود آمده از سرکوب های وحشيانه حکومت بشار اسد عليه مردم، استفاده کنند.»
اتحادیه اروپا،چین و ایران انفجارهای روز پنجشنبه در دمشق را محکوم کرده اند.




اپوزيسيون متوهم!؟

 مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
اپوزيسيون حکومت اسلامی در خارج کشور را دو گونه توهم زمين‌گيرتر کرده است: توهم نسبت به اصلاح حکومت اسلامی، و توهم نسبت به توانايی و جايگاه اپوزيسيون در خارج از کشور
ويژه خبرنامه گويا
در باره ی عوامل فرهنگی، سياسی، اخلاقی و روانی زمين گير شدن اپوزيسيون حکومت اسلامی در خارج از کشور گفتنی ها گفته شده اند، در ميان اين گفتنی ها اما به گمان من جای دو نوع توهم خالی ست!
۱ـ توهم نسبت به ظرفيت و توانايی اصلاح حکومت اسلامی : نشانه شناسی اين توهم به آغاز قدرت گيری حکومت اسلامی بر می گردد. اين توهم که بسياری از جريان های سياسی و فرهنگی ، و شخصيت ها و چهره ها ی سياسی و فرهنگی مستقل مبتلايان اش بودند، همزاد حکومت اسلامی ست. اين مجموعه با برداشت های تاکتيکی و استراتژيکی تا حدودی متفاوت از پديده ی اصلاح يا رفورم دل به اصلاح حکومت اسلامی و رهبرش خوش کردند. حزب توده ايران يکی از عوامل شيوع اين توهم و سرايت آن به ديگران بود.ارزيابی« توده ای ـ طبقاتی »از حکومت اسلامی و آيت الله خمينی، درک و فهم اردوگاهی ازمبارزه ی ضد امپرياليستی، تز راه رشد غير سرمايه داری ، تئوری انقلاب های ملی ورهايی بخش ،شيفتگی به قدرت، وابستگی و پشت گرمی به «سوسياليسم واقعا موجود» و ..... زمينه ها و بسترهای چنين توهمی بودند. اين حزب با پروژه ای ذهنی « جبهه متحد خلق» اش را شکل گرفته و خود را آلترناتيو حکومت اسلامی می پنداشت. حزب توده ايران با قورت دادن بخشی ازرهبری و تشکيلات سازمان فداييان خلق ايران بربنيه و توانايی اش برای نشر بيشتر اين توهم افزود.حزب رنجبران و تعداد ديگری ازمحافل، شخصيت ها و چهره های سياسی چپ نيز به چنين توهمی مبتلا بودند. جريان های مذهبی ، شخصيت ها و چهره ها ی سياسی و فرهنگی اين طيف نيز اکثرا به اميد اصلاح حکومت و آيت الله خمينی پا پيش گذاشتند. حتی سازمان مجاهدين خلق ايران تا پيش از آنکه آيت الله خمينی دست رد به سينه ی رهبری اين سازمان بزند به راه همکاری و به اميد اصلاح آيت الله و جمهوری اش حرکت کرد. بسياری از جريان های ملی و ملی ـ مذهبی نيز به اصلاح حکومت اسلامی و رهبرش دل بسته بودند. حضور آنان در حکومت، به ويژه در دولت، با چنين اميدی صورت گرفت .نوانديشان دينی که بيشتردر عرصه ی فکر و فلسفه مشغول می نمودند نيز آرام آرام کار اصلاح طلبانه ، و توضيح و توجيه توانايی اصلاح حکومت اسلامی آغاز کردند.
با شکل گيری و نضج بنيان های نظری و سياسی حکومت اسلامی ، و ارگان های اعمال اين نظرها و سياست ها، اصلاح نا پذيری حکومت عيان تر شد. توحش، تجاهل و جنايت های حکومت اسلامی در دهه ی ۶۰ که پيه آن ها به تن همگان خورد، اگر چه توانست برخی از جريان ها و افراد را از ورطه ی توهم اصلاح رژيم بيرون کشد اما بر« کله بتونی» ها ی اين مجموعه بی تايثر بود.

فکر اصلاح حکومت اسلامی در ميان برخی از روحانيون و مکلا های حکومتی ، که بيشترين شان خط امامی ها و حزب الهی هايی بودند که خود تا حدی اصلاح شده می نمودند نيز بر بستردگرگونی های سياسی و اجتماعی اواخر دهه ی ۶۰، به ويژه نوشيدن جام زهر صلح ! توسط خمينی و مرگ اش، بتدريج پا گرفت. اين نوع از اصلاح طلبی که از مسير نوعی توسعه ی اقتصای به حوزه ی توسعه ی سياسی و فرهنگی کشيده شد، سرانجام جنبش اصلاحات سال ۷۶ را سبب شد، جنبشی که هنوز هم به گونه ای ادامه دارد و در انتخابات سال ۱۳۸۸ در بخشی از آنچه جنبش سبز خوانده شد، خود را نشان داد. نوانديشان يا روشنفکران دينی نيز در ادامه ی تلاش های شان در تئوريزه کردن محمل های سياسی ومذهبی اين جنبش نقش خويش ادامه دادند.
در اين ميانه اصلاح طلبان حکومتی همراه با تبليغ و ترويج توهم « امکان اصلاح حکومت از درون»، گاه نيز ياری رسان حکومت درتضعيف جريان ها،حرکت ها و جنبش ها ی آزادی خواه و آزادانديش شده اند، ساليانی ست که در داخل کشور جنبش آزاديخواهانه و عدالت جويانه ی پراکنده ای که شکل سازمان يافته اش در تشکل های مدنی ، دموکراتيک وصنفی ی زنان، دانشجويان ،کارگران و ساير زحمتکشان، اهل قلم ( وهنر)، معلمان ، وکلا و محافل روشنفکری امکان ادامه ی حيات يافته اند ،بين دو سنگ آسياب حکومت اسلامی و اصلاح طلبان حکومتی قرار گرفته اند. آنچه حکومت با اين مجموعه کرده و می کند اظهرمن الشمس است ،اما آنچه اصلاح طلبان حکومتی بر اين مجموعه روا داشته اند پوشيده در زرورق تک و توکی شعارمدنی و مترقی تضعيف و تحريف جنبش آزاديخواهانه و عدالت جويانه بهمراه آورده است، ازجمله آسيب های توهم آفرينی اين دست اصلاح طلبان : ايجاد بی اعتمادی نسبت به اصلاح يا رفورم، ايجاد نگرانی و ترس نسبت به تغييرات ساختاری و بنيادی در جامعه، ناممکن وانمود کردن انحلال و سرنگونی حکومت اسلامی، و نيزهمسنگ و همراه نشان دادن تغيير بنيادی و هر نوع انقلاب با هرج و مرج و خشونت و خونريزی ست.
جريان های سياسی و فرهنگی، و شخصيت ها و چهره های سياسی و فرهنگی اصلاح طلب اپوزيسيون خارج کشورنيز طی سه دهه ی گذشته عکس برگردان آنچه که در داخل کشور وجود داشت و می گذشت،بوده اند. اصلاح طلبان حکومتی در هجرت به دليل موج مهاجرت روزنامه نگاران و متفکران شان به خارج از کشور،کمک های مالی و تبليغاتی از سوی منابع اروپايی و امريکايی، و پشتيبانی جمهوری خواهان و سکولار های اصلاح طلب با قدرت و توانی بيش ازپيش به راه خود ادامه داده اند. .بخشی از اکثريتی ها و حزب توده ای ها و جمهوری خواهان اصلاح طلب و محافل مشابه به دنبال ديدگاه های اصلاحگرانه در مورد حکومت اسلامی به راه خود ادامه داده اند، اما اين بار در معيت خاتمی و موسوی و کروبی به اميد بازگشت به دوران طلايی « امام خمينی» گام می زنند.
۲ـ توهم اپوزيسيون حکومت اسلامی در خارج از کشور نسبت به خود: را نيز می بايد ازعوامل مهم زمين گير شدن اپوزيسيون حکومت اسلامی در خارج از کشورتلقی کرد. توهم نسبت به توانايی و جايگاه اين اپوزيسيون سبب شده است اصلاح طلبان حکومتی در خارج از کشور،که بيشترين شان تيپاخوردگان از بساط قدرت اند، بپندارند حتی می توانند از اين سوی مرز حکومت اسلامی اصلاح کنند. فيل هوا کردن با حجره هايی مثل « اتاق فکر» ،« شورا» ی زير زمينی و نيمه مجهول الهويه ومجهول الامکان”« شورای هماهنگی راه سبز اميد» ، و صدورفرمان های حمله و محاصره و عقب نشينی مدنی و غير مدنی حکومت اسلامی به اپوزيسيون داخل کشوربا « اسب تروا»و ذوالجناح ( ذوالجنا) ويا از طريق« اسکايپ های مستقر در واشنگتن دی .سی» و« صدای امريکا» و.... از وخامت حال اين عزيزان خبر دارد. توانايی مالی ، تبليغاتی و رسانه ای اين بخش از «اپوزيسيون» که با کمک های بشر دوستانه ی ميليون ها دلاری کشورهايی مثل امريکا،هلند، انگليس ، سوئد و..... تحقق يافته ،متاسفانه برتداوم و تشديد اين توهم افزوده است. اين جريان دسته ای از جمهوری خواهان و ديگرسکولارها را نيزبه دنبال خويش کشانده است تا با اين کارعلاوه بر مخدوش کردن هرچه بيشتر مرزهای ميان« پوزيسيون» و « اپوزيسيون»به مسخ جمهوری خواهی و سکولاريسم نيز مشغول باشد. اين عزيزان که ناهار بازارديروزشان « اتاق فکر» و پند و اندرز به ولی فقيه و شرکت شان در معرکه « انتخابات» بود و تحريم کنندگان را لعن و نفرين می کردند امروز مهار گسيخته به دنبال تحريم نمايش های انتخاباتی و پهن کردن بساط معرکه ای ديگر به نام «انتخابات آزاد» زير سايه ی حکومت اسلامی اند.
بحث و تلاش برای برپايی يک «ائتلاف سياسی يا وفاق ملی »، « کنگره ملی»، «دولت و پارلمان در تبعيد»، « پارلمان ايرانيان مهاجر و تبعيدی» و آلترناتيو سازی-ـ که از حدود سه دهه قبل در خارج از کشور مطرح بوده است ـ اين بار توسط اصلاح طلبان ، جمهوری خواهان، شبکه سکولارهای سبز(که بنده هم افتخار همکاری با اين شبکه را دارم) ، سلطنت طلبان و محافل و افراد ديگر رونمايی شده اند. بدون ترديد اگر هدف از اين بحث ها الترناتيو سازی برای حکومت اسلامی نباشد و بيشترگرما بخش کنفرانس ها و سمينارها و برنامه های راديو و تلويزيونی و پالتاکی باشند ، بی اشکال، مفرح و چه بسا آموزنده اند، اما پافشاری برعملی کردن تاثيرگذاراين ايده ها در خارج از کشوربا هدف شکل دهی آلترنايتو دموکراتيک حکومت اسلامی در شرايط کنونی غير واقعی و خوش خيالانه است. نوعی پروژه ی« همه با هم» نيز که محوری ترين پروژه ی کنفرانس« پروژه محور» واشنگتن دی.سی بود،نشانه ای ديگر از توهم گفته شده است.چنين نسخه پيچی هايی به ويژه در جوار اصلاح طلبان حکومتی با توجه به توانايی، ظرفيت و ميزان سازمان يافتگی اپوزيسيون واقعی حکومت اسلامی در خارج از کشوردر مقايسه با توانايی و امکانات اصلاح طلبان حکومتی، در خوشبينانه ترين حالت بدل کردن بخشی از اپوزيسيون به نردبان اصلاح طلبان حکومتی خواهد بود.اينکه بتوان ازدل سمينارهايی مثل« کنفرانس استکهلم و واشنگتن دی. سی » و امثالهم آلترناتيو و بديل وجايگزين دموکراتيک برای يکی از قدرتمند ترين ووحشی ترين ديکتاتوری های مذهبی،، آن هم در خارج ار کشور توليد کرد نه فقط توهم پراکنی که هدر دادن انژری و امکانات بخشی از اپوزيسيون حکومت اسلامی در خارج از کشور است. اين کنفرانس ها که در آغاز نويد درک و فهم مدارا و تحمل در ميان اپوزيسيون با خود داشتند،تکرارشان صحنه های ارضای روانی ـ آکادميک بخش کوچکی از اپوزيسيون خارج از کشور شده اند.
سوی ديگر سرنگونی طلبان و انحلال طلبان در خارج از کشوراند، که گونه ای ديگر توهم نسبت به خويش بروز می دهند.قوی ترين سازمان سياسی مخالف حکومت اسلامی در اين طيف سازمان مجاهدين خلق است ، اين سازمان اگر چه قدرتمند ترين « آلترنايتو» حکومت اسلامی را حدود سی سال قبل در خارج از ايران شکل داد ، اما متاسفانه هنوز در توهم وعده های « ۲ ماهه » و « يک ساله »سرنگونی حکومت اسلامی وجايگزينی مجاهدين خلق با شورای ملی مقاومت و کابينه اش به جای حکومت اسلامی به سرمی برد.همين بليه دست از سر ده ها جريان کوچک چپ راديکال و جريان های کارگری و کمونيستی با « آلترناتيو کارگری ـ-سوسياليستی» شان، وطيف های رنگارنگ سلطنت طلب بر نداشته است. جريان هايی که گاه خود را به تنهايی آلترناتيو حکومت اسلامی می پندارند.

چه بايد کرد؟
اپوزيسيون حکومت اسلامی در خارج از کشور می بايد حوزه ی وظايف و رسالت خود بشناسد و واقعی با توانايی و ظرفيت خود برخورد کند.اپوزيسيونی که تجربه سه دهه ی گذشته نشان داده است استارت موتورش در داخل ايران است و تاحکومت قتل عام نکند،يا حرکت و جنبشی از سوی مردم برپا نشود نای تکان خوردن ندارد و...... اپوزيسيونی که طی ۳۳ سال حتی يک تشکل دموکراتيک پايدار حول يک خواست گروهی و صنفی مثل تشکل حمايت از پناهندگان ايرانی يا تشکل اهل قلم تبعيدی حول آزادی بيان وقلم نتوانسته شکل بدهد، و ازدل همايش های نسبتا بزرگ سياسی اش جريان هايی مثل «اتحاد يا سازمان جمهوريخواهان ايران» متولد شده اند و نخبه گان « آلترناتيو ساز و پروژه دان»اش در دو سه کنفرانس اخيرجمع زده شدند و..... اپوزيسيونی که حزب توده و سازمان فداييان اکثريت و اتحاد و سازمان جمهوری خواهان از يک سو، و حزب کمونيست کارگری و ديگرسازمان های فدايی و چند حزب و جريان منطقه ای ، وجريان هايی اصلاح طلب سازمان های سياسی فعال اش هستند و قدر قدرت ترين سازمان سياسی اش سازمان مجاهدين خلق است و.... اپوزيسيونی که ميان داران اش اصلاح طلبانی شده اند که از خارج از کشورنيز به دنبال «تغيير سازنده» با عنايت به بازگشت به دوران طلايی امام خمينی ، واجرای بدون تنازل قانون اساسی حکومت اسلامی مبتنی بر ولايت فقيه اند و.......اپوزيسيونی که بخشی از آن می پندارد می تواند با چنين اصلاح طلبانی « آلترناتيو» بسازد و به خاطرچنين پنداری نقش جاده صاف کن اين جماعت برای رسيدن به دروان طلايی يک از بزرگترين جنايتکاران تاريخ بشريت بازی می کند وبرای اين شاهکارو کشف پروژه ی های کشف شده به خودش مدال و سردوشی می دهد و........چنين اپوزيسيونی چگونه می تواند برای حکومت اسلامی آلترناتيو يا بديل و جايگزينی دموکرات بسازد؟ و به راستی چگونه می توان با اين مجموعه ی گفته شده، و بدون حضور جريان های سياسی دارای پايگاه اجتماعی و فعال در سطح جامعه برای حکومت آدمخوار آن جامعه، آنهم بيرون از مرزهای جغرافيايی اش جايگزين و بديل انسانی و دموکراتيک ساخت؟
وظيفه و رسالت اپوزيسيون حکومت اسلامی در شرايط کنونی آوازه گری با بحث های ذهنی و آکادميک آلترناتيوسازی ، بديل و جايگزين ساختن برای حکومت اسلامی در بيرون از مرزهای کشور، آن هم با حضور اصلاح طلبان حکومتی نيست.اين اپوزيسيون می بايد مستقل از جريان اصلاح طلبی حکومتی، و به اندازه ی ظرفيت و توان اش گام بردارد،ووظايف و رسالت يک اپوزيسيون دموکرات حکومت اسلامی ی ضد دموکراتيک پيش ببرد. کاری که اپوزيسيون واقعا موجود حکومت اسلامی در خارج از کشور طی سی و سه سال گذشته در مقاطعی کوتاه انجام داده است. اپوزيسيون در خارج از کشور نيازمند بازنگری و بررسی ضعف ها، لغزش ها و خطاهای اش در سه دهه گذشته، و تلاش پيگيرانه در راه تحقق موارد زير است :
۱ـ سامان دادن تشکل های دموکراتيک ، صنفی و گروه های اجتماعی مختلف، که اصلی ترين وظيفه آ نها ياری رساندن به تشکل ها و نهادهای های مشابه در ايران باشد.(تشکل دانشجويی، تشکل زنان، تشکل کارگری، تشکل اهل قلم، تشکل هنرمندان، تشکل روزنامه نگاران و کارکنان رسانه های سمعی و بصری،تشکل های حقوق بشری ، تشکل استادان وکارکنان دانشگاه ها و...)
۲-ـ شکل دهی تشکلی سراسری، فراگير و دموکراتيک حول خواست هايی دموکراتيک مثل آزادی دگرانديشی سياسی و عقيدتی ،آزادی زندانيان سياسی و عقيدتی،نفی شکنجه واعدام و سنگسار، آزادی احزاب و سازمان های سياسی، و نهادهای مستقل از دولت و حکومت، انتخابات آزاد و...
تشکلی که بتواند موارد زير را سازمان يافته و با برنامه پيش ببرد:
الف : تداوم با برنامه و سازمان يافته ی افشای جنايت های حکومت اسلامی عليه بشريت و تلاش برای برپايی دادگاه های بين المللی برای محاکمه حضوری و يا غيابی رهبران جنايتکار اين حکومت .

ب-ـ حکومت اسلامی در طول سی و سه سال گذشته به جنايت ها و ترفندهای زيادی برای تضعيف اپوزيسيون خارج از کشوردست برده و لطمه های زيادی به اين اپوزيسيون زده است. شناسايی تروريست ها وعوامل حکومتی و نيرنگ های حکومت در خارج ازکشور، و افشا و فاصله گرفتن از افراد و نيروهايی که به نام « اپوزيسيون» در راستای تقويت و تداوم حيات حکومت اسلامی و مخدوش کردن مرز های ميان « پوزيسيون» و« اپوزيسيون» عمل می کنند،از وظايف اپوزيسيون در خارج از کشور است.
ج-ـ افشای نظرها، سياست ها و رفتارهای ضد انسانی و ضد دموکراتيک حکومت اسلامی ، که نقض آشکار حقوق بشر و تبعيض در همه ی عرصه های اقتصادی،فرهنگی، دينی، زندگی فردی و اجتماعی مردم ايران، و نيز گفتار و کردارش درعرصه ها ی سياست خارجی، سياست هسته ای، رفتار با ايرانيان گريخته از وطن، و نيز با مهاجران و پناهجويان به ايران ـ مانند رفتارضد انسانی حکومت اسلامی با پناهندگان و مهاجران افغانی ـ می توانند نمونه هايی باشند.
د-ـ در خواست از دولت ها (يا حکومت ها) در سطح جهانی برای اعمال تحريم سياسی و فرهنگی و نظامی حکومت اسلامی

و-ـ برپايی يک تشکل يا نهاد سرتاسری برای ياری رساندن به پناهندگان و مهاجرانی که به اجبار ترک وطن کرده اند.
ر ـ تقويت رسانه های اينترنتی، وسمعی و بصری و نشريات آزاديخواه و آزادانديش در خارج از کشور.

۳ـ تلاش برای شکل دهی گروه بندی ها يا بلوک هايی از احزاب، سازمان ها و جريان های سياسی ی که نظر گاه های سياسی ی نزديک به هم دارند . برای نمونه ده ها سازمان و گروه چپ در خارج از کشور وجود دارند که می توانند با اندک فاصله گيری از فرقه گرايی ، حول گروه بندی يا بلوک چپ دموکرات، چپ راديکال« انقلابی» و...گرد هم آيند. وهمين گونه می توانند عمل کنند جريان هايی که با عنوان های کارگری و کمونيستی ،ملی گرايی، جمهوری خواهی، سکولاريسم ،سلطنت طلبی ،منطقه ای« قومی»و...... فعاليت می کنند.

پس از شکل گيری اين گروه بندی ها و بلوک ها گام بعدی ائتلاف سياسی وسيع اين گروه بندی ها و بلوک های سياسی می تواند باشد. اين ائتلاف تحت هر نام و عنوانی، نخ تسبيح اش می بايد خواست و تلاش در راه سرنگونی يا انحلال حکومت اسلامی، برپايی حکومتی مردمسالار، جدايی دين(ومذهب) از حکومت و پايبندی به مفاد اعلاميه جهانی حقوق بشرباشد .هدف ائتلاف می بايد ياری رساندن به حرکت ها و جنبش های آزاديخواهانه و عدالت جويانه در داخل کشورباشد، حرکت ها و جنبش هايی که در راستای تحقق خواست های گفته شده مبارزه می کنند.




دولت سوریه و نیرو های اپوزیسیون انفجار هولناک امروز را به یکدیگر نسبت می دهند

نوشتۀ بیژن برهمندی
وزارت خارجه سوریه با ارسال پیامی به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل ، سوء قصد های مرگبار دمشق را دلیلی بر این امر ارزیابی کرد که یک "توطئه تروریستی" علیه دولت سوریه در کار است

در حالیکه از صبح امروز "شورای ملی سوریه" انفجار عظیم امروز و نیز سوء قصد دیروز را به حکومت دمشق نسبت می دهد، عصر امروز وزارت خارجه سوریه با ارسال پیامی به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل ، سوء قصد های مرگبار دمشق را دلیلی بر این امر ارزیابی کرد که یک " توطئه تروریستی" علیه دولت سوریه در کار است.
پیام وزارت خارجه می نویسد که این جنایات نشان می دهند که سوریه هدف حملاتی قرار گرفته است که از سوی سازمان های تروریست اداره می شوند و به پشتیبانان مالی و تسلیحاتی خود متکی اند.
این پیام علاوه بر بان کی مون ، برای شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز فرستاده شده است.
پیام دولت سوریه همچنین رسانه هائی را متهم به تحریک مردم به خشونت کرده و مدعی شده است که آنها پشت سر این اقدامات قرار دارند.
پیام دولت سوریه مدعی شده است که روز دوازدهم آوریل – تاریخ آغاز آتش بس- تا کنون سیصد نفر از نظامیان و نیرو های امنیتی سوریه بقتل رسیده اند.
رژیم بشار اسد بطور مرتب تلویزیون الجزیره و العربیه را که در دوحه و دوبی مستقر هستند متهم به تشویق شورشیان می کند.
به روایت خبرگزاری فرانسه، قطر و عربستان سعودی که مردم سوریه را به شورش مسلحانه دعوت می کنند، تند ترین رژیم های عرب علیه سوریه هستند.
امروز رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس اسلامی در تهران نیز بشدت این انفجار ها را محکوم کرد و از شورای امنیت خواست که به این جنایات رسیدگی کند. متن تنظیم شده خبر نشان می دهد که جمهوری اسلامی نیز این سوء قصد ها را کار مخالفان رژیم سوریه می داند و آنها را بشدت محکوم می کند.




گزارشگران بدون مرز: ائتلاف سه قوه علیه روزنامه نگاران

سازمان گزارشگران بدون مرز، روز چهارشنبه، ٢١ اردیبهشت ١٣٩١، با انتشار بیانیه ای تشدید سرکوب روزنامه نگاران و رسانه ها را نتیجه ائتلاف سه قوه‌ی جمهوری اسلامی علیه روزنامه نگاران توصیف کرده است.

گفتگو با علی مزروعی، رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران در ایران
سازمان گزارشگران بدون مرز، روز چهارشنبه، ٢١ اردیبهشت ١٣٩١، با انتشار بیانیه ای تشدید سرکوب روزنامه نگاران و رسانه ها را نتیجه ائتلاف سه قوه‌ی جمهوری اسلامی علیه روزنامه نگاران توصیف کرده است.
در کمتر از دو هفته، دو روزنامه نگار دیگر، مهسا امرآبادی، همسر روزنامه‌نگار زندانی مسعود باستانی و رضا انصاری راد همکار بسیاری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب، برای گذراندن مدت محکومیت خود به زندان احضار شده اند محمود شکرایه کاریکاتوریست به ٢٥ ضربه شلاق محکوم شده است و ماهنامه نسیم بیداری برای مدت دو ماه توقیف شده است.
این در حالیست که بسیاری از روزنامه نگاران زندانی در زندان‌های ایران دوران محکومیت خود را سپری می کنند و نرگس محمدی، فعال حقوق بشر نیز در "شرایط غیر انسانی و تحقیرآمیز و محروم از حقوق ابتدایی خود نگاهداری می‌شود".
 محمود شکرایه کاریکاتوریست هفته‌نامه‌ی نامه امیر( در شهر اراک)، در پی شکایت احمد لطفی آشتیانی نماینده اراک، کمیجان و خنداب، برای انتشار کاریکاتوری از این نماینده شهر اراک به ٢٥ ضربه شلاق محکوم شده‌ است.
در روز١٠ اردیبهشت نیز سید محمد مهدی طباطبایی، صاحب امتیاز ماهنامه نسیم بیداری، پس از دریافت نامه‌ای از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از توقیف دو ماهه‌ی این ماهنامه در پی دستور قضایی بازپرس شعبه نهم دادسرای فرهنگ و رسانه، بدلیل " تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی در شماره های ٢٥ و٢٦ ماهنامه "مطلع شد. نسیم بیداری درآخرین شماره خود مصاحبه‌ای را از محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق و اصلاح‌طلب جمهوری اسلامی ایران، منتشر کرده بود.
علی مزروعی، رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران می گوید که این ائتلاف، ائتلاف میان سه قوه قضائیه، مجریه و مقننه، امر تازه ای نیست و به ویژه پس از انتخابات بحث برانگیز سال ١٣٨٨ فشارها و آزار و اذیت نسبت به روزنامه نگاران و اهل رسانه تشدید شد تا جائی که برخی از آنان ناچار به ترک کار حرفه ای خود و برخی ناگزیر جلای وطن نمودند.
به گفته علی مزروعی، افرادی که در هیئت نظارت در مطبوعات فعالیت می کنند نمایندگانی از سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه هستند که متاسفانه تصمیمات این هیئت همواره در جهت محدودیت و توقیف مطبوعات بوده و مطبوعات و رسانه ها را تحت فشار قرار داده و هر از گاهی شاهد توقیف و تعطیلی  مطبوعات هستیم.





سوء قصدهای دمشق در راستای منافع کیست؟

نوشتۀ فرزاد جوادی
میهمان برنامه، علیرضا نوری زاده، پژوهشگر و متخصص امور خاورمیانه: اینکه می پرسید انفجارهای خونین امروز در دمشق کار چه کسانی میتواند باشد، روایت رسمی دولت بشار اسد البته اینست که کار تروریستهاست، ولی مخالفین اسد آنرا کار خود دولت میدانند و دلائلشان نیز قابل قبول بنظر میرسد 

گفتگو با علیرضا نوری زاده
More
 فرزاد جوادی
علیرضا نوری زاده: در انفجارهائی که قبل از این در مقابل مقر سازمان امنیت سوریه در دمشق رخ داد، حتی یک نفر از مسئولین امنیتی دولت کمترین آسیبی ندید. قربانیان را تمامأ مردم عادی و غیر نظامی تشکیل دادند. خود این موضوع، ادعای دولت اسد را به زیر سئوال می برد.
باعتقاد من، این احتمال هم وجود دارد که که انفجارها کار یک مجموعه خاص یا یک گروه تندرودر درون دولت، یا در درون مخالفین بوده باشد، اما آنچه مسلم است تا کنون هیچ گروه یا سازمانی مسئولیت آنرا بر عهده نگرفته است.
واقعیت اینست که از ابتدا پذیرش طرح کفی عنان توسط بشار اسد از روی درستی و صداقت و حسن نیت نبوده است. و دولت اسد در اجرای آن نیز تا جا داشته است کارشکنی نموده. حتی گزارش شده است که شهروندانی که با بازرسان اعزامی سازمان ملل متحد نشست و گفتگو داشته اند بعد از خروج این بازرسان از کشور توسط رژیم به قتل رسیدند...




مراجع تقلید حکومتی: این وزارت اضلال است نه وزارت ارشاد

آیت الله حسین وحید خراسانی و آیت الله حسین نوری همدانی

دو تن از مراجع تقلید حکومتی در ایران، آیت الله حسین وحید خراسانی و آیت الله حسین نوری همدانی، اعتراض خود را نسبت به کتابهائی که (به گفته آنها ) زندگی و مرگ فاطمه زهرا، دختر پیامبر اسلام را افسانه معرفی می کند، اعلام کردند.

گفتگو با محمد جواد اکبرین، دین پژوه
آیت الله وحید خراسانی، با انتقاد نسبت به عملکرد وزارت ارشاد اسلامی، گفته است " این مملکت وزارت ارشاد ندارد بلکه  وزرات اضلال دارد.
در فقه شیعه، فاطمه زهرا، زندگی دختر پیامبر اسلام و نحوه درگذشت وی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و این روایات را بخشی از هویت شیعه می دانند و دفاع از این هویت را ضروری می دانند.
اهل تسنن روایت صدماتی که بر فاطمه زهرا، دختر پیامبر اسلام و همسر امام اول شیعیان، پس از درگذشت پدرش وارد شده است را نادرست می دانند و معتقدند که فاطمه زهرا بر اثر مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
آیت الله وحید خراسانی در حالیکه تیغ تند انتقاد را به سوی وزارت ارشاد اسلامی و دولت نشانه رفته است، در اظهارات اخیر خود پیرامون نمایشگاه بین المللی کتاب در تهران گفته است "ماموران وهابی عربستان سعودی کتابهای مذهبی حجاج شیعه ایرانی را توقیف می کنند، آنوقت در این بازار کتاب، نمایشگاه کتاب، یا این وزارت اضلال، وهابی ها آزادانه کتاب زندگی زهرا به طریق اهل سنت را به شیعیان می فروشند. این ذلت است یا نه؟ عزت وهابیت است یا نه؟ تو که نوکر آن وهابی هستی، که آن وهابی نوکر انگلیس است، تو عامل او هستی، چطور دَم از ارشاد این امت می زنی؟"
آیت الله وحید خراسانی در جریان انتقادات تند خود نسبت به وزارت ارشاد، این وزارتخانه را "عامل فروش کتب ضالّه" دانست.
مراجع تقلید شیعه در ایران در حالی اظهارات انتقادآمیز خود را نسبت به اهل تسنن ایراد می کنند که روحانیونی که زمام امور در ایران را برعهده دارند، همچون آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای، در مواردی تلاش کرده اند تا از دامن زدن به اختلافات میان شیعیان واهل تسنن در ایران پرهیز نمایند.
انتخاب هفته وحدت از سوی آیت الله خمینی از جمله مواردی است که تلاش شده تا با وجود دو روایت متفاوت از روز میلاد پیامبر اسلام، وحدت میان شیعه و سنی برقرار شود.
محمد جواد اکبرین، دین پژوه، در توضیح بیشتر سخنان اخیر مراجع تقلید و نگرانی آنان نسبت به عرضه کتابهای اهل تسنن در نمایشگاه کتاب، می گوید که بر اساس یک سنتی که همواره میان حکومتها در ایران و مراجع تقلید شیعه وجود داشته، دولت محمود احمدی نژاد نیز می بایست در گفتگو با مراجع شیعه به نگرانیها و حساسیتهای این مراجع توجه می نمود و با توضیحات لازم، این نگرانیها را برطرف و یا دست کم، کم رنگ می کرد.



تهدید طالبان باعث بسته شدن شماری از مکاتب دختران در افغانستان شده است

نوشتۀ واسع محسن
وزارت معارف / آموزش و پرورش افغانستان می گوید صدها مکتب/ مدرسه در شماری از ولایات افغانستان که طالبان در آنها نفوذ دارند مسدود شده اند. مسئولان و آموزگاران این مدارس نیز می گویند طالبان آنها را تهدید کرده اند که در صورت ادامه فعالیت این مکاتب، جان خود را به خطر خواهند انداخت.

امان الله ایمان، سخنگوی وزارت معارف افغانستان به خبرگزاری رویترز گفت بیشتر مکاتب مسدود شده، متعلق به شاگردان یا دانش آموزان دختر می گردد و این طالبان هستند که مسئولان را تهدید به بستن مکاتب کرده اند.
بر اساس ارقام داده شده از سوی وزارت معارف در ماههای اخیر، نزدیک به 500 مکتب در 11 ولایت افغانستان در اثر تهدید طالبان مسدود شده اند.
عبدالرحمان، مدیر یک مکتب مختلط دخترانه و پسرانه در ولایت غزنی در جنوب افغانستان می گوید یک روز هنگام رفتن به مکتب، یک تن از افراد طالبان به او نزدیک شده و او را تهدید کرد در مکتب را بروی شاگردان ببندد.
وی در ادامه می گوید بکمک نیروهای بین المللی، اکنون مکتب دیگری را در جنوب شهر غرنی ایجاد کرده ولی برایش دشوار است خانواده ها را متقاعد کند در صورت فرستادن فرزندان شان به این مکتب، هیچ آسیبی متوجه آنان نخواهد شد.
خبرگزاری رویترز در گزارش خود می افزاید در هفته جاری طالبان یک مکتب دخترانه را در ولسوالی خوگیانی ولایت ننگرهار، در شرق افغانستان، به آتش کشیدند و این مساله موجب شده تا 5 مکتب دخترانه دیگر در این ناحیه، در های خود را بروی شاگردان ببندند.
حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان هفته گذشته از طالبان که او از آنان بعنوان "برادران" خود یاد می کند خواست مانع رفتن شاگردان به مکاتب نگردند.
ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان اما در واکنش به این درخواست گفته است دولت افغانستان با بستن مکاتب، میخواهد بر ضد طالبان تبلیغ کند.
این در حالیست که علیرغم دشواری های یاد شده در باز نگهداشتن شماری از مکاتب بدلیل تهدید طالبان، مقامات ولایت هلمند در جنوب افغانستان موفق شده اند نزدیک به 100 مکتب از جمله 170 مکتب مسدود شده در ماههای اخیر در این ولایت را، دوباره بروی شاگردان باز کنند.
 



حزب حق و عدالت: ایجاد شورای عالی انتخاباتی به اعتماد سازی کمک می کند

نوشتۀ واسع محسن
حزب حق و عدالت افغانستان روز چهارشنبه گذشته با پیشنهاد ایجاد یک شورای عالی انتخاباتی، خواستار اصلاحات در نظام انتخاباتی افغانستان شد.

حمیدالله فاروقی، یک تن از اعضای این حزب گفت بدون اصلاحات مورد نظر این حزب از جمله تعریف دقیق حوزه های انتخاباتی، تامین امنیت و جلوگیری از مداخله نهاد های دولتی در انتخابات، برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه غیر ممکن خواهد بود.
قرار است انتخابات آینده ریاست جمهوری افغانستان در سال 2014 ، سال خروج کامل نیروهای بین المللی از افغانستان، برگزار گردد.
شماری از احزاب و گروههای سیاسی افغانستان از این نگرانند که در صورت عدم اصلاحات لازم در سیستم انتخاباتی این کشور، دشواریهایی که در سالهای گذشته در انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی این کشور بروز کرده بود، دوباره تکرار گردد.
انتخاب حامد کرزی، بعنوان رئیس جمهور افغانستان در انتخابات سال 2009 و انتخابات پارلمانی سال 2010 با اتهامات وسیع تقلب از سوی حامد کرزی و رقبای او و همچنان نمایندگان حامی و مخالف دولت افغانستان همراه بود.

کبیر رنجبر، از اعضای شورای رهبری حزب حق و عدالت افغانستان می گوید کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان و سایر نهاد های انتخاباتی و قانونی این کشور از جمله کمیسیون مستقل نظارت بر قانون اساسی افغانستان نتوانستند برای جلوگیری از دشواریها اقدام کنند به این دلیل که این نهاد ها به نفع  "گروه حاکم، زور مندان و یا شخص حامد کرزی" عمل کرده اند.
گفتگو با کبیر رنجبر، عضو شورای رهبری حزب حق و عدالت
 
واسع محسن
 

کبیر رنجبر می گوید حزب حق و عدالت پیشنهاد کرده است شورای عالی انتخاباتی با شرکت نمایندگان جامعه مدنی، نمایندگان احزاب سیاسی، نمایندگان نهاد های دولتی فعال در انتخابات و بالاخره نمایندگان کمیسیون مستقل انتخابات ایجاد گردد و در چارچوب کمیسیون مستقل انتخابات کنونی فعالیت و بدین ترتیب زمینه اعتماد سازی را فراهم کند.
نگرانیها در مورد دشواریهای انتخاباتی آینده در افغانستان در حالی مطرح می شود که حامد کرزی، چند هفته پیشتر، اظهار کرد بدلیل همزمان شدن انتخابات 2014 با خروج نیروهای بین المللی از افغانستان، وی پیشنهاد خواهد کرد این انتخابات یک سال پیشتر انجام گردد.
رئیس جمهور افغانستان که تا کنون در دو دور جداگانه انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده و برنده شده است گفته است در انتخابات 2014 خود را کاندید نخواهد کرد.
 



بازداشت شمار دیگری از امرا و افسران ارتش ترکیه به اتهام طرح توطئه کودتا

نوشتۀ رحمت قاسم بیگلو
با صدور حکم بازداشت موقت شش تن دیگر از امرای ارتش ترکیه، شمار افسران عالی رتبه ارتش که هم اکنون در زندانهای دولت اردوغان به سرمی برند به یازده نفررسید.

 به گزارش خبرگزاری فرانسه، یک دادگاه انکارا که به پرونده ی کودتای نظامی 1997 ترکیه رسیدگی می کند، امروز درادامه بازجوئی های خود دستوربازداشت موقت شش تن دیگراز امرای ارتش را که آخرین کودتای نظامی علیه دولت اسلامی نجم الدین اربکان شرکت داشتند، صادر کرد.
روزدوشنبه این هفته درادامه ی پاک سازی ارتش به دستور مقامات قضائی ترکیه شانزده نفردیگر از افسران سابق و یک غیرنظامی دستگیر و تحت بازجوئی قرار گرفتند که شش تن از آنها آزاد شدند.
این چهارمین دور دستگیری های وسیع میان نفرات فرماندهی ارتش ترکیه طی هفته های اخیرمی باشد. هم اکنون سی تن از افسران دستگیرشده به دستور قاضی دربازداشت موقت درانتظار آغازمحاکمات خود به سرمی برند.
در1997 نیروهای ارتش ترکیه به فرمان، رهبران ارتش درآنکارا به خیابان ها آمده و بدون خونریزی با کنارگذاشتن دولت اسلامی نجم الدین اربکان اداره امور کشور را دردست گرفتند.
پس ازبه قدرت رسیدن اسلامیون حزب توسعه وعدالت به رهبری اردوغان دولت جدید مبارزه ای را علیه اختیارات ارتش آغازکرده است که ازآن جمله است اصلاحات درقانون اساسی کشور.
دولت اردوغان همچنین ارتش را به توطئه برای ساقط کردن دولت اسلامی درسال دو هزار و دو متهم می کند.
براساس گزارش ها درحال حاضر ده افسربلند پایه و درجه دار متوسط  در زندانهای ترکیه به سرمی برند.
درنگرانی از بازتاب این دستگیری ها درجامعه، رجب طیب اردوغان روز دوشنبه گذشته خواستار تسریع در بازجوئی ها گردید و خاطرنشان ساخت که "این موج دستگیری ها جامعه را شدیداً دچار تشویش ونگرانی کرده است".
براساس یک نظرسنجی که درشماره امروز روزنامه مستقل رادیکال انتشاریافته، اکثریت پرسش شوندگان با تعقیب قضائی افسران عامل کودتای 1997 موافقند.




تهدید کم سابقه احمدی نژاد علیه مخالفان داخلی خود:"ملت، دشمنان خود را پشیمان خواهد کرد!"

نوشتۀ بیژن برهمندی
احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران-تصویر آرشیوی
نکته حیرت انگیز درسخنرانی امروز احمدی نژاد، اعتراض ضمنی او به ماموران وزارت اطلاعات بود که بعقیده او در ماجرای بحران ارز و طلا دچار "غفلت" شدند و توطئه گران با یک "طراحی پیچیده، ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزه های غیر اصلی و غیر واقعی معطوف کردند تا بتوانند توطئه خود را اجرا کنند."

 رئیس جمهوری اسلامی ایران صبح امروز در یک سخنرانی شدیدالحن که در مقابل گروهی از شهروندان مشهد انجام شد، بی آنکه نام "دشمنان" خود را بر ملا سازد گروهی از مخالفان دولت را به سازماندهی "توطئه" علیه اقدامات دولت متهم کرد و جلوه های عینی این توطئه ها را یکی در "اخلال در بازار ارز و طلا" و دیگری "زیر سئوال بردن اجرای قانون هدفمندی یارانه ها" معرفی کرد.
احمدی نژاد که معتقد است "تا جان در بدن دارد" از اهداف خود کوتاه نخواهد آمد، در این سخنرانی – در نخستین روز از سفر استانی اش به خراسان – افشا کرد که عده ای تلاش می کنند تا قانون هدفمندی یارانه ها را زیر سئوال ببرند. او سپس این عده را متهم کرد که دائماً شایعه پراکنی می کنند، اخبار دروغ و جعلی منتشر می کنند و با کمک بیگانگان و "برخی عناصر داخلی" در یک توطئه و اقدام ضد مردمی در بازار ارز و طلا – که مطلقاً ارتباطی با هدفمندی یارانه ها ندارد- اخلال کرده اند. او تاکید کرد که این حادثه حاصل " توطئه مشترک داخلی و خارجی" بود. او البته به "ملت " اطمینان داد که قاطعانه با این توطئه برخورد کند.
نکته حیرت انگیز در این سخنرانی ، اعتراض ضمنی محمود احمدی نژاد به ماموران وزارت اطلاعات بود که بعقیده او دچار "غفلت" شدند و توطئه گران با یک"طراحی پیچیده، ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزه های غیر اصلی و غیر واقعی معطوف کردند تا بتوانند توطئه خود را اجرا کنند."
رئیس جمهوری اطمینان داد که این توطئه زشت را خنثی و ریشه کن خواهد کرد.
گر چه از سخنان احمدی نژاد نمی توان فهمید که توطئه گران بازار ارز چه کسانی بوده اند، اما در مورد کسانی که با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه مخالفند و " می خواستند کاری کنند که شیرینی آن در کام ملت تلخ شود"، در سخنرانی امروز اشاره ها و کنایه های زیادی وجود دارد که شنونده را بسوی نمایندگان مجلس اسلامی هدایت می کند.
با این حال احمدی نژاد کمترین کوششی نمی کند که این دو گروه را از هم جدا کند. او که مخالفانش را " بدخواهان" می نامد آنها را متهم می کند که از یک سو بدنبال اخلال در بازار بودند و "از سوی دیگر می خواستند تا به این بهانه اجرای موفق هدفمندی یارانه ها را زیر سئوال ببرند."
احمدی نژاد در این سخنرانی "دشمنان" را ابتدا نصیحت کرد که دست از این رفتار ها بردارند و سپس آنان را تهدید کرد که در غیر این صورت ملت " دشمنان خود را پشیمان خواهد کرد."
در حالیکه اخیراً خبرگزاری رسمی ایرنا و روزنامه ایران-ارگان دولت- محلی برای اعتراض



مصائب یک «سرباز جنگ نرم» در دادگاه‌های جمهوری اسلامی

یک «سرباز جنگ نرم» در فضای مجازی فارسی زبان پس از مدت‌‌ها سکوت اعتراف کرد به خاطر تشکیل پرونده‌ای علیه وی در قوه قضائیه مدت‌ها تحت فشار روانی قرار داشته است.
«مجتبی دانشطلب» که سال گذشته به خاطر انتقاد از علی خامنه‌ای بازداشت شده بود پس از ماه‌ها تحمل فشار روانی و حضور در دادگاه٬ عاقبت از سوی دادگاه رسیدگی کننده به اتهاماتش تبرئه شده است.
آقای دانشطلب با انتشار پستی به روند برگزاری دادگاهش و فشار‌های وارده اشاراتی کرده است.
******
متن کامل یادداشت با عنوان «اتهام در مهر ماه، تبرئه در اردیبهشت»
سه ساعت از انتشار مطلب دوم نگذشته بود که تلفنی به دادگاه انقلاب احضار شدم. وقتی مراجعه کردم وقت رسیدگی برای هفته بعد دادند و سه روز بعد که مجددا مراجعه کردم تا متن کیفرخواست را ببینم ـ که در بازپرسی هم ندیده بودم ـ اجازه مشاهده را تا قبل از جلسه دادگاه منتفی دانستند، و جالب اینکه روز دادگاه هم موفق نشدم متن کیفرخواست را ببینم.
به هر صورت دفاعیات قبلی را طبق موارد تفهیم شده به اضافه نکات جدیدی آماده کردم و یکشنبه راهی دادگاه شدم. هابیل اصرار داشت همراهم بیاید که فکر نمی‌کردم راهش بدهند اما شکر خدا همه چیز خوب بود و او هم موفق شد در جلسه دادگاه حضور داشته باشد.
دادگاه چندان طول نکشید و قاضی با توجه به لوایح دفاعیه و سوابقی که قبلا ارائه کرده بودم و در پرونده‌ام موجود بود آخرین دفاع را هم گرفت و وقتی می‌خواستم خواهشی دربارۀ صدور حکم مطرح کنم ناگهان گفت که رأی به تبرئه خواهد داد،… واقعا منقلب شدم و اصلا حالم قابل وصف نبود. نزدیک به هفت ماه بار روانی این مسئله روی ذهن و زندگی‌ام فشار آوره بود و حالا یکباره خالی می‌شدم.
بعد از ابلاغ شفاهی رأی، جمعی از بازرسان حقوق شهروندی قوه قضائیه هم وارد دادگاه شدند و ما خارج شدیم، بعد از حدود نیم ساعت انتظار، رأی به صورت کتبی هم ابلاغ شد و با امضا و اعلام عدم اعتراض از دادگاه بیرون آمدیم.
بی‌اغراق هر کسی نمی‌تواند درک کند که خلاصی از چنین دردسری، آنهم در یک وضعیت قمر در عقرب شخصی، تا چه میزان می‌تواند خوشحال کننده باشد. شکر خدا این پرونده به خیر گذشت و اتهاماتی که خودم بیش از هر چیز آن‌ها را حاصل فضای آلوده سیاسی و سوء استفاده بعضی فرصت طلبان می‌دانستم ناروا تشخیص داده شد.
حالا هم فکر نمی‌کنم همه چیز تمام شده و ذهنم متوجه دوستانی است که پرونده‌شان همچنان در جریان است، کسانی مثل آقای «ب»، رفیق خودمان، که به سه ماه حبس و جریمه مالی محکوم شده یا محمدصالح مفتاح که هنوز به دادگاه احضار نشده است.
این وسط نمی‌دانم چرا بعضی‌ها واکنش‌های احساسی نشان می‌دهند و ناراحتی شخصیشان از بنده را بهانه کنایه و زخم زبان یا نتایح کلی قرار می‌دهند؟ وقتی دردسر شروع شد بعضی‌ها با خوشحالی طعنه می‌زدند که فلانی هم طعم عدالت را چشید یا او حق‌اش است و مزدش را گرفت و از این جور حرف‌ها.
حالا هم که خبر تبرئه منتشر می‌شود انگار که گناهی از بنده سر زده! اینجا و آنجا تخیلات می‌بافند یا تکه می‌پرانند؛ شاید آدم‌های قابل تحمل هم فقط آنهایی هستند که تاوان می‌دهند، یا می‌میرند!! زنده‌هایی که از دردسر و تبعاتی که مستحق‌اش نیستند‌‌ رها می‌شوند خود به خود محکوم‌اند.
یادمان هم نمی‌رود که سهم بزرگی از آلودگی فضای مجازی و این دردسر‌ها متعلق به سایت‌هایی است که خیل مزدبگیران را به شغل گزک گیری و حساسیت زایی گمارده‌اند، و این وسط حتی کسانی که معارضه‌ای هم با اصول انقلاب اسلامی ندارند قربانی می‌شوند.
در مورد خود بنده موضوع آنقدر واضح بود که وحیدآنلاین هم ـ که تضاد نظرات و فاصله‌اش با ما مشخص است ـ روی مطلب آن سایت کذایی نُت زده بود: «انگار دارن تلاش میکنند برای دانشطلب دردسر درست کنند» و عجب دردسری هم درست کردند! منتها خدا نخواسته است که به مرادشان برسند، و امیدوارم هیچکدامشان هم به هیچ یک از اهدافشان نرسند.





معاون فرهنگی سپاه به طور تلویحی تائید کرد

شکست تلاش‌های خامنه‌ای در جنگ روانی با غرب در خصوص مذاکرات استانبول

حمیدرضا مقدم فر٬ معاون فرهنگی سپاه اعلام کرد تلاش‌های علی خامنه‌ای در پیروز نشان دادن جمهوری اسلامی در مذاکرات هسته‌ای استانبول با شکست مواجه شده است.
به گزارش «خبرگزاری دانشجو» وابسته به سازمان بسیج دانشجویی٬ آقای مقدم‌فر این مطلب را روز پنجشنبه (۲۱ اردیبهشت) در مراسم سرگروه‌های حلقه‌های صالحین در یزد بیان کرده است.
این مقام سپاه با انتقاد از عملکرد صدا و سیما و سایر رسانه‌های محافظه‌کار گفته که برخی از رسانه‌های جمهوری اسلامی در خصوص مذاکرات استانبول در دام «جنگ روانی» غربی‌ها افتادند.
مقدم‌فر اظهار کرده است: «برخی از رسانه‌ها از جمله رسانه ملی بسیار این مذاکرات {استانبول} را اثرگذار و مهم نشان داد که این جنگ روانی آنها {غرب} بود.»
به گفته این مقام سپاه «با وجود اینکه آنها {غرب} به ما در این مذاکرات نیازمند بودند با بزرگ کردن آن نشان دادند که ما به این مذاکرات نیاز داریم که این حاشیه‌ها فقط به منظور جنگ روانی بود.»
وی همچنین افزوده است: «با وجود تلاش‌های مقام معظم رهبری در خصوص پیروزی ما در تحریم‌ها این بزرگ نمایی‌ها توسط رسانه‌های غربی و برخی از رسانه‌های ما صورت گرفت و جوری جا افتاد که ما به آنها نیازمندیم و این نگران کننده است و زخم به افکار عمومی ما وارد شد.»
رسانه‌ها محافظه‌کار٬ روحانیون٬ فعالان سیاسی و مقام‌های جمهوری اسلامی پس از پایان مذاکرات تهران با گروه ۱+۵ در استانبول٬ ایران را برنده این مذاکرات اعلام کرده‌اند.
آنها بدون آنکه به محتوای این مذاکرات اشاره کنند از کشور‌های غربی خواسته‌اند در دور بعدی مذاکرات که قرار است خرداد ماه امسال در بغداد برگزار شود٬ به تحریم‌ها علیه ایران پایان دهند.
دستگیری ۱۵ نفر از سوی وزارت اطلاعات
آقای مقدم‌فر در بخش دیگری از سخنان خود به دستگیری ۱۵ نفر که به گفته وی از طریق «سایت» به اسرائیل اطلاعات می‌داده‌اند از سوی وزارت اطلاعات خبر داده است.
وی گفته است: «اخیرا وزارت اطلاعات ۱۵ نفر را دستگیر کرد که در سایتی که اسرائیل ارائه داده بود، با آن‌ها رابطه برقرار کرده و اطلاعات جاسوسی به آن‌ها می‌دادند.»
این مقام سپاه پاسداران جزئیات بیشتری درباره این خبر ارائه نکرده است.




ویدی، ایسنتاگرامِ ویدئوها؟

این روزها بازار نرم افزارها و اپلیکیشن هایی که به عکس و فیلم آب و رنگ ویژه‌ای میدهند پررونق است.
imageخیلی از کاربران اینترنتی این روزها با گوشی‌هایشان عکس می‌گیرند و در سایت اینستاگرام می‌گذارند. اما «ویدی» آمده تا همین کار را در عرصه ویدئو انجام دهد.
 ویدی به شما وقت می‌دهد تا فیلم خود را ثبت کنید. آن وقت می‌توانید روی آن موسیقی بگذارید یا فیلتر گذاری کنید و سپس، می‌توانید این کلیپی که ساخته‌اید را برای دوستانتان در شبکه‌های مختلف اجتماعی اشتراک بگذارید.
این سرویس، تاکنون ۲۶ میلیون کاربر را به خود جذب کرده است و در روز یک میلیون نفر به این سیستم اضافه می‌شوند.
اگر هنوز چنین تجربه‌ای نکرده اید ولی به آن علاقمندید، «ویدی» آماده است تا امکان آن را در اختیار شما بگذارد. به سرعت یک دسترسی رایگان درست کنید یا اگر هم نمی‌خواهید با دسترسی فیس‌بوک و توئیتر خود وارد شوید و شروع به ساخت ویدئوی خود کنید.



رسانه های ایرانی و تحریم گوگل

image
آیا راه‌های واکنشی و مقابله به مثل، حتا به فرضِ همه گیری، موفق خواهد بود؟
چند روز پس از حذف نام «خلیج فارس» بر روی سرویس «گوگل مپز»، حالا از رسانه‌های ایرانی زمزمه تحریم گوگل به خاطر جبران این مساله به گوش می‌رسد.

از میان رسانه‌هایی که به این «تحریم» پیوسته‌اند می‌شود به روزنامه آرمان، ابتکار و خبرگزاری‌های ایسنا و آریا اشاره کرد.
مدیرمسوول روزنامه اعتماد هم البته پیش‌دستی کرده و با بیانی که به نظر بیشتر کری‌خوانی می‌آید، گفته است: «پيش از اين هم روزنامه‌هاي ايراني استفاده چنداني از مطالب اين سايت نداشتند.»
اما از سوی دیگر، مهدی رحمانیان مدیرمسوول روزنامه شرق گفته که : «رسانه‌ها بايد با آگاهي‌رساني در اين باره اين خبر را به مردم منعكس كنند.»
رحمانیان گفته باید یک نهضت با اطلاع رسانی و هماهنگی مردم راه انداخت که در آن نقش دولت‌مردان بسیار پررنگ است. 
همچنین حسام‌الدین آشنا، استاد دانشگاه امام صادق گفته : «تحريم گوگل بايد توسط مردم صورت بگيرد و فعاليت آن‌ها به گونه‌اي باشد كه موتور جست‌وجو و اي‌ميل گوگل را تحريم كرده و به هيچ عنوان سراغ آن نروند و اين بهترين و كوبنده‌ترين پاسخ به اين شركت است.»
سخنگوی شورای شهر اصفهان هم گفته که باید گوگل را در ایران تحریم کرد تا زمانی که نام خلیج فارس را به نقشه‌های گوگل برگرداند.
او گفته که تا آن زمان، «هيچكس و تحت هيچ شرايطي نبايد آن را مورد استفاده قرار دهد.»
گوگل شرکت بزرگ اینترنتی است که سرویس‌های بسیاری ارائه می‌کند. از سرویس ایمیل مشهورش به نام جی‌میل گرفته تا گوگل درایو که به زودی به عنوان یک سیستم ابری و اشتراک فایل ارائه شده است. همچنین بزرگ‌ترین رقیب شبکه اجتماعی فیس‌بوک، یعنی گوگل پلاس هم از محصولات این شرکت است. بزرگ‌ترین سایت اشتراک ویدئو، یوتیوب هم مربوط به این شرکت است. 
مشخص نیست با تحریم چنین رسانه‌هایی، در حالی که رقبای این وب‌سایت‌های وابسته به گوگل مثل ویمئو برای اشتراک ویدئو، فیس‌بوک به عنوان شبکه اجتماعی فیلتر هستند و از سوی دیگر، به خاطر نبود کارت اعتباری امکان خریدکردن از طریق سیستم آی‌کلود اپل وجود ندارد، چگونه می‌توان دم از تحریم زد.
چرا که گوگل، در حال حاضر بر روی مشتری‌های ایرانی‌اش به خاطر تحریم‌های علیه ایران نمی‌تواند حساب کند. به همین خاطر است که از یکی از منابع مالی بزرگ خود که دریافت آگهی و نشر آن بر روی سایت‌ها است با وجود مشتری‌های زیاد ایرانی‌اش صرف‌نظر کرده است.
 به نظر می‌رسد اگر به دنبال راهی برای بازگرداندن نام خلیج فارس به گوگل مپز هستیم، حتا بمب گوگلی هم چندان مفید نباشد، چرا که الگوریتم‌های گوگل تغییر کرده است و دیگر لزوما با شیوه لینک دادن با شمار بالا به یک صفحه خاص، مانند سابق تحت تاثیر قرار نمی‌گیرد. باید دنبال راه‌های تازه و خلاقانه بود.





ویژه‌نامه مجله معتبر «اروپا» درباره ادبیات ایران؛ برای اولین‌بار

image
ماهنامه «اروپا»، یکی از معتبرترین نشریات ادبی فرانسه با قدمت نود ساله، شماره جدید خود را به «ادبیات ایران» اختصاص داده است؛ این برای اولین بار است که این مجله قدیمی، ویژه‌نامه‌ای درباره ایران منتشر می‌کند.
مجله «اروپا» که سال ۱۹۲۳ در فرانسه پایه‌گذاری شده، یکی از معتبرترین نشریات ادبی و فرهنگی قاره اروپاست که نشان‌گر سیر ادبی اروپا به ویژه فرانسه در قرن بیستم است.
رومن رولان، نویسنده شهیر فرانسوی، پایه‌گذار این ماهنامه بوده و نویسندگان بزرگ دیگری همچون لویی آراگون، پل الوآر و آنتوان ویتِز در این ماهنامه نوشته‌اند.
شماره جدید این ماهنامه یعنی شماره نهصد و نود و هفتم به «ادبیات ایران» اختصاص یافته است.
این اولین بار است که طی مدت نود سال انتشار این مجله، ویژه‌نامه‌ای درباره ایران از سوی این نشریه منتشر می‌شود.
ویژه‌نامه ادبیات ایران مجله اروپا از قسمت‌های مختلفی تشکیل شده و مطالبی از نویسندگان ایرانی و خارجی را در خود جای داده است.
در بخش مقالات، فرهاد خسروخاور، احمد کریمی‌حکاک، شهلا لاهیجی، در کنار نویسندگان فرانسوی‌زبان مقالاتی را درباره ادبیات ایران نوشته‌اند. 
در بخش داستان این ویژه‌نامه هم، ترجمه فرانسوی داستان‌هایی از بزرگ علوی، سیمین دانشور، جلال آل‌احمد، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری، محمود دولت‌آبادی، مهشید امیرشاهی، غزاله علی‌زاده، شهرنوش پارسی‌پور، منیرو روانی‌پور، فرزانه کمان‌پور، محمدرضا صفدری، ترانه علوی و فریبا وفی به چاپ رسیده است.
در بخش شعر هم اشعاری از شاملو، بهبهانی، سپهری، نادرپور، آتشی، رویایی، فرخ‌زاد، خویی، سپانلو، کیارستمی، صفاری، لنگرودی، نفیسی، بیدج، گراناز موسوی، علی‌رضا روشن، گروس عبدالملکیان، روجا چمن‌کار منتشر شده است.
شماره ماه مه ۲۰۱۲ نشریه «اروپا» با قیمت ۱۸/۵ یورو در فرانسه و ۲۰ یورو در دیگر کشورهای جهان به فروش می‌رسد.
علاقه‌مندان می‌توانند برای خواندن مقدمه این شماره و همچنین فهرست کامل مطالب، به سایت نشریه اروپا مراجعه کنند.




جـــرس: نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مصر شامگاه پنجشنبه برای نخستین بار در تاریخ این کشور مناظره‌ای تلویزیونی انجام دادند.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، دور نخست انتخابات ریاست جمهوری مصر قرار است ۳ و ۴ خرداد ماه در آن کشور برگزار شود.
در مناظره که شامگاه پنجشنبه از دو شبکه تلویزیونی خصوصی مصر پخش شد، عمرو موسی دبیرکل سابق اتحادیه عرب و وزیر امور خارجه اسبق مصر، در برابر عبدالمنعم ابوالفتوح، از رهبران سابق اخوان المسلمین و اسلامگرای میانه رو قرار گرفت.
بی بی سی در خصوص جزئیات این مناظره گزارش داده است که هر یک از این دو نفر برای پاسخ به سوال های مشابه دو دقیقه وقت داشتند و بعد از پاسخگویی به این سوال ها، هرکدام می توانستند از دیگری سوال بپرسند.
نظرسنجی‌های اولیه از پیشتاز بودن این دو نامزد نسبت به دیگر یازده رقیب آن‌ها در انتخابات ریاست جمهوری مصر حکایت می‌کنند.
پس از این دو، محمد مورسی از رهبران اخوان المسلمین و احمد شفیق، آخرین نخست وزیر حسنی مبارک، رئیس جمهوری مخلوع مصر، در رتبه‌های بعد قرار گرفته‌اند.
۱۳ نامزد برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری در اولین انتخابات دموکراتیک مصر شرکت کرده اند.





ممانعت دادستان تهران با اعزام رسول بداقی و فریدون صیدی راد به مرخصی
جـــرس: منابع خبری گزارش داده اند که در ادامه اِعمال محدودیت ها و فشار بر زندانیان سیاسی، دادستان تهران مانع از اعزام رسول بداقی و فریدون صیدی راد به مرخصی شده است.  
به گزارش منابع خبری جرس، این در حالی است که حدود یکماه پیش از دادستانی تهران تماس گرفته و به خانواده های این دو زندانی سیاسی گفته بودند که جهت اعزام آنها به مرخصی چند روزه، وثیقه آماده کنند.
بر اساس این گزارش، پیرو اعلام دادستانی، خانواده های این دو زندانی سیاسی فوری وثیقه های مورد اعلام را تهیه و در رهن دادستانی قرار دادند، اما بعد از آن، مقامات قضایی و در راس آنان دادستان تهران خلف وعده کرده و مانع به مرخصی آمدن این افراد شدند.
رسول بداقی، عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان که نزدیک به سه سال است در زندان رجایی شهر محبوس می باشد، تاکنون از حق مرخصی محروم بوده و مسئولین بارها وعده مرخصی وی را به خانواده اش داده بودند، اما زیر قول خود زده اند.
این معلم زندانی در دهم شهریور ماه ۸۸ پس از احضار به اداره آموزش و پرورش اسلامشهر بازداشت و بعدتر در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی و به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "تبانی و تجمع به قصد برهم زدن امنیت ملی" به شش سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی محکوم شد.
فریدون صیدی راد، فعال ستاد مهدی کروبی و صاحب وبلاگ «انقلاب سبز اراک» نیز، که اخبار سایت های سبز و اعتراضات دانشجویی و کارگری را پوشش می داد، از دهم اسفند سال ۸۹ در زندان اوین به سر می برد.
وی بعد از بازداشت مدت چهل و دو روز در بند دو الف سپاه در سلول انفرادی و تحت بازجویی قرار داشت، تا نهایتا در مردادماه سال ۹۰ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه در مجموع به سه سال حبس تعزیری، یکسال به اتهام تبلیغ علیه نظام و دو سال به اتهام شرکت در تشییع جنازه آیت الله منتظری و تجمع اعتراضی عاشورا در اراک محکوم شد. وی تا کنون مرخصی نداشته است.
گزارش مذکور خاطرنشان می کند، با توجه به فشارها و اعمال محدودیت های اخیر برای زندانیان سیاسی و خانواده های آنان، این اقدام روش جدید دادستان برای آزار زندانیان سیاسی و خانواده ها می باشد، چرا که سابقا می گفتند وزارت اطلاعات و بازجویان مانع مرخصی زندانیان سیاسی و عقیدتی می شوند، اما اکنون اعضای دفتر دادستان تهران مکررا به خانواده ها اعلام می کنند "آقای دادستان با آزادی و مرخصی زندانیان سیاسی مخالف است."
منابع خبری جرس طی روزهای اخیر گزارش داده بودند زمانی که خانواده های زندانیان به دادستانی تهران مراجعه کرده و از روند رسیدگی به درخواست های قبلی خود پیرامون درخواست مرخصی درمانی (استعلاجی) و همچنین ملاقات حضوری می پرسند، کارمندان دادستانی در جواب به آنها می گویند "دادستان، عباس جعفری دولت آبادی، حتی نامه ها را نگاه هم نکرده است چه برسد به اجرای آن ها."





شورای امنیت، حملات روز پنجشنبه سوریه را محکوم کرد

شورای ملی سوریه: بشار اسد مسئول انفجارهاست

دولت سوریه پس از دو انفجار شدید در پایتخت این کشور از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواست تا اقدامات تنبیهی علیه کشورهایی که از تروریسم حمایت می‌کنند، وضع کند. این در حالی است که مخالفان معتقدند دولت مسئول این انفجارهاست.
بشار جعفری، سفیر سوریه در سازمان ملل گفته است ترکیه و لیبی در شمار کشورهایی قرار دارند که سلاح به آنچه او گروه‌های تروریستی خوانده، ارسال کرده‌اند.
او افزود برخی عوامل القاعده در سوریه فعال هستند.
در دو انفجار امروز، حداقل ۵۵ نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند.
این انفجارها در نزدیکی ساختمان اطلاعات نظامی ارتش سوریه روی داده است.
خبرنگار بی بی سی که از محل انفجارها بازدید کرده، می‌گوید این قوی‌ترین انفجاری است که تا کنون در دمشق روی داده است.
کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه این انفجارها را محکوم کرده و آن را برای منافع هر دو طرف مخرب خوانده است.
بنابر گزارش تلویزیون دولتی سوریه، وقوع دو انفجار شدید در پایتخت بیش از ۵۵ کشته و صدها زخمی بر جای گذاشت.
خبرنگار بی بی سی که از محل انفجارها بازدید کرده، می‌گوید این قوی‌ترین انفجاری است که تا کنون در دمشق روی داده است
بامداد روز پنجشنبه، ۲۱ اردیبهشت (۱۰ مه)، تقریبا به طور همزمان دو انفجار در مناطق جنوبی دمشق روی داد که در نتیجه آن، دود بخشی از آسمان شهر را پوشاند.
خبرگزاری فرانسه گزارش داده که این دو انفجار روبروی ساختمان چند طبقه امنیتی سوریه رخ داده و خرابی‌هایی را در این ساختمان و ساختمان‌های مسکونی اطراف به بار آورده است.
تلویزیون دولتی سوریه در تازه ترین گزارش خود اعلام کرد که در جریان این انفجارها بیش از ۴۰ نفر کشته و ۱۷۰ نفر زخمی شده اند. گروه مخالفان دولت سوریه رقم کشته ها را ۵۰ نفر اعلام کرده است.
تلویزیون سوریه «تروریست‌ها» را مسئول این انفجارها دانسته‌ است، حال آن‌ که شورای ملی سوریه، اصلی‌ترین گروه اپوزیسیون در این کشور، در بیانیه‌ای دولت سوریه را مسئول این واقعه دانسته است.
شورای ملی سوریه می‌گوید هدف از انفجار‌ها این است که دولت به ناظران بین‌المللی نشان دهد که در حال مبارزه با تروریست‌ها ست.
این انفجار در حالی رخ داده است که صبح روز چهارشنبه، ۲۰ اردیبهشت‌ماه نیز انفجار بمبی کاروان ناظران سازمان ملل متحد در شهر درعا در سوریه را هدف قرار داد که در جریان آن، دستکم شش سرباز ارتش سوریه زخمی شدند.
از زمان آغاز نا آرامی‌ها در سوریه، گزارش های رسانه های دولتی این کشور از وقوع انفجار و یا حمله به نیروهای دولتی معمولا با تصاویر دلخراش و تکان دهنده همراه بوده است.
براساس گزارش تلویزیون دولتی، هدف بمب‌گذاران دو ساختمان نظامی و امنیتی از جمله مرکز اداره مبارزه با تروریسم واقع در محله القراز در جنوب پایتخت بوده است.
تا کنون هیچ فرد یا گروهی مسئولیت این انفجارها را برعهده نگرفته اما تلویزیون دولتی گفته است که “تروریست ها” مسئول این بمب گذاری بوده اند.
از زمان آغاز اعتراضات ضد حکومتی در سوریه و به خصوص با گسترش عملیات مسلحانه مخالفان علیه نیروهای دولتی، مقامات و رسانه های دولتی “گروه های تروریستی” و سازمان های افراطگرای وابسته به بیگانگان را مسئول ادامه اعتراضات و عملیات خشونت آمیز معرفی کرده اند.
مخالفان نیز گفته اند که برخی تشکیلات حکومتی به منظور اثبات ارتباط اعتراضات سیاسی با گروه های تندرو مسلح، به این بمب گذاری ها مبادرت می‌کنند و همزمانی این انفجارها با حضور ناظران یا میانجیگران خارجی را به عنوان دلیل ادعای خود ذکر کرده اند.
در همان حال، در شرایط نابسامان کنونی، نمی توان امکان نفوذ گروه های تندرو در صفوف مخالفان، و یا اقدامات تلافی جویانه گروه های کوچک و پراکنده در واکنش به خشونت نیروهای دولتی را به عنوان انگیزه این نوع اقدامات نادیده گرفت.
همچنین امکان اقدام خودسرانه سازمان ها و نهادهای متعدد امنیتی و سیاسی طرفدار حکومت وجود دارد.
به گزارش رسانه های خبری، ژنرال رابرت مود، سرپرست نیروهای ناظر صلح سازمان ملل در سوریه از محل وقوع انفجارهای روز پنجشنبه بازدید کرده است.
ناظران صلح سازمان ملل بر اساس طرح آتش بس کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل برای پایان دادن به خشونت در سوریه، به این کشور اعزام شده اند.
با وجود اینکه دولت سوریه و مخالفان با این طرح موافقت کرده و متعهد شده اند آن را به اجرا بگذارند، عملیات خشونت آمیز، هر چند کاهش یافته اما متوقف نشده است.
از جمله روز گذشته، مخالفان دولت سوریه گفتند که واحدهای ارتشی به گلوله باران شدید شهر حمص، از مراکز اصلی اعتراضات ضد حکومتی، ادامه داده‌اند.
روز گذشته انفجاری هم در مسیر حرکت ستون خودروهای ناظران سازمان ملل در شهر درعا، در جنوب سوریه روی داد که چند نظامی سوری را زخمی کرد اما به ناظران آسیبی نرساند.
ژنرال مود سرنشین یکی از این خودروها بود.
شورای امنیت، حملات روز پنجشنبه سوریه را محکوم کرد
شورای امنیت سازمان ملل متحد، انفجارهای روز پنجشنبه در دمشق، پایتخت سوریه را که به کشته شدن ۵۵ نفر منجر شد را محکوم کرد.
تعداد مجروحان این انفجارها هم ۴۰۰ نفر گزارش شده است.
دو اتومبیل بمبگذاری شده، صبح روز پنجشنبه در ساعات شلوغی و در نزدیکی ساختمان اطلاعات نظامی منفجر شدند.
مقام های سوری می گویند “گروه های تروریستی وابسته به کشورهای خارجی” مسئول انفجارهای روز پنجشنبه هستند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در بیانه ای که تمامی ۱۵ نفر اعضای این شورا آنرا امضاء کرده اند، از طرف های درگیر خواست طرح صلح سوریه را با “سرعت و کامل” به اجرا درآورند.
در بیانیه شورای امنیت آمده که آنها “این حرکت تروریستی را به شدت محکوم می کنند.”
در این بیانیه همچنین بر “پایان تمامی خشونت های مسلحانه” تاکید شده است.




ادامه بگم بگم های احمدی نژاد در مشهد: درخواست وام‌های ۵۰۰ میلیاردی نمایندگان مجلس و توطئه گرانی

احمدی نژاد در حرم امام رضا (ع) طی اظهاراتی بی سابقه، به شدت از مجلس انتقاد کرد و به نقش وزارت اطلاعات در گرانی ارز و سکه پرداخت و آن را توطئه مشترک بیگانگان و عناصر داخلی خواند. وی همچنین رییس مجلس را متهم به دروغگویی کرد.
وی در ادامه ادعاهای چند ساله خود بار دیگر گفت: اقتصاد ایران می تواند جزو چند اقتصاد بزرگ دنیا باشد.
احمدی نژاد ادامه داد: افرادی دیده می شوند که مسئولیت اجرایی ندارند ولی می خواهند در اجرا دخالت کنند و مدام فریاد می زنند که تصمیم دولت در این باره ضرر است و فقط تصمیمات غلط می گیرند و ما باید تصمیمات غلط آنها را پاسخ دهیم.
احمدی نژاد که همواره از توطئه هایی علیه دولتش نام می برد و بارها تهدید به افشا گری کرده است، با بیان این مطلب که ‘‌تا جان در بدن دارم اهداف اعلام شده را پیگیری خواهم کرد و هرگز کوتاه نخواهم امد’‌ گفت که عده ای تلاش می کنند تا هدفمندی یارانه را زیر سئوال ببرند. دائما شایعه پراکنی می کردند ، اخبار دروغ و جعلی منتشر می کردند و با کمک بیگانگان و برخی عناصر داخلی در یک توطئه و اقدام ضد مردمی در بازار ارز و طلا که مطلقا ارتباطی به هدفمندی یارانه ها ندارد ؛‌ اخلال کردند.
احمدی نژاد مدعی شد : این مساله ای که در بازار ارز و طلا دیدید حاصل توطئه مشترک داخلی و خارجی بود . دولت درصدد بوده و هست که قاطعانه با این توطئه برخورد کند و اجازه ندهد که به ملت عزیز ایران فشار وارد کند.
وی در عین حال گفت که ‘‌ برخورد با این توطئه ها نیازمند اطلاعات دقیق و صریح و در زمان مناسب است که متاسفانه دست دولت از این جهت خالی بود.’
رییس هیات دولت، علی لاریجانی را به دروغگویی متهم کرد و گفت: دارند همه کاری می کنند تا جلوی کار دولت را بگیرند، می گویند بنزین می خواهد ۲۰۰۰ تومان شود، چرا دروغ می گویید؟
وی مدعی شد: قبلاً می گفتند اگر طرح یارانه ها کلید بخورد، تولید می خوابد، تورم سر به فلک می کشد و ۵۰۰ درصدی می شود، اما الان الحمدلله اتفاقی نیافتاده، تورم ۶ درصد است، دو درصد آن هم تازه برای اقتصاد جهانی است.برخی می گفتند تولید کشور صفر می شود، الحمدلله صفر نشده است!
احمدی نژاد گفت: دائم می گویند که دولت می خواهد اجناس را گران کند، ما می خواهیم گران کنیم؟ ما که دائم درپی ریشه کنی گرانی هستیم.
وی با انتقاد از اظهاراتی که علیه طرح هدفمندی یارانه های می شود اضافه کرد: تیتر می کنند که سناریو مرحله دوم هدفمندی آماده شده، پشت سرهم دروغ می گویند. در حالی که چنین نیست.
آرزویشان را به گور می برند
احمدی نژاد ادعا کرد: بار اینها از پیشرفت ملت ایران ناخشنودند، می خواهند برنامه های ملت را مختل کنند!
وی اضافه کرد: می گویند که بنزین را ۱۰۰ تومان گران کنید، ۵۰ تومانش را بدهید مردم، ۵۰ تومانش را هم بگذارید برای حساب های خاص!
احمدی نژاد ادامه داد: به اینها می کوییم چگونه مردم پول افزایش ۵۰ تومانی بنزین بدهند، می گویند که خب مردم صرف جویی کنند، آخر مردم چگونه صرفه جویی کنند؟
رییس دولت دهم افزود: ۵۰ تومان بقیه آن را هم می گویند بدهید به حساب های خاص تا هر وقت خواستند وام ها و پول های بی صاحب ۲۲ میلیاردی تا ۵۰۰ میلیاردی بدهند به افراد خاص، اگر هم ندهند می روند گوش وزیر را می گیرند تا برکنارش کنند.
وی گفت: اینها نمی خواهند خشنودی ملت را ببینند، اما همزمان با ضربه زدن به مردم، به گور خواهند رفت.




هتاکی دوباره مهدی کوچک زاده: تفاله های اصلاح طلبان و شارلاتانیسم رسانه ای

در پی انتشار خبر ” فحاشی و معرکه گیری کوچک زاده در رستوران مجلس! ” راجع به ماجرای جدید مهدی کوچک زاده در مجلس که بازتاب بسیار گسترده ای در رسانه ها داشت ، این نماینده عضو جبهه پایداری در یادداشتی به خبر مذکور واکنش داد.
چند روز پیش، مهدی کوچک زاده از اعضای جبهه پایداری و از هواداران سرسخت احمدی نژاد، با خبرنگار ی که درخواست مصاحبه داشت، درگیر شد و به وی فحاشی کرد.
مهدی کوچک زاده پیش از این نیز با پرتاب میکروفون به سوی علی مطهری به گفته وی اعتراض کرده بود. این اتفاق در زمانی رخ داد که نماینده مردم تهران با روسی دانستن ریشه خانوادگی کوچک زاده را از جمله آقایانی دانست که اصولگرایی را در مجلس دچار مشکل نموده است. در این هنگام مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران که در ردیف مقابل مطهری بر روی صندلی قرار داشت با پرتاب بلندگوی خود به سمت علی مطهری به مخالفت با وی برخاست.
اینک وی در مطلبی با عنوان “هتاکی تفاله های اصلاح طلبان!” در وبلاگش نوشت: « نفوذی های عرصه خبر و خبرنگاری و رسانه که سالها قبل رهبری با رو کردن دست آنها رویه منحوسشان را “شارلاتانیزم رسانه ای ” نامید، با ساخته و پرداخته نمودن داستانی سراپا دروغ در غذا خوری مجلس و انعکاس آن در سایت ها و خبرگزاریهایشان و درج نظرات هتاکانه و توهین آمیز ذیل آنها (علیرغم ادعای ادب و تنفر از هتاکی!) نسبت هایی را به اینجانب داده اند که گرچه قابلیت تعقیب قضایی دارد ولی من تلف کردن وقت گرانبهای خدمتگزاری به مردمی که علیرغم خواست این دروغپردازان به شیوه یهود، به اینجانب رای دادند ،برای شکایت از این رسوایان را عاقلانه نمیدانم و به مصداق جواب ابلهان خاموشی است از کنار آن می گذرم . ”
ضمن آنکه به این بی بهرگان از هوش سیاسی یادآور می شوم که به تقدیر و خواست الهی بخشی از محبت رای دهندگان به اینجانب به خاطر فحاشی ها و هتاکی های امثال علی مطهری و نماینده ای که وظیفه دلالی وارد کنندگان خودرو را در مجلس برعهده داشت و . . .دروغپردازیهای شما و همپالکی هایتان بوده است که درس دروغگویی و هتاکی را در مکتب اصلاح طلبان رسوایی چون قوچانی و جمشیدی آموخته اید.
عصر ایران که این مطلب را منتشر کرده است در پاسخ به این نماینده مجلس نوشته است: در کشوری که دروغگویی برخی سیاستمداران مدعی ارزشگرایی ، قبح خود را از دست داده ، تعجبی ندارد که یک نماینده مجلس ، در روز روشن و در حضور حدود یکصد نفر با یک خبرنگار درگیر شود و الفاظ رکیک به کار ببرد و بعد هم با کمال آرامش ، زیر همه چیز بزند و کل ماجرا را انکار کند و بگوید که داستان ساخته اند! به فرض که سخنان ” کی بود کی بود من نبودم” آقای کوچک زاده را چند نفر از خوانندگان وبلاگش باور کنند ، ایشان چگونه در صحن و راهروهای مجلس می خواهد در چشم شاهدان ماجرا نگاه کند و از تکذیب آنچه آنان به چشم دیده اند و به گوش شنیده اند ، شرمگین نباشد؟!




ادامه اعتصاب ۱۵۰۰ زندانی فلسطینی برای توقف زندان انفرادی و بازداشت های غیرقانونی

دو سال از حبس ثائر حلاحله در یکی از زندان های اسرائیل می‌گذرد. او در این مدت نه تفهیم اتهام شده است و نه محاکمه.
آقای حلاحله یکی از ۳۰۰ فلسطینی است که در “بازداشت اداری” ارتش اسرائیل به سر می برد.
اعتصاب غذای ۷۲ روزه، وضع جسمی او را وخیم کرده ولی هنوز در موضع اسرائیل تغییری پدید نیاورده است.
از سه هفته پیش، حدود ۱۵۰۰ زندانی فلسطینی دیگر هم این شگرد اعتراضی بدون خشونت را در پیش گرفته‌اند: غذا نمی خورند ولی آب و املاح حیاتی مانند نمک را کنار نگذاشته‌اند.
لغو حبس‌های انفرادی، پایان بازداشت‌های بدون محاکمه و بهبود شرایط رفاهی زندان ها از جمله درخواست‌های آنها به شمار می‌رود.
اسرائیل می گوید که اکثر این زندانیان عضو گروه‌هایی مانند حماس یا جهاد اسلامی هستند و برخلاف تصور عمومی، بی گناه نیستند.
کمپین حمایت از زندانیان فلسطینی در داخل کرانه غربی رود اردن، به اندازه ای که خانواده هایشان انتظار داشتند، شدت نگرفته است
مارک رگف، سخنگوی نخست وزیر اسرائیل، به بی بی سی گفته است که مصالحه با این افراد کار دشواری است.
او می‌گوید: “با کسی که می خواهد مرتکب خودکشی شود نمی توان به راحتی تعامل کرد، این مشکلی است که با بمبگذاران انتحاری داریم. با این اعتصاب غذا هم می خواهند به خاطر آرمانی اسلامی خودشان را بکشند و این چالش بزرگی برای ماست.”
دور تازه اعتصاب غذای زندانیان فلسطینی توسط خضر عدنان، سخنگوی سابق گروه جهاد اسلامی آغاز شد.
خضر عدنان، در ماه آوریل گذشته پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا، به دلیل وخامت حالش در بیمارستانی در شهر صفد اسرائیل بستری شد.
او در نهایت پذیرفت که اعتصابش را بشکند، اسرائیل هم در مقابل “بازداشت اداری” او را شش ماه دیگر تمدید نکرد.
خضر عدنان می گوید: “ما یا از طریق شهادت پیروز خواهیم شد، یا این که آنها (اسرائیلی‌ها) درخواست ما را خواهند پذیرفت. بزرگ ترین پیروزی، شهادت است.”
این در حالی است که کمپین حمایت از زندانیان فلسطینی در داخل کرانه غربی رود اردن، به اندازه ای که خانواده هایشان انتظار داشتند، شدت نگرفته است.
فاطمه حلاحله، مادر ثائر، می گوید: “می‌خواهم که مردم بیشتری شرکت کنند، حضور مردم در خیابان‌ها برای تقویت روحیه زندانیان ما مهم است. وضع فعلی ناامید کننده است. مشارکت مردم کافی نیست.”
به نظر می رسد که این کمپین دست کم در عرصه بین المللی فشار بر اسرائیل را افزایش داده باشد.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و کمیته بین المللی صلیب سرخ، درباره وضع جاری ابراز نگرانی کرده‌اند.
برخی ناظران بر این باورند که مرگ یکی از این زندانیان می‌تواند به آرامش نسبی که از دو سال پیش در کرانه غربی رود اردن حاکم بوده است پایان دهد.




مدال طلای ژنو برای مخترع تبریزی داروی سرطان پروستات

مخترع تبریزی داروی سرطان پروستات صاحب مدال طلای مسابقات جهانی ژنو شد
مدال طلای چهلمین دوره مسابقات اختراعات جهانی ۲۰۱۲ ژنو به ‘محمد پورمند’ مخترع تبریزی داروی درمان سرطان پروستات رسید.
به گزارش ایرنا، این دارو ‘ بی.پی.اچ ۱۴۰۰′ (BPH 1400) نامگذاری شده که موجب درمان قطعی سرطان پروستات (درمان هیپرپلازی خوش خیم پروستات) است.
این اختراع از بین ۷۶ اختراع ارایه شده از ۷۰ کشور جهان مقام اول و دیپلم افتخار را کسب کرد.
نوترکیب بودن دارو، اصلاح جریان گردش خون و رفع نارحتی های مجاری ادرار، افزایش توانایی های گلبولهای سفید، ضد درد و مسکن بودن از دیگر مزیت های این دارو است.
کنترل ابتلا به اختلالات گوارشی، کنترل تهوع، استفراغ و یبوست در افراد مسن از جمله دیگر مزیت های داروی اختراع شده ایرانی است.
پورمند ۵۸ ساله سالهاست که به تحقیق و پژوهش می پردازد و داروی قطعی درمان سرطان پروستات وی به تایید وزارت علوم رسیده است.
پورمند پس از کسب افتخار از مسابقات ژنو، شامگاه سه شنبه وارد فرودگاه تبریز شد و مورد استقبال مسوولان استان آذربایجان شرقی قرار گرفت.
ترکیب مکمل غذایی با نقش بهبود و فعالیت سیستم قلب و عروق نیز از دیگر اختراعات و خدمات وی به جامعه پزشکی ایران و جهان است.




دیدن برنامه “خاله شادونه”، یک کشته و شش مجروح بر جای گذاشت

بر اثر ازدحام برای خروج از محل اجرای برنامه خاله شادونه در خرم‌دره، یک کودک ۷‌ساله جان سپرد و ۶ نفر دیگر مجروح شدند.
این حادثه روز گذشته، در سالن ۳ هزار نفری شهدای خرم دره رخ داد.
فرماندار خرم‌دره با اشاره به اینکه ظرفیت سالن ۳ هزار نفر بوده ولی بیش از ۴ هزار نفر وارد سالن شده‌اند، تصریح کرد: این سالن دو درب خروجی دارد، که هنگام خروج ازدحام تماشاگران موجب ایجاد حادثه شده است.
فرماندار خرم‌دره با بیان اینکه هفت نفر در این جریان دچار حادثه شده‌اند تصریح کرد: در این حادثه یک کودک هفت ساله جان خود را از دست داد.
وی با بیان اینکه یک نفر نیز در کما به سر می‌برد، افزود: حال چهار نفر از حادثه دیدگان نیز وخیم گزارش شده است.
نوری پور افزود: در این حادثه سه نفر نیز بازداشت شده‌اند.




وقتی کوچک زاده دروغ می گوید

سحام نیوز: در پی انتشار خبر ” فحاشی و معرکه گیری کوچک زاده در رستوران مجلس! ” راجع به ماجرای جدید مهدی کوچک زاده در مجلس که بازتاب بسیار گسترده ای در رسانه ها داشت ، این نماینده عضو جبهه پایداری در یادداشتی به خبر مذکور واکنش داد.
چند روز پیش، مهدی کوچک زاده از اعضای جبهه پایداری و از هواداران سرسخت احمدی نژاد، با خبرنگاری که درخواست مصاحبه داشت، درگیر شد و به وی فحاشی کرد.
مهدی کوچک زاده پیش از این نیز با پرتاب میکروفون به سوی علی مطهری به گفته وی اعتراض کرده بود. این اتفاق در زمانی رخ داد که نماینده مردم تهران با روسی دانستن ریشه خانوادگی کوچک زاده را از جمله آقایانی دانست که اصولگرایی را در مجلس دچار مشکل نموده است. در این هنگام مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران که در ردیف مقابل مطهری بر روی صندلی قرار داشت با پرتاب بلندگوی خود به سمت علی مطهری به مخالفت با وی برخاست.
اینک وی در مطلبی با عنوان “هتاکی تفاله های اصلاح طلبان!” در وبلاگش نوشت: « نفوذی های عرصه خبر و خبرنگاری و رسانه که سالها قبل رهبری با رو کردن دست آنها رویه منحوسشان را “شارلاتانیزم رسانه ای ” نامید، با ساخته و پرداخته نمودن داستانی سراپا دروغ در غذا خوری مجلس و انعکاس آن در سایت ها و خبرگزاریهایشان و درج نظرات هتاکانه و توهین آمیز ذیل آنها (علیرغم ادعای ادب و تنفر از هتاکی!) نسبت هایی را به اینجانب داده اند که گرچه قابلیت تعقیب قضایی دارد ولی من تلف کردن وقت گرانبهای خدمتگزاری به مردمی که علیرغم خواست این دروغپردازان به شیوه یهود، به اینجانب رای دادند ،برای شکایت از این رسوایان را عاقلانه نمیدانم و به مصداق جواب ابلهان خاموشی است از کنار آن می گذرم . ”
ضمن آنکه به این بی بهرگان از هوش سیاسی یادآور می شوم که به تقدیر و خواست الهی بخشی از محبت رای دهندگان به اینجانب به خاطر فحاشی ها و هتاکی های امثال علی مطهری و نماینده ای که وظیفه دلالی وارد کنندگان خودرو را در مجلس برعهده داشت و . . .دروغپردازیهای شما و همپالکی هایتان بوده است که درس دروغگویی و هتاکی را در مکتب اصلاح طلبان رسوایی چون قوچانی و جمشیدی آموخته اید.
عصر ایران که این مطلب را منتشر کرده است در پاسخ به این نماینده مجلس نوشته است: در کشوری که دروغگویی برخی سیاستمداران مدعی ارزشگرایی ، قبح خود را از دست داده ، تعجبی ندارد که یک نماینده مجلس ، در روز روشن و در حضور حدود یکصد نفر با یک خبرنگار درگیر شود و الفاظ رکیک به کار ببرد و بعد هم با کمال آرامش ، زیر همه چیز بزند و کل ماجرا را انکار کند و بگوید که داستان ساخته اند! به فرض که سخنان ” کی بود کی بود من نبودم” آقای کوچک زاده را چند نفر از خوانندگان وبلاگش باور کنند ، ایشان چگونه در صحن و راهروهای مجلس می خواهد در چشم شاهدان ماجرا نگاه کند و از تکذیب آنچه آنان به چشم دیده اند و به گوش شنیده اند ، شرمگین نباشد؟!




اوپک اعلام کرد: کاهش ۹درصدی تولید نفت ایران

سحام نیوز: سازمان کشورهای صادر کننده نفت، اوپک، در گزارش ماهانه خود که روز پنجشنبه منتشر کرد، از کاهش ۹ درصدی تولید نفت ایران در چهارماه نخست سال جاری میلادی خبر داده است.
بنابر این گزارش که سایت رادیو فردا آن را منتشر کرده است، ایران در فاصله ماه‌های ژانویه تا آوریل، ماه گذشته، روزانه بطور متوسط سه میلیون و ۱۹۶ هزار بشکه نفت تولید کرده است. این گزارش همچنین می‌گوید که تولید نفت ایران در ماه گذشته نسبت به ماه قبل آن، مارس، روزانه به میزان ۱۳۴ هزار بشکه کاهش داشته است.
این درحالی است که طبق گزارش اوپک، تولید نفت ۱۲ کشور عضو این کارتل در مجموع ماه طی ماه گذشته، نسبت به ماه قبل آن ۳۲۲ هزار بشکه افزایش داشته است و به رقم ۳۱ میلیون و ۶۲۰ هزار بشکه در روز رسیده است.
در این میان بیشترین افزایش برای نفت عراق ثبت شده است که طی ماه آوریل به میزان ۲۱۸ هزار بشکه افزایش یافته و به رقم سه میلیون و ۲۵ هزار بشکه در روز رسیده است.
با نگاهی به آمار منتشر شده توسط اوپک، تولید نفت عراق طی یکسال گذشته، ۳۵۸ هزار بشکه در روز افزایش داشته و تولید نفت ایران در این بازه زمانی با افت ۴۲۶ هزار بشکه‌ای همراه بوده است.
خبرگزاری رویترز، ۱۱ شهریورماه گذشته طی گزارشی خبر داد که تولید نفت ایران هم اکنون به کمترین میزان خود طی ۲۰ سال گذشته رسیده است و عراق و عربستان توانسته‌اند افزایش نیازهای سالانه به نفت در بازارهای جهانی و کاهش تولید نفت ایران را بخوبی جبران کنند.
سموئل سیزوک، یک کار‌شناس امور انرژی شرکت کی بی‌سی، به رویترز گفته است: «بدون افزایش تولید از سوی عراق و عربستان، امکان مقابله با کمبود نفت خام ایران وجود نداشت و ممکن بود قیمت‌ها با افزایش شدید روبرو شود. در حال حاضر این کمبود، تاثیر محسوسی نداشته است.ب
طبق گزارش اوپک، عربستان، بزرگ‌ترین تولید کننده نفت این سازمان تولید نفت خود در ماه آوریل را نسبت به ماه گذشته روزانه ۵۶ هزار بشکه و نسبت به سال گذشته میلادی در مجموع ۶۲۹ هزار بشکه در روز افزایش داده است.
تولید نفت لیبی که در سال گذشته بخاطر چندین ماه درگیری که منجر به سرنگونی دولت معمر قذافی شد، تقریبا قطع شده بود، هم اکنون به رقم تولیدی سال ۲۰۱۰ این کشور نزدیک شده و این کشور طی ماه گذشته روزانه یک میلیون و ۴۲۳ هزار بشکه نفت تولید کرده است.

«اختلاف یک میلون بشکه‌ای آمار مقامات نفتی ایران و اوپک»
مقام‌های ایرانی با این حال کاهش تولید نفت خود را انکار کرده‌اند. اول شهریور ماه سال گذشته، احمد قلعه بانی، معاون وزیر نفت ایران اعلام کرد که تولید روزانه نفت ایران ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه است. رقم اعلام شده توسط این مقام نفتی یک میلیون بشکه با رقم اعلام شده توسط اوپک اختلاف دارد.
این در حالی است که بانک مرکزی ایران اواخر ماه گذشته آماری از وضعیت تولید نفت کشور از سال ۱۳۸۶ تا پایان سال ۱۳۸۹ منتشر کرد حاکی از اینکه تولید نفت ایران در فاصله این سال‌ها از ۴ میلیون و ۵۷ هزار بشکه در روز به ۳ میلیون و ۵۳۶ هزار بشکه در روز تنزل کرده است.
در آمار بانک مرکزی، علاوه بر کاهش ۵۲۱ هزار بشکه‌ای تولید نفت، همچنین به کاهش صادرات نفت ایران اشاره شده و ارقام منتشر شده نشان می‌دهد که صادرات نفت ایران در سال ۱۳۸۶ حدود ۲ میلیون و ۵۲۲ هزار بشکه در روز بوده، اما این میزان در سال ۱۳۸۹ به ۲ میلیون بشکه در روز رسیده است.
این در حالی است که صادرات نفت عراق هم اکنون بالای ۲ میلیون و ۱۵۰ هزار بشکه در روز است که با این وضع، عراق هم اکنون جای ایران را بعنوان دومین صادر کننده بزرگ اوپک تصاحب کرده است.



دیدار سید هادی خامنه ای با خانواده مهدی کروبی

سحام نیوز: سیدهادی خامنه ای دبیر کل مجمع نیروهای خط امام با حضور در منزل مهدی کروبی با خانواده این روحانی دربند دیدار کرد.
به گزارش کلمه، وی در این ملاقات ضمن اشاره به سابقه آشنایی خود با شیخ اصلاحات گفت: سابقه دوستی ما قدمتی نزدیک به پنجاه سال دارد که از همان ابتدا با همکاری در امر مبارزه تداوم و گسترش یافت.
سیدهادی خامنه ای با تاکید بر اینکه آقای کروبی به حق از معدود چهره هایی بود که در صحنه های خطر با شجاعت وارد می شد و نگران هزینه های آن هم نبود در ادامه خاطر نشان کرد: تعهد، صداقت و مسئولیت پذیری آقای کروبی را همه از نزدیک دیده اند و کسی نمی تواند آن را انکار کند.
وی همچنین با تمجید از همراهی و شکیبایی همسر و خانواده کروبی آن ها را به صبر و توکل دعوت و اظهار امیدواری کرد تا هرچه سریعتر با آزادی آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد و سایر زندانیان، چشم همه علاقمندان به آن ها روشن شود.
سید هادی خامنه ای چندی پیش نیز در دیدار با فرزندان میر حسین موسوی و زهرا رهنورد با اشاره به خاطره ای از دیدار با میرحسین موسوی گفته بود: وقتی در سال ۵۶ از زندان آزاد شدم، پس از چند سال که آقای میرحسین را ندیده بودم، ایشان تماس گرفت و دعوت کرد که به منزلشان بروم. اتفاقا تعدادی از نیروهای سیاسی و مبارز را هم ایشان به این میهمانی دعوت کرده بود. آن جلسه و مباحث مطرح در آن از خاطرات فراموش نشدنی من از آن روزهاست.
این نمایندۀ سابق مجلس در آن دیدار مواضع این عزیزان در ایام انتخابات را سندی ماندگار در بیان کاستی های موجود و چشم انداز آینده دانسته و گفته بود: مباحثی که در ایام انتخابات مطرح شد، همگی کارشناسانه و حاکی از تسلط آقای موسوی به حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بود.
وی با اظهار خرسندی از آن دیدار گفته بود به هر میزان اهداف بزرگتر و متعالی تر باشد زحمات و سختی ها برای رسیدن به این اهداف نیز بیشتر است. جمع شما فرزندان و این خانواده اهل علم و فضل و هنر هستید و ان شاء الله این ایام را با صبوری و توکل بر خدا پشت سر خواهید گذارد. من امیدوارم تلخی ها و سختی های این روزها هر چه زودتر با آزادی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد به شیرینی مبدل گردد.



شش غرفه در نمايشگاه كتاب بسته شد

خبرگزاری هرانا - مدير كميته‌ی ناشران داخلي نمايشگاه كتاب از بسته‌ شدن شش غرفه خبر داده است.
كمالي‌نژاد ـ مدير كميته ناشران داخلي بيست‌وپنجمين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران ـ از بسته‌شدن شش غرفه به دليل تخلفات انضباطی خبر داد و گفت: "اين شش غرفه به دليل عدم رعايت شئونات اسلامی (بد حجابی)، عدم رعايت آيين‌نامه‌ی انضباطی و عدم رعايت قانون بسته شده‌اند."
به گزارش رسانه‌های دولتی وی مدعی شد: "ما در زمان ثبت‌نام ناشران ضوابط و مقرراتی داريم كه ناشران شركت‌كننده آن را می‌پذيرند و بعد در نمايشگاه شركت می‌كنند و براي رسيدگی به اين امور در اين سالن‌ها ناظرانی داريم كه به اين موارد توجه می‌كنند و بعد تذكر‌های لازم به غرفه‌ها داده مي‌شود."
گزارش‌ اين ناظران و گزارش كميته‌‌ی ارزشيابي و نظارت نمايشگاه به هيات رسيدگی به تخلفات ناشران می‌آيد و در آنجا متناسب با تخلف صورت گرفته، تصميم‌گيری می‌شود.
مدير كميته‌ی ناشران داخلي نمايشگاه كتاب هم‌چنين گفت: "ناشران هر ساله در نمايشگاه كتاب حضور دارند و قوانين را می‌دانند و ما انتظار داريم از اين قوانين پيروی كنند."
او در پاسخ به اين پرسش كه آيا ناشرانی كه امسال غرفه‌شان بسته شده‌اند، آيا سال آينده مي‌توانند حضور داشته باشند، گفت: "هنوز در اين‌باره تصميمی گرفته نشده و اگر تصميمی اتخاذ شود، درباره‌ی آن اطلاع‌رسانی می‌كنيم."




محکومیت یک جوان مشهدی به قصاص به جرم قتل در جریان نزاع دسته جمعی

خبرگزاری هرانا - یک جوان ساکن مشهد که متهم است در جریان یک نزاع دسته جمعی در مراسم عروسی‌ای در مشهد، مرتکب قتل شده، به قصاص محکوم شد.
به گزارش روزنامه‌ی خراسان، حدود ساعت ۲۴ یکی از روزهای تیرماه سال ۸۸، ماموران کلانتری شفا در جریان یک نزاع دسته جمعی در خیابان یاس مشهد قرار گرفتند. با حضور ماموران کلانتری در محل، آن‌ها با خبر شدند که جوانی در جریان نزاع مجروح و به بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد منتقل شده است. پلیس بلافاصله به بیمارستان عازم شد اما وقتی به آنجا رسید جوان مجروح جان خود را از دست داده بود و عملیات احیا برای نجات وی بی‌فایده بود.
بنا به گفته‌ی پزشک یک بریدگی ۹ سانتی متری در ناحیه زیر بغل راست به وسیله شیء نوک تیز ایجاد و باعث قطع کامل شریان‌های حیاتی این جوان و در نتیجه مرگ وی شده بود. این در حالی بود که مسئولان بیمارستان یک چاقوی دسته مشکی خون آلود را که همراهان جوان فوت شده در اختیار آن‌ها قرار داده بودند به ماموران انتظامی دادند.
بر اساس این گزارش، شهروندی ه هویت وی "الف"، ۲۴ ساله‌ عنوان شده است عامل این قتل است.
وی به اتهام قتل عمدی به اعدام با طناب دار به عنوان قصاص نفس محکوم شد و دیگر متهمان درگیری در نزاع منجر به قتل به تحمل حبس محکوم و تعدادی از آنان نیز به اتهام شرب خمر به تحمل حد اسلامی محکوم شدند.
شایان ذکر است این رای پس از ابلاغ به طرفین قابل تجدید نظرخواهی و رسیدگی در دیوان عالی کشور است.




توقیف کتاب "حقوق شهروندی" از نمایشگاه کتاب تهران

خبرگزاری هرانا - کتاب «حقوق شهروندی»، اثر محمدحسن علیپور، از نمایشگاه کتاب تهران جمع آوری شد.
به گزارش روزنامه شرق، کتاب دفاع از حقوق شهروندی نوشته محمدحسن علیپور مدیر و سردبیر هفته‌نامه توقیف‌شده «آبان» در بیست‌وپنجمین نمایشگاه کتاب تهران جمع‌آوری و فروش آن ممنوع اعلام شد.
کتاب دفاع از حقوق شهروندی، دفاعیات مدیرمسوول آبان در دادگاه مطبوعات است که چند سال پیش با مجوز اداره کل کتاب وزارت ارشاد چاپ و ‌روانه بازار کتاب شد.
گفتنی است، فشار و سانسور و توقیف ناشران و کتب توسط دولت محمود احمدی‌نژاد در نمایشگاههای دو سال اخیر نسبت به سال‌های گذشته قوت بیشتری به خود گرفته است.




مرگ ۲۶ نفر از کارکنان شرکت‌های آب و فاضلاب روستایی

خبرگزاری هرانا - معاون منابع انسانی آبفار از فوت ۲۶ نفر به سبب عدم رعایت اصول ایمنی کار در شرکت‌های آب و فاضلاب روستایی خبر داد و گفت: "در سال گذشته همچنین بیش از ۵۰ نفر گزارش مصدومیت داشتیم."
عبدالرضا زرنگ امروز در گفت‌وگو با فارس در بیرجند در حاشیه کارگاه آموزشی حفاظت ایمنی و سلامت کار در شرکت آب و فاضلاب روستایی خراسان‌جنوبی اظهار داشت: "این کارگاه در راستای ارتقای نگرش کارکنان شرکت‌های آب‌و فاضلاب شهری، رعایت حفاظت اصول ایمنی و حفظ سرمایه‌های مادی شرکت و اعمال وظایف آب و فاضلاب در قالب هنجارهای تعریف شده و استاندارد برگزار شده است."
وی از برگزاری ۴۵ کارگاه آموزشی حفاظت ایمنی و سلامت کار در سطح کشور در دو سال گذشته خبر داد و افزود: "این کارگاه‌ها در تمامی شرکت‌های آب و فاضلاب روستایی کشور برگزار می‌شود تا کارکنان با جنبه‌های کیفری، اخلاقی، مادی حوداث حین کار آشنا شوند."
معاون منابع انسانی آبفار رعایت تام و کمال انضباط حرفه‌ای، اطمینان لازم از ظرفیت کار شرکت‌های طرف قرارداد، آگاهی تمام مدیران از رویکرد و تبعات به موقع حوداث و رخدادهای ناگوار، درک و فرایافت شایسته و منطقی از ابعاد مسئولیت‌های حفاظت و ایمنی کار را از جمله راهبردهای اساسی شرکت‌های آب و فاضلاب کشور عنوان کرد.
زرنگ، آموزش فراگیر دستورالعمل‌های ایمنی کار، توجه به سلامت کارکنان، مسئولیت پاسخگویی شرکت به مسائل ایمنی کار، تحلیل حوادث و رخدادهای ناگوار و اعمال حساسیت‌های لازم به هنجارگریزی را از دیگر راهبردهای اساسی برشمرد.
معاون منابع انسانی آبفار اظهار امیدواری کرد با توجه همکاران در شرکت‌های آب و فاضلاب به مباحث آچ‌اس‌ای کمتر شاهد بروز حوداث ناگوار ناشی از نقص اصول ایمنی کار باشیم.




اعتصاب کارگران شرکت صلب استیل

خبرگزاری هرانا -۴۰ نفر از کارگران صلب استیل در پی عدم در یافت حقوق دست به اعتصاب زدند.
شرکت ساختمانی صلب استیل واقع در جاده کامیاران – سنندج می‌باشد که تحت نظارت جهاد سازندگی بوده و از اواخر سال ۸۹ در شهرکامیاران شروع به احداث ۴۲ واحد مسکونی کرده است.
۴۰ نفر از کارگران و استاد کارران مشغول در این پروژه امروز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ در پی عدم پرداخت ۴ ماه حقوق از طرف شرکت مذکور دست از کار کشیدند و اعلام نمودند تا زمانی که حقوق معوقه آن‌ها پرداخت نشود به سر کار‌هایشان باز نخواهند گشت.