۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها






حسین فدایی٬ دبیرکل جمعیت ایثارگران:

ریاست دو برادر بر دو قوه به مصلحت نیست


حسین فدایی٬ دبیرکل «جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی» با اشاره به ریاست علی لاریجانی بر قوه مقننه و صادق لاریجانی بر قوه قضائیه گفت: «ریاست دو برادر بر دو قوه به مصلحت نیست.»
آقای فدایی روز دوشنبه (چهارم اردیبهشت) به سایت محافظه‌کار «مشرق‌نیور» گفته که ریاست دو برادر بر دو قوه «بازتاب‌های منفی» در کشور دارد.
وی در عین حال افزوده «جمعیت ایثاگران انقلاب اسلامی» در مجلس آتی از ریاست غلامعلی حداد عادل حمایت می‌کند.
«جبهه پایداری» که از سال گذشته با محوریت محمدتقی مصباح یزدی فعالیت‌اش را آغاز کرده٬ ریاست علی لاریجانی بر مجلس نهم را جزو «خطوط قرمز» خود اعلام کرده است.
گروهی از محافظه‌کاران نزدیک به مصباح یزدی که از علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف با عنوان «ساکتین فتنه» یاد می‌کنند٬ مخالف در قدرت‌ بودن این دو نفر هستند.
مهدی هاشمی٬ عضو «جبهه پایداری» نیز روز دوشنبه به خبرگزاری فارس گفته حداد عادل گزینه مناسبی برای ریاست مجلس نهم است.
در ماه‌های اخیر گزارش‌های جسته و گریخته‌ای از تلاش غلامعلی حداد عادل برای کسب کرسی ریاست مجلس نهم منتشر شده است.





هشدار نسبت به «سونامی» استفاده از اجناس «بنجل» چینی و هندی در آزمایشگاه‌ها و بیمارستان‌های ایران


محمد صاحب‌الزمانی٬ دبیر شورای عالی نظام پزشکی نسبت به «سونامی» استفاده از اجناس «بنجل» چینی و هندی در آزمایشگاه‌ها و بیمارستا‌ن‌های ایران هشدار داد.
به گزارش خبرگزاری فارس٬ آقای صاحب‌الزمانی این مطلب را روز دوشنبه (چهارم اردیبهشت) در پنجمین کنگره بین‌المللی «ارتقای کیفیت خدمات آزمایشگاهی تشخیص طبی ایران» بیان کرده است.
وی گفته که «چرا باید بیمارستان‌های ما با جنس‌های بنجل چینی پر شود. چند روز پیش یک پلاک به پای بیماری نصب کردند که بعد از ۲ روز شکست و مشخص شد جنس بی‌کیفیت چینی بوده است.»
دبیر شورای عالی نظام پزشکی افزوده است: «مشکل ما این است که برخی از مسئولان اقتصادی در دولت برنامه‌ریزی بلد نیستند که خود مزید بر علت است و چند ماه اخیر مشخص شد هیچ برنامه‌ریزی وجود ندارد.»
به گفته صاحب‌الزمانی «اکنون بیمارستان‌های دولتی هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان از بیمه‌ها طلبکارند و وزارت بهداشت با هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان کسری بودجه سال را شروع کرده است.»
آن‌طور که این مقام مسئول اعلام کرده است در چند ماه اخیر ۱۰۰ آزمایشگاه پزشکی در ایران تعطیل شده است که این مسئله «به خاطر بی‌برنامگی و وجود دلالانی است که فقط به نظام ضربه می‌زنند.»
واردات بی‌رویه کالاهای با کیفیت پائین چینی در سال‌های اخیر منجر به ورشکسته شدن بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی شده است.
۲۱ اسفند ماه سال گذشته اسدالله عسکراولادی، رئیس اتاق ایران و چین گفته بود: «بی‌کیفیت بودن کالاهای چینی یک شائبه است که از طرف غربی‌ها با هدف خراب کردن رابطه خوب ایران و چین مطرح می‌شود.»
چین یکی از متحدان اصلی جمهوری اسلامی در رویارویی هسته‌ای تهران با آمریکا و غرب است.
این کشور به همراه روسیه در ازای حمایت‌های ظاهری خود از برنامه‌ هسته‌ای جمهوری اسلامی٬ سال‌هاست امتیاز‌های هنگفتی از تهران دریافت می‌کند.



کودک‌آزاری جنسی توسط یک دیپلمات ایرانی در برزیل موضوع بسیاری از توییت‌ها و استتوس‌های فیس‌بوک و پست‌های وبلاگی شد. اما وقتی بسیاری از آن موضوع شوخی ساختند، دیگران انتقاد کردند که کودک‌آزاری جنسی شوخی‌بردار نیست.
تعرض یک دیپلمات ایرانی در برزیل به چند دختر بچه جنجال‌آفرین شد. رسانه‌های برزیل او را فرد سوم سفارت ایران در این کشور خواندند و شخص سوم سفارت با جنجال‌آفرینی‌اش جایگاهی هم در توییت‌ها و استتوس‌های فیس‌بوکی و وبلاگ‌های فارسی‌زبانان یافت.
سفارت جمهوری اسلامی ایران در برزیل ضمن «نادرست» خواندن گزارش‌های منتشر شده در مورد اتهام آزار جنسی دختران نوجوان توسط یک دیپلمات این سفارت‌خانه، این اتهام را ناشی از «اختلافات فرهنگی» دانست. این خود دستمایه جدیدی شد برای کاربران ایرانی وب تا مفهوم «اختلاف فرهنگی» در بیانیه سفارت ایران را به چالش کشند.
یکی از کاربران فیس‌بوک با اشاره به سن قانونی رشد دختران در ایران که مورد انتقاد جهانی و داخلی‌ست نوشت: «تفاوت فرهنگی یعنی این‌که در کشور ما دختران بالای  ۹ سال بالغ محسوب می‌شوند نه کودک!»
یکی دیگر از کاربران فیس‌بوک هم نوشت: «این روزها به این موضوع تفاوت فرهنگی فکر کردم، و فکر می‌کنم مثل ارشمیدس آن را یافتم . البته شاید... در تحریر الوسیله به صراحت التذاذ حتی از نوزاد مباح است اگر رابطه کامل نباشد که یک اصطلاح فقهی دارد که من آن را در این‌جا به کار نمی‌برم.»
اما به جز تعداد کمی از کاربران که موضوع را به صورت جدی و با انتقاد تحلیل کردند، بسیاری نیز خصوصاَ در توییتر موضوع را دستمایه شوخی قرار دادند. هشتگ دیپلمات (#دیپلمات) امکان جستجوی توییت‌های نوشته شده را فراهم می‌آورد. شوخی‌های انجام شده که گاه حتی به فعل ساده استخر رفتن هم کشیده شد، اگرچه خود حاوی نکات انتقادآمیز بود اما به برخی از انتقادات دامن زد.
برخی از وزارت امور خارجه ایران خواسته‌اند تا توضیح دهد اصلاَ دیپلمات ایرانی در استخر مختلط چه می‌کرده استکودک‌آزاری جنسی خنده‌دار نیست
وقتی موضوع آزار جنسی دخترهای نوجوان استخری در برزیل دست‌مایه اخبار در سطح ملی و جهانی شد، کاربران وب فارسی نیز به آن واکنش نشان دادند. اما برخی از واکنش‌ها به مذاق دیگران خوش نیامد. چرا که گفته می‌شد در میان این واکنش‌ها آن‌چه از آن غفلت و یا در برخی موارد به شوخی گرفته شده «کودک‌آزاری جنسی» است.

برخی از وزارت امور خارجه ایران خواسته‌اند تا توضیح دهد اصلاَ دیپلمات ایرانی در استخر مختلط چه می‌کرده است
نویسنده وبلاگ «آدامس دود شده» با اشاره به این‌که بسیاری از کسانی که در فضای وب موضوع را دستمایه شوخی‌کرده‌اند، از منتقدان حاکمیت ایران هستند، نوشت: « نمی دانم لابد من غیر عادی‌ام. چون از این جک‌ها که تمام فضای نت را پر کرده، نه تنها خنده‌ام نمی‌گیرد، بلکه گریه‌ام می‌گیرد. یاد آن بچه‌های بین نه تا پانزده سال می‌افتم. تصورشان می‌کنم. در حالی‌که بدن‌های کوچک و معصوم‌شان از مایوی خیس و شوک و ناباوری و ترس و تحقیر یخ زده است. به پدرها و مادرهایشان فکر می‌‌کنم؛ که در عین حال هم پر از نفرت هستند و هم غم. و می‌دانند بچه‌ای که آن‌قدر عاشقش هستند و آن‌قدر مواظبش هستند، برای همیشه ضربه خورده است. از عصبانیت دوست دارند خودشان را بزنند، یا دیپلمات ایرانی را در همان استخر غرق کنند. اما می‌دانند حتا اگر هم این کار‌ها را بکنند چیزی عوض نمی‌شود. و بچه‌شان همچنان یک قربانی باقی می‌ماند.»
او با زبانی طعنه‌آمیز نوشت: « به دیپلمات و ایرانی بودنش کاری ندارم. بیمار جنسی در همه جای دنیا هست. ربطی به ایرانی بودن ندارد. ربطی به ملیت ندارد. می‌توانست هرملیتی داشته باشد و همین قدر کثافت و لجن و آسیب‌رسان و باعث ننگ بشریت باشد. اما نمی‌دانم آیا در بقیه‌ی اقصی‌نقاط جهان هم چنین جرم‌های رعب‌آور و دهشتناکی برای مردم آنقدر خنده‌دار و بامزه است و آنقدر از تویش جک در می‌آید؟ مثلن الان جوان‌های برزیلی توی فیسبوک و گوگل‌پلاسشان مملو از جک‌های بامزه در مورد پدوفیلیا هست؟»
او این سوال را نیز مطرح کرده که «چون قربانیان ایرانی نبودند، خیلی کسی ناراحت نشد؟ مثلاَ  اگر همین موضوع برعکس بود، و بجای دختران برزیلی، یک دیپلمات برزیلی به دخترهای ایرانی تعرض کرده بود، الان نوادگان کوروش از شدت ناموس‌پرستی و عصبانیت و غیرت کل برزیل را با خاک یکسان می‌کردند؟»
دیپلمات ایرانی و استخر مختلط؟
اگرچه این وبلاگ‌نویس می‌نویسد به ایرانی بودن این دیپلمات کاری ندارد، اما کاربران وب فارسی که با اعتقادات اسلامی قرین هستند یا به حاکمیت کشور نزدیک‌اند، ایرانی بودن برایشان از جهاتی مهم بود. خیلی زود یکی از کاربران توییتر نوشت که «دیپلمات ایرانی اصلاَ در استخر مختلط چه می‌کرده است؟»
این سوال در مقاله‌ای در روزنامه داخلی «جمهوری اسلامی» نیز تکرار شد. روزنامه جمهوری اسلامی از مقام‌های وزارت امور خارجه خواست درباره علت حضور یک دیپلمات ایرانی در استخری مختلط در برزیل توضیح دهند.
یکی از بلاگرهایی نیز که عموماَ با موضع منتقدانه نسبت به غرب می‌نویسد و عکس اصلی وبلاگش شامل علایم مذهبی است، پستی با عنوان «می‌خواستیم با این دیپلمات اسلام را به برزیل صادر کنیم؟!» نوشت. وی نوشت: «به نظر می‌رسد که یا بایستی نظارت موثر بر مقامات و فرستادگان به سایر کشورها داشته باشیم و یا کسانی را با بیت‌المال کشور به نمایندگی بفرستیم که به صورت طبیعی امکان چنین خطاهایی را نداشته باشند!»



از زمان تاسیس جمهوری اسلامی، با قطع رابطه ایران با اسرائيل و مصر، مناسبات تهران و دمشق کیفیتی کاملا متفاوت یافت و هرسال عمیق‌تر شد. برای درک روابط امروز ایران و سوریه شناخت این پیشینه ضروری است.
در اواخر دهه هفتاد میلادی دو حادثه تغییری ژرف در نقشه ائتلاف‌های منطقه‌ای و رویکرد کشورهای خاورمیانه ایجاد کرد. نخستین اتفاق، شکست جبهه مشترک عربی در جنگ با اسراییل و خروج مصر از این جبهه بود و دومین رخداد، انقلاب اسلامی در ایران و سقوط شاه به عنوان متحد اصلی آمریکا و اسراییل در منطقه.
در سال ۱۹۷۴ مصر و سوریه با تشکیل جبهه‌ای متحد، جنگی را علیه اسراییل به راه انداختند که هر چند دستاوردهایی برای آن‌ها داشت، اما منشأ تحولات بسیاری در آینده نزدیک بود. در این جنگ، مصر موفق شد کنترل صحرای سینا و ساحل کانال سوئز را از اسراییل باز پس گرفته و در سوریه نیز ارتش اسراییل از بخشی از بلندی‌های جولان و همچنین روستای مرزی قنیطره عقب‌نشینی کرد.
این جنگ که به «جنگ اکتبر» یا «جنگ یوم کیپور» معروف است، منجر به انعقاد پیمان ترک مخاصمه میان سوریه و مصر با اسراییل شد. با این حال انور سادات رییس‌جمهور مصر در سال ۱۹۷۸ در اقدامی غیرمنتظره به قدس سفر کرد و پس از آن علیرغم مخالفت سوریه، پیمان صلح کمپ دیوید میان قاهره و تل‌آویو به امضا رسید. با امضای پیمان کمپ دیوید، مصر رسما از جبهه کشورهای عربی در حال جنگ با اسراییل خارج شد.
ایران و سوریه پس از انقلاب
اندکی بعد، ایران شاهد انقلابی بود که سیاست‌های خارجی آن را به شکل کلی زیر و رو کرد. رهبران جمهوری اسلامی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، روابط تهران و تل‌آویو را قطع کردند و مصر را نیز به خاطر امضای پیمان کمپ دیوید و آنچه که «خیانت به آرمان ملت فلسطین» می‌خواندند، مشمول این قطع رابطه قرار دادند.
این رخداد، پایه‌های ارتباط ایران و سوریه را در دهه‌های بعد تقویت کرد. اختلافات زیادی که میان دو حزب بعث حاکم بر عراق و سوریه وجود داشت، با شروع جنگ عراق و ایران در سال ۱۹۸۰ باعث استحکام بیش‌تر ارتباط و هم‌پیمانی استراتژیک میان ایران و سوریه شد. رهبران سوریه که متحد استراتژیک خود، مصر را از دست داده و از دخالت‌های حزب بعث عراق در امور داخلی خود به تنگ آمده بودند، در این جنگ از ایران در برابر عراق حمایت کردند.

مناسبات سوریه و جمهوری اسلامی در دوران احمدی‌نژاد بیش از همیشه تقویت شد و حتی به عقد پیمان دفاع مشترک رسید
سوریه بلافاصله به تنها متحد عربی ایران در منطقه تبدیل شد و این در شرایطی بود که تمامی کشورهای عربی با حداکثر توان خود به حمایت از عراق پرداخته بودند. سیاست «صدور انقلاب اسلامی»‌که از سوی رهبران تازه‌کار و بی‌تجربه ایرانی پی‌گیری می‌شد، باعث شد تا کشورهای عربی با اکثریت سنی مذهب، از نفوذ ایران و قدرت گرفتن شیعیان در کشورهای خود و همچنین دخالت‌های روزافزون ایران دچار هراس شده و عراق را به عنوان سد و مانع اساسی در مقابل بلندپروازی‌های ایران مورد حمایت قرار دهند.
سوریه اما در این بین، بر عکس ایران به موضوع از منظر ایدئولوژیک نگاه نکرده و به دنبال افزایش قدرت منطقه‌ای خود بود. نقش آمریکا و اسراییل نیز در شکل گرفتن این هم‌پیمانی استراتژیک، بدون شک مهم بود.
در یک طرف، ایران هدف شدیدترین فشارهای غرب قرار داشت که پس از گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی در تهران، شدت‌ گرفته بود. در سوی دیگر، سوریه نیز برای الگوبرداری از مصر و امضای پیمان صلح با اسراییل در فشاری همه‌جانبه قرار داشت و بدین ترتیب دو کشور عامل مشترکی قوی برای هم‌پیمانی میان خود پیدا کردند.
از رقابت تا رفاقت در لبنان
در طول سال‌ها روابط دو کشور، حوزه‌های جدیدی برای گسترش پیدا کرد و روز به روز عمیق‌تر شد. اگر چه در ابتدا میان تهران و دمشق بر سر امور مربوط به لبنان اختلافات زیادی وجود داشت، اما رفته رفته میان دو طرف یک تفاهم همه‌جانبه با رعایت منافع دو جانبه ایجاد شد.
جنگی که در دهه هشتاد میلادی میان دو حزب شیعی «امل» و «حزب‌الله» در لبنان شروع شد، به نوعی نبرد میان ایران و سوریه در خاک لبنان بود. جنبش امل به شکل سنتی وابسته به سوریه بود و حزب‌الله، تشکیلاتی بود که توسط ایران تاسیس شد. در عین حال، روابط سوریه با غرب، شکلی پراگماتیک و به دور از دگم‌اندیشی رهبران ایران داشت. در زمانی که حزب‌الله سیاست ایران در گروگان‌گیری اتباع غربی را در لبنان دنبال می‌کرد، سوریه در توافقی با آمریکا نیروهای نظامی خود را وارد لبنان کرده و با محاصره بیروت به رهبران ایران پیام داد که هیچ فرد ایرانی حق ترک لبنان را ندارد؛ مگر تا زمانی که ایران به گروگان‌گیری در این کشور خاتمه دهد و در نهایت، این سوریه بود که تهران را مجبور به توقف این سیاست و سپس آزادی گروگان‌های غربی در بیروت کرد.

سفر کوفی عنان به تهران در چارچوب ماموریت صلح سوریه تاکیدی بر اهمیت نقش جمهوری اسلامی در سوریه بود
مذاکرات نافرجام صلح میان سوریه و اسراییل که به میانجیگری ترکیه در سال ۲۰۰۸ جریان داشت، از دیگر نمونه‌هایی بود که اختلاف دیدگاه و سیاست ایران و سوریه را نشان می‌داد، بطوری‌که رهبران ایران با این مذاکرات به شدت مخالف بودند، اما این مخالفت تاثیری در تصمیم سوریه نداشت.
با این حال و علیرغم این اختلافات سیاسی، عوامل مشترک میان تهران و دمشق همواره بسیار بیشتر از نقاط اختلاف بود. سوریه که برای سال‌ها در لبنان حضور نظامی و سیاسی داشت، عملا کنترل این کشور کوچک اما مهم منطقه را در اختیار داشت و ایران برای دسترسی به مرزهای اسراییل و حمایت از حزب‌الله لبنان، به هم‌پیمانی با سوریه نیاز دارد.
بدین ترتیب سوریه تبدیل به پل ارتباطی ایران با مرزهای اسراییل شد. از این طریق دمشق علاوه بر سود مالی هنگفتی که کسب می‌کرد، از منظر استراتژیک نیز قدرتی روز افزون در خاورمیانه به دست آورد؛ زیرا پیمان ترک مخاصمه سوریه با اسراییل همواره و تاکنون پا برجا مانده، در حالی‌که سیاست دشمنی سوریه با اسراییل تغییری نکرده است و در مقابل، دمشق از حزب‌الله لبنان و نفوذش در این کشور به عنوان اهرم فشاری علیه اسراییل در شرایط حساس استفاده می‌کند؛ اهرمی که کنترل سیاسی‌اش دست سوریه است و پشتوانه مالی و نظامی‌اش را از ایران دارد.
هم‌پیمانی و منافع مشترک دمشق و تهران باعث شد که سوریه، با کاهش شدید نقش مصر در میان کشورهای عربی، به قدرتی منطقه‌ای تبدیل شود. محور ایران و سوریه به زودی خود را در برابر افزایش قدرت عربستان به عنوان نیروی بازدارنده هم‌پیمان غرب یافت.

ناتو، سنتو و سیتو
محوربندی در خاورمیانه، البته سابقه‌ای طولانی‌تر دارد. در دهه‌های شصت و هفتاد میلادی و اوج جنگ سرد میان آمریکا و شوروی، پیمان‌هایی شکل گرفت که هدف آن‌ها جلوگیری از نفوذ شوروی بود. در اروپا، پیمان ناتو تشکیل شد که دنباله خاورمیانه‌ای آن در پیمان «سنتو» و سپس در شرق آسیا در پیمان «سیتو» تبلور یافت. اعضای این سه پیمان، حلقه محاصره قدرتمندی را پیرامون اتحاد شوروی تشکیل دادند تا مانع از در غلطیدن کشورهای بیش‌تری به منظومه متحدان شوروی شوند.
انقلاب اسلامی ایران و ده سال بعد، ازهم‌پاشی اتحاد شوروی، عملا این پیمان‌ها را زیر و رو کرد. در این نقطه، آنچه بیشتر برای غرب اهمیت داشت، ایجاد کمربندی دور ایران و سوریه بود تا از نفوذ روزافزون آن‌ها در منطقه بکاهد.
در نتیجه این سیاست، عربستان به عنوان قدرتی نوظهور و متکی به منابع سرشار نفتی مورد حمایت غرب قرار گرفت تا با کمک دیگر کشورهای عربی در حوزه خلیج فارس، محوری را در برابر ایران و سوریه که از طرف آمریکا «محور شرارت» خوانده شد، تشکیل دهد.
از این مرحله که از اواسط دهه هشتاد میلادی آغاز شد، منافع ایران و عربستان به عنوان رهبران دو محور منطقه‌ای متخاصم در تمامی پرونده‌های سیاسی دچار تداخل و برخوردی همه‌جانبه شد. در عراق پس از حمله آمریکا، میان عربستان و ایران رقابتی همه‌جانبه برای نفوذ بیش‌تر برقرار است. در دیگر نمونه‌هایی مثل بحرین، کویت، یمن و لبنان نیز، وضع به همین منوال است. در برخی از این پرونده‌ها، مانند قدرت گرفتن جناح طرفدار ایران در لبنان و تضعیف بیش از پیش جریان ۱۴ مارس به عنوان هم‌پیمان اصلی عربستان، ایران پیروز صحنه بود و در برخی دیگر از کشورها مانند یمن، این عربستان بود که پیشی گرفت. در این‌کشور پشتیبانی جمهوری اسلامی از گروه‌هایی مثل الحوثی عملا به نتیجه مطلوب تهران منجر نشده و عربستان کنترل سیاسی یمن را در اختیار دارد.
زورآزمائی ایران و عربستان در سوریه
از یک‌سال پیش با شروع بحران سوریه، این کشور نیز به میدان زورآزمایی ایران و عربستان تبدیل شده است. محور ضد ایرانی در منطقه به خوبی دریافته که در صورت سقوط دولت بشار اسد، ایران عملا تنها هم‌پیمان منطقه‌ای خود را از دست می‌دهد و ارتباطش با مرزهای اسراییل قطع می‌شود. به همین دلیل، بیشترین فشارها اکنون در سوریه از طرف عربستان و متحد منطقه‌ای نوظهورش یعنی قطر اعمال می‌شود. این دو کشور عملا مشغول حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه‌های مخالف در سوریه هستند و امید دارند که سقوط اسد، راه را برای یکه‌تازی آن‌ها در خاورمیانه هموار سازد.
در عین حال، سقوط اسد نه تنها ایران را از لبنان محروم می‌کند؛ بلکه عراق را به عنوان حوزه نفوذ جدید ایران در خطر قرار می‌دهد. علاوه بر سرمایه‌گذاری عربستان در عراق و گروه‌هایی که به شکل بالقوه آماده تحرک برای تامین منافع ریاض هستند؛ ترکیه نیز در شمال عراق حضور دارد که سیاست‌هایش چندان با ایران همخوانی ندارد. بدین ترتیب سقوط سوریه، مرزهای غربی عراق را نیز در معرض فشار حکومت جدید سوریه قرار می‌دهد که با تکیه بر شواهد، هم‌پیمانی استراتژیک با ایران را فسخ کرده و به محور عربستان می‌پیوندد.
در چنین شرایطی، بقای حکومت اسد برای ایران تنها حمایت از یک هم‌پیمان قدیمی و ادای دین به این هم‌پیمان به خاطر حمایتش از تهران در زمان جنگ با عراق نیست؛ بلکه موضوع مرگ و زندگی است. طبیعی‌ست که سوریه به آخرین و مهم‌ترین آوردگاه ایران و عربستان تبدیل شود.
اما در این بین، دو نکته حائز اهمیت دیگر نیز وجود دارد: یکی تاثیر پشتیبانی ایران از سوریه بر روابط این کشور با کشورهای عربی منطقه، و دیگری چشم‌انداز رابطه ایران و سوریه در صورت ادامه و افزایش بحران حاکم بر این کشور.
از ابتدای بحران سوریه مشخص و قطعی بود که ایران با تمام توان از دولت اسد پشتیبانی می‌کند. تهران و دمشق چندی قبل از شروع تنش‌ها در سوریه؛ پیمانی دفاعی با یکدیگر امضا کرده بودند که بر اساس آن، حمله و تعرض به هرکدام به منزله حمله به دیگری در نظر گرفته می‌شود. این پیمان نظامی، عملا راه را برای ایران در حمایت بی‌قید و شرط مالی و تسلیحاتی از دولت اسد باز کرده است.
فشارهای غیرمستقیم اعراب بر ایران
دیگر کشورهای عربی منطقه به خوبی از جزئیات و ماهیت این هم‌پیمانی آگاه‌اند و در عین حال قادر به موضعگیری صریح نیز در برابر آن نیستند. این سیاست ایران عملا باعث قطع رابطه کشورهای عربی با تهران نشده؛ بلکه در مقابل مسائلی را فعال کرده که پیش از این نقش چندانی در بحران عربی ـ ایرانی نداشتند.
کشورهای عربی برای اعمال فشار بر ایران در ابتدا جنبش حماس را از ایران جدا کردند. حماس که از سال‌ها قبل متحد و در حقیقت فرزند خوانده ایران در فلسطین بود، اندک اندک تغییر مسیر داده و در ابتدا دفاتر خود را از دمشق خارج کرد تا سپس در اقدامی غافلگیرانه دست به موضعگیری صریح علیه سوریه زده و از نبرد اپوزیسیون با حکومت اسد حمایت کند.
حزب‌الله در لبنان شمشیر تیز «دادگاه بین‌المللی رسیدگی به ترور رفیق حریری» را بالای سر خود می‌بیند. دادگاهی که عربستان از مهم‌ترین حامیان مالی آن است و بعد از هفت سال فعالیت به نقطه‌ای رسیده که دیگر جلوی آن را نمی‌توان گرفت و عملا حزب‌الله را به دست داشتن در ترور حریری متهم کرده است.
امارات به شکل همزمان، موضوع جزایر سه گانه خلیج فارس را مطرح کرده و حمایت غرب را نیز در این پرونده با خود دارد. تشکیل اجلاس کشورهای عربی خلیج فارس و محکومیت شدید ایران که با اعلام حمایت آمریکا همزمان شد، در همین راستا جای دارد.
تبلیغات گسترده و پی در پی در زمینه کشف شبکه‌های جاسوسی سپاه پاسداران ایران در کویت و بحرین و همچنین پروژه ترور سفیر عربستان در واشنگتن از دیگر ابزارهای تبلیغاتی کشورهای عربی برای در تنگنا قرار دادن تهران در پرونده سوریه است. بدین ترتیب کشورهای عربی هر چند نتوانسته‌اند موضع‌گیری یکپارچه و آشکاری علیه ایران به خاطر حمایتش از سوریه اتخاذ کنند؛ اما راه‌هایی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی پیدا کرده‌اند تا بلکه بتوانند نبرد را مغلوبه کنند.
در عین حال تهران علیرغم این‌که در بحرانی همه‌جانبه قرار گرفته، اما حتی اندک تردیدی نیز نسبت به ادامه حمایت از دولت اسد به خود راه نداده است. در حالی‌که بسیاری از کشورهای جهان حتی روسیه و چین به عنوان بزرگ‌ترین حامیان جهانی سوریه، انتقاداتی را به شکل جسته و گریخته از نظام اسد کرده‌اند؛ اما تهران تاکنون به هیچ وجه اعتراضات مردمی در سوریه را به رسمیت نشناخته است.
ادامه این روند، هر چند ممکن است به پا بر جا ماندن دولت اسد بیانجامد و پس از آن هم‌پیمانی استراتژیک ایران و سوریه را به شکل بی‌سابقه‌ای عمیق‌تر کند؛ اما در صورت ادامه بحران و قدرت گرفتن اپوزیسیون در سوریه، به‌ویژه چنان‌چه غرب سرانجام راهی برای سقوط اسد بیابد (امری که تاکنون در آن موفق نبوده است)، تهران را مجبور خواهد کرد تا نگاهی دیگر به سیاست‌های خود کرده و تغییری حتی کلامی در آن به وجود آورد.
از منظر تحلیل‌گران منطقه، هر گاه لحن ایران در برابر حوادث سوریه تغییر کند و حتی با اندک حمایتی کلامی از اعتراضات مردم سوریه همراه شود، به مفهوم آغاز پایان این هم‌پیمانی سنتی و سی ساله است، هر چند تاکنون چنین امری محقق نشده است.






خبرگزاری رویترز در گزارشی اختصاصی به تاثیر تحریم‌ها بر صنعت نفت ایران و تعطیلی نسبی کار نفتکش‌های این کشور پرداخته است. بر اساس این گزارش بیش از نیمی از نفتکش‌های ایران به منبع ذخیره نفت تبدیل شده‌اند.
خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاه آورده است که تنها در جزیره خارک ۱۴ نفتکش دریایی ایران متوقف شده‌اند. این گزارش می‌افزاید هر کدام از این نفتکش‌ها بیش از دو میلیون بشکه نفت در خود جای داده است. این نفتکش‌ها به علت تحریم‌ها از حرکت باز مانده و در جزیره خارک لنگر انداخته‌اند.
بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی خبرگزاری رویترز، شرکت ملی نفت ایران ۲۵ نفتکش در اختیار دارد. علاوه بر ۱۴ نفتکشی که در جزیره خارک متوقف شده‌اند، تحریم‌های بین‌المللی علیه صنعت نفت ایران سرنوشت مشابهی نیز برای حدود ۹ نفتکش دیگر رقم زده است.
بر طبق گزارش اختصاصی رویتزر ۹ نفتکش دیگر نیز که هر کدام ظرفیت جابجایی حدود یک میلیون بشکه نفت را دارند، بر اساس تحریم‌ها مقصد معینی ندارند و تنها به منبعی برای نگهداری نفت تبدیل شده‌اند.
رستم قاسمی، وزیر نفت جمهوری اسلامی این گزارش نتیجه می‌گیرد که بیش از ۵۶ درصد از نفت ایران قابلیت جابجایی ندارد و به صورت ذخیره بر روی نفتکش‌ها نگهداری می‌شود.

به گفته منبع آگاه مورد استناد رویترز، ظرفیت انبارهای نفت در خارک دو ماه است که تکمیل شده و ایران برای نگهداری از نفت ذخیره، آن را به نفتکش‌ها منتقل کرده است.
کاهش واردات نفت از ایران
خبرگزاری رویترز در ماه مارس سال جاری میلادی گزارش داده بود که صادرات نفت ایران در ماه مارس ۱۴ درصد – معادل حدود ۳۰۰ هزار بشکه در روز – کاهش یافته است.

این خبرگزاری به نقل از منابع آگاه غربی در عرصه صنایع و یک شرکت بزرگ نفتی اروپایی، این کاهش را نخستین کاهش قابل ملاحظه صادرات نفت ایران پس از تحریم نفت این کشور توسط اتحادیه اروپا در ماه ژانویه و تحریم بانک مرکزی ایران توسط واشنگتن و بروکسل دانسته بود.
در عین حال کار‌شناسان غربی نیز پیش‌بینی کرده‌بودند که با شدت یافتن تحریم‌ها کاهش صادرات نفت ایران نیز شتاب بیشتری بیابد.
رویترز در اوایل ماه جاری میلادی (آوریل) نیز به نقل از خانه تجارت ژاپن گزارش کرده بود واردات نفت این کشور از ایران کاهش خواهد یافت. این کاهش به عنوان نخستین نشانه از تاثیر تحریم‌ها بر روند تجارت نفت ایران در آسیا ارزیابی شد.
با این حال رستم قاسمی، وزیر نفت جمهوری اسلامی، در‌‌همان زمان اعلام کرد که این کشور در فروش نفت مشکلی ندارد.
بنا بر گزارش رویترز، قرار است واردات نفت ژاپن از ایران تا ۶۰ هزار بشکه در روز در ماه آوریل کاهش یابد. بر اساس آخرین اطلاعات منتشر شده از سوی دولت ژاپن، این کاهش معادل ۱۸/۵ درصد از ۳۲۲ هزار و ۹۰۰ بشکه در روز است که میزان صادرات نفت ایران به ژاپن در دو ماهه نخست سال ۲۰۱۲ بوده است.
پیش از ژاپن، واحد آفریقای جنوبی کمپانی "انگن" (Engen) نیز اعلام کرده بود که واردات نفت از ایران را متوقف کرده است. خبرگزاری بلومبرگ در اواخر ماه مارس سال جاری به نقل از تانیا لندزبرگ، سخنگوی کمپانی انگن اعلام کرد که این کمپانی تدابیر ویژه‌ای برای بهره‌گیری از دیگر ذخایر نفتی اندیشیده است.
کمپانی انگن، مستقر در دوربان، دومین پالایشگاه بزرگ آفریقای جنوبی را اداره می‌کند. انگن روزانه به ۱۳۵ هزار بشکه نفت خام نیاز دارد که پیش از اتخاذ این تصمیم، معمولا ۸۰ درصد آن از طریق واردات نفت از ایران تامین می‌شد.
کاهش میزان خرید نفت از ایران در راستای تبعیت از طرح ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا برای تشدید تحریم‌های جهانی علیه جمهوری اسلامی انجام شده است.





وزارت نفت جمهوری اسلامی رسمأ دستور معامله پایاپای محصولات پتروشیمی با کالاهای اساسی را صادر کرد. مدیرعامل صنایع پتروشیمی هدف از گسترش این نوع مبادله در "شرایط کنونی" را صرفه‌جویی ارزی عنوان کرده است.
عبدالحسین بیات، معاون وزیر نفت دوشنبه (۴ اردیبهشت/۲۳ آوریل) در نشستی با حضور معاون اول رئیس‌جمهور، دستور "تهاتر" یا معامله پایاپای بخشی از محصولات پتروشیمی با برخی از کالاهای اساسی مانند برنج، گندم، چای و شکر را صادر کرد.
افزایش تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی که با هدف متقاعد کردن ایران به شفا‌ف‌سازی برنامه اتمی خود در ماه‌های اخیر ابعاد تازه‌ای یافته، اقتصاد این کشور را به شدت زیر فشار قرار داده است.
پیوستن سوئیفت، انجمن ارتباطات بین بانکی بین‌المللی به تحریم‌های جمهوری اسلامی، بانک مرکزی ایران را در دریافت درآمد ارزی حاصل از فروش نفت دچار چالشی جدی کرده است. فروش نفت مهمترین منبع درآمد جمهوری اسلامی است.


افزایش تحریم‌ها معاملات نفتی ایران دچار چالشی جدی کرده است
بخش خصوصی و دریافت کالا به جای پول
عبد‎الحسین بیات، معاون وزیر نفت و مدیر عامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر درباره احتمال معامله پایاپای کالا با محصولات پتروشیمی، گفت: «این نوع مبادله با محصولات پتروشیمی از گذشته وجود داشته اما در شرایط فعلی امکان گسترش این مبادلات وجود دارد.»
معامله پایاپای یا به تأکید مقامات ایرانی "تهاتر کالا" اکنون "برنامه جدید" وزارت نفت برای مقابله با تحریم‌های بین‌المللی معرفی شده است.
عبد‎الحسین بیات با اشاره به توافق‌های انجام شده با واحدهای پتروشیمی بخش خصوصی برای مبادله کالا با محصولات پتروشیمی، افزود: «این نوع مبادلات در شرایط فعلی علاوه بر تسهیل و تسریع در تامین کالاهای اساسی و مورد نیاز کشور، صرفه جویی ارزی هم به همراه دارد.»
وی در ادامه تصریح کرده است بر این اساس درآمد حاصل از فروش محصولات پتروشیمی به جای انتقال به کشور صرف خرید کالا شده و پول ما عوض آن در داخل در اختیار واحدهای پتروشیمی قرار می‌گیرد.
دریافت کالا به جای پول نفت زمستان سال گذشته برای نخستین‌بار رسمأ توسط رستم قاسمی، وزیر نفت مطرح شد. این وزارت خانه اکنون با برگزاری نشست مشترکی بین محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور و مجتمع‌های پتروشیمی دولتی و خصوصی، از توافق دوجانبه بین بخش خصوصی و دولت برای انجام معاملات پایاپای خبر داده است.

نیاز ایران به واردات گندم
تحریم نفت ایران توسط اتحادیه اروپا در دی‌ماه، تحریم بانک مرکزی این کشور از سوی شماری از کشورهای اروپایی و در نهایت پیوستن سوئیفت به این تحریم‌ها، نظام مالی جمهوری اسلامی را نیمه فلج کرده است.

سوئیفت، انجمن ارتباطات مالی بین بانکی است که در آخرین روزهای اسفند ماه سال ۹۰ بانک‌های ایران را از شبکه خود خارج کرد و به این ترتیب یکی از آخرین راه‌های جمهوری اسلامی برای معامله تجاری با جهان قطع شد.
در پی این تحریم‌ها که امکان پرداخت پول ناشی از خرید نفت ایران را به این کشور تقریبأ غیرممکن کرده است، برخی از کشورها اعلام کرده‌اند که حاضرند نفت خام یا محصولات پتروشیمی ایران را با برخی کالاهای ضروری مثل برنج، گندم، چای، شکر و ماشین‌آلات مبادله کنند. اروگوئه، هند، سریلانکا، پاکستان و اندونزی در شمار این کشورها هستند.
معاون وزیر نفت در حالی از امکان مبادله نفت با گندم سخن گفته است که پیش‌تر محمد مهدی افشاری، عضو کیمسیون کشاورزی مجلس از خودکفایی ایران در تولید گندم خبر داده بود.
افشاری مرداد ۱۳۹۰ در گفت‌وگو با شبکه اطلاع‌رسانی بازرگانی ایران تأکید کرده بود: «نه تنها در تولید گندم خودکفا هستیم بلکه به واسطه حذف یارانه نان و صرفه جویی در مصرف گندم، امکان صادرات گسترده آن را نیز به دست آورده‌ایم.»


ابوالفضل قدیانی در جلسه دادگاه خود آیت‌الله خامنه‌ای را بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی خواند. محمدرضا ولایتی زندانی سیاسی نیز قبلا از تعطیلی قانون اساسی و نشستن منویات رهبری به جای آن گفته بود.
«آقای خامنه‌ای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکرده‌ام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند».
«بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی آقای خامنه‌ای است. هم ایشان که در شهر قم مردم ایران را میکرب دانست. اوست که با عملکرد خود بزرگترین ضربه را به نظام وارد کرده است. اوست که کشور را ویران کرده و در دوران رهبری و مدیریتش دزدی سه هزار میلیاردی رخ داده اما به جای پذیرش اشتباهش در حمایت از دولت مستقر، از معترضین دزدی سه هزار میلیاری می‌خواهد که قضیه را کش ندهند!».
«من به شما می گویم که به جای ۳ پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید ۳۰ پرونده، ۳۰۰ پرونده، ۳۰۰۰ پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به ۳ هزار میلیارد سال زندان محکوم کنید! اما دادگاه شما غیر قانونی است و تحمل زندان شما نیز تغییری در عقاید من ایجاد نخواهد کرد. شما به عنوان رئیس دادگاه، دست نشانده دستگاه امنیتی هستی و دستگاه قضایی اساسا استقلال ندارد. آیا امروز دستگاه قضایی که قاضی القضاتش خود را فرمان‌بر رهبری می داند، می تواند آقای خامنه ای را به دادگاه بیاورد و به شکایت من از او رسیدگی کند؟».
«این دادگاه غیرقانونی است؛ شما هم غیرقانونی و قانون‌شکن هستی و با برگزاری این دادگاه مرتکب فعل مجرمانه شده‌ای و مطمئن باش روزی به‌همین جهت محاکمه خواهی شد».
این‌ها بخش‌هایی از دفاعیات ابوالفضل قدیانی در دادگاهی است که روز چهارشنبه ۳۰ فروردین ماه او را به زور به آنجا بردند.
زهرا رحیمی همسر آقای قدیانی به دویچه‌وله گفت که به این زندانی سیاسی گفته شده که تو را برای معاینه توسط پزشک متخصص به بیمارستان می‌بریم اما وی را به جلسه دادگاه برده‌اند.

ابوالفضل قدیانی در جلسه دادگاهش، آیت‌الله خامنه‌ای را عامل ویرانی کشور دانسته است
علت این‌کار این بوده که آقای قدیانی از حضور در دادگاه قبلی به دلیل این‌که آن را غیرقانونی می‌دانست سر باز زده بود. وی تنها لایحه‌ای نوشته و در آن عنوان کرده بود که «دادگاه متهمان سیاسی باید علنی و با حضور هیأت منصفه باشد و چون این دادگاه چنین نیست در آن حاضر نمی‌شوم.»

سه اتهام و سه پرونده
ابوالفضل قدیانی ۶۷ ساله و عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است. وی یک بار در سال ۱۳۸۸ در حوادث پس از انتخابات دستگیر و به دلیل توهین به رئیس جمهوری به یک سال حبس محکوم شد.
او قبل از رفتن به زندان در گفت‌و‌گو با سایت کلمه درباره این اتهامش گفته بود: «احمدی نژاد دروغگو، ریاکار، مستبد، قانون‌گریز و قانون‌ستیز است و این‌ها صفات حقیقی اوست. این‌ها را در دفاعیه‌ام و در دادگاه گفتم. من به احمدی نژاد فحش ندادم فقط صفات او را برشمردم و مواردی که من گفتم توهین نبوده، انتقاد بوده است».

ابوالفضل قدیانی پس از پایان محکومیت یک ساله‌اش، یک بار دیگربه دادگاه فرا خوانده شد و به گفته‌ی همسرش به دلیل صحبت‌هایی که در دادگاه اول کرده بود به سه سال زندان محکوم شد و هم‌اکنون در حال گذراندن این دوران است.
در این میان اما به دلیل نامه‌ای که وی در ۹ دی ماه خطاب به مردم و در انتقاد از آیت‌الله خامنه‌ای نوشت، پرونده سومی به اتهام توهین به رهبری برای او تشکیل شده است.
دادگاه اخیر به منظور رسیدگی به این اتهام وی برگزار شد اما این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی این دادگاه را نیز تبدیل به مجالی برای ادامه انتقاد‌هایش از رهبر جمهوری اسلامی کرد.
زهرا رحیمی همسر آقای قدیانی به دویچه‌وله می‌گوید: این روند جدیدی برای اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیست و بنای این سازمان از ابتدا بر نقد حاکمیت بوده است.
وی می‌گوید: «سازمان مجاهدین انقلاب از ابتدا براین بوده که هرجا اشتباهی می‌دیده تذکر می‌داده. الان هم من فکر می‌کنم آقای قدیانی از جایگاه امر به معروف و نهی از منکر و این‌که هشدار و تذکری برای جبران اشتباهات داده باشند این سخنان را زده و همچنان امیدوار است که جامعه به سوی رشد و تعالی برود».
خانم رحیمی تاکید می‌کند که حرف‌های آقای قدیانی در دادگاه اولش هم همین مضامین را داشت و به همین دلیل هم برای او پرونده دومی تشکیل دادند.
ابوالفضل قدیانی یک بار در سال ۱۳۵۱ دستگیر شد و یک سال را در زندان گذراند. وی برای دومین بار در سال ۱۳۵۴ دستگیر و این بار به ۱۰ سال حبس محکوم شد، اما با وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷ به همراه سایر زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد.

منویات رهبر، جانشین قانون اساسی
تنها ابوالفضل قدیانی نیست که به منتقد جدی رهبر جمهوری اسلامی تبدیل شده و تاوان این انتقادش را نیز می‌پردازد.

محمدعلی ولایتی بنیانگذار دانشکده وزرات اطلاعات ۴۰ روز است که در اعتصاب غذای تر به سر می‌بردمحمدعلی ولایتی بنیانگذار دانشکده وزرات اطلاعات ۴۰ روز است که در اعتصاب غذای تر به سر می‌برد
محمدرضا ولایتی، بنیان‌گذار دانشکده وزارت اطلاعات و بخشدار اسبق فیروزکوه یکی دیگر از کسانی است که امروز در حال پرداخت هزینه انتقادهایش است.
وی که به دو سال حبس محکوم شده و هم‌اکنون در زندان اوین به سر می‌برد، روز ۲۴ اسفند در نامه سرگشاد‌ه‌ای اعلام اعتصاب غذا کرد. وی در این نامه نوشت: «در اعتراض به تعطیلی قانون اساسی جمهوری اسلامی و جایگزینی منویات رهبری و در همین راستا تعطیل شدن قوانین جاری کشور و سپردن امور مملکت به سلیقه‌های شخصی و میل مبارک بازجویان و قضات امنیتی که نتیجه آن صدور احکام غیر واقعی، ظالمانه برای بسیاری از زندانیان سیاسی عزیز و بزرگوار ازجمله دو سال زندان برای اینجانب بوده، از امروز چهارشنبه ۲۴ اسفند ماه سال ۹۰ اعتصاب غذای تر خواهم کرد و درخواست اعاده دادرسی و ملاقات با دادستان کل کشور را دارم».
این اعتصاب غذا همچنان ادامه دارد و همسر آقای ولایتی به سایت روز آنلاین گفته نگران تکرار حادثه‌ای مشابه آنچه که برای هدا صابر پیش آمد هست.
هدا صابر زندانی ملی مذهبی سال گذشته در زندان اوین در اثر اعتصاب غذا درگذشت.
محمدرضا ولایتی مدت ۳۱ سال در پست‌های حساس دولتی مشغول بوده است. از جمله مشاغل وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: بنیان گذاری دانشکده وزارت اطلاعات، معاون اداری و مالی این دانشکده، بخشداری فیروزکوه، مدیر کل پشتیبانی دانشگاه شاهد و معاون بازرسی وزارت کشور تا سال ۸۴.
وی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ معاون امور استان‌های ستاد مردمی میرحسین موسوی بود.




آمریکا احتمال شبیه سازی هواپیمای بدون سرنشین توسط ایران را رد کرد

 لئون پانه تا، وزير دفاع آمريکا، روز دوشنبه ادعای مقام های ايران در خصوص شبيه سازی يک فروند هواپيمای بدون سرنشين آمريکايی را رد کرده است.
لئون پانه تا گفت: «بر اساس تجربياتم می توانم بگويم که توانايی آنها (ایرانی ها) درباره آنچه که می گويند انجام داده اند، به طور جدی زیر سئوال است.»
  به گزارش خبرگزاری رویترز، آقای پانه تا در آغاز سفر خود به کلمبیا روز دوشنبه گفته است: «به دلیل محرمانه بودن اطلاعات این هواپیما وارد جزییات قضیه نمی شوم.»
امیر علی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، روز شنبه، دوم اردیبهشت‌ماه، گفت که ایران به تمام اطلاعات ذخیره شده در هواپیمای بدون سرنشین (پَهپاد) آمریکا که در ایران سقوط کرده دست یافته ‌است و افزود که متخصصان الکترونیک سپاه ساخت نمونه این پهپاد را آغاز کرده‌اند.
سناتور جو لیبرمن، از سناتورهای بانفوذ آمریکایی هم روز یکشنبه، سوم اردیبهشت، اظهارات سپاه پاسداران ایران در مورد «آغاز نمونه‌سازی از هواپیمای بی‌سرنشین آمریکایی» را «رجزخوانی» نامید و با اشاره به مقامات ایران گفت که آنها «در رجزخوانی سابقه‌دار هستند.»
جو لیبرمن که ریاست کمیته امور امنیت ملی و دولتی سنای آمریکا را برعهده دارد در همین حال افزود که «سقوط پهپاد در ایران و این که این پهپاد به دست ایرانی‌ها افتاده برای آمریکا خوب نیست»، اما همچنین گفت که مطمئن نیست متخصصان جمهوری اسلامی در این برهه واقعاً توانایی نمونه‌ سازی از این هواپیمای بدون سرنشین را داشته ‌باشند.
علی حاجی‌زاده گفته بود که این هواپیما ۲۵ مهرماه ۱۳۸۹ در کالیفرنیا بود، ۲۸ آبان‌ماه همان سال در قندهار افغانستان پرواز داشته و کمی بعد برای رفع اشکالات فنی به لس‌آنجلس منتقل شده است. وی در ادامه افزود: «این هواپیما همچنین دو هفته قبل از کشته شدن بن لادن در محل کشته شدن این فرد در پاکستان پرواز داشته است.»
۱۳ آذرماه سال ۱۳۹۰رسانه‌های ایران گزارش کردند که نیروهای مسلح این کشور توانسته‌اند «یک فروند پرنده هدایت‌پذیر از دور، پَهپاد، متعلق به آمریکا» (آر کیو ۱۷۰) را که در حوالی شهر کاشمر، در عمق ۲۲۵ کیلومتری خاک ایران، در حال پرواز بوده با «اندکی خسارت» در اختیار بگیرند.
ایران می‌گوید که این هواپیما «در کمین‌گاه الکترونیکی نیروهای مسلح قرار گرفته» و با «غلبه فناورانه» در کنترل نیروهای ایرانی آمده ‌است.
این در حالی است که مقام‌های آمریکایی می‌گویند ارزیابی‌های اطلاعاتی نشان می‌دهد که این هواپیمای بی‌سرنشین دچار مشکل فنی شده و ایران از فناوری‌های الکترونیکی و رایانه‌ای برای در اختیار گرفتن آن استفاده نکرده‌ است.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه روز شنبه گفت: «بیش از ۵۰ سال فناوری آمریکایی‌ها چه در حوزه هواپیماهای باسرنشین و چه هواپیماهای بدون سرنشین در این هواپیمای جاسوسی جمع شده است.»
واشینگتن پیشتر از ایران خواسته بود تا این هواپیما را به آمریکا پس دهد که این درخواست از سوی جمهوری اسلامی رد شده است.



تحريم های تازه آمريکا عليه «داتک تلکام»، سپاه و وزارت اطلاعات ايران


به دنبال امضای يک فرمان اجرايی از سوی باراک اوباما، وزارت خزانه داری آمريکا روز دوشنبه از تحريم های تازه ای عليه نهادهای امنيتی، اطلاعاتی و مخابراتی کشورهای ايران و سوريه به دليل نقش اين نهادها درنقض حقوق بشر خبر داد.
طبق بیانیه وزارت خزانه داری آمریکا، ایالات متحده سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، نيروی انتظامی ايران و شرکت «داتک تلکام»،ارائه کننده خدمات اینترنتی، را به همراه سازمان اطلاعات سوريه  و رییس آن علی مملوک، و شرکت دولتی «سوريه تل»، سرويس دهنده عمده موبايل سوريه، را به دليل نقش آنها در سرکوب مخالفان مورد تحريم قرار داده است.
بيشتر اين نهادها قبلا از سوی آمريکا مورد تحريم قرار گرفته بودند، ولی «داتک تلکام» نهاد جديدی است که روز دوشنبه در فهرست تحريم ها قرار گرفته است.
باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، روز دوشنبه گفت که فرمان اجرايی را امضا کرده است که بر اساس آن  افراد و شرکت هايی که فناوری مخابراتی و اينترنتی لازم برای سرکوب مخالفان را در اختيار حکومت های ايران و سوريه قرار می دهند، تحريم خواهند شد.
وزارت خزانه داری آمريکا در بيانيه روز دوشنبه به نقش وزارت اطلاعات ايران در شناسايی مخالفان حکومت و نظارت بر آنها اشاره کرده و گفته است، اين نهاد امنيتی جمهوری اسلامی از طريق نفوذ و دستيابی به «پسورد» ايميل های مخالفان، آنها را مورد رديابی و کنترل قرارداده است.
وزارت خزانه داری آمريکا همچنين به نقش ستاد دفاع سايبری سپاه پاسداران و مرکز بررسی جرايم سازمان يافته در سرکوب مخالفان اشاره کرده است.
در اين بيانيه تصريح شده است، که مرکز بررسی جرايم سازمان يافته  وابسته به سپاه پاسداران نقش موثر و فعالی در  شناسايی و بازداشت مخالفان فعالان در عرصه اينترنت پس از اعتراضات انتخاباتی ايران در سال ۱۳۸۸ داشته است.
وزارت خزانه داری آمريکا می گويد، حکومت ايران تاکنون شماری زيادی از وبلاگ نويسان و فعالان سياسی را از طريق  استفاده از تکنولوژی پيشرفته نظارت و کنترل شناسايی و بازداشت کرده است.
وزارت خزانه داري آمريکا در ادامه به نقش شرکت «داتک تلکام» در سرکوب مخالفان در ايران پرداخته وگفته است:  شرکت «داتک تلکام  » اطلاعات کسانی که کوشيده اند تا موانع ايجاد شده توسط جمهوری اسلامی در اينترنت را دور بزنند، در اختيار مقام های دولتی قرار داده است.
اين بيانيه همچنين تصريح کرده است که «داتک تلکام» به طور متناوب در آمازيش تجهيزات نظارتی و کنترل با حکومت ايران همکاری کرده است.
وزارت خزانه داری آمريکا اضافه کرده است: «داتک تلکام» طی دو سال گذشته  تجهيزات و فناوری لازم برای کنترل و مانيتور کردن کاربران اينترنت، سرويس های ايميل رايج و رديابی فعاليت ها در ايران را فراهم کرده است.
وزارت خزانه درای آمريکا همچنين گفته است:داتک تلکام  در صدد است تا از طریق برنامه ریزی خاصی تجهيزات لازم برای رهگیری مکالمات تلفنی و فعالیت های اینترنتی را خريداری کند.
این در حالی است که ماه گذشته گزارش هایی درخصوص این که يکی از بزرگ‌ترين شرکت‌های مخابراتی چين با فروش يک سيستم کنترل مخابراتی به ايران، به شنود مکالمات تلفنی و فعاليت‌های رايانه‌ای شهروندان ايران از سوی دولت جمهوری اسلامی کمک کرده،منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، فروش اين سيستم شنود و کنترل مکالمات و فعاليت‌های اينترنتی، بخشی از يک قرارداد ۱۳۰ ميليون دلاری است که دسامبر ۲۰۱۰، بين شرکت «زد تی ای» چين، دومين شرکت بزرگ مخابراتی در چين، و شرکت مخابرات ايران منعقد شده است.



رویترز: نیمی از نفتکش های ایرانی به منبع ذخیره نفت تبدیل شده اند

خبرگزاری رویترز در گزارشی اختصاصی و به نقل از منابع آگاه می گوید نیمی از نفتکش های دریایی ایرانی در مواجهه با تحریم ها در خلیج فارس لنگر انداخته و به جای تحویل نفت، به نوعی ذخیره روی آب تبدیل شده اند. دو منبع آگاه کشتیرانی در ایران گفته اند تحریم و کاهش خرید نفت، تحویل نهایی را با مشکل روبرو کرده است.
اين گزارش می گويد منابع آگاه خبر داده اند، بندر خارک در حال حاضر ميزبان ۱۴ نفتکش بزرگ است که هرکدام نزديک به دو ميليون بشکه نفت خام بارگيری کرده اند ولی مجبور شده اند لنگر بياندازند و مقصدی نداشته باشند. رويترز می گويد شرکت ملی نفت ايران نزديک به ۲۵ نفتکش دارد.
همچنين اين گزارش گفته ۹ نفتکش ديگر ايرانی که هرکدام ظرفيت حمل يک ميليون بشکه نفت خام را دارد هم بدون توقف و مقصد، لنگر انداخته و درجا مانده اند. رويترز در اين گزارش محاسبه کرده ايران نزديک به ۵۶ درصد از ظرفيت انتقال نفت خام خود را به ذخيره آن اختصاص داده، بدون اين که برای آن هدف خاصی داشته باشد.
  یک منبع آگاه از فعالیت های نفتی ایران به رویترز گفته است: «این چیز جدیدی نیست. الان بیش از دوماه است که ایران نفت ذخیره در خارک را که دیگر جایی برای نگهداری آن ندارد، به نفتکش ها منتقل می کند.»
بانک مرکزی ایران اخیرا آماری از وضعیت تولید نفت کشور از سال ۱۳۸۶ تا پایان سال ۱۳۸۹ منتشر کرد حاکی از این که تولید نفت ایران در فاصله این سال‌ها از ۴ میلیون و ۵۷ هزار بشکه در روز به ۳ میلیون و ۵۳۶ هزار بشکه در روز تنزل کرده است.
ایران پیشتر در خبرهایی اعلام کرده بود که صادرات نفت خود به اروپا از جمله یونان را متوقف کرده که از سوی دیگر تایید نشده بود. اسپانیا هم گفته بود خرید نفت از ایران را متوقف کرده است.
«مارلين هولزنر»، سخنگوی انرژی کميسيون اروپا در واکنش به خبر قطع صادرات نفت ايران به اروپا پشتر گفته بود: «شماری از کشورهای عضو اتحاديه اروپا از قبل واردات خود را کم کرده بودند. بريتانيا، اتريش و پرتغال از قبل واردات خود را کم کرده بودند. در مورد فرانسه، اطلاعات دقيق و رسمی و به روز در اختيار نداريم ولی مديرعامل شرکت نفت توتال فرانسه پيشتر اعلام کرده بود هرگونه واردات نفت از ايران را متوقف کرده است.»
بريتانيا، اتريش و پرتغال در فاصله ژانويه تا سپتامبر سال ۲۰۱۱، دی ماه ۱۳۸۹ تا شهريورماه ۱۳۹۰، هيچ گونه واردات نفت از ايران نداشته اند. بلژيک، جمهوری چک و هلند در همين فاصله ۲.۳۸ ميليون تن نفت خام از ايران خريداری کرده اند ولی خريد نفت از ايران را متوقف کرده اند. به گفته مارلين هولزنر، ايتاليا، اسپانيا و يونان هم در حال حاضر مشغول کاهش واردات نفت خود از ايران هستند.
اتحاديه اروپا پس از تصویب تحریم نفت ایران، اعلام کرد که به منظور کاهش فشار اقتصادی بيشتر به کشورهايی که از ايران نفت وارد می‌کنند، تا يکم ژوييه سال ۲۰۱۲ به آنها فرصت داده شده تا به قراردادهای موجود با ايران پايان دهند.




سخنگوی اشتون: تحریم ها در بازگرداندن ایران به میز مذاکره موفق بوده اند

 کمتر از يکماه ديگر، نمايندگان ايران و گروه پنج به علاوه يک، به ميز مذاکره بازمی گردند تا شايد راه حلی برای پرونده هسته ای تهران بيايند. طرفين در ماه گذشته، در استانبول توافق کردند تا روز سوم خرداد، در بغداد، مذاکرات اصلی را آغاز کنند.
در گفتگويی اختصاصی با راديو فردا، مایکل مان، سخنگوی کاترين اشتون از روند برنامه ريزی برای مذاکرات، و تاثير تحريم ها بر ايران می گويد. مايکل مان، در بروکسل ابتدا از ارزيابی گروه پنج به علاوه از نشست استانبول می گويد:

پس از دو هفته از برگزاری نشست استانبول، گروه پنج به علاوه چه ارزيابی ای از اين مذاکرات دارد؟
راستش اين مذاکرات بسيار مثبت بود. خصوصا اينکه ايران پس از مدتی طولانی به ميز مذاکره بازگشت و از سوی طرف ايرانی تمايل آشکاری برای گفتگو بر سر برنامه هسته ای اش ابراز شد. و ما برای دور بعدی مذاکرات قرار شد در روز سوم خرداد در بغداد به ميز مذاکره بازگرديم.  حداقل ايرانی ها اينبار واقعا آمده اند که گفتگو کنند و ما اميدواريم که پيشرفتی در طول اين روند به دست بيايد.

آيا انتخاب بغداد به عنوان مکان بعدی مذاکرات دليل خاصی داشت؟
  خب مذاکره برای به نتيجه رسيدن برای مکان مذاکرات بسيار طولانی بود. من فکر نمی کنم مکان مذاکره موضوعی حيات باشد.  اين بخشی از اين روند است. طرف ايرانی پيشنهاد ديدار در استانبول و سپس بغداد را داد و ما پذيرفتيم. بدون شک اگر دور ديگری از مذاکرات باشد در بغداد نخواهد بود. مهمترين مسئله اين است که اين شهرها مکانی مساعد باشند برای مذاکراتی سازنده. تا کنون افرادی هم از سوی برای بررسی مکان مذاکره به محل اعزام شده اند و در اين زمينه پيشرفتهايی هم به دست آمده است.

يعنی به نظر شما، پيشنهاد و انتخاب يک مکان برای مذاکره بخشی از روند چانه زنی نيست؟
مهمترين چيز گفتگو هاست و مکان آن تنها جاييست که اين اتفاق می افتد و مذاکره سازنده است که اهميت دارد. ما در هفته های پيش رو با ايرانی ها برای داشتن برنامه ای مشخص برای گفتگو همکاری خواهيم کرد.

لطفا کمی درباره اين گروه های کاری توضيح بدهيد که دقيقا تا سوم خرداد چه روندی را طی خواهند کرد؟
خب ما يک مدير سياسی داريم در اتحاديه اروپا که با مديران سياسی کشورهای پنج به علاوه يک همکاری می کند. او نتيجه اين کار را با معاون سعيد جليلی دبير شورای عالی امنيت ملی ايران در ميان می گذارد. در نتيجه آماده سازی ها نه تنها در زمينه تکنيکی بلکه از حيث سياسی هم تا حدی انجام می شود. و اين گفتگوها تا زمان برگزاری مذاکرات اصلی بين دو طرف ادامه می يابد تا برای مذاکرات برنامه ای دقيق طرح ريزی شده باشد و بيشتر کارهای تکنيکی و سياسی پيش از مذاکرات انجام می شود.

همکاری طرف ايرانی در اين روند  را چگونه ارزيابی می کنيد؟
ببينيد، پيشتر اين گونه بود که طرف ايرانی اصلا تمايلی به گفتگو درباره موضوع اصلی که برنامه هسته ای است نداشت، اين هم اکنون تغيير کرده، اولين ديدار در استانبول، درباره برنامه هسته ای و چهارچوب قرار دادن پيمان ان پی تی برای ادامه مذاکرات بود. آماده سازی‌های تکنيکی برای مذاکرات آينده در حال شروع است. و ما بسيار اميدواريم که برنامه ای جامع برای نشست بغداد آماده کنيم. و اين روند را پيش ببريم. چون نشست استانبول بيشتر جنبه اعتماد سازی داشت و بيشتر درباره اصول بود.

اعتماد سازی‌ای که شما از آن صحبت می کنيد از نگاه مقام های ايرانی با کم کردن تحريم ها و فشارها بر ايران در ارتباط است. آمريکا در روزهای اخير اعلام کرده است که به اعمال تحريم ها ادامه می دهد. آيا موضوع تحريم ها بخشی از ابزار چانه زنی است که ايران بر سر ميز مذاکره حاضر شده است؟
تحريم های اتحاديه اروپا، آمريکا و تحريم های بين المللی، به نظر ما يکی از مهمترين دلايلی است که ايران به ميز مذاکره بازگشته است. ما راهکاری موازی را هميشه برگزيديم که از يک سو فشار را بر حکومت ايران افزايش داديم و از سوی ديگر، آماده گفتگو بوده ايم. ما فکر می کنيم اين سياستی موفق بوده است. آنچه نمی تواند اتفاق بيفتد اين است که پيش شرط تعيين شود.
ما تحريم هايمان را بر مبنای آن چيزی تعيين می کنيم که در ايران رخ می دهد يا تغيير می کند که آن هم مبنايش گزارش های آژانس است. اينکه ما تحريم ها را به عنوان پيش شرط مذاکره حذف کنيم امکان ندارد. ما تنها زمانی از تحريم ها کم می کنيم که دليلی برای آن وجود داشته باشد. و تحولی واقعی در ايران اتفاق افتاده باشد. اين برای ما قابل قبول نيست که ايرانی ها تنها زمانی با ما سخن بگويند که ما از تحريم ها کم کرده باشيم. ايرانی ها توافق کرده اند که مذاکره کنند. ما هم برنامه تحريم هايمان را تنها زمانی که تغييری اساسی رخ داده باشد بازبينی خواهيم کرد.

در اين روند بحث غنی سازی اورانيوم در ايران، يکی از مهمترين موضوعاتی است که از سوی گروه پنج به علاوه يک با ايران مطرح شده است. شما از تغييری اساسی سخن گفتيد. آيا اشاره شما به توقف غنی سازی بيست درصدی است يا غنی سازی ۳.۵ درصد؟
من نمی توانم به جزييات آنچه که بر سر آن مذاکره می کنيم اشاره کنم. اما اين مشخص است که تحريم های ما بر مبنای گزارش های آژانس تعريف شده اند. گزارشهايی که در آن به تمرد ايران از تعهدهای بين المللی اش اشاره می کنند. و انچه ما می گوييم اين است که ايران بر مبنای تعهدات بين المللی اش عمل کند. ايران امضا کننده پيمان ان پی تی است، اما در  قالب اين پيمان عمل نمی کند. درنتيجه بدون اينکه به موضوع سه و نيم درصد يا بيست درصد غنی سازی بپردازيم، مهمترين موضوع اصول و قوانين بين المللی است که ايران بايد به آن عمل کند و اميدواريم که به آن سمت برويم.

آيا هيچ نشانی از تمايل ايران به توقف غنی سازی بيست درصدی، مبادله آن و يا وارد کردن آن از کشور ديگری وجود دارد؟
من متاسفم که نمی توانم پاسخ اين سوالها را بدهم. آنچه جامعه بين المللی و آژانس فکر می کند مشخص است و اينکه ايران کجا پا را فراتر از قانون گذاشته است و ايران بايد به اين راه بازگردد. و اينها همه بخشی از مذاکرات است. مذاکرات اصلی هنوز آغاز نشده است. مطمئننا ما درباره اين موضوعات به تفصيل در بغداد صحبت خواهيم کرد. اما اين اشتباه است که ما پيشا پيش درباره آن صحبت کنيم.

آيا آمدن ايران به ميز مذاکره را تنها نتيجه تحريم ها می بينيد يا فکر می کنيد با تهديدهای نظامی اسرائيل عليه ايران هم در ارتباط است؟
من واقعا نمی توانم بگويم که در ذهن مذاکره کنندگان ايرانی چه می گذرد. ما سياست تشويق و مجازاتمان را پی می گيريم.   ما موافق گفتگو هستيم و در عين حال بر اين باوريم که تحريم ها تاثيری  جدی بر ايرانی ها داشته است. از اول ماه جولای تحريم نفت قطعی می شود و اين تاثيری شگرف بر اقتصاد ايران خواهد داشت. فکر نمی کنم اعمال اين تحريم ها تاثيری بر مذاکرات بگذارد. تحريم ها اعمال شدند تا ايران را به ميز مذاکره بازگردانند و به نظر من اين سياست موفق هم بوده است.




جان ادواردز، سناتور پیشین از حزب دموکرات آمریکا که چند بار تا به حال برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری تلاش کرده بود، متهم است که از پول های انتخاباتی برای لاپوشانی یک ماجرای عاشقانه استفاده کرده است.
آقای ادواردز، که حالا دادگاهی شده، متهم است که یک میلیون دلار از پول هایی که برای هزینه های انتخاباتی جمع شده بود را خرج سرپوش گذاشتن بر سر ماجرای عاشقانه خود کرده است.
آقای ادواردز در زمان رقابت های انتخاباتی در سال ۲۰۰۸ میلادی و زمانی که همسرش مبتلا به سرطان بود و در بستر مرگ، با یک خانم فیلم بردار، روابطی عاشقانه را شروع کرد که منجر به باردار شدن آن خانم شد.
سر و صدای این ماجرا که بلند شد، همسر آقای ادواردز بعد از اینکه مطمئن شد که همسرش، پدر فرزند زن دیگری است، از او طلاق گرفت. خانم ادواردز دو سال بعد (در سال ۲۰۱۰ میلادی) در گذشت.
آقای ادواردز اگر در دادگاه مجرم شناخته شود، به خاطر فساد ممکن است تا ۳۰ سال حبس بگیرد.
پولی که آقای ادواردز از آن استفاده کرده بود را دو نفر از هوادارانش برای کارزار انتخاباتی‌اش به او هدیه کرده بودند.




نشریه آمریکایی نیویورک تایمز گزارش کرده است که وزارت دفاع آمریکا - پنتاگون - همزمان با خاتمه حضور نظامی نظامی در عراق و افغانستان، تشکیلات جدیدی را با عنوان "سرویس اطلاعات مخفی" ایجاد می کند که ماموریت اصلی آن زیر نظر داشتن تهدیدات جدید امنیتی از جمله تهدیدات ناشی از اقدامات نظامی ایران و چین است.
به نوشته این نشریه، انتظار می رود شمار ماموران تشکیلات جدید طی سال های آینده به چند هزار نفر برسد که در ارتباط نزدیک با سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا - سیا - فعالیت خواهند کرد.
مقامات وزارت دفاع آمریکا از اظهار نظر در مورد این خبر خودداری کرده اند.





با ارائه عریضه ای با امضای بیش از پانصد هزار تن از اهالی ایالت کالیفرنیا در آمریکا، قرار است موضوع لغو یا ابقای مجازات اعدام در این ایالت در ماه نوامبر سال جاری و هم زمان با رای گیری در انتخابات ریاست جمهوری، به همه پرسی گذاشته شود.
در صورت تایید پیشنهاد لغو مجازات اعدام، صدور حکم اعدام در این ایالت متوقف می شود و احکام سیزده محکوم به اعدام که در انتظار اجرای مجازات به سر می برند به حبس ابد تخفیف خواهد یافت.
آمریکا از جمله معدود کشورهای پیشرفته جهان است که صدور حکم اعدام در آن هنوز ملغی نشده هر چند تعدادی از ایالت های تشکیل دهنده این کشور اعدام را لغو کرده اند و در بقیه هم، این حکم معمولا فقط برای موارد خاصی از قتل عمد صادر می شود.




جهانبخش محبی نیا، عضو هیات رئیسه مجلس، گفته است که بررسی نحوه اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها در دستور کار جلسه علنی مجلس در روز سه شنبه، ۵ اردیبهشت (۲۴ آوریل)، قرار دارد و چند مقام دولتی به همین منظور در مجلس حضور یافته اند.
خبرگزاری ایرنا گزارش کرده است که محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی، صادق خلیلیان، وزیر جهاد سازندگی، و مهدی غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت از مقامات شرکت کننده در این جلسه هستند و به گزارش خبرگزاری مهر، وزیر اقتصاد و رئیس اتاق بازرگانی هم به عنوان میهمان به این جلسه دعوت شده اند.
نحوه اجرای فاز دوم این قانون محل اختلاف نظر بین دولت و مجلس بوده و در حالیکه چندی پیش، مقامات دولتی از آغاز اجرای این فاز خبر داده بودند، مجلس نسبت به عواقب اقتصادی چنین اقدامی هشدار داد و خواستار کنترل بر آن شد.




ابراهیم یزدی
ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت و دبیرکل نهضت آزادی ایران، جهت اجرای حکم ۸ سال زندان فراخوانده شده است.
خلیل یزدی فرزند دکتر یزدی در گفتگو با بی بی سی فارسی گفت که دایره اجرای احکام زندان اوین روز دوشنبه ۲۸ فروردین ماه ۱۳۹۱ به کفیل آقای یزدی اطلاع دادند که او باید ظرف مدت ۲۰ روز جهت اجرای حکم زندان، خود را به زندان اوین معرفی کند.
خلیل یزدی، گفت حال پدر ۸۰ ساله اش خوب نیست و تحمل شرایط زندان با توجه به عمل جراحی قلب و سرطان بسیار مشکل خواهد بود: "اطلاع دارم تلاش هایی برای اجرا نشدن این حکم غیر منطقی در جریان بوده ولی به نظر می رسد نتیجه ای نداشته است."
ابراهیم یزدی، آبان ماه سال گذشته در یک شعبه دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام های "تاسیس و هدایت نهضت آزادی ایران" ، "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور" و "فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی" محاکمه شد.
او در این جلسه با یادآوری اینکه نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ شمسی تاسیس شده است، گفت دادگاه انقلاب صلاحیت رسیدگی به این اتهامات را ندارد.
محمدعلی دادخواه، وکیل دکتر یزدی هم گفته بود به خاطر "عدم صلاحیت دادگاه"، موکلش از ایراد هرگونه دفاع خودداری کرده است.
ابراهیم یزدی در پی اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دو بار بازداشت شد.
خلیل یزدی گفت آخرین بار پدرش را نهم مهرماه ۱۳۹۰ به خاطر شرکت در یک مراسم ختم در اصفهان و نماز خواندن با جمع بازداشت کردند و ۶ ماه او را در سلول انفرادی و یک خانه امن حبس کردند.
دکتر یزدی ۲۰ روز فرصت دارد تا خود را به زندان اوین معرفی کند. فرزندش به بی بی سی فارسی گفت هنوز هم امیدوار است مقامات قضایی از اجرای این حکم صرفنظر کنند.

نامه به حجتی کرمانی

ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت مهدی بازرگان و عضو شورای انقلاب بود.
همزمان با احضارش به زندان اوین نامه ای از او منتشر شده که خطاب به محمد جواد حجتی کرمانی، روحانی حامی اصلاحات است و بخشی از جزییات بازداشت ها و روند صدور حکم ۸ سال زندان را شرح داده است.
آقای یزدی در نامه اش همچنین به شرایط کشور اشاره کرده و گفته که ادامه شرایط کنونی منجر به تحمیل "تغییر" بر کشور می شود. او از آقای حجتی کرمانی خواسته تا از آیت الله خامنه ای بخواهد کاری کند و اضافه کرده: "قبل از آن که از دست شما و مقام رهبری و من دیگر کاری بر نیاید."
آقای یزدی در این نامه، با یادآوری روند محاکمه رهبران نهضت آزادی ایران در زمان حکومت پهلوی و محاکمه خود، در سال گذشته، نوشته است: "من نه از زندان می‌ترسم و نه از مرگ، اما شما چه بخواهید و چه نخواهید، این دو محاکمه‌ را با هم مقایسه می‌کنند و جمهوری اسلامی در این مقایسه زیان می‌بیند."




سربازان سودان
بان کی‌مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، اقدام دولت سودان در بمباران نواحی مرزی سودان جنوبی را محکوم کرد.
آقای بان از "دولت سودان خواست تا بلافاصه همه عملیات خصمانه را متوقف کند."
او گفت برای اختلاف مرزی دو کشور راه حل نظامی وجود ندارد.
هواپیماهای نظامی سودان روز دوشنبه، ۲۳ آوریل، بازاری را در نزدیکی شهر بانتیو، در خاک سودان جنوبی، بمباران کردند و در جریان این حمله دست‌کم یک نفر کشته شد.
نیروهای ارتش سودان جنوبی شهر هجلیج را دو هفته پیش به تصرف خود در آورند.
عمر البشیر، رئیس جمهوری سودان، هم به دیدار میدان نفتی هجلیج رفت.
سوادن جنوبی می گوید که نیروهایش را از شهر هجلیج بیرون آورده است اما سودان می گوید نیروهای جنوب را از این شهر اخراج کرده و ۱۰۰۰ تن از آنان را هم کشته است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، آقای بشیر گفته است: "ما با دولت سودان جنوبی مذاکره نمی‌کنیم چرا که آنها به جز زبان تفنگ و گلوله چیزی نمی فهمند."
در چند ماه گذشته، درگیری‌های پراکنده‌ای در مناطق نفت‌خیز در محدوده مرزی دو کشور سودان و سودان جنوبی رخ داده که باعث شدت یافتن نگرانی‌ها نسبت به بیشتر شدن خشونت‌ها و تبدیل آن به یک جنگ تمام‌عیار شده است.
دبیر کل سازمان ملل از آقای بشیر و سلوا کییر، رئیس‌جمهوری سودان جنوبی خواسته است " از بروز درگیریهای بیشتر جلوگیری کنند و به مذاکره و تعامل به عنوان امری ضروری بازگردند."
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، هم گفته است که هر دو کشور "باید شجاعت نشان دهند و به میز مذاکرات باز گردند و اختلافاتشان را به صورت صلح‌آمیز حل کنند."
سودان
اما دفع‌الله الحاج علی عثمان، سفیر سودان در سازمان ملل، سودان جنوبی را به "خشونت"محکوم کرده است و می گوید که کشورش حق دارد از خود دفاع کند.
او گفت: "ما تا کنون هدف حملات جنوب قرار گرفته‌ایم و حق داریم در برابر هر حمله و خشونتی از ارتش خود برای مقابله استفاده کنیم."

دیدار ای چین

شورای امنیت سازمان ملل متحد، خواستار خروج نیروهای سودان جنوبی از هجلیج و نواحی اطراف آن شده است و خواسته تا درگیریها را بدون هیچ شرطی پایان دهند.
شورای امنیت همچنین از سودان خواسته است تا بمباران سودان جنوبی را متوقف کند.
در همین حال رئیس‌جمهور سودان جنوبی برای دیداری شش روزه به چین، از حامیان اصلی این کشور، سفر کرده است.
در طی این سفر رئیس جمهوری سودان جنوبی با هو جینتائو، رئیس جمهور چین دیدار خواهد کرد.
چین یکی از متحدان دیپلماتیک سودان و از مخالفان اقدامات غرب برای انزوای حکومت این کشور بوده است.
ناظران می گویند مقامهای چینی خواستار پایان بخشیدن به درگیریها بین این دو کشور خواهند شد.
سودان جنوبی بر اساس یک همه پرسی که در ژوئیه ۲۰۱۱ میلادی انجام شد از خاک سودان جدا شد و کشوری مستقل را تشکیل داد.
همه پرسی استقلال سودان جنوبی بخش ازه توافقنامه جامع صلح است که به جنگ ۲۲ ساله داخلی بین شمال و جنوب سودان خاتمه داد.
در این جنگ نزدیک به یک میلیون و پانصد هزار نفر جان خود را از دست دادند.
با تقسیم سودان به دو بخش، بیشترین منابع نفتی سودان به کشور سودان جنوبی منضم شد اما این کشور برای صدور نفت خود باید خط لوله ای استفاده کند که از خاک سودان می گذرد.
در ماه ژانویه سال جاری میلادی پس از آنکه خارطوم به خاطر اختلاف بر سر حق ترانزیت، جلوی صادرات نفت سودان جنوبی را گرفت، سودان جنوبی هم تولیدات نفتی خود که ۹۸ درصد درآمد دولت را تامین می کند متوقف کرد.
بخش عمده ای از عواید ارزی هر دو کشور از طریق صادرات نفت بدست می آید اما دولت های آنها هنوز نتوانسته اند بر سر نحوه تقسیم عایدات نفتی به توافق برسند.




نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه
نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه پس از شکست در دوره اول انتخابات ریاست جمهوری به فرانسوا اولاند، رقیب سوسیالیتش، سعی دارد تا رای راستگرایان افراطی را به دست آورد.
بر اساس نتایج اولیه انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه، فرانسوا اولاند با کسب ۲۸ درصد آرا به همراه نیکلا سارکوزی که ۲۷ درصد آرا را به دست آورده به دوره دوم خواهند رفت.
مارین لوپن، نامزد راست افراطی با کسب ۱۸ درصد آرا، نفر سوم این انتخابات شد. این بهترین جایگاهی است که حزب ملی راست افراطی تا کنون به دست آورد.
آقای سارکوزی، خطاب به طرفداران خانم لوپن گفت: "صدای شما را شنیدم."
او در سخنرانی خود در شهر تور در مرکز فرانسه "رسانه های افسار گسیخته" را مقصر اصلی شکست خود در دوره اول انتخابات دانست.
رئيس جمهور فرانسه گفت:"ما ضد کاریکاتور و دروغ هستیم... و من از حمایت شما متشکرم."
ناظران انتخابات عقیده دارند که آقای اولاند برنده دوره دوم انتخابات در روز ۶ ماه می (۱۲ روز دیگر)خواهد شد.
اگر آقای اولاند برنده دوره دوم انتخابات هم شود، اولین رئیس جمهوری سوسیالیت فرانسه در ۱۷ سال اخیر خواهد شد.
آقای اولاند به دو شهر کویمپرو لوریان درغرب فرانسه سفر کرده است.
او در جمع ۳۰۰۰ نفر از طرفدارانش در شهر کویمپر صحبت کرد و خود را نامزدی معرفی کرد که در پی تغییرات است.
او گفت که می خواهد با همه مردم فرانسه صحبت کند نه فقط با راست گرایان یا چپ گرایان.

چند مناظره؟

از هر پنج نفر یک نفر به خانم لوپن رای داده اند که در میانشان جوانان و طبقه کارگر هم بودند.
رکود اقتصادی، مهمترین مسئله در انتخابات است و رای دهندگان نگران رشد اقتصادی پایین و بالا رفتن بی کاری هستند.
خانم لوپن که از ملی گرایان هست، می گوید تا دور دوم انتخابات صبر خواهد کرد تا نظر خود را درباره انتخابات بدهد.
او به طرفداران خود گفت، نتیجه "تنها شروع" انتخابات است و حزب او "تنها رقیب" حزب چپ است.
نظر سنجیها نشان می دهند که بین ۴۸ تا ۶۰ درصد از حامیان خانم لوپن به آقای سارکوزی رای خواهند داد.
حدود یک پنجم رای دهندگانی که به حزب راست افراطی جبهه ملی رای داده اند خواهان تغییر واحد پول فرانسه از یورو به فرانک هستند.
خوزه مانوئل باروسو، رئیس کمیسیون اروپا و آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان از موفقیت حزب ملی راست افراطی، ابراز نگرانی کرده اند و گفته اند که سیاست های عوام گرایانه خطر بزرگی برای اروپا است.
آقای باروسو، گفته که بحران اقتصادی زمینه مناسبی برای سیاست های عوام گرایانه، ایجاد کرده است.
مالیات، بی کاری، درآمد و دستمزد از جمله مسائلی هستند که انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را تحت الشعاع قرار داده اند.
آقای سارکوزی که از سال ۲۰۰۷ میلادی رئیس جمهور فرانسه است به مردم فرانسه گفته است که او "درد مردم را در دنیایی که به سرعت حرکت می کند، می فهمد."
رئیس جمهوری فرانسه خواهان سه مناظره پيش از برگزاری دور دوم انتخابات شده است.
اما آقای اولاند شرکت در این مناظره ها را رد کرده است. او به خبرنگاران گفته است که طبق سنت، تنها یک مناظره انجام می دهد.




صنعت نفت ایران
تازه ترین حمله سایبری علیه ایران عصر یکشنبه علنی شد. مقامهای وزارت نفت گفتند که حمله به شبکه مخابراتی این وزارتخانه ناکام مانده است.
در جریان این حمله، دو وب سایت وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران از دسترس کاربران خارج شد. اما پس از چند ساعت، دسترسی به این دو پایگاه اینترنتی امکان پذیر شد.
علیرضا نیکزاد، سخنگوی وزارت نفت به خبرگزاریها گفته که "اطلاعات اساسی" صدمه ندیده است.
مقامهای وزارت نفت ایران پس از تشکیل ستاد بحران سایبری برای مقابله با این حمله اطمینان دارند توان و فناوری کافی دارند. هرچند آنها جزییات زیادی از این حمله نداده اند، ولی اذعان کرده اند که این حمله، از طریق ویروس صورت گرفته است.
رابین میلز، استراتژیست انرژی و اقتصاددان در دوبی، این نوع حمله سایبری را در صنعت نفت دنیا کم سابقه می داند.
او به بی بی سی فارسی گفت: "من خودم حمله سایبری دیگری به تاسیسات نفتی را سراغ ندارم و برای همین دست کم برای من، تحول جدیدی است. من کارشناس امنیت اینترنت نیستم و مسلما شاید مواردی باشد که هرگز خبرش پخش نشده باشد. جالب است که این حمله پس از انتشار ویروس استاکس نت علیه تاسیسات اتمی ایران و اتفاقاتی در صنعت نفت این کشور، از جمله انفجار خط لوله ها، رخ می دهد که هرگز مشخص نشد حادثه بود یا خرابکاری."
دو سال پیش هم اعلام شد که ده ها هزار کامپیوتر ایران به ویروسی رایانه ای به نام استاکس نت آلوده شده، ویروسی بسیار پیچیده که بیشتر تجهیزات تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی را هدف قرار داده بود.
ایران دستگاه های اطلاعاتی غرب را متهم کرد و کارشناسان مستقل هم با بررسی طراحی و هوشمندی استاکس نت نتیجه گرفتند که این ویروس نمی تواند ساخته فرد یا گروهی هکر باشد که آن را از روی سرگرمی ساخته اند.
این بار هنوز ایران رسما دشمنان خود را متهم نکرده است. هرب لین، دانشمند ارشد در امور کامپیوتر در آمریکا می گوید که بدون مطالعه ساختار و طراحی ویروس جدید، نمی توان حدس زد که کار چه کسی بوده است.
او به بی بی سی فارسی گفت: "نمی توان به سرعت متوجه این نکته شد. باید ویروس را ارزیابی کرد تا مشخص شود چگونه ساخته شده و منطق درونی اش چیست. تازه آن وقت شاید بتوان فهمید که این ویروس از کجا آمده. اما اگر فقط نمونه ای از ویروس داشته باشید و نه چیز دیگر، بسیار دشوار می توان متوجه شد که چه کسی پشت آن بوده است."
مقامهای وزارت نفت ایران می گویند که شبکه های کامپیوتری پایانه نفتی خارک را از اینترنت جدا کرده اند تا در امان بماند. اما هرب لین که صاحب نظر در امور جنگ سایبری است، می گوید که راه های زیادی برای نفوذ به یک شبکه هست.
حتی اگر شبکه را از اینترنت جدا کنید، می توان از فردی درون آن مجموعه خواست که ویروس را به کمک وسیله ای مانند درایو یو اس بی پخش کند. سپس آن برنامه بطور خودکار کار می کند و ویروس را پخش می کند. اگر هم به اینترنت متصل باشد، می توان از بسیاری از حفره ها و نقاط آسیب پذیر موجود در شبکه بهره گرفت.
روزانه ۸۰ درصد از نفت تولیدی ایران از جزیره خارک صادر می شود، اما رابین میلز، صاحب نظر در امور انرژی بعید می داند که این حمله، عملیات تولید و صادرات نفت ایران را مختل کند.
او به بی بی سی فارسی گفت: "جالب است که ناچار شدند سیستمهای جزیره خارک را از اینترنت جدا کنند تا در مقابل این گونه حملات مصون بماند. بعید می دانم که این حمله باعث اختلال دراز مدت در تولید نفت ایران شود. یقین دارم می توانند راه حلی بیابند. اما می توان حدس زد که این شاید سرآغاز کارزاری علیه سایر شبکه های ایران باشد و بعدا مثلا نیروگاه های برق هدف قرار بگیرد. اگر فرض کنیم که این حمله بخشی از کارزاری سازمان یافته بوده نه حمله اتفاقی هکرها، آن وقت جالب می شود که این نمونه دیگری از کارزار اعمال فشار به ایران است که علاوه بر تحریمها، شامل اشکال مختلف حملات مخفیانه هم می شود."
آقای میلیز می گوید که این روزها کل عملیات تولید و صادرات نفت اتوماتیک است و کامپیوتری، برای همین نقاط آسیب پذیر زیادی در برابر حملات سایبری هست.




مارین لوپن
"مارین لوپن، با امتناع از انتخاب میان سارکوزی و اولاند، مسئولیت سنگین زمینه سازی پیروزی جریان چپ در فرانسه را به عهده خواهد گرفت" (سرمقاله امروز فیگارو)
سرمقاله امروز فیگارو، از رای دهندگان به حزب راست افراطی جبهه ملی خواسته است تا با رای دادن به نیکولا سارکوزی در دور دوم انتخابات، جلوی پیروزی فرانسوا اولاند کاندیدای حزب سوسیالیست را بگیرند.
فیگارو، که در انتخابات ریاست جمهوری از نیکولا سارکوزی نامزد حزب راست میانه "اتحاد برای جنبش مردمی" حمایت می کند، در سرمقاله دوشنبه ۲۳ آوریل (۴ اردیبهشت) تاکید کرده است که "مارین لوپن، با امتناع از انتخاب میان سارکوزی و اولاند، مسئولیت سنگین زمینه سازی پیروزی جریان چپ را به عهده خواهد گرفت."
سرمقاله روزنامه اصلی جریان راست در فرانسه، در پی اظهارات دیشب آقای سارکوزی منتشر می شود که طی آن، خطاب به رای دهندگان به مارین لوپن گفت که "صدای آنها را شنیده است" و خواستار شکل دادن یک "اتحاد ملی" برای جلوگیری از به قدرت رسیدن رقیب چپ گرای خود شد.
در مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، فرانسوا اولاند با ۲۸.۶ درصد رای در مقابل ۲۷.۲ درصد رای نیکولا سارکوزی به پیروزی رسید. در این مرحله، مارین لوپن با ۱۷.۹ درصد، ژان-لوک ملانشون کاندیدای "جبهه چپ" (متشکل از کمونیست ها و بخشی از بریدگان حزب سوسیالیست) با ۱۱.۱ درصد، و فرانسوا بیرو کاندیدای حزب میانه روی "جنبش دموکرات" با ۹.۱ درصد در جایگاه های بعدی قرار گرفتند.
موسسات بزرگ نظرسنجی فرانسه، میزان آرای آقای اولاند در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را، که ششم ماه مه (۱۷ اردیبهشت) برگزار خواهد شد، بین ۵۳ تا ۵۶ درصد برآورد کرده اند.
مطابق این پیش بینی ها، آقای سارکوزی در مرحله دوم انتخابات با کسب ۴۷ تا ۴۴ درصد آرا شکست خواهد خورد؛ مگر اینکه یک شگفتی بزرگ رخ بدهد.

آرای سرریز شده کاندیداها

شگفتی مرحله دوم انتخابات، یک شکل بیشتر نمی تواند داشته باشد: اینکه کسانی که در مرحله اول به نیکولا سارکوزی یا فرانسوا اولاند رای نداده اند، در دور دوم رفتار انتخاباتی کاملا پیش بینی نشده ای را به نمایش بگذارند.
از میان شرکت کنندگان در مرحله اول انتخابات، پیش بینی رفتار ۱۱ درصد رای دهندگان به ژان- لوک ملانشون با پیچیدگی کمتری مواجه است. آقای ملانشون دیشب با دعوت صریح از حامیان جبهه چپ برای مقابله با نیکولا سارکوزی، حمایت خود را از فرانسوا اولاند اعلام کرد. سرمقاله امروز روزنامه اومانیته، ارگان حزب کمونیست فرانسه، به صراحت تاکید کرده است: "باید به فرانسوا اولاند رای دهیم. او حتی یک رای را هم نباید از دست بدهد".
در ارتباط با ۹ درصد رای دهندگان به کاندیدای میانه رو، فرانسوا بیرو، اطمینان کمتری وجود دارد. بعضی از گمانه زنی های قبل از انتخابات، از احتمال رای دادن حدود یک سوم از حامیان آقای بیرو به نیکولا سارکوزوی و حمایت یک سوم دیگر آنها از فرانسوا اولاند در مرحله دوم انتخابات حکایت دارد.
روزنامه فیگارو، امروز نتیجه یک نظرسنجی انجام شده در روز برگزاری مرحله اول انتخابات را منتشر کرده که در مورد تقسیم آرای فرانسوا بیرو در مرحله دوم انتخابات، نتایج کمابیش مشابهی را نشان می دهد: ۳۷ درصد برای آقای سارکوزی و ۳۴ درصد برای رقیب سوسیالیست او.
با این حال، دیشب آقای بیرو اعلام کرد که نگرانی های خود در مورد وضعیت کشور را با دو کاندیدای پیروز مرحله اول انتخابات در میان می گذارد و با ارزیابی پاسخ های آنها، به "مسئولیت خود عمل خواهد کرد". اظهار نظری که نشان می دهد احتمال حمایت فرانسوا بیرو از یکی از دو کاندیدای پیروز مرحله اول منتفی نیست. در آن صورت، قاعدتا نحوه تقسیم آرای او میان فرانسوا اولاند و نیکولا سارکوزی، در مقایسه با نظرسنجی هایی که تاکنون صورت گرفته تغییر خواهد کرد.
اما آنچه به مراتب بیش از نحوه توزیع آرای ۹ میلیونی فرانسوا بیرو می تواند سرنوشت مرحله دوم انتخابات را تغییر بدهد، شیوه توزیع آرای ۱۸ میلیونی مارین لوپن خواهد بود.

ترکیب رای دهندگان به مارین لوپن

بسیاری از ناظران خارج از فرانسه، ممکن است انتخاب طبیعی ۱۸ میلیون رای دهنده به مارین لوپن را در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری، نیکولا سارکوزی بدانند.
حمایت نیکولا سارکوزی از سیاست های محدود کنند مهاجرت به فرانسه، وعده تشدید سازوکارهای امنیتی و تاکید وی بر حمایت بیشتر از "ارزش های فرانسوی"، از جمله اولویت های مبارزات انتخاباتی رئیس جمهور فعلی بوده که دارای شباهت های قابل توجهی با شعارهای انتخاباتی راست افراطی است.
اما واقعیت آن است که علی رغم تمایل راست میانه به جلب هواداران راست افراطی، با تاکید بر برخی شعارهای مشابه انتخاباتی، مشخص نیست که مارین لوپن و هوادارانش سر سازش با جریان منسوب به آقای سارکوزی را داشته باشند.
نظرسنجی های انجام شده پیش از انتخابات، حکایت از احتمال حمایت ۴۸ تا ۶۰ درصد حامیان مارین لوپن از نیکولا سارکوزی در مرحله دوم انتخابات، و خودداری طیف وسیعی از این رای دهندگان از حضور مجدد در پای صندوق های رای در مرحله بعدی دارد.
اما فیگارو امروز نتایج نظرسنجی جدیدی را منتشر کرده که در روز انتخابات صورت گرفته و از احتمال حمایت تنها ۳۷ درصد از حامیان مارین لوپن از نیکولا سارکوزی در مرحله دوم انتخابات حکایت می کند.
مطابق نظرسنجی منتشر شده در فیگارو، ۱۸ درصد از رای دهندگان به خانم لوپن در مرحله اول انتخابات، در مرحله دوم به فرانسوا اولاند رای خواهند داد و مابقی (۵۵ درصد) اساسا قصد رای دادن در مرحله بعدی را ندارند.
تحلیل چنین رفتار انتخاباتی پیچیده ای، بدون درک ویژگی های خاص جامعه فرانسه امکانپذیر نخواهد بود.
واقعیت آن است که توصیف عمومی طرفداران جبهه ملی تحت عنوان "نژاد پرست"، تصویری بیش از حد ساده را از این حزب و طرفدارانش ارائه می دهد، هرچند قطعا درصد افراد نژاد پرست در میان حامیان آن، نسبت به سایر احزاب بیشتر است.
بسیاری از طرفداران جبهه ملی، فرانسویان بی اعتماد به ساختار سیاسی کلان این کشور هستند که طرفداری آنها، در مجموعه عوامل مختلفی ریشه دارد که همگی در میان تمام رای دهندگان به مارین لوپن مشترک نیستند. یکی از این عوامل، البته مخالفت با مهاجرت گسترده خارجیان به فرانسه است.
اما در کنار آن، می توان به مواردی از قبیل ضدیت با جهانی سازی و نظام سرمایه داری جهانی، انتقاد به "اولترالیبرالیسم"، مخالفت با حضور در پیمان ها و اتحادیه های بین المللی مغایر "منافع ملی" فرانسه (از قبیل اتحادیه اروپا)، و دفاع از ارزش های سنتی در مقابل مجموعه ای از ارزش های مدرن جهانی (تا حد حمایت از احیای مجازات اعدام در فرانسه) اشاره کرد.
مطابق نظرسنجی منتشر شده در شماره امروز روزنامه لوموند، ۴۰ درصد از رای دهندگان به مارین لوپن گفته اند که خود را نه مدافع جناح چپ و نه حامی جناح راست می دانند
در این نظرسنجی، که در فاصله سه تا یک روز مانده به مرحله اول انتخابات صورت گرفته، مارین لوپن محبوبیت قابل توجهی میان فرانسویان ۲۵ تا ۴۴ سال داشته است – که به طو سنتی، بیشتر به جناح چپ تمایل دارند - و بیشتر کارگران پرسش شونده نیز، از تصمیم خود برای رای دادن به او سخن گفته اند. در میان کارگرانی که در این نظرسنجی مورد پرسش قرار گرفته اند، میزان آرای خانم لوپن ۲۹ درصد بوده که به گونه ای غیر منتظره، اندکی بیشتر از میزان آرای فرانسوا اولاند (۲۸ درصد) و البته بسیار بیشتر از آرای نیکولا سارکوزی (۱۸ درصد) در میان همین قشر بوده است.
بین کسانی که گفته اند به مارین لوپن رای می دهند، ۶۷ درصد دلیل این کار را "پاسخ های وی به دغدغه هایشان" دانسته اند و ۵۵ درصد او را نمایندگی کننده "تغییر در فرانسه" معرفی کرده اند. همچنین، ۶۴ درصد دلیل رای خود به او را "حمایت از این کاندیدا" و ۳۶ درصد "مخالفت با کاندیدایی دیگر" دانسته اند. در میان دغدغه های این رای دهندگان هم، "مهاجرت به فرانسه" (۶۲ درصد)، "امنیت" (۶۲ درصد) و "قدرت خرید" در مکان های اول تا سوم قرار داشته اند.
چنین تصویری از رای دهندگان به مارین لوپن، به وضوح مشترکات قابل توجهی را در میان گروهی از این رای دهندگان و حامیان احزاب چپ نشان می دهد.
کارگران، مدافعان تغییرات ساختاری در وضع موجود، شهروندان نگران کاهش قدرت خرید (که در زمان نیکولا سارکوزی و تحت تاثیر بحران اقتصادی جهانی آسیب دیده اند) و کسانی که جلوگیری از به قدرت رسیدن مجدد نیکولا سارکوزی از جمله انگیزه های اصلی آنها برای شرکت در انتخابات بوده، جزو این رای دهندگان محسوب می شوند.
با توجه به چنین واقعیت هایی است که عدم حمایت بخش قابل توجهی از حامیان مارین لوپن از آقای سارکوزی در مرحله دوم انتخابات – یا حتی رای دادن بخشی از آنها به کاندیدای حزب سوسیالیست – بیشتر قابل فهم می‌شود.
خانم لوپن گفته است که در روز اول ماه مه و در جریان گردهم آیی هوادران جبهه ملی به مناسبت روز جهانی کارگر، در مورد مرحله بعدی انتخابات اظهار نظر صریح تری خواهد کرد.
اغلب تحلیل گران، امکان حمایت او از نیکولا سارکوزی در این روز را ضعیف ارزیابی می کنند و احتمال "خرج کردن" آرای غیرمنتظره جبهه ملی را برای حزب رقیب راست میانه، ضعیف ارزیابی می کنند. این گمانه زنی، ویژه با توجه به سخنان شب گذشته مارین لوپن در جمع هواداران خود تقویت شده که طی آن، نیکولا سارکوزی را یک رئیس جمهور "در حال رفتن" دانست و جبهه ملی را از این پس، "تنها اپوزیسون واقعی" در مقابل (حکومت) "جناح چپ اولترا لیبرال" معرفی کرد.
اما اگر به هر علت مارین لوپن و هم حزبی های او تصمیم سیاسی متفاوتی را برای مرحله دوم انتخابات بگیرند، ممکن است شگفتی خبرسازی به وقوع بپیوندد که تا این لحظه، در هیچ یک از برآوردهای موسسات نظرسنجی فرانسه پیش بینی نشده است.




بررسی و تحلیل نتایج دور نخست انتخابات ریاست جمهوری فرانسه

نوشتۀ آرش ادیب زاده
تمامی عناوین نخست نشریات امروز چاپ فرانسه به بررسی نتایج دور نخست انتخابات ریاست جمهوری در این کشور اختصاص دارند.

بررسی مطبوعات امروز فرانسه
More
 آرش ادیب زاده
روزنامۀ لیبراسیون می نویسد: پیروزی فرانسوآ هولاند و اصولأ نتایج حاصله در این مرحله از انتخابات حاکی از آن است که مردم فرانسه خواهان ایجاد تغییراتی اساسی در سیاست و شیوۀ حکومت کشور خود هستند.
از سوی دیگر روزنامۀ فیگارو در سرمقالۀ خود به بررسی عواملی می پردازد که می توانند به عنوان کلید های اصلی روز ششم ماه مه، یعنی روز نهایی انتخابات ریاست جمهوری به حساب آیند.




اخبار روز: 


اخبار روز: استانداری مازندران در یک تصمیم شرم آور اعلام کرد از تیر ماه امسال هیچ افغانی اجازه ی اقامت و تردد در این استان را نخواهد داشت.
به گزارش ایرنا، معاون سیاسی - امنیتی استاندار مازندران ، آخرین فرصت خروج افغانی ها از این استان را دهم تیر ماه امسال اعلام کرد.
هادی ابراهیمی روز دوشنبه در جلسه کارگروه اتباع خارجی استان، از ممنوعیت سکونت و تردد اتباع افغانی از تاریخ اول تیر امسال در مازندران خبر داد و گفت: تمام مدارک اقامتی و هویتی این اتباع از تاریخ ذکر شده فاقد اعتبار است.
وی با اشاره به اینکه حضور افغانی ها در ۱۰ شهرستان ساحلی مازندران از سال ۱٣٨۶ ممنوع اعلام شده بود، افزود: در سال گذشته بیش از سه هزار و ۴۰ نفر از اتباع افغانی در استان دستگیر و کار انتقال آنان به کشورشان انجام شد.
ابراهیمی بر لزوم تداوم همکاری بین دستگاه های اجرایی استان برای شناسایی و خروج اتباع بیگانه در استان تاکید کرد و اظهارداشت: کارفرمایان و پیمانکاران مشاغل مختلف نیز باید با توجه به قطعی بودن ممنوعیت حضور اتباع افغانی در استان مازندران از به کارگیری آنان در مشاغل گوناگون خودداری کنند.
معاون سیاسی - امینتی استاندار مازندران با تاکید بر انتقال تمام اتباع افغانی از مازندران، گفت: با توجه به اینکه تمام مدارک اقامتی و هویتی اتباع افغانی از تاریخ دهم تیرماه امسال فاقد اعتبار است، بنابراین هرگونه خدمات رسانی به اتباع یاد شده جرم تلقی و با متخلفان برابر قانون و مقرارت بشدت برخورد می شود.
ابراهیمی با بیان اینکه از تاریخ ۱/۷/۱٣٨۵ ازدواج زنان ایرانی با مردان افغانی ممنوع و غیر قانونی اعلام شد، افزود: باید با اطلاع رسانی مناسب، از عواقب این نوع ازدواج ها، جلوگیری کرد!
مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری مازندران نیز در این جلسه گفت: مصوبه وزارت کشور حضور تمامی اتباع افغان در مازندران را از دهم تیرماه امسال ممنوع اعلام کرده است و بر طبق این مصوبه هیچ مرد و یا زن اهل افغانستان نمی‌توانند از تاریخ یاد شده در شهر و یا روستاهای استان ساکن باشند.
'سیدتقی شفیعی' افزود: از تاریخ اعلام شده، نیروی انتظامی استان موظف به اعمال این قانون است و در این زمینه هیچ دلیلی برای تمدید مهلت اقامت اتباع افغان در مازندران وجود ندارد.

سیاست های ضدافغانی حکومت ایران در ماه های اخیر صورت آشکار به خود گرفته است. در سیزده بدر امسال ورود افغانی ها به یک پارک در اصفهان ممنوع شد. برخی استخرها و مکان های عمومی زیر فشار حکومت، ورود افغانی ها را ممنوع کرده اند. این اقدامات مورد اعتراض های پراکنده ی نیروهای مدافع حقوق بشر و ضد ظلم و تبعیض قرار گرفته است. محروم کردن افغانی ها از اقامت و تردد در استان مازندران احتمالا با اعتراضات بیشتری مواجه خواهد شد. به عقیده ی ناظران سیاسی این تصمیمات نه تنها توهین به مردم افغانستان بلکه توهین به مردم ایران به شمار می رود و باید فورا متوقف شود!




اخبار روز: 

پرونده پرس تی وی، شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان جمهوری اسلامی ایران، فردا، سه شنبه ۵ اردیبهشت ۱٣۹۱ (۲۴ آوریل ۲۰۱۲)، در نهاد نظارت بر رسانه ها در آلمان the commission for licensing and supervision (ZAK) مورد بررسی قرار می گیرد. در همین راستا، سازمان عدالت برا ایران با ارائه گزارشی تفصیلی از موارد متعدد نقض حقوق بشر شهروندان ایرانی و تخلف از قوانین اروپایی مربوط به رسانه ها از سوی پرس تی وی به ZAK، خواستار این شد که این نهاد، اجازه ندهد برنامه های این شبکه، از طریق ماهواره های متعلق به شرکتهای آلمانی پخش شود.
تحقیقات عدالت برای ایران که امروز، در گزارشی با عنوان “کات! پخش پرس تی وی باید ممنوع شود” به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده ثابت می کند پرس تی وی در موارد متعدد، مصاحبه هایی را با زندانیان سیاسی پخش کرده که در واقع، نه مصاحبه ژورنالیستی که “اقاریر تحت شکنجه و فشار” بوده اند. در این اعترافات اجباری، زندانیان سیاسی وادار می شوند که بگویند تروریست یا جاسوس هستند؛ عملی که در بیشتر موارد در ایران، مجازات اعدام در پی خواهد داشت. به این ترتیب، پرس تی وی نه فقط رسانه توجیه کننده نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی است بلکه خود به دستگاهی خطرناک برای نقض حقوق بشر بدل گشته است.
این گزارش پنج مورد “لقمان و زانیار مرادی”، “بازداشت شدگان عرب در وقایع اخیر”، “متهمان به همکاری با بی بی سی فارسی”، “برنامه مربوط به حزب کردی پژاک” و نیز برنامه راجع به “سکینه محمدی آشتیانی” را به دقت بررسی کرده و نشان می دهد برای تهیه این برنامه ها، از روشهای مختلف به زندانیان القا شده که چه چیزهایی باید بگوید. در هیچیک از مواردی که در این تحقیق مستند شده، رضایت زندانی، چه به طور شفاهی و چه به طور کتبی برای پخش مصاحبه در پرس تی وی اخذ نشده است. در بیشتر موارد به زندانی گفته شده که فیلمبرداری به قصد استفاده های داخلی یا استفاده های تحقیقاتی صورت می گیرد و مصاحبه ها هیچگاه پخش نخواهد شد. این در حالی است که حتی بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، رسانه ها حق انتشار اسامی و تصاویر متهمان را ندارند و در صورت تخلف، باید به مجازات برسند. در عین حال، وضعیت زندانیان سیاسی در ایران به گونه ای است که در دفاع از خود و یا اعتراض به پخش تصاویر مربوط به خود کاملا ناتوان هستند و حتی بیشتر کسانی که از زندان نیز آزاد شده اند هنوز نگران امنیت خود و خانواده شان، درصورت شکایت از این شبکه تلویزیونی هستند. این درحالی است حقوق بنیادین این افراد در حفاظت از حریم خصوصی، حق پاسخگویی و نیز احترام به کرامت انسانی در موارد متعدد از سوی پرس تی وی نقض شده است.
این تحقیق همچنین همکاری گسترده پرس تی وی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، دو نهادی که به دلیل نقض حقوق شهروندان ایران در فهرست تحریمهای آمریکا قرار گرفته اند و بسیاری از مسئولانشان نیز به همین دلیل از سوی اتحادیه اروپا تحریم شده اند را به اثبات می رساند. در بیشتر موارد، در زمان انجام مصاحبه، بازجویان حضور داشته اند و در برخی از موارد، مصاحبه ها توسط خود آنان و نه خبرنگاران پرس تی وی انجام شده است.
در ژانویه ۲۰۱۲، نهاد نظارت بر رسانه ها در انگلیس (آفکام) ، پس از اینکه پرس تی وی جریمه ناشی از شکایت مازیار بهاری، روزنامه نگار ایرانی-کانادایی را نپرداخت، به دلیل اینکه کنترل محتوای پرس تی وی در تهران صورت می گیرد، مجوز پخش پرس تی وی در انگلیس را لغو کرد و به این ترتیب، پخش این شبکه از ماهواره اسکای (Sky sattelite) پایان یافت. در ٣ آوریل ۲۰۱۲، رییس ماهواره سس آسترا (SES Astra) اعلام کرد که نهاد نظارت بر رسانه ها در مونیخ آلمان (BLM) تصمیم گرفته است که به پخش برنامه های این شبکه پایان داده شود. اما برنامه های پرس تی وی هنوز از طریق ۱۴ ماهواره دیگر در نقاط مختلف دنی ا پخش می شود .
عدالت برای ایران با وجود اینکه از حق آزادی بیان و آزادی رسانه ها به عنوانی یک حق بنیادین بشر دفاع می کند اما اعتقاد دارد زمانی که رسانه ای در خدمت شکنجه و سرکوب قرار می گیرد، دیگر نمی توان به آن نام رسانه داد و تحت چارچوب قوانین آزادی بیان با آن برخورد کرد. به همین دلیل، ضمن استقبال از تصمیم BLM و Ofcom، از همه مراجع ذیربط دیگر می خواهد به فوریت و برای عدم تداوم نقض حقوق شهروندان ایران و مخاطبان غیرایرانی پرس تی وی:
۱.       تمامی اقدامات لازم برای پاسخگو کردن پرس تی وی در مراجع ناظر بر رسانه ها و نیز مراجع قضایی ذیربط به دلیل ضرری که به حقوق شهروندان و نیز مخاطبان خود وارد آورده انجام دهند.
۲.    پرس تی وی را به عنوان یک شخصیت حقوقی و شخصیتهای حقیقی مسئول آن از جمله محمد سرافراز، مدیر این شبکه را به دلیل نقض شدید حقوق بشر تحت تحریم قرار دهند.
٣.    اجازه پخش پرس تی وی از ماهواره هایی که در کشورهایی ثبت شده اند که به موازین بین المللی حقوق بشر احترام می گذارند را لغو کنند.

متن کامل گزارش “کات! پخش پرس تی وی باید ممنوع شود” را در اینجا بخوانید:
justiceforiran.org



انتشار عکسی از سینه‌زنی رضا رویگری جلوی خامنه‌ای

imageانتشار عکسی از رضا رویگری، خواننده و بازیگر سینمای ایران در حالی که در مقابل علی خامنه‌ای سینه‌زنی‌ می‌کند، اعتراضاتی را در سایت‌های اینترنتی اجتماعی به دنبال داشته است.

تا کنون هنرمندان مختلفی به بهانه‌های گوناگون به دفتر خامنه‌ای رفته‌اند، اما این اولین بار است که عکسی از یک بازیگر سینما و تلویزیون در مراسم عزاداری «بیت رهبری» منتشر می‌شود.
نزدیک شدن بازیگریانی چون رضا رویگری و محمدرضا شریفی‌نیا به حکومت، پس از انتخابات بحث‌انگیز سال ۸۸، اعتراضاتی را به دنبال داشته است.
 رضا رویگری چندی پیش بابت بازی در نقش میرحسین موسوی در فیلم اخراجی‌ها عذرخواهی کرد.




ایران و امارات «جنگ نام‌گذاری»‌ به راه انداختند

image
در حالی که امارات متحده عربی در واکنش به سفر احمدی‌نژاد به جزیره ابوموسی، در اقدامی غیرمنتظره نام سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی را بر روی سه خیابان یکی از شهرهای این کشور نهادند، ایران نیز اعلام کرد که قصد دارد استان توریستی فرهنگی «خلیج فارس» را را محوریت جزیره ابوموسی تشكیل دهد.

حاکم عجمان، یکی از شیخ‌نشین‌های کشور امارات متحده عربی در اقدامی غیرمنتظره نام سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی را بر روی سه خیابان این شهر نهاد. 
 شیخ حمید بن راشد النعیمی، حاکم عجمان و یکی از اعضای اصلی شورای عالی رهبری کشور امارات دلیل خود را از این اقدام اعلام نکرده، اما این اقدام به دنبال اعتراض امارات به سفر احمدی‌نژاد به جزیره ابوموسی صورت گرفته است.
از سوی دیگر، در ایران، ولی اسماعیلی نماینده گرمی و دشت مغان امروز گفته است: نمایندگان مجلس تصمیم دارند طرح تشكیل استان توریستی فرهنگی خلیج فارس را فردا تقدیم هیات رییسه مجلس كنند.
براساس این طرح، جزیره «ابوموسی» به «بوموسی» تغییر نام خواهد یافت و مركز این استان می‌شود.
همچنین جزایر قشم و كیش و بنادر لاوان، لنگه، سیری، جزایر تنب بزرگ و تنب كوچك نیز شهرهای این استان خواهند بود.
در صورت تشكیل این استان و تایید این مصوبه در مجلس هنگامی كه هواپیماهای كشورهای خارجی بخواهند از آسمان این استان عبور كنند باید نام «خلیج فارس» را به عنوان كلمه عبور ذكر كنند.
به نظر می‌رسد جدال میان ایران و امارات بر سر جزایر سه‌گانه با «نامگذاری»‌های شگفت‌انگیز ادامه پیدا می‌کند.




تحریم‌های آمریکا علیه دسترسی ایران و سوریه به فن‌آوری‌های سرکوب

image
امروز باراک اوباما از تحریم‌های جدیدی خبری داد که علیه اشخاص یا شرکت‌هایی است که به ایران و سوریه برای دست پیدا کردن به فن‌آوری‌های سرکوب مردم کمک می‌کنند.

رییس‌جمهوری آمریکا، روز دوشنبه طی یک سخنرانی از تحریم‌های جدید علیه ایران و سوریه سخن گفت.  باراک اوباما با محکوم کردن «حماقت» فجایع جمعی، اعلام کرد که مبارزه با نقض حقوق بشر یک فعالیت همیشگی است.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، تحریم‌های جدید، اشخاص و شرکت‌هایی را هدف قرار می‌دهد که به حکومت‌های ایران و سوریه کمک می‌کنند تا به تکنولوژی‌های محدودکننده حقوق اساسی شهروندی دست پیدا کنند؛ نظیر فن‌آوری شنود مکالمات تلفنی یا فن‌آوری مسدود کردن سایت‌های اینترنتی؛ سایت‌هایی که به معتراضان این دو کشور کمک می‌کند به تبادل اطلاعات بپردازند.
طبق اين تحريم، دارايی‌ها و اموال این اشخاص و شرکت‌ها مسدود و از دريافت روادید برای ورود به آمريکا محروم خواهند شد.
این در حالی است که بنا بر اعلام خبرگزاری رويترز يک شرکت چينی با وجود تحريم‌های بين المللی، ۱۳۰ ميليون دلار تجهيزات مخابراتی  «رهگيری و شنود»  به ايران فروخته است.
اوباما این سخنان را در حالی بیان می‌کرد که امروز برای اولین بار به عنوان رییس‌جمهور از موزه آمریکایی نسل‌کشی یهودیان طی سال‌های جنگ جهانی دوم در واشنگتن U.S. Holocaust Memorial Museum بازدید می‌کرد.
او در این سخنرانی الی ویسل Elie Wiesel نویسنده بازمانده از هولوکاست و برنده جایزه صلح نوبل را خطاب قرار داد و گفت: شما راه را به ما نشان داده‌اید. اگر شما نمی‌توانید چشم بپوشید، اگر شما می‌توانید به آن باور داشته باشید، ما هم می‌توانیم باور کنیم.
رییس جمهوری آمریکا همچنین از اقدامات دولتش برای حمایت از «بی‌گناهان» دفاع کرد و گفت: ما زندگی‌های بی‌شماری را نجات داده‌ایم.
وی تأکید کرد: حاکمیت ملی هرگز این نیست که اجازه قتل عام بدهیم. 
این سخنان اوباما در حالی است که فشار بر ایالات متحده برای پیدا کردن یک راه حل درباره بحران سوریه زیاد است.
بر اساس گزارش سازمان ملل، از زمان آغاز اعتراضات مردمی در سوریه تا کنون، حدود 9 هزار نفر با سرکوب نیروهای دولتی کشته شده‌اند.







آمار اعلام شده انتخابات مجلس نهم ۲۵٪ تا ۳۰٪ بیش از آمار واقعی است  جرس: 
به گزارش منابع خبری جرس از تهران دو نفر از حقوقدانهای شورای نگهبان در دیدار نوروزی با یکی از مقامات عالی رتبه کشور میزان مشارکت مردم در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی اسفند ۱۳۹۰ را به شرح زیر اعلام کرده اند:  
 نرخ مشارکت در کل کشور: ۳۸٪ سی و هشت درصد واجدان شرایط در کل کشور
نرخ مشارکت در تهران: ۱۸٪ هجده درصد واجدان شرایط در تهران
میزان آراء سفید و باطله: ۸٪ هشت درصد آرای اخذ شده
این در حالی است که وزیر کشورنتایج رسمی این انتخابات را در مصاحبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ این گونه اعلام کرده بود:
نرخ مشارکت در کل کشور: ۶۴/۲٪ شصت و چهار و دو دهم درصد واجدان شرایط در کل کشور
تعداد رأی دهندگان: ۲۶۴۷۲۷۶۰ نفر - بیست و شش میلیون و چهارصد و هفتاد و دو هزار و هفتصد و شصت نفر
نرخ مشارکت در تهران، ری، اسلام شهر و شمیرانات: ۴۸٪ چهل و هشت درصد واجدان شرایط در تهران
آن مقام عالی رتبه کشور پس از شنیدن آمار واقعی، می پرسد «آیا رهبری از این آمار اطلاع دارند؟» حقوقدانهای شورای نگهبان پاسخ می دهند که گزارش آمار واقعی انتخابات به عرض معظم له رسیده است اما آمار کل کشور روی منحنی برده شده است و کلیه آمار اعلام شده بین ۲۵ تا ۳۰ درصد بیش از نرخ واقعی مشارکت مردم بوده است.
در خبر مستقلی یکی از وزرای اسبق کشور در هفته سوم اسفند در جلسه ای با دوستان خود نرخ مشارکت مردم در این انتخابات را در حدود ۳۵٪  (سی و پنج درصد) اعلام کرده بود.
 






 این اعلام نارضایتی رهبری در تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد، اما از تارنمای رسمی وی حذف شده است.
حذف ادعای نارضایتی رهبری از شعار «جانم فدای رهبر» توسط سایت رسمی اوجـــرس: رسانه های خبری گزارش داده اند که رهبر جمهوری اسلامی روز یکشنبه طی سخنانی در ستاد نیروی زمینی ارتش، با ابراز نارضایتی از شعار "جانم فدای رهبر" مدعی شده است "اینکه نیروهای نظامی اظهار کنند که جان خود را فدای یک شخص می‌کنند درست و «شرعی» نیست بلکه همه‌ی نیروهای نظامی باید جان خود را فدای اسلام کنند و خود آن شخص نیز جان خود را فدای اسلام کند."
همزمان، گزارش ها حاکی از حذف این بخش سخنان رهبری از سایت رسمی دفتر وی می باشد.
به گزارش صراط، رهبر جمهوری اسلامی روز یکشنبه ضمن حضور در محل ستاد نیروی زمینی ارتش و بررسی فعالیتها و دستاوردهای این نیرو، سخنانی را درباره‌ی لزوم "مردمی" و "مکتبی" بودن نیروهای نظامی بیان کرده و مشروح این سخنان، قبل از اینکه روی پایگاه رسمی وی منتشر شود، از شبکه‌ اول سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.
بر اساس این گزارش، آقای خامنه ای با بیان این‌که ارتش زمان شاه مدعی بود که "برای حفظ شخص طاغوت" شکل گرفته و فعالیت می‌کند افزود "ارتش جمهوری اسلامی تنها ارتشی است که در خدمت مردم و منافع ملی است و اعتقادات و احساسات بدنه و فرماندهان آن نیز همانند آحاد مردم است."
این گزارش می افزاید: فرمانده کل قوا (رهبری) در ادامه گفته "این که نیروهای نظامی اظهار کنند که جان خود را فدای یک شخص می‌کنند درست و «شرعی» نیست بلکه همه‌ی نیروهای نظامی باید جان خود را فدای اسلام کنند و خود آن شخص نیز جان خود را فدای اسلام کند."
گفتنی است شعار موسوم به "جانم فدای رهبر"، از شعارهای مرسوم نیروهای نظامی ارتش و سپاه و بسیج است که محافل نظامی، تبلیغاتی حکومت، جزء همیشگی تبلیغات اعلام کرده و طبق گزارش شاهدان و رسانه ها، در مراسم فارغ‌التحصیلی نظامیان با حضور رهبری نیز، فارغ‌التحصیلان به هنگام دریافت سردوشی از دست وی به همراه ادای احترام نظامی شعار "الله اکبر، خامنه‌ای رهبر، جانم فدای رهبر" سر می‌دهند.
بر اساس گزارش بازتاب، رهبری در جریان سخنان خود در روز یکشنبه گفت: "اوائل انقلاب، در یکى از این کاخهاى سلطنتى که یک بخشى از نیروى ارتش را آنجا براى پاسدارى متمرکز کرده بودند، یک تابلوئى آن بالا زده بودند که مضمونش این بود: ما - یعنى ارتش - اصلاً براى حفظ جان این طاغوت تشکیل شده‌ایم! خب، این خیلى فاصله دارد با منافع ملى. اگر ما در دنیا ارتشى را پیدا کنیم که اعتقاداتش مثل اعتقادات مردم، احساساتش مثل احساسات مردم، خودش نه در خدمت اشخاص و افراد، بلکه در خدمت مردم و در خدمت منافع ملى به معناى حقیقى باشد، این ارتش خیلى ارزش دارد؛ این ارتش شمائید. من مورد دیگرى را واقعاً سراغ ندارم. حالا در این کشورهائى که تازه انقلاب کرده‌اند، ببینیم چه به ثمر خواهد نشست و چه کار خواهند کرد؛ ولى تا الان من واقعاً چنین ارتشى سراغ ندارم؛ ارتشى که نه در خدمت قدرت‌طلبى‌هاى شخصى است، نه براى شخص میمیرد. این را من باید تأکید کنم؛ نه خدا راضى است، نه احکام اسلام اجازه میدهد که ما بگوئیم ارتش ما، یا نیروهاى مسلح ما، یا عناصر ما، براى خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، براى خاطر اسلام، همه بمیرند؛ فلان آدم هم براى خاطر اسلام بمیرد. "






دادخواهی در حکومت اسلامی با اتهام و مجازات پاسخ می‌گیرد
مداحان و هیئت های عزادار بدانند خانه ستمی که بنای درهم کوفتنش داشتند در همین نزدیکی است. و خدای مظلومان ناظر است.  
به گزارش کلمه، در بخشی از این بیانیه می خوانیم: هنوز ناله های مادران شهدای فاجعه کهریزک و قبل و بعد از آن جنایت خاموش نشده، زخم ها مرهم گذاشته نشده، متهمان پاداش می گیرند و به قانون و قضای اسلامی و عدالت و مروت و حقوق بشر و کرامت انسانی، دهن کجی ها می شود. هنوز جوهر شکوائیه ها و دادخواهی های مظلومان دربند و خانواده هایشان خشک نشده، جزای دادخواهی در حکومت اسلامی با اتهامات جدید و احکام ظالمانه جدید و مجازات های تازه داده می شود و هنوز ندای آشتی و مروت و وفا سرداده نشده، تندروهای کینه توز دست به اقداماتی عجیب می زنند که فغان هر آزاده غیروابسته ای به تعصبات جاهلی بر آسمان می رود.
نویسندگان این بیانیه با اشاره به بازداشت نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و مادر دو کودک خردسال که جز او در کشور سرپرستی ندارند، خاطرنشان کرده اند: هنوز چهره معصوم نیما و مهراوه ها که حسرت آغوش گرم مادر، هم آغوش شب و روزشان است بر تارک عدالت خانه موهوم سرزمین شهیدان نام دار و بی نام و نشان سایه گستر است که ناله های از سر درد علی و کیانا فرزندان معصوم فعال حقوق بشر و انسان آزاده دوران ستم، بانو نرگس محمدی، دل های هر مسلمان بلکه انسان آزاده ای را بی قرار می کند.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
السلام علیک یا فاطمة الزهرا
بیش از چهارده قرن است که شیعیان بر مصائبی که بر اهل بیت و خاندان مطهر پیامبر (ص) رفته است می گریند و گریبان چاک می کنند. اینک در ایام عزای بانوی دوعالم مرثیه هایی نو به نو از ستمی که بر شیعیان علی (ع) و فاطمه (س) توسط مدعیان اقامه عدل علوی در قرن بیست و یکم در سرزمین سلمان پاک می رود، گوش جان را می خراشد و دل ها را بی تاب می کند.
باری هنوز ناله های مادران شهدای فاجعه کهریزک و قبل و بعد از آن جنایت خاموش نشده، زخم ها مرهم گذاشته نشده، متهمان پاداش می گیرند و به قانون و قضای اسلامی و عدالت و مروت و حقوق بشر و کرامت انسانی، دهن کجی ها می شود. هنوز جوهر شکوائیه ها و دادخواهی های مظلومان دربند و خانواده هایشان خشک نشده، جزای دادخواهی در حکومت اسلامی با اتهامات جدید و احکام ظالمانه جدید و مجازات های تازه داده می شود و هنوز ندای آشتی و مروت و وفا سرداده نشده، تندروهای کینه توز دست به اقداماتی عجیب می زنند که فغان هر آزاده غیروابسته ای به تعصبات جاهلی بر آسمان می رود.
هنوز چهره معصوم نیما و مهراوه ها که حسرت آغوش گرم مادر، هم آغوش شب و روزشان است بر تارک عدالت خانه موهوم سرزمین شهیدان نام دار و بی نام و نشان سایه گستر است که ناله های از سر درد علی و کیانا فرزندان معصوم فعال حقوق بشر و انسان آزاده دوران ستم، بانو نرگس محمدی، دل های هر مسلمان بلکه انسان آزاده ای را بی قرار می کند.
و ما خانواده های زندانیان سیاسی که پناهگاهی جز خانه اهل بیت (ص) نداریم در این روزهای پر درد عزا، نام زهرای مظلوم را بلندتر از همیشه فریاد می کنیم تا مرثیه خوانان و مداحان و هیئت های عزادار یادشان بیاید خانه ستمی که بنا بر درهم کوفتنش داشتند در همین نزدیکی است. و خدای مظلومان شاهد و ناظر و بیناست!
یا زهرا تو خود شاهد باش که چگونه نامت لقلقه زبان ستمگران مدعی مسلمانی است و مرامت در مذبح قدرت می سوزد و خاکستر می شود.
یا فاطمه تو خود پیروان راستینت را در زندان های ستم ببین و فرزندان معصومشان را در تنگنا و سختی و صعوبت گذران زندگی نظاره کن.
آنان که امروز اعتراض خود را به ظلم و بی داد با مخاطره ای برای جان و با روزه و اعتصاب غذا به گوش همگان می رسانند، صادق ترین فرزندان ایران و اسلامند. صدای خاموش اعتراض آنان صدای همه ماست. صدای همه مادران و پدران و همسران و فرزندان معصوم آنان.
ای فرزند رسول خدا(ص) اینک این دین پدر توست که ملعبه دستان کثیف صاحبان قدرت شده است و این مردان دینند که در وانفسای تلاطم قدرت، به نام تقیه، خاموشی گزیده اند. می دانیم هم چنان که امروز راحت بر ما حرام گشته فردا رحمت بر ستمگران حرام خواهد بود. همه عزیزان مان را به خداوند قاهر توانا سپرده ایم و برای فرزندانمان روضه حضرت رقیه را می خوانیم که رسواگر قصه های فریب و سالوس شد. حالا این نیماها و علی و کیاناها هستند که داستان نبرد تاریخی حق و باطل را به روز می کنند برای نسل جستجوگر امروز.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
ایام عزای صدیقه طاهره (س)





مهدی معتمدی مهر: بازجوها جان اعضای نهضت را نشانه گرفته اند جرس: مهدی معتمدی مهر از اعضای نهضت آزادی ایران است که یک حکم زندانِ در آستانه اجرا دارد و بعد از انتخابات سال 88 نیز پروانه وکالتش از سوی مقامات امنیتی لغو شد. معتمدی مهر از ظلمی که بر اعضای سالخورده نهضت آزادی می رود گفته است و بنا بر قرائنی که ذکر کرده معتقد است که مسوولان امنیتی همان راه سعید امامی را ادامه می دهند که سیاست حذف منتقدان و روشنفکران داشت. معتمدی مهر می گوید بازجویان بارها گفته اند که نمی گذارند ابراهیم یزدی و محمد توسلی از زندان زنده بیرون بیایند. 
گفتگوی جرس با معتمدی مهر در زیر می آید:

اخباری نگران کننده درباره تهدید به قتل مهندس توسلی در زندان منتشر شده است .اگر درباره آخرین شرایط مهندس توسلی در زندان اطلاعی دارید برای خوانندگان جرس بفرمایید؟
من مهندس توسلی را هفته آخر اسفند ماه سال گذشته در شب عروسی دخترشان لیلا که تنها 48 ساعت مرخصی داشتند دیدم. در همان ملاقات متوجه شدم که ایشان بسیار وزن کم کردند و وقتی در آغوش کشیده بودمشان تمام استخوان هایش را حس میکردم . وقتی از ایشان درباره احوال شان سوال کردم متوجه شدم بسیار تحت فشار هستند . من نمیدانم خبری که منتشر شده چقدر موثق هست چون هنوز امکان ملاقات مجدد با مهندس نیست اما مطمئنم جان آقای توسلی حتما در خطر است.
من در نامه ای که به وزیر اطلاعات نوشتم اشاره کردم که این مامور امنیتی آرزوی مرگ اعضای نهضت آزادی را دارد و صریحا گفته بود من خواهان مرگ و نابودی اینها هستم . نمی دانم آیا میشود این سخن را شوخی یا غیر جدی تلقی کرد یا نه اما این را شهادت میدهم و جز من هم کسانی هستند که این حرف را شهادت دهند.
ماموران اطلاعات رسما گفته بودند که مهندس توسلی و دیگران باید از اعتقادات و ارزش های خود دست بردارند یا اینکه ما کاری میکنیم اینها از بین بروند. من نسبت به جان مهندس توسلی فارغ از اینکه خبر سایت کلمه از چه منبعی منتشر شده احساس خطر جدی میکنم .

برای مهندس توسلی قرار وثیقه صادر شده بود. به لحاظ حقوقی نگه داشتن ایشان در زندان چه توجیهی دارد؟

نگه داشتن آقای مهندس توسلی حتی ثانیه ای در زندان برخلاف تمام مقرارت جمهوری اسلامی است. ایشان صراحتا توسط بازپرسی که قرار بازداشت شان را آبان ماه صادر کرده بود حکم آزادی گرفت و قرار وثیقه برایشان صادر شد اما بعد ماموران اطلاعات مانع آزادی آقای توسلی شدند و ادعا کردند که آقای توسلی به خاطر حکم سال 80 در بازداشت می ماند.

سال 80 در پی ماهها زندان و شکنجه جمعی از اعضای نهضت آزادی و فعالان ملی و مذهبی دادگاهی شدند و احکام بسیار سنگینی برایشان صادر شد که البته هیچ کدام به اجرا درنیامد و همه اعضا و فعالان به قرار وثیقه آزاد شدند. آیا دستگاه امنیتی بدون حکم قاضی و تنها درباره مهندس توسلی میتواند درصدد اجرای این حکم برآید؟

این پرونده و حکم سال 80 مشمول مرور زمان شده است و اصولا براساس آیین کیفری صادر نشده است و دیگر اینکه هیچ کس درباره آن پرونده بازداشت نشده است . و سوم اینکه اگر ایشان بابت همان حکم بازداشت شدند نباید بابت پرونده جدیدی برای ایشان وثیقه صادر شود. چنانچه متهمی بنا بر چند جرم بازداشت شود و اگر بنا بر هر یک از جرم ها آزادی موقت یا به قرار کفالت یا وثیقه برای او صادر شود بنا بر رویه قضایی اینگونه است که برای فرد قرار وثیقه صادر کنند. بنابراین اینکه بگویند به اتهام دیگری باید در زندان بماند کاملا غیرقانونی و برخلاف رویه قضایی است.
این بیانگر تضاد و تفاوتی است که بین دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور وجود دارد و متاسفانه نشان دهنده این است که دستگاه قضایی کشور نسبت به وزارت اطلاعات که باید عامل اجرای قوانین باشد در ضعف قرار دارد و ماموران امنیتی بر سیستم قضایی کشور رجحان و برتری دارند.


آقای دکتر یزدی دبیرکل نهضت آزادی حکم شان ابلاغ شده درحالیکه 8 سال زندان با توجه به کهولت سن و شخصیت سیاسی و بین المللی ایشان باعث حیرت و نگرانی بسیاری در داخل و خارج از کشور شده است. آیا سخت گیری بر ایشان تحت فشار جریان خاصی صورت میگیرد؟
آقای دکتر یزدی بیش از 80 سال سن دارند. به عنوان یک حقوقدان عرض میکنم که حتی در جرایمی عادی چون قتل و جرح رویه قضایی هیچوقت به این شکل نبوده است. اینکه کسی با شرایط دکتر یزدی را به زندان ببرند آن هم با تمام اشکالاتی که برای این دادرسی وجود داشته که حکم ظالمانه برایش صادر شده است کاملا غیرعادی است.
اصولا متهمان سیاسی در جهان متهمان فاقد سوئ نیت خوانده میشوند پس چگونه است که برای متهمی با این وضعیت، متهمی که مشاور رهبری فقیدانقلاب بوده و یکی از محرکان و عاملان پیروزی انقلاب اسلامی بوده ، معاون و وزیر امورخارجه اولین دولت پس انقلاب و نماینده مجلس شورای اسلامی بوده است چنین مورد ظلم و تعدی دستگاه حاکمه قرار گیرد.
آقای دکتر یزدی به شدت مریض هستند ومن به صراحت میگویم که مسئولیت بیماری آقای دکتر یزدی، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است . اقای دکتر یزدی در خرداد ماه 88 یک هفته پیش از انتخابات ریاست جمهوری با یک گروه کوهنوردی از الموت تا تنکابن پیاده کوهنوردی کردند. یک مسیر بسیار دشوار بوده که آقای دکتر یزدی در سلامت کامل طی کردند ، چه اتفاقی می تواند افتاده باشد که در فاصله کمتر از یکسال بعد و در دوران حبس و حصر دو سکته قبلی برایشان رخ میدهد . الان آقای یزدی در وضعیتی هستند که گاه برای رسیدگی به کارهاشان در منزل دچار مشکلات جدی میشوند هرچند به ظاهر حبس نیستند اما عملا در حصر خانگی هستند . اجازه پاسخگویی به تلفن یا امکان دیدار یا سفر ندارند و به شدت جسم رنجوری دارند. به هر نحوی اگر قرار باشد که اجرای حکم زندان برای ایشان صادر شود خطر حتمی جان شان را تهدید میکند.

گفتید ماموران امنیتی قصد جان اعضای نهضت دارند تا از عقیده شان روی برگردانند؟ چرا نسبت به نهضت اینچنین کینه وزری و دشمنی وجود دارد ؟
کاملا مشهود است که یک جریان بسیار افراطی به صورت معنادار این خط را دنبال میکند . دشمنی یک حکومت با یک حزب اپوزیسیون است، من این دشمنی را تخاصم میان جریان تمامیت خواهی که از مشروطه به این سو تحقق دموکراسی را به تاخیر انداختند با اندیشه ای که موید دموکراسی است می دانم. نهضت ازادی ایران بیش از اینکه یک حزب باشد یک اندیشه است و امروز به شاخصی برای دموکراسی در ایران تبدیل شده است.
تمام مجامع بین المللی و حقوق بشری از سی سال پیش تا کنون هر گاه بخواهند برای سنجش میزان دموکراسی در ایران حد و اندازه ای تعیین کنند از یک سو نگاه هاشان به وضعیت اعضای نهضت آزادی در کشور است و از سوی دیگر میزان طرح و تحقق اندیشه ای نهضت آزادی را شاخص و میزانی برای دموکراسی و آزادی ایران درنظر میگیرند .
ولی با توجه به سن و سال و وضعیت اعضای پیشکسوت نهضت آزادی بعید می دانم که حتی خود مقامات وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی واهمه ای داشته باشند که این افراد خواهان سهمی از حکومت هستند ضمن اینکه اعضای نهضت از دهه 60 به این سو گفته اند جنگ ما جنگ حجت است و نه جنگ قدرت و هیچ گاه سهمی از قدرت را مطالبه نکرده اند
اینکه اینها جان اعضای نهضت را نشانه گرفتند . این سخنی است که ماموران اطلاعات به من یا دیگر اعضای نهضت گفتند و ما میتوانیم شهادت دهیم . بازجو به صراحت به من گفت که ما شما را در شرایطی قرار میدهیم که حاضر به خودکشی شوید.


آقای معتمدی مهر نامه شما به وزیر اطلاعات در آذر ماه سال گذشته حاوی همین تهدیدات بازجو مهدوی بود و موضوع تداوم خط سعید امامی ها در وزارت اطلاعات را مطرح کرده بودید . آیا هیچ پاسخ یا واکنشی پس از انتشار آن نامه از سوی مقامات دریافت کردید؟
نه تنها پاسخی دریافت نکردم بلکه یکی از مقامات امنیتی با من تماس گرفت و به شکل تمسخر آمیزی گفت که این نامه منجر به ارتقای درجه بازجو شده است . در آن نامه من اشاره کردم که یک خط خطرناکی که بیانگر خط سعید امامی هاست در وزارت اطلاعات شکل گرفته که به دنبال حذف فیزیکی مخالفان است. به نظر میرسد این انحرافی است که از خط جمهوری اسلامی و آرمان های ایران شکل میگیرد وقتی بازجو نگرانیش این است و این ادعا را مطرح میکند که اقای دکتر یزدی از سوی کارتر ماموریت داشته که اقای خمینی را به پاریس ببرد جز اینکه اصالت انقلاب را زیر سوال ببرد چه قصد دیگری دارد. معاندان و سطنت طلبان پیش تر این ادعاها را مطرح کردند اما اینبار حرف از سوی یک مقام امنیتی صورت میگیرد.
من این سخن را ساده نمی بینم . نگرانی و پیگیری این بازجو به نقش دکتر یزدی در اعدام تیمسار رحیمی چه بوده است در حالیکه این موضوع بارها از طرف دکتر یزدی و من براساس اسناد توضیح داده شده است . متاسفانه نه تنها به این موضوع اشاره نشد بلکه رفتارهای شخصی و بروز کینه ورزی های شخصی بسیار برجسته تر شده است.
 
صدور احکام سنگین ، برخوردهای فیزیکی و تهدید اعضا و خانواده های نهضت آزادی  علیرغم توقف فعالیت تشکیلاتی نهضت ادامه دارد . هدف از این فشارها مقابله با خط فکری و اندیشه نهضت است؟

دو وجه دارد . یک جدال بین اندیشه ای که مخالف دموکراسی است با اندیشه ای که موید دموکراسی است . نهضت دموکراسی را به عنوان یک ضرورت برای جامعه ایران میشناسد.
شخصی که از سال 88 به عنوان سرتیم پرونده نهضت آزادی در وزارت اطلاعات خود را معرفی کرد ادعا کرد میتواند با افزایش فشار ها نهضت را از تکاپو بازدارد . اگر چه به لحاظ تشکیلاتی ما امکان تشکیل جلسات نداشتیم اما انها بیش از پیش میدیدند که اندیشه ای که نهضت آزادی در طی 48 سال، پیش از انقلاب و پس از آن، پیگیر ان اندیشه بود در جامعه ایران به شدت در حال رشد است . اینها تصور میکنند با فشار بر روی اقایان توسلی و یزدی که به عنوان شاخص و میزان نهضت تلقی میشوند و پیشکسوت هستند میتوانند اعتبار این اندیشه را در جامعه ساقط کنند ولی به زودی متوجه شدند که نه تنها اعضای پیشکسوت بلکه درباره جوانان و افراد بسیار کم سابقه تر نهضت نیز نتوانستند حتی کوچکترین خدشه ای به پایداری شان وارد کنند . مسئله ای که نسبت به جان آقای توسلی بیمناک هستیم این است که ماموران وزارت اطلاعات شرط آزادی مهندس توسلی را استعفا از نهضت آزادی و انجام مصاحبه عنوان کردند در حالیکه میدانند که مهندس چینن کاری نخواهد کرد همین نشان میدهد که جان مهندس را هدف گرفته اند.


در مقطع حساس به لحاظ بین المللی هستیم و مذاکرات سرنوشت ساز اتمی در جریان است . با توجه به این سخن شما که یکی از میزان های سنجش حقوق بشر در ایران شرایط نهضت آزادی است، آیا اجرای احکام زندان برای اعضای پیشکسوت نهضت آزادی برای تحت الشعاع قرار دادن روند این مذاکرات صورت گرفته است؟
به نظر من این نشان دهنده شکافی است که در میان مقامات جمهوری اسلامی در مواجهه با مسائل است . بخش خِرد گرای جمهوری اسلامی در صدد حل مسائل داخل و خارج از کشور هستند . اما جریانی مقاومت میکند . من این را صراحتا عرض میکنم . آن جریانی که پیگیر انجام مذاکرات در بغداد به جای استانبول است و همان جریانی که یک سفر بدون توجیه منطقی و دیپلماتیک به جزیره ابوموسی را فراهم میکند ، همان جریان امروز میخواهد با اجرای احکام زندان برای فعالان سیاسی و اپوزیسیون نه تنها مسائل جمهوری اسلامی با دنیا حل نشود بلکه در داخل هم مشکلات ادامه داشته باشد. این جریان همین فشار را به نهضت هم وارد میکند . وضعیت بین المللی ایران بدون توجه به وضعیت حقوق بشر ایران غیر قابل حل است.
بخش هایی از نظام جمهوری اسلامی می خواهند این مناقشات را حل کنند و حتی المقدور در سطحی بدون درگیری تنزل دهند . اما در مقابل جریانی به دنبال افزایش این تنش هاست و بیش از آنکه نسبت به جان دکتر یزدی و مهندس توسلی نگران باشیم به عواقب و پیامدهایی که چنین رویکردی میتواند بر موقعیت ایران در سطح جهان وارد کند نگران هستیم .


این جریانی که به دنبال تنش زایی در روند مذاکرات هسته ای است آیا توانسته بر رهبری و کادر اصلی تصمیم گیری تاثیرگذار باشد؟
چه بسا شخص رهبری اگر در وضعیت برخورداری طبیعی از مشاوره هایی که به ایشان میشود قرار داشتند قاعدتا در خصوص کاهش سطح این تنش ها فعالیت میکردند . نگاه رهبری درعرصه بین المللی این است که خواهان کاهش تنش ها هستند اما در صحنه داخلی به نظر میرسد دست هایی در کار هستند که رهبری خواسته یا ناخواسته نمی توانند مانع عواملی شود که در افزایش میزان تنش زایی موثر هستند .

علاوه بر مهندس توسلی چهار تن دیگر از اعضای نهضت آزادی آقایان فرید طاهری ، امیر خرم ، محسن محققی و عماد بهاور در زندان هستند و از این میان عماد بهاور بیش از دو سال و نیم بدون مرخصی محبوس است . ممکن است درباره وضعیت رئیس شاخه جوانان نهضت آزادی بفرمایید ؟

اقای بهاور جوانی سی و دو ساله است که در زمان بازداشت سی سال بیشتر نداشتند . ایشان هیچوقت خارج از چهارچوب قانون و روش های قانونی هیچگونه فعالیتی نداشتند . مقالات ایشان موید نگاه او هست اما تلاشی وجود داشت که بدون توجیه منطقی و امنیتی فشار مضاعفی بر ایشان وارد شود . عماد بهاور بیش از دو سال و نیم هست که به صورت ممتد در زندان به سر میبرد و پیش از آن هم 4 مرتبه بازداشت شده بود که هر بار یکماه و نیم در زندان بود . دست هایی در کار هستند که فشاری مضاعف بر ایشان وارد کنند .

این فشار مضاعف به رئیس شاخه جوانان به قصد مقطوع النسل کردن نهضت آزادی است ؟

این فشار دو وجه دارد . اینها به خوبی میدانند که نهضت آزادی ریشه هایی دارد که قابل کندن نیستند . دکتر یزدی مهندس توسلی مرحوم طالقانی دکتر سحابی و دیگران همگی با ریشه های این جریان 50 ساله اند و فکر میکنند با زدن شاخه های نهضت میتوانند عمر نهضت و اندیشه آن را کوتاه کنند .
دلیل دوم اینکه بخشی از نظام جمهوری اسلامی خواهان این بوده که به اعضای جوان نهضت فشار وارد کنند تا در آنها نوعی رادیکالیسم و خروج از روش های قانونی و قانون گریزی را رواج دهد اما صراحتا اعلام میکنم که تا لحظه ای که زنده باشیم چه عماد و چه دیگران هیچوقت از روش هایی که در تجربه تاریخی ایران موثر و درست شناخته شدند سر باز نخواهیم زد.


این بنیان اندیشه نهضت آزادی را برای خوانندگان جرس توصیف میکنید ؟
. اندیشه ای که نهضت پیگیر آن بوده اندیشه میانه روی ، اعتدال و توسعه پایدار بوده است و آنچه در قالب اصلاحات و تغییرات تدریجی ممکن بوده است مورد نظر نهضت است. ما به توسعه متوازن و تغییرات تدریجی به عنوان شیوه راهبردی اعتقاد داریم و باور داریم نحوه خروج از بن بست کنونی و انسداد و استبداد داخلی بدون در نظر گرفتن شیوه و با نحوه خروج از آن ممکن نخواهد بود . چنانچه بخواهیم روش های تند و شاختارشکنانه را تجویز کنیم ممکن است نسبت به از بین بردن حکومت موفق شویم اما در از بین بردن استبداد موفق نخواهیم بود.


در آستانه پنجاه و یکمین سال تاسیس نهضت آزادی ایران قرار داریم . پایگاه اجتماعی حزب متبوع تان را در ارزیابی تحقق اهداف و ارزش ها چگونه می بینید؟
اندیشه ای که نهضت آزادی ایران پیشرو در طرح آن بوده است مانند تغییرات تدریجی و گام به گام و اولویت آزادی و دموکراسی بر هر ارزش و آرمان دیگر نشاندهنده این است که این مطالبات و آرمان ها به ارزش های اولیه و مطالبات جدی تمام مردم ایران تبدیل شده است .
نهضت آزادی ایران در مرامنامه و اساسنامه خود اعلام کرده که کرامت انسانی پایه فعالیت سیاسی و بینش مذهبی و ملی این حزب بوده است
امرور ملت ایران فارغ از هر اندیشه سیاسی و مذهبی نسبت به کرامات خود بسیار جدی هستند و این را بر هر مسئله دیگری اولویت میدهند من تصورم بر این است که نهضت آزادی با همه فراز و فرود ها و سختی هایی که داشته و الان هم بی سابقه نیست در دستیابی به آرمان ها و طرح آنها در حوزه عمومی و کلان ملت ایران و جهان موفق بوده است.






جـــرس: 
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی نسبت به خشونت های اعمال شده علیه معترضان بحرینی و همچنین وضعیت یکی از زندانیان سیاسی اعتصابی در آن کشور ابراز نگرانی کرد.
به گزارش ایسنا، رامین مهمان‌پرست درباره افزایش موج اعتراضات مردمی در مخالفت با برگزاری مسابقه اتومبیل‌رانی و نگرانی از وضعیت جسمی و سلامتی یك فعال حقوق بشری بحرینی به‌دنبال اعتصاب غذای دو ماهه وی اظهار كرد: تداوم و افزایش اعتراضات مردمی در نقاط مختلف بحرین بیانگر خواست جدی آن‌ها برای كسب مطالبات مشروع خود بوده و قطعاً سركوب و برخورد خشونت‌آمیز با اعتراضات مسالمت‌آمیز مردمی كه منجر به كشته و مجروح شدن تعدادی از مردم این كشور شده خطای راهبردی است كه لازم است این رویكرد اصلاح شود.
او بدون اشاره به سوریه مدعی شد: ما اعتقاد داریم مناسب‌ترین راهكار در بحرین توجه جدی به مطالبات مشروع مردم و پایان دادن به سركوب‌ها و خروج نیروهای نظامی خارجی از این كشور است.
مهمان‌پرست افزود: جای بسی تعجب است كه برخی كشورهای غربی مدعی حمایت از دمكراسی و حقوق بشر، با تغافل نسبت به مطالبات مردمی در بحرین كه چیزی فراتر از حقوق حقه خود بر مبنای دمكراسی نمی‌خواهند، با سكوت خود با رویكرد خشن دولت بحرین همراهی می‌كنند.




جـــرس:
 در ادامه موج افزایش قیمت کالاها و خدمات در کشور، رئیس هیات مدیره شرکت مخابرات ایران از افزایش نرخ پایه هر پالس مکالمه با تلفن ثابت در کل کشور خبر داد و گفت: نرخ های جدید از ابتدای اسفندماه در قبوض مشترکان اعمال و محاسبه می شود.
به گزارش مهر، سید مصطفی سیدهاشمی درباره شفاف سازی افزایش نرخ مکالمات تلفن ثابت برای مشترکان در کل کشور اظهار داشت: تعرفه تلفن ثابت که تاکنون برای هر پالس مکالمه مبلغ ۴۴.۷ ریال بود هم اکنون به ۵۱/۰۳ ریال رسیده است که این تغییر قیمت براساس ابلاغیه شورای رقابت و هماهنگی با مسئولان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات انجام گرفته است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا منظور از هماهنگی با مسئولان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، هماهنگی با سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی به عنوان نهاد تعرفه گذار در این بخش است، تصریح کرد: در این تعرفه گذاری و افزایش نرخ تلاش شده است که نظر وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات دراجرای این قیمتگذاری ها اعمال شود.
سیدهاشمی با تاکید براینکه هم اکنون تعرفه های جدید برای مشترکان تلفن ثابت در حال محاسبه است، تاکید کرد: نرخ های جدید از ابتدای اسفندماه در قبوض مشترکان اعمال و محاسبه می شود.
وی تغییر نرخ مکالمات تلفن ثابت را برای هر پالس مکالمه مربوط به تمامی تماس هایی عنوان کرد که از تلفن ثابت گرفته می شود و تفاوتی ندارد که این پالس مکالمه مربوط به تلفن بین شهری و موبایل و یا تلفن بین الملل باشد و گفت: تعرفه تعیین شده مربوط به نرخ پایه مکالمه با تلفن ثابت به ازای هر پالس است که افزایش حدود ۲ ریال به ازای هر دقیقه مکالمه را شامل می شود.
رئیس هیات مدیره شرکت مخابرات ایران تاکید کرد که این نرخ پایه براساس مصوبه شورای رقابت و جلب نظر وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در صورتحساب مشترکان اعمال می شود.
به گزارش مهر، شورای رقابت در مصوبه ۶۵ و ۶۶ خود در آبان ماه ۹۰ افزایش ۱۲ درصدی نرخ مکالمات تلفن ثابت را تعیین و اعلام کرد که این نرخ جدید پالس مکالمات از اول دی ماه باید در قبوض مشترکان تلفن ثابت اعمال شود.
اواسط فروردین ماه امسال نیز مدیرعامل شرکت مخابرات ایران از تغییر نرخ مکالمات تلفن ثابت به همراه اول در برخی مناطق خاص در راستای اجرای طرح یکسان سازی کدهای استانی خبرداد و گفت که این افزایش نرخ مکالمات تحت هماهنگی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی انجام شده است؛ اما حسن رضوانی معاون نظارت و اعمال مقررات سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی تاکید کرد که هیچ هماهنگی در این زمینه با سازمان تنظیم مقررات صورت نگرفته است.






جـــرس:
علی لاریجانی می گوید: "این‌که ما تصور کنیم اگر مجلس کم سر و صدا باشد خوب است، درست نیست. مجلس دبستان نیست که همه روپوش بپوشند و در آن بنشینند و یک جور حرف بزنند."
به گزارش ایسنا، رییس مجلس شورای اسلامی درباره استیضاح وزیر کار به دلیل اصرار بر انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی گفت: زمانی‌ که آقایان استیضاح را امضا کردند و می‌خواستند آن را به صحن ارائه کنند، طی جلسه‌ای با آنها صحبت کردم، می‌خواستم متوجه شوم که آنها چقدر دراین قضیه پی گیرند و آیا فکر مراحل بعدی را کرده‌اند یا نه. البته از خود، استواری نشان‌ می‌دادند به این معنا که پای استیضاح ایستادگی دارند و عقب‌نشینی نمی‌کنند. ولی خیلی هم معلوم نبود دورنمای آینده قضیه چیست و در آن ابهامی وجودداشت.
رییس مجلس اظهار داشت: در اینکه ساز و کار حکمیت را دنبال کردند فی نفسه اشکالی نیست، ربطی به مجلس ندارد، بلکه مربوط به استیضاح‌کنندگان است. آقای توکلی به من گفتند از ایشان خواسته شده که حکمیت کنند و ایشان نیز به من گفت که از نظر شرعی چه وجهی دارد که از من که خود استیضاح‌کننده هستم، درخواست کرده‌اند. ظاهرا هم وقت زیادی برای این کار گذاشت و نظر خود را نیز اعلام کرد که گویا قبول نکردند. این کار که با ایشان امری توافق شده و بعد قبول نکردند، به لحاظ اخلاقی درست نبود؛ بعد یک تجربه دیگر را دنبال کردند که با آقای زاکانی و آقای سروری مجددا صحبت کردند که تلقی آنها این بود که آقای مرتضوی به سمت استعفا تمایل دارد و اگر کسی پادرمیانی کند نتیجه می‌دهد که دراین راستا از آقای حداد خواستند پادرمیانی کند.
وی در ادامه گفت: روز قبل از استیضاح نیز آقایان اینجا آمدند و من به آنها گفتم که اگر از سازوکار حکمیت استفاده می کنید، قاعدتا می‌خواهید استعفا صورت گیرد. یعنی باید استعفا داده شود و پاسخ قبول استعفا نیز اعلام شود. آقایان گفتند بله ما همین را قبول داریم که استعفا داده شود، علنی شود و پاسخ آن نیز از طرف آقای رییس‌جمهور علنی شود. اگر این‌طور شود که موضوع استیضاح منتفی است. من تا شب تصورم این بود استعفا را تا شب انجام می‌دهند و در غیر این صورت صبح استیضاح است.
لاریجانی همچنین گفت: آنچه رخ داد این نبود. صبح که آقایان اینجا آمدند معلوم شد که استعفا به قول آقایان داده شده اما علنی نشده است و بعد هم پذیرشی صورت نگرفته. بنابراین بخشی از کار انجام شده و بخشی انجام نشده بود. منتهی ظاهرا پیش خودشان متقاعد شده بودند که این کار درست است تا استیضاح انجام نشود. این البته تبعاتی داشت از نظر اینکه ایشان ظاهرا کنار نرفت. من هم اخباری که از رسانه‌ها می‌شنوم قدری متفاوت است و نشان می‌دهد که موضوع شکل مناسبی پیدا نکرد. مقصود کلی من نیز ضرورت دقت بر روی همین‌گونه امور است.
وی افزود: در این مسیرها اگر ما از حکمیت نیز استفاده می‌کنیم باید تا پایان کار به آن پایبند باشیم. مکانیزم مجلس حکمیت نیست. مکانیزم مجلس، مکانیزم دیگری است. البته آقایان می‌توانند خود از حکمیت استفاده کنند ما نمی‌توانیم مانع شویم ولی اگر استیضاحی صورت می‌گیرد باید از ابتدا متقن باشد و وسط کار نیز از این‌گونه امور پیش نیاید که وجهه خوبی ندارد.
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین مدعی شد مجلس قوه‌ای است که زیرنظر رهبری است و این تنها جایی است که زیرنظر ایشان است. جای دیگری نمی‌تواند بر مجلس نظارت کند. البته مجلس نظارت بر قوای دیگر دارد آن هم به خاطر نمایندگان مستقیم مردم است. ولی دیگران نمی‌توانند بر مجلس نظارت کنند.





جـــرس: 
رييس جمهوری آمريکا، روز دوشنبه گفته است، افراد و شرکت هايی که تکنولوژی و فناوری لازم برای سرکوب مخالفان در اختيار حکومت های ايران و سوريه قرار می دهند، تحريم خواهند شد.
به گزارش رادیو اروپای آزاد به نقل از آسوشيتدپرس، در اين فرمان اجرايی که روز يکشنبه امضا شد، طبقه بندی جديدی از تحريم ها اعلام شده است. در اين فرمان، تنبيه های شديدی عليه آن دسته از افراد و شرکت هایی که زمينه نقض حقوق بشر در ايران و سوريه را تسهيل می کنند، در نظر گرفته شده است.
باراک اوباما خبر تحريم های تازه را در جريان سخنرانی خود در موزه هولوکاست اعلام کرد.
باراک اوباما گفت: "من فرمان اجرايی را امضا کردم که براساس آن تحريم های تازه ای عليه حکومت های ايران و سوريه و کسانی که برای آنها زمينه استفاده از فناوری برای نظارت، کنترل و رديابی و با خشونت هدف قرار دادن شهروندان را مهيا می کنند، اعمال می شود."
رييس جمهوری آمريکا اضافه کرد: "چنين تکنولوژی و فناوری هايی بايد برای توانمند کردن شهروندان مورد استفاده قرار گيرد، نه سرکوب آنها."
اوباما همچنين گفت: "اين اقدام يک گام بيشتر در جهت روزی است که خواهد آمد: روز پايان حکومت بشار اسد که با مردم سوريه وحشيانه رفتار کرده است، روزی که مردم سوريه می توانند سرنوشت خود را تعيين کنند."
طبق اين تحريم دارايی ها و اموال شرکت ها و افرادی که به حکومت های ايران و سوريه در ارسال این نوع فناوری کمک کنند، مسدود خواهد شد و از دريافت روادید برای ورود به آمريکا نيز محروم خواهند شد.
اين تحريم ها همچنين کسانی که هرگونه تجهيزات نظارتی، خدمات سرويس و فناوری برای رديابی افراد، مراقبت و شنود از طريق کامپيوتر و اينترنت در اختيار ايران و سوريه قرار دهند، هدف قرار خواهد داد.
هيلاری کلينتون، وزير خارجه آمريکا، سال گذشته از شرکت های اينترنتی خواسته بود تا به کشورهای "استبدادی" تجهيزات نظارتی نفروشند.
در همین زمینه، خبرگزاری رویترز ماه گذشته گزارش داده بود، یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های مخابراتی چین با فروش یک سیستم کنترل مخابراتی به ایران، به شنود مکالمات تلفنی و فعالیت‌های رایانه‌ای شهروندان ایران از سوی دولت جمهوری اسلامی کمک کرده است.
طبق این گزارش، فروش این سیستم شنود و کنترل مکالمات و فعالیت‌های اینترنتی، بخشی از یک قرارداد ۱۳۰ میلیون دلاری است که دسامبر ۲۰۱۰، بین شرکت «زد تی ای» چین، دومین شرکت بزرگ مخابراتی در چین، و شرکت مخابرات ایران منعقد شده است.
مخالفان و فعالان حقوق بشر در ايران می گويند، در جريان ناآرامی های انتخاباتی سال ۱۳۸۸ در اين کشور نيروهای امنيتی و انتظامی با استفاده از فن اوری اطلاعات، کنترل خطوط تلفن همراه و اينترنت برای سرکوب مخالفان استفاده کرده اند.
عیسی سحرخیز، فعال مطبوعاتی زندانی، طی ماههای بعد از انتخابات ریاست جمهوری، از فروش تجهیزات شنود و ردیابی توسط شرکت نوکیا – زیمنس به جمهوری اسلامی خبر داده و شکوائیه ای در همین زمینه تنظیم کرده بود.



نامه محرمانه یک وزیر درباره میوه‌های ممنوع

وزارت جهادکشاورزی لیست میوه‌های ممنوع به کشور را در نامه‌های محرمانه به وزارت صنعت، معدن و تجارت اعلام کرد.
به گزارش مهر، برخی مسئولان وزارت جهاد کشاورزی از نامه‌نگاری جدید صادق خلیلیان وزیر جهاد کشاورزی با وزیر صنعت، معدن و تجارت مبنی بر ممنوعیت واردات میوه های خارجی در ماههای پایانی سال گذشته می‌دهند.
بنا به این گزارش، نامه ارسالی مذکور “محرمانه” تلقی شده و در واقع از زمانی که ماده ۱۶ قانون بهره‌وری کشاورزی ابلاغ و سیاستگذاری‌ها در رابطه با واردات محصولات کشاورزی به وزارت جهاد کشاورزی سپرده شد، نامه‌های صادق خلیلیان وزیرجهادکشاورزی به مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت هم “محرمانه” شده است.
این نامه‌ها در شرایطی از سوی خلیلیان به صورت “محرمانه” برای مسئولان وزارتخانه ها و سازمانهای دیگر و حتی برای معاونانش ارسال می‌شوند که به نظر می‌رسد این حق طبیعی تجار، بازرگانان و مردم است که بدانند در راستای حمایت از تولید داخلی، واردات چه کالاهایی به کشور مجاز و واردات چه کالاهایی به کشور غیرمجاز است؛ بنابراین به نظر می‌رسد شفافیت در سیاستگذاری‌های مرتبط با صادرات و واردات محصولات کشاورزی از جمله خواسته‌های معقول در سال جاری باشد.
از سویی دیگر، باتوجه به شرایط آب و هوایی و بارندگی‌های مطلوبی که سال گذشته صورت گرفت، به نظر می رسد تولیدات محصولات کشاورزی به ویژه انواع میوه در کشور رونق بسیار خوبی داشته است، و از این رو ممنوعیت واردات میوه های خارجی قابل فهم و بلکه ضروری است. اما اینکه چرا این تصمیم و نامه‌های مربوط به آن محرمانه رد و بدل می‌شود، مشخص نیست و کمترین نتیجه آن، این است که راه توجیه اینکه اطلاع نداشته اند را برای واردکنندگان باز می‌گذارد.



پاسخگویی وزیر خارجه نسبت به رفتار غیراخلاقی دیپلمات ایرانی در برزیل

بدنبال عمل غیراخلاقی یکی از دیپلمات های ایرانی در برزیل، حسن نوروزی، نماینده رباط‌کریم گفت: وزیر امور خارجه باید به دلیل رفتار غیراخلاقی کاردار ایران در برزیل با آمدن به مجلس به نمایندگان پاسخ دهد.
به گزارش ایلنا، حسن نوروزی، گفت: وزیر امور خارجه مسوول اصلی رفتار غیراخلاقی کاردار ایران در برزیل است چرا که صالحی باید افرادی را به کارداری بگمارد که به موازین اخلاقی و دینی پایبند باشد ولی وی در این کار اهمال کرده است. وی در ادامه افزود: مسوولان دیپلماسی کشورمان باید رفتار اسلامی ایران را در دیگر کشور‌های دنیا به نمایش بگذارند، اما این‌گونه صحبت‌ها چهره اسلامی ایران را زیر سوال برده است. نوروزی در ادامه گفت: از زمانی که صالحی وزیر امور خارجه شده هنوز گزارشی از وی در روزنامه‌های خارجی ایران همچون ‏‏‎‎اایران تایمز و… ندیده‌ایم.
وی در ادامه، وزیر امور خارجه را وزیر استراتژیک ندانست و تصریح کرد: وزیری که نتواند در مقابل فشار‌ها، مسوولان را با اختیار کامل خود به سمت‌های مختلف بگمارد چگونه است که همچنان به عنوان وزیر در امور خارجه فعالیت می‌کند.
نماینده رباط کریم با بیان اینکه وزیر باید مسوولان را طبق گزینش‌های معمول در وزارتخانه بپذیرد، بیان کرد: متاسفانه وزیر خارجه در انتصاب‌ها این چارچوب را رعایت نمی‌کند، لذا در قبال رفتار غیراخلاقی کاردار ایران در برزیل مسوول است و باید با حضور در مجلس شورای اسلامی در این مورد پاسخگو باشد.
پیش از این، روزنامه جمهوری اسلامی با انتقاد از موضع مقام‌های وزارت امور خارجه درباره رسوایی اخیر یک دیپلمات ایرانی در برزیل، خواستار توضیح درباره علت حضور یک دیپلمات جمهوری اسلامی در استخری مختلط در برزیل شد.
سخنگوی وزارت امور خارجه و موضع‌گیری سفارت جمهوری اسلامی در برزیل در خصوص این تخلف جنسی آن را ناشی از تفاوت فرهنگی ذکر کرده اند.
سایت تابناک نزدیک به محسن رضایی هم در انتقاد به موضع گیری وزارت خارجه، نوشته بود: نحوه برخورد وزارت خارجه و دیگر دستگاه‌ها و نهادهای دولتی کشور با اخباری از این دست است. بی‌گمان، کارگزاران هر نظامی دچار تخلف، فساد و موارد نکوهیده دیگری هم می‌شوند و این بستگی به نوع نظام‌های سیاسی ندارد؛ یعنی در یک دمکراسی لیبرال تخلف روی می‌دهد، در یک دمکراسی دینی هم ممکن است تخلف روی دهد، اما میزان شاید تخلف روی داده در هر یک از این نظام‌ها، متفاوت باشد و در واقع، مدیران و کارگزاران کشور ما هم از این قاعده جدا نیستند.




عکس/ ۵۶۳ پورشه در خیابان های ایران

براساس آمار گمرک ایران در سال گذشته ۵۶۳ دستگاه انواع خودروهای پورشه به ارزش بیش از ۴۹٫۸ میلیون دلار وارد ایران شد.
خودروهای پورشه عمدتا از امارات وارد ایران شدند. تعداد بسیاری محدودی از این خودرو نیز از طریق بحرین، اتریش و آلمان وارد ایران شدند. مدلهای وارداتی پورشه به ایران شامل پانامرا،‌ کاین،‌ باکستر، کررا و‌ کیمن می‌شوند. پورشه برنامه خود را برای سال جاری واردات ۸۰۰ دستگاه از خودروهایش به ایران اعلام کرده بود.
به گزارش ایسنا، چندی پیش مدیر روابط عمومی پورشه از قصد این شرکت برای خروج از ایران تحت فشارهای آمریکا خبر داد. هرچند نماینده پورشه در تهران این خبر را تکذیب کرد. از سوی دیگر فاکس نیوز نیز چند روز پیش از فروش ۱۷ میلیون دلار شرکت خودروسازی پورشه در ایران طی تنها چند ماه گذشته خبر داد.
واردات بیش از ۵۰۰ دستگاه پورشه به ایران طی یک سال اتفاقی بی‌سابقه محسوب می‌شود. به طوری که فروش پورشه در ایران حتی از شرکت بی.ام.و نیز پیشی گرفته است. این در حالی است که بی.ام.و نسبت به پورشه سابقه بسیاری بیشتری در زمینه فعالیت در بازار خودروی ایران دارد. فروش بی.ام.و در ایران در سال گذشته حتی به نصف فروش پورشه هم نرسید.
فرانس پرس نیز در گزارشی نوشته است: ثروتنمدان ایرانی بیش از ۳۶۰ هزار دلار برای خودروهای آخرین مدل می‌پردازند. یک فروشنده خودرو در تهران گفت: این خریداران برای این خودروها پیش پرداخت می‌پردازند که معمولا ۲ تا ۳ برابر بیش از میزان پرداختی در خارج از ایران است. در سال گذشته حدود ۵۶۳ دستگاه مدل مختلف پورشه به ارزش ۵۰ میلیون دلار پیش از پرداخت مالیات واردات در ایران فروخته شده است.

بر اساس این گزارش، پورشه درنظر دارد در سال جاری شمسی۸۰۰ دستگاه خودرو در ایران به فروش رساند.
شرکت مازراتی که تحت مالکیت فیات قرار دارد نیز با بازگشایی نمایشگاه خود در تهران در هفته‌های آینده در تلاش است تا به آرامی جایی در بازار ایران باز کند.
در حالی که ثروتمندان ایرانی ۱۱۰ هزار دلار تا ۳۶۰ هزار دلار برای خودروهای لوکس می‌پردازند، کارگران ایرانی به طور متوسط ۷۰۰ دلار حقوق می‌گیرند.
بازار خودروی ایران به شدت در مقابل واردات حفاظت می‌شود و با وجود تقاضای رو به رشد که بیشتر تولیدات داخلی را شامل می‌شود، در سال گذشته تنها ۴۰ هزار دستگاه خودرو وارد این کشور شده است. تقاضای داخلی برای خودروهای تولید داخل این کشور سالانه برابر با ۶/۱ میلیون خودرو است.
درحال حاضر حدود ۱۴ میلیون خودرو در جاده‌های ایران وجود دارد که بیش از ۲ برابر ۶ میلیون خودرو ثبت شده در سال ۲۰۰۵ است.






بالا بودن سرانه ملی در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی؛ بدترین رفتار احمدی نژاد با در آمدهای ارزی

کلمه: احمد توکلی در سخنانی با اعتراف به بالا بودن سرانه ملی در زمان نخست وزیر موسوی گفته است: سرانه هر ایرانی به قیمت ثابت در دوره میرحسین موسوی سالانه ۶۰۸ دلار، در دوره آقای هاشمی رفسنجانی سالانه ۳۸۴ دلار و در زمان آقای خاتمی سالانه ۳۶۴ دلار بود اما در زمان ۵ سال اول دولت احمدی نژاد این رقم به ۸۲۴ دلار افزایش پیدا کرده است.
وی اشاره ای ندارد که میزان درآمد حاصل از نفت طی سالهای گذشته چه جهشی داشته است و میرحسین موسوی کشور را در شرایط بحرانی و جنگ مدیریت می کرد و قادر بود بالاترین سرانه ملی را برای مردم به همراه داشته باشد.
پیش از این صادق زیباکلام استاد دانشگاه نیز گفته بود که دهه ۶۰ با امروز تفاوت هایی داشت. در دهه ۶۰، همدلی در داخل کشور خیلی بیشتر و وابستگی ما به نفت خیلی کمتر از امروز بود. ما بعد از جنگ، بودجه کشور را با نفت ۲۵ دلار می بستیم. در زمان خاتمی هم قیمت هر بشکه نفت به ۳۵ دلار رسید. اما بودجه سال ۱۳۹۰ با توجه به نفت ۸۰ دلار بسته است. این نشان می دهد که امروز وابستگی ما به نفت، خیلی بیشتر از دهه ۶۰ شده است. جمعیت ما هم نسبت به دهه ۶۰ دو برابر شده و واردات ما هم نسبت به آن دهه، چند برابر شده است. بنابراین نمی توان گفت که ما برمی گردیم به دهه ۶۰٫ وضعیت ما با آن دهه خیلی فرق کرده است.
میرحسین موسوی آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ بود که توانست با موفقیت کشور را از بحران جنگ عبور دهد.
تمام دوران نخست وزیری میرحسین موسوی همزمان با جنگ ایران و عراق بود و این نخست وزیر جنگ توانست با سیاست‌های انقباضی و توزیع کالاهای اساسی با کوپن از تاثیرات منفی اقتصاد جنگی بکاهد. سیاستی که این روزها مورد انتقاد برخی از جمله احمد توکلی قرار گرفته است.
مقایسه میزان درآمد حاصل از نفت و بررسی آمار وضعیت اقتصادی جامعه نشانگر این واقعیت است که با همه کمبودهای موجود، دولت میرحسین موسوی در مهار تورم و جلوگیری از کاهش قدرت خرید مردم حتی در شرایط جنگی موفق عمل کرده بود.
سرداررحیم صفوی یک ماه پیش از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری در خصوص موفقیت دوران نخست وزیری موسوی گفته بود: دولت زمان جنگ مشکلات اقتصادی را حل کرد در آن دوره با حجم بمباران‌ها حتی نمی‌گذاشتند ما نفت صادر کنیم و قیمت نفت ایران را به دو دلار رساندند به گونه‌ای که درآمد سالیانه ما سه میلیارد دلار شد و ما با سه میلیارد دلار در سال هم معیشت مردم تامین می‌شد و هم اینکه جنگ را اداره می‌کردیم.
رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس می گوید: معتقدم اولین راه حل برخی مشکلات اقتصادی این است باور کنیم نباید با پول نفت این چنین رفتار کرد و آن را بی محابا خرج کرد متاسفانه احمدی نژاد بدترین رفتار را با درآمدهای ارزی انجام داد.
او که باور دارد احمدی نژاد فاسدترین دولت را مدیریت می کند، اما باز هم می گوید احمدی نژاد باید دوره چهار ساله ریاست جمهوری را تمام کند!
توکلی معتقد است: اولین راه حل این مشکلات این است باور کنیم نباید با پول نفت این چنین رفتار کرد و آن را بی محابا خرج کرد متاسفانه احمدی نژاد بدترین رفتار را با درآمدهای ارزی انجام داد.
وی با انتقاد از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها می افزاید: خرج دلارهای نفتی به اسم کار عمرانی موجب پیدایش بیماری هلندی شد یعنی کل یارانه‌هایی که توسط دولت تا پایان ۲۳ بهمن سال گذشته پرداخت شد چهل وپنج هزار میلیارد بود در حالیکه درآمدهای حاصل از هدفمندی تنها بیست و نه هزار میلیارد بود لذا دولت تصمیم گرفت شانزده هزار میلیارد تومان کسری باقیمانده را از محل فروش نفت جبران کند و بانک‌ها تصمیم گرفتند اسکناس چاپ کنند که این در اصطلاح اقتصادی پول پرقدرت نام دارد. همین نقدینگی میزان تورم را به مقدار زیادی بالا برد.
به گزارش مهر، توکلی مدعی شد: حزب اللهی‌ها در مساجد و دانشگاه‌ها تحت فشار قرار دارند. دلیل این موضوع این است که عقلانیت و عدالت در عرصه‌های مدیریتی به اندازه کافی رعایت نمی‌شود لذا باید تا جایی که امکان دارد ارکان حاکمیت را از افراد عاقل پر کنیم.
توکلی با انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت می گوید: تولید در ایران از گذشته به دلایل مختلف مشکل داشته و متاسفانه در سال‌های اخیر شدیدتر شده که یک علت آن ترویج واردات در کشور است.
وی معترف است: به دلیل اینکه بخش مهمی از عامل تولید انرژی است افزایش قیمت آن موجب شد تا هزینه تمام شده کالاهای داخلی بالا برود و قیمت اجناس داخلی افزایش پیدا کند که همین امر سبب شد تا قدرت خرید مردم دچار کاهش شود.
توکلی که از حامیان جدی احمدی نژاد بود و اینک نیز معتقد است این رییس هیات دولت باید دوره خود را تمام کند ادعا کرد: نوسانات اخیر در بازار ارز موجب شد تا در ۴۰ روز ارزش پول داخلی ۶۰ درصد کاهش ارزش پیدا کند.
وی گفت: این امر باعث شد تا قدرت رقابت اجناس داخلی با خارجی کمتر شود و صادرات لطمه زیادی متحمل شود و به دنبال آن واردات افزایش پیدا کند.



هشدار؛ دریچه های سدهای لتیان و طالقان و کرج باز می شود

معاون عمرانی استاندار تهران با بیان اینکه سازمان هواشناسی نسبت به بارندگی شدید در هفته آینده هشدار داده است، گفت: ظرفیت سدهای کرج، لتیان و طالقان پر شده و برای سرریز نشدن دریچه‌های این سدها را باز خواهند کرد.
محمدرضا محمودی در گفتگو با ایسنا، گفت: با توجه به اینکه ظرفیت سدهای تهران تکمیل شده و هفته آینده نیز بارندگی خواهیم داشت لذا برای سرریز نشدن آب سدها دریچه‌های آن را باز خواهند کرد و توصیه می‌شود کسانی که از مسیر این سدها عبور می‌کنند در این مسیرها توقف نداشته باشند.
وی افزود: همچنین لازم است کارگاه‌های موقتی که در کنار سدها مشغول عملیات‌های عمرانی هستند نیز موقتا محل تخلیه را ترک کنند.



هوای آلوده، تهرانی ها را خانه نشین می کند

مدیرکل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران گفت: با قرار گرفتن شاخص ذرات معلق کمتر از دو ونیم میکرون روی عدد ۱۴۸ هوای تهران برای سومین روز متوالی در شرایط هشدار قرار گرفت.
دکتر یوسف رشیدی در گفتگو با مهر با بیان اینکه براساس اطلاعات رسیده از ایستگاههای سنجش آلودگی هوای شهر تهران، بر میزان غلظت آلاینده های منواکسید کربن، ازن و دی اکسید گوگرد نسبت به روز گذشته در همین ساعت افزوده شده است گفت: میزان غلظت آلاینده های ذرات معلق کمتر از ده میکرون و ذرات معلق کمتر از دو نیم میکرون کاهش داشته است.
به گفته وی، در حال حاضر میانگین غلظت آلاینده ذرات معلق کمتر از دو نیم میکرون فراتر از حد مجاز بوده و شاخص کیفیت هوا هم اکنون در شرایط هشدار است که البته نسبت به روز گذشته این شاخص ۳۱ واحد کاهش یافته است.
رشیدی اظهار داشت: گزارش هواشناسی حاکی از آسمانی صاف است که در بعد از ظهرهمراه با رشد ابر در ارتفاعات و رگبار و رعدو برق است به این ترتیب انتظار می رود شاخص کیفیت هوا به غیر از مناطق پر تردد و شلوغ در سایر نقاط شهر در شرایط ناسالم باقی بماند.
مدیرکل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران تصریح کرد: در این شرایط توصیه می شود افراد مبتلا به بیماری های قلبی و ریوی، سالمندان و کودکان از فعالیت های طولانی مدت و سنگین در فضای باز اجتناب کنند.




فشار وزارت اطلاعات برای حذف واژه “شهید” از سنگ قبر بهنود رمضانی

خانواده بهنود رمضانی یکی از جان باختگان حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران به تازگی ناگزیر شده اند با دستور نهادهای امنیتی سنگ قبر فرزند خود را تغییر دهند.
به گزارش سرخسبز، وزارت اطلاعات استان مازندران مهلتی چند روزه را برای این خانواده تعیین می کند تا در اولین فرصت برای تغییر سنگ قبر فرزند شان اقدام کنند.
بر روی سنگ قبر اولیه بهنود رمضانی یک شعر سیاسی نوشته شده بود که در آن واژه «شهید» به چشم می آمد. بر اساس این گزارش به خانواده بهنود رمضانی نیز همچون خانواده های برخی دیگر از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات گفته شده است که باید سنگ قبر را تغییر دهند و واژه «شهید» را از کنار نام این جوان حذف کنند.
شب چهارشنبه سوری سال ١٣٨٩ خبری منتشر شده بود مبنی بر اینکه بهنود رمضانی دانشجوی ۱۹ ساله ی ترم دوم دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل توسط چند موتور سوار در تهران کشته شده است و اینک بعد از گذشت یک سال علی رغم آنکه شاهدان ضرب و شتم و جان باختن بهنود رمضانی شماره خودرویی که قاتلان بهنود با آن فرار کردند را در اختیار مسئولان قرار داده اند اما هنوز قاتل وی مشخص نشده است.
خانواده ی بهنود رمضانی اینک پس از تغییر سنگ قبر فرزند جان باخته ی خود تنها به نوشتن یک خط ساده بر روی سنگ قبر جدید اکتفا کرده اند: زنده یاد بهنود رمضانی.
پیش از این نیز تعداد دیگری از خانواده های شهیدان جنبش سبز با فشار نیروهای امنیتی ناچار به تغییر سنگ قبر عزیزان خود شده اند.





سکوت مسئولان دولتی درباره درخواست راهپیمایی کارگران، یک هفته مانده به روز جهانی کارگر

کلمه – گروه اجتماعی: در حالی که کمتر از یک هفته تا روز جهانی کارگر فرصت باقی است و در اکثر کشورهای دنیا اتحادیه ها و تشکل های کارگری آماده برگزاری مراسم ها و تجمعاتی به این مناسبت برای پیگیری مطالبات خود می‌شوند، دولت احمدی نژاد همچنان از صدور مجوز برای راهپیمایی تشکل های کارگری کشورمان خودداری می کند و وزیر کشور نیز در واکنشی غیر مسئولانه، نسبت به درخواست مجوز خانه کارگر که از دو هفته قبل اعلام شده بود، ابراز بی‌اطلاعی کرده است.
به گزارش همشهری نیوز، وزیر کشور امروز در حاشیه همایش معاونین سیاسی-امنیتی استانداری های سراسر کشور، در جمع خبرنگاران و در پاسخ به سؤالی درباره وضعیت صدور مجوز برای راهپیمایی کارگران، گفت: ستادی برای بزرگداشت روز کارگر تشکیل شده است. اما وی در خصوص درخواست مجوز خانه کارگر سخنی به زبان نیاورد و تنها به این جمله اکتفا کرد که اگر درخواست راهپیمایی کنند، در کمیسیون ماده ۱۰ مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
این در حالی است که تشکلها و اتحادیه های کارگری چندین بار اعلام کرده اند که درخواست خود را برای برگزاری راهپیمایی در روز ۱۱ اردیبهشت به وزارت کشور ارسال کرده اند. دبیرکل خانه کارگر نیز در آخرین روز فروردین‌ماه در حاشیه آخرین جلسه ستاد مرکزی گرامیداشت هفته کارگر در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا این موضوع را تایید کرد.
پیش از این نیز مصطفی محمدنجار، وزیر کشور، اعلام کرده بود: «طبق قانون اگر تشکلی بخواهد تجمع یا راهپیمایی داشته باشد، باید درخواست خود را اعلام کند و من آخرین وضعیت این موضوع را نمی‌‌دانم که آیا آن‌ها درخواست کرده‌اند یا نه».
پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، صدور مجوز برای راهپیمایی کارگران در روز جهانی کارگر همه ساله با مخالفت رو به رو شده است، امری که برخی فعالان تشکل های کارگری را به این موضع واداشته که «اگر امسال نیر اتفاق بیافتد از آن به مجامع بین المللی شکایت خواهند برد.»
در روزهای گذشته اظهارات فراوانی از سوی فعالان و تشکلهای کارگری درباره ضرورت برگزاری راهپیمایی امسال با توجه به مشکلات عدیده ی کارگران در یک سال گذشته مطرح شده است. همچنین به گفته منابع کارگری، با نزدیک شدن به این روز و مطرح شدن احتمال برگزاری تجمعات خودجوش کارگری در صورت صادر نشدن مجوز از سوی دولت، که کسانی چون دبیرکل و دبیران استانی خانه کارگر آن را مطرح کرده اند، فشار به فعالان کارگری و خانواده آنان برای تحدید ایشان افزایش یافته و تعدادی از آنها از سوی نهادهای امنیتی احضار نیز شده اند.
دولت و مسوولان رسمی این روزها سعی می کنند با سکوت و اتخاذ نکردن موضع صریح درباره حق کارگران برای تجمع در یک روز از سال، تنها با تبریک این روز از کنار آن بگذرند و از کنار موضوع صدور مجوز راهیپمایی نیز با بی اعتنایی و سکوت، عبور کنند. در روزهای گذشته نیز خبرهایی در رسانه های وابسته به دولت در خصوص امکان صدور مجوز راهپیمایی در اطراف بهشت زهرا مطرح شد، خبری که فعالان کارگری انتشار آن را با هدف منصرف کردن کارگران از برگزاری راهپیمایی و مطالبه حقوق صنفی‌شان ارزیابی کردند.




هاشمی رفسنجانی: وضعیت اقتصاد، اشتغال و تولید کشور نامطلوب است

سحام نیوز: هاشمى رفسنجانى وضعیت اقتصاد، اشتغال و تولید کشور را نامطلوب توصیف کرد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود قانون‌گریزى و قانون‌ستیزى لطمات جبران‌ناپذیرى بر کشور وارد کرده است.
به گزارش ایلنا، هاشمى رفسنجانى در دیدارهاى جداگانه با جمعى از اعضاى شوراى شهر و اتاق بازرگانى تهران تاکید کرد که مشکلات اقتصادى به تدریج مانند موریانه پایه‌هاى قدرت و توان کشور را از بین مى‌برد.
مجمع تشخیص مصلحت نظام در عرصه نظام سیاسی جمهوری اسلامی از نقشی اصلاح کننده، و حمایتى برخوردار است و رییس این مجمع می تواند از اقدامات دولت انتقاد کند.



هگو چاوز، مرگش را تکذیب کرد

سحام نیوز: هوگو چاوز رییس جمهوری ونزوئلا که اکنون برای درمان بیماری سرطان در کوبا به سر می برد روز دوشنبه در پیامی تلفنی به تلویزیون ونزوئلا، ضمن رد شایعات مربوط به مرگ خود اعلام کرد به زودی به کشورش باز می گردد.
شایعه مرگ هوگو چاوز در پی یک هفته بی خبری کامل مردم ونزوئلا از او قوت گرفته بود.



علیرضا رجایی احتمالا به بند سپاه منتقل شده است

سحام نیوز: بنا به گزارش  سایت ملی – مذهبی امروز علی رغم مراجعه خانواده علیرضا رجایی به زندان اوین جهت ملاقات زندانی شان وی برای ملاقات حضور نیافته است.
بنا به همین خبر پی گیری ها نشان می دهد که علیرضا رجایی را به بخش دو – الف زندان اوین منتقل کرده اند. این بخش تحت هدایت سپاه اداره می شود.
هنوز در باره این گمانه زنی اخبار موثق تری ارسال نشده است.
شایان ذکر است علیرضا رجایی فعال ملی – مذهبی ، روزنامه نگار و مدیر انتشارات گام نو است که پیش از این نیز در سال ۷۹-۸۰ همراه جمع کثیری از فعالان ملی – مذهبی و نهضت آزادی در زندان ۵۹ سپاه ( عشرت آباد) در بازداشت بود. وی هم چنین نماینده برگزیده مردم تهران در انتخابات مجلس ششم بود که با ابطال و جابجایی آراء اش جای خود را به حداد عادل داد.



سخنی با سخنگو آقای مهمانپرست

به قلم حسین علیزاده دیپلمات مستعفی

جناب آقای مهمانپرست
سخنگوی محترم وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی
شوک حاصل از انفجار بمب خبری تعرض یک دیپلمات جمهوری اسلامی به تعدادی دختر نابالغ در استخری در برازیلیا، هنوز فروکش نکرده بود که شوک بعدی یعنی موضع گیری سفارت جمهوری اسلامی و شخص شما همه را مات و مبهوت کرد. رسانه های فارسی زبان و غیر فارسی زبان در خارج از کشور به کنار، برخی رسانه های داخلی نیز اینک زبان به شکوه و گلایه از چنین موضگیری گشوده اند چرا که سفارت جمهوری اسلامی در برازیلیا اصل چنین خبری را “نادرست” و ناشی از “اختلافات فرهنگی” و جنابعالی نیز چنین اظهاراتی را “بی اساس” و “مغایر با سوابق آن دیپلمات” دانسته اید.
جناب مهمانپرست
می دانیم که در دنیای سیاست “دروغ” یکی از ابزار های هر دیپلمات است. یکی از تعاریف رایج برای دیپلمات این است که: “دیپلمات انسان راستگوی است که برای منافع کشورش دروغ می گوید.” اما همان های که به دیپلمات های اموخته اند تا در هنگام نیاز، دروغ یکی از ابزارهای مذاکره و سیاست ورزی است، همچنین آموخته اند که دروغ دیپلمات باید به با سه شرط همراه باشد نخست آنکه “برای منافع کشور” ، دوم آنکه استفاده آن تا حد امکان “اندک ” و همراه “با ظرافت” باشد.
با این مقدمه مایلم جویا شوم اگر یک دیپلمات خارجی در کشورما در استخری مبادرت به کودک آزاری جنسی می کرد، آیا توقع غیر از این است که مردم بنا به اصل اعتمادی که به رسانه های داخلی و مراجع دولتی خود دارند ( که متاسفانه در ایران شدیدا آسیب دیده است) اظهارات مسئولان خود را می پذیرند مگر آنکه در چنین حادثه بهت آوری سخن مقامات کشور دیگر چنان محکم و استوار باشد که هر شنوده ای را قانع کند.
حال پرسش این است آیا اطلاعیه سفارت و اظهارات شما را چنان استحکامی هست که فی المثل اهل فامیل خودتان را قانع سازد تا چه رسد به ۱۸۰ میلیون برزیلی و میلیون ها انسان دیگر را؟ اگر این سخنان قانع کننده بود چرا رسانه های داخلی نیز در برابر این اظهارات به شگفت آمده اند؟ به قول دکتر محمدتقی کروبی (فرزند شیخ راست قامت تاریخ ایران)، معنای اختلاف فرهنگی جز این است که چنان عملی در برزیل ناپسند است و در ایران پسندیده؟
اما برای آنکه اندکی سنجیده تر تناقض دفاعیه شما و سفارت را موشکافی کنیم تا به نتیجه مهمی که در پایان نامه به آن خواهم رسید، برسیم این مقدمه را یادآور می شوم که:
به تجربه دیده شده است اگر یک دیپلمات جمهوری اسلامی در جمعی چند هزار نفره از اتباع کشورهای مختلف حضور داشته باشد، آن دیپلمات بدون معرفی خود صرفاً با داشتن دو مشخصه شناسایی می شود ( همچنان که برای من بارها اتفاق افتاده بود و صد البته برای شما) نخست اینکه دیپلمات های ایرانی هرگز کروات نمی زنند (فلذا پیراهن یقه سه سانتی موسوم به یقه آخوندی به تن دارند) و دیگر آنکه هرگز با زن ها دست نمی دهند. اگر داشتن ریش را هم که غالباً دارند، اضافه کنید این سه ویژگی دیپلمات های جمهوری اسلامی موجب می شود آنان از هر ملیت دیگری متمایز شوند.
خود واقفید که در کلاس های توجیهی برای اعزام به ماموریت خارج از کشور، رعایت اصل دست ندادن با زنان را مبتنی بر یک اصل فقهی (حرمت تماس مرد و زن نامحرم) به دیپلمات ها آموزش داده و می دهند و بر رعایت آن به دستور آیت الله خامنه ای اصرار فراوان می شود. بد نیست یادآور خاطره ای شوم که در قاهره که بودم کراراً دیپلمات های ایرانی با این پرسش از ناحیه دیگران مواجه می شدند که اگر دست دادن با زنان حرام است پس چگونه است که شیخ الازهر با زنان دست می دهد؟ این پرسش چنان دیپلمات های جمهوری اسلامی را هاج و واج می کرد که چه بگویند؟ ناگزیرمساله به نزد مسئول نمایندگی برای چاره اندیشی می کشید زیرا ایرانی ها یا ناگزیر بودند بگویند شیخ الازهر از دین و اسلام چیزی نمی فهمند یا باید به اختلاف شیعه و سنی در این مساله فقهی می پرداختند که در بضاعت یک دیپلمات نبود. (ضمن اینکه می دانید در شیعه نیز اجماع بر آن نیست )
جناب مهمانپرست
همین مقدار برایتان بگویم که در مصر آنقدر آش شور بود که رییس وقت نمایندگی که خود در کسوت “عمامه داران” است در جلسات خودمانی به همکاران توصیه می کرد که برای گریز از این ملغمه شور، با خانم ها دست بدهید. البته به مزاح می افزود لازم نیست که دست خانم را خیلی بفشارید یا خیلی در دست خودنگاه دارید.
جناب مهمانپرست
با این ملاحظه که در اظهارات شما و سفارت، اصل حضور آن دیپلمات در استخر مختلط پذیرفته شده ولی انتساب آن رفتار خارج از نزاکت را ناشی از اختلاف فرهنگی یا مغایر با پیشینه او دانسته اید، پرسش این است که:
۱- چگونه است که دیپلمات جمهوری اسلامی می تواند به استخر مختلط برود ولی مجاز به دست دادن با زن ها نیست؟
۲- چگونه است که مقامات ایرانی در خارج از کشور به استخر مختلط می روند ولی در ایران استخر مختلط حتی در ویلای خصوصی ممنوع است؟
۳- چگونه است که گشت ارشاد در خیابان ها به بانوان عفیف ما که بعضا از دیگر ادیان هستند، تذکر و تعرض می کنند که چرا روسری شان عقب است و قانون می گذرانند که پوشیدن چکمه بلند ممنوع است و ..اما وزارت خارجه حاضر نمی شود حتی حضور دیپلمات خود را در استخر مختلط که نقض قوانین وزارت خارجه است (نه دولت میزبان) محکوم کند؟
جناب مهمان پرست
اساسا کدامین “منافع ملی و میهنی” در خطر بود که وزارتخانه ای مهم مثل وزارت خارجه را وادار می سازد تا سراپا در پشت سر دیپلمات خاطی خود قرار گیرد که قوانین همان وزارت خانه را نادیده گرفته است؟
آیا غیر از این است که این حمایت، بدانجا منتهی خواهد شد که هر دیپلمات دیگری با نقض یکی دیگر از قوانین وزارت متبوع، زبانش دراز باشد که پس چرا با دیگری برخورد قانونی نکردید؟
جناب مهمانپرست
حتما به یاد می آورید سالها دور تر از این، در یکی از کشورهای امریکای جنوبی همسر یکی از سفرا در کنار شوهرش در حالی که خانم دستکش در دست داشت، با پاپ که در سفری به آن کشور رفته بود، دست داده بود و از قضا عکس آن منتشر و تو گویی افضح فضائح صورت گرفته و در نتیجه با احضار سفیر نگونبخت، ماموریتش خاتمه داده شد تا درسی برای دیگر دیپلمات ها باشد.
جناب مهمان پرست
بد نیست بدانید که یکی از سفیران پیشین جمهوری اسلامی در همین فنلاند در روز ملی این کشور که پخش مستقیم می شد چنان از واهمه دست دراز کردن خانم تاریا هالونن (رییس جمهور وقت فنلاند) از رییس جمهور فاصله گرفت که رفتار او هفته ها نقل مطبوعات و تلویزیون فنلاند بود تا آنجا که برخی مطبوعات به دلیل توهین امیز بودن رفتار سفیر، خواستار اخراج او شده بودند.
من مانده ام که اگر امروز و فردا مطبوعات فنلاندی، سفیر کنونی جمهوری اسلامی را خطاب قرار دهند که چگونه است یکی از دیپلمات های شما در روز ملی و در برابر تلویزیون با خانم رییس جمهور فنلاند به احتجاج اینکه این عمل “شرعاً نزد ما حرام است” دست نداد و دیگر دیپلمات شما در استخر مختلط رفته و چنان رفتاری کرده است، سفیر جمهوری اسلامی چه پاسخی خواهد داشت؟
جناب مهمانپرست
در حالی که دور از انتظار نیست دولت برزیل دیپلمات مزبور را به عنوان ” عنصر نامطلوب” اخراج کند و تنش در روابط دو کشور بالا بگیرد، آیا شرط عقل نبود که :
اولا برای رعایت ضوابط داخلی وزارت خارجه تان (هرچند آن قانون معیوب باشد)، ثانیا برای آنکه نقض قانون، عادات مرسوم دیگران نشود و ثالثا هم برای خواباندن خشم دولت و مردم برزیل دو خط اطلاعیه صادر می کردید و بدون هرگونه قضاوت درباره دیپلمات خاطی (که ناقض حسن میزبانی دولت برزیل و ناقض قوانین وزارت خارجه بود) او را به کشور احضار می کردید و موضوع را در تهران سر بسته و ودر بسته فیصله می دادید تا آنقدر ها که نباید “قضیه کش داده نمی شد” که حالا کش داده شده است. آیا شندیده اید پدر یکی از دختران برزیلی گفته است:«اگر باشگاه شنا مسئولان امنیتی را خبر نکرده بود، امروز پلیس به اتهام قتل این دیپلمات به دنبال من می‌گشت. مردم می‌خواستند این مرد را بکشند.»
حال که چنان فاجعه شومی رخ نداده است تا در آینده تاریخ جمهوری اسلامی درکنار دیگر”پرونده درخشان جمهوری اسلامی!!” نگاشته شود، آیا شرط عقل نبود برای قانع کردن خانم اشتون و مخالفان پرونده هسته ای ایران، پیام روشنی می فرستادید که “در جمهوری اسلامی اگر چیزی حرام است، حرام است” تا باورشان آید که ای بسا جمهوری اسلامی در مساله فتوای رهبر مبنی بر حرمت ساخت بمب اتمی چندان هم “بی صداقت” نیست.(سخن اردوغان)
جناب مهمانپرست
چوپان درغگو تنها کسی بود که ساده لوحانه دروغ خود را باور می کرد. برای همین است که توصیه شده است که اگرچه دروغ ابزار یک دیپلمات است باید آن را به قدر حداقلی و با ظرافت استفاده کند چرا که دروغ کالایی است که زود از کارکرد می افتد و ناگزیر دیگر تکذیبیه ها را هم مردم باور نخواهند کرد همچنان که نمی کنند. حتما سعید الصحاف را به یاد دارید که در زمان حضور نیروهای مهاجم در بغداد در برابر رسانه های خارجی مصاحبه می کرد و می گفت دشمن را در لب مرزها متوقف کرده ایم. آخر فایده چنان دروغگوی چه بود جز محرز شدن آنکه یک رژیم در حال متلاشی شدن است؟
جناب میهمان پرست
حکایت ابن سینا از دیدن کناسی که به درون چاه فضولات می رفت و از بوی متعفن آن آزرده نمی شد، درس بزرگی برای ماست که آدمی می تواند در عین غوطه ور بودن در تعفن ، کار روزانه خود را بگذراند نه اینکه محیط متعفن نیست بلکه آدمی قوه بویایی خود را از دست داده است.
جناب مهیمان پرست
راستی از بوی تعفن احمدی نژاد و احمدی نژادیسم و دروغ های تهوع آور او هیچ آزرده می شوید؟ از دروغ های دیگر مقامات چطور؟ پاسخ را در قوه بویایی باید جستجو کرد.
در پایان نخست برای خود و سپس برای شما عاقبت خیر آرزو دارم.

با احترام
حسین علیزاده / ۴ اردیبهشت ۱۳۹۰
alizadeh44@yahoo.com




مدرسه اراذل و سفر کروبی به کاشان

سید مجتبی واحدی – مشاور مهدی کروبی

تبلیغات وقیحانه و همراه با دروغ رسانه های حکومتی در مورد « سفراندن » ونه « سفر کردن » آقای کروبی به کاشان ، مرا به یاد داستانی انداخت که بیست و اندی سال پیش شنیدم وذکر آن ، خالی از لطف نیست . در اواخر دهه شصت ، همکار میانسالی داشتم که دوره جوانی را با شغل معلمی سپری کرده بود . او می گفت کار تدریس را در مدرسه ای آغاز کرده که اکثر دانش آموزان آن ، نوجوانانی شرور بودند و رفتار آنها همراه با رذالت و اوباش گری بود . در آن زمان ها ،یک روز ازسال به نام « روز نیکوکاری » نامیده می شد . دوست من می گفت در آستانه روز نیکوکاری ، به دانش آموزان تأکید کردم که حتما در آن روز «کارِ نیکو » یی انجام دهند و گزارش آن را برای من بیاورند . دانش آموزان از معلم خویش خواسته بودند که نمونه ای از « نیکوکاری » را برای ایشان تعریف کند . او هم به آنهاتوصیه کرده بود «اگر پیرزنی در خیابان بار سنگینی در دست دارد به او کمک کنید یا اگر پیرمردی می خواست ازخیابان عبور کند او را همراهی نمایید . »
پس از روز موعود، آقا معلم ، نخستین دانش آموز را که به قول او از « اراذل و اوباش سرشناس » مدرسه بود مورد خطاب قرار داده واز او پرسیده بود :« دیروز چه کار نیکویی انجام دادی؟ « او هم بلافاصله گفته بود :« آقا اجازه ! یک پیرمرد می خواست از ‪”‬این طرف ‪”‬ خیابان به ‪” آن طرف “‬ برود و من به او کمک کردم » . دومین دانش آموز گفته بود « یک پیرمرد مرد می خواست از ‪” آن طرف ”‬ خیابان به ‪ “این طرف “‬ بیاید به او کمک کردم ». اراذل سومی که نام دانش آموز بر او گذاشته بودند « پیرمرد را از این طرف به آن طرف و چهارمی او را از آن طرف به این طرف برده بود » . دوستم می گفت وقتی به آخرین دانش آموز رسیدم گفت نتوانسته کار نیکویی انجام دهد چون دوستانش برای انجام کار نیک ، آنقدر پیرمرد را به زور از آن طرف خیابان به این طرف واز این طرف به آن طرف برده بودند تا از حال رفته بود » .
حکایت سفر بردن کروبی و موسوی که دروغپردازان ناشی حکومت ، با آب و تاب فراوان نقل کرده اند مانند حکایت « نیکوکاری اجباری » اراذل و اوباشی است که دوست من آن را تعریف می کرد . شیخ شجاع از حدود پانزده ماه پیش ، در زندان جمهوری اسلامی است . زندانبانان وقیح ، بابت محل زندانی شدن کروبی از خانواده او اجاره ماهیانه می گیرند اما خانواده حق ندارند حتی در حد زندانیان معمولی در خانه ای که خودشان اجاره بهای آن را می پردازند شیخ را ملاقات کنند ، او از دسترسی آزادانه به مطبوعات ورسانه های مورد علاقه خود محروم است و مغول های حمله کننده به منزل کروبی ، کتاب های شخصی و بسیاری از اوراق و مکتوبات را که مورد علاقه اوست به رسم سایر غارت گران ، چپاول کرده و آز دسترس شیخ ، دور نموده اند . حتی همسر شیخ که هفته ای یک روز برای صرف ناهار به محل بازداشت همسرش می رفت بیش از چهار ماه از ملاقات با کروبی محروم شده بود وتنها دلیل این مجازات ، انتقال پیام کروبی به مردم در خصوص عدم شرکت در نمایش مسخره حکومتی ـ نمایش مفتضح انتخاباتی ـ بود . آاقای کروبی سالهاست از درد شدید در ناحیه کمر رنج می برد و پزشکان از او خواسته اند به صورت مرتب در داخل آب راه برود . اما در پانزده ماه گذشته تنها چند بار ، امکان انجام این توصیه پزشکی را برای کروبی فراهم کرده اند و خبر همان دو یا سه بار را نیز با بوق و کرنا در رسانه های مزدبگیر و دروغ پرداز خویش منعکس نموده اند . اکنون هم پس از ماهها دور نگه داشتن کروبی از خانواده و دوستان و محروم ساختن او از حقوقی که حتی خطرناک ترین زندانیان نیز آن بر خوردار هستند او را با انتخاب خودشان به سفری چند ساعته برده اند و خبر آن را در اختیار همه رسانه های حکومتی قرار داده اند . نکته جالب اینکه رسانه های حکومتی ، همچون گله گوسفندان هستند که هر حرکتی که توسط نخستین رسانه انجام شود توسط بقیه اعضای « گله گوسفندان » تکرار می گردد.
گفته اند کروبی به کاشان رفت . البته از حکومتی که دروغ گویی های رئیس دولتش ، حتی صدای سایر دروغ پردازان حکومتی را در آورده ، انتظار نیست همه واقعیت های سفر غیر ارادی کروبی را در اختیار مردم بگذارند اما ای کاش شجاعت داشتند و می گفتند که عده ای از مردم ، پس از مواجهه با کروبی در زیارتگاهی در مسیر را ه ، چگونه به او ابراز عشق وارادت کردند . یکی از دوستان من ، چند روز قبل ، برای من ایمیلی فرستاد و گفت که برادرش ، اقای کروبی را درمحل امامزاده ای در نزدیکی کاشان دیده و حتی شاهد عکس گرفتن یک توریست و مترجمش با شیخ بوده است . من نسبت به ابعاد داستان سفر بی اطلاع بودم در عین حال می دانستم که در پس این ماجرا اهداف تبلیغاتی وجود دارد لذا آن را نادیده گرفتم اما وقتی دیدم زندانبانان زبون شیخ و بالا دستی های آنها ، می خواهند همه ظلم های خویش به کروبی و سایر زندانیان شجاع را تحت الشعاع سفری قرار دهند که احتمالا هزینه آن را نیز از خانواده کروبی دریافت خواهند کرد تصمیم گرفتم چند خطی در این مورد بنویسم .
اکنون پیشنهادی به رهبر جمهوری اسلامی دارم که نه فشار های وارده بر شیخ ، بدون دستور اوست و نه مساعدت های های تبلیغاتی همچون سفر کاشان ! اگر او و عواملش از شیخ و انتقال سخنان او نمی ترسند و به قول خودشان ، امکان سفر برای او فراهم می کنند با یک اقدام دیگر ، نشان دهند کار اخیر ، جنبه تبلیغاتی نداشته و تنها برای جبران برخی از فشار های ناجوانمردانه ای بوده که در پانزده ماه گذشته بر کروبی وخانواده اش وارد کرده اند . مهدی کروبی و همسرش ، پنجاه سال پیش در اردیبهشت سال چهل و یک ، ازدواج کرده اند و با ورود به اردیبهشت نود ویک ، آنها وارد پنچاه ویکمین سال زندگی مشترک خود می شوند . یقین دارم کروبی بسیار مایل است به پاس پنجاه سال مقاومت و هممراهی همسرش ، پنجاهمین سال ازدواج را درکنار او باشد و با هم خاطرات تعدی هایی که در زندان ها و تبعید گاههای رژیم گذشته و در سالهای اخیر بر ایشان رفته مرور نمایند . مطمئنم شیخ و همسرش ، مایلند برای یکدیگر بازگو نمایند که رفتار زندانبانبان رژیم گذشته و آمران آنها با خانواهد شیخ ، با همه ناجوانمردی ها ، بسیار جوانمردانه تر از عقده گشایی های مزدبگیران رهبر بوده که اکنون به عنوان « صادر کننده یا اجرا کننده حکم زندان کروبی وموسوی »‌ آنها را در چنگال دارند . اگر رهبر و عوامل او راست می گویند به جای سفر تبلیغاتی کاشان ، اجازه دهند کروبی و همسرش ، در پنجاهمین سالگرد ازدواج خویش ، پذیرای گروهی از خانواده زندانیان سیاسی باشند وبا آنها خاطرات زندانی شدن شیخ در رژیم گذشته و تفاوت رفتاری زندانبانان دو نظام را مرور نمایند . این گوی و این میدان!




تحریم تازه آمریکا علیه ایران و سوریه

سحام نیوز: باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا با این هدف که مانع استفاده از تجهیزات ارتباطی پیچیده توسط دولت های ایران و سوریه علیه مخالفان و منتقدان شود، تحریم های تازه ای را اعلام کرده است.
به گزارش بی بی سی، اوباما گفته است که این دو کشور برای مقابله با مردم کشورهایشان به “استفاده خطرناک از تکنولوژی” روی آورده اند.
براساس این تحریم ها، اموال و دارایی افراد، موسسات و شرکت هایی که آن دسته از تجهیزات ماهواره ای، تلفنی و اینترنتی را در اختیار ایران و سوریه می گذارند که به این دو دولت در برخورد با مخالفانشان کمک می کند، در آمریکا مسدود خواهد شد.
براساس این تحریم ها از ورود این افراد به آمریکا هم جلوگیری می شود.
اقدام تازه اوباما، با هدف مقابله با نقض حقوق بشر از طریق استفاده از تکنولوژی های پیشرفته صورت گرفته است.
این اقدامات علاوه بر دولت های سوریه و ایران، شرکت ها و موسساتی را که با تولید سیستم هایی به ردیابی، کنترل، کشتن و شکنجه افراد کمک می کنند را شامل می شود.
اوباما گفته است: “تکنولوژی‌های پیشرفته باید در خدمت شهروندان باشد نه آنکه برای سرکوب آنها مورد استفاده قرار بگیرد.”
رئیس جمهور آمریکا همچنین افزوده: “این اقدام، گامی دیگر به سوی پایان حکومت بشار اسد است. رژیمی که دست به سرکوب مردم زده است. ”
سال گذشته هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، از شرکت های اینترنتی خواست تا ازارائه “ابزارهای اعمال فشار” به رژیم های مستبد خاورمیانه خودداری کنند.
کلینتون همچنین گفته بود که بعضی از شرکت ها امکان ارائه اطلاعات حساس درباره مخالفان را برای دولت های ایجاد می کنند.
در ماه های اخیر گزارشهایی درباره نقش شرکتهای غربی در سرکوب معترضان دموکراسی خواه در خاورمیانه منتشر شده است. مثلا گفته شده است که شرکتهایی از فرانسه و آفریقای جنوبی به حکومت معمر قذافی کمک کردند تا تماسهای تلفنی و اینترنتی مردم را شنود کند.
این گونه شرکتها استدلال می کنند که مرز باریکی میان استفاده از فناوری برای حفظ نظم و امنیت و سرکوب مخالفان داخلی وجود دارد.
خبرگزاری رویترز هم در اوایل ماه گذشته میلادی خبر داد که یک شرکت مخابراتی چینی تکنولوژی پیشرفته شنود خطوط تلفن ثابت و همراه و نیز جاسوسی در ارتباطات اینترنتی به شرکت مخابرات ایران فروخته است.
براساس این گزارش رویترز، این قرارداد که در دی ماه سال ۱۳۸۹ بین دو شرکت منعقد شده نشان می دهد که ایران علیرغم تحریم های سنگین بین المللی می تواند به تکنولوژی های پیچیده ، از جمله فن آوری لازم برای سرکوب مخالفان دست پیدا کند.




حضور شهروندان افغان در مازندران ممنوع شد

سحام نیوز: یکی از معاونان استاندار مازندران اعلام کرده است که تیر ماه امسال، آخرین فرصت شهروندان افغانستان برای خروج از استان مازندران است.
به گزارش سحام، سایت اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور، با انتشار خبری اعلام کرد: “مدیرکل مهاجران و اتباع خارجی استانداری مازندران از ممنوع شدن حضور مهاجران افغانی در این استان خبر داد.”
در این گزارش آمده است: سید تقی شفیعی صبح امروز در کارگروه ساماندهی اتباع خارجی در آمل با اشاره به اینکه در سال ‌جاری یک مصوبه اولویت‌دار برای خروج اتباع خارجی در مازندران اجرایی شده است، اظهار داشت: بر اساس مصوبه شورای تامین مازندران و تایید آن از سوی کارگروه کشوری، مازندران به‌عنوان تنها شهر ممنوع برای حضور اتباع مجاز و غیرمجاز افغانی شناخته شده است.
وی با بیان اینکه بر اساس این مصوبه، تمام اتباع افغانی تا تاریخ ۳۰ خرداد امسال فرصت حضور در مازندران را دارد، افزود: این قانون برای تمامی افغان‌های مجرد، متاهل، دارای مجوز غیرمجوز و حتی دارای گذرنامه می‌شود.
شفیعی با اشاره به اینکه امروز یک گروه دامادهای تحمیلی ناشی از ازدواج غیرقانونی با دختران ایرانی با افغانی‌ها تشکیل شده است، یادآور شد: تعدادی از این ازدواج‌ها شرعی و برخی نیز قانونی است.
وی افزود: تاکنون هزار ازدواج شرعی دختران مازندرانی با اتباع خارجی ثبت شده است.
شفیعی با اعلام اینکه این دامادها نیز باید دست همسران خود را گرفته و از مازندران خارج شوند، بیان کرد: گروهی که ازدواج قانونی کردند در این طرح قرار ندارند.
وی با اشاره به اینکه قانون نیروی انتظامی را ملزم کرده‌ است که نسبت به دستگیری و اخراج این اتباع از مازندران اقدام کند، افزود: همه موظف به اجرای این قانون و پاکسازی استان از این اتباع هستیم.
شفیعی با بیان اینکه این مصوبه یک فرصت طلایی برای مازندران در راستای پاکسازی استان از اتباع بیگانه است، گفت: امروز دیگر حضور افغان‌ها برای مازندران یک تهدید به شمار می‌رود.
وی با اعلام اینکه نباید اجازه داد گروهی در راستای تغییر فرهنگ استان تلاش کنند، گفت: مازندران به دلیل گردشگرپذیر بودن نمی‌تواند حضور این اتباع را بپذیرد.”
پیش از این، خبرگزاری فارس به نقل از بهمن خواجوند، بخشدار مرکزی نوشهر، گزارش داده بود که حضور اتباع افغانستان در بخش مرکزی این شهرستان ممنوع است.
براساس گزارش‌ها، وزارت کشور ایران طرحی را برای “ساماندهی اتباع افغانی غیرمجاز” در دست اجرا دارد که در سال ۱۳۹۱ وارد مرحله جدیدی خواهد شد.
محمد تهوری، مدیرکل امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور، روز بیستم فروردین ماه امسال اعلام کرد که “پس از خرداد (امسال) اتباع فاقد مجوزهای اقامتی، تبعه خارجی غیرمجاز تلقی می‌شوند و در صورتی که ایران را ترک نکرده باشند، بازداشت و اخراج خواهند شد.”
او همچنین گفت که پس از خرداد ۱۳۹۱ اتباع خارجی که به صورت مجاز مقیم ایران هستند و کارت پناهندگی جمعی، یا گذرنامه دارند، می‌توانند “در حوزه استان تعیین‌شده، اقامت کنند.”
وزارت کشور ایران در آذر ماه سال گذشته اعلام کرد که پناهجویان غیرقانونی تبعه افغانستان فقط سه ماه (تا پایان سال ۱۳۹۰) برای ترک ایران مهلت دارند، اما با درخواست نهادهای رسمی افغانستان، این فرصت تمدید شد.
"بعد از خرداد ماه، اتباع افغان فاقد مجوزهای اقامتی، در صورتی که ایران را ترک نکرده باشند، بازداشت و اخراج خواهند شد"




نامه سرگشاده یک دانشجوی محروم از تحصیل بهایی خطاب به آیت الله خامنه ای

یکی از دانشجویان اخراجی بهایی در سالگرد انقلاب فرهنگی، در نامه ای سرگشاده به آیت الله خامنه ای از تبعیض های نظام آموزشی ایران سخن گفته است. در این نامه او از رهبر جمهوری ایران خواسته است تا به سوالات او و دیگر جوانان بهایی پاسخ دهد.
متن کامل این نامه که در اختیار تارنمای جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب اقای خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران
مدت ها بود که می خواستم در نامه ای چند کلامی با شما صحبت کنم و از درد دل هایی بگویم که سال هاست بر دل من و سابر جوانان بهایی در ایران سنگینی می کند . هر چند شما تا کنون هیچ واکنش روشن و قابل استنادی نسبت به نامه ها و تظلم نامه هایی که شهروندان بهایی برایتان نوشته اند ، نشان نداده اید اما شاید این بار این رنج نامه را بخوانید و آن را پاسخ گویید.
من نیز مانند بسیاری از دوستان و هم کیشانم در ایران مدت هاست که از حق قانونی خود برای ادامه تحصیل در دانشگاه بازمانده ام . اما بگذارید این بار کمی بیشتر به عقب برگردم و سرگذشت یک جوان بهایی را از بدو ورود به مدرسه برای شروع تحصیل علم برایتان شرح دهم . بگذارید از آن روزهایی برایتان بگویم که در کلاس اول برای اثبات انسان بودن مجبور شدم در دستشویی مدرسه شلوار خود را برای یکی از هم کلاسی هایم پائین بکشم تا او باور کند که من دُم ندارم.همین الان هم وقتی به ان موقع فکر میکنم شرمم می شود اما شما بچه ای ۷ ساله را فرض کنید که در کلاس مجبور است صندلی جداگانه داشته و تنها بنشیند به این دلیل که بچه های کلاس نمی خواهند در کنار فردی نجس بنشینند . وقتی در سالهای بالاترکه معنای واژه هایی چون "نجس "، "کافر" و امثالهم را (در جلساتی که مدرسه با فردی روحانی برایمان ترتیب می داد و من به دستور مدیر مدرسه مجبور به حضور در آن کلاس ها می شدم) فهمیدم اولین سوال ها در ذهنم شکل گرفت.
چرا من نجسم ؟ من که هر روز حمام می کنم؟ من که مرتبا لباس هایم را مادرم می شوید؟
چرا من کافرم؟ مگر کافر کسی نیست که خدا را قبول ندارد؟ من که خدا را قبول دارم! نکند خدای ما و شما با هم فرق دارد؟
دردهای یک کودک ۸-۹ ساله به همین جا ختم نشد . در سال بعد ممنوعیت از حضور در تیم ورزشی مدرسه ، حضور در شورای مدرسه و محرومیت های دیگر.
در یک روز زمستانی بسیار سرد که دانش آموزان مدرسه مرا با شلنگ آب خیس کردند و فریاد نجس نجس سر می دادند گریه کنان به خانه آمدم و از مادرم پرسیدم چرا ما نجسیم؟ مگر ما یاد نگرفتیم که خدا پرست باشیم پس چرا بچه ها به من می گویند کافر؟ ومادرم که آن روز پا به پای من گریه کرد و شرح اعد ام های دهه ۶۰ ، زندان های طولانی مدت ، شکنجه ها ، آزار ها و مفقود الاثر شدن ها را برایم گفت . گفت که چطور قبل از تولد من و در بهبوهه ی انقلاب با تهدید و آزار و اذیت فراوانی که همسایه هایشان برای آن ها ایجاد کرده بودند مجبور شدند شهر و دیار عزیز خود را ترک و به این شهر مهاجرت "اجباری" کنند. آن روز برای اولین بار مفهوم "تفاوت" را فهمیدم، فهمیدم من بهایی هستم . برچسبی که بسیاری از حقوق اساسی ات را از تو می گیرد و تو در هیچ دادگاهی مجاز به اعاده ی ان نیستی!
سال های راهنمایی آسان تر از ان نگذشت ، از بدو ورود به مدرسه برای ثبت نام مدیر مدرسه با لحنی خشن به بنده اعلام کرد که اگر بخواهم در مدرسه او "فرقه ی بهائیت " را ترویج بدهم بدون معطلی مرا اخراج می کنم و با لبخندی ترسناک به من گفت که چراغ سبز اخراجم را هم دارد و منتظر بهانه ای برای آن است.
آقای خامنه ای در درس تاریخ سال سوم وقتی به درس بهائیت رسیدیم معلم تاریخ من را از کلاس اخراج کرد و بدون حضور من آنچه که شایسته و لایق هیچ کس نیست به من و دیانتم نسبت داد. از آن روز حتی رفتار معدود دوستانی که داشتم با من تغییر کرد.
تصورم بر این بود که در دبیرستان اوضاع بهتر خواهد شد. اما این یک خیال بود. یک بار که در مدرسه موضوع انشایی برای توصیف سیره امام علی (ع) داده شده بود من نیز داوطلب شدم و راجع به ایشان مطلبی نوشتم. چند روز بعد معاون پروشی مدرسه بنده را صدا زد و در کمال آرامش به من گفت که چون این فراخوان مقاله نویسی از طرف انجمن اسلامی دانشگاه شهرمان بود ما نمی توانیم یک فرد بهایی را به این مسابقات بفرستیم اما چون این مقاله بسیار خوب نوشته شده از من خواست که ان را به نام یکی از دوستانم در آن مسابقات شرکت دهد.
و دوباره سوال های بیشماری که در ذهنم نقش می بست :
منی که به قول معلم پروشی شما توانسته بودم به خوبی شخصیت امام علی (ع) را مورد کاووش قرار دهم ، من دشمن اسلام هستم ؟ منی که در تمام سالهای مدرسه بر خلاف اکثر قریب به اتفاق بچه ها در جلوی صف می ایستادم و با نهایت احترام به قران صبح گاهی گوش می دادم ، چون از همان کودکی به من اموخته بودند قران کلام خداست ، من بی دینم؟ من کافرم؟
رهبر کشور عزیزم ایران
من هم مثل بقیه دوستانم با پایان یافتن دوره پیش دانشگاهی با ذوق و شوقی وصف ناپذیر دفترچه کنکور گرفته و ثبت نام کردم با این امید که بتوانم در دانشگاه و رشته مورد علاقه ام تحصیل کنم. در روز کنکور اغلب کسانی در نزدیکی من نشسته بودند خیلی بی تفاوت از همان ابتدا شروع جلسه پفک و چیپس باز کردند و آب میوه هایشان را خوردند انگار عجله ای نداشتند انگار خیلی راحت می دانستند که اگر امسال نشد خوب سال دیگر! اما من با چنان دقتی می نوشتم که وصفش ممکن نیست شاید چون می دانستم که برای من فرصت دوباره ای وجود ندارد. شاید سال دیگر نتوانم... شاید دیگر نگذارند...
هیچ وقت شبی که نتایج کنکور سراسری اعلام شد یادم نمی رود. مهمان داشتیم با ذوقی که شاید هیچ کس تا آن زمان از من ندیده بود از اتاق بیرون پریدم و گفتم قبول شدم! از میان تمام چهره های شاد جمع فقط چهره ی مادرم خیلی خوب در خاطرم هست. سعی می کرد غم درون چشمانش را پشت لبخندی پنهان کند. غم و نگرانی که ماه ها بعد معنای آن را فهمیدم.
اقای خامنه ای، فکر نمی کنم هیچ وقت حس مرا تجربه کرده باشید . تا به حال شده در روز ثبت نام در جایی که قبول شده اید تمام مدت منتظر شنیدن یک جمله آشنا باشید؟ "شما به دلیل بهایی بودن..." وقتی تمام مراحل ثبت نام انجام شد وکارت دانشجویی موقتم را گرفتم انگار بزرگترین نعمت های دنیا را به من داده باشند. خوشحالی که دیگر تا امروز نتوانستم دوباره مزه اش کنم. اما افسوس که تمام این شادی ها خیلی زود تمام شد و روزی با احضار به دفتر دانشگاه به دلیل نداشتن گواهی صلاحیت عمومی از ادامه تحصیل بازماندم و تا امروز به رغم تمام پیگیری هایم به نتیجه ای نرسیدم.
نمی دانم آن افرادی که در سازمان سنجش، حراست، وزارت اطلاعات و شاید نهادی دیگر که من خبر ندارم حکم اخراج یا رد صلاحیت عمومی یک دانشجو را امضا یا صادر می کنن چه تصوری از این جریان دارند؟ آیا تا به حال عزیزان خودشان با چنین وضعیتی روبه رو شده اند؟ یا می دانند که این احکام به هر دلیلی که صادر شود چه تاثیر بر روح و جسم یک انسان می گذارد؟
آیا تا به حال کسی ان ها را با الفاظی هم چون "منافق" ، "جاسوس" ، مجرم" و دیگر الفاظ ناجوانمردانه خطاب قرار داده است؟ آیا تا به حال شخصی از عزیزانشان به خاطر پیگیری حقوق از دست رفته خود به زندان های طولانی محکوم شده است؟
آیا قاضی هایی که امروز به قول مادر بزرگم "دستشان به کم نمی رود" و احکامی مثل ۵ سال ، ۱۰ سال و حتی در یکی از نا عادلانه ترین آنها نوید خانجانی را به ۱۲ سال حبس محکوم می کنند، تصوری از گذران عمر یک بیگناه در زندان اوین دارند؟ اولین سوالی که بعد از دیدن حکم نوید به ذهنم رسید این بود که اگر فامیل نوید،خانجانی نبود آیا باز هم حقش ۱۲ سال بود؟
ما امروز محرومین از تحصیلی مانند سما نورانی و ایقان شهیدی در زندان داریم که جرمشان فقط پیگیری محرومیتشان است.
و شاید اشتباه محض است که فکر کنیم محرومیت ها و تبعیض ها فقط مختص به بهائیان است. امروز ده ها نفر دانشجوی زندانی بیگناه فقط برای فعالیت های دانشجویی به حق و مسالمت امیز خود در زندان های ایران روزگار می گذرانند.
بهاره هدایت ،مجید توکلی، مجید دری، ضیا نبوی ، کوهیار گودرزی، عاطفه نبوی، شبنم ممدزاده ، مهدیه گلرو و خیلی کسان دیگر که نامشان نامه ای بلند بالانه ی جداگانه می خواهد.
صحبت از بهاره هدایت شد . او که دانش اموخته دانشکده اقتصاد است امروز به جای آنکه دوشادوش دیگر اقتصاد دانان دیگر گره از کلاف سر در گم اقتصاد این روزهای ایران باز کند، این روزها تنها استفاده ای که از درسش می کند چوب خط هایی است که برای محاسبه گذران عمرش بر دیوار سرد و سخت اوین می کشد روزهای هفته را برای دیدار کوتاه با همسرش می گذراند. کاش قاضی عزیز او می دانست که ۱۰ سال یعنی چه! اینکه در اوین ساعت ها در روز می گذرد و روزها ، ماه ها و شاید سالها.
آقای خامنه ای، این نامه را علی رغم آن که می دانستم چه تبعات احتمالی برایم خواهد داشت نوشتم شاید این بار خوانده شد و جوابی داشته باشد برای چراهای بیشمارم در تمام این سالها.
اگر از من سوال شود که تنها آرزوی زندگیت چیست بی درنگ پاسخ خواهم داد: "روزی رسد که برادران و خواهرانم از هر دین و مسلک و نژاد و زبان و فرهنگی که باشند، آرزویشان حقوق انسانیشان نباشد "
به امید آن روز
یک جوان محروم از تحصیل بهایی
بیست نهم فروردین





سالروز تولد مجید دری، دانشجوی دربند

روز گذشته سالروز تولد مجید دری، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی بود.
مجید دری، عضو شورای دفاع از حق تحصیل، متولد ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ است. وی هم اکنون دوران محکومیت خویش را در تبعید، در زندان بهبهان، بدون هیچ گونه استفاده از حق مرخصی سپری می کند.
وی در ١٨تیرماه سال ۱۳۸۸ در شهر قزوین بازداشت شد. این عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در آذر ماه سال ۸۸، از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، به دلیل اتهاماتی چون محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی به یازده سال زندان همراه با تبعید محکوم شد. در دادگاه تجدید نظر این حکم به به ٦.٥ سال زندان در تبعید کاهش یافت.




صدای دانشجویان دربند باشیم (مهران براتی و عباس حکیم زاده)

دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) با انتشار فراخوانی مشترک از تمامی دانشگاهیان، نهادهای مدنی، سازمان های مدافع حقوق بشر و تمامی هموطنان در داخل و خارج از کشور خواستند تا به شکل ویژه حمایت خود را از دانشجویان دربند اعلام نموده و به کارزار سراسری برای اعتراض به تدوام حبس این دانشجویان بپیوندند.
در راستای حمایت از دانشجویان دربند، شماری از فعالین دانشجویی، سیاسی و مدنی نیز در پیام هایی جداگانه خطاب به دانشجویان زندانی از آنان تقدیر کردند. هم اکنون نزدیک به سی تن از دانشجویان در زندان به سر می برند و بیشتر آنان به احکام طولانی مدت حبس محکوم شده اند.
در هر روز، تعدادی از این پیام های ویدئویی منتشر خواهد شد.


ویژه نامه «صدای دانشجویان دربند باشیم»





مادر مجید دری در سالروز تولد فرزندش: پسرم در شرایط بسیار بدی در زندان بهبهان نگهداری می شود

شماری از فعالین دانشجویی و مدنی با حضور در منزل مجید دری در شهر کرج، سالروز تولد وی را در کنار اعضای خانواده اش جشن گرفتند.
برای سومین سال متوالی است که مجید دری، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی، سالروز تولد خود را در زندان به سر می برد.
به گزارش دانشجونیوز، مجید دری عضو شورای دفاع از حق تحصیل، متولد ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ است. به همین مناسبت شماری از فعالین دانشجویی و سیاسی با تهیه کیک تولد در کنار اعضای خانواده مجید دری، یاد وی را گرامی داشتند.
دفتر تحکیم وحدت و سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) چندی پیش با انتشار فراخوانی مشترک از تمامی دانشگاهیان، نهادهای مدنی، سازمان های مدافع حقوق بشر و تمامی هموطنان در داخل و خارج از کشور خواسته بودند تا به شکل ویژه حمایت خود را از دانشجویان دربند اعلام نموده و به کارزار سراسری برای اعتراض به تدوام حبس این دانشجویان بپیوندند.
«وضعیت زندان بهبهان مناسب نیست»
در این دیدار مادر مجید دری با اشاره به شرایط بسیار نامناسب زندان بهبهان، از کمبود امکانات و وضعیت سخت زندانیان در آنجا سخن گفت.
وی همچنین اظهار داشت که به دلیل دوری راه، ملاقات ها هم به سختی انجام می شود. لازم به ذکر است که خانواده مجید دری در شهر کرج ساکن هستند.
مادر مجید دری چندی پیش در گفتگو با تارنمای جرس نیز به عدم پاسخگویی مسئولان به درخواست مرخصی اعتراض کرده بود: "ما را تحت فشار می گذارید که مصاحبه نکنیم پس حداقل جواب ما را بدهید. موقع بازداشت مجید هیجده مامور آمدند تا بازداشتش کنند، اما الان یک نفر هم پیدا نمی شود جواب ما را بدهد؟! بخدا اعصابمان خرد است و این سومین عیدی است که مجید در زندان است. هیجده ساعت باید راه را طی کنیم تا او را ببینیم نمی دانم چه کسی باید جوابگوی ما باشد؟"
مجید دری، در ١٨تیرماه سال ۱۳۸۸ در شهر قزوین بازداشت شد. در آذر ماه سال ۸۸، شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی، وی را به دلیل اتهاماتی چون محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی به یازده سال زندان همراه با تبعید محکوم کرد. در دادگاه تجدید نظر این حکم به به ٦ سال زندان در تبعید کاهش یافت.
وی هم اکنون دوران محکومیتش را در تبعید، در زندان بهبهان، بدون هیچ گونه استفاده از حق مرخصی سپری می کند.
شادم که در مقابلتان سکوت نکردم
در تیرماه سال گذشته نیز مسئولان دانشگاه علامه طباطبایی حکم اخراج مجید دری را ازدانشگاه صادر کردند. وی پیش از بازداشت به سه ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود.
در همین راستا مجید دری با نگارش نامه ای از درون زندان اعلام کرد از اینکه سکوت ننموده و سرخم نکرده، خوشحال است: "به تازگی نامه اخراجم به دستم رسید و دلیل اخراجم را عدم حضور موجه به مدت ۴ ترم عنوان کردند و حق ادامه تحصیلم را گرفتند. یاد صحبت یکی از مسئولین افتادم که گفته بود زندانهای ایران مثل هتل است شاید به این جهت است پذیرشش زیاد است چیزی حدود ۳ برابر ظرفیت‎‏، قابل توجه قوه قضائیه.
شادم که در مقابلتان سکوت نکردم که هرچی می‌خواهید بکنید و سربلندم که در برابرتان سر خم نکردم و در اینجا جا دارد اخراجم را به خودم تبریک بگویم."
در آذر ماه سال گذشته نیز بیش از ٤٧٠  تن از دانشجویان، فارغ التحصیلان و اساتید ایرانی دانشگاه‌های داخل و خارج کشور، با امضای نامه‌ای اعتراض خود را نسبت به احکام سنگین و ناعادلانه‌ی حبس در تبعید برای دو دانشجوی محروم از تحصیل ستاره دار، ضیا نبوی و مجید درّی، اعلام کردند.
در همین زمینه:

صدای دانشجویان دربند باشیم

نامه مجید دری از زندان خطاب به دانشجویان

نامه مجید دری به مناسبت ١٦ آذر: جز این است كه شرایط را ما می سازیم؟

نامه سرگشاده بیش از ٤٧٠ تن از دانشگاهیان: ضیا نبوی و مجید دری، دانشجویان زندانی در تبعید را آزاد کنید




برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر: مدافعان حقوق بشر را آزاد کنید

خبرگزاری هرانا - برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط نرگس محمدی، نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی، محمد سیف‌زاده و تمام مدافعان حقوق بشر زندانی دیگر و پایان یافتن تمام اقدام‌های ایذایی ـ از جمله در سطح قضایی ـ علیه کلیه مدافعان حقوق بشر شد.
به گزارش تارنمای "جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران"، در بیانیه مطبوعاتی برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر که با عنوان "دولتمردان ایران باید نرگس محمدی را فوری و بی‌قید و شرط آزاد کنند"، منتشر شده، آمده است: "این برنامه نگرانی عمیق خود را از دستگیری خانم نرگس محمدی و آزار مدافعان حقوق بشر نامبرده در بالا که ظاهرا به قصد تنبیه فعالیت حقوق بشری آن‌ها انجام می‌شود، ابراز می‌کند."
متن این بیانیه به شرح زیر است:
 برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک "فدراسیون بین المللی جامعه‌های حقوق بشر" و "سازمان جهانی مبارزه با شکنجه" است، دستگیری مدافع حقوق بشر نرگس محمدی را محکوم می‌کند.
خانم نرگس محمدی، سخنگو و نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر، در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ در خانه پدر و مادرش در شهر زنجان به وسیله پلیس دستگیر و برای گذراندن محکومیت شش سال زندان خود به زندان اوینِ تهران منتقل شد. رسانه‌های دولتی در‌‌ همان روز اعلام کردند که او برای گذران محکومیت شش سال خود که در تجدید نظر تایید شده به زندان احضار شده است.
برنامه نظارت به شدت متاسف است که دستگیری خانم محمدی در‌‌ همان روز اعلام احضار رخ داده و او حتا امکان کافی نیافته که آماده شود و خود را به مسئولان زندان معرفی کند، با وجود اینکه او مادر دو کودک خردسال و دچار بیماری ناشناخته‌ای (فلج عضلانی) است که او را نیازمند رسیدگی پزشکی و آرامش می‌سازد.
برنامه نظارت یادآوری می‌کند که محکومیت خانم محمدی به شش سال زندان به اتهام‌های "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور"، "عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر" و "فعالیت تبلیغی علیه نظام" در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ تایید شد. اعضای دیگر کانون مدافعان حقوق بشر قربانی آزار و اذیت قضایی دایمی هستند، از جمله آقای عبدالفتاح سلطانی، که با وجود اعتراض به حکم بدوی ۱۸ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از اشتغال به حرفه هنوز در بازداشت خودسرانه است، خانم نسرین ستوده که محکومیت شش سال زندان را می‌گذراند و آقای محمد سیف‌زاده که محکومیت دو سال زندان را می‌گذراند. اعضای دیگر کانون مدافعان حقوق بشر آزاد هستند اما در خطر دستگیری به سر می‌برند، مثل آقای محمد علی دادخواه که در دادگاه بدوی به نه سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از اشتغال به حرفه و تدریس محکوم شده است. عبدالرضا تاجیک، یک عضو دیگر کانون مدافعان حقوق بشر، اخیرا پس از تایید محکومیت شش سال زندان در تجدید نظر ناگزیر از ترک کشور شد.
سوهیر بالحسن، رییس فدراسیون بین المللی جامعه‌های حقوق بشر در این زمینه گفته است: "نرگس محمدی به خاطر تعهد محکم خود به دمکراسی و موازین اساسی حقوق بشر خودسرانه دستگیر و مورد آزار قرار گرفته است. آشکار است که دولتمردان در چارچوب اختناقِ حاکم در ایران برای خاموش کردن تمام صداهای مخالف دست به هر کاری می‌زنند."
دبیر کل سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، جرالد استابِرُک، نیز اضافه کرد: "ما آزار قضایی، حکم‌های ناعادلانه زندان و اقدامات تنبیهی علیه مدافعان حقوق بشر را که به قصد درهم شکستن تعهد آن‌ها به حقوق بشر انجام می‌شود، به شدت محکوم می‌کنیم."
برنامه نظارت نگرانی عمیق خود را از دستگیری خانم نرگس محمدی و آزار مدافعان حقوق بشر نامبرده در بالا که ظاهرا به قصد تنبیه فعالیت حقوق بشری آن‌ها انجام می‌شود، ابراز می‌کند.
از این رو، برنامه نظارت از دولتمردان ایران می‌خواهد امکانات درمان پزشکی کافی در اختیار خانم نرگس محمدی قرار دهند و در تمام شرایط سلامت روانی و جسمانی تمام مدافعان حقوق بشر را در ایران تضمین نمایند.
برنامه نظارت همچنین خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط خانم نرگس محمدی، خانم نسرین ستوده، آقای عبدالفتاح سلطانی، آقای محمد سیف‌زاده و تمام مدافعان حقوق بشر زندانی دیگر و پایان یافتن تمام اقدام‌های ایذایی ـ از جمله در سطح قضایی ـ علیه کلیه مدافعان حقوق بشر است.





عدم رسیدگی به بیماری شنوایی محسن جوادی افضلی، فعال فرهنگی دربند

خبرگزاری هرانا - محسن جوادی افضلی زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین به شدت از بیماری شنوایی رنج می‌برد و تا کنون با بی تفاوتی مسئولین زندان اوین روبرو شده است.
به گزارش کلمه، محسن جوادی افضلی از فعالان فرهنگی بازداشت شده در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری و در روز عاشورای ۱۳۸۸ است که به مدت ۲ هفته در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات زیر فشار بازجویی‌ها بوده است.
این فعال فرهنگی که دارای یک فرزند ۲ ساله است در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت کشور به ۲ سال و ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده بود. وی در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۸ به زندان اوین احضار شد تا دوران محکومیت خود را بگذراند.
محسن جوادی افضلی در زمینه حفظ آثار تاریخی فرهنگی نیز فعالیت داشته است. وی پیش از این در تارخ ۱۳۹۰/۹/۱۷ در اعتراض به وضعیت پزشکی بند ۳۵۰ و عدم رسیدگی به بیماری شنوایی خویش دست به اعتصاب غذا زده بود.




۵۰۰ اصله چنار در شهرک رضوانیه استان البرز قطع می‌شود

خبرگزاری هرانا - شهردار کمالشهر گفت: بخش زیادی از چنارهای شهرک رضوانیه خشک شده‌اند و شهرداری مجبور به قطع ۵۰۰ اصله درخت در این محدوده شهری است.
علیرضا مساعد در گفتگو با مهر، در خصوص عدم رسیدگی به درخت‌های شهرک رضوانیه و خشک شدن آن‌ها که به قطع درختان منتج می‌شود، اظهار داشت: سال گذشته سه هزار اصله درخت در خیابانهای اصلی وفرعی کمالشهر کاشته شد؛ اما بخشی از این درخت‌ها که در سالهای گذشته کاشته شده‌اند، هم اکنون خشک شده‌اند؛ از این رو شهرداری در صدد احیاء و بهینه سازی این درخت‌ها است.
وی در پاسخ به این سوال که درخت‌های خشک شده چگونه مجددا احیا خواهند شد، افزود: بخشی از درخت‌ها احیاء اما شهرداری مجبور است بخشی عمده‌ای از چنارهای خشک شده را قطع کند.
شهردار کمالشهر تعداد درخت‌هایی که لزوم قطع آن‌ها وجود دارد را تعداد ۵۰۰ اصله ذکر کرد و گفت: قطع چنار‌ها به دلیل بی‌توجهی شهرداری نبوده است، بلکه تخلیه پساب‌های کارخانجات پای این درخت‌ها منجر به خشک شدن آن‌ها شده است.
وی در پاسخ به پیگیری شهرداری ازوضعیت کارخانه‌ها و تخلیه پساب‌های آن‌ها نیز اظهار داشت: برخورد‌هایی با کارخانه‌ها صورت گرفته است و حدود دو سال است که کلیه این کارخانه توجیه شده‌اند؛ در حال حاضر یک الی دو کارخانه در حال حاضر این اقدام را انجام می‌دهند.
مساعد گفت: برای احیای این فضای سبز شهرک رضوانیه حدود ۱۵۰ میلیون بودجه لحاظ کرده وتانکری نیز به منظور رسیدگی باقی مانده رخت‌ها ایجاد نموده است.
شهردار کمالشهر در بخش دیگری درباره ناهماهنگی‌های شهرداری در جمع آوری زباله‌های شهرک رضوانیه اظهار داشت: در سال گذشته جمع آوری زباله‌ها از ساعت ۶ صبح الی ۱۱ ظهر بوده است، و در سال جاری با تغییر این ساعت، کل زباله‌های کمالشهر در ساعت ۲۱ جمع آوری می‌شود.




هرانا؛ سه تن از زندانیان سیاسی زندان ارومیه بخاطر برگزاری مراسم نوروز تهدید به تبعید، انفرادی و تجدید محاکمه شدند

خبرگزاری هرانا - سه تن از زندانیان سیاسی زندان ارومیه که در طی نوروز امسال اقدام به برگزاری مراسم سال نو کرده بودند به حفاظت زندان فراخوانده و تهدید به تبعید و انفرادی و تجدید محاکمه شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سه تن از زندانیان سیاسی زندان ارومیه بنامهای ابراهیم احسن، شیرکوه عثمانی و احمد تمویی امروز ساعت ۱۰ صبح به دلیل برگزاری مراسم نوروز به حفاظت زندان احضار و تهدید به تبعید انفرادی و تجدید محاکمه شدند.
گفتنی ست این سومین باریست که این سه زندانی سیاسی به خاطر برگزاری مراسم جشن و شادی در نوروز امسال به اداره حفاظت زندان فراخوانده شدند. پیش‌تر در تاریخ ۱۵ و ۲۵ فروردین اداره حفاظت زندان ایشان را احضار کرده و تذکرات شدید الحنی مبنی بر عدم تکرار برگزاری مراسمات به خصوص جشن و شادی به ایشان داده بود.




تجمع کارگران قراردادی نساجی مازندران مقابل فرمانداری قائمشهر

خبرگزاری هرانا - صبح امروز بیش از ۱۵۰ کارگر قراردای نساجی مازندران در مقابل فرمانداری قائم شهر تجمع کرده و خواستار پاسخگوئی وضعیت شغلی خود در مقابل بی‌توجهی کارفرما و مسئولان استان شدند.
به گزارش ایلنا، صبح امروز بیش از ۱۵۰ کارگر قراردای نساجی مازندران در مقابل فرمانداری قائم شهر تجمع نمودند و خواستار پاسخگوئی وضعیت شغلی خود در مقابل بی‌توجهی کارفرما و مسئولین استان شدند. این برای سومین بار در سال جاری است که کارگران قراردادی نساجی مازندران در مقابل فرمانداری شهرستان قائم شهر تجمع نمودند.
تعدادی از کارگران نساجی مازندران در این تجمع اعتراض آمیز اظهار داشتند: با شروع سال ۹۱ به یکباره طبق دستور کارفرما نسبت به ورود ۱۵۰ کارگر قراردادی این شرکت جلوگیری به عمل آمد.
کارگران قراردادی نساجی مازندران اظهار می‌دارند: با توجه به وعده‌های فرماندار قائمشهر و شورای تامین این شهر که وعده داده بودند پس از ۱۵ روز به خواسته آنان پاسخی داده می‌شود امروز متاسفانه هیچ پاسخ منطقی از سوی مسئولین به ما داده نشده است.
این تجمع اعتراض آمیز در حالی شکل گرفته است که سوابق کاری کارگران در این کارخانه از دو سال تا ۱۶ سال است.
وضعیت نابسامان کارگران رسمی این شرکت نیز بر مشکلات کارگران این کارخانه افزوده است و بالغ بر ۱۴ ماه است که کارگران رسمی این شرکت نیز حقوق دریافت نکرده‌اند.



صدور حکم اعدام مرد میانسال به اتهام قتل

خبرگزاری هرانا - مرد ۵۲ ساله بنام علیرضا که متهم است در تاریخ ۲۷ مهرماه سال ۸۹ دوست خود بنام ابوالقاسم را در منطقه نارمک به قتل رسانده است در دادگاه به اعدام محکوم شد.
به گزارش مهر، علیرضا ۵۲ ساله متهم است در تاریخ ۲۷ مهرماه سال ۸۹ دوست خود به نام ابوالقاسم را در منطقه نارمک به قتل رسانده است. متهم ۴ روز پس از این جنایت با مراجعه به کلانتری گلبرگ راز قتل دوستش را فاش و خود را تسلیم کرد.
 با تکمیل تحقیقات در دادسرا پرونده با صدور کیفرخواست برای محاکمه به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
علیرضا صبح دیروز در جلسه محاکمه‌اش در حالیکه به شدت گریه می‌کرد در تشریح ماجرا گفت: روز حادثه ابوالقاسم را به خانه‌ام دعوت کردم تا برای من کاری پیدا کند. اما حرف‌های ما به درگیری لفظی کشیده شد در یک لحظه کنترلم را از دست داده و با بیل چند ضربه به سرش زدم. او نیمه جان روی زمین افتاد که خفه‌اش کردم.
ابتدا خواستم جسد را در بالکن خانه‌ام دفن کنم اما موفق به این کار نشدم. ۴ روز با جسد مقتول صحبت می‌کردم تا اینکه تصمیم گرفتم خود را تسلیم کنم. موضوع را با دامادم در میان گذاشته و به همراه او به کلانتری رفتیم. من قصد کشتن دوستم را نداشتم و حالا پشیمانم.
قضات دادگاه پس از آخرین دفاعیات متهم و با توجه به درخواست اولیاء دم علیرضا را به قصاص نفس محکوم کردند.




۸ میلیارد تومان مطالبات چایکاران پرداخت نشده است

خبرگزاری هرانا - رییس اتحادیه چایکاران شمال ضمن انتقاد از پرداخت نشدن مطالبات چایکاران و نرخ خرید تضمینی برگ سبز چای در سال جاری گفت: نرخ خرید برگ سبز چای درجه یک در سالجاری ۷۰۰ و درجه دو ۳۹۰ تومان اعلام شده که هزینه‌های تولید را پوشش نمی‌دهد.
به گزارش آفتاب، رییس اتحادیه چایکاران شمال ضمن انتقاد از نرخ خرید تضمینی برگ سبز چای در سال جاری گفت: نرخ خرید برگ سبز چای درجه یک در سالجاری ۷۰۰ و درجه دو ۳۹۰ تومان اعلام شده که هزینه‌های تولید را پوشش نمی‌دهد. ایرج هوسمی در گفت‌وگو با پانا، اظهار داشت: نرخ خرید تضمینی اعلام شده از سوی دولت شفابخش تولید چای نیست و افزایش نرخ خرید تضمینی نمی‌تواند نیازهای تولید را پاسخ دهد.
وی ادامه داد: نرخ خرید تضمینی برگ سبزچای درجه یک و دو در سال گذشته ۶۰۰ و ۳۰۰ تومان بود که در سالجاری به ۷۰۰و ۳۹۰ تومان افزایش یافته و نظر تولید کنندگان چای این است که قیمت‌ها باید تا ۱۲۰۰ و ۸۰۰ تومان افزایش یابد.
رییس اتحادیه چایکاران شمال تصریح کرد: ۳۰ سال قبل با یک کیلوگرم برگ سبز چای قدرت خرید ۸۰۰گرم گوشت و ۹۰۰گرم برنج وجود داشت، اما نرخ خرید برگ سبز چای در حال حاضر به حدی پایین نگه داشته شده که قیمت گوشت بیش از ۳۰ برابر و برنج سه تا چهار برابر قیمت برگ سبز چای است.
هوسمی اظهار کرد: در حال حاضر تولید کنندگان با مشکل‌هایی در تامین مواد اولیه مورد نیاز تولید مواجه هستند و با وجود دریافت حواله‌های دولتی کود در اختیار آن‌ها قرار نمی‌گیرد.

وی با اشاره به مطالبات چایکاران از دولت گفت: دو لت بابت خرید تضمینی برگ سبز چای ۸میلیارد تومان به چایکاران بدهکار است و در جلسه‌ای که هفته گذشته میان نمایندگان چایکاران و وزارت صنعت، معدن و تجارت برگزار شد قول مساعدی برای پرداخت مطالبات داده شد ولی تا کنون پرداخت نشده است.




انتقال نرگس محمدی به بند زندانیان سیاسی زن در زندان اوین

خبرگزاری هرانا -  طبق آخرین اخبار رسیده، نرگس محمدی به بند زنان سیاسی زندان اوین انتقال یافته است.
به گزارش کمیته گزارشگران، به گفته برخی از خانواده‌های زندانیان سیاسی زن که در حال برگشت از سالن ملاقات زندان اوین هستند، زندانیان در این ملاقات گفته‌اند که زمانی که آن‌ها برای ملاقات به سالن اعزام می‌شدند، نرگس محمدی در حال انتقال به بند بوده است.
انتقال نرگس محمدی به زندان در شرایطی صورت می‌گیرد که دو کودک دوقلوی وی، هم‌اکنون در شهر زنجان بدون حضور پدر و مادر هستند.
با توجه به وضعیت جسمانی نرگس محمدی، هم‌اکنون نگرانی‌ها در خصوص شرایط وی افزایش یافته است.



مقرری بیمه بیکاری کارگران اخراجی شهاب خودرو پرداخت نمی‌شود

خبرگزاری هرانا - با وجود وعده‌های بخش‌های مختلف دولتی تاکنون تغییری در وضعیت کارگران اخراجی شهاب خودرو به وجود نیامده و کارگران اخراجی خود را "بلاتکلیف" توصیف می‌کنند.
به گزارش ایلنا، در آغازین روزهای کاری سالی که نام حمایت از کار و تولید ملی بر خود گرفته است، ۶۵۰ نفر از کارگران قرارداد موقت ایران خودرو با عدم تمدید قرارداد کاریشان بیکار شدند.
این کارگران با برگزاری تجمعی اعتراض‌آمیز مقابل نهاد ریاست جمهوری در تاریخ ۱۶ فروردین و تجمعی دیگر در ۱۹ فروردین‌ماه مقابل ساختمان وزارت کار، خواستار تمدید قرارداد و بازگشت به کار شده بودند اما گزارش شده است که با وجود وعده‌های بخش‌های مختلف دولتی تاکنون تغییری در وضعیت این کارگران به وجود نیامده و کارگران اخراجی خود را "بلاتکلیف" توصیف می‌کنند.
نماینده کارگران شهاب خودرو در خصوص وضعیت کارگران اخراجی اظهار داشت: مسئولان کارخانه همچنان از ورود کارگران اخراجی به محوطه کارخانه شهاب خودرو ممانعت می‌کنند.
او با تاکید بر اینکه کارگران همچنان در بلاتکلیفی به سر می‌برند، افزود: با وجود اینکه چهار روز از اردیبهشت گذشته است اما تا این لحظه شکایت کارگران مبنی بر دریافت بیمه بیکاری نیز مورد پذیرش اداره کار شمال غرب تهران قرار نگرفته است و مسئولین این اداره اعلام کرده‌اند تا زمانی که نتیجه جلسه شورای تامین در خصوص وضعیت این کارگران مشخص نشود، کارگران حق شکایت ندارند.
او ادامه داد: در حال حاضر ۱۵۰ کارگر رسمی که در شرف بازنشستگی هستند در کارخانه فعال هستند و نیروهای جوان تازه نفس همگی اخراج شده‌اند.
او با بیان اینکه اکثر کارگران اخراجی برای تامین مخارج زندگی پراکنده شده و به شغلهای ناپایدار و کاذب از جمله دست فروشی رو آورده‌اند، عنوان کرد: اخراج کارگران در آغاز سال جدید، با توجه به شعار امسال ناعادلانه است.



ضرب و شتم جواد علیخانی، زندانی سیاسی، در سالن ملاقات زندان اوین

خبرگزاری هرانا - جواد علیخانی، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، امروز در سالن ملاقات، پس از اعتراض به محرومیتش از ملاقات، از سوی مأموران سالن ملاقات مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، مادر جواد علیخانی که از شهرستان برای دیدار با وی به تهران آمده بود، به دلیل آنچه "همراه داشتن اقلام غیرمجاز عنوان شد، از ملاقات با فرزندش محروم شد. جواد علیخانی پس از اطلاع از این مسأله، به اعتراض نسبت به عملکرد مسئولان سالن ملاقات پرداخت که از سوی آنان مورد ضرب و شتم واقع شده و به بند ۲۰۹ انتقال یافت.
این اتفاق، موجب ایجاد تشنج در سالن ملاقات شد و تأثر شدید سایر خانواده‌ها را در پی داشت.
جواد علیخانی، دانشجوی دوره دکترای دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز در ۲۸ مهر ماه سال ۸۶ دستگیر شد.
او به مدت ۱۱ روز در بازداشت‌گاه اطلاعات به سر برد و سپس به زندان سپیدار اهواز منتقل شد. علیخانی، ۱۱ ماه در زندان سپیدار اهواز بدون مرخصی نگهداری شد ودر شهریور ماه ۸۷ با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد.
وی در پاییز سال ۸۷، سه ماه بعد از آزادی به اتهام تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات و رهبری به تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم شد که این محکومیت در دادگاه تجدید نظر به ۳ سال حبس قطعی کاهش یافت. جواد علیخانی برای اجرای حکم ۳ سال حبس قطعی خود در تاریخ هشت خرداد ماه ۱۳۸۹ بازداشت و روانه زندان شد.
جواد علیخانی در طی این مدت از حق مرخصی محروم بوده است و با وجود برخوردار بودن شرایط «آزادی مشروط»، با این درخواست وی مخالفت شده است.



هفتاد سال باربارا استرايسند، پنجاه سال آواز و نمایش

باربارا استرايسند خواننده و هنرپيشه پرآوازه‌ی آمريکايی ۷۰ سالگی خود را جشن می‌گيرد. او در ۵۰ سال گذشته با ده‌ها فيلم و صدها ترانه از چهره‌های ماندگار در عرصه موسیقی و نمایش بوده است.
باربارا استرايسند بی‌تردید از اعجوبه‌های صحنه‌ی آواز و شو و نمایش است که در ۵۰ سال گذشته از شکوه و جذابیت نام او ذره‌ای کاسته نشده است. دستاوردهای او در موفقیت هنری بی‌نظیر است.
او در پنج دهه‌ی پیاپی حداقل یک آلبوم در بالاترین مقام فروش داشته و ۸ بار جایزه معتبر گرمی را برنده شده است. او هنوز هم با صدای گرم و نیرومندش یکی از بهترین خوانندگان جهان است.
باربارا استرایسند در دنیای نمایش نیز، در شو و تئاتر و سینما یکی از خلاق‌ترین هنرمندان بوده و به خاطر هنرنمایی خود ده‌ها جایزه برده است، از جمله جایزه تئاتری تونی، ۴ بار جایزه امی برای نمایش‌های تلویزیونی و دو بار اسکار، یکی برای بهترین بازیگر زن در فیلم "دختر مسخره" و دیگری برای اجرای ترانه‌ی اریژینال فیلم "ستاره‌ای متولد می‌شود".
با تمام شرم، در کمال قدرت
باربارا استرايسند در ۲۴ آوریل ۱۹۴۲ در خانواده‌ای یهودی در حومه‌ی فقیرنشین بروکلین (جنوب نیویورک) به دنیا آمد. خانواده‌اش از کلیمیان متعصب بودند و دختر با آداب و اعتقادات یهودی پرورش یافت.

باربارا استرایسند در سال ۱۹۹۳
باربارا استرايسند با محنت و سختی بزرگ شد. سیمای خود را زشت می‌دانست و به همین خاطر سخت خجالتی و کم‌رو بود، با وجود این، عاشق آن بود که روی صحنه آواز بخواند.
با زحمت و پشتکار به تمرین خوانندگی پرداخت. در سال ۱۹۶۲ در یک مسابقه آوازخوانی برنده شد و برای اولین بار در یکی از سالن‌های "برادوی" صحنه آواز و نمایش نیویورک، آواز خواند و به زودی به شهرت رسید.
باربارا استرايسند به زودی یکی از برجسته‌ترین نام‌های صحنه تصنیف و موسیقی شد. در سال ۱۹۶۳ با پخش اولین آلبوم ترانه‌های خود جایزه مهم گرمی را برد. در طول سال‌ها نزديک ۱۴۰ ميليون نسخه از صفحه‌های او به فروش رفت.
باربارا استرايسند در سال ۱۹۸۷ هشتمین جایزه "گرمی" خود را به خاطر آلبومی تازه دریافت کرد. او در پايان سال ۲۰۰۰ پس از دو کنسرت بزرگ در نيويورک، اعلام کرد که قصد دارد خوانندگی روی صحنه را کنار بگذارد. اما او به عهد خود پای‌بند نماند و در سال ۲۰۰۶ بار ديگر روی صحنه رفت و دوستداران موسیقی را با صدای گرم خود به سر شوق آورد.
در شوهای موزیکال
باربارا استرايسند در سال ۱۹۶۴ که تنها ۲۲ سال داشت در نمایش موزیکال "دختر مسخره" شرکت کرد و استعداد بی‌نظیر خود را نه تنها در آواز، بلکه در بازیگری نیز به عرضه گذاشت. این نمایش موفق در سراسر جهان روی صحنه رفت و به درآمدی بالا دست یافت. ترانه‌هایی که باربارا استرايسند در این نمایش خواند به زودی به سر زبان‌ها افتاد.
باربارا استرايسند به دنبال شهرتی که در صحنه و ترانه و آواز پیدا کرده بود، با شوی تلویزیونی به نام "اسم من بارباراست" بر شهرت و محبوبیت خود افزود.
جلوی دوربین
ورود باربارا استرايسند به سینما ناگهانی بود و پیشرفت او چشمگیر و پرشتاب. او که با نمایش موزیکال "دختر مسخره" به اوج شهرت رسیده بود، در سال ۱۹۶۸ در برگردان سینمایی این نمایش نقش ایفا کرد. نقش مرد مقابل او را عمر شریف ایفا کرد که به تازگی با فیلم "دکتر ژیواگو" به شهرت رسیده بود. فیلم را ویلیام وایلر، سینماگر نامی هالیوود کارگردانی کرد که موفق شد نام این فیلم را به عنوان یک موزیکال کلاسیک به ثبت برساند.

استرایسند در کنار رابرت ردفورد در صحنه‌ای از فیلم "آنطور که بودیم"
استرایسند در کنار رابرت ردفورد در صحنه‌ای از فیلم "آنطور که بودیم"
باربارا استرايسند در بازيگری سينما نيز خوش درخشيد و به ویژه در چند فيلم در کنار رابرت ردفورد نقش ايفا کرد، از جمله در فيلم‌های "هاليوود آن سال‌ها" و "آن طور که بوديم" که در ايران به عنوان "روزهای خوش زندگی" به روی اکران رفت.
باربارا استرايسند در ایفای متفاوت‌ترین نقش‌ها تواناست، اما به ویژه در ایفای نقش‌های کميک استعدادی کم‌مانند دارد.
او به ويژه در ایفای نقش دخترکی شیطان و پرجنب و جوش که مدام برای مردان پرمدعای دور و بر خود دردسر می‌آفریند، مهارتی کم‌نظیر نشان داد. در فيلم‌های "سلام خوشگله" و "دکتر جون تازه چه خبر؟" (محصول ۱۹۷۲ به کارگردانی پیتر باگدانوویچ) می‌توان اين استعداد را به خوبی دید.

استرایسند در سال ۲۰۰۸ در لس آنجلس
باربارا استرايسند پس از ۱۵ سال تلاش و تقلا سرانجام در سال ۱۹۸۳ موفق شد فيلم "ينتل" را تهيه کند، که از جوانی به آن علاقه‌مند بود. اين فيلم سرگذشت دختری يهودی را روايت می‌کند که برای شرکت در کلاس آموزش "تلمود"، کتاب احکام کليميان، خود را به صورت مرد در می‌آورد تا بتواند در آموزشگاه دینی که مختص مردان است، شرکت کند.
باربارا استرايسند که به اين داستان علاقه‌ای خاص داشت، هم فيلمنامه را نوشت، هم خود کارگردانی را به عهده گرفت و هم خود در نقش اصلی ظاهر شد.
باربارا استرايسند نمونه استعدادی چندگانه و قوی در دنیای موسیقی و نمایش است که با جدیت و پشتکار فراوان به بالاترین حد شکوفایی رسید. امروزه این هنرمند در هفتاد سالگی همچنان آفریننده و پرتوان است: او تنها یک سال پیش خواننده‌ی برتر سال لقب گرفت، و آخر امسال بار دیگر با یک کمدی به روی پرده‌ی سینما می‌آید.





ژان پل گوتیه یکی از چهره‌های دنیای مد است که در طول ۳۶ سال فعالیتش نام خود را در دسته‌ی بزرگان این عرصه به ثبت رسانده است. شنا کردن خلاقانه در جهت خلاف آب موجب شده تا به او لقب پسر بد دنیای مد را بدهند.
ژان پل گوتیه در خانواده‌ای از طبقه متوسط فرانسه به دنیا آمد و هیچ‌گاه نیز به عنوان طراح لباس و مد به طور رسمی تحصیل نکرده و آموزش ندید. پدر گوتیه یک حسابدار ساده و مادرش صندوقدار بود و در حومه شهر پاریس اقامت داشتند.
یکی از طرح‌های ژان پل گوتیه گوتیه از همان سال‌های نوجوانی علاقه‌اش را به دنیای مد کشف کرده بود و می‌دانست این همان چیزی است که دوست دارد زندگی‌اش را وقف آن کند. پس با پشتکار فراوان طرح‌هایش را برای خانه‌های مد مختلف در فرانسه فرستاد تا آنکه پی‌یر کاردین استعدادی را که در گوتیه جوان نهفته بود، کشف کرد و در سال ۱۹۷۰ او را به عنوان دستیار استخدام کرد. پس از آن بود که زندگی حرفه‌ای گوتیه با سرعت رو به پیش گذاشت و او در سن ۲۴ سالگی مارک تجاری خود را معرفی کرد و دو سال بعد در ۱۹۷۸ نیز "خانه مد ژان پل گوتیه" را بنا نهاد.
در سال ۱۹۸۵ کلکسیون لباس‌های مردانه گوتیه با نام " و خدا مرد را آفرید" جنجالی را در دنیای مد پدید آورد. در طرح‌های نمایش داده شده گوتیه به پای مردان دامن پوشانده بود. تلفیق نشانه‌های زنانه و مردانه هنوز هم در کارهای گوتیه دیده می‌شوند.

شهرت و طرح‌های گوتیه سبب می‌شود تا مدونا در سال ۱۹۹۰ طراحی لباس‌هایی تور جهانی کنسرت‌های خود را بر عهده این طراح فرانسوی بسپارد. بالاتنه‌ی چسبان مدونا با سینه‌بند مخروطی شکلش که در جریان این تور در کنسرتش در شهر لندن به تن کرد، هنوز هم در خاطر باقی مانده و تبدیل به یکی از خاطرات ماندنی دنیای مد شده است.
جنجال بعدی در سال ۱۹۹۳ رقم می‌خورد. ژان پل گوتیه نخستین عطر زنانه خود را در شیشه‌ای به شکل نیم تنه‌ی یک زن روانه بازار می‌کند. واتیکان در اقدامی اعتراضی فروش این عطر را در خاک این دولت‌شهر ممنوع می‌کند.
طرح‌های گستاخانه گوتیه و فعالیت‌های غیرمتعارفش از جمله استفاده از مدل‌های پیر یا چاق بر سکوی مد که با روال معمول سازگاری نداشت باعث می‌شود تا به او لقب "پسر بد" بدهند. در سال ۲۰۰۴ موزه هنرهای معاصر پاریس تصمیم به برگزاری نمایشگاهی به افتخار ژان پل گوتیه می‌گیرد.
این بار‌هم طراح فرانسوی شنا کردن جهت خلاف آب را برمی‌گزیند و به جای به نمایش گذاشتن لباس‌ها و طرح‌های معمول آتلیه‌اش از کمک یک نانوایی در پاریس بهره می‌گیرد. گوتیه با استفاده از نان‌های باگت، خمیر و سبدهای بزرگ نان مدل‌هایی را خلق می‌کند که لباسشان نه پارچه بلکه نان‌های فرانسوی است.
در سال ۲۰۰۸ مدونا برای دومین بار از گوتیه می‌خواهد تا طراحی لباس اجراهایش را بر عهده بگیرد. پس از مدونا، کایلی مینوگ نیز گوتیه را مسئول طراحی لباس‌های تور جهانی خودش با نام "X World" می‌کند و مریل منسون نیز به جمع مشتریان سرشناس این طراح فرانسوی می‌پیوندد.
در سال ۲۰۱۱ موزه هنرهای زیبای مونترال نمایشگاهی را از کارهای ژان پل گوتیه ترتیب داد. در این نمایشگاه که از جمله لباس جنجالی مدونا در آن به نمایش گذاشته شده، مدل‌هایی با صورت‌های محرک به کار گرفته شدند.
ژان پل گوتیه ۲۴ آوریل امسال ۶۰ ساله شد.



سه سال از درگذشت بیژن ترقی، ترانه‌سرای ایرانی می‌گذرد. حاصل بیش از نیم قرن فعالیت هنری او سیصد ترانه است. نخستین ترانه‌ی ترقی با همکاری پرویز یاحقی در سال ۱۳۳۵ خورشیدی از رادیو پخش شد.
می‌گویند ترانه از گهواره آغاز و به گور ختم می‌شود. اما این ترانه که از تولد با لالائی مادر و تا مرگ با مرثیه بدرقه‌ی راهمان است، چندان ارج و قربی در میان ادیبان ما نداشته است. شان و جایگاه ترانه را از نگاه شاعران، می‌توان با پاورقی‌نویسی از دیدگاه نویسندگان مقایسه کرد. ایرج میرزای شاعر خطاب به عارف می‌گوید: تو آهوئی مکن جانا، گرازی/ تو شاعر نیستی و تصنیف سازی.
نویسندگان نامدار ما نیز اغلب از پاورقی‌نویس با لحنی تحقیرآمیز یاد می‌کنند و کار"حسینقلی مستعان" و دیگر پاورقی‌نویسان را جدا از ادبیات منثور می‌دانند. با این همه نه ایرج میرزا، شاعر سهل و ممتنع‌گوی ما و نه نویسندگان نامدار و پرآوازه با کوچک کردن این دو هنر نتوانستند از تاثیر و نفوذ آن در میان مردم و از توسعه و گسترش آن در ادبیات امروز بکاهند. در روزگار ما شاید بتوان گفت که ترانه بیش از هر هنر دیگری در میان مردم رایج است و موثرترین وسیله ارتباطی در میان آنان.
اما از "شیدا" و "عارف" و "بهار"، بنیانگذاران ترانه‌سرائی نوین در صد سال گذشته که بگذریم، سالیان دراز ترانه راهی یکنواخت و بی‌فراز و نشیب را می‌پیمود که هیچ گونه دگرگونی در آن رخ نمی‌نمود. منوچهر همایون‌پور، خواننده سنتی، می گوید: «کلمه‌های عشق و دل بیشترین مورد استعمال در سروده‌ها را داشتند و به زشت‌ترین صورت‌ها از این زیباترین واژه‌ها استفاده می‌شد.»
«تا چشم مستی می‌بینه عاشق می‌شه دوباره/ هر روز به دنبال یکی، هر شب یه عشقی داره»

رهی معیری و ترانه‌های ناب
در چنین حال و هوائی است که شاعر و ترانه‌سرائی همچون "رهی معیری" سر بلند می‌کند و با غنای تغزلی خود تحولی در ترانه‌سرائی به وجود می‌آورد. پس از رهی از سه ترانه‌سرای دیگر، اسماعیل نواب صفا، رحیم معینی کرمانشاهی و بیژن ترقی‌، می‌توان نام برد که با قصه‌های کوتاه تصویری، به ترانه‌های سنتی ملال‌آور، روح و جان تازه‌ای بخشیدند.
بیژن ترقی با غوطه خوردن در کتاب و آشنائی با شاعران بزرگ به ترانه‌سرائی می‌رسد.


رهی معیری
همه چیز از همان کتابفروشی آغازمی‌شود. کتابفروشی "خیام" در خیابان ناصر خسرو که محمد علی ترقی، پدر بیژن ترقی، آن را همراه با پسرانش اداره می کرد. فضای شعر و ادب در همان محوطه‌ی کوچک موج می‌زد. شهریار بود و همائی٬ امیری فیروزکوهی بود و گلچین معانی و بسیاری دیگر از دست‌اندرکاران. بیژن ترقی در آغاز به فکر تصحیح و جمع‌آوری دیوان شاعران کلاسیک ایران چون "صائب تبریزی" و "کلیم کاشانی" می‌افتد. شاید همین سر و کار داشتن با ادبیات کلاسیک و مطالعه‌ی آثار آنان بود که ذوق شاعری نهان مانده در درون او را برانگیخت و موجب شد او به جمع غزل‌سرایان بپیوندد. نخستین شعر او در دوران نوجوانی همان موضوع همیشگی شمع و پروانه را در بر داشت:
گریه مکری که دائم شمع را بر دامن است/ می‌فریبد عاقبت آن ساده دل پروانه را
تشویق شهریار او را به سرودن علاقمندتر می‌کند. بیژن ترقی که دستی نیز در موسیقی داشت و با نواختن ویولن آشنا بود، به تصادف با پرویز یاحقی آشنا می‌شود. آشنائی او با نوازنده و آهنگساز مشهور انگیزه‌ی دیگری می‌شود برای سرودن ترانه. ترانه‌هائی که به قول خودش «در آن ایام در یک قالب تکراری در مورد بی‌وفائی معشوق، جور رقیب، قامت سرو یار، غنچه لب و چشم نرگس سروده می‌شد». ترقی با مضامین نو وارد عرصه ترانه‌سرائی می‌شود:
منم که چشمه سرابم/ چو نقش آرزو بر آبم
بلرزدم دل از نسیمی/ به بحر زندگی حبابم
او ترانه را پدیده‌ای نو می‌داند که بر عکس ادبیات منظوم، گذشته‌ای چندان دور و پر سابقه ندارد. زیرا «ادبیات ما هزار ساله است و ترانه‌های ما صد ساله».

آتش کاروان
ترقی در آغاز سبک سمبلیک و مناظره را برای ترانه انتخاب می‌کند. "به رهی دیدم برگ خزان"، "گردباد"، "آتش کاروان"، "سبوی بی می"، "کعبه دل‌ها"، و "سایه" از مشهورترین انواع این گونه ترانه‌های اوست. در این میان آتش کاروان که از نخستین ترانه‌های او و با صدای گرم و رسای دلکش و آهنگ علی تجویدی اجرا شده، از محبوب‌ترین و ماندگارترین آن ها نیز هست.
«آتشی ز کاروان جدا مانده/ این نشان ز کاروان به جا مانده/ بختم مدد نکرد چو با کاروان روم/ می‌سوزم آن قدر که چو دود از میان روم/ سر می‌کشم چون شعله که برخیزم ای دریغ/ کو پای قدرتی که پی همرهان روم»


بیژن ترقیحسینعلی ملاح، پژوهشگر و موسیقیدان، در مورد این ترانه گفته است: «هر کس سراینده این ترانه را نشناسد، می‌پندارد بیژن ترقی پیرمردی است سپیدموی و سالخورده که سرد و گرم روزگار چشیده و نیک و بد ایام بسیار دیده. اما وقتی آگاه می‌شود او بیش از سی بهار از عمرش سپری نشده است بر نبوغ او آفرین می‌گوید.»
بیژن ترقی همچنان به دنبال نوآوری است. این بار کوشش می‌کند با شکستن کلمات، ترانه‌ها را به زبان محاوره عرضه کند. بدون تردید کسی که در ادبیات کلاسیک ایران دست دارد به خوبی می‌داند که این کلمات را چگونه باید شکست تا خللی در شعر به وجود نیاورد. تفاوت بسیار است میان او و کسی که برای گفتن ترانه مردم‌پسند می‌سراید:
«ماشین مشدی ممدلی/ نه بوق دارد نه صندلی» یا
«باز آمدیم، باز آمدیم/ اردک بودیم، غاز آمدیم»
ترقی ترانه‌ی "گل اومد بهار اومد" را برای نخستین بار با شکستن کلمات ساخت و موفقیت بسیار نیز در این راه به دست آورد. او رمز ماندگاری ترانه را «در اصالت و شیوائی آهنگ، تازگی مضمون و تلفیق و پیوند شعر با ملودی‌های آهنگ آن می‌داند که در برگیرنده‌ی حوادث زمان و بازگو کننده‌ی حالات و نیازهای عاطفی و اخلاقی مردم زمان خود باشد». ترقی در عین حال هنرمند اصیل را موجود دردمندی می‌داند که «خود در صدد درمان دیگری است».


حسینعلی ملاح در باره ترقی گفته است: «او در سرودن ترانه‌ها توجه خاصی به مضمون اشعار دارد. ترانه‌هایش در قالب تغزل آموزنده است. زمان در آن منعکس است، سستی و رخوت ایجاد نمی‌کند. اگر در ترانه‌ای با صوفیان نشسته، در ترانه‌ای دیگر ایمان راسخ خود را آشکار کرده است.»
ترقی اما برای هنرمند رسالتی نیز قائل است: «این همه موضوعات اجتماعی و حوادثی که در پهندشت زندگی ما در جریان است، درخور تعمق و تفکر و حاوی مضامین جالبی است که تنها هنرمندان هستند که از عهده بیان آن البته به زبان هنر برمی‌آیند. هنرمندی که پیوسته گرم تعلقات نفسانی خود باشد و نتواند درد اجتماع و نابسامانی‌های مردم سرزمین خود را حس کند، موجودی تک‌بعدی و متحجر است.»
ترقی در آخرین سال‌های زندگی، گویا دردهای اجتماعی آنچنان تا اعماق وجودش نفوذ کرده بود که آخرین سروده‌اش "وطنم، وطنم" را بر روی آهنگی قدیمی سر داد تا دین و رسالت خود را پیش از مرگ به انجام رسانده باشد.
«وطن ای هستی من/ شور و سر مستی من/
جلوه کن در آسمان/ همچو مهر جاودان/
بشنو سوز سخنم/ که هم آواز تو منم/
همه جان و تن من/ وطنم وطنم وطنم
بیژن ترقی در روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ در سن ۸۰ سالگی درگذشت.