۱۳۹۱ فروردین ۲۳, چهارشنبه

مهمترین خبرهای روز چهارشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

شبکه «العالم» خبر داد:

واردات از ۱۰۰ شرکت اروپایی ممنوع می‌شود

شبکه تلویزیونی «العالم» به نقل از منابع آگاه اعلام کرد جمهوری اسلامی خرید و واردات کالا از ۱۰۰ شرکت اروپایی را ممنوع می‌کند.
«العالم» روز چهارشنبه (۲۳ فروردین) اعلام کرده که این اقدام جمهوری اسلامی در پاسخ به تحریم‌های اروپا علیه ایران صورت گرفته است.
این شبکه تلویزیونی به جزئیات این تصمیم و شرکت‌هایی که قرار است مشمول تحریم‌ها قرار بگیرند اشاره‌ای نکرده است.
تحریم‌ها و فشار‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی در یک‌سال گذشته افزایش قابل ملاحظه‌ای داشته٬ به طوری که دامنه این تحریم‌ها صنعت نفت ایران را نیز در بر گرفته است.
جمهوری اسلامی نیز در واکنش به این تحریم‌ها صدور نفت به یونان٬ آلمان٬ اسپانیا و چند کشور غربی را متوقف کرده است.
به نظر می‌رسد تصمیم ایران برای توقف خرید کالا از ۱۰۰ شرکت اروپایی در راستای خواست علی خامنه‌ای مبنی بر حمایت دولت در سال ۱۳۹۱ از تولید ملی است.




سایت «مشرق‌نیوز» خبر داد:

قاچاق روزانه شش میلیون لیتر سوخت از ایران


سایت «مشرق‌نیوز» به نقل از یک نهاد نظارتی از قاچاق روزانه شش میلیون لیتر سوخت از مرز‌های جنوب شرقی به خارج از کشور خبر داد.
این سایت محافظه‌کار روز یکشنبه (۲۲ فروردین) با اعلام این خبر نوشته که ارزش «این تجارت کثیف روزانه بالغ بر میلیارد‌ها تومان است» که مسئولان مربوطه در برابر آن «بی‌تفاوت» هستند.
این سایت در عین حال نوشته است: «بخش بزرگی از قاچاق سوخت از طریق مرزهای شمال غربی کشور و دیگر بخش‌های مرز شرقی به سوی کشورهای همسایه سازماندهی می‌شود.»
قیمت فراورده‌های نفتی در ایران بسیار ارزان‌تر از کشورهای همسایه آن است و همین اختلاف قیمت، انگیزه اصلی برای قاچاق این فراورده‌ها محسوب می‌شود.
گفته می‌شود با سهیمه‌بندی‌ بنزین در ایران و اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها از میزان حجم قاچاق سوخت کاسته شده است٬ اما این روند آن‌طور که «مشرق‌نیوز» اعلام کرده همچنان ادامه دارد.
مقام‌های جمهوری اسلامی تاکنون توضیحی در مورد اینکه چگونه شش میلیون لیتر سوخت به طور روزانه در اختیار قاچاقچیان مرز‌های جنوب شرقی کشور قرار می‌گیرد٬ ارائه نکرده‌اند.






در کمیسیون امنیت ملی به تصویب رسید:

اختصاص ۲۰ میلیارد تومان برای اجرای طرح افشای «نقض حقوق بشر» در آمریکا و بریتانیا

کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس طرح ۲۰ میلیارد تومانی جمهوری اسلامی برای افشای «نقض حقوق بشر» در آمریکا و بریتانیا را تصویب کرد.
خبرگزاری «خانه ملت» این مطلب را روز یکشنبه (۲۲ فروردین) به نقل از فاطمه آلیا عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرده است.
آن‌طور که خانم آلیا گفته است: «این طرح از اوایل مجلس هشتم در کمیسیون امنیت ملی مطرح و به دلیل مشخص نبودن منابع اعتباری با ایراد شورای نگهبان روبرو شده بود.»
این نماینده مجلس اظهار کرده که طرح مذکور پس از تامین اعتبار از سوی دولت محمود احمدی‌نژاد در کمیسیون امنیت ملی مجلس به تصویب رسیده است.
وی با بیان اینکه این طرح برای تبدیل شدن به قانون به صحن علنی مجلس خواهد رفت، گفت: «با تصویب این طرح، قانونی محکم برای افشای نقض حقوق بشر آمریکا و انگلیس در اختیار خواهیم داشت.»
طرح یادشده با هدف «مقابله با محدود سازی ناعادلانه آمریکا و انگلیس در عرصه فناوری اطلاعات و به منظور افشای موارد متعدد و روز افزون نقض حقوق بشر توسه امریکا و انگلیس» ارائه و تصویب شده است.
به نظر می رسد این اقدام واکنشی است به انتقاداتی که از سوی این کشورها و برخی سازمان های بین‌المللی نسبت به نقض حقوق بشر در ایران مطرح می شود.
در دو سال گذشته نهاد‌های مدافع حقوق بشر گزارش‌های متعددی از نقض حقوق بشر در ایران منتشر کرده‌اند که این گزارش‌ها با خشم و اعتراض‌ مقام‌های جمهوری اسلامی مواجه شده است.






رسانه‌های محافظه‌کار خواستار شدند:

حزب‌الله بهانه دست سایت «دیگربان» ندهد

رسانه‌های محافظه‌کار با اعلام اینکه بلای فیلترینگ به جان حزب‌الله افتاده است٬ از کسانی که وبلاگ‌ یا سایت آنها فیلتر شده خواستند با اعتراض‌ها و انتقاد‌های خود٬ بهانه به دست سایت «دیگربان» ندهند.
خبرگزاری فارس٬ سایت‌های بولتن‌نیوز٬ ندای انقلاب و خبرنامه دانشجویان ایران روز سه‌شنبه (۲۲ فروردین) با بازنشر یکی از پست‌های وبلاگ «جلبک‌ ستیز» این خواسته وی را دوباره مطرح کرده‌اند.
در متن منتشر شده در این وبلاگ و رسانه‌های محافظه‌کار خطاب به معترضان حزب‌اللهی آمده است: «دشمن ما همین سایت‌های ضدانقلابی است که از اعتراض من و شما به بحث فیلترینگ سوء استفاده کرده‌اند و ما را مقابل نظام قرار داده اند.»
در این متن همچنین آمده است: «ما باید بدانیم فقر و تهی دستی زیر بیرق حسین زمان، بسی بهتر است از سرمایه داری و آرامش ظاهری زیر بیرق یزید و معاویه.»
در ماه‌های اخیر همزمان با گسترش برخورد‌های قوه قضائیه با برخی فعالان حزب‌الله در فضای مجازی٬ انتقاد‌ها از عملکرد این قوه در برخورد با «سربازان جنگ نرم» نیز افزایش یافته است.
قوه قضائیه در ماه‌های اخیر چندین وبلاگ و سایت محافظه‌کار را فیلتر کرده و مسئولان آنها را بازداشت کرده است که این اقدام با اعتراض‌هایی نیز مواجه شده است.






علی سعیدی٬ نماینده ولی فقیه در سپاه:

عربستان از دخالت در امور سوریه ضرر می‌کند

علی سعیدی٬ نماینده ولی فقیه در سپاه٬ عربستان و قطر را «پادوی آمریکا» در حوادث سوریه نامید و هشدار داد «توطئه‌چینی» آنها در این کشور به ضررشان تمام خواهد شد.
آقای سعیدی روز سه‌شنبه (۲۲ فروردین) به خبرگزاری مهر گفته است: «معادلات منطقه خاورمیانه به نفع عربستان، قطر و بعضی کشورهای دیگر منطقه پیش نمی‌رود و تاریخ این رژیم‌ها به پایان رسیده است.»
وی افزوده است: «حمایت معنوی ایران و ایستادگی روسیه و چین زمینه شکست توطئه آمریکا، قطر و عربستان را فراهم می‌کند.»
نماینده ولی فقیه در سپاه همچنین با انتقاد از دخالت «ترکیه» در حوادث سوریه گفته که «اردوغان یا خواب امپراتوری عثمانی را می‌بیند و یا با توجه به افول شرایط عربستان و مصر می‌خواهد نقش رهبری جهان اسلام را بر عهده بگیرد.»
سعیدی اظهار کرده که مردم مسلمان ترکیه از اردوغان انتظار دارند «به صورت محکم در کنار بیداری اسلامی قرار بگیرد و در مقابل رژیم صهیونیستی بایستد.»
جمهوری اسلامی با آغاز اعتراض‌ها در سوریه٬ از بشار اسد حمایت می‌کند و از کشور‌های عربی و ترکیه به خاطر حمایت از مخالفان اسد خشمگین است.
مقام‌های جمهوری اسلامی در یک سال گذشته بار‌ها به این کشور‌ها به خاطر «دخالت» در امور داخلی سوریه هشدار داده‌ و به صراحت اعلام کرده‌اند همه‌جانبه از بشار اسد پشتیبانی می‌کنند.




چشم‌اندازهای جدید در بحران هسته‌ای ایران؛ اعتمادسازی سخت، ولی ممکن است

گفت‌وگو با علی کشتگر فعال سیاسی- سراج‌الدین میردامادی

سراج الدین میردامادی - باراک اوباما در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرد که ایران در صورت ارائه برخی از تضمین‌ها، می‌تواند به انرژی صلح‌ آمیز هسته‌ای دست یابد.
 این نامه توسط رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه تحویل رهبر جمهوری اسلامی ایران شده است.
از آقای علی کشتگر شما فعال سیاسی مقیم پاریس  پرسیدم آیا این پیام جدید رئیس جمهوری آمریکا به رهبر جمهوری اسلامی نشان‌دهنده‌ تغییر موضعی در سیاست آمریکاست ؟ آیا نرمشی دیده می‌شود در برابر سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران ؟
 
 
به نظر من تغییر موضع نیست. موضع آقای اوباما همین بوده و طبعاً نرمش است. من معتقدم که سال جاری، سال بسیار حساسی‌ست که احتمال جنگ بین ایران و آمریکا و اسراییل هست.
 البته آقای اوباما جنگ نمی‌خواهد و می‌داند که جنگ به نفع منافع ملی آمریکا نیست و ضمناً باعث رشد بنیادگرایی اسلامی در کل منطقه‌ خاورمیانه و جهان می‌شود. با توجه به تمام محاسبات ایشان خواهان عادی شدن رابطه ایران و آمریکاست و از اول هم موضع ایشان همین بوده.
 حالا شما می‌توانید اسم این  برخورد را بگذارید یک نرمش جدید یا یک ابتکار جدید که در این پیام از طریق نخست وزیر ترکیه برای آقای خامنه‌ای فرستاده شده که همان تلاش است برای متقاعد کردن آقای خامنه‌ای به عادی کردن روابط ایران و آمریکا.
 اما آقای خامنه‌ای به اعتقاد من صلاح حکومت‌داری و شیوه استبدادی را که در ایران اعمال می‌کند، در این می‌بینند که رابطه‌ ایران و آمریکا عادی نشود و همین تنش ادامه داشته باشد.
 چون از طریق شعار مبارزه علیه دشمن خارجی و تنش میان ایران و آمریکا و تبعاً ایران و اسراییل، ایشان می‌تواند فضا را در داخل بیشتر ببندد و بهانه‌‌ای برای سرکوب و پیش‌برد شیوه حکومت‌داری خودش داشته باشد و حتی بی‌لیاقتی‌های نظام در مسائل اقتصادی و مدیریت کشور همه را به‌عهده‌ دشمن خارجی بگذارد، به‌جای این که مسئولیت را بپذیرد.
 بنابراین آقای خامنه‌ای متوجه این مسئله نیست که خود این شیوه حکومت‌داری ایشان و حفظ رابطه‌ دشمنانه با آمریکا می‌تواند منجر به جنگ شود.
برای این که ۵۰ درصد اراده‌ آقای اوباما در جلوگیری از جنگ یا ۵۰ درصد اراده‌ آقای خامنه‌ای برای حفظ همین وضع، که وضع تنش است بین ایران و غرب، در دست خودشان است.
۵۰ درصد هم مربوط می‌شود به این که اسراییل برخورد یک‌جانبه کند و آتش جنگ را برافروزد و آن وقت آمریکا به‌ناچار وارد جنگ با ایران شود.
 یا حتی در منطقه‌ خلیج فارس، در منطقه‌ای که تنش مرتباً وجود دارد، برخورد نیروهای نظامی باعث شعله‌ور شدن آتش جنگ شود و وقتی که این جنگ شروع شود، متأسفانه یک جنگ محدود و چند روزه نخواهد بود و با توجه به واکنشی که ایران نشان خواهد داد، طبیعتاً آمریکا می‌رود به سمت این که تأسیسات نظامی ایران و بعد تأسیسات صنعتی و پالایشگاه‌های ایران و تمام امکاناتی که می‌تواند باعث مقاومت ایران در برابر یک دخالت نظامی شود، را نابود کند که خطر نابودی تمامیت ارضی کشور هم وجود دارد.
 
آقای کشتگر نقش ترکیه را در این فرایند چگونه ارزیابی می‌کنید؟ با توجه به این که ترکیه از یک‌طرف در موضوع سوریه با  غرب و آمریکا همراهی می‌کند، ولی با صفت یک کشور اسلامی و یک میانجی هسته‌ای که یک دوره از مذاکرات هم در استانبول برگزار شد، به نوعی سعی می‌کند خودش را به ایران  نزدیک کند، این نقش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 باید بگویم که همه حکومت‌هایی که نماینده‌ مردم خودشان هستند و از طریق آرای مردم خودشان روی کار آمده‌اند، طبیعتاً خود را ملزم به این می‌دانند که از منافع ملی رای‌دهندگان و از منافع ملی کشورشان دفاع کنند. ترکیه مثل آمریکا و روسیه می‌خواهد سعی کند منافع ملی‌اش در این تنش میان ایران و غرب حفظ شود.
 پس در جایی ترکیه متوجه این است که این میانجی‌گری بین ایران و آمریکا و عادی شدن رابطه‌ی ایران و آمریکا به نفع ترکیه هم هست و در ضمن ترکیه اعتبار بین‌المللی بیشتری هم می‌گیرد، اگر خود این میانجی‌گری را آغاز کند و اگر به نتیجه هم برسد که چه بهتر.
 در مورد مسئله‌ سوریه هم باز همان طور که می‌دانید ترکیه عضو پیمان آتلانتیک است و  مواضعش همسو با غرب است و باز این هم به نفع منافع ملی ترکیه است که در سوریه یک رژیم باثبات باشد و حکومت بشار اسد با توجه به تمام جنایات ضد بشری که تاکنون علیه ملت خودش انجام داده تغییر کند و در یک چنین تغییر و تحولی اگر نقش ترکیه زیاد باشد، آن وقت حکومتی که در آینده در سوریه روی کار می‌آید، حکومتی‌ست با روابط بسیار خصمانه با ایران جمهوری اسلامی و روابط بسیار دوستانه با ترکیه کنونی. بنابراین ترکیه جای ایران را در سوریه می‌گیرد.
 
آقای کشتگر در پیام آقای اوباما که توسط رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به آیت‌اله خامنه‌ای تحویل داده شده آمده است که اگر رهبر جمهوری اسلامی و ایران اطمینان دهند که برنامه‌های‌شان صلح‌آمیز است، آمریکا هم حق برخورداری از تکنولوژی صلح‌آمیز هسته‌ای را به ایران خواهد داد. آیا فکر می‌کنید یک حداقل اعتماد و اطمینانی باقی مانده بین دو طرف که چنین توافقی صورت گیرد یا صرفاً برای نوعی اتمام حجت است؟
 من فکر می‌کنم در این مسئله البته هم اتمام حجت است و هم با توجه به این که آقای اوباما جنگ نمی‌خواهد و جنگ را به نفع منافع ملی آمریکا چه کوتاه مدت چه درازمدت نمی‌داند، اما درعین‌حال جناح‌های راست جمهوری‌خواه در انتخابات سال جاری روی مسئله‌ فشار بر ایران تأکید دارند و اسراییل هم می‌تواند هماهنگ با جناح‌های راست امریکا، دست به یک ماجراجویی بزند.
 دراین‌صورت آقای اوباما را در برابر عمل انجام شده قرار می‌دهد و آمریکا را مجبور می‌کند که وارد جنگ شود.
 با توجه به همه این‌ها به اعتقاد من هنوز آقای اوباما کوشش می‌کند تضمینی از جمهوری اسلامی بگیرد و مانع این جنگ شود. البته این تضمین طبیعتاً به آسانی به دست نمی‌‌آید، چون بی‌اعتمادی نسبت به ایران خیلی وسیع است.
با توجه با دروغ‌هایی که در طول سال‌های گذشته گفته شده و جمهوری اسلامی مرتباً به خاطر آن مسائل زمان خریده و همه هم این را می‌دانند، حرف‌هایی که ایران زده هیچ کدام اعتباری ندارد.
 اما بدیهی‌ست هنوز که هنوز است جمهوری اسلامی می‌تواند اعلام کند که آقا ما نمی‌خواهیم بمب اتمی بسازیم و تمام تأسیسات هسته‌ای ما را از این به بعد بازدید کنید و جلوی هیچ گونه فعالیت آژانس هسته‌ای در ایران گرفته نشود.
 این به نظر من یک گام اول است برای اعتمادسازی. سخت است اعتمادسازی، ولی امکان دارد.
 
آقای کشتگر غرب معتقد است که تحریم‌ها بر ایران مؤثر واقع شده و ایران الان در موضع ضعف قرار دارد. آیا چنین تحلیلی را شما می‌پذیرید و آیا ممکن است در مذاکرات هسته‌ای، ایران بر اثر فشارهایی که از تحریم‌های اقتصادی برآن وارد شده، به خواسته‌های غرب تن دهد؟
 به نظر من بله. به نظر من این تحریم‌ها کاملاً مؤثر بوده و می‌دانیم که درحال‌حاضر ایران کشوری‌ست وابسته به بازار غرب و بازار جهانی.
 یعنی ما بیش از زمان شاه به فروش تک‌محصولی نفت وابسته هستیم و در شرایط کنونی وقتی که قرار است تا ماه ژوئن روزی یک میلیون بشکه نفت ایران و نصف درآمد نفتی‌اش کاهش پیدا کند و از سویی، اقای احمدی‌نژاد هم در مجلس اعلام کرده که ذخائر ارزی ایران به صفر رسیده و بسیاری از صنایع نیمه‌تعطیل مانده‌اند، جامعه ایران وضع انفجاری پیدا کرده است.
 طبیعتاً با توجه به نارضایتی عمومی و عمیقی که در ایران هست، بدون اغراق جمهوری اسلامی ایران روی انبار باروت است و هر لحظه ممکن است که تهی‌دستی و فقر عمومی که روزبه‌روز گسترش پیدا می‌کند، و البته همراه با مسئله‌ آزادی‌خواهی و آرزوی تغییر در اقشار متوسط ، دست به دست هم دهند و و یک شورش عظیمی که جمهوری اسلامی به‌هیچ وجه نمی‌تواند پاسخگویش شود در ایران اتفاق افتد.
 بدیهی‌ست که مقامات جمهوری اسلامی نگران هستند و اثر این تحریم‌ها را قطعاً در تمام حوزه‌های اقتصادی ایران همه می‌بینند.






یک مقام بلندپایه ارتش ایران از برگزاری مانور نظامی مشترک ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سطح لشکر خبر داده که به گفته او بی‌سابقه است.
به نظر می رسد که اشاره این مقام نظامی به برگزاری مانور در رده لشکر اشاره به تعداد نفرات شرکت کننده در آن است.
لشکر از یگان‌های بزرگ ارتش است.
فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران که به مناسبت ۲۹ فروردین، روز ارتش جمهوری اسلامی، با خبرنگاران صحبت می کرد، به زمان و منطقه برگزاری این مانور اشاره ای نکرده است.
آقای پوردستان در عین حال از برگزاری ۸ مانور نظامی از جمله اولین مانور هوابرد و هوانیروز خبر داده که به گفته او قرار است در مرزهای جنوبی ایران برگزار شود.
این مقام نظامی ایران گفته است که اجرای مانورهای نظامی باعث "نشاط خاطر در یگان ها و آمادگی اجرای ماموریت‌ها می شود."
فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران می گوید: "ما اصرار داریم که رزمایش‌هایمان در شرایط واقعی انجام شود و ما در آنها از گلوله‌های مشقی استفاده نمی‌کنیم و به نحوی عمل می‌کنیم که سرباز و نیروی ما بوی باروت و صدای گلوله را حس کند."
در سال‌های اخیر همزمان با افزایش پی در پی فشارهای جهانی به ایران بر سر برنامه های اتمی و محتمل بودن حمله نظامی، این کشور مانورهای نظامی متعددی برگزار کرده است.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا تاکنون چند بار گفته است که گزینه نظامی را در برابر ایران حذف نکرده است.
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در اولین سخنرانی عمومی خود در سال ۱۳۹۱ خورشیدی، کشورهای غربی از جمله آمریکا را تهدید کرد که ایران در هر سطحی که مورد حمله قرار بگیرد، در همان سطح جواب خواهد داد.




دخالت خارجی، آری يا نه؟

جمشيد اسدی


www.assadioniran.blogspot.com
Assadi3000@yahoo.com
چه بسا روزگارانی که آزادی خواهان و هواداران دموکراسی در برابر بگير و ببند حاکمان مستبد دست تنهايند و هر چند که در بلند آهنگ پيروزند، اما در کوتاه مدت سرنوشتی جز مرگ و زندان و تبعيد ندارند. در اين شرايط آيا به جاست که از برون مرز کمک گيرند؟ اين نوشته کوششی است برای يافتن پاسخی به اين پرسش، يا دست کم انديشه ای درباره آن. به ديگر سخن، پرسش اصلی اين نوشته در مورد به جايی يا نابجايی دريافت کمک از برون مرز است برای کاستن از رنج و زحمت مردم به وقت بيماری و بلای طبيعی و جنگ و به ويژه به روزگار سرکوب و زندان و شکنجه و تبعيد و نيز برای برپاداشت دموکراسی.
روش کارمان اين است که گونه های دخالت خارجی را بکاويم. البته به جز دخالت پيشگيرانه، بدين معنی که هرگاه خطری با نشانه های روشن متوجه کشوری بود، آن کشور می تواند دست به حمله بازدارنده زند. اين مورد بررسی ما نيست. اما، دخالت های خارجی را که شناختيم، بهتر خواهيم دانست که در اين يا آن شرايط کدام يک پذيرفتنی است و کدامين نه. در اين نوشته، ميان دخالت از سوی حکومت يا جامعه مدنی خارجی تميز می گذاريم، اما به هر دو می پردازيم. به دخالت سازمان های بين المللی هم اشاره خواهيم داشت.


advertisement@gooya.com 

دخالت جامعه مدنی خارجی. دخالت هميشه از سوی حکومت ها نيست، جامعه مدنی خارجی نيز ممکن است در امور کشوری دخالت کند، هم چنان که انسان ها بارها فراتر از مرزها به ياری يکديگر شتافته اند. در روزگار ما اما، سرآغاز دخالت خارجی فرامرزی به شکل نمادين و سازمان يافته به جنگ بيافرا در سال های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ ميلادی باز می گردد: منطقه نفت خيز و مسيحی نشين بيافرا تصميم به جدايی از نيجريه گرفت و همين برانگيزنده جنگ داخلی شد. دولت مرکزی بيافرا را محاصره کرد و در پی آن منطقه گرفتار قحطی و گرسنگی گسترده شد. دولت ها، به نام اصل حاکميت ملی، دخالت نکردند و حل فاجعه را به حساب مسئله ملی به دولت مرکزی نيجريه واگذاشتند. مبادا که حضور کشوری خارجی، آن هم غربی، در کشوری عقب مانده، آن هم آفريقايی، به حساب استعمار گذاشته شود!
جامعه مدنی اما سازمان غير انتفاعی "پزشکان بدون مرز" را در فرانسه برپا کرد و به نجات مردم بيافرا شتافت. "دخالت انسانی" از آن پس به شدت در جهان گسترش يافت و نه قربانی ها و نه نيکوکاران نوع دوست، منتظر ابتکار عمل دولت ها برای رويارويی با اين يا آن فاجعه نشدند.
يکی ديگر از موارد بارز و تاثيرگذار دخالت جامعه مدنی در ديگر کشورها، اهدای جايزه صلح نوبل است به ويژه به کوشندگان سياسی - اجتماعی. مستبدان راست می گويند که جايزه صلح نوبل بار سياسی دارد. به فهرست برندگان اين جايره نگاه کنيد، همه يا چهره های جهان پسند مقاومت اند و يا سرنوشت ساز سياسی در سرزمين خود:
ايکزاوبو چهره نامور مقاومت ميدان "تيان آن من" در پکن؛ شيرين عبادی کوشنده حقوق زنان در ايران (۲۰۰۳) ؛ نلسن ماندلا در آفريقای جنوبی (۱۹۹۳)؛ اونگ سان سوکی (Aung San Sukyi) اپوزيسيون سرشناس بيرمانی (۱۹۹۱)؛ دالای لاما، پيشوای مذهبی تبت (۱۹۸۹)؛ دزموند توتو روحانی بلند پايه و مبارز عليه نژادپرستی در آفريقای جنوبی (۱۹۸۴)؛ لش والسا رهبر سنديکای همبستگی و مبارز عليه رژيم سوسياليستی وقت لهستان (۱۹۸۳)؛ ادولفو پرز اسکيول (Adolfo Perez Esquival) مجسمه ساز و چهره مقاومت در نظام ديکتاتوری آرژانتين (۱۹۸۰)؛ آندره ساخارف، مخترع بمب ئيدروژنی برای نظام شورويستی و سپس از مخالفين سرسخت همان نظام (۱۹۷۵)؛ مارتين لوترکينگ، مبارز برای حقوق مدنی در ايالات متحده آمريکا (۱۹۶۴)؛ آلبرت جان لوتولی (Albert John Lutuli) آموزگار و رهبر حزب ANC از ۱۹۵۲ تا ۱۹۶۷ در آفريقای جنوبی (۱۹۶۰)؛ کارل ون اوسيتزکی (Carl Von Ossietzky) روزنامه نگار و صلح طلب که پس از آتش سوزی رايشتاگر در آلمان زندانی و شکنجه شد.
دخالت دولت خارجی. اشاره ای به دخالت جامعه مدنی خارجی کرديم، حالا بپردازيم به بررسی دخالت دولت خارجی. دولت خارجی، دو گونه دخالت می تواند کرد: ايستا (Passive) و پويا (Active). دخالت ايستا زمانی است که دولت خارجی، به ويژه دولت دموکراتيک خارجی، حقوق و امتيازهای ويژه شهروندان خود را از شهروندان آسيب ديده ديگر کشورها دريغ نمی دارد، اما بيشتر از اين هم نمی کند. دخالت پويا اما زمانی است که نيروی خارجی ابتکار عمل به دست می گيرد و برای پشتيبانی از شهروندان رژيمی سرکوب گر يا فروپاشيده فعالانه وارد عمل می شود. حالا به اين دو گونه دخالت دولت خارجی می پردازيم.
دخالت ايستای دولت خارجی. آزادی، قانون و پاسداشت حقوق بشر، نه نتها بر پا دارنده فرصت ها و امکانات ارجمندی برای شهروندان کشورهای دموکراتيک اند، بلکه در بسياری موارد شهروندان آزرده و گريخته از کشورهای استبدادی را نيز بهره مند می سازند.
يکی از مهم ترين اين امکانات، حق پناهندگی است که شهروندان آسيب پذير رژيم های سرکوب گر در کشورهای دموکراتيک می يابند. همچنان که پس از کودتای خونين ژنرال پينوشه در شيلی (۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳)، کشورهای دموکراتيک هزاران پناهنده شيليايی را به خاک خود پذيرفتند. آيا اين نوعی مداخله در امور داخلی شيلی نبود؟
چرا راه دور برويم؟ از همان آغاز پيروزی انقلاب اسلامی در ايران، جريان مهاجرت و نيز پناهندگی به سوی ديگر کشورها آغاز شد. گيرم شناسه کوچ کنندگان تحول کرد. نخست وابستگان و دوستداران و يا متهمان به وابستگی و دوستداری نظام پادشاهی مجبور به ترک کشور شدند و سپس به تدريج اقليت های قومی و مذهبی و دگرانديشان و کوشندگان سياسی، از هر باور و مسلکی که بگوييد، به آن ها پيوستند. بسياری از ايشان پناهنده فرنگ شدند. يک نمونه نگارنده همين نوشته است که مدت ها پناهنده بود تا سرانجام گذرنامه فرانسوی گرفت. شمار چنين نمونه هايی بالاست. آيا اين دخالت فرنگی در کار ايران نيست؟ هر چه باشد جمهوری اسلامی در سازمان ملل کرسی و نماينده دارد و لابد در چهار ديواری مرزی خود اختيار دارد هر طور که بخواهد کشور را اداره کند. مردم هم اگر ناراضی باشند، به پا می خيزند و قدرت را به دست می گيرند. چکارش به اين که دولت فرنگی کسانی را که حکومت اسلامی مجرم و مستحقق زندان و مجازات شناخته، پناه و پناهندگی دهد؟ آيا اين گونه ای از دخالت در کار ديگر کشورها نيست؟ اين همه کم بود که حالا ديار فرنگ پذيرای مهاجرين اقتصادی هم می شود!
به گمانم مهاجرت امروزين ايرانيان به بست نشينی ايشان در صدر مشروطيت می ماند که امکان آمد و شد آسان نبود. يک مثال: در پی جنگ روسيه و ژاپن، قند که از روسيه وارد می شد، درايران گران و کمياب شد و بر ناخرسندی مردم و در نتيجه بحران نظام قاجار افزود. عين الدوله نخست وزير به علاء الدوله حاکم تهران دستور تنبيه بازاريان را داد و در پی آن علاء الدوله حاج سيد هاشم قندی از بازرگانان ارجمند قند را به فلک بست. بازاريان واکنش نشان دادند، علما به ميدان آمدند و مردم هر دو را همراهی کردند.
بازرگانان در سفارت انگلستان بست نشستند. گويا چهارده هزار تن بودند و آن گونه که کسروی می نويسد حتی پيشه وران خرد چون پينه دوز و گردو فروش و کاسه بندزن هم در ميان شان بود. حاج محمد بنکدار به همراه چند بازرگان مشروطه خواه ديگر هم، هزينه های شام و ناهار و ديگر را برعهده گرفتند. بست نشينان دبير اول سفارت انگلستان را ميانجی کردند که درخواست هايشان و به ويژه افتتاح عدالتخانه را به آگاهی دولت برساند. دولت نپذيرفت. مردم و سران اما واندادند و بيشتر از پيش خواستار مشروطه و پارلمان شدند. سرانجام مظفرالدين شاه گردن نهاد و فرمان مشروطيت را در روز ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ امضاء کرد. بست نشينی هم به آن مناسبت پايان يافت.
اما مشروطه خواهان بازهم در همان سفارت بست نشستند. چند سال بعد و پس از آن که محمد علی شاه مجلس را به توپ بست و بسياری از آزاديخواهان را در باغشاه کشت، باز هم شمار هفتاد نفری از آزادی خواهان به سفارت انگلستان پناهنده شدند. دهخدا و حبل المتين هم در ميان ايشان بودند.
بست نشينی در سفارت بيگانه و ميانجيگری خارجی برای کمک به برآمدن يکی از مهم ترين رويدادهای سياسی ايران، دخالت نبود؟ حتما که بود. به ويژه انگلستان برای چانه زنی با روسيه و کسب امتيازهای بيشتر، مشتاق به دخالت هم بود. صد البته که مشروطه کار انگليسی ها نبود. اما اين بود که ايرانی های آزادی خواه با تدبير از دخالت انگلستان بهره بردند و مشروطه را بر پا داشتند.
از پناه دادن در سفارت و سرزمين گذشته، يکی ديگر از دخالت های مهم خارجی در اختيار گذاردن رسانه است برای کمک به شهروندان کشورهای زير ستم. رسانه های فارسی زبانی که از برون مرز برای ايرانيان درون مرز برنامه پخش می کنند برای خواننده اين نوشته ناآشنا نيستند: صدای آمريکا و راديو فردا (ايالات متحده)، بی بی سی (انگلستان)، دويچله وله (آلمان)، ار اف ای (فرانسه)، راديو زمانه (هلند) و بسياری ديگر.
در اختيار گذاردن رسانه ها به نوعی دخالت در کار ديگر کشورهاست. چه اگر قدرت به دستان در اين کشورها سخن و نقد آزاد را درست می دانستند که خود اجازه هر دو کار را به شهروندان ناراضی می دادند. رسانه همگانی که داشتند! ايشان نه تنها رسانه های آزاد را در خاک خود نمی پسندند، بلکه استفاده از رسانه های آزاد ديگر کشورها را هم توسط شهروندان ناراضی خود بر نمی تابند و هر جا که دست شان برسد، مجازاتشان می کنند. کمااينکه در دوران جنگ سرد و به ويژه در دهه ۱۹۸۰، کشورهای سوسياليستی وقت بسياری از شهروندان کوشنده خود که در رسانه راديو آزاد اروپا (Radio Free Europe) سخن آزادی می پراکندند به قتل رساندند. همچون حکومت بلغارستان که در سال ۱۹۷۸ نويسنده ناراضی مشهور بلغارستان (Georgi Markov) را در لندن با "چتر بلغاری" زهرآلود کشت.
زنده ياد واسلاو هاول نخستين رئيس جمهوری چک و يکی از سرشناس ترين چهره های مقاومت در دوران استبداد سوسياليستی ـ که شوربختانه در دسامبر ۲۰۱۱ چهره در نقاب خاک کشيد ـ هميشه از "راديوی آزاد"ی که کشوری خارجی، ايالات متحده آمريکا، در اختيار مبارزين گذارده بود به نيکی ياد می کرد.
دخالت پويای دولت خارجی. آن چه شرحش رفت گونه ايستا و منفعل دخالت خارجی بود. يعنی اين که کشور فرنگی برای شهروند ديگر کشورها کار ويژه ای نمی کند، اما بنا بر اصول بنيادين خود، آن چه را دارد از شهروند دردمند و بی پناه ديگر کشورها دريغ نمی دارد. اما گاهی دولت خارجی به طور پويا و فعال دخالت می کند، يعنی ابتکار عمل را به دست می گيرد و کار ويژه ای برای شهروندان کشوری زير ستم انجام می دهد.
گويا نخستينی باری که حق "دخالت بشردوستانه" در قوانين بين المللی جلوه گر شد در اساسنامه "دادگاه نظامی بين المللی" برای محاکمه جنايتکاران جنگی نازی در نورنبرگ بود (آرش نراقی در گفتگو با سعيد قاسمی نژاد از سايت چراغ آزادی). بر مبنای اين اساسنامه، دادگاه بين المللی از حيث حقوقی مجاز شد که به سه نوع جرائم رسيدگی کند: جرائم عليه صلح (که عبارتست از آغاز جنگی متجاوزانه)، جرائم جنگی (کشتار، بدرفتاری، يا تبعيد افراد غيرنظامی يا زندانيان جنگی)، و سرانجام جنايت عليه بشريت (به بردگی گرفتن، سرکوب، تبعيد يا کشتن شهروندان غيرنظامی، بر مبنای نژاد، عقايد سياسی يا مذهبی شان) که در عين حال به حق دخالت بشردوستانه در عرصه حقوق بين الملل رسميت می بخشد. “پيمان منع شکنجه” هم که در سال ۱۹۸۴ توسط ۱۱۰ کشور عضو سازمان ملل امضاء شد خويشاوند همين بازدارندگی از "جنايت عليه بشريت" است.
اما در حدود دودهه از آغاز نمادين دخالت بشر توسط جامعه مدنی گذشت تا دولت ها هم کم کم دست به کار شدند و دست کم در چارچوب مجمع عمومی سازمان ملل سرانجام قطعنامه " کمک انسانی به قربانيان فاجعه های طبيعی و موقعيت های اضطراری از همين دست" (۱۳۱\۴۳) را در سال ۱۹۸۸ تصويب کردند. اما همچنان که از نام اين قطعنامه بر می آيد، دخالت انسانی به شرايط فاجعه طبيعی قانونی فروکاهيده می شد و اين در حالی است که استبداد سياسی، دست کم در قرن بيستم، بسيار بيشتر از بلايای طبيعی قربانی به جای گذاشته است. حکومت خمرهای سرخ در کامبوج را بياد آوريد!
به جرات می توان گفت که از ديدگاه اخلاقی جهانی حقوق بشر و باور "بنی آدم اعضای يکديگرند"، حق و بلکه تکليف هر کشوری است که برای نگهداشت بشريت و انسانيت در امور داخلی کشوری ديگر دخالت کند. حقوق بين الملل اما پاسدار حقوق حکومت هاست، نه انسان ها. اما انسان هم حقوقی دارد فرامرزی و فرادولتی. فراموشش نبايد کرد (S. Moyn, « Human rights in history », The Nation, August, 11, 2010).
باوجود تنگناهای حقوق بين الملل، دخالت پويای خارجی، اين جا و آن جا و به گونه های نظامی، سياسی، حقوقی، اجتماعی،فرهنگی يا اقتصادی اتفاق افتاد. يا برای پشتيبانی از شهروندان در رنج يا عليه حکومت سرکوب گر.
گاهی دخالت پويای دولت خارجی به شکل کمک مالی است. در سال های ۱۹۸۰، سفارت کانادا به قربانيان آپارتايد در آفريقای جنوبی کمک مالی می رساند تا ايشان بتوانند هزينه های وکيل و دعوا در دادگاه را تأمين کنند. برخی از ديگر حکومت های دموکراتيک هم اين جا و آن جا به سازمان های آزادی خواه و بشردوست در آفريقای جنوبی کمک مالی می رساندند. البته در اين مورد جامعه مدنی هم دخالت های شايانی کرد. سنديکاهای دانمارکی، نروژی و سوئدی و نيز بسياری از بنيادها به مبارزات ضد نژاد پرستی در آفريقای جنوبی کمک مالی می رساندند.
نيز ممکن است دخالت پويای دولت خارجی بر پايه يک حرکت سياسی نمادين باشد. دو نمونه. در سال ۱۹۷۳، بسياری از ديپلمات های خارجی مقيم شيلی تصميم گرفتند به ورزشگاهی بروند که در آن کودتاچيان نظامی بسياری از شهروندان شيليايی را به بند کشيده و شکنجه کرده بودند. اين دخالت خارجی نبود؟ البته که بود ! دست کم به باور نظاميان حاکم و از همين رو، بسياری از آن ديپلمات ها را اخراج کردند. در سال ۲۰۰۴ هم، نمايندگانی از سفارت فرانسه و نيز از شورای حقوق بشر سازمان ملل به خانه جوانی در شهر کيف (اوکراين) رفتند که پليس به دليل فعاليت های آزادی خواهانه در پی دستگيری اش بود. گويا با همين دخالت خارجی، جوان نجات يافت.
دخالت خارجی پويا گاهی رسمی و ديپلماتيک است، بدين معنی که دولتی به طور رسمی نگرانی و ناخرسندی خود را از طريق گفتگو و به طور مستقيم به آگاهی حکومت گران دولت خاطی می رسانند. مثلا در سال ۲۰۰۴، ايالات متحده آمريکا به روشنی به حاکمان اوکراين اخطار کرد که اگر دست به سرکوب زنند، دارايی های بلند پايگان رژيم در خارج از آن کشور را مسدود خواهد کرد. اين اخطار بر رفتار حاکمان اوکراين تأثير جدی گذارد، همچنان که اخطارهايی از اين دست، بر رفتار حاکمان رژيم های سرکوب گر زيمباوه و برمه هم مؤثر بوده است. مؤسسه غيرانتفاعی IDEA (Institute for Democracy and Electoral Assistance) چند سالی است که نقش مشاورتی کارآيی را به عهده گرفته است و در زمينه حقوق بشر و آزادی های دموکراتيک، به حکومت های دموکراتيک در گفتگوهايشان با رژيم های مستبدی چون گوآتمالا، موريتانيا و نپال کمک می رساند. در سال ۲۰۰۵، زمانی که رياست نوبه ای اتحاديه اروپا به انگلستان رسيد، ديپلمات های اين کشور، آشکارا با سازمان های غير دولتی روسی ديدار و گفتگو کردند و سپس در نشست های رسمی خود با مقامات روسی، پاسداشت حقوق بشر را به ايشان يادآور شدند.
دخالت پويای دولت خارجی نيز می تواند از کار نمادين و اظهار نگرانی و درخواست نرمش فراتر رود و با اتخاذ تحريم کل نظام مستبد را نشانه رود. مثلا در سال ۱۹۷۶، ايالات متحده آمريکا، تمام کمک های خود را به شيلی ـ به جز کمک های انسانی و بشر دوستانه ـ را قطع کرد. در ايران خودمان هم که از زمان به قدرت رسيدن محمود احمدی نژاد، تقريبا سالی يک قطعنامه تنبيهی بين المللی عليه کشورمان تصويب شده است. همچون سرنوشتی که پيش از اين بر سر رژيم نژاد پرست آفريقای جنوبی رفته بود. هر چه دخالت خارجی گروهی تر باشد، امکان موفقيت بيشتری است. آخر يکی از ترفندهای حکومت مستبد آن است که با دادن امتيازهای اقتصادی بسيار، اين يا آن کشور را از تحريم بازبدارد. اين باعث می شود که کشورهای رقيب برای پرهيختن از عقب افتادن بنگاه های ملی خود، دست از تحريم بردارند و با کشور خاطی داد و ستد کنند و بدين ترتيب تحريم می شکند.
حمله نظامی اما، بی شک تندترين و شديد ترين گونه دخالت خارجی است. روشن است که چنين دخالتی کمتر از ديگر گونه های دخالت خارجی اتفاق می افتد. البته پس از فروپاشی ديوار برلن در پايان جنگ سرد اما، دست دولت ها و سازمان های بين المللی دولت – بنياد برای اين گونه دخالت ها بازتر شد. چند نمونه: پروازهای نگهبانی نيروهای هوايی آمريکا و انگليس در شمال و جنوب عراق در زمان صدام و حمله نيروهای ناتو در سال ۱۹۹۹ برای جلوگيری از کشتار مردم کوسوو در يوگسلاوی پيشين.
نمونه ديگر حمله نظامی به ليبی است. تصميم حمله به نيروهای نظامی سرهنگ قذافی نخستين مورد اجرای سندی بود که نشست جهانی سازمان ملل متحد در سپتامبر ۲۰۰۵ به تصويب رسانيده بود در مورد مسئوليت جامعه جهانی برای حفاظت از مردمی که دولت متبوع شان ناتوان يا بی علاقه از حفاظت شان در برابر جنايات بزرگ است. قذافی بارها امکان آن داشت که با هم ميهنان خود به گفتگو و مذاکره بنشيند و به گمان قوی، با اين کار، هم ليبی و مردم را از جنگ و بمباران می رهاند و هم خود در قدرت – حالا به چه شکلی – باقی می ماند. وی، اما جنگ و تهديد و کشتار مردم خويش را انتخاب کرد. در واکنش، فرانسه ابتکار عمل را به دست گرفت و فراتر از مصوبه سازمان ملل، ارتش خويش را به ليبی فرستاد. ارتش انگلستان هم به کمک رفت. به گمان قوی، بدون حمله هوايی ارتش فرانسه در ۱۹ مارس ۲۰۱۱ و نخستين تانک ها هيچ چيز جلودار حمام خونی که سيف الاسلام، پسر قذافی وعده داده بود نمی شد.
کمااينکه در سوريه که دخالتی نشد، بنابر تخمينی، بشار اسد بيش از ۶۰۰۰ نفر را در کمتر از يک سال کشت. پدرش که بيشتر کشته بود. حالا هم هر چه کشور ها، مانند ترکيه و فرانسه و آلمان و نيز سازمان های بين المللی چون اتحاديه اروپا و کشورهای عرب از بشار اسد می خواهد که دست از کشتار بدارد، گوشش بدهکار نيست. جامعه بين المللی تا کی از دخالت حرفی فراتر نخواهد رفت و به شمارش قربانی های سوری بسنده خواهد کرد؟
در کنار سوريه امروز، به افغانستان ديروز هم می توان اشاره کرد. چقدر احمدشاه مسعود، که مبارزه خود را از جنگ با اشغال افغانستان توسط نيروهای نظامی شوروی آغازيده بود، در مورد خطر طالبان به جامعه جهانی و به ويژه غرب هشدار داد و تقاضای کمک کرد! وی حتی به اميد پشتيبانی تا پارلمان اروپا هم رفت و اما دست خالی بازگشت. پرهيختن غرب از کمک به "شير پنجشير"، نه نخستين ندانم کاری غرب بود و نه آخرين آن. غربی ها از کمک تن زدند و چند سال بعد، برای مبارزه با همان طالبان لشکر فرستادند و پول خرج کردند و باز هم در کار خويش ماندند. روشن است، سردار و رهبر با وجود بومی که نباشد، نيروی بيگانه در کار خويش می ماند. اين ها که دخالت کردند و ارتش به افغانستان فرستادند، بهتر نبود اين کار را به هنگام و برای پشتيبانی از نيروی ملی می کردند؟
دخالت سازمان های فرامرزی. همچنان که شرحش رفت، دخالت خارجی در روزگار رنج و سختی و بلا، تکليف قانونی می بود اگر حقوق انسان ها بر حقوق دولت ها پيشی و برتری داشت. اما منشور سازمان ملل عمدتا عليه تجاوز آلمان و ايتاليا به حاکميت و تماميت ارضی ديگر کشورها نوشته شد و از همين رو به پاسداشت استقلال حکومت ها بيش از هر حق ديگری اهميت داد.
قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنيت سازمان ملل که در ۱۷ مارس ۲۰۱۱ تصويب شد بر پايه اصل "دخالت بشر دوستانه" است. دخالت بشر دوستانه مفهومی است که در فرانسه توسط برنارد کوشنر و استاد حقوق بين الملل ماريو بتاتی بکار برده شد. اعلاميه جهانی حقوق بشر برای تنظيم مناسبات حکومت گر و حکومت شونده تدوين شده و بيشتر برای پاسداشت حقوق شهروندی است در برابر زياده روی های دولت، در همان چارچوب حقوقی دولت – ملت يعنی چارچوب حکومتی. اما چنين اعلاميه ای باعث نشد که ميليون ها انسان در روسيه استالينی و شيلی و ديگر کشورهای آمريکای لاتين و چين روزگار مائو و ديگر کشورها جان خود را از دست ندهند.
سخن آخر درباره دريافت کمک از کشورهای خارجی. در مورد مداخله خارجی بحثی کرديم و انواع آن را برشمرديم. اما هنوز پرسش سياسی آغازين به جای خود باقی است: آيا درست است که آزادی خواهان در مبارزه عليه استبداد و برای برپاداشت دموکراسی از خارجی کمک گيرند؟ به ديگر سخن، در چه شرايطی با مداخله خارجی برای پشتيبانی از آزادی خواهان و برپاداشت دموکراسی موافق می توان بود؟
نخست بگويم که باور بنيادين اين نوشته آن است که دموکراسی ارزش و شيوه ای نيست که بتوان آن را صادر يا وارد کرد. يعنی می بايستی ريشه دموکراسی بومی باشد تا استوار و پايدار برآيد. البته دموکراسی در هر کشوری می تواند و بلکه می بايد از تجربه بد و خوب ديگران بياموزد. اما اين درس گيری، تا از فرآيند خطا و آزمايش بومی برنيايد و هماهنگ با ويژگی های ملی نباشد، درست ريشه نخواهد دوانيد و پس ماندگار هم نخواهد ماند.
اين باور به جای خود، اما اگر آزادی خواهی در کشوری چون ايران ريشه داشت، دست کم به اين نشانه که از صد و چند سال پيش تا به کنون، ميدان مبارزه عليه مستبدين حاکم در اين سرزمين هرگز خالی نمانده، آنگاه آيا به جا و درست است که مبارزان ملی و پايبند به استقلال کشور، در فرآيند مبارزه خود برای بر پا داشت آزادی و دموکراسی کمک و دخالت خارجی را بپذيرند؟
آری! اگر نيرويی برآمده از خاستگاه ملی وجود داشته باشد و به تصميمی خود مختار و در راستای راهبردی مستقل، در موردی ويژه، از خارجی کمک بخواهد.
نه! اگر قرار باشد خارجی نيروی بومی را برای برپاداشت دموکراسی در سرزمينی بسازد و سازمان دهد.
با اين پيش درآمد به تک تک شرايطی بپردازيم که از ديدگاه ما در خواست کمک دخالت خارجی را پذيرفتنی می گردانند.
نخستين شرط، و مهم از هر شرط ديگر، آن است که جنبش اعتراضی می بايستی برخاسته از نيروهای ملی و به روشنی در پی برپاداشت دمکراسی باشد. از آن گذشته، اين جنبش می بايستی سازمان و رهبرانی داشته باشد تا با ايشان چهره ای به خود گيرد. همچون ماندلا در آفريقای جنوبی و لش والسا در لهستان و واسلاو هاول در چکسلواکی. اما اگر جنبشی اعتراضی و گيرم با پشتيبانی گسترده مردمی، از پس سازمان دهی خود برنيايد، چگونه از پس کشورداری برخواهد آمد؟ لابد در آن حالت هم نيازمند کمک خارجی خواهد بود. بدين ترتيب با اين گونه نيازمندی به خارجی استقلال کشور بر باد می رود. نه، در چنين حالتی، کمک خارجی پذيرفتنی نيست! جنبش اما اگر از عهده جمع و جور کردن خود و سازمان دهی برآمد و به ويژه رهبر و رهبرانی يافت، آنگاه می تواند و بلکه در روزگار جهانی شده می بايد، به سراغ کمک خارجی برود، همچون ژنرال دوگل، لش والسا، واسلاو هاول، اونگ سان سوکی، دلای لاما و بسيار ديگر ـ و حتی آيت الله خمينی.
شرط دوم اما مربوط است به آشتی ناپذيری رژيم حاکم مستبد برای هرگونه اصلاح و رفرم درخور، با وجود روی باز و کوشش های بسيار اپوزيسيون. همچون نظام جمهوری اسلامی که به ويژه از دوران اصلاحات خاتمی به بعد، به جای شکيبايی، گفتگو و پذيرفتن حق انتخاب آزاد شهروند ايرانی، بازهم به سرکوب خونين دست يازيد.
شرط سوم آن است که کمک خارجی برای برپاداشت دموکراسی و با درنظرداشت استقلال کشور باشد و تازه نشست و برخاست و نکته های ريز و درشت گفتگو روشن و قابل بررسی باشند و به ويژه در مورد آن چه که تنها مجلس ملی و نمايندگان واقعی مردم اختياردارند، هيچ قولی و قراری به خارجی داده نشود.
اگر همه اين شرايط جمع شد، آنگاه اپوزيسيون آزادی خواه می تواند دخالت خارجی را بپذيرد و درخواست کمک کند.
درخواست کمک نکند که چه؟ که چند غرب ستيز و بيگانه ـ هراس نگويند که اپوزيسيون وابسته شد؟
درخواست کمک نکند و از ميان رفتن تمام حقوق انسانی خود را تحمل کند، تا چند عوامزده فرومانده در روزگار جنگ سرد، فرياد واشريعتا سر ندهند و در همان حال شاهد تماس نظام جمهوری اسلامی با خارجی برای تهيه ابزار سرکوب باشند و دم برنيآورند؟
درخواست کمک نکند و زندان و شکنجه و تجاوز را به جان بخرد تا مگر چند کهنه انديش اپوزيسيون که برای دستيابی جمهوری اسلامی به توانش سلاح اتمی شکيبايی بيشتری نشان می دهند تا دستيابی ايرانی به آزادی و پيشرفت، اعتراض نکنند؟
بگذار هر چه خواهند بگويند! چرا که به هرحال مشکل بتوان پيروان انديشه جنگ سردیِ حزب توده و عوامزدگی غرب ستيز و بيگانه هراس را به بحث خرد بنياد در مورد چند و چون کمک خارجی کشانيد. چه فايده که به ايشان يادآوری کنيد که نظام جمهوری اسلامی طی ۳۳ سال به حکم سند و مدرک در حدود ۱۷ هزار نفر را کشته است ـ شمار قربانی های جنگ و کشته شدگان بی نام و نشان به جای خود ـ و می بايستی نظام را از ادامه جنايت بازداشت؟ خواهند گفت آمريکا در ويتنام جنايت کرد، اسرائيل در فلسطين و نيز فرانسه هم در الجزاير!
به گفته دوست فرزانه ای، اگر انسان در برابر تجاوز، توان دفاع از خويش نداشته باشد، از ديگران، از جمله پليس کمک می گيرد. آزادی خواهان بی دفاع ايران در برابر سرکوب و بی رحمی حاکمان سرسخت نظام جمهوری اسلامی، چرا نبايد از شورای امنيت سازمان ملل که قرار است پاسدار و پاسبان جهانيان باشد، درخواست کمک و دخالت کند؟ يا از ديگر کشورها بر پايه شرط هايی که شرح شان آمد؟ مگر قرار نيست ايران آزاد و دموکراسی ـ بنياد فردا به مبارزان آزادی خواه ديگر کشورها کمک رساند؟
زبده سخن اين که آری از خارجی می توان کمک گرفت! اما پيش از آن می بايستی جان و وجودی داشت و سر و صدايی.


رولف، موتسنیش، نماینده حزب سوسیال دمکرات در پارلمان آلمان سخنگوی روابط خارجی فراکسیون حزب سوسیال دمکرات‌آلمان با توجه به نقش فزاینده آنکار در مناقشات منطقه‌ای خواستار حضور رسمی ترکیه در گروه ۱+۵ شد. به گفته وی همکاری ترکیه سبب تسهیل در مذاکرات اتمی می‌شود.
حزب سوسیال دمکرات آلمان خواستار پیوستن ترکیه به گروه ۱+۵ شد. رولف موتسنیش، سخنگوی روابط خارجی فراکسیون سوسیال دمکرات‌ها در پارلمان آلمان تصریح کرد که حضور رسمی ترکیه در جمع کشورهای مذاکره‌کننده با ایران متناسب با نقش ترکیه در منطقه است.
رولف موتسنیش گفت: «دولت آلمان باید به خود تکانی دهد و مواضع کنونی‌اش را مورد بازبینی قرار دهد.» به گفته این سیاستمدار آلمانی، آنکارا نقشی موثر و فزاینده‌ای در منطقه داشته و مشارکت ترکیه در گروه ۱+۵ می‌تواند تصمیم‌گیری‌ها را تسهیل کند.
شهر استانبول در ترکیه در روز شنبه (۱۴ آوریل/۲۶ فروردین) میزبان مذاکرات گروه ۱+۵ با جمهوری اسلامی پیرامون برنامه مناقشه‌برانگیز اتمی ایران است. پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، یعنی آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه به همراه آلمان وظیفه پیشبرد مذاکرات اتمی با ایران را بر عهده دارند.
گفت‌وگو میان رجب طیب اردوغان و علی خامنه‌ای در ایران موتسنیش با اشاره به نقش اردوغان و دولت ترکیه در میانجیگری میان ایران و آمریکا تصریح کرد که همکاری ترکیه می‌تواند در پیشبرد گفت‌وگوها موثر باشد. وی تلویحاَ به رد و بدل پیام‌ها میان باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا و آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی اشاره کرد. به گفته این نماینده پارلمان آلمان، ترکیه به عنوان همسایه ایران علاقه شدیدی به موفقیت مذاکرات اتمی دارد.

به گفته‌ی این کارشناس امور خارجی سوسیال‌دمکرات‌ها «مشارکت رسمی آنکارا در مذاکرات نه تنها سبب تسهیل بسیاری از امور می‌شود، بلکه از به‌وجود آمدن سوءتفاهمات نیز جلوگیری می‌کند.»
ترکیه گرچه پیشتر بارها نقش میانجی میان ایران و کشورهای غربی را بر عهده داشته و حتی با برگزاری آخرین دور مذاکرات اتمی در ژانویه ۲۰۱۰ کوشید تا راه‌حلی قابل قبول برای طرفین یافته شود، اما هیچ‌گاه رسماَ خود خواستار عضویت در گروه ۵+۱ نبوده است.
از میانجیگری تا رویارویی آشکار

حتی پیشنهاد و طرح مشترک ترکیه و برزیل در سال ۲۰۱۰ میلادی به منظور مبادله سوخت اتمی و انتقال اورانیوم غنی‌شده ایران به خارج نیز سرانجام به شکست انجامید. این توافقنامه قرار بود زمینه‌ای برای اعتمادسازی میان طرف‌های درگیر و حل نهایی مناقشه اتمی باشد.
با آغاز نا‌رآمی‌ها در سوریه، تهران و آنکارا بیش از پیش از یکدیگر فاصله گرفتند. ترکیه در کنار اپوزیسیون و مردم سوریه ایستاده است و جمهوری اسلامی ایران از رژیم بشار اسد حمایت می‌کند.
پس از دیدار اخیر اردوغان با خامنه‌ای در مشهد این اختلافات شکلی آشکار به خود گرفت تا جایی‌که تهران مخالفت خود را برای برگزاری مذاکرات در استانبول ابراز داشت و تنها با اصرار کشورهای غربی وادار به پذیرش میزبانی استانبول برای دور نخست مذاکرات اتمی شد. در روزهای گذشته اردوغان در سخنانی بی‌سابقه ایران را متهم به "عدم صداقت" در مذاکرات کرد.
سخنگوی روابط خارجی حزب سوسیال دمکرات آلمان پیرامون ضرورت همکاری بیشتر با ترکیه به‌طور کلی گفت که سوا از نتایج مذاکرات اتمی با ایران، آنکارا نقشی موثر در حل مناقشات در خاورمیانه و منطقه دارد. از سوی دیگر ترکیه همکار تجاری غرب در منطقه و الگویی برای مدرنیزاسیون برای جنبش‌های سیاسی در کشورهای عربی به شمار می‌‌آید.
به گفته موتسنیش، به‌رسمیت شناختن نقش فزاینده آنکارا در سیاست بین‌المللی از سوی غرب می‌تواند پیامی مثبت برای خاورمیانه و تمامی منطقه تلقی شود.




دولت ایران پرداخت یارانه ۴۵۵ هزار ریالی به متقاضیان را تضمین کرد

رئيس سازمان هدفمندی یارانه‌ها روز چهارشنبه (۲۳ فروردین) به تمام خانوارهای ایرانی اطمینان داد که هیچ خللی در پرداخت یارانه ۴۵ هزار و پانصد تومانی ماهانه آنها ایجاد نخواهد شد.
به گزارش ایرنا، بهروز مرادی در گفت‌وگویی تلفنی گفت: «یارانه ۴۵۵ هزار ریالی حتی در مرحله دوم نیز واریز می‌شود و در آینده نیز ادامه دارد.»
وی همچنین توضیح داد : «در صورتی كه كسی علاوه بر یارانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان درماه ، متقاضی ۲۸ هزار تومان نیز باشد، چنانچه در بررسی مجدد این فرد ذیحق تشخیص داده شود، این رقم در پرداخت‌های مرحله بعدی جبران می شود.»
بسیاری از کارشناسان اقتصادی اجرای مرحله دوم قانون هدفمند کردن یارانه‌ها را موجب افزایش شدید تورم دانسته‌اند. علی لاریجانی‌، رئیس مجلس ایران نیز پیش از این در اعتراض به واریز مبالغی به حساب‌های بانکی مردم بدون کسب مصوبه مجلس به آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران نامه نوشته است.



A soldier stands guard in front of the Unha-3 (Milky Way 3) rocket sitting on a launch pad at the West Sea Satellite Launch Site, during a guided media tour by North Korean authorities in the northwest of Pyongyang April 8, 2012. North Korea has readied a rocket for a launch from a forested valley in its remote northwest this week that will showcase the reclusive state's ability to fire a missile with the capacity to hit the continental United States. Picture taken April 8, 2012. REUTERS/Bobby Yip (NORTH KOREA - Tags: MILITARY POLITICS SCIENCE TECHNOLOGY TPX IMAGES OF THE DAY) // Eingestellt von wa همزمان با تشدید اعتراضات به آزمایش موشکی در کره‌شمالی، وضعیت وخیم حقوق بشر در این کشور نیز بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس پژوهشی جدید حدود ۲۰۰ هزار نفر در اردوگاه‌های کار این کشور زندانی‌اند.
با انتشار گزارشی جدید درباره نقض سیستماتیک حقوق بشر در اردوگاه‌های پرشمار کار اجباری در کره‌شمالی، آمریکا روز گذشته (‌سه‌شنبه، ۱۰ آوریل) خواستار آن شد تا کره‌شمالی احترام بیش‌تری برای حقوق بشر قائل شود. در این اردوگاه‌ها عموماَ زندانیان سیاسی نگه داشته می‌شوند.
یک مقام دولتی آمریکا روز گذشته بیان کرد که وضعیت اردوگاه‌های کار اجباری در کره‌شمالی از وضعیت "گولاگ‌های" شوروی در زمان جنگ سرد بدتر است.

پوستری در اعتراض به وضعیت حقوق‌بشر در کره‌شمالی
به گزارش خبرگزاری فرانسه، رابرت کینگ، مامور ویژه دولت آمریکا درباره وضعیت حقوق بشر در کره‌شمالی گفت آمریکا این موضوع را برای کره‌شمالی روشن کرده است که اگر در پی حضور در جامعه جهانی است نه تنها باید به نگرانی‌های جهانی درباره برنامه تسلیحاتی خود پاسخ دهد، بلکه باید وضعیت حقوق بشر را نیز بهبود بخشد.
کینگ که در کنفرانسی پیرامون اردوگاه‌های کار اجباری کره‌شمالی سخن می‌گفت، روی انتقادات خود را به سوی رسانه‌ها برگرداند که به گفته وی مایلند تا به «موشک و بمب بیش‌تر علاقه نشان دهند تا آن‌چه کره‌شمالی درباره حقوق بشر و در اردوگاه‌ها انجام می‌دهد.» وی گفت کره‌شمالی به خبرنگاران برای این‌که شاهد پرتاب موشک باشند اجازه ورود می‌دهد، اما به آن‌ها اجازه نمی‌دهد از آن‌چه در اردوگاه‌ها رخ می‌دهد بازدید کنند.
کره‌شمالی از خبرنگاران جهانی دعوت کرده تا از مقدمات پرتاب آن‌چه خود یک ماهواره تحقیقاتی می‌خواند بازدید کنند. این کشور می‌گوید که این اقدام برای بزرگداشت صدمین سالگرد تولد بنیانگزار رژیم کمونیستی این کشور، کیم ایل سونگ، انجام می‌گیرد. اما آمریکا و متحدانش انگیزه اصلی کره‌شمالی از پرتاب این موشک را آزمایش موشک‌های دوبرد این کشور می‌دانند.
واشنگتن باردیگر از کره‌شمالی خواسته است از "پرتاب موشک یا آزمایش هسته‌ای دیگری" چشم‌پوشی کند. واشنگتن می‌گوید که با چنین اقدامی آمریکا و کره جنوبی به معاهده خود برای ارائه مواد غذایی به کره‌شمالی در ازای قطع فعالیت‌های هسته‌ای این کشور جامه عمل نخواهند پوشاند.
آسوشیتدپرس بنا بر منابعی از کره جنوبی گزارش می‌دهد که کره‌شمالی همچنین در پی فراهم‌سازی سومین آزمایش تسلیحات اتمی خود است.
کینگ گفت: «مساله اتمی کره‌شمالی به وضوح موضوعی حساس است که انتظار می‌رود درباره آن چاره‌اندیشی شود. این کشور برای همسایگان خود یعنی کره جنوبی و ژاپن یک تهدید محسوب می‌شود. اما در عین حال باید درباره وضعیت حقوق بشر در این کشور نیز چاره‌اندیشی کنیم.»
گزارشی حاوی اطلاعات جدید درباره اردوگاه‌های کار اجباری

"کمیته حقوق بشر کره‌شمالی" در واشنگتن اخیراَ گزارشی ۲۰۰ صفحه‌ای درباره وضعیت اردوگاه‌های کار اجباری در کره‌شمالی که زندان‌هایی مخوف برای جرایم سیاسی محسوب می‌شوند منتشر کرده است. براساس این گزارش ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار زندانی سیاسی در کره‌شمالی در این اردوگاه‌ها محبوس هستند. در حالی که جرایم برخی از آن‌ها تنها خواندن آوازی متعلق به کره‌جنوبی یا سفر به چین است.
این گزارش بر اساس مصاحبه با ۶۰ زندانی سابق یا نگهبان انجام گرفته و می‌گوید که اردوگاه‌های کره‌شمالی در دهه ۱۹۵۰ و بر اساس مدل گولاگ‌های شوروی بنا شده است. بر اساس یافته‌های این گزارش رقم بالایی از مرگ‌ و میر در زندان‌ها اتفاق می‌افتد. علت اصلی مرگ‌ و میرها «بدرفتاری سیستماتیک و شدید، شکنجه، اعدام و سوء‌تغذیه است.»
این گزارش بار دیگر کره‌شمالی را به زندانی کردن کل خانواده به دلیل جرم یکی از اعضای آن متهم کرده است. در این گزارش آمده است که زنانی که به هنگام فرار از این کشور از مردان چینی حامله شده‌اند مجبور به سقط جنین می‌شوند.
گفته می‌شود زندانیان سابق که در این پژوهش با آن‌ها مصاحبه شده می‌توانند بر اساس تصاویرGoogle Earth محل اتاقک‌های خود، محل کار، محل اعدام‌ها و برخی از موقعیت‌های دیگر اردوگاه را تشخیص دهند.
این گزارش بر ضرورت دسترسی سازمان جهانی صلیب سرخ و همچنین سازمان برنامه جهانی غذا ( وابسته به سازمان ملل متحد) به اردوگا‌ه‌های کره‌شمالی تاکید می‌کند. کره‌شمالی وجود اردوگاه‌های سیاسی در این کشور را انکار می‌کند. این در حالی‌ست که بر اساس آمار کمیته حقوق بشر کره‌شمالی تعداد فراریان این کشور از ۳ هزار نفر در یک دهه پیش به بیش از ۳۰ هزار نفر در حال حاضر رسیده است.


وزیر امورخارجه آمریکا ضمن تاکید بر نقش راهبردی این کشور در آسیا تصریح کرد که ایالت متحده در پی رویارویی مستقیم با چین نیست. کلینتون گفت که کشورش از رشد و ثبات سیاسی قدرت‌های نوظهور آسیایی پشتیبانی می‌کند.
وزیر امور خارجه آمریکا روز سه‌شنبه (۱۰ آوریل/۲۲ فروردین) اعلام کرد که ایالت متحده در پی مناقشه با چین نیست، اما از قدرت‌های جدید جهانی می‌خواهد که به "اقداماتی سازنده" در جهان روی آورند.
در حالی‌که شمار متخصصان و نخبگان علمی در چین و دیگر نقاط جهان در حال افزایش است، از تعداد کارشناسان علمی در آمریکا کاسته می‌شود. کلینتون در آکادمی نیروی دریایی آمریکا در مریلند خطاب به فرماندهان نظامی گفت که باید با قدرت از ایالت متحده دفاع کرد. به گفته وی آمریکا هنوز از توان نظامی، موسسات اقتصادی مبتکر و ارزش‌های اصولی خود بر خوردار است و بدین ترتیب هنوز موقعیتی "استثنایی" دارد.

شرایط متفاوت تاریخی
کلینتون تصریح کرد که موقعیت جهان در سال ۲۰۱۲ مشابه وضعیت جهان در سال‌۱۹۱۲ نیست. در آن زمان ما با بریتانیایی روبرو بودیم که از قدرتش کاسته می‌شد و آلمان قدرت‌مندی که در حال سر برآوردن بود. جدال میان این دو قدرت سرانجام به مناقشات جهانی ختم شد.
وزیر امورخارجه آمریکا گفت: «ما در پی دشمن جدیدی نیستیم. چین کنونی، اتحاد جماهیر شوروی سابق نیست. ما نیز در آستانه یک جنگ سرد نوین قرار نداریم.»
کلینتون تصریح کرد که« یک چین شکوفا برای آمریکا بهتر است و یک آمریکای شکوفا برای چین. وضعیت مناسب در هر دو کشور امکان توسعه و پیشرفت در سطوح منطقه‌ای و جهانی را فراهم می‌کند.»

آمریکا و سهم قدرت‌های نوظهور
کلینتون گفت که از نگرانی‌ کشورهای خارجی آگاه است، اما ایالت متحده بر آن نیست که «سهم عادلانه قدرت‌های نوظهور» را نادیده بگیرد و یا این‌که این کشورها را به سیستم‌هایی پوشالی و بزک کرده‌ سوق دهد تا از این طریق قدرت خود را تضمین کند.
وزیر امورخارجه آمریکا تصریح کرد که قدرت‌های نوظهور آسیایی همچون چین، هند و اندونزی می‌توانند با پشتیبانی جامعه جهانی و آمریکا توسعه یابند.
به گفته کلینتون آمریکا نگران این است که چین به‌رغم رشد، بلندپروازی و ثروت فزاینده، قادر به ایفای نقش خود به عنوان قدرتی رهبری‌کننده و مدیر در جهان نباشد. این امر در موضوعاتی همچون مناقشه ایران، کره‌شمالی و شرایط اقلیمی به خوبی آشکار می‌شود.
کلینتون اعتراف کرد که بسیاری از شهروندان آمریکایی در حال حاضر با مشکلات اقتصادی مواجه هستند، اما این وضعیت توجیهی برای غیبت فعالیت‌های آمریکاییان در آسیا و دیگر نقاط جهان نیست.
وزیر امورخارجه آمریکا افزود تنها ایالت متحده قادر به کنش در ابعادی جهانی است و با توجه به منابع و امکانات خود می‌تواند از تهاجمات و خطرها در مناطق پویا و مختلف جهان جلوگیری و ثبات آن‌ها را تضمین کند.
کلینتون در پایان با اشاره به اظهارات باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا تاکید کرد که ایالت متحده طرفدار "قواعد و هنجارهای استوار" است. وزیر امورخارجه آمریکا وعده داد که ایالت متحده مایل به ایفای نقشی موثر در کشورهای رشد یابنده‌ی و نهاد‌های آ‌سیایی است.


رسانه‌های دولتی ایران از قطع صادرات نفت این کشور به آلمان خبر داده‌اند.از این تصمیم به عنوان "تلافی تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا" یاد شده است. آلمان تنها خریدار ۹ دهم درصد نفت صادراتی ایران بوده است.
مقامات جمهوری اسلامی می‌گویند که پس از توقف صادرات نفت این کشور به بریتانیا، فرانسه، اسپانیا و یونان، به پالایشگاه‌های آلمانی نیز نفت نمی‌فروشند. این خبر روز چهارشنبه ۱۱ آوریل (۲۳ فروردین) از سوی شبکه تلویزیونی "پرس تی‌وی" اعلام شده است. این شبکه پیش‌تر و در روز سه‌شنبه، از مقدمات این تصمیم خبر داده بود.
آلمان در ردیف پانزدهم فهرست خریداران نفت خام ایران قرار دارد و تاکنون تنها ۹ دهم درصد از کل نفت صادراتی ایران را می‌خریده است.
محسن قمصری مدیر امور بین‌الملل شرکت ملی نفت ایران پیش‌ از این در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفته بود که آلمان هیچ‌گاه بازار اصلی صادرات نفت ایران نبوده و بر همین اساس قراردادهای بلند مدتی نیز با پالایشگاه‌های آلمانی امضا نشده‌اند.
شبکه تلویزیونی پرس تی‌وی هم‌چنین در روز سه‌شنبه ۱۰ آوریل از تهدید ایران نسبت به قطع صادرات نفت به ایتالیا خبر داده و تاکید کرده بود که صدور نفت ایران به یونان قطع شده و فروش نفت به اسپانیا نیز کاهش خواهد یافت.
این در حالی است که یونان و اسپانیا پیش از این اعلام کرده بودند که به دلیل مشکلات بانکی ناشی از تحریم و ناتوانی از تسویه حساب با ایران قادر به ادامه معاملات نفتی با این کشور نیستند.
اتحادیه اروپا و تحریم نفت ایران
تحریم ‌نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا از اول ماه ژوییه سال ۲۰۱۲ به جریان خواهد افتاد. این تصمیم که اواخر ماه ژانویه سال جاری و در چارچوب مناقشه اتمی ایران گرفته شد، به واکنش‌های تندی از سوی مقامات ایرانی انجامید. آن‌ها ضمن قطع پیش‌رس صدور نفت به فرانسه و بریتانیا، آلمان، هلند، پرتغال و ایتالیا را تهدید به کاهش چشمگیر این صادرات کردند.

تهدیدهای جمهوری اسلامی به بستن تنگه هرمز هم‌چنین موجب تقویت حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس شد. نیروی دریایی ایران نیز در پاسخ به این حضور، اقدام به مانور نظامی در تنگه هرمز کرد.
ایران روزانه ۳ میلیون و پانصد هزار بشکه نفت خام استخراج می‌کند که ۲ میلیون و پانصد هزار بشکه آن به خارج صادر می‌شود.
تصمیم ایران به قطع یا کاهش صادرات نفتی خود به کشورهای اروپایی در آستانه از سرگیری مذاکرات اتمی با گروه پنج بعلاوه یک در شهر استانبول اعلام شده است. اعلام این تصمیم در زمان کنونی و پیش از موعد تعیین شده اتحادیه اروپا برای تحریم نفتی ایران، از نگاه بسیاری کارشناسان اقدامی تبلیغاتی و سیاسی با هدف ناچیز شمردن اثرات تحریم‌ها تلقی می‌شود.
پیش از اعلام رسمی این تصمیم نیز محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور ایران در یک مصاحبه گفته بود که جمهوری اسلامی به دلیل ذخیره کافی ارز حتی اگر دو تا سه سال نفت نفروشد، ضرری نخواهد کرد. وی حجم کنونی ذخایر ارز و طلا در ایران را بی‌سابقه خواند و افزود که کشورش از حق انرژی هسته‌ای دست نمی‌کشد و ترسی نیز از تحریم ندارد.


شورای امنیت سازمان ملل با انتشار بیانیه‌ای از حکومت سوریه خواست هرچه زودتر به خشونت‌ها پایان دهد و آتش‌بس را بطور کامل اجرا کند. آمریکا از موضع انفعالی روسیه به‌شدت انتقاد کرد و آلمان خواستار دخالت گروه جی ۸ شد.
در پی ادامه خشونت‌ها در سوریه شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیویورک با صدور بیانیه‌ای از بشار اسد، رئیس‌جمهور این کشور خواست تا روز پنج‌شنبه (۱۲ آوریل/۲۴ فروردین) تعهدات خود را عملی سازد دهد و آتش‌‌بس را بطور کامل در کشور برقرار کند.
۱۵ کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد در یک بیانیه خبری مشترک نگرانی خود را از بی‌اعتنایی دولت سوریه به برنامه‌ی صلح کوفی عنان ابراز داشتند.
شورای امنیت در بیانیه خود تصریح کرده است که دولت سوریه از خروج سلاح‌های سنگین و نیروهای نظامی از شهرها پرهیز کرده است.
اپوزیسیون سوریه نیز اعلام کرد از به‌کارگیری خشونت خودداری خواهد کرد تا "بهانه‌ای به رژیم اسد" برای ادامه درگیری‌ها داده نشود.
مهلت برای برقراری آتش‌بس از روز سه‌شنبه (۱۰ آوریل) تا پنج‌شنبه (۱۲ آوریل) مقرر شده، اما تا کنون نشانه‌ای از آتش‌بس دیده نمی‌شود.

سفیر سوریه در گفت‌وگو با نمایندگان چین در نشست شورای امنیت درباره بحران سوریهعنان در تهران
کوفی عنان‌، نماینده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب برای مذاکره درباره بحران سوریه به ایران سفر کرده است.
عنان در نخستین موضع‌گیری پس از گفت‌وگو با علی‌اکبر صالحی، وزیر امورخارجه ایران گفت: «ما در این‌باره هم‌نظریم که باید برای بحران سوریه راه‌حلی صلح‌آمیز یافته شود.»
عنان بار دیگر خوش‌بینی خود را از برقراری آتش‌بس تا روز پنج‌شنبه ابراز داشت. صالحی نیز در جمعه خبرنگاران گفت: «تغییرات در سوریه باید تحت رهبری بشار اسد صورت گیرد.»
انتقاد آمریکا به موضع انفعالی روسیه
سوزان رایس، سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد تاکید کرد که همه‌ی اعضای شورای امنیت "عمیقاَ نگران" وضعیت سوریه هستند و درباره اجرای مفاد برنامه صلح کوفی عنان نیز هم‌نظراند.
رایس تاکید کرد که "لحظه‌ی تعیین‌کننده‌ای" برای شورای امنیت فرارسیده و این نهاد بین‌المللی باید فشار بر رژیم اسد را افزایش دهد. سفیر آمریکا در ماه آوریل ریاست شورای امنیت را برعهده دارد.

سخنان رایس بیش از همه معطوف به سیاست کشورهای چین و روسیه است که تا کنون با اقدامات شدیدتر علیه رژیم اسد مخالفت کرده‌اند.
هیلاری کلینتون، وزیرامورخارجه آمریکا نیز از موضع انفعالی روسیه در قبال بحران سوریه به شدت انتقاد کرد.
کلینتون تصریح کرد که «روسیه از اقدامی سازنده در سوریه امتناع می‌کند و این سیاست سبب برسرکار ماندن اسد شده است.»
وزیر امورخارجه آمریکا افزود: «رژیم اسد با تجهیزات و تسلیحات کافی در چنین وضعیتی به خواست مردم سوریه و جامعه بین‌المللی بی‌اعتنا است.»
وزیر امورخارجه آلمان خواستار مداخله گروه جی۸ در سوریه شد
گیدو وستروله، وزیر امورخارجه آلمان نیز با اشاره به ادامه خشونت‌ها در سوریه تاکید که جامعه جهانی باید پیام روشنی به دمشق بفرستد.
وستروله برگزاری نشست وزیران خارجه هشت کشور بزرگ صنعتی در واشنگتن را فرصتی برای تشدید فشارها بر رژیم اسد خواند. وزیر امورخارجه آلمان گفت: «از هر فرصتی باید استفاده شود تا جامعه جهانی قاطعیت خود را در برابر بی‌رحمی رژیم اسد نشان دهد.»
وستروله تصریح کرد که در روز چهارشنبه (۱۱ آوریل/۲۳ فروردین) «انتظار دارم گروه جی۸ پیامی روشن برای پایان دادن فوری به خشونت‌ها به رژیم حاکم در دمشق ارسال دارد. برنامه صلح کوفی عنان باید به اجرا گذاشته شود.»
وزیر امورخارجه آلمان گفت امیدوار است که روسیه نیز با سیاست تشدید فشار بر رژیم اسد همراهی کند. وستروله تصریح کرد که «کشتار بی‌شرمانه غیرنظامیان و حتا آوارگان سوری باید پایان پذیرد.»




مکارم شیرازی: نرخ تورم اعلام شده واقعی نیست

 آیت الله ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید نزدیک به محافظه‌کاران نرخ تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی را غیرواقعی دانسته  است و نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس نیز این نرخ را «شک برانگیز» خوانده و خواستار توضیح بانک مرکزی در این خصوص شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر آیت‌الله مکارم شیرازی روز چهارشنبه، ۲۳ فروردین در سخنانی در قم گفت: «اگرچه تورم را ۲۱ درصد اعلام می‌کنند، اما واقعیت چیز دیگری است. ما شاهد قیمت‌هایی هستیم که جهشی بالا می‌روند.»
آقای مکارم شیرازی روز چهارشنبه مسئله تورم و گرانی را «یکی از توطئه‌های دشمن دانست» و در عین حال گفت: «مسئولان در محاسبه نرخ تورم چیزهایی را جزو سبد خرید مردم قرار می‌دهند که این‌ها تأثیری در زندگی روزمره مردم ندارد.»
بانک مرکزی به تازگی نرخ تورم در ۱۲ ماه سال ۹۰ را با ۹.۱ درصد افزایش نسبت به سال پیش از آن ۲۱.۵ درصد اعلام کرد که انتشار این رقم انتقادهایی را به همراه داشت. منتقدان بر این باورند که نرخ تورم بیش از رقم اعلام شده است.
مصطفی مطور زاده، نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس روز چهارشنبه، ۲۳ فروردین، نرخ تورم اعلام شده را «شک برانگیز» خواند و گفت: «افزایش قیمت‌های اخیر به خصوص پس از آغاز اجرای فاز اول قانون هدفمندسازی یارانه‌ها، شک و تردید در مورد این نرخ تورم را دو چندان می‌کند.»
وی در ادامه تأکید کرد که بانک مرکزی «باید پاسخگوی نحوه بررسی نرخ تورم و چیزی که عنوان کرده باشد».
در همین زمینه وبسایت «خبرآنلاین» نیز روز چهارشنبه گزارش کرد که به دنبال اعلام نرخ تورم از سوی بانک مرکزی «برخی از خوانندگان با غیرواقعی خواندن این نرخ، عنوان کردند تورم قابل لمس در سال گذشته بسیار بیش از این رقم بوده است».
از زمان اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در ایران موج انتقادها از نحوه اجرای این قانون بالا گرفته است و به گفته نمایندگان مجلس و کارشناسان اقتصادی، این طرح به افزایش گرانی و تورم دامن زده است.
روز چهارشنبه آیت‌الله نوری همدانی، از مراجع تقلید از مسئولان خواست تا جلوی تورم را بگیرند و حسن تأمینی، نماینده رشت در مجلس نیز درخواست مشابهی را مطرح کرد.
در عین حال حسین شریعتمداری، مدیر مسوول روزنامه کیهان نیز ۲۳ فروردین‌ماه در یادداشتی نوشت: «گرانی لجام گسیخته، جهشی و مصنوعی برخی از کالا و خدمات ضروری، ناشی از بی‌توجهی و مسئولیت ناشناسی شماری از مسئولان و مراکز تصمیم ساز است، مسئولانی که به جرات می‌توان گفت از حوزه دغدغه‌های مردم دور شده و به مرز نامردمی رسیده‌اند.»
نرخ تورم در حالی بیستم فروردین‌ماه از سوی بانک مرکزی اعلام شد که مرکز آمار ایران به عنوان متولی قانونی اعلام نرخ تورخ، ماه‌ها است که از اعلام نرخ تورم خودداری می‌کند و بانک مرکزی نیز از آذرماه ۱۳۹۰ تا کنون هیچ اطلاعی درباره نرخ تورم منتشر نکرده بود.




کوفی عنان در تهران: ایران بخشی از راه حل بحران سوریه باشد

کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه، روز چهارشنبه در یک کنفرانس خبری در تهران ابراز امیدواری کرد که ایران بخش از راه‌حل بحران سوریه باشد. در عین حال وزیر امور خارجه ایران نیز تأکید کرده که تغییرات سوریه باید تحت رهبری بشار اسد صورت بگیرد.
به گزارش خبرگزاری‌های ایران، کوفی عنان که شامگاه سه شنبه پس از سفر به ترکیه وارد ایران شده بود، روز چهارشنبه در کنفرانس خبری مشترک با علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران، اعلام کرد که با ایران بر سر یافتن راه حل مسالمت‌آمیز برای بحران سوریه به توافق رسیده‌ است و افزود: «هرگونه نظامی کردن این مناقشه می‌تواند فاجعه آمیز باشد...اینجا منطقه‌ای است که شاهد بحران‌ها و شوک‌های زیادی بوده و دیگر قادر نیست شوک دیگری را تحمل کند.»
وی با تأکید بر این‌که بر پایه طرح صلح سازمان ملل و اتحادیه عرب آتش بس در سوریه از ساعت شش صبح روز پنجشنبه آغاز می‌شود، گفت: «دولت سوریه خواسته‌های خود را در این زمینه اعلام کرده که نیروهای مخالف باید حملات را متوقف کنند و ما با آن‌ها در تماس بودیم و پاسخ مثبت آن‌ها را دریافت کردیم. البته به هر حال باید تضمینی داده شود که هم دولت و هم طرف‌‌های درگیر آتش‌بس را رعایت کرده و به آن احترام بگذارند.»
در این کنفرانس خبری علی اکبر صالحی نیز ضمن اعلام حمایت تهران از طرح صلح کوفی عنان، گفت تا زمانی که آقای عنان به شیوه کنونی رفتار کند، ایران از طرح وی برای حل بحران سوریه حمایت خواهد کرد.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی با تأکید بر لزوم برخورداری مردم سوریه از حقوق خود افزود: «آقای بشار اسد قول تغییرات و پاسخگویی به خواسته‌های مردم را داده است و باید فرصت لازم به حکومت دولت سوریه داده شود تا این تغییرات به طور طبیعی در داخل سوریه توسط دولت و تحت رهبری اسد صورت بگیرد.»
جمهوری اسلامی که از هم پیمانان سوریه به شمار می‌رود همچنان بر تداوم حضور بشار اسد در رأس قدرت اصرار دارد.

کشورها غربی بارها ایران را متهم کرده‌اند که با ارسال سلاح و تجهیزات نظامی به سوریه، به خشونت‌ها در این کشور دامن می‌زند. ایران همواره این اتهام را رد کرده است.
کوفی عنان روز چهارشنبه در تهران ابراز امیدواری کرد که از ۲۴ فروردین با اجرای آتش‌بس کامل در سوریه و همراهی دولت و مخالفان حکومت بشار اسد با این طرح، تغییراتی در سوریه صورت گیرد.
بر پایه طرح صلح کوفی عنان، قرار بود آتش‌بس از روز سه شنبه، ۲۲ فروردین، با خروج نیروهای دولتی از شهرها آغاز شود و تا روز پنجشنبه نیز آتش بس کامل در تمام مناطق سوریه برقرار شود.
با این‌حال گزارش‌های روز سه‌شنبه حاکی از تشدید ناآرامی‌ها در سوریه بود و فعالان سوری از ادامه درگیری در شهرهای حما و حمص خبر دادند.
قرار است کوفی عنان روز چهارشنبه علاوه بر دیدار با سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی با محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهوری اسلامی ایران نیز دیدار کند.



اداره اطلاعات انرژی آمریکا: تولید نفت ایران ۵۰۰ هزار بشکه کاهش می یابد

اداره اطلاعات انرژی آمریکا روز سه‌شنبه در گزارشی نوشت که در پی کاهش سرمایه‌گذاری‌های خارجی در بخش انرژی ایران، تولید نفت این کشور ممکن است طی سال جاری میلادی با حدود ۱۵ درصد افت روبه‌رو شود و ۵۰۰ هزار بشکه کاهش یابد.
در همین حال بازرگانان ژاپنی تصمیم گرفته‌اند از ماه آوریل واردات نفت خود از ایران را به میزان ۶۰ هزار بشکه در روز کاهش دهند.
اداره اطلاعات انرژی آمریکا (ای‌آی‌اِی)  تخمین می‌زند که با خروج تعداد زیادی از شرکت های خارجی از بخش انرژی ایران که به خاطر فشارهای سیاسی انجام شده است، تولید نفت ایران تا پایان سال ۲۰۱۲ میلادی نیم میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کند.
در این گزارش آمده‌است که تولید نفت ایران در پایان سال گذشته میلادی سه میلیون و ۵۵۰ هزار بشکه در روز بوده‌است اما اکنون «تحریم‌های پیشین علیه ایران باعث شده تا شماری از شرکت‌های خارجی که در بخش بالادستی صنعت نفت ایران سرمایه‌گذاری می‌کردند فعالیت‌های خود را متوقف کنند.
گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا می‌نویسد: «کاهش تولید نفت ایران ظرف سه‌ماهه آخر ۲۰۱۱ شتاب گرفت و این روند هم‌چنان ادامه دارد» و این موضوع «بازتاب‌دهنده فقدان سرمایه‌گذاری» در بخش انرژی ایران است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، گزارش «اداره اطلاعات انرژی» تنها بر موضوع کاهش سرمایه‌گذاری‌ها تمرکز کرده و هنوز تأثیر تحریم‌های جدید بر صادرات و واردات بخش انرژی ایران را در برآوردهای خود محاسبه نکرده‌است.
گزارش «اداره اطلاعات انرژی» می‌نویسد که تحریم‌های تازه اتحادیه اروپا و ایالات متحده که از ماه‌های ژوئیه و ژوئن اجرا می‌شود قرار است صادرات نفت ایران را کاهش دهد اما «هنوز برای ارزیابی اینکه آیا ایران می‌تواند بازارهای جایگزین پیدا کند زود است.»
آمارهای منتشر شده توسط «ای‌آی‌اِی» نشان می‌دهد که تولید نفت ایران هم اکنون نسبت به زمان مشابه سال گذشته به میزان زیادی افت داشته‌ است.
بنا بر این آمار، تولید نفت ایران که در سه‌ماهه اول سال ۲۰۱۱ به طور متوسط سه میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز بوده در سه‌ماهه اول سال جاری به سه میلیون ۴۲۰ هزار میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کرده‌است.
گروه تحقیقات انرژی «جی پی مورگان» هفته گذشته در تازه‌ترین تحلیل خود اعلام کرد که تولید نفت ایران تا آخر ماه ژوئن احتمالا با کاهش یک میلیون بشکه‌ای در روز مواجه خواهد شد.
این گروه در تحلیل خود نوشت که کاهش خرید نفت ایران توسط پالایشگاه‌های خارجی سریع‌تر از آنچه که گمان می‌رفت انجام پذیرفته‌است.
بر پایه تحریم‌ نفتی آمریکا، کشورهایی که نتوانند از وابستگی خود به نفت ایران کم کنند ممکن است با خطر محرومیت از دسترسی به سیستم مالی آمریکا روبرو شوند.

کاهش خرید نفت ایران از سوی خریداران ژاپنی
خبرگزاری رویترز از قول منابع صنعتی ژاپن گزارش داد که اتحادیه های تجاری ژاپن تصمیم دارند که واردات نفت خام از ایران را از ماه جاری میلادی به میزان ۶۰ هزار بشکه در روز کاهش دهند.
بنا بر این گزارش، شرکت‌های بیمه به طور فزاینده‌ای از بیمه کردن کشتی‌هایی که حامل نفت ایران هستند امتناع می‌کنند و این از عوامل مؤثر بر تصمیم تازه بازرگانان ژاپنی است.
بنا بر داده‌های دولت ژاپن، این کاهش برابر است با حدود ۱۸٫۵ درصد از نفت وارداتی ژاپن از ایران در دو ماه نخست سال جاری است. ژاپن روزانه ۳۲۲ هزار ۹۰۰ بشکه نفت از ایران وارد می کند.
این کاهش در حالی صورت می‌گیرد که آمریکا در ماه مارس، ژاپن و ۱۰ کشور اروپایی را به خاطر کاهش‌ چشمگیر واردات نفت از ایران از فهرست تحریم های خود حذف کرده‌بود.
از سوی دیگر، یکی از مقام‌های ارشد شرکت نفت «ساینوپک» چین روز سه‌شنبه به رویترز گفت که تحریم‌ها باعث شده است تا این شرکت «بیش از پیش نسبت به واردات نفت از ایران احتیاط کند.»
روز دوشنبه نیز یک مقام ارشد صنعتی چین به این خبرگزاری گفته بود که بیمه‌گران کشتیرانی هنگ‌کنگ تصمیم دارند که از ماه ژوئیه و همزمان با اجرای تحریم‌های اروپا، کشتی‌های نفت‌کش حامل نفت ایران را به طور کامل بیمه نکنند.
چین که بزرگ‌ترین مصرف‌کننده نفت در جهان است بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران و عمده‌ترین خریدار نفت از ایران است و هم‌اینک حدود ۲۰ درصد از نفت صادراتی ایران به چین فروخته می‌شود.
قدرت‌های غربی می‌کوشند با تحریم ایران حکومت جمهوری اسلامی را از پیگیری برنامه مناقشه‌برانگیز هسته‌ای خود منصرف کنند اما محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران، روز سه‌شنبه ۲۲  فروردین گفت، در صورت تحریم نفتی جمهوری اسلامی از سوی جامعه بین المللی این کشور قادر است با توجه به ذخیره ارزی خود «دو تا سه سال» نفت نفروشد.



عدم خشونت: فلسفه‌ای برای قرن ۲۱

 همگان با اين پرسش محوری هستی‌‌شناختی‌ آشنا هستند: چرا به جای "نيستی"، "هستی" هست؟ اما پرسش اصلی‌ هستی‌شناسی‌ ديگری هم وجود دارد که بشر هيچ‌گاه قادر به پاسخ نبوده است: "چرا به جای عدم خشونت، خشونت وجود دارد؟"
زمانی‌که از ماهاتما گاندی پرسيدند که آيا مقاومت بدون خشونت از اشکال "عمل مستقيم" است، او پاسخ داد: "از اشکال نيست بلکه تنها شکل آن است". او مقاومت بدون خشونت را "عظيم‌ترين نيرو در دنيا" می‌‌ناميد و آن را نيرويی می‌دانست که مثبت‌تر از الکتريسيته و حتی قدرتمندتر از "اتر" است. گاندی معتقد بود که عدم خشونت می‌تواند در هر مرحله‌ای از تجربۀ بشری به اجرا گذشته شود. بنابراين، عدم خشونت برای گاندی نه تنها يک تاکتيک سياسی، بلکه معنويت و روش زندگی‌ نيز بود.
امروزه حيطه‌های اجتماعی، فرهنگی‌ و سياسی خالی‌ از معنويت است. با اين حال، عدم خشونت گاندی‌وار ايده‌آلی دلگرم‌کننده را در اختيارفعالان مدنی در  جهان قرار می‌دهد. بر اين اساس، گاندی ندای پيامبرگونۀ قرن بيست و يکم باقی‌ می‌ماند و عدم خشونت او ما را تشويق می‌‌کند که به خاطر آنچه که به عنوان حقيقت ‌ و عدالت می‌شناسيم به مبارزه ادامه دهيم. توجه اصلی‌ فلسفهٔ عدم خشونت گاندی در وحلهٔ اول به مفهوم خود تحقق يافتگی‌ است، به عنوان فرايند بکارگيری مشارکت مدنی و نيرومندسازی جامعۀ مدنی در رويارويی با دولت.
طبيعت دارمايی تمدن، گاندی را بر آن می‌دارد که مفهوم  "سواراج " را به خانه‌ای با پنجره‌ها و درهای باز تشبيه کند. بنابراين، سواراج که اساساً به معنی پذيرای ديگران بودن است، به معنای ساختن شخصيت خود در زندگی‌ به عنوان پروژه‌ای اخلاقی‌ نيز می‌باشد.
بر اين اساس، تمدن تنها تعبيری از آزادی نيست. آزادی حقيقی‌ فقط اين نيست که هر چه بخواهيم انجام دهيم، بلکه همچنين توانايی اطمينان يافتن از اين است که آنچه انتخاب می‌کنيم نتيجهٔ احساس وظيفه و همبستگی انسانی‌ باشد.
به عبارت ديگر، برای اينکه تمدن يک پروسهٔ اخلاقی‌ ممتد باشد بايد با ويژگی‌‌های پويا و نوآورنهٔ گفتگو کردن تلفيق شود. اين همان چيزی است که به رفع دوگانگی بين کهنه و نو، سنت و مدرنيته، و استمرار و تغيير کمک می‌کند. بنابراين، گفتگو که شامل صحبت کردن و گوش دادن است به عنوان نيروی ارتباط ‌گيری، ظرفيت آن را دارد که به بقا و رشد تمدنها کمک کند. لذا، ايدهٔ "برخورد تمدنها" به ظرفيت انسان برای گفتگو و امکان تکامل تمدن به مانند موجودی زنده مشکوک است. امروزه در زمانی که انسان با سناريوی ترسناک درگيری منافع ملی‌، بنيادگرايی دينی، و تعصب قومی و نژادی مواجه است عدم خشونت می‌تواند طريقه‌ای مطمئن برای پايه‌ريزی يک سيستم جهان وطنی‌ جديد باشد.
اگرچه بسياری همچنان معتقدند که عدم خشونت ابزاری بی‌اثر در مقابل ديکتاتوری و قتل عام است شکی نيست که در چند دههٔ اخير بسياری از ابتکارات دموکراتيک را که بر اساس مبارزات بی‌خشونت و تاکيد بر حقوق بشر بنا نهاده شدند و به تشکيل جامعه مدنی بر مبنای بنياد‌های اخلاقی‌ مستحکم کمک کردند می‌توان به نوعی نوگانديگری برای صلح و عدالت ارتباط داد. در دنيايی مانند دنيای ما با فجايعی عظيم مانند تروريسم بين‌المللی، فقر، بيسوادی، و تعصب آشکار است که تاريخ هنوز می تواند با انتخاب بنا شود.
انتخاب عدم خشونت از آن ماست چرا که همان طور که کانت بيش از دويست سال پيش نوشت، ما " به گونه‌ای اجتناب ناپذير، با هم"زندگی‌ می‌‌کنيم. به عبارت ديگر، در دنيايی زندگی‌ می‌‌کنيم که سرنوشت‌ها با هم تداخل دارند و فرهنگ‌ها به شدت در هم تنيده شده اند. ديگر ما در دنيايی با جوامع بسته که در آن تنها دستورات استبدادی و سنت‌های مذهبی‌ مشروعيت تاريخی‌ دارند زندگی‌ نمی‌کنيم. هيچ گاه در تاريخ بشر عدم خشونت چنين اهمیّت حساسی برای ساکنين کرهٔ زمين نداشته است. در اين ميان، تنها وحشيانه‌ترين و مستبدانه‌ترين رژم‌ها کوشيده اند که مردم خود را از فکر کردن و تمرين کردن ايدهٔ عدم خشونت باز دارند.

تفاوت عدم خشونت و صلح پرستی
بين مردم گرايشی به تفاوت نگذاشتن بين عدم خشونت و صلح پرستی یا Pacifism وجود دارد. Pacifism  از ريشه لاتين peace (صلح) ميايد و مانند ريشه‌اش ميتواند به صورت گسترده يا محدود به کار رود. در معنی‌ محدود،صلح پرستی دربارهٔ نفی خشونت ممکن بين دولت هاست. به اين معنا، معمولاً  صلح پرستان مخالف هرگونه جنگ و نظاميگری هستند. بسياری از صلح پرستان مسيحی‌ معتقدند که جنگ اخلاقی‌ نيست، چون بر خلاف تعاليم عيسی مسيح است.
اين بدان معنا نيست که همه صلح پرستان مذهبی‌ هستند. کاملا امکان پذير است که بدون داشتن يک پس زمينهٔ مذهبی‌، موضعی صلح پرستانه اتخاذ شود. در مورد صلح پرستی در معنی‌ گسترده تر، معمولاً استدلال می‌‌شود که خشونت ذاتاً غير اخلاقی‌ و ظالمانه است و بنابرين ضرورتا مردود است. اما صلح پرستی و عدم خشونت دو چيز متفاوتند. صلح پرستی يک روش عدم تجاوز و تهاجم است، اما عدم خشونت روش زندگی‌ و راهی‌ برای درک و مديريت رابطهٔ بين انسان هاست. مردود دانستن جنگ و کشتار به عنوان مترادف صلح پرستی، معنی‌ کلی‌ عدم خشونت را که فلسفه‌ای پويا، فعال، سازنده و آينده نگر است و برای عدالت و تغييرات مثبت اجتماعی و سياسی کار می‌‌کند پوشش نمی دهد. عدم خشونت تلاشی مستمر، فراگير و روزمره است.
گاندی عدم خشونت را به وضوح اين طور فرموله کرده است: "عدم خشونت ارزشی منزوی نيست که توسط فرد برای صلح و رستگاری نهايی‌ او اعمال شود، بلکه قاعده‌ای رفتاری برای جامعه است...دانستن ارزش حقيقی‌ عدم خشونت، بکارگيری آن در تمام مسائل دنيوی است."
اخيرا، عدم خشونت از يک تاکتيک مقاومت ساده به هدفی‌ جهان وطنی بر اساس مسئوليت جهانی‌ و برنامهٔ بين‌المللی برای اصول دمکراسی تبديل شده است. برخی‌ اتفاقات در سه دههٔ گذشته مانند تروريسم بين‌المللی، نقض حقوق بشر و تخريب محيط زيست موجب عواقبی گسترده در سرتاسر جهان شده و نگرانی عميق برای سياست جهانی‌ عدم خشونت را برانگيخته است. تمام اين مسائل جهانی‌ می‌‌توانند در سطحی جهانی‌ به بهترين نحو حل و فصل شوند.
بنابرين سياست جهانی‌ عدم خشونت تنها وظيفه دولت‌ها نيست بلکه وظيفه جامعه مدنی، سازمان‌های بين دولتی، غير دولتی و فرا ملی‌ نيز می‌‌باشد. راه رو به جلو برای نهاد‌های مدنی، مقابله با تهديدهای امنيتی جديد و خشونت از طريق ترويج اصول مسالمت آميز و تشکيل قانون جهانی‌ نظم و قانون مداری است. آنها می‌‌بايست با استفاده از راه‌های مسالمت آميز تخريب محيط زيست، مورد اضطراری و حوادث، برخورد دين و فرهنگ، و نوسانات کنترل نشدهٔ جهانی‌ شدن را نيز مديريت کنند. از همه مهم تر جامعه بين‌المللی تعهد و وظيفه اخلاقی‌ دارد که در کار کشورهايی که تمايل به بی‌قانونی و خشونت داشته و قادر به محافظت از شهروندان خود در مقابل نقض حقوق بشر نيستند مداخله کرده و آنها را کنترل کند.

به اين ترتيب، در حوزه همزيستی‌ جهان وطنی و همبستگی‌ انسانی‌‌، عدم خشونت به عنوان تنها راه منحصر به فرد برای احساس مسئوليت در مقابلهٔ جمعی با تهديدها و چالش‌ها و ارائه‌ محيط زيستی‌ بهتر مطرح می‌‌شود. تنها يک جامعه عاری از خشونت می‌‌تواند راه را برای تشکيل موسسات در حال توسعه باز کرده و خود را از بی‌عدالتی‌ها و نقض حقوق بشر رها ساخته و بين فرهنگ‌ها و مذاهب هماهنگی‌ برقرار کند. در قرنی که ترور در خشونت نهادينه شده، تا جايی‌ که زندگی‌ و ذهنيت حداقل دو سوم بشر را تحت تاثير قرار داده و خشونت در اشکال مختلف مستقيماً در فرهنگ روزمرهٔ ما نفوذ کرده، نمی‌‌توانيم بيش از اين سياست شترمرغی در پيش گرفته و از طرح اين پرسش سرباز زنيم که"مسئول چه کسی‌ است؟"

سونامی خشونت
مواجه شدن با مسئوليت در دنيای امروز فقط مسالهٔ رعايت اصول اخلاقی‌ نيست. پيدا کردن راه حل برای خشونت جهانی‌ که ما را درگير کرده ديگر نمی‌‌تواند فقط يک موضوع آکادميک باقی‌ بماند. نه تنها تفکّر در سياست جهانی‌ عدم خشونت، بلکه همکاری برای يافتن راه‌هايی‌ عملی‌ برای تحقق آن نيازی ضروری می‌‌باشد.
در تلاش برای فهميدن و عملی‌ کردن چنين دستور کاری، جستجو برای مدل‌های حقيقی‌ مسئوليت و تمرين عدم خشونت می‌ تواند به معنی‌ واقعی‌ کلمه کافی‌ باشد. امروزه در بستر جهانی‌ شدن، پيام عدم خشونت گاندی به عنوان جايگزينی مسالمت آميز برای خشونت تا حد زيادی مرتبط و در اغلب موارد مؤثر بوده است. خشونتی که ابعادی وحشتناک از قبيل قتل عام‌های دسته جمعی، خصومت‌های گروهی، تروريسم سياسی و مذهبی‌  پيدا کرده است.
سونامی خشونت که در سال‌های اخير بيشتر جهان را در چنگ خود گرفتار کرده سوال‌های بيشتری را نسبت به گذشته به وجود آورده است. سوال‌هايی‌ مانند اينکه چگونه مردم می‌‌توانند به گونه‌ای مؤثر و از راه‌های مسالمت آميز به خشونت دوران ما پاسخ دهند، و اينکه چگونه می‌توان جهانی‌ بهتر ساخت که با علل جنگ و تروريسم مبارزه کند. چگونه می‌‌توان اقدام صلح آميز را از ايده‌آلی تحسين برانگيز به وسيله‌ا‌ی مؤثر برای تغيير اجتماعی و سياسی تبديل کرد؟ اين ضروری‌ترين پرسش قرن ماست.
پيام گاندی چشم انداز جديد عدم خشونت را به عنوان پادزهری برای تروريسم و سياست‌های يک جانبه در جهان ما پايه ريزی کرده است. با وجود آنکه فلسفهٔ عدم خشونت مهاتما گاندی شناخته شده است، بايد برای دانستن اينکه چه چيزی الهام بخش گاندی برای طی‌ کردن مسير ساتياگراها شد قدمی‌ فراتر گذشت.
برای گاندی آهيمسا خود پايان و غايت نبود، بلکه اين "حقيقت" بود که غايت بود و عدم خشونت از نظر او مطلوب‌ترين وسيله برای بدست آوردن آن در زمان او بود. او به اين نتيجه رسيد که در تلاش برای بدست آوردن حقيقت بايد عاری از خودخواهی و نفس پرستی‌ شد که بدون تمرين عدم خشونت امکان پذير نيست.
بنابراين پيام گاندی اين بود که برای پيروزی در مبارزه با خشونت بايد غير خودخواهانه عمل کرد.اين عاری بودن از خودخواهی بايد از يک احساس وظيفه ناشی‌ شود تا به جای تمايل به کشتن محافظت کند. بر طبق نظر گاندی، بزرگ ‌ترين وظيفه اخلاقی‌ مبارزه با بی‌ عدالتی بود حتی اگر منجر به رنج کشيدن ما شود، چراکه از طريق اين رنج کشيدن می‌‌توانيم به ديگران نشان دهيم که اشتباه می‌‌کنند.
گاندی می‌‌دانست که بر خلاف پرخاش گری خشونت پديده‌ای طبيعی نيست و نهايتاً انسانيت را از ما می‌‌ربايد. بنابر اين او ما را دعوت به تغيير در روش زندگی‌ و نوع نگرش به مسائل کرد تا اين گونه بتوانيم دنيا را تغيير دهيم. او ميگفت:"شما بايد خود تغييری باشيد که می‌‌خواهيد در دنيا ببينيد." قدرت اين کلمات، که بيش از ۶۰ سال پيش گفته شده، اغلب در خشونت اجتماعی و سياسی دنيای ما غرق شده است. اما گاندی به احتمال زياد مهم‌ترين متفکری است که احکامش می‌‌تواند راهنمای دنيای بحران زدهٔ قرن ۲۱امّ باشد. در ارتباط با گاندی بحث‌های زيادی و به طرق بسياری انجام شده است. بعضی می‌پرسند که آيا اصول عدم خشونت، سادگی‌، و اعتماد به نفس گاندی می‌‌توانند هنوز در جامعه سياسی امروز که از نظر اخلاقی‌ گناهکار و قابل سرزنش است به حيات خود ادامه دهند؟
بی‌ شک با همهٔ خشونتی که دنيای ما مواجه است، همه در برابر ايده‌آل‌های گاندی ناشنوا نيستند. او هم چنان به عنوان ستون و پايهٔ عدم خشونت، در رهبرانی مانند نلسون ماندلا و دالايی لاما زنده است. نظرات او در مورد ساتياگراها، ساروودايا، و از همه مهم تر گفتگوی ميان اديانهم چنان مربوط و کاربردی است. امروز، "ساتياگراها"ی گاندی به سرچشمهٔ قدرت برای ناتوانان و به اميد برای نااميدان تبديل شده است. گاندی به جهانی‌ خسته از کشتار و تخريب نشان داد که پايبندی به عدم خشونت فقط منحصر به حوزه خصوصی نيست بلکه می‌‌تواند در مقياس بين‌المللی نيز اعمال شود.
گاندی مسلماً با تعيين استاندارد‌های اخلاقی جهانی‌، به عرصهٔ سياست جهانی‌ معنویّت و روحانيت بخشيد. او با اين کار توانست قامت اخلاقی‌ بشر را راست و در امور جهانی‌ الگوی اخلاقی‌ جديدی را توصيه کند.
الگوی گاندی اگرچه مانند شعلهٔ کوچک شمعی است، اما تاريکی‌ جنگ را برطرف کرده، به روح مجروح ما گرمی‌ بخشيده، و با سادگی‌ و فروتنی با بی‌ رحمی قدرت برهنه مقابله می‌‌کند. بنابراين، بايد پرسيد که آيا عدم خشونت گاندی در دنيای امروز عملی‌ است؟
الگوی عدم خشونت گاندی نمونه و الهام بخش بسياری از رهبران سياسی جهان در ۵۰ سال گذشته بوده است. ماندلا که قبل از رهبری دمکراسی چند نژادی آفريقای جنوبی به عنوان اولين رئيس جمهور سياه پوست در ۱۹۹۴، ۲۸ سال را در زندان به خاطر مبارزه با حکومت  آپارتايد سپری کرده بود، از گاندی الهام گرفته بود.به گفته ماندلا، "کمکی‌ را که فلسفهٔ گاندی به تحول صلح آميز در آفريقای جنوبی و به التيام اختلاف مخرب بشری ناشی‌ از عمل شنيع آپارتايد کرد نمی‌‌توان کوچک شمرد." از نظر ماندلا، "در دنيايی متأثر از خشونت و نزاع، پيام صلح و عدم خشونت گاندی کليد ادامهٔ حيات بشر در قرن ۲۱امّ است."
با انديشه‌ای مشابه عاليجناب دالايی لاما به ترويج عدم خشونت و گفتگو به عنوان راه حل‌هايی‌ عملی‌ تر برای درگيری‌های دنيای امروز پرداخته است. آنچه که دالايی لاما به عنوان سياست عملی‌ پيشنهاد می‌‌کند کاملا در تقابل با منطق جهان سياسی ‌ است که ما در آن زندگی‌ می‌‌کنيم. دالايی لاما در نطقی که به مناسبت دريافت جايزهٔ صلح نوبل در اسلو، در ۱۰ دسامبر ۱۹۸۹ کرد توصيه کرد که "کل فلات تبت تبديل به منطقهٔ آهيمسا شود، محرابی از صلح و عدم خشونت که در آن انسان‌ها بتوانند با صلح و هارمونی زندگی‌ کنند." او جايزه را به عنوان احترام به مهاتما گاندی، که تفکر و زندگيش الهام بخش او بود، پذيرفت. از نظر عاليجناب دالايی لاما، "دنيای امروز نيازمند کشف دوبارهٔ مهاتما گاندی است چراکه اصول و ايده‌های حقيقت و عدم خشونت او به امروز بيشتر مربوط است."

ايدهٔ "حداقل اخلاقی جهانی‌" 
گاندی و ساتياگراها ی او برای رهبرانی مانند واسلاو هاول نيز نمونهٔ اقدام سياسی بوده است. هاول يکبار خود را ستايندهٔ گاندی ناميد و تصديق کرد که، "انعکاس کار گاندی حتی ممکن است در تلاش او و دوستانش، در چارتر ۷۷، برای ايجاد مقاومتی مسالمت آميز در برابر رژيم توتاليتر کشورشان ديده شود." از نظر هاول، "عمل گاندی پيروزی کاريزمای انسانيت در برابر احساسات اوباشانه بود. اين پيروزی بزرگی‌ برای ايدهٔ عدم خشونت، صبر، همزيستی‌، و فهم و ادراک بود. اين پيروزی بزرگی‌ بود برای آنچه که من حداقل اخلاقی‌ می‌‌نامم، حداقلی که مردم را از همهٔ فرهنگ‌ها در مقابل نفرت و بيزاری متقابل برخاسته از تفاوت‌های عقيدتی‌ و سنت‌های فرهنگی‌ پيوند می‌‌دهد."
مهم تر از آن، هاول پيشنهاد ايدهٔ "حداقل اخلاقی جهانی‌" را می‌‌دهد که می‌‌تواند به عنوان اساسی‌ برای قوانين و هنجارهای همزيستی‌ در جوامع ملی‌ و فراملی دنيای آينده برگزيده شود. حکمت هاول حداقلی قانونی برای گفتگو و همزيستی‌ بين فرهنگ هاست و در قلب مسائل قرن ۲۱امّ جای می‌‌گيرد. وقتی‌ به تفاوت در ارزش‌ها به اين مفهوم نگريسته می‌‌شود، چندان مشکل نيست که شرق و غرب به روشی‌ برای ارتباط گرفتن با يکديگر دست يابند و در عين حال نيز به فرهنگ‌ها و سنت‌های هم احترام بگذارند.
بنابراين، بدون حداقل ارزش‌های مشترک که به عنوان نقطهٔ شروعی برای همزيستی‌ اخلاقی‌ و گفتگو عمل می‌‌کند، نمی‌‌توان متقابلاً يگديگر را به رسميت شناخت. اين يک مسئوليت عميق سراسری را برای انسان‌ها به همراه می‌‌آورد. مسئوليتی که می‌‌تواند با تمام مسائل اصلی‌ تمدن امروز مقابله کند.
برای پيشرفت اخلاقی‌ عميق در کنار پيشرفت تکنولوژی و عقلانيت ابزاری، بشر نيازمند آن است که در قبال حيات طبيعی بر روی کرهٔ زمين احساس مسئوليت کند. اين گونه احساس تعلق به جهان و مسئوليت همراه با آن است که می‌‌تواند همهٔ فرهنگ‌ها و سنت‌های مذهبی‌ را از هميشه به هم نزديک تر کند. صبر و تحمل و عدم خشونت در اينجا واژه‌های کليدی هستند. البته مسائلی‌ هستند که قابل تحمل نبوده و نمی‌‌توان برايشان عذر و بهانه آورد. در اين زمينه آشويتس، گولاگ، نسل کشی‌ها در يوگسلاوی سابق و رواندا و دارفور مثال‌های خوبی‌ هستند. در چنين مواردی، جايی‌ برای تحمل و گفتگو باقی‌ نمی‌‌ماند. همان طور که توماس من در رمانش، کوه جادو، گفته، "در برابر شيطان صبر و تحمل جنايت است."
آيا می‌‌توان با آشويتس يا گولاگ گفتگو کرد؟ گفتگو با کسانی‌ که اعتقاد به گفتگو ندارند مشکل است، اما غير ممکن نيست، وگرنه عدم خشونت اهميتی در سرنوشت انسان ندارد. قطعا آشويتس و گولاگ نمايانگر پايان گفتگو و ديالوگ هستند. بنابراين، بايد فقط سکوت کرد و سرنوشت قربانی‌ها را شنيد. ديالوگ تا سر حد آشويتس، نه تنها فقط با سکوت، بلکه با بازنگری در مورد طبيعت و ذات خشونت انسان آغاز می‌‌شود. ساده‌ترين توضيح برای آشويتس تاکنون اين بوده که خشونت انسان هيچ حد و مرزی ندارد.
درک اين واقعيت که خشونت بشر در هيروشيما و آشويتس تا حدی بود که نژاد بشر برای جلوگيری از نابودی خود ناگزير از عقب نشينی از آن شد، شکنندگی سعادت انسان و سرنوشت ناقص او را نشان می‌‌دهد که منجر به ادامهٔ جستجوی او برای حقيقت می‌‌شود. خشونت تنها با حقيقت کنترل می‌‌شود و حقيقت نيز تنها با عدم خشونت پايدار می‌‌ماند. اگر بشريت عدم خشونت را به عنوان الگويی برای همزيستی‌ انتخاب کند، بايد حقيقت را نيز به عنوان اصل آن بپذيرد.
مسلما، تنها "يک راه" برای حقيقت وجود ندارد. به همان تعداد که انسان هست حقيقت هم وجود دارد. گاندی می‌‌گويد:"درخت تنها يک تنه دارد  اما دارای  شاخه و برگ بسياری است ، مکتب فقط يکيست و آن مکتب بشر است. اما مذاهب و اديان متعددند." اين ايده که هرکس تکه‌ای از حقيقت را با خود دارد منجر به اين پرسش می‌‌شود که چگونه می‌‌توان با يکديگر ارتباط برقرار کرد؟ اگر باور کنيم که هرکس قسمتی‌ از حقيقت را دارد، بايد به آن گوش سپرده و به خود فرصت کشف آن را بدهيم. بايد اميدوار باشيم که به اين طريق اشتراک و تبادل گفتگو بين افراد به وجود آيد.
اين يکی‌ از قوی‌ترين ايده‌های عملی‌ گاندی است که راه را برای راه حل‌های ابتکاری تر و موثرتر که مخصوصاً با هم در تضادند باز می‌‌کند. اگر با جدیّت به گاندی در چهارچوبی جهانی‌ بينديشيم، نبايد تعجب کنيم که نه تنها اميد در متمايز بودن ديگری، و در گوشه‌ای از زندگی‌ تاکنون، بلکه در فراتر از سياست به مفهوم سلطه جای دارد. يعنی‌ اگر با جدیّت به گاندی بينديشيم، عجيب نيست که در مقابل خشونت اميد جهان را در عدم خشونت بيابيم.
عدم خشونت هنوز قلمروی ناشناخته است و بشريت در درک ارتباط آن با قرن ۲۱امّ با مشکل مواجه است. اگر تمدن فرايندی باشد که در طی‌ آن بشر دستخوش تغييری اخلاقی از خشونت به سوی‌ ايجاد و اطاعت از قوانين ديالوگ در مدنيت شود، بنابراين عدم خشونت مولفه‌ای عمومی‌ برای هر تعريفی از تمدن است. عدم خشونت موضوع اصلی‌‌ هر تمدنی است. بنابراين گفتگو، دموکراسی، و درهم کنش مدنی تنها وقتی‌ در جامعه ضمانت می‌‌يابد که هر عضو آن دست از اعمال خشونت بردارد. بنابراين جامعه دمکراتيک جامعه‌ای است که افراد را به سوی‌ گفتگو و مدنيت هدايت کند. قبل از آن، فرهنگ عدم خشونت بايد به اطلاع و آگاهی‌ عموم رسيده و بين شهروندان آن جامعه ترويج شود.
اين شرطی لازم برای گفتگوی ميان فرهنگی‌ و ميان مذهبی‌ است. پس ضروری‌ترين کار، به چالش کشيدن تعصب و تنفری است که پشت ديواری از سنت‌هایِ ظاهراً متمدن پنهان شده است. تا زمانيکه عدم خشونت اسير و گرفتار فرهنگ تنفر و عدم تحمل که همبستگی‌ و دوستی‌ را رد می‌کند باشد، فرهنگ خشونت در زندگی‌ ما دست بالا را دارد. اما به همان اندازه هم درک جامعه‌ای که بخواهد بدون ديگران به حيات ادامه دهد مشکل است. بدون ديگران هيچ انسانيتی وجود ندارد. ما احساس انسان بودن می‌‌کنيم چون می‌‌دانيم که ديگران وجود دارند و به نژاد بشر تعلق داريم. روسو در اميل می‌ نويسد: "من تصور نمی‌‌کنم که کسی‌ که به هيچ چيز احتياج نداشته باشد بتواند به چيزی عشق بورزد. من تصور نمی‌‌کنم که کسی‌ که به هيچ چيز عشق نورزد بتواند خوشحال باشد."
بنابراين همبستگی‌، دوستی‌، و همزيستی‌ در گفتگو از نظر اخلاقی‌ به تعصب، تنفر، و خشونت ارجحيت دارند. آگاهی‌ از اين که هدف تاريخ بشر نه قدرت و تسلط بلکه به رسميت شناختن و همزيستی‌ است، به ما اين امکان را می‌‌دهد که به گونه‌ای فکر و عمل کنيم که عدم خشونت اصل مشترک زندگيمان باشد. اين سراغاز يک خود اصلاح سازی اخلاقی‌ بشريت است که بايد به يک درک فراسياسی برسد و بنابراين نشانگر محدوديت‌های سياست است. جايی‌ که سياست بر خلاف يا علی‌ رغم اخلاق نباشد زندگی‌ مشترک زير پرچم صلح و بر طبق اين فرمان ادامه می‌‌يابد: نبايد بکشيد. اين يک ايدهٔ هوشيار، روشن، و الهام بخش است که بين راه‌های دمکراتيک و راه‌های مستبدانهٔ اداره يک جامعه تمايز قائل می‌‌شود. راه دموکراسی، علی‌ رغم همهٔ ضعف هايش، اين فرصت را برای افراد فراهم می‌‌کند که به بلوغ مسئوليت و تفکر برسند. اين فرايند خود تحقق يافتگی مسالهٔ خود را در غياب خشونت دارد. نااميدی در مقابل خشونت نااميدی از دموکراسی است.
درحالی که اکثر مردم در مورد اعمال خشونت سياسی فکر می‌‌کنند اشتباه  است اگر انتظار داشته باشيم که پرهيز ازخشونت توسط عدهٔ معدودی مؤثر و پايدار باشد. درستی‌ اين مساله را کارل جسپرز اين گونه تصديق می‌‌کند: "در اخلاقيات اعتقاد اخلاقی‌ راسخ قاطعانه است، در سياست موفقيت" اما اين هم حقيقت دارد که در غياب اخلاقيات، موفقيت در سياست طولانی‌ مدت نخواهد بود. بنابراين، سياسی به "فراسياسی" وابسته است، که خود از سياست مستقل باقی‌ می‌‌ماند. اگر سياست به "فراسياسی" وابسته نماند ممکن است به تباهی منجر شود.
به اين معنا که رويدادهای سياسی مسئوليت اخلاقی‌ با خود می‌‌آورند، و متقابلاً ديدگاه‌های اخلاقی‌ هم اثر خود را بر تصميم گيری‌های سياسی می‌‌گذارند. سياست بدون اخلاق اعمال قدرت صرف است. تنها در ارتباط با اخلاق است که سياست می‌‌تواند به فضيلتی عمومی‌ ارتقا يابد. در تاريخ بشر اقدامات سياسی در تلاش برای تدريس و تحميل رفتار اخلاقی‌ بر ديگران سبب ارتکاب جنايات هولناکی شده‌اند.
گاندی فهميده بود که معنوی کردن سياست اخلاقی‌ کردن آن نيست، بلکه بيشتر تلاش برای تعريف دوباره سياست از لحاظ مسئوليت مدنی در يک حوزه عمومی‌ شفاف و صريح است. سياست، وجدان اخلاقی‌ و مسئوليت اجتماعی نقش‌های مدنی است. عدم خشونت هستهٔ اصلی‌ يک سياست مسئولانه و وظيفه شناسانه است. سياست قدرت در اواخر قرن بهترين نمايانگر خطرات استفاده از ابزار به جای اهداف بود. معمولاً خشونت ابزاری برای رسيدن به يک هدف است تا اين که خود هدف باشد. عدهٔ بسيار محدودی طالب دنيای جنگ، جنايت، و ترور هستند. اما در مورد سياست عدم خشونت، عدم خشونت ابزار و نيز هدف است.
با توجه به سياست و تکنولوژی خشونت، اگر بخواهيم بررسی‌ کنيم که در چه جايگاهی قرار داريم، تنها نتيجه‌ای که می‌‌توانيم بگيريم اين است که در دنيايی بدون عقلانيت زندگی‌ می‌‌کنيم. زمان آن فرا رسيده که در هزاره جديد بشر از لحاظ سياسی، اقتصادی، و فرهنگی‌ با عقلانيت عدم خشونت عهدی دوباره ببندد. اگر می‌‌خواهيم زنده بمانيم و پيشرفت کنيم، بايد ياد بگيريم که با هم بدون خشونت زندگی کنيم. گاندی می‌‌گفت: "اميدی برای دنيای دردمند به جز راه باريک و مستقيم عدم خشونت نيست." اگر می‌‌خواهيم محصول همزيستی‌ در گفتگو و ديالوگ را در آينده درو کنيم، بايد بذر عدم خشونت بکاريم. بيش از شصت سال پس از مرگ گاندی، با اين انتخاب مواجه هستيم. اين به عهدهٔ قرن ۲۱ است که در اين مورد تصميم بگيرد.
 





آشيانه‌های انفجار در پارچين با چه هدفی ساخته شده‌اند؟

  «موسسه علوم و امنيت بين المللی» در گزارش تازه ای با عنوان « تصاوير ماهواره ای از آشيانه های انفجار در مرکز نظامی پارچين و دليل ساخته شدن اين آشيانه ها » يادآوری می کند که در گزارش قبلی اين مرکز پژوهش های راهبردی که ۱۳ مارس انتشار يافت وجود چنين آشيانه هايی اعلام شد. مرکز نظامی پارچين جزو تاسيساتی است که آژانس بين المللی انرژی اتمی به شدت خواهان بازديد و بازرسی از آن است.
  به دنبال انتشار گزارش قبلی خود « موسسه علوم و امنيت بين المللی » توانسته است يک تصوير ماهواره ای ديگر نیز از اين مرکز نظامی به دست آورد که متعلق به ماه مارس سال ۲۰۰۰ است. دراين تصوير ديده می شود که پی و زيربنای اين آشيانه های انفجار در آن زمان ساخته شده بودند ولی خود اتاقک انفجار هنوز روی اين پی قرار داده نشده بود.
  براساس اطلاعات آژانس بين المللی انرژِی اتمی این آشيانه در سال ۲۰۰۰ ساخته شده و برای انجام انفجارهای آزمايشی به قدرت ۷۰ کيلوگرم مواد منفجره بسيار قوی طراحی شده است. تصاوير ماهواره ای بعدی که از سال ۲۰۰۴ به اين سو گرفته شده ساختمان و محوطه ای را که اين محفظه انفجار در آن قرار دارد به خوبی نشان می دهند.
  کارشناسان اين موسسه پژوهشی تاکيد دارند که سئوال مهم اين است که چه نوع آزمايشی مربوط به برنامه های هسته ای ايران در تاسيسات پارچين انجام شده است. آژانس بين المللی انرژی اتمی در گزارش نوامبر سال ۲۰۱۱ به شواهدی اشاره می کند که نشان می دهد ايران در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ انفجارهای آزمايشی نيرومندی را در اين تاسيسات انجام داده است که احتمال دارد با توسعه برنامه های هسته ای در ارتباط بوده اند.
  يک مقام ارشد دولت آمريکا به شبکه خبری « سی ان ان » گفت که آمريکا از انجام انفجارهای قوی در اين تاسيسات اطلاع دارد . استفاده از يک چنين آشيانه هايی امکان می دهد که از پخش موادی که نشان دهنده وقوع انفجار بوده جلوگيری شود. تا جاييکه از اطلاعات علنی می توان نتيجه گرفت نه آژانس بين المللی انرژی اتمی و نه دولت آمريکا هيچيک ادعا نمی کنند که اين انفجارهای آزمايشی بعد از سال ۲۰۰۴ انجام شده است.
  هرچند آژانس بين المللی انرژی اتمی شواهدی در دست دارد که نشان می دهد از اين آشيانه برای انجام آزمايش های هيدروديناميک استفاده شده ولی اين قبيل آزمايش ها به نسبت آزمايش های سرد ابعاد محدودی دارند. آزمايش‌های انفجاری سرد معمولا در فضای باز انجام شده و قدرت آن بسيار فراتر از آن چيزی است که آشيانه موجود در مرکز پارچين بتواند آن را تحمل کند.
  آژانس بين المللی انرژی اتمی از دولت ايران خواسته که از اين بخش از تاسيسات پارچين بازديد کند تا بر آن اساس بتواند تعيين کند که دقيقا انفجارهای آزمايشی که در آنجا صورت گرفته با برنامه پیشبرد جنگ‌افزار هسته ای در ارتباط هستند يا نه . دولت ايران در اصول با بازرسی آژانس از اين تاسيسات موافقت کرده ولی برای انجام اين کار شروطی تعيين کرده است که مورد قبول آژانس بين المللی انرژی اتمی قرار نگرفته اند.
پژوهشگران « موسسه علوم و امنيت بين المللی» در پايان اين گزارش تاکيد می کنند که بايد از خواست آژانس برای بازرسی بی قيد و شرط از اين تاسيسات حمايت کرد چون به شفافيت بيشتر در مورد برنامه های هسته ای ايران و تعیین احتمال یا عدم احتمال وجود عناصر تسليحاتی در اين برنامه ها کمک خواهد کرد.




پنج پشیمانی بزرگ در پايان زندگی

 پرستاری در يکی از بيمارستان های استراليا که ويژه نگهداری از بيماران در شرف مرگ بوده، بر اساس گفته های بيماران در آخرين لحظات عمر عمده ترين موارد پشيمانی و حسرت آنان را جمع آوری و دسته بندی کرده است.
به گفته وی متداول ترين مورد پشيمانی افراد اين بوده « ای کاش آنقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم.»
اين پرستار به نام «برونی وير» آخرين گفته ها، آرزوهای بربادرفته و حسرت های اين افراد را ابتدا در وبلاگ خود منتشر کرد. مطالب اين وبلاگ چنان مورد توجه قرار گرفت که وی براساس آن کتابی نوشته است به نام «پنج پشيمانی عمده در لحظه مرگ».
«برونی وير» در کتاب خود اشاره می کند که اکثر افراد در لحظاتی که در انتظار مرگ هستند، ديد بسيار دقيق و روشنی راجع به زندگی خود و زندگی به طور کلی پيدا می کنند و کسانی که هنوز عمری برای آنها باقی مانده با توجه به اين مطالب شايد بتوانند از تجارب ديگران بياموزند.
وی می گويد که وقتی از اين افراد در مورد اشتباهات، آرزوهای برباد رفته و يا موارد پشيمانی سئوال می شد اکثر آنها به موارد مشابهی اشاره می کردند.
روزنامه گاردين چاپ لندن، برمبنای گفتگو با نويسنده اين کتاب فهرست پنج مورد عمده از پشيمانی در لحظه مرگ را به طور خلاصه منتشر کرده است:

۱- ای کاش من شهامت آن را داشتم که زندگی خود را به شکلی سپری می کردم که حقيقتا تمايل من بود و نه به شيوه ای که ديگران از من انتظار داشتند. اين موضوع يکی از عمده ترين موارد پشيمانی درميان اکثر افراد بوده است . وقتی که لحظات پايانی زندگی فرا می رسد بسياری از افراد به خوبی درمی يابند که بخش عمده ای از آمال و آرزوهای خود را عملی نکرده اند. آنها در می يابند که دليل مرگ آنها تا حد زيادی به تصميم هايی که در طول زندگی گرفته اند بستگی داشته است. سلامت شايد بزرگترين منبع آزادی و آزادی انتخاب است و معمولا افراد تا زمانيکه زندگی آنها به خطر نيافتاده  قدر اين نعمت را نمی دانند.

۲- ای کاش من اينقدر سخت و طولانی کار نکرده بودم. معمولا بيماران مرد از اين نکته شکايت داشتند. آنها دوران کودکی فرزندان و همدهمی با همسر خود را به خاطر ساعات کار طولانی از دست داده بودند. ولی در مورد نسل قديم که درصد کمتری از زنان شاغل بوده اند اين موضوع کمتر در ميان بيماران زن رايج بود. تمام مردانی که در بستر مرگ با آنها صحبت شده از سپری کردن ساعات و روزهای طولانی در محيط کار پشيمان بودند.

۳- ای کاش من شهامت بيان احساسات خود را داشتم. بسياری از افراد درمقاطع مختلف زندگی و يا در شرايط گوناگون برای حفظ مناسبات مسالمت آميز با ديگران از بيان صريح احساسات خود طفره می روند. به همين خاطر زندگی آنها از آن چيزی که واقعا بايد باشد فاصله می گيرد و يا آنها هيچگاه آن کسی نخواهند شد که آرزو و يا توانايی آن را داشته اند. بسياری از افراد تحت تاثير تلخکامی و يا ناکامی های ناشی از مماشات با ديگران و محيط ، به بيماری های جدی مبتلا می شوند.

۴- ای کاش تماس با دوستان را حفظ کرده بودم. خيلی از افراد تا لحظات پايانی عمر قدر دوستان خوب و يا حفظ تماس با دوستان قديمی را نمی دانند و معمولا در فرصت کوتاه قبل از مرگ امکان جستجو و پيدا کردن اين دوستان قديمی فراهم نيست. بسياری از افراد چنان در زندگی خود غرق می شوند که به سادگی تماس با دوستان را فراموش کرده و يا کلا حذف می کنند. بسياری در لحظات پايان عمر خود از اينکه برای دوستی و روابط خود ارزش کافی قايل نبوده اند دچار پشيمانی می شوند.

۵- ای کاش به خودم اجازه می دادم که شادتر باشم. اين مورد از پشيمانی در کمال تعجب بسيار عموميت دارد. بسياری از افراد تا لحظات پايانی عمر خود متوجه نشده بودند که شاد بودن در حقيقت يک انتخاب است. بسياری ساليان عمر خود را با تکرار عادات و الگوهای هميشگی زندگی خود طی کرده بودند. بسياری به اصطلاح « آرامش» ناشی از تکرار الگو و عادات هميشگی را بر تغيير ترجيح داده بودند. و اين هراس از تغيير هم جنبه های فيزيکی و هم جنبه های احساسی و عاطفی زندگی را شامل می شود.
روزنامه «گاردين» در پايان اين فهرست خلاصه از پنج مورد پشيمانی بزرگ در لحظات پايانی زندگی، از خوانندگان خود می خواهد تا عمده ترين مورد پشيمانی خود را بازگو کرده و بگويند برای تغيير روند زندگی و پرهيز از پشيمانی های بزرگ در آخر راه، چه تدبير و چه تغييری را در نظر خواهند گرفت.
 



کارنامه؛ کودکان کار و مشکلات آنان

گزارش اين هفته «کارنامه» برای کارگران به کودکان کار و مشکلات آنان اختصاص دارد.
پيش از هر چيز، اين پرسش مطرح می شود که تعريف از کودکان کار چيست؟
پريسا کاکايی، فعال حقوق کودکان، به راديو فردا می گويد:« کودکان خيابانی و کودکان کار، هر یک، تعريف خودشان را دارند. اما در ايران، کودکان کار و خيابانی، تقريبا کسانی هستند که کارهاي مختلفی انجام می دهند؛ از دست فروشی گرفته تا کارهای داخل خانه ها و کارگاه هايی مانند قالی بافی. اين کودکان برای اينکه بتوانند زندگی روزانه خود و خانواده شان را بگذرانند، مجبور به کسب درآمد هستند و عملا دوران کودکی شان را از دست می دهند و ناخودآگاه وارد دوران بزرگسالی می شوند.»
او می افزايد:«کودک کار، کودکی است که برای رفع نيازهای روزانه زندگی اش بايد کار کند و مورد بهره کشی نیز قرار می گيرد.»
کارنامه؛ کودکان کار و مشکلات آنان
بررسی‌ها نشان می‌دهد بسياری از کودکان در خود خانواده به کار گرفته می شوند و از سن ۴ تا ۱۷سالگی انجام انواع مسئوليت، از جمله نگهداری از خواهر و برادرهای کوچک‌ تر گرفته تا کار بر روی زمين کشاورزی به آنان سپرده می شود.
تعداد کودکان کار در ايران چقدر است؟ بررسی ها نشان می دهد که آمار رسمی در اين زمينه ندارد. البته روزنامه ابتکار حدود دو سال پيش به نقل از گزارش مرکز آمار نوشت که تعداد کودکان کار در کشور دو ميليون و ۵۰۰ هزار نفر است.
 پريسا کاکايی، فعال حقوق کودکان، با اشاره به اين موضوع که آمار مشخصی در مورد تعداد کودکان کار در ايران در سال های ۹۰ و ۹۱ ديده نشده است، اضافه می کند:«در سال ۸۵، مرکز آمار ايران از وجود يک ميليون و ۱۶۰ هزار کودک کار سخن گفته و اضافه کرده که علاوه بر اين تعداد، ۹۱۵ هزار کودک خانه دار که بيشتر آنها دختر هستند، وجود دارند. يعنی در سال ۸۵، حدود دو ميليون کودک کار وجود داشته اند.»
اين فعال حقوق کودکان اشاره می کند:«با توجه به افزايش نرخ تورم و مشکلات اقتصادی در جامعه ايران، اين احتمال که آمار خيلی   بيشتری در مورد کودکان کار وجود داشته باشد، زياد است و شايد بتوان گفت که تعداد کودکان کار به حدود ۳ ميليون نفر رسيده باشد.»   
در اين ميان، چه قوانينی برای مقابله با کار اين گروه از کودکان در جمهوری اسلامی ايران به تصويب رسيده اند؟ و آيا اين قوانين توانسته اند مانع کار کودکان شوند؟
حدود ۵ سال پيش، بر اساس تصميم دولت، ۲۳ شغل برای افراد ۱۵ تا ۱۸ ساله جوشکار و يا مشغول کار با وسايل با ارتعاش بالا ممنوع شد.
همچنين بر اساس اين قانون، استفاده از نيروی کار کودکان و نوجوانان در مشاغل سخت و زيان بار مانند حفر قنات، دامداری‌ها، کشتارگاه‌ها، کارگاه‌های قالی‌بافی و زيلوبافی، کوره ‌پزخانه‌ها و نانوايی‌ها ممنوع شد.
اين تصميم ها با توجه به مواد ۸۲ تا ۸۴ قانون کار انجام شد که البته برای سال‌ها به اجرا در نيامده بودند.
با همه اينها، بر اساس ماده ۱۸۸ قانون کار، کار کودکان در کارهای خانگی و به موجب ماده ۱۹۶، کار آنها در کارگاه‌های کوچک زير ۱۰ نفر ممنوعيت ندارد.
خانم کاکايی توضيح بيشتری در اين مورد می دهد:«ماده ۷۹ قانون کار می گويد کار برای کودک زير ۱۵ سال ممنوع است. ماده ۸۲ همين قانون می گويد ساعت کار نوجوان ۱۵ تا ۱۸ سال، نيم ساعت کمتر از کارگر بزرگسال است. اين در حالی است که تفاوت کار يک کودک يا آنگونه که در اين قانون به عنوان نوجوان ذکر شده، با کار يک فرد بزرگسال، نبايد فقط نيم ساعت باشد.»

او با اشاره به بحث آزمايش های پزشکی در مورد کودکان و مسايلی از اين قبيل در قانون کار می گويد: «در عمل، چنين نظارت هايی در خيابان ها و به ويژه در کارگاه های کوچک و زيرزمينی وجود ندارد و حتی در برخی موارد، شاهد کار کودکان ۸ و  ۹ ساله هم هستيم.»
در اين ميان، به گفته برخی از کارشناسان اجتماعی، کار کردن کودک نه تنها تاثيری منفی بر سلامتی جسمی او بر جای می‌گذارد، بلکه بيش از آن، رشد روحی و روانی او را تحت تاثير قرار خواهد داد.
                                                         اخبار
حدود ۸۰۰ تن از کارگران کارخانه صنايع فلزی ايران صبح روز يکشنبه به دليل پرداخت نشدن مطالبات قانونی‌شان در مقابل ساختمان رياست جمهوری تجمع کردند.
خبرگزاری ايلنا به نقل از يکی از کارگران معترض نوشت: کارخانه صنايع فلزی ايران در گذشته بيش از ۱۲۰۰ کارگر داشت که اين تعداد اکنون به ۸۰۰  تن رسيده است.
بر اساس اين گزارش، هر کارگر حدودا ۸ ماه حقوق و بيمه و همچنين عيدی طلبکارند که ميزان آن به حدود ۴ ميليون تومان می رسد.
در گزارش ايلنا، اشاره ای به پاسخ مسئولان دفتر محمود احمدی نژاد نشده است.
سايت اتحاد، متعلق به اتحاديه آزاد کارگران ايران، در اين مورد گزارش داد که کارگران کارخانه صنايع فلزی ايران روز شنبه دست به اعتصاب زده بودند.
                                                        ***
صدها کارگر اخراجی کارخانه شهاب خودرو  در روزهای اخير در مقابل وزارت کار، رفاه و تامين اجتماعی، مجلس و دفتر رياست جمهوری تجمع کردند و پرداخت مطالبات شان و همچنين بازگشت به کار شدند.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، اختلافات جمعی از کارگران قرار دادی و روزمزد کارخانه شهاب خودرو با مدير عامل کارخانه، در سال گذشته، بر سر خذف اضافه کاری و نهار، باعث اخراج ۶۵۰ تن از اين کارگران شده است.
به گفته تشکل های کارگری، شمار اخراج کارگران در سال های اخير افزايش يافته است.
                                                       ***
۲۰۰ کارگر کارخانه توليد شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور با تمديد نشدن قرارداد کاری‌شان در نخستين روز کاری سال جديد اخراج شدند.
به گزارش خبرگزاری فارس، مسعود اقلامی، مديرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی در استان همدان، درباره بيان وضعيت بيکاری کارگران ذوب‌آهن غرب کشور گفت: اخراجی در کار نبوده بلکه قرارداد کارگران تمديد نشده است.
اما به گفته کارگران معترض، کارخانه توليد شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور که در جاده قروه – اسدآباد قرار دارد، به دليل نبود مواد اوليه از آبان سال گذشته تعطيل شده است.
اين کارگران که هفته گذشته در مقابل استانداری همدان تجمع کردند و گفتند در صورت مشخص نشدن وضعيت کاری شان به تهران خواهند آمد و در مقابل مجلس تجمع خواهند کرد.
با اين همه، خسرو سامری، معاون عمرانی استاندار همدان، گفت: کارگران اخراجی همه حق و حقوق خود را گرفته‌اند و آنها بايد به سمت بيمه بيکاری بروند.
                                                      ***
حدود ۲۰۰ کارگر نساجی مازندران در اعتراض به پرداخت نشدن ۲۰ ماه حقوق خود
در مقابل استانداری مازندران تجمع کردند.
به گزارش سايت مازندنومه، اين کارگران در تجمع صبح روز شنبه خود برای چند دقيقه خيابان اصلی را بستند و مانع عبور و مرور خودروها شدند.
يکی از کارگران معترض گفت: روز ۲۸ اسفندماه گذشته همين جا تجمع کرديم و به ما کيک و سانديس دادند و بعد از چند ساعت، استاندار قول داد که فردای آن روز پول در حساب ما خواهد بود.
اين کارگر اضافه کرد: فردای آن روز، همه جا تعطيل بود و ما روز پنجم فروردين ماه به بانک رفتيم ولی باز هم از حقوق و پول خبری نبود.
به نوشته مازندنومه، استاندار مازندران از کارگران معترض مهلت خواست تا حقوق شان پرداخت شود.
                                                      ***
عبدالرضا شيخ‌الاسلامی، وزير تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی، گفت: هيچ عددی برای اعلام تعداد مشاغل ايجاد شده در سال ۹۰ وجود ندارد.
پيشتر، محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری اسلامی ايران، و عبدالرضا شيخ‌الاسلامی، وزير تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی، وعده ايجاد دو ميليون و ۵۰۰ هزار شغل در سال ۹۰ را داده بودند.
در اين ميان، به گزارش خبرگزاری ايسنا، عبدالرضا شيخ‌الاسلامی گفت: نهضت اشتغال زايی تا مرز کامل حذف بيکاری ادامه دارد.
                                                      ***
ناصر نبی‌پور، عضو هيئت مديره مرغداری‌های تخم گذار، از افزايش نرخ بيکاری کارگران اين واحدها در آستانه اجرای فاز دوم قانون هدفمندی يارانه‌ها خبر داد.
او به خبرگزاری ايلنا گفت که مرغداری‌های تخم گذار در استان های تهران، کرج و قزوين با کمتر از ۵۰ درصد ظرفيت فعاليت می‌کنند و افزود: در سال گذشته، به دليل  پرداخت نشدن يارانه واحدهای توليدی از سوی دولت، نيمی از کارگران در اين بخش اخراج شدند.
                                                      ***
فرامرز توفيقی، عضو کميته مزد، گفت: به علت وضعيت بحرانی واحدهای توليدی، ۳۰ درصد از کارگران واحدهای توليدی از ابتدای سال ۹۱ اخراج شده‌اند.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او با اشاره به اينکه کارفرمايان ديگر توان اداره واحدهای توليدی را ندارند، افزود: در سال گذشته، کارفرمايان با حذف نظام رفاهی و برخی از کالاهای اساسی کارگران، سعی کردند بنگاه توليدی را با حداقل‌ها اداره کنند.
فرامرز توفيقی هشدار داد: در صورتی که دولت از ارائه بسته‌های حمايتی خودداری کند، کارگران در سال جاری با بحران بيکاری مواجه خواهند شد.
                                                      ***
وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: تا پايان سال جاری، ۲۰۰ هزار تن ديگر از کارگران ساختمانی تحت پوشش بيمه قرار می‌گيرند.
به گزارش خبرگزاری فارس، عبدالرضا شيخ‌الاسلامی همچنين گفت: در اسفند سال گذشته، کارت خريد به ۲۳۰ هزار کارگر داده شد.
او اضافه کرد: جامعه ۱۰ ميليونی کارگران آنقدر زياد است که نمی‌توان به تمامی آنها  خدمت ارائه کرد.
                                                       ***
حسين ذوالانوار، رئيس مجمع نمايندگان فارس در مجلس، خواستار آن شد تا ميزان دستمزد کارگران و کارمندان بر اساس نرخ تورم افزايش يابد.
به گزارش خبرگزاری فارس، وی اشاره کرد که افزايش دستمزد کارگران در سال‌های گذشته منجر به افزايش قدرت خريد آن‌ها نشده است.
حسين ذوالانوار با تاکيد بر اينکه در ايران، مانند بسياری از کشورهای با اقتصاد ليبرال، چانه‌زنی مهم‌ترين ابزار برای احقاق حقوق صنفی کارگران است، گفت: اگر تشکل‌های قوی کارگری وجود داشته باشد، دستمزد کارگران کمتر فدای ساير مصالح می‌شود.
                                                       ***
صديق کريمی، عضو هيئت مديره اتحاديه آزاد کارگران ايران، از زندان سنندج آزاد شد.
به گزارش سايت اتحاد، اتحاديه آزاد کارگران ايران با استقبال از آزادی آقای کريمی، خواستار آزادی فوری تمامی فعالان و رهبران کارگری از زندان شد.
                                                       ***
معاون پشتيبانی و توسعه منابع انسانی استاندار کهگيلويه و بويراحمد گفت: وضعيت کارکنان پيمانی به قراردادی در ادارات اين استان با برگزاری تبديل می شود.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، فرهاد باقرپور‌ افزود: مواد امتحانی اين آزمون از جمله شامل اطلاعات سياسی، اجتماعی و معارف اسلامی است که شامل ۱۰۰ سئوال می‌شود.

                                            پای صحبت کارگران
يکی از کارگران شنونده کارنامه برای ما گفته است:« من از اراک زنگ می زنم. برای شرکتی خصوصی کار می کردم که صاحب کار قرارداد سفيد جلوی من گذاشته و خواسته که امضا کنم که بر اساس آن، ۴ ساعت در روز به طور رايگان برايش اضافه کار کنم. اين وضعيت جمهوری اسلامی ايران است.»

                                             آشنايی با قانون کار
پيش از اينکه برنامه کارنامه به پايان برسد، ماده ديگری از قانون کار را برای اطلاع شما، شنوندگان عزيز، مطرح می کنم.
اهميت يادآوری قانون کار نيز به اين دليل است که بسياری از مشکلات کاری و صنفی از جايی شروع می‌شوند که کارگران از حقوق قانونی خود بی‌خبر هستند.
ماده ۶۴ قانون کار می گويد: مرخصی استحقاقی سالانه کارگران با استفاده از مزد و احتساب چهار روز جمعه جمعا يک ماه است و ساير روزهای تعطيل جزء ايام مرخصی محسوب نخواهد شد.
به نوشته اين ماده قانون کار، برای کار کمتر از يک سال، مرخصی به نسبت مدت کار انجام يافته محاسبه می شود.



اگر ايران نفت نفروشد...

به گفته محمود احمدی نژاد، ايران آنقدر ارز دارد که حتی اگر سه سال هم نفت نفروشد، به خوبی اداره ميشود. در گفتگوی اقتصادی امروز راديو فردا  با فريدون خاوند به همين موضوع می پردازيم.
  محمود احمدی نژاد رييس جمهوری اسلامی سه شنبه در بندر عباس در واکنش به تحريم های اقتصادی خارجی  گفت : «ما آنقدر ارز داريم که اگر دو سه سال حتی يک بشکه  نفت هم نفروشيم، کشور به خوبی اداره ميشود». در بررسی گفته های آقای احمدی نژاد، اين پرسش مطرح ميشود که اصولا حجم ذخاير ارزی ايران چقدر است؟
فريدون خاوند - منظور آقای احمدی نژاد به احتمال بسيار زياد ذخاير ارزی بانک مرکزی جمهوری اسلامی است، يعنی ارزی که دولت عمدتا از محل صادرات نفت به دست آورده و آنرا به بانک مرکزی فروخته و در ازای آن برای تامين هزينه های جاری و عمرانی اش، ريال دريافت کرده است.
اين ذخاير ارزی که در اختيار بانک مرکزی است، پشتوانه پول ملی است و همين طور پشتوانه اعتبار ايران به عنوان يک کشور خريدار کالا های خارجی است. کشوری که بانک مرکزی اش ذخاير ارزی مناسبی را در اختيار نداشته باشد، از اعتبار لازم برای خريد کالا در بازار بين المللی محروم است.
حجم ذخاير ارزی بانک مرکزی جمهوری اسلامی بر پايه اظهارات مسئولان اقتصادی کشور و آمار سازمان های بين المللی از جمله صندوق بين المللی پول پيرامون صد ميليارد دلار نوسان ميکند.
همان طور که گفته شد اين مقدار ارز تنها در مناسبات اقتصادی بين المللی ايران به کار ميآيد، وگرنه دولت آن را يکبار به بانک مرکزی فروخته و پولش را هم خرج کرده. بنابراين دولت نمی تواند برای تنظيم بودجه خود بر دخاير ارزی موجود در بانک مرکزی تکيه کند، يعنی بر ذخايری که يکبار فروخته شده و معادل ريالی آن به شريان های اقتصادی کشور تزريق شده است.
البته دولت می تواند از حساب ذخيره ارزی برداشت کند، که با شروع برنامه پنجم به «صندوق توسعه ملی» تغيير نام داده. ولی همه می دانند که موجودی اين حساب بسيار ناچيز است و با اين پول نمی توان کشور را اداره کرده.
خلاصه اين که اگر دولت نفت نفروشد، بايد هزينه های بودجه اش را به صورتی نجومی پايين بيآورد، و يا اسکناس بدون پشتوانه چاپ کند و نرخ تورم را به بالای هزار در صد و يا بيشتر برساند.
  مقدار ارزی که بانک مرکزی، زير عنوان «ذخاير ارزی»، در اختيار دارد، طی چه مدتی می تواند واردات ايران را تامين کند؟
اگر واردات رسمی کالا ها و خدمات را، آنگونه که از سوی منابع گمرکی جمهوری اسلامی اعلام شده، در نظر بگيريم، ايران در حال حاضر برای تامين نياز وارداتی خود به حدود هشتاد ميليارد دلار ارز در سال  نياز دارد، شصت و دو ميليارد دلار برای واردات کالا و مابقی برای خريد خدمات از خارج.
بنابراين اگر ايران نفت نفروشد، کل ذخاير ارزی اش، منهای بدهی های خارجی کشور، که حدود بيست ميليارد دلار است، حد اکثر برای يکسال وارداتش اکتفا ميکند.
البته در اين محاسبه واردات قاچاق را، که حجم آن به حدود بيست ميليارد دلار در سال ميرسد، در نظر نگرفته ايم.

از گفته های روز سه شنبه محمود احمدی نژاد در بندر عباس چنين بر ميايد که او به منظور تامين ارز مورد نياز برای واردات، به صادرات غير نفتی اميد بسته که حجم آن در سال گذشته خورشيدی، به گفته او،  به چهل و پنج ميليارد دلار رسيد و در سال جاری هم قرار است با واردات برابر شود. محافل کارشناسی در مورد آمار ارائه شده از سوی آقای احمدی نژاد، چه واکنشی از خودشان نشان ميدهند؟
اين آمار را حتی محافل کارشناسی جمهوری اسلامی تاييد نمی کنند.
البته عباس معمار نژاد، رييس کل گمرک جمهوری اسلامی به تازگی حجم صادرات غير نفتی را در سال ۱۳۹۰، چهل و چهار ميليارد دلار اعلام کرد. منتها در اين رقم، ميعانات گازی هم، که حجمشان به حدود دوازده ميليارد دلار ميرسد، جزء صادرات غير نفتی به حساب آمده، در حالی که کسی اين محصولات را غير نفتی نميداند.
فرآورده های پتروشيمی هم، که حجم صادراتشان چيزی حدود ۱۴ ميليارد دلار است، واقعا نمی توان جزء صادرات غير نفتی حساب کرد.
اگر اين دو رقم را از چهل و چهار ميليارد دلاری که از طرف رييس گمرک اعلام شده برداريم، باقی می ماند هجده ميليارد دلار صادرات غير نفتی.
تازه بعضی از چهره های اتاق بازرگانی ايران حتی همين رقم را هم اغراق آميز ميدانند و معتقدند که صادارت غير نفتی واقعی ايران از ده ميليارد دلار بيشتر نيست.
می بينيم که آقای احمدی نژاد، طبق معمول، کمی با آمار مشکل دارد.        




دولت ایتالیا با هزینه بالاتری برای استقراض از بازارهای مالی جهان مواجه شده و خریداران اوراق قرضه دولتی این کشور خواستار دریافت نرخ بهره دو و هشتاد و چهارصدم درصد شده اند که تقریبا دوبرابر نرخ مورد تقاضا در ماه مارس سال گذشته است.
به گفته تحلیلگران، بازارهای مالی صرفا نگران وضعیت ایتالیا نیستند بلکه چشم انداز اقتصادی اسپانیا را نیز با نگرانی تلقی می کنند که ناشی از عدم اطمینان نسبت به توانایی دولت آن کشور در بازپرداخت دیون دولتی است.
سال گذشته، دولت ها در هر دو کشور ایتالیا و اسپانیا، که عضو حوزه یورو هستند، تغییر یافتند اما دولت های جدید نیز نتوانسته اند به سادگی سیاست های ریاضت اقتصادی را به اجرا بگذارند و باعث جلب اطمینان بازارهای مالی شوند.




ریمون اوبراک، یکی از آخرین بازماندگان نهضت مقاومت فرانسه در زمان اشغال خاک آن کشور توسط آلمان نازی در خلال جنگ دوم جهانی، در سن نود و هفت سالگی در یک بیمارستان نظامی فرانسه درگذشته است.
آقای اوبراک از جمله پیشگامان نهضت مقاومت در جنوب فرانسه بود که فعالیت خود را با انتشار جزوه های تبلیغاتی آغاز کرد و بعدا با تشکیل گروه های زیرزمینی شبه نظامی، به یکی از پیشگامان مقابله مسلحانه علیه نیروهای اشغالگر تبدیل شد.
در سال 1943، ریمون اوبراک همران با ژان مولن، رهبر جنبش مقاومت، توسط ماموران گشتاپو بازداشت شد و اگرچه ژان مولن در زیر شکنجه جان سپرد، اما هنگام انتقال ریمون اوبراک، همسرش به خودروهای حامل زندانیان حمله کرد و توانست شوهرش را نجات دهد.



شش سال پس از خاتمه جنگ داخلی نپال و مشارکت حزب متحد کمونیستی نپال در فرآیندهای سیاسی، چند هزار تن از شورشیان سابق عضو این حزب مائوئیستی به عضویت ارتش این کشور پذیرفته شده اند.
شمار این افراد به نه هزار نفر می رسد که از زمان امضای توافقنامه جامع صلح در سال 2006 که به نظام سلطنتی و شورش مائوئیست ها در نپال خاتمه داد در انتظار تعیین وضعیت خود در یک اردوگاه به سر برده اند.
براساس گزارش های رسیده از نپال، نفرات ارتش این کشور وارد اردوگاه شورشیان سابق شده تا زمینه استخدام حدود شش هزار و پانصد تن از آنان در ارتش را فراهم آورند و قرار است بقیه نیز با دریافت مبالغی پول، به فعالیت های دیگر مشغول شوند.



مدیرکل اتباع خارجی استانداری تهران به مهاجران "غیرمجاز" ساکن این شهر اخطار داده است که اگر تا کمتر از سه ماه دیگر وضعیت اقامتی خود را روشن نکنند، "دستگیر می شوند."
عیسی موسوی نسب، مدیرکل اتباع خارجی استانداری تهران، اعلام کرده است که بر اساس قانون، اتباع خارجی غیرمجاز ساکن استان تهران که حدود ۵۶۰ هزار نفر هستند تا پایان خردادماه فرصت دارند اگر متاهل هستند گذرنامه و روادید (ویزا) بگیرند و اگر مجرد هستند ایران را ترک کنند در غیر این صورت به گفته او دستگیر می شوند.
طرح ساماندهی اتباع خارجی در حدود دو سال است که در دستور کار وزارت کشور ایران قرار دارد و به گفته مقام های این وزارتخانه این طرح در خرداد ماه پایان می گیرد.
بر اساس این طرح، اتباع "غیر مجاز" مجرد باید ایران را ترک کنند اما اتباع خارجی "غیرمجاز" متاهل، در داخل ایران می توانند روادید بگیرند.
استانداری تهران می گوید که تاکنون ۴۵ هزار تبعه غیرمجاز متاهل در تهران با حضور در استانداری این شهر روادید دریافت کرده اند و از سال گذشته تاکنون ۱۸۰ هزار تبعه غیرمجاز مجرد هم تهران را ترک کرده اند.
مدیرکل اتباع خارجی استانداری تهران به خبرگزاری مهر گفته است که بر اساس آخرین آمارها بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تبعه خارجی غیرمجاز در ایران سکونت دارند که سهم تهران از اتباع غیرمجاز ۵۶۰ هزار نفر است.
عمده مهاجرانی که در ایران سکونت دارند از کشور افغانستان هستند که مرز طولانی با ایران دارد.




اندونزی
دانشمندان می‌گویند احتمال وقوع یک سونامی بزرگ در سواحل سوماترای اندونزی چندان محتمل نیست.
روز چهارشنبه ۱۱ آوریل، زمین‌لرزه‌ای به قدرت هشت و شش دهم ریشتر در آب‌های اطراف استان آچه در شمال اندونزی روی داد.
کلیک آلبوم عکس از زلزله در اندونزی
به دنبال این زمین‌لرزه، تعدادی از کشورهای آسیایی از جمله تایلند و هند در باره خطر وقوع سونامی به شهروندان خود هشدار دادند.
مرکز هشدار سونامی گفته است بزرگ‌ترین موج‌ها پس از این زمین‌لرزه، کمتر از یک متر بودند.
این زمین‌لرزه باعث وحشت مردم در آچه شد.
پس از زلزله اول، زمین‌لرزه‌ای به قدرت هشت و سه دهم ریشتر نیز این منطقه را تکان داد.
مراکز زلزله شناسی، کانون این زمین لرزه را زیر بستر دریا اعلام کردند.
مقام‌های اندونزی گفته‌اند زمین‌لرزه امروز در بسیاری از نقاط احساس شد که باعث بروز ترافیک شدیدی به دلیل تلاش مردم برای رفتن به مکان‌های مرتفع شد.
ساسیلو بامبانگ یودهویونو، رئیس جمهوری اندونزی به خبرنگاران گفت گزارشی در باره سونامی دریافت نکرده اما تاکید کرد که "ما هوشیار و گوش به زنگ هستیم."
پس از زلزله، مرکز هشدار سونامی منطقه اقیانوس آرام از مقامات مربوطه خواست تا تدابیر لازم را به اجرا بگذارند.
زمین‌لرزه در آچه
این منطقه بارها شاهد زمین لرزه‌های شدید بوده است. اندونزی یکی از کشورهای زلزله خیز جهان است.
سونامی سال ۲۰۰۴ در اقیانوس هند منجر به کشته شدن ۱۷۰ هزار نفر در آچه شد.
مرکز زلزله‌شناسی آمریکا گفته است زلزله روز چهارشنبه در منطقه آچه در ۴۹۵ کیلومتری باندا آچه، پایتخت این استان و در عمق ۳۳ کیلومتری بستر دریا روی داده است.
مرکز هشدار سونامی گفته بود "زمین‌لرزه‌ای به این قدرت به طور بالقوه می‌تواند منجر به بروز سونامی گسترده مخربی شود که بر سواحل تمام کشورهای حاشیه اقیانوس هند اثر بگذارد."
این زمین‌لرزه در سنگاپور، تایلند، سریلانکا و هند نیز احساس شده است.
کاریشما واسوانی، خبرنگار بی بی سی در جاکارتا، پایتخت اندونزی گفته است که طبق گزارش‌ها، زمین به مدت پنج دقیقه لرزیده است. او گفته است در ساعت اولیه، تماس با مردم منطقه نزدیک به کانون زلزله، امکان‌پذیر نبوده است.
در تایلند نیز مقامات مسئول گفتند که پس از زلزله، به ساکنان سواحل غربی در استان آندامان هشدار دادند که منطقه را ترک کنند.



محمود احمدی‌نژاد در استان هرمزگان
آقای احمدی‌نژاد برای ادامه اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها با مخالفت رئیس و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس ایران روبروست
محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور ایران، از تصمیم دولت برای اجرای "پر قدرت" مرحله بعدی هدفمندکردن یارانه‌ها خبر داد.
او امروز چهارشنبه ۲۳ فروردین (۱۱ آوریل) در یک سخنرانی در شهر پارسیان در استان هرمزگان، پرداخت ماهانه "۷۰ تا ۸۰" هزار تومان به هر ایرانی را امکان‌پذیر دانست و گفت یارانه‌ای که دولت می‌پردازد "سهم عمومی افراد است و باید در جیب خودشان باشد".
منتقدان می‌گویند که اجرای مرحله دوم قانون هدفمندکردن یارانه ها در شرایط کنونی موجب افزایش تورم، ضربه به تولید ملی و نوسانات نامطلوب در بازار، از جمله بازار ارز خواهد شد.
اما آقای احمدی‌نژاد جهش قیمت ارز را بی‌ارتباط با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها دانست و آن را بخشی از توطئه‌هایی خواند که "دولت به فضل خدا و با کمک مردم درهم خواهد شکست".
تاکید رییس‌جمهور ایران بر اجرای مرحله بعدی هدفمند کردن یارانه‌ها در حالی است که پیشتر علی لاریجانی، رییس مجلس، در نامه‌ای به آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبری جمهوری‌اسلامی، از او خواسته بود که مانع از اجرای مرحله دوم حذف یارانه‌ها شود.
او این کار را اقدامی "غیرکارشناسی" خوانده بود که "طوفان تورم" ایجاد می‌کند.
آقای احمدی‌نژاد در سخنرانی خود در شهرستان پارسیان، که بخشی از سفرش به استان هرمزگان در قالب "سفرهای استانی" است، هدفمند کردن یارانه‌ها را "کاری اساسی برای پر کردن فاصله‌ها و ایجاد جهش در آبادانی کشور" توصیف کرد.
آقای احمدی‌نژاد در پیشبرد سیاست‌های اقتصادی خود با دشواری‌های بسیاری روبه‌رو است. در هفته جاری کمیسیون تلفیق مجلس ایران، که وظیفه بررسی مقدماتی بودجه پیشنهادی دولت را دارد، در تصمیمی بی‌سابقه کلیات بودجه سال ۱۳۹۱ را رد کرد، اما بعدا با توصیه رییس مجلس کلیات این بودجه مورد تصویب قرار گرفت.
ابهام درباره نحوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها از جمله دلایلی بود که به رد کلیات لایحه بودجه انجامیده بود.
هدفمند کردن یارانه‌ها طرحی بحث‌برانگیز است که با آغازش از زمستان ۱۳۸۹ دولت ایران طی آن ضمن پرداخت مبلغی ماهانه به خانوارهای ایرانی،‌ یارانه برخی کالاها نظیر حامل‌های انرژی را قطع کرده یا کاهش داده است.
اجرای این طرح از آغاز با مخالفت‌های جدی روبه‌رو بود. نامشخص بودن سهم خانوارها و بنگاه‌های دولتی از یارانه نقدی، ناچیز بودن سهم بنگاه‌های تولیدی و ناکافی بودن مبلغ پرداختی در مقایسه با گرانی ناشی از حذف یارانه‌ها از جمله ایرادهایی است که منتقدان به این طرح وارد می‌دانند.
در یکی از تازه ترین انتقادها عباسعلی نورا، عضو کمیسیون تلفیق مجلس ایران، به خبرگزاری فارس گفته است که به نظر نمایندگان بهتر است دولت به جای پول نقد، گاو و گوسفند به روستاییان بدهد تا از آثار تورمی پرداخت نقدی کاسته شود.
مجلس ایران می‌گوید که دولت در اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها به دفعات قانون را نقض کرده است و گزارش این تخلفات به قوه قضاییه ارائه می‌شود.
هدفمند کردن یارانه‌ها، که دولت‌های پیشین نیز در پی پیاده‌سازی طرح‌های مشابه آن بودند، بخشی از برنامه کلان جمهوری‌اسلامی برای اصلاح ساختاری اقتصاد است و آیت‌الله خامنه‌ای گفته است که اجرای آن "حقا و انصافا از اقدامات بزرگ و شجاعانه بوده است".




یک مقام بلندپایه ارتش ایران از برگزاری مانور نظامی مشترک ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سطح لشکر خبر داده که به گفته او بی‌سابقه است.
به نظر می رسد که اشاره این مقام نظامی به برگزاری مانور در رده لشکر اشاره به تعداد نفرات شرکت کننده در آن است.
لشکر از یگان‌های بزرگ ارتش است.
فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران که به مناسبت ۲۹ فروردین، روز ارتش جمهوری اسلامی، با خبرنگاران صحبت می کرد، به زمان و منطقه برگزاری این مانور اشاره ای نکرده است.
آقای پوردستان در عین حال از برگزاری ۸ مانور نظامی از جمله اولین مانور هوابرد و هوانیروز خبر داده که به گفته او قرار است در مرزهای جنوبی ایران برگزار شود.
این مقام نظامی ایران گفته است که اجرای مانورهای نظامی باعث "نشاط خاطر در یگان ها و آمادگی اجرای ماموریت‌ها می شود."
فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران می گوید: "ما اصرار داریم که رزمایش‌هایمان در شرایط واقعی انجام شود و ما در آنها از گلوله‌های مشقی استفاده نمی‌کنیم و به نحوی عمل می‌کنیم که سرباز و نیروی ما بوی باروت و صدای گلوله را حس کند."
در سال‌های اخیر همزمان با افزایش پی در پی فشارهای جهانی به ایران بر سر برنامه های اتمی و محتمل بودن حمله نظامی، این کشور مانورهای نظامی متعددی برگزار کرده است.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا تاکنون چند بار گفته است که گزینه نظامی را در برابر ایران حذف نکرده است.
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در اولین سخنرانی عمومی خود در سال ۱۳۹۱ خورشیدی، کشورهای غربی از جمله آمریکا را تهدید کرد که ایران در هر سطحی که مورد حمله قرار بگیرد، در همان سطح جواب خواهد داد.




پیکارجویان شباب
رئیس جمهور منطقه نیمه خودمختار پاتلند در سومالی گفته است که نیروهای گروه اسلامگرای شباب وارد این منطقه شده‌اند.
عبدالرحمن محمد، رئیس جمهور این منطقه گفته است رهبران گروه اسلامگرای شباب نیز وارد منطقه شده‌اند.
نیروهای شباب پس از این که توسط نیروهای ارتش اتیوپی و سومالی از مرکز سومالی به عقب رانده شدند، به این منطقه رفته‌اند.
اکتبر سال پیش، نیروهای کنیایی برای مقابله با نیروهای شباب از مرز عبور کرده و وارد خاک سومالی شدند.
نیروهای ارتش اتیوپی نیز به منظور مقابله با پیکارجویان شباب وارد سومالی شده اند.
به گفته آقای محمد، نیروهای شباب هم اکنون در مناطق کوهستانی مستقر شده‌اند.
او گفته است پیکارجویان اسلامگرا در حال تقویت ارتباطات خود با القاعده یمن هستند.
گروه شباب که مناطق زیادی از سومالی را در اختیار داشت، از سه جبهه مورد تهاجم نظامی قرار گرفته است.
سال پیش نیروهای گروه شباب از موگادیشو، پایتخت سومالی عقب رانده شدند. از آن زمان این گروه، در مناطق دیگر نیز کنترل خود را از دست داده است.
سومالی از سال ۱۹۹۱ فاقد دولت مرکزی قدرتمند و موثری بوده است.
طی این سال ها که سومالی درگیر خشونت ها بوده، نزدیک به ۱.۵ میلیون نفر مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده‌اند.



طالبان
سفارت آمریکا در کابل یک بار دیگر آمادگی خود را برای گفتگو با طالبان برای پایان دادن به خشونتها در افغانستان اعلام کرده است.
جیمز کننگهام، معاون سفیر آمریکا در کابل به خبرنگاران گفت که هنوز هیچ گونه گفتگویی میان آنها و طالبان انجام نشده است.
تعلیق گفتگو با آمریکا از سوی گروه طالبان، اخیرا تلاشهای دولت افغانستان و آمریکا برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکره را با مانع روبرو کرد.
طالبان که پیشتر از آمادگی برای گفتگو با آمریکا خبر داده بودند، با انتشار یک اعلامیه گفتند که به دلیل "موضع مبهم آمریکا" گفتگوها را به حالت تعلیق درمی آورند.
براساس گزارشها، یکی از دلایل تعلیق گفتگوها، عدم رهایی پنج نفر از اعضای طالبان از زندان گوانتانامو بود که طالبان آن را به عنوان یکی از پیش شرط‌های گفتگو مطرح کرده بودند.
'تشویق برای گفتگو'
با این حال، معاون سفیر آمریکا در کابل به خبرنگاران گفت: "ما هنوز برای گفتگو آماده هستیم و آنها (طالبان) می دانند که اگر بخواهیم گفتگوها از سر گرفته شود، چه کاری را باید انجام دهند."
آقای کننگهام افزود: "ما تا حالا در مورد صلح افغانستان گفتگویی با طالبان نداشته ایم؛ آنچه تلاش داریم، تشویق به گفتگو در میان افغانها برای تامین صلح است."
این اظهارات در حالی صورت می گیرد که گروه طالبان اخیرا یک بار دیگر با گرم شدن هوا، حملات خود را در نقاط مختلف افغانستان شدت داده اند.
روز گذشته دست کم پانزده نفر، از جمله هشت غیرنظامی، در اثر حملات انتحاری جداگانه در ولایت غربی هرات و ولایت جنوبی هلمند کشته شدند.
علاوه بر این، تلفات سربازان ناتو در افغانستان نیز رو به افزایش بوده و از جمله، مقامات ناتو نسبت به حملاتی که در داخل پایگاه های ناتو به سربازان این نیروها صورت می گیرد، ابراز نگرانی کرده اند.
مقامات افغان و آمریکایی تاکید کرده اند که شکست طالبان در افغانستان تنها از راه نظامی ممکن نیست و باید برای رسیدن به یک تفاهم با طالبان، با رهبری این گروه مذاکره صورت گیرد.
با این حال، گام های عملی برای آغاز این گفتگوها کمتر برداشته شده است.




عنان و صالحی در تهران
نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه برای مذاکره پیرامون بحران آن کشور به تهران سفر کرده است.
کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد و نماینده ویژه این سازمان برای خاتمه دادن به خشونت در سوریه، در تهران به سر می برد و صبح چهارشنبه، ۲۳ فروردین (۱۱ آوریل) با علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران، ملاقات کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای عنان در نشست خبری مشترک با وزیر خارجه ایران، اظهار داشت که مخالفین حکومت سوریه با آتش بس موافقت کرده اند و او انتظار دارد از ساعت ۶ بامداد روز پنجشنبه، "شاهد تغییر اوضاع در سوریه" باشد و با سپاسگزاری از حمایت ایران، ابراز میدواری کرد که "جمهوری اسلامی ایران بخشی از راه حل بحران سوریه باشد."
آقای صالحی نیز در این نشست خبری، ضمن ستایش از شخصیت و سابقه فعالیت های کوفی عنان، گفت که "معتقدیم مردم سوریه مانند سایر کشورهای دیگر حق برخورداری از تمامی حقوق مانند آزادی احزاب، آزادی انتخابات، قانون اساسی دربرگیرنده آمال و آرزوهای یک ملت" را دارند.
وی درعین حال افزود که "اگر هر تغییری بخواهد در سوریه رخ دهد، باید توسط خود دولت سوریه انجام شود" و با اشاره به وعده های رئیس جمهوری سوریه برای برخی اصلاحات، گفت "باید فرصت لازم به حکومت سوریه داده شود که این تغییرات به طور طبیعی در داخل سوریه و تحت رهبری بشار اسد صورت گیرد."
آقای صالحی گفت که جمهوری اسلامی با این نظر برخی کشورها مخالف است که کناره گیری بشار اسد برای حل بحران سوریه ضرورت دارد و افزود: "ما خوشحالیم که در پیشنهاد آقای عنان، هیچ بحثی از رفتن و تغییر حکومت در سوریه نیست."
تانک های ارتش سوریه
طرح کوفی عنان از جمله شامل عقب نشینی نیروهای ارتش و انتقال تسلیحات سنگین از مناطق شهری و توقف عملیات نظامی علیه مناطق مسکونی، اجرای آتش بس بین نیروهای دولتی و مخالفان، آزادی زندانیان سیاسی و امدادرسانی به غیرنظامیان در مناطق درگیری است.
دولت سوریه این طرح را، که مورد تایید اتحادیه عرب و حمایت روسیه و چین نیز هست، پذیرفته و قرار بود از بامداد روز سه شنبه، واحدهای ارتشی را از مناطق شهری منتقل کند اما آقای عنان گفته است که اگرچه نقل و انتقالاتی در برخی مناطق صورت گرفته، اما همزمان، مناطق غیرنظامی جدیدی هدف حملات سنگین نیروهای حکومتی قرار گرفته است.
سفر آقای عنان به تهران در حالی صورت گرفته که روز گذشته، ضرب الاجل وی برای آغاز اجرای طرح صلح وی در سوریه و توقف حملات نیروهای ارتش آن کشور به مناطق شهری به سر آمد بی آنکه نشانه چندانی از اجرای این طرح توسط دولت سوریه مشاهده شده باشد.
به گزارش منابع خبری ایران، کوفی عنان همچنین با سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی در تهران، و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، در سالن تشریفات فرودگاه قشم ملاقات و در مورد مسایل منطقه ای و بحران سوریه با آنان تبادل نظر کرده است.

موضع ایران

جمهوری اسلامی از معدود حامیان حکومت بشار اسد است و مقامات و رسانه های دولتی ایران، به تبعیت از مقامات سوریه، اعتراضات جاری در آن کشور را ناشی از مداخله خارجی دانسته، مخالفان مسلح حکومت را به عنوان اعضای گروه های تروریستی و تبهکار محکوم کرده و درخواست آنان برای کناره گیری بشار اسد را مردود دانسته اند.
به گفته مقامات جمهوری اسلامی، حکومت سوریه عضوی مهم از "جبهه مقاومت"، شامل دولت ها و گروه هایی است که با مذاکرات فلسطینیان و اسرائیل و روند صلح خاورمیانه مخالفت می ورزند و اخیرا آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، با تاکید بر موضعگیری دولت سوریه در این زمینه، گفت که دولت ایران از سوریه "دفاع می کند."
رهبران ایران و بشار اسد
مقامات جمهوری اسلامی معتقدند که مردم کشورهای مسلمان باید از هر دولتی که با اسرائیل خصومت می ورزد و با روند صلح خاورمیانه مخالف است حمایت کنند و هرگونه مخالفتی با چنین رژیم هایی را مردود می دانند.
البته برخلاف جمهوری اسلامی، حکومت سوریه مذاکره با اسرائیل و برقراری صلح بین دو کشور را به صورت اصولی مردود نمی داند اما پیش شرط چنین مذاکراتی را تامین منافع ملی این کشور شامل خروج اسرائیل از بلندی های جولان اعلام کرده که از زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ در اشغال اسرائیل بوده است.
در عین حال، سقوط رژیم بشار اسد در سوریه به معنی از میان رفتن معدود کشورهای دوست جمهوری اسلامی خواهد بود.
احتمالا آقای عنان در دیدار با مقامات ایرانی، از آنان می خواهد بشار اسد را به قبول و اجرای طرح صلح وی به خصوص توقف عملیات ارتش علیه غیرنظامیان ترغیب کنند هر چند گفته می شود که با توجه به دامنه مخالفت با آقای اسد، وی تا کنون با توسل به خشونت توانسته است موقعیت خود را حفظ کند و توقف عملیات نظامی علیه معترضان، ممکن است به گسترش تظاهرات اعتراضی و تشدید مقاومت مدنی، و در نهایت، سرنگونی رژیم منجر شود.
در مقابل، با توجه به موضعگیری کشورهای منطقه در قبال بحران سوریه، به خصوص حمایت برخی از دولت ها از مخالفان مسلح آقای اسد و ناتوانی نظامیان او در سرکوب اعتراضات یکساله، تداوم وضعیت موجود هم ممکن است به تشدید جنگ داخلی و احتمالا گسترش نا آرامی به کشورهای همسایه منجر شود.
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای عنان نیز تاکید کرده است که "منطقه خاورمیانه شاهد شوک ها و بحران های زیادی بوده و دیگر قادر به تحمل شوک دیگری نیست."
برخی منابع خبری ایران گفته اند که ملاقات با محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، و سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی نیز در برنامه سفر دو روزه آقای عنان گنجانده شده و احتمال دارد وی برای دیدار با آقای احمدی نژاد به بندر عباس سفر کند.




مسکوب
مسکوب درباره خود می گوید که دوگانه و چندگانه است و صاحب خصوصیاتی متضاد: سخت گیر و جدی، سرخوش و طالب بی خیالی، شاد و در همان حال در عذاب مدام
شاهرخ مسکوب درباره خود می گوید که دوگانه و چندگانه است و صاحب خصوصیاتی متضاد: سخت گیر و جدی، سرخوش و طالب بی خیالی، شاد و در همان حال در عذاب مدام. کنجکاوی و میل به دانستن را مایه این عذاب می داند و می گوید که انگار شیطانی در اوست که رنج اش می‌دهد.[۱]
به گمان من اما تنها جست و خیزهای شیطان روح مسکوب نیست که از او روشنفکری در دیار ما کمیاب می سازد . بل سر انگشت‌های الهه گان خرد و زیبایی است که در جان او مدام به کار است تا پاسخی برای پرسش‌های شیطان روح بیابد و از عذاب آرام گیرد.
دل پر از شوق آزادی و سر در گرو عدالت اجتماعی مسکوب، در آغاز جوانی به حزب توده می گراید و با تمامی وجود، درگیر فعالیتی می شود که کارش را به زندان می کشاند. سرخورده از سیاست‌های حزب و ساز و کار تباه حاکم بر آن از فعالیت سیاسی دست می شوید. از آن پس چه بسیار کسان که چاره شکست را در فراموشی و پشت کردن به هرچه رنگ و بوئی از سیاست و آرمان دارد می جویند. اما روح پرسشگر مسکوب پناه امن فراموشی را بر نمی تابد و او را فرا می خواند تا با عبور از تجربه حزب توده، خویشتن خویش را در یابد و به تازیانه بی امان نقد بگیرد که چرا چنین و چنان کرده است. در چنین رفت و آمدی میان خود و جهان، مسکوب به غفلت از خویش که ناخوشی فرهنگی مزمن دیار ماست آگاهی می یابد و همه عمر تلاشی جانانه می کند تا از آن برهد.
در این راه اما از جنگ مدام با دیو دروغ گریزی نیست، دروغی که در گوشه گوشه جان و جهان ما ریشه دوانده و زبان ما را فاسد کرده است. زبان تباه از دروغ اما فقط در دهان حاکمان نیست. آلودگی خواسته و ناخواسته روشنفکرها، مبارزان سیاسی و اهل قلم به ناراستی، واقعیت تلخی است که با تعارف و توجیه و مجامله از آن در می گذریم چرا که برای روبرو شدن با آن می باید با خویش رودرو شویم و این کاری آسان نیست. برای انجام این مهم، می بایست فردیت خویش را بی‌هراس از نگاه جمع بپردازیم و صیقل دهیم و از ورای آن به پیوندهایمان معنا بخشیم؛ از پوسته تعارف و تکلف به در آییم و نتایج اعمال و افکار خود را به عهده گیریم. این وجوه که به شخصیت و کار شاهرخ مسکوب مقامی ممتاز می بخشند نه فقط حاصل ممارست و دود چراغ خوردن و نوشتن، بل حاصل تلاشی خستگی ناپذیر در روشن دیدن و روشن اندیشیدن است.

در پیشگاه وجدان

"وظیفه ای که در خود نسبت به زبان فارسی احساس می کنم صدیق بودن است: فکر سرراست تر و روشن تر بیان شود و زبان جولانگاه دروغ نشود."این کلمات را شاهرخ مسکوب در پاسخ به نامه دعوت رضا قطبی، مدیرعامل وقت سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران برای شرکت در جلسات گفتگویی پیرامون چالش‌های تحول زبان فارسی بر کاغذ می آورد[۲]. مسکوب در این نامه با اشاره صریح به سانسور بر این نکته بنیادین انگشت می‌گذارد که زبان مثل هر امر اجتماعی دیگر به پدیده های بی شماری وابسته است. البته در بحث از آن ناچار نمی توان از هر چیز صحبت کرد اما جدا کردن زبان از اموری که سرچشمه فساد یا ناتوانی آنند نیز گفتگو را به جایی نمی رساند." پس مسکوب شرکتش در جلسات پیشنهادی را منوط به این می کند که مسائل اساسی اجتماعی و سیاسی مربوط به زبان نیز به بحث گذاشته شود و گفت و گو به یک سلسله مسائل فنی و انتزاعی محدود نشود.
مسکوب در این زمان سال‌هاست که از فعالیت سیاسی - تشکیلانی دوری گزیده است اما گفتارش به روشنی بیانگر موضع گیری او نسبت به سیاست حاکم است. موقعیتی که در این گفتار می گزیند بزنگاهی است که در آن، مقام روشنفکر از متخصص و کارشناس متمایز می شود. در این مقام، دانش ورزی در مقولات اجتماعی، از اندیشیدن و نقد جدا نیست؛ نقدی که بی گمان با وضع گیری در برابر هر آنچه مانع بالیدن اندیشه نقاد می‌شود، گره می خورد.
روگردانیدن شاهرخ مسکوب از فعالیت سیاسی تشکیلانی به توجیه وضع موجود و انکار مسئولیت شخصی اش در برابر استبداد نمی انجامد. برعکس، تجربه شکست که رنج و حسرت از دست رفتن یارانی شریف چون مرتضی کیوان بر آن مهر زده، مسکوب را به تامل در این مسئولیت رهنمون می شود. او در همان حال که پس ماندگی های فکری، کور ذهنی ایدئولوژیک و قدرت طلبی حزب توده را نقد می کند، حرمت ارزش های انسانی را که مبارزان شریف در کردار تجلی می دهند پاس می دارد. نه از آنان بت می سازد تا گذشته خود را توجیه کند و نه از شکستشان محملی برای انکار مسئولیت خویش می تراشد. هم از این روست که اقدام کادرهای حزبی را در احیای حزب توده بی هیچ نقد جدی خطایی مجرمانه می شمارد. بازبینی این تجربه جمعی او را به ضرورت خود نگری، آگاه و پایبند می کند.
در ملاحظاتش پیرامون خاطرات مبارزان حزب توده ایران[۳]، مسکوب به این نکته اشاره می کند که هیچ یک از اینان از آزمون های درونی و کشاکش های نفسانی خود، از عواطفشان در زندگی سیاسی و شخصی و از خلوت دل خود نمی‌گویند. او ریشه‌های عمیق این کردار را در فرهنگ و سنت حاکم که تاثیر آن همگانی است می یابد: شریعت که ثبات حقیقت جامدش تنها آن هنگام رنگ عوض می‌کند که پای تقیه و دروغ مصلحت آمیز به میان آید و رفتار اجتماعی "حیدری ـ نعمتی" که بیانگر حاکمیت گروه بر فرد است. مسکوب به این مهم توجه می دهد که در چنین فضایی "مفهوم جدید وجدان که ناظر و نگهبان باطنی راست و دروغ آدمی است" جای خود را باز نمی کند و فردیت قوام نمی گیرد.
روگردان از این روش و منش، مسکوب از امنیت ایمان و حفاظ خودبینی دور می شود و به آزمون دیدن و اندیشیدن خویش تن در می دهد. شکستی دیگر اما که با پیروزی اسلام گرایان در انقلاب از راه می رسد این آزمون را هر چه دشوارتر می کند و به رنج تبعید می آلاید.
"روزها در راه"[۴]، مجموعه ای از یادداشت های روزانه شاهرخ مسکوب از ماهی پیش از انقلاب تا دسامبر ١٩٩٧، کتابی که با زبانی پویا و زیبا متن ممتازی در تاریخ ادبیات کشور ماست، ما را به دل این آزمون می برد.

دفترچه سفید و روزهای خاکستری

شاهرخ مسکوب در تمام سال‌های زندگی اش در فرانسه، که دوری و غربت می‌نامدش، امکان بازگشت و زیست در ایران را دارد اما مشاهده توان سوز خودکامگی و جهل و تعصب در میان حاکمان و محکومان، این انتخاب را از او سلب می کند. او نمی تواند از تعلق سیاسی به معنای دلمشغولی به سرنوشت جهان و جامعه ای که به آن متعلق است ببرد و در همان حال می بیند که نمی تواند برای تغییر این سرنوشت گامی موثر بردارد. این چنین، کشمکشی مدام در درونش جریان دارد. نیرویی به میانه میدان مبارزه اجتماعی و سیاسی می کشاندش و نیرویی به کناره، آنجا که بشود فارغ از قیل و قال سیاست یکسره به اندیشیدن، خرد ورزیدن و زیبایی‌ پرداخت. شرح این جدال بی‌سرانجام، در سرزمینی که استبداد دینی عرصه را بر خردورزی و هنرجویی سخت تنگ می کند، در یاد داشت‌های روزانه مسکوب، داستانی "پر از آب چشم" فراز آورده؛ داستانی که با خواندنش از اندیشیدن در آنچه بر ما رفته و می رود گریزی نمی یابیم.
در روزهای انقلاب، مسکوب که نمی تواند در سرمستی عمومی به تمامی شریک شود، از ناتوانی روحش می نویسد که از خود بیزارش می کند. آگاه است که "در کنار مردم بودن، خود را به سیل نهضت سپردن، کافی نیست" و می نویسد که نه ایمان به اسلام و نه مارکسیسم می تواند از جا برکندش: حس می کنم که ریه هایم پر از لجن است نه هوای سبک پاک و پرواز دهنده ای که زیر بال‌هایم بوزد و مرا از خاک زمین گیر برکند.[۵]
به درستی می گوید که آینده ای در انتظار است که در آن با دیکتاتوری مذهبی روبرو خواهیم بود. و روشن بینانه وجه توتالیتر این حکومت را پیش بینی می کند.[۶] با بیم و امید به خیابان می رود. با همسرش در تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری شرکت می کند و از تنها ماندن زنان معترض می نویسد.
اما در همان حال گمانه می‌زند که رژیم تازه از حکومت آریامهری بهتر باشد چرا که از یکسو ملت حضور خود را در زندگی اجتماعی نشان داده و دیگر هیچ نیروی حاکمی نمی‌تواند نادیده اش بگیرد؛ از سوی دیگر در فلسفه سیاسی حکومتی اسلام نسبت به فلسفه ناسیونالیستی ـ نظامی آریامهری نکات مثبتی می بیند. سن مراجع تقلید، تعهد اخلاقی و اجتماعی سیاسی شان، موروثی نبودن مرجعیت و شرایط جهانی امیدوارش می کند که استبدادی به سیاهی دوره پیش پا نخواهد گرفت. آرزو می کند که چنین باشد. اما خیلی زود، در همان اولین سال انقلاب، در می‌یابد که این امیدها پایه و اساسی در واقعیت نداشته و ندارد: چه نویدها که به خود ندادیم و چه زود همه چیز محو شد. انگار برف بود و آب شد یا زرورق بود و آتش گرفت، آتش بازی بود و در تاریکی گم شد. باز ترس مثل شبحی دارد از توی تاریکی پیدایش می شود و همچنان که مثل ابر و دود می آید فضا را تاریک می کند. هوا سنگین و نفس کشیدن دشوار می شود.[۷].
در میتینگ های اعتراضی شرکت می کند و به روشنی آنچه را در پیش روست می بیند و نیرویی را که بتواند با آن مقابله کند نمی بیند. سالی پس از انقلاب، روزانه هایش از "ظلمت غلیظ چیزی مثل قیر مذاب" که فضا را پر کرده می گوید و تنهایی اش وقتی که رادیو یک نفس به روشنفکرها فحش می دهد: احساس بیگانگی می کنم، لابد مثل خیلی های دیگر. انگار دائم دارد اجتماع مرا پس می زند و طرد می کند.[۸]
در چنین فضایی زندگی در فرانسه را بر می گزیند، گزینه ای که نه آزاد است و نه به اختیار و نه به ناآرامی های عذاب آور وجدانش پاسخ می دهد.

برزخ تبعید دوگانه

"در میتینگ های اعتراضی شرکت می کند و به روشنی می بیند که آنچه در پیش روست فاجعه است و نیرویی را که بتواند با آن مقابله کند نمی بیند. سالی پس از انقلاب روزانه هایش از "ظلمت غلیظ چیزی مثل قیر مذاب" که فضا را پر کرده می گوید و تنهایی اش وقتی که رادیو یک نفس به روشنفکرها فحش می دهد."
روزانه های مسکوب وصف زندگی تبعیدی های ایرانی در سال های نخست دوری را می گوید، آمیخته به انتظاری برزخی: انگار حال هیچکس خوب نیست. لاقل کسانی را که ما می شناسیم و می‌بینیم. همه ایرانی‌ها. همه منتظرند و از انتظار خسته شده اند. مثل آدم هایی هستیم که بیرون قفس ایستاده ایم. یک قفس عظیم ... احساس لش بودن، بیکاره و بیهوده بودن و بیهودگی با "پولاد بازو" پنجه انداختن![۹] و ندا بر می دارد که "آگاهی به همین بزدلی، به همین پناه به ساحل امن، کنج سلامت، آگاهی به همین حقیقت است که حالم را بد می کند. در ته دل من موش ترسویی لنگر انداخته، که متاسفانه بی شرف نیست و گرنه راحتم می گذاشت."
یادداشت‌های مسکوب، حال برزخی جان اندیشنده ای را وصف می کند که همان قدر در میهنش تبعید است که بیرون از آن. از بی رغبتی اش به نوشتن می گوید و در همان حال از ناامیدی عمیقش از مخاطبان چه در غربت و چه در میهن: نوشتن در نهایت کار کسی است که امید خواننده ای داشته باشد. نه مال ما که آواره ایم. معلوم نیست با کی حرف می زنیم. گرفتم که آواره نبودیم، در آغوش گرم مام میهن بودیم. تازه خطاب به چه کسی حرف بزنیم، رو به طرف کی بیاوریم؟[۱۰]
اما بیرون بودن از مرز و بوم فراقی دیگر هم در خود دارد. مسکوب سرزمینی را که در آن بالیده، طبیعت ایران و زبان فارسی را عاشقانه دوست می دارد؛ زبانی که در غنایش به جان می‌کوشد. اما ورای عشق بیکرانش به زبان و فرهنگ ایران، مسکوب ناقد محدویت های اندیشیدن در فضای فرهنگی این سرزمین است و در این باب نه با خود و نه با دیگران تعارف ندارد.
در روزانه هایش، جا به جا دلخونی او را از غفلت اهل قلم و هنر نسبت به عقب ماندگی های فرهنگی می‌خوانیم که آن روی سکه اش خودشیفتگی است. در وصف "بی خبری و عقب افتادگی جهان سومی" اینان به طعنه می نویسد که "غافل از همه جا در خم خودمان فرو می رویم و بیرون می آییم و می گوییم به به. این منم طاووس علیین شده."[۱۱]
در جا زدن خودش نیز که از آن بسیار می گوید داستان دیگری است پر از آب چشم. مسکوب که از"همه چیز را به همه کس گفتن"دل خوشی ندارد[۱۲]با حجبی اندوهناک از مشکلات تامین معاش می نویسد، از بهم ریختگی رابطه عاشقانه اش با گیتا، همسرش در کشمکش های روزمره ای که هر دو آنها را تحلیل می برد و از اجبار کار دکانداری که روحش را پشت دخل می فرساید. این همه او را به زیستنی سوق می دهد که همچون زمانی بی مدت توصیفش می کند. زمانی که در آن "بار گذشته چنان سنگین است که انگار آینده هم در گذشته ای جای گرفته که نیست، که دیده نمی شود. زمان حال بدون مدت نوعی هیچی، تهی مداوم است. دشت بی منظره، راه بی دررو و یا حرکت ایستا ست." مسکوب با خود می گوید: شاید زمان تبعید یا مهاجرت این جوری است.[۱۳]
در سفرهایش به ایران هم اما واقعیت پیش رو دلخوشش نمی دارد: دو زندگی در کنار هم، توام و بر ضد یکدیگر گرم کار است، یکی بیرونی، اجتماعی، در برابر دیگران و ریایی، ترسیده و دروغ زده. یکی هم در خلوت خانه، یا تنها و با دوستان محرم و جبران رنگ و ریای روز. تقیه فردی و مذهبی بدل به واقعیتی اجتماعی و کلی شده.[۱۴]
دردهای این تقیه را در خود هم می بیند و از آن می‌گوید. وقتی در نقد یکی از مجله های فرهنگی در بزرگداشت "زریاب خوئی" می نویسد که سخنی از پاکسازی او از دانشگاه، بالا کشیدن حقوق بازنشستگی‌اش و زندگی دشوارش ننوشته اند، نتیجه می گیرد: این هم نمونه ای از خصوصیات کشور گل و بلبل؛ اغراق های عجیب و غریب و تعارف های بی دریغ و ماست‌مالی همه چیز و بعدش روز از نو. بعد نیش قلم را به جانب خود می گیرد که "نمونه دیگر و نزدیکتر، راقم همین سطور که این حرف ها را یواشکی، دور از چشم اغیار در اینجا زیر لبی زمزمه می کند که هم نوشته باشد هم ننوشته باشد، چون که نمی تواند نرود به ایران، چون خیال می کند خفه شدن و کتاب چاپ زدن بهتر از اعتراض کردن و چاپ نکردن است. اگرچه خوش رقصی در برابر ظلم و زور چیز دیگری است."[۱۵]

اجبار حقیقت ورزی برابر تعصب و دروغ

"در سفرهایش به ایران هم اما واقعیت پیش رو دلخوشش نمی دارد: "دو زندگی در کنار هم، توام و بر ضد یکدیگر گرم کار است، یکی بیرونی، اجتماعی، در برابر دیگران و ریایی، ترسیده و دروغ زده. یکی هم در خلوت خانه، یا تنها و با دوستان محرم و جبران رنگ و ریای روز. تقیه فردی و مذهبی بدل به واقعیتی اجتماعی و کلی شده."
در تلاش برای سنجش، مسکوب صراحتا به پای خود و دیگران می پیچد، سؤال‌هایی را در باب مسئولیت فردی و اجتماعی به پیش می کشد که همچنان به روزند. او اما تنها به پرسیدن قناعت نمی‌کند. تا آنجا که می تواند می کوشد به آنچه باور دارد عمل کند: خواندن پیگیر، ادامه به نوشتن در شرایطی نادلخواه، گفت و گوهای خالی از تعارف با یوسف اسحاق پور که هر دو در عین دوستی، نوشته های همدیگر را نقد می کنند و تلاش بی وقفه برای بیرون زدن از روزمر‌گی که آن را به منجلاب تشبیه می‌کند.
مسکوب که می خواهد به ایران مسافرت کند و در همان حال به وجدان روشنفکری خود پایبند است جستارهایش را در باره حق و عدالت در اسلام و جهاد و شهادت با اسم مستعار انتشار می دهد. این آیا جبرانی برای آن حرف های فرو خورده نیست که خود از آشکار نگفتن آن‌ها در رنج است؟
از ملال، خستگی و تلخی کاری طولانی که در این باب به انجام رسانده می گوید: فقط دلبستگی به حقیقت انگار به ضرب تازیانه مرا به جلو می راند. نه شیفتگی، نه عشق، بلکه در این مورد... جستجوی آزار دهنده حقیقت، مثل وابستگی بچه به مادری کج خلق و ظالم گرفتارم کرده بود؛ بچه ای که از گم شدن بیشتر وحشت دارد تا از کتک های مادر تند خو. در این کتاب.... کند و کاو حقیقت برای من در حکم وابستگی روستایی بود به زمین. وای به وقتی که زمین خشک بایر و سنگلاخ باشد. مشقت خود را به رنج دهقانی مانند می کند "چشم به آسمان در آرزوی بیهوده باران رحمت با دست و پای پینه بسته و ترک خورده در تقلای زیر و رو کردن خاک!"، "مثل این دهقان که زمین را می ورزد من حقیقت می ورزیدم تا زیر این باران دروغ و تعصب، در این قحط سال، روحم از فقر، از گرسنگی نمیرد. منتها نه روی زمین باز و بیابان خدا بلکه در سنگلاخ پنهان پستو، عروسک پشت پرده!"[۱۶]
در اوج تلخکامی از جستجوی زیبایی و خرد که بی عشق میسر نیست دست نمی کشد. از همین روست که در حدیث پر غصه روزانه ها که مصائب تبعیدیان دیگر را هم روایت می کند، سیاه ترین و تلخ ترین لحظات تصویر شده، به مدد عشق، از شیرینی و روشنی نشان دارند: عشق به طبیعت، زیبایی، دانش، همسری، پدری و دوستی. وصف دوستیش با حسن کامشاد و همسر او ناهید، بیان غنای روحیست که در رفاقت می توان یافت و شرح مهرش با غزاله، دخترش، گواهی است شوق انگیز بر پدری و عاشقی.
روزهایی هست که وقت بیدار شدن آرزو می کند کاش بیدار نشده بود و تنها داستان‌سرایی‌های غزاله است که میل زندگی را باز می آورد و موسیقی (بتهوون، باخ ، شوبرت و موزار)، نقاشی (نام سزان مکرر می آید)، ادبیات، کتاب و باغ لوکزامبورگ، مکان مراقبه، لبخند، نسیم و ابر، لرزش ملایم عطر سبز طراوت در هوا. در آنجا درختی هست که مال اوست. در برابرش می نشیند و رویا می بافد.
و دفترچه سفیدی هست که در روزهای خاکستری تبعید در آن می نویسد و با خود حرف می زند. دفترچه، خود اما راه است: از اسباب نوشتن فقط یک کتابچه سفید دارم و بس. کسی می خواهد برود آن طرف کوه و کمر. راه سنگلاخ و پر خطر است، حرامیان در کمین اند. نقشه راه ندارد. راهی نیست و مقصد نامعلوم است و باید راه بیافتد. در بلندی های راه چشم انداز دور و گستره و هوا سبک و جانبخش است و رونده هوا می خواهد. هوای تازه.[۱۷]
با چاپ "روزها در راه" شاهرخ مسکوب نفسی بلند از "هوای تازه" به ما هدیه داده است. هوایی که در فضای غبار آلود روشنفکری در دیار ما، لمحه ای جانبخش است.
پانوشت ها:
[۱]نگاه کنید به: http://fis-iran.org/fa/irannameh/volxxii/shahrokh-moskoob/selection/letters
[۲]پاسخ به نامه رضا قطبی، همانجا
[۳] شاهرخ مسکوب: "ملاحظاتی در باره خاطرات مبارزان حزب توده" ایران نامه، ویژه خاطره نگاری در ایران. سال چهاردهم، شماره ۴، پائیز ۱۳۷۵
[۴] تا [۱۷] "روزها در راه"، شاهرخ مسکوب، انتشارات خاوران. زمستان ۱۳۷۹



ریک سنتروم
کناره گیری ریک سنتروم از رقابت های درون حزبی جمهوری خواهان واقعیتی را آشکار کرده که برای مردم آمریکا تقریبا از حدود یک ماه قبل روشن بود: اینکه کاندیدای حزب جمهوری خواه در انتخابات آتی ریاست جمهوری این کشور، میت رامنی خواهد بود.
از آغاز این رقابت های درون حزبی، ستاره اقبال آقای سنتروم در واقع از حدود سه ماه پیش درخشان شد، پس از آنکه بر خلاف پیشبینی ها موفق شد در انتخابات درون حزبی ایالت کلیدی آیووا پیروزی را از آن خود کند.
تا مدتی پس از آن نیز آقای سنتروم موفق شد نگذارد فاصله اش از میت رامنی، کاندیدای پیشتاز این رقابت ها خیلی زیاد شود.
اما با هر پیروزی آقای رامنی، فضای ریک سنتروم برای ادامه راه تنگ تر و فشار شاکله حزب جمهوری خواه برای کناره گیری او بیشتر شد.
پیروزی در انتخابات درون حزبی جمهوری خواهان در ایالت پنسیلوانیا آخرین امید آقای سنتروم برای باقی ماندن در دور رقابت ها محسوب می شد.
اما در حالی که تنها دو هفته تا انتخابات پنسیلوانیا باقیست، تازه ترین نظر سنجی ها از افزایش سریع محبوبیت میت رامنی در این ایالت خبر می دهند، ارزیابی هایی که احتمالا در تصمیم آقای سنتروم به کناره گیری نقش مهمی داشته است.
محافظه کاری اجتماعی پر رنگ و تاکید زیاد بر ارزشهای مذهبی کاتولیک، آقای سنتروم را نزد محافظه کاران مذهبی آمریکا عزیز کرده بود. این گروه در مجموع حامیان حزب جمهوری خواه، گروهی کلیدی محسوب می شوند.
اما حامیان ثروتمند شاکله حزب که میانه رو ها و مستقل ها را هم در برمی گیرد، آقای رامنی را به او ترجیح می دهد.
بسیاری در رده های بالای حزب جمهوری خواه بیم داشتند که کاندیداتوری آقای سنتروم برای ریاست جمهوری، حزب جمهوری خواه را در انتخابات نوامبر با شکستی تاریخی مواجه کند.
با خروج آقای سنتروم از میدان رقابت ها باید دید آیا هواداران او، بویژه محافظه کاران مذهبی به اردوگاه آقای رامنی خواهند پیوست یا خیر.
اگر در ماه نوامبر این جناح به پای صندوق های رای نروند، پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری تقریبا محال خواهد بود.



هله تورنینگ اشمیت، نخست وزیر دانمارک، از بحرین خواسته است عبدالهادی الخواجه، فعال حقوق بشر را که در اعتصاب غذای دو ماه به سر می برد، از زندان آزاد کند. خانم تورنینگ اشمیت به خبرنگاران گفت که حال آقای خواجه بسیار وخیم است.
مقامهای بحرین می گویند که حال این زندانی خوب است و پس از انتقالش به بیمارستانی نظامی در جمعه پیش، به او سرم وصل شده است.
آقای خواجه که سال پیش بازداشت و به اتهام تلاش برای براندازی حکومت پادشاهی آل خلیفه به حبس ابد محکوم شده، از بیش از ۶۰ روز پیش اعتصاب غذا کرده و گفته است که تا زمان آزادی به این شیوه مبارزه ادامه می دهد.
در همین حال، فشارها به برگزارکنندگان مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک برای لغو این رویداد در بحرین که قرار است از ۲۰ تا ۲۲ آوریل برگزار شود، افزایش یافته است.
سال پیش در نتیجه این اعتراضها، این رویداد لغو شد، ولی امسال مقامهای بحرینی می گویند که معترضان با مبالغه درباره میزان ناآرامی ها قصد تشویش اذهان عمومی را دارند.
در جریان اعتراضهای دوشنبه که به خشونت کشیده شد، دست کم ۷ مامور پلیس بحرین مجروح شدند.
در گفتگو با نبیل رجب، رئیس مرکز حقوق بشر بحرین که خودش سال پیش به زندان افتاد، نخست از او درباره تازه ترین جزییات درباره حال آقای خواجه پرسیدیم.
تازه ترین اطلاعی که از وضعیت عبدالهادی الخواجه دارید، چیست؟
من نگران این هستم که شاید ماموران به زور به آقای خواجه غذا می دهند، یا کاری شبیه به آن و برای همین به خانواده اش اجازه نمی دهند با او ملاقات کند.
اما می دانم حالش خوب نیست. بعد از وخیم شدن حالش، از درمانگاه پلیس به بیمارستان ارتش منتقل شد. کشورهای اروپایی و سازمان ملل فشار زیادی به حکومت بحرین آورده اند، ولی حکومت هنوز به این خواسته ها هیچ جوابی نداده است.
حتی می توانم بگویم که خاندان سلطنتی بحرین از این مرد متنفرند، زیرا اولین کسی بود که از نخست وزیر انتقاد کرد، اولین کسی بود که از پادشاه انتقاد کرد، چیزی که در این کشور تابو بود. خواجه تمام این تابوها را شکست و شروع به انتقاد از خشونت، تبعیض و تمام اشکال نقض حقوق بشر کرد.
برای همین فکر می کنم مقامهای بحرین ترجیح می دهند او بمیرد ولی مطابق درخواست دولت دانمارک، به آن کشور منتقل نشود.
شما می گویید که دولت بحرین ترجیح می دهد آقای خواجه مرده باشد تا زنده. اگر چنان اتفاقی رخ دهد، واکنش معترضان چگونه خواهد بود؟
بحرین با حالا متفاوت خواهد شد. اگر او بمیرد، بحرین منقلب می شود. همین حالا هم می توانید ببینید که میزان اعتراضها و درگیریها سه برابر روزهای عادی هفته گذشته است. خیلی از مردم و ماموران پلیس مجروح شده اند. اگر بلایی سر این مرد بیاید، این اعتراضها افزایش خواهد یافت و متاسفم که بگویم بسیار خشونت آمیز خواهد شد و بعید می دانم کشور دیگر به حالت عادی بازگردد.
شما گفتید کشورهای خارجی به دولت بحرین برای آزادی آقای خواجه فشار آورده اند. چطور می توان این فشارها را موثر کرد؟
از آنجا که بحرین کشوری نفت خیز و بخشی از خلیج فارس است و در مجاورت عربستان سعودی قرار دارد، دولتها و رسانه های غرب به دلیل نفوذ شدید کشورهای ثروتمند خلیج فارس آن را نادیده گرفتند و از دولتش انتقاد نکردند. اما حالا به دلیل آن که عبدالهادی الخواجه شهروند دانمارک هم هست و این کشور ریاست دوره ای اتحادیه اروپا را برعهده دارد، ما شاهد فشار بیشتر دانمارک و شاید بعضی دیگر از کشورهای اروپایی هستیم. ولی می خواهیم این فشارها در روزهای آینده افزایش یابد.
این فشارها در حال حاضر هیچ تناسبی با جنایات رژیم بحرین ندارد. با همه دولتهای ناقض حقوق بشر باید یکسان برخورد کرد. همیشه در این منطقه خلیج فارس، جنایاتی صورت گرفته ولی دولتهای غربی، به دلیل منافع مالی و اقتصادی خود، فروش سلاح و جریان نفت، آن را نادیده گرفته اند.
داشتن رابطه عادی با چنین دیکتاتورهایی به سود روابط استراتژیک و درازمدت آن دولتهای غربی و کل دنیا نیست.
درخواستهایی برای لغو مجدد مسابقه اتومبیلرانی فرمول یک در بحرین بیان شده است. چرا لغو این رویداد اینقدر برای فعالان بحرینی اهمیت دارد؟
آن بزرگترین رویداد ورزشی است که در کشور ما برگزار می شود. این رویدادی است که خاندان سلطنتی و مقامهای دولت بحرین برای خروج از انزوای بین المللی خود بدان متوسل می شوند. در حال حاضر به دلیل جنایات خود منزوی هستند.
ما نمی خواهیم آنها فرصتی پیدا کنند که از این انزوا بیرون بیایند. می خواهیم به مقامهای بحرین بگوییم که شما جنایت کرده اید و جنایت شما هزینه ای دارد و هزینه آن، زیان به اقتصاد و خدشه دار شدن اعتبار و وجهه شماست. این پیغامی است که باید به آنها داد. مخصوصا این که بسیاری از دست اندرکاران فرمول یک در بحرین بازداشت و شکنجه شده اند.
آیا دولت بحرین در آستانه برگزاری مسابقه فرمول یک تدابیر امنیتی را تشدید کرده است؟
آنها تدابیر امنیتی را تشدید کرده اند ولی معترضان هم با عده بیشتری به خیابانها می آیند. شمار تظاهرکنندگانی که در چند روز گذشته دیده ایم، بیش از پیش بوده و با نزدیکتر شدن زمان برگزاری فرمول یک، بیشتر شاهد حضور معترضان خواهیم بود.
چشم انداز آینده جنبش اعتراضی بحرین را چگونه می بینید؟ چه موقع می توانید بگویید به پیروزی رسیدید؟
همین حالا هم به پیروزی رسیده ایم، چون با وجود آن که دولت مردم را کشته، بازداشت و شکنجه کرده، ما بیش از یک سال دوام آورده ایم. همین که به خیابان می آییم و برای حقوقمان می جنگیم، خودش یک پیروزی است. ما تا احقاق حقوقمان بسیار متعهد و مصمم به ادامه مبارزه هستیم.
و در مقایسه با یک سال پیش، پیام معترضان چقدر در سطح جامعه بحرین گسترش یافته است؟ آیا اقشار بیشتری به صفوف معترضان می پیوندند؟
مردم بیشتری به خیابان می آیند و مردم بیشتری معتقدند که وضع کنونی باید تغییر کند. ما شاهد خشم بیشتر مردم بحرین و ناکامی دولت در فرونشاندن صدای معترضان پس از دعوت از ارتش عربستان سعودی یا اجیر کردن مزدور از بعضی از کشورهای آسیایی و عربی هستیم. حکومت برای خاموش کردن خیابانها کاملا شکست خورده است. من این را یک پیروزی می دانم، و اگر بتوانیم با همین عزم و اراده ادامه دهیم، سرانجام در این نبرد پیروز خواهیم شد.






اخبار روز - گزارش دریافتی: در روز پنجشنبه ۲۵/۱۲/۹۰ مقارن با پنجشنبه آخر سال تعدادی از بسیجیان پایگاه مقاومت منتظران شهادت واقع در باغ فردوس کرمانشاه، دانشجویان و مردم کرمانشاه را که برای گرامیداشت یاد و خاطره شهید کیانوش آسا بر مزارش گردآمده بودند مورد فحاشی قرار دادند و سپس اقدام به ضرب و شتم دانشجویان و جوانان کرمانشاهی نمودند که خوشبختانه جمعی از پرسنل غیور و با شهامت اجراییات شهرداری کرمانشاه که در محل حضور دارند ؛ تحت امر و با حمایت روحانی مردمی حجت‌الاسلام احمد شیرین‌سخن اقدام به حمایت از جوانان و دانشجویان کرمانشاهی نموده و بسیجیان مزدور را به شدت تنبیه می‌کنند.
با وجود آنکه بسیجیان مجهز به اسپری اشک آور ، باتوم ، دستبند و شوکر بوده‌اند اما در نهایت از ترس پا به فرار می‌گذارند.
شهید کیانوش آسا، دانشجوی نخبه‌ی مقطع کارشناسی ارشد رشته‌ی مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت بود که در روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ پس از حضور در راهپیمایی پرشکوه آن روز ، با گلوله‌ی مامورانی که هیچ‌گاه معرفی نشدند، به شهادت رسید.

یادش گرامی و راهش پُر رهرو باد
 
 
 
 
 
 
 
تنش در روابط سودان و سودان جنوبی. حوزه نفتی در سودان جنوبی
نزدیک به سه چهارم ذخایر نفتی سودان در جنوب این کشور قرار دارد ولی خط لوله‌های نفت صادراتی، از شمال سودان می‌گذرد
دولت سودان می‌گوید از طریق تمام راه‌های قانونی، "تجاوز" نیروهای سودان جنوبی را دفع خواهد کرد.
سودان می‌گوید نیروهای سودان جنوبی در عملیاتی، کنترل بزرگ‌ترین میدان نفتی این کشور به نام هجلیج را در دست گرفته‌اند.
سخنگوی ارتش سودان به بی بی سی گفته است که نیروهای سودانی مجبور به عقب نشینی شدند.
سودان جنوبی تائید کرده که در پاسخ به حملات زمینی نیروهای سودان به سوی این میدان نفتی، پیشروی‌هایی داشته است.
گزارش‌ها حاکی از درگیری‌های شدید میان نیروهای سودان و سودان جنوبی است.
رادیو دولتی سودان گفته است به مذاکراتش با دولت سودان جنوبی خاتمه داده است.
اتحادیه آفریقا از درگیری‌های تازه ابراز نگرانی کرده است. این اتحادیه در بیانیه‌ای، گسترش بحران میان دو طرف را به شدت نگران‌کننده خوانده است.
خبرنگار بی بی سی در خارطوم می‌گوید این جدی‌ترین درگیری‌ میان دو کشور از زمان استقلال سودان جنوبی در ژوئیه سال گذشته است.
نگرانی‌های جامعه جهانی از درگیری‌ها در سودان افزایش یافته و این ترس وجود دارد که این حوادث می‌تواند به یک درگیری تمام عیار منجر شود.
از زمان تشکیل سودان جنوبی، روابط دو کشور بر سر مسائل متعدد دچار تنش بوده و این تنش طی ماه‌های اخیر رو به افزایش گذاشته است.
امنیت مرزهای میان دو کشور و نحوه تقسیم منابع نفتی از دلایل این تنش عنوان شده است.
سودان و سودان جنوبی، همچنین یکدیگر را به حمایت از شورشیان متهم می‌کنند.
نزدیک به سه چهارم ذخایر نفتی سودان در جنوب این کشور قرار دارد ولی خط لوله های نفت صادراتی، از شمال سودان می‌گذرد.
درگیری‌های جدید نزدیک به دو هفته پیش آغاز شد و سودان جنوبی، سودان را به بمباران مناطق مورد مناقشه با این کشور متهم کرد.
در مقابل ارتش سودان بمباران مناطق ذکر شده را رد کرد و دولت سودان جنوبی را به حمله به مناطق نفتی متهم کرد. سودان جنوبی هم این موضوع را رد کرد.
 
 
 
کره شمالی
انتشار گزارش های جدید ابعاد تازه ای از زندگی در اردوگاه‌های کار اجباری کره شمالی را برملاء کرده است.
این گزارش جدید توسط یک کمیته در واشنگتن منتشر شده که بر مسایل حقوق بشری در کره شمالی تمرکز دارد و جزئیات بسیاری را در مورد بدرفتاری ها با مخالفان دولت کره شمالی نشان می دهد.
این گزارش از شکنجه، سقط جنین اجباری و اعدام های گسترده در چنین اردوگاههایی خبر می دهد.
گزارشی که شاهدی جدید بر ادعای وجود ۱۵۰ هزار زندانی سیاسی در کره شمالی است. ادعایی که دولت این کشور آن را رد کرده است.
روبرتا کوهن، دبیر کمیته تهیه کننده این گزارش می گوید: "دستگاه سرکوب دولت کره شمالی باید متوقف و منحل شود."
تهیه کنندگان این گزارش می گویند که از اظهارات ۶۰ زندانی سابق این اردوگاهها و زندانبان های سابقی که موفق به فرار از کره شمالی شده اند برای دستیابی به اطلاعات سود جسته اند.
آنها همچنین از تصاویر ماهواره ای برای تعیین نقاط استقرار این اردوگاهها استفاده کرده اند.
این گزارش تاکید می کند که شبکه ای پیچیده از زندان ها و اردوگاههای کار در کره شمالی برای تنبیه و سرکوب مخالفان و کسانی که تلاش کرده اند به کره جنوبی فرار کنند، وجود دارد.
گزارشگران این تحقیق می گویند که بسیاری از زندانیان بر اثر سوء تغذیه و کار سخت در معادن، مزارع و کارخانه ها جان داده اند.

'اعدام، سقط جنین اجباری'

محققان تهیه کننده این گزارش همچنین مدارکی به نقل از شاهدان عینی ارایه کرده اند که از اعدام های گسترده در انظار عمومی خبر می دهد. اعدام شدگان اغلب زندانیانی بوده اند که اقدام به فرار کرده بودند یا غذا دزدیده بودند.
در بخش دیگری از این گزارش شواهد جدیدی از شکنجه متناوب، ضرب و جرح و سقط جنین اجباری ارایه شده است.
سقط جنین در مورد زنانی روی داده که از چین بازگشته بودند و مسئولان به گمان داشتن نطفه یک مرد چینی در رحمشان، آنها را مجبور به سقط جنین کرده بودند.
زندانیان سابق که در تهیه این گزارش همکاری کرده اند می گویند که آنها را برای دهها سال به اردوگاههای کار اجباری فرستاده اند بدون آنکه محاکمه ای برایشان برگزار شده باشد یا حتی تفهیم اتهام شده باشند.
دولت کره شمالی به منظور پیشگیری از بروز مخالفت ها کودکان و اعضای خانواده این زندانیان را هم به مجازات های مشابهی محکوم کرده است.
یک زن زندانی سابق گفته که او را به خاطر خواندن یک ترانه مربوط به کره جنوبی زندانی کرده اند و بسیاری تنها به خاطر ارتباط داشتن با دوستان و اقوام در کره جنوبی یا ژاپن به زندان رفته اند.
دیوید هاوک، نویسنده این گزارش که نخستین بار نتایج تحقیقات خود را در سال ۲۰۰۳ منتشر کرده بود اکنون می گوید که به شواهد جدیدی دست یافته چرا که پناهجویان جدیدی که از کره شمالی گریخته اند راوی اطلاعات تازه ای هستند.
اکنون حدود ۳۰ هزار پناهنده کره شمالی تنها در سئول پایتخت کره جنوبی زندگی می کنند که بسیاری از آنها اقامت در زندان یا اردوگاههای کار اجباری را تجربه کرده اند.
 
 
 
شرکت مخابرات ایران
وزارت دارایی آمریکا نیز اعلام کرده که در صورت ارسال این تجهیزات به ایران، شرکت آمریکایی فروشنده به نادیده گرفتن تحریم های ایران متهم خواهد شد
خبرگزاری رویترز ادعا می کند به اسنادی دست یافته که نشان می دهد یک شرکت مخابراتی چینی با وجود تحریم های بین المللی تجهیزات نظارت، رهگیری و شنود مخابراتی - الکترونیکی به ایران فروخته است با این وجود شرکت چینی زد.تی.ای می گوید بنا ندارد این تجهیزات را به ایران ارسال کند.
تجهیزاتی به ارزش ۱۳۰ میلیون دلار که بخشی از آن را کامپیوترهای پیشرفته ساخت آمریکا تشکیل می دهند.
خبرگزاری رویترز روز سه شنبه (دهم آوریل - ۲۲ فروردین) در گزارشی اختصاصی نوشت که شرکت چینی زد.تی.ای (ZTE) دومین تولید کننده بزرگ تجهیزات مخابراتی چین در قراردادی که تاریخ آن ۳۰ ژوئن ۲۰۱۱ (نهم تیر ۱۳۹۰) اعلام شده به کنسرسیومی که عهده دار اداره مخابرات و ارتباطات ایران است تجهیزات سخت افزاری و نرم افزاری فروخته که با استفاده از آن می توان تلفن های ثابت، همراه و اینترنت را رهگیری و کنترل کرد.
به گزارش رویترز تجهیزات آمریکایی که دراین قرارداد ذکر شده اند ۱۰ میلیون دلار ارزش دارند اگر چه گفته شده این تجهیزات مربوط به بخش نظارتی و کنترلی مخابرات نیستند اما با توجه به گسترش دامنه تحریم های آمریکا علیه برنامه هسته ای ایران، انتشار این گزارش با واکنش هایی روبرو شده است.
شرکت های آمریکایی تولید کننده این تجهیزات نظیر آی.بی.ام، اچ پی و دل اعلام کرده اند که از چنین قراردادی مطلع نبوده اند و در حال "بررسی موضوع" هستند.
گزارش اختصاصی رویترز که نخستین بار ماه مارس گذشته منتشر شده بود همچنین با واکنش شرکت چینی طرف قرارداد ایران مواجه شد.
یک سخنگوی زد.تی.ای تنها یک روز پس از انتشار این گزارش به رویترز گفته بود که این شرکت روابط تجاری خود با ایران را کاهش داده است.
این شرکت در بیانیه ای دیگر روز دوشنبه (نهم آوریل) اعلام کرد که هنوز هیچکدام از اقلام مربوط به این قرارداد را به ایران تحویل نداده و "تصمیم گرفته که این قرارداد را اجرایی نکرده و تجهیزات را به ایران نفرستد."
شرکت های مخابراتی دیگر نظیر سونی اریکسون، نوکیا زیمنس و شرکت چینی هویاوی تکنولوژی هم پیش تر اعلام کرده بودند که سطح روابط تجاری خود با ایران را کاهش داده اند.
شرکت آمریکایی آی.بی.ام هم در بیانیه ای اعلام کرده که "در قرارداد فروش تجهیزات به شرکت چینی به طور ویژه ذکر شده که فروش این تجهیزات به ایران ممنوع است و چنانچه شرکت های طرف قرارداد آی.بی.ام از این ماده قرارداد عدول کنند، این شرکت آمریکایی موارد را قانونا پیگیری خواهد کرد."
وزارت دارایی آمریکا نیز اعلام کرده که در صورت ارسال این تجهیزات به ایران، شرکت آمریکایی فروشنده به نادیده گرفتن تحریم های ایران متهم خواهد شد.
بنابر گزارش رویترز آخرین قرارداد منعقد شده در این رابطه میان شرکت چینی زد.تی.ای و شرکت ایرانی آریاسل بوده است.
شرکت توسعه مخابراتی آریاسل (سهامی خاص) یکی از زیر مجموعه های هلدینگ گسترش الکترونیک مبین است که در رابطه با چنین قراردادی هیچ واکنش رسمی نشان نداده است.
با وجود اعلام شرکت چینی زد.تی.ای مبنی بر توقف ارسال این تجهیزات مخابراتی به ایران، هنوز از جزئیات لغو این قرارداد گزارشی منتشر نشده اما رویترز که به این قرارداد دسترسی یافته می گوید که مطابق مفاد آن فقط هنگامی می توان قرارداد را فسخ کرد که آریاسل ورشکسته شود یا موفق به پرداخت هزینه ها و تعهدات خود نشود.
آمریکا، اتحادیه اروپا و برخی کشورهای دیگر، ایران را به خاطر پیشبرد برنامه هسته اش تحریم کرده اند اما ایران می گوید که این برنامه ها تنها با اهداف صلح آمیز دنبال می شود.
 
 
 
 
زنان ازبک
دولت ازبکستان زنان را بدون موافقت و حتی آگاهی آنان عقیم می کند.
به گزارش خبرنگار بی بی سی در ازبکستان، شواهدی در دست است که نشان می دهد دولت آن کشور برنامه محرمانه ای را برای سترون کردن زنان به اجرا گذشته بی آنکه این زنان را از عقیم شدنشان آگاه کند.
براساس این گزارش، طبق این برنامه، تعدادی از زنان پس از زایمان دوم یا سوم، تحت عمل جراحی قرار گرفته و در اکثر موارد، لوله های رحم آنها به منظور جلوگیری از حاملگی مجدد بسته شده است هر چند شواهدی از عمل برداشتن رحم نیز به دست آمده است.
تعدادی از پزشکان ازبک گفته اند که وزارت بهداری این کشور به آنان دستور داده است تا هر ماهه طبق "سهمیه" تعیین شده، تعداد معینی زن را عقیم کنند.
ازبکستانیکی از زنانی که بدون آگاهی خود تحت این نوع عمل جراحی قرار گرفته، به خبرنگار بی بی سی گفته است که پس از تولد دومین دخترش، متوجه شد که باردار نمی شود.
این زن پس از مراجعه به پزشک برای کشف علت نازایی خود اطلاع یافت که سترون شده و امکان بارداری مجدد را از دست داده است.
سترون کردن محرمانه زنان ازبک در کشوری صورت می گیرد که طبق فرهنگ غالب، داشتن خانواده پرجمعیت و فرزند بیشتر یک ارزش اجتماعی محسوب می شود در حالیکه دولت می کوشد با رشد سریع جمعیت مقابله کند.
موضوع عقیم کردن اجباری زنان در ازبکستان برای نخستین بار در سال 2005 میلادی مطرح شد اما پزشکان ازبک گفته اند که از سال 2009 به بعد، وزارت بهداری با تعیین سهمیه هایی برای بیمارستان های این کشور، برنامه سترون سازی اجباری را به عنوان یک سیاست مشخص دنبال کرده است.

'سهمیه بندی' دولتی

به گفته پزشکان، سهمیه های تعیین شده برای بیمارستان ها متفاوت است و بین چهار مورد در ماه در شهرهای بزرگ، تا سی و دو مورد در ماه در مناطق روستایی نوسان دارد و معمولا پس از دومین یا سومین زایمان زنان به اجرا گذاشته می شود.
یک سازمان غیردولتی مستقر در تاشکند، پایتخت ازبکستان، گفته است که بررسی هایی که انجام داده نشان می دهد که در هفت ماه اول سال 2010 میلادی، حدود هشتاد هزار زن عقیم شدند هر چند امکان بررسی مستقل این آمار وجود ندارد.
پوستر کریم اوف
بعضی از زنانی که تحت این عمل جراحی قرار گرفته اند به خبرنگار بی بی سی گفته اند که شوهرانشان به خاطر نازایی از آنان جدا شده اند و به این ترتیب، خانواده هایشان از هم پاشیده است.
در عین حال، وزارت بهداری ازبکستان وجود برنامه ای برای سترون کردن زنان بدون اطلاع و موافقت آنان را به شدت تکذیب کرده است اما به نظر می رسد که انتشار گزارش های مربوط به وجود چنین برنامه ای به نگرانی در میان زنان ازبک دامن زده است.
یک زن باردار به خبرنگار بی بی سی در ازبکستان گفته است که از بیم عقیم شدن در نظر دارد برای وضع حمل به خارج از این کشور برود.
ازبکستان از جمهوری های تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی سابق در منطقه آسیای میانه است که با فروپاشی اتحاد شوروی، در سال 1991 اعلام استقلال کرد.
رهبری این کشور را اسلام کریم اوف، رئیس جمهوری، در دست دارد که از سال 1990 در این سمت بوده است.
نهادهای مدافع حقوق بشر، حکومت ازبکستان را رژیمی خودکامه دانسته و به نقض حقوق بشر و آزادی های اساسی مردم این کشور متهم کرده اند.
 
 
 

قيمت برنج ايرانی از ۴۵۰۰ تومان گذشت

قيمت برنج ايرانی در بازار داخلی افزايش يافت و از کيلويی ۴۵۰۰ تومان فراتر رفت.
خبرگزاری مهر امروز پنج‌شنبه ۲۳ فروردين، به نقل از دبير انجمن برنج ايران گزارش داد که قيمت هر کيلوگرم برنج در تهران به بيش از ۴۵۰۰ تومان رسيده ‌است که اين رقم حتی به نسبت شب عيد افزايشی ۲۰۰ تا ۳۰۰ تومانی را نشان می‌دهد.
به گفته جميل عليزاده شابق، شب عيد قيمت متوسط برنج درجه يک طارم در شهرستان‌ها ۳۷۰۰ تومان و در پايتخت ۴۳۰۰ تومان بود که اکنون اين برنج در شهرهای شمالی کشور به قيمت ۴۰۰۰ تومان و در تهران به قيمتی بيشتر از ۴۵۰۰ تومان برای هر کيلو عرضه می‌شود.
اين در حالی است که عليزاده تأکيد می‌کند کيفيت برنج‌هايی که در پايتخت عرضه می‌شود به دليل فعل و انفعالاتی که بر روی آن صورت می‌گيرد، بسيار پائين‌تر از کيفيت برنج‌هايی است که در شمال کشور به فروش می‌رود.
اما افزايش قيمت برنج در ايران وقتی بيشتر به چشم می‌خورد که قيمت‌های جديد را با قيمت‌های ۹ ماه قبل، تير ماه ۱۳۹۰ مقايسه کنيم.

بر اساس گفته‌های دبير انجمن برنج ايران، قيمت برنج طارم در تيرماه سال گذشته در شهرهای شمالی کشور حدود ۳۳۰۰ تومان و در تهران حدود ۳۶۰۰ تومان بود که اختلاف آن با قيمت‌های امروز به ۷۰۰ تا ۹۰۰ تومان می‌رسد.
عليزاده اما بخشی از اين افزايش قيمت‌ها را "طبيعی" می‌داند و به خبرنگار مهر می‌گويد: "هميشه در چنين موقعی از سال به دليل عدم توليد برنج جديد، قيمت اين کالا در بازار به صورت طبيعی افزايش پيدا می‌کند... وقتی به اواخر تيرماه می‌رسيم شوک جديدی به بازار برنج وارد می‌شود و توليد ۵۰۰ هزار هکتار برنج از شاليزارهای شمال کشور در مرداد و شهريور موجب افت قيمت برنج در بازار می‌شود. [اما] اين روند از ابتدای فصل پائيز تغيير می‌کند به‌طوری‌ که قيمت برنج تا شب عيد مجددأ افزايش پيدا می‌کند."
به گفته او، "دلالی و سوداگری" و نيز "اجرای قانون هدفمند کردن يارانه‌ها" عوامل ديگری هستند که باعث افزايش قيمت برنج می‌شوند.
اما اين تنها قيمت برنج نيست که در بازار ايران افزايش پيدا می‌کند. گزارش رسانه‌ها حکايت از گرانی مداوم بسياری از مواد غذايی و ميوه‌جات در ايران دارد.
تخم مرغ يکی از اين اقلام است که بر اساس گزارش ديگری از خبرگزاری مهر گران شده ‌است به‌طوری که قيمت يک شانه آن در برخی شهرها به بيش از ۶۰۰۰ تومان رسيده‌ است.
خبرگزاری کار ايران (ايلنا) نيز در آستانه سال جديد ايرانی گزارشی منتشر کرد که حکايت از گران شدن ۱۰ درصدی ميوه‌جات به نسبت سال قبل داشت.