۱۳۹۰ دی ۱, پنجشنبه

پنجشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

سوءقصدهای خونین در بغداد در بستر بحران بی سابقۀ عراق

نوشتۀ ناصر اعتمادی
یک رشته انفجار تروریستی هماهنگ شده در بغداد امروز دهها کشته و قریب دویست تن زخمی بر جای گذاشت درست در زمانی که دولت بغداد در پی خروج نیروهای آمریکایی از عراق دچار بحران سیاسی بی سابقه ای شده است که می رود نهادهای حکومتی این کشور را فلج و تعادل شکنندۀ سیاسی در آن را بر هم بزند.

 انفجارهای امروز بغداد در یکی از ساعات پر رفت و آمد صورت گرفته است. سخنگوی پلیس بغداد، ژنرال قصیم عطا گفته است که سوءقصدکنندگان نه پلیس و نهادهای دولتی و حکومتی که مدارس و کارگران و مأموران مبارزه با فساد را هدف حمله قرار داده اند.
اوسامه النجیفی رییس مجلس عراق سوءقصدهای تروریستی امروز بغداد را شدیداً محکوم کرد و خواستار تشکیل فوری نشست سران احزاب سیاسی مسلط بر کشور برای گفتگو بر سر امنیت و بحران سیاسی در کشور شد. رییس مجلس عراق تأکید کرد که سوءقصدهای امروز بغداد اتحاد ملی عراق را نشانه گرفته اند. همزمان نوری المالکی از همۀ رهبران مذهبی، سیاسی، احزاب، سران قبایل و همۀ نیروهای ملی کشور خواست که در این لحظات حساس در کنار نیروهای امنیتی و انتظامی کشور قرار بگیرند. دفتر نخست وزیر عراق با انتشار بیانیه ای اعلام کرده است که مسببان سوءقصدهای خونین امروز در بغداد دیر یا زود مجازات خواهند شد.
یک روز پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق حکومت عراق دستخوش بحرانی بی سابقه شد. دولت نوری المالکی در روزهای گذشته طارق الهاشمی معاون رییس جمهوری عراق را به اتهام تروریسم تحت تعقیب قرار داد و همزمان از معاون خود صالح المطلق سلب اعتماد کرد. این دو شخصیت سیاسی سنی از اعضای ائتلاف العراقیه به رهبری ایاد علاوی هستند که در برگیرندۀ شیعیان و سنی های عرفیگرای عراق است. گروه العراقیه که بعد از ائتلاف شیعیان عراق در قدرت، با 82 نماینده دومین گروه پارلمانی عراق است نوری المالکی را متهم می کند که قصد دارد قدرت را تماماً تصاحب کند. ائتلاف العراقیه در اعتراض به اقدام های اخیر دولت مالکی شرکت در مجلس و جلسات دولت را تحریم کرده است. در واکنش نوری المالکی اعلام کرده که در صورت ادامۀ غیبت 9 وزیر ائتلاف العراقیه در جلسات هیئت دولت آنان را جایگزین خواهد کرد. مالکی در عین حال از حکومت خودگردان کردستان عراق خواسته است که طارق الهاشمی را که در اربیل به سر می برد به قوۀ قضاییه دولت عراق تحویل دهد. طارق الهاشمی متهم است که از عملیات تروریستی صورت گرفته توسط محافظانش پشتیبانی کرده است.



رزمایش ده روزۀ نیروی دریایی ایران در تنگه هرمز

نوشتۀ ناصر اعتمادی
نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران از پس فردا سه شنبه رزمایش ده روزه ای را در تنگه هرمز آغاز خواهد کرد. دریادار سیّاری فرماندۀ نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران گفته است که هدف ایران بستن تنگه هرمز نیست، هر چند این کشور توانایی این کار را در صورت لزوم دارد.

دریادار حبیب الله سیّاری فرماندۀ نیروی دریایی ایران گفته است که نیروی دریایی این کشور از شنبه پس فردا رزمایش ده روزه ای را در بخش شرقی تنگه هرمز، دریای عمان و خلیج عدن انجام خواهد داد.
فرماندۀ نیروی دریایی ایران گفته است که این اولین بار است که رزمایش نیروی دریایی ایران در منطقه ای به این وسعت صورت می پذیرد. دریادار سیّاری گفته است که در این رزمایش اژدرهای جدید، و هماهنگی میان کشتی ها و زیردریایی های نیروی دریایی ایران برای مقابله با دزدان دریایی، تروریسم و تهدید های زیست محیطی به آزمایش گذاشته خواهند شد.
نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران مسئولیت دفاعی ایران در آبهای عمیق در شرق تنگه هرمز را بر عهده دارد، در حالی که دفاع از آبهای کم عمق خلیج فارس بر عهدۀ نیروی دریایی سپاه پاسداران است.
نیروی دریایی ایران مرکب است از شش ناوچه و ناوشکن و سه زیردریایی گازوئیلی ساخت روسیه.
دریادر سیّاری تصریح کرده است که هدف از رزمایش نیروی دریایی بستن تنگه هرمز نیست. با این حال، فرماندۀ نیروی دریایی ایران گفته است که ناوهای دریایی ایران قادر به بستن تنگه هرمز هستند، در صورتی که فرمان چنین کاری را دریافت کنند. ایران بارها تهدید کرده است که در صورت حمله به این کشور و جلوگیری از فروش نفت آن تنگه هرمز را خواهد بست.




«جبهه مشارکت» مشارکت نمی‌کند، اما «قهر» هم نمی‌کند

image
جبهه مشارکت مانند رهبران اصلاح‌طلب سخن از عدم مشارکت در انتخابات آتی مجلس زده‌، اما هنوز اسم «تحریم» را نیاورده است. این حزب در بیانیه‌ای تحلیلی اعلام کرد: «در انتخاباتي كه در فضای آزاد برگزار نشود، نامزدهاي مردمي اجازه ورود و رقابت نداشته باشند و از آن مهم‌تر رأي مردم به هيچ‌ انگاشته شود نمی توان شركت كرد و به همين دليل تصميم خود مبنی بر عدم شرکت در انتخابات مجلس را به اطلاع عموم ملت ايران مي‌رسانيم. اين تصميم به منزله قهر با انتخابات نيست.»
بر اساس آنچه در سایت جبهه مشارکت منتشر شده است، این حزب اعلام کرده است که در انتخابات شرکت نمی‌کند، اما این مساله به منزله تحریم انتخابات نیست. در روزهای اخیر، انتقادهایی از نحوه مواجهه اصلاح‌طلبان با مقام‌های ارشد نظام در قبال انتخابات مطرح شده است. شخصیت‌های ارشد اصلاح‌طلب تا کنون حرفی از تحریم انتخابات نزده‌اند. موسوی خوئینی‌ها اخیر گفته بود: «ما انتخابات را تحریم نمی‌کنیم ولی لیست انتخاباتی هم نداریم.» سید محمد خاتمی نیز سخن از عدم مشارکت به میان آورده بود اما حرفی از «تحریم» نزد.
این حزب در تحلیل انخابات مجلس نهم  معتقد است که حاکمیت از وقایع دو سال گذشته عبرت نگرفته است: «آنچه امروز در فضاي سياسي كشور مي‌گذرد هيچ نشانه‌اي دال بر اراده حاكميت براي برگشتن از اشتباه تاريخي و ايران‌سوز برگزاري انتخابات ۸۸ ندارد. در آن انتخابات جواب اعتراضات قانوني و مدني مردم با داغ و درفش داده شد.جوان‌هاي كشور در خيابان‌ها به خاك و خون غلطيدند. سهراب‌‌ها و نداها به جرم حق‌طلبي كشته شدند و هزاران نفر به جرم شعار «رأي من كو» به زندان‌هايي افتادند كه شرح وقايع اين زندان‌ها هر انسان منصف را به لرزه مي‌اندازد.»
جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز در بیانیه خود با بر شمردن وقایع دو سال گذشته و انتقاد از «روند كنوني اداره کشور» به ریزش شدید نیروهای نزدیک به حاکمیت اشاره کرده است: «جامعه امروز ايران پس از حوادث انتخابات سال ۸۸ به انشقاقي رسيده است كه مثال زدني است.ريزش شديد نيروهاي طرفدار حاكميت و جدا شدن اقشار مختلف ازآن نشان دهنده تزلزل رو به پيش مشروعيت و مقبولیت آنان است. اشتباه بزرگ حاكمان ايران اين است كه خود را عين اسلام مي‌دانند و گمان می کنند هر كس با آن‌ها نيست ضد اسلام و از عوامل آمريكاست. در حالي كه امروز عمده نيروهاي منتقد وضع موجود دل‌سوزان متدين و انسان‌هاي سابقه‌دار در دين و آئين و رسالت هستند كه بسياري از آن‌ها از همه چيز خود براي پيروزي انقلاب اسلامي و حاكميت ارزش های دینی گذشته‌اند.»
متن کامل این بیانیه را می‌توانید اینجا بخوانید.




چین از ایران نفت ارزان تر می‌خواهد؛ ترکیه قراردادش را تمدید کرد

image
شرکت چینی سینوپک کرپ، خرید نفت برای ماه ژانویه خوداز ایران را ۲۸۵ هزار بشکه در روز کاهش داد. این شرکت نفتی بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران است. کارشناسان معتقدند که چین به دنبال خرید نفت ارزان از ایران است. این در حالی است که بزرگترین شرکت وارد کننده نفت ترکیه، تاپراس، قرارداد نفتی خود را با ایران تمدید کرد.
برخلاف سایر کشورهای آسیایی، نظیر ژاپن و کره جنوبی که نگران آشفتگی بازار انرژی ناشی از تحریم نفتی ایران هستند، چین بدون نگرانی نفع خود را دنبال می‌کند. چین که همواره مخالف تحریم‌های شدیدتر و خارج از چارچوب بایکوت‌های سازمان ملل علیه ایران بوده است، از این زمان برای چانه‌زنی و خرید نفت ایران به قیمت کمتر استفاده می‌کند.
به گزارش رویترز و به نقل از تریدعربیا، درست زمانی که ایران به تحریم های شدیدتر تهدید شده است، چین وارد مذاکره با تهران شد. چین با آگاهی به این واقعیت که در صورت تحریم نفت، ایران خریداران اروپایی خود را از دست داده و خریداران آسیایی‌اش پرداخت را به تعویق خواهند انداخت و با توجه به این نکته که ایران می‌تواند برای کاهش فشار تحریم ها به فروش نفت بیشتر به چین اتکا کند، برای خرید ارزان تر نفت با تهران وارد مذاکره شد.اما وقتی این مذاکرات برای گرفتن امتیازهای بیشتر در قراردادهای جدید با ایران بی نتیجه ماند، میزان خرید نفت خود برای ماه ژانویه از ایران را کاهش داد. میزان این کاهش چیزی بیش از پنجاه درصد است که حدود ده درصد صادرات نفتی ایران است. 

 به گزارش رویترز، از سوی دیگر، ترکیه قرارداد سالیانه خود با ایران را بدون هیچ افزایشی نسبت به سال قبل، تمدید کرد. ترکیه اعلام کرد که قصد ندارد نفت بیشتری از ایران خریداری کند. گفتنی است که ترکیه پیشتر اعلام کرده بود که همسایه خود را تحریم نخواهد کرد.




مسدود شدن وب‌سایت وزارت خارجه و سفارت بریتانیا در ایران

image
در عکس العمل به تصمیم مقام‌های ایران به مسدود کردن وب‌سایت وزارت خارجه و سفارت بریتانیا در ایران، ویلیام هیگ وزیر امور خارجه بریتانیا گفت «این حرکت مجددا به مردم ایران ثابت می‌کند دولت ایران مصمم است نگرانی‌های به حق جامعه بین المللی در خصوص رفتار و سیاست ایران را از آنها بپوشاند»
ویلیام هیگ وزیر امور خارجه بریتانیا در خصوص این تصمیم ایران گفت: «وبسایت بریتانیا در ایران هم اکنون به لیست هزاران وبسایت دیگر که توسط مقامات ایران سانسور شده‌اند پیوسته است. این حرکت مخرب و بی‌خردانه است. این حرکت مجددا به مردم ایران ثابت می‌کند دولت ایران مصمم است دسترسی آنها به اطلاعات را محدود کند و نگرانی‌های به حق جامعه بین المللی در خصوص رفتار و سیاست ایران را از آنها بپوشاند.»
هیگ همچنین گفت: «این همچنین باعث می‌شود ایرانیان با دشوار‌ی به اطلاعات در خصوص سفر به بریتانیا دسترسی پیدا کنند. و همچنین مدرک بیشتری برای باقی جهان از سابقه اسفبار آزادی بیان و حقوق بشر به طور کل در ایران است. این حرکت بریتانیا را از ارتباط با ایرانیان از جمله از طریق اینترنت باز نخواهد داشت.»






برادر پیروز دوانی: اگر«پیروز» زنده بود، حتما در کنار مردم و جنبش بود
  جرس: 
پیروز دوانی از فعالان سیاسی و فرهنگی بود، که مدتی بعد از آزادی از زندان در تاریخ ۳ شهریور ۱۳۷۷ از منزل خود به قصد رفتن به خانه خواهرش خارج شده و دیگر برنگشت. با گذشت بیش از سیزده سال، پیگیری های خانواد ه او به نتیجه مثبتی نرسیده و مسئولان حکومتی علی رغم شواهد موجود مبنی بر قتل این نویسنده تاکنون مسئولیت قتل او را بر عهده نگرفته اند و او در حقیقت نمونه‌ای از سر به نیست کردن مخالفان در ایران است.
 از جمله فعالیتها و تلاشهای وی تشکیل کانون حمایت از زندانیان سیاسی و اطلاع رسانی و افشاگری در رابطه با قتل عام زندانیان سیاسی دهه شصت بود که به خاطر آن بارها به زندان افتاد و تحت انواع شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفت. وی پس از آزادی بارها مورد تهدید قرار گرفته بود که اگر دست از فعالیت برنداری این بار احضارت نمی کنیم بلکه خفه ات می کنیم. اما علیرغم این تهدیدات وی هیچگاه دست از تلاش برای دفاع از حقوق بشر و برقراری دموکراسی و آزادی در ایران برنداشت.
در شناخت پیروز دوانی همین بس که در دوران حبس خطاب به بازجویش گفته بود: "تمام گفتارهای من در جهت انجام اصلاحات اجتماعی و سیاسی، آزادی زندانیان سیاسی، بازگرداندن پناهندگان که اینک تشنه ی ورود به کشور و پیش خانواده ی خود هستند و فقط از وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب بیم و هراس دارند، آزادی فعالیت احزاب و سازمانها در چهارچوب قانون حتی اگر مخالف حاکمیت باشند، باز گذاشتن دست جوانان در استفاده از امکانات آموزشی و فرهنگی و ورزشی و تعیین سلیقه ی زندگیشان به نوعی که می خواهند، تامین آزادی زنان... در این چهارچوب می باشد. ما محیطی آسوده و آرام، به دور از درگیری و تعرض به حقوق انسانی می خواهیم، محیطی آزاد در جهت تامین حقوق بشر و حتی اگر شما این محیط را تامین کنید ما حرفی نداریم، فقط مسئله بر سر توان شما در انجام این امر است."

متن گفتگوی "جرس" با حسین دوانی برادر پیروز دوانی را با هم می خوانیم:

آقای دوانی در ابتدا لطفا در خصوص پیگیری ها و نتایجی که در خصوص پرونده برادرتان به آن رسیده اید صحبت بفرمایید.


در حقیقت خواهرم از داخل و من هم از خارج این قضیه را پیگیری کردیم. خواهرم با مراکز مختلفی تماس گرفت و او را از دادگستری به دادگاه انقلاب ، پاسگاه و کلانتری، زندان اوین و بیمارستان ها می فرستادند بعد هم می گفتند بروید در تیمارستان ها بگردید و یک بازی غیر انسانی با خانواده به راه انداختند و جواب منفی بود و می گفتند ما اصلا ایشان را نمی شناسیم و مسئولیت آن را نپذیرفتند. من هم در خارج با بیشتر نمایندگان آلمان صحبت کردم و با آقای موریس کاپیتون گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل در امور ایران صحبت کردم اما در پیگیری هایشان به او گفته بودند که آنها در جریان نیستند. خواهرم به هر کجا برای پیگیری مراجعه کرد می گفتند ما بی اطلاعیم و حتما یک نیروی خودسر است و شما باید یک کسی را به ما معرفی کنید و بخاطر همین هیچکدام پرونده ای تشکیل ندادند. و زمانی هم که پرونده ای وجود نداشته باشد مورد بررسی قضایی قرار نمی گیرد. در قتل های زنجیره ای هم چون جسدها پیدا شد، توانستند وکیل بگیرند و پرونده را دنبال کنند و دادگاه تشکیل شد، اگرچه دادگاه به نفع قاتلین تمام شد اما باز تا مرحله ای قابل پیگیری بود. از این طرف آقای زرافشان وکیل پرونده بودند توانست مشکلات در ارتباط با دوانی و شریف را در پرونده ببیند که این دو را از پرونده در آورده بودند و زمانیکه آقای زرافشان اعتراض کردند اما مورد خشم و غضب قرار گرفتند و چند سالی را در زندان گذرانند. اما پرونده هایی که بود به نوعی رونوشت آنها به خارج از کشور آمده بود که آقای لاهیجی آن را در اروپا مطرح کردند و آقای دری نجف آبادی گفته بود که دوانی کمونیست است و باید کشته شود و دستور حکم قتلش را هم محسنی اژه ای داده است. این را آقای اکبر گنجی بیان کردند و گفته بودند که کپی از این فتوی دارد. اگرچه آقای گنجی بخاطر کنفرانس برلین مورد بازجویی قرار گرفت اما مهمترین مسئله این بود که او گفته بود من کپی فتوای قتل را دارم. همینطور آقای عبدالله نوری در جلسه ای در دادگاه خود در خصوص قتل پیروز صحبت کرده بود که بطور خلاصه در روزنامه ها آمد. آقای رضا یوسفیان هم از مجلس ششم در ارتباط با کمیته تحقیق و تفحص با دری نجف آبادی صحبت کرده بود و در مورد قتل پیروز مسائلی را مطرح کرده بود. اما بعد این مسئله پیگیری نشد و ادامه پیدا نکرد. همینطور آقای آرمین از مجلس ششم هم مسائلی در این خصوص مطرح کردند اما نتوانستند جلوتر بروند به علت اینکه به بالاها می رسید، منتفی شد. خلاصه قبول به ربایش و قتل نکردند و حتی در سال 80 و 81 هم دو بار به در خانه پدر من به اسم پیروز احضاریه از دادگاه انقلاب پیچ شمیران می آید که او را برای پاره ای از توضیحات احضار کرده بودند و در واقع یک بازی و ترفند روان پریش با خانواده به راه انداختند.

آقای دوانی در میان صحبتهایتان اشاره کردید که آقای گنجی کپی از دستور قتل پیروز دوانی را در دست دارد چرا این کپی را در اختیار رسانه ها و مجامع بین المللی قرار نمی دهند؟


سوال بسیار خوبی است و متاسفانه ما نمی دانیم چرا اینکار را نمی کنند؟ من از طریق یکی از دوستان اتفاقا این مسئله را مطرح کردم که حتی کپی را در اختیار من بگذارند تا فقط در سایت پیروز بگذارم یا حتی در سایت هم نمی گذارم و فقط کپی را ببینم اما پاسخی نیامد.

چرا؟


واقعا نمی دانم شاید بعنوان یک برگ برنده نگه داشته است و واقعا نمی دانم چرا؟ و به همین جهت نمی توانم قضاوت کنم. تنها مسئله ای که هست چون آقای امیر فرشاد ابراهیمی در آن مرکزی که پیروز را برده بودند کار می کرد و او را می بیند و در نوشته هایش و در نوار قتل های زنجیره ای آورده است که پیروز دوانی به او می گوید من پیروز دوانی هستم و به همه بگو که من را بخاطر نوشته هایم اینجا آورده اند و کسی خبر ندارد و من را ربوده اند. و بعد هم که مهرداد علیخانی در زندان به ایشان می گوید ما پیروز دوانی را همانجا کشتیم و در آنجا دفن کردیم. این مطالبی است که آقای امیر فرشاد ابراهیمی در نوشته هایشان به آن اشاره کرده اند. در پیگیری هایی که خواهر من در ایران انجام می داد آقای حجاریان قبل از اینکه مورد سوء قصد قرار بگیرد به شوهر خواهرم گفته بود دیگر پیگیری نکنید و به همسرتان بگویید دنبال قضیه نرود زیرا کار تمام شده و او کشته شده است. البته ما نمی دانیم کجاست اما می دانیم که کشته شده است. در حقیقت اینها چیزهایی است که ما از قتل برادرم در دست داریم.

پیگیری های خود شما از مجامع بین المللی دقیقا به کجا رسید؟

هیچ، در واقع آنها هم حمایت نکردند و حتی زمانیکه حقوق بشر مجلس آلمان و آقای کاپیتون به ایران نامه نوشتند و ایران هم پاسخ داد که اطلاعی نداریم و اگر خبری شد به شما اطلاع می دهیم و آنها هم دیگر مسئله را دنبال نکردند.

پیروز دوانی یکی از تشکیل دهندگان کانون حمایت از زندانیان سیاسی بودند که نقش موثری در اطلاع رسانی از وضعیت زندانیان سیاسی و نقض حقوق بشر داشتند از فعالیت هایشان و حمایت هایشان از زندانیان سیاسی بگویید؟

پیروز سال شصت، هفت ماه را در زندان گذراند و در آنجا یکسری قضایا و شکنجه ها را دید و مشاهده کرد که خانواده هایی که آنجا می آیند با مشکلات زیادی روبرو هستند. زمانیکه از زندان آزاد شد یک کانونی در حمایت از زندانیان سیاسی تشکیل داد و نشریاتی را هم منتشر می کرد و رسیدگی به خانواده های زندانیان سیاسی را یکی از وظایف خود می دانست و الان خیلی از خانواده ها از تلاش ها و کمک هایش می گویند. در کنار اینها برای خانواده هایی که بضاعت مالی نداشتند تعاون خصوصی درست کرده بود. از سوی دیگر پیروز رابط بین خانواده های کشته شدگان و آقای گالین دوپل (که در آن زمان مسئول بررسی حقوق بشر در ایران بود) بود که این قضیه لو رفت و زندانی شد. بعد از این هم که از زندان بیرون آمد قرار شد بصورت علنی کار کند زیرا کسی که از زندان بیرون می آید خودبخود زیر نظر است و تشخیص داد که علنی کار کند. شرکت پژوهشی پیام پیروز را تشکیل داد و شروع به انتشار نوشته هایی در مورد نقض حقوق بشر کرد و سال 1376 هم یک سازمانی بنام دموکراسی برای ایران را تشکیل داد که ارتباط زیادی با آقای فروهر داشت و زمانیکه پیروز را گرفتند، ایشان پیگیر بودند و شب پیش از اینکه به قتل برسند خانم فروهر با مادرم تماس گرفته بود و می گفت نگران نباشید ما دنبال کار او هستیم که فردا این عزیزان را به قتل رساندند. بعد که پیروز از زندان آزاد شد دوباره حمایت از خانواده های زندانیان سیاسی را دنبال کرد و کمکهای مالی و عاطفی زیادی به خانواده ها می کرد.

علی رغم تلاش مقامات حکومتی بر حذف نام مرحوم پیروز دوانی از کشته شدگان قتل های زنجیره ای، نام او با این قتلها پیوند خورده و با گذشت سیزده سال هنوز در افکار عمومی جریان این قتل ها دنبال می شود تا جاییکه زندانیان سیاسی نیز طی بیانیه ای خواهان پیگیری این فاجعه عظیم شده اند. شما علت زنده ماندن نام این عزیزان در افکار عمومی در چه می دانید؟

ببینید در جامعه ای که سازمان سیاسی نباشد نشریات آینه جامعه می شوند. اینها با گسترش نشریه و با اعلام موضع و خبر رسانی خطری برای حکومت می شوند و حکومت در مقابل آنها ناتوان می شود. خطر آنها از این منظر است که در میان مردم اتحاد ایجاد می کنند و اطلاع رسانی می کنند. اگر توجه کرده باشید در این مجموعه سال هفتاد و هفت از هر جریانی یک نفر را دچار دردسر کرده اند. پیروز را بدلیل اینکه از جریان چپ بود و زنده یاد فروهر را به این دلیل که در زمانی با اینها کار می کردند و بعد قطع رابطه کردند و به آزاد اندیشی اعتقاد داشتند و روشی را پیش گرفته بودند که نیروهای ملی را می توانستند گرد هم جمع کنند. از طرف دیگر از کانون نویسندگان کسانیکه در ارتباط با مردم بودند و بینش ایجاد می کردند مورد حمله قرار گرفتند، مجید شریف نمونه آن است. در زمان آقای خاتمی اینها می خواستند بگویند از هر جریانی که انتخاب شود ما راه خودمان را می رویم چه چپ و چه جریان های فکری مخالف و حتی نیروهای مذهبی که در شاخه ای دیگری باشند رحم نمی کنند. در حقیقت قتل های زنجیره ای ضرب آهنگی بود که نشان دهند به کسی رحم نمی کنند. فروهر ها سابقه درخشانی دارند از دوران مصدق (که جمهوری اسلامی اصلا با مصدق همراهی ندارد) به این طرف سعی کردند در این رژیم چهره ای فعال داشته باشند و با مردم همراه باشند و نگاهی ملی داشتند. پیروز هم کارهای تحلیلی سیاسی و انتقادی داشت و اگر در بولتن هایش دقت کنید بحث هایی که امروز در جامعه در رابطه با قانون اساسی می شود اولین بار پیروز در خصوص تضادهای درونی قانون اساسی مطلب نوشت که قانون اساسی جمهوری اسلامی ضد حقوق بشر است. سیصد سوال که اقای خمینی قول داده و از طرف خودش نقض کرده بود، مطرح کرده بود و در مورد خامنه ای که حامیشان در آن زمان عسگر اولادی و اینها هستند اگر نخواهد حرف آنها را گوش کند بر او آن می رود که بر دیگران و مخالفان اولیه رفته است. در خصوص قتل سامی اولین قتل زنجیره ای مطلب نوشته و در خصوص نیروهای سیاسی که چگونه حمله کردند و آنها را کشتند و در ارتباط کردستان و گنبد که چگونه این ملت را از بین بردند...
ببنید مسئله دموکراسی در ایران مسئله بسیار پیچیده ای است و پیروز تلاش داشت یک حرکت هماهنگ ایجاد کند تا همه از هر جریان فکری بر سر یک میز بنشینند و در جهت برقراری دموکراسی گفتگو کنند. حتی یکی از بولتن هایش نوشته "با هر تولدی حقی زایش می شود". بنابراین ما هر روز قانون را باید به روز کنیم و به نفع مطالبات نسل جدید و برقراری آزادی و دموکراسی تغییر دهیم. خوب همه اینها باعث شد تا او مورد خشم جمهوری اسلامی قرار گیرد. و جوانان بویژه توجه زیادی به اندیشه او داشتند. ببنید در ایران حقوق بشر معنایی نداشته است و بعد از ده و دوازده سال گفتن در این زمینه هنوز جدید است همه در باره حقوق بشر صحبت می کنند اما نمی دانند چطور باید عمل کنند. پیروز هم یکی از وجوه کارهایش پرداختن به حقوق بشر و حقوق زنان بود و به همین سبب مورد توجه قرار گرفت. یعنی نگاه آگاهانه به قانون و برخورد آن با حقوق بشر باعث آگاهی بخشی بویژه به جوانان بود.
 یکی از دیگر ویژگی هایش قلم ساده و مردمی او بود که مورد توجه قرار می گرفت. وقتی به محمد مختاری نگاه می کنیم در زمینه شعر و ادبیات راهگشای یک نوع حرکت ضد مردسالاری و برقراری آزادی در ایران است. یا نوشته های آقای پوینده را بررسی و مطالعه می کنیم می بینیم که یکی از فعالان و مترجمان حقوق بشر است. خوب جامعه ای که مدافعان حقوق بشر را به قتل می رساند وای به حال آن جامعه! پس وظیفه ماست که نوشته های این نویسندگان را بدقت مورد توجه قرار دهیم زیرا مفهومی را باز می کند که در جامعه ما بیگانه است. بنابراین نگاه جامعه به افراد این چنینی بیشتر می شود و وظیفه شناساندن اندیشه های این نویسندگان بر عهده سازمان های سیاسی و روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان و محققان است. بخاطر همین است زمانیکه نویسندگان به زندان می افتند مردم نسبت به آن حساسیت و واکنش نشان می دهند. مثلا اوایل انقلاب زمانیکه کشتاری صورت می گرفت کسی حرکتی نمی کرد زیرا اصلا کسی فکر نمی کرد، اما الان که اتفاقی می افتد همه در جریان هستند و جوانان چون زیر همین فشار هستند و همدلی و نگاه جوان و مدرن می خواهند واکنش نشان می دهند.


الان حضور ذهن دارید یک خاطره ای از برادرتان یا از ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی او برای خوانندگان ما بگویید؟
پیروز در دوران مدرسه همیشه حرکت جنجالی داشت و معلمها هم می گفتند یک بچه جنجالی و شلوغ و پر تحرک است. همیشه هم دنبال تحقیق و کارهای فکری بود و خاطرم است زمانیکه از زندان بیرون آمد به او گفتم کمی آرامتر و فقط یک جمله گفت که آدم یکبار می آید و یکبار می رود. مبارزه برای سربازی نیست که وقتی دو سال آن تمام شد خدمت به مردم و نظام هم تمام شود بلکه مبارزه در تداوم آن شکل می گیرد. یکی از ویژگی های دیگرش شادابی او و روحیه بشاش او بود و در برخورد هایش با همه، بویژه با نسل جوان علاوه بر شوخی سعی می کرد بفهماند که زندگی فقط یک لحظه شاد نیست، بلکه یک مسئولیتی هم می خواهد. پیروز علاقه زیادی به دانستن و شکفتن داشت و سعی می کرد گسترش معنا در خودش ایجاد کند.

فکر می کنید با توجه به اینکه یکی از حامیان زندانیان سیاسی و خانواده های آنها بود اگر الان در میان ما بود چه واکنشی نسبت به این برخوردها و فشارهایی که به زندانیان سیاسی و خانواده های آنان و همچنین حصر رهبران جنبش سبز نشان می داد؟

ببنید من از نوشته های خودش می گویم زیرا آن زمانیکه انتخابات در مورد آقای خاتمی انجام می شد پیروز چند کار انجام داد. نوشته های آقای فرج سرکوهی را منتشر کرد یا در بولتن هایش مصاحبه کسانیکه در زندان بودند (اعم از مجاهد و هر جریان فکری علی رغم اینکه با مجاهدین اختلاف داشت) کار می کرد. با خانواده هایی با جریان های فکری مختلف مصاحبه می کرد و اطلاعات زندانیان سیاسی را در بولتن می زد که کاری ماندگار شده است. زیرا یک نگاه داشت که انسان باید حرفش را بزند و انسان در برخورد نظر است که متحول می شود نه با گرفتن و بستن. وقتی یک زندانی تحت شکنجه قرار می گیرد و یا مادری برای دیدن فرزندش به زندان می رود و شرایط سختی را تحمل می کند فرقی نمی کند چه جریان فکری است بهایی است یا مسلمان است، مهم این است که از درد مشترک است. همین هم برایش خطر ساز بود. امروز هم اگر در میان ما بود شاید یکی از شماها و فعالین خبرنگار برای بازتاب اخبار زندانیان سیاسی و خانواده های آنان بود. حتی می رفت به کسانیکه تجاوز شده و تحت شکنجه قرار گرفتند عکس بگیرد و اخبار آنها را منتشر کند. همانطور که عکس بسیاری از گورهای دسته جمعی را در بولتن هایش انداخته است. و مسلما همراه و در کنار جنبش بود زیرا یک جنبش ربطی به یک یا دو نفر ندارد جنبش مال همه ماست. ببینید سبز یعنی زندگی، روحیه ، شادابی و جوانی و فکر نکنم کسی با این نگاه مخالف باشد. در این جنبش هم اندیشه های متفاوت قرار می گیرد و هر کسی حق دارد که نظر خود را بدهد. ممکن بود که با آقایان موسوی و کروبی اختلاف نظر می داشت اما از اینکه اینها در حصر باشند ناراحت بود و می نوشت که این کار غیر انسانی است. منی هم که مخالف اینها هستم تمام فعالیتم این است که نباید در حصر باشند. بنابر این اگر در میان ما بود حتما نسبت به این وضعیت جنجال می کرد و همراهی خود را می داشت. او الان در میان ما نیست اما با توجه به بولتن هایش و دفاعش از حقوق بشر حتما در کنار مردم و جنبش بود.




فرمانده سپاه تهران از مقام خود برکنار شد

برکناری چهار مقام سپاه در شش ماه گذشته

با برکناری حسین همدانی٬ فرمانده سپاه «محمد رسول‌الله تهران»٬ چهارمین تغییر مقام‌های سپاه در شش ماه گذشته رقم خورد.
به گزارش روز چهارشنبه (۳۰ آذر) خبرگزاری‌ها٬ محمدعلی جعفری فرمانده سپاه با صدور حکمی محسن کاظمینی را به سمت فرمانده جدید سپاه تهران منصوب کرده است.
حسین همدانی که ۱۹ آبان سال ۸۸ به فرماندهی سپاه تهران منصوب شده بود٬ یکی از  فرماندهان سپاه است که نامش به عنوان یکی از ناقضان حقوق بشر در فهرست تحریم‌های بین‌المللی قرار دارد.
پیش از برکناری آقای همدانی٬ حسین ذوالنور از سمت جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه خداحافظی کرده و جای خود را به عبدالله حاجی صادقی داده بود.
بهرام حسینی مطلق فرمانده سپاه «سید الشهداء» استان تهران آبان ماه جای خود را به علی نصیری داد تا خود فرماندهی سپاه استان البرز را عهده‌دار شود.
یدالله جوانی نیز اول آذر امسال از سمت معاونت سیاسی فرماندهی کل سپاه برکنار و علی اشرف نوری جایگزین وی شده است.
این چهار مقام سپاه در شرایطی از مقام خود برکنار شده‌اند که همگی آنها به طور مستقیم و غیرمستقیم در جریان سرکوب اعتراض‌های مردمی به نتیجه انتخابات سال ۱۳۸۸ نقش داشته‌‌اند.
برخی کارشناسان سیاسی معتقدند برکناری یا استعفای این مقام‌های سپاه نمی‌تواند بی‌ارتباط با انتخابات آتی مجلس و تلاش تازه سپاه برای فرستادن برخی از فرماندهان خود به مجلس باشد.





کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران:

رهبر جمهوری اسلامی بوی امام حسین می‌دهد


کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران می‌گوید علی خامنه‌ای بوی امام سوم شیعیان را می‌دهد و علیرضا پناهیان نیز رهبر جمهوری اسلامی را از «متفکران» اسلامی دانسته که «اندیشه وی برای همه افراد قابل مطالعه است.»
تعاریف این دو روحانی از علی خامنه‌ای روز چهارشنبه (۳۰ آذر) در مراسم رونمایی از کتاب «۷۲ سخن عاشورایی» که مربوط به سخنان رهبر جمهوری اسلامی در خصوص عاشورا است، صورت گرفته است.
کاظم صدیقی گفته که «حرکات امام حسین در وجود حضرت امام و مقام معظم رهبری جلوه کرد و این دو بزرگوار رنگ و بوی امام حسین را دارند بدین طریق به خدا وصل می‌شوند.»
علیرضا پناهیان نیز گفته که «فعالیت‌های مقام معظم رهبری در حوزه تبلیغ دینی به عنوان یک الگو و اسوه و تبیین عالمانه برای دانشجویان و جوانان به حساب می‌آید.»
به گفته آقای پناهیان «داشتن آشنایی با قرآنکه فرد بتواند چارچوب آن را موضوع‌بندی کند، فقط در رهبر معظم انقلاب وجود دارد.»
وی اظهار کرده است: «ما کسانی را که در تحلیل تاریخ، بویژه تاریخ اسلام تبحر داشته باشند، زیاد نداریم و بی‌شک مقام معظم رهبری یکی از عالمان تحلیل‌های بی‌بدیل و بکری است.»
این روحانی محافظه کار در بخش دیگری از سخنان خود از رهبر جمهوری اسلامی به عنوان یکی از روحانیون روشنفکر و انقلابی یاد کرده است.
تعاریف و تمجید‌های اغراق آمیز از رهبر جمهوری اسلامی پس از اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات سال ۸۸ از سوی روحانیون نزدیک به وی برخی فرماندهان سپاه شدت گرفته و همچنان ادامه دارد




کسری ۶۰۰ میلیارد تومانی بیمارستان‌های دولتی

سحام نیوز: معاون درمان وزارت بهداشت گفت: بیمارستان‌های دولتی و دانشگاه‌های علوم پزشکی بعد از هدفمندی یارانه‌ها با کسری شدید ۶۰۰میلیارد تومانی جبران نشده مواجهند، برخی مراکز حتی توان پرداخت قبض‌ها را ندارند و به قطع برق، آب و گاز تهدید می‌شوند و کیفیت خدمات بیمارستانی نیز افت کرده است.
به گزارش فارس حسن امامی رضوی درباره تاثیر هدفمندی یارانه‌ها بر خدمات درمانی کشور گفت: اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها آثار مثبتی داشته که موجب صرفه‌جویی و کاهش مصرف انرژی، آب، برق و گاز توسط مردم به تبع آن در بیمارستان‌ها شده است. ‌اما مساله مهم این است که بعد از اجرای هدفمندی یارانه‌ها و افزایش هزینه‌ها در کشور پیشنهاد وزارت بهداشت این بود که امسال تعرفه خدمات پزشکی به‌طور متوسط ۲۳درصد افزایش یابد تا بار افزایش هزینه‌ها برای بیمارستان‌ها و مراکز درمانی جبران شود اما به هر حال دولت موافقت نکرد و به افزایش ۹درصدی تعرفه‌ها رأی داد.



رشد ۱۰‌درصدی طلاق در مقابل فقط ۲درصد رشد ازدواج

سحام نیوز: تعداد ازدواج‌های ثبت‌شده در هفت‌ماهه ابتدای سال ۱۳۹۰ به نسبت مدت مشابه سال ۱۳۸۹ رشد دو‌درصدی را نشان می‌دهد. به گزارش روابط عمومی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، تعداد ازدواج‌های ثبت‌شده در دفاتر ازدواج در هفت‌ماهه ابتدای امسال ۵۱۵‌هزار‌و ۸۶۰ فقره بوده که در مقایسه با هفت‌ماهه ابتدای سال گذشته، دو درصد رشد داشته است. همچنین تعداد طلاق‌های ثبت‌شده در دفاتر ثبت طلاق تعداد ۷۹‌هزار‌و ۷۲۷ فقره بوده است که به نسبت مدت مشابه سال قبل ۱۰درصد رشد داشته است.



هر افغانی ۲۹۰ریال، هر ۱۰۰۰دینار عراق ۱۳۵۰۰ ریال

سحام نیوز: روزنامه شرق در شماره امروز صبح خود گزارشی از ارز بازار ارائه کرد:
روند کاهشی ارزش ریال ادامه دارد. در روزهای گذشته هر روزی که دلار رکورد جدیدی را در بازار آزاد ارز ایران از خود برجای می‌گذاشت، تیتری تکراری شنیده می‌شد «ارزش واحد پولی ایران به پایین‌ترین سطح خود در برابر دلار رسید»، روند همچنان ادامه دارد و دلار خیال کوتاه‌آمدن ندارد و ارزش پول ایران نیز گویی حرفی برای گفتن پیدا نمی‌کند. در این روزها رشد ۳۴درصدی ارزش دلار در مقابل ریال طی سال ۹۰ تمامی نگاه‌ها را به سمت خود کشانده است اما نباید فراموش کرد و نادیده گرفت که ارزش ریال این روزها تنها در جمع ارزهای پرطرفدار، ارزش خود را از دست نمی‌دهد، چرا که ارزش واحد پولی کشور در جمع کشورهای همسایه نیز جایگاه خوبی را برای خود نمی‌بیند. این روزها هر افغانی افغانستان، در بازار غیررسمی ارز پایتخت ۲۹۰ ریال به فروش می‌رسد و این در حالی است که از شهریورماه تاکنون ارزش واحد پولی افغانستان نیز در مقابل ریال ایران سیر صعودی داشته و توانسته است ۴۰ ریال ارزش خود را افزایش دهد. بر همین اساس سه ماه پیش هر افغانی ۲۵۰ریال دست به دست می‌شد. دیروز همچنین هر روپیه پاکستان نیز در مقابل ۱۹۰‌ریال ایران فروخته شد که نشانی از رشد ارزش نسبت به شهریورماه سال‌جاری را با خود داشت. در شهریورماه هر روپیه پاکستان، ۱۷۰ریال بود که توانسته است رشد ۲۰‌ریالی ارزش را در مقابل ریال ایران با خود همراه کند. هزار دینار عراق نیز این روزها در مقابل ۱۳هزارو ۵۰۰ریال ایران مبادله می‌شود. پول واحد عراق در حالی ۱۳هزارو ۵۰۰ریال به دست متقاضیانش می‌رسد که صرافان این ارز را از دارندگانش ۱۲هزار ریال می‌خرند. در میان همسایگان ایران، ارزش واحد پولی جمهوری آذربایجان حرف‌هایی برای گفتن دارد. هر منات جمهوری آذربایجان، در بازار ارزفروشان تهران ۱۸هزار ریال به فروش می‌رسد، این ارز از سوی صرافان ۱۶هزار و ۵۰۰ریال از دارندگانش خریداری می‌شود. هر لیر ترکیه دیگر همسایه ایران نیز در مقابل ۸۱۰۰ریال مباله می‌شود و ۷۶۰۰ریال نرخ خرید این ارز از سوی صرافان است و این در حالی است که کمی دورتر از مرزهای ایران، هر روپیه هند نیز در مقابل ۳۲۰ریال دست به دست می‌شود. دیروز در چهارراه استانبول، هر بات تایلند، ۵۰۰ریال ارزش داشت و هر رینگیت مالزی نیز در مقابل ۴۷۵۰ریال معامله و ۴۴۵۰ریال برای خرید از دارندگانش قیمت‌گذاری شد. در این روزها که همه جا حرف از کاهش ارزش ریال در مقابل سایر ارزهای معتبر است و ارزش ریال به پایین‌ترین سطح در مقابل دلار و یورو رسیده مشتریان ریال عربستان برای خرید این ارز باید ۳۷۰۰‌ریال بپردازند و هر لیره سوریه نیز ۲۷۰ریال ارزش دارد. هر یوآن چین نیز در برابر ۲۳۰۰ریال ایران ارزش دارد، این در حالی است که هر دینار کویت در برابر ۴۵هزار ریال ایران معامله می‌شود. در این میان شاید بتوان ارزش درام ارمنستان را در میان کشورهای همسایه ایران، نزدیک‌ترین ارزش پولی به ریال ایران دانست. درام این روزها در مقابل ۴۰ریال ایران مبادله می‌شود که البته باز هم ارزش بیشتری نسبت به واحد پولی کشور دارد.




در انتخاباتی که رأي مردم به هيچ‌ انگاشته شود نمی توان شركت كرد

جبهۀ مشارکت ایران اسلامی: در انتخابات نمایشی مجلس نهم شرکت نمی کنیم

جبهۀ مشارکت ایران اسلامی در تبیین وضعیت موجود و اعلام موضع در قبال انتخابات نهمین دورۀ مجلس بیانیه ای صادر کرد.
جبهه مشارکت ایران اسلامی در جمع‌بندی خود به این نتیجه رسیده است که با کمال تأسف اراده حاکمیت، برگزاری انتخابات نمایشی است که حاصل آن مجلسی فرمایشی خواهد بود که جایگاه آن به مراتب از مجلس هشتم نازل‌تر است. ما بر این عقیده هستیم در انتخاباتی که در فضای آزاد برگزار نشود، نامزدهای مردمی اجازه ورود و رقابت نداشته باشند و از آن مهم‌تر رأی مردم به هیچ‌ انگاشته شود نمی توان شرکت کرد و به همین دلیل تصمیم خود مبنی بر عدم شرکت در انتخابات مجلس را به اطلاع عموم ملت ایران می‌رسانیم.
به گزارش نوروز، در این بیانیه آمده است: اصلاح‌طلبان و جنبش سبز در این دو سال و اندی بسیار کوشیدند تا عقلانیت بر کشور حاکم شود و به همین جهت بارها از سوی بر اندازان نشسته بر سریر قدرت و یا دشمنان ایران متهم به هر اتهامی شدند اما بر اساس راهبرد اصلاح‌طلبی بر این عقیده پای فشردند که راه نجات کشور نه براندازی وانقلاب است و نه جنگ و تحریم و از آن سوی نه سرکوب و فشار و تیغ و درفش و زندان. تنها راه نجات کشور برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه وپای بندی به نتایج آن است هرچه که می خواهد باشد، و آنچه سبب می‌شود شهروندان با طیب خاطر در انتخابات حاضر شوند، مشاهده اراده حاکمیت برای اصلاح است. و مهم‌ترین علامتی که از سوی حاکمیت باید به ملت داده می‌شد عمل به پیشنهادات سه‌گانه خاتمی بود که با کمال تأسف نه تنها به آن‌ها وقعی نهاده نشد بلکه لجاجت و خودکامگی اقتدارگرایان را بیشتر کرد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در پیش روی ماست و این در حالیست که سؤال بزرگی در ذهن آحاد ملت ایران موج می زند. سؤال این است که باتوجه به کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و نتایج آن که چیزی جز تند باد فساد و ناکارآمدی نبوده است آیا می توان به انتخابات در پیش رو و نتایج حاصل از آن امیدی داشت؟ پاسخ به این سؤال نیازمند تبیین آئین و مرام اصلاح‌طلبی، مروری تاریخی از روند انتخابات در جمهوری اسلامی و آینده ایران است. جبهه مشارکت ایران اسلامی در اینجا می‌کوشد تا با ارائه دیدگاه تحلیلی خود، هر چند به اختصار، مردم بزرگ ایران را در رسیدن به تصمیمی خردمندانه که آینده ملت و کشور را رقم خواهد زد، یاری رساند:
اصلاح‌طلبی و انتخابات: در مورد اصلاح‌طلبی بسیار گفته‌ شده است، امروز همه بر این باور اتفاق نظر دارند که اصلاح‌طلبی نه براندازی است و نه رسیدن به هدف مشروع با هرابزار و قیمت. اصلاح‌طلبی به دنبال اصلاح تدریجی وضع موجود از طریق ساز و کارهای قانونی و مدنی است . در دوران حیات اصلاح‌طلبی جدید که قریب ۱۵ سال طول کشیده است به مقتضای زمان، شیوه‌هائی به کار گرفته شده که همگی برخورداراز ویژگی‌های قانون پذیری، خشونت‌گریزی و درون‌زائی بوده است. بر این اساس اصلاح‌طلبی نه تنها یک روش، بلکه یک آرمان، یک راهبرد و یک هدف نیز بوده هست. به باور ما تنها راه نجات کشور اصلاح‌طلبی است. ما اصلاح‌طلبی را دایره بسته‌ای نمی دانیم که تنها گروه‌های سیاسی خاصی به آن تعلق داشته باشند. اصلاح‌طلبی به رسمیت شناختن اصل “ایران برای همه ایرانیان ” با همه تنوع و تکثرهای موجود در جامعه ایران است و اصلاح‌طلب به دنبال رسیدن به فضائی است که در آن همۀ این عقاید، نظریات و سلیقه‌ها بدون واهمه و بدون هیچ مانعی امکان بروز پیدا کنند و دراداره کشور و ساختن ایران سهم بایسته و شایسته خود را ایفا کنند و در ارکان قدرت نمایندگان واقعی خودرا بیابند.
اصلاح‌طلبی انتخابات را مهم‌ترین ابزار رسیدن به این هدف می داند و البته انتخابات را محدود به یک پروژه چند ماهۀ فعالیت‌های تبلیغاتی و روزرأی‌گیری نمی‌کند. به باور ما انتخابات آزاد، سالم و منصفانه آن است که همه مقدمات و زمینه ها و بسترهای آن ازپیش فراهم بوده و به مؤخرات و لوازم آن نیز از سوی حاکمیت پای‌بندی وجود داشته باشد. انتخابات بدون فضای مناسب سیاسی ووجود احزاب و نهادهای مدنی و صنفی مستقل و آزاد چندان معنایی ندارد. بدون وجود رسانه‌هایی آزاد و بی‌سانسور، نمی‌توان انجام انتخابات واقعی را انتظار داشت و بالاخره بدون وجود نهادهای ناظر بی‌طرف و برگزارکنندگان امین و صادق، انتخابات صرفاً یک نمایش خواهد بود. از سوی دیگر حتی اگر برگزاری انتخابات، آزاد و بدون مشکل باشد اما پس از آن برای منتخبان ملت در راه ایفای وظیفه نمایندگی موانع و مشکلات تراشیده شود و به عبارتی مجلس یا دولتی دست بسته و بی‌خاصیت و گوش به فرمان بر روی کار آید انتخابات جز اتلاف وقت وسرمایه ملت حاصلی در بر نخواهد داشت. گرچه نفس برگزاری انتخابات پس از جنبش مشروطه، ولو با حداقل موازین، در مقاطعی آزادگان و دلسوزانی چون مدرس و مصدق را به خانه ملت برده و مجلس را چراغ راه ساخته است تا دربرابر ناراستی ها و کژی ها ایستاده و ملت را از عمق فجایع اداره کشور آگاه ‌ساخته اند اما سوگمندانه باید اعلام کرد که مجلس ششم شورای اسلامی آخرین مجلسی بود که بطور نسبی نمایندگان واقعی مردم را در خود جای داد و فریاد اعتراض و تحصن نمایندگان اصلاح طلب این مجلس در جلوگیری از نمایش و کودتای انتخاباتی مجلس هفتم نیز شنیده نشد.
جنبش اصلاح‌طلبی در دوره اخیر تاریخ ایران ، یک جنبش تولد یافته از پروسه انتخابات است و لذا هیچ‌گاه به انتخابات بی‌توجه نبوده و در همه حال براین امر مصر بوده‌است که راه رسیدن به قدرت و حاکمیت جز از طریق یک انتخابات آزاد، سالم و منصفانه موضوعیت و مشروعیت ندارداما این نگاه به انتخابات باعث نشده است تا انجام هرانتخاباتی را مشروع قلمداد کرده و به خود اجازه دهد در آن شرکت کند. اصولاوجه ممیزه یک اصلاح‌طلب واقعی از اصلاح‌طلبان صوری در همین است که اصلاح‌طلب صادق تنها در انتخاباتی شرکت می کند که حداقل هایی از معیارها و استاندارهای یک انتخابات آزاد و منصفانه را داشته باشد و در غیر این صورت شرکت در انتخابات جز برافروختن آتش اقتدارگرایی که هستی ملت را خواهد سوزاند نتیجه‌ای در برنخواهد داشت. ما انتخاباتی را طالب هستیم که در آن دو شاخص رقابت ومشارکت موجود باشد و معتقد هستیم مشروعیت هر انتخاباتی وابستگی تام به میزان تحقق این دو شاخص دارد و این دو شاخص تحقق پیدا نمی کند مگر در عمل به پیش‌نیازهایی که در بالا بر شمرده شد و یکی از وظایف اصلاح طلبان تلاش برای تحقق این وضعیت بوده است. سلاح اصلاح‌طلبان در این مبارزه مدنی، اندیشه، زبان و قلم بوده است و جای تعجب نیست که مخالفان اصلاح‌طلبی نیز در این میدان تاآنجا که توانسته‌اند به نبرد با تفکر و اندیشه پرداخته‌، زبان‌ها را بریده‌اند و قلم‌ها راشکسته‌اند.
آنچه امروز ارکان اقتدارگرائی را در کشور ما نگران کرده است نه تحریم‌های جهانی و انزوای بین‌المللی است و نه حتی تهدید‌های نظامی. آن‌ها از شیرمردان و شیرزنانی در هراس هستند که تنها با اتکای به خداوند و با پشتوانه ملت حتی در بیغوله‌های انفرادی و وضعیت کهریزکی نیز بی‌هراس از نام و نان و جان حرف حق خود را بر زبان جاری می‌کنند و مردم را به ایستادگی در برابر ظلم و به صبوری در اقامه حق و داد فرامی‌خوانند.
انتخابات و جمهوری اسلامی: بی شک پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی بزرگ‌ترین حادثه تاریخ نیمه دوم قرن بیستم در ایران و جهان بوده است. برشمردن ویژگی‌های این انقلاب خارج از حوصله این بیانیه است اما باید به این نکته اشاره کرد که انقلاب اسلامی از معدود انقلاب‌های جهانی است که شعار آزادی را سرلوحه خود قرار داده بود و به همین جهت امروز کارنامه این
انقلاب را باید با شاقول و معیار وجود آزادی در جامعه ایران جستجو کرد وبی تردید مهم‌ترین تجلی آزادی را باید در نحوه برگزاری انتخابات و سپس میزان اثرگذاری نمایندگان ملت (در هر سطحی) در روند اداره کشور جستجوکرد.
در نگاهی کلی به روند انتخابات در جمهوری اسلامی، در می‌یابیم که متأسفانه با گذشت زمان به عوض تحکیم مردمسالاری، پایه‌های اقتدارگرایی محکم شده است و به عوض اینکه چتر جمهوری اسلامی روز به روز دایره شمول خود را گسترده تر کند و ایرانیان بیشتری را در زیر خود گردآورد، بسته‌ و بسته‌تر شده است و هر روز به بهانه‌ای عده‌ای را از قطار نظام پیاده کرده‌اند و جای تأسف دارد که اکثر کسانی که شامل این برخورد شده‌اند نه افراد خودکامه و منفعت‌طلب بلکه انسان‌های طرفدار مردمسالاری، متدین، آزاداندیش و دلسوز با سوابق روشن مبارزاتی بوده‌اند.
در زمان حیات امام ما شاهد برگزاری انتخاباتی نسبتا آزاد و در هر حال قابل قبول بودیم بخصوص انتخابات مجلس اول، اما روند حوادث مثل اقدامات جنایتکارانه تروریست‌ها و جنگ تحمیلی سبب شد تا در گذر زمان دایره انتخابات مردم محدودتر شود ولی به گونه‌ای نبود که ملت نتواند در میان نامزدهای موجود افراد تاحدی مطلوب خود را پیدا کند. اما پس از رحلت امام، انتخابات در یک روند تدریجی ماهیتی دیگر پیدا کرد. ابتدا بدعت نظارت ناصواب و غیرقانونی استصوابی شورای نگهبان به محدودکردن بیش‌تر و بیش‌تر دایره خودی ها پرداخت وکسانی که در زمان امام و بخصوص در انتخابات مجلس سوم با نهیب امام مجبور به کنار گذاشتن حربۀ استصواب شده بودند در غیبت او بی محابا و به صورتی آشکار از آن بهره گرفتند. البته این تیغ بر اساس فشار اجتماعی و سیاسی گاهی نیزکند شد مانند انتخابات مجلس ششم که بسیاری از اصلاح طلبان توانستنداز شر آن در امان بمانند و به مجلس راه یابند. این تیغ اکنون به عنوان سلاح استراتژیک اقتدارگرایان، در بالای سر هر کس قرار دارد که چون و چرایی در کار آنها داشته باشد.
اتفاق بعدی در انتخابات پس از امام دخالت غیرقانونی و تغییر نتیجه آرای مردم بود. این اتفاق بار اول به طور آشکار در انتخابات مجلس ششم آشکار شد که در آن نمایندگان واقعی مردم از تهران، اراک و هشترود از ورود به مجلس باز داشته شده و به جای آن‌ها سه تن که مورد نظر شورای نگهبان بودند وارد مجلس شدند. البته مجلس ششم در اقدامی ناتمام اعتبار نامه دو تن از این افراد را رد کرد اما در مورد نفر سوم که با ابطال بیش ازهفتصد هزار رأی مردم تهران و با حمایت آشکار و علنی اصحاب قدرت وارد مجلس شده بود
بدلائلی توفیق نیافت. اوج دستکاری در آرای مردم در انتخایات ریاست جمهوری دهم بود که بنا به اظهار افراد مطلع با افزودن و جابجایی حدود ۱۰ میلیون رأی، کودتای انتخاباتی به معنای واقعی آن شکل گرفت و ما زان پس تا امروز شاهد تبعات فاجعه بار آن در همه عرصه‌های اداره کشور هستیم. تقلبی که پیامدش امروزگریبان خود کودتاچیان را گرفته است و هم اینان نمی‌دانند با حاصل کار خود چگونه برخورد کنند.
حادثه سوم در زمان پس از امام، بی‌اثر شدن تدریجی نقش مجلس شورای اسلامی است.مجلسی که قرار بود در رأس امور باشد در نهایت در مجلس هشتم به موجودی تبدیل شد “گوش به فرمان” ، به گونه ای که خود طرح ” نظارت بر نمایندگان ” را تدوین و تصویب کرد و در فرایند یک استیضاح و درفاصلۀ یک تنفس تغییر رای داد، اقدامی که فریاد اعتراض برخی راهیافتگان وابسته محافظه‌کار را نیز درآورد. مجلسی که دیگر نه توان نظارت و استیضاح و سؤال دارد و نه رمق قانون‌گذاری و مجبور است فقط دیکته بنویسد، بودن یا نبودنش چه فرقی دارد؟ جز اینکه هزینه روی دست ملت گذارد؟
هر چند درایران انتخابات آزاد به معنای آنچه در دنیای دموکراتیک مرسوم است جز در برهه های خاص وجود نداشته است اما همان شبه دموکراسی موجود در جامعه ایرانی به نفع مردم و تقویت پایه‌های مردمسالاری بوده است و تلاش برای ارتقای این شبه ‌دموکراسی از طریق مشارکت فعال در انتخابات و ورود عناصر مردمسالار به پایه‌های قدرت نه فقط سبب می شده است تا مدنیت و نهادهای مدنی در ایران رشد یابند بلکه عناصر مستبد و غیر دموکرات حکومت را نیز با چالشی بزرگ بخصوص چالش‌های نظری مواجه می کرده و آن‌ها را ناگزیر می ساخته است تا نتوانند به شیوه حاکمان مستبد عراق و لیبی عمل کنند. شاید مهم‌ترین نتیجه این ‌دموکراسی ناقص، سرنوشت کاملا متفاوت ایران با عراق صدام حسین و لیبی معمر قذافی بوده است که علی‌رغم تصمیم ابرقدرت‌ها در سرنگونی جمهوری اسلامی، کشور توانسته است در طوفان حوادث جهانی با هزینه‌ای نه چندان زیاد به راه خود ادامه دهد. عکس العمل طبیعی مردم به این امر نیز در نوع رأی آن‌ها در انتخابات گوناگون تجلی یافته است. مردم کوشیده‌اند تا با واقع‌نگری در هر انتخابات کسانی را انتخاب کنند که فاصله بیشتری با تفکر و شیوه اقتدارگرایانه دارند که آخرین تجربه در این باره انتخابات دهم ریاست جمهوری با مشارکت فعال و بالای مردم بود که کودتای انتخاباتی اقتدارگرایان را درپی داشت. عدم پاسخگویی حاکمیت به اعتراضات مردم در باره نتیجه اعلامی این انتخابات که با شعار ” رای من کو ” به خیابانها آمدند و اصرار بر ادامه همان رویه انتخاباتی آیا در حال حاضر همین دموکراسی ناقص را به مخاطره نیانداخته است؟
به گمان ما از سال ۸۸ رفتار حاکمیت چنین نشان می دهد که آن‌ها از بازی مردمسالاری و تظاهر به پایبندی به آن خسته‌ و بر آن شده‌اند تا بی‌محابا با هر آنچه قدرت مطلقه را به چالش می کشد مبارزه کنند و در اینراه از بدنامی خود و تخریب منافع ملی و سقوط ایران نیز واهمه‌ای ندارند.این روند استحاله، نشانگر بیماری بزرگی است که اگر ملت ایران برای آن چاره‌ای نیندیشند، در سال‌های آینده سبب ویرانی کشور و بیچارگی ملت خواهد شد، هرچند تاکنون نیز ضررهای جبران ناپذیری به کشور وارد کرده است.کافی است در بعد اقتصادی به ارقام شاخص‌های کلان اقتصادی کشور در سال های حاکمیت یکدست اقتدارگرایان به رغم بهره مندی از درآمد بالا و افسانه نفت نگاهی بیندازیم؛ نرخ بالاو دو رقمی بیکاری، گرانی و تورم کمر شکن، رشد اقتصادی نازل که حتی در بحرانی‌ترین شرایط کشور نیربی‌سابقه بوده است، رشد پایین سرمایه‌گذاری، تعطیلی روزافزون بنگاه‌های صنعتی و اقتصادی، ور شکسته شدن کار آفرینان ،از بین رفتن کشاورزی و تبدیل شدن کشوربه یکی از بزرگ‌ترین وارد کنندگان محصولات کشاورزی و دامی و….بر هیچ‌کس پوشیده نیست. همچنین در بعد اجتماعی رشد بی سابقه آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و بزهکاری و جرم و جنایت کیان کشور را به مخاطره انداخته است. این همه شوربختی حاصل سوء مدیریت کسانی است که انتخابات را از مسیر خود منحرف کرده و کسانی را بر سر کار آورده اند که شایستگی و صلاحیت و لیاقت اداره کشور را ندارند. اینان باید در حال و آینده جواب‌گوی خسارت‌های عظیمی باشند که بر کشور وملت ایران وارد کرده‌اند. به همین دلیل است که امروز برای ملت ما این سؤال وجود دارد که اولا رأی ما چه تأثیری در نتیجه انتخابات دارد؟ ثانیا با این ساختار موجود حتی اگر نمایندگان واقعی ملت به مجلس راه یابند آیا به آن‌ها اجازه داده می‌شود به وظایف قانونی خود عمل کنند و امور را طبق خواست مردم تمشیت کنند؟
انتخابات مجلس نهم: آنچه امروز در فضای سیاسی کشور می‌گذرد هیچ نشانه‌ای دال بر اراده حاکمیت برای برگشتن از اشتباه تاریخی و ایران‌سوز برگزاری انتخابات ۸۸ ندارد. در آن انتخابات جواب اعتراضات قانونی و مدنی مردم با داغ و درفش داده شد.جوان‌های کشور در خیابان‌ها به خاک و خون غلطیدند. سهراب‌‌ها و نداها به جرم حق‌طلبی کشته شدند و هزاران نفر به جرم شعار «رأی من کو» به زندان‌هایی افتادند که شرح وقایع این زندان‌ها هر انسان منصف را به لرزه می‌اندازد.
صدها استاد دانشگاه و روحانی، دانشجو و معلم، هنرمند و روزنامه نگار، فعال سیاسی و اجتماعی،کارآفرین و کارگر از هرگروه سنی و جنس هنوز در زندان‌ها به سر می‌برند در حالی که ازبدیهی‌ترین حقوق قانونی و مدنی یک زندانی عادی نیز برخوردار نیستند وهنوز شاهد هجوم شبانه و روزانه مأموران به خانه و یا محل کار افراد هستیم. هنوز احضارهای پی در پی و تهدیدهای گوناگون به هدف ایجاد رعب و وحشت در دستور کار نهادهای امنیتی و نظامی است. هنوز نیروهای نظامی نه فقط بر مقدرات سیاسی کشور حاکم هستند که اقتصاد ملی را نیز در قبضه خود در آورده‌اند و چنان عرصه را بر کارآفرینان و سرمایه‌گذاران بخش خصوصی تنگ کرده‌اند که آن‌ها نیز از خیر خدمت به وطن گذشته‌اند تا آسیب نبینند. هنوز دانشگاه‌ها در اشغال نیروهای شبه‌نظامی و وابسته است و هر صدای حق‌طلبی و آزاد اندیشی در گلو خفه می‌شود و اساتید مبرز و دانشجویان آینده‌ساز یک به یک تصفیه می‌شوند. و صدها دانشجو به اشاره نیروهای امنیتی از تحصیل محروم میشوند. هنوز فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی معمول یک جامعه مدنی حتی از نوع ابتدایی آن در محاق تعطیل است. نه فقط احزاب رسمی و قانونی حق‌ برگزاری نشستی چند ده نفره ندارند بلکه حتی مراسم مذهبی و جلسات قرآن و دعا و تشییع و ترحیم نیز با تهدید وتعطیل روبرو می‌شوند. و هنوز میر ما و شیخ ما موسوی و کروبی بر خلاف همه اصول قانونی و شرعی و مدنی و انسانی در زندان خانگی به سر می‌برند و از اولیه‌ترین حقوق قانونی یک شهروند محرومند.
جامعه امروز ایران پس از حوادث انتخابات سال ۸۸ به انشقاقی رسیده است که مثال زدنی است.ریزش شدید نیروهای طرفدار حاکمیت و جدا شدن اقشار مختلف ازآن نشان دهنده تزلزل رو به پیش مشروعیت و مقبولیت آنان است. اشتباه بزرگ حاکمان ایران این است که خود را عین اسلام می‌دانند و گمان می کنند هر کس با آن‌ها نیست ضد اسلام و از عوامل آمریکاست. در حالی که امروز عمده نیروهای منتقد وضع موجود دل‌سوزان متدین و انسان‌های سابقه‌دار در دین و آئین و رسالت هستند که بسیاری از آن‌ها از همه چیز خود برای پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت ارزش های دینی گذشته‌اند. آن‌ها بدرستی دریافته‌اند که ادامه این روند تکرار سر‌نوشت دین در اروپا خواهد بود که سالها پیش و قبل از انقلاب بدرستی و وضوح در کتاب ” علل گرایش به مادیگری ” شهید انقلاب آیت الله مطهری تشریح و تبیین شده است. رخدادی که نشانه‌های آن در نسل جوان کشور روز به روز بیشتر و بیشتر هویدا می‌شود. رفتار حاکمان در سالهای اخیر به گونه ای بوده است که امروز اقشار وسیعی از روحانیت سنتی و به تبع آن‌ها انسان‌های مذهبی و باورمند به سنت، صلاح خود را در فاصله گیری از حاکمیت می‌دانند . بخشی از آن‌ها کاملا جدا شده و بخشی دیگر به شدت نگران آینده دین و دیانت در ایران هستند.بسیاری از متدینین بخصوص روشنفکران دینی دیگر علاقه‌ای و توانی برای دفاع از حکومت دینی در جامعه ندارند و بسیاری از آن‌ها به این باور رسیده‌اند که حاکمیت دولت دینی مستبد صدها برابر حاکمیت سکولار دموکراتیک برای دین مضرتر است ، باوری که ذهن بسیاری از اندیشمندان دینی و مراجع بزرگ را نیز به خود مشغول کرده است. آنچه برای حکومت مانده است عده‌ای منفعت‌طلب و یا اقتدارگرایان خشونت‌طلبی هستند که رگ ناف آن‌ها به منابع هنوز سرشار از خزانه نفتی متصل است. بدیهی است که این افراد هیچ‌گاه پشتوانه مطمئنی برای هیچ نظامی نخواهند بود. اگر در حاکمیت، افرادی باشند که بر اساس منطق و خرد به تحلیل جامعه ایران بپردازند در خواهند یافت که تحولات اجتماعی و طبقاتی ایران در طول سی سال گذشته و بخصوص در دهه قبل رشد شتابانی داشته است و ما نیازمند تحولی بزرگ در ساختار حکومت و اداره کشور هستیم.به جرات می توان گفت که امروز ساختار متصلب حکومت در برابر مطالبات روزافزون و جدید اقشار خواهان تحول پاسخگو نیست. در این شرایط غیرعادی که به واقع یک حکومت نظامی اعلام نشده برقرار و حاکمان نظامی در اداره کشور درمانده اند وعلی‌رغم همه فشارها نتوانسته‌اند پویایی جنبش سبز و حرکت پایدار اصلاح‌طلبی را به تعلیق در آورند و از سوی دیگر بدلیل پیگیری سیاست خارجی ماجراجویانه در انزوای بی‌سابقه بین‌المللی گرفتار آمده‌اند و عفریت شوم جنگ را برفراز آسمان کشور ملاحظه می‌کنند ،آیا نمی بایست از فرصت طلایی انتخابات بهره می گرفتند و با جبران کاستی‌ها و اشتباهات گذشته دست آشتی به سوی ملت دراز می کردند و با قول به اصلاح امور، انتخابات آزاد برگزار میکردند و با این کار ایران را برای سال‌های سال در برابر خطرات عظیمی که آنرا از هر سو احاطه کرده است بیمه می کردند؟آیا هشدار دلسوزان و ناصحان و مصلحان جز برای بیدار شدن از این خواب گران بوده است؟ آیا پیشنهادهای متواضعانه خاتمی و نصیحت‌های مشفقانه هاشمی برای آن نبود و نیست که کشور را که از هر جناح و فردی ارزشمندتر است از این مهلکه نجات دهند؟
اصلاح‌طلبان و جنبش سبز در این دو سال و اندی بسیار کوشیدند تا عقلانیت بر کشور حاکم شود و به همین جهت بارها از سوی بر اندازان نشسته بر سریر قدرت و یا دشمنان ایران متهم به هر اتهامی شدند اما بر اساس راهبرد اصلاح‌طلبی بر این عقیده پای فشردند که راه نجات کشور نه براندازی وانقلاب است و نه جنگ و تحریم و از آن سوی نه سرکوب و فشار و تیغ و درفش و زندان. تنها راه نجات کشور برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه وپای بندی به نتایج آن است هرچه که می خواهد باشد، و آنچه سبب می‌شود شهروندان با طیب خاطر در انتخابات حاضر شوند، مشاهده اراده حاکمیت برای اصلاح است. و مهم‌ترین علامتی که از سوی حاکمیت باید به ملت داده می‌شد عمل به پیشنهادات سه‌گانه خاتمی بود که با کمال تأسف نه تنها به آن‌ها وقعی نهاده نشد بلکه لجاجت و خودکامگی اقتدارگرایان را بیشتر کرد.
جبهه مشارکت ایران اسلامی ادامه روند کنونی اداره کشور را جز «پیش‌روی در باتلاق» نمی‌داند و همواره کوشیده است تا از هر طریق و مجرایی و با هر زبانی به حاکمان این نکته را گوشزد کند که راه نجات همه از جمله خود آن‌ها گشودگی و توسعه سیاسی است. نگاهی کوتاه به حوادث پس از حکومت نظامیان ترکیه و یا حوادثی که هم اکنون در مراکش اتفاق می‌افتد گویای مطلوبیت این روش است، ما به آن‌ها می گوییم حتی می‌توانند به نظامیان برمه تأسی کنند .تجربه برمه نشان داد که بیش از بیست سال حصر خانگی رهبر دموکراسی خواه برمه و سرکوب و کشتار صدها انسان حق‌طلب سبب نابودی جنبش مدنی مردم این کشور نشد بلکه این ایستادگی، مقاومت و صبوری و ناامید نشدن مردم و رهبران واقعی مردم بوده که امروز به بار نشسته است.
جمع بندی پایانی: جبهه مشارکت ایران اسلامی در جمع‌بندی خود به این نتیجه رسیده است که با کمال تأسف اراده حاکمیت، برگزاری انتخابات نمایشی است که حاصل آن مجلسی فرمایشی خواهد بود که جایگاه آن به مراتب از مجلس هشتم نازل‌تر است. ما بر این عقیده هستیم در انتخاباتی که در فضای آزاد برگزار نشود،نامزدهای مردمی اجازه ورود و رقابت نداشته باشند و از آن مهم‌تر رأی مردم به هیچ‌ انگاشته شود نمی توان شرکت کرد و به همین دلیل تصمیم خود مبنی بر عدم شرکت در انتخابات مجلس را به اطلاع عموم ملت ایران می‌رسانیم.این تصمیم به منزله قهر با انتخابات نیست.ما بر این اعتقاد هستیم که سرنوشت کشور باید در پای صندوقهای رای و نه لزوماً در کف خیابان روشن شود. ما انتخابات آزاد و منصفانه را حق مردم و متعلق به آنان می دانیم و خود را موظف می دانیم به سهم خود برای دستیابی به تحقق آن بکوشیم و مطمئن هستیم ملت نیز در این راه از پای نخواهد نشست و در روزگاری نه چندان دور به آن دست خواهد یافت. جبهه مشارکت به عنوان یک حزب اصلاح‌طلب وظیفه خود می‌داند تمام هم و غم خود را برای فراهم شدن شرایط انتخابات آزاد و منصفانه ولو با موازین حداقلی به کار گیرد و تا زمان دستیابی به این حق از پای نخواهیم نشست.
جبهۀ مشارکت ایران اسلامی
۱۳۹۰/۱۰/۱




آلودگی هوای تهران، امروز بیشتر از دیروز/ از آمد و شد در محیط های باز خودداری کنید

میزان غلظت آلاینده‌ها در هوای تهران صبح پنج‌شنبه در مقایسه با روز قبل افزایش یافته است.
پایگاه اطلاع‌رسانی شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، هوای این کلانشهر را در وضعیت ناسالم اعلام کرده است. در چنین وضعیتی پزشکان به بیماران قلبی عروقی و تنفسی، زنان باردار و کودکان توصیه می‌کنند که از آمد و شد در محیط های باز خودداری کنند.
سازمان هواشناسی پیش‌بینی کرده است که از روز شنبه و با ورود یک سامانه جدید، از میزان آلودگی هوای کلانشهرهای ایران و از جمله تهران کاسته شود.
آلودگی هوا این هفته برخی شهرهای بزرگ ایران و از جمله اصفهان و تبریز را به تعطیلی کشاند. در تهران مسئولین امیدوارند تعطیلی پایان هفته و کاهش آمد و شد خودروها، حجم آلودگی را کم کند.
مسئولین در استانداری تهران این هفته چند بار برای بررسی وضعیت هوای تهران و راه‌هایی که باید برای سلامت عمومی بیندیشند، جلسه گذاشتند.
بیماریهای قلبی – عروقی، سرطان‌ها و حوادث سه عامل اصلی مرگ و میر در تهران است و میان پزشکان اتفاق نظر وجود دارد که یکی از اصلی‌ترین عوامل آن، آلودگی هوا است.
هوا یکی از پنج عنصر ضروری (هوا، آب، غذا، گرما و نور) برای ادامه حیات انسان است. هر فرد روزانه نزدیک به ۲۲۰۰۰ بار تنفس می‌کند و تقریباً به ۱۵ کیلوگرم هوا در روز نیاز دارد. معمولاْ انسان می‌تواند به مدت ۵ هفته بدون غذا و مدت ۵ روز بدون آب زنده بماند اما نمی‌تواند بدون هوا حتی ۵ دقیقه به حیات خود ادامه دهد.
با توجه به گسترش شهرها و افزایش منابع آلاینده‌های هوا، هوای اغلب شهرهای بزرگ و صنعتی آلوده می‌باشد و با توجه به خطراتی که این آلودگی برای سلامت افراد ساکن در مناطق آلوده دارد، شناخت و آگاهی نسبت به جوانب مختلف این مساْله از اهمیت بسزایی برخوردار است و تنها با آگاهی و شناخت از این مساْله امکان جلوگیری یا کاهش خطرات آن وجود دارد.
انواع متعددی از آلاینده‌ها بر اثر فعالیتهای طبیعی و مصنوعی ناشی از فعالیتهای بشر که در زمین انجام می‌گیرد، وارد اتمسفر می‌شوند، بنابراین بطور کلی آلودگی هوا به معنی حضور یک ماده خارجی در هواست. بر اساس یکی از تعاریف، آلودگی هوا عبارتست از وجود هر نوع آلاینده اعم از جامد، مایع، گاز و یا تشعشع پرتوزا و غیرپرتوزا در هوا به تعداد و در مدت زمانی که کیفیت زندگی را برای انسان و دیگر جانداران به خطر اندازد و یا به آثار باستانی و اموال خسارت وارد آورد.



ادامه آتش‌سوزی در زریوار مریوان

خبرگزاری هرانا - آتش‌سوزی در نی‌زارهای سطح دریاچه زریوار مریوان برای چندمین بار طی یک ماه اخیر روی داد و خسارت‌های جبران‌ناپذیری به این اثر طبیعی و گردشگری وارد کرد.
به گزارش آفتاب، شامگاه پنج‌شنبه و برای چندمین بار طی یک ماه اخیر نی‌زارهای سطح دریاچه زریوار در شهر مریوان طعمه حریق شد و بخش زیادی از سطح این دریاچه در آتش سوخت و به دلیل نبود امکانات مورد نیاز آتش‌سوزی تا چندین ساعت همچنان ادامه داشت.
در این آتش‌سوزی که چندین ساعت به طول انجامید خسارت‌های جدی را به این دریاچه وارد کرد و باعث تلف شدن شماری از جانوران این دریاچه شد.
آتش‌سوزی روز گذشته در حالی اتفاق افتاد که پیش از این نیز طی یک ماه اخیر بیش از ۱۰ مورد آتش سوزی در این دریاچه روی داده و باعث خسارت‌های جدی به این اثر طبیعی و گردشگری در شهر مریوان شده است.
مدیر کل حفاظت محیط زیست استان کردستان در گفت‌وگو با خبرنگار مهر با اشاره به آتش‌سوزی‌های چند هفته اخیر در نی‌زارهای دریاچه زریوار مریوان گفت: ۶ هکتار از نی‌زارها سطح این دریاچه طعمه حریق شده‌اند که تا کنون فرد یا افراد خاطی در این زمینه شناسایی و دستگیر نشده است.
ناصح قادری به عدم وجود تجهیزات مناسب برای اطفای حریق در نی‌زارها‌ی زریوار اشاره کرد و یادآور شد: با توجه به موقعیت نی‌زارها و سختی مهار آتش با تلاش‌های بی‌وقفه و اکیپ‌های محیط زیست شاهد اطفای حریق بوده‌ایم که مقابله با این پدیده خطرناک نیازمند توجه بیشتر مسئولان کشوری و استانی است.
وی دلیل آتش سوزی در نی‌زارهای سطح دریاچه زریوار مریوان را نامعلوم عنوان کرد و گفت: شایعه ارتباط آتش‌سوزی نی‌زارها توسط اداره کل محیط زیست به هیچ عنوان صحت ندارد و انتظار می‌رود که با مشارکت مردم ضمن شناسایی افراد خاطی با آنها به شدت برخورد شود.
عدم برنامه‌ریزی مناسب در راستای مقابله با آتش‌سوزی در نی‌زارهای سطح دریاچه زریوار مریوان در حالی ادامه دارد که تاکنون مسئولان امر اقدامی عملی در راستای مقابله با این وضعیت انجام نداده‌اند و زریوار در میان مشکلات بی‌شمار مجبور است که با موضوع آتش‌سوزی نیز کنار بیاید.



مرگ یک کارگر در اثر حادثه ناشی از کار

خبرگزاری هرانا - روز چهار شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۰، هادی علی رمایی کارگر ساختمان، حین کار در آپارتمان های در دست احداث شرکت فراز واقع در شهرک بهاران سنندج دچار حادثه گردید.
به گزارش کمیته هماهنگی، این کارگر به علت شدت جراحات وارده، یک روز بعد در بیمارستان جان سپرد. نامبرده ساکن منطقه حسن آباد در حوالی شهر سنندج بود که ۲۹ سال سن داشت و متاهل بود.
نهاد آمار نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران اعلام کرد در طی ماه گذشته دست کم 40 کارگر در اثر سوانح کار به دلیل مهندس غلط و عدم توجه کارفرمایان جان خود را از دست دادند.



مخالفت با ملاقات حضوری نسرین ستوده با فرزند خردسالش

خبرگزاری هرانا - همسر نسرین ستوده از مخالفت با درخواست ملاقات یک دقیقه ای فرزند خردسالش با این وکیل زندانی خبر داد و از مرگ «احساس و عاطفه بین مسئولان اظهار نگرانی کرد.
رضا خندان در فیس بوک خود نوشت: "با اینکه تردیدی نداشتم که ملاقات حضوری نخواهند داد حتی به مناسبت امروز که شب یلدا است ولی سماجت و پرسش‌ها و دلتنگی‌های عجیب و جدید نیما باعث شد که از مسولین آنجا بخواهم تماس بگیرند تا این بچه بعد از مدت‌ها حداقل یک دقیقه در راهرو بغل مادرش برود. فقط یک دقیقه تقاضا کردم با اینکه کارسختی بود. من و نیما امروز دوتایی ملاقات رفته بودیم. مهراوه به خاطر امتحان‌اش نمی‌توانست ملاقات بیاید. بقیه‌ی اعضای خانواده نسرین هم کماکان ۵ ماه است که ممنوع‌الملاقات هستند، به همین خاطر احساس تنهایی غریبی داشت."
وی در پایان اضافه میکند:  "اشکال زیادی ندارد که ملاقات حتی برای یک دقیقه آن هم در یک چنین روزی ندادند. موضوع آنگاه خطرناک می‌شود که در کمال خونسردی این کار را می‌کنند. و این یعنی مرگ احساس و عاطفه"
نسرین ستوده وکیل حقوقدان و فعال حقوق بشر و نیز برنده جایزه حقوق بشر"سازمان حقوق بشر بین‌الملل"است که به شش سال حبس تعزیری و ده سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم گردیده است.



پروین مخترع به ۲۳ ماه حبس تعزیری محکوم شد

خبرگزاری هرانا - پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر، از سوی دادگاه انقلاب کرمان به تحمل ۲۳ ماه حبس تعزیری محکوم شد. به گفته نزدیکان وی، این حکم در روزهای گذشته صادر شده با این حال، هنوز به پروین مخترع ابلاغ نشده است.
پروین مخترع که حدود ۵ ماه است در بند عمومی زندان کرمان به سر می‌برد، یک روز پس از بازداشت کوهیار گودرزی، در منزلش در کرمان بازداشت شد. وی پس از بازداشت، به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "توهین به شهدا و رهبری" در دادگاه مورد محاکمه قرار گرفت و هم‌اکنون پس از گذشت بیش از سه ماه حکم محکومیت خود را دریافت کرده است.
بنا بر گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر و به گفته خانواده مخترع، دادگاه هم‌چنین پرونده دیگر وی با اتهام «توهین به مقام رهبری» را به دادگستری استان کرمان ارجاع داده است و وی می‌بایست بار دیگر مورد محاکمه قرار گیرد.
صدور این حکم سنگین برای پروین مخترع در حالی صورت می‌گیرد که وی تنها به دلیل انجام مصاحبه‌های اعتراضی نسبت به بازداشت غیرقانونی فرزندش، دستگیر و زندانی شد. این حکم، یکی از کم‌سابقه‌ترین احکامی است که در سال‌های گذشته از سوی دادگاه، برای یک مادر، تنها به جرم دفاع از فرزندش، صادر شده است.
به گفته خانواده مخترع، وی همچنین در طول مدت زندانی بودن خود با مشکلات بسیاری در زندان کرمان مواجه بوده است. عدم دسترسی به مواد غذایی، میوه و سبزیجات یکی از مشکلات زندانیان در زندان کرمان است که مسئولان زندان نیز با بیان اینکه «قادر به تامین میوه و سبزیجات نیستیم» از دسترسی زندانیان به مواد خوراکی خودداری می‌کنند.
گفتنی است در هفته‌های گذشته، قاضی پرونده با ارسال پیامی برای پروین مخترع، از وی خواسته بود تا با نوشتن ندامت‌نامه، از اعمال خود ابراز پشیمانی کند تا حکم سبک‌تری دریافت کند. با این وجود، پروین مخترع گفته بود که هرگز حاضر به نوشتن ندامت‌نامه نیست و از حق قانونی خود برای دفاع از فرزندش نخواهد گذشت.
پروین مخترع، هم‌چنین در جریان محاکمه خود از داشتن وکیل محروم بوده و مأموران امنیتی به وی گفته‌اند که نیازی به حضور وکیل در دادگاه نیست.
کوهیار گودرزی نیز با وجود گذشت ۵ ماه از زمان بازداشتش هم‌چنان در شرایط بلاتکلیفی و در بند ۲۰۹ نگه‌داری می‌شود. این فعال حقوق بشر که در هفته‌های گذشته متهم به «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه نظام» شده بود، در حال حاضر در انتظار تشکیل جلسه دادگاه به سر می‌برد.




 جـــرس: تنها سه روز پس از خروج کامل نیروهای آمریکایی از عراق، روز پنجشنبه ۲۲ دسامبر، بالغ بر سیزده رشته انفجار در بغداد، «بیش از ۲۳۰ کشته و زخمی» بر جای گذاشت.
به گزارش خبرگزاری آلمان، در پی انفجارهای متعددی که بامداد پنجشنبه (۲۲ دسامبر) در بغداد روی داد، نزدیک به ۶۰ نفر کشته و حدود ۱۸۰ تن زخمی شدند. طبق اعلام وزارت بهداری عراق، ده انفجاری که در ساعت شلوغ رفت و آمد کاری رخ داده، ظاهرا هماهنگ‌شده بوده‌اند.
خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داده است که انفجارها در مرکز، شمال، جنوب، شرق و غرب بغداد به وقوع پیوسته‌اند و در حال حاضر نیروهای پلیس این مناطق را محاصره کرده‌اند.
تا این لحظه هیچ شخص یا گروهی مسئولیت این حملات را بر عهده نگرفته است. این رشته انفجار‌ها شدیدترین حملات تروریستی در عراق طی چهار ماه گذشته توصیف شده است.
این درحالیست که عراق طی روزهای اخیر، و پس از خروج نیروهای آمریکایی، دستخوش یک بحران عمیق سیاسی شده و شکاف سیاسی بین جناح‌های سنی و شیعه در داخل حکومت عراق، بیش از پیش عمیق گردیده است.

از یک‌سو طارق الهاشمی، معاون سنی مذهب رییس جمهوری عراق متهم به دست داشتن در سلسله‌ای از انفجارها و ترورها شده و قوه قضاییه عراق برای وی حکم بازداشت صادر کرده است.
طارق الهاشمی که از رهبران ائتلاف العراقیه است، تمامی این اتهام‌ها را رد کرده و آن‌ها را ساختگی خوانده است. وی در حال حاضر در اقلیم کردستان به سر می‌برد و خواستار محاکمه خود در این اقلیم است.
این در حالی است که نوری المالکی، نخست‌وزیر عراق، خواستار آن شده است تا مقام‌های کردستان عراق، هاشمی را به حکومت بغداد تحویل دهند و اطمینان داده است که دادگاه وی عادلانه خواهد بود.
همزمان، دست کم ۱۳ تن از محافظان هاشمی، معاون رئیس جمهور عراق نیز، در روزهای اخیر دستگیر شده‌اند.
از سوی دیگر، پس از آن‌که صالح المطلق، معاون سنی مذهب نوری المالکی، مالکی را با صدام حسین مقایسه کرد، نخست وزیر عراق خواستار آن شد تا پارلمان این کشور، رأی اعتماد خود به مطلق را پس بگیرد.
در این مدت همچنین از ورود صالح المطلق که از رهبران ائتلاف العراقیه به شمار می‌رود، به دفتر محل کار وی در ساختمان نخست وزیری جلوگیری به عمل آمده است.
در این میان، اعضای حزب العراقیه در پارلمان و کابینه عراق، از حضور در جلسات حکومتی خودداری کرده‌اند و نوری المالکی هشدار داده است که در صورت تداوم این وضع، اشخاص دیگری را جایگزین ۹ وزیر وابسته به ائتلاف العراقیه خواهد کرد.
روز چهارشنبه، هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه عراق و از شخصیت‌های سیاسی کرد عراق هشدار داد که تداوم تنش میان دولتمردان شیعه و سنی در عراق، امکان دخالت نیروهای خارجی در امور این کشور را تقویت خواهد کرد.
جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا، از نوری مالکی، نخست‌وزیر عراق، خواست با دیگر احزاب همکاری کرده تا اختلاف‌ها حل و از فروپاشی سیاسی جلوگیری شود.
در آخرین گزارش اینکه نوری مالکی، نخست‌وزیر عراق که دولتش ائتلافی از گروه‌های شیعه، سنی و کرد عراق است، تهدید کرد اگر پارلمان از صالح مطلق سلب صلاحیت نکند، ظرف دو روز از مقام خود کناره‌گیری خواهد کرد.





جمعی دیگر از هنرمندان خواستار آزادی آریا آرام‌نژاد شدندجـــرس: در ادامۀ پشتیبانی‌ها از بیانیه «کمپین حمایت از هنرمندان سبز» برای آزادی آریا آرام‌نژاد هنرمند جوان حامی جنبش سبز که از ۱۷ آبان ماه در بازداشت به سر می‌برد، ۹۰ تن از هنرمندان و فعالان اجتماعی به جمع ۴۱۴ حامی پیشین این کمپین پیوستند.
به گزارش تحول سبز، در میان افرادی که در موج جدید حمایت‌ها از آریا آرام‌نژاد با امضای بیانیۀ مذکور خواستار آزادی وی شدند، نام هنرمندان سر‌شناسی چون تهمینه میلانی کارگردان سینما، محمدمهدی گورنگی آهنگساز و مهسا مهجور بازیگر سینما و تلویزیون به چشم می‌خورند.

متن بیانیه و اسامی امضاءکنندگان تازه آن بدین شرح است:
خبر پتک محکم بر آیینه بود…
هنر روح تپندهٔ هر جامعه است و هنرمند به تعداد مخاطبانش در جامعه تکثیر می‌شود. بازداشت یک هنرمند بیش از آنکه تبعاتی فردی داشته باشد منجر به جراحاتی اجتماعی خواهد شد و لطمات جبران ناپذیری بر روح جامعه خواهد زد.
در روزهایی که شاهد آزادی هنرمندانی چون مرضیه وفامهر، مهران زینت‌بخش و کتایون شهابی بودیم و با تقارن اعیاد اسلامی گمان بر آن بود که خردورزی موجود، در پی کاهش التهاب جامعه ناشی از حوادث اخیر و تهدیدات گاه و بیگاه جنگ‌خواهان بی‌منطق است، خبر بازداشت آریا آرام‌نژاد هنرمند متعهد کشورمان با توجه به آنکه پروندهٔ قضایی وی مسیر قانونی خود را طی می‌کرد و در انتظار نوبت تجدید نظر بود حیرتی مضاعف را موجب شد. نگرانیم از حال آریا و بی‌خبری از او که با بیماری قلبی دست و پنجه نرم می‌کند و بیش از آن نگرانیم از زندان‌هایی که مبادا روزی خانهٔ هنرمندان لقب بگیرند.
ما امضا کنندگان این بیانیه مصرانه می‌خواهیم ضمن آزادی هرچه سریع‌تر آریا آرام‌نژاد شرایط فعالیت موثر هنرمندان فراهم گردد تا در این روزهای دشوار به لطف جادوی هنر گامی بلند جهت تلطیف فضای اجتماعی برداشته شود.

۱. احمد عالی‌نژاد
۲. ارسلان رحیمی
۳. امیر باوند
۴. امیر جمشیدی
۵. امیر شیبانی‌زاده
۶. امیررضا خالدی
۷. انسیه نعمتی
۸. ایمان سعیدیان
۹. آرش سلیمی
۱۰. بردیا پارسی
۱۱. بهنوش رباطی
۱۲. پدرام لاهیجانی
۱۳. پریسا اکبری
۱۴. پریسا عبداللهی
۱۵. پژمان حسین‌زاده
۱۶. پویا همت‌نیا
۱۷. ترلان تمجیدی
۱۸. تهمینه میلانی
۱۹. جاوید حاج همتی
۲۰. حنیف ستاریان
۲۱. داود شریفی
۲۲. رحمت‌نژاد
۲۳. رعنا اناری
۲۴. ریحانه مروج
۲۵. زری کوچکیان
۲۶. زهره حبیب‌محمدی
۲۷. ساجده ضرابی
۲۸. ساینا ابراهیمی
۲۹. سورنا آریا
۳۰. سوری کریمی
۳۱. سوفیا صدیق‌پور
۳۲. سهیل اوحدی
۳۳. سیروس دانشیان
۳۴. سید اسماعیل طاهری
۳۵. شقایق اکبری
۳۶. شقایق حرمتی
۳۷. شهاب قاضی‌خانی
۳۸. صالح سیفی
۳۹. ضحی جلالی
۴۰. عطیه بیات
۴۱. علی اکبری
۴۲. علی رضیانی
۴۳. علی قلی‌زاده
۴۴. علیرضا وهاب‌زاده
۴۵. غزال نفیسی
۴۶. فاضل اسلامیان
۴۷. فرح طاهری
۴۸. فرزام فرهادی
۴۹. فرزانه پورمحمد
۵۰. فرشاد الیاس
۵۱. فرشید پاپایی
۵۲. فرشید پاپایی
۵۳. فرناز عسکری
۵۴. فرهاد پارسا
۵۵. فریدون رمضانی
۵۶. کامران پیروی
۵۷. کوروش رشیدیان
۵۸. کیانا صادقی
۵۹. گلاره طاهری
۶۰. گلرخ ایرایی
۶۱. ماریا خرازی
۶۲. مازیار پیرحسین
۶۳. مجید بازویار
۶۴. محمد امیرسالاری
۶۵. محمد ماهر
۶۶. محمدرضا دانایی
۶۷. محمدعلی نیک‌پور
۶۸. محمدمهدی گورنگی
۶۹. مرضیه پایدار
۷۰. مریم فراهانی
۷۱. مژگان توسلی
۷۲. مسعود بهنود
۷۳. منصور سیرنگ
۷۴. مهدی صحت
۷۵. مهدیه آزاد
۷۶. مهرداد محمدی
۷۷. مهسا مهجور
۷۸. نادر گلپا
۷۹. النــاز طاهری
۸۰. ندا تابش
۸۱. ندا قلعه‌تکی
۸۲. نسترن مهرگان
۸۳. نسترن یکتایی
۸۴. نظیفا وداد
۸۵. نیلوفر قطبی‌زاده وحدانی
۸۶. نیما دبیری
۸۷. نیما مودی
۸۸. وحید دل‌زنده
۸۹. هستی نشاط
۹۰. یاسر قانعی

گفتنی است، منابع حقوق بشری طی روزهای اخیر گزارش داده بودند که جمعی از فعالین سیاسی و دانشجویی در مازندران، از جمله آریا آرام نژاد ( هنرمند، خواننده و آهنگ ساز حامی جنبش سبز)، علیرضا فلاحتی دبیر شاخه جوانان جبهه مشارکت استان مازندران، علی عباسی و رحمان یعقوبی از فعالین دانشجوئی دانشگاه مازندران به دستور رئیس زندان متی کلای بابل به بند سارقین و مجرمین خطرناک منتقل شدند.
آرام نژاد در بهمن ۸۸ به اتهام خواندن ترانه ” علی برخیز” توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی استان مازندران دستگیر شد و ۴۴ روز را در بند انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری و زندان متی کلای بابل گذراند.