۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه

روز جمعه بخش چهارم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

 فیلم گفتگوی تلویزیون برابری با یوسف بنی طرف در باره حوادث اخیر اهواز



احمد خاتمی: مشائی در رأس جريان انحرافی قرار دارد


حجت‌الاسلام احمد خاتمی از محمود احمدی‌نژاد خواست تا در عمل ثابت کند که تابع رهبری است و به وی تمکين می‌کند.
حجت‌الاسلام احمد خاتمی، عضو هیأت رئيسه مجلس خبرگان رهبری، جامعه مدرسين حوزه علميه قم و امام جمعه موقت تهران در گفت‌وگويی تفصيلی با نشريه «شما»، ارگان حزب مؤتلفه اسلامی در مورد واقع اخير ايران و اختلافات اصول‌گرايان با محمود احمدی‌نژاد، رئيس جمهور اين کشور سخن گفت.
احمد خاتمی در اين مصاحبه همچون بسياری از اصول‌گرايان ديگر، نسبت به «جريان انحرافی» در اطراف احمدی‌نژاد هشدار داد.
اين عضو مجلس خبرگان، اسفنديار رحيم‌مشائی، مشاور و رئيس دفتر محمود احمدی‌نژاد را مسئول اين «جريان انحرافی» دانست و گفت: «ايشان يک جريان است، منتهی جريانی که رأس آن ايشان است. هدايت و رهبری اين جريان را ايشان بر عهده دارد.»
  وی با بيان اين‌که به دليل «مصلحت‌ها» بيشتر در اين‌باره اظهار نظر نمی‌کند افزود: «وقتی مقام معظم رهبری ‌فرمودند مسائل را اولويت‌بندی کنيد، همه فهميدند که مسئله آقای مشائی در اولويت‌های بعدی است. نه اين‌که بر ايشان نقدی نيست، ولی تمام ولايت‌مداران سعی کردند در اين عرصه از شدت انتقادات‌شان بکاهند.»
وی ادامه داد: « اگر قرار است مسائل فرعی عمده نشوند، به چه دليل ايشان مدام آقای مشائی را به رخ می‌کشند و جلوی دوربين‌ها نشان می‌دهند؟ آقای وزير اطلاعات در جلسه هیأت دولت نيست، اما در کنار آقای رئيس‌جمهور، آن آدم حاشيه‌دار نشسته است.»
اشاره احمد خاتمی به آخرين جلسه هیأت دولت است که محمود احمدی‌نژاد پس از ۱۰ روز غيبت در آن حضور داشت اما حيدر مصلحی، وزير اطلاعات غايب بود.
وی افزود: «تقاضای همه ما اين است که آقای رئيس‌جمهور هم رعايت کنند و حساسيت‌برانگيز عمل نکنند. ايشان واقعاً نمی‌دانند که مراجع، علما، بزرگان و متدينين به اين آقای حاشيه‌دار اشکال دارند؟ همان‌گونه که آن‌ها رعايت می‌کنند، ايشان هم رعايت کنند.»

احمد خاتمی گفت: «بنده در دور دوم انتخابات رياست جمهوری، در جلسه جامعه مدرسين صراحتاً گفتم بيانيه بدهيم و بگوئيم ما از جناب آقای احمدی‌نژاد، منهای مشائی حمايت می‌کنيم. آقايان اين نقد را قبول داشتند و حتا يک نفر هم در جلسه جامعه مدرسين نبود که بر آقای مشائی نقد نداشته باشد؛ اما مصلحت را در اين ديدند که در آن برهه اين موضوع را مطرح نکنيم و کمک کنيم آقای رئيس‌جمهور رأی بياورد.»
وی در بخش ديگری از سخنان خود ضمن ارج‌گذاری به «خدمات محمود احمدی‌نژاد» انتقاداتی را نيز در مورد وی مطرح کرد.
او با اشاره به جريان استعفای وزير اطلاعات و سپس ابقای آن توسط آيت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران گفت: «نکته پنهان و پوشيده‌ای بر مردم عزيز ما وجود ندارد. آقای رئيس‌جمهور در پی آن بودند وزير اطلاعات را کنار بگذارند و مقام معظم رهبری اين امر را به صلاح ندانستند.»
  امام جمعه موقت تهران گفت انتظار از احمدی‌نژاد اين بود که بلافاصله به «حکم حکومتی رهبری» تمکين کند. وی گفت: «اين انتظار، انتظار به‌جا و به‌حقی بود که متأسفانه برآورده نشد. ايشان بعد از ۱۰ روز به رياست جمهوری تشريف بردند، اما ما انتظار حتا يک دقيقه ناخشنودی را هم نداشتيم.»
عضو هیأت رئيسه مجلس خبرگان تأکيد کرد: «انتظار ايده‌آلی که مردم داشتند، اين بود که در اولين جلسه هيئت دولت، آقای احمدی‌نژاد می‌فرمودند که بر اساس فرمايش مقام معظم رهبری و حکم حکومتی ايشان، آقای مصلحی همچنان وزيرند و من مقدم‌شان را گرامی می‌دارم و با ايشان کار می‌کنم.»
وی گفت که در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران «فقط به خاطر تمکين از نظر رهبری» بوده که به محمود احمدی‌نژاد رأی داده است و اگر «جريان فتنه» رأی می‌آورد، مشکلات بسياری پيش می‌آمد.
مقامات ايران به ميرحسين موسوی و مهدی کروبی دو نامزد اين انتخابات که از اصلاح‌طلبان به‌شمار می‌روند، به‌عنوان «جريان فتنه» ياد می‌کنند.
احمد خاتمی گفت همان روحانيتی که در انتخابات از احمدی‌نژاد حمايت کرد، «همه دارند يک‌پارچه فرياد می‌زنند مراقب جريان انحرافی باشيد.» وی آيت‌الله مصباح يزدی، آيت‌الله محمد يزدی، آيت‌الله احمد جنّتی، آيت‌الله علم‌الهدی و امام جمعه‌ها را در اين‌باره مثال زد.
وی افزود: «به صراحت می‌گويم که آقای احمدی‌نژاد بايد بدانند که پشتيبان و حامی ايشان، باز هم همين حزب‌اللهی‌ها هستند و آن جماعت ديگری که برخی به توهّم آن‌ها دارند حرکت می‌کنند، هيچ‌گاه با آقای احمدی‌نژاد همراه نخواهند شد. اگر هم همراه شوند، مثل روزهای اخير و به صورت شيطنت‌آميز خواهد بود.»
پس از برکناری و ابقای حيدر مصلحی اختلافات در ميان مقامات مسئول جمهوری اسلامی ايران افزايش يافته است.
اصول‌گرايان اکنون نوک پيکان حمله خود را به سوی «جريان انحرافی» در اطراف محمود احمدی‌نژاد، به‌ويژه اسفنديار رحيم‌مشايی نشانه گرفته‌اند و سعی در جداسازی احمدی‌نژاد از اين جريان دارند.

 

 

کميته بررسی علل تأخير نيروگاه بوشهر از اين نيروگاه بازديد می‌کند


رئيس کميته بررسی علل تأخير نيروگاه اتمی بوشهر اعلام کرد قرار است اعضای اين کميته بازديدی از نيروگاه اتمی بوشهر به عمل آورند.
محمدحسن غفوری‌فرد رئيس کميته بررسی علل تأخير نيروگاه اتمی بوشهر در مجلس ايران به خبرگزاری فارس گفت اين کميته پس از بازديد از نيروگاه اتمی بوشهر جلسه‌ای با رؤسای قبلی سازمان انرژی اتمی برگزار می‌کند.

به گفته غفوری‌فرد به دليل بررسی لايحه بودجه در مجلس کميته بررسی وضعيت نيروگاه اتمی بوشهر جلسه جديدی تشکيل نداد‌ه‌است ولی در هفته آينده جلسات اين کميته ادامه پيدا خواهد کرد.

کميته ويژه شش نفره مجلس برای بررسی علل تأخير در راه اندازی نيروگاه بوشهر روز ۱۷ فروردين تشکيل شد.

اين کميته متشکل از محمدحسن غفوری‌فرد به‌عنوان رئيس و حسين نجابت، حسين اميری، عسگر جلاليان، غلام‌علی ميگلی‌نژاد و حسين ذوالانوار، اعضای کميسيون انرژی مجلس ايران، است.

اين کميته قرار است در مدت دو ماه ابعاد مشکلات فنی، مالی و مسائل مربوط به قرارداد روس‌ها را بررسی کرده و گزارش نهايی را به کميسيون انرژی و رئيس مجلس ارائه دهد.

سئوالاتی از قبيل ميزان هزينه، دليل سوخت‌گذاری مجدد در قلب رآکتور نيروگاه بوشهر، دليل طولانی شدن سوخت‌گذاری و نيز وضعيت کنونی نيروگاه بوشهر و زمان تکميل سوخت‌گذاری؛ از سوی اعضای کميته مطرح شده است
بر اساس برنامه‌ريزی‌های صورت گرفته، قرار بود نيروگاه اتمی بوشهر اواسط سال گذشته برق توليد کند اما طرف روسی اسفندماه سال گذشته پيش از توليد برق، خواستار خروج سوخت از رآکتور اتمی نيروگاه به دليل مشکلات فنی شد.

خارج شدن سوخت از نيروگاه اتمی بوشهر سبب می‌شود راه‌اندازی اين نيروگاه يک سال به تأخير افتد.

محمدحسن غفوری‌فرد امروز اعلام کرد که کميته بررسی وضعيت نيروگاه اتمی بوشهر تاکنون تنها دو جلسه برگزار کرده است و در يکی از جلسات سئوالاتی از قبيل ميزان هزينه، دليل سوخت‌گذاری مجدد در قلب رآکتور نيروگاه بوشهر، دليل طولانی شدن سوخت‌گذاری و نيز وضعيت کنونی نيروگاه بوشهر و زمان تکميل سوخت‌گذاری؛ از سوی اعضای کميته مطرح شد که قرار است هفته آينده مسئولان نيروگاه به اين سئوالات پاسخ گويند.

غفوری‌فرد روز دوم ارديبهشت‌ماه جاری در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفته بود ساخت يک نيروگاه از صفر، سريع‌تر و کم‌هزينه‌تر از اتمام نيروگاه بوشهر است.

وی علت تأخير در راه‌اندازی نيروگاه بوشهر را «سناريو»ی تحويل اين نيروگاه دانست که هر سال تکرار می‌شود.

اين نماينده مجلس گفت: «متأسفانه هر سال شاهديم که وعده تحويل اين نيروگاه به سال آينده موکول می‌شود و همواره صحبت از اشکالات فنی است.»

وی در روز ۲۱ فروردين‌ماه، هم‌زمان با آغاز کار کميته ويژه بررسی علل تأخير نيروگاه بوشهر با اشاره به خبر اخير وزارت امور خارجه ايران مبنی بر سوخت‌گذاری مجدد در نيروگاه بوشهر گفته بود: «اين چندمين بار است که سوخت‌گذاری در اين نيروگاه انجام می‌شود، اما اگر اين سوخت‌گذاری به صورت درست هم انجام شود و نيروگاه همين فردا راه‌اندازی شود باز هم تأخير بسيار بسيار زيادی در راه‌اندازی اين نيروگاه اتفاق افتاده است.»

روز ۱۹ فروردين‌ماه جاری شرکت اتم استروی اکسپورت، پيمانکار روسی نيروگاه اتمی بوشهر در يک بيانيه مطبوعاتی اعلام کرد که سوخت‌گذاری مجدد در قلب راکتور اين نيروگاه پس از بازرسی آن آغاز شده است.

اين خبر را روز ۲۵ فروردين، حسين درخشنده، رئيس نيروگاه اتمی بوشهر تأييد کرد و گفت سوخت‌گذاری پس از «بررسی‌ها و اطمينان کامل» انجام يافته است.

سوخت‌گذاری رآکتور نيروگاه بوشهر پيش از اين در روز چهارم آبان‌ماه سال گذشته، با حضور مسئولان سازمان انرژی اتمی و پيمان‌کار پروژه احداث نيروگاه اتمی بوشهر آغاز شده بود اما يک ماه پس از آن به دليل مشکلات ايمنی ميله‌های سوخت هسته‌ای، از راکتور خارج شد.

ساخت نيروگاه اتمی بوشهر پيش از پيروزی انقلاب اسلامی در ايران توسط کمپانی زيمنس آلمان آغاز گرديد اما با پيروزی انقلاب متوقف شد تا اين‌که از سال ۱۹۹۷ کمپانی «اتم استروی اکسپورت» روسيه احداث آن را تکميل کرد.

مرحله مقدماتی راه‌اندازی نيروگاه بوشهر روز ۳۰ مرداد ۱۳۸۹ آغاز شد اما تاريخ دقيق راه‌اندازی کامل آن هنوز مشخص نشده است.

تحليل‌گران، دليل تأخير در آغاز به کار نيروگاه اتمی بوشهر را به تأثيرات استاکس‌نت بر تأسيسات هسته‌ای مربوط می‌دانند اما مقامات ايران اين موضوع را رد می‌کنند.

 

اینترانت ملی؛ رویایی شیرین یا کابوسی تلخ؟

فاز اول اینترانت ملی به‌زودی به بهره‌برداری خواهد رسید. انتشار این خبر کاربران ایرانی را بیش از پیش نگران کرده است. احتمال می‌رود که راه‌اندازی اینترانت ملی، محدودیت‌های کاربران اینترنت در ایران را افزایشی چشمگیر دهد.

رضا تقی‌پور‌، وزیر ارتباطات و فن‌آوری ایران اعلام کرد که فاز اول اینترنت ملی (اینترانت) امسال به بهره‌برداری خواهد رسید. وی می‌گوید که محقق شدن طرح اینترنت ملی نیازمند هماهنگی بین همه دستگاه‌های اجرایی برای تولید محتوا است.
پیش از این و در روزهای ابتدایی سال ۹۰، وزارت ارتباطات و فن‌آوری، خبر «جایگزینی اینترنت ملی به‌جای اینترنت جهانی» را تکذیب کرده بود.
این وزارت‌خانه تصریح کرده ‌بود که «از آن جا که راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات جزء تکلیف دولت طبق برنامه پنجم توسعه است، این شبکه در فازهای مختلف در طول برنامه پنجم توسعه به بهره‌برداری خواهد رسید.»
مسئولان دولتی تصریح می‌کنند که  با وجود شبکه ملی اطلاعات (اینترانت)، پهنای باند مورد نیاز داخل از پهنای باند دسترسی به شبکه جهانی اینترنت تفکیک خواهد شد و بدین ترتیب محدودیت سرعت دسترسی به اینترنت نیز برداشته می‌شود.
اینترانت به شبکه‌ای گفته می‌شود که بصورت محلی کار می‌کند. اینترانت می‌تواند در سطح یک سازمان یا یک کشور کار کند. به عنوان نمونه دفا‌تر فروش بلیط‌های هواپیما‌ها و قطار در ایران از اینترانت استفاده می‌کنند. بسیاری از دانشگاه‌های ایران نیز از این شبکه برای مدیریت و استفاده از اطلاعات تحصیلی دانشجویان استفاده می‌کنند.

اینترنت ملی یا شبکه ملی اطلاعات؟
در سال‌های اخیر محدودیت‌ها برای کاربران اینترنت در ایران افزایش یافته استمجله اینترنتی «گویا آی تی» در تحقیقی از استفاده نادرست از واژه‌ی «اینترنت ملی» به جای «شبکه ملی اطلاعات» یا «شبکه اینترانت ملی» انتقاد کرده و به بررسی کاربرد این شبکه پرداخته است.
این گزارش تاکید می‌کند که واژه‌ی اینترنت یک اسم خاص است و برای تمام مردم دنیا همین معنی ذکر شده را دارد. به همین دلیل، عبارت اینترنت ملی، معنای شبکه‌ی جهانی کشوری را دارد و این عبارت، صحیح نیست.
نشریه یاد شده به همین دلیل پیشنهاد کرده است که به‌جای اینترنت ملی، از عبارات شبکه‌ی ملی اطلاعات و یا شبکه اینترانت ملی استفاده شود.
همچنین در بخش دیگری از این گزارش تاکید شده که «هدف از طرح ایده‌ی شبکه‌ی ملی جدا شدن از اینترنت جهانی نیست، بلکه دولت در جهت کاهش هزینه‌های خرید پهنای باند، افزایش امنیت اطلاعات ملی، توسعه تجهیزاتی و اطلاعاتی، تبدیل شدن به هاب و شاه‌راه انتقال اطلاعات منطقه، توسعه نرم‌افزاری و مقوله‌هایی از این دست، این طرح را در سال ۸۴ مورد توجه قرار داد.»
شبکه‌ی ملی اطلاعات، شبکه‌ای بومی و متشکل از مراکز داده ملی، زیرساختهای ارتباطی و سرویس‌های نرم‌افزاری است که در سراسر ایران مستقر خواهد شد و خدمات دولت الکترونیکی و سرویس‌های رفاهی و اجتماعی را از طریق بستر فیبر نوری و با پهنای باند حداقل ۱۲ مگابیت بر ثانیه به مردم ایران ارائه خواهد کرد.
کارشناسان می‌گویند این شبکه مستقل از اینترنت جهانی عمل کرده اما به آن متصل است تا کاربران علاوه بر دریافت خدمات ملی از طریق شبکه‌ی ملی اطلاعات، بتوانند از خدمات اینترنت جهانی نیز بهره‌مند شوند.
تلاش برای دستیابی به «اینترنت پاک و حلال»
بر پایه‌ی گزارش مجله‌ی الکترونیک «گویا آی‌تی»، در طرح شبکه ملی اطلاعات، قرار است شبکه‌های مختلفی مثل شبکه‌های ملی مدارس، بانکداری الکترونیکی، کنترل ترافیک، دانشگاه‌ها، بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها، سازمانها و اداره‌ها و … به هم متصل شده و به صورت یکپارچه، خدمات دولت الکترونیکی را ارائه کنند.
مسوولان حکومت ایران از ارائه‌ی  اینترنت «پاک و حلال» خبر می‌دهنداین مجله‌ی اینترنتی همچنین به فرایند واژه‌سازی مسئولان اشاره می‌کند و می‌افزاید: «به نظر می‌رسد شبکه‌ی ملی اطلاعات همان اینترنت پاکی خواهد بود که ایران، به عنوان اولین کشور اسلامی قصد ایجاد و معرفی آن به جهان را دارد.»
به علت عملکرد دولت ایران در کنترل و سانسور رسانه‌ها و شبکه‌های ارتباطی مختلف از جمله اینترنت، طرح موضوع «اینترنت ملی» این ترس را در میان کاربران اینترنت ایجاد کرد که امکان دسترسی آن‌ها به شبکه جهانی بیش از پیش محدود گردد.
طرح مفاهیمی همچون اینترنت «پاک» و «حلال» نیز این گمانه‌زنی‌ها را تقویت کرد. تشکیل پلیس سایبری که به نظر می‌رسد وظیفه‌ی اصلی آن شناسایی و برخورد با منتقدان فعال حکومت در فضای مجازی است، از دیگر اقدامات دولت ایران در چند سال اخیر است که به گامی دیگر در مسیر محدودیت کامل فضای مجازی برای کاربران ایرانی تعبیر شده است.
گرچه پیش از این برخی کارشناسان معتقد بودند که تا برقراری شبکه اینترانت ملی، راه طولانی در پیش است اما شواهد موجود از تلاش دولت برای پیشبرد هرچه سریعتر این طرح حکایت دارند. طرحی که با وجود همه نکات مثبت آن‌می‌تواند به نقطه آغاز کنترل کامل فضای مجازی تبدیل شود. اتفاقی که شرایط سخت موجود را برای کاربران اینترنت در ایران سخت‌تر خواهد کرد.

 

نتانیاهو: پس از بن‌لادن، رهبر جمهوری اسلامی بزرگترین تهدید برای دنیا است

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل

نخست وزیر اسرائیل در مصاحبه با تلویزیون سی‌ان‌ان ‌گفت، فکر می‌کند که پس از مرگ اسامه بن لادن، جریان‌های افراط‌گرا در منطقه خاورمیانه ضعیف شوند. وی در این مصاحبه آیت‌الله علی خامنه‌ای را بزرگترین تهدید برای جهانیان دانست.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، در مصاحبه با فرستنده تلویزیونی آمریکایی سی‌ان‌ان به پرسش‌هایی درباره روند صلح خاورمیانه، تاثیر مرگ بن‌لادن بر سیمای جهانی تروریسم و نیز خطر کنونی برای دنیا پاسخ گفت. وی گفت، مرگ اسامه بن لادن به تروریست‌ها نشان می‌دهد که اعمالشان بی‌مجازات نمی‌ماند و این باعث تضعیف افراط‌گرایان می‌شود.
سی‌ان‌ان: کدام شخص بزرگترین خطر برای جهان است؟
نتانیاهو در پاسخ به پرسش خبرنگار سی‌ان‌ان در مورد خطرنا‌ک‌ترین شخص برای امنیت جهان پس از مرگ بن‌لادن، گفت: «بزرگترین خطر این امکان است که رژیمی اسلامی و خشونت‌گرا به سلاح اتمی دست یابد یا اینکه به بمب اتمی این رژیم افرادی دست یابند.» نخست وزیر اسراییل هشدار داد که اگر رژیم ایران به بمب اتمی دست یابد، دور تاریخ در جهان دگرگون خواهد شد و سرنوشت خاورمیانه و تمامی کره زمین به خطر خواهد افتاد.
نخست وزیر اسراییل در پاسخ به این پرسش که آیا احمدی‌نژاد بزرگترین خطر برای دنیاست گفت: «من فکر می‌کنم او تهدید بزرگی است، اما رییس او،  خامنه‌ای، تهدید بزرگتری است.» وی گفت، در ایران این فکر و تعصب تزریق میشود که آمریکا "شیطان بزرگ" است و اسراییل "شیطان کوچک" و اروپایی‌ها هم "شیطان متوسط" و اینکه همه این شیاطین باید نابود شوند، اگر لازم باشد حتی با بمب اتم.
«تشدید تحریم‌ها و نشان دادن جدی  بودن خطر حمله نظامی»
نتانیاهو از جامعه جهانی خواست که تحریم‌ها علیه حکومت ایران را تشدید کند. به گفته او، این تحریم‌ها تنها در صورتی می‌توانند موفقیت‌آمیز باشند که برای ایران روشن شود که گزینه نظامی بدیلی واقعی و تحقق‌پذیر است.
نتانیاهو با نظر به اعتراضات مردمی در کشورهای عربی هشدار داد که این انقلاب‌ها ممکن است بوسیله افراط‌گرایان به راه‌های اشتباه کشیده شوند. وی تاکید کرد: «بزرگترین تهدید این است که یک رژیم اسلام‌گرای متهاجم به بمب اتم دسترسی پیدا کند.»
نتانیاهو پیش از این حین سفرش به اروپا و در دیدار با دیوید کامرون، نخست‌وزیر بریتانیا، تصریح کرده بود که اسراییل حاضر به مذاکره با «نوع فلسطینی القاعده» نیست. اشاره او در اینجا به طرحی است که برای برقراری آشتی در میان خود فلسطینیان مطرح شده و آن، شرکت دادن سازمان حماس در دولت است. اسراییل به حماس به چشم گروهی تروریستی می‌نگرد.

 


تمدید قرار بازداشت یک معلم آذربایجانی

خبرگزاری هرانا - قرار بازداشت الیاس طالبی معلم آذربایجانی پس از گذشت ۸۰ روز از بازداشت به مدت دو ماه دیگر تمدید شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، این فعال مدنی در مکالمه تلفنی با خانواده خود، از تمدید قرار بازداشت موقتش در روز چهارشنبه ۱۴ اردی بهشت ماه خبر داد.
ماموران وزارت اطلاعات خانواده وی را تهدید کردند در صورت رسانه‌ای شدن بازداشت و سایر موارد این مهم، حکم صادره توسط دادگاه انقلاب افزایش می‌یابد؛ این در حالی است که مسئولان قوه قضائیه همواره از استقلال این قوه و قضات آن در مجالس و محافل مختلف سخن می‌گوید.
الیاس طالبی از فارغ التحصیلان رشته علوم دامی از دانشگاه آزاد مرند است و هم اکنون معلم مدارس غیر انتفاعی تبریز نیز می‌باشد.
طالبی در شامگاه روز یکشنبه ۲۴ بهمن ماه سال گذشته و به اتهام تحریک جوانان محله "خانه چوبی" در شهرک باغمیشه تبریز توسط نیروهای امنیتی و قضایی بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات تبریز منتقل شده است.
خانواده این زندانی می‌گویند در تماس وی با منزل متوجه بیماری وی که موجب سرفه‌های شدیدی نیز می‌شود؛ شدند و این موضوع موجب نگرانی ایشان در خصوص سلامت این زندانی شده است.

 

عسل اسماعیل‌زاده در بند وزارت اطلاعات در زندان اوین به سر می‌برد

خبرگزاری هرانا - عسل اسماعیل‌زاده، فعال اصلاح‌طلب که سه روز پیش در حین بازگشت به خانه بازداشت شده بود، در بند وزارت اطلاعات در زندان اوین به سر می‌برد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این فعال اصلاح‌طلب، که در زمان انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، در ستاد تجریش میرحسین موسوی فعالیت می‌کرد، روز ۱۲ اردیبهشت توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر شده است و ماموران بعد از دستگیری وی با مراجعه به منزل او و تفتیش خانه‌اش، وسایل شخصی او را ضبط نمودند.
این در حالی ست که تاکنون دلایل بازداشت و اتهامات وی به خانواده‌اش اعلام نشده است.
گفتنی است در حالی که دو سال از انتخابات پرمناقشه ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ می‌گذرد، همچنان موج بازداشت فعالان ستادی و سیاسی ادامه دارد. در حال حاضر تعداد بی‌شماری فعال سیاسی و اجتماعی که پس از برگزاری انتخابات به بازداشت نهادهای امنیتی در آمده بودند، با حکم‌های حبس طولانی مدت از سوی دادگاه انقلاب در زندان به سر می‌برند.

 

بودجهٔ ۲۰۰ میلیاردی فیلترینگ پایگاه‌های اینترنتی در ایران

خبرگزاری هرانا - خبرها حاکی از اختصاص ۲۰۰ میلیارد ریال به مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به منظور اعمال فیلترینگ است.
بر همین اساس به نظر می‌رسد مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در اجرای پروژه شبکه ملی فرهنگ در سال گذشته ناکام مانده است، این بار قصد دارد تا به بهانه ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی حرکت جدیدی را در مسدود‌سازیشان شروع نماید.
به گزارش آفتاب، مسئولان سایت‌های خبری تحلیلی چندی پیش در دیدار با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به برخوردهای سلبی و تهدید‌آمیز مسئولان مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال با پایگاه‌های اینترنتی اعتراض کرده بودند که در همین راستا مسئولیت ساماندهی کلیه پایگاه‌های اینترنتی به معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی این وزارتخانه واگذار شد اما به نظر می‌رسد مسئولان مرکز قصد دارند همچنان به ادبیات تهدید‌آمیز خود در برابر پایگاه‌های خبری ادامه دهند.
گفتنی ست رئیس مرکز فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرده که روزانه ۳ هزار تخلف در فضای مجازی کشور ثبت می‌شود و در صورت عدم رعایت این سایت‌ها فیلتر خواهند شد.

 

 

این زنان اعلام کرده اند اگر تا فردا شرایط تغییر نکند اعتصاب غذای نامحدود می کنند

انتقال زندانیان سیاسی زن به کهریزک دوم/ضرب و شتم این زندانیان با باتوم

کلمه:خانواده های زنذانیان سیاسی زن در زندان رجایی شهر که به تازگی به زندان قرچک ورامین منتقل شده اند می گویند که این زندان کهریزکی دیگر است .گفته می شود که به زودی زندانیان سیاسی زن در اوین نیز به قرچک ورامین منتقل خواهند شد.
طبق خبرهای موثق رسیده به کلمه، این زندانیان زن در تماس های تلفنی با خانواده هایشان اعلام کرده اند این زندان کهریزک دیگری است که در آن به زندانیان حتی آب و غذا به موقع داده نمی شود و مسوولان زندان هر زمان دلشان بخواهد به زندانیان غذا می دهند .آب این زندان نیز در بیشترین ساعات روز قطع است .
این زندانیان گفته اند روز گذشته وقتی به این شرایط اعتراض کرده اند، ماموران زندان با باتوم آنها را کتک زده اند که این ماجرا موجب شکستن ناخن چند تن از این زندانیان شده است .
زندانیان این زندان شرایط این زندان را با یک” مرغدانی “مقایسه کرده و گفته اند اگر این شرایط تا فردا پایان نیابد و این زندانیان به زندان دیگری منتقل نشوند و یا به وضعیت شان رسیدگی نشود دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهند زد.
شبنم مددزاده و جمع دیگری از زندانیان سیاسی زن در رجایی شهر از جمله زندانیان انتقال یافته به زندان قرچک هستند.این زندان همچون زندان کهریزک در حاشیه تهران واقع است و با توجه به وضعیت نامناسب و نگهداری زندانیانی با جرایم سنگین از قبیل اعتیاد و توزیع مواد مخدر، سرقت و تخلفات اجتماعی، شرایط سختی را برای زندانیان سیاسی که به آنجا منتقل می شوند به وجود می آورد.
خانواده های زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر نیز پیش از این با انتشار نامه‌ای نسبت به شرایط دهشتناک و غیرانسانی موجود در بند زنان زندان رجایی شهر اعتراض کرده بودند ، اما به جای رسیدگی به این شرایط اکنون این زندانیان به زندانی به مراتب بدتر از زندان رجایی شهر منتقل شده اند ، زندانی که استانداردهای لازم برای زندانی کردن افراد را ندارد و به بازداشتگاه کهریزک شباهت دارد.
آنها در این نامه نوشته بودند : «طبق آیین‌نامه سازمان زندان‌ها و قوانین موجود، مسئولیت جان زندانی، با سازمان زندانها و تمامی نهادهای مرتبط با‌ آن است، در زندان رجایی‌شهر کرج، تنها چیزی که ارزش نداشت جان آدمیزاد بود. دسترسی به امکانات پزشکی و بهداری در این زندان به شدت محدود بوده و در مواردی غیرممکن بود. زندانیان در صورت ابتلا به بیماری، نه تنها از سوی تیم پزشکی مستقر در زندان مورد معالجه قرار نمی‌گرفتند بلکه در مواردی به بخش قرنطینه منتقل می‌شده تا خودشان بهبود پیدا کنند.»
آنها در این نامه از ریاست قوه قضاییه ، صادق لاریجانی پرسیده بودند :«آیا هدف از تبعید زندانیان سیاسی و به خصوص زنان به زندان​های خارج از محل زندگی​شان، ایجاد شرایطی برای مرگ تدریجی آنان است؟ آیا قصد دستگاه قضایی بر این است که این افراد پس از بازگشت دوباره به جامعه، دچار بیماری‌های مختلف جسمی و روحی باشند و هرگز در قامت یک انسان سالم به جامعه بازنگردند؟ زنان و دختران محبوس در تبعیدگاه​ها نیز، مادران امروز و فردای جامعه هستند، آیا آنچه در در این زندان​ها بر عزیزان ما می‌گذرد، نادیده گرفتن جزئی‌ترین اصول انسانیت نیست؟»
آنها تاکید کرده بودند :«هیچ​گونه اطلاعی از سرنوشت عزیزان شان ندارند و تصور انتقال آنان به زندانی بدتر از زندان رجایی​شهر، بر نگرانی​های آنها افزوده است. »
اکنون این تصور خانواده ها به واقعیت پیوسته است و عزیزان شان به زندانی که به بازداشتگاه کهریزک شباهت دارد منتقل شده اند آیا این زندان مانند کهریزک قربانیان جدیدی خواهد گرفت ؟

 

 

ناگفته های بازداشت اشکان ذهابیان؛ فشارمستمر برخانواده، تهدید به اخذ حکم تیر، مزایده گذاشتن منزل و آزارواذیت چند ماهه

یکی از دوستان وافراد مطلع در پرونده اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل و فعال حقوق بشر که روز گذشته پس از معرفی خود به اداره اطلاعات شهر ساری دستگیر شد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت ماموران امنیتی با اعمال مداوم آزارو اذیت خانواده، تهدید به ضبط وثیقه و درنهایت اعلام اینکه برای دستگیری وی حکم تیر خواهند گرفت شرایطی را به وجود آوردند که مادر وی تحت فشارهای به عمل آمده به بیمارستان منتقل شد و بیماری قلبی پدرش تشدید یافت.
تلاش برای دستگیری فعالان حقوق بشر از طریق فشار بر اعضای خانواده آنها توسط نیروهای امنیتی برای اولین بار نیست که رخ می دهد اما دامنه دار بودن فشارهای اعمال شده وتکرار تهدیدها به خانواده آقای ذهابیان جای تردیدی باقی نمی گذارد که ماموران امنیتی به صورت سیستماتیک برای دستگیری این فعال حقوق بشر خانواده وی را تحت فشارهای روانی مداوم  قرار داده اند.

به گفته این منبع مطلع درموردی حتی چندین ساعت پدر و مادراشکان ذهابیان در خانه تحت بازداشت خانگی درآمده اند: «‌ از ۱۶ آذرماه ماموران اطلاعاتی پیاپی به منزل اشکان مراجعه می کردند. در اسفند ماه با حکم بازداشت به خانه او مراجعه کردند و گفتند که حکم سیار دارند که هر جایی او را ببینند می توانند دستگیرش کنند. او یک حکم زندان شش ماهه نیز داشت. اشکان در این مدت خانه نبود. در یکی از این مراجعات به خانه ها ۱۲ تن از نیروهای اطلاعاتی به خانه او امدند که رییس اطلاعات شهرستان بابل یکی از آنها بود.»

این منبع مطلع افزود: « مامورین وسایل و رایانه و کتاب ها و وسایل شخصی او ضبط کردند. مادر و پدر وی را چندین ساعت در خانه نگهداشتد و گفتند تا اشکان نیاید حق ندارید از خانه بیرون بروید. بعد تهدید کردند که برای او حکم تیر می گیرند و جایی می برندش که دست کسی به او نرسد و حرفهایی از این قبیل. یکی دو بار هم آمدند و تهدید کردند و اخطارهایی دادند برای اینکه می روند او را به جایی می برند که کسی دستش به او نرسد. با این رفت و آمد ها حال وضعیت سلامتی مادر اشکان آنچنان بد شد که او را به بیمارستان منتقل کردند. پدر او هم که بیماری قلبی داشت دچار تشدید بیماری شد.

بعد از تعطیلات نوروزی در چهاردهم فروردین ماموران اطلاعاتی به منزل اشکان ذهابیان مراجعه کرده و تهدید به مصادر منزل والدین او کردند که وثیقه آزادی اش از زندان بود. ماموران اطلاعاتی گفته بودند که خانه را به مزایده می گذارند.

اشکان ذهابیان از پرونده ای که برای بازداشت ۲۶ خرداد ۸۸ شش ماه حکم زندان داشته است. اتهام وی اخلال در نظم وتحریک مردم به تظاهرات و سازماندهی اعتراضات در دانشگاه مازندران عنوان شده است. بار دوم وی ۱۳ آبان سال ۸۸ دستگیر شد. اتهام او این بار اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی شمال کشور بود . بازداشت روز دوشنبه نیز سومین بازداشت وی به شمار می رود.  به گفته منبع یاد شده معلوم نیست که اگر وی برای اجرای حکم احضار شده چرا وی را به جای زندان به اداره اطلاعات منتقل کرده اند؟

وی درجریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ عضو ستاد دانشجویی مهدی کروبی در شهر بابل بود. در جریان بازداشت های بعد از انتخابات توسط ماموران امنیتی به شدت مورد ضرب وشتم قرار گرفت و در یک مورد تا سه روز بیهوش بود. وی در دو دوره بازداشت یاد شده مجموعا یک ماه ونیم بازداشت را پشت سر گذاشت.

زمینه خبر:

اشکان ذهابیان به علت فعالیت های دانشجویی ابتدا در سال ۸۷ به مدت یک ترم از تحصیل محروم شد و تنها ۴ روز پس از انتخابات توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. در حین دستگیری توسط نیروهای لباس شخصی موسوم به انصارحزب الله به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در حوادث ۱۳ آبان (روز دانش آموز) سال ۸۸ نیز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل انجمن های اسلامی شمال کشور برای بار دوم بازداشت شد. در آن زمان دادگاه انقلاب شهرستان بابل او را به طور غیابی به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد. در بهمن ماه سال ۸۸ در حالیکه همچنان در تعلیق از تحصیل به سر می برد، سرانجام بنا به نظر وزارت اطلاعات از تحصیل محروم و در نهایت در حالیکه ۱۰۹ واحد را گذرانده و تنها ۲۴ واحد (معادل یک ترم) از تحصیلش باقی مانده بود از دانشگاه اخراج شد.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران


سکوت مردم؛ سرکوب مردم

علی زمانی
چندی قبل در شهر اهواز، تظاهراتی ضد حکومتی صورت گرفت، در واقع مردم عرب زبان شهر اهواز به دعوت چند شبکه تلویزیونی ماهواره‌ی اقدام به راهپیمایی کردند که سرانجام با خشونت نیروهای دولتی سرکوب شد. آنچه مسئله را برای خیلی از تحلیل‌گران مسائل ایران جالب توجه ساخته،سکوت سنگین رسانه‌های فارسی زبان و هم‌زمان سکوت شخصیت‌های سیاسی محلی،استانی، کشوری و خارج از کشور بود. در میان تمام خبرهای منتشر شده از این درگیری‌ها می‌توان به خبر منتشر شده در سایت العربیه اشاره کرد و سایت‌هایی که خبرهای اقوام ایرانی را پوشش می‌دهند، می توان به جرائت گفت اکثر قریب به اتفاق رسانه‌های فارسی زبان، خصوصا سایت‌ها و وبلاگ‌نویسان ایرانی این حرکت را محکوم کرده و خواسته‌های مردم معترض را به نیروهای تجزیه طلب متصل نمودند.
آنچه در این نوشته مورد توجه قرار می‌گیرد، نه تحلیل و بررسی خبرهای خبرگزاری های رسمی و غیر رسمی است، که چندان نیست و همه را می توان در چند سطر بازگو کرد، و نه واکنش‌های منفی و همراه با سکوت مسئولان دولتی. لازم به یادآوری است؛ از همان دقایق اولیه درگیری‌ها، مسئله بصورت یک بحران کاملا امینتی مطرح شد و تمام رسانه‌های محلی، از قبیل نشریات دانشجویی، روزنامه‌های استانی و محلی، و رادیو و تلویزیون دولتی ایران نسبت به نشر این خبرها به شدت منع شدند، بنابراین آنچه تا این زمان به گوش ایرانیان رسیده صدایی جزء شهروند-خبرنگارهای درگیر در حادثه نبوده است.
موضوع‌های قابل بحث برای چنین رویدادی،به نظر نگارنده بسی زیاد است و نیازمند یک بررسی همه‌جانبه, و همچنین از توان و وقت این قلم خارج، در این نوشته سعی می‌کنم این حرکت‌را از نگاه یک ایرانی که بیش از 15 سال در این خطه از سرزمین ایران زندگی کرده، مسئله بوجود آمده و سکوت رسانه‌های و مردم خوزستان را نگاه کنم.
قبل از آنکه به مسئله درگیری‌ها اخیر میان نیروهای نظامی جمهوری اسلامی و مردم عرب زبان شهر اهواز بپردازم لازم می‌دانم چند خطی درباره جغرافیای جمعیتی خوزستان و خصوصا شهر اهواز ،از نظر قومیت‌ها و گویش‌ها بگویم.
بسیاری از مردم ایران، خصوصا آنهایی که مسئله جغرافیایی و جمعیتی استان را از میان مقاله‌ها و کتاب‌ها جستجو می‌کنند؛ همیشه و همیشه بخش‌های کوچک اما مهم این پازل پیچیده را نادیده گرفته و به بحث‌های اصلی‌تری، البته از نگاه خودشان، پرداخته اند. اکثر محققانی که استان خوزستان را برای تحقیق انتخاب کرده و می‌کنند بر این باور هستند که عرب‌های خوزستان به سان یک کل‌اندام‌وار از یک شکل و ترکیبی همگون برخودارند، تفاوتی میان اندیشه و خواسته‌های عرب زبان‌های مردم استان خوزستان وجود ندارد، بحث عشایر و شیوخ عرب را نادیده می‌انگارند، گویی این مسئله و بعد از سرکوب شیخ خزئل برای همیشه حل شده و یا به منطقه‌های عرب نشین شهرها توجه‌ی نشان نمی‌دهند، متاسفانه، تحلیل‌هایی به این شکل و محتوا در هر بخش که توان سیراب کردن به سوالات خواننده را نداشته بحث را به خواسته‌های جدایی طلبانه عرب‌زبانان استان خوزستان فروکاسته و خویشتن را از پاسخ به آشوب‌های شکل گرفته در سال‌های اخیر و یا در ابتدای شکل گیری انقلاب اسلامی رها ساخته، یا در بهترین حالت ممکن با مهر تجزیه طلبی تحقیق نیم‌بند را جمع و جور می‌کنند.
سوال اینجاست؛چرا این تظاهرات فقط در شهری چون اهواز روی داد؟ چرا دیگر شهرهای استان،مانند آبادان،خرمشهر با اکثریتی عرب زبان، شادگان، ماهشهر و دارخوین شکل نگرفت؟ در این میان وضعیت فرهنگی در شهر آبادان، جدای از مدرن‌ترین شهر ایران با فرهنگی خاص و با چندگونه‌گی فرهنگی با دیگر شهرهای استان تا حدودی متفاوت است. اما شهری چون خرمشهر، اکثریت مردم عرب‌زبان هستند و با وجود روستاهای متعدد در اطراف شهر، که همگی عرب‌زبان می‌باشند، چرا هیچ اعتراضی چه در ابتدای تظاهرات اهواز و یا حمایت از مردم و یا کشته شده‌ها صورت نگرفت؟ شهر شادگان نیر مثال زدنی است؛ شهری که تمام جمعیت عرب زبان است و ساختار شیخوخیت و ره و رسم قبیله‌گرایی را همچنان و بدون هیچ کم و کاستی حفظ کرده و اجرا می‌کنند.
شهری چون ماهشهر،به عنوان یک قطب اقتصادی در جنوب کشور نیز دارای همین وضعیت است، به بیانی دیگر محله‌های ساکنین شهرک‌های صنعتی و بخشی از خانه‌های مرکز شهر که توسط اقوام‌های مختلف پوشش داده شده، مابقی شهر توسط عرب زبان‌ها اسکان یافته است، اما بصورت بسیار ناهمگن،این ترکیب شامل شهرک‌های کوچک و روستاهای نزدیک ماهشهر نیز می‌شود؛ مانند: جراحی - کوره‌ها- ممکو،زنجیر.
با این حال هیچکدام از شهرهای فوق؛ به استثنای شهر اهواز که محله های عرب نشین یکدست دارد؛ مابقی از ترکیب جمعیت‌های مختلف و اقوام ایرانی شکل گرفته، بلوچ‌ها، آذری زبان‌ها، بختیاری‌ها، لرها، اصفهانی‌ها، و دیگر اقوام ایرانی.
این نکته را از یاد مبریم، وجود همین اقوام نیز باعث شده، سال های سال مردمان این خطئه از کشور سالیان درازی را در کنار هم زندگی کنند، با تمام مشکلات دست و پنجه نرم نمایند، با تمام اختلاف‌های فرهنگی و خرده فرهنگ‌های همدیگر سازگاری پیدا کرده و سرانجام فرهنگ و رفتاری را از خویش بروز دهند که با فرهنگ دوران کودکی و جوانی خویش، فرهنگی که در درون خانواده‌های خود بزرگ شده‌اند بسیار متفاوت باشد. فرهنگ شکل گرفته در استان خوزستان، تاکید می‌شود، خصوصا بخش‌های صنعتی و مناطق ویژه اقتصادی به دلیل جذب نیروی کار فنی و کارگری آنقدر متکثر و ناهمگون است که گاه یک فرد تازه وارد به این محیط جغرافیایی، از این همه تنوع فرهنگی متعجب می‌شود.
با وجود این تنوع فرهنگی در استان خوزستان- چندگونگی خرده فرهنگ‌های بروز داده شده از سوی قومیت‌ها-مردم خوزستان، به دلیل شکل‌گیری عقاید شفاهی و یا دانش آموخته شده تحقیقی و یا آکادمیک، نگاه مثبتی به عرب‌زبان‌های استان ندارند. در واقع این نگاه هم از سوی مسئولان نشان داده می شود و هم در میان مردم کوچه و خیابان به وضوح دیده می‌شود. انتشار انواع و اقسام جک‌های ضد قومیتی،ساخت کلیپ‌هایی با محوریت و تمسخر فرهنگ مردم عرب‌زبان جنوب ایران، همه و همه حکایت از نگاه منفی و غیریت‌سازی‌های کاذب دارد که از سوی دیگر مردمان همین استان شکل‌گرفته، به صورت خودجوش پرورش داده شده و سرانجام و همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد.
اکثر مردم استان خوزستان، عرب‌زبان‌های استان را قومی می‌دانند که از نظر فرهنگی در سطح نازلتری از دیگر فرهنگ‌های موجود در ایران قرار گرفته و همچنان با عقاید قرون گذشته می‌زیند، آنان را قومی می‌دانند که بعد از حمله سپاهیان اسلام به ایران وارد شدند و قبل از جنگ‌های میان سپاهیان مسلح به ایدئولوژی اسلامی و نیروهای نظامی سلسله ساسانی، نشانی از مردم عرب در ایران نبوده؛ متاسفانه این ایده آنقدر در استان خوزستان رواج داشته و دارد که گاهی دوستانی بسیار نزدیک به دلیل همین مجادله‌ها، از ادامه دوستی می گذرند.
همچنین، بخشی از عرب‌زبان‌های استان خوزستان به دلیل داشتن مشاغلی از قبیل نگهبانی و کشاورزی مسلح به سلاح گرم هستند،از طرفی دیگر، هم‌مرز بودن استان خوزستان با عراق سبب شده انبوهی از این سلاح‌ها از طریق کانال‌های قاچاق به ایران وارد شود، متاسفانه گاهی عشیره‌های عرب‌زبان از همین سلاح‌های گرم در دلیل درگیری‌های ناموسی و یا اختلاف‌های خانوادگی علیه هم استفاده می‌کنند، شاید این گفته کمی اغراق آمیز آید، ولی نیروی انتظامی بصورت ماهانه یک و یا دو گزارش از این درگیری‌های مسلحانه دارد!
وجود سلاح‌های گرم، از قبیل کلت کمری، اسلحه کلاشینکف، اسلحه‌های نیمه اتوماتیک شکاری و اسلحه های نیمه اتوماتیک شکاری خشاب‌دار( دو اسلحه اول کاملا غیر قانونی است؛ ولی دو اسلحه بعدی را با دریافت مجوز تهیه می‌کنند)، سبب شده، بخش‌هایی از مناطق روستانشین شهر اهواز به عنوان کانون بی‌نظمی و خشونت‌های عریان شناخته‌‌شود.
شکل اسکان مردم عرب‌زبان‌ در شهری چون اهواز و حومه آن، بصورت یکجانشینی و نه پراکنده است. به عنوان مثال؛ محله‌های شیلنگ آباد، لشکر، کوت عبدالله، خفاجیه، سه راه خرمشهر، حاشیه‌های بلوار انقلاب، حمیدیه، بوستان، سوسنگرد به گونه‌ای یکدست عرب زبان هستند و کمتر دیده شده یکی دیگر از قومیت‌های ایرانی در میان مردم این منطقه زندگی کنند. از سویی دیگر؛ مردم عرب‌زبان استان خوزستان، به دلیل نوع پوشش خاص زنان و تا حدودی مردان، و استفاده از زبانی متفاوت، خواسته و یا ناخواسته غیر بودن خود را به دیگران نشان می‌دهند؛ همچنین دامنه این غیریت‌سازی‌ها به خود عرب‌زبان‌ها نیز کشیده می‌شود؛ در واقع نسب، بودن در یک قوم و یا عشیره‌ای همچنان بخشی جدانشدنی از فرهنگ مردم این منطقه است. بدون تردید، در هنگام استقبال‌های رسمی از مسئولان دولتی و همچنین شرکت جستن در جشن‌های خانوادگی، هر عشیره با پرچم خود ظاهر می‌شود، پرچم‌هایی به رنگ‌ها و آرم‌های مختلف که نشان از تفاوت و غیریت سازی با دیگر عشیره‌ها دارد.
فرهنگ شیخوخیت یعنی دانا و با فهیم دانستنِ رئیس خاندان، و تا حدودی تسلیم رای و نظر وی بودن، بخشی از همین فرهنگ است،این نوع فرهنگ، مشروع بودن شیخوخیت میان عرب‌زبان‌ها، بخش عمده‌ای از تحصیل کرده‌های عرب‌زبان استان را پوشش نمی‌دهد، ولی این طیف به دلیل کم بنیه بودن در مقابل فرهنگ درونی‌شده عشیره،چندان مورد اطمینان نیست و رای و اندیشه آنان در تحولات و رویدادها مورد توجه قرار نمی‌گیرد.
در این میان،عرب‌زبان‌های استان خوزستان،خصوصا آنان که به فرهنگ عشیره‌ای و ساختار آن باورمند هستند،هر عضوی از عشیره ماهیانه مبلغی را، با توجه به توان و میزان درآمد ماهیانه خود و خانواده‌اش، به صندوق مالی عشیره پرداخت می‌کند. فلسفه وجودی چنین صندوق‌هایی کمک به هزینه‌های جشن و گرفتارهای ناخواسته خانواده‌ها است،جشن عروسی، بیماری، ساخت و یا تعمیر منزل و غیره. اما، بارها و بارها دیده شده،عشیره‌ها در هنگام درگیری‌های خانوادگی هزینه دیه به خانواده مقتول را از همین صندوق تامین نمودند، و متاسفانه در بسیاری از عشیره‌های عرب‌زبان خوزستان، وجود این صندوق پشتوانه مالی شده برای درگیری‌های خونی و آدم‌کشی‌هایی که فقط بر اساس فهم نادرست از مسئله "زن بودن" صورت گرفته است.
نگاه مردم خوزستان، به غیر مردم عرب زبان، به این فرهنگ همواره با مشکل روبرو بوده، چرا که اکثر مردم این توانمندی در پرداخت دیه را؛ نیروی محرکه‌ای می‌دانند که عشیره‌های عرب می‌توانند برای تصویه حساب‌های شخصی و احیانا آدم‌کشی‌ها صورت بخشند! چنین نگاه منفی به صندوق‌های کمک‌های مالی، همواره و همیشه در این خطه از کشور ایران مطرح بوده است.
تمام آنچه در بالا رفت، انعکاس بخشی از نگاه‌های موجود مردم غیر عرب‌زبان به مردمان عرب‌زبان خوزستان است، در این میان مردم عرب زبان استان نیز نگاه خاص خودشان را به دیگر مردمان دارند، البته این نگاه از طیف‌های مختلفی شکل گرفته و همانند آنچه در بالا آمد بصورت یکدست نمی‌باشد، که موضوع این نوشتار نیست.
بدون شک، سکوت در برابر ظلمی که به مردمان این کشور رفته و می رود، جایز نیست، این سکوت چه در برابر حادثه‌های بعد از انتخابات سال 1388 باشد و یا سکوت در برابر رفتار نیروهای نظامی در مقابل مردم عرب زبان، شایسته نکوهش است.
خواسته و یا ناخواسته، وجود عرب‌زبان‌های استان خوزستان، بخش جداناشدنی از سرزمین ایران است، به بیانی دیگر، این نوع فرهنگ با هر گویش و رفتاری، تکه جدانشدنی از فرهنگ چهل تکه مردمان ایران زمین هست. اما، مشکل اصلی آنجاست که بخش بزرگی از خواسته‌های همین مردم معترض در خیابان‌های اهواز، خفاجیه، بوستان، دشت آزادگان و از این دست ناشنیده باقی ماند. مانند دفعات قبل، بخشی از خواسته‌های رفاهی آنان و درخواست شغل و آسودگی‌های نسبی در میان هیاهوی رسانه‌های خارج از کشور و تجزیه طلبان اصلا و ابدا شنیده نشد، افسوس اینجاست.
مردم عرب زبان استان خوزستان،درست و یا اشتباه، خود را قربانی سیاست‌هایی می‌دانند که از سوی دولت به آنان تحمیل شده و می‌شود. هر چند پرداختن به این موضوع وقت و حوصله دیگری طلب می‌کند،اما بکارگیری سیاست‌های غلط در جذب نیروی کار در این منطقه سبب شده، به ندرت و بصورت کاملا انگشت شمار،مردم عرب‌زبان در پست‌های میانی مدیریت استان جا بگیرند! همین نکته سبب می‌شود زمانی که یکی از عرب‌زبان‌ها در بخش مدیریتی قرار می‌گیرد، تمام نیروهای پایین‌دستی خود را عوض می‌کند، از هر قوم و زبانی که باشند، به غیر از زبان عربی؛ البته بعد از مدتی مدیر از سوی مدیر بالا دستی‌تر عوض می‌شود! شاید این موضوع تا حدودی مسخره به نظر آید؛ اما چنین عملی سیکل معیوبی است که سال‌های سال در این بخش از کشور به چشم می‌‌خورد.
خلاصه آنکه؛ بهتر است صدا و خواسته‌های مردم عرب‌زبان استان را از زبان خودشان بشنویم، نه رسانه‌هایی که انبوهی از تحلیل‌گران بی‌مایه را در خود جمع کرده‌اند و هر زمان که توان ارایه خواسته‌های خود را نداشته‌اند در لفافه سخن از تجزیه‌طلبی می‌زنند؛ از فدرالیسم و تمرکز‌زدایی سخن می‌گویند، ولی منظورشان نه کم ونه بیش همان تجزیه‌طلبی است و ساختن عربستانی دیگر در جنوب ایران.
بدون شک همان‌گونه که مردم عرب زبان استان از یک طیف تشکیل نشده‌اند؛ خواسته‌های آنان نیز متفاوت است،اما پاسخ بخش گسترده‌ای از این اعتراض‌های خیابانی را باید در نیازهای روزمره اقتصادی دید، نیازهایی که نه تنها مردم عرب‌زبان با آن روبرو هستند، که بخشی از مردم استان خوزستان به دلیل اتخاذ سیاست‌های اشتباه از سوی دولت فعلی و دولت‌های گذشته درگیر چنین مسئله‌ای بوده و هستند.

 

قوه قضائیه یا مترسک سیاسی؟



کریم حامدی
در پی اتمام مهلت تشکیل وزارت‌خانه ورزش و جوانان و عدم تمایل دولت به تشکیل آن، علی لاریجانی، رئیس قوه مقننه، شکایتی از دولت به قوه قضائیه، که برادرش ریاست آن‌را به‌عهده دارد، تسلیم کرد. پیش از این علی لاریجانی طی نامه‌ای به احمدی‌نژاد تذکر داده‌بود که تکلیف بیست و دو‌مین وزارت‌خانه را هر چه سریع‌تر مشخص کند اما مشایی در پاسخ گفته بود که «دولت و رئیس جمهور این موضوع را به‌صلاح کشور نمی‌دانند.» سوال این است که چرا قوه مقننه که هم از نظر وظائف تعریف‌شده‌اش در قانون اساسی و هم از نظر قدرت مقابله با دولت امکانات بسیار گسترده‌تری از قوه قضائیه دارد، خود از انجام این وظیفه طفره می‌رود و ترجیح می‌دهد این کار را به قوه قضائیه بسپارد؟

جالب توجه است که قوه قضائیه نیز به اندازه قوه مقننه به این تقسیم کار سیاسی غیرمتعارف علاقه نشان می‌دهد. ابراهيم رئيسي، معاون اول قوه قضاييه، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایسنا گفت: «تخلف و نقض قوانين از هيچ مقامي پذيرفته نيست. نامه ارسالي از سوي رئيس مجلس مبني بر عدم اجراي قانون تشكيل وزارت ورزش و جوانان توسط دولت، با جديت رسيدگي خواهد شد و در اين راستا پرونده آن به واحدهاي قضايي مربوطه ارجاع شده است.» وی تاكيد کرد كه «سازمان بازرسي كل كشور موظف است اين موضوع را در حوزه وظايف نظارتي بررسي و نتيجه را سريعاً اعلام كند. تصميماتي كه منجر به عدم اجراي قانون مزبور شده قابل بررسي و پيگيري قانوني است.» تشكيل این پرونده قضايي در حالي مطرح شد كه مصطفي پورمحمدي، رييس سازمان بازرسي كل كشور، گفته بود: «در مرحله اول تذكر مي‌دهيم. در مرحله دوم پيگيري و در مرحله سوم اعلام مي‌كنيم. اگر موثر واقع نشد تعقيب قانوني خواهيم كرد.»
آشکار است که این نزاع از همان آغاز میان دولت و مجلس در گرفت. دولت از همان ابتدا صراحتاً مخالفت خود را با تشکیل این وزارت‌خانه اعلام کرده‌بود اما نمایندگان مجلس بر این عقیده بودند که معاونان رئیس دولت در سازمان‌های تربیت بدنی و جوانان پاسخ‌گو نیستند و مجلس باید نظارت مستقیمی بر آنان داشته باشد که تنها راه‌حل آن تشکیل وزارت‌خانه است. رئيس‌ دولت تصميم‌گيري مجلس را عجولانه خواند. به هر حال شوراي نگهبان دوم بهمن‌ماه سال گذشته مصوبه مجلس را تاييد کرد و سه ماه براي معرفي وزير به احمدی‌نژاد فرصت داده شد. با وجود لازم‌الاجرا بودن این مصوبه1 ، احمدی‌نژاد نه‌تنها از تشکیل وزارت‌خانه طفره رفت، بلکه در لايحه بودجه 90 نیز رديفی براي اين وزارتخانه در نظر نگرفت. حال این پرسش مطرح است که چرا مجلسی که خود می‌تواند رئیس دولت را استیضاح و عزل کند و حتی کمیسیون اصل نود آن توان رسیدگی به تخلفات قوه قضائیه را هم دارد، چرا باید به قوه قضائیه شکایت ببرد؟. چرا مجلس ترجیح می‌دهد دعوایی را که خود آغاز کرده بود و خود باید متولی ادامه آن باشد به قوه قضائیه بسپارد؟
می‌توان فرض کرد که دعوای مجلس و دولت دعوایی زرگری است: در واقع مجلس با دولت همراه است و اینها همه نمایشی است برای سرگرم کردن عموم مردم. مجلس های‌و‌هویی براه انداخته و اینک که کار به پایان خود رسیده‌است برای اتلاف وقت و کاهش اعتراضات عمومی شکایت را به قوه قضائیه برده تا در مدت رسیدگی این قوه و سازمان بازرسی کل کشور مجبور به کشاندن رئیس دولت به مجلس و پایان دادن صریح به این نزاع نباشد. اما در این صورت آیا مجلس نمی‌توانست موضوع نزاع ساده‌تری را برگزیند که در آن نه مهلتی وجود داشته باشد و نه اتمام حجتی؟ بازی ساده‌تری را پیش بگیرد که به بی‌آبرویی خودش ختم نشود.
واقعیت آن است که اولا مجلس توان رویارویی با دولت را ندارد. نه به این علت که قانون به وی چنین اجازه‌ای نمی‌دهد بلکه به این دلیل که اکثریت نمایندگان این مجلس نه نماینده مردمند و نه نماینده دولت، آنها نمایندگان ولی‌فقیه هستند و گوش به‌فرمان وی. به دستور وی جلوی ریشه دواندن مشایی را در حوزه‌های مورد توجه جوانان می‌گیرند و باز هم به دستور وی از استیضاح رئیس دولت پرهیز می‌کنند.
دلیل دوم آن است که مجلس از استیضاح رئیس دولت هراسان است. اصولگرایان مجلس به خوبی آگاهند که از کمترین پایه اجتماعی‌ای برخوردار نیستند و در صورت استیضاح دولت چاره‌ای جز سپردن فضای سیاسی به تنها نیرویی که از پایه اجتماعی گسترده برخوردار است یعنی جنبش سبز ندارند. درنتیجه از آوردن فشار مستقیم به دولت می‌گریزند و این رویارویی‌ها را نیز در حدی پیش می‌برند که منافع صنفی‌شان در خطر می‌افتد. یعنی در واقع در مقابل تهاجم دولت می‌ایستند. به عنوان مثال معاون حقوقی دولت می‌گوید معنی اصل هشتاد و ششم قانون اساسی2 آن است که نمایندگان مجلس فقط در صحن مجلس مصونیت قضایی دارند؛ مجلس هم رئیس دولت را از ارسال پرونده‌اش به قوه قضائیه می‌ترساند.
اینکه مجلس گوش به فرمان ولی فقیه است، شاهدی است برای بی‌آبرویی این مجلس و اثبات اینکه در یک چنین نظامی نه فقط آراء مردم که نهادهای انتخابی نیز جز امحاء تدریجی نمی‌توانند به راه دیگری بروند. به این معنا، در رأس امور نبودن مجلس به این دلیل نیست که دولت در رأس امور است، بلکه به این خاطر است که ولی‌فقیه در رأس امور قرار دارد. امری شناخته شده که بدون اندیشیدن تدبیرهای جدی برای آن، جنبش سبز مشکل بتواند راهکاری برای تغییر وضعیت موجود بیابد.
اما اینکه مجلس بخواهد منازعات سیاسی را در حوزه دیگری جز حوزه سیاسی حل کند، یعنی یا آن را به تأثیرگذاری بر ولی‌فقیه موکول کند و یا به قوه قضائیه ارجاع دهد، علاوه بر اقرار مجلس به ضعف خویش به معنای زوال سیاست نیز هست. زوالی که نتیجه اولیه‌اش تبدیل قوه قضاییه به مترسکی سیاسی‌است و نتیجه دیگرش، دادن مجوز به کسانی است که می‌خواهند منازعات سیاسی را بیش از پیش به سایر حوزه‌ها و از آن جمله حوزه‌های امنیتی و نظامی سوق دهند.

1. اصل ۱۲۳ قانون اساسی: رئیس جمهور موظف است مصوبات مجلس یا نتیجه همه‏پرسی را پس از طی مراحل قانونی و ابلاغ به وی امضاء کند و برای اجرا در اختیار مسئولان بگذارد.
2. اصل 86 قانون اساسى: نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمی‌توان آنها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده‏اند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده‏اند تعقیب یا توقیف کرد.‏ (سابقه بروز مشکل بر سر تفسير اصل هشتاد و ششم قانون اساسى به سال 1380، مجلس ششم و دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی باز می‌گردد که منجر به نامه‌نگاری‌هایی بین رؤسای قوا شد.)




اوضاع منطقه ، ایران و افسردگی احمدی نژاد

حسن مکارمی
در نبود داده های شایسته پذیرش،  تنها می توان با پا فشاری بر آنچه به گوش می رسد ، شایعه ها ،  می گویند ها ، کنایه ها،  گوشه ها ، سکوت ها ، .... تلاش در باز سازی نوعی از واقعیت احتیاط  آمیزی کرد و آن را به محک رای همگان کشاند ، تا شاید گوشه ای  از آنچه میگذرد به چشم آید. باد حرکا ت اجتمایی و سیاسی با شدت و ضعف ، بخش وسیعی از کشورهای منطقه را در بر گرفته است  . و چون همیشه دست اندر کاران درونی و بیرونی نقش خویش را بازی می کنند.
مراد ما در اینجا دوباره نگاری این تابلو نیست. آنچه در ایران ما در میدان این باد ها میگذرد مورد علاقه ماست. حرکات اجتماعی اعتراضی  در کارخانه ها , مشکلات اقتصادی روزمره مردم، فشار افزاینده بر زندانیان سیاسی و دگر اندیشان  و خانواده های آنان ,  محدودیت ها ی رسانه ای و محدودیت فضای اینترنتی ، امروزه رنگهای اصلی  زمینه -  نقش های زندگی مردم ایران است. در این میانه خبرهای فراوانی از غیبت احمدی نژاد در ایفای نقش همیشگی خود به گوش می رسد.
این اخبار در  رسانه های معتبر خارج از ایران نیز جای باز کرده اند و اینکه به زودی او در گفتاری تلویزیونی با مردم سخن خواهد گفت. گویی در رهبری سیاسی ایران شکافی ژرف پدیدار  می شود.  و محور این شکاف در یکی از نزدیکان احمدی نژاد ، اسفندیار رحیم مشایی متبلور شده است. باز هم از دور و با قید احتیاط فراوان ریشه این دوگانگی را بشکافیم . اختلاف دید های اساسی  در کجاست:
-
اسلام ایرانی یا مکتب ایرانی ، بزرگداشت ایران پیش از اسلام ،  اسلام با نقش کمرنگ تری از معممین، از سویی  و پا فشاری بر نقش ولایت فقیه اسلام ناب محمدی از سوی دیگر
-
آزادی نسبی پوشش زنان، حضور آنان در میدان های ورزشی ، مدرا یی نسبی در  حفظ ظاهر از سویی و فشار هرچه  بیشتر بر رعایت ظواهر و انتقاد مداوم از عدم برخورد قاطع با منحرفین از سوی دیگر
-
تفسیری بر پایه مدارا با آمریکا و غرب در موقعیت کنونی منطقه از سویی  و تندستیزی و یکه تازی بر اساس قهر و ادامه سیاست های گذشته از سوی دیگر
-
تفسیری از ماهیت باد حواد ث منطقه بر اساس داده های که نشانگر در خواست آزادی و دموکراسی از سوی مردم است ، از سویی و تفسیری مبنی بر اینکه خواست های مردم اسلامی است ، از سوی دیگر
 
در دو سال آینده دو انتخابات اساسی در ایران برگزار خواهد شد. تاریخ  در مورد این دو انتخابات درس هایی دارد . اینکه خامنه ای با توجه به پایان یافتن دو دوره مجاز هر رییس جمهور ،به  نوعی او  را پیش ازانتخابات مجلس در دور دوم ریاست جمهوریش  رها میکند ( بیاد بیاورید دوران رفسنجانی و خاتمی و آرایش دوران رییس جمهوری بعدی و همزیستی وی را با مجلس میجوید. در این حال با روال طبیعی هر دو جناح  بدست گیری مجلس در سال آینده  را راه ورود به  دروازه  ریاست جمهوری خواهند دانست. و این نکته نیز از تجربه گذشته آموختنی است که در شیوه برگزاری  نمایش انتخاباتی ایران، اطلاعات و وزارت آن نقش بنیانی دارند. نقش وزارتخانه های اطلاعات، کشور و دفاع اساسی تر میشوند .
از طرفی زمزمه های بسیاری در مورد بی حسابی های احمدی نژاد در مورد درآمد نفت بر سر زبان هاست. و گفته شده است  که خامنه ای گروهی سه نفره به ریاست پسرش برای کنترل این درآمد تعیین کرده است.
در این میان تحریم ها بیشتر فشار می آورند، طرح حذف یارانه ها و  طرح حذف تعدادی صفر از پول رایج ایران  به ایجاد هرج و مرج اقتصادی دامن میزند. احمدی نژاد در مقابل دیواری است از وعده های خیالی غیر عملی. سرنوشت دیگران را در دو ساله آخر ریاست جمهوری دیده است. میداند که دیگر ملیجک آقا نیست. و میبیند که باد ها دارند می آیند. برای کسی چون او ، با ساختاری بسیار نزدیک به میتومن ( کسی که واقعیت را دگر گونه جلوه میدهد و چندان بر این کار خود استشعار ندارد) جز افتادن در چاه افسردگی چاره ای نمی ماند. آنچه اطرافیانش آن را"  آنفولانزا  " نامیده اند.
حسن مکارمی ؛ پژوهشگر سوربن ، روانکاو بالینی
پاریس ۱۰ اردیبهشت
۱۳۹۰






اطلاعيه‌ های كانون نويسندگان ايران

 به مناسبت درگذشت حسين افشار و تسلیت به مهرانگیز کار

kanoon.jpg

به مناسبت درگذشت حسين افشار

حسين افشار (1390-1325) استاد دانشگاه، مترجم، مؤلف و عضو كانون نويسندگان ايران درگذشت. زنده‌ياد افشار تا زماني كه بيماري سرطان او را از پا درنياورده و خانه‌نشين نكرده بود فعالانه و پيوسته در كانون نويسندگان حضور مي‌يافت.
كانون نويسندگان ايران اين ضايعه را به خانواده‌ي محترم ايشان و جامعه‌ي دانشگاهي- ‌فرهنگيِ مستقل كشور تسليت مي‌گويد و در مراسم بزرگداشت او در كنار خانواده و دوستانش خواهد بود.

كانون نويسندگان ايران
13/2/1390



تسليت به مهرانگيز كار


باخبر شديم كه سيامك پورزند، روزنامه‌نگار قديمي، به مرگي ناگهاني درگذشت. درگذشت او را به مهرانگيز كار، عضو ديرين كانون نويسندگان ايران، فرزندان او و خانواده‌اش تسليت مي‌گوييم.
كانون نويسندگان ايران
13/2/1390





محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی
باگذشت بیشتر از دو هفته از اختلاف نظر محمود احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای بر سر حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، تذکر به مقام های بلندپایه این کشور در مورد لزوم اطاعت از آیت الله خامنه ای همچنان ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری فارس، نماز جمعه امروز تهران امروز با شعار "مرگ بر ضد ولایت فقیه" آغاز شد و کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران گفت: "کسی که فرمان ولایت فقیه را اطاعت نکند، نمازش قبول نیست."
وی همچنین با بیان این که "تضعیف ولایت فقیه تضعیف مردم است"، گفت: "ولایت فقیه فراتر از قانون اساسی است."
پیشتر محمد تقی مصباح یزدی از اعضای شورای نگهبان نیز بر لزوم اطاعت از ولی فقیه تاکید کرده بود و به نقل از آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی گفته بود: "رئیس جمهوری منتخب مردم اگر از طرف ولی فقیه منصوب نشود، طاغوت است و اطاعت از او حرام است."
در اظهارنظر مشابهی امروز ابوالقاسم خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهبری، گفت که "حکم نایب امام زمان واجب الاطاعه است."
آقای خزعلی همچنین گفته که "دشمنان غافل ننشسته اند و می خواهند مکتب ایران اسلامی را که روحانیت شیعه پایه گذار آن بود، از بین ببرند."
اسفندیار رحیم مشایی، یکی از نزدیکترین یاران آقای احمدی نژاد که چندی پیش اصطلاح "مکتب ایرانی اسلام" را مطرح کرده بود به شدت مورد انتقاد اصولگرایان منتقد دولت و روحانیان سنتی قرار گرفت، اما آقای احمدی نژاد از نظر او دفاع کرد.
طی هفته گذشته بارها محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران به اطاعت از رهبری و به فاصله گرفتن از "جریان انحرافی" دعوت شده بود.
امروز جمعه شانزدهم اردیبهشت محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در نمایشگاه کتاب تهران به خبرنگاران گفت: "دولتمردان به خاطر یک وزارتخانه در برابر نظام می ایستند."
اشاره او به آقای احمدی نژاد است که در آغاز این هفته پس از یازده روز به قهرش پایان داد و در جلسه هیات دولت شرکت کرد، اما بسیاری از مقام های حکومتی، اقدام او در پذیرش استعفای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات را با وجود مخالفت آیت الله خامنه ای، محکوم کردند.
آقای رضایی همچنین گفت: "دولتمردان به جای این کارها، حواسشان را جمع کنند تا عقب ماندگی های این چندین سال گذشته جبران شود."






پیشنهاد ۴ میلیون دلاری فیس‌بوک برای خرید اسکایپ

کمپانی‌های گوگل و فیس‌بوک که رقابتی حساس در تسخیر ترافیک بیشتر در وب دارند، در تلاش‌اند تا سرویس آنلاین اسکایپ را خریداری کنند. اسکایپ سرویس گفتگو و ویدئوکنفرانس آنلاینی است که حالا چند میلیارد دلار ارزش اقتصادی دارد.


مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار و مدیرعامل فیس‌بوک، مذاکرات مقدماتی با مقامات کمپانی اسکایپ برای خرید این کمپانی و سرویس محبوب گفتگوی آنلاین و ویدئوکنفرانس را آغاز کرده است. فیس‌بوک قصد دارد بهایی بین ۳ تا ۴ میلیارد دلار برای خرید اسکایپ بپردازد.
دو منبع مستقل، در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز این خبر را تایید کرده‌اند و گفته‌اند که به موازات این مذاکرات، گوگل هم قصد دارد پیشنهادات خود را برای خرید یا انجام پروژه‌های مشترک (Joint Venture) ارائه کند. کمپانی اسکایپ هنوز حاضر به پاسخ‌گویی نشده و اعلام کرده است که به شایعات منتشر شده در خبرگزاری‌ها توجهی نشان نمی‌دهد.
اسکایپ اکنون نزدیک به ۷۰۰ میلیون کاربر ثبت‌شده دارد
آن‌طور که یکی از منابع رویترز می‌گوید گوگل، جدی‌ترین رقیب فیس‌بوک نیز چندی پیش مذاکرات مقدماتی برای خرید اسکایپ یا انجام پروژه‌های مشترک با این کمپانی را آغاز کرده است، اما تحلیلگران حوزه فناوری اطلاعات می‌گویند احتمال انجام چنین معامله‌ای میان فیس‌بوک و اسکایپ، بسیار بیشتر است و گوگل که اخیرا سرویس نسبتا مشابه Google Voice را راه‌اندازی کرده، در این میان شانس زیادی ندارد.
اسکایپ و فیس‌بوک پیش از این همکاری‌هایی در زمینه‌های مختلف انجام داده‌اند. اکتبر سال ۲۰۱۰ هنگامی که اسکایپ نسخه 5.0 نر‌م‌افزار خود را برای سیستم‌عامل ویندوز ارائه کرد، بخشی به آن اضافه شده بود که کاربران با استفاده از آن می‌توانستند با دوستان فیس‌بوکی خود چت کنند، یا با آنها تماس صوتی برقرار کنند.

فیس‌بوک در آستانه تحولی بزرگ
اتحاد با اسکایپ و اضافه کردن سرویس‌ چت صوتی و تصویری به قابلیت‌های فیس‌بوک، می‌تواند این شبکه‌ اجتماعی را دگرگون کند. اضافه کردن این خدمات، از موضوعاتی است که از مدت‌ها پیش رسانه‌ها به گمانه‌زنی درباره آن پرداخته‌اند و انجام آن بسیار محتمل به نظر می‌رسد، اگرچه مذاکرات هنوز در مرحله مقدماتی است.
خرید اسکایپ هم به تعداد کاربران فیس‌بوک خواهد افزود، هم بر ارزش سهام آن که قرار است در نیمه دوم سال ۲۰۱۱ در بازارهای بورس ارائه ‌شود خواهد افزود. گذشته از این، اسکایپ می‌تواند سهم بیشتری از ترافیک وب را در اختیار فیس‌بوک قرار ‌دهد که افزایش درآمدهای این کمپانی پیامد طبیعی آن خواهد بود. این تغییرات فقط محدود به فیس‌بوک باقی نخواهد ماند و اضافه شدن امکانات اسکایپ به فیس‌بوک، دنیای شبکه‌های اجتماعی و سرویس‌های آنلاین را هم دگرگون خواهد کرد.
مارک زاکربرگ می‌تواند با خرید اسکایپ، فیس‌بوک را شبکه‌ای میلیاردی و یکه‌تاز جهان مجازی کند
حالا بسیاری از کاربران فیس‌بوک از موبایل‌های هوشمند و تبلت‌های دوربین‌دار استفاده می‌کنند و در آینده استفاده از این ابزارها افزایش چشمگیری خواهد یافت، همین امر نیاز به راه‌اندازی چنین سرویسی برای فیس‌بوک را تبدیل به نیازی مبرم و حیاتی می‌کند.
اسکایپ که سرویس‌های خود را به ۲۷ زبان ارائه می‌کند، نزدیک به ۷۰۰ میلیون کاربر ثبت شده در سراسر جهان دارد و بر اساس آخرین آمار، هر ماه تقریبا ۱۲۵ میلیون نفر از سرویس‌های آن استفاده می‌کنند. اما ۸/۱ میلیون نفر از کاربران اسکایپ برای استفاده از این سرویس پول هم می‌پردازند و اکثریت کاربران، فقط از خدمات رایگان آن که شامل برقراری تماس‌‌های متنی، صوتی و تصویری میان دو کامپیوتر یا دستگاه متصل به اینترنت است استفاده می‌کنند. برای برقراری تماس از طریق اسکایپ با تلفن‌های ثابت یا تلفن همراه، کاربران باید هزینه‌ای بپردازند که نسبت به هزینه متعارف برقراری تماس بسیار ارزان‌تر است.
 این کمپانی مستقر در کشور کوچک لوگزامبورگ در اروپا، در سال ۲۰۰۳ تاسیس شده و کمپانی Ebay در سال ۲۰۰۵ آن را به بهای ۳/۱ میلیارد دلار خرید و ۴ سال بعد، در سال ۲۰۰۹ دو سوم سهام آن را به گروه سرمایه‌گذاری Silver Lake در کانادا واگذار کرد. بخش عمده‌ای از تیم طراحی و توسعه اسکایپ، در زادگاه آن یعنی در تالین، پایتخت کشور استونی مستقرند.
 تیم طراحی و توسعه اسکایپ در تالین، پایتخت استونی مستقر استتونی بیتس، از مدیران ارشد سابق کمپانی سیسکو، تولیدکننده مشهورترین مسیریاب‌های اینترنتی (Routers) و تجهیزات شبکه در جهان، حالا مدیر اجرایی اسکایپ است؛ کمپانی‌ای که غول‌های جهان تکنولوژی از جمله گوگل، اپل و فیس‌بوک، آرزوی خرید آن را در سر دارند.

ورود شبکه‌های اجتماعی به بازار بورس

فیس‌بوک قصد دارد به زودی با ارائه سهام خود، وارد معادلات بازار بورس شود، بازاری که تا چندی پیش حضور شبکه‌های اجتماعی در آن چندان متعارف به نظر نمی‌رسید. هفته گذشته، رن‌رن، بزرگ‌ترین شبکه اجتماعی چین که به تازگی وارد بازار بورس شده است، در نخستین روز معاملات بورس با افزایش ارزش ۵۷ درصدی سهام خود، بسیاری از رقبای دیگر را وسوسه کرده است که زودتر به این بازار رقابتی بپیوندند.
 شبکه اجتماعی LinkedIn هم قرار است در هفته آینده سهام خود را در بازار بورس نیویورک عرضه کند و فیس‌بوک هم نیمه دوم سال ۲۰۱۱ وارد بازار بورس خواهد شد. به عقیده برخی از تحلیلگران، صبر طولانی‌مدت اسکایپ برای ورود به بازار بورس، نشان‌دهنده اشتیاق این کمپانی به پیدا کردن یک مشتری دست‌ودل‌باز است که بهای بیشتری برای خرید این کمپانی بپردازد. شواهد نشان می‌دهد که فیس‌بوک برنده رقابت بر سر خرید اسکایپ خواهد بود.

احسان نوروزی
تحریریه: یلدا کیانی