۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

روز چهار شنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

آمریکا یک شرکت نفتی بلاروس را به دلیل انعقاد قرارداد با ایران تحریم کرد

ایالات متحده روز سه‌شنبه اعلام کرد،  یک شرکت نفت دولتی بلاروس را به دلیل سرمایه‌گذاری در صنعت نفت  ایران، تحریم کرده است.
در بیانیه وزارت خارجه آمریکا، با اشاره به تحریم شرکت «بلاروس‌نفت»، تاکید شده است که این  تحریم به دلیل خودداری ایران از انجام به «تعهدهای بین‌المللی‌اش» صورت گرفته است.
وزارت خارجه ایالات متحده می‌افزاید: «یکی از مولفه‌های اصلی راهبرد ما تمرکز به ظرفیت تولید نفت و گاز ایران است، و همانطور که قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل نیز به آن اذعان دارد، این ظرفیت، صرف فعالیت‌های گسترش (سلاح‌های هسته‌ای) و همچنین صرف مخفی ‌سازی واردات اقلامی با کاربرد دوگانه، می‌شود.»
در ادامه این بیانیه آمده است که در چارچوب این راهبرد، وزارت خارجه ایالات متحده شرکت دولتی «بلاروس‌نفت» کشور روسیه سفید را به موجب «قانون تحریم ایران» مصوب سال ۱۹۹۶ و قانون «تحریم‌های فراگیر ایران» مصوب سال ۲۰۱۰، برای همکاری با بخش نفت ایران تحریم می‌کند.
وزارت خارجه آمریکا می‌گوید، با بررسی‌های «دقیقی» که صورت گرفته، برای این وزارتخانه محرز شده است که شرکت بلاروس‌نفت در سال ۲۰۰۷ قراردادی به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار با شرکت «نفتیران اینترترید» برای توسعه حوزه نفتی جفیر، منعقد کرده است.
وزارت خارجه آمریکا سپس به  «قانون تحریم ایران» اشاره می‌کند که به موجب آن برای شرکت‌هایی که بیش از ۲۰ میلیون دلار در ایران سرمایه‌گذاری کنند، تحریم در نظر گرفته می‌شود.
وزارت خارجه آمریکا یادآور شده است که در سپتامبر سال ۲۰۱۰ شرکت «نفتیران اینترترید» را تحریم کرد و از پنج شرکت بزرگ نفتی چندملیتی خواست، که به سرمایه‌گذاری در  ایران پایان دهند و قراردادهای جدیدی با ایران منعقد نکنند.
شرکت توتال فرانسه، استا‌ت‌اویل نروژ، انی ایتالیا، رویال داچ شل هلند و انپکس ژاپن پنج شرکتی هستند که ایالات متحده در سپتامبر سال گذشته از آنها خواست قراردادهای جدیدی در زمینه توسعه صنعت انرژی ایران منعقد نکنند.
وزارت خارجه آمریکا می‌گوید از ماه ژوییه سال ۲۰۱۰ که باراک اوباما  قانون «تحریم‌های فراگیر ایران» را به اجرا درآورد، تهران به شدت برای جذب سرمایه جهت توسعه صنعت نفت و گاز خود در مضیقه قرار گرفته است.
این وزارتخانه تاکید می‌کند در نتیجه اجرای این قانون بود که در طول سال گذشته، شمار زیادی از شرکت‌های خارجی از ایران رفتند یا صادرات بنزین به ایران را قطع کردند.
ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی، ایران را متهم می‌کنند که هدف از برنامه اتمی‌اش را ساخت سلاح اتمی است؛ اتهامی که از سوی ایران همواره رد شده است.
افزون بر تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده، شورای امنیت سازمان ملل نیز تاکنون سه قطعنامه تحریمی علیه ایران برای ادامه برنامه اتمی‌اش به تصویب رسانده است.
در قطعنامه‌های شورای امنیت تحریم صنعت نفت و گاز ایران در نظر گرفته نشده است.




افزایش رادیو‌اکتیو آب دریا در ژاپن به ۳۳۵۵ برابر حد مجاز

تست رادیواکتیو برای بررسی میزان آلودگی مردم به این تشعشعات- فوکوشیما
آژانس ایمنی هسته‌ای ژاپن اعلام کرده است که میزان ید رادیواکتیو موجود در آب‌های حوالی نیروگاه اتمی فوکوشیما داییچی در منطقه زلزله‌زده این کشور بیش از سه هزار برابر بالاتر از حد مجاز رسیده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، آب اقیانوس اطلس در حوالی فوکوشیما ۳۳۵۵ برابر بیش از حد معمول به ید رادیواکتیو آلوده شده است.
این در حالی است که به گفته آژانس ایمنی هسته‌ای ژاپن به دلیل تخلیه منطقه از مردم و متوقف شدن ماهیگیری در این حوالی، از میزان اثرات سوء این آلودگی کاسته شده است.
اگرچه میزان آلودگی آب این منطقه به مواد رادیواکتیو تا حد بالایی افزایش یافته، کارشناسان بر این باورند که وسعت اقیانوس اطلس موجب رقیق شدن میزان رادیواکتیو حاضر در آب می‌شود و خطر ناشی از این تشعشعات را تنها به ماهیان و سایر آبزیان محدود می‌کند.
در حال حاضر صدها مهندس همچنان در تلاش‌اند تا دمای بالای رآکتورهای نیروگاه فوکوشیما داییچی را پایین آورده و از پدیده ذوب اتمی و انتشار ماده رادیواکتیو خطرناک سزیوم در فضا جلوگیری کنند.
تا این لحظه بر اساس گزارش‌ها آب موجود در رآکتورها و همچنین آب جاری در تونل‌های بتونی خارج از نیروگاه به شدت به مواد رادیواکتیو آلوده شده است.
علاوه بر این آب لوله‌کشی توکیو نیز که در ۲۴۰ کیلومتری فوکوشیما قرار دارد تا حدی به مواد رادیواکتیو آلوده شده است. هم‌اکنون صادرات شیر و برخی از سبزیجات مناطق اطراف نیروگاه داییچی نیز متوقف شده است.
همچنین روز سه‌شنبه اعلام شد که خاک پنج منطقه از نیروگاه فوکوشیما داییچی به پلوتونیوم آلوده شده است، عنصری که یکی از خطرناک‌ترین ذرات شناخته شده و به‌شدت سرطان‌زاست.
به دنبال زلزله و سونامی در ژاپن که علاوه بر تخریب شدید به کشته و ناپدید شدن بیش از ۲۱ هزار نفر انجامید و به نیروگاه اتمی داییچی نیز به شدت صدمه زد، دولت ژاپن از سوی مردم به ضعف مدیریت در این دوران بحرانی متهم شد.
پس از بالا رفتن نگرانی از انتشار تشعشات رادیواکتیو در فوکوشیما، دولت ژاپن ۷۰ هزار نفر از ساکنین این منطقه را که تا شعاع ۲۰ کیلومتری این نیروگاه ساکن بودند به مکان دیگری منتقل کرد.
این در حالی است که منتقدین بر این باورند که لازم بود این منطقه تا شعاع بیشتری از سکنه خالی شود و دولت در این زمینه کوتاهی کرده است.
به نوشته رویترز، هم اکنون مهندسان حاضر در این نیروگاه در نحوه مقابله با افزایش دمای رآکتورها مردد هستند؛ از یک سو باید با ریختن آب بر روی رآکتورها از افزایش این دما جلوگیری کنند و از سوی دیگر نمی‌دانند که این آب را که پس از جریان یافتن در رآکتور تا حد بسیار بالایی به تشعشعات رادیو اکتیو آلوده می‌شود در کجا ذخیره کنند.
به دنبال تخریب شدید نیروگاه داییچی، دولت ژاپن اعلام کرده است که تصمیم دارد میزان استانداردهای امنیتی نیروگاه‌های اتمی خود را افزایش دهد.
ژاپن دارای ۵۵ رآکتور هسته‌ای است که از طریق این رآکتورها حدود ۳۰ درصد از نیروی الکتریسیته مورد نیاز کشور را تأمین می‌‌کند و قرار بر این بود که تا سال ۲۰۳۰ این میزان تا ۵۰ درصد افزایش یابد.



آمریکا خواستار تلاش بیشتر اسد در زمینه اصلاحات سیاسی شد

حدود دو هفته پس از آغاز اعتراضات مردمی در سوریه، آمریکا روز سه‌شنبه در واکنش به این رخداد از دولت بشار اسد خواست در زمینه اصلاحات سیاسی بیشتر تلاش کند و «نیازها و آمال شهروندانش را برآورده کند».
پس از آن که در اثر سرکوب خشونت‌آمیز اعتراضات مردم سوریه در شهر درعا بیش از ۶۰ نفر جان خود را از دست دادند، تمام اعضای هیئت دولت سوریه روز سه‌شنبه استعفا کردند و آقای اسد نیز درخواست آنان را پذیرفت.
با این همه به گفته خبرگزاری رویترز بعید است که انحلال دولت در این کشور رضایت مردم معترض سوریه را جلب کند، چرا که دولت سوریه قدرت زیادی نداشته و بیشتر قدرت در این کشور در دست شخص بشار اسد و نیروهای امنیتی او متمرکز است.
مارک تونر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، در واکنش به حوادث سوریه ضمن آن که بشار اسد را «بر سر دوراهی» توصیف کرد از او خواست که واقعا نشان دهد به دنبال اصلاحات سیاسی نیز هست.
آقای تونر گفت: «او [بشار اسد] یک دهه است که ادعا می‌کند اصلاح‌گراست، اما پیشرفت جالب توجهی در زمینه اصلاحات سیاسی نداشته است.»
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا همچنین پیشرفت بشار اسد را به «برخی اصلاحات اقتصادی» محدود دانست.
در همین حال خبرگزاری‌ها اعلام کرده‌اند که رئیس جمهور سوریه قرار است روز چهارشنبه برای مردم این کشور نطق کند. این نخستین نطق آقای اسد از زمان آغاز اعتراضاتی خواهد بود که عده‌ای از تحلیل‌گران بروز آن را در سوریه در مقایسه با دیگر کشورهای عربی بسیار بعید می‌دانستند.
در حالی که خبرگزاری رسمی سوریه، سنا، موضوع نطق بشار اسد با مردم خود را «مسائل داخلی و حوادث اخیر» عنوان کرده، گمانه‌زنی‌ها حاکی از آن است که آقای اسد در نطق روز چهارشنبه خود به وضعیت اضطراری تقریبا ۵۰ ساله این کشور پایان خواهد داد.
از زمانی که حزب بشار اسد در سال ۱۹۶۳ یعنی حزب بعث با کودتا در سوریه قدرت را به دست گرفت، قانون وضع اضطراری در کشور برپا شده و تاکنون نیز اجرای آن ادامه داشته است.
کارشناسان و منتقدان می‌گویند که این وضع اضطراری به بشار اسد و پدرش بهانه قانونی سرکوب مخالفان و خفه کردن هر گونه صدای انتقاد و دستگیری و حبس ناموجه اپوزیسیون در این کشور را داده است.



دادگاه آمریکایی علیه فروش اشیاء باستانی ایران رای داد

نمونه لوح در موزه در ایران
دادگاه تجدید نظر در آمریکا تقاضای ضبط اشیاء عتیقه ایران برای پرداخت غرامت به قربانیان بمب گذاری انتحاری را رد کرده است.
قاضی شعبه هفت دادگاه سیار تجدید نظر در ایالت ایلی نوی آمریکا در روز سه شنبه، با لغو حکم یک دادگاه بدوی، رای داد که ضبط و فروش آثار باستانی ایران موجود در دانشگاه شیکاگو به منظور پرداخت غرامت به قربانیان آمریکایی یک حمله انتحاری در اسرائیل مجاز نیست.
در سال 2003 میلادی، دادگاهی در آمریکا براساس شکایت قربانیان آمریکایی یک حمله انتحاری در اسرائیل، دولت ایران را به پرداخت بیش از پنج میلیون دلار غرامت محکوم کرده بود.
مبنای شکایت این افراد سه مورد بمب گذاری انتحاری در یک مرکز خرید در شهر بیت المقدس بود که در سپتامبر سال 1997 روی داد و در جریان آن، پنج نفر کشته و دویست نفر زخمی شدند.
شماری از کشته شدگان و زخمی های این انفجارها از شهروندان آمریکایی بودند.
این افراد یا اعضای خانواده های آنان با طرح شکایتی، گفتند که جنبش اسلامگرای حماس مسئول این عملیات بوده و از آنجا که حکومت جمهوری اسلامی در ایران حامی این گروه و آموزش دهنده نفرات آن است، مسئولیت نهایی عواقب چنین اقداماتی را برعهده دارد.
پس از صدور حکم دادگاه بدوی علیه دولت ایران، شاکیان پرونده در صدد یافتن اموال متعلق به دولت جمهوری اسلامی برآمدند تا از طریق مصادره و فروش آنها، حکم دادگاه در مورد دریافت غرامت را به اجرا بگذارند.
از جمله اموالی که آنان کشف کردند، سه مجموعه اشیاء باستانی شامل ظروف سفالی، زیورآلات و لوح هایی با نوشته های عیلامی بوده که در موزه تاریخ طبیعی فیلد در شیکاگو و موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو به نمایش گذاشته شده است.
مصونیت اشیاء موزه

این اشیاء در جریان کاوش های باستانشناسی در دهه 1930 در ایران کشف شده و به طور امانت در اختیار دانشگاه شیکاگو قرار داشته است.
تخت جمشید
در آن زمان، دولت ایران طرح کاوش و مرمت در مجموعه تخت جمشید را به موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو واگذار کرده بود که اجرای این طرح حدود نه سال به طول انجامید.
دولت ایران در برابر فعالیت دانشگاه شیکاگو در طرح کاوش تخت جمشید، موافقت کرد برخی از اشیاء کشف شده به طور امانت، در موزه دانشگاه به نمایش گذاشته شود.
پس از صدور رای دادگاه بدوی به نفع قربانیان حملات انتحاری در بیت المقدس، این موزه با رد ادعای شاکیان، استدلال کرد که اشیاء باستانی مشمول قوانین مصونیت از پیگرد بوده و نمی توان از آنها برای تامین منابع مالی پرداخت غرامت استفاده کرد.
به گفته آنان، ضبط و فروش این اموال سابقه ای نامطلوب و خطرناک را برجای می گذارد و باعث می شود تا اموال نهادهای علمی برای حل و فصل اختلافات سیاسی و قضایی به کار گرفته شود.
در مقابل، شاکیان اظهار داشتند که قوانین ایالات متحده در مورد مصونیت برخی اموال متعلق به خارجیان شامل اشیائی نمی شود که برای مقاصد تجاری به کار می رود و یا "به یک نهاد وابسته به یک گروه تروریستی" تعلق دارد.
اگرچه دولت ایران در ابتدا روند رسیدکی به این پرونده را نادیده گرفت، اما سرانجام با استخدام یک وکیل مدافع آمریکایی، در صدد مقابله با رای دادگاه بدوی برآمد.
رای دادگاه تجدید نظر مشخصا به مساله اشیاء باستانی نپرداخته اما رای دادگاه بدوی در مورد سلب مصونیت "حاکمیتی" دولت ایران را مردود دانسته و پرونده را برای بررسی مجدد به دادگاه بدوی بازگردانده است.




استقبال کرزی از پیام ملا عمر در باره ممنوعیت سوزاندن مدارس

حامد کرزی
آقای کرزی گفت که اگر ثابت شود که ملا عمر به طالبان دستور داده که مانع تحصیل کودکان نشوند، از او تشکر می کند.
حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان در پاسخ به ممنوعیت آتش زدن مدارس از سوی ملا عمر، رهبر طالبان واکنش مثبتی نشان داده است.
آقای کرزی روز چهارشنبه، ۱۰ حمل/فروردین در مراسم فارغ التحصیلی بیش از بیسن هزار دانشجوی چهل و دو مرکز تربیت معلم گفت که اگر ثابت شود که واقعا ملا عمر به طالبان دستور داده که مانع آموزش کودکان نشوند، از او "تشکر" می کند.
اخیرا رسانه های محلی در افغانستان گزارش داده اند که رهبر طالبان گفته است که دیگر طالبان مانع رفتن کودکان به مدارس نخواهند شد.
رئیس جمهوری افغانستان گفت: "خدا کند که راست باشد، اگر راست است، از ایشان تشکر می کنم. دیر آمد خیر است؛ ده سال زدی خراب کردی، پروا ندارد؛ حالا نکن. بگذار اولاد (فرزندان) وطن را که درس بخوانند."
آقای کرزی تاکید کرد که "راست و دروغ بودن" این خبر برای او مشخص نیست، اما ابراز امیدواری کرد که راست باشد و "خدا کند که این فکر (بر سر) برادران ما در میان طالبان آمده باشد که دشمنی با معارف نکنند."
رئیس جمهوری افغانستان همچنین گفت که طالبان باید ثابت کنند که اگر با دولت افغانستان و حضور نیروهای بین المللی مستقر در این کشور مخالفند، "دشمن" فرزندان افغانستان نیستند.
او گفت مایل است بشنود که رهبر طالبان به افراد تحت فرمان خود دستور داده که مانع رفتن دانش آموزان به مدارس نشوند و اعلامیه خود را مجددا منتشر کند تا اطمینان به دست آید که این خبر درست است.
آقای کرزی همچنین در بخشی از سخنان خود از طالبان خواست که مانع عرضه خدمات بهداشتی، به ویژه مایه کوبی (واکسیناسیون) کودکان و خدمات بهداشتی به مادران و کودکان نشوند.
او کارکردهای دولتش را در زمینه آموزش و پرورش با توجه به شرایط و تحولات ده سال اخیر در افغانستان موفق خواند و گفت که این کامیابی نتیجه علاقمندی مردم به آموزش و پرورش بوده است.
آقای کرزی یک هفته پیش نیز در مراسم آغاز سال نو تحصیلی در کشورش از طالبان و آنهایی که به هر دلیلی دست به مخالفت مسلحانه زده اند، خواسته بود که از آتش زدن مدارس دست بردارند.

'اگر وجدانی در غرب مانده باشد'

رئیس جمهوری افغانستان روز چهارشنبه بار دیگر سخنان خود را تکرار کرد که اگر طالبان خواستار خروج نیروهای خارجی از افغانستان هستند، باید از مخالفت با آموزش و پرورش دست بردارند.
حامد کرزی در بخشی از سخنرانی خود به انتشار عکس های کشتار غیرنظامیان به وسیله گروهی از نظامیان خارجی در رسانه های غربی هم واکنش نشان داد.
او تاکید کرد که باید غربی ها، به ویژه مردم عادی در آمریکا از اوضاع مردم افغانستان و تلفات غیرنظامیان به وسیله نظامیان آنها در این کشور آگاه شوند.
آقای کرزی گفت: "به این منظور (این موضوع را) در این جا یادآوری کردم که وجدان جهانی در این مورد بیدار شود – اگر وجدانی در غرب باقی مانده باشد، اگر وجدانی در آن جا باقی مانده باشد."
رئیس جمهوری افغانستان در گذشته هم بارها تلفات غیرنظامیان در حملات نیروهای خارجی در این کشور را به شدت مورد انتقاد قرار داده است.
اما این بار او گفت که عکس های منتشر شده نشان می دهند که این گروه از نظامیان افراد غیرنظامی را برای "تفریح" می کشته است.
او تاکید کرد که مردم آمریکا باید آگاه شوند که نظامیان آمریکایی از نشانی آنها در افغانستان بر نوجوانان و افراد ریش سفید در مقابل اعضای خانواده شان چنین "ظلمی" می کنند.




سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، گفته است نیروهای بین المللی که در لیبی دست به عملیات نظامی زده اند حق ندارند به نیروهای مخالف مسلح، تسلیحات بدهند.
آقای لاوروف در واکنش به اظهارات باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، که مسلح کردن نیروهای مخالف در لیبی را موضوعی قابل بررسی دانسته، گفت این حرکت خارج از قطعنامه شورای امنیت است.
آقای لاوروف گفت روسیه با موضع ناتو در این مورد موافق است که عملیات بین المللی با این هدف انجام گرفته که از مردم لیبی محافظت شود نه این که آنها را مسلح کند.
روز سه شنبه (29 مارس)، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، و به طور جداگانه ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، گفتند قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که عملیات نظامی بین المللی در لیبی را مجاز دانسته، می تواند همچنین اجازه دهد که به نیروهای مخالف سلاح داده شود.
در همین حال، پس از آن که نیروهای سرهنگ قذافی موفق شدند بسیاری از شهرهای ساحلی، از جمله بندر راس لانوف را تصرف کنند، نیروهای مخالف مسلح در لیبی در تلاش بوده اند خط مقدم جبهه را که هنوز در دست دارند، حفظ کنند.
گزارشگر بی بی سی در شهر اجدابیه می گوید دیده است که نیروهای مخالف مسلح به خط مقدم تجهیزات بیشتر، شامل چهار سیستم پرتاب کننده راکت های کاتیوشا، ارسال می کنند.
برخی گزارش ها به نقل از نیروهای مخالف مسلح در لیبی حکایت از آن دارد که آنها هنوز هم در فاصله شهرهای بن جواد و راس لانوف با نیروهای طرفدار آقای قذافی در نبردند.
گزارش ها از شهر مصراته، در غرب لیبی، حاکی است که حملات شدید علیه نیروهای مخالف مسلح ادامه دارد.
فرانسه و ایالات متحده می گویند به شهر بنغازی، که در تسلط نیروهای مخالف مسلح است، نماینده اعزام می کنند تا با دولت موقت گفتگو کند.
بن براون، گزارشگر بی بی سی می گوید نه تنها نیروهای مخالف مسلح نتوانسته اند به طرف سیرت و نهایتا طرابلس پیشروی کنند بلکه اکنون توسط نیروهای معمر قذافی به عقب رانده شده و برخی از قلمروهایی را که گرفته بودند، از دست داده اند.
شب گذشته نیروهای مخالف مسلح کنترل شهر بن جواد را از دست دادند و با دستپاچگی و آشفتگی، از راس لانوف، که پالایشگاه مهم نفتی دارد، عقب نشینی کردند.
اکنون مردم اجدابیه، که نیروهای مخالف روز شنبه (26 مارس)، آن را دوباره تصرف کردند، به طور فزاینده ای بیمناک هستند که سربازان رهبر لیبی ممکن است به آنها حمله کنند.
نیروی تسیحاتی آنها در کل ضعیف تر از سربازان سرهنگ قذافی است.
به گفته گزارشگر بی بی سی اگر همانطور که آمریکا مسلح کردن نیروهای مخالف را امری ممکن توصیف کرده، به آنها تسیلحات نظامی بیشتر داده شود، توازن در توان نظامی دو طرف متخاصم به نفع نیروهای مخالف خواهد شد.
اما گزارشگر بی بی سی می گوید فقط کمبود سلاح مشکل نیروهای مخالف نیست بلکه همچنین نداشتن دانش نظامی، آموزش، انضباط و ساختار فرماندهی نیز معضل مهمی برای آنهاست.
در ساعات شامگاهی همچنین در طرابلس، پایتخت، صدای چند انفجار بزرگ در نزدیکی اقامتگاه رهبر لیبی شنیده شد.
یک مقام ارشد نزدیک به سرهنگ قذافی به بی بی سی گفته است که به باور او دولت لیبی ممکن است تقسیم این کشور و منابع نفتی آن را بپذیرد.
بنا به گزارش ها، دست کم چند هزار نفر طی ناآرامی هایی که از شش هفته گذشته در لیبی آغاز شده، کشته و زخمی شده اند.




اعتراف گرفتن از آدم‌های بی‌دفاع زیر فشار سیستم‌های مخوف استالینی کار چندان دشواری نیست.
 در روزهای آغازین سال 1390 دولت حاکم بر ایران با بیشترین شکست های دیپلماتیک داخلی و خارجی اش روبرو شده است. بزرگترین شکست دیپلماتیک خارجی بی تردید رای (22 به 7) کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد به بازگرداندن ناظر ویژه به ایران است. دولت ایران، طبق معمول انگشت اتهام را بسوی آمریکا دراز کرده اما به این نکته هیچ اشاره ای نمی کند که چرا علی رغم تمام فعالیتهای دیپلماتیک اش کشورهائی چون برزیل، شیلی، کره‌ی جنوبی، ژاپن و سنگال علیه ایران رای دادند. آیا آمریکا تمام این کشورها را هیپنوتیزم و دچار فلج فکری کرده بود؟
 درداخل کشور،دولت – از ترس اعتراضات مردمی - جرات برگزار کردن ساده ترین مراسم مذهبی خود را ندارد. روزنامه های دولتی خواستار کنسل کردن نوروز می شوند و مردم ایران که اجازه‌ی گرد آمدن در گروهای سه چهارنفری را هم ندارند، از سال تحویل، چهارشنبه سوری و مسابقه‌ی فوتبال برای رساندن صدای اعتراضات خود به گوش یکدیگر و بگوش جهان استفاده می کنند.
 دررابطه با جامعه‌ی روحانیت داخلی، رهبری که حمایت روحانیون برجسته ای چون منتظری، هاشمی، صانعی و دستغیب را بطور واضح ازدست داده بی وقفه به قم سفر می کند تا سایر روحانیون بانفوذ را درکنار خود نگاه دارد. با این حال حتی شخصیتهای بسیار میانه روی چون موسوی اردبیلی و وحید خراسانی نیز زبان به انتقاد آشکار از رفتار غیرقابل قبول دولت درحل و فصل امورو در رابطه با شهروندان گشوده اند.
 در خارج – حتی دولت ترکیه که به دلیل همسایگی و منافع اقتصادی تظاهر به ندیدن مشکلات داخلی ایران می کرد محترمانه پیشنهاد کرده که ایران به نظرات مردمش توجه کند. بعلاوه ، جغرافیای سیاسی جهان با سرعتی حیرت انگیز درحال تحول است. حتی دوستی وحمایت کشورهای آفریقائی هم دیگر با وامهای کلان قابل خرید نیست. خیزش پرتوان مردم مصر بسوی دموکراسی نقش منطقه ای حماس و حزب الله را هم دچار دگرگونی جدی کرده. و اکنون سوریه – نزدیک ترین دوست دولت وحامی دولت ایران – در معرض خطرسقوط قرار گرفته است. 
با توجه به تمام این تحولات گسترده‌ی جهانی، اکنون دولت ایران به فکر یک چاره‌ی جدی برای طرح برنامه های سازنده ای است که بتواند موجودیت خود را از خطر نجات دهد. گمان می کنید بخش مرکزی این طرح نجات بخش چیست؟ 
  برطبق اخبار رسیده، این طرح عبارتست ازفراهم کردن نمایشهای جدیدی از به اصطلاح اعترافات "فریب خوردگان فتنه سبز." براساس این اخبار، قرار است این "اعترافات" جدید (که بعضی هایشان مربوط به زندانیان قبل از انتخابات است) ارتباط میان سران جنبش سبز و – سازمان مجاهدین خلق – را که درحال حاضر فاقد پایگاه مردمی در ایران هستند برای تماشاگران مسجل کنند و به آنها بقبولانند که آن میلیونها نفری که در دو سال گذشته در سراسر ایران صدای اعتراض خود را بلند کرده اند و پرسیده اند "رای من کجاست" وچرا "صدای من" بگوش کسی نمی رسد، همه «فریب خوردگان» سازمان مجاهدین خلق اند.
  تمام روزنامه هائی که بسته شده یا می شوند، تمام راهپیمایانی که گلوله یا کتک خورده و می خورند، تمام سایت های اینترنتی که فیلترشده و می شوند، تمام گردهمائی هایی که ممنوع اند، تمام کارگرانی که حقوشان ماه هاست پرداخت نشده، تمام ایرانیانی که به دلیل مسیحی شدن دستگیر می شوند، تمام خانقاه هائی که مورد حمله قرار می گیرند، تمام اقلیتها ی دینی مورد ظلم، تمام فیلمسازانی که اجازه‌ی کارشان را از دست می دهند، تمام کتابهائی که اجازه‌ی چاپ نمی گیرند، تمام موضوعهای علوم انسانی که خواندشان ممنوع اعلام می شود ... همه و همه بنوعی درخدمت یک تبانی خطرناک با طرفداران سازمان مجاهدین خلق بوده اند. عجبا که مجاهدین خلق چه قدرتی داشتند و حتی خودشان  هم خبر نداشتند.
 و اما تراژدی اصلی، این دروغ آشکار نیست. تراژدی (یا شاید باید گفت کمدی) بزرگتر این است که این اعترافات نمایشی قرارست چه کسانی را قانع کند؟ شهروندان امروز ایران؟
در ایران چه کسانی مانده اند که از خشونت کوری که عمال دولت در در زندانها بکار می گیرند بی خبرباشند؟ کیست که امروز درایران زندگی کند و خود، یکی از افراد خانواده، بعضی ازخویشاوندان دور و نزدیک، جمعی از دوستان، یکی دو نفر ازهمسایگان و یا تعدادی از آشنایانش طعم این خشونت ها را نچشیده باشند؟ کیست که نداند اعتراف گرفتن از آدمهای بی دفاع زیر فشار سیستم های مخوف استالینی کار چندان دشواری نیست. آدم گوشت و پوست و استخوان است. درد روحی و جسمی می تواند از مرز توانش بگذرد. آدم زیر فشار خشونت های غیرانسانی «می شکند». چه عجب اگر حتی به گناه های نکرده اعتراف کند. در واقع، آنچه بسیار حیرت انگیز است توان مقاومت افرادی چون تاج زاده، رمضان زاده، ستوده، و بسیاری افراد نظیر آنهاست. برخی از این افراد از بیماریهای توان فرسا هم رنج می برند - و با این حال نزدیک به دوسال است که ماشین مخوف خشونت درهم‌شان نشکسته.
 این درست است که دربرخی شرائط اعترافها می توانند مهم باشند. دراکثر نقاط جهان، زندان جائی است که افرادی که وکیل دفاع داشته اند بدون ضرب و شتم و توهین و تحقیر به سئوالات دادگاه جواب داده و از طرف یک قاضی مستقل و بیطرف به گذراندن مدتی معلوم درزندان محکوم شده اند. این افراد بدون اینکه جان و مال و خانواده اشان در خطرباشد می توانسته اند به بازجویشان بگویند تا وکیل من حاضر نباشند کلمه ای حرف نخواهم. بعد هم بدنشان تازیانه نخورده، استخوان چانه اشان خرد نشده و سیگار روی تنشان خاموش نکرده اند.
 اما در ایران کیست که نداند که امروز در زندانهای مملکت بروی هیچ نیروی قانونی بازرسی باز نیست. کیست که نداند پشت این درهای بسته، درجلسات بازجوئی که روزی کتاب خواهند شد، امنیت، حرمت، فردیت، و حتی جنسیت زندانیان ابزاری برای اعتراف گیری از آنهاست. امروز در ایران کیست که نداند در این زندانها موش و سوسک و سوسمار در مقایسه با تهدید، توهین، شکنجه و تجاوز نوعی رهائی محسوب میشوند. در واقع، بعضی از زندانیان انفرادی های طولانی و هراس انگیز از حضور یک موجود زنده - اگرچه موش باشد – درکنار خود احساس دلگرمی کرده اند.
کیست که نداند درچنین زندانهائی، اعتراف به پشیزی نمی ارزد.
  دولت ایران دربرابر تمام این مسائل دو توضیح دارد. یکی اینکه توطئه‌ی غرب و مجاهدین خلق موجودیت ایران را تهدید می کند. و دیگر اینکه آمریکا و اروپا که سنگ حقوق بشر را به سینه می زنند از ما بدترند. جل الخالق! بعد از آن همه قدرت و پیشرفت وسینه زدن پای علم اخلاق و دیانت باید از ترس مجاهدین خلق خودمان مردم را از تمامی حقوق انسانیشان محروم کنیم. بعد هم آمریکای "جهانخوار" را به عنوان مدل رفتار حکومتی بگذاریم جلوی رویمان و شادی کنیم که درمقایسه با جنایات سازمان سیا، کارهای ما زیاد هم اسف انگیز نیست.


یک جوان ایرانی مدعی هک سرویس های بزرگ ایمیل جهان شد
جــرس: با گذشت چند روز پس از اینکه اعلام شد "سرویس‌های اسکايپ، جی‌ميل، فايرفاکس و ياهو در ایران هک شده"، روزنامه آمریکایی وال استريت جورنال در گزارشی نوشت "يک جوان ۲۱ ساله خود را هکری معرفی کرده که چندی پيش از يک شناسه اينترنتی در ايران توانسته بود سرویس‌های اسکايپ، جی‌ميل، فايرفاکس و ياهو را هک کند و مسئوليت آن را به عهده گرفته است."
همزمان یک متخصص شبکه می گوید "واضح است که بر خلاف هیاهوی تبلیغاتی سایت‌های نزدیک به سپاه پاسداران، اساساً رخنه و نفوذ به سرورهایی نظیر یاهو، اسکایپ و یا جی‌میل، هدف این حملات نبوده و مهاجمان نیز قطعاً توان فنی رخنه در سرویس‌های فوق را هرگز نداشته و ندارند؛ چرا که نومیدانه مجبور به جعل گواهینامه‌های تقلبی و نصب شنود با استفاده از شیوه موسوم به «ارتباط ‌ربایی» (یا فرد واسطه) آن‌هم با اطلاع از عمر چند دقیقه‌ای این گواهینامه‌ها شده‌اند و حملات روز بیست و پنجم مارس ۲۰۱۱ که بلافاصله از سوی کارشناسان امنیت سایبری، «کمودو گیت» لقب گرفت در فاصله زمانی بسیار کوتاهی کشف و خنثی شد. شناسه شرکت ایتالیایی قربانی بلافاصله تعلیق و لیست گواهینامه‌های صادره در اختیار مقامات قانونی قرار گرفت."
به گزارش رادیو اروپای آزاد، جوانی ٢١ ساله که خود را دانشجو معرفی کرده در وب‌سايت «پيست‌بين دات کام» پيامی گذاشته و خود را "هکر کمودو" معرفی کرده است. کمودو شرکت اينترنتی است که نخستين بار گزارش اين هک را اعلام کرد.
هکر ياد شده در اين پيام کدهاي مورد استفاده خود را ذکر کرده و نوشته است: "من فقط يک هکر هستم که تجربه هزار هکر را دارد، من يک برنامه‌نويسم که تجربه هزار برنامه‌نويس را دارد."
به گزارش روزنامه وال استريت جورنال، کارشناسان هنوز ترديد دارند که هک کردن سرویس‌هایی چون جی‌میل و اسکایپ فقط کار يک نفر باشد، ولی کدهايی که ذکر کرده را درست ارزيابی کرده‌اند.
ميکو هيپونن، رئيس يک شرکت امنيت اينترنتی در هلسينکی فنلاند، در این باره می‌گويد: "به نظر می‌رسد شخص يا اشخاصی که خود را هکر معرفی کرده يا می‌کنند، به سيستم داخلی شرکت کمودو آشنا هستند. ولی اين که بقيه داستان اين فرد یا اين افراد درست باشد، مشخص نيست. ولی می‌توان تاييد کرد که اطلاعات کلی که داده، درست است."
پيشتر گزارش شده بود که يک يا چند هکر در تلاش برای هدايت کاربران اينترنتی به نسخه جعلی چندين پايگاه معتبر اينترنتی، به چندين گواهينامه ديجيتال يک شرکت امنيت وب دسترسی پيدا کرده‌اند. حمله‌ای که بر اساس اعلام اين شرکت امنيت وب، «به نظر می‌رسد» از سوی جمهوری اسلامی سامان داده شده باشد.
شرکت «کومودو» در نيوجرزی آمريکا که گواهينامه‌های ديجيتال در زمينه تأييد هويت کاربران اينترنتی صادر می‌کند، گفته است که دست‌کم ۹ مورد از چنين حملاتی رديابی شده که با توجه به پيچيدگی آن ممکن است کار جمهوری اسلامی باشد.
اين شرکت می‌گويد در حملات ۱۵ مارس، گواهينامه‌هايی برای نسخه جعلی سامانه اي‌ميل گوگل موسوم به جی‌ميل، صفحه ورود کاربران ياهو، وب‌سايت‌هايی متعلق به شرکت مايکروسافت، مرورگر موزيلا فايرفاکس و نيز شبکه تلفنی اينترنتی اسکايپ در دسترس هکرها قرار گرفته است.
چنين گواهينامه‌هايی به کسانی که آن را در اختيار دارند اجازه می‌دهد که تحت شرايطی با جعل نسخه امن اين وب‌سايت‌ها، به اطلاعات رمزگذاری شده دسترسی پيدا کنند.
برای مثال، اگر کسی در ايران بخواهد به حساب کاربری خود در ياهو دسترسی پيدا کند، به يک وب‌سايت جعلی هدايت می‌شود و به اين وسيله کسانی که دست در اين اقدام دارند می‌توانند به حساب کاربری و رمز عبور او دسترسی پيدا کنند.
شرکت کومودو گفته است که هنوز مشخص نيست چند کاربر در ايران ممکن است در دام چنين ترفندی افتاده باشند و همزمان اعلام کرده است که تاکنون ۹ گواهينامه ديجيتال جعلی، از جمله يک مورد مرتبط با وب‌سايت لايو، وابسته به مايکروسافت را لغو کرده است.
شخص هکر يا «هکر کمودو» در پيام خود گفته است که به تنهايی اين حمله را انجام داده و هيچ کمک تيمی يا دسته‌جمعی نداشته است.
این در حالی است که کارشناسان می‌گويند اين حمله بدون دست داشتن اطلاعات زيربنايی که در ايران در اختيار دولت است، قابل انجام نيست.
هکر ياد شده در پيام خود و خطاب به "طرفداران جنبش جعلی سبز در ايران" نوشته است: "تا زمانی که من زنده هستم، نه شما امنيت اينترنتی داريد و نه دنيای ديجيتال شما امنيت دارد."
شرکت امنيت اينترنت کمودو می‌گويد گرچه مهاجم نتوانسته به جايی برسد، به احتمال زياد برای سرقت مشخصات کاربری شهروندان ايران به اين کار دست زده است.
سی‌نت که وب‌سايتی اطلاع‌رسان در زمينه اينترنت و تکنولوژی‌های جديد است در گزارشی در اين باره يادآور شده است که چنين حمله‌هايی "برای حکومتی مانند ايران شدنی بود، زيرا سامانه مخابراتی و زيرساخت‌های آن را در اختيار دارد. اما نبايد فراموش کرد که اثر چنين حمله‌هايی محدود است."
وال استريت جورنال پيشتر در گزارشی نوشته بود که ايران حدود ۲۰ ميليون کاربر اينترنتی دارد و کارشناسان اينترنتی می‌گويند جمهوری اسلامی در تلاش است با توجه به وقوع ناآرامی‌ و اعتراض در کشورهای خاورميانه و شمال آفريقا، حوزه شبکه‌های اجتماعی و فعاليت اينترنتی را کنترل کند.
وال استريت جورنال ادامه می‌دهد اين که ايران درگير اين حملات باشد، نشانگر آن است حکومت جمهوری اسلامی تلاش‌ خود برای نظارت الکترونيک بر شهروندان ايرانی را افزايش داده است.

ممکن نیست، بلوف تبلیغاتی است
همزمان نیما راشدان، فعال اینترنتی و متخصص شبکه، در این زمینه می گوید "حملات روز بیست و پنجم مارس ۲۰۱۱ که بلافاصله از سوی کارشناسان امنیت سایبری، «کمودو گیت» لقب گرفت در فاصله زمانی بسیار کوتاهی کشف و خنثی شد. شناسه شرکت ایتالیایی قربانی بلافاصله تعلیق و لیست گواهینامه‌های صادره در اختیار مقامات قانونی قرار گرفت.
گواهینامه‌های جعلی به سرعت برای شرکت‌های صاحب گواهینامه نظیر گوگل و یاهو ارسال شدند و در نهایت مرورگرهای فایرفاکس و کروم، گواهینامه‌های سرقت شده را ابطال و در رده‌بندی جعلی و خطرناک قرار دادند. شرکت مایکروسافت نیز فوراً یک بسته به‌روزرسانی برای تشخیص گواهینامه‌های جعلی و تغییر دسته‌بندی آنان از معتبر به خطرناک را منتشر کرد.
حتی پیش از انتشار خبر هک و سرقت گواهینامه‌ها توسط فرد یا افرادی که خود را «فدایی رهبر» نامیده بودند، تهدید امنیتی ناشی از گواهینامه‌های جعلی کاملاً خنثی شده بود و کاربران ایرانی در صورت به‌روزرسانی مرورگر خود می‌توانستند با خیال آسوده ارتباطات ایمیل، چت و صوتی خود را از سر گیرند."
این متخصص و پژوهشگر مقیم اروپا همچنین می افزاید : "... با توجه به رفتار جمهوری اسلامی، هدف حملات فوق فقط و فقط ارعاب شهروندان ایرانی است. دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی مانند دستگاه‌های امنیتی نظام‌های تمامیت‌خواه در آستانه سقوط، در پی عاجز ماندن قطعی از کنترل اینترنت در ایران، سامانه‌های خود را به جای تشخیص و انهدام تهدیدها به سمت شیپورچی‌گری و ارعاب شهروندان، هدایت کرده‌است و در این راستا نهادهای امنیتی به بوق‌های تبلیغاتی بدل گشته‌اند.
عملیات جمعه گذشته، ظاهراً قرار بود برای کاربران ایرانی یک پیام بسیار روشن داشته باشد یعنی همان تکرار ادعای حیدر مصلحی، که ما ایمیل و مکالمات کامپیوتری شما را کنترل می‌کنیم. این پیام به شیوه‌های مختلف از طریق انتشار ضداطلاعات، اطلاعات آلوده و نشت آلودگی هدفمند در شبکه‌های اجتماعی، سایت‌های اشتراک لینک نظیر بالاترین و دنباله و همچنین از طریق پیامک‌های مشکوک تکرار می‌شد.
کمتر کاربر اینترنت ایرانی را می‌توان یافت که پیام فوق را بارها و بارها دریافت نکرده باشد: ما ایمیل شما را کنترل می‌کنیم.
در عالم واقع و ورای فضای تیره و تار ارعاب اما، درست بر خلاف ادعای سازمان‌دهندگان کمپین تبلیغاتی فوق، حمله روز پنجم فروردین ماه نشانه‌ای روشن از عجز مطلق دستگاه امنیتی ایران در نفوذ و کنترل بر ارتباطات اس‌اس‌ال و یا اسکایپ شهروندان است. چرا که حداکثر سرمایه و توان فنی و سازمانی سپاه و وزارت اطلاعات برای نفوذ چند دقیقه‌ای و سرقت چند گواهینامه امنیتی بسیج شده‌است؛ نفوذ و سرقتی که بلافاصله ابطال خواهند شد."
 



دفاعیات مرتضی کاظمیان در دادگاه انقلابجرس: زنهار كه جامعه از وجود منتقدان منصف و زبان‌های پرسش‌گر، تهی گردد و پاسخ «نقد»، «بند» باشد.‬
 این بخشی از دفاعیه مرتضی کاظمیان، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، است که همز مان با قطعی شدن حکم زندانش در اختیار جرس قرار گرفت. 
درحالی‌که حکم زندان مرتضی کاظمیان، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، به‌تازگی قطعی شده است، متن دفاعیات وی در شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، منتشر گردید.
 به گزارش رسیده به جرس، این فعال ملی_مذهبی ازجمله کنشگران سیاسی بود که در زمستان سال گذشته نیز توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی احضار و تهدید شده بود.
کاظمیان فردای عاشورای 88، نیمه شب در منزل مسکونی‌اش بازداشت و روانه‌ اوین گردید. وی 63 روز در سلول‌های انفرادی بند 240 اوین محبوس بود و سرانجام در دهم اسفندماه همان سال، با قرار وثیقه‌ی 50میلیون تومانی آزاد شد.
 در مهرماه 89، قاضی شعبه 28 دادگاه انقلاب، کاظمیان را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» و به استناد ماده 500 قانون مجازات اسلامی به تحمل یک‌سال حبس محکوم کرده بود. مقاله‌ها و تحلیل‌های سیاسی و مصاحبه‌های این کارشناس مسائل سیاسی با رسانه‌های خارجی، در تحلیل رخدادهای پس از انتخابات 22 خرداد، مستندات حکم صادره علیه وی بوده‌اند.
این فعال ملی_مذهبی در جریان بازداشت گروهی فعالان ملی_مذهبی در اسفندماه 1379، و پرونده اتهامی مزبور، از قاضی حداد، رییس شعبه 26 دادگاه انقلاب نیز حکم محکومیت چهار سال حبس و نیز پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی و عضویت در کلیه انجمن‌ها و تشکل‌های سیاسی دریافت کرده بود.
عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، در دفاعیه خود می‌نویسد:  «آیا می‌توان بر یك روزنامه‌نگار و كنشگر سیاسی منتقد، خرده گرفت كه چرا به نقد و انتقاد وضع موجود در جامعه‌ی خویش پرداخته است؟ و آیا رواست كه بجای استقبال از نقد وضع مستقر، منتقدان را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی یا فعالیت تبلیغی علیه نظام، خاموش ساخت و روانه‌ی حبس و بند كرد؟» 
این فعال ملی_مذهبی، در دفاعیه‌ی خود تصریح می‌کند: «زنهار كه جامعه از وجود منتقدان منصف، اصلاح‌طلبان وطن‌دوست، تحول‌خواهان متدین، چشمان جستجوگر، زبان‌های پرسش‌گر، و اذهان مؤاخذه‌گر، تهی گردد و پاسخ «نقد»، «بند» باشد. چنین وضع و رویکردی نه با تصریحات قرآن و توصیه‌ها و بینش و روش پیامبر اسلام، و دیدگاه‌ها و شیوه‌ی زمامداری امام علی هم‌خوان است؛ نه با تاکیدات و تصریحات قانون اساسی برآمده از انقلاب 57 نسبتی دارد؛ و نه با لوازم و الزامات حكومتی مردم‌سالار سازگار است.»
متن کامل دفاعیه مرتضی کاظمیان که در اختیار جرس قرار گرفت، به شرح زیر است:
  «بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْلِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یفْقَهُوا قَوْلِی»؛ «پروردگارا سینه‏ام را گشاده گردان و كارم را براى من آسان ساز و از زبانم گره بگشاى تا سخنم را بفهمند.» سوره طه (20)، آیات 25 تا 28

ریاست محترم شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامی

با درود و احترام
به استحضار می‌رساند اینجانب مرتضی كاظمیان، در بامداد هشتم دی‌ماه 1388 در منزل خود در تهران بازداشت شدم. گروه اجرایی این بازداشت، حكمی در دست داشتند كه مضمون آن، بازداشت من به‌مثابه‌ی اقدامی «پیشگیرانه» پس از درگذشت مرحوم آیت‌الله منتظری بود. حكم مزبور در در تاریخ 29 آذر 1388 صادر شده بود و تا 14 دی‌ماه همان سال، معتبر می‌نمود. پس از تفتیش منزل اینجانب، و همراه كردن برخی از وسایل شخصی (هارد كامپیوتر، ده‌ها سی‌دی‌، اوراق و یادداشت‌ها و مطبوعات رسمی كشور) با بنده، به زندان اوین (بند 240) منتقل شدم، و تا پایان بازداشت (دهم اسفندماه 1389) در سلول‌های انفرادی این بند (سلول‌های شماره 14 یا 84 و 73) محبوس ماندم.
قابل توجه آن‌كه در جریان بازجویی‌ها، هیچ پرسشی در مورد آنچه دلیل اصلی بازداشت من در شب بازداشت عنوان شده بود (اقدامی پیشگیرانه پس از درگذشت آیت‌الله منتظری) مطرح نگردید. و متاسفانه هیچ مفام قضایی نیز اتهام من را به ضمیمه‌ی مستندات بازداشت، تفهیم نكرد. در‌حالی‌كه مطابق اصل 32 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «در صورت بازداشت» فرد، «موضوع اتهام باید با ذكر دلایل بلافاصله كتبا" به متهم ابلاغ و تفهیم شود».
تنها حدود دو شبانه‌روز پس از بازداشت، با چشم‌بند رو به دیواری نشانده شدم، و برگه‌ای به من ارائه گردید كه مطابق آن متهم شده بودم به «شركت در اغتشاشات و ناآرامی‌های رخ داده در روز عاشورای حسینی» و نیز «اجتماع و تبانی با سایر متهمان به فصد اقدام علیه امنیت ملی». هیچ مقام قضایی مستندات و دلایل این اتهامات را كه منجر به دستگیری اینجانب شده بود، به من تفهیم نكرد. و «اعتراض» من به این «قرار بازداشت» هیچگاه با پاسخی حقوقی مواجه نشد.
نكته‌ی جالب توجه آن‌كه بنده در روز عاشورا، در تهران حضور نداشتم؛ و نه در این خصوص و نه در مورد اتهام دیگر (اجتماع و تبانی با دیگر متهمان به قصد اقدام علیه امنیت ملی)، با وجود اصرار مكررم، مستند و شاهد و دلیلی، به من ارائه نشد. آنچه در جریان بازجویی‌ها رخ نمود و بعدا" در كیفرخواست صادره متبلور شد، همانا نقد كنش مطبوعاتی و رسانه‌ای اینجانب بود و گفت‌وگو در مورد مضمون تحلیل‌ها و رویكرد سیاسی من، به‌ویژه در مورد حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388.
مطابق آنچه كه در كیفرخواست صادره (به تاكید جناب آقای محبی، بازپرس محترم شعبه اول دادسرای شهید قدوسی واقع در اوین) آمده است، من متهم هستم به «فعالیت تبلیغی علیه نظام». مستندات و ادله‌ی ارائه شده در قرار مجرمیت صادره نیز، عمدتا" مبتنی است بر یادداشت‌های مطبوعاتی و مصاحبه‌های بنده، كه همگی از منظر یك روزنامه‌نگار متحقق شده است. و البته افزون بر این موارد، برخی بیانیه‌های سیاسی كه امضای بنده نیز در پای آنها وجود دارد، مورد استناد قرار گرفته است.
این‌چنین، آیا محق نیستم كه مطابق تصریح اصل 168 قانون اساسی خواهان رسیدگی به اتهامات خود در دادگاه مطبوعات، به‌صورت «علنی» و «با حضور هیأت منصفه» شوم؟ و از همین زاویه، آیا محاكمه‌ی اینجانب در دادگاه انقلاب، به شكل غیرعلنی، و بدون حضور هیات منصفه، در تنافر با تاكید قانون اساسی نیست؟

جناب آقای قاضی
اینجانب كنش سیاسی و مطبوعاتی خود را با دو نقطه عزیمت، سامان داده‌ام: نخست تكلیفی دینی، برخاسته از تصریحات دین اسلام و  و جوهر آموزه‌های پیامبران و راهبران دینی؛ و دیگر، به‌عنوان وظیفه و حق شهروندی برای اصلاح نظام سیاسی و بهبود وضع زندگی خود و دیگر ایرانیان (از نزدیك‌ترین بستگان خود، تا غریب‌ترین و گمنام‌ترین و مظلوم‌ترین شهروندان ایران‌زمین).
اجازه دهید نخست جایگاه امر به معروف و نهی از منكر را در قرآن و سنت، هرچند به اجمال، بازخوانی كنیم.
امر به معروف و نهی از منكر، چونان فریضه‌ای مهم، مورد تاكید متن مقدس، قرآن كریم قرار گرفته است؛ چنان‌كه در آن  آمده است:
«وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَی َأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ و َأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ «و باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیكى دعوت كنند و به كار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند.» (آیه 104 ، سوره آل عمران)
امر به معروف و نهی از منكر، در قرآن مجید، از جمله ویژگی‌های مؤمنان توصیف شده است:«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ یقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ یطِیعُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَیرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ»؛ «و مردان و زنان با ایمان دوستان یكدیگرند كه به كارهاى پسندیده وامى‏دارند و از كارهاى ناپسند بازمى‏دارند و نماز را برپا مى‏كنند و زكات مى‏دهند و از خدا و پیامبرش فرمان مى‏برند. آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكیم است.» (آیه 71 ، سوره توبه)
اهمیت امر به معروف و نهی از منكر تا بدان‌جاست كه در قرآن می‌فرماید : ما در میان هر امتی، پیامبری را مبعوث كردیم كه مهم‌ترین وظیفه‌ی او دو چیز بود: نخست، امر به یكتا‍‌پرستی كه بزرگ‌ترین معروف‌هاست و دیگر، نهی از اطاعت طاغوت‌ها (فریبگران) كه بزرگ‌ترین منكرهاست: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ.» (آیه 36 ، سوره نحل)
در آیه‌ای دیگر، خطاب به یاران رسول اسلام آمده است:«كُنتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ»؛ «شما بهترین امتى هستید كه براى مردم پدیدار شده‏اید؛ به كار پسندیده فرمان مى‏دهید و از كار ناپسند بازمى‏دارید و به خدا ایمان دارید.» (آیه 110 ، سوره آل عمران)
قرآن در جایی، مؤمنان را چنین توضیح می‌دهد:«الَّذِینَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ»؛ «همان كسانى كه چون در زمین به آنان توانایى دهیم نماز برپا مى‏دارند و زكات مى‏دهند و به كارهاى پسندیده وامى‏دارند و از كارهاى ناپسند باز مى‏دارند.» (آیه 41 ، سوره حج)
پیامبر اسلام در بیان اهمیت فریضه امر به معروف و نهی از منکر می‌فرماید: «امتم همواره در خیر و نیکی خواهند بود مادامی که امر به معروف و نهی از منکر و تعاون بر نیکی کنند؛ ولی اگر چنین نکنند، برکات از آن‌ها گرفته، بعضی از آن ها بر بعضی دیگر مسلط می‌شوند؛ درحالی‌که نه در زمین و نه در آسمان یار و یاوری ندارند.» (تهذيب الاحكام، جلد6، ص181)
در حدیث از محمد مصطفی (ص) است كه «هركس از شما منكرى ببیند باید با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن‌را تغییر دهد، كه پائین‏ترین درجه‌ی ایمان همین (تغییر قلبى) است.» (نهج‌الفصاحه، ح‏3010) 
از پیغمبر اسلام همچنین نقل شده است که «همه‌ی کارهای نیک نسبت به جهاد در راه خدا مانند قطره نسبت به دریاست. و همه‌ی کارهای نیک به ضمیمه‌ی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطره نسبت به دریاست.»
امام علی(ع) نیز كه ما می‌كوشیم حكومتی برمبنای آموزه‌ها و روش آن بزرگوار را در ایران سامان دهیم، اظهار می‌دارد: «همه‌ی اعمال نیكو در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، همانند دمیدنى است بر دریاى مواج». (نهج‌البلاغه، حكمت 366 یا 374)
ایشان همچنین تاكید می‌كند: «خداوند امر به معروف را براى اصلاح مردمان و نهى از منكر را براى بازداشتن سفیهان از زشتی‌ها واجب نمود.» (نهج‎‌البلاغه، حكمت 252)
امیر مؤمنان، در خطبه 156 نهج‌البلاغه، امر به معروف و نهى از منكر  را  «دو صفت از صفات پروردگار عزّ و جلّ» توصیف می‌كند و در جایی دیگر، این اقدام را «برترین كار مردم» می‌داند. (غرر الحكم، جلد 1، صفحه 103)
و در روایتی دیگر، امام علی(ع) تارك نهی از منكر را چون مرده‌ای بین زندگان توصیف كرده است كه هیچ خیر و بركتی به دیگران نمی‌رساند.
امام باقر(ع) هم در روایتی از امر به معروف به عنوان «واجب بزرگ» یاد كرده و آن را راه انبیا و روش صالحان شمرده است. ایشان دلیل اهمیت مقوله‌ی امر به معروف را چنین توضیح می‌دهد: «به‌وسیله‌ی این اصل سایر دستورها و واجبات زنده، راه‌ها امن، كسب‌ها حلال، و مظالم به صاحبان اصلی بازگردانده می‌شود؛ زمین آباد می‌گردد، از دشمنان انتقام گرفته می‌شود و كارها رو به صلاح می‌گذارد.»
امام حسین(ع) نیز در وصیت‌نامه‌ی مشهور خود به برادرشان (محمد بن حنفیه) هنگام حركت از مدینه و در اولین گام‌های قیام خود، فلسفه‌ی كنش خود را این‌گونه توضیح می‌دهند: «من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می شوم؛ بلكه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منكر، و خواسته‌ام از این حركت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب است.»
با چنین تعالیمی، و با این نقطه عزیمت، آیا می‌توان بر یك روزنامه‌نگار مسلمان و كنشگر سیاسی منتقد، خرده گرفت كه چرا به نقد و انتقاد وضع موجود در جامعه‌ی خویش پرداخته است؟ و آیا رواست كه بجای استقبال از نقد وضع مستقر، منتقدان را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی یا فعالیت تبلیغی علیه نظام، خاموش ساخت و روانه‌ی حبس و بند كرد؟
مستقل از این نقطه عزیمت دینی (امر به معروف و نهی از منكر)، چنان كه بیان شد، اینجانب كنش مطبوعاتی و مدنی خود را از منظر تأمین و تحقق منافع ملی و ارتقاء وضع زندگی ایرانیان  و كاستن از درد و رنج هموطنان خویش و به‌مثابه‌ی یك حق شهروندی و نیز چونان وظیفه‌ای كه مورد تاكید و حمایت قانون اساسی است، متحقق و پیگیری كرده‌ام.
در اصل هشتم قانون اساسی تاكید شده است: «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منكر، وظیفه‌ای است همگانی و متقابل برعهده‌ی مردم نسیت به یكدیگر، دولت نسبت به مردم، و مردم نسبت به دولت.»
صرف‌نظر از این تصریح، در اصل 23 قانون اساسی آمده است كه «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌كس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخده قرار داد.»
مطابق نص قانون اساسی، به‌مثابه‌ی میثاق ملی، «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است همه‌ی امكانات خود را برای تأمین آزادی‌های سیاسی و مشاركت عامه‌ی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خویش، بكار برد.» (اصل سوم)
قابل توجه است كه در اصل نهم قانون اساسی نیز تاكید شده است كه «در جمهوری اسلامی ایران، هیچ مقامی حق ندارد به‌نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور، آزادی‌های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب كند.»
و جالب‌تر آن‌كه در اصل 156، قوه قضاییه موظف شده است كه «حقوق عامه را احیاء، و گسترش عدل و آزادی‌های مشروع را متحقق كند.»
آیا در مواجهه با كنش مطبوعاتی و اجتماعی اینجانب، تاكیدات و تصریحات یاد شده، مورد توجه قرار گرفته است؟
آیا پاسخ نقدها و یادداشت‌ها و تحلیل‌ها و ارزیابی‌های سیاسی نگارنده، حبس و بازداشت 9 هفته‌ای در سلول انفرادی، و بعد صدور «قرار مجرمیت» است؟
در گزارش تنظیم شده توسط كارگزاران وزارت اطلاعات برای دستگاه قضایی، برخی از مصاحبه‌ها و یادداشت‌های مطبوعاتی اینجانب مورد استناد قرار گرفته است. كاش مجال لازم و كافی برای بازخوانی و تأمل در این موارد بود؛ اما به جهت اختصار تنها برخی تاكیدات خود را در این مصادیق و محتوای اظهارنظرهایم مورد اشاره قرار می‌دهم و امیدوارم درباره‌ی آنها داوری منصفانه صورت گیرد:
«...تا هنگامی‌كه پاسخی قانع‌كننده به جامعه مدنی ایران (به‌طور عام) و دانشجویان (به‌طور خاص) داده نشود و وضع موجود و مستقر، «تغییر»ی معنادار را جلوه‌گر نسازد، انتظار سكوت و تمكین و همراهی داشتن از معترضان، توقعی غیرواقعی است. بی‌توجهی به ماهیت اعتراض شهروندان بیزار از دروغ و سركوب، و تلاش برای سرپوش نهادن بر مطالبات معترضان و عبور توأم با نخوت از كنار شعارها و خواست‌های ایشان، بر تنور رادیكالیزه شدن شعارها و كنش خشم‌آلود _و نه سكوت_ شهروندان می‌دمد. بازتولید خشونت البته مورد تأیید هیچ ایران‌دوستی نیست، و فرجام‌اش بس ناگوار و مبهم می‌نماید... آیا «چشم بینا» و «گوش شنوا»یی در حكومت هست كه ببیند و بشنود، و برای منافع ملی، برای رشد و پیشرفت و آبادی ایران، و برای رفاه و امنیت و شادمانی و زندگی بی‌درد و رنج ایرانیان، تدبیری عقلانی و شایسته بیاندیشد؟» (یادداشت «چشم بینایی هست؟»، منتشر شده در سایت روز‌آنلاین، 18 آذر 1388)
«...دلسوزان ایران و وطن‌دوستان امید به تغییر اوضاع دارند؛ تغییری در اهداف و سیاست‌ها و دیدگاه‌های طراحان و سیاست‌گزاران ارشد نظام سیاسی. بلكه از دل آن، اندك اندك، جایگاه ایران در نظام بین‌المللی، ارتقاء و ارتفاعی معنادار یابد و بدان‌جا كه شایسته‌ی ایرانیان است، نزدیك و نزدیك‌تر شود. و این ممكن نیست جز غلبه یافتن عقلانیت و علمانیت و اعتنا كردن به حقوق اساسی ایرانیان...» (یادداشت «ویزا»، منتشر شده در سایت روز‌آنلاین، 7آبان 1388)
و یا در مصاحبه با رادیو فردا، بعدازظهر عاشورای88، نسبت به «بازتولید خشونت»، و «موج رو به تزاید رویكردهای احساسی در جمعیت برآشفته» و نیز  «رادیكالیزه شدن شعارهای معترضان» ابراز نگرانی شده بود.
آیا نقد صاحبان قدرت و انتقاد از برخی شیوه‌ها و مشی‌ها در زمامداری، و نیز انتقاد از وضع موجود را باید با بازداشت و حبس و سلول انفرادی و درخواست مجازات، پاسخ داد؟
این رویكرد، همان چیزی است كه نگارنده بارها در یادداشت‌ها و تحلیل‌های سیاسی‌اش، مورد انتقاد قرار داده و به ضرر منافع ملی ایران و به زیان ایرانیان ارزیابی كرده است.
گیریم تحلیل اینجانب كه مبتنی است بر اندك مطالعات و دانشم در حوزه‌ی علوم سیاسی (كه تا سطح دكترا در آن تحصیل كرده‌ام)، ناصحیح باشد، آیا پاسخ «نقد»، «بند» است؟
اینجانب متهم شده‌ام به «فعالیت تبلیغی علیه نظام». آیا نقد برخی روش‌ها و رویکردها و سیاست‌گزاری‌ها، یا انتقاد از صاحبان قدرت، مساوی با اقدام علیه نظام است. در علوم سیاسی آموخته‌ایم که نظام سیاسی، شکل و ساخت قدرت دولتی و همه‌ی نهادهای عمومی (اعم از سیاسی، اداری، اقتصادی، قضایی، نظامی و مذهبی) و چگونگی کارکرد این نهادها و قوانین و مقررات حاکم بر آنهاست. از این منظر، و با چنین تعریفی، آیا نقد افراد حاضر در ساخت قدرت، یا حتی انتقاد از بخشی از نظام سیاسی یا پرسش از برخی اقدامات و مشی‌ها در حکومت، به‌معنای فعالیت علیه نظام محسوب و ارزیابی می‌شود؟
مطابق اصل دوم قانون اساسی، «جمهوری اسلامی»، «نظام»ی است برپایه‌ی ایمان به برخی اصول ازجمله «نفی هرگونه ستم‌گری و ستم‌کشی و سلطه‌گری و سلطه‌پذیری»؛ نظامی که «قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌کند.» آیا با همین نقطه عزیمت، و از همین زاویه، نقد روش‌ها و سیاست‌ها یا انتقاد از صاحبان قدرت، به‌معنای «فعالیت تبلیغی علیه نظام» خواهد بود؟
جرم موضوع ماده‌ی 500 قانون مجازات اسلامی، زمانی متحقق می‌شود که فرد یا گروهی مردم را با تبلیغات خود به ضدیت با نظام جمهوری اسلامی و تلاش برای براندازی آن، ترغیب و تشویق کند. آیا پرسش و نقد و انتقاد از افراد یا بخشی از حکومت را می‌توان مصداق تبلیغ علیه نظام دانست؟ اگر کسی به نظام برآمده از انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمن‌ماه 1357 باور داشته باشد اما به برخی اقدامات و روش‌های جاری در حکومت انتقاد داشته باشد، چگونه باید دیدگاه‌های خود را ابراز و نقدها و سئوال‌های خویش را پیگیری کند که مرتکب جرم ماده‌ی 500 نشود؟ و آیا اساسا" این نحوه مواجهه با منتقدان و صاحبان عقاید مخالف، موجب تعطیل اصل آزادی بیان و انسداد باب اصلاح در سامان مدیریت و نحوه‌ی اداره‌ی کشور نمی‌شود؟
اینجانب بر این باورم كه در سیاست‌ورزی خود، رویكردی اصلاح‌طلبانه و مبتنی و متعهد به «منافع ملی» داشته‌ام؛ کنشی که از یک‌سو حقوق اساسی شهروندان و مشارکت عامه و همدلی و وحدت ملی را بر پایه‌ی گفت‌وگو و تضارب آرا و مدارا و تسامح مورد توجه قرار می‌دهد؛ از سویی امنیت عمومی را برپایه‌ی افزایش رفاه اجتماعی و تامین حقوق مدنی و بسط اعتماد و کاهش شکاف ملت و حکومت تعقیب می‌کند؛ از طرفی لوازم دموکراسی (ازجمله انتخابات آزاد و سالم، فعالیت آزاد و امن احزاب و جریان‌های سیاسی گوناگون و به‌ویژه منتقدان، حضور و فعالیت توأم با امنیت مطبوعات منتقد، و امکان دست‌به‌دست شدن قدرت و سیالیت حاکمان) را لحاظ و تحقق «حاکمیت ملی» را پیگیری می‌نماید؛ همزمان، پیگیر صلح و زیست مسالمت‌جویانه‌ و خارج از برتری‌جویی و مخاصمه و تقابل جهانی است؛ و  سرانجام، تمامیت ارضی کشور و تحقق منافع مادی و معنوی کشور در سطح بین‌الملل را مورد توجه و تمرکز جدی قرار می‌دهد.
آیا کنش مطبوعاتی و سیاسی مبتنی بر چنین مضمون و محتوایی، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» است؟
بنده كوشیده‌ام در فعالیت‌های سیاسی_مطبوعاتی خود، همواره این آیه (و سخن شعیب، پیام‌آور الهی) را مورد توجه قرار دهم كه«إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَااسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَیهِ أُنِیبُ»؛ «من قصدى جز اصلاح [جامعه] تا آنجا كه بتوانم، ندارم و توفیق من جز به [یارى] خدا نیست بر او توكل كرده‏ام و به سوى او بازمى‏گردم.» (آیه 88 ، سوره هود)
اگر در این راستا و چهارچوب، یادداشت‌هایی در برخی سایت‌ها (چون روز‌آنلاین و جرس) نگاشته شده، یا با برخی رسانه‌های مستقر در خارج از ایران، گفت‌وگو شده است، آن‌هم درحالی‌كه هیچ قانونی چنین اقداماتی را جرم تلقی و اعلام نكرده است، آیا فاعل و عامل این اقدامات (اینجانب) مستحق مجازات است؟
اگر نگارنده (همراه با جمعی دیگر از همفكران خویش) پای بیانیه‌ای (بیانیه مورخ 7 خرداد 88) را امضاء كرده كه در آن تصریح شده است: «...تمامی تلاش اندیشه‌ورزان و مصلحان جامعه آن است كه با رفتاری مدنی و ضمن پرهیز از خشونت، در جهت پاسداری از حق آزادی بیان و مطبوعات، به‌منظور تلاش برای اصلاح امور اقتصادی و معیشتی جامعه، با تاكید بر رعایت حقوق بشر و برای توسعه‌ی همه‌جانبه‌ی كشور، مشاركتی بسیار گسترده را در انتخابات 22 خرداد 88 پی گیرند... ما (امضاء‌كنندگان این بیانیه) هم‌میهنان خویش را به حضور مثبت در انتخابات ریاست‌جمهوری فرامی‌خوانیم...»؛ آیا امضاء‌کننده‌ی این دست دیدگاه‌ها، مستحق حبس و مجازات است؟
اگر نگارنده دغدغه‌ی مردم‌سالاری و حاكمیت ملی دارد و می‌كوشد «ركن چهارم دموكراسی؛ مطبوعات آزاد و مستقل»، پاگیرد و محقق شود، آیا علیه نظام تبلیغ كرده، یا امر به معروف نموده، به وظایف ملی و تعهدات حرفه‌ای خود (از منظر یک روزنامه‌نگار) عمل کرده، و تصریحات قانون اساسی را یادآور شده است؟
اگر نگارنده بر انتخابات آزاد و سالم و عادلانه تاكید دارد و می‌كوشد ابهام‌ها و پرسش‌ها در مورد چگونگی برگزاری انتخابات در ایران، پاسخی منطقی و مستدل و درخور یابد، آیا فعالیت تبلیغی علیه نظام داشته است؟
آیا تلاش برای اصلاح رویكردها و سیاست‌ها در نظام سیاسی، یا التزام به قانون اساسی و با رعایت تاكیدات این میثاق، فعالیت تبلیغی علیه نظام محسوب می‌شود؟
آیا نقد صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی، و انتقاد از مدیریت و زمامداری ایشان، فعالیتی تبلیغی علیه نظام است؟
در پایان این سخن قرآن را یادآور می‌شوم كه « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»؛ « اى كسانى كه ایمان آورده‏اید براى خدا به داد برخیزید [و] به عدالت ‏شهادت دهید، و البته نباید دشمنى گروهى، شما را بر آن دارد كه عدالت نكنید؛ عدالت كنید كه آن به تقوا نزدیكتر است، و از خدا پروا دارید كه خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است.» (آیه 8 ، سوره مائده)
زنهار كه جامعه از وجود منتقدان منصف، اصلاح‌طلبان وطن‌دوست، تحول‌خواهان متدین، چشمان جستجوگر، زبان‌های پرسش‌گر، و اذهان مؤاخذه‌گر، تهی گردد و پاسخ «نقد»، «بند» باشد. چنین وضع و رویکردی نه با تصریحات قرآن و توصیه‌ها و بینش و روش پیامبر اسلام، و دیدگاه‌ها و شیوه‌ی زمامداری امام علی هم‌خوان است؛ نه با تاکیدات و تصریحات قانون اساسی برآمده از انقلاب 57 نسبتی دارد؛ و نه با لوازم و الزامات حكومتی مردم‌سالار سازگار است.
نظر به مطالب فوق، و با عنایت به اصل «قانونی بودن جرم و مجازات»، امیدوارم دادگاه در رأی خود، با این ادعا و باور اینجانب همراهی کند که مرتکب هیچ جرم و تخلف و عدولی از قوانین نشده‌ام، و آنچه در پرونده‌ی اتهامی اینجانب ذکر شده، در راستای وظایف روزنامه‌نگاری و تعهدات ملی و مذهبی من بوده است.  
                
«والعاقبة للتقوی»
مرتضی كاظمیان
5  مهرماه 1389


سخنگوی شورای نگهبان: رهبر، رییس جمهور و وزرا، از شمول طرح بررسی اموال استثنا هستند
جرس: سخنگوی نهاد فراقانونیِ شورای نگهبان مدعی است "محکومیتی که سران فتنه بین افکار عمومی پیدا کرده اند، به ما اجازه نمی دهد بتوانیم صلاحیت کسانی که رفتار این افراد را تایید کردند را احراز کنیم." وی همچنین در پاسخ به اینکه چرا از ناظرین بین المللی برای انتخابات و عدم ایجاد شبهه استفاده نمی کنید، مدعی شد "اتفاقا ما حاضریم با توجه به تجاربمان، در هر جای جهان و بر هر انتخاباتی نیز نظارت داشته باشیم."
 سخنگوی شورای نگهبان در خصوص انتخابات سال ٨٨ نیز می گوید "در جلسه ٢۶ خرداد ماه (٨٨) با رهبری، در پایان جلسه که برخی اعضای شورای نگهبان و اعضای ستاد چهارگانه انتخابات حضور داشتند، یکی از اعضا از رهبری درخواستی داشت که خلاف قانون بود، اما ایشان فرمود من خلاف قانون انجام نمی دهم. عین قانون عمل شود."
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "درخواست مطروحه از رهبری چه بود"، و آیا "ابطال انتخابات بود"، ابتدا با بیان اینکه "بگذریم"، قصد عدم پاسخگویی داشت، تا اینکه در مواجهه با این سوال که "اگر نگویید این طور برداشت می شود که همین مسئله بوده"، گفت: "علاوه بر اینها بوده. یکی از اعضای ستاد، درخواست ابطال انتخابات کردند که رهبری تاکید کرد ابطال انتخابات خلاف قانون است."
 سخنگوی شورای نگهبان همچنین در پاسخ به اینکه "چرا آن شورا برخی از اشخاص را از شمول طرح بررسی اموال خارج کرده؟"، گفت "به استناد قانون، اینجا مشخص شده که رهبر، رییس جمهور و وزرا از این مسئله استثنا هستند."
 به گزارش خبرآنلاین، عباس کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، طی پرسش و پاسخی با این پایگاه اطلاع رسانی و کاربران آن، بعنوان سخنگوی نهاد بررسی کننده صلاحیت نامزدهای انتخاباتی، پیرامون لایحه اصلاح قانون انتخابات و موضوعاتی چون "مدرک تحصیلی نامزدها" و نیز "طرح استانی شدن انتخابات" که مدت ها در دستور کار مجلس بوده و سپس آن را از دستور کار خارج کرده، می گوید: "...با توجه به سابقه ای که از مصوبه داریم که فکر می کنم در دوره ششم مجلس چنین مصوبه داشتیم اعضای شورای نگهبان نظرشان این بود اگر ما سطح مدرک تحصیلی را زیاد بالا بگیریم موجب محرومیت عده زیادی برای شرکت در انتخابات مجلس خواهد شد و این مسئله به نوعی تبعیض ناروا است. هم اکنون نمی دانم آیا همچنان شورای نگهبان بر چنین وضعیتی اعتقاد دارند یا خیر، با توجه به اینکه تعدادی از اعضا تغییر کردند. اگر اعضای شورا این ایراد را وارد بدانند ممکن است مصوبه تایید نشود."
 
 هنوز کاری عملی روشنی برای انتخابات آتی صورت نداده ایم

سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "آیا آن شورا از هم اکنون برایانتخابات مجلس نهم و تشکیل هیات های نظارتبرنامه ریزی داشته است"،گفت "هیات های نظارت طبق قانون باید در زمان خاص خود شکل بگیرد. یعنی در زمانی که قانون پیش بینی کرده از زمان تشکیل هیات های اجرایی و هیات های نظارت. قبل از آن خلاف قانون است."
 وی در خصوص همایشی تحت عنوان "ناظرین انتخاباتی استان قزوین" نیز گفت "هر از چند گاهی ما از کسانی دعوت می کنیم و ممکن است کسی بیاید سخنرانی داشته باشد ولی الزاما سخنران ها و سخنانی که مطرح می شود موضع رسمی شورای نگهبان نیست..."
 
 نظامیان و شبه نظامیان دخالتی ندارند

و در پاسخ به سوالی پیرامون حضور و دخالت نظامیان و شبه نظامیان در انتخابات و اینکه "بعد از هر بار انتخابات این شائبه به وجود می آید که هیات های نظارت از بین افراد شبه نظامی یا بسیجی انتخاب می شوند"، مدعی شد: "واقعی نیست. ما قطعا از مسئولین نظامی دعوت نمی کنیم و در هیات های ما از مسئولین نظامی کسی حضور ندارد. ولی افراد فرهنگی با قشرهای مختلف ارتباط دارند. مثلا بخشی از روحانیت با بدنه نیروهای نظامی(سپاه، ارتش و بسیج) ارتباط دارند. ممکن است آن ها دعوت شوند ولی نه به سبب ارتباطی که با این دست نیروهای نظامی دارند بلکه به سبب شخصیت حقیقی خود آن ها که البته تلاش شده است و ما به دوستان گفتیم که حدالمقدور از کسانی که کمتر این گونه مراودات را دارند دعوت شوند. قطعا برای انتخابات آینده نیز در نظر داریم این روش را ادامه دهیم."
  سخنگوی شورای نگهبان همچنین در پاسخ به پرسشی پیرامون "موضع شورا نسبت به بسیج" می گوید "بسیج به عنوان نیروی نظامی شناخته شده نیست، بنابراین منعی برای بکار گیری شان برای هیات های نظارت نداریم. ولی اگر فرماندهی بسیج دخالت کند قطعا ما آن را نپذیرفته و اجازه نخواهیم داد که در این بخش ها وارد شود. ولی من، شما و دیگران همه عضو بسیج هستیم. آیا نمی توانم در شورای نگهبان عضو باشم؟!"
 ادعای این مقام انتصابی در حالیست که برخی سرداران سپاه و نظامی و همچنین مقامات ارشد بسیج، به دخالت و حضور خود در روند انتخابات اذعان داشته و آنرا از ضروریات و افتخارات خود ذکر کرده اند.
 
 بودجه ما مستقل بود
 سخنگوی شورای نگهبان در خصوص بودجه ٣١ میلیارد تومانی که دولت برای برگزاری انتخابات مجلس در سال آینده درنظر گرفته، می گوید "در دو، سه دوره گذشته بودجه انتخابات شورای نگهبان مستقل بود ولی این بار دولت پیشنهاد داد که بودجه انتخابات مجموعا با بودجه شورای نگهبان یکی شود. که البته از جهت اجرایی برای ما مشکلاتی را خواهد داشت و ما تلاش داریم بودجه همچنان به صورت مستقل در اختیار وزارت کشور و شورای نگهبان باشد، که البته بودجه انتخاباتی که ما پیشنهاد دادیم چیزی حدود بیست میلیارد تومان بیش از آنچه دولت مقرر کرده است، که هنوز تخصیص نیافته است. (اضافه بر بودجه تصویبی ٣١ میلیارد تومانی)
 
 ما رد نمی کنیم اگر در گذشته اشتباهی صورت گرفته باشد
 عضو و سخنگوی شورای نگهبان، در پاسخ به سوالاتی پیرامون انتقادات وارده به آن شورا نیز، با کلی گویی مدعی شد "ما رد نمی کنیم اگر در گذشته اشتباهی صورت گرفته باشد. اما تلاش می کنیم اشتباه مان را جبران کنیم. با روش های جدیدی که داریم. با دسترسی بیشتری که از طریق رسانه ها با مردم داریم. سعی می کنیم اگر جایی تذکری به ما داده شد آن را گوش کرده و به دنبال اصلاح آن برویم. مثلا بخشی به عنوان «بازرسی» طی یکی، دو سال اخیر در شورای نگهبان راه اندازی کردیم. .. اگر هم در حد یک انتقاد و یا سوء برداشت بوده توضیح می دهیم."
 
 دلایل رد صلاحیت را به خود افراد اعلام می کنیم، اما ...
 سخنگوی نهاد فراقانونی شورای نگهبان، پیرامون نظارت استصوابی و مکانیسم تایید صلاحیت کاندیداها نیز،مدعی شد "طبق قانون ما موظف ایم دلایل کسانی که صلاحیت شان مورد تایید واقع نمی شود را به خودشان اعلام کنیم و این دلایل طبق رویه منظمی که بین شورای نگهبان و وزارت کشور است از طریق فرمانداری ها و از همان طریقی که ثبت نام انجام شده است به افراد اعلام می شود... اما نمی توانیم به فرد دیگری نشان دهیم. چون برخی از دوستان اعلام می کنند که این پرونده ها را در اختیار رسانه ها قرار دهید که ما طبق قانون مجوزی برای این کار نداریم و اگر انجام شود تخلف محسوب می شود."
 وی در خصوص اینکه "گاهی اوقات افرادی که پرونده رد صلاحیت خود را دیدند، معتقدند اسناد و مدارک شورای نگهبان در رد صلاحیت شان متقن نیست و آیا می توان این موارد خاص را رسانه ای کرد؟"،گفت : "ما در هر صورت نمی توانیم موارد رد صلاحیت افراد را رسانه ای کنیم. این یک حکم کلی است ..."
 
 ممکن است برخی دیدارها و تاییدات در آینده مورد بحث واقع شود
 سخنگوی شورای نگهبان، بدون اشاره به ادعای برخی مقامات و چهره های حکومتی، مبنی بر اینکه "دیدارها و ملاقات های افراد، تاثیر گذار در رد یا تایید صلاحیت آنها خواهد بود"، گفت "صرف دیدار در این جهت هیچ تاثیری ندارد. ممکن است افراد با خیلی اشخاص دیدار داشته باشند. خیلی از مقامات سیاسی ما با برخی از مقامات کشورهای منطقه که الان سقوط کردند ملاقات داشتند. آیا این می تواند دلیل رد صلاحیت این ها باشد. بنابراین صرف دیدار مطرح نیست. آنچه که من همواره عرض کردم رفتار افراد است. ممکن است با برخی از این افراد ملاقاتی داشته باشید که تذکری به آن ها بدهید یا مطلبی از آن ها بشنوید. ولی گاهی اوقات می روید آن ها را تایید می کنید. شما می روید کسی که تخلفی مرتکب شده و خدشه ای به نظام وارد کرده است را تایید می کنید. اگر کارتان به گونه ای باشد که موید این شخص یا فرد باشد ممکن است در آینده مورد بحث واقع شود."
 سخنگوی شورای نگهبان در خصوص حملات اصولگرایان و اینکه "فلان طیف سیاسی دیگر حیات ندارد و نباید تایید صلاحیت شود "، گفت "موضع رسمی شورای نگهبان این است که اصولا هیچ گونه نگاهی به جناح ها و گروه هایی که در چهارچوب قانون حرکت می کند ندارد. هیچ گونه مطلبی در این خصوص صحت ندارد ولی اگر کسی مثلا با سازمان منافقین ارتباط دارد قطعا در بررسی صلاحیت شان تاثیر می گذارد."
 وی به اینکه بسیاری از چهره های مردمی و حاضر در صحنه های اجرایی و مقننه و دانشگاهی، طی سالهای اخیر بدون دلیلی مشخص - توسط همین شورا- رد صلاحیت شده اند، هیچ اشاره ای نکرد.
 
 صلاحیت اینها تایید نخواهد شد
 سخنگوی نهاد حکومتیِ شورای نگهبان، در پاسخ به سوالی مبنی اینکه "برخی شخصیت ها هستند که علی رغم اینکه هنوز هیچ محکمه قضایی، ساختار شکنی آن ها را تایید نکرده به عنوان ضد انقلاب مطرح هستند. آیا نمایندگان فعلی مجلس صرفا به خاطر دیدار نوروزی با این اشخاص رد صلاحیت می شوند؟"،ادعا کرد:
"مردم تکلیف این افراد را مشخص کردند. دیگر این افراد در جایگاهی نیستند که بخواهند ادعای برگشت به نظام را داشته باشند مگر اینکه در چهارچوب قانونی برخورد دیگری شود. محکومیتی که این ها بین افکار عمومی پیدا کردند  به ما اجازه نمی دهد که در شورای نگهبان بتوانیم صلاحیت کسانی که رفتار این افراد را تایید کردند را برای انتخابات آتی احراز کنیم."
 
 در مورد خواص بی بصیرت، رفتارشان تاثیرگذار است
 کدخدایی پیرامون اصولگرایان یا چهرهای منتقد دولت، که در قاموس مقامات حکومتی به عنوان "خواص بی بصیرت" مطرح هستند، و آیا "اگر از رفتار و عملکرد سران فتنه اعلام برائت کنند، این اعلام برائت ها می تواند در بررسی صلاحیتشان تاثیرگذار باشد؟"، گفت : "نمی توان الان چیزی عرض کنم. چون پیش گویی از آینده است ولی به هر حال رفتار افراد برای بررسی صلاحیت افراد در آینده مد نظر خواهد بود."
 
 رفتار افراد را مد نظر داریم
 این مقام انتصابی همچنین پیرامون اینکه "ممکن است گرایش های سیاسی مانع از تایید صلاحیت افراد شود"، ادعا کرد "عرض کردم که ما رفتار افراد را مد نظر داریم نه اینکه وابسته به کدام جناح یا حزب سیاسی هستند. بنابراین افراد و گروه های مختلف خیال شان راحت باشد. شورای نگهبان هیچ نگاه جناحی نخواهد داشت. در گذشته این طور نبوده و در آینده نیز این طور نخواهد بود. من به ضرس قاطع این را عرض می کنم. ولی رفتار فردی اشخاصی که داوطلب هستند قطعا مد نظر قرار خواهد گرفت.
 
 در خصوص نمایندگانی که رد صلاحیت شدند...

سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به اینکه "ما در دوره های مختلف انتخابات مجلس نمایندگانی داشتیم که صلاحیت شان برای دوره بعد تایید نشد. فکر می کنید هم اکنون نیز نمایندگانی در مجلس هشتم باشند که صلاحیت شان برای دوره نهم تایید نشود؟"، مدعی گردید "این هم می شود پیش گویی، که ما از آن معذوریم. ولی چون رفتار افراد ملاک قرار می گیرد ممکن است الان من در شورای نگهبان حضور داشته باشم و مشکلی نداشته باشم ولی در دور بعد مشکلی داشته باشم و نتوانم صلاحیت های لازم برای ورود به شورای نگهبان را داشته باشم. همین وضعیت برای هر جایگاهی امکانپذیر است. چون همان طور که عرض کردم انسان خطاپذیر است. اگر خدایی نکرده یک نماینده فعلی مرتکب یکی از جرایم شود که در قانون است، مثلا حکم محکومیت در خصوص آن صادر شود قطعا آن مد نظر ما قرار خواهد گرفت... کسی علیه نظام رفتار کند قطعا در بررسی صلاحیت ها آن را مد نظر قرار خواهیم داد."
 
 در بررسی صلاحیت ها مصلحت ها شخصی خواهد بود
 کدخدایی در خصوص اینکه "چقدر مصلحت ها در نظر اعضای شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت ها تاثیرگذار است؟"، گفت "در بررسی صلاحیت ها مصلحت ها شخصی خواهد بود. چون دوازده نفری که هستند پرونده ها را از زاویه ای خاص بررسی می کنند. ممکن است در یک مورد یک نفر نظر مثبت داشته باشد و دیگری نظر منفی. این در رای انفرادی فرد تاثیر گذار است."
 
 جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب منحل شده اند
 این مقام انتصابی، در خصوص بررسی صلاحیت افرادی از سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، که با نفوذ و دخالت حامیان دولت، مشمول محدودیت فعالیت و سپس انحلال غیر قانونی شده اند، مدعی شد "این دو حزب منحل شده و دیگر عضوی ندارد."
 
 رهبری مخالف ابطال بود و ...
 سخنگوی شورای نگهبان در خصوص "ارجحیت قانون" و تاکید رهبری بر آن، اظهار داشت "خوب است اینجا  خاطره ای از جلسه ٢۶ خرداد ماه (٨٨) با رهبری عرض کنم. در پایان این جلسه که برخی اعضای شورای نگهبان و اعضای ستاد چهارگانه انتخابات حضور داشتند، یکی از اعضا از رهبری درخواستی داشت که خلاف قانون بود،اما ایشان فرمودند من خلاف قانون انجام نمی دهم. عین قانون عمل شود."
 وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "درخواست مطروحه از رهبری چه بود"، و آیا "ابطال انتخابات بود"، ابتدا با بیان اینکه "بگذریم"، قصد عدم پاسخگویی داشت، تا اینکه در پاسخ به اینکه "اگر نگویید این طور برداشت می شود که این مسئله بوده"، گفت: "علاوه بر این ها بود. یکی از اعضای ستاد، درخواست ابطال انتخابات کردند که ایشان تاکید کردند که این خلاف قانون است."
 
 اساس کار شورای نگهبان بر بی طرفی است
 سخنگوی شورای نگهبان، در بخش سوالات کاربران و شهروندان نیز، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "شورای نگهبان معمولا بطور رسمی اعلام می کند در انجام وظایف خود کار جناحی نمی کند. اما در انتخابات مختلف برخی اعضای شورای نگهبان صراحتا از یک یا چند کاندیدا حمایت می کنند. این تناقض چگونه قابل حل است؟"، مدعی شد: "این گونه مسایل جناحی و سیاسی مد نظر شورای نگهبان قرار نمی گیرد. ولی به هر حال شخصیت های شورای نگهبان هر کدام در جایگاه های متعددی حضور و مشغول هستند و نظراتی را به حسب شخصیت غیر شورای نگهبانی شان در انتخابات ریاست جمهوری اعلام می کردند. البته به این افراد تذکر داده شد که نبایستی چنین کاری می کردند.
اما اساس کار شورای نگهبان بر بی طرفی است و در تمام مراحل کار خود نظرات شخصی افراد را دخالت نمی دهد. در همین انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز بارها عرض کردم اگر اعضای شورای نگهبان قصد تاثیرگذاری داشتند در بررسی و تایید صلاحیت ها این کار را می کردند. چطور آن جا صلاحیت ها را تایید کردند ولی در برگزاری انتخابات دخالت کردند؟! بنابراین باید دوستان ما که این سوال را مطرح کردند این تناقض را پاسخ دهند."
 
 اگر قابل جبران نباشد باید خدا ما را ببخشد
 کدخدایی در پاسخ به اینکه "اگر کسی را اشتباها رد صلاحیت کردید و بعد فهمیدید اشتباه بود چه کار می کنید؟"، گفت "مثل این است که یک قاضی برای یک فرد حکم مجازات می دهد و بعد از سال ها متوجه می شود که حکم شان اشتباه بوده است. اگر ما بتوانیم جبران کنیم قطعا جبران می کنیم ولی اگر قابل جبران نباشد باید خدا ما را ببخشد."
  

این ها شغل محسوب نمی شود
 سخنگوی شورای نگهبان در خصوص اینکه "چرا احمد جنتی چندین و چند پست کلیدی دارد؟ شورای نگهبان و خبرگان و امام جمعه، مجمع تشخیص و..."، مدعی شد "شغل تعریف خاص دارد. گاهی اوقات این ها از جهت حقوقی سمت های سیاسی است. سمت های سیاسی الزاما شغل نیست. مثلا رییس جمهور رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز است. عضو مجمع تشخیص مصلت نیز است، عضو شورای عالی امنیت ملی نیز است و ... این ها شغل محسوب نمی شود. این ها سمت هایی است که باید در صحنه باشند."
 
 رهبر، رییس جمهور و وزرا از طرح بررسی اموال استثنا هستند
 سخنگوی شورای نگهبان همچنین در پاسخ به اینکه "چرا آن شورا برخی از اشخاص را از شمول طرح بررسی اموال خارج کرده و چرا با طرح اولیه مجلس مخالفت نمود؟"، گفت "به استناد قانون، اینجا مشخص شده که رهبر، رییس جمهور و وزرا از این مسئله استثنا هستند. نظر اعضای شورای نگهبان این است که این جایگاه ها در قانون تصریح شده است."
 
 آماده ایم بر انتخابات هر کشوری که بخواهد نظارت کنیم
 این مقام انتصابی، در حالیکه شبهات بسیاری در خصوص روند و نظارت و اعلام نتایج انتخابات در ایران وجود دارد، در پاسخ به اینکه "چرا برای انتخابات از سازمان بین الملل برای ناظر استفاده نمی کنید که برای کسی شبهه وجود نداشته باشد ؟"، با پوشاندن پوستین وارونه و قلب واقعیت، گفت "قانون به ما چنین اجازه ای نمی دهد. با توجه به تجربه ای که داریم به ضرس قاطع اعلام می کنیم که آماده ایم بر انتخابات هر کشوری که بخواهد نظارت کنیم."
 
 شما به ما مراجعه کنید تا برایتان توضیح دهیم
 کدخدایی در پاسخ به سوال یکی از کاربران که پرسید "خداوکیلی در رابطه با انتخابات ٨٨، دلایلی را که شورای نگهبان آوردند لاقل برای خودشان قانع کننده بود که از مردم انتظار داشتند تا همه آن را متقن فرض کنند؟"، گفت "اگر (این کاربر) شک دارد می تواند به ما مراجعه کند تا توسط اسناد و مدارک یک بار دیگر برای ایشان توضیح دهیم."
 
 برخی مصالح اجازه برخی کارها را به ما نمی دهد
سخنگوی شورای نگهبان، در پاسخ به اینکه "چه نمره ای به عملکرد خود در جریان حوادث پس از انتخابات و اعتراضات به روند رای گیری می دهید ؟ آیا صحبت های شما باعث اقناع افرادی مانند کسانی که به محسن رضائی رای داده بودند، شد ؟"، گفت "اگر می شد تمام این ها را باز می کردیم و گزارش تلفن ها و مذاکرات خود را بازگو می کردیم نسبت به همه شاید فضا باز تر از این می شد. ولی برخی مصالح اجازه این کار را به ما نمی دهد."


جمعی ازخانواده های زندانیان سیاسی خواستار کمک و حمایت مراجع جهانی شدند
جرس: 
در واکنش به فشارهای وارده بر زندانیان سیاسی و اِعمال محدودیت و تهدید و فشار حکومت بر خانواده های آنان، جمعی از مادران و خانواده های زندانیان سیاسی رجایی شهر کرج (گوهردشت)، طی نامه ای به چند سازمان جهانی و حقوق بشری، خواستار حمایت و کمک و مداخلۀ آنان در این زمینه شدند.

به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، رنجنامۀ جمعی از مادران و خانواده های زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج که بطور مستمر تحت فشارهای روحی، محدودیتهای غیر انسانی و بی خبری از عزیزانشان هستند، خطاب به «دبیرکل سازمان ملل متحد»، «کمیساریای عالی حقوق بشر» و «سازمان عفو بین الملل»، به شرح زیر است:
"این نامه درد دل مادران درد دیده زندانیان سیاسی است که از رفتار مسئولین اینطور استنباط می شود که مادران زندانیان سیاسی باید کم احساس تر و سنگ دل تر از مادران زندانیان عادی و سایر زندانیان با شد.چرا که مادران این زندانیان میتوانند هر روز با عزیزانشان صحبت کنند واز طریق تماس روزانه وگاه چند نوبت در روز از حال آنها با خبر باشند و این حداقل حقی است که از خانواده های سیاسی دریغ شده است.چگونه است که مادر زندانی عادی در ملاقات حضوری میتواند فرزند خود را در آغوش بکشد ولی مادر زندانی سیاسی باید حس مادری خود را در پشت شیشه و میله های کابین سالن ملاقات درخود سرکوب کند.
چه کسی پاسخ گو خواهد بود به مادرانی که هر روز در استرس واضطراب به سر می برند و به دلیل عدم ارتباط تلفنی با فرزندانشان ناچارند هر گونه خبری را که از رسانه ها می شنوند باور کنند .یک روز می شنوند فرزندانشان در اعتصابند روز دیگر می شنوند بیمارند ،دیگر روز می شنوند تحت فشارند و...
چرا با تغییر مسئولین هر قسمت تمام قوانین عوض می شود .آیا این قوانین سلیقه ای است که یکی وضع می کند و دیگری لغو ودر این میان همه خانواده ها را بازیچه خود قرار می دهند .
اگر هر زندانی مرتکب گناه شده است به حکم قانون در حال گذراندن محکومیت خود می با شد ،پس این همه تغییر قانون وفشار بر خانواده ها برای چیست؟
خانواده ها علاوه برفشارها ی روحی، به دلیل تغییرات پی درپی قوانین زندان متحمل فشارهای مالی نیز می باشند.چرا که یک روز اجازه می دهند که خانواده ها کتاب و پوشاک و...تهیه کنند و هفته دیگر تنها با تغییر مسئولیت فردی این قانون لغو می شود ودر این میان خانواده ها متحمل فشارهای مالی می شوند .و حال که به دلیل کمبود امکانات ،خانواده ها با میل و رغبت می خواهند مایحتاج فرزندانشان را خود تهیه نمایند ،این حق از آنها سلب می شود؟!
ما از طرف کلیه مادران و خانواده های زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج از دبیر کل ، کمیسر عالی حقوق بشر و مدافعان حقوق بشر تقاضای حمایت و کمک داریم ودر آخر می پرسیم که گناه یک مادر چیست؟
جمعی از مادران و خانواده های زندانیان سیاسی رجایی شهر کرج

فروردین 1390
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دبیرکل سازمان ملل متحد
کمیساریای عالی حقوق بشر
سازمان عفو بین الملل


بخش دوم/ گزارش کلمه از عملکرد و مواضع میرحسین در سال ۸۹

پا برجا در دفاع از کشور و ملت حتی در حصر و محدودیت

کلمه- گروه سیاسی: در بخش اول  نگاهی گذرا به سخنان و  مواضع میرحسین موسوی تا پایان مرداد ماه ۸۹ داشتیم.  هر چه سال جلو تر می رفت محدودیت ها بیشتر می شد. ملاقات  ها و دیدار های بیشتری لغو می شد. بازداشت  حتی کسانی که  برای یک دیدار ساده  مراجعه می کردند. حتی خانواده شهید همت  و باکری که به مناسبت  هفته دفاع مقدس قصد دیدار با نخست وزیر زمان جنگ را داشتند با  مانع و برخورد امنیتی  مواجه شدند. آزار و اذیت منتقدان ادامه یافت و دامنه پیدا کرد و برخوردها شدیدتر شد.
شهریور ۱۳۸۹ ، ماهی بود که نیروهای امنیتی دایره محدودیت های میرحسین را تنگ تر کردند. در این ماه گرچه دیدارهایی صورت گرفت اما در انتهای شهریور نیروهای امنیتی به دفتر میرحسین موسوی حمله کردند و با بازداشت مسئول دفتر وی ، حصر نخست وزیر امام را هم کلید زدند.
۲ شهریور ، تازه ترین دیدار میرحسین موسوی با جمعی از فرزندان خانواده های ایثارگران اتفاق افتاد(+).
رسانه ملی را به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند
موسوی گفت :«گرچه عده ای که نفع خود را در تفرقه و شقه شقه کردن مردم می دانند با پرونده سازی و اقداماتی گسترده به نام مبارزه با جنگ نرم نفرت پراکنی را ادامه می دهند و جریانهای ناسالمی که امروز گاهی در فضای مجازی می بینیم که مقدسات را به سخره می گیرند، ریشه در این میلیاردها تومانی دارد که به عنوان جنگ سایبری و لشگر سایبری هزینه می شود. آنها می خواهند همانطور که رسانه ملی را با دخالت خود به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند فضای مجازی برآمده از جنبش سبز را با ویروس های خود آلوده کنند تا اعتماد ملت اسلامی ما از این پنجره زیبای باز شده سلب شود ولی این توطئه نیز نتیجه عکس خواهد داد.»
جنبش سبز زمینه آشتی ملی را فراهم  آورده است
وی  افزود :«تشکل های سیاسی که با سیاست های غلط از هم جدا شده بودند، به تدریج به هم نزدیکتر می شوند، با هم مذاکره می کنند و بر سر یک سفره می نشینند. آنچه نقطه وصل آنها با یکدیگر است تلاش برای آزادی، عدالت و تفاهم بر سر پاسداری از حقوق ملت است. مرزهای خودی و ناخودی به تدریج کمرنگ می شود و به جای آن تعامل و گفت و گو می نشیند. امروز به برکت یک جنبش سبز مردمی زمینه آشتی ملی، دوستی و وحدت بیش از همیشه بین فرهنگهای گوناگون، قومیت ها و شیعه و سنی و همه اقشار بوجود آمده است.»
۴ شهریور، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با محمدرضا جلائی‌پور، مدیر پویش موج سوم که از زندان آزاد شده بود، دیدار و گفت وگو کردند(+).
در این دیدار مهندس میرحسین موسوی ضمن ابراز تاسف از ۵ ماه بازداشت انفرادی محمدرضا جلائی‌پور در طول سال گذشته، گفت : یکی از نشانه های ملموس، مرئی و رو به رشدی که زیر پوست جامعه در جریان است روند ریزش تدریجی حامیان دولت و رویش بدنه جنبش سبز است.
۵ شهریور، میرحسین موسوی در میان جمعی از رزمندگان جنگ تحمیلی سخن گفت(+).
پاسخی قر‍ آنی به پرسشی اساسی؛ چرا در جامعه احساس امنیت وجود ندارد؟
میرحسین گفت: سوال مهم این است که چرا امروز که صبح تا شب از همه جا صدای مناجات، دعا و مداحی بلند است و همه شبکه های تلویزیون تمام وقت تبلیغات دینی و مذهبی پخش می کند، در جامعه احساس امنیت وجود ندارد؟ دلیلش خیلی روشن است :ایمان وجود دارد ولی با لباس ظلم و جور پوشانده شده است.
نشانه هایی آشکار از ظلم در جامعه امروز
وی در همین زمینه افزود: ترس از سرکوب، ترس از اعتراف گیری ،ترس از بیکاری و تورم ،ترس از تهاجم خارجی، ترس از شنود و دخالت در امور شخصی ،ترس از چک های بی محل، ترس از فساد سازمان یافته، ترس از قاضی هایی که از بازجو ها دستور می گیرند و ایمان خود را با لباس های تیره و قیرگون ظلم می پوشانند، همه و همه نشانه های حضور گسترده ظلم و نبود عدالت است. در چنین حالتی ایمان نمی تواند امنیت بیافریند و یا هدایتگر مردم به سوی آینده و آخرتی روشن باشد. گمان نمی کنم دلایل زیادی برای اثبات این مساله لازم باشد. وقتی وزیر اطلاعات به دنبال امام جمعه و دبیر شورای نگهبان قانون اساسی دروغ می گوید ،چگونه می توان در چنین جامعه ای امنیت را سراغ گرفت.
واکنش جنبش سبز به هر گونه تهدید بیگانه با حفظ حد و مرز با اقتدارگرایان
موسوی در پایان سخنان خود گفت: آنچه مربوط به جنبش سبز است واکنش به هرگونه تهدیدی از سوی بیگانگان با حفظ حد و مرز با اقتدارگرایان است. همه ما به صورت بی پرده و صریح از منافع ملی خود دفاع خواهیم کرد. ما مشفقانه و دلسوزانه توصیه می کنیم که قبل از اینکه دیر شود برای پیشبرد سیاست خارجی معتدل و کاهش خطرات برای کشور از سرمایه های معتبر ، عاقل و با تجربه استفاده شود.
۱۱ شهریور، بار دیگر کروبی به دیدار میرحسین موسوی رفت(+) و با توجه به نزدیک بودن روز قدس درباره این موضوع و سایر موضوعات کشور سخن گفتند.
در ادامه این دیدار موسوی به پویایی جنبش سبز در لایه های مختلف جامعه اشاره کرد.
وی در این ارتباط تصریح کرد که جنبش سبز مردم ایران بر اساس مطالباتی حق محور شکل گرفته است و در این حرکت اندیشه ها و گرایش های مختلفی دیده می شود، در این جنبش ارتقای سطح آگاهی عمومی و زدودن جهل نقش اساسی دارد. احیای حقوق اساسی و بنیادین از طریق حرکت های مسالمت آمیز هدف مشترک همه افرادی است که در این حرکت حضور دارند.
مهندس موسوی ضمن محکوم کردن سیاست لا یتغیر در اعمال خشونت، بازداشت های غیر قانونی، صدور احکام سیاسی و نادیده گرفتن حقوق اولیه زندانیان بر این واقعیت تصریح کردند که تجربه یک ساله گذشته نشان از شکست سیاست توسل به خشونت و دستگیری های کور و ایجاد فضای امنیتی و پلیسی است. آقای موسوی همچنین اعلام کردند که طولانی شدن مسیر اصلاح اگرچه هزینه سنگینی بر جامعه ما تحمیل کرده است اما طرح مسائل و مباحث مختلف از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی موجب پختگی و پویایی این حرکت شده و توانسته است علیرغم فضای بسیار سنگین امنیتی لایه های مختلف اجتماعی را در بر گیرد و روز به روز نفوذ آن در جامعه بیشتر شود.
آنها همچنین در حمایت از مردم فلسطین اعلام کردند:حمایت از مسلمانان و ملت های مظلوم بویژه ملت فلسطین همواره مورد توجه ملت بزرگ ایران و امام خمینی بوده است. روز قدس تبلور حمایت مردم آزاده از ملتی مظلوم است که از سرزمین مادری خود رانده شدند و در خلال این مدت رنج ها و مشقت های بسیاری را متحمل گردیدند ملت مظلوم فلسطین علیرغم تصویب قطعنمامه های متعدد از سوی سازمان ملل متحد و عدم تمکین رژیم اشغالگر هنوز نتوانسته حق طبیعی خود را کسب نماید.
۱۱ شهریور ، میرحسین موسوی نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس در یادداشتی که همزمان با لیالی قدر منتشر شد(مردم از خود می پرسند)(+) ، ماه رحمت را فرصتی برای به پرسش کشیدن وجدان های بیدار میداند  که در آن همگان به مرور کارنامه ی خود فراخوانده شده اند. کارنامه ای که نه صرفا منحصر به زندگی خصوصی آدمیان، بلکه گشوده به عرصه ی حیات اجتماعی آنان است.
میرحسین در این یادداشت از پرسش‌هایی می‌گوید که مردم درباره ی حیات عمومی خود می‌کنند و از راه‌های بدیلی می‌گوید که حاکمان می توانستند و می توانند در پیشگاه مردم آنها را بیازمایند.
در بخشی از این یادداشت آمده است:مردم از خود می پرســـــــند چه میزان از آزادی هائی که در پس قرنها اختناق و استبداد با نثار فداکاری ها و تحمل مشقتهای بی شمار به دست آمد و پاسداشت آنها در جای جای قانون اساسی مورد تاکید قرار گرفته باقی مانده است. و باز مردم می پرسند تا چه اندازه در جامعه ای که در آن قلم ها شکسته و دهانها بسته و روزنامه نگاران و فرهیختگان و استادان و معلمان و کارگران و زنان و مردان در پشت میله های زندان هستند و هرگونه انتقاد و اعتراض توطئه همداستانی با دشمنهای خودساخته خوانده می‌شود و هر گامی برای احقاق حق فتنه نامیده می‌شود، بحث از حقوق ملت و کرامت انسانی و آزادی ها موضوعیت دارد. با چمن کاری میدان آزادی و اینکه بگوئیم مردم ایران از بیشترین آزادی ها برخوردار هستند طعم تلخ دیکتاتوری در دهان شیرین نمی شود. مردم سوال می‌کنند که بدون ترس از زندانی شدن تا کجا می توانند از صاحبان قدرت سوال کنند.
در بخش دیگر این یادداشت آمده است:مـــــــردم می پرســـــــند آیا سفره آنان امروز رنگین‌تر از دیروز است و یا حاصل وعده دروغین آوردن نفت بر سر سفره هاشان کوچکتر شدن این سفره ها و تحلیل رفتن لوازم رفاه در زندگی آنان بوده است؟
او در آخر نوشته است:و سخن آخر این همراه کوچک جنبش سبز، با دیگر همراهان پایدار و مقاوم در سراسر ایران عزیز است. دوستان همراه، نوجوانان، جوانان و سالمندان، زنان و مردان حق طلب، روستائیان و شهرنشینان غیور، در هر کجای این سرزمین پرعظمت که زندگی می کنیم چاره ای جز صبر و استقامت در راه احقاق حق نداریم و باید شعله های آگاهی را در ظلمت ناپایداری که این روزها بر میهنمان سایه افکنده است زنده نگه داریم و به یاد داشته باشیم که در شرایط کنونی، بسیاری از هموطنان ما با چهره های زشت و توانفرسای فقر و تنگدستی در زندگی مواجه هستند. بسیاری از همسایگان ما شب را با دل نگرانی نسبت به فردا سپری می کنند. چه بسیار که در پرداخت هزینه های درمانی فرزندانشان درمانده اند. چه بسیار که خود فروشی و اعتیاد، خانمانشان را برباد داده است. و بی شک وظیفه همه ماست که دست درماندگان را بگیریم، در سفره هایمان با آنها شریک شویم، سنت دیرینه ایرانی در اطعام و نذورات و انفاق را زنده نگه داریم، جلوه های زیبای اسلام رحمانی را به نمایش بگذاریم و از حال و روز یکدیگر با خبر شویم….
در دهه نخست شهریور ، عده ای که مهندس موسوی آنها را «اوباش بسیجی نما» خوانده بود به مدت چندین شب ، اقدام به عربده کشی و تخریب اموال عمومی جلوی منزل مهدی کروبی کردند.
۱۲ شهریور، میرحسین موسوی نسبت به این اقدامات واکنش نشان داد و پیامی منتشر کرد.(+)
در بخشی از این پیام آمده است :«حمله اوباشان رو سیاه به منزل حجت الاسلام و المسلمین کروبی یار شجاع مردم در شب قدر نشان از ره گم کردگی اقتدار گرایان است. آنها با این اقدامات سازمان یافته که حدود ۵روز است زیر نظرنیروهای انتظامی و امنیتی آغاز شده است نشان دادند که اشغال قدس شریف و دشمنی با اسرئیل بهانه است دشمن واقعی اقتدارگرایان کروبی و شخصیتهای امثال او و سایر آزادیخواهان است. همانطور که در ۲۲ بهمن نشان داده شد که مقصد اقتدار گرایان نه جشن پیروزی انقلاب بلکه مراسمی برای چنگ و دندان نشان دادن به آزادی خواهان و ملت سبز ایران است.»
مرداد ماه، ماموران امنیتی دولت محمود احمدی نژاد از حضور مردم و شخصیتها در دفتر میرحسین موسوی جلوگیری کردند و مراجعین را بازداشت و پس از ساعتها بازجویی رها می کردند ویا انها را به بازداشتگاه برده و تعهد کتبی برای عدم مراجعه مجدد می گرفتند.
این مساله اولین بار در روز دیدار جمعی از خبرنگاران با موسوی رخ داد. آن روز یک خودروی ون متعلق به نیروهای امنیتی با استقرار در مقابل دفترموسوی تک تک خبرنگارانی را که قصد ورود به محل دفتر وی برای ملاقات را داشتند بازداشت و پس ازانواع توهین ها و بازجویی های چند ساعته و برخی پس از اجبار به دادن تعهد آزاد شده اند.
در روزهای بعد نیز که نیروهای امنیتی استقرار دایمی در نزدیک دفتر موسوی پیدا کردند با خانواده شهید کیانوش آسا که برای دیدار با موسوی از کرمانشاه به تهران آمده بودند، برخورد مشابهی کردند و ضمن ساعتها بازجویی و تهدید از دیدار آنها با موسوی جلوگیری شد. این برخوردها در روزهای بعدی نیز با برخی از مراجعه کنندگان دفتر موسوی تکرار شد.
۲۲ شهریور، میرحسین موسوی که عملا حصر وی آغاز شده بود گفت و گویی با سایت کلمه انجام داد(+) و درباره این محدودیت ها اظهار نظر کرد.
میرحسین محدودیت ها و مزاحمت های امنیتی را در اطراف خودش موضوع تازه ای عنوان نکرد و آن رابا انتخابات دهم ریاست جمهوری پیوند زد که زمان آغاز اعمال محدودیت های غیرقانونی علیه وی بوده است.
وقتی دروغ به یک روش در اداره مملکت تبدیل شود….
موسوی معتقد است وقتی دروغ به یک روش در اداره مملکت تبدیل شود و منافع  شخصی به جای مافع ملی جایگزین گردد کار به جایی می رسد که  اگر یک مرجع  کاری با حکومت نداشت با او کاری ندارند و اگر در این شرایط یک مرجع و یا روحانی و یا مداحی از این حضرات تعریف و تمجید کند می شود مرجع عالیقدر و یا روحانی بر جسته و یا مداح دلسوخته اهل بیت. بلافاصله تصویر او در صدا و سیما نشان داده می شود و بسته به میزان طرفداری و تعریف تمجیدی که از صاحبان قدرت می کنند، چهره های آنها کوچک و بزرگ می شود و اگر به طور مثال همین مرجع انتقادی از صاحبان قدرت داشته باشد و یا نظری مخالف انها بدهد، بلافاصله او را از کشتی مرجعیت پیاده می کنند و یکباره کشف می شود که ایشان صلاحیت علمی لازم را نداشته است و انواع تهمتها به سمت ایشان روانه می شود و دفتر و خانه و مسجد و مقلدین ایشان مورد حمله نیروهای به اصطلاح خود سر قرار می گیرد.
اقتدارگرایان از خشم روزافزون مردم بترسند نه از موسوی و کروبی
او در پاسخ به این سوال که «آیا نیروهای امنیتی این امید را دارند  که  این نوع محدودیت دامنه تحرک جنبش را کم  کند؟ » گفت:«مسلما اگر چنین  فکری دارند اشتباه می کنند. جنبش ریشه دار تر از آن شده است که با محدویت و یا حذف امثال بنده متوقف شود. ریزش مدام مشروعیت و نارضایتی های در حال انباشت وضعیت ویژه ای را در کشور ایجاد کرده است.اگر سال گذشته شعار «رای من کجاست» توانست میلیونها شهروند مسالمت جو را در روزهای ۲۵و ۲۸ و ۳۰ خرداد دور هم جمع کند اکنون با سیاستهای سرکوب یک سال گذشته و اوضاع معیشتی مردم و فشار های بین المللی ناشی از ماجراجویی ها، احتمال حرکتهای غیر مترقبه بیشتر شده است. بنده و برادر کروبی و دیگران همراهان کوچکی با مردم هستیم. انها جا دارد از خشم روزافزون مردم بترسند نه از ما.
چهره تکان دهنده بحران های موجود
موسوی درباره بحران های موجود در جامعه گفت :امروز بحران فقط خود را در عرصه های اقتصادی و سیاسی نشان نمی دهد. همین حمله به خانه های مراجع و مدارس انها در کنار حمله به دانشگاهها و خوابگاهها یکی از چهره های تکان دهنده بحران است. توجه کنید نظامی که ریشه مشروعیت دینی آن بر آمده از سلسله مراتب حوزه ها و روحانیت است، مشغول مهندسی ویرانگر توامان دانشگاه و حوزه با هم است. از آن سو وزیرش دانشگاه حرف نشنو را تهدید به یکسان سازی با خاک می کند و از این سو منازل و شخصیت مراجع ضد ستم و منتقد مورد حمله فیزیکی و تبلیعاتی قرار می گیرد.
مهر ماه ۱۳۸۹ ، ارتباط میرحسین با مردم با گفت و گویی که با کلمه داشت حفظ شد.
در مهر ماه با محدودیت های امنیتی ایجاد شده ، بازار شایعات بی اساس در رسانه های دولتی و وابسته به اقتدارگرایان بیشتر از گذشته شد به طوریکه این رسانه ها سعی در تفرقه افکنی بین موسوی، خاتمی و کروبی را داشتند.
جنبش سبز پدرخوانده ندارد
۳مهر، میرحسین با انتشار پیامی(+) به این دروغ پردازی ها پاسخ داد. او در بخشی از این پیام نوشت: بر خلاف جناح اقتدار گرا جنبش سبز پدر خوانده ندارد و بیش از افراد به تعامل بین شبکه های اجتماعی سبز و پیشرو تکیه دارد و بر عکس آنان از عقل جمعی برای پیشرفت استفاده می کند.
وی اظهارامیدواری کرد که « گرداننده های رسالت یک بار دیگر بین خود نامه حضرت امام را به مرحوم آیت الله آذری قمی در سال۱۳۶۷ مطالعه کنند.»
رویه و رویکرد مدیران روزنامه رسالت در زمان  دفاع مقدس علیه نخست وزیر امام (ره) نیز  به گونه ای بود که  حضرت امام (ره)  توزیع  این روزنامه را در جبهه ها برای  روحیه رزمندگان اسلام مضر تشخیص دادند.
فرض کنید ما فریب خورده ایم شما به خاطر کشور به مردم بازگردید
۱۳ مهر ، میر حسین  گفت و گویی با کلمه داشت و در آن به تشریح ویژگی های جنبش سبز پرداخت و این جنبش را ما حصل مطالبات معطل مانده یکصد ساله اخیر  و  جنبشی سر زنده، آزادی خواه و رهائی بخش و معاصر با نگاه به سنت و گذشته توصیف کرد که روز به روز ریشه های آن عمیق تر می شود.
موسوی در این مصاحبه خطاب به اقتدارگرایان گفت: «فرض کنید ما همه دشمن و یا فریب خورده دشمن باشیم، شما با بازگشت به سمت مردم و قانون و دوری از استبداد خودتان پرچم سبز را بلند کنید.»
خودتان برای خودتان هورا نکشید! رفراندوم برگزار کنید ببینید مردم این سیاستهای ویرانگر را قبول می کنند یا نه؟
میرحسین  از دولتمداران پرسید که «چه کسی به شما اختیار داده است که با ماجراجوئی واستبداد رای کشور را در مقابل همه جهان قرار دهید واین شرایط وخیم را در وضع اقتصادی و سیاسی کشور ایجاد کنید؟ و در ادامه به آنها گفته که خودتان برای خودتان هورا نکشید! رفراندوم برگزار کنید تا ببینید آیا مردم این سیاستهای ویرانگر را قبول می کنند یا نه؟»
موسوی آبروی امروز نظام را در گرو عمل به قولها و قانون در مورد پرونده هایی چون فجایع کهریزک و یا جنایات حمله به کوی دانشگاه و پیگیری نامه های زندانی های مظلوم سیاسی از جمله عبدالله مومنی و حمزه کرمی و آریا آرام نژاد و فعالین مازندرانی دانسته است.
نخست وزیر دوران جنگ در این گفت و گو به مشکلات اقتصادی کشور نیز پرداخته و گفته است که گذشته از خطرات  امنیتی و اقتصادی بیرونی که کشور در معرض آن قرار دارد، یک مشکل اساسی امروز«کوتاه شدن دست کشور در استفاده از نیروهای کارآمد برای مدیریت بحران در سطح سیاسی و اقتصادی و احتماعی است.نیروهای کارآمدی که به عوض انکه مشغول حل مشکلات و از بین بردن اثرات خرابکاریهای اقایان باشند یا در زندانها هستند و یا در انزوا.»
آبان ۱۳۸۹ ، ماهی بود که در آن میرحسین و کروبی با یکدیگر دیدار کردند و در آخرین روزهای آن پیامی از جانب موسوی به مناسب ماه دانشجو منتشر شد.
۱۰ آبان، مهدی کروبی در این روز به دیدار مهندس موسوی رفت(+). این دیدار در شرایطی انجام گرفت که نیروهای امنیتی قصد جلوگیری از ورود مهدی کروبی به پاستور را داشتند که با عکس العمل میرحسین موسوی این اقدام آنان ناکام ماند.
نیرویی که بتواند طرح هدفمند کردن یارانه ها را مدیریت کند وجود ندارد
مهندس موسوی در این دیدار به نبود تدبیر و عقل در اداره کشور اشاره نمود و گفت: به طور کلی کسی با هدفمند کردن یارانه ها مخالف نیست، اما حرف اصلی ما این است که نیرویی که بتواند این طرح را مدیریت کند، وجود ندارد و قسمت اعظم نیروهای کارشناس مشهور و توانمند کنار گذاشته شده اند. این هنر نیست که برای اجرای هدفمند کردن یارانه ها در ۲۰۰۰ منطقه تهران نیرو بچینیم یا فرمانده پلیس به یاری سپاه و بسیج جهت ترساندن مردم افتخار کند. شیوه مدیریتی این آقایان بلایی بر سر کشور چه در اقتصاد و حوزه های دیگرآورده که امکان برگشت به وضعیت ۶سال گذشته هم خیلی سخت شده است.
در ادامه این دیدار آقایان کروبی و موسوی در آستانه روز ۱۳ آبان اعلام کردند :«در آستانه ۱۳ آبان روز دانش آموز و و سالروز تبعید حضرت امام؛ متاسفانه شاهد فشار زیادی بر فرهیختگان این کشور اعم از دانشگاهیان و دانشجویان و وکلا و روزنامه نگاران هستیم. هر روز احکام سنگینی بر علیه روزنامه نگاران متعهد صادر می شود؛ به طوری که علاوه بر زندان؛ به دهها سال محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی محکوم می شوند و یا وکلا شناخته شده را به جرم دفاع از موکلین خود زندان و به احکام سنگین محکوم می کنند تا دیگر وکالت زندانیان سیاسی را به عهده نگیرند و یا دانشگاهیان را به زندان های طویل المدت و خارج از اقامتشان تبعید و زندانی می کنند . به طوری که موجب خطر و آزار و اذیت خانواده هایشان می گردد. ولی با تمام این اقدامات هر روز نیروهای جدید و با انگیزه به صحنه می آیند و رویش جنبش مردمی هر روز از روز دیگر بیشتر است.»
۲۹ آبان ، میرحسین موسوی، در پیامی که به مناسبت فرارسیدن ماه آذر خطاب به دانشجویان نوشت(+)، آنها را همراهان پرمهر و شجاع جنبش سبز نامیده و گفت که با توجه به ایجاد محدودیتها برای دیدار مستقیم وی با دانشجویان، لازم دیده که به عنوان قدردانی این پیام را برای آنها بفرستد. موسوی آذر را ماه دانشجو نامید و تلاش کرد در این پیام به بخشی از سوالات و دغدغه هایی که در این مدت از سوی دانشجویان مطرح شده، پاسخ گوید.
میرحسین در این پیام که شامل یک مقدمه و پنج بند است، ۱۶ آذرماه را یادآور حادثه ای دانسته که در آن دانشجویان هوشیار و پیشتاز ایران، به خاطر اعتراض به استبداد داخلی و استعمار خارجی، به خاک و خون کشیده شدند؛ روزی که نشان داد سرکوب برای بقای بیشتر تکیه گاه بدی است.
دانشجویان دیده بان بیدار مخاطرات جامعه ایران هستند
میرحسین در تجلیل از دانشجویان، آنها را «دیده بان بیدار مخاطرات جامعه ایران» خوانده و به مستبدان یادآوری کرده است که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، و آنها را به کنج خلوتکده امن تخیلی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است تا بلکه تألم ناشی از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.
وی در بند نخست پیام خود «شیوه خریدن فرصت» توسط دولتمداران را مورد نقد قرار داده و گفته است: «همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند. صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.»
کجا رفت وعده نفت برسر سفره ها و قول برخورد با مفسدین؟
میرحسین سپس از دولتمداران پرسیده است:«چرا این همه اصرار برچشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید که با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم با توزیع بخشی از پولی که ازدست آنان ربوده اید می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت برسر سفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟»
موسوی پس از طرح این سوالات اطمینان داده است که سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته، حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کارگرفته شود، می توانند با پراکندن سوالها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند.
وی در همین پیام، ضمن یادآوری تجربه کهریزک، کوی دانشگاه و عاشورای تهران و با تاکید بر این که اقتدارگرایان خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیده و به تجمع های مهندسی شده دلخوش کرده اند، نتیجه گرفته که نشانی از بصیرت برای برگشت به سوی مردم دیده نمی شود.
چه باید کرد؟
موسوی با اشاره به این پرسش مهم بسیاری از همراهان جنبش سبز که در این روزها که امکان بیان اعتراض ها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، چه باید کرد؟ گفته است که پاسخ به این پرسش باید محصول عقل جمعی باشد و همه همراهان راه سبز امید باید راهکار ارائه کنند. وی با تاکید بر اینکه «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است»، گسترش آگاهی در میان مردم را یکی از مهمترین راهکارها در شرایط موجود دانسته است.
میرحسین در پایان ضمن تجلیل از مبارزان در بند از زن و مرد، به ویژه دانشجویان در بندی که نشان داده اند راه سه آذر اهورایی ۱۶ آذر فراموش نشده است، رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جنبش سبز را جزو وظایف همه ما دانسته است.
آذر ۱۳۸۹، دو نوشته از جانب میرحسین موسوی منتشر شد و محدودیت های وی بیش از گذشته شدت یافت.
۱۹ آذر، میرحسین موسوی، به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، با نگارش یادداشتی با عنوان بر ماست که کاری زینبی کنیم(+) ضمن مرور کوتاه فلسفه عاشورا نوشت: «حسین (ع) زمانی به پا خاست که بازمانده‌ی دستاوردهای نهضت نیای خود را در معرض تندبادهای تمامیت‌طلبی تشنگان قدرت یافت. حسین (ع) می‌دانست که در این راه چه رنج‌های بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد.»
دین و دین‌داری در این روزها دوران سختی را می‌گذراند
نخست وزیر دوران دفاع مقدس در همین نوشته تاکید می‌کند که «دین و دین‌داری در این روزها دوران سختی را می‌گذراند» و «دین‌گریزی هنگامی زمینه‌ی گسترش پیدا می‌کند که دینی که ترویج می‌شود، با بدیهی‌ترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد
موسوی این پرسش را مطرح می‌کند که «در چنین شرایطی، یک جوان چگونه می‌تواند تشخیص دهد این‌همه ظلم و خشونت و نفرت که از سوی صاحبان تریبون‌های رسمی، آمرانه به عنوان اسلام معرفی می‌شود، ربطی به اسلام ندارد؟»
کاری زینبی کنیم
موسوی از همراهان سبزاندیش خود درخواست کرده است «که در این دوران بحران‌زده، کاری زینبی کنیم و پیام راستین دین را با چهره‌ی فطرت‌پسندانه‌ی آن به تشنگان حقیقت برسانیم. بر ماست که یاد بگیریم و به دیگران نیز یاد بدهیم که عمل نادرست مدعیان دینداری به حساب دین گذاشته نشود. بر ماست که ماجرای راستین انقلابی که در این دیار به نام دین برپا شد را برای نسلی که آنچه می‌داند یا از طریق رسانه‌های تحریف‌گر رسمی و یا از طریق روایت‌گران ناهمدل با آن است، بازگو کنیم و در این بازگویی از نقد منصفانه‌ی گذشته نهراسیم و در عین حال، از نفی دستاوردهای بزرگ آن پرهیز کنیم.»
۲۶ آذر ، میرحسین موسوی پیامی خطاب به زندانیانی که به دلیل شرایط غیر قانونی زندان در اعتصاب غذا به سر می‌برند(+)،صادر کرد. وی از همه‌ی آنها خواست که به اعتصاب غذای خود پایان دهند، چرا که به گفته‌ی وی، امروز دلبستگان به آزادی و عدالت و عظمت ایران نگران سلامت آنها هستند.
موسوی در این پیام کوتاه ابراز امیدواری کرده است که این زندانیان با شکستن اعتصاب غذای خود در این روزهای یاد و یادآوری حماسه‌ی حسینی، خانواده‌ها و همراهان جنبش سبز را از نگرانی نجات دهند.
نسرین ستوده، محمد نوری‌زاد، غلامحسین عرشی، رضا شهابی و آرش صادقی از جمله زندانیانی بودند که در اعتصاب غذا به سر می‌برند و اوضاع جسمی همه‌ی آنها وخیم گزارش شده بود.
دی ماه ۱۳۸۹، یک دیدار بین میرحسین موسوی و مهدی کروبی اتفاق افتاد و همچنین با توجه به محدودیت های نیروهای امنیتی برای میرحسین ، وی تنها تواست بار دیگر در گفت و گو با کلمه، با مردم سخن بگوید.
۱ دی ، میرحسین موسوی به دیدار مهدی کروبی رفت(+).
این دیدار بیشتر حول محور هدفمند کردن یارانه ها بود . مهدی کروبی و میرحسین موسوی از کلیت طرح هدفمندی یارانه‌ها به عنوان طرحی که در سطح دنیا به عنوان “حرکت اقتصادی بنیادین و اساسی” مطرح است، یاد کردند و خواستار اجرای “کارشناسی شده” و به دور از “هیجان” این طرح در جامعه شدند.
آقایان کروبی و موسوی از اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها در این شرایط بد اقتصادی ابراز نگرانی کردند و افزودند: اجرای این طرح در شرایطی که کشور با تحریم‌های شدید بین المللی روبه‌رو است و نیز در وضعیتی که اقتصاد کشور دچار رکود بوده و بیکاری بالای ۳۰ درصد به اکثر استان‌ها سرایت کرده است و تورم در جامعه افسار گسیخته است، باری است که فشار آن بر روی اقشار متوسط و کم درآمد جامعه خواهد آمد.
همچنین در ادامه مطرح شد: از یک طرف تعطیلی هر روزه کارخانه‌ها و عدم توانایی پرداخت حقوق توسط کارخانجات و بیکاری کارگران واز طرف دیگر فرار سرمایه ها به دلیل نبود امینت سرمایه گذاری در کشور و نبودن رقابت سالم در اقتصاد و خصوصی سازی، که همه اینها آینده تاریکی را در اقتصاد کشور نوید می دهند. این وضع زمانی بدتر می شود که دولت هیچ گوش شنوایی برای شنیدن نظر کارشناسان خبره و صاحبنظران برجسته ندارد. باید فضایی در جامعه پدیدار شود که کارشناسان اقتصادی سخنشان را بی پرده بگویند و نه اینکه با آنان برخورد شود.
اقتدارگرایان در ده روز نخست دی ماه، با لحنی عصبی و تهاجمی تر از قبل به تخریب شخصیت های جنبش سبز پرداختند. آن‌ها در این روزها با موجی از شعار و توهین در قالب سخنرانی، مصاحبه، یادداشت و … علیه هواداران جنبش سبز و همچنین میرحسین موسوی، کروبی و خاتمی به میدان آمدند. تا جایی که صدا و سیما در بخش‌های مختلف خبری خود شعار مرگ بر خاتمی، موسوی و کروبی را به وضوح پخش کرد. هواداران دولت حتی خود را به جای خدا و ائمه معصوم نیز نشاندند و عنوان کردند که موسوی و خاتمی و کروبی توسط خدا هم بخشوده نخواهند شد. آن‌ها در مقام داوری تا جایی پیش رفتند که مدعی شدند میرحسین موسوی، نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس، روز قیامت و اسلام را باور ندارد.
۲۱ دی ، میرحسین موسوی گفت و گوی کوتاهی در این زمینه با کلمه انجام داد(+) .
این همه دروغ و تهمت نشان داد که اسلام حضرات چگونه اسلامی است
موسوی در پاسخ به سوالات کلمه، راه و روش تبلیغاتی اقتدارگرایان را متعلق به دوران قدیم دانسته و گفته است «آنها از شگردهایی استفاده می کنند که در رژیم های توتالیتر، شبیه شوروی دوران استالین و یا رومانی زمان چائوشسکو، استفاده می شد.» وی ضمن بی اثر خواندن این تبلیغات گفته است «این ده روز فرصت خوبی برای شناخت ملت ما از ماهیت این آقایان بود. این همه دروغ و تهمت نشان داد که اسلام حضرات چگونه اسلامی است.»
موسوی در این مصاحبه یک بار دیگر بر  مطالبات بیانیه هفدهم خود تاکید کرده و خطاب به اقتدارگرایان اعلام کرده است: «شما امثال بنده را ندیده بگیرید و خودتان بی اعتنا به ما زندانیها را آزاد و اعلام کنید که پایبند به همه اصول قانون اساسی هستید و رسانه ها را آزاد کنید، انتخابات آزاد غیر گزینشی داشته باشید. خواهید دید افق روشن خواهد شد… اگرنه سرکوب، سطح مطالبات را بالا خواهد برد.»
میرحسین درباره ادعای دبیرکل حزب موتلفه که گفته بود موسوی بعد از انتخابات، در ملاقات با هیئتی با شمارش بخشی از آرا موافقت کردو بعدا با ملاقاتهائی که با اعضای مشارکت و مجاهدین انقلاب داشت آنها او را از این توافق قبلی منصرف کرده اند، گفت: متاسفانه دبیر کل جدید موتلفه پختگی لازم را ندارد. درمورد این ادعا بنده آن را تکذیب می کنم. در آن جلسه، آخرین حرفی که  زدم «قبول حکمیت» بود و اگر شرکت کنندگان در آن جلسه به حافظه خود رجوع کنند، بنده حتی چند نام را به طور مثال برای چنین هیئت حقیقت یابی مطرح کردم. بدترین بخش ادعای ایشان تهمتی است که به دو گروه سیاسی معتبر کشور زده اند، در حالی که اعضای اصلی آنها در بند هستند.
راهکار مقابله با دروغ ها و تهمت ها؛ هر شهروند یک رسانه
وی درباره راه حل مقابله با این تهمت ها و دروغ ها گفت: به نظرم استراتژی اصلی باید همان آگاهی بخشی و راهکار اصلی  همان هر شهروند یک رسانه باشد. کارهای به ظاهر ساده ای مثل تکثیر روزنامه ها و نامه ها و بیانیه ها، تکثیر سی دی از عکس ها و فیلم های وقایع پس از انتخابات و … امروزه عمق نفوذ خوبی پیدا کرده اند و به دورترین نقاط هم رسیده اند. لشگر پرشمار آگاهی بخشی و اطلاع رسانی از دل وسایل ساده ای که عصر اطلاعات در اختیار آنها گذاشته است موثرترین شیوه ها را با خلاقیت خود برای رساندن پیام حقیقت پیدا کرده و می کند.
۲۲ دی، میرحسین موسوی در پی سقوط هواپیمای بوئینگ  ۷۲۷  در ارومیه که منجر به کشته شدن  ۷۷  نفر از هموطنان کشورمان شد، پیام تسلیتی صادر کرد(+).
بهمن ۱۳۸۹، آخرین ماهی بود که میرحسین استقامت و صبر را برای مردم معنا کرد و خود به حصری بدون ارتباط با حتی خانواده خود رفت.
۹ بهمن ،دو پیام از سوی میرحسین منتشر شد. نخستین پیام در واقع تکذیب اخبار کذب رسانه های دولتی بود(+).
اتکای جنبش سبز به مردم را افتخار آن می دانم
برخی از سایت های وابسته به دولت در آن روزها به نقل و تحریف از یک گزارش مخدوش نوشته بودند که  محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، یک فعال اقتصادی را متقاعد کرده برای تاسیس یک ایستگاه رادیویی برای معترضان پس از انتخابات، میلیون‌ها دلار به میرحسین موسوی کمک کند.
موسوی در یادداشت کوتاهی ، ضمن تکذیب این خبر پراکنی، بر این موضوع تاکید کرده است که اتکای جنبش سبز و همراهان آن را به مردم کشور جزو افتخارات جنبش می داند.
۹ بهمن ، بیانیه بسیار مهم میرحسین  درباره تحولات منطقه منتشر شد(+).
فراعنــه زمانی صـــــــــدای ملــــــــت را می شنوند که دیر شده است
در بخشی از این پیام آمده است:این روزها خاورمیانه در آستانه ی حوادث بزرگی ست که می تواند سرنوشت این منطقه و جهان و سرنوشت ملت های منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد. مسلما آنچه در حال وقوع است در راستای به هم زدن نظام ظالمانه ایست که سرنوشت ملت های بسیاری را درمنطقه در چنگال خود گرفته است و بدون هیچی شکی نقطه ی آغازین آنچه در خیابان های تونس و صنعا و قاهره و اسکندریه و سوئز شاهد آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد تهران جستجو کرد. روزهایی که مردم با شعار “رای من کجاست؟” به خیابان ها آمدند و مسالمت جویانه، حقوق از دست رفته ی خود را پی گرفتند.
در بخش دیگری از این پیام درباره مصر آمده است:اگرحکومت به حاکمیت مردم بر سرنوشت خود احترام می گذاشت و در انتخابات چند ماه پیش مصر آرای مردم را نمی دزدید، کار به شعار “اسقاط نظام” از سوی شعب عزیز مصر نمی رسید. و شاید هم متوجه نیستند که ادامه ی سیاست غلبه به وسیله ی ایجاد خوف، نهایتا در نقطه ای به ضد خود تبدیل و آنگاه آمدن “روز خشم” و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر می شود. فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است.
در این نامه آمده بود:بدینوسیله به اطلاع می رساند که به منظور اعلام همبستگی با حرکت های مردمی در منطقه بویژه قیام آزادیخواهانه مردم تونس و مصر بر علیه حکومت استبدادی در کشور، درخواست صدور مجوز برای دعوت به راهپیمایی مردمی طبق اصل بیست و هفت قانون اساسی در جهت حمایت از قیام مردم این دو کشور مسلمان را در روز دوشنبه ۲۵ بهمن ساعت ۳ بعدازظهر از میدان امام حسین تا میدان آزادی را داریم.
۱۹ بهمن، در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی بیانیه مشترکی را منتشر کردند(+).
میرحسین موسوی و مهدی کروبی در بیانیه ی خود ویژگی های گفتمان رژیم پهلوی را «بستن همه راه ها به روی اصلاح تدریجی حکومت و جامعه، کودتایی متکی بر بیگانگان سلطه جو و غفلت دلسوختگان، در بند کردن آزادی خوهان، اعمال سانسور بر مطبوعات، مسلح شدن به سلاح های ریز و درشت، به کارگیری ماشین تبلیغاتی پر سر و صدا، توهم ایفای نقشی بزرگ در تحولات منطقه وجهان، هیچ خواندن مخالفان و منتقدان و همه خواندن خود و هم سفرگان» ذکر کرده اند.
شرایط سیاسی کشور چیزی از بازتولید مناسبات شاهنشاهی کم ندارد
موسوی و کروبی در این بیانیه از گفتمان نوینی سخن به میان آورده اند که از فردای کودتای ۲۸ مرداد متولد شد و بارزترین و غیرقابل‌انکارترین ویژگی آن، جهت گیری در مقابل باز تولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود. مناسباتی که به گفته ی این دو همراه جنبش سبز دوباره بازتولید شده است، اما این بار به نام دین رنگ قدسی و آسمانی به خود گرفته است، تآ انجا که امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.
آنها انتخابات  ۸۸  را جلوه ای از احساس مسئولیت همگانی و ظهور گفتمان تازه ای در مقابل این خطرات دانسته و گفته اند که هیچ چیز نمی تواند مانع رشد این گفتمان شود، گفتمانی  که فساد را تحمل نمی کند، خودی را ناخودی نمی کند، خطاهای گذشته را نقد می کند اما دستاوردهای روشن آن را نفی نمی کند. عزت کارگر و کار آفرین را می خواهد نه ذلت آنها را، اعتیاد و دزدی و طلاق را نتیجه سی درصد بیکاری جوانان می داند و در نتیجه اجازه نمی دهد مشکل جرم و جنایت با بر پا کردن چوبه های دار و قساوتی تاریخی حل شود و به بهانه جنایت و خیانت گروهی اندک، دور جدید تواب سازی و اعتراف گیری و شکنجه در محبس ها راه بیفتد.
موسوی و کروبی همچنین در تشریح تحولات دوسال گذشته، از آن دسته از افراد ارگان های نظامی و انتظامی و امنیتی یاد کرده اند که نتوانستند سوابق جبهه و فداکاری هایشان برای حفظ مرزها و امنیت کشور را به سرکوب و ضرب و شتم مردم بی گناه بفروشند و اطمینان داده اند که «در نهایت، بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت.»
۲۵ بهمن، همزمان با راهپیمایی بسیار گسترده مردم ، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بسیار تلاش کردند تا در این راهپیمایی در کنار مردم حضور پیدا کنند اما از این اقدام جلوگیری به عمل آمد.(+)
۲۶ بهمن، پیام میرحسین موسوی خطاب به ملت درباره راهپیمایی ۲۵ بهمن منتشر شد(+).
در  آخرین پیام آمده است:
ملت شریف ایران
سلام و درود برشما. پس از راهپیمائی شکوهمند شما در روز ۲۵ بهمن، این دستاورد بزرگ ملت و جنبش سبز که با شرکت همه قشرهای مردم از مردان و زنان سلحشورجامعه، در مقابل ناباوری بسیاری از بدبینان و اقتدار گرایان شکل گرفت، جنبش شکوهمند شما ازدو سو مورد تهاجم قرار گرفته است: از یک سو مورد تهاجم اقتدار گرایانی که چشم به پست و مقام و زر و زور در آینده دارند و از سوی دیگر تلاش بیگانگان و موج سواران بین المللی برای پی گرفتن مطامع خود بوده است که هر دو تلاش کرده اند که جنبش را به صهیونیسم و امریکا و اذناب آنان منتسب کنند.
این در حالی است که افتخار بزرگ جنبش سبز در استقلال و تکیه آن بر نیروی عظیم ملت بوده است. جنبش سبز همواره با بیگانگان فاصله داشته و اهداف اصلی آن احیای ارزشهای انقلاب و آرمانهای امام راحل و مطالبات آزادی خواهانه و متکثر ملت شریف ایران بوده و همواره تلاش کرده است که از راههای مسالمت آمیز، اهداف خود را با تاکید براصل بنیادین کرامت ذاتی انسان و به رسمیت شناختن حق ملت برای حاکمیت بر سر نوشت خود و اجرای بدون تنازل قانون اساسی دنبال کند. این همراه کوچک شما ضمن تبریک به مناسبت پایداری خیره کننده مردم، شهادت فرزندان عزیز شما ملت سر فراز را تسلیت می گویم.
میرحسین موسوی
تهران-۲۶  بهمن ماه ۱۳۸۹
بعد از این پیام تمام ارتباط های میرحسین موسوی و زهرا رهنورد توسط نیروهای امنیتی و به دستور مقامات بالا قطع شد. آنها از آنروز تا کنون  در بازداشت خانگی بهر سر می برند.
تهیه و تنظیم: علی پور حسین


اعتراض دو نهاد سرشناس حقوق بشری به دستگیری مائده قادری، عضو کانون وکلا

در واکنش به دستگیری و وضعیت بلاتکلیف مائده قادری، وکیل و عضو کانون وکلا، فعال کُرد و همسر علی پرندیان، یکی از فعالان جنبش سبز، دو سازمان «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» و «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران»، با انتشار بیانیه ای در این زمینه، خواستار آزادی وی شدند.
به گزارش تارنمای این فعالان حقوق بشری، در بیانیه مشترک آنها آمده است:
"خانم مائده قادری، وکیل و عضو کانون وکلا، فعال کُرد و همسر علی پرندیان، یکی از فعالان جنبش سبز، در روز دوازدهم اسفند ماه ٨٩، در حالی که وضعیت همسر زندانی خود را پیگیری می کرد، در مشهد بازداشت شد. بنا به گزارش ها او هنوز در بازداشت است، اما امکان کسب اطلاع در باره اتهام او وجود ندارد. ماموران وزارت اطلاعات علی پرندیان همسر او را در دی ماه ٨٩ در مشهد دستگیر کرده اند.
فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران دستگیری خودسرانه خانم قادری را محکوم می نمایند و به تاکید از دولتمردان ایرانی می خواهند فورا او را آزاد سازند و به آزار و اذیت او خاتمه دهند."
تماس با مطبوعات:
فدراسیون: Karine Appy/Arthur Manet :             + 33 1 43 55 14 12       /             + 33 1 43 55 90 19      
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران: lddhi@fidh.net
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Bar Association, wife of Green Movement activist Ali Parandian and reportedly a Kurdish rights activist, was arrested in the North-Eastern city of Mashhad on March 3, 2011 as she was trying to obtain information about her imprisoned husband. She has reportedly remained detained since then, but no information could be obtained as to whether charges were brought against her. Her husband, Mr. Ali Parandian, had been arrested by Intelligence officials in Mashhad in January 2011.
FIDH and LDDHI denounce the arbitrary arrest of Ms. Ghaderi, and urges the Iranian authorities to immediately release her, and put an end to any kind of harassment against her.
Press contact :
Karine Appy/Arthur Manet :             + 33 1 43 55 14 12       /             + 33 1 43 55 90 19      




بیانیه مشترک ۱۲ تشکل دانشجویی برون مرزی: محکومیت خشونتهای گسترده در منطقه خاورمیانه

تشکلهای دانشجویی برون مرزی با انتشار بیانیه ای موج اخیر خشونتها در منطقه خاورمیانه را محکوم کرده اند. در بخشی از این بیانیه با اشاره به خشونتهای لیبی، سوریه، بحرین و دیگر کشورهای منطقه، اعمال خشونت از جانب حکومتهای دیکتاتوری قویا محکوم شده است. همچنین گروههای امضا کننده این بیانیه، شکل دیگر خشونتها را خشونتهای گروههای تروریستی دانسته اند که با بمبگزاری در اماکن عمومی به مردم بی خبر و بی گناه آسیب می رسانند. دانشجویان ضمن محکوم کردن هر دو نوع خشونت، خواهان مجازات عاملین و آمرین آنها در دادگاههای جنایت علیه بشر شده اند. متن کامل این بیانیه به گزراش پایگاه اطلاع رسانی امروز در پی می آید.
در هفته هایی که گذشت، دنیا شاهد کشتار مردم بی گناه، مبارز و آزادی خواه در لیبی بود. قساوت و شقاوت دیکتاتور لیبی، جامعه جهانی را برآن داشت که برای حفظ جان مردم بی گناه در برابر رهبری وارد عمل شوند که بجای شنیدن صدای اعتراض مردم، آنها را به استفاده از مواد روانگرادان و بازیچه دست سرویس های اطلاعاتی بیگانه شدن متهم می کرد. متاسفانه دیگر دیکتاتورهای منطقه به جای عبرت گرفتن از این سرنوشت، دوباره دست به خشونت می برند تا جایی که در اعتراضات مردمی جنوب سوریه علیه دیکتاتوری خاندان اسد، ده‌ها نفر کشته شده اند. سرکوبهای بحرین ، یمن، اردن، عربستان سعودی، الجزایر و آذربایجان نیز شواهد دیگری از موج اعمال خشونت از جانب حکومتهای استبدادی بر اعتراضات مردمی می باشند. اما حکومت‌های دیکتاتور تنها عاملان خشونت علیه مردم بی‌گناه و بی‌خبر نیستند. سرنوشت زنی که در بمب گزاری روز چهارشنبه، سوم فروردین ۱۳۹۰، در بیت المقدس کشته شد و بسیاری از آسیب‌دیدگان آن حادثه تروریستی یا حوادث مشابه آن که در عراق اتفاق می افتد، می تواند سرنوشت هر یک از ما در زندگی روزمره مان باشد. این حرکتهای خشونت طلبانه نشانه ای جز ضعف تحلیل عاملان و بزدلی آمران آن ندارند. کشتن مردم بی گناه تحت هر عنوان و هدفی، جنایت علیه بشریت است و این افراد مورد ملامت‌ قاطبه جهانیان هستند.
گروههای دانشجویی و دانشگاهی ایرانی حامی این بیانیه تمامی جنایات اخیر، اعم از خشونت دیکتاتورهای منطقه خاورمیانه علیه مردم معترض یا خشونتهای تروریستی علیه مردم کوچه و بازار را قویا محکوم می کنند و خواهان مجازات عاملان و آمران این جنایات در دادگاههای جنایت علیه بشریت هستند. خشونت طلبان هم عصر ما باید بدانند که دوران تحمل خشونت طلبی به سر آمده است. امروز با پیشرفت فناوری، ظرف مدت زمانی کوتاه تمامی جنایتها به سمع و بصر اذهان بیدار خواهد رسید و موجب بیزاری همگان از آنان خواهد شد.
- پویش راه سبز دانش آموختگان و دانشجویان ایرانی (پرسا)
- آستین برای ایران (Austin for Iran)
- گروه دانشجویی سیگما، دانشگاه ویکتوریا، کانادا (Students for Iranian Green Movement Association)
- راه سبز اتاوا
- انجمن دانشجویی دموکراتیک، دانشگاه جورج واشنگتن (Democratic student association in George Washington University)
- گروه Activists4Iran، شهر رم، ایتالیا
- جنبش سبز دانشجویی ونکوور، کانادا
- جمعی از دانشجویان سبز تورنتو، کانادا
- گروه SabzHouston
- green aggies، تکزاس ای اند ام.
- رساب، راه سبز امید (بریتانیا)
- حامیان جنبش سبز ایران در لهستان (Hungarian supporters of green movement of iran)





«حکم سرپایی برای تماشاگران متخلف توسط قاضی کشیک در ورزشگاه آزادی»

جانشین فرمانده یگان ویژه تهران بزرگ گفته است که در دیدار امروز پرسپولیس و استقلال قاضی کشیک در ورزشگاه هزار خواهد شد تا احکام سرپایی برای "کسانی که تخلف می کنند" صادر کند.
به گزارش جهان ورزش، با اعلام سرهنگ محسن ايزدخواه‌پيما، جانشين فرمانده يگان ويژه تهران بزرگ براي ديدار تيم‌هاي پرسپوليس و استقلال قاضي كشيك به صورت آماده در ورزشگاه آزادي حضور دارد و در صورتي كه هواداري تخلف كند، قاضي در همان ورزشگاه آزادي حكم هوادار خاطي را صادر خواهد كرد
در سال های گذشته چندین بار ورزشگاه ها تبدیل به صحنه اعتراضات سیاسی معترضان ایرانی در حمایت از جنبش سبز ایران بوده است .
بنظر می رسد وحشت حکومت از وقوع اعتراضات مجدد و همچنین سردادن شعارهای سیاسی توسط تماشاگران در این بازی ها، مقامات ایران را به فکر انتقال قاضی به ورزشگاه شده است، امری که در طول ۶۹ دوره برگزاری این دربی بین دو تیم بی سابقه بوده و تصمیمی نامتعارف بشمار می رود.



حمایت رئیس جمهور سابق برزیل از اعزام گزارشگر حقوق بشر به ایران

خبرگزاری هرانا - لوئیز ایناسیو لولا دا سیلوا رئیس جمهور سابق برزیل از رای اخیر کشورش در حمایت از اعزام یک گزارشگر ویژه برای تحقیق درباره مساله حقوق بشر در ایران دفاع کرده است.
به گزارش بی بی سی، آقای لولا که در شهر لیسبون پرتغال به سر می برد به بخش برزیلی بی بی سی گفت: "من از داشتن یک گزارشگر حمایت می کنم. به نظرم رای درستی بود که برزیل داد. باید محققی برای تحقیق در ایران باشد. این گزارشگر موظف نیست با اتهاماتی که سایر کشورها وارد کرده اند موافقت کند، اما نمی توان مانع تحقیق درباره این مساله شد که آیا فجایع حقوق بشر در جایی اتفاق می افتد یا نه."
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو روز پنجشنبه گذشته (24 مارس) با صدور قطعنامه ای به تعیین گزارشگر ویژه‌ای برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران رأی داد و برزیل نیز از حمایت کنندگان آن بود.
اقدام برزیل در دادن رای مثبت به آن قطعنامه، تغییری در نگرش دولت برزیل نسبت به دوره ریاست جمهوری آقای لولا به حساب می آید که در این موارد اغلب رای ممتنع می داد.
ایران تصمیم اخیرا شورای حقوق بشر سازمان ملل را محکوم کرده است.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارتخارجه ایران آن قطعنامه را "ضد ایرانی" و "اقدامی غیرمنصفانه، ناموجه و کاملا سیاسی" خوانده است.
برزیل در دوران آقای لولا روابط خوبی با ایران داشت. او از جمله سعی کرده بود که در مورد مناقشه مربوط به برنامه اتمی ایران میانجیگری کند.
این اولین موضع گیری آقای لولا در مورد مساله حقوق بشر در ایران نیست.
او در ماه ژوئیه سال گذشته ابراز آمادگی کرده بود به سکینه محمدی آشتیانی که در ایران به سنگسار محکوم شده پناهندگی بدهد. ایران آن پیشنهاد را رد کرد.




یک شهروند کرد در شهرستان سلماس بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - یک شهروند کرد به نام "زینال اطمانی" در شهرستان سلماس بازداشت شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، زینال اطمانی، فرزند حاکم و اهل روستای دشوان از توابع سلماس، روز شنبه ششم فرردین ماه سال جاری بعد از احضار به ادارهٔ وزارت اطلاعات شهرستان سلماس واقع در فلکهٔ سرباز بازداشت شد.
این در حالیست که پس از گذشت چهار روز از زمان بازداشت، هیچ اطلاعی از وضعیت وی در دست نیست.
گفتنی ست احضار و اتهام این شهروند از طرف مسئولان وزارت اطلاعات همکاری با یکی از احزاب کردی ذکر شده است.



بی اطلاعی کامل از وضعیت تقی رحمانی

خبرگزاری هرانا - با گذشت بیش از پنجاه روز از بازداشت تقی رحمانی از فعالان ملی مذهبی و مشاور مهدی کروبی، همچنان از وضعیت و سرنوشت این فعال سیاسی و پژوهشگر، خبری در دست نمی‌باشد.
به گزارش جرس، رحمانی که شامگاه بیستم بهمن ماه ٨٩، و در پی فراخوان راهبران جنبش سبز برای خیزش ٢۵ بهمن در تهران بازداشت شده بود، همچنان در وضعیت نامشخص و بلاتکلیف به سر می‌برد.
بر اساس این گزارش، ارتباط این فعال سیاسی از یک هفته پیش از سال جدید با خانواده‌اش قطع شده و حتی اجازه تلفن یا ملاقات عید را نیافته است. این مسئله موجب نگرانی خانواده وی شده و مراجعات آن‌ها به مراجع قانونی و زندان اوین، تاکنون بی‌پاسخ مانده است.
گقتنی است در پی بازداشت تقی رحمانی، همسر وی نرگس محمدی بنا به تشخیص پزشکان معالج و جهت کنترل آثار فشارعصبی مجددی که بر او وارد شده بود، بعد از چند روز در بیمارستان بستری شد. این فعال حقوق بشری، قبل از بستری شدن در بیمارستان، نامه‌ای سرگشاده خطاب به دادستان تهران نوشته و با شرح آنچه بر خانواده‌اش طی یورش نیمه شب ماموران لباس شخصی گذشت، خاطرنشان ساخته بود "... احساس کردم سرزمین مادری‌ام به تاراج رفته و من بی‌پناه در سرزمینی غریب و بیگانه‌ام... احساس می‌کنم دیگر مرگ ما را سزاوار است و بس."



یک شهروند کرد در شهرستان سلماس بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - یک شهروند کرد به نام "زینال اطمانی" در شهرستان سلماس بازداشت شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، زینال اطمانی، فرزند حاکم و اهل روستای دشوان از توابع سلماس، روز شنبه ششم فرردین ماه سال جاری بعد از احضار به ادارهٔ وزارت اطلاعات شهرستان سلماس واقع در فلکهٔ سرباز بازداشت شد.
این در حالیست که پس از گذشت چهار روز از زمان بازداشت، هیچ اطلاعی از وضعیت وی در دست نیست.
گفتنی ست احضار و اتهام این شهروند از طرف مسئولان وزارت اطلاعات همکاری با یکی از احزاب کردی ذکر شده است.




کارگران سد ژاوه کامیاران دست به اعتصاب زدند

خبرگزاری هرانا - کارگران سد ژاوه کامیاران در اعتراض به عدم پرداخت ۶ ماه حقوق معوقه و نیز عدم پرداخت عیدی و سنوات، دست به اعتصاب زدند.
بر اساس گزارش کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل‌های کارگری، این کارگران از ۲۳ اسفند ماه ۸۹ تا به حال در اعتصاب به سر می‌برند.
گفته می‌شود کارگران اعتصابی سد ژاوه کشامیاران، به مقامات دولتی هشدار داده‌اند که در صورت پرداخت نشدن خواست و مطالباتشان همچنان به اعتصاب خود ادامه خواهند داد.



«به آزار کاوه قاسمی کرمانشاهی و عبدالرضا تاجیک پایان دهید»

برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر روز گذشته با صدور فراخوانی خواستار اقدام فوری برای حمایت از کاوه قاسمی کرمانشاهی و عبدالرضا تاجیک، دو روزنامه نگار زندانی و همچنین حفاظت ایشان از آزار و تهدیدهای قضایی گردید.
«برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامه مشترک «فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT)، از شما درخواست می‌کند فوراً در باره مسأله زیر در ایران اقدام کنید.»
در روز 25 اسفند 1389، به وکیل کاوه قاسمی کرمانشاهی، روزنامه نگار و عضو شورای مرکزی سازمان حقوق بشر کردستان، حامی کمپین یک میلیون امضا و عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت، اطلاع داده شد که دادگاه انقلاب کرمانشاه او را به «اقدام علیه امنیت کشور»، «تبلیغ علیه نظام» از طریق مصاحبه با رسانه‌ها و انتشار اخبار و گزارش‌هایی درباره خانواده‌های زندانیان سیاسی و اعدام شدگان به چهار سال زندان محکوم کرده است. کاوه قاسمی کرمانشاهی در سال‌های اخیر مدام مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در تاریخ 10 بهمن 1389 در دادگاه بدوی به پنج سال زندان محکوم شده بود.
علاوه بر او، آقای عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، در تاریخ 26 اسفند 1389 در شعبه 26 دادگاه انقلاب به شش سال زندان محکوم شد، که پنج سال از آن به خاطر «عضویت در یک گروه غیرقانونی» [1] و یک سال به خاطر «تبلیغ علیه نظام» است. آقای تاجیک در عین حال متهم به «انتشار اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» است و دادگاه هنوز حکمی برای این اتهام صادر نکرده است. او با وثیقه آزاد است و علیه این حکم اعتراض خواهد کرد.
«برنامه نظارت حکم‌های صادره برای آقای کاوه قاسمی کرمانشاهی و آقای عبدالرضا تاجیک را که آشکارا به قصد مجازات فعالیت‌های حقوق بشری آن‌هاست، محکوم می‌نماید؛ و از دولتمردان ایران به تاکید می‌خواهد به تمام اقدامات علیه آن‌ها خاتمه دهند و نیز اتهام‌های دیگر علیه آقای تاجیک را لغو کنند.»
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر همچنین از همگان خواست تا با ارسال نامه به دفاتر رهبر جمهوری اسلامی، ریاست جمهوری، ریاست قوه قضاییه، وزیر امور خارجه، نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی ایران در ژنو، سوئیس، سفارت ایران در بروکسل و همچنین نمایندگان دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در سایر کشورها موارد زیر را از ایشان خواستار شوند:
1- تحت هر شرايطی، سلامت روحی و جسمانی آقای کاوه قاسمی کرمانشاهی و آقای عبدالرضا تاجیک و ديگر مدافعان حقوق بشر در ايران را تضمين کنند؛
2- به هرگونه اقدام تهديدآميز و آزاردهنده ـ ازجمله در سطوح قضايی ـ علیه آن‌ها و تمامی مدافعان حقوق بشر در ايران پايان دهند؛
3- در هر شرایطی اعلاميه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر را، که در تاريخ ۱۸ آذر ۱۳۷۷ (۹ دسامبر ۱۹۹۸) در مجمع عمومی سازمان ملل تصويب شده، رعايت کنند، به ویژه:
• ماده 1 آن که می‌گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی يا گروهی در سطوح ملی و بین‌المللی برای حمايت از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی‌ها فعالیت کنند،»
• ماده ۵ (ب) که می‌گوید: «همه افراد حق دارند برای حمايت از حقوق بشر و آزادی¬ های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی‌ها به صورت فردی يا گروهی در سطوح ملی و بین‌المللی برای تشکيل سازمان‌های غيردولتی، انجمن‌ها يا گروه‌ها، عضويت يا شرکت در آن‌ها اقدام کنند،»
• ماده 6 (ج و ب) که می‌گوید: « همه افراد حق دارند که به صورت فردی يا گروهی، همان گونه که در عهدنامه‌های بین‌المللی حقوق بشر و ديگر عهدنامه‌های موضوعه آمده، آزادانه به انتشار و پخش اطلاعات و عقايد در زمينه کلیه حقوق بشر و آزادی‌های اساسی بپردازند؛ کلیه حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را مورد مطالعه و بحث قرار داده و در باره رعایت آن‌ها، در عمل و قانون، از نظر و موضع برخوردار باشند، و به این روش و به روش‌های مناسب ديگر توجه عموم مردم را به آن مسايل جلب کنند،»
• و ماده 2-۱۲ که می‌گوید: «دولت بايد کليه تدابير لازم را به کار گیرد تا حمايت مراجع ذی‌صلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهديد، اقدامات تلافی جويانه، تبعيض منفی عملی و يا قانونی، فشار یا هرگونه اقدام خودسرانه ديگر در پی استفاده مشروع و قانونی اين افراد از حقوق مذکور در اعلاميه حاضر، تضمين گردد؛»
4- به طور کلی، تحت هر شرایطی تضمین کنند که حقوق بشر و آزادی‌های اساسی مطابق با عهدنامه‌های بین‌المللی حقوق بشر و موازین بین‌المللی که ایران نیز متعاهد آن‌هاست رعایت خواهند شد.
[1] گویا به خاطر عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، گرچه این کانون غیرقانونی اعلام نشده و آقای تاجیک هم عضو آن نیست و فقط در تهیه گزارش‌ها با آن همکاری کرده است.
تارنمای فدراسیون بین المللی حقوق بشر




صبوری مادران و مقاومت فرزندان سرزمین من(برای تقی و مادرش)

رضا علیجانی

در تعطیلات عید و سرخوشي‌هاي مردم در دید و بازدیدها و رسم و رسومات عید، برای تقی و در باره او نوشتن سخت است و حال دوگانه‌ای به من دست می‌دهد... اما هر قدر ذهن سرگردان در شلوغی انبوه خاطرات‌ام را به سوی او می‌برم، نمی‌دانم چرا ناخودآگاه به سمت مادر تقی می‌رود. پس از او شروع کنم.
وقتی به دیدن‌اش رفتم، هنوز عید نیامده بود؛ گویی عید هم علیرغم دورخیز قبل‌تر مردمان همیشه با تأخیر به این سرزمین می‌رسد. چهره و جسم نحیف مادر و موهایی که در این سی سال و اندی شاهد سفید شدن تدریجی‌اش در کشاکش روزگار بوده‌ام، قصه پرغصه تقی را از یادم برد. مادرش را «دیدم». علیرغم تاریخ مذکری که عادت ندارد مادران و همسران رنج‌کش زندانیان را ببیند. هر چند شکر خدا! امروزه آن قدر دختران و زنان زندانی و فداکار داریم که سیلی واقعیت وادارمان می‌کند آنها را هم «ببینیم».
مادر؛ در نبود تقی، بسان مادری نگرانم بود. (همان طور که چشمان مادر خودم هم بدون آنکه کلامی بگوید حکایت همین اضطراب را داشت). او شمارش معکوسی را می‌دید که برای حبس فرزندان‌اش – که به واقع همگی را از صمیم دل دوست می‌داشت و - دارد - بارها و بارها با لحظات سخت گذر عمرش شاهد بود. و رنگ گیسوانش را تاوان و فدیه انتظار آزادی آنها کرده بود.
مادر تقی، سمبل و نماد همه مادرهای رنج برده این سرزمین است و شاید هم (همان طور که اسطوره‌های کهن‌مان با این‌همانی «مادر / سرزمین» حکایت کرده‌اند)، اصلاً نماد خود این سرزمین. رنجوری و صبوری او نشان رنجوری و صبوری سرزمینی است که تاریخ‌اش مملو از همین رنج و شکنج‌ها و ایستادگی‌ها و صبوری‌هاست. قامت او اما هم چنان ایستاده است، در کلام او هیچ ضعف و فتور و پشیمانی نیست، مخصوصاً وقتی با سربازان گمنام و کم‌دان و سخت‌دلی که پسرش را به اسیری برده‌اند، روبرو باشد. ایستادگی، صبوری و برخاستن او پس از هر افتادن (یا به زمین زدن) نشان درخشان ایستادگی، صبوری و ماندگاری سرزمین من است. سم ستوران سپاهیان بیگانه و چکمه سنگین قدرقدرت‌های در توهم ابدمدتی فراوانی بر خاک این سرزمین، نقش‌های کوتاهی بسته‌اند؛ اما رفته‌اند. و آنچه ایستاده و استوار مانده همین سرزمین، فرهنگ و اخلاقیات فروتن و صبور و مهربان آن بوده است.
جسم و روح تقی نیز بسان همین خاک بوده است، گذر زمان درشتی‌هایش را نرم کرده اما بر صبوری و استواری‌اش افزوده است. آرام و پایدار. حساب‌اش از دستم در رفته، این عید شاید شانزدهمین نوروزی است که تقی روزش را در زندان، و چه بسیاری‌اش را حتی در انفرادی، «نو» کرده است. نوروز زندان حال و هوای خودش را دارد. هنوز صدای لرزان از شعف و خشم و اعتراض، اما بلند و رسای هدی (صابر) را در سالن مملو از محبوسین در انفرادی‌های زندان 59 سپاه در عید سال 80 در گوش دارم که یا مقلب‌القلوب را مغمومانه فریاد می‌زد و سکوت بند را می‌شکست ولی حتی زندانبان‌ها نیز دیگر جرأت و شاید انگیزه هیس‌هیس کردن نداشتند...
و امسال باز تقی در زندان روزش را عید می‌کند. دیگر نه می‌توانم صدایش را بشنوم و نه در آغوشش کشم و عیددیدنی کنم. رژه خاطرات تلخ و شیرین ذهنم را مشوش کرده است. با او از نوجوانی و اوان جوانی دوست بوده‌ام. از دوران دوچرخه‌سواری با دوچرخه‌های راله28. وقتی به دنبالم، برای کاری، در خانه‌مان می‌آمد و برادر کوچک و تخس‌ام تا دوچرخه او را نمی‌گرفت تا دوری بزند، مرا صدا نمی‌کرد! و چقدر پرفراز و نشیب است فاصله این دوره با آخرین خاطره‌ام از او که چند روز قبل از دستگیری‌اش در درون ماشین کوچکم با هم گپ می‌زدیم و می‌گفتم تقی بوی دستگیری می‌آید! هر کس روایت حال خودش را دارد اما حکایت ما نیز حکایت یک نسل است، دوست ندارم بگویم نسلی سوخته، بلکه نسلی پرشتاب، فداکار، کم‌تجربه اما پرانگیزه، که تا می‌رود پا به دوره پختگی و تجربه بگذارد باید جا به نسل نویی بدهد که خدا نکند بخواهد خودش باز از اول همین سیر و تجربه را بگذراند.
این نسل فداکاری فراوانی کرده است چه آنها که در راه آزادی فدیه شدند و چه آنها که در راه استقلال. مدت‌هاست که فداکاران و شهدای هر دو جبهه برایم ارزش اخلاقی یکسانی یافته‌اند و حساب‌شان از میراث‌داران و روضه‌خوان‌های وارث‌‌شان جدا شده است. و تقی از بهترین و خالص‌ترین نمونه‌های این نسل است. از یک طبقه متوسط پایین که از نوجوانی و ثلث اول عمرش تا میان‌سالی و سرآغاز ثلث سوم زندگی‌اش مستمر و استوار پیش آمده است. اما در این میان چه تجربه‌ها که نیندوخته است و برای این تجربه‌ها چه هزینه‌ها که نپرداخته است. و متأسفم که بگویم او و بسیاری شبیه او که اینک زندان‌ها را پر کرده‌اند، سرمایه‌ها و ذخایر گرانبهای این سرزمین‌اند که به جای آنکه قدر ببینند، زجر می‌بینند. گذر ایام این نسل و تقی عجول و نزدیک‌بین را صبور، عمیق و دورنگر کرده است. او و بسیاری دیگر از نسل او، نه در سطح جهان و نه در سطح ملی دیگر به «تقابل» نمی‌اندیشند، بلکه «تعامل» را بهترین راه برای زیست همگانی همراه صلح و آزادی و عدالت، در جهان و در ایران می‌دانند. تقی قدم به دوران تجربه و پختگی و بلوغ عملی گذاشته است و همان طور که همسر صبور و رنجور و فداکارش هم گفته است خشم و کین را از دل خود بیرون کرده است و این کیمیای سعادتی است که باید دوان‌دوان به سطح کوچه و خیابان‌اش برد و «یافتم»، «یافتم»اش گفت. او دیگر هم چون گذشته این نسل، خودنگر و نزدیک‌بین نیست و همه مردم سرزمین‌اش را با هر فکر و زبان و... می‌بیند و به افق‌های آینده و دوردست می‌نگرد. او با تجربه خود به این پختگی رسیده بود که آزادی و عدالت برای این سرزمین جز از مسیر صلح و همزیستی و توسعه همه‌جانبه به دست نخواهد آمد. فکر نمی‌کنم آنهایی که شبانه به خانه تقی ایلغار زدند و به حصارش بردند اصلاً اهل این حرف‌ها باشند که بدان‌ها بگویم چه کسی – و چه کسانی – را به اسیری برده‌اند. چشمان نگران آنها فقط برای حفظ «قدرت» دو دو می‌زند. رفتارهاشان، بویژه در سالیان اخیر، نشان می‌دهد آنها دیگر نه دغدغه و نه حتی ادعای! حفظ وطن و مردم دارند و نه دین و مرام و نه حتی انقلاب و خون شهیدان؛ چرا که صف‌های مدعیان واقعی (و غیرواقعی) هر یک از این آرمان و ارزش‌ها، به روشنی از صف آنها جداست. آنها تنها می‌خواهند «قدرت» (با هر اسم مستعاری که برایش ببرند) را از گزند فتنه روزگار حفظ کنند. اما بر اهل بصیرت پوشیده نیست که اینک ایران اوین است و اوین ایران و چه ذخایر گرانبهایی در آن انباشته شده است. ذخایر انسانی که دیر و دور نیست که پا از آن بیرون نهند...
... و وقتی خواستم پا از خانه مادر تقی بیرون نهم، چشمم به باغچه کوچک و گل‌بوته‌ها و جوانه‌های تازه رسته آن افتاد. ناخودآگاه دستانم این خاک را لمس کرد. عید هنوز نیامده؛ اما خواهد آمد. چرخش ایام و تداول دوران آن را نشان داده است. جوانه‌های این باغچه خواهند رویید و گل بوته‌هایش گل خواهند داد و عطرشان سراسر کوچه را پر خواهد کرد. این را نرمی، اما صبوری و استواری این خاک که جوانه‌های زیادی را در خود رویانده و بالانده است نشان می‌‌دهد. خاک این باغچه و مادری که آن را آب می‌دهد، نشانه دیار و سرزمین من است و نشانه ماندگاری، استواری و رویش‌اش. دیده‌ایم و خواهیم دید ولو امروز مرغ سحر بر آن ناله کند و از ظلم ظالم، جور صیاد که آشیان‌اش را داده بر باد، شکوه کند و ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن، بخواند.



از وبلاگ ها/ دیوارهایی که ترک خورد و اسمی که در حنجره هاست

کلمه: گاهی مجبور می شوی سطرها و حتی پارگراف های طولانی ساده و سنگین بنویسی تا بشود مقدمه ی یک متن دیگر گاهی هم بی هیچ مقدمه ای می توانی وارد یک متن شوی و بدون توضیح از اینکه چه کسی و کجا نوشته بخوانی و متاثر از متن حس کنی فضای ترسیم شده را.
درست مثل همین متنی که در زیر می آید. از یک وبلاگ بی ادعا در فضای متناقض حس و منطق که ساده و بی آلایش با ادبیاتی بی ریا از میر حسینی می گوید که زمانی برای  برخی جوانان ناشناخته ای بود که در صفحات تاریخ نامش را دیده بودند، روزگاری دیگر تبدیل شد به مرد ایستاده در میدان مبارزه و این روزها مرد پشت میله های سیاه در منزل که هنوز عطر صداقت و پایمردیش فضای بهار ایران رو تحت تاثیر خود دارد. این متن صدای بخشی از جامعه جوان ایرانی نیز هست.
“میم در محاق” نام اوست که بتواند بدون سانسور و به قول خودش شخصی  و به قول  ما با ادبیات خودمانی یا غیر رسمی  بنگارد. این ادبیات در حوزه  وبلاگ ها  خصوصا رواج گسترده ای پیدا کرده است. ادبیات سبز نیز از آن بی بهره  نبوده.
بخشی از متن این پست وبلاگی زیبا را با هم می خوانیم:
خودمونی با میر دارم فکر می‌کنم، به این‌که چه اتفاقی افتاده دقیقن؟ ببین بذار رک و رو راست بت بگم، من که آخه تو رو ندیده بودم که. یه جوری نبود مثلن کلی بشناسمت و باهات خاطره داشته باشم که. تو پیر شده بودی دیگه. از بابای منم پیرتر. جوونیات مال جوونیای بابام… اینا بود. به ما که رسید پیر شده بودی. بعد می‌گفتن تو دم و دستگاشون بودی. منم تارف که ندارم باهات. کلن حال نمی‌کردم از اولش با این وض. دلم اینا رو نمی‌خواست. بعدشم که اون سالایی که ما بزرگ می‌شدیم، دانشگا می‌رفتیم، سیاست‌بازی می‌کردیم، بازم تو نبودی. اسمی ازت هیچ جا نبود. گاهی یکی یه چیزی می‌پروند. ولی در همون حدا، نه بیشتر. بعد یهو گفتی می‌خوای بیای. حتی اومدنتم همون اولش زد منو افسرده کرد. از اومدنتم خاطره‌ی خوشی اولش به دلم نبود که الان بگم حال کرده بودم باهات. فک می‌کردم تو نمی‌فهمی حرف ماها رو. فک می‌کردم ازت گذشته دیگه. پیر شدی … . چمی دونستم که قراره چی بشه.
بعد هی خودمو… خودمونو راضی کردیم که چاره‌ای نداریم. از این وض که بهتره هر چی هس. حتی همون موقشم به اکراه بود. باهات که رودربایستی ندارم تا روز آخرش به اکراه بود. اون پیام اولیتو یادته؟ من باهاش کهیر زده بودم قشنگ. یادم نمی‌ره.
ولی هی گذشت. هی اوج گرفت قضیه. هی تو مشت کوبیدی… هی این دیواره ترک خورد. فاصله‌هه ریخت. تو از اون ور کوبیدی. ماها از این ور. یه جایی صدامون رسید به همدیگه. دستمون رسید به هم‌دیگه. تو نیفتادی جلو. هر کی دیگه بود افتاده بود. تو ولی نمی‌خواستی بیفتی جلو. از جلو افتادن خوشت نمی‌یومد. هی می‌نوشتی همراه کوچک، هی انگشتتو می‌کردی تو چشم یارو می‌گفتی حالا وخ مال منه تو خفه! بعد یه عالمه وخ یکی بهش گف خفه یه دقه من حرف دارم. یه چیز گفتی، صدتا چیز ازت ریخت… اون شب یادت نیس، جلو دوربین بودی نمی‌فهمیدی، ما این ور تو ستاد جلو تلویزیون، انگار داریم بازی ایران- استرالیا می‌بینیم. منتظر بودیم گل پیروزی رو بزنی. هی می‌گفتی چیز ولی. بعد یهو اون لحظه‌هه رسید. یادته خداداد عزیزی رو؟ یهو از ته زمین خودشو رسوند به توپ؟ یهو زدی … زدی. دسمالتو آوردی بالا، گفتی هی اینطوری اینطوری می‌کنه، همون گل پیروزی بود.
من ما ریختیم خیابون. همه اومده بودن، همه که می‌گم نمی‌تونی بفمی اصن ینی چی، همه. زنه تو ماشین بغلی، بچه شیرخوره بغل، فقد دماغش پیدا بود و عکس تو که دستش بود. همه اومده بودن برات. یهو بارون گرفت. بارون تند گرفت. افتادیم تو سرازیری. تو رفتی مام دنباله‌ی کتتو گرفتیم اومدیم سر خوردیم باهات، بهمن ریخت رو سرشون. بیس‌پنجم دیگه تو حنجره‌ی همه بودی. نم‌دونی که ینی چی؟ حنجره جای مهمی‌اه. یه جاییه که صدا و بغض با هم یکی می‌شن بعدش داد می‌زنی. دااااااد. یا حسین، می.ر حسین… داد زدیم. پیرزنه هم می‌لرزید و خودشو پایین بالا می‌کوبید همینا رو می‌گف. بعد تو رفتی اون بالا. بلن‌گو دادن دستت. ما این پایین خودمونو پاره کردیم واسه‌ت. ندیدی ولی. گفتی غسل شهادت کردی اومدی. صدات از تو حنجره‌ت در می‌یومد. عین ماها.
بعد هی رفت و رفت و رفت. هی رفتیم و رفتیم و رفتیم. تو بودی. کنارمون بودی. همراهمون بودی. کوچیک نبودی ولی. الکی می‌گفتی.شکسته‌نفسی عنه؟
حالا ببین! حالا یهو یه روز، یه شب ینی، اومدم خونه تو این تنهایی کثافتی که الان دیگه نمی‌خوام تموم شه، اومدم دیدم نیستی… الان چند روزه نیستی. من هی دارم خفه می‌کنم خودمو که ناله نکنم. ….  ولی دیگه امروز نتونستم. خاصیت روزای تعطیله؟ نمی‌دونم چیه. هر چی هس که نتونستم. هی عکساتو ور می‌دارن می‌ذارن، اسمتو حذف کردن از اون ساختمونه که بهترین جای واستادن و نیگا کردن بود تو تهرون، بعد من همینجوری هی خودمو ساکت نگه می‌دارم، ولی به پیر، به پیغمبر، دلم برات تنگ شده مرد، با اینکه نمی‌دیدمت، ندیده بودمت اصن. انگار می‌گی قلبمو کندن از جا بردن خاک کردن. خب مرد! نمی‌گی که چه کار کردی با ماها که اینجوری دوستت داریم. ولی ما اینجوری دوستت داریم. خیلی. گریه می‌کنم می‌نویسم اینا رو اینجا. که یادم باشه یه روزی یکیو که فکرشم نمی‌کردم یه روز این همه دوس داشتم و دلم براش می‌مرد. هوا سرده، بیا گرم کن ماها رو. بیا.





نماینده ایلام: دولت مصوبه استانی خود برای احداث راه‌آهن غرب کشور را اجرا نمی کند

نماینده مردم ایلام در مجلس گفت: وضعیت احداث راه آهن در استان ایلام در هاله ای از ابهام قرار دارد و دولت برای اجرای پروژه راه آهن ایلام تردید دارد.
به گزارش خبرنگار مهر در ایلام، داریوش قنبری ظهر چهارشنبه در جمع تعدادی از مردم ایلام با اظهار نارضایتی خود از نحوه رسیدگی دولت به مناطق غربی کشور از نیمه تمام ماندن احداث راه‌آهن ایلام انتقاد کرد.
وی گفت: ما چند سال است که پیگیر ادامه احداث راه‌آهن غرب کشور هستیم اما متاسفانه هر بار از مسئولان مربوط حرفی تازه می‌شنویم که هنوز مطالعات مسیریابی این خط ریلی انجام نگرفته و گاهی هم می‌شنویم که مطالعات تکمیل شده و باید وارد فاز اجرا شویم، اما وقتی صحبت از کار عملیاتی به میان می‌آید مسئولان دوباره سخن از کمبود کار کارشناسی به میان می‌آورند و این ضد و نقیض گویی‌ها نشان از تردید دولت برای تکمیل این پروژه را نشان می‌دهد.
وی افزود: در حالیکه در بسیاری از استان‌های کشور خبر از دو خطه کردن راه‌آهن است، استان ایلام در قرن ۲۱ نباید از تکنولوژی قرن ۱۹ برخوردار باشد که این جای هیچ گونه توجیهی ندارد.
قنبری اضافه کرد: در حال حاضر این خط آهن تا نزدیکی همدان پیش رفته و حدود شش سال است مطالعات برای ادامه راه این خط آهن در حال انجام است که هنوز هیچ اقدامی در حوزه اجرا انجام نشده است؛ اگر بخواهیم وارد حوزه اجرا شویم حتما باید مردم ایلام سال‌ها منتظر افتتاح این خط آهن باشند.
وی در پایان با اشاره به زیادی بعد مسافت راه‌آهن ایلام ردیف بودجه در نظر گرفته شده برای این خط ریلی را ۱۰۰ ملیارد تومان اعلام کرد و آن را کافی ندانست.
به گزارش خبرگزاری مهر، استان ایلام از جمله معدود استانهای کشور است که با مشکل حمل و نقل مواجه است و این مشکل باعث عدم توسعه استان ایلام شده است. این استان با وجود مجهز نبودن راه های ارتباطی و فرودگاه نیاز اساسی به راهکارهای جدید حمل و نقل برای بیرون رفتن از بن بست جغرافیایی دارد.
یکی از مهمترین مصوبات سفر هیئت دولت در استان ایلام ایجاد راه آهن در استان بوده است که این مصوبه با تعلل و کاغذ بازی مسئولان هنوز به جایی نرسیده است. مسئولان هنوز درباره چگونگی ایجاد راه آهن به استان ایلام و نقطه متصل به استان هم هنوز تصمیم گیری نکرده اند عده ای معتقد هستند که راه آهن باید از استان کرمانشاه به ایلام کشیده شود و عده ای خواهان اتصال راه آهن از خوزستان به ایلام هستند. حال با وجود اختلاف سلیقه تکلیف مردم استان ایلام چیست که سالهای سال است منتظر راه آهن هستند.




نگرانی نمایندگان مجلس از اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها و مهار تبعات این قانون

در نظرسنجی انجام شده که با حضور ۲۰ نفر از نمایندگان کمیسیون‌های اقتصادی مجلس شورای اسلامی، چالش‌های پیش روی اقتصاد ایران طی سال ۹۰ به چند محور کلی تقسیم شده است؛ مشکلات ناشی از بیکاری و اشتغال، تورم و نقدینگی، تراز تجاری و واردات بی‌رویه، برنامه‌ریزی و اجرای صحیح قانون هدفمندسازی یارانه‌ها، سرمایه‌گذاری و رشد تولید و در نهایت وضعیت مصرف حامل‌های انرژی و سطوح جدید قیمتی.
به گزارش خبر آن لاین، چشم‌انداز اقتصاد ایران از آن جهت اهمیت دارد که مدیران و برنامه‌ریزان اقتصادی خود را برای رویارویی با چالش‌های پیش‌روی آماده سازند.
دیدگاه نمایندگان مجلس به عنوان گروهی که در جایگاه قوه مقننه هم با مشکلات مردم از نزدیک آشنایی دارند و هم از دغدغه‌های برنامه‌ریزان دولتی آگاهند می‌تواند از تاثیرگذاری بالایی برخوردار باشد.
در نظرسنجی انجام شده توسط سایت خبرآنلاین که با حضور ۲۰ نفر از نمایندگان کمیسیون‌های اقتصادی مجلس شورای اسلامی، چالش‌های پیش روی اقتصاد ایران طی سال ۹۰ به چند محور کلی تقسیم شده است؛ مشکلات ناشی از بیکاری و اشتغال، تورم و نقدینگی، تراز تجاری و واردات بی‌رویه، برنامه‌ریزی و اجرای صحیح قانون هدفمندسازی یارانه‌ها، سرمایه‌گذاری و رشد تولید و در نهایت وضعیت مصرف حامل‌های انرژی و سطوح جدید قیمتی.
نتایج این نظرسنجی‌نشان می‌دهد ۷۵ درصد از نمایندگان مجلس اصلی‌ترین چالش پیش روی اقتصاد ایران در سال ۹۰ را اجرای درست قانون هدفمندسازی یارانه‌ها و مهار تبعات این قانون دانسته‌اند.
در رتبه‌بعدی چالش مربوط به اشتغال و تورم قرار دارد که ۵۰ درصد از نمایندگان شرکت کننده در نظرسنجی این دو مسأله را از اصلی‌ترین چالش‌های اقتصادی سال ۹۰ می‌دانند که باید برای آن چاره‌اندیشی شود.
همچنین ۴۰ درصد از نمایندگان نگرانی خود را از تبعات افزایش قیمت حامل‌های انرژی بر فرایند تولید ابراز کرده و تلاش برای جلوگیری از آسیب دیدن بخش تولید از این محل را مورد تاکید قرارداده‌اند.
در نهایت ۲۵ درصد از نمایندگان به بحث واردات بی‌رویه و ضرورت توجه به توسعه صادرات به عنوان یکی از چالش‌های اقتصادی پیش روی اقتصاد ایران در سال ۹۰ تاکید داشته‌اند.
نتایج این نظرسنجی به خوبی نشان می‌دهد حساس‌ترین گردنه اقتصادی سال ۹۰ همان قانون هدفمندسازی است که دولت موظف است تمام قد آن‌را به اجرا بگذارد و عبارت دیگر جراحی اقتصادی که به تعبیر شمس‌الدین حسینی وزیر اقتصاد و سخنگوی اقتصادی دولت در روزهای پایانی سال ۸۹ آغاز کرده است را به طور کامل اجرای کند و البته نکته قابل توجه آنکه در اظهرات نمایندگان مجلس مستقیما اشاره ای به محورهایی اجرایی طرح تحول در سال ۹۰ یعنی مالیات و گمرک نشده است و بیشتر اظهارات حول محور مهار تبعات قانون هدفمندسازی یارانه‌ها بوده است.





شمال شرقی ژاپن برای یک قرن، به منطقه ممنوعه تبدیل خواهد شد

فاجعه هسته ای درنیروگاه فوکوشیما موجب خواهد شد بخشی از شمال شرقی ژاپن که به مواد رادیواکتیو آلوده شده، طی یک قرن به منطقه ممنوعه تبدیل شود.
به گزارش انتخاب به نقل از شبکه تلویزیونی فرانس۲۴، هنوز مرزهای دقیق محل الوده ترسیم نشده اند اما کارشناسان در فاصله پنجاه کیلومتری نیروگاه فوکوشیما با دستگاهها سنجش میزان رادیواکتیویته از میزان بالای این ماده خبر داده اند.
هنگامی که خبرنگاران با دستگاه شمارش گایگر (دستگاه سنجش میزان رادیواکتیویته ) به این نیروگاه نزدیک می شوند در فاصله پنجاه کیلومتری ان پی می برند که میزان رادیواکتیویته بیست برابر حد طبیعی است.
مسئولان ژاپنی شعاع سی کیلومتری نیروگاه را بسته اند. افرادی که در ان حوالی زندگی می کردند همگی تحت ازمایش قرار گرفته اند. در شعاع بیست کیلومتری نیروگاه یکصد و هفتاد هزار نفر مجبور شدند خانه هایشان را تخلیه کنند. اعضای خانواده ای که در فاصله ده کیلومتری نیروگاه زندگی می کردند می گویند از دو هفته پیش در ورزشگاه زندگی می کنند و احتمالا هرگز دوباره به خانه هایشان بازنخواهند گشت.
منطقه ای که به مواد رادیواکتیو الوده شده به احتمال قریب به یقین به منطقه ممنوعه تبدیل خواهد شد. ژاکی بونمن از فعالان حفظ محیط زیست می گوید به احتمال زیاد یکصد سال یا بیشتر این مناطق ممنوع خواهند ماند چرا که در منطقه اثار پلوتونیوم مشاهده شده است. همه زباله های رادیواکتیو باید دفن شوند. حیوانات و گیاهان منطقه نیز همگی محکوم به فنا خواهند شد.
در سال هزار و نهصد و هشتاد وشش پس از حادثه چرنوبیل در روسیه تا شعاع سی کیلومتری جمعیت منطقه را ترک کرده بودند. شهر کرپیات امروزه به شهری خالی از سکنه تبدیل شده است. هزار تن از سالمندان که دوری از منطقه را تحمل نمی کردند ، به رغم ممنوعیتها به انجا بازگشته اند. ژاکی بونمن افزود در ژاپن باید جلوی بازگشت مردم ر ا پس از ده تا پانزده سال گرفت چرا که این منطقه ای دریایی و وسوسه برانگیز است . سالمندان ژاپنی در بسیاری از مراکز پذیرش به حال خود رها شده اند و ممکن است تصمیم بگیرند روزی به منطقه بازگردند.





گزارش رسمی مجلس: مطالبات معوق بانکی رو به افزایش است

بنا بر گزارش رسمی کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، روند مطالبات معوق در بانک‌های دولتی یا بانک‌هایی که دولت در آن‌ها سهام‌دار است رو به افزایش است.
به گزارش ایسنا، روند کل تسهیلات اعطایی از سوی بانک‌های دولتی و بانک‌هایی که دولت در آن‌ها سهم دارد روندی افزایشی بوده و از یک میلیون و ۵۲۰ هزار ۲۴۹ میلیارد ریال در اسفند ۱۳۸۷ با حدود ۱۹٫۵ درصد رشد به یک میلیون و ۸۱۶ هزار و ۹۴۹ میلیارد ریال در اسفند ۱۳۸۸ و با حدود ۱۹ درصد رشد به دو میلیون و ۱۶۱ هزار و ۴۵۱ میلیارد ریال در آبان ۱۳۸۹ رسیده است. بنابراین می‌توان پیش‌بینی کرد که رشد کل اعتبارات و تسهیلات اعطایی در سال ۱۳۸۹ بیشتر از سال ۱۳۸۸ خواهد بود.
روند کل مطالبات سررسید گذشته، معوق و مشکوک‌الوصول بانک‌های دولتی و بانک‌هایی که دولت در آن‌ها سهم دارد نیز به فراخور افزایش تسهیلات اعطایی، روندی افزایشی داشته و از ۱۵۰ هزار و ۴۲۳ میلیارد ریال در اسفند ۱۳۸۶ با حدود ۵۴٫۸ رشد به ۲۳۲ هزار و ۸۸۸ میلیارد ریال در اسفند ۱۳۸۷ و با حدود ۲۹٫۸ درصد رشد به ۳۰۲ هزار و ۲۳۷ میلیارد ریال در اسفند ۱۳۸۸ و با حدود ۱۱٫۱ رشد به ۳۳۵ هزار و ۶۶۵ میلیارد ریال در شهریور۱۳۸۹ رسیده است.
بنابراین گرچه نرخ رشد مطالبات در طول سال‌های اخیر کمتر شده است ولی می توان اذعان داشت که رقم مطلق کل مطالبات بانکی افزایش یافته است.
نسبت مطالبات به تسهیلات که یکی از شاخص‌های مهم در این زمینه است با شفاف‌سازی صورت‌های مالی و افزایش مطالبات معوق از ۱۱ در اسفند ۱۳۸۶ به ۱۵ درصد در اسفند ۱۳۸۷ و ۲۳ درصد در شهریور۱۳۸۸رسید که با توجه به برخی اقدامات انجام شده به ۱۷ درصد در اسفند ۱۳۸۸ و ۱۶ درصد در شهریور ۱۳۸۹ کاهش یافت.
در پایان شهریور ۱۳۸۸ سهم مطالبات غیرجاری کمتر از۱۰۰ میلیارد ریال و حدود ۷۷ درصد بوده که در پایان شهریور ۱۳۸۹، به ۸۳ درصد افزایش یافته است. این افزایش به معنای آن است که سهم مطالبات بالاتر از ۱۰۰ میلیارد ریال حدود ۶ درصد کاهش یافته است.
تعداد کل پرونده‌های مربوط به مطالبات معوق حدود هفت میلیون و ۲۶۲ هزار و ۴۸۰ پرونده بوده است که حدود ۹۹٫۵ آن یعنی هفت میلیون و ۲۲۳ هزار و ۳۰۸ پرونده متعلق به مبالغ کمتر از یک میلیارد ریال است.




صدا و سیما اخبار اعتراض‌ها در سوریه را پوشش نمی‌دهد

تلاش حاکمیت برای پنهان کردن تحولات سوریه از مردم

وب‌سایت «عصر ایران» وابسته به محمدباقر قالیباف حکومت سوریه را حکومتی دیکتاتوری٬ استبدادی و سرکوب‌گر آزادی معرفی کرد و از سکوت صدا و سیما درباره تحولات این کشور انتقاد کرد.
این سایت در یادداشتی که روز سه‌شنبه (نهم فروردین) منتشر کرده٬ نوشته که حکومت فعلی سوریه با کودتای نظامی به قدرت رسیده و بشار اسد صدای هیج مخالفی را تحمل نکرده و آن‌ها را سرکوب می‌کند.
عصر ایران نوشته که «وضعیت آزادی‌های سیاسی در سوریه به مراتب بد‌تر از بسیاری از کشورهای عربی است که میزبان اعتراضات بوده یا هستند.»
این سایت در ادامه یادداشت خود از مسئولان صدا و سیما پرسیده است: «سیستم بسته حکومت سوریه با دیگر استبداد‌ها در کشورهایی مثل تونس٬ مصر٬ لیبی٬ یمن٬ بحرین٬ اردن و... چه تفاوتی دارد که در صدا و سیما اولی نادیده گرفته می‌شود و درباره دومی اطلاع رسانی می‌شود.»
عصر ایران در یادداشت خود نوشته که شبکه‌های پرس‌ تی‌وی و العالم که متعلق به ایران هستند در برخی بخش‌های خبری خود به صورت گذرا تحولات سوریه را پوشش داده‌اند٬ اما شبکه‌های داخلی از پوشش این تحولات برای مردم داخل ایران خودداری کرده‌اند.
این سایت با انتقاد از سیاست دوگانه صدا وسیما در نحوه پوشش تحولات سوریه از مقام‌های این سازمان پرسیده است: «فرق اتباع بیگانه و خارجی با مردم ایران چیست که اولی حق دارد از صدا و سیمای ایران متوجه ناآرامی در سوریه شود و دومی نه.»
عصر ایران در پایان یادداشت خود آورده که «تلویزیون دولتی سوریه در زمان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ ایران، اخبار آن را منتشر کرد و از سیاست سکوت خودداری نکرده بود.»
مقام‌های جمهوری اسلامی که در ماه‌های اخیر از تحولات جهان عرب استقبال کرده و ادعا می‌کنند این تحولات ریشه در «بیداری اسلامی» دارد تاکنون ترجیح داده‌اند در خصوص اتفاقات سوریه سکوت کنند.
پیش‌تر سایت «الف» متعلق به احمد توکلی نیز در پاسخ به اعتراض مخاطبان خود در این خصوص نوشته بود هرچند حکومت سوریه مورد تائید ایران نیست٬ اما رسانه‌های ایران از آنچا که به رسانه‌های جهانی اطمینان ندارند تاکنون حاضر نشده‌اند اخبار این رسانه‌ها در خصوص تحولان سوریه را پوشش دهند.
یادداشت «عصر ایران» در انتقاد از سیاست‌های دوگانه جمهوری اسلامی در برخورد با ناآرامی‌های  سوریه و سایر کشور‌های جهان سند روشنی مبنی بر نگرانی روحانیون حاکم بر ایران از تسری این اعتراض‌ها به داخل ایران است.
مقام‌های جمهوری اسلامی به شدت نگران سرنگونی مهم‌ترین هم‌پیمان استراتژیک خود در جهان عرب هستند، به طوری که در روز‌های اخیر گزارش‌هایی نیز از اعزام نیرو‌های ایرانی به سوریه برای همکاری با نظامیان این کشور در سرکوب اعتراض‌ها منتشر شده است.




معاون سیاسی دفتر احمدی‌نژاد:

بودجه جنگ نرم صرف مخالفت با دولت می‌‌شود

محمدجعفر بهداد معاون سیاسی دفتر محمود احمدی‌نژاد اعلام کرد عده‌ای به بهانه جنگ نرم از احمدی‌نژاد بودجه‌ میلیاردی گرفته‌اند اما این پول‌ها را صرف مخالفت با دولت می‌کنند.
به گزارش روز سه‌شنبه (نهم فروردین) ایرنا٬ آقای بهداد این اظهارات را در واکنش به گفته‌های حمیدرضا فولادگر عضو کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مبنی بر اینکه هفت حزب رحیم‌مشایی از این کمیسیون درخواست مجوز کرده‌اند٬ مطرح کرده است.
بهداد گفته که «چنانچه روزی اسناد این موضوع منتشر شود معلوم می‌شود که چه کسانی پیش از دیگران و بیش از دیگران باید به ملت و نظام پاسخگو باشند.»
این عضو نزدیک به دولت احمدی‌نژاد به نام نهاد‌ها٬ سازمان‌ها و جریان‌هایی که به بهانه حضور در جنگ نرم از دولت بودجه گرفته‌ و علیه احمدی‌نژاد فعالیت می‌کنند هیچ اشاره‌ای نکرده است.
با آغاز اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ مقام‌های جمهوری اسلامی مدعی هستند «جنگ نرمی» علیه آن‌ها برای سرنگونی روحانیون حاکم بر ایران آغاز شده است.
با گذشت ۱۹ ماه از آغاز این اعتراض‌ها که با خشونت‌های گسترده دولتی نیز همراه بوده٬ مقام‌های جمهوری اسلامی سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در حوزه «جنگ نرم» داشته‌اند.
طی این مدت‌ میلیارد‌ها تومان صرف انحراف افکار عمومی از اعتراض‌های مردمی به نتیجه انتخابات و تلاش برای متهم کردن رهبران جنبش سبز به داشتن ارتباط با کشور‌های غربی شده است که تاکنون نتیجه مطلوبی هم برای حاکمیت نداشته است.