۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

ویژه ی فریبرز رئیس دانا از 28 آذرماه تا امروز بخش دوّم




دکتر فریبرز رئیس دانا با سپردن وثیقه ای امروز آزاد شد.

 
امروز دوشنبه 27 دیماه 1389 برابر با 17 ژانویه 2011 در حدود ساعت شش بعدازظهر بوقت ایران در پی تلاشهای فراوان آقای ناصر زرافشان و با سپردن وثیقه آقای دکتر فریبرز رئیس دانا از زندان اوین آزاد شدند.
بلافاصله ساعتی بعد از آزادی ایشان، از طرف کمپین آزادی دکتر رئیس دانا با ایشان گفتگویی داشتیم. در این گفتگو ایشان پیام سپاسگزاری خود را از حمایت گسترده ی ایرانیان از هر قشری ابراز نمودند. 

پیام ایشان را در لینک زیر بشنوید:





راديو ندا: صدور قرار وثيقه براي استخلاص موقت فريبرز رئيس دانا

دكتر ناصر زرافشان در گفتگو با راديو ندا گفت : ” براي استخلاص موقت فريبرز رئيس دانا قرار وثيقه صادر شده است.”




راديو ندا : آخرين وضعيت فريبرز رئيس دانا از زبان آزاده فرقاني

خانم آزاده فرقاني در گفتگو با راديو ندا با اشاره به وضعيت روحي خوب آقاي رئيس دانا گفت : ”ايشان همچنان پاي حرفشان ايستاده اند و تاكيد دارند كه اگر بيرون هم بيايند همين حرفها [در مورد حذف يارانه ها] را خواهند گفت.”



ما کارگران جز زنجیزهای بردگی و اسارتمان چیزی برای از دست دادن ندازیم
در اولین برخورد امنیتی- نظامی در دقایق اولیه اجرای طرح ویرانگر موسوم به هدفمندسازی یارانه‌ها که معیشت اقشار فرودست و کارگران و زجمتکشان و فقرای جامعه را هدف گرفته است دکتر فریبرز رئیس دانا اقتصاددان به حق طبقه کارگر و زبان گویای زحمتکشان و خاکسترنشینان جامعه آماج حمله امنیتی- نظامی سرکوبگران رژیم ضد کارگری قرار گرفت.
ما کارگران پتروشیمی مهاجران اراک که مدتی است اقدام به تاسیس سندیکای آزاد خویش کرده ایم و به صورت غیرعلنی فعالیت داریم و در این راه مقدس آلام زیادی را متحمل شده ایم در اقدامی هماهنگ نه تنها از دریافت هرگونه یارانه نقدی از دولت ضد کارگری موجود خودداری می کنیم بلکه در لبیک به رفقای مبارز کارگرمان در سندیکای شرکت قند مرودشت اعلام میداریم در صورت ادامه بازداشت آقای فریبرز رئیس دانا که رفتار و کردار کارگر پسندش همواره خاری در چشم روشنفکران نوکرصفت بوده است، دست از کار خواهیم کشید و دیگر کارگران در دیگر واحدهای صنعتی و خدماتی را نیز به چنین اعتصابی فرا می خوانیم.
به امید رهایی طبقه کارگر از یوغ سرمایه
سندیکای آزاد کارگران پتروشیمی مهاجران اراک

 

 

اتهامات فریبرز رئیس دانا از زبان همسرش

مصاحبه فریبرز رئیس دانا با بی بی سی فارسی
آقای رئیس دانا ساعتی پس از مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی توسط مأموران امنیتی در خانه‌اش بازداشت شد
آزاده فرقانی، همسر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان ایرانی که در بازداشت به سر می برد، در گفت و گو با بی‌بی‌سی فارسی اتهاماتی را که علیه آقای رئیس دانا مطرح شده است، برشمرد.
خانم فرقانی گفت که روز پنجشنبه گذشته، ۱۹ روز پس از بازداشت آقای رئیس دانا، برای اولین بار اجازه ملاقات کابینی با او را یافته است.
به گفته خانم فرقانی، آقای رئیس دانا ده روز اول بازداشت خود را در سلول انفرادی گذرانده و در این مدت "تفهیم اتهام" شده است.
بر این اساس، یکی از اتهامات آقای رئیس دانا "توهین" به رئیس جمهوری ایران است.
خانم فرقانی گفت: "اگر مصاحبه های ایشان را نگاه کنید، می بینید که ایشان هیچ وقت شخص خاصی را مورد اشاره قرار نداده اند و به کسی توهین نکرده اند".
او اتهام دوم آقای رئیس دانا را "نقد ایشان به طرح هدفمند کردن یارانه ها" عنوان کرد و گفت: "ایشان اقتصاددان هستند و بدیهی است که باید در مورد مسائل اقتصادی مملکت خودشان نظر بدهند".
خانم فرقانی گفت که آقای رئیس دانا بر همین اساس مخالفت خود را با طرح هدفمند کردن یارانه ها اعلام کرده است.
همسر آقای رئیس دانا اتهام سوم او را هم "عضویت در کانون نویسندگان ایران" عنوان کرد و گفت که چنین اتهامی در تمام دوران فعالیت این کانون مطرح بوده است.
او وضعیت جسمی و روحی آقای رئیس دانا را در هنگام ملاقات کابینی پنجشنبه گذشته، "خوب" توصیف کرد، هر چند گفت که او مقداری لاغر شده است.

گفت‌وگو با همسر فریبرز رئیس‌دانا در مورد وضعیت و اتهامات او



آقای رئیس دانا پیش از بازداشت در گفت و گو با تلویزیون فارسی بی بی سی گفته بود: "دولت آقای احمدی نژاد از طریق شوک درمانی وارد نشده و از طریق توهم درمانی وارد شده است. به تدریج و قطعه قطعه یارانه ها را حذف کردند مقداری هم پول به حساب ها ریخته اند و از توهم پولی مردم محروم استفاده کردند."
او سیاست اعمال شده توسط دولت آقای احمدی نژاد را "آرزوی قلبی" دولت های آقای هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی عنوان کرد و گفت که "این دولت ها همه عاشق این کار بودند، اما توان و نیروی نظامی را نداشتند."
آقای رئیس دانا گفت که طرح هدفمند کردن یارانه ها پیامد مثبتی برای رفاه همگانی ندارد.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، چندی پیش در مورد ارتباط میان بازداشت آقای رئیس دانا با مخالفت او با طرح هدفمند کردن یارانه ها، به خبرنگاران گفت: "پرونده این شخص در دستور کار نیروهای اطلاعاتی و قضایی بود که مصاحبه او با رسانه های بیگانه، دستگیری او را تسریع کرد؛ زیرا وقتی در آستانه اجرای طرح بزرگی هستیم، حق نداریم در آن اخلال ایجاد کنیم".

 

 

 

اعلام اعتصاب کارگران کارخانه ی قند مرودشت برای آزادی رئیس دانا

خبرگزاری هرانا - کارگران کارخانه قند مرودشت با صدور اطلاعیه ای هشدار دادند که در صورت تداوم بازداشت فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان سرشناش، دست به اعتصاب خواهند زد.
متن اطلاعیه ی مذکور را که اقدامی کم سابقه به حساب می آید، عینا در زیر می خوانید:
دکتر فریبرز رئیس دانا را آزاد کنید
ما کارگران کارخانه قند مرودشت، که دیریست با رنج های طاقت سوز دکتر فریبرز رئیس دانا در تخفیف رنج استثماری که بدان گرفتاریم، آشنا بوده ایم، اسارت این یل میدان مبارزه علیه استثمار را محکوم و خواهان آزادی وی هستیم.
بر همین اساس و در صورت تداوم بازداشت ایشان، طی روزهای آینده بنا بر تصمیم سندیکای خود (که پایه گذاری و پایداری اش را مدیون دکتر رئیس دانا بوده است) اعلام اعتصاب نموده تا آزادی ایشان دست از کار می کشیم.
از مسئولان امر نیز می خواهیم، به جای حبس و سرکوب منادیان حقوق زحمت کشان، قدری نگران خشم کارگران و زحمت کشان خسته از بار استثمار و خشونت کارخانه ای و همه ی آفات سرمایه داری هار حاکم بر کشور باشند. خشمی که دیر یا زود، برای احقاق حقوق خود به خروش خواهد آمد.
زنده باد مبارزات کارگری
سندیکای کارگران کارخانه قند مرودشت

 

 

سندیکای کارگران شرکت واحد خواهان آزادی رئیس دانا شد

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه با انتشار اطلاعیه ای خواهان آزادی دکتر فریبرز رئیس دانا شد.
دکتر رئیس دانا از مخالفین سرشناس طرح موسوم به "هدقمند سازی یارانه" ها، همزمان با شروع این طرح دستگیر شد.
به گزارش سایت سندیکای واحد در اطلاعیه ی این سندیکا آمده است:
دکتر فریبرز رئیس دانا اقتصاددان و از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر، یکی ازکسانی است که در تمام مراحل جنبش کارگری ایران در کنار جنبش کارگری بوده است.
دکتر رئیس دانا هر زمان که کارگری دستگیر می شد در تمام مراحل تا آزادی ایشان همراه او و یاران کارگرش بوده است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که هم اکنون چهار تن از یاران خود را در زندان می بیند ضمن محکوم کردن ادامه بازداشت دکتر فریبرز رئیس دانا، خواهان آزادی ایشان و همه فعالین کارگری در بند می باشد.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
دیماه ۱٣٨۹


کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری خواستار آزادی فریبرز رئیس دانا شد


 شران بورو، دبير کل کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری، در نامه ای به آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی  از وی خواست، فريبرز رئيس دانا اقتصاددان منتقد دولت، فوری و بدون هيچ قيد و شرطی آزاد شود.
آقای رئيس دانا، چند ساعت پس از اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها، در روز ۲۸ آذر سال جاری، توسط ماموران امنيتی در تهران بازداشت شد و در حال حاضر، در زندان اوين به سر می برد.
خانم بورو با اشاره به اينکه آقای رئيس دانا از حقوق کارگران ايران دفاع می کرد، بازداشت وی را، آخرين نمونه از بازداشت فعالان کارگری، فعالان حقوق معلمان، دانشجويان و وکلای مدافع در ايران توصيف کرد.
دبير کل کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری در اين نامه نوشت که ايران به دليل امضای مقاوله نامه های سازمان بين المللی کار، موظف به پايان دادن به نقض حقوق بنيادين تشکل ها است.
پيش از اين، اعتراض هايی در ايران و خارج از ايران نسبت به بازداشت فريبرز رئيس دانا صورت گرفته بود و معترضان خواستار آزادی فوری اين اقتصاددان منتقد دولت شده بودند.
علاوه بر اين، کمپينی نيز برای آزادی فريبرز رئيس دانا تشکيل شده است که تاکنون بيش از ۳۵۰ تن از شخصيت های دانشگاهی، فعالان سياسی، اقتصاددانان و فعالان جنبش مدنی در داخل و خارج از ايران، طومار تهيه شده از سوی اين کمپين را امضا کرده اند.
داريوش آشوری، فرهاد نعمانی، رضا براهنی، سعيد پيوندی، مهدی خانباباتهرانی، رضا علامه زاده، کاظم علمداری، مهرداد مشايخی، احمد سيف، جمشيد اسدی و مرتضی محيط از امضاکنندگان اين نامه هستند.
به رغم اين انتقادها و درخواست برای آزادی فريبرز رئيس دانا، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، گفته است که او به دليل مصاحبه با رسانه های بيگانه و به گفته او، اخلال در هدفمند کردن يارانه ها بازداشت شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ملاقات با فریبرز رئیس دانا

محمد حسیبی

طبق اطلاع دريافت شده از آقای دکتر زرافشان وکيل آقای رئيس دانا صبح امروز ھمسر
آقای دکتر فريبرز رئيس دانا توانستند با ايشان در زندان اوين ملاقات کنند. 
طبق اطلاع مستقيم از ھمسر محترم آقای دکتر رئيس دانا چنين دريافت شد که:
1.       آقای دکتر رئيس دانا از روحيه بسيار خوبی برخوردار بودند.
2.      آقای دکتر رئيس دانا نه تنھا خود را بيگناه می دانند، بلکه ھمچنان در رابطه با امور اقتصادی به ويژه در رابطه با حذف يارانه ھا بر سر مواضع پيشين خود پافشاری کرده و خواھند کرد.
3.       آقای دکتر زرافشان اظھار داشتند برای ملاقات با موکل خود آقای رئيس دانا، منتظرتأييد وکالتنامه از سوی مقامات قضائی ھستند








اخبار روز:

آقای داسیلوا، محبوب ترین رئیس جمهور تمام تاریخ برزیل ! 
آن درخواست مطایبه آمیز از دولت جمهوری اسلامی ایران در مورد پناهندگی خانم سکینه محمدی به برزیل برای بسیاری از ما در ایران چندان قابل فهم نبود. "دلایل انسان دوستانه" شما را در نکوهش مجازات سنگسار می فهمیدیم، اما درخواست رئیس جمهوری برزیل برای میزبانی از یک مجرم در بهشت برزیل را نه! به نظر می رسد که آن تقاضا مستجاب شده و دولت ایران حالا در حال جمع و جور کردن مدارک و مستنداتی برای "خلاصی" توامان خانم محمدی از مجازات و رهایی خود از هنگامه ی فشارهای بین المللی است. می توان فهمید که در بازار سیاست اینجا مثل همه جای دیگر از جمله برزیل، همه چیز قابل خرید و فروش باشد، اما با ترازوی "حقوق بشر"، کسب و کار اندکی متفاوت نمی شود؟    
این روزها در کشور ما، یک آدم حسابی به نام دکتر فریبرز رئیس دانا صرفا به دلیل مخالفت با تصمیم اقتصادی دولت در غارت زحمتکشان با "ول کردن" قیمت ها، شبانه از خانه اش "گم" شده است. او یک اقتصاددان و نویسنده است. یک شهروند منتقد و بری از منازعات و کشمکش های قدرت! هیچ کس هم پاسخگو نیست. دولتی که ادعا می کند می تواند یک تروریست را از هواپیمایی در آسمان بین دوبی و قرقیزستان شکار کند، نمی تواند دو کلمه اعلامیه بدهد و بگوید که دکتر فریبرز رئیس دانا را هم به جرم جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل بازداشت کرده است؟ آزادی اش را نمی خواهیم. فقط می خواهیم که بگویند دکتر فریبرز رئیس دانا کجاست. لطفا همین حالا گوشی را بردارید و صریحا از محمود احمدی نژاد بپرسید "این رفیق رئیس دانا کجاست؟" 

نامی شاکری – تهران




دانای ما جرم‌اش آن بود که اسرار هويدا می‌کرد! 

ژاله وفا

فريبرز رئيس‌دانا
انصاف بايد داد که نظرات اقتصادی و صراحت بيان آقای رئيس‌دانا مسلمأ نظامی مافيايی هم‌چون نظام ولايت فقيه را مقابل چنين عنصری سياسی و چپ، آن هم به معنای درست عدالت‌خواهانه‌ی آن، که هميشه در صف اول معترضين به بی‌عدالتی و ظلم قرار دارد، بی‌تفاوت نمی‌گذارد و نگذاشت

فريبرز رئيس دانا عنصر سياسی هميشه بيدار و اقتصاد دانی مسئول و مستقل نه تنها برای مبارزان راه آزادی و استقلال و عدالت ،بلکه برای اقشار مختلف مردم و طبقات زحمتکش ايران فردی شناخته شده و محبوب است از اينرو نيازی به معرفی وی و نيز برشماری عملکرد های وی نيست.
بهترين نمود مبارزه درست وی با نمادهای بی عدالتی و ظلم و اجحاف ، همانا نظام ولايت فقيه ، جرم وی از ديد "داد"ستانی تهران است :" رئيس دانا به جرم مصاحبه با رسانه های بيگانه و اخلال در هدفمند کردن يارانه ها بازداشت شده است!"
آری جرم واقعی رئيس دانا اين است که اسرار هويدا می کرده است .
جرم وی اين است که طاقت ندارد ببيند مافيای مالی - نظامی حاکم بر کشور ، نئوليبراليسم اقتصادی را در قالب "طرحهای" اقتصادی وبدستور صندوق بين المللی پول به کشور تحميل کند و آنرا بدورغ در زرورق " طرحهای هدفمند" و "حامی طبقات زحمتکش" به خورد مردم دهد و بزرگترين آسيبها را نصيب طبقات ستمديده و زحمتکش کند.
رئيس دانا اين آزاده مرد دانا و ديده بان تيز ملت ما ، از ابتدای عوامفريبی دولت احمدی نژاد به افشای ماهيت طرح " هدفمند کردن يارانه " پرداخت. وی سالی قبل از آخرين مصاحبه اش با بی بی سی که در باره يارانه ها سخن گفت ، يعنی در مصاحبه با کانون مدافعان حقوق کارگر در ۷ بهمن ۱۳۸۸ در افشای نظام ولايت فقيه و دولت احمدی نژاد انگشت بر روی نکته اصلی همانا خطر انتقال اقتصاد ملی به نهاد های نظامی می گذارد:
" يک نوع گذار دارد اتفاق می‌افتد. به اين معنا که سرمايه‌ها قدرت اقتصادی ، مديريت منابع مادی، منابع مالی و بانکی و اقتصاد ملی و زيرساخت‌ها از دولت و قسمتی از بخش خصوصی در حال انتقال به نهادهای نظامی کشور است. اين سهمی که بخش‌های نظامی مستقيم و غيرمستقيم در اقتصاد دارند، تاکنون يکی از بی سابقه ترين‌ها در تمام جهان بوده است .".
وی در رابطه باجهت گيری دولتهای موجود در نظام ولايت فقيه به اقتصاد نوليبرالی می گويد :" با اينکه دولت خاتمی يک جهت گيری قوی اقتصادی نوليبرالی داشت، اما در مقابل ، رعايت خيلی از جنبه‌ها را می‌کرد. همين دولت خاتمی نتوانست يا نخواست همه‌ی جنبه‌های منفی سياست تعديل ساختاری را مهار بزند. از همان زمان هم نشانه‌ها و علايم خيلی جدی و برجسته ای وجود داشت که در بخش رقيب ،سرمايه داری ميليتاريستی در حال شکل گيری و قدرت گيری است. اين سرمايه داری که به قدرت رسيد به چند دليل برنامه‌ی يارانه‌ها را در دستور کار قرار دارد. يک بهانه اين بود که از برنامه‌ی سوم تدراک هدفمند کردن يارانه‌ها و نوعی تثبيت و جابه جايی ديده شده بود. بايد در اينجا ريشه‌های سياست‌های خاص آن دولت‌ها را نيز در نوليبراليسم بشناسيم. اما دليل ديگر دولت اين بود که تفسير اصل ۴۴ و نقش اين اصل در خدمت اين دولت قرار گرفت. پشتيبانی بسيار زيادی را دولت نهم از حيث قدرت عالی سياسی، نظامی، روحانيت و ايدئولوژيک بدست آورد. بنابراين امکان را بدست آورد که اين تحول و اين تغيير را انجام دهد. دليل ديگر اين بود که خود دولت احمدی نژاد به شدت مايل به چنين کاری بود. اين توضيح را لازم می‌دانم که اين دولت راست‌گراترين دولتی است که تاکنون ايران به خودش ديده است."
و با اين سخنان پرده از فريب و نيرنگی که در پشت طرحهای به ظاهر مردمی اين نظام خوابيده است برمی دارد:
" اين‌که اقشاری را مورد حمايت قرار می‌دهند که نه کارگرند و نه سرمايه دار، در واقع جنبه‌ی عوام فريبانه و پوپوليستی دارد. اين جنبه‌اش را بايد سياسی بگيريم. برای اينکه می‌خواهد به اين وسيله اولا يک لايه دو سه ميليونی را به عنوان نيرويی که حاضرند حق الزحمه بگيرند وبه خيابان بيايند، به طور موظف در خدمت داشته باشند و بعد برای عوام تبليغ کند و بعد هم بحران امروز را به فردا بيفکند.اما فردا اين پرداخت‌ها، يعنی پرداخت‌های نقدی يارانه ای که ايشان به عمل می‌آورد در مقابل تابش آفتاب تموز تورم بخار خواهد شد و تازه آن موقع است که به هر کس که دلشان بخواهند پول می‌دهند و اتفاقا آن کسان را برای انباشت سرمايه می‌خواهند. من گمان نمی‌کنم که اين انباشت سرمايه را می‌خواهند برای عدالت اجتماعی!"
جدای از حق اختلافی که نگارنده اين سطور با برخی نگرشها و مواضع اقتصادی کلان آقای رئيس دانا ، و مسلما ايشان با نگارنده ميتوانند داشته باشدو آن در چهارچوب حق اختلاف مورد احترام و خود مسبب رشد و غنای فکر است ،ولی انصاف بايد داد که نظرات اقتصادی و صراحت بيان اقای رئيس دانا مسلما نظامی مافيايی همچون نظام ولايت فقيه را مقابل چنين عنصری سياسی وچپ آنهم به معنای درست عدالت خواهانه آن ، که هميشه در صف اول معترضين به بی عدالتی و ظلم قرار دارد ، بی تفاوت نميگذارد و نگذاشت.
هر نظام استبدادی بتدريج که ماهيتش بر مردم روشن می گردد و با امواج مخالفتها مواجه گشته و بسوی سقوط شتاب می گيرد ، در اوج ناتوانی آنچنان دچار توهم قدرت می شود که خود را فعال مايشا ء نيز تصور کرده و حتی قدرت خود را فرا تر از زمان در دسترسش می پندارد . نمونه اين توهم قدرت را در رفتارمسئولان نظام ولايت فقيه با مخالفان خود می توان ديد:
◄زيد آبادی را علاوه بر حبس ،مادام العمر از فعاليت سياسی محروم کرده است !
◄طاقت تحمل ابراهيم يزدی را حتی در بستر بيماری ندارد .
◄در مقابل ايستادگی نسرين ستوده وکيل بيدارايران در بيدادگاهش عاجر مانده ،انواع جرمها را برای وی جعل می کند و وی را به بی حجابی متهم می نمايد .
◄ در مقابل فشار جامعه که مانع اعدام حبيب الله لطيفی گرديد ، با اعدام علی صارمی به جرم محاربه ، به اصطلاح از جامعه انتقام می گيرد
اين فهرست همانند فهرست مخالفان استبداد حاکم ، پايان ندارد ...
اما در مقابل ابعاد خشونتی که اين نظام بر ما اعمال ميکند چاره چيست؟
رئيس دانا و همه قربانيان خشونت نظام ولايت فقيه بخوبی ميدانند که اين نظام با فرو بردن جامعه در خشونت ، به تخريب نيروهای محرکه جامعه دست می زند و با اين تخريب بر دامنه بحران هايی که در درون و بيرون مرزها، پديد می ﺁورد ؛ نيز روز بروز افزوده می شود ، اما تنها نابسامانيها و ﺁسيبهای اجتماعی نيستند که هم خشونت روزافزونی را گزارش می کنند که مردم کشور بدان گرفتارند و هم از محيط اجتماعی ,ﺁن سلامت را که لازمه رشد اقتصادی است می ستاند و باز تنها از بين رفتن زمينه های کار انديشه و دست ، در کشاورزی و صنعت کشور نيست که جامعه را فقير تر می کند ، تنها نبود جريان ﺁزاد اطلاعات و فقدان امنيت قضائی و رعايت نشدن حقوق انسان و نبود منزلتها نيستند که جو خشونت را بازهم سنگين تر و سرمايه گذاريهای توليدی را ناممکن تر می گردانند ، تنها فرو کاستن دين از بيان آزادی و روش خشونت زدائی؛ به ضد دين و بيان خشونت توسط قدرتی نيست که هم دين و هم سياست و هم اقتصاد وهم هنر و انديشه و احساس و اخلاق را، همه را ابزار دست می‏کند تا انسانها را قربانی مطامع خود ‏کند و باز تنها هولناکی ضربات فرو آمده بر شالوده ها و ملاطهای معنوی جامعه توسط قدرتی نيست که بقول شهيد نهضت ملی ايران دکتر حسين فاطمی:" سياست و ديانت را بعنوان نهادهای تامين حقوق عمومی به عوامل حفظ منافع خصوصی گروهی تبديل می کند ." آن خشونتی که از همه آنچه بر شمرديم فرو کاهنده تر است ، انکار قوه رهبری آحاد ملت و حق مشارکت ﺁحاد مردم ايران ، در اداره جامعه خويش است که از درون، هر ايرانی را، در قلمرو توليد ، اعم از توليد اقتصادی تا توليد فکر و انديشه و ابتکار تا توليد مهرو عشق و سخا وبخشش و داد , ستر ون و نازا ميگرداند.
و فاصله ميان مسئوليت و مشغوليت ما ملت عظيم است !
بی تفاوتی يا بی اعتنايی به روند شتاب گيرابعاد خشونت , فرايند انحطاط را به سراشيبی سقوط يک ملت نيز ميتواند راهبر گردد. در ايران امروز آن دانش آموز دچار افت تحصيلی , آن دانشجو و جوان بی آينده ؛آن کارگر بيکار و دهقان بی زمين و روستا و مهاجر به شهرهای تپيده در دود , آن کارمند عاطل و سرگ دان در ديوانسالاری لجام گسيخته و روزنامه نگار با روزنامه توقيف شده اش , و نيز نيروی مسلح حقيرو نازل شده در نقش نيروی سرکوبگر و آن بخش از زنان تحقير شده در سطح ظاهر و پوشش و دچار سرکوب روزمره , مگر ميتوانند به سرنوشت خود بی تفاوت باشند؟
و آيا مگر الزامات حيات فرصت تعلل و سوزاندن فرصت را بدانها ميدهد که بزرگترين جفا را بر خود روا داشته همانا خود را تا سرحد يک موجود لاقيد و بی تفاوت ناچيز کنند؟
اگرخود ما مردم تاريخ بنيادين ايران خود را به تاريخ فرمانروايان مستبد فرو نکاهيم ، بلکه تاريخ انديشه و ادب و هنر و زبانها و آيين ها و اقوام گوناگونی بدانيم که وحدت در تنوع اش از محدوده تنگ صرف نظام حکومتی و وحدت سياسی آن بسی فراتر رفته و ميرود و انديشمندان و اديبانش مدارا را در معنای هماهنگی در اختلاف و گرايشی ذهنی که حاصل شناخت حقوق خود و ديگری و کل بشريت و آزاديهای بنيادی و ذاتی ديگران است را در قالب ابيات پيوسته معتبر:
بنی آدم اعضای يک پيکرند
که در آفرينش ز يک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار
را در عمق " وجدان جمعی "و" حافظه ملی " ايرانيان حک کرده اند ؛ همه جهانيان را با ويژگيهای عنصر ايرانی در مدارا و تساهل ورشد همراه با آگاهی، آزادی وصراحت و شفافيت بيان و وجدان و عقيده ؛ بار ديگر شگفت زده خواهيم کرد.
فريبرز رئيس دانا ، نسرين ستوده ، ابراهيم يزدی ، حبيب الله لطيفی ، علی صارمی ،ندا و سهرابها ، احمد زيد آبادی ، مصطفی تاج زاده ، مينا فرخ رضايی ، درسا سبحانی ، حشمت الله طبرزدی ، عباس امير انتظام ، مجيد توکلی ، بهاره هدايت ،رضا شهابی ، سيامک مهر ، نادر عسکری ، منصور اسانلو ، عيسی سحر خيز و... با هر عقيده و مرامی پارگان تن واحد ما ملت و اعضای پيکر ما يند ، پس از درد آنها قرار نيابيم و تا برداشتن مانع اين درد بزرگ استبداد و بازگردان آرام آزادی به ميهن از پای ننشينيم .
اين پيام را به همسران و دختران و پسران و مادران و پدران شهدای راه آزادی و استقلال ايران و نيززندانيان سياسی و بيگناه ايران برسانيم که در دفاع از حقوق اين مظلومان که حقوق خود ما نيز هست ، لحظه ای غفلت نمی کنيم وبا وجود همه تهديد ها در اعتراض دم فرو نمی بنديم و دفاع از حق آنها را دفاع از حقوق خود دانسته و درد آنها درد مشترک ما و شادی آزادی آنها شادی همه ماست .
زنهار که چشمان تيز بين شهيدان به خون غلطيده راه استقلال و آزادی بر فراز ايران ، همه ما را به نظاره ايستاده اند .
هموطنان!
همتی ، باشد کز اين گذرگه اندوه بگذريم


اخبار روز: 

رادیو فرانسه - لیدا پرچمی: همسر فریبرز رئیس دانا، با اشاره به نحوه ی دستگیری شوهرش و مخفی نگه داشتن محل بازداشت وی، این اقدام را یک آدم ربایی می داند.
با وجود گذشت دو هفته از دستگیری فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان و استاد دانشگاه، محل نگهداری وی بر خانواده و وکلای او معلوم نیست.
دادستان تهران عباس جعفری دولت آبادی دلیل بازداشت فریبرز رییس دانا را مصاحبه با رسانه های بیگانه در مورد طرح هدفمندی یارانه ها عنوان کرد و گفت که البته "این شخص پرونده اش در دستور کار نیروهای اطلاعاتی و قضایی بوده است و این مصاحبه دستگیری وی را تسریع کرده است".
۴۰ تن از دانشگاهیان و مدیران دانشگاه های مختلف دنیا نسبت به ادامه بازداشت این مقام دانشگاهی و علمی اعتراض کردند.
اما تا کنون، اعتراض ها پاسخی نیافته و تلاش وکیل فریبرز رئیس دانا، ناصر زرافشان برای کسب اطلاعات و تماس با موکل خود به نتیجه ای نرسیده و تنها همسر وی از طریق چند تماس تلفنی کوتاه از او، شنیده است که خوبست و باید وثیقه ای ٣۰ میلیون تومانی برای آزادی وی ببرد. اما به کجا؟
خانم آزاده فرقانی همسر فریبرز رئیس دانا می گوید که چون حدس می زده که محل بازداشت وی زندان اوین باشد، روز پنجشنبه مبلغ وثیقه را به آنجا برده اما جو مقابل زندان اوین در آن روز متشنج بود. زیرا در همان روز خانواده دو زندانی اعدام شده علی صارمی و علی اکبر سیادت، در مقابل درب زندان عزاداری می کردند و توسط افراد لباس شخصی که از درون زندان بیرون آمدند بازداشت شدند. لذا وی تنها توانسته است تقاضایش را با فردی که خود را معرفی نکرده است، مطرح کند، ولی جوابی دریافت نکرده است.
خانم فرقانی می افزاید که تاکنون به خواست وی برای تحویل وثیقه و دستیابی به اطلاعات درمورد چگونگی زندانی بودن همسرش اعتنایی نشده است.
خانم فرقانی با اشاره به نحوه ی دستگیری غیرقانونی شوهرش، بازداشت وی را توسط ٨ مرد ناشناس و مخفی کردن محل بازداشت وی را به نوعی، یک آدم ربایی می داند.
خانم فرقانی همسر فریبرز رئیس دانا، توضیح می دهد که هنوز نمیداند که او کجاست...




1- گفتگوی کامل با ناصر زرافشان در فردای دستگیری آقای فریبرز رئیس دانا

2-بعد از نمایش فیلمی مستند گفتگو با ناصر زرافشان پیرامون یارانه ها و .....
  
3- گفتگوی دوم ژانویه ناصر زرافشان در ادامه ی پیرامون یارانه ها و آخرین اخبار از فریبرز رئیس دانا



همسر رئیس دانا: فعلا مسئله اصلی این است که چطور می توانیم همسرم را پیدا کنیم؟
جرس:
در حالیکه دو هفته از بازداشت دکتر فریبرز رئیس‌دانا، اقتصاددان و استاد دانشگاه می گذرد اما تاکنون هیچ مسئول قضایی در خصوص محل نگهداری و اتهامات وارده به وی، به خانواده اش پاسخی نداده است.
خانم فرقانی همسر فریبرز رئیس دانا می گوید: " روز دوشنبه همسرم تماس تلفنی گرفت و گفت یک قرار وثیقه 30 میلیون تومانی برایشان تعیین شده است. اما وقتی برای سپردن وثیقه مراجعه کردم هیچ پاسخی ندادند."
براساس گزارش‌ها، بازداشت رئیس‌دانا پس از گفت‌وگوی وی با تلویزیون بی‌بی‌سی درباره طرح هدفمندی یارانه‌ها صورت گرفته است. او در این گفت‌وگو قانون هدفمندی یارانه‌ها را سیاستی «نئولیبرالی» خواند و آن را به ضرر طبقه محروم و متوسط جامعه دانست.
به همین مناسبت "جرس" با آزاده فرقانی همسر دکتر رئیس دانا در خصوص آخرین وضعیت ایشان به گفتگو پرداخته که  در پی می آید:

خانم فرقانی الان نزدیک به دو هفته از بازداشت آقای رئیس دانا می گذرد آیا موفق به ملاقات ایشان شده اید؟
نخیر، در واقع وضعیت ایشان شبیه کسی است که ربوده شده باشد. چون شب هنگام حدود هشت نفر مثل اینکه به یک خانه تیمی یا یک چریک حمله کنند وارد منزل ما شدند که یاد دهه شصت افتادم بعد هم که ایشان را با خودشان بردند.

تماس تلفنی هم نداشتید؟
 ایشان چند بار تلفن زدند اما هر بار که می پرسیدم کجا هستند فقط می گفتند حالم خوب است و نمی توانم چیز دیگری بگویم، تا هفته گذشته که تلفن زدند و گفتند لباس برایشان ببرم بعد که من برای دادن لباس مراجعه کردم اما مسئولین زندان از من تحویل نگرفتند. روز دوشنبه هم همسرم تماس تلفنی گرفت و گفت یک قرار وثیقه 30 میلیون تومانی برایشان تعیین شده که من هم خوشحال شدم که این موضوع را به وکیل همسرم آقای زرافشان گفتم.

یعنی وکیل ایشان از این قرار وثقیه هیچ اطلاعی نداشتند؟
 نه، متاسفانه. آقای زرافشان بارها برای پیگیری وضعیت همسرم به اوین و دادسرای مستقر در اوین، دادگاه انقلاب و دادستانی مراجعه کرده اند اما هیچ جوابی به ایشان نمی دهند.

آیا موفق به گذاشتن وثیقه شدید؟
 من روز سه شنبه که برای سپردن وثیقه به آنجا مراجعه کردم، همزمان بود با روز اعدام آقای صارمی و جلوی اوین شلوغ شد و لباس شخصی ها که برای برخورد با افرادی که در جلوی زندان بودند آمدند. بعد من با یکی از آنها که آمده بود ما را از محدوده دور کند گفتم که همسر فریبرز رئیس دانا هستم و به من گفته اند برای سپردن وثیقه بیایم که بعد آن مامور با داخل تماس گرفت و بعد گفت برو بعد با شما تماس گرفته می شود. هرچی که پرسیدم اسم شما چیه تا من بدانم چه کسی به من پاسخ داده گفت من منم دیگه. روز پنج شنبه هم که برای دادن لباس و مقداری پول رفته بودم که قبول نکردند و وقتی پرسیدم حداقل بگویید همسرم کجا نگهداری می شود؟ بند عمومی است یا سلول انفرادی ؟ که مثل همان عادتی که دارند با پرخاش و تندخویی و نهایت ادب خودشان گفتند ما هیچی نمی توانیم بگوییم.
یعنی از نظر قانونی من هیچ نمی دانم و تا به امروز هیچ مقام مسئولی اعم از اینکه بگویند من بازجوی ایشان هستم یا دادستانم یا با هر عنوان دیگری، هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان به من یا وکیل ایشان نداده اند. و یا اینکه بگویند همسرم کجا نگهداری می شود.

آیا در زمان بازداشت ایشان هیچگونه حکمی که اساسا اتهام آقای رئیس دانا چه بوده به شما یا ایشان نشان دادند؟
 نخیر، هیچ حکمی نشان ندادند و فقط یک صورت جلسه را از وسایلی که برده اند امضاء کردم.

وضعیت روحی آقای رئیس دانا در زمان بازداشت چطور بود؟
 ایشان مثل همیشه "محکم" بودند. در مراسم ها روحیه ای داشتند که همیشه امور را تمشیت می کردند و به گونه ای برخورد می کردند که دوستان به مشکلی بر نخورند. اما واقعا الان نمی دانم هدف از بازداشت ایشان چیست و چه برنامه ای را دنبال می کنند؟

وضعیت جسمی ایشان قبل از بازداشت چطور بود؟
 آقای رئیس دانا مشکلات گوارشی دارند و این ماه هم که قرار جراحی چشم داشتند. از دوهفته پیش هم که ایشان را بردند هیچ اطلاعی از شرایط جسمی ایشان ندارم یعنی چون از شرایط نگهداری و محل نگهداری ایشان هیچ اطلاعی در دست نیست خوب همه اینها نگران کننده است. امیدوارم همسرم را همان جوری که بردند همانگونه هم تحویل دهند.

با توجه به اینکه آقای فریبرز دانا یکی از منتقدان اقتصادی بودند، احتمال اینکه بازداشت ایشان مربوط به انتقادات ایشان به طرح های اقتصادی باشد هست؟
 البته من نه به خاطر خودم و نه بخاطر همسرم بلکه بخاطر کسانیکه ایشان را بازداشت کرده اند امیدوارم که اینطور نباشد. یعنی اگر اتهام ایشان این انتقادات باشد برای اینها باید بیشتر متاسف بود. آقای رئیس دانا از بعد علمی به این طرح انتقاد داشتند و زمانی هم که بیرون بیایند همچنان انتقاد خواهند داشت. بخاطر همین نباید برای مسئولین این انتقادات مسئله ای باشد که متاسفانه مثل اینکه تحمل اینگونه انتقادات هم ندارند.

اقدامات بعدی شما چیست؟
 وکیل ایشان و همکارانشان پیگیر وضعیت ایشان هستند و من هم تلاش می کنم اما مسئله اصلی این است که چطور می توانیم همسرم را پیدا کنیم؟

خانم دانا پسرتان چند سالش است؟
 پسرما الان دوسال و هفت ماهش است. چون خیلی هم به همسرم وابسته است خیلی بهانه اش را می گیرد تا جاییکه حتی اسم پدرش را نمی توانم جلویش بیاورم و وقتی خیلی بی تابی می کند می گویم مسافرت رفته اما اصلا قبول نمی کند و مدام بهانه پدرش را می گیرد.

در پایان هر صحبتی با مسئولین قضایی دارید بفرمایید.
 اصلا چنین سیستم و دستگاهی که برای برقراری عدالت باشد را نمی بینم بخاطر همین برایم دوراز ذهن است که با مسئولین آن صحبتی داشته باشم. چون قطعا اگر چنین دستگاه قضایی وجود داشت تا الان پاسخی به ما داده بودند و وضعیت ما خانواده ها این نبود. خوب کسانیکه قاچاقچی و دزد هستند آزادند و در عوض رئیس داناها باید زندان باشند، طوری شده است که اوین ما الان دانشگاه شده است.
من یک آمار ثبت احوالی دارم که از نیمه دهه پنجاه تا سال شصت، اگر دقت کنید اسمهایی که روی بچه ها می گذاشتند آزاده، شادی، امید، نوید و ایمان و امثال اینها خیلی زیاد بود اما اینقدر فضای کشور خفقان شده که دیگر از این اسمها نداریم یعنی می خواهم بگویم یک حس یاس و ناامیدی پر شده است. یعنی چنان این خانه از پایبست ویران است که به این سادگی...
با این حال بزرگترین آرزوی من آزادی تمامی زندانیان سیاسی است.



 درخواست ۳۵۰ نفر برای آزادی فریبرز رئیس دانا 

 

کلیپ گفتگوی رادیو فردا با سخنگوی کمپین برای آزادی رئیس دانا

شمار امضاکنندگان بيانيه کمپين آزادی فريبرز رئيس دانا به حدود ۳۵۰ نفر رسيد.
فريبرز رئيس دانا
 فعالان مدنی و سياسی، روزنامه نگاران و پژوهشگران اقتصادی ايرانی و خارجی که اين بيانيه را امضا کرده اند، خواستار آزادی فوری و بی قيد و شرط فريبرز رئيس دانا، اقتصاددان منتقد دولت، شده اند.
آقای رئيس دانا روز ۲۸ آذر ماه در منزل خود در تهران توسط تعدادی از ماموران امنيتی بازداشت شد و اکنون در بازداشت موقت در زندان اوين به سر می برد.
فرشين کاظمی نيا، سخنگوی اين کمپين، به راديو فردا می گويد: « عده زيادی از دوستان در داخل و خارج از ايران، بيانيه را امضا کرده اند» و در مورد اسامی امضاکنندگان آن، از جمله به داريوش آشوری، فرهاد نعمانی، يوسف اردلان، رضا براهنی، سعيد پيوندی، مهدی خانبابا تهرانی، عباس سماکار، رضا علامه زاده، ژاله وفا، شهلا شفيق، کاظم علمداری، مهرداد مشايخی، احمد سيف، جمشيد اسدی، محمدرضا شالگونی، پرويز قليچ خانی، حسن ماسالی و مرتضی محيط اشاره می کند.
وی همچنين می گويد که مهدی خزعلی نيز به اين کمپين پيوسته است و می افزايد: اين نکته خوشحال کننده است که افرادی از نحله های گوناگون فکری در اين مورد مشخص همکاری کرده اند.
سيمين بهبهانی، شاعر نامدار ايرانی، نيز در گفت و گو با کمپين آزادی فريبرز رئيس دانا، از بازداشت او انتقاد کرده و گفته است:« گناه آقای رئيس دانا فقط اظهار نظر بوده است و پاسخ اظهار نظر، بازداشت و زندانی کردن نيست. »
خانم بهبهانی ابراز اميدواری کرده است که آقای رئيس دانا هر چه زودتر آزاد شود.
وی همچنين با تاکيد بر اين موضوع که هر صاحب نظری بايد اين آزادی را داشته باشد تا نظر خود را ابراز کند، اضافه کرده است: اگر اين نظر قابل قبول بود که پذيرفته می شود و اگر نبود که رد می شود و چاره کار، گرفتن و زندانی کردن نيست.»
۳۵۰ امضاکننده بيانيه کمپين آزادی فريبرز رييس دانا با توصيف او به عنوان اقتصاددانی که در تحليل آسيب های اقتصادی ايران، همواره به طبقات فرودست و کم بضاعت نظر دارد، نوشته اند: می توان فريبرز رئيس دانا را «  اقتصاددان طبقه کارگر و زحمتکش ايران »  ناميد.
آنان بازداشت اين عضو هيات دبيران کانون نويسندگان ايران را هشداری به مردم عدالتخواه دانسته اند که پايان دادن به نقض گسترده حقوق بشر و آزادی بيان را در صدر مطالبات مدنی و دموکراتيک خود قرار داده اند.
در بيانيه کمپين آزادی فريبرز رييس دانا همچنين، بازداشت اين اقتصاددان چپ و منتقد برنامه های دولت فعلی ايران، مبين جريان ويژه سرکوب اجتماعی، در آستانه اجرای قانون هدفمند شدن يارانه ها توصيف شده است؛ طرحی که به باور امضاکنندگان بيانيه، در راستای تحکيم اقتدار نظامی و سياسی حاکم بر ايران است و منجر به کاهش رفاه همگانی و افزايش فشار بر طبقات زيرين جامعه خواهد شد.
اين در حاليست که عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، روز يکشنبه در مصاحبه با خبرنگاران، درباره بازداشت فريبرز رئيس دانا، به صراحت اتهام وی را اخلال در اين طرح دانست.
اين مقام قوه قضاييه گفت: «اين شخص پرونده‌اش در دستور کار نيروهای اطلاعاتی و قضايی است که مصاحبه اش با رسانه‌های بيگانه، دستگيری وی را تسريع کرد، چون وقتی در آستانه اجرای طرح بزرگی هستيم حق نداريم در آن اخلال ايجاد کنيم.»
فرشين کاظمی نيا درباره اتهامی که عباس جعفری دولت آبادی به فريبرز رئيس دانا وارد کرده است، عقيده دارد:« نمی دانم که مرز بين انتقاد و اخلال کجاست و با چه معيارهايی می توان سنجيد که يک کارشناس اقتصادی، هنگامی سخن می گويد، اخلال است يا انتقاد.»
او با اشاره به نمونه های کشورهای اروپايی که ابراز مخالفت های زيادی از سوی کارشناسان عليه طرح های رياضت کشانه دولت های اين کشورها صورت گرفت، اضافه می کند: مطلبی که از سوی دادستان تهران مطرح شد، بيشتر يک بهانه است تا دليلی منطقی برای بازداشت آقای رئيس دانا.
بازداشت آقای رئيس دانا با اعتراض هايی در داخل و خارج از ايران مواجه شده است.
از جمله، انجمن اقتصاددانان خاورميانه، ۴۰ استاد ايرانی دانشگاه های خارج از کشور،
کانون مدافعان حقوق کارگر و کانون نويسندگان ايران به بازداشت وی اعتراض کرده اند.

 

اظهار نظر کارشناسی جرم نیست

کمپین آزادی رئیس دانا:
سراج‌الدین میردامادی
سراج‌الدین میردامادی- کمپین آزادی دکتر فریبرز رئیس‌دانا، با انتشار چند نامه‌‌ی سرگشاده خواستار آزادی این اقتصاددان سرشناس شد که از هفته‌ی گذشته، در پی انتقاد از طرح هدفمندی یارانه‌ها در زندان به‌سر می‌برد. در این نامه‌ی سرگشاده، ده‌ها تن از نویسندگان، اندیشمندان و کوشندگان حقوق بشر و فعالان سیاسی داخل و خارج از ایران خواستار آزادی فریبرز رئیس‌دانا شدند.



از فرشین کاظمی‌نیا سخنگوی «کمپین آزادی رئیس دانا» پرسیده‌ام: سوابق علمی و تحصیلی فریبرز رئیس‌دانا چیست و در عین حال پیشینه و تبار سیاسی و فکری او قبل و بعد از انقلاب اسلامی چه بوده است؟

فرشین کاظمی‌نیا: آقای رئيس‌دانا پیش از انقلاب در دانشگاه شهید بهشتی فعلی، دانشگاه ملی آن زمان، در مقطع لیسانس و فوق لیسانس اقتصاد خواندند و بعد برحسب مسائل سیاسی‌ای که داشتند، ترجیح دادند که هم برای ادامه‌ی تحصیل و هم برای کارکردهای سیاسی بیشتر به خارج از کشور بیایند. تا جایی که من می‌دانم خاستگاه سیاسی ایشان شاخه‌ی چپ جبهه‌ی ملی است. یعنی بعد از نشست عمومی جبهه‌ی ملی انشعابی پیش می‌آید که عده‌ای از چپ‌ها- نه با تقسیم‌بندی‌های بعدی، در واقع منتقدین چپ‌گرایی که به شکل رادیکال‌تر به نقد رژیم شاه می‌پرداختند، شخصیت‌هایی مثل بیژن جزنی، حسن ضیا ظریفی و دیگران- در این نحله قرار می‌گیرند. چپ‌ها و این افراد رادیکال‌ به‌طور جداگانه یک نحله‌ی سیاسی را شکل دادند که بعدها به گروه‌های دیگر سیاسی و بیشتر مشهور منتهی شد.
  آقای رئیس دانا به لحاظ خاستگاه سیاسی و اجتماعی به شاخه‌ی چپ جبه‌ی ملی تعلق دارند. ایشان یک فرد ملی هستند و همیشه از زنده‌یاد دکتر مصدق با احترام یاد می‌کنند و به ایشان بسیار علاقه‌ دارند. از سوی دیگر سوسیالیست هستند و علاقه‌مند هستند که با انگاره‌های علمی و با دستاوردهای علمی- بشری، تمدن مادی بشر ارتقا پیدا کند. در واقع در دورانی که به خارج از کشور آمدند، در ارتباط با کنفدراسیون، در همین نحله جای می‌گرفتند. ایشان در دانشگاه LSE (London School of Economics)، دانشگاه اقتصاد لندن که از معتبرترین دانشکده‌های اقتصاد دنیا به شمار می‌رود، به تحصیل در دوره‌ی دکترای اقتصاد مشغول شدند و در رشته‌ی Econometric یا اقتصادسنجی فارغ‌التحصیل شدند. تز دکترای ایشان در مورد اقتصاد کارگران مهاجر در اروپا بوده است. این پایان نامه، با توجه به تعدد کارکردهای محاسبات ریاضی در آن، یکی از بهترین‌ پایان‌نامه‌های زمان خودش در آن دوره شناخته شده بود.
  در واقع رئیس دانا، اقتصاددان و ریاضی‌دان برجسته‌ای است که دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی دارد و همیشه نیز کوشیده‌ است که طبقات فرودست جامعه و محرومان در دایره‌ی توجه ویژه‌ای قرار گیرند تا بلکه تغییر مادی در وضع زندگی و معیشت آنها به وجود آید. بعد از انقلاب ایشان وقتی وارد ایران شدند، به کارکردهای سیاسی‌شان ادامه دادند و پس از چندسال تا جایی که می‌دانم در همان دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تدریس بودند. مدتی بعد از آنجا به طور رسمی اخراج شدند و بعد هم دیگر دعوت به کار نشدند. در دوره‌های مختلف، حتما مطلع هستید که موضعگیری‌های سیاسی خاص خودشان را داشته‌اند و از موضع یک چپ‌گرای ملی به مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران می‌‌نگرند.


آیا فریبرز رئيس‌دانا بعد از انقلاب هم به زندان افتاد یا درگیری مستقیمی با حاکمیت داشت که منجر به دستگیری او و چنین تضییقات و تنگناهایی شود؟

بله. قبل از انقلاب ایشان مدتی دستگیر شدند. در ارتباط با یکی دو گروه چریکی که طبعاً برحسب مقتضیات زمانه بود. دستگیری‌های کوتاه مدتی هم داشتند که همان دستگیری‌ها مقدمه‌ای برای خروج ایشان از ایران شد. درواقع به توصیه‌ی یکی از استادانش ترجیح دادند که از ایران خارج شوند. بعد از انقلاب هم دستگیری‌هایی داشته‌اند. تا جایی که می‌دانم به حکم و زندان‌های طویل‌المدت نکشیده است. یکی، دوبار در دوره‌های قبل ایشان را دستگیر کردند؛ برحسب روابطی که در دوره‌هایی با برخی گروه‌های سیاسی داشتند، تا جایی که می‌دانم چندبار بازداشت شده‌اند.
دلایلی هم که برای بازداشت‌شان برشمرده می‌شد، در ارتباط با مثلاً کانون نویسندگان ایران یا مسائلی از این دست بود. البته بارها من در جریان هستم که ایشان را فرامی‌خواندند و تحت بازپرسی‌های طولانی‌مدت قرار می‌گرفتند. در زمینه‌های مختلف، در مورد «قتل‌های زنجیره‌ای» و کانون نویسندگان، انتقاداتی می‌کردند و موضوعاتی از این دست مطرح بود. در مجموع تا جایی که می‌دانم آقای رئیس دانا به‌عنوان یک فرد منتقد چپ‌گرا در ایران به طور شخصی اظهار نظر می‌کردند و صاحب‌نظر اقتصادی و اجتماعی بودند و وابستگی گروهی و سازمانی نداشتند. شاید هم به همین دلیل تاکنون به‌طور مشخص حکمی نداشتند. ناگفته نماند که بعد از بازگشت از کنفرانس برلین که ایشان هم جزو سخنرانان بودند، با همان گروه، تحت تعقیب قرار گرفتند و دادگاهی شدند. حکم ایشان هم مشمول حکمی بود که برای حاضران در آن کنفرانس داده شد.

می‌شود اشاره‌ای هم به تألیفات و کارهای نوشتاری او کنید؟

آقای رئیس دانا از اقتصاددانان جامع‌الاطراف ایرانی‌ است. در واقع اقتصاد را تنها به‌ مثابه روابط و معادلات ریاضی نمی‌بیند. اقتصاد را در بستر اجتماعی‌ آن تعریف می‌کند. آقای رئيس دانا کتاب‌های متعددی در زمینه‌های مختلف و طبعاً اقتصادی دارد، اما مهم‌تر از آن مقالات پرشماری است که به‌هرحال قابل بازیافت هستند. ایشان سال‌هاست به‌عنوان یک صاحب نظر مطلب می‌نویسند. از کتاب‌هایی که من الان در خاطر دارم و می‌توانم از آنها نام ببرم، مثلا کتابی است که در مورد جهانی‌سازی نوشته‌اند. ایشان تأکید دارند که واژه‌ی جهانی‌سازی «Globalizing» را به‌جای جهانی‌شدن یا «Globalization» به‌کار ببرند.
  نام کتاب‌شان «جهانی‌سازی، قتل‌عام اقتصادی» است. کتاب قطوری هم هست. همچنین کتاب بسیار مفیدی برای اقتصاددانان نوشته‌اند در سه جلد تحت عنوان «بررسی‌های کاربردی و توسعه‌های اقتصادی ایران» که در واقع کاربرد عملی اقتصاد به‌ویژه در نحله‌های مدل‌سازی و اقتصادسنجی است که نشر «چشمه» منتشر کرده است. همین‌طور از سایر کتاب‌های ایشان می‌توانم به کتاب «ناموزونی‌ها»، « اقتصاد سیاسی ‌‌ـ توسعه»، «رویکرد و روش در اقتصاد» و «دموکراسی در برابر بی‌عدالتی» نام ببرم. ناگفته نماند که همین کتاب «رویکرد و روش در اقتصاد» که نشر «آگاه» منتشر کرده است، به نظر من کتاب ویژه‌‌‌ای حاوی نقطه‌نظرهای تئوریک اقتصاد سیاسی و در واقع نقطه‌ی عزیمت فکری رئيس دانا به مقوله‌ی اقتصاد و اقتصاد اجتماعی است.

فریبرز رئیس‌دانا علاوه بر وجه‌ اقتصاددانی، یکی از اعضای کانون نویسندگان نیز هستند و در زمینه‌ی ادبیات و نویسندگی هم فعالیت‌هایی داشته‌اند. ممکن است از این بعد شخصیت او هم برای‌مان بگویید؟

در واقع عضویت در کانون نویسندگان ایران فقط محدود به نویسندگان ادبیات به معنای کلاسیک خودش نیست، اما طبعاً آقای رئیس دانا با توجه به علایقی که به ادبیات هم داشته‌اند، کتاب‌هایی هم در مسایل غیر اقتصادی دارند. اخیراً دو کتاب در زمینه‌ی ادبیات منتشر کرده‌اند تحت عنوان «گفت‌آمدهایی در ادبیات» و همچنین «گفت‌آمدهایی در شعر ایران» که در هر دوی این کتب به زمینه‌های اجتماعی و سیاسی ادبیات، آن چیزی که خودشان ادبیات متعهد برمی‌شمرند اشاره می‌کنند. در کانون نویسندگان ایران ایشان بسیار فعال بوده‌اند. همان‌طور که مطلع هستید ایشان جزو هئیت دبیران کانون هستند و در دوره‌ها و مقاطع مختلف کانون نقش ویژه‌ای داشتند. همان‌طور که گفتم بارها از طرف نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی به همین دلیل بازخواست و احضار شدند و کارهایی از این دست کرده‌اند.
در سالگرد «قتل‌های زنجیره‌ای» یا در اعلامیه‌های مشترکی که کانون می‌داد، ایشان فرد فعالی بودند. در کل در حوزه‌های مختلفی مطالعه و کار کرده است. مثل اقتصاد شهری و مواد مخدر. ایشان مطالعه‌ی بسیار جامعی در زمینه‌ی اقتصاد مواد مخدر در غرب آسیا دارد. مثلا در مورد جهانی‌سازی، مشروطه و مشروطه‌خواهی و انقلاب مشروطه در ایران، چند مقاله‌ی مفصل دارند. کتاب دیگری که الان یادم آمد که فکر می‌کنم بدنیست به آن اشاره کنم، چند بحث و نظر است تحت عنوان «سوسیالیسم و آزادی» که کتاب خوبی است و بی‌ربط به اوضاع فعلی جامعه‌ی ایران نیست.


آخرین وضعیت این اقتصاددان در زندان چیست و چه تلاش‌هایی برای آزادی او در داخل و خارج از کشور از سوی کوشندگان حقوق بشر و فعالان سیاسی صورت گرفته است؟

برحسب آن چیزی که آقای رزافشان به‌عنوان وکیل رئیس‌دانا گفته است، ایشان در زندان اوین و تحت بازجویی هستند. کوشش ما به‌عنوان «کمپین آزادی رئیس دانا» که پس از دستگیری ایشان در پاریس تشکیل شده این است که با همراهی دوستان داخل و خارج از کشور و علاقه‌مندان، به یک برایند یا مخرج مشترک از ایده‌ها و نظرگاه‌های مختلف معطوف به حقوق بشر و آزادی بیان در ایران و متمرکز بر آزادی رئیس دانا برسیم. کارهایی که انجام شده است در واقع جلب نظر افکار عمومی ایرانیان و غیر ایرانیان اعم از دانشگاهیان و غیردانشگاهیان و علاقه‌مندان در داخل و خارج از کشور بوده است.
  کوشیده‌ایم طی بیانیه‌هایی اطلاع‌رسانی کنیم و خواست خودمان را دال بر آزادی ایشان مطرح کرده باشیم. امیدوار هستیم که این‌ کارها نتیجه دهند و سیستم قضایی ایران، صدای کوشندگان منادی حقوق بشر و آزادی بیان را تا اندازه‌ای بشنود و ایشان را، که به‌زعم ما هیچ جرم مشخص سیاسی ندارند، آزاد کنند. ایشان به عنوان یک صاحب‌نظر در دوره‌ی اخیر تنها اظهار نظر کرده‌اند. به نظر می‌رسد که او به خاطر اظهار نظر صریح و انتقادی نسبت به طرحی که در دولت اخیر ایران موسوم به « هدفمندی یارانه‌ها» اجرا شده است ، دستگیر شده اند. این اظهار نظر کارشناسی طبعاً جرم محسوب نمی‌شود. امیدواریم که این کارها نتیجه دهد و با حمایت دوستان در اقصا نقاط دنیا «کمپین آزادی رئيس دانا» بتواند تأثیرگذار باشد و ایشان آزاد شوند.


چشم و چراغ جنبش روشنفکری ايران

مسعود نقره‌کار


مسعود نقره‌کار
کانون نويسندگان ايران نمونه‌ی درخشانی برای بررسيدن و نقد جنبش روشنفکری ايران است. اين يادداشت کوتاه که به چرايی درخشان بودن اين نمونه اشاره دارد به پاس‌داشت شجاعت فريبرز رئيس‌دانا و ديگر اسيران در بند اين کانون نوشته شده استکانون نويسندگان ايران ,از نهادهای فعال و تاثير گذار جنبش روشنفکری, و نويد بيمرگی اين جنبش است. اين کانون, عليرغم لغزش ها وخطا ها, نماد آزاد انديشی و آزاديخواهی و شهامت روشن انديشانه است.
نزديک به ۴۲ سال است که اين نهاد دموکراتيک و مدنی اعدام, زندان,شکنجه ,سانسور, تهديد ,محروم سازی های اجتماعی و فردی , ضرب و شتم, لجن پراکنی و چرک زبانی گورزادهای تاريک انديش را با انديشه و بيان و قلم تحقير کرده است, تا آن حد که سياه انديشان حکومت اسلامی را حتی سنگ گور کانونيان ترسانده است. نگاه کنيد به سنگ مزار شاعرآزادی , شاملوی بزرگ , تا سيمای ترس خورده و در هم شکسته ی سياه انديشی را بهتر ببينيد.
در کتاب ها و مقاله های ام در باره کانون نويسندگان , به ويژه در مجموعه ی ۵ جلدی بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران , دلايلی که با اتکا به آن ها می توان کانون نويسندگان را نهاد و تشکلی روشنفکری دانست ,آورده ام . خلاصه شده ی آن را تکرار می کنم تا علل خصومت سياه انديشان با اين کانون تکرار شده باشد:
صدها روشنفکر فرهنگی وهنری ( و سياسی و فلسفی) از هنگام اعلام موجوديت کانون نويسندگان ايران بانی و سامان دهنده و از فعالين اين نهاد دموکراتيک و مدنی , و نيزهوادارو پشتيبان اش بودند و هستند. بنای گرد آمدن اين جمع اساسنامه ای دموکراتيک است که با اتکا به خرد جمعی اعضا در ده ها " ماده و تبصره", مسائلی همچون عضو گيری, حقوق و تکاليف اعضا, ارکان کانون و چگونگی امر انتخابات , منابع مالی و نحوه ی حيات درونی کانون را روشن کرده است . اين اساسنامه امکان پرسش اعضاء در باره فعاليت کانون و نيز پاسخ مسؤلين , و همچنين نقد و بررسی عملکرد کانون را مهيا ساخته است. اين مجموعه تلاش کرده اند , چه در درون کانون و چه در سطح جامعه, ديد انتقادی و پرسشگرانه در باره مسايل فرهنگی , هنری , اجتماعی و سياسی را گسترش دهند. در اين اساسنامه هيچ نوع محدوديت ايدئولوژيک ( و دينی و مذهبی) و سياسی برای عضو گيری مطرح نشده است. در واقع حضور پلوراليسم فکری- فرهنگی و هنری موجود در اين تشکل , و تنوع چشمگير اعضا ی کانون در تاريخ جنبش روشنفکری ما نمونه وار است. تلاش اين تشکل , و تک تک اعضای اش, کار فکری و قلمی برای درک و شناخت مقوله ی آزادی , و برداشتن گام های عملی در راه تحقق و نهادی کردن خواست های بر شمرده بوده است. پاره ای از اسناد کانون به ويژه متن " ما نويسنده ايم" , به عنوان يکی از متين ترين ,سنجيده ترين و جسورانه ترين اسناد تاريخ جنبش روشنفکری ايران , دريکی از خفقان آورترين شرايط سياسی و اجتماعی ميهنمان است , متنی که در آن برای نخستين بار بخشی از روشنفکران ميهنمان همراه با ارائه تعريف دقيق از خود و مشخص کردن حوزه فعاليت های شان خواست های شان را طلب کردند. در اين ميانه اما مهم ترين سند و راهنمای عمل کانون نويسندگان برنامه ها وهدف های کانون است که در بيان نامه ها ( منشور) کانون انعکاس يافته است :
الف- آزادیِ انديشه و بيان و نشر در همه‏ی عرصه‏های حياتِ فردی و اجتماعی بی هيچ حصر و استثناء حقِ همگان است. اين حق در انحصارِ هيچ فرد، گروه يا نهادی نيست و هيچ‏کس را نمی‏توان از آن محروم کرد.
ب - کانونِ نويسندگانِ ايران با هر گونه سانسورِ انديشه و بيان مخالف است و خواستارِ امحای همه‌ی شيوه‌هايی است که، به صورتِ رسمی يا غيررسمی، مانعِ نشر و چاپ و پخشِ آرا و آثار می‌شوند.
ج - کانون رشد و شکوفايی زبان‌های متنوع کشور را از ارکانِ اعتلای فرهنگی و پيوند و تفاهمِ مردمِ ايران می‌داند و با هر گونه تبعيض و حذف در عرصه‌ ی چاپ و نشر و پخشِ آثار به همه‌ ی زبان‌هایِ موجود مخالف است.
د - کانون با تک‌ صدايی بودنِ رسانه‌هایِ ديداری، شنيداری و رايانه‌يی مخالف است و خواهانِ چند‌صدايی شدنِ رسانه‌ها در عرصه‌های فرهنگی است.
ذ- حق طبيعی و انسانی و مدنیِ نويسنده است که آثارش بی هيچ مانعی به دستِ مخاطبان برسد. بديهی است نقدِ آزادنه حقِ همگان است.
ر- پاسخ کلام با کلام است، اما در صورت طرح هر گونه دعوايی در موردِ آثار، ارايه‌ ی نظرِ کارشناسی در صحتِ ادعا از وظايفِ کانونِ نويسندگان ايران است.
ز- کانون از حقوقِ ماد ی و معنوی، حيثيتِ اجتماعی و امنيتِ جانی، حرفه‌يی، شغلیِ نويسندگانِ ايران دفاع می‌کند.
س - کانونِ نويسندگانِ ايران مستقل است و به هيچ‌ نهادی (جمعيت، انجمن، حزب،سازمان و ...)، دولتی يا غيرِ دولتی، وابسته نيست.
ش- هم‌کاری نويسندگان در کانون با حفظِ استقلالِ فردی آنان بر اساسِ اهدافِ اين منشور است.
و- کانونِ نويسندگانِ ايران با اشخاص و نهادهايی که هم‌کاری با آن‌ها با اصول و مواضعِ کانون مغاير نباشد در
زمينه‌ی حقوق، اهداف و آرمان‌های مندرج در اين منشور هم‌کاری می‌کند.
خار چشم سياه انديشان
حکومت اسلامی هر آنچه می توانست کرد تا فاتحه خوان گور اين نهاد دموکراتيک و مدنی باشد . نتوانست. کانونيان عليرغم خطر اعدام , زندان و شکنجه , شجاعانه حق خويش و مردم شان طلب کرده اند, حقی که محمد مختاری , يکی از روشنفکران گرانقدر ميهنمان, اينگونه بيان اش کرده است :
"..... ما به عنوان يک صنف عمل می کنيم , خب حرفه ما " بيان" است, ما برای بهبود شرايط بيان و دفع موانع سر راه اساس کار و حرفه مان عمل می کنيم. خب اگر موانعی بر سر راه " بيان" وجود داشته باشد, صنف ما نمی تواند کارش را انجام بدهد.اگر آزادی بيان نباشد صنف ما چگونه بايد کار و عمل کند؟ما بايد دستاورد های کاری مان را تبادل کنيم, می بايد امنيت شغلی و معيشتی داشته باشيم , بنابراين ما نويسندگان اصولی را به عنوان اساس فعاليت صنفی و تشکل صنفی خود مطرح کرده ايم , که من برخی از آن ها را تکرار می کنم:
۱- دفاع از آزادی انديشه و بيان بی هيچ حصر و استثنا برای همگان در تمامی عرصه ها.
۲- مخالفت با هر گونه سانسور و مانعی که بر سر راه نشر و ارائه آثار وجود دارد, يعنی لغو هر گونه سانسور
۳- دفاع از حق مؤلف و...
خب اينها اساس کار صنف ماست , اما قدرت ها و حکومت ها , خواست های ما را ناديده می گيرند, برای تحقق شان مانع تراشی می کنند, و در معنای مورد نظر خودشان خواست های ما را سياسی می کنند. انها حقوق ما را سلب می کنند. ما از پايگاه صنفی خودمان خواستار حقوق مان هستيم, که سياسی شده است, البته آزادی يک امر سياسی است و آزادی بيان هم امری سياسی است اما اساس کار صنف ما همين است...."(۱)
و حکومت اسلامی محمد محتاری را به دليل بيان شجاعانه خواست های کانون خفه کرد به اين خيال که صدای آزاد انديشی و آزاديخواهی خفه کرده است. امروز اما "صدای آواز"(۲) محمد مختاری هم آوا با طنين صدای آزاديخواهی سعيد سلطانپور, جلال هاشمی تنگستانی , حميد رضوان, رحمان هاتفی , عطاءالله نوريان , حسين اقدامی ( صدرايی) ,غفار حسينی , محمد جعفر پوينده و محمد مختاری از حنجره سيمين بهبهانی , ناصر زرافشان ,علی اشرف درويشيان , فريبرزرئيس دانا و ده ها تن اعضای اين نهاد دموکراتيک و مدنی شنيده می شود.
".... که ما همچنان می نويسيم
که ما همچنان اينجا مانده ايم
مثل درخت که مانده است
مثل گرسنگی که اين جا مانده است.
ومثل سنگ ها که مانده اند
مثل درد که مانده است
ومثل خاک که مانده است
مثل زخم
مثل شعر
مثل دوست داشتن
مثل پرنده
مثل آرزوی آزادی
ومثل هر چيزی که از ما نشانه ای دارد....(۳)
******
۱- گفت و شنود با محمد مختاری , از کتاب بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران , جلد ۵ , مسعود نقره کار, انتشارات باران, سال ۲۰۰۲.
۲- " صدای آواز" , ويژه نامه ای که کانون در سوگ محمد مختاری و محمد جعفر پوينده منتشر کرد.
۳- محمد محتاری / از واگويه.

 

افزايش قيمت بنزين، افزايش تنش در تهران و اعتصاب خاموش

دِلفين مينوئی،نويسنده و خبرنگار روزنامه فيگارو در بخش خاورميانه، طی گزارشی در شماره ۲۹ دسامبر وضعيت تازه تهران را پس از افزايش قيمت ها به ويژه قيمت حامل های سوختی نظير بنزين و گازوئيل و در پی آن بالا رفتن تنش در سطح شهر تهران را مورد بررسی قرار داده و با نقل قول از يکی از رانندگان تاکسی در تهران مينويسد، تنها راه باقی مانده برای مردم،يک “اعتصاب خاموش” است .
خانم دلفين مينوئی که تحليلگری توانا در امور مسائل ايران شناخته ميشود  در ابتدای اين مقاله تحليلی نحوه اعلام،شروع و اجرای افزايش قيمتها در پی هدفمند کردن رايانه ها و با شاره ای کوتا به وضعيت اعتباری دولت محمود احمدی نژاد پس از انتخابات بحث برانگيز رياست جمهوری ايران در سال ۲۰۰۹ ،به زندگی روزمره مردم ايران و فشارافزايش يابنده معيشتی اشاره می کند و می نويسد شماری ازرانندگان تاکسی و کاميون آرام آرام دست از کارمی کشند. زيرا، با يک حرکت ودريک بامداد به ناگهان، با آزاد سازی قيمت، ها بهای هرليترگازوئيل نه برابر شده است، وديگر کالاها نيز با اين ترتيب با افزايش سرسامآور قيمت ها مواجه شده اند.
در ادامه اين گزارش ،يک راننده تاکسی های شهری به خبرنگار فيگارو ميگويد، تنها راهی که برای ما باقی مانده است اعتصاب در سکوت يا همان “اعتصاب خاموش” است.دلفين مينوئی می افزايد: حکومت تهران در پی نگرانی از واکنش مردم به گرانی ها درمقابل هريک از جايگاه های بنزين مامورين مسلح بسيج و نيروهای ضد شورش مستقر وتهديد کرده است که معترضين را به عنوان اغتشاشگران اقتصادی مورد محاکمه قرار خواهد داد. فيگارو در همين رابطه به دستگيری “فريبرز رئيس دانا” اقتصاد دان اشاره کرد ه که در ساعات پس اعلام اجرای قانون هدفمندکردن يارانه ها به سبب مصاحبه انتقادآميز وی با وسائل ارتباط جمعی برون مرزی دستگيرشد که تا امروز در زندان به سرمی برد.
منبع روزنامه فيگارو
برگردان : کيومرث إعطا