۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

مهمترین خبرهای روز چهار شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها



گفت‌وگو با منصور فرهنگ، کارشناس مسائل بین‏الملل و نماینده‏ی پیشین ایران در سازمان ملل متحد

احمدی نژاد بت شکنی می کند

مریم محمدی
طی ۲۴ ساعت گذشته، تقریباً تمامی نشریات فارسی‏زبان داخل و خارج از کشور، تیتر اول خود را به برکناری منوچهر متکی، وزیر خارجه‏ی ایران، اختصاص داده‏اند. زمزمه‏ی برکناری متکی، به‏ویژه پس از آن بر سر زبان‏ها افتاد که او در تابستان گذشته، با برگزیدن نمایندگان ویژه از جانب رئیس جمهور در وزارت خارجه، مخالفت آشکار کرد.
Download it 
Here!
اکثریت نمایندگان مجلس نیز که نسبت به گزینه‏های رئیس جمهور، به‏ویژه شخص مشایی ناخرسند بودند، جانب وزیر خارجه را گرفتند و خواهان پرهیز از موازی‏کاری در وزارت خارجه شدند.
خواستی که تقریباً به همین شکل از جانب آیت‏الله خامنه‏ای عنوان شد و احمدی‏نژاد را وادار کرد تا موقعیت برگزیدگان خود را در وزارت خارجه، از نماینده‏ی ویژه، به مشاور تقلیل دهد. گرچه اخبار رسمی هم‏چنان از احتمال برکناری متکی خبر می‏داد، اما شیوه‏ی برکناری او، در حالی‏که وی حامل پیام رئیس جمهور ایران برای رئیس جمهور سنگال بود و در خارج از کشور به‏سر می‏برد، نارضایتی فراوانی را برانگیخت و دولت را به شکستن عرف سیاسی متهم کرد.

منصور فرهنگ، کارشناس مسائل بین‏الملل
از سوی دیگر، گزینش علی‏اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، به عنوان سرپرست موقت وزارت خارجه، محل بحث و گفت‏وگوهای فراوان است. آیا این پیوند سیاست خارجی با مسئله‏ی انرژی هسته‏ای خواهد بود؟ آیا علی‏اکبر صالحی همان شخصی است که احمدی‏‏نژاد جست‏وجو می‏کند و در این سمت ابقا خواهد شد؟
این پرسش‏ها را با منصور فرهنگ، کارشناس مسائل بین‏الملل و نماینده‏ی پیشین ایران در سازمان ملل متحد در میان گذا‏شته‏ام.
منصور فرهنگ: از روز اول هم، متکی گزینه‏ی احمدی‏نژاد نبود. در اولین انتخابات ریاست جمهوری که احمدی‏نژاد انتخاب شد، متکی از آقای لاریجانی حمایت می‏کرد و در مبارزات انتخاباتی او فعال بود.
از شواهد و قراین نزدیک به شش سال گذشته‏ی رفتار و عملکرد آقای احمدی‏نژاد نیز می‏توانیم به این نتیجه برسیم که او در برخورد با وزرا و یا کسانی که به‏طورکلی با دولت او همکاری می‏کنند، تمکین بدون چون و چرا می‏خواهد. در شش سال گذشته اما به‏طور واضح دیده‏ایم که در موارد زیادی، آقای احمدی‏نژاد با آقای متکی درگیری داشته و تردیدی نیست که سخنرانی‏های احمدی‏نژاد در خارج از کشور، به‏هیچ‏وجه مورد رضایت کامل متکی نبوده است.
نکته‏ی اساسی به‏نظر من، در رابطه با سیاست داخلی این است که آیا احمدی‏نژاد این کار را در هماهنگی با آقای خامنه‏ای انجام داده یا تصمیم احمدی‏نژاد در برکنار کردن متکی، آن‏هم در زمانی که او در خارج از کشور است، برای رهبر جمهوری اسلامی هم شگفت‏انگیز است. این جالب‏ترین سئوال این ماجرا است.
پیش از آن‏که به این مسئله بپردازیم، آیا آن‏طور که منتقدان محمود احمدی‏نژاد می‏گویند، واقعاً در عرف دیپلماتیک، برکناری وزیری که در مأموریت خارجی به‏سر می‏برد، غیر معمول است؟
یک امر کاملاً غیرعرفی است. خصوصاً وقتی وزیر خارجه در یک مأموریت دولتی در خارج از کشور به‏سر می‏برد.
بنابراین برکناری متکی در زمانی که او در خارج از کشور است، نشان از خشم بی‏اندازه‏ی احمدی‏نژاد نسبت به او دارد. به احتمال بسیار زیاد در همین مدت اتفاقی افتاده و یا سخنی گفته شده که احمدی‏نژاد را عصبانی کرده است. طبق معمول تصمیم‌هایی که احمدی‏نژاد می‏گیرد، بسیار قاطع و بی‏محابا و بدون توجه به مصلحت‏اندیشی و حتی پیامدهای آنها است.
این هم یکی از آن نمونه‏هایی است که اگر احمدی‏نژاد اهل سیاست بود و در پی‏گیری اهداف خودش می‏خواست این‏کار را انجام بدهد، سعی می‏کرد در موقعیت آرام‏تری دست به این اقدام بزند. ولی هدف او نه تنها برکناری وزیر خارجه، بلکه به‏اصطلاح خودمان، کنف کردن و در واقع کوچک کردن این مرد در انظار عمومی ایرانیان و خارجیان بوده است.
آیا آیت‌الله علی خامنه‏ای در جریان این برکناری بوده‏اند یا نه؟ آیا اگر این حرکت در هماهنگی با او صورت می‏گرفت، مقدمات لازم رعایت نمی‏شد؟
به احتمال بسیار زیاد. این برای اولین‌بار نیست. در گذشته هم وقتی آقای احمدی‏نژاد وزیر اسبق کشور، پورمحمدی را برکنار کرد، آن هم بدون اجازه و هماهنگی با خامنه‏ای بود. موقعی که آقای مشایی را به عنوان معاون خود انتخاب کرد، آقای خامنه‏ای نامه‏ای به احمدی‏نژاد نوشت که احمدی‏نژاد شش روز به آن پاسخ نداد و وقتی دو تن از وزرای او، در جلسه‏ی کابینه سئوال کردند که چرا به نامه‏ی رهبر توجه نمی‏کند، احمدی‏نژاد آن دو وزیر را از سمت خود برکنار کرد.
این حرکت چه مفهومی در ساختار حکومتی دارد که گفته می‏شود ولی‏فقیه بالاترین قدرت است و حتی مهم‏ترین نقدها متوجه قدرت نامحدود رهبری می‌شود؟
این موقعیت بسیار جالبی در ایران است که در واقع، یک بت بزرگ در حال حاضر وجود ندارد که همه‏ی تصمیم‌ها و خواسته‏های او، بدون قید و شرط، اجرا بشود. مجریانی نیستند که بدون قید و شرط تمکین به بت بزرگ بکنند.
احمدی‏نژاد به احتمال بسیار زیاد، در درون دستگاه امنیتی و اطلاعاتی کشور حامیانی دارد، پایگاه اجتماعی‏ای دارد که آقای خامنه‏ای هم درگیری با احمدی‏نژاد و به‏طور کلی، نفی تصمیم‌های او را، در حال حاضر به صلاح خود و رژیم نمی‏بیند. احمدی‏نژاد با این اقدام خود، یک‏بار دیگر یک بت‏شکنی‏‏ در جمهوری اسلامی کرده است.
این وضعیت چه پیامدهای سیاسی‏ای، حداقل در داخل کشور خواهد داشت؟
در این‏جاست که ما واقعاً اطلاعات لازم را نداریم. اگر احمدی‏نژاد بر مبنای حمایت و توافق سران سپاه پاسداران و مأمورین اطلاعاتی و امنیتی کشور این کار را انجام داده است (که صددرصد در این ارگان‏های جمهوری اسلامی حامیان و هوادارانی دارد)، به‏احتمال بسیار زیاد، خامنه‏ای چاره‏ای جز پذیرش این تصمیم ندارد. چون مخالفت با احمدی‏نژاد در حال حاضر، به‏نوعی درگیری در درون رژیم می‏انجامد که برای هیچ‏کدام‏شان قابل تحمل نیست.
اختلاف‏های اساسی‏ در این‏جا وجود دارد که نه تنها برکنار کردن متکی، بلکه طرز برکنار کردن او، نشانی از عمق این اختلاف‌ها در درون رژیم ایران دارد که بر مبنای تجربیات گذشته، فقط با حذف یک طرف می‏تواند از بین برود. در حال حاضر، حذف احمدی‏نژاد برای خامنه‏ای و مجلس قابل تحمل نیست.
در صحبت‏های‏تان اشاره‏ای داشتید که در داخل کشور هم مطرح شده است و آن این‏که آیا منوچهر متکی در سنگال، گفتار یا رفتاری داشته‏ که این فرصت را برای محمود احمدی‏نژاد فراهم کرده است؟
من فکر نمی‏کنم. چون خود این مأموریت یک مأموریت رسمی است و حرف‏های کلی زدن در این مأموریت‏ها تأثیر ندارد. به‏احتمال زیاد، احمدی‌نژاد از میان گفت‏وگوهایی که متکی با دیگران داشته و یا نامه‏هایی که نوشته، سند، مدرک و دلیل خاصی برای انجام غیرعرفی این کار دارد که بعد وقتی مورد مؤاخذه و سئوال رهبر قرار می‏گیرد، حداقل از نظر خودش بتواند توجیهی داشته باشد. ما این را نمی‏دانیم.
تردیدی نیست که در درون گروه‌‏ها و جناح‏های رقیب در داخل ایران، گفت‏وگوها و سخنانی هست که اینها طبق سنت آخوندی و قومی قدیم، هیچ‏وقت آنها را روی کاغذ نمی‏آورند. ولی از نظر احمدی‏نژاد صددرصد دلیلی بوده که بخواهد به رهبر ارائه بدهد که چرا به این شکل غیر منتظره، وزیر خارجه‏ی خود را کوچک و کنف کرده است.
در گزینش سرپرست برای وزارت خارجه چه پیامی هست؟ آیا این به معنای ادغام سیاست خارجی در سیاست هسته‏ای ایران است؟
به‏خودی خود این نیست. جوی را که احمدی‏نژاد در دنیا درست می‏کند، تصویری از نیت و اولویت‏های ایران دارد که ارتباطی حتی به خامنه‏ای و شورای امنیت ملی ندارد. در این رابطه، احمدی‏نژاد به برنامه‏ی خودش ادامه می‏دهد.
آقای صالحی کوچک‏ترین تجربه‏ای در دیپلماسی ندارد. متکی سفیر ایران در ترکیه و ژاپن بود و طی هشت سالی که در خارج از کشور به عنوان سفیر کار می‏کرد، تجربیات زیادی در رابطه با روابط بین‏المللی و دیپلماسی آموخته بود و به‏هرحال در شش سال گذشته هم، حداقل از نظر رسمی و اداری، اعمال و رفتار او غیر متعارف و غیر معمول نبود، ولی ویژگی اصلی صالحی این است که او بدون قید و شرط به احمدی‏نژاد تمکین می‏کند.
علی‌اکبر صالحی، به‏خصوص طی سال‏هایی که با سازمان انرژی اتمی کار می‏کرد، به نوعی به میانه‏روی شهرت دارد و در واقع، امضا کننده‏ی قرارداد ایران با ان‏پی‏تی هم هست و بیشتر متمایل به رهبری است تا احمدی‏نژاد. اینها باعث نمی‏شود که او هم نتواند با محمود احمدی‏نژاد ادامه بدهد؟
من فکر نمی‏کنم که صالحی امضا کردن قراردادی را از جانب خودش انجام داده است. او این کار را صددرصد به تصمیم شورای امنیت ملی و فرد رهبر انجام داده است. از گذشته‏ی او از نظر دیپلماسی نیز چیزی نمی‏دانیم.
ولی واقعیت امر این است که این به‏اصطلاح تغییر و تبدیل‏ها در وزارت خارجه، کوچک‏ترین تأثیری در سیاست خارجی ایران ندارد. برای این‏که آن سیاست خارجی در چهارچوب رابطه‏ی رهبر، رئیس جمهور و شورای امنیت ملی گرفته می‏شود.
سئوال اساسی‏ای که این‏جا وجود دارد، این است که ببینیم خود خامنه‏ای به این تصمیم واقعاً غیرمترقبه‏، چه عکس‏العملی نشان می‏دهد.




خانواده های جان باختگان عاشورای 88 در مصاحبه با روز:

خون فرزندان ما می جوشد


خانواده های سید علی موسوی حبیبی، مصطفی کریم بیگی، شهرام فرج زاده طارانی و شبنم سهرابی در مصاحبه با"روز" اعلام کردند که با گذشت یکسال از شهادت فرزندانشان، عاملان شهادت آنها معرفی نشده و به شکایات آنها رسیدگی نشده است.

سید علی موسوی حبیبی، خواهر زاده میرحسین موسوی است که ظهر عاشورای سال گذشته در خیابان شادمان هدف گلوله قرار گرفت و در بیمارستان سینا جان باخت.
شهرام فرج زاده و شبنم سهرابی، دو جان باخته ای هستند که خودروی نیروی انتظامی از روی آنها رد شد و صحنه جان باختن آنها را جهانی به نظاره نشست.
 مصطفی کریم بیگی نیز جوان 26 ساله ای بود که در روز عاشورا جان باخت؛ او را در حالیکه گلوله ای به پیشانی اش اصابت کرده بود، از بالای پل کالج به پایین پرت کردند.
اولین سالگرد شهادت این 4 نفر فرا میرسد که به گفته خانواده شهرام فرج زاده، حکومت روزنامه ها را از درج آگهی تسلیت و آگهی مربوط به زمان برگزاری مراسم برای آنها منع کرده است.
خانواده کریم بیگی نیز به "روز" گفته اند که نه تنها به شکایت آنها رسیدگی نشد بلکه خانواده آنها به شدت مورد تهدید و تحت فشار قرار گرفته اند.
ترور سید علی موسوی برای فشار آوردن به میرحسین موسوی
خدیجه موسوی خامنه، مادر شهید سید علی موسوی در آستانه سالگرد شهادت فرزندش از عدم معرفی قاتل فرزندش می گوید.
او پیشتر نیز از مسکوت ماندن  قضیه شهادت فرزندش به "روز" گفته بود.
سید علی موسوی، 43 سال سن داشت و خواهرزاده میرحسین موسوی بود. او ظهر روز عاشورا در خیابان شادمان توسط سرنشینان یک پاترول مشکی هدف گلوله قرار گرفت.
براساس گزارش ها روز عاشورا حوالی ساعت ۱ تا ۲ بعدازظهر یک اتومبیل پاترول مشکی رنگ با چهار سرنشین لباس شخصی با سرعت هرچه تمام‌تر به سمت مردمی که در خیابان شادمان حضور داشتند یورش برد؛ ابتدا دو نفر را زیر گرفت و از روی یکی از آنها به طور کامل رد شد، نفر کنار راننده هم که مسلح به کلت بود، در طول حرکت، چند گلوله به سمت مردم شلیک کرد و سپس طول خیابان شادمان را به همین صورت طی کرد، دور زد و به سمت خیابان آزادی برگشت.
آقای موسوی در همین منطقه و در حالی از ناحیه سینه ، هدف گلوله قرار گرفت که به گفته خانواده اش از چند روز قبل به صورت تلفنی  تهدید شده و از سوی افرادی تحت تعقیب بود.
خدیجه موسوی خامنه، مادر سید علی موسوی در آستانه سالگرد جان باختن فرزندش به "روز" می گوید: وقتی می گویند سربازان گمنام امام  زمان، فلانی را در هوا گرفتند چطور در عرض یکسال نتوانستند قاتل پسرم را معرفی کنند؟ آمدند و گفتند که ظرف 15 روز قاتل را معرفی میکنیم اما یک سال گذشت و هیچ خبری نشد. خودشان میدانند قاتل چه کسی بوده و صد در صد شناسایی شده است؛اگر قوه قضائیه درست کار میکند، یکسال از شهادت علی گذشته، قاتل او را معرفی کند.
او با طرح این سوال که "آن روز اسلحه دست چه کسانی بوده"؟ میگوید: این چیزی نیست که ندانند. دست آدم های معمولی که اسلحه نبود. خودشان میدانند چه کسی بوده ،چه نیتی از قبل داشته و حساب شده علی را انتخاب کرده و به شهادت رسانده است.
خانم موسوی می افزاید: همه میدانند که این قتل، یک ترور بوده و یک بچه بی گناه که خصوصیاتش زبانزد خاص و عام بود، ظهر عاشورا شهید شد. علی یک شهید است و بالاتر از این چی میخواهیم؟ همین به ما ارامش میدهد که او ظهر عاشورا شهید شد.
از خانم موسوی می پرسم گفته می شود فرزند شما را برای فشار آوردن به برادرتان مورد هدف قرار دادند نظر شما چیست؟ خانم موسوی پاسخ میدهد: فکر میکنم به خاطر آقای موسوی بوده و میخواستند به او فشار بیاورند. اما آیا اسلام گفته که ظلم را ببینید و سکوت کنید؟ چنین نیست؛ در اسلام نگفته اند که ظلم پذیر باشید. آقای موسوی هم نمی توانستند ظلم را تحمل کنند. کاری هم نکرده اند مثل بقیه مردم،  اعتراض داشتند و ما هم اعتراض داریم و قبول نداریم که در مقابل ظلم ساکت بمانیم. وقتی مسلمان هستیم نباید ظلم پذیر باشیم و اعتراض داشتیم به دروغ ها و کاری که شده بود.
خانم موسوی می افزاید: زمانی بود که ما در خانه مان، مرد نداشتیم؛ همه را به جبهه فرستاده بودیم ، اینقدر پای کشورمان و نظام ایستاده بودیم. الان هم آرامش من از این است که بچه ام ظهر عاشورا شهید شد. او یک شهید است و بالاتر از این چه چیزی است؟
مادر سید علی موسوی سپس تاکید میکند که: "درد زیاد است و خیلی حرف داریم که بزنیم اما قصد ندارم فعلا حرفی بزنم؛ تنها این را می گویم که چطور می شود یکسال بگذرد و ضارب علی که حتی دیده اند  چگونه نشانه رفته، معرفی نمی شود؟ چرا؟ مگر چکار کرده بود؟ بیایند جواب بدهند. ما انتظار داریم اگر عدالتی هست قاتل را معرفی کنند".
خانم موسوی درباره سرنوشت شکایت شان اشاره میکند که :"آخر به چه کسی شکایت کنیم، وقتی خودشان میدانند چه کسی بوده و با چه هدفی کشته و از قبل برنامه داشته. اما بگویند گناهش چی بوده"؟
او در پایان می گوید: انشاالله وضع مملکت درست شود و زندانیان آزاد شوند.
تهدید خانواده مصطفی کریم بیگی در آستانه سالگرد
شهنار اکملی، مادر مصطفی کریم بیگی نیز در آستانه سالگرد درگذشت فرزندش از بی نتیجه ماندن شکایت و پی گیری هایشان برای معرفی قاتل او می گوید.
مادر مصطفی کریم بیگی می گوید: به شکایت ما که اصلا جوابی ندادند و این داغی است که فقط در دل ما است. در دل ما مادرها که بچه هایمان کشته شدند؛ هیچ اهمیتی هم داده نمی شود و هیچ ارزشی هم برای ما قائل نمی شوند.
او همچنین خبر میدهد که مراسم سالگرد فرزندش را روز 9 دی ماه برگزار خواهد کرد.
پیکر مصطفی کریم بیگی 23 دی ماه سال گذشته در حالی به خانواده او تحویل داده شد که یک سوراخ در سمت چپ پیشانی اش بود و پیکر او را کالبد شکافی کرده و از گردن تا زیر ناف او را دوخته بودند.
آقای کریم بیگی را در حالی از بالای پل حافظ به پایین پرت کرده بودند که از ناحیه پیشانی مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. پیکر او در امام زاده مهدی جعفر، در روستای جوقین از توابع شهریار به خاک سپرده شده است.
روز گذشته در شرایطی با خانم اکملی ، مادر مصطفی کریم بیگی صحبت کردم که یکشنبه هفته گذشته به اتفاق دخترش در بهشت زهرا بازداشت شده و تحت بازجویی قرار گرفته بود: به من گفتند «از جان دخترت بترس اگر دخترت را دوست داری». بعد هم زنگ زدند خانه و تهدید کردند. من از جان خودم نمی ترسم مریم هم نمی ترسد اما من تحمل داغ دیگری را ندارم. برای خودم واقعا از هیچ چیزی نمی ترسم اما دختر من در اوج جوانی اش است 22 سال دارد او باید زندگی کند مصطفی هم در اوج جوانی اش بود فقط 26 سال داشت او را از من گرفتند؛ دیگر تحمل داغ دیگری را ندارم. هنوز از نظر روحی حالم جا نیامده اما می گویم تا مردم بدانند.
روزیکشنبه سالروز تولد امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر، گوینده و مجری رادیو و تلویزیون بود که روز عاشورای سال گذشته جان باخت. خانواده تاجمیر، تولد فرزندشان را بر سر مزار او در حالی گرامی داشتند که مادران تعدادی دیگراز جان باختگان اعتراضات بعد از انتخابات سال گذشته از جمله خانواده های شهرام فرج زاده، رامین رمضانی، مصطفی کریم بیگی، سهراب اعرابی و مادران عزادار و تعدادی از مردم آنها را همراهی میکردند؛اما پایان مراسم آنها با هجوم نیروهای امنیتی و بازداشت تعدادی از مادران و حاضران همراه بود.
مادر سهراب اعرابی، مادر رامین رمضانی و مادر و خواهر مصطفی کریم بیگی بعد از بازجویی در همان محل آزاد شدند اما پدر رامین رمضانی و دو تن از مادران عزادار به بازپرسی شهر ری منتقل و برای آنها قرار بازداشت صادر شد.
مادر مصطفی کریم بیگی در این مورد توضیح میدهد: ما برای تولد امیر ارشد تاجمیر، سر مزار او رفته بودیم . از آن طرف هم سر مزار ندا و سهراب و رامین رفتیم. بعد توی مینی بوس بودیم که با اسلحه آمدند گفتند کیف هایتان را بگذارید زمین و موبایل هایتان را بدهید. بعد هم از ما بازجویی کردند و از ما عکس گرفتند گویا قاچاقچی یا قاتل هستیم و بعد تشکیل پرونده دادند و از ما تعهد گرفتند.
از خانم اکملی می پرسم بازجویی ها در مورد چه مساله ای بود و چه تعهدی از شما گرفتند؟ می گوید: از من تعهد گرفتند که با هیچ کسی در تماس نباشم. قبل از آن مجلس کوچکی در خانه ام گرفته بودم. می گفتند چرا این مجلس را گرفتی؟ گفتم شب جمعه بود و مادر سهراب اعرابی و مادر رامین رمضانی برای تسلای دل من آمده بودند. گفتند چرا راهشان دادی؟ جواب دادم در خانه من به روی همه باز است؛ شما هم بخواهید برای تسلا بیایید راهتان میدهم چه برسد به مادر رامین و مادر سهراب که هم درد من هستند. درد پیاده را پیاده می فهمد نه سواره، اتشی در دل من افتاده که خانم رمضانی و خانم اعرابی می فهمند چون مثل من هستند. بعد هم پرسیدم که آیا شما بچه دارید؟ آیا پدر هستید؟ بچه ای را بزرگ کرده اید؟ 9 ماه در شکمتان کشیده اید و به بار نشانده اید و از دست داده اید؟ سکوت کردند هیچ نگفتند.
مادر مصطفی کریم بیگی پیشتر در مصاحبه با "روز" گفته بود که خونبهای فرزندش آزادی ایران و زندانیان است. او اکنون با تاکید بر این مساله می گوید: مصطفی به خاطر وطنش رفت؛ می گفت باید خون ما بریزد تا همه چیز درست شود. او آزادیخواه بود، عضو هیچ دسته و حزب و گروهی نبود، فقط آزادیخواه بود و هر سال سالگرد 18 تیر می رفت. می گفت اگر جنگ شود اولین کسی هستم که به خاطر کشورم خواهم رفت. راه و هدفش همین بود. تا وقتی که مصطفی به هدفش برسد برای من زنده است و باز می گویم زندانیان را آزاد کنید تا من از خون بچه ام بگذرم.
خانم اکملی می افزاید: جسم مصطفی  پیش من نیست اما روحش پیش من است. من با مصطفی زندگی میکنم. هفته گذشته هم در همان بازجویی مصطفی بود که به من کمک کرد. حضور داشت و من حضورش را کاملا حس میکردم. او همیشه پشتیبان من ، پدرش و خواهرش بود. به همه هم گفته ام که مصطفی ستون خانه ام بود، ستون مردمش شد و خونش را به مردمش اهدا کرد. وقتی گفتم خون بهای بچه ام آزادی ایران و زندانیان است شعار ندادم، هدف مصطفی را گفتم. من آدمی سیاسی نبوده ام و نیستم اما الان زبان مصطفی هستم. مادر همه شهدا زبان بچه هایشان هستند، مادر سهراب ، زبان سهراب است و مادر رامین، زبان رامین و خوب میدانم که خون مصطفی می جوشد و یک روز دامن قاتلانش را خواهد گرفت.
مادر مصطفی کریم بیگی درباره مراسم سالگرد شهادت فرزندش می گوید: روز عاشورا مراسم نمی گیرم. در اصل 6 دی سالگرد شهادت مصطفی است و ما 9 دی ماه مراسم می گیریم. مصطفی اما دو روز شهادت دارد یکی روز عاشوراست و یکی 6 دی ، دقیقا مثل تولدش که دو روز بود مصطفی روز مبعث دنیا آمده بود و به همین خاطر اسمش را مصطفی گذاشته بودیم و من هر سال دو روز در سال به او تبریک می گفتم یکبار در روز مبعث و یکبار هم در 21 اردیبهشت و همیشه می خندید، شهادتش هم شد دو روز در سال و اکنون دقیقا یکسال است  که من صدای مصطفی را نمی شنوم، خنده هایش را نمی شنوم ، صدای نفسش را نمی شنوم و ........
آگهی تسلیت هم برای شهدای عاشورا ممنوع شد
اولین سالگرد شهادت شهرام فرج زاده، روز پنج شنبه، ظهرعاشورا، ساعت 3 در قطعه 304  بهشت زهرا برگزار خواهد شد.
راحله فرج زاده ، خواهر شهرام فرج زاده به "روز" میگوید که خانواده او برای برای سالگرد شهادت فرزندشان قصد داشتند در روزنامه همشهری آگهی بزنند اما به آنها گفته شده که "اجازه ندارید برای کشته شدگان روز عاشورا هیچ گونه آگهی منتشر کنیم".
شهرام فرج زاده، روز عاشورا توسط ماشین نیروی انتظامی زیر گرفته شد و فیلم کشته شدن این جوان 35 ساله به سرعت بر روی اینترنت قرار گرفت. به گفته شاهدان عینی و براساس فیلم منتشره،یک خودروی نیروی انتظامی شهرام را زیر گرفت و خودروی دیگری که آن نیز متعلق به نیروی انتظامی بود از روی شهرام رد شد.persian/news/newsitem/article/-008206467c.html
لیلا توسلی، شاهد له شدن شهرام فرج زاده زیر چرخ های ماشین نیروی انتظامی به دلیل شهادت دادن این جنایت به دو سال حبس محکوم شد و اکنون در زندان اوین به سر می برد.
و اکنون در آستانه سالگرد شهادت شهرام فرج زاده، خواهر او به "روز" می گوید که به شکایت آنها برای معرفی قاتل یا قاتلان رسیدگی نشد: "علیرغم پی گیری های خانواده و بخصوص برادرم که خیلی پی گیری کرد و به چند وکیل هم پول داد اما هیچ جوابی ندادند، فقط او را سر دواندند.
اومی افزاید: در حالیکه فیلم شهادت شهرام موجودست و همگان آن را دیده اند اما منکر شدند و به ما گفتند ماشین شخصی به شهرام زده است در تلویزیون هم گفتند ماشین نیروی انتظامی بوده اما دزدی بوده است.ما غیر از دروغ چیزی از آقایان نشنیده ایم اما اکنون با گذشت چند ماه، انگار که اصلا چنین پرونده ای وجود ندارد و هیچ کسی پاسخگو نیست.
 از خانم فرج زاده که پیشتر در مصاحبه با "روز" از جزئیات شهادت برادرش سخن گفته بود درباره دختر شهرام فرج زاده می پرسم؛  میگوید: آوا امسال مدرسه رفت. او با اینکه گاهی به سر خاک پدرش میرود اما برخی اوقات می پرسد پس بابا کی می آید؟ هنوز تصور درستی از مرگ ندارد و همین باعث شده از نظر روحی خیلی به هم بریزد و ضربه بخورد. یکبار سر خاک میخواهد خاک ها را کنار بزند و دست پدرش را بگیرد و می گوید پدرش مرده و یکبار می پرسد پدرش کی خواهد آمد و .........
خواهر شهرام فرج زاده می افزاید: با کشتن یک نفر، خیلی چیزها را در زندگی ما کشتند. خیلی زخم ها زدند به همه ما که التیام ناپذیر است. خیلی از ارزش ها، خیلی از استعدادها و خیلی از احساسات را کشتند و کشتن بچه هایی چون شهرام تنها کشتن یک جسم و یک فرد نبود.
او سپس به فشارهایی که بر خانواده های جان باختگان سال گذشته وارد می آورند اشاره میکند و می گوید: همیشه محرم ، پرچم سبز سر در خانه هایمان بود اکنون سخن گفتن از پرچم سبز و عاشورا هم خطرناک شده و وحشت دارد. آدم باورش نمی شود که به کجا رسیده ایم؟ شاید واقعا اخرین سنگر سکوت باشد که ما حتی به خواهرم که مدام به بهشت زهرا می رود می گوییم احتیاط کند؛ به خاطر دو فرزند کوچکش احتیاط کند چون پدر و مادرم زخمی هستند و دیگر توان زخم دیگری را ندارند. مادرم همیشه می گوید اگر مرا دوست داری دعا کن زودتر بمیرم؛ یعنی مرگ برایش قابل پذیرش تر و قابل تحمل تر از شرایط فعلی است  و باورش نمی شود پسر جوانش زودتر از خودش رفته باشد؛ از طرفی نگران نوه هایش، بچه هایش و دختر شهرام است. شهرام برای مردمش رفت و خون داد و حال حتی زدن پرچم سبز و روبان سبز بر سر خاکش جرم است و .....
شکایت هم فایده ای ندارد
مادر شبنم سهرابی نیز به "روز" می گوید که هیچ یک از پی گیری های او برای معرفی قاتل و قاتلان فرزندش نتیجه ای نداشته است.
شبنم سهرابی، زن 34 ساله ای است که ظهر روز عاشورا توسط خودرو نیروی انتظامی زیر گرفته شد و شاهدان عینی این صحنه را چنین بازگو کردند: "ماشین نیروی انتظامی با سرعت به شبنم برخورد کرد و بعد از چندین بار رد شدن از روی شبنم، او را زیر چرخ هایش له کرد".
مادر شبنم سهرابی پیشتر به "روز" گفته بود که: "رفتم دادسرای جنایی و گفتم میخواهم شکایت کنم و بدانم چه کسی دختر مرا زیر گرفته است. چگونه توانسته است چندین بار از روی دختر من رد شود و آیا اسم او را می توان انسان گذاشت؟ اما گفتند همین چیزهایی که میگویی که بچه ات اینگونه شده و.... شکایت است؛ تو برو ما پی گیری میکنیم. برگشتم اما بعد از آن بارها رفته ام دیگر اجازه ورود به دادسرا به من نمی دهند. هر بار می گویند شماره تلفنت را بده حاج آقا خودش به شما زنگ میزند. و من تا به حال بیش از ده بار شماره داده ام اما نه تماسی می گیرند و نه اجازه ورود به دادسرا را به من میدهند. تا به حال هم نه کسی به من سر زده و نه کسی در این مورد سئوالی کرده است".
او اکنون نیز تنها به این بسنده میکندکه: "هیچ جوابی که ندادند، نه شکایت فایده ای دارد نه چیزی، یکسال گذشت و شبنم رفت و من ماندم با نگین، نوه ام که بوی شبنم را میدهد".
سایر جان باختگان عاشورای 88
امیر ارشد تاجمیر، جهان بخت پازوکی، شاهرخ رحمانی، مهدی فرهادی راد و علی راسخی نیا ، دیگر جان باختگان روز عاشورا هستند که خانواده های آنها به دلیل فشارهای امنیتی از مصاحبه با رسانه ها پرهیز کرده اند.
امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر از مجریان و گویندگان پیش کسوت رادیو و تلویزیون بود. او 25 سال داشت  و روز عاشورا پس از آنکه توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شده، جان باخت.
پیکر امیر ارشد تاجمیر، 12 دی ماه در قطعه 302 بهشت زهرا در حالی به خاک سپرده شد که تنها پدر و مادرش اجازه حضور در خاکسپاری را در حضور انبوهی از ماموران امنیتی  یافتند.
شاهرخ رحمانی ، دیگر جان باخته روز عاشورا است که او نیز توسط خودروی نیروی انتظامی و در چهارراه ولیعصرزیر گرفته شد.
آقای رحمانی ، 25 سال داشت و در قطعه 213 بهشت زهرا به خاک سپرده شده است. به خانواده او گفته بودند که شاهرخ رحمانی بر اثر تصادف کشته شده اما در گواهی فوتی که به خانواده او دادند نوشته بودند "علت مرگ بعدا تعیین می شود".
محمدعلی راسخی نیا هم بر اثر اصابت گلوله در روز عاشورا جان باخت. او 44 سال داشت و درتاریخ 9 دی ماه در قطعه 304 بهشت زهرا به خاک سپرده شده است.
جهان بخت پازوکی نیز در قطعه 304 بهشت زهرا به خاک سپرده شده است. او 58 سال داشت و تاکنون عکس یا جزئیاتی از نحوه شهادت او منتشر نشده است.
اما مهدی فرهادی راد که38  سال داشت از دیگرجان باختگان روز عاشورا است که فیلمی از جان باختن او در اینترنت منتشر شده است. مزار او نیز در قطعه 302 بهشت زهرا است.
براساس فیلمی که منتشر شده آقای فرهادی راد از ناحیه سر و سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.



واکنش ها به برکناری متکی:

نامیمون و غیرقابل توجیه

برکناری ناگهانی منوچهر متکی از وزارت امور خارجه، واکنش های زیادی را در محافل خبری و سیاسی داخل و خارج از ایران به دنبال داشته است.واکنش هایی که اغلب آنها متوجه نوع برکناری وزیر امور خارجه توسط محمود احمدی نژاد بوده نه اصل برکناری او.
منوچهر متکی، روز دوشنبه 22 آذر (برابر با 13 دسامبر) پس از 5 سال و نیم حضور در سمت وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی  برکنار شد و علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی با حفظ سمت، جای او را گرفت.
در سال های گذشته همواره بحث برکناری یا استعفای متکی از وزارت خارجه در رسانه ها و محافل سیاسی ایران مطرح بوده اما به نظر می آید آنچه باعث شده برکناری او توسط این رسانه ها و حتی نمایندگان مجلس "ناگهانی" و "شوکه کننده" ارزیابی شود،  این است که متکی هنگام برکناری برای ابلاغ پیام رسمی رئیس دولت به رئیس جمهور سنگال در این کشور آفریقایی به سر می برد.
همین مسئله هم باعث شد که احمد توکلی، نماینده اصولگرای تهران و رئیس مرکز پژوهش های مجلس، این اتفاق را "بسیار نامیمون" بداند و حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان آن را "غیرقابل توجیه" عنوان کند.
اختلافات میان منوچهر متکی و برخی نزدیکان احمدی نژاد مانند اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی در ماه های گذشته و همزمان با انتصاب "نمایندگان ویژه رئیس جمهور" در مناطق مختلف بین المللی، شکل علنی به خود گرفته بود.
رسانه های حامی محمود احمدی نژاد از بدو انتخاب متکی به عنوان وزیر امور خارجه در دولت نهم، او را "مهره" علی لاریجانی در دولت اصولگرا می دانستند. متکی در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، از مسئولان ارشد ستاد انتخاباتی لاریجانی بود.

"عقلانیت در کشور حاکم نیست"

در همین حال، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز از بررسی برکناری متکی در جلسه این کمیسیون خبر داد.
اسماعیل کوثری با انتقاد از نحوه برکناری متکی به خبرگزاری فارس گفت: "وی در سنگال و در حین انجام مأموریت کاری بود که حکم بر‌کناری‌اش صادر شد."
احمد توکلی، از نمایندگان شاخص مجلس هم در واکنش به برکناری وزیر امور خارجه گفته :"این اقدامات موجب سخیف شدن جایگاه وزارت امور خارجه و به خطر افتادن امنیت شغلی مدیران ارشد می شود."
او در مصاحبه با خبرگزاری مهر، برکناری وزرا را حق قانونی رئیس جمهور دانسته اما در عین حال افزوده: "نحوه برخورد احمدی نژاد و شیوه برکناری وی {متکی} نادرست است."
به گفته توکلی: "نحوه برخورد آقای احمدی نژاد در گذشته نیز تکرار شده است و به تذکراتی که در این زمینه به ایشان داده شده توجهی ندارد."
رئیس مرکز پژوهش های مجلس با تاکید بر اینکه «در تغییر مدیران ارشد باید شان آنها حفظ شود» پیام این نوع برکناری وزیر امور خارجه به کشورهای خارجی را در این دانست که :"ثبات ناشی از عقلانیت در کشور حاکم نیست و اراده یک فرد است که حاکمیت می کند و هر وقت هر کاری بخواهد می کند."
توکلی با انتقاد شدید از نحوه برکناری متکی، گفت: "رئیس جمهور  زمانی اقدام به برکناری متکی کرده است که وی به عنوان پیغام بر رئیس جمهور به کشور سنگال رفته است و این بدان معناست که رئیس جمهور برای فردی که پیام خودش را به کشور دیگری برده است احترام قائل نیست و حتی این احترام را قائل نبوده است  که بگذارم این فرد پس از انجام ماموریتش برگردد و بعد وی را عزل کنم."
علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دیروز به سایت "خبرآنلاین" گفته بود که خبر برکناری متکی را از خبرنگار این سایت شنیده است.
او حتی از خبرنگار خبرآنلاین پرسیده بود: "مگر آقای متکی در حال حاضر در سفر نیستند، یعنی در شرایطی که ایشان به ماموریت فرستاده شدند، حکم برکناری صادر شده است؟"
قدرت علیخانی از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس هم به سایت "فرارو" گفته که "متکی به بدترین شکل ممکن برکنار شد."
به گفته او «دنیا به خاطر رفتاری که با وزیر خود می‌کنیم به ما می‌خندد.»
حشمت الله فلاحت پیشه، رییس کمیته روابط خارجی مجلس شورای اسلامی نیز در خصوص نحوه اعلام خبر تغییر منوچهر متکی وزیر امور خارجه گفت: "نوع تغییر خلاف عرف بود و ما منتظر روشنگری رییس جمهور در این باره هستیم."
حشمت الله فلاحت پیشه در واکنش به اعلام خبر تغییر وزیرخارجه در شرایطی که وی در سفر خارجی کاری به سر می برد به خبرگزاری مهر گفت: "کسی که به عنوان نماینده رسمی کشور در ماموریت است اینکه در محل ماموریت برکنار شود کاری خلاف عرف است و در عرف بین الملل این روش برخورد جایگاه ندارد."
محمد کرمی راد، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، نیز گفت باید جابجایی منوچهر متکی با قدری تامل و رایزنی‌های بیشتر انجام می‌شد.
به نوشته خبرگزاری "خانه ملت" (ارگان مجلس شورای اسلامی) وی افزود: "آقای متکی در امور خارجه، عملکرد خوبی داشت و از تعهد، و پیگیری‌های جدی و اهتمام لازم برای پیگیری امور کشور برخوردار بود."

واکنش وزارت خارجه: "جزو طبیعت کار"

در همین حال سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به سئوال خبرگزاری مهر که از او درباره نحوه تغییر متکی در شرایطی که در ماموریت خارجی به سر می برد پرسیده بود، این مسائل را "جزو طبیعت کار در مسئولیت های اجرایی" عنوان کرد.
به گفته رامین مهمانپرست "مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی تا زمانی که مسئولیت برعهده دارند برای انجام آن مسئولیت ها به صورت خستگی ناپذیر تلاش می کنند."
او همچنین با بیان اینکه سیاست های خارجی جمهوری اسلامی در "سطوح بالا" تعریف می شود، وزارت امور خارجه را تنها "مجری" این سیاست ها خواند و گفت که با تغییر متکی، تغییری در این سیاست ها از جمله مذاکرات با گروه 1+5 بر سر پرونده هسته ای ایران ایجاد نخواهد شد.
نکته مورد اشاره سخنگوی وزارت خارجه توسط وزیر امور خارجه ایالات متحده هم مورد تاکید قرار گرفته است.
هیلاری کلینتون در واکنش به برکناری وزیر امور خارجه ایران، گفته که "این مسئله تاثیری در سیاست خارجی این کشور ندارد."
وزیر خارجه آلمان هم گفته است "عزل وزیر خارجه ایران نباید تغییری در روند مذاکرات اتمی ایجاد کند."
به گزارش خبرگزاری فرانسه، گیودو وسترویله افزوده :"مذاکرات آغاز شده و صرفنظر از ترکیب سیاسی (در ایران)، باید ادامه پیدا کند."
سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین علی اکبر صالحی سرپرست جدید این وزارتخانه را "فردی اندیشمند، فرهیخته، متدین و آشنا با اصول دیپلماتیک و چهره ای مورد احترام" خواند.
ریاست بر دانشگاه صنعتی شریف، سرپرستی هیات نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان بین المللی انرژی اتمی و معاونت دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی از مسئولیت های صالحی پیش از بر عهده گرفتن ریاست سازمان انرژی اتمی بوده اما او هیچ سابقه ای به عنوان دیپلمات در ارکان مختلف یا مرتبط با وزارت امور خارجه ندارد.

کیهان و رمزگشایی از نقش رحیم مشایی

روزنامه های امروز تهران به صورت دسته جمعی، خبر برکناری وزیر امور خارجه را در صفحه نخست خود منعکس کردند. اکثر آنها از عناوینی مانند "ناگهانی" در توصیف این اتفاق استفاده کردند.
اما در میان تمام این روزنامه ها، واکنش روزنامه کیهان به برکناری متکی از همه بیشتر جلب توجه می کرد.
این روزنامه با انتشار مطلبی با عنوان "با کدام توجیه؟!" به قلم حسین شریعتمداری، از نحوه برکناری متکی به شدت انتقاد کرد و آن را "خلاف عرف شناخته شده سیاسی" دانست.
شریعتمداری همچنین به صورت تلویحی، رئیس دفتر احمدی نژاد را به عنوان مقصر اصلی برکناری متکی معرفی کرد.
مدیرمسئول کیهان در این خصوص با اشاره به مخالفت آیت الله خامنه ای با انتصاب نمایندگان ویژه احمدی نژاد در سیاست خارجی، نوشت: "پس از تأکید رهبرمعظم انقلاب بر اجتناب و پرهیز دولت از موازی کاری در سیاست خارجی، رئیس جمهور محترم احکام صادره را لغو و مسئولیت نمایندگان ویژه را به «مشاور» تغییر داد. ولی سه روز قبل، آقای اسفندیار رحیم مشایی حامل پیام رئیس جمهور به ملک عبدالله پادشاه اردن بود. این مأموریت آقای مشایی با جایگاه رسمی وی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور همخوانی چندانی ندارد و به پست و جایگاه «مأمور ویژه» شبیه تر است شاید این مأموریت با اعتراض آقای متکی روبرو شده باشد!"
شریعتمداری با "شتابزده" خواندن برکناری متکی، به طعنه نوشته است: "در هیچ رساله ای به رئیس جمهور محترم توصیه نشده است که مثلا مستحب است وزیر امور خارجه در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی عزل شود و تاخیر در برکناری او تا پایان تاسوعا و عاشورا، کراهت داشته و خلاف احتیاط است!"
وی نحوه برکناری وزیر امور خارجه را "اهانت آشکار به شخصیت وزیر عزل شده" دانسته و افزوده است: "عزل آقای منوچهر متکی در حالی که وی به عنوان وزیر امور خارجه در ماموریت رسمی خارج از کشور به سر می برد، این توهم را در اذهان عمومی و طرف های خارجی پدید می آورد که کدام ضرورت و مسئله فوری و فوتی در کار بوده است که آقای دکتر احمدی نژاد حتی درنگ یک روزه یا چند ساعته برای عزل وزیر خارجه کابینه خویش را هم جایز ندانسته و نه فقط حکم عزل او را صادر کرده است بلکه لازم دیده خبر مربوط به صدور این حکم را بلافاصله در اختیار رسانه ها نیز قرار دهد!"
نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان، عزل یک وزیر در حال ماموریت، آنهم ماموریت خارجی وزیر خارجه، را "نشانه بروز ناگهانی اخلال در سیاست خارجی" کشور دانسته و نوشته است این مسئله "این تلقی را در پی خواهد داشت که یکی از رخدادهای اخیر سیاست خارجی کشور- روی واژه اخیر تاکید می شود- رضایت رئیس جمهور را به دنبال نداشته است."
شریعتمداری سپس با اشاره به اختلافات متکی با رحیم مشایی، تصریح کرده :"شایسته تر آن بود که ریاست محترم جمهوری لااقل تا بازگشت آقای متکی از مأموریت خارج کشور، صدور حکم عزل ایشان را به تأخیر می انداختند، تا خدای نخواسته تصور نشود رئیس جمهور محترم تاب کمترین انتقاد به رئیس دفتر خویش را ندارند."


منصوره شجاعی در مصاحبه با شبکه پنج تلویزیون فرانسه

دفاع از حقوق زنان، مبارزه ای علیه سرکوب و خفقان

کامی ساره
منصوره شجاعی پس از دستگیری در اوایل سال ۲۰۱۰ از ایران خارج شده است. او شخصیت بزرگی در دفاع از حقوق زنان ایرانی به شمار می رود. خانم  شجاعی یکی از موسسین مرکز فرهنگی زنان  در تهران  و یکی از اعضای مؤسس کمپین یک میلیون امضاء وخواستار لغو قوانین مهجور و تبعیض گرا علیه زنان است.

به نظر شما مهم ترین مشکلی که برای پیشرفت حقوق زنان در ایران باید هرچه سریعتر حل شود چیست؟
از یک طرف، آزادی زندانیان سیاسی است که برای حقوق بشر مبارزه می کنند. و ازطرف دیگر، ایجاد تغییر در قوانین تبعیض آمیز علیه زنان. شخصاً فکر می کنم که فوریت در آزادی انتخاب پوشش نیز وجود دارد. شاید مسخره به نظر برسد، ولی این مسأله گام اولیه در آزادی است.
زمانی که زنان را به داشتن حجاب مجبور می کنند، مشکلاتی برای آنان به وجود می آورند. امروز زنان ایرانی بسیاری هستند که به دلیل بدحجابی مورد تعرض و خشونت های نیروی انتظامی قرار گرفته اند. ولی در سال ۱۹۳۶ در زمان رضاشاه، زنانی که برای کشف حجاب مورد حمله قرار می گرفتند موهای خود را می پوشاندند. اینها دو طرف یک سکه اند. این خود زن است که باید نوع پوشش خود را انتخاب کند. زمانی که بدن زن از این مسایل رهایی یافت، خود زن هم می تواند از بقیه مسایل رها شود.

شما چگونه کمپین یک میلیون امضاء را که امروز به یک جنبش اجتماعی بسیار قدرتمند تبدیل شده آغاز کردید؟
این کمپین در سال ۲۰۰۵ زمانی که دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی درحال اتمام بود آغاز شد. ما به عنوان اعضای گروه مدافع حقوق زن به نام "با هم فکر کنیم"، می خواستیم حکومت را در مورد مسأله رییس جمهور به چالش بکشیم. این همان کاری بود که اعظم طالقانی در سال ۱۹۹۷ با کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری انجام داده بود.
با توجه به اینکه در قانون اساسی ما رییس جمهور با واژه مبهم "رجل" تعریف شده، که در عربی به معنی مرد یا شخصیت شناخته شده است، آیا یک زن می تواند در جمهوری اسلامی رییس جمهور شود یا خیر؟
ولی در راستای این مسأله دیدیم که درواقع باید تمامی قوانین تبعیض آمیز علیه زنان تغییر پیدا کنند. به همین دلیل اولین فراخوان را دادیم و در حدود هزار دختر و زن ایرانی در برابر دانشگاه تهران تجمع کردند. این جنبش ازنظر زمانی کوتاه بود، زیرا نیروی انتظامی وارد عمل شد و تجمع کنندگان را متفرق کرد. ولی برای اولین بار در جمهوری اسلامی خواسته های زنان در فضای عمومی پدیدار شد.

شما چگونه توانستید در ادامه مبارزه تان، آن هم در حکومتی چنین نظامی و پلیسی، موفق شوید؟
پس از این گردهمایی یک عکس العمل سرکوب گرایانه علیه فعالان حقوق زنان در دستور کار قرار گرفت و پس از اوت ۲۰۰۵ که محمود احمدی نژاد رییس جمهور شد، شدت یافت. فعالان بسیاری دستگیر شدند، مورد بازجویی قرار گرفتند، و در بازداشت ماندند. در جریان روز زن در ۸ مارس ۲۰۰۶، زنان و مردان ایرانی که در یکی از پارک های تهران تجمع کرده بودند از سوی نیروی انتظامی مورد حمله قرار گرفتند. برخی، از جمله یکی از شعرای بزرگ کشور، خانم سیمین بهبهانی، مجروح شدند.
ولی زمانی که در سال ۲۰۰۶ خواستیم سالگرد تجمع مان در برابر دانشگاه تهران را گرامی بداریم، به خشونت دولت احمدی نژاد پی بردیم. یک هفته قبل از این رویداد، تهدیدهایی دریافت کردیم: "اگر در این روز تجمع کنید، به سوی شما شلیک خواهد شد." با این حال ما تصمیم گرفتیم یک تجمع عمومی تشکیل دهیم. نیروی انتظامی به زور وارد عمل شد و ۸۰ نفر را دستگیر کرد. این مسأله مانع آن نشد که ما ۲۰۰ امضای اولیه را جمع آوری کنیم و سپس به طور رسمی کمپین یک میلیون امضاء را آغاز کردیم. 

شما چگونه توانستید ازطریق این کمپین جامعه مدنی را آگاه سازید؟
هدف ما یک هدف دوجانبه بود: اعمال فشار روی قانونگذار برای به دست آوردن اصلاحات قضایی و ایجاد یک شبکه عظیم از زنان. ما تصمیم گرفتیم از حضور خانم شیرین عبادی، وکیل و برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳، در کمپین استفاده کنیم تا او یک جزوه آموزشی از نابرابری هایی که برخی قوانین میان زنان و مردان به وجود آورده اند آماده کند. جزوه ای که سپس چاپ و زیر مانتوهایمان توزیع کردیم.
خواسته های ما کاملاً قضایی بود و هیچ گونه ایدئولوژی ای در آنها وجود نداشت. به همین دلیل بود که موفق شدیم یک ائتلاف عظیمی از زنان را گرد هم آوریم: فعالان مسلمان و مؤمن، فعالانی که سکولار بودند و حتی فعالانی که به خدا عقیده نداشتند...
ما همچنین کلاس هایی برگزار کردیم تا بتوانیم زنان را نسبت به مسایل قضایی و حقوق زنان آگاه سازیم. همه چیز را به صورت مخفی و در خانه های یکدیگر برگزار می کردیم. مردان همسران و خواهران خود را همراهی می کردند تا علی رغم تبلیغات دولت نشان دهند که این جلسات برای رواج فساد و هرزگی برگذار نمی شوند. ما با چندین هزار نفر در تهران و دیگر مناطق شهری دیدار داشتیم. ولی خطرات روز به روز بیشتر می شد. یک بار نیروهای انتظامی وارد یکی از کلاس هایی شدند که من اداره می کردم و در حدود ۲۰ نفر دستگیر شدند.

این جنبش چه تغییراتی در جامعه ایران به وجود آورده است؟
ازنظر قضایی، چند تغییر و تحول انجام شده. قانونگذار نتوانست وانمود کند که صدای زنان را نمی شنود. او اظهار داشت که سن ازدواج دختران ۱۳ سال خواهد بود، زیرا تعداد دخترانی که در سنین کمتر ازدواج می کردند زیاد بود. حق تکفل کودک برای زنان مطلقه نیز تا حدودی تغییر کرد.
ولی بیش از هر چیز ما موفق شدیم که وجدان جامعه را بیدار سازیم. سخنرانی هایی که در مورد تساوی زن و مرد برگزار می شد، به خوبی بر جامعه مدنی و نهادهای حکومتی تأثیر گذاشت. در زمان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، زنان به اهرمی برای بیان خواسته ها تبدیل شدند. شعار ما این بود: "ما به خواسته های زنان رأی می دهیم." حکومت نیز فهمید که جنبشی سازمان یافته از زنان وجود دارد که هر لحظه ممکن است واکنش نشان دهد و به پا خیزد.

آیا پس از انتخاب مجدد و مناقشه آمیز احمدی نژاد، جنبش زنان که از کمپین یک میلیون امضاء ریشه گرفته بود به جنبش معترضان وارد شد؟
زنان بسیاری در تظاهرات اعتراض آمیز شرکت کردند. شجاعت آنان مثال زدنی بود، همان طور که دیدید ندا چگونه به شهادت رسید. ولی پس از همه رویدادهایی که اتفاق افتاد، این طور احساس کردیم که گردهمایی در میدان های عمومی شهر و بیان خواسته های مربوط به حقوق زنان چندان موضوع روز نیست. با این حال، برخی تلاش کردند تا شعارها را زنانه کنند. درحقیقت، جنبش زنان که ما ساخته بودیم، به گروه های مختلفی تقسیم شد. برخی به جنبش سبز نزدیک شدند، برخی دیگر تصمیم گرفتند یک جنبش مسالمت آمیز را آغاز کنند.

و شما، شما تصمیم گرفتید چه کنید؟
من پس از تظاهرات های گسترده، در ایجاد "کمیته همبستگی زنان علیه خشونت اجتماعی" مشارکت کردم. این کمیته دو هدف دارد: مبارزه علیه خشونت های دولتی و خشونت هایی که در سطح جامعه به ویژه علیه زنان انجام می شود. اکنون وقت آن رسیده که با صدای بلند و رسا این فرهنگ ایران را که اعمال خشونت را برای نهادینه کردن عدم خشونت مشروع می داند مورد انتقاد قرار دهیم.

آیا اتخاذ این موضع می تواند مثمر ثمر باشد و به هدف برسد؟
اینها ایده ها و ایده آل های ما هستند که باعث می شوند تا ما به تحرک درآییم. در اینجا با یک روند طولانی مدت روبرو هستیم. برخی از مسایل می توانند خیلی سریع به تحقق برسند، مانند به دست آوردن حق طلاق. ولی برخی از مسایل هستند که به زمان بیشتری نیاز دارند، مانند قطع خشونت علیه زنان.
منبع: شبکه ۵، ۹ دسامبر



مقاله لوس آنجلس درباره تنش های منطقه ای

تهران، واشنگتن و آسيای میانی

هيلی سويتلند 
ارمنستان خود را در منطقه ای با جو غيردوستانه می بيند که در آن،  مناقشه 20 ساله نظامی با آذربايجان بر سر مالکيت منطقه قره باغ،  همچنان ادامه داشته است. اين کشور از ديرباز روابط حسنه ای با ايران،  روسيه و ايالات متحده داشته است.  ارمنستان برای دفاع از خود،  جلب سرمايه و مناسبات تجاری به هر سه کشور اتکا دارد.
اما ريشه مشکلات به دو سال پيش باز می گردد،  زمانی که سرويس اطلاعاتی آمريکا متوجه شد ارمنستان به انتقال محموله موشک های بلغاری به ايران دست زده است. اين اطلاعات در اسناد منتشر شده ويکی ليکس از متن مکالمات وزارت خارجه آمريکا در دسامبر 2008 مشهود است.
بعدها اين تسليحات در جريان دو حمله تروريستی شبه نظاميان شيعه که منجر به کشته شدن يک سرباز و زخمی شدن شش سرباز آمريکايی ديگر در عراق شد،  يافت شدند. اين اطلاعات نيز در متن مکالمات ژانويه 2009 از سفارت ايالات متحده در يمن بدست امده است.
واشنگتن از ارمنستان توضيح خواسته بود و ارمنستان نيز متوجه وخامت اوضاع شده بود.
کشورهای کوچک جنوب قفقاز شامل ارمنستان،  آذربايجان و گرجستان،  خود را در مخمصه ميان دو کشور ايران و آمريکا می بينند. بر اساس متن مکالمات منتشر شده از سوی ويکی ليکس،  ايران می تواند براحتی در هر يک از اين سه کشور مشکل آفرينی کند و آمريکا نيز به آنها فشار وارد می کند تا روابط خود با جمهوری اسلامی را قطع کنند.
هر سه کشور با مشکل جدايی طلبان داخلی و کشمکش های قومی دست و پنجه نرم می کنند و اين مشکلات می تواند با دخالت خارجی به راحتی شعله ور شود.
الهام علی اف رئيس جمهوری آذربايجان نيز در همين مخمصه گرفتار آمده است. هرچند ظاهراً وی مايل به همکاری با ايالات متحده جهت منزوی ساختن ايران است،  اما يکی از اسناد منتشر شده مربوط به فوريه 2010 نشان می دهد وی از دشمن تراشی با همسايه بزرگ و کينه توز خود بسيار هراسان است.
علی اف به ديپلمات های آمريکايی گفته است "نا آرامی در آذربايجان رو به افزايش گذاشته است" وی گفت ايران "نه تنها به تجهيز مالی گروه های افراط گرای اسلامی و تروريست های حزب الله مشغول است"،  بلکه به تنش های دينی در نخجوان،  منطقه جدا افتاده از آذربايجان دامن می زند و سبب به راه افتادن تظاهرات در باکو و در مقابل سفارتخانه های آذربايجان در ساير کشورها شده تا تصوير علی اف را به عنوان فراد وابسته به اسرائيل در تلويزيون خود نشان دهد.
علی اف و المر محمد ياروف وزير خارجه آذربايجان در مورد اينکه آذبايجان "هدف" حملات ايران قرار بگيرد ابراز نگرانی کرده اند. هر دوی آنها گفته اند مرزهای آبی اين کشور در دريای خزر مکان احتمالی اين حملات هستند.
گرجستان نيز به نوبه خود در مخمصه گرفتار است. دو سال پيش بود که روابط اين کشور با ايران بر سر تن دادن مقامات گرجستان به درخواست آمريکا برای تحويل يک شهروند ايرانی- آمريکايی به اتهام قاچاق،  پولشويی و دسيسه چينی قطع شد.
با برداشتن مانع رواديد،  برقراری پرواز مستقيم ميان تهران و تفليس و توافق دو کشور برای اجرای طرح های کوچک تجاری،  جهانگردی و زيرساختی  در سال 2010 از دامنه تنش ها ميان دو کشور کاسته شده است. اين رويکرد خود نگرانی واشنگتن را برانگيخت.
بر اساس يکی از اسنادی که در وب سايت های روسی و گرجی ذکر شده اما در بانک اطلاعات ويکی ليکس به چشم نمی خورد،  ريچارد هالبروک ديپلمات ارشد آمريکا قبل از سفر به جنوب قفقاز اظهاراتی داشته است. اين سند نشان می دهد گرجستان "برای کنترل روابطش با ايران تلاش می کند" اما از شکستن هر پلی که تهران را در به رسميت شناختن جدايی طلبان آبخازی و اوستيای جنوبی تشويق کند،  نگران است.
در اين سند آمده است: "گرجستان نمی تواند يک همسايه قدرتمند در جنوب و شريک عمده تجاری خود را برنجاند." اين احساسی است که به نظر می رسد در نزد ساير کشورهای جنوبی قفقاز نيز وجود داشته باشد.
ارمنستان از مدت ها پيش روابط نسبتاً خوبی با ايران داشته است و علت آن هم تا حدی به نياز وافر اين کشور به يک متحد منطقه ای است.
پس از انتقال محموله تسليحاتی از ارمنستان به ايران،  جان دی نگروپونته،  معاون وقت وزارت خارجه آمريکا در نامه ای محرمانه برای سرژی سرکيسيان،  رئيس جمهور ارمنستان درخواست کرد اجازه نظارت غيرمترقبه به بازرسان آمريکايی داده شود؛ در غيراينصورت،  اين کشور کوچک با قطع "کمک های آمريکا و محدوديت صادرات برخی کالاها" مواجه خواهد شد. 
هرچند سندی در دست نيست که نشان دهد ارمنستان از دستورات ايالات متحده پيروی کرده است،  اما مکالمات مربوط به ژانويه 2010 نشان می دهد گوريک هاکوپيان،  رئيس اداره امنيت ملی ارمنستان به سفير آمريکا در اين کشور اطمينان داده است که با درخواست های واشنگتن کنار خواهد آمد.
گزارش می شود که هاکوپيان گفته است: "ارمنستان مشکلات بسياری دارد و مايل به ايجاد مشکلات بيشتر نيست."
قطعاً ايالات متحده تحريمی عليه ارمنستان وضع نخواهد کرد.
منبع: لوس آنجلس تايمز- 11 دسامبر




دفاع جواد لاریجانی از دستگیری ها و وضعیت حقوق بشر در ایران

دموکراسی نمونه یا رکورددار زندانی مطبوعاتی

با گذشت كمتر از يك ماه از تصویب قطعنامه سازمان ملل علیه نقض حقوق بشر در ایران، محمدجواد لاریجانی در گردهمایی بررسی حقوق بشر در دوران معاصر که به مناسبت روز جهانی حقوق بشر در وزارت امورخارجه برگزار مي‌شد، تشکیلات سازمان ملل را به "آلودگی و مشروعیت بخشيدن به ترورهای اخیر" در ايران متهم كرد. مساله‌اي كه دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران معتقد است "لکه ننگ آن هرگز از دامن اين سازمان پاك نخواهد شد."
به گزارش خبرگزاري‌هاي دولتي، لاريجاني در سخناني كه در حاشيه اين مراسم در جمع  خبرنگاران ايراد كرده "ایران را تنها کشور دموکراتیک نمونه خاورمیانه" برشمرده است. دموكراسي ای كه وي اعتقاد دارد سال گذشته و در جريان حوادث پس از انتخابات، دولت‌هايي چون "آمریکا و انگلیس با وسعتی زياد" در آن "دخالت کردند" و "در جریان انتخابات، وقیحانه از روندی حمایت کردند که بعد معلوم شد کودتای انتخاباتی و به عبارتی کودتای مفتضحانه طراحی شده است که با همه قوا از آن پشتیبانی کردند."
لاريجاني در حالي كه از حركت‌هاي اعتراضي مردم با لفظ "حرکت غیرقانونی، خیانت و جنایت" ياد كرد، در اعتراض به حمايت گروه‌ها و سازمان‌هاي حقوق بشري گفت: "چرا باید حقوق بشر با براندازی و کودتا مساوی شود؟"
 وي حمايت از مخالفان و منتقدان نظام جمهوري اسلامي را "ظلم بزرگی به حقوق بشر" توصيف و در ادامه اضافه كرد:" البته من دفاع نمی کنم و مدعی نیستم که در هیچ نقطه کشور ما مشکل و نقض حقوق بشری صورت نمی گیرد و این ادعایی از هر کشوری و هر کسی بسیار احمقانه است. من می گویم ملت ما باید حق داشته باشد در کنار تجربه غربی، نظام مدنی با اندیشه اسلامی به وجود آورد و کشورهای غربی حق ندارند برای ما تصمیم بگیرند و یا از کسانی که باعث قتل شدند و کار خلاف قانون انجام دادند به اسم مدافعان حقوق بشر حمایت کنند."
وي در ادامه سخنان خود مدعي شد: "در تظاهرات پیش آمده در ایران 21 پلیس کشته شد و تنها 13 نفر از غیر نظامیان کشته شدند." نمونه اين ادعا از سال گذشته تا كنون بارها از سوي مقامات جمهوري اسلامي عنوان شده است. در حالي كه تا كنون هويت هيچ يك از بسيجيان و نيروهاي پليس کشته شده‌ي مورد ادعاي اين مقامات، طي حوادث سال گذشته مشخص نشده است. اما در طرف مقابل گروه‌هاي معترض تا كنون هويت بيش از 70 شهروند كشته شده در جريان اين حوادث را منتشر كرده‌اند. شهرونداني كه دستگاه‌هاي امنيتي و قضايي جمهوري اسلامي تقريبا تاکنون به پرونده قتل هيچ يك از آنان رسيدگي نكرده‌اند.
دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی  در همين حال از برخورد پليس انگليس با دانشجويان معترض با عنوان "شدیدترین شکل خشونت سرکوب" ياد مي‌كند. او در اين باره توضيح مي‌دهد " امروز پلیس انگلیس تمام نیروهای خود را به میدان آورده تا دانشجویان را سرکوب کنند در حالیکه نیروی پلیس ما اینقدرها هنرمند نیست. این نگاه دوگانه که کشورهای غربی همیشه پاک هستند و کشور ما ناقض حقوق بشر است دیدگاهی غلط است. امروز بهتر است انگلیس به حال خود بیندیشد که چرا موقعیتش در نظام بین الملل تنزل پیدا کرده و استراتژی آنها شکست خورده است."
 اين مقام بلند پايه جمهوري اسلامي، يك ماه پيش نيز قتل ندا آقاسلطان را به یک جاسوس بريتانيا نسبت داده بود. قتلي كه تا كنون در چند سناريوي مختلف از سوي مقامات ايراني و رسانه‌های نزدیک به آنها به خبرنگار بی‌سی‌سی، سازمان‌های جاسوسی غربی، آرش حجازی(پزشک حاضر در محل) و برخي ديگر منتسب گشته است.
 لاریجانی همچنین رسما اعلام می کند که: "خشونت در کشور ما بسیار کمتر از انگلیس، آمریکا و آلمان است و مسئله اعدام در ایران با دقت بیشتری نسبت به آمریکا مورد توجه قرار می گیرد." اين در حالي است كه كمتر از يك ماه پيش سازمان‌ها و نهادهاي حقوق بشري ايران را پس از چين، به عنوان كشوري كه بيشترين آمار اعدام را دارد معرفي كردند. آماري كه اگر  نسبت به جمعيت كشور سنجيده شود، آن‌وقت ايران با فاصله‌اي زيادتر حتي نسبت به چين در رتبه اول جهان مي‌ايستد. 
لاريجاني در قسمت ديگري از سخنان خود با حمله مستقيم به گروه‌هاي اصلاح‌طلب و فعالان حقوق بشر گفت: "در جریان فتنه سال گذشته عده ای از اصلاح طلبان به نوعی دست به کودتا زدند و غرب تحت عنوان دفاع از حقوق بشر از آنها حمایت کرد که به واقع این نوعی سوء استفاده است."
وي در توضيح مصاديق اين سو استفاده از "سلطه نظام فکری جهان و تحت فشار قرار دادن مردم توسط نظام سلطه، مستمسک قرار دادن دفاع از حقوق بشر در دفاع از تروریسم" نام برد.
او همچنين افزود: "در نظام کنونی به افراد نیز جایزه داده می شود که هیچ کاری برای حقوق بشر نکرده اند. برای مثال به عنوان سمبل حقوق بشر به خانم شیرین عبادی جایزه دادند که هیچ قدمی برای توسعه حقوق بشر بر نداشته است و سخنانی را بیان می کنند که وزارت خارجه آمریکا و انگلیس آن را اعلام می کنند و در واقع می توان گفت که او به یک کارمند دون پایه این کشورها تبدیل شده است."
لاریجانی همچنين درباره بازداشت نسرین ستوده به عنوان یک وکیل گفت: "باید توجه داشت زمانی که فردی وکالت یک متهم را به عهده می گیرد رفت و آمدهایش باید در راهروهای دادگاه باشد نه اینکه از پایتختی به پایتخت دیگر رفته و علیه جمهوری اسلامی مصاحبه کند."
لاريجاني البته توضيح داده كه ستوده "به دلیل امر وکالت مورد پیگرد قضایی قرار نگرفته است" چرا كه "او به خاطر تبلیغات علیه اسلام، نظام و تماس با گروه های تروریستی مورد پیگرد قانونی است. البته دادگاه باید به اتهامات وی رسیدگی کند."
نسرین ستوده كه وكالت برخي از زندانيان سياسي را برعهده دارد، از زمان بازداشت خود تا کنون دو بار در اعتراض به شرایط خود در زندان دست به اعتصاب غذا زده و در یک مرحله مدت ۹ روز در اعتصاب غذای خشک به سر برده است. ستوده از ۱۳ شهریور ۸۹ تا کنون در سلول انفرادی به سر می برد.
جواد لاريجاني در مورد وضعيت او گفته است: "هیچ فردی نه تنها به دلیل وکالت مورد پیگرد  قرار نمي‌گيرد، بلکه تمامی وکلا مورد احترام ما نیز هستند." با اين حال نسرين ستوده در تماس روز 15 آذر ماه با خانواده از "اعلام سنگین‌تر شدن جرم" خود به دلیل "انتخاب وکلایی که مورد قبول یا اعتماد دادگاه نیستند" خبر داد. محمد شريف ديگر وكيل برجسته دادگستري در ايران نيز مردادماه امسال بعد از اعلام حكم بدرالسادات مفيدي توسط دادگاه بدوي تهديد كرد "اگر شرايط به همين شكل باشد به اعتراض از كليه پرونده‌هاي خود كنار" خواهد كشيد. اعتراض او به اين مساله بود كه قضات دادگاه تقريبا هيچ توجهي به نقش وكلا در دفاع از موكلين خود و ارايه سند و مدرك توسط آنها ندارند. وي در همان روزها گفته بود: "وضعيت به شكلي است كه نقش وكلا در دادگاه‌ها صفر است."
لاریجانی در صحبت‌هاي خود درپاسخ به سئوالی درباره بحث سنگسار در ایران، "علم کردن مسئله سنگسار" را "سوء استفاده تبلیغاتی غربی ها" برشمرد و توضيح داد: "مطرح کردن بحث سنگسار یک تقلب و سوء استفاده از سوی غرب است. زیرا مسئله حقوق بشر فراتر از آن است که مجازات های داخلی در قوانین هر کشوری را مورد احاطه قرار دهد."
اين اما اولين بار نيست كه دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران اظهاراتي از اين دست را مطرح مي‌كند. در جنجال‌برانگيزترين نمونه از اين اظهارات، وي كمتر از يك ماه پيش در جريان رای گیری کمیته سوم مجمع سازمان ملل برای پیش نویس یک قطعنامه بر عليه ايران با اظهاراتي از اين دست سعي كرده‌بود تا مانع از راي آوردن اين قطعنامه شود. گر چه تلاش او در نهايت بي ثمر ماند ولي با استقبال گرم مقامات حكومتي و چهره‌هاي نزديك به جمهوري اسلامي همراه شد. به طوري كه برخي آن را به جلسه محاکمه غرب لقب دادند.
لاريجاني در آن جلسه گفته بود: "غربی ها از این عصبانی هستند که ایران نه تنها نمی خواهد یک کپی از دموکراسی امریکایی داشته باشد بلکه خودش یک نمونه منحصر به فرد دموکراسی خودش را ایجاد کرده است که بسیار موفق بوده است."
چندين سال است كه نهادها و سازمان‌هاي بين المللي مدافع حقوق بشر نسبت به وضعيت حقوق بشر و آزادي در ايران ابراز نگراني مي‌كنند، اما اين نگراني‌ها به گواه آمارها و گزارش‌هاي منتشر شده در يك سال و نيم اخير به شدت افزايش يافته است. هفته گذشته اعلام شد كه جمهوري اسلامي ايران در كنار چين، هر كدام با داشتن 34 روزنامه‌نگار زنداني بزرگترين زندان روزنامه‌نگاران در جهان هستند. ‌آماري كه در آن جمعيت كل كشورهاي مورد بحث جايي نداشت. چه آنكه ايران با جمعيت 70 ميليوني خود در مقابل چين يك ميليارد و دويست ميليوني به اين رتبه دست يافته است. با اين حال عمر اين گزارش چند روزي بيشتر نپاييد. چرا كه با دستگيري چهار روزنامه‌نگار ديگر در روزهاي اخير، جمهوری اسلامی از رقيب خود چين، در نقض حقوق بشر پيشي گرفت و به  بزرگترين زندان روزنامه‌نگاران در جهان تبديل شد.
همسر قابل: کسی را به اتهام دلسوزی و خیرخواهی به زندان نمی اندازند
جرس:
روز گذشته دادگاه انقلاب مشهد، آقای احمد قابل، نویسنده و  اسلام پژوه را، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اهانت به رهبری»، به بیست ماه زندان، سه سال ممنوع الخروجی از محل زندگی، سه سال ممنوع‌المصاحبه و سخنرانی و هم‌چنین جریمه نقدی و مصادرۀ کامپیوتر شخصی محکوم کرد.

آقای احمد قابل آذرماه سال ۸۸، در حالی که در حال عزیمت به شهر قم برای شرکت در مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و خرداد ماه ۸۹ پس از تحمل نزدیک به ۱۷۰ روز زندان، با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون ریالی آزاد شد. این اسلام پژوه، پس از آزادی موقت، طی مصاحبه های متعدد، خبر اعدام گروهی و فله ای زندانیان زندان وکیل آباد را منتشر کرد، تا اینکه اواخر شهریور ماه، مجددا پس از احضار به دادگاه انقلاب مشهد بازداشت شد.

به همین مناسبت "جرس" با خانم پاسدار، همسر آقای قابل در خصوص حکم صادره و اعتراضشان به این حکم به گفتگو پرداخته که متن آن در پی می آید:

خانم قابل دادگاه انقلاب مشهد امروز حکمی را برای آقای قابل صادر نمود لطفا بفرمایید حکم صادره و موارد اتهامی چه می باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز حکم قطعی برای حاج آقای قابل را صادر کردند و ما از طریق وکیل ایشان از این حکم با خبر شدیم. یکسال حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام، هشت ماه حبس به اتهام توهین به رهبری و چهار میلیون جزای نقدی، ممنوعیت ازهرگونه مصاحبه و سخنرانی در جمع بیش از سه نفر به مدت سه سال، عدم خروج از فریمان به مدت سه سال و ضبط وسائلی که از منزل برده اند.

آقای قابل و خانواده ایشان در دادگاه حضور داشتند؟

نخیر فقط خود قاضی بعد از مطالعه پرونده و گوش کردن سی دی سخنرانی ایشان این حکم را صادر کردند.

آیا بعد از اینکه این حکم صادر شد شما تماس یا ملاقاتی با آقای قابل داشتید؟

بعد از اینکه وکیل ایشان حکم را به من اطلاع دادند من هم بطور خلاصه از طریق تلفن به حاج آقا اطلاع دادم.

واکنش ایشان نسبت به این حکم چه بود؟

حاج آقا خودشان را برای هر حکمی آماده کرده بودند.

خود شما اعتراضی به این حکم دارید؟

اعتراض ما این است که حاج آقا اساسا جرمی مرتکب نشده اند که بخواهند ایشان را مجازات کنند و حکم برای ایشان صادر کنند. سخنرانی ها و نوشته های حاج آقا از روی خیرخواهی برای مسئولین و دلسوزی برای نظام بوده است و به وظیفه شرعی خودشان عمل کردند و تمام مطالبشان مستدل و مستند به مواد قانونی یا آیات و روایت بوده است. به خاطر همین، کسی را به اتهام دلسوزی و خیرخواهی که به زندان نمی اندازند. حالا این حکم بر چه اساسی صادر شده و چرا دوستان نظام باید در زندان باشند امری است که مسئولین باید پاسخگو باشند.

اعتراض دیگر ما ضبط وسائل از جمله لب تاپ است که لب تاپ حاج آقای قابل را آلت جرم اعلام کرده اند. من نمی دانم چگونه است که یک لب تاپ که تمام محتویاتش با آیات قرآن عجین شده است در جمهوری اسلامی به عنوان آلت جرم شناخته می شود؟ این واقعا جای تعجب دارد.

ایشان به چهار میلیون تومان جزای نقدی هم محکوم شده اند که برای من جای سوال دارد. حاج آقا یک جانباز هستند که در جبهه های جنگ حضور داشتند و هنوز ترکش ها در بدن ایشان است اما از بابت جانبازی یک ریال هم از این نظام دریافت نکرد. حالا ایشان بخاطر اینکه خارج از حصار زندان بتوانند زندگی کنند باید چهار میلیون تومان پول بپردازند؟

خانم قابل با توجه به اینکه ایشان هم اکنون در زندان بسر می برند آیا سندی که جهت وثیقه آزادی ایشان گذاشته شده بود از گرو در آمده است؟

نخیر، در حکم ایشان هیچ اشاره ای به آزادی این سند هم نشده است. در صورتی که طبق قانون یا خود حاج آقای قابل باید در زندان باشند یا وثیقه اشان در گرو باشد. حال با توجه به اینکه حکم هم صادر شده اما هیچ اشاره ای به آزادی این سند نشده است.

آقای قابل بعد از آزادی موقت ، خبر از اعدام خودسرانه و پنهانی زندانیان زندان وکیل آباد دادند و از وضعیت کشور انتقاد کردند شما فکر نمی کنیدعلت بازداشت مجدد و صدور حکم زندان و ممنوع الخروجی ایشان از فریمان به علت افشاگریی ها و حضور تاثیرگذارشان در عرصه سیاسی کشور باشد؟

روز بیست و هشتم شهریور که ایشان را احضار کردند و الان تقریبا سه ماه در زندان هستند، خود حاج آقای قابل گفتند که این برخوردها بخاطر افشای مسائل درون زندان بوده است.

ایشان در دادگاه دوم خطاب به قاضی گفتند که دیگر در دادگاه حضور پیدا نمی کنند، می توانید علت آن را توضیح بفرمایید؟

علت عدم حضور ایشان در دادگاه به خاطر رفتار ناشایست و نامناسب نگهبانان زندان بود که یکی از اعتراضات ایشان به بازرسی های بدنی و برخوردهای نامناسب و الفاظ و کلمات نامناسبی که مسئولین زندان رد و بدل می کردند، بود. علاوه بر آن هم ایشان گفتند حرفهای گفتنی را زده اند و دیگر به دادگاه نخواهند آمد.

یکبار هم ایشان را با دستبند به دادگاه آورده بودند؟

بله، زمان فوت آیت الله منتظری که ایشان را بازداشت کردند و در اولین جلسه دادگاه ایشان را با دستبند و پایبند به زندان آوردند که ایشان به این مسئله اعتراض کردند که همانجا قاضی اعلام کرد که دیگر ایشان را با دستبند و پایبند نیاوردند.

وضعیت جسمی آقای قابل چطور است؟

ایشان تحت درمان پزشک متخصص قلب هستند و دارو مصرف می کنند و وضعیت مناسبی از این نظر ندارند. داروها را هم ما از پزشک متخصص ایشان می گیریم و به زندان تحویل می دهیم تا به ایشان بدهند.

در پایان هرصحبتی که دارید بفرمایید.

قرآن سراسر "پیام" برای مسئولین است، من در برابر آیات قرآن چه صحبتی دارم که بگویم. چه در خصوص حاج آقا و چه در خصوص تمام مسائلی که اتفاق افتاده و افراد دیگری که بی گناه اسیر است. زمانیکه خداوند خطاب به پیامبر می فرماید: " فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ"  ای پیامبر به سبب رحمت خداست که تو با آنها اينچنين خوشخوی و مهربان هستی اگرتند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند. خوب اینقدر پیام این آیه واضح و روشن است که هر چشم بینا و گوش شنوایی آنرا "درک" می کند بنابراین دیگر چیزی برای گفتن من با قی نمی ماند. حالا هم این وضعیت کشور بستگی به مسئولین دارد، هرچقدر که بخواهند به مردمشان نزدیکتر باشند و بر دلها حاکم باشند باید اینگونه رفتارها و برخوردها برچیده شود.

جرس: در پی تشدید فشارها بر فعالان دانشجویی و مدنی و همچنین بازداشت های اخیرِ جمعی از روزنامه نگاران و دانشجویان، دو نهاد مدافع حقوق بشر، سرکوب روزنامه نگاران، دانشجویان و فعالان جامعه مدنی در ایران را محکوم کردند.
به گزارش رادیو اروپای آزاد دو نهاد فوق الذکر که در لندن مستقر می باشند و "فهرست سانسور" و "ماده نوزده" نام دارند، در بیانیه ای مشترک با اشاره به بازداشت چند تن از اعضای روزنامه اصلاح طلب شرق نوشتند، حکومت جمهوری اسلامی در آستانه عاشورا دور جدیدی از سرکوب را آغاز کرده است.
در بیانیۀ منتشر شده توسط این دو نهاد حقوق بشری، همچنین از گزارش ها درباره آزار و شکنجه زندانیان در ایران به شدت ابراز نگرانی شده است.
گفتنی است طی هفته ای که گذشت، بیش از هفتاد فعال دانشجویی، در جریان و بعد از مراسم روز دانشجو، در دانشگاهها و شهرهای مختلف از جمله تهران، شهرکرد و کرماشاه بازداشت و احضار شدند.
همچنین بالغ بر هفت روزنامه نگار بازداشت یا مشمول صدور احکام قضایی شدند.


حمله نیروهای امنیتی به یک مراسم عزاداری ۴۰ ساله

ظهر امروز ماموران امنیتی یا یورش به محل برگزاری مراسم تاسوعای حسینی  منزل هاشم صباغیان عزاداران شرکت کننده را متفرق کرده و مهندس صباغیان صاحبخانه و حجه السلام سلیمانی سخنران مراسم را بازداشت نمودند.
این مراسم حدود ۴۰ سال است که در منزل وی برگزار می شود و با اینکه   صباغیان از فعالان سیاسی مخالف شاه بود هیچ گاه به این مراسم عزاداری حمله نشده بود  یا ممانعتی صورت نگرفته  بود.
به گزارش خبرنگار کلمه نزدیک به بیست موتور سوار نیروی انتظامی و چندین ماشین و مینی بوس از ماموران در حالی که پرسنل شناخته شده وزارت اطلاعات از فاصله دور بر عملیات نظارت می کردند با حمله به مراسم تاسوعا و برهم زدن آن اقدام به متفرق نمودن شرکت کنندگان کردند.
همچنین مهندس صباغیان، عضو نهضت آزادی ایران و حجت الاسلام سلیمانی از اعضای مجمع مدرسین حوزه علمیه قم نیز توسط نیورهای امنیتی بازداشت شدند.
بنا بر گزارش رسیده تا لحظه مخابره خبر همچنان نیروهای امنیتی در محل حضور دارند و مانع توقف افراد و ناظران می شوند.

درخواست هنرمندان از نوری‌زاد برای پایان دادن به اعتصاب غذا + تصویر

در پی اعتصاب غذای محمد نوری زاد و وخامت وضعیت جسمانی وی، جمعی از هنرمندان و اهالی سینما ضمن دیدار با خانواده‌ی نوری‌زاد و اظهار همدلی و همدردی با شرایط ایجادشده برای این هنرمند متعهد، خواستار پایان گرفتن وضعیت بحرانی محمد نوری‌زاد شدند.
به گزارش کلمه، این هنرمندان همچنین در نامه‌ای خطاب به محمد نوری‌زاد، نسبت به سلامتی او که با اعتصاب غذای خشک به خطر افتاده، ابراز نگرانی کردند و خواستار آزادی و حضور دوباره‌ی او در کنار خانواده‌اش و خانواده‌ی سینما شدند.
بر اساس این گزارش، متن نامه هنرمندان به نوری‌زاد بدین شرح است:
محمد نوری‌زاد عزیز
ما نگرانیم و آرزومند. نگران سلامتی تو که با اعتصاب غذای خشک به مخاطره افتاده است و آرزومند آزادی و حضور دوباره‌ی تو در کنار خانواده‌ات و خانواده‌ی سینما هستیم.
۲۲ آذر ماه ۱۳۸۹
این نامه را رضا میرکریمی، مجتبی میرطهماسب، رخشان بنی‌اعتماد، جعفر پناهی، کیومرث پوراحمد، کمال تبریزی، کامپوزیا پرتوی، محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور، محمد رسول‌اف، مازیار میری، محمدرضا موئینی، حسن برزیده، منوچهر محمدی، مهناز محمدی، داوود رشیدی، محسن عبدالوهاب، ابراهیم سعیدی و بایرام فضلی امضا کرده‌اند.
گفتنی است محمد نوری‌زاد از ابتدای هفته جاری، در اعتراض به عدم رسیدگی به شکایت خود از ماموران وزارت اطلاعات و محکومیت خود او به خاطر این شکایت، آن هم در یک دادگاه سه‌دقیقه‌ای پر از توهین و تهدید، دست به اعتصاب غذا زده و در حال حاضر ممنوع الملاقات است. همسر او نیز در مصاحبه‌ها و نامه‌های اخیر خود، ضمن اشاره به عزم راسخ نوری‌زاد در تحقق تصمیمش، نسبت به جان او ابراز نگرانی کرده است.





ظالم، کمک کننده به ظلم و راضی به ظلم. هر سه در ظلم شریک‌اند

آیت‌الله صانعی در دیدار با خانواده محمد نوری‌زاد: ظالمان در همین دنیا، عذاب می‌شوند


سلول انفرادی با وضع نامناسب، خلاف شرع و حرام است
آیت الله صانعی در دیدار با خانواده محمد نوری‌زاد، آنها را به صبر و استقامت توصیه کرد و گفت: با صبر و توجه به اهداف عزیزانتان، ناراحتی آنها را کمتر کرده و طولانی مدت بودن احکام را برایشان آسان سازید و سعی کنید در هر صورتی به دیدار آنها شتافته و آنها را از نظر روحی تقویت کنید و هیچگاه کاری نکنید که مخالفان آنها خوشحال بشوند. ایشان همچنین تاکید کرد که ظالمان و خانواده ایشان و همه کسانی که در ظلم آنها شریک‌اند، در همین دنیا عذاب خواهند شد.
به گزارش کلمه، در ابتدای این دیدار، مادر و همسر نوری زاد به بیان گزارشی از وضعیت ایشان و ابراز نگرانی نسبت به وضعیت سایر زندانیان – به خصوص زندانیان زن و جوانان – پرداختند و نگاهشان پیش از هر چیز به نسل جوانی بود که در گوشه های زندان هستند، احکام سنگینی را تحمل می کنند و چاره ای جز پذیرش آن ندارند.
آیت الله صانعی نیز در ادامه این دیدار، ابتدا ایام شهادت اباعبدالله (ع) و یاران باوفا و صبورش را تسلیت گفت و سپس در رابطه با زندان و سلول انفرادی خاطرنشان کرد: «اینکه ایشان از وضعیت زندان شکایت داشته و گفته اند چرا یک روز سلول انفرادی، یک روز زندان محاسبه می شود، درست است و این جمله یادآور مطلبی است که چند سال پیش برخی معتقد بودند که یک روز زندان انفرادی، باید یک ماه حساب شود، اما متأسفانه به دلایل مختلفی اعمال نشد و بنده معتقدم که اگر وضعیت سلول نامناسب باشد، خلاف شرع است و اگر قصد، تنبیه زندانی است، همان که در زندان باشد کفایت می کند.»
به نوشته پایگاه اطلاع رسانی دفتر این مرجع تقلید، ایشان سپس به روایتی در این مورد اشاره کرد و گفت: «در روایت است که اگر فرد اسیری قرار است روز بعد اعدام شود، باید علاوه بر آب و غذا با او مدارا نموده و ناگفته نماند که ذکر آب و غذا خصوصیتی ندارد بلکه منظور آن است که تمام شرایطی مانند بهداشت، درمان، کتاب و قلم که برای زندگی یک انسان لازم است برای زندانی هم مهیا شود و اگر برای مجرم زندان تعریف شده، به این خاطر است که با دیگران تماس نداشته باشد، نه اینکه در سلولی باشد که نه هوا داشته باشد و نه هیچ گونه امکانات زندگی، و اگر چنین باشد به نظر بنده خلاف شرع و حرام است.»
این مرجع تقلید به وضعیت روحی و اثرات وضعی ظالمان پرداخت و با توجه به پیام قرآن گفت: «آنها قطع نظر از اینکه عذاب اخروی در انتظارشان است، در همین دنیا نیز دچار خسران و زیان می شوند و خانواده و فرزندانشان نیز گرفتار خواهند شد. قرآن هم می فرماید کسانی که در حق دیگران بد می کنند، این بدی در حق نسل آنها هم اثر می گذارد».
وی سپس با اشاره به اینکه باید خانواده و نزدیکان ظالمان آنها را از اعمال زشت خود بازدارند، افزود: «همان طور که قرآن فرموده، «وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً» (نساء/۹) در اثر ظلم ظالم، خانواده و فرزندان آنها روی آرامش و آسایش نخواهند دید؛ ممکن است طول بکشد، ولی پیام قرآن، روایات اهل بیت (علیهم السلام) و همچنین تجربه انسانی ثابت کرده که تحقق این موضوع از مسلمات است و در نهایت، فرزندان و بستگان آنها دچار خسران و ضرر خواهند شد و به دوستان و نزدیکانشان هم خواهد رسید، لذا آنها به خاطر خدا و به خاطر آرامش و آسایش خودشان تلاش کنند تا ظالمان دست از ظلم و ستم بردارند.»
آیت الله صانعی سپس این اثر وضعی را در ابعاد جامعه شناسی و روان شناسی مطرح و تأکید کرد: «اما من نظر قرآن را می گویم؛ زمانی خودم این اشکال را داشتم که فرزندان ظالمان چه تقصیری دارند، ولی بعداً متوجه شدم که این اشکال نسبت به فرزندانی که می فهمند و دارای تمیز هستند و می توانند آنها را منع کنند و جلوی ستمشان را بگیرند ولی از انجام وظیفه امتناع و خودداری می نمایند وارد نمی باشد چون مقصرند و در باره غیر از آنها هم در روایات جوابش آمده است و به هر حال قضیه همانطور که گفته شد یک حکم قطعی است و علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان بر آن تأکید نموده است.»
این مرجع نواندیش شیعه، با اشاره به روایتی دیگر در همین زمینه، گفت: «در باب ظلم، سه طایفه در ظلم شریک هستند: ظالم، کمک کننده به ظلم و راضی به ظلم. و در روایت آمده است که ((شرکاء ثلاثتهم)) یعنی سه نفر در ظلم شریک هستند. فکر نکنید که یکی کمتر و دیگری بیشتر عذاب و ضرر می بیند، مهم تر اینکه اگر خانواده ها چیزی به ستمکاران نگویند و آنان را گرفتار عذاب وجدان نکنند، در آخرت دو عذاب می بینند یکی رضایت به ظلم و دیگری عدم جلوگیری از آن. باز مهم تر اینکه در دنیا هم گرفتار همین امور و یا بدتر از آن می شوند.»
ایشان در پایان با اشاره به شهادت ابا عبدالله الحسین(ع) و صبر و استقامت حضرت زینب (س) فرمودند: «باید استقامت ورزید و با صبر و توجه به اهداف عزیزانتان، ناراحتی آنها را کمتر کرده و طولانی مدت بودن احکام را برایشان آسان سازید و سعی کنید در هر صورتی به دیدار آنها شتافته و آنها را از نظر روحی تقویت کنید و هیچگاه کاری نکنید که مخالفان آنها خوشحال بشوند. امام حسین (ع) به حضرت زینب (س) می فرماید که مواظب باشید که مبادا گرفتار شماتت دشمن شویم. پس وظیفه شما خانواده ها نیز صبر و استقامت است. در حق آنها دعا کنید و پناهگاهتان هم خدا باشد؛ هرچه درد دل دارید با خدا درمیان بگذارید و به ابی عبدالله و حضرت زینب اقتدا کنید و به آینده بیندیشید؛ یادتان باشد که حضرت زینب(سلام الله علیها) پس از آن همه مصیبت در مجلس یزید، خطاب به آنها فرمودند: “ما رأیت الا جمیلا”».




  احضار مهدی تاجیک به دادسرای زندان اوین

خبرگزاری هرانا - مهدی تاجیک دانشجوی ارشد دانشگاه تهران سه شنبه هفته جاری طی یک تماس تلفنی به دادسرای زندان اوین فراخوانده شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران(هرانا)، این فعال مطبوعاتی اردیبهشت ماه سال جاری طی حکمی که از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب صادر شده بود به 27 ماه حبس تعزیری و 30 سال محرومیت مطبوعاتی و سیاسی محکوم گردیده بود. این احضار در حالی صورت می پذیرد که بنا بر شنیده ها پرونده نامبرده هنوز در دادگاه تجدیدنظر بوده و تا هم اکنون حکم دادگاه تجدیدنظر به ایشان یا وکیلشان ابلاغ نشده است. هنوز از جزئیات این احضار اطلاع دقیقی در دست نمی باشد.
شایان ذکر است که تاجیک در حکم دادگاه بدوی به اتهام اجتماع و تبانی به دو سال حبس تعزیری و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به نود و یک روز حبس تعزیری و همچنین به جهت اهانت به رئیس جمهور به یک میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده است.
بنا بر نوشته برخی از سایت های خبری ، قاضی شعبه 26 دادگاه انقلاب در ادامه حکم صادره این فعال مطبوعاتی را به مدت 30 سال از حرفه خبرنگاری، تالیف کتاب، سخنرانی، مصاحبه، مقاله نویسی و حتی تحلیل سیاسی محروم نموده است. عضویت ، هواداری و همچنین فعالیت موثر در احزاب و گروههای سیاسی و به طور کل ورود به حوزه مسائل نظری سیاسی از مصادیق این ممنوعیت اعلام شده است.
این فعال مطبوعاتی سال گذشته در پی دستگیری های گسترده فعالین سیاسی ، پس از وقایع عاشورای حسینی در منزل خود بازداشت و چندین ماه در زندان به سر برده و سپس با فرا رسیدن سال جدید با قید وثیقه از زندان آزاد می گردد.
مهدی تاجیک کارشناس فیزیک هسته ای و دانشجوی کارشناس ارشد مطالعات آمریکا دانشگاه تهران می باشد. وی سابقه نویسندگی و خبرنگاری و همکاری با مطبوعات اصلاح طلب را نیز در کارنامه سیاسی خود دارد. این فعال سابق دانشجویی، پیش از این نیز در سال 1385 به جرم انتشار برخی مقالات خود و همچنین تاسیس یک گروه دانشجویی ، توسط نیروهای امنیتی دستگیر و ماهها در زندان 59 سپاه در بازداشت به سر برده است. وی در همان سال توسط دادگاه انقلاب به دو سال و نیم سال حبس تعزیری محکوم گردیده بود.
شایان ذکر است که احضار این فعال مطبوعاتی در حالی است که در روزهای اخیر شاهد بازداشت تعداد قابل توجهی از فعالین مطبوعاتی می باشیم . همچنین روز سه شنبه هفته گذشته (١۶ آذر – ٧ دسامبر)، سه خبرنگار روزنامه شرق و مدیرعامل آن روزنامه علی خدابخش، همچنین امیرهادی انواری، خبرنگار اقتصادی روزنامه های اصلاح طلب، توسط ماموران امنیتی دستگیر شدند، تا به خیل دهها روزنامه نگاری بپیوندند که طی ١٨ ماه اخیر (بعد از انتخابات ریاست جمهوری) دستگیر، روانه بازداشتگاه یا محکوم شده اند. هم اکنون ٣۵ روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی، در نقاط مختلف ایران تحت بازداشت یا در حال گذراندن دوران محکومیتی هستند، که قضات دادگاههای انقلاب و تجدیدنظر، تحت فشار و اِعمال نفوذ و تهدید نهادها و ماموران امنیتی، آنها را صادر کرده اند.


انفجار انتحاری در چابهار / تعداد کشته ها و زخمی ها به بیش از 50 نفر ميرسد

خبرگزاری هرانا - دادستان شهر زاهدان از وقوع عمليات "تروريستي" در چابهار خبر داد.
محمد مرزيه،‌ در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا ضمن تائيد اقدام "تروريستي" در شهر چابهار استان سيستان و بلوچستان گفت: اين اقدام تروريستي صبح امروز و در يكي از مراسم‌هاي عزاداري تاسوعاي حسيني به وقوع پيوست.
دادستان زاهدان با بيان اين‌كه اين اقدام تروريستي به صورت انتحاري صورت گرفته است، از جزئيات و تعداد شهدا و مجروحان اين حادثه ابراز بي‌اطلاعي كرد.
وي ادامه داد كه هنوز عاملان اين اقدام فجيع تروريستي مشخص نشده و گروهي مسئوليت آن را به‌عهده نگرفته است.
طبق گزارش‌هاي رسيده اين انفجار در ساعت 11 و 15 دقيقه و در نزديك مسجد امام حسين  به وقوع پيوسته است.
طبق گزارش‌هاي تائيد نشده تعداد کشته ها و مجروحان اين حادثه شنيع به 50 تن رسيده است.
همچنين خبر مي‌رسد كه يك انفجار در مقابل فرمانداري و يك انفجار به صورت عمليات انتحاري در مجاورت آمبولانس جمعيت هلال احمر روي داد كه بر اثر اين انفجار تعدادي از هم‌وطنانمان زخمي و جان خود را از دست دادند.


نوری‌زاد دچار خون‌ریزی معده شد

خبرگزاری هرانا - سایت نوری‌زاد خبر داد که این زندانی سیاسی به علت اعتصاب غذا دچار خون‌ریزی شده است.
به گزارش جرس، این وب‌سایت از دریافت اطلاعاتی از زندان خبر داده که بر اساس آنها، محمد نوری‌زاد در اثر اعتصاب غذا دچار خون‌ریزی معده شده و خون بالا آورده است.
محمد نوری‌زاد، نویسنده، کارگردان و راوی روایت فتح که به خاطر نگارش نامه‌های انتقادی به رهبری، به زندان محکوم شده، از چهار ماه پیش به همراه مصطفی تاج‌زاده در قرنطینه زندان اوین به سر می‌برد. این دو، در هفته‌های اخیر ممنوع‌الملاقات بوده‌اند و بدین ترتیب خبر چندانی از وضعیت نوری‌زاد در دست نیست.
این زندانی سیاسی از روز شنبه ۲۰ آذر در اعتراض به عدم رسیدگی به شکایت خود از ماموران وزارت اطلاعات و محکومیت خود او به خاطر این شکایت، آن هم در یک دادگاه سه‌دقیقه‌ای پر از توهین و تهدید، دست به اعتصاب غذای خشک زد.
همسر او در مصاحبه‌ها و نامه‌های اخیر خود، ضمن اشاره به عزم راسخ نوری‌زاد در تحقق تصمیمش و نیز وضعیت وخیم جسمانی وی، نسبت به جان او ابراز نگرانی کرده است. نوری‌زاد در دادگاه انقلاب ضمن خبر دادن از تصمیم خود برای اعتصاب غذا، گفته بود که: در روز عاشورا، جنازه خود را بر سر اینها می‌کوبم.