۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها



مقاله شيکاگو تريبون درباره بازداشت سه وکیل در ایران

فشار بر وکلای زن

رسانه های داخلی ايران  گزارش دادند، مقامات اين کشور سه وکيل را که در حال بازگشت از خارج از کشور بودند، دستگير کرده اند. به نظر می رسد اين اقدام فصل تازه ای از سرکوب مخالفان و فعالان توسط مسؤولان، از زمان انتخابات بحث انگيز رياست جمهوری ايران در ژوئن سال گذشته باشد.
این خبر  روز يکشنبه در شش سايت خبری محافظه کار و سايت نزدیک به  اصلاح طلبان منتشر شد. تماس با مسؤولان برای تأييد خبر اين دستگيری ها نيز تاکنون بدون نتيجه مانده است.
در اين گزارش ها آمده است بازداشت شدگان به نام های مريم کيان ارثی، مريم کرباسی و سارا صباغيان روز شنبه و هنگام بازگشت از ترکيه دستگير شده اند.
اين سه وکيل در ميان امضا کنندگان يک نامه سرگشاده در ماه سپتامبر بودند که در آن آزادی نسرين ستوده، وکيل برجسته حقوق بشر در ايران، مطالبه شده بود.
نسرين ستوده تا پيش ازدستگيری، وکالت چندين نفر از صد نفر فعال و چهره سياسی بازداشت شده در فضای متعاقب انتخابات ژوئن 2009 ، به اتهام تحريک برای وقوع بی نظمی و اغتشاش را برعهده داشت. وی از  25 سپتامبر در اعتصاب غذا به سر می برد و اخيراً در اعتراض به نگهداری خود در سلول انفرادی، از نوشيدن مايعات نيز خودداری کرده است.
اين سه وکيل همچنین از جمله امضا کنندگان بيانيه ماه آوريل بودند که در آن به پيش نويس لايحه دولت برای تسهيل چند همسرداری اعتراض شده بود. اين پيش نويس همچنان در مرحله بازنگری توسط مجلس ايران قرار دارد.
صباغيان، يکی از سه وکيل دستگير شده در روز شنبه، وکالت حسين رونقی را برعهده داشته است. وی يکی از وبلاگنويسان منتقد دولت است که مشغول سپری کردن حکم 15 سال زندان خود است. وی در قبال اين حکم تقاضای تجديد نظر کرده است.
ايران پس از انتخابات رياست جمهوری که در آن محمود احمدی نژاد برای دومين بار سکان رياست جمهوری را برعهده گرفت،  شمار زیادی از وکلا، روزنامه نگاران و فعالان سياسی را دستگير کرد.
مخالفان می گويند احمدی نژاد با دست زدن به تقلب گسترده، خود را پیروز انتخابات نامید.
منبع: شيکاگو تريبون- 14 نوامبر



گزارش روز درباره کاریکاتور مطبوعاتی در ایران

دوباره به سمت ایهام رفته ایم

با گذشت بیش از 17 ماه از انتخابات مخدوش سال گذشته که توقیف رسانه های غیردولتی و اصلاح طلب را به دنبال داشت، تعدادی از کاریکاتوریست های مطرح مطبوعات از ایران خارج شدند و تعدادی به ناچار به کارهایی چون انیمیشن، گرافیک و یا حتی کارهای اداری و غیر مرتبط با حرفه تخصصی شان روی آوردند؛ با این حال هنوزتعداد دیگری از کاریکاتوریست های مطبوعاتی هستند که با همه فشارها و محدودیت ها به کار خود ادامه میدهند. با تنی چند از آنان در باره وضعیت کاریکاتور مطبوعاتی مصاحبه کرده ایم.
 هادی حیدری از آن جمله است که همچنان با روزنامه شرق همکاری میکند، جمال رحمتی اما به انیمیشن پناه برده و مانا نیستانی ناچار از ترک کشور شده است. این سه کاریکاتوریست با سابقه در مصاحبه با "روز" از وضعیت فعلی کاریکاتور و کاریکاتوریست ها در ایران و فشارها و محدودیت هایی سخن می گویند که یک بعد آن سیاسی و امنیتی است و مشکلات صنفی و اقتصادی مکمل آن است.

پناه بردن به انیمیشن
جمال رحمتی از کاریکاتوریست های باسابقه کشور است که اکنون به گفته خودش به انیمیشن پناه برده است و همزمان با یک مجله تخصصی هم کار میکند.
او به "روز" می گوید: اتفاقی که الان افتاده این است که کاریکاتور یا کاملا حذف شده و یا شکل کاملا کلی به خود گرفته است. خود من اکنون از کارهای آرشیوی ام استفاده می شود و ترجیح میدهم سراغ کارهایی بروم که برای خودم و خانواده مشکلی پیش نیاید.
آقای رحمتی که از سال 72 و با نشریه پیام زنجان کار حرفه ای خود به عنوان کاریکاتوریست مطبوعاتیرا  آغاز و از سال بعد با مجله آدینه به صورت حرفه ای تر دنبال کرده، به فضای کار حرفه ای کاریکاتوریست ها پیش از دوم خرداد 76 و شکوفایی مطبوعات اشاره می کند  و با مقایسه آن با دوران اصلاحات می گوید: سال 76 در واقع سالی بود که تحول اساسی در حوزه کاریکاتور در مطبوعات ایجاد شد؛ این تحول از روزنامه جامعه رخ دا، د به واسطه اینکه استقبال بسیار زیادی از این روزنامه شد و سبک و سیاق آن مورد توجه و استقبال نشریات دیگر قرار گرفت. از آنجا که ستون کاریکاتور در این روزنامه، ستون مهمی بود لذا خیلی از روزنامه ها و نشریات از این رویه پیروی کردند و همین باعث شد تحولی بزرگ در این عرصه رخ دهد.
این کاریکاتوریست می افزاید: خود من در این دوران همزمان در چند نشریه کار میکردم؛ یکجا مدیر هنری بودم، جای دیگر طراح و جای دیگر کارشناس هنری و... در واقع چند کاریکاتوریست بودیم که با هم کار میکردیم از جمله مانا و توکا نیستانی، نیک آهنگ کوثر، اردشیر رستمی، هادی حیدری و... که همه از سال های 73 کارشان اوج گرفته بود.
به گفته آقای رحمتی قبل از دوم خرداد 76، کاریکاتور بیشتر در مجلات تخصصی خلاصه می شد: همان تعداد کاریکاتوریست هایی که بودیم در سال 76 کارمان اوج گرفت یعنی از نشریات تخصصی مثل آدینه و دنیای سخن و... که قشر خاصی آنها را می خواندند، آمدیم توی روزنامه ها و نشریاتی که عامه مردم میخواندند. این روند ادامه داشت تا توقیف گسترده مطبوعات که رسید باز کاریکاتوریست ها مثل قبل از 76 به مجلات تخصصی روی می آورند. خود من هم الان در مجله دنیای تصویر کار میکنم و از سویی به انیمیشن پناه برده ام.
او در توضیح فضای حاکم بر کار کاریکاتوریست ها و خودسانسوری ها و اعمال فشارهای امنیتی و سیاسی توضیح میدهد: این فضا همیشه بوده. خود من سال 76 و 77 چند بار به صورت تلفنی تهدید شدم چه مستقیم و چه غیر مستقیم ؛ اما آن زمان فضای بازی وجود داشت که تا حد زیادی می توانستیم حرفمان را بزنیم؛ هرچند آن نیز نسبی بود و آزادی مطلق هیچ وقت نداشتیم و اینطور نبود که مطمئن باشیم مشکلی پیش نخواهد آمد.
آقای رحمتی با اشاره به اینکه در کار مطبوعاتی ریسک غیر متعادلی وجود دارد توضیح میدهد: خیلی ها در ازای ریسکی که می کنند ممکن است درآمد بالایی داشته باشند یا از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار شوند اما در مورد کار ما اینطور نیستو ما همواره ریسک غیر متعادلی داشته ایم که ناچار از خود سانسوری شده ایم. در همان شرایط آزادی نسبی هم همه چیز را سبک سنگین می کردیم و بعد روی کاغذ می اوردیم ولی تفاوتی که با سابق کرده بود این بود که کارها از حالت سمبولیک خارج شده بود. معمولا در فضاهای بسته کارها حالت سمبولیک به خود می گیرند و با ایهام و ایجاز و غیر مستقیم حرف میزنند تا مشکلی پیش نیاید. ما از این حالت خارج شده بودیم و وقتی آن دوره را با الان مقایسه می کنم می بینم آن موقع آزادی بالایی داشتیم اما الان اتفاقی که افتاده باز این است که به سمت ایهام و ایجاز رفته ایم.
این کاریکاتوریست می افزاید: در ایران همیشه کاریکاتور این طور بوده که یک دوره ای کاریکاتورها به حالت خنثی در می آیند و یک دوره ای به رسالت اصلی خود می پردازند که مشخصا پرداختن به مسائل روز است. در اصل وقتی هزینه های کار کاریکاتور بالا می رود، و ممکن است ریسک خیلی بالایی داشته باشد، کاریکاتوریست سعی میکند یا کار نکند و یا سراغ موضوعاتی خیلی کلی برود که مشکلی پیش نیاید. امری که الان شاهد آن هستیم.
به عدم وجود انجمن صنفی یا نهادی صنفی برای کاریکاتوریست ها اشاره میکنم و آقای رحمتی می گوید: الان دیگر وضعیت ما برابر با سایر بچه های روزنامه نگار است آنها هم دیگر انجمن صنفی ندارند.
وی با اشاره به مشکلات صنفی، اقتصادی و معیشتی حرفه خود می گوید: من چند جا دبیر سرویس بودم از جمله روزنامه های شرق و هم میهن و به طور غیر مستقیم در تعطیلی روزنامه دخیل بودم از جمله روزنامه شرق که طرحی از فردی را در روزنامه گذاشتم و همان بهانه توقیف روزنامه شد، این دو روزنامه را با روزنامه های دیگری که بودم کنار هم میگذارم و می بینم که توقیف و تعطیلی عادی شده و عادت کرده ایم توقعی از کسی نداشته باشیم که به مشکلات معیشتی توجهی بکند. یادم است در روزنامه هم میهن ما در اتاق بودیم که آقای کرباسچی آمد و گفت خسته نباشید و... گفتیم یعنی چی گفت هیچی توقیف شد... به همین راحتی. به ناچار خود ما باید به فکر باشیم. بچه ها همیشه از نظر معیشتی دچار مشکل بودند و الان هم تقریبا بچه هایی که کار کاریکاتور مطبوعاتی می کنند چند نفر بیشتر نیستند که آنها هم از لحاظ معاش نمی توانند تامین باشند.
از آقای رحمتی درباره جایگاه کاریکاتور و کاریکاتوریست در مطبوعات ایران می پرسم؛ آیا حرفه شما که بخشی از ژورنالیسم است در مطبوعات ایران جا افتاده است و به عنوان ژورنالیسم بدان نگاه می شود؟
این کاریکاتوریست پاسخ میدهد: من از این زاویه می توانم پاسخ دهم که هر وقت مدیران مسئول و سردبیران روزنامه ها حس کردند که چاپ کاریکاتور ممکن است باعث ارتقای فروش نشریه و مخاطبشان شود از این مساله استقبال کردند اما زمانی که احساس کردندکاریکاتور هزینه زیادی مثل توقیف دارد رغبت کمتری بدان نشان داده اند. در اصل دست اندرکاران مطبوعات شکی ندارند که کاریکاتور با مخاطب در اندک زمانی ارتباط برقرار میکند اما از سویی میدانیم که خیلی از روزنامه ها به دلیل انتشار کاریکاتورهایی توقیف شده اند لذا مدیران روزنامه ها رغبت کمتری بدان نشان می دهند.
به گفته آقای رحمتی کاریکاتور می تواند جایگاه بسیار خوبی داشته باشد به شرطی که شرایط مهیا باشد: من از سال 73 در این زمینه به صورت حرفه ای کار میکنم و میدانم که بعد از هر فرازی، فرودی است و بعد از هر فرودی، فرازی و مطمئن هستم که شرایط به این شکل نخواهد ماند و شاهد شکوفایی دوباره کاریکاتور و مطبوعات خواهیم بود.

کاریکاتورهای بچه های داخل را ببینید
هادی حیدری همچون جمال رحمتی از کاریکاتوریست های باسابقه و سرشناس ایران است. او جزو معدود کاریکاتوریست هایی است که با همه فشارها و محدودیت ها همچنان در ایران به حرفه خود مشغول است.
آقای حیدری از سال 82 با راه اندازی هادی کارتون که در سال 84 به پرشین کارتون تغییر نام داد با حسن کریم زاده و کیوان زرگری رسانه ای مستقل برای انتشار کاریکاتور ایجاد کردند که هدفش انتشار آثار کاریکاتوریست ها و نوشته های مربوط به کاریکاتور و رشد کاریکاتور بوده است.
پرشین کارتون نیز به گفته هادی حیدری از بهمن سال گذشته تحمل نشده و فیلتر شد.
این کاریکاتوریست که از سال 73 کار حرفه ای خود را با گل آقا آغاز کرده از فضای آن روزها می گوید: دوران قبل از دوم خرداد یعنی سالهای 73 و 74 دوره ای بود که به لحاظ اجتماعی و سیاسی شرایط بسته ای بود و محدودیت های سیاسی و اجتماعی تا بدانجا وجود داشت که مثلا کاریکاتوری در گل آقا کشیده بودم دستی بود که علامتی نشان میداد و وسط دو انگشت قلم بود و تار عنکبوت. اما وقتی منتشر شد تار عنکبوت حذف شده بود. من میخواستم بگویم شرایط نویسنده ها و هنرمندان شرایط خمود است و  فشار زیاد است و نمی توانند حرف بزنند اما با حذف آن بخش کاملا معنای طرح من تغییر کرد و معکوس شد.
وی سپس به نشریه فاروت اشاره میکند که حسن کریم زاده، کاریکاتوریست این نشریه به دلیل سوتفاهم مقامات قضایی و امنیتی از طرحی که او در این نشریه کشیده و تعبیر به کاریکاتور آیت الله خمینی شده بود،  بازداشت شد: برخی می گویند نطفه گروههای فشار همان زمان و سر همین نشریه بسته شد، ریختند دفتر نشریه و کامپیوتر ها را به بیرون پرت کردند و به نوعی سوبرداشت از یک طرح را دست مایه ای کردند که هم نشریه توقیف شد هم طراح آن زندانی شد. در اصل شرایط آن سالها اینطور بود.
به گفته هادی حیدری در آن زمان طرح ها در خدمت نوشته ها بودند و کمتر دیده می شد طرحی به صورت مستقل کار شود: البته کیهان کاریکاتور و گل آقا و نشریات تخصصی بودند اما جایگاه کاریکاتور آن سالها یک عنصر سرگرم کننده در بین افکار عمومی بود کما اینکه اکنون نیز این مساله به طور کامل برطرف نشده اما بسیار بهبود پیدا کرده است. در این میان مجلات طنز و کاریکاتور و گل آقا خیلی تلاش کردند تا بین مسئولان نظام ظرفیت سازی کنند و از طریق طنز و کاریکاتور بتوان انتقاد کرد.
وی می افزاید: وقتی به تاریخ کاریکاتور نگاه میکنیم می بینیم که کاریکاتور در مطبوعات ایران سابقه صد ساله دارد یعنی از زمان مشروطیت وارد ایران شده و در این صد ساله هر زمان فضای اجتماعی و سیاسی باز شده کاریکاتور هم دوره بالندگی اش شروع شده.
هادی حیدری نیز همچون جمال رحمتی با اشاره به روزنامه جامعه، از این روزنامه به عنوان نقطه عطفی در حرفه خود نام می برد و می گوید: من این امر را مدیون مدیرمسئول این روزنامه میدانم که به دلیل نگرشی که نسبت به طرح و کاریکاتور دارد یک بخش مستقل را به کاریکاتور اختصاص داد و از باکس های کوچک در مجلات و حاشیه ها به متن روزنامه آمد.
وی می افزاید: در برخی از روزنامه ها که بعد از جامعه منتشر شدند شاید یک جوری تب زدگی باشد یعنی یک ستون ایجاد کردند تا از قافله عقب نمانند اما برخی مدیران مسئول با اعتقاد به اینکه کاریکاتور به عنوان یک رسانه مستقل می تواند عمل کند از آن استفاده کردند و در این زمینه می توان بعد از جامعه به طوس، نشاط، عصرآزادگان، مشارکت، نوروز، آزاد، یاس نو و حتی اقبال با عمر کمی که داشت اشاره کرد و رسید به اعتماد ملی که بین روزنامه های اصلاح طلب بیشترین عمر را داشت و بیشترین کاریکاتور را منتشر کرد و ما از دل کاریکاتور های آن یک کتاب منتشر کردیم. در اصل می توان گفت کاریکاتور جایگاه خود را پیدا کرد و به رسمیت شناخته شد.
به گفته این کاریکاتوریست، گسترش تعداد کمی کارتونیست ها از تاثیر کارتون های مطبوعاتی بوده هرچند در دوره های بعدی حجم بسیار بالایی علاقه مند آمدند و فضایی برای انتشار پیدا نکرده وبه سمت کارهای نمایشگاهی رفتند.
آقای حیدری سپس با اشاره به وجود خودسانسوری در بین کاریکاتوریست ها که محصول فشارهای سیاسی و امنیتی بود می گوید: حجم سانسورهایی که کردیم ما را به سمت بیماری خود سانسوری برد و من واقعا این را بیماری میدانم. روزنامه هایی به واسطه کاریکاتور توقیف شدند و یا یکی از شکایات آنها مربوط به کاریکاتور بوده و همین مساله در مدیران مسئول تاثیر گذاشت و اقبال خوبی به کاریکاتور نشان ندادند. معدود روزنامه هایی هم که کاریکاتور داشتند با ممیزی بسیار شدید کار میکردند به طوریکه خود ما مجبور می شدیم روزی مثلا 4 بار طرح بکشیم تا یکی تایید شود. در حقیقت همین فشاری که از جانب مدیران روزنامه ها وارد شد باعث شد که ما قبل از اینکه مدیر کار را ببیند خودمان دایره محدودتری را تعریف و ذهنمان را در آن دایره محدود سانسور کنیم.
این کاریکاتوریست اما به "مصونیت آهنینی" اشاره میکند که "کاریکاتوریست های روزنامه های حکومتی دارند و هر گونه توهینی هم میکنند به آنها حتی تذکری هم داده نمی شود و در مقابل کاریکاتوریست های روزنامه های اصلاح طلب بارها احضار شده و بازجویی پس داده و یا بازداشت شده اند".
وی با اشاره به روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در سال 84 می گوید که حکومت سعی داشت نشان دهد چیزی تغییر نخواهد کرد و حتی کاریکاتوری از محمود احمدی نژاد در گل آقا منتشر شد که احمدی نژاد در نمایشگاه مطبوعات با آن عکس یادگاری گرفت و صفار هرندی هم گفت که کشیدن کاریکاتور رئیس جمهور اشکالی ندارد. اما به فاصله کمی بعد وقتی همان کاریکاتور را یک نشریه استانی بازنشر کرد، توقیف شد.
از هادی حیدری درباره فضای فعلی کار کاریکاتوریست ها در ایران می پرسم؛می گوید: خیلی از سوژه ها را نمی توانیم نزدیک شویم  سوژه هایی که سه سال پیش می توانستیم کار کنیم الان حتی نمی توانیم بدانها فکر کنیم. یک عده ای به سراغ کار انیمیشن رفته اند برخی حتی دنبال کارهای اداری و روابط عمومی ها تا بتوانند از لحاظ مالی تامین شوند و دیگردغدغه شان کاریکاتور نیست. از سویی همانطور که آمار مهاجرت روزنامه نگاران افزایش پیدا کرده کاریکاتوریست ها هم ناچارا مهاجرت کرده اند و برخی کاریکاتوریست های موثر از ایران رفتند.
وی با اشاره به دستمزد کاریکاتوریست ها در نشریات غربی می گوید: این نوع دستمزدها در داخل کشور غیر قابل تصور است و ناچار بچه ها به کارهای دیگر می پردازند. در اصل قبل از دوم خرداد کاریکاتور نمی توانست تامین اقتصادی کند اما مقطع کوتاهی بعد از دوم خرداد کارتونیست ها در چند روزنامه کار میکردند و از این طریق امرار معاش میکردند اما با وضعیتی که پیش آمده کاملا برگشت به عقب کرده ایم. از طرفی وقتی  مشکلات امنیتی اجازه انتشار کار حرفه ای را نمیدهد آدم احساس مرگ حرفه ای میکند و مجبور به مهاجرت یا رفتن به سراغ کارهای دیگر می شود. اما باید توجه داشت که عده ای هم همچنان در ایران کار میکنند و با تمام مشکلات و فشارها و محدودیت هایی که است سعی میکنند از دل سوژه ها نوعی کار کنند که فشار کمتری بیاید. اما کاریکاتوریست ها هستند وکار می کنند و باید کار بچه های داخل را دید. من معتقدم هنرمند در شرایط تحت فشار و غیرعادی است که باید نشان دهد می تواند کار کند وگرنه وقتی شرایط بر وفق مراد است که هنر نیست کار کردن.
او تاکید میکند کسانی که در داخل کشور مانده و کار میکنند به شدت مسئولیت پذیر هستند و به شکل هنرمندانه ای از همین فضای بسته در جهت خلق آثارشان استفاده میکنند.
آقای حیدری می افزاید: خود ما شروع کرده ایم به کارهای ریشه ای تر و به شکل هفته ای صفحه ای را در روزنامه شرق منتشر میکنیم و از طرفی به انتشار کتاب روی آورده ایم و معتقدیم کاریکاتور، ثبت هنری اسناد تاریخی است.
وی که بعد از انتخابات مخدوش سال گذشته بازداشت شد می گوید به دلیل شرکت در مراسم دعای کمیل و به کاریکاتوریست بودن بازداشت شده اما محور بازجویی های او درباره کاریکاتورهایش از 12 سال پیش به این طرف  و بخصوص کاریکاتوری که از محمود احمدی نژاد کشیده، بوده است.

خفقان
مانا نیستانی از دیگر کاریکاتوریست های سرشناس ایران است که سالها پیش ناچار شد ایران را ترک کند اما همچنان به کار خود ادامه داد به طوریکه اکنون یکی از مطرح ترین کاریکاتوریست های عرصه مجازی است.
او می گوید پیش از دوم خرداد 76 بیشتر نشریات دگر اندیش همچون آدینه و ایران فردا از کاریکاتور استفاده میکردند: همزمان روزنامه همشهری هم منتشر می شد که یک مدل از کارتون سیاسی نسبتا منتقد را شروع کرد و روزنامه های کیهان و اطلاعات نیز بودند اما با دوم خرداد 76 و انتشار روزنامه های در سطحی وسیع، ما نیز مخاطبین تازه و زیادی پیدا کردیم. در اصل پیش از آن در نشریات نخبه گرا تر با مخاطبین خاص کار میکردیم و بعد از آن مخاطبین ما هم تغییر کردند و گسترده شدند. خیلی خوش بین بودیم خود من خیال خامی در سر می پروراندم که هر سال کتابی مصور از کارهایم ارائه دهم اما با بهار 79 و توقیف فله ای مطبوعات و خفقان که آرام آرام بر همه جا نشست این خوش بینی ها نیز از بین رفت.
آقای نیستانی می افزاید: این خفقان همچنان ادامه یافت و با اینکه ایران نیستم اما از دور می بینم که فضای بسیار دلسرد کننده و ناامید کننده ای است و بسیاری از کارتونیست هی ماا که کارتونیست های قهاری هم هستند گوشه عزلت گزیده اند.
وی سپس با اشاره به خودسانسوری توسط کاریکاتوریست ها می گوید: ما در فضایی رشد کردیم و شخصیت مان شکل گرفت که به نوعی خود سانسوری نیز در ما پرورش پیدا کرد و لذا برای ما سخت است که کنار بگذاریم. خیلی وقت ها در ناخودآگاه خود فکر میکنم که چه جیزهایی را باید بکشم یا نکشم و اتوماتیک وار این فکر ها می آید در حالی که دیگر ایران نیستم.
وی سپس کمی به عقب تر برمیگردد: فضا به شدت بسته و پر از سوظن بود که در سالهای 69 – 70 قضیه فاراب پیش آمد برای حسن کریم زاده و از یکی از کارهای او تعبیر به عکس آیت الله خمینی کردند. زندانی شد و ناگهان از همان زمان روی کاریکاتوریست ها زوم کردند و ذهنیت تئوری توطئه و شکاکی و بدبینی نسبت به کارتونیست ها ریشه دواند و بعد از آن کار دشوارتر شد. به طوریکه من که در جهان کتاب کار میکردم  که نشریه ای برای معرفی کتاب بود، خیلی از کارهایم توسط سردبیر رد می شد و می گفت دوره میرسلیم نمی شود شاید دوره وزیر بعدی بشود و... چنین شرایطی وجود داشت و همین مسائل باعث شد که کارهای ما در لفافه و با ایهام بیشتر عرضه شود و خیلی به سمت مبهم گویی برویم که امروز به اصطلاح مفهوم گرایی می گویند.
آقای نیستانی انگاه به باز شدن فضا و شکستن برخی تابوها و از بین رفتن برخی خطوط قرمز بعد از دوم خرداد 76 اشاره می کند و می گوید: شرایط طوری شد که اگر روزی بلایی سر فرج سرکوهی می آمد و کسی جرات اشاره بدان را نداشت ما از قتل های زنجیره ای هم کار کشیدیم و توانستیم منتشر هم بکنیم؛ اما دوران اصلاحات هم دسته بندی داشت. در اصل 4 سال اول آقای خاتمی خیلی بهتر بود و یواش یواش فشارها بیشتر شد و 4 سال دوم فضا بسته شد اما باز هم کار میکردیم. روزنامه ها توقیف می شدند ولی فضا آنچنان خفقانآور  نبود تا کم کم روند خفقان و سرکوب شدت بیشتری گرفت. روزنامه ها توقیف شدند. همه چشم دوخته بودند به یکی دو روزنامه ای که منتشر می شدند و صف کشیده بودند پشت درهای این روزنامه ها برای کار. فضای بسیار بدی بود؛ مدام حالت شل کن سفت کن بود و بعد هم دوره محمود احمدی نژاد شروع و دیگر فضا کاملا بسته شد.
وی با اشاره به وضعیت فعلی حاکم بر ایران می گوید: الان دیگر روزنامه ای نمانده که جرات چاپ کاریکاتور را داشته باشد؛ اصحاب جراید هم می ترسند که گزندی بدهند و نشریه شان تعطیل شود.
این کاریکاتوریست، سرنوشت کار کاریکاتور را به عنوان شاخه ای از ژورنالیسم به وضعیت روزنامه ها وابسته میداند: یک تعداد از رسانه های دولتی ستون های ثابت کاریکاتور دارند و سالیان سال است که کاریکاتوریست ثابت دارند و من خوشحال هستم از این موضوع اما متاسفم که چرا در طرف مقابل چنین مساله ای نیست. در اصل باید روزنامه ای باشد که فضا را در اختیار کارتونیست بدهد؛آیا الان چنین روزنامه ای هست؟
وی وضعیت اقتصادی  و معیشتی کاریکاتوریست ها در ایران را در همه دوره ها یکسان میداند: تنها موردی که در این دوره ها یکسان بوده همین وضعیت اقتصادی و درآمدی بوده؛ هنوز هم کمترین حق الزحمه ها را به کاریکاتور اختصاص می دهند و به هیچ عنوان امکان ندارد کسی از طریق کارتون بتواند امرار معاش کند و باید حتما جای دیگری کار داشته باشد.




وضعیت زندانیان ادوار تحکیم در مصاحبه با همسران آنها

ملاقات حضوری نداریم؛ تلفن ها قطع است

حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی، دو تن از فعالان سیاسی هستند که در حوادث پس از انتخابات بازداشت شده اند. این دو عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) در دادگاه به ترتیب به 5 و 4 سال زندان محکوم شده اند. حکم حسن اسدی زیدآبادی در دادگاه تجدیدنظر مورد تایید قرار گرفته اما برای علی جمالی، هنوز دادگاه تجدیدنظر تشکیل نشده است.درباره وضعیت این دو عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم، که روز 31 مرداد ماه سال جاری، بازداشت شده اند، با همسران آن ها گفتگویی انجام داده ایم.

عاطفه خلفی: تایید حکم آقای اسدی، مرا شوکه کرد
عاطفه خلفی، همسر حسن اسدی زیدابادی، درباره آخرین وضعیت همسر خود، به "روز" چنین می گوید: "نکته ای که در روزهای اخیر، مرا دچار بهت کرده است، تایید حکم حسن است. متاسفانه حکم حسن که شعبه 28 صادر شده بود، عینا توسط شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر نیز تایید شد. این در حالی است که با توجه به دفاعیات مطرح شده و لایحه وکلا، امید ما این بود که حکم 5 سال زندان حسن شکسته شود، اما این اتفاق رخ نداد."
وی می افزاید: "سازمان ادوار، سازمانی قانونی است و هنوز توسط هیچ مرجعی غیرقانونی اعلام نشده است. طبیعتا درباره فعالیت در چنین سازمانی، نمی توان حکم به فعالیت تبلیغی علیه نظام داد، چون اساسا این سازمان، و فعالیت در آن مشمول ماده 310 قانون مجازات اسلامی، که مادون محاربه است، نمی شود."
خلفی با اشاره به وضعیت همسر خود، می گوید: "حسن دانش آموخته رشته حقوق و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد حقوق بشر است. به هر حال او مسیر خود را انتخاب کرده است که در این راه به کشورخود خدمت کند. من فکر می کنم در صدور حکم باید کمی انگیزه های افراد، برای فعالیت نیز در نظر گرفته شود."
خلفی در مورد وضعیت حسن اسدی زیدابادی در زندان  می گوید: "روحیه حسن در زندان خوب است، گرچه زندان است و مشکلات خاص خودش را دارد، اما بزرگ ترین مشکل ما در حال حاضر این است که تنها می توانیم هفته ای یک بار حسن را ببینیم. این ملاقات هم به صورت کابینی است. با توجه به قطع بودن تلفن ها بند 350، مشکلات زیادی هم داریم. پدر و مادر حسن هر بار مجبورند با من به ملاقات بیایند و سه طبقه را طی کنند تا فرزند خود را ملاقات کنند. این مساله هم برای آن ها سخت است؛ به هر حال دیدن فرزندشان در زندان با آن وضعیت، آن ها را از نظر روحی به شدت آزرده می کند. از طرف دیگر، یک هفته بی خبری، واقعا وحشتناک است."
وی همچنین با اشاره به نداشتن ملاقات حضوری با همسرش می گوید: "از 31 مرداد تاکنون که حسن بازداشت شده است، هنوز موفق نشده ام با او ملاقات حضوری داشته باشم. از طرف دیگر، هیچ خبری هم از مرخصی حسن نیست."
گفتنی است حسن اسدی زیدآبادی پکه س از بازداشت مدتی را در سلول های انفرادی بند 240 به سر برد، چندی پیش به بند 350 زندان اوین و نزد 3 عضو دیگر این سازمان منتقل شد.
حسن اسدی پیش از این، در ابان ماه سال 88 نیز بازداشت و بعد از 40 روز با قرار ضمانت از زندان، آزاد شده بود. وی در خصوص این پرونده 17 مرداد ماه در شعبه 28 دادگاه به ریاست قاضی مقیسه به 5 سال حبس محکوم شده بود که این پرونده در مرحله تجدید نظر نیز مورد تایید قرار گرفته بود.

سمیرا صدری: پذیرش جمالی در دانشگاه
سمیرا صدری، همسر علی جمالی، در مصاحبه با "روز" خبر داد که علی جمالی در رشته علوم سیاسی دانشگاه پیام نور پذیرفته شده است: "خبر پذیرش علی به ما رسید و من کتاب های دانشگاه را برایش فرستادم، امیدوارم که به دستش رسیده باشد."
وی درباره آخرین وضعیت همسر خود در زندان می گوید: "وضعیت علی تفاوت چندانی نکرده. همچنان در بند 350 زندان اوین است، هنوز تلفن ها قطع است و بعد از گذشت حدود سه ماه، هنوز موفق نشده ام با او ملاقات حضوری داشته باشم. امیدوارم به من اجازه ملاقات با همسرم را بدهند. او بعد از بازداشت، هنوز موفق نشده است فرزند هفت ماهه مان را در آغوش بگیرد."
وی درباره حکم صادر شده، برای همسر خود می گوید: "حکم 4 سال علی به وی ابلاغ شده، اما هنوز تاریخ دادگاه تجددنظر مشخص نیست. من برای دادستانی نامه نوشته ام که در فاصله تشکیل دو دادگاه به علی مرخصی بدهند، اما متاسفانه هیچ خبری نیست. بعضی ها هم گفته بودند که می ترسیم اگر به وی مرخصی بدهیم، فرار کند."
سمیرا صدری همچینن با اشاره به عدم امکان ملاقات با دادستان تهران می گوید: "بارها برای آقای دادستان نامه نوشته و درخواست ملاقات حضوری کرده ام. اما متاسفانه هنوز خبری از ملاقات نشده است. هیچ جواب مشخصی هم به من نمی دهند. خود علی هم می گفت انگار در زندان، دادستان با همه زندانیان ملاقات کرده، اما با وی دیداری نکرده است."
صدری همچنین اعلام کرد ک با وجود آنکه لایحه دفاعیه به دادگاه تقدیم شده است، هنوز هیچ خبری از تشکیل دادگاه تجدیدنظر و مشخص شدن وضعیت همسرش ندارد.
علی جمالی، عضو شورای مرکزی و مسوول کمیته سیاسی سازمان ادوار، مرداد ماه و در حالی که عازم منزل احمدی زیدآبادی، برای برگزاری مراسم افطار بود، در خیابان بازداشت شد. وی چندی پیش به بند 350 زندان اوین منتقل شده است. حدود سه هفته پیش، با احضار جمالی به شعبه 28 دادگاه انقلاب، حکم 4 سال زندان وی، به او ابلاغ شده است.
اتهامات وی در دادگاه  توهین به رهبری، توهین به رییس جمهور، تبلیغ علیه نظام و همچنین تجمع و تبانی برای بر هم زدن نظم عمومی اعلام شده بود.


ورود رسمی سپاه و بسیج به هدفمندی یارانه ها

فرماندهان لشگر جنگ اقتصادی تعیین شدند

پس از اظهارات مختلف فرماندهان نیروی انتظامی درباره "برخورد قاطع با اخلال گران اقتصادی" و با نزدیکتر شدن به زمان اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها و همزمان با ورود رسمی بسیج برای کنترل بازار، سرتیپ پاسدار حسین همدانی در دیدار با فرماندهان بسیج شورای اصناف کشور آنها را "فرماندهان لشگر جنگ اقتصادی" در طرح هدفمند کردن یارانه ها خواند و اعلام کرد که "اگر بعد از اجراي اصل 44 و هدفمندي يارانه‌ها دشمن بتواند مردم را تحريك كرده و به خيابان بكشاند ما مقصر هستيم."
فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران روز گذشته در دیدار با فرماندهان نواحی بسیج شورای اصناف کشور گفت: "دشمن در تهديد نظامي، امنيتي و سياسي ورود پيدا كرد و موفق نشد و امروز به تهديد اقتصادي ورود پيدا كردند كه اينجا نقش اصلي بر عهده اصناف است."
وی که به دلیل نزدیکی زمان اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و هفته بسیج در جمع فرماندهان بسیج اصناف کشور سخن می گفت با اشاره به برخی مخالفت های مجلس و کارشناسان با اجرای این طرح اضافه کرد:"دولت مي‌گويد شوك اجراي هدفمندي بايد يك دفعه و ناگهانی انجام شود و مجلس مخالف آن است پس با اصل اجراي آن مخالفتي وجود ندارد و اختلاف نظرها بر سر روش اجرا است."
حسین همدانی در ادامه فرماندهان بسیج اصناف کشور را فرماندهان "لشگر مقابله با تهديد اقتصادي" خواند و افزود: "دشمنان ما بيش از يكصد شبكه‌ ماهواره‌اي را بسيج كردند كه از اين فرصت سوء استفاده كنند و سوار بر جريان‌ها شوند و در ماهواره به جريان‌ها خط مي‌دهند، پس اشكال ندارد كه ما ماهواره ببينيم تا بفهميم كه دشمن چه مي‌كند كه مردم را تحريك كند تا مثل سال گذشته به خيابان‌ها بيايند و به همين خاطر بود كه مقام معظم رهبري بحث بصيرت را مطرح كردند. پس اگر بعد از اجراي اصل 44 و هدفمندي يارانه‌ها دشمن بتواند مردم را تحريك كرده و به خيابان كشاند ما مقصر هستيم."
فرمانده سپاه تهران با تاکید بر "پیشگیری" و اشاره به اینکه"نبايد وضعي ايجاد شود كه نيروهاي امنيتي درگير شوند"، گفت:"مقام معظم رهبري فرمودند حاضر نيستند هيچ كسي كشته شود چه آن‌ها كه فريب خورده و به خيابان آمدند و چه ديگران. پس اصناف كه مجاهدين عرصه‌ مقابله با تهديد اقتصادي هستند در اين زمينه نقشي موثر دارند."
حسین همدانی در ادامه همچنین تاکید کرد که: "ان‌شاءالله بازاريان ما حامي ولايت و مردم هستند و هر جا لازم باشد به تمام معنا همانطور كه خداوند متعال خواسته است از جان و مال و آبروي خود مي‌گذرند چراكه امروز بحث فراتراز آبروست و ديگر شخص مطرح نيست."
این اظهارات حسین همدانی درحالی است که روز شنبه نیز یدالله جوانی، رییس اداره سیاسی سپاه پاسداران طی اظهاراتی در جمع اعضای نیروی زمینی سپاه اعلام کرد: "دشمنان نظام جمهوري اسلامي در شرايط فعلي به دنبال معرفي ناتواني دولت و ايجاد نارضايتي در بين مردم با هدف اپوزيسیون سازي داخلي هستند. لذا بايد مراقب رفتار دشمنان در فضاي اجراي طرح هدفمندي يارانه‌ها باشيم چراكه آن‌ها اين را فرصت طلايي و مناسبي براي معرفي ناتواني دولت و ايجاد نارضايتي در مردم براي اپوزيسيون سازي مي‌دانند."
رییس اداره سیاسی سپاه در ادامه اظهارات خود در جمع نیروهای زمینی سپاه که قرار است در ماه های آتی در سراسر کشور مانورهای مختلفی تحت عنوان "مدافعان حریم ولایت" برگزار کنند، همچنین تصریح کرد که: "اگر چه دولت آمادگي‌هاي خوبي براي اجراي طرح هدفمند كردن يارانه‌ها دارد اما طبيعي است اگر هوشياري و همكاري مردم نباشد دشمنان مي‌توانند شوك‌هايي را به جامعه وارد كنند."

بسیج خودش پیشنهاد همکاری داد!
همزمان با این اظهارات فرماندهان سپاه درباره هدفمندی یارانه ها و تاکید آنها بر "جنگ اقتصادی"، "شوک ناگهانی" و یا اینکه "رهبری حاضر نیستند کسی کشته شود"، روز گذشته فرماندهان بسیج هم ضمن امضای تفاهم نامه ای با وزارت بازرگانی، از اعزام 5 هزار نفر از نیروهای تحت امر خود برای کنترل و بازرسی از اصناف مختلف بازار همزمان با اجرای هدفمندی یارانه ها خبر دادند.
بنا بر گزارش سایت خبری بسیج این تفاهم نامه به امضای سرتیپ پاسدار احمدی میانجی، رییس بسیج ادارات، محمدحسن نکویی مهر، رییس سازمان حمایت از مصرف کنندگان و مهدی غضنفری، وزیر بازرگانی رسیده است.
همزمان محمدرضا نقدی، فرمانده کل نیروهای بسیج از جلسه توجیهی بین فرماندهان بسیج و وزارت بازرگانی خبر داده و گفته است: "در بسیج اصناف و ادارات هم همکاری خوبی با دولت برای اجرای هدفمند کردن یارانه ها داریم.شاید اگر با موفقیت کامل از این جراحی بزرگ اقتصادی بگذریم بیشتر می توان در رابطه با اقدامات بسیج در همکاری با دولت برای اجرای این قانون سخن گفت."
همچنین مهدی غضنفری با اشاره به حضور 5 هزار بسیجی برای کنترل و بازرسی بازار در این باره توضیح داد که: "انتظاري غير از اين از بسيج نمي‌رفت كه خودش اعلام همكاري كند اين ما نبوديم كه بسيج را به همكاري ترغيب كنيم بلكه خود آنها از چند ماه قبل براي اين همكاري اعلام آمادگي كرده بودند. بسيج امروز نه به خاطر دعوت وزارت بازرگاني بلكه به خاطر ميثاقي كه با انقلاب اسلامي دارد آماده است كه جان‌فشاني كند و دنبال پول و كار دنيايي نيست."
اظهارات فرماندهان سپاه پاسداران و امضای تفاهم نامه برای حضور 5 هزار نفر از نیروهای بسیج در بازار، همزمان با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در حالی است که اسماعیل احمدی مقدم،  فرمانده نیروی انتظامی نیز پیش از این طی اظهاراتی رسمی اعلام کرده بود: "نگرانی پلیس این است که در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها مانند طرح سهمیه بندی بنزین، غافلگیر شود".
فرمانده نیروی انتظامی کشور نیز که همچون سرداران سپاه طی چند هفته اخیر با اظهارات خود درباره "فتنه اقتصادی" و "برخورد با اخلالگران درهدفمندی یارانه ها" حضوری پررنگ در رسانه ها دارد همچنین دوهفته پیش از حضور سپاه پاسداران و بسیج در کنار نیروی انتظامی برای مدیریت امنیت داخلی خبر داده و گفته بود:  "سپاه پاسداران در عرصه امنیتی وظیفه کمک به نیروی انتظامی را دارد بطوری که در مواردی که پلیس دچار نقص است به همراه بسیج به کمک پلیس می‌آید."

چه مومنانه آزادی را آواز می کنی

قلب من زندان است
 نقب در نقب فروبسته به هم
 غنچه­ای ساخته از آهن سرخ
قلب من قفل بزرگی است از خون
...
همه شب برمی­آید از این شب
 صوت غمگین محبوسی از حجرة تنگ
 آه ای آزادی
وطنم قلب من است
 قلب من زندانی است[سیاوش کسرایی]
رسانه های جهان خبر ازآزادی خانم آنگ سان سو چی، رهبر طرفدار دموکراسی برمه می دهند؛ و من، هم از شوق و هم از سراندوه، می گریم.
این زن کوچک اندام که از جایزه صلح نوبل اش بزرگ تر بود، قفلی را که نظامیان، سالیان بسیار برخانه اش نهاده بودند، به ورد عشق وایمان به آزادی شکست؛ و من از خویش می پرسم: قفل هایی که برخانه ما کاشته اند، با کدام ورد گشوده خواهد شد؟
 او پس از هفت سال بازداشت خانگی، هنوز هم از رهبران نظامی برمه می خواهد "با پیاده کردن دموکراسی واقعی، اوج میهن پرستی خود را نشان دهند" و من در تردید که مستبدان حاکم بر میهن من، با میهن آشنایند که با دوست داشتن آن الفت داشته باشند؟
او ایمان دارد که "برمه سرانجام دارای حکومت مبتنی بر دموکراسی خواهد شد، اما تاریخ اش را نمی داند". چه ایمانی!او برای رسیدن به همین مرحله 20 سال انتظار کشیده؛ 20 سال برای آنکه نظامیان تن به انتخابات بدهند. و من به سی سال می اندیشم، به صد سال، به هزاران سال... به نفس تنگی ها، به کاسه های صبر لبریز شده، ... و بر تن ایمان خویش می لرزم.
خانم آنگ 65 ساله نیز انتخاباتی نامشروع را تجربه کرده که نظامیان برگزار کردند و به شیوه تمامی مستبدان؛ او اما نه با یاس اشناست و نه کلامی از آرمان خویش عقب نشسته. چرا که: "این وظیفه ماست که جنبش دموکراسی‌خواهی را در چارچوب قانونی ادامه دهیم. این تنها راه واقعی مبارزه سیاسی است. ما انتخابات را اولین گام در یک مسیر طولانی به سوی دموکراسی می‌دانیم." شاید از همین روست که می گویند او بیشتر "آرمان‌گراست تا یک کنشگر هوشمند سیاسی" و من می اندیشم، کدام کنشی، هوشمندانه خواهد بود اگر زیرپایی به سفتی آرمان نداشته باشد.
او به ترک میهن اش، تن نداده و همه از این هراس که نظامیان به او اجازه بازگشت ندهند؛ مانده در عین ممنوعیت، در قامت همیشه زندانی؛ بسیاری از مردمان میهنش هرگز او را ندیده اند، سخنانش را نشنیده اند، اما می دانند چه می گوید؛ می دانند چرا که مومنانه نام آزادی راآواز کرده است. کاش ما نیز این آواز را می دانستیم. همه مان؛ در هر کجا که هستیم، با هر باوری که داریم.

پانویس
عنوان مطلب وام گرفته از شاملوست که "چه مومنامه نام مراآواز می کنی."



آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی

دستگیری های تازه و بی خبری از بازداشت شدگان

بازداشت 5 وکیل دادگستری و رئیس کمیته ایثارگران ورئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی از مهمترین خبرهای زندانیان سیاسی و مدنی در روز گذشته بود. همزمان هنگامه شهیدی به زندان بازگشت و دادگاه نسرین ستوده که روز گذشته به اعتصاب غذایش پایان داد، برگزار شد.مادر نازنین خسروانی نیز در گفتگو با "روز" از ادامه بی خبری از این روزنامه نگار سخن گفته و از وضعیت دخترش ابراز نگرانی کرده است.

بازداشت ها
زینب بحرینی، رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی در شیراز در حالی بازداشت شده که طی ماههای اخیر هیچ نوع فعالیت سیاسی نداشته است. خانم بحرینی که مدتهاست درگیر نگارش پایان نامه اش است روز یکشنبه بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات شیراز که به پلاک صد و ده معروف است منتقل شده.
براساس گزارش های رسیده به "روز" ماموران امنیتی همزمان با بازداشت خانم بحرینی، منزل او را تفتیش کرده و دست نوشته ها، سی دی ها، لپ تاب مسعود رهبری، همسر او و مادرش را به همراه کیس کامپیوتر برادرش با خود برده اند.
رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی از زمان بازداشت تاکنون هیچ تماسی با خانواده نداشته و ماموران هنگام بازداشت او گفته اند وی را به بازداشتگاه اطلاعات شیراز منتقل می کنند.
روز گذشته نیز سایت کلمه از بازداشت محمد عزلتی مقدم، رئیس کمیته ایثارگران ستاد میرحسین موسوی خبر داد. براساس این گزارش عزلتی مقدم روز چهارشنبه و در پی دیدار جمعی از سرداران جنگ باموسوی بازداشت شده است. پیشتر حمید محسنی، رئیس دفتر میرحسین موسوی نیز بازداشت شده بود؛او بیش از دو ماه است که در بازداشت به سر می برد.

تشدید فشارها بر وکلا
 همزمان با ادامه روند بازداشت فعالان سیاسی، 5 وکیل دادگستری نیز بازداشت شدند.
سارا صباغیان، مریم کیان ارثی و مریم کرباسی، سه وکیلی هستند که هنگام بازگشت از ترکیه و در فرودگاه و محمدحسین نیری و رزا قراچالو دو وکیل دیگری هستند که همزمان در منازل خود بازداشت شده اند.
منازل و دفاتر این وکلا پس از بازداشت مورد تفتیش قرار گرفته و ماموران امنیتی مدارک و برخی پرونده های آنها را با خود برده اند.
دادستان تهران، اتهام وکلای بازداشت شده در فرودگاه را ارتکاب جرایم امنیتی و انجام اعمال خلاف شئونات جمهوری اسلامی در خارج از کشور ذکر کرده و به خبرگزاری فارس گفته است که دو وکیل دیگر نیز در ارتباط با این افراد بازداشت شده اند.
محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری و از همکاران وکلای بازداشت شده ضمن تایید خبر بازداشت این وکلا به "روز" می گوید که با توجه به صراحت قانون استقلال وکلا، این تکلیف رئیس کانون وکلا که برابر قانون در شان دادستان کل کشور است که نسبت به این امر واکنش نشان دهد و اقدام کند.
او می گوید: خانم صباغیان چهل روز کمتر است که ازدواج کرده و اکنون به اتفاق خانم کرباسی و خانم کیان ارثی در حالی بازداشت شده اند که نه از اتهام آنها خبری است و نه خبری از دادگاه و بازداشت موقت آنها.بازداشت آنها که پروانه رسمی کانون وکلای مرکز را دارند دور از ضوابطی است که قانونگذار تعریف کرده؛ در نظام حقوقی ما، وکیل دادبان حقوق مردم است و دفاع از وکیل، دفاع از حقوق مردم است و باید توجه داشت که وکیل دادگستری هم شان قاضی است.
این وکیل دادگستری با اشاره به پیوستن ایران به کنوانسیون های بین المللی که حقوق وکیل را محترم می شمارند می افزاید: برابر ماده 27 کنوانسیون وین هیچ دولتی نمی تواند به بهانه قوانین داخلی خود، قوانین بین المللی را نادیده بگیرد ؛ هر موضوعی که مطرح است باید از طریق کانون وکلا و دادسرای انتظامی کانون وکلا مورد پیگیری قرار گیرد نه اینکه به یکباره وکلا را بازداشت کنند.
آقای دادخواه ضمن تقاضای آزادی همکاران خود، می گوید: به هیچ عنوان شایسته نیست سه وکیلی که هیچ گونه سابقه خلاف ندارند در زندان بمانند. بازداشت موقت در مواردی است که متهم از دسترس دستگاه قضایی دور باشد اما این وکلا در دسترس هستند و این رفتارها نادرست است.
نسرین ستوده و جاوید هوتن کیان دو وکیل دیگری هستند که در بازداشت به سر می برند؛همزمان محمد سیف زاده نیز از سوی دادگاه به 9 سال زندان و 10 سال محرومیت از وکالت محروم شده است.
آقای دادخواه نیز که بعد از انتخابات بازداشت شده بود و حدود یک ماه پیش دادگاه او برگزار شد در انتظار صدور حکم است و به "روز" می گوید هنوز حکم دادگاه او صادر نشده است.
این وکیل دادگستری همچنین درخصوص اظهارات اخیر رئیس قوه قضائیه که مصاحبه وکلا با "رسانه های بیگانه" را موجب وهن جامعه وکالت دانسته بود می گوید: اعتبار دادستان، دادیار، بازپرس و هر یک از مسئولین قضایی در رعایت قانون است. کدام قانون مصاحبه را موجب وهن دانسته است؟
عضو کانون مدافعان حقوق بشر می افزاید: ضرب المثل خوبی در فارسی داریم که می گوید "نگاه کن چه می گوید منگر چه کسی می گوید" و وقتی به ذات گفته رئیس دستگاه قضا توجه میکنیم می بینیم که چنین امری با موازین، معیارها و ضوابط کاملا مغایر است.

پایان اعتصاب غذا
نسرین ستوده، وکیل دادگستری، روز گذشته همزمان با برگزاری دادگاه اش به اعتصاب غذای خود پایان داد.دادگاه خانم ستوده در حالی برگزار شد که از ورود خانواده او به دادگاه جلوگیری کردند. دومین جلسه دادگاه این وکیل دادگستری هفته آینده برگزار خواهد شد.
نسرین ستوده که همچنان در سلول انفرادی در بند 209 زندان اوین به سر می برد، روز گذشته در پاسخ به درخواست شخصیت های سیاسی، مدنی، مطبوعاتی و همچنین خانواده و دوستانش، اعتصاب غذای خود را شکست.

 ادامه بی خبری از نازنین خسروانی
مادر نازنین خسروانی در مصاحبه با "روز" از وضعیت این روزنامه نگار ابراز نگرانی می کند و می گوید که او تنها یکبار و کمتر از یک دقیقه تماس گرفته و بعد از آن هیچ خبری از او نیست.
اعظم افشاریان می افزاید: روز یکشنبه به دادستانی رفتم؛ گفتند الان خیلی زود است بروید و تماس بگیرید.پرسیدم برای چی زود است؟ گفتند ازکسی که تازه بازداشت شده به این زودی ها خبری به شما داده نخواهد شد ؛ دو سه هفته دیگر تماس بگیرید. بعد به دادگاه انقلاب رفتم ؛ گفتند پرونده نازنین آنجا نیست. هر چه اصرار کردم و گفتم نگران وضعیت دخترم هستم، لباس گرم ندارد و نمی دانم داروهایش به او داده می شود یا نه، هیچ جوابی ندادند.
پیش از این گفته شده بود که برای نازنین خسروانی قرار کفالت صادر شده است. از مادر این روزنامه نگار در این زمینه می پرسم می گوید: نازنین تا به حال تنها یکبار و کمتر از یک دقیقه به ما زنگ زده و گفته در زندان اوین است.بعد هم گفت درباره کفالت به او چیزهایی گفته اند و خواست که ما از طریق وکیلش پی گیری کنیم. اما روز بعد که با کفیل به دادگاه رفتیم، گفتند چنین مساله ای صحت ندارد و راهمان ندادند.
مادر نازنین خسروانی می افزاید: اصلا نمیدانیم پرونده نازنین در کدام شعبه بازپرسی است در حالیکه این حق ما است که بدانیم و پی گیری کنیم؟. سراسر هفته گذشته به زندان اوین و دادگستری مراجعه کرده اما هیچ جوابی نگرفته ام.
از مادر نازنین درباره ممنوع الملاقات بودن او می پرسم. می گوید: هر روز به زندان اوین می رفتم و جوابی نمیدادند تا اینکه خانمی به من گفت بند 209 فرق دارد و روزهای پنج شنبه مربوط به آنها است. پنج شنبه لباس گرم برای نازنین برداشتم و رفتم اما تا اسم نازنین را دادم گفتند ممنوع الملاقات است، بروید. گفتم نمی روم تا جوابی بگیرم. اول میخواستند بیرونمان کنند اما کمی که خلوت تر شد گفتند با بازجوی نازنین صحبت کرده اند و او گفته نازنین ممنوع الملاقات است. بعد گفتند بروید خودمان خبر می کنیم؛ لباس ها را نیز از ما نگرفتند.
خانم افشاریان سپس ضمن ابراز نگرانی از بلاتکلیفی نازنین می گوید: واقعا نگران هستم؛ امیدوارم هر چه زودتر جوابی به ما بدهند که بدانیم چه باید بکنیم و دختر ما رابرای چه بازداشت کرده اند.نازنین نزدیک دو سال است که فعالیتی نداشته و واقعا برای ما عجیب است که او را بازداشت کرده اند.

بازگشت هنگامه شهیدی به زندان
هنگامه شهیدی، روزنامه نگاری که به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده، روز گذشته در حالی به صورت غیرمترقبه به زندان بازگشت که به گفته خانواده اش زیر نظر پزشک و در حال درمان بود.
این روزنامه نگار 6 آبان با قرار وثیقه به مرخصی استعلاجی آمده بود و هر سه روز یکبار، مرخصی خود را تمدید میکرد.
به گفته خانواده این روزنامه نگار، هنگامه به دلیل عدم موافقت با تمدید مجدد مرخصی استعلاجی با روحیه ای بسیار عالی و با اعلام اعتصاب غذا به علت ناتمام ماندن مرخصی استعلاجی و عدم اطلاع از علت بازگشت و تمدید نشدن مجدد مرخصی  به زندان اوین بازگشت.



آرش صادقی در مصاحبه با روز:

زندگی برایم جهنم شده، منتظر بازگشت به زندانم

آرش صادقی، عضو ستاد 88 و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در مصاحبه با "روز" از یورش ماموران امنیتی در نیمه های شب به منزلش، که منجر به سکته قلبی و فوت مادرش شد، سخن گفته است.اوکه بعد از انتخابات مخدوش سال گذشته سه بار بازداشت شده و اکنون با قرار وثیقه آزاد است، همچنین از اتهامات خود و شرایط زندان گفته است.
این فعال دانشجویی روز گذشته از سوی دادگاه تجدید نظر به 5 سال حبس تعزیری محکوم شد.
مصاحبه "روز" با آرش صادقی را در ذیل بخوانید. گفتگویی که تحت تاثیر فوت مادر این فعال دانشجویی در فضایی بسیار متاثر کننده شکل گرفت و او از خانواده اش سخن گفت که او را عامل فوت مادرش میدانند.

آقای صادقی براساس اخباری که منتشر شده مادرتان در پی حضور شبانه ماموران امنیتی دچار حمله قلبی شدند. ممکن است توضیح دهید قضیه چه بود؟
بله نیروهای امنیتی نیمه شب 19 آبان حدود ساعت 4 تا 4 و نیم به منزل ما رفته و چون کسی در را باز نکرده، شیشه ها را شکسته و با کلید که پشت قفل در بوده در را باز کرده و وارد منزل شده اند. بعد شروع به داد و بیداد و ایجاد رعب و وحشت کرده و خانه را بازرسی کرده اند. هنگامی که شیشه را می شکنند و وارد خانه می شوند مادرم دچار حمله قلبی می شود و از روی تخت می افتد و بعد از 4 روزی که در بیمارستان بود فوت میکند.

شما منزل نبودید؟
من پدربزرگ و مادربزرگ پیری دارم که از کار افتاده هستند و اکثرا برای رسیدگی به کارهای آنها به منزل آنها می روم. آن شب هم خانه مادربزرگم بودم و خواهرم که از شهرستان آمده بود پیش مادرم بود. نیمه شب و نزدیک صبح بود که خواهرم زنگ زد و گفت مادرم بی هوش شده و او را به بیمارستان بقیه الله برده اند؛ چون پدرم ارتشی است به این بیمارستان برده بودند. من هم رفتم؛ مادرم 4 روز در این بیمارستان بود و بعد فوت کرد.

مادر شما سابقه بیماری قلبی داشتند؟
نه هیچ نوع مشکل قلبی نداشت.  5 سال بود بیمار بود و بدنش از کار افتاده بود اما بیماری اش هیچ ربطی به قلب نداشت. این اواخر پوکی استخوان گرفته و پای چپش از ناحیه ران شکسته بود برای همین مدتی بیمارستان بود تازه از بیمارستان مرخص شده و در خانه در حال استراحت بود که این اتفاق افتاد.

علت حضور ماموران امنیتی در آن موقع شب در منزل شما چه بود؟
من خودم هم نمیدانم؛ واقعا هر بار که مرا احضار کرده اند بلافاصله رفته ام؛ تا به حال نشده احضارم کنند و نروم. حتی یک تماس تلفنی هم با من گرفته نشد. نمی فهمم چرا آن موقع شب رفتند و شیشه را شکستند و وارد خانه شدند. داد و بیداد کردند و رعب و وحشت ایجاد کردند و...

آیا حکمی به خانواده شما نشان داده اند؟
نه، حتی کارت شناسایی هم نشان نداده اند که بدانیم از چه ارگانی هستند.

آقای صادقی بعد از این اتفاق آیا باز سراغ شما آمدند؟ خودتان چی؟ به دادگاه مراجعه کردید؟
نه کسی نیامد و خبری نشد؛ من نیز نرفتم چون درگیر قضیه مادرم شدم. تنها کاری که توانستم در این مدت بکنم این بود که با آقای علیزاده طباطبایی که وکیلم هستند صحبت کردم تا شکایت نامه ای تنظیم کنیم و نسبت به یورش شبانه ماموران که منجر به سکته و فوت مادرم شده پی گیری قانونی بکنیم.

روز گذشته دادگاه تجدید نظر حکم قطعی شما را اعلام کرد در این باره ممکن است کمی توضیح دهید؟
من از سوی دادگاه بدوی به اتهام اجتماع و تبانی و همچنین تبلیغ علیه نظام به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده بودم که اکنون شعبه 54 دادگاه تجدید نظر مرا از اتهام تبلیغ علیه نظام تبرئه و به اتهام اجتماع و تبانی به 5 سال حبس تعزیری محکوم کرده است.

چه استنادات حقوقی برای این اتهامات در حکم وجود دارد؟
در پرونده موارد زیاد ست اما هیچ یک استنادات حقوقی ندارد. مثلا تجمع 16 آذر را ذکر کرده اند؛ در حالیکه در آن روز من اصلا در دانشگاه نبوده ام. یکی از اتهامات ام ساماندهی اجتماعات دانشجویی در دانشگاه علامه است و بیانیه های دانشجویان این دانشگاه و بعد بحث ارتباط بها فعالین دانشجویی که از ایران خارج شده اند و.. در زمان بازداشت هم به شدت تحت فشار بودم که به این مسائل اعتراف کنم و...

 شما بعد از انتخابات بازداشت شدید و حدود یکسال در زندان بودید؛ می توانید درباره شرایط بازداشت و همین فشارهایی که می گویید توضیح دهید؟
من 18 تیر بازداشت شدم و 53 روز در بند 2 الف سپاه بودم. در این 52 روز خانواده ام هیچ خبری از من نداشتند. حتی اجازه نداده بودند یک تماس تلفنی بگیرم. بعد با قرار کفالت آزاد شدم اما دی ماه مجددا بازداشت شدم و 15 روز بعد با وثیقه 100 میلیونی آزاد شدم. دادگاهم روز 15 فروردین برگزار شد که همزمان شعبه 28 دادگاه انقلاب فک قرار کرد و مجددا بازداشت شدم و این بار با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شدم. متاسفانه در کل دوران بازداشت ام فشارهای زیادی را تحمل کردم. اینقدر کتکم زدند که دو بار کتفم در رفت. در حین ضرب و شتم دندانم شکست. اما  کتک و چک و لگد قابل تحمل تر از این بود که موی بدن ام را می کندند. در اصل سخت ترین رفتاری که با من داشتند این بود که موی صورت، دست و سینه ام را می کندند. صورتم سر همین زخم شده بود. با چشم بند ما را می بردند و با مشت و لگد به سر و صورتمان می زدند؛ سر همین چشمم خون افتاده بود و تا مدتها خوب نمی دیدم. در بازداشت مرحله اول اتهام محاربه را مطرح کردند و می گفتند که باید اعتراف کنی با منافقین ارتباط داری و با دوستانت در خارج از کشور ارتباط می گیری و.... می خواستند مصاحبه ای تلویزیونی از من بگیرند و بگویند که این عضو ستاد 88 است و این ستاد با مجاهدین خلق ارتباط داشته و... وقتی مقاومت میکردم تهدید می کردند که مادرت را بازداشت میکنیم یا پدرت را بیکار میکنیم و به خواهرم فحش میدادند و توهین میکردند. در مرحله دوم  می گفتند باید اعتراف کنی که اغتشاشات دانشگاه را هدایت میکردی و بیانیه ها را تو می نوشتی و....

اکنون با توجه به اینکه حکم شما از سوی دادگاه تجدید نظر قطعی شده چه تصمیمی دارید؟ چه خواهید کرد؟
در خصوص مادرم شکایت و قطعا پی گیری خواهم کرد اما اکنون به خاطر شرایطی که در خانه پیش امده از خدا میخواهم هر چه سریع تر حکمم را به اجرای احکام بفرستند و بازداشت ام کنند. پدرم، خواهرم، خانواده و فامیل مرا مسبب فوت مادرم میدانند؛خانه برایم جهنم شده است. از طرفی جای خالی مادرم آزارم میدهد و از طرف دیگر فشار روحی و روانی شدید به شدت اعصابم را به هم ریخته است. واقعا ترجیح میدهم هر چه سریع تر حکم من به اجرای احکام رفته و به زندان بروم. پدرم می گوید تو مادرت را کشتی و دوست ندارم خانه باشی و..... من هم سعی میکنم خانه نباشم و بی صبرانه منتظر برگشت به زندان هستم.


رینت میرهاشمی
در روزهای اخیر، فشار بر فعالان سندیکای شرکت واحد افزایش یافته و تعدادی از آنها دستگیر شده اند. در حالی که رضا شهابی، خزانه دار سندیکای شرکت واحد و منصور اسانلو از رهبران سندیکای شرکت واحد به دلیل دفاع از حقوق کارگران در سیاهچالهای رژیم به سر می برند، تعداد دیگری در هفته ها و روزهای اخیر دستگیر شده اند. در حال حاضر 5 نفر از اعضای سندیکای شرکت واحد در زندان به سر می برند.
با بحرانی شدن شرایط اقتصادی در آستانه حذف یارانه ها و امکان شدت یابی اعتراضهای کارگری و صنفی، فشار بر فعالان و مدافعان تشکلهای مستقل کارگری از طرف رژیم افزایش یافته است. پایوران رژیم در سخن پراکنیهای تهدیدآمیز خود مرتب به مردم هشدار می دهند تا بدینگونه از موج اعتراضهای احتمالی جلوگیری کنند.
این هشدارها آن قدر تهدیدآمیز و خشن شده که معترضان به شرایط اقتصادی را «فتنه گران» می خوانند. فراسوی این جو رعب و وحشت، ترویج خشونت حکومتی علیه کارگران و مزدبگیرانی است که برای حقوق ابتدایی خود دست به اعتراض می زنند. ایجاد این شرایط ضد انسانی، زمینه های سرکوب بیشتر فعالان کارگری چه در محیط کار و چه در زندان را افزایش می دهد.
تشدید فشار، آزار و اذیت و دستگیری فعالان کارگری محکوم است. همه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی باید آزاد گردند.

سینما و حوادث پس از انتخابات در ایران گفت‌وگو با دو فیلمساز

وضعیت سینمای اجتماعی ایران پس از وقایع انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، موضوع گفت‌وگویی است با شرکت دو کارگردان ایرانی. رضا علامه‌زاده و صدرا عبدالهی به بهانه برگزاری دادگاه جعفر پناهی، از سینمای ایران ‌سخن می‌گویند.

دادگاه جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی هفته گذشته، در روز ۱۶ آبان ۱۳۸۹، برگزار شد. متن دفاعیه او در سایت‌های اینترنتی منتشر شده است.
جعفر پناهی در دفاعیه خود به وضعیت «سینمای اجتماعی ایران» اشاره کرده است. در بخش‌هایی از متن دفاعیه وی آمده است: «این تنها محکمه‏ی من نیست. محکمه‏ی هنر و هنرمندان این کشور است. هر حکمی در این دادگاه صادر شود، حکمی برای همه‏ی هنرمندان، به‏خصوص همه‏ی سینماگران است.»
قرار است هفته آینده رای دادگاه کارگردان فیلم‌هایی چون، "آفساید"، "بادکنک سفید"، "طلای سرخ" و "دایره" صادر شود.
جعفر پناهی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران بازداشت شد. مقامات امنیتی ایران اتهام او را شروع ساخت فیلمی با موضوعی اجتماعی که به حوادث بعد از انتخابات ربط داشت عنوان کردند. آقای پناهی در روز ۴ خرداد ۱۳۸۹ با سپردن وثیقه آزاد شد.  قرار آزادی او تا زمان برگزاری دادگاه تعیین شده بود.
به بهانه برگزاری دادگاه جعفر پناهی و اشاره او به «سینمای اجتماعی ایران»، میزگردی با دو کارگردان ایرانی تشکیل داده‌ایم. "رضا علامه‌زاده" و "صدرا عبدالهی" مهمانان این میزگرد هستند.
رضا علامه‌زاده، کارگردان فیلم‌هایی سینمایی چون «مهمانان هتل آستوریا»، «دار»، «حرف بزن ترکمن» و «جنایت مقدس» مقیم کشور هلند، و صدرا عبدالهی، کارگردان و تهیه کننده فیلم‌هایی سینمایی چون «بر باد رفته»، «صبح روز هفتم»  در تهران، از حال و هوای «سینمای اجتماعی ایران»، بعد از وقایع انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران می‌گویند.
  دویچه وله: آقای علامه‏زاده، اجازه بدهید که با شما شروع کنیم! قبل از ورود به بحث سینمای اجتماعی ایران، آیا صحبتی در باره‏ی دفاعیه جعفر پناهی دارید؟ او که به اتهام آغاز ساخت فیلمی در باره‏ی مسائل اجتماعی ایران محاکمه شده است، در متن دفاعیه‏ی خود، پای دیگر سینماگران ایرانی را هم به‏میان کشیده و می‏گوید: «این محاکمه، محاکمه‏ی همه‏ی آنان است.»
رضا علامه‌زاده:
بسیار متاسفم از این‏که چنین شرایطی برای آقای پناهی، فیلمساز خوب و ارزش‏مند ما پیش آمده است و این‌که کار به محاکمه و دادگاه، آن‏هم دادگاه‏هایی در مدل دادگاه‏های جمهوری اسلامی ایران کشیده شده است. دفاعیه‏ی ایشان هم، دفاعیه‏ای بسیار آگاهانه است که در آن شرایط خاص نوشته شده است. تردیدی نیست که ایشان، از هنر اجتماعی و نحوه‏ی کار خود دفاع کرده است.
رضا 
علامه‌زاده، کارگردان ایرانی مقیم هلند
صدرا 
عبدالهی، کارگردان و تهیه‌کننده ایرانی در تهرانمن فقط می‏توانم این نکته را اضافه کنم که فکر نمی‏کنم منظور آقای پناهی این باشد که اگر دادگاه، رأی به برائت ایشان بدهد، یعنی سینمای اجتماعی ایران، از این به‏بعد آزاد خواهد بود یا مثلا  سینمای اجتماعی تا به‏حال آزاد بوده، حال با محاکمه‏ی ایشان زیر فشار قرار گرفته است.
فکر می‏کنم آقای پناهی این منظور را ندارد و می‏داند که سینمای اجتماعی ایران از آغاز زیر فشار بوده و خود ایشان و دیگران زیر فشار  قرار داشته‏اند. این محکومیت سال‏هاست صادر شده است و الان هم آخرین آن نخواهد بود. امیدوارم رای دادگاه طوری باشد که باعث رهایی پناهی شود، ولی این به آن معنا نیست که تمام هنرمندان و سینمای ایران از گرفتاری‏هایی که در پیش دارد، رها شده باشد.
آقای عبدالهی، شما چطور فکر می‏کنید؟ آیا در چند سال اخیر، سابقه داشته است که سینماگران ایرانی مثلاً به‏خاطر یک فیلم محاکمه شوند؟ برخوردی به این شکل قبلا هم سابقه داشته است؟صدرا عبدالهی: پیش از هرچیز، از شرایطی که برای آقای پناهی پیش آمده، واقعاً متاسفم. این موضوع را از باب صنفی و به عنوان یک همکار می‏گویم. امیدوارم که او به‏زودی زود از این موقعیت سخت بیرون بیاید. این آرزوی من است؛ نه فقط برای آقای پناهی، برای همه‏ی دوستانی که این روزها در چنین شرایطی هستند.
ولی در ارتباط با سوال شما که آیا در سال‏های گذشته چنین اتفاقی افتاده یا نه، آقای پناهی در دفاعیه‏ای که در اختیار ماست، گفته‏اند، این محاکمه به نوعی محاکمه‏ی هنر و هنرمند این سرزمین است. من دوست داشتم آقای پناهی اصلاً از این زاویه به قضیه نگاه نمی‏کردند. این معضل به شکلی، سال‏هاست وجود دارد، ۵۰ سال است که وجود دارد. ما این‏طور نگاه کنیم که اتفاق‏های اخیر به نوعی محاکمه‏ی آزادی و اعتقاد آدم‏هاست و نه فقط محاکمه‏ی هنر و هنرمند.
آقای عبدالهی، شما در داخل ایران فیلم می‏سازید. فکر می‏کنید الان شرایط برای ساختن یک فیلم مستقل، یک فیلم اجتماعی در باره‏ی وضعیت اجتماعی ایران، به چه شکل است؟ بعد از اتفاقات یک ساله‏ی اخیر و انتخابات سال گذشته‏ی ایران، اصلاً فیلم مشخصی در داخل ایران در این‌باره‏ ساخته شده است؟
صدرا عبدالهی:
من اصلاً نمی‏دانم واقعاً کسی، چه از کانال‏های قانونی و چه شبیه آقای پناهی، اقدام به ساخت فیلمی کرده است یا نه. آقای پناهی بالاخره سال‏های گذشته هم مستقلا اقدام به ساخت فیلم در باره‏ی موضوع‏های مختلف می‏کرد؛ بدون این‏که مجوزهای لازم را اخذ کند. من نمی‏دانم اصلاً چنین اتفاقی افتاده است، کسی درخواست کرده یا نکرده و کسی تمایل به ساخت چنین فیلمی داشته است یا نه.
یک نکته را باید در نظر بگیرم و آن هم جوی است که وجود دارد. این جو برای همه است، نه برای من فیلم‏ساز که شامل دیگری نباشد. در چنین جوی، بخشی منفعت‏طلب هستند که به سمت چنین قضایایی نمی‏روند، بخشی به نوعی در هزارتوی خودشان گرفتارند، بخشی بالاخره متعلق به سیستمی هستند که با آن موافق‏اند و در چنین شرایطی طبیعی است که همه عقب می‏کشند. این‏چنین نیست که فکر کنیم بسیاری تمایل داشته‏اند درگیر ساخت چنین پروژه‏ای شوند و نشده است.
شما می‏توانید همین الان در روزنامه‏هایی که در این‏جا منتشر می‏شود، جویا شوید، ببینید اصلا کسی تمایل دارد یا اظهار کرده است. من فکر می‏کنم این بررسی را کمی همه‏جانبه‏تر نگاه کنیم.
رضا علامه‏زاده: نظر من هم در تایید سخن آقای عبدالهی است. چون آقای عبدالهی در ایران هستند و با مسائل روز به‏صورت مستقیم و بی‏واسطه درگیر هستند. من از دور دستی بر آتش دارم و اطلاعاتی که می‏رسد، ممکن است دقیق نباشد.
ولی کل مفهوم سینمای اجتماعی، سینمایی که نسبت به مسائل جامعه‏اش تعهد دارد، خود را موظف می‏داند که  به شکل هنرمندانه‏اش به زشتی و زیبایی جامعه‏اش بپردازد، آن را نشان بدهد و معترض باشد، چه در دوره‏ی شاه و چه بعد از انقلاب، همیشه زیر فشار مستقیم سانسور، غیرسانسور و محدودیت‏ها قرار داشته است. مسئله‏ی محاکمه‏ی آقای پناهی الان مورد خاصی است. من به‏خاطر نمی‏آورم فیلم‏سازی را مستقیماً در موقع ساختن فیلم گرفته باشند تا بخواهند محاکمه کنند. به‏ویژه فیلم‏سازی که مشهور هم باشد. اتفاق به این شکل را من به یاد ندارم.
آقای علامه‏زاده، گویا خود شما هم قبل از انقلاب ایران محاکمه شده‏اید؟
رضا علامه‌زاده:
بله؛ من محاکمه شدم. ولی ظاهر قضیه این نبود که محاکمه‏ی من به خاطر فیلم باشد. فیلمی از من در فستیوال فیلم کودکان و نوجوانان در اسپانیا جایزه‏ای برده بود و قرار بود آن جایزه در تهران به من اهدا شود. اتهام من این بود که می‏خواسته‏ام در مراسم اهدای جایزه، ملکه‏ی کشور را به گروگان بگیرم که بارها راجع به آن صحبت شده است. اتهام من به طور مستقیم این نبود که چرا فیلم "دار" را ساخته‌ام.
صحنه‌ای از 
فیلم «آفساید»، به کارگردانی جعفر پناهیآقای علامه‏زاده، شرایط و فضای خارج از ایران را چگونه می‏بینید؟ طی این مدت فیلم‏هایی به شکل زیرزمینی ساخته شده و به خارج از ایران آمده است. فکر می‏کنید اتفاقاتی که در ایران افتاده، چه تاثیری روی کار کارگردان خارج از ایران گذاشته است؟

رضا علامه‌زاده:
نکته‏ی جالبی است. چون من به‏هرحال در خارج از ایران زندگی می‏کنم و اتفاقا می‏خواستم کمی از زاویه‏ی خارج از کشور بگویم. می‏خواستم دو مسئله را که به محاکمه‏ی آقای پناهی ارتباط پیدا می‏کند مطرح کنم؛ یکی این‏که حادثه‏ی مهمی اتفاق افتاد و آن هم این است که حدود ۱۵-۲۰ سال، جمهوری اسلامی ایران از امکانات جشنواره‏ها و از امکانات هنرمندان  خلاق ما و موفقیت‏هایی که در جشنواره‏ها داشته‏اند، بهره‏برداری نابه‏حق کرد.
 یعنی در ایران سانسور می‏کرد، محدود می‏کرد و جلوی خلاقیت هنرمندان را تا جایی که می‏توانست می‏گرفت، ولی به‏لحاظ نامیرایی هنر و به لحاظ پشتوانه‏ی عظیم فرهنگی هنرمندان ما، علی‏رغم این‏همه سانسور، فیلم‏هایی ارزش‏مند هم به‏وجود آمد. این فیلم‏های ارزش‏مند در دنیا سروصدا کردند ولی بهر‏ه‏برداری‏اش را در آن سال‏ها، همان جمهوری اسلامی‏ای کرد که خودش سعی می‏کرد آن‏ها را در نطفه خفه کند. یعنی از چند شاخه‏ای که بارور شد، بهره‌برداری نابه‏حق و نابه‏جا می‏کرد.
ماجرای آقای پناهی خوشبختانه یک چیز را رو کرد و آن این‏که الان درست برعکس شده است. الان جشنواره‏ها نه تنها مرکز بهره‏برداری نابه‏حق حکومت اسلامی ایران نیست، بلکه محل افشاگری حرکات ناشایست این رژیم در مقابل هنرمندان و سینماگران است. آن‏چه در فستیوال‏های کان و ونیز اتفاق افتاد، به‏یک معنا دست‏آورد سینمای ایران است. به این معنا که هنرمندان ایرانی با آن همه فشار و آزار و با آن‏ همه ریسک توانستند سینمایی ارزش‏مند بسازند، حاصل این ارزش به جیب کسانی ریخته نشد که خودشان تلفگر این کار بودند.
نکته دیگر، تاثیر حوادثی است که در ایران اتفاق افتاد. این جنبش و روی‏کرد توده‏های مردم به استفاده از دوربین‏های کوچک دیجیتال، چیزی است که دنیا را تکان داد؛ در خارج هم تاثیر وحشتناک مثبتی در سینما گذاشت. اصلاً نگاه را عوض کرد. این دیدگاه را ‏که یک کار حرفه‏ای، لزوما باید با همه‏ی ابزار حرفه‏ای انجام بگیرد به‏هم ریخت.
بسیاری از فیلم‏هایی که اخیرا ساخته‏ شده‏اند یا در آینده ساخته خواهند شد، بنیادشان موادی است که توسط افراد غیرحرفه‏ای و با ابزاری که به‏هیچ‏وجه حرفه‏ای به‏حساب نمی‏آید، تهیه شده و در اختیار همه قرار گرفته است. می‏دانید که تمام تلویزیون‏های جهان برای ماه‏ها، خوراک اصلی‏شان همین ماتریالی بود که از ایران، توسط همین جوان‏ها در شرایط بسیار مشکل و با کارها‏ی غیرحرفه‏ای ولی با محتوایی ارزش‏مند، به‏دست‏شان می‏رسید.
صدرا عبدالهی: من در ارتباط با حرف‏های آقای علامه‏زاده سخنی دارم و سوالی هم از ایشان دارم. آقای علامه‏زاده، شما در ارتباط با اتفاق‏های اخیر و دیده شدن وقایع یک‏سال گذشته به‏وسیله‏ی همان فیلم‏هایی که به آن اشاره کردید، صحبت کردید. بالاخره در سال‏های اخیر تکنولوژی به کمک، نمی‏گویم صنعت سینما، بلکه به کمک صنعت فیلم‏سازی آمده و فیلم ساختن را تقریبا برای همه راحت کرده است. یکی از مراحل ظهور این قضیه، همین اطلاع‏رسانی‏ای بود که در یک سال گذشته، مردم با همین دوربین‏های موبایل‏شان توانستند به این‏ور و آن‏ور دنیا برسانند.
من در یک سال گذشته، کم‏و‏بیش در جریان کارهای شما بودم. ولی سوال‏ام این است که بحثی که الان آقای جعفر پناهی در ارتباط با سینمای اجتماعی ایران مطرح می‏کنند، همکاران فیلم‏ساز ما که بعضی‏های‏شان امکانات و اختیارات خوبی در خارج از ایران داشتند، حالا اسم نمی‏برم ولی کم نبودند، کدام‏یک از آنان آمدند دست گذاشتند روی موضوع‏هایی که مرتبط به مسائل اجتماعی، سیاسی ایران باشد؟ شما فیلم‏سازان آن‏وری را هم درگیر ماجرا دیدید یا ندیدید؟ سوال من این است که واقعا چرا چنین اتفاقی نیفتاده است؟
رضا علامه‏زاده: سوال بسیار درستی است. ابعاد مشکلات فیلم‏سازی خارج از کشور، نه برای آدم‏هایی که امکانات‏اش را دارند، بلکه برای تیپ افرادی چون ما، خیلی وسیع است.
متأسفانه باید بگویم که بارها در جلسات مختلفی سعی شده از طریق کسانی که در خارج از کشور امکانات مالی دارند، برای ساخت فیلم‏هایی از این دست که شما به آن اشاره می‏کنید، امکانات مالی فراهم شود. ولی باور کنید، آن‏هایی که امکانات مالی داشتند، بیشتر در این فکر بودند که اگر در این کار سرمایه بگذارند، اولا این سرمایه برنمی‏گردد، هم‏چنان که سرمایه‏ی فیلم "میهمانان هتل آستوریا"ی علامه‏زاده برنگشت، هم‏چنان که فیلم "فرستاده‏‏"ی پرویز صیاد برنگشت.
دوم این‏که به شکلی با ایران رابطه و معاملات دارند، منظورم ارتباط با دولت نیست، ولی تجارت‏هایی دارند که می‏ترسند از این طریق روابط تجاری‏شان مختل شود. به‏ این‏خاطر، به‏شکلی خود را کنار می‏کشند.
صدرا عبدالهی: سوال من، یک سوال کلی از همه‏ی فیلم‏ساز‏هایی است که مهاجرت کرده‏اند و نه فقط از شما. بحث من این بود که با حضور این تکنولوژی جدید، یک‏جورهایی سینمای شخصی راه افتاده است. چرا دوستان ما در آن طرف از این سینمای شخصی بهره‏برداری نکرده‏اند؟ بالاخره سازمان‏دهی ابزارهای جدید خیلی راحت‏تر از قبل است.
رضا علامه‏زاده: البته خارج از ایران، جوان‏ترها به‏مقدار زیادی در این ارتباط فیلم ساخته‏اند. شاید الان اسم‏ها به ذهن‏ام نیایند، این‏جا در این‏ زمینه‏ها، به‏ویژه در ارتباط با جنبش سبز و با استفاده از ماتریالی که از ایران آمد، فیلم‏های زیادی ساخته شدند. ولی در حدی نیست که انتظار می‏رود و شاید هم اخبار این قضایا آن‏قدر به ایران نمی‏رسد که دوستان در جریان باشند.
آقای عبدالهی، از شما به عنوان کارگردانی که در داخل ایران دارید فعالیت می‏کنید، می‏خواهم بپرسم که ساختن فیلمی با موضوع اجتماعی، در ایران چگونه است؟ تا چه حد یک کارگردان می‏تواند در فضای فعلی، سیاست‏های رسمی دولت را به نقد بکشد یا حتی از سیاست فاصله بگیرد و کار خود را بکند؟ آیا مثلا خط قرمزی وجود دارد که اگر کسی بخواهد فیلمی در باره‏ی اتفاقات بعد از انتخابات ایران بسازد، اجازه نداشته باشد؟صدرا عبدالهی: واقعیت این است که هیچ‏کس نمی‏تواند اطلاعات الکی بدهد. الان همه منتظر آمدن جشنواره هستیم. جشنواره‏ای که می‏آید، این‏جا دیده خواهد شد که در فیلم‏های ساخته شده‏، زاویه‏ی نگاه جماعت با چه رویکردی بوده است و چه آثاری پدید آمده است. ولی گاه‏گداری از دوستان و همکارانی که کار می‏کنند، می‏شنویم که مثلا این فیلم من این‏چنین است و من نگاهم از این وقایع گرفته شده است. این حرف‏ها را می‏شنویم، ولی هنوز چیزی ندیده‏ایم. قطعا الان قضاوت نکنیم بهتر است.
احساس من این است که هر حکومتی، باید تحت شرایطی به این نتیجه برسد که وظیفه‏ی جماعت هنرمند، مانند آقای پناهی، وظیفه‏ی جدایی از طیف سیاسیون است. اگر حکومت این را بپذیرد و تا همین حد بردباری کند - فقط تا همین حد، من بیشتر از این را نمی‏خواهم - راه‏هایی برای حرف زدن و برای گفت‏وگو باز می‏شود. این‏ حرف آخر من بود؛ آقای علامه‏زاده بسیار خوشحال شدم که با شما هم‏سخن شدم.
رضا علامه‏زاده: من هم بسیار خوشحال شدم که با شما هم‏سخن شدم و عطر وطن از طریق صدای شما به گوش من رسید و حس بسیار بسیار زیبایی داشتم.
دویچه‏وله: از هردوی شما متشکریم که وقت‏‌تان را در اختیار ما گذاشتید.
مصاحبه‌گر: حسین کرمانی
تحریریه: کیواندخت قهاری

روس‌ها درباره‌ سهم ايران از دريای خزر چه می‌‌گويند؟

كارشناس روس:
 ايرانى‌ها درباره‌ سهم كشور خود از خزر اشتباه مي‌كنند

در ۱۸ نوامبر (۲۷ آبان) نشست سران کشورهای حوزه دریای خزر در باکو برگزار می‌شود. روسیه و ایران درباره‌ تقسیم خزر اختلاف‌نظر دارند. دو کارشناس درباره‌ دیدگاه روس‌ها نسبت به سهم ایران از دریای خزر به دویچه وله توضیح می‌دهند.

 خبرگزاری ایرنا، از قول وزير امورخارجه‌ی ایران  در خصوص سهم ايران از دريای خزر پیش از این نوشته بود: «سهم ايران از اين دريا هيچ گاه ‪۵۰ درصد نبوده و اين رقم نه منطقی ‌است و نه قراردادی درباره آن وجود داشته است». منوچهر متکی، وزیر خارجه، حتی گفته بود که اینگونه اظهارات از سوی دشمنان و کسانی که از نقش ایران در مناسبات منطقه ناراحت هستند، مطرح می‌شود.
 وی تاکید کرده بود: «بهره‌برداری ايران از دريای خزر هرگز از‪ ۳ / ۱۱ درصد فراتر نرفته است.» نظر متکی بلافاصله از سوی خود او و وزارت امور خارجه ایران اصلاح شد. ایران اکنون سهم ۲۰ درصدی را پیشنهاد می‌کند.

کارشناس روس: نفت و گاز مانع تقسیم دریا شده است
در ديدار 
سران كشورهاي حوزه درياي خزر دراكتبر ۲۰۰۷ احمدى نژاد حضور نداشت
محمد مهدی ‌آخوندزاده نماینده‌ی ایران در دریای خزر می‌گوید: «حضور ایران در دریای خزر روز به روز پررنگترمی‌شود و بر اساس قراردادهای سال ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ حق جمهوری اسلامی ایران بسیار بیشتر از ۲۰ درصد است». وی این سخنان را در آستانه‌ی نشست سران کشورهای ساحلی خزر در باکو ابراز کرد. این نشست به لحاظ حل همه جانبه‌ی رژیم حقوقی دریای خزر اهمیت فراوانی دارد.
به نظر النا بونایوا، کارشناس ارشد بخش ایران در "انستیتوی شرق‌شناسی علوم روسیه" در مسکو، وجود نفت و گاز سبب شده است که رژیم حقوقی دریای خزر در بخش جنوبی آن تا کنون بین ایران، ترکمنستان و آذربایجان لاینحل بماند.

«روسیه ۱۲ تا ۱۳ درصد از خزر سهم گرفت»
 
النا بونایوا در ادامه می‌گوید: «سهم روسیه بین ۱۲ تا ۱۳ درصد است. در خصوص "شکل‌گیری مرز بین روسیه و ایران تا کنون" من تحقیق زیادی کردم و پیرامون این مسئله کتاب هم نوشتم و از سوی انتشاراتی ارتش ایران به زبان فارسی نیز ترجمه و چاپ شد. مشکلات دریای خزر این است که نفت زیادی دارد و درباره‌ی ذخایر نفتی باید مذاکره کنند. مثل روسیه و آذربایجان، روسیه و قزاقستان».
 این کارشناس روس خاطرنشان می‌کند که جمهوری اسلامی ایران نخست باید با ترکمنستان و جمهوری آذربایجان درخصوص ذخائر نفتی مذاکره بکند و به توافق برسد.

"ایرانیها درباره سهم خود از خزر اشتباه میکنند"
 خانم بونایوا، کارشناس روس در امور خزر درباره سهم ایران از خزر چنین به دویچه‌وله توضیح می‌دهد: «گرایش ملی‌گرایی در جامعه ایران و در مجلس ایران در این رابطه هست و نظراتی درباره‌ی نصف کردن و یا تقسیم دریا ابراز می‌کنند که صحیح نیست».
 این کارشناس روس در ادامه‌ی صحبت‌هایش یادآوری می‌کند که ایرانیان بر سنت‌های تاریخی تاکید دارند و قراردادهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ را مطرح می‌کنند. اما شرایط تغییر کرده و ایران باید مواضع تمام کشورهای ساحلی را درک کند.
 وی همچنین می‌گوید: «من ۳ سال در ایران کارکردم و با نظرات ایرانیان به خوبی آشنا هستم. در وزارت امور خارجه‌ی ایران و محافلی در میان نخبگان و فرهیختگان ایرانی این مسئله را به خوبی درک می‌کنند و قبول دارند که ایران مجبوراست سهم ۱۱ و سه درصد را بپذیرد. ایران می‌تواند درباره‌ی مساحت معین با جمهوری آذربایجان و ترکمنستان مذاکره کند و شاید چاره‌اش هم این باشد که یک شرکت سهامی با مشارکت ۳ کشور تاسیس گردد».

شکل رژیم حقوقی در کوتاه مدت حل نمی‌شود"
 آلكسي موخين 
مي‌گويد، ايران سهم كشورهاى همسايه در خزر را به رسميت بشناسدآلکسی موخین، مدیرمرکز مطالعات سیاسی در مسکو نیز معتقد است، اختلافات شدیدی بین روسیه و ایران بر سر مشخص شدن مرزها در دریای خزر وجود دارد. وی می‌گوید که تا کنون مرزهای ملی به دلیل اختلاف نظرها مشخص نشده است.
 آقای موخین اضافه می‌کند: «ایران تلاش می‌کند مبنای تارخی را مطرح کند تا سهم بیشتری از دریا بگیرد، ولی این مبنا نمی‌تواند توافق همه‌جانبه را کسب کند».
 این کارشناس روس بر این باورهست که، تنها راه حل مسائل دریای خزر اقدام مشترک و همه جانبه کشورهای ساحلی است.وی تاکید دارد: «توافقی دوجانبه، سه جانبه و حتی چهارجانبه هم بدون رضایت ایران غیرممکن است. هرگونه توافقی باید با رضایت هر پنج کشور انجام گیرد».

توافق‌های انجام گرفته درباره‌ی تقسیم دریای خزر
 در ژوئیه سال ۱۹۹۸ قزاقستان و روسیه در خصوص محدوده‌ی مرزهای آبی دو کشور توافقنامه‌ی دوجانبه امضا کردند.  در ۲۷ فوریه سال ۲۰۰۳ جمهوری آذربایجان و قزاقستان نیز بر سر تعیین مرزهای آبی خود  توافق کردند. و بالاخره در تاریخ ۱۴ ماه مه سال ۲۰۰۳ آذربایجان، قزاقستان و روسیه قرارداد سه جانبه "تعیین مرزهای آبی در دریای خزر" را امضاء کردند.
 ایران این توافقنامه‌ها را به رسمت نمی‌شناسد و طرفدار یک تفاهم‌نامه‌ی همه‌جانبه است. رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران اخیرا اعلام کرد که «حدود ۷۰ درصد متن رژیم حقوقی دریای خزر مورد توافق قرار گرفته و نهایی شده و این پیشرفت خوبی است.»

سهم ایران چگونه باید مشخص گردد؟
 هر دو کارشناس روس که با دویچه وله صحبت کردند تاکید می‌کنند که توافقی همگانی پیرامون رژیم حقوقی دریای خزر در کوتاه مدت حاصل نخواهد شد و رژیم حقوقی دریای خزر همچنان لاینحل باقی خواهد ماند.
 در عین حال النا بونایوا کارشناس ارشد بخش ایران در "انستیتوی شرق‌شناسی علوم روسیه" در مسکو سهم ایران از دریای خزر را ۳/۱۱ درصد می‌داند و توصیه می‌کند که ایران، جمهوری آذربایجان و ترکمنستان بر سر اختلافات خود مذاکره کنند و به نتایج قطعی برسند.
 ولی آلکسی موخین کارشناس دیگر روس معتقد است که مشکلات رژیم حقوقی دریای خزر را فقط می توان در چارچوب یک قرارداد مورد توافق ۵ جانبه‌ی کشورهای ساحلی حل کرد.
 طاهر شیرمحمدی
تحریریه: علی امینی
 

دو آلمانی بازداشت شده در تلویزیون جمهوری اسلامی

دو شهروند آلمانی که ماه گذشته در ایران بازداشت شده بودند، در گزارشی در تلویزیون جمهوری اسلامی نشان داده شدند. از قول آنان گفته شد که «خطا» کرده ‌و مورد «سوء‌استفاده» یکی از فعالان ایرانی حقوق بشر قرار گرفته‌اند.

شامگاه دوشنبه (۲۴ آبان / ۱۵ نوامبر) تلویزیون دولتی ایران تصاویری از دو آلمانی بازداشت شده در ایران را نشان داد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، در حالی که صدای گوینده تلویزیون جمهوری اسلامی سخنان این دو به زبان آلمانی را کاملا تحت‌الشعاع قرار داده بود، از قول آنان گفته شد که مرتکب «خطا» شده ‌و مورد سوء‌استفاده‌ی یک فعال ایرانی حقوق بشر در آلمان قرار گرفته‌اند.
این دو آلمانی ماه گذشته هنگامی که می‌خواستند با سجاد قادرزاده، فرزند خانم محمدی آشتیانی، زن محکوم به سنگسار در ایران مصاحبه کنند، در شهر تبریز بازداشت شدند. مقامات جمهوری اسلامی این دو آلمانی را متهم کردند که با روادید توریستی به ایران سفر کرده، ولی در این کشور به عنوان روزنامه‌نگار فعالیت کرده‌اند. از قرار معلوم این دو آلمانی بازداشت شده به عنوان عکاس و گزارشگر برای یک رسانه‌ی آلمانی کار می‌کرده‌اند.
«اعترافات» منسوب به دو شهروند آلمان
در تصاویری که شامگاه دوشنبه از این دو در تلویزیون جمهوری اسلامی نشان داده شد، هر دو از نزدیک و به‌طور جداگانه قابل رویت بودند. به گفته‌ی گوینده تلویزیون جمهوری اسلامی، آن دو مینا احدی، فعال حقوق بشر در آلمان و سخنگوی کمیته‌ی ضد سنگسار، را مسئول بازداشت خود معرفی کرده‌اند.
گوینده‌ی تلویزیون دولتی ایران از قول یکی از آلمانی‌ها نقل کرده است: «من در این مورد هیچ اطلاعاتی نداشتم، اما خانم احدی می‌دانست و مرا به ایران فرستاد تا بازداشتم به معروف شدن او کمک کند.»
در تلویزیون جمهوری اسلامی از قول یک آلمانی دیگر گفته شده است: «من اعتراف می‌کنم که اشتباه کرده‌ام، زیرا اطلاعاتی در این مورد نداشتم و خانم احدی از من سوء‌استفاده کرد.»
«عنوان جعلی» یا «جاسوسی»
به گزارش خبرگزاری فارس، غلامحسین محسنی اژه‌ای، دادستان کل جمهوری اسلامی، درباره‌ی بازداشت دو تبعه‌ی آلمانی گفت، آن دو با روادید توریستی در تبریز حضور یافته بودند و بدون مدرک از نام خبرنگار سوء‌استفاده کرده و با خانواده‌ی سکینه آشتیانی ارتباط برقرار کرده بودند.
محسنی اژه‌ای افزود: «با توجه به ارتباطی که این دو تبعه با جریان‌های معاند خارج از کشور داشتند، در ایران دنبال اهداف خاصی بودند.» به گفته‌ی دادستان کل کشور «این دو تبعه‌ی آلمانی خود نیز به کار خلافشان اذعان و اعلام کرده‌اند که استفاده از عنوان جعلی خبرنگار کار خلافی بوده است».
این سخنان دادستان کل کشور در حالی بیان می‌شود که مالک اژدر شریفی، رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی، گفته است: «جرم جاسوسی دو تبعه‌ی آلمانی که با هدف جوسازی و جاسوسی در ایران حاضر شده بودند محرز و ثابت شده است».
وی با اشاره به دستگیری دو تبعه‌ی آلمانی تصریح کرده است: «عملکرد این دو توریست در ایران و خبردهی و جریان‌سازی در تبریز نشان می‌دهد که این افراد برای جاسوسی آمده‌اند». شریفی افزوده است: «مدرک جرم جاسوسی آنان در دست بوده و هدف آنان التهاب‌آفرینی بر علیه جمهوری اسلامی ایران است».
به گزارش خبرگزاری فرانسه، دولت آلمان از کانال‌های دیپلماتیک برای آزادی این دو روزنامه‌نگار در تلاش است. وزارت امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه (۱۶ نوامبر) در پاسخ خبرگزاری فرانسه گفته است که مورد این دو آلمانی در دست مقامات قضایی است.
به همراه این دو شهروند آلمانی، سجاد قادرزاده، فرزند سکینه‌ی محمدی آشتیانی، و نیز هوتن کیان، وکیل مدافع او، بازداشت شده بودند. سازمان‌های حقوق بشری بیم آن دارند که این افراد زیر فشار مقامات امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند. حقوقدانان بین‌المللی، «اعترافاتی» را که تحت فشار از بازداشت‌شدگان گرفته می‌شود، فاقد اعتبار و نقض حقوق اساسی آنان می‌دانند.


سفر محمد جواد لاریجانی به آمریکا درباره قطعنامه حقوق بشر

آقای لاریجانی در راس یک هیات بلندپایه به آمریکا سفر کرده است
محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی، در نیویورک از پیش نویس قطعنامه ای که در یکی از کمیته های مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره وضع حقوق بشر در ایران مطرح شده، انتقاد کرده است.
کمیته "اجتماعی، بشردوستانه و فرهنگی" مجمع عمومی که به کمیته سوم شهرت دارد، پیش نویس قطعنامه ای درباره اوضاع حقوق بشر در ایران را در دست بررسی دارد و به زودی آنرا به رای می گذارد.
بنا بر وب سایت ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، آقای لاریجانی تلاش کشورهای غربی برای محکوم کردن عملکرد حقوق بشر ایران در مجمع عمومی را "سو استفاده سیاسی و به منظور انحراف تعامل و همکاری سازنده با شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد" توصیف کرده است.
پیش نویس قطعنامه ای که در کمیته سوم مجمع عمومی علیه ایران مطرح شده، هنوز به طور رسمی در اختیار رسانه ها قرار نگرفته است.
این کمیته، سالانه وضع حقوق بشر در سه کشور ایران، برمه و کره شمالی را بررسی می کند.
اکثر کشورهای عضو این کمیته در نوامبر گذشته قطعنامه ای را علیه ایران به تصویب رساندند که در آن "نگرانی عمیق خود را در مورد نقض جدی حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران" اعلام کردند.
این قطعنامه سپس از کمیته سوم به مجمع عمومی سازمان ملل متحد فرستاده شد و در ماه دسامبر توسط این مجمع به تصویب رسید.
هادی قائمی سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران که در نیویورک فعالیت می کند، روز دوشنبه (۱۵ نوامبر) به بی بی سی فارسی گفت که محمد جواد لاریجانی با هدف جلوگیری از تصویب قطعنامه تازه در رکن سوم مجمع عمومی به مقر اصلی سازمان ملل متحد سفر کرده است.
او گفت: "امسال از آنجایی که هیچ گونه علائمی از بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران مشاهده نشده، احتمال تصویب این قطعنامه بسیار بالاست."
این در حالیست که دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، جمهوری اسلامی را پرچمدار حقوق بشر در دنیا توصیف می کند.
آقای لاریجانی در اواسط ماه فوریه در شورای حقوق بشر در ژنو سوئیس حاضر شد و از عملکرد جمهوری اسلامی در عرصه حقوق بشر دفاع کرد.
ایران در ماه آوریل امسال درخواست عضویت در این شورا را در پی مخالفت شدید گروه های مدافع حقوق بشر و کشورهای غربی، پس گرفت.
محمد جواد لاریجانی در تازه ترین واکنش به اقدام کمیته سوم مجمع عمومی در بررسی وضع حقوق بشر در ایران، این اقدام را زیر سوال بردن جایگاه شورای حقوق بشر ارزیابی کرده است.
او گفت: "امروز جوامع غربی مملو از تبعیض، اسلام هراسی و مجازات ها و دستگیری های غیرقانونی و بازجویی های همراه با شکنجه هستند که همه را به بهانه حفظ امنیت و مبارزه با تروریسم سرپوش می گذارند."
اما سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران این اظهارات دبیر ستاد حقوق بشر ایران که قطعنامه های ارکان سازمان ملل متحد درباره حقوق بشر با انگیزه سیاسی علیه ایران صادر می شود را رد می کند.
هادی قائمی به بی بی سی فارسی گفت: "فقط این که بگویند که این (اقدام) یک غرض سیاسی از سوی کشورهای غربی است دردی را دوا نمی کند و به موضوعاتی که مطرح می شود جوابی نمی دهد."
این فعال حقوق بشر گفت که آقای لاریجانی باید "درباره بیش از ۵۰۰ نفر زندانی سیاسی عقیدتی، در مورد اعدام های وسیعی که ایران را انگشت نما کرده، در مورد قوانین تبعیض آمیز و دیگر مواردی که این قطعنامه به آن اشاره می کند" پاسخ دولت ایران را بیان کند.
کمیته سوم مجمع عمومی در قطعنامه سال گذشته اش اعلام کرده بود که به بررسی وضع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران ادامه خواهد داد.
در قطعنامه سال گذشته نسبت به مواردی از جمله " شدت گرفتن میزان اعدام ها در ماه های پس از انتخابات"، " محدودیت ها و موانع شدید برای آزادی مذهب و اعتقاد" و "بازداشت، سرکوب توام با خشونت و محکوم کردن زنانی که خواستار حق تجمع مسالمت آمیز هستند" ابراز نگرانی شده بود.
این کمیته از ایران خواسته بود که با اعزام یک نماینده ویژه سازمان ملل متحد در زمینه حقوق بشر به این کشور موافقت کند.


دبیرکل ناتو: نیازی به نام بردن از ایران در طرح سپر موشکی نیست

آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو

آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، می‌گوید سازمان ناتو «نیازی به نام بردن» از کشورهایی که طرح سپر موشکی برای دفاع در برابر آنها طراحی شده ندارد. این اظهارات دبیرکل ناتو در واکنش به بحثی است که در مورد نام بردن یا نبردن از ایران در اسناد مربوط به این طرح در میان کشورهای عضو ناتو مطرح است.
طرح سپر موشکی عمدتاً از فناوری‌های آمریکایی استفاده می‌کند و دیپلمات‌ها می‌گویند که واشینگتن ابتدا خواستار آن شده‌بود که در نشست این هفته ناتو از ایران به عنوان منبع اصلی تهدید موشکی نام برده شود، اما ترکیه که نگران تیرگی در روابط خود با ایران است با این امر مخالفت کرده‌است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، آندرس فوگ راسموسن در این مورد به روزنامه‌نگاران در بروکسل گفت: «بیش از ۳۰ کشور فناوری موشکی دارند یا خواهان دستیابی به آن هستند...دلیلی وجود ندارد که از کشور مشخصی نام برده شود زیرا از این کشورها بسیار هستند.»
انتظار می‌رودایجاد سپر موشکی، در نشست ناتو که قرار است روزهای جمعه و شنبه در لیسبون پرتغال برگزار شود مطرح شود.
آندرس راسموسن، که ریاست این نشست را بر عهده دارد،  پیش‌نویس این «طرح راهبردی» را  نیز تنظیم کرده‌است.
طرح ایالات متحده برای ساخت شبکه‌ای از موشک‌های رهگیر بالیستیک در اروپا هم‌اینک از سوی سازمان ناتو رهبری می‌شود. این شبکه به گفته ایالات متحده برای حفاظت از حریم هوایی اروپا علیه «حملات موشکی احتمالی ایران» طراحی شده است.
  از سوی دیگر پیمان  آتلانتیک شمالی، برای اینکه از نگرانی‌های روسیه در مورد این سپر موشکی بکاهد در نظر دارد از این کشور برای  مشارکت در  این طرح دعوت کند؛ با این حال در این پیشنهاد، روسیه در کنترل این سپر  موشکی نقشی نخواهد داشت.
 برپایه طرح کنونی،  موشک‌ها و سیستم‌های رهگیری‌ آمریکا که  از پیش برای کشورهای بلغارستان و رومانی طراحی شده است، با سیستم‌های موشکی اروپا پیوند می‌خورد و برای همه اعضای ناتو چتر محافظ در برابر موشک‌‌های کشورهای متخاصم ایجاد می‌کند.
 پیش از این یکی از دیپلمات‌های ترکیه‌ای به خبرگزاری فرانسه گفته‌ بود که ترکیه با نشانه‌روی موشک‌ها به سوی یک کشور خاص مشکل دارد و خواستار آن است که سپر موشکی، همه حریم هوایی ترکیه را در بر بگیرد و تنها مخصوص استقرار در مرز ایران نباشد.
عبدالله گل، رئیس جمهوری ترکیه نیز در سفر  اخیر خود به بریتانیا گفته بود که این سپر موشکی  برای کشور خاصی نیست بلکه برای همه کشورهایی است که از موشک‌های بالستیک برخوردارند.

سفیر چین در ایران به وزارت امور خارجه احضار شد


در پی استفاده از نامی دیگر برای اشاره به خلیج فارس در مراسم گشایش شانزدهمین بازی‌های آسیایی در گوانگ‌ژوی چین، وزارت امور خارجه ایران از احضار سفیر چین خبر داد و اعلام کرد توجیهاتی که در این رابطه از سوی چین اعلام شده «به هیچ وجه قابل قبول نیست.»
رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، روز سه‌شنبه در نشست هفتگی با خبرنگاران گفت: «این اقدام نامناسب ناراحتی مسئولان و ملت ایران را در پی داشت و بلافاصله یادداشت اعتراض‌آمیز سفارت جمهوری اسلامی در پکن تسلیم مقامات چینی شد و سفیر چین نیز در تهران به وزارت خارجه احضار و تذکر لازم به آنها داده شد.»
شانزدهین بازی‌های آسیایی، روز جمعه در گوانگ‌ژو در جنوب شرقی چین گشایش یافت اما به گزارش خبرگزاری‌ها در مراسم افتتاحیه این دوره از بازی‌ها، برگزارکنندگان چینی نام خلیج فارس را به خواست کشورهای عربی در نمایشگرهای مربوط به این مراسم تغییر دادند.
سخنگوی وزارت خارجه ایران می گوید: «اتفاقی که در مراسم افتتاحیه بازی‌های آسیایی رخ داد قابل توجیه نیست و انتظار چنین اتفاقاتی از سوی کشوری مثل چین که عضو دائم شورای امنیت است و ادعای تلاش برای برقراری صلح و امنیت را دارد، نمی‌رود.»
وی ادامه داد: «ما از این اتفاق تعجب می‌کنیم و تأسف می‌خوریم که چطور یک مسئله و نام تاریخی که اسناد متعددی دارد مورد اغفال قرار می‌گیرد.»
سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران افزود: «ما در مورد مسائلی که مربوط به تمامیت ارضی و حاکمیت کشور می‌شود به هیچ وجه کوتاه نخواهیم آمد.»
بنا بر گزارش‌ها، روز جمعه در محل گشایش بازی‌ها علی سعیدلو، رئیس سازمان تربیت بدنی، محمد علی‌آبادی، رئیس کمیته ملی المپیک و بهرام افشارزاده، دبیرکل کمیته ملی المپیک ایران در واکنش به این اقدام برگزارکنندگان چینی، برای لحظه ای جایگاه خود را ترک کردند ولی پس از مدت کوتاهی بازگشتند.
به گفته مسئولان ورزش ایران، برگزارکنندگان چینی برای این اقدام شفاهاً پوزش خواسته‌اند. بر پایه این گزارش مسئولان کاروان ورزش ایران به صورت کتبی نیز مراتب اعتراض خود را به ستاد برگزاری این بازی‌ها اعلام کرده‌اند و قرار است در مجمع عمومی شورای المپیک آسیا که شنبه در گوانگ‌ژو برگزار می‌شود به این موضوع رسیدگی شود.
سازمان ملل متحد تاکنون در دو سند، دو قطعنامه و سه نقشه رسمی با تاکيد بر درست بودن نام خليج فارس از کشورهای عضو اين سازمان خواسته است در مکاتبات رسمی خود از نام خليج فارس استفاده کنند.
اما کشورهای عربی که در دهه‌های اخیر در زبان خود برای نامیدن این پهنه آبی از عبارت «خلیج عربی» به جای خلیج فارس استفاده می‌کنند در برخی موارد برای تغییر این نام در زبان انگلیسی نیز تلاش می‌کنند.
این اقدام‌ها چندین بار باعث اعتراض گسترده فعالان ایرانی و در مواردی باعث اعتراض مقام‌های جمهوری اسلامی شده است.
مراسم گشایش شانزدهمین دوره بازی‌های آسیایی شامگاه جمعه با حضور ۴۵ کشور در گوانگ‌ژوی چین برگزار شد و در این رقابت‌ها حدود ۱۰ هزار ورزشکار آسیایی حضور یافته‌اند.
ایران با ۲۸۴ ورزشکار مرد و ۸۶ زن در این مسابقات شرکت می‌کند.


نیجریه در مورد صادرات سلاح از سوی ایران به شورای امنیت گزارش داد


اودئین آجوموگوبیا، وزیر امور خارجه نیجریه
وزیر امور خارجه نیجریه روز دوشنبه اعلام کرد که کشورش در مورد نقض تحریم‌های شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی و ارسال غیرقانونی تسلیحات توسط ایران به نیجریه، به سازمان ملل متحد گزارش داده است.
اودئین آجوموگوبیا، وزیر امور خارجه نیجریه،‌ روز دوشنبه، ۲۴ آبان، اعلام کرد که به دنبال کشف محموله تسلیحاتی ارسالی در ماه گذشته از سوی ایران به نیجریه و پس از تحقیقات لازم، دولت نیجریه در راستای همسویی با تحریم‌ها، در مورد این اقدام جمهوری اسلامی به کمیته تحریم‌های شورای امنیت گزارش داد.
آقای آجوموگوبیا به خبرگزاری رویترز گفته است: به دنبال تحقیقات مقدماتی و به منظور همراهی با قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹، نماینده این کشور در سازمان ملل، مصادره و ضبط این اموال را به این شورا گزارش داده است.
نیجریه پیش از این اعلام کرده بود در صورتی که شواهدی مبنی بر نقض تحریم‌های سازمان ملل در محموله این کشتی باشد، موضوع را به شورای امنیت گزارش خواهد داد.
نیجریه به عنوان عضو سازمان ملل موظف است نقض تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران را به کمیته تحریم‌های این شورا گزارش دهد.
این کشور در حالی در مورد ایران به شورای امنیت گزارش داده است که روز گذشته منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران با تأکید بر دست داشتن «یک شرکت خصوصی» در این ارسال اعلام کرد که برای مسئولان و مقامات نیجریه مشخص شده است که این ارسال ارتباطی به نیجریه نداشته است.
مقام های نيجريه روز ۲۶ اکتبر اعلام کردند که يک کشتی حامل سلاح های ارسالی جمهوری اسلامی ايران را در بندر لاگوس ضبط کرده اند.
اين محموله که در ۱۳ کانتينر جاسازی شده بود شامل گلوله های توپ، خمپاره و ساير سلاح ها بود و برچسب مواد ساختمانی روی جعبه های آن خورده بود.
دولت نیجریه پس از ضبط این محموله که به گفته پلیس مخفی نیجریه از ماه ژوئیه مسیر حرکت آن را تحت نظر داشته، اعلام کرد که  دولت ایران در ارسال این تسلیحات به نیجریه دست داشته است و این در حالی است که به موجب چهارمین قطعنامه تحریمی علیه جمهوری اسلامی، «خرید، فروش یا ارسال مستقیم یا غیر مستقیم هر گونه سلاح یا تجهیزات مربوطه» از خاک ایران و یا از طریق ایرانیان، ممنوع است.
یک روز پس از آن‌که نیجریه دولت ایران را به دست داشتن در ارسال این محموله‌ها متهم کرد، منوچهر متکی به منظور پیگیری موضوع توقیف این کشتی، به ابوجا، پایتخت این کشور آفریقایی سفر کرد.
به گفته مقامات رسمی اطلاعات و امنیت نیجریه، در حال حاضر تحقیقات بر روی دو ایرانی که گفته می‌شود از مقامات ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌ و اعضای سپاه قدس، یکی از شاخه‌های سپاه پاسداران هستند، ‌ معطوف شده است.
این دو نفر در حال حاضر به سفارت ایران در نیجریه پناه برده‌اند.
رویترز می‌نویسد که پس از سفر منوچهر متکی به نیجریه، پلیس مخفی نیجریه یکی از مظنونین را مورد بازجویی قرار داده است، اما فرد دوم به دلیل مصونیت سیاسی مورد بازجویی قرار نگرفته است.

دادگستری آذربایجان شرقی: جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی ثابت شده است


رييس کل دادگستری آذربايجان شرقی می گويد که جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی محرز و ثابت شده است و همزمان يکی از دو متهم آلمانی در تلويزيون دولتی ايران «اعتراف» کرده که «اغفال» شده است.
مالک اژدر شريفی، رييس دادگستری آذربايجان شرقی به خبرنگاران در تبريز گفته است: «اين دو تبعه آلمانی به ادعای توريست بودن به ايران آماده اند ولی عملکرد اين دو توريست در ايران و تبريز و خبردهی و جريان سازی در تبريز نشان می دهد که اين افراد برای جاسوسی آمده اند.»
اين مقام قضايی افزوده است: «جريان دستگيری اين دو فرد با اطلاع دهی افراد ساده و عادی بوده است و مدرک جرم جاسوسی آنان در دست بوده و هدف آنها التهاب آفرينی عليه جمهوری اسلامی ايران است.»
مقام های ايران روز دهم اکتبر اعلام کردند که دو تبعه آلمانی را در شهر تبريز بازداشت کرده اند ولی هويت آنها را فاش نکردند.
گزارش منابع مستقل حاکی است اين دو شهروند آلمانی از سوی ماموران امنیتی و در حال مصاحبه با سجاد قادرزاده، فرزند سکينه محمدی آشتيانی که در آستانه اعدام قرار دارد، بازداشت شدند. در جريان يورش ماموران، آقای قادرزاده و هوتن کيان، وکيل خانم آشتيانی، نيز بازداشت شدند.
مقام های آلمانی از جمله گيدو وستروله، وزير امور خارجه اين کشور، خواستار آزادی بی قيد و شرط اتباع آلمانی شده اند ولی جمهوری اسلامی ايران به اين درخواست ها پاسخ نداده است.
اواخر مهرماه، غلامحسين محسنی‌اژه‌ای، سخنگوی قوه قضائيه جمهوری اسلامی در باره بازداشت اين دو شهروند آلمانی گفته بود:‌ «اين دو تبعه که با رواديد توريستی در تبريز حضور يافته بودند، بدون مدرک از نام خبرنگار سوء استفاده کرده و با خانواده سکينه آشتيانی ارتباط برقرار کرده بودند.»
اين در حالی است که به دنبال انتشار خبر بازداشت اين دو آلمانی، «انجمن روزنامه‌نگاران آلمان» در بيانيه ‌ای اعلام کرده بود که يکی از بازداشت‌شدگان خبرنگار و ديگری عکاس است.
بنا بر گزارش‌های منتشره، مينا احدی، مسئول «کمپين بين‌المللی عليه سنگسار و اعدام»، برای ترتيب دادن مصاحبه با پسر و وکيل سکينه محمدی آشتيانی به اين دو شهروند آلمانی کمک کرده ‌است.
در همين حال، يکی از دو متهم آلمانی که نام وی فاش نشده است دوشنبه شب در گفت و گو با برنامۀ خبری ۲۰:۳۰ تلويزيون دولتی جمهوری اسلامی ايران گفته است که «توسط يکی از فعالان سياسی مخالف دولت ايران در آلمان فريب خورده است.»
اين شهروند آلمانی که سخنانش ترجمه می شد، افزود: «من هيچ اطلاعی در باره اين پرونده نداشتم اما خانم احدی خبر داشت. وی مرا به ايران فرستاد و از دستگيری من بهره برداری تبليغاتی کرد. من زمانی که به آلمان برگردم عليه خانم احدی شکايت خواهم کرد.»
وی اظهار داشت: «من اشتباهم را می پذيرم و چون اطلاعی از پرونده (سکينه آشتيانی) نداشتم از سوی خانم احدی اغفال شدم.»
سکينه محمدی آشتيانی زن ۴۳ ساله ايرانی است که به جرم «زنای محصنه» و «دست داشتن در قتل» در زندان به ‌سر می‌ برد. خبر صدور اوليه حکم سنگسار برای او با اعتراض‌های گسترده دولت‌ها و سازمان‌های حقوق بشری و شخصيت‌های جهانی روبه‌رو شده‌ است.



از ۲ چاقوکشی در ۸ روز تا ۳۰۰ هزار تومان کسری در خانوارها


کاری از میخائیل زلاتکوفسکی، کارتونیست روس، ۱۴ آوریل 
۲۰۱۰.اعداد و ارقام بعضی اوقات حامل واقعیاتی هستند که به تنهایی شگفتی می‌آفرینند. رادیو فردا نگاهی به ارقام و اعدادی دارد که این هفته در ایران بر سر زبان‌ها بوده‌اند:
۲۰ درصد افزایش اجاره خانه‌ها در تهران نسبت به تابستان گذشته
به نوشته ایسنا، بنا بر اعلام مرکز آمار ایران، اطلاعات مربوط به معاملات مسکونی شهر تهران نشان می‌دهد در تابستان امسال به طور متوسط میزان اجاره بهای واحد مسکونی به ازای یک متر مربع در شهر تهران نسبت به فصل بهار امسال ۱۲٫۱ درصد و نسبت به تابستان سال گذشته ۲۰٫۷ درصد افزایش یافته‌است.
بر پایه اطلاعات مرکز آمار، بیشترین افزایش اجاره‌بها در تابستان امسال مربوط به منطقه ۲۲ تهران با ۳۱٫۲ درصد و بیشترین کاهش مربوط به منطقه ۱۶ تهران با منفی ۶٫۹ درصد بوده‌است.

۱۴۴ شدن رتبه ایران در میان ۱۵۲ کشور از نظر سرعت اینترنت
به گزارش روز دوشنبه خبرگزاری مهر، در رتبه‌بندی کشورها از نظر سرعت اینترنت خانگی که «اسپیدتست دات نت» در شش ماهه نخست سال ۲۰۱۰ در مورد کشورهای جهان انجام داده، از میان ۱۵۲ کشور بررسی شده، ایران پس از کشورهایی مانند ونزوئلا، نیجریه، بولیوی، عراق، پاراگوئه و جزایر تورکس و کایکوس با سرعتی برابر ۰٫۶۱ مگابیت بر ثانیه در رتبه ۱۴۴ قرار گرفته‌است.
مهر در ادامه می‌نویسد که به طور میانگین، اینترنت خانگی پرسرعت در ایران با قیمت متوسط ۲۰ هزار تومان در ماه (۲۰ دلار در ماه) ارائه می‌شود و این در شرایطی است که میانگین درآمد یک خانواده ایرانی بنا بر اعلام بانک مرکزی ۷۳۰ هزار تومان در ماه است.
مهر می‌نویسد: بنابراین به نظر می‌رسد که قیمت اینترنت در ایران بر پایه سرعت ارائه شده بسیار بالاتر از قیمت سرعت اینترنت در کشورهایی است که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفتند.
به نوشته مهر بر اساس همین آمار، میانگین هزینه‌های ماهانه هر خانواده ایرانی حدود یک میلیون تومان در ماه اعلام شده‌است که بنا بر این هر خانواده متوسط ایرانی در هر ماه با کسری بودجه بیش از ۳۰۰ هزار تومان برای تامین هزینه‌های عادی خود روبه‌رو است.

۲ چاقوکشی بازتاب‌یافته در اخبار هشت روز
پس از بازتاب گسترده خبر چاقوکشی بر روی سکوی تماشاگران فوتبال در پی شکست تیم استقلال از صنعت نفت در آبادان، با گذشت هشت روز این ماجرا، روزنامه جهان صنعت در شماره دوشنبه خود از چاقوکشی در جشنواره تئاتر یاسوج خبر داد.
جهان صنعت می‌نویسد: «ماجرا از این قرار بود که عده‌ای از افراد حاضر در اختتامیه جشنواره، برای اعتراض به نتایج داوری، دست به چاقو شدند و در برابر چشمان معاون وزیر ارشاد با یکدیگر درگیر و با واکنش مسئولان انتظامی مواجه شدند.»
روزنامه کیهان نیز در مورد این خبر می‌نویسد که جمعی از هنرمندان بعد از اعلام گروه‌ها و نفرات برتر این جشنواره به محل برگزاری نشست خبری حمید شاه‌آبادی، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هجوم برده و اعتراض خود را با داد و هیاهو نسبت به داوری اعلام کردند.
پس از آنکه این اعتراض‌ها به درگیری فیزیکی منجر شد، این هنرمندان با استفاده از چاقو و قمه به فرزاد عدالت یکی از هنرمندان شهرستان کهکیلویه حمله کردند که وی به شدت زخمی شده و هم‌اینک در حالت کما به‌سر می‌برد.

۱۰ فروند هواپیمای تولید داخل به جای ۵۰ فروند
به نوشته شماره روز دوشنبه روزنامه جهان صنعت، رئیس فراکسیون هوافضای مجلس خبر داد که پس از گذشت ۱۵ سال از آغاز تولید هواپیمای ۱۴۰ در ایران، در حالی که تاکنون باید ۵۰ فروند از این هواپیما در صنعت هوایی مشغول به کار باشد، «به خاطر مشکلات پیش آمده» در عمل تنها حدود ۱۰ تا ۱۲ فروند از این هواپیما تولید شده‌است.
به گفته محمدکریم عابدی، اعضای کمیسیون امنیت ملی برای اطمینان‌بخشی به هموطنان سفری از اصفهان به مشهد با این هواپیما انجام دادند و هم‌اکنون نیز بسیاری از مسئولان پروازهای کاری خود را با این هواپیما انجام می‌دهند.
این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هم‌چنین از قرار گرفتن هواپیماهای اختصاصی ۲ تا ۸ نفره در اختیار مسئولان مراکز استان‌ها در آینده خبر داد. به گفته او این امر هم‌اکنون در شرکت هوایی فجر و شرکت مادر تخصصی هواپیما در حال پی‌گیری است.

۲ برابر شدن صادرات فرش ایران
به نوشته جام جم آن‌لاین، رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش ایران، صادرات فرش در شش ماهه نخست سال جاری را دو برابر صادرات سال گذشته اعلام کرد و افزود: کانادا و مکزیک از جمله بازارهای جدید صادراتی فرش ایران هستند.
اکبر هریسچیان با تأکید بر تداوم صادرات فرش ایران به آمریکا گفت: «با وجود وضعیت نامساعد اقتصاد جهانی‌، استقبال از فرش ایرانی در سال جاری بسیار خوب است.»
به گفته وی صادرات فرش ایران در سال ۸۸ بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بوده‌است.

۴۵ درصد عقب ماندن از طرح توسعه زراعت چوب
به گزارش ایرنا، علی سلاجقه، رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری ایران گفت: در بخش گسترش زراعت چوب ۵۵ درصد برنامه چهارم توسعه محقق شده‌است.
به گفته این مسئول از مجموع ۱۰۰ هزار هکتار زراعت چوب پیش‌بینی شده برای سال‌های برنامه چهارم، تنها ۵۴٫۹ هزار هکتار آن انجام شده‌است.
وی عدم هماهنگی لازم در اعطای تسهیلات به متقاضیان اجرای طرح، نوسان رشد قیمت چوب و افزایش هزینه‌های تولید و ضعف رقابتی این بخش با فعالیت‌های زراعی - باغی، و بروز خشکسالی و سرمای بی‌سابقه را از دلایل عقب بودن این بخش نسبت به برنامه یادشده ذکر کرد.

گنجی، جنبش سبز و راه‌های پيش رو

فريبا داودی مهاجر

فريبا داودی مهاجر
يکی از مباحثی که اين روزها يک بار ديگر ما با آن روبه‌رو هستيم اين ادعا است که اساسأ حرکت مردم ايران بعد از تقلب انتخاباتی، جنبش اجتماعی نه تنها نبوده بلکه به ادعای آقای اکبر گنجی اعتراض سياسی هم نبوده و تنها حرکتی ناشی از تبعيض اجتماعی بوده است. سخن اول و آخر من در اين مقاله اين است که حرکت مردم ايران کاملأ يک جنبش اجتماعی بوده است. متأسفانه دوستانی که در باب جنبشی نبودن حرکت مردم ايران پس از انتخابات مطالبی را تقرير کردند به کلی به تفاوت ماهيتی و ساختاری و کارکردی جنبش‌های اجتماعی مدرن توجه نکردند
مناقشه در چگونگی حرکت هايی که در سالهای گذشته در بدنه سياسی ،اجتماعی ايران اتفاق افتاده امری جديد نيست و مسبوق به سابقه است و البته ميتواند دست اوردهای مناسبی را هم در صورت رعايت همه اما و اگرها به همراه داشته باشد . يکی از گروههای که همواره درگير اين چون و چرا ها بوده و هست فعالان جنبش زنان در ايران هستند که مدعی جنبشی بودن حرکت های زنان در ايران بودند و تعدادی چند از فعالان سياسی يا روشنفکران و يا جامعه شناسان در مقالات يا سخنرانی ها و مناظرات ادعا ميکردند که در ايران پديده ای به نام جنبش زنان وجود ندارد و آنچه به چشم ميخورد تنها مسئله زنان است .فعالان جنبش زنان هر چه مقاله نوشتند و مصاحبه کردند اين آقايان کوتاه نيامدند تا جايی که جنبش زنان ايران به چنان درجه ايی از تاثير گذاری رسيد که تعدادی از آن مدعيان، امروز خود از مدافعان جنبش زنان در ايران هستند .چرا که فعالان جنبش زن در کنار بحث های نظری در اين باره خود را درگير اين مباحث نکرده و وارد حوزه عمومی برای به ميان کشيدن مسئله زنان از حاشيه به متن شدند
يکی از مباحثی که اين روزها يک بار ديگر ما با آن روبرو هستيم اين ادعا است که اساسا حرکت مردم ايران بعد از تقلب انتخاباتی جنبش اجتماعی نه تنها نبوده بلکه به ادعای آقای اکبر گنجی اعتراض سياسی هم نبوده و تنها حرکتی ناشی از تبعيض اجتماعی بوده است
سخن اول و آخرمن در اين مقاله اين است که حرکت مردم ايران کاملا يک جنبش اجتماعی بوده است.
چرا که دارای ۴ ويژگی جنبش های جديد اجتماعی است.
ـ دارای گفتمان است
ـ متکی بر يک سری از تبعيضاتو شکاف های سياسی و اجتماعی شکل گرفته است.
ـ مجموعه ايی از گروهها و افراد و نهادها بدنه ان را تشکيل ميدهند
ـ حاضر به پرداخت هزينه است
که در طول اين مقاله به تفصيل به تک تک اين شاخصه ها اشاره خواهم کرد اما قبل از آن متعجبم که چرا جناب گنجی برای اثبات مدعای خود تنها به يک نظريه در باب جنبش های اجتماعی استناد ميکند که اين نظريه در سال ۱۹۶۰ و زمانی که جنبشهای کلاسيک اجتماعی در حال وقوع بود مطرح شد. زمانی که هيچ رد پايی از جنبش های جديد و مدرن نبود و اساسا نظربه پردازان برداشتی از آنچه در سالهای آينده اتفاق خواهد افتاد نداشتند . از آن زمان تا کنون دهها نظريه در سراسر دنيا در باب جنبشهای کلاسيک و مدرن مطرح شده که من متوجه نشدم چرا ايشان حرکت مردم ايران را تنها بر پايه يکی از آنها که انهم در باره جنبش های کلاسيک است تحليل نموده و چرا به ديگر نظرياتی که بخصوص در سالهای گذشته و پس از به وقوع پيوستن جنبشهای جديد ارائه شده توجهی نکرده اند . لازم به ذکر است که از سال ۱۹۲۰ که اين مبحث مورد توجه قرار گرفته صدها کتاب و مقاله و نظريه با توجه به شرايط زمان و مکان مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است بخصوص از سال ۱۹۷۰ که نظريات مربوط به تجهيز و بسيج منابع به يک بحث کلی و محوری تبديل شد. از سال ۱۹۸۰ به بعد که مباحث مارکسيستی نيز کمرنگ شد توجه و تحليل جنبش های جديدو مباحثی تحت عنوان کنش های هويتی به وسيله افرادی چون هابرماس و آن تورن مطرح گرديد و نظريات ساختارگرايانه دهه ۱۹۶۰ به کلی جايش را به سمت تلفيق نظرياتی که متکی بر خرد و جامعه و روابط انسانی بودند داد .عناصری که موتور جنبش های اجتماعی جديد را تشکيل می دهند .
جنبش هايی که به تمامی به لحاظ فراگيری و هدف و روش وابزار و سازماندهی با جنبش های کلاسيک تفاوت دارند و چنانچه يک جامعه شناس چنين جنبش هايی را با شاخصه های جنبش های کلاسيک تحليل کند دچار خطای فاحشی شده است . درباره اين جنبش ها نظريه پردازانی چون لترپی و گرلاخ و ويرجينيا اچ هاين به تفصيل صحبت کرده اند . آنها جنبش های اجتماعی را به سلول های نيمه مختار تشبيه کرده اند که هر کدام ميتوانند به شکل نيمه متمرکز عمل کنند و رهبر عالی نداشته باشند و هر سلول نيمه مختار نيز بر اساس روابط شخصی و چهره به چهره حتی با دوستان و همسايگان و همکاران شکل بگيرد .در اين نظريات به الگوهای عضوگيری و ايدئولوژی اشاره شده .الگوهايی که حتی نظريه پردازان بعدی به
آن اشاره نکردند و اين دو الگو را برای جنبش های جديد لازم نمی ديدندو به عنصر گفتمان مشترک به جای ايدئولوژی تاکيد کردند. عنصری که يکی از شاخصه های جدی در جنبش های اجتماعی جديد است .
اين نظريه پردازان معتقدند جنبش های جديد دارای اهداف غير سياسی تر و سازماندهی کمترهستند حتی بسياری از سلول های نيمه مختار به رغم فعاليت سياسی به صورت رسمی برای به دست گرفتن قدرت سياسی کوشش نميکنند .و در حالی که کل جنبش غير ايدولوژيک است اما گاهی بعضی هسته های خود مختار ميتوانند ايدئولوژی داشته باشند ولی آن را در کل فرايند جنبش دخيل نميکنند .
به عبارتی ميتوان گفت همه افراد درگير در جنبش اجتماعی بدون آنکه بگويند چه کسی هستند ميگويند که چه ميخواهند و اين همان نکته ای است که برای گذار به دموکراسی در ايران به وسيله کليه فعالان جنبش بايد بر آن تاکيد شود تا همه گروههای سياسی و اجتماعی بتوانند حول يک محور و يک کمپين به دور هم جمع شده و استراتژی واحدی را پيگيری کنند .
متاسفانه دوستانی که در باب جنبشی نبودن حرکت مردم ايران پس از انتخابات مطالبی را تقرير کردند به کلی به تفاوت ماهيتی و ساختاری و کارکردی جنبش های اجتماعی مدرن توجه نکردند .
"آنتونی گيدنز" در کتاب جنبش اجتماعی خرد، جنبش های اجتماعی را کوشش جمعی برای پيشبرد منافع مشترک با تامين هدفی مشترک از طريق عمل جمعی خارج از حوزه نهادهای رسمی تعريف ميکند و" ترنر و کيليان "در کتاب رفتار جمعی جنبش اجتماعی را اقدام دسته جمعی مجموعه ای از افراد جامعه برای تبليغ و ترويج و يا عملی ساختن و يا حتی جلوگيری از يک تغيير و به طور کلی پخش ايده ها و يا مطالباتی در بخش يا پاره ايی از جامعه در بين گروههای اجتماعی يا عده ايی از افراد بسيج شده بيان ميکند .
تعجب من اين است که در ميان انبوه نظريات و ايده ها چگونه مخالفان ايده جنبشی بودن حرکت مردم ايران تنها يک نظريه را برگزيده و با اتکا بر ان همه اين حرکت عظيم اجتماعی را زير سوال بردند. انهم در حالی که از دهه ۱۹۸۰ اصولا متفکران جنبشها را تک علتی بحث نميکنند و بطور مثال روابط و چگونگی و چرايی را در شکل گيری جنبش موثر ميدانند و به محض فقدان يک عنصر با نا اميدی آن را به يک شورش اجتماعی بدون خاصيت که بدون عقبه يا بدون کارکرد است کاهش نميدهند.
"بلومر" متفکری است که ۵ نوع جنبش اجتماعی را مطرح ميکند و برای هر کدام شاخصه ها و ويژگی های منحصر به فرد بيان ميکند .چگونه ميتوان برای حرکت اجتماعی ايران با ابن همه پيچيدگی و ظرافت يک نسخه کلی پيچيد و به تاثيرات آن نسخه بر جامعه نحيف و شکننده ايران توجه نکرد.
"بلومر" ميگويد هر گونه فعاليت اجتماعی جمعی که يک نوع آوری در نظام اجتماعی ايجاد کند جنبش اجتماعی است و يا" کارمن بلوچی" معتقد است هدف و وسيله ميتواند يک جنبش اجتماعی ايجاد کند به شرط آنکه جامعه دارای انسجام و قدرت برخورد باشد و مرزهای اجتماعی را بشکند. يعنی هدف و وسيله وا نسجام و مرز شکنی را به عنوان شاخصه جنبش های جديد به جای سازماندهی و رهبری بيان ميکند .
"اسلمر" و "ويلسون "و" اسکات" بر عنصر همبستگی به جای سازماندهی تاکيد ميکنند و البته به عناصری چون تجهيزوبسيج و شکل بندی منافع توجه ويژه دارند .
از سوی ديگر اساسا امروز می توان درباره جنبش های جديد بحث کرد ولی به عناصر ديگری چون توسعه ارتباطات و امکانات ارتباطی و يا توسعه تکنولوژی اشاره نکرد و انها را به عنوان شاخصه های ديگر در نظر نگرفت .عناصری که در دهه ۶۰ بکلی متفاوت از امروز بودند .
از نظر نظريه پردازان امروزی جنبش های جديد از مرکزيت و رهبری و ايدئولوژی واحد برخوردار نيستند اگر چه خواست و هدف مشخص دارند اما هيچ برنامه عملی و مشخصی را مانند سازمان های اسکلتی متصلب مانند دوران تسلط انقلاب ها دنبال نميکنند. افراد و گروههای متفاوت در آن فعاليت ميکنند که هر فردی می تواند درک خاص خودش را از مبارزه و اهداف داشته باشد. برعکس همه آنهايی با هر نام و عنوان قصد دارند بگويند جنبش سبز اين است و جز اين نيست در حاليکه بدنه اجتماعی جنبش سبز را مردمی با عقايد و ارزش های مختلف تشکيل ميدادند . مسلمان و بهايی و جانباز و مسيحی و چادری و بی حجاب همه و همه در کنار هم با شعار رای من کجاست به خيابان امدند و با شعار جمهوری ايرانی حرکت را ادامه دادند و با مطالبات دموکراسی خواهانه و ضد ديکتاتوری بر جنبش سبز تاکيد کردند . آنچه مسلم است جنبش های اجتماعی نوين پويا هستند . از خود رفتارها و کنش های جديد نشان می دهند .تغيير و رشد جز لاينفک آنهاست مردم و رهبران در کنش و واکنش و يادگيری و اصلاح متقابل از يکديگر قرار دارند .
به طور مثال اگر چه مير حسين موسوی رهبری نمادين را بر عهده دارد مرتب و پا به پای جنبش رشد ميکند و هر گاه با توجه به تفکرات گذ شته اش از وی انتظار ايستايی ميرود مشاهده ميکنيم که در کنار مردم و شعار ها و مطالبات آنها ايستاده است . به گونه ايی که در بيانيه شماره ۷ صحبت از به رسميت شناختن عقايد مختلف ميکند .
در جنبش های جديد همه افراد جديد حق دارند و ميتوانند گرايش های جديد را به درون جنبش انتقال دهند . جنبش متعلق به هيچ عقيده و شخص و گروه و حزبی نيست .
ويژگی ديگر اين جنبش ها اين است که نه تنها در گستره سياست که در گستره جامعه تحقق يافته است. پس افراد ميتوانند احساس مشترک پيدا کرده و با عمل جمعی مشترک که ناشی از يک سلسله تبعيض های اجتماعی است تاثير گذار باشند . افرادی که حقوق فردی و گروهی اشان پايمال شده و سرکوب شديد و خشن را تجربه کرده اند و به دنبال فضای مناسب هستند . حميد رضا جلايی پور ميگويد بايد اين افراد حاضر به پرداخت هزينه هم باشند .
بدين ترتيب ميتوان گفت آنچه در ايران پس از تقلب انتخاباتی اتفاق افتاد يک جنبش اجتماعی بوده است که البته در زير مجموعه آن ميتوان خرده جنبش های اجتماعی را رد يابی کرد . که حاملان آن در فضايی مسدود و سراسر از نابرابری و نهادهايی که دچار عدم کار ايی هستند . افرادی که سر خورده هستند و رضايت مند نيستند اما فعاليتی آگاهانه دارند و درشرايط مختلف هزينه و فايده کرده وعقلانی عمل ميکنند . هر چند که حتی اگر جنبشی به هر دليلی از ادامه راه باز ماند و يا شکست خورد نميشود گفت که اساسا جنبش نبوده است .
در سخنرانی که جناب گنجی پيرامون جنبش سبز نمودند از ابتدا سوال کرده اند سبز بودن چه معنايی دارد ؟ سبز بودن جنبش نيست . سبز يک رنگ است در حاليکه که سبز بودن تنها يک اسم نيست يک نماد است . هويت است .پر از نشانه و تعريف يک حرکت اجتماعی است . نشان دهنده برون دادها و درون دادهای جنبش است . يک حرکت را از حرکت های ديگر تفکيک ميکند و دهها پيام درون خود دارد . مناقشه و گفتمان را معنی ميکند . حالا مهم نيست سبز باشد يا صورتی مهم اين است که اين نماد باشد و اين نماد هر چه باشد بی معنا نيست .
ايشان در قسمتی ديگر از سخنرانی ميگويد آنچه در ايران گذشت خرده جنبش بود در حاليکه اساسا مفهوم جنبش کلان با خرد متفاوت است . جنبش اصلاحات يا جنبش سبز يا جنبش دموکراسی خواهی اساسا جنبش کلان است که حول شکاف های اجتماعی تشکيل ميشود مثلا جنبش مردم سالاری که يک جنبش کلان اجتماعی است که به تعبير جناب جلايی پور حول شکاف خودی ها و غير خودی ها شکل گرفت و گفتمان ان توضيح ميداد که چرا جامعه به لحاظ تفکر و مذهب به خودی و غير خودی تقسيم شده است و شبکه وسيعی پيرامون ان شکل گرفت و سلسله ايی از اعتراضات مدنی پيرامون ان بود . و البته ذيل اين جنبش کلان ۹ جنبش خرد قابل رديابی بود .جلايی پور معتقد است اين خرده جنبش ها ميتواند نيمه بيدار باشد . ميتواند با نسبت و عمق های تفاوت نسبت به هم شکل بگيرد . ميتواند فعال و يا درون لايه های اجتماعی نهفته باشد و جنبش زنان و جوانان و سبزها و حقوق بشری ها و کارگری ها از اين دست هستند . در جنبش سبز همه خرده جنبش ها بودند اما خود جنبش نبودند. زير سايه جنبش بودند . به جنبش سوخت ميدادند .انرژی ميدادند ولی ماهيتا با يکديگر متفاوت بودندو بايد توجه نمود که فقط خرده جنبش ها نيستند که فاقد تشکيلات و سازمان و رهبری هستند بلکه جنبش های کلان هم ميتوانند از چنين الگويی تبعيت کنند .
جناب گنجی در ادامه سخنرانی خود بيان نمودند بايد به تمايز" نارضايتی " از اعتراض سياسی توجه کرد ايشان گفتند آنچه در ايران وجود داشت نارضايتی اجتماعی بود نه اعتراض سياسی.
سوال من از ايشان اين است اگر حضور ۳ ميليون انسان در خيابان اعتراض نيست پس چه اتفاقی بايد بيافتد که ما حرکتی را اعتراضی بناميم.
اگر مردمی که زير باران گلوله و باطوم و کتک و بازداشت و شکنجه اعتراض نداشتند پس مشغول چه کاری بودند. اگر کشته شدن ندا و کيانوش و دهها انسان ديگر نشانه اعتراض نيست پس نشانه چيست؟ اگر اين همه فعال سياسی و اجتماعی در زندان اعتراض نميکنند پس چه ميکنند. امروز عيسی سحرخيز و عبدالله مومنی و بهاره هدايت و زيد ابادی تنها به دليل احساس تبعيض در زندان هستند ؟ خود ايشان مگر جز بخاطر اعتراض اعتصاب غذ ا کرد و يا حرکت زنان در ۲۲ خرداد مگر نه انکه اعتراض به قوانين زن ستيز بود .
جناب گنجی در قسمت مفصل ديگری ازمباحث خود در چند بند به اخراج و اخراج و اخراج از جنبش اشاره ميکند . جناب گنجی اخراج و حذف موضوع من و شما و خيلی رهبران سياسی واپوزسيون داخل و خارج است . موضوع مردم نيست . مردم ايران در روزهای پس از تقلب انتخاباتی زن ومرد دست در دست هم فرياد ميزنند نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم . اساس اين حرکت پس از سالها تکه تکه کردن مردم به هر نام و اسم ونشانی يک پارچگی و همدلی بود .از مردمی که در آن روزها در کوه وخيابان زير بار گلوله و باطوم بودند بپرسيد . هيچ کسی اخراج نميشد . چرا که اين مردم خسته از ۳۰ سال حذف امده بودند تا در مقابل يک رژيم سراپا خودی و غير خودی بيايستند. هر کسی که امروز با هر عنوانی سخن از اخراج و يا حذف در جنبش سبز ميکند در واقع هنوز رسوبات تفکر جمهوری اسلامی را در پس ذهن خود دارد .
انچه بديهی است جنبش سبز يک اتفاق نبوده و نيست . بی عقبه و بدون آينده نخواهد بود. يک شورش کور و هيجان اجتماعی هم نيست . جنبش سبز يک پروسه است. بر روی يک سلسله اتفاقات و شکاف های اجتماعی شکل گرفته است .بر اساس يک محفل وحزب و جبهه يا يک نهاد بوراکراتيک يا باند بازی شکل نگرفته است. حرکتی نبود که يک روز مردم را به خيابان بياورد و فردا فراموش شود .اندکی ارتباط با جوانان داخل ايران نشان ميدهد که چگونه با ارزوها و اميدها يشان پيوند خورده است
اعضايش مورد تنبيه قرار نميگيرند .اعضای جنبش به ان آحساس تعلق ميکنند . حتی اگر مثل من به هيچ کانديدايی رای نداده و طرفدار تحريم باشند .
هر حرکت سياسی که در آينده ايران اتفاق بيافتد فرزند جنبش سبز خواهد بود . فرزندی که در کف خيابان و در کهريزک و اوين و بازداشتگاهها و پای صندوق های رای متولد شده است.
اين حرکت چاره ايی به جز قبول و پذيرش ارای مردم از قبل انتخابات ازاد در ايران با حفظ و پای بندی به حقوق بشر نخواهد داشت .
انچه ميبايست اويزه گوش ما بماند اين است که ما بايد در کنار مردم و همراه مردم ما بشويم . تنها را نترسيدن ما شدن است . روشنفکر عرصه عمومی از ميان مردم عبور ميکند و خواستهای مردم را بر اساس سليقه های شخصی تعريف نميکند . و به جای آنکه همواره سخن از کاستی ها بگويد دست بالا زده ودر جهت انسجان اجتماعی تلاش ميکند .
و سخن اول و آخر آنکه حرکت مردم ايران کاملا يک جنبش اجتماعی بود چرا که دارای ۴ ويژگی جنبش های جديد اجتماعی است.
دارای گفتمان است
متکی بر يک سری از تبعيضات شکل گرفته است.
مجموعه ايی از گروهها و افراد و نهادها بدنه ان را تشکيل ميدهند
حاضر به پرداخت هزينه است.


رزا قراچورلو و محمد حسين نيری دو وکيل ديگر بازداشت شده هستند

بيانيه دوم کميته بين المللی وکلای مدافع حقوق بشر در ارتباط با بازداشت وکلا

در ايران فشار و تهديد وکلای دادگستری امر تازه ای نيست. اما در ماه ها ی گذشته روند اين برخوردهای خلاف قانون که متاسفانه به نوعی با سکوت کانون وکلای ايران نيز همراه بوده به حدی است که نهاد های جهانی حقوق بشری و وجدان های آزادی خواه جهان نيز نسبت به آن حساس شده اند.
در هفته گذشته سه تن از وکلايی دادگستری با اتهام ارتکاب جرايم امنيتی و نيز رفتار های مغاير با شئونات اسلامی ( در خارج از کشور) در هنگام بازگشت از ترکيه، در فرودگاه تهران بازداشت شدند. اين در حالی است که اصل ۳۲ قانون اساسی (۱۳۵۸) و نيز ماده ۵ قانون احترام به حقوق و آزادی های شهروندی(۱۳۸۳ ) بازداشت خودسرانه و خلاف موازين قانونی را منع کرده است.
اينک نيز خبر دار شديم، خانم دکتر "رزا قراچورلو" وکيل دادگستری و عضو فعلی کميسيون حقوق بشر کانون وکلای مرکز و نيز همکار ديگرمان "محمد حسين نيری" وکيل دادگستری و عضو پيشين کميته ی "حق دفاع" همين کميسيون، دستگير و بازداشت شده اند و از محل نگهداری ايشان هيچ اطلاع دقيقی در دست نيست. "کميته" يادآورمی شود که پيش تر، "عباس جعفری دولت آبادی" دادستان تهران، از بازداشت پنج وکيل دادگستری در ارتباط با جرايم امنيتی خبر داده بود اما در جريان مصاحبه، از ذکر اسامی آن ها خود داری کرد بود. ( خبرگزاری فارس- ۲۵ آبان)
"کميته بين المللی وکلای مدافع حقوق بشر" ضمن محکوم کردن بازداشت خانم "رزا قراچورلو" و جناب آقای "محمد حسين نيری" خواستار آزادی تمامی وکلای بازداشتی و اتخاذ موضع ی صريح و مناسب "کانون وکلای دادگستری" به مثابه نهاد صنفی حامی حقوق وکلا در ايران است.
کميته بين المللی وکلای مدافع حقوق بشر
۲۵ آبان ۱۳۸۹
۱۶ نوامبر ۲۰۱۰


 جرس: 
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران طی نامه‌ ای تحلیلی خطاب به احمدی نژاد سوالاتی پیرامون هدفمندی یارانه‌ها را مطرح کرده است.
به گزارش خبرآنلاین، متن این نامه به شرح زیر است:
با­سمه تعالی
جناب آقای دکتر احمدی نژاد
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
با توجه به نزدیک شدن زمان اجرای قانون هدفمند کردن یارانه­ها توسط دولت محترم و با عنایت به ابهامات متعددی که برای اذهان دانشجویی و عموم مردم نسبت به نحوة اجرای قانون خصوصاً در بخش هدفمند کردن یارانة حامل­های انرژی­ وجود دارد، در ادامه پاره‌ای از پرسش‌های اساسی پیرامون این طرح می‌آید که امید است پیش از تصمیم نهایی دولت مورد ملاحظه قرار گرفته و نیز با حضور نماینده‌ی دولت در دانشگاه به این ابهامات پاسخ داده شود:
الف . برق خانگی:
بر اساس داده­ های مصرف مشترکین شهر تهران در سال 87، 63 درصد مشترکین ماهانه کمتر از 250 کیلو وات ساعت برق مصرف می­ کنند که سهم ایشان از کلِ یارانه­ ها کمتر از 30 درصد است. این در حالی است که مشترکین با مصرف ماهانه بیش از 250 کیلو وات ساعت 70 درصد یارانه­ های برق خانگی را به خود اختصاص می­ دهند. این نسبت در کل کشور ناعادلانه­ تر است زیرا مصرف بیشتر برق به معنای بهره­ مندی بیشتر از یارانه است. وزیر محترم نیرو نیز در مصاحبه با خبرگزاری­ فارس در تاریخ 24/6/89 تأکید کردند که 70 درصد مشترکین برق خانگی ماهانه کمتر از 250 کیلو وات ساعت برق مصرف می­کنند.
1. آیا عادلانه­ تر نیست که یارانة برق خانگی به ازای مصرف بیشتر از الگوی مصرف در مناطق مختلف و فصول مختلف یکبار برای همیشه قطع شده و صرفاً به میزان مصرف بیش از الگوی مصرف به ازای هر کیلو وات ساعت حداقل 100 تومان محاسبه گردد؟
2.  آیا وقت آن نرسیده است که در راستای عمل به فرمایش حضرت روح ا... ، 150 کیلو وات ساعت برق رایگان به تمامی مشترکین خانگی اختصاص یابد؟ آیا این اقدامِ دولت انتظارات تورمی ناشی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه­ ها را کاهش نمی­دهد؟
3.  آیا اجرای دو سیاست فوق و کاهش تعداد پله­ های تعرفة برق باعث ایجاد ارتباط مستقیم مشترکین خانگی با قبوض برق مصرفی و افزایش انگیزه کاهش مصرف برق نمی­شود؟
ب . بنزین:
میانگین مصرف بنزین قبل از اعمال سهمیه‌بندی در دولت جناب­عالی روزانه 75 میلیون لیتر بود که در صورت ادامه روند گذشته متوسط مصرف روزانة بنزین به 110 میلیون لیتر در روز در سال جاری افزایش می­ یافت. این در حالی است که با وجود افزایش 4 میلیون خودرو و 2 میلیون موتورسیکلت طی سه سال گذشته، با اعمال سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین به ازای مصرف بیشتر از الگوی مصرف، متوسطِ مصرف روزانة بنزین به 2/63 میلیون لیتر در سال 89 رسیده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل 5 درصد کاهش دارد. کاهش چشمگیر واردات بنزین و صرفه جویی 14 میلیارد دلاری از دیگر دست آوردهای طرح سهمیه بندی بنزین است. تمامی این نتایج بدون ایجاد انتظارات تورمی طی سه سال گذشته محقق شده است.
4. آیا نادیده انگاشتنِ نتایج چشمگیر و موفق سهمیه­ بندی بنزین و بازگشت به بنزین تک نرخی و اتخاذ سیاست صرفاً قیمتی صحیح است؟
5. در شرایطی که به طور متوسط تنها 20 درصد از مصرف روزانة بنزین با قیمت 400 تومان در هر لیتر است، آیا اعمال سیاست بنزین تک نرخی بازگشت به شرایط قبل از سهمیه بندی نیست؟ آیا با این شرایط افزایش­های آتی قیمت بنزین با تبعات بالای تورمی همراه نخواهد شد؟
6. آیا در صورت عرضه بنزین به صورت تک نرخی و کمتر از هر لیتر 800 تومان کسانیکه دارای مصرف بیشتر می­باشند همچنان از یارانه بیشتری برخوردار نخواهند بود؟
7. آیا عادلانه­ تر نیست یکبار برای همیشه یارانه بنزین به­ ازای میزان مصرف بیش از الگوی مصرف هر خانوار یکباره قطع شود و بنزین آزاد به قیمت هر لیتر حداقل 800 تومان عرضه گردد؟
8. آیا نمی­ شود به جای حذف سهمیه بندی بنزین، سهمیه بنزین برای هر خانوار (نه هر وسیله نقلیه) 60 لیتر و به صورت ماهیانه اختصاص یابد و به وسایل نقلیه دوم و بیشتر، سهمیه­ای تعلق نگیرد؟ و به خانوارهایی که فاقد وسیله نقلیه می­باشند با فرض قیمت 800 تومانی بنزین آزاد، ماهیانه 42000 تومان ( 60*700) پرداخت نقدی صورت گیرد؟
9. آیا نمی­شود با اختصاص جایگاه­های ویژة گاز CNG بدون افزایش قیمت آن برای خودروهای عمومی سهمیة خودروهای عمومی اعم از بار و مسافر ( وانت­بار و تاکسی) را در استان­هایی که تعداد ایستگاه­های CNG به تعداد مناسب رسیده است، به 60 لیتر در ماه کاهش داد؟ آیا اجرای این سیاست به صورت منطقه ای کم هزینه­تر از سیاست تخصیص تسهیلات نیست؟ آیا با اجرای این سیاست انتظارات تورمی راحت تر کنترل نمی­شود؟
10. آیا به­ جای پرداخت تسهیلات با نرخ سود پایین جهت تأمین هزینه بنزین آزاد بهتر نیست این تسهیلات صرف خروج خودروهای فرسوده در بخش حمل و نقل عمومی گردد؟
11. آیا نباید سهمیه بنزین خودروهای غیر عمومی مانند آژانس­ها و آموزش رانندگی که جنبة خصوصی دارد به 60 لیتر در ماه کاهش یابد؟

ج. گاز خانگی:
بر اساس داده­ های مصرف مشترکین استان تهران در سال 87، 22 درصد مشترکین در ماه­های غیر سرد، 57 درصد از یارانه­ گاز خانگی را به خود اختصاص می­دهند و در ماه­های سرد نیز، 27 درصد مشترکین، 60 درصد از یارانه­ گاز خانگی را به خود اختصاص می­ دهند که نشان از بی­ عدالتی در توزیع یارانة گاز خانگی است. همچنین این آمار حاکی از برخورداری از یارانة بیشتر به ازای مصرف بیشتر مشترکان گاز خانگی است.
12. آیا نمی­ شود یارانة گاز خانگی به ازای مصرف بیشتر از الگوی مصرف در مناطق مختلف و فصول مختلف یکبار برای همیشه قطع شده و به ازای میزان مصرف بیش از الگوی مصرف به ازای هر متر مکعب 100 تومان محاسبه گردد؟
13. آیا با تخصیص ماهیانه 300 مترمکعب گاز خانگی رایگان در ماه­های سرد و 80 متر مکعب گاز خانگی رایگان به تمامی مشترکین خانگی در سایر ماه­های غیر سرد انتظارات تورمی کاهش پیدا نمی­کند؟
14. آیا اجرای دو سیاست فوق باعث ایجاد ارتباط مستقیم مشترکین با قبوض گاز مصرفی و کاهش تعداد پله­های تعرفة برق و افزایش چشمگیر انگیزه کاهش مصرف گاز نمی­شود؟

د. گازوئیل:
گازوئیل با سهم 32 درصدی از کل یارانه­ های انرژی مقام نخست را به خود اختصاص داده است. 54 درصد از یارانة گازوئیل بر اساس آمارنامة مصرف فرآورده­های انرژی­ زا سال 87، به حمل و نقل عمومی ( بار و مسافر) اختصاص دارد و مابقی آن به صورت عمده در بخش­های صنعت ( 10 درصد) و کشاورزی ( 13 درصد) و تولید برق (13 درصد) در نیروگاه­ها مصرف می­شود. موارد مصرف در بخش­های غیر از حمل و نقل به دلیل تنوع بالا در نحوة مصرف قابل سهمیه­بندی نیست اما می­توان گازوئیل را در بخش­های حمل و نقل عمومی با توجه به نوع وسیلة نقلیه سهمیه بندی کرد.
در صورت اتخاذ تعرفه 100 تومانی به ازای مصرف بیش از الگوی مصرف در بخش برق خانگی، افزایش قیمت گازوئیل برای نیروگاه­های برق به قیمت هر لیتر 200 تومان، افزایش هزینه­ ای را متوجه صنعت برق نخواهد کرد. از سوی دیگر در صورت اتخاذ تعرفه 100 تومانی به ازای مصرف بیش از الگوی مصرف برای گاز خانگی، مصارف بیش از الگوی مصرف در ماه های سرد گاز خانگی با کاهش مصرف 20 درصدی مواجه خواهند شد که به معنای استفاده از گاز طبیعی در نیروگاه­ها جهت تولید برق است و به تبع آن مصرف گازوئیل در این نیروگاه­ها در ماه­های سرد به شدت کاهش خواهد یافت.
15. آیا مناسب­تر نیست گازوئیل برای بخش حمل و نقل بار و مسافر و ... به صورت سهمیه­بندی متناسب با هر وسیلة نقلیه به قیمت 50 تومان برای هر لیتر و برای سایر مصارف به قیمت 200 تومان در هر لیتر محاسبه گردد؟ آیا با کاهش تدریجی سهمیه گازوئیل خودروهای عمومی طی 3 سالِ آتی دست آوردهای مشابه بنزین حاصل نخواهد شد؟
16. آیا افزایش صرفاً قیمتی حامل انرژی گازوئیل منجر به افزایش شدید انتظارات تورمی و به تبع آن تورم نخواهد شد؟
17. آیا تخصیص تسهیلات ارزان قیمت جهت تسریع در نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی مناسب­تر از تخصیص این منابع جهت پرداخت بهای گازوئیل نیست؟
هـ. صنعت:
بر اساس ترازنامة انرژی سال87 ، 18 درصد از کل یارانة انرژی متعلق به بخش صنعت است. شش شاخه اول صنعتی، شامل « تولید محصولات اولیه آهن و فولاد»، « تولید سیمان و آهک و گچ» ، «  تولید محصولات اساسی آلومینیومی» ، « تولید مواد پلاستیکی به شکل اولیه و ساخت لاستیک مصنوعی»، « تولید فراورده‌های نفتی تصفیه شده » و «تولید آجر» بیش از 60% انرژی را در بخش صنعت مصرف می­کنند. این شش شاخه، 12.6% بنگاه­های صنعتی را شامل می­شوند. عمدة صنایع فوق متعلق به دولت یا بخش­های عمومی است.
18. از آنجاکه بخش مولد صنعت تنها 18 درصد از یارانه­های انرژی را به خود اختصاص می­دهد آیا ضروری است در سال  اول اجرای قانون هدفمند کردن یارانه­ ها، بخش­های تولیدی در دستور کار قرار گیرد ؟
19. آیا به صلاح تولید و اشتغال کشور نیست که اجرای قانون هدفمند کردن یارانه­ ها از 6 شاخه صنعتی که بیش از 60% انرژی صنعت را مصرف می­کنند و به نسبت از نیروی انسانی کمتری برخوردارند، شروع شود؟
20. آیا نمی­ توان صرفاً با افزایش قیمت میزان مصرف بیشتر از الگوی مصرف حامل­های انرژی در صنایع انرژی­ بر نسبت به اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها در بخش صنعت اقدام کرد و منابع تسهیلاتی را صَرف اتمام واحدهای تولیدی نیمه تمام و تأمین سرمایه در گردش واحدهای تولیدی کرد؟
و در آخر
21. آیا اتخاذ سیاست انقباضی شدید به منظور اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها منجر به تشدید رکود تورمی در بخش تولید صنعتی و ساخت مسکن نخواهد شد؟
22. آیا نمی شود قانون هدفمند کردن یارانه ها را با پرداخت نقدی کمتر ولی در عوض بدون ایجاد انتظارات تورمی در جامعه ایجاد کرد؟
23. آیا در صورت افزایش تورم ناشی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی از دستور کار خارج نخواهد شد؟
24 . آیا در صورت افزایش تورم عمومی افزایش نرخ ارز در دستور کار قرار نخواهد گرفت؟

تاج زاده: آقای جنتی! شهادت می دهم که آرای مردم را به سرقت بردیجرس: 
سید مصطفی تاجزاده امروز در ملاقات کابینی با همسرش در مورد سخنان آیت الله جنتی در نماز جمعه نکاتی را مطرح نمود و با اشاره به تخلفات و تقلبات انتخابات مجلس ششم تصریح کرد: شهادت می دهم که تو در یک قلم یک چهارم آرای مردم تهران را به سرقت بردی تا آقای حداد عادل را که رأی نیاورده بود به مجلس بفرستی و پاداش خود دریافت کنی.
 به گزارش تحول سبز، سید مصطفی تاجزاده به گفته همسرش امروز با تنی رنجور براثر شدت عوارض بیماری نقرس که هرازچندگاهی جسمش را درگیر می کند و این روزها به دلیل شرایط زندان، بیش از گذشته رنجش می دهد در محل ملاقات کابینی حاضر شد و علیرغم ضعف شدید ناشی از روزه های متوالی با احساس مسئولیت نسبت به دردهای جامعه به نهی از منکر مسئولان گام نهاده در مسیرانحراف پرداخت. وی در دیدار با همسرش گفت: آقای جنتی رئیسی نهادی است که مسئولیت تطبیق مصوبات مجلس را با قانون اساسی و شرع دارد. بنابراین انتظار می رود که صرفا حقوقی صحبت کند. او امام جمعه تهران است و باید در خطبه های نمازجمعه مردم را به تقوی و عدالت دعوت کند.
وی افزود: متأسفم که ایشان به جای این که به وظایفی که از او انتظار می رود و برخلاف آیه شریفه وحی که «دشمنی با قومی نباید موجب شود که انسان از عدالت خارج شود»، در عصری که جنایات کهریزک و اوین اتفاق افتاده و آیندگان آن را عصر داخل کردن سر متهمان به کاسه های توالت نام خواهند داد، با ادبیاتی سخیف و اهانت آمیز تعدادی از آزاده ترین، فرهیخته ترین و پاک ترین فرزندان این مرزوبوم را که هیچ جرمی جز مقاومت در برابر استبداد دینی و جلوگیری از تک صدا شدن جامعه و حکومت و به باد رفتن آرمان های ملت ندارند و اکنون دربند اسارتند به سارقانی تشبیه می کند که درصدد فرار از کشور هستند.
 تاج زاده ادامه داد: جالب این جاست که وی را پاسدار حقوق و آرای همه مردم از جمله ما می خوانند و به سبزها و اصلاح طلب ها انتقاد می کنند که چرا شکایات خود را نزد او نمی برند! در حالی که جنتی برای ما حق حیات قائل نیست چگونه می تواند حق رأی قائل باشد؟! او از معدود روحانیون و ائمه جماعاتی بود که با تأیید احکام ناروای اعدام های سیاسی در سال ۸۸ در همین تریبون نمازجمعه که باید دعوت کننده به عدالت و تقوی باشد، خواهان شدت عمل بیشتر دستگاه قضایی شد یعنی که اعدام ها را بیشتر کنید!
این فعال سیاسی گفت: با وجود چنین روحانیون دل سنگ و آتش زبان تعجب می کنند که چرا جوانان به نماز جمعه نمی روند، حال آن که حضور جوانان در نماز جمعه هایی با خطیبانی این چنین کینه توز و بددهان تعجب برانگیز است. این از آگاهی جوانان است که پشت نام «جنت»، آتش جهنم را می بینند و از آن می گریزند. البته به جوانان عزیز عرض می کنم دل مرجعیت آگاه و آزاده شیعه از وجود چنین روحانیون قدرت پرست و چنین رفتار و گفتاری خون است. اگرچه دست و زبانشان ورای آن چه در دل دارند، باز نیست و قدرت اقدام بازدارنده از منکر ندارند.
رئیس ستاد انتخابات دوره اصلاحات هم چنین خطاب به جنتی که صحبت های اخیرش در نمازجمعه واکنش های زیادی را علیه او برانگیخته است، گفت: به آقای جنتی نیز می گویم که سرقت بد است اما سرقت آراء مردم بدتر است و سرقت ایمان خلق بدترین بدهاست که خشم الهی را برمی انگیزد. آقای جنتی! فرصت زیادی برای توبه کردن درباره گناهان و خطاهایت و در رأس همه ضایع کردن حق الناس نداری و من که به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات مجلس ششم، تخلف ها و تقلب های تو را دیدم و علیه آن ها فریاد کشیدم شهادت می دهم که تو در یک قلم یک چهارم آرای مردم تهران را به سرقت بردی تا آقای حداد عادل را که رأی نیاورده بود به مجلس بفرستی و پاداش خود دریافت کنی.
وی افزود: به تو یادآور می شوم که خداوند حق النفس و حق الله را می بخشد اما حق الناس را هرگز. سرقت آرای مردم و مهم تر از آن سرقت دین و ایمان مردم عذاب سنگینی دارد. به تو توصیه می کنم زودتر استعفا دهی و علنا از مردم که حقوقشان را بارها ضایع کردی حلالیت بطلبی و بقیه عمر را به اعتکاف و عبادت بپردازی شاید خداوند از سر تقصیراتت بگذرد. من به سهم خویش در دوره ای که بهترین اساتید کشور را به بهانه جوان گرایی، بازنشست می کنند از ملت ایران به طور عام و از هم وطنان تهران به طور خاص برای انتصاب چنین فردی در سن ۸۴ سالگی که بی اندیشه سخن می گوید و حتی بعد از آن درموردش فکر هم نمی کند، عذر می خواهم. واقعاً که جای تأسف دارد که تریبون نماز جمعه ما از بزرگوارانی چون مرحوم آیة الله طالقانی و آیة الله منتظری به جنتی رسیده است.
تاج زاده گفت: خدا بیامرزد دکتر شریعتی را که می گفت: «وقتی زور جامه تقوی به تن کند فاجعه تاریخ رخ می دهد» و خداوند قبر آیة الله نائینی را نورباران کند که در صدر مشروطه فریاد کشید «مردم استبداد دینی بدترین نوع استبداد است». آقای جنتی نگران نباشد، زندانیان سیاسی التماس مرخصی از احدی ندارند. اعتراض ما به بی گناهی ماست و این که به ناحق ۶ سال، بعضی کمتر یا بیشتر، محکوم شده ایم و از سوی دیگر اعتراضمان به این است که چرا دادگاه کودتاچیان که آقای جنتی یکی از اعضای آن است، تشکیل نمی شود.
وی تاکید کرد: بی تردید اگر جنتی سن و سال مرتضوی را داشت، علاوه بر دادگاه عدل الهی در همین دنیا هم روزی محاکمه می شد و پاسخ گوی تقلب ها و تخلف ها و دیگر خطاهایش می بود.
تاجزاده هم چنین اظهار داشت: در مورد طرح انتخاب شهرداران توسط وزیرکشور که می خواهند از آن طریق نهاد شورا را تضعیف و نهایتا تعطیل کنند و عدم برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هم به همین دلیل بود، و نیز در رابطه با دادگاه سه دقیقه ای آقای محمد نوری زاد هم نکاتی دارم که در آینده بیان خواهم کرد.
به گفته فخرالسادات محتشمی پور تاج زاده  که به جرم ایستادن در برابر استبداد دینی و نیز شکایت از کودتاگران نظامی دربند ستم اسیر است، امروز روز عرفه و در آستانه عید در حالی به ملاقات کابینی آمد که ژولیدگی و پریشانی ظاهری اش خبر از درد فراوانش داشت و چون نمی توانست راه برود او را با ماشین تا محل ملاقات آورده بودند و هنگام خروج از سالن نیز به سختی می توانست حرکت کند. لازم به ذکر است ایشان با این که مدت کوتاهی از عمل جراحی دیسک کمرش می گذشت و پزشکان متخصص ضرورت عمل جراحی گردنش را نیز تجویز و توصیه کرده بودند، در پی شکایت از کودتاگران نظامی به اوین فراخوانده شد. تاجزاده امروز در ملاقات با همسرش تأکید کرد که هیچ مشکلی با مسئولین زندان که طبق دستور عمل می کنند، ندارد و اصولا به فکر برخورداری از امکانات رفاهی نیست بلکه اعتراضش به زندانی بودن بدون جرم و اتهام و اعمال اقدامات غیرقانونی مانند قرار گرفتن در قرنطینه و به دور از دیگر زندانیان سیاسی و نیز عدم رسیدگی به شکایاتش است.



آغاز اقدام دیپلماتیک جمهوری اسلامی در واکنش به عدم تحویل سوخت به 
هواپیماهای ایرانی
جــرس: بعد از آنکه مقامات جمهوری اسلامی نبست به اِعمال محدودیت کشورهای غربی و متحدان آنها در ارائه سوخت به هواپیماهای ایرانی واکنش نشان داده و از "مقابله به مثل" و "شکایت به مراجع بین المللی" سخن گفته بودند، اخیرا رئیس سازمان هواپیمایی کشوری ایران، ضمن "بداخلاقی صنعتی" خواندن این تحریمها، از آغاز اقدامات دیپلماتیک ایران از طریق ایکائو به منظور مقابله با این ممنوعیت ها خبر داد.
طی ماههای اخیر، فرودگاههای برخی کشورها همچون بریتانیا، امارات متحده عربی، کویت و آلمان از تحویل سوخت به هواپیماهای مسافربری ایرانی خودداری کرده‌ بودند که به دنبال انتشار این خبر، مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، این اقدام را با تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا علیه ایران مرتبط دانست و سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز، ضمن تأیید خودداری از سوخت‌رسانی به هواپیماهای ایرانی در برخی فرودگاه‌های اروپایی اعلام کرده بود که در صورت ادامه این روند، جمهوری اسلامی نیز "مقابله به مثل" خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری موج، رضا نخجوانی، رئیس سازمان هواپیمایی ایران نیز، روز دوشنبه ٢۴ آبان ماه، از آغاز "اقدامات دیپلماتیک ایران از طریق ایکائو به منظور مقابله با ممنوعیت ارائه سوخت به هواپیماهای ایرانی" خبر داد و
با بیان این که بداخلاقی صنعتی کشورهایی اروپایی در بحث ممنوعیت ارائه سوخت به هواپیماهای ایرانی ارتباطی به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ربط ندارد، گفت "در حال حاضر مسافرینی که از طریق هواپیماهای ایرانی به کشورهای اروپایی سفر می کنند غیر دولتی هستند، این در حالیست که ممنوعیت ارائه سوخت به هواپیماهای ایرانی تصمیمات فرا برنامه ای برخی از کشورهاست."
پیشتر كاظم جلالی، مخبر كمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی با مرتبط دانستن خودداری از تحویل سوخت به هواپیماهای ایرانی با تحریمهای یك جانبه آمریكا علیه ایران گفته بود: "عدم تحویل سوخت به هواپیماهای مسافربری ایرانی در فرودگاه كشورهای خارجی از مفاد قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت سازمان ملل نیست و این نوع تحریمهای غیرانسانی را رئیس جمهور آمریكا در ادامه سیاستهای یك جانبه و خصمانه كاخ سفید در قبال ایران به تصویب رسانده است."
شركتهای بزرگ نفتی مانند شركت رویال داچ شل، توتال، بی پی، اِنی و استات اویل، پیشتر اعلام كرده بودند تحریمهای یك جانبه ایالات متحده علیه ایران را رعایت نموده و قراردادهای خود با ایران را تمدید نخواهند کرد.
در حال حاضر، پروازهای هواپیماهای ایرانی به اغلب کشورهای اروپایی، هر کدام چند ساعتی طولانی تر شده و دلیلش نیز این می باشد که پروازهای ایران ایر نمی توانند در بعضی از فرودگاههای اروپایی سوختگیری کنند.
دو هفته پیش، فرهاد پرورش، مديرعامل هواپيمايی جمهوری اسلامی، به خبرگزاری ايرنا گفته بود "هواپيمايی جمهوری اسلامی هفته‌ای ۳۵ پرواز به ۱۱ نقطه اروپا انجام‌ می‌دهد که تاکنون برای تامين سوخت مورد نياز در چند نقطه با محدوديت‌هايی رو به رو شده است و کار تحويل سوخت در بقيه فرودگاه‌های اروپا در جريان بوده و پروازها به راحتی انجام می‌شود."
پرورش همچنين از طرح شکايت در مجامع‌ بين‌المللی برای حل مساله سوخت هواپيماهای ايرانی خبر داده و ممانعت از تحويل سوخت به هواپيماهای ايرانی را "خلاف قراردادهای بين‌المللی و کنوانسيون شيکاگو" دانسته بود و گفت "در صورتی که شرکت‌های نفتی تسليم فشارها بشوند، هواپیماهای ایرانی مجبور خواهند شد مسيرهای پروازی خود را تغییر دهند."
هنوز مشخص نیست شکایت ایران از طریق ایکائو (سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری) به دادگاه لاهه، می تواند مشکلات بوجود آمده را حل کند، یا دامنه این تحریم ها، به کشورهای دیگر عضو اتحادیه اروپا نیز کشیده می شود.
گفتنی است جمهوری اسلامی به دلیل تن ندادن به خواسته های جامعه جهانی برای متوقف ساختن فعالیتهای هسته ای حساس خود، با تحریم های گستردۀ جهانی روبرو شده است و علاوه بر این ایالات متحده آمریكا و اتحادیه اروپا نیز تحریمهای یك جانبه ای را علیه جمهوری اسلامی وضع كرده اند كه به مراتب فراگیرتر از تحریمهای شورای امنیت است.
بر اساس تحریمهای یك جانبه ایالات متحده، شركتهای طرف قرارداد با جمهوری اسلامی با تحریم های یكجانبه آمریكا روبرو شده و حتی ممكن است از حضور در بازار آمریكا محروم شوند.
توافق ایران با گروه ١+۵ درباره زمان مذاكره
جــرس: درحالیکه برخی مقامات جمهوری اسلامی از عدم محوریت "هسته ای" و "مبادله سوخت"، در جریان مذاکره با گروه ١+۵ سخن می گویند، سخنگوی وزارت خارجه ایران، از توافق با گروه ١+۵ درباره زمان گفتگوهای آتی خبر داد و با این حال خاطرنشان کرد که "رایزنی‌ها در این‌مورد همچنان ادامه دارد و اگر توافقی ایجاد شود اطلاع‌رسانی خواهد شد."

به گزارش ایلنا، رامین مهمانپرست در نشست هفتگی با خبرنگاران، درباره مذاکره میان جمهوری اسلامی و گروه ١+۵ ، گفت: رایزنی‌ها و تماس‌ها در این‌باره ادامه دارد و فکر می‌کنم درباره زمان آن به توافق رسیدیم.

 طبق نامه نگاری های صورت گرفته طی هفته های اخیر، ایران و نمایندگان اعضای دائمی شورای امنیت بعلاوه آلمان (گروه ۱+ ۵ )، قرار بود ۱۰ یا ۱۵ نوامبر (۱٩ یا ٢۴ آبان)، با یکدیگر مذاکره نمایند، اما طرف ایرانی آنرا به چند هفته بعد موکول ساخت.
مذاکرات ایران با گروه ۱+ ۵ در سال ٢۰۰٩ ( ٨٧) و پس از آن متوقف شد که شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی با اکثریت آراء، احداث کارخانه غنی سازی اورانیوم در نزدیکی چ قم (فوردو) را محکوم کرد و تهران را به اثبات این نکته فرا خواند که دیگر تأسیسات اعلام نشده خود را به آژانس بین المللی انرژی اتمی اطلاع دهد.

سخنگوی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی همچنین گفت "البته با آغاز مذاکرات با گروه ١+۵ می‌توان مشاهده کرد که روحیه همکاری این گروه چقدر است و در حین مذاکرات می‌توان دانست که چقدر به نتیجه‌بخش بودن آن می‌توان امیدوار بود و اگر مذاکرات با توافق طرفین صورت گیرد و نیت دو طرف همکاری در حل مسائل مختلف جهانی باشد، درباره جزئیات می‌توان به توافق رسید و اینکار در دستور کار تیم‌های مذاکره کننده قرار دارد و رایزنی‌ها در حال اجراست. "

سفیر چین را هم احضار کردیم
در ادامه این نشست، خبرنگاری پرسید اخیراً در مراسم افتتاحیه مسابقات آسیایی اسم مجعولی برای خلیج فارس به‌کار برده شد، واکنش وزارت خارجه چه بود، آیا سفیر چین احضار شد و چه پیگیری در این‌باره شده است، که رامین مهمانپرست پاسخ داد: اتفاق نامناسبی که در مراسم افتتاحیه بازی‌های آسیایی روی داد، ناراحتی ما را در پی داشت که بلافاصله یادداشت اعتراض‌آمیز سفارت ما در پکن به مقامات چین تسلیم شد و همان طور در تهران هم سفیر چین احضار و تذکر لازم داده شد. توجیحاتی که درباره مسئولیت نداشتن در این‌باره گفته می‌شود به هیچ وجه قابل قبول نیست.

بحث نیجریه سوء تفاهم تجاری بوده و رفع شده است
مهمانپرست پیرامون ارسال اسلحه از سوی ایران به نیجریه و این‌که آن کشور به سازمان ملل شکایت می برد، گفت: موضوعی که طرح شده بود، مربوط به کار تجاری یکی از شرکت‌هایی است که محموله‌ای را به کشور ثالثی ارسال کرده و سوء‌تفاهمی برای دولت نیجریه به‌وجود آمده بود.

وی بدون اشاره به اینکه در ایران هیچ شرکت خصوصی امکان تولید و فروش و صدور تسلیحات نظامی را ندارد، ادعا کرد: فکر می‌کنم این سوءتفاهم رفع شده و با توجه به این‌که این شرکت خصوصی اسناد کار تجاری خود را ارائه کرد و از پاسخگویی به هر سؤالی خودداری نکرد، بنابراین مسئله سوءتفاهم تجاری بوده است.
سخنگوی وزارت خارجه ایران اضافه کرد: بهره برداری های بیشتر از این و پرداختن به مسائل تبلیغاتی در جهت فضاسازی هایی تلقی می شود که برخی کشورها درپی به هم زدن روابط خوب ایران با نیجریه و دیگر کشورها هستند.
مهمانپرست افزود: باید همگی هوشیار باشیم و منافع کشورهای آفریقایی و ایران با توجه به سیاست‌هایی که ما پیگیری می‌کنیم، حتماً با روابط خوب این کشورها و جمهوری اسلامی تعمیق خواهد شد و ما برنامه‌ریزی های مفصلی برای همکاری با کشورهای آفریقایی داریم.

نصب سپر موشکی دسیسه اسراییل است
در ادامه این نشست، سخنگوی وزارت امور خارجه نصب سپر دفاع موشکی در منطقه را جزو اهداف اسراییل خواند و گفت: کشورهای اسلامی باید درباره اتفاقاتی که در منطقه می‌افتد هوشیار باشند.
رامین مهمانپرست در پاسخ به سؤالی مبنی بر این‌که دبیرکل ناتو بر قرار نگرفتن نام ایران در برابر سپر دفاع موشکی به‌رغم خواست امریکا تأکید کرده است، افزود: اقدامی که به اسم ناتو در حال پیگیری است همان طرح شکست‌خورده قبلی آمریکا در این‌باره است.
وی گفت: نیات مشکوکی پشت قضیه استقرار سپر دفاع موشکی در منطقه ما وجود دارد که موجب نگرانی کشورهای منطقه شده است و اقدام به نصب سپر دفاع موشکی در راستای اهداف رژیم‌صهیونیستی است که همه کشورهای منطقه باید در قبال آن هوشیار باشند.
رامین مهمانپرست افزود: به هر حال تأکید می‌کنم ترکیه ،کشور دوست و همسایه ماست و ما با کمک همدیگر و با رایزنی‌ها و ارتباطی که داریم همه موضوعات را مورد بحث قرار می‌دهیم.

مسئله برمه داخلی است
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در پاسخ به سوالی درباره نظر دولت پیرامون برداشتن حبس خانگی رهبر ناراضیان برمه (میانمار)، گفت: مباحث مربوط به میانمار بحث‌های داخلی این کشور است و باید با ذکر حواشی موجود در آن کشور پیگیری شود. جدا از اینکه این اقدام مورد استقبال بسیاری از کشورها قرار گرفته است، فکر می‌کنیم برقراری دموکراسی و حق تعیین سرنوشت در هر کشور، می‌تواند به رشد و پیشرفت آن کشور کمک کند.
سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت: کشورهای غربی و مقامات آمریکایی سال‌هاست مشکلات زیادی برای مردم میانمار به وجود آورده‌اند. آنها صحنه‌های زشت و منفی این موضوع را هیچ‌گاه پوشش نمی‌دهند و سعی می‌کنند به نقاطی اشاره و حق مردم میانمار را تضییع کنند.


وزیر تعاون: مشکل مسکن را حل کردیم؛ شاخ غول بیکاری را هم می شکنیم

وزیر تعاون با بیان اینکه بیش از ۴۵۰ هزار جویای کار در سامانه وزارت تعاون ثبت نام کرده اند، وعده داد: همانگونه که مشکل مسکن افرد بی خانه را حل کردیم، شاخ غول بیکاری را نیز می شکنیم.
به گزارش مهر، محمد عباسی دوشنبه شب در گفتگوی زنده تلویزیونی با مردم گلستان افزود: دولت بنا دارد مشکل اشتغال را در کشور رفع کند و برای تحقق این هدف باید بخش های مختلف از جمله رسانه نیز کمک کنند تا شناخت موضوع پیش آید.
محمد عباسی درباره سهام عدالت نیز گفت: سهام عدالت شش دهک کشور را دربر می گیرد و در مجموع ۶۰ درصد جمعیت را شامل می شود و تاکنون گروههای متعددی شود سهام عدالت را دریافت کردند.
وزیرتعاون از سهام عدالت به عنوان حرکت باز توزیع یاد کرد و گفت: مقرر است از ۸۰ درصد سهام شرکتهای دولتی که واگذار می شود، ۴۰ درصد سهام شرکتها به مردم واگذار شود.
وی گفت: تاکنون ۳۸ میلیون نفر از جمعیت کشور سهام عدالت دریافت کرده اند و سهام عدالت با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها منتفی نمی شود.عباسی افزود: سهام عدالت بخشی از مالکیت مردم به شمار می آید.
قیمت مسکن کاهش یافت
وزیر تعاون درباره مسکن مهر گفت: در حال حاضر یک میلیون واحد مسکن  مهر در کشور در حال ساخت است و دولت با تلاشی که انجام داد دغدغه مشکل تامین مسکن افراد بی بضاعت را رفع کرد.وی اظهار داشت: اکنون دغدغه ای در بخش مسکن وجود ندارد و افراد بی خانه به این طرح امیدوار هستند.

پرونده شهلا جاهد به اجرای احکام رفت

خبرگزاری هرانا - حكم قصاص خديجه جاهد معروف به شهلا پس از سال‌ها دست به دست شدن بين دادگاه‌ها سرانجام به اجرا گذاشته مي‌شود و پرونده اين ماجراي جنايي بسته خواهد شد.
دادستان عمومي و انقلاب تهران در اين‌باره مي‌گويد: حكم قصاص شهلا چنانچه اولياي دم گذشت نكنند، بزودي اجرا خواهد شد.
عباس جعفري دولت‌آبادي اضافه مي‌كند: پرونده اين محكوم به دادسراي امور جنايي تهران ارجاع شده و قاضي اجراي حكم نيز وقت مجازات تعيين كرده است. بنابراين چنانچه اولياي دم گذشت نكنند، حكم در آينده نزديك اجرا مي‌شود.

کارگران شهرداری جوانرود محروم از حقوق

خبرگزاری هرانا – کارگران شهرداری جوانرود در طی سه ماه گذشته از حقوق اولیه خود محروم بوده و همواره حقوقشان با تاخیر چندین ماهه پرداخت می شود.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، کارگران شهرداری جوانرود در مدت ۳ ماه گذشته همواره در تلاش بوده اند و ضمن اعتراض به عدم پرداخت حقوق روای خود خواستار پرداخت سنوات معوقه خود شدند ولی مسئولان شهرداری جوانرود تا کنون  عملا هیچ اقدامی را جهت پرداخت حقوق کارگران انجام نداده اند که این مساله باعث اعتراض کارگران شده است .
از دیگر مشکلات کارگران شهرداری جوانرود پرداخت چند ماه یک بار حقوق آنها اعلام شده است و همواره حقوق کارگران به صورت معوقه به آنها پرداخت میشود.

مرکز نگهداري کودکان بي‌سرپرست تبریز تعطیل شد

خبرگزاری هرانا - کودکان بی‌سرپرستی که در "خانه کودکان و نوجوانان امید" در تبریز نگهداری می‌شدند، با حکم استانداری آذربایجان شرقی به تعطیل این مرکز، آواره شدند.
به گفته‌ی مدیرکل بهزیستی آذربایجان شرقی، تعطیلی این مرکز ناشی از " مشکلات قانوني و ثبتي" است که در نهایت طرف شاکی حکم تخلیه سازمان را گرفته است.
محمدرضا صادقی در این رابطه به خبرنگار قدس گفت: "چطور ممکن است مؤسسه اي که تا چند سال قبل وجود خارجي نداشته هم اکنون ادعاي مالکيت زمين را مي کند، در حالي که به نظر مي رسد عمده ترين هدف آنها سود تجاري حاصل از ساخت و ساز در اين زمين مرغوب است. وی تصریح کرد: بايد تکليف يک هزار کودک يتيم و بي سرپرست، دو هزار زن بي سرپرست و سه هزار معلول که از خدمات اين مرکز بهره مند مي شوند، روشن شود".
معاون بهزیستی آذربایجان شرقی نیز در اظهار نظری پیرامون این قضیه، مشکل را ناشی از "قصور و خیانت" مسؤولان وقت بهزيستي استان در سال 1360 دانست که با وجود امکان ثبت ساختمان به نام مرکز نگهداری از کودکان، از این کار خودداری کرده‌اند. علت هر چه که باشد، کودکانی که در این مرکز نگهداری می‌شدند، بی‌سرپناه شده‌اند.

حمله نیروهای انتظامی و لباس شخصی ها به دراویش بابل

خبرگزاری هرانا - ماموران امنیتی   از ورود سید احمد شریعت از مشایخ سلسله نعمت اللهی گنابادی ،که از  مشهد عازم تهران بود و به دعوت دراویش شهرستان بابل قصد اقامه نماز در مجلس درویشی  این شهرستان را داشتند ، ممانعت کردند.
به گزارش سایت مجذوبان نور،عصر امروز دوشنبه  24 آبانماه، مقارن با این حرکت غیر قانونی ،  قریب به 30 نفراز نیروهای انتظامی ، لباس شخصی و بسیجی  بدون مجوزقضایی  و با رفتاری تهدید آمیز به منزل سید محمد رضا سجادی از دراویش گنابادی ساکن در روستای امیر کلا بابل حمله کرده و آنجا را مورد تفتیش قرار دادند. پس از هجوم به منزل سجادی که در آن لحظه تنها همسر وی در آنجا حاضر بوده است این افراد با جمعی دیگر به بابل عزیمت کرده و با رفتاری خشونت بار به محل برگزاری مجالس  درویشی در شهرستان بابل حمله بردند .
این نیروها  در زمان تنظیم این خبر دراویش را که برای اقامه نماز جماعت  در منزل خانم سبک سیر مجلس دار شهرستان بابل  گرد آمده بودند، با فحاشی و ارعاب از این مکان بیرون کرده و مشغول فیلمبرداری و بازجویی غیر قانونی از دراویش حاضر در این محل هستند .


خواهر عبدالرضا تاجیک به یک سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد

خبرگزاری هرانا - پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک روزنامه‌نگار زندانی به یک سال و نیم زندان محکوم شد.
به گزارش “تا آزادی روزنامه‌نگاران زندانی” شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، خواهر عبدالرضا تاجیک را به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی به یک سال و نیم زندان محکوم کرد.
این در حالی است که هیچ‌گونه ابلاغیه کتبی و رسمی مبنی بر تشکیل دادگاه به پروین تاجیک ابلاغ نشده بود و تنها به احضار تلفنی خواهر این روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر کفایت کردند که پس از حضور خانم تاجیک در دادگاه، قاضی مقیسه وی را به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی محاکمه و همان زمان هم حکم را صادر کرد.
خانم تاجیک به دلیل بی‌اطلاعی از تشکیل دادگاه از داشتن وکیل محروم بود. پروین تاجیک چندی پیش از هتک حرمت برادر خود در زندان خبر داده بود که در پی آن بارها به دادسرای اوین احضار و در نهایت با قید کفالت آزاد شد و تنها جرم وی دفاع از حق برادرش است.
عبدالرضا تاجیک روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر برای بار سوم طی یک سال گذشته، خرداد ماه بازداشت شد و تا کنون در بازداشت و در بند امنیتی ۲۰۹ به سر می‌برد.


نماینده مجلس : وضعیت جسمی بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات بسيار نگران کننده است

خبرگزاری هرانا - سخنگوی فراکسیون خط امام  مجلس ازاظهار نگرانی شديدجمعی از خانواده های زندانیان سیاسی و باز داشت شدگان حوادث پس از انتخابات از وضعیت جسمی این افراد در دیدار با اعضای این  فراکسیون خبر داد وگفت:متاسفانه ابتدایی ترین حقوق زندانیان در ایران رعایت نمی شود.
داریوش قنبری در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری  "پارلمان نیوز" از دیدار جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با اعضای این فراکسیون خبر داد و گفت:روز گذشته جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان پس از انتخابات از طیف های مختلف روزنامه نگاران ،دانشجویان ،وكلا وفعالان سیاسی در ملاقاتی که با اعضای فراکسیون خط امام  داشتند به بیان نگرانی های خود از وضعیت بازداشت شدگان شان پرداختند.
نماینده اصلاح طلب مردم ایلام،مهران،ایوان،شیروان و چرداول درمجلس شورای اسلامی با بیان اینکه یکی از نگرانی های خانواده بازداشت شدگان نداشتن اجازه ملاقات با افراد بازداشت شده  است گفت:متاسفانه حقوق زندانیان به خوبی رعایت نمی شود و فشار های روانی زیادی به شکل غیر رسمی به زندانیان وارد می شود وحتی به بسیاری از زندانیان که مشکلات جسمی دارند اجازه مداوا داده نمی شود که این موارد موجب نگرانی است.
وی با بیان اینکه خانواده بازداشت شدگان در این ملاقات خواستار تعیین تکلیف وضعیت بستگان خود شدند گفت:با اینکه بیش از یکسال از انتخابات خرداد سال 88 می گذرد اما هنوز حکمی برای بسیاری از بازداشت شدگان صادر نشده است و درخواست خانواده های این زندانیان از فراکسیون خط امام این بود که وضعیت زندانیان را به اطلاع مراجع قانونی برسانند و پیگیر حل مسائل و مشکلات آنها باشند.
عضوکمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه بسیاری از زندانیان نمی دانند که جرمشان چیست تصریح کرد:یکی از ابتدای ترین حقوق متهم اگاه بودن از جرمش است که متاسفانه در ایران رعایت نمی شود.

آزاد منيرنيا، فعال کارگری در کامياران به زندان محکوم شد

به گزارش موکریان نیوز، روز گذشته نامبرده به دادگاه احضار و پس از مراجعه به دادگاه، به وی اعلام شد که حکم چهار ماه حبس تعزيری وی از طرف دادگاه تجديد نظر استان کردستان تاييد گرديده است. اتهام اين فعال کارگری عضو کميته هماهنگی ، تبليغ عليه نظام عنوان شده است .
لازم به ذکر است که آزاد منيرينيا در شهريور ماه سال گذشته از سوی نيروهای امنيتی دستگير و پس از مدتی با قرار وثيقه از زندان آزاد شد.


دادستان تهران از لغو اختمالی مرخصی زندانیان سیاسی خبرداد

خبرگزاری هرانا - عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران روز دوشنبه گفت: “اگر زندانیان سیاسی در زمان مرخصی، جلسه تشکیل دهند، بیانیه صادرکنند و به دنبال کارهای حزبی باشند، مرخصی آن ها لغو خواهد شد و دیگر مرخصی به آن ها نمی دهیم.”
به گزارش ایسنا دادستان تهران با اشاره به قوانین قوه قضاییه در مورد مرخصی زندانیان سیاسی گفت: “برای دادن مرخصی به زندانیان رفتار آنان مورد بررسی قرار می گیرد و اگر اصلاحی در عملکردشان دیده شد، به آن ها مرخصی می دهیم.”
در پی وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران گروهی از فعالین سیاسی بازداشت شدند. برخی از آن ها در زمان مرخصی مجددا به زندان فراخوانده شده و مرخصی شان لغو شد.

جانباختن یک کاسبکار مرزی در کردستان

خبرگزاری هرانا -  نیروهای مسلح جمهوری اسلامی مستقر در مرزهای کردستان یک کاسبکار کرد را درمنطقه مرزی نوسود به رگبار گلوله بستند و جان او را گرفتند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، صبح روز دوشنبه، ۲۴ آبان ماه، جمعی از کاسبکاران (کولبران) منطقه مرزی نوسود در کمین نیروهای نظامی جمهوری اسلامی گرفتار آمده و هدف رگبار گلوله این نیروهای مسلح قرار گرفتند.
در نتیجه کمین گذاری و تیراندازیهای مستقیم این نیروهای مسلح یکی از کولبران مرزی به نام “شاهو بابایی” فرزند یونس اهل روستای سرخبان جوانرود مورد اصابت گلوله قرار گرفته و دردم جان باخته است.