بخش ۲۸: ماجرای نخستين سنگسار در زندان عادلآباد شيراز
ويژه خبرنامه گويامسعود نقره کار
« زمستان سال ۱۳۵۹ ، زندان زنان عادل آباد شيراز
«...آن شب از آن شب هايی بود که اصلن دلم نمی خواست صبح شود. زنی که روبرويم ايستاده بود ميان سالی را می گذراند. کت و شلوار خوش دوخت طوسی رنگ به تن داشت. قدری از موهای اش از جلوی روسری اش بيرون زده بود. کفش مشکی پاشنه کوتاه به پا داشت. با صورتی پف آلود و کمی چين و چروک، ظاهرا بی احساس و خشک به نظر می رسيد، چشمان خواب آلوده اش را به من دوخته بود، می خواست سيگارش را خاموش کند، گفتم: «سيگارتونو خاموش نکنين، بفرمائين بنشينين خانم بی بی»، و برای خودم سيگاری آتش زدم . مريم موسوی که مسئول انتظامات زندان زنان شده بود با اشاره ی من از اتاق خارج شد.خانم بی بی با سردی با من برخورد می کرد، حتی جواب سلامم را به سردی داد. صدای زنانه اما با تحرير مردانه داشت. قرار بود به او خبر کشته شدن همسرش را بدهم. پيش از آنکه خبر را به خانم بی بی بگويم نگاهم به بيرون از پنجره ی اتاق افتاد. متوجه شدم دو نفر از زندانی ها همراه با چند مامور با بيل و کلنگ مشغول حفر گودال هستند. حياط بيرونی عادل آباد محوطه بزرگی بود که اوائل زندانی ها آن جا کشت می کردند و سبزيجات می کاشتند.
خانم بی بی همسر محمد خان ضرغامی از عشاير معروف فارس بود. محمد خان ضرغامی در زمان رژيم شاه هميشه بين زندان و آزادی ( بيرون زندان) دررفت و آمد بود. او زير بار رژيم گذشته هم نرفته بود. ماجرای محمد خان را يکی از پاسدارهای مرودشت برايم گفته بود، محمد خان حامی انقلاب بود اما به نظر می رسيد برای ثروت محمد خان و خانم بی بی نقشه ها کشيده شده بود. خانم بی بی با صدايی محکم از من پرسيد. « با من چکار داريد؟»، گفتن اش خيلی برايم سخت بود اما برای اين که کار را يکسره کرده باشم گفتم :« متاسفانه از من خواستند به شما اطلاع بدهم که همسر شما محمدخان ضرغامی کشته شدند ، و ما مورد را پيگيری خواهيم کرد». بر خلاف تصورم که خيال می کردم ناراحت خواهد شد، خونسرد و جدی نگاهی به من کرد، می دانست و انتطارش را داشت. بعد از سکوتی کوتاه گفت :« معلوم بود، گلوله ای که پاسدارها به صورت و سينه اش زده بودند اورا خواهند کشت ، اون پاسدارها خيلی نامردی کردند، اما خوب شد با گلوله مرد، حيف بود طور ديگری می مرد. نزديک ۶۰ سال عمر کرد، ۳۵ سال اش در به در زندان ها بود». خانم بی بی به دشواری از جايش بلند شد و گفت : «فقط اين يکی نبود. من عزيز ديگری نيز از دست دادم، اميدوارم خودم هم با گلوله بميريم »، و بی اعتنا به من و بدون خداحافظی رفت. برگشتم و نگاهی به حياط انداختم. هنوز داشتند گودال می کندند.
خواهر ميترا، مسئول زندان زنان ، ۲۶ ساله که قبلا معلم مدرسه بود (و شوهرش از مسئولين سپاه و دانشجوی دانشکده ادبيات شيراز بود) وارد اتاق شد. نامه ای جلويم گذاشت. در نامه نوشته شده بود «مهری با....» محکوم به رجم شده و حکم بايد در موردش اجرا شود. ميترا به من نگاه کرد و پرسيد: «رجم ديگه چيه ؟ ما که تا حالا نکرديم و بلد نيستيم ، شما بلدين؟» جوابش را ندادم ، شروع به خواندن حکم کردم، مضمون حکم اين بود : «بسمه تعالی ،مهری با.... اقرار کرده است که همسر تيمور می باشد و تيمور نيز اظهار داشته شوهر قانونی مهری با.... می باشد. تيمور اقرار کرده که برای همسرش قوادی می کرده ، و مجددا و مجددا اين اقرار را تکرار کرده است. مهری با... هم اقرار کرده است، لذا فعل مهری با... از مصاديق بارز مفسدفی الارض و حد آن رجم است. تيمور به ۸۰ ضربه شلاق محکوم می شود. اين حکم بعد از تصديق شورای عالی قضايی بايد اجرا شود....بهشتی نژاد، مسئول شعبه ی ۲ دادگاه انقلاب .....تائيد می شود.. شورای عالی قضايی....»
برای ميترا توضيح دادم که گودال برای چيست و رجم چيست. ساعت از ۱۱ شب گذشته بود که خبرم کردند حاکم شرع تلفنی می خواهد با من صحبت کند، تلفن توی بند ۴ بود ، حاکم شرع خواست من در مراسم سنگسار حضور داشته باشم. حاکم شرع گفت که او ترجيح می داده و عقيده داشته سنگسار در ميان مردم و در ملاء عام اجرا شود ولی از تهران گفته اند بهتر است در زندان اجرا شود. وقتی حاکم شرع گفت در مراسم سنگسار حاضر شوم ترس برم داشت، حتی فکرش را هم نمی کردم. با خودم خيلی کلنجار رقتم و بالاخره به حاکم شرع دو باره تلفن کردم که بهانه ای بياورم ، نگذاشت حرف بزنم ، گفت: «دستور دادم گودال حفر کنن، زن را در گودال بگذارن و گودال را با گل پر کنن، قبل از سنگسار تيمور بايد تعزير شود، بعد خود بچه ها شروع کنن به سنگ زدن تا مورد بميرد، فهميدی حاج آقا؟» و گوشی را بدون خداحافظی گذاشت. رحيمی ،رئيس بازداشتگاه جلويم ايستاده بود، حکم را به او دادم و گفتم: «از من بر نمی آد، کار من نيست». نامه را گرفت و گفت: «نگران نباش حاج آقا چهار تا عروس داريم اينم روش»، از بند ۴ که بيرون آمديم برخورد کرديم با عابدی و حسين کشاورز. عابدی از بچه های اطلاعات بود، با چشمانی آبی آسمانی ، همراه آن ها مرد موقرو قد بلندی هم بود ، چهره ی معصومی داشت،عابدی گفت : « حاج آقا اين آقا رو که می شناسين؟» ، نگاهی به مرد کردم ، گفتم:« خير، ايشان را نمی شناسم»، گفت: « ايشان گويا آقای دکتر علی محلوجی کانديدای منافقين هستند» ، و بعد وارد بند شدند. بند ۱و۲و۳ هنوز زير نظر مامورين انتظامی بود و سروان جعفری مسئول بند بود.سروان جعفری هم بود. از من پرسيد : «چه خبر حاج آقا؟ »، چيزی نگفتم. خبر از ماجرای سنگسار نداشت. پرسيد: «قضيه ی اين گودال چيه؟» ، گفتم : «بی اطلاعم».
روز بعد وقتی به دادگاه آمدم حاکم شرع من را خواست. چشم های اش سرخ و عصبانی بود. فرياد زد: «حاج آقا چرا موقع سنگسار تو عادل آباد نبودين؟ وقتی شما به حکم حاکم شرع بی اعتنايی بکنين وای به حال بقيه،چرا اطلاع ندادين که نمی توانين در مراسم سنگساز حاضر شويد؟» ، خيلی سعی کردم جلوی خودم را بگيرم ، به آرامی گفتم: «بنده اطلاع دادم و گفتم من را معاف کنن و گفتم من برای اينکار ساخته نشدم »، فرياد زنان گفت :« به کی اطلاع داديد؟»، گفتم:« به برادر رحيمی» ، از پشت ميزش بلند شد و قدم زنان داد زد: «به همين خاطر اون گوساله محکوم رو سنگسار نکرده ، اونو با بقيه اعدام کرده ، وقتی ام ازش می پرسم چرا حکم را اجرا نکرده می گويد ما که بلد نبوديم سنگسار کنيم ، با دو تا گوله کارشو تموم کرديم ، بدون درد سر».
و من فقط سکوت کردم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زير نويس:
* سلسله مطالبی که بيست و هشتمين بخش آن را خوانديد، اظهارات يکی از کارکنان سابق قوه قضائيه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های اين حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانيان سياسی و عقيدتی، از گوشه هايی از جنايت های پنهان مانده ی جنايتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اينکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلين در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند - و می کنند- ، نام ها و فاميلی ها می توانند واقعی، و حقيقی، نباشند.
برای پيشبرد گفت و گوها قرارمان اين شد که در صورت امکان يک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و يک هفته مسائل روز. راوی اين سلسله مطالب سال ۱۳۸۵ ايران را ترک کرده است و در يکی از کشورهای شرق آسيا پناهنده است، او اما به دليل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت ، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نيروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائيه و روحانيون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پيرامون مسائل جاری داده می شود از طريق همين ارتباط هاست.
رئيس جمهور آلمان به اسرائيل سفر کرده است تا بر دوستی میان دو
کشور آلمان و اسرائیل تاکید کند. او در سخنان خود در اورشیلم/بیتالمقدس
نشان داد که نسبت به نگاه انتقادی بسیاری از شهروندان آلمانی نسبت به
اسرائیل نگران است.
به گزارش خبرگزاریها، یوآخیم گاوک، رئیس جمهوری آلمان، در سخنرانی کوتاه
خود در روز سهشنبه (۲۹ مه/ ۹ خرداد) در اورشیلم/بیتالمقدس گفت: «آلمان و
اسرائیل از هر زمان دیگری به یکدیگر نزدیکترند.» وی در پاسخ به خبرنگار
روزنامه هاآرتص که درباره کاهش جایگاه اسرائیل در نزد آلمانیها پرسید،
گفت: «بدون آن که به نظرسنجیها اهمیت زیاد از حد بدهم، به عنوان دوست
اسرائیل نگران نتایج هستم.»
اشاره گاوک به نتایج نظرسنجی است که اخیرا در آلمان انجام شد. بر اساس این نظرسنجی ۷۰ درصد آلمانیها دولت اسرائیل را متهم میکنند که منافع خود را بدون توجه به منافع سایر ملل دنبال میکند و ۵۹ درصد حتی سیاست دولت اسرائیل را "خشن" دانستهاند.
رئیس جمهوری آلمان در سخنان خود تاکید کرد که آلمان به خاطر گذشتهاش مسئولیت ویژهای نسبت به اسرائیل دارد. گاوک گفت: «افزایش انتقادها از اسرائیل پدیدهای منحصر به آلمان نیست، ولی ما آلمانیها باید از خود سوال کنیم با کدام نگاه از سیاست اسرائیل انتقاد میکنیم؟ این انتقاد باید در چارچوب مناسبات دوستانه باشد. زیرا در چنین شرایطی است که جا برای انتقاد وجود دارد، ولی نه برای پیشدواری.»
رعایت حقوق دوطرف، شرط تحقق صلح
گاوک سخنان انتقادآمیز گونتر گراس، نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی را که گفته است "سیاست اسرائیل صلح جهانی را تهدید میکند"، نظر شخصی وی خواند. وی گفت که این نظر بازتاب سیاست آلمان نیست و افزود که سیاست کشورش در قبال اسرائیل حفظ صلح در مرزهایی امن برای این کشور است. گاوک در عینحال افزود، برای تحقق این امر طرح دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائيلی و توجه به "خواستههای بهحق مردم فلسطین" مهم است.
یوآخیم گاوک تاکید کرد که آنچه اهمیت دارد، عملی شدن این راه حل و به رسمیت شناختن حق طرف متقابل از سوی طرفین درگیر است.
مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطینیها طی ماههای اخیر متوقف شده است. شهرکسازی بیوقفه اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی یکی از موانع ادامهی گفتوگوهاست. در این میان تلاشهایی برای از سرگرفته شدن مذاکرات صورت گرفته که چندان نتیجهبخش نبود. از جمله دیدار اسحاق مولخو، فرستاده نخستوزیر اسرائیل، با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، حدود دو هفته پیش که در آن فرستاده اسرائيل خواستار از سرگیری مذاکرات بدون هیچ پیششرطی از سوی فلسطینیها شده بود.
در ماه آوریل سال جاری محمود عباس در نامهای مبنای ادامه مذاکرات را توقف کامل پروژههای شهرکسازی در مناطق فلسطینی و در شرق اورشلیم /بیتالمقدس و نیز بهرسمیت شناختن مرزهای پیش از جنگ ششروزهی سال ۱۹۶۷ دانسته بود.
قرار است رئيس جمهوری آلمان در پایان سفر خود در روز پنجشنبه از مناطق فلسطینی نیز دیدن کند. این اولین سفر رسمی او پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری آلمان به کشوری غیر اروپایی است.
اشاره گاوک به نتایج نظرسنجی است که اخیرا در آلمان انجام شد. بر اساس این نظرسنجی ۷۰ درصد آلمانیها دولت اسرائیل را متهم میکنند که منافع خود را بدون توجه به منافع سایر ملل دنبال میکند و ۵۹ درصد حتی سیاست دولت اسرائیل را "خشن" دانستهاند.
رئیس جمهوری آلمان در سخنان خود تاکید کرد که آلمان به خاطر گذشتهاش مسئولیت ویژهای نسبت به اسرائیل دارد. گاوک گفت: «افزایش انتقادها از اسرائیل پدیدهای منحصر به آلمان نیست، ولی ما آلمانیها باید از خود سوال کنیم با کدام نگاه از سیاست اسرائیل انتقاد میکنیم؟ این انتقاد باید در چارچوب مناسبات دوستانه باشد. زیرا در چنین شرایطی است که جا برای انتقاد وجود دارد، ولی نه برای پیشدواری.»
رعایت حقوق دوطرف، شرط تحقق صلح
گاوک سخنان انتقادآمیز گونتر گراس، نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی را که گفته است "سیاست اسرائیل صلح جهانی را تهدید میکند"، نظر شخصی وی خواند. وی گفت که این نظر بازتاب سیاست آلمان نیست و افزود که سیاست کشورش در قبال اسرائیل حفظ صلح در مرزهایی امن برای این کشور است. گاوک در عینحال افزود، برای تحقق این امر طرح دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائيلی و توجه به "خواستههای بهحق مردم فلسطین" مهم است.
یوآخیم گاوک تاکید کرد که آنچه اهمیت دارد، عملی شدن این راه حل و به رسمیت شناختن حق طرف متقابل از سوی طرفین درگیر است.
مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطینیها طی ماههای اخیر متوقف شده است. شهرکسازی بیوقفه اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی یکی از موانع ادامهی گفتوگوهاست. در این میان تلاشهایی برای از سرگرفته شدن مذاکرات صورت گرفته که چندان نتیجهبخش نبود. از جمله دیدار اسحاق مولخو، فرستاده نخستوزیر اسرائیل، با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، حدود دو هفته پیش که در آن فرستاده اسرائيل خواستار از سرگیری مذاکرات بدون هیچ پیششرطی از سوی فلسطینیها شده بود.
در ماه آوریل سال جاری محمود عباس در نامهای مبنای ادامه مذاکرات را توقف کامل پروژههای شهرکسازی در مناطق فلسطینی و در شرق اورشلیم /بیتالمقدس و نیز بهرسمیت شناختن مرزهای پیش از جنگ ششروزهی سال ۱۹۶۷ دانسته بود.
قرار است رئيس جمهوری آلمان در پایان سفر خود در روز پنجشنبه از مناطق فلسطینی نیز دیدن کند. این اولین سفر رسمی او پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری آلمان به کشوری غیر اروپایی است.
به گزارش اداره کنترل ایدز وزارت بهداشت تا دی ماه سال قبل ۲۳ هزار
نفر مبتلا به HIV در ایران شناسایی شدهاند. رئیس مرکز تحقیقات ایدز
وزارت بهداشت اما میگوید ۱۰۰ هزار مبتلای ناشناخته به HIV نیز در ایران
وجود دارد.
بنا بر آخرین آمار اداره کنترل ایدز مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت
بهداشت، تا تاریخ اول دی ماه ۱۳۹۰، مجموعا ۲۳۹۰۲ نفر مبتلا به ایدز و ویروس
HIV در ایران شناسایی شدهاند. از این میان ۹۱ درصد را مردان و ۹ درصد را
زنان تشکیل میدهند.
بنا بر این گزارش همچنین تا کنون ۳۳۰۵ نفر مبتلا به ایدز در ایران شناسایی شده و ۴۵۶۲ نفر مبتلا به ایدز نیز فوت کردهاند.
این گزارش میافزاید ۵ / ۴۶ درصد از مبتلایان به ویروس HIV در ایران در زمان ابتلا در گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ سال قرار داشتهاند.
علت ابتلا به ویروس HIV در بین موارد ثبت شده از سال ۱۳۶۵ به ترتیب تزریق با وسائل مشترک بین مصرف کنندگان مواد مخدر (۷ / ۶۹ درصد)، رابطه جنسی (۳ / ۱۰ درصد)، دریافت خون و فرآوردههای خونی آلوده (۱ درصد) و انتقال از مادر به کودک (۹ / ۰ درصد) بوده است. راه انتقال ویروس HIV در ۱ / ۱۸ درصد از این گروه نیز نامشخص مانده است.
آماری قدیمی
آخرین آمار اداره کنترل ایدز مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت درباره مبتلایان به ایدز و HIV تا دی ماه سال گذشته در ۹ دیماه ۱۳۹۱ منتشر شده است. پیش از این، عباس صداقت، رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت، تعداد دقیق مبتلایان به ایدز شناسایی شده تا تاریخ اول تیرماه ۱۳۹۰ را ۲۳ هزار و ۱۲۵ نفر عنوان کرده بود.
مینو محرز رئیس مرکز تحقیقات ایدز وزارت بهداشت سهشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۱ به خبرگزاری فارس گفته است، وزارت بهداشت باید آمار مبتلایان به ایدز را تا آخر زمستان اعلام میکرد و به زودی باید منتظر اعلام آمار تعداد موارد شناسایی شده این بیماری تا آخر بهار ۱۳۹۱ باشیم.
رئیس مرکز تحقیقات ایدز وزارت بهداشت همچنین آمارهای اعلام شده از سوی وزارت بهداشت درباره افراد مبتلا به ایذر و HIV را با توجه به نبود سیستم شناسایی فعال این بیماری به خصوص در بین روسپیها آمار واقعی ندانسته است.
به گفته مینو محرز، به جز ۲۳ هزار بیمار شناخته شده مبتلا به ایدز و HIV مثبت، حدود ۱۰۰ هزار مبتلای ناشناخته نیز در ایران وجود دارد. او گفته است: «بین ۸۰ تا ۱۰۰ هزار فرد مبتلا به این ویروس و ناقل آن بدون اینکه حتی خودش بداند، به این عفونت مبتلا هستند.»
الگوی ابتلای به ایدز در برخی از کشورها، از جمله ایران در سالهای اخیر تغییر کرده است. پیش از این تزریق مواد مخدر با سرنگهای آلوده اصلیترین راه انتقال ویروس ایدز در ایران شناخته میشد اما تازهترین گزارشهای وزارت بهداشت حکایت از آن دارد که در حال حاضر تماس جنسی علت ۹۰ درصد از موارد جدید ابتلا به ایدز بوده است.
عامل بیماری ایدز ویروسی به نام HIV است. HIV مخفف Human immunodeficiency virus (ویروس نقص ایمنی انسانی) است.
این ویروس به تدریج سیستم دفاعی بدن را مختل کرده و فرد را نسبت به ابتلا به بیماریهای گوناگون آسیبپذیر میسازد. آلودگی به ویروس HIV، در صورت کنترل نشدن تکثیر این ویروس موجب ابتلای فرد به بیماری ایدز میشود. استفاده از کاندوم در روابط جنسی یکی از راههای پیشگیری از انتقال ویروس HIV بین افراد است.
بنا بر این گزارش همچنین تا کنون ۳۳۰۵ نفر مبتلا به ایدز در ایران شناسایی شده و ۴۵۶۲ نفر مبتلا به ایدز نیز فوت کردهاند.
این گزارش میافزاید ۵ / ۴۶ درصد از مبتلایان به ویروس HIV در ایران در زمان ابتلا در گروه سنی ۲۵ تا ۳۴ سال قرار داشتهاند.
علت ابتلا به ویروس HIV در بین موارد ثبت شده از سال ۱۳۶۵ به ترتیب تزریق با وسائل مشترک بین مصرف کنندگان مواد مخدر (۷ / ۶۹ درصد)، رابطه جنسی (۳ / ۱۰ درصد)، دریافت خون و فرآوردههای خونی آلوده (۱ درصد) و انتقال از مادر به کودک (۹ / ۰ درصد) بوده است. راه انتقال ویروس HIV در ۱ / ۱۸ درصد از این گروه نیز نامشخص مانده است.
آماری قدیمی
آخرین آمار اداره کنترل ایدز مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت درباره مبتلایان به ایدز و HIV تا دی ماه سال گذشته در ۹ دیماه ۱۳۹۱ منتشر شده است. پیش از این، عباس صداقت، رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت، تعداد دقیق مبتلایان به ایدز شناسایی شده تا تاریخ اول تیرماه ۱۳۹۰ را ۲۳ هزار و ۱۲۵ نفر عنوان کرده بود.
مینو محرز رئیس مرکز تحقیقات ایدز وزارت بهداشت سهشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۱ به خبرگزاری فارس گفته است، وزارت بهداشت باید آمار مبتلایان به ایدز را تا آخر زمستان اعلام میکرد و به زودی باید منتظر اعلام آمار تعداد موارد شناسایی شده این بیماری تا آخر بهار ۱۳۹۱ باشیم.
رئیس مرکز تحقیقات ایدز وزارت بهداشت همچنین آمارهای اعلام شده از سوی وزارت بهداشت درباره افراد مبتلا به ایذر و HIV را با توجه به نبود سیستم شناسایی فعال این بیماری به خصوص در بین روسپیها آمار واقعی ندانسته است.
به گفته مینو محرز، به جز ۲۳ هزار بیمار شناخته شده مبتلا به ایدز و HIV مثبت، حدود ۱۰۰ هزار مبتلای ناشناخته نیز در ایران وجود دارد. او گفته است: «بین ۸۰ تا ۱۰۰ هزار فرد مبتلا به این ویروس و ناقل آن بدون اینکه حتی خودش بداند، به این عفونت مبتلا هستند.»
الگوی ابتلای به ایدز در برخی از کشورها، از جمله ایران در سالهای اخیر تغییر کرده است. پیش از این تزریق مواد مخدر با سرنگهای آلوده اصلیترین راه انتقال ویروس ایدز در ایران شناخته میشد اما تازهترین گزارشهای وزارت بهداشت حکایت از آن دارد که در حال حاضر تماس جنسی علت ۹۰ درصد از موارد جدید ابتلا به ایدز بوده است.
عامل بیماری ایدز ویروسی به نام HIV است. HIV مخفف Human immunodeficiency virus (ویروس نقص ایمنی انسانی) است.
این ویروس به تدریج سیستم دفاعی بدن را مختل کرده و فرد را نسبت به ابتلا به بیماریهای گوناگون آسیبپذیر میسازد. آلودگی به ویروس HIV، در صورت کنترل نشدن تکثیر این ویروس موجب ابتلای فرد به بیماری ایدز میشود. استفاده از کاندوم در روابط جنسی یکی از راههای پیشگیری از انتقال ویروس HIV بین افراد است.
یکسال از حمله ماموران امنیتی به خانههای کارکنان و استادان
موسسه آموزشی بهاییان "پیاچآیای" میگذرد. جوانان بهایی با بسته شدن این
دانشگاه و بازداشت دستاندرکاران آن، آخرین تکیهگاه تحصیلی خود را از
دست دادهاند.
جامعه بهاییان ایران در کنار فشارهای اجتماعی و امنیتی، با
تبعیضآموزشی در دانشگاهها نیز روبروست. شهروندان بهایی از حق ورود
به دانشگاههای ایران محرومهستند. آنها اجازه شرکت در کنکور را دارند، اما
در سالهای آغازین یا ترمهای واپسین تحصیل، تنها به دلیل مذهب خود از
دانشگاه اخراج میشوند.
دانشگاه مجازی بهاییان "پیاچآیای" که به کوشش گروهی از استادان و فرهیختگان علمی این دیانت تاسیس شده بود، در خرداد سال ۱۳۹۰ با دستگیری دستاندرکاران آن از هم پاشید. ماموران امنیتی به خانه ۳۰ تن از همکاران و کارکنان این موسسه در تهران، کرج، اصفهان و شیراز ریختند و ۱۶ نفر از مدرسان و استادان آن را بازداشت کردند. اعضای این گروه به ۳ تا ۵ سال حبس محکوم شدهاند.
در فیلم مستندی به نام "آموزش زیر آتش" میتوان دید که گروهی از شهروندان ایرانی چگونه به دلیل باورهای مذهبی خود از دانشگاه رانده شدهاند.
مانیا فناییان از جمله کسانی است که مجبور شده برای ادامه تحصیل، زادگاه و خانوادهاش را ترک کند. او در گفتوگو با دویچهوله از محرومیتها، ناهمواریها، نامهربانیها و فشارهای اجتماعی یاد میکند که یک بهایی با آن روبروست. این گفتگو یک روز پس از فارغ التحصیلی مانیا فناییان صورت گرفته است.
دویچهوله: خانم فناییان مشکلات تحصیلی بهاییان از چه مقطعی شروع میشود؟
مانیا فناییان: از همان مقطع اولیه دبستان! وقتی میرویم ثبت نام کنیم. چهار دین رسمی در فرم ثبت نام هست. ما نمیتوانیم هیجکدام را علامت بزنیم و بنویسیم که بهایی هستیم. معمولا به مدیر مدرسه میگوییم که ما بهایی هستیم و این مدیر است که باید تصمیم بگیرد که ما مدرسه برویم یا نه. در برخی شهرها مدیراجازه میدهد اما میگوید به کسی نگویید. در برخی شهرها هم بچهها را به مدرسه راه نمیدهند و میگویند ما نمیتوانیم شما را قبول کنیم.
بعد از پذیرفته شدن در مدرسه مشکلات دیگری شروع میشوند. مثلا دخترها باید از ۹ سالگی در نماز جماعت مدرسه شرکت کنند و آنجا معلوم میشود. باید یواشکی به معلم بگویند که بهایی هستند. به همکلاسیهایشان نمیتوانند بگویند که ما مسلمان نیستیم و این بچههای بهایی را از نظر اجتماعی خیلی منزوی میکند. همه اینها باز قابل تحمل هستند تا وقتی که زمان کنکور میرسد. ما در کنکور میتوانیم شرکت کنیم اما گاهی در سالاول و دوم دانشگاه، دانشجویان بهایی را اخراج میکنند.
آیا افراد بهایی وظیفه دارند که حتما حقیقت را بگویند یا مواردی هم هست که بهخاطر مشکلات بعدی پنهان کنند که اعتقادشان چیست؟
ما وظیفه داریم راستش را بگوییم و این برای بچهی کوچک هم خیلی سخت است که چیزی را پنهان کند. متاسفانه بچهها را در مدرسه تحریک میکنند که همکلاسیهای بهایی را اذیت کنند. البته بعضی خانوادهها به بعضی بچهها میگویند که چیزی نگویید تا وقتی مستقیما کسی از شما پرسشی نکرده وگرنه حکم دیانت ما این است که راست بگوییم.
خود شما چه تجربهای از زمان دبستان و کودکی دارید؟
ما خوشبختانه در تهران بزرگ شدیم و بهطور کلی در شهرهای بزرگ این مشکلات خیلی کمتر هستند. ما در محلهای هم نبودیم که تعصب باشد. من دختر بودم و از نظر فیزیکی اذیت نمیشدم، اما برادر مرا در مدرسه و کوچه خیلی اذیت کردند.
بدترین خاطره من به زمانی برمیگردد که ۱۲ ساله بودم و در درس فیزیک در منطقه بین همه دخترها و پسرها اول شدم و میتوانستم به المپیاد بروم اما مدیر مدرسهام اجازه نداد. او گفت صورت خوشی ندارد که یک بهایی برود درمسابقه علمی. در آموزش و پرورش منطقه جشن گرفته بودند و میخواستند به نفر اول جایزه بدهند، اما مدیر مدرسهی ما نفر دوم را به این مراسم فرستاد.
شما چه قضاوتی در باره این رفتارها داشتید؟ آنها از روی اعتقاد و آگاهی حقکشی میکردند یا برای تظاهر یا از روی ناآگاهی؟
جا به جا این تبعیضها متفاوت هستند و بسته به آدمها فرق میکنند. این رفتارها بستگی به وجدان کسی داشت که آنجا نشسته بود و برای شما تصمیم میگرفت. بعضیها تعصبهای شدید داشتند، ولی بعضیها انسانیتر و عادلانهتر رفتار میکردند. پدر من همیشه سعی میکرد هر تبعیضی علیه ما را مکتوب کند. خیلی نامهنگاری میکرد اما کسی ترتیب اثر نمیداد.
چه شد که به دانشگاه آنلاین مخصوص بهاییان رفتید؟
با اخراج همه دانشجویان و استادان بهایی در اول انقلاب، هیچ بهایی که از دبیرستان فارغ التحصیل شده بود، اجازه ورود به دانشگاه را نداشت. خوشبینی همه بهاییها این بود که این وضع موقت و گذرا است. آن زمان، استادان بهایی اخراجی، دانشگاهی درست کردند تا بچهها موقتا جایی برای تحصیل داشته باشند. اما وضع به همان صورت برقرار ماند و اساتید دیگر هم که به تدریج کار خود را از دست دادند، در این دانشگاه متمرکز شدند. رفته رفته این دانشگاه دارای ۱۲ رشته شد. ما کنکور داشتیم و با همدیگررقابت میکردیم. کلاس حضوری نداشتیم، اما به دلیل نیاز بچههای بهایی به درس خواندن، آموزش سیستماتیک داشتیم.
این محرومیتها، انگیزه تحصیل نزد جوانان بهایی را تشدید کرد؟
قطعا! اما کمبود خیلی چیزها را تا وقتی دانشگاههای آمریکا را ندیده بودم، حس نمیکردم. وقتی آمدم اینجا تازه فهمیدم چقدر عشق به درس و نیاز نشستن سرکلاس و دیدن استاد را دارم. چقدر ارزش یک استاد واقعی و در دسترس را میدانم. قدر این فرصت را بخاطر محرومیتهای آن دوران خوب میدانم و انگیزههایم هم برای تحصیل بیشتر است. وقتی در ایران بودم تنها محدودیتها را میدیدم اما اینجا متوجه شدم که قویتر هم شدهام.
شما که در ۱۲ سالگی نفر اول در فیزیک شدید، الان چه میخوانید؟
من در ایران دارو سازی میخواندم، اما قبل از تمام کردن درسم به همراه همسرم به آمریکا آمدم. آنجا آزمایشگاه نداشتیم، کلاس دائم نداشتیم. برای همین در آمریکا تمام درسهای مرا قبول نکردند و من تقریبا از اول شروع کردم.
یعنی با همه این تلاشها باز هم مورد قبول نبودید؟
این بستگی به کشور و دانشگاه و رشته دارد. در کالیفرنیا قوانین فوقلیسانس در مورد رشتههای تجربی سخت است. همسرم دارد فوق لیسانس میخواند اما من چون رشته تجربی بودم، شرایط سختتری داشتم.
بههر حال جوانان بهایی در ایران به عشق تحصیل این دانشگاه را میگذرانند و
منظورشان صرفا کسب مدرک نیست، بلکه میخواهند خود را فیت نگهدارند.
نزد شما چه رشتهای محبوبتر است؟
بیشتر ایرانیها از جمله بهاییها، رشتههای مهندسی دوست دارند. فکر میکنم رشتههای تجربی کلاسهای بیشتری دارد ولی زبان مهندسی جهانی است و کتابهایش نیز در همه دنیا مشترک است. رشتههای پزشکیهم خیلی محبوب هستند.
شما موقعیت اقتصادی یا اجتماعی مناسبی داشتید که آمدید خارج؟ آیا همه جوانان بهایی این امکان را دارند که ایران را ترک کنند؟
راستش ما از نظر اقتصادی خیلی موقعیت نداشتیم و با همسرم به عنوان پناهنده مذهبی به آمریکا آمدیم. الان هم هردویمان هم درس میخوانیم، هم کار میکنیم. آمدن به خارج برای بهاییها سخت نیست. کافی است پاسپورت بگیرید و به ترکیه یا کشور دیگری بیایید و مدتی برای گرفتن پناهندگی وقت صرف کنید.
میخواهم بگویم که برای جوان بهایی راحتتر است به خارج بیاید اما میخواهد بماند و خدمت کند. اهمیت دانشگاه مجازی بهاییان در این است که به متقاضیان نشان میدهد علم یک وسیله است برای خدمت به جامعه. خیلی جوانان بهایی به خارج میایند و فوق لیسانس میگیرند و مدارج عالی تحصیلی را طی میکنند، اما با تمام تحقیرها و خطرها باز هم به ایران بر میگردند و میخواهند آنجا زندگی کنند.
فکر میکنید دلیل چیست؟
نمیدانم. تازه اینجا امنیت را میبینی، برنامهریزی و دورنمای زندگی در یک جامعه منظم را میبینی و برگشت خیلی سخت است. فکر میکنم که از ایمان قوی باشد که میفهمند تحصیل یک وسیله است برای خدمت. آنها برمیگردند تا نسل بعدی را آموزش بدهند و جامعه خودشان را پرورش دهند.
خود شما هم میخواهید دوباره به ایران برگردید؟
من اول به قصد برگشتن آمدم اینجا، اما راستش را بگویم که دلم نمیخواهد بچهام با شرایط من بزرگ شود. من نمیتوانم این فداکاری را بکنم. من حتی بطور موقت برگشتم ایران، اما برایم خیلی سخت بود. الان کسانی را که در ایران ماندهاند یا از خارج دوباره برگشتهاند، عمیقا تحسین میکنم.
آیا بهاییها تنها با همکیشان خود ازدواج میکنند؟
نه! ما در خانواده خودمان خیلیها را داریم که با غیربهایی ازدواج کردهاند. اما در ایران برای زمان بچهدار شدن این خیلی سختتر است چون نمیدانند با قوانین چه دینی میخواهند کودک را بزرگ و تربیت کنند.
جوانان بهایی به غیر از تحصیل، مشغولیت دیگری مثل ورزش یا هنر ندارند؟
چرا! اتفاقا یکی از دو برادر من ورزشکار است و وقتی ایران بود، خیلی خوب فوتبال بازی میکرد. یکی از تیمهای مطرح و بزرگ هم به او پیشنهاد بازی داد اما موقع بستن قرارداد، گویا تحقیق کرده بودند و فهمیده بودند که ما بهایی هستیم، درنتیجه عذر خواسته بودند.
در حقیقت ما تنها در عرصه تحصیلی نیست که تبعیض میبینیم. به نظر من هدف اصلی کسانی که این فشارها را وارد میکنند ممانعت از پیشرفت جامعه بهایی در علم، بازار کار، ورزش و غیره است. جوانان بهایی سعی میکنند خودشان وسیله پیشرفت خود را فراهم کنند. اینگونه جوانها را در همه جای دنیا، دولتها روی سرشان میگذارند، اما در ایران طردشان میکنند.
جامعه، همسایهها و هم محلهایها با شما چه رفتاری داشتند؟ آیا تبلیغات دولتی و مذهبی روی مردم اثر گذاشتهاند؟
ببینید ده سال پیش جامعه خیلی پیشرفت کرده بود. همسایهها با ما رفت و آمد میکردند و خود من دوستان زیادی داشتم که هیچ مشکلی با ما نداشتند. اما تبلیغات منفی دولت در سالهای اخیر خیلی تاثیر داشته و ما شاهد کارهایی هستیم که قبلا نمیدیدیم. پدر و مادر من از ۱۵ سال پیش در محله زندگی میکنند و همه آنها را میشناسند. اما به تازگی یکسری از هم محلهایها با آنها حرف نمیزنند. جلساتی در محله بوده که تا مامان بابای من رفتهاند، دیگران بلند شدهاند رفتهاند جای دیگری نشستهاند. با وجودیکه این دولت محبوبیتی ندارد، اما تبلیغاتی که علیه بهاییها میکند، کاملا اثرگذار بوده است.
بههر حال آدم از این رفتارهای هموطنان خود متاثر میشود. پدر من همیشه میگفت دعا کنید، خدا به شما صبر و به آنها آگاهی بدهد. میگفت کسی که چنین رفتاری در قبال انسان دیگری میکند، غباری روی قلب خودش میگذارد.
دانشگاه مجازی بهاییان "پیاچآیای" که به کوشش گروهی از استادان و فرهیختگان علمی این دیانت تاسیس شده بود، در خرداد سال ۱۳۹۰ با دستگیری دستاندرکاران آن از هم پاشید. ماموران امنیتی به خانه ۳۰ تن از همکاران و کارکنان این موسسه در تهران، کرج، اصفهان و شیراز ریختند و ۱۶ نفر از مدرسان و استادان آن را بازداشت کردند. اعضای این گروه به ۳ تا ۵ سال حبس محکوم شدهاند.
در فیلم مستندی به نام "آموزش زیر آتش" میتوان دید که گروهی از شهروندان ایرانی چگونه به دلیل باورهای مذهبی خود از دانشگاه رانده شدهاند.
مانیا فناییان از جمله کسانی است که مجبور شده برای ادامه تحصیل، زادگاه و خانوادهاش را ترک کند. او در گفتوگو با دویچهوله از محرومیتها، ناهمواریها، نامهربانیها و فشارهای اجتماعی یاد میکند که یک بهایی با آن روبروست. این گفتگو یک روز پس از فارغ التحصیلی مانیا فناییان صورت گرفته است.
دویچهوله: خانم فناییان مشکلات تحصیلی بهاییان از چه مقطعی شروع میشود؟
مانیا فناییان: از همان مقطع اولیه دبستان! وقتی میرویم ثبت نام کنیم. چهار دین رسمی در فرم ثبت نام هست. ما نمیتوانیم هیجکدام را علامت بزنیم و بنویسیم که بهایی هستیم. معمولا به مدیر مدرسه میگوییم که ما بهایی هستیم و این مدیر است که باید تصمیم بگیرد که ما مدرسه برویم یا نه. در برخی شهرها مدیراجازه میدهد اما میگوید به کسی نگویید. در برخی شهرها هم بچهها را به مدرسه راه نمیدهند و میگویند ما نمیتوانیم شما را قبول کنیم.
بعد از پذیرفته شدن در مدرسه مشکلات دیگری شروع میشوند. مثلا دخترها باید از ۹ سالگی در نماز جماعت مدرسه شرکت کنند و آنجا معلوم میشود. باید یواشکی به معلم بگویند که بهایی هستند. به همکلاسیهایشان نمیتوانند بگویند که ما مسلمان نیستیم و این بچههای بهایی را از نظر اجتماعی خیلی منزوی میکند. همه اینها باز قابل تحمل هستند تا وقتی که زمان کنکور میرسد. ما در کنکور میتوانیم شرکت کنیم اما گاهی در سالاول و دوم دانشگاه، دانشجویان بهایی را اخراج میکنند.
آیا افراد بهایی وظیفه دارند که حتما حقیقت را بگویند یا مواردی هم هست که بهخاطر مشکلات بعدی پنهان کنند که اعتقادشان چیست؟
ما وظیفه داریم راستش را بگوییم و این برای بچهی کوچک هم خیلی سخت است که چیزی را پنهان کند. متاسفانه بچهها را در مدرسه تحریک میکنند که همکلاسیهای بهایی را اذیت کنند. البته بعضی خانوادهها به بعضی بچهها میگویند که چیزی نگویید تا وقتی مستقیما کسی از شما پرسشی نکرده وگرنه حکم دیانت ما این است که راست بگوییم.
خود شما چه تجربهای از زمان دبستان و کودکی دارید؟
ما خوشبختانه در تهران بزرگ شدیم و بهطور کلی در شهرهای بزرگ این مشکلات خیلی کمتر هستند. ما در محلهای هم نبودیم که تعصب باشد. من دختر بودم و از نظر فیزیکی اذیت نمیشدم، اما برادر مرا در مدرسه و کوچه خیلی اذیت کردند.
بدترین خاطره من به زمانی برمیگردد که ۱۲ ساله بودم و در درس فیزیک در منطقه بین همه دخترها و پسرها اول شدم و میتوانستم به المپیاد بروم اما مدیر مدرسهام اجازه نداد. او گفت صورت خوشی ندارد که یک بهایی برود درمسابقه علمی. در آموزش و پرورش منطقه جشن گرفته بودند و میخواستند به نفر اول جایزه بدهند، اما مدیر مدرسهی ما نفر دوم را به این مراسم فرستاد.
شما چه قضاوتی در باره این رفتارها داشتید؟ آنها از روی اعتقاد و آگاهی حقکشی میکردند یا برای تظاهر یا از روی ناآگاهی؟
جا به جا این تبعیضها متفاوت هستند و بسته به آدمها فرق میکنند. این رفتارها بستگی به وجدان کسی داشت که آنجا نشسته بود و برای شما تصمیم میگرفت. بعضیها تعصبهای شدید داشتند، ولی بعضیها انسانیتر و عادلانهتر رفتار میکردند. پدر من همیشه سعی میکرد هر تبعیضی علیه ما را مکتوب کند. خیلی نامهنگاری میکرد اما کسی ترتیب اثر نمیداد.
چه شد که به دانشگاه آنلاین مخصوص بهاییان رفتید؟
با اخراج همه دانشجویان و استادان بهایی در اول انقلاب، هیچ بهایی که از دبیرستان فارغ التحصیل شده بود، اجازه ورود به دانشگاه را نداشت. خوشبینی همه بهاییها این بود که این وضع موقت و گذرا است. آن زمان، استادان بهایی اخراجی، دانشگاهی درست کردند تا بچهها موقتا جایی برای تحصیل داشته باشند. اما وضع به همان صورت برقرار ماند و اساتید دیگر هم که به تدریج کار خود را از دست دادند، در این دانشگاه متمرکز شدند. رفته رفته این دانشگاه دارای ۱۲ رشته شد. ما کنکور داشتیم و با همدیگررقابت میکردیم. کلاس حضوری نداشتیم، اما به دلیل نیاز بچههای بهایی به درس خواندن، آموزش سیستماتیک داشتیم.
این محرومیتها، انگیزه تحصیل نزد جوانان بهایی را تشدید کرد؟
قطعا! اما کمبود خیلی چیزها را تا وقتی دانشگاههای آمریکا را ندیده بودم، حس نمیکردم. وقتی آمدم اینجا تازه فهمیدم چقدر عشق به درس و نیاز نشستن سرکلاس و دیدن استاد را دارم. چقدر ارزش یک استاد واقعی و در دسترس را میدانم. قدر این فرصت را بخاطر محرومیتهای آن دوران خوب میدانم و انگیزههایم هم برای تحصیل بیشتر است. وقتی در ایران بودم تنها محدودیتها را میدیدم اما اینجا متوجه شدم که قویتر هم شدهام.
شما که در ۱۲ سالگی نفر اول در فیزیک شدید، الان چه میخوانید؟
من در ایران دارو سازی میخواندم، اما قبل از تمام کردن درسم به همراه همسرم به آمریکا آمدم. آنجا آزمایشگاه نداشتیم، کلاس دائم نداشتیم. برای همین در آمریکا تمام درسهای مرا قبول نکردند و من تقریبا از اول شروع کردم.
یعنی با همه این تلاشها باز هم مورد قبول نبودید؟
این بستگی به کشور و دانشگاه و رشته دارد. در کالیفرنیا قوانین فوقلیسانس در مورد رشتههای تجربی سخت است. همسرم دارد فوق لیسانس میخواند اما من چون رشته تجربی بودم، شرایط سختتری داشتم.
نزد شما چه رشتهای محبوبتر است؟
بیشتر ایرانیها از جمله بهاییها، رشتههای مهندسی دوست دارند. فکر میکنم رشتههای تجربی کلاسهای بیشتری دارد ولی زبان مهندسی جهانی است و کتابهایش نیز در همه دنیا مشترک است. رشتههای پزشکیهم خیلی محبوب هستند.
شما موقعیت اقتصادی یا اجتماعی مناسبی داشتید که آمدید خارج؟ آیا همه جوانان بهایی این امکان را دارند که ایران را ترک کنند؟
راستش ما از نظر اقتصادی خیلی موقعیت نداشتیم و با همسرم به عنوان پناهنده مذهبی به آمریکا آمدیم. الان هم هردویمان هم درس میخوانیم، هم کار میکنیم. آمدن به خارج برای بهاییها سخت نیست. کافی است پاسپورت بگیرید و به ترکیه یا کشور دیگری بیایید و مدتی برای گرفتن پناهندگی وقت صرف کنید.
میخواهم بگویم که برای جوان بهایی راحتتر است به خارج بیاید اما میخواهد بماند و خدمت کند. اهمیت دانشگاه مجازی بهاییان در این است که به متقاضیان نشان میدهد علم یک وسیله است برای خدمت به جامعه. خیلی جوانان بهایی به خارج میایند و فوق لیسانس میگیرند و مدارج عالی تحصیلی را طی میکنند، اما با تمام تحقیرها و خطرها باز هم به ایران بر میگردند و میخواهند آنجا زندگی کنند.
فکر میکنید دلیل چیست؟
نمیدانم. تازه اینجا امنیت را میبینی، برنامهریزی و دورنمای زندگی در یک جامعه منظم را میبینی و برگشت خیلی سخت است. فکر میکنم که از ایمان قوی باشد که میفهمند تحصیل یک وسیله است برای خدمت. آنها برمیگردند تا نسل بعدی را آموزش بدهند و جامعه خودشان را پرورش دهند.
خود شما هم میخواهید دوباره به ایران برگردید؟
من اول به قصد برگشتن آمدم اینجا، اما راستش را بگویم که دلم نمیخواهد بچهام با شرایط من بزرگ شود. من نمیتوانم این فداکاری را بکنم. من حتی بطور موقت برگشتم ایران، اما برایم خیلی سخت بود. الان کسانی را که در ایران ماندهاند یا از خارج دوباره برگشتهاند، عمیقا تحسین میکنم.
آیا بهاییها تنها با همکیشان خود ازدواج میکنند؟
نه! ما در خانواده خودمان خیلیها را داریم که با غیربهایی ازدواج کردهاند. اما در ایران برای زمان بچهدار شدن این خیلی سختتر است چون نمیدانند با قوانین چه دینی میخواهند کودک را بزرگ و تربیت کنند.
جوانان بهایی به غیر از تحصیل، مشغولیت دیگری مثل ورزش یا هنر ندارند؟
چرا! اتفاقا یکی از دو برادر من ورزشکار است و وقتی ایران بود، خیلی خوب فوتبال بازی میکرد. یکی از تیمهای مطرح و بزرگ هم به او پیشنهاد بازی داد اما موقع بستن قرارداد، گویا تحقیق کرده بودند و فهمیده بودند که ما بهایی هستیم، درنتیجه عذر خواسته بودند.
در حقیقت ما تنها در عرصه تحصیلی نیست که تبعیض میبینیم. به نظر من هدف اصلی کسانی که این فشارها را وارد میکنند ممانعت از پیشرفت جامعه بهایی در علم، بازار کار، ورزش و غیره است. جوانان بهایی سعی میکنند خودشان وسیله پیشرفت خود را فراهم کنند. اینگونه جوانها را در همه جای دنیا، دولتها روی سرشان میگذارند، اما در ایران طردشان میکنند.
جامعه، همسایهها و هم محلهایها با شما چه رفتاری داشتند؟ آیا تبلیغات دولتی و مذهبی روی مردم اثر گذاشتهاند؟
ببینید ده سال پیش جامعه خیلی پیشرفت کرده بود. همسایهها با ما رفت و آمد میکردند و خود من دوستان زیادی داشتم که هیچ مشکلی با ما نداشتند. اما تبلیغات منفی دولت در سالهای اخیر خیلی تاثیر داشته و ما شاهد کارهایی هستیم که قبلا نمیدیدیم. پدر و مادر من از ۱۵ سال پیش در محله زندگی میکنند و همه آنها را میشناسند. اما به تازگی یکسری از هم محلهایها با آنها حرف نمیزنند. جلساتی در محله بوده که تا مامان بابای من رفتهاند، دیگران بلند شدهاند رفتهاند جای دیگری نشستهاند. با وجودیکه این دولت محبوبیتی ندارد، اما تبلیغاتی که علیه بهاییها میکند، کاملا اثرگذار بوده است.
بههر حال آدم از این رفتارهای هموطنان خود متاثر میشود. پدر من همیشه میگفت دعا کنید، خدا به شما صبر و به آنها آگاهی بدهد. میگفت کسی که چنین رفتاری در قبال انسان دیگری میکند، غباری روی قلب خودش میگذارد.
وزیر رشد و توسعه ترکیه اعلام کرد حجم تبادلات تجاری ترکیه با
ایران به ۱۶ میلیارد دلار رسید. وی این رقم را نازل میداند و میگوید که
میزان آن تا دو سال دیگر به ۳۵ میلیارد دلار خواهد رسید. دلیل چنین رشدی
چیست؟
جودت ییلماز وزیر رشد و توسعه ترکیه یادآورشد که حجم مبادلات تجاری ترکیه و
ایران ظرف ۱۰سال اخیر ۸ برابر شده است. وی با شرکت در نشست "شورای کار
ترکیه و ایران" (در سوم خرداد ۱۳۹۱) در تهران، تاکید کرد که ترکیه قصد
دارد در چارچوب قواعد بینالملل به صورت قانونی به تجارت با همسایهی خود
بپردازد. این مقام بلندپایه ترکیه به تحریمهای اقتصادی علیه ایران
اشارهای نکرد.
اما تحریمهای اقتصادی علیه ایران یکی از دغدغههای بزرگ ترکیه در مناسبات تجاری این کشور با ایران است. اومیت یاریم، سفیر ترکیه در تهران در مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران گفت:«تحریمهای علیه ایران را نمیتوان باور کرد، همچنین نمیتوان ارزیابی مثبتی از نتایج این تحریمها داشت.»
صادرات ایران به ترکیه عمدتا نفت و گاز طبیعی است و در ردهی پنجم کشورهای تامینکننده نیاهای ترکیه قرار دارد. از سوی دیگر ایران جزو چهار کشوری است که ترکیه بیشترین صادرات را به آن داشته است. صادرات ترکیه به ایران از جمله ماشین آلات، فولاد و وسایل خانگی است.
محمد صالح خاتم، تحلیلگر مسائل ترکیه از شهر استانبول میگوید: «رقم مربوط به مبادلات تجاری ترکیه و ایران بدون محاسبهی فروش نفت و گاز طبیعی ایران به ترکیه اعلام میشود و جودت ییلماز اکنون آن را با محاسبات خرید نفت و گاز بیان کرده است.»
این کارشناس اشاره میکند که در گزارشهای ادارهی آمار ترکیه تردیدهائی وجود دارد و آنها «شفاف و دقیق» نیستند.
احساس خطر ترکیه از شرکتهای ایرانی
محمد صالح خاتم کارشناس مقیم استانبول به دویچه وله میگوید: «مسئولین ترکیه از افزایش ثبت شرکتهای ایرانی در کشورشان احساس خطر میکنند، چون هیچ ضمانتی وجود ندارد که این شرکتها در ترکیه پایدار بمانند و از این کشور تنها برای دور زدن تحریمها استفاده نکنند. پس از تشدید اختلاف نظر ترکیه با ایران بر سر سوریه مقامهای ترکیه متوجه شدند که نیاز اقتصادی ایران ممکن است به ضررترکیه تمام شود.»
این کارشناس نتیجه میگیرد که مناسبات اقتصادی دو کشور تحت تاثیر بحرانهای سیاسی قرار دارد و این کشور بهویژه پس از سفرهفتهی آیندهی هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجهی آمریکا به ترکیه مجبور خواهد شد جایگزینی برای واردات نفت و گاز طبیعی ایران پیدا کند.
استقلال روابط اقتصادی از مسائل سیاسی
آرتوم دینچ، کارشناس مسائل ایران و ترکیه با نظر محمد صالح خاتم موافق نیست. به نظر او روابط سیاسی، مناسبات تجاری و اقتصادی ترکیه و ایران را رقم نمیزند وعلیرغم بحران سیاسی میان دو کشور مناسبات اقتصادی آنها رشد و توسعه بیشتری داشته است.
وی تاکید میکند که «ایران به دلیل محاصره و تحریم اقتصادی مجبور است برای بدست آوردن فنآوری صنایع خود از طریق ترکیه و آن کشورهایی که با غرب روابط نزدیکی دارند، مناسبات اقتصادی خود را با این کشورها توسعه دهد. منطق این تضاد در مناسبات اقتصادی و سیاسی را هم میتوان از این دیدگاه تحلیل کرد.»
پرفسور محمت سیفالدین ارول، رئیس "مرکز استراتژیک اویروآسیا" (آسام) در ترکیه، توسعه مناسبات ترکیه و ایران را از منظر جغرافیایی- تاریخی بررسی میکند.
وی در این رابطه به دویچه وله میگوید: «گرچه میان دو کشور در دوران مختلف تاریخی اختلافاتی بروز کرده، اما پس از معاهدهی صلح قصرشیرین در سال ۱۶۳۹ میلادی، اختلافات یا بحرانهای بین دو کشور هیچگاه به جنگ منتهی نشده است.»
پرفسور ارول نتیجه میگیرد که چالشهای مربوط به سوریه و عراق بر اساس تجربیات تاریخی دو کشورهمسایه برطرف خواهد شد. به باور او، ترکیه بهویژه سیاستی عاری از هیجان و عاقلانه را در پیش گرفته است.
این کارشناس اضافه میکند که در عرصهی سیاسی، اختلافات میان دو کشور تشدید شده و حتی تا جنگ لفظی پیش رفته، اما در عرصهی اقتصادی و تجاری مناسبات ترکیه و ایران توسعه یافته است. وی همچنین تائید میکند که آمار اعلام شده در رابطه با افزایش حجم مناسبات دو کشور، گواهی بر مدعای اوست.
کارشناس ترک: آمریکا به ما گاز نمیفروشد
محمت سیف الدین ارول از مرکز استراتژیک اویروآسیا (آسام)، در ترکیه خاطرنشان میکند: «کشورهای منطقه در اولویت سیاست خارجی ترکیه قرار گرفتهاند و ترکیه به هیلاری کلینتون که هفتهی آینده قرار است به ترکیه سفر کند، این پیام را میدهد که در عرصهی سیاسی ما همراه شماییم اما در عرصهی اقتصادی ما طرف همسایهمان ایران قرارگرفتهایم.»
این کارشناس میپرسد که ظرف سه یا چهار ماه دیگر که فصل سرما آغاز میشود، «ترکیه نیازمندیهای گاز طبیعی خود را از باید کجا باید تامین کند؟ آیا آمریکا این گاز را به ترکیه خواهد داد؟»
وی در ادامه یادآور میشود که «کشورما تابع همهی سیاستهای ناتو و غرب نیست و مناسبات خوب تجاری ایران با ترکیه هم در صورت تابعیت کامل ترکیه از ناتو و آمریکا غیرممکن است. ما شاهد نزدیکی ترکیه به روسیه و چین هم هستیم.»
به نظر آرتوم دینچ، تحلیلگر مناسبات ایران و ترکیه، فشار آمریکا به ترکیه پدیدهی تازهای نیست. اما ترکیه در روابط خود با غرب و مناسبات اقتصادی و تجاری خود با ایران استراتژی خاص خود را دنبال میکند. به گفته وی در این استراتژی مولفههای چون «حفظ تعادل میان ایران و غرب به نفع منافع ملی ترکیه» و «استفاده از شرکتهای تجاری و خصوصی ترک که خارج از دایره و اقتداردولت فعالیت میکنند عمل میکند.»
۳۱ برابر شدن صادرات طلای ترکیه به ایران
خبرگزاری فارس نیز در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ به نقل از مؤسسهی آمار ترکیه اعلام کرد، صادرات طلای ترکیه به ایران در مارس ۲۰۱۲ با افزایش ۳۱ برابری نسبت به مدت مشابه سال قبل به ۹ تن یعنی معادل ۴۸۰ میلیون دلار رسید.
این میزان در قیاس با ماه فوریه ۲۰۱۲ این میزان ۳۰ کیلوگرم بوده است.
به عقیده برخی از کارشناسان افزایش ۳۱ برابری صادرات طلای ترکیه به ایران، گواهی بر"غیرعادی و مقطعی" بودن رشد تبادلات تجاری دو کشوراست.
آرتوم دینچ و محمت سیف الدین ارول کارشناسان ترک بر این نظرند که تبادلات تجاری دو کشور تحت تاثیر بحران سیاسی پدید آمده میان دو کشور قرارنگرفته است. آنها همچنین تاکید میکنند که صحبتهای جودت ییلماز وزیر رشد و توسعه ترکیه دربارهی افزایش حجم تبادلات تجاری ترکیه و ایران تا سقف ۳۵ میلیارد دلار فقط یک پیشبینی است.
این در حالی است که مقامهای ایران و ترکیه سالها از افزایش حجم تبادلات تجاری سخن گفتهاند و اکنون پیشبینیآنان به واقعیت پیوسته است.
اما تحریمهای اقتصادی علیه ایران یکی از دغدغههای بزرگ ترکیه در مناسبات تجاری این کشور با ایران است. اومیت یاریم، سفیر ترکیه در تهران در مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران گفت:«تحریمهای علیه ایران را نمیتوان باور کرد، همچنین نمیتوان ارزیابی مثبتی از نتایج این تحریمها داشت.»
صادرات ایران به ترکیه عمدتا نفت و گاز طبیعی است و در ردهی پنجم کشورهای تامینکننده نیاهای ترکیه قرار دارد. از سوی دیگر ایران جزو چهار کشوری است که ترکیه بیشترین صادرات را به آن داشته است. صادرات ترکیه به ایران از جمله ماشین آلات، فولاد و وسایل خانگی است.
محمد صالح خاتم، تحلیلگر مسائل ترکیه از شهر استانبول میگوید: «رقم مربوط به مبادلات تجاری ترکیه و ایران بدون محاسبهی فروش نفت و گاز طبیعی ایران به ترکیه اعلام میشود و جودت ییلماز اکنون آن را با محاسبات خرید نفت و گاز بیان کرده است.»
این کارشناس اشاره میکند که در گزارشهای ادارهی آمار ترکیه تردیدهائی وجود دارد و آنها «شفاف و دقیق» نیستند.
احساس خطر ترکیه از شرکتهای ایرانی
محمد صالح خاتم کارشناس مقیم استانبول به دویچه وله میگوید: «مسئولین ترکیه از افزایش ثبت شرکتهای ایرانی در کشورشان احساس خطر میکنند، چون هیچ ضمانتی وجود ندارد که این شرکتها در ترکیه پایدار بمانند و از این کشور تنها برای دور زدن تحریمها استفاده نکنند. پس از تشدید اختلاف نظر ترکیه با ایران بر سر سوریه مقامهای ترکیه متوجه شدند که نیاز اقتصادی ایران ممکن است به ضررترکیه تمام شود.»
این کارشناس نتیجه میگیرد که مناسبات اقتصادی دو کشور تحت تاثیر بحرانهای سیاسی قرار دارد و این کشور بهویژه پس از سفرهفتهی آیندهی هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجهی آمریکا به ترکیه مجبور خواهد شد جایگزینی برای واردات نفت و گاز طبیعی ایران پیدا کند.
استقلال روابط اقتصادی از مسائل سیاسی
آرتوم دینچ، کارشناس مسائل ایران و ترکیه با نظر محمد صالح خاتم موافق نیست. به نظر او روابط سیاسی، مناسبات تجاری و اقتصادی ترکیه و ایران را رقم نمیزند وعلیرغم بحران سیاسی میان دو کشور مناسبات اقتصادی آنها رشد و توسعه بیشتری داشته است.
وی تاکید میکند که «ایران به دلیل محاصره و تحریم اقتصادی مجبور است برای بدست آوردن فنآوری صنایع خود از طریق ترکیه و آن کشورهایی که با غرب روابط نزدیکی دارند، مناسبات اقتصادی خود را با این کشورها توسعه دهد. منطق این تضاد در مناسبات اقتصادی و سیاسی را هم میتوان از این دیدگاه تحلیل کرد.»
پرفسور محمت سیفالدین ارول، رئیس "مرکز استراتژیک اویروآسیا" (آسام) در ترکیه، توسعه مناسبات ترکیه و ایران را از منظر جغرافیایی- تاریخی بررسی میکند.
وی در این رابطه به دویچه وله میگوید: «گرچه میان دو کشور در دوران مختلف تاریخی اختلافاتی بروز کرده، اما پس از معاهدهی صلح قصرشیرین در سال ۱۶۳۹ میلادی، اختلافات یا بحرانهای بین دو کشور هیچگاه به جنگ منتهی نشده است.»
پرفسور ارول نتیجه میگیرد که چالشهای مربوط به سوریه و عراق بر اساس تجربیات تاریخی دو کشورهمسایه برطرف خواهد شد. به باور او، ترکیه بهویژه سیاستی عاری از هیجان و عاقلانه را در پیش گرفته است.
این کارشناس اضافه میکند که در عرصهی سیاسی، اختلافات میان دو کشور تشدید شده و حتی تا جنگ لفظی پیش رفته، اما در عرصهی اقتصادی و تجاری مناسبات ترکیه و ایران توسعه یافته است. وی همچنین تائید میکند که آمار اعلام شده در رابطه با افزایش حجم مناسبات دو کشور، گواهی بر مدعای اوست.
کارشناس ترک: آمریکا به ما گاز نمیفروشد
محمت سیف الدین ارول از مرکز استراتژیک اویروآسیا (آسام)، در ترکیه خاطرنشان میکند: «کشورهای منطقه در اولویت سیاست خارجی ترکیه قرار گرفتهاند و ترکیه به هیلاری کلینتون که هفتهی آینده قرار است به ترکیه سفر کند، این پیام را میدهد که در عرصهی سیاسی ما همراه شماییم اما در عرصهی اقتصادی ما طرف همسایهمان ایران قرارگرفتهایم.»
این کارشناس میپرسد که ظرف سه یا چهار ماه دیگر که فصل سرما آغاز میشود، «ترکیه نیازمندیهای گاز طبیعی خود را از باید کجا باید تامین کند؟ آیا آمریکا این گاز را به ترکیه خواهد داد؟»
وی در ادامه یادآور میشود که «کشورما تابع همهی سیاستهای ناتو و غرب نیست و مناسبات خوب تجاری ایران با ترکیه هم در صورت تابعیت کامل ترکیه از ناتو و آمریکا غیرممکن است. ما شاهد نزدیکی ترکیه به روسیه و چین هم هستیم.»
به نظر آرتوم دینچ، تحلیلگر مناسبات ایران و ترکیه، فشار آمریکا به ترکیه پدیدهی تازهای نیست. اما ترکیه در روابط خود با غرب و مناسبات اقتصادی و تجاری خود با ایران استراتژی خاص خود را دنبال میکند. به گفته وی در این استراتژی مولفههای چون «حفظ تعادل میان ایران و غرب به نفع منافع ملی ترکیه» و «استفاده از شرکتهای تجاری و خصوصی ترک که خارج از دایره و اقتداردولت فعالیت میکنند عمل میکند.»
۳۱ برابر شدن صادرات طلای ترکیه به ایران
خبرگزاری فارس نیز در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ به نقل از مؤسسهی آمار ترکیه اعلام کرد، صادرات طلای ترکیه به ایران در مارس ۲۰۱۲ با افزایش ۳۱ برابری نسبت به مدت مشابه سال قبل به ۹ تن یعنی معادل ۴۸۰ میلیون دلار رسید.
این میزان در قیاس با ماه فوریه ۲۰۱۲ این میزان ۳۰ کیلوگرم بوده است.
به عقیده برخی از کارشناسان افزایش ۳۱ برابری صادرات طلای ترکیه به ایران، گواهی بر"غیرعادی و مقطعی" بودن رشد تبادلات تجاری دو کشوراست.
آرتوم دینچ و محمت سیف الدین ارول کارشناسان ترک بر این نظرند که تبادلات تجاری دو کشور تحت تاثیر بحران سیاسی پدید آمده میان دو کشور قرارنگرفته است. آنها همچنین تاکید میکنند که صحبتهای جودت ییلماز وزیر رشد و توسعه ترکیه دربارهی افزایش حجم تبادلات تجاری ترکیه و ایران تا سقف ۳۵ میلیارد دلار فقط یک پیشبینی است.
این در حالی است که مقامهای ایران و ترکیه سالها از افزایش حجم تبادلات تجاری سخن گفتهاند و اکنون پیشبینیآنان به واقعیت پیوسته است.
۶۴ درصد دانشآموزان ایرانی مدالآور المپياد طی ۱۴ سال گذشته از
ایران مهاجرت کردهاند. به گزارش روزنامه شرق این آمار جدا از آمار ساير
نخبگان ايرانی است كه برچسب حضور در المپيادهای جهانی را ندارند.
طی ۱۴ سال گذشته، ۶۴ درصد دانشآموزان ایرانی مدالآور المپياد از ایران
مهاجرت کرده و هماکنون در دانشگاههای مطرح و درجه اول دنيا در كشورهای
آمريكا، كانادا، فرانسه و آلمان مشغول تحصيل، تدريس و پژوهش هستند.
روزنامه شرق در شماره روز سه شنبه ( ۹ خرداد ۱۳۹۱) در گزارشی با عنوان "المپیاد مهاجرت" نوشته است: « از مجموع ۲۲۵ دانشآموز ايرانی كه طی سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۶ در ۵۳ المپياد جهانی شركت كردند بيش از۱۴۰ نفر یعنی معادل ۲ / ۶۲ درصد آنها هماكنون در يكی از دانشگاههای مطرح دنيا در آمريكا و كانادا تحصيل میكنند.»
آمار این روزنامه نشان میدهد که در حال حاضر ۲ / ۶۹ درصد مدالآوران المپیاد فیزیک، ۷ / ۷۶ درصد مدالآوران المپیاد ریاضی و ۵۰ درصد مدالآوران المپیاد کامپیوتر در کنار ۵۰ درصد مدالآوران المپیاد شیمی، خارج از مرزهای جغرافیایی ایران و در دانشگاهها و مراكز تحقيقاتی برتر دنيا همچون دانشگاه هاروارد، استنفورد، امآیتی، كاليفرنيا، كمبريج، جان هاپكينز و پرينستون در آمريكا و دانشگاه تورنتو و سايمون فريز در كانادا مشغول تحصیل و تحقیق هستند.
این گزارش میافزاید مبدا ۹۴ درصد دانشآموزان المپیادی ایران دانشگاه صنعتی شریف و مقصد ۴ / ۶۶ آنها کشور آمریکا است.
گزارش صندوق بینالمللی پول
این آمار جدا از آمار ساير نخبگان ايرانی است كه مارک يا برچسب حضور در المپيادهای جهانی را ندارند و پا از جغرافيای مرزی ایران بیرون گذاشتهاند. گروه اخیر نیز بخش عمدهای از جامعه نخبگان ايرانی در كشورهای توسعهيافته را تشكيل میدهند.
ایران در میان کشورهای توسعه نیافته از کشورهایی است که بیشترین آمار مهاجرت را داراست. بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۰۹، جمهوری اسلامی ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان ۹۱ کشور در حال توسعه یا توسعهنیافته جهان، مقام نخست را داشته است.
به استناد گزارش سال ۲۰۰۹ صندوق بینالمللی پول، «سالانه ۱۸۰ هزار نیروی آموزشدیده از ایران مهاجرت میکنند که فرار ۱۸۰ هزار نیروی آموزش دیده، به معنای خروج سالانه ۵۰ میلیارد دلار ارز از کشور است.»
بنا بر آمار سال ۲۰۰۹ صندوق بین المللی پول، هماکنون بیش از ۲۵۰ هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از ۱۷۰ هزار ایرانی دیگر با تحصیلات عالیه در آمریکا زندگی می کنند.
همچنین طبق آمار رسمی اداره گذرنامه جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۷، روزانه ۱۵ کارشناس ارشد، ۲ یا ۳ دارنده درجه دکترا و در مجموع ۵۴۷۵ نفر از ایران مهاجرات کردهاند.
در برخی گزارشها تخمین زده شده که در حال حاضر حدود ۵ میلیون ایرانی در خارج از ایران به سر میبرند.
روزنامه شرق در ادامه گزارش خود به سرمایه دست کم ۸۰۰ میلیارد دلاری ایرانیان خارج از کشور اشاره کرده و نوشته است این رقم معادل بيش از يك دهه پول فروش نفت ایران است.
در گزارش یاد شده آمده که حدود ۵۰۰ پروفسر ایرانی (معادل با یک پنجم كل استادان ایرانی داخل كشور) در ايالات متحده وجود دارند. همچنین براساس پژوهش صورت گرفته در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بيش از ۷۰ درصد دانشجويان مقطع دكترای آن دانشگاه كه موفق به دريافت مدرک دكترای خود شدهاند در فكر مهاجرت هستند.
شرکتهای بزرگ همچون گوگل و مايكروسافت مقصد نخبگان ایرانی
در گزارش "شرق" با ذکر نمونهای از جذب نخبگان ایرانی توسط شركتهای بزرگ همچون گوگل و مايكروسافت آمده است: «هماكنون بهشاد بهزادی فوق دكترای زيستشناسی مولكولی محاسباتی از موسسه ماكس پلانک و دارنده مدال نقره المپياد كامپيوتر سال ۱۹۹۸ در كشور پرتغال و محمدحسين باطنی فارغالتحصيل دانشگاه پرينستون آمريكا و دارنده مدال طلای المپياد كامپيوتر سال ۲۰۰۲ در كشور فنلاند هر دو از اعضای اصلی تيم تحقيقاتی شركت فناوری اطلاعات گوگل در كشور آمريكا هستند.»
روزنامه شرق اضافه کرده است: «اميد اعتصامی فارغالتحصيل دانشگاه بركلی ايالت كاليفرنيای آمريكا، دارنده مدال نقره المپياد كامپيوتر سال ۲۰۰۱ در كشور چين، محمدعلی ابام فوق دكترای مهندسی كامپيوتر هندسه محاسباتی و گسسته در دانشگاه دورتموند آلمان، دارنده مدال برنز المپياد جهانی رياضی سال ۱۹۹۵ در كشور كانادا و محسن بياتی فوق دكترای فناوری اطلاعات از دانشگاه استنفورد، دارنده مدال طلای المپياد جهانی رياضی سال ۱۹۹۷ در كشور آرژانتين و شاهد حاجی علی احمد دكترای علوم رياضی در دانشگاه ميشيگان آمريكا، دارنده مدال طلای المپياد جهانی رياضی سال ۱۹۹۸ در كشور تايوان نيز در حال حاضر از اعضای گروه تحقيقاتی شركت مايكروسافت در كشور آمريكا هستند.»
آمارها در حالی حاکی از مهاجرت نخبگان ایرانی به کشورهای توسعه یافتهاند که مسئولان دولت جمهوری اسلامی بارها این مسدله را تکذیب کردهاند.
محمود احمدینژاد در سالهای میانی نخستین دوره ریاست جمهوری خود، مساله مهاجرت نخبگان را رد کرده و گفته بود: «برخیها با تعبیر غلط از عنوان فرار مغزها استفاده میکنند. ما فرار مغز نداریم.»
روزنامه شرق در شماره روز سه شنبه ( ۹ خرداد ۱۳۹۱) در گزارشی با عنوان "المپیاد مهاجرت" نوشته است: « از مجموع ۲۲۵ دانشآموز ايرانی كه طی سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۶ در ۵۳ المپياد جهانی شركت كردند بيش از۱۴۰ نفر یعنی معادل ۲ / ۶۲ درصد آنها هماكنون در يكی از دانشگاههای مطرح دنيا در آمريكا و كانادا تحصيل میكنند.»
آمار این روزنامه نشان میدهد که در حال حاضر ۲ / ۶۹ درصد مدالآوران المپیاد فیزیک، ۷ / ۷۶ درصد مدالآوران المپیاد ریاضی و ۵۰ درصد مدالآوران المپیاد کامپیوتر در کنار ۵۰ درصد مدالآوران المپیاد شیمی، خارج از مرزهای جغرافیایی ایران و در دانشگاهها و مراكز تحقيقاتی برتر دنيا همچون دانشگاه هاروارد، استنفورد، امآیتی، كاليفرنيا، كمبريج، جان هاپكينز و پرينستون در آمريكا و دانشگاه تورنتو و سايمون فريز در كانادا مشغول تحصیل و تحقیق هستند.
این گزارش میافزاید مبدا ۹۴ درصد دانشآموزان المپیادی ایران دانشگاه صنعتی شریف و مقصد ۴ / ۶۶ آنها کشور آمریکا است.
گزارش صندوق بینالمللی پول
این آمار جدا از آمار ساير نخبگان ايرانی است كه مارک يا برچسب حضور در المپيادهای جهانی را ندارند و پا از جغرافيای مرزی ایران بیرون گذاشتهاند. گروه اخیر نیز بخش عمدهای از جامعه نخبگان ايرانی در كشورهای توسعهيافته را تشكيل میدهند.
ایران در میان کشورهای توسعه نیافته از کشورهایی است که بیشترین آمار مهاجرت را داراست. بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۰۹، جمهوری اسلامی ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان ۹۱ کشور در حال توسعه یا توسعهنیافته جهان، مقام نخست را داشته است.
به استناد گزارش سال ۲۰۰۹ صندوق بینالمللی پول، «سالانه ۱۸۰ هزار نیروی آموزشدیده از ایران مهاجرت میکنند که فرار ۱۸۰ هزار نیروی آموزش دیده، به معنای خروج سالانه ۵۰ میلیارد دلار ارز از کشور است.»
بنا بر آمار سال ۲۰۰۹ صندوق بین المللی پول، هماکنون بیش از ۲۵۰ هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از ۱۷۰ هزار ایرانی دیگر با تحصیلات عالیه در آمریکا زندگی می کنند.
همچنین طبق آمار رسمی اداره گذرنامه جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۷، روزانه ۱۵ کارشناس ارشد، ۲ یا ۳ دارنده درجه دکترا و در مجموع ۵۴۷۵ نفر از ایران مهاجرات کردهاند.
در برخی گزارشها تخمین زده شده که در حال حاضر حدود ۵ میلیون ایرانی در خارج از ایران به سر میبرند.
روزنامه شرق در ادامه گزارش خود به سرمایه دست کم ۸۰۰ میلیارد دلاری ایرانیان خارج از کشور اشاره کرده و نوشته است این رقم معادل بيش از يك دهه پول فروش نفت ایران است.
در گزارش یاد شده آمده که حدود ۵۰۰ پروفسر ایرانی (معادل با یک پنجم كل استادان ایرانی داخل كشور) در ايالات متحده وجود دارند. همچنین براساس پژوهش صورت گرفته در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بيش از ۷۰ درصد دانشجويان مقطع دكترای آن دانشگاه كه موفق به دريافت مدرک دكترای خود شدهاند در فكر مهاجرت هستند.
شرکتهای بزرگ همچون گوگل و مايكروسافت مقصد نخبگان ایرانی
در گزارش "شرق" با ذکر نمونهای از جذب نخبگان ایرانی توسط شركتهای بزرگ همچون گوگل و مايكروسافت آمده است: «هماكنون بهشاد بهزادی فوق دكترای زيستشناسی مولكولی محاسباتی از موسسه ماكس پلانک و دارنده مدال نقره المپياد كامپيوتر سال ۱۹۹۸ در كشور پرتغال و محمدحسين باطنی فارغالتحصيل دانشگاه پرينستون آمريكا و دارنده مدال طلای المپياد كامپيوتر سال ۲۰۰۲ در كشور فنلاند هر دو از اعضای اصلی تيم تحقيقاتی شركت فناوری اطلاعات گوگل در كشور آمريكا هستند.»
روزنامه شرق اضافه کرده است: «اميد اعتصامی فارغالتحصيل دانشگاه بركلی ايالت كاليفرنيای آمريكا، دارنده مدال نقره المپياد كامپيوتر سال ۲۰۰۱ در كشور چين، محمدعلی ابام فوق دكترای مهندسی كامپيوتر هندسه محاسباتی و گسسته در دانشگاه دورتموند آلمان، دارنده مدال برنز المپياد جهانی رياضی سال ۱۹۹۵ در كشور كانادا و محسن بياتی فوق دكترای فناوری اطلاعات از دانشگاه استنفورد، دارنده مدال طلای المپياد جهانی رياضی سال ۱۹۹۷ در كشور آرژانتين و شاهد حاجی علی احمد دكترای علوم رياضی در دانشگاه ميشيگان آمريكا، دارنده مدال طلای المپياد جهانی رياضی سال ۱۹۹۸ در كشور تايوان نيز در حال حاضر از اعضای گروه تحقيقاتی شركت مايكروسافت در كشور آمريكا هستند.»
آمارها در حالی حاکی از مهاجرت نخبگان ایرانی به کشورهای توسعه یافتهاند که مسئولان دولت جمهوری اسلامی بارها این مسدله را تکذیب کردهاند.
محمود احمدینژاد در سالهای میانی نخستین دوره ریاست جمهوری خود، مساله مهاجرت نخبگان را رد کرده و گفته بود: «برخیها با تعبیر غلط از عنوان فرار مغزها استفاده میکنند. ما فرار مغز نداریم.»
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران درباره لزوم جلوگیری
از "موازیکاری و به تیپ هم زدنها در کارهای اطلاعاتی" هشدار داد. در
روزهای اخیر تنش میان وزارت اطلاعات و دولت احمدی نژاد دوباره افزایش یافته
است.
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران روز سهشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۱ در حاشیه
"همایش امنیت پایدار در تهران" از لزوم جلوگیری از "موازیکاریهای
اطلاعاتی" سخن گفته است.
حیدر مصلحی با تأکید بر ضرورت "بهکارگیری دستگاههای امنیتی با تعریف موضوعات مختلف" گفته است: «باید جلوی موازیکاریها و به تیپ هم زدنها در کارهای اطلاعاتی گرفته شود.»
در همین زمینه و در سالهای اخیر به خصوص پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، دخالت نهادهای امنیتی موازی دیگری همچون حفاظت اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، حفاظت اطلاعات قوه قضاییه، سازمان اطلاعات بسیج و حفاظت اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش هم در حوزه فعالیت وزارت اطلاعات گزارش شده است.
با وجود فعالیت نهادهای موازی با وزارت اطلاعات در سالهای اخیر، مخاطب هشدار اخیر حیدر مصلحی درباره لزوم جلوگیری از "موازیکاری و به تیپ هم زدنها در کارهای اطلاعاتی" را میتوان در لابهلای جنگ لفظی روزهای اخیر بین وزارت اطلاعات و محمود احمدینژاد جست.
روز پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۱ حیدر مصلحی ضمن شکایت از خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران این خبرگزاری را به "انتشار خبر خلاف واقع" متهم کرده بود.
گزارشی که به نظر وزارت اطلاعات "خلاف واقع" بود، روز چهارشنبه ۳خرداد، تحت عنوان" وزیر اطلاعات: فعلا راجع به اظهارات رئیس جمهور سكوت می كنم" منتشر شده بود.
انتقاد محمود احمدینژاد و نزدیکان او از وزارت اطلاعات
در گزارش سایت فارس آمده بود حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در پاسخ به سئوال خبرگزاری فارس پیرامون سخنان اخیر محمود احمدینژاد گفته است: «طبیعت کارهای اطلاعاتی سکوت است؛ اجازه دهید فعلا راجع به این مسئله صحبت نکنم.» احمدینژاد گفته بود که نیروهای اطلاعاتی در مورد گرانشدن ناگهانی ارز و دلار غافلگیر شدهاند.
محمود احمدی نژاد در هفتههای اخیر و در جریان سفر استانی خود به مشهد از "توطئههایی" سخن گفته بود که هدف اخلال در بازار ارز و سکه را داشتند.
او با بیان این که برخورد با این توطئهها، نیازمند اطلاعات دقیق و صریح در زمان مناسب است، گفته بود: «چون دست دولت خالی بوده، نتوانسته است با این توطئهها برخورد دقیقی انجام دهد.»
محمود احمدینژاد در توضیح دلایل این ناکارایی نهادهای امنیتی، ادامه داده بود: «عدهای با طرح موضوعات فرعی کاذب و دروغین و با طراحی پیچیده تلاش کردند ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزههای غیراصلی و غیرواقعی معطوف و در واقع غفلت ایجاد کنند.»
در همین زمینه علیاکبر جوانفکر مشاور رسانهای محمود احمدی نژاد نیز روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ در سرمقالهای برای روزنامه ایران نوشته بود:«با دخالت دستهای خيانتكار، قيمت سكه و ارز در كشور از كنترل دولت خارج میشود و به صورتی بیمنطق و حبابگونه افزايش میيابد.»
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و مدیر موسسه مطبوعاتی ایران از وزارت اطلاعات پرسیده بود: «چرا وزارت اطلاعات به عنوان دستگاه مسئول شناسايی خيانتكاران گزارش عملكرد خود در اين زمينه را به اطلاع افكار عمومی نمیرساند؟ چرا دستگاههای امنيتی و اطلاعاتی كشور در اين خصوص تمركز كافی برای مقابله با خيانتكاران را نداشتهاند؟»
هرچند برکناری حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات در اردیبهشت ۱۳۹۰ با مخالفت آیتالله خامنهای رو به رو شد اما این جریان شروع بحرانی بود که منجر به بروز اختلاف میان رئیس دولت و رهبر جمهوری اسلامی و خانهنشینی ۱۱ روزه محمود احمدینژاد شد.
این اولینبار در زمان رهبری آیتالله خامنهای بود که او با استعفای یک وزیر دولت مخالفت کرد. طبق قانون اساسی ایران پذیرش یا عدم پذیرش استعفای وزرا بر عهده رئیسجمهور است.
چند روز پیش از اعلام خبر استعفای مصلحی، اسفندیار رحیممشایی رئیس دفتر وقت محمود احمدینژاد به پایگاه اطلاعرسانی دولت گفته بود: «دستگاههای مسئول ما باید در اسرع وقت ضعفهای اطلاعاتی و ارتباطی خود را درخصوص تحولات منطقه جبران کنند، زیرا نداشتن اخبار و تحلیل صحیح و دقیق درباره هر یک از این کشورها و ارتباط همه این رویدادها با طرح کلان سلطهگران، ما را در موضعگیریها و تصمیمگیری به اشتباه خواهد انداخت.»
تیم احمدینژاد و خروج پروندههای ویژه از وزارت اطلاعات
در همین زمینه روزنامه ایران در شماره شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۰، ادعا کرده بود محمود احمدینژاد ۱۴۰ هزار سند مکتوب علیه، ۳۱۴ نفر از رقبا و مخالفان خود دارد.
روزنامه "ملت ما" ۳۰ مهر ۱۳۹۰، به نقل از محمد خوشچهره نماینده سابق مجلس نوشت، تیم آقای احمدینژاد "با خروج پروندههای ویژه از وزارت اطلاعات در یک دورهای که به دوره برزخ معروف شده" از اطلاعات محرمانه این وزارتخانه سواستفاده میکند.
به گفته محمد خوشچهره، «دسترسی به این مدارک ازهمان ابتدا نه برای اصلاح امور که برای سوءاستفاده و ساختن فرصت برای زدن رقبا بوده است».
"دوران برزخ"، اشاره به مدت کوتاهی است که حیدر مصلحی وزیر اطلاعات با دستور محمود احمدینژاد برکنار و با دخالت آیتالله خامنهای در مقام خود ابقا شد.
حیدر مصلحی با تأکید بر ضرورت "بهکارگیری دستگاههای امنیتی با تعریف موضوعات مختلف" گفته است: «باید جلوی موازیکاریها و به تیپ هم زدنها در کارهای اطلاعاتی گرفته شود.»
در همین زمینه و در سالهای اخیر به خصوص پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، دخالت نهادهای امنیتی موازی دیگری همچون حفاظت اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، حفاظت اطلاعات قوه قضاییه، سازمان اطلاعات بسیج و حفاظت اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش هم در حوزه فعالیت وزارت اطلاعات گزارش شده است.
با وجود فعالیت نهادهای موازی با وزارت اطلاعات در سالهای اخیر، مخاطب هشدار اخیر حیدر مصلحی درباره لزوم جلوگیری از "موازیکاری و به تیپ هم زدنها در کارهای اطلاعاتی" را میتوان در لابهلای جنگ لفظی روزهای اخیر بین وزارت اطلاعات و محمود احمدینژاد جست.
روز پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۱ حیدر مصلحی ضمن شکایت از خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران این خبرگزاری را به "انتشار خبر خلاف واقع" متهم کرده بود.
گزارشی که به نظر وزارت اطلاعات "خلاف واقع" بود، روز چهارشنبه ۳خرداد، تحت عنوان" وزیر اطلاعات: فعلا راجع به اظهارات رئیس جمهور سكوت می كنم" منتشر شده بود.
انتقاد محمود احمدینژاد و نزدیکان او از وزارت اطلاعات
در گزارش سایت فارس آمده بود حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در پاسخ به سئوال خبرگزاری فارس پیرامون سخنان اخیر محمود احمدینژاد گفته است: «طبیعت کارهای اطلاعاتی سکوت است؛ اجازه دهید فعلا راجع به این مسئله صحبت نکنم.» احمدینژاد گفته بود که نیروهای اطلاعاتی در مورد گرانشدن ناگهانی ارز و دلار غافلگیر شدهاند.
محمود احمدی نژاد در هفتههای اخیر و در جریان سفر استانی خود به مشهد از "توطئههایی" سخن گفته بود که هدف اخلال در بازار ارز و سکه را داشتند.
او با بیان این که برخورد با این توطئهها، نیازمند اطلاعات دقیق و صریح در زمان مناسب است، گفته بود: «چون دست دولت خالی بوده، نتوانسته است با این توطئهها برخورد دقیقی انجام دهد.»
محمود احمدینژاد در توضیح دلایل این ناکارایی نهادهای امنیتی، ادامه داده بود: «عدهای با طرح موضوعات فرعی کاذب و دروغین و با طراحی پیچیده تلاش کردند ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزههای غیراصلی و غیرواقعی معطوف و در واقع غفلت ایجاد کنند.»
در همین زمینه علیاکبر جوانفکر مشاور رسانهای محمود احمدی نژاد نیز روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ در سرمقالهای برای روزنامه ایران نوشته بود:«با دخالت دستهای خيانتكار، قيمت سكه و ارز در كشور از كنترل دولت خارج میشود و به صورتی بیمنطق و حبابگونه افزايش میيابد.»
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و مدیر موسسه مطبوعاتی ایران از وزارت اطلاعات پرسیده بود: «چرا وزارت اطلاعات به عنوان دستگاه مسئول شناسايی خيانتكاران گزارش عملكرد خود در اين زمينه را به اطلاع افكار عمومی نمیرساند؟ چرا دستگاههای امنيتی و اطلاعاتی كشور در اين خصوص تمركز كافی برای مقابله با خيانتكاران را نداشتهاند؟»
هرچند برکناری حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات در اردیبهشت ۱۳۹۰ با مخالفت آیتالله خامنهای رو به رو شد اما این جریان شروع بحرانی بود که منجر به بروز اختلاف میان رئیس دولت و رهبر جمهوری اسلامی و خانهنشینی ۱۱ روزه محمود احمدینژاد شد.
این اولینبار در زمان رهبری آیتالله خامنهای بود که او با استعفای یک وزیر دولت مخالفت کرد. طبق قانون اساسی ایران پذیرش یا عدم پذیرش استعفای وزرا بر عهده رئیسجمهور است.
چند روز پیش از اعلام خبر استعفای مصلحی، اسفندیار رحیممشایی رئیس دفتر وقت محمود احمدینژاد به پایگاه اطلاعرسانی دولت گفته بود: «دستگاههای مسئول ما باید در اسرع وقت ضعفهای اطلاعاتی و ارتباطی خود را درخصوص تحولات منطقه جبران کنند، زیرا نداشتن اخبار و تحلیل صحیح و دقیق درباره هر یک از این کشورها و ارتباط همه این رویدادها با طرح کلان سلطهگران، ما را در موضعگیریها و تصمیمگیری به اشتباه خواهد انداخت.»
تیم احمدینژاد و خروج پروندههای ویژه از وزارت اطلاعات
در همین زمینه روزنامه ایران در شماره شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۰، ادعا کرده بود محمود احمدینژاد ۱۴۰ هزار سند مکتوب علیه، ۳۱۴ نفر از رقبا و مخالفان خود دارد.
روزنامه "ملت ما" ۳۰ مهر ۱۳۹۰، به نقل از محمد خوشچهره نماینده سابق مجلس نوشت، تیم آقای احمدینژاد "با خروج پروندههای ویژه از وزارت اطلاعات در یک دورهای که به دوره برزخ معروف شده" از اطلاعات محرمانه این وزارتخانه سواستفاده میکند.
به گفته محمد خوشچهره، «دسترسی به این مدارک ازهمان ابتدا نه برای اصلاح امور که برای سوءاستفاده و ساختن فرصت برای زدن رقبا بوده است».
"دوران برزخ"، اشاره به مدت کوتاهی است که حیدر مصلحی وزیر اطلاعات با دستور محمود احمدینژاد برکنار و با دخالت آیتالله خامنهای در مقام خود ابقا شد.
اکبر هاشمی رفسنجانی خوش بینی نسبت به مذاکرات هستهای را کاذب
خوانده و خواستار نشان دادن حسن نیت از سوی آمریکا شده است. یک فرمانده
سپاه میگوید رفسنجانی می خواهد «به رهبر جام زهر بنوشاند.»
رئیس مجلس تشخیص مصلحت نظام، علی اکبر هاشمی رفسنجانی در گفتگویی با
روزنامه جمهوری اسلامی ضمن انتقاد از اظهارات "ایرانیها و غربیها" در
مورد مذاکرات هستهای استانبول، از عادی شدن روابط با آمریکا به شرط حسن
نیت نشان دادن این کشور سخن گفته است .متن این مصاحبه روز سه شنبه نهم
خرداد منتشر شد.
"نوشاندن جام زهر به رهبر"
متن گفتگو با رفسنجانی دو روز پس از آن منتشر شد که سایت "ملی مذهبی" سخنان دو فرمانده سپاه را در حمله به هاشمی رفسنجانی، محمود احمدینژاد و علی لاریجانی منتشر کرد. آنها از سوی فرماندهان سپاه متهم به فشار به رهبر جمهوری اسلامی برای "نوشاندن جام زهر" رابطه با آمریکا شدهاند.
هاشمی رفسنجانی میگوید آمریکا در جریان مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی حسن نیتی از خود نشان نداد: «اگر آنها بخواهند در عین خصومت از مذاكره هم استفاده كنند جواب نمیدهد، معكوس جواب میدهد، واقعا اگر یك روز آمریكا حسن نیت نشان دهد وضع فرق میكند.» او با استناد به سخنی از آیتالله خمینی میافزاید «اگر آمریكا آدم بشود، آن وقت میتوانیم مشكلات را حل كنیم، قرار نیست تا قیامت با آمریكا قهر باشیم.»
«آمریکاییها در مذاکرات دست بالا را دارند»
رئیس مجلس تشخیص مصلحت بر خلاف تبلیغات رسمی حکومت که تحریمها را بیاثر میخواند، گفته است «الان آمریكاییها از موضع تحریم و فشار میخواهند كار بكنند. در مذاكره هم آنها دست بالا دارند. تحریمها را كردهاند. فشارها را بر ما آوردهاند. تحریمهای سازمان ملل را اعمال كردهاند.»
اظهارات رفسنجانی در مورد دست بالا داشتن آمریکا در مذاکرات هستهای نیز با ادعاهای حکومت در مورد به دست گرفتن ابتکار عمل در این زمینه مغایرت دارد. رفسنجانی در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی میگوید اظهارات هر دو طرف مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ در استانبول در مورد این گفتگوها اغراقآمیز بوده و باعث خوشبینی کاذب شده است: «هم ما میخواستیم در داخل كشورمان امیدی پیدا بشود و هم غربیها به خاطر مشكلات فراوان اقتصادی كه دارند نیاز به آن صحبتها داشتند.»
رفسنجانی گفته که مذاکرات بغداد نشان داد واقعیت آن چیزی نیست که ادعا شده است. وی در ادامه افزوده که برای ارزیابی دقیق «باید کمی صبر کنیم تا اطلاعات واقعی به دستمان برسد.»
متهم کردن دولت به "اختلال مالی"
به نوشته سایت ملی مذهبی، حجتی نیا نماینده ولی فقیه در قرارگاه خاتم و سردار سراج از هادیان سیاسی اطلاعات سپاه در سخنرانیهایی که حدود سه هفته پیش ایراد شده، مدعی شدند رفسنجانی و رئیسان قوای قانونگذاری و اجرایی مشغول فراهم آوردن زمینهی از سرگیری رابطه با آمریکا هستند.
«دولت من با آژانس مشکل نداشت»
سایت ملی مذهبی که فایل صوتی سخنان دو فرمانده سپاه را نیز منتشر کرده، مینویسد این دو نفر «در جمع کارکنان قرارگاه در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۹۱ در حرم شاه عبدالعظیم برای توجیه اعضا آن قرارگاه به سخنرانی پرداخته اند.» سراج در بخشی از سخنانش علی لاریجانی را آقای "ایکس" میخواند و میگوید او نیز در پروژه فشار آوردن به خامنهای برای وادار کردنش به برقراری رابطه با آمریکا نقش دارد.
رفسنجانی در گفتگوی مطبوعاتی خود بخشی از مناقشهی هستهای ایران با غرب را ناشی از تبلیغاتی میداند که از زمان محمد خاتمی در مورد "موفقیتهای هستهای" به راه افتاد: «تبلیغاتی که شد حساس شدند و کمکم گفتند ما هستهای شدیم و بعد هم در دولت بعدی هم اینطوری که دارید میبینید.» او همچنین گفت «در دولت من تبلیغاتی نشده بود. مشکلی هم با آژانس نداشتیم.» رفسنجانی تاکید میکند «بالاخره این پیشرفت هستهای در ایران یک مقدارش از قبل از انقلاب شروع شده است.»
روابط غیرمعمول ایران با جهان
رفسنجانی روابط کنونی جمهوری اسلامی با جهان را غیرمعمولی توصیف میکند و میگوید «در مورد مسائل هستهای اگر ما روابط معمولی با دنیا میداشتیم و بیخودی هم آنها و هم ما هی بهانه گیری نمیکردیم، برای سیاست استفاده صلح آمیز از هستهای به نظر من مشکلی به وجود نمیآمد.»
برخی نشانهها، از جمله حضور مجدد احمدینژاد در نشستهای مجمع تشخیص مصلحت و ورود همزمان او و رفسنجانی به مراسم افتتاح مجلس نهم به تغییر رویه رئیس دولت و نزدیک شدن او به هاشمی رفسنجانی تعبیر شده است.
حامیان خامنهای میگویند یکی دیگر از دلایل این نزدیکی علاقه احمدینژاد به عادی سازی روابط با آمریکاست.
به رغم این، هاشمی رفسنجانی در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی از عملکرد دولت به شدت انتقاد کرده است: «ما یك دولتی را میپسندیم كه خیلی عالمانه، مدبرانه، با اعتدال عمل كند و از نیروهای بخشهای مختلف جامعه از نیروهای كارآ و غیرباندی و جامع كشور استفاده شود.»
"نوشاندن جام زهر به رهبر"
متن گفتگو با رفسنجانی دو روز پس از آن منتشر شد که سایت "ملی مذهبی" سخنان دو فرمانده سپاه را در حمله به هاشمی رفسنجانی، محمود احمدینژاد و علی لاریجانی منتشر کرد. آنها از سوی فرماندهان سپاه متهم به فشار به رهبر جمهوری اسلامی برای "نوشاندن جام زهر" رابطه با آمریکا شدهاند.
هاشمی رفسنجانی میگوید آمریکا در جریان مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی حسن نیتی از خود نشان نداد: «اگر آنها بخواهند در عین خصومت از مذاكره هم استفاده كنند جواب نمیدهد، معكوس جواب میدهد، واقعا اگر یك روز آمریكا حسن نیت نشان دهد وضع فرق میكند.» او با استناد به سخنی از آیتالله خمینی میافزاید «اگر آمریكا آدم بشود، آن وقت میتوانیم مشكلات را حل كنیم، قرار نیست تا قیامت با آمریكا قهر باشیم.»
«آمریکاییها در مذاکرات دست بالا را دارند»
رئیس مجلس تشخیص مصلحت بر خلاف تبلیغات رسمی حکومت که تحریمها را بیاثر میخواند، گفته است «الان آمریكاییها از موضع تحریم و فشار میخواهند كار بكنند. در مذاكره هم آنها دست بالا دارند. تحریمها را كردهاند. فشارها را بر ما آوردهاند. تحریمهای سازمان ملل را اعمال كردهاند.»
اظهارات رفسنجانی در مورد دست بالا داشتن آمریکا در مذاکرات هستهای نیز با ادعاهای حکومت در مورد به دست گرفتن ابتکار عمل در این زمینه مغایرت دارد. رفسنجانی در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی میگوید اظهارات هر دو طرف مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ در استانبول در مورد این گفتگوها اغراقآمیز بوده و باعث خوشبینی کاذب شده است: «هم ما میخواستیم در داخل كشورمان امیدی پیدا بشود و هم غربیها به خاطر مشكلات فراوان اقتصادی كه دارند نیاز به آن صحبتها داشتند.»
رفسنجانی گفته که مذاکرات بغداد نشان داد واقعیت آن چیزی نیست که ادعا شده است. وی در ادامه افزوده که برای ارزیابی دقیق «باید کمی صبر کنیم تا اطلاعات واقعی به دستمان برسد.»
متهم کردن دولت به "اختلال مالی"
به نوشته سایت ملی مذهبی، حجتی نیا نماینده ولی فقیه در قرارگاه خاتم و سردار سراج از هادیان سیاسی اطلاعات سپاه در سخنرانیهایی که حدود سه هفته پیش ایراد شده، مدعی شدند رفسنجانی و رئیسان قوای قانونگذاری و اجرایی مشغول فراهم آوردن زمینهی از سرگیری رابطه با آمریکا هستند.
هاشمی رفسنجانی میگوید که مناسبات کنونی جمهوری اسلامی با جهان غیرمعمولی است
بنابر این گزارش، دولت در سخنرانی سردار سراج با صراحت « متهم به اختلال
مالی در کشور برای فشار آوردن به رهبری برای پذیرش رابطه با آمریکا می
شود.» سراج به کارگروه اقتصادی دولت اشاره میکند که با ارائهی گزارشی از
وضعیت نابسامان کشور و تاثیر تحریمها به خامنهای «مانند دوران جنگ که با
گزارشاتشان آقای خمینی را به نوشیدن جام زهر واداشتند اینک میخواهند همین
امر را در باره مسئله هستهای تکرار کنند.»«دولت من با آژانس مشکل نداشت»
سایت ملی مذهبی که فایل صوتی سخنان دو فرمانده سپاه را نیز منتشر کرده، مینویسد این دو نفر «در جمع کارکنان قرارگاه در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۹۱ در حرم شاه عبدالعظیم برای توجیه اعضا آن قرارگاه به سخنرانی پرداخته اند.» سراج در بخشی از سخنانش علی لاریجانی را آقای "ایکس" میخواند و میگوید او نیز در پروژه فشار آوردن به خامنهای برای وادار کردنش به برقراری رابطه با آمریکا نقش دارد.
رفسنجانی در گفتگوی مطبوعاتی خود بخشی از مناقشهی هستهای ایران با غرب را ناشی از تبلیغاتی میداند که از زمان محمد خاتمی در مورد "موفقیتهای هستهای" به راه افتاد: «تبلیغاتی که شد حساس شدند و کمکم گفتند ما هستهای شدیم و بعد هم در دولت بعدی هم اینطوری که دارید میبینید.» او همچنین گفت «در دولت من تبلیغاتی نشده بود. مشکلی هم با آژانس نداشتیم.» رفسنجانی تاکید میکند «بالاخره این پیشرفت هستهای در ایران یک مقدارش از قبل از انقلاب شروع شده است.»
روابط غیرمعمول ایران با جهان
رفسنجانی روابط کنونی جمهوری اسلامی با جهان را غیرمعمولی توصیف میکند و میگوید «در مورد مسائل هستهای اگر ما روابط معمولی با دنیا میداشتیم و بیخودی هم آنها و هم ما هی بهانه گیری نمیکردیم، برای سیاست استفاده صلح آمیز از هستهای به نظر من مشکلی به وجود نمیآمد.»
برخی نشانهها، از جمله حضور مجدد احمدینژاد در نشستهای مجمع تشخیص مصلحت و ورود همزمان او و رفسنجانی به مراسم افتتاح مجلس نهم به تغییر رویه رئیس دولت و نزدیک شدن او به هاشمی رفسنجانی تعبیر شده است.
حامیان خامنهای میگویند یکی دیگر از دلایل این نزدیکی علاقه احمدینژاد به عادی سازی روابط با آمریکاست.
به رغم این، هاشمی رفسنجانی در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی از عملکرد دولت به شدت انتقاد کرده است: «ما یك دولتی را میپسندیم كه خیلی عالمانه، مدبرانه، با اعتدال عمل كند و از نیروهای بخشهای مختلف جامعه از نیروهای كارآ و غیرباندی و جامع كشور استفاده شود.»
کوفی عنان در یک دیدار خصوصی در سوریه به صراحت به بشار اسد گفته
که در صورت ادامه خشونتها، طرح شش مادهای موفقیتی نخواهد داشت. وی از
اسد خواسته به طرح صلح گردن نهد و گامهایی شجاعانه برای پایان دادن به
خشونت بردارد.
کوفی عنان در دیدار روز سهشنبه (۲۹ مه/۹ خرداد) خود از دمشق، نگرانی
شدید جهان از اوضاع سوریه را به اسد اعلام کرد. این در حالی است که
تلویزیون رسمی سوریه به نقل از اسد، خشونت و خونریزی دراین کشور را به
مخالفان نسبت داده و خطاب به کوفی عنان گفته است این «گروههای تروریستی»
هستند که ماههاست در سراسر سوریه دست به کشتار و آدمربایی میزنند.
"صلح" پس از کشتار حوله
کوفی عنان که دیروز وارد سوریه شد، در بدو ورود گفت امیدوار است گفتگوهایی باز و جدی با اسد داشته باشد. ولی پس از کشته شدن بیش از ۱۰۰ غیرنظامی در شهر حوله در نزدیکی حمص، بر شدت بدبینی نسبت به عملی شدن طرح صلح کوفی عنان افزوده شده است. با این حال برخی تحلیلگران این طرح را در حال حاضر تنها امید به شمار میآورند.
بر اساس طرح پیشنهادی کوفی عنان، قرار بود از روز ۱۲ آوریل آتش بس در سوریه به اجرا درآید تانکها و نیروهای ارتش مناطق مسکونی را ترک کنند.
به دنبال کشتار روز جمعه (۲۵ مه/ ۵ خرداد) در شهر حوله، اعضای شورای امنیت به اتفاق آراء حکومت سوریه را به نقض قوانین بینالمللی متهم کردند. شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستار تحقیق درباره کشتار حوله شد. ناوی پیلای،
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل این کشتار را جنایت علیه بشریت خواند. مارتین دمپسی فرماندهی ستاد مشترک ارتش آمریکا خواهان افزایش فشار افتصادی و سیاسی بر سوریه شد و کشورهای آلمان، فرانسه، بریتانیا، کانادا و استرالیا در روز سهشنبه ۲۹ مه سفیران سوریه را اخراج کردند.
در اعتراض به وقایع حوله، واشنگتن کاردار سفارت سوریه در این کشور را اخراج کرد. بنا به خبری که از سوی وزارت خارجه آمریکا منتشر شده او باید ظرف ۷۲ ساعت خاک این کشور را ترک کند. سفیر سوریه عماد مصطفی سال گذشته به دمشق فراخوانده شده بود.
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه کشتار حوله را به شدت محکوم کرد. او در یک سخنرانی در آنکارا رژیم سوریه را به قصور در قبال حقوق اولیه بشر متهم کرد و گفت «صبر حد و مرزی دارد و امیدوارم این در مورد شورای امنیت سازمان ملل نیز صدق کند.»
طرحی شکست خورده یا آخرین فرصت؟
طرح کوفی عنان از طرفهای درگیر میخواهد که سلاحها را زمین بگذارند و عملیات نظامی را تحت نظارت نیروهای سازمان ملل متوقف کنند. همچنین از دولت سوریه خواسته شده با خروج نیروهای نظامی و سلاحهای سنگین از بخشهایی که در اختیار مخالفان است، اجازهی کمکهای بشر دوستانه به این مناطق را بدهد.
آزادی زندانیان سیاسی، فعالیت آزادانهی روزنامهنگاران و رسانهها و همچنین به رسمیت شناختن اعتراضات مسالمت آمیز از دیگر مفاد طرح صلح پیشنهادی دبیرکل سابق سازمان ملل است.
در نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب در بغداد در روزهای پایانی ماه مارس، بر طرح کوفی عنان به عنوان آخرین شانس برای یک راه حل دیپلماتیک تاکید شد. با این حال همان زمان نیز واکنش دمشق در مقابل این نشست و نتایج حاصله از آن به شدت منفی بود. شبکهی تلویزیونی المنار لبنان به نقل از مقامات دولتی سوریه گزارش داد که دمشق هرگونه طرح مصوب در اتحادیه عرب را نخواهد پذیرفت.
اکنون با گذشت چند هفته به نظر میرسد این نقل قول غیرمستقیم روند «صلج» را روشن کرده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند طرح کوفی عنان، به ویژه پس از کشتار بیسابقه در شهر حوله عملا شکست خورده است.
"صلح" پس از کشتار حوله
کوفی عنان که دیروز وارد سوریه شد، در بدو ورود گفت امیدوار است گفتگوهایی باز و جدی با اسد داشته باشد. ولی پس از کشته شدن بیش از ۱۰۰ غیرنظامی در شهر حوله در نزدیکی حمص، بر شدت بدبینی نسبت به عملی شدن طرح صلح کوفی عنان افزوده شده است. با این حال برخی تحلیلگران این طرح را در حال حاضر تنها امید به شمار میآورند.
بر اساس طرح پیشنهادی کوفی عنان، قرار بود از روز ۱۲ آوریل آتش بس در سوریه به اجرا درآید تانکها و نیروهای ارتش مناطق مسکونی را ترک کنند.
به دنبال کشتار روز جمعه (۲۵ مه/ ۵ خرداد) در شهر حوله، اعضای شورای امنیت به اتفاق آراء حکومت سوریه را به نقض قوانین بینالمللی متهم کردند. شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستار تحقیق درباره کشتار حوله شد. ناوی پیلای،
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل این کشتار را جنایت علیه بشریت خواند. مارتین دمپسی فرماندهی ستاد مشترک ارتش آمریکا خواهان افزایش فشار افتصادی و سیاسی بر سوریه شد و کشورهای آلمان، فرانسه، بریتانیا، کانادا و استرالیا در روز سهشنبه ۲۹ مه سفیران سوریه را اخراج کردند.
در اعتراض به وقایع حوله، واشنگتن کاردار سفارت سوریه در این کشور را اخراج کرد. بنا به خبری که از سوی وزارت خارجه آمریکا منتشر شده او باید ظرف ۷۲ ساعت خاک این کشور را ترک کند. سفیر سوریه عماد مصطفی سال گذشته به دمشق فراخوانده شده بود.
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه کشتار حوله را به شدت محکوم کرد. او در یک سخنرانی در آنکارا رژیم سوریه را به قصور در قبال حقوق اولیه بشر متهم کرد و گفت «صبر حد و مرزی دارد و امیدوارم این در مورد شورای امنیت سازمان ملل نیز صدق کند.»
طرحی شکست خورده یا آخرین فرصت؟
طرح کوفی عنان از طرفهای درگیر میخواهد که سلاحها را زمین بگذارند و عملیات نظامی را تحت نظارت نیروهای سازمان ملل متوقف کنند. همچنین از دولت سوریه خواسته شده با خروج نیروهای نظامی و سلاحهای سنگین از بخشهایی که در اختیار مخالفان است، اجازهی کمکهای بشر دوستانه به این مناطق را بدهد.
آزادی زندانیان سیاسی، فعالیت آزادانهی روزنامهنگاران و رسانهها و همچنین به رسمیت شناختن اعتراضات مسالمت آمیز از دیگر مفاد طرح صلح پیشنهادی دبیرکل سابق سازمان ملل است.
در نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب در بغداد در روزهای پایانی ماه مارس، بر طرح کوفی عنان به عنوان آخرین شانس برای یک راه حل دیپلماتیک تاکید شد. با این حال همان زمان نیز واکنش دمشق در مقابل این نشست و نتایج حاصله از آن به شدت منفی بود. شبکهی تلویزیونی المنار لبنان به نقل از مقامات دولتی سوریه گزارش داد که دمشق هرگونه طرح مصوب در اتحادیه عرب را نخواهد پذیرفت.
اکنون با گذشت چند هفته به نظر میرسد این نقل قول غیرمستقیم روند «صلج» را روشن کرده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند طرح کوفی عنان، به ویژه پس از کشتار بیسابقه در شهر حوله عملا شکست خورده است.
واکنش اسرائيل به کشف ويروس سارق اينترنتی در ايران
در پی فاش شدن اينکه يک ويروس پيچيده کاميپوتری، از بيش از دو سال پيش
مشغول دزديدن اطلاعات حساس از رايانه های ايران و برخی کشورهای منطقه بوده
است، يک مقام ارشد دولت اسرائيل تلاش برای ضربه زدن به ايران را حقی برای
عواملی که از ناحيه ايران احساس خطر می کنند، دانسته است.
ژنرال دوران احتياط ارتش اسرائيل، موشه بوگی يعلون، وزير راهبردی و معاون نخست وزير اسرائيل سه شنبه در مصاحبه ای با راديوی ارتش اسرائيل گفته بود: «هر عاملی که از جانب حکومت ايران تهديدها را جدی تلقی می کند، احتمال دارد که برای رفع آن نيز از هر وسيله ای، از جمله اين گونه ويروس ها استفاده کند».
ژنرال يعلون در اين مصاحبه بدون آنکه مستقيماً به دخالت يا عدم دخالت اسرائيل در انتشار اين بدافزار به نام Flame يا (شعله آتش) اشاره کند، افزوده بود: «اسرائيل به عنوان کشوری شناخته می شود که تکنولوژی برتر رايانه ای و غيره در اختيار دارد – و اين توانايی ها، گزينه های متفاوتی را برای اسرائيل امکان پذير می کند».
اين در حالی است که بر اساس گزارش کمپانی امنيت کامپيوتری کاسپرسکی Kaspersky ، هر چند تمرکز اين ويروس بر روی رايانه های ايرانی بوده، ولی شمار زيادی از کامپيوترها در اسرائيل، سوريه و چند کشور ديگر منطقه نيز به آن آلوده شده اند.
کمپانی يادشده روسی دوشنبه تأکيد کرده بود که ميزان قدرت و خطر بد افزار «شعله آتش»، ۲۰ برابر قدرت ويروس «استاکس نت» است؛ ويروسی که حدود دو سال پيش کامپيوترهای صنعتی در ايران را هدف قرار داده بود.
در حالی که «استاکس نت» به تخريب کامپيوترهای صنعتی می پرداخت، ويروسFlame، کامپيوترهای آلوده را بنا به گفته کارشناسان، عملاً به جاسوس خود مبدل می کند و علاوه بر آنکه به طور مرتب فعاليتهای انجام شده بر روی رايانه آلوده را به مرکز می فرستد، می تواند با روشن کردن ميکروفون کامپيوتر، صداهای اطراف را نيز ضبط و به مرکز بفرستد.
يکی از توانايی های جالب توجه در ويروس «شعله آتش» که برای نخستين بار ديده شده، اين است که می تواند با استفاده از تکنولوژی «بلوتوث»، حتی به تلفن های همراهی که در فاصله کمی از کامپيوتر آلوده هستند نفوذ کند و اطلاعات آنها را به سرقت ببرد.
يک استاد کامپيوتر در بريتانيا در اين زمينه به خبرگزاری آسوشيتدپرس گفت: اين ويروس همانند يک تلفن هوشمند عمل کرده و کافی است که اپليکشن های متفاوت توسط طراح از راه دور روی آن نصب شود تا اعمال جديدی را انجام دهد.
اين چهارمين بدافزار رايانه ای است که در دو سال گذشته عمدتاً ايران را هدف قرار داده است.
شرکت کاسپرسکی زمانی اين ويروس را کشف کرد که در حال بررسی حمله ويروسی هفته های اخير به کامپيوترهای وزارت نفت ايران بود.
متخصصان کامپيوتر می گويند که پيچيدگی اين ويروس نشان می دهد که حتماً توسط تيمی مجرب و با حمايت يک دولت طراحی شده است.
کارشناسان رايانه تأکيد می کنند که حتی احتمال دارد سال ها برای طراحی ويروس «شعله آتش» وقت گذاشته شده باشد.
خبرگزاری های بين المللی سه شنبه نگاه ويژه ای به انتشار «Flame» در کامپيوترهای ايران انداخته اند و آنرا يک «سلاح سايبری» ناميدند که قدرت و روش کار آن، «بی سابقه» است.
خبرگزاری آسوشيتدپرس اين احتمال را رد نکرد که نفوذ ويروس «شعله آتش» به کامپيوترهای ايرانی، بخشی از خرابکاری در يک کارزار بين المللی عليه حکومت ايران با پيشآهنگی و رهبری اسرائيل باشد.
ايلان فروايموويچی Elan Froimouici ، مدير دفتر نمايندگی کمپانی امنيت کامپيوتری کاسپرسکی در اسرائيل، گفت که برخی شواهد نشان می دهد که برنامه ريزان اين ويروس، همان عواملی هستند که ويروس «استاکس نت» را نوشته بودند.
آقای اودی موکادی، مدير عامل کمپانی اسرائيلی «سايبر – آرک» نيز که در زمينه امنيت اطلاعات فعاليت می کند، به آسوشيتدپرس گفته است که تنها چهار کشور در جهان هستند که توانايی فنی و دانش طراحی چنين ويروسی را دارند: اسرائيل، ايالات متحده، چين و روسيه.
آقای موکادی در توصيف توانايی های شگفت انگيز اين ويروس گفت: «اين ويروس همچون يک موجود زنده عمل می کند؛ با رييس خود در ارتباط است و دايم از او می پرسد به کجا بايد برود؟ و در هر زمانی، چه کاری بايد انجام دهد؟!».
پروفسور بن ييسرائل، رييس برنامه سايبری اسرائيل و از کارشناسان پروژه های موشکی اين کشور سه شنبه در دو مصاحبه با راديوی سراسری اسرائيل و نيز با وبسايت خبری «وای.نت» تأکيد کرد که هدف غايی «شعله»گردآوری اطلاعات از کشورهای هدف بوده است.
ژنرال دوران احتياط ارتش اسرائيل، موشه بوگی يعلون، وزير راهبردی و معاون نخست وزير اسرائيل سه شنبه در مصاحبه ای با راديوی ارتش اسرائيل گفته بود: «هر عاملی که از جانب حکومت ايران تهديدها را جدی تلقی می کند، احتمال دارد که برای رفع آن نيز از هر وسيله ای، از جمله اين گونه ويروس ها استفاده کند».
ژنرال يعلون در اين مصاحبه بدون آنکه مستقيماً به دخالت يا عدم دخالت اسرائيل در انتشار اين بدافزار به نام Flame يا (شعله آتش) اشاره کند، افزوده بود: «اسرائيل به عنوان کشوری شناخته می شود که تکنولوژی برتر رايانه ای و غيره در اختيار دارد – و اين توانايی ها، گزينه های متفاوتی را برای اسرائيل امکان پذير می کند».
اين در حالی است که بر اساس گزارش کمپانی امنيت کامپيوتری کاسپرسکی Kaspersky ، هر چند تمرکز اين ويروس بر روی رايانه های ايرانی بوده، ولی شمار زيادی از کامپيوترها در اسرائيل، سوريه و چند کشور ديگر منطقه نيز به آن آلوده شده اند.
کمپانی يادشده روسی دوشنبه تأکيد کرده بود که ميزان قدرت و خطر بد افزار «شعله آتش»، ۲۰ برابر قدرت ويروس «استاکس نت» است؛ ويروسی که حدود دو سال پيش کامپيوترهای صنعتی در ايران را هدف قرار داده بود.
در حالی که «استاکس نت» به تخريب کامپيوترهای صنعتی می پرداخت، ويروسFlame، کامپيوترهای آلوده را بنا به گفته کارشناسان، عملاً به جاسوس خود مبدل می کند و علاوه بر آنکه به طور مرتب فعاليتهای انجام شده بر روی رايانه آلوده را به مرکز می فرستد، می تواند با روشن کردن ميکروفون کامپيوتر، صداهای اطراف را نيز ضبط و به مرکز بفرستد.
يکی از توانايی های جالب توجه در ويروس «شعله آتش» که برای نخستين بار ديده شده، اين است که می تواند با استفاده از تکنولوژی «بلوتوث»، حتی به تلفن های همراهی که در فاصله کمی از کامپيوتر آلوده هستند نفوذ کند و اطلاعات آنها را به سرقت ببرد.
يک استاد کامپيوتر در بريتانيا در اين زمينه به خبرگزاری آسوشيتدپرس گفت: اين ويروس همانند يک تلفن هوشمند عمل کرده و کافی است که اپليکشن های متفاوت توسط طراح از راه دور روی آن نصب شود تا اعمال جديدی را انجام دهد.
اين چهارمين بدافزار رايانه ای است که در دو سال گذشته عمدتاً ايران را هدف قرار داده است.
شرکت کاسپرسکی زمانی اين ويروس را کشف کرد که در حال بررسی حمله ويروسی هفته های اخير به کامپيوترهای وزارت نفت ايران بود.
متخصصان کامپيوتر می گويند که پيچيدگی اين ويروس نشان می دهد که حتماً توسط تيمی مجرب و با حمايت يک دولت طراحی شده است.
کارشناسان رايانه تأکيد می کنند که حتی احتمال دارد سال ها برای طراحی ويروس «شعله آتش» وقت گذاشته شده باشد.
خبرگزاری های بين المللی سه شنبه نگاه ويژه ای به انتشار «Flame» در کامپيوترهای ايران انداخته اند و آنرا يک «سلاح سايبری» ناميدند که قدرت و روش کار آن، «بی سابقه» است.
خبرگزاری آسوشيتدپرس اين احتمال را رد نکرد که نفوذ ويروس «شعله آتش» به کامپيوترهای ايرانی، بخشی از خرابکاری در يک کارزار بين المللی عليه حکومت ايران با پيشآهنگی و رهبری اسرائيل باشد.
ايلان فروايموويچی Elan Froimouici ، مدير دفتر نمايندگی کمپانی امنيت کامپيوتری کاسپرسکی در اسرائيل، گفت که برخی شواهد نشان می دهد که برنامه ريزان اين ويروس، همان عواملی هستند که ويروس «استاکس نت» را نوشته بودند.
آقای اودی موکادی، مدير عامل کمپانی اسرائيلی «سايبر – آرک» نيز که در زمينه امنيت اطلاعات فعاليت می کند، به آسوشيتدپرس گفته است که تنها چهار کشور در جهان هستند که توانايی فنی و دانش طراحی چنين ويروسی را دارند: اسرائيل، ايالات متحده، چين و روسيه.
آقای موکادی در توصيف توانايی های شگفت انگيز اين ويروس گفت: «اين ويروس همچون يک موجود زنده عمل می کند؛ با رييس خود در ارتباط است و دايم از او می پرسد به کجا بايد برود؟ و در هر زمانی، چه کاری بايد انجام دهد؟!».
پروفسور بن ييسرائل، رييس برنامه سايبری اسرائيل و از کارشناسان پروژه های موشکی اين کشور سه شنبه در دو مصاحبه با راديوی سراسری اسرائيل و نيز با وبسايت خبری «وای.نت» تأکيد کرد که هدف غايی «شعله»گردآوری اطلاعات از کشورهای هدف بوده است.
اعتراض ایران به افزایش تولید نفت از سوی عربستان
محمد علی خطیبی، نماینده ایران در هیات عامل اوپک، روز دوشنبه با انتقاد
از سیاست نفتی عربستان سعودی گفته است که افزایش تولید نفت از سوی برخی
کشورهای عضو اوپک و به ویژه عربستان بی ثبات بهای نفت در بازار های جهانی
را در پی دارد.
محمد علی خطیبی گفته است: «بالا بردن تولید نفت از سوی برخی از کشورهای اوپک به ویژه عربستان، قیمت نفت را بی ثبات می کند و با اهداف سازمان کشورهای صادر کننده نفت، همخوانی ندارد.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای خطیبی گفته است: «بهتر است اعضای سازمان کشورهای صادر کننده نفت، اجازه دهند بازار جهانی قیمت نفت را تعیین کند و از تصمیم های یکجانبه پرهیز کنند.»
این گزارش می گوید عربستان سعودی در راستای فشارهای آمریکا بر ایران، تولید نفت خود را افزایش داده تا جای خالی تحریم نفتی ایران، بازار جهانی را با مشکل روبرو نکند.
ایران اما از سوی دیگر کاهش تولید و صادرات نفت خود را تکذیب کرده و می گوید تحریم های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا، هیچ تاثیری بر بازار نفت ایران نداشته است.
تحریم های نفتی اتحادیه اروپا علیه ایران از یک ژوئیه، حدود پنج هفته دیگر به طور کامل قرار است اجرا شود. رویترز در گزارشی گفته بود ایران در مذکرات اتمی با کشورهای پنج به علاوه یک خواسته بود تحریم نفتی برداشته شود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ایران پیشتر هم چند بار به اقدام کشورهای صادر کننده نفت برای پر کردن صادرات نفتی ایران اعتراض کرده و به عربستان سعودی و کویت که تولید خود را بیشتر کرده اند، انتقاد کرد.
طبق ارزيابی اوپک، عربستان سعودی در سه ماه اول سال جاری ميلادی و در مقايسه با مدت زمان مشابه در سال قبل، توليد نفت خود را ۲۵۰ هزار بشکه در روز افزايش داده است.
در همين مدت، توليد نفت ايران ۳۰۰ هزار بشکه در روز کاهش يافته که پايين ترين درصد کاهش برای ايران در ۲۰ سال گذشته است. ايران اما آمار اوپک را رد کرده و می گويد توليد نفت بيشتری هم داشته است.
در ماه های گذشته بهای نفت در بازارهای جهانی کاهش داشته و نزديک به ۹۰ دلار در هر بشکه رسيده است.
ایران یکی از صادر کنندگان بزرگ نفت اوپک است و برای تامین بودجه دولت، به درآمد نفت نیاز جدی دارد و مخالف هرگونه افزایش نفت از سوی اوپک برای پایین آوردن قیمت هاست.
بانک مرکزی ایران اخیرا آماری از وضعیت تولید نفت کشور از سال ۱۳۸۶ تا پایان سال ۱۳۸۹ منتشر کرد حاکی از این که تولید نفت ایران در فاصله این سالها از ۴ میلیون و ۵۷ هزار بشکه در روز به ۳ میلیون و ۵۳۶ هزار بشکه در روز تنزل کرده است.
در پانویس این آمار تاکید شده است که منبع این ارقام دادههای وزارت نفت ایران بوده است.
احمد قلعهبانی، معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی با رد گزارش بانک مرکزی ایران مبنی بر کاهش تولید نفت به میزان ۵۰۰ هزار بشکه در روز ادعا کرد که تولید روزانه نفت ایران هم اکنون ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز است.
در آمار بانک مرکزی، علاوه بر کاهش ۵۲۱ هزار بشکهای تولید نفت، همچنین به کاهش صادرات نفت ایران اشاره شده و ارقام منتشر شده نشان میدهد که صادرات نفت ایران در سال ۱۳۸۶ حدود ۲ میلیون و ۵۲۲ هزار بشکه در روز بوده، اما این میزان در سال ۱۳۸۹ به ۲ میلیون بشکه در روز رسیده است.
همچنین جزئیات ارقام مربوط به سال ۸۹ نشان میدهد که در سهماهه چهارم سال ۱۳۸۹ صادرات نفت ایران به یک میلیون و ۹۹۵ هزار بشکه در روز افت کرده است.
گزارشهای سالانه سازمان اوپک نیز تقریبا با گزارش بانک مرکزی ایران همخوانی دارد. طبق گزارشهای سالانه اوپک، بر پایه آمارهای منابع اولیه تولید نفت ایران از سال ۲۰۰۸ با افت ناگهانی روبهرو شده و از ۴ میلیون و ۵۵ هزار بشکه به ۳ میلیون و ۷۰۶ هزار بشکه در سال ۲۰۱۰ رسیده است.
محمد علی خطیبی گفته است: «بالا بردن تولید نفت از سوی برخی از کشورهای اوپک به ویژه عربستان، قیمت نفت را بی ثبات می کند و با اهداف سازمان کشورهای صادر کننده نفت، همخوانی ندارد.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای خطیبی گفته است: «بهتر است اعضای سازمان کشورهای صادر کننده نفت، اجازه دهند بازار جهانی قیمت نفت را تعیین کند و از تصمیم های یکجانبه پرهیز کنند.»
این گزارش می گوید عربستان سعودی در راستای فشارهای آمریکا بر ایران، تولید نفت خود را افزایش داده تا جای خالی تحریم نفتی ایران، بازار جهانی را با مشکل روبرو نکند.
ایران اما از سوی دیگر کاهش تولید و صادرات نفت خود را تکذیب کرده و می گوید تحریم های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا، هیچ تاثیری بر بازار نفت ایران نداشته است.
تحریم های نفتی اتحادیه اروپا علیه ایران از یک ژوئیه، حدود پنج هفته دیگر به طور کامل قرار است اجرا شود. رویترز در گزارشی گفته بود ایران در مذکرات اتمی با کشورهای پنج به علاوه یک خواسته بود تحریم نفتی برداشته شود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ایران پیشتر هم چند بار به اقدام کشورهای صادر کننده نفت برای پر کردن صادرات نفتی ایران اعتراض کرده و به عربستان سعودی و کویت که تولید خود را بیشتر کرده اند، انتقاد کرد.
طبق ارزيابی اوپک، عربستان سعودی در سه ماه اول سال جاری ميلادی و در مقايسه با مدت زمان مشابه در سال قبل، توليد نفت خود را ۲۵۰ هزار بشکه در روز افزايش داده است.
در همين مدت، توليد نفت ايران ۳۰۰ هزار بشکه در روز کاهش يافته که پايين ترين درصد کاهش برای ايران در ۲۰ سال گذشته است. ايران اما آمار اوپک را رد کرده و می گويد توليد نفت بيشتری هم داشته است.
در ماه های گذشته بهای نفت در بازارهای جهانی کاهش داشته و نزديک به ۹۰ دلار در هر بشکه رسيده است.
ایران یکی از صادر کنندگان بزرگ نفت اوپک است و برای تامین بودجه دولت، به درآمد نفت نیاز جدی دارد و مخالف هرگونه افزایش نفت از سوی اوپک برای پایین آوردن قیمت هاست.
بانک مرکزی ایران اخیرا آماری از وضعیت تولید نفت کشور از سال ۱۳۸۶ تا پایان سال ۱۳۸۹ منتشر کرد حاکی از این که تولید نفت ایران در فاصله این سالها از ۴ میلیون و ۵۷ هزار بشکه در روز به ۳ میلیون و ۵۳۶ هزار بشکه در روز تنزل کرده است.
در پانویس این آمار تاکید شده است که منبع این ارقام دادههای وزارت نفت ایران بوده است.
احمد قلعهبانی، معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی با رد گزارش بانک مرکزی ایران مبنی بر کاهش تولید نفت به میزان ۵۰۰ هزار بشکه در روز ادعا کرد که تولید روزانه نفت ایران هم اکنون ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز است.
در آمار بانک مرکزی، علاوه بر کاهش ۵۲۱ هزار بشکهای تولید نفت، همچنین به کاهش صادرات نفت ایران اشاره شده و ارقام منتشر شده نشان میدهد که صادرات نفت ایران در سال ۱۳۸۶ حدود ۲ میلیون و ۵۲۲ هزار بشکه در روز بوده، اما این میزان در سال ۱۳۸۹ به ۲ میلیون بشکه در روز رسیده است.
همچنین جزئیات ارقام مربوط به سال ۸۹ نشان میدهد که در سهماهه چهارم سال ۱۳۸۹ صادرات نفت ایران به یک میلیون و ۹۹۵ هزار بشکه در روز افت کرده است.
گزارشهای سالانه سازمان اوپک نیز تقریبا با گزارش بانک مرکزی ایران همخوانی دارد. طبق گزارشهای سالانه اوپک، بر پایه آمارهای منابع اولیه تولید نفت ایران از سال ۲۰۰۸ با افت ناگهانی روبهرو شده و از ۴ میلیون و ۵۵ هزار بشکه به ۳ میلیون و ۷۰۶ هزار بشکه در سال ۲۰۱۰ رسیده است.
نتايج بررسی های درباره بد افزار سارق اطلاعات « فليم»
« اتحاديه بين المللی ارتباطات» يکی از نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد اخيرا از اين موسسه خواسته است تا در مورد بد افزار اينترنتی Flame که کارکرد جاسوسی دارد و در سراسر کشورهای خاورميانه گسترش يافته تحقيق کند.
به گفته کارشناسان موسسه « کاپرسکی » بد افزار Flame با ويروس های قبلی مثل «استاکس نت » و يا «دوکو» شباهت های زيادی دارد ولی روش کار آن ، منطقه جغرافيايی گسترش آن و نحوه سوء استفاده آن از آسيب پذيری بخشی از نرم افراهای موجود نشان می دهد که Flame را بايد يکی از نيرومندترين و خطرناک ترين ابزارهای جنگ سايبری دانست که طراحان و انتشار دهندگان آن هنوز شناخته نشده اند.
Flame را می توان پيچيده ترين خطر سايبری تلقی کرد که دامنه اقدامات آن بسيار گسترده و نحوه عملکرد آن بسيار پيچيده است و به همين خاطر جنگ سايبری و جاسوسی سايبری را وارد دوران جديدی خواهد کرد.
Flame يک مجموعه ابزار تهاجمی بسيار پيچيده است که طبق دستور هدايت کننده های آن می تواند در هر شبکه کامپيوتری و يا وسايل متصل به اين شبکه ها نفوذ کرده و خود را در آنجا بازتوليد و مستقر کند. نحوه انتقال يا آغاز هجوم اين ويروس هنوز ناشناخته است. احتمال داده می شود که از نقاط ضعف برخی از نرم افزارهای مايکروسافت استفاده می کند ولی اين موضوع هنوز قطعی نيست.
پس از نفوذ در هر شبکه ، بد افزار Flame مجموعه عمليات بسيار پيچيده ای را آغاز کرده و بخش اعظم اطلاعات و مراسلات موجود در آن شبکه را نمونه برداری کرده و برای مرکز هدايت خود ارسال می کند. مرکز هدايت اين بدافزار در صورت تمايل می تواند از راه دور بر ميزان قدرت و عملکرد Flame بيافزايد. به نظر می رسد که در مجموع اين بد افزار می تواند به ۲۰ عامل عملياتی گوناگون مجهز شود. تحقيقات در مورد اين عوامل هنوز ادامه دارد
بد افزار Flame بسيار پيچيده است و در نيرومندترين حالت خود حامل ۲۰ مگابايت عوامل عملياتی است که پس از استقرار در هر شبکه کاميپوتری می تواند عمليات پيچيده ای را برای نمونه برداری، ضبط و ارسال اطلاعات به مرکز هدايت خود انجام دهد.
بسياری از بد افزارهای موجود معمولا حجم کمی دارند تا شناسايی آنها را دشوار کند ولی Flame از کدهای پيچيده ای مثل سيستم « لوا » ( Lua ) استفاده می کند که حجم فراوانی را اشغال می کند.بنابراين بايد گفت که استفاده از سيستم های نگارشی مثل ( Lua ) « لوا » در اين بدافزار کاملا تازگی دارد و به شيوه ای طراحی شده که کار تشخيص و شناسايی آن را دشوارتر می کند.
به همين خاطر بدافزار Flame علاوه بر شناسايی و نمونه برداری از تمام مراسلات و ترافيک شبکه ها می تواند تمام فايل های صوتی و صداهايی را که در بلندگوهای تک تک کامپيوترها ضبط و پخش می شوند را جمع آوری کند و به اين خاطر سيستم های تماس و ارتباط صوتری را نيز تحت کنترل خود می گيرد
طراحان اين بدافزار تاريخ های جعلی را برای زمان خلق آن ثبت کرده اند مثل سال ۱۹۹۲ يا ۱۹۹۵ ولی کاملا مشخص است که همه اين تاريخ ها ساختگی اند. به نظر می رسد که زمان طراحی و راه اندازی اين بد افزار بعد از سال ۲۰۱۰ بوده ولی تکميل و روزآمد کردن آن هنوز هم ادامه دارد.
طراحان آن ضمن حفظ نام و الگوی طراحی اوليه هنوز هم در حال تکميل کردن و افزودن کارايی های جديدی به اين بد افزار هستند. به نظر می رسد که برخی ازاين کارکردها در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ تغيير داده شده و يا تکميل شده اند
اطلاعات نشان می دهد که اولين بار در ماه اوت سال ۲۰۱۰ از اين بدافزار استفاده شده و از روی اطلاعات جانبی می توان نتيجه گرفت که احتمالا از ماه فوريه يا مارس سال ۲۰۱۰ کار خود را آغاز کرده است. هر چند به احتمال زياد قبل از اين تاريخ نيز نسخه های ابتدايی تر اين بدافزار موجود بوده است
تاکنون هيچ اطلاعات مستندی در مورد طراحان و هدايت کنندگان اين بدافزار به دست نيامده است. اما مشخص است که هدف اصلی اين بد افزار جاسوسی و جمع آوری اطلاعات در مورد فعاليت حکومت های منطقه خاورميانه است.
طبق اطلاعات موجود در ميان کشورهای خاورميانه که کارکرد دولتهای آنها توسط اين بد افزار مورد حمله قرار گرفته است به ترتيب ايران، اسراييل و مناطق فلسطينی، سودان، سوريه، لبنان، عربستان سعودی و مصر قرار دارند.
حوزه اطلاعات اين بدافزار هرگونه اطلاعات «جالب » و « ارزشمند» است . اين اطلاعات می تواند ای ميل، مدارک آرشيوی، پيامهای صوتی و حتی گفتگو و مذاکرات در مورد مسايل حساس در محيط های ويژه را شامل شود. قربانيان حملات اين بدافزار می توانند مردم و کاربران عادی شبکه اينترنت و يا موسسات دولتی و صنايع حساس اين کشورها باشند.
وزارت ارشاد چهار قسمت دوم مجموعه "شام ایرانی" با حضور خانم های بازیگر را توقیف کرده است.
بیژن بیرنگ کارگردان این مجموعه گفت وزارت ارشاد
برای چهار قسمت دوم این مجموعه، که به خانمهای بازیگر اختصاص داشته، مجوز
توزیع، صادر نکرده است.به گزارش خبرگزاری مهر آقای بیرنگ برنامهساز و کارگردان مجموعه "شام ایرانی" که چهار قسمت اول آن پیشتر در شبکه نمایش خانگی ایران توزیع شده، گفت که به این ترتیب سرنوشت این مجموعه در "هاله ای از ابهام" قرار دارد.
مهدی پاکدل، سروش صحت، اشکان خطیبی و رامبد جوان در قسمت های نخست این مجموعه ایفای نقش کرده اند. سری جدید این مجموعه که وزارت ارشاد مجوز توزیع آن را صادر نکرده به خانم های بازیگر اختصاص دارد. بهاره رهنما، سحر زکریا، شقایق دهقان و لادن طباطبایی در این قسمت ها بازی می کنند.
آقای بیرنگ ضمن اعلام این موضوع که "ادامه تولید این مجموعه در حالت تعلیق قرار گرفته است" گفت که مسئولان در توضیح دلیل عدم صدور مجوز توزیع برای این مجموعه گفته اند که "فعلا برای ادامه تولید آن دست نگه دارید."
مجموعه شام ایرانی نام مجموعهای تلویزیونی برای عرضه در شبکه نمایش خانگی ایران است که به نوعی از ایده مجموعه تلویزیونی Come Dine with Me در بریتانیا الهام گرفته است.
این مجموعه به شکلهای مشابه با اسامی مختلف در بسیاری از کشورهای دنیا ساخته و پخش می شود.
قسمت اول شام ایرانی که به میزبانی اشکان خطیبی اختصاص داشت ۱۱ بهمن ۹۰ منتشر شد.
خانه سبز که یکی از پربیننده ترین مجموعه های تلویزیونی ایران محسوب می شود، اثر مشترک بیژن بیرنگ و مسعود رسام است.
آیا اخوان المسلمین مصر پوست خواهد انداخت؟
* محمد محق پژوهشگر اسلامی و کارشناس مسائل مصر است.از نگرانیهایی که به تکرار بر زبان سیاستمداران، تحلیلگران و خبرنگاران مطرح می گردد نقش اخوان المسلمین در آیندۀ مصر است. این نگرانی بیش از همه بر می گردد به تجربه ای که مردم و جهان از حکومت اسلامی در ایران، افغانستان و سودان دارند، تجربه ای که هر چند بنا به تفاوتهای برخاسته از محیط، فرهنگ و شرایط مختلف، کاملا یکسان نبوده است، اما با تشابهی که میان آنها بوده و اینکه در ریشه های فکری خود با جریان اخوان همپوشانی داشته است، این نگرانیها را موجه و بجا نشان می دهد.
کسانی بر این باور اند که این نگرانیها چندان وارد نیست و می گویند تصویر خوف انگیزی که از اخوان به ذهن عده ای می رسد، نتیجۀ سیاه نماییهای رژیم حاکم در مصر است و معتقدند جریانی که هنوز به صحنه نیامده است، و قطعا به لحاظ فرهنگ اجتماعی و شرایط عینی پیرامون خود با آن موارد پیشین تفاوتهایی دارد، چنین قضاوتی در بارۀ آن نمی تواند بجا و منصفانه باشد، و حتی اظهار خوشبینی می کنند که این جریان خط مشی قابل قبولی مانند اسلامگرایان معتدل ترکیه در پیش گیرد که نمونه ای موفق از همزیستی با دنیای امروز و نُرمهای جهانیِ پذیرفته شده در آن را ارائه کرده اند.
در این تردیدی نیست که علی رغم تاریخ طولانی اخوان المسلمین در مصر، بخش اعظم تاریخ این جریان در حالت سرکوب و فعالیت زیر زمینی سپری شده و هیچگاه بخت حضور آزاد در حوزۀ عمومی را نداشته است و برای مدت بسیار کوتاهی هم فرصت بدست گرفتن قدرت یا مشارکت در یک نظام سیاسی را پیدا نکرده است و به همین دلیل هم نمی توان در بارۀ خط مشیی که در شرایط دموکراتیک در پیش خواهد گرفت قضاوتی دقیق و قطعی کرد.
احتمال این که این جریان پس از راه یافتن به قدرت و تحکیم پایه های اقتدار خود تغییر چهره دهد و برخلاف ادعای کنونی اش مبنی بر التزام به قواعد دموکراسی در صدد تحمیل نظامی تئوکراتیک و مذهبی برآید و مخالفانش را از صحنه براند و حقی برای شان قایل نباشد، چنانکه در تجارب پیشین از حکومت اسلامی دیده شده است، احتمالی است که تا حدی وارد است، و ضمانتی قطعی وجود ندارد که چنین نخواهد شد. چراکه فرهنگ دموکراسی به معنای وسیع و عمیق اش هنوز در این کشورها جا نیفتاده و نخبگان این سرزمینها نیز مفاهیم نظری آن را که مانع مسخ دموکراسی و تقلیل آن به انتخابات آزاد - اما پر تقلب- گردد، هنوز هضم نکرده اند. اگر این ملاحظه را نیز بیفزاییم که ورود به قدرت اقتضائاتی دارد و منطقی را بر صاحبان خود تحمیل می کند که قبل از ورود به آن اصلا مطرح نیست، احتمال فوق قوت بیشتری می گیرد.
از آنسوی اما، تفاوتهایی نیز هست که این جنبش را از تجربۀ ایران و افغانستان و سودان و نیز ترکیه متفاوت می گرداند، از جمله:
• تجربۀ چند دهه سرکوب و تحمل شرایط دشوار که به شکل محسوسی این جریان را محتاط و خویشتن دار ساخته است،
• مرزی که این جریان کوشیده است همیشه میان خود و جریانهای تندروی مانند القاعده و هم مشربان آن حفظ کند،
• ویژگی های جامعۀ مصر با وجود یک اقلیت مهم قبطی،
• و فرهنگ مدارایی که در اثر صنعت توریسم و حتی پیش از آن در اثر تعامل با آنسوی مدیترانه شکل گرفته است.
در نظر گرفتن عوامل یاد شده در کنار عوامل ریز دیگری، احتمالِ دوم توأم با خوشبینی را که از سوی برخی صاحب نظران مطرح می گردد، همچنان احتمالی نشان می دهد که وارد است و امکان تحقق دارد.
اما احتمال سومی که کمتر از سوی تحلیلگران مطرح می شود، موضوعی است که به وضعیت درونی اخوان بستگی دارد. این جریان که از طیفها و اصناف مختلفی عضوگیری کرده و با تاسیس نهادهای متعددی در بخشهای گوناگون جامعۀ مدنی مصر حضور خود را تثبیت کرده است، امروزه به حجم کلانی رسیده است که از دیگر احزاب و تشکلهای سیاسی- اجتماعی مصر بسیار متفاوت است. یکی از این تفاوتها در این است که این جریان نیروهایی را با سلیقه ها و دیدگاه های متفاوت و احیانا متضاد در خود جای داده است، امری که دوام همزیستی آنها را در شرایط عادی دشوار می سازد، اما به دلیل وضعیت خاصی که از سوی نظام حاکم بر آن تحمیل گردیده بود، این جریان تا کنون توانسته است بر تفاوتها و احیانا تناقضهای درونی اش چیره شود.
وجود دشمن مشترک و تهدیدی که متوجه اصل کیان آن بود همیشه سبب این بوده است که بخش مهمی از اختلاف نظرها و تفاوت سلیقه ها، که برای جریانی با این حجم اجتناب ناپذیر است، پنهان بماند و کمتر به بیرون درز نماید.
تحلیل وضعیت درونی اخوان نشان می دهد که این جنبش به طور عمده شامل سه طیف است: طیف نوگرا، طیف اصلاح طلب و طیف محافظه کار.
طیف نوگرا شامل بخشی از نخبگان آن است که شکل گیری ذهنیت و طرز تفکرشان بیشتر متعلق به دو یا سه دهۀ اخیر است، زمانی که جنگ سرد رو به پایان گذاشت و گفتمانهای مسلط گذشته، جای خود را به گفتمانهای جدیدی داد که به گفتۀ ساموئل هانتینگتون شاخص عمدۀ آن را گرایش به دموکراسی تشکیل می داد و او از آن به موج سوم دموکراسی تعبیر می کند.
این طیف تا کنون نتوانسته است دیدگاه های خود را به شکل منسجم و مدون عرضه نماید اما به مناسبتهایی موضع خود را نسبت به دموکراسی، حقوق بشر، جامعۀ مدنی و مقولاتی از این دست واضح ساخته و نشان داده که طرفدار تفسیری از اسلام است که با این مفاهیم قابل جمع باشد. عبدالمنعم ابوالفتوح، یکی از شخصیتهای قیادی جنبش، یکی از چهره های سرشناس این طیف است، که اخیرا از اصل سازمان اخوان فاصله گرفته است. هواداران این گرایش را غالبا جوانان شهری از طبقۀ متوسط تشکیل می دهند که به لحاظ سلیقه ها و آرمانها با نسلهای قبلی تفاوتهای محسوسی دارند، از تمایل به موسیقی پاپ و راک گرفته تا تجملات معمول در زندگی مدرن و گوشۀ چشمی که به الگوی زندگی در جهان پیشرفته دارند.
طیف دوم که از آن به طیف اصلاح طلب تعبیر می شود، پس از خروج از زندانهای جمال عبدالناصر و آزادیهای نسبی یی که سادات به این جریان داد، رو به رشد نهاد. این طیف در عین حالی که خود را به اصل میراث فکری حسن البنا، بنیانگذار جنبش، وفادار می داند، تلاش می نماید تفسیری از اندیشه های او بدست دهد که در برابر تحولات زمانه انعطاف پذیری بیشتری داشته باشد، از جمله در تعیین اولویتهای جنبش و در شکل دهی به گفتمان عمومی آن و در نحوۀ سازماندهی و عبور از الگوی سازمانی نخستین. سران این طیف بنا به اختلاف دیدگاهی که با طیف محافظه کار دارند بارها خواستار اصلاحاتی در زمینه های مختلف در درون جریان شده و این اختلاف نظرها گاهی به جنجالهای درون سازمانی انجامیده است. عصام العریان و عبدالحمید غزالی از چهرهای متعلق به این طیف می باشند.
طیف محافظه کار بیشتر از کسانی تشکیل شده است که به لحاظ سِنَی سالخورده ترین اعضای رهبری این جنبش را تشکیل می دهند و نوعی گرایش ارتودوکسی دارند که با نگاهی تقدس آمیز به میراث حسن البنا می نگرند و در برابر هرگونه رفرم مقاومت می کنند.
کسانی که تا کنون در رده های رهبری این جنبش قرار داشته اند عمدتا مربوط به طیف محافظه کار هستند و حتی گفته می شود که عمدتا متعلق به یک حلقۀ خاص از این طیف هستند که بنام اعضای النظام الخاص (سازمان ویژه) که شاخۀ نظامی اخوان را در دهۀ چهل میلادی تشکیل می داد، شناخته می شوند. در بارۀ این حلقۀ خاص ادعا شده است که از ورود چهره های جدید و اندیشه های نو به سطوح رهبری جنبش جلوگیری نموده و اجازه نمی دهند که کسی بیرون از آن حلقه در مقام مرشد عام (رهبری عمومی) قرار بگیرد.
این طیف به لحاظ فکری هیچ نشانه ای از نوگرایی در آن دیده نمی شود و اساسا به مباحث فکری-تئوریکی چندان بهایی نمی دهد مگر در همان حدی که به درد سازماندهی و کارهای عملی بخورد.
هر یک از سه طیف یاد شده در میان نیروهای اخوانی پیروانی دارد. عمدۀ پیروان طیف محافظه کار را روستاییان، طبقات پایین شهری و درس خواندگان ازهری تشکیل می دهند که عادتا روحیۀ محافظه کارانه دارند و با ارزشهای شهری هنوز کنار نیامده اند.
دو طیف اصلاح طلب و نوگرا که پیروان کمتری در میان نیروهای اخوانی دارند، بیشترین نفوذشان در میان طبقۀ متوسط شهری و تحصیل کردگان دانشگاهی و اصناف تکنوکرات است. در این میان طیف نوگرا که با مدرنیستهای مسلمان در دیگر کشورها شباهتهایی بهم می رساند، به دلیل ضعف مباحث فلسفی-معرفتشناختی در جهان عرب، مخاطب کمتری دارد و هنوز به عنوان یک جریان جدی مطرح نیست.
از احتمالاتی که نباید از نظر دور داشت این است که بعد از شکل گیری یک نظام دموکراتیک در مصر و مشارکت احزاب و گروه های مختلف در ادارۀ جامعه، تواناییهای جنبش اخوان به آزمون گرفته شود، و آنگاه این جریان برای پاسخگویی به نیازهای تازه و چالشهای جدیدی که در برابرش قرار می گیرد دچار قبض و بسط هایی شود و دست زدن به اصلاحات درونی به مثابه یک ضرورت بر آن تحمیل گردد، چراکه بدون از سرگذراندن یک تحول درونی از دیگر جریانهای رقیب عقب خواهد ماند.
پیش از این، به دلیل زندگی زیر زمینی جریان و بیم از هم پاشیدن شیرازۀ وحدت بخش آن، طرح گرایشهای فکری متضاد به صورت عریان، به صلاح دانسته نمی شد و دوام این وضعیت برای دهه های طولانی سبب گردید که غنای تئوریکی آن نیز سخت آسیب ببینید و از تولید گفتمانی نو که متناسب تحولات چند دهۀ اخیر دنیا باشد، باز بماند.
مذاکرات میان ایران و شش کشور قدرتمند جهان هفته گذشته به وقت اضافی کشیده شد اما به نتیجه ای نرسید.
در پایان دو روز گفتگو، طرفین پذیرفتند که
"اختلافات جدی هنوز وجود دارد" و تنها به توافق رسیدند که ماه آینده در
مسکو دیدار و مذاکره کنند.البته نباید از این وضعیت در تعجب بود چون با توجه به چالشهای جدی سوق الجیشی و تاریخی موجود که سه دهه، یا حتی بیشتر، قدمت دارند، انتظار می رود که نتیجه فوری نرسیدن به تفاهم باشد تا رسیدن.
اما مساله زمان - و اینکه زمان به نفع کدام یک از طرفین است - بر انتظارات ما از این مذاکرات تاثیر خواهد گذاشت.
بسیاری بر این باورند که بازی آخرین مراحل خود را طی می کند و عقربه های ساعت به سمت و سوی درگیری در چند هفته یا ماه آینده در حرکتند.
سانتریفوژهای ایران همچنان در حال چرخش هستند و آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی از کشف نشانه هایی از اورانیوم غنی شده تا بیش از بیست در صد حکایت دارد. تحریمهای جدیدی هم در راه هستند.
بدین ترتیب شاید تصور شود که مذاکرات مسکو نقطه عطفی خواهد بود که حرکت دیپلماتیک را به سمت حرکت نظامی سوق دهد.
اما واقعیت لزوما این گونه نخواهد بود. مذاکرات بغداد نشان داد که یک جریان دیپلماتیک جدی وجود دارد و هر چند هر دو طرف الان موضع حداکثری دارند، زمینه هایی برای تفاهم نهایی وجود دارد؛ یعنی یک برنامه محدود هسته ای در ایران که تحت نظارت شدید بین المللی قرار داشته باشد.
رسیدن به این نقطه وقت خواهد برد، اما چیزی که طرفین الان دارند وقت است.
هر چند ایران به مرحله ای نزدیک می شود که بتواند سلاح هسته ای بسازد، دستگاه های اطلاعاتی غرب به این باور نرسیده اند که ایران چنین تصمیمی را گرفته باشد.
با اینکه جای نگرانی هست، اما هنوز سالها وقت برای رسیدن به راه حل دیپلماتیک وجود دارد.
گزینه نظامی باید به عنوان یک اهرم فشار وجود داشته باشد اما استفاده از زور عواقب منفی خواهد داشت. ممکن است که حمله نظامی علیه ایران برنامه هسته ای آن کشور را عقب بیندازد، اما سبب همان چیزی خواهد شد که غرب از آن نگران است، یعنی ایرانی مسلح به سلاح هسته ای.
از سوی دیگر، اسرائیل همچنان تهدید به حمله نظامی می کند، اما دستگاه سیاسی و امنیتی آن کشور به یک جمع بندی مشترک نرسیده است و خیلی ها در آن کشور با توجه به شرایط منطقه ای خواستار احتیاط هستند.
تحریمها، هزینه برنامه اتمی ایران را افزایش داده و میزان تولید نفت و مشتریان نفتی آن هر دو رو به کاهش هستند، با این حال ایران همچنان نشان داده است که حاضر است این هزینه ها را تحمل کند.
هنوز مشخص نیست که آیا تحریمها آن قدر موثر خواهند بود که ایران به این نتیجه برسد که هزینه های برنامه هسته ای بیشتر از نفع استراتژیک آن خواهد بود یا نه.
این محاسبه سود و زیان، صرفا در مورد برنامه هسته ای ایران نیست، بلکه در باره جایگاه ایران در خاور میانه و رابطه اش با غرب، بخصوص با آمریکا، هم وجود دارد.
ایران خواسته که دامنه گفتگو ها را افزایش دهد تا موارد فوق را هم شامل شود، اما گروه ۱+۵ فعلا این درخواست را نپذیرفته است.
عجیب این که دولت آقای اوباما در سال ۲۰۰۹ خود همین پیشنهاد را به ایران داده بود و از ایران خواسته بود که "مشت گره کرده" خود را باز کند تا گفتگو بر اساس احترام و منافع متقابل پیش برود.
ناآرامیهای پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران سبب شد که دو طرف نتوانند به شیوه معناداری تعامل کنند.
شرایطی که آمریکا سه سال پیش خواستارش بود، الان در حال به وجود آمدن است، اما پرزیدنت اوباما انعطاف سیاسی که سه سال پیش و در آغاز دوره ریاست جمهوری خود داشت را امروز دیگر ندارد.
البته ایران هم به لحاظ سیاسی انعطاف پذیر نیست، اما شرایط با گذر زمان تغییر می کنند.
اگر آقای اوباما در انتخابات آمریکا را برنده شود، می تواند با انعطاف بیشتری به سراغ این موضوع بیاید - هرچند برنده شدن میت رامنی می تواند جریان را به طور کلی به سمت و سوی دیگری ببرد.
در همین حال، انتخابات سال آینده در ایران هم به آیت الله علی خامنه ای اجازه خواهد داد که مشکلات سیاسی به وجود آمده با رییس جمهور فعلی آن کشور، محمود احمدی نژاد، را برطرف کند و کسی را جایگزین او کند که برای غرب توان معامله با او وجود داشته باشد.
بدین ترتیب، بنا به دلایل مختلف و عمدتا سیاسی، مذاکرات امسال موفق نخواهند بود. در سال آینده، ۲۰۱۳، هر دو طرف در شرایط بهتری خواهند بود که برای رسیدن به نتیجه داد و ستد کنند.
گذشت زمان بیشتر به نفع هر دو طرف خواهد بود. مذاکرات فعلی هدف مهمی را دنبال می کنند، ادامه تعامل تا زمانی که حل و فصل صلح آمیز قضیه ممکن شود.
هیچ دلیلی برای شتاب گرفتن به سوی شکست وجود ندارد. این همان چیزی است که در ماجرای عراق اتفاق افتاد.
در ادامه اتهاماتی که درباره دست
داشتن عوامل مرتبط با ایران در توطئههای مربوط به ترور دیپلماتهای خارجی
در کشورهای مختلف مطرح شدهاند، روزنامه واشنگتنپست در گزارشی به نقل از
چند مقام اطلاعاتی آمریکا نوشته است که توطئههایی که تاکنون افشا شدهاند،
الگوی مشابهی داشتهاند و شواهد بیشتری درباره احتمال ارتباط ایران با این
حملهها به دست آمده است.
دو مقام رسمی که خواستهاند نامشان فاش نشود، به
واشنگتنپست گفتهاند که این تحقیقات درباره طرحهای ترور دیپلماتهای
خارجی در هفت کشور مختلف انجام شده است.در جریان این تحقیقات، مدارکی همچون سابقه تماسهای تلفنی، آزمایشهای پزشکی قانونی، هماهنگیهای مربوط به فراهم کردن مقدمات سفر عاملان ترورها و حتی سیمکارتهای تلفن همراه خریداریشده در ایران که چند نفر از عوامل ترورهای برنامهریزیشده از آنها استفاده کردهاند، بررسی شده است.
واشنگتنپست روز دوشنبه، ۲۸ ماه مه، به نقل از یکی از مقامات رسمی که در جریان گزارش نهادهای امنیتی بوده، نوشته است که مدرک روشنی که به طور مستقیم این طرحها را به ایران ربط دهد، به دست نیامده است و مشخص نیست که آیا مقامات رسمی ایران دستور اجرای چنین طرحهایی را به طور مستقیم صادر کردهاند یا این که عوامل اطلاعاتی، یا گروهی غیررسمی و وابسته به ایران با دریافت تایید ضمنی مقامات این کشور چنین حملههایی را طراحی کردهاند.
واشنگتنپست با اشاره به طرح توطئه حمله به کارکنان سفارت آمریکا در جمهوری آذربایجان و خانوادههای آنها در سال گذشته نوشته است که ظاهرا این طرح تنها یکی از چندین طرح مشابه بوده است و برای اقدامات مشابهی در دستکم ۷ کشور در دورهای ۱۳ ماهه برنامهریزی شده بود.
الگوهای مشابه
رسانههای جمهوری آذربایجان در دی ماه سال گذشته از بازداشت دو نفر به اتهام "تروریسم" خبر دادند. گفته شد که این دو نفر به دنبال سوءقصد به سفیر اسرائیل در باکو بودهاند و با نهادهای امنیتی ایران ارتباط داشتهاند.گزارش شده است که قرار بود بخشی از عملیات طرح توطئه حمله به دیپلماتهای آمریکایی و خانوادههای آنها در جمهوری آذربایجان، با انفجار بمب در یک خودرو اجرایی شود که مشابه حملهای است که در روز سیزدهم فوریه (۲۴ بهمن) سال گذشته در دهلی نو انجام شد در جریان آن، یک خودروی متعلق به سفارت اسرائیل هدف قرار گرفت.
همزمان با دهلینو، دیپلماتهای اسرائیلی در تفلیس، پایتخت گرجستان هم هدف بمبگذاری مشابهی قرار گرفتند و یک روز بعد در ۲۵ بهمن ماه گزارش شد که در یک اقدام تروریستی ناموفق سه انفجار در بانکوک، پایتخت تایلند، رخ داده است. گفته شد که این انفجارها با توطئهای برای حمله به دیپلماتهای اسرائیلی در بانکوک در ارتباط بوده است.
اسرائیل ایران را به دست داشتن در این حملهها متهم کرده است، ولی مقامات ایران همواره این اتهامات را رد میکنند.
آمریکا در اکتبر (مهرماه) سال گذشته هم اعلام کرد که طرح ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن را خنثی کرده است. آنها گفتند که دو مرد ایرانی مظنون به طراحی این توطئه، به دنبال اجیر کردن قاچاقچیان مکزیکی مواد مخدر برای ترور سفیر عربستان سعودی بودهاند.
در عین حال واشنگتنپست با اشاره به ترور چهار نفر مرتبط با فعالیتهای هستهای ایران در سه سال گذشته، تصریح کرده است که ایران نیز خود قربانی اقدامات تروریستی بوده است.
مقامات رسمی ایران به نوبه خود عوامل اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا را مسئول این ترورها معرفی کردهاند.
ایران در بهمن سال گذشته با احضار سفیر جمهوری آذربایجان در تهران به آنچه "تردد برخی تروریستهای مرتبط با ترور دانشمندان هستهای به جمهوری آذربایجان و برخورداری از برخی تسهیلات در آن کشور برای عزیمت به تلآویو و همکاری با شبکههای جاسوسی رژیم صهیونیستی (اسرائیل)" خواند، اعتراض کرد.
واشنگتنپست اضافه کرده است که بسیاری از صاحبنظران، این طرحهای ترور را به عنوان بخشی از "جنگ در سایه" بین دو طرف ارزیابی میکنند.
ابراهیم رئیسی، معاون اول قوه قضائیه ایران با
اشاره به روند رسیدگی به پرونده تخلف بانکی گفت بنای قوه قضائیه بر این است
که بدون اغماض به پرونده هر کسی که در این پرونده متهم باشد رسیدگی کند.
آقای رئیسی، روز سه شنبه ۹ خرداد ماه ( ۲۹ مه) تاکید کرد مردم و رسانه ها از نتایج رسیدگی به پرونده تمام متهمان پرونده "بدون درنظر گرفتن منصب و جایگاه آنها" مطلع خواهند شد.
اشاره معاون اول قوه قضائیه، به دادگاه رسیدگی به تخلف بانکی موسوم به سه هزار میلیارد تومانی در سیستم بانکی ایران است که تعدادی از مقام های دولتی جزو متهمان آن محسوب میشوند.
رسیدگی به این پرونده، از سال گذشته در قوه قضاییه ایران در جریان است و در جریان جدیدترین جلسات دادرسی، اتهاماتی علیه برخی همکاران نزدیک رئیس جمهور و از جمله اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر آقای احمدی نژاد مطرح شده است.
در همین حال علی جمشیدی، دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل، در مورد برگزاری دادگاه فساد بانکی و تخلفات بیمه گفت: "در نهایت همگان در برابر قانون یکسان هستند و بایستی به صورت قاطع و قانونی با هر فرد در هر جایگاهی برخورد کرد."
آقای جمشیدی عدم برخورد دستگاه قضایی با "مفسدان" را باعث بدبینی مردم دانسته و گفته که این اقدام به معنای "خرج کردن از آبروی نظام برای افراد" است.
جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس در شرکت بیمه ایران براساس کیفرخواست صادره از سوی دادستان عمومی و انقلاب تهران علیه ۵۴ متهم این پرونده، از هشتم اسفند ماه سال ۱۳۸۹ آغاز شده است.
این پرونده اختلاس از خبرسازترین موارد اختلاف میان مسئولان ارشد حکومتی ایران بوده است.
صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه همزمان با شروع رسیدگی به این پرونده، با بیان اینکه ۵۰ تن از متهمان پرونده اختلاس در بیمه به زودی دادگاهی میشوند، بدون نام بردن از کسی اظهار داشته بود: "پشت این پرونده افراد مهمی حضور دارند."
الیاس نادران از نمایندگان اصولگرای تهران در مجلس در فروردین ماه سال ۱۳۸۹ با متهم کردن مستقیم محمد رضا رحیمی، معاون محمود احمدی نژاد، به فساد مالی گفت که وی "رئیس حلقه خیابان فاطمی" است که در مورد "منابع فاسد و توزیع آنها تصمیم گیری میکرده است".
این نماینده مجلس با ذکر اینکه "تقریبا تمام اعضای این حلقه به جز آقای رحیمی دستگیر شدهاند" افزود: "اینکه کسی را به دلیل مسئولیت اجرایی مستثنی کنند، نه عادلانه است و نه اقدام درستی است."
"حلقه فاطمی" به گروهی از متهمان به فساد اقتصادی اشاره داشت که با پرونده اختلاس در شرکت بیمه ایران مرتبط بودند.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه ایران هم در آذرماه سال ۱۳۸۹ در یک کنفرانس خبری در پاسخ به انتقادات مطرح شده علیه قوه قضاییه در مورد نحوه رسیدگی به اتهامات معاون اول رئیس جمهور، گفت: "اتهام فساد مالی متوجه آقای رحیمی معاون اول رئیس دولت است و وی پس از بررسیهای قضایی و دریافت اظهارات سایر متهمان، به دستگاه قضایی احضار خواهد شد."
یش از آن، احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس هشتم، در یک برنامه زنده تلویزیونی بر متهم بودن معاون رئیس جمهوری در پرونده بیمه تاکید کرده و به انتقاد شدید از مسئولانی پرداخته بود که به گفته وی جلوی رسیدگی به این پرونده را میگیرند.
آقای رئیسی، روز سه شنبه ۹ خرداد ماه ( ۲۹ مه) تاکید کرد مردم و رسانه ها از نتایج رسیدگی به پرونده تمام متهمان پرونده "بدون درنظر گرفتن منصب و جایگاه آنها" مطلع خواهند شد.
اشاره معاون اول قوه قضائیه، به دادگاه رسیدگی به تخلف بانکی موسوم به سه هزار میلیارد تومانی در سیستم بانکی ایران است که تعدادی از مقام های دولتی جزو متهمان آن محسوب میشوند.
رسیدگی به این پرونده، از سال گذشته در قوه قضاییه ایران در جریان است و در جریان جدیدترین جلسات دادرسی، اتهاماتی علیه برخی همکاران نزدیک رئیس جمهور و از جمله اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر آقای احمدی نژاد مطرح شده است.
در همین حال علی جمشیدی، دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل، در مورد برگزاری دادگاه فساد بانکی و تخلفات بیمه گفت: "در نهایت همگان در برابر قانون یکسان هستند و بایستی به صورت قاطع و قانونی با هر فرد در هر جایگاهی برخورد کرد."
آقای جمشیدی عدم برخورد دستگاه قضایی با "مفسدان" را باعث بدبینی مردم دانسته و گفته که این اقدام به معنای "خرج کردن از آبروی نظام برای افراد" است.
جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس در شرکت بیمه ایران براساس کیفرخواست صادره از سوی دادستان عمومی و انقلاب تهران علیه ۵۴ متهم این پرونده، از هشتم اسفند ماه سال ۱۳۸۹ آغاز شده است.
این پرونده اختلاس از خبرسازترین موارد اختلاف میان مسئولان ارشد حکومتی ایران بوده است.
صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه همزمان با شروع رسیدگی به این پرونده، با بیان اینکه ۵۰ تن از متهمان پرونده اختلاس در بیمه به زودی دادگاهی میشوند، بدون نام بردن از کسی اظهار داشته بود: "پشت این پرونده افراد مهمی حضور دارند."
الیاس نادران از نمایندگان اصولگرای تهران در مجلس در فروردین ماه سال ۱۳۸۹ با متهم کردن مستقیم محمد رضا رحیمی، معاون محمود احمدی نژاد، به فساد مالی گفت که وی "رئیس حلقه خیابان فاطمی" است که در مورد "منابع فاسد و توزیع آنها تصمیم گیری میکرده است".
این نماینده مجلس با ذکر اینکه "تقریبا تمام اعضای این حلقه به جز آقای رحیمی دستگیر شدهاند" افزود: "اینکه کسی را به دلیل مسئولیت اجرایی مستثنی کنند، نه عادلانه است و نه اقدام درستی است."
"حلقه فاطمی" به گروهی از متهمان به فساد اقتصادی اشاره داشت که با پرونده اختلاس در شرکت بیمه ایران مرتبط بودند.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه ایران هم در آذرماه سال ۱۳۸۹ در یک کنفرانس خبری در پاسخ به انتقادات مطرح شده علیه قوه قضاییه در مورد نحوه رسیدگی به اتهامات معاون اول رئیس جمهور، گفت: "اتهام فساد مالی متوجه آقای رحیمی معاون اول رئیس دولت است و وی پس از بررسیهای قضایی و دریافت اظهارات سایر متهمان، به دستگاه قضایی احضار خواهد شد."
یش از آن، احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس هشتم، در یک برنامه زنده تلویزیونی بر متهم بودن معاون رئیس جمهوری در پرونده بیمه تاکید کرده و به انتقاد شدید از مسئولانی پرداخته بود که به گفته وی جلوی رسیدگی به این پرونده را میگیرند.
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات ایران گفت: "باید جلوی موازیکار کردنها و به تیپ هم زدنها در کارهای اطلاعاتی گرفته شود."
به گزارش مهر، حیدر مصلحی سه شنبه ۹ خرداد (۲۹ مه) در حاشیه همایش سراسری "امنیت پایدار" در تهران، یکی از اهداف برگزاری این همایش را جلوگیری از موازی کاری دستگاههای اطلاعاتی عنوان کرده است.
وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ در ایران تشکیل شده، اما در کنار آن برخی نهادهای حکومتی دیگر نیز تشکیلات اطلاعاتی خاص خود را دارند که از میان آنها، سازمان اطلاعات سپاه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
نیروهای اطلاعاتی سپاه پاسداران، تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری در چهارچوب "معاونت اطلاعات سپاه" فعالیت می کردند و پس از انتخابات، به دستور آیت الله خامنه ای، در قالب سازمانی تحت عنوان "سازمان اطلاعات سپاه" به ادامه فعالیت پرداختند.
میان وظایف این سازمان اطلاعاتی جدید، به ریاست حسین طائب فرمانده سابق بسیج، و وزارت اطلاعات، تحت مسئولیت حیدر مصلحی، تفکیک روشنی وجود ندارد و به نظر می رسد این عدم تفکیک، در موارد مختلف باعث موازی کاری این دو نیرو و بروز اختلافات شده است.
موازی کاری دستگاه های اطلاعاتی، در ابتدا در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی خبرساز شد. در آن زمان، به علت عدم اعتماد محافظه کاران نزدیک به آیت الله خامنه ای به این وزارتخانه، واحدهای اطلاعاتی سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و قوه قضائیه به انجام وظایف موازی با وزارت اطلاعات پرداختند.
با پایان دوره آقای خاتمی و به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد، این تصور وجود داشت که نیاز حکومت ایران به وجود دستگاه های اطلاعاتی موازی کاهش خواهد یافت.
غلامحسین محسنی اژه ای نخستین وزیر اطلاعات محمود احمدی نژاد، در ابتدای روی کار آمدن خود در سال ۱۳۸۴ تاکید کرد که خواهد کوشید تا موازی کاری در فعالیت های اطلاعاتی را کاهش بدهد.
اما در عمل، پس از مدتی دو باره دستگاه های حکومتی به انجام اقدامات اطلاعاتی موازی پرداختند و حتی رهبر جمهوری اسلامی، دستور تشکیل سازمان اطلاعاتی جدیدی را در سپاه پاسداران ایران صادر کرد.
وزارت اطلاعات ایران، مشخصا بعد از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، دستخوش تغییرات زیادی شده که از جمله آنها می توان به تغییر غلامحسین محسنی اژه ای، وزیر اطلاعات سابق و شش تن از معاونان این وزارتخانه اشاره کرد.
آقای احمدی نژاد در مرداد ۱۳۸۸، در یک نطق تلویزیونی با اشاره به اعتراضات خیابانی معترضان به نتایج انتخابات گفت: "اگر وزارت اطلاعات ماموریتش را درست انجام می داد این آسیب ها را در سطح خیابان نداشتیم."
سه ماه بعد از آن، علیرضا زاکانی عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، "جریاناتی درون وزارت اطلاعات" را متهم کرد که بعد از انتخابات "سرخطهایی برای هدایت آشوبهای بعد از انتخابات میدادند".
خود حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران نیز، در دی ماه ۱۳۸۹ اظهار داشت که بعد از اعتراضات انتخاباتی سال پیش از آن، یک "حفره اطلاعاتی" در جمهوری اسلامی ایجاد شده است.
اختلافات داخلی وزارت اطلاعات، در فروردین سال گذشته بیش از هر زمان دیگر خبر ساز شد و آن، زمانی بود که تصمیم حیدر مصلحی به تغییر یکی از معاونان خود به نام حسین عبداللهی، با مخالفت شدید محمود احمدی نژاد مواجه شد. روزنامه جوان نزدیک به سپاه پاسداران، آقای عبداللهی را از نیروهای نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر محمود احمدی نژاد معرفی می کرد.
به دنبال این اختلاف، آقای احمدی نژاد وزیر اطلاعات خود را برکنار کرد، اما این اقدام، با مخالفت آیت الله خامنه ای مواجه شد و رئیس دولت در واکنشی اعتراضی، به مدت ۱۱ روز از حضور در محل کار خودداری کرد.
در آن زمان، روزنامه جوان، با هشدار در مورد قرار گرفتن وزارت اطلاعات در خدمت "اهداف جناحی و جریان سیاسی خاص"، نسبت به "بهره برداری سیاسی از اسناد و اطلاعات و تلاش برای خصوصی سازی آنان" هشدار داد و از مقاومت "مدیریت و بدنه نهادهای امنیتی" در مقابل این رویکرد خبر داد.
همزمان، عده ای از نمایندگان اصولگرای مجلس گفتند که در حال بررسی ایجاد یک "سازمان اطلاعاتی" به جای وزارت اطلاعات هستند و در صورت لزوم، این پیشنهاد را در قالب طرحی به مجلس ارائه خواهند کرد.
این طرح، در عمل مورد پی گیری قرار نگرفت.
به گزارش مهر، حیدر مصلحی سه شنبه ۹ خرداد (۲۹ مه) در حاشیه همایش سراسری "امنیت پایدار" در تهران، یکی از اهداف برگزاری این همایش را جلوگیری از موازی کاری دستگاههای اطلاعاتی عنوان کرده است.
وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ در ایران تشکیل شده، اما در کنار آن برخی نهادهای حکومتی دیگر نیز تشکیلات اطلاعاتی خاص خود را دارند که از میان آنها، سازمان اطلاعات سپاه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
نیروهای اطلاعاتی سپاه پاسداران، تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری در چهارچوب "معاونت اطلاعات سپاه" فعالیت می کردند و پس از انتخابات، به دستور آیت الله خامنه ای، در قالب سازمانی تحت عنوان "سازمان اطلاعات سپاه" به ادامه فعالیت پرداختند.
میان وظایف این سازمان اطلاعاتی جدید، به ریاست حسین طائب فرمانده سابق بسیج، و وزارت اطلاعات، تحت مسئولیت حیدر مصلحی، تفکیک روشنی وجود ندارد و به نظر می رسد این عدم تفکیک، در موارد مختلف باعث موازی کاری این دو نیرو و بروز اختلافات شده است.
موازی کاری دستگاه های اطلاعاتی، در ابتدا در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی خبرساز شد. در آن زمان، به علت عدم اعتماد محافظه کاران نزدیک به آیت الله خامنه ای به این وزارتخانه، واحدهای اطلاعاتی سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و قوه قضائیه به انجام وظایف موازی با وزارت اطلاعات پرداختند.
با پایان دوره آقای خاتمی و به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد، این تصور وجود داشت که نیاز حکومت ایران به وجود دستگاه های اطلاعاتی موازی کاهش خواهد یافت.
غلامحسین محسنی اژه ای نخستین وزیر اطلاعات محمود احمدی نژاد، در ابتدای روی کار آمدن خود در سال ۱۳۸۴ تاکید کرد که خواهد کوشید تا موازی کاری در فعالیت های اطلاعاتی را کاهش بدهد.
اما در عمل، پس از مدتی دو باره دستگاه های حکومتی به انجام اقدامات اطلاعاتی موازی پرداختند و حتی رهبر جمهوری اسلامی، دستور تشکیل سازمان اطلاعاتی جدیدی را در سپاه پاسداران ایران صادر کرد.
اختلافات داخلی وزارت اطلاعات
بحث موازی کاری میان وزارت اطلاعات و سازمان های دیگر، در شرایطی مورد توجه قرار گرفته که در سال های اخیر، در داخل این وزارتخانه ها هم اختلافات فراوانی وجود داشته است.وزارت اطلاعات ایران، مشخصا بعد از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، دستخوش تغییرات زیادی شده که از جمله آنها می توان به تغییر غلامحسین محسنی اژه ای، وزیر اطلاعات سابق و شش تن از معاونان این وزارتخانه اشاره کرد.
آقای احمدی نژاد در مرداد ۱۳۸۸، در یک نطق تلویزیونی با اشاره به اعتراضات خیابانی معترضان به نتایج انتخابات گفت: "اگر وزارت اطلاعات ماموریتش را درست انجام می داد این آسیب ها را در سطح خیابان نداشتیم."
سه ماه بعد از آن، علیرضا زاکانی عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، "جریاناتی درون وزارت اطلاعات" را متهم کرد که بعد از انتخابات "سرخطهایی برای هدایت آشوبهای بعد از انتخابات میدادند".
خود حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران نیز، در دی ماه ۱۳۸۹ اظهار داشت که بعد از اعتراضات انتخاباتی سال پیش از آن، یک "حفره اطلاعاتی" در جمهوری اسلامی ایجاد شده است.
اختلافات داخلی وزارت اطلاعات، در فروردین سال گذشته بیش از هر زمان دیگر خبر ساز شد و آن، زمانی بود که تصمیم حیدر مصلحی به تغییر یکی از معاونان خود به نام حسین عبداللهی، با مخالفت شدید محمود احمدی نژاد مواجه شد. روزنامه جوان نزدیک به سپاه پاسداران، آقای عبداللهی را از نیروهای نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر محمود احمدی نژاد معرفی می کرد.
به دنبال این اختلاف، آقای احمدی نژاد وزیر اطلاعات خود را برکنار کرد، اما این اقدام، با مخالفت آیت الله خامنه ای مواجه شد و رئیس دولت در واکنشی اعتراضی، به مدت ۱۱ روز از حضور در محل کار خودداری کرد.
در آن زمان، روزنامه جوان، با هشدار در مورد قرار گرفتن وزارت اطلاعات در خدمت "اهداف جناحی و جریان سیاسی خاص"، نسبت به "بهره برداری سیاسی از اسناد و اطلاعات و تلاش برای خصوصی سازی آنان" هشدار داد و از مقاومت "مدیریت و بدنه نهادهای امنیتی" در مقابل این رویکرد خبر داد.
همزمان، عده ای از نمایندگان اصولگرای مجلس گفتند که در حال بررسی ایجاد یک "سازمان اطلاعاتی" به جای وزارت اطلاعات هستند و در صورت لزوم، این پیشنهاد را در قالب طرحی به مجلس ارائه خواهند کرد.
این طرح، در عمل مورد پی گیری قرار نگرفت.
وزارت امور خارجه روسیه گفته ممکن
است که برخی از تحریمهای آمریکا علیه ایران به دلیل ماهیت فرامرزی خود سبب
بروز "عواقب جدی" در روابط میان مسکو و واشنگتن بشود.
آلکساندر لوکاشویچ، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه
به خبرگزاری اینترفاکس گفته است که دولت روسیه انتظار دارد شرکتهای روسی
که تابع قوانین کنترل صادرات آن کشور و همچنین محدودیتهای اعمال شده توسط
شورای امنیت سازمان ملل متحد هستند، قربانی قوانین محدود کننده تجارت
آمریکایی نشوند.آقای لوکاشویچ گفت که انتظار دارد دولت آمریکا از قوانین فرامرزی برای برخورد با شرکتهای روسی استفاده نکند "در غیر این صورت، عواقب جدی برای روابط روسیه و آمریکا بوجود خواهد آمد."
آمریکا در سال ۲۰۱۰ نیز محدودیتهایی را که بر شرکتها و سازمانهای روسی طرف قرارداد با ایران اعمال شده بود، به طور یکجانبه رفع کرد.
سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه گفته است که "فشار بیش از حد بر ایران هیچ فایده ای ندارد و تنها وضعیت برنامه هسته ای آن کشور را به بن بست می کشاند."
او گفت که برای روسیه غیر قابل قبول است که تحریمهای آمریکا به حدی گسترش پیدا کند که شامل اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر کشورها نیز بشود.
کشورهای غربی خواهان توقف غنی سازی اورانیوم توسط ایران هستند و گفته اند در صورتی که ایران بر ادامه غنی سازی اورانیوم پافشاری کند، تحریم های خود را افزایش خواهند داد.
ایران همواره گفته است که برنامه تحقیقات هسته ای اش صلح آمیز است و در جهت تولید برق و تامین نیازهای کشور برای رادیو ایزوتوپهای دارویی انجام می شود.
دولت ایران در حال حاضر مشغول گفتگو با آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین مقامات سیاسی شش کشور قدرتمند جهان، از جمله آمریکا و روسیه، برای رسیدن به تفاهم بر سر آینده برنامه تحقیقات هسته ای خود است.
تازهترین دور مذاکرات هفته گذشته در بغداد انجام شد و دور بعدی این گفتگوها قرار است که ماه آینده میلادی در مسکو برگزار شود.
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع
تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهور پیشین ایران به صورت تلویحی نسبت به فرجام
موفقیت آمیز دور تازه گفت و گوهای اتمی ایران و گروهی از قدرت های جهانی،
ابراز ناامیدی کرده است.
آقای هاشمی رفسنجانی، در گفت و گو با روزنامه
جمهوری اسلامی که روز سه شنبه نهم خرداد (۲۹ می ۲۰۱۲) منتشر شده، گفته است
که بعد از مذاکرات استانبول "با صحبت هایی که ایرانی ها و غربی ها کردند،
خوشبینی کاذبی درست شد."آقای هاشمی رفسنجانی گفته است که "هم ما می خواستیم در داخل کشورمان امیدی داشته باشیم و هم غربی ها به خاطر مشکلات اقتصادی که دارند به آن صحبت ها نیاز داشتند. لذا هر دو تلاش داشتند که بگویند فضا، فضای مثبتی است، اما در بغداد معلوم شد که این طور نیست."
گفته های اکبر هاشمی رفسنجانی به فاصله ۵ روز پس از پایان نشست دو روزه بغداد میان ایران و گروه ۱+۵ شامل بریتانیا، آمریکا، فرانسه، چین، روسیه و آلمان منتشر شده است.
سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد اتمی ایران و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به عنوان نماینده گروه ۱+۵، به مدت دو روز هدایت این گفت و گو ها را در بغداد پایتخت عراق بر عهده داشتند.
این گفت و گو ها پس از مذاکرات استانبول انجام شد که دو طرف نتیجه آن را "مثبت و سازنده" خوانده بودند.
در پی ابراز خوشبینی به نتایج مذاکرات استانبول، نرخ طلا و ارز که روندی افزایشی در ایران پیدا کرده بود، اندکی کاهش یافت. اما این وضعیت پس از مذاکرات بغداد ادامه پیدا نکرد.
آقای هاشمی رفسنجانی گفته است که از مذاکرات بغداد "هنوز اطلاعات دقیقی نداریم و ارزیابی کار آسانی نیست، اما آنچه فعلا معلوم است این که آنها با حربه تحریم پیش می آیند و می گویند ما توانستیم با تحرم ایران را به نرمش در مذاکرات بکشانیم البته ایران هم نشان داده که با این تحریم ها و تهدیدها از میدان به در نمی رود."
ایران و گروه ۱+۵ توافق کرده اند که گفت و گو های خود را در حدود سه هفته آینده در مسکو پایتخت روسیه از سر بگیرند. دو طرف توصیف دقیقی از شرایط حاکم بر مذاکرات ارائه نکرده اند و از وجود اختلافات جدی خبر داده اند.
قدرت های طرف مذاکره ایران، بسته پیشنهادی ایران را که در بغداد ارائه شده بود، رد کرده اند و آمریکا از آماده بودن برنامه حمله به ایران خبر داده است.
ایران بلافاصله بعد از مذاکرات اعلام کرد که حاضر به توقف غنی سازی اورانیوم نیست.
آقای هاشمی رفسنجانی با مرور توسعه برنامه اتمی ایران در دوره ریاست جمهوری خود گفته است که "اگر روابط معمولی با دنیا داشتیم و بیخودی هم ما و هم آنها هی بهانه گیری نمیکردیم، برای استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی مشکلی نمی داشتیم."
قدرت های جهانی در حدود ده سال است که بر سر برنامه های اتمی ایران با حکومت این کشور اختلاف نظر دارند.
ایران استفاده از فناوری صلح آمیز اتمی را حق خود می داند، اما کشورهای غربی می گویند که به نیات ایران در توسعه برنامه اتمی این کشور شک دارند.
همایش سالانه سازمان بین المللی کار، وضع کارگران ایران را مورد بررسی قرار می دهد
امسال پنج سندیکای فرانسوی ، ث.ژ.ت/ ث.اف.د.ت / اف.اس.یو/ یو.ان.اس.آ/ و /سولیدر/ با انتشار فراخوان مشترکی
از مردم خواسته اند که روز شش ماه ژوئن به آنها پیوسته و در میدان ملل شهر
ژنو در حمایت از کارگران ایران دست به تظاهرات ایستاده بزنند
صبح امروز جلسه مقدماتی همایش سالانه سازمان بین المللی کار در
ژنو آغاز بکار کرد و پس از برنامه ریزی های معمول در روز های آینده این
همایش بطور رسمی فعالیت هایش را شروع خواهد کرد.امسال پنج سندیکای فرانسوی ، ث.ژ.ت/ ث.اف.د.ت / اف.اس.یو/ یو.ان.اس.آ/ و /سولیدر/ با انتشار فراخوان مشترکی خطاب به تشکل های کارگری شرکت کننده در همایش امسال، خواهان آزادی کارگران زندانی در ایران، اجازه برپائی سندیکا های مستقل کارگری و حضور نمایندگان واقعی کارگران در همایش سازمان بین المللی کار شدند.
این سندیکا ها در عین حال از مردم خواسته اند که روز شش ماه ژوئن به آنها پیوسته و در میدان ملل شهر ژنو در حمایت از کارگران ایران دست به تظاهرات ایستاده بزنند.
علیرضا نوائی عضو اتحاد بین المللی حمایت از کارگران ایران درباره همایش امسال گفتگوئی انجام داده است که شما را به شنیدن آن دعوت می کنیم.
علیرضا نوائی در این گفتگو ضمن توضیحاتی درباره دستور کار امسال همایش سازمان بین المللی کار، تاکید می کند که هیات نمایندگی جمهوری اسلامی باید به انتقاداتی پاسخ دهد که از سال 2010 توسط این سازمان مطرح شده و امسال ایران متعهد است که نسبت به آنان پاسخگو باشد.
درباره وضعیت کارگران زندانی در ایران نوائی به معرفی آنها می پردازد و از جمله از رضا شهابی عضو سندیکای شرکت واحد نام می برد که "آنقدر حالش وخیم است که از زندان به بیمارستان منتقل شده است"
در میان کارگران زندانی دیگر ، علیرضا نوائی از علی نجاتی عضو سندیکای کارگران هفت تپه نام میبرد که بعلت بیماری هم اکنون در مرخصی استعلاجی بسر می برد.
بهنام ابراهیم زاده ، علی افغان،مهدی شاندیز ، شاهرخ زمانی ( که در تبریز زندانی بود و از دو روز پیش به جای نامعلومی منتقل شده است) و محمد جراحی و دو فعال کارگری بنام زندی و هشیار که در مراسم اول ماه مه در سنندج دستگیر شده اند، در زمره کارگرانی هستند که بدلیل فعالیت های کارگری در ایران دستگیر و زندانی هستند.
علیرضا نوائی به این لیست از زندانیان کارگری، فریبرز رئیس دانا را هم اضافه می کند که بعنوان فعال کارگری عضو کانون مدافعان حقوق کارگر و عضو کمیته دفاع از رضا شهابی هم هست و اینک در زندان بسر می برد.
وزیر اطلاعات خواستار آن شد که ماموران امنیتی "به تیپ هم نزنند"
علی مزروعی می گوید اینک ما سه تا دستگاه اطلاعاتی داریم که
بصورت سازمانی کار می کنند که به نوعی رقابت و همزنی این کار را انجام می
دهند که این باعث گلایه وزیر اطلاعات شده است."
با توجه به این که در سال های اخیر بنظر می رسد که با یک پارچه شدن مجموعه حاکمیت، و بویژه هماهنگی نظری میان مولفه های مختلف قدرت، بر سر امنیتی کردن تقریباً همه امور کشور، قاعدتاً می بایست نظام امنیتی کشور متمرکز و یک پارچه شده باشد، اظهارات وزیر اطلاعات و شکوه از موازی کاری، حیرت انگیز جلوه می کند.
علی مزروعی نماینده مجلس ششم درباره این موازی کاری ها در نظام امنیتی کشور یاد آوری می کند که در دوران اصلاحات و پس از قتل های زنجیره ای دولت اقدام به اخراج گروههائی از نیرو های امنیتی کرد، که آنها خود در جای دیگری جمع شدند و یک نهاد موازی ایجاد کردند.
مزروعی توضیح می دهد که آن بخش از سپاه که کار اطلاعاتی میکرد، پس از حوادث انتخابات تبدیل به "سازمان اطلاعات سپاه" شد و کاملاً سازماندهی شده کار امنیتی انجام میدهد. در نیروی انتظامی هم بخش حفاظت اطلاعات این کار انجام می دهد و می شود گفت که اینک ما سه تا دستگاه داریم که بصورت سازمانی کار می کنند که متاسفانه به نوعی رقابت و همزنی این کار را انجام می دهند که این باعث گلایه وزیر اطلاعات شده است.
یک بازی اینترنتی قتل شاهین نجفی را ترغیب میکند
مؤسسه هنر ناب اسلامی به تازگی بازی «شلیک به مرتد» را روی
اینترنت منتشر کرده و آن را واکنشی به اهانت شاهین نجفی به امام دهم معرفی
نموده است. در این بازی مؤمنان میتوانند با شلیک به شاهین نجفی، "برای
کشتن او تمرین کنند".
خبرگزاری فارس به نقل از سایت مؤسسه هنر ناب اسلامی مینویسد:
"در واکنش به توهین خوانندۀ مرتد به ساحت امام هادی، بازی آنلاین «شلیک به
مرتد» تولید و به صورت رایگان در فضای مجازی قرار گرفت".این خبرگزاری با اشاره به "اثبات ارتداد این خواننده بر اساس حکم مراجع تقلید"، میافزاید که بازی «شلیک به مرتد» در مدت کمتر از ده روز توسط "مؤسسه هنر ناب اسلامی" تولید و توزیع شده است.
مؤسسه هنر ناب اسلامی در معرفی خود مینویسد: این مؤسسه "مجموعه ای است خصوصی از جوانان متعهد و متخصصی که در موضوعات معارف اهل بیت، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، در قالب رسانه های دیجیتال به نشر و ترویج فرهنگ و هنر اسلامی کمر خدمت بسته اند"...
خبرگزاری فارس مسلمانان را تشویق میکند که به کمک این بازی، برای قتل شاهین نجفی تمرین کنند.
متن خبرگزاری که از سایت مؤسسه هنر ناب اسلامی نقل شده، چنین است: "در این بازی فلش، تمام محبین اهل بیت علیهم السلام که بر اساس دغدغه و غیرت دینی، پس از اطلاع از تولید اثر موسیقیایی شیطانی شاهین نجفی و اهانت وی به امام علی النقی در متن و تصویر تبلیغ آن، میتوانند با شلیک به این نمایندۀ شیطان، برای کشتن او تمرین کنند".
در ادامه، خبرگزاری فارس "هدف اصلی" این بازی را "نمایش انزجار عمومی شیعیان از چنین رفتارهای حرمت شکنانه و اعلام آمادگی همه جانبه برای اجرای حکم قتل برای این مرتد ملعون" توصیف میکند.
این منبع خبری به صراحت شاهین نجفی را تهدید میکند و مینویسد: "بدیهی است شاهین نجفی و هر عنصر خودفروخته دیگری که به پیامبر اسلام و اهل بیت ارجمندش توهین کند، باید هر لحظه در انتظار به درک واصل شدن خویش توسط مسلمانان" باشد.
در پایان، در توصیف بازی «شلیک به مرتد» آمده است که "بنگاه بی.بی.سی، به عنوان فضای بازی در نظر گرفته شده" و برخی شخصیتها و عوامل آن عبارتند از "بالاترین، فیسبوک، شبکۀ من و تو، صدای آمریکا، گوگل پلاس و توییتر...
شاهین نجفی پس از اجرای ترانۀ "آی نقی" از سوی برخی روحانیون ایرانی مرتد اعلام شد.
ازدیاد تنش در روابط میان ایالات متحده و پاکستان
رئیس کل سازمان استخبارات پاکستان، آی اس آی، سفری را که به
ایالات متحده داشت به عقب انداخت. طی این سفر قرار بود، او با رئیس سازمان
استخباراتی ایالات متحده، سی آی ای، ملاقات کند.
این خبر را ارتش پاکستان، بصورت بسیار خلاصه، طی یک پیامک تلفونی به مطبوعات فرستاده و گفته است که، جنرال ظهیرالدین، به دلیل مسئولیت های عاجل در داخل پاکستان، نمیتواند این سفر را انجام بدهد و در عین زمان، یکی از سخنگویان ارتش پاکستان تاکید کرده است که بجز از این موضوع، هیچ مشکل دیگری وجود ندارد. جنرال ظهیرالدین، طی ماه جاری، توسط داوید پیتراووس، رئیس سازمان سی آی ای، به این ملاقات دعوت شده بود.
روابط میان دو کشور، از مدتی به اینسو خراب شده است. نقطۀ آغاز خرابی این روابط را اکثر ناظران، قتل بن لادن توسط نیروهای امریکایی، در داخل خاک پاکستان میدانند. در ماه می سال گذشته، نیروهای خاص امریکایی، بن لادن را، بدون آگاهی دادن به پاکستانی ها، به قتل رساندند. و حکومت پاکستان، هرگز این عمل ایالات متحده را قبول نکرد. قضای پاکستان هم، متعاقب این مسایل، یکی از جاسوسان سی آی ای را، که در پاکستان دستگیر شده است، به سی و سه سال زندان محکوم کرد. محکوم شدن این شخص، به جرم همکاری با نیروهای امریکایی، در حملۀ ابوت آباد، البته با واکنش منفی ایالات متحده روبرو شد.
از شش ماه به اینسو، همچنان، پاکستان به لاری ها (کامیون) های اکمالاتی نیروهای ناتو هم، اجازۀ عبور از خاکش را نمیدهد. این تصمیم متعاقب یک حملۀ دیگر نیروهای امریکایی گرفته شد، که طی آن، بیست و چهار تن از سربازان مرزی پاکستانی، توسط نیروهای امریکایی کشته شدند.
تغیر نظر امریکاییان، در مورد پاکستان، و نقش این کشور در ناامنی های افغانستان، موضوع گفتگوی ماست، با نصیر احمد فرهمند، استاد فلسفه در دانشگاه تعلیم و تربیۀ کابل. آقای فرهمند، میگوید که خرابی روابط میان این دو کشور از حملۀ امریکا به ابیت آباد، برای کشتن بن لادن آغاز شد. این حمله، همچنان، ماهیت دوگانۀ پاکستان را افشا کرد. طی این حمله مشخص شد که پاکستان در عین زمانیکه ادعای همکاری با ائتلاف ضد تروریستی را دارد، به بن لادن در داخل خاک خود پناه داده بود. این موضوع میتواند در آینده منجر به تجدید نظر عمومی امریکاییان، در مورد مسایل مربوط به این منطقۀ جهان شود.
فرانسه لغو تحریم های ایران را مستلزم امتیازات مهمی از سوی تهران می داند
وزیر امورخارجۀ فرانسه ضمن یادآوری این که موضع فرانسه "قاطعیت"
و حتا "قاطعیت بسیار" در قبال ایران است، می گوید لغو تحریم ها مطرح نیست و
چنین امری مستلزم دادن امتیازاتی مهم و در خور توجه از سوی ایران است.
چیزی که در حال حاضر رخ نداده است.
"لوران فبیوس"، وزیر امورخارجۀ جدید فرانسه، در مصاحبه ای اختصاصی
با روزنامۀ لوموند که امروز منتشر شد گفت مذاکرات هسته ای میان جمهوری
اسلامی ایران و گروه (١+٥) که اخیراً در بغداد صورت گرفت به پیشرف بنیادینی
منجر نشد اما این مذاکرات شاهد یکپارچگی رویکرد کلیه کشورهای این گروه از
جمله روسیه در مذاکره با تهران بود.
وزیر امورخارجۀ فرانسه در دنبالۀ سخنان خود گفت سیاست فرانسه در ارتباط با پروندۀ هسته ای ایران بر دو محور استوار است. نخست حفظ تحریم ها چرا که فرانسه نمی خواهد ایران به سلاح هسته ای دست یابد و دوم حفظ مجاری گفتگو و مذاکره برای متقاعد کردن تهران به حرکت.
لوران فبیوس در پاسخ به خبرنگار لوموند که می پرسد بدین ترتیب لغو تحریم ها مطرح نیست می گوید لغو تحریم ها مطرح نیست و چنین امری مستلزم دادن امتیازاتی مهم و در خور توجه از سوی ایران است. چیزی که در حال حاضر رخ نداده است.
وزیر امورخارجۀ فرانسه در پاسخ به این پرسش که آیا در صورت شکست مذاکرات هم فرانسه توسل به گزینۀ نظامی را منتفی میداند گفت در حال حاضر چنین چشم اندازی وجود ندارد و تمامی تلاش فرانسه و متحدانش برای اجتناب از توسل به این گزینه است.
پرسش دیگر لوموند در ارتباط با سیاست فرانسه در قبال جمهوری اسلامی ایران، وجوه تمایز سیاست دولت کنونی در مقایسه با دولت نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری پیشین، است.
لوران فبیوس در پاسخ به این پرسش می گوید فرانسوا هولاند، رئیس جمهوری جدید، موضع فرانسه در قبال پروندۀ هسته ای ایران را یادآوری کرده است و آن "قاطعیت" و حتا "قاطعیت بسیار" است اما "مسابقۀ قاطعیت" هم در کار نیست.
وزیر امورخارجۀ جدید فرانسه افزود در مورد پروندۀ هسته ای ایران چون دیگر مسائل مهم دیگر در شرایط دشوار حاکم بر عرصۀ بین المللی فرانسه از طریق شخص رئیس جمهوری به گونه ای بارز تعهد ات و جایگاه خود را حفظ کرده است.
اتهام تازه: وبلاگنویسی غیرقانونی
پلیس فتا،
اعلام کرده که در غرب استان تهران چند وبلاگ نویس که در فضای مجازی به
مقامات کشوری توهین کرده بودند را شناسایی کرده و پس از دستگیری روانه
زندان شدهاند.
سرهنگ تراب نوراللهی، اظهار داشت: «در راستای ایجاد امنیت و کاهش تخلفات و جرائم در فضای مجازی، کارشناسان پلیس فتا
حین رصد و کنترل سایتها، متوجه شدند وبلاگ نویسانی در شبکههای اجتماعی
اقدام به اهانت به مقامات و مسئولان کشوری می کنند. در اقدامات اولیه پلیس
فتا غرب استان تهران مشخص شد وبلاگهایی در زمینه انتشار مطالب، تصاویر و
هتاکی به مقامات کشوری فعالیت دارند، بلافاصله کارشناسان پلیس فتا با
اقدامات فنی و تخصصی به عمل آمده محل فعالیت این افراد را مورد شناسایی
قرار داده و با هماهنگی مقام قضائی دو نفر از متصدیان مربوطه دستگیرو جهت
تحقیقات بیشتر به پلیس فتای استان منتقل شدند.»
پلیس فتا گفته که هر دو نفر به «بزه انتسابی» اعتراف کردهاند.
رییس پلیس فتا غرب استان تهران اعلام کرد: «هرگونه اهانت به مقامات رسمی و مسئولان ، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه نهادها و سازمانها و نیز تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج از کشور جرم تلقی شده و پلیس فتا با عاملان آن برخورد قانونی خواهد داشت.»
نام این دو بازداشت شده به خاطر وبلاگ نویسی اعلام نشده است.
لازم به یادآوری است که وبلاگنویسی طبق قانون نیازی به مجوز گرفتن ندارد.
پلیس فتا یا پلیس سایبر در ایران زیرمجموعه نیروهای انتظامی است که مخفف پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات است و حوزه فعالیت آن فضای مجازی است.
پلیس فتا گفته که هر دو نفر به «بزه انتسابی» اعتراف کردهاند.
رییس پلیس فتا غرب استان تهران اعلام کرد: «هرگونه اهانت به مقامات رسمی و مسئولان ، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه نهادها و سازمانها و نیز تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج از کشور جرم تلقی شده و پلیس فتا با عاملان آن برخورد قانونی خواهد داشت.»
نام این دو بازداشت شده به خاطر وبلاگ نویسی اعلام نشده است.
لازم به یادآوری است که وبلاگنویسی طبق قانون نیازی به مجوز گرفتن ندارد.
پلیس فتا یا پلیس سایبر در ایران زیرمجموعه نیروهای انتظامی است که مخفف پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات است و حوزه فعالیت آن فضای مجازی است.
قاضی هفتتیرکش کهریزک، قاچاقچی عتیقه و موادمخدر هم از آب درآمد
علی اکبر
حیدری فرد، یار نزدیک سعید مرتضوی و از قاضیان معلق کهریزک که چندی قبل در
یک هفتتیرکشی آشکار در یک پمپ بنزین حاشیه اصفهان به سوژه رسانهها تبدیل
گشت؛ متهم به قاچاق عتیقه و مواد مخدر هم شده است.
چندی قبل
رسانهها نوشتند که علی اکبر حیدری فرد، دادیار زمان دادستانی سعید
مرتضوی، مشاور مرتضوی در ستاد قاچاق ارز و کالا، و قاضی سابق کهریزک در یک
پمپ بنزین حاشیه اصفهان و در جدال با شهروندان بر سر نوبت، دست به سلاح
میشود و پس از شلیک گلوله سوار خودروی خارجی خود از صحنه میگریزد.
متعاقب این اقدام ابتدا پلیس سعی در «مالهکشی ماجرا» دارد و پس از فشار رسانههای خودی، وی را به زندان فرامیخوانند.
در حال حاضر هم آقای حیدریفرد در بازداشت است، اما خبری که امروز بازتاب منتشر کرده حکایت فساد دیگری از این چهرهی ولایی دارد: قاچاق عتیقه و مواد مخدر.
«بازتاب امروز» در این خصوص نوشته است: «بر اساس اطلاعات جمعآوری شده توسط خبرنگار بازتاب درباره این فرد، وی که ابتدا به دلیل استفاده از اسلحه در اصفهان بازداشت شده بود، اکنون علاوه بر پرونده کهریزک دارای چندین اتهام است و درصورت مجرم شمرده شدن توسط دادگاه، میتواند موجب حبس طویل المدت برای وی شود. ظاهرا این اتهامات که از کشف مواد مخدر در خودرو وی پس از دستگیری آغاز شده، به کشف عتیقهجات در تفتیش منزل و کشف مقادیر زیادی سکه طلا منجر و زمینه ساز متهم شدن وی به بسیاری تخلفات قضایی شده است.»
بازتاب افزوده است: «در پی کشف این موارد، بسیاری از اطرافیان حیدریفرد هم احضار یا بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفتهاند.»
گفتنی است علی اکبر حیدری فرد، از قضات تاثیر گذار حوادث سال ۸۸ بود که بسیاری از شهروندان را به حبس محکوم کرد و در ماجرای کهریزک نیز نفر دوم پس از مرتضوی بود.
متعاقب این اقدام ابتدا پلیس سعی در «مالهکشی ماجرا» دارد و پس از فشار رسانههای خودی، وی را به زندان فرامیخوانند.
در حال حاضر هم آقای حیدریفرد در بازداشت است، اما خبری که امروز بازتاب منتشر کرده حکایت فساد دیگری از این چهرهی ولایی دارد: قاچاق عتیقه و مواد مخدر.
«بازتاب امروز» در این خصوص نوشته است: «بر اساس اطلاعات جمعآوری شده توسط خبرنگار بازتاب درباره این فرد، وی که ابتدا به دلیل استفاده از اسلحه در اصفهان بازداشت شده بود، اکنون علاوه بر پرونده کهریزک دارای چندین اتهام است و درصورت مجرم شمرده شدن توسط دادگاه، میتواند موجب حبس طویل المدت برای وی شود. ظاهرا این اتهامات که از کشف مواد مخدر در خودرو وی پس از دستگیری آغاز شده، به کشف عتیقهجات در تفتیش منزل و کشف مقادیر زیادی سکه طلا منجر و زمینه ساز متهم شدن وی به بسیاری تخلفات قضایی شده است.»
بازتاب افزوده است: «در پی کشف این موارد، بسیاری از اطرافیان حیدریفرد هم احضار یا بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفتهاند.»
گفتنی است علی اکبر حیدری فرد، از قضات تاثیر گذار حوادث سال ۸۸ بود که بسیاری از شهروندان را به حبس محکوم کرد و در ماجرای کهریزک نیز نفر دوم پس از مرتضوی بود.
ایران مدعی ساخت آنتی ویروس «شعله» شد
ایران
میگوید که ابزاری را توسعه داده است که میتواند در مقابل بدافزار «شعله»
قد علم کند. ویروسی که حالا کشورهای زیادی از جمله ایران درگیر آثار تخریبی
گسترده آن هستند.
شرکتهای امنیتی گفتهاند که «فلیم» یا «شعله»، یکی از پیچیدهترین تهدیدهایی است که تاکنون مشاهده کردهاند.
مرکز «مهار» گفته که برنامه پاک کننده کامپیوتر و سیستمها را از این ویروس نوشته و حالا آماده عرضه آن به مراکزی است که با این خطر مواجهند.
این ویروس، به گفته شرکت «کسپرسکی» که یکی از بزرگترین تامین کنندگان برنامههای امنیتی بر روی اینترنت است، تعداد زیادی از کامپیوترها در اسرائیل، ایران، سوریه و چند کشور دیگر منطقه هم به این بدافزار آلوده شده اند.
پیشاز این، برنامهای مانند استاکسنت توانسته بود به بخشی از پروژه هستهای ایران خسارت وارد کند، اما آن برنامه تنها به تخریب میپرداخت. این در حالی است که «فلِیم»، کامپیوترهای میزبان را در واقع به عنوان جاسوس استخدام میکند. آن هم جاسوسانی که میتوانند با کنترل از راه دور، و استفاده از تکنولوژی «بلوتوث»، به تلفنهای همراه اطراف سیستم هم نفوذ کنند.
این ویروس، زمانی کشف شد که هیاتی از «کسپرسکی» مشغول بررسی کامپیوترهایی بودند که احتمال میرفت به ویروس «وایپر» دچار شده باشند. ویروسی که گفته میشود یکی از تخریبگران سیستمهای امنیتی سایبری وزارت نفت در ایران است.
ماهر، یا مرکز مدیریت امداد و هماهنگی عملیات رخدادهای رایانهای، زیر مجموعه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات جمهوری اسلامی ایران است.
مرکز «مهار» گفته که برنامه پاک کننده کامپیوتر و سیستمها را از این ویروس نوشته و حالا آماده عرضه آن به مراکزی است که با این خطر مواجهند.
این ویروس، به گفته شرکت «کسپرسکی» که یکی از بزرگترین تامین کنندگان برنامههای امنیتی بر روی اینترنت است، تعداد زیادی از کامپیوترها در اسرائیل، ایران، سوریه و چند کشور دیگر منطقه هم به این بدافزار آلوده شده اند.
پیشاز این، برنامهای مانند استاکسنت توانسته بود به بخشی از پروژه هستهای ایران خسارت وارد کند، اما آن برنامه تنها به تخریب میپرداخت. این در حالی است که «فلِیم»، کامپیوترهای میزبان را در واقع به عنوان جاسوس استخدام میکند. آن هم جاسوسانی که میتوانند با کنترل از راه دور، و استفاده از تکنولوژی «بلوتوث»، به تلفنهای همراه اطراف سیستم هم نفوذ کنند.
این ویروس، زمانی کشف شد که هیاتی از «کسپرسکی» مشغول بررسی کامپیوترهایی بودند که احتمال میرفت به ویروس «وایپر» دچار شده باشند. ویروسی که گفته میشود یکی از تخریبگران سیستمهای امنیتی سایبری وزارت نفت در ایران است.
ماهر، یا مرکز مدیریت امداد و هماهنگی عملیات رخدادهای رایانهای، زیر مجموعه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات جمهوری اسلامی ایران است.
در این زمینه، در خودنویس بخوانید:
ورود پلیس فتا به ماجرای سایت جنجالی «صیغه»
جنجالها بر سر سایت «صیغه» همچنان ادامه دارد و در تازهترین خبر، پلیس «فتا» با ورود به این پرونده، رسیدگی به آن را آغاز کرد.
در اوایل
هفتهی جاری برخی کاربران فضای مجازی، سایتی را به یکدیگر معرفی میکردند
که در این وبسایت، برخی از بانوان با ارائه شماره تلفنهای خود و نوع
«خدمات جنسیشان» اقدام به جذب مشتری میکردند.
نام این بانوان با عنوان کاربر شماره.. مشخص شده بود و برای مثال در یک مورد کاربر شماره «۵» نوشته بود: «عقد یک ساعته (ارضاء جنسی) بدون هر نوع دخول، سن: ۲۵ سال مهریه ساعتی ۱۰۰ هزارتومن»
این سایت با عنوان «مرکز رسمی ازدواج موقت صیغه تهران» فعالیت میکرد و پس از آنکه بهطور گسترده به آن توجه شد، ابتدا مدیر این سایت در گفتگو با قانون با دفاع از عملکرد خود گفت که از «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» مجوز دارد.
رسانههای داخل حکومت نیز با واکنش نشان دادن به این سایت، به انتقاد از آن پرداختند. برای مثال بازتاب در مطلبی با عنوان «کلاه شرعی برای فحشاء: اینها آبروی اسلام را میبرند» نوشت: «اخیرا برخی اشخاص به صورت آنلاین، تدارک یک شیوه تازه از فحشاء را دیدهاند که هرچند به آن لباس شرعی پوشاندهاند، اما این رفتارشان کاملا مصداق کلاه شرعی دارد تا ضمن مشروع خواندن رفتارشان دقیقا به تبلیغ فحشا بپردازند.»
در تازهترین خبر نیز ایسنا نوشت که کارآگاهان پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات رسیدگی به پرونده گردانندگان سایت «صیغه» را آغاز کردند.
به گزارش ایسنا؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم صبح امروز در شکواییهای نسبت به عملکرد گردانندگان سایت تحت عنوان «صیغه» اعلام شکایت کرد و در نامهای نوشت که به این سایت مجوز نداده است.
در همین زمینه بازتاب هم نوشت: «این وبلاگ توسط فردی به نام (ت) راهاندازی شده و بایت معرفی و اعلام شماره هر فردی از لیست بانوان در حالت انتظار به میزان ۵۰ هزار تومان هزینه دلالی دریافت میکرده است.»
نام این بانوان با عنوان کاربر شماره.. مشخص شده بود و برای مثال در یک مورد کاربر شماره «۵» نوشته بود: «عقد یک ساعته (ارضاء جنسی) بدون هر نوع دخول، سن: ۲۵ سال مهریه ساعتی ۱۰۰ هزارتومن»
این سایت با عنوان «مرکز رسمی ازدواج موقت صیغه تهران» فعالیت میکرد و پس از آنکه بهطور گسترده به آن توجه شد، ابتدا مدیر این سایت در گفتگو با قانون با دفاع از عملکرد خود گفت که از «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» مجوز دارد.
رسانههای داخل حکومت نیز با واکنش نشان دادن به این سایت، به انتقاد از آن پرداختند. برای مثال بازتاب در مطلبی با عنوان «کلاه شرعی برای فحشاء: اینها آبروی اسلام را میبرند» نوشت: «اخیرا برخی اشخاص به صورت آنلاین، تدارک یک شیوه تازه از فحشاء را دیدهاند که هرچند به آن لباس شرعی پوشاندهاند، اما این رفتارشان کاملا مصداق کلاه شرعی دارد تا ضمن مشروع خواندن رفتارشان دقیقا به تبلیغ فحشا بپردازند.»
در تازهترین خبر نیز ایسنا نوشت که کارآگاهان پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات رسیدگی به پرونده گردانندگان سایت «صیغه» را آغاز کردند.
به گزارش ایسنا؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم صبح امروز در شکواییهای نسبت به عملکرد گردانندگان سایت تحت عنوان «صیغه» اعلام شکایت کرد و در نامهای نوشت که به این سایت مجوز نداده است.
در همین زمینه بازتاب هم نوشت: «این وبلاگ توسط فردی به نام (ت) راهاندازی شده و بایت معرفی و اعلام شماره هر فردی از لیست بانوان در حالت انتظار به میزان ۵۰ هزار تومان هزینه دلالی دریافت میکرده است.»
گفتنی است در حال حاضر این سایت مسدود گشته است.
جـــرس: وزارت
خارجه روسیه میگوید، تحریمهای فزایندهای که ایالات متحده علیه ایران
وضع میکند در صورتی که شرکتهای روسی را نیز دچار دردسر کند، ممکن است بر
روابط روسیه با آمریکا "تأثیرات منفی جدی" بگذارد.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، الکساندر لوکاشویچ، سخنگوی وزارت خارجه روسیه روز سهشنبه گفت: "به باور ما عاملان اقتصادی کشور ما که همواره از مقررات صادرات و واردات روسیه پیروی کرده و از محدویتهای تصویبشده توسط شورای امنیت نیز تخطی نکردهاند نباید دوباره هدف قوانین تحریمی آمریکا علیه ایران قرار بگیرند."
وی افزود: "در غیر اینصورت این امر تأثیر منفی جدی بر مناسبات روسیه و آمریکا خواهد داشت."
سخنگوی وزارت خارجه روسیه در ادامه اظهار داشت که "پیش از این هم به طور مکرر و در همه سطوح گفتهایم که فشار بیش از اندازه بر ایران اثربخش نیست و تنها وضعیت پیرامون برنامه هستهای ایران را به بنبست میکشاند، و تحریمها را نمیشود به شرکتها و افراد کشورهای ثالث هم تعمیم داد."
الکساندر لوکاشویچ گفت: "اینکه شرکتهای خارجی که با ایران معامله انجام میدهند را شامل قوانین ایالات متحده کرده و دسترسی آنها را به سیستم مالی آمریکا قطع کنند و حتی نگذارند که این شرکتها برای پرداختهایشان از دلار استفاده کنند، مخالف قوانین جاری بینالمللی است."
وی در ادامه افزود مشمول کردن شرکتهای دیگر کشورها در مسئله بین آمریکا و ایران را "ایجاد جو ارعاب" توصیف کرد.
در یک سال گذشته سیستمهای مالی بینالمللی تحت فشار آمریکا محدودیتهای زیادی برای معاملات تجاری با ایران ایجاد کردهاند و بسیاری از شرکتهای غربی نیز خود را از پروژههای صنعتی و نفت و گاز ایران کنار کشیدهاند.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، الکساندر لوکاشویچ، سخنگوی وزارت خارجه روسیه روز سهشنبه گفت: "به باور ما عاملان اقتصادی کشور ما که همواره از مقررات صادرات و واردات روسیه پیروی کرده و از محدویتهای تصویبشده توسط شورای امنیت نیز تخطی نکردهاند نباید دوباره هدف قوانین تحریمی آمریکا علیه ایران قرار بگیرند."
وی افزود: "در غیر اینصورت این امر تأثیر منفی جدی بر مناسبات روسیه و آمریکا خواهد داشت."
سخنگوی وزارت خارجه روسیه در ادامه اظهار داشت که "پیش از این هم به طور مکرر و در همه سطوح گفتهایم که فشار بیش از اندازه بر ایران اثربخش نیست و تنها وضعیت پیرامون برنامه هستهای ایران را به بنبست میکشاند، و تحریمها را نمیشود به شرکتها و افراد کشورهای ثالث هم تعمیم داد."
الکساندر لوکاشویچ گفت: "اینکه شرکتهای خارجی که با ایران معامله انجام میدهند را شامل قوانین ایالات متحده کرده و دسترسی آنها را به سیستم مالی آمریکا قطع کنند و حتی نگذارند که این شرکتها برای پرداختهایشان از دلار استفاده کنند، مخالف قوانین جاری بینالمللی است."
وی در ادامه افزود مشمول کردن شرکتهای دیگر کشورها در مسئله بین آمریکا و ایران را "ایجاد جو ارعاب" توصیف کرد.
در یک سال گذشته سیستمهای مالی بینالمللی تحت فشار آمریکا محدودیتهای زیادی برای معاملات تجاری با ایران ایجاد کردهاند و بسیاری از شرکتهای غربی نیز خود را از پروژههای صنعتی و نفت و گاز ایران کنار کشیدهاند.
جـــرس:
در پی وعده مساعد عربستان به تامین کمبود نفت مشتریان بین المللی در صورت تحریم جمهوری اسلامی، منابع خبری گزارش داده اند که مقامات جمهوری اسلامی از افزایش تولید و صادرات نفت عربستان نگران هستند.
به گزارش شانا، عربستان با افزایش تولید نفت خود، زمینه تحریم نفتی ایران را فراهم کرده مسوولان ایرانی نگران آن هستند که با جبران کاهش تولید نفت ایران توسط عربستان، کشورهای غربی بدون مواجهه با بحران اقتصادی و افزایش شدید قیمت نفت بتوانند نفت ایران را تحریم و تهران را تحت فشار شدید قرار دهند.
درآخرین موضعگیری در این خصوص، نماینده ایران در هیات عامل اوپک به شدت از سیاست عربستان سعودی انتقاد کرد.
به گزارش شانا، محمد علی خطیبی، نماینده ایران در هیات عامل اوپک بدون آنکه مستقیما به نگرانی تهران از تحریم نفت اشاره کند، گفت: افزایش بی رویه تولید برخی از كشورهای اوپك به ویژه افزایش تولید نفت خام عربستان سبب بی ثباتی در بازار و احتمالا كاهش جدی قیمت های نفت خواهد شد كه این موضوع بر خلاف اهداف اوپک است.
طی هفته های اخیر، لیبی و عراق نیز، همچون عربستان، وعده داده بودند که در صورت تشدید تحریم نفتی ایران، قادر به کمبود احتمالی برای صدور خواهند بود.
در پی وعده مساعد عربستان به تامین کمبود نفت مشتریان بین المللی در صورت تحریم جمهوری اسلامی، منابع خبری گزارش داده اند که مقامات جمهوری اسلامی از افزایش تولید و صادرات نفت عربستان نگران هستند.
به گزارش شانا، عربستان با افزایش تولید نفت خود، زمینه تحریم نفتی ایران را فراهم کرده مسوولان ایرانی نگران آن هستند که با جبران کاهش تولید نفت ایران توسط عربستان، کشورهای غربی بدون مواجهه با بحران اقتصادی و افزایش شدید قیمت نفت بتوانند نفت ایران را تحریم و تهران را تحت فشار شدید قرار دهند.
درآخرین موضعگیری در این خصوص، نماینده ایران در هیات عامل اوپک به شدت از سیاست عربستان سعودی انتقاد کرد.
به گزارش شانا، محمد علی خطیبی، نماینده ایران در هیات عامل اوپک بدون آنکه مستقیما به نگرانی تهران از تحریم نفت اشاره کند، گفت: افزایش بی رویه تولید برخی از كشورهای اوپك به ویژه افزایش تولید نفت خام عربستان سبب بی ثباتی در بازار و احتمالا كاهش جدی قیمت های نفت خواهد شد كه این موضوع بر خلاف اهداف اوپک است.
طی هفته های اخیر، لیبی و عراق نیز، همچون عربستان، وعده داده بودند که در صورت تشدید تحریم نفتی ایران، قادر به کمبود احتمالی برای صدور خواهند بود.
جـــرس:
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است شوک پولی اتفاق افتاده در بهمن ۹۰ بعید است تا ۳ سال آینده دامن اقتصاد کشور را بگیرد.
فرمانده اسبق سپاه همچنین تاکید کرد تغییرات سیاسی اروپا نشان میدهد که افکار جدید شبه سوسیالیستی درحال حاکم شدن در جهان است.
به گزارش فارس، محسن رضایی در کنفرانس فرصتها و راهکارهای سرمایهگذاری در ایران ۹۱ که صبح سه شنبه در مرکز همایشهای بینالمللی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، با بیان اینکه سرمایه به دو عنصر ریسک و بازدهی ارتباط دارد، گفت: در محیط درحال گذر توسعه سلامت این دو عنصر مورد نیاز است.
وی با بیان اینکه اقتصاد جهان با چند مشکل مواجه است، افزود: بحران مالی جهانی که طی مدت کوتاهی گمان میشد به کنترل درمیآید، ادامه پیدا کرده و تغییرات سیاسی اروپا نشان میدهد که افکار جدید شبه سوسیالیستی درحال حاکم شدن در جهان است.
رضایی افزود: مسئله وال استریت نیز هر چند حرکت جدیدی است اما به دلیل شعارهای عمیق آن سالهای آینده ادامه پیدا خواهد کرد.
وی نابسامانی مالی و پولی منطقه یورو و همچنین ظهور دولتهای جدید در منطقه خاورمیانه و نحوه بازیگری و ویژگیهای دولتها را مهم دانست.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به وضعیت کنونی ایران گفت: براساس سند چشم انداز و برنامه پنجم توسعه و همچنین اجرای هدفمندی یارانهها در بعد مصرف به سمت تولید، چرخش داشتهایم.
وی افزود: در این بین ظرفیت تحریمهای اعمال شده علیه کشورمان در نقطه مرزی خود است و احتمال بازگشت غرب از این تحریمها وجود دارد.
وی در ادامه گفت: شوک پولی اتفاق افتاده در بهمنماه ۹۰ بسیار بعید است تا سه سال آینده دوباره رخ داد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه به دو سناریوی اقتصادی کشور اشاره کرد و اظهار داشت: براساس این سناریو اقتصاد چند سال آینده با همین وضع ادامه پیدا خواهد کرد و بر طبق سناریوی دوم با استقرار دولت جدید اقتصاد شاهد تحول ساختاری و شتاب سریعی خواهند شد.
وی با اشاره به سهم ۱,۱ درصدی ایران در تولید جهانی گفت: براساس سند چشم انداز و شعارهای سال اگر وضع اقتصاد متحول نشود جایگاه ایران تغییر نمیکند. ولی اگر تحولات اقتصادی به وجود بیاید جهش چند پلهای خواهیم داشت.
وی ادامه داد: براساس سناریوی اول تا پایان امسال و نیمه سال آینده به جهت حجم نقدینگی رها شده تورم ۲۵ درصد را خواهیم داشت، همچنین در دریافت تجهیزات فنی و تامین پول مشکل خواهیم داشت. اما در سناریوی دوم تورم و بیکاری تک رقمی میشود و منابع بنگاهها افزایش پیدا میکند که سناریوی دوم ظرف ده سال خود را نشان خواهد داد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است شوک پولی اتفاق افتاده در بهمن ۹۰ بعید است تا ۳ سال آینده دامن اقتصاد کشور را بگیرد.
فرمانده اسبق سپاه همچنین تاکید کرد تغییرات سیاسی اروپا نشان میدهد که افکار جدید شبه سوسیالیستی درحال حاکم شدن در جهان است.
به گزارش فارس، محسن رضایی در کنفرانس فرصتها و راهکارهای سرمایهگذاری در ایران ۹۱ که صبح سه شنبه در مرکز همایشهای بینالمللی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، با بیان اینکه سرمایه به دو عنصر ریسک و بازدهی ارتباط دارد، گفت: در محیط درحال گذر توسعه سلامت این دو عنصر مورد نیاز است.
وی با بیان اینکه اقتصاد جهان با چند مشکل مواجه است، افزود: بحران مالی جهانی که طی مدت کوتاهی گمان میشد به کنترل درمیآید، ادامه پیدا کرده و تغییرات سیاسی اروپا نشان میدهد که افکار جدید شبه سوسیالیستی درحال حاکم شدن در جهان است.
رضایی افزود: مسئله وال استریت نیز هر چند حرکت جدیدی است اما به دلیل شعارهای عمیق آن سالهای آینده ادامه پیدا خواهد کرد.
وی نابسامانی مالی و پولی منطقه یورو و همچنین ظهور دولتهای جدید در منطقه خاورمیانه و نحوه بازیگری و ویژگیهای دولتها را مهم دانست.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به وضعیت کنونی ایران گفت: براساس سند چشم انداز و برنامه پنجم توسعه و همچنین اجرای هدفمندی یارانهها در بعد مصرف به سمت تولید، چرخش داشتهایم.
وی افزود: در این بین ظرفیت تحریمهای اعمال شده علیه کشورمان در نقطه مرزی خود است و احتمال بازگشت غرب از این تحریمها وجود دارد.
وی در ادامه گفت: شوک پولی اتفاق افتاده در بهمنماه ۹۰ بسیار بعید است تا سه سال آینده دوباره رخ داد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه به دو سناریوی اقتصادی کشور اشاره کرد و اظهار داشت: براساس این سناریو اقتصاد چند سال آینده با همین وضع ادامه پیدا خواهد کرد و بر طبق سناریوی دوم با استقرار دولت جدید اقتصاد شاهد تحول ساختاری و شتاب سریعی خواهند شد.
وی با اشاره به سهم ۱,۱ درصدی ایران در تولید جهانی گفت: براساس سند چشم انداز و شعارهای سال اگر وضع اقتصاد متحول نشود جایگاه ایران تغییر نمیکند. ولی اگر تحولات اقتصادی به وجود بیاید جهش چند پلهای خواهیم داشت.
وی ادامه داد: براساس سناریوی اول تا پایان امسال و نیمه سال آینده به جهت حجم نقدینگی رها شده تورم ۲۵ درصد را خواهیم داشت، همچنین در دریافت تجهیزات فنی و تامین پول مشکل خواهیم داشت. اما در سناریوی دوم تورم و بیکاری تک رقمی میشود و منابع بنگاهها افزایش پیدا میکند که سناریوی دوم ظرف ده سال خود را نشان خواهد داد.
اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در مصر/ تاکید نامزد اخوانالمسلمین بر حقوق اقلیتها و آزادی حجاب
کلمه – گروه بین الملل: اعلام نتایج دور نخست انتخابات ریاست جمهوری در مصر اعتراض گسترده مردم را به همراه داشته است. معترضان خشمگین ستاد مرکزی انتخاباتی احمد شفیق، یکی از نامزدهای راه یافته به دور دوم، را در شهر قاهره به آتش کشیدند. همچنین هزاران معترض با تجمع در میدان تحریر نتایج اعلام شده را نادرست خوانده و کمیته برگزاری انتخابات را به تقلب در شمارش آرا متهم کردند.شبکه تلویزیونی الجزیره شمار معترضان در میدان تحریر را نزدیک به ۲ هزار تن اعلام کرد. در همین حال خبرهای رسیده حاکی از بروز درگیریهای پراکنده میان هواداران جناحهای مختلف سیاسی در قاهره و شهرهایی نظیر پورت سعید، اسکندریه و اسماعیلیه بودهاند. احمد شفیق پس از احراز حضورش در دور دوم انتخابات به مردم مصر وعده آغاز دورانی نوین در این کشور را داد.
این در حالی است که، نامزد وابسته به اخوان المسلمین مصر به تازگی با تشریح مواضع خود در خصوص مسائل مختلف اعلام کرد به زنان اجازه خواهیم داد حجاب یا پوششی را که مناسب می دانند، انتخاب کنند. به گزارش تلویزیون مصر، محمد مرسی در یک کنفرانس مطبوعاتی به تشریح مواضع خود درباره مسائل داخلی و خارجی پرداخت.
مرسی سخنان خود را با تمجید از جوانان و نقش آنها در کشور آغاز کرد و گفت در صورت پیروزی از جوانان در نهاد ریاست جمهوری استفاده خواهد کرد. او همچنین اعلام کرد تعهد می دهم حزب گرایی را ریاست جمهوری دور کنم و برای جدا کردن نهاد ریاست جمهوری از دولت تلاش خواهم کرد. مرسی همچنین وعده داد در صورت پیروزی در دور دوم انتخابات از حزب آزادی و عدالت (شاخه سیاسی اخوان المسلمین) استعفا خواهد کرد.
نامزد دور دوم ریاست جمهوری مصر اعلام کرد برای تشکیل دولت ملی دموکراتیک تلاش خواهم کرد . مرسی همچنین در ادامه تلاش برای جذب آرای جوانان مصری گفت: جوانان حق برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز و اعتصابات صلح آمیز را دارند. او به حقوق اقلیت قبطی ها(مسیحیان) نیز اشاره کرد و اظهار داشت: قبطی ها از تمام حقوق خود برخوردار هستند و آنها شرکای ما در کشور به شمار می روند. مرسی همچنین به زنان اشاره کرد و گفت : حقوق زنان را در تمام زمینه ها حفظ خواهند کرد.
چالش برانگیزترین بخش سخنان مرسی مربوط به مسئله حجاب بود که او اظهار داشت زنان را آزاد می گذاریم تا هر پوششی را که مناسب می دانند، انتخاب کنند. مرسی همچنین گفت: به حل مشکلات بخش گردشگری برای رونق مجدد آن نیاز داریم. او با بیان اینکه، همه مردم مصر در چشم و قلبم جا دارند و آنها در انتخاب رئیس جمهور مشارکت خواهند کرد، اظهار داشت به تمام حرفهایی که گفتم، پایبند خواهم بود.
روز دوشنبه کمیته برگزارکننده انتخابات در مصر به طور رسمی نتایج دور نخست انتخابات ریاست جمهوری این کشور را اعلام کرد که بر اساس آن محمد مرسی، نامزد اخوان المسلمین، با کسب ۵/۸ میلیون رأی در جایگاه نخست و احمد شفیق، فرماندهی پیشین نیروی هوایی ارتش و نیز آخرین نخستوزیر دولت برکنار شدهی حسنی مبارک، با ۵/۵ میلیون رأی در جایگاه دوم قرار گرفت. میزان مشارکت مردم در انتخابات ۴۶ درصد برآورد شده است.
کمیته برگزاری انتخابات در واکنش به اعتراضات روی داده اتهام تلقب در شمارش آرا را که از سوی پنج نامزد شکستخورده مطرح شده، بیاساس خواند. نامزدهای معترض این کمیته را به نقض مقررات انتخابات، تحت تأثیر قراردادن رأیدهندگان و خرید گسترده رأی متهم میکنند.
حمدین صباحی، یکی از نامزدهای انتخابات که بر اساس نتایج اعلام شده، ۴/۸ میلیون رأی را به خود اختصاص داده و در مکان سوم جای گرفته، با اشاره به مقررات انتخابات، نامزدی احمد شفیق را غیرقانونی دانسته و گفته است که وی بایستی از نامزدی در انتخابات منع میشد. این امر که آیا احمد شفیق اجازه شرکت در دور دوم انتخابات خواهد داشت یا خیر، چند روز پیش از رأیگیری دور دوم بررسی خواهد شد. محافل حقوقی مصر گفتهاند که دادگاه قانون اساسی این کشور در روز ۱۱ خرداد در مورد درستی ماده قانونی که به موجب آن سران دولت حسنی مبارک از شرکت در انتخابات منع شدهاند، تصمیم خواهد گرفت.
کمیته برگزاری انتخابات با استناد به این ماده قانونی پیشتر از حضور احمد شفیق در انتخابات جلوگیری کرده بود اما وی در اواخر ماه آوریل به این قانون مصوب اعتراض کرد و این اعتراض پذیرفته شد. بسیاری از مردم مصر احمد شفیق را نماینده دولت حسنی مبارک میدانند و او را متهم میکنند که روابط نزدیکی با شورای نظامی حاکم بر این کشور دارد. دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مصر در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
داغ ننگ دروغ بر پیشانی بشار اسد و نظامیان سوریه
اکنون بیش از یک سال است که مخالفان بشار اسد در شهر های مختلف سوریه کشته می شوند. جنگی که در سوریه در جریان است بیشتر به قصابی شبیه است تا نبردی مسلحانه. رسانه های و خبرگزاری های رسمی سوریه یک سال و نیم است که با حربه دروغ، کشتار مردم بیگناه را به تروریست ها نسبت می دهند و مدام بحث وجود گروهی از القاعده در این کشور را مطرح کرده و کشتار مردم را به آنها نسبت می دهند
اگر چه همه تحلیلگران به این موضوع که سوریه کشوری با تنوع قومی و مذهبی بالا است واقفند اما اینکه نیرو های امنیتی، شبه نظامیان دولتی و ارتش بزرگ و مجهز سوریه که در تمام این سال ها آخرین سلاح های ساخت روسیه را در اختیار دارند، نتوانند جلوی گروهی تروریست را بگیرند عجیب است. اینجاست که داغ ننگ دروغ بر پیشانی بشار اسد و نظامیان سوریه آشکار می گردد.
در چند روز گذشته صد ها نفر در شهر حوله در استان حمص سوریه به طرز فجیعی کشته شده اند. در میان این کشته شدگان حدود ۵۰ کودک وجود داشته اند. نظامیان وابسته به اسد و ماموران حکومتی در ناحیه حوله به خانه های مردم وارد شده و تمامی اعضای خانواده ها را کشتند و همچنان این جنایت را به مخالفان و گروه های نظامی و تروریست های مسلح نسبت می دهند.
البته ناگفته نماند که یکی از مشکلات رسانه های بین المللی در سوریه ممنوعیت حضور خبرنگاران است که باعث می شود گاهی رسانه ها اشتباه کنند و یا بعضی از مخالفان واقعیت را به گونه ای دیگر نشان بدهند. سال گذشته گروهی از مردم سوریه در اطراف سفارت سوریه در شهر قاهره اجتماع کردند این افراد تصاویری را در دست داشتند که کودکی را نشان میداد که گلویش را با چاقو بریده بودند. این تصاویر که با شعار «این جنایت توست بشار» در دست این افراد بود در حقیقت متعلق به یک جنایت خیابانی در کشور اوکراین بود. این اشتباه سهوی یا عمدی این گروه از مخالفان دستاویزی به رسانه های داخلی سوریه و رسانه های ایرانی داد تا مخالفان بشار اسد را دروغ گو معرفی کنند.
در مورد کشتار اخیر مردم حوله نیز ظاهرا بی بی سی جهانی به طور تصادفی تصویر کشته شدگان عراقی در سال ۲۰۰۳ میلادی توسط ارتش آمریکا را استفاده کرده و آن را برای به تصویر کشیدن قتل عام کودکان سوری استفاده کرده بود. اشتباهی که روزنامه انگلیسی تلگراف بلافاصله به آن اشاره کرد. اما همین موضوع برای رسانه های دروغ پرداز وابسته به دولت در ایران از جمله خبرگزاری فارس دستاویزی شد تا کشتار حوله را انکار کند.
پیش از این هم برخی اشتباهات رسانه ها که ناشی از فضای سانسور در سوریه بود، دستاویزی برای دروغ پردازان شده بود که اصل جنایت را انکار کنند یا به حاشیه برانند. اتفاقی که در جریان اعتراضات سال ۸۸ در ایران نیز رخ داد؛ از سویی واقعیت های خیابان در رسانه های رسمی سانسور می شد و از سویی پیدا شدن چند اشتباه سهوی یا عمدی در انبوه تولیدات شهروند- خبرنگاران، بهانه ای برای انکار یا به حاشیه بردن اصل سرکوب و واقعیت ها می شد.
اما در مورد کشتار حوله چندین شاهد عینی که گفته اند برای نجات از مرگ پنهان شدند یا خود را به مردن زدند با بی بی سی مصاحبه کرده اند. این افراد گفته اند که ارتش و شبه نظامیان شبیحه آن فجایع را انجام دادند. به گفته این ناظران این منطقه روستایی ابتدا هدف آتش تانک و توپخانه قرار گرفت و بعد افراد مسلح به داخل خانه ها رفتند و بسیاری از ساکنان را کشتند.
بازرسان سازمان ملل تایید کرده اند که به بسیاری از کشته شدگان از فاصله نزدیک شلیک شده و یا سر آنها بوسیله چاقو بریده شده است. ناظران سازمان ملل که از روستای تلدو، محل کشتار، بازدید کردند گفتند شواهدی از آتش توپخانه نیروهای دولتی یافته اند.
جیم میور خبرنگار بی بی سی می گوید بازماندگانی که با بی بی سی صحبت کردند و همچنین فرمانده محلی ارتش آزاد سوریه، گفتند که مسئولان کشتار حوله، اعضای گروه شبیحه از روستاهای علوی نشین در آن اطراف بودند. خانم رشا عبدالرزاق از بازماندگان حادثه به بی بی سی گفته است: ما در خانه بودیم، آنها، اعضای شبیحه و ماموران امنیتی با کلاشنیکف و مسلسل وارد شدند. آنها ما را به اتاقی بردند و پدرم را با شانه تفنگ زدند و مستقیما به چانه اش شلیک کردند. او گفت از ۲۰ عضو خانواده و دوستانی که در آن زمان در خانه بودند فقط چهار نفر جان به در بردند.
یک ساکن دیگر که نخواست نامش فاش شود، گفت در زیر شیروانی پنهان شد اما مردان مسلح باقی اعضای خانواده را بیرون بردند و به آنها شلیک کردند. این مرد گفت: من در را باز کردم و اجساد را دیدم، نمی توانستم فرزندانم را از برادرانم تشخیص دهم. قابل توصیف نبود. من سه فرزند دارم. هر سه را از دست دادم. شاهدان دیگر توصیف کردند که چطور از بازگشت نیروهای حکومتی به ناحیه وحشت دارند. رسانه بی بی سی اعلام کرده که قادر به تایید این اظهارات نیست، اما تاکید کرده است که روایت این افراد با یکدیگر و همچنین با گزارش های فعالانی که بلافاصله پس از حادثه در محل حضور داشتند همخوانی دارد.
دروغ ممنوع/ کشتار حوله، کار کسی نبود جز مأموران بشار اسد
کلمه – گروه بین الملل: دروغگویی یکی ابزارهای متداول دیکتاتورها است. حسنی مبارک رئیس جمهور اسبق مصر همواره در مقابل اعتراضات بین المللی نسبت به بسته بودن فضای سیاسی مصر و برخورد با احزاب آزاد، خطر نفوذ اسلام گرایان را مطرح می کرد. او سال ها اخوان المسلمین را در جامعه جهانی به تندروی متهم کرد، حال آنکه واقعیت جز این بود.اکنون بیش از یک سال است که مخالفان بشار اسد در شهر های مختلف سوریه کشته می شوند. جنگی که در سوریه در جریان است بیشتر به قصابی شبیه است تا نبردی مسلحانه. رسانه های و خبرگزاری های رسمی سوریه یک سال و نیم است که با حربه دروغ، کشتار مردم بیگناه را به تروریست ها نسبت می دهند و مدام بحث وجود گروهی از القاعده در این کشور را مطرح کرده و کشتار مردم را به آنها نسبت می دهند
اگر چه همه تحلیلگران به این موضوع که سوریه کشوری با تنوع قومی و مذهبی بالا است واقفند اما اینکه نیرو های امنیتی، شبه نظامیان دولتی و ارتش بزرگ و مجهز سوریه که در تمام این سال ها آخرین سلاح های ساخت روسیه را در اختیار دارند، نتوانند جلوی گروهی تروریست را بگیرند عجیب است. اینجاست که داغ ننگ دروغ بر پیشانی بشار اسد و نظامیان سوریه آشکار می گردد.
در چند روز گذشته صد ها نفر در شهر حوله در استان حمص سوریه به طرز فجیعی کشته شده اند. در میان این کشته شدگان حدود ۵۰ کودک وجود داشته اند. نظامیان وابسته به اسد و ماموران حکومتی در ناحیه حوله به خانه های مردم وارد شده و تمامی اعضای خانواده ها را کشتند و همچنان این جنایت را به مخالفان و گروه های نظامی و تروریست های مسلح نسبت می دهند.
البته ناگفته نماند که یکی از مشکلات رسانه های بین المللی در سوریه ممنوعیت حضور خبرنگاران است که باعث می شود گاهی رسانه ها اشتباه کنند و یا بعضی از مخالفان واقعیت را به گونه ای دیگر نشان بدهند. سال گذشته گروهی از مردم سوریه در اطراف سفارت سوریه در شهر قاهره اجتماع کردند این افراد تصاویری را در دست داشتند که کودکی را نشان میداد که گلویش را با چاقو بریده بودند. این تصاویر که با شعار «این جنایت توست بشار» در دست این افراد بود در حقیقت متعلق به یک جنایت خیابانی در کشور اوکراین بود. این اشتباه سهوی یا عمدی این گروه از مخالفان دستاویزی به رسانه های داخلی سوریه و رسانه های ایرانی داد تا مخالفان بشار اسد را دروغ گو معرفی کنند.
در مورد کشتار اخیر مردم حوله نیز ظاهرا بی بی سی جهانی به طور تصادفی تصویر کشته شدگان عراقی در سال ۲۰۰۳ میلادی توسط ارتش آمریکا را استفاده کرده و آن را برای به تصویر کشیدن قتل عام کودکان سوری استفاده کرده بود. اشتباهی که روزنامه انگلیسی تلگراف بلافاصله به آن اشاره کرد. اما همین موضوع برای رسانه های دروغ پرداز وابسته به دولت در ایران از جمله خبرگزاری فارس دستاویزی شد تا کشتار حوله را انکار کند.
پیش از این هم برخی اشتباهات رسانه ها که ناشی از فضای سانسور در سوریه بود، دستاویزی برای دروغ پردازان شده بود که اصل جنایت را انکار کنند یا به حاشیه برانند. اتفاقی که در جریان اعتراضات سال ۸۸ در ایران نیز رخ داد؛ از سویی واقعیت های خیابان در رسانه های رسمی سانسور می شد و از سویی پیدا شدن چند اشتباه سهوی یا عمدی در انبوه تولیدات شهروند- خبرنگاران، بهانه ای برای انکار یا به حاشیه بردن اصل سرکوب و واقعیت ها می شد.
اما در مورد کشتار حوله چندین شاهد عینی که گفته اند برای نجات از مرگ پنهان شدند یا خود را به مردن زدند با بی بی سی مصاحبه کرده اند. این افراد گفته اند که ارتش و شبه نظامیان شبیحه آن فجایع را انجام دادند. به گفته این ناظران این منطقه روستایی ابتدا هدف آتش تانک و توپخانه قرار گرفت و بعد افراد مسلح به داخل خانه ها رفتند و بسیاری از ساکنان را کشتند.
بازرسان سازمان ملل تایید کرده اند که به بسیاری از کشته شدگان از فاصله نزدیک شلیک شده و یا سر آنها بوسیله چاقو بریده شده است. ناظران سازمان ملل که از روستای تلدو، محل کشتار، بازدید کردند گفتند شواهدی از آتش توپخانه نیروهای دولتی یافته اند.
جیم میور خبرنگار بی بی سی می گوید بازماندگانی که با بی بی سی صحبت کردند و همچنین فرمانده محلی ارتش آزاد سوریه، گفتند که مسئولان کشتار حوله، اعضای گروه شبیحه از روستاهای علوی نشین در آن اطراف بودند. خانم رشا عبدالرزاق از بازماندگان حادثه به بی بی سی گفته است: ما در خانه بودیم، آنها، اعضای شبیحه و ماموران امنیتی با کلاشنیکف و مسلسل وارد شدند. آنها ما را به اتاقی بردند و پدرم را با شانه تفنگ زدند و مستقیما به چانه اش شلیک کردند. او گفت از ۲۰ عضو خانواده و دوستانی که در آن زمان در خانه بودند فقط چهار نفر جان به در بردند.
یک ساکن دیگر که نخواست نامش فاش شود، گفت در زیر شیروانی پنهان شد اما مردان مسلح باقی اعضای خانواده را بیرون بردند و به آنها شلیک کردند. این مرد گفت: من در را باز کردم و اجساد را دیدم، نمی توانستم فرزندانم را از برادرانم تشخیص دهم. قابل توصیف نبود. من سه فرزند دارم. هر سه را از دست دادم. شاهدان دیگر توصیف کردند که چطور از بازگشت نیروهای حکومتی به ناحیه وحشت دارند. رسانه بی بی سی اعلام کرده که قادر به تایید این اظهارات نیست، اما تاکید کرده است که روایت این افراد با یکدیگر و همچنین با گزارش های فعالانی که بلافاصله پس از حادثه در محل حضور داشتند همخوانی دارد.
آمار رسمی مبتلایان به ایدز و HIV مثبت: ۲۳ هزار نفر/ آمار واقعی تا ۱۰۰ هزار نفر بیشتر
وزارت بهداشت آخرین آمار رسمی مبتلایان به ایدز و افراد اچآیوی مثبت در ایران را اعلام کرد. بر اساس اعلام اداره کنترل ایدز مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، تا دی ماه سال گذشته ۲۳ هزار و ۹۰۲ نفر مبتلا به ایدز و اچآیوی مثبت در ایران شناسایی شده اند که ۹۱ درصد آنها مرد و ۹ درصد زن بوده اند.این در حالی است که مینو محرز، رئیس مرکز تحقیقات ایدز دانشگاه علوم و پزشکی تهران، میگوید غیر از ۲۳ هزار بیمار شناخته شده مبتلا به ایدز، حدود هشتاد تا صد هزار بیمار ناشناخته در ایران وجود دارد.
این مسئولان دانشگاهی، ادعای خود را به فرمولهای سازمان بهداشت جهانی و موارد شناسایی شده و رشد این بیماری مستند کرده است. او با ادعای اینکه ۹۹ درصد از این بیماران جدید از طریق رابطه جنسی به این بیماری مبتلا شدهاند، هشدار می دهد که اگر مسئولان اطلاع رسانی و برنامه ریزی کافی در این باره نداشته باشند، آینده نگران کنندهای خواهیم داشت.
بنا به اعلام وزارت بهداشت، تزریق مواد مخدر با استفاده از سرنگ مشترک، رابطه جنسی، دریافت خون و فرآوردههای خونی آلوده و انتقال از مادر به فرزند از مهم ترین راه های ابتلا به این بیماری در ایران است.
پیش تر گفته می شد که زندان ها مهمترین بستر گسترش بیماری ایدز هستند، اما به تازگی دولت و کارشناسان اتفاق نظر دارند که انتقال ایدز از طریق روابط جنسی اهمیت بیشتر پیدا کرده است.
تب کریمه کنگو به تهران رسید/ مسئولان انکار میکنند
تب کریمه کنگو در حالی در استانهای شرقی شیوع پیدا کرده که خبرها حاکی از رسیدن این بیماری به تهران و حال وخیم دو شهروند به دلیل ابتلا به آن است. در این میان دستگاههای مسئول همچون وزارت بهداشت و صدا و سیما همچنان در زمینه اطلاع رسانی و راههای پیشگیری از این بیماری واگیردار کمکاری میکنند.به گزارش مهر، چندی قبل بیماری جدید که از طریق دام های آلوده از مرزهای شرقی وارد کشور شده بود به علت ناآشنایی افراد و کم کاری در اطلاع رسانی صحیح وزارت بهداشت و صدا و سیما در استان سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی فراگیر و به معضل بهداشتی جدید برای کشور تبدیل شد.
این بیماری که در دور جدید ورودش اخیر ۹ نفر را در خراسان رضوی مبتلا و جان دو نفر را نیز گرفته است طی روزهای اخیر به پایتخت رسیده است به طوریکه اکنون حال دو شهروند وخیم گزارش شده است.
با این همه البته مسئولان وزارت بهداشت و صداو سیما از کنترل این بیماری خبر می دهند و رسیدن آن به پایتخت را انکار می کنند.
یک کارشناس بهداشت با اعلام اینکه راههای پیشگیری از این بیماری آسان است، گفت: دامداران می توانند با سمپاشی از انتقال این بیماری که توسط حشراتی مانند کنه به وجود می آید جلوگیری کنند. ضمن اینکه مصرف کنندگان نیز می توانند با استفاده از دستکش در زمان تماس با گوشت و نگهداری آن ظرف مدت ۴۸ ساعت در فریزر از ابتلا به این بیماری جلوگیری کنند.
علائم بیماری
دوره کمون بیماری به طور متوسط چهار روز و حداکثر دوازده روز میباشد. معمولاً تا روز چهارم علائم غیر خونریزی مانند تب، سردرد، احساس سرما، خستگی درد عضلانی، پرخونی صورت، پرخونی ملتحمه و چشم، استفراغ و دردهای بالای معده میباشد.
علائم خونریزی از روز چهارم شروع میشود که به صورت پتشی در مخاط دهان و پوست، خونریزی از لثهها، بینی، معده، روده ورحم و زیر پوست ناحیه ساق پا و دستها ظاهر میشود. مرگ بیمار ناشی از شوک، کم خونی خونریزی شدید ریوی، عفونت منتشر و اختلال انعقادی داخل عروقی پیش روندهاست.
گزارشی از آخرین وضعیت مصطفی تاجزاده
سحام نیوز: درست از روز اجرای حکم سید مصطفی تاجزاده که
نه ماه را در انفرادی وسوئیت های چند نفره دو الف گذرانده بود، یعنی بیست و
چهارم مرداد ماه۱۳۸۹ تا امروز وی را به صورت ایزوله و قرنطینه و انفرادی
نوبه ای در اوین نگهداری می کنند.
به گزارش نوروز، وی چند ماهی را در یک اتاق در بخش حفاظت اطلاعات اوینکه مدت کوتاهی از آن را با محمد نوری زاد هم اتاق بود، گذراند و مدتی رانیز با یک زندانی دیگر که هفت بار اقدام به خودکشی کرده بود و پس از آنوی و همراهش را به بند زنان سابق و متادون اسبق منتقل کردند و با آزادی زندانی هم بند او در شب عید فطر، تاجزاده هم چنان در انفرادی بود تا این که زندانی دیگری را کنار او آوردند که متهم به ارتباط با منافقین بود اما به دلیل شکستن حکمش در دادگاه تجدیدنظر خوشبختانه او را نیز پس از آن که بیش از یک ماه اعتصاب غذا کرده بود، در پنجم بهمن ماه سال گذشته آزاد کردند و سومین دوره انفرادی عضو شورای امنیت ملی کشور در دوره اصلاحات، در زمان اجرای حکم شش سال حبسش آغاز شد.
در این مدت وی به طور نامتناوب ممنوع الملاقات بوده است. پس از دستگیری همسرش و با اعتصاب غذای او بعد از پنجاه و سه روز امکان ملاقات حضوری آن دو در اتاق ملاقات بند دو الف ممکن شد و پس از آزادی همسرش بنابر قولی که مسئولین امنیتی سپاه داده بودند، ملاقات های حضوری هفتگی برقرار شد و از بعد از عید غدیر تنها ملاقات کابینی آن هم برای همسر این زندانی سیاسی برقرار است و پدر و مادرو خواهر او تنها دوبار موفق به دیدن وی با هماهنگی دو الف شده اند و این در حالی است که فرزندش که در اقدامی محیرالعقول ممنوع المعامله نیز شده از دیدار پدر طی چند ماه اخیر محروم بوده است و حکم ممنوع الخروجی فرزند دیگرش هم عملا امکان دیدار را از او گرفته است.
رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور دولت اصلاحات از روز بیستم ماه آبان سال ۸۹ در اعتراض به اقدامات غیرقانونی که در مورد وی اعمال شده است و در اعتراض به محرومیت از حقوق اولیه یک زندانی، دست به روزه اعتراضی زده که اینک وارد نوزدهمین ماه خود شده است. وی که مبتلا به بیماری هایی چون نقرس، دیسک کمرو آرتروز گردن است، اخیرا علاوه بر بیماری پوستی که از سال گذشته به آن مبتلا شده و بهداری زندان موفق به درمان آن نشده، دچار تاری چشم شده که متأسفانه پزشک زندان موفق به تشخیص علت آن نشده است. اینک حدود یک ماه از اطلاع دادستانی از مشکلات و بیماری های تاجزاده می گذرد اما علیرغم قول مساعد مسئولین امنیتی سپاه و مسئولین زندان هنوز اقدامی برای درمان وی در خارج از زندان صورت نگرفته است.
با این که گفته می شود نامه دادستان برای مدیریت زندان و دو الف ارسال شده ولی مسئولین زندان از دریافت نامه اظهار بی اطلاعی می کنند و سپاه نیز در این زمینه پاسخ گو نیست. خانواده این زندانی سیاسی از مخاطراتی که سلامت او را تهدید می کند به شدت اظهار نگرانی می کنند و همسر وی در مصاحبه ای که اخیرا با سایت کلمه داشته نسبت به عواقب بعدی این اهمال و سهل انگاری ها هشدار داده است. آخرین پی گیری همسرتاجزاده طبق گفته او در صفحه فیس بوکش این است که نامه دادستان برای پیگیری وضعیت پزشکی تاجزاده روز ششم خردادماه هم زمان به پزشک قانونی و دو الف رفته اما هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
گفته می شود پس از انتخابات مجلس نهم و به دلیل موضع گیری های تاجزاده و سایر زندانیان سیاسی، سخت گیری ها بر آنان بیشتر شده است. اما ممانعت از درمان زندانی اقدامی غیرانسانی است که در هیچ کجای جهان و براساس هیچ دین و آئینی مورد تأیید نیست. سپاه که مداخله قضائی اش را قبل از مداخله در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برخلاف قانون با تشکیل بند دو الف در داخل زندان اوین بیش از یک دهه قبل آغاز کرده است، اینک قصد دارد به زندانیان سیاسی که پرونده شان را در دست دارد و به خانواده های آنان بفهماند که در قوه قضائیه قدرت بلامنازع با اوست و به طور تلویحی به آنان پیام می دهد که سرنوشت زندانیان به خصوص شاکیان از کودتاگران در دست سپاه است و قوه قضائیه و دادستان کاره ای نیستند. البته به شکل منافقانه ای برای حفظ ظاهر در مواردی که با ملاقات حضوری، مرخصی و درمان زندانی ها مخالفت دارد این مخالفت را به عهده دادستان می گذارد تا مسئولیت مستقیم را از دوش خود بردارد.
اخیرا نبوی معاون حقوقی قرارگاه ثارالله و چهره بی نقاب سپاه در زندان، خود را نسبت به خواسته های زندانیانی که پرونده شان در اختیار سپاه است، پاسخ گو نمی داند و در ارتباط با درمان این عزیزان و به ویژه شاکیان از کودتاگران که متأسفانه همگی شان دچار بیماری های حادّی هستند، به شکلی کاملا سلیقه ای و غیرمسئولانه عمل می کند.
شرایط سختی که بر زندانی سیاسی سید مصطفی تاجزاده حاکم است، مانع از آن نشده که وی صدای خویش و پیام ها و تحلیل هایش را از داخل زندان به گوش مردم برساند. وی با این که خود به شکل ناجوانمردانه ای توسط سپاه گروگان گرفته شده است، و فشارهای فراوان بر خود و خانواده اش اعمال می شود، از گرو گرفته شدن انتخابات توسط سپاه پاسداران اظهار نگرانی می کند و هم چنان تنها راه نجات کشور را انتخابات آزاد با برچیده شدن نظارت استصوابی-نظامی می داند.
تاجزاده که روزه داری های اعتراضی اش مقاومت وپایداری وی را در مقابل فشارها و تنگناهای سپاه افزایش داده از آقازاده ای که پرونده خود و همسرش به دست اوست، شکایت ندارد بلکه شکایتش از جنتی را مجدانه دنبال می کند که بنای تخلف و تقلب در انتخابات را گذاشت و با دست کاری در رأی مردم حدادعادل نفر سی و سوم را به جای علیرضا رجایی که منتخب واقعی مردم بود، به مجلس فرستاد. وی هم چنین پی گیر شکایتش ازکودتاگران نظامی است که کج روی و تخطی از راه امام و انقلاب را با کودتای انتخاباتی ومصادره شعار میزان رای ملت است و جایگزین کردن میزان رای یک نفر است، محقق کردند. در حالی که عده زیادی در سراسر جهان اخبار زندانیان سیاسی ایران را دنبال می کنند و در این میان پی گیری خبر سلامت زندانی ها با جدیت بیشتری ادامه داردمتاسفانه بیماری های قلبی بعضی شاکیان از کودتاگران انتخاباتی و مشکلات زندانیان دوالف و به خصوص مسئله بی توجهی به نیازهای پزشکی و درمانی تاجزاده در کنار مشکلات سایر زندانیان اوین و رجایی شهر و دیگر شهرها از جمله بیماری نرگس محمدی که محصول دوران بازجویی اوست، بیش از همیشه جلوه می کند و بی توجهی به این مشکلات حیرت بسیاری از اصولگرایان منصف و عقل گرا را نیز برانگیخته است.
به گزارش نوروز، وی چند ماهی را در یک اتاق در بخش حفاظت اطلاعات اوینکه مدت کوتاهی از آن را با محمد نوری زاد هم اتاق بود، گذراند و مدتی رانیز با یک زندانی دیگر که هفت بار اقدام به خودکشی کرده بود و پس از آنوی و همراهش را به بند زنان سابق و متادون اسبق منتقل کردند و با آزادی زندانی هم بند او در شب عید فطر، تاجزاده هم چنان در انفرادی بود تا این که زندانی دیگری را کنار او آوردند که متهم به ارتباط با منافقین بود اما به دلیل شکستن حکمش در دادگاه تجدیدنظر خوشبختانه او را نیز پس از آن که بیش از یک ماه اعتصاب غذا کرده بود، در پنجم بهمن ماه سال گذشته آزاد کردند و سومین دوره انفرادی عضو شورای امنیت ملی کشور در دوره اصلاحات، در زمان اجرای حکم شش سال حبسش آغاز شد.
در این مدت وی به طور نامتناوب ممنوع الملاقات بوده است. پس از دستگیری همسرش و با اعتصاب غذای او بعد از پنجاه و سه روز امکان ملاقات حضوری آن دو در اتاق ملاقات بند دو الف ممکن شد و پس از آزادی همسرش بنابر قولی که مسئولین امنیتی سپاه داده بودند، ملاقات های حضوری هفتگی برقرار شد و از بعد از عید غدیر تنها ملاقات کابینی آن هم برای همسر این زندانی سیاسی برقرار است و پدر و مادرو خواهر او تنها دوبار موفق به دیدن وی با هماهنگی دو الف شده اند و این در حالی است که فرزندش که در اقدامی محیرالعقول ممنوع المعامله نیز شده از دیدار پدر طی چند ماه اخیر محروم بوده است و حکم ممنوع الخروجی فرزند دیگرش هم عملا امکان دیدار را از او گرفته است.
رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور دولت اصلاحات از روز بیستم ماه آبان سال ۸۹ در اعتراض به اقدامات غیرقانونی که در مورد وی اعمال شده است و در اعتراض به محرومیت از حقوق اولیه یک زندانی، دست به روزه اعتراضی زده که اینک وارد نوزدهمین ماه خود شده است. وی که مبتلا به بیماری هایی چون نقرس، دیسک کمرو آرتروز گردن است، اخیرا علاوه بر بیماری پوستی که از سال گذشته به آن مبتلا شده و بهداری زندان موفق به درمان آن نشده، دچار تاری چشم شده که متأسفانه پزشک زندان موفق به تشخیص علت آن نشده است. اینک حدود یک ماه از اطلاع دادستانی از مشکلات و بیماری های تاجزاده می گذرد اما علیرغم قول مساعد مسئولین امنیتی سپاه و مسئولین زندان هنوز اقدامی برای درمان وی در خارج از زندان صورت نگرفته است.
با این که گفته می شود نامه دادستان برای مدیریت زندان و دو الف ارسال شده ولی مسئولین زندان از دریافت نامه اظهار بی اطلاعی می کنند و سپاه نیز در این زمینه پاسخ گو نیست. خانواده این زندانی سیاسی از مخاطراتی که سلامت او را تهدید می کند به شدت اظهار نگرانی می کنند و همسر وی در مصاحبه ای که اخیرا با سایت کلمه داشته نسبت به عواقب بعدی این اهمال و سهل انگاری ها هشدار داده است. آخرین پی گیری همسرتاجزاده طبق گفته او در صفحه فیس بوکش این است که نامه دادستان برای پیگیری وضعیت پزشکی تاجزاده روز ششم خردادماه هم زمان به پزشک قانونی و دو الف رفته اما هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
گفته می شود پس از انتخابات مجلس نهم و به دلیل موضع گیری های تاجزاده و سایر زندانیان سیاسی، سخت گیری ها بر آنان بیشتر شده است. اما ممانعت از درمان زندانی اقدامی غیرانسانی است که در هیچ کجای جهان و براساس هیچ دین و آئینی مورد تأیید نیست. سپاه که مداخله قضائی اش را قبل از مداخله در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برخلاف قانون با تشکیل بند دو الف در داخل زندان اوین بیش از یک دهه قبل آغاز کرده است، اینک قصد دارد به زندانیان سیاسی که پرونده شان را در دست دارد و به خانواده های آنان بفهماند که در قوه قضائیه قدرت بلامنازع با اوست و به طور تلویحی به آنان پیام می دهد که سرنوشت زندانیان به خصوص شاکیان از کودتاگران در دست سپاه است و قوه قضائیه و دادستان کاره ای نیستند. البته به شکل منافقانه ای برای حفظ ظاهر در مواردی که با ملاقات حضوری، مرخصی و درمان زندانی ها مخالفت دارد این مخالفت را به عهده دادستان می گذارد تا مسئولیت مستقیم را از دوش خود بردارد.
اخیرا نبوی معاون حقوقی قرارگاه ثارالله و چهره بی نقاب سپاه در زندان، خود را نسبت به خواسته های زندانیانی که پرونده شان در اختیار سپاه است، پاسخ گو نمی داند و در ارتباط با درمان این عزیزان و به ویژه شاکیان از کودتاگران که متأسفانه همگی شان دچار بیماری های حادّی هستند، به شکلی کاملا سلیقه ای و غیرمسئولانه عمل می کند.
شرایط سختی که بر زندانی سیاسی سید مصطفی تاجزاده حاکم است، مانع از آن نشده که وی صدای خویش و پیام ها و تحلیل هایش را از داخل زندان به گوش مردم برساند. وی با این که خود به شکل ناجوانمردانه ای توسط سپاه گروگان گرفته شده است، و فشارهای فراوان بر خود و خانواده اش اعمال می شود، از گرو گرفته شدن انتخابات توسط سپاه پاسداران اظهار نگرانی می کند و هم چنان تنها راه نجات کشور را انتخابات آزاد با برچیده شدن نظارت استصوابی-نظامی می داند.
تاجزاده که روزه داری های اعتراضی اش مقاومت وپایداری وی را در مقابل فشارها و تنگناهای سپاه افزایش داده از آقازاده ای که پرونده خود و همسرش به دست اوست، شکایت ندارد بلکه شکایتش از جنتی را مجدانه دنبال می کند که بنای تخلف و تقلب در انتخابات را گذاشت و با دست کاری در رأی مردم حدادعادل نفر سی و سوم را به جای علیرضا رجایی که منتخب واقعی مردم بود، به مجلس فرستاد. وی هم چنین پی گیر شکایتش ازکودتاگران نظامی است که کج روی و تخطی از راه امام و انقلاب را با کودتای انتخاباتی ومصادره شعار میزان رای ملت است و جایگزین کردن میزان رای یک نفر است، محقق کردند. در حالی که عده زیادی در سراسر جهان اخبار زندانیان سیاسی ایران را دنبال می کنند و در این میان پی گیری خبر سلامت زندانی ها با جدیت بیشتری ادامه داردمتاسفانه بیماری های قلبی بعضی شاکیان از کودتاگران انتخاباتی و مشکلات زندانیان دوالف و به خصوص مسئله بی توجهی به نیازهای پزشکی و درمانی تاجزاده در کنار مشکلات سایر زندانیان اوین و رجایی شهر و دیگر شهرها از جمله بیماری نرگس محمدی که محصول دوران بازجویی اوست، بیش از همیشه جلوه می کند و بی توجهی به این مشکلات حیرت بسیاری از اصولگرایان منصف و عقل گرا را نیز برانگیخته است.
بیانیه بیش از ۹۰۰ تن از فعالین سیاسی و مدنی جهان در حمایت از حسین رونقی ملکی
سحام
نیوز: بیش از ۹۰۰ تن از فعالین سیاسی و مدنی جهان در حمایت از حسین رونقی
ملکی، زندانی سیاسی دربند؛ بیانیه ای را صادر کردند. به گزارش سحام، در
بخشی از این بیانیه آمده است: “ما به عنوان جمعی از فعالین مدنی و سیاسی،
ضمن محکومیت فشارهای روز افزون بر حسین رونقی ملکی و خانواده وی و نیز
جلوگیری عامدانه از درمان و مرخصی استعلاجی برای این زندانی بیمار، از همه
ایرانیان، سازمانهای بین المللی و نیز مقامات دولتی سایر کشورها میخواهیم
تا همصدا با ما، ضمن اعتراض شدید به نقض حقوق این وبلاگ نویس زندانی، فریاد
رسای او در جامعه جهانی شوند.”
سید حسین رونقی ملکی فعال حقوق بشر، وبلاگ نویس، زندانی سیاسی و مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران “ایران پروکسی” است و هم چنین دارای سابقه بازداشت و زندان میباشد.حسین رونقی با نام مستعار بابک خرمدین در ایران به وبلاگ نویسی میپرداخت، وی همچنین در زمینه برنامهنویسی و ساخت وبلاگ و عبور از فیلترینگ تخصص داشته و در زمینه مبارزه با سانسور در فضای سایبری ایران تلاشهای گستردهای انجام داده است. این فعال حقوق بشر آذری زبان، زاده شهر ملکان در آذربایجان شرقی و دانشجوی رشته نرم افزار کامپیوتر دانشگاه آزاد اراک است.
وی از اعضای کمپین انتخاباتی مهدی کروبی در سال ۸۸ بود.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس دربند که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده در شرایطی دست به اعتصاب غذا زده است که به گفته ی پزشکان به دلیل شرایط حاد بیماری کلیوی اش، این عمل وی را با خطر از دست دادن کامل سلامتی اش و مرگ مواجه خواهد کرد.
این زندانی سیاسی از بیماری کلیوی رنج می برد و به گفتهی پزشکان و متخصصان، هر چه سریعتر باید تحت عمل جراحی و درمان قرار گیرد.
وی پیش از این ۵ بار تحت عمل جراحی قرار گرفته اما به دلیل مخالفت اطلاعات سپاه با مرخصی درمانی وی در دوران نقاهت پس از عمل به زندان برگردانده شده است.
خانواده ی سیدحسین رونقی پیش از این از نهادهای حقوق بشری و بین المللی برای نجات جان فرزندشان درخواست کمک کرده بودند و پدر وی در نامه های مختلف خطاب به مسئولان قضایی عنوان کرده بود که ماموران اطلاعات سپاه گفته بودند پسرت را می کشیم و نمی گذاریم از زندان بیرون بیاید و امروز آقایان به گفته هایشان عمل می کنند.
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار سحام قرار گرفته، بدین شرح است:
حسین رونقی ملکی
وبلاگ نویس،فعال حقوق بشرو مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران
تاوان روشن کردن چراغ آگاهی برای مبارزه با ظلمت جهل، بی هراس از کوتاه شدن سالهای عمر و از دست دادن طلوع خورشید روزهای پر شور جوانی. هرگز نه در انتظار پاداشی بود و نه جویای نام.
تنها به همین جرم بود که در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت شد. او را به بند کشیدند تا صدایش خاموش شود. امروز حسین عزیز که به تحمل ۱۵ سال زندان از سوی بی عدالتخانه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی محکوم شده در اثر شکنجه های جسمی و روحی در بازداشتگاه سپاه، یک کلیه اش را از دست داده و در شرایطی که وضعیت جسمی او بسیار وخیم است، عامدانه او را از داشتن حقوق اولیه انسانی و دسترسی به امکانات اولیه پزشکی و معالجه محروم کرده اند.
اینک ما به عنوان جمعی از فعالین مدنی و سیاسی، ضمن محکومیت فشارهای روز افزون بر حسین رونقی ملکی و خانواده وی و نیز جلوگیری عامدانه از درمان و مرخصی استعلاجی برای این زندانی بیمار، از همه ایرانیان، سازمانهای بین المللی و نیز مقامات دولتی سایر کشورها میخواهیم تا همصدا با ما، ضمن اعتراض شدید به نقض حقوق این وبلاگ نویس زندانی، فریاد رسای او در جامعه جهانی شوند. اگر چه قویا معتقدیم که حسین رونقی ملکی کاملا بی گناه بوده و باید آزاد شود، لیکن در شرایط فعلی خواستار اعطای مرخصی فوری تا معالجه کامل و نجات جانش هستیم و به ویژه رهبر جمهوری اسلامی و نهاد نظامی امنیتی تحت نظارت وی یعنی سپاه را مسوول مستقیم جان حسین می دانیم.
اسامی امضا کنندگان به ترتیب الفبا:
ابراهیم مهتری – ابوالفضل طاهری – احد باقردای – احسان بابایی – احسان بداغی – احسان پورنگ – احسان حقگو – احسان حکمتیان – احسان شفقت – احسان غلامی – احسان منصوری – احسان مهرابی – احمد امیری – احمد باطبی – احمد بهارلو – احمد رضا محمودی – احمد رهبر – احمد رضا ازلی- احمد نورمحمّدی – احمد یاری – آذر ایراندوست – اراز تبریزلی – ارژنگ علی پور بیجارکنی – ارسلان کهنمویی پور – ارشین طبیعی – ارمغان جزایری – ارمغان هوشمند – اسماعیل جلیل وند – اسمائیل سلمانی – اشرف حاجیلویی – اشکان منفرد – اشکان میرابی – اشکان یزدچی – اشکان یوسفی – اصغر رضایی- اصغر سرپا – اصغر نجفی – اطیعه بیات – اعظم امین – افسانه زاهد – افشین مهرآسا – افشین اعرابی(عضو مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا) – اکبر ابراهیمی – اکبر عطری – اکبرزینعالی – اکرم طهماسبی – اکرم فیروزی – اکرم نقابی – البرز ایرانی – الهام شمس – الوان علیپور – الوین لهراسبی – ام البنین ابراهیمی – امید جوادیان – امید دهدارزاده – امید کاشفی – امیر اصل – امیر بهنام – امیر تاریزاده – امیر حسین بی ریا – امیر حسین نوبری – امیر حشمتی – امیر رشیدی – امیر نورافکن – امین اشوری – امین رضایی – امید پورمحمدعلی – امید دهدارزاده – امید رسولی مجد – امید شریفی نوید – امیر ابراهیمی – امیر حسین مهدیران – امیر خواجه علیا – امیر رشیدی – امیر رضائی – امیر فیض – امیر قاسمی – امیر معماریان – امیرابراهیمی – امیرمحسن محمدی – امین ریاحی – اولدوز جعفری – ایران آزاده – ایراندخت وطن دوست – ایرانیش تی وی – ایرج سیرن – ایلیا گرین – ایما صدر – ایمان مجیدی – ایراندخت شادابی – ایرج سیرن – ایمان آذریان بروجنی – آتوسا میرحسینی – آذر ایرانی – آذر کریمی- آذر مهلوجیان – آذر یغمایی – آرتا پارسیان – آرتمیس ورزنده – آرتین عباسی – آرش اعلم – آرش ایرانی – آرش آزادمقدّم – آرش روستایی – آرش زارع – آرش کیا – آرش مهدوی – آرمان سیگارچی – آرمان صداقت – آرنوش ازرحیمی – آریو آرین – آریو برزن ایرانی – آریوبرزن قنواتی – آزاد صلوتی – آزاد مرادیان؛ فعال حقوق بشر در لوس آنجلس امریکا – آزاده ایرانی؛عضو کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی – آزاده بهشتی – آزاده شفیعی – آزاده صنعتی – آزیتا شخویی – آزیتا ملک – آزیتا مهاجرسلطانی – آزین ایزدی فر – آسیه امینی – آلما سپهر – آنّا نعیمی – آناهید تونسند – آنیتا مرادی – آیدا سعادت – آیشا اسماعیل – آینده آزاد- بابک اجلالی – بابک بازرگان – بابک پارسا – بابک خرمدین – بابک سلیمانی – بابک داد – باران کبیری – باربارا نظیری – باربد سیاوشی – بالی صداقت – بسلامتی ایرانی – بشیر احسانی – بلال مرادویسی – بنفشه رنجی – بهار علی نیا – بهار مشتاق – بهاره منفرد – بهداد بردبار – بهرام شجاعی – بهروز جاوید تهرانی – بهروز کریمی زاده – بهزاد طالبی – بهزاد مهاجر سلطانی – بهزاد مهرانی – بهشتین دادفر – بهمن احمدی – بهمن فر – بهمن مرادین پی – بهناز مهرانی – بهنام الماسیان – بهنام آمی – بهنام موسیوند – بهنام میرسپاسی – بهی منصور – بورگان نظامی نرجآباد – بیان صفائی – بیتا سروی – بیژن پاسبان حضرت – بیژن یوسفی – بیتا آزاد-پ.نادرپور – پدرام رضا زاده – پرتو بیژنی – پرستو آرامش – پروین محمدی – پری سیما نیلسون – پریا مبارز – پریناز صالح خو – پری الا – پری پوریا – پری جلالی – پری ضلی – پری کریمی نیا – پری نعمانی – پریسا خسروی – پریسا کاکائی – پریسا گلستانی – پوران اسماعیلی – پوران هنگی – پوریا امیرفیض – پوریا حاجی باقری – پونه پژمان – پویه پروانه – پویا جهاندار – پویان مکاری – پیام ارین – پیمان صاحب جامعی – پیمانه سرخیل – پیمانه میرشفیع – پیام اولادعظیمی- تارا احمدی – تارا حاجی – تبسم آزادی – ترانه حسینی – تکی مهاجر – توران ناظمی – تورج شمسی – تینا پارسا – تینا یوسف نیا – ج.عبدالهی – جانت فرزان – جعفر قدیم خانی – جمشید بهرامی – جهانگیر شادانلو – جواد اسماعیلی – جواد شریفی نوید – جیران مقدم – حامد ابراهیمی نژاد – حامد کاوسی – حامد محمدی – حسام حسنوند – حسام موسوی – حسن رنجبر – حسن زارع زاده اردشیر(مدیر اجرایی مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا) – حسن طالبی – حسن کرمونی – حسن نایب هاشم – حسین بت – حسین پارسی – حسین ترکاشوند – حسین جدیدی – حسین شرنگ – حسین علوی – حشمت عزیزی – حکمت پیروز – حمید امیدی – حمید سپهری – حمید کوهدرزی – حمید امیدی – حمید مافی – حمیدرضا شریعتی – حمیدرضا ظریفی نیا – حمزه خاکپور – حنیف حسین دوست – داریوش بختیاری – داوود لطفی – دختی ایرسانپرست – دریا پاسی – دنیا اکبری – دیاکو زندی – راحله حسینی – راضیه(پری) نشاط – رامبد ایرانی – رامتین آتش زای – رامتین قفاری – رامسیس بیگی – رامیز لامعی – رامین جوبین – رامین زمانی – رامین یارمرادی – رامین آزادی – رامین خرسندی – راه سبز آزادی – رباب عبدالرحیمی – رحمان بری – رحمان جوانمردی – رحیم همتی – رزیتا فضایی – رضا اکینژاد – رضا تهرانی – رضا سیاووشی – رضا عباسی – رضا عشقی – رضا قاضی نوری – رضا قلجائی – رضا مبین – رضا معتمدنیا – رضا منوچهری – رضا نجفی – رضا هما – رضا هیوا – رضوان مقدم – رعنا قادریان – رفیق فواد یاراحمدی – رها ایراندخت – رها آزادی – رها پاییزی – رها رادپور – رها کبیری – روبی منظوری – روح الله جعفری سیریزی – روزبه یزدانی – روژین شریفی – روشنک آسترکی – روشنک روانبخش – روفیا عباسی – رویا پازوکی – رویا رهبر – رویا عراقی – رویا.س.ایرانی – ریبین رحمانی – زری رادفر – زمان فعلی – زهرا سادات نیا – زهرا سلطان – زهرا مهدوی – زهره بختیار – زهره دهقان – زهره قریشی – زویا اسکندریان – زیبا بدیع – ژاکلین دربرودی – ژاله حریری – ژاله طالب حریری – ژیلا جمالی – س.ناهید موسوی – ساجده هشترودی – سارا اکبری – سارا ایرانی – سارا بشیری – سارا پاکروی – سارا تایری – سارا روندی – سارا زرکوب – سارا شکوری – سارا ضیایی – سارا گندمی – سارا مرشدی – سارا مقیمی – ساره بنیادی – ساره سکوت – ساره شمس – ساسان نیرومند – ساقی صالحی مجد – سالار کیانی – سالومه رحیمی – سام آذر – سام بختیار – سام قاسمی – سامان ایرانی – سامان بنجاد – سامان رسول پور – سامان سپاسی – سامی راد – ساناز وطن – ساها ایرانی – سبا خدایاری فرد – سپهر عاطفی – سپیده سحر – سپیده وطن خواه – سپیده پورآقایی – ستار بهشتی – ستاره حسن پور – ستاره رضایی – ستاره میهن دوست – سجاد کیومرثی – سحر خسروانی – سحر دینار وند – سحر سام – سحر صالحیانی – سرور ایرانی – سروناز دفتری – سروه مرادویسی – سعید بجاد – سعید سهرابی – سعید محمّدیوردانی – سعید محمّدی – سعید رضوی سروستانی – سعید کلانکی – سعیده کرمی – سلمان سیما – سمیرا امامی – سمیرا(سارا) نصیری(شمس) – سمیه افشار – سمیرا پوراندخت – سمیرا ش الف – سمیه رشیدی – سهلا ساکت – سهیل اسماعیل زنجانی – سهیل پرهیزی – سهیلا پورعابدین – سهیل پرهیزی – سودابه اسدی – سودابه ملکی بالسینی – سوده راد – سوسن ایزدی – سوفیا صدیق پور – سویل ساحل – سیامک حاتمی – سیامک سهراب منش – سیامک شجاعی – سیاوش ابقاری – سیاوش بهمن – سیاوش پارسی – سیاوش جلیلی – سید رضا حسینی – سیروا شریفی – سیروس مهرپور – سیرون احمدی – سیما حسینی – سیما دینی – سیما سروش – سیمین لری – سیمینه بختیار – سینا قاسمی – سید احمد شمس – سید حسین حسن زاده – سید داوود موسوی – سید سجاد نوری – سید علی بنی جمالی – سید مجتبی واحدی – سید مصطفی علوی – سیداحمدرضا حائری – سیده حنانه نبوی – سیما مهدی نیا – شادان علیزاده – شادی پاوه – شادی قیاسی – شاهین قدوسی – شبنم الماسی – شبنم میری – شبیر شیدا – شریعت م ایرانی – شری فرامرزی – شعله ایرانی – شکاک منطق – شلیر شبلی – شمیم محمودی – شهاب ب.امر – شهره اسمی – شهره ناطقی – شهریار ایرانی – شهریار پویان راد – شهریار مدنی – شهلا باور – شهلا شهبازی – شهلا عبقری – شهلا میرزا – شهناز عزیزی – شهنگ پارسی – شیدا ناصرزاده – شیدا جهان بین ( ترانه آزادی) – شیدا سالاری – شیوا نهاوندی؛ عضو کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی – شیوا نوجو – صبا نیا – صبرا رضایی – صبری نجفی – صدف جانسون – صدیقه شکری – ظفردخت فاضل زاده – عباس سلیمانی – عبدالحمید معصومی تهرانی – عبدالرضا احمدی – عبدالله بنده خدا – عبدالعلی بازرگان – عبدی سلیمی – عسل بیانی – عشرت بستجانی – علی تقی پور – علی وطن خواه – علیرضا جعفری – علیرضا دربندی – علیرضا رهایی – علیرضا مطلبیان – علی ابراهیمی – علی احمد عباس زاده – علی اسدی – علی اسفند – علی باعصمت ده بیگلو – علی باقری – علی پیشرو – علی تارخ – علی خاتمی – علی رضا مجلسی – علی رضا بهجودی – علی زمانی – علی سوهو – علی سید – علی عبدی – علی فتوتی – علی فرهادی – علی کلائی – علی کیمیایی – علی مصلحی – علی ممیزی – علی نیکویی – علی وحید؛ عضو کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی – علیرضا فیروزی – علیرضا کاظمی – علیرضا کیانی- علی نیکنام امینی- غزل جبّاری – غزل قنواتی – غنچه قوامی – فاطمه رضایی – فاطمه شهریاری – فاطمه فناییان – فاطمه محمدی – فاطمه مسجدی – فائزه زرگران – فراد ممدی – فراه شیلاندری – فرح حجت – فرح کریمی – فرح مرّوت زاده – فرزاد آزاده – فرزاد پورمرادی – فرزان صفویان – فرزانه کیوانی – فرزین ارشدی – فرشاد ایرانپور – فرشاد محمدی – فرشته ایرانی – فرشته خوشحال – فرشته قادری – فرشته ونانی – فرشید آذرنیوش – فرناز کمالی – فرناز مرادی – فرهاد پارسا – فرهاد صادقی – فرهاد شمس آبادی – فرهاد نوری – فرهان رونقی – فرهنگ رضایی کرمانشاهی – فروزان خرمیان – فروانه جلالی – فریبا تبریز – فریبا رد – فریبا کیهانی – فریبرز ایرانی – فرید فرهان – فریده ایرانی – فریده چزانی – فریدون رمضانی – فریبا داودی مهاجر – فریبا راد – فریبرز سروش – فریده غریبنواز – فواد امینی – قاسم نعمت الهی – کاترین سبوری – کاک هیوا – کامبیز اسلامی – کامبیز محمودپور – کامران هاشمی – کامیار بهرنگ – کانون نخبگان ایران – کاوه ارشدی – کاوه رفیعی – کاوه شیرزاد – کاوه کرمانشاهی – کاوه نورزاده – کاوه یزدانی – کاووس کشاورز – کاویان میلانی – کبری ابراهیمی – کتایون رهنوردی – کتایون شیبانی – کسری علاسوند- کورش ایرانی – کوهکن نامدار – کیا کوچک – کیانا کیمیایی – کیانوش دهقانی – کینا پرشین – کیوان پارس – کیوان جباریان – کیوان رمچاهی – کیوان ریاحین – کیوان عباسی – کیانا کریمی – گلاله بهرامی – گلاویژ احمدی – گلی یرندی – گیا گیاپور – لادن احیایی – لویسا ابادی – لیلا جدیدی – لیلا علوی – لیلا سیف اللهی – لیلا صحت – ماجد رهنما – مارال حسینی – مارال خاتمی – مارال خجسته – مارال دانشی – مارشال شکوهی – مازیار بذرافکن – ماسیس فروسی – متین هزرا – مجتبی جاودانی – مجتبی سلطانی – مجید خلج – مجید میرزائی – مجید نهجوبی – مجید نیکنام امینی – محسن بهزاد کریمی – محسن صنعتی پور – محسن کنگاوری – محفل محفلی – محمّد پورعلی – محمّد حبیب نیا – محمّد رضا- محمّد فرد – محمّد کاظمی – محمّد محمّدی – محمّد مهدی شکوهی – محمد جواد محبّی – محمد حسینی – محمد رضا آرین – محمد رضایی – محمد سلیمانی – محمد صابر عباسیان – محمد علی ادریسی – محمد قادر محمدی – محمد مدنی – محمدرضا عینی – محمود ایمنی – محمود دلخواسته – مرتضی حیدری – مرضیه سام – مریم ابرهیمی – مریم احمدی – مریم حکمت شعار – مریم ریسیان – مریم سون – مریم طهماسبی – مریم کاکایی – مریم موسویان – مریم نایب یزدی – مریم وکیلی – مریم افشاری – مریم اکبری – مریم امان الهی- مریم بهرامی زنجانی – مریم حکمت شعار – مریم رحمانی – مریم روزبهانی – مریم سعیدی – مریم مقدم – مریم موذن زاده – مریم نبی پور – مزدا کهنمویی پور – مژگان اکبری – مژگان امامی – مژگان چوبداران – مژگان زارع – مسعود احمدی – مسعود پورحسن – مسعود چناسی – مسعود صولت – مسعود قهرمانی – مسعود کیهان – مسعود مسجودی – مسعود بهنام – مصطفی حمیدی – مصطفی خسروی – مصطفی مینوچهر – مصطفی ناطق – معصومه محمودی – معین وکیلی – مقداد واحدی – ملک چرغی – ملودی ایرانی – ملودی پاسبانی – ملینا نعمتی راد – ملیحه محمدی – منصور ایراندوست – منصوره فتحی – منوچهر شفاعی – منوچهر محمّدی – منوچهر نامورزاد – مهتا قشنگ – مهتا موسوی – مهتاب پاینده – مهده صالحی پور – مهدی اذری – مهدی حجتی – مهدی حیاتی – مهدی رود – مهدی عربشاهی – مهدی مدیا – مهدی نوذر – مهران کریمی – مهران میرعبدالباقی – مهرداد حیدرپور – مهرداد خیراندیش – مهرداد زنده دل – مهردخت هادی – مهرزاد برهانی – مهرشاد رها – مهرک کاظمی – مهسا ارباب – مهسا صالحی – مهسا ملکی – مهشید کیان – مهشید کیانیان – مهناز اعلائی – مهناز پراکند – مهناز نظری – مهنازعلایی – مهوش علا سوندی – مهین سلامتی – مهین نظری – موری صفی(عضو مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا) – موزی جوادی – مونا محمّدی – مهربان سبزاندیش – می می مرتضی – میترا اریا – میترا ارین – میترا میرزا زاده – میلاد دهقان – میلاد صالح – میلاد فدایی اصل – میلاد فیضی – مینو مینو – میترا ابراهیمی – میترا آریان – میثاق افشار – میثم رودکی – مینا سلطانی – نادر افشار – نادر جعفری – نارین محمدی – نازنین از – نازنین جلیلیان – نازنین محکمی – نازنین شهیدی – نازی ایرانی – ناشا خرمدین – ناصح فریدی – ناصر اشجاری – ناصر سینا – ناهید حدادی – نجیمه عبدالرحیمی – ندا ابراهیمی – ندا سبز – ندا فری – ندا لاجوردی – نرگس حسنی اشتهاردی – نرگس خراسانی – نرگس محمدی – نرگس مقدم – نریمان محمدی – نسرین خزایی – نسیم اریایی – نسیم دریاب – نسیم عابدینی – نسیم موسوی – نسیم تبیانیان – نعیمه کفشدوز – نقی قاقی – نگار انسان – نگار عسگری – نگین سهرابخوانی – نوا رهام – نور خورشید – نوشی ایرانی – نوید خانجانی – نوید کامران – نوید گودرزی – نوید محبی – نیکو پناهی – نیما اسماعیلپور – نیما پستنچی – نیما راد – نیما گنج فر – نینا راشی – نیلوفر گلکار – نیما شجاعی – نیما گنجفر – نیما گنجفر – نیوشا حسینی – هاجر لیواری – هادیار هدایتیان – هانیه ریاحی – هدی جم – هژیر شریفی – هما بژاد – هما بن – هما بنژاد – هما میرنیا – هماد جمشیدی – همایون نادری فر – هوشنگ قهرمانلو – هوشی موشی – هومن سعدیا – هایده رئیسی – هیوا نالینی – وحید باقریان – وحید زادقی – وحید سرپوشان – وحیده خرمرودی – ویدا طالبی – ویکتوریا آزاد – یارا جهانی – یاشار حجابی – یحیی رحیمی – یوحنا نجدی – یوسف حاجی میرزایی – یوسف سهرابیان
حامیان از سایر کشورها:
abe shaw-Alice Räthel-alis castano-allen h-Anette Meyer-Anne Karin Bonsak-Arlet Nerusskaya-ben talebi-Bernard Durning-beti j-Blake Parker-Cécile Bourreau-Charles Perroud-cherry Far-Cordula Giewald-Coy Falcon-David Shellenberger-diana nardella-Elisabeth MILLET-elizabeth mcdonald-faith aby-fatima Coutinho-Florette Moarefi-Franz Witzmann-garah iraki-Geev Zed-Gertrud Samjeske-gns jam-Guido Vazansky-Gunn Vigdis Værnes-Heinz Leitner-Hengi Em-Isabel Costa-Iver Neumann-Jacqueline Hobert-Jane Fusello-Jonathon Tingey-Jules R-Karin Friend-kha hoss-khoj rst-Kirsten Berg-kuros greanday-laura spallanzani-Laurence Meylemans-mahsa tch-manno sara-mar chai-Maria Sophia Quine-mariya oan-Marsha Elliott-Marthe Gonthier-Mary Teeples-Mary Williams-mass kia-matt ghasemi-Maureen Gelfer-MAX RAFII-mery mnojuh-Mitch Fleming-mosilius Persian-Nathan McGibney-Neguin Bank-nihal-Norm Sloan-Pedro Pedro-pi Overgaard-Ranee Decker-ray safar-Ryan Christiano-sabine ripple-Saffo Papantonopoulou-samantha cepeda-scorpion sting-Seagull Maroon-sedigheh Voerg-Semko ilkhanizadeh-shak sher-shawn imani-sheler mamandi-shiban kitani-shiv charan-Shobeir Sheida-Simon Cornell-Simone Will-Sophie Boiszeau-sorena mamtirian-stefan Fred-Steinar Strandheim-Tonia Valioghli-Tony Bou-trisha klawe-TUSHAR SEN-uli.vsanden-Vahik Baghomian-Vicki Vic-waltersar -yousef pawahu
سید حسین رونقی ملکی فعال حقوق بشر، وبلاگ نویس، زندانی سیاسی و مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران “ایران پروکسی” است و هم چنین دارای سابقه بازداشت و زندان میباشد.حسین رونقی با نام مستعار بابک خرمدین در ایران به وبلاگ نویسی میپرداخت، وی همچنین در زمینه برنامهنویسی و ساخت وبلاگ و عبور از فیلترینگ تخصص داشته و در زمینه مبارزه با سانسور در فضای سایبری ایران تلاشهای گستردهای انجام داده است. این فعال حقوق بشر آذری زبان، زاده شهر ملکان در آذربایجان شرقی و دانشجوی رشته نرم افزار کامپیوتر دانشگاه آزاد اراک است.
وی از اعضای کمپین انتخاباتی مهدی کروبی در سال ۸۸ بود.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس دربند که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده در شرایطی دست به اعتصاب غذا زده است که به گفته ی پزشکان به دلیل شرایط حاد بیماری کلیوی اش، این عمل وی را با خطر از دست دادن کامل سلامتی اش و مرگ مواجه خواهد کرد.
این زندانی سیاسی از بیماری کلیوی رنج می برد و به گفتهی پزشکان و متخصصان، هر چه سریعتر باید تحت عمل جراحی و درمان قرار گیرد.
وی پیش از این ۵ بار تحت عمل جراحی قرار گرفته اما به دلیل مخالفت اطلاعات سپاه با مرخصی درمانی وی در دوران نقاهت پس از عمل به زندان برگردانده شده است.
خانواده ی سیدحسین رونقی پیش از این از نهادهای حقوق بشری و بین المللی برای نجات جان فرزندشان درخواست کمک کرده بودند و پدر وی در نامه های مختلف خطاب به مسئولان قضایی عنوان کرده بود که ماموران اطلاعات سپاه گفته بودند پسرت را می کشیم و نمی گذاریم از زندان بیرون بیاید و امروز آقایان به گفته هایشان عمل می کنند.
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار سحام قرار گرفته، بدین شرح است:
شیونم را بشنوید ای از قفس آزادها
بوی غربت می دهند این آخرین فریادها
من به خود می پیچم اینجا و در آن سو جغدها
جشن می گیرند در کنج خراب آبادها
له شدن در زیر پای آهوان آسان تر است
از چنین پرپر شدن در رهگذار بادها
بیش ازهشتصد و نود روز پیش زندان اوین گامهای استوار روح بزرگی را به
خود دید که در قالب جوانی تنومند در سلامت کامل جسمی، استوار آمده بود تا
تاوان بدهد:بوی غربت می دهند این آخرین فریادها
من به خود می پیچم اینجا و در آن سو جغدها
جشن می گیرند در کنج خراب آبادها
له شدن در زیر پای آهوان آسان تر است
از چنین پرپر شدن در رهگذار بادها
حسین رونقی ملکی
وبلاگ نویس،فعال حقوق بشرو مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران
تاوان روشن کردن چراغ آگاهی برای مبارزه با ظلمت جهل، بی هراس از کوتاه شدن سالهای عمر و از دست دادن طلوع خورشید روزهای پر شور جوانی. هرگز نه در انتظار پاداشی بود و نه جویای نام.
تنها به همین جرم بود که در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت شد. او را به بند کشیدند تا صدایش خاموش شود. امروز حسین عزیز که به تحمل ۱۵ سال زندان از سوی بی عدالتخانه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی محکوم شده در اثر شکنجه های جسمی و روحی در بازداشتگاه سپاه، یک کلیه اش را از دست داده و در شرایطی که وضعیت جسمی او بسیار وخیم است، عامدانه او را از داشتن حقوق اولیه انسانی و دسترسی به امکانات اولیه پزشکی و معالجه محروم کرده اند.
اینک ما به عنوان جمعی از فعالین مدنی و سیاسی، ضمن محکومیت فشارهای روز افزون بر حسین رونقی ملکی و خانواده وی و نیز جلوگیری عامدانه از درمان و مرخصی استعلاجی برای این زندانی بیمار، از همه ایرانیان، سازمانهای بین المللی و نیز مقامات دولتی سایر کشورها میخواهیم تا همصدا با ما، ضمن اعتراض شدید به نقض حقوق این وبلاگ نویس زندانی، فریاد رسای او در جامعه جهانی شوند. اگر چه قویا معتقدیم که حسین رونقی ملکی کاملا بی گناه بوده و باید آزاد شود، لیکن در شرایط فعلی خواستار اعطای مرخصی فوری تا معالجه کامل و نجات جانش هستیم و به ویژه رهبر جمهوری اسلامی و نهاد نظامی امنیتی تحت نظارت وی یعنی سپاه را مسوول مستقیم جان حسین می دانیم.
اسامی امضا کنندگان به ترتیب الفبا:
ابراهیم مهتری – ابوالفضل طاهری – احد باقردای – احسان بابایی – احسان بداغی – احسان پورنگ – احسان حقگو – احسان حکمتیان – احسان شفقت – احسان غلامی – احسان منصوری – احسان مهرابی – احمد امیری – احمد باطبی – احمد بهارلو – احمد رضا محمودی – احمد رهبر – احمد رضا ازلی- احمد نورمحمّدی – احمد یاری – آذر ایراندوست – اراز تبریزلی – ارژنگ علی پور بیجارکنی – ارسلان کهنمویی پور – ارشین طبیعی – ارمغان جزایری – ارمغان هوشمند – اسماعیل جلیل وند – اسمائیل سلمانی – اشرف حاجیلویی – اشکان منفرد – اشکان میرابی – اشکان یزدچی – اشکان یوسفی – اصغر رضایی- اصغر سرپا – اصغر نجفی – اطیعه بیات – اعظم امین – افسانه زاهد – افشین مهرآسا – افشین اعرابی(عضو مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا) – اکبر ابراهیمی – اکبر عطری – اکبرزینعالی – اکرم طهماسبی – اکرم فیروزی – اکرم نقابی – البرز ایرانی – الهام شمس – الوان علیپور – الوین لهراسبی – ام البنین ابراهیمی – امید جوادیان – امید دهدارزاده – امید کاشفی – امیر اصل – امیر بهنام – امیر تاریزاده – امیر حسین بی ریا – امیر حسین نوبری – امیر حشمتی – امیر رشیدی – امیر نورافکن – امین اشوری – امین رضایی – امید پورمحمدعلی – امید دهدارزاده – امید رسولی مجد – امید شریفی نوید – امیر ابراهیمی – امیر حسین مهدیران – امیر خواجه علیا – امیر رشیدی – امیر رضائی – امیر فیض – امیر قاسمی – امیر معماریان – امیرابراهیمی – امیرمحسن محمدی – امین ریاحی – اولدوز جعفری – ایران آزاده – ایراندخت وطن دوست – ایرانیش تی وی – ایرج سیرن – ایلیا گرین – ایما صدر – ایمان مجیدی – ایراندخت شادابی – ایرج سیرن – ایمان آذریان بروجنی – آتوسا میرحسینی – آذر ایرانی – آذر کریمی- آذر مهلوجیان – آذر یغمایی – آرتا پارسیان – آرتمیس ورزنده – آرتین عباسی – آرش اعلم – آرش ایرانی – آرش آزادمقدّم – آرش روستایی – آرش زارع – آرش کیا – آرش مهدوی – آرمان سیگارچی – آرمان صداقت – آرنوش ازرحیمی – آریو آرین – آریو برزن ایرانی – آریوبرزن قنواتی – آزاد صلوتی – آزاد مرادیان؛ فعال حقوق بشر در لوس آنجلس امریکا – آزاده ایرانی؛عضو کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی – آزاده بهشتی – آزاده شفیعی – آزاده صنعتی – آزیتا شخویی – آزیتا ملک – آزیتا مهاجرسلطانی – آزین ایزدی فر – آسیه امینی – آلما سپهر – آنّا نعیمی – آناهید تونسند – آنیتا مرادی – آیدا سعادت – آیشا اسماعیل – آینده آزاد- بابک اجلالی – بابک بازرگان – بابک پارسا – بابک خرمدین – بابک سلیمانی – بابک داد – باران کبیری – باربارا نظیری – باربد سیاوشی – بالی صداقت – بسلامتی ایرانی – بشیر احسانی – بلال مرادویسی – بنفشه رنجی – بهار علی نیا – بهار مشتاق – بهاره منفرد – بهداد بردبار – بهرام شجاعی – بهروز جاوید تهرانی – بهروز کریمی زاده – بهزاد طالبی – بهزاد مهاجر سلطانی – بهزاد مهرانی – بهشتین دادفر – بهمن احمدی – بهمن فر – بهمن مرادین پی – بهناز مهرانی – بهنام الماسیان – بهنام آمی – بهنام موسیوند – بهنام میرسپاسی – بهی منصور – بورگان نظامی نرجآباد – بیان صفائی – بیتا سروی – بیژن پاسبان حضرت – بیژن یوسفی – بیتا آزاد-پ.نادرپور – پدرام رضا زاده – پرتو بیژنی – پرستو آرامش – پروین محمدی – پری سیما نیلسون – پریا مبارز – پریناز صالح خو – پری الا – پری پوریا – پری جلالی – پری ضلی – پری کریمی نیا – پری نعمانی – پریسا خسروی – پریسا کاکائی – پریسا گلستانی – پوران اسماعیلی – پوران هنگی – پوریا امیرفیض – پوریا حاجی باقری – پونه پژمان – پویه پروانه – پویا جهاندار – پویان مکاری – پیام ارین – پیمان صاحب جامعی – پیمانه سرخیل – پیمانه میرشفیع – پیام اولادعظیمی- تارا احمدی – تارا حاجی – تبسم آزادی – ترانه حسینی – تکی مهاجر – توران ناظمی – تورج شمسی – تینا پارسا – تینا یوسف نیا – ج.عبدالهی – جانت فرزان – جعفر قدیم خانی – جمشید بهرامی – جهانگیر شادانلو – جواد اسماعیلی – جواد شریفی نوید – جیران مقدم – حامد ابراهیمی نژاد – حامد کاوسی – حامد محمدی – حسام حسنوند – حسام موسوی – حسن رنجبر – حسن زارع زاده اردشیر(مدیر اجرایی مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا) – حسن طالبی – حسن کرمونی – حسن نایب هاشم – حسین بت – حسین پارسی – حسین ترکاشوند – حسین جدیدی – حسین شرنگ – حسین علوی – حشمت عزیزی – حکمت پیروز – حمید امیدی – حمید سپهری – حمید کوهدرزی – حمید امیدی – حمید مافی – حمیدرضا شریعتی – حمیدرضا ظریفی نیا – حمزه خاکپور – حنیف حسین دوست – داریوش بختیاری – داوود لطفی – دختی ایرسانپرست – دریا پاسی – دنیا اکبری – دیاکو زندی – راحله حسینی – راضیه(پری) نشاط – رامبد ایرانی – رامتین آتش زای – رامتین قفاری – رامسیس بیگی – رامیز لامعی – رامین جوبین – رامین زمانی – رامین یارمرادی – رامین آزادی – رامین خرسندی – راه سبز آزادی – رباب عبدالرحیمی – رحمان بری – رحمان جوانمردی – رحیم همتی – رزیتا فضایی – رضا اکینژاد – رضا تهرانی – رضا سیاووشی – رضا عباسی – رضا عشقی – رضا قاضی نوری – رضا قلجائی – رضا مبین – رضا معتمدنیا – رضا منوچهری – رضا نجفی – رضا هما – رضا هیوا – رضوان مقدم – رعنا قادریان – رفیق فواد یاراحمدی – رها ایراندخت – رها آزادی – رها پاییزی – رها رادپور – رها کبیری – روبی منظوری – روح الله جعفری سیریزی – روزبه یزدانی – روژین شریفی – روشنک آسترکی – روشنک روانبخش – روفیا عباسی – رویا پازوکی – رویا رهبر – رویا عراقی – رویا.س.ایرانی – ریبین رحمانی – زری رادفر – زمان فعلی – زهرا سادات نیا – زهرا سلطان – زهرا مهدوی – زهره بختیار – زهره دهقان – زهره قریشی – زویا اسکندریان – زیبا بدیع – ژاکلین دربرودی – ژاله حریری – ژاله طالب حریری – ژیلا جمالی – س.ناهید موسوی – ساجده هشترودی – سارا اکبری – سارا ایرانی – سارا بشیری – سارا پاکروی – سارا تایری – سارا روندی – سارا زرکوب – سارا شکوری – سارا ضیایی – سارا گندمی – سارا مرشدی – سارا مقیمی – ساره بنیادی – ساره سکوت – ساره شمس – ساسان نیرومند – ساقی صالحی مجد – سالار کیانی – سالومه رحیمی – سام آذر – سام بختیار – سام قاسمی – سامان ایرانی – سامان بنجاد – سامان رسول پور – سامان سپاسی – سامی راد – ساناز وطن – ساها ایرانی – سبا خدایاری فرد – سپهر عاطفی – سپیده سحر – سپیده وطن خواه – سپیده پورآقایی – ستار بهشتی – ستاره حسن پور – ستاره رضایی – ستاره میهن دوست – سجاد کیومرثی – سحر خسروانی – سحر دینار وند – سحر سام – سحر صالحیانی – سرور ایرانی – سروناز دفتری – سروه مرادویسی – سعید بجاد – سعید سهرابی – سعید محمّدیوردانی – سعید محمّدی – سعید رضوی سروستانی – سعید کلانکی – سعیده کرمی – سلمان سیما – سمیرا امامی – سمیرا(سارا) نصیری(شمس) – سمیه افشار – سمیرا پوراندخت – سمیرا ش الف – سمیه رشیدی – سهلا ساکت – سهیل اسماعیل زنجانی – سهیل پرهیزی – سهیلا پورعابدین – سهیل پرهیزی – سودابه اسدی – سودابه ملکی بالسینی – سوده راد – سوسن ایزدی – سوفیا صدیق پور – سویل ساحل – سیامک حاتمی – سیامک سهراب منش – سیامک شجاعی – سیاوش ابقاری – سیاوش بهمن – سیاوش پارسی – سیاوش جلیلی – سید رضا حسینی – سیروا شریفی – سیروس مهرپور – سیرون احمدی – سیما حسینی – سیما دینی – سیما سروش – سیمین لری – سیمینه بختیار – سینا قاسمی – سید احمد شمس – سید حسین حسن زاده – سید داوود موسوی – سید سجاد نوری – سید علی بنی جمالی – سید مجتبی واحدی – سید مصطفی علوی – سیداحمدرضا حائری – سیده حنانه نبوی – سیما مهدی نیا – شادان علیزاده – شادی پاوه – شادی قیاسی – شاهین قدوسی – شبنم الماسی – شبنم میری – شبیر شیدا – شریعت م ایرانی – شری فرامرزی – شعله ایرانی – شکاک منطق – شلیر شبلی – شمیم محمودی – شهاب ب.امر – شهره اسمی – شهره ناطقی – شهریار ایرانی – شهریار پویان راد – شهریار مدنی – شهلا باور – شهلا شهبازی – شهلا عبقری – شهلا میرزا – شهناز عزیزی – شهنگ پارسی – شیدا ناصرزاده – شیدا جهان بین ( ترانه آزادی) – شیدا سالاری – شیوا نهاوندی؛ عضو کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی – شیوا نوجو – صبا نیا – صبرا رضایی – صبری نجفی – صدف جانسون – صدیقه شکری – ظفردخت فاضل زاده – عباس سلیمانی – عبدالحمید معصومی تهرانی – عبدالرضا احمدی – عبدالله بنده خدا – عبدالعلی بازرگان – عبدی سلیمی – عسل بیانی – عشرت بستجانی – علی تقی پور – علی وطن خواه – علیرضا جعفری – علیرضا دربندی – علیرضا رهایی – علیرضا مطلبیان – علی ابراهیمی – علی احمد عباس زاده – علی اسدی – علی اسفند – علی باعصمت ده بیگلو – علی باقری – علی پیشرو – علی تارخ – علی خاتمی – علی رضا مجلسی – علی رضا بهجودی – علی زمانی – علی سوهو – علی سید – علی عبدی – علی فتوتی – علی فرهادی – علی کلائی – علی کیمیایی – علی مصلحی – علی ممیزی – علی نیکویی – علی وحید؛ عضو کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی – علیرضا فیروزی – علیرضا کاظمی – علیرضا کیانی- علی نیکنام امینی- غزل جبّاری – غزل قنواتی – غنچه قوامی – فاطمه رضایی – فاطمه شهریاری – فاطمه فناییان – فاطمه محمدی – فاطمه مسجدی – فائزه زرگران – فراد ممدی – فراه شیلاندری – فرح حجت – فرح کریمی – فرح مرّوت زاده – فرزاد آزاده – فرزاد پورمرادی – فرزان صفویان – فرزانه کیوانی – فرزین ارشدی – فرشاد ایرانپور – فرشاد محمدی – فرشته ایرانی – فرشته خوشحال – فرشته قادری – فرشته ونانی – فرشید آذرنیوش – فرناز کمالی – فرناز مرادی – فرهاد پارسا – فرهاد صادقی – فرهاد شمس آبادی – فرهاد نوری – فرهان رونقی – فرهنگ رضایی کرمانشاهی – فروزان خرمیان – فروانه جلالی – فریبا تبریز – فریبا رد – فریبا کیهانی – فریبرز ایرانی – فرید فرهان – فریده ایرانی – فریده چزانی – فریدون رمضانی – فریبا داودی مهاجر – فریبا راد – فریبرز سروش – فریده غریبنواز – فواد امینی – قاسم نعمت الهی – کاترین سبوری – کاک هیوا – کامبیز اسلامی – کامبیز محمودپور – کامران هاشمی – کامیار بهرنگ – کانون نخبگان ایران – کاوه ارشدی – کاوه رفیعی – کاوه شیرزاد – کاوه کرمانشاهی – کاوه نورزاده – کاوه یزدانی – کاووس کشاورز – کاویان میلانی – کبری ابراهیمی – کتایون رهنوردی – کتایون شیبانی – کسری علاسوند- کورش ایرانی – کوهکن نامدار – کیا کوچک – کیانا کیمیایی – کیانوش دهقانی – کینا پرشین – کیوان پارس – کیوان جباریان – کیوان رمچاهی – کیوان ریاحین – کیوان عباسی – کیانا کریمی – گلاله بهرامی – گلاویژ احمدی – گلی یرندی – گیا گیاپور – لادن احیایی – لویسا ابادی – لیلا جدیدی – لیلا علوی – لیلا سیف اللهی – لیلا صحت – ماجد رهنما – مارال حسینی – مارال خاتمی – مارال خجسته – مارال دانشی – مارشال شکوهی – مازیار بذرافکن – ماسیس فروسی – متین هزرا – مجتبی جاودانی – مجتبی سلطانی – مجید خلج – مجید میرزائی – مجید نهجوبی – مجید نیکنام امینی – محسن بهزاد کریمی – محسن صنعتی پور – محسن کنگاوری – محفل محفلی – محمّد پورعلی – محمّد حبیب نیا – محمّد رضا- محمّد فرد – محمّد کاظمی – محمّد محمّدی – محمّد مهدی شکوهی – محمد جواد محبّی – محمد حسینی – محمد رضا آرین – محمد رضایی – محمد سلیمانی – محمد صابر عباسیان – محمد علی ادریسی – محمد قادر محمدی – محمد مدنی – محمدرضا عینی – محمود ایمنی – محمود دلخواسته – مرتضی حیدری – مرضیه سام – مریم ابرهیمی – مریم احمدی – مریم حکمت شعار – مریم ریسیان – مریم سون – مریم طهماسبی – مریم کاکایی – مریم موسویان – مریم نایب یزدی – مریم وکیلی – مریم افشاری – مریم اکبری – مریم امان الهی- مریم بهرامی زنجانی – مریم حکمت شعار – مریم رحمانی – مریم روزبهانی – مریم سعیدی – مریم مقدم – مریم موذن زاده – مریم نبی پور – مزدا کهنمویی پور – مژگان اکبری – مژگان امامی – مژگان چوبداران – مژگان زارع – مسعود احمدی – مسعود پورحسن – مسعود چناسی – مسعود صولت – مسعود قهرمانی – مسعود کیهان – مسعود مسجودی – مسعود بهنام – مصطفی حمیدی – مصطفی خسروی – مصطفی مینوچهر – مصطفی ناطق – معصومه محمودی – معین وکیلی – مقداد واحدی – ملک چرغی – ملودی ایرانی – ملودی پاسبانی – ملینا نعمتی راد – ملیحه محمدی – منصور ایراندوست – منصوره فتحی – منوچهر شفاعی – منوچهر محمّدی – منوچهر نامورزاد – مهتا قشنگ – مهتا موسوی – مهتاب پاینده – مهده صالحی پور – مهدی اذری – مهدی حجتی – مهدی حیاتی – مهدی رود – مهدی عربشاهی – مهدی مدیا – مهدی نوذر – مهران کریمی – مهران میرعبدالباقی – مهرداد حیدرپور – مهرداد خیراندیش – مهرداد زنده دل – مهردخت هادی – مهرزاد برهانی – مهرشاد رها – مهرک کاظمی – مهسا ارباب – مهسا صالحی – مهسا ملکی – مهشید کیان – مهشید کیانیان – مهناز اعلائی – مهناز پراکند – مهناز نظری – مهنازعلایی – مهوش علا سوندی – مهین سلامتی – مهین نظری – موری صفی(عضو مرکز بین المللی حقوق بشر در کانادا) – موزی جوادی – مونا محمّدی – مهربان سبزاندیش – می می مرتضی – میترا اریا – میترا ارین – میترا میرزا زاده – میلاد دهقان – میلاد صالح – میلاد فدایی اصل – میلاد فیضی – مینو مینو – میترا ابراهیمی – میترا آریان – میثاق افشار – میثم رودکی – مینا سلطانی – نادر افشار – نادر جعفری – نارین محمدی – نازنین از – نازنین جلیلیان – نازنین محکمی – نازنین شهیدی – نازی ایرانی – ناشا خرمدین – ناصح فریدی – ناصر اشجاری – ناصر سینا – ناهید حدادی – نجیمه عبدالرحیمی – ندا ابراهیمی – ندا سبز – ندا فری – ندا لاجوردی – نرگس حسنی اشتهاردی – نرگس خراسانی – نرگس محمدی – نرگس مقدم – نریمان محمدی – نسرین خزایی – نسیم اریایی – نسیم دریاب – نسیم عابدینی – نسیم موسوی – نسیم تبیانیان – نعیمه کفشدوز – نقی قاقی – نگار انسان – نگار عسگری – نگین سهرابخوانی – نوا رهام – نور خورشید – نوشی ایرانی – نوید خانجانی – نوید کامران – نوید گودرزی – نوید محبی – نیکو پناهی – نیما اسماعیلپور – نیما پستنچی – نیما راد – نیما گنج فر – نینا راشی – نیلوفر گلکار – نیما شجاعی – نیما گنجفر – نیما گنجفر – نیوشا حسینی – هاجر لیواری – هادیار هدایتیان – هانیه ریاحی – هدی جم – هژیر شریفی – هما بژاد – هما بن – هما بنژاد – هما میرنیا – هماد جمشیدی – همایون نادری فر – هوشنگ قهرمانلو – هوشی موشی – هومن سعدیا – هایده رئیسی – هیوا نالینی – وحید باقریان – وحید زادقی – وحید سرپوشان – وحیده خرمرودی – ویدا طالبی – ویکتوریا آزاد – یارا جهانی – یاشار حجابی – یحیی رحیمی – یوحنا نجدی – یوسف حاجی میرزایی – یوسف سهرابیان
حامیان از سایر کشورها:
abe shaw-Alice Räthel-alis castano-allen h-Anette Meyer-Anne Karin Bonsak-Arlet Nerusskaya-ben talebi-Bernard Durning-beti j-Blake Parker-Cécile Bourreau-Charles Perroud-cherry Far-Cordula Giewald-Coy Falcon-David Shellenberger-diana nardella-Elisabeth MILLET-elizabeth mcdonald-faith aby-fatima Coutinho-Florette Moarefi-Franz Witzmann-garah iraki-Geev Zed-Gertrud Samjeske-gns jam-Guido Vazansky-Gunn Vigdis Værnes-Heinz Leitner-Hengi Em-Isabel Costa-Iver Neumann-Jacqueline Hobert-Jane Fusello-Jonathon Tingey-Jules R-Karin Friend-kha hoss-khoj rst-Kirsten Berg-kuros greanday-laura spallanzani-Laurence Meylemans-mahsa tch-manno sara-mar chai-Maria Sophia Quine-mariya oan-Marsha Elliott-Marthe Gonthier-Mary Teeples-Mary Williams-mass kia-matt ghasemi-Maureen Gelfer-MAX RAFII-mery mnojuh-Mitch Fleming-mosilius Persian-Nathan McGibney-Neguin Bank-nihal-Norm Sloan-Pedro Pedro-pi Overgaard-Ranee Decker-ray safar-Ryan Christiano-sabine ripple-Saffo Papantonopoulou-samantha cepeda-scorpion sting-Seagull Maroon-sedigheh Voerg-Semko ilkhanizadeh-shak sher-shawn imani-sheler mamandi-shiban kitani-shiv charan-Shobeir Sheida-Simon Cornell-Simone Will-Sophie Boiszeau-sorena mamtirian-stefan Fred-Steinar Strandheim-Tonia Valioghli-Tony Bou-trisha klawe-TUSHAR SEN-uli.vsanden-Vahik Baghomian-Vicki Vic-waltersar -yousef pawahu
ابعاد تازه در پرونده قاضی کهریزک؛ مواد مخدر و عتیقه جات!
سحام نیوز: گزارش های تازه حاکی از آن است که با باز شدن ابعاد عجیب و
حیرت انگیزی در پرونده قاضی کهریزک، فعلا آزادی وی منتفی شده است.
بر اساس گزارش بازتاب، درباره این فرد، وی که ابتدا به دلیل استفاده از اسلحه در اصفهان بازداشت شده بود، اکنون علاوه بر پرونده کهریزک دارای چندین اتهام است و درصورت مجرم شمرده شدن توسط دادگاه، می تواند موجب حبس طویل المدت برای وی شود.
ظاهرا این اتهامات که از کشف مواد مخدر در خودرو وی پس از دستگیری آغاز شده، به کشف عتیقه جات در تفتیش منزل و کشف مقادیر زیادی سکه طلا منجر و زمینه ساز متهم شدن وی به بسیاری تخلفات قضایی شده است.
در پی کشف این موارد، بسیاری از اطرافیان وی احضار یا بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته اند و برای آنها قرار هایی صادر شده است.
گفته می شود با برملا شدن پرونده این شخص، بسیاری از دوستان نزدیک وی برای کشیده نشدن پای خود به پرونده او، در حال ابراز برائت و نفی ارتباط خود با او هستند و برخی دیگر هم در حال پیگیری و لابی های خاصی برای گرفتن عفو قبل از صدور کیفرخواست هستند.
لازم به ذکر است این فرد در ارتباط با پرونده کهریزک، در اوایل دوره ریاست لاریجانی از سمت قضایی خود تعلیق شده است.
حیدریفر در فروردین ماه ۱۳۹۱ به اتهام استفاده غیرمجاز از سلاح در اصفهان دستگیر شد.
روز سوم فروردینماه ۱۳۹۱ مردمی که در صف طولانی پمپ بنزین بهارستان اصفهان حضور داشتند متوجه شدند فردی (حیدریفر) بدون درنظر گرفتن نوبت وارد پمپ بنزین شده و قصد پر کردن باک خودرو خود را دارد.
وقتی شاهدان به این موضوع اعتراض کردند مشاجره بالا گرفت و ناگهان راننده خودرو خاطی یک قبضه سلاح کمری از زیر کت خود خارج و در پمپ بنزین اقدام به تیر اندازی هوایی کرد. در این حین متصدی پمپ بنزین با مرکز فوریتهای پلیس تماس گرفت و ماموران را در جریان گذاشت، ولی وقتی ماموران به محل اعزام شدند، فردی که تیر اندازی کرده بود خود را قاضی دادسرای عمومی و انقلاب تهران معرفی کرد.
با ارایه مدارک شناسایی ماموران انتظامی وی را آزاد کرده ولی حاضران در پمپ بنزین موضوع را از طریق دادسرای عمومی و انقلاب اصفهان پیگیری کردند. غلامرضا انصاری، رئیس کل دادگستری استان اصفهان در این زمینه به روزنامه «ملت ما» گفت: “به دنبال این رخداد و به علت شکایت افراد درگیر با این شخص به فوریت پروندهای در دادگستری اصفهان تشکیل و موضوع مورد پیگیری قرار گرفت. با توجه به حساسیت مسئله و عنوان شغلی فرد یاد شده، دستور فوری قضایی صادر و خودروی شخص خاطی در مسیر اصفهان توسط ماموران پلیس متوقف و راننده به دادسرای اصفهان انتقال یافت.”
حیدریفر دادیاری است که دستور انتقال بازداشت شدگان به بازداشتگاه کهریزک را داده بود.
علیاکبر حیدریفر به همراه حسن حداد دهنوی معروف به قاضی حداد (معاونت امنیت وقت دادستان تهران) و سعید مرتضوی (دادستان سابق تهران) در مرداد ماه ۱۳۸۹ در جریان اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸)، با دستور دادگاه انتظامی قضات از سمت های خود تعلیق شدند و همزمان مصونیت قضایی آنها نیز لغو شد اما به اتهامات آنها رسیدگی نشد.
محسن روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادیفر از جمله دستگیرشدگان تظاهرات جنبش سبز در ۱۸ تیر ۱۳۸۸ بودند که پس از بازداشت به بازداشتگاه کهریزک انتقال داده و کشته شدند. رامین قهرمانی نیز از دیگر کشته شدگان این بازداشتگاه است.
بر اساس گزارش بازتاب، درباره این فرد، وی که ابتدا به دلیل استفاده از اسلحه در اصفهان بازداشت شده بود، اکنون علاوه بر پرونده کهریزک دارای چندین اتهام است و درصورت مجرم شمرده شدن توسط دادگاه، می تواند موجب حبس طویل المدت برای وی شود.
ظاهرا این اتهامات که از کشف مواد مخدر در خودرو وی پس از دستگیری آغاز شده، به کشف عتیقه جات در تفتیش منزل و کشف مقادیر زیادی سکه طلا منجر و زمینه ساز متهم شدن وی به بسیاری تخلفات قضایی شده است.
در پی کشف این موارد، بسیاری از اطرافیان وی احضار یا بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته اند و برای آنها قرار هایی صادر شده است.
گفته می شود با برملا شدن پرونده این شخص، بسیاری از دوستان نزدیک وی برای کشیده نشدن پای خود به پرونده او، در حال ابراز برائت و نفی ارتباط خود با او هستند و برخی دیگر هم در حال پیگیری و لابی های خاصی برای گرفتن عفو قبل از صدور کیفرخواست هستند.
لازم به ذکر است این فرد در ارتباط با پرونده کهریزک، در اوایل دوره ریاست لاریجانی از سمت قضایی خود تعلیق شده است.
حیدریفر در فروردین ماه ۱۳۹۱ به اتهام استفاده غیرمجاز از سلاح در اصفهان دستگیر شد.
روز سوم فروردینماه ۱۳۹۱ مردمی که در صف طولانی پمپ بنزین بهارستان اصفهان حضور داشتند متوجه شدند فردی (حیدریفر) بدون درنظر گرفتن نوبت وارد پمپ بنزین شده و قصد پر کردن باک خودرو خود را دارد.
وقتی شاهدان به این موضوع اعتراض کردند مشاجره بالا گرفت و ناگهان راننده خودرو خاطی یک قبضه سلاح کمری از زیر کت خود خارج و در پمپ بنزین اقدام به تیر اندازی هوایی کرد. در این حین متصدی پمپ بنزین با مرکز فوریتهای پلیس تماس گرفت و ماموران را در جریان گذاشت، ولی وقتی ماموران به محل اعزام شدند، فردی که تیر اندازی کرده بود خود را قاضی دادسرای عمومی و انقلاب تهران معرفی کرد.
با ارایه مدارک شناسایی ماموران انتظامی وی را آزاد کرده ولی حاضران در پمپ بنزین موضوع را از طریق دادسرای عمومی و انقلاب اصفهان پیگیری کردند. غلامرضا انصاری، رئیس کل دادگستری استان اصفهان در این زمینه به روزنامه «ملت ما» گفت: “به دنبال این رخداد و به علت شکایت افراد درگیر با این شخص به فوریت پروندهای در دادگستری اصفهان تشکیل و موضوع مورد پیگیری قرار گرفت. با توجه به حساسیت مسئله و عنوان شغلی فرد یاد شده، دستور فوری قضایی صادر و خودروی شخص خاطی در مسیر اصفهان توسط ماموران پلیس متوقف و راننده به دادسرای اصفهان انتقال یافت.”
حیدریفر دادیاری است که دستور انتقال بازداشت شدگان به بازداشتگاه کهریزک را داده بود.
علیاکبر حیدریفر به همراه حسن حداد دهنوی معروف به قاضی حداد (معاونت امنیت وقت دادستان تهران) و سعید مرتضوی (دادستان سابق تهران) در مرداد ماه ۱۳۸۹ در جریان اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸)، با دستور دادگاه انتظامی قضات از سمت های خود تعلیق شدند و همزمان مصونیت قضایی آنها نیز لغو شد اما به اتهامات آنها رسیدگی نشد.
محسن روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادیفر از جمله دستگیرشدگان تظاهرات جنبش سبز در ۱۸ تیر ۱۳۸۸ بودند که پس از بازداشت به بازداشتگاه کهریزک انتقال داده و کشته شدند. رامین قهرمانی نیز از دیگر کشته شدگان این بازداشتگاه است.
واگذاری خیابان به مثابه استراتژی؛ بازخوانی نقش «اصلاح طلبان» در روند زوال جنبش
اشکان خراسانی
پاسخ فشرده ما (دیابلوگ) به انتقادات یاد شده چنین است:
هر گونه خوانشی از جنبش سبز و سیر تحولات آن بدون در نظر گرفتن جایگاه بالادست اصلاح طلبان در این جنبش (که خود دلایل بسیاری دارد) و تلاش آنها برای تحمیل گفتمان سیاسی دلخواه خود بر روند جنبش، ناشدنی است و به انتزاعی غیر تاریخی می ماند که بخش مهمی از هستی اجتماعی موثر در دینامیسم جنبش را نادیده می گیرد.
دوم آنکه مخاطبان مورد انتظار نوشته های ما انبوه فعالین کمابیش مستقل و گمنامی بودند/هستند که اگر چه در پویش آزادی خواهانه و تحول طلبانه خود با جنبش همراه شدند و بدان امید بستند، اما در عمل، اکثریت آنها تحت تاثیر گفتمان غالب بر جنبش قرار گرفتند و خواسته یا ناخواسته در مسیر رهیافت های اصلاح طلبانه گام بر داشتند. بنابراین از آنجا که هدف ما از دست یازیدن به این سلسله نوشتارها دخالت گری در فضای انضمامی اعتراضات و تقویت سویه ها و بالقوه گی های مبارزات رادیکال بود (نه گردآوری نقدهای روشنفکرانه و تحلیلهای شبه آکادمیک یا برقراری دیالوگ انتقادی با جریانات قدرت مدار اصلاح طلب!)، نمی توانستیم بحث های خود را بدون در نظر گرفتن فضای ذهنی حاکم بر فعالین بدنه جنبش (که کنشگران واقعی جنبش بودند) پیش ببریم. چون ما بر آن بودیم و هستیم که امکانات گسست دیالکتیکی از جنبشی که به شکست کشانیده شده (در جهت برآمدن جنبش بدیل آینده) در میان طیف هایی نهفته است که بیش از همه شور تغییر به سر داشتند/دارند، اما یا در گفتمان غالب بر جنبش جایی برای دغدغه ها و انتظارات آنها نبود و یا به رغم هزینه هایی که پرداختند، نظرات و خواسته های آنها به هیچ گرفته شد و عمدتا “به بازی” گرفته شدند.
وانگهی رویکرد ما به پرسش “چه باید کرد؟” اگر چه به طور سلبی با نقد گفتمان اصلاح طلبان آغاز شد، اما اولا در لوای آن تا جای ممکن (و در حد توان) آموزه های (نو) لیبرالی همبسته با این گفتمان نیز مورد نقد جدی قرار گرفت (یعنی پیش فرض های رسانه ای عامی که باور پذیری عمومی گفتمان اصلاح طلبانه را تسهیل ساخته اند). به عبارتی، نقد گفتمان فراگیر (نو) لیبرالی با ارجاع به یکی از نمونه های زنده و موثر آن در فضای سیاسی ایران همراه شد. دوم آنکه با تمرکز بر موضوع سازمانیابی و بحث های مقدماتی در خصوص ضرورت ها و اشکال سازمانیابی بدیل، سیر نوشتاری “دیابلوگ” در عمل وارد رویکرد های ایجابی هم شد. جایی که تلاش ما بر آن بود/هست که با ارجاع به دلایل ناکامی جنبش، مخاطبان احتمالی خود را با ضرورت سازمانیابی های مستقل (برای زنده نگاه داشتن اعترضات جمعی و ارتقای کیفی سطح مبارزات مردمی) مواجه کنیم و انگیزه لازم برای اندیشیدن مستقل به شیوه های موثر سازمانیابی را در آنان تقویت کنیم.
با این مقدمات، به اختصار باید گفت مهمترین گره گاه هایی که می تواند (در پاسخ به انتقادات فوق) توضیح دهنده رویکرد نقادانه ما نسبت به گفتمان اصلاح طلبی باشد از این قرارند:
یکی نقش موثر (و به باور ما حساب شده) گفتمان اصلاح طلبی در حذف “خیابان” از معادلات جنبش (و لاجرم محروم کردن جنبش از مهمترین امکانات بقایش)، که مشخصا برای “هدایت پذیر ساختن” جنبش و کنترل ابعاد آن در اندازه های “مطلوب” ضروری می نمود.
و دیگری دوام و حضور موثر المان های اساسی گفتمان یاد شده نزد بسیاری از فعالین سابق جنبش و نیز بخش وسیعی از مردمی که تحولات جنبش را از دریچه رسانه های مین استریم فارسی زبان دنبال کرده اند. این سلطه گفتمانی (به رغم زوال و نابودی جنبش) بی گمان تاثیرات مخربی بر مسیر و افق آینده تحولات اعتراضی مردم خواهد گذاشت، به ویژه آنکه اینک اصلاح طلبان (و جریانات همسو) قوا و امکانات خود را نه برای شریک شدن در قدرت سیاسی، بلکه در جهت جایگزینی آتی نظام حاضر آرایش می دهند (همسو با پروژ ه های آلترناتیو سازی قدرت های بزرگ).
متن پیش رو (به کوشش اشکان خراسانی) شامل گردآوری و تدوین مستنداتی است که به بررسی گره گاه نخست، یعنی نقش اصلاح طلبان در زوال جنبش خیابانی می پردازد. اهمیت این بحث از آن روست که بسیاری هنوز برآنند که به دلیل غدار بودن حاکمیت و توان سرکوب بالای آن، افول جنبش، سرنوشت محتوم آن بود؛ یعنی عاملیت و سوژه گی مردم در جهت تغییر را نادیده می گیرند. (رسانه های “صنعت سبز” نیز ضمن انکار شکست جنبش، چنین قلمداد می کنند که جنبش وارد فاز ضروری دیگری شده است تا برای خیز بعدی آماده شود!)
بنابراین فهم دلایل واقعی از دست دادن “خیابان“، نه فقط برای شکستن هژمونی کنونی اصلاح طلبان، بلکه همچنین برای فتح دوباره “خیابان” و حفظ و سنگر بندی آن ضروری است.
“دیابلوگ” / 4 خرداد 1391
************************************
مروری بر روند اعتراضات مردمی تا پیش از 25 بهمن 1389
از آخرین حضور خیابانی جنبش در 25 بهمن 89 بیش از یک سال می گذرد. جنبشی که بی فراخوان و بی بیانیه در روز 23 خرداد پا به خیابان گذاشت، پس از فتح واقعی و تمام عیار آن، با آرزوی تجربه روزهای آغازینش خانه نشین شد. اغلب کنشگران مشارکت کننده در جنبش و یا منتقدین، در ماه های اولِ خانه نشینی اش پیکان نقد را به سوی مردمی که در مسیر ماشین سرکوب کوفته شده بودند گرفتند. گفتمان اصلاح طلبی غالب بر جنبش نیز از طریق انبوه رسانه ها و قلم به دستان خود آشکارا ترک خیابان را در دستور کار قرار داده بود و آن را توجیه و تئوریزه می کرد. آموزه هایی نظیر “جنبش سبز، جنبش خیابان نیست!”، “مبارزه فقط در خیابان تعریف نمی شود“، تدوین شد و در رسانه های انحصاری “صنعت سبز” تکثیر و گسترش یافت. یا در اشل جامعه شناختی جنبش در قیاس با مردم کشورهای به پا خاسته در بهار عربی به این استناد می شد که “مردم ایران نخواستند که ایران مانند لیبی یا سوریه شود“. متهم اصلی خانه نشینی، یعنی همان مردم، گاه با نقد فرهنگی “ایرانی جماعت“، محکوم به انفعال و تحقیر شد و گاه با اشاره به سلامت جامعه ای که “خشونت را بر نتافت و صحنه را رها کرد“، به طرز والا منشانه ای دعوت شد تا خانه نشینی را راحت تر هضم نماید. به گمان نگارنده انتقاداتی که بر مبنای چنین صورت بندی های تک وجهی از واقعیت بنا شده اند، عمدتا اتهاماتی هستند که در تعقیب اهداف سیاسی معینی طرح شده اند (در دنباله روی از یک استراتژی قدرتمدار). اگر بازیگران جدال سیاسی سه ساله اخیر ایران را به سه دسته کلی: حاکمیت، اصلاح طلبان و شبه شبکه های اجتماعی مبارز تقسیم کنیم، مجموعه رویکردهای این سه دسته در خانه نشینی جنبش سهیم بوده است (اصلاح طلبان به عنوان گفتمان سازان جنبش سبز و اتاق فکر تجویز کننده تاکتیک های مبارزاتی و شبکه های اجتماعی به عنوان مدافعان گفتمان سیاسی غالب یا منتقدان آن که به گفتمان هایی بدیل باور دارند). زیرا خطوط برسازنده مشی عملی این سه دسته (در جنبش) متاثر از یکدیگر بوده و نحوه عملکرد آنها بسیار درهم تنیده بوده است. با این حال می توان دید که انتقادات طرح شده در مثال های بالا و یا مشابه آنها اساسا نقش بازیگر دوم (اصلاح طلبان) را در تاثیر گذاری بر خانه نشینی جنبش نادیده گرفته یا انکار کرده و رقم خوردن چنین سرنوشتی برای جنبش را صرفا به سرکوب حاکمیت و واکنش طبیعی مردم در قبال آن (ترس و انفعال ناشی از سرکوب) تقلیل می دهند.
با این توضیح، قصد این نوشتار پرداختن به نقش موثر رکن دوم (گفتمان اصلاح طلبی و تجویز کنندگان شیوه های مبارزه در جنبش) در خانه نشینی جنبش است، زیرا به باور نگارنده پیش از آنکه شبکه های اجتماعی در مقابل سرکوب سپر بیاندازند، گفتمان سیاسی یاد شده استراتژی ترک خیابان را پایه ریزی کرده بود و به یاری شبکه رسانه ای گسترده خود، نقشی اساسی در افول اعترضات خیابانی و سرانجام نابودی جنبش ایفا کرد.
در بررسی چگونگی تاثیر رویکرد اصلاح طلبان در خانه نشینی جنبش ابتدا باید نگاهی بیاندازیم به درک آنها نسبت به مبارزه سیاسی و سپس رویکرد این طیف به عنوان اصلیترین گفتمان سازان جنبش سبز. با بررسی خط مشی اصلاح طلبان می توان به سادگی دریافت که آنها عرصه مبارزه سیاسی را نه به مثابه صحنه بروز کنش های جمعی و برآیند یابی آنها، بلکه صحنه ای برای مهندسی کنش های جمعی می بینند که طبعا مدیریت آن در صلاحیت نخبگان (یعنی خود اصلاح طلبان) است. عرصه ای که در آن جریانات سیاسی فرادست به تناسب صلاحدید و نیازهای خود، مطالبات جامعه را تدوین و مطرح میسازند و شبکه های اجتماعی را برای تحقق آنها بسیج میکنند و به حرکت بر می انگیزند. همچنین در نگاه آنان تحقق تغییرات سیاسی-اجتماعی در کلیت جامعه منوط به اذن و همسویی قدرتمندان و فحول بزرگان سیاسی و مذهبی است. کسانی چون هاشمی رفسنجانی، خاتمی، مراجع تقلید و همه استوانه هایی که اصلاح طلبان در بی باوری به سوژه گی مردم، به “اقدام مساعد” آنها دخیل می بندند و اغلب به لزوم فشار از سوی شبکه های اجتماعی برای به حرکت در آوردن این مهرهها اصرار می ورزند. در این میان آنها از لزوم فشار “افکار عمومی” به شخصیت ها و نهاد های بین المللی هم غافل نیستند و مستقلا به نیابت “افکار عمومی” با این مراجع بین المللی رایزنی (لابی گری) می کنند. این رایزنی های“رهجویانه” حتی شامل مراودات با چهره های کلان حاکمیت هم میشود (برای مثال با برجسته سازی اقداماتی نظیر “کمپین نامه نویسی به رهبری” از سوی محمد نوریزاد، همچنان بر لزوم این گونه رایزنی ها و حفظ ارتباطات مصالحه آمیز تاکید می شود).
همه اینها به ظاهر اجزایی از روندی بسیار عادی و معقول می نماید، اما اشکال کار اینجاست که اولا شکل گیری مطالبات سیاسی طیف های مختلف جامعه می بایست روندی از پایین باشد. به بیان دیگر حضور شبکه های اجتماعی با مطالبات مشخص است که طیف های سیاسی را برای تحقق آنها بسیج می کند و حاصل پیوند این دو، تحقق مطالبات مردمی (و نه مطالبات جریانات سیاسی فرادست) را در دستور کار «سیاست» و جنبش های سیاسی قرار می دهد. ثانیا اساس بسیاری از مطالبات موجود در گفتمان اصلاح طلبی، شرط اول و آخر به وجود آورنده وضع کنونی است. برای اثبات صحت این ادعا کافی است برای مثال نگاهی بیاندازیم به گفته های محمد خاتمی در طول این سه سال (از جمله سخنرانی اش در یادبود دوم خرداد 1391، که کلیت نظام ولایت فقیه را تطهیر می کند و خروج از آن را، “آب در هاون کوبیدن” جلوه می دهد). از این رو اصلاح طلبان همواره مطالبات و اهداف ویژه خود را به عنوان خواسته های مردم بیان کرده اند، فارغ از آنکه جامعه چه می خواهد.
نوع پیوند یابی و ارتباط آنها با شبکه های اجتماعی نیز در جهت پاسخ به این نیاز بوده است که با تکرار مطالبات آنها از زبان شبکه های اجتماعی، این مطالبات قدرت مدارانه در عرصه عمومی موجه نمایی شود یا «مردمی» قلمداد شود.
با این وجود، هر بار که این شبکه ها پا را فراتر از مطالبات و راهکارهای محدودِ اصلاح طلبان گذاشته اند، یا مورد حمایت این طیف قرار نگرفته اند و یا به شدت توسط آنها کنترل شدهاند (نظیر جنجالی که در اولین روزهای اوج گیری صفحه فیسبوکی “۲۵ بهمن” شاهد بودیم).
اما به گواهی تاریخ دو دهه اخیر این رویکرد “کنترل/عدم حمایت” از سوی اصلاح طلبان صرفا به انحصارجویی آنها در جنبش سبز محدود نمی شود. جنبش دانشجویی و ظهور فاجعه 18 تیر 78، اولین قربانی چنین رویکردی است (از زمان حضور اصلاح طلبان با این نام و نشان در قدرت). اما این رویکرد با گسترش اعتراضات خیابانی بعد از 22 خرداد 88 وضوح بیشتر و اثرات ملموس تری یافت.
تکرار مکرر «حرکت در مسیر قانون» و نکوهش و جلوگیری از شعار های «رادیکال» در روزهای آغازین جنبش، از عیان ترین موارد غلبه چنین رویکردی در طیف اصلاح طلبان است. در هر خط از بیانیه ها و توصیه های آنان اگر به تقلب اشاره می شد، در خط بعدی خویشتن داری و رعایت موازین به معترضین گوشزد می گشت.
اما پس از 30 خرداد 88 و باز شدن کپسول شعار های رادیکال، عقب نشینی اصلاح طلبان تا آنجا رفت که دهمین سالگرد 18 تیر بدون بیانیه آنها برگزار شد (البته ناگفته نماند که عواقب تظاهرات 18 تیر آن سال، کهریزک بود و واژه “کهریزک” در حالی به عنوان “جهنم نظام” در بیانیه های اصلاح طلبان دست به دست می گشت که نه برای تظاهرات آن روز بیانیه ای از سوی آنان صادر شده بود و نه آنکه عملا مشارکتی از سوی آنان انجام گرفته بود). رفته رفته با خشن تر شدن ماشین سرکوب حاکمیت و افزایش گستره شعارها و مطالبات رادیکال، حضور و حمایت اصلاح طلبان کمرنگ تر می شد. حضور خیابانی عاشورا در سال 88 – گره خورده با هفتمین روز درگذشت آیت الله منتظری - در حالی بدون حمایت اصلاح طلبان برگزار شد که شاهد یکی از وحشیانه ترین سرکوب های خیابانی آن سال بودیم. عده ای از اصلاح طلبان پس از عاشورا خشونت را محکوم کردند، عداه ای سکوت کردند و یا ساختار شکنان را به تند روی متهم نمودند و بعضی گفتند: «ما شکست خوردیم!» (1). پس از آن زمزمه های رو به رشدی در رسانه های برون مرزی اصلاح طلبان برخاست که به طور ضمنی یا آشکار ارزش حضور خیابانی را تقلیل می داد و چنین قلمداد می کرد که خیابان چاره کار نیست. طولی نکشید که در 8 اسفند 88 میرحسین موسوی پروژه “ترک خیابان” را با شفافیت بیشتری اعلام کرد و در بیانیه ای با نام “گسترش آگاهی ها، استراتژی جنبش سبز” (2) بستر های نظری و سیاسی آن را پایه ریزی کرد. توجیه رهیافت «ترک خیابان» زمانی به پروژه آگاهی رسانی (که همان آغاز کننده جنبش مجازی و یا مجازی شدن جنبش بود) پیوند خورد که جنبش حدود 8 ماه زیر سخت ترین فشار ها در خیابان مانده بود و برای اولین سالگرد تولدش آماده می شد. پس گرفتن بیانیه حضور خیابانی در سالگرد جنبش آن هم در آخرین دقایق شامگاه 21 خرداد سال 89 توسط موسوی، آب سردی بود بر پیکر آنان که خود را با وجود تمام فشارها برای زنده کردن اعتراضات خیابانی آماده کرده بودند. با نگاهی اجمالی به سال 88 می توان دید که با وجود آنکه از سوی جریانات اصلاح طلبی تنها هشت بیانیه برای حضور خیابانی صادر شده بود، جنبش مردمی حدود 20 اعتراض خیابانی کوچک و بزرگ را از سر گذرانده بود (از جمله اعتراضات خیابانی: مراسم تنفیذ، مجلس قبا، بهشت زهرا و … ) که از این میان دو تطاهرات میلیونی اش (تشیع پیکر منتظری و عاشورا) بدون فراخوان اصلاح طلبان انجام گرفت.
شاید با رجوع به مستندات و اخبار و ارقام بهتر بتوان فهم کرد که چه نیروهایی اساسا به خانه نشینی جنبش تمایل داشتند. برای مثال می توان به همخوانی رویکرد «خیابان پرهیزی» با نگاه تحلیلی عباس عبدی در آن مقطع ارجاع داد. عبدی در مقالات و مصاحبه هایش ضمن مخالفت با “سویه های خیابانی” جنبش، بر ضرورت حفظ پتانسیل های جنبش برای کسب نتیجه در انتخابات بعدی تاکید می کرد. (3)
اما سخن به همین جا پایان نمی یابد. همانطور که عقب نشینی موسوی در 21 خرداد 89 و پس گرفتن بیانیه اش تظاهرات خیابانی را کور کرد، عبورش از خط قرمز “مجوز وزارت کشور” برای حضور در تجمع 25 بهمن 89 نیز به نوعی محرک بازگشت به خیابان بود (هر چند تأثیرات آغاز پرشور خیزش های «بهار عربی» را نباید از نظر دور داشت که مکمل نیرومند و چه بسا موثر تری در ایجاد امید به باز پس گیری خیابان و احیای جنبش در میان مردم بود).
مروری بر روند اعتراضات مردمی پس از تظاهرات 25 بهمن 1389
در خصوص 25 بهمن و حوادث مربوط به آن نمی توان به این چند سطر بسنده کرد؛ زیرا اتفاقات پیش و پس از آن نمایانگر عقب نشینی کامل اصلاح طلبان (حتی) از مواضع میرحسین موسوی و مهدی کروبی بود. در اینجا با مرور مختصر اخبار مربوطه در این مقطع زمانی، برخی از مهمترین شاخص های عقب نشینی اصلاح طلبان (از مواضع پیشین موسوی و کروبی یاد شده) را بر می شماریم. با این توضیح که غرض از برشمردن مصداق های این عقب نشینی نه تایید و دفاع از مواضع موسوی و کروبی، بلکه یادآوری و تاکید بر گستره و دامنه این عقب نشینی است.
محمد خاتمی در تاریخ 7 دیماه 89 پس از کپی برداری از بیانیه 17 موسوی، شروطی را که موسوی در قالب راهکارهای برون رفت از بحران پیشنهاد کرده بود، به عنوان شروط حداقلی اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس معین کرد و گفت: اگر این شرایط محقق شد، تصمیم می گیریم چگونه عمل کنیم (4). با اینکه از زمان اعلام شروط خاتمی تا زمان بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی حدود دو ماه و هفده روز فرصت بود، موسوی هیچگاه از انتخابات سخنی نگفت و از طرح چنین بحثی هیچگاه حمایت نکرد. پس از بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی، محمد علی ابطحی در مقاله ای عنوان کرد که “دعوت به راهپیمایی 25 بهمن متناقض بود، زیرا خاتمی از چندی پیش از 25 بهمن، شروطی برای انتخابات مشخص کرده بود و اشاره می کند که او (خاتمی) طی جلسه ای در شب 25 بهمن با مجمع روحانیون مبارز، به تظاهرات 25 بهمن اشاره ای نکرد و صرفا از حوادث مصر سخن گفت و این خود نشان دهنده این است که بخش مهمی از این جریان واقعیت های درست یا نادرست حاکمیت و جامعه را درک کرده است” (5).
این روند در حالی پیش می رفت که برای اولین بار، هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری، دو شخصیتی که تا آن روز موضع شفافی در قبال جنبش سبز نگرفته بودند، جنبش سبز را محکوم به ساختارشکنی کردند و این محکومیت را از تریبون های رسمی اعلام نمودند (6). از این رو بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی زمانی اتفاق افتاد که حمایت اصلاح طلبانی چون خاتمی و طیف هاشمی از پشت آن ها برداشته شد. سپس شورای هماهنگی راه سبز امید در حالی با انتشار ویراست دوم منشور جنبش سبز (که شامل عقب نشینی در مواضع بود) موجودیت خود را تثبیت می کرد که می بایست در پاسخ به بازداشت موسوی و کروبی واکنش درخوری نشان می داد. سه شنبه های اعتراض که با فشار وارده از سوی کنشگران در فضای مجازی ،در دستور کار شورا قرار گرفته بود نیز آنقدر با تاخیر و رخوت و شلختگی در برنامه ریزی شورای هماهنگی (مانند حذف روز زن از سه شنبه دوم و یا عدم شکل گیری آکسیون برون مرزی) برگزار شد که نتوانست پیشنهاد رالی اعتراضی (از سوی کنشگران) را آنطور که باید عملی کند و بدین ترتیب اعتراضات خیابانی ناگزیر فروکش کرد.
در این بین مشروعیت بخشی به انتخابات (علی رغم واکنش های کنشگران) همچنان در رسانه ها پمپاژ می شد. تا آن جا که فیض الله عرب سرخی با نادیده گرفتن این مهم،که شروط میرحسین موسوی نه در راستای شرکت در انتخابات مجلس بلکه برای برون رفت از بحران منتشر شده بود، در مقاله ای عنوان می کند “اکنون باید پرسید، سخنان اخیر خاتمی چه تفاوتی با اهداف مطرح شده در بیانیه شماره 17 داشت که عده ای از دوستان سبز آن را برنتافته و بی تابانه به نقد آن پرداختند؟” (7). در همین راستا محسن کدیور نیز در حمایت از شروط خاتمی و با توجه به ضرورت عقب نشینی مردم از خواسته هایشان در مقاله خود بر “مطالبات حداقلی، مشارکت حداکثری” تاکید کرد (8). اما گفتمان انتخابات در عین حال نشان دادن چراغ سبز به حاکمیت را در دستور کار قرار داده بود. در این راستا عطاالله مهاجرانی در مصاحبه ای که با واکنش شدید کنشگران روبرو شد، گفت “با وجود آنکه منتقد آیت الله خامنه ای هستم، اما حتی یک لکه خاکستری در پرونده اقتصادی او و خاندانش نمی توان یافت“. با این وجود چندی بعد در پیگیری سیاست تلاش برای زنده نگه داشتن امکان بازگشت به قدرت و راهجویی برای زنده کردن نهاد انتخابات، محمد خاتمی قدم را فراتر گذاشت و در اظهار نظری عجیب که (حتی از وی نیز انتظار نمی رفت) اعلام کرد “به هر دو طرف ظلم شده است و همگان باید گذشت کنند و به فردای بهتر بیاندیشند“. چندی بعد رجبعلی مزروعی نیز با اظهار نظری در مستند “خط و نشان رهبر” در پیشبرد سیاست “چراغ سبز” ایفای نقش کرد . وی گفت “آقای خامنهای در واقع میشود گفت که مدیر قابلی است. منتها روشی که در پیش گرفته برای مدیریت خودش اقتدارگرایانه است“ (9).
بدین ترتیب تزریق بیانیه هایی که همگی رهبری نظام را تقدیس می کرد در دستور کار بود و قلم به دستان خرد تر، بر خیابانی نبودن جنبش تاکید می کردند و گاهی برای پوشش خلا عدم حضور جنبش در خیابان، حضور سنگین نیروهای سرکوب را به زنده بودن جنبش سبز نسبت می دادند و آن را پیروزی می دانستند (10). حال دیگر نوبتِ به میدان آمدن آشکارتر “انتخابات آزاد” به عنوان یکه راهکار بدیل بود. راهکاری که این بار رونمایی از آن با تعریفی شگرف از “انتخابات آزاد” توسط اصلاح طلبان همراه بود. در حالی همه تلاش ها برای برجستگی انتخابات شکل گرفت و تمام رسانه های اصلاح طلبی در بسط آن نقش کلیدی را بازی کردند که ساده ترین سوال ها و انتقاد ها درباره انتخابات آزاد و چگونگی اش بی پاسخ می ماند (11).
بنابراین اصلاح طلبان از یکسو توسط شخصیت های سیاسی خود، گفتمان رهبری محور (12) را برای نرم کردن حاکمیت و حضور در انتخابات مجلس پیش می بردند و از سوی دیگر، با ترویج “انتخابات آزاد” به مثابه مطالبه “جنبش سبز” سعی بر متقاعد کردن جنبش برای حضور در انتخابات مجلس داشتند. پس از فراز و نشیب های بسیار در چنین پروسه ای بود که مصطفی تاجزاده در 21 آذر سال 90 نوشت “اگر شروط محقق شود می بایست از رهبری تشکر کرد” (13).
اصلاح طلبان که به خطر جریان انحرافی برای حاکمیت و مذاکرات هاشمی و کسب اجازه برای شرکت در انتخابات دلبسته بودند، پس از به در بسته خوردن همه تلاش ها دریافتند که تابلو ورود ممنوع رهبر نظام محکم تر از آنچه فکر می کردند سیمان کاری شده است. پس از آن بود که عدم مشارکت در انتخابات و نه حتی تحریم آن (14) را در دستور کار خود قرار دادند و در برجستگی آن از هیچ تلاشی کوتاهی نکردند. جالب آنجاست که موسوی خوئینی ها پرده از سخیف بودن اعلام عدم مشارکت اصلاح طلبان برداشته بود و در مصاحبه ای عنوان کرد ما را راه نمی دهند تا در انتخابات شرکت کنیم (15). و در نهایت، ترویج مطالبه انتخابات آزاد با تعریفی تحریف شده و تحریم/عدم مشارکت، دستاوردی جز حضور خاتمی در پای صندوق رای انتخابات مجلس نداشت!
سخن پایانی
آنچه به طور فشرده در بندهای بالا مرور شد بیانگر وابستگی و تاثیر پذیری شدید جنبش سبز به راهکارهای صادر شده از سوی اصلاح طلبان است. این امر می تواند نشان دهنده گره گاه اصلی به بن بست رسیدن جنبش سبز باشد. به طور نمادین هم با قرار دادن جمله اخیر مصطفی تاجزاده ["چنان چه شروط خاتمی محقق شود باید از رهبری تشکر کرد" (13)] در کنار رهنمود معروف سید محمد خاتمی در دی ماه 89 ["شروط محقق شود، تصمیم می گیریم چگونه عمل کنیم"] سیر نزولی جنبش به روشنی نمایان می شود. به عنوان یک جمع بندی مختصر می توان گفت جنبش سبز پس از شروع امید بخش آن در ماه های نخست، دو مرحله نزولی را سپری کرد که به افول نهایی آن انجامید؛ در مرحله اول با تن دادن به تز تحمیلی اصلاح طلبان، خیابان را رها کرد و در قدم بعدی (به ناچار با از دست دادن نقطه قوت و خودانگیختگی اش) بیش از پیش زیر سیطره و کنترل اصلاح طلبان قرار گرفت. با طی چنین مسیری، جنبش لاجرم به یک “شبه جنبش مجازی” (16) تقلیل یافت، تا سرمایه معنوی آن در جهت بسیج اجتماعی برای چانه زنی های سیاسی و مشروعیت بخشی به پروژه های آلترناتیو سازی سیاسی قابل استفاده باشد.
پانوشت:
1. مسعود بهنود: ما شکست خوردیم!
http://masoudbehnoud.com/2009/12/blog-post_27.html
2. بیانیه 8 اسفند میرحسین موسوی:گسترش آگاهی ها، اصلی ترین استراتژی جنبش سبز!
http://www.kaleme.com/1388/12/08/klm-12528/
3.عباس عبدی: من با آمدن به خیابان،وقتی که روی آن کنترلی نباشد، صد درصد مخالفم.
http://www.dw.de/dw/article/0,,5243706,00.html
4. سید محمد خاتمی: شروط محقق شود،تصمیم می گیریم.
http://advar-news.biz/article10138.html
5.محمد علی ابطحی: دعوت به راهپیمایی 25 بهمن اشتباه بود
http://www.webneveshteha.com/weblog/?m=11&y=1389
6. بیانیه مجلس خبرگان از دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی در محکومیت حوادث ۲۵ بهمن
http://is.gd/qYcyK3
7.فیض الله عرب سرخی: اکنون باید پرسید، سخنان اخیر خاتمی چه تفاوتی با اهداف مطرح شده در بیانیه شماره 17 داشت؟
http://www.rahesabz.net/story/30682
8.محسن کدیور: مقاومتهای حداکثری بر مطالبات محدود و حداقلی
http://www.rahesabz.net/story/34595
9. مستند خط و نشان رهبری/سخنان رجبعلی مزروعی (دقیقه 58)
http://www.youtube.com/watch?v=x0-uQfMNE5o
10. این کمترین دستاورد بود/ملیحه محمدی
http://is.gd/z2JlHt
11. بحث مکتوب من بر روی صفه فیسبوک رجبعلی مزروعی پیرامون مفهوم انتخابات آزاد
https://www.facebook.com/rajabali.mazrooei/posts/2493799507344
12. سید محمد موسوی خویینی ها: دیگر نیازی به رفراندوم نیست!
http://www.rahesabz.net/story/42594
13. سید مصطفی تاجزاده: شروط خاتمی محقق شود،باید از رهبری تشکر کرد.
http://www.rahesabz.net/story/46119
14. سید محمد خاتمی:دل بستگان به اصل انقلاب هیچ گاه انتخابات را تحریم نمی کنند.
http://www.rahesabz.net/story/46506
15. سید محمد موسوی خوئینی ها:ما را راه نمی دهند تا در انتخابات شرکت کنیم.
http://www.rahesabz.net/story/46448
16. عبارت “شبه جنبش مجازی” از مطلب “جنبش نامه نگاری و بحران مردم سوژگی” از امین حصوری وام گرفته شده است:
http://blog.youthdialog.net/?p=628
منبع: دیابلوگ
هشدار یک مقام وزارت کشور در مورد حضور کمونيست ها در دانشگاه های ایران
عليرضا افشار، قائم مقام وزير کشور در امور اجتماعی و فرهنگی، روز
دوشنبه هشدار داد که در برخی دانشگاهها طرفداران کمونيسم جای پا پيدا
کردهاند.
به گزارش رادیوفردا به نقل از خبرگزاری ايسنا، او گفت که حضور کمونيست
ها در دانشگاه ها نشان می دهد در زمينه اطلاع رسانی و آشنايی دانشجويان
با حقايق، کم کاری شده است.
مشاور رهبر جمهوری اسلامی در امور بین الملل:
غنیسازی اورانیوم را متوقف نمیکنیم
علی اکبر ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی گفت: ۱+۵ تا پیش از مذاکرات مسکو با یکدیگر مشورت بیشتری انجام دهند تا اجلاس مسکو نتایج ملموستری را برای طرفین به همراه داشته باشد.به گزارش خبرآنلاین، علی اکبر ولایتی در حاشیه همایش تحولات خاورمیانه و آینده نظم منطقه ای در جمع خبرنگاران گفت: در بغداد همانطور که انتظار می رفت طرف مقابل مایل به ادامه مذاکره بود اما طرح مشخص و جامعی نداشت. برعکس طرف غربی، ایران از ابتدا طرح مشخصی داشت که در این اجلاس حاضر شده بود نقش نمایندگان ایران در جهت هدایت و جهت دهی به اجلاس کاملا روشن بود.
وی با بیان اینکه دو طرف توافق کردند که در آینده نزدیک در مسکو جمع شوند، افزود: این امر نشان می دهد که طرفین مایل هستند از طریق مذاکره به سرانجام برسند.
وی ادامه داد:«امیدواریم که طرح های ۱+۵ قبل از اینکه به اجلاس بیایند حداقل بین خود هماهنگی داشته باشند که بتوانند در مذاکره با انسجام و هدف مشخص شرکت کنند.
به گفته ولایتی ۱+۵ در بغداد بیش از اینکه با ایران برای رسیدن به نتیجه لازم، مذاکره کنند بین خود ساعات متمادی وقت گذاشتند.
ولایتی اظهار کرد :«تا آنجا که بنده از مواضع رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران اطلاع دارم بنای نظام این نیست که غنی سازی را متوقف کند.در مورد غنی سازی ۲۰ درصد جلیلی نظرات خود را بیان کرده و بقیه مطالب را در مسکو خواهد گفت. طرفین اگر به دنبال مذاکرات سازنده باشند باید در چارچوب قواعد بین المللی حرکت کنند.»
کاندیدای اخوان المسلمین ضمن حمایت از حق اعتصاب و اعتراض اعلام کرد
به گزارش مهر به نقل از تلویزیون مصر، محمد مرسی در یک کنفرانس مطبوعاتی به تشریح مواضع خود درباره مسائل داخلی و خارجی پرداخت.
مرسی سخنان خود را با تمجید از جوانان و نقش آنها در کشور آغاز کرد و گفت در صورت پیروزی از جوانان در نهاد ریاست جمهوری استفاده خواهد کرد.
وی همچنین اعلام کرد تعهد می دهم حزب گرایی را از ریاست جمهوری دور کنم و برای جدا کردن نهاد ریاست جمهوری از دولت تلاش خواهم کرد. مرسی همچنین وعده داد در صورت پیروزی در دور دوم انتخابات از حزب آزادی و عدالت (شاخه سیاسی اخوان المسلمین) استعفا خواهد کرد.
نامزد دور دوم ریاست جمهوری مصر اعلام کرد برای تشکیل دولت ملی دموکراتیک تلاش خواهم کرد .
مرسی همچنین در ادامه تلاش برای جذب آرای جوانان مصری گفت: جوانان حق برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز و اعتصابات صلح آمیز را دارند.
وی به حقوق اقلیت قبطی ها(مسیحیان) نیز اشاره کرد و اظهار داشت : قبطی ها از تمام حقوق خود برخوردار هستند و آنها شرکای ما در کشور به شمار می روند.
مرسی همچنین به زنان اشاره کرد و گفت : حقوق زنان را در تمام زمینه ها حفظ خواهند کرد.
چالش انگیزترین بخش سخنان مرسی مربوط به مسئله حجاب بود که وی اظهار داشت زنان را آزاد می گذاریم تا هر پوششی را که مناسب می دانند، انتخاب کنند.
مرسی همچنین گفت : به حل مشکلات بخش گردشگری برای رونق مجدد آن نیاز داریم.
وی با بیان اینکه، همه مردم مصر در چشم و قلبم جا دارند و آنها در انتخاب رئیس جمهور مشارکت خواهند کرد، اظهار داشت به تمام حرفهایی که گفتم، پایبند خواهم بود.
زنان در انتخاب پوشش آزاد هستند
نامزد وابسته به اخوان المسلمین مصر اعلام کرد به زنان اجازه خواهیم داد حجاب یا پوششی را که مناسب می دانند، انتخاب کنند.به گزارش مهر به نقل از تلویزیون مصر، محمد مرسی در یک کنفرانس مطبوعاتی به تشریح مواضع خود درباره مسائل داخلی و خارجی پرداخت.
مرسی سخنان خود را با تمجید از جوانان و نقش آنها در کشور آغاز کرد و گفت در صورت پیروزی از جوانان در نهاد ریاست جمهوری استفاده خواهد کرد.
وی همچنین اعلام کرد تعهد می دهم حزب گرایی را از ریاست جمهوری دور کنم و برای جدا کردن نهاد ریاست جمهوری از دولت تلاش خواهم کرد. مرسی همچنین وعده داد در صورت پیروزی در دور دوم انتخابات از حزب آزادی و عدالت (شاخه سیاسی اخوان المسلمین) استعفا خواهد کرد.
نامزد دور دوم ریاست جمهوری مصر اعلام کرد برای تشکیل دولت ملی دموکراتیک تلاش خواهم کرد .
مرسی همچنین در ادامه تلاش برای جذب آرای جوانان مصری گفت: جوانان حق برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز و اعتصابات صلح آمیز را دارند.
وی به حقوق اقلیت قبطی ها(مسیحیان) نیز اشاره کرد و اظهار داشت : قبطی ها از تمام حقوق خود برخوردار هستند و آنها شرکای ما در کشور به شمار می روند.
مرسی همچنین به زنان اشاره کرد و گفت : حقوق زنان را در تمام زمینه ها حفظ خواهند کرد.
چالش انگیزترین بخش سخنان مرسی مربوط به مسئله حجاب بود که وی اظهار داشت زنان را آزاد می گذاریم تا هر پوششی را که مناسب می دانند، انتخاب کنند.
مرسی همچنین گفت : به حل مشکلات بخش گردشگری برای رونق مجدد آن نیاز داریم.
وی با بیان اینکه، همه مردم مصر در چشم و قلبم جا دارند و آنها در انتخاب رئیس جمهور مشارکت خواهند کرد، اظهار داشت به تمام حرفهایی که گفتم، پایبند خواهم بود.
وزیر اطلاعات:
حیدر مصلحی در گفت و گو با خبرنگار مهر در خصوص همایش سراسری امنیت پایدار که امروز سه شنبه در تهران برگزار شد، گفت: این مقوله یک موضوع جدی و جزو نیازهای مهم نظام جمهوری اسلامی ایران است.
وی در ادامه افزود: با توجه به اینکه ما در نظام مجموعه های اطلاعاتی قابل توجه و سرمایه های بزرگ داریم، گفت: لازم است این گونه اقدامات و مجموعه فعالیتهای پژوهشی و علمی ثمره و خروجی آن در دستگاههای امنیتی به کارگرفته شود.
وزیر اطلاعات یکی دیگر از اهداف برگزاری این همایش را تعریف موضوعات مختلف و جلوگیری از موازی کاری دستگاههای اطلاعاتی بیان کرد.
این اظهار نظر مصلحی در حالی صورت می گیرد که در سالیان اخیر نهادهای موازی اطلاعاتی که وابسته به سپاه پاسداران هستند نقش مهمی را در سرکوب آزادی های اساسی مردم ایران داشته اند. موازی کاری اطلاعاتی یکی از موضوع های مورد انتقاد گروه های مختلف سیاسی اصلاح طلب بوده است.
گفته می شود حتی در دوران فعلی نیز میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران در مورد چگونگی برخورد با مخالفان و شیوه اعمال آن اختلاف نظر و حتی در موارد فراوانی رقابت وجود دارد که این موضوع بحث امنیتی در ایران را پیچیده تر کرده است.
باید از موازیکاری اجتناب کرد
وزیر اطلاعات مدعی شد: توانمندی های اطلاعاتی که ما در جمهوری اسلامی ایران داریم را شاید هیچ کشوری حتی کشورهایی که ادعای ابرقدرتی دارند نداشته باشند و ما باید این توانمندی و قدرت را در راستای اهداف انقلاب به کار گیریم.حیدر مصلحی در گفت و گو با خبرنگار مهر در خصوص همایش سراسری امنیت پایدار که امروز سه شنبه در تهران برگزار شد، گفت: این مقوله یک موضوع جدی و جزو نیازهای مهم نظام جمهوری اسلامی ایران است.
وی در ادامه افزود: با توجه به اینکه ما در نظام مجموعه های اطلاعاتی قابل توجه و سرمایه های بزرگ داریم، گفت: لازم است این گونه اقدامات و مجموعه فعالیتهای پژوهشی و علمی ثمره و خروجی آن در دستگاههای امنیتی به کارگرفته شود.
وزیر اطلاعات یکی دیگر از اهداف برگزاری این همایش را تعریف موضوعات مختلف و جلوگیری از موازی کاری دستگاههای اطلاعاتی بیان کرد.
این اظهار نظر مصلحی در حالی صورت می گیرد که در سالیان اخیر نهادهای موازی اطلاعاتی که وابسته به سپاه پاسداران هستند نقش مهمی را در سرکوب آزادی های اساسی مردم ایران داشته اند. موازی کاری اطلاعاتی یکی از موضوع های مورد انتقاد گروه های مختلف سیاسی اصلاح طلب بوده است.
گفته می شود حتی در دوران فعلی نیز میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران در مورد چگونگی برخورد با مخالفان و شیوه اعمال آن اختلاف نظر و حتی در موارد فراوانی رقابت وجود دارد که این موضوع بحث امنیتی در ایران را پیچیده تر کرده است.
زنده شدن یکی از خاطرات سال های 60
به گزارش ایسنا، تازهترین اخبار حاکی از آن است که فروش کراوات دوباره با سختگیری مواجه شده است.
در این باره یکی از فروشندگان به ایسنا گفت: اداره اماکن نیروی انتظامی چند روزی است که این دستور را صادر کرده است و ما مجبور به جمعآوری همه کراواتها از مغازه شدهایم.
وی افزود: ظاهرا این تحریم فقط برای مغازههایی که محصول برند میفروشند، اعلام شده است.
جواد درودیان رییس اتحادیه پیراهن دوزان و پیراهن فروشان، نیز در همین خصوص اظهار داشت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فروش کراوات ممنوع شد، ولی این موضوع به صورت جدی دنبال نمیشد و هرازگاهی این بحث به شدت پیگیری شده و از فروش آن ممانعت به عمل میآمد.
وی گفت: حتی به ما اعلام شده سربرگمان که در آن از قدیم یک عکس کراوات روی آن وجود داشت باید عوض شده و عکس کراوات از روی آن برداشته شود.
وی در پاسخ به این سئوال که بسیاری از مغازهها کراوات را در ویترین گذاشته و از طریق مانکنها به نمایش میگذارند، گفت: بازرسان اصناف و اماکن مدتی است که این موضوع را جدی گرفته و مانع از این کار شدهاند. البته شاید این به شانس مغازهدار بستگی داشته باشد و اگر بازرسان و اماکن از آن مغازهها اطلاع یابند، دستور ممنوعیت فروش کراوات را به آنها نیز اعلام میکنیم.
خاطرنشان می شود در سال های اخیر سخت گیری های اجتماعی بر شهروندان ایرانی افزایش یافته و دولت که خود از متهمان اختلاس های بزرگ است به جای برخورد با اختلاس گران با نوع پوشش مردم مقابله می کند.
دولت به جان فروشندگان کروات افتاد
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فروش کراوات در ایران ممنوع شد، ولی طی سالهای اخیر همواره برخی فروشندگان اقدام به فروش آن میکردند که در برخی موارد با تذکر بخشهای مسوول در نیروی انتظامی هم مواجه میشدند. البته این موضوع هیچ گاه به صورت جدی دنبال نشده، به طوریکه فروش آن در مغازههای کت و شلوار فروشی شکل گستردهتری هم یافت.به گزارش ایسنا، تازهترین اخبار حاکی از آن است که فروش کراوات دوباره با سختگیری مواجه شده است.
در این باره یکی از فروشندگان به ایسنا گفت: اداره اماکن نیروی انتظامی چند روزی است که این دستور را صادر کرده است و ما مجبور به جمعآوری همه کراواتها از مغازه شدهایم.
وی افزود: ظاهرا این تحریم فقط برای مغازههایی که محصول برند میفروشند، اعلام شده است.
جواد درودیان رییس اتحادیه پیراهن دوزان و پیراهن فروشان، نیز در همین خصوص اظهار داشت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فروش کراوات ممنوع شد، ولی این موضوع به صورت جدی دنبال نمیشد و هرازگاهی این بحث به شدت پیگیری شده و از فروش آن ممانعت به عمل میآمد.
وی گفت: حتی به ما اعلام شده سربرگمان که در آن از قدیم یک عکس کراوات روی آن وجود داشت باید عوض شده و عکس کراوات از روی آن برداشته شود.
وی در پاسخ به این سئوال که بسیاری از مغازهها کراوات را در ویترین گذاشته و از طریق مانکنها به نمایش میگذارند، گفت: بازرسان اصناف و اماکن مدتی است که این موضوع را جدی گرفته و مانع از این کار شدهاند. البته شاید این به شانس مغازهدار بستگی داشته باشد و اگر بازرسان و اماکن از آن مغازهها اطلاع یابند، دستور ممنوعیت فروش کراوات را به آنها نیز اعلام میکنیم.
خاطرنشان می شود در سال های اخیر سخت گیری های اجتماعی بر شهروندان ایرانی افزایش یافته و دولت که خود از متهمان اختلاس های بزرگ است به جای برخورد با اختلاس گران با نوع پوشش مردم مقابله می کند.
گزارش جدید از مهاجرت نخبه ها : ٦٢ درصد مهاجرت و وجود ٥٠٠ پرفسور ایرانی در آمریکا
در گزارش اول چاپ شده در یکی از روزنامه های ایران با تیتر "المپیاد مهاجرت"، آماری جدیدی از مهاجرت نخبگان علمی کشور به دانشگاه های غربی منتشر کرده است. بنا بر این گزارش، 62 درصد از دانشآموزان مدالآور المپیادی کشور طی 14 سال گذشته به کشورهای توسعهیافته دنیا اعم از آمریکا و کانادا مهاجرت کردهاند.به گزارش دانشجونیوز، روزنامه شرق، نزدیک به اصلاح طلبان و منتقدان در ایران در گزارشی که صبح امروز منتشر ساخته با وضعیت خروج نخبگان در طول ۱۴ سال گذاشته پرداخته و با ۶۲ درصد اعلام آن، افزوده است: از مجموع ۲۲۵ دانشآموز ایرانی که طی سالهای ۱۳۷۲ (م۱۹۹۳) تا ۱۳۸۶ (م۲۰۰۷) در ۵۳ المپیاد جهانی شرکت کردند بیش از140 نفر معادل 62/2 درصد آنها هماکنون در یکی از دانشگاههای مطرح دنیا در آمریکا و کانادا تحصیل میکنند.
محمود احمدینژاد در سالهای میانی نخستین دوره ریاست جمهوری خود، مساله مهاجرت نخبگان را تکذیب کرده بود. وی در آن زمان گفت:«برخیها با تعبیر غلط از عنوان فرار مغزها استفاده میکنند. ما، فرار مغز نداریم.»
برخلاف نظر احمدینژاد و برخی دیگر از مسئولان ایرانی، پیشتر صندوق بینالمللی پول در گزارش سال ۲۰۰۹ خود اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان ۹۱ کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، مقام نخست را دارد.
در همین راستا نسرین سلطانخواه، معاون علمی فناوری احمدی نژاد هم ادعا کرده بود که «حمایتهای بنیاد ملی نخبگان از استعدادهای برتر موجب کاهش شدید مهاجرت نخبگان از کشور شده است.»
به گفته این رئیس بنیاد ملی نخبگان کشور «از سال ۸۶ به بعد خروج المپیادیها برای ادامه تحصیل به خارج از کشور به شدت کاهش یافته است.»
اظهارات خانم سلطانخواه در شرایطی ایراد شده بود که سعید سهرابپور قائم مقام بنیاد ملی نخبگان ایران پیشتر اعلام کرده بود ۴۰ درصد دارندگان مدال طلای المپیادهای دانشآموزی از کشور خارج شدهاند.
امریکا و کانادا، مقصد نخبگان مهاجر
طی بررسی صورت گرفته در «روزنامه شرق» از مجموع 225 دانشآموز ایرانی که طی سالهای 1372 (م1993) تا 1386 (م2007) در ۵۳ المپیاد جهانی شرکت کردند بیش از۱۴۰ نفر معادل 62/2 درصد آنها هماکنون در یکی از دانشگاههای مطرح دنیا در آمریکا و کانادا تحصیل میکنند.
بنابر اعلام این روزنامه، روند گستره مهاجرت مدالآوران و دانشآموزان دیروز ایران و دانشجویان، اساتید کشورهای توسعهیافته نشان میدهد، هماکنون ۲/۶۹درصد مدالآوران در المپیاد فیزیک، ۷/۷۶درصد ریاضی، ۵۰درصد کامپیوتر و ۵۰درصد شیمی خارج از مرز جغرافیایی کشور و اکثرا عضو دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برتر و تاثیرگذاری در دنیا همچون دانشگاه هاروارد، استنفورد، امآیتی، کالیفرنیا، کمبریج، جان هاپکینز و پرینستون در آمریکا و دانشگاه تورنتو و سایمون فریز در کانادا هستند.
به نوشته این روزنامه مبدا ۹۴درصد آنها سکوی پرتابی بهنام «دانشگاه صنعتیشریف است» و مقصد 66/4 درصد آنها آمریکا.
بیش از ۵۰۰ پروفسور ایرانی در ایالات متحده
بر اساس آخرین آمارها، هماکنون چهار تا پنج میلیون مهاجر ایرانی در ۳۲ کشور جهان حضور دارند. بیش از ۵۰۰ پروفسور ایرانی (معادل با یک پنجم کل استادان ما در داخل کشور) در ایالات متحده وجود دارند. همچنین براساس پژوهشی سه تا چهارنمره از میانگین ضریب هوش ایرانیان در اثر مهاجرت نخبگان کاسته شده است و غمانگیزتر آنکه براساس پژوهش صورت گرفته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بیش از ۷۰درصد دانشجویان دکترای آن دانشگاه که موفق به دریافت مدرک دکترای خود شدهاند به فکر مهاجرت هستند. یعنی قدم گذاشتن به راه هموار و بیبرگشتی که گرچه به زیان کشور است اما آنها را به سمت دانشگاهها و کرسیهای علمی تراز اول جهان میرساند.
مهاجرت نخبگان، در سایه سیاستهای دولت احمدینژاد، اکنون به یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ایران تبدیل شده است، تا جائی که مجلس ایران هم پیشتر مجبور شده بود برای بررسی این موضوع یک کمیته ویژه تشکیل دهد.
برخورد با فروشندگان كراوات در ایران آغاز شد
در اين باره يكي از فروشندگان به ايسنا گفت: اداره اماكن نيروي انتظامي چند روزي است كه اين دستور را صادر كرده است و ما مجبور به جمعآوري همه كراواتها از مغازه شدهايم.
وي افزود: ظاهرا اين تحريم فقط براي مغازههايي كه محصول برند ميفروشند، اعلام شده است.
رييس اتحاديه پيراهن دوزان و پيراهن فروشان، نيز در همين خصوص اظهار داشت: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي فروش كراوات ممنوع شد، ولي اين موضوع به صورت جدي دنبال نميشد و هرازگاهي اين بحث به شدت پيگيري شده و از فروش آن ممانعت به عمل ميآمد.
وي گفت: حتي به ما اعلام شده سربرگمان كه در آن از قديم يك عكس كراوات روي آن وجود داشت بايد عوض شده و عكس كراوات از روي آن برداشته شود.
وي در پاسخ به اين سوال كه بسياري از مغازهها كراوات را در ويترين گذاشته و از طريق مانكنها به نمايش ميگذارند، اظهار داشت: بازرسان اصناف و اماكن مدتي است كه اين موضوع را جدي گرفته و مانع از اين كار شدهاند. البته شايد اين به شانس مغازهدار بستگي داشته باشد و اگر بازرسان و اماكن از آن مغازهها اطلاع يابند، دستور ممنوعيت فروش كراوات را به آنها نيز اعلام ميكنيم.
هرانا؛ اجرای حکم دو شهروند بهایی در سمنان
خبرگزاری
هرانا – دو شهروند بهایی ساکن سمنان پس از تائید محکومیت و در پی احضار
اجرای احکام دادگاه انقلاب سمنان بازداشت و روانه زندان شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دو شهروند بهایی ساکن سمنان به نام های
«ژینوس نورانی» و «روفیا بیدقی» که طبق حکم دادگاه بدوی و تایید حکم در
دادگاه تجدید نظر به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بودند روز یک شنبه ۷
خرداد ماه ۱۳۹۱ جهت اجرای حکم روانه زندان شدند.
یاداوری می شود روفیا بیدقی در پاییز ۱۳۸۹
و ژینوس نورانی در زمستان ۱۳۸۹ مدتی را در اداره اطلاعات سمنان بازداشت و
به قید وثیقه آزاد شدند.
ژینوس نورانی و روفیا بیدقی هم اکنون در
بند عمومی نسوان سمنان با شرایط بسیار بد که بیش از ۹۰% مجرمین مربوط به
مواد مخدر و محبس بسیار کوچک با بیش از ۶۰ زندانی تنها در یک اطاق مدت
محکومیت نا عادلانه خود را سپری میکنند.
اعتصاب ۵۰ نفر از کارگران شرکت نقش و نمای سنندج
خبرگزاری هرانا - تعداد ۵۰ نفر از کارگران مسکن مهر سنندج واقع در شهرک بهاران، وابسته به شرکت «نقش ونما» دست به اعتصاب زدند.
به گزارش کمیته هماهنگی، این کارگران از تاریخ ۲۳/۲/۹۱ در اعتراض به عدم پرداخت دو ماه حقوق معوقهی خود از طرف کارفرما، دست به اعتصاب زده و خواستار دریافت مطالبات خود در اسرع وقت شدند.
شایان ذکر است، هیچ کدام از کارگران شرکت مذکور از حق بیمه برخوردار نبوده و خطرات ناشی از ناامنی محیط کار هر لحظه امنیت جانی آنان را به مخاطره می اندازد.
به گزارش کمیته هماهنگی، این کارگران از تاریخ ۲۳/۲/۹۱ در اعتراض به عدم پرداخت دو ماه حقوق معوقهی خود از طرف کارفرما، دست به اعتصاب زده و خواستار دریافت مطالبات خود در اسرع وقت شدند.
شایان ذکر است، هیچ کدام از کارگران شرکت مذکور از حق بیمه برخوردار نبوده و خطرات ناشی از ناامنی محیط کار هر لحظه امنیت جانی آنان را به مخاطره می اندازد.
هرانا؛ محکومیت قطعی دو شهروند بهایی در مشهد به ۵ سال حبس تعزیری
خبرگزاری هرانا – دو شهروند بهایی ساکن مشهد از سوی دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طبق حکم دادگاه تجدید نظراستان خراسان
رضوی حکم بدوی دو شهروند بهایی ساکن مشهد به نام های «نورا نبیل زاده» و
«سونیا احمدی» مورد تایید قرار گرفت.
طبق حکم اولیه دادگاه انقلاب مشهد
نامبردگان به اتهام تبلیغ به نفع آیین بهایی و عضویت در جامعه بهایی با
استناد به ماده ۴۹۹ و ۵۰۰ قانون مجازات کیفری به ۵ سال حبس تعزیری محکوم
شده بودند.
قابل ذکر است حکم مزبور بدون آنکه به وکیل متهمین ابلاغ شود به دایره اجرای احکام ارسال شده است.