قطعنامه شورای حکام آژانس و انزوای بیشتر ایران
سراجالدین میردامادی
در گفتوگو با دکتر مهران براتی، استاد دانشگاه در برلین و تحلیلگر سیاسی از او پرسیدهام: اهم مطالبی که در این قطعنامه آمده چیست و چه پیامدهایی را در بر خواهد داشت؟
مهران براتی: البته آن نخستین بیانیه که از طرف آقای آمانو تهیه شده بود، شدیدتر بود و با مداخله روسیه و چین این متن تغییر پیدا کرد. در حقیقت این بیانیه نوعی حرکت به سوی راه حلی است که روسیه در پیشنهادات مختلف خود هم به گروه ۵+۱ و هم به اتحادیه اروپا پیشنهاد کرده بود و آن مبنی بر پیدا کردن یک راه حل درازمدت براساس یک رویکرد دوجانبه و گام بهگام بود.
بهخصوص این مسئله گام به گام بودن راه حل و اعتمادسازی در یک روند به نسبت درازمدت، معنایش این بوده که به ایران این امکان داده شود که مثلاً با حذف بخشی از تحریمها ایران غنیسازی را قطع کند یا تعدادی از سانتریفیوژهایش را فعلاً بهکار نبرد و مسائلی از این دست. در اینجا ولی نکته مهم این است که اتفاقاً اشاره میشود به گزارش هشت نوامبر مدیرکل آژانس. در آن گزارش بر تمام آن مسائلی که ایران رد میکند و میگوید همه اینها اتهام و دروغ است، تأکید شده است. یعنی شورای حکام گزارش مدیر کل را بهعنوان مبنای کار پذیرفته و صحت آن را مورد سئوال قرار نداده است، ولی در ضمن گفته است که این گزارش یک گزارش اثباتی نیست. در واقع به ایران این امکان داده میشود که در رد تک تک این نکات همکاری کند. نکته مهم دیگر باز اشاره به این است که ایران، پروتکل الحاقی را تصویب فوری و اجرا کند.
ایران بارها گفته است و البته درست هم هست که اجرای پروتکل الحاقی برای اعضای آژانس الزامآور نیست، ولی در مواردی که مانند مسئله ایران شک و تردید هست، تصویب و اجرای پروتکل کار را راحت میکند. این بدین معناست که مسئولان و مأموران آژانس این امکان را دارند که هر لحظه، در هر کجا و با هرکسی که میخواهند صحبت و سرکشی کنند، بدون این که قبلاً اطلاع داده باشند. یعنی امکانی برای پنهان کردن وجود ندارد.
باز در این نکته آمده است که گفتوگوها باید برای رسیدن به یک راه حل فوری در خصوص تمام موضوعات باقیمانده باشد. این راه حل فوری با آن راه حل گام به گام به نوعی در تضاد است. راه حل درازمدت نمیتواند رسیدن به راه حل فوری را بخواهد، ولی آن راه حل فوری که اینها میخواهند این نیست که فوراً ایران تمام فعالیتهایش را قطع کند، بلکه همانطور که گفتم بخشی را گام به گام انجام دهد تا شفافیت به تدریج بهوجود آید.
بعد از گزارش مدیرکل آژانس که لحن تندتری داشت، به نظر میرسد که لحن این قطعنامه ملایمتر است، بهویژه که موضوع ایران به شورای امنیت ارجاع نشده است. این را به چه دلیل میدانید؟
بردن مسئله به شورای امنیت بهخصوص به این معنا بوده است که شورای امنیت باید الان تحریمها را تشدید کند؛ ازجمله تحریم بانک مرکزی و نهادهای مربوط به سپاه. یکی از این شرکتهایی که میتوانست مورد تحریم قرار گیرد، شرکت دریایی "صدرا" است. کشفیات مربوط به نفت و گاز جنوب در اختیار این نهاد سپاه است که فعالیتهای بسیار گستردهای دارد، هم در تولید و هم در فروش. دارای اسکلههای مستقل نیز هست. همچنین شرکتهایی که با این شرکت صدرا همکاری میکنند.
فعلاً گامی را که روسها برداشتهاند این است که به شورای امنیت نرود، تحریمها آنجا تشدید نشود و حتی این مسئله هم گفته نشده که باید تا جلسه آینده شورای حکام که در ماه مارس است، ایران باید همه مسائل و مشکلات را حل کرده باشد. آنها از آقای آمانو میخواهند تا آن زمان به شورای حکام گزارش دهد. یعنی وقت لازم در اختیار ایران قرار میدهند که تجدید نظر کند. ولی ایران در نظر ندارد تجدید نظر کند. در رابطه با همین مخزن فولادی که عکسبرداری شده یا آقای آمانو، مدیر کل آژانس مدعی است که از طریق ماهواره عکسبرداری کردهاند و این مربوط میشود به تشدید نوترونها در این مخزن فولادی، برای ایجاد انفجارهای در سطح بالا که حالا این در شکل مدلی انجام گرفته است.
ایران میگوید آنچه آقای آمانو میگوید، این که این مخزن فولادی به بزرگی یک اتوبوس است، در سال ۲۰۰۸ هم توسط یک فرانسوی به نام فردریک کلود که همکار رئیس پیشین آژانس بینالمللی اتمی بوده گفته شده است. ایران معتقد است وی عضو سرویس اطلاعاتی فرانسه بوده و همراه با آقای هانیون به ایران رفته بوده و این را او گفته است. بعد اما معلوم شده آن تصویر توالتهای فلزی در پارچین بوده نه تصویر یک مخزن فولادی. آقای آمانو میگوید ما در سه سال گذشته تحقیقاتمان را گسترش دادیم و اطلاعاتمان از ۱۰ سازمان جاسوسی تکمیلتر شده است و اینها، آنطور که ایران میگوید، نه تنها تصویر توالت نیست، بلکه درست همان چیزی است که ما میگوییم. همه اینها نشان میدهد که ایران در حقیقت با آن نقشی که برای خودش قائل است، این که خود را در منطقه مدیر سیاسی و رهبر سیاسی میداند، نمیخواهد در رقابت با آمریکا قرار گیرد و حضور آمریکا را قبول کند.
ایران خود مدعی است که آمریکا اصلاً میگوید بله شما باشید و هستید و ما نقش شما را قبول میکنیم. شما هم بپذیرید که ما هم هستیم، ولی نمیخواهیم بپذیریم. بنابراین تمام این مسائل هیچگونه نشانی از این ندارد که ایران میخواهد به یک راه حل سیاسی در این زمینه برسد.
روز گذشته همچنین قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت تلاش ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا را هم شاهد بودیم؛ به علاوه قطعنامه شورای حکام و قطعنامهای که در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در خصوص نقض حقوق بشر در چند روز آینده تصویب خواهد شد. به نظر میرسد سیل قطعنامههای بینالمللی برای محکومیت ایران در حال شکلگیری و تصویب و صدور است. این را چگونه ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید چه پیامد سیاسیای برای جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت؟
ایران هیچوقت در صحنه بینالملل تا این حد منزوی نبوده است که الان هست. در حقیقت حتی کشورهایی که جزو کشورهای عدم تعهد هستند، کشورهای بیطرف هستند که تعدادشان کم هم نیست. در پیوند با بردن بیانیه محکومیت ایران در آژانس بینالمللی اتمی هم آنها خود بیانیهای تنظیم کردهاند و دادهاند. حتی حاضر نشدهاند که در مجمع عمومی سازمان ملل به نفع ایران رأی دهند و با بیانیهای که مربوط به محکومیت ایران در رابطه با ترور سفیر عربستان سعودی میشود، لااقل مخالفت کنند.
از ۱۹۳ کشور دنیا ۱۰۴ کشور به متن پیشنهادی عربستان رأی مثبت دادند. سه یا چهار کشور هم مخالف بودند. بقیه کشورها هم اصلاً در رأیگیری شرکت نکردند. دیگر وضع برای ایران بدتر از این نمیتواند بشود. محکومیت ایران در رابطه با مسئله نقض حقوق بشر نیز در حقیقت برای چندمین بار تکرار خواهد شد.
من نمیدانم در این وضع جدید، بهخصوص با فروپاشی سیاسیای که حکومت ایران با آن روبهرو است چه اتفاقی میافتد. ما در ایران دیگر جمهوری اسلامی بهعنوان نظام سیاسی نداریم. ما یک جمهوری کنترل سیاسیـ نظامی در ایران داریم. دیگر آن جمهوری اسلامی پیشین با نظام سیاسی مرتبطش نیست. در این شرایط فروپاشی سیاسی، معنای منزوی بودن در صحنه بینالمللی و در معرض تهدیدات بسیار جدی قرار گرفتن ولی هنوز به آن سیاست گذشته ادامه دادن، نوعی خودکشی جمهوری اسلامی است و عاقبت خوبی برای این نظام ندارد.
لااقل من هیچ سیاستمدار هوشمندی در نظام جمهوری اسلامی نمیبینم که حتی برای حفظ منافع و موجودیت خودش نیز سیاست دیگری را در پیش گیرد. متأسفانه یا خوشبختانه چنین چیزی دیده نمیشود.
موسوی خویینیها: حاکمیت دیگر اصلاحطلبان را نمیخواهد
پدر معنوی اصلاحطلبان در خصوص شرکت در انتخابات آتی مجلس میگوید حاکمیت جمهوری اسلامی از اصلاحطلبان عبور کرده است و خود را بی نیاز از حضور اصلاحطلبان در صحنه سیاسی کشور میداند.
محمد موسوی خویینیها که پیشتر گفته بود تنها به دلیل حضور جنتی در شورای نگهبان، در انتخابات آتی مجلس شرکت نخواهد کرد؛ این بار گفت اساسا حاکمیت جمهوری اسلامی دیگر نیازی به اصلاحطلبان ندارد.به گزارش آهنگ راه، وبسایت شخصی محمد موسوی خویینیها، وی این موضوع را در پاسخ به سوالی در ارتباط با شرکت اصلاحطلبان در انتخابات بیان کرد.
سوال کننده از خویینیها پرسیده است: «آیا با وجود این همه زندانی و دربند مربوط به وقایع انتخابات به نظر حضرتعالی شرکت در انتخابات امکان پذیر است؟ آیا حکومت حاضر میشود حتی در قبال کوتاه آمدن اصلاحطلبان از وقایع ۸۸ و به قول شما مختومه کردن آن پرونده کوتاه بیاید و زندانیان را آزاد کند؟ و اگر چنین نکند به نظر شما باز هم شرکت در انتخابات منطقی است؟»
آقای خویینیها در پاسخ گفته است چون مقامات ارشد نظام دیگر نیازی به حضور اصلاحطلبان ندارند واز اصلاحطلبان عبور کرده؛ لذا موضوع شرکت در انتخابات منتفی است.
وی اما پیشتر گفته بود که انتخابات حق مردم است و اصلاحطلبان به تحریم انتخابات فکر نمیکنند: «ما به تحریم انتخابات فکر نمیکنیم، شرکت در انتخابات حق مسلم ما و همه شهروندان است.. [اصلاحطلبان] علیرغم این که در انتخابات آتی فهرست انتخاباتی نخواهد داشت، ولی اگر افرادی از اصلاحطلبان میتوانند وارد عرصه انتخابات شوند با شرکت آنان مخالفتی ندارد.»
خویینیها در ادامه پاسخ خود تمام تقصیرها را به گردن دبیر شورای نگهبان (و نه حوادث خونین پس از انتخابات ریاست جمهوری در دو سال گذشته) انداخته و چنین القا کرده که فقط جنتی است که مانع تشکیل یک مجلس و یک انتخابات آزاد و کارآمد شده است. بنابراین خویینیها در همین خصوص از جنتی پرسیده است که آیا وی برای اقداماتش پاسخی برای خداوند دارد؟
وی گفته است که جنتی «همین مجلس فعلی را نیز نمیپسندد و به دنبال ایجاد مجلسی یک دستتر و مطلوبتر از این است» و بنابراین «در چنان مجلسی همان بهتر که اصلاحطلبان حضور نداشه باشند.»
آقای خویینیها سپس به نصیحت کردن جنتی پرداخته و به وی گفته است که مجلسی که دبیر شورای نگهبان دنبال آن است مطلوب نیست و این مجلس، «مجلسی نخواهد بود که باید در رأس امور باشد.»
به نظر میرسد تنها مشکل اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی که اسفند ماه سال جاری برگزاری میشود؛ اینطور که پدرخوانده معنوی آنان یعنی موسوی خویینیها بیان داشته، وجود شورای نگهبان و در راس آن حضور جنتی است؛ و اگر ترس از رد صلاحیتهای گسترده وجود نداشت؛ اصلاحطلبان نیز آمادگی برای «هیزم» شدن را بالفور اعلام میکردند.
فراخوان مبارزه با خشونت عليه زنان
فراخوان سراسری مادران پارک لاله ایران و حامیان آنان در خارج از کشور به مناسبت 25 نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان را به روز دفاع از زندانیان سیاسی- عقیدتی زن در ایران تبدیل کنیم!
بیست و پنج نوامبر روز جهانی رفع تمامی اشکال خشونت علیه زنان شناخته شده است. انتخاب این روز برای یادآوری فاجعهای است که نمونههای آن بارها در تاریخ ایران و جهان تکرار شده است و برای جلوگیری از تکرار آن باید تلاش کنیم. در این روز آدم ربایی، تجاوز و قتل سه زن به بیرحمانهترین شکل ممکن در سال 1960 به دست سربازان تروجیلو، دیکتاتور جمهوری دومینیکن به وقوع پیوست. این سه خواهر بهنامهای، پاتری، مینروا و ماریا ترزا میرابل، در منطقهای اطراف سانتیاگو در جمهوری دومینیکن، همراه با همسران خود در پشتیبانی از گروه (جنبش ۱۴ ژوئن) علیه حکومت دیکتاتوری رافائل تروجیلو مبارزه میکردند.
اینک خواهران میرابل "خواهران پروانه" در جهان به عنوان یکی از نمادهای مقاومت در برابر دیکتاتوری شناخته شدهاند. نخست در سال 1981 روز 25 نوامبر، سالروز قتل «خواهران میرابل»، بهوسیله فمینیستهای آمریکای لاتین، بهعنوان روز مقابله با خشونت علیه زنان انتخاب شد و سالها بعد مجمع عمومی سازمان ملل در تاريخ 17 دسامبر 1999 طی قطعنامه ای تعيين روز 25 نوامبر به عنوان "روز جهانی مقابله با خشونت عليه زنان " را تصويب نمود.
زنان قتل و کشتار و شکنجه و تجاوز در طی دوران حاکمیت جمهوری اسلامی همواره
خشونت مضاعف علیه زنان در کنار خشونت ساختاری استثمار، هر روز ابعاد گسترده خود را به اشکال متنوع نشان میدهد؛ تجاوزهای دستهجمعی به زنان در کشورهایی مانند افغانستان، عراق، کنگو، سومالی، بوسنی و ... قاچاق زنان، مهاجرت اجباری، ترور دولتی و آزار و اذیتهای سیاسی، عقیدتی و دینی، از جمله دستگیری و قتل مبارزان مقاوم زن در جهان.
در ایران، در جامعهای که نیمی از جمعیت خود را به عنوان انسان رسما و قانونا به رسمیت نمی شناسد، تبعیض جنسیتی و جداسازی جنسی از ظریفترین و فراگیرترین شکلهای خشونت علیه زنان بشمار می رود.
سنگسار که عمده قربانیان آنرا زنان تشکیل میدهند، تجاوز، تهدید و تحقیرهای جنسی در زندانها، قتل های ناموسی، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، چند همسری، رواج فحشا تحت عنوان شرعی صیغه، قوانین غیر عادلانه ارث، شهادت، حق طلاق و حضانت فرزند، دستمزد های نابرابر در مقابل کار یکسان، حجاب اجباری... همه و همه تنها بخشهایی از تبعیضهایی است که هر روزه بر زنان ایران تحمیل میکنند.
زندان، شکنجه، تحقیر، تجاوز و کشتار زنان در ایران کم نبوده است. زنان علاوه بر اینکه بایستی به عنوان یک زندانی مقاومت نشان دهند، بایستی به وسطه زن بودن مشکلات عدیده ای را تحمل کنند و زیر بار تحقیرهای بازجو، جامعه و خانواده خرد نشوند. کشتار زنان و مادران باردار؛ تجاوز به دخترکان باکره قبل از اعدام؛ زندانی کردن زنان به همراه فرزندانشان؛ وادار کردن زنان به رعایت حجاب اسلامی؛ شکنجه های قرون وسطایی در تابوتها؛ شکنجه های روانی برای ایجاد فضای گناه آلود و توابسازی؛ شستشوی مغزی با ایجاد عذاب وجدان برای دوری از خانواده؛ وادار کردن زنان به پذیرش ارتباط جنسی با بازجو؛ در انزوا قرار دادن زندانی و مهیا کردن شرایطی برای خودکشی؛ شکنجه زنان و مادران برای گرفتن اطلاعات در مورد خانوادهشان و در نهایت کشتار در خیابانها. این نمونهها در طول حاکمیت جمهوری اسلامی تداوم داشته است و زنان را به وحشیانه ترین شکل ممکن در زندان و بیرون زندان تحقیر کرده، شکنجه داده و کشتهاند. از جمله: زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب، شیرین علمهولی، پروانه فروهر، ترانه موسوی، ندا آقا سلطان، شبنم سهرابی، هاله سحابی و ....
زنان ما علاوه بر نداشتن حقوق مساوی انسانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مدنی، برای دفاع از حقوق طبیعی خود نیز دستگیر و زندانی میشوند.
فعالان جنبش زنان، وکلا، روزنامهنگاران و هنرمندان زیر فشار مستقیم هر روزه رژیم زنستیز جمهوری اسلامی قرار دارند، و در حال حاضر تعداد بسیاری از زنان فعال ایران، از جمله:
نسرین ستوده، بهاره هدایت، مهدیه گلرو، زینب جلالیان، فریبا کمالآبادی، مهوش ثابت، فرشته شیرازی، عالیه اقدام دوست، محبوبه کرمی و ده ها تن دیگر در زندان ها، در بد ترین شرایط غیر انسانی و ضدحقوق بشری به سرمی برند.
از جمله مادران پارک لاله، مادران خاوران، خانوادههای جانباختگان و حامیان آنان نیز همواره مورد اذیت و آزار و بی حرمتی و ضرب و شتم قرار میگیرند و فقط به جرم دادخواهی، حمایت و همدردی، دستگیر و زندانی می شوند و تعدادی از آنان با گذاشتن وثیقه های سنگین و کمرشکن، برای محدود زمانی آزاد می گردند، ولی هر آن در خطر جدی بر گرداندن به زندان می باشند .
هماکنون نیز دو تن از حامیان مادران عزدار، به نامهای لیلا سیفاللهی و ژیلا کرمزاده مکوندی به جرم انسان بودن و همدردی در معرض خطر اجرای حکم ناعادلانه زندان میباشند. آنها در سال 1388 چندین بار دستگیر و در آخرین بازداشت 34 روز زندان بودند و هر یک با کفالت 50 میلیون تومانی آزاد شدند و در دادگاه بدوی به 4 سال زندان تعزیری و در دادگاه تجدید نظر به 2 سال زندان تعزیری و 2 سال تعلیقی که تا 5 سال قابل اجراست، محکوم شدهاند. آنها طی اخطاری که در نیمه آبان سال 1390 برای ضامنهایشان ارسال شده، باید طی 20 روز خود را به زندان اوین معرفی کنند.
منصوره بهکیش یکی دیگر از حامیان مادران عزادار که خواهر- شوهرخواهر و 4 برادرش در دهه 60 به جرم فعالیتهای سیاسی به قتل رسانده و اعدام کردهاند؛ بارها به جرم دادخواهی بازخواست، تهدید و بازداشت شده است. او در سال 1388 از کار برکنار و از 26 اسفند همانسال پاسپورتاش در فرودگاه ضبط و تا کنون ممنوع الخروج است. او در آخرین بازداشت یک ماه در زندان بود و با کفالت آزاد و در 4 دیماه 1390 دادگاه او در شعبه 15 برگزار خواهد شد.
اکرم نقابی یکی دیگر از حامیان مادران عزادار که بارها به جرم دادخواهی دستگیر و در آخرین بازداشت 2 ماه زندان بود که با کفالت آزاد و دادگاه او در 9 آبان 1390 برگزار شد و هنوز بلاتکلیف است. سعید زینالی(پسر وی) در 23 تیر 1378 در منزل بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده و تا کنون هیچ پاسخی مبنی بر زنده بودن یا کشته شدن وی به خانواده نداده اند.
همچنین تعدادی دیگر از حامیان مادران عزادار به جرم همدردی، وضعیتی مشابه افراد فوق دارند و در انتظار دادگاه به سر میبرند.
ما حامیان مادران پارک لاله، با همه زنان شجاع و مبارز ایران و جهان ابراز همبستگی می کنیم و هر گونه خشونت علیه زنان را خشونت علیه بشریت دانسته و بهشدت محکوم می کنیم .
ماحامیان مادران پارک لاله، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی - عقیدتی بخصوص زندانیان زن هستیم. ما خواهان لغو احکام جاری در دادگاهها و رفع هر گونه خشونت علیه زنان در ایران می باشیم .
مادران پارک لاله، صدای دادخواهی مادران جان باختگان 33 سال گذشته در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران می باشند که خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی - عقیدتی و لغو مجازات اعدام بوده و تا محاکمه علنی و عادلانه همه آمران و عاملان جنایات صورت گرفته، به دادخواهی خود ادامه خواهند داد.
با اتحاد و سازماندهی گسترده و یکپارچه، جنبش زنان مبارز در سراسر جهان را تبدیل به یک نیروی پیشرو علیه خشونت بر زنان سراسر جهان کنیم.
مادران پارک لاله ایران
حامیان مادران پارک لاله ایران- اسلو
حامیان مادران پارک لاله ایران - ایتالیا
حامیان مادران پارک لاله ایران- دورتموند
حامیان مادران پارک لاله ایران- فرانکفورت
حامیان مادران پارک لاله ایران- کلن
حامیان مادران پارک لاله- لوس آنجلس/ ولی
حامیان مادران پارک لاله ایران - وین
حامیان مادران پارک لاله ایران- هامبورگ
حامیان مادران پارک لاله ایران- نورنبرگ
حامیان مادران پارک لاله ایران- ژنو
روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان را به روز دفاع از زندانیان سیاسی- عقیدتی زن در ایران تبدیل کنیم!
بیست و پنج نوامبر روز جهانی رفع تمامی اشکال خشونت علیه زنان شناخته شده است. انتخاب این روز برای یادآوری فاجعهای است که نمونههای آن بارها در تاریخ ایران و جهان تکرار شده است و برای جلوگیری از تکرار آن باید تلاش کنیم. در این روز آدم ربایی، تجاوز و قتل سه زن به بیرحمانهترین شکل ممکن در سال 1960 به دست سربازان تروجیلو، دیکتاتور جمهوری دومینیکن به وقوع پیوست. این سه خواهر بهنامهای، پاتری، مینروا و ماریا ترزا میرابل، در منطقهای اطراف سانتیاگو در جمهوری دومینیکن، همراه با همسران خود در پشتیبانی از گروه (جنبش ۱۴ ژوئن) علیه حکومت دیکتاتوری رافائل تروجیلو مبارزه میکردند.
اینک خواهران میرابل "خواهران پروانه" در جهان به عنوان یکی از نمادهای مقاومت در برابر دیکتاتوری شناخته شدهاند. نخست در سال 1981 روز 25 نوامبر، سالروز قتل «خواهران میرابل»، بهوسیله فمینیستهای آمریکای لاتین، بهعنوان روز مقابله با خشونت علیه زنان انتخاب شد و سالها بعد مجمع عمومی سازمان ملل در تاريخ 17 دسامبر 1999 طی قطعنامه ای تعيين روز 25 نوامبر به عنوان "روز جهانی مقابله با خشونت عليه زنان " را تصويب نمود.
زنان قتل و کشتار و شکنجه و تجاوز در طی دوران حاکمیت جمهوری اسلامی همواره
خشونت مضاعف علیه زنان در کنار خشونت ساختاری استثمار، هر روز ابعاد گسترده خود را به اشکال متنوع نشان میدهد؛ تجاوزهای دستهجمعی به زنان در کشورهایی مانند افغانستان، عراق، کنگو، سومالی، بوسنی و ... قاچاق زنان، مهاجرت اجباری، ترور دولتی و آزار و اذیتهای سیاسی، عقیدتی و دینی، از جمله دستگیری و قتل مبارزان مقاوم زن در جهان.
در ایران، در جامعهای که نیمی از جمعیت خود را به عنوان انسان رسما و قانونا به رسمیت نمی شناسد، تبعیض جنسیتی و جداسازی جنسی از ظریفترین و فراگیرترین شکلهای خشونت علیه زنان بشمار می رود.
سنگسار که عمده قربانیان آنرا زنان تشکیل میدهند، تجاوز، تهدید و تحقیرهای جنسی در زندانها، قتل های ناموسی، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، چند همسری، رواج فحشا تحت عنوان شرعی صیغه، قوانین غیر عادلانه ارث، شهادت، حق طلاق و حضانت فرزند، دستمزد های نابرابر در مقابل کار یکسان، حجاب اجباری... همه و همه تنها بخشهایی از تبعیضهایی است که هر روزه بر زنان ایران تحمیل میکنند.
زندان، شکنجه، تحقیر، تجاوز و کشتار زنان در ایران کم نبوده است. زنان علاوه بر اینکه بایستی به عنوان یک زندانی مقاومت نشان دهند، بایستی به وسطه زن بودن مشکلات عدیده ای را تحمل کنند و زیر بار تحقیرهای بازجو، جامعه و خانواده خرد نشوند. کشتار زنان و مادران باردار؛ تجاوز به دخترکان باکره قبل از اعدام؛ زندانی کردن زنان به همراه فرزندانشان؛ وادار کردن زنان به رعایت حجاب اسلامی؛ شکنجه های قرون وسطایی در تابوتها؛ شکنجه های روانی برای ایجاد فضای گناه آلود و توابسازی؛ شستشوی مغزی با ایجاد عذاب وجدان برای دوری از خانواده؛ وادار کردن زنان به پذیرش ارتباط جنسی با بازجو؛ در انزوا قرار دادن زندانی و مهیا کردن شرایطی برای خودکشی؛ شکنجه زنان و مادران برای گرفتن اطلاعات در مورد خانوادهشان و در نهایت کشتار در خیابانها. این نمونهها در طول حاکمیت جمهوری اسلامی تداوم داشته است و زنان را به وحشیانه ترین شکل ممکن در زندان و بیرون زندان تحقیر کرده، شکنجه داده و کشتهاند. از جمله: زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب، شیرین علمهولی، پروانه فروهر، ترانه موسوی، ندا آقا سلطان، شبنم سهرابی، هاله سحابی و ....
زنان ما علاوه بر نداشتن حقوق مساوی انسانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مدنی، برای دفاع از حقوق طبیعی خود نیز دستگیر و زندانی میشوند.
فعالان جنبش زنان، وکلا، روزنامهنگاران و هنرمندان زیر فشار مستقیم هر روزه رژیم زنستیز جمهوری اسلامی قرار دارند، و در حال حاضر تعداد بسیاری از زنان فعال ایران، از جمله:
نسرین ستوده، بهاره هدایت، مهدیه گلرو، زینب جلالیان، فریبا کمالآبادی، مهوش ثابت، فرشته شیرازی، عالیه اقدام دوست، محبوبه کرمی و ده ها تن دیگر در زندان ها، در بد ترین شرایط غیر انسانی و ضدحقوق بشری به سرمی برند.
از جمله مادران پارک لاله، مادران خاوران، خانوادههای جانباختگان و حامیان آنان نیز همواره مورد اذیت و آزار و بی حرمتی و ضرب و شتم قرار میگیرند و فقط به جرم دادخواهی، حمایت و همدردی، دستگیر و زندانی می شوند و تعدادی از آنان با گذاشتن وثیقه های سنگین و کمرشکن، برای محدود زمانی آزاد می گردند، ولی هر آن در خطر جدی بر گرداندن به زندان می باشند .
هماکنون نیز دو تن از حامیان مادران عزدار، به نامهای لیلا سیفاللهی و ژیلا کرمزاده مکوندی به جرم انسان بودن و همدردی در معرض خطر اجرای حکم ناعادلانه زندان میباشند. آنها در سال 1388 چندین بار دستگیر و در آخرین بازداشت 34 روز زندان بودند و هر یک با کفالت 50 میلیون تومانی آزاد شدند و در دادگاه بدوی به 4 سال زندان تعزیری و در دادگاه تجدید نظر به 2 سال زندان تعزیری و 2 سال تعلیقی که تا 5 سال قابل اجراست، محکوم شدهاند. آنها طی اخطاری که در نیمه آبان سال 1390 برای ضامنهایشان ارسال شده، باید طی 20 روز خود را به زندان اوین معرفی کنند.
منصوره بهکیش یکی دیگر از حامیان مادران عزادار که خواهر- شوهرخواهر و 4 برادرش در دهه 60 به جرم فعالیتهای سیاسی به قتل رسانده و اعدام کردهاند؛ بارها به جرم دادخواهی بازخواست، تهدید و بازداشت شده است. او در سال 1388 از کار برکنار و از 26 اسفند همانسال پاسپورتاش در فرودگاه ضبط و تا کنون ممنوع الخروج است. او در آخرین بازداشت یک ماه در زندان بود و با کفالت آزاد و در 4 دیماه 1390 دادگاه او در شعبه 15 برگزار خواهد شد.
اکرم نقابی یکی دیگر از حامیان مادران عزادار که بارها به جرم دادخواهی دستگیر و در آخرین بازداشت 2 ماه زندان بود که با کفالت آزاد و دادگاه او در 9 آبان 1390 برگزار شد و هنوز بلاتکلیف است. سعید زینالی(پسر وی) در 23 تیر 1378 در منزل بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده و تا کنون هیچ پاسخی مبنی بر زنده بودن یا کشته شدن وی به خانواده نداده اند.
همچنین تعدادی دیگر از حامیان مادران عزادار به جرم همدردی، وضعیتی مشابه افراد فوق دارند و در انتظار دادگاه به سر میبرند.
ما حامیان مادران پارک لاله، با همه زنان شجاع و مبارز ایران و جهان ابراز همبستگی می کنیم و هر گونه خشونت علیه زنان را خشونت علیه بشریت دانسته و بهشدت محکوم می کنیم .
ماحامیان مادران پارک لاله، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی - عقیدتی بخصوص زندانیان زن هستیم. ما خواهان لغو احکام جاری در دادگاهها و رفع هر گونه خشونت علیه زنان در ایران می باشیم .
مادران پارک لاله، صدای دادخواهی مادران جان باختگان 33 سال گذشته در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران می باشند که خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی - عقیدتی و لغو مجازات اعدام بوده و تا محاکمه علنی و عادلانه همه آمران و عاملان جنایات صورت گرفته، به دادخواهی خود ادامه خواهند داد.
با اتحاد و سازماندهی گسترده و یکپارچه، جنبش زنان مبارز در سراسر جهان را تبدیل به یک نیروی پیشرو علیه خشونت بر زنان سراسر جهان کنیم.
مادران پارک لاله ایران
حامیان مادران پارک لاله ایران- اسلو
حامیان مادران پارک لاله ایران - ایتالیا
حامیان مادران پارک لاله ایران- دورتموند
حامیان مادران پارک لاله ایران- فرانکفورت
حامیان مادران پارک لاله ایران- کلن
حامیان مادران پارک لاله- لوس آنجلس/ ولی
حامیان مادران پارک لاله ایران - وین
حامیان مادران پارک لاله ایران- هامبورگ
حامیان مادران پارک لاله ایران- نورنبرگ
حامیان مادران پارک لاله ایران- ژنو
دو روز پس از درگیری در موسسه ایران
رئیس قوه قضائیه به تیم احمدینژاد اخطار داد
صادق لاریجانی٬ رئیس قوه قضائیه به تیم محمود احمدینژد نسبت به «آلوده» کردن «بیجهت» فضای عمومی کشور اخطار داد.
به گزارش خبرگزاری مهر٬ آقای لاریجانی روز چهارشنبه (دوم آذر) در جلسه مسئولان عالی قضایی گفته است: «عدهای که منافعشان در خطر است تلاش میکنند با جوسازیهای رسانهای، فضای عمومی کشور را آلوده کنند.»
وی بدون آنکه نامی از علیاکبر جوانفکر٬ مشاور احمدینژاد ببرد٬ افزوده است: «اینکه افرادی بگویند شما چرا کسانی را دستگیر میکنید و یا چرا عدهای را احضار میکنید واقعاً حرفهای نادرستی است.»
لاریجانی خطاب به تیم احمدینژاد گفته است: «من اخطار میکنم به این افراد که بیجهت فضای کشور را آلوده نکنند و در مسیری که نه به نفع خودشان و نه به نفع نظام است گام برندارند.»
اخطار لاریجانی پس از افزایش تنشها میان قوه قضائیه و دولت بر سر اظهارات تند علیاکبر جوانفکر در روزنامه توقیف شده «اعتماد» به تیم احمدینژاد داده میشود.
جوانفکر در اظهارات خود حملات تندی متوجه عملکرد قوه قضائیه کرده و از بازداشت تعدادی از اعضای تیم احمدینژاد از سوی این قوه به شدت انتقاد کرده است.
جوانفکر همچنین به غلامحسین محسنی اژهای٬ دادستان کل کشور گفته بود برای آنکه «عزتش» حفظ شود٬ بهتر است سکوت کند.
اوج تنشها میان دولت و قوه قضائیه مربوط به درگیری روز دوشنبه (۳۰ آبان) نیروهای دادستانی و کارکنان روزنامه ایران است که منجر به بازداشت دستکم ۳۷ تن از کارکنان این موسسه شد.
پس از بروز این درگیری که بر سر نحوه بازداشت جوانفکر روی داد٬ مقامهای دولتی و قضائی حملات تندی متوجه یکدیگر کردهاند.
حیدر مصلحی٬ وزیر اطلاعات خبر داد:
تشکیل گروههای مخالف خامنهای پس از انتخابات
حیدر مصلحی٬ وزیر اطلاعات تائید کرد پس از حوادث سال ۱۳۸۸ گروههای قابل توجهی در مخالفت با دیدگاهها و سیاستهای علی خامنهای در جمهوری اسلامی شکل گرفته است.
به گزارش روز چهارشنبه (دوم آذر) خبرگزاریها٬ آقای مصلحی در گردهمایی مبلغین مذهبی در قم گفته است: «طبق کار اطلاعاتی انجام شده، ما بعد از فتنه ۸۸ با تعداد قابل توجهی از گروههای انحرافی مواجه هستیم.»
وزیر اطلاعات مهمترین ویژگی این گروهها که نامی از آنها نبرده را غیرهمسو بودن آنها با خامنهای و جمهوری اسلامی اعلام کرده است.
به گفته وی «این گروهها در فکر و گفتار ظاهرا با اندیشههای امام و رهنمودهای رهبر همسو هستند ولی در حوزه عمل مسیر دیگری را که خود صحیح میدانند، برای خود برگزیده و اجرا میکنند.»
وزیر اطلاعات در عین حال افزوده که این جریانها برای رسیدن به اهداف خود از رهبر جمهوری اسلامی استفاده میکنند.
محافظهکاران حامی علی خامنهای پیش از این جنبش سبز و تیم محمود احمدینژاد را با عنوان دو جریان «فتنه» و «انحرافی» مخالف رهبر جمهوری اسلامی معرفی میکردند.
این اظهارات آقای مصلحی نشان میدهد علاوه بر این دو جریان سیاسی٬ جریانهای قابل توجه دیگری در جمهوری اسلامی علیه خامنهای شکل گرفتهاند که پیش از این به وجود آنها اشارهای نمیشد.
حیدر مصلحی هرچند از این جریانهای سیاسی نامی نبرده است٬ اما از گفتههای وی پیداست که این جریانها در طبقه حاکم جمهوری اسلامی وجود داشته و به نام خامنهای به دنبال اهداف خود هستند.
پیش از این نیز محمدتقی مصباح یزدی به صراحت گفته بود در میان بسیاری از مقامهای جمهوری اسلامی افرادی وجود دارند که به ولایت فقیه اعتقادی ندارند.
حکم قطعی دادگاه کانادا به مهدی هاشمی ابلاغ شد
به گزارش منابع خودنویس از انگلستان، حکم دادگاه عالی انتاریوی کانادا در چند جا از طرف او تحویل گرفته شده است. غیبت مهدی هاشمی در محیط دانشگاه، مانع رسمیت این ابلاغ نیست.
مهدی هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی (بهرمانی) که بر اساس شکایت هوشنگ بوذری در سال ۲۰۰۵ برای دفاع از خود در دادگاه احضار، اما هیچگاه در مقابل قاضی حاضر نشد.یک خبرنگار در انگلستان که روی این موضوع کار میکند تایید کرد که آقای هاشمی «سرو» شده است. «سرو» به معنای ابلاغ حکمی به «محکوم» است. به گفته یک منبع در آکسفورد، نسخههایی از حکم دادگاه عالی انتاریو امروز از طرف وکیل هوشنگ بوذری به دانشگاه آکسفورد و دانشکدهای که مهدی هاشمی دانشجوی آنجا محسوب میشود فرستاده شده. به گفته شاهدان، آقای هاشمی در محل دانشگاه حاضر نبوده است. نسخههای حکم به دانشکده، صندوق پستی در دانشگاه و دبیرخانه دانشگاه آکسفورد رسیده است.
مارک آرنولد، وکیل آقای بوذری نیز ابلاغ حکم به آقای هاشمی را تایید کرد.
ادعای دروغ بودن حکم
چندی پیش، آقای هاشمی در پاسخ خبرنگاران گفته بود که هیچ حکمی علیه او در کانادا صادر نشده است. اما گفته میشود که روزنامه ساندی تایمز که حکم را در اختیار داشته، یک نسخه را برای ایشان فرستاده است. مارک آرنولد، وکیل هوشنگ بوذری معتقد است که آقای هاشمی با نادیده گرفتن احضار دادگاه در سال ۲۰۰۵ و عدم دفاع در برابر اتهامهای وارده، امکان درخواست تجدید نظر در حکم را هم از دست داده است.
از سوی دیگر، انتشار خبر محکومیت فرزند هاشمی رفسنجانی در کانادا همراه با انتشار خبرهای مربوط به نحوه ثبت نام او در آکسفورد ممکن است میزان توجه رسانههای بریتانیایی رو به او افزایش دهد.
یک منبع در انگلستان، پس از انتشار خبر روزنامه ساندی تایمز در باره نحوه ثبت نام مهدی هاشمی در دانشگاه آکسفورد، گفت که گروهی از کسانی که به «دایره» هاشمیها نزدیکتر بودهاند گفتهاند که شاکی مهدی هاشمی در آکسفورد فقط به دلایل شخصی پیگیر ماجرا است. این گروه معتقدند که ثبت نام آقای هاشمی در آکسفورد هیچ ایرادی نداشته و نظر کمیته «سر پیتر نورت» فصلالخطاب است و کسی نباید نحوه پذیرش ایشان را زیر سوال ببرد. همچنین تعدادی از این افراد گفتهاند که «کاوه موسوی» که شاکی او در دانشگاه است هم با هاشمی مشکل شخصی دارد و هم به خاطر سوابقش در معاملات نفتی در دهه ۹۰ صلاحیت بحث و زیر سوال بردن مهدی هاشمی از این وکیل و محقق دانشگاه آکسفورد سلب شده است. بر اساس خبری که امروز به خودنویس رسیده است، تعدادی از کسانی که پیش از این حاضر بودهاند در دانشگاه آکسفورد علیه مهدی هاشمی شهادت بدهند، بنا به دلایلی از ماجرا کنار کشیدهاند. بر اساس اطلاعاتی که به خودنویس فرستاده شده است، یکی از کسانی که قرار بوده در مورد مهدی هاشمی شهادت بدهد(ف.ش.) گفته است که دیگر هیچ کاری با این مساله ندارد و میخواهد درساش را بخواند.
ولایتی؛ قربانی بعدی ویکیلیکس؟
گزارشی که در ۲۷ مارس ۲۰۰۷ و از دوبی به وزارت خارجه امریکا، مخابره شده است از گفتگوی یکی از پزشکان نزدیک به علی اکبر ولایتی با طرف آمریکایی و استمداد مالی او از آمریکا بهسود ولایتی، زمانی که نامزد ریاست جمهوری بود خبر میدهد. در این گزارش آمده است که رهبر در کار تعیین جانشین خویش است و از قول یک منبع می آورد: رفسنجانی خاتمی را پیشنهاد کرده است، اما چون میداند رهبری، خاتمی را نمیپذیرد. در نتیجه، و شاید به این ترتیب، خود هاشمی رفسنجانی را انتخاب کند.
ترجمه کامل این گزارش در شماره جدید نشریه انقلاب اسلامی منتشر شده است و حاوی نکات مهم زیر است:
• او پیشگوئی کرد که ایران، احتمالا˝، زیر فشارهای بین المللی، تسلیم میشود و غنی سازی اورانیوم را به حال تعلیق در میآورد. اما برای او روشن است که ایران برای دفاع از خود در برابر خطر حمله احتمالی اسرائیل، حق دارد به سلاح هسته ای مجهز شود.
• ریاست جمهوری ولایتی: هرچند دکتر قبول داشت که تصمیم درباره به حال تعلیق درآوردن غنی سازی اورانیوم را نه رئیس جمهوری که رهبر میگیرد، اما ادعا میکرد که ولایتی بیشترین وزن و نقش را در کمیته سیاست خارجی رهبر دارد. ( اشاره دکتر به شورای استراتژیک روابط خارجی است که رهبر در ژوئن ۲۰۰۶ تشکیل داده است و مشاور او در سیاست خارجی است. دانسته نیست که این شورا چه اندازه تأثیر در تصمیم گیریها در قلمرو سیاست خارجی دارد.)
• دکتر آشکارا طرفدار دکتر ولایتی است. گزارش شده است که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۵ که ولایتی شکست خورد، او در ستاد تبلیغات ولایتی فعالیت داشته است. او میگوید ولایتی قصد دارد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، شرکت کند. او خود از ولایتی حمایت میکند. بنظر او، ستاره اقبال ولایتی و قالیباف، شهردار تهران، دارد بلند میشود. بنظر او، ولایتی اشتباه کرد خود را از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۵، کنار کشید.
• دکتر احمدینژاد را متهم کرد به سوء استفاده از منابع مالی شهرداری تهران و گفت: او آراء مردم را در انتخابات خرید. او به هر عضو بسیج ۱۲۰ دلار «وام» داده است. دکتر قالیباف، شهردار کنونی تهران، را نیز متهم کرد به این که پولی را خرج تبلیغات بسود خود کرده است که پلیس برای حل مشکل مردم بخاطر وارد کردن کالا، پیدا میکنند. او روشن نکرد این کار مشروع یا نامشروع بوده است.
• در جریان گفتگو، در یک جا، دکتر موضوع گفتگو را تغییر داد و گفت: امریکا میتواند راه بهبود روابط با ایران را هموار کند و این کار را با گرفتن تصمیم در این باره که چه کسی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، برنده شود. برای برنده شدن در انتخابات ۲۰۰۹، نیاز به پول است. ولایتی به پول نیاز دارد. او کارت یک شرکت تجارتی را به دیده بان ایران داد و گفت: این شرکت را او برای آن ایجاد کرده است تا که برای ولایتی پول جمع کند. او پیشنهاد میکند امریکا به این شرکت اجازه وارد کردن کالا به ایران را بدهد. وارد کردن مستقیم کالا بخاطر تحریمها، نا ممکن است. دیده بان ایران این گفتگو را پی نگرفت.
• وقتی از دکتر سئوال شد چرا ولایتی از رفسنجانی که گفته میشود صاحب ثروت هنگفتی است، پول برای مخارج تبلیغات انتخاباتی نمیگیرد؟ او جواب داد: رفسنجانی بخاطر فسادهای مالی تحت کنترل شدید احمدینژاد است. او از رفسنجانی بشدت متنفر است. ولایتی نمیتواند خطر پول گرفتن از او را بپذیرد. او افزود ایرانیان مقیم خارج نیز پول برای کمک به مبارزات انتخاباتی نمیدهند.
• او گفت: رهبر عالی قدر، پیش از این، بیمار او بوده است. اما او نتوانسته است دست او را درمان کند. پسر رهبر و استاندار تهران نیز از بیماران من هستند. اما توضیح نداد چرا بیمار او هستند.
• یک منبع دیگر تأیید میکرد که رهبر نگران است که اگر بمیرد و نمایندگان احمدینژاد را استیضاح کند، رژیم جمهوری اسلامی سقوط کند. در همین حال گزارش میشود که رهبر در کار تعیین جانشین خویش است. یک منبع گفت: رفسنجانی خاتمی را پیشنهاد کرده است. تصور او اینست که خامنهای نمیپذیرد. در نتیجه، بسا خود او[رفسنجانی] را به رهبری برگزیند. گفته میشود مصباح یزدی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه را پیشنهاد کرده است. و دیگران، یک شورای رهبری پیشنهاد کردهاند. شایع است که خامنهای از شیمی درمانی خودداری میکرده است. زیرا نمیخواسته است علائم شیمی درمانی نمایان شود و بیماری او را بر همگان آشکار کند. (باید توجه داشت که شایعه در ایران سخت در رونق است).
• توضیح: یک رابط دیگر که از قرار یک ژنرال سپاه پاسداران است، موافق نیست که ولایتی بر سیاست خارجی ایران نفوذ چندانی داشته باشد. او میگوید: حسن روحانی که طرف گفتگو با غرب بر سر پرونده اتمی بود، هم اکنون نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی است و از بیشترین وزنه برخوردار است.
• اما از ایرانیان در این باره که ستاره اقبال چه کسی در حال طلوع است، نظرهای مختلفی را میشنویم. بعضی از ایرانیان پیشگوئی میکنند که یا قالیباف و یا لاریجانی، رئیس جمهوری خواهند شد. این اولین بار است که ما در باره ولایتی چنین پیش بینی (رئیس جمهوری شدن او) را میشنویم. خاطر نشان میکنم که ما زیاد میشنویم که رفسنجانی عملگرا است و برای نزدیک شدن با غرب در تلاش است. اما در باره ولایتی کم میشنویم که او عمل گرا و در کار است تا که ایران به غرب نزدیک شود.
• ما از پیشنهاد کمک مالی از امریکا به ولایتی در انتخابات ریاست جمهوری، بسیار متعجب شدیم. این پیشنهاد از اعتبار رابط مقداری کاست. گرچه سایر نظرهای او صادقانه بودند. شاید هدف از طرح این پیشنهاد این بود که بداند واکنش ما چیست؟ و یا شاید بیانگر بی اطلاعی رابط از سیاست امریکا، علی رغم ۱۵ سال زندگی در امریکا بود. شاید هم میخواست نفع شخصی بدست آورد.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران می گوید که انتخابات مجلس آینده حساس ترین انتخابات پس از انقلاب ایران است و گروه های مختلف سیاسی قصد دارند در آن علیه آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی اقدام کنند.
آقای مصلحی امروز چهارشنبه ۲ آذر (۲۳ نوامبر) در جمع مبلغان مذهبی در قم گفت: "جریانات و ائتلاف های متعددی برای ورود به انتخابات تشکیل شده اند و از جمله نکات بارز و قابل توجه این است که جریانات فتنه، انحرافیون و اصلاح طلبان آمریکایی که با رهبری و نظام غیر همسو هستند، با وجود اینکه خاستگاه های غیر مشترک دارند، اهداف مشترکی را برای مقابله با نظام و رهبری دنبال می کنند".مقامات ایران از معترضان انتخاباتی دو سال پیش به عنوان "جریان فتنه" و از حلقه یاران نزدیک محمود احمدی نژاد به عنوان "جریان انحرافی" یاد می کنند.
آقای مصلحی گفت که وزارت اطلاعات دریافته است که در پی اعتراضات انتخاباتی سال ۱۳۸۸، حکومت ایران با "تعداد قابل توجهی از گروه های انحرافی" روبرو است که با رهبر ایران همسو نیستند.
او افزود: "این گروه ها البته ظاهرا در فکر و گفتار با اندیشه های امام راحل و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی همسو هستند، ولی در حوزه عمل متوقف شده اند یا مسیر دیگری را که خود صحیح می دانند برای خود برگزیده و اجرا می کنند".
وزیر اطلاعات ایران در مورد ماهیت این گروه ها توضیح روشنی نداد، اما با استناد به سخنان رهبر ایران گفت که تعدادی از "خواص" جامعه، بی بصیرت، مطرود، غافل، فرصت طلب، مصلحت اندیش، غرب گرا، دنیا زده، ترسو یا از نظر اخلاقی منحط هستند.
برنامه های آمریکا
آقای مصلحی هشدار داد که مقامات آمریکایی برای زنده کردن اعتراضات ضد حکومتی در ایران برنامه دارند و "بهترین بستر برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی ایران را انتخابات می دانند".به گفته او، دولت آمریکا قصد دارد برای از بین بردن امکان تأثیر گذاری ایران در تحولات منطقه، بحران ها را به سمت جمهوری اسلامی "منحرف" کند.
وزیر اطلاعات ایران گفت: "آنها در تدارک برنامه هایی هستند که اگر سطح شرکت در انتخابات بالا رفت، بتوانند از آن بهره برداری کنند و اگر سطح مشارکت پائین آمد هم بتوانند از آن منفعت ببرند".
پیش تر رهبر جمهوری اسلامی هم در مورد تبدیل انتخابات به تهدید امنیتی برای حکومت ایران هشدار داده بود.
آیت الله خامنه ای همچنین از احتمال تغییر روش حکومتی ایران به نحوی که نمایندگان مجلس رئیس قوه مجریه را انتخاب کند سخن گفته بود.
عده ای از ناظران عقیده دارند که یکی از اهداف چنین تغییری می تواند کاستن از تعداد انتخابات و "تهدید امنتی" ناشی از آن در ایران باشد.
آقای مصلحی در اظهارات امروز خود هشدار داده است که اصلاح طلبان یا نزدیکان رئیس جمهوری ایران قصد دارند در انتخابات آینده مجلس، "افراد را با تابلوهای دیگران" به صحنه بفرستند.
او از مبلغان مذهبی که برای سخنرانی در مراسم عزاداری ماه محرم به سراسر ایران می روند خواست که برای مخاطبان "میلیونی" خود توضیح دهند که در انتخابات تنها باید به کسانی رأی داد که از نظر فکری، گفتمانی و عملی با اندیشه ها و دستورات آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای منطبق هستند.
علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری یمن توافقنامهای را امضا کرده که طبق آن از قدرت کنارهگیری میکند.
توافقنامه ای که امروز با حضور آقای صالح در ریاض عربستان به امضا رسید، حاصل تلاش کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است.طبق این توافق نامه، آقای صالح قدرت را قبل از برگزاری انتخابات پیش از موعد به معاون خود خواهد سپرد و در مقابل آن، از پیگرد قضایی مصون خواهد شد.
یان کی مون، دبیرکل سازمان ملل گفته است که آقای صالح پس از امضای توافق نامه، برای ادامه درمان به نیویورک سفر خواهد کرد.
پیشتر جمال بن عمر، نماینده سازمان ملل در امور بحرین گفته بود که آقای صالح با واگذاری قدرت به معاون رئیس جمهوری و تشکیل دولت وحدت ملی موافقت کرده است.
رئیس جمهوری ۶۹ ساله یمن از ابتدای سال جاری تحت فشارهای شدیدی برای کنارهگیری از قدرت بوده است.
علی عبدالله صالح طی سه دهه گذشته که مقام ریاست جمهوری را در دست داشته، بارها از کنارهگیری از این سمت سخن گفته اما هرگز به این وعده عمل نکرده است.
سفر آقای صالح به عربستان در حالی صورت گرفته که درگیری هایی در صنعا، پایتخت یمن میان نیروهای وابسته به رئیس جمهوری و نیروهای شیخ صادق احمر، رئیس قبیله حاشد روی داده است.
علی عبدالله صالح که ۳۳ سال قدرت را در یمن در دست داشته، در ماه ژوئن در جریان حمله ای به کاخ ریاست جمهوری، مجروح شد و برای مداوا به عربستان سعودی سفر کرد.
او سپتامبر امسال به طور غیرمنتظره به یمن بازگشت.
معترضان که در میان آنها افسران و نظامیان سابق ارتش یمن هم حضور دارند، در کنار شماری از قبایل، خواهان کناره گیری آقای صالح از قدرت هستند.
حرکت های اعتراضی مخالفان رئیس جمهوری یمن از اوائل سال جاری میلادی برای واداشتن او به کناره گیری از قدرت آغاز شد و تا کنون تلفاتی را برجای گذاشته است.
«ایران به اواخر دوران صدام نزدیک میشود» • مصاحبه با علی صدرزاده
تحریمهای جدید علیه ایران و تصویب همزمان قطعنامه علیه نقض حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل، ایران را در نقطه حساسی قرار داده است. یک کارشناس خاورمیانه میگوید که دنیا برای توقف برنامه اتمی ایران یکپارچه و مصمم است.
تحریم "بانک مرکزی ایران" از سوی بریتانیا و کانادا، تحریم صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران از سوی امریکا و تصویب قطعنامهای در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران توسط ۸۶ کشور عضو سازمان ملل، جمهوری اسلامی را در وضعیتی اگر نه بیسابقه ولی کمسابقه قرار داده است.
علی صدرزاده کارشناس مسائل خاورمیانه در آلمان، وضعیت کنونی جمهوری اسلامی را بسیار شبیه اواخر دوران صدام حسین میداند.
دویچهوله: آقای صدرزاده، از شب گذشته (دوشنبه ۳۰ آبان، ۲۱ نوامبر) موج جدید تحریمها علیه ایران آغاز شد. ابتدا بریتانیا "بانک مرکزی ایران" را تحریم کرد، به پیروی از بریتانیا، کانادا هم همین کار را کرد و امریکا هم صنایع نفت و پتروشیمی ایران را مورد تحریم قرار داده است. نیکولا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه هم نامهای نوشته و از سران اروپا خواسته که به این تحریمها بپیوندند. الان نوبت اروپاست. به نظر شما، آیا اروپا یا اتحادیهی اروپا میتواند به یک توافق نهایی برای تشدید تحریمها علیه ایران برسد؟
علی صدرزاده: در حقیقت رسیدهاند! شما فعالیتهای تکتک این کشورها را که میبینید، هم سوییس، هم انگلستان و هم فرانسه بهطور جداگانه عمل کردهاند و احساس این است که اقدام آنها در ارتباط با امریکا بوده است. یعنی اول بریتانیا شروع کرد، بعد فرانسه و بعد هم امریکا اعلام کرد. در حقیقت کار هماهنگ شدهای است. امریکا "بانک مرکزی ایران" را تحریم نکرده، ولی نحوهی تحریمی که همهی این دولتهای بزرگ اعلام کردهاند، طوری است که امکان تجارتی ایران با دنیای خارج تقریباً حداقل در صنایع پتروشیمی قطع میشود.
معاون وزارت نفت ایران گفته که علیرغم اینکه امریکا صنایع پتروشیمی ما را تحریم کرده، ما همچنان امکان صدور محصولات پتروشیمی را به اروپا داریم. در حالیکه اگر بانک مرکزی ایران تحریم شود، ایران قادر به واردات و صادارت به صورت عادی نخواهد بود. چون این بانک مرکزی است که کانال ارزی ایران با دنیای خارج است، چه برای واردات و چه برای صادرات.
با توجه به قدمهایی که در صحنهی بینالمللی علیه ایران برداشته میشود، کمکم داریم به همان جاهایی که میرسیم، که ما را به یاد اواخر دوران صدام حسین میاندازد که فروش نفت در برابر مواد غذایی و دارو بود و تقریباً نحوهی انزوای بینالمللی ایران دارد به همان شدت انجام میگیرد.
ولی الان که بریتانیا و کانادا بهطور مشخص "بانک مرکزی ایران" را مورد تحریم قرار دادهاند، واکنشهایی از داخل ایران شده که اصلاً ایران مراودهی خیلی زیادی با بریتانیا و کانادا نداشته و حجم عظیم مبادلات اقتصادی و تجاری ایران با اروپا انجام میگیرد. اگر اروپا و بهطور مشخص، کشورهای عضو اتحادیهی اروپا دست به این تحریم نزنند، تحریم یکسویهی بانک مرکزی از طرف بریتانیا و کانادا چه تأثیری میتواند بر ایران داشته باشد؟
درست است که حجم این مبادلات زیاد نیست، ولی این از نظر سیاسی در صحنهی بینالمللی خیلی مهم است. من حدس میزنم که حتی آلمان هم به این تحریم بپیوندد و اگر نه بانک مرکزی، حداقل صنایع پتروشیمی ایران را تحریم کند و واردات کالاهای پتروشیمی از ایران را محدود کند و در میان محصولات صادراتی ایران، پتروشیمی بعد از نفت مقام دوم را دارد و این برای صنایع نفت ایران خیلی مهم است.
احساس میشود که در درون ایران هم نسبت به این تحریمها احساس نگرانی میشود. من همین امروز نقل قولی از یکی از معاونان سپاه پاسداران خواندم که گفته بود: «حملات به ما افزایش پیدا کرده و حتی ما را دارد به آنجا میرساند که استراتژی دفاعیمان را تغییر بدهیم». حال اینکه این گفته تا چه حد تبلیغ است و تا چه حد واقعیت دارد، ولی نشاندهندهی آن است که حلقههای انزوا در اطراف ایران تنگتر میشود.
به خاطر دارید که ایران به هندوستان نفت فروخته بود و مدتها قادر نبود بهای ارزی نفتاش را از هندوستان تحویل بگیرد و مجبور شدند با پرداخت مبالغ زیادی به بانکهای ترکیه، این پول نفت را از هندوستان به ایران وارد کنند که گویا هنوز هم همهی پولها وارد نشده است.
بنابراین این تحریمها باعث خواهد شد که ایران نتواند کالاهایاش را صادر کند، نتواند پولاش را وارد کند و برای ایران مشکل خواهد شد. من فکر میکنم اقدام بینالمللی برای تحریم ایران، اقدامی است جدی؛ چون راه دیگری برای دنیای غرب، در زمینه واکنش نسبت به برنامههای اتمی ایران وجود ندارد.
وزارت امور خارجهی امریکا، همانطور که شما نیز اشاره کردید، صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ایران را مورد تحریم قرار داده است. ولی باز اینجا این سئوال پیش میآید که ایران سالهاست مراودهای با امریکا و شرکتهای امریکایی، حداقل در ظاهر، ندارد. این تحریم چه تأثیری میتواند روی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی ایران بگذارد؟
این تحریمها ربطی به بازار خود امریکا ندارد. مسئله این است که امریکا تمام شرکتهای خارجی دیگری را که در صنایع پتروشیمی ایران کار میکنند، مواد صادر میکنند و یا با آنها معاملات و تبادل دارند، مورد تهدید قرار میدهد. مثلاً فرض کنید یک شرکت هندی با ایران تماس دارد، اگر آن شرکت هندی بخواهد منافع خودش را کم و زیاد کند و بسنجد که آیا بهتر است رابطهاش را با ایران حفظ کند یا بازار امریکایاش را از دست بدهد، بعید است که ایران را بر امریکا ترجیح بدهد.
درست است که ایران با امریکا مبادلات تجاری ندارد، ولی تمام تحریمهای امریکا در سی سال گذشته، در حقیقت متوجه کشورها و شرکتهایی بوده که با ایران در ارتباط بودهاند و امریکا قصد داشته روابط بینالمللی را با ایران کمتر کند.
در طی سالیان گذشته ایران تحریمهایی را که علیهاش اعمال میشد، چه از طرف اتحادیهی اروپا و چه از طرف امریکا، از طریق کشورهایی مانند چین، روسیه و کره شمالی "دور میزد". الان که دامنهی این تحریمها گستردهتر شده و بانک مرکزی و صنایع نفت و پتروشیمی ایران را هم در بر گرفته، چقدر این امکان برای ایران وجود دارد؟
طبیعی است که ایران کمکم دارد از روابط خودش با دنیای غرب کم میکند و به همین سه کشوری که شما برشمردید و کشورهای دیگری مانند ونزوئلا و… متوجه میشود. تا حدودی هم قادر خواهد بود نیازهایاش را تأمین کند و حتی میتواند از طریق آن چیزی که در ایران اصطلاحاً "دور زدن" گفته میشود، نیازهای خود را تأمین کند، ولی برای کشوری با جمعیت ۷۵ میلیون و کشوری که در آستانهی صنعتی شدن بوده و نیازهایش به خارج و روابطش با خارج، زیادتر از آن است که ما تصور میکنیم، وضع خیلی بدی خواهد بود.
ایران نه کره شمالی است و نه عراق دوران صدام حسین. ایران کشوری است که چه حاکمین بخواهند و چه نخواهند، ارتباطاتاش با دنیای خارج گسترده است و به همین علت، اگر ما دولت واحدی میداشتیم، دولتی که میتوانست کاملاً اطراف ایران را دیواری بکشد، شاید میتوانست سالها مانند کره شمالی و یا مانند صدام حسین برقرار بماند، ولی ایران چنین کشوری نیست. به همین علت، چنین کشوری با چنین ارتباطاتی، در اثر این تحریمها بسیار بسیار ضربهپذیر است.
کشورهای غربی هدفشان را از اعمال تحریمهای شدیدتر علیه ایران، توقف غنیسازی اورانیوم از سوی ایران اعلام کردهاند. به نظر شما، آیا ایران این شرط را خواهد پذیرفت؟
فکر نمیکنم؛ بهخاطر اینکه ایران قویترین نقطهای را که به آن اتکا میکند، مسئلهی رسیدن به قابلیت ساخت سلاح اتمی است تا از طریق آن بتواند از سوی جامعه بینالمللی مورد قبول قرار بگیرد. یک استراتژی در ایران وجود دارد و این هم در سخنان آقای خامنهای و حتی قبل از آقای خامنهای و آقای احمدینژاد، در سخنان دیگر دولتمردان جمهوری اسلامی وجود داشت که اگر نمیخواهید به سرنوشت صدام حسین دچار بشوید، اگر میخواهید خودتان را در برابر هرگونه حملهای بیمه کنید و اگر میخواهید به عنوان یک نیرو در درون کشور، از طریق مخالفینتان پذیرفته شوید، باید به یک سلاح بسیار کشنده دست پیدا کنید و آن سلاح اتمی است.
این استراتژی در منطق خود غلط نیست. همانطوری که میبینید، کسی به فکر حمله به کره شمالی نیست، چون بمب اتمی دارد. کسی به فکر حمله به پاکستان نیست، با اینکه پاکستان این همه مشکلات برای دنیا ایجاد کرده، چون بمب اتمی دارد. بعضیها هم میگویند اگر صدام حسین بمب اتمی داشت، کسی به او حمله نمیکرد. این نمونهها هست که باعث شده جمهوری اسلامی را به این راه بکشاند که به جای تعامل با جامعه جهانی، رسیدن به یک سلاح را تنها راه نجات خودش بداند و فکر نمیکنم تغییری در این استراتژی داده شود. چون اگر دست از رسیدن به قابلیت داشتن سلاح اتمی بردارند، در حقیقت، از نظر داخلی هم با مخالفین خودشان مشکل پیدا خواهند کرد. صرفنظر از اینکه از نظر خارجی نیز ضربهپذیر خواهند بود.
شب گذشته ما همچنین شاهد رأی بیسابقهی مجمع عمومی سازمان ملل علیه ایران، در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران بودیم. این زیر فشار قرار دادن ایران در عرصهی اقتصادی و در عرصهی حقوق بشر به طور همزمان، به نظر شما، وضع را را برای ایران به چه سمتی پیش میبرد؟
این هم نشاندهندهی انزوای بیشتر است. اگر خاطرتان باشد، در قطعنامهای که مجمع عمومی سازمان ملل پیش از این علیه ایران صادر شد، حدود ۸۰ کشور رأی موافق دادند. ولی اینبار که آقای لاریجانی، رییس کمیتهی حقوق بشر قوهی قضاییهی ایران، به نیویورک رفته بود و سعی کرد با مصاحبههایی به زبان انگلیسی، برای ایران تبلیغاتی انجام بدهد، حتی گویا نحوهی دفاع آقای محمد جواد لاریجانی از وضع حقوق بشر در ایران، به ضرر جمهوری اسلامی منتهی شده و به جای ۸۰ کشور، اینبار ۸۶ کشور علیه ایران رأی دادهاند و بیش از ۵۰ کشور هم رأی ممتنع دادهاند.
یعنی وجههی ایران در سطح بینالمللی خرابتر از گذشته شده و اگر این قدمها را کنار هم بگذاریم، نگاه دنیای خارج به ایران، نگاهی است به یک کشور بسیار منزوی و کسانی که در خارج از ایران زندگی میکنند، شرکتها و دولتهای خارجی، سعی میکنند برای کم شدن اشکالات و سایر مسائلی که ممکن است بهوجود بیاید، هرچه ممکن است از تماس با این کشور خودداری کنند و به همین علت، این قطعنامه هم در سازمان ملل، صرف نظر از اینکه از نظر محتوا محق بود، یعنی بر اساس آنچه در نوشتههای آقای احمد شهید و سایر گزارشهایی که در مورد ایران خوانده میشود، امری به حق بود، ولی خود این عمل مجمع عمومی سازمان ملل نشاندهندهی رفتن ایران به طرف انزوای بیشتر است.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: علی امینی
تحریریه: علی امینی
انفجار در "انبار مهمات حزبالله لبنان"
در جنوب لبنان یک انبار مهمات منفجر شده است. گفته میشود که انبار مزبور به "حزبالله" لبنان تعلق داشته است. به گفته خبرگزاریها این رویداد با انفجار مرموزی که ده روز پیش در نزدیکی پایتخت ایران روی داد، مشابه بوده است.
ایستگاه رادیویی "صدای لبنان" بامداد چهارشنبه (۲۳ نوامبر/۲ آذر) از انفجاری خبر داد که شب قبل در روستای صدیقین در شرق شهر بندری طیره روی داده است.
روستای صدیقین در باریکهای واقع است که زیر نظارت نیروهای سازمان ملل متحد قرار دارد. این نیروها برای حفظ آتشبس در منطقه مستقر شدهاند.
به گفته نیروهای وابسته به سازمان ملل، آنها برای اطلاع از ماهیت انفجار شامگاه سهشنبه، تحقیقاتی را شروع کرده اما هنوز درباره جزئيات امر گزارشی منتشر نکردهاند.
نیروهای دولتی لبنان نیز تلاش کردهاند به محل انفجار نزدیک شوند، اما با ممانعت نفرات مسلح گروه اسلامی "حزبالله" روبرو شدهاند. حزبالله مهمترین متحد جمهوری اسلامی ایران در منطقه به شمار میرود.
سایت خبری انگلیسیزبان "دیلی استار" مستقر در لبنان، در تماسی که با دفتر حزبالله لبنان گرفته است، مینویسد که آنها از هر گونه ابراز نظر در این زمینه خودداری کردهاند.
همین سایت خبری میافزاید، حوالی ساعت ۱۰ صبح چهارشنبه (۲۳ نوامبر) پس از آنکه چهار جنگندهی اسرائیلی بر فراز صدیقین به پرواز درآمدند، خودروهای گشت سپاه حافظ صلح سازمان ملل برای لبنان "یونیفل" نیز در این منطقه دیده شدند. یک هلیکوپتر سپاه یونیفل نیز بر فراز روستای صدیقین مشاهده شده است.
یک سخنگوی سپاه یونیفل گفته است دربارهی این انفجار از منابع خبری مطلع شده است. آندره تنتی در یک تماس تلفنی به "دیلی استار" گفته است «ما در این لحظه اطلاعی در دست نداریم و در بارهی این گزارش تحقیق خواهیم کرد.»
انفجار در انبار مهمات نیروهای "حزبالله" را برخی از رسانههای جمعی اسرائیل نیز تائید کردهاند. گفته میشود که انفجار شب سهشنبه به چهارشنبه، چنان شدید بوده که از خاک اسرائیل نیز شنیده شده است. روستای صدیقین در جنوب لبنان در ۱۶ کیلومتری مرز اسرائیل واقع است.
این انفجار درست ۱۰ روز پس از انفجاری در انبار مهمات "سپاه پاسداران جمهوری اسلامی" در ملارد، در نزدیکی تهران، روی داده است.
طی انفجار در انبار مهمات سپاه پاسداران حسن تهرانی مقدم، فرمانده سازمان جهاد خودکفایی، جان خود را از دست داد.
به گفته سپاه پاسداران انفجار روز شنبه (۱۲ نوامبر) در جریان نقل و انتقال مهمات روی داده است، درحالیکه منابعی گوناگون، از جمله در اسرائیل، آن را نتیجهی عملیاتی از جانب اسرائیل میدانند.
برخی از مقامات رسمی اسرائيل به رسانههای جمعی گفتهاند که ارتش اسرائیل مناطقی در شمال کشور، هم مرز با جنوب لبنان، را برای نبردی احتمالی آماده میکند.
از تحریم فلجکننده تا حمله نظامی؛ گزینههای مقابله با برنامه هستهای ایران
رویارویی جهان با ایران بر سر برنامه هستهای٬ به نقطه سرنوشتسازی رسیده است. بر پایه گزارش آژانس٬ موجی از تحریمها علیه ایران به راه افتاده و بسیاری از ناظران از احتمال وقوع جنگ میگویند. این تقابل به کدام سمت میرود؟
پس از انتشار آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره ابعاد نظامی برنامه جنجالبرانگیز هستهای ایران٬ لحن و ادبیات طرفهای درگیر ماجرا تغییر محسوسی کرده و بهشدت تقابلجویانه شده است. در روزهای اخیر تحریمهای گستردهتر٬ شدیدتر و گزندهتری علیه ایران اعمال شده است که صنعت پتروشیمی و بانک مرکزی٬ قلب اقتصاد کشور را هدف گرفته است. اما آیا این مسیری است که در نهایت قرار است به تقابلی نظامی بیانجامد؟
خبرگزاری رویترز در گزارشی تحلیلی از وضعیت پرالتهاب کنونی٬ مینویسد که هرچند ایران هزینه هنگفتی برای سرسختیهای سیاسی خود میپردازد٬ اما هنوز از خط قرمزهای ایالات متحده و اسرائیل عبور نکرده؛ خطوط مبهمی که عبور از آن ممکن است حمله نظامی پیشگیرانه یا گستردهای بر ضد ایران و تاسیسات هستهایش در پی داشته باشد.
انزوای بیشتر جمهوری اسلامی
گزارش اخیر آژانس٬ بستر مناسبی برای تشدید محدودیتها علیه ایران فراهم کرده و انزوای دیپلماتیک ایران را به اوج رسانده است. موج جدیدی از تحریمها به راه افتاده که پیشبینی میشود آسیبهای جدی به اقتصاد ایران وارد کند. در بسیاری از رسانههای جهان هم احتمال وقوع جنگ به طور جدی مطرح شده است٬ اما بر اساس گزارش رویترز٬ بسیاری از متخصصان میگویند در گزارش جدید آژانس هیچ نکتهای را نمیتوان یافت که بر احتمال حمله نظامی به ایران بیفزاید.
در گزارش تحلیلی رویترز آمده: «کارآمدی حمله نظامی (برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران) جای بحث بسیاری دارد و نمیتوان به سادگی ریسکهای حملهای را پذیرفت که بهطور بالقوه میتواند مقدمه یک جنگ فاجعهبار در منطقهای پرتنش و بیثبات باشد.» گذشته از این٬ یک نکته مهم دیگر هم وجود دارد: «دانش را نمیتوان بمباران کرد.» ایران به دانش لازم برای تحقق اهداف خود دستیافته و حمله نظامی فقط میتواند دستیابی به آن اهداف را برای چند سال به تعویق بیاندازد.
نگرانی اصلی غرب در موضوع برنامه هستهای ایران٬ غنیسازی اورانیوم تا سطح ۲۰ درصد است که به گفته متخصصان بالاتر از سطح مورد نیاز برای فعالیتهای صلحآمیز هستهای است. اما اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده برای ساخت بمب مناسب نیست. برای رساندن آن به حدی که در تولید بمب به کار آید٬ ایران در ابتدا باید بازرسان آژانس را اخراج کند و ذخایر اورانیوم خود را از سایتهای موجود به نقاطی دیگر انتفال دهد؛ آنگاه میتوان از تهدید فوری سخن گفت. در گزارش آژانس هیچ مدرکی نیست که نشان دهد غنیسازی خارج از نظارت بازرسان این سازمان قرار گرفته است.
تشدید بیسابقه تحریمها؛ نبض اقتصاد ایران آماج حملات
غربیها هنوز از تاثیرگذاری "تحریمهای هدفمند و فلجکننده" ناامید نشدهاند٬ اگرچه تحریمها تا کنون منجر به تغییر رفتاری در حاکمان ایران نشدهاند. کشورهای غربی با بهرهگیری از تسلیحات اقتصادی علیه ایران٬ بار دیگر موجی از تحریمها به راه انداختهاند که هدف از آن٬ تشدید انزوای دیپلماتیک جمهوری اسلامی و ایجاد اختلال در شریانهای اصلی انتقال درآمدهای حکومت ایران است.
قطع دسترسی بینالمللی به بانک مرکزی جمهوری اسلامی٬ روی کاغذ میتواند معاملات گسترده نفتی کشور را متوقف کند٬ اما از سوی دیگر ممکن است با ایجاد کمبود در ذخایر جهانی٬ پیامدهایی غیرقابلپیشبینی داشته باشد. چنین اقدامی علیه ایران٬ قطعا بازارهای جهانی نفت و گاز را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
شدیدترین تحریمها٬ نیازمند حمایت شورای امنیتاند و این بهمعنی ضرورت متقاعد کردن کشورهایی نظیر روسیه و چین است که میتوانند این تصمیمات را وتو کنند. آنها باید متقاعد شوند که تهدید ایران هستهای به اندازهای بزرگ است که جهان باید چنین هزینه گزافی را برای پیشگیری از آن بپردازد.
در فضای مجازی
آمریکا و اسرائیل در کنار همه این اقدامات٬ از طریق تسلیحات سایبری و اقدامات خرابکارانهی دیگر نیز سعی میکنند در برنامه هستهای ایران اخلال ایجاد کنند. استاکسنت یکی از این کرمهای کامپیوتری است که سال گذشته آسیبهای جدی به برخی از تاسیسات وارد کرد.
اما گزینه نظامی همچنان روی میز است و از آن بهعنوان اهرم فشار استفاده میشود. تام ریپلی٬ از تحلیلگران مسائل دفاعی در انگلیس٬ در گفتوگو با رویترز گفته است: «حمله هوایی اسرائیل به ایران و اصابت موشکهای این کشور به تاسیسات هستهای ایران٬ با هدف تخریب کل تاسیسات٬ بسیار بعید است٬ اما اگر آنها چنین اقدامی کنند٬ جنگ بزرگی آغاز خواهد شد که همه کشورهای منطقه و البته ایالات متحده را در کام خود میکشد.» واشنگتن سخت در تلاش است تا از وقوع چنین حملهای از جانب اسرائیل جلوگیری کند.
نويسنده آذربايجانی منتقد اسلام در پی سوء قصد درگذشت
رفيق تقی، پزشک و نويسنده جنجالی آذربايجان که ۱۹ نوامبر مورد سوء قصد قرار گرفته بود، درگذشت. پزشک معالج وی در بيمارستان شماره يک باکو، با اعلام اين خبر گفته است که وی دچار تهوع شده و راههای تنفسی وی کلا مسدود شده است.
اين نويسنده آذربايجانی که در پی مورد اصابت هفت ضربه چاقو قرار گرفتن به بيمارستان منتقل شده بود، بعد از ظهر روز چهارشنبه علی رغم تلاش پزشکان برای بازکردن راههای تنفسی وی درگذشته است.
رفيق تقی که رئيس «مجمع نويسندگان آزاد» نيز هست، در سال ۲۰۰۶ به دنبال نوشتن مقاله ای انتقادی درباره اسلام با عنوان «اروپا و ما» مورد اعتراض قرار گرفت و آيت الله فاضل لنکرانی نيز طی فتوايی اين نويسنده آذربايجانی را مهدور الدم اعلام کرد. آیت الله لنکرانی نوشته بود:«قتل او (رفیق تقی) بر هر کسی که دسترسی داشته باشد، لازم است .»
در پی اوج گرفتن اعتراض برخی دينداران، دولت آذربايجان رفيق تقی را دستگير و به سه سال زندان محکوم کرد. وی بعد از تحمل دو سال زندان با عفو رياست جمهوری آزاد شد و کار نويسندگی و پزشکی خود را از سر گرفت.
تا کنون چندين کتاب ادبی و دهها مقاله از نويسنده منتشر شده است.
رفيق تقی در ۱۹ نوامبر، ساعت ۱۰ شب هنگامی که به منزل می رفته هدف سوء قصد يک شخص ناشناس قرار گرفته بود و ۷ ضربه چاقو به بدن وی وارد شده است. هم اکنون، وی بعد از عمليات جراحی در بيمارستان تحت مراقبت پزشکی قرار گرفته است و بگفته پزشک معالج وی، خطر مرگ رفع شده بود.
وی، روز سه شنبه در گفتگو با بخش آذربايجانی راديو اروپای آزاد/راديو آزادی گفته بود که به اعتقاد وی، اين سوء قصد يا از طرف دينداران افراطی آذربايجان صورت گرفته، يا اينکه از طرف عوامل ايران سازماندهی شده است. بگفته وی، انگيزه سوء قصد می تواند نوشته های انتقادی وی درباره اسلام افراطی و خصوصا آخرين مقاله وی که با عنوان «ايران و جهانی سازی» در وبسايت همين راديو منتشر شد، باشد.
سفارت ايران روز سه شنبه با صدور اعلاميه ای برای مطبوعات آذربايجان گفته است که «نشر اخبار دست داشتن جمهوری اسلامی ايران در سوء قصد به جان رفيق تقی، نويسنده آذربايجانی در راستای ايجاد خلل در روابط استراتژی ايران و آذربايجان است».
در اعلاميه سفارت ايران با رد دست داشتن ايران در سوء قصد به جان اين نويسنده آذربايجانی عنوان شده است که انتشار اين اخبار توسط مطبوعات آذربايجان طرح «رژيم صهيونيسيتی و امريکا» برای ضربه زدن به روابط ايران و آذربايجان است که محکوم به شکست است.
پليس آذربايجان تحقيقات ترور اين نويسنده آذربايجانی را آغاز کرده است و طبق ماده ۱۲۶، بند يک قوانين جنايی آذربايجان(سوءقصد عمدی به جان) پرونده باز شده است. هنوز مقامات آذربايجان در رابطه اين واقعه واکنش رسمی نشان نداده اند.
اين نويسنده آذربايجانی که در پی مورد اصابت هفت ضربه چاقو قرار گرفتن به بيمارستان منتقل شده بود، بعد از ظهر روز چهارشنبه علی رغم تلاش پزشکان برای بازکردن راههای تنفسی وی درگذشته است.
رفيق تقی که رئيس «مجمع نويسندگان آزاد» نيز هست، در سال ۲۰۰۶ به دنبال نوشتن مقاله ای انتقادی درباره اسلام با عنوان «اروپا و ما» مورد اعتراض قرار گرفت و آيت الله فاضل لنکرانی نيز طی فتوايی اين نويسنده آذربايجانی را مهدور الدم اعلام کرد. آیت الله لنکرانی نوشته بود:«قتل او (رفیق تقی) بر هر کسی که دسترسی داشته باشد، لازم است .»
در پی اوج گرفتن اعتراض برخی دينداران، دولت آذربايجان رفيق تقی را دستگير و به سه سال زندان محکوم کرد. وی بعد از تحمل دو سال زندان با عفو رياست جمهوری آزاد شد و کار نويسندگی و پزشکی خود را از سر گرفت.
تا کنون چندين کتاب ادبی و دهها مقاله از نويسنده منتشر شده است.
رفيق تقی در ۱۹ نوامبر، ساعت ۱۰ شب هنگامی که به منزل می رفته هدف سوء قصد يک شخص ناشناس قرار گرفته بود و ۷ ضربه چاقو به بدن وی وارد شده است. هم اکنون، وی بعد از عمليات جراحی در بيمارستان تحت مراقبت پزشکی قرار گرفته است و بگفته پزشک معالج وی، خطر مرگ رفع شده بود.
وی، روز سه شنبه در گفتگو با بخش آذربايجانی راديو اروپای آزاد/راديو آزادی گفته بود که به اعتقاد وی، اين سوء قصد يا از طرف دينداران افراطی آذربايجان صورت گرفته، يا اينکه از طرف عوامل ايران سازماندهی شده است. بگفته وی، انگيزه سوء قصد می تواند نوشته های انتقادی وی درباره اسلام افراطی و خصوصا آخرين مقاله وی که با عنوان «ايران و جهانی سازی» در وبسايت همين راديو منتشر شد، باشد.
سفارت ايران روز سه شنبه با صدور اعلاميه ای برای مطبوعات آذربايجان گفته است که «نشر اخبار دست داشتن جمهوری اسلامی ايران در سوء قصد به جان رفيق تقی، نويسنده آذربايجانی در راستای ايجاد خلل در روابط استراتژی ايران و آذربايجان است».
در اعلاميه سفارت ايران با رد دست داشتن ايران در سوء قصد به جان اين نويسنده آذربايجانی عنوان شده است که انتشار اين اخبار توسط مطبوعات آذربايجان طرح «رژيم صهيونيسيتی و امريکا» برای ضربه زدن به روابط ايران و آذربايجان است که محکوم به شکست است.
پليس آذربايجان تحقيقات ترور اين نويسنده آذربايجانی را آغاز کرده است و طبق ماده ۱۲۶، بند يک قوانين جنايی آذربايجان(سوءقصد عمدی به جان) پرونده باز شده است. هنوز مقامات آذربايجان در رابطه اين واقعه واکنش رسمی نشان نداده اند.
«شواهدی دال بر دخالت ایران در حوادث بحرین در دست نیست»
محمد شريف بسیونی، رئيس کمیسیون تحقیق ناآرامی های اخير بحرين تاکيد کرد که براساس اسناد ارائه شده به این کمیته، شواهد و مدارک صریحی دال بر دخالت داشتن جمهوری اسلامی ايران در حوادث بحرين در دست نيست.
محمد شريف بسيونی گفت:«براساس اسناد و گزارش هايی که (درباره نا آرامی های بحرين) دريافت کرده ايم،هيچ نشانه صریحی دال بر دخالت ایران در حوادث بحرين در دست نیست.»
فوريه و مارس گذشته، بحرين شاهد تظاهرات خيابانی معترضان شيعه بود.
شيعيان بحرينی که می گويند که از تبعيض رنج می برند، خواستار برقراری نظام پادشاهی مشروطه بودند. این در حالی بود که مقام های بحرين، جمهوری اسلامی ايران را متهم به دخالت در مسائل کشورشان و تحريک معترضان می کنند.
پس ارائه گزارش آقای بسيونی، حمد بن خليفه آل ثانی پادشاه بحرين تاکيد کرد که حکومت کشورش دلايلی در خصوص ارتباط ايران با حوادث معينی در بحرين ندارد.
او در عين حال، تبليغات رسانه ای جمهوری اسلامی را نمونه ای از تحريک آشکار برشمرد: «هنگامی که دست دوستی اسلامی را به سوی جمهوری اسلامی ايران دراز کرديم، در مقابل با حمله رسانه ای شديدی از سوی رسانه های رسمی ايرانی مواجه شديم که فرزندان کشورمان را تشويق و خرابکاری خشونت، می کند، مساله ای که باعث تنش های مذهبی شد و اين دخالتی است آشکار در مسائل داخلی کشورمان.»
اعتراض های خيابانی بحرين، با سرکوب نيروهای امنيتی روبرو شد. بنا برگزارش کميته حقيقت ياب، ۳۵ نفر در جريان نا آرمی های فوريه و مارس کشته شدند که پنج تن از آن ها از نيروهای امنيتی بودند. صدها نفر از معترضان در جريان اعتراض ها و روزهای پس از آن دستگير شدند. شماری از شيعيان نيز از محل کار يا تحصيل خود اخراج شدند. معترضان نيروهای امنيتی را به نقض حقوق بشر و شکنجه زندانيان متهم می کنند. از اين رو پادشاه بحرين دستور تشکيل کميته حقيقت ياب مستقل با حضور حقوقدانان برجسته بين المللی را صادر کرد.
گزارش ۵۰۰ صفحه ای کميته حقيقت ياب بر نقض حقوق بشر در برخورد با معترضان و همچنين در بازداشتگاه ها، صحه گذاشته است. اين کميته تاکيد می کند که نيروهای امنيتی در برخورد با معترضان از سلاح گرم و از خشونت مفرط استفاده کردند.
گزارش همچنين از بازداشت های بدون دستور قضايی و شکنجه بازداشت شدگان سخن گفته است.
محمد شریف بسيونی در اين خصوص گفت: «از ميان روش های شايع تر در بازداشتگاه ها، می توان از بستن چشمان، بستن دست ها، مجبور کردن به ايستادن دراز مدت، ضرب و شتم، ضربه زدن با شلنگ، ضربه زدن با شلاق، ضربه زدن با کابل و ميله های چوبی و آهنی، شوگ الکتريکی، محروميت از خواب، قرار دادن در معرض گرمای شديد، فحش، تهديد به تجاوز و اهانت به مذهب نام برد.»
اين گزارش همچنين به گرفتن اعتراف ها به اين روش ها و استناد به آن ها در دادگاه های نظامی که برای متمهان عادی برگزار می شد اشاره کرده است.
در اين گزارش تاکيد شده که مسئولان اين تجاوزها گمان می کنند که از هرگونه حسابرسی در امان هستند. در اين گزارش به محاکمه غير نظاميان در دادگاه های نظامی و همچنين بازداشت هايی برپايه اتهام هايی که خلاف قانون و آزادی بيان است، اعتراض شده است.
کميته حقيقت ياب تاکيد کرده است که برخی ماموران امنيتی از دستور برقراری وضعيت فوق العاده توسط پادشاه برای برخورد خلاف قانونی با معترضان سوء استفاده کرده اند.
اين کميته همچنين به تخريب اماکن عبادت اشاره و خاطرنشان کرده اگرچه بسياری از اين اماکن به شکلی غير قانونی ساخته شده اند اما تخريب آن ها در اين مقطع زمانی باعث افزايش تنش ميان شيعيان و حکومت شده است. در مقابل گزارش به تجاوزهای شيعيان معترض اشاره کرده که در برخی موارد به سنی ها تعرض هايی لفظی و بدنی کرده اند.
در خصوص اخراج کارمندان معترض از محل کارشان به دليل اعتصاب کميته حقيقت ياب تاکيد کرده است که اعتصاب حقی قانونی است و در چارچوب قوانين بحرين صورت گرفته است. کميته همچنين گزارش های تلويزيون دولتی بحرين در در پوشش حوادث را جانبدارانه و گاهی تحريک آميز توصيف کرد.
گزارش کميته حقيقت ياب در پايان، توصيه هايی به حکومت بحرين ارائه داده. تشکيل کميته ای از مسئولان دولتی و شخصيت های سياسی برای اجرای توصيه های گزارش و مجازات مسئولان دولتی تجاوز به حقوق بشر از ديگر توصيه های کميته حقيقت ياب است.
پادشاه بحرين در مقابل تاکيد کرد با مسئولان دولتی تجاوز به حقوق معترضان برخورد خواهد شد و گفت: «مسئولانی مقصر مجازات و برکنار خواهند شد و پيش از همه ان ها اصلاحاتی که همه طيف های جامعه ما را راضی می کند، اجرا خواهيم کرد.»
حمد بن خليفه آل ثانی وعده داد که کميسيونی برای بررسی گزارش کميته حقيقت ياب تشکيل خواهد داد. او همچنين تاکيد کرد که از اين پس هيچ غير نظامی در دادگاه نظامی محاکمه نخواهد شد و گفت قوانين بحرين به گونه ای تغيير خواهد کرد که منطبق با قوانين بين المللی حقوق بشر باشد. پادشاه بحرين در پايان خواستار تشکيل دادگاه حقوق بشر عربی همسان دادگاه حقوق بشر در اروپا شد.
محمد شريف بسيونی گفت:«براساس اسناد و گزارش هايی که (درباره نا آرامی های بحرين) دريافت کرده ايم،هيچ نشانه صریحی دال بر دخالت ایران در حوادث بحرين در دست نیست.»
فوريه و مارس گذشته، بحرين شاهد تظاهرات خيابانی معترضان شيعه بود.
شيعيان بحرينی که می گويند که از تبعيض رنج می برند، خواستار برقراری نظام پادشاهی مشروطه بودند. این در حالی بود که مقام های بحرين، جمهوری اسلامی ايران را متهم به دخالت در مسائل کشورشان و تحريک معترضان می کنند.
پس ارائه گزارش آقای بسيونی، حمد بن خليفه آل ثانی پادشاه بحرين تاکيد کرد که حکومت کشورش دلايلی در خصوص ارتباط ايران با حوادث معينی در بحرين ندارد.
او در عين حال، تبليغات رسانه ای جمهوری اسلامی را نمونه ای از تحريک آشکار برشمرد: «هنگامی که دست دوستی اسلامی را به سوی جمهوری اسلامی ايران دراز کرديم، در مقابل با حمله رسانه ای شديدی از سوی رسانه های رسمی ايرانی مواجه شديم که فرزندان کشورمان را تشويق و خرابکاری خشونت، می کند، مساله ای که باعث تنش های مذهبی شد و اين دخالتی است آشکار در مسائل داخلی کشورمان.»
اعتراض های خيابانی بحرين، با سرکوب نيروهای امنيتی روبرو شد. بنا برگزارش کميته حقيقت ياب، ۳۵ نفر در جريان نا آرمی های فوريه و مارس کشته شدند که پنج تن از آن ها از نيروهای امنيتی بودند. صدها نفر از معترضان در جريان اعتراض ها و روزهای پس از آن دستگير شدند. شماری از شيعيان نيز از محل کار يا تحصيل خود اخراج شدند. معترضان نيروهای امنيتی را به نقض حقوق بشر و شکنجه زندانيان متهم می کنند. از اين رو پادشاه بحرين دستور تشکيل کميته حقيقت ياب مستقل با حضور حقوقدانان برجسته بين المللی را صادر کرد.
گزارش ۵۰۰ صفحه ای کميته حقيقت ياب بر نقض حقوق بشر در برخورد با معترضان و همچنين در بازداشتگاه ها، صحه گذاشته است. اين کميته تاکيد می کند که نيروهای امنيتی در برخورد با معترضان از سلاح گرم و از خشونت مفرط استفاده کردند.
گزارش همچنين از بازداشت های بدون دستور قضايی و شکنجه بازداشت شدگان سخن گفته است.
محمد شریف بسيونی در اين خصوص گفت: «از ميان روش های شايع تر در بازداشتگاه ها، می توان از بستن چشمان، بستن دست ها، مجبور کردن به ايستادن دراز مدت، ضرب و شتم، ضربه زدن با شلنگ، ضربه زدن با شلاق، ضربه زدن با کابل و ميله های چوبی و آهنی، شوگ الکتريکی، محروميت از خواب، قرار دادن در معرض گرمای شديد، فحش، تهديد به تجاوز و اهانت به مذهب نام برد.»
اين گزارش همچنين به گرفتن اعتراف ها به اين روش ها و استناد به آن ها در دادگاه های نظامی که برای متمهان عادی برگزار می شد اشاره کرده است.
در اين گزارش تاکيد شده که مسئولان اين تجاوزها گمان می کنند که از هرگونه حسابرسی در امان هستند. در اين گزارش به محاکمه غير نظاميان در دادگاه های نظامی و همچنين بازداشت هايی برپايه اتهام هايی که خلاف قانون و آزادی بيان است، اعتراض شده است.
کميته حقيقت ياب تاکيد کرده است که برخی ماموران امنيتی از دستور برقراری وضعيت فوق العاده توسط پادشاه برای برخورد خلاف قانونی با معترضان سوء استفاده کرده اند.
اين کميته همچنين به تخريب اماکن عبادت اشاره و خاطرنشان کرده اگرچه بسياری از اين اماکن به شکلی غير قانونی ساخته شده اند اما تخريب آن ها در اين مقطع زمانی باعث افزايش تنش ميان شيعيان و حکومت شده است. در مقابل گزارش به تجاوزهای شيعيان معترض اشاره کرده که در برخی موارد به سنی ها تعرض هايی لفظی و بدنی کرده اند.
در خصوص اخراج کارمندان معترض از محل کارشان به دليل اعتصاب کميته حقيقت ياب تاکيد کرده است که اعتصاب حقی قانونی است و در چارچوب قوانين بحرين صورت گرفته است. کميته همچنين گزارش های تلويزيون دولتی بحرين در در پوشش حوادث را جانبدارانه و گاهی تحريک آميز توصيف کرد.
گزارش کميته حقيقت ياب در پايان، توصيه هايی به حکومت بحرين ارائه داده. تشکيل کميته ای از مسئولان دولتی و شخصيت های سياسی برای اجرای توصيه های گزارش و مجازات مسئولان دولتی تجاوز به حقوق بشر از ديگر توصيه های کميته حقيقت ياب است.
پادشاه بحرين در مقابل تاکيد کرد با مسئولان دولتی تجاوز به حقوق معترضان برخورد خواهد شد و گفت: «مسئولانی مقصر مجازات و برکنار خواهند شد و پيش از همه ان ها اصلاحاتی که همه طيف های جامعه ما را راضی می کند، اجرا خواهيم کرد.»
حمد بن خليفه آل ثانی وعده داد که کميسيونی برای بررسی گزارش کميته حقيقت ياب تشکيل خواهد داد. او همچنين تاکيد کرد که از اين پس هيچ غير نظامی در دادگاه نظامی محاکمه نخواهد شد و گفت قوانين بحرين به گونه ای تغيير خواهد کرد که منطبق با قوانين بين المللی حقوق بشر باشد. پادشاه بحرين در پايان خواستار تشکيل دادگاه حقوق بشر عربی همسان دادگاه حقوق بشر در اروپا شد.
پاسخ مهدی خزعلی به مقاله «در جستجوی فرزندان از دست رفته» مجید محمدی
مجيد محمدی در مطلبی با عنوان «در جستجوی فرزندان از دست رفته» که در بيست چهارم آبان ماه سال جاری در وب سايت راديو فردا منتشر شد، به زوايايی از زندگی برخی از فرزندان مقامات جمهوری اسلامی پرداخته بود.
آنچه در پی می آيد پاسخ مهدی خزعلی، پزشک، وبلاگ نویس منتقد و فرزند آيت الله ابوالقاسم خزعلی، به بخشی از اين مطلب است:
مقاله مجيد محمدی را می توانيد اينجا بخوانيد.
جناب آقای محمدی (جامعه شناس)
باسلام؛ در اين مختصر پاسخی به مقاله شما با عنوان «در جستجوی فرزندان از دست رفته»در راديو فردا تقديم می نمايم:
نوشته ايد: «پسر خزعلی میتواند با راهاندازی يک موسسهٔ نشر از رانتهای وزارت ارشاد برخوردار شود.»
پاسخ:
ای کاش جامعه ايران را بهتر می شناختيد، نشر در اين جامعه فقير است، هر کس ليسانس داشته باشد می تواند درخواست مجوز نشر کند و به اين حرفه بپردازد، نيازی به رانت نيست! اما اگر عاشق نيستيد سراغ اين حرفه نياييد، هر شغل ديگری پردرآمد تر است، در واقع در اين بحران اقتصادی که مردم نان شب ندارند، اول چيزی که از سبد خريد خانواده حذف می شود، کتاب است، کتاب!
از ۱۰۰۰۰ مجوز نشر صادر شده ۲۰۰۰ ناشر فعال هستند و مابقی راکد و تعطيل، اين نشر آش دهان سوزی نيست!
نوشته ايد: «آن دسته از مقامات امروز جمهوری اسلامی که دوران انقلاب سال ۱۳۵۷ را تجربه کرده و در آن فعال بودهاند، اکثرا با ارادهٔ خويش به اسلام انقلابی روی کردند. در عين حال همهٔ امکانات زندگی برای اين نسل تازه ( فرزندان) فراهم بوده و در ناز و نعمت بزرگ شدهاند، ثروتمندان و قدرتمندان جمهوری اسلامی به اين منابع بدون کسب مقتضيات و فرهنگ آن دست يافتهاند و نه تنها خود، بلکه اعضای خانوادهشان با بحران «جابهجايی» يا «از جای خود به درشدگی» (ناهمسازی عالم واقع با ذهنيت) روبهرو هستند. کسانی که برای خريد يک آبنبات يا بستنی مجبور بودند ساعتها گريه کنند يا نان را از خواهر و برادر خود قاپ بزنند امروز صاحب صدها و هزاران ميليارد تومان ثروت هستند و فرزندانشان بدون زحمت صاحب همه چيز میشوند.»
پاسخ:
اولا؛ من قبل از آن که آقازاده باشم، فرزند خصال خويشم ، من يک پزشک بسيجی انقلابی ام، که در سالهای انقلاب بيش از بقيه در تظاهرات بوده و تا دقايق آخر در کنار برادر شهيدم بودم! در جنگ شرکت داشتم و پس از ديپلم روی پای خود ايستادم و از پدر کمک نگرفته ام. با زحمت و تلاش شبانه روزی کار کردم و درس خواندم!
ثانياً؛ قبل از انقلاب در خانه ای با ۸ اتاق زندگی می کرديم و شنا را در استخر خانه خودمان ياد گرفتم، يادش بخير چه باغچه های باصفايی داشتيم، حالا خانه ما مدرسه شده است! بعد از انقلاب به تهران آمديم و در يک خانه سازمانی مشترک با آقای جنتی ساکن شديم، زندگی مرفه و خوبی قبل از انقلاب داشتيم و بعد از انقلاب وضعمان بدتر شد.
امروز هم که از همه وعده و وعيد ها گذشته ام و بين دادسرا و دادگاه و زندان در آمد و شدم، کم لطفی است که اينگونه برای من بنويسيد، کم مهری است که مرا در کنار آقازاده های کذا و کذا قرار دهيد، اما غمی نيست، چون او می بيند، ما را رضای دوست بس است!
آنچه در پی می آيد پاسخ مهدی خزعلی، پزشک، وبلاگ نویس منتقد و فرزند آيت الله ابوالقاسم خزعلی، به بخشی از اين مطلب است:
مقاله مجيد محمدی را می توانيد اينجا بخوانيد.
جناب آقای محمدی (جامعه شناس)
باسلام؛ در اين مختصر پاسخی به مقاله شما با عنوان «در جستجوی فرزندان از دست رفته»در راديو فردا تقديم می نمايم:
نوشته ايد: «پسر خزعلی میتواند با راهاندازی يک موسسهٔ نشر از رانتهای وزارت ارشاد برخوردار شود.»
پاسخ:
ای کاش جامعه ايران را بهتر می شناختيد، نشر در اين جامعه فقير است، هر کس ليسانس داشته باشد می تواند درخواست مجوز نشر کند و به اين حرفه بپردازد، نيازی به رانت نيست! اما اگر عاشق نيستيد سراغ اين حرفه نياييد، هر شغل ديگری پردرآمد تر است، در واقع در اين بحران اقتصادی که مردم نان شب ندارند، اول چيزی که از سبد خريد خانواده حذف می شود، کتاب است، کتاب!
از ۱۰۰۰۰ مجوز نشر صادر شده ۲۰۰۰ ناشر فعال هستند و مابقی راکد و تعطيل، اين نشر آش دهان سوزی نيست!
نوشته ايد: «آن دسته از مقامات امروز جمهوری اسلامی که دوران انقلاب سال ۱۳۵۷ را تجربه کرده و در آن فعال بودهاند، اکثرا با ارادهٔ خويش به اسلام انقلابی روی کردند. در عين حال همهٔ امکانات زندگی برای اين نسل تازه ( فرزندان) فراهم بوده و در ناز و نعمت بزرگ شدهاند، ثروتمندان و قدرتمندان جمهوری اسلامی به اين منابع بدون کسب مقتضيات و فرهنگ آن دست يافتهاند و نه تنها خود، بلکه اعضای خانوادهشان با بحران «جابهجايی» يا «از جای خود به درشدگی» (ناهمسازی عالم واقع با ذهنيت) روبهرو هستند. کسانی که برای خريد يک آبنبات يا بستنی مجبور بودند ساعتها گريه کنند يا نان را از خواهر و برادر خود قاپ بزنند امروز صاحب صدها و هزاران ميليارد تومان ثروت هستند و فرزندانشان بدون زحمت صاحب همه چيز میشوند.»
پاسخ:
اولا؛ من قبل از آن که آقازاده باشم، فرزند خصال خويشم ، من يک پزشک بسيجی انقلابی ام، که در سالهای انقلاب بيش از بقيه در تظاهرات بوده و تا دقايق آخر در کنار برادر شهيدم بودم! در جنگ شرکت داشتم و پس از ديپلم روی پای خود ايستادم و از پدر کمک نگرفته ام. با زحمت و تلاش شبانه روزی کار کردم و درس خواندم!
ثانياً؛ قبل از انقلاب در خانه ای با ۸ اتاق زندگی می کرديم و شنا را در استخر خانه خودمان ياد گرفتم، يادش بخير چه باغچه های باصفايی داشتيم، حالا خانه ما مدرسه شده است! بعد از انقلاب به تهران آمديم و در يک خانه سازمانی مشترک با آقای جنتی ساکن شديم، زندگی مرفه و خوبی قبل از انقلاب داشتيم و بعد از انقلاب وضعمان بدتر شد.
امروز هم که از همه وعده و وعيد ها گذشته ام و بين دادسرا و دادگاه و زندان در آمد و شدم، کم لطفی است که اينگونه برای من بنويسيد، کم مهری است که مرا در کنار آقازاده های کذا و کذا قرار دهيد، اما غمی نيست، چون او می بيند، ما را رضای دوست بس است!
احمدینژاد: بمب اتم برای گاوچرانهاست
رییس جمهور ایران میگوید جمهوری اسلامی نیازی به بمب اتم ندارد؛ و بمب اتم به گفتهی وی «برای کسانی است که گاوچران بودند و با کشتار مردم بر آمریکا مسلط شدند». احمدینژاد با بیان اینکه فرهنگ و تاریخ ایران بسیار باعظمت است اضافه کرد: «اما ما هر چه به این موجودات میگوییم حرف در گوشششان فرو نمیرود».
پس از گزارش آژانس انرژی بینالمللی اتمی در خصوص پرونده هستهای ایران و به دنبال آن، تحریمهای اخیر و یکجانبه برخی کشورهای غربی علیه تهران، امروز محمود احمدینژاد بار دیگر به این موضوع واکنش نشان داد و گفت که ایران به دنبال سلاحهای هستهای نیست.
به گزارش خبرگزاری مهر، محمود احمدینژاد صبح امروز چهارشنبه در پاکدشت با بیان اینکه «به ما میگویند ثابت کنید که بمب اتم ندارید» گفت: «چیزی که از اساس وجود ندارد، چگونه میتوانیم اثبات کنیم؟ بمب اتم ما جوانهای پاکدشت هستند.»
وی با بیان اینکه ایران دارای فرهنگ و تمدنی عظیم است گفت که به همین دلیل جمهوری اسلامی نیازی به بمب اتم ندارد؛ «بمب اتم برای کشورهایی است که فاقد تمدن، تاریخ و فرهنگ هستند، ملت ایران نیازی به بمب اتم ندارد؛ بمب اتم برای کسانی است که گاوچران بودند و با کشتار مردم بر آمریکا مسلط شدند.»
آقای احمدینژاد سپس با اشاره به واکنشهای اخیر غرب در خصوص پرونده هستهای ایران افزود: «ایران بارها گفته است که نیازی به سلاح هستهای ندارد.. اینها موجوداتی هستند که برای اینکه حرفی را حالی آنها بکنیم باید یک حرف را صد بار تکرار و گاهی هم حرف را در گوششان فرو کنیم.»
رییس جمهوری ایران با بیان اینکه غرب، علیه حرکت ایران «بهانهتراشی» میکند با انتقاد از اروپا افزود: «تعجب از نوچههای اروپایی است که مثل نوکرهای بیاختیار هرچه ارباب میگوید تکرار میکنند.»
احمدینژاد سپس با بیان اینکه ایران هسته ای شده و از این مسیر باز نخواهد گشت» اضافه کرد: «ملت ایران سر سوزنی از حقوق خود عقبنشینی نمیکند و اجازه دستاندازی به حقوقش را به احدی نمیدهد.. کوچکترین دستاندازی به ذخایر ارضی ملت ایران به منزله یک دزدی بزرگ است و ملت ایران با انجام دهنده این کار مانند یک دزد برخورد خواهد کرد.»
چین با تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی مخالفت کرد
جنجالها بر سر پرونده هستهای ایران که پس از گزارش یوکیانو آمانو اوج گرفت، امروز نیز ادامه داشت و به غیر از واکنش رییس جمهوری ایران برخی سران دیگر کشورها نیز در این زمینه موضع گرفتند.
در تازهترین رویدادها امروز ابتدا تام دانیلون، مشاور امنیت ملی رییس جمهوری آمریکا، گفت که «جمهوری اسلامی ایران بهشدت در داخل و خارج کشور منزوی شده و هم اکنون فقط دو متحد عمده در سوریه و لبنان دارد.»
اما این سخن مشاور رییس جمهور آمریکا آن هنگام قابل تامل به نظر میرسد که چین امروز مخالفت خود را با تشدید تحریمها علیه ایران اعلام کرد.
به گزارش رویترز سخنگوی وزارت امور خارجه چین امروز چهارشنبه با بیان اینکه فشار و تحریمها نمیتواند به حل مشکل ایران کمک کند صریحا اعلام کرد که «پکن همواره مخالف تحریمهای یک جانبه بوده است.»
لیو وی مین سپس با بیان اینکه تحریمها فقط موجب پیچیده شدن اوضاع میشود از طرفین خواست تا گفتگو میان خود را تقویت کنند.
از سوی دیگر پس از اینکه آمریکا، بریتانیا و کانادا تحریمهای یکجانبه علیه تهران را تشدید و دسترسی ایران به سیستم مالی خود را قطع کردند؛ هلند نیز به جمع کشورهایی پیوست که خواستار تحریم بانک مرکزی ایران شدهاند.
یوری روزنتال، وزیر امور خارجه هلند با بیان اینکه اتحادیه اروپا باید تحریمها علیه ایران را تشدید کند گفت: «این تحریمها باید شامل حال بانک مرکزی ایران شود و مقامات کلیدی دولت ایران هم میبایست در لیست تحریمها قرار گیرند و همچنین تحریمهای جدیدی در مورد صنایع نفت و گاز ایران در نظر گرفته شود.»
مشاور امنیت ملی اوباما: ایران در تبدیل عراق به یکی از اقمار خود شکست خورده است
"تام دنیلون"، مشاور امنیت ملی اوباما، گفت تلاش های ایران در کشور همسایه، عراق، برای تبدیل عراق به یکی از اقمار ایران با شکست رو به رو شده و عراقی ها در واقع در خلاف مسیر مطلوب تهران و در راستای ایجاد کشوری با استقلال و دموکراسی بیشتر و مخالفت نیرومند تری با مداخلۀ خارجی گام بر می دارند.
"تام دنیلون"*، مشاور امور امنیت ملی باراک اوباما، در دفاعی سرسختانه از اقدامات رئیس جمهوری آمریکا در راستای مجازات جمهوری اسلامی ایران به خاطر فعالیت های هسته ای این کشور گفت ایران در میان کشورهای همسایۀ خود نیز با انزوائی روزافزون رو به روست.
در ارتباط با نبرد قدرتی که در میان جناح های حاکم در تهران در جریان است، "تام دنیلون" گفت آیت الله علی خامنه ای، رهبر، و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران، هر روز به رویاروئی با یکدیگر نزدیک تر می شوند و همزمان با این نبرد قدرت، اعمال مجازات ها و تحریم های اقتصادی نیز در صفوف طبقۀ حاکم شکاف ایجاد می کند.
مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا مدعی شد که انزوای ایران در منطقه هر روز شدیدتر می شود و توازن قوا در منطقه به زیان ایران شکل می گیرد.
"تام دنیلون" افزود تلاش های ایران در کشور همسایه، عراق، برای تبدیل عراق به یکی از اقمار ایران با شکست رو به رو شده و عراقی ها در واقع در خلاف مسیر مطلوب تهران و در راستای ایجاد کشوری با استقلال و دموکراسی بیشتر و مخالفت نیرومند تری با مداخلۀ خارجی گام بر می دارند.
مشاور امنیت ملی اوباما گفت ایران و عراق با دو نگاه متفاوت به آینده می نگرند.
"تام دنیلون" در دنبالۀ سخنان خود جمهوری اسلامی ایران، سوریه و حزب الله لبنان را سه نیروی مخالف موج دموکراسی خواهی به وجود آمده در دانست و گفت سوریه و حزب الله لبنان تنها متحدان باقی مانده برای ایرانند.
روژین محمدی، وبلاگنویس بازداشت شد
سحامنیوز: روژین محمدی دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه مانیل در فیلیپین، پس از بازگشت به ایران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این وبلاگ نویس ۹ روز پیش در تاریخ ۲۳ آبان از فرودگاه استانبول به تهران پرواز کرده بود که پس از پیاده شدن در فرودگاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
وی پس از ۲۴ ساعت به قید وثیقه آزاد شد اما ۵ روز بعد نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۸ آبان جهت بازداشت وی به خانهی پدریاش در کرمانشاه یورش بردند که به علت عدم حضور وی در این شهر موفق به بازداشتش نشدند.
روژین محمدی بار دیگر بصورت تلفنی در تاریخ ۳۰ آبان به دادسرای شهید مقدسی زندان اوین احضار شد که پس از دستور ضبط وسایل شخصی از جمله کامپیوتر دستیاش و سه روز بازجویی متوالی، نهایتن امروز ۲ آذر مجددن قرار بازداشتش صادر و او را به زندان اوین منتقل کردند.
تا این لحظه از اتهامات وارده به ایشان، محل دقیق بازداشت و مدت زمان آن اطلاع دقیقی در دست نیست.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این وبلاگ نویس ۹ روز پیش در تاریخ ۲۳ آبان از فرودگاه استانبول به تهران پرواز کرده بود که پس از پیاده شدن در فرودگاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
وی پس از ۲۴ ساعت به قید وثیقه آزاد شد اما ۵ روز بعد نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۸ آبان جهت بازداشت وی به خانهی پدریاش در کرمانشاه یورش بردند که به علت عدم حضور وی در این شهر موفق به بازداشتش نشدند.
روژین محمدی بار دیگر بصورت تلفنی در تاریخ ۳۰ آبان به دادسرای شهید مقدسی زندان اوین احضار شد که پس از دستور ضبط وسایل شخصی از جمله کامپیوتر دستیاش و سه روز بازجویی متوالی، نهایتن امروز ۲ آذر مجددن قرار بازداشتش صادر و او را به زندان اوین منتقل کردند.
تا این لحظه از اتهامات وارده به ایشان، محل دقیق بازداشت و مدت زمان آن اطلاع دقیقی در دست نیست.
هرانا؛ لیلا بهروز بازداشت و به زندان مرکزی تبریز منتقل شده است
خبرگزاری هرانا – لیلا بهروز، معلم روستاهای محروم آذربایجان شرقی و همسر بهروز فریدی از ۱۲ آبان ماه به همراه همسرش و آرش و سیاوش محمدی در بازداشت وزارت اطلاعات بسر میبرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از تبریز، لیلا بهروز در مراجعه نیروهای امنیتی به منزل پدری بهروز فریدی بازداشت و پس از ۱۵ روز حبس در اداره اطلاعات تبریز به زندان مرکزی تبریز منتقل شده است.
لیلا بهروز فوق لیسانس مدیریت آموزشی و معلم دبستان روستای نذر کهریز از توابع شهرستان مراغه است.
بهروز فریدی که فارغ التحصیل رشتهٔ مهندسی مکانیک از داشگاه آزاد تبریز است وی در استانهٔ ۱۶ آذر سال ۸۸ نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود که نهایتا از اتهامات وارده تبرئه شد.
آرش محمدی دانشجوی رشتهٔ مدیریت صنعتی دانشگاه پیام نور تبریز و سیاوش محمدی دانشجوی رشتهٔ هنر دانشگاه نبی اکرم تبریز است.
بهروز فریدی که فارغ التحصیل رشتهٔ مهندسی مکانیک از داشگاه آزاد تبریز است وی در استانهٔ ۱۶ آذر سال ۸۸ نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود که نهایتا از اتهامات وارده تبرئه شد.
آرش محمدی دانشجوی رشتهٔ مدیریت صنعتی دانشگاه پیام نور تبریز و سیاوش محمدی دانشجوی رشتهٔ هنر دانشگاه نبی اکرم تبریز است.
عزیز دانشور برادر شهید کیانوش آسا به طور موقت آزاد شد
عزیز دانشور آسا برادر شهید کیانوش آسا صبح امروز با قرار کفالت ۲۰ میلیون تومانی آزاد شد.عزیز دانشور از فعالین مدنی و دبیر جبهه ی سبز کرمانشاه (صلح سبز) و برادر کیانوش آسا -از جانباختگان حوادث بعد از انتخابات که از روز شنبه توسط اطلاعات سپاه نبی اکرم کرمانشاه در بازداشت بود صبح روز چهارشنبه آزاد شد.
به گزارش دانشجونیوز، نیروهای سپاه "نبی اکرم" کرمانشاه در روزهای گذشته علی رغم دستور دادستان کرمانشاه مبنی بر آزادی آقای دانشور با قرار وثیقه ایشان را آزاد نمی کردند و خانواده ی ایشان را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند.
لازم به ذکر است صبح روز جمعه ٢٧ آبان نیروهای اطلاعات سپاه کرمانشاه با مراجعه به منزل آقای آسا ایشان را برای ادای پاره ای از توضیحات احضار کردند که صبح شنبه ایشان با اتومبیل شخصی خود به سپاه "نبی اکرم" کرمانشاه مراجعه کرده و بازداشت شدند.