۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش سوّم تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

گفتگوی رادیو فردا با فرشین کاظمی نیا مسئول کمپین آزادی دکتر فریبرز رئیس دانا

از دقیقه ی 18:36







گفت‌وگو با سلمان سیما، عضو کمیته‌ی سیاسی سازمان ادوار تحکیم وحدت و از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد:

«جنبش دانشجویی پیاده‌روی گروه‌های سیاسی نیست»

فرشاد محمدی
«شورشگر و پرسشگر. پسری که علیه پدران خویش می‌شورد. دانشجویی که ژنرال‌ها را به نبرد می‌خواند. جوانی که پیران را به تاریخ می‌سپارد. منتقدی ابدی که حاکمان را نقد بلکه نفی می‌کند و اینها همان تعریف جنبش دانشجویی است.»
این تعریفی است که محمد قوچانی هفته‌ی اول دی‌ماه ۱۳۸۶ در سرمقاله‌‌ی هفته‌نامه‌ی «شهروند امروز» از جنبش دانشجویی ارائه کرد. تعریفی است دلنشین و مملو از احساسات جوانی و دانشجویی که لبخندی متاثر از خاطرات تلخ و شیرین فعالیت‌های دانشجویی بر چهره می‌نشاند، اما اشتباه نکنید محمد قوچانی در آن یادداشت با بیان برخی روایات تاریخی چنین نتیجه گرفت که جنبش دانشجویی نماد توسعه نیافتگی است و مرگ جنبش دانشجویی را اعلام کرد.
این تنها یک نمونه از انتقادهایی است که اصلاح‌طلبان طرح کرده‌اند؛ انتقاداتی که در همان زمان بحث‌ها و گفت‌وگو‌های بسیاری به همراه داشت و پاسخ‌هایی هم به آنها داده شد، اما گفتمان نقد جنبش دانشجویی از سوی اصلاح‌طلبان همچنان ادامه داشته است.
پیرامون برخی انتقاد‌های طرح شده از سوی اصلاح‌طلبان و همچنین وضعیت جنبش دانشجویی در شرایط کنونی با سلمان سیما گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.
سلمان سیما، عضو کمیته‌ی سیاسی سازمان ادوار تحکیم وحدت و از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد است که در آبان‌ماه سال گذشته بازداشت و در اسفندماه آزاد شد و هم اکنون در خارج از کشور به‌سر می‌برد.
یکی‌از مسائلی که در مورد جنبش دانشجویی مطرح می‌شود، استقلال از جریان‌های سیاسی است. فعالین دانشجویی، جنبش دانشجویی را آرمان‌گرا و دور از سیاست‌زدگی توصیف می‌کنند، اما منتقدان این جنبش، آن را به قدرت‌طلبی متهم می‌کنند و این‌که در پی لیدری سیاسی است. نظر شما راجع به این انتقاد چیست؟



جنبش دانشجویی باید یک گام جلوتر از مردم و جریان‌های سیاسی باشد. اگر این‌طور نباشد اصلاً چیزی برای گفتن ندارد. حالا این یک گام جلوتر بودن را به نوعی آرمانگرایی تعریف می‌کنند. به نظر من هیچ اشکالی ندارد. قرار نیست جنبش دانشجویی پیاده‌روی احزاب و گروه‌های سیاسی باشد. من هم می‌گویم جریان‌های دانشجویی باید دور از سیاست‌زدگی باشند. این حرف کلی است، اما باید دید سیاست‌زدگی چیست؟ پیش از انتخابات برخی از جریان‌های دانشجویی که به طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان هم نزدیک بودند چون یا این توان و جسارت را نداشتند و یا نمی‌خواستند که ریشه‌ای به موضوعات و مشکلات پرداخته شود و طیف‌ها و گروه‌های پیشروتر را به سیاست‌زدگی متهم می‌کردند. حاکمیت هم به دلیل واهمه‌ای که از دانشجویان دارد همواره دانشجویان را به سیاست‌زدگی متهم می‌کند. باید دید مراد از سیاست‌زدگی چیست. اگر ما سیاست‌ورزی را در مقابل سیاست‌زدگی بدانیم، باید سیاست‌ورزی را هم تعریف کرد. سیاست‌ورزی با کاسبکاری سیاسی فرق دارد. هم می‌توان شجاع و پرسشگر بود وهم سیاست‌ورز.
این سیاست‌زدگی چه آسیبی می‌تواند برای جنبش دانشجویی به دنبال داشته باشد؟
لطمه‌ای که جریان‌های دانشجویی از جریان‌های وابسته به قدرت و جریان‌های وابسته به احزاب سیاسی خوردند به خصوص در سال‌های اصلاحات لطمه‌های خیلی سنگینی است. من هنوز زخم آن را بر بدن جنبش دانشجویی ایران احساس می‌کنم. وامداری و وابستگی برخی از گروه‌ها و جریان‌های دانشجویی به احزاب اصلاح‌طلب ضربات خیلی محکمی به پیکر جنبش دانشجویی زد. بنابراین آن‌چه به عنوان سیاست‌زدگی عنوان می‌شود را باید تعریف کرد. اگر مقصود از آن این باشد که دانشجو از شجاعتش و از آرمانگرا بودنش فاصله بگیرد این را می‌توان نوعی کاسبکاری سیاسی نامید. من با کاسبکاری سیاسی مخالفم و آرمانگرا بودن جنبش دانشجویی را یک حسن می‌دانم.
آرمانگرا بودن هیچ تضادی با واقعگرایی ندارد. دانشجو می‌تواند آرمانی را بخواهد و در واقعیت برای دستیابی به آن مرحله به مرحله برنامه‌ریزی کند. همان‌طور که می‌دانید مفاهیمی چون آزادی و دموکراسی نسبی‌ هستند. شما هر قدر به آزادی دست پیدا کنید جا دارد باز هم آزادتر شوید لذا هیچ ایرادی ندارد جنبش دانشجویی آرمانگرا باشد.
یکی ‌از مهم‌ترین بحث‌هایی که در بحبوحه‌ی انتخابات میان فعالین دانشجویی و اصلاح‌طلبان مطرح شد، بحث مطالبات انتخاباتی بود. جریان‌های دانشجویی با تکیه بر آرمان‌های دانشجویی به مطالبه‌محوری روی آوردند، اما بسیاری از دانشجویان هم به تصمیم‌های سیاسی احزاب اصلاح‌طلب گرویدند و از همان ابتدا به سمت نامزدهای اصلاح‌طلب کشیده شدند، اما تقلب در انتخابات و سرکوب گسترده موجب شد این بحث‌ها به فراموشی سپرده شود. حال این پرسش مطرح است: با در نظر گرفتن شرایط کنونی، مواضع جنبش دانشجویی نسبت به قبل از انتخابات چه تغییری کرده است؟
جریان‌های متفاوت جنبش دانشجویی قبل از انتخابات از دو نامزد خاص حمایت کردند. عده‌ای هم انتخابات را تحریم کردند که البته گفتمان تحریم در این دوره از انتخابات طرفداران زیادی پیدا نکرد. دانشجویان مطالباتی دارند مثلا آکادمی آزاد، استقلال دانشگاه از نهاد‌های قدرت، تعیین نوع پوشش، تعیین رئیس دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها توسط اعضای هیئت علمی و ... این خواسته‌ها، خواسته‌هایی همگانی است و در جنبش دانشجویی اختلاف نظری در این مورد نیست.
آن‌چه بعد از انتخابات اتفاق افتاده دقیقاً مثل این است که در یک رینگ بوکس باشید و از چند جهت به شما حمله شود و ضربات سهمگینی به شما وارد شود. شما گیج می‌شوید. اول باید بلند شوی تا ببینی‌چه خواهی کرد و چه نخواهی کرد و به کدام سمت پیش خواهی رفت و چه برنامه‌ای خواهی داشت. جنبش دانشجویی را الان در مرحله‌ی گیجی و برخاستن از این گیجی می‌بینم. می‌توان گفت در مرحله‌ی بازسازی مجدد است. حضور حلقه‌های نو ظهور در دانشگاه‌ها که گاه اشتباه می‌کنند و گاه موفق می‌شوند و تجربیات جدید می‌آموزند موید این مطلب است. درست است که گفتمان مطالبه محوری کمرنگ‌تر از گذشته شده است و دلیل آن را هم می‌توان در سرکوب گسترده و شدید دانشجویان جست‌وجو کرد، ولی دانشجویان هم‌چنان بر آنها تاکید دارند. طبیعی است در زمان انتخابات خواسته‌ها و مطالبات پررنگ‌تر مطرح شود.
یکی‌از پرسش‌هایی که قبل از انتخابات در محافل دانشجویی مطرح شد این بود که آیا آرمان‌های دانشجویی به «نه گفتن به احمدی‌نژاد» تقلیل یافته است؟
نه نباید اینگونه بشود. در شرایط کنونی نه تنها جنبش دانشجویی بلکه احزاب سیاسی نیز در حال مبارزه برای حق حیات خود هستند. باید اول حق حیات و حق ورود به دانشگاه را داشته باشیم که این شاید در سایه‌ی ‌«نه به احمدی‌نژاد» محقق می‌شود. تا زمانی که تشکل‌های وابسته و بسیج و هم‌چنین نهاد‌های امنیتی- اطلاعاتی‌در سطح دانشگاه‌ها وجود دارند امکان هیچ‌گونه فعالیتی داده نمی‌شود. بنابراین اول باید ‌آنها را کمرنگ کنیم بعد این مسئله را مورد بحث قرار دهیم که آیا آرمان‌ها به «نه گفتن به احمدی‌نژاد» کاهش یافته است یا خیر.
قبل از انتخابات هم جریان‌های پیشرو و آوانگارد دانشجویی مثل دفتر تحکیم وحدت و دانشجویان لیبرال به مطالبه محوری روی آورد‌ند و جدای از این‌که نامزد چه‌کسی باشد مطالباتی طرح کردند و با این مطالبات هر چهار نامزد به سمت مطالبات دانشجویی کشیده شدند. به همین دلیل شما آقای موسوی اسفند ۸۷ را نمی‌توانید با آقای موسوی اردیبهشت و خرداد سال ۸۸ مقایسه کنید.
این مسئله در تمام کشور‌های دنیا وجود دارد. گروه‌های مختلف مطالبات خود را مطرح می‌کنند و از هر نامزدی که این مطالبات را محور کار خود قرار دهد حمایت می‌کنند. لذا ما در ایران دیدیم که قبل از انتخابات گفتمانی ایجابی و مطالبه‌محور در مقابل گفتمان سلبی «نه گفتن به احمدی‌نژاد» که توسط طیف‌های سنتی‌تر دنبال می‌شد شکل گرفت، اما بعد از انتخابات و سرکوب گسترده‌ی این گفتمان ایجابی تا حدودی به گفتمان سلبی تقلیل پیدا کرد.
بسیاری معتقدند در ماه‌های اخیر جنبش سبز از شکل خیابانی خارج شده و بیشتر در رسانه‌های اینترنتی ادامه یافته است. ما شاهد گرامیداشت روز دانشجو و اعتراض‌ها در چند دانشگاه بودیم. احزاب اصلاح‌طلب و یا جریان‌های دیگر جنبش سبز مردم را دعوت به تجمع در دانشگاه‌ها نکردند، اما دانشجویان به شکل خودجوش این اعتراض‌ها را سازمان دادند. این مسئله چه مفهومی دارد و تحلیل شما چیست؟
تا جایی که من در خاطرم هست دانشجویان معمولا بدون توجه به دعوت احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب، خودشان مراسم ۱۶ آذر را برگزار می‌کردند و ‌در این ۱۶ آذر هم در غیاب دعوت احزاب اصلاح‌طلب، دانشجویان کار خود را کردند. ما در درجه‌ی اول باید میان فرد ناراضی و فرد معترض تفکیک قائل شویم؛ کسی‌که ناراضی است لزوماً معترض نیست اما کسی‌که معترض است به چیزی نارضایتی دارد که به آن اعتراض می‌کند. در جریان ۱۶ آذر امسال ما نباید دچار ذوق‌زدگی و شتاب‌زدگی شویم. واقعیت این است که واکنشی که دانشگاه در گرامیداشت روز دانشجو از خود نشان داد از تصور‌ها فراتر بود.
در جریان ۱۶ آذر اخیر دانشجویان راهکار‌ها و تاکتیک‌های خیلی جالبی را به اجرا در آوردند. مثلاً دانشجویان نشریات «کلمه»، «اعتماد ملی» و خبرنامه‌ی «دانشجو» را که خودشان تکثیر کرده بودند در بین دانشجویان توزیع کردند. از این اقدامات برای امیدبخشی در عرصه‌ی رسانه‌ها فیلم تهیه کردند. اقدام به هک کامپیوتر‌های سایت دانشگاه بوعلی کردند و هم‌چنین شعارنویسی‌ها و دیوارنویسی‌هایی کردند، اما نباید فراموش کنیم که برای جواب گرفتن نیاز به زمان و اندوخته شدن تجربه برای حلقه‌های نوظهور جنبش دانشجویی داریم. در شرایطی که فعالین دانشجویی یا در زندان‌ها هستند و یا با احکام ممنوعیت تحصیلی مواجه و یا از کشور خارج شده‌اند این طبیعی است که در دانشگاهی که فعالی وجود ندارد کسب تجربه برای نسل‌های جدید زمان خواهد برد. زمانی که فعالین نوظهور فعلی اندکی باتجربه شدند آن‌وقت می‌توان به جریان‌های دانشجویی امیدوارتر بود.
این ۱۶ آذر نقطه‌ی امیدبخشی بود که سکوت جامعه را تاحدی شکاند، اما باید میان فضای دانشگاه و فضایی که مردم در آن زیست می‌کنند فاصله گذاشت. همواره دانشگاه زنده بوده و همواره دانشجویان یک گام از مردم جلوتر بوده‌اند اما من اعتقاد ندارم که جنبش سبز مرده و یا خاموش شده است. من جنبش سبز را بیماری می‌بینم که روی تخت بیمارستان است و هنوز زنده است. ما نباید بگذاریم که این بیمار از دنیا برود . این ۱۶ آذر را نقطه‌ی امیدی می‌بینم که در وضعیت این بیمار بهبودی حاصل شود.
همانطور که اشاره کردید پس از حوادث دهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸، جنبش دانشجویی شاهد موج بی‌سابقه‌ای از فشار‌ها بود. تنها در سال ۸۸ منابع حقوق بشری خبر از بازداشت صدها دانشجو دادند. از سوی دیگر شاهد اخراج و بازنشستگی اجباری بسیاری از استادان دانشگاه بودیم. هم‌چنین ده‌ها حکم تحصیلی گزارش شده است. به نظر شما دلیل این رویکرد حذفی و افزایش فشارها چیست؟
دلیلش این است که دانشجو پیشقراول است. وقتی شما طلایه‌دار یک سپاه را نابود کنید کل سپاه نابود می‌شود. شما خودتان اشاره کردید در جریان این ۱۶ آذر دلگرمی‌هایی به وجود آمد. این دلگرمی چگونه به وجود آمد؟ چه کسانی فضای یاس قبل از شانزده آذر را اندکی رو به بهبودی بردند؟ دانشجویان.
این بدیهی است که دانشجویان در تیررس حاکمیت قرار بگیرند، اما از سوی دیگر این سرکوب‌ها لطماتی را برای خود جریان حاکمیت به همراه دارد و آن تکثیر فعالین دانشجویی است. آن قلمه زدن این جنبش است. ما می‌بینیم در حالی‌که رهبران جنبش دانشجویی در زندان هستند اما آنها تکثیر شده‌اند و قلمه‌های جوان با کسب تجربه می‌توانند امیدواری‌ها را در جنبش دانشجویی بیشتر کنند.
۱۶آذر گذشته خصوصیتی داشت که آن را از سال‌های پیش متمایز می‌کرد: اعتراض‌ها به طور مشخص در حمایت از جنبش سبز بود. این در حالی بود که چهره‌ها و احزاب اصلاح‌طلب به شکل رسمی از برگزاری این مراسم حمایت نکرده بودند و شخصیت‌های اصلاح‌طلب به یک یادداشت در قالب گرامیداشت اکتفا کردند. دانشجویان اما با تمام تهدید‌ها و فشار‌ها این روز را گرامی داشتند. شما چه نگاهی به این مسئله دارید؟
دانشگاه همواره یک گام از جامعه و احزاب جلوتر بوده و هست اما باید توجه کرد که جنبش دانشجویی در راستای جنبش آزادی‌خواهی و دموکراسی‌خواهی مردم فعالیت کرده است. اگر دانشگاه با جنبش اعتراضی مردم است پس هنوز این جنبش نمرده و ما برای این می‌گوییم که ۱۶ آذر فرای انتظار‌ها بود؛ چون جامعه و اکثر فعالین سیاسی و دانشجویی در فضای گیج و مبهمی هستند. اکثر فعالین دانشجوی یا در زندان‌ها و یا تحت فشار‌های مختلف هستند.
هیچ تحلیل مشخصی‌ از این‌که در ۱۶ آذر چه خواهد شد وجود نداشت، اما جنبش دانشجویی در ۱۶ آذر گذشته جانانه هرچه داشت در طبق اخلاص گذاشت. به اصطلاح آن‌چه در چنته داشت رو کرد. من به آینده‌ی جنبش دانشجویی بسیار خوشبین هستم. ما می‌بینیم با تمام سرکوب‌ها، فشار‌ها و انواع رانت‌های تحصیلی ‌و غیر تحصیلی‌، استادان دانشگاه را بازنشسته می‌کنند و دست نشانده می‌‌آورند و با سهمیه‌های آنچنانی سعی در کنترل فضای دانشگاه دارند، اما نمی‌توانند. دانشجویان زندانی جانانه در زندان‌ها مقاومت می‌کنند و این به خاصیت ذاتی دانشگاه برمی‌گردد.
وقتی یک نوجوان دبیرستانی از محیط دبیرستان وارد فضای دانشگاه می‌شود و با دوستان و گروه‌های همسن بیشتری آشنا می‌شود و فضای بازتری را تجربه می‌کند این دانشجو دیگر همان دانش‌آموز دبیرستانی نیست که هرچه آقای ناظم گفت بگوید چشم. ممکن است اعتراض کند. ممکن است انتقاد کند و این انتقاد را با فعالیت‌های گوناگونی بروز می‌دهد. من آینده‌ی جنبش دانشجویی را بسیار روشن و مثبت ارزیابی می‌کنم و آینده‌ی جنبش دانشجویی را در روی آوردن به حرکت‌های کم هزینه‌تر و پر ثمرتر می‌بینم.


بسيج روشنفکران فرانسه به دفاع از پناهی

يک روز پس از اعلام حکم سنگين قضايی برای جعفر پناهی، فيلم‌ساز ايرانی، سينماگران و روشنفکران فرانسه برای دفاع از وی اعلام بسيج عمومی کردند.
به گزارش روزنامه لوموند، چاپ فرانسه، فردريک ميتران، وزير فرهنگ فرانسه «خشم» خود را از رأی دادگاه در ايران عليه پناهی اعلام کرد و دادگاه وی را «فرمايشی» ناميد.


بر پايه اين گزارش برنار ـ هنری لوی، فيلسوف فرانسوی نيز در اظهارنظری گفت که پناهی به دليل «سوء ظن به‌خاطر ساختن فيلمی در رابطه با جنبش سبز، جنبش اعتراضی مردم پس از انتخابات ايران، محکوم شده است.»
لوی با بيان اين‌که «تنها جرم جعفر پناهی پشتيبانی از ميرحسين موسوی بود» افزود: «تهران جرم و جنايت می‌تراشد و به هنرمندان و همه شهروندان خود اعلام جنگ کرده است.»
برتران تاورنيه: آن‌چه که رخ داد نشان می‌دهد که ما حق داشتيم نسبت به نخستين اقدامات عليه وی جدی باشيم
تی‌يری فره مو، نماينده جشنواره کن همه را فراخواند تا سريعأ واکنش نشان دهند و کميته دفاع از پناهی را با کمک سينماتک فرانسه و جامعه نويسندگان و آهنگسازان اين کشور به سرپرستی فيلم‌ساز فرانسوی برتران تاورنيه تشکيل دهند.
برتران تاورنيه در اين باره گفت: «مهم است که پناهی بداند ما به دفاع از او در کنارش هستيم.» وی افزود: «آن‌چه که رخ داد نشان می‌دهد که ما حق داشتيم نسبت به نخستين اقدامات عليه وی جدی باشيم.
جعفر پناهی پس از آزادی از زندان به خبرگزاری فرانسه گفته بود که چقدر در زندان به‌خاطر حمايت‌های همکاران خود سپاسگزار بود.
روز گذشته جعفر پناهی، کارگردان سینمای ايران از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به شش سال حبس تعزیری و ٢٠ سال محرومیت از ساختن فیلم، فیلمنامه‌نویسی و سفر به خارج از کشور محکوم شد.
پناهی پس از انتخابات بحث‌برانگيز دهمين دوره رياست جمهوری در ايران جزو معترضان به نتايج اين انتخابات بود.
وی يک بار در روز پنجشنبه هشتم مرداد ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه گروهی از سينماگران برای بزرگداشت کشته‌شدگان اعتراضات به بهشت زهرا رفته بود، بازداشت شد و بار دوم شامگاه دهم اسفندماه ۱۳۸۸، مأموران امنيتی با ورود به خانه اين کارگردان سينما، پس از بازرسی خانه، وی را همراه با همسر و دخترش و پانزده تن ديگر که در خانه او مشغول کار بر روی فيلم تازه وی بودند دستگير کردند.
پس از اين بازداشت رسانه‌های طرفدار دولت ادعا کردند، دليل دستگيری پناهی، تدارک وی برای ساختن فيلمی عليه نظام بوده است.
با وجود آزادی همه بازداشت‌شدگان، جعفر پناهی بيش از سه ماه در زندان به‌سر برد و پس از اعتراضات متعدد جهانی نسبت به بازداشت وی و پس از پشت سر گذاشتن يک هفته اعتصاب غذا در زندان، سرانجام در تاريخ چهارم خردادماه امسال با توديع وثيقه ۲۰۰ ميليون تومانی به طور موقت از زندان آزاد شد.
پس از چند بار به تعويق افتادن دادگاه جعفر پناهی روز يک‌شنبه ۱۶ آبان‌ماه نخستين دادگاه وی برگزار گرديد.
وی در این دادگاه، بازداشت خود و همکاران و خانواده‌اش را «هجوم صاحبان قدرت بر همه‌ اهل فرهنگ و هنر و سينماگران کشور» دانست و گفت اين قدرت‌نمايی برای آن است که بگويند «هر که از ما نيست و مثل ما فکر نمی‌کند، محکوم است.»
در ماه مه سال گذشته در آخرين دوره جشنواره کن جعفر پناهی عضو هيئت داوران اين جشنواره بود اما صندلی خالی او به شکل نمادين با قرار دادن نام او بر آن حفظ شد و ژوليت بينوش، بهترين بازيگر زن در اين دوره جشنواره کن در مراسم پايانی نام او را در دست گرفت و خواهان آزاديش شد.
در شهريورماه گذشته نيز که فيلم کوتاهی از جعفر پناهی در جشنواره ونيز برای نخستين بار به‌نمايش در آمد، مقامات قضايی ايران از شرکت وی در اين جشنواره جلوگيری کردند.
در روز ۱۵ آذرماه جاری نيز جشنواره بين‌المللی فيلم برلين به شکل رسمی از جعفر پناهی دعوت کرد تا در هيئت داوران شصت و يکمين دوره اين جشنواره که از دهم تا بيستم فوريه ۲۰۱۱ برگزار می‌شود، شرکت کند.
به نظر می‌رسد با حکم سنگينی که برای اين کارگردان سينما صادر شده، وی اين بار نيز نتواند در جشنواره برلين حضور يابد.



آمریکا شرکت نفت و گاز پارس را تحریم کرد

خطوط کشتیرانی ایران
ایران از سال 2008 تحریم خطوط کشتیرانی ایران را شروع کرده است
آمریکا روز سه شنبه نام چند شرکت دولتی دیگر ایران از جمله نفت و گاز پارس را به خاطر آنچه کمک به برنامه اتمی و موشکی آن کشور خواند به فهرست تحریم ها افزوده است.
شرکت نفت و گاز پارس، شرکت بیمه معلم به خاطر عرضه بیمه دریایی به خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، بانک انصار و بانک مهر به خاطر ارائه خدمات مالی به سپاه پاسداران، "بنیاد تعاون سپاه" که یک شرکت خدمات مالی است که کار سرمایه گذاری های سپاه پاسداران را انجام می دهد و شرکت "لاینر ترانسپورت کیش" برای ارائه حمایت مالی از جمله حمل سلاح برای حزب الله به نمایندگی از سوی دولت ایران تحت تحریم قرار گرفته اند.
همچنین نام پرویز فتاح از اعضای سپاه نیز در فهرست تحریم ها قرار گرفته است.
تحریم های تازه این شرکت ها را از دسترسی به نظام مالی آمریکا منع و هرگونه دارایی آنها در آمریکا را مسدود می کند.
شرکت نفت و گاز پارس بخشی از شرکت ملی نفت ایران است و ماموریت توسعه میدان گازی پارس جنوبی و میدان گازی پارس شمالی را به عهده دارد.
اینها بعضی از بزرگترین میادین گازی جهان توصیف می شود و ایران به دلیل خروج بسیاری از شرکت های خارجی از صنعت نفت و گاز ایران تحت فشار تحریم ها، مجبور شده است آنها را به شرکت های داخلی بسپارد.
استوارت لیوی معاون وزارت خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی گفت: "هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هم خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران از شرکای عمده در رفتار غیرقانونی ایران و تلاش آن برای پرهیز از تحریم ها هستند."
خطوط کشتیرانی ایران ابتدا در سال 2008 به دلیل آنچه آمریکا ادعا می کند دخالت در حمل سلاح های غیرقانونی است توسط آمریکا تحریم شد.
آقای لیوی گفت که خطوط کشتیرانی ایران از شیوه های متنوع فریبکارانه برای سرپوش گذاشتن بر فعالیت هایش از جمله جعل اسناد کشتیرانی، تغییر نام مالکان کشتی ها و رنگ کردن آنها برای مخفی کردن هویت واقعی شان استفاده می کند.
او تاکید کرد که تحریم های روز سه شنبه با هدف محدود کردن تامین مالی برای سپاه پاسداران و خطوط کشتیرانی اعمال می شود، نه تحت تاثیر قرار دادن تجارت نفت ایران.
او از جمله اشاره کرد که وظیفه اصلی خطوط کشتیرانی ایران حمل محموله های کانتینری است، نه حمل محصولات نفتی ایران.
ایران برنامه اتمی اش را کاملا صلح آمیز می خواند و اتهام حمایت از تروریسم را رد می کند.
آقای لیوی گفت: "سپاه پاسدارن ایران همچنان یکی از کانون های توجه تحریم های آمریکا و بین المللی است زیرا نقشی محوری در برنامه موشکی و اتمی ایران بازی می کند، از تروریسم حمایت می کند، و به علاوه در نقض جدی حقوق بشر دست دارد."
او گفت که برای آمریکا مهم است فشار بر ایران حفظ شود.



بهاره هدایت و مهدیه گلرو در اعتراض به ممنوع الملاقات شدن اعتصاب غذا کردند

بهاره هدایت و مهدیه گلرو
بهاره هدایت و مهدیه گلرو در مجموع به نزدیک به ده سال زندان محکوم هستند
بهاره هدایت و مهدیه گلرو، از فعالان دانشجویی و از محکومان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ ایران، در زندان اوین اعتصاب غذا کرده اند.
امین احمدیان، همسر بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی و سخنگوی دفتر تحکیم وحدت، روز سه شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۹ (۲۱ دسامبر ۲۰۱۰) به بی بی سی فارسی گفت وقتی روز سه شنبه مطابق معمول برای ملاقات هفتگی به زندان اوین مراجعه کرده، به او اطلاع داده اند همسرش ممنوع الملاقات است.
به گفته آقای احمدیان، طبق اطلاعاتی که از داخل زندان به او رسیده، خانم هدایت روز شنبه ۲۷ آذر مطلع شده که ممنوع الملاقات است و در اعتراض به این مسئله از همان روز دست به اعتصاب غذا زده است.
آقای احمدیان گفت مهدیه گلرو، فعال دانشجویی محروم از تحصیل و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، نیز روز سه شنبه و بعد از آنکه از ممنوع الملاقات بودن خود مطمئن شده، اعتصاب غذایش را شروع کرده است.
آقای احمدیان گفت: "مسئولان زندان و دادستانی دلیلی برای ممنوع الملاقات بودن این دو زندانی ذکر نکرده اند. اما حدس من این است که پیام هایی که این دو نفر برای روز دانشجو (۱۶ آذر) خطاب به دانشجویان صادر کردند، دلیل ممنوع الملاقات شدنشان باشد."
بهاره هدایت، روز ۱۰ دی ۸۸ و در موج بازداشت های بعد از وقایع عاشورای تهران بازداشت شد و در حال حاضر در بند متادون زندان اوین در بازداشت است.
امین احمدیان همچنین به بی بی سی فارسی گفت که همسرش از چند ماه پیش در زندان اوین به بیماری سنگ صفرا مبتلا شده و علی رغم آن که پزشکان زندان اوین گفته اند که باید برای جراحی به بیرون از زندان منتقل شود، مقام های دادستانی از به مرخصی فرستادن او امتناع می کنند.
خانم هدایت در حدود یک سالی که از بازداشتش می گذرد، به مرخصی نیامده است.
بهاره هدایت در مجموع به هفت سال و نیم حبس تعزیری (به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس، به اتهام توهین به رهبری به دو سال حبس و به اتهام توهین به رئیس‌جمهور و تبلیغ علیه نظام به شش ماه حبس) محکوم شده و حکم او در دادگاه تجدیدنظر تایید شده است.
حکم بهاره هدایت یکی از سنگین ترین حکم های متهمان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری است.
مهدیه گلرو، عضو شورای دفاع از حق تحصیل، نیز روز ۱۲ آبان ۱۳۸۸ بازداشت شده و به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است. خانم گلرو نیز از زمان بازداشت به مرخصی نیامده است.
در هفته های اخیر تعدادی از زندانیان سیاسی در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده اند که از آن جمله می توان از محمد نوری زاد، نسرین ستوده، غلامحسین عرشی، رضا شهابی و آرش صادقی نام برد که در زمان تنظیم این خبر محمد نوری زاد و آرش صادقی هنوز در اعتصاب غذا هستند.


تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران


وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا از تحریم‌های جدیدی علیه سپاه پاسداران و خطوط کشتیرانی و بخش انرژی ایران خبر داده است. بنیاد تعاون سپاه پاسداران نیز در فهرست تحریم‌های جدید قرار دارد.

خبرگزاری فرانسه ضمن اینکه سپاه پاسداران را «هدایت‌گر اصلی احتمالی برنامه‌ی هسته‌ای ایران» می‌نامد می‌نویسد، تحریم‌های جدید آمریکا علیه منابع مالی مربوط به سپاه پاسداران ایران وضع شده است.
تحریم‌های جدید علاوه بر بعضی از اعضای سپاه مانند پرویز فتاح، وزیر سابق نیرو، شامل برخی از شرکت‌های مالی مرتبط با سپاه نیز می‌شود.
وزارت خزانه‌داری آمریکا شرکت نفت و گاز پارس که مسئولیت توسعه‌ی میدان‌های گازی پارس شمالی و جنوبی را بر عهده دارد را هدف تحریم خود قرار داده است. این میادین از بزرگ‌ترین میدان‌های گازی جهان به شمار می‌آیند.
میدان‌های گازی پارس شمالی و جنوبی برای ایران نیز بسیار حیاتی هستند. توسعه‌ی این میادین به دلیل نقصان در سرمایه‌گذاری و کمبودهای فنی ناشی از قطع همکاری شرکت‌های غربی با ایران و یا تأخیر در اجرای تعهدات این شرکت‌ها، با مشکل مواجه شده است.
با وجود این ایران تلاش کرده است، با تأمین اعتبارهای لازم، توسعه‌ی این میادین را پیش ببرد و تحریم‌ها را دور بزند.
ایران دومین کشور بزرگ صادرکننده‌ی نفت در سازمان اوپک است و پس از روسیه دومین دارنده‌ی ذخایر گازی جهان به شمار می‌آید.
سازمان ملل متحد، آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا که در تلاش هستند برنامه‌ی هسته‌ای ایران را متوقف سازند در آخرین تصمیم‌های خود اقدامات تنبیهی جدیدی علیه تهران در نظر گرفته‌اند.
تحریم شرکت کشتی‌رانی کیش و بانک‌های انصار و مهر
وزارت خزانه‌داری آمریکا همچنین شرکت حمل و نقل و کشتیرانی کیش را تحریم کرده است و می‌گوید، این شرکت «سلاح‌ها و مواد مورد نیاز حزب‌الله لبنان را تأمین می‌کند».
استوارت لوی، معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا، سپاه پاسداران و خطوط کشتی‌رانی ایران را «شرکت‌کنندگان اصلی در اقدام‌های غیرقانونی جمهوری اسلامی» خوانده است که «تلاش دارند تحریم‌های ایران را دور بزنند».
وزارت خزانه‌داری آمریکا همچنین از بانک‌های انصار و مهر نیز به عنوان بانک‌های حامی سپاه پاسداران نام برده و اعلام کرده است که از هر گونه معامله‌ی آنها با سیستم‌های مالی و تجاری آمریکا جلوگیری می‌شود. این وزارت‌خانه از مردم آمریکا خواسته‌است با این بانک‌ها وارد معامله نشوند.
از بنیاد تعاون سپاه نیز به عنوان بنیادی نام برده شده که شکل‌گیری آن را فرماندهان سپاه بر عهده داشتند تا سرمایه‌گذاری‌های خود را سامان دهند. این بنیاد نیز مورد تحریم‌های جدید قرار گرفته است.


ویکی‌لیکس: رهبران آسیای‌میانه فاسدترین در دنیا

ویکی‌لیکس نخستین بار اطلاعاتی را بر اساس گزارش دیپلمات‌های آمریکائی درباره‌ی رهبران ترکمنستان و تاجیکستان انتشار داد که جنجالی به‌نظر می‌رسند. در این گزارش‌ها سران آسیای میانه "رشوخوار و فاسد" توصیف می‌شوند.


جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکی‌لیکس گفته است، مدارک زیادی علیه رهبران آسیای‌میانه و اعضای خانواده‌ی آنها در دست دارد. وی افزود: «بایگانی جنایات ضد انسانی در آسیای مرکزی را در اختیار دارد». مدارکی که روسای جمهور این کشورها را به سوی نیکمت متهمان سوق خواهد داد.

برخی از کارشناسان امور آسیای‌میانه اینک از "انفجار اطلاعات" صحبت می‌کنند. در عین‌حال برخی از مدافعین حقوق بشر در گفتگو با دویچه‌وله گفتند، بخش اصلی اطلاعات ویکی‌لیکس را آنها پیش از این افشا کرده‌اند و اسناد ویکی‌لیکس تنها گفته‌های آنها را تائید کرده است.
ناو تفریحی۶۰ میلیونی
قربانقلی بردی‌محمداف، رئیس جمهور ترکمنستان، در کانون افشاگری سایت ویکی‌لیکس قرار دارد. وی شاید تنها رهبر جهان باشد که ویکی‌لیکس پرده از زندگی کاملا خصوصی او برداشته است. سایت مشهور روسی زبان "سنترال آیژیا رو" این اطلاعات را جنجالی توصیف کرده است.
هفته ‌نامه‌ی اشپیگل که برخی اطلاعات محرمانه ویکی‌لیکس را منتشر می‌کند، نیز خبر می‌دهد، بردی‌محمداف رشوه‌ای به مبلغ ۶۰ میلیون یورو به شکل ناو تفریحی بنام "غالقینیش" (به معنای رستاخیز)، از شرکت "ایترای" روسیه دریافت کرده است تا با انعقاد قراردادهای سودآور با اين شركت موافقت كند. اشپیگل می‌نویسد، بردی‌محمداف دراین کشتی نشست کابینه‌‌اش را برگزار می‌کند و ملوانان آن نیز سوئدی هستند.
اشپیگل با استناد به گزارش دیپلمات‌های آمریکائی فاش کرده است: «بردی‌محمداف به هدیه‌ی روس‌ها قانع نبوده و ناو بزرگتری شبیه ناو تفریحی آبرامویچ، میلیاردر روسی درخواست کرده، اما روس‌ها به دلیل غیرممکن بودن انتقال چنین ناو تفریحی به دریای خزر از آن سرباز زدند».  
رشوه شرکت فرانسوی "بوئیک"
نورمحمد حاناموف، یکی از وزاری سابق ترکمنستان به دویچه‌وله می‌گوید، در تاريخ ۱۶ اكتبر شركت روسی "ايترا" خط لوله‌ی گاز "قاراقوم- يی‌لانلی" را راه اندازی كرد. حاناموف اطلاعات مربوط به رشوه خواری ریاست جمهوری ترکمنستان را تائید می‌کند: «شرکت‌های روسی در زمان نیازاف، رئیس جمهور سابق ترکمنستان هم رشوه پرداخت می‌کردند و این سیستم فاسد همچنان پابرجا ماند».
شرکت ساختمانی بوئیک Buig در فرانسه نیز تابحال۵۰ قرارداد به مبلغ ۲ میلیارد یورو با ترکمنستان انعقاد کرده است. منابع خبری آسیای‌میانه تائید کرده‌اند با روی کارآمدن بردی‌محمداف در ترکمنستان علیرغم بحران مالی دنیا شرکت فرانسوی بوئیک قراردادهای کلانی را با ترکمنستان بسته است. شرکت بوئیک با صدور بیانیه‌ای ادعای ویکی‌لیکس را رد کرد. مدافعین حقوق بشر اما یادآور می‌شوند، فرانسه تابحال از ترکمنستان به دلیل فعالیت‌های اقتصادی‌اش انتقادی نکرده است.
معشوقه روس رئیس جمهور
قربانقلی 
بردی‌محمداف، رئیس جمهور ترکمنستانویکی‌لیکس همچنین افشا می‌کند، بردی‌محمداف همسر ترکمنی دارد که چندین سال است کخ مقیم لندن است. در عین حال معشوقه روس او بنام مارینا، پرستار درمانگاهی است که بردی‌محمداف پیش از این به عنوان دندانپزشک در آن کار می‌کرده است.
بردی‌محمداف از همسر ترکمن خود ۲ دختر و یک  پسر دارد. دختران بردی‌محمداف ازدواج کردند و در نمایندگی‌های ترکمنستان و پاریس کار می‌کنند. ویکی‌لیکس با استناد به گزارش دیپلمات‌های آمریکائی رئیس جمهور ترکمنستان را «دروغگو، انتقامجو، متکبر و هنرپیشه تمام عیار» توصیف کرده است.
احساس بردی‌محمداف نسبت به ایران و آمریکا
در اسناد ویکی‌لیکس همچنين آمده است: «بردی‌محمداف آمريكا و ايران را دوست ندارد، اما از چين خوشش می‌آید».
حاناموف وزیر سابق دولت ترکمنستان در گفتگو با دویچه وله از ترس رهبر ترکمنستان از همسایه جنوبی خود ایران خبر می‌دهد.
 بنظر میشائل لاوبش، رئیس Euroaisian Transition Group بنیاد مدافع آزادی و حقوق شهروندی درآسیای مرکزی، ترکمنستان به دلیل همسایگی با ایران برای دیپلمات‌های آمریکائی هائز اهمیت است. لاوبش به این مسئله هم اشاره می‌کند که بنیاد او از طریق منابعی که در ترکمنستان و ازبکستان دارد بخشی از این اطلاعات را پیش از این انتشار داده است. افشاگری ویکی‌لیکس بنظر او ثابت می‌کند که سازمان او حق داشته است.
دولت ترکمنستان تابحال درقبال افشاگری ویکی‌لیکس واکنشی نشان نداده است.
حمایت آمریکا از برکناری رئیس جمهور تاجیکستان
افشاگری ویکی لیکس دامن مقام‌های عالیرتبه‌ی تاجیکستان را نیز گرفته است. روزنامه گاردین با استناد به اسناد ویکی‌لیکس از مذاكره‌ی محرمانه "همراه‌ خان ظريفی" وزير امور خارجه تاجيكستان و سفير سابق اين كشور در واشنگتن نيز پرده برداشته است.
امامعلی 
رحمان، رئیس‌جمهور تاجیکستان
در اسناد مربوط به اين موضوع گفته می‌شود، آمريكا در سال ۲۰۰۶ برای بركناری امامعلی رحمان با سفير وقت و وزیر امور خارجه کنونی تاجیکستان طرحی را ریخته است. ظريفی به آمريكا قول داده است كه «خواسته‌های واشنگتن در مورد بركناری رئيس جمهور روس‌گرای تاجيكستان را عملی کند». ویکی‌لیکس افشا می‌کند، که بعدا ظریفی قبول کرده است جانشین رحمان باشد و به عنوان وزیر امور خارجه تاجیکستان به کار خود ادامه دهد.
کنترل اقتصاد تاجیکستان توسط رحمان و خانواده‌اش
گاردین از سردی روابط تاجیکستان با روسیه و اعمال نفوذ روسیه در این کشور و همچنین اختلاف رحمان با اسلام کریم‌اف رهبر ازبکستان هم پرده برداشته است. این روزنامه می‌نویسد، سبب وخیم‌ترشدن روابط ازبکستان و تاجیکستان، اختلاف رحمان با کریم‌اف است. گاردین همچنین افشا می‌کند، رئیس جمهور تاجیکستان و خانواده‌ی او کنترل اقتصاد کشور را در دست دارند.
تاجیکستان مدارک ويكی‌ليكس را رد کرد و آن را ساختگی و تحريک آميز خوانده است.
دولت نظری‌یف، سخنگوی وزارت امور خارجه‌ی تاجیکستان گفته است، چاپ چنین مطالبی تاثیری بر روابط این کشور با دیگر کشورها نخواهد داشت.  اما تحلیل‌گران تاجیک خاطرنشان می‌کنند، افشاگری ویکی‌لیکس در روابط تاجیکستان با آمریکا و روسیه بی‌تاثیر نخواهد ماند.
نورمحمد 
حاناموف او وزیران سابق دولت ترکمنستان سفارت آمریکا در تاجیکستان نیز اطلاعات چاپ شده در گاردین را شبهه آور خوانده و اعلام کرده است، آمریکا جزو نخستین دولت‌هائی است که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخته و در امور داخلی تاجیکستان دخالتی نکرده است.
ادامه‌ی افشاگری علیه رهبران آسیای میانه
سایت ویکی‌لیکس تابحال بخش کوچکی از گزارش‌های دیپلمات‌های آمریکا در آسیای‌میانه را انتشار داده است. اما این سایت اعلام کرده بزودی با گزارش‌های جدیدی پرده‌ای دیگر از زندگی رهبران آسیای میانه برداشته خواهد شد.
جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکی‌لیکس تائید می‌کند، با مهاجرین سیاسی آسیای‌میانه نیز ارتباط نزدیکی برقرار کرده است.
نورمحمد حاناموف مقام سابق دولت ترکمنستان به مخالفین دولت این کشور توضیه می‌کند، علیه شرکت‌هایی که به دولت ترکمنستان و رهبر آن رشوه دادند به مجامع بین‌المللی شکایت کنند.

آقای میشائل لاوبش از بنیاد مدافع حقوق شهروندی در آسیای میانه نیز تاکید می‌کند، گزارش‌های بنیاد او درباره فساد مالی، اخلاقی رهبران این کشورها با افشاگری ویکی‌لیکس تائید شده است.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: مصطفی ملکان


گزارش مجلس: واگذاری سهام مخابرات قانونی نبوده است


گزارش کمیته ویژه مجلس واگذاری جنجال‌برانگیز بخشی از سهام شرکت مخابرات به سپاه پاسداران را تخلف از قانون ارزیابی کرده است. پیامدهای گزارش مجلس می‌تواند به چالش تازه‌ای در مناسبات مجلس و قوه‌ی قضائیه با دولت بیانجامد.


حدود  یک سال پس از تشکیل کمیته تحقیق و تفحص از عملکرد شرکت مخابرات ایران در مجلس، گزارش این کمیته روز سه‌شنبه، ۳۰ آذر در جلسه علنی مجلس قرائت شد. این گزارش به توضیح و تشریح شماری از "عملکردهای خلاف قانون" شرکت مخابرات ایران پرداخته که از جمله با نقض احکام قانون برنامه چهارم همراه بوده‌اند.
یکی از محورهای اصلی گزارش به تبیین قانون‌شکنی در واگذاری بخشی از سهام شرکت مخابرات به "بخش خصوصی" اختصاص دارد.
روز ۶ مهر ۱۳۸۸بلوک ۵۰ درصدی شرکت مخابرات ایران  در جریان یک معامله ۸ میلیارد دلاری در بازار بورس، به "کنسرسیوم اعتماد مبین" واگذار شد. یکی از سهام‌داران اصلی این کنسرسیوم، بنیاد تعاون سپاه پاسداران است. کمتر رسانه‌ای در ایران این اتفاق مهم را خصوصی‌سازی قلمداد کرد. حتی برخی رسانه‌ها در رویکردی انتقادی از شبه دولتی‌سازی یا نیمه دولتی‌شدن مخابرات  خبر دادند.  سایت "الف"،  وابسته به احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی نیز از فروش سهام شرکت مخابرات به عنوان "میخی بر تابوت خصوصی سازی" یاد کرد.
انتقاد به نحوه‌ی "خصوصی‌سازی" شرکت مخابرات به مجلس هم کشیده شد. مصطفى كواكبيان، نماينده سمنان، دو روز بعد از این "خصوصی‌سازی" در تذكرى به رئيس مجلس شوراى اسلامى ، از این رویه انتقاد کرد و گفت: «طى معامله‌اى حدود هشت هزار ميليارد تومانى سهام مخابرات جابجا شد و تقريبا شبه دولتى ها اين سهام را خريدارى كردند.»  وى با بيان اينكه «اين اتفاق در راستاى روح حاكم بر سياست هاى ابلاغى رهبرى و اصل ۴۴ نيست»، اظهار داشت: «بعضا گفته مى‌شود كه عزيزان سپاه اين سهام را خريدارى كرده‌اند در حالى كه سپاه نبايد وارد فعاليت‌هاى اقتصادى شود.»

تشکیل کمیته ویژه در مجلس
مجلس دو هفته بعد از بالاگرفتن انتقادها و اعتراض‌ها، کمیته ویژه‌ای  برای رسیدگی به واگذاری سهام مخابرات ایران تشکیل داد. گزارش این کمیته که صبح روز سه‌شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۹ در مجلس قرائت شد، تأیید می‌کند که «ابهام‌هایی در خصوصی‌سازی این شرکت وجود دارد. زیرا در آن، یک انحصار ‌طبیعی از حاکمیت دولت به بخش غیر دولتی که بیشتر به نهادهای عمومی وابسته است واگذار شد.»
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پیش از پایان کار این کمیته، وزیر اقتصاد یک‌باردر تیرماه سال ۱۳۸۹ به مجلس احضار شد تا در باره روند شبهه‌انگیز واگذاری مخابرات توضیح دهد. او در برابر مجلس اذعان کرد که « به درخواست یکی از نهادهای امنیتی، یکی از رقبا از عرصه رقابت حذف شد.» گرچه اکثریت مجلس در آن زمان ظاهرا از توضیح وزیر قانع شد، اما گزارش تازه مجلس دوباره پرونده تخلفات در واگذاری یادشده را باز کرده و ابعاد تازه‌ای به آن داده است.
گزارش امروز مجلس اما می‌گوید که در جریان واگذاری شبهه‌انگیز و غیرقانونی سهام مخابرات، "کنسرسیوم پیشگامان کویر یزد" که یکی از رقبای اصلی برای خرید این سهام بوده، یک روز قبل از مزایده کنار گذاشته می‌شود. اما برای آن که روند واگذاری ظاهراَ قانونی بماند، کنسرسیوم "مهر اقتصاد ایران" را به عنوان رقیب کنسرسیوم "اعتماد مبین" وارد رقابت می‌کنند، در حالی که برخی از اعضای این دو کنسرسیوم مشترک هستند و «اساساَ برای قانونی‌جلوه دادن مزایده وارد رقابت صوری شدند.»
گزارش مجلس با تآکید بر صلاحیت "کنسرسیوم پیشگامان کویر یزد" که  یکی از شرکت‌های فعال در «امنیتی‌ترین بخش‌های مخابرات است»، حذف آن را غیرموجه و تنها در راستای واگذاری سهام مخابرات به یک مجموعه خاص ارزیابی می‌کند.

تخلفات ده گانه
گزارش مجلس تخلفات متعدد دیگری را نیز در عملکرد شرکت مخابرات فهرست کرده است. این گزارش از جمله  بر برخی ابهام‌ها در نحوه‌ی تامین سرمایه لازم برای معامله یادشده و نقش بدهی‌های دولت به سازمان تأمین اجتماعی انگشت گذاشته است.
بخش دیگری از گزارش به تشریح تخلف ۱۳۵ میلیارد تومانی در خرید تجهیزات شبکه اول تلفن همراه و  فرایندهای غیرقانونی و غیرمعمول در واگذاری اپراتور سوم  اختصاص دارد که «خسارت ۴۰۰ میلیارد ریالی» به دولت وارد کرده است.  افزایش "غیرقانونی" نرخ خدمات مخابراتی و پیامک‌ها نیز از دیگر نکات محوری گزارش است.
علی لاریجانی، رئیس مجلس پس از قرائت گزارش هیات تحقیق و تفحص درخصوص عملکرد شرکت مخابرات ایران، اعلام کرد: «هیئت رئیسه براساس تخلفات صورت گرفته، گزارش را به قوه قضائیه ارسال می‌کند.»  علی مطهری، نماینده مجلس نیز از  امکان استیضاح وزیر مخابرات خبر داده است. او به خبرگزاری مهر گفته است: « در صورتی که واگذاری سهام مخابرات لغو نشود، راه برای استیضاح وزیر هموار خواهد شد.»



افزایش کرایه تاکسی‌ها با آغاز طرح هدفمند‌سازی یارانه‌ها


یک راننده تاکسی از مشاهدات خود درباره افزایش نرخ تاکسی‌ها یک روز بعد از آغاز طرح هدفمندسازی یارانه‌ها می‌گوید. کامران دادخواه، اقتصاد دان، معتقد است که افزایش نرخ سوخت شروع دور تسلسل افزایش قیمت‌ها خواهد بود.


با گذشت یک روز از اجرای طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها در ایران و افزایش شدید قیمت سوخت، نرخ کرایه‌های تاکسی در ایران افزایش پیدا کرده‌ است. بنابر اطلاعیه ستاد هدف‌مندسازی یارانه‌ها، قیمت بنزین از ۱۰۰ تومان به هفتصد تومان رسیده است.
 یک راننده تاکسی بعد از مشاهدات امروز (۲۹ آذر) خود در سطح شهر تهران از "حالت سردرگمی" بین مسافران و راننده‌های تاکسی و همین‌طور افزایش حداقل ۵۰ تا ۱۰۰ تومانی نرخ کرایه تاکسی‌ها خبر می‌دهد.
 جلال صمصامی‌فرد درباره نرخ جدید تاکسی‌ها در تهران یک روز بعد از اعلام نرخ جدید بنزین می‌گوید: «امروز روز اول بعد از اعلام نرخ جدید بنزین بود، یک حالت سردرگمی‌وجود دارد. حتی یکی دو نفر در ماشین از خود من می‌پرسیدند. می‌گفتند این بنزین که قیمت آن چهارصد یا هفتصد تومان شده، چه‌طوری قرار است کرایه‌ها تغییر نکند؟ گفتم، حتما می‌خواهد معجزه‌ای اتفاق بیفتد که دریافتی‌ها ثابت بماند، ولی پرداختی‌ها افزایش پیدا کند و به این شکل تعادلی به‌وجود بیاید. همین الان هزینه حمل‌و‌نقل‌های عمومی مثل کامیون‌ها، تفاوت گازوییل‌شان مثلا برای مسیرهای طولانی چندین برابر می‌شود. گازوئیل لیتری ۱۶ تومان کجا، ۱۷۰ تومان کجا.»
این راننده تاکسی در مورد افزایش کرایه تاکسی‌ها پیش‌بینی می‌کند: « اگر به نسبت افزایش قیمت بنزین حساب کنیم صد تومان‌شده هفتصد تومان، افزایش نرخ تاکسی‌ها هم می‌شود هفت برابر. از طریق تعاون تاکسی‌رانی یک چیزهایی گفته‌‌شده است؛ این‌که احتمالا افزایش نرخ تاکسی‌ها در سال بعد اتفاق خواهد افتاد. سال دیگر هم احتمالا ۲۰ درصد افزایش نرخ حمل و نقل تاکسی و آژانس را خواهیم داشت. ولی به‌هرحال یک جور به‌هم‌ریختگی به‌وجود خواهد آمد و شاید خود مردم با هم سروکله‌هم بزنند تا به تعادل برسند ولی تا کرایه‌ها به تعادل برسد، به مردم فشار می‌آید.»
 او می‌افزاید: «احتمالا طی یکی دو هفته این منازعات و درگیری‌ها بین مسافر و راننده خواهد بود. کشمکش بین مسافر و راننده که بعضی وقت‌ها ممکن است به درگیری‌های لفظی یا یدی هم بکشد و با ناله و نفرین همراه است اما بالاخره باید به یک تعادلی برسد.»

افزایش نرخ کرایه تاکسی
جلال صمصامی‌فرد معتقد است افزایش قیمت بنزین از لیتری ۱۰۰ تومان به ۷۰۰ تومان، تعداد استفاده کنندگان از تاکسی را در ایران کاهش خواهد داد: «ما اگر افزایش قیمت رسمی نداشته باشیم، در نهایت افزایش قیمت غیررسمی خواهیم داشت. اگر بناست یک راننده تاکسی که باک بنزین را که قبلا ۴ هزار تومان می‌خریده، حالا ۱۶ یا ۲۷ هزار تومان بخرد، بالاخره باید از یک محلی این مابه‌تفاوت را دریافت کند و چاره‌ای ندارد که این را از مسافردریافت کند. چون مرجع دیگری به او پول افزایش هزینه‌ها نسبت به درآمدش را پرداخت نمی‌کند.»
 در همین زمینه کامران دادخواه، استاد اقتصاد دانشگاه "نورت استرن" در ایالت بوستون آمریکا می‌گوید که افزایش نرخ سوخت، شروع دور تسلسل افزایش قیمت‌ها خواهد بود: «وقتی قیمت سوخت و قیمت حمل و نقل گران شد، هر کالایی گران‌تر خواهد شد. چون هر کالایی باید از جایی به جای دیگر حمل شود. خود افراد باید سر کار بروند، دستمزدها باید بالا برود... در کوتاه‌مدت دولت یکسری تدابیر اندیشیده که این وضع را کمی ملایم کند، ولی مسلم  است که قیمت‌ها بالا می‌رود. وقتی قیمت بنزین دو برابر می‌شود، در واقع درآمد راننده تاکسی کاهش پیدا کرده است. در نتیجه راننده دستمزدش را بالا می‌برد و این دور تسلسلی مفصل خواهد بود.»

افزایش ۵۰ تا ۱۰۰ تومانی نرخ کرایه‌تاکسی‌ها
اما امروز (۲۸ آذر) مسافران درباره اجرای طرح هدف‌مندسازی یارانه‌ها در تاکسی چه ‌گفته‌اند؟ جلال صمصامی‌فرد، راننده تاکسی می‌گوید: «برای همه‌شان خنده‌دار بود. بدون این‌که دریافتی آدم‌ها تغییر کند، به پرداختی‌هایشان اضافه شود. به‌هرجهت تعادل‌شان را به‌هم می‌ریزد. حالا با خنده و گلایه و بیشتر به صورت جوک می‌گفتند. حتی من خودم پریشب سخنرانی رئیس جمهور را از تلویزیون نگاه نکردم. خبر آن را مسافرها در تاکسی به من دادند. بین صحبت‌هایی که می‌کردند، می‌خندیدند به این‌که مثلا حالا این یارانه‌هایی که گفته‌اند می‌دهیم، چیز مقدسی است و برکت می‌دهد به زندگی. یکی می‌گفت نه که مثلا به جای ۴۰ هزارتومان ۵۰۰ هزارتومان داده‌اند. این ۴۰ تومان هزینه‌های حداقلی یک خانوار را برای افزایش انرژی‌های آب و برق و گاز هم پوشش نمی‌دهد، چه برسد به مواد غذایی یا سایر اقلام.»
این راننده تاکسی درباره افزایش حداقل ۵۰ تا ۱۰۰ تومانی نرخ کرایه تاکسی‌ها یک روز بعد از اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها چنین می‌گوید: «من فکر می‌کنم صد تومانی به نرخ مسیرها اضافه شود. مثلا مسیری که شما با ۴۰۰ تومان می‌رفتید، حداقل ۵۰۰ تومان خواهد بود. یا مثلا در تهران مسیرهای کوتاه  که ۲۵۰ تومان نرخ آن بود، الان شده ۳۰۰ تومان.  من مسیر هفت تیر - ولیعصر را می‌رفتم و۲۵۰ تومان می‌گرفتم اما امروز خود مردم ۳۰۰ تومان را راحت می‌دادند و دنبال بقیه‌اش نبودند. چون می‌دانند راننده که از جیب‌اش نمی‌تواند بگذارد، بالاخره باید بتواند زندگی‌اش را بالانس کند.»

حسین کرمانی
تحریریه: مهیندخت مصباح


مدیر عامل بنیاد رفاه کودک در ایران : من فراری نیستم

لوگوی 
بنیاد خیریه «چایلد فاندیشن»
احمد ایرانشاهی مرد ۵۳ ساله‌ای است که مدیر عامل بنیاد رفاه کودک در ایران را برعهده دارد. او به تازگی به همراه یک زوج ایرانی به نام‌های دکترحسین لاهیجی، پزشک اورولوژیست، و نجمه وحید از سوی دادگاه عالی فدرال شهر پورتلند ایالت اورگون ایالات متحده آمریکا به پول‌شویی و توطئه برای فریب دادن مقام‌های این کشوردر نقض تحریم‌های آمریکا علیه ایران متهم شده است.
بر اساس کیفرخواست ۲۶ صفحه‌ای مقام‌های قضایی آمریکا آقای ایرانشاهی متهم است که بین سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ مبلغ پنج میلیون و ۴۰۰ هزار دلار را از طریق مهرداد یثربی که مسئولیت بنیاد کودک در پورتلند را برعهده دارد دریافت کرده است که یک میلیون و ۸۰۰ هزار دلار آن متعلق به آقای لاهیجی و خانم وحید بوده است.
بنا بر این کیفرخواست، احمد ایرانشاهی پس از دریافت این وجوه با ارائه اسناد مالی و قبض‌های ظاهری تحت عنوان کمک‌های مالی خیرخواهانه به ادارات آمریکا تلاش کرده است به این مبالغ مالیاتی از سوی دولت آمریکا تعلق نگیرد.
از سویی این سه نفر متهم هستند که با این مبالغ که از طرق گوناگون وارد ایران کرده‌اند دست به سرمایه‌گذاری، خرید خانه و ماشین و تجهیزات اداری زده‌اند.
مقام‌های قضایی ایالات متحده در این کیفرخواست از روابط مهرداد یثربی با حزب‌الله لبنان و مقام‌های حکومتی ایران سخن گفته و آقای ایرانشاهی را متهم کرده‌اند که مبالغی از این پول‌ها را به آیت‌الله مکارم شیرازی، روحانی نزدیک به اصول‌گرایان، داده است.
رادیوفردا در این باره با احمد ایرانشاهی، یکی از متهمان این پرونده که درتهران زندگی می‌کند، گفت‌وگو کرده است:
رادیوفردا: آقای ایرانشاهی، الان در کنار اتهامی که آقای یثربی با آن روبه‌رو است یعنی حمایت شدن از طرف گروه‌های تروریستی مثل حزب‌الله لبنان، مسئله پرداخت پول یا همان چیزی که شما از آن به عنوان خمس اسم می‌برید به آیت‌الله مکارم شیرازی مطرح می‌شود که ایشان هم از چهره‌های نزدیک به دولت آقای احمدی‌نژاد هستند. انتخاب آقای مکارم شیرازی به چه دلیلی بود؟ به هر حال کسان دیگری هستند...



احمد ایرانشاهی: عرض می‌کنم. همین مسئله‌ای که جناب‌عالی می‌فرمایید ظاهراً آن طور که پیداست، من در گذشته این حرف را شنیده‌ام. یک نامه‌ای نوشته شده بود که در حقیقت می‌خواسته اظهار شود که آقا ما فراملیتی، فراسیاسی کار می‌کنیم. فرامذهبی. گفته شده احتمالاً در آن نامه که افراد غیرمسلمان به ما کمک می‌کنند، افراد آمریکایی و افراد حزب‌الله. حزب‌اللهی‌ها هم به ما کمک می‌کنند. آن آقایی که ترجمه کرده، این را به عنوان حزب‌الله لبنان آمده ترجمه کرده. مگر ما درآمدمان چه قدر بوده که برویم به حزب‌الله کمک کنیم. ما تمام وجوهاتی که برای ما... واقعاً این مسخره‌ترین اتهامی است که به ما زده شده. من این را در همین جراید خواندم.
بحث حمایت است، حمایت حزب‌الله لبنان از شما...
حمایت حزب‌الله یعنی حمایت مالی؟ ما اصلاً حزب‌الله نمی‌شناسیم. با حزب‌الله لبنان ارتباطی نداریم. ما با چهار هزار بچه فقیر و بیچاره در ارتباط هستیم. کدام حزب‌الله؟ اصلاً حزب‌الله، استغفرالله...
من برایم سوال هنوز هست که اینجا نقش آقای مکارم شیرازی چه بود؟ آیا شما رابطه‌ای با ایشان دارید؟ به هر حال چرا این پول‌ها را به ایشان می‌دهید؟
من رابطه‌ای با آقای مکارم شیرازی ندارم. فقط مسئله ما این بوده که توسط... بالاخره تلاش کردیم شیوه‌های جدیدی را در ایران ایجاد کنیم.
شیوه جدید چیست، آقای ایرانشاهی؟ می‌شود توضیح بدهید که این شیوه جدید چه بوده؟ چون اگر مسئله...
ببینید بالاخره هیچ وقت هیچ موسسه‌ای وارد این قضیه نشده که بتواند کمک‌های بیشتری برای بچه‌ها جذب کند. ما آمدیم تلاش کردیم، نه فقط... ما خیلی مسیرها را رفتیم. ما فقط کاری که نکردیم کمک‌های دولتی نگرفتیم. وگرنه تمام مسیرها را رفتیم. ما تلاش کردیم که اگر بتوانیم خمسی را که دوستان می‌دهند در حقیقت بتوانیم برای بچه‌ها جذب کنیم.
خب به نوعی این خودش نمی‌شود همکاری کردن؟ چون شما می‌گویید ما سعی کردیم کمک های دولتی یا حکومتی نگیریم. یعنی مستقل بمانیم.
این دولتی و حکومتی نیست، دوست عزیز.
به هر حال ایشان تا آنجایی که مشخص است، آقای مکارم شیرازی روحانی مستقل نیستند. به هر حال ما روحانیونی هم داریم که مستقل‌اند در همان قم یا جاهای دیگر...
ممکن است یک فردی اسباب‌بازی‌فروش باشد. ممکن است با دولت ارتباط داشته باشد. پس شغل اسباب‌بازی‌فروشی دولتی است. واقعاً این کاری که دادگاه فدرال آمریکا با اعلام فراری بودن من و پول‌شویی اعلام کرد، ضربه بسیار بزرگی را به این موسسه وارد کرد.
شما ارتباط‌تان با خانم وحید و آقای لاهیجی به چه صورت بوده؟ شما اینها را از نزدیک دیدید؟
بله. بله. ایشان فقط به عنوان یک اسپانسر [حامی]. من ۳۵۰ تا از کفیل‌ها را دیدم. اگر گناه دارد، اگر که جنایت است، اگر... نمی‌دانم. من ۳۵۰ نفر از کفیل‌های آمریکا را در تهران ملاقات کردم.
به هر حال کمک‌های ایشان باید مدارکش موجود باشد در دفتر شما. درست است؟
کمک‌های ایشان به آمریکا بوده. به ما نبوده. شما هنوز ظاهراً قبول ندارید که...
به هر حال این پول یک میلیون و هشتصد هزار دلار آمده به ایران.
این دوستان ما اسپانسر بنیاد کودک آمریکا بودند.
درست. چه طور یک میلیون و هشتصد هزار دلار آمده به ایران و شما کسی بودید که در ایران این پول را دریافت کردید؟
من پول‌ها را یک جا دریافت می‌کردم. خرد خرد که دریافت نمی‌کردم. مثلاً بگویند ۱۵۰ دلارش مال اوست. پانصد دلارش مال اوست. هزار دلار دو هزار دلارش مال اوست. ما همه را یک جا دریافت می‌کردیم. آن موقعی که در گذشته بود از طریق سوئیس به عنوان یک پروژه انسان‌دوستانه. این آن ذهنیت در گذشته بود به عنوان یک موسسه ایرانی که در آمریکا مشغول فعالیت است، پول را اهدا می‌کرد به یک موسسه خیریه در سوئیس، آنها با ما برنامه‌های انسان‌دوستانه انجام می‌دادند. یعنی پروژه‌های انسان‌دوستانه. این تفکر بود که برخلاف مقررات آمریکا نیست.
یعنی شما به عنوان کسی که کار خیرخواهانه انجام می‌دهید یک موسسه دارید، آقای یثربی که نسبت نزدیکی با شما دارد و در آمریکا زندگی می‌کند و باید آشنا باشد به قوانین آمریکا، نمی‌دانستند که هرگونه وجه نقدی...؟
باید از خودشان بپرسید، دوست عزیز.
نه خب. بالاخره شما دریافت کردید...
من نه آمریکا بودم، نه هیچ وقت سفری به آنجا حتی داشتم.



هراس تازه حکومت ایران از چیست؟

روزبه، دانشجوی ۲۶ ساله ساکن شهر تهران، خود را یک انقلابی می‌داند. البته او به ندرت از اتاق خود در خانه پدری‌اش خارج می‌شود. او در مصاحبه‌ای که از طریق اسکایپ داشتیم می‌گوید: «بسیاری از بچه‌های نسل من از این رژیم متنفرند.»
روزبه به خاطر شرایط امنیتی خواهش کرده است که نام خانوادگی او در این گزارش ذکر نشود.
او می‌گوید هر روز حدود ۱۴ ساعت پای کامپیوتر در حال مبارزه با ابزارهای سانسور حکومت جمهوری اسلامی روی شبکه اینترنت است.
روزبه از این طریق می‌کوشد تا اخبار و اطلاعات را با سایر فعالان سایبری مخالف حکومت رد و بدل کند. روش مبارزه او با راهبردهای فعلی رهبران جنبش سبز که مبارزات خیابانی را به نفع کارزار و سازمان‌دهی آن‌لاین کنار گذاشته‌اند همخوانی دارد.
مازیار بهاری، روزنامه‌نگار ایرانی، در ادامه مطلب خود در هفته‌نامه نیوزویک می‌نویسد که روزبه و افرادی مثل او عامل هراسی تازه برای حکومت ایران هستند. البته در گفتار علنی خود سران حکومت ایران این مخالفان را «عده‌ای شکست‌خورده و بدون حمایت مردمی» توصیف می‌کنند. اما در عالم واقعیت می‌توان دید که حکومت تا چه حد از این مخالفان خود هراس دارد.
سپاه پاسداران آن چنان نگران فعالیت مخالفان از طریق شبکه اینترنت است که یک معاونت جدید تحت عنوان «جنگ نرم» در این نهاد ایجاد شده است که به گفته محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، وظیفه آن «رفع ضعف‌ها و مستحکم کردن شکاف‌ها در سیستم دفاعی علیه جنگ نرم است».
خبرنگار نیوزویک می‌افزاید که جمعیت وسیع تظاهرکنندگانی که تابستان سال گذشته به خیابان‌ها می‌آمدند اکنون به کنج اتاق‌های دربسته خود مهاجرت کرده‌اند و بدون این که توسط بسیجیان و گروه‌های فشار حکومت شناسایی یا تعقیب بشوند اخبار و پیام‌های مربوط به دنیای مقاومت را از طریق پیامک‌ها، تلویزیون‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های اجتماعی روی اینترنت گسترش می‌دهند.
ابزار اصلی این مخالفان حکومت در ایران شبکه اجتماعی فیس‌بوک است. حکومت و دستگاه‌های سرکوب نیز بیش از همه از این شبکه‌های اجتماعی و به‌ویژه فیس‌بوک هراس دارند. سپاه پاسداران اخیرا فیلم مستندی تهیه کرده که با عنوان «هیولایی به نام فیس‌بوک» در تلویزیون ایران پخش شد. در این فیلم مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار فیس‌بوک، جاسوس صهیونیست‌ها معرفی می‌شود.
خبرنگار نیوزویک در ادامه می‌نویسد که در ماه‌های آینده سپاه پاسداران در نظر دارد که نیروی ویژه نفوذ در شبکه فیس‌بوک را تقویت کند که وظیفه آن بررسی ارتباطات در این شبکه برای شناسایی مخالفان و مسدود کردن دسترسی کاربران معمولی به این شبکه است. در ماه‌های اخیر بازجویی از جوانان ایرانی که از خارج به تهران باز می‌گردند در فرودگاه بین‌المللی تهران و سوال در مورد نوع استفاده آنها از فیس‌بوک به امری عادی بدل شده است.
حکومت ایران کارزار مشابهی را علیه تلویزیون‌های ماهواره‌ای به پیش می‌برد. با وجود آن که داشتن ماهواره در ایران خلاف قانون است، میلیون‌ها نفر از مردم ایران از سال‌ها پیش به اشکال مختلف از ماهواره برای دریافت برنامه‌های تلویزیونی برون‌مرزی استفاده می‌کنند. مضمون مذهبی و حکومتی تلویزیون دولتی و سانسور اخبار باعث شده است که در سال‌های اخیر تمایل به دیدن برنامه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان که از خارج پخش می‌شوند افزایش یابد.
به نوشته خبرنگار نیوزویک، حکومت ایران در ماه‌های اخیر کارزار خود را علیه ماهواره‌ها و کانال‌های ماهواره‌ای تشدید کرده است. برنامه‌های تعداد زیادی از این شبکه‌ها با ارسال پارازیت یا امواج بازدارنده در ایران غیرقابل دریافت شده و موارد حملات گسترده نیروهای انتظامی به محلات شهرهای بزرگ برای جمع‌آوری آنتن‌ها و جریمه‌های حدودا دو هزار دلاری دارندگان آنها افزایش یافته است. اما در اکثر موارد به فاصله چند ساعت پس از ترک محل توسط نیروهای انتظامی ماهواره‌های جدید از گوشه و کنار پشت‌بام‌ها سر برمی‌آورند.
هیچ کس نمی‌تواند به دقت بگوید که چند درصد یا چه بخشی از جمعیت ایران به دنیای زیرزمینی مخالفت الکترونیکی با رژیم ایران پیوسته است، اما سپاه پاسداران تاکنون نتوانسته است این شبکه‌های ارتباطی الکترونیکی و پنهان را از کار بیاندازد. حکومت ممکن است برای یک هفته یا ده روز سرعت و دامنه تماس اینترنتی را محدود یا مسدود کند، ولی اخبار همیشه به یک شکلی می‌تواند راه خود را برای انتشار بگشاید.
مازیار بهاری در پایان مطلب خود در هفته‌نامه نیوزویک می‌نویسد اعضای مقاومت اینترنتی جریان انتقال اخبار را تداوم داده و تضمین می‌کنند. روزبه می‌گوید: «ما برای برقراری حکومتی دموکراتیک به جای این نظام استبدادی و ظالم آماده هستیم.»
او در پایان این مصاحبه با ما از طریق فیس‌بوک مجموعه‌ای از عکس‌های مربوط به اعتراضات جدید را برای دوستان و افراد مرتبط با خود که حدود سه هزار نفر هستند ارسال می‌کند، و مسلما هر یک از دوستان او نیز برای خود دوستانی دارند.


«بی‌ثباتی به نفع ایران و هیچ کشور دیگری نیست»

لرد اوئن، وزیر خارجه سابق بریتانیا،‌ در زمان انقلاب 
ایران
دولت بریتانیا در پایان هر سال مسیحی اسناد دولتی مربوط به ۳۰ سال گذشته را به جز اسنادی که هنوز از حساسیت‌های امنیتی برخوردارند در دسترس پژوهشگران، روزنامه‌نگاران و مورخان قرار می‌دهد. آنها در دو هفته آخر سال این اسناد را مشاهده می‌کنند و رسانه‌ها اهم آن را منتشر کرده و به آگاهی عموم می‌رسانند.
امسال اسناد مربوط به سال ۱۹۸۰ یعنی یک سال پس از انقلاب ایران علنی شده است. یکی از این اسناد مربوط به پژوهشی است به سفارش دکتر دیوید اوئن، وزیر امور خارجه بریتانیا، در زمان انقلاب ایران. عنوان این پژوهش «سیاست بریتانیا در قبال ایران» در سال‌های پیش از انقلاب بهمن ۵۷ و تا آن تاریخ است.
به مناسبت انتشار این سند دیوید اوئن که خود پزشک است و اکنون سمت لرد دارد در مقاله‌ای در روزنامه فایننشال تایمز لندن نوشت: «بیماری سرطان خون محمدرضا شاه در سال ۱۹۷۳ میلادی یا ۱۳۵۲ شمسی بروز کرد و در بهار سال ۱۳۵۷ به لینفوما و سپس در پاییز همان سال به سرطان کشنده لینفوسارکوما بدل شد.»
او می‌نویسد ما از بیماری شاه اطلاع نداشتیم و اگر می‌دانستیم به او کمک می‌کردیم برای معالجه به سوییس برود و فرزندش به نیابت و سرپرستی ملکه فرح بر سر کار آید تا ایران نیز راه اسپانیا را به سوی دموکراسی بپیماید.
در پی انتشار این سند و مقاله از لرد دیوید اوئن دعوت کردیم تا میهمان این هفته گفت‌وگوی ویژه رادیوفردا باشد.
رادیوفردا: بیماری شاه ایران فقط یک عامل در میان عوامل بسیار دیگری بود که می‌توانست بر تصمیم شما تاثیر بگذارد. عوامل دیگر مانند عدم شناخت شما از اسلام‌گرایی آقای خمینی یا نگرانی از نفوذ شوروی چه نقشی در این اشتباه سیاست خارجی شما داشت؟
لرد اوئن: باید اول این را بگویم که یکی از نکات مهمی که از این سند تحقیقی می‌توان درک کرد و به خصوص درک آن برای مردم ایران مهم است، این است که به‌رغم تصور عموم دولت ما پس از سرنگونی دولت مصدق به کمک سازمان سیا و ام آی سیکس ، دخالت چندانی در امور ایران نکرد و وقتی پس از کودتای ۲۸ مرداد شاه به ایران بازگشت دست او را در اتخاذ سیاست‌هایش باز گذاشت.
ما در آن زمان بی‌اندازه کنار ایستادیم و از نفوذی که داشتیم برای هدایت آهسته و پیوسته ایران به سمت دموکراسی پایدار استفاده نکردیم تا به جای یک شاه مقتدر و پرقدرت، پادشاهی مشروط و در چهارچوب قانون اساسی شکل بگیرد و بتواند در نهایت قدرت را به فرزندش منتقل کند. همان طور که کمی پیش از انقلاب ایران این تحول در اسپانیا رخ داد و قدرت از دولت فاشیستی فرانکو به مجلس و دولت منتخب مردم منتقل شد.
قبول و اعتراف به اشتباه از سوی شما که دومین نفر در دولت وقت بریتانیا بودید تحسین‌برانگیز است، اما می‌تواند این فکر اشتباه که در اذهان بسیاری از مردم ایران همواره وجود داشته را تقویت کند که گناه تمام اشتباهات را به گردن نیروهای خارجی بیندازد و به این ترتیب مردم از خود سلب مسئولیت کنند. به نظر شما سهم مردم ایران در این تحولات اجتماعی چه بوده است؟
بگذارید به بیماری شاه بازگردیم که در سوال پیش هم پرسیده بودید. پنهان کردن بیماری شاه از بریتانیا و آمریکا که فقط چند پزشک فرانسوی از آن مطلع بودند و آنها نیز سوگند خورده بودند این موضوع را برملا نکنند، امری عامدانه از سوی ایران بود. ما وقتی از بیماری او مطلع شدیم که به تبعید آمده بود، یعنی اواخر سال ۱۹۷۹.
ما می‌دانیم که بیماری‌های جدی به خصوص سرطان که شاه به آن مبتلا شده بود تاثیری اساسی در قدرت تصمیم‌گیری شخص می‌گذارد. به علاوه آن چه می‌دانستیم و به آن توجه نکردیم این بود که شاه بنا به شخصیت فردی و طبیعتش آدم مصمم و بااراده‌ای نبود. این امر را می‌شد وقتی در زمان مصدق ایران را ترک کرد و سپس بازگشت متوجه شد.
اما طی سال‌های پس از ۲۸ مرداد القابی چون شاهنشاه، آریامهر و پادشاه تخت طاووس تصویر فردی بااراده را از او ترسیم کرد، در حالی که در پس این تصویر او همچنان شخصی غیرمصمم و کم‌اراده بود و همین باعث شد در دوران بحرانی سال ۵۶ و ۵۷ شمسی نتواند از خود اراده محکمی نشان دهد. عدم رهبری او باعث شد همه مردم بر سر یک موضوع توافق کنند، این که «شاه باید برود».
در حالی که بین گروه‌ها و اقشار مختلف ایران مانند دانشجویان، بازاری‌ها، روحانیون و حتی روستاییانی که به شهرها مهاجرت کرده بودند اتفاق نظر وجود نداشت و خواست‌هایشان متفاوت بود.
حال با شناختی که از گذشته داریم آیا بهتر نبود مردم ایران به جای انقلاب، اصلاحاتی را دنبال می‌کردند که هم احترام و مقام اسلام که دین اکثریت مردم است حفظ می‌شد و هم نظامی دموکراتیک تحکیم می‌یافت که ضامن خواست‌های آنها باشد؟ به گمان من، این راه بسیار معقول‌تری برای ایران بود تا راه پر رنج و اندوهی که خمینی به همراه آورد و معلوم بود به کجا می‌انجامد.
اکنون پس از ۳۲ سال با علم به آن چه رخ داده است اکثریت مردم ایران به همین نتیجه‌ای رسیده‌اند که شما می‌گویید، اما در آن زمان به دلایل مختلف چنین آگاهی در بین اکثریت جامعه وجود نداشت. شما علت شکست نظام پهلوی را عدم اعتماد به مردم و حتی بی‌اعتمادی به دوستانش در غرب خوانده‌اید. آیا این می‌تواند درسی برای نظام کنونی باشد که تنها راه بقا، گفت‌وگو و اعتمادسازی و تغییر در جهت خواست‌های مردم است؟
بله، درست است و این توضیح واضحات است. ما اکنون در جهان پیچیده قرن ۲۱ به سر می‌بریم و از آن گریزی نیست. هیچ دولتی هر قدر هم قوی باشد نمی‌تواند دراین دوران در انزوا به سر برد. هیچ کشوری حتی ایالات متحده آمریکا هم نمی‌تواند فقط با اتکا به نیروی نظامی دوام آورد. در دنیای امروز قدرت به زور اسلحه و سلاح هسته‌ای نیست. به نظر من در شرایط کنونی تعامل و گفت‌وگو برای ایران چه با دنیای خارج و چه با مردم خودش الزامی است، اما به نظر نمی‌رسد رهبر روحانی ایران متوجه اهمیت این مسئله باشد.
او و به دنبالش پرزیدنت احمدی‌نژاد هنوز راه قدیم خود را تکرار می‌کنند و در کنار بسیاری نارسایی‌های سیاسی در پی کسب سلاح هسته‌ای هستند. با اطلاعاتی که اکنون دست همه است می‌دانیم این فقط آمریکا و غرب نیستند که از تولید سلاح هسته‌ای از سوی ایران نگرانند، بلکه تمام همسایه‌های ایران در خاورمیانه، جهان عرب و حتی متحدان ایران چون چین و روسیه به انحای مختلف به ایران نشان داده‌اند باید پای میز مذاکره بنشیند.
هیچ کس به ایران نمی‌گوید تاسیسات هسته‌ای برای تولید انرژی و موارد صلح‌آمیز نداشته باشد، اما صریحا می‌گویند ایران نباید سلاح هسته‌ای تولید کند.
به نظر من ایران می‌خواهد و می‌تواند سلاح هسته‌ای تولید کند و خیلی به انجام این کار نزدیک است، اما سوال اصلی آن است که می‌خواهد کشوری محترم، مهم و قوی در جامعه جهانی باشد یا می‌خواهد کماکان به راه کنونی ادامه دهد؟ ادامه راه کنونی برای ایران حاصلی جز انزوا و تحریم‌های بیشتر و رنج بیشتر برای مردمش نخواهد داشت.
با توجه به تجربه گذشته و نتایج این پژوهش که اکنون علنی شده است، چه درسی برای گذار ایران به سوی دموکراسی می‌توان گرفت و آیا هنوزهم راه اصلاحات در این نظام امکان‌پذیر است؟
به نظر من نظام کنونی را نمی‌شود با یک انقلاب دیگر به کلی دگرگون کرد، اما این نظام همیشه و از همان ابتدا هم می‌توانست به دموکراسی واقعی بدل شود. زمانی بود که می‌شد یک گفت‌وگوی اجتماعی انجام گیرد و همین طور گفت‌وگویی با جهان خارج، اما این امکان متوقف شد.
اکنون آنچه می‌بینیم قدرت گرفتن سپاه پاسداران است که تحت ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد بیش از پیش به حکومتی نظامی بدل شده است. من فکر می‌کنم این راه غلط است و زمان آن رسیده که رهبران نظام ایران بدانند وضعیت این حکومت از داخل کشور مورد تهدید است.
اما کشورهای جهان مسئله‌ای با اسلامی بودن نظام ایران ندارند، چون این تصمیمی است برای مردم ایران. آن چه رابطه را برای دنیای خارج دشوار می‌کند لحن صحبت و کلامی است که آقای احمدی‌نژاد به خصوص در قبال همسایگانش به کار می‌برد و این مختص اسرائیل و کشورهای غربی نیست. کشورهای دیگر منطقه نیز شاهد همین کلام خصمانه هستند. این موضوع رابطه ایران را با اکثر کشورهای جهان مخدوش می‌کند و باعث بی‌ثباتی می‌شود که به نفع ایران و هیچ کشور دیگری نیست.
برگردیم به موضوع محمدرضا شاه پهلوی زمانی که ایران را ترک کرد و شما وزیر خارجه بریتانیا بودید. شما می‌گویید کشورتان تاریخی طولانی در پناه دادن به پناهندگان سیاسی دارد و می‌گویید حتی یادداشتی به جیمز کالاهان، نخست وزیر وقت کشورتان، نوشتید و گفتید اگر شاه خواست باید پذیرفته شود. پس چه شد که به او پناهندگی ندادید؟
برای ما دیپلمات‌های بریتانیایی واضح بود در این صورت گروگان‌گیری خواهد شد. سایروس ونس، وزیر خارجه وقت آمریکا، هم همین نظر را داشت. درست است که ما با شاه ایران دوستی داشتیم و به این دوستی وفادار بودیم، اما وقتی شخص در رأس قدرت سیاسی نیست باید واقعیت‌ها را سنجید و این حقیقت تلخی است.
تردیدی نیست که گروگان‌گیری قابل پیش‌بینی بود و سایروس ونس هم آن را پیش‌بینی کرده بود، اما بعد تغییر عقیده داد و در پی آن هنری کیسینجر که خواهان پذیرفتن شاه بود کارتر را قانع کرد شاه را به دلایل انسانی و برای معالجه بپذیرد و همین به بحران گروگان‌گیری دامن زد. ما این اشتباه آمریکا را مرتکب نشدیم و شاه هم چون می‌دانست پذیرفته نخواهد شد از ما نخواست به بریتانیا بیاید.

نخستین هم‌زمانی خسوف و یلدا در نزدیک به چهار قرن

تصویری از آغاز ماه‌گرفتگی، ۲۱ دسامبر ۲۰۱۰
بسته به اینکه کجای جهان باشید، ممکن است در تاریخ بیستم و بیست و یکم دسامبر  سال جاری شاهد ماه‌گرفتگی کاملی که رخ داده، بوده‌باشید یا نباشید، و اگر در قاره آمریکا زندگی می‌کنید این خسوف را پیش از سحر در ساحل شرقی و نصف شب در ساحل غربی آمریکا خواهید دید.

ماه‌‌گرفتگی کاملِ بامداد ۲۱ دسامبر، ۳۰ آذرماه، در ایران قابل رؤیت نیست اما به‌جز آمریکا در غرب اروپا، خاور دور، شمال غرب آفریقا و اقیانوسیه هم قابل مشاهده‌است. البته وضعیت ابری و برفی که در این روز در بسیاری از نقاط اروپا حاکم است مانعی بود برای رؤیت این پدیده در کشورهای اروپای غربی.

فیلمی تازه از ماه‌گرفتگی ۲۱ دسامبر، ۳۰ آذرماه امسال:


ماه‌گرفتگی آذرماه امسال نخستین خسوفی است که در ۳۷۲ سال اخیر با شب یلدا یا همان شب «انقلاب زمستانی» همزمان شده‌است. بار آخری که ماه‌گرفتگی و یلدا در یک روز اتفاق افتاد ۳۰ آذر ۱۰۱۷ خورشیدی برابر با ۲۱ دسامبر ۱۶۳۸ میلادی بود.
این همان سالی است که شاه صفی، ششمین شاه صفوی ایران در دو جبهه با مشکل روبه‌رو بود و عثمانیان بغداد را از خاک ایران جدا کرده و گورکانیان هند نیز قندهار را از کنترل ایرانیان بیرون آوردند.
برخلاف خورشیدگرفتگی که معمولاً تنها چند دقیقه به درازا می‌انجامد، ماه‌گرفتگی‌ها بیش از سه ساعت طول می‌کشند.
در سال میلادی جاری یک ماه‌گرفتگی ناکامل هم در ۲۶ ژوئن رخ داد و ماه‌گرفتگی بعدی در ۱۵ ژوئن سال آینده خواهد بود.
بر پایه محاسبات، تقارن بعدی خسوف و یلدا در سال ۲۰۹۴ اتفاق خواهد افتاد.


«بهاره هدایت و مهدیه گلرو اعتصاب غذا کردند»

بهاره 
هدایت، فعال دانشجویی زندانی
گزارش‌ها حاکی از آن است که بهاره هدایت و مهدیه گلرو، دو تن از فعالان دانشجویی زندانی در بازداشتگاه اوین، دست به اعتصاب غذا زده‌اند و این در حالی است که اطلاع دقیقی از وضعیت جسمانی آنان در اختیار نیست.
وبسایت خبری کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی روز سه‌شنبه، اعلام کرد که بر اساس گزارش‌ رسیده از زندان اوین، بهاره هدایت از سه روز پیش و مهدیه گلرو از سه شنبه، ۳۰ آذر اعتصاب غذا کرده‌اند و این در حالی است که این دو تن ممنوع‌الملاقات هستند و به همین دلیل اطلاع دقیقی از وضعیت آن‌ها در دست نیست.
بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، دی‌ماه سال گذشته بازداشت و در دادگاه به ۹ سال و شش ماه زندان محکوم شد.
اتهام‌های این فعال دانشجویی، «توهین به رهبری و رئیس جمهوری، اقدام علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب، تبانی برای تجمع و برگزاری تجمع زنان در میدان هفت تیر»‌ عنوان شده است.
امین احمدیان، همسر خانم هدایت در تاریخ ۲۸ آذر به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت که همسرش در حال حاضر در بند متادون زندان اوین، محل نگهداری زندانیان معتاد، نگهداری می‌شود و افزود که خانم هدایت در زندان به عارضه سنگ کیسه صفرا دچار شده و احتمالا نیازمند جراحی است.
مهدیه گلرو، فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در آذرماه سال گذشته بازداشت و به نوشته کلمه پس از تحمل ۶۵ روز انفرادی در بند ۲۰۹، به بند متادون و پس از آن به بند زنان منتقل شد.
این دانشجوی محروم از تحصیل در رشته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در فروردین ماه سال جاری در دادگاه به اتهام «تجمع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» ابتدا به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر این حکم به دوسال کاهش یافت.
به گزارش کلمه، خانم گلرو که از ناراحتی شدید روده رنج می‌برد، از اواسط آبان‌ماه بار دیگر به بند متادون اوین منتقل شده است.
بهاره هدایت و مهدیه گلرو در آستانه ۱۶ آذر، روز دانشجو، پیام‌هایی خطاب به دانشجویان منتشر کردند.

مخالفت با آزادی موقت عبدالرضا تاجیک
وبسایت خبری کلمه، همچنین گزارش داده است که مسئولان قضایی، علیرغم تعیین وثیقه برای آزادی عبدالرضا تاجیک، روزنامه‌نگار زندانی تا زمان برگزاری دادگاهش و تهیه این مبلغ از سوی خانواده وی، از آزادی آقای تاجیک خودداری کرده‌اند.
به گزارش کلمه، مسئولان قضایی پیش از این اعلام کرده‌بودند که عبدالرضا تاجیک، می‌تواند به قید وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تا زمان برگزاری دادگاه آزاد شود، اما خانواده تاجیک پس از تهیه مبلغ وثیقه،‌ روز دوشنبه، ۲۹ آذر مطلع شدند که آزادی آقای تاجیک منتفی شده‌ است و وی باید تا زمان دادگاه در زندان بماند.
عبد‌الرضا تاجیک که در آذرماه سال جاری از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز به عنوان بهترین خبرنگار سال ۲۰۱۰ انتخاب شد، در تاریخ ۲۲ خردادماه سال جاری، برای سومین بار پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، به دنبال مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت شد.
زمان برگزاری دادگاه این روزنامه نگار تا کنون دو بار به دلیل عدم حضور نماینده دادستان به تعویق افتاده است و مشخص نیست که آقای تاجیک در چه تاریخی برای محاکمه در دادگاه حضور خواهد یافت.


آمريکا دو بانک ایران و شرکت نفت و گاز پارس را تحریم کرد

وزرات خزانه داری آمريکا روز سه شنبه تحريم های تازه ای را عليه  شرکتها و بانک های مرتبط با سپاه پاسداران، کشتيرانی جمهوری اسلامی و بخش انرژی ايران وضع کرده است.
پرویز فتاح ، وزير سابق نيرو و مديرعامل بنياد تعاون، بیمه معلم،  شرکت نفت و گاز پارس، شرکت کشتيرانی لاينر ترانسپورت کيش ، بانک مهر ، بانک انصار و بنياد تعاون سپاه  به  فهرست شرکت ها و افراد مورد  تحریم های آمريکا  افزوده شده اند.
استيوارت لوی، معاون وزير خزانه داری آمريکا در امور تروريسم و اطلاعات مالی، در اين زمينه، گفته است:«سپاه پاسداران و کشتيرانی جمهوری اسلامی مهم ترين نهادهايی هستند که در برنامه غيرقانونی ايران برای دور زدن تحريم ها مشارکت دارند.»
شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامی ابتدا در سال ۲۰۰۸ به اتهام مشارکت در انتقال غيرقانونی تسليحات مورد تحريم آمريکا قرار گرفت و اوایل ماه جاری میلادی، خزانه داری آمریکا اعلام کرد که بیش از هفتاد شرکت مرتبط با کشتیرانی جمهوری اسلامی را در فهرست تحریم ها قرار داده است.
وزارت خزارنه داری آمريکا می گويد: شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامی ايران برای پوشش اقدامات خود دست به اقدامات فريبکارانه ای چون صدور بارنامه ها و مدارک نادرست، تغيير صوری نام صاحبان کشتی ها و همچنين رنگ کردن کشتی ها برای اين که مشخص نشود بخشی از ناوگان کشتيرانی جمهوری هستند، می زند.
در همين حال، استيورات لوی تاکيد کرد هدف تحريم های تازه آمريکا بيش از آن که بخواهند مبادله نفت ايران را تحت تاثير قرار دهد، معطوف به محدود کردن سيستم مالی سپاه پاسداران و خطوط کشتيرانی جمهوری اسلامی است.
وزارت خزانه داری آمريکا نام دو بانک «انصار» و «مهر» را به اتهام  ارائه خدمات بانکی به سپاه پاسداران در فهرست تحريم های خود قرار داده است. مشارکت اين بانک ها در نظام بانکی و تجاری آمريکا ممنوع شده است و همچنين ارتباط شهروندان آمريکايی با اين بانک ها نيز ممنوع است.
«بنياد تعاون سپاه» نيز به عنوان بخشی از سپاه پاسداران در فهرست تحريم ها قرار گرفته است.
وزارت خزانه داری آمريکا می گويد: بنياد سپاه سازمانی نيمه دولتی - نيمه رسمی است که از طريق ارتباط با حکومت سود می برد و در بخش های مهمی از اقتصاد ايران(به غير از صنعت نفت) فعال است.
طبق این گزارش، بیمه «مهر»  نیز به دلیل ارائه خدمات به کشیترانی جمهوری اسلامی ایران در فهرست شرکت های مورد تحریم آمریکا قرار گرفته است.
شرکت کشتيرانی لاينر ترانسپورت کيش نیز به اتهام انتقال سلاح به حزب الله لبنان  تحریم شده است.
شرکت نفت و گاز پارس نیز در چارچوب تحریم های تازه آمریکا برای جلوگیری از سرمایه گذاری در صنعت نفت ایران در فهرست شرکت های مورد تحریم قرار گرفته است.
شرکت‌ نفت‌ و گاز پارس‌ ‌ يکی‌ از شرکت های‌ زيرمجموعه‌ شرکت‌ ملی‌ نفت‌ ايران‌ است که در سال ۱۳۷۷ تأسيس‌ شده است. به گزارش وب سایت رسمی شرکت نفت و گاز پارس، اين‌ شرکت‌ مسئوليت‌ توسعه‌ کليه‌ فازهای‌ ميدان‌ گازی‌ پارس‌ جنوبی‌ و توسعه‌ ميدان‌ های گازی‌ پارس‌ شمالی‌، گلشن‌ و فردوسی‌ را در آب های خليج فارس را برعهده دارد.
وزارت خزانه داری آمريکا همچنين تصريح کرده است: «سپاه پاسداران همچنان به دليل نقش اصلی اش در برنامه هسته ای و موشکی ايران، حمايت از تروريسم و همچنين در نقض جدی حقوق بشر، در کانون تحريم های آمريکا و جامعه بين المللی قرار دارد.»
استيورات لوی همچنين گفته است که آمريکا قصد دارد فشار برايران را افزايش دهد.
آقای لوی گفت:«اين برای ما مهم است که به اعمال فشار (بر ايران) ادامه بدهيم و شرکت هايی که می خواهند به ايران برای دور زدن تحريم ها کمک کنند را نشان دهيم.»
وزارت خزانه‌داری ايالات متحده آمريکا در نهم آذرماه سال جاری ۱۰ شرکت خارجی را در اروپا و آسيا به دليل ارتباط آنها با طرف‌های ايرانی در فهرست سياه تحريم‌های خود قرار داد. از ميان ۱۰ شرکتی که در فهرست سياه تحريم‌های آمريکا قرار گرفته است، هشت شرکت در بريتانيا و يک شرکت در سوييس و يک شرکت ديگر در مالزی مستقر است.
در اوايل آبان ماه سال جاری خورشيدی نيز،‌ وزارت خزانه‌داری آمريکا اعلام کرده بود، ۳۷ «شرکت صوری» مرتبط با شرکت کشتيرانی جمهوری اسلامی را در فهرست تحريم‌های خود قرار داده است.
به دنبال تصويب آخرين قطعنامه تحريمی شورای امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران که در خرداد ماه سال جاری صورت گرفت، ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا نيز تحريم‌های يک‌جانبه‌ ديگری عليه ايران اعمال کرده‌اند که به مراتب فراگيرتر از تحريم‌های شورای امنيت است. 
گفت‌وگو با حبیب‌‌الله شهسوار، روزنامه‌نگار و عضو سابق شاخه‌ی جوانان حزب مشارکت

ترس حکومت از صداقت جوانان

سراج‌الدین میردامادی
seraj.mirdamadi@radi­ozamaneh.com

در پی بازداشت گسترده‌ی روزنامه‌نگاران، فعالان جنبش دانشجویی، فعالان حقوق زنان، وکلا، کارگران، معلمان و منتقدان حکومت، به نظر می‌رسد بار دیگر نوبت اعضای شاخه‌ی جوانان حزب مشارکت شده است که راهی زندان شوند.

Download it 
Here!
خبر بازداشت فاطمه عرب‌سرخی، هادی حیدری، علیرضا طاهری و محمد شفیعی اعضای شاخه‌ی جوانان حزب مشارکت منتشر شد.
از حبیب‌‌الله شهسوار، روزنامه‌نگار و عضو سابق شاخه‌ی جوانان حزب مشارکت مقیم پاریس پرسیده‌ام: جزییات دستگیری این چهارنفر چیست؟ این افراد توسط چه ارگانی بازداشت و در کجا نگهداری می‌شوند و آیا از زمان دستگیری تاکنون ارتباطی با خانواد‌ه‌‌های‌شان داشته‌اند یا خیر؟

این دوستان از طرف دادسرای اوین احضار شده‌اند و گویا مجموعه‌‌ای که این دوستان را احضار کرده، اطلاعات بوده است. بعد از این که این دوستان خودشان را به آن‌جا معرفی کردند، همان‌جا بازداشت شدند و از روز یکشنبه تا حالا همان‌جا نگهداری می‌شوند و فعلاً تماسی با خانواد‌ها‌ی‌شان نداشته‌اند.
آیا در مراجعه به دادسرا و یا در برگه‌های احضاریه‌ی آنها اتهام مشخصی مطرح شده بود یا خیر؟
روال فعلی سیستم اطلاعاتی‌ـ امنیتی این است که اتهام خاصی را اعلام نمی‌کند. آنها فقط تماس می‌گیرند و می‌گویند شما باید فلان روز خودتان را به فلان محل معرفی کنید. آن چیزهایی که حالا به صورت رسانه‌ای، منظورم رسانه‌های دستگاه‌های اطلاعاتی ‌ـ امنیتی است مطرح شده این است که به صورت خیلی مبهم اشاره شده به تلاش برای برگزاری برخی از جلسات که معلوم است پشت این قضیه هیچ چیزی نیست. یعنی ظاهراً اتهام خاصی برای این دوستان نیست و فقط این احتمال می‌رود که هدف ایجاد یک حالت رعب و وحشت باشد. می‌خواهند مجموعه‌ای از فعالین سیاسی را که به‌هرحال هنوز هستند و دارند فعالیت می‌کنند تحت فشار قرار دهند. ضمن این که به صورت ویژه کاملاً واضح است بازداشت خانم فاطمه عرب‌ سرخی، در واقع فشار بر پدر ایشان است.
آقای فیض‌الله عرب سرخی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است. ایشان هم مدتی است که دوباره در زندان اوین به سر می‌برند. بنابراین بی‌شک احضار دختر ایشان برای فشار به آقای عرب‌ سرخی است. هرچند که خود خانم عرب سرخی هم بالاخره در شاخه‌ی جوانان مشارکت فعالیت داشتند.
شاخه‌ی جوانان جبهه‌ی مشارکت چه ساختار و وضعیتی دارد و بعد از این فشارهای زیادی که دستگاه‌های قضایی به حزب مشارکت وارد کرده‌، آیا امکان ادامه‌ی فعالیت داشته است؟
فشار بر حزب مشارکت دقیقاً از سال ۱۳۸۵ بلافاصله بعد از حضور آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان رئیس جمهور آغاز شد و هر روز هم تشدید می‌شد. این فشارها و این حالت فعالیت تحت فشار از سال ۸۴ تاکنون ادامه داشته و تشدید هم شده است. تنها تفاوتی که پس از انتخابات ایجاد شده این است که در تهران دفتر مشارکت پلمب شده و جلسات و فعالیت‌های مختلف که البته دیگر نمود بیرونی ندارد و بین خود اعضا هست، در محل‌های مختلف، حالا یا در منزل اعضا و یا محل‌های دیگر برگزار می‌شود.
وگرنه پیش از آن هم فعالیت‌ها به شدت تحت فشار بود و آن‌چنان تفاوتی نکرده است؛ چه در شکل فشاری که دولت می‌آورد و چه در شکل فعالیت‌ها. در واقع بیشتر فعالیت‌های مربوط به حوزه‌ی آموزش اعضا و حوزه‌های اطلاع‌رسانی عمومی است که بیشتر مورد توجه اعضا است؛ که البته انجام می‌دهند.
ضمن این که مسئله‌ی بازداشت دختر یکی از اعضا و فشار به خانواده‌ها، مسئله‌ای است که بسیار حالت غیر اخلاقی به خود گرفته است. در دوره‌های مختلف ما شاهد بود‌یم که این اتفاق‌ها می‌افتاد، اما روال عادی سیستم اطلاعاتی‌ـ امنیتی تاکنون چنین چیزی نبوده است. حتی در دوران قبل از انقلاب که آقایان این‌قدر در تبلیغات خودشان به‌عنوان یک دوره‌ی طاغوتی نام می‌برند، چنین مسائلی به عنوان روال سیستم اطلاعاتی‌ـ امنیتی نبوده است. متأسفانه ما الان شاهد این هستیم که این نکته به شدت مورد توجه سیستم‌های اطلاعاتی‌ـ امنیتی قرار گرفته و در مواقع مختلف برای فشار به اعضا از خانواده‌های‌شان استفاده می‌شود.


شما فکر می‌کنید برای پیگیری سرنوشت اعضای شاخه‌ی جوانان حزب مشارکت راهکارهای حقوقی بیشتر جواب می‌دهد یا راهکارهای اطلاع‌رسانی و یا تلفیقی از این دو؟
مسائل حقوقی البته در جریان هست و بالاخره از راه‌های موجود، معمولاً اقدام و انجام می‌شود. واقعیت امر اما این است که خیلی از این مسائل تأثیر ندارد. چون به‌ویژه در این موارد دستگاه قضایی تقریباً می‌شود گفت هیچ‌کاره است. بیشتر آن چیزی که تأثیر دارد، افکار عمومی است که فشار می‌آورد. بخش عمده‌ای از این بچه‌هایی که بازداشت ‌شده‌اند، خودشان هم افراد شناخته‌شده‌ای هستند. آقای هادی حیدری غیر از این که عضو شاخه‌ی جوانان و زمانی دبیر شورای مرکزی بوده، بالاخره یک روزنامه‌نگار و یک کاریکاتوریست معروف است.
پس فشاری که هم‌صنف‌های ایشان می‌آورند که تا به‌حال در حوزه‌ی اطلاع‌رسانی خیلی قابل توجه بوده است، باعث می‌شود سیستم اطلاعاتی‌ـ امنیتی را در تنگنا قرار دهند. قطعا این مسئله مهم‌ترین کاری است که می‌شود در این زمینه انجام داد. منتهی نه فقط تنها در مجاری رسانه‌ها. چون بالاخره کسانی که در فضای عمومی کشور زندگی می‌کنند، این را درک کرده‌اند که چنان‌چه حساسیتی در میان خود مردم عادی و کسانی که با این افراد ارتباط دارند، به‌وجود آید، بلافاصله سیستم اطلاعاتی‌ـ امنیتی کوتاه می‌آید و فشارهایش را کم می‌کند. این مسئله‌ی خیلی مهمی است.
آیا به نظر شما این دستگیری‌ها و تنگناها می‌تواند در ترساندن و عقب‌راندن جوان‌ها در فعالیت‌های سیاسی انتقادی‌شان در ایران تأثیری داشته باشد؟
ظاهراً سیستم اطلاعاتی‌ـ امنیتی این فشارها و این بگیر و ببندها را برای این به‌وجود می‌آورد تا نیروهایی را که احتمال می‌رود به صورت آلترناتیو وجود داشته باشند و یا توانایی‌های بالقوه‌ای برای یک‌سری تغییرات و کنش‌ها داشته باشند، تحت فشار قرار دهد و از جامعه حذف‌شان کند؛ ولی ظاهراً با این کارها، با این بازداشت‌های گسترده‌، به‌ویژه بازداشت اعضای شاخه‌ی جوانان مشارکت نتیجه‌ی عکس می‌گیرند.
به غیر از این چهار نفر، تعداد خیلی زیادی از جوان‌ها در سراسر کشور بازداشت و یا به صورت موقت با وثیقه‌های سنگین آزاد هستند و یا دادگاه‌های‌شان در جریان است. این اتفاق‌ها در شیراز، اصفهان و مشهد باعث می‌شود که خواسته‌‌ی سیستم نتیجه‌ی عکس دهد و این افراد بیشتر در کشور شناخته‌ شوند و بیشتر حرف و بحث‌شان نقل محافل شود. مردم هم در این روند بیشتر در برابر این دوستان حساس می‌شوند.
طبعاً چون حرفی‌های که می‌زنند و تا به‌حال زده‌اند و کاری‌هایی که انجام داده‌اند صادقانه بوده است، بیشتر مورد توجه فضای اجتماعی قرار می‌گیرند. مصداق همان آیه‌ی قرآن است "و مکرو و مکرالله و الله خیر الماکرین"، که مکر این حضرات بلافاصله به خودشان برمی‌گردد. آن هم به‌ویژه الان در ماه محرم که بالاخره ظلم به خانواده‌ها حداقل مسئله‌ای است که در همه‌ی محافل مذهبی نفی می‌شود. این اعمالی که سیستم دارد انجام می‌دهد، بیشتر این نارضایتی ذهنی و عدم اعتماد را از طرف جامعه نسبت به دستگاه تقویت می‌کند. این جواب معکوسی‌ست که سیستم اطلاعاتی‌ـ امنیتی از اعمال خودش می‌‌گیرد.

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش دوّم تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


درخواست برای آزادی فوری فریبرز رئیس دانا
جرس: 
در واکنش به دستگیری و ادامه بازداشت دکتر فریبرز رئیس دانا، محقق، نویسنده و عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران، که بلافاصله بعد از انتقاد در رسانه ها به طرح هدفمندی یارانه ها، توسط ماموران امنیتی به زندان منتلق گردید، دهها تن از کوشندگان سیاسی، فعالان مدنی، منتقدان اقتصادی و همچنین کنشگران حقوق بشری؛ با تشکیل کمپینی برای آزادی وی، و با امضای فراخوانی، خواستار آزادی این اقتصاددان ایران شدند.
 
در بخشی از این فراخوان  آمده  است:
 در نخستین ساعات بامداد ، 23 آذرماه 1389 ( 19 دسامبر 2010 ) فریبرز رییس دانا، روشنفکر،  اقتصاد دان و کوشنده ی اجتماعی و عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران، توسط ماموران امنیتی در منزلش واقع در تهران، دستگیر شد. فریبرز رییس دانا مولف و مترجم کتاب ها و مقالات متعددی پیرامون نظرگاه های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است. او به عنوان اقتصاد دانی پیش کسوت  و صاحب نظر اجتماعی، در تحلیل آسیب های اقتصادی کشورمان ، همواره به طبقات فرودست و کم بضاعت ایران نظر دارد، به طوری که می توان به جرات او را « اقتصاد دان طبقه ی کارگر و زحمتکش ایران » نامید. رشته ی تخصصی رئیس دانا « اقتصاد سنجی » است و او به کمک معادلات و محاسبات کاربردی ریاضیات، می کوشید روابط و  مناسبات اقتصاد سیاسی را در جامعه ی پر تلاطم ایران نمایان سازد و به ویژه نشان دهد که چگونه کارگران و مزد بگیران جامعه در محاق قرار گرفته اند و محنت روزافزون می کشند. دستگیری عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران ، به عنوان کانونی دیرپای در مبارزه با سانسور ، هشداری است به مردم عدالتخواه که نقض گسترده ی حقوق بشر و تهدیدهای بی شمار به آزادی بیان را در مقطع اخیر در صدر مطالبات مدنی و دموکراتیک خود قرار داده اند.

در ادامه آمده است: دستگیری رییس دانا، به عنوان اقتصاد دان چپ و منتقد برنامه های دولت فعلی ایران، مبین جریان ویژه ی سرکوب اجتماعی، در آستانه ی طرحی است که کاهش تخصیص یارانه های ملی را مدنظر دارد. بدیهی است که این طرح غیر علمی و نابخردان، به صورتی که در ایران در شرف تحقق است  و از سوی بسیاری از صاحب نظران در راستای تحکیم اقتدار نظامی و سیاسی حاکم بر کشور ارزیابی می شود، منجر به کاهش رفاه همگانی و افزایش فشار بر طبقات زیرین جامعه خواهد شد، همان ها که رییس دانا صدای ناله و فریاد فروخفته ی آنان بود. باری، چنین شده است که    بی محابا بر منتقدین می تازند و ناروا، روا می دارند تا بیش از پیش بر ساختار ارتجاعی خود یکه تاز شوند.
در انتها امضاء کنندگان، ضمن محکوم کردن بازدداشت فریبرز رییس دانا، با التزام به حقوق مدنی و آزادی بیان، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط وی شده اند . 
 صفحه کمپین در فیس بوک :
صفحه ی پتیشن در اینترنت :



پیام کروبی به مناسبت تولد شصت و پنج سالگی دکتر سروش

ملاصدرا هم از تبعید واتهام کفر رنج برد

برای تهیه ویژه نامه تولددکتر سروش،سراغ مهدی کروبی هم رفتیم.او برغم مشکلات فراوان این روزها،به خواست ما جواب داد و پیامی نیز فرستاد تا بگوید:ملاصدرا كه امروز ظاهرا به متفكري مقبول برخي روحانيون حاكم تبديل شده است، در روزگار خود از اتهام كفر،  آزار و تبعيد رنج مي برد.
متن این پیام در زیر می آید
بسم الله الرحمن الرحيم

انقلاب اسلامي ايران به عنوان حركتي برآمده از مطالبات ملت ايران در سال 1357 نهضتي با دو بال بود: روحانيون مبارز و روشنفكران متدين؛ با رهبري امام خميني و همراهي اقشار مختلف مردم. مبارزه سياسي كه از حوزه هاي علميه دور افتاده بود به متن آن آمد و نسلي از روحانيان آگاه و متعهد به جامعه مانند آيات عظام مرحوم منتظري، طالقاني، مطهري و رباني شيرازي را پديد آورد و از سوي ديگر در دانشگاه هاي جديد كه به نظر مي رسيد مقابل حوزه و دين بنا شده اند گروهي از روشنفكران متدين ظهور كردند كه در برابر این پندار باطل ایستادند. افرادي مانند مرحوم بازرگان و شريعتي و يد الله سحابي.
همين دو جريان فكري پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل جمهوري اسلامي قرار بود عهده دار رهبري اجتماعي و فكري شوند كه متاسفانه با شهادت مطهري و بهشتي و باهنر و مفتح و دامن زدن به تضاد روحاني- دانشگاهي،  چه در نهادهاي فرهنگي و چه در نهادهاي سياسي، سبب كم رنگ شدن وحدت اين نيروها و حتي كنار رفتن روشنفكران از حيطه اجتماعي و حكومتي شد و گرچه همچنان برخي چهره ها در صحنه ماندند اما به تدريج و به خصوص در دهه دوم انقلاب، نظام سياسي، خود را از جمع قابل ملاحظه اي از نيروهاي اصيل انقلاب و روشنفکران محروم كرد. در اين ميان وجود چهره ها و متفكراني مانند آقاي دكتر سروش البته مانع از بسته شدن تمام عیار اين باب شد.
دكتر سروش كه پيش از انقلاب اسلامي حضور افرادي مانند شهيد مطهري را از نزديك درك كرده بود و با انديشه هاي مرحوم شريعتي هم آشنايي كافي داشت پس از انقلاب اسلامي به دليل تحقيقات ارزشمندش در فلسفه اسلامي، اين نهضت را ادامه تفكر ملاصدرا مي دانست، نقش مهمي در استواري پايه هاي تفكرديني ايفا كرد.
نقد او بر ماركسيسم و جریان‌های معارض با اندیشه اسلامی عالمانه بود و در جريان انقلاب فرهنگي سعي بسياري در بازگشايي دانشگاهها و بخصوص رهايي علوم انساني از چنگال بدگماني جريان متحجري داشت كه همچون امروز اين علوم را با انبر در دست مي گيرند.
پس از آن نيز وي شاگرداني را پرورش داد كه از وفاداران حقيقي آزاديخواهي در ايران شدند و در زمينه سازي فكري براي حركت اصلاحات نقش بسيار داشتند.
تلاش نظری او براي جمع دموكراسي و دينداری، به تدريج و به صورت طبيعي مخالفان جدي يافت كه گروهي از مغرضان سياسي و متحجران ديني بودند و گروهي دیگر البته دغدغه هاي درست مذهبي داشتند. گروه اول با فشار و آشوب مانع از حق آزادي بيان اين متفكر شدند و گروه دوم اكثرا جانب ادب و انصاف نگه داشتند.
آراي ديني سروش در باب وحي و قرآن و پيامبر اسلام نه بي سابقه است و نه بي پاسخ. تاريخ اسلام پر است از مساله‌های كه سبب رونق بازار دين و دانش شده اند و جواب هاي درست و قانع كننده اي یافته اند و سروش یکی از طراحان این مسئله هاست.
ملاصدرا كه امروز ظاهرا به متفكري مقبول برخي روحانيون حاكم تبديل شده است، در روزگار خود از اتهام كفر،  آزار و تبعيد رنج مي برد. اما اسلام هرگز از آزادي بيان حتي بيان كفر در محضر امام صادق(ع) آسیب ندیده است.
متفكري مانند سروش كه اينك در 65 سالگي حيات فكري خويش رسیده است، نه تنها از اين جهت كه پاسخ هاي عالمانه اي به دغدغه هاي نسل جوان مسلمان داده، بلكه از اين لحاظ كه سوال هاي خوبي هم طرح كرده است، بايد مورد احترام باشد. هنوز از ياد نبرده ايم كه سوال هاي ايشان از فقيه عاليقدر مرحوم آيت الله منتظري در حوزه فقه چه مباحثه پر ثمري را رقم زد.
از سوي ديگر حضور مداوم سروش در عرصه سياسي و دفاع از آزادي هاي سياسي سبب شد اين باور كه مسلماني ملازم با دفاع از حقوق انسانهاست معناي روشن تري بيابد. سروش هرگز نويسنده اي گوشه نشين نبوده و بديهي است كه مورد حمله قرار گيرد. اما اگر به سوال هاي مهمي كه او حداقل در سي سال گذشته طرح كرده، بيش از پاسخ هاي او توجه كنيم و با ايجاد رابطه مناسب ميان علماي حوزه مانند فيلسوف و فقیه بزرگوار حضرت آيت الله جوادي آملي و بزرگان دانشگاه فرصت طرح اين سوال ها و جواب ها را ايجاد كنيم، همواره از اينكه افرادي مانند او در جامعه امروز ايران حضور ندارند افسوس خواهيم خورد و سعي مي كنيم كه در اوج پختگي اين متفكران آنان را به وطن بازگردانيم و نسل جوان را بيش از اين در درياي شبهات بي پاسخ رها نكنيم.
این زادروز را مغتنم می شمارم و برای ایشان سعادت، سلامت و آینده ای توأم با توفیق و نصرت الهی آرزو می کنم.



گزارش لس آنجلس تایمز از آغاز جهش قیمت ها

ایرانیان آماده مي شوند

رامین مستقیم، مریس لوتز
درحالیکه دولت روز یکشنبه اعلام کرد که قطع برخي از یارانه ها موجب بالارفتن قیمت بنزین مي شود و قیمت کالاهاي ضروري مثل آب و نان چندین برابر مي شود، ایرانیان خود را آماده مي کنند.
اگرچه مجلس این طرح را تصویب کرده است، احمدي نژاد با اعلام این موضوع در تلویزیون و گفتن این نکته که نرخ هاي جدید تا 10 روز آینده اجرا مي شود، مردم را غافاگیر کرد.
احمدي نژاد که خود را رهبر کسانی مي داند که به مردم فقیر خدمت مي کنند و با پولدارهاي فاسد مبارزه مي کنند، دیروز در مقام دفاع از سیاست هاي نئولیبرال غربي و سیستم سرمایه داري بین المللي، معذب شده بود.
قشر تجار و سرمایه دارد جدید با برداشته شدن یارانه ها کمی احساس ناراحتي مي کنند اما ایرانیان عادي از این اقدام ضربه شدیدي مي خورند.
اگر این طرح موفق شود، ایرانیان خودکفا مي شدند و از لحاظ اقتصادي به خود متکي مي شدند و در مقابل تحریم هاي غرب که فشار سنگیني را بر اقتصاد ایران آورده است، پایداري مي کردند. اما قطع کردن یارانه ها در زمان تنش سیاسي، فشار اقتصادي و انزواي بین المللي ایران بر سر برنامه هاي اتمي اش، صورت گرفته است.
نیروهاي امینتي در پمپ بنزین ها مستقر شده اند و پلیس ضد شورش در همه جاي تهران دیده مي شود تا اگر نارضایتي عمومي منجر به حمله مردم به پمپ ببنزین ها شد، در آنجا حضور  داشته باشند. در سال 2007 زماني که دولت براي اولین بار سیستم محدود کردن مصرف بنزین یارانه هاي را اعمال کرد، شورش هایی درگرفت.
جزئیات تغییر قیمت ها از طریق رسانه ها درز کرده است. روز یکشنبه، قیمت همه کالا ها بدون تغییر بود به غیر از سوخت گاز طبیعي که از 30 سنت هر مکعب، 500 درصد افزایش داشته است.
در ده روز آینده، قیمت گازوئیل  از گالني شش سنت به 57 سنت براي 16 گالن اول مي رسد و قیمت سهمیه ماهانه 1.32 دلار براي هر گالن است. بالا رفتن مخارج حمل و نقل هم باعث مي شود که کالا هاي دیگر به شکل قابل توجهي گران شود.
بنزین یارانه اي ازگالنی 38 سنت به 1.48 دلار مي رسد و نرخ آزاد آن 2.64 دلار است.
سیستم پیچیده  یارانه اي توسط سیستم کارت هوشمند اداره مي شود؛ راننده ها مي تواند سهمیه ماهانه بنزین ارزان را دریافت کنند اما اگر به بنزین بیشتري نیاز داشته باشند باید به نرخ آزاد خریداري کنند.
قیمت آب و برق ماه هاست که گران شده است و پیش بیني مي شود که به مقدار جالب توجهي بعد از هدفمند شدن یارانه ها بالا برود. طبق گفته ایرنا، قیمت برق براي هر کیلووات در ساعت 4.5 سنت است که سه برابر شده است و قیمت آب با 48 سنت در هر متر مکعب چهاربرابر و گاز براي گرمایش با 7 سنت در هر متر مکعب پنج برابر شده است.
قیمت آرد از کمتر از یک پنی به 13 تا 14 سنت براي هر پوند رسیده است.
دولت امیدوار است تا شوک اولیه از بالارفتن قیمت ها را با  ریختن 40 دلار ماهانه به حساب افراد، مهار کند. مردم در ماه اول همچنان 13.2 گالن بنزین براي هر اتومبیل دریافت خواهند کرد.
سعید لیلاز روزنامه نگار و اقتصاددان مي گوید: "از لحاظ تئوریک درآمد دولت بعد از برداشتن یارانه ها روزي 100 میلیون دلار افزایش مي یابد. از این درآمد 30 درصد باید در مخارج صنایع مصرف شود تا مخارج را تامین کند و 20 درصد آن براي پروژه هاي عمراني به جیب دولت مي رود، 50 درصد آن بصورت نقدي به حساب مردم ریخته مي شود."
دولت منتقدان به این طرح را سرکوب کرد. روز یکشنیه، مقامات ایراني فریبرز رئیس دانا اقتصاددان چپگرا را که با غیرمنصفانه خواندن این طرح در مصاحبه اي در بي بي سي، آن را نقد کرده بود، زنداني کردند.
احمدي نژاد رسانه هاي خارجي را به دلیل ترویج شایعه هاي دروغ در مورد عواقب قطع یارانه ها بر قشر متوسط و پایین جامعه، متهم کرد.
او روز یکشنبه به رسانه دولتي ایران گفت: "من شاهد این بودم که برخي از رسانه هاي خارجي اظهاراتي درباره این طرح کرده اند آنها از اینکه ایران پیشرفت کند، ناراحت هستند."
اما عصبانیت رو به افزایش است بخصوص در میان کارکنان بخش حمل ونقل که اجازه ندارند با وجود افزایش قیمت بنزین، کارمزد خود را زیاد کنند.
علي، راننده تاکسي، گفت که قبل از یکشنبه تاکسي ام را که با گاز طبیعي کار مي کند را به قیمت 80 سنت پر کرده بودم.
او ادامه داد: "امروز با بیش از 4.50 دلار باک را پر کردم و تقریبا پنج برابر بیشتر پول دادم."
لیلاز، اقتصاددان گفت که امیدوار است که افزایش نرخ سوخت یک عارضه جانیي مثبت داشته باشد: "کاهش ترافیک و آلودگي که همه آسمان پایتخت را پوشانده است."
او گفت: "از اینکه خیابان هاي تهران امروز خلوت شده بود خوشحالم و دست کم آلودگي کم مي شود."

لس آنجلس تایمز، 20 دسامبر



گزارش فرانس پرس از اولین روز

افزایش قیمت بنزین و گازوئیل

سیاوش قاضی
مردم ایران از افزایش قیمت سوخت، به ویژه بنزین و گازوئیل، که از سوی دولت در چارچوب طرحی برای حذف یارانه های مستقیم اتخاذ شده با خبر شدند.
روز یکشنبه نیروی انتظامی در اطراف پمپ های بنزین حضور داشت تا از برخوردهای احتمالی مانند ژوئن ۲۰۰۷ که نرخ جدید بنزین اعلام شده بود، جلوگیری کند. ولی هیچ رویدادی مخابره نشد و رفت و آمد نیز به صورت عادی گزارش شد.
شنبه قبل  محمود احمدی نژاد در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که این طرح به اجرا درآمده و از آن به عنوان طرح "جراحی اقتصادی" یاد کرد و خاطرنشان ساخت که این طرح "بزرگ ترین و مردمی ترین طرح اقتصادی کشور" است.
دولت که از ماه ها پیش درحال آماده سازی افکار عمومی بود، علی رغم هشدارهای بخشی از محافظه کاران علیه اثرات تورم، افزایش بیکاری و مشکلات اجتماعی تصمیم گرفت قیمت های واقعی محصولات ضروری را مطروحه سازد.
ولی  علی لاریجانی، رییس محافظه کار مجلس که انتقادات خود علیه محمود احمدی نژاد را طی ماه های اخیر چند برابر کرده، اعلام کرد که "اجرای این طرح نیاز به خواست ملی و همکاری از جانب همگان دارد."
با این طرح، قیمت بنزین یارانه ای چهار برابر شد و قیمت بنزین غیریارانه ای ۷۵ درصد افزایش یافت. ازطرف دیگر، قیمت گازوئیل نیز ۹ برابر شده است.
دولت اعلام کرده که قیمت نان "فعلا افزایش نخواهد یافت"، ولی طی هفته های آینده افزایش آن قابل پیش بینی است.
قیمت برق، آب و گاز نیز به نوبه خود با توجه به میزان مصرف هر کنتور بین ۳ تا ۵ برابر افزایش خواهد داشت. محمدرضا فرزین، سخنگوی این طرح در این خصوص می گوید: "کسانی که کمتر مصرف می کنند، هزینه کمتری پرداخت خواهند کرد."
براساس برآوردهای رسمی، یارانه های مستقیم به طور سالانه برای دولت در حدود  ۱۰۰ میلیارد دلار هزینه دارد. ۱۷۵ نماینده از میان ۲۹۰ نماینده به خاطر اجرا کردن این طرح از رییس جمهور تشکر کرده اند.
نمایندگان نوشته اند: "اجرای این قانون، درحالی که دشمنان جمهوری اسلامی در تلاش اند با اعمال تحریم اقتصاد کشور را به خطر بیندازند، نشان از ثبات اقتصادی کشور دارد."
روزنامه دنیای اقتصاد، نیز در سرمقاله خود با عنوان "رهایی از افیون حمایت گرایی" از این طرح استقبال کرده. در این سرمقاله آمده است: "رهایی از اقتصاد دولتی، رانتی، یارانه‌‌ای و حمایتی، برای همه قشرهای اجتماعی و اقتصادی در كوتاه‌مدت دشوار و در درازمدت متضمن خیر و بركت است."
دولت از هفته ها پیش تدابیری را اتخاذ کرده تا از افزایش ناگهانی قیمت ها جلوگیری شود. و برای جبران افزایش قیمت، بخشی را به صورت کمک های مالی مستقیم به مردم بازمی گرداند.
براساس ارقام رسمی، در حدود ۶۰ و نیم میلیون ایرانی [از مجموع ۷۴ میلیون ایرانی] هر دو ماه یک بار مبلغ ۸۹۰ هزار ریال [معادل ۸۹ دلار] در حساب بانکی خود دریافت می کنند. این کمک ها به صورت ماهانه ۲ ممیز ۵ میلیارد دلار برای بودجه دولتی هزینه خواهد داشت.
منبع: فرانس پرس، ۱۹ دسامبر



تحليل واشنگتن پست از فضای ايران بعد از حذف يارانه ها

پلیس در صحنه، پس از افزايش قیمت

کی آرمين سرجويی- توماس اردربرينک
همزمان با تغییر شیوه توزیع يارانه ها توسط دولت، که با شيوه سياسی حساسی صورت می گيرد، پليس به گشت زنی در خيابان های تهران و ساير شهرها مشغول شد.
بهای بنزين ظرف يک شب حدود 60 درصد افزايش يافت اما برای کاسته شدن از شوک افزايش قيمت ها، تنها مقدار ناچيزی سوخت با بهای یارانه ای برای شهروندان در ماه آينده درنظر گرفته شده است.
طرح حذف يارانه ها موضوع بسيار حساسی است زيرا بهای تقريباً تمامی مايحتاج روزانه را افزايش می دهد و انتظار می رود سبب افزايش نرخ تورم شود. به بيش از 60 ميليون ايرانی، مبلغی به اندازه 80 دلار برای جبران افزايش قيمت ها پرداخت شده است.
بسياری از ايرانی ها عقيده دارند که سوخت ارزان، سوختی که بهای آن در جمهوری اسلامی تا همين چند سال پيش از بهای آب نيز ارزانتر بود، حق طبيعی آنهاست. وقتی دولت در سال 2007 سيستم سهميه بندی سوخت را به مرحله اجرا گذاشت، ده ها جايگاه سوخت رسانی در پايتخت به آتش کشيده شدند اما مردم خيلی زود با اين تغيير کنار آمدند.
هرچند وقوع هيچ گونه حادثه ای در روز يکشنبه گزارش نشده است، اما پليس ضد شورش در نزديکی تمام ميادين کليدی و جايگاه های سوخت رسانی حضور فعال داشته است. حميدرضا، مرد جوانی که يک خودروی بزرگ قديمی را می راند گفت: "به ما گفته بودند اين اتفاق خواهد افتاد؛ اما من نمی دانم چطور بايد در آينده هزينه سوخت را پرداخت کنم."
محمود احمدی نژاد رئيس جمهور ايران در جريان سخنرانی زنده ای که روز يکشنبه پخش شد، آغاز اجرای اين طرح را به عنوان بخشی از يک مجموعه اقتصادی کليدی جهت توزيع عادلانه تر ثروت اعلام کرد. وی اين طرح را "بزرگترين جراحی" بر روی اقتصاد کشور در نيم قرن گذشته توصيف کرد.

منبع: واشنگتن پست- 20 دسامبر


 
سالروز بازداشت عباس امیر انتظام؛  یک عمر زندان
جرس: بیست و نهم آذر ماه مصادف بود با سالروز بازداشت و زندانی شدن عباس امیر انتظام سخنگوی دولت موقت. بازداشت و محاکمه کوتاه امیر انتظام به حکم حبس ابد او انجامید و امیر انتظام طولانی ترین زندان سیاسی در جمهوری اسلامی را تجربه کرد؛ سی و یکسال زندان که حتی دوره های مرخصی او را نمی توان به عنوان آزادی از زندان تلقی کرد  . این روزها امیر انتظام در تهران است و در مرخصی و آزادی به سر می برد . آزادی که در سالهای پیری ارمغانی به جز درد ها و بیماریهای زندان نداشته است. 27 عمل جراحی را از سر گذارنده است و زنوانش طاقت راه رفتن ندارد . امیر انتظام در سی و یک سال گذشته زندانی حکمی  بوده است که به جرم جاسوسی و دادن اطلاعات به آمریکاییها مجازات حبس ابد را برای سخنگوی دولت موقت در  پی داشت. دولت موقت و شخص مهندس بازرگان نسبت به این حکم در همان زمان و بعد ها که دولت موقت سقوط کرد و مهدی بازرگان هم به آمریکایی بودن متهم شد ، اعتراض کردند. اما هیچ گاه صدایی به جایی نرسید . مهندس امیر انتظام فوق لیسانس محاسبات از دانشگاه برکلی آمریکا، در زندان ماند و دو سال ابتدایی را بی هیچ ملاقات و مرخصی سپری کرد . تمام سالهای دهه شصت و جنگ در میان آشوبها و اعدامها و تحولات هر روزه ایران ، ماجرای امیر انتظام به فراموشی سپرده شد و او دهه ها را در زندانهای اوین ، قزل حصار و گوهر دشت سپری می کرد و عمر بی امان در بند می گذشت.
 امیر انتظام از فارغ التحصیلان 1334 دانشکده فنی دانشگاه تهران است و به همراه هم دانشگاهی ها در 16 آذر ماه تاریخی سال 32 نیز حضور داشته است. از شانزده سالگی جسته و گریخته فعالیت سیاسی می کرد و بعد ها به حلقه دوستان مهندس بازرگان در آمد . چندسالی در زمان پهلوی در ایران نبود و در بازگشتش در سال 53 شرکت مهندسی تاسیس کرد و به کار مهندسی عمران مشغول شد . در سال 56 و در گیراگیر انقلاب ، دیدار دوباره امیر انتظام و بازرگان در خیابان بود . در خیابان شریعتی و در یک پیاده روی، امیر انتظام و بازرگان رو در رو شدند و بعد سرعت انقلاب به بهمن 57 رسید. امیر انتظام در همان سال انقلاب به عنوان سفیر ایران در سوئد و مجموعه کشورهای اسکاندیناوی معرفی شد و با استقرار دولت موقت به مقام سخنگویی اولین دولت جمهوری اسلامی رسید.
 این همه دولت مستعجل بود و سال58 و در پی اشغال سفارت آمریکا از سوی دانشجویان خط امام، یکباره ورق برگشت. دولت بازرگان سقوط کرد و امیر انتظام به اتهام جاسوسی و ارتباط با مقامات آمریکا از جمله سولیوان سفیر وقت ایالات متحده در ایران بازداشت شد . اسناد منتشر شده نیز آنقدر نام امیر انتظام را داشت که پرونده قطوری را تشکیل دهد. دادگاه کوتاه و سریع العقاب بود؛ حبس ابد .
 عباس امیر انتظام عاقبت در سال 77 به مرخصی آمد که به تعبیر خودش در مصاحبه با روزنامه جامعه ، اخراج از زندان بود . او می خواست دوباره به زندان بازگردد و علاقه ای نداشت تا وقتی که مقامات قضایی از او اعاده حیثیت نکرده اند، مرخصی و آزادی را بپذیرد . در آن مصاحبه گفته بود که مقامات زندان او را به خانه یکی از آشنایان آوردند و قرار بوده تا فردا به زندان بازگردد و این فردا طولانی شد و عاقبت به او گفتند فعلا می توانی بیرون باشی .
 امیر انتظام در سالهای مرخصی یا به قول خودش اخراج از زندان، موفق شد کتاب مفصلی از شرح آنچه بر سرش رفته است را با مجوز ارشاد چاپ کند. کتابی با مدارک تازه و دفاعیات و شرح  یکی دو سال اول انقلاب ، امیر انتظام در همان مقدمه کتاب، قوه قضاییه و شخص آیت الله گیلانی را به بی عدالتی متهم کرده بود . از نظر او اشغال سفارت آمریکا در چارچوب منافع آمریکا بود که مخالفان دولت بازرگان توانستند  با جعل سند هر آنچه می خواستند را انجام دهند . او شرحی هم از دادگاه داده بود که عبارت محترمانه و دیپلماتیک " امیرانتظام عزیز" را به عنوان نزدیکی و آشنایی با آمریکایی ها و از قرائن مشهود جاسوسی در نظر گرفته بود . هر چه بود کتاب امیر انتظام به سرعت توقیف شد و چندی بعد دوباره به زندان افتاد. این آمد و شد به زندان تا سالهای بعد هم ادامه داشت و دستگاه قضایی نه به درخواست اعاده دادرسی امیر انتظام توجه می کرد و نه این مرخصی را به آزادی کامل مبدل می ساخت. جالب اینکه در این مرخصی ها پاسپورت امیر انتظام هم به دستش بود و خروج از کشور هم برای این زندانی حبس ابد ، منعی نداشت، بااین حال امیر انتظام حاضر نشد تا از ایران خارج شود. او همچنان به دنبال اعاده حیثیت، روبروی زندان ایستاده بود.
 امیر انتظام دراین روزها که بازار زندان شدن و در بند کشیدن از سوی دستگاه قضایی –امنیتی نظام داغ است ؛ در همان برزخ مرخصی است . کارش معالجه امراضی است که در سی سال گذشته گریبانگیرش شده .عده ای از علاقمندانش در خارج از کشور او را نامزد دریافت جایزه معتبر ساخاروف که به تلاشگران در راه حقوق بشر اهدا می شود کرده اند . جایزه ای که تشکر امیر انتظام را در پی داشته اما شوقی در او زنده نکرده است . زندانی پیر در سایتش غمگنانه نوشته است:" من 31 سال است که از دیدار فرزندان دلبندم محروم هستم. کدام جایزه و پاداش مادی و معنوی می‌تواند بخشی از این اندوه بزرگ و دلتنگی مرا تسکین دهد. فقط عشق به ایران و ایرانی است که مرا سرپا نگه داشته است. من به عنوان یک ایرانی به وطن و هموطنانم عشق می‌ورزم و این عشق بزرگ خود را هرگز با رنگ و جنس متعلقات دینی، سیاسی و اقتصادی آلوده نخواهم کرد."



جرس: جمعی از جانبازان، آزادگان و خانواده شهدای جنگ هشت ساله و همچنین کارکنان بنیاد شهید استان گیلان، با ارسال نامه ای به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ضمن انتقاد از مدیریت ضعیف مقامات دولتی استان گیلان و برخوردهای "تاسف بار" و "توهین آمیز" مسئولین بنیاد شهید و امور ایثارگران آن استان با مراجعه کنندگان، خواستار برخورد جدی با آنان شدند.
به گزارش منابع خبری جرس، این گروه از جانبازان، آزادگان و خانواده شهدا، در نامه خود به نمایندگان مجلس، خاطرنشان کرده اند که "با ارسال این مرقومه، شما را از وضعیت اسفناک یادگاران هشت سال دفاع مقدس در استان گیلان مطلع نموده ودر صورت عدم رسیدگی، شکایت این قصور نابخشودنی را نزد شهدا و امام شهدا خواهیم برد."
آنها در نامه خود آورده اند "استان گیلان بدلیل ضعف شدید مدیریت ارشد استان ( استاندار)، عمدتا از مدیران ضعیف و ناتوانی استفاده می نماید، که ریاست انتصابی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان، در حالیکه بالغ بر بیست و یک هزار مجروح و جانباز و حدود هشت هزار شهید و چند صد هزار رزمنده را تحت پوشش قرار می دهد، از جمله آن مدیران است."
ارسال کنندگان نامه به نمایندگان مجلس، همچنین گوشه هایی از برخوردهای توهین آمیزِ  و سوء استفاده های مقامات مربوطه را شرح داده اند.
این گروه از جانبازان، آزادگان و خانواده شهدا، در نامه خود به نمایندگان مجلس، همچنین هشدار داده و خاطرنشان ساخته اند "صدها طومار و نامه وشکوائیه نوشتیم همه افرادی که به استان برای بررسی آمدند، با ماهی سفید و سوغات بنیاد برگشتند، و ما کلیه آن کسانی را که درد  دل ها را می خوانند و پشت گوش می اندازند یا رسیدگی نمی کنند، به شهدا واگذار می کنیم ."


شما دادستانید، اما داد نمی ستانید
جرس: فخرالسادات محتشمی پور، همسر زندانی سیاسی مصطفی تاج زاده، چهل و یکمین نامه، از سلسله مکتوباتِ سرگشادۀ خود به دادستان تهران را، در شامگاه ٣٠ آذرماه و آغاز بلندترین شب سال خطاب به وی انتشار داد.
به گزارش جرس، خانم محتشمی پور که امروز برای همسر زندانی اش به مناسبت دومین شب یلدای دور از خانه نامه ای نگاشته بود، خطاب به دادستان تهران که همچنان "داد نمی ستاند"، نوشته است:
به : دادستان تهران
از : یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای ٨٩،همسر سید مصطفی تاج زاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام آقای دادستان!
یلدایتان پیشاپیش فرخنده باد. امروز گفتنی ها را با یاری دلبند گفته ام و دوست ندارم حال خوشی را که به آن دچار گشته ام در هیچ حالت خراب کنم. لذا گفتنی ها با شما را که دادستانید و داد ما نمی ستانید در آستانه یلدایی که در هر حال مبارک است در سلول انفرادی یا در زندان بزرگی که کودتاچیان برای ما ساخته اند، به لسان الغیب می سپاریم. این شما و این فال و حالتان:

ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی    وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو                 هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش             بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است           آری طریق دولت چالاکی است و چستی
تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی             یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش                      کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد       سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز                            ای کوته آستینان تا کی درازدستی

در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

فخرالسادات محتشمی پور
پانزدهم محرم الحرام 1432 برابر با سی ام آذرماه 1389
 



او را با گروگان گرفتن مدیر شرکت محل کارش بازداشت کردند

نخستین مصاحبه با خانواده غلامحسین عرشی، پس از ماهها بازداشت و دو بار اعتصاب غذا


کلمه: غلامحسین عرشی، ۳۱ساله و از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری از یک سال پیش در زندان اوین به سر می برد. او در هفته های اخیر و پس از اعتراض به شرایط نامناسبش در بند ۳۵۰ به سلول انفرادی منتقل شد. او پس از این اقدام مسوولان زندان دست به اعتصاب غذا زد و سه هفته نیز در اعتصاب غذا به سر برد. این دومین باری است که عرشی در مدت بازداشتش دست به اعتصاب غذا می زد. هرچند او دیروز به اعتصاب غذایش پایان داده اما همچنان شرایط جسمانی بسیار نامناسبی دارد.
او بارها از مسوولان زندان خواسته است او را به بهداری زندان اوین انتقال دهند اما هربار آنها از این کار سر باز زده اند. علی عرشی، برادر غلامحسین عرشی بعد از این اعتصاب غذای سه هفته ای در گفت‌وگو با کلمه درباره علت اعتصاب غذای برادرش توضیح می دهد:
آقای عرشی، از آخرین وضعیت برادرتان برایمان بگویید؟
دیروز او را ملاقات کردیم. وضع جسمانی اش خوب نبود ولی از نظر روحی خوب بود. سه هفته در سلول انفرادی و در اعتصاب غذا به سر برده اما پریروز به بند عمومی بازگشته است. برادرم در زندان دچار دیسک کمر شده است. این در حالیست که مرداد ماه گذشته هم اعتصاب غذا کرد و آن هنگام هم به خون ریزی کلیه مبتلا شد. خون ریزی کلیه او درمان نشده و الان هم ادامه دارد. چند هفته پیش هم دچار گرفتگی شدید کمر شده که بعد از مراجعه به بهداری زندان، پزشک تشخیص دیسک کمر داده است ولی مسوولان با درخواست مرخصی یا انتقال وی به بیمارستان موافقت نکرده اند و هیچ اقدامی برای درمان او صورت نگرفته است و نهایتا ازچند هفته پیش هم دوباره اعتصاب غذا کرد. غلامحسین از نظر جسمی بیمار است و با توجه به شرایط زندان و انفرادی از نظر روحی هم تحت فشار است.
تنها ارتباط شما با برادرتان به ملاقاتهای هفتگی کابینی محدود می شود؟
بله. ماه ها است که با برادرم تماس تلفنی نداشته ایم. چون تلفن بند ۳۵۰قطع است و امکان تماس وجود ندارد. پس از دستگیری برادرم هم ماه ها نه تماس تلفنی داشته ایم نه موفق به دیدارش شدیم.ولی پس از چند ماه توانستیم ملاقات کابینی داشته باشیم. در مرداد ماه هم حدود دو ماه ملاقاتهایمان قطع شد اما دوباره اجازه ملاقات پیدا کردیم. آخرین ملاقات ما دیروز بود که برادرم را بعد از سه هفته اعتصاب غذا رنجور و ضعیف دیدیم.

آقای عرشی می خواهم بدانم علت دو دوره اعتصاب غذای برادرتان در این مدت چه بوده است؟
در مردادماه به دلیل برخوردهای بد زندانبانان و وضعیت بهداشتی بند ۳۵۰ و همینطور وضعیت نا مناسب ملاقاتها و مرخصی ها دست به اعتصاب غذا زد. در دوره دوم هم همان برخورد بد زندانبانها و ضرب وشتم او در زندان و اینکه با وجود وضعیت بد جسمی اش اور ا به بیمارستان نبرده اند.
برادر شما دقیقا چه زمانی بازداشت شد و دلیل بازداشت اش چه بود؟
نحوه بازداشت و محکومیت برادر من بسیار دردناک است. مدتی از عاشورای هشتاد و هشت گذشته بود که متوجه شدیم ماموران امنیتی با مراجعه به محل کار برادرم در مورد او تحقیق کرده اند. برادر من در یک شرکت خصوصی کار می کرد. نهایتا روزی برادرم پس از مراجعه به محل کارش متوجه این موضوع شد که ماموان امنیتی یا پلیس امنیت مدیر شرکت را با بازداشت کرده و به همکاران برادرم گفته اند تا عرشی خودش را معرفی نکند مدیر شرکت را آزاد نمی کنیم.
با توجه به اینکه یکی دو روز مدیر شرکت در بازداشت پلیس امنیت ملی به سر برد و برادر من هم اصلا سابقه فعالیت سیاسی نداشت و می دانست خلافی از او سر نزده، نهایتا در تاریخ هفده اسفند ماه سال گذشته خودش را به دفتر پلیس امنیت ملی معرفی کرد. پس از چند روز بی خبری از او و مراجعه های مکرر به ما گفتند به اوین منتقل شده است و در اردیبهشت ماه در دادگاه انقلاب و به قضاوت قاضی صلواتی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و با استناد به عکسی که از او در روز عاشورا گرفته اند به چهار سال زندان محکوم شد که این حکم بعد از تجدید نظر به یک سال کاهش پیدا کرد. غلامحسین در حال حاضر در حال گذرندان دوران محکومیت اش است. ولی در تمام این مدت همه ماجرا برای خانواده ما مثل یک کابوس بوده است. نمی دانم آیا یک عکس که او را فقط در حال راه رفتن در خیابان نشان می دهد و نه در حال تخریب یا هر چیز دیگر مستحق چنین حکمی است.
او پیش از این هیچ گونه فعالیتی نداشت؟
خیر. غلامحسین هیچگونه سابقه فعالیت سیاسی نداشته است و در دوران قبل و بعد از انتخابات هم هیچ فعالیتی نکرده است. اویک جوان سی و یک ساله است و مثل هر آدم دیگری در این کشور از صبح تا شب تلاش می کرد که یک لقمه نان در آورد. روز عاشورا هم طبق عادت هر ساله اش برای شرکت در مراسم حسینی راهی خیابان جیحون بوده و ظاهرا در طی مسیر توسط نیروهای امنیتی از او عکسی گرفته می شود عکس او و بقیه عکسها در روزنامه امین الجامعه به عنوان اغتشاشگر چاپ شد و بعد هم محل کارش را پیدا کردند و زندانی اش کردند. در زندان هم چنان شرایط نا مساعدی دارد که مجبور شده دو بار اعتصاب غذا کند و این گونه بیمار شود.

آیا شما در ده ماه گذشته اقدام قانونی جهت بهتر کردن وضعیت برادرتان انجام داده اید؟
پارسال پس از بازداشت غلامحسین و وقتی پی بردیم یک مساله معمولی یعنی حضور در مراسم عاشورا کار غلامحسین را به اوین و دادگاه انقلاب کشانده است برایش وکیل گرفتیم. در جریان چند جلسه دادگاه وکیل به دفاع از غلامحسین پرداخت و برای قبل از تجدید نظر هم لایحه دفاعیه ای تنظیم کرد. متاسفانه پس از صدور حکم وکیل همکاری های لازم را با ما نداشت و حتی تلفنهای ما به دفتر وکالتش هم بی پاسخ می ماند. خودمان هم چند بار برای آقای دولت آبادی دادستان تهران نامه نوشتیم و به دفترش مراجعه کردیم اما از هیچ یک پاسخی نگرفتیم. غلامحسین از اسفند سال گذشته تا کنون نه از مرخصی استفاده کرده، نه حتی توانسته با پدر و مادرم ملاقات حضوری داشته باشد و تمام ملاقاتهایش هم کابینی بوده است. حتی پدرو مادرم شانس تماس تلفنی با او را ندارند چون تلفنهای بند ۳۵۰ اوین ماه هاست که قطع شده است.

و صحبت پایانی تان آقای عرشی؟
من امیدوارم برادرم صحیح و سالم به جمع خانواده بپیوندد. او انسان بی آزار و سر به راهی است. علت اینکه خیلی راحت و با پای خودش به پلیس امنیت مراجعه کرد این بود که می دانست بی گناه است و هیچ عمل خلافی از او سرنزده است. ما وقتی فهمیدیم صرفا به خاطر عبور از یک خیابان و عکسی که از او گرفته شده، بازداشت شده است و سر از اوین در آورده بسیار شوکه شدیم. نمی دانم آیا واقعا شرکت در مراسم امام حسین جرم است و یک انسان بی گناه باید سرنوشتش اینطور تغییر کند؟ و سلامتش به خطر بیفتد. تحمل زجری که غلامحسین در زندان می کشد برای من و دیگر خواهر و برادرانم بسیار سخت است. ولی پدر و مادرم در این ده ماه بسیار تکیده و پیر شده اند و لحظه ای از فکر غلامحسین خارج نمی شوند. و اینکه آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی از جمله غلامحسین را دارم.



انتقاد امیر ارجمند از نابسامانی، آشفتگی و پنهانکاری دولت در سیاست خارجی

در انظار جهانی شعارهای تند می دهند و در خفا مشغول بده بستان هستند

مشاور حقوقی میرحسین موسوی گفت: در حالی که آقای احمدی نژاد با شعارهای تند، جامعه جهانی را علیه مردم ایران تحریک می کند، اطرافیانش با آنهایی که دشمن تلقی می کنند، در حیات خلوت های تاریک و پنهان مشغول بده وبستان هایی هستند که استبداد آن ها را استمرار بخشد.
دکتر اردشیر امیر ارجمند در گفت و گو با خبرنگار کلمه با اشاره به این مطلب افزود: درمواضع تند آقای احمدی نژاد غالبا تلاش مخفیانه برای بده و بستان های سیاسی هم وجود داشته است. مذاکره وقتی معنا پیدا می کند که اختلافی وجود داشته باشد و دو طرف برای حل آن مذاکره می کنند. مذاکره تنها با دوستان نیست با دشمن هم می توان مذاکره کرد و اصولا برای اجتناب از خشونت باید چنین کرد. ولی چگونه وبا چه هدفی؟
دکتر اردشیر امیر ارجمند تاکید کرد: ارتباط های پنهانی که در تیم آقای احمدی نژاد مشاهده می شود غیر شفاف و فرصت طلبانه است و به نظر می رسد بیشتر برای تامین منافع جناحی باشد بنابراین از موضع خفت بوده و موجب افول جایگاه ملت ایران می شود.
امیر ارجمند اختلاف درونی اقتدار گرایان و بی اعتمادی حتی در سطوح عالی را از علل و عوامل این گونه رفتار ها در سطح کلان دانست و گفت: آنها حتی در سطوح بالا به هم اعتماد ندارند و همچنین ازکانال های ارتباطی یکدیگر بی اطلاع هستند. اینکه چه کسی و چگونه مذاکره کند و چه جناحی از منافع احتمالی آن بهره مند شود موجب تزلزل سیاست خارجی کشور و تشدید بی اعتمادی جامعه جهانی برای یافتن راه حل مسالمت آمیز می شود و لذا مغایر با امنیت ملی و منافع ملی کشور است.
مشاور حقوقی میرحسین موسوی تصریح کرد: از یاد نمی بریم که در زمان آقای خاتمی همین انحصار گرایان کنونی تمام توانایی خود را به کار گرفتتد تا هر تلاشی را برای حل وفصل عزت مندانه مشکلات ایران با جامعه جهانی با شکست مواجه کنند و امروز اقتدارگرایان باید در مقابل ملت ایران، نسل های آینده و تاریخ، پاسخگوی هزینه هایی باشند که به ایران تحمیل کرده اند.
وی همچنین با اشاره به تحولات اخیر در دولت گفت: آقای احمدی نژاد در هیچ زمینه ای شفاف عمل نمی کند. عزل وزیر امور خارجه با آن شرایط باعث سرافکندگی کشور در جامعه جهانی است. در این قضیه آقای متکی نیز بر دروغ گو بودن دولت احمدی نژاد اعتراف کرد.
استادحقوق دانشگاه شهید بهشتی همچنین با اشاره به وقایع تروریستی روز های گذشته با بیان اینکه همه باید قویا هر گونه عمل تروریستی را محکوم کنند گفت: انفجار بمب در بین عزاداران حسینی قطعا یک جنایت است و به هیج وجه قابل توجیه نیست و ارتباطی با اقلیت های مذهبی و قومی ندارد در عین حال و در هر زمان نقض حقوق اقلیت های نیز باید محکوم شود.
امیرارجمند اظهار کرد: رهبران جنبش سبز آقایان کروبی، خاتمی و موسوی همواره ضمن تاکید بر تمامیت ارضی کشور بر لزوم رعایت و توجه به حقوق اقلیت ها تاکید ویژه داشته اند.
دکتر امیر ارجمند ادامه داد : متاسفانه شاهد هستیم که گروهی از اقتدارگرایان در صدد تحریک اقلیت های مذهبی و قومی و تشدید خشونت و جو امنیتی و نظامی در کشور هستند.
این استاد برجسته حقوق بشر در پایان، شناسایی و تضمین حقوق اقلیت ها را موجب تثبیت و تضمین تمامیت ارضی, استقلال سیاسی و نا امیدی بیگانگان دانست و تصریح کرد: به بهانه احقاق حق نمی توان ادعاهایی کرد که تمامیت ارضی کشور را با خطر مواجه کند ضمن اینکه  نمی توان به بهانه تمامیت ارضی کشور حقوق اقلیت ها را نادیده گرفت.



به همراه حکم دادگاه مصطفی تاج‌زاده و گزارش قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران درباره وی

جنبش سبز و تجربه زندان

مصطفی تاج زاده
تقدیم به احمد بورقانی که یادش درزندان همواره با ما بود
من پیروزی جنبش سبز را در زندان دیدم، هم در بعد سلبی و هم در بعد ایجابی آن. در بعد سلبی همه اتهامات علیه ما عملاً پس گرفته شد. اگر متن کیفرخواست علیه متهمان فعالیت های انتخاباتی که حکم بازداشت آن‌ها در ۱۹خرداد ۸۸ صادر شد و در فردای انتخابات بازداشت شدند با حکم دادگاه مقایسه شود، به وضوح شاهد عقب نشینی فاحش از اتهامات نخستین خواهیم بود. یعنی در حالی که “محاربه”، “براندازی” و «برپایی انقلاب مخملی» یا به تعبیر تصحیح شده بعدی «کودتای مخملی» محور اصلی متن کیفرخواست را تشکیل می دهد، در رأی دادگاه آقایان بهزاد نبوی، میردامادی، صفایی فراهانی، رمضان‌زاده، امین‌زاده، عرب‌سرخی و من اتهامی تحت عنوان “معاونت درمحاربه و افساد فی الارض” و”فتنه و توطئه عظیم که در راستای براندازی نظام” و به اصطلاح «کودتای مخملی» به میان نیامده است. به علاوه در حکم محکومیت من، جنبش اعتراضی مردم ایران به نام خود یعنی «جنبش سبز» آمده است. من این را یک پیروزی ، نه برای خویش، که برای ملت ایران محسوب می کنم که اتهام زنندگان، نامگذاری خود را که براساس آن ما را بازداشت کردند پس گرفتند و ناچار شدند بعد از آن همه سرمایه گذاری های گزاف و به پا کردن جنگ روانی پرهزینه با مشارکت جویان در انتخابات و پس از آن‌همه سرکوب های اعتبارسوز، اتهام انقلاب صربستانی و گرجستانی را کنار گذارند و اصالت ایرانی جنبش سبز را اعتراف کنند. البته گذار و عبور از متن پرمدعای کیفرخواست به متن رأی دادگاه درخصوص جنبش سبز به نحو خاموش و بی سر و صدا صورت گرفته است. یعنی در حالی که دوربین «رسانه میلی» با آن طمطراق و جنجال، درباره دادگاه نمایشی اثبات «کودتای مخملی» به روی صحنه آمد و به آن حالت سریالی بخشید، دفاعیات روشنگر محکومان سرافراز و نیز عدم ارائه دفاعیه من به عنوان اعتراض به “آپارتاید قضایی” موجود و همچنین رأی دادگاه من و دوستانم، به سکوت برگزار شد و اعتراف نامه دادگاه درباره اصالت ایرانی جنبش سبز دوربینی و نمایشی نشد.
در بعد اثباتی قضیه نیز همگان دیدند که اکثر قریب به اتفاق کادرهای دولت اصلاحات جزو پاک ترین و امین ترین فرزندان این مرز و بوم هستند و دستگاه‌های امنیتی، اطلاعاتی و نظامی به رغم همه فشارهایی که علیه ما اعمال کردند، نتوانستند حتی یک سند برای مدعای خود عرضه کنند. آنان به رغم اینکه در طول همه سال های اصلاحات و پس از آن، حرکات و سکنات برگزیدگان ملت را زیر ذره بین اطلاعاتی، امنیتی، شنودی و بازجویی قرار دادند، و به رغم بهره گیری از همه امکانات، تهدیدات و احکام سنگین و ظالمانه قضایی، نتوانستند اتهامات خود را ثابت کنند و ناکام ماندند. متن کیفرخواست دادستانی و متن رأی دادگاه درخصوص اینجانب و دیگر دوستانم سند آن تلاش بی‌حاصل است. به این ترتیب مردم در زیر بمباران آن اتهامات دروغ به وضوح مشاهده کردند که اصلاح اندیشان این دیار نه فقط امین رأی ملت بودند بلکه امانت دار صدیق بیت المال نیز بودند و اگر کوچک ترین خدشه ای در این امانت وجود داشت، بی تردید در صدا و سیما به ابعاد مضاعف در معرض بزرگ نمایی قرار می گرفت. در واقع خلاء اسنادی و فقدان کمترین دلیل محکمه پسند باعث شد تا کمبودهای حقوقی و قضایی کیفرخواست عمومی با انبوهی از مدعیات گزاف و شبیه سازی های بی محتوا بین ایران و صربستان پر شود. اکنون مردم ایران می توانند گزارش تلاش‌های سه بازجوی اولم را که بیست و هفت روز پس از بازداشت اینجانب تهیه کرده و به عنوان گردش کار ماموران قرارگاه ثارا… سپاه پاسداران برای تمدید قرار بازداشتم من تحویل مقام قضایی دادند و در پرونده اینجانب ثبت است (پیوست ۱) و نیز متن کیفرخواست علیه ما را که در دادگاه نمایشی قرائت و در رسانه‌ها منتشر شد، در مقایسه با رأی دادگاه من بخوانند (پیوست ۲) و این سه متن سیاسی (گردشکار، کیفرخواست دادستانی تهران و حکم دادگاه) را با یکدیگر مقایسه کنند تا به وضوح شاهد اعتراف اعتراف سازان به شکست خود باشند، بدون آنکه در سلول های انفرادی و تحت فشارهای گوناگون مجبوربه پذیرش شکست شده باشند.
به این ترتیب کسانی که اصلاح اندیشان و فعالان جنبش سبز را به تغذیه مادی و معنوی از آمریکا متهم می‌کردند، اکنون باید پاسخگوی حاتم‌بخشی‌ها و سفره‌پروری های ایام فعالیت های انتخاباتی از یک سو و به هرز دادن طلایی ترین فرصت های سیاسی و اقتصادی ملی از سوی دیگر باشند. درحقیقت در زندان‌ها سلامت مالی، اخلاقی و سیاسی بازداشت‌شدگان در معرض رؤیت دستگیرکنندگان قرار گرفت و معلوم شد که نه فقط اتهام فسادهای سه گانه مالی، اخلاقی و سیاسی علیه اصلاح‌طلبان بی اساس بود، بلکه در واقع این «طبقه جدید» سیاسی و اقتصادی حاکم است که هم بابت بی کفایتی در اداره کشور و هرز دادن فرصت ها باید به ملت حساب پس دهد و هم باید پاسخگوی بیت المال و رانت های عظیم نفتی و غیرنفتی باشد.
سرانجام آنکه در دوران انفرادی و بازجویی های بعدی شاهد دگرگونی در مواضع بعضی بازجویان بودم. یعنی اگر در روزها و مراحل نخستین، علاوه بر اتهام محاربه و براندازی و آشوبگری، متهم به آن می شدم که چرا دغدغه سازگاری ولایت فقیه و دموکراسی را دارم و به فرمول «ولایت فقیه به اضافه حقوق شهروندی» معتقدم و چرا خواهان داخل نمودن یک عنصر «ناسازگار»، «غربی» و «بیرونی» به نام دموکراسی در ولایت فقیه هستم و می خواهم خلوص و اصالت اسلامی – شیعی آن را به حقوق شهروندی و دموکراسی آلوده کنم، در مراحل بعد قضیه کاملاً برعکس شد. این بازجوها بودند که مدعای دموکرات بودن خود و دیکتاتور بودن ما را فریاد می کردند! اگر بازجویی ما با گفتمان و ادبیات کیهان آغاز شد، در پایان این «روش کیهان» بود که مورد نقد بعضی بازجوها قرار گرفت که تک‌صدایی را نفی و از تعامل دو جناح دفاع می کردند و به ضرورت حضور دو بال پا می فشردند.
هنگامی که از زندان بیرون آمدم و به تدریج در جریان تحولات شگرف اجتماعی- فرهنگی و سیاسی یک‌سال اخیرقرار گرفتم، «دموکراسی» خواهی بازجوها برایم معنای اصلی خود را آشکارکرد. اکنون به خوبی می‌توانم بفهمم که چگونه فریاد دموکراسی خواهی اکثریت قاطع ملت ایران و مخالفتشان با هر نوع دیکتاتوری، از دیوارهای اوین عبور کرده و طنین خاص خود را در مدعیات بازجوها یافته است. هنگامی که بازداشت‌کنندگان ما زیر فشار سنگین جنبش سبز اکثریت ملت ایران مدعای خود را در زمینه عدم سازگاری اندیشه امام با دموکراسی تغییر دادند و از دموکراسی با لحن مثبت سخن گفتند، احساس کردم همه کوشش‌های فکری آقای مصباح و شاگردانش درباره سرشت غربی و غیردینی دموکراسی و همه آن هزینه های گزاف رسانه ها و تریبون های رسمی دود شد وبه هوا رفت!
من در سالگرد بازداشت خود، ابتدا مقاله «پدر، مادر، ما باز هم متهمیم!» را منتشر کردم. اکنون به یاری خداوند متن گردش کار قرارگاه ثارا… سپاه پاسداران (مورخ ۱۹/۴/۸۸) را که بیانگر روحیه حاکم بر اوین و سلول هایش در ماه اول بازداشت ها بود، به همراه متن کامل حکم دادگاه، بدون هیچ گونه توضیحی برای استحضار ملت ایران منتشر می کنم.
پیشاپیش از بذل توجه هم میهنان خود به این مقالات و نقد و ارزیابی آنها سپاسگزارم.
سید مصطفی تاج زاده
۱۸ مرداد
گردش کار قرارگاه ثارا… سپاه پاسداران درباره آقای تاج زاده
(۲۷ روز بعد از بازداشت، در تاریخ ۱۹/۴/۱۳۸۸)
جرائم منتسب به آمرین و محرکین این خیانت عظیم عبارتند از :
۱- مباشرت در اجتماع و تبانی در ارتکاب جرائم بر ضد امنیت داخلی و خارجی کشور موضوع ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی .
۲- تشویق افراد وگروه ها به تجمعات غیر قانونی و انجام اعمال غیر متعارف و ایجاد اغتشاش و بلوا موضوع ماده ۶۱۸ ق.م.ا.
۳- معاونت در محاربه و افساد فی الارض از طریق تشویق گروهها و افراد به انجام اقدامات مذکور موضوع ماده ۶۸۷ ق.م.ا.و تخریب و تحریق و اتلاف وسایل و تاسیسات مورد استفاده عموم و اخلال در نظم و امنیت جامعه موضوع مواد ۶۷۱ الی ۶۷۵ ق.م.ا.
۴- تبلیغ علیه نظام از طریق ایراد الفاظ رکیک و مطالب سخیف نسبت به نظام اسلامی و بیانیه های مجرمانه و انتساب موضوعات کذب و آلوده به افترا نسبت به ارکان رسمی کشور و فراهم نمودن خوراک تبلیغاتی کذب برای شبکه های خبری بیگانه و رسانه های معاند نظام اسلامی موضوع ماده ۵۰۰ ق.م.ا .
۵- ایراد تهمت و افترا و توهین و اهانت و انتساب مطالب مجرمانه و کذب نسبت به مسوولین نهادهای رسمی کشور از جمله اعضای شورای نگهبان و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی با تهیه و انتشار نامه های محجول به منظور مخدوش نمودن نتیجه انتخابات و القای شبهه جعل وتقلب در جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری موضوع مواد ۶۹۷ ، ۶۹۸ ، ۶۰۹ ق.م.ا.
در این پرونده سید مصطفی تاج زاده فرزند سید مظفر متولد ۱۳۳۵ کارمند ریاست جمهوری که در مورخ ۲۳/۳/۸۸ دستگیر شده است و در راستای جرائم مذکور و اقدامات مجرمانه فوق الذکر فعالیت موثر داشته و تا این مرحله از تحقیق به پاره ای از موارد مذکور اعتراف نموده که برخی ازدلایل انتساب بزه بشرح ذیل می باشد .
۱- ایراد سخنرانی های تحریک آمیز قبل از برگزاری انتخابات در بین مردم آذری زبان و بوشهر و القای شبهه جعل و تقلب و تلاش در جهت ایجاد بدبینی و بی اعتمادی عمومی نسبت به مسوولین برگزاری انتخابات . برگ شماره پرونده ۱۱، ۳۶ ، ۳۷ ، ۵۱٫
۲- شرکت مستقیم در صدور بیانیه تحریک آمیز بخصوص نحوه برگزاری انتخابات و نتایج آن و عنوان نمودن کودتای انتخاباتی در ایران.برگ شماره پرونده صص ۳ ، ۲۶ ، ۲۵ ، ۱۸ ، ۸۸ ، ۲۰۰ ، ۲۰۱ ، ۲۰۲ .
۳- تبلیغ علیه نظام از طریق به کار بردن الفاظ وهن آلود نسبت به نظام و مسوولین و نهاد های رسمی کشور و زیر سوال بردن اقدامات قوه قضایه و دولت،ص ۱۹ پرونده.
۴- توهین، اهانت، نشر اکاذیب و ایراد افترا بر علیه مسوولین شورای نگهبان، صص ۳۳ ، ۱۹۹ .
۵- تشویش اذهان عمومی، القا وجود فساد و دروغ گوییهایی فراوان دولت نهم، صص ۲۱ ، ۴۸ ، ۹۷ .
۶- نگهداری غیر مجاز اسناد طبقه بندی شده وزارت کشور در منزل صص، ۲۲ ، ۴۶٫
۷- کشف اسناد، توزیع و تکثیر شب نامه در جهت تخریب دولت نهم در منزل متهم که تقاضای تکثیر شب نامه در آن ذکر شده است، ص ۴۷ .
۸- تشکیل ستاد گروه ۸۸ و سازمان رای و سوء استفاده از آن در جهت اخلال در نظم و امینت کشور، صص۲۰۷ ،۲۰۶ ، ۵۴٫
۹- پذیرش مسوولیت خود در تدوین جزوه تاملات راهبردی در حزب مشارکت و تدوین ۲ بحث از چند بحث جزوه مذکور ص ۱۴۱،۱۴۰٫
۱۰- اقرار به اشتباه و خطا درچند مورد در تدوین جزوه تاملات راهبردی از قبیل موضوع عزل رهبری پس از رسیدگی به شکایت در قوه قضاییه، ص ۱۶۰ .
۱۱- پذیرش مسوولیت حقوقی کلیه بیانیه های حزب مشارکت ایران اسلامی، ص ۲۵ .
۱۲- پذیرش مسوولیت حقوقی کلیه بیانیه های سازمان مجاهدین، ص ۲۵ .
۱۳- کسب خبر از درون سپاه از طریق یکی از اعضای سابق سپاه به نام ترکاشوند و سوء استفاده از آن در سخنرانی ها و نوشته ها به منظور تشویش اذهان عمومی، صص ۱۴۸ ،۱۴۹ .
۱۴- طرح اخبار خیلی محرمانه بیت رهبری در جلسات شورای مرکزی حزب مشارکت که متهم اذعان می دارد از بهزاد نبوی گرفته است و سوء استفاده از آن، ص ۱۴۴ .
۱۵- شرکت در جلسه بعد از ظهر ستاد قیطریه که در آن طرح تجمع در پارک لاله توسط گروه ۸۸ مطرح که عده ای موافق لیکن متهم طرح تجمع را منوط به تصمیم میر حسین موسوی برای روز شنبه موکول می کند ،صص ۲۲۴ ، ۲۲۵ ، ۲۲۶ .
۱۶- متهم شرکت فعال خود در جلسات شورای مرکزی حزب مشارکت که بمنظور تهیه و تدوین استراتژی حزب مشارکت در حوزه سیاست تحت عنوان تاملات راهبردی برگزار می گردید را پذیرفته است .
تاملات راهبردی حزب به شرح پیوست،مطالبی به شرح ذیل می باشد :
وضعیت گذار جمهوری اسلامی به یک نظام سلطانی
تدوین راهبردهای اساسی برای این گذار از طریق تحریک بخشی و توانمند سازی اجتماع ، جنبش ها و پویش ها در ایران ، محدود کردن اختیارات رهبری و ..
توجه : نتایج منطقی و قطعی جزوه تاملات راهبردی جبهه مشارکت این است :
تحریک و اغوا و انحراف در جامعه پیرامون وضعیت موجود از طریق سخنرانیها و مقالات در پوشش فعالیت های انتخاباتی .
فراهم شدن شرایط اجرایی انقلاب رنگی از طریق مقاومت مدنی ، اغتشاشات و نا آرامی های اجتماعی و نهایتاً کسب مقبولیت و مدیریت بحران پس از دگرگونی اساسی .
بنا به مراتب مذکور و اهمیت جرایم ارتکابی و خسارات سنگین مادی و معنوی نسبت به حیثیت و امنیت داخلی و خارجی کشور و با لحاظ اینکه جرائم فوق به صورت سازماندهی شده و گروهی ارتکاب یافته، تقاضای استمرار باز داشت موقت و جلوگیری از تبانی با سایر متهمین تا زمان تکمیل تحقیقات و کشف این فتنه و توطئه عظیم که در راستای بر اندازی نظام و به اصطلاح کودتای مخملی تدارک گردیده مورد استدعا است .
حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران درباره آقای سید مصطفی تاج‌زاده
بسم الله الرحمن الرحیم
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران بر اساس ابلاغ شماره ۱۰۰/۱۹۲۳۲/۹۰۰۰ مورخ ۱۰/۴/۸۸ ریاست محترم قوه قضائیه و مستنداً به ماده ۲۱۲ ق.آ.د.ک. در مورخ ۲۵/۱/۸۹ جهت رسیدگی به پرونده کلاسه ۸۸/۱۵۴۲/ط د اتهامی آقای سید مصطفی تاج‌زاده فرزند سید مظفر تشکیل شده است. با عنایت به تحقیقات به عمل آمده و اخذ آخرین دفاع از متهم ختم دادرسی را اعلام و با استعانت از خداوند متعال به شرح ذیل مبادرت به صدور رأی می نماید.
رأی دادگاه

در خصوص اتهام آقای سید مصطفی تاج‌زاده فرزند سید مظفر به شماره شناسنامه ۳۱۰۹ صادره از اصفهان متولد ۱۳۳۵ دارای سابقه محکومیت، متأهل، کارمند ریاست جمهوری، باز داشت موقت از تاریخ ۲۴/۳/۸۸ حسب کیفر خواست صادره دائر بر:
۱( اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت داخلی کشور از طریق شرکت در جلسات حزبی و صدور بیانیه های تحریک آمیز.
۲)توهین به مسئولین حکومتی به مناسبت انجام وظیفه
۳) فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی
۴) نگهداری اسناد طبقه بندی شده
در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری که خلق حماسه ای بی نظیر را در پی داشت و برگ زرین دیگری به سابقه مردم سالاری دینی در تاریخ پر افتخار ایران افزود، مشارکت ۸۵ درصدی مردم در این انتخابات و رأی ۴۰ میلیونی آنان موجب عظمت و مایه مباهات انقلاب اسلامی نزد جهانیان گردید، در این حماسه جاوید سران و اعضای فعال برخی از گروه های سیاسی با زیر پا نهادن بدیهی‌ترین اصول اخلاقی و قانونی از طریق اقدامات مجرمانه به تحریص و تحریک مردم و هوادارانشان پرداختند که به تجمعات غیر قانونی و تظاهرات خیابانی منتهی به خسارات جبران ناپذیر مالی ،جانی و حیثیتی به کشور گردیده و با القای شبهه جعل و تقلب در انتخابات و ایراد خدشه به نتیجه آن به وسیله اوراق جعلی و تهیه و توزیع نامه های مجعول و منتسب به وزارت کشور که القای جعل و تقلب را در انتخابات می نمود، نسبت به تشویق افراد و اغوای آنان و تحریک احساسات طرفداران کاندیدای ناکام به شورش و اغتشاش جمعی پرداخته که با سؤ استفاده برخی افراد فرصت طلب و اراذل و اوباش منتهی به تخریب اموال عمومی و خصوصی و ضرب و جرح و قتل مردم بی گناه گردید.
متهم عضو مشترک و یکی از اعضاء اصلی و تأثیر گزار در سیاست ها و مواضع حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب می باشد که نقش مؤثر و مستقیم در صدور بیانیه های تحریک آمیز بخصوص نحوه برگزاری انتخابات و نتایج آن و عنوان کودتای انتخاباتی ،جعل و تقلب گسترده و تشویق به آشوب و اقدامات علیه امنیت کشور و بلوا و شرکت در تجمعات غیر قانونی و استمرار آن تا حصول نتیجه انتخابات داشته است.
مهمترین محورهای اقدامات و فعالیت های غیر قانونی مشار الیه در جریان انتخابات که منجر به درگیری آشوب و اغتشاش و … گردیده است عبارت است از:
-ایراد سخنرانی های تحریک آمیز قبل از برگزاری انتخابات در بین مردم آذری زبان و بوشهر و القای شبهه جعل و تقلب و تلاش در جهت ایجاد بدبینی و بی اعتمادی عمومی نسبت به مسئولین برگزاری انتخابات.
- ارائه ایده های محرک در جنبش سبز در راستای وحدت آفرینی به منظور مقابله با نظام جمهوری اسلامی.
-تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق به کاربردن الفاظ وهن آلود نسبت به نظام و مسئولین و نهادهای رسمی کشور و زیر سؤال بردن اقدامات قوای سه گانه.
- تشکیل ستاد گروه ۸۸ و سازمان رأی و سوء استفاده از آن در جهت اخلال در امنیت.
- شرکت در جلسه بعد از ظهر ستاد قیطریه که در آن تجمع در پارک لاله توسط گروه ۸۸ مطرح گردیده است.
ایشان به عنوان عضو فعال و اصلی تاثیر گذار هر دوحزب در مصاحبه ها و سخنرانی ها و مقالات خود با طرح مسائلی علیه امنیت کشور از طریق تشویق افراد و گروه ها به تجمعات غیر قانونی و ارتکاب جرائمی بر ضد امنیت داخلی و خارجی کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام با القای شبهه جعل و تقلب و تلاش در جهت ایجاد بدبینی و بی اعتمادی عمومی نسبت به فرایند قانونی انتخابات داشته که به برخی از آنها اشاره می گردد.
- عده ای در صدد حاکم کردن مناسبات حاکم بر حکومت شاه به نام اسلام هستند .ملت بار دیگر خواهد دید که هنگام رسیدگی به صلاحیت ها ، مشکل شورای نگهبان ساواکی هاست یا انقلابیون واقعی؟ شجاع ترین و صالح ترین فرزندان ملت رد صلاحیت خواهند شد.
- در یک نظام استبدادی اولین کاری که صورت می گیرد محدود کردن حقوق سیاسی و در مرحله بعد حذف نیروهایی است که در درون قدرت هستند … به دنبال خانه نشین کردن سیاسیون هستند … شاید مجامع بین المللی بیایند و مشکل را حل کنند.
- امروز بعد از ۲۰ سال تلاش محافظه کاران بر این مبناست که انتخابات را دو مرحله ای کنند و در انحصار عده ای خاص قرار دهند. البته به نام دین و روحانیت است اما به کام مافیای قدرت و ثروت است … بنابراین تصور اینکه حکم عادلانه ای درباره رد صلاحیت این افراد صادر شود شوخی است… اگر این ملت فریب خوردنی بود از شما حرفه ای تر چه کسی بود.
- این نظارت استصوابی به معنای آن است که ما پذیرفته ایم که این ملت عقیم است و نمی تواند کار کند … اگر کاندیداهای ما در انتخابات رد صلاحیت شوند عدم شرکت،رأی سفید،رأی سیاه،تحریم و مشابه آنرا انجام خواهیم داد.
- باشروع مشروطیت کسانی امثال شیخ فضل الله نوری برخاستند و گفتند حکومت باید مشروعه باشد که باعث نزاع شد.شیخ فضل الله می گفت اساس اسلام تبعیض است نه عدالت… حکومت اسلامی استبدادی است… پیروان کنونی شیخ فضل‌ا… چون شجاعت ندارند بگویند اسلام معادل استبداد است می‌گویند دموکراسی با اسلام سازگار نیست … بنام بسیج هر کاری می کنند وهر بلایی بر سر مردم می آورند.
- آیا سیاست ورزی در جمهوری اسلامی ممکن است یا نه؟ آیا ما می توانیم به دموکراسی برسیم یا نه؟عده ای می گویند اگر اصلاح پذیر است که هیچ ،اگر اصلاح پذیر نیست باید حساب خودمان را از نظام جدا و شفاف کنیم و برویم جامعه مدنی را تقویت کنیم که اگر اتفاقی افتاد یک نیروی آلترناتیوی که تشکیلات و برنامه حرفه ای داشته باشد وجود داشته باشد.
- ما یک بحث نظری داریم در دموکراسی که آیا ولایت فقیه و قانون اساسی با آنها می خواند یا نه، روشن است که با تفسیر اقتدارگراها با اینها نخواهد خواند .اگر دموکراسی می خواهیم از نگاه نظری روی چه مولفه هایی باید تکیه کنیم.عده ای می گویند آیا این نظام اصلاح پذیر هست یا نه؟ اصلاح پذیر از دید ما یعنی توسعه دموکراتیک در این چارچوب … اینکه سیاست ورزی ممکن است یا نه.
- اولین قدم ،گفتن یک نه بزرگ به مدیریت فعلی حاکم بر کشور است.
- گروه های سازماندهی شده در صیانت از آرا در این انتخابات اگر مطمئن می شدند که در انتخابات تقلب شده است علی القاعده رسماً و علناً مردم را به انجام یک اجتماع بزرگ مسالمت آمیز اما اعتراضی دعوت می کردند.
- انشاءالله مردم بیدار باشند و در صحنه باشند تا هیچ کسی نتواند به آرای مردم خیانت کند. مهمترین راه مبارزه با تقلب حضور گسترده مردم در پای صندوق های رأی است.
- آن زمان احتمال تقلب افزایش می یابد که ناظر و مجری رویکرد یکسانی داشته باشند… در نتیجه برای برخورد با هر گونه تقلب در انتخابات باید در انتخابات حضور گسترده داشت.
- عدم تلاش برای این کار و حتی کار شکنی و عصبانیت در برابر تشکیل کمیته صیانت از آراء بیانگر این است که انتخابات سالم نیست یا حداقل دولتی ها قصد ندارند انتخابات سالمی را برگزار کنند.
- فلسفه وجودی ولایت فقیه اقتدارگراها صد سال عقب ماندگی و تکرار سلطنت رضاخان پهلوی است. ولایت فقیهی که امام خمینی می گفت تصورش موجب تصدیق بود اما ولایت فقیهی که اقتدارگرایان می گویند تصورش موجب تکذیب و انکار است . ولایت فقیه آنان با عقل سلیم سازگار نیست زیرا تعریف اینان یعنی نهادهای استصوابی و صد سال عقب ماندن است.
- ما اگر بتوانیم تلاش کنیم یک مقدار حکومت را دموکراتیک تر و پاسخ گو بکنیم این حرکت اصلاحی است و این را به جامعه اعلام می کنیم. ما باید به این استراتژی برگردیم.
- راه چهارم هم شد سلاح آمریکا و انقلابی مخملی که من موافقم که این راه چهارم باشد… مدلی که کشورهای مخملی بود و دوتا کار می کنند ،لکن اینکه شما در جامعه چکار کنید و چطوری NGO و اینها بزنید… دوم اینکه آمریکا چه کمک هایی می تواند برای گسترش روند دموکراسی به شما بکند.
- راه حل ها یک خرده چیز است باید تکلیف با روحانیت یک خرده روشن بشود و این راه حل ها خیلی در نمی آید.
- معتقدم این باید جایگزین سلطانیزم و اینها بشود یعنی بگوئیم ساخت قدرت و جامعه مدنی در ایران چگونه است.
- انتخابات در این جامعه یک پتانسیلی دارد. در این جامعه می توانیم تحصن برای انتخابات کنیم که مجلس کرد ولو مردم نیامدند. در این جامعه برای رد صلاحیت خاتمی مردم به تظاهرات می آیند و من دفاع می کنم از اینکه مردم را باید دعوت کرد در میدان آزادی و گر نه هیچ کار دیگری نمی توان کرد . برای اولین بار ۵۰ نفر اسم بنویسیم و رسماً از دانشگاهیان دعوت کنیم که اگر جنتی صلاحیت خاتمی را رد کرد ،دانشگاه ها تحصن بکنند و سر کلاس نروند . می خواهیم یک روز دانشگاه را در اعتراض به اقدام غیر قانونی آقای جنتی تعطیل کنند.
- در این قسمت به بخش هایی از مصادیق سخنرانی های تحریک آمیز و القای شبهه جعل و تقلب در زمان قبل از برگزاری انتخابات و به قصد تشویش اذهان عمومی،که از سوی متهم صورت گرفته اشاره می گردد:
آقای تاج زاده طی اظهاراتی فضا را برای اتخاذ سیاست تهاجمی در برابر سیاست های نظام مناسب دانسته می گوید:
- این قدرت بسیار ضعیف شده است و ما باید کم کم شروع کنیم و حرفهایی را بزنیم تا طرف مقابل مجبور به موضع گیری شده و ما را از موضع تدافعی خارج کند…<< باید در دوجهت به صورت تبلیغاتی کار را شروع کنیم و در سخنرانی ها و مصاحبه ها شروع به انتقاد کردن کنیم… ماباید تک تک شروع به صحبت کردن کنیم و هر وقت گرفت می فهمیم خط قرمز آنجاست اگر نگرفت از خط قرمز هم عبور می کنیم…>>
تاج زاده در همین راستا طی مقاله ای راه کارهایی را برای مقابله با آنچه که وی از آن بعنوان ساختار شکنی استصوابیون نام می برد ارائه نموده و می نویسد:
- اتخاذ سیاست صبر و انتظار تا بی کفایتی مدیریتی و اختلافات داخلی اصولگراها آنقدر زیاد و آشکار شود که احتمال بروز بحران برای میهن و ملت همه را نگران کند. در آن صورت مراکز قدرت از اصلاح طلبان برای ورود به عرصه انتخابات دعوت و سلامت انتخابات را نیز تضمین خواهد کرد.
تاج زاده در ادامه ارائه راه کار های خود از ایجاد جنبش های سبز اجتماعی سخن گفته و می نویسد:
- تلاش برای ایجاد جنبش اجتماعی در تقابل با کانون قدرت و عند الزوم بر پائی انقلاب مخملی در صورت رد صلاحیت نامزد اصلاح طلبان یا انجام تقلب وسیع انتخابات. اتخاذ مشی فوق زمانی موجه خواهد بود که بسیج و سازماندهی اکثریت شهروندان ممکن باشد و حکومت نتواند در برابر خواست آنها مقاومت کند.
نامبرده در قسمت دیگری از مقاله خود با نگاهی تهدید گونه می نویسد:
- در صورت وقوع، جز هرج و مرج و نا امنی نخواهد بود، کنار بگذاریم و بکوشیم بازی برد-برد انتخابات آزاد را همه از جمله اقتدارگراها به اضطرار یا به مصلحت بپذیرند تا از وقوع نزاع های طاقت فرسا و خدای ناکرده خونین پیشگیری کنیم.
مصطفی تاج زاده در جمع فرهنگیان حامی موسوی در تبریز می گوید:
- هیچ کس نمی تواند رأی مردم و حق ملت ایران و آذربایجان را نادیده بگیرد زیرا مردم آذربایجان و تبریز از گذشته ناجی ایران بوده اند و امیدواریم با حضور گسترده مردم ایران و آذربایجان هر چه سریعتر عمر دولت دروغ به پایان برسد… آذربایجان و تبریز نه فقط باید رأی اول را به موسوی بدهند بلکه باید ایران را به چالش بکشند و همچون زمان مشروطه ایران را نجات دهند. اگر مردم آذربایجان با تمام قوا به صحنه بیایند پشت استبداد طلبان می لرزد وبه وحشت می افتند.
مصطفی تاج زاده در جمع شاخه جوانان حزب مشارکت با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در انتخابات گذشته که دو جناح را به دو بال یک پرنده تشبیه کرده بودند، می گوید:
- در گذشته جمهوری اسلامی به پرنده ای تشبیه می شد که دوبال دارد که یک بال اصلاح طلبان و بال دیگر اصول گرایان بودند اما در شرایط حاضر برای اولین بار این تشبیه متفاوت شده و پرنده جای خود را به اتوبوس داده است. اتوبوس یک راننده دارد و بقیه هم در اتوبوس می نشینند و به میزانی که مسیر جاده خطرناک باشد باید سکوت بیشتری داشته باشند.شرایط هر چه خطیرتر باشد بیشتر خفه شوند برای اینکه راننده حواسش جمع باشد و ما را به مقصد برساند .حداکثر اتوبوس یک شاگرد می خواهد که چای و چیزی بدهد که راننده خوابش نبرد .اینها در حال گذار از جمهوری اسلامی به دولت اسلامی هستند.دردولت اسلامی انتخابات نقشی ندارد. بیعت است .فقط یک راننده هست که مسیر را می رود و دیگران نقشی ندارند.
آقای تاج زاده در جلسه ای رسمی تغییر در ساختار حاکمیت را تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی خوانده و انتخابات را وسیله ای برای رسیدن به این مهم می داند و می گوید:
- یک را ه باقی مانده برای اینکه این قدرت بی شاخ و دم را مهار کند و آن هم تغییر در ساختار حاکمیت است… در این کشور هرکس که بیاید برای دیکتاتور شدن وسوسه می شود. بنابراین باید یک راه دراز مدت را بپیمائیم.
مصطفی تاج زاده طی اظهاراتی با اشاره به این که مردم تا اوایل مشروطه باید بین استبداد و یا جنگ داخلی یکی را انتخاب می کردند می گوید:
- اگر ما صد سال پیش بودیم استبداد را انتخاب می کردیم و به همین دلیل ۲۴۰۰ سال در ایران استبداد حاکم بود. حال اتفاق مهمی که حادث شده این است که در انتخابات آتی مردم باید بین هرج و مرج و دموکراسی یکی را انتخاب کنند.
وی سپس در یک نظریه پرداری سکولاریستی برای توجیه ضرورت جدایی دین از سیاست گفت:
- در کشورهائی که کلیسا در آن با سلطنت هماهنگ و توأم بود می بینیم که کلیسا آسیب دیده زیرا افراد فحش و شعارشان را اول نثار کلیسا کردند بعداً به سلطنت نفرین کردند… ولی در کشوری همچون انگلیس که کلیسا حساب خود را از سلطنت و حکومت جدا کرده می بینیم که دین و کلیسا آسیبی ندیده است و احترامشان کاملاً محفوظ مانده است .
مصطفی تاج زاده در جمع گروهی از اصلاح طلبان در شهرستان سقز می گوید:
- ۳۰ سال گذشته گاهی جریانی که به سمت ایجاد انسداد پیش می رفته حاکم شده است … من اسم اینها را شاهنشاهی اسلامی گذاشته ام همان نگاه احیاء مناسبات شاهنشاهی است بدون مشروبات الکلی … تبار ما تبار مشروطه طلبان است و فکر می کنیم اگر ما در دوره مشروطه بودیم در صف مشروطه طلبان می بودیم . همچنان که فکر می کنیم اگر مشروطه طلبان اکنون زنده بودند در صف اصلاح طلبان می بودند.
در ادامه با توجه به حجم بالای سخنرانی های نامبرده در مرا کز مختلف بصورت تیتر و برگزیده ای از مطالب مطرح شده بیان می گردد.
- مردم شریف ایران باید توجه کنند تنها ۳۰ سال طول کشید تا خلافت پس از رحلت پیامبر اکرم به سلطنت مطلقه و موروثی تبدیل شد.اگر جامعه ی ما هوشیار نباشد هیچ بعید نیست که اصولگرایان بنام دولت اسلامی استبداد دینی ایجاد و اساساً برگزاری انتخابات را منتفی کنند.اگر دولت به ارائه آمار دروغ ادامه دهد دولت نهم را دولت دروغ نامگذاری می کنیم.
- در نظام قضائی جمهوری اسلامی نوعی آپارتاید و مصونیت مطلق برای عده ای وجود دارد . به نظر من یکی از شعارهای مهم و تأمل برانگیز مردم شعار “جمهوری اسلامی آزاد باید گردد” است که نشان دهنده این امر است که وضعیت موجود از نظر بسیاری از مردم جمهوری اسلامی نیست و باید برای رسیدن به آن تلاش کرد. واژه انتخابات نمایشی و مجلس فرمایشی که مربوط به رژیم شاه بود ،بعد از رحلت امام در ادبیات سیاسی ما دوباره مطرح شد.
- معتقدم کسانی مردم را به ایجاد آشوب و تنش دعوت می کنند که اعتقاد دارند با بهانه قرار دادن این مسئله فضای سیاسی کشور را امنیتی و نظامی کنند و به این بهانه منتقدین مسلمان خود را حذف کنند.
متهم در روزنامه توسعه مقاله ای با عنوان <<به ناامیدی کامل نرسیده ایم>> اعلام می کند در جامعه به دلیل جدایی جامعه و دولت ازهم، وقتی جامعه منفعل می شود، دولت همچنان به کار خود ادامه می دهد. همین مسئله باعث استبدادی شدن جامعه می شود. به نظر می آید که در حال حاضر ما به نا امیدی کامل نرسیده ایم. ما دچار نوعی خود زنی و انفعال شده ایم که سود آن برای تفکرات استبدادی است.
متهم در مطلبی دیگر بیان می کند آن سال توطئه ای شکل گرفت که شکست خورد و به نظر می رسد این توطئه دوباره شکل گرفته است و اینکه توطئه پیروز شود یا نه، به عملکرد شما نمایندگان و ملت بستگی دارد.این فتنه خوابیده ،ولی امروز بعد از بیست سال ،تلاش محافظه کاران بر این مبناست که انتخابات را دومرحله ای کنند و در انحصار عده ای خاص قرار دهند.البته به نام دین و روحانیت است ،اما به کام مافیای قدرت و ثروت است.وی در ادامه بیان می کند به نظر می رسد عده ای مصمّم هستند در آستانه ۲۵ امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی این نظام را از جمهوریت تهی سازند.
متهم سید مصطفی تاج زاده در تهیه و تنظیم و انتشار بیانیه های حزب و سازمان که همگی دلالت بر پیش داوری در برگزاری و نتایج انتخابات و تشویش اذهان عمومی و به صحنه کشاندن افراد نقش موثری داشته که قسمتی از بیانیه ها بشرح ذیل می باشند:
در بیانیه ۲۱/۱/۸۸ سازمان مجاهدین انقلاب پیشاپیش نسبت به سلامت انتخابات ایجاد تردید شده و تصریح گردیده که <<دیگر تقریباً اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعیت واجد حق رأی نیست>> با استفاده از عبارتهایی چون حاکمان کنونی وجریان حاکم کنونی، حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران مورد خدشه و سیاه نمائی قرار می گیرد و اقرار بر غیر دموکراتیک بودن ساختار قدرت و حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران و عدم پاسخ گو بودن قدرت می باشد.
همچنین در بیانیه فوق نظام به تحجر ،قشریگری ،ترویج بدعت و خرافه و رویکردهای فرقه ای متهم گردیده است. دربیانیه مورخ ۲۸ /۲/۸۸ با عنوان هشدار مجاهدین انقلاب نسبت به خرید رأی در انتخابات ریاست جمهوری دهم تلاش شده است که انتخابات در سالهای پس از رحلت امام غیر واقعی نشان داده شود:
با این همه در سالهای پس از رحلت امام ،در کنار تلاش برخی جریانهای سیاسی برای محدود کردن قدرت انتخابات مردم و تبدیل انتخابات به انتخاباتی دو درجه ای که د ر آن گروهی خود را محق می دانند قبل از مردم ،فهرست داوطلبان را بر اساس معیارها و سلایق فردی و جناحی غربال کنند و با کمال تأسف باید اذعان نمود این تلاش در برخی ادوار اخیر منجر به ایجاد انحراف درمسیر تحقق انتخابات واقعی در کشور شده است.
در بیانیه ۳۰ ام شهریور ۱۳۸۷ سازمان مجاهدین انقلاب بحث عدم اعتماد به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را آغاز و اعلام می دارند:
حضور پر رنگ و معنی دار عناصر نظامی و اطلاعاتی در تمامی سطوح مدیریت وزارت کشور از جمله معاونت های سیاسی و … و سپردن امر انتخابات کشور به احزاب پادگانی به روشنی بیانگر رویکرد منفی و ناسازگاری حاکمیت کنونی به مردم سالاری و آزادی های سیاسی است.
در پنجمین بیانیه سازمان که در مورخ ۳/۳/۸۸ با عنوان دخالت نیروهای مسلحی در امور سیاسی و انتخاباتی منتشر شد . بدون ارائه سند و مدرکی سخن از دخالت نظامیان در عرصه رقابت سیاسی به میان آمده است.
در بیانیه ۲۵/۳/۸۸ حزب مشارکت (*) آمده :
حضور با شکوه دوران ساز شما در انتخابات نشانه عزمی ملی برای ایجاد تغییر و نجات ایران از پرتگاهی بود که دولت نهم پیش روی کشور، قرار داده بود ولی با کمال تأسف اعلام نتیجه شگفتی آور انتخابات حکایت از سناریوئی از پیش طراحی شده است که به هیچ وجه برای مردم قابل تصور نبود و کودتائی انتخاباتی را نشان می داد… جبهه مشارکت از آن جهت که علیرغم همه تمهیدات به سبب قانون شکنی های دست اندرکاران انتخابات نتوانست از رأی شما صیانت و حفاظت کند اعلام می دارد از نظر این حزب انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تماماً مخدوش و غیر قابل دفاع است و لذا از متصدیان امر خواستار ابطال انتخابات، برخورد قانونی با متخلفان و … داریم.
لذا با عنایت به گزارشات معاونت اطلاعات قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اقاریر صریح و ضمنی متهم در سپاه پاسداران و دادسرا و محتویات پرونده بیانیه های صادره از حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دیگر شواهد و قرائن موجود بزهکاریش محرز است و با رعایت ماده ۴۷ ق.م.ا. مستنداً به مواد ۶۱۰ و ۵۰۰ ق.م.ا. نامبرده را در مورد اتهام ردیف اول (اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت داخلی کشور ) به تحمل ۵ سال حبس و در مورد اتهام ردیف سوم (فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی) به یک سال حبس محکوم می نماید. در مورد اتهام ردیف ۲ (توهین به مسئولین حکومتی به مناسبت انجام وظیفه) باتوجه به محتویات پرونده و فقد ادله کافی و به استناد ماده۳۷ ق.اساسی رأی برائت صادر می نماید و پرونده در مورد اتهام ردیف ۴ (نگهداری اسناد طبقه بندی شده ،مفتوح است و به استناد ماده ۱۹ ق.م. ا. به عنوان تتمیم حکم تعزیری نامبرده ۱۰ سال از فعالیت در احزاب و مطبوعات ممنوع می گردد، ایام بازداشت به استناد تبصره ۲۹۵ ق .آ.د.ک کسر و محاسبه گردد. حکم صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر تهران است.)
رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی و دادسرای دادگاه عمومی تهران
صلواتی ۲۵/۱/۱۳۸۹
* این بیانیه بعد از دستگیری من (تاج زاده) تهیه و منتشر شده است و به علت انتشار آن محاکمه می شوم!


رهنورد خطاب به زنان زندانی: امشب شب یلدا است

زهرا رهنورد در یادداشت کوتاهی که برای زنان زندانی سیاسی نوشت راه و آرمان آنان را ستود و ابراز امیدواری کرد شب درازی که در آن آزادی محبوس است به  سپیده مان آزادی بدل شود.
به گزارش کلمه متن  یاددشت دکتر رهنورد به شرح زیر است:
آیا باید شب دراز اسطوره‌های منطقة‌البروج (فصول و نجوم) به شب درازی در تاریخ معاصر کشورمان تبدیل شود؟ آیا سزاوار است سرزمینی که می‌تواند در سپیده‌دمان ازادی به سر برد به شبی دراز مبتلا شود و در آرزوی دموکراسی و آزادی پشت میله‌های زندان اسیر باشد؟
مهدیه گلرو و بهاره هدایت در اعتصاب غذا به سر می‌برند. ریحانه طباطبایی، فاطمه عرب‌سرخی، نازنین خسروانی، ساجده کیانوش‌راد، هنگامه شهیدی، عاطفه نبوی، فاطمه رهنما و سایر زنان و دختران در زندانند.
اگر آنها از آزاد‌گی و آزادی‌خواهی دست بردارند، شبی سیاه تداوم خواهد یافت؟
به دختران عزیز خود که در اعتصابند، می‌گویم مطمئن باشید بازجویان فکر می‌کنند بر جسم شما سلطه دارند و با بازجویی‌های سنگین خود سعی می کنند شما را به زانو درآورند و چه تلاش عبث و مذبوحانه‌ای، اما شما با روح بلند و قوی خود، نشان دادید که هم روح و هم بدنتان در اختیار آرمان‌های شماست و نه بازجویان. دستگیری شما دختران آزاده این کشور، حاکی از شکست آنها در به زانو درآوردن شماست. امیدوارم چونان گذشته سرافراز باشید.

صدور حکم اعدام برای یک نوجوان در دادگاه بدوی

خبرگزاری هرانا -  يك وكيل دادگستري از صدور حكم قصاص براي موكل خود كه هنگام وقوع قتل كمتر از 15 سال سن داشته، از سوي دادگاه كيفري استان فارس خبر داد.
غلامحسين رييسي در گفت‌وگو با ايسنا در تشريح اين اتفاق گفت: در 12 آذر 88 عده‌اي جوان موتورسوار در حال رفتن به رستوراني بودند كه به صورت ناگهاني يكي از آنها سرنگون مي‌شود، موتورسواران به تصور اينكه نوجواني به نام”اشكان” موجب اين سرنگوني شده، با او درگير مي‌شوند. وي افزود: درگيري ميان اين گروه كه تعدادشان بيشتر از هشت نفر بوده است با اشكان 14 ساله در ميدان غدير شهرستان فسا رخ مي‌دهد. آنها با زنجير اشكان را مي‌زنند، اشكان سعي مي‌كند فرار كند ولي آنها مانع فرار او مي‌شوند و مجددا او را با زنجير مي‌زنند. پزشكي قانوني نيز آثار زنجير را بر بدن اشكان تاييد كرده است. وكيل مدافع اشكان افزود: در اين لحظه”اشكان” با چاقو به سمت مقتول كه جواني 20 ساله بوده حمله مي‌كند و به چند نقطه از بدن او ضربه وارد مي‌كند اما فرد مجروح‌شده در بيمارستان در اثر شدت جراحات وارده فوت مي‌كند و پرونده‌اي با اتهام قتل در اداره آگاهي شهرستان فسا گشوده مي‌شود. اشكان پس از دو سه روز توسط پدر به آگاهي تحويل داده مي‌شود و اداره آگاهي تحقيقات را آغاز مي‌كند. رييسي درباره‌ي سن دقيق اين متهم در هنگام وقوع قتل، گفت: تولد اشكان 12 تيرماه 74 است و روز حادثه نيز 12 آذر 88 بوده و اين مقايسه نشان مي‌دهد كه اشكان در روز حادثه 14 ساله بوده و هنوز به سن 15 سال هجري قمري كه سن بلوغ در پسران محسوب مي‌شود نرسيده است.
وي با تاکيد بر اينکه”اشكان” در هنگام وقوع قتل نابالغ بوده، اظهار كرد: طبق قانون هنگامي كه كودك نابالغ مرتكب قتل عمد شود، قتل او به منزله خطاي غير عمد محسوب و پدر او به عنوان عاقله به پرداخت ديه محكوم مي‌شود و خود كودك جهت تاديه و تعزير مدتي در كانون اصلاح و تربيت نگهداري مي‌شود اما با وجود صراحت قانون، دادستان شهر فسا در رسيدگي به اين پرونده موضوع را به بازپرس ارجاع مي‌دهد. بازپرس از پزشكي قانوني استعلام مي‌كند و پزشكي قانوني بلوغ جسماني اشكان را تاييد مي‌كند اما رشد فكري و عقلاني او را تاييد نمي‌كند.
وي با بيان اينكه”اشكان منكر انجام موضوع نيست اما مي‌گويد نفهميدم” گفت: دادگاه كيفري استان فارس در شيراز هم علي‌رغم ايراد صلاحيت به دليل غيرعمدي بودن قتل، خود را صالح مي‌داند و نهايتا موضوع به كميسيون حقوق بشر قوه قضاييه و ستاد حقوق شهروندي قوه قضاييه منعكس شده و بر اساس شناسنامه اشكان ثابت شده كه او به حد بلوغ شرعي نرسيده است. وي خاطرنشان كرد: علي‌رغم استفتاء از دو تن از مراجع عظام تقليد كه آنها ملاك سن بلوغ را 15 سال قمري اعلام كردند اشكان را مستوجب قصاص نمي‌دانند بلكه مستوجب پرداخت ديه توسط عاقله مي‌دانند.
رييسي اضافه كرد: علي‌رغم اينكه در لايحه حمايت از اطفال و حتي به موجب لايحه جديد قانون مجازات اسلامي جمع بلوغ و عقل هر دو مد نظر قوه قضاييه است و بر مبناي نظر حضرت امام (ره) بلوغ و عقل هر دو توام شرط است اما دادگاه مسووليت تدريجي و كيفري نسبي كودكان را كه در شرع هم بين مميز و غيرمميز تفكيك قائل شده است نپذيرفت و به صرف اينكه پزشكي قانوني مي‌گويد بلوغ جسمي دارد و بلوغ فكري ندارد، او را به قصاص محكوم كرد. اين وكيل دادگستري اضافه كرد: اين پرونده در شعبه چهار دادگاه كيفري استان فارس منتهي به صدور حكم قصاص شده و به محض ابلاغ راي، مورد اعتراض قرار مي‌گيرد. اميد است ديوان عالي كشور به اين موضوع با توجه به ظرافت و حساسيت موضوع و به منظور رعايت عدالت توجه ويژه كند.
وي درپايان اظهاركرد: با توجه به اينكه رويكرد حال حاضر جمهوري اسلامي و قوه قضاييه رويكرد عدالت كيفري مبتني بر پذيرش مسووليت تدريجي است و با توجه به تغييراتي كه اخيرا در مقررات موضوعه، لايحه حمايت از حقوق اطفال و قانون مجازات اسلامي ايجاد شده است درمي‌يابيم كه رويكرد سياست كيفري جمهوري اسلامي با اين راي دادگاه همخواني ندارد و اساسا اين راي مغاير با رويكرد سياست كيفري جمهوري اسلامي و سياست كيفري اسلامي است.


سه روز بی خبری از وضعیت ابوالفضل طبرزدی

خبرگزاری هرانا – از وضعیت ابوالفضل طبرزدی علی رغم گذشت سه روز از زمان بازداشت اطلاعی در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در پی بازداشت نامبرده خانواده وی برای پیگیری وضعیت ایشان به دادستانی اهواز مراجعه کردند که مسئولین قضایی از علت بازداشت و محل نگهداری ایشان ابراز بی اطلاعی کردند، این در حالی است که در زمان بازداشت نامبرده توسط نیروهای اطلاعاتی به خانواده وی اعلام شد بازداشت ایشان با دستور دادستانی انجام می گیرد.
خانواده این زندانی در مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات نیز پاسخ مشخصی دریافت نکرده است و تنها به ایشان وعده داده شد که به زودی اجازه تماس تلفنی به ایشان خواهیم داد.
گفتنی از ماموران وزارت اطلاعات در حین بازداشت نامبرده اتهام ایشان را تلاش برای ارتباط با منافقین اعلام کرده اند.
ابوالفضل طبرزدی برادر زاده حشمت الله طبرزدی دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران، در ساعت 8 صبح روز یکشنبه در پی یورش بیش از 8 تن از ماموران وزارت اطلاعات در شهر اهواز بازداشت و به بازداشتگاه نامعلومی منتقل شد.



سالن های پر جمعیت رجایی شهر خواب از چشمان زندانیان سیاسی گرفت

خبرگزاری هرانا – معاونت قضایی زندان رجایی شهر کرج در اقدام غیر انسانی هفت تن از زندانیان سیاسی را در سالن های پر جمعیت بند2 رها کرده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، علی محمدی معاونت قضایی زندان رجایی شهر هفت زندانی سیاسی به نامهای علی صارمی ،سعید ماسوری ،غلامرضا غلامحسینی،کریم عزیز معروف، رضا شریفی بوکانی ،حسن تفاح و خالد حرانی را در شرایط غیر انسانی بدون داشتن اتاق و در راهروهای این بند رها کرده است.
در پی تهدید این زندانیان به اعتصاب غذا روز گذشته هفت زندانی فوق به دو اتاق پنج متری منتقل شدند که در واقع هر اتاق محل نگهداری یک زندانی است.
ظرفیت این بند 300 زندانی است که دارای 3 سالن است، اما مسئولین بیش از 600 زندانی در آن جا داده اند که این امر همواره باعث نارضایتی زندانیان عادی شده است.
زندانیان در این بند برای استفاده از سرویس های بهداشتی و تلفن عمومی روزانه ساعت ها در صف می ایستند، اعتراض زندانیان سیاسی نیز تا کنون راه به جایی نبرده است و مسئولین توجه ای به این امر نمی کنند.
شایان ذکر است اکثر زندانیان سیاسی منتقل شده به این بند دچار بیماری انفولانزا شده اند که به دلیل نبود محل مناسب برای استراحت طی 48 ساعت اخیر نخوابیده اند.


ميزان ابتلاي کودکان سيستان و بلوچستان به ويروس ایدز سه برابر متوسط کشور است

خبرگزاری هرانا - ميزان آلودگي کودکان به ويروس HIV در سيستان و بلوچستان سه برابر ميانگين کشور است و خانم هاي شناسايي شده مبتلا به ايدز در سيستان وبلوچستان هم دو برابر متوسط کشوري مي باشند. بيماري ويروسي ايدز که گلبول هاي سفيد بدن را مورد تهاجم قرار مي دهد و بدن را ضعيف مي کند در دنيا افراد بسياري را مبتلا کرده است و حدود ۳۳ ميليون نفر تاکنون شناسايي شده اند. ويروس ايدز در بدن انسان بين ۱۰ تا ۱۶ سال طول مي کشد تا به بيماري تبديل شود و علائم خود را نشان دهد.
به گزارش روزنامه خراسان، اين بيماري مهلک که تاکنون درماني براي آن پيدا نشده است از راه هاي متفاوت وارد بدن مي شود. رئيس مرکز بهداشت استان سيستان و بلوچستان مي گويد: تماس جنسي خارج از عرف، خون و فرآورده هاي خوني، استفاده از سرنگ مشترک که بيشتر در ميان معتادان تزريقي رايج مي باشد و انتقال ويروس به جنين از مادر آلوده شايع ترين راه هاي انتقال مي باشد. «دکتر طباطبايي» افراد داراي رفتارهاي پرخطر را جزو موج اول شيوع اين بيماري مي داند و مي افزايد: با توجه به اين که حدود ۵۰ درصد معتادان متاهل بوده اند اين ويروس را به همسر و شريک جنسي منتقل کرده اند و سپس از مادر به جنين انتقال داده شده است. وي ميانگين کشوري مبتلايان شناسايي شده را براي خانم ها ۷ تا ۸ درصد اعلام مي کند و مي افزايد: اين ميزان در سيستان وبلوچستان حدود ۱۴درصد است که حدود دو برابر ميانگين کشوري است. معاون دانشگاه علوم پزشکي زاهدان علت دو برابر بودن شناسايي شدگان را در استان تعدد زوجات آقايان در استان و مسافرت هاي آقايان براي کار، تفريح و غيره به کشورهاي حاشيه خليج فارس مي داند و مي گويد: ۹۷ درصد مبتلايان خانم در سيستان وبلوچستان از طريق همسرانشان به اين بيماري مبتلا شده اند که تلاش و حمايت نهادها و مسئولان و ائمه جمعه و جماعت را مي طلبد به ويژه شيوه ابتلا در استان متفاوت با ساير استان ها مي باشد. وي ميزان آلودگي کودکان را به اين ويروس بيش از سه برابر متوسط در کشور عنوان مي کند و مي گويد: ۱۰۰ درصد آنان از طريق مادرانشان به اين ويروس آلوده شده اند.دکتر طباطبايي مي افزايد: تاکنون ۵۷۷ فرد آلوده به ويروس ايدز در استان شناسايي شده اند که ۱۴۰ نفر آنان فوت کرده اند و بيشتر افراد در جنوب استان سکونت دارند.

يک کارشناس مي گويد: بيماري ايدز درماني ندارد و دارو و مراقبت هاي بهداشتي و درماني بعد از مبتلا شدن ميزان بقاء را زياد مي کند و تنها راه، پيش گيري مي باشد.

رضايي، مي افزايد: نشست و برخاست، دست دادن، و روبوسي، عامل انتقال نيست و نبايد از اين افراد دوري کرد بلکه بايد افراد مبتلا مورد حمايت قرار گيرند به آن ها مشاوره داده شود و با توجه به اين که بيماري در فاصله زماني زيادي حدود ۱۰ تا ۱۶ سال پس از ورود ويروس نمايان مي شود بايد از هم اکنون اقدام هاي پيش گيرانه را انجام داد. يک کارشناس ارشد فرهنگي هم مي گويد: پايين بودن سطح سواد بين خانم هاي استان و دسترسي نداشتن به رسانه هاي جمعي و مطبوعات در روستاها مي تواند عامل موثري در ايجاد اين وضعيت باشد. «غلامرضا رهداري» مي افزايد: استفاده از معلمان زن شاغل در روستاها گزينه مفيدي براي اطلاع رساني بين خانم ها مي باشد که دانشگاه علوم پزشکي در اين زمينه بايد اقدام اساسي و قابل توجهي انجام دهد چون تعداد مبتلايان به اين ويروس بايد بيشتر از آن چه اعلام مي شود باشد چون درصدي اطلاع ندارند و درصدي هم نمي توانند بازگو کنند.

ضرورت راه اندازي «مراکز گذري» در تمام شهرستان هاي استان امري ضروري است و در حال حاضر براساس اعلام مسئولان بهداشتي در استان ۵ مرکز گذري وجود دارد که سه مرکز در زاهدان و يک مرکز در ايرانشهر و يک مرکز در شهرستان سراوان مي باشد و اين مراکز وظيفه اطلاع رساني و توزيع کاندوم و سرنگ يک بار مصرف را بين معتادان تزريقي دارند و آسيب هاي احتمالي را کاهش مي دهند. يک شهروند زاهداني مي گويد: هماهنگ شدن نهادهايي که ارتباط بيشتري با مردم دارند با فعاليت هاي علوم پزشکي به شرايط استان بستگي دارد.

«محمود شهرکي» مي افزايد: نهادهايي که خدماتي را به مردم مي دهند مثل کميته امداد و بهزيستي بايد در کنار خدمات رساني، بسته هاي آموزشي متناسب با شرايط فرهنگي و سواد آنها را ارائه يا کلاس هايي را برگزار کنند و اين کلاس ها بايد از حد صوري خارج شود. از آن جا که افرادي به خصوص در جنوب استان با توجه به شرايط کاري و غيره به کشورهاي خليج فارس مسافرت مي کنند و حدود يک سال از خانواده دور مي باشند و احتمال رفتارهاي پرخطر وجود دارد نيازمند آموزش بيشترند و بايد هنگام خروج و ورود به کشور اطلاعات دقيق و بيشتري به آن ها داده شود.


تعطیلی یک کارخانه ذوب فلزات و بیکاری ۲۰۰ کارگر

خبرگزاری هرانا - دبیر اجرایی خانه کارگر خرم‌دره، از تعطیلی کارخانه ذوب فلزات خرم دره با حدود ۲۰۰ کارگر خبر داد.
به گزارش ایلنا، کاظم خلجی با بیان اینکه ذوب فلزات متعلق به بخش خصوصی است افزود: این واحد حدود ۱۰ سال سابقه فعالیت داشت.
وی گرانی مواد اولیه را علت اصلی تعطیلی این واحد ذوب فلزات دانست و تصریح کرد: این واحد درگذشته نیز چندین مورد تعطیل و مجددا بازگشایی شده بود.
دبیر اجرایی خانه کارگر خرم‌دره با اشاره به اینکه بسیاری از کارگران ذوب فلزات خرم دره مشمول دریافت بیمه بیکاری نیستند، گفت: علت این مهم تغییر مکرر کارگران از سوی مدیریت این واحد است.
روز گذشته نیز خبر تعطیلی شرکت چینی نور در همین شهر و بیکاری ۱۴۰ کارگر منتشر شد.


سما نورانی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد

خبرگزاری هرانا - سما نورانی، دانشجوی محروم از تحصیل و از اعضای جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به قضاوت قاضی مقیسه به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، این فعال حق تحصیل که در تاریخ 12 اسفند 1388 در شیراز بازداشت و به بند «2 الف» سپاه در زندان اوین منتقل شده بود، ششم اردیبهشت 1389 با تودیع وثیقه از بند «2 الف» سپاه در زندان اوین آزاد شده بود.
سما نورانی، در مهرماه 1387 در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه سهند تبریز پذیرفته شد اما پس از گذراندن سه ترم اخراج شد.
لازم به ذکر است این دانشجوی محروم از تحصیل بهایی، پیشتر در اواخر اردیبهشت 1385 توسط نیروهای امنیتی به همراه گروهی که خدمات اجتماعی انجام می داده‌اند در پرونده موسوم به پرونده 54 نفر در شهر شیراز بازداشت شده و در نهایت به یک سال حبس تعلیقی و سه سال شرکت اجباری در کلاس های تبلیغات اسلامی محکوم شده بود.


آزادی پدر نوکیش مسیحی بعد از 13 روز بازداشت

خبرگزاری هرانا - هاشم كریمی" پدر "حسین كریمی" از نوكیشان مسیحی توسط ماموران لباش شخصی در خانه خود بازداشت شده بود روز گذشته آزاد و پس از آن به بیمارستان شهید رجایی کرج منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر ایران (هرانا) روز گذشته هاشم کریمی پس از آزادی به علت فشار بیش از حد در زندان به بیمارستان شهید رجایی منتقل شد.
لازم به ذکر است که آثار کبودی ضرب و شتم بر دو دست، پاها و کمر وی نمایان بوده است.
لازم به یاد آوریست "حسین كریمی" از نوكیشان مسیحی ساكن كرج تا كنون بدفعات بخاطر اعتقاد و باورهای مسیحی خود بازداشت شده است . وی یكبار در تاریخ ۲۶ آبانماه ۱۳۸۷ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از انگشت نگاری و اخذ تعهد مبنی بر عدم فعالیت های مسیحی پس از چهار روز آزاد شد.
همچنین در نوبت دیگر در مورخه ۱۱ بهمن همان سال نیز بار دیگر بازداشت شد كه در نهایت به اتهام عضویت در كلیساهای خانگی ، بشارت انجیل ، برپایی جلسات كلیسایی درخانه ، در مورخه ۲۵ اسفند ماه ۱۳۸۷ در دادگاه انقلاب اسلامی شعبه ۱۹ دادیاری كرج ایشان به دو سال حبس تعلیقی محكوم گردید.
بر این اساس بازداشت هاشم كریمی پدر حسین كریمی به منزله فشار بر این پدر سالخورده و خانواده وی می باشد تا از این طریق فرزند ایشان "حسین كریمی" را كه در حال حاضر در خارج از كشور بسر می برد وادار كنند تا به كشور بازگردد.


بازداشت رویا قنبری و یورش نیروهای امنیتی برای دستگیری فتانه نوری

خبرگزاری هرانا - روز دوشنبه، 29 آذرماه، رویا قنبری، شهروند بهایی ساکن ساری بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شد. در اقدامی دیگر، روز یک شنبه یازده مامور امنیتی با ارائه حکم دست نویس کتبی بازداشت فتانه نوری، همسر امید قنبری، منزل پدر و پدر شوهر او را مورد تفتیش قرار دادند.
بنا بر گزارش های رسیده، رویا قنبری، خواهر امید قنبری که هم اکنون در بازداشت است، در پی فشارهای مداوم چندهفته اخیر ماموران امنیتی بر روی خانواده اش، برای پاسخگویی به برخی سوالات به ستاد خبری مراجعه کرده بود، طی تماس تلفنی خبر بازداشت خود را به خانواده اش اعلام کرد. همچنین ماموران اطلاعات ساری روز یک شنبه، با تفتیش منزل پدری فتانه نوری، او را به صورت شفاهی و به منظور ادای پاره ای از توضیحات، و تحویل دادن لباس های امید، برادر رویا قنبری که در بازداشت است، به اداره اطلاعات احضار کرده بودند. ماموران امنیتی صبح روز دوشنبه، همسر خانم قنبری را که برای تحویل لباس های امید قنبری به اداره اطلاعات مراجعه کرده بود تهدید کردند که چنانچه تا ساعتی دیگر همسر خود را تحویل اطلاعات ندهد با حکم قانونی جلب خواهند شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این درحالی است که پس از تفتیش منزل، از اداره اطلاعات چهار بار با منزل آقای قنبری تماس گرفتنه شد. در تماس اول آقای امید قنبری از موقعیت مکانی همسرش پرسید و در تماس بعدی با نگرانی از وضعیت پدر و مادر پیرش که شاهد بی حرمتی و هتاکی مامورین بودند، پرس و جو کرد. در تماس های بعدی، بازجوی اطلاعات مجددا از خانم رویا قنبری درخواست کرد که فردا صبح خود را به ستاد خبری به جهت ملاقات با برادرش و پاسخ به پاره ای سوالات معرفی کند.
همچنین بر اساس گزارش های رسیده، یازده تن از ماموران امنیتی، بعد از ظهر روز یک شنبه 28 آذرماه، با ارائه حکمی دست نویس مبنی بر بازداشت فتانه نوری، همسر امید قنبری به منزل پدر و پدرهمسر ایشان مراجعه کرده و به رغم آن که در حکم دست نویس ارائه شده تنها جهت بازداشت فتانه نوری صادر شده بود، اقدام به تفتیش وسایل منزل پدرشوهر او کردند.
ماموران در این یورش، ضمن بی حرمتی به مقدسات آیین بهایی و هتاکی به اعضای خانواده، کتب بهایی و یک نسخه قدیمی "قرآن مجید"، تعدادی سی دی و یک دستگاه رسیور را ضبط کرده و به همراه بردند.


بهاره هدایت و مهدیه گلرو، اعتصاب غذا کردند

خبرگزاری هرانا - صبح امروز ماموران زندان اوین از ملاقات همسران بهاره هدایت و مهدیه گلرو با این دانشجویان زندانی در زندان اوین ممانعت کردند؛ این دو پس از ممنوع الملاقات شدن دست به اعتصاب غذا زدند.
به گزارش میزان خبر، دلیل این امر نیز از سوی ماموران بخش ملاقات، ممنوع الملاقات بودن این دو دانشجوی زندانی عنوان شده است.
بهاره هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت به نه و نیم سال زندان و مهدیه گلرو عضو شورای دفاع از حق تحصیل نیز به دوسال زندان محکوم شده اند.
این دو دانشجو در آستانه ۱۶ آذر پیامهایی خطاب به دانشجویان منتشر ساخته بودند و مدت‌ها است از دسترسی به تلفن و برقراری تماس تلفنی با خانواده‌هایشان محروم هستند.


ممانعت از تجمع دویست تن از کارگران خدمات پالایشگاه آبادان

خبرگزاری هرانا - امروز صبح دوشنبه 29 آذر نزدیک به 200 نفر از کارگران خدمات پالایشگاه آبادان در اعتراض به کسر عیدی و سنوات آخر سال در دو قسمت از پالایشگاه آبادان تجمع کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران(هرانا)، دویست تن از کارگران خدمات پالایشگاه آبادان که در اعتراض به کسر عیدی و سنوات تجمع اعتراضی برگذار کردند که با دخالت و تهدیدحراست پالایشگاه مانع از ادامه تجمع کارگران شدند .
مسئولین و کارفرمای خدمات ، کارگران را تهدید کردند در صورت نپذیرفتن این شرایط 70 نفر از آنها را اخراج خواهند کرد.
به گفته کارگران که حقوق آنها در ماه 300 هزار تومان است و با آغاز طرح هدفمندی یارانه ها و نرخ تورم بالا و گرانی اجناس دیگر قادر به تامین حداقلی زندگی خود نیستند در صورتی که مسئولان باید حقوق ها و پاداشهای بالا دریافت کنند، کارگران این کارخانه خواستار افزایش دستمزدها و دریافت تمام حقوق کسر شده خود هستند.


محکومیت محمد رسول‌اف، فیلمساز، به شش سال حبس تعزیری

خبرگزاری هرانا - حکم محکومیت «محمد رسول‌اف» مبنی بر شش سال حبس تعزیری به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام صادر شده است.
میرزازاده وکیل مدافع رسول‌اف نیز با تائید صدور حکم محکومیت موکلش از سوی دادگاه بدوی به ایسنا گفت: به رای صادره در مهلت مقرر اعتراض خواهیم کرد.
وی افزود:‌ در حال حاضر آقای رسول‌اف فیلمی در دست ساخت دارد که در مرحله اخذ مجوز از وزارت ارشاد است.