۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

روز دوشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

استقلال و منفعت ملی در روزگار جهانی شدن

گفت‌وگوی جمشيد اسدی با علی‌رضا موسوی

گفتگوی دوم: سياست و اقتصاد جهان سوم پس از استعمار
گفتگوی من با عليرضا موسوی از سايت چراغ آزادی، در باره " استقلال و منفعت ملی " به درازا کشيد و از همين رو به سه بخش تقسيم شد. بخش نخست آن "از فاجعه استعمار تا ايده ئولوژی امپرياليسم"، پيش از اين تقديم شد. بخش سوم هم، " ايران بر سر دو راهی بيگانه ـ هراسی و استقلال "، در شماره آينده تقسيم خواهد شد. در اين جا نوبت بخش دوم، "سياست و اقتصاد جهان سوم پس از استعمار" است.
برای رشد اقتصادی، کشورهای تازه استقلال يافته يا رو به بازار جهانی کردند (توسعه صادرات) يا پشت با آن (جايگزينی واردات). کارنامه اين تجربه ها نشان می دهد که توسعه اقتصادی سودآور برای مردم جز با رويکرد به داد و ستد آزاد فرامرزی ممکن نيست.
بررسی کارنامه سياسی نيز نشانگر آن است که تنش زدايی و آمد و شد آزاد با ديگر کشورها بيش از انزوا و درخودگرايی، به سود استقلال و امنيت ملی خواهند بود. از همين ديدگاه، گفتگوی ما به استقلال ملی ايران در مورد نفت دريای مازندران و نيز بهار عربی هم کشيد.
***
کشورهای استقلال يافته که در قرن بيستم ميلادی به وجود آمدند تا چه حد توانستند در جهت توسعه و رشد اقتصادی گام بردارند؟
پس از جنگ جهانی دوم تا کمابيش دهه ۱۹۷۰ ميلادی بسياری از کشورهای جهان سوم، به ويژه بسياری از کشورهای تا پيش از آن مستعمره، راه رشد درون گرا بر پايه "جايگزينی واردات" را برگزيدند. کشورهای مارکسيستی چون شوروی و چين تا پيش از چهار نوگرايی تنگ تنگ سيائو پنگ و کوبا و کره شمالی از روشن ترين نمونه های چنين سياستی اند.
اما در عين حال می توان به کشورهای غير کمونيستی هم اشاره کرد. همچون هندوستان بين سال های ۱۹۴۹ تا ۱۹۹۱ يا الجزاير بين سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۹ که هر دو در کشور، سياست اقتصادی بر پايه توسعه و پشتيبانی از صنايع سنگين و "صنايع صنعت ساز" بود.
چکيده سياست اقتصادی "جايگزينی واردات" اين بود که با کاستن از واردات کالاهای صنعتی، صنعت ملی برای توليد همان کالاها مورد پشتيبانی و توسعه قرار گيرد. با اين هدف که - در بهترين حالت - در مدت کوتاهی رقابتی شود و از آن پس بدون پشتيبانی دولت و ممنوعيت واراداتی با توليد کنندگان خارجی ـ حتی در بازارهای بين المللی – رقابت کند.
توجيه پشتيبانی دولتی از صنايع داخلی هم اين است که در اقتصاد‌ های عقب افتاده نهادهای بازار همچون بازار سهام و اعتبار رشد پيدا نکرده اند و در نتيجه بدون حمايت دولتی نمی توان سرمايه نخستين لازم برای به راه انداختن صنعت را فراهم کرد. توجيه ديگر اين است که زمانی که صنعتی در کشوری عقب افتاده از هيچ شروع می کند، هزينه هايی را متحمل می شود چون مثلا راه سازی و تربيت نيروی کار- که شرکت ها در اقتصادهای پيشرفته متحمل نمی شوند- در نتيجه درست نيست که رقابت را از همان آغاز ميان شرکت بومی که هزينه های ويژه ای را متحمل شده و رقيبی خارجی - يا حتی داخلی- که آن هزينه ها را متحمل نشده است، رقابت آزاد باشد.
اين دو توجيه اقتصادی قابل بحث اند. اما شوربختانه در بسياری موارد، پشتيبانی دولتی بسيار بيشتر از مدتی که برای آمادگی صنعت برای رقابت لازم است به درازا می کشد و حتی پس از پيدايی بازار سرمايه دوام می يابد و همين باعث می شود که منابع و سرمايه های ملی به هدر روند. در موارد ديگر پشتيبانی از صنعت داخلی تنها به سود رانت خوران است و يا صرفا دلايل ايدئولوژيک دارد. هر چه هست به روشنی می توان گفت که کارنامه سياست رشد اقتصادی بر پايه " جايگزينی واردات" با شکست روبرو شده است و هرگز به هدف اقتصادی رشد بالا- به ويژه با توجه به کشورهايی که رو به صادرات کرده اند- دست نيافته است.
نمونه ها در اين مورد فراوان اند. پاکستان يکی از کشورهايی است که در آن دولت از صنايع داخلی پشتيبانی می کند. اين کشور از فقيرترين کشورهای جهان است.
هندوستان هم تا مدت ها سياست اقتصادی خود را بر مبنای درهای بسته و پشتيبانی از صنايع داخلی گذاشته بود. اين کشور تنها از اوايل دهه ۱۹۹۰ ميلادی بود که به نسبتی به اقتصاد جهانی رو کرد. مقايسه، کافی است به نرخ رشد هندوستان در اين دو دوره توجه کنيم.
روشن است که پشتيبانی دولتی -آن هم برای دوره ای کوتاه- تنها در صورتی می تواند به برپايی صنعت ملی کمک کند که کشور دارای شرايط رقابتی برای آن صنعت باشد. در غير اين صورت دولت به طور مرتب از منابع ملی برای پشتيبانی هزينه خواهد کرد، بدون آن که آن صنعت رقابتی و در آمد ساز شود. از جمله شرايط رقابتی می توان اشاره کرد به کار آفرينی، مديريت، کار ورزيده، صنايع پشتيبانی، قوانين حقوقی و ديگر.
مشکل ديگر سياست "جايگزينی واردات" هزينه بالای آن است. دولت می بايست چه مقدار پشتيبانی کند که توجيه اقتصادی داشته باشد ؟ گاهی حتی اگر تمامی بازار داخلی کشوری، کالای صنعت حمايت شده ای بخرد، هنوز آن صنعت نمی تواند به توليد انبوه دست يابد و رقابتی شود.
وانگهی اگر صنعت ای در کشور توانش سود دهی و رقابت داشته باشد، چه دليلی دارد که به راه اندازی و توسعه آن را به عهده کار آفرينی ملی بخش خصوصی نگذاريم؟
دو الگوی رشد اقتصادی در جهان سوم
کم کم بسياری از کشورهای جهان سوم با توجه به بی فايده گی سياست "جايگزينی واردات" از حدود دهه ۱۹۶۰ ميلادی به سياست "صنعتی شدن بر پايه صادرات" و صادرات به ويژه به بازارهای کشورهای صنعتی روی آوردند. کارنامه پر بار چنين سياستی، بر پايه آزادی کار آفرينی و داد و ستد فرامرزی و نقش محدود و ويژه دولت، غير قابل انکار است. نمونه های چنين سياستی را عمدتا در آسيای شرقی می توان يافت:
• ژاپن پس از جنگ جهانی دوم
• در دهه ۱۹۶۰ ميلادی، چهار کشور کوچک آسيايی، مشهور به "ببر": هنگ کنگ، تايوان، کره جنوبی و سنگاپور.
• در دهه ۱۹۷۰ و سپس ۱۹۹۰ ميلادی، مالزی، تايلند، اندونزی و نيز چين نرخ رشد توليد ناخالص ملی "ببرها" از ميانه دهه ۱۹۶۰ ميلادی تا بحران مالی آسيا در سال ۱۹۹۷، در حدد ۸و ۹ در صد در سال بود. در همان مدت نرخ رشد در آمريکا و اروپا بين ۳ تا ۵ در صد بود.
البته همه اين کشورها تا اندازه ای از صنايع ملی پشتيبانی کردند اما بسياری کمتر از کشورهايی درون گرا و به هر حال برای آمادگی بيشتر برای رقابت در بازار جهانی.
با وجود بيشتر شدن نابرابری اقتصادی بين کشورهای دارا و ندار و آمار بالای فقر و گرسنگی که بعضا رو به افزايش است چقدر می شود به جهانی شدن اميدوار بود؟
اجازه دهيد برای پاسخ به اين پرسش شما و خوانندگان گرامی را رجوع دهم به يکی از مقاله هايم در همين مورد با عنوان "چرا بايد جهانی شدن را دوست داشت؟" که بر روی سايت اينترنتی گويا منتشر شد. گويا سايت های ديگری نيز آن مقاله را انتشار داده اند و به هر حال يافتن آن بر روی اينترنت کار مشکلی نيست.
اين قدر بگويم که با جهانی شدن و رويکرد به داد و ستد فرامرزی، وضعيت و بهزيستی مردم در جهان بهتر شده است، هر چند که در بعضی موارد تفاوت ميان درآمدها افزايش يافته است.
نگاه های متفاوت به استقلال و تعاريف متنوع از آن همواره موجب بسياری از مجادلات سياسی شده است با توجه به آغاز قرن بيست و يکم و جهانی شدن اقتصاد چه تعريفی از استقلال سياسی و اقتصادی می توان ارائه داد؟
به گمان من، بنياد اصلی استقلال امنيت ملی است. از اين ديدگاه استقلال را می توان بر پايه توانايی هر کشور در پاسداشت امنيت ملی اش سنجيد. اما امنيت ملی چيست؟ معادل فرهنگی واژه امنيت (security) بر آمده از واژه لاتينی (SINECURA) است به معنی بی نيازی از درمان و تعمير و مرمت. همين وظيفه سياسی حکومت را برای بر پاداشت امنيت –استقلال- روشن می کند.
کشوری امنيت و استقلال دارد که حکومت آن دور انديش باشد و آسيب پذيری های خود را بشناسد و از پيش در پی راه چاره باشد، تا مگر بعد -تازه اگر بتواند- با تحمل خسارت و هزينه مجبور به درمان و ترميم نباشد. روشن است که جنگ و حمله نظامی تنها نيستند که امنيت ملی کشوری را به خطر می اندازند. مثلا در روزگار ما می توان به تهديدهای مهم ديگری نيز چون تروريسم، شبکه های فرامرزی تبهکاری، سلاح های کشتار جمعی، جاسوسی، خرابی محيط زيست و بسياری ديگر اشاره کرد.
روشن است که با دگرگونی داده ها، فرصت ها و تهديدهای امنيت ملی نيز تغيير می کنند. مثلا با فروپاشی ديوار برلين، برای کشورهای صنعتی غرب، خطر برخورد نظامی و به ويژه برخورد اتمی ميان دو ابر قدرت کاهش يافت –بدون آنکه از ميان برود – و امنيت اقتصادی، به ويژه در زمينه تامين سوخت و انرژی اهميتی بسزا يافت. اجازه دهيد کمی بيشتر به همين مورد امنيت –استقلال- اقتصادی و پيامدهای سياسی آن بپردازيم.
سطحی ترين و شوربختانه رايج ترين فکر در مورد امنيت و استقلال در نزد بسياری به وِيژه اپوزيسيون چپ ايرانی مربوط به خرافه خودکفايی است. اين خرافه نه تنها به لحاظ تئوريک و تجربی نادرست است (نگاه کنيد به پرسش و بحث ما در مورد راه های رشد اقتصادی در جهان سوم) بلکه خطرناک نيز هست چرا که امنيت و استقلال ملی را تهديد می کند. راستی آن است که امنيت و استقلال ملی از داد و ستد با ديگر کشورها تهديد نمی شود و بلکه تأمين می شود! امروز استقلال و امنيت کره جنوبی بيشتر در خطر است يا کره شمالی؟ اردويی که فرو پاشيد بلوک فروبسته سوسياليسم شورويستی بود يا اردوی کشورهای روی کرده به داد و ستد فرامرزی؟ اجازه دهيد مثالی در مورد صنعت نفت بزنم که هم برای خوانندگان شما آشناتر است و هم برای امنيت و استقلال اقتصادی-سياسی کشور ما مهم تر.
نفت مهم ترين منبع در آمد و ثروت ملی ايران است و روشن است که درشرايط کنونی امنيت ملی بستگی بسيار به اين درآمد دارد. اما ايران تنها به شرطی می تواند به در آمد نفتی دست پيدا کند که کشورهای ديگر مشتاق به خريد آن باشند. گذشته از تحريم هايی که ناشی از تنش افروزی سرسختان نظام جمهوری اسلامی متوجه کشورمان شده است، کشورهای بسياری خريدار نفت هستند چون امنيت اقتصادی و در نتيجه سياسی خود آن ها بستگی به توليد و رونق کسب و کار دارد و اين ها همه نيازمند سوختی چون نفت است.
می بينيد که در اين شرايط امنيت کشورها نه با انزوا، بلکه با داد و ستد با همديگر تامين می شود. اگر تقاضا برای نفت در بازار جهانی کاهش يابد و بهای آن سقوط کند، درآمد کشور نفتی کاهش می يابد و به دنبال آن امنيت اقتصادی و سياسی اش در معرض خطر قرار می گيرد. به ويژه آنکه با سقوط تقاضا در بازار جهانی، توليد نفت هم در کشور به ناچار کاهش می يابد و همين به تاسيسات نفتی سخت آسيب می رساند، چه صنعت می بايستی هر روز و هر ۲۴ ساعت مشغول به کار باشد. تازه کاهش توليد باعث خواهد شد که مقداری از نفت خام هم به هدر رود. حالا اگر ميدان در آب دريا و اقيانوس باشد که ميزان آسيب به مراتب بيشتر خواهد بود.
اين از کشور توليدکننده نفت، اما کشور وارد کننده نفت هم نه تنها سودی از انزوا نمی برد، بلکه برای تامين سوخت نياز به داد و ستد دارد، و از همين رو امنيت و رونق اقتصادی کشور نفتی را لازمه و پاره ای از امنيت اقتصادی و سياسی خود می داند. پشتيبانی کشور صنعتی از رژيم های خاورميانه و آسيای مرکزی را نيز می بايستی ازهمين منظر ديد و سنجيد.
بدين ترتيب، درهم آميزی منافع فروشنده و خريدار نفت از داد و ستد فراتر می رود و متوجه توليد می شود. اما سرمايه و هزينه به راه انداختن توليد نفت بالاست و برای کشف و حفر و استخراج و تصفيه و ديگر نيازمند هزاران ميليون دلار است. زمانی هم که نفت کشف شد تا استخراج آن بين سه تا ده سال زمان می برد. اين ها همه هزينه می برد. تامين اين همه هزينه معمولا از توان کشور نفتی خارج است، اگر هم نباشد سودی ندارد که اين هم سرمايه تهيه کند و به قولی همه تخم مرغ هايش را در يک سبد بگذارد. به سود کشور نفتی است که برای تهيه سرمايه مالی و فناوری رو به ديگر کشور ها کند. سود کشورهای صنعتی هم در اين است که برای تامين سوخت مورد نياز اقتصاد و جامعه خود تاسيسات و صنعت در کشور نفتی را به راه اندازند. می بينيد که باز هم منفعت و امنيت کشورها در هم آميخته است. به ديگر سخن، شرط استقلال و پاسداشت امنيت ملی، نه در تنش افروزی و جدايی از جامعه جهانی و انزوای بين المللی، بلکه در ايجاد روابط و داد و ستدها آزاد با کشور هاست. ستد ازاد فرامرزی ضد استقلال نيست، بلکه پاسدار استقلال است.
به مورد کشور خودمان زير حاکميت جمهوری اسلامی بازگرديم.
می دانيد که دريای مازندان و کناره های آن در برگيرنده ميدان های نفتی بزرگی است. ايران با سابقه صد ساله در صنعت نفت، بهترين راه برای رساندن نفت شمال به بازار جهانی بود. اما تنش افروزی های جمهوری اسلامی باعث شد که بخش بزرگی از اين نفت از راه ترکيه به اروپا برود. خود داوری کنيد در اين شرايط آيا استقلال و امنيت ترکيه بهتر حفظ شده است که مناسبات خود را از هزار و يک طريق و در اين جا با لوله های نفت و گاز با جهان خارج گسترش داده است يا ايران منزوی و بريده از جهان؟ کشور های غربی و صنعتی بيشتر نگران امنيت و تماميت ارضی ترکيه هستند يا ايران؟ روشن است که ترکيه، دست کم به دليل منافع کشورهای خريدار و وارد کننده نفت.
جمهوری اسلامی بر سر انتقال نفت جمهوری آذربايجان بازی را به ترکيه باخت و به گمان قوی نبرد انتقال نفت ترکمنستان را هم به افغانستان خواهد باخت. موافقت نامه ای ميان بحران ترکمنستان، افغانستان و پاکستان به امضا رسيده است که بر پايه آن قرار است گاز حاصل از منابع نفتی ترکمنستان از راه شاه لوله های هزار و پانصد کيلومتری از افغانستان بگذرد و به پاکستان و بعد به بازار جهانی برسد. آيا در اين شرايط، خريداران نفت نگران امنيت و استقلال و تماميت ارضی افغانستان نخواهند بود؟
حالا همه اين ها کم بود جمهوری اسلامی تهديد به بستن تنگه هرمز کرده است! آيا اين رويارويی و تنش افروزی با جامعه جهانی استقلال و امنيت ملی را تامين خواهد کرد يا تهديد؟
بسيارخب! هم به استعمار و تحول مفهومی آن اشاره کرديد و هم به کوشش های سياسی – اقتصادی جهان سوم برای دستيابی به استقلال و توسعه. اجازه دهيد از همين زاويه، به موردی ويژه اشاره کنيم. بهار عربی در کشورهايی چون تونس، مصر و ليبی به پيروزی رسيد که هم سابقه استعمار شدن داشتند و هم عليه استعمار مبارزه کرده بودند، آيا می توان نسبتی منطقی بين مستعمره بودن اين کشور ها و وقايع اخير پيدا کرد؟
ايران و مبارزات سياسی در کشور ما پيشآهنگ بهار عربی بوده است. اين را از روی تعصب ملی نمی‌گويم.
برای توضيح بپاخيزی مردم و بهار عربی دو دليل عمده مطرح شده است. يکی مشکلات اقتصادی و ديگری خواست مشارکت در زندگی اجتماعی. به گمان من، صرف مسالهٔ اقتصادی نمی تواند به تنهايی دهندهٔ به پا خيزی مردم در کشور‌های عرب باشد. دست کم در برخی از کشور‌ها مثل ليبی وضع اقتصادی آن چنان اسفناک نبود که مردم بخواهند قيام کنند. اصلا تاريخ سياسی جهان نشانگر اين نيست که مردم هميشه در پی مشکلات اقتصادی به پا می‌خيزند. انقلاب ۱۳۵۷ در کشور خودمان هم به علت نداری و بی‌چيزی نبود.
اما اين هست که مردم به طور کلی می‌خواهند در زندگی اجتماعی خود مشارکت داشته باشند و فکر می‌کنم بهار عرب را از همين ديدگاه بهتر می‌توان توضيح داد. نه اين که مسالهٔ اقتصادی هيچ مهم نبوده که حتما بوده است. بلکه می‌خواهم بگويم در کنار و ای بسا در فرای مسالهٔ اقتصادی، خواست مردم برای مشارکت در زندگی اجتماعی و سياسی کشور بسيار مهم بوده است. البته همه مردمی که ‌خواهان مشارکت در زندگی اجتماعی اند، حتما دموکرات نيستند. شوربختانه اين نکته‌ در تحليل بهار عرب فراموش می‌شود.
گفته های بسياری می شنويم و نوشته های بسياری می خوانيم که در مورد بهار عربی ذوق و شوق نشان می‌دهند که چه خوب که مردم عرب دموکراسی می‌خواهند و سرانجام بهار دموکراسی به کشور‌های عرب مسلمان هم رسيد. چند روز بعد اما گفته ها و نوشته های تازه ای می شنويد و می خوانيد که‌ای وای مسلمانان متعصب قدرت را گرفتند و پس بهار عرب شد زمستان عرب! به گمان من چنين تحليل هايی شتابزده اند. مسالهٔ ساده تر ـ و صد البته باريک تر ـ از اين هاست. مردم ناشاد از عدم مشارکت می‌خواهند وارد ادارهٔ زندگی سياسی و اجتماعی خودشان شوند. اما نه تنها الگوهای مشارکت سياسی ـ اجتاعی دلخواه ايشان يکی نيست، بلکه درست به همين دليل با يکديگر در رقابت اند! برای برخی، الگوی ادارهٔ زندگی دموکراتيک است و برای بسياری ديگر کمونيستی يا ولايی و ديگر. آن چه بهار عرب را برانگيخت، خواست روشن شهروندان برای مشارکت در زندگی سياسی و اجتماعی کشورشان بود. ديگر نمی‌توانستند بربتابند که کسی به اسم خواسته و آرمان‌های آنها کشورشان را اداره کند. اما الگوی همه ناخرسندان برای مشارکت در زندگی اجتماعی يکی نيست و انواع و اقسام دارد. اين که رقابت در ميان اپوزيسيون سرلنجام به پيروزی کدام جناح بيانجامد، بحث ديگری است.
شايد اشاره ای به کشور خودمان اين نکته را روشن تر کند. در ايران پيش از انقلاب ۱۳۵۷، باوجود دست آورد‌های به جای ماندنی اقتصادی، راه هر گونه مشارکت سياسی در کشور بسته بود. اين باعث تنش در کشور شد. چه شهروند ايرانی، به ويژه شهروندی که مشکل عمده مالی چندانی نداشت، می‌خواست در زندگی سياسی و اجتماعی کشور خودش شرکت کند. اما همه راه ها بر وی بسته بود. شهروند ايرانی کم کم بدين نتيجه رسيد ـ حالا به درست يا به نادرست ـ که تغيير جز با براندازی ممکن نيست. از همين رو، شمار بزرگی از شهروندان که خواهان شرکت در زندگی اجتماعی بودند در راه پيمايی های ضد شاه شرکت کردند. اما همهٔ اين ها که دموکرات نبودند. برخی در پی همان حکومت ولايت فقيه، برخی ديگر هم درپی ديکتاتوری پرولتاريا يا قسط بی طبقه توجيدی بودند که همه ضد دموکراسی است. البته بودند کسانی هم که ‌خواهان دموکراسی بودند. پيروزی اما نصيب اقتدارگرايان ولايی شد.
اين ذاتی هر جنبش اجتماعی است که شاهد دو رقابت همزمان باشد. يکی رويارويی جامعهٔ مدنی ناخرسند با حاکميتی که ديگرمورد قبول نيست و ديگر رقابتی در ميان نيروهايی مختلف جامعهٔ مدنی و جنبش اجتماعی. هر گروه می‌خواهد الگوی خودشان را پيش برد. در انقلاب سال ۱۳۵۷ ما هم چنين بود، در جنبش سبز ما هم چنين بود در بهار عرب هم چنين است. اين مساله‌ای است که به نظر من توضيح دهندهٔ پويايی جنبش است و اگر ما از اين زاويه نگاه بيندازيم اصلا نه تنها تعجب نمی‌کنيم بلکه خيلی طبيعی می‌دانيم که از يک سو شعار آزادی بشنويم و از سوی ديگر شعار شريعت به عنوان قانون.
کتابشناسی و برای آگاهی بيشتر
 
ARON R., Paix et guerre entre les nations, 1964, Paris, Calmann-Lévy,
FINNEMORE M., National Interests in International Society, Ithaca, Cornell University Press
KRASNER S., Defending the national Interest, 1976, Princeton University Press, 1978.
MORAVCSIK A., “Taking Preferences Seriously. A Liberal Therory of International Politics”, International Organization, vol. 51, automne 1977, p 513-553
MORGENTHAU H., Politics Among Nations, 1948, NY, McGraw-Hill,
MORGENTHAU H., In Defense of the National Interest, NY, knopf, 1951
ROSENAU J., “National Interest”, in Sills D. L. (ed.), International Encyclopedia of the Social Sciences, NY, Free Press, vol XI, 1968, p. 34-39.
WALTZ K., Theory of International Politics, NY, MacGraw-Hill, 1979.
WENDT J., Social Theory of International Politics, Cambridge University Press, 1999.




محمد خاتمی: ما هیچگاه انتخابات را تحریم نکردیم

نوشتۀ شاهرخ بهزادی
محمد خاتمی در دیدار با جمعی از اعضای شورای مرکزی انجمن های اسلامی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی اعلام داشت که هیچگاه انتخابات را تحریم نکرده و خط تحریم از درون القا شده است. وی صراحتاً تأکید نمود، اگر انتقاد و اعتراضی هست در درون نظام است نه علیه آن.

در این دیدار چند تن از حاضرین مطالبی را مطرح کردند. آنان گفتند که تلقی بسیاری از آنان از اتخاذ موضع محمد خاتمی و اصلاح طلبان، منع مردم از شرکت در انتخابات نبود، ولی چنین برداشتی در بعضی از اذهان به وجود آمد که باید با شفافیت از این برداشت رفع سوء تفاهم گردد.
گروهی دیگر از اعضای شورای مرکزی دانشجویان به رئیس جمهوری سابق گفتند: «شما میان دو راهی گرفتار بودید اینکه رأی ندادن شما تضعیف نظام است و رأی دادن شما در حال گرفتاری آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و بسیاری از دوستان، خوب نیست؛ البته نقطه ضعف شما در اتخاذ تصمیم روشن است».
اعضای انجمن خطاب به محمد خاتمی تأکید کردند: «بسیاری از دوستداران شما بر این عقیده اند که شما نگران خودتان نبوده و نیستید بلکه نگران سخت گیری ها و ایجاد تنگناهای بعدی و بیشتر برای کل جریان بوده اید ولی قبول کنیم که اقدام شما موجب شوک در خیلی از افراد شد».
گروهی از حاضرین به محمد خاتمی گفتند که شما به عنوان کسی که مورد علاقه و اعتماد بخش مهمی از جامعه بودید نمی توانستید و نباید انتظار و توقع آن بخش را نادیده بگیرید.لااقل می بایست تدبیری می کردید که این انتظار و توقع پیدا نشود و یا اگر شد، نمی بایست کاری کنید که تلقی بی تفاوتی به آن پیش آید و انتظار بخشی از جامعه این بود که شما رأی ندهید .
آنان تأکید کردند که شما می بایستی از دو ماه پیش به طورشفاف با مردم صحبت می کردید که باید رأی داد یا نداد و به آن عمل می کردید.
محمد خاتمی رئیس جمهوری سابق در پاسخ پرسش های مطرح شده اظهار داشت که باید از فضای امنیتی به فضای باز و سالم و قانونی سیاسی گذر کرد.
وی گفت: «ما اسلام را قبول داریم. معتقدیم که اسلام و دین خدا محصور در چارچوب تعیین رفتار فردی و رابطه صرف انسان و خدا نیست بلکه به جامعه و تنظیم زندگی این جهانی نیز توجه دارد.... اما ما می گوئیم باید این اشتباه و سوء تفاهم نیز رفع شود که معتقدان به سکولاریسم به حقوق و حرمت انسان و آزادی های اساسی و کاربرد عقل و تدبیر بشری پایبندند، ولی باورمندان به خدا و قیامت و ارزش های الهی نسبت به حقوق و سرنوشت انسان و نقش اندیشه و عمل عقلانی و حق حاکمیت آدمی بر سرنوشت خود بی تفاوتند».
محمد خاتمی ادامه داد که «البته درون نظام بودن به این معنی نیست که انتفاد و اعتراضی نیست. ما به شیوه ها و سیاست ها و رفتارها انتقاد داریم و اتفاقاً اگر بناست چیزی به نظام لطمه بزند و آن را تضعیف کند همین سیاست ها و رفتارها است و اگر ادعای اصلاح امور می شود به این معنی است که همه به معیارهای دینی و فکری که نظام می بایست داشته باشد و مورد خواست اکثریت جامعه و پاسخگوی نیاز ها و خواست های تاریخی مردم است برگردند»...
من به صراحت اعلام می کنم که همه بزرگان و عزیزان از جمله آقایان کروبی و موسوی هم همین را قبول دارند و اگر انتقاد و اعتراضی هست در درون نظام است نه علیه آن.
رئیس جمهوری سابق و رهبر اصلاحات در مورد انتخابات اظهار داشت که: «ما هیچگاه انتخابات را تحریم نکردیم بلکه به صراحت گفته شد که ندادن لیست و عدم معرفی نامزد به معنی تحریم انتخابات نیست ولی از دو سو این طور القاء شد که اصلاح طلبان تحریم کننده انتخابات هستند بخصوص از سوی بعضی محافل تندرو و انحصار طلب در درون کشور که می خواستند بهانه ای پیدا کنند و مدعی شوند که اصلاح طلبان براندازند و از این راه تنگناهای جدیدی را ایجاد کنند.
وی تأکید کرد که اطلاع واثق دارد که خط تحریم از درون القاء می شد و جریان هائی قصد داشتند با جا انداختن این دروغ ، نظام را به رویارویی مجدد با همه افراد و جریان ها و نهادهائی بکشانند که انتقاد و اعتراض دارند.


طرح استخدام دو زن به جای یک زن به صورت نیمه‌وقت از سوی دولت به مجلس ارائه شده است. گفته می‌شود این طرح با هدف ازدیاد اشتغال زنان و نیز تقویت بنیان خانواده طراحی شده است.
معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری از استخدام نیمه‌وقت بانوان خبر داده است. عبدالعلی تاجی به خبرگزاری فارس گفت: «بر اساس این طرح پیشنهادی، دولت به‌جای استخدام یك ‌زن، دو ‌زن را به‌صورت نیمه ‌وقت استخدام می‌كند كه ساعت كار و زمان حضور در اداره آنان نصف یك كارمند باشد و در عوض دریافتی و حق بازنشستگی و سایر مزایای آنها نیز به‌صورت نیمه خواهد بود.»
به گفته‌ی این مقام مسئول، دولت با توجه به وجود زنان تحصیل کرده در کشور و کمبود فرصت‌های شغلی و از سوی دیگر اهمیت نقش مادری زنان برای تقویت بنیان خانواده این طرح را در دست بررسی دارد.
وی البته تاکید کرده كه استخدام تمام وقت زنان همچنان به قوت خود باقی خواهد بود و استخدام نیمه وقت تنها یك گزینه ترجیحی برای زنان به حساب می‌آید.
بر اساس آمارهای رسمی مرکز آمار ایران، پانزده استان کشور با نرخ بیکاری بالای ۵۰ درصد زنان زیر ۲۹ سال مواجه هستند. همچنین ۱۰ استان کشور نیز نرخ بیکاری بالای ۶۰ درصدی را برای زنان همین گروه سنی دارند. کرمانشاه ۷۷ درصد، کهكیلویه و بویراحمد ۷۶ درصد، کرمان ۷۴ درصد، ایلام ۷۱ درصد، لرستان ۷۰ درصد، سمنان ۶۸ درصد، اردبیل ۶۶ درصد، فارس ۶۵ درصد، چهارمحال و بختیاری و کردستان هریک ۶۴ درصد.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، مرکز آمار ایران، افرادی را که به طور فعال به دنبال شغل نگردند، جزو جمعیت بیکار طبقه‌بندی نمی‌كند. بنابراین زنان خانه‌دار، دانشجو یا زنان غیرشاغلی که به هر دلیل به دنبال یافتن شغل نیستند، جزو آمار بیکاران به حساب نمی‌آیند. این بدان معناست که به عنوان مثال ۷۷ درصد از زنان زیر ۲۹ سال استان کرمانشاه، جویای کار هستند.
تدبیر دولت برای رفع این مشکل تا کنون این بوده که طرح استخدام نیمه‌وقت بانوان را ارائه کند. از آنجا که در این طرح به جای یک نفر، دو نفر به صورت نیمه‌وقت استخدام می‌شوند، دولت مدعی است که این طرح می‌تواند مشکل بیکاری زنان را تا حدی حل کند.

طرح اشتغال نیمه‌وقت نمی‌تواند شامل مشاغل تخصصی شود
البته همانطور که آقای تاجی نیز اشاره کرده، "تقویت بنیان خانواده" هدف دیگری است که دولت از اجرای این طرح دنبال می‌کند. بر اساس این طرح زنان به جای هفته‌ای ۴۴ ساعت هفته‌ای ۲۲ ساعت کار می‌کنند و البته حقوق و مزایای بیمه و بازنشستگی آنان نیز نصف خواهد شد. طرفداران این طرح معتقدند به این ترتیب هم زنان وقت بیشتری را در خانه و کنار خانواده می‌گذرانند و هم میزان استخدام آنان دوبرابر می‌شود.
سوق دادن زنان به سمت کارهای غیرتخصصی
آزاده کیان جامعه‌شناس مقیم فرانسه این طرح را راهکار مناسبی برای حل مشکل بیکاری زنان نمی‌داند. او به دویچه‌وله می‌گوید: «این طرح تنها باعث افزایش طبقه کارمندان فقیر می‌شود که معضل امروزی جوامع غربی نیز هست. کار کردن نیمه‌وقت به هیچ وجه پاسخی برای معضل بیکاری زنان نیست و استقلال اقتصادی زنان را نیز تامین نمی‌کند».
این جامعه‌شناس می‌گوید مشاغلی که می‌توان در آنها به صورت نیمه‌وقت کار کرد اغلب مشاغل غیر تخصصی هستند مثل صندوق‌داری یا منشی‌گری که درآمد آنها در حالت تمام وقت نیز خیلی بالا نیست. بنابراین با نیمه وقت شدن مستخدمان این مشاغل، درآمد آنها بسیار پایین می‌آید.
خانم کیان ادامه می‌دهد: «اشتغال به صورت نیمه‌وقت در مشاغل تخصصی و پست‌های مدیریتی و بالا عملا امکان‌پذیر نیست. بنابراین این طرح زنان را به سمت کارهای غیرتخصصی نیز سوق می‌د‌هد».
پیش نویس طرح استخدام نیمه‌وقت بانوان به كمیسیون اجتماعی مجلس ارائه شده و در صورت موافقت نمایندگان، این پیشنهاد در قالب یك طرح و به عنوان بندی از لایحه بودجه سال ۱۳۹۱ بررسی خواهد شد.
میترا شجاعی
تحریریه: بهمن مهرداد


کوفی عنان، فرستاده ‌ویژه سازمان ملل دمشق را ترک کرد در حالی که سفر دو روزه‌اش دستاورد ویژ‌ه‌ای به همراه نداشت. نیروهای ارتش سوریه همچنان به روی مردم آتش گشودند و مخالفان مذاکره با دولت را رد می‌کنند.
سفر کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد به سوریه روز یکشنبه (۱۱ مارس/ ۲۱ اسفند) بدون داشتن نتیجه مشخصی برای پایان دادن به سرکوب خونین مردم در این کشور به پایان رسید. نیروهای ارتش سوریه بدون توجه به دیدار دبیرکل پیشین سازمان ملل در زمانی که او برای گفت‌وگو با بشار اسد در دمشق به سر می‌برد، بارانی از آتش را بر سر مردم شهر ادلیب فرود آوردند.
آقای عنان در این سفر دو روزه دو بار با بشار اسد ملاقات کرد و پیشنهادهایی را برای حل بحران کنونی در سوریه به وی ارائه کرد. او پس از این دیدارها در جمع خبرنگاران "پایان دادن به کشتار مردم" را شرط اصلی برای یافتن راه‌حلی سیاسی برای خروج از وضعیت فعلی در این کشور دانست و گفت: «موقعیت دشوار می‌شود اما ما نباید امیدمان را از دست بدهیم. من خوشبین هستم.»
کوفی عنان اضافه کرد که در دیدار با بشار اسد ضرب‌المثلی آفریقایی را بیان کرده که می‌گوید: «اگر نمی‌توانی جهت باد را عوض کنی، جهت بادبان‌ها را تغییر بده.»

گیدو وستروله "تغییر صلح‌آمیز" در سوریه را یکی از نکات محوری در برخورد با بحران کنونی در این کشور دانست
در مقابل بشار اسد با رد پیشنهادهای کوفی عنان گفت‌وگو با مخالفان را «تا زمانی که گرو‌ه‌های تروریستی مسلح در تلاش برای ایجاد اغتشاش و بی‌ثبات کردن کشور هستند» ناممکن خواند. رئیس‌‌جمهور سوریه مدعی آن است که اعتراضات مردمی در این کشور از سوی "گروه‌های تروریستی" و "با حمایت کشورهای خارجی" سازماندهی می‌شود.
در همین حال مخالفان دولت نیز هر گونه مذاکره در شرایط کنونی را "دور از واقعیت و بی‌معنی" توصیف کرده‌اند.
به گفته‌ی فعالان حقوق بشر سوری درگیری‌های روز یکشنبه در چند منطقه مختلف کشور چندین کشته و زخمی از جمله یک مادر و فرزند بر جای گذاشته است.

تأکید آلمان بر "تغییرات صلح‌آمیز" در سوریه

گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان، روز یکشنبه (۱۱ مارس/۲۱ اسفند) پس از دیدار با مقامات عربستان سعودی در کنفرانسی خبری در ریاض "تغییرات صلح‌آمیز" در سوریه را در کنار پایان خشونت‌ها یکی از نکات محوری در برخورد با بحران کنونی در این کشور دانست.

آقای وستروله همچنین خاطرنشان ساخت که دولت کنونی سوریه بایستی دسترسی شهروندان این کشور به کمک‌های انسان‌دوستانه را تضمین کند.
سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان نیز بشار اسد را به "کشتار مردم کشورش" متهم کرد و خواستار آن شد تا مردم سوریه "امکان دفاع از خود" را بیابند.

تحریم‌های تازه اتحادیه اروپا علیه سوریه
  همین حال اتحادیه اروپا در نظر دارد تا تحریم‌های تازه‌ای را علیه دولت سوریه وضع کند. این تحریم‌ها بیش از همه پروازهای هوایی غیرنظامی و تردد کشتی‌های دریایی را نشانه گرفته‌اند. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا فشارهای ناشی از تحریم‌های اقتصادی به همراه اقدامات دیپلماتیک را اهرم کنونی اتحادیه اروپا برای مجبور ساختن دولت سوریه به توقف سرکوب خشونت‌آمیز شهروندانش دانست.
به گفته‌ی خانم اشتون تمامی ۲۷ عضو اتحادیه اروپا بر راه‌حل سیاسی تأکید دارند و هیچ‌کدام از دولت‌های عضو خواهان اقدام نظامی علیه دمشق نیستند.
همزمان با سفر کوفی عنان به دمشق، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه از موضع‌ این کشور در قبال سوریه دفاع کرد. آقای لاوروف روز شنبه (۱۰ مارس/۲۰ اسفند) پیش از شرکت در نشست اتحادیه عرب در قاهره گفت: «مسکو نه از یک رژیم بلکه از حقوق بین‌المللی حمایت می‌کند.»

 سرگئی لاوروف: «مسکو نه از یک رژیم بلکه از حقوق بین‌المللی حمایت می‌کند.» سرگئی لاوروف: «مسکو نه از یک رژیم بلکه از حقوق بین‌المللی حمایت می‌کند.»
روسیه یکی از متحدان اصلی بشار اسد به شمار می‌آید و تا کنون به همراه چین دو بار قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه سوریه را وتو کرده است.
اتحادیه عرب و روسیه علیرغم اختلاف‌نظرها در این نشست بر سر طرح مشترک پنج ماده‌ای برای پایان دادن به بحران سوریه به توافق رسیدند. در این طرح از طرفین درگیر در سوریه خواسته شده تا سلاح‌هایشان را زمین گذاشته و بر سر میز مذاکره بنشینند. در همین حال اتحادیه عرب نیز از خواست پیشین خود مبنی بر کناره‌گیری بشار اسد از قدرت عقب‌نشینی کرده است.

نشست‌ سازمان ملل و بحث در مورد وضعیت کشورهای عربی
وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا، آمریکا و روسیه روز دوشنبه (۱۲ مارس/۲۲ اسفند) در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک برای گفت‌وگو در مورد جهان عرب و از جمله یافتن راهی برای پایان خشونت‌های دولت سوریه علیه شهروندان این کشور با یکدیگر دیدار می‌کنند.
موضع‌گیری روسیه و چین در قبال تحولات سوریه باعث ایجاد تنش در روابط این دو کشور با غرب شده است.



آنگلا مرکل وارد مزار شریف شد تا با نیروهای آلمانی حاضر در افغانستان دیدار کند. سفر صدراعظم آلمان که یک روز پس از حمله‌ی سرباز آمریکایی به غیر نظامیان افغان صورت می‌گیرد، تحت تدابیر شدید امنیتی انجام می‌شود.
صدراعظم آلمان برای چهارمین بار به افغانستان سفر کرده است. آنگلا مرکل آخرین بار در دسامبر ۲۰۱۰ از این کشور دیدن کرد. وی در سفر روز دوشنبه‌ی خود بنا بود از پایگاه نظامی ارتش آلمان در قندوز دیدن کند. اما به دلیل بارش شدید برف برنامه‌ی سفر مرکل تغییر کرد.


صدراعظم آلمان در پایگاه مزار شریف از نزدیک در جریان وضعیت نیروهای کشورش قرار گرفت. وی همچنین یاد سربازان آلمانی کشته‌شده در افغانستان را گرامی داشت. آلمان در طول ۱۰ سال مأموریت افغانستان ۵۲ سرباز خود را از دست داده است.
سفر مرکل مانند تمام سفرهای مقام‌های آلمانی به افغانستان بدون اعلام قبلی صورت گرفت. این مسافرت که بنا بر اعلام دفتر صدارت عظمای آلمان از مدت‌ها پیش برنامه‌ریزی شده بود، تحت شدیدترین تدابیر امنیتی صورت گرفته است.
یک روز پیش از این سفر یک سرباز آمریکایی در ولایت قندهار (در جنوب افغانستان) به سمت غیرنظامیان آتش گشود و جان ۱۶ افغان را گرفت. او که دستگیر شده از قرار از بیماری روانی رنج می‌برد.
آلمان حضور نظامی در افغانستان را در سال ۲۰۰۲ و با اعزام هزار و ۲۰۰ سرباز آغاز کرد. در حال حاضر ۴ هزار و ۸۰۰ نیروی این کشور در افغانستان حضور دارند. تا پایان سال جاری میلادی باید تعداد این نیروها به ۴ هزار و ۴۰۰ تن کاهش یابد.
فرماندهی نیروهای بین‌المللی حاضر در افغانستان قصد دارد نیروهای رزمی خود را تا سال ۲۰۱۴ از این کشور خارج کند. پس از آن مسئولیت تأمین امنیت به نیروهای محلی واگذار خواهد شد.


در پی درگیری‌های روزهای اخیر میان فلسطینی‌ها و اسرائیل بیش از ۱۳۰ خمپاره از نوار غزه به سوی اسرائیل شلیک شده است. مقام‌های اسرائیلی از آزمایش موفق سامانه دفاع ضد موشکی جدید این کشور خبر می‌دهند.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، رضایت خود از "آیرن دوم" (گنبد آهنین) را اعلام کرد؛ سیستم دفاع ضد موشکی جدید اسرائیل که در ماه‌های اخیر نصب و راه‌اندازی شده است. به گفته‌ی نخست‌وزیر اسرائیل، این کشور در سال‌های آینده سامانه‌ی دفاع ضد موشکی خود را گسترش خواهد داد.
به ادعای یک سخنگوی ارتش اسرائیل سیستم دفاع ضد موشکی جدید تا کنون ۳۷ خمپاره از ۴۳ خمپاره‌ی حاضر در میدان عمل خود را منهدم کرده است. اسرائیل قصد دارد تا سال ۲۰۱۳ با نصب شش واحد از این سامانه از حملات خمپاره‌ای به مرزهای شمال و جنوب خود جلوگیری کند.
از چند ماه قبل کار نصب سه واحد از سامانه دفاع ضد موشکی "آیرن دوم" در مرزهای جنوبی اسرائیل آغاز شد. رادارهای این واحدها به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که سامانه تنها خمپاره‌های حاضر بر فراز مناطق مسکونی را هدف قرار می‌دهد. دیگر خمپاره‌ها برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها منهدم نمی‌شوند. هر فروند "تامیر" که یکی از موشک‌های مورد استفاده در "آیرن دوم" برای انهدام خمپاره‌هاست، ظاهرا ۷۰ هزار دلار قیمت دارد.
به گفته‌ی میکی روزنفلد، سخنگوی پلیس اسرائیل، ۹۰ درصد خمپاره‌های شلیک‌شده به سوی مناطق مسکونی در روزهای اخیر با استفاده از سیستم دفاع ضد موشکی یادشده بی‌اثر شده‌اند. البته برخورد چند خمپاره در روز یکشنبه (۱۱ مارس / ۲۱ اسفند) به مناطقی از اسرائیل نشان داد که سامانه دفاع ضد موشکی یادشده هنوز نمی‌تواند چتر کاملا مطمئنی بر فراز مناطق مسکونی بگسترد.
ده‌ها کشته و زخمی در موج جدید درگیری‌ها
فلسطینیان در روزهای اخیر در واکنش به قتل زهیر القیسی، دبیرکل "کمیته‌های مقاومت مردمی" فلسطین بیش از ۱۳۰ خمپاره به مناطق اسرائیلی شلیک کرده‌اند که در جریان آن ۱۵ تن زخمی شده‌اند. القیسی روز جمعه (۹ مارس/ ۱۹ اسفند) در حمله موشکی اسرائیل به خودرو حامل وی در نوار غزه کشته شد.
خودروی حامل زهیر القیسی پس از حمله‌ی روز جمعه (۹ مارس / ۱۹ اسفند)
از این فرد به‌عنوان مسئول ربودن گیلعاد شالیط یاد می‌شود؛ همان سرباز اسرائیلی‌ای که در سال ۲۰۰۶ ربوده و سال ۲۰۱۱ با هزار و ۲۷ زندانی فلسطینی معاوضه شد. کمال نیرب، خلف زهیر القیسی، نیز هفت ماه پیش از این در حمله‌ای مشابه کشته شده بود.
خشونت‌های پس از این قتل به نگرانی‌ها در باره برافروخته‌شدن آتش جنگی تازه میان دو طرف دامن زده است. منابع خبری از کشته‌شدن ۳ فلسطینی دیگر در روز یکشنبه، از جمله یک پسربچه‌ی ۱۲ ساله، گزارش می‌دهند. روز پیش از آن هم در حمله هوایی اسرائیل به نوار غزه ۱۵ فلسطینی دیگر جان خود را از دست داده بودند.
نگرنی‌های بین‌المللی در آستانه‌ی گفت‌وگوهای صلح
درگیری‌های سه روز گذشته خونین‌ترین منازعات اسرائیل و فلسطینیان از زمان حمله‌ی اسرائیل به باریکه‌ی غزه در زمستان ۲۰۰۹ – ۲۰۰۸ است. البته دو طرف ظاهرا علاقه‌ای به ادامه‌ی درگیری‌ها ندارند. ژنرال بنی گانتز، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل این موضوع را تأئید می‌کند. اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر دولت خودگردان فلسطینی در نوار غزه هم "مهم‌ترین اولویت" تشکیلات خود را «توقف تهاجم اسرائیل و حفظ جان غیرنظامیان فلسطینی» عنوان کرده است.
حمله‌ی هوایی ارتش اسرائیل به نوار غزه
اما کلید توقف خشونت در مرزهای اسرائیل و فلسطین در حال حاضر در دست "کمیته‌های مقاومت ملی" فلسطین و "جهاد اسلامی" است. آنها قصد دارند حماس، رقیب سیاسی خود، را تحت فشار بگذارند. تلاش مصر برای برقراری آتش‌بس در روزهای اخیر راه به جایی نبرده است. هیئتی بلندپایه از سوی حماس از روز شنبه (۲۰ اسفند) وارد قاهره شده است. به گفته‌ی محافل مصری اما مسئولان "کمیته‌های مقاومت مردمی" فلسطین پیشنهاد آتش‌بس را رد کرده‌اند.
آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا نیز دو طرف را به خویشتن‌داری فرا خوانده‌اند. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا، از موج جدید خشونت ابراز نگرانی کرده و دو طرف را به تلاش برای برقراری آرامش دعوت کرد. وزارت خارجه‌ی آمریکا نیز با انتشار بیانیه‌ای خشونت‌های خونین اخیر را محکوم کرده است.
آتش ناآرامی‌ها در مرز اسرائیل و نوار غزه در حالی شعله‌ور شده است که نمایندگان دو طرف روز دوشنبه (۱۲ مارس / ۲۲ اسفند) در نیویورک بر سر میز مذاکرات صلح خاورمیانه خواهند نشست. بنا بر اعلام سازمان ملل متحد هیلاری کلینتون، وزیر خارجه‌ی آمریکا، سرگی لاوروف، همتای روسی او و بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل نیز حضور خواهند داشت.
گفت‌وگوهای صلح اسرائیل و فلسطینیان از سپتامبر ۲۰۱۰ متوقف شدند. فلسطینی‌ها در آن زمان میز مذاکره را ترک کردند، زیرا اسرائیل حاضر نشد شهرک‌سازی در کرانه باختری رود اردن و شرق بیت‌المقدس (اورشلیم) را متوقف کند.

شنبه شب نمایشگاهی از یادگارهای زندان و فرار ایرانیان در دهه ۱۳۶۰ در خانه "آنه فرانک" در فرانکفورت گشایش یافت. از جمله اهداف این نمایشگاه رساندن پیام دادخواهی دگراندیشان ایرانی به گوش غیرایرانیان است.
شنبه شب (۱۰ مارس / ۲۰ اسفند) در خانه "آنه فرانک" در فرانکفورت نمایشگاه "امید نام من است" با حضور منیره برادران، پرستو فروهر، شهردار فرانکفورت و مدیریت خانه آنه فرانک و حدود ۳۰۰ نفر بازدیدکننده ایرانی و آلمانی گشایش یافت.
ببینید: گزارش تصویری از نمایشگاه
سازما‌ن‌دهندگان اصلی نمایشگاه منیره برادران و پرستو فروهر هستند که اما به گفته خودشان با کمک شمار بسیاری از ایرانیان و آلمانی‌ها موفق به تحقق ایده نخستین برگزاری چنین نمایشگاهی شده‌اند. در این نمایشگاه یادگارهای زندان و فرار ایرانیان در دهه ۱۳۶۰ در معرض دید عموم قرار گرفته است.
انتخاب خانه آنه فرانک در فرانکفورت برای برگزاری این نمایشگاه خود نمادین است. آنه فرانک دختری جوان، یهودی و آلمانی بود که در سال ۱۹۳۴ همراه با پدر و مادرش به هلند گریخت تا به چنگ رژیم نازی نیفتد، اما کمی پیش از پایان جنگ جهانی قربانی سیاست نسل‌کشی ناسیونال سوسیالیست‌های آلمان شد. او هنگامی که با خانواده‌اش در خانه‌ای در آمستردام مخفی شده بود افکار و احساساتش را در دفتر خاطرات روزانه‌ای ثبت کرد. این دفتر خاطرات که پس از جنگ توسط پدر آنه، اتو فرانک، منتشر شد هم اکنون سندی تاریخی به شمار می‌آید و نویسنده آن آنه فرانک نیز به نمادی برای همه قربانیان سیاست‌های جنایت‌کارانه و ضدبشری حکومت‌های توتالیتر و ایدئولوژیک تبدیل شده است.

منیره برادران
گنجینه‌های شخصی
در ۴۸ ویترین در فضایی بنام "دهلیز خاطره" ۱۲۵ یادگار به نمایش گذاشته شده‌اند. در کنار هر ویترین توضیحی کوتاه به قلم کسی که یادگاری را برای نمایش واگذار کرده می‌توان خواند. ویترین‌های کوچک و بزرگ نورانی‌اند، گنجینه‌های شخصی، یادگارهای فرار و زندان، با احترام و تواضع در آنها جای گرفته‌اند. حس احترام هم به بازدیدکنندگان و هم به کسانی که یادگارهایشان را به امانت داده‌اند منتقل می‌شود.
بر کف فضای "دهلیز خاطره" در پای ویترین‌ها نوشته‌هایی را می‌توان دید که از وصیت‌نامه‌ها یا کتاب‌های خاطرات نقل شده است. در آستانه ورود به "دهلیز خاطره" صدایی آرام به گوش می‌رسد. در اینجا نام ۶ هزار زندانی سیاسی اعدام شده از زندانیان سیاسی‌ای خوانده می‌شود که در دوره جمهوری اسلامی اعدام شده اند و شمار آنان بر پژوهشگران و فعالان حقوق بشر هنوز نامعلوم است.
این یادگارها از سراسر جهان و هر جا ایرانیان تبعیدی می‌زیند گرد آورده شده‌اند. در یک ویترین پیراهن آبی رنگ رضا عصمتی، پدر "سعید" را می‌بینیم که یک تکمه ندارد. در کنار ویترین این توضیح را می‌خوانیم که سعید نوشته است: «خاطره ای که از پدرم دارم را خودم در ذهنم درست کرده‌ام. تصاویری رویایی تا از میان این تراژدی داستانی افسانه‌ای بسازم که برای یک کودک بیشتر معنا دارد تا موضوع اعدام سیاسی. من پدرم را به شکل یک شوالیه با شمشیر و زره تصور می‌کردم که علیه افراد شرور می‌جنگید. این تصویر بیشتر به رویاهای یک بچه می‌خورد. من تنها بچه با شوالیه در خانواده نبودم، تقریبا در همه خانواده‌هایی که من و مادرم می‌شناختیم بودند.»

در ویترینی دیگر ساعت پدر "سهند" قرار گرفته که بند آن را پدرش از نخ جورابش درست کرده بوده است. در همانجا کاردستی‌ای به شکل قلب دیده می‌شود که بر روی آن نام همسر و پسرش حک شده است.
در ویترینی دیگر وسایل یازان وزیری است که در ۲۹ سالگی در آلمان از دنیا رفت. ناهید نصرت، مادر او، چند عکس و اسباب بازی مربوط به دوره فرار یازان از ایران را به نمایشگاه سپرده است. خانم نصرت به دویچه وله می‌گوید که او، یازان و سه کودک و نوجوان دیگر ایران را از مرز شوروی سابق ترک کردند و یازان در زمان فرار تنها شش سال داشت. یازان در دبیرستان به کمک معلم خود چهره‌ای را که همیشه در کابوس می‌دیده به صورت مجسمه ساخته بود که این مجسمه نیز در نمایشگاه دیده می‌شود.
میهن روستا، فعال حقوق بشر، در مورد آنچه از همسر اعدام‌شده‌اش در اختیار نمایشگاه قرار داده می‌گوید: « من یک پیراهن همسرم را به نمایشگاه سپردم. این پیراهن جزو بقچه‌ای بود که به پدرش پس از اعدام‌اش در دسامبر سال ۸۹ دادند. بخشی از بقچه برای من فرستاده شد. این پیراهن تن او بود و من در عرض این ۲۱ سال گذشته نه شستم‌اش، نه آویزان‌اش کردم، بلکه در یک بقچه دیگری بستم‌اش تا عطر و بوی آن از بین نرود و نفس‌اش بماند. این پیراهن را به نمایشگاه دادم به نمایندگی از طرف همه پیراهن‌هایی که صاحبان‌شان رفتند و به خانواده‌ها تحویل داده شد.»
در گفت‌وگو با هر یک از کسانی که یادگارهای خود را به نمایشگاه سپرده‌اند، می‌توان داستانی را شنید که با این گنجینه‌های شخصی در پیوند است، داستانی مملو از احساس عشق و درد.

دادخواهی و مقابله با فراموشی از طریق نمایش یادگارها
پیش از این گه‌گاه و در چارچوب سالگردهایی چون سالگرد اعدام‌های جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ چنین یادگارهایی به نمایش گذاشته شده‌اند. اما منیره برادران، فعال حقوق بشر و از زندانیان سیاسی دهه ۱۳۶۰، به گفته خودش درصدد تحقق یافتن این ایده برآمده که شرایط نمایش یادگارهای زندان و فرار را در ابعادی بزرگتر و برای مدتی طولانی‌تر برای بازدید عموم و فراتر از جمع ایرانیان فراهم آورد.

پرستو فروهر
این برنده جایزه کارل فن اوسیتسکی که مدتهاست در دو زمینه مقابله با فراموشی و دادخواهی قلم می‌زند، با اعتقاد به اینکه اشیای به یادگار مانده می‌توانند ارتباطی نزدیک، از طریق نگاه کردن، با بازدیدکنندگان از نمایشگاه برقرار کنند، گامی تازه در زمینه انتقال تجارب زندان و فرار برمی‌دارد.
میهن روستا، فعال حقوق بشر، در همین مورد به دویچه وله می‌گوید: «این نمایشگاه پیشرفتی است در روندی که مدتهاست شروع شده و در واقع نتیجه نوشته‌های زندانیان، خاطرات و گزارشهایی است که در مورد زندان داده شده و نیز تحقیقاتی که در مورد زندان و شکنجه شده است.»
نمایشگاهی برای آشنا کردن دو نسل با هم
پرستو فروهر، هنرمند ایرانی ساکن آلمان و فرزند داریوش و پروانه فروهر در سخنرانی خود در مراسم گشایش نمایشگاه در مورد انتخاب نام نمایشگاه "امید نام من است" گفت که "امید" نامی نمادین است، اگر چه برگرفته از نام "امید منتظری" پسر حمید منتظری است که در تابستان سال ۱۳۶۷ اعدام شد. حمید منتظری برای فرزندانش امید و شکوفه تصویری از پرنده‌ای در قفس کشیده و به بیرون زندان فرستاده بود. خانم فروهر گفت که هدف نمایشگاه در کنار روشنگری راجع به آنچه سرکوب و استبداد با دگراندیشان ایرانی کرده، معرفی زندگی جوانانی چون "امید" است که هم اکنون در تبعید زندگی می‌کنند و می‌خواهند از طریق یادگاری که دارند مفهومی برای حال خود بیابند.

کرامت مهدی‌زاده در گفت‌وگو با کیواندخت قهاری
به گفته پرستو فروهر هدف دیگر نمایشگاه، نشان دادن روابط بین دو نسل است. پدر یا مادری که به‌خاطر مبارزه سیاسی جان خود را از دست داده یا مجبور به فرار از کشور شده، و فرزندی که با خاطرات و یادگارهای بجای مانده زندگی می‌کند. منیره برادران نیز تاکید می‌کند که این نمایشگاه فرصتی است تا دو نسل زندانیان و کودکان آنان که هر دو قربانیان جمهوری اسلامی‌اند، با هم آشنا شوند.
بدین خاطر هم در کنار نمایش اشیای یادگاری در "دهلیز خاطره"، در فضایی دیگر در نمایشگاه به‌نام "دهلیز حال" سه فیلم مستند نمایش داده می‌شود که در یکی از آنها ساخته یاشکا گلوکه، مستندساز آلمانی، پنج تن از جوانان ایرانی برآمده از خانواده‌های زندانیان سیاسی اعدام شده در دهه شصت از خود سخن می‌گویند. کرامت مهدی‌زاده یکی از این جوانان است که در سازمان‌دهی نمایشگاه نیز فعالانه شرکت داشته است. تجربه شخصی دردناکی این جوان ایرانی ۳۰ ساله را با این نمایشگاه پیوند می‌دهد: پدر و دو دایی کرامت مهدی‌زاده که از فعالان سیاسی دهه شصت بودند، اعدام شده‌اند. آقای مهدی‌زاده در مورد نمایشگاه به دویچه وله گفت: «نمایشگاه به نظر من روشنگری می‌کند و آنچه اتفاق افتاده را به خاطر جمع می‌آورد. من در اینجا، در آلمان به مدرسه رفته‌‌ام و تحصیل دانشگاهی کرده‌ام، ولی هیچ یک از همکلاسی‌های من نمی‌دانست درست که من از کجا می‌آیم و چه تاریخی پشت سرم است. برای من مهم بود که به مردم آلمان این امکان داده شود که بدانند من که هستم.»
فیلم مستندی دیگر بنام "از این فریاد تا آن فریاد" ساخته پانته‌آ بهرامی دربرگیرنده گفت‌وگویی است با سودابه اردوان، نقاش و مجسمه‌ساز. سودابه اردوان سالهای زندان سیاسی‌اش در دهه شصت را در نقاشی‌های کوچکی ثبت کرده است و این نقاشی‌ها را در فیلم معرفی می‌کند.
فیلم سومی که در نمایشگاه می‌توان دید "آنتیگون" ساخته شورا مکارمی است که در آن داستان زندگی خود را به تصویر کشیده است، داستان زندگی دختری که مادرش در کودکی به عنوان زندانی سیاسی اعدام شده و اینک این دختر از طریق یادداشت‌های پدربزرگش رد پای مادرش را دنبال میکند و در پی شناخت ریشه‌های خود است.
سازمان‌دهندگان نمایشگاه در سخنان خود اشاره می‌کنند به اینکه سرکوب دگراندیشان که در دهه ۱۳۶۰ در ایران به شدت رخ داده، هنوز هم ادامه دارد و بنابراین این نمایشگاه مربوط به گذشته نیست. منیره برادران در پایان سخنرانی خود در مراسم گشایش نمایشگاه اظهار امیدواری کرد که «این نمایشگاه روزی در ایرانی آزاد و بدون دیکتاتوری برپا شود.»
نمایشگاه "امید نام من است" تا ۳۱ اکتبر در خانه "آنه فرانک" در فرانکفورت برپا خواهد بود. سازمان‌دهندگان نمایشگاه ابراز امیدواری کرده‌اند که نمایشگاه سپس در شهرهای دیگر در سراسر جهان برگزار شود و نیز کاتالوگی در مورد آن انتشار یابد.
کیواندخت قهاری
تحریریه: شیرین جزایری

درگیری میان ارتش اسرائیل و گروه‌های فلسطینی همچنان تلفات می‌گیرد. نخست‌وزیر اسرائیل ادامه‌ی خمپاره‌اندازی‌ها از نوار غزه به سوی اسرائیل را با ایران مرتبط می‌داند. مصر تلاش می‌کند آرامش را به منطقه بازگرداند.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، می‌گوید بدون پایان دادن به "تهدید ایران" پایانی برای خمپاره‌اندازی از نوار غزه به سوی اسرائيل وجود ندارد. او این سخنان را روز یکشنبه (۱۱ مارس/ ۲۱ اسفند) در اشدود، یکی از شهرهای اسرائیل عنوان کرد که در روزهای اخیر هدف خمپاره‌های شلیک‌شده از سوی گروه‌های تندرو فلسطینی واقع شده است.
نتانیاهو در اشدود گفت: «من سیاستی روشن را دنبال می‌کنم و مأموریتی روشن دارم: ما هر کسی را که برای حمله به ما برنامه‌ریزی می‌کند، تلاش می‌کند ما را هدف قرار دهد یا به سمت ما شلیک می‌کند، هدف قرار می‌دهیم». به اعتقاد نخست‌وزیر اسرائیل، ترکیب "توانایی تهاجم"، "قابلیت دفاع" و "غیر نظامیان قوی" ترکیب پیروز است و اسرائیل این ترکیب را در اختیار دارد.
سیستم دفاع ضد موشکی جدید اسرائیل با نام "آیرن دوم" (گنبد آهنین)
یک سخنگوی ارتش اسرائیل نیز در مورد ارتباط ایران و گروه‌های تندروی فلسطینی با نخست‌وزیر این کشور هم‌عقیده است. این سخنگو جهاد اسلامی را «بازوی ایران» می‌داند که منابع مالی خود را از تهران دریافت می‌کند.
ادامه درگیری‌ها و تلاش مصر برای میانجی‌گری
از روز جمعه موج جدیدی از درگیری نظامی بین اسرائیل و فلسطینیان آغاز شده است. کشته‌شدن زهیر القیسی، دبیرکل "کمیته‌های مقاومت مردمی" فلسطین در حمله‌ی هوایی ارتش اسرائیل به نوار غزه سرآغاز این درگیری‌ها بود.
در حملات هوایی سه روز گذشته‌ی ارتش اسرائیل به نوار غزه تا کنون ۲۰ تن جان خود را از دست داده‌اند. این حملات شب گذشته هم ادامه یافتند. به گفته‌ی منابع امدادی فلسطینی آخرین حملات یک کشته و ۳۰ زخمی بر جای گذاشته‌اند.
فلسطینیان نیز در مقابل ده‌ها خمپاره به خاک اسرائیل شلیک کرده‌اند. مقام‌های اسرائیلی روز یکشنبه از موفقیت سامانه دفاع ضد موشکی جدید این کشور در انهدام بخش بزرگی از خمپاره‌های شلیک‌شده خبر دادند.
مصطفی البرغوثی، نامزد پیشین ریاست بر تشکیلات خودگردان فلسطین، در کرانه‌ی باختری رود اردن اسرائیل را به "بر هم زدن آرامش" متهم کرد. وی گفت: «در حالی که فلسطینیان به آتش‌بس پایبند بودند، اسرائیل سعی کرد راهی برای خروج از بحران خود بیابد و فضای جنگ را بر منطقه حاکم کند».
مصر تلاش می‌کند با میانجی‌گری میان دو طرف بار دیگر آتش‌بس را برقرار کند. پیش‌تر اعلام شد که هیئتی بلندپایه از سوی حماس از روز شنبه (۲۰ اسفند) وارد قاهره شده است.
"کمیته‌های مقاومت مردمی" فلسطین و "جهاد اسلامی" اما طرف‌های درگیر با اسرائیل خوانده می‌شوند.
محافل مصری روز یکشنبه مدعی شدند که مسئولان "کمیته‌های مقاومت مردمی" فلسطین پیشنهاد آتش‌بس را رد کرده‌اند.




سنگسار نوجوانان عراقی به دلیل مد لباس

گزارش‌ها حاکی است گروهی از شبه نظامیان شیعه تندرو در عراق، نوجوانان و جوانانی که به نظر آنها «از سنت روزگار خارج شده و شیطان پرست شده‌اند» را هدف حمله قرار داده و با ضرب و شتم و سنگسار، آنها را از پادرآورده‌اند.
گزارش‌ها از شمار جوانانی که توسط این گروه جان خود را از دست داده‌اند ضد و نقیض است. روزنامه بریتانیایی دیلی میل به نقل از منابعی در وزارت کشور عراق گزارش داده است که در ماه‌های گذشته حدود ۹۰ جوان عراقی توسط این گروه سنگسار شده‌اند. خبرگزاری رویترز به نقل از منابع بیمارستانی در بغداد اعلام کرده که در سه هفته گذشته، جنازه ۱۴ جوان سنگسار شده یافت شده است.
نوجوانان و جوانانی که هدف این حملات مرگبار قرار گرفته‌اند، افرادی هستند که طبق مد روز لباس می‌پوشند و موسیقی راک گوش می‌کنند. جوانان و نوجوانان یاد شده به هیچ نوع عمل «غیراخلاقی» دست نزده‌اند.
وزارت کشور عراق پیش از این جوانانی که طبق مد روز و غرب لباس می‌پوشند و رفتار می‌کنند را «شیطان پرست» نامیده بود. رسانه‌های غربی این جوانان و نوجوانان را «ایمو» نامیده‌اند.
عنوانی که به سبکی از موسیقی راک گفته می‌شود و به معنای بروز احساسات تعبیر شده است. در عراق، جوانان موسوم به ایمو را همچنین «منحط و متمایل به همجنس گرایی» می‌دانند که از تابوهای فرهنگ عامه در این کشور است.
این گزارش حاکی است گروهی از شیعیان افراطی در محله شیعه نشین صدر در بغداد، بروشورهایی را چاپ و پخش کرده‌اند که در آن نام ۲۰ تن از جوانان و نوجوانان محله آورده شده و گفته شده این افراد باید «مجازات شوند و عاقبت کار خود را ببینند.»
مقتدی صدر، روحانی شیعه عراقی در بیانیه‌ای در وبسایت خود جوانان موسوم به «ایمو» را «دیوانه و احمق» خوانده و گفته طبق قوانین راه‌های مقابله با این افراد وجود دارد.
مقتدی صدر در بیانیه خود با اشاره به این جوانان و نوجوانان گفته است: «این‌ها مانند طاعون در جامعه مسلمان وارد شده‌اند و هرکسی که می‌تواند باید از هر راه قانونی، آنها را از بین برده و نابود کند.»
یک نوجوان عراقی که فقط لباس‌هایی با رنگ سیاه می‌پوشد، در گفت‌و‌گو با خبرنگار رویترز گفته که از بابت فشارهای موجود «احساس خطر» می‌کند چرا که «عده‌ای هستند که از هرچیز خوششان نیاید، آن را از بین می‌برند.»
وزارت کشور عراق در بیانیه‌ای گفته کشتار جوانان موسوم به ایمو در عراق، ارتباط و نسبتی با سرکوب همجنس گرایان ندارد و ممکن است این کشتار‌ها به دلایلی چون «انتقام و یا مسائل و اختلاف‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی» انجام شده باشد.


گزارشگران بدون مرز: اینترنت در ایران هیچ شباهتی به وب جهانی ندارد

سازمان گزارشگران بدون مرز، روز دوشنبه گزارشی از وضعیت سانسور اینترنتی در سال ۲۰۱۲ تحت عنوان «دشمنان اینترنت» منتشر کرد که در این گزارش، جمهوری اسلامی ایران در میان چهار کشور اصلی «دشمن اینترنت» قرار دارد.
در این گزارش نام کشورهایی که آزادی اینترنتی را بیش از دیگر کشورها محدود می‌کنند به ترتیب برمه (میانمار)، چین، کوبا، ایران، کره شمالی، عربستان سعودی، سوریه، ترکمنستان، ازبکستان و ویتنام ذکر شده‌است.
در این گزارش آمده‌است که برخی کشورها ازجمله ایران «دسترسی به اینترنت را تا اندازه‌ای سانسور می‌کنند که عملاً شهروندان خود را به اینترانت‌های [شبکه‌های داخلی] محلی محدود کرده‌اند که هیچ شباهتی به وب جهانی ندارد.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده‌است که ایران قصد خود برای راه‌اندازی یک «اینترنت ملی» را بیان کرده و در عین حال موجی از دستگیری‌ها را در ارتباط با سانسور اینترنتی خود به راه انداخته و به رژیم سوریه نیز برای «بهینه کردن نظارت اینترنتی» کمک می‌کند.
تلاش برای یافتن نام‌های کاربری و رمزهای عبور کاربران شبکه‌های اجتماعی و استفاده از مجوزهای امنیتی جعلی از دیگر اقدامات رژیم‌های ایران و سوریه است که در این گزارش به آن اشاره شده‌است.
گزارشگران بدون مرز می‌نویسد که «ارتش سایبری ایران» و گروه مشابهی در سوریه پس از «ارتش سایبری چین» از متخلفان اصلی هک و رخنه در فضای مجازی هستند.
هم‌اینک در جهان دست‌کم ۱۲۰ کاربر اینترنتی به خاطر فعالیت‌های آن‌لاین خود در زندان به‌سر می‌برند که بنا بر گزارش تازه سازمان گزارشگران بدون مرز، چین، ویتنام و ایران به ترتیب بیشترین تعداد زندانیان را در این رابطه دارند.
در بخش دیگر این گزارش آمده‌است که مقام‌های ایرانی به‌ویژه به اعتراف‌گیری از این زندانیان و پخش این «اعتراف‌ها» از تلویزیون علاقه دارند.
گزارش این سازمان در ادامه می‌نویسد که برای رژیم‌های نام‌برده «قطع کامل اینترنت راه حلی شدید است که می‌تواند برای مقام‌ها ایجاد دردسر کرده و به اقتصاد آسیب بزند، بنابر این کند کردن سرعت ارتباط اینترنتی روشی غیرمستقیم اما مؤثر است تا از طریق آن از ارسال و دریافت عکس و ویدئو جلوگیری شود، و ایران استاد این کار شده‌است.»
در گزارش پیشین سازمان گزارشگران بدون مرز که در اسفندماه ۸۹ منتشر شده‌بود نیز نام ایران در فهرست ۱۰ کشوری بود که دشمن اینترنت به شمار می‌روند. در آن گزارش ذکر شده‌بود که در آن تاریخ ۱۱ نفر از فعالان فضای مجازی در ایران در زندان‌ به سر می‌بردند.

استرالیا و فرانسه ازجمله کشورهای «تحت نظارت»
رده پایین‌تر سانسور اینترنتی پس از «دشمنان اینترنت» در گزارش گزارشگران بدون مرز رده «کشورهای تحت نظارت» است. گزارش تازه این سازمان می‌نویسد که دو کشور بحرین و بلاروس هم‌اینک از رده «تحت نظارت» عبور کرده و به فهرست «دشمنان اینترنت» اضافه شده‌اند.
کشورهای فهرست «تحت نظارت» گزارشگران بدون مرز در زمینه سانسور اینترنتی در این گزارش عبارتند از: استرالیا، مصر، اریتره، فرانسه، هند، قزاقستان، مالزی، روسیه، کره جنوبی، سری‌لانکا، تایلند، تونس، ترکیه و امارات متحده عربی.
در این گزارش آمده‌است که دولت استرالیا هم‌چنان سیستم فیلترینگ «محتوای خطرناک» را برپا نگاه می‌دارد و با وجود کاهش حمایت‌ها در جامعه استرالیا از این سیستم و تمایل دولت برای تغییر نوع محتوای فیلترشده، این دولت هنوز به فیلترینگ ادامه می‌دهد.
در مورد فرانسه نیز در این گزارش آمده‌است که «به‌رغم محکومیت بین‌المللی و این واقعیت که قوانین اینترنتی فرانسه قدیمی شده‌است، دولت فرانسه هنوز قانون امنیت اینترنتی موسوم به «لوپسی» را ملغی نکرده‌است که بر پایه این قانون مقام‌های رسمی مجاز به فیلترینگ اینترنت هستند. قانون دیگری هم به نام  «هادوپی» در فرانسه هست که برای جلوگیری از دریافت محتوای ناقض حق تکثیر اجازه قطع دسترسی اینترنتی را به مقامات می‌دهد.»
در بخش دیگر گزارش در مورد ترکیه نوشته شده‌است که «ترکیه ظاهراً از طرح نزدیک به مسخره سانسور ۱۳۸ کلمه در اینترنت عقب‌نشینی کرده‌است اما دولت ترکیه سیستمی را ایجاد کرده که گرچه انتخابی است اما پوششی است برای سانسور اینترنتی در خفا.»



وزارت ارشاد از مراسم تقدیر از اصغر فرهادی جلوگیری کرد

وزارت ارشاد به کانون کارگردانان ایران و شورای عالی تهیه کنندگان سینمای ایران، برای برگزاری مراسم تقدیر از اصغر فرهادی مجوز نداد. مراسم تقدير از این کارگردان برنده اسکار قرار بود روز دوشنبه، در تالار ايوان شمس برگزار شود.
  به گزارش خبرگزاری ايلنا ظهر دوشنبه از سوی کانون کارگردانان سينمای ايران و همچنين شورای عالی تهيه کنندگان سينما قرار بود مراسم جشنی با حضور اهالی سينما و با هدف تقدير از اصغر فرهادی کارگردان برنده اسکار سينمای ايران برگزار شود، اما اين مراسم لغو شد.
به نوشته ایلنا، مجوز لازم از سوی وزارت ارشاد برای برگزاری اين مراسم صادر نشده است.
 اعضای کانون کارگردانان سينمای ايران و شورای عالی تهيه‌کنندگان سينمای ايران، بعد از لغو اجازه‌ برگزاری مراسم تقدير از اصغر فرهادی، بيانه‌ای صادر کرده و در آن ابراز تاسف کرده‌اند. 
در این بیانیه آمده است «اصغر فرهادی عزيز می‌خواستيم از تو به خاطر کسب اين دستاورد بزرگ، که برای ايران و سينمای آن در آستانه سال نو به ارمغان آوردی، مجلسی ساده و صميمی با همکاران سينماگر داشته باشيم. بنا بود فقط بگوييم خسته نباشيد! دست مريزاد! متوليان فرهنگی!!! نگذاشتند، نشد، متاسفيم، افسوس.»
«شمار بسياری» از سينماگران و علاقه‌مندان سينمای ايران بامداد روز شنبه  از اصغر فرهادی، کارگردان فيلم «جدايی نادر از سيمين» و برنده اسکار بهترين فيلم خارجی، هنگام ورود به تهران استقبال کردند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ايرنا، سيد احمد ميرعلايی و عبدالله اسفندياری، مديرعامل و مدير بين الملل بنياد سينمايی فارابی نيز درفرودگاه «امام خمينی» از اصغر فرهادی استقبال کردند.
به گزارش ايرنا، اصغرفرهادی  هنگام ورود به تهران تصریح کرده است: «به کشورم عشق می‌ورزم و ايران را با هيچ جای دنيا عوض نمی کنم.»
فيلم «جدايی نادر از سيمين» يکشنبه هفتم اسفندماه برنده جايزه بهترين فيلم غير انگليسی‌زبان اسکار شد. اصغر فرهادی که فيلم او به عنوان نخستين فيلم ايرانی در دو رشته در اسکار امسال نامزد دريافت جايزه بود، جايزه بهترين فيلم خارجی را از دستان ساندرا بولاک دريافت کرد.
کسب نخستين جايزه اسکار برای سينمای ايران توسط فيلم «جدايی نادر از سيمين»، با استقبال شمار زيادی ازهنرمندان و فعالان سياسی ايرانی روبه رو شد.




کيسينجر: آمريکا بايد فرض را بر اين بگذارد که ايران در پی سلاح هسته‌ای است

هنری کيسينجر، وزير امورخارجه پیشین آمريکا، روز يکشنبه در مصاحبه ای گفت که آمريکا بايد فرض را بر اين بگذارد که ايران در پی آمادگی برای توليد سلاح هسته ای است.
در جريان مصاحبه ای با شبکه خبری « سی ان ان » از هنری کيسينجر سئوال شد: « آيا خطر سلاح های هسته ای ايران آنقدر جدی است که اسرائيل ناگزير است در آينده نزديک به اين کشور حمله کند؟»
هنری کيسينجر که ۸۸ سال دارد در پاسخ گفت: «من ارزيابی های به اصطلاح امنيتی را که دقيقا نمی توانند تعيين کنند که آيا ايران در حال توليد سلاح هسته ای هست و يا نه را نمی توانم بپذيرم. ما بايد از اين زاويه به بحران هسته ای ايران نگاه کنيم که آنها تمام اين فعاليت ها را برای رسيدن به توانايی تسليحاتی انجام می دهند. به نظر من در يک چنين ارزيابی ای نبايد شک کرد.»
خبرگزاری آسوشيتدپرس پیش از این نوشته است که طبق ارزيابی های اطلاعاتی – امنيتی دولت آمريکا تاکنون شواهد مشخصی به دست نيامده که ثابت کند ايران تصميم گرفته است تا سلاح هسته ای توليد کند.
روزنامه نيويورک تايمز در ماه فوريه از قول يک مقام ارشد دولت آمريکا بدون ذکر نام وی گزارش داد که ارزيابی های امنيتی فعلی دولت آمريکا در راستای گزارش سال ۲۰۰۷ نهادهای امنيتی اين کشور قرار دارد که اعلام کرد حکومت ايران فعاليت های هسته ای خود را در زمينه های تسليحاتی متوقف کرده است.
هفته‌نامه «تايم» نيز گزارش داد که اين ارزيابی در سال ۲۰۱۰  نيز توسط ۱۶ نهاد اطلاعاتی و امنيتی آمريکا تاييد شد.
دولت آمريکا همچنان بر اين موضع خود تاکيد می کند که قبل از دست زدن به هرگونه اقدام نظامی بايد به سياست اعمال فشارهای ديپلماتيک و تشديد تحريم ها عليه ايران فرصت بيشتری داد.
اما رهبران اسرائيل معتقدند که فرصت برای انجام حملات پيشدستانه به تاسيسات هسته ای ايران از دست می رود . بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل روز دوشنبه گفت که سياست تحريم های بين المللی عليه ايران نتيجه نداده است و «هيچيک از ما نمی توانيم بيش از اين منتظر بمانيم.»
باراک اوباما رييس جمهور آمريکا در مورد تندروی در زمينه جنگ با ايران هشدار داده و تاکيد می کند که هنوز هم امکان حل اين بحران از طريق ديپلماتيک وجود دارد.
غرب و اسرائيل، ايران را متهم می کنند که قصد ساخت بمب اتمی را دارد ولی تهران همواره اين اتهامات را رد کرده و برنامه هسته ای خود را صلح آميز می خواند.




آمار زد و خوردهای خیابانی در ایران؛ دعواها چگونه بالا می گیرد؟

گاهی يک اتفاق ساده هم کافی است. چند حرف تند، صداهايی که بالا و بالاتر می روند... دست به يقه شدن، شايد هم دستی به جيب برود و چاقويی بيرون بيايد. پايان کار را ديگر کسی نمی تواند پيش بينی کند.
پزشکی قانونی ايران می گويد که «امسال تا آخر ديماه، يعنی در ده ماه ، نزديک به ۵۲۷ هزار نزاع در ايران گزارش شده است»
زد و خوردهايی که يکی يا هر دو طرف دعوا کارشان به پزشکی قانونی کشيده شده است. يعنی هر ماه بيش از ۵۰ هزار درگيری و زد و خورد که زخمی و مصدوم بر جای گذاشته است. و البته تهران، پايتخت ايران، هم چون خيلی چيزهای ديگر در اين زمينه هم رکورد دار است.
حسين فرهمند، روانپزشک و متخصص روان درمانی در پاريس به ما می گويد:
«۵۰۰ هزار ارجاع به پزشکی قانونی واقعا آمار بالايی است و نشان می دهد که خشونتی در ميان بوده که منجر به ضرب و جرح فيزيکی شده است. تهران يک شهر بزرگ است و در همه شهرهای بزرگ درجه خشونت بيشتر از شهرهای کوچکتر و ده و روستاست. در روستاه ها می بينيم که برخورد فيزيکی کمتر پيش می آيد. برخی از آن ناشی از مکانيزم های حاکم بر روستاست. کدخدا هست، ريش سفيدها نزاع و برخورد را حل و فصل می کنند.»
تهران در اين ده ماه، در هر ماه بيش از نه هزار دعوای همراه با مصدوم و زخمی داشته است و خراسان جنوبی در ميان همه استان ها از همه کمتر شاهد درگيری بوده است.
روزنامه همشهری اوايل مهرماه همين امسال پرسيد چرا با کوچکترين برخوردی کار به نزاع و دعوا می کشد؟ آيا متخصصان جامعه شناس و روانشناس علت اين پديده فراگير در برخی افراد را بررسی و بازشکافی کرده اند؟ اين پرسش را از حسين فرهمند می پرسم.

حسین فرهمند: خشونت از چند کانال مختلف می گذرد. وقتی که راه های ديگری که ما برای حل مشکلات مان در دست می گيريم، بی نتيجه باشد يا امکان پذير نيست که آن راه ها نتيجه بخش باشد. وقتی دستگاه حکومتی، پليسی يا دستگاه قضايی جوابگو نيست. وقتی که اعتماد ما به سيستمی که می تواند مشکلات مان را حل کند، کم می شود، يا اين اعتماد به کلی ازبين می رود. يا زمانی که می بينيم دستگاهی که بايد از حقوق همه ما دفاع کند، در خدمت هدف های ديگری است که به من شهروند ارتباط پيدا نمی کند. اين ماجرا در مغز انسان شکل می گيرد که تنها راه اينکه حق ام را بگيرم خودم هستم.»
خبرگزاری مهر هم در گزارشی يادآور شده که آستانه تحمل افراد رو به کاهش است. به نحوی که اگر زمانی برای برخی درگيری فيزيکی يکی از راه های حل مشکل بود، حالا در نظر اين عده، اين تنها راه حل است.
اما در کنار توصيه های اخلاقی مقام های مذهبی يا سياسی ايرانی، يا آنچه در رسانه های داخلی بدان پرداخته می شود، حسين فرهمند معتقد است نبايد فراموش کرد که فقر و بيکاری در کنار نبودن سيستم انتظامی و قضايی عادلانه ، يکی از مهم ترين علت های افزايش برخوردهای فيزيکی بين افراد جامعه است.

حسین فرهمند: به گمان من يکی از دلايل موفقيت عظيم فيلم «جدايی نادر از سيمين» در همين نشان دادن پديده خشونت، شکل گيری و تبلور آن در همه بخش های يک رابطه اجتماعی است که می تواند خيلی آرام تر باشد. ما هم عامل فقر را در اين فيلم می ديديم و هم عدم اعتماد به دستگاه هايی که بايد علی الاصول بتوانند روابط ما را نظام مند کرده و سازماندهی کنند.»
در کنار گزارش تکان دهنده سازمان نظام پزشکی ايران درباره آمار دعوا و نزاع، حدود يک ماه پيش خبرگزاری فارس در مطلبی طنز به تماشاگران دعواها هم پرداخت. اينکه گاهی هنگام ديدن دعوا، تماشاگران به جای جدا کردن طرفين درگيری، دقيقا مثل زمانی که در ورزشگاه حضور دارند درخواست هايی را هم مطرح می کنند، مثلا «ما چاقو می خواهيم يالا!»




علیجانی: بیت رهبری سعی می کند حضور احمدی نژاد در مجلس را مدیریت کند

محمود احمدی نژاد، ریيس جمهوری اسلامی ايران روز يکشنبه در کرج، مخالفان سياسی خود را به تلاش برای اخلال در برنامه های دولت برای رسيدن به عدالت متهم کرد.
او گفت آنچه که در ماه های اخير در بازار ارز و طلا اتفاق افتاد، ضربه زدن به طرح تحول اقتصادی و قانون هدفمند کردن يارانه ها بود.
اين انتقادات در حالی مطرح می شود که قرار است وی روز چهارشنبه در ارتباط با سوال نمايندگان در مجلس شورای اسلامی حاضر شود.
درهمين زمينه رادیو فردا با رضا عليجانی نويسنده و تحليلگر مسائل ايران در پاريس گفت و گو کرده است.
آقای علیجانی، منظور ریيس جمهوری اسلامی ايران از مخالفان داخلی  چه طيف يا گروه هايی هستند؟
رضا عليجانی: آقای احمدی نژاد همه طيف هايی که در مقابل اش قرار دارند را يک کاسه می کند. ولی فکر می کنم محور برخوردش تيم امنيتی- نظامی سپاه و به نوعی نيروهايی است که پيرامون بيت هستند.
گر چه ايشان به طور مستقيم به رهبری اشاره نمی کند ولی معتقد است طيف های ديگر اصولگرا که منتقد دولت هستند، دارند کارشکنی می کننند و قبلا هم طی سخنانی آدرس برادران قاچاقچی سپاه را داده بود. که اين اشاره به نيروهای موثر سپاهی در عرصه اقتصاد است.
هم ریيس جمهوری و هم مجلس به نقطه ضعف های هم واقف اند. اما من تصور می کنم با توجه به اينکه حلقه احمدی نژاد در مجموع با چالشی که با طيف بيت دارد، در حال حذف است و شکست را هم ماه های پيش آقای احمدی نژاد پذيرفته است، ممکن است بخواهد کمی فضا را متشنج کرده و جريان برد و باخت را به باخت و باخت تبديل کند.
فکر می کنم آقای احمدی نژاد همان طور که برآمدن اش را دشمن محور تعريف کرد، يعنی در مناظره های تلويزيونی سعی کرد با حمله به آقای هاشمی، طبقات فرودستی  را که فرصت کمتری برای پرداختن به مسائل سياسی و دنبال کردن اخبار سياسی دارند را فريب بدهد و با دشمن تراشی با آقای هاشمی از اين نردبان برآمد، حالا می خواهد همه ناتوانی و ناکارآمدی هايش را هم دشمن محورانه توجيه کند.
او سعی می کند که با تظاهر به دشمن محوری، ناکارآمدی اش را به شکل عوام فريبانه ای برای اين اقشار توجيه کند.
با توجه به اينکه قرار است چهارشنبه اين هفته آقای احمدی نژاد در مجلس حاضر شده و به سوالات نمايندگان پاسخ دهد، آيا می شود انتقادات روز يکشنبه آقای احمدی نژاد را واکنشی به اين حضور در مجلس ارزيابی کرد؟
تا حدی بله. البته ايشان در گذشته هم وقتی مورد انتقاد قرار گرفت و  بازار ارز ايران ملتهب شد، همان موقع هم همين موضع را اعلام کرد.
اگر اخبار همان موقع را رصد کنيم می بينيم که هر دو طرف هر کدام ديگری را متهم ايجاد وضع موجود می دانست. حالا اگر از موضع يک ناظر بی طرف بيرونی به ماجرا نگاه کنيم، اين مسئله ناکارآمدی کل نظام را نشان می دهد اما در درون اين نظام در واقع دو طرف خواستند همديگر را متهم کنند.
حالا در آستانه برگزاری جلسه سوال از ریيس جمهوری هم آقای احمدی نژاد يک گوشه ای از توضيحات اش را آورده است و می خواهد نشان دهد که در آن جلسه کوتاه نخواهد آمد.
تعدادی از نمايندگان مجلس که از قضا برخی از آنها هم از منتقدان شناخته شده آقای احمدی نژاد هستند، اين مسئله را طرح کرده اند که بياييد به جای طرح سوال از ریيس جمهوری، از دولت دعوت کنيم تا با بررسی مشکلات به يک جمع بندی کلی برسيم. آيا تغيير موضع اين دسته از نمايندگان می تواند ارتباطی داشته باشد با فشار نهادهای خارج از مجلس، مثل نهاد بيت رهبری برای کم رنگ کردن موضوع طرح سوال از ریيس جمهوری؟
البته زياد نمی تواند مرتبط به فشارهای بيرونی باشد. چون به لحاظ روانی در مجلس، منتقدين يک ربع فرصت صحبت دارند و ریيس جمهوری يک ساعت. طبيعی است که اگر اين پرسش و پاسخ به گفت و گو تبديل شود، شايد زمان به طور مساوی تقسيم شود. اما آنچه که در پيشنهاد اين نمايندگان مبهم است اين سوال است که آيا اين جلسه علنی باشد يا غير علنی؟
فعلا بحث در همين حد کشمکش های تکنيکی است و اينکه ریيس جمهوری نيايد و در وقت يک ساعته اش مسائل اقتصادی را سياسی کند و هم انتقادات و کارشکنی ها و قانون شکنی هايش را نپذيرد و هم اينکه انگشت به روی نقاط ضعف های طرف مقابل بگذارد.
هم ریيس جمهوری و هم مجلس به نقطه ضعف های هم واقف اند. اما من تصور می کنم با توجه به اينکه حلقه احمدی نژاد در مجموع با چالشی که با طيف بيت دارد، در حال حذف است و شکست را هم ماه های پيش آقای احمدی نژاد پذيرفته است، ممکن است بخواهد کمی فضا را متشنج کرده و جريان برد و باخت را به باخت و باخت تبديل کند.
از اين نظر بايد مقداری اين جريان مديريت شود. روانشناسی خاصی هم دارد.
بنابر اين قابل پيش بينی است که تا آن روز طيف بيت و گردانندگان اصلی صحنه که در بيت مستقر هستند، سعی خواهند کرد که اين جلسه را مديريت کنند و قابل پيش بينی است که احتمالا فشار به هر دو طرف برای آرام کردن و رفع و رجوع مسئله و برخورد تشريفاتی با طرح سوال از ریيس جمهوری در مجلس، اين جلسه را  به اين سمت ببرد.




در حالیکه منابع خبری در ایران از لغو مجوز بانک الکترونیکی آرین توسط شورای پول و اعتبار خبر داده‌اند، حسن زعفرانی، مدیرعامل این بانک به خبرگزاری ایسنا گفته است که این خبر به او ابلاغ نشده است.
هادی قوامی، عضو شورای پول و اعتبار روز دوشنبه ۲۲ اسفند، ۱۲ مارس به خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا گفت که در آخرین جلسه این شورا تصمیم گرفته شد که مجوز بانک آرین لغو شود.
آقای رغفرانی، مدیرعامل این بانک با اشاره به اینکه دو سال است سرمایه این بانک در اختیار بانک مرکزی است، گفت كه پس از ابلاغ رسمی لغو مجوز، كميته قضايی بانک تشكيل و موضوع را دنبال خواهد. كرد.
بانک آرين نخستين بانک الكترونيكی و بدون شعبه در ایران است، كه نزدیک به یک سال از صدور مجوز و پذيره نويسی آن می گذرد و در حال حاضر نزدیک به سه هزار سهامدار دارد.
فضل الله معظمی، عضو شورای عالی بورس نیز در گفت و گو با خبرگزاری فارس به "بلاتکلیفی" وضعیت این بانک مجازی و سهامداران آن اشاره کرد و گفت که در روند تاسیس این بانک تمام مراحل حقوقی به درستی انجام شده و مانعی برای شروع کار این بانک وجود ندارد.
به گفته آقای معظمی در شرایطی که بانک مرکزی مجوز این بانک را صادر کرده است و حتی سهام آن وارد بازار بورس شده است "منطق حکم می کند که کار راه اندازی این بانک به سرانجام برسد ."




معاون وزیر امور خارجه ایران گفته است که این کشور از ملت و دولت سوریه به طور همه‌جانبه حمایت می‌کند.
حسین امیرعبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه ایران در امور کشورهای عربی و آفریقا، به خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) گفته است: "ایران راه‌حل سیاسی و حمایت از مطالبات مردم سوریه را که مورد اهتمام جدی رئیس‌جمهوری بشار اسد قرار گرفته است، مناسب‌ترین راهکار می‌داند."
او تاکید کرده است که برخی طرف‌های بین‌المللی و منطقه‌ای باید نسبت به اقدامات شتابزده و حمایت از مسلح کردن مخالفان (دولت سوریه) پرهیز کنند.




مجلس نمایندگان افغانستان نیروهای خارجی را متهم به بی‌مبالاتی کرده و خواستار محاکمه علنی سرباز عامل کشتار غیرنظامیان در قندهار شده است.
مجلس جلسه روز دوشنبه ۲۲ حوت/اسفند خود را به بحث در باره شلیک سرباز آمریکایی در ولسوالی/شهرستان پنجوایی قندهار که منجر به کشته شدن ۱۶ تن شد، اختصاص داد.
نمایندگان مجلس افغانستان در پایان این اجلاس اعلامیه ای صادر کرد که در بخشی از آن آمده است: "صبر و حوصله مردم افغانستان در برابر بی مبالاتی‌های نیروهای خارجی لبریز گردیده است".
اعلامیه افزوده است: "جدا می‌خواهیم و انتظار داریم تا دولت آمریکا عاملین قضیه را هر چه زوتر به سزای اعمال‌شان رسانده و در محکمه علنی در حضور مردم افغانستان محاکمه نماید."
در عین حال مجلس در اعلامیه خود نوشته است که موافقتنامه فنی-نظامی سال ۲۰۰۳ میلادی میان دولت افغانستان و نیروهای بین المللی را در ۲ عقرب/آبان ۱۳۹۰ به اتفاق آرا رد کرده است.
اما کارستن جاکوبسن، سخنگوی ناتو در افغانستان گفته که این حادثه بر اساس موافقتنامه سال ۲۰۰۳ ناتو و دولت افغانسان پیگیری می شود.
بر اساس این موافقتنامه، سربازان نیروهای بین المللی مستقر در افغانستان در صورت ارتکاب جرم، نه در داخل این کشور، بلکه در کشورهای متبوع خود تحت پیگرد قرار می گیرند.
آقای جاکوبسن گفت: "شرایط حقوقی نیروهای بین المللی یاری امنیتی، در توافقنامه فنی نظامی که میان افغانستان و نیروهای خارجی امضاء شده، واضح شده است. این توافقنامه مسئولیت حقوقی هر نوع فعالیت سربازان جامعه بین المللی را مشخص کرده است. به همین دلیل، ژنرال آلن واضحاً گفت که می خواهد اطمینان حاصل کند که مسئولیت حقوقی آنچه که اتفاق افتاده، پیگیری خواهد شد."
سخنگوی ناتو از انجام تحقیقات فوری در باره حادثه قندهار خبر داده است.
به دنبال این حادثه نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان به حالت آماده‌باش درآمده‌اند.
مقامات رسمی آمریکا نسبت به احتمال حمله‌های تلافی‌جویانه علیه نظامیان و شهروندان این کشور در افغانستان هشدار داده‌اند.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در تماسی تلفنی با حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، کشته شدن قربانیان این حمله را به او تسلیت گفت و اضافه کرد که دولت آمریکا مصمم است به سرعت در مورد کشته شدن غیرنظامیان افغان در قندهار تحقیق و افراد مقصر را بازخواست کند.
لئون پانه‌تا، وزیر دفاع آمریکا نیز گفته است که تحقیقات کامل در این باره در جریان است.
در عین حال، حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان حمله سرباز آمریکایی به غیرنظامیان افغان را "کشتار عمدی غیرنظامیان بی‌گناه" خوانده و گفته است که آنها "فراموش نخواهند شد."
آقای کرزی در بیانیه‌ای اعلام کرد که این حادثه "غیرقابل بخشش" است.
رئیس جمهور افغانستان همچنین دستور داده است که هیاتی عالی‌رتبه برای بررسی وضعیت به قندهار برود.
آندرس فو راسموسن دبیر کل ناتو گفته است از آنچه که در قندهار اتفاق افتاده شوکه و اندوهگین شده است.
آقای راسموسن هم بر انجام تحقیقات کامل تاکید کرده، اما گفته است که چنین حوادثی ناتو را از انجام ماموریتش برای برقراری ثبات در افغانستان باز نمی دارد.
دفتر نمایندگی سازمان ملل در افغانستان حادثه قندهار را "قتل عام غیرنظامیان" خوانده و آن را محکوم کرده است.
فرستاده ویژه سازمان ملل در افغانستان خواستار مجازات عامل این حادثه شده است.
بر اساس گزارش‌ها، سربازی که گفته می‌شود یک گروهبان و از اعضای کادر اداری بوده است، حدود ساعت ۳ بامداد روز یکشنبه ۲۱ اسفند، از پایگاه نیروهای آمریکایی در ولسوالی پنجوایی در ولایت قندهار خارج شده و در روستایی که در نزدیکی این پایگاه بود، به سه خانه حمله کرده است.
در یکی از خانه‌هایی که مورد حمله قرار گرفت، جسد ۱۱ نفر که به ضرب گلوله کشته شده بودند، پیدا شد.
گزارش شده است که دست‌کم سه نفر از کودکان قربانی، با شلیک تیر مستقیم به سرشان، کشته شده‌اند.
بر اساس اعلام مقامات نظامی آمریکا، سربازی که دست به این حمله زده است، بعد از تیراندازی به پایگاهش برگشت و خود را تسلیم کرد.
روستاییان محلی گفته‌اند که احتمالا بیش از یک سرباز در این حمله دست داشته و مهاجمان مست بوده‌اند. این ادعا هنوز تایید نشده است، ولی تحقیقات در جریان است.
هنوز انگیزه این تیراندازی معلوم نیست، اما منابعی در ارتش آمریکا در قندهار به بی‌بی‌سی گفته‌اند که احتمالا این سرباز دچار نوعی اختلال روانی است.
مقامات رسمی اعلام کرده‌اند که این سرباز در قندهار در بازداشت است و ارتش مداوای دست‌کم ۵ نفر را که در این حمله زخمی شده‌اند، به عهده گرفته است.
هنوز نام سرباز مهاجم اعلام نشده است، ولی خبرگزاری فرانسه به نقل از مقامات رسمی آمریکا گزارش داده است که او از پایگاه مشترک "لوئیس-مک‌کورد" در ایالت واشنگتن به افغانستان اعزام شده بود.
عبدالله عبدالله
عبدالله عبدالله، رهبر ائتلاف سیاسی اپوزیسیون حکومت افغانستان، نسبت به "احتمال نفود حلقات حکومتی در روند انتخابات ریاست جمهوری افغانستان" ابراز نگرانی کرده است.
آقای عبدالله که رقیب اصلی حامد کرزی، در انتخابات ریاست جمهوری گذشته بود، می گوید که حلقات حکومتی تلاشهایی را برای تغییر روند انتخابات به نفع خودشان آغاز کرده اند.
ریاست جمهوری افغانستان در مورد این اظهارات واکنشی نشان نداده اما کمیسیون انتخابات افغانستان می گوید که هر گونه نگرانی در مورد احتمال تقلب در انتخابات بی اساس است.
بیشتر از دو سال به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان باقی مانده است. در انتخابات گذشته ریاست جمهوری، ادعاهای گسترده ای در مورد تقلب در انتخابات مطرح شده بود و این مسئله باعث شد تا آرای انتخابات دوباره شمارش شده و انتخابات میان حامد کرزی و عبدالله عبدالله به دور دوم بکشد.
اما آقای عبدالله از رفتن به دور دوم انتخابات منصرف شد و در نتیجه آقای کرزی برنده انتخابات اعلام شد.
آقای کرزی با تکمیل دومین دوره ریاست جمهوری خود، براساس قانون اساسی اجازه شرکت در سومین دور انتخابات ریاست جمهوری را در سال ۲۰۱۴ ندارد، اما آقای عبدالله نگران است که نفوذ حلقات حکومت افغانستان در روند انتخابات، زمینه را برای پیروزی نامزدهای حامی آقای کرزی در انتخابات فراهم کند.
نقش سازمان ملل متحد
آقای عبدالله به خبرنگاران در کابل گفت: "آقای کرزی تلاشهایی را برای به حاشیه راندن نهادهای معتبر بین المللی نظارت کننده بر روند انتخابات آغاز کرده و همچنین افراد نزدیک به خود را در راس نهادهای مستقل انتخاباتی قرار داده است."
آقای عبدالله گفت: "در همین شب و روز، گفتگو بین حکومت افغانستان و جامعه بین المللی در جریان است و می خواهند که نقش دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان را در ارتباط به انتخابات آینده کاملا ضعیف کنند."
او افزود: "خواست ما این است که سازمان ملل نقش نظارت کننده اساسی از روند انتخابات را برعهده بگیرد. چون نگرانی این است که ما یک کمیسیون انتخابات بی طرف نخواهیم داشت."
کمیسیون انتخابات افغانستان این نگرانی را بی اساس خوانده و تاکید کرده است که هیچ فرد و نهادی فرصت مداخله در کار این کمیسیون را نخواهد داشت.
نور محمد نور، سخنگوی کمیسیون انتخابات به بی بی سی گفت: "ما از نهادهای مختلف ملی و بین المللی در انتخابات آینده می خواهیم که بر روند انتخابات نظارت داشته باشند."
او گفت: "من این را تائید نمی کنم که تا حالا افراد و یا اشخاصی که به نفع یک جناح مشخص کار می کنند، در کمیسیون مستقل انتخابات به کار گماشته شده باشند."
انتظار می رود انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۲۰۱۴ برگزار شود و همزمان با این، قرار است ناتو نیز به ماموریت نظامی خود در افغانستان در همین سال پایان دهد.
ناظران می گویند، خروج نظامیان ناتو از افغانستان و برگزاری همزمان انتخابات می تواند نگرانی های تازه ای را در مورد شفافیت و سلامت رای دهی و نتایج آن بوجود بیاورد.




در سوریه فعالان مخالف دولت این کشور از کشته شدن دهها نفردرحومه شهر حمص خبر داده اند. آنها دولت را متهم به شکنجه و کشتار در این شهر کرده اند.
این در حالی است که برخی آمار غیر رسمی حاکی از کشته شدن شمار بیشتری است.
گفته شده به دلیل محدودیت های شدید اعمال شده بر فعالیت رسانه های مستقل در این کشور، ارزیابی صحت آمار کشته ها امری دشوار است.
در یک فیلم ویدئویی که صحت آن تائید نشده، اجسادی در دو منطقه کرم الزیتون و العدویه که در حومه حمص واقع شده، نشان داده می شود که گلوهایشان بریده شده و زخم هایی از چاقو هم بر بدنشان دیده می شود.
تلویزیون دولتی سوریه کشف این اجساد را تائید کرده است، اما در عین حال گروههای باندهای تروریستی مسلح را مسئول این کشتار دانسته است.
حمص هفته هاست که تحت حملات شدید نیروهای دولت قرار دارد.
شورای ملی سوریه، مهم ترین گروه مخالف، برای رسیدگی به این "کشتار" خواستار برگزاری نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل متحد شده است.
این شورا با اشاره به روسیه و چین گفته است که متحدان بشار اسد، رئیس جمهور، هم در کشتارهایی که توسط رژیم او صورت می گیرد، سهیم هستند.
اخبار مربوط به این کشتار در حالی منتشر شده که کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه، روز گذشته یکشنبه ۱۱ مارس ( ۲۱ اسفند ماه) بدون دستیابی به توافقی برای خاتمه خونریزی ها این کشور را ترک کرد.
آقای عنان در جریان سفر دو روزه اش به سوریه با بشار اسد و تعدادی از مقامات این کشور دیدار و مذاکره کرد.
آقای عنان در جریان اولین ماموریتش به سوریه گفت که در ملاقاتش با آقای اسد برای خاتمه خونریزی ها "پیشنهاداتی اساسی" ارائه داده است.
یک سخنگوی سازمان ملل متحد اعلام کرده که آقای عنان قرار است به قطر سفر کند.
براساس گزارش ها، انتظار می رود که کوفی عنان به ترکیه هم سفر کند.
ارتش سوریه به دنبال مهار شورش‌هایی است که به طور فزاینده، شکلی مسلحانه به خود می‌گیرند. این مخالفت‌ها نزدیک به یک سال پیش، ابتدا به صورت تظاهرات مسالمت‌آمیز آغاز شد، ولی به دنبال برخورد نیروهای امنیتی با تظاهرکنندگان، دو طرف به خشونت روی آوردند.
بر اساس اعلام سازمان ملل متحد، از زمان آغاز خشونت‌ها در سوریه بیش از ۷ هزار و ۵۰۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند.



حمله قندهار
در ساعات اولیه بامداد روز یکشنبه ۲۱ حوت / اسفند یک سرباز آمریکایی مربوط به واحد نظامی مستقر در ولایت قندهار در جنوب افغانستان، ساکنان غیرنظامی روستایی را در ولسوالی پنجوایی مورد حمله قرار داد.
گفته شده که این سرباز، حداقل در دو روستای الکوزی و ناجیبن، در فاصله حدود ۵۰۰ متری پایگاه خود، وارد خانه های مردم شده و به طرف افراد غیرنظامی تیراندازی کرده است.
در پایان حمله، شانزده نفر، به شمول ۹ کودک کشته و پنج نفر دیگر زخمی برجا ماند. گزارش شده که اجساد برخی از کشته شدگان به آتش کشیده شده است.
این سرباز آمریکایی که تا حالا نام او افشا نشده، بعد از حمله به پایگاه خود برگشت و خود را به نیروهای آمریکایی تسلیم کرد.

تیراندازی در شب

مقامات محلی افغان در قندهار گزارش کرده اند که این سرباز حوالی ساعات ۳ بامداد، پایگاه خود را به قصد روستاهای نزدیک ترک گفت.
با این حال، حداقل یک نفر از شاهدان عینی گفت که سرباز مهاجم یک ساعت پیشتر وارد روستا شده بود.
عبدالباقی، از ساکنان محلی پنجوایی به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که در نیمه شب، چندین بار صدای تیراندازی را شنیده است.
او گفت: "زمانی که حمله شد، ما داخل خانه خود بودیم. من صدای تیراندازی را شنیدم، بعد همه چیز آرام شد و دوباره صدای تیراندازی بلند شد."
عبدالصمد، یکی دیگر از ساکنان محل به بی‌بی‌سی گفت: "ما از سوی دولت و از سوی طالبان مجبور به این شده ایم که در جریان شب از خانه های خود بیرون نشویم."
او گفت: "اما این شب از قبل هم نا آرام بود. حوالی نیمه شب صدای هلیکوپتر به گوش رسید، بعد آرام شد و بعد حوالی ساعات یک یا یک و نیم، دوباره صدای هلیکوپتر و تیراندازی شنیده شد."
یک شاهد عینی دیگر به بی‌بی‌سی گفت که او صدای تیراندازی را حوالی ساعات دو نیمه شب شنیده است.
او گفت که یک سگ در حالی که سر و صدا به راه انداخته بود، با ضرب گلوله یک مرد مسلح کشته شد.

بیش از یک سرباز؟

در حالی که ساکنان محل از شنیدن صدای تیراندازی می گویند، اما کمتر کسی در محل وجود دارد که خود سرباز مهاجم را به چشم دیده باشد.
یک پسر نوجوان حدود پانزده یا شانزده ساله، به نام رفیع الله، گفته شده که چشم دیدهای خود را از طریق تلفن، به حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان حکایت کرده است.
از رفیع الله که خودش نیز در حادثه آن شب از ناحیه پا مجروح شد، نقل قول شده که یک سرباز آمریکایی در نیمه شب وارد خانه آنها شده، اعضای خانواده اش را از خواب بیدار کرده و به طرف آنها تیراندازی کرده است.
گزارش شده که تنها از یک خانواده، یازده نفر در این حمله کشته شده اند
جان آغا، بیست ساله، دیگر شاهد عینی، به خبرگزاری رویترز گفت که او و پدرش، با صدای تیراندازی از خواب بیدار شدند.
او گفت که تیراندازی بیشتر شد، و پدرش با برخورد چند گلوله به گلو و صورتش از پا در آمد. در این تیراندازی همچنین مادر، خواهر و برادر جان آغا کشته شدند.
او گفت که برای اینکه مورد حمله قرار نگیرد، خود را روی زمین انداخت و وانمود کرد که مرده است.
جان آغا همچنین گفته که به نظر او، بیشتر از یک سرباز وارد خانه آنها شده بود.
او گفت: "آمریکایی ها برای مدتی در خانه ما ماندند. من به شدت ترسیده بودم."

'مواد شیمیائی'

پس از آنکه خبر این حمله در رسانه ها منتشر شد، خبرنگاران برای دیدار با بازماندگان این حمله به محل رفتند.
صمد خان، پدربزرگ، در حالی که اشک می ریخت به خبرنگاران گفت که یازده عضو خانواده اش به شمول فرزندان و نواسه های او در این حمله کشته شدند.
صمد خان که کشاورز است، در شب حمله مشغول کار روی زمین های خود بوده است. او گفت که باور دارد پس از کشته شدن اعضای خانواده اش، ماده شیمیائی بروی آنها ریخته و به آتش کشیده شده اند.
تصاویر اجساد قربانیان این حمله نشان می دهد که نیم بدن یکی از کودکانی که در این حمله کشته شد، سوخته است، و همچنین در روی زمین اتاق یکی از خانه های که مورد حمله قرار گرفته، خاکستر به چشم می خورد.
این تصاویر همچنین نشان می دهد که شماری از قربانیان، در نتیجه ضرب گلوله به سر شان کشته شده اند.
فرمانده عمومی نیروهای ناتو در افغانستان با انتشار یک اعلامیه تائید کرده که سربازی که متهم به اجرای این حمله است، در بازداشت بسر می برد.
گفته شده که این سرباز قبل از اجرای این حمله، دچار نوعی اختلال روانی شده بود.
قندهار که از آن به عنوان زادگاه تحریک طالبان نام برده می شود، ظرف سالهای اخیر شاهد خشونتهای زیادی بوده است و ولسوالی پنجوایی، در محور بسیاری از این خشونتها قرار داشته است.
سخنگوی آیساف گفت: "آنچه تا حالا معلوم است، این است که این سرباز پایگاه را ترک کرده و بعد از حمله دوباره به پایگاه بازگشت."
او گفت: "این فرد در بازداشت قرار دارد و ما در حال تحقیق در مورد این حادثه هستیم، به شمول این که چه دلایل و شرایطی برای این حمله وجود داشته است."





"یک منبع آگاه":
پیامك های انصراف از یارانه با درصدی از خطا ارسال شده است


(تیتر از جنگ خبر)
ایرنا
تهران - یك منبع آگاه در ستاد هدفمند كردن یارانه ها گفت: پیامك های انصراف از یارانه با درصدی از خطا ارسال شده و مسولان به زودی در این خصوص توضیحات لازم را ارایه می كنند.
این منبع آگاه روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، در خصوص پیامك های انصراف از یارانه، اظهار داشت: این موضوع در حال مدیریت است تا مشكل هر چه زودتر رفع شود.
وی با بیان آن كه، انجام امور مربوط به پرداخت یارانه و همچنین مرحله خود انصرافی كار بزرگی است، گفت: هر چند اطلاعات افراد دریافت كننده یارانه از مراكز آماری دریافت شده است، اما اشتباهاتی نیز در این خصوص صورت گرفته كه برخی افراد دریافت كننده پیامك، نباید نگران باشند.
این منبع آگاه تصریح كرد: به زودی مسوولان مربوطه توضیحاتی را در این خصوص ارایه خواهند كرد.
وی تاكید كرد: این پیامك ها به منظور خود انصرافی بوده و مبنی بر قطع یارانه افراد نیست.
وی با بیان این كه، یارانه نقدی هیچ سرپرست خانواری قطع نشده است، گفت: اشتباه بانكی موجب شده تا برخی از سرپرستان خانوار در اسفند ماه یارانه نقدی خود را دریافت نكنند كه در صورت پیگیری یارانه به آن ها پرداخت خواهد شد.
یادآور می شود؛ روز گذشته از سوی سازمان هدفمندی یارانه‌ها پیامك هایی برای برخی از سرپرستان خانوار مبنی بر انصراف از دریافت یارانه‌ها ارسال شده است.
در این پیامك از سرپرستان خانوار خواسته شده كه جهت انصراف از دریافت یارانه به سامانه www.refahi.ir مراجعه كنند.
در این پیامك‌ها كه از شماره 98300025 ارسال شده، آمده است: آقای ... نظر به تمكن مالی، لطفا جهت انصراف از دریافت یارانه به سامانه www.refahi.ir مراجعه كنید، سازمان هدفمند‌سازی یارانه‌ها.
گفتنی است این پیامك ها به اشتباه برای برخی از اقشار كم درآمد جامعه نیز ارسال شده و نگرانی هایی را برای آنها ایجاد كرده است.





ارسال گسترده پیامک‌ آمرانه برای انصراف از یارانه‌

(تیتر از جنگ خبر)
خبرگزاری فارس
با گذشت بیش از 16ساعت از ارسال پیامکهای سازمان هدفمندسازی یارانه ها به شکل گسترده برای انصراف از یارانه نقدی، تلاش خبرنگار فارس برای پیگیری این مساله از مسئولان و پاسخ به سوالات مردم تا این ساعت بی‌نتیجه مانده است.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، شب گذشته خبری منتشر کردیم مبنی بر اینکه پیامک انصراف از دریافت یارانه‌ها عصر دیروز به شکل گسترده در کشور از سوی سازمان هدفمندسازی یارانه ها برای سرپرستان خانوار ارسال شده است و در آن از آنها خواسته است، جهت انصراف از دریافت یارانه به سامانه www.refahi.ir مراجعه کنند.
در این پیامک‌ها که از شماره 98300025 ارسال شده، آمده است: آقای ... نظر به تمکن مالی، لطفا جهت انصراف از دریافت یارانه به سامانه www.refahi.ir مراجعه کنید، سازمان هدفمند‌سازی یارانه‌ها.
به گزارش فارس، در حالی که پیش از این اعلام شده است، دولت با متمکنین مکاتبه خواهد کرد تا به صورت داوطلبانه از دریافت یارانه انصراف دهند، در این پیامک اشاره ای به داوطلبانه بودن انصراف نشده است و متن پیامک اینگونه القا می کند که انصراف اجباری است.
از بعدازظهر دیروز تماسهای مکرر از سوی برخی اقشار مردم با خبرگزاری فارس گرفته شد که اعلام می کردند علیرغم اینکه کارگر ساده ای با حداقل حقوق و مستاجر هم هستند، ولی در این پیامک به آنها لقب متمکن داده شده و خواستار انصراف آنها از در یافت یارانه شدند.
در حالی تماسهای مردمی با خبرگزاری فارس طی از دیروز درباره ماهیت پیامک انصراف از یارانه تشدید شده که پیگیری های خبرنگار فارس برای پاسخ گویی مسئولین سازمان هدفمندی به سوالات مکرر مردم بی نتیجه مانده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، با وجود ارسال پیامکهای فراوان از سوی سازمان هدفمندی یارانه‌ها مبنی بر انصراف از دریافت یارانه‌ها، مسئولان این سازمان پاسخگو نیستند و تماسهای مکرر خبرنگار فارس با بهروز مرادی مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه های بی جواب مانده است.
در عین حالی یکی از مدیران روابط عمومی سازمان هدفمندسازی یارانه ها دیروز در پاسخ به خبرنگار فارس به این جمله بسنده کرده بود که "ساعت اداری به مقام مسئول مراجعه کنید". البته امروز صبح در ساعت اداری نیز مکرر با این سازمان تمای س گرفیت ولی کسی پاسخگو نیست.
خبرنگار فارس همچنان منتظر پاسخ مسئولان مربوطه برای روشن سازی این مساله است.

انتهای پیام/ص

--------------------------------------------------------------------------------------------------

پیامک انصراف از یارانه برای چه کسانی ارسال می‌شود؟

قانون
سازمان هدفمندی یارانه ها با ارسال پیامک هایی از برخی شهروندان خواسته است نسبت به قطع دریافت یارانه اقدام کنند .
به گزارش خبرنگار قانون ، به نظر می رسد این پیامک ها بدون ارزیابی وضعیت مالی شهروندان ارسال شده است و در این میان موقعیت و تمکن مالی شهروندان مد نظر نبوده است .

یکی از شهروندانی که پیامکی از سازمان هدفمندی یارانه ها دریافت کرده است در این خصوص به خبرنگار ما گفت: سازمان هدفمندی یارانه ها پیامکی برای من ارسال کرده و در ابتدای آن با درج نام و نام خانوادگی من نوشته است: نظر به تمکن مالی لطفا جهت انصراف ار دریافت یارانه به سامانه refahi,ir مراجعه کنید .
وی گفت: این پیامک در حالی برای من ارسال شده است که اینجانب به دلیل اقساط معوقه بانکی ، خانه ام در معرض توقیف است و من نمی توانم اقساط بانکی خود را پرداخت کنم .
وی گفت: ارسال این پیامک این نگرانی را برای من به وجود آورده است که مبادا یارانه پرداختی ما با همین بهانه قطع شود .
پیش از این دولت اعلام کرده بود که قرار است به دو روش برخورداران از تمکن مالی اعلام کنند که دیگر یارانه نمی خواهند .
از آذر ماه سال 1389 تا کنون یارانه های نقدی هر ماه برای شهروندان واریز می شود. مقرر بود مرحله دوم هدفمندی یارانه ها تا چندی دیگر به اجرایی شود اما گفته های مسئولان حکایت از آن دارد که مرحله دوم هدفمندی یارانه ها به تعویق افتاده است .
سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها دو روش را برای خود انصرافی خانوارها از دریافت نقدی یارانه‌ها اعلام کرد.
سازمان هدفمندی یارانه ها اعلام کرده است: به منظور بهره‌مندی بیشتر قشرهای آسیب پذیر و اجرای امری خداپسندانه، خانواده‌ها در صورت انصراف از دریافت یارانه نقدی می‌توانند به یکی از دو روش زیر اقدام کنند:

1- با ورود به سامانه www.refahi.ir انصراف خود را از دریافت یارانه نقدی اعلام کنند.
2- سرپرست خانوار شماره یکی از گزینه‌های زیر را به انتهای کد ملی خود اضافه کرده و به شماره 300025 ارسال کند.

گزینه‌ها:
1- انصراف از دریافت کل مبلغ یارانه
2- انصراف از دریافت نیمی از مبلغ یارانه
3- انصراف از ما به التفاوت فاز اول و دوم یارانه نقدی

مثال: کد ملی 0025353178 و انتخاب گزینه 1، باید به صورت (00253531781) به شماره 300025 ارسال شود.
برخی منابع خبری از این شیوه سازمان هدفمندی انتقاد کرده و نوشته‌اند: این راه‌کار در حالی از سوی سازمان هدفمندی برای انصراف از دریافت یارانه نقدی عنوان شده است که مشخص نیست چنانچه فردی، کد ملی فرد دیگر را به این شماره پیامک کند، آیا یارانه خود به خود قطع خواهد شد یا این سازمان ابزارهای کنترلی دیگری دارد.
پیش از این مقرر بود برای اقشار پردرآمد نامه هایی ارسال شود تا یارانه های آنها قطع شود . با این حال هیچ خبری از ارسال این نامه ها نیست و به نظر می رسد ارسال پیامک ها به صورت فله ای و بدون بررسی دقیق وضعیت مالی شهروندان صورت گرفته و همین امر نگرانی هایی برای شهروندانی که این پیامک ها را دریافت کرده اند ایجاد نموده است .
تاخیر در واریز یارانه‌های نقدی در ماه‌های اخیر این ابهام را به وجود اورده است که احتمالا کسری بودجه یکی از عمده‌ترین دلایل بروز این وضعیت است .