۱۳۹۰ آبان ۱۸, چهارشنبه

روز چهارشنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

هرانا؛ ایستگاه آخر دنیا!/ خاطرات کریم رحمانی از زندان کرمانشاه

خبرگزاری هرانا - کریم(ریبین) رحمانی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق است که در زمان تحصیل در مقطع مهندسی کامپیوتر در دانشگاه علم و صنعت اراک در سال ۱۳۸۵ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و با اتهاماتی هم‌چون تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی به تحمل دو سال حبس محکوم شد.
آقای رحمانی ایام حبس خود را در زندان دیزل آباد کرمانشاه سپری نمود و پس از تحمل کامل محکومیت اش، در حالی که از بسیاری از حقوق خود بعنوان یک زندانی محروم شده بود از این زندان آزاد شد، با این حال در یک روال غیرقانونی در حالی که نامبرده دانشجوی ترم آخر مهندسی کامپیوتر بود، از ادامه تحصیل نیز محروم شد.
نوشتار ذیل به قلم این فعال حقوق بشر دربردارنده ی خاطراتی از زندان دیزل آباد کرمانشاه و مشاهدات عینی این دانشجوی محروم از تحصیل است که بعنوان اقدامی برای اطلاع رسانی و در قالب گزارشگری نقض حقوق بشر به نگارش در آمده است. این خاطرات عینا در پی می آید.
زندان‌های اوین و رجایی ‌شهر به دلایلی همچون وجود زندانیان شناخته شدهٔ سیاسی و تمرکز اطلاع رسانی نهاد‌های حقوق بشر در خصوص وضعیت این زندان و زندانیان سیاسی، تا حدی برای مردم ایران و حتی جامعه جهانی شناخته شده است؛ اما هستند زندان‌هایی که وضعیت زندانیانش بسی اسفناک‌تر از این زندان هاست و متاسفانه در مورد شرایط وخیم و بحرانی این زندان‌ها برای افکار عمومی و نهاد‌های حقوق بشری بین المللی اطلاع رسانی آنچنانی انجام نشده است. 

یکی از این زندان‌ها، زندان مرکزی کرمانشاه، مشهور به زندان دیزل آباد است. نگارندهٔ این مطلب نزدیک به دو سال در این زندان، به سر برده و از نزدیک در جریان وقایع دلخراشی بوده است. این مهم تاجایی ست که حتی حرف زدن در موردش با گذشت چندین سال همچنان تاثیرات خیلی بدی بر روحیه‌ام می‌گذارد. 

هدف از نوشتن این مطلب اشاره ‌ای کوتاه بر وضعیت غیرانسانی حاکم بر این زندان و مصائبی که زندانیان سیاسی و حتی عادی زندان کرمانشاه با آن روبه‌رو هستند و لزوم توجه نهاد‌های داخلی و بین المللی مدافع حقوق بشر به وضعیت زندان‌های شهرستان‌های دیگر همچون زندان دیزل آباد است.
پس از گذراندن نزدیک به دو ماه در سلول انفرادی بازداشتگاه ادارهٔ اطلاعات کرمانشاه، فردای عید قربان سال ۸۵ به این زندان منتقل شدم. بعد از اتمام مراحل اداری پذیرش در اتاق انتظار این زندان، همراه چندین زندانی دیگر منتظر انتقال به قرنطینه زندان بودیم، هر کس در مورد اتهامش سخن می‌گفت. یکی از زندانیان که از خالکوبی‌هایش معلوم بود که از زندانیان سابقه‌دار است،  بعد از اینکه فهمید من اتهام سیاسی دارم، با تبسمی بر لب، جمله‌هایی بر زبان آورد که نشان از تجربیات چندین بار سابقه‌ی این زندانی بود؛ با وجود گذشت چندین سال از آزادی‌ام اما هر بار با شنیدن نام "دیزل آباد " این جمله دوباره در ذهنم خطور می‌کند، " اینجا ایستگاه آخر دنیاست". دو سال حبس در این زندان، مفهوم " ایستگاه آخر دنیا" را برایم روشن کرد، لمس کردن این واقعیت از نزدیک برای افرادی هم چون من که سابقهٔ فعالیت‌های اطلاع رسانی داشته‌اند، مسئولیتی بس دشوار بود تا بعد از آزادی نیز اشاره به وضعیت غیر انسانی زندانیان دیزل آباد داشته باشم.
طبق آمار‌های که روزانه در حال تغییرند، تعداد زندانیان این زندان همیشه از ۲ تا ۳ هزار نفر در نوسان است. این زندان دارای ۹ بند است که اصطلاحاً به آن مشاوره می‌گویند. به دلیل آمار بالای ورود مواد مخدر، ملاقات حضوری در این زندان بسیاری از مواقع ممنوع اعلام می‌شود. بیشتر ملاقات‌ها به صورت کابینی و تحت کنترل شدید حفاظت زندان قرار دارد. 

بر طبق گفتهٔ یکی از زندانیان، بخش نسوان زندان کرمانشاه که قبلاً در کانون اصلاح و تربیت این شهر قرار داشت، اخیراً به داخل زندان کرمانشاه منتقل شده است. 

آمار محکومین به اعدام در این زندان حداقل ۵۰۰ تن است که دارای محکومیت قطعی می‌باشند و هر لحظه احتمال اجرای حکم آن‌ها وجود دارد. درصد بیشتر محکومین به اعدام به جرائم مواد مخدر، قتل عمد و تجاوز به عنف مربوط می‌شوند. بیشتر اعدام‌های این زندان در روز چهارشنبه و دوشنبه ساعت ۵ صبح انجام می‌گیرد و همیشه قبل از ساعتِ چهارِ روزِ قبل، تلفن‌های این زندان قطع می‌شود. زندانی محکوم به اعدام به بند ۹ (بند ادب) منتقل و سحرگاه روز بعد به محل اجرای حکم اعدام در بخش انگشت نگاری برده می‌شود و حکم در آنجا با حضور مسئولین زندان و قضات اجرای احکام به مرحله اجرا درمی آید. 

بر طبق ضوابط این زندان، زندانیان تازه ‌وارد ابتدا به مدت ده روز به قرنطینهٔ این زندان منتقل می‌شوند و زندانیان جوان نیز به قرنطینه جوانان انتقال می‌یابند. بعد از این مدت زندانیان به مشاور (بند) ۳ منتقل شده و از آنجا هم بعد از نزدیک به دو ماه بر طبق رفتار زندانیان به بند‌های دیگر فرستاده می‌شوند. در این مدت اصل تفکیک جرائم به اجرا در نمی‌آید و همه زندانیان ائم از سیاسی و غیر سیاسی و جرائم خطرناک با هم نگهداری می‌شوند. 

مشاور ۸ این زندان بیشتر مربوط به جرائم مواد مخدر و مصرف کنندگان متادون است و به گفتهٔ یکی از کارمندان بهداری این زندان به دلیل آمار بالای تزریق مواد و ارتباطات جنسی، تعداد زیادی از این زندانیان به هپاتیت و ایدز مبتلا هستند. بعضی مواقع هم در جهت تنبیه این زندانیان مدتی آن‌ها را به بند‌های دیگر تبعید می‌کنند و علی رغم خطرناک بودن این زندانیان، مسئولین نسبت به وجود چنین زندانیانی در بند‌های دیگر بی‌تفاوت هستند.

در طول دو سالی که من در این زندان بودم حداقل ۶۰ زندانی اعدام شدند و پس از آزادی متوجه شدم غیر از چندین مورد هیچ خبری در مورد اعدام این افراد منتشر نشده‌ است. اسامی تعدادی از آن‌ها بعدا توسط من در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفت و منتشر شد. (جلال بهرامی، الهیار ملکی، علیرضا محمد‌پور، اکبر شریفی و مظفر مظفریان)
زندانیان سیاسی این زندان در جهت اعمال فشار بر آن‌ها و بر طبق برنامه از پیش تعیین شده در داخل بند‌های مختلف زندان پراکنده می‌شوند تا نتوانند به صورت گروهی روابط صمیمی با هم داشته باشند بر زندانیان عادی این زندان تاثیر بگذارند. 

زندانیان سیاسی که شمار آن‌ها نزدیک به ۳۰ تن می‌رسد، همواره از سوی حفاظت اطلاعات زندان تحت فشار هستند و به صورت مداوم از سوی این نهاد مورد تهدید قرار می‌گیرند. این زندانیان از حق داشتن کتاب‌های غیر از کتابخانه زندان محروم هستند و خانواده آن‌ها نمی‌توانند کتاب‌های منتشر شده قانونی داخل ایران را نیز برای آن‌ها به داخل زندان بفرستند.
در جهت آشنایی خوانندگان با وضعیت این زندانیان و شرایط سختی که زندانیان در زندان دیزل آباد کرمانشاه با آن روبه‌رو هستند، به بیان خاطراتی از این دوره دو ساله در این زندان می‌پردازم. 

بعد از انتقالم از بازداشتگاه میدان نفت به زندان دیزل آباد کرمانشاه، بر طبق قوانین این زندان باید به قرنطینه جوانان منتقل می‌شدم ولی بعد از مراجعه ما به این بخش مسئول مربوطه با این ادعا که "زندانیان سیاسی مغز جوانان را شستشو می‌دهند" مرا به مشاور (بند) ۳ زندان منتقل کردند. از آنجا هم به اتاق ۲۳ که سارقان سابقه‌دار در آن نگهداری می‌شدند، انتقال یافتم. یکی از اولین برخورد‌هایی که هر زندانی سیاسی در زندان از آن متاثر می‌شود، بی‌عدالتی‌ای است که از سوی دیگر زندانیان در حق او صورت می‌گیرد. به دلیل آمار بالای زندانیان خطرناک در دیزل آباد، کارمندان این زندان مدیریت داخل بند‌ها را به زندانیان قلدر و سابقه‌دار سپرده‌اند، زندانیانی که خود از عاملان فروش و پخش مواد مخدر در زندان هستند، مافیای که اگر ریشه‌اش را پیگیری کنی به یکی از مسئولین زندان برمی‌گردد. این زندانیان برای اینکه در کار مافیای خود دچار مشکل نشوند، با حفاظت این زندان در جهت فشار و اذیت و آزار زندانیان سیاسی همکاری دارند. 

شب اول زندان را در اتاقی که مساحت تقریبی آن تقریبا ۲ در ۳ بود، با سیزده زندانی دیگر گذراندم. ۹ نفر روی تخت و بقیه هم کف خواب با یک پتو. در حالی که چندین زندانی سابقه‌دار این اتاق هر یک چندین پتو داشتند باید من تازه وارد، یک پتو کثیف و پر از شپش برای در امان ماندن از سرمای دی ماه استفاده می‌کردم. زمانی هم که از این وضعیت به مسئول اتاق اعتراض کردم، با قاشقی که یک سمتش تیر شده بود و به قول خودش با آن می‌توانست سر گاو پیر را ببرد، گلویم را فشار داد و گفت جوجه سیاسی، اینجا دیزل آباد است نه زندان اوین، اینجا ایستگاه آخر دنیاست! 

انجام چنین حرکاتی از کسی که خودش هم دربند و زندانی بود، برای کسانی مثل من، از شکنجه‌های بازجو‌های اطلاعاتی هم سخت‌تر بود. شاید به همین خاطر بود که زمانی که بعد از یک سال جهت پرونده‌سازی دوباره به بازداشتگاه ادارهٔ اطلاعات منتقل شدم به آن‌ها گفتم که حاضر هستم یک سال ماندهٔ حبسم را در سلول‌های انفرادی تحمل کنم و به زندان برنگردم. چرا که به هر حال تحمل کردن خودم در انفرادی از تحمل کردن چنین افرادی در زندان، راحت‌تر بود.
روز دوم بعد از اطلاع رئیس زندان، مرا به اتاق قلب بهداری این زندان منتقل کردند. در این اتاق چهار نفر از زندانیان سازمان القاعده که تبعهٔ عراق و مصر بودند، نگهداری می‌شدند. بهداری این زندان دو طبقه بود، طبقه یک اتاق‌هایی جهت آزمایش و معاینه بیماران و بخش دیگری در حیاط که به نام ایزوله می‌گفتند و طبقه دوم شامل اتاق عمل، بخش بستری و بخش قلب. 

به دلیل وجود تعداد زیادی از بیماران هپاتیتی و ایدزی باید از خود مراقبت می‌کردیم. شب‌های اول هم داد و بیداد یک زندانی در اتاق ایزوله آرامش را از ما گرفته بود و نمی‌توانستیم استراحت کنیم. بعداً برایمان مشخص شد که این زندانی، یکی از اسرای جنگ بوده که بعد از آزادی و اطلاع از ازدواج همسرش با برادرش اقدام به قتل آن‌ها کرده و سپس خودش را به کلانتری محل معرفی می‌کند. این زندانی که همه او رو سرهنگ صدا می‌کردند، بعد از یک سال در این زندان دیوانه شده بود و هر از گاهی که تعادل روانی‌اش بهم می‌خورد، به بخش ایزوله منتقل می‌شد. 

بخش ایزوله دارای چندین اتاق بود و هواخوری نداشت و زندانیان مبتلا به ایدز و هپاتیت و زندانیانی که تعادل روانی نداشتند، به این بخش منتقل می‌کردند. چندین زندانی که به دلیل مشکلات زیاد دچار ناراحتی روحی و روانی بودند به این بخش منتقل شدند و در همین بخش از طریق دیگر زندانیان به هپاتیت مبتلا شده بودند. 

یکی از روزی‌های دی ماه زمستان سال ۸۵، یکی از زندانیان زندان بازپروری شهر کرمانشاه، که به دلیل ابتلا به هپاتیت روز‌های آخر عمرش را سپری می‌کرد؛ به بخش ایزوله منتقل کردند و بعد از ۱۵ روز زمانی هم که مرد، سربازان جنازه‌اش را تا صبح بر روی برف حیاط بهداری رها کرده و پس از آن تحویل خانواده‌اش دادند. دیدن صحنهٔ جنازهٔ جوانی که به دلایل نامعلومی در دام اعتیاد و بیماری افتاده و روی زمین‌‌ رها شده بود، دل و وجدان هر کسی را به لرزه در می‌‌آورد. با خود فکر می‌کردم شاید این جوان هم زمانی برای خود شخصیتی داشته و مشکلات زندگی وی را به اینجا کشیده است، چرا باید با وی چنین رفتاری شود، ر‌هایش کردند تا بمیرد، موقعی هم که مرد ایچنین غیر انسانی با جنازه‌اش رفتار می‌کنند. 

در مدت چهل روزی که در این بهداری بودم، به دلیل اینکه غذای زندان از سوی یکی از این زندانیان بیمار تقسیم می‌شد، از ترس ابتلا به بیماری‌‌های عفونی، تنها مجبور به مصرف کنسرو ماهی و خاویار بادمجان بودم و روز‌هایی هم که فروشگاه داخل بند‌های زندان بسته ‌بود، باید گرسنه می‌ماندم. در این مدت تنها یک بار آن هم با هماهنگی حفاظت زندان توانستم به صورت کابینی با خانواده‌ام ملاقات کنم. به دلیل شنود مکالمات کابینی، در میان صحبت‌ با خانواده‌ام از من خواسته شد که به فارسی حرف بزنم چون آن‌ها قادر به فهم زبان کردی نیستند. عجب شکنجه‌گاهی ست که آن‌ها می‌خواستند از حق صحبت کردن به زبان مادری خودم هم بگذرم؛ بله اینجا ایستگاه آخر دنیاست.
بعد از چهل روز و در تاریخ ۱۷ بهمن ماه، از زندان به بازداشتگاه ستاد خبری ادارهٔ اطلاعات سنندج منتقل شدم و از آنجا هم بعد از نزدیک به یک ماه دوباره به زندان دیزل آباد بازگشتم. بعد از انتقال دوباره به زندان، مسئول پذیرش این زندان نامه عودت ادارهٔ اطلاعات سنندج را کافی ندانست و به ماموران ادارهٔ اطلاعات اعلام کرد که باید نامهٔ دادستان دالاهو جهت عودت من به زندان روی پرونده وجود داشته باشد. به جهت اینکه محل بازداشت من شهرستان دالاهو بود، بار دیگر به دادگاه این شهر برده شدم. به دلیل شلوغی جاده، در زمان ساعات اداری به دادگاه نرسیدیم و هنگام مراجعه، متوجه تعطیلی دادگاه شدیم. از طریق یکی از سربازان با رئیس دادگستری تماس گرفته شد تا در جریان حضور من قرار بگیرد شهبازی رئیس دادگاه اعلام کرد که با بهرامیان دادستان تماس خواهد گرفت. ماموران ادارهٔ اطلاعات من را به داخل ساختمان دادگاه منتقل کرده و به یک میله داخل سالن انتظار این دادگاه بسته و با هماهنگی سربازان نگهبان دادگاه درهای ساختمان را به روی من قفل کردند. آن‌ها از سربازان خواستند از پشت شیشهٔ در ورودی ساختمان مواظب حرکات من باشند. خودشان هم به دلیل خاموش بودن موبایل دادستان به خانهٔ وی در داخل شهر مراجعه کردند. نزدیک به یک ساعت بدون آب و با توجه به نیاز شدید به دستشویی رفتن در این سالن بسته شده بودم و نمی‌توانستم حرکت بکنم و سربازان هم حق نزدیک شدن به من را نداشتند. عاقبت بهرامیان دادستان دالاهو به همراه ماموران اطلاعاتی به دادگاه آمد. بعد از باز کردن دستبند به داخل اتاق دادستان رفتیم، هنوز روی صندلی ننشسته بودم که با صدای بلند گفت: "رحمانی، من مثل بچه‌های ادارهٔ اطلاعات نیستم، من از آن ها تیزتر هستم. تو می‌خواستی با گرفتن فیلم و تحقیق در مورد اعتیاد و ایدز و انتشار آن، چهرهٔ مقدس جمهوری اسلامی را مخدوش کنی و قصد داشتی جمهوری اسلامی را مسبب این معضلات نشان بدهی."
ماموران اداره ی اطلاعات که شاهد حرکات غیر معمولی دادستان شده بودند، همدیگر را نگاه کرده و لبخند ریزی می‌زدند. بهرامیان بعد از چندین پرسش در حالی که کیفر خواست را تنظیم می‌کرد از من پرسید" دوست داری چند سال بهت زندان بدهم. دو سال خوبه، سه سال چی؟ نه ولی برای اینکه بار دیگر دنبال فعالیت‌های سیاسی نری پنج سال بهت می‌دهم تا بری زندان دیزل آباد  درس عبرت بگیری." و در آخر گفت " اصلا شما اهل سنت‌ها چشم دیدن یک نظام شیعه را در جهان ندارید و همیشه سعی در براندازی این نظام داشته‌اید." بعد از اتمام جلسه دادگاه در ساعت ۸ شب دوباره به سمت کرمانشاه و زندان دیزل آباد حرکت کردیم. در مسیر کرمانشاه یکی از ماموران به راننده گفت "حاجی این قاضی ما هم که یک تخته کم داشت." راننده هم در جوابش گفت "از حرکات و صحبت‌هاش معلوم بود اصلا قاطیه. "
ساعات ۱۱ شب به درب ورودی زندان رسیدیم. بعد از تحویل من به واحد پذیریش، مسئول مربوطه با رئیس زندان تلفنی تماس گرفت و اعلام کرد که مرا از ادارهٔ اطلاعات به زندان عودت داده‌اند. فرزادی رئیس زندان نیز دستور داد که من را به بند ۹ (بند ادب) منتقل کنند.
به دستور مسئول کشیکِ شب زندان، همراه یک سرباز به سمت بند ۹ حرکت کردیم، در راه سرباز وظیفه که اهل جوانرود بود در مورد اتهامم از من سوال کرد، بعد از اینکه فهمید زندانی سیاسی هستم با تعجب از من سوال کرد "اعدامی هستی؟" من هم با شوخی گفتم: "اعدامی چیه بابا! من هنوز حکم نگرفتم." با ابراز تعجب گفت "پس چرا گفتند باید به بند ۹ منتقل بشوی؟" من هم که تا آن شب در مورد بند ۹ اطلاعات خاصی نداشتم، گفتم: "مگه بند ۹ چطور بندی هست؟" وی هم گفت "بند ۹ بندی برای نگهداری زندانیان جرائم خطرناک و زندانیان محکوم به اعدام در روز قبل از اجرای حکم است و هم‌چنین برای تنبیه زندانیانی متخلف در زندان، آن ‌ها را به این بند منتقل می‌کنند." بعد هم از روی دلسوزی به من سفارش کرد که باید مواظب خودم باشم چون زندانیان بسیار خطرناکی در این بند نگهداری می‌شوند.
در بند ۹ که در واقع یک اتاق بزگ با مساحت تقریبا ۵ در ۴ بود، با یک دستشویی در داخل و بدون هواخوری، نزدیک به ۱۱ زندانی نگهداری می‌شد. زندانیان این بند از حق تلفن و ملاقات محروم بودند. بعد از انتقالم به این بند متوجه شدم، که بیشتر این زندانیان به علت درگیری با مامورین، تجاوز به زندانیان جوان، حمل و پخش مواد مخدر در زندان، جهت تنبیه به این بند منتقل شده‌اند. هدف رئیس زندان از انتقالم به این بند ترساندنم و هشدار غیر مستقیم که باید مواظب عملکردم در آینده باشم؛ بود. شاید یکی از سخت‌ترین شکنجه‌هایی که علیه یک زندانی سیاسی اعمال می‌شود این است که به اجبار در کنار زندانیان مصرف کننده مواد مخدر و خطرناک محبوس و از نزدیک شاهد رفتار غیرانسانی آن‌ها باشد و اختیاری نیز برای جلوگیری از این موارد نداشته باشد. حضور در اتاقی که زندانی با بهره‌گیری از زور و مواد مخدری که در اختیار دارد در جلوی چشم دیگر زندانیان به زندانی جوانی تجاوز می‌کرد و مصرف مواد مخدر از سوی تمام افرادی که در یک اتاق با هم محبوس هستید، بسی دردناک و شکنجه‌یست که روح و روانت را به شدت تحت فشار قرار می‌دهد و حس انتقام‌جویی از افرادی که تو را در چنین شرایط سختی قرار داده‌اند، فکر و ذهنت را مشغول می‌کند. تنها عکس العمل من در این زمان تنها می‌توانست این باشد که آن‌ها دوری گزینم. یک بار خواستم با یکی از نگهبانان در این مورد حرف بزنم، اما در کمال ناباوری متوجه شدم، آن نگهبان که کارمند رسمی زندان بود خود در قبال پول، سیگار و مواد این زندانیان را تامین می‌نماید. 

چند روز بعد یک زندانی دیگر را که اقدام به اعتصاب غذا کرده بود، به این بند منتقل کردند. وحشتناک بود، این زندانی جوان به دلیل اذیت و آزارش از سوی زندانیان سابقه‌دار اقدام به دوختن لب، پلک‌های چشم و بستن گوشش کرده بود. در واقع حفاظت و رئیس زندان به جای گوش کردن به درخواست این زندانی وی را به بند ۹ منتقل کرده بودند. گویا در این زندان هیچ گوش شنوایی وجود نداشت و زندانی باید ذره ذره می‌سوخت و می‌ساخت.
زندانی دیگری به نام فرشاد که از شدت خماری اقدام به خودزنی در حمام به صورت بریدن شکمش تا پاره کردن روده کرده بود و به دلیل شدت خونریزی بیهوش شده و به بیمارستان خارج از زندان منتقل شده بود، به دستور مسئولین زندان پس از به هوش آمدن و انجام عمل جراحی، با پابند و دست بند به بند ۹ منتقل شد. این زندانی در حالی به این بند منتقل شد که هنوز در وضعیت بسیار بدی قرار داشت و بعد از انتقالش نیز جلوی درب ورودی این بند به شدت از سوی یکی از نیرو‌های گارد ویژه زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. با مراجعهٔ یکی از افسر‌های شیفت شبانهٔ زندان به بند از وی درخواست کردیم که وی را حداقل به بهداری داخل زندان منتقل کنند، اما وی گفت: "این حیوان باید توی بند ۹ باشد تا مثل سگ جان بدهد."
یکی از زندانیان به نام مجتبی هم که در حین اعزام به دادگاه شهرستان اقدام به فرار کرده بود بعد از دستگیری مجدد توسط نیرو‌های یگان ویژهٔ زندان، مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت بطوریکه دست وی دچار شکستگی شدید شد و به دلیل ضربات شدید وی قادر به راه رفتن نبود. مسئولین زندان پس از اینکه فهمیدند این زندانی تصمیم به شکایت از مسئولین زندان را دارد، به مدت چند ماه تا بهبودی کامل و ناپدید شدن بقایای ضرب و شتم وی را به این بند منتقل کردند و در این مدت وی را از ملاقات و تلفن نیز محروم کردند. 

بعدها و در سال ۸۷ و پس از نامگذاری این بند به بند ادب، طبق گفته‌های یکی از زندانیان گارد ویژهٔ زندان روزی یک بار با تشکیل تونلی در جلوی این بند، زندانیان را مجبور به حرکت از داخل این تونل می‌کردند و نیرو‌های گارد نیز با باتوم و مشت و لگد، اقدام به ضرب و شتم شدید زندانیان می‌نمودند و توجیه این رفتار غیرانسانی از سوی مسئولین زندان ادب کردن زندانیان متخلف بود. 

بله اینجا دیزل آباد است، ایستگاه آخر دنیا! 

در راستای اعمال فشار بیشتر این بار در تاریخ ۱۴ اسفندماه، از بند ۹ به قرنطینه زندان منتقل شدم و نزدیک به یک سال و نیم و تا زمان آزادی، در قرنطینهٔ زندان دیزل آباد تحمل حبس کردم. در حالی که طبق قوانین و ضوابط زندان هر زندانی به محض ورود به زندان به مدت حداکثر ۱۰ روز در بخش قرنطینه نگهداری می‌شود و پس از آن بایستی به بند‌های اصلی داخل زندان منتقل گردد. 

قرنطینه به دلیل اینکه محلی موقت برای نگهداری زندانیان است، فاقد هر گونه امکانات اولیه است و غیر از یک هواخوری کوچک و فروشگاه، امکانات دیگری نداشت. در زندان دیزل آباد تمام روزنامه ‌های اصلاح طلب از سال ۸۴ با سر کار آمدن احمدی‌نژاد ممنوع شد و غیره از روزنامه ‌های ایران، کیهان، اطلاعات و همشهری هیچ روزنامهٔ دیگری در این زندان در اختیار زندانیان قرار نمی‌گرفت. من هم در طول مدت دو سالی که در زندان بودم تنها سه ماه آن هم با اعتراض و نامه نگاری زیاد توانستم حق اشتراک روزنامه ایران و همشهری را بگیرم. یک بار هم بعد از درخواست فراوان با تحویل کتاب آموزش زبان انگلیسی از طریق خانواده‌ام در زمان ملاقات موافقت کردند، ولی به محض دریافت کتاب‌ها حفاظت زندان این کتاب‌ها را به ادارهٔ اطلاعات عودت داد تا بررسی شود که آیا امکان در اختیار گذاشتن آن برای من وجود دارد یا نه، یک ماه قبل از آزادی، این کتاب‌ها بعد از بررسی چند ماهه، در اختیار من گذاشته شد.

در تاریخ ۱۵ اسفندماه و یک روز بعد از انتقالم به قرنطینه، از سوی اجرای احکام زندان جهت عودت به دادگاه اسلام آباد غرب فراخوانده شدم. همراه سرباز اجرای احکام به بخش درب وردی زندان رفته و از آنجا تحویل یک افسر وظیفه نیروی انتظامی داده شدم. افسر وظیفه ابتدا از من خواست هزینه رفت و آمد به دادگاه را از دفترچه حساب خود برداشت کرده و با خود ببرم. در کمال تعجب با هماهنگی افسر پذیرش زندان، دفترچهٔ حساب من را به بانک فرستاده و هزینهٔ کرایهٔ ماشین و صرف نهار دو نفر را بدون اینکه من رضایتی داشته باشم، از من گرفتند. 

بعد هم از مقابل زندان یک تاکسی کرایه کرده و به سمت دادگاه اسلام آباد غرب حرکت کردیم. بعد از رسیدن به دادگاه، به شعبهٔ یک دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمودیان رفته و از آنجا توسط منشی وی جهت برگزاری جلسه وقت تعیین گردید. بعد از اینکه یکی از همبندهای من از زندان با خانواده‌ام تماس گرفته بود پدر و مادر من نیز، خود را فوری به دادگاه انقلاب رسانده و توانستند مرا ملاقات کنند. بعد از نیم ساعت و حضور نمایندهٔ ادارهٔ اطلاعات جلسه دادگاه شروع شد. 

قاضی محمودیان بعد از مطالعهٔ پرونده، در حالی که با بی‌احترامی پدر و مادرم را از جلسه بیرون کرد، با نیش خندی گفت: "من آرزو داشتم پسرم در این دانشگاه و رشته‎ایی که تو درس خواندی، قبول شود، حالا تو آمدی علیه جمهوری اسلامی فعالیت سیاسی می‌‎کنی؟"

وی که به شدت عصبانی شده بود گفت که اعدامت می‌کنم تا درس عبرتی بشوی برای افرادی مثل خودت. سربازی که مرا به او دستبند زده بودند بعد از شنیدن این حرف‌ها دچار لرزش بدنی شدیدی شد، لرزش دست و پای سرباز را با توجه به اینکه به دستمان، دستبند زده بودند به خوبی احساس می‌کردم. محمودیان که قصد داشت مقابل نمایندهٔ ادارهٔ اطلاعات اسلام آباد غرب خودی نشان دهد، گفت: "حالا ۵ سال زندان برایت صادر می‌کنم تا در زندان دیزل آباد معنی اقدام علیه امنیت جمهوری اسلامی را درک کنی."

هنگامی که قاضی از من خواست آخرین دفاع را به صورت کتبی روی برگه بنویسم؛ من تنها نوشتم، "هر کاری کردم برای دفاع و آسایش مردم بوده و از همه چیز خود گذشته‌ام که برای آن‌ها مفید باشم و اتهام اقدام علیه امنیت ملی را قبول ندارم."
در پایان جلسه در زمان خروج از اتاق صدایم کرد و گفت "اگر به حکم من اعتراض کنی، پدرت را در می‌آورم!"

این شرح جلسه‌یی ست که در ۱۵ دقیقه برگزار شد و به جای بررسی پرونده، بیشتر صرف تهدید و توهین از سوی قاضی به من شد! 

در قرنطینهٔ زندان به دلیل وجود آمار بالای زندانیان تازه وارد و درصد بالای اعتیاد این افراد به مواد مخدر، روزانه شاهد خودزنی، درگیری شدید و پرخاشگری این افراد مبتلا به اعتیاد، بودم. متاسفانه مسئولین زندان نسبت به وجود بیمار‌های خطرناکی همچون هپاتیت و ایدز و افراد متهم به قتل عمد قانون تفکیک جرائم را به اجرا در نمی‌آورند. در بین این زندانیان افرادی وجود داشت که به دلیل خماری و مشکلات روانی اقدام به تهدید و ضرب و شتم دیگر زندانیان می‌کرد. چندین بار شاهد آن بودم زندانیان از سوی تعدادی از این افراد که حتی دارای کارت رسمی بیماری ایدز و هپاتیت بودند، تهدید می‌شدند که باید به آن‌ها کمک مالی کنند و در غیر از صورت با چاقوی آغشته به خون، آن‌ها را هم ایدزی خواهند کرد. و بدین ترتیب گویا این افراد از زندانیان دیگر باج ایدزی بودن خودشان را می‌گرفتند. 

بله اینجا دیزل آباد است، ایستگاه آخر دنیا. 

۲۰ اردیبهشت ماه سال ۸۶ حکم ۵ سال زندانم در دادگاه بدوی به ۲ سال کاهش پیدا کرد. اما متاسفانه در مدت دو سال زندان دو بار دیگر جهت پرونده‌سازی به ستاد خبری ادارهٔ اطلاعات و بازداشتگاه میدان نفت منتقل شدم. ۲۲ تیرماه به مدت یک ماه و ۲۵ آبان ماه به مدت نزدیک به ۳ ماه در سلول‌های انفرادی بازداشتگاه وزارت اطلاعات به سر برده و تحت شکنجه‌های روحی و فیزیکی جهت پرونده‌سازی جدید قرار گرفتم. به دلیل فشارهای شدید بازجوهای اطلاعاتی در شب غدیر خم، در بازداشتگاه اطلاعات، اقدام به خودکشی از طریق خرده شیشه‌های لامپ داخل سلول کردم. ۱۸ دی ماه از سوی ماموران ادارهٔ اطلاعات به پزشکی قانونی منتقل شدم و در کمال ناباوری جنازه یکی از دوستان قدیمی‌ام (که از اعضای پژاک بود) را که توسط نیروهای سپاه پاسداران در محور کامیاران به روانسر همراه خواهر و خواهرزادهٔ خردسالش هدف تیراندازی قرار می‌گیرد و در مقابل چشمان خواهر وی توسط این نیرو‌ها تیر خلاصی به وی زده شده و به صورت غیر انسانی اقدام به بی‌احترامی به جنازهٔ وی کرده بودند؛ در سردخانه به من نشان دادند. جنازهٔ وی از سمت ناف به پایین به دلیل اصابت ده‌ها گلوله تماما تکه تکه شده بود و روی شکم وی نیز آثار چندین گلوله وجود داشت. به راستی که مشاهدهٔ جسد یکی از دوستان قدیمی و بی‌احترامی به جنازهٔ بی‌جان وی، شکنجه‌یی بس دشوار و سخت بود.

زندانیان سیاسی داخل بند، به دلیل تهدید زندانیان از معاشرت با آن‌ها، در انزوای شدیدی قرار دارند. حفاظت به تعدادی از زندانیان مخبر، در جهت زیر نظر گرفتن زندانیان سیاسی امتیازات ویژه منجمله سیگار، مرخصی و تلفن ارائه می‌دهد و بدین دلیل هر گونه بحث سیاسی در اتاق زندانیان سیاسی با احضار و تهدید آن‌ها از سوی حفاظت صورت می‌‎پذیرد. گزارش عملکرد زندانیان سیاسی از سوی حفاظت به ادارهٔ اطلاعات ارسال می‌‎شود و این اداره نیز با توجه به رفتار زندانیان در قبال درخواست مرخصی آن‌ها تصمیم‌گیری می‌کند. 

با وجود ده‌ها زندانی حبس ابدی جرائم مواد مخدر، که از حق مرخصی استفاده می‌‎کنند، ادارهٔ اطلاعات و مسئولین زندان مرخصی برای زندانی را امتیاز دانسته و با عدم اعطای این امتیاز به زندانیان سیاسی در بسیاری از اوقات، سعی در تضعیف روحیهٔ ایشان دارند. یک زندانی سیاسی که به اتهام تبلیغ نظام به ۶ ماه زندان محکوم شده است؛ باید برای گرفتن مرخصی، از هفت خوان رستم عبور کرده و در آخر هم دادستان جوابش را منوط به موافقت ادارهٔ اطلاعات اعلام می‌‎کند. روندی که احتمالا سال‌ها طول می‌‎کشد. اما زندانیان حبس ابدی جرائم مواد مخدر، به راحتی بعد از مدتی از سپری کردن حبس به مرخصی می‌‎روند.
انزوای شدید زندانیان سیاسی و هم چنین صدور احکام سنگین برای آن ها سبب می‎شود ناخواسته جهت گذراندن اوقات روزانه، از طریق زندانیان سابقه‎دار به مصرف مواد مخدر روی بیاورند. یک روز که در هواخوری مشغول قدم زدن بودم، یکی از کارمندان حفاظت زندان مرا صدا کرد و یک زندانی که با دست بند به درِ هواخوری بسته شده بود را نشانم داد و گفت: "این پیمان خنجری زندانی سیاسی ای است که در زندان به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده و الان هم بسته چند گرمی تریاک بلعیده تا بتواند آن ها را در بند‌های دیگر به فروش برساند. عاقبت زندانیان سیاسی در دیزل آباد همین است. بلایی سرش آوردیم که اینقدر سر به زیر شده و مشغول مصرف مواد مخدر است. او هم در روزهای اول آرمان هایی را در سر خودش می پروراند و چندین بار همراه دیگر زندانیان سیاسی  اقدام به اغتشاش در زندان کرده بودند." وی این گفته ها را با افتخار بیان می کرد ،گویی وی بوی از انسانیت نبرده است. (پیمان خنجری بعدا سال ۸۸ به دلیل بیماری و مصرف مواد مخدر در زندان درگذشت. قابل ذکر است خانواده ی وی نیز به سبب فعالیت سیاسی به منطقه دوری تبعید شده بودند.)
شاید بیش از کارمندان زندان، دیگر زندانیان هستند که زندانیان سیاسی را مورد اذیت و آزار قرار می‌دهند. به یاد می‌آورم زمانی که در بازداشتگاه ادارهٔ اطلاعات کرمانشاه بودم بازجو از من در مورد تجاوز به زندانیان جوان سوال می‌کرد و می‌پرسید آیا قضیهٔ زیر تختی هنوز آنجا وجود دارد (زیر تختی اصطلاحی است که زندانیان برای تجاوز به زندانیان در زیر تخت، از آن استفاده می‌کنند) البته بازجو این گفته‌ها را به عنوان یک تهدید مورد استفاده قرار می‌داد. 

زمستان سال ۸۶ دانشجویی به نام علی. س که به دلیل تصادف و قتل غیر عمد به زندان افتاده بود، به قرنطینه منتقل شد. متاسفانه به دلیل اعتیاد، خانوادهٔ وی تمایلی برای آزادی‌اش از زندان نداشتند و احساس می‌کردند که در شرایط سخت زندان می‌تواند مصرف مواد مخدر را ترک کند. این زندانی به دلیل مصرف کراک در اوایل تحت فشار شدید جسمی و روانی قرار داشت. وی توانست بعد از چند ماه کاملا مصرف مواد را ترک نماید اما بعد از دو ماه و اینبار به دلیل فشار‌های روحی ناشی از شرایط زندان و به دلیل وجود تریاک در زندان به مصرف دوبارهٔ به مواد روی آورد. 

یکی از روز‌ها متوجه افسردگی شدیدی در وی شدم و تصمیم گرفتم با او حرف بزنم تا شاید بتوانم کمکی برایش داشته باشم ولی او اعلام کرد، دیگر از این زندگی خسته شده است. احساس می‌کردم کمک به چنین کسانی برای بازگشت به زندگی عادی در جامعه بهترین مبارزه در زندان، است. روزانه از دور، وی را تحت نظر داشتم، روزی در زمان صرف نهار که همهٔ زندانیان به سالن غذاخوری به سر می‌بردند اما من به هواخوری رفته بودم (من بعضی روز‌ها به دلیل نارحتی گوارشی غذا نمی‌خوردم) و بعد از چند دقیقه قدم زدن خسته شده و به داخل برگشتم، در کمال ناباوری مشاهده کردم که علی خودش را با طناب کوچکی در چارچوب در، آویزان کرده و اقدام به خودکشی می‌‎کند فوری خودم را به او رسانده و وی را گرفتم. علی که هنوز رمقی در جانش مانده بود، با دست به سینه‌ام کوبید تا وی را‌‌ رها کنم اما من با داد و فریاد از دیگر زندانیان کمک خواستم. بعد از فریاد‌های من چندین زندانی از هواخوری به کمکم آمدند و توانستیم طناب را سریعا پاره کرده و وی را نجات بدهیم.
ولی افسوس که این زندانی بعدها به بند‌های داخل زندان منتقل شد و علی رغم اینکه از خویشاندان یکی از مسئولین زندان بود در بند "مشاوره ۳ " توسط زندانیان سابقه‌دار مورد اذیت و آزار قرار می گیرد تا اینکه روزی تعدادی از این زندانیان در دستشویی به صورت گروهی و به زور وی را مورد تجاوز قرار می دهند.
خانواده‌اش وی را به زندان انداختند، تا در زندان اعتیاد را ترک کند و به زندگی بازگردد ولی متاسفانه.....
بله اینجا دیزل آباد است، ایستگاه آخر دنیا!
یکی از روز‌های تیرماه سال ۸۶ اعلام شد که یک بازپرس بهداشت از طرف یکی از سازمان‌های بین المللی جهت بازدید به زندان می‌آید. بر همین اساس به دستور رئیس زندان فوراً اعلام نظافت عمومی شد و مسئولان همه جا را مرتب و تمیز کردند. سپس هم از بلندگو‌ها اعلام کردند هیچ کس حق صحبت کردن با این بازدیدکننده را ندارد و هر کس شکایت یا بحثی را مطرح کند به بند ۹ منتقل می‌شود. یکی از کارمندان زندان هم من و چهار زندانی دیگر تبعه عراق و مصر را صدا کرد و اعلام کرد که نباید در زمان حضور بازرس در زندان با وی حرف بزنیم، اگر هم تلاش بکنیم با وی صحبت کنیم از حق تلفن و ملاقات کابینی هم محروم خواهیم شد. 

قرنطینهٔ زندان در دو طبقه قرار داشت. زندانیان محکوم شده از سوی دادگا‌ه‌های عمومی در طبقهٔ یک و شش اتاق قرار داشتند و زندانیان محکوم شده در دادگا‌ه‌های انقلاب هم در طبقهٔ همکف در دو سالن بزرگ قرار داشتند. در زمان بازدید این بازرس به دلیل تعمیر طبقهٔ یک همهٔ زندانیان در طبقه همکف قرار گرفته بودند. بازرس و هئیت همراه بعد از ورود به قرنطینه در پشت در ورودی سالن‌ها و از پشت شیشه نگاهی به داخل سالن‌ها انداختند. یکی از زندانیان متاودنی با ضرباتی به شیشه اعلام کرد می‌خواهد با یکی از اعضای هئیت که زن می‌انسالی بود، حرف بزند رئیس زندان از کارمندان خواست وی را دور کنند ولی این زندانی همچنان اصرار می‌کرد بعد از اینکه یکی از اعضای هئیت متوجه وی شد، خود را به پشت شیشه نزدیک کرد و از مترجم خود خواست صحبت‌های این زندانی را برایش ترجمه کند. این زندانی از زندانیان مصرف کنندهٔ متاودن بود و به دلیل اینکه دو روز به وی سهمیه متاودن روزانه‌اش را نداده بودند اقدام به خودزنی کرده بود و درخواست می‌کرد که به وی متادون بدهند. پس از گوش کردن به صحبت‌های این زندانی هئیت از قرنطینه خارج شد. بعد از چند ساعت و خروج این هیئت از زندان به دستور رئیس زندان برای این زندانی به اتهام اخلال در نظم عمومی صورت جلسه‌هایی از سوی نگبهابان تنظیم شد وی را به بند ۹ انتقال دادند و برای نزدیک به یک ماه وی از ملاقات و مرخصی رفتن محروم کردند. 

در این مدت به جز من و زندانیان القاعده‌ای، دو زندانی دیگر که در بند ۸ با چندین زندانی درگیر شده بودند به قرنطینه منتقل شدند، فرهاد و محمد دو زندانی متهم به سرقت بودند که به دلیل اعتیاد به مواد مخدر، روزانه متادون مصرف می‌کردند. این دو زندانی مبتلا به بیماری ایدز بودند و علی‌الرغم خطرناک بودن، آن‌ها به دلیل اینکه در بند‌های داخل در قبال مواد مخدر از سوی زندانیان سابقه‌دار مورد تجاوز قرار می‌گرفتند به قرنطینه تبعید شده بودند. 

با توجه اینکه زندانیان مربوط به جرائم مواد مخدر، باید بعد از اتمام مرخصی و قبل از انتقال به بند، به مدت یک هفته در قرنطینه به سر می‌بردند، توسط این دو زندانی جوان اقدام به فروش مواد مخدر منتقل شده از راه بلعیدن می‌کردند. زندانیان سابقه‌دار از راه بلعیدن بسته‌های مواد مخدر در زمان بازگشت به زندان در قرنطینه اقدام به تخلیهٔ آن‌ها می‌کردند و با توجه به ورود زندانیان جدید الورود مصرف کنندهٔ مواد مخدر، آن‌ها را به قیمت هنگفت به فروش می‌رساندند. این دو زندانی که خود مبتلا به ایدز و هپاتیت بودند از طریق یک سرنگ مشترک برای زندانیان تازه‌ وارد که دچار خماری شدید بودند و نیاز شدید به مصرف مواد مخدر داشتند، مواد مخدر تزریق می‌کردند. دیدن صحنهٔ تزریق مواد به زندانیان جوان و تازه واردی که از بیماری این دو زندانی خبر نداشتند، برای من از سخت‌ترین شکنجه‌ها بود و به علت اینکه برای جلوگیری از این جنایت هیچ کاری نمی‌توانستم انجام بدهم، بیشتر دچار ناراحتی‌های روحی و روانی می‌‎شدم. 

روزی یکی از زندانیان تازه‌ وارد به دلیل خماری شدید در قرنطینه اقدام به خودزنی کرد و با چاقو (تیزی) اقدام به تهدید سایر زندانیان می‌کرد. وی سپس اقدام به لخت کردن خود در قرنطینه کرد و اعلام کرد اگر کسی به وی مواد ندهد همه را به بیماری ایدز مبتلا ‌می‌کند. وی در کمال ناباوری اقدام به بریدن دست خود کرد و با تیزی آغشته به خون و با فریاد اینکه «من ایدزی هستم، الان همه رو ایدزی می‌کنم.» از زندانیان می‌خواست که اگر هروئین دارند به وی بدهند. بعد از اینکه من به نگهبان اطلاع دادم، وی با گارد زندان تماس گرفت و نیرو‌های گارد زندان بعد از چند دقیقه به داخل قرنطینه آمدند و پس از درگیری چند ساعته توانستند وی را مجروح کرده و از قرنطینه خارج بکنند. بار‌ها در زمان بازدید مسئولین زندان نسبت به وجود چنین زندانیان خطرناکی با آن‌ها صحبت کردم ولی آن‌ها تنها در جواب من می‌گفتند: «اگر در اینجا احساس راحتی نمی‌کنی می‌توانیم به بند ۹ منتقلت کنیم»! 

یکی از افسران انتظامی زندان که سمت معاونت انتظامی را داشت به نام سرهنگ کاکایی از شکنجه‌گران این زندان بود، در بازرسی روزانه از بند‌های مختلف زندان خود شخصا در ضرب و شتم شدید زندانیان شرکت می‌کرد. یک بار در حضور نزدیک به دویست زندانی دیگر یک زندانی را که مشغول سرگرمی جوز جوز در قرنطینه بود، به دلیل ممنوعیت این نوع بازی‌ها، اقدام به ضرب و شتم و شدید وی نمود و بعد از اعتراض این زندانی وی را به هواخوری منتقل کرده و بعد از لخت کردن وی و خیس کردنش با آب، این زندانی را با باتوم کتک زد. این شخص، زمانی که درخواست انتقال به بندهای داخل زندان را داشتم، بار‌ها در حضور زندانیان دیگر در هواخوری خطاب به من می‌گفت: «تو باید اعدام می‌شدی، آن وقت درخواست انتقال به بند را می‌کنی!؟» 

به دلیل غذای کثیف زندان و مصرف زیاد کنسرو ماهی در طول این مدت دچار ناراحتی گوارشی و کم خونی شده بودم، بطوریکه چندین بار به دلیل ضعف شدید بیهوش شدم. بعد از اصرار زیاد برای مراجعه به بهداری زندان پزشکان بدون انجام معاینه و به صورت فله‌ای برای همه یک نسخه که تنها شامل مسکن ‌هایی همچون استامینفون، بروفن و... بود، می‌نوشتند؛ چرا که زندانیان محبوس در دیزل آباد معمولا خمار هستند و تنها احتیاج به قرص مسکن دارند! 

در این مدت دو سال نیز دندان‌هایم به دلیل عفونت، دچار درد‌های شدیدی می‌شد. به علت اینکه نوبت رفتن به دندانپزشک در داخل زندانی ماهی یک بار و آن هم سهمیهٔ تنها دو نفر بود، بایستی این درد‌های شدید را تحمل می‌کردم تا نوبت دکتر می‌رسید، روزی هم که نوبت دکتر به من رسید، دندانپزشک پس از اینکه متوجه شد من زندانی سیاسی هستم، از سر دلسوزی گفت که وسائل دندانپزشکی زندان به دلیل عدم وجود بهداشت کافی و وجود زندانیان عفونتی، برای کشیدن دندان خطرناک است. وی پیشنهاد کرد تحمل درد دندان بهتر از این است به بیماری عفونی خطرناکی مبتلا بشوم. چندین بار درخواست کردم که با هزینه شخصی مرا به مطب‌های خصوصی خارج از زندان ببرند ولی هیچگاه با این درخواستم موافقت نشد. بار‌ها به دلیل شدت درد دندان می‌خواستم به توصیه ‌های دکتر عمل نکنم و همانجا در بهداری زندان چند دندانی که درد داشت بکشم، اما هربار به فکر آیندهٔ پس از آزادی می‌افتادم. باید درد را تحمل می‌کردم. اینجا ایستگاه آخر دنیاست، اینجا انسانیت رنگ می‌بازد، اینجا زندان دیزل آباد کرمانشاه است. 

دو بار به دلیل آمار بالای زندانیان و عدم جای کافی برای نگهداریشان، برای زندانیانی که شش یا سه ماه تا پایان حبسشان زمان باقی مانده بود، اعلام عفو عمومی شد. بر همین اساس دو مرتبه اسم من را هم جزو کسانی که قرار هست آزاد شوند، اعلام کردند. ولی علی الرغم حضور خانواده‌ام در مقابل زندان برای استقبالم هر دو بار در لحظهٔ آزادی از سوی حفاظت و ادارهٔ اطلاعات از آزادی من ممانعت به عمل آمد و تا روز پایان حبس، که روز جمعه بود، تنها به دلیل اینکه زندانی سیاسی بودم، از حق هر گونه مرخصی، عفو مشروط و... محروم شدم. 

شاید یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های دلخراشی که واقعا مدتی مرا متاثر کرد، قطع دست یکی از زندانیان سارق سابقه‌دار در محوطهٔ داخل زندان دیزل آباد با حضور تمامی زندانیان جرائم سرقت بود. این زندانی که نزدیک به چهل سال سن داشت به دلیل سابقه چندین فقره سرقت از گاوصندوق‌های مغازه‌های شهر کرمانشاه، از سوی دادگاه به حد قطع دست محکوم شده بود. بعد از اجرای حکم برای ساعاتی وی را به قرنطینه زندان منتقل کردند، دیدن این زندانی و قطع عضو وی تنها به دلیل سرقت که آن هم به دلیل فقر و بیکاری بود، مرا شدیدا متاثر کرد. برای چند دقیقه این زندانی را در هواخوری دیدم، تنها توانستم یا چند جمله با وی ابراز همدری بکنم شاید کمی از درد‌هایش بکاهد، به خاطر دارم که به من گفت: «در این دنیا این سرنوشت من بوده، آیا فکر می‌کنی بعد از آزادی نیز راه دیگری جز ادامهٔ سرقت دارم؟!» 

یک ماه قبل از آزادی‌ام بار دیگر وی به دلیل سرقت توسط آگاهی کرمانشاه دستگیر و به قرنطینه زندان منتقل شد و در آنجا مجددا وی را دیدم اما این بار سخنی برای گفتن نداشتم... 

یکی از زندانیان به نام وحید. خ که به اتهام ۱۲۰ فقره زورگیری و سرقت بازداشت شده بود، اقدام به تشکیل باندی در داخل بند‌های زندان کرده بود و روزانه این باند اقدام به ورود و خرید و فروش مواد مخدر به داخل زندان می‌کرد و هر زندانی دیگری که به اقدامات آن‌ها اعتراض می‌‎نمود؛ به صورت گروهی مورد حمله قرار می‌گرفت و به این بهانه آن‌ها حتی با چاقو (تیزی) اقدام به ضرب و جرح شدید زندانیان دیگر می‌‎کردند. به دلیل خطرناک بودن این زندانی، کارمندان زندان نیز در قبال تخلفات وی در زندان بی‎تفاوت بوده و این خود چراغ سبزی برای وی بود تا روزانه بند‌ها را به مانند یک امپراتوری اداره کند. زندانیانی که اصطلاحاً نوچهٔ وی بودند، در صورت درخواست وی به راحتی زندانیان جوان را به داخل تخت وی منتقل می‌‎کردند تا او به آن‌ها تجاوز کند. روزانه تعدادی از کارمندان این زندان بسته‎‌های سیگار را که در داخل بند‌ها ممنوع بود برایش می‌‎آوردند وی نیز هر نخ سیگار را به ۲ تا ۴ هزار تومان می‌‎فروخت. 

همینطور انواع مواد‌ مخدر به سفارش وی در خارج زندان در اختیار زندانیانی که به مرخصی رفته بودند، قرار می‌‎گرفت و آن‌ها نیز به صورت بسته‎‌های کوچک، داخل چندین لایه نایلون بسته‎بندی کرده و قبل از چند ساعت به بازگشت به زندان، اقدام به بلع این بسته‌ها و انتقال آن‌ها به زندان می‌‎کردند و در اختیار وحید قرار می‌‎دادند و وی نیز این مواد را در داخل بند‌های زندان به فروش می‌‎رساند. 

نکتهٔ دیگر که لازم می‌بینم به آن اشاره کنم برنامه ادارهٔ اطلاعات کرمانشاه برای استفاده از زندانیان به عنوان طعمه بر علیه نیروهای مسلح احزاب کُردی است. به دلیل همجواری استان کرمانشاه با کردستان عراق و بیکاری و فقر در مناطق مرزی این استان تعدادی از ساکنین مناطق مرزی که عمدتا از آیین یارسان هستند، اقدام به وارد کردن اسلحهٔ غیر مجاز به داخل کشور می‌کنند. تعدادی از این افراد که به اتهام حمل و خرید و فروش اسلحه در زندان کرمانشاه به حبس‎‌های بالای ۵ سال محکوم شده بودند به دلیل عدم موافقت دادستان با مرخصی آن‌ها در شرایط روحی بدی قرار داشتند. ادارهٔ اطلاعات نیز با درک این مساله اقدام به فراخواندن این زندانیان به حفاظت زندان کرده بود و به آن‌ها پیشنهاد داده بود که این نهاد امنیتی مافوق قانون قادر خواهد بود در قبال همکاری اطلاعاتی این افراد بر علیه نیروهای احزاب کردی موجود در منطقه، آن‌ها را به مرخصی‌های چند ماهه بفرستد. چندین تن از زندانیان متاهل نیز که به سبب فقر مالی شدید خانواده‌هایشان در شرایط بسیار بدی قرار داشتند با این پیشنهاد موافقت کرده بودند و اقدام به همکاری با ادارهٔ اطلاعات کردند. 

علاوه بر زندانیان، سربازان وظیفه نگهبان این زندان نیز در وضعیت بدی بسر می‌بردند، بطوریکه که در طی این دو سال دو سرباز وظیفه در برجک‌های نگهبانی این زندان اقدام به خودکشی کرده و فوت کردند. در این مدت چندین سرباز وظیفه هم به دلیل انتقال مواد مخدر به داخل بند‌های زندان و فروش آن‌ها به زندانیان سابقه‎دار بازداشت و جهت تنبیه به قرنطینه منتقل شدند. 

این خاطرات شاید برای برخی از خوانند‎گان به عنوان یک کابوس خیالی تعبیر شود، ولی این تخیل نیست این تنها گوشه‌هایی از رویدا‌های تلخ زندان دیزل آباد است که روزانه در حال اتفاق است و به دلیل فشار‌های شدید حفاظت این زندان بر زندانیان، اطلاع رسانی لازم در مورد آن انجام نمی‌شود.

کریم(ریبین) رحمانی

 



بازداشت سه شهروند کرد در مریوان

خبرگزاری هرانا - نیروهای ادارهٔ اطلاعات شهرستان مریوان به دلایل نامعلومی سه شهروند یک خانواده را در یکی از روستاهای منطقهٔ سروآباد بازداشت نمودند. 

به گزارش کُردپا، «علی قادری» فرزند حاج محمود از اهالی روستای «دزلی» از توابع شهرستان «سروآباد» توسط نیروهای امنیتی ادارهٔ اطلاعات شهر مریوان بازداشت گردید. 
در ادامهٔ این گزارش آمده است که پسران این شهروند بازداشتی به نام‌های «پیام و پیمان قادری» از سوی نیروهای امنیتی احضار و بازداشت شدند. 

همچنین خانوادهٔ بازداشت‌شدگان برای چندمین بار به ادارهٔ اطلاعات شهر مریوان مراجعه نموده و از سرنوشت بستگان خود جویای خبر شدند که ادارهٔ اطلاعات این شهر تاکنون پاسخی به درخواست خانوادهٔ قادری نداده‌اند.





بازداشت چندین زبان آموز در آموزشگاهی در مشهد به بهانه "بدحجابی"

خبرگزاری هرانا - گزارشات از مشهد حاکی از آن است که هفتۀ گذشته نیروهای امنیتی با هجوم به برخی مراکز آموزش زبان مشهد با ایجاد رعب و وحشت و بر هم زدن نظم کلاسهای آموزشگاهها به بهانه "بدحجابی" اقدام به بازداشت زبان آموزان این آموزشگاه کرده اند.
به گزارش دانشجونیوز، همزمان با شدت گرفتن طرح های امنیتی و پلیسی در ایران، از شهر مشهد خبر می رسد که نیروهای امنیتی با هجوم به یکی از آموزشگاه های زبان، اقدام به بازداشت چندین زبان آموز کرده اند.
گفته می شود نیروهای امنیتی دلیل بازداشت و آزار و اذیت این زبان آموزان را "بدحجابی" عنوان کرده است.
بر اساس این گزارشات این اقدام نیروهای امنیتی با توقف خودروهای ون در مقابل درب آموزشگاه و حضور نیروها درون کلاسها و بیرون کشیدن زبان آموزان از سر کلاس انجام شده است.
گفتنی است تا کنون این اتفاق در برخی از آموزشگاه های محدودۀ بلوار سجاد مشهد رخ داده است.
این اقدام نیروهای امنیتی مشهد موجب اعتراض خانواده ها به مسئولین آموزشگاه ها به دلیل عدم امنیت کافی فرزندانشان سرکلاس و همچنین منجر به انصراف زبان آموزان از ادامۀ حضور در کلاس ها شده است.



هفت نفر در سقز بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا - در طی روزهای اخیر هفت تن از شهروندان اهل سقز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
به گزارش سرشیو آنلاین، نیروهای امنیتی سقز با یورش گسترده به منازل تعدادی از شهروندان سقزی ۷ نفر را بازداشت کرده‌اند؛ سیروان رحمانی-فواد احمد‌نژاد - ناصر رضایی -عطاقاسمی - شیرکو سیفی و دو برادر بنامهای خالد و صلاح امین‌پور از جمله بازداشت شدگان هستند که گفته می‌شود به اتهام همکاری با حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) دستگیر شده‌اند.
به گفته خانواده تعدادی از این افراد؛ برخی از آن‌ها به زندان مرکزی سقز منتقل شده و با خانواده‌هایشان ملاقات داشته‌اند ولی از سرنوشت و محل نگهداری برخی دیگر اطلاعی در دست نیست.

روز چهارشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها






مخالفت روسیه با تحریم های جدید و تردید در اسرائیل در مورد حملۀ نظامی به ایران 

 فواد روستائی

از نظر معاون وزارت امورخارجۀ روسیه هر گونه تحریم و مجازات جدید جامعۀ بین المللی علیه ایران به معنای وسیله ای برای تغییر رژیم در ایران و برای مسکو غیر قابل قبول خواهد بود. 

روسیه از اعمال تحریم ها و مجازات های تازه علیه جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی نخواهد کرد.
در پی انتشار گزارش جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی و ابراز نگرانی این نهاد از ابعاد نظامی احتمالی برنامۀ هسته ای تهران در روز گذشته، "گنادی گاتیلف"*، معاون وزارت امورخارجۀ روسیه، امروز گفت هر گونه تحریم و مجازات جدید جامعۀ بین المللی علیه ایران به معنای وسیله ای برای تغییر رژیم در ایران خواهد بود.
معاون وزارت امورخارجۀ روسیه افزود چنین رویکردی برای مسکو غیرقابل قبول خواهد بود و روسیه در نظر ندارد چنین پیشنهادهائی را مورد رسیدگی قرار دهد.
لازم به یادآوری است که در پی انتشار گزارش آژانس، وزیر امورخارجۀ فرانسه خواستار اعمال مجازات ها و تحریم های «بی سابقه» و «شدید» تازه ای علیه ایران شده است.
از سوی دیگر در حالی که رهبران و رسانه های اسرائیل در روزهای اخیر از محتمل تر شدن حملۀ نظامی این کشور به تأسیسات هسته ای ایران سخن گفته اند، خبرگزاری فرانسه امروز در گزارشی از بیت المقدس از سایه افکندن تردیدهائی سنگین در مورد چنین حمله ای در میان کارشناسان اسرائیلی خبر می دهد.
بر اساس گزارش این خبرگزاری، ژنرال ذخیرۀ ارتش اسرائیل "یوزی ایلام"*، رئیس پیشین کمیسیون انرژی هسته ای اسرائیل، در گفتگوئی با رادیوی ارتش این کشور گفت باید تسلیم دیوانگی نشد. به باور این ژنرال اسرائیلی، جمهوری اسلامی ایران خطری برای موجودیت اسرائیل نیست و اگر هم تهران چون کرۀ شمالی موفق به انجام یک انفجار هسته ای شود، برای مجهز کردن موشک های خود به کلاهک هسته ای به شش تا هفت سال زمان نیازمند است.
"حییم رامون"*، معاون نخست وزیر در دولت های پیشین اسرائیل و یکی از اعضای حزب کادیما، از احزاب مخالف دولت، پا را از ژنرال "یوزی عیلام" هم فراتر گذاشت و گفت اسرائیل بر خلاف موارد عراق و سوریه به تنهائی قادر نخواهد بود راه را بر برنامۀ هسته ای ایران سد کند.
"حییم رامون" افزود حملۀ اسرائیل نتیجۀ معکوس داشته و بهانۀ دیگری را برای دست یابی به سلاح هسته ای به ایران می دهد. 
*Guennadi Gatilov*
*Uzi Eilam
*Haïm Ramon




بزرگداشت خالق «دایی‌جان ناپلئون» در پاریس برگزار می‌شود


سهند خوانساری

شب «ایرج پزشک‌زاد» نویسنده ایرانی مخالف جمهوری اسلامی و خالق رمان «دایی‌جان ناپلئون» ۲۶ نوامبر در پاریس برگزار می‌شود.
imageشب «ایرج پزشک‌زاد» نویسنده طنزپرداز ایرانی مقیم فرانسه و خالق رمان «دایی‌جان ناپلئون» به همت انجمن فرهنگی و اجتماعی ایرانیان مقیم فرانسه  ۲۶ نوامبر در پاریس برگزار می‌شود.
به گزارش خودنویس، در این برنامه پزشک‌زاد بخش‌هائی از نوشته‌های طنزآمیز خود را می‌خواند.
همچنین در پایان گروه هنری انجمن فرهنگی و اجتماعی ایرانیان مقیم فرانسه به کارگردانی «حمید دانشور» سه دیالوگ کوتاه از نوشته‌های نمایشی این نویسنده را اجرا می‌کند.
شب ایرج پزشک‌زاد ساعت ۱٨ روز شنبه ۲٦ نوامبر ۲۰۱۱  در  سالن Bourse du Travail پاریس برگزار خواهد شد.
ايرج پـِزِشک‌زاد متولد ۱۳۰۶ در تهران است.
وی با رمان «دایی‌جان ناپلئون» و شخصیتی به همین نام، به شهرت رسید.
ناصر تقوایی سال ۱۳۵۵ بر اساس رمان دایی‌جان ناپلئون، سریالی را به همین نام ساخت.
خانوادهٔ نیک‌اختر، حافظ ناشنیده‌پند، انترناسیونال بچه‌پرروها (طنزیات سیاسی)، شهر فرنگ از همه رنگ (طنزیات سیاسی و اجتماعی)، پسر حاجی باباجان، بلیط خان‌عمو (نمایش‌نامه) و آسمون ریسمون (طنزیات ادبی)، از جمله آثار ایرج پزشک‌زاد است.





مولوی عبدالحمید: ما ایرانی هستیم و ایران از آنِ ماست و نمی خواهیم به ما به چشم بیگانه نگریسته شود

سحام نیوز: مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های نماز عید قربان این شهر از تشدید فشارها بر اهل سنت به شدت انتقاد کرد و گفت: سیاست ما همواره این بوده است که حتی الامکان مسایل خود را از طریق تریبون عمومی مطرح نکنیم. اما زمانی که به مسایل ما توجه و رسیدگی لازم انجام نگیرد و راه حل گفتمان برای حل مشکلات ثمربخش نباشد، به ناچار زبان به گلایه می گشاییم و برخی مسایل و بی مهری ها را بیان می کنیم.
به گزارش سنی آنلاین وی افزود: اهل سنت از ابتدا با انقلاب اسلامی همراه بوده اند و در پیروزی انقلاب سهیم بوده و در طول انقلاب در همه صحنه ها حضور فعال داشته اند. جمعیت قابل توجه اهل سنت در ایران، که حداقل ۲۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند، تاثیر بسزایی در برقراری وحدت و امنیت ملی داشته و دارد و با توجه به اینکه اکثریت جمعیت مسلمانان جهان را اهل سنت تشکیل می دهند اهل سنت ایران بهترین فرصت برای نظام جمهوری اسلامی ایران بوده اند تا این نظام با مهرورزی نسبت به اهل سنت و رعایت حقوق آنان به الگوی عملی وحدت برای جهان اسلام تبدیل می شد و روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دیگر را بهبود می بخشید. با توجه به اینکه مسئولان نظام شعار تقریب مذاهب اسلامی را همواره مطرح می کنند، جامعه اهل سنت می توانست بهترین نمونه تقریب برای اثبات این شعار در عرصه های عملی باشد، اما متاسفانه از این فرصت به خوبی استفاده نشده است.
مولوی عبدالحمید گفت: در طول ۳۳ سال انقلاب، اهل سنت در کابینه هیچ دولتی حضور نداشته اند. هیچ مسئولیت و مدیریت کشوری به آنان واگذار نشده و به هیچ یک از نمایندگی‏ها و سفارتخانه های جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر راه نیافته اند، و در مدیریتهای منطقه ای و استانی بطور مساوی و عادلانه بکار گرفته نشده اند. بطور مثال در دانشگاه زاهدان از حدود ۴۰۰ نفر عضو هیات علمی کمتر از ۱۵ نفر آنان اهل سنت هستند و با اینکه اهل سنت در استان اکثریت جمعیت را دارا هستند، در شورای تامین استان حتی یک نفر از اهل سنت حضور ندارد. در شورای اداری استان نیز تعداد مدیران اهل سنت بسیار کم و انگشت شمار هستند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: ما تشنه قدرت و پست و مقام نیستیم. اما مردم ما که در جبهه های جنگ برای سربلندی کشور جنگیده اند و حاضرند جانشان را فدای کشورشان کنند، خواهان عزت و حرمت خود هستند و نمی خواهند تحقیر شوند. ما ایرانی هستیم و ایران از آنِ ماست و نمی خواهیم به ما به چشم بیگانه و مهاجر نگریسته شود. در نیروهای مسلح و انتظامی که وظیفه دفاع از کشور و برقراری نظم و امنیت را بر عهده دارند اهل سنت استخدام نمی شوند. در حالیکه در رژیم گذشته بسیاری از اهل سنت دارای درجه ها و مراتب عالی نظامی و انتظامی بوده اند. متاسفانه سیاست نانوشته ای در کشور وجود دارد که حتی حضور و شهادت ما را در کنار برادران شیعه ما برای دفاع از حریم مرزهای کشور بر نمی تابد و تحمل نمی کند، حضور اهل سنت در نیروهای نظامی از سطح بسیجی فراتر نمی رود. انتظار ما از رهبر انقلاب آن است که این گره را به دست خویش باز کنند و به این سیاست تبعیض و نابرابری پایان دهند.
مولوی عبدالحمید افزود: شیعه و سنی هر دو منتسب به اسلام و با هم برادر هستند. ما هرگز حاضر نیستیم که در هیچ گوشه ای از جهان کمترین حق کشی و تبعیضی در حق برادران شیعه ما انجام بگیرد و انتظار داریم که در ایران اسلامی نیز نگاه عادلانه و به دور از هر گونه تبعیضی نسبت به ما وجود داشته باشد و اهل سنت منزوی نشوند. خوشبختانه ما در هیچ کشور اسلامی سراغ نداریم که مانع حضور برادران شیعه در نیروهای مسلح شوند و یا آزادی نماز و عبادت شیعیان از آنان سلب شود. امروز روز عید قربان است و ما با کمال تاسف احساس سرافکندگی می کنیم که نظام ما اسلامی است اما در نظام اسلامی ما اهل سنت در بسیاری از شهرهای کشور، مانند اصفهان و تهران اجازه برگزاری نماز عید قربان را ندارند. بسیاری از سربازان در پادگانهای کشور و دانش آموزان آموزش و پرورش گلایه می کنند که ما را وادار می کنند پشت سر امام شیعه نماز بخوانیم. در حالیکه هر مذهبی احکام فقهی خاص خود را دارد و باید هر یک طبق فقه خودشان آزادی عمل داشته باشند و نه تنها قانون اساسی بر این آزادی صحه گذاشته است بلکه مسئولان نظام نیز بارها اعلام کرده اند که قرار نیست هر دو مذهب یکی شوند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: محدود کردن آزادی های اساسی و قانونی اهل سنت به حوزه تعلیم و تربیت نیز کشیده شده است و به نام “برنامه ریزی و ساماندهی مدارس دینی” محدودیتهای دیگری بر اهل سنت اعمال شده است. در حالیکه اهل سنت خودشان برای مدارس خود برنامه ریزی کرده و می کنند و ما به هیچ وجه اجازه نمی دهیم آزادی های مذهبی ما، که در قانون اساسی نیز بر آنها تصریح شده است، محدود شوند. قانون اساسی، قرآن، شریعت، میثاقهای بین المللی همه بر آزادی های مذهبی و حقوق انسانی بشر تاکید کرده اند. همان قانون اساسی که سند مشروعیت نظام و مسئولان حاکمیت است بر آزادی مذهبی ما صراحت دارد.
وی گفت: ما از رهبر انقلاب درخواست می کنیم اجازه ندهند کسانی به بهانه ساماندهی و غیره آزادی مذهبی را محدود کنند. در طول سالهای گذشته گزارشهای فراوانی از ایجاد محدودیت برای جماعتهای تبلیغی دریافت شده است، در حالیکه این جماعت یک حرکت تبلیغی سالم و غیر سیاسی است.
مولانا عبدالحمید در ادامه به ممانعت دو تن از علمای اهل سنت از سفر حج اشاره کرد و گفت: مسئله دردآور دیگری که اخیرا پیش آمده این است که دو تن از علمای شاخص اهل سنت؛ مولانا احمد نارویی و مفتی محمدقاسم قاسمی، که افراد تاثیرگذاری در امنیت و وحدت بوده و هستند، در حالیکه عازم سفر حج بودند، از سفر معنوی آنان ممانعت به عمل آمد و علیرغم پیگیریهای استانی و کشوری نتوانستند به زیارت خانه خدا بروند. من نیز امسال قصد عزیمت به این سفر معنوی را داشتم که به دلیل توقیف گذرنامه نتوانستم به حج بروم و تصور نمی کنم در هیچ جای دیگری از دنیا با رفتن مردم و علما به سفر حج اینگونه مخالفت و ممانعت شود. ما از رهبر انقلاب بار دیگر می خواهیم این گره ها را باز کنند و این بی عدالتی و تبعیضها را بر طرف نمایند.
امام جمعه اهل سنت در پایان گفت: برقراری امنیت و وحدت با شعار و سمینار قابل اجرا نیستند، بلکه تامین امنیت و برقراری وحدت در گرو اجرای عدالت و برقراری مساوات و رفع تبعیض و آزادی مذهبی است.






اخبار روز: 


انتقال رضا شهابی به بیمارستان 
اخبار روز - گزارش دریافتی: رضا شهابی کارگر زندانی در بند ۲۰۹ زندان اوین در روز یکشنبه ۱۵ آبانماه به دلیل وخامت اوضاع جسمی اش و برای بررسی پزشکی به بیمارستانی خارج از زندان برده شد. 
شهابی در مدت نزدیک به ۱٨ ماه حبس و تحمل فشارهای جسمی و روحی فراوان علاوه بر مشکلاتی در کبد و قلب دچار عوارض و درد و گرفتگی در گردن شده است که باعث بی­حسی در سمت چپ ِ بدن و دستان­اش شده است و به دلیل شدت درد و بیماری ناچارن به کلینیک عراقی در شرق تهران برده شد و از گردن او تصویربرداری ام.آر.آی ‌انجام گرفت. 
رضا در تماس با خانواده اش همچنین اعلام کرده که به هنگام رفت و برگشت در مسیر، توانسته است پس از مدت ها آسمان شهر و کوه­های برف گرفته­ی شمال تهران که زندان اوین در دامنه­ی آنها قرار گرفته را ببینید. 
همچنین قابل ذکر است که کارشناس پرونده­ی شهابی برای تحت فشار قرار دادن او و اعضای خانواده­اش برخلاف دستور مکتوب دادستان تهران،نامه ی ملاقات حضوری را نپذیرفته و اعلام کرده فقط باید با دستور قاضی پرونده ملاقات حضوری انجام گیرد؛ این در حالی است که دادستان تهران به عنوان مدعی­العموم، مقامی است که علیه رضا ایراد اتهام کرده و قاعدتن او باید برای ملاقات یا عدم ملاقات حضوری تصمیم گیرنده باشد.اما کارشناس پرونده با ایفای نقش ِ کاسه­ی داغ تر از آش از انجام ملاقات حضوری جلوگیری کرده است. 
رضا شهابی کارگر و عضو هیات مدیره ی سندیکای کارگران شرکت واحد که از ۲۲ خرداد ٨۹ در بازداشت است تنها به دلیل دفاع از حقوق کارگران دستگیر شده و در اینهمه مدت تحت فشار و اذیت قرار گرفته و با وجود مشکلات و عوارض و دردهای شدید جسمی،تا کنون هیچ یک از اتهمات کذب وارد شده از سوی بازجو (کارشناس) را نپذیرفته است. 

تایید حکم صادره علیه مهرداد امین وزیری 
کمیته‌ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل­های کارگری: طی پیامی که به مهراد امین وزیری فعال کارگری رسیده ،حکم صادره علیه وی تایید شد. 
نامبرده طی احضاریه ای پس از مراجعه به شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج در تاریخ ٣۰/۷/۹۰ به دلیل اتهامات واهی دادگاهی شد که به یک سال حبس که در ۵ سال تعلیق شده ،محکوم شد . وی در تاریخ ۱۰ بهمن ماه سال ٨۹ در محل کار خود بازداشت و پس از یک هفته با قرار وثیقه ٣۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد . 
کمیته‌ی هماهنگی کلیه‌ی احکام صادره علیه کارگران و فعالین کارگری را به شدت محکوم کرده و خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی در بند می باشد. 

هشدارهای پزشکی درباره‌ی شرایط جسمانی نجاتی به دادگاه شوش اعلام شد 
کمیته‌ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری: بر اساس خبر ارسالی به کمیته‌ی هماهنگی، روز سه‌شنبه ۱۷ آبان‌ماه ۱٣۹۰ یکی از اعضای خانواده­ ی علی نجاتی مدارک پزشکی و هشدارهای پزشکان در مورد عواقب خطرناک ایجاد فشار بر علی نجاتی را به اجرای احکام دادگاه شوش تسلیم کرد. 
در صورت مجبور کردن علی نجاتی به تحمل حبس، احتمال سکته­ ی قلبی و عواقب شدید پزشکی برای او بسیار بالاست.گرفتگی عروق، التهاب دریچه‌ی میترال، اجبار به استفاده از انواع داروها و ضرورت استفاده از رژیم غذایی، از جمله دلایلی است که به هیچ عنوان امکان تحمل حبس برای علی نجاتی را مقدور نمی‌کند. 
نجاتی خود نیز شخصاً روز شنبه برای تسلیم مدارک پزشکی­ اش به دادگاه مراجعه خواهد کرد و در صورت عدم توجه مقامات قضایی به وضعیت وی و محبوس کردن او، تمامی عواقب امر متوجه مقامات قضایی خواهد بود و آنان باید مسوولیت هرگونه اتفاق برای نجاتی را بر عهده گرفته و پاسخ‌گو باشند. 
کمیته­ ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل­های کارگری با محکوم کردن حکم زندان یک ساله به بهانه‌ی اتهامات واهی و تکراری برای نجاتی، ضمن این که خواستار بسته شدن فوری پرونده­ ی وی است، اعلام می‌نماید در صورت محبوس کردن علی نجاتی و یا پیش‌آمدن هرگونه عواقب و مشکل جسمی برای او از اقدام به اعلام هرگونه فراخوان به کارگران و تشکل­های کارگری در ایران و سراسر جهان برای اعتراض و نیز از انجام هرگونه اقدام لازم برای دفاع از این نماینده‌ی کارگران نی‌شکر هفته فروگذار نخواهد کرد. 

حل مشکلات کارگران کشت وصنعت کارون خوزستان به دولت حواله داده شد 
اخبار روز - گزارش دریافتی: معاون رفاه اجتماعی وزیر تعاون، کار و رفاه ۱۷آبان ماه به خبرنگارفارس گفت: 
با حضور قائم مقام وزیر، خواسته‌های کارگران کشت و صنعت کارون شنیده شد و با توجه به ماهیت کار فصلی، مرتفع کردن مشکلات آنان نیاز به مصوبه دولت دارد. 
وی در پاسخ به این سوال که کارگران معتقدند مسئولان وزارت تعاون، کار و رفاه حاضر به شنیدن خواسته‌های خود نشدند، تاکید کرد: در وزارتخانه جلسه مفصلی با حضور نمایندگان کارگری این شرکت با حضور قائم مقام وزیر برگزار شد. 
معاون رفاه اجتماعی وزیر تعاون، کار و رفاه افزود: کارگران این شرکت با توجه به مسائل و مباحث مطرح شده با رضایت کامل به استان خوزستان برگشتند. 
اما کارگرکشت و صنعت کارون با اشاره به تجمعات هفته گذشته کارگران مقابل وزارت تعاون، کار ورفاه،نهادریاست جمهوری ومجلس درگفتگویش با فارس بتاریخ ۱۴آبان ماه گفت: 
وزیر و معاونان این وزارتخانه حاضر نشدند درخواست کارگران را بشنوند و فقط میان مسئولان پاسکاری می‌شویم.وزیر و معاونان آن حاضر نشدند صدای کارگران را بشنوند. 
تجمع کارگران مقابل نهاد ریاست جمهوری، مجلس و وزارت تعاون، کار و رفاه انجام شد ومسئولی پاسخگو نبود و بدون جواب و حل مشکل خود به ناچار برگشتیم. 
کارگران مانند توپ فوتبال میان مسئولان پاسکاری می‌شوند و فقط قول بررسی مشکلات را دادند. 

قابل یادآوری است که کارگران نی بر کشت وصنعت کارون وهفت تپه خوزستان بدلیل بی توجهی به خواسته هایشان،ازروز۴آبان ماه دست به اعتصاب زدندوازروزهفتم آبان ماه، درچهارمین روزاعتصابشان عازم تهران شدند وبمدت ۵روز،تجمعات اعتراضی ،مقابل مجلس،نهادرسیدگی به شکایات مردمی ریاست جمهوری ووزارت کار، در راستای رسیدگی به مشکلاتشان وتحقق خواسته هایشان،برپا داشتند.



• اوری آونری، نویسنده و صلح طلب اسرائیلی، تشدید حملات لفظی اسرائیل علیه ایران را «خالی بندی» و به منظور انحراف افکار عمومی از اعتراضات رو به افزایش داخلی می داند ...
اخبار روز: 

همه این صحنه ی مدرسه را به یاد دارند: پسر کوچکی با بزرگتر از خودش دعوا می کرد. او به سر رفیقش داد می زند: «منو بگیر، پیش از آن که دنده هایش را خرد کنم!» 

از قرار معلوم، دولت ما در چنین راهی افتاده است. او هر روز در همه تلویزیون ها، فریاد می زند که هر لحظه ممکن است راه بیافتد تا استخوان های ایران را خرد کند. 
ایران به ساخت بمب اتمی نزدیک می شود. و طبیعتا ما چنین اجازه ای نمی دهیم. لذا، ما باید ان ها را با بمب تکه تکه بکنیم. 
بنیامین ناتان یاهو در هر کدام از سخنرانی های بی شمارش، از جمله در سخنرانی افتتاحیه کنست [مجلس اسرائیل] این مطلب را تکرارمی کند. همچنین اهود باراک. هر مفسربا عزت نفسی در باره این موضوع می نویسد. (البته مگر کسی مفسری دیده که عزت نفس نداشته باشد؟) رسانه ها این صداها را تقویت کرده و بر خشم می افزایند. 
«هآرتص» صفحه اول خود را به تصویرهای هفت وزیر مهم (گروه هفت نفره امنیتی) با حروف درشت مزین کرده و می نویسد که سه نفر با حمله موافق و چهار نفر دیگر مخالف اند. 
یک ضرب المثل آلمانی می گوید: «انقلابی که پیشاپیش خبرش را بدهند، سر نخواهد گرفت». در مورد جنگ هم، چنین است. 
امور هسته ای همیشه مشمول سانسور جدی است. در واقع، خیلی خیلی جدی. 
اما حالا، گویا سانسورچی به لطف آمده است. خوب، بگذارید که این باباها از جمله نخست وزیر و وزیر دفاع (رئیس کل سانسورچی ها) بازی شان را بکنند. 
رئیس پیشین با سابقه و مورد احترام موساد، مئیر داگان به طور علنی درمورد این حمله هشدار داده و آن را «ابلهانه ترین ایده» ای نامیده که تا به حال شنیده است. او شرح داد که با توجه به نقشه های نتان یاهو و باراک، وظیفه خود می داند که در مخالفت با این حمله هشدار بدهد. 
چهارشنبه، سیلی از خبرها به بیرون دزر کرد. اسرائیل موشکی را به آزمایش می گذاشت که قادر به فرستادن بمب اتمی است تا فاصله ای بیش از 5 هزار کیلومتر، فراتر از مکانی که خوتان بهتر می دانید کجاست. و نیروی هوائی ما در جزیره ساردین (جنوب ایتالیا) به تمرین پرداخت، در فاصله ای بزرگتر از محلی که خودتان بهتر می دانید کجاست. در روز پنجشنبه، فرمانده جبهه داخلی در تل آویو بزرگ تمرینات را به عمل آورد و آژیرها را به صدا در آوردند. همه این شواهد ناظر بر این است که تمام این جار و جنجال ها دوز و کلک است. 
شاید برای هراساندن ایرانیان و زهرچشم گرفتن از آنان. شاید برای واداشتن امریکائیان به واکنش های افراطی بیشتر. شاید برای هماهنگی قبلی با آمریکائیان. از منابع انگلیسی نیز درز کرد که نیروی هوائی بریتانیا تمرین می کند تا بتواند از حمله آمریکا به ایران حمایت کند) 
این یک شگرد کهنه اسرائیلی است که هر وقت به سرمان می زند، دست به عمل بزنیم. (در بازارهای ما رایج است که هر وقت فروشنده می خواهد تلقین کند که میوه را با ضرر می فروشد، داد می زند: «ارباب دیوانه شده است». ما نباید بیش از این، به آمریکا گوش بدهیم. کافی است که بمب بیاندازیم، بمب، بمب... 

بسیار خوب، بگذارید برای لحظه ای جدی باشیم. 
اسرائیل به ایران حمله نخواهد کرد. همین و بس. 
بعضی ها ممکن است فکر کنند که من دارم گوسفندمآب می شوم. نباید واژه «احتمالا» یا «تقریبا به یقین» را به جمله ام اضافه می کردم؟ 
نه، نباید. من رسما تکرار می کنم: اسرائیل به ایران حمله نخواهد کرد. 
از سال 1956 و ماجرای سوئز، هنگامی که پرزیدنت دوایت ایزنهاور با دادن اولتیماتومی عملیات را متوقف کرد، اسرائیل هرگز عملیات نظامی بارزی بدون کسب نظر موافق قبلی آمریکا انجام نداده است. 
آمریکا، تنها پشتیبان قابل اتکای اسرائیل در جهان است. (شاید افزون بر جزیره فیجی، میکرونزیا، جزائر مارشال و پالائو!). گسستن این ارتباط به معنی بریدن رشته زندگی ماست. برای چنین کاری لازم است که کمی بیشتر از خل باشی. باید دیوانه محض شده باشی. 
از این گذشته، اسرائیل بدون پشتیبانی نامحدود آمریکا نمی تواند جنگ بکند. هواپیماها و بمب های ما از آمریکا می آیند. هنگام جنگ، ما به قطعات یدکی، تجهیزات و انواع ادوات نیاز داریم. در دوران جنگ یوم کیپور [جنگ رمضان]، هنری کیسینجر با یک «قطار هوائی» شبانه روز به ما کمک می رساند. و فکر می کنم که آن جنگ در مقایسه با جنگ با ایران، به یک پیک نیک شباهت داشته باشد.
بیائید نگاهی به یک نقشه بیاندازیم. پیش از شروع هر جنگی، این کار توصیه شده است. 
نخستین چیزی که تو چشم می زند، تنگه باریک هرمز است. یک سوم نفت حمل شده از طریق دریاها از این تنگه می گذرد. کل صادرات نفت عربستان، کشورهای خلیج فارس، عراق و ایران از این راه باریک دریائی گذشته و در تیررس قرار دارد. 
واژه «باریک»، کمترین چیزی است که می شود گفت. پهنای این آبراه 35 کیلومتر است. یعنی معادل فاصله غزه از بییر شوا، که در هفته پیش هدف راکت های ابتدائی جهاد اسلامی قرار گرفت. 
هنگامی که اولین هواپیمای اسرائیل وارد فضای ایران شود، این تنگه بسته خواهد شد. نیروی دریائی ایران دارای قایق های موشک انداز بسیاری است، ولی نیازی به آن ها نخواهد بود. موشک های مستقر در زمین کافی است. 
هم اکنون جهان در آستانه دوزخ تلوتلو می خورد. سقوط، یونان کوچک و همراه با آن، بخش عمده ای از اقتصاد جهان را تهدید می کند. حذف یک پنجم نفت مصرفی ملت های صنعتی فاجعه ای به بارخواهد آورد که حتی تصورش را هم نمی توان کرد. 
گشایش تنگه با زور به عملیات نظامی عمده ای نیاز خواهد داشت (از جمله ورود «چکمه پوش ها به زمین نبرد») که همه بدبیاری های آمریکا در عراق و افغانستان را تحت الشعاع قرار خواهد داد. آیا امریکا توانائی چنین کاری را دارد؟ یا ناتو؟ خود اسرائیل در چنین رده ای نیست. 
اما، اسرائیل بیش از این در عملیات درگیر خواهد شد، االبته فقط در زمینه هدف واقع شدن. 
در یک نمایش نادر وحدت، همه رئیسان سرویس های مخفی اسرائیلی از جمله روسای موساد و شین بت آشکارا با ایده جنگ مخالفت کردند. ما فقط می توانیم حدس بزنیم چرا. 
من اصلا نمیدانم که چنین عملیاتی میسر است یا نه. ایران کشور بزرگی است، تقریبا به اندازه آلاسکا. تاسیسات هسته ای در پهنه کشور پراکنده اند و عمدتا در زیر زمین قرار دارند. حتی با بمب های نفوذی ویژه که آمریکائیان در اختیار بگذارند، فقط ممکن است تلاش های ایران رابه تاخیر اندازد – یعنی در وضعیتی که قرار دارند، نگاه داشت - آن هم برای چند ماه. برای چنین نتیجه ناچیزی، بهای بسیار گزافی باید پرداخت. 

علاوه بر این، کاملا مسلم است که با آغاز جنگ، اسرائیل موشک باران خواهند شد. نه فقط از ایران، بلکه همچنین از سوی حزب الله و شاید حماس. ما دفاع مناسبی برای شهرهای مان نداریم. میزان کشته و نابودی کمرشکن خواهد بود. 
ناگهان، رسانه ها درباره سه زیردریائی ما داستانسرائی می کنند–اگر آلمانی ها لطفی بکنند و سخاوتمندی به خرج دهند، به زودی تعداد ان ها به پنج یا شش خواهند رسید. به آشکارا گفته اند، در صورتی که ایران بمب های اتمی اش را (که هنوز وجود خارجی ندارند) علیه اسرائیل به کار ببرد، این زیردریائی ها قدرت «تهاجم دوم» اتمی ایجاد خواهند کرد. ولی امکان دارد که ایرانیان از سلاح های شیمیائی یا دیگر سلاح های کشتار جمعی استفاده کنند. 
ولی بهای سیاسی را نیز باید درنظر گرفت. در کشورهای اسلامی تنش های زیادی وجود دارد. در بسیاری از این کشورها، ایران از داشتن محبوبیت بسیار دور است. اما، یورش اسرائیل به یک کشور عمده مسلمان، بی درنگ وحدت میان شیعه و سنی را از مصر و ترکیه گرفته تا پاکستان و فراتر از آن پدید خواهد آورد. اسرائیل به ویلائی در یک جنگل آتش گرفته تبدیل خواهد شد. 
اما، حرف زدن درباره جنگ مصرف های زیادی دارد، از جمله مصرف سیاسی داخلی. 
شنبه گذشته، جنبش اعتراضات اجتماعی دوباره جان گرفت. پس از وقفه دوماهه، توده های مردم در میدان رابین در تل آویو گردهم آمدند. این تظاهرات کاملا چشمگیر بود. چرا که در همان روز راکت های بسیاری روی شهرهای نزدیک غزه پرتاب شد. تا کنون، در شرایط مشابهی، همواره تظاهرات را لغو می کردند. مشکلات امنیتی همه چیز را به فراموشی می سپرد. ولی نه این بار. 
همچنین، بسیاری از مردم گمان می بردند که هیاهوی جشن گیلعاد شالیت اعتراض را از ذهن مردم زدوده است. ولی اشتباه کرده بودند. 
به راستی، اتفاق قابل ملاحظه ای روی داده بود. رسانه ها که ماه ها از کنارجنبش اعتراضی گذشته اند، تغییر رویه دادند. ناگهان همه آن ها، از جمله هاآرتص، خنجر در پشت ان فرو بردند. برای مثال، همه روزنامه های روز بعد نوشتند که «بیش از 20هزار نفر» در تظاهرات شرکت داشتند. بسیار خوب، من هم شرکت داشتم و من هم اطلاعی دارم. در این تظاهرات، دست کم صدهزار نفر شرکت داشتند و بیشتر آن ها جوان بودند. من به سختی می توانستم بجنبم. 
بر خلاف ادعای رسانه ها، تظاهرات تحلیل نرفته است. بر عکس. ولی چه بهتر که برای خارج کردن عدالت اجتماعی از ذهن های مردم ، درباره «خطر موجودیت» صحبت کرد؟ 
به علاوه، اصلاحات درخواستی معترضان به پول نیاز دارد. در بستر بحران جهانی مالی، حکومت اسرائیل سرسختانه با افزایش بودجه دولت مخالفت می کند چرا که می ترسند به درجه اعتباری کشور صدمه بزند. 
در آن صورت، از کجا باید پول پیدا کرد؟ فقط سه منبع معتبر وجود دارند: از شهرک های مسکونی (چه کسی جرئتش را دارد؟)، ارتدکس مذهبی (ایضا!) و بودجه کلان نظامی. 
ولی در آستانه حیاتی ترین جنگ در تاریخ ما، چه کسی جرئت دارد که به بودجه نیروهای مسلح دست بزند؟ ما برای خرید هواپیمای بیشتر، بمب بیشتر، زیردریائی بیشتر به شکل* بیشتری نیاز داریم. دریغا که مدرسه ها و بیمارستان ها باید صبر کنند. 

پس خدا محمود احمدی نژاد را حفظ کند. بدون او ما چه می کردیم؟ 

------ 
عنوان اصلی مقاله: Hold me back , by Uri Avnery (بیا منو بگیر!) 
اوری آونری، نویسنده و صلح طلب اسرائیلی، عضو پیشین کنست و از مسئولان «گوش شالوم» (بلوک صلح) 
می باشد. 
مترجم: بهروز عارفی 
منبع:   zope.gush-shalom.org 

* شکل Shekel واحد پول اسرائیل، معادل 0,271 دلار آمریکا ست.





روسیه: از وضع تحریم های بیشتر علیه ایران حمایت نمی کنیم

انرژی هسته ایبا وجود آنکه آمریکا، فرانسه و بریتانیا اعلام کرده اند در پی انتشار گزارش جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد ایران، قصد دارند تحریم های بیشتری را علیه این کشور وضع کنند، روسیه می گوید به هیچ عنوان از وضع این تحریم ها حمایت نخواهد کرد.
در گزارش تازه آژانس بین المللی انرژی اتمی که دیروز (۸ نوامبر، ۱۷ آبان) منتشر شد، اعلام شده است که احتمال دارد ایران در پی ساخت تسلیحات اتمی باشد.
گنادی گاتیلو، معاون وزیر امور خارجه روسیه به خبرگزاری اینترفاکس گفته است که وضع تحریم های بیشتر علیه ایران، می تواند به معنای راهی برای تغییر رژیم در این کشور تعبیر شود.
آقای گاتیلو افزود: "چنین شیوه ای برای ما قابل قبول نیست، و روسیه قصد پیگیری چنین طرحی را ندارد".
در گزارش جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی که دیروز به نمایندگان کشورهای عضو ارائه شد، آمده است که آژانس به اطلاعاتی دست یافته که نشان می دهد ایران آزمایش هایی انجام داده که با ساخت یک وسیله انفجار هسته ای مرتبط است.
مقام های ایرانی همواره تاکید کرده اند که فعالیت های هسته ای این کشور فقط کاربردهای غیرنظامی دارد.
پیش از این فرانسه و آمریکا اعلام کرده بودند که با توجه به نکاتی که در گزارش تازه آژانس بین المللی انرژی اتمی مطرح شده است، هر دو کشور وضع تحریم های بیشتر علیه ایران را در دستور کار قرار خواهند داد.

بریتانیا در پی تحریم بخش های مالی و انرژی ایران

در همین حال ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا امروز در پارلمان این کشور اعلام کرد که کشورش قصد دارد برای مهار برنامه هسته ای ایران، تحریم های جدیدی را در مورد بخش های مالی و نفت و گاز این کشور به تصویب برسانند. به گفته او، برنامه هسته ای ایران با توجه به گزارش جدید آژانس اکنون ابعاد نظامی پیدا کرده است،
آقای هیگ در سخنان امروز خود گفت: "ایران در حال افزایش تولید اورانیوم غنی شده در سطوحی است که کاربرد غیر‌نظامی ندارد. اما در عوض این حجم از اورانیوم به راحتی و با سرعت قابل تبدیل به مواد مورد استفاده در تسلیحات نظامی است".
وزیر امور خارجه بریتانیا همچنین به طرح ادعایی در مورد ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا توسط ایران اشاره کرد و گفت "افشای این توطئه" نشانگر نیات آشکار ایران برای حمایت از تروریسم در خارج از مزرهای این کشور است.
البته آقای هیگ در سخنان امروز خود تاکید کرده است که کشورش همچنان در پی یافتن راه حلی از طریق مذاکره است، اما این امر را تنها در صورت تمایل ایران برای مذاکره در مورد پرونده هسته ای این کشور بدون تعیین پیش شرط، عملی دانست.
امروز محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری ایران در واکنش به گزارش جدید آژانس گفت: "این مردم اگر بخواهند بمب بسازند، از شما نمی‌ترسند و شما را آدم حساب نمی کنند، این مردم نیاز به بمب ندارند و با فرهنگ و منطق و اخلاق و عدالتخواهی، دمار از روزگار شما در می آورند".

 «ایران در پی تبدیل شدن به قدرت بالقوه اتمی است»


«ایران حداقل تا سال ۲۰۱۰ به دنبال ساخت بمب اتمی بوده است» این جمله از گزارش ۲۶ صفحه‌ای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران است. کارشناسان این گزارش را نقطه عطفی در پرونده اتمی ایران می‌دانند.

در اولین ساعات روز چهارشنبه ۹ نوامبر، ۱۸ آبان، "آژانس بین‌المللی انرژی اتمی" گزارش جدید خود درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران را رسما منتشر کرد. این گزارش ۲۶ صفحه‌ای دارای یک ضمیمه دوازده ‌صفحه‌ای است که شامل توضیحات فنی درباره تحقیقات ایران با مواد منفجره و شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای قابل انطباق با انفجارات هسته‌ای است.
در این گزارش همچنین به وجود یک محفظه فولادی بزرگ در پادگان پارچین ورامین اشاره شده که در آن انفجارات اتمی پیش آزمایش می‌شود. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش خود برای اولین بار به وضوح اعلام کرده که ایران حداقل تا سال ۲۰۱۰ روی ساخت بمب اتمی کار می‌کرده است.
محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری اسلامی در واکنش به این گزارش اعلام کرد: «ایران سر سوزنی از مواضع خود عقب‌نشینی نخواهد کرد».
کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز در این باره گفت: «این گزارش، گزارشی کاملاً سفارش شده از سوی آمریکایی‌هاست و آمانو نیز از تصمیم آمریکایی‌ها برای تهیه و ارائه آن باخبر است.»
علی اصغر سلطانیه نماینده‌ی دائم ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز دبیر کل آژانس را متهم کرد که «بر خلاف اساسنامه این سازمان اقدام کرده و با مسموم کردن فضای همکاری، زمینه تقابل میان اعضا و دبیرخانه را فراهم کرده است».
با نگاهی به واکنش‌های مسئولان ایران به آخرین گزارش "آژانس بین‌المللی انرژی اتمی" آشکار می‌شود که این گزارش بیش از گزارش‌های قبلی موجب خشم مقامات ایرانی شده است. برخی از کارشناسان نیز این گزارش را نقطه عطفی در روابط آژانس با ایران دانسته‌اند.
اما چرا این گزارش تا این حد حساسیت‌ها را برانگیخته است؟ بهروز بیات مشاور سابق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی معتقد است که این گزارش حاوی نکته تازه‌ای نبوده و تنها به این دلیل حساسیت‌برانگیز شده که بخش مربوط به ابعاد نظامی فعالیت هسته‌ای ایران را مفصل‌تر از قبل توضیح داده است. او به دویچه‌وله گفت: «این بخشی که مربوط به کاربرد نظامی برنامه‏ی ایران است، دارای یک سری موارد است که قبلاً هم بیان شده‏اند، اما نه با تفصیل و جزییات و نه با این قاطعیت. در ضمن یکی دو مورد جدید در آن هست؛ یکی این‏که در یکی از پادگان‏های نزدیک تهران به اسم "پارچین"، از طریق ماهواره یک محفظه‏ی فولادین را می‏بینند که آژانس حدس می‏زند در این محفظه‏ی فولادین انفجارهای قوی برای به‏کار بردن در بمب هسته‏ای آزمایش و تجربه می‏شوند چون به عنوان چاشنی بمب هسته‏ای، انفجارات متعارفی ضروری هستند. موضوع دیگری هم که به گزارش اضافه شده، صحبت از یک دانشمند فیزیک هسته‏ای یا متخصص در بخش سلاح هسته‏ای از یکی از کشورهایی است که دارنده‏ی سلاح هسته‏ای است یا اقلاً قبلاً بوده که حدود شش هفت سال در این قسمت با ایران همکاری کرده است».
بهروز بیات می‌گوید جمهوری اسلامی می‌خواهد با رسیدن به توان ساخت بمب اتمی، قدرت چانه‌زنی‌اش با غرب را بیشتر کندبهروز بیات می‌گوید جمهوری اسلامی می‌خواهد با رسیدن به توان ساخت بمب اتمی، قدرت چانه‌زنی‌اش با غرب را بیشتر کنداشاره آقای بیات به عبدالقادرخان دانشمند هسته‌ای پاکستان است که در گزارش آژانس از او به عنوان طراح نقشه‌های ساخت سلاح اتمی ایران نام برده شده است.
«الگوی ایران مدل ژاپنی است»
در گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی عنوان شده که شواهد ومدارکی در دست است که نشان می‌دهد ایران حداقل تا سال ۲۰۱۰ در پی ساخت بمب اتمی بوده است. بهروز بیات از این گزارش چنین نتیجه می‌گیرد که ایران در جهت رفتن به سوی یک نیروی بالقوه‏ی هسته‏ای است. یعنی کوشش ایران بر این است که ظرفیت و قابلیت تولید جنگ‏افزار هسته‏ای را کسب کند. او می‌گوید: «هیچ‏جا صحبت از این نیست که ایران می‏خواهد بمب بسازد. در گزارش آژانس هیچ‏جا با قاطعیت تمام گفته نشده که ما حتماً بر این عقیده‏ایم که ایران می‏خواهد این کار را بکند، بلکه می‏گویند که یک سری نشانه‏ها و اندیکاتورها وجود دارند که دلالت بر آن دارند که کسی که این کار را می‏کند، قصد ساخت بمب هسته‏ای را دارد».
آقای بیات از روشی نام می‌برد که در عرف بین‌المللی به آن"روش ژاپنی" می‏گویند و شامل کشورهایی است که قابلیت ساخت بمب‏ هسته‏ای را دارند و هروقت تصمیم بگیرند، می‏توانند به سرعت آن را عملی کنند. به نظر وی هدف ایران در نهایت رسیدن به این مرحله است.
وی سه دلیل عمده برای این که ایران قصد رسیدن به این مرحله را دارد ذکر می‌کند: «اگر ایران به توان بالقوه اتمی تبدیل شود، اولا رژیم می‌تواند با ایجاد یک موج ناسیونالیستی در داخل کشور، مدت بیشتری دوام پیدا کند. دوم این که‏ در صورتی ‏که خیزش دوباره‌ای در بین مردم ایران بلند شود، رژیم می‌تواند نیروهای خارجی را از دخالت یا پشتیبانی از جنبش ایران برحذر بدارد و سوم این‏که با افزایش یا نزدیک شدن به قابلیت ساخت بمب هسته‏ای، وضعیت چانه‏زنی‏ رژیم با غرب بهتر خواهد شد».
مهران براتی تحلیلگر سیاسی نیز معتقد است که ایران نه به دنبال ساخت بمب اتمی بلکه در پی رسیدن به قدرت بالقوه اتمی است. او می‌گوید برای تحقق نظریه "صدور انقلاب" که از زمان آیت‌الله خمینی وجود داشت و بخش عمده‌ای از حاکمیت همچنان در پی آنند، داشتن توان بالقوه اتمی لازم است چرا که به نظر وی با رسیدن به این مرحله ایجاد تنش در صحنه بین‌المللی برای ایران راحت‌تر خواهد بود.
 تحریم‌های بیشتر اما نه حمله نظامی
ساعاتی پس از انتشار گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره فعالیت هسته‌ای ایران، ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل که چند روزی است مستقیما از حمله نظامی به ایران سخن می‌گوید، در یک تغییر موضع آشکار خواستار "تحریم‌های مرگبار" علیه ایران شد. وی تحریم کامل "بانک مرکزی ایران" و نیز ممنوعیت معاملات نفتی با این کشور را از جمله این تحریم‌ها عنوان کرد.
مهران براتی معتقد است برای تحقق نظریه صدور انقلاب، ایران نیازمند رسیدن به توان بالقوه هسته‌ای استمهران براتی معتقد است برای تحقق نظریه صدور انقلاب، ایران نیازمند رسیدن به توان بالقوه هسته‌ای استمهران براتی معتقد است نتیجه این گزارش نه حمله نظامی که اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران خواهد بود. او می‌گوید: «آن‏چه الان غرب می‏خواهد و یا آن‏چه نتیجه‏ی این گزارش می‏تواند باشد، به نظر من، این نیست که بلافاصله جنگی در راه است. بلکه  اعمال تحریم‏های خیلی گسترده‏تر، به‏ویژه در دو زمینه مطرح است: یک، تحریم بانک مرکزی و دوم ممنوعیت فروش نفت و گاز از طرف ارگان‏هایی که مربوط به سپاه می‏شود، مانند "شرکت دریایی صدرا" که میدان‌های نفت و گاز جنوب ایران و فروش آن را در دست دارد و چندین شرکت دیگری که همراه هستند».

بهروز بیات نیز نظری مشابه دارد. او می‌گوید: «این‏که آیا شورای حکام این موضوع را دوباره به شورای امنیت می‏فرستد یا نه نمی‏توانم با قاطعیت بگویم. اما علائم بسیاری وجود دارد در جهت این‏که پرونده ایران را دوباره به شورای امنیت احاله کنند، با این هدف که تحریم‏ها گسترش و شدت پیدا کنند».
راه حل ایران: تصویب پروتکل الحاقی
صرف نظر از واکنش‌های شتاب‌زده و شعارگونه مقامات جمهوری اسلامی به گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تحلیل کارشناسان این است که این گزارش متفاوت با گزارش‌های قبلی است و ایران باید در قبال آن خردورزانه واکنش نشان دهد.
مهران براتی این خردورزی را تصویب پروتکل الحاقی آژانس توسط مجلس ایران می‌داند: «موضع ایران باید این باشد که پروتکل الحاقی را به تصویب مجلس برساند و به آژانس این امکان را بدهد که به هرجا سوءظنی دارد و فکر می‌کند ایران در حال آزمایش انفجار اتمی است، سرکشی کند، از جمله در "پارچین" که گفته می‏شود این اتاق پولادی در آن‏جاست و این نیروگاه در دست سپاه پاسداران است. نگرانی‏ها اصلاً بیشتر از این‏جا ایجاد شد که این آزمایش‌ها در مراکز نظامی ایران دارد انجام می‏گیرد. با تصویب پروتکل الحاقی تمام موانع برداشته می‏شود و هیچ بهانه‏ای دیگر دست هیچ کشوری برای حمله به ایران نخواهد بود».
و بهروز بیات نیز معتقد است ایران باید دست از اقدامات "تحریک‌کننده" بردارد. او اقدامات تحریک آمیز ایران را اینگونه تعریف می‌کند: «ایران می‏گوید من می‏خواهم برای راکتورهای پژوهشی‏ام در تهران تا مرز ۲۰درصد اورانیوم غنی‌شده تولید کنم. بعد که به‏قدر کافی اورانیوم ۲۰ درصدی تولید کرد، می‏گوید باز هم می‏خواهم ادامه بدهم و تاسیساتش را هم  می‏برد می‏گذارد زیر زمین در سایت مخفی فردو. خوب معنی این کار چیست؟! این را می‏شود این‏طور فهمید که ایران می‌گوید این ‏کار را می‏کنم و به هدف‏ام که غنی‏سازی در سطح خیلی بالاست، نزدیک‏تر می‏شوم و آن را به زیرزمین هم می‏برم. این کارها را اگر کشور دیگری در دنیا انجام می‏داد، شاید ایرادی به او نمی‏گرفتند، ولی نظر به سوابق ایران، نظر به وضعیت رژیم ایران، نظر به موضع رژیم ایران و نگاه‏اش به بقیه‏ی دنیا، این اقدامات تحریک‌آمیز اهمیت مخصوص پیدا می‏کند».
۱۰ روز دیگر گزارش دبیرکل در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بررسی خواهد شد و این شورا می‌تواند تصمیم بگیرد که پرونده ایران یک بار دیگر به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شود یا نه.
میترا شجاعی
تحریریه: علی امینی




احمدی‌نژاد به ۵ تخلف در هدفمندسازی یارانه‌ها متهم شد

«نزدیک به ۱۴ میلیارد دلار از از سوی دولت احمدی‌نژاد از منابع غیرقانونی به عنوان یارانه نقدی پرداخت شده»

با ارائه گزارش کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس، بحث ناکامی و تخلفات دولت در هدفمندی یارانه‌ها بار دیگر اوج می‌گیرد. احمدی‌نژاد به ۵ مورد تخلف متهم می‌شود. دولت حدود ۷ میلیارد دلار تعهدات خود را به بخش تولید نپرداخته است.

به گفته غلامرضا مصباحی مقدم رئیس کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی، گزارش این کمیسیون به هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی تسلیم شده و هفته آینده در صحن علنی مجلس قرائت خواهد شد.

مصباحی مقدم گفته است که گزارش کمیسیون ویژه بی‌شباهت به گزارش دیوان محاسبات نیست. در گزارش دیوان محاسبات آمده بود که ۱۴ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان (نزدیک به ۱۴ میلیارد دلار) از وجوهی که از سوی دولت احمدی‌نژاد به عنوان یارانه نقدی پرداخت شده، از محل درآمد حاصل از اصلاح قیمت حامل‌های انرژی و کالاهای اساسی نبوده است.

بخش تولید در آستانه فلج کامل

همزمان با ارائه گزارش کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی، که عملکرد دولت را در زمینه اجرای طرح هدفمندکردن یارانه‌ها بررسی می‌کند، حمیدرضا کاتوزیان رئیس کمیسیون انرژی مجلس نیز اعلام کرده که این کمیسیون تصمیم دارد تخلفات قانونی دولت را در زمینه طرح هدفمندی یارانه‌ها به صحن علنی مجلس گزارش‌دهد.

کاتوزیان در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر، دولت دهم را به ۵ مورد تخلف از قانون هدفمندی‌یارانه‌ها متهم کرده است. او به ویژه روی این نکته تاکید دارد که دولت در سال گذشته ۳ هزار و ۴۵۰ میلیارد تومان و در سال جاری ۴ هزار و ۳۷۹ میلیارد تومان تعهدات خود را به بخش تولید کشور پرداخت نکرده است.Katozian

Bildbeschreibung: Hamid Reza Katozian ist Parlamentsabgeordneter und Chef der EnergieKommission des iranischen Parlaments.
Quelle: IRNA
Lizenz: Frei
Zugestellt von Mahmood Salehiحمیدرضا کاتوزیان: کمیسیون انرژی تصمیم دارد تخلفات قانونی دولت را در زمینه طرح هدفمندی یارانه‌ها به مجلس گزارش‌دهد

پیش از این، بسیاری از مدیران صنایع، از جمله در بخش دامداری و تولید شیر اعلام کرده بودند که عدم انجام تعهدات دولت سبب کاهش شدید نقدینگی صنایع و تعطیل آن‌ها شده است. طبق ماده ۸ قانون هدفمندکردن یارانه‌ها، دولت باید در سال ۸۹ سی درصد و در سال ۹۰ بیست درصد از منابع حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها را برای جبران افزایش هزینه‌های تولید، در اختیار تولیدکنندگان قرار می‌داد. اما از انجام این تعهد سرباز زده است.

۱۲ میلیارد دلار برداشت‌های بی‌حساب و کتاب

یکی دیگر از تخلفات بزرگ دولت احمدی‌نژاد در سال ۸۹ دریافت ۵ هزار میلیارد تومان  (نزدیک به ۵ میلیارد دلار) تنخواه‌گردان از بانک مرکزی، برداشت ۳ هزار میلیارد تومان از درآمد نفت صادراتی و ۴ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان از بودجه عمومی دولت بابت یارانه برق بوده است.

اظهارات رئیس کمیسیون انرژی نشان می‌دهد که دولت احمدی‌نژاد تنها کوشیده است یارانه نقدی خانواده‌ها را، بدون آن که بودجه آن از محل‌حذف یارانه حامل‌های انرژی تامین شده باشد، بپردازد. بسیاری از ناظران معتقدند هدف او حفظ آرای شهروندان برای پیروزی گروه خود در انتخابات مجلس بوده است.

بدهی‌های بازپرداخت نشده

رئیس کمیسیون انرژی مجلس گفته است:«ارقامی که دولت دریاف و برداشت کرده، جنبه تنخواه‌گردان نداشته، بلکه وام بوده و باید تا پایان سال ۸۹ بازپرداخت می‌شده، اما این اقدام صورت نگرفته است.».

از سوی دیگر، درآمد ناشی از حذف یارانه برق نیز باید به موجب بند ۴ قانون بودجه سال ۸۹ به مصرف تامین مابه‌التفاوت قیمت برق تکلیفی و آزاد و سوخت نیروگاه‌ها می‌رسید، اما این درآمدها نیز به عنوان یارانه نقدی در اختیار خانواده‌ها قرار گرفته است.







تهدید «تحریم‌های بی‌سابقه» از سوی فرانسه؛ سکوت چین در مورد تحریم‌ بیشتر

آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه
۱۳۹۰/۰۸/۱۸
به دنبال انتشار تازه‌ترین گزارش دیدبان اتمی سازمان ملل، دولت فرانسه روز چهارشنبه با اعلام این که خواستار تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل شده از تلاش برای تصویب «تحریم‌هایی بی‌سابقه» علیه جمهوری اسلامی خبر داد. چین در همین روز از اظهار نظر درباره تحریم‌های تازه علیه ایران خودداری کرد.

این‌ها واکنشی است به تازه‌ترین گزارش یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از فعالیت‌های هسته‌ای ایران که مفاد آن سه‌شنبه شب انتشار یافت و در روزهایی که خبر امکان حمله اسرائیل به ایران در صدر اخبار است زمین‌لرزه‌ای خبری به راه انداخت.

در اين گزارش نسبت به ابعاد «نظامی» احتمالی فعاليت‌های هسته‌ای ايران به طور جدی ابراز نگرانی و تصريح شده است که اطلاعات معتبری در دست است که نشان می‌دهد ايران احتمالا در ارتباط با توسعه سلاح هسته‌ای تحقيقاتی انجام داده است.

در گزارش آقای آمانو آمده است: «این اطلاعات همچنين نشان می‌دهد که اين فعاليت‌ها تحت يک برنامه سازمان‌يافته قبل از پايان سال ۲۰۰۳ انجام شده و برخی از فعاليت‌ها هنوز هم ممکن است ادامه داشته باشد.»

در واکنش به این گزارش، وزیر امور خارجه فرانسه در گفت‌وگو با رادیو فرانسه خواستار افزایش فشار دیپلماتیک بر ایران شد.

آلن ژوپه در این گفت‌وگو تاکید کرد: «در صورتی که ایران از پاسخ به تقاضاهای جامعه بین‌الملل و همکاری جدی سر باز بزند، ما آماده‌ایم که در کنار دیگر کشورها تحریم‌هایی را در مقیاسی بی‌سابقه اتخاذ کنیم.»

این در حالی است که سخنگوی وزارت امور خارجه چین روز چهارشنبه ضمن هشدار نسبت به ایجاد هر گونه آشوب در منطقه خاورمیانه در مورد امکان تصویب تحریم‌های تازه علیه جمهوری اسلامی هیچ نظری ابراز نکرد.

چین در کنار روسیه، دو کشوری که در شورای امنیت سازمان ملل از حق وتو برخوردارند، بزرگ‌ترین حامی جمهوری اسلامی است و بارها ناخشنودی خود را از اتخاذ تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا ابراز کرده است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، سخنگوی وزارت امور خارجه چین در نشست خبری روزانه خود همچنین تلویحا اشاره کرده است که کشورش عجله‌ای برای ارجاع این مسئله به شورای امنیت ندارد.

با این حال این مقام بلندپایه چینی ضمن یادآوری مسئولیت‌های جمهوری اسلامی بر اساس معاهده خلع سلاح اتمی خواستار «انعطاف‌پذیری و صداقت» از سوی حکومت ایران شد و از مقامات جمهوری اسلامی خواست که با آژانس انرژی اتمی به «همکاری جدی» بپردازند.

از سوی دیگر وزیر خارجه فرانسه روز چهارشنبه چنین اظهار نظر کرد که تحریم‌های شدید لازم است تا «ایران نتواند به منابعی دست یابد که به او اجازه می‌دهند به فعالیت‌های ناقض قوانین خود ادامه دهد».

به گزارش رويترز، گزارش مديرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شامل يک ضميمه «غيرمعمول» دوازده  صفحه‌ای با توضيحات فنی درباره تحقيقات با مواد منفجره و شبيه‌سازی‌های کامپیوتری قابل انطباق با انفجارات هسته‌ای است.

علی‌اصغر سلطانيه، نماينده دائم ايران در آژانس بين‌المللی انرژی اتمی، گزارش این سازمان را «غيرمتوازن، غيرحرفه‌ای و سياسی و تکرار ادعاهای گذشته» خواند، نظری که چند مقام دیگر جمهوری اسلامی از جمله سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس تکرار کرده‌اند.



احمدی‌نژاد: سر سوزنی عقب نمی‌نشینیم؛ جلالی: گزارش سفارش آمریکایی‌هاست

سخنرانی محمود احمدی‌نژاد در شهر کرد. ۹ نوامبر ۲۰۱۱

محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران، روز چهارشنبه بار دیگر به گزارش تازه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مورد برنامه هسته‌ای ایران واکنش نشان داد و در همین روز کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون سیاست خارجی مجلس، نیز این گزارش را «فاقد ارزش» و «سفارش شده از سوی آمریکایی‌ها» نامید.

محمود احمدی‌نژاد در این سخنرانی بار دیگر تکرار کرد که ایران «سر سوزنی از این مسیری که در پیش گرفته عقب‌نشینی نخواهد کرد».

در همین حال علی‌اصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در آژانس، نیز در واکنش به این گزارش جدید گفت که «آمانو عواقب اشتباه تاریخی خود را خواهد دید».

محمود احمدی‌نژاد در سخنرانی خود در شهر کرد، مرکز چهارمحال و بختیاری، که روز چهارشنبه از تلویزیون دولتی ایران پخش شد در واکنش به گزارش تازه مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که در آن مواردی از احتمال حرکت ایران در مسیر ساخت بمب اتمی درج شده گفت: «این مردم اگر بخواهند بمب بسازند از شماها می‌ترسند؟ این مردم شما را آدم حساب نمی‌کنند.»

رئیس جمهور ایران افزود: «این مردم نیاز به بمب ندارند و اگر بخواهند شما را بزنند راهش را بلدند و طوری می‌زنند که صدایش در نیاید، اما جیغ بنفش شما بالا برود.»

یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تازه‌ترین گزارش خود را درباره برنامه هسته‌ای ایران روز سه‌شنبه در اختیار اعضای شورای حکام گذاشت.

بنا بر گزارش‌ها، اطلاعات درج شده در این گزارش «نشان می‌دهد که ایران فعالیت‌های مرتبط با توسعه یک وسیله انفجاری اتمی را انجام داده‌است».

به گزارش خبرگزاری رویترز، گزارش مدیرکل آژانس هم‌چنین شامل یک ضمیمه «غیرمعمول دوازده‌صفحه‌ای با توضیحات فنی درباره تحقیقات با مواد منفجره و شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای قابل انطباق با انفجارات هسته‌ای است».

محمود احمدی‌نژاد یک روز پیش از این نیز در واکنش به گزارش تازه آژانس گفت: «ما اگر بخواهیم حال آمریکا را بگیریم از چنین سلاح‌هایی استفاده نمی‌کنیم.» وی در این سخنرانی افزود که «ملت‌ها وقتی نام رئیس‌جمهور آمریکا را می‌شنوند، بالا می‌آورند».

مجلس: گزارش آژانس فاقد ارزش است

به گزارش خبرگزاری فارس، کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، روز چهارشنبه در واکنش به این گزارش آژانس گفت: «این گزارش، گزارشی کاملاً سفارش شده از سوی آمریکایی‌هاست و آمانو نیز از تصمیم آمریکایی‌ها برای تهیه و ارائه آن باخبر است.»

وی افزود: «این مسئله مبین آن است که این سازمان‌های بین‌المللی عملاً تخصصی نیستند و سازمان‌هایی کاملاً سیاسی و در مسیر برخی اغراض و اهدافند.»

کاظم جلالی با اشاره به گزارش‌های قبلی آژانس اظهار داشت که «این بار به نظرم اصلاً مسئله، موضوع عجیبی است و بسیار جای پرسش دارد».

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اضافه کرد که «این نوع گزارش دادن از بن زیر سؤال است»، و گفت که «ما در اسناد ویکی‌لیکس هم شاهدیم که آمانو می‌گوید: من برای دادن گزارش خودم را موظف می‌دانم به‌نوعی با آمریکایی‌ها هماهنگ کنم و سپس گزارش را ارائه دهم».

«آمانو عواقب اشتباه تاریخی خود را خواهد دید»

به گزارش خبرگزاری ایرنا، علی‌اصغر سلطانیه، سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نیز ساعتی پس از انتشار گزارش جدید مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در واکنش به این گزارش جدید گفت که «آمانو عواقب اشتباه تاریخی خود را خواهد دید».

سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس گزارش جدید یوکیا آمانو درباره ایران را «غیرمتوازن، غیر حرفه‌ای و سیاسی» خواند.

وی ادامه داد: «آقای مدیرکل برخلاف اساسنامه اقدام کرده و با مسموم کردن فضای همکاری، زمینه تقابل میان اعضا و دبیرخانه را فراهم آورده‌ است و مسئولیت کامل عواقب چنین اشتباه تاریخی تنها متوجه اوست.»

به گفته آقای سلطانیه، «ایران این اشتباه تاریخی مدیرکل را با همفکری و همکاری دیگر کشورها بدون جواب نخواهد گذاشت» و «بی‌تردید کشورهای عدم تعهد، روسیه و چین [هم] این برخورد ناشایست مدیرکل را بی‌جواب نخواهند گذاشت

مشاور مهدی کروبی: اقتدارگرایان بی میل نیستند حیات خود را به یک رویارویی نظامی پیوند بزنند

سحام نیوز: سخنگوی حزب اعتماد ملی با تاکید بر اینکه “اصلاح طلبان هرگونه مداخله خارجی را برخلاف امنیت ملی، استقلال کشور و خواست های برحق مردم ایران برای دمکراسی خواهی می دانند”، اظهار داشت “نوعی اشتراک نظر و هماهنگی بین کسانی که از مداخله نظامی بیگانگان استقبال می کنند با تندروهای اقتدارگرا وجود دارد و گویی اقتدارگرایان بی میل نیستند حیات خود را به یک رویارویی نظامی پیوند بزنند.”
به گزارش کلمه، اسماعیل گرامی مقدم ، مشاور مهدی کروبی با تاکید مجدد بر استقلال جنبش سبز ار دولت های خارجی، به عصبانیت حاکمیت از مواضع صریح سبزها در رد هرگونه درخواست کمک خارجی تصریح کرده و پیرامون مواضع مهدی کروبی نیز می گوید: “هرگز نشنیده ام و یا مشاهده نکرده ام ایشان حتی بعد از اتفاقات سال ۸۸ قائل به بهره گیری از حمایت خارجی بوده باشند.”
نماینده اصلاح طلب مجلس هفتم، با رویکرد به فضای انتخاباتی مجلس نهم، آنرا انتخاباتی “فرمایشی و کنترل شده و بدون حضور اصلاح طلبان” و در نتیجه “فاقد مشروعیت” که در دست حاکمیت مدیریت می شود ذکر کرد و گفت: “بازتاب این چنین انتخاباتی در محافل بین المللی برای جمهوری اسلامی بسیار پر هزینه خواهد بود.”
گرامی مقدم معتقد است که در صورت حضور نیافتن اصلاح طلبان در انتخابات، اصولگرایان سنتی و حامیان رهبری به خوبی می دانند که جریان دولت از تجربه مهندسی انتخابات قبلی استفاده خواهد کرد و مجلس را به دست خواهد گرفت. وی این احتمال را مطرح می کند که فشار بر رئیس دولت افزایش یابد و او تا پای سؤال و یا حتی عدم کفایت پیش برود؛ اما خاطرنشان می کند که آنها نگران افشاگری های احمدی نژاد در صورت حذف او هستند و رئیس دولت نیز “پرونده های زیر بغل خود” را برگ های برنده ای برای جلوگیری از عدم کفایت، و نیز برای پیروزی در انتخابات مجلس نهم و همچنین پیروز شدن نامزد مورد علاقه خود در انتخابات ریاست جمهوری آینده می داند.
وی در خصوص سخنان اخیر هیلاری کلینتون درباره مسائل ایران و جنبش سبز نیز خاطرنشان کرد: “به شکلی که می بینیم اصلاح طلبان بر مواضع اصلاح طلبانه خود پافشاری کرده و هرگونه مداخله خارجی را برخلاف امنیت ملی، استقلال کشور و خواست های برحق مردم ایران برای دمکراسی خواهی دانسته اند و از همین جهت جریان میانه رو و اصول گراهای سنتی به دلیل شناخت از پیشینه رقیب دیرینه خود، از مواضع اصلاح طلبان که بین مسائل داخلی و مطامع خارجی تفاوت قائل شده اند، حمایت کرده اند.
اما به نظر می رسد یک نوع اشتراکی میان مواضع گروه های ضد نظام و گروه های اقتدارگرا در داخل ایران به چشم می خورد، بدان معنی که به همان میزانی که گروه هایی از مداخله ی نظامی بیگانگان در کشور استقبال می کنند، تندروهای اقتدارگرا در ایران نیز از مواضع سبزها و اصلاح طلبان که به صراحت رد هرگونه درخواست کمک از خارج را اعلام کرده اند، عصبانی هستند؛ گویی این جریانات اقتدارگرا بی میل نیستند حیات خود را به یک رویارویی نظامی پیوند بزنند.”
سخنگوی حزب اعتمادملی در خصوص موضع واقعی جنبش سبز درباره حمایت خارجی از جنبش اعتراضی ملت ایران نیز اظهار عقیده کرد: “در شش سالی که از سال ۸۴ از نزدیک با آقای کروبی کار سیاسی را ادامه داده ام و سخنگوی حزب اعتماد ملی بوده ام، هرگز نشنیده ام و یا مشاهده نکرده ام ایشان حتی بعد از اتفاقات سال ۸۸ قائل به بهره گیری از حمایت خارجی بوده باشند، ضمن اینکه حتی تاکید می کردند ما بایستی به گونه ای مطالباتمان را پیگیری کنیم که برخی در خارج از آن سودجویی نکنند.”
وی همزمان تاکید کرد: “البته به طور قطع دنیای امروز با گذشته متفاوت شده. نهادها، سازمان ها، فعالیت ها و تعاریف مشترکی برای ساکنین کره زمین تعریف شده است که همگی در مسیر حمایت های جهانی از حقوق انسانی قرار گرفته اند. امروز زمان آن گذشته است که بگوییم چهار دیواری اختیاری؛ همچنان که جمهوری اسلامی در سی و سه سال گذشته همواره در مقاطعی که به حقوق مسلمانان اجحاف می شده است، معترض بوده و اعتراض خود را نیز اعمال کرده است. خوب نهادها و سازمان های بین المللی که برای خود وظایفی در جهت حفظ حقوق بشر قائل اند، وقتی که مشاهده می کنند با معترضین به نتایج یک انتخابات با شدیدترین روش ها برخورد می شود و به سرکوب این اعتراض ها می پردازند و مراجع قانونی نیز پیگیر شکایات دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات نیستند و حکومت ضمن اینکه فضای سیاسی را کاملا مسدود می کنند، ده ها روزنامه نگار و فعال سیاسی را هم روانه زندان می کند، مسلما” آنها وظیفه خود می دانند با ابزارهایی که مجامع بین المللی در اختیار آنها قرار می دهد، از حقوق اجحاف شده ی هر ملیتی دفاع نمایند.”
عقب نشینی از مواضع قبلی خواهد بود
وی در خصوص رد شروط حداقلی اصلاح طلبان برای انتخابات آتی و تبعات آن گفت: “شروطی که اصلاح طلبان و فعالان جنبش سبز اعلام کردند، در حقیقت لوازم و ابزارهای ضروری حضور در یک انتخابات سالم است و اگر اصلاح طلبان بدون دستیابی به این حداقل های شروط خود در انتخابات حضور پیدا کنند، مسلما” از پیش بازنده این انتخابات خواهند بود. چون ضمن اینکه یک عقب نشینی از مواضع انتخابات سال ۸۸ محسوب می شود، قادر نخواهند بود دستاوردی برای حامیان خود در میان مردم داشته باشند و به همین دلیل صرفا” گرم کننده تنور انتخابات می شوند.
آن بخش از حاکمیت که شما آنها را عقلای حکومت می نامید، به خوبی واقف اند که در صورت عدم ارائه لیست از سوی اصلاح طلبان، چندین اتفاق اجتناب ناپذیر است:
۱ – مشروعیت انتخابات به شدت زیر سوال خواهد رفت، چون جمهوری اسلامی در این انتخابات جریانی را حذف کرده که از ابتدای انقلاب از نزدیک ترین یاران آیت الله خمینی بوده اند و سال ها وزیر و نماینده مجلس بوده و یا دیگر سوابق را در همراهی با جمهوری اسلامی در کارنامه خود داشته اند.
۲ – بازتاب این چنین انتخاباتی در محافل بین المللی برای جمهوری اسلامی بسیار پر هزینه خواهد بود.
۳ – وحدت میان اصول گرایان بی معنی خواهد شد.
۴ – جریان تندروی اصول گرا با در اختیار داشتن بخشداری ها، فرمانداری ها، استانداری ها و امکان توزیع پول نقد به بهانه ی توزیع یارانه ها و سهام، پیروزی در انتخابات مجلس را برای حامیان دولت قریب الوقوع خواهد کرد.”
در مورد شورای هماهنگی راه سبز امید
گرامی مقدم در خصوص این انتقاد که “شورای هماهنگی راه سبز امید نتوانسته به قدر کافی جای خالی آقایان موسوی و کروبی را برای جنبش سبز پر کند”، گفت: “من صرفا” به عنوان یک فعال سیاسی می توانم بگویم شورای هماهنگی در اطلاع رسانی یعنی بازتاب دادن دیدگاه های داخل کشور خوب عمل کرده است و با وجود موانع اطلاع رسانی که حکومت ایجاد کرده، توانسته است اطلاع رسانی به بدنه خود را تداوم ببخشد. اما باورم این است که در برنامه ریزی برای فعال سازی جامعه، نقص وجود دارد و در صورتی می توان به نتیجه گیری از این شورا امید بست که این شورا بتواند با برنامه ریزی های دقیق جنبش را سرزنده و پر انگیزه حفظ نماید.”



نماینده ولی‌فقیه: هاشمی برانداز نیست، «بی‌بصیرت» است و به دنبال «مصلحت‌های شخصی»

سروش جعفری

imageنماینده ولی‌فقیه در حملات تندی به هاشمی رفسنجانی گفت هاشمی همیشه تمایل داشته که در هر حرکتی که صورت می‌گیرد، محور و هسته اصلی باشد و هرجا که خواسته‌اش برآورده نشده، به مخالفت با آن حرکت برخاسته است. در رویدادی دیگر امروز هاشمی رفسنجانی در سخنانی گفت نظام‌های سیاسی بسته از بین خواهند رفت.
اکبر هاشمی رفسنجانی که اخیرا خواستار «اصلاح بی‌واهمه انحرافات» شده بود، امروز نیز از مسئولان جمهوری اسلامی خواست فضای نقد را باز کنند. این موضوع منجر به واکنش تند نماینده ولی‌فقیه در سپاه شد.
هاشمی: نظام‌های بسته از بین خواهند رفت
اکبر هاشمی‌رفسنجانی امروز در دیدار جمعی از اعضای تشکل‌های اسلامی با درخواست از مسئولان کشور و دانشگاه‌ها برای باز کردن فضای نقد و انتقاد سازنده گفت در دین اسلام نیز اینگونه است که بهترین سخنان شنیده می‌شود و برترین آنها انتخاب می‌شود.
به گزارش ایسنا وی «ایستایی نظام‌های سیاسی را موجب رکود، رخوت و در نهایت مرگ آن‌ها خواند» و با اشاره به این‌که سیستم‌ها و نظام‌ها باید دائما و مطابق با نیازهای روز جامعه و دنیا تحول بپذیرند گفت:‌«آگاهی روزافزون ملت‌ها در پناه گسترش دانش و وسایل ارتباط جمعی جدید، جایی برای نظام‌های بسته باقی نگذاشته و بهترین و درست‌ترین طریق اداره جوامع در حال حاضر، همراهی با مردم، نخبگان و منتقدان دلسوز است.»
رفسنجانی اما بلافاصله تاکید کرد که «همگان البته باید در نقد و روشنگری خود قانون، منافع ملی و مصالح کشور را مدنظر قرار دهند».
وی گفت: «اگر بپذیریم که در اقشار مختلف جامعه ممکن است از ما داناتر، فهمیده‌تر و کاردان‌تر هم وجود دارد، آن‌گاه از غرور و سخت‌گیری نسبت به فکر و سلیقه دیگران خواهیم کاست».
واکنش تند ‌نماینده‌ ولی‌فقیه ‌در سپاه ‌‌به ‌سخنان  رفسنحانی
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به سخنان هاشمی، آقای رفسنجانی را فرد «بی‌بصیرتی» خواند که «همیشه تمایل داشته که در هر حرکتی که در جریان انقلاب صورت می‌گیرد، محور و هسته اصلی باشد.»
علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با اشاره به اظهارات رفسنجانی گفت «هاشمی هرجا که خواسته‌اش برآورده نشده، به مخالفت با آن حرکت برخاسته است که این امر با حرکت طبیعی مسیر انقلاب سازگاری ندارد.»
وی افزود: «هاشمی به دنبال براندازی نظام نبود، اما قصد داشت خودش محور باشد؛ لذا وارد جریانی شد که این جریان مشکوک به دنبال استحاله نظام و براندازی در درازمدت بودند و کسانی که این مسائل را دنبال می‌کردند، نهایت استفاده را از وجود هاشمی بردند.»
آقای سعیدی سپس در پاسخ به این سوال که‌ آیا هاشمی قصد بازگرداندن «بدون توبه اصلاح‌طلبان به عرصه سیاسی» را دارد یا خیر گفت:‌«نه مصلحت هاشمی ایجاب می‌کند که وارد این وادی شود و نه در صورت ورود توفیقی خواهد داشت.»
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران، «مصلحت‌های شخصی» را دلیلی بر سکوت هاشمی در قبال رفتارهای اصلاح‌طلبان دانست و گفت آقای رفسنجانی سعی بر جلب نظر برخی خواص به عنوان هوادار خود داشت».
سعیدی در پایان هم با هشدار به هاشمی گفت:‌«خواصی» که نمی‌توانند خود را خامنه‌ای هماهنگ کنند «منزوی شده و سقوط» خواهند کرد.



آیا سکوت اعراب در موضوع احتمال حمله به ایران نشانه رضایت است؟

۱۳۹۰/۰۸/۱۸
یک روز پس از انتشار مهم‌ترین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در باره ماهیت و ابعاد برنامه هسته‌ای ایران و در حالی که این گزارش برای نخستین بار به روشنی بر آنچه «ماهیت نظامی این طرح‌ها» نامیده شده انگشت گذاشته‌است، روزنامه اسرائیلی جروزالم پست نوشته‌است که سکوت دنیای عرب، به‌ویژه امیرنشین‌های خلیج فارس ممکن است نشانگر وجود یک هم‌پیمانی محرمانه از سوی آنها در یک برنامه حمله احتمالی به ایران باشد.

به نوشته جروزالم پست، در دور جدید گمانه‌زنی‌ها در باره برنامه هسته‌ای ایران، سران امیرنشین‌های جنوبی خلیج فارس ظاهراً لب‌دوخته باقی مانده بودند اما تردیدی نیست که آنها می‌توانند هم‌پیمان هر طرح احتمالی حمله به ایران تلقی گردند.

جروزالم پست یادآوری می‌کند که اسناد ویکی‌لیکس حتی از سال گذشته نیز به روشنی نشان می‌داد که سران امیرنشین‌ها و شمار زیادی از کشورهای عرب تا چه حد نگران تقویت جمهوری اسلامی ایران و دستیابی آن به توانایی هسته‌ای نظامی هستند.

جروزالم پست ازجمله سخنان ملک عبدالله را براساس سندهای ویکی‌لیکس یادآور می‌شود؛ اظهاراتی که پادشاه عربستان سعودی به مقامات آمریکا در مورد «خطرات ناشی از ایران» گفته و تأکید کرده بود که «سر افعی را که در تهران است، بکوبید».

سند دیگری از ویکی‌لیکس فاش کرده بود که پادشاه عربستان و حسنی مبارک، رهبر وقت مصر، رژیم حاکم بر ایران را «شیطانی» و «غیرقابل اعتماد» نامیده و حسنی مبارک افزوده بود که دستیابی ایران به بمب اتم، موجب وارد شدن منطقه به دور تسلسل سرگیجه‌آور تلاش برای بمب خواهد شد.

جروزالم پست در مورد استدلال برای وجود یک سکوت ناشی از رضایت کشورهای عرب برای آغاز حمله نظامی به ایران علی‌رغم ادامه رخدادهای موسوم به «بهار عربی»، سخنان زید الرفاعی، رئیس وقت مجلس سنای اردن را بر اساس سندهای ویکی‌لیکس یادآور می‌شود که او حتی بی هیچ پرده‌پوشی به آمریکایی‌ها گفته بود «ایران را بمباران کنید و گرنه باید با یک ایران دارای بمب اتم، سر کنید».

رهبران قطر و امارات متحده عربی و حتی سلطان قابوس، حاکم عُمان که ظاهراً مناسبات نزدیک و حسنه با سران جمهوری اسلامی را حفظ کرده‌است، همگی در گذشته نه چندان دور، از حمله نظامی به ایران، بر اساس سندهای ویکی‌لیکس، حمایت کرده‌اند و طبیعتاً امیر بحرین نیز که از «دست‌های پنهان» جمهوری اسلامی ایران برای برهم زدن اوضاع در این امیرنشین به‌شدت نگران است، از قوی‌ترین حامیان حمله به ایران است.

حال که خیزش‌های مردم در بسیاری از کشورهای عربی علیه حاکمان خود ادامه دارد، به‌نوشته جروزالم پست، سران این کشورها این بار در مورد حمله احتمالی به ایران «زبان در کام کشیده‌اند» و به گفته جاناتان چانزر، معاون بنیاد پژوهش‌های امنیت و دموکراسی در واشینگتن، «حتی یک نفر آنها شهامت اظهار نظر آشکار نداشته‌است در حالی که در سال‌های پیش از آن، همگی در اردوی آمریکا صف‌آرایی کرده بودند.»

به گفته جاناتان چانزر، تفاوت وضع کنونی با سال ۲۰۰۳ (که تهدیدهای شدید آمریکا موجب قطع غنی‌سازی موقت اورانیوم در برنامه هسته‌ای ایران شد) در اینجاست که این بار، اسرائیل پیش‌آهنگ مطرح شدن دوباره گزینه نظامی بوده و از این‌رو هیچیک از سران عربی نمی‌خواهند صریحاً سخنی بگویند که تصدیق‌کننده موضع اسرائیل باشد.

به گفته چانزر، هرچند که هم‌پیمانی کشورهای عرب و امیرنشین‌ها با آمریکا علیه عراق به سهولت بدست آمد اما ورود این بار آنها به چنین ائتلافی، به مفهوم «خیانت»، و خدمت به «رژیم صهیونیستی» محسوب خواهد شد ولی یک ائتلاف آرام و محرمانه میسر است.

ایلان برمان، معاون شورای سیاست خارجی آمریکا نیز ضمن تأیید امکان وجود یک هم‌پیمانی نانوشته بین کشورهای عرب با اسرائیل و آمریکا در مورد حملات نظامی به ایران، می‌گوید اگر ایران «مجازات» نشود، ممکن است که کشورهای عرب نیز به مسیر مشابه ایران روی آورند؛ امری که یک خاورمیانه سراسر اتمی را ایجاد خواهد کرد.

«اسرائیل تنهایی از پس حمله برنمی‌آید»

این‌ها در حالی است که روزنامه اسرائیلی معاریو، چهارشنبه به نقل از برخی از تحلیل‌گران نظامی اسرائیلی نوشته‌است که ارتش این کشور نمی‌تواند به تنهایی از پس حملات نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران برآید و توانایی نظامی اسرائیل «محدود» است.

یک «تحلیل‌گر نظامی» به معاریو گفته‌است چنین برنامه نظامی دست‌کم به حملاتی سنگین در طول یک ماه علیه ایران نیاز دارد؛ امری که نیروی هوایی اسرائیل به تنهایی قادر به انجام آن نیست و بخت موفقیت حملات نظامی از سوی اسرائیل، اصولاً «ضعیف» است.

همچنین به گزارش خبرگزاری بلومبرگ، ریچارد راسل، استاد دانشگاه امنیت ملی واشینگتن و مشاور نظامی می‌گوید که حمله نظامی به ایران یک مشکل جدی برای اسرائیل است که هر روز نیز دشوارتر می‌شود.

به گفته آقای یفتاخ شاپیر، پژوهشگر مرکز مطالعات امنیت ملی در دانشگاه تل‌آویو نیز هرچند نیروی هوایی اسرائیل می‌تواند ایران را مورد حمله قرار دهد و به برنامه هسته‌ای ایران لطمه بزند اما این امر تا خنثی کردن توان هسته‌ای ایران بسیار فاصله دارد و برای رسیدن به هدف، باید دست‌کم یک ماه بمباران‌های سنگین پی‌درپی ادامه یابد؛ امری که اسرائیل باید همراهانی برای آن بیابد.

چارلز وولد، ژنرال بازنشسته نیروی هوایی آمریکا و معاون پیشین ستاد فرماندهی نیروهای آمریکایی در اروپا ارزیابی می‌کند که هر برنامه نظامی حمله به ایران دست کم به هزار نوبت پرواز بمباران نیاز دارد.

به گفته ژنرال ذخیره اسرائیلی، عوزی عیلم نیز که مدیرکل پیشین آژانس اتمی کشورش بوده‌است، اسرائیل هرگز نباید به تنهایی در اندیشه حمله باشد و مقام‌های اسرائیلی باید از اظهارنظرهای غیرمسئولانه و خطرناک در چنین مقولهٔ بسیار جدی پرهیز کنند.

«به مرگ گرفتند که به تب راضی شوند»

اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، سه شنبه در آستانه انتشار گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مورد ایران، گفته بود که «جنگ شوخی نیست» ولی افزوده بود که این ارزیابی‌های رسانه‌ای اسرائیلی و یا اظهارات برخی از مقامات و تحلیل‌گران اسرائیلی نیز که ممکن است حتی ده‌ها هزار اسرائیلی در چنین جنگی کشته شوند، حرفی بیهوده است.

اهود باراک افزوده بود که در سراسر منطقه؛ از لیبی گرفته تا قلب ایران، اسرائیل برترین توان نظامی را دارد و «بی‌تردید این توان، برتر از خود ایران است» اما گفته بود که کسی جنگ را شوخی تلقی نکرده و در دموکراسی اسرائیل نیز او و بنیامین نتانیاهو نمی‌توانند دو نفری تصمیمات خطیر را بگیرند.

به گزارش رادیوی اسرائیل، از زمان انتشار گزارش آژانس در شامگاه سه‌شنبه، بنیامین نتانیاهو به همه وزیران خود دستور اکید داده‌است که تا تنظیم سیاست رسمی دولت اسرائیل در باره این گزارش، از اظهارنظر در این زمینه خودداری کنند.

بسیاری از ناظران می‌گویند که جنجال‌های بزرگ دو هفته اخیر در مورد احتمال وقوع حمله نظامی به ایران برای این بوده‌است که سران روسیه و چین نیز در کنار جامعه جهانی از تحریم‌های جدی‌تر علیه ایران حمایت کنند؛ مصداق ضرب‌المثل ایرانیِ «به مرگ گرفتند که به تب راضی شوند».