۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

آخرین اخبار از اعتراض، بازداشت، مجازات


 اعدام محمدرضا حدادی در ابهام؛ چه کسی باید تاوان نقص قانون را بدهد؟
 
هرانا:
خبر اعدام محمدرضا حدادی در روز چهارشنبه در حالی از سوی وکیل او تکذیب شد که محمد مصطفایی اعلام کرد: این بدین معنی نیست که حکم اصلا اجرا نمی شود، ممکن است چهارشنبه دیگر یا هفته های آتی این حکم اجرا شود. مهدی رحمت، فرزند محمدباقر رحمت از یک سو و همچنین پدر و وکیل محمدرضا حدادی از سوی دیگر، زوایای مبهم این پرونده را روشن کرده اند. پدر محمدرضا حدادی بر بی گناهی او اصرار می ورزد، اما فرزند محمدباقر رحمت ضمن تاکید بر اینکه قتل توسط محمدرضا صورت گرفته،  قول می دهد قبل از هر گونه اقدامی یک بار دیگر به این موضوع فکر کند.
روز چهارشنبه اخطاریه ای برای پدر محمدرضا حدادی ارسال شد که بر مبنای آن از وی خواسته شده بود برای آخرین بار ظرف سه روز به زندان عادل آباد مراجعه و محمدرضا را ملاقات کند.
این اخطاریه که به معنی اعدام قریب الوقوع محمدرضا حدادی است، بار دیگر پرونده قتل محمدباقر رحمت، توسط محمدرضا حدادی و سه نفر دیگر و اعدام قریب الوقوع محمدرضا حدادی را که به گفته پدر و وکیلش هنگام ارتکاب جرم، فقط 15 سال داشته، به خبر اصلی رسانه ها تبدیل کرد.
با مهدی رحمت، محمد مصطفایی و پدر محمدرضا حدادی را در ذیل بخوانید.
 مصاحبه از فرشته قاضی
منبع: روزآنلاین

پدر محمدرضا حدادی: زندگی بچه ام را به او ببخشید
پدر محمدرضا حدادی که از کازرون راهی شیراز شده است تا برای آخرین بار در زندان عادل آباد شیراز با فرزندش ملاقات کند می گوید: این قتل را 4 نفر انجام دادند اما بچه مرا که فقط 15 سال داشت، گول زدند که 50 میلیون تومان پول به خانواده ات می دهیم تو قتل را گردن بگیر و چون سن تو کم است تو را اعدام نمی کنند و پسر من هم گول خورد و این قتل را بر گردن گرفت.
وی می افزاید: الان احضاریه ای داده اند که برای آخرین ملاقات بیایید و چون مادر محمدرضا فلج است و من امکان مالی نداشتم او را بتوانم با خود بیاورم، تنها آمده ام. الان که با من حرف میزنید پشت زندان عادل آباد شیراز روی کارتن نشسته ام تا صبح شود و محمدرضا را ببینم و از مسئولین میخواهم کمک کنند و نگذارند محمدرضا اعدام شود. او بچه بود و قتل هم کار او نبود، یکی از متهمان پرونده رسما گفته که قتل را او انجام داده نه محمدرضا و حتی در زندان هم این مساله را برای سایر زندانیان تعریف کرده، اما به این موضوع هیچ توجهی نشده است.
آقای حدادی معتقد است فرزندش بی گناه بوده و قربانی نادانی خود شده است: "حتی تهران هم رفتم، رفتم به قوه قضائیه و گفتم که بچه مرا گول زده اند و اعدامش نکنید اما کسی توجهی نکرد. الان هم از شما میخواهم کمک کنید از خانواده مقتول بخواهید زندگی بچه مرا به او و ما ببخشند. با اعدام محمدرضا، پدر آنها زنده نمی شود، بچه مرا ببخشند و اعدامش نکنند."
او می گوید که آخرین بار، پیش از عید پسرش را ملاقات کرده است: "نزدیک عید با محمدرضا ملاقات کردم. دیگر او را ندیدم. در این مدت فقط یک بار زنگ زد و گفت تقاضای ملاقات میکنم و خبر میدهم که بیایید ملاقات اما دیگر زنگ نزد تا این احضاریه آمد."
آقای حدادی در پاسخ به این سئوال که آیا تاکنون برای اخذ رضایت از خانواده مقتول اقدام کرده اید؟ می گوید: "چند بار رفته ایم اما هر بار به 110 زنگ میزنند و نمی توانیم با آنها صحبت کنیم. اما من از انها تقاضا دارم، بچه مرا اعدام نکنند و او را که فقط کودک بوده ببخشند."
محمد مصطفایی: حکم فردا اجرا نمی شود
محمد مصطفایی، وکیل محمدرضا حدادی اما می گوید: با پی گیری هایی که کردم مطمئن شدم حکم اعدام محمدرضا، چهارشنبه اجرا نمی شود، اما با توجه به اخطاریه ای که برای خانواده موکلم فرستاده اند، احتمال دارد حکم چهارشنبه هفته دیگر یا هفته های آتی اجرا شود.
او می افزاید: وقتی احضاریه داده اند که برای آخرین بار بیایید و ملاقات کنید یعنی حکم اجرا خواهد شد.
وکیل محمدرضا حدادی سپس درباره چگونگی وقوع قتل توضیح میدهد: "محمدرضا حدادی در کازرون زندگی میکند و برای رفتن به شیراز در جاده ای منتظر ماشین بوده و سوار ماشینی می شود که متعلق به مقتول بوده است و سه نفر دیگر در ماشین بوده اند. این سه نفر قصد قتل راننده و سرقت ماشین را داشته اند و محمدرضا را نیز در این ماجرا دخیل می کنند. راننده را به قتل می رسانند. ماشین را برمیدارند و میروند اما به هدف خود نیز نمی رسند. چون بنزین ماشین تمام می شود و مجبور می شوند ماشین را رها کنند و بروند. خودرو پیدا می شود و هر 4 نفر بازداشت می شوند".
آقای مصطفایی با بیان اینکه موکلش تنها 15 سال داشته می افزاید: محمدرضا تحت فشارهایی که هم از جانب نیروی انتظامی و هم از جانب آن سه نفر وارد شد، قتل را بر گردن می گیرد. آن سه نفربه او قول داده بودند که به خانواده اش پول میدهند و او نیز اعدام نخواهد شد. اما بعد از اینکه محمدرضا در ملاقات با مادرش متوجه می شود هیچ پولی به خانواده او نداده اند، نامه ای به مراجع قضایی نوشته و جریان را می نویسد و می گوید که قتل کار او نبوده است. اما دادگاه بدون توجه به این قضیه حکم را صادر میکند. در این میان کسی که قتل را انجام داده بود نیز در نامه ای به رئیس دادگاه اعلام میکند که قتل را او انجام داده است اما متاسفانه به این موضوع نیز توجهی نمی شود.
وکیل محمدرضا حدادی سپس با اشاره به روند پی گیری پرونده می گوید: ما حتی از رئیس قوه قضائیه، درخواست اعاده دادرسی کردیم اما متاسفانه به شواهدی که داشتیم توجهی نشد هرچند چندین بار در زمان ریاست آقای شاهرودی در قوه قضائیه، اجرای حکم متوقف شد، اما این پرونده اکنون در مرحله اجرای حکم قرار دارد و احضاریه ای که برای خانواده حدادی فرستاده شده نشان از این دارد که میخواهند حکم را اجرا کنند اما از زمان آن اطلاعی نداریم.
مهدی رحمت: خیانت به جامعه نباشد گذشت می کنیم
اما مهدی رحمت، فرزند محمدباقر رحمت که در مرداد 82 به قتل رسیده از تهدیداتی می گوید که متوجه خانواده اش است و از اجماع خانواده برای قصاص محمدرضا حدادی.  آقای رحمت که از سوی خانواده اش برای اجرای حکم محمدرضا حدادی وکالت دارد، در انتها قول میدهد که پیش از هر اقدامی، یکبار دیگر به امکان گذشت و دادن فرصتی برای زندگی به او فکر کند.
آقای رحمت، تصمیم شما درباره محمدرضا حدادی چیست؟
قصاص نفس.
آیا تاکنون به گذشت و دادن فرصتی دیگر برای زندگی به او فکر کرده اید؟
نه. ما اگر گذشت کنیم او را آزاد می کنند و ما نمی توانیم چنین چیزی را بپذیریم.
این نقص قوانین است اما آیا باید تاوان نقص قوانین را محمدرضا و امثال او بپردازند؟
از این طرف قضیه من از شما می پرسم آیا تاوان این نقص را، ما که پدرمان را کشته اند باید بپردازیم؟ وقتی مجازاتی جز این نیست و یا اعدام است و یا آزادی، ما چه کاری می توانیم انجام دهیم؟
یعنی اگر غیر از این می بود و مجازات دیگری در قانون تعریف شده بود شما از اعدام محمدرضا گذشت میکردید؟
اگر به او حبس ابد بدون مرخصی بدهند بله این امکان است اما متاسفانه چنین چیزی در قانون نیست و ما نیز تضمین هیچ کسی را در این زمینه قبول نداریم چون میدانیم در قانون نیست و چنین امکانی هم وجود ندارد.
آقای رحمت، محمدرضا هنگام ارتکاب جرم فقط 15 سال داشته و......
این را پدرش و وکیلش می گویند.
اما شناسنامه اش هم همین را می گوید.
محمدرضا بیش از 180 قدش بوده ریش و سبیل هم داشته این چگونه می توانست 15 ساله باشد؟ ما مطمئن هستیم که بالای 18 سال سن داشته و شناسنامه هم ملاک نیست یک عکس از او همه جا میزنند که مال دوران بچگی اش بوده و ربطی به زمانی که پدرم را به قتل رساند نداشته است مثل این است که من همه جا عکس ده سالگی ام را منتشر کنم اینکه درست نیست اینگونه خواستند تبلیغات رسانه ای ایجاد کنند و حکم را تغییر دهند اما موفق نشدند. من اگر موفق شوم عکس زمانی که بازداشت شد و به زندان بردند و با پلاکارد از او عکس گرفتند را می گیرم و منتشر میکنم تا همه بدانند عکسی که از این آدم منتشر شده عکس زمانی نیست که مرتکب قتل شد.
قتل پدر شما به صورت گروهی بوده و 4 نفر دخیل بوده اند. شما یک درصد هم احتمال نمی دهید که شاید قتل کار محمدرضا نبوده باشد و به گفته پدر و وکیلش فریب بقیه را خورده باشد؟
اینها می گویند که تبانی کرده اند و گردن محمدرضا انداخته اند اما این دروغ محض است. ما اعترافات محمدرضا را خوانده ایم و با جزئیات کامل، جریان قتل را توضیح داده و نوشته که کار او بوده است.
اما گفته می شود یکی دیگر از متهمان در نامه ای رسما نوشته که قتل کار محمد رضا نبوده بلکه او انجام داده است.
بله وقتی این قضیه اعلام شد محمدرضا نامه ای نوشت و گفت که او را فریب داده اند و قرار بوده به او پول بدهند و از این حرف ها. ما رفتیم پیش قاضی و از قاضی خواستیم محمدرضا را بیاورد و رسما از او بپرسد. دوباره او را آوردند و او رسما گفت که نه قتل را خودم انجام داده ام. حالا نمیدانیم چرا آن نامه را نوشته بود اما ضد و نقیض زیاد گفت و در آخر گفت قتل کار خودش بوده است.
آقای رحمت بقیه اعضای خانواده شما چه نظری دارند؟
همه تصمیم بر قصاص گرفته اند و برای اجرای حکم به من وکالت داده اند. اما روی حرف من حرفی نمی زنند.
ممکن است بفرمایید چگونه پدرتان به قتل رسیده است؟
4 نفر که همه با هم فامیل هم هستند، در جاده کازرون به شیراز سوار ماشین پدرم می شوند و او را ابتدا با سنگ میزنند و سپس محمدرضا با تسمه او را خفه میکند. بعد هم جنازه اش را می سوزانند. ما تا 54 روز دنبال پدرم می گشتیم و خیلی سخت بود تا اینکه خودشان جای پدرم را نشان دادند. وضعیت خیلی وحشتناکی داشت. تکه تکه شده، سوخته و....... حالا شما از رضایت سخن می گویید؟ خود قاضی پرونده گفت تاکنون چنین قساوتی ندیده است من اگر عکس جنازه پدرم را در اینترنت پخش کنم هیچ کسی دیگر از گذشت حرف نخواهد زد.
من میدانم بسیار سخت است شما هر گز قاتل پدرتان را نخواهید بخشید اما آیا امکان اینکه به او فرصت زندگی بدهید وجود دارد؟
نه متاسفانه هیچ راهی وجود ندارد. یک بار خانواده او نیامدند از ما خواهش کنند و رضایت بگیرند. مدام رفتند دروغ گفتند و هر موقع سمت ما آمدند تهدید کردند و حتی نامه تهدید آمیز هم گذاشتند. خود محمدرضا از زندان پیغام فرستاده و گفته پایم بیرون برسد تلافی میکنم یعنی به جای عذرخواهی و طلب بخشش، تهدید میکند. ما چگونه رضایت بدهیم؟ که بیاید بیرون و برای ما مشکل ایجاد کند؟ آن سه نفر دیگر که هر کدام به ترتیب، 31 سال، 26 سال و 13 سال حبس گرفته اند وقتی از زندان مرخصی آمدند، مقابل منزل ما آمدند و ما را تهدید کردند، چرا همه انتظار دارند ما گذشت کنیم؟ هم پدرمان را کشته اند و هم به جای عذرخواهی، تهدیدمان می کنند و زندگی ما شده است پر از استرس. ما رضایت دهیم، چند صباح دیگر آزاد شود که نمی شود.
شما این تهدیدات را به مرجع قضایی اطلاع داده اید؟
بله اما انکار میکنند و می گویند کار ما نبوده در حالیکه کار آنها بوده است.
فکر نمی کنید گذشت شما متنبه شدن و اصلاح محمدرضا شود؟
او اصلا متنبه نشده ما کاملا خبر داریم. کسی که متنبه شده باشد عذرخواهی میکند، ابراز پشیمانی میکند نه اینکه پیغام تهدید بفرستد. از طرفی ما زیر فشار فامیل هم هستیم اگر گذشت کنیم فامیل ما را طرد می کنند. اگر آمد بیرون و فردا برای اعضای خانواده من مشکلی ایجاد کرد شما جوابگو هستید؟ من از آقای مصطفایی خواستم که محمدرضا نامه ای بنویسد و در مطبوعات منتشر کند و عذرخواهی کند اما نکردند. نیازی هم به این عذرخواهی نداشتیم فقط چون خیلی دروغ در مطبوعات گفته بودند و نوشته بودند خواستیم اینکار را بکنند اما نکردند. به پدر محمدرضا گفتیم وکیل پسرت را عزل کن بیا حرف بزنیم نکرد، آقای مصطفایی یک بار آمد دیدن ما و رفت اما نیت او خیر نبود.همه جا به دروغ گفت محمدرضا بی گناه است در حالیکه محمدرضا شخصا می گوید قتل کار او بوده است. هر چی گفتیم یا نکردند یا برعکس انجام دادند و مدام هم در رسانه ها دروغ گفتند و دروغ نوشتند. شما باور میکنید مردم اینجا تومار نوشتند و برای ما اوردند که این قاتل را اعدام کنید؟ شما که خبر ندارید بر ما چه گذشته است و می گذرد.

اما شما که به خاطر حرف و خواسته مردم، او را اعدام نمی کنید؟
نه این را گفتم که بدانید. اما به هر حال این چهارشنبه نشود، چهارشنبه دیگر یا روزهای دیگر محمدرضا اعدام می شود.
اگر محمدرضا نامه ای راکه خواسته بودید بنویسد و در رسانه ها هم منتشر شود و خانواده اش رسما از شما عذرخواهی و طلب بخشش کنند و این تضمین را نیز بدهند که محمدرضا در صورت آزادی برای شما مشکلی به وجود نخواهد آورد، رضایت میدهید؟
آنها به خواسته های ما هیچ توجهی نکردند. یک طلب بخشش ساده هم نکردند. اما ما اگر ببینیم که گذشت ما، خیانت به جامعه نیست، گذشت می کنیم. اگر ببینیم بعد از آزادی برای کسی دردسری درست نمیکند.
یعنی من می توانم این قول را از شما بگیرم که به بخشش و گذشت نیز قبل از انجام هر اقدامی فکر کنید؟
قول الکی درباره گذشت نمی دهم اما قول میدهم به سخنان شما و امکان گذشت فکر کنم.

سپاسگزارم آقای رحمت. باز با شما تماس خواهم گرفت.
 



نرخ بیکاری در 22 استان کشور دو رقمی است

خبرگزاری هرانا
در حالی که نرخ بیکاری کشور در سال گذشته از 11.1 تا 14.1 درصد طی فصول مختلف در نوسان بود، استانه‌ای لرستان و همدان با نرخ بیکاری 19 و 18 درصدی به رقابت با یکدیگر در بالای جدول از نظر دارا بودن بیشترین نرخ بیکاری در بین 30 استان کشور پرداختند.
به گزارش مهر، بررسی وضعیت نرخ بیکاری در فصول مختلف سال گذشته در 30 استان کشور نشان می‌دهد که طی سال گذشته کل کشور نرخ بیکاری دو رقمی 11.9 درصدی را تجربه کرده است در حالی که این نرخ در بهار 88 معادل 11.1 درصد، تابستان معادل 11.3 درصد، پاییز 88 معادل 11.3 درصد و زمستان سال گذشته نیز برابر با 14.1 درصد بوده است.

نرخ بیکاری آذربایجان شرقی و غربی
بر اساس این گزارش، استان آذربایجان شرقی در سال گذشته نرخ بیکاری 10 درصدی را تجربه کرد ولی نرخ بیکاری آن در فصول سال به ترتیب 6.5، 8.3، 10.4و 15.7 درصد بوده است. این مسأله در مورد آذربایجان غربی به نحوی بود که نرخ بیکاری کل سال گذشته آن 10.7 درصد بود. نرخ بیکاری فصول سال نیز در این استان 9.2، 7.4، 9.6 و 17.1 درصد بوده است.

اردبیل / اصفهان

بررسی وضعیت نرخ بیکاری در استان اردبیل نیز حاکی از نرخ بیکاری 12 درصدی سال گذشته است. نرخ بیکاری فصول این استان نیز بین 8.6 تا 17.7 درصد در نوسان بوده است. استان اصفهان نیز نرخ بیکاری 12 درصدی را در کل سال 88 تجربه کرد. نرخ بیکاری فصول مختلف سال در این استان بین 8.6 تا 14.1 درصد نوسان داشته است.

ایلام / بوشهر

با وجودی که ایلام از نرخ بیکاری 12.6 درصدی سال گذشته برخوردار بود، نرخ بیکاری فصول آن نیز بین 11.9 تا 14.5 درصد در نوسان بوده است. بوشهر در این بخش نرخ بیکاری 11.7 درصدی را طی سال گذشته تجربه کرد که طی فصول مختلف سال نیز نرخ بیکاری آن بین درصدهای 9.2 تا 13.4 در نوسان بود.

تهران / چهارمحال و بختیاری

تهران نیز طی سال گذشته 11.9 درصد نرخ بیکاری را تجربه کرد که این درصد در فصول مختلف آن بین 10.6 تا 13.4 درصد نوسان داشت. در کنار تهران استان چهارمحال و بختیاری دارای نرخ بیکاری کلی 16.4 درصدی بوده است که این روند در فصول مختلف آن بین 13.6 تا 21.7 درصد نوسان داشته است.

خراسان جنوبی/رضوی

وضعیت خراسان جنوبی طی سال گذشته نشان دهنده نرخ بیکاری 7 درصدی است ولی در فصول سال نرخ بیکاری آن بین 5.8 تا 8.3 درصد بود، همچنین خراسان رضوی که نرخ بیکاری کل سال گذشته آن 11.2 درصد بود در فصول مختلف از نرخهای 9.7 تا 14.3 برخوردار شد.

خراسان شمالی/خوزستان

در خراسان شمالی طی سال گذشته 6.4 درصد نرخ بیکاری به ثبت رسیده است که نرخ بیکاری فصول آن نیز از 4.2 تا 9.1 درصد نوسان داشته است. استان خوزستان در کل سال 88 نرخ بیکاری 13.1 درصدی را تجربه کرد که نرخ 4 فصل آن نیز حداقل 11 و حداکثر 14.9 درصد بوده است.

زنجان/سمنان

بررسی وضعیت نرخ بیکاری استان زنجان در سال گذشته نیز نشان دهنده وجود 8.4 درصد بیکاری بود که وضعیت فصول آن نیز 6.1 تا 11.9 درصد را نشان می‌دهد.
هم چنین استان سمنان طی سال 88 از نرخ بیکار 9.1 درصدی برخوردار بود که این میزان در فصول مختلف آن نیز بین 7 تا 10.2 درصد بوده است.

سیستان و بلوچستان/فارس

سیستان و بلوچستان در سال گذشته نرخ بیکاری 13.3 درصدی را تجربه کرد که در این بخش نیز فصول مختلف سال در این استان بین 12.4 تا 13.9 درصد بیکاری داشته‌اند. استان فارس نیز طی 88 دارای 14.4 درصد نرخ بیکاری بود که این روند در فصول مختلف سال در این استان بین 7.1 تا 22 درصد نوسان دشته است.

قزوین/قم

قزوین نیز در سال گذشته 12.2 درصد نرخ بیکاری داشت که در فصول سال نیز از 9.6 تا 16.8 درصد در نوسان بوده است. استان قم نرخ بیکاری 10.8 درصدی را در سال گذشته تجربه کرد که بررسی وضعیت نرخ بیکاری فصول سال در این استان نیز درصدهای 9.4 تا 12.8 درصد را نشان می‌دهد.

کردستان/کرمان

وضعیت بیکاری در استان کردستان در سال گذشته نشان دهنده نرخ 10.8 درصدی بود ولی بین فصول مختلف سال درصدها در اعداد 7.5 تا 15.6 درصد نوسان داشته است. کرمان نیز در مرکز کشور 11.9 درصد بیکاری تجربه کرده است ولی فصول مختلف آن 9.1 تا 16.5 درصد بوده است.

کرمانشاه/کهکیلویه و بویر احمد

کرمانشاه طی سال 88 دارای 13.8 درصد بیکاری بود که این وضعیت در فصول مختلف در این استان بین اعداد 10.2 تا 19.7بوده است. همچنین استان کهکیلویه و بویر احمد نیز 14.8 درصد بیکاری داشت که نرخ فصول مختلف آن از حداقل 12.6 پایین تر نیامده و از حداکثر 15.9 درصد نیز فراتر نرفته است.

گلستان/گیلان

وضعیت در استان گلستان در شمال شرق کشور کمی بهتر بوده است به نحوی که نرخ بیکاری این استان در سال گذشته تک رقمی و معادل 7.1 درصد بوده است. وضعیت فصول مختلف در این استان نیز 4.4 و 9.5 درصد را نشان می‌دهد. استان گیلان در شمال کشور نیز 15.3 درصد بیکاری را تجربه کرد که در این استان نرخ بیکاری فصول مختلف از 12.6 تا 17 درصد نوسان داشته است.

لرستان/مازندران

متاسفانه وضعیت بیکاری در استان لرستان همچنان در وضعیت نامناسبی به سر می‌برد به نحوی که در این استان بالاترین نرخ بیکاری کشور در سال 88 معادل 19 درصد اتفاق افتاده است و در فصول مختلف نیز اعداد 16.5 تا 20.2 درصد را نشان داده است ولی استان مازندران دیگر استان شمالی کشور در سال گذشته وضعیت مناسبی را سپری کرد به نحوی که نرخ بیکاری کلی 8.1 درصدی آن در فصول مختلف از 5.8 تا 9.9 درصد نوسان داشته است.

مرکزی/هرمزگان

استان مرکزی با 11.2 درصد نرخ بیکاری در گروه استان‌های دورقمی بیکاری قرار می گیرد در این استان نرخ بیکاری 4 فصل از حداقل 9.3 درصد پایین‌تر نیامد و از 14.3 درصد نیز بالاتر نرفته است. همچنین استان هرمزگان نیز 6.9 درصد نرخ بیکاری تجربه کرد که این استان نیز فصول مختلف سال را با نرخ‌های حداقل 3.6 و حداکثر 9.8 درصد سپری کرده است.

همدان/یزد

استان همدان در گروه استان‌های با نرخ بیکاری بالا قرار می‌گیرد به نحوی که علاوه بر تجربه کردن نرخ 18 درصدی در کل 88 که از بی‌کارترین استان کشور (لرستان)، فقط 1 درصد کمتر است، طی فصول مختلف نیز درصدهای 10.4 تا 23 درصد را تجربه کرد. یزد نیز در منطقه کویری کشور در سال 88 دارای 9 درصد بیکاری بود که نرخ فصول مختلف در این استان نیز بین 8.1 تا 10 درصد بوده است.

8
استان تک رقمی / 22 استان دو رقمی

به‌صورت کلی در سال 88 فقط 8 استان کشور از نرخ بیکاری تک رقمی و زیر 10 درصد برخوردار بوده است که البته استان یزد و سمنان نیز در همین گروه قرار می‌گیرد. همچنین 22 استان دیگر دارای نرخ بیکاری دو رقمی و بالای 10 درصد بوده‌اند.
4
استان کشور نیز دارای نرخ بیکاری بین 10 تا 10.8 درصد بوده‌اند که با کمی تلاش و برنامه‌ریزی جهت اشتغال‌زایی می‌توان این استان‌ها و 6 استان تا 11.9 درصدی را ارتقا داد و ضمن ایجاد اشتغال برای بیکاران آن، تعداد استان‌های با نرخ بیکاری تک رقمی را به جای 8 استان به 18 استان افزایش داد.

افزایش بیکاری در زمستان

هم چنین بررسی وضعیت نرخ بیکاری کشور در فصل زمستان نیز نشان می‌دهد که ضمن افزایش محسوس نرخ بیکاری استان‌ها در این فصل، فقط 7 استان خراسان جنوبی، خراسان شمالی، سمنان، گلستان، مازندران، هرمزگان و یزد در این فصل نرخ بیکاری تک رقمی را تجربه کرده‌اند. 23 استان دیگر کشور طی زمستان 88 از 11.1 تا 22 درصد نرخ بیکاری را پشت سر گذاشتند.
در برنامه پنجم توسعه کاهش نرخ بیکاری به 7 درصد هدف‌گذاری شده است که به نظر می‌رسد تحقق این هدف، همت و تلاش مضاعف مسئولان را می‌طلبد.


اعدام چهار نفر در زندان اصفهان

خبرگزاری هرانا
 صبح روز دوشنبه چهادهم تیرماه، چهار نفر در زندان مرکزی اصفهان به دار آویخته شدند.
به گزارش دادگستري استان اصفهان، این چهار نفر به اتهام "قاچاق مواد مخدر" به اعدام محکوم شده بودند و حکم صادره پس از تائيد توسط مراجع عالي قضايي، به اجرا در آمد.
از  جزئیات بیش تر و یا اسامی هیچ یک از این افراد اعدام شده، اطلاعی در دست نیست.
گفتنی است اتهامات ایشان از سوی منابع مستقل تایید نشده است.


جلسه ی رسیدگی به اتهامات محمد غزنویان برگزار شد
خبرگزاری هرانا
جلسه ی رسیدگی به اتهامات محمد غزنویان، روزنامه نگار و از فعالین حقوق زنان و کودکان روز یکشنبه سیزدهم تیرماه در شعبه اول دادگاه انقلاب قزوین برگزار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، اتهامات محمد غزنویان در این دادگاه "ازتباط با یکی از گروه های معاند نظام" و "تبلیغ علیه نظام" عنوان شده است.
در این جلسه وکیل آقای غزنویان، خانم مهناز پراکند نیز به دفاع از موکل خود در برابر اتهامات مطرح شده، پرداخت.
وی 19 بهمن ماه سال گذشته در پارک ملت قزوین بازداشت و روانه ی زندان شده و به قید وثیقه ی 20 میلیون تومانی آزاد شده بود اما در حالی که روز دوشنبه 16 فروردین ماه به همراه وکیل خود، خانم پراکند، برای پیگیری وضعیت پرونده مراجعه کرده بودند؛ با افزایش قرار وثیقه مواجه شد و به دلیل عدم توانایی در تامین آن مجددا روانه ی زندان چوبین‌در قزوین شد. وی در تاریخ 25 فروردین ماه، با تودیع وثیقه 100 میلیون تومانی به طور موقت آزاد شد.
خانم پراکند دلیل تشدید وثیقه را طرح اتهامات جدید آقای غزنویان عنوان کرده بود.
محمد غزنویان دانش آموخته ی علوم سیاسی، روزنامه نگار و وبلاگ نویس است که تاکنون مقالات بسیاری از وی در حوزه ی فرهنگ و اجتماع در رسانه های مختلف به چاپ رسیده و در حال حاضر مدیر و مدرس یک مدرسه در محله هادی آباد قزوین است که به کشف و پرورش استعدادهای کودکان کار و خیابان می پردازد.
 


ابوالفضل عابدینی ممنوع الملاقات شد
خبرگزاری هرانا
 صبح روز سه شنبه، پانزدهم تیرماه، ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار و از مسئولان سابق مجموعه فعالان حقوق بشر درایران، از دیدار با خانواده ی خود منع شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مادر ابوالفضل عابدینی نصر امروز صبح برای دیدن فرزند در بندش به زندان کارون اهواز مراجعه کرد اما مسئولان به ایشان گفتند که پسرش تا اطلاع ثانوی ممنوع الملاقات است.
مادر این زندانی سیاسی، پس از مشاهده ی چنین وضعی برای دریافت پاسخی به مسئولین زندان کارون اهواز مراجعه کرد که به وی اعلام شد این دستور ممنوعیت ملاقات از سوی رییس زندان صادر شده؛ هرچند که از بازگو کردن جزئیات چنین تصمیمی امتناع نمودند.
آقای عابدینی در حال سپری کردن دوران محکومیت 11 ساله خود در بند 6 زندان کارون اهواز است و از زمان انتقال به این زندان تاکنون هیچ گونه ملاقات حضوری با خانواده ی خود نداشته و تنها از طریق کابین می توانست با مادر و برادران خود دیداری کوتاه داشته باشد.
این فعال حقوق بشر پیش از این چندین بار در خصوص هم بند شدن با زندانیان خطرناک  و در معرض خطر قرار داشتن جانش هشدار داده بود.
شایان ذکر است که خانواده ابوالفضل عابدینی در شهرستان رامهرمز، در یکصد کیلومتری اهواز ،ساکن هستند و برای ملاقات چند دقیقه ای با وی مجبور هستند در گرمای بالای 50 درجه استان خوزستان  این مسافت را طی نمایند.

 

بازار طلا و پارچه دست به اعتصاب زدند
خبرگزاری هرانا
 بازار طلا و پارچه با هدف عقب انداختن مجدد ماليات بر اصناف صبح امروز دست به اعتصاب زدند.
به گزارش جهان اين دو بازار صبح امروز به صورت نيمه تعطيل درآمد.برخي بازاري ها با تعطيل كردن مغازه هاي خود نسبت به ميزان  قانون ماليات مستقيم اصناف اعتراض كردند. پيش از اين بازار طلا و پارچه نيز همزمان با اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده ، دست به اعتصاب زده بودند.اين اعتراض باعث شد دولت در اجراي اين قانون عقب نشيني كند.
لازم به ذكر است  وزارت بازرگاني، شوراي اصناف و سازمان امور مالياتي نيز براي حل مشكلات ماليات مستقيم اصناف هم اكنون تشكيل جلسه داده اند.
محمد علي ضيغمي معاون وزير بازرگاني، قاسم نوده فراهاني رئيس شوراي اصناف كشور و علي عسگري رئيس سازمان امور مالياتي كشور هم اكنون در جلسه اي با موضوع حل مشكل ماليات اصناف هستند.


ساسان آقایی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد
خبرگزاری هرانا
ساسان آقایی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر، از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به تحمل یک سال زندان محکوم شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، اتهام ساسان آقایی "فعالیت تبلیغی علیه نظام" عنوان شده و با توجه به این اتهام، قاضی اشد مجازات را برای این روزنامه‌نگار در نظر گرفته است.
این حکم که به امضای مقیسه، ریاست این شعبه رسیده غیرقطعی و قابل فرجام‌خواهی است.
آقایی در اول آذرما سال گذشته بازداشت و مدت 40 روز را در سلول انفرادی بند 209 گذراند. وی 40 روز دیگر را نیز در سلول‌های چند نفره و سربسته این بند پشت سر گذاشت و پس از انتقال به بند 350 و تحمل نزدیک به 130 روز زندان، با قید وثیقه در فروردین ماه آزاد شد.
ساسان آقایی، روزنامه‌نگار 28 ساله، سابقه‌ی فعالیت در روزنامه‌های فرهیختگان، اعتماد ملی، اعتماد، توسعه و مردم‌سالاری را در کارنامه خود دارد.
وی همچنین از وبلاگ‌نویسان پرسابقه به شمار می‌رود که از هفت سال پیش تاکنون به طور مداوم در وبلاگ خود با عنوان «تریبون آزاد» به وبلاگ‌نویسی پرداخته است.


خودکشی فرزند یک زندانی سیاسی زن

خبرگزاری هرانا
فرزند نوجوان زهرا جباری، از بازداشت شدگان اعتراضات اخیر در کشور، تاکنون دو بار دست به خودکشی زده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، فرزند 17 ساله خانم جباری به دلیل شرایط نامساعد روحی، بر اثر اعمال فشار دستگاه های امنیتی بر خانوده شان و شرایط جسمی مادرش دست به خودکشی زده است.
زهرا جباری از بازداشت شدگان روز قدس است که از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب با حکم حبسی 4 ساله مواجه شده است.
این زندانی سیاسی به دلیل شرایط نامساعد جسمی و روحی در چندین نوبت با جعفری دولت آبادی ملاقات نموده و در خواست مرخصی خود را به صورت شفاهی و کتبی نیز به وی ارائه کرده و هربار دادستان وعده داده که با درخواست وی موافقت خواهند کرد؛ در صورتی که قاضی پرونده در این راه کارشکنی می نماید.
گفتنی است وی هم اکنون در بند نسوان زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری می کند.
  

تجمع کارگران ساختمان نصب در پالایشگاه ابادان  

خبرگزاری هرانا
حدود 500 نفر از کارگران شرکت ساختمان نصب واقع در شرکت پالایش نفت ابادان بدلیل عدم پرداخت حقوق خود روز دوشنبه چهاردم تیرماه، امروز دست از کار کشیده و در محل پروژه فاز 3 پالایشگاه ابادان تجمع نمودند.
ایشان خواستار حقوق و کسر کسورات از جمله مالیات  شدند.
به گزارش ایلنا، این در حالی است که با توجه به قانون مناطق آزاد ،کارگران از پرداخت مالیات معاف هستند.
به گفته كارگران  بعضی از مدیران شرکت حقوق های کلان تا سقف 150 میلیون ریال دریافت می نمایند.


صدور حکم قصاص برای یک شهروند ساکن اسلامشهر
خبرگزاری هرانا
یک شهروند ساکن اسلامشهر از سوی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی به اعدام محکوم شد.
وی به اتهام کشتن پسردایی خود به نام "محمود" در اردی بهشت ماه سال گذشته، به قصاص محکوم شده است.
به گزارش فارس، چندین تن از آشنایان متهم نیز در دادگاه نسبت به اتهامات عنوان شده برای وی شهادت داده اند اما وی قتل پسر دایی خود منکر شده و آن را نپذیرفته است.

پدر کاوه سبز علی پور: به چشم هایش شلیک کردند

پدر کاوه سبز علی پور: به چشم هایش شلیک کردند
 
جرس: 
روز سی خرداد، پسرم،  به ما گفته بود می رود برای بازی در یک سریال قرار داد ببندد، اما  دیگر به خانه  برنگشت . همان روز گلوله ای به چشم هایش شلیک کردند. یک سال گذشت و به ما می گویند تعداد کشته شدگان خیلی زیاد است و هنوز نتوانسته اند پیگیری کنند که قاتل چه کسی است.  

این بخشی از سخنان پدر کاوه سبزعلی پور جوان  ۲۴ ساله ای است که در راهپیمایی سی خرداد سال گذشته که تنها یک  روز پس از تایید نتیجه انتخابات توسط آقای خامنه ای در خطبه های نماز جمعه، برگزار شده بود،  با شلیک مستقیم گلوله کشته شد.

 کاوه به گفته نزدیکانش بازیگری را دوست داشت و هنرمند شدن آرزوی روزهای جوانی اش بود اما برای یک خانواده،  جان باختن فرزندشان در خیابان های تهران در حالی که به دنبال امضای قرارداد بازیگری اش می رفت، کافی است تا او را به عنوان «هنرمند» بشناسند.

 درست روزی پای صحبت خانواده این هنرجوی بازیگری که کشته شده است، نشسته ام که  عکس های  دیدار و روبوسی جمعی از بازیگران شناخته شده صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با آقای خامنه ای در خبرگزاری فارس منتشر شده است و در سوی دیگری از همین شهر، در خانه  کاوه سبز علی پور، دو خواهر کوچکتر او، عکسی از برادر را در گوشه ای از اتاق شان گذاشته اند و در کنارش نوشته اند:

 بشکند دست کسانی که با آتش گلوله، تو را از ما گرفتند. نمی توانیم هر گز آنها را ببخشیم

خبرگزاری فارس پیشتر به نقل از پدر سجاد سبز علی پور نوشته بود: "بنده موسوي و كروبي را از مقصران اين اتفاقات می دانم در حالی که  سرایدار جوان که تنها پسرش را  در جریان اعتراضات خیابانی از دست داده است، نه تنهاچنین خبری را از اساس تکذیب می کند بلکه هنوز در انتظار نشسته است تا دستگاه قضایی کشور قاتل فرزندش را شناسایی کند و به گفته خودش خانواده شان را از این همه داغ و درد نجات دهد.

متن گفتگوی کوتاه جرس با پدر کاوه (سجاد) سبز علی پور پیش روی شماست:

آقای سبز علی پور آیا برای شناسایی قاتلان فرزندتان شکایت به دستگاه قضایی برده اید؟

یک بار از خود دادستانی به ما زنگ زده اند و گفتند که شکایت کنید. ما به آنها گفتیم از چه کسانی شکایت کنیم، ولله ما نمی دانیم چه کسی بچه مرا کشته. بچه من تنها هم نیست، خیلی ها را کشته اند،  شما بگویید از چه کسانی شکایت کنیم.

آیا بعد از همین جریان بود که خبرگزاری فارس هم خبر داد شما موسوی و کروبی را مقصر می دانید؟

من تنها پسرم را از دست دادم و از آنها خواستم به عنوان مسوول، پیگیر پرونده کشته شدن  پسر جوانم باشند، هیچ وقت چنین بحثی را مطرح نکردم  و دادستانی هم از ما نخواست که بگوییم ما از موسوی و کروبی شکایت داریم. آنها از ما خواستند شکایت کنیم اما نگفتند از چه کسی. ما هم قبول کردیم و رفتیم شکایت نوشتیم تا به داد مان برسند. 

شکایت ها و پیگری های شما  به  چه نتایجی رسیده است؟

هیچ. حالا که بیشتر از یک سال گذشت، جوابی به ما نداده اند. اصلا هیچ اطلاعی به ما نمی دهند. ما نامه نوشته ایم، شکایت کرده ایم. وکیل هم گرفته ایم. اما وکیل ما می گوید هیچ پاسخی نه در مورد دیه و نه در مورد قاتلان نداده اند .

شما درخواست دیه را هم به دستگاه قضایی  داده بودید؟

خودشان گفتند باید بیایید درخواست دیه بکنید. ما همانطور که آنها به ما گفته بودند نامه نوشتیم درخواست دریافت دیه از بیت المال را دادیم. همین چیزها یی که از من خواستند را نوشتم  و تحویل دادم. خود دادگاه انقلاب خواست ولی کو؟ کجاست؟ نه قاتل را معرفی کردند و نه جواب وکیل را می دهند. یکبار به ما می گویند تعداد کشته شدگان خیلی زیاد است و هنوز رسیدگی ادامه دارد، بک بار می گویند مجلس هنوز تصمیم نگرفته...

مگر مجلس شورای اسلامی باید در این مورد تصمیم بگیرد؟

من که این چیزها را نمی دانم. آنها هر بار یک چیزی می گویند که همه اینها برای ما کاوه نمی شود. مادرش داغون شده است و هنوز باورش نمی شود که به همین راحتی کاوه را کشتند و او دیگر برای همیشه از پیش ما رفته است.

دو خواهر کاوه هم هنوز نمی توانند از دست دادن او را باور کنند در گوشه ای از اتاق کوچک شان عکسی از کاوه را گذاشته اند و دور تا دورش چنین نوشته اند:

 " بشکند دست کسانی که با آتش گلوله تو را از ما گرفتند نمی توانیم هر گز آنها را ببخشیم ."

آیا پسر شما در راهپیمایی هم شرکت می کرد؟

بله روزهای اول مثل بقیه جوان های دیگر شرکت می کرد. من می گذاشتم همیشه با خود من باشد. بچه اولم بود نمی گذاشتم برود. ولی آن روزی که کشته شد برای امضای قرارداد بازیگری رفته بود. من حتی  نمی دانم قراردادش را امضا کرده بود یا نه. نمی دانم در راه رفتن به تالار برایش آن اتفاق افتاد یا وقتی به خانه بر می گشت.  باور کنید اگر می دانستم می خواهد به راهپیمایی برود مانع می شدم تا این بلا سر ما نیاید که حالا هیچ کس جوابگو نیست. ما مگر چه می خواهیم. فقط خواستیم قاتل را به ما معرفی کنند . می دانم که تنها ما هم نیستیم . می دانم آدم های بیگناه زیادی کشته شدند. همه خانواده  ما ناراحت هستند ولی آخر ما باید به کجا برویم تا حداقل کسی پاسخگو باشد.

مادر کاوه این یک سال را چگونه سر کره است؟

شب و روزش شده است ناراحتی و غم. چکار می تواند بکند. همش چشم انتظاری که حداقل بگویند چه کسی کاوه را کشت. ما که با سیاست کاری نداشتیم.

در برگه پزشکی قانونی در مورد علت مرگ پسرتان چه چیزی نوشته اند؟

آنها نوشته اند به علت اصابت گلوله کشته شده است.

شما خودتان پیکر پسرتان و جای گلوله را پیش از تشییع جنازه  توانستید ببینید؟

بله. ساعت ده شب بود که از بیمارستان لقمان به ما زنگ زدند، گفتند پسرتان زخمی شده است. ما رفیتم تمام بخش ها را گشتیم ولی خبری از کاوه در بیمارستان نبود. آنجا به ما گفتند بروید سردخانه و ما تازه فهمیدیم که چه بلایی سرمان آمده. من و مادرش جای گلوله را توی صورت پسرمان دیدیم، به چشم هایش شلیک کرده بودند.

و بعد از طرف دولت به دیدار شما آمدند؟

از طرف بنیاد شهید و هلال احمر همان روزهای اول آمدند و رفتند. همین.

حرف دیگری برای گفتن دارید؟

داغون شدیم...

--------------------------

*پیکر کاوه سبز علی پور در شهرستان رشت دفن شده است و در مظلومیت این شهید همین بس که از این شهید هیچ عکسی تا کنون منتشر نشده است.

سلمان سیما با قرار وثیقه ۱۰۰ ملیونی آزاد شد

دانشجونیوز:
سلمان سيما عضو سازمان دانش آموختگان ايران و فعال دانشجويي دانشگاه آزاد با قرار وثيقه ۱۰۰ مليوني از زندان اوين آزاد شد.
به گزارش دانشجونیوز، سلمان سيما در روز ۲۲ خرداد سال جاري براي بار دوم بازداشت و به بند دو-الف سپاه منتقل شد و بعد از اعتصاب غذاي چند روزه به بند ۳۵۰ انتقال يافت.
سلمان سیما بعد از گذشت ۲۴ روز شامگاه دوشنبه آزاد شد.
گفتني است که سلمان سيما دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد واحد تهران مركز مي باشد كه با حكم کمیته انضباطی اين دانشگاه به سه ترم تعليق با احتساب در سنوات و تبعيد محكوم گشته است
.

دادگاه باقی به ۲۶ مرداد موکول شد

کلمه:
جلسه رسیدگی به اتهامات عمادالدین باقی به علت ناتوانی وی در نشستن به ۲۶مرداد موکول شده است.
به گزارش کلمه به نفل از جرس، قرار بود دادگاه باقی روز گذشته ۱۳ تیرماه محاکمه باقی برگزار شود. گرچه قاضی دادگاه در مرخصی بود و دادرس علی البدل حضور داشت اما به دلیل ناتوانی وی از نشستن طولانی به دلیل دیسک کمر حاد و به موجب گواهی پزشکی ارائه شده از سوی وکلای او مبنی بر استراحت مطلق، جلسه رسیدگی به اتهامات باقی به ۲۶ مرداد ماه موکول شد.
باقی که ۲ تیر با وثیقه از زندان آزاد شده است تاکنون میزبان بسیاری از دوستانش وشخصیت ها و فعالان سیاسی و مدنی بوده است.
علاوه بر مهدی کروبی ، میر حسین موسوی و زهرا رهنورد وعبدالله نوری، سید محمد خاتمی رئیس جمهور دوران اصلاحات نیز با حضور در منزل باقی از وی عیادت کرد و آیت الله صانعی با وی گفتگوی تلفنی داشت.
عمادالدین باقی ۵ ماه از ۶ ماه بازداشت خود را در سلول انفرادی و بسته سپری کرد. خانواده او به علت دیسک کمر شدید و حمله های تنفسی بارها نسبت به وضعیت و سلامت او ابراز نگرانی کرده بودند.

محکومیت یکی از بازداشت شدگان عاشورا به هشت سال و نیم حبس تعزیری

کلمه:
پروین جمالزاده، از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات که از روز عاشورا در زندان اوین به سر می برد،  به هشت سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش کلمه به نقل از کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، اتهامات وارده به  این شهروند تهرانی  اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی، اخلال در نظم عمومی، توهین به مقدسات و توهین به رهبری بود که با وجود رد صریح کلیه آنها قاضی صلواتی، ریاست شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران اتهامات را وارد دانست و جمعا متهم را به هشت سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم کرد.
صدور چنین حکم سنگینی در حالی صورت می گیرد که تنها چند هفته قبل، جعفری دولت آبادی، دادستان تهران در دیداری با  این زندانی سیاسی  از تداوم بازداشت وی ابراز تعجب کرده و قول مساعد داده بود تا وی به زودی با مناسب ترین قرار ممکن آزاد شود. دادستان تهران همچنین افزوده بود که با توجه به محتویات پرونده، رای سنگینی برای وی صادر نخواهد شد. اما برخلاف گفته های دادستان عمومی و  انقلاب تهران علاوه بر عدم تبدیل قرار چنین حکم سنگینی را نیز صادرشد.
این حکم که روز گذشته به این شهروند زندانی ابلاغ شد موجب شگفتی وی، وکیل مدافع و نزدیکانش شد.
لازم به ذکر است که از ابتدای ماه جاری پروین جمالزاده  که هم اکنون در بند نسوان اوین به سر می برد، با ضعف جسمانی شدید روبرو بوده و از وضعیت فیزیکی مناسبی برخوردار نیست و با این حال مسئولین امر از رسیدگی به وضعیت پزشکی وی نیز خودداری می ورزند.

دلنوشته همسر اولیایی فرد در سالروز تولدش

خبرگزاری هرانا - شهره طاقتی همسر محمد اولیایی فرد، وکیل پایه یک دادگستری که به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه به یکسال حبس تعزیری محکوم شده است در سالروز تولد همسر دربندش دلنوشته ای را برای وی نگاشته است.

متن این دلنوشته که به خبرگزاری حقوق بشر ایران (هرانا) ارسال شده است را در زیر می خوانید.

با سلامی چون گرمای خورشید به همسفر زندگیم

محمد عزیزم، محبت را در پاکی نگاهت معنا کردم و صداقت را در وجود مهربانت. تا بی کران عشق دوستت دارم. به خاطر با تو بودن پیشانیم را به خاک می گذارم و از خداوند عادل می خواهم هر چه سریعتر روزها تبدیل به ثانیه ها شود و دستان گرمت پناه بی کسی دستانم باشد.

توقع زیادی نیست شکستن یک سکوت یا هر چیزی که رنگی از لبخند تو را دارد.

برای بازگشت پرستو ها باید چشم به آسمان دوخت، باید برای اطلسی ها لباس غرور به تن کرد و باید در وادی مجنون هم چون شمعی کنار پروانه سوخت.

محمد عزیزم چهاردهم تیرماه سالروز تولدت، روز آغاز شدن آرزو ها و باورهایت را از صمیم قلب به تو تبریک می گویم و بوسه بر دامان مادری میزنم که در چنین روزی اسطوره ی پاکی و غرور شجاعت را به من هدیه داد.

با تمام وجودم به تو افتخار می کنم و عاشقانه تو را می ستایم.

دوستت دارم

شهره

چون سرآمد دولت شب های وصل           بگذرد ایام هجران نیز هم