پیام میرحسین موسوی به مناسبت آذر، ماه دانشجو
کلمه: میرحسین موسوی، در پیامی که به مناسبت فرارسیدن ماه آذر خطاب به دانشجویان نوشته، آنها را همراهان پرمهر و شجاع جنبش سبز نامیده و گفته است که با توجه به ایجاد محدودیتها برای دیدار مستقیم وی با دانشجویان، لازم دیده که به عنوان قدردانی این پیام را برای آنها بفرستد. موسوی آذر را ماه دانشجو نامیده و تلاش کرده است در این پیام به بخشی از سوالات و دغدغه هایی که در این مدت از سوی دانشجویان مطرح شده، پاسخ گوید.
میرحسین در این پیام که شامل یک مقدمه و پنج بند است، ۱۶ آذرماه را یادآور حادثه ای دانسته که در آن دانشجویان هوشیار و پیشتاز ایران، به خاطر اعتراض به استبداد داخلی و استعمار خارجی، به خاک و خون کشیده شدند؛ روزی که نشان داد سرکوب برای بقای بیشتر تکیه گاه بدی است. میرحسین در تجلیل از دانشجویان، آنها را «دیده بان بیدار مخاطرات جامعه ایران» خوانده و به مستبدان یادآوری کرده است که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، و آنها را به کنج خلوتکده امن تخیلی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است تا بلکه تألم ناشی از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.
وی در بند نخست پیام خود «شیوه خریدن فرصت» توسط دولتمداران را مورد نقد قرار داده و گفته است: «همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند. صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.»
میرحسین سپس از دولتمداران پرسیده است:
«چرا این همه اصرار برچشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید که با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم با توزیع بخشی از پولی که ازدست آنان ربوده اید می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت برسر سفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟»
موسوی پس از طرح این سوالات اطمینان داده است که سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته، حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کارگرفته شود، می توانند با پراکندن سوالها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند.
وی در همین پیام، ضمن یادآوری تجربه کهریزک، کوی دانشگاه و عاشورای تهران و با تاکید بر این که اقتدارگرایان خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیده و به تجمع های مهندسی شده دلخوش کرده اند، نتیجه گرفته که نشانی از بصیرت برای برگشت به سوی مردم دیده نمی شود.
موسوی با اشاره به این پرسش مهم بسیاری از همراهان جنبش سبز که در این روزها که امکان بیان اعتراض ها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، چه باید کرد؟ گفته است که پاسخ به این پرسش باید محصول عقل جمعی باشد و همه همراهان راه سبز امید باید راهکار ارائه کنند. وی با تاکید بر اینکه «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است»، گسترش آگاهی در میان مردم را یکی از مهمترین راهکارها در شرایط موجود دانسته است.
میرحسین در پایان ضمن تجلیل از مبارزان در بند از زن و مرد، به ویژه دانشجویان در بندی که نشان داده اند راه سه آذر اهورایی ۱۶ آذر فراموش نشده است، رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جنبش سبز را جزو وظایف همه ما دانسته است.
به گزارش کلمه متن کامل پیام میرحسین موسوی به مناسبت ماه دانشجو به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشجویان همراه جنبش سبز،
دوستان جوان و پرمهر و شجاع هموطن،
سلام و درود بر شما باد
در آستانه ماه آذر -ماه دانشجو- در یادآوری ایستادگی ها و مبارزات شما برای پاسداری از حقوق ملت ایران و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، لازم دیدم چند کلمه از باب قدردانی و احترام برای شما عزیزان بنویسم، به ویژه آنکه امکان دیدار مستقیم با شما کم شده است.
در دوسال اخیر، در ملاقات هایی که با شما داشته ام و یا در نامه ها و یادداشت هایی که فرستاده اید، همواره شاهد دغدغه های شما درباره آینده ایران عزیز و جنبش سبز آزادیخواهانه مردم ایران بوده ام. و البته از شما نیز جز این انتظار نیست، چرا که در سرزمین ما، دانشجو همواره ی تاریخ دیده بان بیدار مخاطراتی بوده است که جامعه ایرانی را تهدید می کرده است و در این راه خود نیز، به گواهی تاریخ، از خطرهای بزرگ در راه دفاع از مردم و ملت استقبال کرده است. و مگر نه این است که ۱۶ آذرماه هرسال یادآور حادثه تلخی است که در آن، دانشجویان هوشیار و پیشتاز این دیار، که در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حامی آن دهان به اعتراض گشوده بودند، به خاک و خون کشیده شدند؟ در آن روز مستبدان و خودکامگان تصور می کردند که بعد از آن سرکوب و کشتار، دهان انتقاد و اعتراض برای همیشه بسته خواهد ماند؛ خطایی که همه کسانی که به پیروزی برپایه ارعاب تکیه می کنند مرتکب می شوند، و چه بد تکیه گاهی است ابزارسرکوب برای بقای چند روز بیشتر.
مستبدان نمی دانند که به کارگیری زر و زور و تزویر، فاصله مردم را با آنها بیشتر می کند، وآنها را به کنج خلوتکده تخیلی به ظاهر امنی می راند که توسط مداحان و ثناگویان منفعت جوی و دشمن مردم طراحی و اجرا شده است، تا بلکه تألم ناشی از از دست دادن پشتوانه مردم را از یاد ببرند.
مستبدان، روز به روز تنهاتر می شوند و به همه چیز و همه کس گمان بد می برند، دوستان دیروزشان را از خود می رانند، و هر انتقاد و نصیحتی را توطئه ای برای نابودی خویش می پندارند. و بدتر آنکه منافع خودشان را مساوی با منافع ملی می گیرند و در چنین وضعی ناچار به سلاح داران تکیه می کنند، و به دنبال کسانی می گردند که چشم و گوش بسته از آنها فرمان برند و سایه شک و تردید نسبت به افکار و اعمال آنها را حتی برای لحظه ای از دل نگذرانند.
مستبدان در دایره تنگی که برای خود فراهم کرده اند، آنقدر گرد خویش می چرخند که از شنیدن همهمه سقوط کاخ خودکامگی و خودرایی باز می مانند و زمانی بیدار می شوند که بسیار دیر است برای بازگشت به آغوش مردم.
آنان نمی دانند که دهان و گوش و چشمان مردمان را شاید بتوان از گفتن و شنیدن و دیدن بازداشت، اما اندیشیدن موهبتی الهی است که دروازه های خلوتگاه آن به روی زورمندان بسته است. راز این همه احساس خطر از دانش و دانشجو و دانشمند، این همه اضطراب از آزادی چرخش اطلاعات، این همه ترس از رسانه های آزاد، این همه واهمه از تجمع حتی آرام و مسالمت جویانه منتقدان و معترضان، و نیز این همه تلاش برای بیگانه نمایی دوستان مردم و انقلاب، و روند مستمر پایان ناپذیر ناخودی کردن فرزندان ایران، این همه هراس از هرآنچه با عقلانیت جمعی پیوند دارد و این همه پرهیز از هر آنچه با برنامه ریزی و مدیریت دانش محور مرتبط است آیا درهمین نیست؟ و سرانجام، مستبدین در جهت کسب پیروزی با حاکمیت ترس، از همان روشی استفاده می کنند که فرعون و همه فرعونیان بهره بردند. طایفه طایفه کردن مردم «با خودی و غیرخودی کردن ملت» و قرار دادن مردم در مقابل هم، تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن برای واداشتن آنها به کرنش، و سرانجام رنگ قدسی بخشیدن به قدرت، که «انا ربکم الاعلی». و این آخری به گواهی تاریخ بدترین جنبه جباریت است. یعنی واجب است که اطاعت کنید و سوال نکنید و ما برتر از آن هستیم که مورد سوال قرار گیریم. آیا قانون گریزیهای گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی وعدم تمکین در مقابل رای مردم و گریز از انتخابات های آزاد و رقابتی غیرگزینشی و بستن روزنامه ها جز این معنی می دهد که عده ای خود را برتر از قانون و مستغنی از آرا و نظرات مردم می دانند؟
مگر امام رحمت الله علیه در سال ۵۹ نگفت «همه روی قانون عمل بکنند. این قانونی که ملت برایش رای داده است. همین رای نداده است که توی طاقچه بگذارید و کاری به آن نداشته باشید. بروید مشغول کار خودتان بشوید.»
ودر سال ۶۰ نیز فرمودند:
«البته دزدها از قانون بدشان میاید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان می آید»
وهم ایشان بودند که در جواب نامه صریح نمایندگان مجلس در مورد انحراف نظام از حدود قانون اساسی گفتند که همه باید به قانون برگردیم.
۱- چنین است دوستان عزیز که امروز، به واسطه به کارگیری شیوه غلط خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی، هزینه های سنگینی بر مردم ما تحمیل می شود، تا با تمسک به شیوه از پیش شکست خورده فرار به جلو، تحکیم مناسبات فرقه ای با الگوی «اطاعت محض یا اخراج»، برانگیختن کینه های ناشی از شکاف عمیق تر شده میان فقرا و اغنیا، این قدرت چندروزه چند روزی بیشتر در دست قدرتمندان باقی بماند.
روندی که می بایست در بستر اعتمادسازی گسترده مردم -مردمی که به دولتمردان به دلیل انتخابات پر از تخلف و تقلب و دستکاری رایانه ای آرا بدبین شده بودند- و با تکیه بر خرد جمعی واستفاده از صاحبنظران خداترس و بیطرف صورت می گرفت، اینک جراحی دردناکی نامیده می شود که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است. همه جا صحبت از فشارهای طاقت فرسا بر خانواده هایی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند.
صاحب منصبان نظامی و انتظامی به صراحت از بیمناکی خود نسبت به واکنش های عصبی مردم و خطر سوء استفاده های احتمالی دشمنان خارجی و مخالفان داخلی سخن می گویند.
پرسش بزرگ مردم ما از آنها این است که اگر به راستی بر این حقایق آگاهید و می شنوید نظر کارشناسان را که متفق اند اجرای این طرح به شکلی که شما تهیه کرده و اجرا می کنید جز خسارت های مادی و انسانی و تشدید بی عدالتی، دستاوردی در بر ندارد، چرا این همه اصرار بر چشم بستن به نظرات اقتصاددان های برجسته کشور و نمایندگان مجلس دارید؟ کجا رفت وعده های آموزش مجانی و ایجاد اشتغال و اصل ۴۳ قانون اساسی؟ چرا به مردم نمی گویید با پولی که می خواهید با افزایش قیمتها از جیب مردم بردارید، در غیبت سازمان برنامه و بودجه و تضعیف مجلس و بی خاصیت شدن شوراها و سازمانهای نظارتی، چه می خواهید بکنید؟ آیا سوءاستفاده از نیاز و فقر مردم، با توزیع بخشی از پولی که از دست آنان ربوده اید، می تواند بحرانهای بعدی را کنترل کند؟ کجا رفت وعده نفت بر سرسفره ها و قول برخورد با مفسدین؟ چگونه است که به نجوا و آهسته از سرنوشت سند چشم انداز بیست ساله نام می برید؟ نمی اندیشید که حتی اگر تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی را آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز به کار بگیرید، سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته می توانند با پراکندن پرسشها و نقدها پل های ارتباطی نیرومندی با همه اقشار مومن و مستضعف برقرار کنند و به آنها ریشه های عقب ماندگی و فقر و سقوط تولید ملی را توضیح دهند؟
۲- شاید قرار است که به این بهانه، باز هم آب گل آلود شود و کسانی باز هم به جای پاسخگویی، راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام و ایجاد بحران های شدید در این کشور را دنبال کنند. امروز بیش از همیشه شاهد دشمن دشمن کردن دست اندر کاران، به عنوان جزئی از استراتژی پیروزی از طریق ترساندن هستیم. پیش از این شاهد بوده ایم که به گواه تصاویری که ضبط شده است، مأموران امنیتی و افراد موسوم به لباس شخصی، خودروها و موتورسیکلت ها را می سوزانند، شیشه ها را خرد و ساختمان ها را تخریب می کنند، و با بی شرمی، معترضان را متهم به انجام آن می کنند. آیا برای آنهایی که به راحتی کارناوال راه می اندازند و برای مأموران دولتی کلاه گیس و آرایش ها و لباس های جنس مخالف فراهم می کنند، دشوار است که این بار هم تحت عنوان فتنه سبز یا سرخ یا هر عنوان دیگری، آشوب های ساختگی بر پا کنند و آن را وسیله ای برای فریب افکار عمومی و انحراف نهادهای نظارتی و تسویه حساب های جدید سیاسی قرار دهند؟
متاسفانه تجربه کهریزک و کوی دانشگاه و زیر گرفتن بی پناهان با اتومبیل پلیس و از پل پائین انداختن و سر زندانیان را به چاه توالت فروکردن و خروش مردم را در راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد و دیگر روزها ندیدن و دل بستن به تجمعهای مهندسی شده و فرمایشی، جلوی روی ماست و نشانی از بصیرت برای بازگشت به سوی مردم دیده نمی شود.
۳- همراهان جنبش سبز همچنان درخواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی، پرهیز از خشونت، التزام به اخلاق و روش های اخلاقی را خط مشی اصولی خود می دانند و با هر کس که به هر عنوان و بهانه آشوب کور بیافریند، مخالفند و آن را به ضرر مصالح و منافع ملی ایرانیان و اهداف جنبش سبز می دانند. باید به دیگران نیز توصیه شود که به سیره عقلا متعهد باشند و اگر تشخیص می دهند حرکتی مخرب است، آن را متوقف کنند.
هزینه ناکارآمدی های دولتمردان را مردم کوچه و بازار نباید پرداخت کنند، و نباید بر زخم های عمیق نابسامانی هایشان نمک پاشید. برعکس، چنانچه این همراه کوچک بارها درخواست کرده ام، باید با دستگیری از کسانی که این روزها بر اثر انبوه مشکلات به زمین می خورند کمک شود تا، به دور از روش هایی که کرامت انسانی آنان را از میان ببرد، به زندگی آبرومندانه شان ادامه دهند. چهره زندگی برای بسیاری از مردم زشت شده است، آن را زشت تر نکنیم، بلکه در حد توانمان، در زیبا کردن آن بکوشیم.
۴- دوستان گرامی، پرسیده اید که این روزها که امکان بیان اعتراض ها و انتقادها به سبب سرکوب های شدید و برخوردهای امنیتی وجود ندارد، همراهان جنبش سبز چه باید بکنند؟ حقیقت این است که پاسخ به این پرسش هم باید محصول عقل جمعی باشد و شایسته است که همه همراهان و علاقه مندان به راه سبز امید در ارائه راهکارهای مناسب مشارکت داشته باشند.
به نظر من، به عنوان یک فرد از این خیل عظیم، «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است». گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماس های چهره به چهره، بالابردن توانمندی ها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتگو در جمع های کوچک حقیقی یا مجازی و با توسعه شبکه های اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبش های مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون، می توانند بخشی از تلاش های ما و نه همه آن باشد.
می توان با معرفی نظری و عملی اسلام رحمانی و تبری از افکار و اعمالی که به نام دین رواج یافته و با سرچشمه های وحیانی و سیره پیشوایان دینی بیگانه است، جلوی نهادینه شدن رفتارهای نابهنجاری را که دولتمردان و صاحب منصبان برای بقای قدرت خود استخدام کرده اند، گرفت.
یادمان باشد که برای ما، هدف وسیله را توجیه نمی کند. یادمان باشد که شعار «دروغ ممنوع» در روزهای پرشکوه پیش از انتخابات، چگونه از جان مردم خسته از دروغ های پیاپی قدرتمندان برخاست و فضای این دیار را فراگرفت. یادمان باشد که تا یکایک ما، خود را از آلودگی ها و نقایص اخلاقی پاک نسازیم، انتظار داشتن جامعه اخلاق بنیادی که در آن همه انسانها بتوانند به قله های شکوفایی انسانی خود برسند، بیهوده است. و یادمان باشد که در این راه، شکست نیست، اما صبر و استقامت فراوان، و عدم ترس از پرونده سازی و سایر اقدامات سرکوبگرانه ضروری است. یادمان نرود که همه باهم می گفتیم نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.
۵- یاد و یادآوری مبارزان در بند از زن و مرد و آگاه کردن مردم از ایستادگی زندانیان سیاسی و رسیدگی به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان جزو وظایف همه ماست. در این میان جا دارد در ماه آذر، «ماه دانشجو»، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند.
و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند.
جهانبگلو يا جهانشاهی؟ ايران بر سر دو راهی!
احمد وحدتخواه
اينکه آيا رژيم حاکم بر ايران در روزها و ماههای پيش رو در اثر يک انقلاب خونين و ويرانگر، آتش جنگی منطقهای، و يا کمترين هزينه و آشتی ملی برای حفظ يکپارچگی ايران و سعادت نسل های آينده از اريکه قدرت پايين کشيده شود چندان به تصميم و برنامهريزی مخالفان و قدرتهای خارجی بستگی ندارد. نهايتأ اين انتخابی است که خود گردانندگان پيدا و پنهان جمهوری اسلامی میبايستی دير يا زود به آن تن در دهندويژه خبرنامه گويا
در هفته جاری جامعه ايرانيان مقيم انگلستان همزمان و جدا از يکديگر دو مهمان هم وطن ما را پذيرا بود و به پای سخنرانی آنها در مورد آينده ايران نشست.
سخنران نخست در کنفرانس «ائتلاف بين المللی عليه خشونت در ايران» (ايکاوی) رامين جهانبگلو جامعه شناس معاصر بود که دورانی را نيز در سياه چالهای جمهوری اسلامی به «جرم» فعاليت های تحقيقاتی در مورد انقلاب های رنگين در کشورهای اروپای شرقی گذرانده است و هم اينک در دانشگاه تورنتو در کانادا به تدريس و پژوهش های علمی مشغول می باشد.
سخنران ديگر، امير جهانشاهی، از ايرانيان موفق و خودساخته در خارج کشور بود که در ضمن برخورداری از موقعيتی ممتاز درميان صاحبان صنايع الکترونيک در اروپا هيچگاه زادگاه خود را فراموش نکرده و با تشکيل سازمانی مبارزاتی به نام «موج سبز» به عنوان يکی از ميليونها ايرانی در صف مخالفان رژيم جبهه جديدی را گشوده است.
رامين جهانبگلو نامی آشنا در ميان سران رژيم و سازمان های اطلاعاتی و سرکوبگر آن است. جمهوری اسلامی در وجود و انديشه او صفات و تمايلاتی همچون خشونت زدايی، مدارای سياسی، همزيستی مسالمت آميز، رفتار متمدن شهری و غيره می بيند که در «فرهنگنامه» به خون نوشته شده اين حکومت گناهانی نابخشودنی و مستوجب مجازات است.
در مقابل، فعالين سياسی و آزاديخواهان ايرانی عموما در تبعيد، جهانبگلو را انسانی ميهن دوست و انديشمند می شناسند که صرفنظر از اينکه آيا تئوری های او در مورد گذار و دستيابی ايران به دموکراسی از طريق مبارزه پاسيفيستی (عدم خشونت) عملی و علمی هست يا نيست جايگاه او به عنوان يک نظريه پرداز دموکرات در جنبش جاری مردم ما بر عليه استبداد ولايت فقيه تثبيت شده است.
به عقيده جهانبگلو زدودن خشونت از ساختار فرهنگی جامعه ايرانی تنها در سرنگون ساختن رژيم های سياسی و جايگزينی آنها با يک سيستم ديگر (روند عمودی) امکانپذير نيست و جامعه ايرانی خود مستقل از نوع رژيم حاکم بر آن، حتی اگر يک حکومت دموکراتيک نيز باشد، به خشونت زدايی در ميان آحاد خود (روند افقی) نيازمند است.
بر مبنای اين تفکر، زدودن خشونت از روابط ميان حکومت و شهروندان به همان اندازه اهميت دارد که ما بتوانيم از خشونت مردها نسبت به زنان، خشونت بزرگسالان نسبت به کودکان و خشونت سازمانهای سياسی و فعالان اجتماعی نسبت به يکديگر بکاهيم و آنها را نهايتا از فرهنگ و روابط ميان شهروندی خود دور سازيم.
به عبارت ديگر، خشونت پرهيزی از سوی شهروندان برای کسب حقوق مدنی و انسانی خود و رفع ناهنجاريهای اجتماعی نبايد به عنوان ضعف و عقب نشينی در مقابل رژيم حاکم تلقی شود، بلکه خود پيکاری بزرگتر محسوب می شود که در روند پيشرفت آن فضايل اخلاقی و آگاهی جانشين ترس و اطاعت از قدرت مستبد حاکم می گردد.
به گفته جهانبگلو، بزرگترين سرمايه اخلاقی جنبش سبز در نفی واکنش قهر آميز به خونريزی ها و توحش دستگاه حکومتی و ابزار پيشبرد خشونت آن از طريق سرکوب های خيابانی و زندان و شکنجه و اعدام می باشد که خوی درنده رژيم را در انظار بين المللی برملا ساخته و برای جنبش آزاديخواهی ملت ما پشتوانه تبليغاتی و اخلاقی تهيه کرد است.
او در اين باره می گويد:
«نبرد ما با زمينه های ارتکاب قتل است، نه با قاتلين. جامعه ای که سردار رادان ها را در ميان خود می پروراند در مقابل در راه دستيابی به حقوق شهروندی خود توانسته است جنبش کنونی را نيز متولد سازد. هرگاه هدف ما تنها جابجايی قدرت نباشد و به حرمت و کرامت انسان بيش ازحضور در ساختار حکومت و قدرت اهميت بدهيم در آن روز ايران ما به دموکراسی و صلح اجتماعی دست يافته است».
اما آيا ترويج فضايل اخلاقی و احترام به شان و حقوق انسانها به خودی خود می توانند يک رژيم خالی از اين صفات و کردار را در ايران امروز بر سر عقل بياورد؟ آيا اصولا روشهای پاسيفيستی و عدم خشونت درمبارزه برای کسب آزادی و حقوق بشر آنطور که در معدود کشورهای ديگر جهان به موفقيت دست يافته اند می تواند در ميهن ما نيز کار ساز باشد؟
پاسخ «موج سبز» و جهانشاهی در اين مورد منفی است. او در مصاحبه ای با روزنامه ديلی تلگراف لندن می گويد: «جمهوری اسلامی به شکل کنونی آن جز با يک ضدکودتا بر عليه ائتلاف احمدی نژاد و خامنه ای که در اتحادی ميان اکثريت ملت ايران و بخش هايی از سپاه و ارتش سرنگون شود به هيچ وجه قدرت استبدادی خود را رها نمی کند. با توجه به اين واقعيت، ادامه اين رژيم جز ادامه سرکوب مردم ايران و سيه روزی هرچه بيشتر آنها، وقوع يک جنگ خونين در خاورميانه و گسترش تروريسم در کشورهای غربی و اسلامی معنی ندارد».
«موج سبز» خود را مدافع جنبش سبز معرفی ميکند ولی هرگونه تصور اصلاح جمهوری اسلامی را خيالی باطل می شمارد. به همين جهت جهانشاهی در پی يافتن ساز و کارهای براندازی رژيم بخشی از سپاه پاسداران را که به گفته او می توانند هزينه جابجايی حکومت را به حداقل آن برسانند همراه «موج سبز» می داند.
جهانشاهی می گويد:
«برنامه و پيام ما بسيار روشن است. احمدی نژاد و سرنگونی حکومت او امروز نقطه تلاقی و ائتلاف همه آزدايخواهانی است که می خواهند از زوال و تجزيه ايران و يا نابودی آن در اثر يک جنگ خانمان برانداز درمنطقه جلوگيری کنند و به جای همه اين مصائب ميهن و مردم ما را به جاده سعادت و پيشرفت و آزادی رهنمون سازند. در اين برنامه بخشی از سپاه و ارتش که با اهداف ما موافق هستند برای پائين آوردن هرچه بيشتر هزينه پيمودن اين راه با ما هستند. در عين حال راه ديگری برای آزادی ايران متصور نيست».
ناگفته پيداست که شرايط خطير جامعه ايران امروز روشنفکران و نخبگان سياسی و فرهنگی آن را به چاره جويی برای رفع ناهنجاريهای بيشمار آن کشانده است. اين موضوع تنها به انديشمندان و کنشگران حقوق بشری و آزدايخواهان در صف مخالفان محدود نمی شود و در درون رژيم نيز هستند بسياری که يا در مقام حفظ اين بنای پوسيده و يا از سر عاقبت انديشی و منافع ميهن در جستجوی راه حلی بنيادين برای خروج از شرايط بحرانی کنونی هستند.
با اين حال، راه حل های ارايه شده توسط همه آنها و يا حتی مکنونات قلبی و ناگفته آنها، در نهايت امر يا با انديشه های جهانبگلو ها همخوانی پيدا می کند و يا با اهداف جهانشاهی ها. راه حل سومی در جهان واقعيات ديده نمی شود.
اما اين که آيا رژيم حاکم بر ايران در روزها و ماه های پيش رو در اثر يک انقلاب خونين و ويرانگر، آتش جنگی منطقه ای، و يا کم ترين هزينه و آشتی ملی برای حفظ يکپارچگی ايران و سعادت نسل های آينده از اريکه قدرت پايين کشيده شود چندان به تصميم و برنامه ريزی مخالفان و قدرت های خارجی بستگی ندارد.
نهايتا اين انتخابی است که خود گردانندگان پيدا و پنهان جمهوری اسلامی می بايستی دير يا زود به آن تن دردهند.
روزی که قم گم شد!
مرحوم شاپور بختيار در پاسخ به پرسشی که اگر آيت الله خمينی به ايران بازگردد واکنش شما چيست گفته بود هر ايرانی اين حق مادر زادی را دارد که هر وقت بخواهد آزادانه از وطنش برود و هر وقت خواست دوباره به آن برگردد. آقای خمينی هم از اين قاعده مستثنی نيست اما اگر او بخواهد افکار مذهبی خود را تبليغ کند ما در ايران يک واتيکان داريم به نام قم که ايشان می تواند در آنجا اقامت کند. ولی پايتخت سياسی کشور ما تهران است.
تاريخ نشان داد که بختيار حريف را خوب می شناخت و خمينی اهل رفتن به قم نبود و پايتخت و کسب قدرت را نشانه رفته بود.
ديدارهای اخير آقای خامنه ای از قم که اين روزها ديگر از جنبه تبليغاتی و تشريفاتی گذشته و شکل حقيقی يعنی نوعی دستپاچگی و اضطراب را به خود گرفته است در حقيقت تلاشی برای احيای همان «واتيکان» بودن اين شهر در ساختار نظامی است که از تهران به نام قم حکومت می کند.
مشکل آقای خامنه ای اما اين است که نمی خواهد باور کند که مرجعيت شيعه از آن روزی که خود را پرچمدار سقوط حکومت سلطنتی کرد در کشوری که پادشاهان آن تاج تخت خود را «هديه الهی» می خوانده اند از پوسته آسمانی خود خارج و به سطح واقعيات زمينی سقوط کرد.
تصور بازگرداندن آن نقش به قم پس از سی سال مداوم تضعيف روابط سنتی ميان مراجع با پيروان خود، تا سرحد سرکوب و تخريب تنی از بانفوذترينشان برای برجسته تر کردن قدرت سياسی خامنه ای در مقابل آنها مانند آن است که از مردم ايران بخواهيم فکر کنند در سی سال گذشته در خواب بوده اند.
قم در سالهای دور در بسياری روزها در گردو غبار معروف بيابانی خود گم می شد. انقلاب اسلامی آن را درلابلای اوراق تاريخ گم کرد.
avahdatkhah@gmail.com
گفتوگویی بامهرناز اسدی و مجتبی داوری
«هنوز دنیا خشن است»
مریم محمدی
مهرناز اسدی، مستندساز و همسرش مجتبی داوری، دوچرخهسوار هستند، ولی دوچرخهسواری تنها سرگرمی آنها یا وسیلهی حمل و نقلشان نیست. آنها به گفته خودشان دو سال پیش از این با دوچرخههایشان از ایران راه افتادند تا پیغامبر صلح و دوستی مردم ایران به مردم دیگر نقاط جهان باشند. اما چند ماه بعد انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران اتفاق افتاد و پی آمدهای آن، آنها را واداشت تا با دوچرخههای شان راهی مناطق مختلف بشوند و در ارتباط باحقوق مردم ایران افشاگری و حرکت کنند. امروز آنها به برلین، در مقابل سفارت یونان رسیدهاند.
دلیلی را که چرا امروز آنها در اینجا هستند از زبان خودشان میشنویم:
مجتبی داوری: من به اتفاق همسرم مهرناز اسدی، حدود دوسال پیش به نیت گشتن دور دنیا و با شعار «سلام به جهان» با دوچرخه از ایران خارج شدیم . از یک سال پیش بهخاطر همین شرایطی که در ایران اتفاق افتاد و دامن ما را هم بهنوعی گرفت و خودمان را جدا از این قضیه نمیبینیم، خود را ملزم به این دانستیم که اکسیونهایی را در جهت حمایت از مردم داخل برگزار کنیم.
تاکنون حدود چهار اکسیون، با عناوین مختلف، در جهت حمایت از خبرنگاران، حمایت از زندانیان سیاسی، حمایت از مادران عزادار برگزار کردهایم و آخرین اکسیون ما هم در جهت حمایت از پناهندگان ایرانی در یونان است.
اشارهی مجتبی داوری به یک گروه ۲۵ نفری از پناهجویان ایرانی است که پس از حوادث اخیر انتخابات ریاست جمهوری از ایران خارج شده و در یونان تقاضای پناهندگی کردهاند. این گروه از آنجایی که با عدم پاسخ مثبت دولت یونان مواجه شدهاند، دست به اعتصاب غذا زدهاند و هشت تن از آنان لبهای خود را دوختهاند و برخی در اثر ضعف شدید، به بیمارستان انتقال پیدا کردهاند.
مهرناز اسدی، همسر مجتبی داوری، از این حادثه به عنوان انگیزهی آخرین اکسیون اعتراضی خود و همسرش صحبت میکند.
مهرناز اسدی: این آدمها دهنهایشان را دوختهاند و از طریق مایعات دارند تغذیه به بدنشان میرسانند. تعدادی از آنها از مصرف قرصهای روزانهای که برای سلامتیشان لازم دارند، خودداری کردهاند. میدانید که وقتی دهانتان بسته باشد، از نفس کشیدن مستقیم برخوردار نیستید.
علت اینکه ما به این تصمیم رسیدیم، موقعیت این افراد بود. آنها در موقعیتی غیر انسانی قرار دارند. من به عنوان کسی که دارم وضعیت آنها را میبینم، نمیتوانستم بیتفاوت باشم. ضمن اینکه اولین گروه این افراد اعتصاب غذای خود را از اول سپتامبر شروع کردهاند. نزدیک به دوماه است این اعتراض ادامه دارد، اما جامعهی جهانی و حتی گروههای فعال حقوق بشر در اتحادیهی اروپا کمترین توجه را نسبت به این مسئله داشتهاند. بعد از گذشت دوماه هنوز این جریان ادامه دارد.
خواست مشخص ما این بود که حداقل به وضعیت هشت نفری که دهنهایشان را دوختهاند، توجه مستقیم بشود. اگر جان این انسانها بهخطر بیافتد، تمام دولتهای اروپایی و تمام جهان مسئول هستند.
از مهرناز اسدی دربارهی زندگی خصوصیاش میپرسم و اینکه آیا در شیوهی زندگیای که او و همسرش برگزیدهاند، پرورش فرزند جایی دارد؟
من فرزند ندارم و فکر میکنم نه من صلاحیت داشتن یک فرزند را دارم و با توجه به تمام موقعیتهایی که در جهان نسبت به مسائل انسانی وجود دارد، جهان نیز نمیتواند نگهدارندهی خوبی برای یک انسان باشد.
من نمیخواهم فقط بدبینی نسبت به این قضیه داشته باشم، ولی با توجه به مسائلی که برای من و یا هر شخص دیگری اتفاق میافتد، اگر یک لحظه نگاه کنیم به این پرسش میرسیم که آیا ممکن است این اتفاقها برای فرزند من هم روی دهد؟ من الان دارم در این کشور نفس میکشم، دهانم باز است و هرچه دوست دارم میخورم. اگر خودم را لحظهای به جای انسانی بگذارم که دهانش را دوخته و هیچکار دیگری نمیتواند انجام بدهد، به چه حسی میرسم؟ او به این نقطه رسیده که با دوختن دهان خود، حرفش را به دنیا بزند اما بازهم هیچ توجهی به او نمیشود. اگر این مسئله برای انسانی که من میخواهم بهوجود بیاورم بازهم وجود داشته باشد چه؟ بنابراین میگویم پس من نمیتوانم فرزندی را بهوجود بیاورم که این اتفاق برایش بیفتد.
با وجود این، او از انعکاس و تأثیر فعالیتهایی که میکند، راضی نیست.
اگر بخواهم صادقانه بگویم، کمترین تأثیر را دارد و کمترین واکنشها را میتواند بهدنبال داشته باشد. برای اینکه احساس میکنم دنیا به یک خشونت رسیده است. درست است که میگوییم دنیا دارد خیلی به سمت صلح میرود، به سمت مبارزات بدون خشونت میرود، اما خشونت هنوز یک چیز ذاتی و درونی انسان است؛ انسانی که به بیرحمی رسیده است. وقتی ما نمیتوانیم خودمان را در موقعیت آدمهای دیگر قرار بدهیم، پس هنوز دنیا خشن است.
اعتراض هند به سخنان آیتالله خامنهای
سخنان آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره منطقه کشمیر واکنش مقامات هندی را در پی داشت.
به گزارش روزنامههای هندی، در پی انتشار پیام سالانه حج از سوی آیتالله خامنهای، وزارت خارجه هند با احضار رضا علایی، کاردان ایران در هند اعتراض خود را به بخشهایی از این پیام اعلام کرد.
در بخشی از پیام رهبر جمهوری اسلامی ایران آمدهاست: «امروز کمک به ملت فلسطین و محاصره شوندگان غزه، همدردی و همراهی با ملتهای افغانستان و پاکستان و عراق و کشمیر، مجاهدت و مقاومت در برابر تعدّی آمریکا و رژیم صهیونیستی، پاسداری از اتحاد مسلمانان و مبارزه با دستهای آلوده و زبانهای مزدوری که به این اتحاد ضربه میزنند، و گستردن بیداری و احساس تعهد و مسئولیت در میان جوانان مسلمان در همه اقطار اسلامی، وظائف بزرگی است که متوجه خواصّ امت است.»
مقامهای هندی اعلام کردهاند که سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران را «دخالت در تمامیت ارضی و حاکمیت» هند میدانند و از این سخنان «عمیقا ناراحت» شدهاند.
این واکنش در حالی است که روز گذشته، پنجشنبه هند به قطعنامه انتقادی سازمان ملل متحد درباره وضع حقوق بشر در ایران رای ممتنع داد.
کشور هند همواره از مخالفان صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران بود و این اولین باری است که این کشور به صدور قطعنامه علیه ایران رای منفی نمیدهد.
روز گذشته کمیته حقوق بشر سازمان ملل با طی قطعنامهای نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کرد، این قطعنامه با ۸۰ رای موافق، ۴۴ رای مخالف و ۵۷ رای ممتنع به تصویب رسید.
کشمیر، منطقه مسلماننشین هند است که شصت سال پیش بین دو کشور هند و پاکستان تقسیم شده و همواره محل مناقشه بین این دو کشور بوده است.
شهریور ماه سال جاری، در واکنش به طرح قرآنسوزی در آمریکا، این منطقه شاهد درگیریهای خشونتآمیزی بود.
روزنامههای شنبه؛ ۲۹ آبان ۲۰۱۰
شماری از روزنامههای شنبه ۲۹ آبان از «تعویق احتمالی زمان اجرای حذف یارانهها»، «سرنوشت نامعلوم قیمت بنزین» و «محلی شدن قیمت نان» خبر دادهاند، و روزنامههای نزدیک به جناح حاکم نیز گزارشهای مختلفی را برای کاستن از اهمیت تصویب قطعنامه سازمان ملل علیه نقض حقوق بشر در ایران به چاپ سپردهاند.
«روایت ناگفتههایی» از اقدامات آیتالله خامنهای در قبال رویدادهای پس از انتخابات، «فیلتر شدن سایت بنیاد هوشنگ گلشیری»، و گزارشی درباره «جایگاه از دست رفته ایران در تجارت جهانی گیاهان دارویی» از دیگر عناوین مهم روزنامههای ایران در ۲۹ آبان است.
احتمال تعویق دوباره حذف یارانهها، محلی شدن قیمت نان و تداوم سردرگمی بنزینی
در حالی که روزنامه دنیای اقتصاد خبر داده که اجرای طرح حذف یارانهها بار دیگر به تاخیر افتاده، روزنامه جهان صنعت در شماره شنبه از قول وزیر بازرگانی نوشتهاست که قیمت نان پس از حذف یارانهها «محلی» میشود.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، کاظم دلخوش نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم اقدامات چند ماه اخیر دولت را «مراحل مقدماتی» اجرای حذف یارانهها توصیف کرده و گفتهاست «جراحی اقتصادی کشور که تمام مراحل مقدماتی خود را سپری کرده با آغاز فصل زمستان اجرا میشود» و «مردم باید با آمادگی و یاری دولت برای استقبال از این طرح بزرگ اقتصادی آماده شوند.»
حذف یارانهها بنابر پیشنهاد دولت محمود احمدی نژاد و تصویب مجلس شورای اسلامی قرار بود از اول فروردین ۸۹ به اجرا در آید، اما دولت ابتدا با کسب مهلتی ۶ ماهه از مجلس اول مهر ماه را زمان آغاز آن اعلام کرد.
از آن پس، ابتدای آبان ماه، تاریخ بعدی و ابتدای آذر ماه و این بار هم «آغاز فصل زمستان» یعنی ابتدای دی ماه ۸۹ نیز به عنوان زمان احتمالی اجرای طرح حذف یارانهها اعلام شدهاست.
روزنامه جهان صنعت نیز در شماره شنبه خود از قول مهدی غضنفری وزیر بازرگانی «از محلی شدن نرخ نان با اجرای هدفمندکردن یارانهها» خبر داده و نوشته «با اجرای قانون هدفمندی یارانهها دیگر نانوایی آزادپز و یارانهای نداریم و نبود سهمیهبندی و آغاز رقابت رخدادی دیگر بعد از اجرای قانون هدفمندی در حوزه آرد و نان است که دولت از نانوایانی که از صحنه رقابت جامانده و توان ماندگاری در بازار را ندارند، حمایتهای لازم را خواهد کرد.»
این روزنامه نوشته که بیشتر از یکسال است که شهروندان منتظر تعیین تکلیف قیمت نان هستند هر چند طی ۲ سال اخیر قیمت نان ۳ بار افزایش یافته و چالشهای بسیاری را پشتسر گذاشته اما بحث هدفمندی یارانهها صنف نانوا را در انتظار رویداد بزرگی گذاشته» و وزیر بازرگانی «در روز ملی نان با اعلام محلی شدن قیمت نان پس از حذف یارانهها تکلیف وضعیت نان و قوت اصلی ایرانیها را روشن کردهاست.»
روزنامه جهان صنعت همچنین در گزارشی با عنوان «سردرگمی بنزینی در اوج» خبر داده که قرار است شنبهشب با حضور مدیران ارشد دستگاههای دولتی «درباره آخرین وضعیت اختصاص بنزین یارانهای در قالب سهمیه ماهانه آذر یا آزادسازی قیمت این فرآورده نفتی به صورت بنزین تکنرخی و احتمالاً با قیمت نیمهیارانهای ۴۰۰ تومان در هر لیتر تصمیمگیری شود.»
«احتمال افزایش سرقت گاز خانگی پس از آزادسازی قیمت گاز»
روزنامه جام جم نیز از «احتمال افزایش سرقت گاز خانگی» پس از حذف یارانهها خبر داده و از قول جواد اوجی نوشته که در صورت آزادسازی قیمت گاز خانگی احتمال افزایش سرقت گاز خانگی یا مواردی چون «انشعابات غیرمجاز و دستکاری کنتورهای گاز» وجود دارد.
این مقام دولتی میگوید «گروههای ویژه نظارت و بازرسی» برای برخورد با چنین مواردی تشکیل شده و هماینک «علاوه بر ماموران گازبان شرکت ملی گاز در سطح استانهای مختلف، گروههای ویژه بازرسی هم تشکیل شده» که پس از حذف یارانهها فعالیت این گروههای نظارت و بازرسی گاز نیز افزایش خواهد یافت.
«روایت ناگفتههایی از اقدامات آیت الله خامنهای» در قبال اعتراضات پس از انتخابات
روزنامه تهران امروز در شماره شنبه خود اظهارات عبدالحسین خسروپناه را درباره اقدامات آیت الله خامنهای در قبال اعتراضات سال ۸۸ را تحت عنوان «روایت ناگفتههایی از فتنه» منتشر کردهاست.
این عضو نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها به طور ضمنی مسئولیت آنچه در انتخابات سال ۸۸ روی داد را متوجه آیتالله خامنهای دانسته و گفتهاست «اولین فردی که متوجه انقلاب مخملی شد، شخص مقام رهبری بود و اگر در حوادث سال ۸۸ رهبری اجازه میداد انتخابات ابطال شود قطعا نظام از بین میرفت.»
عبدالحسین خسروپناه طی همایش «آینده انقلاب اسلامی» در موسسه آموزشی و پژوهشی آیتالله خمینی که مدیریت آن با محمدتقی مصباح یزدی است گفت با تاکید براینکه یکی «از اشکالاتی که زیاد مطرح میشد این بود که مقام رهبری مجتهد نبوده» اما آیتالله خامنهای «مجتهد» است و این اجتهاد را به دلیل «عضویت در مجلس خبرگان» و «با تدریس دروس عالی حوزه در سالهای پیش از انقلاب» کسب کردهاست.
به نوشته روزنامه تهران امروز، آقای خسروپناه حتی گفته که پس از انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر نیز برخی از روحانیان بلندپایه چون آیتالله مومن اعتقاد داشتند که «اعلم، آقای منتظری است.»
وی همچنین گفته که در جریان اعتراضات پس از انتخابات «عدهای از فضلای حوزه که تأثیرگذارند» نسبت به رویدادهای انتخابات «شبهه و تردید» داشتند و طی جلسهای با آیتالله خامنهای برخی از آنها «توهینآمیز حرف زدهاند» اما آیتالله خامنهای با صبر و ارائه توضیحات، بسیاری از روحانیان معترض را «قانع کردهاست.»
این عضو نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، همچنین وجود اختلاف میان آیتالله خامنهای و برخی مراجع تقلید را تائید کرده و با اشاره به عدم ملاقات آیتالله وحید خراسانی در جریان سفر اخیر رهبر جمهوری اسلامی به قم، گفتهاست که این اختلافات به اعتراضات پس از انتخابات «مربوط نیست.»
به نوشته تهران امروز، عبدالحسین خسروپناه تاکید کرده که نظر آیتالله وحید خراسانی پدر همسر صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، درباره ولایت فقیه همانند نظر آیتالله ابوالقاسم خویی است.
آیت الله خوئی مرجع تقلید درگذشته شیعیان، به صراحت مخالفت خود را با ولایت فقیه اعلام کرده و براین اعتقاد بود که ولایت فقیه «بدعت» و «عاری از پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی» است.
بازتاب قطعنامه سازمان ملل در محکومیت نقض حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی
روزنامههای جمهوری اسلامی، جام جم و کیهان در شماره ۲۹ آبان با انتشار مطالبی مشابه اظهار کردهاند که تصویب پیشنویس قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی با آرای «کم» به تصویب رسیدهاست.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود تصویب قطعنامه علیه نقض حقوق بشر در ایران از سوی کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل را «اقدام جدید دولت امریکا بر ضد ایران» توصیف کرده و در عین حال این قطعنامه را «یک حرکت نمادین» خواندهاست.
روزنامه جام جم نیز واکنش دولت جمهوری اسلامی به تصویب این قطعنامه و نیز خبر گزارش وزارت خارجه آمریکا درباره «نقض حقوق اقلیتهای مذهبی» را منتشر کرده و از قول رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه دولت محمود احمدی نژاد، خود آمریکا را به «نقض حقوق مذهبی متهم کردهاست.
این روزنامه همچنین «نقض حقوق اقلیتهای مذهبی» در ایران را نقض حقوق «برخی فرقههای کاذب» نامیدهاست.
در همین راستا روزنامه کیهان نیز در واکنش خود، میزان رأی مثبت به این قطعنامه، یعنی ۸۰ رأی موافق در برابر ۴۴ رای مخالف و ۵۷ رای ممتنع، را میزانی «کم» دانستهاست و نوشتهاست که «۱۰۳ کشور جهان با قطعنامه ضد ایرانی مجمع عمومی سازمان ملل که با نفوذ آمریکا تصویب شد موافقت نکردند.»
کیهان میافزاید «از آنجا که جمع کشورهایی که به این قطعنامه رأی منفی داده یا رأی ممتنع دادند بیش از تعداد آراء مثبت است میتوان گفت که کانادا و سایر تهیهکنندگان پیشنویس قطعنامه نتوانستند به اهداف اصلی خود در اعمال فشار بیشتر به جمهوری اسلامی موفق شوند.»
البته جمع ۴۴ کشور مخالف و ۵۷ کشور ممتنع به ۱۰۱ میرسد که با عدد ۱۰۳ که در روزنامه کیهان ذکر شده تفاوت دارد.
یک سال پیش قطعنامه مشابه علیه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی با رای موافق ۷۴ کشور در مقابل رای مخالف ۴۸ کشور و رای ممتنع ۵۹ کشور به تصویب رسیده بود که در سال جاری ۶ کشور دیگر به جمع موافقان صدور قطعنامه علیه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی افزوده شدهاند.
کیهان همچنین تصویب قطعنامه سازمان ملل علیه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی را حمایت سازمان ملل از «قاچاقچیان مواد مخدر، بهائیان، آشوبگران و فتنهگران» توصیف کردهاست.
سایت بنیاد گلشیری فیلتر شد
روزنامه آرمان خبر داده که «سایت بنیاد گلشیری که فعالیتهایی در زمینههای ادبی دارد فیلتر شدهاست.»
این روزنامه با اشاره به اینکه «بنیاد فرهنگی-مطالعاتی هوشنگ گلشیری به نام داستاننویس معاصر ایران هوشنگ گلشیری تاسیس شده و در سایت این بنیاد درباره فعالیتهای مرتبط با ادبیات و داستاننویسی اطلاعرسانی میشد» نوشته «فعالیتهای بنیاد گلشیری شامل اهدای جایزه سالانه هوشنگ گلشیری به آثار برتر ادبیات داستانی و نقد ادبی به زبان فارسی، تشکیل کارگاههای داستاننویسی، جلسات داستانخوانی و نقد و بررسی، تاسیس مرکز انتشارات و کمک به چاپ و نشر آثار داستاننویسان است.»
«ایران جایگاه خود را در تجارت جهانی گیاهان دارویی از دست داد»
روزنامه خراسان خبر داده که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با انتشار جدیدترین نتایج بررسی روند تولید، تجارت و صادرات گیاهان دارویی اعلام کرده که ایران جایگاه خود در بازرگانی گیاهان دارویی را از دست داده و «در تجارت بینالمللی گیاهان دارویی همچنان روند نزولی را طی میکند.»
به گزارش این روزنامه، مرکز پژوهشهای مجلس تاکید کرده که «سهم ایران در تجارت جهانی گیاهان دارویی در حال حاضر به دو درصد هم نمیرسد و این موضوع حاکی از ناتوانی ایران در فروش گیاهان دارویی در بازارهای جهانی است.»
روزنامه خراسان نوشته که ایران درحالی جایگاه خود در بازار گیاهان دارویی را از دست داده که «ذخایر ژنتیکی منحصر بفردی از گونههای مختلف گیاهان دارویی در کشور وجود دارد اما بهرهبرداری نکردن مناسب از ظرفیتها باعث شده در چند سال اخیر، ضمن افت میزان تولید، این عرصه را به رقبای دیگر واگذار کند.»
این روزنامه از قول پیمان یوسفی آذری، عضو موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، نوشته «ایران با وجود برخورداری از بیش از ۸ هزار گونه گیاهی که هزار گونه آن را گیاهان دارویی تشکیل میدهند، متاسفانه در عرصه تجارت گیاهان دارویی در جهان سهم بسیار ناچیزی دارد.»
تراز تجاری گیاهان دارویی در جهان سالانه حدود ۱۵۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود اما روزنامه خراسان نوشته «تراز تجاری ایران به زحمت به ۱۰ میلیون دلار میرسد.»
«روایت ناگفتههایی» از اقدامات آیتالله خامنهای در قبال رویدادهای پس از انتخابات، «فیلتر شدن سایت بنیاد هوشنگ گلشیری»، و گزارشی درباره «جایگاه از دست رفته ایران در تجارت جهانی گیاهان دارویی» از دیگر عناوین مهم روزنامههای ایران در ۲۹ آبان است.
احتمال تعویق دوباره حذف یارانهها، محلی شدن قیمت نان و تداوم سردرگمی بنزینی
در حالی که روزنامه دنیای اقتصاد خبر داده که اجرای طرح حذف یارانهها بار دیگر به تاخیر افتاده، روزنامه جهان صنعت در شماره شنبه از قول وزیر بازرگانی نوشتهاست که قیمت نان پس از حذف یارانهها «محلی» میشود.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، کاظم دلخوش نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم اقدامات چند ماه اخیر دولت را «مراحل مقدماتی» اجرای حذف یارانهها توصیف کرده و گفتهاست «جراحی اقتصادی کشور که تمام مراحل مقدماتی خود را سپری کرده با آغاز فصل زمستان اجرا میشود» و «مردم باید با آمادگی و یاری دولت برای استقبال از این طرح بزرگ اقتصادی آماده شوند.»
حذف یارانهها بنابر پیشنهاد دولت محمود احمدی نژاد و تصویب مجلس شورای اسلامی قرار بود از اول فروردین ۸۹ به اجرا در آید، اما دولت ابتدا با کسب مهلتی ۶ ماهه از مجلس اول مهر ماه را زمان آغاز آن اعلام کرد.
از آن پس، ابتدای آبان ماه، تاریخ بعدی و ابتدای آذر ماه و این بار هم «آغاز فصل زمستان» یعنی ابتدای دی ماه ۸۹ نیز به عنوان زمان احتمالی اجرای طرح حذف یارانهها اعلام شدهاست.
روزنامه جهان صنعت نیز در شماره شنبه خود از قول مهدی غضنفری وزیر بازرگانی «از محلی شدن نرخ نان با اجرای هدفمندکردن یارانهها» خبر داده و نوشته «با اجرای قانون هدفمندی یارانهها دیگر نانوایی آزادپز و یارانهای نداریم و نبود سهمیهبندی و آغاز رقابت رخدادی دیگر بعد از اجرای قانون هدفمندی در حوزه آرد و نان است که دولت از نانوایانی که از صحنه رقابت جامانده و توان ماندگاری در بازار را ندارند، حمایتهای لازم را خواهد کرد.»
این روزنامه نوشته که بیشتر از یکسال است که شهروندان منتظر تعیین تکلیف قیمت نان هستند هر چند طی ۲ سال اخیر قیمت نان ۳ بار افزایش یافته و چالشهای بسیاری را پشتسر گذاشته اما بحث هدفمندی یارانهها صنف نانوا را در انتظار رویداد بزرگی گذاشته» و وزیر بازرگانی «در روز ملی نان با اعلام محلی شدن قیمت نان پس از حذف یارانهها تکلیف وضعیت نان و قوت اصلی ایرانیها را روشن کردهاست.»
روزنامه جهان صنعت همچنین در گزارشی با عنوان «سردرگمی بنزینی در اوج» خبر داده که قرار است شنبهشب با حضور مدیران ارشد دستگاههای دولتی «درباره آخرین وضعیت اختصاص بنزین یارانهای در قالب سهمیه ماهانه آذر یا آزادسازی قیمت این فرآورده نفتی به صورت بنزین تکنرخی و احتمالاً با قیمت نیمهیارانهای ۴۰۰ تومان در هر لیتر تصمیمگیری شود.»
«احتمال افزایش سرقت گاز خانگی پس از آزادسازی قیمت گاز»
روزنامه جام جم نیز از «احتمال افزایش سرقت گاز خانگی» پس از حذف یارانهها خبر داده و از قول جواد اوجی نوشته که در صورت آزادسازی قیمت گاز خانگی احتمال افزایش سرقت گاز خانگی یا مواردی چون «انشعابات غیرمجاز و دستکاری کنتورهای گاز» وجود دارد.
این مقام دولتی میگوید «گروههای ویژه نظارت و بازرسی» برای برخورد با چنین مواردی تشکیل شده و هماینک «علاوه بر ماموران گازبان شرکت ملی گاز در سطح استانهای مختلف، گروههای ویژه بازرسی هم تشکیل شده» که پس از حذف یارانهها فعالیت این گروههای نظارت و بازرسی گاز نیز افزایش خواهد یافت.
«روایت ناگفتههایی از اقدامات آیت الله خامنهای» در قبال اعتراضات پس از انتخابات
روزنامه تهران امروز در شماره شنبه خود اظهارات عبدالحسین خسروپناه را درباره اقدامات آیت الله خامنهای در قبال اعتراضات سال ۸۸ را تحت عنوان «روایت ناگفتههایی از فتنه» منتشر کردهاست.
این عضو نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها به طور ضمنی مسئولیت آنچه در انتخابات سال ۸۸ روی داد را متوجه آیتالله خامنهای دانسته و گفتهاست «اولین فردی که متوجه انقلاب مخملی شد، شخص مقام رهبری بود و اگر در حوادث سال ۸۸ رهبری اجازه میداد انتخابات ابطال شود قطعا نظام از بین میرفت.»
عبدالحسین خسروپناه طی همایش «آینده انقلاب اسلامی» در موسسه آموزشی و پژوهشی آیتالله خمینی که مدیریت آن با محمدتقی مصباح یزدی است گفت با تاکید براینکه یکی «از اشکالاتی که زیاد مطرح میشد این بود که مقام رهبری مجتهد نبوده» اما آیتالله خامنهای «مجتهد» است و این اجتهاد را به دلیل «عضویت در مجلس خبرگان» و «با تدریس دروس عالی حوزه در سالهای پیش از انقلاب» کسب کردهاست.
به نوشته روزنامه تهران امروز، آقای خسروپناه حتی گفته که پس از انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر نیز برخی از روحانیان بلندپایه چون آیتالله مومن اعتقاد داشتند که «اعلم، آقای منتظری است.»
وی همچنین گفته که در جریان اعتراضات پس از انتخابات «عدهای از فضلای حوزه که تأثیرگذارند» نسبت به رویدادهای انتخابات «شبهه و تردید» داشتند و طی جلسهای با آیتالله خامنهای برخی از آنها «توهینآمیز حرف زدهاند» اما آیتالله خامنهای با صبر و ارائه توضیحات، بسیاری از روحانیان معترض را «قانع کردهاست.»
این عضو نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، همچنین وجود اختلاف میان آیتالله خامنهای و برخی مراجع تقلید را تائید کرده و با اشاره به عدم ملاقات آیتالله وحید خراسانی در جریان سفر اخیر رهبر جمهوری اسلامی به قم، گفتهاست که این اختلافات به اعتراضات پس از انتخابات «مربوط نیست.»
به نوشته تهران امروز، عبدالحسین خسروپناه تاکید کرده که نظر آیتالله وحید خراسانی پدر همسر صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، درباره ولایت فقیه همانند نظر آیتالله ابوالقاسم خویی است.
آیت الله خوئی مرجع تقلید درگذشته شیعیان، به صراحت مخالفت خود را با ولایت فقیه اعلام کرده و براین اعتقاد بود که ولایت فقیه «بدعت» و «عاری از پشتوانه در قوانین و حکمت شیعی» است.
بازتاب قطعنامه سازمان ملل در محکومیت نقض حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی
روزنامههای جمهوری اسلامی، جام جم و کیهان در شماره ۲۹ آبان با انتشار مطالبی مشابه اظهار کردهاند که تصویب پیشنویس قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی با آرای «کم» به تصویب رسیدهاست.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود تصویب قطعنامه علیه نقض حقوق بشر در ایران از سوی کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل را «اقدام جدید دولت امریکا بر ضد ایران» توصیف کرده و در عین حال این قطعنامه را «یک حرکت نمادین» خواندهاست.
روزنامه جام جم نیز واکنش دولت جمهوری اسلامی به تصویب این قطعنامه و نیز خبر گزارش وزارت خارجه آمریکا درباره «نقض حقوق اقلیتهای مذهبی» را منتشر کرده و از قول رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه دولت محمود احمدی نژاد، خود آمریکا را به «نقض حقوق مذهبی متهم کردهاست.
این روزنامه همچنین «نقض حقوق اقلیتهای مذهبی» در ایران را نقض حقوق «برخی فرقههای کاذب» نامیدهاست.
در همین راستا روزنامه کیهان نیز در واکنش خود، میزان رأی مثبت به این قطعنامه، یعنی ۸۰ رأی موافق در برابر ۴۴ رای مخالف و ۵۷ رای ممتنع، را میزانی «کم» دانستهاست و نوشتهاست که «۱۰۳ کشور جهان با قطعنامه ضد ایرانی مجمع عمومی سازمان ملل که با نفوذ آمریکا تصویب شد موافقت نکردند.»
کیهان میافزاید «از آنجا که جمع کشورهایی که به این قطعنامه رأی منفی داده یا رأی ممتنع دادند بیش از تعداد آراء مثبت است میتوان گفت که کانادا و سایر تهیهکنندگان پیشنویس قطعنامه نتوانستند به اهداف اصلی خود در اعمال فشار بیشتر به جمهوری اسلامی موفق شوند.»
البته جمع ۴۴ کشور مخالف و ۵۷ کشور ممتنع به ۱۰۱ میرسد که با عدد ۱۰۳ که در روزنامه کیهان ذکر شده تفاوت دارد.
یک سال پیش قطعنامه مشابه علیه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی با رای موافق ۷۴ کشور در مقابل رای مخالف ۴۸ کشور و رای ممتنع ۵۹ کشور به تصویب رسیده بود که در سال جاری ۶ کشور دیگر به جمع موافقان صدور قطعنامه علیه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی افزوده شدهاند.
کیهان همچنین تصویب قطعنامه سازمان ملل علیه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی را حمایت سازمان ملل از «قاچاقچیان مواد مخدر، بهائیان، آشوبگران و فتنهگران» توصیف کردهاست.
سایت بنیاد گلشیری فیلتر شد
روزنامه آرمان خبر داده که «سایت بنیاد گلشیری که فعالیتهایی در زمینههای ادبی دارد فیلتر شدهاست.»
این روزنامه با اشاره به اینکه «بنیاد فرهنگی-مطالعاتی هوشنگ گلشیری به نام داستاننویس معاصر ایران هوشنگ گلشیری تاسیس شده و در سایت این بنیاد درباره فعالیتهای مرتبط با ادبیات و داستاننویسی اطلاعرسانی میشد» نوشته «فعالیتهای بنیاد گلشیری شامل اهدای جایزه سالانه هوشنگ گلشیری به آثار برتر ادبیات داستانی و نقد ادبی به زبان فارسی، تشکیل کارگاههای داستاننویسی، جلسات داستانخوانی و نقد و بررسی، تاسیس مرکز انتشارات و کمک به چاپ و نشر آثار داستاننویسان است.»
«ایران جایگاه خود را در تجارت جهانی گیاهان دارویی از دست داد»
روزنامه خراسان خبر داده که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با انتشار جدیدترین نتایج بررسی روند تولید، تجارت و صادرات گیاهان دارویی اعلام کرده که ایران جایگاه خود در بازرگانی گیاهان دارویی را از دست داده و «در تجارت بینالمللی گیاهان دارویی همچنان روند نزولی را طی میکند.»
به گزارش این روزنامه، مرکز پژوهشهای مجلس تاکید کرده که «سهم ایران در تجارت جهانی گیاهان دارویی در حال حاضر به دو درصد هم نمیرسد و این موضوع حاکی از ناتوانی ایران در فروش گیاهان دارویی در بازارهای جهانی است.»
روزنامه خراسان نوشته که ایران درحالی جایگاه خود در بازار گیاهان دارویی را از دست داده که «ذخایر ژنتیکی منحصر بفردی از گونههای مختلف گیاهان دارویی در کشور وجود دارد اما بهرهبرداری نکردن مناسب از ظرفیتها باعث شده در چند سال اخیر، ضمن افت میزان تولید، این عرصه را به رقبای دیگر واگذار کند.»
این روزنامه از قول پیمان یوسفی آذری، عضو موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، نوشته «ایران با وجود برخورداری از بیش از ۸ هزار گونه گیاهی که هزار گونه آن را گیاهان دارویی تشکیل میدهند، متاسفانه در عرصه تجارت گیاهان دارویی در جهان سهم بسیار ناچیزی دارد.»
تراز تجاری گیاهان دارویی در جهان سالانه حدود ۱۵۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود اما روزنامه خراسان نوشته «تراز تجاری ایران به زحمت به ۱۰ میلیون دلار میرسد.»
محمد جواد لاریجانی: سازمان جاسوسی بریتانیا ندا را کشت
محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر، در اعتراض به پیش نویس قطعنامهای که در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل برای نقض حقوق بشر در ایران به تصویب رسید، کشورهای غربی را به مداخله در امور ایران متهم کرده و سازمان جاسوسی بریتانیا را عامل قتل ندا آقا سلطان عنوان کرد.
در قطعنامهای که روز پنجشنبه در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید از شکنجه، قطع اعضای بدن، سنگسار و «نابرابری گسترده جنسيتی و خشونت عليه زنان» به عنوان مصادیق نقض حقوق بشر یاد شده است.
در اين قطعنامه همچنين از قصور جمهوری اسلامی در تحقيق درباره مسايل مطرح شده در خصوص نقض حقوق بشر در جريان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری به عنوان «نگرانی ويژه» ياد شده است.
محمد جواد لاریجانی عصر روز پنجشنبه در مخالفت با به رای گذاشته شدن این پیشنویس، کشورهای غربی را به نقض گسترده حقوق بشر و نیز دخالت در رویدادهای پس از انتخابات متهم کرد.
محمد لاریجانی گفت: «ما دریافتهایم که آمریکا در این امر تنها نبوده بلکه دولت انگلیس، فرانسه و آلمان نیز در آن سهیم بودهاند. به عنوان مثال دولت انگلیس نه تنها از طریق رسانهها علیه ایران تبلیغ میکرد بلکه به صورت عملی نیز در اعتراضات و اغتشاشات وارد شده بود.»
محمد جواد لاریجانی در ادامه به صراحت قتل ندا آقا سلطان را به بریتانیا نسبت داد و گفت: «یک نکته غمانگیز اینکه یک مامور ام آی ۶ انگلیس که من میتوانم اسم او را افشا کنم، در یک روز دوشنبه به ایران میآید و در همان روز در یک خیابان خلوت ندا آقا سلطان، این دختر مظلوم، را میکشد و در همان روز به انگلیس بازمیگردد و موجی از فتنه و ابهام را در کشورما میپراکند.»
محمدجواد لاریجانی در حالی قتل ندا آقا سلطان را به بریتانیا نسبت میدهد، که تاکنون از سوی مقامهای دولتی و حکومتی و رسانههای جمهوری اسلامی روایات متعددی درباره کشته شدن این دختر در روز شنبه۳۰ تیرماه ۱۳۸۸ بیان شده است.
بنا بر فهرستی که وبسایت نوروز، نزدیک به جبهه مشارکت، در مهرماه ۱۳۸۸منتشر کرد، دست کم ۷۲ نفر در درگیریهای پس از انتخابات کشته شدند که جمهوری اسلامی تنها چند مورد آنها را مورد تایید قرار داد.
مسئولان جمهوری اسلامی از جمله به مرگ سه تن از بازداشتشدگان بازداشتگاه کهریزک که زیر شکنجه کشته بودند، اذعان کردند.
با این حال کشته شدن ندا آقا سلطان که تصاویر آن با موبایلهای حاضر در محل ضبط شده و به سرعت در رسانههای جهان منتشر شد، با واکنشهای متفاوتی از سوی مسئولان جمهوری اسلامی روبرو شد.
پس از کشته شدن ندا آقا سلطان، مقامهای جمهوری اسلامی و رسانههای نزدیک به آنها خبرنگار بیسیسی، سازمانهای جاسوسی غربی، آرش حجازی(پزشک حاضر در محل) و دیگران را متهم به قتل ندا کردند.
در همین زمینه، عزتالله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما، در تیرماه سال ۱۳۸۸، تصاویر مربوط به کشته شدن ندا آقا سلطان را ساختگی دانست و گفت: «آنها با استفاده از نرم افزارها و تمام فنآوریای نوین خواستند چهار تا کوچه ایران را تحت پوشش قرار دهند که بگویند این تمام خیابانهای ایران است و بعد تمام شبکههایشان بسیج شدند و میز مخصوص ایران در رسانههای خود ایجاد کردند و بیبیسی و سیانان، یک به یک برخی تصاویر ساختگی مثل مرگ همان خانم را به نمایش گذاشتند و بعد آقایی به نام آرش حجازی در این زمینه جوسازی کرد.»
مهدی کلهر، مشاور رسانهای پیشین محمود احمدینژاد نیز، گفته بود که ندا آقا سلطان در فیلمی بازی کرد که در آن فیلم در نهایت به دست آرش حجازی کشته شد.
مهدی کلهر در اسفند ماه سال ۱۳۸۸ گفته بود: «ندا آقاسلطان دختر سادهای بود و نمیدانست بعد از فیلمی که بازی میکند و در آن خودش را به مردن میزند در آمبولانس واقعاً کشته میشود. آن هم به دست همین آقای پزشک فراری به انگلیس.»
از سوی دیگر در حالی که، محمد جواد لاریجانی روز پنجشنبه گفته است ندا آقا سلطان را دستگاه جاسوسی بریتانیا به قتل رسانده، محمدرضا نقدی، فرمانده سازمان بسیج، در آذرماه سال گذشته گفته بود فردی از آمریکا وی را کشته است.
محمدرضا نقدی، فرمانده نیروی مقاومت بسیج، در این باره گفته بود: «شخصی از آمریکا خانمی را در جریان اغتشاشات اخیر تهران به قتل میرساند و رسانههای غربی فریاد میزنند که قاتل او حکومت ایران است.»
احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران نیز در روایت دیگری قتل ندا اقا سلطان را به خود معترضان نسبت داده بود.
وی در تیرماه سال ۱۳۸۸ گفت: «در اغتشاشات اخیر، یک خانم کشته شد، اوباما برایش اشک تمساح ریخت و غرب معرکه گرفت. هر عاقلی که فیلمش را ببیند متوجه میشود کار خود اغتشاشگران است.»
همچنین سیمای جمهوری اسلامی در چند مورد فیلمهایی درباره کشته شدن ندا پخش کرده است، که در یک مورد قتل وی اقدامی ساختگی و خونهای صورت وی مصنوعی عنوان شده و در دیگری سازمان مجاهدین خلق به عنوان مظنون این قتل معرفی میشود.
جمهوری اسلامی تاکنون اجازه نداده است که نمایندگان سازمان ملل برای تحقیق در مورد رویدادهای پس از انتخابات به ایران بیایند.
این همه در حالی است که مادر ندا آقاسلطان نیز میگوید تلاشهای او برای به محاکمه کشاندن قاتل وی به نتیجه نرسیده است؛ وی در این باره از سازمانهای بینالمللی استمداد طلبیده است.
در قطعنامهای که روز پنجشنبه در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید از شکنجه، قطع اعضای بدن، سنگسار و «نابرابری گسترده جنسيتی و خشونت عليه زنان» به عنوان مصادیق نقض حقوق بشر یاد شده است.
در اين قطعنامه همچنين از قصور جمهوری اسلامی در تحقيق درباره مسايل مطرح شده در خصوص نقض حقوق بشر در جريان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری به عنوان «نگرانی ويژه» ياد شده است.
محمد جواد لاریجانی عصر روز پنجشنبه در مخالفت با به رای گذاشته شدن این پیشنویس، کشورهای غربی را به نقض گسترده حقوق بشر و نیز دخالت در رویدادهای پس از انتخابات متهم کرد.
محمد لاریجانی گفت: «ما دریافتهایم که آمریکا در این امر تنها نبوده بلکه دولت انگلیس، فرانسه و آلمان نیز در آن سهیم بودهاند. به عنوان مثال دولت انگلیس نه تنها از طریق رسانهها علیه ایران تبلیغ میکرد بلکه به صورت عملی نیز در اعتراضات و اغتشاشات وارد شده بود.»
محمد جواد لاریجانی در ادامه به صراحت قتل ندا آقا سلطان را به بریتانیا نسبت داد و گفت: «یک نکته غمانگیز اینکه یک مامور ام آی ۶ انگلیس که من میتوانم اسم او را افشا کنم، در یک روز دوشنبه به ایران میآید و در همان روز در یک خیابان خلوت ندا آقا سلطان، این دختر مظلوم، را میکشد و در همان روز به انگلیس بازمیگردد و موجی از فتنه و ابهام را در کشورما میپراکند.»
محمدجواد لاریجانی در حالی قتل ندا آقا سلطان را به بریتانیا نسبت میدهد، که تاکنون از سوی مقامهای دولتی و حکومتی و رسانههای جمهوری اسلامی روایات متعددی درباره کشته شدن این دختر در روز شنبه۳۰ تیرماه ۱۳۸۸ بیان شده است.
بنا بر فهرستی که وبسایت نوروز، نزدیک به جبهه مشارکت، در مهرماه ۱۳۸۸منتشر کرد، دست کم ۷۲ نفر در درگیریهای پس از انتخابات کشته شدند که جمهوری اسلامی تنها چند مورد آنها را مورد تایید قرار داد.
مسئولان جمهوری اسلامی از جمله به مرگ سه تن از بازداشتشدگان بازداشتگاه کهریزک که زیر شکنجه کشته بودند، اذعان کردند.
با این حال کشته شدن ندا آقا سلطان که تصاویر آن با موبایلهای حاضر در محل ضبط شده و به سرعت در رسانههای جهان منتشر شد، با واکنشهای متفاوتی از سوی مسئولان جمهوری اسلامی روبرو شد.
پس از کشته شدن ندا آقا سلطان، مقامهای جمهوری اسلامی و رسانههای نزدیک به آنها خبرنگار بیسیسی، سازمانهای جاسوسی غربی، آرش حجازی(پزشک حاضر در محل) و دیگران را متهم به قتل ندا کردند.
در همین زمینه، عزتالله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما، در تیرماه سال ۱۳۸۸، تصاویر مربوط به کشته شدن ندا آقا سلطان را ساختگی دانست و گفت: «آنها با استفاده از نرم افزارها و تمام فنآوریای نوین خواستند چهار تا کوچه ایران را تحت پوشش قرار دهند که بگویند این تمام خیابانهای ایران است و بعد تمام شبکههایشان بسیج شدند و میز مخصوص ایران در رسانههای خود ایجاد کردند و بیبیسی و سیانان، یک به یک برخی تصاویر ساختگی مثل مرگ همان خانم را به نمایش گذاشتند و بعد آقایی به نام آرش حجازی در این زمینه جوسازی کرد.»
مهدی کلهر، مشاور رسانهای پیشین محمود احمدینژاد نیز، گفته بود که ندا آقا سلطان در فیلمی بازی کرد که در آن فیلم در نهایت به دست آرش حجازی کشته شد.
مهدی کلهر در اسفند ماه سال ۱۳۸۸ گفته بود: «ندا آقاسلطان دختر سادهای بود و نمیدانست بعد از فیلمی که بازی میکند و در آن خودش را به مردن میزند در آمبولانس واقعاً کشته میشود. آن هم به دست همین آقای پزشک فراری به انگلیس.»
از سوی دیگر در حالی که، محمد جواد لاریجانی روز پنجشنبه گفته است ندا آقا سلطان را دستگاه جاسوسی بریتانیا به قتل رسانده، محمدرضا نقدی، فرمانده سازمان بسیج، در آذرماه سال گذشته گفته بود فردی از آمریکا وی را کشته است.
محمدرضا نقدی، فرمانده نیروی مقاومت بسیج، در این باره گفته بود: «شخصی از آمریکا خانمی را در جریان اغتشاشات اخیر تهران به قتل میرساند و رسانههای غربی فریاد میزنند که قاتل او حکومت ایران است.»
احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران نیز در روایت دیگری قتل ندا اقا سلطان را به خود معترضان نسبت داده بود.
وی در تیرماه سال ۱۳۸۸ گفت: «در اغتشاشات اخیر، یک خانم کشته شد، اوباما برایش اشک تمساح ریخت و غرب معرکه گرفت. هر عاقلی که فیلمش را ببیند متوجه میشود کار خود اغتشاشگران است.»
همچنین سیمای جمهوری اسلامی در چند مورد فیلمهایی درباره کشته شدن ندا پخش کرده است، که در یک مورد قتل وی اقدامی ساختگی و خونهای صورت وی مصنوعی عنوان شده و در دیگری سازمان مجاهدین خلق به عنوان مظنون این قتل معرفی میشود.
جمهوری اسلامی تاکنون اجازه نداده است که نمایندگان سازمان ملل برای تحقیق در مورد رویدادهای پس از انتخابات به ایران بیایند.
این همه در حالی است که مادر ندا آقاسلطان نیز میگوید تلاشهای او برای به محاکمه کشاندن قاتل وی به نتیجه نرسیده است؛ وی در این باره از سازمانهای بینالمللی استمداد طلبیده است.
اوباما: اعضای ناتو با طرح دفاع موشکی موافقت کردند
نشست سران کشورهای عضو پيمان آتلانتيک شمالی، ناتو، در ليسبون، روز جمعه آغاز شد و باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، گفته است که رهبران ناتو با ايجاد سيستم دفاع موشکی برای محافظت از کشورهای عضو اين پيمان در اروپا و همچنين آمريکا شمالی موافقت کردهاند.
باراک اوباما در این باره گفته است: «من خوشوقتم که اعلام کنم که برای نخستين بار، ما بر سر توسعه سيستم دفاع موشکی توافق کرديم که به اندازه کافی قدرتمند است و میتواند قلمرو کشورهای عضو ناتو و همين طور ايالات متحده را پوشش دهد.»
به گزارش رويترز، آمريکا سيستم دفاع موشکی متعلق به خود را دارد و مرتبط کردن سيستم موشکی در اروپا با اين سيستم ۲۸۰ ميليون دلار هزينه خواهد داشت.
باراک اوباما همچنين گفت: «اين (سيستم) به همه متحدان نقش میدهد و به تهديدهای دوران ما پاسخ خواهد داد.»
قرار است رهبران ناتو روز شنبه به هنگام حضور دميتری مدودف، رييس جمهوری روسيه، در اين نشست از مسکو برای پيوستن به اين سيستم دعوت به عمل آورند.
رييس جمهور آمريکا گفته است، روز شنبه با رييس جمهور روسيه درباره همکاری در اين باره گفت وگو می شود، چرا که «ما با تهديدهای مشابهی مواجه هستيم».
هرچند باراک اوباما از این تهدید های مشابه نامی نبرده است، اما در جریان استقرار سپر دفاع موشکی در شرق اروپا مقامات دولت گذشته آمریکا مقابله با تهدید ایران را هدف استقرار سپر موشکی اعلام میکردند.
در همين زمينه، عبدالله گل، رئيس جمهور ترکيه نیز روز جمعه پيش از سفر به ليسبون پرتغال برای شرکت در نشست ناتو، گفته بود که طرح سپر موشکی ناتو نبايد ايران را هدف بگيرد.
از سوی دیگر آندرس فوگ راسموسن، دبيرکل ناتو، نيز روز دوشنبه گفته بود: پيمان ناتو «نيازی به نام بردن» از کشورهايی که طرح سپر موشکی برای دفاع در برابر آنها طراحی شده ندارد.
آقای راسموسن در اين مورد افزوده بود: «بيش از ۳۰ کشور فناوری موشکی دارند يا خواهان دستيابی به آن هستند... دليلی وجود ندارد که از کشور مشخصی نام برده شود زيرا از اين کشورها بسيار هستند.»
خروج نیروها از افغانستان
باراک اوباما که در بين دو نشست رهبران ناتو صحبت میکرد، همچنين گفت: نشست روز شنبه به مساله افغانستان خواهد پرداخت. دبيرکل پيمان ناتو نیز روز جمعه بر واگذاری مسئوليت تامين امنيت در افغانستان به نيروهای افغان بر اساس برنامه ناتو تاکيد کرده است.
اين در حالی است که برخی از اعضای ناتو و مقامات وزارت دفاع آمريکا در خصوص واگذاری مسئوليت تامين به نيروهای افغان تا سال ۲۰۱۴ به دليل ضعف دولت افغانستان و تهديد طالبان ابراز ترديد کردهاند.
آندرس فوگ راسموسن تاکيد کرد که چنين هدفی واقعبينانه است و نيروهای ائتلاف باید تمرکز را بر آموزش نيروهای افغان قرار دهند.
آقای راسموسن دراين زمينه گفت: «فردا اعلام خواهيم کرد ما روند انتقال را درآغاز سال ۲۰۱۱ شروع کرده و اين واقع بينانه خواهد بود که اين روند تا پايان سال ۲۰۱۴ به اتمام برسد.»
جف مورل، معاون مطبوعاتی پنتاگون، روز پنجشنبه سال ۲۰۱۴ را برای خروج نيروهای آمريکايی از افغانستان «يک هدف آرمانی» توصيف کرد که به گفته او نبايد از آن به عنوان ضربالاجل ياد کرد.
طبق اين طرح در طول چهار سال آينده ۱۵۰ هزار نيروی خارجی از افغانستان به تدريج خارج خواهند شد؛ نزديک به ۱۰۰ هزار تن از اين نيروها را سربازان آمريکايی تشکيل میدهند.
باراک اوباما در این باره گفته است: «من خوشوقتم که اعلام کنم که برای نخستين بار، ما بر سر توسعه سيستم دفاع موشکی توافق کرديم که به اندازه کافی قدرتمند است و میتواند قلمرو کشورهای عضو ناتو و همين طور ايالات متحده را پوشش دهد.»
به گزارش رويترز، آمريکا سيستم دفاع موشکی متعلق به خود را دارد و مرتبط کردن سيستم موشکی در اروپا با اين سيستم ۲۸۰ ميليون دلار هزينه خواهد داشت.
باراک اوباما همچنين گفت: «اين (سيستم) به همه متحدان نقش میدهد و به تهديدهای دوران ما پاسخ خواهد داد.»
قرار است رهبران ناتو روز شنبه به هنگام حضور دميتری مدودف، رييس جمهوری روسيه، در اين نشست از مسکو برای پيوستن به اين سيستم دعوت به عمل آورند.
رييس جمهور آمريکا گفته است، روز شنبه با رييس جمهور روسيه درباره همکاری در اين باره گفت وگو می شود، چرا که «ما با تهديدهای مشابهی مواجه هستيم».
هرچند باراک اوباما از این تهدید های مشابه نامی نبرده است، اما در جریان استقرار سپر دفاع موشکی در شرق اروپا مقامات دولت گذشته آمریکا مقابله با تهدید ایران را هدف استقرار سپر موشکی اعلام میکردند.
در همين زمينه، عبدالله گل، رئيس جمهور ترکيه نیز روز جمعه پيش از سفر به ليسبون پرتغال برای شرکت در نشست ناتو، گفته بود که طرح سپر موشکی ناتو نبايد ايران را هدف بگيرد.
از سوی دیگر آندرس فوگ راسموسن، دبيرکل ناتو، نيز روز دوشنبه گفته بود: پيمان ناتو «نيازی به نام بردن» از کشورهايی که طرح سپر موشکی برای دفاع در برابر آنها طراحی شده ندارد.
آقای راسموسن در اين مورد افزوده بود: «بيش از ۳۰ کشور فناوری موشکی دارند يا خواهان دستيابی به آن هستند... دليلی وجود ندارد که از کشور مشخصی نام برده شود زيرا از اين کشورها بسيار هستند.»
خروج نیروها از افغانستان
باراک اوباما که در بين دو نشست رهبران ناتو صحبت میکرد، همچنين گفت: نشست روز شنبه به مساله افغانستان خواهد پرداخت. دبيرکل پيمان ناتو نیز روز جمعه بر واگذاری مسئوليت تامين امنيت در افغانستان به نيروهای افغان بر اساس برنامه ناتو تاکيد کرده است.
اين در حالی است که برخی از اعضای ناتو و مقامات وزارت دفاع آمريکا در خصوص واگذاری مسئوليت تامين به نيروهای افغان تا سال ۲۰۱۴ به دليل ضعف دولت افغانستان و تهديد طالبان ابراز ترديد کردهاند.
آندرس فوگ راسموسن تاکيد کرد که چنين هدفی واقعبينانه است و نيروهای ائتلاف باید تمرکز را بر آموزش نيروهای افغان قرار دهند.
آقای راسموسن دراين زمينه گفت: «فردا اعلام خواهيم کرد ما روند انتقال را درآغاز سال ۲۰۱۱ شروع کرده و اين واقع بينانه خواهد بود که اين روند تا پايان سال ۲۰۱۴ به اتمام برسد.»
جف مورل، معاون مطبوعاتی پنتاگون، روز پنجشنبه سال ۲۰۱۴ را برای خروج نيروهای آمريکايی از افغانستان «يک هدف آرمانی» توصيف کرد که به گفته او نبايد از آن به عنوان ضربالاجل ياد کرد.
طبق اين طرح در طول چهار سال آينده ۱۵۰ هزار نيروی خارجی از افغانستان به تدريج خارج خواهند شد؛ نزديک به ۱۰۰ هزار تن از اين نيروها را سربازان آمريکايی تشکيل میدهند.
استقبال بان گی-مون از دعوت محمد جواد لاریجانی برای سفر به ایران
بان گی-مون، دبیرکل سازمان ملل متحد از دعوت محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی برای دیدار از ایران در سال آینده استقبال کرد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، دفتر سخنگوی سازمان ملل متحد از طریق یک یادداشت کتبی خبر داد که محمد جواد لاریجانی در جریان دیدار روز جمعه خود با بان گی-مون از وی برای بازدید از ایران دعوت کردهاست.
پیشنویس قطعنامه مربوط به «نقض حقوق بشر در ایران» روز پنجشنبه در کمیته حقوق بشر سازمان ملل با حمایت آمریکا، اتحادیه اروپا و کانادا مطرح شد که با ۸۰ رای موافق، در برابر ۴۴ رای مخالف و ۵۷ رای ممتنع به تصویب رسید که تصویب آن با استقبال ایالات متحده روبهرو شد.
محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر ایران، در اعتراض به تصویب پیشنویس این قطعنامه، کشورهای غربی را به مداخله در امور ایران متهم کرده و سازمان جاسوسی بریتانیا را عامل قتل ندا آقاسلطان، دختر جوانی که در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری در تهران کشته شد، عنوان کرد.
بان گی-مون در شهریورماه جاری در دیدار با محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک سفر کرده بود خطاب به وی بر اهمیت احترام به حقوق بنیادین سیاسی و شهروندی تأکید کرد.
دبیرکل سازمان ملل متحد در دیدارهای پیشین خود با محمود احمدینژاد نیز درباره وضعیت حقوق بشر در ایران و از جمله در مورد آزادی انجمنها، اجتماعات و مذهب ابراز نگرانی کردهاست.
در فروردینماه سال جاری جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین با ارسال نامهای برای بان گی-مون، از وی خواستند در جریان سفری که قرار بود در آن تاریخ به ایران داشت باشد، از بازداشتگاههای سیاسی و امنیتی و بند ۳۵۰ زندان اوین بازدید کند تا به طور خصوصی با زندانیان ملاقات کرده و در جریان «نقض حقوق اولیه» آنها قرار گیرد.
دبیر کل سازمان ملل روز ۲۲ ژوئن سال گذشته نیز پس از موضعگیری شدید آیتالله خامنهای علیه معترضان به نتایج انتخابات دهم ریاستجمهوری خواستار توقف بازداشت و تهدید معترضان شدهبود ولی وزارت خارجه ایران در واکنش، این موضعگیری سازمان ملل را «دخالت در امور داخلی ایران» نامید و آن را محکوم کرد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، دفتر سخنگوی سازمان ملل متحد از طریق یک یادداشت کتبی خبر داد که محمد جواد لاریجانی در جریان دیدار روز جمعه خود با بان گی-مون از وی برای بازدید از ایران دعوت کردهاست.
پیشنویس قطعنامه مربوط به «نقض حقوق بشر در ایران» روز پنجشنبه در کمیته حقوق بشر سازمان ملل با حمایت آمریکا، اتحادیه اروپا و کانادا مطرح شد که با ۸۰ رای موافق، در برابر ۴۴ رای مخالف و ۵۷ رای ممتنع به تصویب رسید که تصویب آن با استقبال ایالات متحده روبهرو شد.
محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر ایران، در اعتراض به تصویب پیشنویس این قطعنامه، کشورهای غربی را به مداخله در امور ایران متهم کرده و سازمان جاسوسی بریتانیا را عامل قتل ندا آقاسلطان، دختر جوانی که در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری در تهران کشته شد، عنوان کرد.
بان گی-مون در شهریورماه جاری در دیدار با محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک سفر کرده بود خطاب به وی بر اهمیت احترام به حقوق بنیادین سیاسی و شهروندی تأکید کرد.
دبیرکل سازمان ملل متحد در دیدارهای پیشین خود با محمود احمدینژاد نیز درباره وضعیت حقوق بشر در ایران و از جمله در مورد آزادی انجمنها، اجتماعات و مذهب ابراز نگرانی کردهاست.
در فروردینماه سال جاری جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین با ارسال نامهای برای بان گی-مون، از وی خواستند در جریان سفری که قرار بود در آن تاریخ به ایران داشت باشد، از بازداشتگاههای سیاسی و امنیتی و بند ۳۵۰ زندان اوین بازدید کند تا به طور خصوصی با زندانیان ملاقات کرده و در جریان «نقض حقوق اولیه» آنها قرار گیرد.
دبیر کل سازمان ملل روز ۲۲ ژوئن سال گذشته نیز پس از موضعگیری شدید آیتالله خامنهای علیه معترضان به نتایج انتخابات دهم ریاستجمهوری خواستار توقف بازداشت و تهدید معترضان شدهبود ولی وزارت خارجه ایران در واکنش، این موضعگیری سازمان ملل را «دخالت در امور داخلی ایران» نامید و آن را محکوم کرد.
کنترل وضعیت حقوق بشر؛ هر سه ماه یک بار
دویچهوله: خانم عبادی! مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای علیه ایران صادر کرده و نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کرده است. اهمیت این قطعنامه تا چه میزان است؟
شیرین عبادی: کمیتهی سوم سازمان ملل متحد قطعنامهای علیه ایران دایر بر نقض حقوق بشر صادر کرد که معمولا همیشه مصوبات این کمیته به تصویب مجمع عمومی هم میرسد. یعنی در مجمع عمومی فقط این تصمیم را به صورت رسمی اعلام میکنند و در حقیقت باید گفت که محکومیت ایران از الان محرز شده است. اهمیت این تصمیم از این بابت است که یکبار دیگر و برای هشتمین بار دولت ایران به نقض حقوق بشر در داخل کشور متهم شده است و ادعای افرادی که در زندان هستند و کسانی که بیگناه اعدام شدند، در یک مجمع بینالمللی به اثبات رسیده است. این گونه محکومیتها در روابط ایران با سایر ملل بسیار تأثیر خواهد گذاشت. یکی از این تأثیرها در مورد مسئلهی انرژی هستهای است. یعنی وقتی دولتی هشت سال مداوم، متهم به نقض حقوق بشر میشود و به قطعنامههایی که علیهاش صادر شده توجه نمیکند، دنیا هم میگوید من چه طور به حرف تو اعتماد کنم که قصد استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای داری!
آیا مورد مشابهی قبلاً بوده، این که کشوری همان طور که شما هم گفتید، هشت بار توسط سازمان ملل محکوم به نقض حقوق بشر شود ؟
بله، موارد معدودی بوده است، مثل کره شمالی و همچنین برمه که امسال این دو کشور نیز قطعنامه گرفتند. ما شاهد بودیم که کره شمالی چه گونه رفتار کرد و متأسفانه به نظر میرسد که دولت ایران هم میخواهد از کره شمالی پیروی کند. همچنین شاهد بودیم که در برمه چه اتفاقی افتاد. نظامیان انتخابات را قبول نکردند، کودتا کردند و پانزده سال رئیس حزبی را که برنده شده بود در زندان یا در حبس خانگی گذاشتند و به افکارعمومی بیاعتنا بودند. اما بالاخره علیرغم حمایتهای بیدریغ کشور چین مجبور شدند تن به خواستههای بینالمللی دهند. انتخاباتی برپا کردند، هرچند کاملاً آزاد نبود، اما بالاخره مجبور شدند خانم "آنگسانسوچی" را هم آزاد کنند. این گونه شواهد نشان میدهد که دولتها بالاخره مجبور خواهند شد که حرف مردم را قبول کنند.
سایتهای دولتی ایران، ازجمله سایت خبرآنلاین، اعلام کردهاند که ۱۱۲ کشور با قطعنامهی محکومیت ایران مخالفت کردهاند. اگر این طور باشد، پس اصلاً چه طور این قطعنامه تصویب شده است؟
این هم یکی از عجایب خبررسانیهای حکومت ایران است. سازمان ملل متحد تعداد اعضایش به ۲۰۰ عضو نمیرسد و تصمیمات بایستی با اکثریت آراء گرفته شود. یکی نیست که به آقایان خبررسان حکومت ایران بگوید، اگر ۱۱۲ کشور مخالف بودهاند، پس این قطعنامه چه گونه تصویب شده است؟ دولت ایران آرای ممتنع را به حساب مخالف میگذارد. اکثریت، موافق محکومیت ایران بودند و در این کمیته، دولت ایران هیچ دفاعی برای این که نقض حقوق بشر کرده، نداشته است. کاملاً مدارک مستند بوده و فقط دولت ایران درخواست کرده بود که این پرونده در این کمیته و در مجمع عمومی مطرح نشود، بلکه در شورای حقوق بشر مطرح شود که راجع به این مسئله تعدادی کشورها موافق بودند که بایستی در آنجا به پروندهی نقض حقوق بشر ایران رسیدگی شود. ولی اکثریت کشورها رأی گرفتند و براین اعتقاد بودند که علاوه بر شورای حقوق بشر که به نقض مکرر و مستمر ایران رسیدگی خواهد کرد، مجمع عمومی هم باید رسیدگی کند و این قطعنامه را بدهد.
در حال حاضر تعدادی از سازمانها و نهادهای خارج از کشور در پی این هستند که علیه ایران به دادگاههای بینالمللی شکایت کنند. تصویب این قطعنامه، چه قدر میتواند به این روند کمک کند؟
من بارها گفتهام، دادگاههای بینالمللی شیوهی خاص خودشان را دارند. یعنی حکومت ایران چون به اساسنامهی آی.سی.سی (دادگاه بینالمللی کیفری) ملحق نشده است، بنابراین ایرانیها نمیتوانند به آن شکایت کنند و ارجاع پرونده فقط از طریق شورای امنیت است. در شورای امنیت با توجه به اطاعت بدون و قید شرط ایران از کشور چین و این که چین منافع بسیار سرشار و به نظر من غیرمشروع در ایران دارد، امکان این که ما بتوانیم موافقت چین را بگیریم ضعیف است. ولیکن این قطعنامهها در حقیقت میشود گفت که پلههای اجماع جهانی علیه دولت ایران را میسازد تا این که بالاخره چین هم مجبور شود قبول کند، چنانچه در مورد سودان ما دیدیم. حامی بزرگ سودان و عمرالبشیر، رئیسجمهور این کشور، چین بود. اما وقتی تشت رسوایی عمرالبشیر از بام افتاد، آنچنان صدا کرد که حتی حامی او هم نتوانست رأی منفی دهد و وتو کند و پرونده رفت دست آی.سی.سی.
پس معتقد هستید که این قطعنامهها میتوانند راه را برای محکومیت بینالمللی دولت ایران و پیگیری بینالمللی نقض حقوق بشر در ایران هموار کنند، درست است؟
میتواند پلههای اولیه را بسازد و از ویژگیهای قطعنامهی جدید این است که هر سه ماه یکبار دبیرکل سازمان ملل متحد باید گزارشی از وضع حقوق بشر در ایران تهیه کند و به مجمع عمومی گزارش دهد. در سالهای قبل، هر سال این گزارش تهیه میشد. اما چون وضعیت حقوق بشر در ایران رو به وخامت است، بنابراین امسال دولتها تصمیم گرفتند که هر سه ماه یکبار این گزارش تهیه شود.
به نظر شما از نظر سیاسی برای مردم داخل ایران چه نتیجهای میتواند در بر داشته باشد؟
این قطعنامهها اعتماد به نفس مردم را افزایش خواهد داد و آنها متوجه میشوند که در جهان تنها نیستند. آنها متوجه میشوند که اگر بچههایشان کشته شدند و یا به زندان افتادهاند، اما دنیا در مقابل این گونه اعمال بیتفاوت نبوده است.
و فکر میکنید آیا بر روابط تجاری ایران با سایر کشورها، بهخصوص با بخش خصوصی کشورهای غربی، میتواند تأثیرگذار باشد؟
طبیعتاً بدون تأثیر هم نیست، خصوصاً این که قطعنامههایی در زمینهی محدودیت برای تجارت با ایران در شورای امنیت هم صادر شده و بسیاری از شرکتهای خصوصی اساساً علاقه ندارند که با کشورهایی که در نقض حقوق بشر نشاندار و سرشناس هستند، معامله کنند. اینها در تجارت هم بههرحال تأثیرگذار خواهد بود.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: شهرام اسلامی
وستروله نماینده خود را به ایران میفرستد
گیدو وستروله، وزیر امورخارجه آلمان جمعه (۱۹ نوامبر/۲۸ آبان) اعلام کرد نماینده خود در امورخاورمیانه را هفته آینده برای گفتگو در مورد وضعیت دو آلمانی بازداشت شده در ایران به این کشور میفرستد. گیدو وستروله در گفتگویی با رادیو دویچلندفونک از مسئولان ایرانی خواست در برخورد با دو خبرنگار بازداشت شده آلمانی حقوق بینالملل را رعایت کنند. وستروله گفت:«از جمله این حقوق شرایط مناسب بازداشت است.» دو خبرنگار آلمانی روزنامه "بیلد زونتاگ" در روز دهم اکتبر هنگام مصاحبه با پسر و وکیل سکینه محمدی آشتیانی در تبریز دستگیر شدند.
عراق صحنه اختلاف جدید ایران و آمریکا
سرانجام پس از هشت ماه کشمکش سیاسی، گروههای عراقی به توافقی برای تشکیل دولت دست یافتند و جلال طالبانی، رئیسجمهور عراق، نوری مالکی را دوباره مامور تشکیل دولت جدید کرد.
مالکی که در راس فهرست انتخاباتی دولت قانون موفق شده بود ۸۹ کرسی پارلمان را در اختیار بگیرد، در واقع پس از ایاد علاوی، رئیس فهرست العراقیه قرار گرفت که ۹۱ کرسی را از آن خود کرده بود. در این بین اما، تاثیر نیروهای خارجی چون ایران و آمریکا ثابت کرد که گروههای عراقی هنوز به تنهایی قادر به تصمیمگیری برای خود نیستند.
تقسیم قدرت به سبک لبنانی
مطابق قانون اساسی عراق، رهبر فهرست برنده در انتخابات پارلمانی، مامور تشکیل دولت خواهد شد، اما آنچه در عرصه تقسیم قدرت سیاسی رخ داده است را در واقع میتوان تلاش برای تبدیل عراق به لبنانی دیگر نام گذاشت.
با خاتمه جنگ داخلی در لبنان در سال ۱۹۹۰، عرفی بر کشور حاکم شد به گونهای که ریاست جمهوری به شکل ثابت متعلق به مسیحیان مارونی، ریاست پارلمان در اختیار شیعیان و نخستوزیری از آن اهل سنت شد.
این روش تقسیم پستهای سیاسی میان گروههای مذهبی منحصر به پستهای اصلی نشده و اندک اندک به تمامی دوایر دولتی، نظامی و انتظامی نیز سرایت کرد؛ به شکلی که ریاست دانشکدهها میان طایفهها و مذاهب تقسیم شد. نکته جالب اما در این بین، تقسیمبندی پستهای دولتی بر اساس آخرین آمارگیری رسمی جمعیت لبنان در سال ۱۹۳۲ صورت میگیرد و به دلیل افزایش حساسیتها، آمارگیری جدیدی اجرا نمیشود.
تقسیمبندی بدنه دولت میان طایفههای مختلف، به خودی خود دردسرهای زیادی برای لبنان در پی داشته و چندین بار کشور را در وضعیت خلأ قانونی یا حتی در آستانه جنگ داخلی قرار داده است.
سیاست در سیطره تعلقات طایفهای و مذهبی
اما اکنون عراق، به گونهای شرایط مشابهای را تجربه میکند. پس از سقوط صدام حسین و روند تغییر دولت در این کشور، مدتیست که روش تقسیم پستهای سیاسی میان طایفهها و مذاهب اجرا میشود. در این روش، منصب ریاست جمهوری از آن کردهای سنی مذهب، نخستوزیری متعلق به شیعیان و ریاست مجلس از آن اهل سنت است.
نخستین اختلافات در این زمینه به این گونه بروز کرده که شیعیان عراق اعتراض دارند که اهل سنت به دو دسته عرب و کرد تقسیم شدهاند و در نتیجه دو منصب مهم ریاست جمهوری و ریاست مجلس را در اختیار گرفتهاند. این امر از دید تحلیلگران ناشی از اعمال نفوذ ایران و آمریکا و تلاش این دو کشور برای تقسیم عراق میان خود اتفاق افتاده است.
طلال سلمان، تحلیلگر با سابقه لبنانی و صاحب امتیاز روزنامه السفیر در این زمینه مینویسد: «مرحلهای جدید در عراق شروع شده که در آن شاهد شکلگیری مربعها، مثلثها و مکعبهایی تحت پرچم وحدت ملی هستیم، که این وحدت در سایه حضور نظامی آمریکا، نفوذ روزافزون ایران و تلاش ترکیه برای اعمال نفوذ، وجود خارجی ندارد. دولت عراق سرانجام قرار است پس از هشت ماه کشمکش، مانور، توطئه، همپیمانیهای طبیعی و مصنوعی و خیانتهای مکرر تشکیل شود؛ اما آنچه در عمل صورت میگیرد، تشکیل دولت زیر پرچم آمریکا و ایران است».
سرنوشت نامعلوم ایاد علاوی
سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که چگونه ایاد علاوی به عنوان فرد پیروز انتخابات پارلمانی و نامزد مورد حمایت آمریکا برای نخستوزیری، راضی شد تا این پست را به نوری مالکی که از طرف ایران حمایت میشود، تحویل دهد و در عراق چه اتفاقی افتاده که با تشکیل دولت، هر دو طرف ایرانی و آمریکایی ابراز رضایت میکنند؟
روزنامه الحیات در این رابطه مینویسد: «در توافقی که ظاهرا میان ایران و آمریکا صورت گرفته، قرار شده تا مجلسی تحت عنوان «شورای سیاستهای استراتژیک» تشکیل شده و ریاست آن به ایاد علاوی واگذار شود، اما آنچه محل اختلاف است، دامنه اختیارات این مجلس است. علاوی خواستار آن است که شورای سیاستهای استراتژیک، اختیارات تنفیذی و اجرایی داشته و مصوبات آن لازمالاجرا باشد، اما مشخص نیست که گروههای عراقی مورد حمایت ایران به چنین امری رضایت دهند».
طلال سلمان در این زمینه میگوید: «طبیعی است که علاوی به عنوان کسی که موفق شد شیعیان و اهل سنت را در فهرست خود جمع کرده و پیروز انتخابات شود، از کنار گذاشته شدن توسط آمریکا و ایران خشمگین شود، اما آمریکا راه خروجی یافته و پیشنهاد تاسیس شورای سیاستهای استراتژیک را ارائه داده تا منافع خود و ایران را در توافقی حیرتانگیز تامین کند».
بر اساس این توافق قرار شده تا این مجلس با هفده عضو از جمله نخستوزیر تشکیل شده و علاوی ریاست آن را بر عهده بگیرد؛ امری که علاوی و مالکی را در عین حال رئیس و مرئوس یکدیگر میکند.
سلمان فاش میکند که سفیر آمریکا در عراق جلسهای محرمانه با حضور علاوی، مالکی و مسعود بارزانی در سفارت آمریکا تشکیل داده و باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در تماسی تلفنی با علاوی به وی قول میدهد تا شورای سیاستهای استراتژیک قدرت اجرایی داشته باشد؛ هر چند که ایران با این امر مخالفت کند.
اختلاف بر سر نقش "شورای سیاستهای استراتژیک"
حسین الحمدانی، تحلیلگر عراقی در الشرقالاوسط اما مینویسد: «یکی از مهمترین مشکلات عراق اکنون موضوع شورای سیاستهای استراتژیک است. تشکیل این مجلس و اختیارات آن محل اختلاف قانونی بوده و اختیارات رئیس این شورا به شکل عجیبی با دامنه اختیارات نخستوزیر تداخل دارد».
به گفته الحمدانی تصویب تشکیل این شورا در مجلس، بر خلاف آنچه تصور میشود زمانی بسیار طولانی را شامل شده و تبدیل به موضوعی برای اختلافات جدید خواهد شد.
در عین حال، تن دادن علاوی به عقبنشینی از موضع خود به عنوان فرد پیروز انتخابات و همچنین سرنوشت مبهم شورای سیاستهای استراتژیک، باعث شده تا اختلافاتی میان علاوی، النجیفی، المطلک و العیساوی به عنوان چهار رهبر اصلی فهرست العراقیه ایجاد شود.
عالیه نصیف، نماینده العراقیه در مجلس هر چند سعی کرد وجود این اختلافات را تکذیب کند، اما اظهارات وی خبر از صحت این شایعات میدهد. وی تاکید کرد که تصمیم العراقیه در شرایط کنونی حضور فعال در دولت و مجلس است، اما این حضور فعال تنها تا زمانی ادامه خواهد داشت که گروههای عراقی به قول و قرارهای خود با ما پایبند باشند.
نصیف در بخش دیگری از سخنان خود به این قولو قرارها اشاره کرده و میگوید: «نگرانی اصلی ما موضوع شورای سیاستهای استراتژیک است. مجلس باید در نخستین جلسه خود در هفته آینده این امر را بررسی کرده و تاسیس این شورا با اختیار اجرایی را تصویب کند تا این شورا تنها شکل ظاهری نداشته و مصوباتش لازمالاجرا باشد».
جلال طالبانی رئیسجمهور عراق نیز در مصاحبه با الحیات، این موضوع را مورد تائید قرار داده و گفت: «علاوی نسبت به پیشرفت امور و توافقهای اخیر میان گروههای سیاسی بسیار نگران و بدبین است».
عراق صحنه درگیریهای ایران و آمریکا
در این بین مسئولان لبنانی در دیدارهای مکرر خود با همتایان عراقیشان تاکید دارند تا اجازه داده نشود، تجربه تقسیمبندی طایفهای و مذهبی پستهای سیاسی در عراق نیز تکرار شود؛ چرا که این امر نتیجهای جز درگیریهای مداوم و تلاش روزمره برای جلوگیری از فدرالیزه شدن یا تجزیه کشور ندارد.
آیتالله قاسم الطانی از مراجع تقلید شیعیان عراق با صدور بیانیهای، توافقهای ایجاد شده را «خارج از چارچوب قانون اساسی» و تقلیدی «تاسفآور» از مدل حکومتی لبنان خوانده و گفت که در صورت ادامه چنین روندی، دیگر انتخابات در عراق مفهومی نداشته و این تنها طایفهها و مذاهب هستند که میتوانند افراد را بر سر کار آورده یا از کار برکنار کنند.
به نظر میرسد با انتخاب مجدد جلال طالبانی به عنوان رئیسجمهور و نوری مالکی به عنوان نخستوزیر، اکنون بار دیگر عراق بدل به صحنه اختلافات ایران و آمریکا بر سر تقسیم ۳۷ منصب وزارتی (شامل پنج وزارتخانه اصلی امور خارجه، کشور، نفت، دارایی و دفاع) و تعیین تکلیف برای ایاد علاوی شده است.
حیدر الموسوی، تحلیلگر عراقی در الشرقالاوسط مینویسد: «روش جدید تقسیم پستهای حکومتی بدون توجه به نتایج انتخابات که از آن به اشتباه به عنوان توازن یا توافق یاد میشود، عراق را قطعا به سمت تجزیه در آینده نزدیک پیش میبرد».
علی مهتدی
تحریریه: شهرام اسلامی
جعفر پویه
بنا به گزارش خبرگزاریها در دیدار و گفتگوی محمود احمدی نژاد، رییس جمهور برگزیده رهبر و ولی فقیه رژیم با دیمیتری مدودیف، رییس جمهور روسیه در حاشیه اجلاس سران کشورهای حاشیه خزر در باکو، دو طرف از طرح مسایل ناخوشایند نیز خودداری نکرده اند. احمدی نژاد که با دیپلماسی لُمپنی فکر می کند خواهد توانست در روابط بین الملل نیز همچون مسایل داخلی دست پیش را بگیرد، در مواجه با شریک تجاری سابق خود به هماوردی پرداخته است.
در این مورد سرگئی پریخودکو می گوید: "رییس جمهوری روسیه ارزیابی اصولی خود را از تصمیمهای شورای امنیت سازمان ملل در مورد ایران مطرح کرد که پیش تر هم در موارد متعدد بیان شده بود."
مشاور رییس جمهور روسیه افزود: "این گفت و گو به ضرورت توسعه روابط با ایران هم کشید که همسایه ما است و ما مایلیم روابط اقتصادی و تجاری خود را با آن حفظ کنیم؛ البته روشن است که این امر تا جایی است که شامل تحریمهای اعمال شده در قطعنامه های سازمان ملل نباشد".
در حالی مدودیف بر تحریمهای سازمان ملل تاکید می کند و روابط اقتصادی و تجاری با رژیم را در آن محدوده مجاز می شمارد که خامنه ای، ولی فقیه رژیم و احمدی نژاد، پادو و برکشیده او بر دور زدن تحریمها و بی اثر کردن آن تاکید دارند. این بیان تاکید آمیز بر قطعنامه های سازمان ملل که بنا به نظر احمدی نژاد "کاغذ پاره" ای بیش نیست و مشروط کردن رابطه اقتصادی و تجاری به آن، از آنجا ناخوشایند است که بر خلاف خواسته های پایوران رژیم برآورد می شود.
همچنین پریخودکو دلیل دیدار مدودیف با احمدی نژاد را اینگونه توضیح می دهد: "ما باید از جدیت و تمایل رییس جمهور ایران برای ادامه مذاکرات هدفمند با جامعه جهانی اطمینان حاصل کنیم."
این جدیت و تمایل احمدی نژاد وقتی بیشتر برملا می شود که او در سخنرانیهایش دایم بر عدم مذاکره در باره پرونده تخلفات اتمی رژیم تاکید می کند و رعایت نکردن قوانین و قراردادهای بین المللی را حق رژیم ولایت فقیه می خواند.
شرایط روسیه برای رژیم ولایت فقیه و تاکید آن بر قطعنامه های سازمان ملل برای ادامه روابط اقتصادی و تجاری، نشان از پایان ماه عسل تا کنونی رژیم با روسیه و باج دادن و بازی با کارت آن در صحنه بین المللی توسط روسیه دارد. این شرایط می تواند انزوای بیشتر و مشکلات بسیاری برای رژیم ولایت فقیه به بار آورد.
تاکیدهای فراوان رژیم بر حق 20 درصدی در دریای خزر و هیاهوی فراوان در تهران نه تنها راه گشای مشکلی در این مذاکرات نشده است، بلکه دیدار با مدودیف نیز بر حجم آنان افزوده است.
در این مورد سرگئی پریخودکو می گوید: "رییس جمهوری روسیه ارزیابی اصولی خود را از تصمیمهای شورای امنیت سازمان ملل در مورد ایران مطرح کرد که پیش تر هم در موارد متعدد بیان شده بود."
مشاور رییس جمهور روسیه افزود: "این گفت و گو به ضرورت توسعه روابط با ایران هم کشید که همسایه ما است و ما مایلیم روابط اقتصادی و تجاری خود را با آن حفظ کنیم؛ البته روشن است که این امر تا جایی است که شامل تحریمهای اعمال شده در قطعنامه های سازمان ملل نباشد".
در حالی مدودیف بر تحریمهای سازمان ملل تاکید می کند و روابط اقتصادی و تجاری با رژیم را در آن محدوده مجاز می شمارد که خامنه ای، ولی فقیه رژیم و احمدی نژاد، پادو و برکشیده او بر دور زدن تحریمها و بی اثر کردن آن تاکید دارند. این بیان تاکید آمیز بر قطعنامه های سازمان ملل که بنا به نظر احمدی نژاد "کاغذ پاره" ای بیش نیست و مشروط کردن رابطه اقتصادی و تجاری به آن، از آنجا ناخوشایند است که بر خلاف خواسته های پایوران رژیم برآورد می شود.
همچنین پریخودکو دلیل دیدار مدودیف با احمدی نژاد را اینگونه توضیح می دهد: "ما باید از جدیت و تمایل رییس جمهور ایران برای ادامه مذاکرات هدفمند با جامعه جهانی اطمینان حاصل کنیم."
این جدیت و تمایل احمدی نژاد وقتی بیشتر برملا می شود که او در سخنرانیهایش دایم بر عدم مذاکره در باره پرونده تخلفات اتمی رژیم تاکید می کند و رعایت نکردن قوانین و قراردادهای بین المللی را حق رژیم ولایت فقیه می خواند.
شرایط روسیه برای رژیم ولایت فقیه و تاکید آن بر قطعنامه های سازمان ملل برای ادامه روابط اقتصادی و تجاری، نشان از پایان ماه عسل تا کنونی رژیم با روسیه و باج دادن و بازی با کارت آن در صحنه بین المللی توسط روسیه دارد. این شرایط می تواند انزوای بیشتر و مشکلات بسیاری برای رژیم ولایت فقیه به بار آورد.
تاکیدهای فراوان رژیم بر حق 20 درصدی در دریای خزر و هیاهوی فراوان در تهران نه تنها راه گشای مشکلی در این مذاکرات نشده است، بلکه دیدار با مدودیف نیز بر حجم آنان افزوده است.
منصور امان
"سند سیاهی" که مسوول امور حقوق بشر دستگاه قضایی، آقای جواد لاریجانی پیش بینی می کرد به نام جمهوری اسلامی در حال ثبت شدن است، به پرونده پُر حجم آن در زمینه پایمالی حُقوق شهروندان ایرانی ضمیمه شد.
یک نهاد وابسته به مجمع عُمومی سازمان ملل مُتحد که وظیفه بررسی و ارایه گُزارش به مجمع مزبور در اُمور "اجتماعی، بشردوستانه و فرهنگی" را بر عُهده دارد، روز پنجشنبه با ذکر نمونه از لیست بُلندی از موارد نقض حُقوق بشر توسُط رژیم جمهوری اسلامی، به انتقاد شدید از آن پرداخت و حاکمان اش را بر جایگاه مُتهم نشاند.
با محکومیت رژیم ولایت فقیه توسُط "کُمیته سوم مجمع عُمومی"، آقای لاریجانی می تواند دستکم یک روز "سیاه" دیگر را از همین الان در تقویم خود علامت بزند؛ زمانی که مجمع عُمومی سازمان ملل، "سند سیاه" کُمیته یاد شده را در دستور کار خود قرار می دهد.
دستگاه آیت الله خامنه ای و شُرکا در حالی زیر ذره بین قرار می گیرد که بقای آن بیش از هر زمان دیگری به سرکوب گُسترده مردُم مُعترض و کاربُرد خُشونت حداکثر برای ترساندن جامعه مشروط گردیده است. حُکومت از یک سو با نفس داغ جُنبش اجتماعی بر پس گردن به جلو تارانده می شود و از سوی دیگر، به دلیل تلاش برای گُذاشتن بار سنگین ماجراجوییهای خارجی خود و تحریمهای در پی آن بر دوش اقشار گوناگون جامعه و هراس از پیامدهای پیش بینی پذیر آن، آرایش جنگی به خود گرفته است.
علت اصلی برآشُفتگی فرستاده "نظام" به نیویورک - که به مُوازات جدی شُدن تصویب قطعنامه ی مزبور شکل غیرُمتعارف و زننده ای نیز می یافت -، نیاز حیاتی حُکومت به سرکوب جامعه و مُقاومت با چنگ و دندان و ناسزا در برابر هر تلاشی است که در صدد باز داشتن یا پرتو افکندن بر اعمال آن در جایی باشد که مایل است به عُنوان حیاط خلوت "آقا" و اوباش انگاشته شود.
این حقیقت را آقای جواد لاریجانی در توصیف مُفاد قطعنامه اینگونه به زبان آورده است: "این [قطعنامه] دخالت در اُمور داخلی ایران است که حمایتی غیر قانونی و رُسوا شُده از جریان فتنه دارد. "
در چارچوب شرایط بُحرانی که "نظام" با آن کلنجار می رود، تاثیر اقداماتی نظیر در دستور کار بین المللی قرار گرفتن رفتار آن، نه به دلیل آثاری که در گُستره و بر مُناسبات خارجی بر جا می نهد، بلکه در درجه اول به خاطر واکُنشی که در جامعه ی مُعترض بر می انگیزد، تحمُل ناپذیر و "سیاه" بختانه است.
یک نهاد وابسته به مجمع عُمومی سازمان ملل مُتحد که وظیفه بررسی و ارایه گُزارش به مجمع مزبور در اُمور "اجتماعی، بشردوستانه و فرهنگی" را بر عُهده دارد، روز پنجشنبه با ذکر نمونه از لیست بُلندی از موارد نقض حُقوق بشر توسُط رژیم جمهوری اسلامی، به انتقاد شدید از آن پرداخت و حاکمان اش را بر جایگاه مُتهم نشاند.
با محکومیت رژیم ولایت فقیه توسُط "کُمیته سوم مجمع عُمومی"، آقای لاریجانی می تواند دستکم یک روز "سیاه" دیگر را از همین الان در تقویم خود علامت بزند؛ زمانی که مجمع عُمومی سازمان ملل، "سند سیاه" کُمیته یاد شده را در دستور کار خود قرار می دهد.
دستگاه آیت الله خامنه ای و شُرکا در حالی زیر ذره بین قرار می گیرد که بقای آن بیش از هر زمان دیگری به سرکوب گُسترده مردُم مُعترض و کاربُرد خُشونت حداکثر برای ترساندن جامعه مشروط گردیده است. حُکومت از یک سو با نفس داغ جُنبش اجتماعی بر پس گردن به جلو تارانده می شود و از سوی دیگر، به دلیل تلاش برای گُذاشتن بار سنگین ماجراجوییهای خارجی خود و تحریمهای در پی آن بر دوش اقشار گوناگون جامعه و هراس از پیامدهای پیش بینی پذیر آن، آرایش جنگی به خود گرفته است.
علت اصلی برآشُفتگی فرستاده "نظام" به نیویورک - که به مُوازات جدی شُدن تصویب قطعنامه ی مزبور شکل غیرُمتعارف و زننده ای نیز می یافت -، نیاز حیاتی حُکومت به سرکوب جامعه و مُقاومت با چنگ و دندان و ناسزا در برابر هر تلاشی است که در صدد باز داشتن یا پرتو افکندن بر اعمال آن در جایی باشد که مایل است به عُنوان حیاط خلوت "آقا" و اوباش انگاشته شود.
این حقیقت را آقای جواد لاریجانی در توصیف مُفاد قطعنامه اینگونه به زبان آورده است: "این [قطعنامه] دخالت در اُمور داخلی ایران است که حمایتی غیر قانونی و رُسوا شُده از جریان فتنه دارد. "
در چارچوب شرایط بُحرانی که "نظام" با آن کلنجار می رود، تاثیر اقداماتی نظیر در دستور کار بین المللی قرار گرفتن رفتار آن، نه به دلیل آثاری که در گُستره و بر مُناسبات خارجی بر جا می نهد، بلکه در درجه اول به خاطر واکُنشی که در جامعه ی مُعترض بر می انگیزد، تحمُل ناپذیر و "سیاه" بختانه است.
جرس: یک سال سکوت کردیم، ولی حتی یک روز هم اجازه مرخصی به همسرم ندادند تا حداقل فرزند پنج ساله ام از حق دیدن پدر محروم نماند و در این یک سال دچار افسردگی شدید روحی نشود.
این گفته همسر آرش سقر یکی از اعضای ارشد ستادانتخاباتی میرحسین موسوی در مناطق سنی نشین کشور است که نام او نیز مانند بسیاری دیگر از زندانیان پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران کمتر در رسانه های خبری مطرح شده است.
شماری از زندانیان سیاسی که به دنبال اعتراضات مردمی به انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته دستگیر شده بودند تاکنون موفق به برخورداری از حق مرخصی نشده اند. احمد زیدآبادی، محمد داوری، مهدی محمودیان، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی از جمله این زندانیان شناخته شده هستند که از روز دستگیری تا کنون حتی یک روز هم به مرخصی نیامده اند. در میان آنها زندانی سیاسی دیگری به نام حمید رضا محمدی نیز در اوین محبوس است که پس از گذران شش سال زندان از داشتن حق حتی یک روز مرخصی نیز محروم بوده است.
برخی از این زندانیان به دلیل سکوت خبری، کماکان ناشناس باقی مانده اند، آرش سقر فعال سیاسی ترکمن یکی از آنهاست که از اول آذرماه سال گذشته پس از آنکه در ساعات اولیه صبح در منزل خود بازداشت شده بود، تا امروز همچنان در بند ۲۰۹ اوین به عنوان یک زندانی بی مرخصی به سر می برد.
آزاده قرنجی همسر آقای سقر ، دلیل ناشناس ماندن این زندانی سیاسی ترکمن را عدم موافقت خودشان برای مصاحبه با رسانه ها عنوان می کند و می گوید: ما نمی خواستیم ماجرای زندانی شدن همسرم را با مصاحبه های خبری پیچیده کنیم، همیشه نگران بودیم که اگر حرفی بزنیم ممکن است به ضرر همسرم تمام شود برای همین سکوت کردیم اما علی رغم همه اینها باز برای همسرم حکم هشت سال زندان صادر کرده اند و حتی با درخواست های مکرر ما برای مرخصی هم موافقت نکرده اند.
گفتگوی تلفنی کوتاه جرس با آزاده قرنجی، همسر آرش سقر در پی می آید:
با گذشت یک سال از بازداشت آقای آرش سقر چرا تا کنون ایشان از امکان مرخصی بهره مند نبوده اند و پیگیری های شما چگونه بود؟
حقیقت این است که خودمان هم نمی دانیم. ما هر کاری که خواسته بودند را گوش دادیم تا پرونده همسرم دچار مشکل نشود، یعنی در این یک سال مصاحبه ای انجام ندادیم و سکوت کردیم به این امید که حسن نیت مان را نشان دهیم که جز آزادی همسرم نمی خواهیم اما هیج فرجی حاصل نشد و حتی در عید نوروز که خودشان گفته بودند که احتمال اعطای مرخصی وجود دارد باز هم ما چشم به راه ماندیم و ایشان سال نو را هم در اوین ماند.
یعنی وثیقه صادر شد و مراحل اعطای مرخصی انجام شده بود؟
به ما گفته بودند بروید وثیقه جور کنید ما هم رفتیم و نزدیک به صد میلیون وثیقه فراهم کردیم اما نشد.
همسر شما آیا فعالیت سیاسی دیگری هم داشت؟ در واقع دلیل بازداشت و محکومیت وی چه عنوان شده است؟
ایشان عضو فعال ستاد آقای موسوی بودند. یعنی نماینده اهل تسنن در این ستاد انتخاباتی بودند ولی در پرونده ایشان اتهام جاسوسی را مطرح کرده اند در حالی که هیچ مدرکی در این مورد واقعا وجود ندارد و همسرم نیز همه اتهامات را در بازجویی ها رد کرده است ولی ما ترجیح دادیم این پرونده روال عادی را طی کند تا هم بی گناهی همسرم ثابت شود و هم حسن نیت ما که به دنبال سیاسی کردن و رسانه ای کردن این ماجرا نبودیم به مقامات قضایی اثبات شود. دلمان می خواست بعد از این همه مدت سکوت حداقل یک روز به ایشان مرخصی می دادند تا خانواده از نگرانی خارج شوند.
شما خودتان مشخصا در مورد وضعیت پرونده ایشان چه پیگیری هایی انجام داده اید؟ آیا دیدار با دادستانی، گفتگو با قاضی پرونده و یا کار خاصی که بتواند کمکی به این وضعیت بکند انجام داده اید؟
چندین بار با آقای صلواتی قاضی پرونده صحبت کرده ایم، حتی نامه ای را به تازگی فرستاده ام و در این نامه نوشته شده که من و همسرم هر دو تركمن ايراني و از اهل سنت (هموطنان و همدينان) شما هستيم كه در پي دستگيري غيرقانوني و محاكمه ناعادلانه همسرم، بسيار مظلوم واقع شده ايم و حقوق ما به شدت و به طور گسترده پايمال شده است. در این نامه همچنین نوشته شده : من طي يك سال گذشته مصائب و مشكلات بسيار شديد مالي، جسمي و روحي را تحمل نموده ام اما اكنون توان از كف داده ام . همچنين به علت عدم توانايي پرداخت اجاره بها و بي جواب گذاشتن درخواست صاحبخانه براي اجاره اش مجبور شدم منزل مسكوني را تخليه و اندك وسايل زندگي خود را در منزل يكي از دوستان به طور موقت جابجا نموده و به امانت بسپارم. .
وضعیت خانواده شما از روز دستگیری ایشان تا امروز چگونه بوده است؟
از اول آذر ماه سال گذشته تا امروز هم پدر و مادر ایشان و هم فرزند پنج ساله ام شرایط خوبی ندارند. پسر پنج ساله ام به شدت دچار افسردگی شده است و مدام ناخن هایش را می جود. به عنوان یک مادر واقعا نمی دانم برای یک کودکی که هیچ گناهی ندارد چه باید بکنم تا از حق دیدار پدرش بهره مند شود.
اعتراض به قانون کار
جرس: بنا به گزارش منابع کارگری، اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری با صدور اطلاعیه ای به مناسبت ۲۹ آبان ماه (سالروز تصویب قانون کار) از اعضای خود دعوت کرد که صبح روز شنبه ٢٩ آبان ماه ٨٩، در تجمعی در میدان فردوسی تهران شرکت کنند.
بهگزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری دراطلاعیه ای که به مناسبت ۲۹ آبانماه سالروز تصویب قانون کار صادر کرده است از کلیه اعضای خود درخواست نمود تا در مراسمی که به همین مناسبت راس ساعت ۹:۰۰ صبح روز شنبه ۲۹ آبانماه در محل ساختمان آموزشی خانه کارگر در میدان فردوسی خیابان انقلاب کوچه شاهرودی برگزار می شود، حضور یابند.
این گزارش حاکی است که معمولا هرساله تشکلات کارگری سالروز تصویب قانون کار را با گردهمایی و سخنرانی و صدور قطعنامه در حمایت از قانون مذکور برگزار می کنند. اما امسال به لحاظ گنجاندن اصلاح قانون مذکور دربرنامه پنجم توسعه سیاسی- اقتصادی کشور از اهمیت بیشتری برخوردار است.
گفتنی است چندی پیش دبیرشورای هماهنگی کارفرمایان، با اشاره به سالروز تصویب قانون کار در واحدهای تولیدی کشور یاد آورشده بود: "قانون کار مغایر با شرع و قانون اساسی بوده و بدلیل جامع نبودن آن، هم اکنون بیش از ۵۰ درصد شاغلین جامعه را در بر نمی گیرد و از سوی دیگر بسیط بر بسیاری از حرف و مشاغل موجود در جامعه نبوده و نیست."
از برگزاری مراسم ساده بزرگداشت آنها محرومیم
در آستانه سالگرد قتل های زنجیره ای و دوازدهمین سالگشت جانباختن داریوش و پروانه فروهر، پنج تن از کوشندگان و فعالان ملی- مذهبی، با انتشار بیانیه ای، این مناسبت را به"مردم ایران، پویندهگان راه آزادی و حاکمیت ملت، و همچنین فرزندان صبور و داغدیده آن مرحومان تسلیت گفتند."
متن این پیام تسلیت که در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
به نام خدا
در آستانه سالگرد دشنه آجین کردن دو فرزند رشید ایرانزمین، پروانه و داریوش فروهر، شهدای راه آزادی قرار داریم و شوربختانه حتی از برگزاری مراسم ساده بزرگداشت آنها محرومیم.
سالگرد شهادت این عزیزان را به ملت بزرگ ایران، همه پویندهگان راه آزادی و حاکمیت ملت، و فرزندان صبور و داغدیده آن مظلومان تسلیت میگوییم.
٢٩ آبان ٨٩ - احمد صدر حاجسیدجوادی، حسین شاهحسینی، علیاکبر معینفر، عزتالله سحابی، اعظم طالقانی
گفتنی است با گذشت سال ها از قتل های سیاسی و زنجیره ای، موضوع این پرونده نه تنها به سرانجام نرسید و متهمان این قتل ها، به محکمه عادلانه معرفی نشدند و آمران و عاملان اصلی در حاشیه امنیت باقی ماندند، بلکه هر سال برگزاری مراسم بزرگداشت قربانیان این قتل ها، همچون داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و... ، با ممنوعیت و تهدید مقامات و نهادهای امنیتی روبرو می گردد.
امسال نیز ماموران امنیتی، از برگزاری مراسم سالگرد سوگ فروهرها - حتی در منزل آن زنده یادان - ممانعت بعمل آورده اند.
جرس:
محمد حيدرزاده، دانشجوی زندانی دانشگاه شهرکرد، که در شانزدهم آبان ماه بازداشت شده بود، روز گذشته (بیستوهفتم آبان) از زندان اوين با خانواده خود تماس گرفت.
به گزارش بامداد خبر، محمد حيدرزاده به همراه علی قلیزاده، عليرضا کيانی و محسن برزگر، سه عضو ديگر دفتر تحکيم وحدت بازداشت شد و بعد از مدتی به تهران و زندان اوين منتقل شد. اتهام اين چهار دانشجو، فعاليت در دفتر تحکيم وحدت عنوان شده است.
در روزهای گذشته، علیقلیزاده و علیرضا کیانی نیز از زندان اوین با خانوادههای خود تماس گرفته بودند با این وجود محسن برزگر، هنوز با خانواده خود تماسی نگرفته است.
روابط عمومی دفتر تحکيم وحدت پيشتر با انتشار بيانيهای بازداشت اين دانشجويان را محکوم کرده و خواستار آزادی هر چه سريعتر دانشجويان در بند شده بود.
نماینده مریوان در صحن علنی: دولت آمار غلط ارائه میدهد
نماینده مریوان در جریان بررسی برنامه پنجم نسبت به نحوه اعلام آمار و ارقام توسط نماینده دولت که در مخالفت با یکی از پیشنهادات کمیسیون کشاورزی سخن میگفت، اعتراض کرد و گفت: نماینده دولت آمار غلط ارائه میدهد.
به گزارش خانه ملت، اقبال محمدی در جریان بررسی ماده ۱۲۷ لایحه برنامه پنجم صحن علنی مجلس، نسبت به نحوه ارائه آمار توسط نماینده دولت که در مخالفت با پیشنهاد کمیسیون کشاورزی سخن می گفت، اعتراض کرد.
نماینده مریوان و سروآباد با انتقاد از نماینده دولت، گفت: نماینده دولت در سخنان خود لایروبی ۱۴ هزار کیلومتر قنات را مربوط به فعالیت ۳۰ سال گذشته عنوان کرده و پیشنهاد افزایش ۲۱ هزار کیلومتری میزان این لایروبی را غیرقابل اجرا خواند، در صورتی که این ۱۴ هزار کیلومتر تنها مربوط به دوره پنج ساله برنامه چهارم است.
وی همچنین افزود: در لایروبی قنوات می توان با کمترین هزینه به بهترین نحو لایروبی انجام داد و سخنان نماینده دولت در مخالفت با لایروبی و بهسازی قنوات کاملا خلاف واقعیت است.
محتشمیپور خطاب به رئیس قوه قضاییه: امیدوارم خبر لغو مرخصیها به دستور شما درست نباشد
فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاج زاده، در نامه ای سرگشاده خطاب به رییس قوه قضاییه، نسبت به شرایط سخت همسرش در قرنطینه زندان اوین اعتراض کرد و پرسید: همسرم براساس اراده و میل چه کسی یا کسانی تاوان شجاعت و جسارتش را در بیان نقدهای مشفقانه این گونه در محبس می گذراند؟
وی در بخشی از نامه خود آورده است: برخی معتقدند نوشتن این گونه نامه ها نه تنها تأثیری در بهبود روند غیرعادلانه قضائی ندارد بلکه ممکن است موجب تشدید فشارها و ظلم ها بر زندانی مظلوم دربند شود، اما از آن جا که خداوند تکلیفی ورای خوشامد قدرت طلبان هواپرست بر عهده بندگانش گذاشته که همانا تسلیم نشدن در برابر ظلم و ظالم است و از آن جا که ما معتقدیم هنوز وجدان و شرف و انسانیت در برخی دست اندرکاران حوزه قضا باقی است و از سوی دیگر هراس از داوری حق تعالی و نیز داوری خلق خدا در همین دنیا تاحدی وجود دارد، مصطفایمان را در برابر کینه توزان از خدا بی خبر به خدایش سپرده ایم و انجام وظیفه شرعی خود می کنیم در ابراز و افشای ناعدالتی های مستمر با این امید که غفلت زدگان بیدار شوند و از ادامه راه بدفرجامی که گام زن آنند بازایستند.
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امنّا و سلّمنا و رضینا واتّبعنا موالینا صلوات الله علیهم. اللّهم فتمّم لنا ذلک و لاتسلبناه واجعله مستقرّاً ثابتاً عندنا.
جناب آقای صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
رئیس محترم قوه قضائیه
با سلام و آرزوی تبرک ایام عید برای شما
اینجانب فخرالسادات محتشمی پور همسر شاکی از کودتاگران نظامی و انتخاباتی سید مصطفی تاجزاده در حالی چهارمین نامه سرگشاده ام را خطاب به شما می نویسم که بیش از سه ماه از احضار مجدد همسرم به اوین به دنبال شکایت از کودتاگران نظامی و نگهداری ایشان در قرنطینه به شکل کاملا غیرقانونی می گذرد.
علت نگارش این نامه به صورت سرگشاده این است که مطمئن نیستم نامه های رسمی و اداری به دست شما برسد. چون شنیده ایم مأموران کودتایی علاوه بر قوه مجریه در همه بخش های قضائی و تقنینی کشورمان جاخوش کرده و ریاست و امارت و لااقل دخالت می کنند. اما نامه سرگشاده این حسن را دارد که توجه مسئولان را به خود جلب می کند و پرسش مردم را که ولی نعمت و صاحب حق و محرمند برمی انگیزد. طبیعی است سؤالات بی جواب من در مورد علت زندانی بودن همسرم بدون کوچکترین جرم وگناهی و نگهداری او در قرنطینه و عدم انتقالش به بند عمومی با این شرایط بیماری و درد و رنج ناشی از فشارهای حدود ۴ ماه انفرادی و ایذاء و بی مروتی ها در حقش و عدم رسیدگی به شکایات چندگانه اش از ده سال پیش به این سو، سؤال همه مردمی است که او را می شناسند و به صداقت و خدمتگزاری اش ایمان دارند و لذا پاسخ به این پرسش پاسخ گویی به مردمی است که امام راحل آنان را محقّ و مسئولین را خدمتگزاران آنان می دانست.
اینک من در ماه حرام و احرام و قربانی و غدیر و ایام تکریم سادات از شما که قاضی القضات مائید می پرسم که همسرم براساس اراده و میل چه کسی یا کسانی تاوان شجاعت و جسارتش را در بیان نقدهای مشفقانه این گونه در ضعف و رنجوری ناشی از بیماری هایی چون نقرس و دیسک کمر و آرتروز گردن در محبس می گذراند؟ مگر او و خانواده اش از شما و کودتائیان مستقر، اجر و پاداشی برای همه لحظات و ساعات و روزها و ماه ها و سال ها خدمت صادقانه و ایثارگرانه طلب کردند؟ مگر امروز کوچکترین انتظاری برای پاس داشت خادمان واقعی کشور باقی مانده است که ما نیز از منتظران باشیم؟ پس اینک که قصد تعذیر از همه ناروایی هایی که در حق او و دیگر عزیزان و مدیران خدوم کشور و نظام اسلامی مان شده وجود ندارد، جان عزیزشان را که خدایشان عطا نموده بیش از این به مخاطره نیندازید و خشم خالق را برای خوشایند بندگان حقیر دنیاپرستش برنیانگیزید.
آقای لاریجانی
شما بیش از هرکس نسبت به اقدامات غیرقانونی صورت گرفته علیه رئیس ستاد انتخابات دوره اصلاحات که جرمش تن ندادن به خواسته غیرمشروع تقلب و تخلف و دست بردن در آراء مردم در انتخابات مجلس ششم به نفع یک کاندیدا بود، و سایر عزیزان دربند واقفید و این را در جلسه حضوری رمضان المبارک سال پیش اذعان داشته و گفتید اساسا برای مرتفع ساختن این بی قانونی ها و بی عدالتی ها مسئولیت قاضی القضاتی پذیرفته اید و اگر از عهده اجرای عدالت برنیایید عطای این مقام را به لقایش خواهید بخشید. حالا اگر شما خود تردیدی در این مورد دارید، من به عنوان یک شاهد در محکمه ای که ظاهراً هرگز تشکیل نخواهد شد، شهادت می دهم که همسربیمارم در شرایطی غیرقانونی و ظالمانه در محبس روزها به روزه داری و شب ها به احیاء می گذراند و خود و خانواده اش محروم از حقوق اولیه زندانی و خانواده او هستند.
این در حالی است که عضو شورای امنیت ملی دوره اصلاحات، در هر ملاقات تحقیرآمیز کابینی که نه موجب خرد شدن شخصیت من و اوست بلکه موجب وهن نظامی است که قرار بود عزّت بخش باشد و حالا کودتاگران حقیر مستقر برای کسب وجاهت، جز ذلّت بندگان پاک خدا و مخالفین و منتقدان دلسوز راهی نمی شناسند، می پرسد کسی به اعتراضات ما پاسخ گفت؟ این که من چرا در زندانم و چرا به شکایاتم رسیدگی نمی شود و چرا به بند عمومی منتقل نمی شوم؟ و هر بار من شرمگنانه می گویم سؤالاتمان هم چنان بی پاسخ باقی است دلبندم!
آقای قاضی القضات
شما خوب می دانید که این قسم پرسشگری را اسلام و تشیع به ما آموخته و جرم و گناه دانستن آن، پدیده نوظهوری است که کودتاچی ها در نظام قضائی مدعی عدل علوی ما خلق کرده اند. و فجیع تر از آن فشارهایی که بر خانواده های زندانیان سیاسی برای پی گیری وضعیت عزیزان مظلومشان وارد می آید و تهدید و تنبیه آنان است که بیش از پیش خروج این قوه و قضاتش را از جاده عدل و مروت و انصاف آشکار می کند. خانواده زندانی سیاسی در همه جای عالم و در ایران دوره طاغوت همیشه مطالبه حقوق خود و عزیز دربندش را داشته که این امر بدیهی هیچ گاه مشکلی را از ناحیه حکومت گران برای آنان ایجاد نکرده است. بسیار موجب تأسف و تأثر است که کشور ما با آن پیشینه فرهنگی و تمدنی که سردمدار رعایت حقوق رعیت بوده اینک باید سردمدار فشار و لطمه به مظلومان بی پناه باشد.
آقای لاریجانی
برخی معتقدند نوشتن این گونه نامه ها نه تنها تأثیری در بهبود روند غیرعادلانه قضائی ندارد بلکه ممکن است موجب تشدید فشارها و ظلم ها بر زندانی مظلوم دربند شود، اما از آن جا که خداوند تکلیفی ورای خوشامد قدرت طلبان هواپرست بر عهده بندگانش گذاشته که همانا تسلیم نشدن در برابر ظلم و ظالم است و از آن جا که ما معتقدیم هنوز وجدان و شرف و انسانیت در برخی دست اندرکاران حوزه قضا باقی است و از سوی دیگر هراس از داوری حق تعالی و نیز داوری خلق خدا در همین دنیا تاحدی وجود دارد، مصطفایمان را در برابر کینه توزان از خدا بی خبر به خدایش سپرده ایم و انجام وظیفه شرعی خود می کنیم در ابراز و افشای ناعدالتی های مستمر با این امید که غفلت زدگان بیدار شوند و از ادامه راه بدفرجامی که گام زن آنند بازایستند.
جناب قاضی القضات
ماه حرام آمد و محرمان کوی دوست طواف کعبه کردند و تقصیر کردند و قربان کردند. عید اضحی گذشت و اینک ما در آستانه غدیریم. ایام ایام مهر و محبت و دوستی و عشق و کرامت است. ایام تکریم سادات که درو دیوارشهرمان با این گونه توصیه ها آذین شده و همسرم در این بهترین ایام الله هم چون جدّ بزرگوارش دربندی گران اسیر است. روح بزرگش در میانه بلا و ابتلا روز به روز بیشتر اوج می گیرد اما خانواده او و دوستانش نگران جسم نحیف و بیمارش هستند.
شنیده ایم که دادستان شما که باید داد مظلوم از ظالم بستاند در پی خوش آمد کودتاگران و قدرت بدستان است و رضایت آنان را بر رضایت الهی که در گرو احقاق حق مظلومان است، رجحان داده و شنیده ایم که شما خود توصیه تقواگرایانه و عدالت منشانه رئیس شورای نگهبان را که گویی تاجزاده بزرگ گروگان اوست برای باقی عمر را نیز به عافیت گذراندن، به گوش جان شنیده و مرخصی ها را و بعضی دیگر از امتیازات و شاید هم حقوق زندانی را در این ایام فرخنده لغو کرده اید. امیدوارم این خبر نادرست باشد تا فرزندان ما برای انقلابی که آرمان های بلندش روز به روز بیشتر به محاق می رود و بی عدالتی های فاحش پس از گذشت تنها سه دهه از پیروزی، انگیزه ما برای انقلاب علیه ظلم را بی معنی و بی رنگ کرده، بیش از این ملامتمان نکنند.
آقای قاضی القضات
من به عنوان همسر یک زندانی سیاسی بی گناه و آزاده در لحظه لحظه زندگی سختی که این روزها براثر کودتای نظامیان و هواپرستان بر ما می گذرد، به عنوان شاهدی بر ظلمی مستمر که گویی شیطان رجیم همه توانش را برای استمرار آن به دست ایادی خودش به کار بسته است، زبان حق گویم را و قلم حقیقت نگارم را در مصاف با شیطان به کارخواهم بست و بی شک هر واژه ای که در راه حق طلبی ادا می شود، به سان سنگی خواهد بود که بر شیطان خواهم زد. خداوندا تو خود شاهد باش که هرچند ما را در این ایام حج به خانه تو راه نبود اما همه مناسک را همراه با حج گزاران ادا کردیم و اینک در آستانه غدیر با آرزوی قبولی طاعت و استجابت دعاهایمان از تو می خواهیم که ما را از سبیل طاغوت بازداشته و در راه خودت جاودانه گام زن فرمایی.
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین والائمة علیهم السلام.
آمین
آمین
فخرالسادات محتشمی پور
همسر سید مصطفی تاجزاده، شاکی از کودتاگران نظامی
شنبه ۲۹/۸/۱۳۸۹
همسر سید مصطفی تاجزاده، شاکی از کودتاگران نظامی
شنبه ۲۹/۸/۱۳۸۹
دستگیری یکی ازورزشکاران شهر سقز
خبرگزاری هرانا - بنا به خبرهاي رسيده از سقز یکی از ورزشکاران این شهربه نام نادر مجیدیان توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد.
گفته می شود نادر مجیدیان که به عنوان یکی ازورزشکاران سابق در رشته کشتی فرنگی در سقز شناخته شده است روز چهارشنبه هفته گذشته 19 آبان ماه سال جاری بازداشت شده است .
تا لحظه تنظیم خبر از علت بازداشت و اتهام احتمالی و محل نگهداری این شهروند اطلاعی در دست نیست .
همچنین بر اساس خبری که از پاوه به وبلاگ موکریان رسیده محمد غیاث نادرزاده از اعضای هیات موسس کانون زاگرس دانشگاه تبریز که چندی پیش در پاوه بازداشت شده بود با قرار وثیقه 20 میلیونی آزاد گردید .
گفته می شود این فعال دانشجویی دانشگاه تبریز به همکاری با احزاب مخالف متهم شده بود.
جوان ترین وبلاگ نویس زندانی جهان در انتظار محکومیت خود است
خبرگزاری هرانا - در تاریخ ٢٣ آبان ماه جوانترین وبلاگ نویس زندانی جهان در شهر آمل در دادگاهی بدون حضور وکیل مدافع و در پشت درهای بسته، محاکمه شد. نوید محبی ١٨ ساله، هم اکنون در زندان شهر ساری در انتظار صدور محکومیت خود است.
نوید محبی، مدیر وبلاگ "گاه نوشته های " و از مدافعان حقوق زنان در تاریخ ١٨ سپتامبر از سوی ٨ مامور وزارت اطلاعات با خشونت و ضرب و شتم در منزلش بازداشت شد. وی از آن تاریخ در بند مجرمان عادی زندانی است. اتهامات این وبلاگ نویس جوان " اقدام عليه امنيت ملی، توهين به بنيانگذار و رهبر فعلی جمهوری اسلامی، تبليغ عليه نظام از طريق ارتباط با رسانههای بيگانه" و "عضويت در کمپين يک ميليون امضاء و حمايت از اعضای آن" اعلام شده است.
همزمان سوسن طهماسبی یکی از فعالان کارزار " یک میلبون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان" و مسئول صفحات انکلیسی سایت تغیر برای برابری در تاریخ ١٦ نوامبر جایزه آلیسون دفورژ را برای تلاش در راستای گسترش حقوق بشر دریافت کرد. این وبنگار فمینست در این باره به گزارشگران بدون گفت : " من این جایزه را به همه مدافعان حقوق بشر و مدافعان حقوق زنان در ایران و به ویژه به آنها که در زندان هستند، با امید به آزادی شان تقدیم کرده ام. این جایزه ارج گذاری به تلاش همهی آنهاست."
نوید محبی تنها وبلاگنویس زندانی در ایران نیست. بسیاری از شهروند وبنگاران برای ابراز عقایدشان خود بر روی اینترنت بازداشت و یا تحت تعقیب قضایی قرار گرفته و به حبس های طولانی مدت محکوم شدهاند.
هم اکنون در ایران ده وبنگار در زندان بسر میبرند. از جمله احمد رضا احمد پور نویسنده وبلاگ" پژواک خاموش" که ازشش دی ماه سال گذشته در زندان قم بسر میبرد. این روحانی وبلاگنویس به یک سال زندان برای " تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب و هتک حیثیت روحانیت " محکوم شده است. احمد رضا احمد پور در اعتراض به وضعیت نابسامان بازداشت به مدت ١٦ روز دست به اعتصاب زد و نامه ای سرگشاده برای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد ارسال کرد، که به همین دلیل پرونده دیگری در دادگاه ویژه روحانیت برای وی گشوده شده است.
تا پیش از بازداشت نوید محبی جوان ترین وبلاگ نویس زندانی در جهان، تال ال ملاویحی دختر دانشجوی از کشور سوریه بود که در دی ماه سال ٢٠٠٩ در هیجده سالگی بازداشت شده است و بدون هیج اتهامی همچنان در زندان بسر می برد.
از سوی دیگر گزارشگران بدون مرز عدم موافقت مقامات قضایی را با درخواست آزادی مشروط محمد پورعبدالله وبلاگنویس زندانی محکوم میکند. با گذشت نیمی از محکومیت و بنا بر قوانین ایران محمد پورعبدالله میتواند از این حق قانونی خود برخوردار شود.
محمد پورعبدالله دانشجو و وبنگار وبلاگ پیشرو در تاریخ ٢٤ بهمن ماه ١٣٨٧ بازداشت و در تاریخ ٢٣ آذر ماه ١٣٨٨ از سوی شعبه ١٥ دادگاه انقلاب اسلامی تهران با اتهاماتی چون " اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام" وی را به شش سال زندان محکوم کرد. دو ماه بعد شعبه ٣٦ دادگاه تجدید نظر این محکومیت را به سه سال تقلیل داد.
مهدی خزعلی در تاریخ ٢١ آبانماه با سپردن ٢٠٠ میلیون وثیقه به شکل موقت از زندان آزاد شد. مهدی خزعلی در ٢١ مهرماه پس از احضار به شعبه ٤ امنیت دادسری انقلاب بازداشت شده بود.. این پزشک وبلاگنویس که فرزند آیتالله ابوالقاسم خزعلی عضو موثر شورای نگهبان از بدو تاسیس آن است، بر روی سایت خود مقالات انتقادی جدی علیه دولت و محمود احمدی نژاد منتشر میکرد. مهدی خزعلی در تیرماه سال گذشته نیز بازداشت و به مدت بیست و سه روز را در سلول های انفرادی بند ٢٠٩ گذراند که با وثیقه بیست میلون تومانی آزاد شد ه بود.
گزارشگران بدون مرز انجمن بين المللي دفاع از روزنامه نگاران زنداني و آزادی مطبوعات بر مبنای اصل ١٩ اعلاميه جهانی حقوق بشر است
شبنم مددزاده دانشجو و زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج که از چندی پیش از ملاقات و همچنین گفتگوی تلفنی وی با برادر زندانی و خانواده اش جلوگیری شده است، کماکان در وضعیت نامعلومی بسر می برد.
به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، پدر شبنم و فرزاد مددزاده، دو فعال دانشجویی محبوس می گوید "شبنم را بدون اینکه بگویند چرا ممنوع الملاقات کرده اند تحت فشار قرار داده اند و ما هیچ خبری از او نداریم".
وی در ادامه افزود: متاسفانه ما علت این محدودیت ها را نمی دانیم ولی در طی دو ماه گذشته و از زمانی که ایشان به زندان رجایی شهر کرج تبعید شدند همواره با قطع تماس های تلفنی و یا ممنوع الملاقات کردنش و یا عدم رسیدگی پزشکی وی را تحت فشار قرار داده اند. محدودیت های اعمال شده را از سوی اطلاعات سپاه پاسداران دانسته و معتقد است که مسئول بند 8 و رئیس زندان نیز با این ارگان همراهی می کنند.
عبدالعلی مددزاده سپس به تشریح زمان و نحوه آخرین ملاقات مادر این زندانی با وی کرد و گفت: هفته گذشته مادر شبنم به صورت کابینی بعد از گذشته هفته ها موفق به ملاقات با دخترم شد که آن نیز در شرایط خاص امنیتی صورت گرفته بود.
مسئولین از مادر شبنم خواستند که در کابینی که آنها تعیین کردند با هم صحبت کنند و به علت اینکه می خواستند مکالمه را شنود کنند به دلیل مشکل فنی پیش اومده انها را به کابین دیگری منتقل و بالای سر هر کدامشان یک مامور گذاشتند.
وی هم چنین در خصوص مجموع اقداماتی که برای دیدار با فرزندش انجام داده است گفت: "در پی این فشار ها ما به دادستانی کرج مراجعه کردیم که آنها با ما ملاقات نکردند و گفتند که مسائل مربوط به این زندانی در حوزه کاری ما نیست و باید به دادستانی تهران مراجعه کنیم که بعد از آن بارها به دادستانی مراجعه و درخواست ملاقات کردیم که هیچ گاه مورد موافقت قرار نگرفته و یکبار نیز نامه ای نوشتیم که سرباز مقابل در دادگاه نامه را از من تحویل نگرفت و گفت این نامه ها فایده ای ندارد و ما نیز نامه نمیگیریم."
وی هم چنین در خصوص مجموع اقداماتی که برای دیدار با فرزندش انجام داده است گفت: "در پی این فشار ها ما به دادستانی کرج مراجعه کردیم که آنها با ما ملاقات نکردند و گفتند که مسائل مربوط به این زندانی در حوزه کاری ما نیست و باید به دادستانی تهران مراجعه کنیم که بعد از آن بارها به دادستانی مراجعه و درخواست ملاقات کردیم که هیچ گاه مورد موافقت قرار نگرفته و یکبار نیز نامه ای نوشتیم که سرباز مقابل در دادگاه نامه را از من تحویل نگرفت و گفت این نامه ها فایده ای ندارد و ما نیز نامه نمیگیریم."
پدر شبنم و فرزاد مددزاده، دو دانشجوی زندانی، با اشاره به وضعیت جسمی نامناسب شبنم گفت: شبنم از بیماری دستگاه گوارشی و بیماری قلبی رنج می برد و در زندان هم در بین زندانیان خطرناک نگهداری می شود و تا کنون نیز بهداری زندان هیچگونه رسیدگی برای درمان ایشان انجام نداده است وقتی هم که ما درخواست دادیم که به بیمارستان مجهز منتقل شوند، گفتند که اینجا زندان هست مرکز درمانی نیست که زندانی شما را درمان کنیم و یا برای درمان به خارج از زندان بفرستیم ، زندانی باید اینجا حبس بکشد و شکنجه شود.
شبنم مددزاده، نایب رئیس شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و دبیر سیاسی انجمن دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران، در اسفند ماه ۱۳۸۷ به همراه برادرش فرزاد مددزاده بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل شد و به مدت ۳ ماه در سلول انفرادی به سر برد. شبنم پس از ۷ ماه بازداشت در بند ۲۰۹ به قرنطینه متادون و بند عمومی نسوان انتقال یافت.
وی و برادرش در تاریخ ۲۰ بهمن ۸۸ به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به ۵ سال زندان با تبعید به زندان رجاییشهر محکوم و در تاریخ ۱۲ خرداد ماه امسال، حکم ۵ سال زندان همراه با تبعید شبنم مددزاده در دادگاه تجدیدنظر تهران تایید گردید.
وی و برادرش در تاریخ ۲۰ بهمن ۸۸ به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به ۵ سال زندان با تبعید به زندان رجاییشهر محکوم و در تاریخ ۱۲ خرداد ماه امسال، حکم ۵ سال زندان همراه با تبعید شبنم مددزاده در دادگاه تجدیدنظر تهران تایید گردید.
تغییر نیمی از روئسای دانشگاه های تهران
خبرگزاری هرانا - با تغییر روسای 6 دانشگاه از سوی وزیر علوم، نیمی از دانشگاههای تهرانی فعالیتهای خود را با مدیریت جدید ادامه میدهند که همگی در انتظار تایید حکم خود از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند.
به گزارش فارس، کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با توجه به اختیارات قانونی خود، روسای برخی دانشگاههای کشور را تغییر داد که از میان 12 دانشگاه مطرح تهران، 4 رئیس ابقاء شده، 6 رئیس تغییر کردند و روسای 2 دانشگاه نیز بر اساس احکام قبلی همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهند. بر اساس آئیننامه مدیریت دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، رئیس هر دانشگاه یا موسسه آموزش عالی، بر حسب مورد از جانب وزیر علوم یا وزیر بهداشت به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد خواهد شد و پس از تائید شورا با حکم وزیر به مدت 4 سال به اجرای وظایف خود خواهد پرداخت که تمدید این مدت نیز بلامانع است.
بر پایه این گزارش، از میان 12 دانشگاه تهران، تنها حکم انتصاب فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران و احمد شعبانی رئیس دانشگاه شهید بهشتی به ترتیب در سالهای 86 و 87 به تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است و روسای دیگر همچنان در انتظار تایید حکم ریاست خود از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند.
تغییر "شیخالرئیس" پس از 13 سال
بیشک مهمترین تغییر روسای دانشگاهها در تهران به دانشگاه صنعتی شریف اختصاص داشت که طی آن سعید سهرابپور که سالها به عنوان مدیری باسابقه و تحت عنوان "شیخ الرئیس" دانشگاههای دولتی ایران شناخته میشد، جای خود را به معاون پژوهشی این دانشگاه داد.
سهرابپور که برای اولین بار حکم ریاستش بر دانشگاه صنعتی شریف در آخرین روزهای سال 76 از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد تأیید قرار گرفته بود با تمدیدهای دوباره این شورا 13 سال به کار خود در این دانشگاه ادامه داد تا سرانجام کرسی ریاست را در 26 مرداد 89 به رضا روستا آزاد سپرد.
سوم خرداد؛ آزادی "فرهاد" با حکم برادر
در حالی که از ابتدای وزارت کامران دانشجو زمزمه استعفای فرهاد دانشجو برادر وزیر علوم از ریاست دانشگاه تربیتمدرس به گوش میرسید، سوم خردادماه با قبول استعفای فرهاد دانشجو از سوی وزیر علوم، وی جای خود را به بیژن رنجبر داد.
کامران دانشجو در مراسم تودیع و معارفه برادرش، درباره استعفای فرهاد دانشجو از سمت ریاست دانشگاه تربیت مدرس گفت: از قبل از وزارت بنده، فرهاد دانشجو استعفا داده بودند و طی صحبتی که با یکدیگر داشتیم قرار بود به مراقبت بیشتر پدر و مادرمان بپردازند.
وی افزود: پس از وزارت بنده از ایشان خواستم بماند، چرا که رفتن وی در آن زمان برداشتهای غلطی را ممکن بود به جا بگذارد، ایشان ماندند تا یکی 2ماه پیش که مجدد درخواست خود را با توجه به وضعیت پدر و مادرمان مطرح کردند. پدر و مادرمان نیازمند مراقبت بیشتری هستند و این مسئولیت را ایشان پذیرفتهاند.
براساس این گزارش، رنجبر رئیس جدید دانشگاه تربیتمدرس که جایگزین برادر وزیر علوم در دانشگاه تربیت مدرس شده است، کارشناسی شیمی خود را در شهریور 1367در اصفهان و کارشناسی ارشد تهران بیوشیمی (I.B.B.) را در شهریور 1370 کسب کرد. وی دکتری تخصصی انستیتو فیزیک و تکنولوژی مسکو را در شهریور 1376 از انستیتو بیولوژی ملکولی انگلهارت-مسکو بیوفیزیک دریافت کرد.
تغییر رئیس 6 دانشگاه تهرانی در 8 ماه
در کنار تغییر روسای 2 دانشگاه تربیت مدرس و صنعتی شریف، نیمه مرداد 89 سید محمدتقی بطحایی رئیس سابق دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی نیز کرسی ریاست این دانشگاه را به مجید قاسمی واگذار کرد، قاسمی دانشیار دانشکده مکانیک همین دانشگاه بود و پیش از این به عنوان مشاور عالی سازمان فضایی کشور مشغول به فعالیت بود که اکنون با حکم وزیر علوم به عنوان سرپرست جدید دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی معرفی شده است.
بر اساس این گزارش، ششمین روز از ششمین ماه سال نیز با برگزاری مراسم معارفه سرپرست جدید و تودیع رئیس سابق دانشگاه هنر با حضور معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم همراه بود تا سعید کشنفلاح نیز با حکم وزیر علوم جایگزین عباسعلی ایزدی در ریاست دانشگاه هنر تهران شود.
یکی دیگر از این تغییرات به دانشگاه تربیت معلم اختصاص داشت تا زهرا حجازیزاده در بهمن ماه 88 به عنوان رئیس جدید این دانشگاه جایگزین عبدالجواد طاهریزاده شود که مراسم معارفه وی نیز با حضور حسین نادریمنش معاون آموزشی وزیر علوم، فرهادی معاون استاندار تهران و فرماندار کرج و شریعتمداری عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در محل دانشگاه تربیت معلم در کرج برگزار شد.
همچنین علیاکبر افضلیان هم که پیش از این مشاور معاونت تحقیقات و منابع انسانی وزارت نیرو، مدیر گروه برنامهریزی صنعت، رئیس موسسه آموزش عالی علمی-کاربردی صنعت آب و برق، رئیس گروه مهندسی کامپیوتر و کنترل دانشگاه صنعت آبوبرق، عضو کمیته هماهنگی و اجرائی فنآوری اطلاعات و ارتباطات وزارت نیرو، معاون آموزشی دانشکده صنعت آبوبرق، مدیر امور آموزشی دانشکده صنعت آبوبرق بود، به عنوان رئیس جدید دانشگاه شهید عباسپور (صنعت آب و برق) معرفی شد تا اردیبهشت ماه 89 پایان رسمی ریاست نیکروش در این دانشگاه باشد.
بدین ترتیب بازه زمان 8 ماهه بهمن 88 تا شهریور 89 با تغییر روسای 6 دانشگاه تربیت مدرس، صنعتی شریف، صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، هنر، تربیت معلم و شهید عباسپور (صنعت آب و برق) در تهران همراه شد.
تمدید حکم 4 رئیس در دانشگاههای تهران
در این بین که روسای برخی دانشگاههای تهرانی بعد از یک یا چندین دوره ریاست بر دانشگاههای مختلف، کرسی ریاست خود را به گزینههای جدید و تازه نفس دادند، 4 دانشگاه تهرانی هم با تمدید دوره و ابقای روسای خود به فعالیت ادامه دادند.
در همین زمینه محبوبه مباشری رئیس دانشگاه الزهرا(س)، علیرضا رهایی رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر، صدرالدین شریعتی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی و محمدسعید جبلعاملی رئیس دانشگاه علم و صنعت ایران با حکم وزیر علوم، تحقیقات و فناوری برای یک دوره جدید به عنوان رئیس دانشگاههای مذکور منصوب شدند.
یادآور میشود که حکم پیشین رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر در اردیبهشت 84، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی در اسفند 84، رئیس دانشگاه علم و صنعت ایران در شهریور 85 و رئیس دانشگاه الزهرا(س) نیز در دی ماه 85 به تائید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده بود.
تداوم ریاست دانشگاههای تهران و شهید بهشتی
بر اساس این گزارش، فرصت 4 ساله مندرج در احکام روسای دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران هنوز به انتهای خود نرسیده و فرهاد رهبر که از بهمن 86 و احمد شعبانی که از تیر 87 به عنوان روسای دانشگاههای تهران و شهید بهشتی منصوب شدهاند، همچنان در سمت خود مشغول به فعالیت هستند.
بنابر تاریخ صدور تایید ریاست روسای دانشگاههای تهران و شهید بهشتی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی، اکنون یک سال از دوره ریاست فرهاد رهبر در دانشگاه تهران و 2 سال از زمان ریاست احمد شعبانی در دانشگاه شهید بهشتی باقی مانده است.
به گزارش فارس، کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با توجه به اختیارات قانونی خود، روسای برخی دانشگاههای کشور را تغییر داد که از میان 12 دانشگاه مطرح تهران، 4 رئیس ابقاء شده، 6 رئیس تغییر کردند و روسای 2 دانشگاه نیز بر اساس احکام قبلی همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهند. بر اساس آئیننامه مدیریت دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، رئیس هر دانشگاه یا موسسه آموزش عالی، بر حسب مورد از جانب وزیر علوم یا وزیر بهداشت به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد خواهد شد و پس از تائید شورا با حکم وزیر به مدت 4 سال به اجرای وظایف خود خواهد پرداخت که تمدید این مدت نیز بلامانع است.
بر پایه این گزارش، از میان 12 دانشگاه تهران، تنها حکم انتصاب فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران و احمد شعبانی رئیس دانشگاه شهید بهشتی به ترتیب در سالهای 86 و 87 به تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است و روسای دیگر همچنان در انتظار تایید حکم ریاست خود از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند.
تغییر "شیخالرئیس" پس از 13 سال
بیشک مهمترین تغییر روسای دانشگاهها در تهران به دانشگاه صنعتی شریف اختصاص داشت که طی آن سعید سهرابپور که سالها به عنوان مدیری باسابقه و تحت عنوان "شیخ الرئیس" دانشگاههای دولتی ایران شناخته میشد، جای خود را به معاون پژوهشی این دانشگاه داد.
سهرابپور که برای اولین بار حکم ریاستش بر دانشگاه صنعتی شریف در آخرین روزهای سال 76 از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد تأیید قرار گرفته بود با تمدیدهای دوباره این شورا 13 سال به کار خود در این دانشگاه ادامه داد تا سرانجام کرسی ریاست را در 26 مرداد 89 به رضا روستا آزاد سپرد.
سوم خرداد؛ آزادی "فرهاد" با حکم برادر
در حالی که از ابتدای وزارت کامران دانشجو زمزمه استعفای فرهاد دانشجو برادر وزیر علوم از ریاست دانشگاه تربیتمدرس به گوش میرسید، سوم خردادماه با قبول استعفای فرهاد دانشجو از سوی وزیر علوم، وی جای خود را به بیژن رنجبر داد.
کامران دانشجو در مراسم تودیع و معارفه برادرش، درباره استعفای فرهاد دانشجو از سمت ریاست دانشگاه تربیت مدرس گفت: از قبل از وزارت بنده، فرهاد دانشجو استعفا داده بودند و طی صحبتی که با یکدیگر داشتیم قرار بود به مراقبت بیشتر پدر و مادرمان بپردازند.
وی افزود: پس از وزارت بنده از ایشان خواستم بماند، چرا که رفتن وی در آن زمان برداشتهای غلطی را ممکن بود به جا بگذارد، ایشان ماندند تا یکی 2ماه پیش که مجدد درخواست خود را با توجه به وضعیت پدر و مادرمان مطرح کردند. پدر و مادرمان نیازمند مراقبت بیشتری هستند و این مسئولیت را ایشان پذیرفتهاند.
براساس این گزارش، رنجبر رئیس جدید دانشگاه تربیتمدرس که جایگزین برادر وزیر علوم در دانشگاه تربیت مدرس شده است، کارشناسی شیمی خود را در شهریور 1367در اصفهان و کارشناسی ارشد تهران بیوشیمی (I.B.B.) را در شهریور 1370 کسب کرد. وی دکتری تخصصی انستیتو فیزیک و تکنولوژی مسکو را در شهریور 1376 از انستیتو بیولوژی ملکولی انگلهارت-مسکو بیوفیزیک دریافت کرد.
تغییر رئیس 6 دانشگاه تهرانی در 8 ماه
در کنار تغییر روسای 2 دانشگاه تربیت مدرس و صنعتی شریف، نیمه مرداد 89 سید محمدتقی بطحایی رئیس سابق دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی نیز کرسی ریاست این دانشگاه را به مجید قاسمی واگذار کرد، قاسمی دانشیار دانشکده مکانیک همین دانشگاه بود و پیش از این به عنوان مشاور عالی سازمان فضایی کشور مشغول به فعالیت بود که اکنون با حکم وزیر علوم به عنوان سرپرست جدید دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی معرفی شده است.
بر اساس این گزارش، ششمین روز از ششمین ماه سال نیز با برگزاری مراسم معارفه سرپرست جدید و تودیع رئیس سابق دانشگاه هنر با حضور معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم همراه بود تا سعید کشنفلاح نیز با حکم وزیر علوم جایگزین عباسعلی ایزدی در ریاست دانشگاه هنر تهران شود.
یکی دیگر از این تغییرات به دانشگاه تربیت معلم اختصاص داشت تا زهرا حجازیزاده در بهمن ماه 88 به عنوان رئیس جدید این دانشگاه جایگزین عبدالجواد طاهریزاده شود که مراسم معارفه وی نیز با حضور حسین نادریمنش معاون آموزشی وزیر علوم، فرهادی معاون استاندار تهران و فرماندار کرج و شریعتمداری عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در محل دانشگاه تربیت معلم در کرج برگزار شد.
همچنین علیاکبر افضلیان هم که پیش از این مشاور معاونت تحقیقات و منابع انسانی وزارت نیرو، مدیر گروه برنامهریزی صنعت، رئیس موسسه آموزش عالی علمی-کاربردی صنعت آب و برق، رئیس گروه مهندسی کامپیوتر و کنترل دانشگاه صنعت آبوبرق، عضو کمیته هماهنگی و اجرائی فنآوری اطلاعات و ارتباطات وزارت نیرو، معاون آموزشی دانشکده صنعت آبوبرق، مدیر امور آموزشی دانشکده صنعت آبوبرق بود، به عنوان رئیس جدید دانشگاه شهید عباسپور (صنعت آب و برق) معرفی شد تا اردیبهشت ماه 89 پایان رسمی ریاست نیکروش در این دانشگاه باشد.
بدین ترتیب بازه زمان 8 ماهه بهمن 88 تا شهریور 89 با تغییر روسای 6 دانشگاه تربیت مدرس، صنعتی شریف، صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، هنر، تربیت معلم و شهید عباسپور (صنعت آب و برق) در تهران همراه شد.
تمدید حکم 4 رئیس در دانشگاههای تهران
در این بین که روسای برخی دانشگاههای تهرانی بعد از یک یا چندین دوره ریاست بر دانشگاههای مختلف، کرسی ریاست خود را به گزینههای جدید و تازه نفس دادند، 4 دانشگاه تهرانی هم با تمدید دوره و ابقای روسای خود به فعالیت ادامه دادند.
در همین زمینه محبوبه مباشری رئیس دانشگاه الزهرا(س)، علیرضا رهایی رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر، صدرالدین شریعتی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی و محمدسعید جبلعاملی رئیس دانشگاه علم و صنعت ایران با حکم وزیر علوم، تحقیقات و فناوری برای یک دوره جدید به عنوان رئیس دانشگاههای مذکور منصوب شدند.
یادآور میشود که حکم پیشین رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر در اردیبهشت 84، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی در اسفند 84، رئیس دانشگاه علم و صنعت ایران در شهریور 85 و رئیس دانشگاه الزهرا(س) نیز در دی ماه 85 به تائید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده بود.
تداوم ریاست دانشگاههای تهران و شهید بهشتی
بر اساس این گزارش، فرصت 4 ساله مندرج در احکام روسای دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران هنوز به انتهای خود نرسیده و فرهاد رهبر که از بهمن 86 و احمد شعبانی که از تیر 87 به عنوان روسای دانشگاههای تهران و شهید بهشتی منصوب شدهاند، همچنان در سمت خود مشغول به فعالیت هستند.
بنابر تاریخ صدور تایید ریاست روسای دانشگاههای تهران و شهید بهشتی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی، اکنون یک سال از دوره ریاست فرهاد رهبر در دانشگاه تهران و 2 سال از زمان ریاست احمد شعبانی در دانشگاه شهید بهشتی باقی مانده است.
آخرین خبرها از وضعیت کارگران زندانی شرکت واحد
خبرگزاری هرانا - غلامرضا غلام حسینی از اعضای سندیکای شرکت واحد تهران، پس از ضرب و شتم در بازجویی اکنون در بند ۸ زندان رجایی شهر کرج و بدون اعلام هیچ گونه اتهامی و در شرایط غیر انسانی محبوس می باشد.
به گزارش کمیته هماهنگی، هم چنین همایون جابری به دلیل همراهی کردن خانواده غلام حسینی در رفت و آمدشان به مراجع انتظامی و قضایی، توسط مامورین امنیتی دستگیر شد و در بند ۴ زندان رجایی شهر کرج بسر می برد و مقام های قضایی برای آزادی وی وثیقه ی ۳۰ میلیون تومانی صادر کردهاند. جابری و خانواده اش اعلام نموده اند که تهیه ی این وثیقه از عهده ی آنها خارج است.
این در حالی است که رضا شهابی کارگر شرکت واحد، کماکان در وضعیت بلاتکلیفی در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین بسر می برد. او علاوه بر ناراحتی های کمر و گردن و کتف، دچار ناراحتی های عفونی در لثه و دهان شده و مقامهای زندان از نظر درمانی به او توجهی ندارند.
لازم به یادآوری است که پیشتر دادیاری ویژه امنیت برای آزادی رضا وثیقه ی ۶۰ میلیون تومانی صادر کرده بود که خانواده ی وی تودیع وثیقه نمودند، اما او آزاد نشد. شهابی در تماس با خانواده اعلام کرده است که درست در روز ۱۹ مهرماه که خانواده ی وی را برای تودیع وثیقه ۶۰ میلیون تومانی خبر کرده بودند، در اثر اعتراض بازجو به کم بودن مبلغ وثیقه، ابلاغیه ی لزوم تودیع وثیقه ی ۱۰۰ میلیون تومانی به طور کتبی به اطلاع اش رسیده است.
از سوی دیگر دادیاری ویژه ی امنیت در اوین اعلام کرده که مدت هاست پرونده ی رضا شهابی را به دادگاه انقلاب در خیابان معلم ارسال کرده، در حالی که دادگاه انقلاب از وجود چنین پرونده ای، اعلام بی خبری می کند. به نظر می رسد این اقدام ها در راستای سرگردان نمودن رضا و خانواده اش و اعمال فشار بیشتر بر او و قبول اتهامات واهی است.
بر اساس گفته ی خانواده ی رضا شهابی، او نیاز فوری به درمان دارد. با این وجود، رضا از روحیه ی بسیار بالایی برخوردار بوده و خواستار پیگیری خانواده، وکیل اش و کارگران و فعالان کارگری برای فشار هرچه بیشتر بر مقامات قضایی و امنیتی برای آزادی فوری خود شده است.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری ضمن اعلام همدردی با خانواده اعضای زندانی سندیکای واحد تهران، بار دیگر خواهان آزادی همهی کارگران زندانی می باشد.
در 18 درصد از قتلهاي خانوادگي مردها زنانشان را كشتند
خبرگزاری هرانا - در حالي كه هنوز واقعه تلخ سعادت آباد در افكار عمومي و رسانهها بازخورد دارد رئيس پليس 30درصد از قتلهاي شش ماهه نخست سال جاري دركل كشور را خانوادگي ميداند. قتلهايي كه بيش از هركسي دست شوهران را به خون زنانشان آغشته كرده است. و نكته نگران كننده اينكه 24 درصد از كل قتلهاي رخ داده در شش ماهه نخست سال جاري در پايتخت هم خانوادگي است. «سرهنگ مصطفايي» معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي ناجا در گفتوگو با ايسنا سهم وقوع قتلهاي خانوادگي بهوسيله سلاح سرد در ششماهه امسال را نيز حدود 47 درصد اعلام ميكند. اما در ميان آمارهاي او نكات تاسفبرانگيز ديگري هم ديده ميشود. بيشترين قتلهاي خانوادگي به وقوع پيوسته در ششماهه امسال مربوط به قتل زن توسط شوهر است. در اين مدت حدود18 درصد از قتلهاي خانوادگي مربوط به قتل زن توسط شوهر بوده است. اينكه چه علتي موجب قتل زن توسط شوهر ميشود را معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي ناجا 36 درصد از قتلهاي خانوادگي را ناشي از اختلافهاي خانوادگي ميداند و حدود 21 درصد ديگررا ناشي از مسائل اخلاقي اعلام ميكند.
براساس آمارهاي عباس عليپور، رئيس پليس آگاهي استان تهران نيز 24 درصد از كل قتلهاي رخ داده در شش ماهه نخست سال جاري در پايتخت هم خانوادگي است. او هم رفتارهاي غيراخلاقي را مهمترين علت بروز قتلهاي خانوادگي ميداند. البته در اين ميان اختلافات مالي و اختلافات جزئي از ديگر عوامل مهم در بروز قتلهاي خانوادگي بوده است. رئيس پليس آگاهي استان تهران دخالت اين مسائل در قتل را نشان دهنده پايين بودن سطح فرهنگ خانوادهها ميداند. البته نقش مواد مخدر در بروز قتل در خانوادهها را نميتوان ناديده گرفت: «استفاده از مواد مخدر و روانگردانها نقش زيادي در تكرويهاي اجتماعي و بروز خشونت در خانواده دارد.» ابهري اعتياد و مصرف مواد روانگردان صنعتي را عامل90 درصد از قتل والدين توسط فرزندان ميداند وميگويد: اعتراض والدين به شيوه زندگي و اعتياد فرزندان و مسائل مالي براي تامين پول موادمخدر علت اصلي اينگونه جنايات است. او با بيان اينكه پژوهشگران مركز مطالعات استراتژيك آريا با مروري بر پرونده قتلهاي سال 88 و 89 دريافتهاند كه دراكثر قتلها مسئله قصاوت و سنگدلي به وفور يافت ميشود، اين فرايند رفتاري را ناشي از بالا رفتن خشونت در جامعه ميداند. او ميگويد: مثله كردن، آتشزدن جنازه كه در بسياري از جنايات مشاهده ميشود، نشان دهنده از بين رفتن قبح گناهان و جرايم در جامعه است. او در مورد چرايي خشن شدن قتلها، ميگويد بالا رفتن خشونت، افزايش انزجار و تنفر از والدين موجب رقم خوردن اين جنايات فجيع ميشود.
عباس عليپور البته به مسئلهاي اشاره ميكند كه به نظر ميرسد درروابط ميان اعضاي خانواده فراموش شده است: «خانوادهها بايد به مسائل و مشكلات روحي و رواني اعضاي خانواده توجه زيادي كنند، چرا كه بسياري از جنايات ناشي از اختلالات روحي و رواني ناشناخته در افراد است.» او بحث را به قتلهاي خانوادگي ناشي از مسائل ناموسي ميكشاند وميگويد:«اعضاي خانواده بايد شئونات اخلاقي و اسلامي را در درون خانواده رعايت كنند، چرا كه رعايت حد و مرزهاي افراد سبب ميشود كه روابط درون خانواده مستحكمتر شود.»
رئيس پليس آگاهي استان تهران بر ارتقاي سطح آگاهيهاي والدين در مواجهه با ناهنجاريها تاكيد و در بررسي عوامل موثر در كاهش جرايم و قتلهاي خانواده ميگويد كه ترويج مسائل ديني و اخلاقي ميتواند نقش بسزايي در كاهش اين گونه جرايم داشته باشد.
مجيد ابهري، مشاور اجتماعي كميسيون اجتماعي مجلس 80 درصد قتلهاي خانوادگي را بدون برنامهريزي ميداند و ميگويد: قتلهاي خانوادگي بشدت خشن شده و اين زنگ هشداري براي مسئولان است تا پيش از همه گيرشدن اين مسئله فكري براي آن بينديشند. او با بيان اينكه بيشترين «قتلهاي خانوادگي» به دليل مسائل مالي و اختلافات قبلي رقم ميخورد، با اشاره به قتلهاي مربوط به زوجين به حضور شخص ثالثي در اين ماجرا اشاره ميكند و ميگويد: در 98 درصد از جنايات شخص ثالثي به عنوان شريك جرم و علت اصلي جنايت وجود دارد.
به گفته او علت اكثر قتل مردها به رابطه غيراخلاقي زن با فرد سوم بر ميگردد كه با خيانت به زن و مشاركت مرد ديگر، نقشه قتل شوهر طراحي و اجرا ميشود.
مصطفي تبريزي، روانشناس نيز «غيرتي بودن» و «دفاع از آبروي خانواده» را دو بهانه پوسيده براي توجيه قتلهاي خانوادگي ميداند و از وضعيت سلامت روان افراد جامعه گله ميكند. به اعتقاد او عدم سلامت روان، تحمل فرد در حل مشكلات و درك محيط را كاهش ميدهد و ميگويد: هنگامي كه فرد از سلامت روان برخوردار نباشد، دست به هر اقدامي ميزند. به گفته تبريزي، فقر اقتصادي و فرهنگي، ضعف قانوني، مسائل ناموسي مهمترين علل وقوع قتل در محيط خانواده است. سعيد معيدفر، جامعهشناس نيز ريشه بيشتر آسيبها در جامعه را در فقر ميداند وميگويد: زماني كه جوانان خود را با همنوعانشان مقايسه ميكنند، با فشارهاي رواني روبهرو ميشوند كه اين موضوع آنان را در مقابل والدينشان قرار ميدهد. امان الله قراييمقدم آسيبشناس نيز اعتقاد دارد ضعف قانوني، فضا را براي بروز خشونت در خانواده فراهم ميكند:نبود فرهنگ مناسب و قوانين و مقررات مشخص، عدم حمايتهاي قضايي و وجود زمينه بروز خشونت در جامعه سبب شده است كه بسياري از خشونتها درخانوادهها به قتل تبديل شود. قرائي مقدم مسائل اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي را در بروز خشونت در خانواده موثر ميداند ميگويد: فرد در بيرون از خانواده مورد خشونت اعضاي جامعه قرار ميگيرد و اين خشونت را به داخل خانواده سوق ميدهد و سعي ميكند انتقامش را از يكي از اعضاي خانواده بگيرد. او البته نقش زيادي براي اعتياد در قتلهاي خانوادگي قائل نيست اما اعتقاد داردمصرف مواد مخدر بهويژه مواد روانگردان باعث ايجاد توهم در فرد ميشود و ميتواند خشونت در هنگام قتل را افزايش دهد. غلامرضاعليزاده، آسيبشناسي مسائل اجتماعي نيز بروز قتل در خانواده را زنگ خطري براي اجتماع ميداند و پيشنهاد ميكند كه مسئولان هزينههاي خشونت در خانواده را بالا ببرند تا افراد به دليل ترس از عقوبت خود، به راحتي دست به اين جنايت نزنند. او مشكلات روحي و رواني افراد را مهمترين علت بروز قتل در خانواده ميداند وميگويد: متاسفانه برخي اقوام به دليل نبود كنترلهاي اجتماعي به خود اجازه ميدهند دست به جنايت عليه خانواده خود بزنند و در صورتي كه مراجع قضايي و كيفري براي پايان دادن به اين رسم وارد ميدان نشوند اين چرخه همچنان ادامه مييابد. او اعتقاد دارد كه بايد به فكر پيشگيري قبل از وقوع حادثه بود. عليزاده ميگويد:متاسفانه به اين دليل كه فرهنگسازي سخت و زمانبراست، مسئولان چندان به اين امر مهم و حياتي توجه نميكنند، در حالي كه فرهنگسازي از طريق رسانهها و آموزشوپرورش ميتواند در كاهش خشونت نقش بسزايي داشته باشند.«حسين باهر» رفتارشناس اعتقاد دارد كه هر جرمي انگيزه متفاوتي دارد، اما بهطور كلي ميتوان گفت كه ناراحتيهاي عصبي و پايين آمدن آستانه تحمل دليل اصلي بسياري از قتلهاست.
براساس آمارهاي عباس عليپور، رئيس پليس آگاهي استان تهران نيز 24 درصد از كل قتلهاي رخ داده در شش ماهه نخست سال جاري در پايتخت هم خانوادگي است. او هم رفتارهاي غيراخلاقي را مهمترين علت بروز قتلهاي خانوادگي ميداند. البته در اين ميان اختلافات مالي و اختلافات جزئي از ديگر عوامل مهم در بروز قتلهاي خانوادگي بوده است. رئيس پليس آگاهي استان تهران دخالت اين مسائل در قتل را نشان دهنده پايين بودن سطح فرهنگ خانوادهها ميداند. البته نقش مواد مخدر در بروز قتل در خانوادهها را نميتوان ناديده گرفت: «استفاده از مواد مخدر و روانگردانها نقش زيادي در تكرويهاي اجتماعي و بروز خشونت در خانواده دارد.» ابهري اعتياد و مصرف مواد روانگردان صنعتي را عامل90 درصد از قتل والدين توسط فرزندان ميداند وميگويد: اعتراض والدين به شيوه زندگي و اعتياد فرزندان و مسائل مالي براي تامين پول موادمخدر علت اصلي اينگونه جنايات است. او با بيان اينكه پژوهشگران مركز مطالعات استراتژيك آريا با مروري بر پرونده قتلهاي سال 88 و 89 دريافتهاند كه دراكثر قتلها مسئله قصاوت و سنگدلي به وفور يافت ميشود، اين فرايند رفتاري را ناشي از بالا رفتن خشونت در جامعه ميداند. او ميگويد: مثله كردن، آتشزدن جنازه كه در بسياري از جنايات مشاهده ميشود، نشان دهنده از بين رفتن قبح گناهان و جرايم در جامعه است. او در مورد چرايي خشن شدن قتلها، ميگويد بالا رفتن خشونت، افزايش انزجار و تنفر از والدين موجب رقم خوردن اين جنايات فجيع ميشود.
عباس عليپور البته به مسئلهاي اشاره ميكند كه به نظر ميرسد درروابط ميان اعضاي خانواده فراموش شده است: «خانوادهها بايد به مسائل و مشكلات روحي و رواني اعضاي خانواده توجه زيادي كنند، چرا كه بسياري از جنايات ناشي از اختلالات روحي و رواني ناشناخته در افراد است.» او بحث را به قتلهاي خانوادگي ناشي از مسائل ناموسي ميكشاند وميگويد:«اعضاي خانواده بايد شئونات اخلاقي و اسلامي را در درون خانواده رعايت كنند، چرا كه رعايت حد و مرزهاي افراد سبب ميشود كه روابط درون خانواده مستحكمتر شود.»
رئيس پليس آگاهي استان تهران بر ارتقاي سطح آگاهيهاي والدين در مواجهه با ناهنجاريها تاكيد و در بررسي عوامل موثر در كاهش جرايم و قتلهاي خانواده ميگويد كه ترويج مسائل ديني و اخلاقي ميتواند نقش بسزايي در كاهش اين گونه جرايم داشته باشد.
مجيد ابهري، مشاور اجتماعي كميسيون اجتماعي مجلس 80 درصد قتلهاي خانوادگي را بدون برنامهريزي ميداند و ميگويد: قتلهاي خانوادگي بشدت خشن شده و اين زنگ هشداري براي مسئولان است تا پيش از همه گيرشدن اين مسئله فكري براي آن بينديشند. او با بيان اينكه بيشترين «قتلهاي خانوادگي» به دليل مسائل مالي و اختلافات قبلي رقم ميخورد، با اشاره به قتلهاي مربوط به زوجين به حضور شخص ثالثي در اين ماجرا اشاره ميكند و ميگويد: در 98 درصد از جنايات شخص ثالثي به عنوان شريك جرم و علت اصلي جنايت وجود دارد.
به گفته او علت اكثر قتل مردها به رابطه غيراخلاقي زن با فرد سوم بر ميگردد كه با خيانت به زن و مشاركت مرد ديگر، نقشه قتل شوهر طراحي و اجرا ميشود.
مصطفي تبريزي، روانشناس نيز «غيرتي بودن» و «دفاع از آبروي خانواده» را دو بهانه پوسيده براي توجيه قتلهاي خانوادگي ميداند و از وضعيت سلامت روان افراد جامعه گله ميكند. به اعتقاد او عدم سلامت روان، تحمل فرد در حل مشكلات و درك محيط را كاهش ميدهد و ميگويد: هنگامي كه فرد از سلامت روان برخوردار نباشد، دست به هر اقدامي ميزند. به گفته تبريزي، فقر اقتصادي و فرهنگي، ضعف قانوني، مسائل ناموسي مهمترين علل وقوع قتل در محيط خانواده است. سعيد معيدفر، جامعهشناس نيز ريشه بيشتر آسيبها در جامعه را در فقر ميداند وميگويد: زماني كه جوانان خود را با همنوعانشان مقايسه ميكنند، با فشارهاي رواني روبهرو ميشوند كه اين موضوع آنان را در مقابل والدينشان قرار ميدهد. امان الله قراييمقدم آسيبشناس نيز اعتقاد دارد ضعف قانوني، فضا را براي بروز خشونت در خانواده فراهم ميكند:نبود فرهنگ مناسب و قوانين و مقررات مشخص، عدم حمايتهاي قضايي و وجود زمينه بروز خشونت در جامعه سبب شده است كه بسياري از خشونتها درخانوادهها به قتل تبديل شود. قرائي مقدم مسائل اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي را در بروز خشونت در خانواده موثر ميداند ميگويد: فرد در بيرون از خانواده مورد خشونت اعضاي جامعه قرار ميگيرد و اين خشونت را به داخل خانواده سوق ميدهد و سعي ميكند انتقامش را از يكي از اعضاي خانواده بگيرد. او البته نقش زيادي براي اعتياد در قتلهاي خانوادگي قائل نيست اما اعتقاد داردمصرف مواد مخدر بهويژه مواد روانگردان باعث ايجاد توهم در فرد ميشود و ميتواند خشونت در هنگام قتل را افزايش دهد. غلامرضاعليزاده، آسيبشناسي مسائل اجتماعي نيز بروز قتل در خانواده را زنگ خطري براي اجتماع ميداند و پيشنهاد ميكند كه مسئولان هزينههاي خشونت در خانواده را بالا ببرند تا افراد به دليل ترس از عقوبت خود، به راحتي دست به اين جنايت نزنند. او مشكلات روحي و رواني افراد را مهمترين علت بروز قتل در خانواده ميداند وميگويد: متاسفانه برخي اقوام به دليل نبود كنترلهاي اجتماعي به خود اجازه ميدهند دست به جنايت عليه خانواده خود بزنند و در صورتي كه مراجع قضايي و كيفري براي پايان دادن به اين رسم وارد ميدان نشوند اين چرخه همچنان ادامه مييابد. او اعتقاد دارد كه بايد به فكر پيشگيري قبل از وقوع حادثه بود. عليزاده ميگويد:متاسفانه به اين دليل كه فرهنگسازي سخت و زمانبراست، مسئولان چندان به اين امر مهم و حياتي توجه نميكنند، در حالي كه فرهنگسازي از طريق رسانهها و آموزشوپرورش ميتواند در كاهش خشونت نقش بسزايي داشته باشند.«حسين باهر» رفتارشناس اعتقاد دارد كه هر جرمي انگيزه متفاوتي دارد، اما بهطور كلي ميتوان گفت كه ناراحتيهاي عصبي و پايين آمدن آستانه تحمل دليل اصلي بسياري از قتلهاست.
ابعاد گستردهی کودکآزاری هنوز پنهان است
خبرگزاری هرانا - عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با اعلام اینکه هنوز ابعاد گستردهای از موارد کودکآزاری در کشور پنهان مانده گفت: آمار و ارقام فعلی در مورد کودکآزاری در خانوادهها، مدارس، مکانهای آموزشی و کارگاهها غیرواقعی بوده و قابل استناد نیست.
به گزارش ایلنا، داریوش قنبری با اعلام اینکه گزارشهای متعددی در مورد وقوع کودکآزاری در مراکز آموزشی، مدارس، خانوادهها و غیره به کمیسیون اجتماعی و آموزشی مجلس گزارش داده میشود، نسبت به افزایش خشونت در برابر کودکان ابراز نگرانی کرد و ادامه داد: متاسفانه در بسیاری از خانوادهها تربیت کودک با تنبیه و خشونت همراه شده و کتک زدن نوعی ابزار تربیتی تلقی میشود. نماینده ایلام با اشاره به اینکه تنبیه و خشونت بر روی کودکان ریشه در بسیاری از ذهنیتهای غلط دارد افزود: در عین حال در بسیاری از مناطق کشور نیز علاوه بر خانوادهها مدارس هم به اعمال رفتارهای خشن رو آورده و بسیاری از معلمها مبادرت به رفتارهای مخرب در برابر کودکان کرده و به بهانه درس نخواندن و انجام ندادن تکالیف روزانه دانشآموزان را تنبیه میکنند.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس تصریح کرد: ممکن است در یک خانواده به دلیل ضعف آگاهی و فرهنگ از رفتارهای خشونتآمیز در برابر کودک استفاده شود اما چنین شیوههایی در مدارس و مکانهای آموزشی غیرقابل توجیه است چرا که جز رواج و اشاعه رفتارهای خشن در میان کودکان ونوجوانان اثرات دیگری ندارد.
به گزارش ایلنا، داریوش قنبری با اعلام اینکه گزارشهای متعددی در مورد وقوع کودکآزاری در مراکز آموزشی، مدارس، خانوادهها و غیره به کمیسیون اجتماعی و آموزشی مجلس گزارش داده میشود، نسبت به افزایش خشونت در برابر کودکان ابراز نگرانی کرد و ادامه داد: متاسفانه در بسیاری از خانوادهها تربیت کودک با تنبیه و خشونت همراه شده و کتک زدن نوعی ابزار تربیتی تلقی میشود. نماینده ایلام با اشاره به اینکه تنبیه و خشونت بر روی کودکان ریشه در بسیاری از ذهنیتهای غلط دارد افزود: در عین حال در بسیاری از مناطق کشور نیز علاوه بر خانوادهها مدارس هم به اعمال رفتارهای خشن رو آورده و بسیاری از معلمها مبادرت به رفتارهای مخرب در برابر کودکان کرده و به بهانه درس نخواندن و انجام ندادن تکالیف روزانه دانشآموزان را تنبیه میکنند.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس تصریح کرد: ممکن است در یک خانواده به دلیل ضعف آگاهی و فرهنگ از رفتارهای خشونتآمیز در برابر کودک استفاده شود اما چنین شیوههایی در مدارس و مکانهای آموزشی غیرقابل توجیه است چرا که جز رواج و اشاعه رفتارهای خشن در میان کودکان ونوجوانان اثرات دیگری ندارد.
قنبری با اعلام اینکه هنوز ابعاد گستردهای از موارد کودکآزاری در کشور پنهان مانده است ادامه داد: متاسفانه رویکرد همیشگی «چهار دیواری اختیاری» همچنان در درون خانوادههای ایرانی وجود دارد و به همین دلیل نمیتوان در مورد اتفاقات ناگواری که اغلب در منازل و در قبال کودکان رخ میدهد اطلاعات بدست آورد به همین دلیل آمار و ارقام فعلی در مورد کودکآزاری توسط پدر و مادر یا ناپدری و نامادری و حتی اقوام نزدیک کودکان غیر واقعی بوده و قابل استناد نیست. به گفته این نماینده مجلس، آمارهای فعلی و موجود حکایت از افزایش میزان کودکآزاری در چهارچوب خانواده را داشته اما متاسفانه رسانهها به خصوص رسانه ملی کمتر به این معضل پرداخته و در واقع آن را مخفی نگاه داشته است.
قنبری با اشاره به نقش رسانهها در ارائه آموزشهای عمومی به مردم یادآور شد به عنوان نمونه اخبار مربوط به تنبیه بدنی یک معلم در یکی از شهرستانها که به فوت دانشآموز منجر شد، در رسانه ملی منعکس نشد و سایر موارد نیز به اطلاع افکار عمومی نمیرسد درحالی که رسانه ملی و سایر مطبوعات و رسانهها که جزو صنایع فرهنگی به حساب میآیند باید این اخبار را پوشش داده و در کنار آن با تحلیل حادثه، رهکارهایی را توسط کارشناسان ارائه دهند تا مردم و خانوادهها با شیوههای فرزندپروری اشنا شوند.
او با این عنوان که باید حمایتهای قانونی ویژهای در قبال کودکان آزار دیده تدوین شود گفت: لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که در این زمینه جامعتر بوده و منافع کودکان آزار دیده را در نظر دارد هنوز در صحن علنی مجلس مطرح نشده و در کمیسیون اجتماعی درحال بررسی است.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با اشاره به بخشنامههایی که در مورد جلوگیری از تنبیه کودکان توسط معلمان وجود دارد خاطرنشان کرد: با وجود بخشنامههای متعدد در این زمینه متاسفانه این بخشنامهها چندان جدی گرفته نمیشوند و موارد زیادی از تنبیههای روانی وبدنی روی دانشآموزان که توسط معلمان صورت میگیرد به مجلس و کمیسیونهای مربوطه گزارش داده میشود.
قنبری با اشاره به نقش رسانهها در ارائه آموزشهای عمومی به مردم یادآور شد به عنوان نمونه اخبار مربوط به تنبیه بدنی یک معلم در یکی از شهرستانها که به فوت دانشآموز منجر شد، در رسانه ملی منعکس نشد و سایر موارد نیز به اطلاع افکار عمومی نمیرسد درحالی که رسانه ملی و سایر مطبوعات و رسانهها که جزو صنایع فرهنگی به حساب میآیند باید این اخبار را پوشش داده و در کنار آن با تحلیل حادثه، رهکارهایی را توسط کارشناسان ارائه دهند تا مردم و خانوادهها با شیوههای فرزندپروری اشنا شوند.
او با این عنوان که باید حمایتهای قانونی ویژهای در قبال کودکان آزار دیده تدوین شود گفت: لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که در این زمینه جامعتر بوده و منافع کودکان آزار دیده را در نظر دارد هنوز در صحن علنی مجلس مطرح نشده و در کمیسیون اجتماعی درحال بررسی است.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با اشاره به بخشنامههایی که در مورد جلوگیری از تنبیه کودکان توسط معلمان وجود دارد خاطرنشان کرد: با وجود بخشنامههای متعدد در این زمینه متاسفانه این بخشنامهها چندان جدی گرفته نمیشوند و موارد زیادی از تنبیههای روانی وبدنی روی دانشآموزان که توسط معلمان صورت میگیرد به مجلس و کمیسیونهای مربوطه گزارش داده میشود.