۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

بیانیه شورای دفاع از حق تحصیل در محکومیت ستاره دار کردن دانشجویان کارشناسی ارشد 89

شورای دفاع از حق تحصیل با صدور بیانیه ای ستاره دار کردن دانشجویان کارشناسی ارشد سال 89 را محکوم کرده است.
این بیانیه را در زیر می خوانید:

با اعلام نتایج آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه ها در هفتۀ گذشته، مطلع شدیم که باز جمع کثیری از فعالان دانشجویی کشور از ادامه ی تحصیل در مقطع
کارشناسی ارشد، محروم شده اند.
انحصارگران قدرت و ثروت که زمام مملکت را فراچنگ گرفته اند، در هفته های اخیر پس از اخراج فعالان دانشجویی دانشگاههای شیراز و علم و صنعت و صدور
احکام قضایی و حبس های طولانی مدت برای خانم بهاره هدایت و آقای میلاد اسدی، در گامی دیگر شماری از فعالان دانشجویی کشور را با وجود اثبات صلاحیت علمی شان در آزمون ارشد، از ادامۀ تحصیل محروم کردند.
البته این روند دور از انتظار نیست چرا که از اِعمال شدید و تنگ نظرانۀ گزینش های سیاسی و عقیدتی در آزمون های کارشناسی ارشد که به پروژه ستاره دار کردن دانشجویان معروف شده، پنج سالی می گذرد. روشن است که دست اندرکاران این پروژه، «حق تحصیل» را موهبت یا امتیازی می انگارند که می توانند آن را به هر کسی که مایلند بدهند و از هر آن کس که در قالب های عقیدتی، اندیشه ای و سیاسی آنان نمی گنجد، دریغ کرد. به جرات اعلام می کنیم که اینان ذره ای به «سهم برابر» همۀ انسان ها در برخورداری از «حقوق انسانی» اعتقادی ندارند.
از آنجا که این روند مخرب طی سالیان اخیر به شیوه ی مألوف حکمرانان بدل گشته و مدام از میان مستعدترین فرزندان این آب و خاک قربانی می گیرد، و از سوی دیگر طراحان، آمران و مجریان اصلی این پروژه، در رسانه های دولتی و اقمار به ظاهر مستقل شان، وجود دانشجویان ستاره دار را با بی شرمی تمام، از بُن تکذیب می کنند؛ دانشجویان محروم از تحصیل ایران هم گردهم آمده اند تا فریادهای افشاگرشان را هم آواز کنند تا دست کم حذف سیستماتیک ایشان از دایرۀ دانشگاهی کشور، در سکوت برگزار نشود.
"شورای دفاع از حق تحصیل" که در سال 1387 از جمعی از دانشجویان محروم از تحصیل ایران تشکیل شده است، در همین راستا و برای احقاق حق تحصیل همۀ محرومان از تحصیل کشور تلاش می کند، تلاشی که یکی از علنی ترین و درخشان ترین ثمرات آن، در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته خود را نشان داد. آن زمان که روند محرومیت از تحصیل بدل به یکی از مهمترین چالشهای دولت حاکم شد و حذف آن به یکی از مهمترین وعده های انتخاباتی کاندیداهای رقیب بدل گشت.
شورای دفاع از حق تحصیل گرچه بهای «در آفتاب افکندن» رسوایی های اقتدار گران را با بازداشت تنی چند از فعال ترین اعضایش پرداخت، گرچه در همین راستا آقایان ضیا نبوی و مجید دری به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند، گرچه شیوا نظرآهاری همچنان با گذراندن ماهها بازداشت، بلاتکلیف در اوین به سر می برند، گرچه شرایط سخت زندان مشکلات شدید جسمانی را برای پیمان عارف و مهدیه گلرو در پی داشته است، اما همچنان بر عهد خود ایستاده است و ذره ای از پیگیری حقوق دانشجویان محروم از تحصیل عقب نشینی نکرده است.
شورا در راستای فعالیت های خود در سال جاری، برای در دست داشتن آمار دقیقی از دانشجویان ستاره دار امسال، از دانشجویانی که کارنامۀ آزمون کارشناسی ارشدشان را دریافت نکرده اند یا اسنادی مبنی بر محرومیت از تحصیل در اختیار دارند، درخواست می کند با ارائه مشخصات کامل خود با شورای دفاع از حق تحصیل  تماس بگیرند.

شورای دفاع از حق تحصیل- 4 خرداد 89

صدور حکم محرومیت از تحصیل برای بیش از پانزده دانشجوی معترض به احمدی نژاد در دانشگاه شهید بهشتی

خبرگزاری هرانا - در پی حضور محمود احمدی نژاد در دانشگاه شهید بهشتی و اعتراض دانشجویان به حضور وی، کمیته انضباطی این دانشگاه تا کنون برای 15 تن از دانشجویان معترض حکم تعلیق صادر کرده است.
به گزارش دانشجونیوز، در حالی که محمود احمدی نژاد و اطرافیانش در مصاحبه با رسانه های بین المللی هر گونه برخورد با معترضان را انکار می کنند، سیل برخورد بی سابقه با دانشجویان در دانشگاه های مختلف کماکان ادامه دارد. پس از بازداشت 17 دانشجو و احضار و تهدید بیش از 30 دانشجوی دانشگاه باهنر کرمان پیش از ورود احمدی نژاد به این شهر، این بار اخبار تأسف باری از برخورد گسترده انضباطی با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی به گوش می رسد.
پس از حضور غافلگیرانه احمدی نژاد در دانشگاه شهید بهشتی و اعتراض گسترده دانشجویان آن دانشگاه به وی که به درگیری نیروهای بسیج و حراست با دانشجویان و ضرب و شتم دانشجویان معترض نیز انجامید، کمیته انضباطی و حراست دانشگاه شهید بهشتی اقدامات گسترده ای را برای برخورد با دانشجویان معترض به احمدی نژاد آغاز کرده اند، در این میان تاکنون ده ها نفر از دانشجویان این دانشگاه به کمیته انضباطی احضار شده اند و طبق اخبار رسیده به خبرنگاران دانشجو نیوز برای بیش از 15 نفر از آنان تاکنو حکم تعلیق از تحصیل صادر شده است. دانشجویان زیادی نیز با احضار به حراست تهدید به بازداشت شده اند.
برخی از داشجویانی در بازگشت از کمیته انضباطی خبر از لیست 180 نفره دانشگاه برای احضار دانشجویان به کمیته و صدور احکام انضباطی برای آنان می دهند. برخورد شدید کمیته انضباطی، حراست و نهادهای امنیتی با دانشجویان مترض به احمدی نژاد سابقه دیرینه دارد، دانشجویان دانشگاه امیرکبیر پس از اعتراض سال 85 خود تا مدتها طعم صدها احضار، تعلیق،ممنوع الورودی و بازداشت و شکنجه را کشیدند،اخیراً نیز ده ها نفر از دانشجویان دانشگاه تهران پس از اعتراض به حضور محمود احمدی نژاد در دانشگاهشان به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و تهدید شدند.

بازداشت یکی از اعضای انجمن صنفی معلمان کردستان

خبرگزاری هرانا - یکی از فعالان انجمن صنفی معلمان استان کردستان به نام فرج الله زنده دلان، روز گذشته مورخ هشتم خردادماه در محل کارش در سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

به گزارش آژانس خبری موکریان،  نامبرده که فرهنگی بازنشسته می باشد در رابطه با تعطیلی بازار و اعتصاب 23 اردی بهشت ماه در سنندج از سوی نیروی انتظامی بازداشت شده است.
تاکنون از محل نگهداری این فعال صنفی اطلاعی در دست نیست.

خودکشی یک زندانی در زندان شیراز

خبرگزاری هرانا - یک تن از زندانیان عادی محبوس در زندان شیراز بر اثر خودکشی جان خود را از دست داد.
به گزارش عصر ایران و سایر رسانه های دولتی این زنداني كه براي تحقيقات به دادسراي عمومي و انقلاب شيراز منتقل شده بود با بلعيدن 10 گرم شيشه جان خود را از دست داد.
وي چند دقیقه پس از این اقدام دچار دل درد شديد شد و پس از انتقال به بيمارستان به دليل مسموميت شديد ناشي از بلعيدن موادمخدر شیشه جان خود را از دست داد.

از هویت نامبرده و علت اصلی خودکشی او اطلاعی در دست نیست.

محکومیت امید شریفی دانا به شش حبس تعزیری

خبرگزاری هرانا - امید شریفی‌دانا از فعالان مدنی که چند روز پس از حوادث 6 دی ماه (عاشورا) در خیابان توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت شده بود از سوی دادگاه انقلاب به شش سال حبس محکوم شد.
به گزارش رادیو کوچه، امید شریفی‌دانا که هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود از سوی شعبه‌ی 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به 6 سال زندان محکوم شده است.
اتهام آقای شریفی "اجتماع و تبانی به قصد جرایم علیه امنیت کشور"، "فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی با شرکت مستمر در اکثر تجمعات غیرقانونی و اغتشاشات پس از انتخابات به‌خصوص عاشورا شعار دادن علیه نظام اسلامی"، "توهین به رهبری" و "استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره" عنوان شده است.
گفتنی است آقای شریفی در دادگاه‌های عمومی که بعد از انتخابات برگزار شد اعترافاتی را بر علیه خود مطرح کرد. وی که در این اعترافات که به عقیده بسیاری حکایت از تحت فشار بودن متهمان داشت، اظهار کرد: "من تحت تاثیر فیلم‌های صدای آمریکا قرار گرفتم و اکنون عذاب وجدان دارم و تقاضای رافت اسلامی را از محضر دادگاه دارم".

محکومیت محسن امین زاده به پنج سال حبس قطعی

خبرگزاری هرانا - دادگاه تجدید نظر حکم صادر شده در دادگاه بدوی محسن امین زاده را با کاهش یک سال زندان تایید کرد.
به گزارش کلمه، بر این اساس  محسن امین‌زاده عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی که در دادگاه بدوی برای او شش سال حبس تعزیری صادر شده بود در دادگاه تجدید نظر به 5 سال زندان محکوم شد.
اتهام های امین زاده "اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور" و هم چنین "تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با شبکه‌های خارجی" عنوان شده بود.

ملاقات حسین رونقی ملکی با خانواده اش

خبرگزاری هرانا - حسین رونقی ملکی که به اعتراض به شرایط بلاتکلیف خود دست به اعتصاب غذا زده است، روز گذشته موفق به ملاقات با خانواده اش شد.
خانواده ی این فعال حقوق بشر در بند به "روز" گفته اند که وی، و وضعیت جسمی مناسبی ندارد.

گفته می شود حسین رونقی ملکی(بابک خرمدین) در سلولی دو نفره به همراه حسام فیروزی در بند 2الف سپاه پاسداران نگهداری می شود.
حسین رونقی ملکی از مسئولان کمیته ایران پروکسی است که از آذرماه سال گذشته تاکنون در زندان اوین محبوس است.

احضار دانشجویان بدحجاب به کمیته انضباطی دانشگاه علامه و تعلیق از تحصیل تعدادی از دانشجويان

خبرگزاری هرانا - قادر پرویز، معاون دانشجوییدانشگاه علامه طباطبایی، احضار دانشجویان بدحجاب به کمیته انضباطی خبر داد و گفت: برخی بدحجابان که به این نوع پوشش مصر بوده اند یک تا دو ترم تعلیق از تحصیل حکم انضباطی صادر شده است.
دکتر قادر پریز با رد آمار اعلام شده از سوی برخی منابع مبنی بر احضار 20 نفر از دانشجویان بدحجاب این دانشگاه به کمیته انضباطی، تعداد این دانشجویان را بسیار بیشتر از این تعداد عنوان کرد و گفت: تعداد این افراد بسیار بیشتر از این ارقام است به ویژه افرادی که تنها تذکر دریافت کرده اند. اما به دلیل محرمانه بودن آمار و ارقام در کمیته انضباطی امکان اعلام تعداد دقیق آنها وجود ندارد.
به گزارش مهر، وی در ادامه افزود: تعداد این افراد کم نیست اما در دانشگاهی که 16هزار دانشجو دارد عددی کوچک به شمار می آید.
معاون دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی این افراد را دانشجویانی نامید که پیش از احضار به کمیته انضباطی از سوی مراجع مختلفی تذکر دریافت کرده اند و تاکید کرد: بسیاری از احضار شدگان تذکرات مکرری از طرف روسای دانشکده ها و سایر مراجع فرهنگی دانشگاه به دلیل بدحجابی و مشکلات اخلاقی دریافت کرده اند. تعدادی از این دانشجویان نیز در جلسات فرهنگی و ارشادی شرکت کرده اند اما بر تخلف خود اصرار ورزیده اند که مستندات مربوط به این رفتار نیز موجود است.
دکتر قادر پریز با اشاره به اینکه در طول یکسال گذشته تعداد این دانشجویان بسیار زیاد بوده است گفت: هر هفته افرادی به کمیته انضباطی احضار می شوند و تعداد آنها روز به روز و هفته به هفته متفاوت است.
وی افزود: از سوی هر دانشکده لیستی از اسامی بدحجابان به کمیته انضباطی داده شد و از بین فهرست، اسامی کسانی که دفعات زیادی تذکر گرفته بوده و اعتنایی به این تذکرات نداشتند احضار شدند. از تعدادی از آنها که تخلف خود را پذیرفتند تعهد کتبی اخذ شد تا رفتار غیر اخلاقی خود را تکرار نکنند. با این افراد برابر موارد یک تا پنج آیین نامه انضباطی برخورد شده است.
دکتر پریز در ادامه گفت: دسته دیگری نیز رفتار ناشایست خود را نپذیرفتند و به دلیل تاکید بر بدحجابی برابر موارد 11 و 12 آیین نامه انضباطی، تفهیم اتهام شدند. تاکنون به چند نفر هم حکم داده شده است.
معاون دانشجویی دانشگاه علامه گفت: بر اساس موارد قانونی حکم این دانشجویان تعلیق از تحصیل به مدت یک ترم یا دو ترم با احتساب سنوات و یا بدون احتساب سنوات بوده است.

ده کشته و زخمی در درگیری مسلحانه بین نیروهای سپاه و کشاورزان عرب در خوزستان

خبرگزاری هرانا - در درگیری بین شهروندان عرب و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درشهرحمیدیه استان خوزستان سه نفرکشته و دستکم 7 نفر زخمی شدند.

به گزارش العربیه این درگیری در روز شنبه 8 خردادماه و هنگامی به وقوع پیوست که کشاورزان عرب از قبیله " خزرج " در برابر تلاش نیروهای امنیتی برای مصادره زمین های کشاورزی خود مقاومت کردند.

در این درگیری ها سه نفر از کشاورزان کشته شدند و چندتن از نیروهای سپاه پاسداران نیز کشته شدند.

زمین هایی که نیروهای امنیتی قصد داشتند مصادره کنند در دوره شاه به شهروندان غیرعرب واگذار شده بود و این ساکنان غیربومی پس از پیروزی انقلاب زمین ها را ترک کرده بودند.

استان خوزستان که اغلب ساکنان آن عرب هستند تنها استانی است که زمین های آن " اراضی خالصه " اعلام شده است.

این اصطلاح برای اموالی به کار می برد که در مالکیت دولت است واز زمان سقوط شیخ خزعل آخرین حاکم محلی در خوزستان زمین های این استان توسط رضاشاه " اراضی خالصه " اعلام شده است.

محکومیت عباس بادفر، از شهروندان گمنام بلوچ به ده سال حبس تعزیری و تبعید


خبرگزاری هرانا - عباس بادفر از شهروندان بلوچ و از زندانیان گمنام، از سوی دادگاه انقلاب به 10 سال حبس تعزیری و تبعید به زندان گوهردشت محکوم شده است.
عباس بادفر آذرماه سال 88 در بلوچستان دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل شد و چندین ماه در سلول های انفرادی در بند امنیتی 209 زندان اوین تحت شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی قرار داشت.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، بدلیل بی نام و نشان بودن، این زندانی سیاسی به بدترین نحو مورد شکنجه قرار گرفته و مدت طولانی را در سلول های انفرادی بسر برده است. او همچنین چندین بارتوسط بازجویان تهدید به قتل و اعدام شده است.
آقای بادفر اخیرا از زندان اوین به بند 6 زندان گوهردشت تبعید شده است. او بدون داشتن وکیل و حق دفاع از خود مورد محاکمه قرار گرفته است و بر مبنای اتهام محاربه و داشتن " ارتباط با سازمان مجاهدین خلق" محاکمه و به 10 سال زندان و تبعید به زندان گوهردشت کرج محکوم شده است.
گفتنی است وی علی رغم گذشت مدت طولانی از شکنجه های سخت ولی هنوز از آثار شکنجه های جسمی رنجی می برد.

۱۳۸۹ خرداد ۸, شنبه

بازداشت بهرام چگینی در اراک

اخبار روز:
گروه انقلاب سبز اراک: بهرام چگینی از فعالین ستاد مهندس موسوی در اراک و دانشجوی دانشگاه علم و صنعت اراک نزدیک به دو هفته پیش توسط مامورین امنیتی بازداشت شده است. مادر نامبرده بیمار می باشد و بازداشت وی در این شرایط عامل فشار بر خانواده وی و وخامت وضعیت مادر ایشان گردیده است.
لازم به ذکر است پس از بازداشت آرش صابونچی، این دومین بازداشت طی روزهای اخیر در اراک می باشد.

ده سال حبس برای یک زندانی سیاسی بلوچ

اخبار روز: عباس بادفر از هموطنان بلوچ که در آذرماه ٨٨ در بلوچستان دستگیر شده، به ده سال حبس محکوم شد.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، وی همچنین به زندان گوهردشت کرج تبعید شده است.
عباس بادفر آذرماه ۱٣٨٨ در بلوچستان دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل گردید. او چندین ماه در سلولهای انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشته است. بدلیل بی نام و نشان بودن این زندانی سیاسی با شیوه های وحشیانه مورد شکنجه قرار گرفته و مدت طولانی را در سلولهای انفرادی بسر برده است. او همچنین چندین بارتوسط شکنجه گران (بازجویان) تهدید به قتل و اعدام شده است.
آقای بادفر اخیرا از زندان اوین به بند ۶ زندان گوهردشت تبعید شده است. او بدون داشتن وکیل و حق دفاع از خود مورد محاکمه قرار گرفته و بر مبنای اتهام محاربه و داشتن ارتباط با سازمان مجاهدین خلق محاکمه و به ۱۰ سال زندان و تبعید به زندان گوهردشت کرج محکوم شده است.
علیرغم گذشت مدت طولانی، او هنوز از اثرات شکنجه های جسمی رنج می برد. 

نگرانی از بابت ناپدید شدن داریوش شکوف در آلمان


دویچه وله: داریوش شکوف، فیلمساز و نقاش ایرانی در آلمان ناپدید شده است. از روز دوشنبه ۲۴ مه (سوم خرداد)، که شکوف برای آخرین بار در ایستگاه مرکزی راه آهن شهر کلن دیده شد تا کنون اثری از وی یافت نشده است.
به گزارش پایگاه خبری «ولت آنلاین» آلمان، قرار بود شکوف در ایستگاه مرکزی راه‌آهن کلن با قطاری به سمت پاریس برود اما هیچ نشانه‌ای دال بر اینکه او به پاریس رسیده باشد وجود ندارد. شکوف در هیچ کدام از قرارهایش در پاریس حاضر نشد و همسرش، تائیس فرزان که خود هنرپیشه مقیم آلمان است، از وضعیت او اطلاع ندارد.
داریوش شکوف که نام اصلی او علی‌رضا شکوفنده است ایران را در زمان محمدرضا شاه به مقصد آمریکا ترک کرد و پس از انقلاب دیگر به ایران بازنگشت. او پس از مهاجرت به آمریکا در سال ۱۹۷۹ در رشته‌های فیزیک و ریاضی به تحصیل پرداخت. شکوف دوره‌ی فیلم‌سازی آکادمی فیلم نیویورک را به اتمام رساند و در زمینه‌های گوناگون مانند نقاشی، نظریه‌ی هنر و فلسفه و فیلم‌سازی فعالیت کرده است.
داریوش شکوف از سال ۱۹۸۵ به بعد در آلمان زندگی می‌کند و یکی از منتقدان سرسخت سیاست‌های جمهوری اسلامی در آلمان به حساب می‌آید.

اعتصاب‌غذاهای مکرر
شکوف، فیلمساز ۵۵ ساله، پنج سال پیش در حمایت از برقراری آزادی و عدالت در ایران به مدت ۷ روز در برابر دفتر مرکزی حزب سبزهای آلمان در برلین دست به اعتصاب غذا زد. در ژوئن گذشته وی در حمایت از حرکات اعتراضی مردم ایران نسبت به نتایج انتخابات برای ۴ روز در برابر سفارت روسیه در برلین اعتصاب غذا کرد. دمیتری مدودیف، رئیس جمهور روسیه، نخستین سیاستمدار ارشدی بود که پیروزی محمود احمدی‌نژاد را به وی تبریک گفته بود.
« ولت آنلاین» می‌نویسد‌، شکوف از «مخالفان تندروی جمهوری اسلامی» است که تاکنون از هر گونه تماسی با رژیم ایران سر باز زده است. وی بارها با ارسال نامه‌هایی به جشنواره‌ی فیلم برلین (برلیناله)، از شرکت آن گروه از فیلم‌ها و فیلمسازان ایرانی در این جشنواره انتقاد کرده است که با اجازه‌ی مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی به فستیوال راه پیدا کرده‌اند.
شکوف همین انتقاد را در مورد جشنواره‌ی فیلم کن نیز مطرح کرده و این گونه دعوت‌ها را «سیاسی» و «غیرفرهنگی» قلمداد کرده است. به باور او، جمهوری اسلامی از این گونه دعوت‌ها برای «افزایش اعتبار خود در داخل و خارج از کشور» بهره‌می‌جوید.
«ولت آنلاین» همچنین می‌نویسد که رد پای افکار سیاسی شکوف را می‌توان در فیلم‌های او نیز پیدا کرد. نخستین فیلم طولانی شکوف که در سال ۱۹۹۶ ساخته شد "هفت مستخدم" نام دارد. در این فیلم آنتونی کوئین نیز نقش ایفا کرده است. این فیلم بیانگر همان فلسفه‌ی "ماکسیمالیزم" یا "حداکثرگرایی" است که در آن از تمامی انرژی‌های خلاق در راه هدف بشریت متحد استفاده می‌شود.
Breathful نام یکی از دیگر فیلم‌های شکوف است که ۳ سال پیش در برلین ساخته شد. نکته‌ی قابل توجه در این فیلم که یک فیلم کمدی گانگستری است این است که زنان اکثر نقش‌ها را بر عهده دارند. «ولت آنلاین» از این نکته به عنوان وجه تمایز با دیگر فیلم‌های گانگستری یاد می‌کند و می‌گوید، شکوف می‌خواست از این طریق بگوید، زنان می‌توانند در جوامع زیر سیادت مردان مانند محیطی که در این فیلم ترسیم شده نیز لیاقت‌های خود را اثبات کنند.

"ایران زندان" آخرین فیلم شکوف
جدیدترین فیلم شکوف با عنوان "ایران زندان" ۳ هفته‌ی پیش در سینمای بابیلون برلین به نمایش درآمد. این فیلم به حوادث پس از انتخابات ۲۲ خردادماه پرداخته و از سرنوشت زندانیان در شکنجه‌گاه‌های جمهوری اسلامی سخن می‌گوید.
«ولت آنلاین» از کارگردانان ایرانی به عنوان کسانی نام می‌برد که پس از انتخابات خردادماه در رده‌ی اول معترضان قرار داشته‌اند. به گفته‌ی این پایگاه خبری، تولید تقریبی سالانه‌ی سینمای ایران بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ فیلم یعنی به اندازه‌ی سینماگران آلمانی است و سینمای ایران عامل فرهنگی مهمی در این کشور به شمار می‌آید.
جعفر پناهی از جمله کارگردانان به‌نام ایرانی است که در ۱۰ اسفند ۸۸ به همراه ۱۷ نفر از دوستان و بستگانش از جمله همسر و دخترش، در منزل خود در تهران بازداشت شد. بیشتر این افراد چند روز بعد آزاد شدند، اما پناهی‌، فیلمساز ۴۹ ساله‌، نزدیک به ۳ ماه در زندان اوین باقی ماند.
جعفر پناهی که در شرایط جسمانی نامساعد دست به اعتصاب غذا زد سرانجام روز سه‌شنبه، ۴ خرداد (۲۵ مه)، به قید وثیقه از زندان آزاد و راهی بیمارستان شد.

آنقدر بلند می شوید که وقت تبر می رسد!

انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران پیرامون اعتصاب غذای مجید توکلی اطلاعیه ای صادر کرده است که نسخه ای از آن در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است.
متن بیانیه ی مذکور به شرح زیر است:
آنقدر بلند می شوید که وقت تبر می رسد!
قصه ی مبارزه ی ایرانیان برای آزادی ریشه ی به عمق تاریخ دیرین استبداد در این سرزمین دارد. دانشگاه در سال های سکوت ، به خواری در چشم و استخوانی در گلوی استبداد تبدیل شده بود. اینک که سال های سکوت تمام شده مورد حمله ی تیغ خشم و دشنه انتقام قرار گرفته است. روحیه ی انتقام جوی سنگ دلان سیه روزی که می پندارند به ضرب خنجر بر گلوی جوانانی چون مجید توکلی می توانند صدای حق خواهی مردم ستم دیده را خاموش کنند؛ در حال ایجاد فاجعه ای است که بدون شک دودش در چشمان ناپاک شان خواهد رفت.
مجید توکلی دانشجوی شجاع پلی تکنیک این نماد ایستادگی جنبش دانشجویی ایران در هفتمین روز اعتصاب غذای خشک دچار خون ریزی معده شده و قدرت تکلم خود را از دست داده است. در مملکتی که تعریف و تمجید و ثناگویی از قدرت حاکم تنها راه ابراز عقیده است؛ شیرمردی همچون مجید توکلی حلاج وار فریاد آزادی خواهی سر داد و با نشانه گرفتن قلب استبداد با سخنانش بر تاریکخانه ای ظلم نور آگاهی تاباند؛ امروز اسیر دست عمله استبداد است و تنها راه رسیدن صدایش را در اعتصاب غذا و مایع گذاشتن از جان خود دیده است.
مجید توکلی در 24 سالگی تقریبا" نهصدمین روز و برای سومین بار در آزاد ترین کشور دنیا و ام القرای جهان اسلام، زندان را تجربه می کند. در حالی که نه آدم کشته ، نه بر کسی تیر کشیده ، نه به کسی تجاوز کرده ، نه معلمی بیگناه را اعدام کرده،  نه رانت خوار است، نه دزد، نه مفسد، نه تروریست، نه رای ملتی را دزدیده ، نه تقلب کرده و نه مدرک تقلبی داشته، نه و نه و هزار نه دیگر. تنها تاوان آزاد اندیشی و مواضع جسورانه ی انتقادی و شرافت تحسین برانگیز خود را می پردازد.
اما خیره سران نودولت بدانید قطعا" در نبرد با مجید توکلی شکست خورده اید که قدرت پوشالی شما را یارای مقابله با اراده ی پولادین مجید نیست که او توکلش به قدرتی است که بسیار عظیم تر از تیغ های آخته شماست. که نزدیک است آن روزی که تیغ هاتان را بر گلوی خود نیز بفشارید.
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ضمن محکومیت شدید تداوم بازداشت مجید توکلی و انتقال او به سلول انفرادی خوستار احقاق حقوق پایمال شده و برآوردن همه ی خواستهای ایشان است و هشدار می دهد در آستانه ی سالگرد کودتای انتخاباتی و در این ماه پرحادثه ی تاریخی بیش از این بر زخم دانشگاه نمک کینه نپاشید؛ که امروز دانشگاه ها همه ی اوین شده اند و هر دانشجویی مجید توکلی ست؛ به دامان مردم برگردید پیش از آنکه دیر شده باشد، که بی تردید آنچه بر سر مستبدان در طول تاریخ آمده گریبان شما را هم خواهد گرفت.
کابوس ات آشفته تر باد!
باشد که چو از خواب بر آیی
تعبیرش را تدبیری کنی.

با انتشار دو فیلم مستند، محسن بیک وند به انفرادی منتقل شد/20 تن به حفاظت زندان احضار شدند

خبرگزاری هرانا – در پی انتشار فیلم شکنجه و تجاوز در زندان رجایی شهر کرج صبح امروز دو مامور وزارت اطلاعات با حضور در حفاظت این زندان 20 تن از زندانیان را به حفاظت زندان منتقل و در این میان محسن بیک وند یکی از قربانیان به سلول انفرادی منتقل شد.
بنا بر اطلاع گزارشگران هرانا، در پی انتشار دو سند از شکنجه و تجاوز در زندان رجایی شهر که توسط مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر شده است، محسن بیک وند به همراه 20 تن از زندانیان به حفاظت زندان منتقل و تهدید شدند.
در این بین آقای بیک وند یکی از قربانیان که به شدت مورد شکنجه فردی به نام حسن آخریان قرار گرفته است به دلیل عدم همکاری با ماموران وزارت اطلاعات در ارائه نام فیلم بردار و مصاحبه کننده با وی به سلول انفرادی منتقل شد.
همچنین عوامل مشکوکی نیز با آقای بهرام تصویری تماس گرفته و به وی اعلام داشتند که حیثیت نامبرده در خارج از زندان با انتشار فیلم لکه دار شده است.
لازم به ذکر است دو مامور وزارت اطلاعات از تهران به این زندان اعزام شده اند تنها برای بررسی و شناسایی عوامل دخیل در انتشار فیلم در این زندان بسر می برند و تا کنون هیچ مسئولی با انتشار این اسناد برای پیگیری مستندات ارائه شده از سوی دو قربانی تحقیقاتی را برای مجازات مجرمین انجام نداده است.

ضرب و شتم شدید رسول بداغی در زندان رجایی شهر

خبرگزاری هرانا - رسول بداغی، از مسئولان اسبق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و عضو کانون صنفی معلمان که در بند شش زندان رجایی شهر در بازداشت به سر می برد، روز گذشته مورد ضرب و شتم شدید مسئولان زندان قرار گرفت.
به گزارش ادوار نیوز، روز گذشته دو تن از مسئولان زندان رجایی شهر  به نام های مستعار شیخ و دایی قاسم، رسول بداغی را به محلی از زندان برده، دست های او را از پشت بسته و پس از بستن وی به میله اقدام به ضرب و شتم شدید وی نمودند. علت این اقدام ناجوانمردانه مسئولان زندان اعتراض بداغی به وضعیت نا مناسب زندان رجایی شهر و مشکلات ایجاد شده برای وی بوده است.
رفتار بی رحمانه مسئولان زندان در ضرب و شتم این معلم زندانی موجب اعتراض دیگر زندان شده و آنها با اعلام اینکه نامبرده زندانی سیاسی است و نباید اینگونه مورد هتک حرمت و آزار قرار گیرد به رفتار مسئولان زندان معترض شدند.
متاسفانه عوامل این ضرب و شتم در پاسخ به اعتراض زندانیان با هل دادن و فحاشی اقدام به متفرق نمودن آنها کرده و در کمال ناباوری اعلام نمودند: "از آنجا که این فرد سیاسی است باید مورد آزار و شکنجه بیشتری قرار گیرد."
گفتی است وضعیت نامبرده هم اکنون نامساعد است و اثرات ناشی از شدت ضرب و شتم سلامتی وی را تهدید می کند.

گزارشگران بدون مرز: حکومت مسئول جان زندانیان است

گزارشگران بدون مرز در اطلاعیه‌ای، نسبت به سلامتی روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران زندانی ابراز نگرانی کرد و جمهوری اسلامی را مسئول جان آنها دانست.
این سازمان اعلام کرده که «بدرفتاری و خشونت علیه زندانیان در ماه‌های اخیر شدت گرفته است.»


عیسی سحرخیز، کوهیار گودرزی و حسین رونقی ملکی، سه فعال مدنی و سیاسی هستند که گزارشگران نسبت به وضعیت جسمی آنها در زندان ابراز نگرانی کرده و افزوده که نیاز فوری به مراقبت‌های پزشکی دارند.
این سازمان اضافه کرده است: «در زندان‌های جمهوری اسلامی، حقوق ابتدایی روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران پایمال می‌شود. مقامات رسمی جمهوری اسلامی مسئول حفظ جان زندانیان هستند.»
کوهیار گودرزی، وب‌نگار و از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر، ۲۹ آذرماه بازداشت شد.
مسئولان زندان اوین به مادر وی اعلام کرده‌اند که فرزندش در پی اعتصاب غذای چندین روزه و وخامت وضعیت سلامتش، در بیمارستان بستری شده است.
حسین رونقی ملکی، وب‌نگار و مدافع حقوق بشر هم در تاریخ ٢٢ آذر ماه از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، طی «عملیات متلاشی کردن شبکه ضد انقلاب» بازداشت شد.
رونقی ملکی که تا هفته‌ها بازداشت و زندانی‌شدنش مخفی نگه داشته شده بود، به «استفاده و تولید فیلترشکن، میزبانی از سایت‌های مدافع حقوق بشر و...» متهم شده است.
عیسی سحرخیز، مدیر و روزنامه‌نگار بسیاری از نشریات اصلاح‌طلب که اخیرا به زندان رجایی شهر منتقل شده نیز ششم خرداد ماه دچار عارضه قلبی شده است.
سازمان گزارشگران اعلام کرده که در همین زندان، احمد زیدآبادی، مسعود باستانی، رضا رفیع فروشانی و تعداد دیگری از زندانیان سیاسی که در کنار مجرمان عادی نگهداری می‌شوند، به شکل «روزمره تهدید و مورد آزار و اذیت» قرار می‌گیرند.
عمادالدین باقی نیز چندی پیش و در شب عید نوروز، دچار عارضه تنفسی شده بود که به بیمارستان انتقال یافت، اما مسئولان، این زندانی بیمار را دوباره به زندان بازگرداندند.

میر حسین موسوی: کشور با آزادی وعدالت اداره می شود نه با زندان اوین

کلمه:
تعجب آور نیست که در کشور ما مساله فساد و دروغ و خود رایی درحال گسترش است، چرا که اگر اندیشه آزاد نباشد در فضای تک صدایی این مسایل طبیعی است/اگر قرار باشد که نظام باقی بماند ولی با پر کردن زندان ها یا با زدن و گرفتن دانشجویان و کارگران مسلمان،هنرمندان و سینماگران و روزنامه نگارن آیا می توان از چنین نظامی در جهان دفاع کرد؟/این جنبش یک جنبش چهار فصل است. تجدید حیات می کند، در شکل های مختلف ظاهر می شود/آنها می توانند تبلیغ کنند که ما درست نمی گوییم. ما انتظار نداریم که آنها جوانمردانه عمل کنند، از صدا و سیمایشان گرفته تا باقی رسانه هایشان/کهریزک یک مسئله ملی است و به همین دلیل باید تمام بحث هایی که در خصوص کهریزک می شود جلوی چشم مردم گفته شود تا تکرار نشود و بعدا مردم هم قانع شوند که عدالت اجرا شده است.
« ما که نمی خواستیم فقط حکومت تشکیل بدهیم و به نام اسلام چهارچوبی تعریف کنیم ولی از محتوا خالی باشد و از آرمان ها و آرزوهایی که برامده از مکتب و اعتقادات ما بود هیچ نشانی نداشته باشد.اگر قرار باشد که نظام باقی بماند ولی با پر کردن زندان ها یا با زدن و گرفتن دانشجویان و کارگران مسلمان،هنرمندان و سینماگران و روزنامه نگارن آیا می توان از چنین نظامی در جهان دفاع کرد؟»
به گزارش خبرنگار «کلمه»، اینها سخنان نخست وزیر دوران دفاع مقدس در میان جمعی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب است. زندانیانی که به تعبیر موسوی در فضایی مجاهده کردند که دورنمایی از آینده وجود نداشت و آنچه بود تنها احساس وظیفه انسانی و خالص افراد بود. فضایی که در آن تمام تلاش ها توام با آرزو برای ارزش ها و حاکمیت اسلام و یا ویژگی های یک جامعه سالم صورت می گرفت.موسوی در این دیدار گفت: ابتدای انقلاب نیز با همین فضا شروع شد.
اگر چارچوب های کلی حفظ می شد ایران به سمت خوبی حرکت می کرد
او منکر اشکالات آن دوران نیست چه اینکه «هیچ نظامی بدون اشکال نیست» اما وی معتقد است: اگر چار چوب های کلی حفظ می شد ایران ما به سمت خوبی حرکت می کرد.
نخست وزیر امام(ره) با اشاره به نزدیکی ایام رحلت امام خمینی تشییع جنازه بی نظیر و تاریخی ایشان که میلیون ها نفر در آن حضور داشتند را نشانی از پشتیبانی یک ملت از انقلاب و آنچه که در ۱۰ سال اول انقلاب افتاد دانست و گفت: بدون اینکه بخواهیم برخی اشکالات را نادیده بگیریم اما این موضوع نشانی از تحقق بسیاری از ارزش ها بود.
جبهه ها  نشانی از حقانیت راه بود
نمی توانیم جواب نسل جوان را بدهیم چون انقلاب به بیراهه رفت
مدیر اجرایی کشور در دوران ۸ سال دفاع مقدس گفت: همیشه نظام های مختلف یکسری شاخص ها را برای بیان موفقیت خود ارائه می دهند. مثل تولید ناخالص ملی، تولیدثروت و یا در ابعاد غیر مادی مانند تحصیلات، شاخص کرامت انسانی و… که کم و زیاد آن معنا دار است و درجای خود قابل بحث. ابتدای جنگ خیل عظیم انسان های نورانی و ایثارگر که انقلاب برای ما به ارمغان آورده بود شاخص و نشانه ای بر حقانیت نظام ما بود. جبهه ها را همیشه نشان حقانیت راه خود می دانستیم و نیز علامتی از اینکه نظام در راستای آرمان هایش موفق بوده است. اما متاسفانه کم کم انحراف پیدا شد و در این سال های اخیر نیز مشکلات بسیاراساسی پیدا کرده ایم به گونه ای که امروز نمی توانیم جواب نسل جوان را بدهیم و حتی هنگامی که برایشان توضیح دهیم که اول انقلاب چه اهدافی مطرح بود و بعد از انقلاب چه تغییراتی در کشور رخ داد باز هم نمی توانیم قانعشان کنیم. دلیل آن هم چیزی نیست جز بیراهه رفتن ما.
اتفاق های حیرت آور نمایشگاه کتاب امسال را مقایسه کنید با…
موسوی در تشریح فضای قبل از انقلاب در مقایسه با بعد از آن با ذکر مثالی گفت: پیش از انقلاب آزادی نبود. عناوین کتاب های چاپی و کتاب های اساسی بسیار کم بود و به صورت زیرزمینی دست به دست می چرخید. اما پس از انقلاب نمایشگاه کتاب برپا شد تا نشان داده شوداین نظام، معتقد به برخورداندیشه هاست و به واقع یک انقلاب فرهنگی شکل گرفته است. اما در همین یک مورد آنچه می خواستیم را مقایسه کنید با اتفاقات حیرت آور نمایشگاه کتاب امسال که حتی برخی از رساله ها و کتاب های مراجع را جمع کردند. غرفه کتابهای شهید بهشتی که خود از پایه گزاران نظام هست را حذف کردند و محدودیت مثل همیشه دامن ادبیات و کتاب های علوم انسانی را گرفت و اینها تنها علامت هایی کوچک در دوری از آرمانهای انقلاب است.
نظام در حال حرکت به سمت تک صدایی است
تک صدایی منجر به استبداد و دیکتاتوری می شود
موسوی باهشدار نسبت به تداوم این روند خاطرنشان کرد: نظام در حال حرکت به سمت تک صدایی است به طوری که هیچ اندیشه دیگری را تحمل نمی کند. تک صدایی خود منجر به استبداد و دیکتاتوری می شود و هیچ کس نیست که نداند اضافه بر استبداد و دیکتاتوری تک صدایی مهم ترین عامل بازدارنده توسعه است.
سیاست هایی که شفافیت و گردش آزاد اطلاعات را هدف گرفته است
میرحسین موسوی تاکید کرد: آنچه اکنون می بینیم سیاست هایی است که شفافیت و گردش آزاد اطلاعات را هدف گرفته است و تعجب آور نیست که در کشور ما مساله فساد و دروغ و خود رایی درحال گسترش است، چرا که اگر اندیشه آزاد نباشد در فضای تک صدایی این مسایل طبیعی است.
جنبش سبز برای آزادی و عدالت است
زمانی آرزو داشتیم جشن بستن زندان اوین را بگیریم اما…
مهندس موسوی در بخش دیگری از سخنان خود به بیان نسبت جنبش سبز و آرمانهای انقلاب پرداخت و گفت: جنبش سبز برای آزادی و عدالت است. عدالت برای مردمی که انقلاب کردند و کشور با همه تنوع قومیت ها، فرهنگ هاو زبان های مختلف مال آنهاست و عدالت در وجوه اجتماعی،سیاسی و اقتصادی جزئی از حقوق آنهاست. و نیز آزادی که از آرمانهای ما بود و اگر نباشد حقوق مردم پایمال می شود. زمانی آرزوی ما بود که زندانها خالی باشد وجشن بستن زندان اوین را بگیریم، اما حالا آنجا ساختمان سازی می کنیم که حجره های بیشتری داشته باشیم برای حبس بیشتر و هم این نشانی دیگر از انحراف و کج روی ماست که به نتیجه هم نخواهد رسید.
آیا از چنین نظامی در جهان می توان دفاع کرد؟
موسوی خاطرنشان کرد: ما که نمی خواستیم فقط حکومت تشکیل بدهیم و به نام اسلام چارچوبی تعریف کنیم ولی از محتوا خالی باشد و از آرمان ها و آرزوهایی که برآمده از مکتب و اعتقادات ما بود هیچ نشانی نداشته باشد.اگر قرار باشد که نظام باقی بماند ولی با پر کردن زندان ها یا با زدن و گرفتن دانشجویان و کارگران مسلمان،هنرمندان و سینماگران و روزنامه نگارن آیا می توان از چنین نظامی در جهان دفاع کرد؟
جنبشی بر آمده از نیاز های واقعی یک ملت
جنبش سبز جنبشی برای چهار فصل
وی طلب آزادی و عدالت را در چنین فضایی یک مطالبه جدی عنوان کرد و گفت: جنبش سبز یک جریان ادامه دار است که نه با بستن و گرفتن و تهدید و زندانی کردن و نه با کشتن متوقف نخواهد شد چرا که مطالبات برآمده از نیازهای واقعی و انسانی ملت ما را دارد. این جنبش یک جنبش چهار فصل است. تجدید حیات می کند، در شکل های مختلف ظاهر می شود. اینطور نیست که برای یک مقطع کوچک باشد و یا ارتباطی به شخص خاص داشته باشد بلکه برآمده از نیازهای ملت ما و در موازات مبارزات طولانی ملت برای نیل به آزادی و عدالت است.
اهداف جنبش سبز ساده و روشن است
انتظار نداریم جوانمردانه عمل کنند؛ از صدا وسیمایش گرفته تا…
موسوی شعار ها و اهداف جنبش سبز را ساده و روشن دانست و گفت: زمانی که می گوییم قانون اساسی مسئله روشن است، وقتی می گوییم دروغ و فساد نباشد و عدالت باشد مسئله روشن است. به طور قطع گسترش آگاهی بزرگترین ابزار جنبش است. ما با کسی نمی خواهیم دعوا کنیم. تنها از حقوق خود دفاع می کنیم و ابزارمان همان آگاهی رسانی به مردم است و جلوی کسی را هم سد نمی کنیم. آنها می توانند تبلیغ کنند که ما درست نمی گوییم. ما انتظار نداریم که آنها جوانمردانه عمل کنند، از صدا و سیمایشان گرفته تا باقی رسانه هایشان.
«دروغ ممنوع» مطالبه جدی همه مردم بود
موسوی با یاد آوری شعار «دروغ ممنوع» در شب انتخابات گفت : در هنگامه انتخابات یکی از مهمترین و با نفوذترین پوستر هایی که چاپ شد، پوستر «دروغ ممنوع» بود. بنده اولین بار آن را در تهران دیدم و به فاصله ۲۴ ساعت در یک منطقه دوردست کشور مشاهده کردم چرا که شعار ملموس و مطالبه جدی همه مردم بود.
طاقت  یک وبلاگ معمولی را آزاد را هم ندارند
چشم اسفندیار آنها مسئله آگاهی است
میرحسین موسوی این بار هم از آگاهی و ضرورت آگاهی بخشی گفت و تاکید کرد: اینکه آنها طاقت ندارند یک وبلاگ معمولی را آزاد ببینند و امروز هیچ رسانه ای حتی در سطح مجازی نیست که در اختیار ما باشد و از فیلترینگ در امان مانده باشد همه نشانگر این است که پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار آنها مسئله آگاهی است. بنابراین هرکس در هرجا احساس مسئولیت می کندباید در حد خود در گسترش آگاهی های سیاسی، اجتماعی تلاش کند حتی با گفتن یک نکته در جمع کوچک.
کانون های گسترش آگاهی ها کجاست؟
میرحسین موسوی کانون های گسترش آگاهی را برشمرد: از محیط خانواده گرفته تا جمع دوستان و اقوام، و در میان اقشار و استان های مختلف اگاهی را گسترش دهیم. جنبش سبز هدف پیچیده ای ندارد؛ ما فساد و دروغ را نمی خواهیم، می خواهیم مردم احترام داشته باشند، قوه قضاییه درستی داشته باشیم که ظلم نکند. اینگونه نباشد که از کسی اعتراف بگیرند و بر اساس آن وی را اعدام کنند یا او را بزنند و یا زندانی را آزاد کنند و بعد از دو سه هفته با او تماس بگیرند و بگویند مصاحبه کن یا به زندان برگرد! کافیست همین مسائل را برای مردم شرح دهیم.
چقدر با واقعیت بیگانه اند؟
موسوی دغدغه های خود  درباره بی تدبیری درامور را اینگونه بیان کرد: همیشه می گویم کسانی که این زندان های وسیع را ایجاد کرده اند چقدر با واقعیت بیگانه اند. ما چقدر فرصت داشتیم در ماه رمضان و عیدهای مذهبی و ملّی اعلام کنیم که جدای از گذشته ها  آزادانه به اصول بازگردیم. این خود به خود مردم را خوشبین می کرد. اکنون نیز اگر بگویند انتخابات آزاد و رقابتی برگزار خواهیم کردو تقلبی در کار نخواهد بود خواهید دید که مردم قطعا نفس راحتی می کشند.
کهریزک مسئله ملی است؛جلوی چشم مردم ماجرا را بگوئید تا تکرار نشود
وی تصریح کرد: نظامی که نتواند با حمله به خوابگاه دانشجویی به عنوان یک مورد برخورد شجاعانه کند و برای مردم شرح دهد که واقعا در این بین چه اتفاقی افتاده است و با آنهایی که تقلب کرده اند نتواند برخورد کند نظامی ضعیف است. قدرت نظام در این است که این مسائل را شرح دهد یا در مورد کهریزک که می گویند ۳ نفر را محکوم کرده اند. کهریزک یک مسئله ملی است و به همین دلیل باید تمام بحث هایی که در خصوص کهریزک می شود جلوی چشم مردم گفته شود تا تکرار نشود و بعدا مردم هم قانع شوند که عدالت اجرا شده است. همین نتیجه مبهمی که اعلام کردند و ۳ نفر را به قصاص محکوم کردند بگویند این سه نفر چه کسانی هستند و چه ارتباطی با افرادی دارند که اسامی شان در مجلس برده شد، مجلسی که تازه ما می دانیم چقدر گزارش هایش محدود است.
آرزو می کنیم کج راهه به راه مستقیم تبدیل شود
موسوی گفت: همه آرزو می کنیم این کج راهه تبدیل به راه مستقیم شود. توسط هر شخصی که باشد در هر موقعی که باشد مردم راضی خواهند بود. مردم مبارزه کرده اند .خون دل خورده اند تا به عدالت و ازادی برسند تا استبداد و خودرایی نباشد. تا مناصب و منزلت ها در حال گردش باشد تا هرکس در هرجا وظایفی دارد در مقابل مردم پاسخگو باشد.
آیا دستگیری ها توانست رژیم شاهنشاهی را حفظ کند؟
میر حسین موسوی خطاب به زندانیان پیش از انقلاب افزود:این بگیر و ببند ها مسئله را حل نمی کند مگر با به زندان انداختند شما رژیم سقوط نکرد؟ رژیم سقوط کرد و من اثرات این دستگیری ها را به خاطر دارم ولی پرسش این است که آیا این دستگیری ها توانست رژیم شاهنشاهی را حفظ کند؟ وضعیت رسانه ای و گردش آزاد اخبار و اطلاعات در جهان، نسبت به دوره ای که شما در زندان بوده اید بسیار متفاوت است. اول صبح با رجوع به چند سایت می توان تمامی اخبار را دریافت کرد. قبلا اطلاعیه ها با چه دردسری این دست و آن دست می شد و بعضا چه خساراتی هم داشت و تنها به دست عده معدودی می رسید. ماهواره ها و فضای بین المللی و ارتباطات هم به همین ترتیب موثراند.
به گفته نخست وزیر زمان دفاع مقدس،در چنین فضایی رفتن به سمت الگوها و چهارچوب هایی که عقلا عدم کارآمدی آنها روشن بوده جای تعجب و تأسف دارد.
کشور با آزادی و عدالت اداره می شود نه با زندان اوین
موسوی تصریح کرد: برخی گمان می کنند با ایجاد فضای رعب و وحشت می توان امور را اداره کرد در حالی که کشور با آزادی و عدالت اداره می شود نه با زندان اوین.

انتقال منصور اسانلو به بند متادون زندان رجایی شهر کرج


خبرگزاری هرانا -منصور اسانلو، فعال سرشناس کارگری و رئيس سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، به بند معتادان به مواد مخدر  و بیماران عفونی موسوم به "بند متادون" زندان رجایی شهر کرج، منتقل شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، سید محمد روح الله هاشمی - فرزند مجتبی هاشمی - که به اتهام قتل برادر و همسر برادرش در زندان رجایی شهر محبوس است، به تحریک کرمانی رییس و معاونش فرجی، از مسئولان حفاظت زندان بر علیه منصور اسانلو اعلام شکایت کرده تا اسانلو بر اساس این شکایت به بند متادون(بند 5 عمومی) منتقل شود.

گفته می شود این شکایت مقابل دوربین از هاشمی گرفته شده است.
لازم به یادآوری است که آقای اسانلو، از تابستان سال 86 و دو هفته پس از بازگشت از اجلاس لندن تاکنون در زندان به سر می برد.

محکومیت شش تن از دروایش گنابادی به زندان


خبرگزاری هرانا - شش تن از دروایش سلسله نعمت اللهی گنابادی به اتهام "تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق ذفن اموات در محل ممنوعه" به 4 ماه حبس محکوم شدند.

به گزارش سایت مجذوبان نور، بر اساس دادنامه صادره از شعبه 101 دادگاه جزایی شهرستان گناباد ،علی افکار، عباسعلی افکار، معصومه سالاری، رضا شوقی و حسنیه کاظمی از دراویش نعمت اللهی گنابدی ساکن بیدخت به اتهام تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق دفن اموات در مزار سلطانی به تحمل 4 ماه حبس تعلیقی (به مدت 3 سال) محکوم شدند.
هم چنین بر اساس این حکم عباسعلی زارع حقیقی متصدی مزار سلطانی به 4 ماه حبس تعزیری محکوم شده است. آقای حقیقی در گذشته نیز به همین اتهام از سوی دادگاه گناباد مجموعاً به 7 ماه حبس قطعی محکوم شده است که پرونده وی در دستور کار اجرای احکام دادگستری قرار دارد.
این گزارش در ادامه به محتویات حکم صادره علیه این 6 درویش اشاره و می افزاید : شعبه 101 دادگاه جزایی به ریاست آقای رسولی در حکم محکومیت صادره به گزارش دانشگاه علوم پزشکی و اداره ی اطلاعات شهرستان گناباد با این بهانه  که دفن اموات در مزار سلطانی بیدخت بهداشت عمومی را به مخاطره می اندازد استناد کرده است.
در اسفند ماه سال 1387 شبکه بهداشت گناباد بر اساس نامه های محرمانه فرمانداری و اداره اطلاعات به بهانه جلوگیری از تردد دراویش در مزار متبرکه سلطانی دفن اموات در این محل را ممنوع اعلام کرد و از آن زمان تا کنون عده ی زیادی از دراویش پس از دفن اموات در این مکان متبرک به زندان ، شلاق و تبعید محکوم شدند.

گفتنی است وکالت دراویش در این پرونده را آقایان غلامرضا هرسینی، فرشید یداللهی، امیر اسلامی، داوود منتظری، ابراهیم شنبدی و سید یاسر جلالی برعهده دارند.

سیزده کشته و زخمی در انفجار دکل چاه نفت نفت شهر


خبرگزاری هرانا - ساعت 6:30 صبح امروز شنبه 8 خردادماه، یکی از چاه های نفت منطقه "نفت شهر" استان کرمانشاه منفجر گردید که در این حادثه تاکنون 3 تن از کارگران این منطقه کشته و 10 نفر زخمی شدند.

بهرام تیموری فرماندار قصرشیرین در گفتگو با ایلنا گفت: در حال حاضر ، حال عمومی چهار تن از مصدومین این انفجار وخیم بوده که به بیمارستان های دیگر شهرها منتقل شده و 6 زخمی دیگر بصورت سرپایی مداوا شده اند.
فرماندار قصرشیرین افزود: شدت انفجار این دکل چاه نفت به حدی است که به نظر می رسد ماشین های آتشنشانی با روش های معمولی قادر به خاموش کردن این آتش نباشند.
تیموری در پایان با اعلام این خبر که دکل چاهی که دچار حریق شده دور از چاه های نفت دیگر و تاسیسات "نفت شهر" است و خطری این تاسیسات را تهدید نمی کند افزود: فعلا علت بروز این حادثه مشخص نیست ولی طبق نظراولیه کارشناسان علت این حادثه نشست بوده است.

گوگل فیلتر و رفع فیلتر شد


خبرگزاری هرانا - از شامگاه جمعه مورخ 7 خرداد ماه، اختلال‌هایی در دسترسی کاربران ایرانی به سرویس‌های شرکت گوگل ایجاد شده است.
به گزارش خبرآنلاین، کاربران برخی آی.اس.پی‌ها به هنگام اتصال به صفحه اصلی جستجوی گوگل  با صفحه فیلترینگ مخابرات روبرو می‌شوند. پیش از این نیز برخی سرویس‌های دیگر مانند گوگل‌ریدر و گوگل‌ترانسلیت در فهرست فیلترینگ مخابرات قرار گرفته بودند.
شایان ذکر است که هفته گذشته، گوگل از سرویس خدمات امن و محرمانه خود رونمایی کرده بود.
به گزارش کلمه، البته برخی منابع اعلام کردند این فیلترینگ در ساعت ۲۲ برداشته شده است.

بازداشت اکبر آزاد، فعال مدنی آذربایجان


خبرگزاری هرانا - اکبر آزاد نویسنده آذربایجانی و عضو هیات تحریریه ماهنامه های وارلیق و پارپاق روز سه شنبه 4 خرداد 89 در منزل شخصی اش در تهران بازداشت شده است.

ماموران امنیتی ظهر روز سه شنبه با مراجعه به منزل اکبر آزاد در محله کیانشهر تهران این فعال مدنی را بازداشت و اقدام به تفتیش منزل و تهدید خانواده وی نمودند و کامپیوتر، کتاب ها و سایر وسایل شخصی وی را با خود بردند.

به گزارش ساوالان سسی، خانواده این نویسنده آذربایجانی در روزهای گذشته جهت اطلاع از علت دستگیری و اتهامات او به دادسرای امنیت تهران مراجعه کرده اند اما مسئولین قضایی با ممانعت از ورود خانواده به دادسرای امنیت از قبول مسئولیت بازداشت آزاد امتناع می کنند. آقای آزاد از زمان بازداشت تا کنون تماسی با منزل نداشته و این امر موجب نگرانی خانواده از وضعیت سلامتی جسمی وی شده است.

اکبر آزاد عضو هیئت موسس کانون زبان و فرهنگ و از نویسندگان نشریات وارلیق و یارپاق است. وی در ساله ای اخیر بارها بازداشت و به احکام حبس محکوم گردیده است.

سازمان عفو بین الملل و سازمان گزارشگران بدون مرز در سال های گذشته با صدور اطلاعیه هایی بازداشت و فشار بر این روزنامه نگار و نویسنده آذربایجانی را محکوم و خواهان آزادی وی شده بودند.

و این بار نیز بخیر گذشت


کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید) اطلاعیه ی گروهی از همراهان مادر فروغ را درباره ی این حادثه منتشر کرده است:
در رخوت بازداشتن از شرکت نکردن در مراسم سالگرد انوش بودیم که خبر ناگواری رسید. خبر ناگوار زود و سریع می رسد. قرار شد امسال بخاطر رعایت حال و شرائط مادر فروغ در مراسم انوش شرکت نکنیم. گفتیم بگذار مراسم بدانگونه برگزار شود که گفته اند. تاکنون همه ساله در مراسمی شرکت می کردیم که اراده مادر فروغ (مادر مادران) می خواست. خبر ناگوار آمد که روز پنجشنبه 
۶/٣/٨۹ حدود ساعت چهارعصر (ساعاتی قبل از برگزاری مراسم محدود سالگرد انوشیروان لطفی) نیروهای انتظامی با بستن خیابان محل سکونت مادر لطفی، بدرون مجتمع مسکونی او وارد شده و خواستار پراکنده شدن اندک اقوام و دوستان مادر که بعضاَ سالمند نیز بودند شدند. مضاعف بر آنکه حتی به حضور بستگان نسبی مادر فروغ اعتراض داشتند. "این داد به کجا بریم؟"
می گویند مراسم جان باختگان محدود برگزار شود. می خواهند موضوع جان باختگان سوژه فعالیت سیاسی اندک هموندان فکری و رهروان آنان نباشد. با همه عقب نشینی ها معلوم نیست اینان از کدام نهاد و ارگان مامور به هم زدن مراسم سالگرد در محدوده مسکونی مادر فروغ شدند. در برابر شوک وارده به مادر فروغ، مامورین هراسان زده به تکاپو افتاده و با فراخواندن آمبولانس اورژانس تهران، او را به بیمارستان منتفل می کنند و ساعاتی بعد با بازجوئی مقدماتی اقوام و بستگان مادر از محل زندگی مادر خارج می شوند. حال عمومی مادر تا حدودی رضایت بخش است، ولی عوارض شوک وارده و هیجانات ناشی از یورش غیرانسانی به منزل وی برروی گویش و تکلم اش تاثیر گذاشته است. باید گفت که وجود مراکز متعدد قدرت و لایه های آن باعث گردیده که در ششم خرداد سالگرد انوش، بار دیگر شاهد تصمیمات متفاوت در برابر موضوع واحدی باشیم. در شرائطی که عوامل امنیتی، برگزاری مراسم خانوادگی انوشیروان یکی از جان باختگان سال 
۶۷ را پذیرفته بودند، اما حضور نیروهای انتظامی و اصرار آنان بر لغو مراسم در دقایق آخر حاکی از چیست؟
آیا تاوان ناهماهنگی مراکز قدرت را باید مادر فروغ لطفی پرداخت نماید؟ مادری که چه قبل و بعد ازانقلاب لحظه ای از انجام رسالت تاریخی خود غفلت نکرده است.

گروهی از همراهان مادر فروغ و مادران جان باخته گان، تهران
٧ خرداد ١٣
۸۹

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

اعدام دیگر بس است!

جمعی از مادران و زنان ایرانی کلن

• فراخوان برای تحصن: دوسلدورف، مقابل پارلمان ایالتی - روزهای دوشنبه ۳۱ مای و و سه شنبه اول ژوئن ...
اخبار روز: 

پیام مادر فرزاد کمانگر:
اعدام دیگر بس است!


هم میهنان عزیز و آزاده!

بیش از دو هفته از اعدام 5 زندان سیاسی فرزاد کمانگر، شیرین علم الهولی، علی حیدریان، مهدی اسلامیان و فرهاد وکیلی می گذرد. اعدام هایی که در ابهام صورت گرفت وحتی به خانواده و وکیل آنها هم اطلاع داده نشده بود. اعدام هایی که به گفته ی وکیل سه تن از آنان اتهاماتشان غیر واقعی و جرم شان فقط آزادی خواهی بوده است. با وجود گذشت بیش از دو هفته از اعدام آنها اما پیکراین اعدامیان هنوز به خانواده هایشان تحویل داده نشده است.
مادر فرزاد در پیام خود به شرکت کنندگان در مراسم بزرگداشت فرزاد و دیگر جانباختگان در شهر فرانکفورت می گوید:
"من فرزادم را از دست دادم ولی نگذارید مادران دیگر داغدار شوند؛ اعدام دیگر بس است!"   پیام مادری که نمی خواهد این داغ را مادران دیگر تجربه کنند و به زندانیان دیگر می اندیشد که در خطر اعدام هستند و از ما می خواهد که سکوت نکنیم و برای آزادی آنان تلاش کنیم.

ما عده ای از مادران تصمیم گرفتیم پیام انسانی او را ارج بگذاریم و در این راه گام برداریم. ما مادرانی که خود درد و رنج و سختی های بزرگ کردن فرزندانمان را لمس کرده ایم و می دانیم چه پستی و بلندی هایی را باید گذراند تا فرزندی را به جامعه تحویل دهیم. می دانیم که شب هایی که برای فرزندانمان لالایی می خوانیم و در آغوش می گیریم به آینده ای می نگریم که او را موفق برای خو د و جامعه می بینیم. و با امید به آن روز هر سختی و باری را متحمل می شویم. دایه سلطنه مادر فرزاد سختی بزرگ کردن فرزاد را که با فقر و نداری بود از یاد برده بود چرا که افتخار می کرد که فرزندش معلم است وآینده سازان سرزمینش را آموزش می دهد. اما فرزاد معلم را از او گرفتند.
حال مادر فرزاد از ما می خواهد که نگذاریم مادران دیگر داغدار شوند. ما عده ای از مادران و زنان بدنبال در خواست مادر فرزاد و برای نه گفتن به اعدام در مقابل پارلمان ایالتی نورد راین وستفالن در شهر دوسلدورف تحصن می کنیم و از همه مادران، زنان و مردان آزادیخواه می خواهیم که در این تحصن شرکت کنند و از پارلمان ایالتی بخواهیم که ما را در این راه یاری کند.

مکان: دوسلدورف مقابل پارلمان ایالتی
Platz des Landtags 1
40221 Düsseldorf

زمان: دوشنبه 31 مای 2010 تا سه شنبه 01.06.2010
هر روز از ساعت 11 صبح تا 4 بعد از ظهر
تلفن تماس: 01635931237

جمعی از مادران و زنان ایرانی کلن

کوهیار گودرزی و مجید توکلی به بیمارستان منتقل شدند


• کوهیار گودرزی و مجید توکلی که در سلول های انفرادی دست به اعتصاب غذا زده بودند، به بیمارستان منتقل شده اند. از محل بستری شدن آن ها اطلاعی در دست نیست ...

اخبار روز: کوهیارگودرزی عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر در پی اعتصاب غذا در زندان، به بیمارستان منتقل شد. مادر وی به دویچه‌وله گفت که نمی‌داند پسرش در کدام بیمارستان بستری است. مجید توکلی نیز به دلیل خونزیری معده در بیمارستان بستری شده است.
پروین مخترع مادر کوهیار گودرزی روز چهارشنبه پنجم خرداد از دادستان اجازه ملاقات حضوری با فرزندش را گرفته است اما وقتی روز ششم خرداد برای انجام این ملاقات به زندان اوین مراجعه کرده به او گفته‌اند که کوهیار در سلول انفرادی است و اجازه ملاقات ندارد.
خانم مخترع می‌گوید نمی‌داند چه کسی دستورش از دستور دادستان بالاتر است و می‌تواند حکم او را نقض کند.
مادر کوهیار می‌گوید در راه برگشت از زندان بوده که یکی از هم‌بندی‌های کوهیار با او تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که او در اثر اعتصاب غذا بیهوش شده و به بیمارستان منتقل شده است.
خانم مخترع می‌گوید در مراجعه دوباره‌اش به زندان هیچکس پاسخ او را نداده و وی اصلا نمی‌داند که پسرش در بهداری زندان بستری است یا به بیمارستانی در خارج زندان منتقل شده است.
علت اعتصاب غذای کوهیار گودرزی به گفته‌ی مادرش اعتراض به اعدام پنج زندانی سیاسی در ۱۹ اردیبهشت بوده که یکی از آنان، فرهاد وکیلی، هم‌بند کوهیار بوده است.
به گفته‌ی خانم مخترع، مجید توکلی دیگر زندانی سیاسی که دست به اعتصاب غذا زده نیز به دلیل خونریزی معده به بیمارستان منتقل شده است.
پروین مخترع می‌گوید: «من دست تنها فرزندم را بزرگ کردم، او را به مدرسه تیزهوشان فرستادم و بعد هم وارد دانشگاه صنعتی شریف شد. دست‌مزد مادری که دست تنها چنین فرزندی بزرگ کرده این است؟»
خانم مخترع می‌گوید خودش در انقلاب ۵۷ شرکت داشته و یکی از شعارهای همیشگی‌اش آزادی زندانیان سیاسی بوده است. وی اکنون می‌پرسد: «آیا ما انقلاب کردیم که این همه زندانی سیاسی داشته باشیم؟»
وی از بان‌کی‌مون و اعضای سازمان مل متحد تقاضا می‌کند که به خواست‌های زندانیان سیاسی ایران رسیدگی کرده و برای آزادی آنها تلاش کنند.
کوهیار گودرزی عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر و دانشجوی مهندسی هوا فضای دانشگاه صنعتی شریف در ۲۹ آذرماه بازداشت شد. وی به گفته‌ی خانواده و دوستانش سه بار تا به حال به سلول انفرادی منتقل شده است.
مسئولان دانشگاه صنعتی شریف از آبان ماه ۸۸ این دانشجو را از دانشگاه اخراج کردند.

اخبار نگران کننده در مورد مجید توکلی
وضعیت سلامت مجید توکلی پس از ۵ از اعتصاب غذای خشک به شدت وخیم شده و وی دچار خونریزی معده شده است.
علی توکلی برادر مجید توکلی به سایت دانشجونیوز گفت: "امروز چند تن از زندانیان به ما اطلاع دادند که وضعیت مجید امروز به شدت وخیم شده و از صبح دچار خونریزی معده شده است."
وی افزود: "زندانیان از طریق نگهبان بند ۲۴۰ مطلع شدند که مجید قدرت تکلم خود را نیز تقریبا از دست داده و در حالت نیمه بیهوش است."
علی توکلی ضمن نگرانی شدید نسبت به وضعیت سلامتی برادرش خواستار توجه فوری مسئولین به وضعیت مجید توکلی شد.
همچنین وضعیت سلامتی مادر مجید توکلی که پس از مطلع شدن از وضعیت فرزندش دست به اعتصاب غذا زده، نگران کننده اعلام شده است.
مجید توکلی از روز یکشنبه و پس از انتقال به سلول انفرادی در اعتراض به عدم رعایت حقوقش به عنوان یک زندانی دست به اعتصاب غذا زده است.

به دنبال حمله ی ماموران وزارت اطلاعات / مادر لطفی در بیمارستان بستری شد


• به دنبال حمله ی ماموران به مراسم خصوصی سالگرد اعدام انوشیروان لطفی مادر وی دچار سکته شده است ...

اخبار روز:
اخبار روز: سایت بیداران از یورش ماموران وزارت اطلاعات به خانه ی مادر لطفی (فروغ تاجبخش)، سکته ی قلبی وی و بستری شدن او در بیمارستان خبر داده است.
بر اساس این گزارش، در روزهای گذشته به روال هر سال مادر لطفی، قصد برگزاری مراسم سالگرد اعدام انوشیروان لطفی فرزند خود را داشته است. انوشیروان لطفی در خرداد ماه سال ۶۷ توسط حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد. وزارت اطلاعات ضمن تماس با مادر لطفی، وی را از برگزاری مراسم منع نمودند. مادر لطفی ضمن تماس با خانواده های دعوت شده، مراسم را لغو نموده و تنها با حضور اعضای خانواده خود، مراسم یادبودی را به صورت خصوصی برگزار می کند.
مطابق گزارش سایت بیداران، در ساعت ۱۱شب گذشته، ماموران به منزل ایشان هجوم برده و هر چند وارد منزل نمی شوند، اما از همه حاضران می خواهند که خانه را ترک کنند. ماموران با ضبط مدارک افراد، مراسم خصوصی مادر لطفی را به هم می زنند. مادر لطفی دچار حمله قلبی شده و به بیمارستان منتقل می شود. بر اساس اطلاعات موجود، وی هم اکنون در بیمارستان ایرانمهر بستری است.

هدف جز تغییر وضع موجود (انقلاب) نیست! آخرین نوشته ی مجید توکلی از زندان

اخبار روز:

• متن حاضر آخرین نوشته مجید توکلی است که با وجود همه محدودیتها و مشکلات از زندان اوین به بیرون راه یافته است. به دنبال ارسال این نوشته به بیرون زندان، وزارت اطلاعات مجید توکلی را به سلول انفرادی فرستاد و او در آن جا اکنون در اعتصاب غذا به سر می برد. عنوان این نوشته «برای تغییر» است ...

دانشجونیوز: متن حاضر آخرین نوشته مجید توکلی است که با وجود همه محدودیتها و مشکلات از زندان اوین به بیرون راه یافته است. نوشته ای که مجید توکلی روزها و ساعتهای زیادی را دوران زندان خود را (از اسفندماه تا ۲ هفته گذشته) صرف تدوین آن کرده است. وزارت اطلاعات پس از اطلاع از نوشته شدن این متن راهبردی اقدام به انتقال مجید توکلی به سلول انفرادی کرده و حق ملاقات و تماس تلفنی از وی سلب شده است تا ارتباط وی با دنیای خارج از زندان قطع شود.
مجید توکلی به عنوان تنها راه حل برای نجات خود از زیر فشار و شکنجه، دست به اعتصاب غذای خشک زده است تا بلکه با به خطر انداختن جان خود -از طریق نخوردن آب و غذا- افکار عمومی را متوجه فشارهای غیرانسانی و وحشیانه یک حکومت غیرمردمی و استبدادی علیه خود کند.
در پی این اعتصاب غذای خشک مقامات امنیتی حکومت به زندانبانان بند ویژه اطلاعات در زندان اوین چراغ سبز نشان داده اند تا در صورت امکان "از شرایط فعلی برای راحت شدن یکباره از دردسرهای" این مبارز خستگی ناپذیر استفاده کنند. این مطلب را یکی از زندانبانان در تماس تلفن ای که به صورت ناشناس با خانواده مجید توکلی داشته است صراحتا به زبان آورده است. اکنون نیز با گذشت ۵ روز از اعتصاب مجید توکلی وضعیت جسمی وی به شدت رو به وخامت گذاشته است.
با وجود خطری که با انتشار این متن متوجه این دانشجوی دربند است با توجه به انتخاب آگاهانه مجید توکلی و با توجه به خواست مصرانه خود وی، این متن که در اختیار سایت دانشجونیوز قرار گرفته است، منتشر می شود.

برای تغییر (یادداشتی منتشر نشده از مجید توکلی)

هدفی که از تهیه این نوشته داشتم احتیاج به ماهها مطالعه و بررسی داشت. با این وجود ضرورت اجازه داد که نقصان و خطا را به نامطلوبی و زیانهای فراوان تاخیر در این شرایط رها کنم. با توجه به شرایط ویژه این روزها مطالبی را آماده کرده بودم که برخی پرورده و برخی خام بودند، یادداشتهایی هم مربوط به گذشته بود که منتشر شده است. اما اینک این متن خام که شاید به چندین مرحله تصحیح و بازنویسی محتاج است، به صلاحدید برخی دوستان منتشر می گردد و امیدوارم در آینده فرصت تکمیل آن فراهم گردد و دوستان دیگر نیز در نگارش و تکمیل متنی جامع و کامل اقدام نمایند.در ضمن مراجعه به نوشته های مشابه در ایران و یا سایر کشورهای دیگر و وجود دقت و تمرکز می تواند هدف این نوشته که ارتقای فعالیت و حضور افراد در جنبشهای مردمی هزاره سوم است را تقویت نماید. به پیوست این نوشته مطالعه هر نوشته ای که مرتبط با نحوه فعالیت و نحوه مبارزه و مقاومت از آغاز تا اتاق بازجویی و دادگاه است را به عنوان ملزومات فعالیت آگاهانه توصیه می کنم. چندی پیش یادداشتی درباره اطلاعاتی که در زمان بازداشت باید دانست را تصحیح کردم که با همه کاستی ها مورد توجه برخی دوستان قرار گرفت، البته بسیاری نکات بود که شاید فردای انتشار به ذهنم رسید. به ویژه در مورد تکنویسی ها و آثار اطلاعات پرت در القای غلط اطلاع کامل از زندگی دیگری یا بسیاری ترفندهای بازجویی ها که در آینده در فرصتی مناسب آن را تکمیل می نمایم. گرچه اگر سایر دوستان نیز این کار را به انجام برسانند، از ایشان بسیار سپاسگذار خواهم بود. امروز نیز این یادداشت با همه کاستی ها و ناپختگی متن و پیشنهادات برای شروع در نظر گرفته شده که در آینده آن را تکمیل خواهم کرد و از هر یک از دوستان که در تکمیل یا ارائه متنی کامل تر اقدام نمایند، تشکر می کنم.

این نوشته نه برای ایرانیان که برای هر یک از فعالین کمپین های مبارزات مسالمت آمیز در سراسر جهان قابل استفاده است. نسل امروز باید بداند که فرصت امروز سعادتی است که بسیاری غبطه آن را میخورند که در چنین شرایطی حضور داشته باشند و در رقم زدن سرنوشت ملتی، چنین کارگر افتند. زیستن در زمان و مکان انقلابهای بزرگ جهان آرزوی بسیاری از انسانها به ویژه آزادی خواهان جهان بوده است، حال که چنین فرصت بزرگی را بدست آورده ایم تا تاریخ را بسازیم، باید قدر این فرصت را بدانیم. امید است در این شب زنده داری، برای آزادی و علیه استبداد، ندایی آید و نویدی دهد که شب قدرمان است و فردا عیدی می رسد. دنیایی نو می شود تا استبداد برود و در آزادی همه سهیم شویم، با یاد و احترام به همه آزادی خواهان به ویژه زندانیان در بند و شهدای جنبش سبز.

۱- آن گونه که فردای نمایش تقلب در انتخابات، جنبش سبز تولد واقعی یافت و "راه سبز امید" راه رسیدن به همه آرمانها و خواسته های ملتی بزرگ شد که سالها برای رسیدن به آن تلاشهای فراوانی کرده بودند و از بذل جان نیز ابایی نداشتند. چنین بود که امید، زنده نگهدارنده راه سبزی شده که در بیشماری و اعتقاد راسخ یک ملت جز به پیروزی منتهی نخواهد شد. لیک باید در نظر داشت که تحلیل خوشبینانه و امیدوارانه نه یک واقعیت کنونی که ضرورتی برای همه ی حال و آینده جنبش مردمی در ایران است. آنچه که از زایندگی و پشتوانه بودن امید در مبارزات مسالمت آمیز امروز ایران بر می آید، ما را متقاعد می نماید که با تقویت امید، تکیه گاه واقعیت آینده را بسازیم. واقعیت متکی به امید است و آنگاه که ما با امید آفرینی، رقم زننده حضور و ایستادگی باشیم، آینده را بر اساس خوشبینی خود ساخته ایم. واقع بینی در صورت کارگری امید، جز خوشبینی امروز نخواهد بود. این همان بیان است که هر تغییر را وابسته و منوط به اراده و عمل می داند و در جمله "انقلاب منوط به اراده ی انقلابیون است" تبلورهایی می یابد. خوشبینی و امیدواری باید از سوی رهبران و فعالان شناخته شده جنبش رعایت شود. ایجاد روحیه و ارائه تحلیلهای خوشبینانه و ایجاد امیدواری برای تحقق اهداف، زمانی قابل پذیرش است که مبتنی بر شواهدی و لو غیرگویا و غیرروشن باشد. البته با بیانی اطمینان بخش و با اعتماد به نفس بالا، سرانجام این همان تحلیل و بیانی است که به واقعیت خواهد پیوست، اگر بر این امر واقف باشیم که واقعیت در آینده در مسیر جنبش سبز و مبارزه ما متکی به حضور و نحوه فعالیت ماست. بنابراین اگر امیدوارانه و با پشتکار در پی تحقق آن تحلیل خوشبینانه حرکت کنیم، در واقع با اطمینانی که از وجود زمینه ها و اسبابی که در تحلیل خوشبینانه بیان شده است، داریم به اهدافمان می رسیم. اینک که می دانیم ما واقعیت آینده را می سازیم و با عملمان تاریخ را می نویسیم، باید به عنصر آگاهی توجه کنیم تا در جمع امید و آگاهی به آنچه که می خواهیم برسیم، باید پیروز شویم.

۲- مسئله دیگر تفکیک قائل شدن میان رهبران و فعالان جنبش مردمی ایران و حامیان و منتقدان این جنبش با نظر به ضرورت نقش هر یک و تقویت گفتمان متفاوت آنها و مزایای ایشان است. از آنجا که یک نهضت (کمپین) پیشرونده در دو سویه ی شمار تا بی شمار و کف تا سقف خواسته ها و مطالبات، در حال پذیرش و تقویت است، نقد، ضامن بقای ایشان می باشد. پس در باب نقد چند نکته مورد نظر است. در اینجا هرگز عمل نقد، منفی نیست. نقد منفی وجود دارد ولی عمل این نقد باید مثبت باشد، بنابراین انتقاد از جنبش باید در جهت مثبت و پیشرونده باشد. در این وضعیت، ضرورت نقد، بازگشت هر توجه به تفکیک "در جنبشی" و "در کنار جنبشی" باید همیشه به عنوان پیش فرضی در خوانش نقد مد نظر باشد.

رهبران و فعالان شناخته شده ی جنبش (نهاد فعال) که الگوهای مبارزین کمپین هستند، مجاز به انتقاد عمومی نیستند. این افراد- در جنبش ها- همیشه باید به تحلیلهای خوشبینانه متوسل شوند و جز امید و بیان مکرر پیروزی در هر مرحله چیزی نگویند و پس از هر رخداد نیز به خوانش فاتحانه ی - ولو اندک و حاشیه ای- مرحله کنونی جنبش بپردازند. همچنین نقد را در جمعهای خصوصی و به صورت تجدید نظر و سیاستهای نو و ارائه برنامه های جدید در آینده- بدون بیان انتقادی- بکار گیرند. در مورد حامیان و به عبارتی "در کنار جنبشی ها" وضعیت به گونه ی نقد مثبت و سازنده است که در آن انتقاد در قالب بایدهای عمل و مبارزه فردا خواهد بود و نه ضعف های دیروز. البته مراد چشم بستن به ضعف های دیروز نیست، بلکه آنها را محل شکل دهی نقاط قوت می گرداند. بیان چنین نقدی با اظهار تاسف و ضعف در گذشته و یا ایراد بر افراد و تحلیل ها نیست، بلکه فقط در بایدهای عمل آینده است. بنابراین با شناخت این دو گروه- که ضرورت وجود آنها در جنبش بدیهی است- باید بدانیم که چگونه در شیوه ی خبری، تحلیلی و تبلیغی- چه بعنوان گوینده و چه بعنوان مخاطب- عمل نمائیم. در ضمن در ساختارهای شبکه اجتماعی و آگاهی سازی در هر گروه نیز این وضعیت حاکم است و باید مد نظر قرار گیرد. به عنوان نمونه در یک جمع بیست نفره فرد شماره یک باید در توجه به شبکه معترضین اطراف خود، خوشبینانه به دور "ما پیروزیم" سخن بگوید. مسئله مورد اهمیت دیگر توجه به سرمایه و ایجاد غنای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در جنبش سبز و کمپین تغییر وضع موجود است که در کنار نحوه ی عمل جمعی و آگاهی بخش است. البته توجه به اهمیت سرمایه های اجتماعی به عنوان عظیم ترین سرمایه در مسیر مبارزه در اولویت قرار دارد.

٣- از آنجا که کمپین های مبارزات ملی، فراگیر و غیر محدود است، مسئله وحدت و گیرایی و پذیرش بعلاوه پرهیز از هر گونه نگاه حذفی یک ضرورت در عمل این کمپین است. این مسئله در واقع مبین و مدون "وحدت" به ویژه در جنبش سبز است. این وحدت که ضرورتی برای همگرایی عملی در گام نهایی است باید با آرامش حاصل آید تا تداوم و ثبات آن در مرحله شکل گیری تضمین شده باشد. چنانچه از ابتدا در موج حضور و حمایت جریانهای اپوزیسیون های قدیم- داخل و خارج کشور- در ادبیات حمایتی و افزایش شدت مرحله ای حمایت، تا اینجا به نحوی مطلوب شاهد بوده ایم. متناسب بودن بیان اعتراضی رهبران، همراه با میزان نارضایتی و سلب امید از اصلاح در چند مرحله ای بودن فاصله گیری از حاکمیت- در اعلام خطر، توصیه، افشاگری و قطع امید و ایستادگی تا رسیدن به خواست مردم- بخشی از این صورت تحقق یافته است. بنابراین افزایش حامیان و گاه تبدیل شدن به "در جنبشی" از سوی برخی گروه ها فراگیری را موجب شده است که در آینده نیز باید در بر گیرنده باقی منتقدان وضع موجود باشد، چرا که جنبش سبز تلاشی است برای تغییر وضع موجود و خیزش به سوی فردایی بهتر. امروز توجه ها در موضوع وحدت به دو موضوع نحوه ی عمل وحدت در حضور کثرت نظرات است و دیگری دوری از نگاه حذفی بر اساس اختلافات. بنابراین اصول این وحدت نه بر اساس اختلافات که فقط و فقط بر اساس اشتراکات و خواسته های یکسان- در گام نخست وکامل ترین وجه استبداد ستیزی- است. در مورد نگاه حذفی باید در نظر داشت که هر سخن از سوی رهبران و حامیان می تواند مخاطبانی داشته باشد. در مسائلی که اختلاف وجود دارد باید سکوت از سوی دیگر گروه ها به عنوان یک ضرورت به دو علت- عدم خدشه بر وحدت و موثر بودن آن سخن در جمع خاص- صورت گیرد. همچنین سکوت و انتقاد زیر پوستی نیز برای تقویت جمع معترضان به وضع موجود اقدامی موثر است. پس عدم مقابله با وجوه اختلاف بر انگیز در جنبش و نگاه مثبت به همه گروه های حاضر درجنبش باید با توجه به تقسیم در دو جبهه ی استبداد و ضد استبداد و سیاست سکوت در برابر موج تبلیغی استبداد- در مسائل غیر اساسی در جنبش- برای خدشه بر وحدت، بدون تبصره مورد نظر باشد. باید در نظر داشت که هیچ یک از گروه ها و افراد در جنبش ذی حق تر نیست و اساسا چنین بیانی را باید عامل منفی دانست. اما در مورد همبستگی و همدلی (عمل وحدت) در جنبش نیز باید به دو مسئله توجه داشت، یکی در اعتقادات و دیگر در عمل افراد است. در مورد اعتقادات و خطوط کاملا باز اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ضرورتی که در اینجا بیان شد در تدوین و معرفی ارزشها و کلیات بیان خواهد شد. اما در مورد عمل همگرایی; الف) همه باید بدانند - مطالعه و پیگیری اخبار- ب)همه باید بگویند - اطلاع رسانی و به عبارتی هر فرد یک رسانه است- ج) همه همیشه حاضر باشند د) همه همیشه فرد آگاه و مدیری را بیابند- افرادی مدیریت پذیر باشند و در عین حال مدیران زیادی به صورت سلسله مراتبی باید وجود داشته باشند. چنین قواعدی با توجه به شیوه فعالیت مبتنی بر شبکه های اجتماعی در فضای خفقان و استبداد جامعه در یک تجمع به شکل زیرخود را نشان می دهد، افرادی که در کنار هم هستند باید جمع های اندک چند ده نفری تا چند صد نفری را شکل دهند و با هم ارتباط داشته و از هم حمایت کنند و فردی از این گروه مدیریت جمع را بر عهده داشته باشد که جهت و سرعت و چگونگی حرکت و شعار را تعیین نماید تا در یک جمع میلیونی عمل بهتری داشته باشند. اساسا یک جمع میلیونی با شرط ایستادگی در مواجه با موج سرکوب زمانی موفق است که کاملا با برنامه عمل نماید و برنامه در یک تجمع غیر دولتی نه با بلندگوهای بیشمار که با جمعهای منسجم تشکیل دهنده پازل جمع است که می دانند نباید قطعه پازلشان را از دست دهند. بنابراین یک گروه در تجمع، خودش از گروه های فراوانی تشکیل شده که هر یک خود گروهی کامل است. این شیوه عمل در اطلاع رسانی و همنشینی های محله ای و ادارات و دانشگاه ها و مدارس مصداق دارد و مختص تجمع نیست و رعایت ۴ اصل اساسی عمل وحدت موجب همگرایی جمع در عمل اعتراضی در جنبش سبز می گردد و گاه در بروز مسائلی چون حمله پلیس و لباس شخصی به مردم - با مقاومت و عدم فرار و متفرق شدن- عامل غلبه مردم بر ابزار سرکوب است. نکته اساسی در اینجا ادامه سیاست توجه به سرمایه های اجتماعی و تقویت جامعه مدنی در اثر گذاری شبکه های اجتماعی مردم در تحقق مسائل فوق است. در اینجا باید توجه داشت که در عمل وحدت ، در پی یکسان شدن عمل و بیان فعالان و رهبران جنبش سبز نباید بود بلکه وجود سلایق مختلف و نحوه فعالیت و گونه ی بیان و نقد متفاوت ، عوامل موثر و مثبتی محسوب می شود. اینگونه است که ضرورت وجود افراد میانه رو با ادبیاتی گاه دو پهلو و همچنین افرادی به شدت صاحب صراحت و ادبیاتی تند و گزنده در کنار هم در جنبش مردمی احساس می شود. این تفاوت در ادبیات ها همیشه باید مورد حمایت باشد و افراد با توجه به اینکه در کدام سوی جبهه ضد استبداد ایستاده اند به بیان پرداخته و گاه با توجه به تعارض با بیان سوی دیگر، سکوت در برابر مشی آن و حمایت در مشی خود را از آن سخن پیش بگیرند. بنابراین اگر گاهی فردی میانه رو از ساختار شکنی شکوه ای هم دارد نباید آنرا به معنای تقابل با ساختار شکنان دانست- با توجه به اینکه ساختار شکنی ضرورتی برای شرایط گذار و دوران انقلابی است - البته حرکت باید به گونه ای باشد که انتقادهای از همدیگر در میان معترضان به وضع موجود به مثابه تقابل نباشد و از مقدار آن کاسته و به صفر رساند تا به حمایت در مشی و رویه ی خود منتهی کند. این انتقاد به حرکت کند و ادبیات غیر انقلابی در برابر حرکات رادیکال و انقلابی باید در فضایی معقول برای فراگیر شدن جبهه ضد استبداد در نظر گرفته شود و از هر دو رویه حمایت گردد. انتقاد به رهبری و اعلام قصد براندازی در کنار حرکت در مسیر قانون اساسی هر دو باید وجود داشته باشد و این یک ضرورت است. این چند لایه گی هم در مورد فعالان و هم رهبران باید وجود داشته باشد و با توجه به شرایط مختلف با استفاده از افرادی که توانایی میانه روی یا اعتراضات ساختار شکنانه را دارند، در پیشبرد اهداف انقلاب اقدام کرد.- تاکید ویژه بر این است که گاه لازم است از لزوم براندازی گفت و جمهوری اسلامی را جنایتکار و متقلب و عامل قتل و جنایت دانست و گاه لازم است از اصالت جمهوری اسلامی و لزوم بازگشت به دوران نخست و اصیل آن در حرکت در مسیر قانون اساسی و .... سخن گفت که افراد و رهبران مختلف این بیان را خواهند داشت. اما در نهایت هدف جز تغییر وضع موجود (انقلاب) نیست.

۴- ارزشها و گفتمان جنبش مردمی باید روشن و امید بخش باشد. دانستن چند اصل در بیان ارزشها و اصول در مسیر انقلاب مردمی ایران بسیار حائز اهمیت است. اساسا ارزشهای انقلابی بصورت اصول به پس از انقلاب منتقل می شوند. این همان وضعیتی است که در مصادیق فراوان گاه در توضیح خشونت و اعدامهای انقلابهای سرخ (کلنگی) بیان می شود. بنابراین با بسط چنین نظری به همه مسائل و اتفاقات و پیش بینی اتفاقات آینده لزوم اصرار بر برخی ارزشها نمایان تر می گردد. به عنوان نمونه اشاره و تاکید بر نفی خشونت یا بی توجهی به گسترش خشونت در فردای تغییرات اساسی- انقلاب- گریبان گیر همگان و در گام نخست انقلابیون خواهد شد. پس در ترسیم ارزشهای فعالیت برای تغییر وضع موجود باید تاملی در خور صورت گیرد. پیش از دانستن ارزشها- اتفاق نظر در شناخت و معرفی- در یافتن ضرورت بایسته بودن رفتار مبتنی بر ارزشها باید در نظر گرفته شود که رفتار و عمل انقلابیون باید موید ارزشهای معرفی شده باشد. اما در باب ارزشها، فراگیر بودن- در بر دارندگی همه خواسته های اصلی در تاریخ جدید مبارزات- و مانع بودن آنها- در تجاوز به اصول و ارزشهای دیگر و اعتقادات انقلابیون- اهمیت فراوان دارد و چنین است که در شناخت نخست از انقلاب، استبداد ستیزی و نفی هر گونه ظلم و تعدی به حقوق، به عنوان ارزش دانسته می شود و در ادامه پلورالیسم و رواداری به عنوان ضامن همراهی و همدلی و متضمن مسالمت آمیزی زیست سیاسی و اجتماعی آینده است. همچنین فرا ارزشهایی چون آزادی و برابری و همبستگی(برادری) مدنظر می آیند و اصول جهان شمول و انسانی- اخلاقی حقوق بشر و صلح، کلیات نظام فرا دینی و دموکرات آینده ایران را شکل می دهد تا در جمعی که استقلال نیز نه در امر کلی که مختص حوزه های خرد و افراد خواهد شد- به عنوان معنای موثرتر از استقلال - حدود ارزشهای انقلابی معین گردد. در چنین قالبی عدم سانسور، آزادی نشر و مطبوعات و عموم آزادی های فردی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مورد احترام خواهد بود. همچنین غیر خودی و مخالف دانستن دیگران و عدم آزادی برای ایشان وجود نخواهد داشت. در بیان نیز چنین باید باشد که افراد تصویری روشن از فردای پس از انقلاب داشته باشند که هیچ یک از نامطلوبها و ستم های امروز به هیچ وجه به بهانه و علتی صورت نخواهد گرفت، زمینه های فساد اقتصادی و فقر و فساد و بی حرمتی به کرامت انسانی و اصول اخلاقی از بین خواهد رفت. بیان استراتژیهای مرحله ای چنان که پیشتر تجربه نشان داده است، در هم سطح ایستی در دیده بانی جامعه مدنی و آموزگاری برای جامعه در آگاهی بخشی با توجه به صداقت و شجاعت رهبران و نفی خشونت و شجاعت در بیان و افشاگری فعالان صف اول- روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و دانشجویان و ...- و همچنین در مشی براندازانه امروز به ساختار شکنی و سپس زنده نگاهداری به حساسیت زایی و تابوشکنی- در نهایت استراتژی شجاعت در بیان - در پیشبرد و افزایش سطح جنبش در آینده باید مورد توجه باشد. در چنین مسیری توجه به سطح مطالبات و خواسته ها و ترسیم آزاد و فراگیر و مانع در بیان اقناع کننده محافظه کاران و پا در تعلقات گیر کرده ها از کف - روشن و تفکیک کننده از وضعیت حاکمیت فعلی - تا سقف - نهایت توان تحقق بخشی به خواسته های انسانی و اخلاقی و ملی - باید مد نظر باشد. بیان نه فقط باید معطوف به آینده که در برگیرنده گذشته و حال نیز باشد. در چنین وضعیتی توجه به ارزشها و آرمانها - چون آزادی خواهی و استبداد ستیزی- و احترام به هزینه های معنوی و مادی برای تحقق خواست ها تا پیروزی و توجهی کوشا به پیروزی به عنوان هدف، باید همیشگی و برجسته باشد. بنابراین گفتمان انقلابی در کنار ترسیم ارزش ها شکل می گیرد که نه تنها در بیان آزاد و محققانه از خواست تاریخی در شرایط کنونی که در مذاکره و مباحثه رهبران و اندیشمندان جنبش سبز و همفکری و مباحثه همه فعالان و حامیان صورت می گیرد. همین گفتگوی فراگیر ترسیم کننده کف و سقف خواسته ها و جملگی ارزش ها خواهد بود. چنین است که تضمین های پسا انقلابی خود امید بخش و عامل انقلابی می گردد و همگانی بودن توجه و بحث به خوانش دقیق تر و سپس نگارش صحیح تر و گویاتر منتهی می گردد. در چنین شناختی از گفتمان مردمی جنبش سبز مشکلاتی چون عدم درک از آلترناتیو حکمرانی در مشی استبداد ستیزی و ترس از عدم امنیت و عدم شناخت و همچنین تردید در مورد صداقت و یا بهره مندی شرایط انقلابی ذی حق تر دانی – که خود مانع تحقق کامل شرایط فراگیری انقلاب است- برطرف می گردد و عموم خواهند دانست که سهم خواهی ها و تکرار شرایط پس از انقلاب ۵۷ در کار نخواهد بود. در این مسائل جامعه منتظر توضیحات و تضمین های کامل و روشن به وی‍ژه از سوی رهبران جنبش است. همچنین باید دانست که انقلاب ها ارزش ها و اخلاق های جدیدی در مجموع می آفرینند که این اخلاق همان مطلوب های عصر جدید مردمان انقلابی – عرف مردمی جامعه یا اخلاق غالب مردم – است و باید به این اخلاق احترام گذاشت.

۵- باید دانست که جنبش سبز ایران، جنبشی مردمی بر پایه شکل گیری کمپینی فراگیر از ایرانیان به قصد تغییر وضع موجود به دور از خشونت در مبارزاتی مسالمت آمیز است و چنین است که اطلاق انقلاب مخملی یا براندازی نرم به سرانجامین تلاش ملت ایران برای آزادی و علیه استبداد در دستیابی به حکومت قانون و استقلال و دموکراسی چنین نموده است که همگام با انقلاب های هزاره ی ما انقلابی رنگی است. البته باید به این مسئله خلاف خواست و تبلیغ صاحبان و مریدان استبداد – با لحاظ احتیاط – به افتخار نگریست. در شرایط کنونی شناخت ارزش های انقلاب ما را فارغ از شناخت شکل تلاش امروز ایرانیان برای تغییر وضع موجود نمی گرداند. چنین است که مروری بر کلیات جنبش مردمی ایران در حوزه عمل و مطالعه شکلی در ارجاع و بازخوانی نمونه های آن در کنار آشنایی با روح انقلابی گری و اصول انقلابی در عصر جدید – چون مطالعه تاریخ انقلاب ها و سرگذشت رهبران انقلابی و جزواتی چون از دیکتاتوری تا دموکراسی و اشارات فعالان سیاسی کشورهای پیروز در انقلاب های رنگی – در ادامه مسیر لازم می آید.

رهبر ، نماد ،‌ هدف ، ‌ساختار ،‌ اطلاع رسانی و اجرای هماهنگ و ثمر بخش و مواردی از این دست مسائلی است که در هر یک از انقلاب ها مورد نظر خواهد بود. اگر در انقلاب های رنگی رهبری گروهی یا عدم رهبری به واسطه نماد رهبری و مقبولیت حرف های پخته و سخته در فرآیند محک به عقل جمعی توانسته نیل به هدف را ذیل نمادها- که در راس آن رنگی به عنوان معرفه اعتراض و معترضان است – بیان نماید،‌ اطلاع رسانی و نحوه ی عمل خویش نیز در این زمانه از جمله تشکیل دهنده کلیات انقلاب است. – جنبش سبز ، تغییر وضع موجود ( براندازی ) ، تکیه به حضور مردم و تقویت جامعه مدنی ( جامعه مدنی= حضور آگاهانه . فعالانه و هدفمند در جامعه ) ،‌خودرسانی و خبر رسانی فراگیر، ‌حضور شجاعانه در تجمعات و ایستادگی تا حصول به سرانجام تغییر مطلوب، ‌ایستادگی انقلابی رهبران سبز و ... –

در چنین وضعیتی نقش روحیه نقشی کلیدی است. این روحیه بخشی در تقویت رهبران و فعالان صف اول به ویژه نماد فعالان جنبش که زندانیان گروه اعظم آن ها هستند برای گسترش یافتن روحیه و امید به سوی عموم مردم اهمیت دارد. رهبران نباید لحظه ای از ادامه مسیر دلسرد شوند که تصمیم آن ها متکی به حضور و حمایت مردم است و مردم نباید لحظه ای رهبران و مطالباتشان را رها کنند. این وابسته به ایستادگی رهبران و نماد فعالان و همچنین فعالان اصلی جنبش است. وقوع رخدادهای بزرگ در اعتراض به وضع موجود و همچنین اعتراض به اصل و اساس دیکتاتوری در ایران و حمایت از حرکت های اینچنین در ادامه مسیر هزینه های معقول برای پیروزی می تواند در زندگی انقلابی زندانیان و رهبران سبز موثر باشد. باید هدف استبداد ستیزی مستمرا با زبانی گویا و علنی خطاب به رهبران استبداد بیان گردد و چنین بیانی به شدت مورد حمایت قرار گیرد. باید در نمادها بارها بازنگری صورت گیرد و برای هر مرحله عدد، ‌شعار و سخنی را در نظر گرفت. باید افق های چند ماهه و چند ساله فعالیت به قالب نماد در آید. باید طراحی های محیط زندگی و لباس ها معرفه ی جنبش گردد. باید نامگذاری فرزندان و مکان ها معرف اعتراض به دیکتاتوری و معرفه جنبش باشد.

در کلیات که در موقع استراتژی های مبتنی بر ارزش ها و اصول است و آن را از استراتژی های مقطعی و تاکتیک های سلیقه ای و جمعی جدا کرده ایم نیز تغییر سطح و ابتکار و آزادی عمل وجود دارد. اما نباید هرگز فراموشی در مورد آن ها وجود داشته باشد. چنین که تحت استبداد ستیزی فعلی می توان این گونه عمل کرد؛

الف) ساختارشکنی در برابر نگاهدارنده های وضع موجود و تکیه گاه های حاکمیت و حاکمان امروز با تکیه معترضان بر شجاعت در بیان.
ب) آگاهی بخش جهت دار و مخاطب محور.
ج) تغییر در شیوه اساسی مبارزه در نحوه مسالمت آمیز (نفی خشونت) به مقاومت اصولی متناسب با برخوردها.

ساختارشکنی در چند سطح، افشاگری های معترضان خارج شده از حلقه حاکمیت،‌ فاشگویی های حامیان جنبش در ساختار حاکمیت – کسانی که هنوز در حاکمیت جایگاهی دارند – و رسوا سازی های رسانه ای و ساختار شکنی های رادیکال ها برای شکستن موانع تنگ و محدوده کننده برای ادامه مسیر جنبش. همچنین در این مشی بی پرواگویی و رسواسازی و به صراحت و بی پرده گویی علاوه بر افشا و معرفی حقیقت ظلم ها و بی عدالتی ها و حق کشی ها حاکمیت و توسل به تک عبارات و مضامینی که اتکای حاکمیت به آن ها بوده، ‌مورد نظر است. در اینجا اگر چه همان صراحت و شجاعت در بیان اصل است ولی باید نسبت به تبدیل ارزش ها به ضد ارزش های حاکمیت تلاش کرد. چنان که از اتوریته ی دینی جمهوری اسلامی کاست و به سوی ساختن چهره ای ضددینی از او رفت و سخنان گاه عقلانی و ملایم و وحدت گرا و انسانی را در اندک بودن و غیر موثر بودن در چنین ساختارهایی به عموم بنمایانیم. همچنین عبارات فصل الخطاب را با دیکتاتوری و وحدت حول رهبری را با اطاعت بی چون و چرا از رهبری برابر بدانیم. همچنین اصل ولایت فقیه را به معنای سلطنت طبقه روحانی– فقیه و ساختار نظامی ( سپاه ) را از ارزش های واقعیت به ضد ارزش برسانیم و عامل همه سختی ها و تلخی های امروز معرفی کنیم و موارد بی شماری از این دست.

در مورد آگاهی بخشی با توجه به اساسی بودن عنصر رسانه، سانسور و فیلترینگ در طبقه متوسط -به عنوان مخاطب اصلی آگاهی بخشی عمومی جنبش سبز و همچنین ویژه بودن شرایط کشور - بیش از آنکه مخرب باشد ثمر بخش بوده است. می توان آگاهی بخشی کنونی را نوعی آگاهی بخشی استعلایی – فرارونده – به آگاهی کنجکاوانه دانست که آگاهی در نزد مخاطب به خواست مخاطب است و پذیرش آگاهی غالب بر بخشش (دادن) آگاهی است. این فرا رفتن -منظور از این فرا رفتن- سطح آگاهی و اخبار به واسطه نیل به هدف آگاهی به جای آگاهی داشتن -فهمیدن و دانستن- است. بیان ساده این عبارت این که چون در شرایط کنونی جنبش سبز، مجامع معترضین و حامیان تغییر وضع موجود به شدت در پی اخبار هستند کافی است معطوف به غفلت ها و مشغله های موجود، با حساسیت زایی جهت آگاهی یابی را معرفی نموده و سطح آگاهی و اعتراض آگاهانه را حفظ و حتی ارتقا داد. چنین است که تداوم اعتراضات و خطاب براندازانه و انتقاد و اعتراض به رهبری و درج پیوسته اخبار حوادث در شبکه اطلاع رسانی سبز و حامیان باید حائز اهمیت باشد و گروه های آزادی بخش سابق با زمینه سازی و بستر سازی مناسب در رخدادها بتوانند در خبر و گزارشی ،‌ معرف سطح اعتراضات و مطالبات و تزلزل و تردید استبداد در برخوردها و یا عصبانیت و عجز در سرکوب که می تواند همان حساسیت زایی (چنانچه که یافت نقاط ضعف استبداد و نقاط قوت انقلابیون در جلب نظر و آگاهی به سوی آن ها در قرار دادن گویا و ساده آن در محل آگاهی یابی مخاطبان، همان حساسیت زایی است) باشد. باید برای آگاهی انگیزه و نیرو ایجاد کنیم تا با بهره از کنجکاوی و اصرار بر اعتراض مردم به آنچه که در آگاهی بخشی می خواستیم برسیم. مقدم بر بحث آگاهی بخشی مسئله آگاهی افزایی قرار دارد. یعنی آگر در بخش خبر رسانی، آگاهی بخشی بسته به خود آگاهی بخشی قبلی است ولی در موضوع تحلیل و توضیح و برنامه ریزی – فراتر از خبر – احتیاج به آگاهی ها و فهم پیشین وجود دارد. در این وضعیت افراد باید تسلط به علوم مختلف – به ویژه علوم انسانی – داشته باشند و با شناخت کامل از تاریخ و روابط سیاسی در پیشبرد آگاهی بخشی با تکیه بر افزایش آگاهی و تسلط خود به حرکت در آیند. بنابراین مطالعه؛ مسئله ای استراتژیک می گردد که " دانستن " فرد را در جایگاهی والا قرار می دهد. این آگاهی افزایی مقدم بر آگاهی بخشی است و در شرایط انقلابی گسترش آگاهی افزایی در فراگیر شدن آگاهی بخشی و آماده سازی فعالان در عموم زمینه ها موثر است.

اگرچه آگاهی افزایی در واقع امری پیشا انقلابی است و باید فعالان اصلی از قبل خود را آماده کرده باشند ولی در شرایط انقلابی نیز با الگوبرداری از روشهای پیشا انقلابی باید تشکیل گروه های مطالعاتی، جلسات همفکری و نشست های مختلف -ولو در پوشش های دیگر و دوره های گوناگون- به صورت هفتگی یا ماهانه و یا جمع شدن در یک حلقه فکری و نشریاتی اقدام نمایند. مطالعه و مشورت کاری است که به صورت فردی نیز باید پیشگیری شود. در مجموع باید به مطالعه و آگاهی افزایی نگاه استراتژیک داشت. مطالعات در این دوران کاربردی است. چنین است که گروه های مطالعاتی؛ ‌روشنفکری دینی، گذار به دموکراسی و تاریخ معاصر از جمله گروهها و طراح مباحث مفید است که با نقد گفتمان دیکتاتوری، اطلاع از شرایط نوین انقلابی و شناخت از جامعه و مرور تجربیات تاریخی یاری رسان خواهد بود.

در باب مقاومت و نحوه مبارزه نیز اگرچه ارزش ها نکته اصلی توجه ماست ولی با توجه به برخوردهای خشن نیروهای سرکوب باید راهکارهای مقاومت اصولی مبتنی بر نفی خشونت در کنار بازدارندگی ابزار سرکوب را توامان داشته باشیم. این مسئله با ارجاع به جمع توصیه های موجود در آموزش های مقاومت و تاکید بر عدم متفرق شدن در زمان حمله ی گروه های سرکوب، گفتگو با نیروهای سرکوبگر و تشویق به تمرد و ایجاد جمع های منسجم تر برنامه پذیرتر به تاثیرگذاری بیشتر منجر خواهد شد. جمع های برنامه پذیرتر جمع هایی هستند که با فرض وجود سرکوب با تشکیل گروه های کوچک تحت مدیریت می توانند به نتایج مطلوب و اثربخشی – حتی حساسیت زا در امر آگاهی بخشی و استمرار آن – برسند.

۶- اساسا مقدم بر استراتژی ها، مدیریت جامع بر رفتارها و اتفاقات در روزهای سخت و تعیین کننده جنبش حائز اهمیت است. زمانی ما می توانیم با اطمینان از پیروزی سخن بگوییم که ابتکار عمل با ما باشد. بنابراین به انتظار اشتباهات جبهه استبداد نشستن و نداشتن برنامه فراگیر عملیاتی و عدم مدیریت؛‌ الف) روحیه و امید ب) اهداف و برنامه ج) اعتراض و مبارزه، می تواند مانع یا تاخیر اندازنده برای ما باشد. اما درباره استراتژی ها یا تاکتیک های امروز فعالیت موارد بی شماری را می توان ذکر کرد که در ادامه با اشارات و تحلیل هایی از فضای کنونی با تفکیک های موضوعی و محور قرار دادن معنرضین و حاکمان در چندین نکته در پی خواهد آمد.

ابتدا باید مروری بر وقایع خرداد ٨٨ تا به امروز داشته باشیم و با نگاهی ویژه به سیر حوادث و رفتارهای گروه های مختلف و تغییرات بیانی و اعتقادی در ترسیمی نو از جناح – جبهه های کنونی و معادلات درون جناحی و بین جناحی، ‌آنچه که مختصر مفید حال این متن است؛ با دو معیار متفاوت قابل بررسی است. ۱- جنبش سبز و حامیان در برابر مخالفان جنبش سبز و حاکمیت ایران ۲- موافقان تغییر وضع موجود در برابر مدافعان وضع موجود. این تقسیم بر حسب شرایط امروز لحاظ گردیده است و اگر بررسی را برحسب جناح های قبل از ۲۲ خرداد ٨٨ در نظر بگیریم وضعیت متفاوتی خواهیم داشت. در اینجا در یک نگاه ترکیبی – تطبیقی در حرکت از معیار نخست در یکسان کردن معیارها، سرانجام با معیار دوم عمل خواهد شد. از فردای برگزاری انتخابات با رسوایی و وقاحت برگزارکنندگان آن تقلب بزرگ و شروع جریان حوادثی که در یک سو ، خیانت و رذالت و وقاحت و همه حق کشی ها و آزادی ستیزی ها و سانسور و محدودیت و بازداشت و شکنجه و تجاوز و کشتار بوده و در دیگر سو؛ مقاومت و ایستادگی و پافشاری بر حق ، رنگ سبز نمادی از اعتراض به استبداد و این سبز که در روزهای نخست در پی "رای" پایمال شده اش بود، پس از خطبه های ننگین و لشکرکشی وحشیانه و سرکوبی غیر انسانی گام به گام در اعتراض خود چنان پیش رفت که نهایت آن جز رضایت به تغییر نظام و سقوط رهبری و براندازی نبود. شعارهای روزهای نخست در حمایت از موسوی از اعتراض به پلیس و لباس شخصی ها و احمدی نژاد و سپاه عبور کرد و به شعارهایی علیه رهبری و اصل ولایت فقیه رسید. چنین بود که اگر به زور سرکوب صدای اعتراض کم می شد، افزایش میزان نارضایتی به وضوح دیده می شد و این افزایش میزان نارضایتی هم در شمار و هم در شدت مشاهده می شد. سبزها و حامیان و همفکران سبز تا چند ماه بعد از انتخابات همچنان قابل تقسیم به اصلاح طلب ها ( رفرمیست ها ) و حامیان براندازی (رژیم چنج) بودند. اما با افزایش شکاف ملت-دولت، ‌حاکمیت در سویی و مردم در سوی دیگر ایستادند. مردم با یکپارچگی شعار در همایش های پسین – از ۱٣ آبان و احتمالا ۱۶ آذر با توجه به گونه ی اعتراضی جنبش دانشجویی- در اعتراص به رهبری نشان دادند که در تغییرات اساسی در وضع موجود برای خداحافظی از جمهوری اسلامی که نمایاننده عمل بنیادگرایی دینی و نظامی – در زمانه قدرت یابی فاشیست های اسلامی – است، عزم جدی ای دارند. افزایش سطح مطالبات از "رای من کجاست؟ " تا اعتراض به اصل ولایت فقیه و شعارهای تند علیه خامنه ای مسیری است که در طول ماه ها – خود- خامنه ای در قرار دادن خود در راس جناح متقلب انتخابات موجب آن گردیده است و به جمع همه ی جنایت های پس از انتخابات تثبیت گردید. اما در وضع کنونی در رهیافت به تغییر وضع موجود که اصلاح طلب ها به اصرار حاکمیت و در مشی انتقادی ویژه خود در زمره براندازان تثبیت شده اند، ‌شرایط چنان است که جمعی گسترده از اصولگرایان منتقد وضع موجود آگاه از خواست تغییرات در وضع کنونی سخن می گویند که همین بیان در یادآوری نقطه عزیمت موسوی -که مراد نه فقط موسوی بلکه عموم رهبران اصلاحاتی سبز چون خاتمی و کروبی است و دیگران است- هشدارهای فراوانی را برای حاکمیت موجب شده است. چنانچه که در انتخابات شورای شهر با توجه به شانس حامیان قالیباف -که اصولگرایی با گرایشات اصلاح طلبی برای تغییر وضع موجود است- می تواند کابوس روزهای آینده جمهوری اسلامی باشد. (یادآوری اعتراض و نارضایتی رضایی در روزهای پس از انتخابات و اقداماتی که منجر به تایید وجود تقلب به واسطه او بود، موید چنین ادعایی است) حال با توجه به گستردگی مخالفین و منتقدان اصولگرای دولت که گاه از محتوای کلامشان تعارضاتی با سیاست های کلی نظام و استمرار حیات وضع موجود نیز به گوش می رسد، باید دو رویه را در ادامه مسیر در پیش گرفت یک تقویت جبهه ضد استبداد با معرفه رنگ سبز و دیگر افزایش شمار مخالفان وضع موجود با ارتقا سطح مخالفت و دامنه دار کردن مخالفت به مثابه براندازی در وضعیت کنونی است. بنابراین در کوتاه مدت تبدیل مخالفان وضع موجود به معترضان به استبداد در کمپینی واحد -جنبش سبز- می تواند آینده ای امیدوارانه را تحقق بخشد. علاوه بر افزایش شکاف حاکمیت با مردم- که علاوه بر بعد سیاسی در ابعاد اقتصادی و اجتماعی چون فقر و مسئله حجاب دیده می شود، ایجاد و گسترش شکاف در حاکمیت نیز باید مد نظر باشد. این شکاف که با موضوع هاشمی علنی شد، امروز افراد فراوانی را می تواند در بر داشته باشد. باید گفت که دامن زدن به این اختلاف در نزدیکی به این افراد و القای برخی عبارات و تبلیغ وجه اختلاف در بادی امر و فتح و یکسانی نظر در انتهای عمل مورد نظر است. امروز هر یک از اصولگرایان منتقد که اصلاح طلبان امروز هستند می توانند به براندازان فردای جمهوری اسلامی تبدیل شوند. در شناخت شرایط امروز توجه به دوران گذار حائز اهمیت است که در این شرایط تصمیم ها برای آینده و جدا شدن از وضعیت قبلی به طور کامل صورت نگرفته است و گذشته و ایده آل آینده در گفتگوی با یکدیگرند. بنابراین نه این و نه آن وضعیت را نه ثبات در یک نقطه – در صورت سیاسی این گذار ؛ نه در گذشته حاکمیتی ایران هستیم و نه در وضعیتی جدید قرار گرفته ایم- بلکه در حال حرکت می گرداند. و این حرکت در وضعیتی که حرکت ما به واسطه تعارضات مداخله ی قدرت در بر خورد با عزم مردم وجود دارد،‌ نه حرکتی پیوسته و یکسان که یک حرکت در هم و پیچیده است؛ نهایت کلام را به سویی می برد که سرگردانی دوران گذار را توضیح دهد. بیان این مسئله فقط در باب موجه و عادی بودن شرایط فراز و نشیبی جنبش و ورود و خروج حامیان است. اما اگر به مقصد مورد نظر هم نرسیم آن را می دانیم که دیگر در نقطه گذشته نخواهیم ماند. تغییر نه صرف یک ضرورت که یک واقعیت ناگزیر است و مقصد ما را خودمان تعیین خواهیم کرد. آخرین نسل انقلابیون متاثر از حرکت این سال ها تکلیف را روشن خواهند کرد و اراده و عزم تغییر از سوی حامیان و فعالان تغییر وضع موجود به سرانجام تغییر می رسد. ( انقلاب منوط به انقلابیون است ) بنابراین دوران گذار خود به معنای تحقق گذار است و چنین باید تبلیغ گردد.

۷- چندین نکته؛

- در شرایط کنونی باید بر دقت در همه زمینه ها به ویژه رعایت مسائل امنیتی افزود. از گذشته باید به درستی درس گرفت و با مروری صحیح آینده را فرا روی داشت. شابد عده ای بر این باور باشند؛ ‌اگر موسوی پس از حضور مردم در ۲۵ خرداد از آن ها می خواست که تا رسیدن به نتیجه خیابان ها را ترک نکنند و خود نیز در میان مردم میماند و یا حداقل برای فردا باز مردم را دعوت به حضور می کرد شاید قصه در همان روزها به پایان می رسید و این حرف – که من نیز از موافقان سر سخت آن بودم – به هر سان جامه ی عمل نپوشید. اما سختی ها و تلخی های فراوان در این ماه های پس از انتخابات و مواضع و مقاومت ها و عیان شدن بسیاری از واقعیت ها و افزایش آگاهی عمومی می تواند مزایایی از این ایام تلخ نیز نصیب ملت ایران نماید. در رعایت دقت ها استفاده از تجربیات دیگران و مراجعه به آموزش های عمومی در مقالات و جزوات بسیار موثر خواهد بود. ما باید بدانیم که چگونه فعالیت کنیم که بازداشت نشویم – هزینه کمتر بدهیم – و چگونه مقاومت کرده و در صورت بازداشت چگونه به سوالات پاسخ دهیم و در دادگاه حاضر شویم و بسیاری موارد دیگر که جزوات مرتبط آن موجود است که باید به مرور کامل تر و مشروح تر گردد.

- مسئله مقاومت و ایستادگی رهبران و فعالان از مهمترین مسائل در تقویت جنبش برای حصول به پیروزی است. جمله رفتارهای انقلابیون باید بازتاب دهنده شجاعت و مقاومت باشد. باید نجوه ی تبلیغی در مورد فعالیت های رهبران و فعالان از سوی عموم موید شجاعت و مقاومت بوده و به ایجاد روح ایستادگی. پیروزی منتهی شود.

- موضوع فروپاشی در ایران در ابعاد مختلف سیاسی،‌ فرهنگی، ‌اجتماعی و اقتصادی موضوع بسار پر اهمیتی است. از سال ها پیش تقدم و تاخر مسایل بالا مطرح بوده است و عده ای ایجاد نارضایتی و فراگیر شدن آن را با تشدید هر یک موثری دانسته است. چنین بوده است که برجسته کردن تفاوت فرهنگی و اجتماعی امروز ایرانیان با قرائت رسمی حاکمیت در رعایت امور فردی چون پوشش و عموم تفریحات و سرگرمی ها و ارتباطات در ادامه نیز موثر خواهد بود. در باب اهمیت و تقدم فروپاشی اقتصادی نیز – که تسهیل کننده شرایط انقلابی است، تحریم های اقتصادی که در چند سال اخیر روند تشدیدی داشته است در این روزها رو به افزایش است که اگر چه شرایط زیست و پیشرفت را در کشور با مشکل روبرو می نماید ولی با توجه به خطرات آن برای استحکام قدرت استبداد در ایران هم از کمبود منابع و هم از هزینه منابع قبلی در جبران محرومیت های اساسی مورد نظر خواهد بود و هم از وضعیت نارضایتی که ایجاد خواهد کرد. بنابر این افزایش محرومیت و سختی که در بستر جمهوری اسلامی به یک واقعیت تثبیت شده منتهی شده است در چند ماه آینده نمی تواند چنان فاجعه آمیز برای آینده ایران در نظر گرفته شود. زیرا که پس از دوران سخت دیکتاتوری در ایران، روزهای خوش نیز فرا خواهد رسید. درباره سیاست خارجی و عواقب آن نیز باید تصور خود-مقتدردانی و تند خویی نسبت به همه کشورها در ایران را یک عامل موثر در بحرانی تر شدن شرایط جمهوری اسلامی دانست که ادامه آن به سود جنبش سبز خواهد بود. ماجراجویی و خیره سری محمود احمدی نژاد توانسته به اجماع جهانی علیه ایران و بی اعتمادی روز به روز افزون شده جهان به ایران یاری رساند. امری که از قدرت رسانه ها و فعالین مختلف خارج بوده است. موضوع سلاح هسته ای و فعالیت های پنهان هسته ای و موشکی ایران امروز در تقویت فشار بین المللی کارگر بوده است و با اعمال سیاست هایی به تحریم ها ی مختلف علیه حاکمیت ایران و حمایت از جامعه مدنی و جنبش سبز رسیده است که فروپاشی فرهنگی و علمی و اقتصادی را سرعت بخشیده است. آنچه که در ادامه باید صورت گیرد این است که تحریم و بستگی آن به فقر و معضلات رفاهی و اجتماعی ایران تبلیغ شده و واقعیت همه ی این مسائل که سیاست غلط ایران است به همگان معرفی گردد. کشورها و انسان های آزادی خواه و استبداد ستیز نیز باید در این مسیر صدای ملت ایران را بشنوند و به این همت ایرانیان در سرنگونی استبداد یاری رسانند که در دو سویه فشار و تحدید دولت ایران و حمایت از ملت ایران و اعطای جوایز و مزایای متعدد به ایرانیان است. موضوع اول ایران، موضوع نقض حقوق بشر است که دنیا باید با نظر به این موضوع به ایران نگاه داشته باشد. چرا که حاکمیت ایران با مسئله هسته ای تلاشی برای انحراف از این موضوع دارد و ترجیح می دهد که با جهان نه در مسائل حقوق بشری در ایران – که هیچ دفاعی و حمایتی در داخل و خارج ندارد – که در مسئله هسته ای که می تواند حامیانی بیاید، ‌گفتگو کند. آنچه که انتظار از جنبش سبز و حامیان تغییر وضع موجود در این شرایط است، نحوه ی عملی است که سست کننده ی مشروعیت ایران در خارج و داخل کشور در فروپاشی های گوناگون در تسهیل و تسریع فروپاشی سیاسی است. فروپاشی ساختاری که از درون تهی شده است و اختلافات و درگیری های فراوانی دارد.

- برخی وظایف نیز در این دوره مربوط به رهبران،‌ فعالان و نماد فعالان جنبش سبز است. باتوجه به روحیه بخشی ویژه و الگوبرداری حامیان و فعالان تغییر وضع موجود از ایشان باید در نظر داشت که تردید و لغزش و برگشت از اصول انقلابی آثار بسیار سویی در پی دارد. با توجه به فضای سیاه و سفید ایجاد شده یک نماد فعال و رهبر جنبش باید دارای ویژگی های غالبی باشد که تفکیک کننده از حاکمیت و در برابر آن باشد. یک نماد فعال موفق در این زمان کسی است که در هیچ شرایطی مدیریت و کنترل نشود. آنچه که در مورد بازداشت شده ها و یا برخی از رهبران در افزایش تهدیدها وجود داشت این بود که گاه این افراد به فاصله گیری از فعالیت، پشت کردن به جنبش، اعترافات تحت فشار و انفعال یا سکوت – به ویژه در مورد بازداشت شده ها – می رسیدند که این مسئله مطلوب جنبش سبز نبوده است. باید توجه داشت که عموم حامیان و فعالان بدانند شرایط سخت و دشوار بازجویی و سلول انفرادی با انبوه شکنجه و تهدید به گونه ای است که فقط عده ای کمی که تجربه و اعتقاد راسخ تری دارند تحمل می کنند و در بازی های حرفه ای بازجوها و سپس حضور در دادگاه موفق عمل می نمایند. پس باید اندکی نسبت به این افراد سخت گیری را کم کرد. همچنین فعالانی که در شرایط قرار می گیرند باید توجه داشته باشند که امروز اگر در زمره فعالان تغییروضع موجود – انقلابیون – هستند به واسطه این است که از زمانی نخواسته اند مطیع و فرمانبردار جمهوری اسلامی باشند و مدیریت و کنترل شوند و به ایشان چشم بگویند و به خواسته های نامشروع حکومتی مستبد تن دهند. امروز نیز این افراد نباید به مدیریت و کنترل عمال این استبداد در آیند و با اعتماد به بازجو و قاضی به اعتراف و سکوت برسند. یک زندانی که دست از فعالیت بکشد و هیچ اثر مثبتی نتواند برای جنبش داشته باشد، مسلما مورد پسند دیکتاتوری است.- البته گاه سکوت به مثابه مقاومت کامل و امیدوارانه در زندان است که آن دارای اثرات مثبت فراوان است.- به خصوص نماد فعالان باید به نحوی عمل نمایند که در خارج از زندان و چه در زندان – و در مرخصی – محل اطمینان جمهوری اسلامی نباشند. این مسئله البته بستگی به اعتقادی دارد که گاه مورد خلل قرار گیرد. گاه فعالان سبز به مخالفان خود اعتماد می کنند و به وعده و وعیدهای آن ها تن می دهند. جمله ای که برای یک فعال واقعی و رهبران و نماد فعالان جنبش باید سرلوحه باشد این است که در هیچ کجا و هیچ وقت مدیریت نشوند و همیشه باید یک معضل برای جمهوری اسلامی باشند.

- حمایت ها در میان فعالان باید به وضوح وجود داشته باشد. این حمایت باید نسبت به رهبران مورد تهدید و فعالان هزینه داده و به خصوص زندانیان بیشتر باشد. تماس های تلفنی و ملاقات خانواده، حمایت های خبری و گزارش های ویژه درباره وضعیت آن ها، ایجاد شرایط حضور وکلا در پرونده ها، بیانیه های حمایتی و اعلام اعتراض به ادامه بازداشت، تلاش برای ایجاد حمایت بین المللی و اساسا تقویت روحیه زندانیان و خانواده ایشان اموری است که باید همیشگی باشد. در مورد رهبران نیز استقبال های باشکوه و دیدارهای جمعی فعالان صف اول جنبش به صورت دوره ای بسیار کارگر خواهد بود.

- در جنبش های مردمی و مبارزات مسالمت آمیز ، سیاست مرحله به مرحله ای جنبش و گوناگونی شدت و نوع مبارزه دردوره های زمانی کوتاه بسیار حائز اهمیت است.این نوع فعالیت که گاه به مثابه جزر و مد، پیوسته و طبیعی به نظر می آید، در واقع قابل تقسیم به چند فاز عملیاتی است. این مسئله لزومی بر پنهان ماندگی ندارد و می توان به صراحت عنوان شود. ما گاه مجبور به گام هایی به عقب هم هستیم و این فاز فعالیت ماست. در واقع این نحوه عمل مدیریت زمان است که چند قاعده طلایی در این نحوه عمل وجود دارد. حساسیت زایی و ایجاد شرایط غیر عادی و بحرانی نه به واسطه حضور بلکه به دلیل تهدید و ذکر حضور- که ایجاد حساسیت در طرف سرکوبگر است – این مسئله با اعلام تاریخ و تبلیغ و ادعا بر امری تحقق می یابد و به بار روانی بیشتری با شمارش معکوس و گام به گام به سوی آن در شعارها و پوسترهای متعدد و با نامگذاری های مفهوم ساز و هدایتگر تقویت می گردد. درخواست مجوز برای یک تجمع، خبر از پیگیری، خبر از رد درخواست، اعتراض به رد درخواست و تلاش برای مجوز و سپس از خبر قطعی بودن حضور همگی موجه گرداننده ی حضور در یک تجمع است- به عنوان مثال- در هریک از این مراحل از بیم و تردید در مورد خشونت، جمعیت، ‌نارضایتی و اعلام برنامه ها استفاده می شود. عرصه تحقق این تاکتیک در نشریات و مصاحبه ها و پایگاه های انقلابیون – مثلا دانشگاه ها و مدارس – مناسب تر است. اینجا میدان مهارت های انقلابیون در تبلیغ و پیشبرد رسانه ای و تقویت روحیه ی فعالان و گسترش جبهه حامیان تغییر وضع موجود است. مدیریت زمانی در جنبش بسیار استراتژیک محسوب می شود.

- در اینجا شاید ضرورت نگارش متنی در مدیریت مکانی و حضوری در تجمعات و خبر رسانی و گزارشی از مبارزات مثبت به چشم می آید که آن نیز در دست تهیه است و می توان الگوبرداری از دیکتاتوری تا دموکراسی و دیگر اشارات و تجربیات فعالان انقلابی قرن ۲۰ و انقلاب های رنگی قرن ۲۱ باشد.

- توجه به رسانه به عنوان محور مدیریت در جنبش برای تغییر وضع موجود چنان است که بیشینه مبارزه در فضای واقعی که در فضای مجازی و رسانه ها رقم می خورد. چنین است که جدای از توجه های مبارزین و فعالین در فعالیت های رسانه ای و تبلیغی – ویژه در سطح شهر با شعار نویسی و توزیع تراکت و پوستر و صحبت در اتوبوس و ادارات و ... – توجه به فعالیت های استبداد در حوزه رسانه با توجه به ابزار فیلترینگ و سانسور در کنار استفاده بسیار تشدید شده از مونولوگ رادیو و تلویزیون – که مخاطب گسترده ای به ویژه از طبقات پایین جامعه دارد – بسیار حائز اهمیت است. بنابراین افشاگری درباره تاکتیک های رسانه ای جمهوری اسلامی باید صورت گیرد. تحریم رسانه های استبداد و اعتراض به نحوه عمل آن به ویژه از سوی اصولگرایان منتقد و همچنین تبلیغ رسانه های جایگزین از جمله ماهواره و تماشای فیلم های سینمایی در خانه باید در اولویت قرار گیرد- البته انتظار می رود حامیان خارجی ایران در ایجاد شرایط و لوازم برای دسترسی ایرانیان به شبکه های ماهواره ای و رادیویی و اینترنت اقدام نمایند تا سد فیلتر و سانسور جمهوری اسلامی را در هم شکنند. تاکتیک های رسانه ای مونولوگ و یک جانبه در حکومت های استبدادی و سانسور محور در برجسته نمایی بخشی از واقعیت به جای همه ی واقعیت و دروغ های مکرر و پیوسته و موید یکدیگر بیشتر به چشم می آید. تهیه تصاویر و فیلم هایی در رد این ادعاها بسیار کارآمد است. همچنین ارائه تحلیل های دروغین و جهت دار آن ها را با عالم به واقع و شرایط تحلیلی این افراد می توان توضیح داد. گاه برخی مسائل و انتقادات را جهت دار و به منظور ایجاد شرایط و اخذ مجوز برای برخورد با انقلابیون بیان می کنند که باید به این مسئله هم توجه داشت. در موارد گنگ و مبهم گاه نیروهای اطلاعاتی با ایجاد دام های ویژه سعی در خط دهی به سمت بهره برداری خاص در جهت ضربه به جنبش هستند. به اشتباه انداختن معترضان در درج اخبار غلط و حمایت های نادرست و ایجاد بستر برای برخی افراط و تندروی ها و شعارهای نادرست از جمله این مسائل است. باید در برابر همه ی تاکتیک های جمهوری اسلامی در نظر داشت که در اینجا آنچه که به عنوان اصول و کلیات به عنوان ابتکار در تمامی مراحل فعالیت است را از دست داده ایم. بنابراین باید به دنبال مدیریتی سریع ابتکار استبداد را به حاشیه ببریم و نه به موضوع مورد توجه رسانه های استبداد که به وجوه دیگر آن و موضوعات دیگر بپردازیم. موضوع اصلی خودمان را مطرح کنیم. حادثه ای بزرگ برای جلب نظر بیافرینیم- این یکی از سیاست های اصلی حکومت های استبدادی هم است که مثلا در شرایط گسترش یک خبر و رویداد با انتشار یک خبر ویژه چون بازداشت گسترده ،‌ بمب گذاری و ... نگاه را به سویی دیگر می برد. – اگر آن ها سعی در برجسته نمایی اعترافات دارند شما بر مقاومت و ایستادگی عده ای دیگر تاکید کنید. اگر آنها برخی افراط ها و خشونت هایی که خود موجب آن بوده اند را به تصویر می کشند شما نیز ابعاد گسترده خشونت آن ها و مقاومت و مبارزه مسالمت آمیز مردم و مظلومیت و کشتارها و بازداشت های گسترده را به تصویر بکشید و موارد فراوان دیگر. که خلاصه آن این است که هرگز نگذارید جامعه تحت تاثیر رسانه ای جبهه استبداد باشد – یک موضوع که پیشتر نیز در نوشته ای بیان کرده ام در تفکیک افراط و تفریط و تندروی به مثابه اشتباه در عمل است. در آنجا بیان کرده بودم که بسیاری از حرکت های ساختار شکنانه و پیشرو نه امری اشتباه بلکه بسیار پسندیده است. ولی اگر کاری را فردی انجام دهد و نه تنها در آنجا حمایتی از او نباشد بلکه دیگران نیز در وضعیتی مشابه حاضر به انجام چنان کاری نباشد، اشتباه است و تندروی محسوب می شود. اگر آن کار در آن شرایط به تکرار قابل انجام باشد و دیگران نیز مایل به انجام آن در صورت تحقق شرایط باشند، حرکتی پیشرو است. چنانچه در موضوع شدن نقد و اعتراض به رهبری به جای دیگر مسائل تحقق این امر را شاهد بودیم. در مورد رسانه نیز اقدامی موثر و متناسب با شرایط کنونی این است که در این شرایط باید به سمت رسانه های جدید و فراگیر رفت. این رسانه های جدید هم برای فرار از برخوردهای امنیتی با پایگاه های خبری قبلی شناسایی شده است و هم در عبور از خطوط و مرزهای پایگاه های خبری قبلی موثر است و هم می تواند با استفاده گسترده تر و آزادی بیشتر در نگارش اخبار و مقالات تحولی را ایجاد کنند. در این دوره باید به چنین رسانه مرجع که افراد شناخته شده ای از جنبش آن را مدیریت می کند، مراجعه اصلی را داشت و از شکل گیری سایت های مادر در گروه های مختلف انقلابیون حمایت کرد. این پایگاه های خبری باید زمینه حمایت مالی را خود فراهم کنند و با دیگر سایت های سبز در ارتباط باشند. آنچه که مورد اهمیت در این سخن است، ساختن رسانه های جدید قدرتمند در فضای شبکه های اینترنتی و رادیویی و ماهواره ای است.

- یکی از مسائلی که به ادامه و تقویت جنبش کمک شایانی خواهد کرد، مکتوب کردن تجربیات به عنوان یک ضرورت است. مزایای مکتوب کردن تجربیات در وجوه مختلف عمل در آینده – برنامه ریزی، دقت در اجرای برنامه ها، نقد و یافتن راه های جدید، مقاومت بیشتر و بهتر و ... – مفید خواهد بود و مجموعه ای است که در فرآیند تکمیل و در خوانش عمومی به یک آیین نامه عمومی یا قانون اساسی انقلاب تبدیل می گردد. – مراد از قانون اساسی انقلاب فقط قوانین انقلابی انقلابیون در زمان تغییرات است- در تجربه مکتوب، ایراد و مشکلی هم اگر باشد در طرح نویسی مشارکتی _ از یک تا چند نفر ) به نقد و شرح نویسی گسترده تر در جمع آگاهان و فعالان در روندی تدریجی و مرحله ای به مجموع ای در خور توجه تبدیل می گردد. این طرح می تواند مجموعه فعالیتی در فضای محدودتر و با اهداف خاص در دانشگاه و محله ( منطقه خاص ) باشد یا با فضا و هدفی دیگر ( یا همان هدف ) با شبکه های اجتماعی مجازی و واقعی در پی خبر رسانی و مباحث اندیشه های و تجمع های انقلابی صورت گیرد. توجه به ارتقا و تقلیل هر یک از این فضاها و هدف ها – به صورت جدا – با توجه به شرابط و مراحل به صورت آگاهانه و هوشیارانه- امری بدیهی است که نیازی به توضیح ندارد. خلاصه آنکه تجربیات مکتوب چون طرح و الگویی در معرض خلاقیت و مدیریت یک راهنمای بسیار خوب خواهند بود و جنبه ی دستوری و اجرایی ندارد. اگر چه در صورت تدوین و نقد مناسب مرجعی کامل و جامع است ( آنگونه که در طرح هایی چون از دیکتاتوری تا دموکراسی و موارد مشابه دیده می شود). این طرح مکتوب تجربیات، شناسایی مشکلات و ارائه ی راهکارها و پیشنهادات، مقاله نویسی و مصاحبه های آگاهان و رهبران و نماد فعالان، بیانیه ها به ویژه بیانیه – اعلامیه های مناسبت ها با هدف تعیین عمل و شعار، تذکرات و پیشنهادات مکرر در رجوع به جزوات و طرح های مکتوب را در برمی گیرد. این طرح ها باید در شناخت شعارها و نمادها و رهبران و ساختار و ارتباط گیری و خبریابی و خبر رسانی تا نحوه عمل در راه رفتن و نظر به اطراف انداختن و سخنرانی کردن و بیانیه دادن و تحصن کردن تا ایستادگی و پاسخگویی در اتاق بازجویی و دادگاه و انفعال نداشتن در دریافت حکم و بازی غیر یک سویه با نهادهای حاکمیت و بهره مندی از دیگران به ویژه از فعالان صف اول و وکلا و ...... دارای راهنمایی ها و اشاراتی باشد. با این تجربیات مکتوب ما باید در برابر همه چیر مجهز و آماده باشیم و همه چیز را بدانیم و این قدرت را به دست آوریم که در هر شرایطی ابتکار عمل را به دست آوریم و شرایطمان را مدیریت نمائیم.

- تأکید ویژه ای که در این شرایط باید عنوان داشت مسئله زندان و به طور کلی سیاست ارعاب و وحشت در کاهش سرعت جنبش از سوی حاکمیت است. باید در برابر هزینه های کنونی آگاهی کافی را به دست آرویم و به صورت غیر عادی دچار ترس و وحشت نباشیم. از آنجایی که زندانی شدن در شرایط انقلاب خود به خود یک ارزش است باید به ارزش پرداخته شود و در کنار تقدیرهای مکرر و حمایت های داخلی و بین المللی به منظور افزایش فشار گام برداشت. هیچ حاکمیتی توانایی بازداشت گسترده را ندارد. حتی با همه ی خبرهای هراس افکن در جمهوری اسلامی هیچ گاه این حاکمیت این توانایی را ندارد تا در یک تجمع بیش از چند هزار نفر را به صورت دسته جمعی بازداشت کند و بیش از چند صد نفر را نمی تواند تا یک ماه نگه دارد و بیش از چند ده نفر را نمی تواند بیش از چند ماه در زندان نگه دارد. با توجه به این نسبت ها در نظر بگیرید در یک تجمع اگر آنها قصد بازداشت ۲۰۰ نفر را داشته باشند با توجه به نیرو و هزینه ی نیروهای سرکوبگر توانایی انتقال و نگه داری ۲۰۰ نفر توسط آن ها – اصلاً – وجود ندارد. مردم با حضورشان در کنار بازداشت شده ها – در واقع – آزادی آن ها را تضمین می کنند. در صورت انتقال به زندان هم از آنجایی که حکومت موظف به حفظ شرایط حداقل زندگی برای زندانیان بود – فقط اندکی در روزهای نخست به بازداشتگاه های غیر استاندارد منتقل شدند و بقیه در بازداشتگاه های رسمی بودند که شرایطی این گونه دارد – زندانیان جز هزینه های مادی و معنوی (فشارها و مراجعات خانواده و ... ) برای حاکمیت اثری نخواهد داشت. باید در نظر داشت که بازداشت یک فرد باعث درگیر شدن خانواده و اطرافیان فرد در مراجعه به زندان و دادگاه ها و تجمع های آنان و نارضایتی و گسترش آن به اطرافیان فرد بازداشت شده و مذاکرات افراد مختلف است و در نهایت عامل موثری برای مشروعیت زدایی از حاکمیت و تغییر نگرش و رفتار در جامعه است. اینجا باید تحت تأثیر سخنان بازجوها در ایجاد ترس و وحشت قرار نگرفت. اگر عده ای از نزدیکان جز افرادی هستند که ماه ها در زندان مانده اند، این نمی تواند ملاکی برای ایجاد همان شرایط برای دیگران باشد. با یک مرور در تمام مراحل اعتراضات پس از انتخابات – جز هفته های بازداشت گسترده – هیچ گاه بیش از چند صد نفر همزمان در زندان وجود نداشته اند که در صورت آرام شدن نسبی این عده به ۱۰۰ نفر نزدیک خواهد شد که واقعیت نگه داری زندانیان در شرایط حساس و فشارهای فراوان بیرون است. انقلاب های قرن گذشته به خوبی این مسئله را نشان می دهد که ملحق شدن افراد مختلف به ویژه جوانان پر روحیه و افراد کم تعلق دار، چگونه به شکست بازداشت های دسته جمعی رسید. اگر با روحیه ای خوب و با قصد مقاومت آگاهانه برای نپذیرفتن کلیه ادعاها و ترفندهای بازجوها به سمت زندان بروید، بدانید به زودی این حربه ی استبداد نیز به شکست می انجامد. بدانید که مسئله ی اعدام – به عنوان تهدیدی دیگر و یا شکنجه های وحشیانه – فقط مختص افرادی ست که سوابق خاصی در گذشته داشته اند و هرگز یک معترض تجمعات خیابانی یا فعال سیاسی شناخته شده به اعدام نخواهد رسید. و حتی اگر برای ایجاد ترس حکم اعدام صادر شود، هرگز حاکمیت توانایی اجرای اعدام را ندارد. – این احکام وحشت است. – در این مرحله رهبران باید با حمایت ویژه از زندانیان و ارائه ی توضیح و قرار دادن خود در صف مردم و در معرض بازداشت قرار دادن خود، در فرو ریختن سیاست های ارعاب و تهدید به همگان و جنبش سبز یاری رسانند. جمهوری اسلامی بر این پندار است که " النصر به الرعب ". بنابراین شما ثابت کنید که پیروزی با ایستادگی تا آخر شما حاصل می گردد نه با ترس آفرینی و رفتارهای غیر انسانی و غیر اخلاقی ایشان.

- اعتراضی هم به روند کند برخی اقدامات و راهکارهای معترضان است. گاه در گیر و دار تردید ها و ناهماهنگی ها طرح ها و بیانیه های مناسب و بجا و درخور شرایط منتشر و اجرایی نمی شوند یا با تأخیر صورت تحقق می یابند. این مسئله موجب مشکلات فراوانی تا به امروز شده است. در این باره باید در نظر داشت یک فیلم و تصویر روحیه ساز، یک مقاله مفید و روحیه بخش، اگر برخی ایرادات را هم دارد باید سریع منتشر شود تا از مزایای آن برای جنبش استفاده شود و ایرادات جزئی آن را با توجه به ابتکار از سوی انقلابیون و سرعت در اجرای برنامه ها پوشش داد. شما می توانید با آفرینش هر روزه یک موضوع – اگر ایرادی هم داشته باشد – فقط محاسن آن را _ با توجه به بی شماری این آثار و نیز بی شماری اعضای جنبش، _ در رسانه های مختلف ایجاد نمائید. آنچه اهمیت دارد این است که در همه ی کارها و مسائل از سرعت کند و تأخیری پرهیز کنید. تنها شرط برای سرعت عمل- که نبود و کمبود آن می تواند تبصره ای برای کاهش سرعت باشد – آگاهی است. برای بهتر اجرا شدن این مسئه نیز رهبران باید روندی رو به پیشرفت، با شدت در بیان اعتراضی و افزایش سخن گفتن در بیانیه ها و مصاحبه ها و حضورهای مردم داشته باشند. جنبش سبز امروز به رهبران و فعالان اصلی اش چشم دوخته است. این پیام ها و بیانیه ها باید از فیلترها و سانسورها بگذرد، از روش های نوین و مجازی برای تقویت استفاده کند، نسخه ها و گزیده ی آن دست به دست و دهان به دهان بین افراد منتقل شود و همه ی مسائل و اتفاقات در رویه ی هر فرد یک رسانه است، منتقل گردد و همه افراد کاملاً به عنوان یک سهیم واقعی در تغییری بزرگ که پیش رو است، باید عمل نمایند.

- تردیدهایی در مورد آلتوناتیوهای حاکمیت در ایران و وضعیت آینده و شیوه ی حکمرانی به عنوان سوال و مطالبه ی اصلی مطرح است. زیرا که مسئله ی امروز ما نه صرف حاکمانی مستبد بلکه ساختاری است که جز استبداد از آن بیرون نمی آید. این بستر حکومت اسلامی – مد نظر در امروز ایران – بستری است که حاصلخیزی آن فقط و فقط برای بنیادگرایی و دیکتاتوری است. بنابراین باید توضیح مناسب و جامعی در مورد آینده داده شود. اینجا صرف تأکید بر کلیات و ارزش ها بسنده نمی کند و باید به سوالاتی اساسی پیرامون قومیت ها، اقلیت ها، سیاست خارجی و مسئله ی هسته ای، شیوه ی حکمرانی آینده و بسیاری سوالات دیگر پاسخ داد. مسئله فدرالیسم، پلورالیسم و رواداری دینی، سیاست صلح طلبانه با حفظ منافع ملی و تلاش برای آینده بشر در رعایت حقوق بشری و حفاظت از محیط زیست، حکومتی فرادینی-سکولار- دموکرات که هم به آزادی ها احترام می گذارد و هم رفاه را تأمین می کند و در آن خبری از تبعیض و فقر و فساد نیست و بسیاری از مسائل دیگر از جمله پاسخ های مشابه ای است که باید داده شود. ولی آنچه که بیش از همه مدنظر و مورد سوال مخاطبان جنبش سبز است؛ روزهای نخست پس از انقلاب – تغییر وضع موجود- پیرامون نفر اول حاکمیت و نحوه ی برگزاری انتخابات و نظارت و قانون گذاری و آزادی رسانه ها و صدا و سیما و ارتش و نیروی انتظامی است که شاید پاسخی چنین؛ که در بدو امر دولت موقتی به ریاست میرحسین موسوی- یا دیگری از رهبران جنبش سبز چون عطااله مهاجرانی، مهدی کروبی و ... – تشکیل می شود تا در ظرف چند ماه- مثلاً ۶ ماه- شرایط برگزاری انتخابات آزاد و سراسری با نظارت همه ی گروه ها و مردم ناظران بین المللی و بی طرف را فراهم آورد. در این مدت ارتش و سپاه با مدیریت افرادی نظامی- ارتشی- که دخالتی در سیاست ندارند، نظم مجدد می یابد. از فرار سرمایه باید جلوگیری شده و زمینه ی سرمایه گذاری های کلان به سرعت فراهم شود. صدا و سیما رویه ای روادارانه و با رعایت کلیه اصول تساهل و تسامح را پیشه می کند. مجلسین قانون گذاری و نظارت تشکیل می گردد و رفراندم های لازم انجام می شود و ... . باید در نظر داشت که این تساهل و تسامح نه فقط مسئله ای حقوق بشری بلکه تأمین کننده منافع ملی و پیشرفت آینده است. – در کشور هایی که انقلاب های رنگی صورت گرفت اگر چه تساهل و تسامح گاه باعث بازگشت گروه دیکتاتوری به عرصه رقابت برای دسترسی به قدرت – معمولاً پس از چند سال – شده است اما مزایای آن حفظ سرمایه های اقتصادی در کشور بوده است. این سرمایه ها که در اختیار مدیران و حاکمان قبل از انقلاب بوده است با قرار گرفتن در خدمت گفتمان انقلاب به شدت خرج بازگشت به قدرت شده که نتیجه اگر به شکست ائتلاف انقلابیون هم منتهی شود ولی اقتصاد کشور را تأمین و تثبیت می نماید. در کنار این مسئله به گفتمان اصیل انقلاب هم ضربه ای وارد نخواهد شد و حتی گردش قدرت متضمن دموکراسی اصیل نیز می گردد- بنابراین آنچه که در اینجا اهمیت دارد پاسخگویی به ابهام شرایط پسا انقلابی به عموم مردم است.

- عده ای با توجه به عموم احوال انقلاب، بیم نا امنی و تجزیه و غارت و ضربات جدی به اقتصاد کشور را در شرایط انقلاب و پسا انقلابی دارند. در این باب با اشاره های دقیق و مستدل با توصیف ضربات تخریبی یک انقلاب نرم که زیر ساخت ها را هدف قرار نمی دهد و آسیبش نهایت به امکاناتی است که به خودی خود باید سالانه یا در ظرف چند سال تعویض گردد و نسبت آن با ویرانی های جنگ احتمالی و یا عقب ماندگی و ضربات سهمگین چپاول دولتی اموال ملی و آثار مخرب تحریم است پاسخ گفت. همچنین باید در بیانیه ها از تخریب اموال شخصی و تاراج و غارت در شرایط بحرانی و تضمین های آرامش بخش داده شود. در باب نا امنی و مسئله ی تجزیه که مورد سوال است نیز باید این بیان و توضیح رهبران و فعالان به نحوی باشد که مردم این استدلال ها و توصیف وضعیت را بپذیرند که بلافاصله با اعلام عفو ملی و ایجاد شرایط دوری از خشونت و دوری از انتقام- رجوع به سیاست بخشش توأم با عدم فراموشی ( ببخش، اما فراموش نکن) – و همچنین اعلام منطقه سبز در نقاط مختلف برای خلع سلاح از نیروهای خود سر، امنیت به شهرها بازگشته و افرادی که بیم برخورد دارند در ساختار انسانی و حق مدارانه حکومت جدید جذب می گردند و آرامش فراگیر می شود. آنچه که مهم است اطمینان از عدم وجود ترور و بمب گذاری است که در صورت از بین رفتن بستر خشونت، آن از بین می رود و اساساً وظیفه ی رهبران برطرف کردن هرگونه نگرانی مردم است. در موضوع تجزیه نیز با احترام به خواست همه ی قومیت ها – و اقلیت ها – با پذیرش همه ی اجحاف ها و ظلم های گذشته، شرایط همزیستی در کنار هم در یک فدرالیزم- احترام گذار به فرهنگ های بومی و قومی- فراهم می گردد. درباره ی این مسئله با توجه به در هم آمیختگی اقوام در ایران و نگاه های نوین در عصر جهانی شدن فرهنگ ها و روابط می توان با رفع محرومیت ها و ظلم هایی که دراین سال ها وجود داشته به برطرف شدن این دغدغه امیدوار بود.

- مسائلی چون تصمیم انقلاب در موضوعات سپاه، بسیج، نیروهای امنیتی، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه و..... از جمله مسائلی است که باید با تأکید بر ارزش ها و اصول جنبش، امروز پاسخ داده شود. تساهل و تسامح و عفو عمومی و خارج کردن کشور از وضعیت نظامی، ضرورت پاسخگویی به مردم درباره جنایات، دوری از مجازات های غیر انسانی و غیر اخلاقی و دیگر موضوعاتی که مورد اتفاق نظر از سوی همه ی فعالان و رهبران سبز است، در این باره راهگشا است. این مسئله از جمله مسائل پاسخ دهنده ی امنیت و آرامش آینده است. ما در این زمینه به اصل تقصیر و معذوریت باید نگاهی انسانی داشته باشیم و با جمیع شرایط معیشتی و ناآگاهی و تحت تأثیر بودن در دوران استبدادی با کارگزاران خرد و کلان حاکمیت برخورد کنیم. احزاب حامی جمهوری اسلامی- حتی حامیان اصل ولایت فقیه- در دایره ی آزادی احزاب و آزادی عقیده، با برخورد حذفی روبرو نمی شوند. روحانیت در یک سکولاریسم واقعی مدنظر و گفتگو قرار گرفته می شود و به روحانیت نگاه سیاسی صورت نخواهد گرفت. این نگاه در بی توجهی به دین سیاسی هم در برخوردها و مواخذه مورد نظر است و هم در بازگشت به سیاست. بنابراین حضور آن ها در عرصه سیاسی نهایتاً حضوری صنفی است و حق پیشینی و خاصی ندارند. باید رهبران و فعالان بر ارزشی و اخلاقی بودن فرآیند تغییرات و رفتارهای انقلابیون تأکید و مراقبت داشته باشند. واقعیت مفید بودن سکولاریسم به حال دین در رعایت حرمت و جایگاه دین بحث شود و از روحانیون انقلابی تجلیل و تاریخ تحریف شده تشیع در تشکیل حکومت، رسوا شده و تاریخ واقعی اخلاق مداری دینی و سیاست گریزی روحانیون واقعی بیان گردد.

- مسئله ی پلیس و لباس شخصی ها از جمله مسائلی است که در شرایط امروز باید مورد مداقه ای هوشیارانه قرار گیرد. این مسئله ی اساسی در استفاده از جوانان مجبور ( مأمور و معذور ) به تهدید و ارعاب برای حمله به جمع مردم است که عمدتاً از میان افراد نا آگاه از مناطق دورافتاده و با شستشوی شدید مغزی صورت می گیرد. باید در راس برنامه های آینده ی جنبش، توجه و پرداخت به این موضوع وجود داشته باشد. باید زمینه ی ارتباط و گفتگو در سربازخانه ها و زمینه ی لزوم گفتمان گسترده برای اطلاع همه ی خانواده هایی که سربازانی در نیروی انتظامی دارند و همچنین خانواده و افراد جوان و کم سن و سالی که در پایگاه های مقاومت – مورد استفاده ی غیر انسانی دستگاه سرکوب هستند- فراهم آورد. در این زمینه باید قبح حمله و برخورد با یک هموطن و راستین بودن حق اعتراض او معرفی گردد. باید به سربازان و بسیجیان گفته شود که قویا ممکن است خشونت حاکمیت علیه خانواده خودشان (برادر، خواهر، مادر ، پدر، همسر و ... ) یا دوستان، آشنایان، معلمان و ... آنها به کار رود. باید به سربازان و بسیجیان گفته شود که خشونت اعمال شده از طرف آنها دقیقا متوجه بی گناهان و مردم عادی است نه دشمنان مردم یا عناصر بیگانه و ... . باید بدانند که معترضان نه به خاطر مسائل شخصی- بلکه منافع ملی- و نه به دستور و سرسپردگی عوامل خارجی و ضد ارزش – و ضد دین – بلکه افرادی چون خود او هستند که با دغدغه های ملی و انسانی و اخلاقی خواهان توجه به حقوق انسان ها و آزادی ها و پایان کشتار و شکنجه و سرکوب و تاراج اموال ملی و مدافعان صلح و مواردی از این دست هستند. موضوع مهم درباره پلیس تمرد سربازان است. تمرد باید از سوی فعالان جنبش تبلیغ گردد و به عنوان یک ارزش شناخته شده- که در آینده مورد تقدیر خواهد بود- معرفی گردد. سرباز باید بداند که عواقب تمرد زیاد نیست و در برابر آسیب های وجدانی و ملی سرکوب هیچ است. تمرد به صورت دسته جمعی تقریباً هیچ عواقبی ندارد و این تمرد پاسخ معقولی دارد که شما نتوانسته اید بر روی مردمی که هیچ سلاحی نداشته اند و حتی رفتار آرامی داشته اند، باتوم فرود بیاورید. شما باید با این سوال فرماندهان خود را روبرو کنید که وظیفه شما چیست و آیا شما باید با دزدان اموال و آن هایی که سلاح گرم و سرد در دست دارند و معترض جان و مال مردم شده اند برخورد کنید یا مردمی که حق آن ها پایمال شده است و مورد ستم قرار گرفته اند. مسئله ی تمرد مأموران و بی اعتقادی بسیجیان به ادامه ی حضور برای سرکوب مردم مسئله ای است که احتیاج به تبلیغ و فعالیت بیشتر دارد.

- گفتگو با حاکمیت کنونی ایران نیز از جمله مسائل مهم این روزهاست. این گفتگو باید گفتگویی برای ایجاد تفرقه و شکاف در میان جبهه مخالفان تغییر وضع موجود باشد. حاکمان و مدیران باید بدانند از تخصص های مدیریت آن ها در صورت تغییر استفاده خواهد شد. اساساً تغییر و وضع حال ملاک برای سنجش و تصمیم گیری درباره ی آن ها خواهد بود و نه گذشته آن ها. کروبی، موسوی و خاتمی و سال ها پیش از آن ها سروش و مهاجرانی و مقدم بر همه ی ایشان آقای منتظری نمونه های خوبی هستند که نشان داده اند در صورت تغییر و معذرت خواهی از گذشته- که بسیار امر پسندیده ای است- یا حتی بدون معذرت خواهی، به وضعیتی دگرگونه از گذشته محبوب همه گروه ها خواهند شد و حتی احترام مخالفانشان را نیز بر می انگیزند. خوشنامی امروز اینان با تصمیمی برای تغییر و ماندن ایشان بر تصمیم خوشنامی رفتار انسانی و در برابر منفعت طلبی، الگویی نیک برای کارگزاران و حاکمان امروز ایران است. در گفتگوی با ایشان باید اصل بخشش و ادبیات دوستی و رفتار انسانی در آینده غالب باشد و در گونه ی عمل بر روابط دورن حاکمیت نیز باید تلاش در ایجاد ترس و رعب بیشتر این افراد از یکدیگر در تقویت بی اعتمادی و احتمال بروز بحران از درون اصولگرایی امروز است. البته سیاست تهدید در مورد آینده این افراد با تأکید بر این که فرض بر این است که شما تا امروز نمی دانسته اید و چنین بوده اید. ولی اگر بدانیم آگاهانه چنین می کرده اید در آینده وضعیتی بد خواهید داشت. یا اینکه به آن افراد گفته شود که در رفتار اطاعت و پیروی بی چون و چرا از استبداد جز پیشروها نباشند و در حد توان تمرد و کم کاری داشته باشند و به مردم و معترضان کمک کنند.

- در روش های اعتراضی باید مطالعه و بررسی جامعی صورت گیرد و هر یک در حد توان خود با عدم حضور در مکانی خاص- محل کار یا تحصیل و ....- یا تجمع و مراجعه زیاد به محلی دیگر، نوشتن شعار و کمک مالی و نامگذاری و حضور در برنامه های اعتراضی و حمایت از هنرمندان و ورزشکاران سبز و تحریم اجناس و افرادی که وابستگی به استبداد دارند و اعتراض به کشورهای حامی استبداد- با تحریم اقتصادی و اعتراض به تیم ورزشی– و موارد فراوانی که در مجموعه های نوشتاری در عمل اعتراضی در قالب کمپین مبارزه مسالمت آمیز آمده، اقدام کرد. بحران آفرینی در خدمات شهری، حمل و نقل و برق و گاز و ... از دیگر موارد مورد اهمیت است.

- دانشگاه نیز به عنوان مهم ترین پایگاه حامیان تغییر وضع موجود باید مورد توجه ویژه قرار گیرد و در کنار این توجه مدارس و آموزش و پرورش نیز با سیاستی همگونه مورد هدف باشد. در دانشگاه اصول فعالیت منتقدانه و معترضانه با رجوع به تجربه های سال های سال اعتراض بسیار گسترده و آزموده است- در این زمینه بارها به صورت مکتوب متونی را در اختیار دوستانم قرار داده ام و بارها نیز در برنامه ریزی های مکتوب تشکل ها و صحبت های فعالان برجسته جنبش دانشجویی در نشست ها این گستردگی تجربه را دیده ام- تجمع با همه ی ملزومات از تعیین زمان و بستر سازی و تهیه تراکت و بیانیه و پوستر و دعوت و همکاری از دانشجویان و تهیه ی لوازم اجرای تریبون (سیستم صوتی و موسیقی و پلاکارد و کادر اجرایی و سخنران) و همچنین اعتراض های صنفی و تهیه نشریات و شبنامه ها و شعار نویسی و تشکیل گروه ها و دوره های سیاسی و تحصن و اعتصاب غذا و ملاقات ها و ساختارسازی فعالیتی و حضور در خوابگاه ها و دانشکده ها و ارتباط با اساتید و.... همه و همه بارها گفته شده است. – در آینده نیز قصد تهیه جزوه ای برای کار دانشجویی دارم که از آماده شدن آن توسط دوستانم استقبال می کنم- اما آنچه که درباره ی نقش دانشگاه باید گفت فراتر از فعالیت دانشجویی است. دانشجویان علاوه بر این نقش و نقش های رسانه ای در شکل دهی پایگاه های خبری و آگاهی رسانی حضور شجاعانه ی پیوسته در همه تجمعات نقش محوری در شکل گیری هر اعتراض بزرگ را دارا هستند. دانشجویان در شرایط رکود، جانی دوباره به جنبش ببخشند و در واقع قسمتی از جنبش هستند که تضمین کننده ی پایان ناپذیری مسیر امروز است. در بسیاری از نکاتی که در بالا گفته شد دانشجویان نقش اساسی دارند. هسته های تجمعات منسجم و با برنامه و مدیران آگاه اعتراضات همین دانشجویان هستند. البته اصرار و تأکید بر دانشجویان نباید موجب فراموشی از نقش اساتید و ضرورت حضور علنی و حمایت همیشگی و شجاعانه ی ایشان باشد. نکته ای خاص هم اینکه در این برهه که تشکل های دانشجویی منتقد شرایط آزاد فعالیت را ندارند نقش شوراهای صنفی و انجمن های علمی بیشتر می شود. در مورد نشریه هم در صورت ادامه لغو مجوز ها شبنامه ها با برنامه ای مناسب برای توزیع بسیار ایده آل است. چه خوب می شد اگر تلاش عده ای از دوستان در راه اندازی نشریه ای سراسری از طریق یکی از تشکل های فراگیر دانشجویی به ثمر می رسید و شاهد نشریه ای سراسری – شبنامه ای سراسری- می بودیم. راه اندازی پایگاه خبری جدید و فراگیر برای دانشجویان ایران و نزدیک شدن همه ی گروه های دانشجویی و تبدیل شدن آن به رهبر رسانه ی دانشگاه و جنبش دانشجویی از دیگر اتفاقاتی است که در صورت تحقق کمک شایانی به جنبش خواهد کرد و البته خوشحالم که طبق گفته دوستان مقدمات و فعالیتهای ابتدایی این عمل در سایت دانشجونیوز انجام شده است و امیدوارم هرچه زودتر تبدیل به یک پایگاه خبری فراگیر برای جنبش دانشجویان ایران شود.
***

آنچه که در بالا آمد تلاشی آغازین برای مکتوب کردن تلاش برای تغییر وضع موجود است تا نقش آگاهی تقویت گردد و اثرگذاری هر عمل معترضانه افزایش یابد. اگرچه برخی مسائل چون نقش اندیشه و اندیشمندان و رهبران فکری غفلت شده است ولی باشد که در فرصتی در آینده در تکمیل این آغاز تلاش بیشتری شود و سایر دوستان این اندک پر خطا را به اثری مفید حال آینده مبدل سازند تا پیروزی شیرین تری داشته باشیم.

مجید توکلی
خرداد ۱٣٨۹ - زندان اوین