شب و روز وداع با میراسماعیل موسوی در گفتوگوی کلمه با دختران میرحسین
روایت مظلومیت و پایداری میرحسین و خانواده، در کنار پیکر بیجان «آقا بابا»
دختران میرحسین موسوی در گفت و گویی با خبرنگار کلمه، به شرح جزئیاتی از اتفاقهای دیشب و امروز در شب وداع با پدربزرگشان و نیز آیین خاکسپاری او پرداختهاند. آنها در این مصاحبه، چگونگی حضور پدر و مادرشان در منزل پدربزرگ مرحوم و روحیه و سخنان کوتاه آنها را روایت کردهاند و همچنین به شرح ماجرای تشییع و تدفین مظلومانهی مرحوم میر اسماعیل موسوی بدون حضور فرزند ارشدش میرحسین پرداختهاند.
سه دختر رهنورد و موسوی که در دو سال اخیر، قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری، از حضور رسانهای ابا داشتند، پس از بازداشت خانگی آنها ناگزیر شدند به رسالت زینبی خود عمل کنند و بار اطلاعرسانی دربارهی وضعیت پدر و مادرشان را به دوش بکشند. آنها اکنون در مصاحبهای مشترک با کلمه که در تنظیم آن از گفتههای هرسهی ایشان استفاده شده، ابعاد جدیدی از حضور کوتاه پدر و مادرشان در منزل مرحوم میر اسماعیل و گفتههایشان در همین حضور کوتاه را بازگو کردهاند.
آنها در این گفتوگو همچنین شرح دادهاند که مراسم تشییع و تدفین پدربزرگشان چگونه به نمایشی دوباره از مظلومیت میرحسین و خانواده موسوی تبدیل شد و چگونه ماموران در خانه، خیابان و بهشت زهرا به آزار این خانواده و مردم همراه با ایشان پرداختند.
در این مصاحبه گفته شده که موسوی و رهنورد تنها چند روز است که به تلویزیون ایران دسترسی دارند. همچنین دختران موسوی از آرامشی گفتهاند که در چهره و کلام این میر محصور جنبش سبز دیدهاند. و نیز از پیام او یعنی صبر و استواری و محکمی. آنها همچنین از شجاعت شکوری راد در مقابله با ماموران امنیتی سخن به میان آوردهاند و نیز به ترس مامورانی اشاره کردهاند که در حال فیلم گرفتن از حاضران در خانه پدربزرگ مرحومشان نیز، از روی ترس و برای شناخته نشدن، صورت خود را پوشانده بودند.
روایت خواندنی دختران موسوی و رهنورد از شب وداع با مرحوم میر اسماعیل موسوی و نیز اتفاقات پیش آمده در آیین تشییع و تدفین او را بخوانید:
مصیبت وارده را تسلیت می گوییم. از دیروز که حاج آقا مرحوم شدند بگویید.
بعد از رسیدن خبر فوت پدربزرگ به منزلشان رفتیم دیشب پیش از اینکه پدرم را بیاورند عده ای از طرف ارگانهای امنیتی برای مذاکره آمدند. نکات متعددی مد نظرشان بود و تمایل داشتند که برنامه به صورت آرام و بدون حاشیه باشد البته طبیعی است یک خانواده داغدار نیز به دنبال هیاهو نیستند. اما مساله در این بود که به نظر می رسید حتی تجمع خانواده عزادار برای انجام مراسم هم از نظر آنها هیاهو و سیاسی! بود. پیشنهادشان این بود که مراسم ختم را در مسجد ارگ برگزار کنید، مسجد خانه خداست اما همانطور که می دانید فعلا لباس شخصی ها در آن محل حضور پررنگ تری دارند. اما خانواده گفتند یا مراسم نمی گیریم یا اینکه همان طور که در شان پدر هست و در جایی که مورد نظر خود ماست برایش مراسم می گیریم. به میر محمود عموی ما گفتند که فردای روز تشییع، یعنی جمعه مراسم ختم( سوم و هفت) برگزار شود. آنها می خواستند همه مراسم ها در تعطیلات برگزار شود تا مراسم در شرایط خلوت پیش از سیزده تهران برگزار شود و جمعیتی گرد نیاید. که مورد قبول نبود و بنابر رسم و سنت ایرانیان سوم سه روز پس از دفن برگذار می شود و نه فردای دفن . خانواده همه چیز را به آمدن پدر ما موکول کردند و بر آمدن و وداع او با پدربزرگ مصر بودند هم چنین خواستار آزادی اقای شریف زادگان نیز بودند که مدت طولانی بلاتکلیف مانده بودند.
چه شد که آقای مهندس را آورند؟
به نظر می رسید که پس از این جلسه ماموران از راضی کردن خانواده ناکام شدند و سرانجام شروط خانواده را پذیرفتند. در همین اثنا چندین مامور دیگر نزدیک خانه دیده شدند. پس از آن، پدر و مادرمان در حلقه ماموران و نیروهای امنیتی وارد خانه شدند. خانه ای کوچک مملو شد از نیروهای امنیتی و دوربین هایی که از صورت تک تک میهمانان فیلم می گرفت. درست همان اتاقی که پدر میرحسین در آن بستری بود و فوت کرده بود. حتی پارچه سفید روی جنازه میر اسماعیل موسوی را کنار زدند و دوربین های فیلمبرداری و عکاسی شان از آن هم تصویر گرفتند.
خواهران با دیدن برادرشان و مادرمان به سمت آنها شتافتند، پدرمان آنها را به صبر دعوت کرد و تنها کلامی که به زبان آورد، این بود: صبر، صبر، صبر. ما باید صبر کنیم و مقاوم باشیم. خدا هست… ما ابراز دلنگرانی می کردیم و جواب صبر کردن می شنیدیم و توصیه به اینکه برایشان دعا کنیم. اینکه هیچ سختی باقی نمی ماند و…
پدرمان آمد، کنار پیکر بی جان پدرش نشست. سر پدر را برای آخرین بار در آغوش کشید و او را نوازش کرد، بوسید و فاتحه ای قرائت کرد. اصلا گریه نکرد. مانند کوهی مقاوم به اطرافیان درس استقامت داد. مدت کوتاهی در اتاق بود و و با خانواده گفت و گو داشت، سپس مادرمان با سه مامور مرد و یک مامور زن پایین ماند که در حلقه ما و سایر خانمهای فامیل به شرح وضعیت و دیدار و گفتگوی خانوادگی پرداخت. سپس پدر در میان جمع مردان و بقیه نیروهای امنیتی به طبقه بالا رفت و خاطراتی را از صبر و مقاومت و ایمان پدر بازگو کرد. اما هنوز هم مانور های فیلمبرداری وجود داشت. چندین مرحله از صورت بی جان پیرمرد فیلم و عکس گرفتند. آن هم کسانی که نقاب داشتند و عینک دودی زده بودند و دهانشان را بسته بودند.
رفتار این افراد با خانواده چگونه بود؟
اول که به درون خانه آمدند، رفتارشان بسیار تند خشن و زننده بود. حتی با رفتار تندی موبایل یکی از ما خواهران را با خشونت کشیدند و تا آخر جلسه هم آن را پس ندادند و مدام می گفتند این خانم در حال عکس گرفتن از ما بوده است!!! اما پس از مدتی وقتی با رفتار بزرگورارانه خانواده مواجه شدند، به جز فیلمبرداری آزار دهنده ای که داشتند، رفتارشان کمی محترمانه تر شد.
وضعیت روحی و جسمی مهندس چگونه بود؟
روحیه ایشان بسیار قوی بود، سلامت هم بودند و حالشان خوب به نظر می رسید. البته ماموران امنیتی زیادی در کنار ایشان بودند، که اجازه نزدیک شدن ما به آنها را نمی دادند.
از وضعیت خانم رهنورد بگویید، ایشان چگونه بودند؟
به همراه ایشان هم چندین مامور بود. یک خانم تمام مدت به ایشان چسبیده بود. البته افراد زیادی هم در داخل اتاق بودند که ما نمی شناختیم. ایشان هم مثل همیشه بودند. اصلا این طوری نبود که کنترل خودشان را از دست بدهند. مادرم کلا در شرایط بحرانی همیشه توانایی اداره امور و عواطف خود را شدیدا دارد و این دفعه هم همینطور بود. خیلی مقاوم بودند. آرام و قوی.
از وضعیت خودشان چیزی نگفتند؟
گفتند که ده روزی هست که وضعیتشان کمی بهتر شده و دسترسی به کتاب و لوازم نقاشی را دارند. دو سه روزی هم هست که تلویزیون ایران را در اختیارشان گذاشته اند. اصلا ناراحتی و ضعف در آنها دیده نشد. نکته مهم اینکه خیلی مقاوم تر از قبل به نظر می رسیدند و از لحاظ جسمی هم خوب بودند.
چند ساعت حضور داشتند؟
به ما گفتند یک ساعت حضور خواهند داشت، اما نیم ساعت هم نشد که آنها را با خودشان بردند. پدرمان بارها و بارها تکرار کردند که دختران من باید قوی و مستحکم باشند و ضعفی از خود نشان ندهند.
فضای تشییع جنازه به چه صورت بود؟ از امروز بگویید؟
امروز از مرکز شهر به بازار گارد پوش بود. افرادی که اسلحه حمل می کردند. خیابان محل مانور لاک پشت پوشان (کسانی که لباس به مانند لاک پشت نینجا می پوشند!) شده بود. نیروهای امنیتی به شدت حضور داشتند.
در ابتدا در همان اتاقی که “آقا بابا” فوت کرده بود آقایان فاتحه خواندند. نوبت به خانم ها که رسید، خوب ابراز احساسات بیشتر بود. قول داده بودند که برای مراسم پدر و مادر را بیاورند، اما خبری از آنها نشد. ما مراسم خودمان را داشتیم و عزاداری می کردیم که موقع حمل جنازه رسید. یک دفعه فردی درشت اندام از نیروهای امنیتی پرید و زیر جسد را گرفت و آشنایان و اعضای خانواده به سرعت از خارج شدن جسد از خانه توسط این فرد و دوستانش جلوگیری کردند و خودشان پدربزرگ را بر دوش گرفتند و با ذکر “لا اله الا الله” به مشایعت و مراسم آن پرداختند، تا اینکه جنازه به سر خیابان درخونگاه رسید. آنجا آمبولانس را آورده بودند و جمعیت خیلی زیادی منتظر بودند. همه “الله اکبر” می گفتند و شعار دیگری نمی دادند. اما ناگهان با بی حرمتی به جنازه، خشونت و ضرب و شتم افراد حاضر به خصوص خانواده جنازه را از دست آشنایان بیرون کشیدند. این در حالی است که پیشتر قول داده بودند اصلا هیچ گرفتاری، نه برای مردم دوستان و عزاداران، پیش نیاید. سپس جنازه را با امبولانس به بهشت زهرا انتقال دادند.
حضور مردم در مراسم چگونه بود؟
علی رغم جو امنیتی و نظامی شدید، به نظر ما که خیلی مردم زیاد آمده بودند. اینها فکر می کردند به دلیل تعطیلات نوروزی مردم اطلاعاتی ندارند و زیاد مراسم شلوغ نمی شود.
کسی را هم بازداشت کردند؟
در ابتدای درگیری چندین مامور مرد، دختری را کشان کشان می بردند و وقتی خانواده دخالت کردند، تعدادی از آنها هم بازداشت شدند. جواد سلیمی، داماد مهندس را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و بازداشت کردند. پدر شهید علی موسوی و محسن موسوی و برادرش سید اسماعیل موسوی و نیز پسر محسن یعنی وحید موسوی را هم مضروب کردند و سپس بازداشت کردند. از این میان همه اعضای خانواده جز محسن و اسماعیل و سید مهدی پسر عموی پدرم که شدیدا هم مضروبند، آزاد شده اند. البته در بهشت زهرا هم تعداد زیادی را دستگیر کردند، از جمله اقای شکوری راد و دختر آیت الله موسوی اردبیلی.
در بهشت زهرا هم فضا امنیتی بود یا فقط دم در خانه این طور برخورد کردند؟
در بهشت زهرا، پشت در غسالخانه، یک جای کوچکی هست که برای بعضی کسانی که وفات می کنند و مثلا مثل اموات و شهدای خانواده ما از نظر حکومت مشکل امنیتی! دارند، جدا از سایر خانواده های دیگری که برای اموات خود برنامه دارند، نماز میت خوانده می شود. برای شهید سید علی هم ما همانجا نماز خواندیم. اما تعداد بسیار زیادی از نیروی مختلف امنیتی و نظامی، آنجا را میله کشیده بودند و اجازه نماز خواندن خانواده بر روی جنازه پدربزرگمان را نمی دادند. می گفتند تنها میر محمود و میر عبدالله پسران مرحوم می توانند بر روی جسد نماز بگذارند. (پدر ما هم که اصلا اجازه حضور در کل مراسم از ابتدا تا انتها را نداشت.) اما خوشبختانه دو عمویمان تن به سازش ندادند و گفتند یا همه خانواده نماز بر میت می خوانند یا هیچ کس نماز نمی خواند و در این موقع بقیه افراد خانواده هم در پشت میله ها فریاد “الله اکبر” سر دادند، که موجب شد تا به شرط قطع شعارها و سکوت مطلق، اجازه نماز همه خانواده داده شود، و در این زمان بود که چند نفر دیگر از جمله آقای شکوری راد را نیز بازداشت کردند. صحنه عجیبی بود، ایشان فریاد می زد: “لا اله الا الله” و تعداد زیادی ماموران نظامی امنیتی، این مرد بزرگ و دلاور را با خود می بردند. همین طور که با خود می بردند تا ماشین او همچنان با صدای بلند فریاد می زد: “لا اله الا الله” و فریادش قطع نمی شد. این فریاد های لا اله الا الله اقای شکوری راد در تاریخ می ماند. در ذهن ما و همه ناظران هم تا ابد ثبت شد.
یعنی اجازه نماز خواندن مردم و خانواده بر روی میت را به شما نمی دادند؟
نه، در ابتدا میله کشی کرده بودند و اجازه ندادند. اما وقتی مقاومت خانواده را دیدند، با ایجاد یک جو پلیسی امنیتی اجازه دادند که تنها با حضور خانواده بر پیکر میت نماز گذارده شود. به صورت تک تک اعضای خانواده دوربین فیلمبرداری زوم شده بود. تعداد دوربینها اینجا از همه مراحل مراسممان هم بیشتر بود. بعد جسد را برداشتند و خودشان به سمت محل تدفین بردند و اجازه کار دیگری ندادند. آنها مصر بودند که هیچکدام از ما به جسد نزدیک نشویم و همین طور هم فیلمبرداری ها و عکاسی ها بلا انقطاع ادامه داشت. سر مزار هم دو خانم و دو آقای دیگر را گرفتند و بردند. پس از آن یک نوحه کوتاه ترکی و زیارت عاشورا و یک دعای فرج خوانده شد. بعد هم سریع همه را متفرق کردند و اجازه ندادند کسی بماند. پدربزرگمان درست کنار مزار علی به خاک سپرده شد و تنها در فرصت بسیار بسیار کوتاهی که پیش آمد، اعضای خانواده توانستند مزار آن شهید را هم زیارت کنند.
مراسم ترحیم چه زمانی برگزار می شود؟
آنها می خواستند که فردا جمعه مراسم ختم برگزار شود، اما فعلا برادران میرحسین به عنوان بزرگان خانواده تصمیم گرفته اند که طبق آیین و رسم ایرانی، مراسم شب سوم، عصر یکشنبه در مسجد نور برگزار شود. البته ممکن است تغییراتی در انجام مراسم صورت گیرد که به اطلاع عموم می رسد.
نکته ای اگر باقی مانده بفرمایید؟
میر اسماعیل موسوی، مردی صبور و مومن و راضی به رضای خدا بود. در تمام این دو سال، رنج پسر را می دانست و فقط دعا می کرد. هر روز سراغ میرحسین را می گرفت و همه می گفتند او به مسافرت رفته است. با این همه، او به همراه همسرش هر روز برای پسرش دعای توسل می خواند. پیرمرد ۱۰۳ ساله ای که شهره اخلاق بود، از دنیا رفت و آنچه ما از او به یاد داریم، آرامش و امنیت در کنار اوست که حتی آقای خامنه ای هم از آن بی نصیب نبوده است. ایشان به شدت به کسب حلال حساسیت داشت. تقید دینی زیاد ایشان، البته در کنار صبری عجیب و مثال زدنی در شدائد زندگی، سخت کوشی، راستگویی و صلابتشان معروف بود. به مسائل اعضای خانواده حساس بود، اما مهمتر از همه آنها پدر و مادری بودند که خانه ای را ساختند و فرزندانی را پروراندند که در ایمان، ادب، اخلاق درست و پاکدستی نمونه اند.
نکته دیگر اینکه خب ۴۵ روز از دوری ما از پدر و مادر می گذشت. دیدار ما با آنها در حالی که اسیر بودند، در این شرایط کنار جسد نحیف پدربزرگ مظلوم، طبیعتا می بایست تنها فضایی عاطفی می داشت. اما ما خوشحالیم و باز هم خوشحالیم که نه در نگاه و نه در حرف آنها و نه در همه سکنات، بقیه خانواده ذره ای نا امیدی ضعف وجود نداشت. صحنه ای که می شد تبدیل به یک صحنه درام خانوادگی شود، صحنه ای پر از حماسه بود. خدا را شاکریم که اگر محنت و رنجی را مقدر می کند، تعهد و باور و هدفی را هم در دلهای پدر و مادر و خانواده قرار داده است که به امید آن استوار و محکم بایستند، و همچنان که بارها دیشب پدر از ما خواست که محکم و استوار باشیم، خدا ما را هم به پیگیری این منش موفق کند. دیدار ما در کنار پیکر بی جان آقابابا، که ستون معنوی خانواده بود، با همه تلخی و دردی که در آن می توانست باشد، به صحنه ای از تبادل امید و پایداری تبدیل شد و این واقعا لطف خدا و دعا و همراهی مردم است، که همیشه مدیون و سپاسگزار همه محبتهایشان بودیم، هستیم و خواهیم ماند.
در همین زمینه:
برای همه ی ما روزهای سختی در پیش است
گیجیک : نان و شرم
رفقای میهمان نوروزیام برای رعایت حال، تصمیم گرفتند که خانهای، یا هتلآپارتمانی اجاره کنند که چند شب نوروزگردیشان در لاهیجان را آنجا بگذرانند.
من هم راهنماشان شدم که جایی مناسب گیر بیاوریم. سرآخر، وقتی که مطمئن شدیم چیزی به نام هتل آپارتمان وجود ندارد و جای ارزانتر از ویلا، همان خانههای روستایی و شهریست که با حضور یا نیمهحضور یا بیحضور صاحب خانه به مسافر اجاره داده میشود، راهی یک خانه/آپارتمان داخل شهر شدیم که قیمتش و توصیف صاحبش مناسبتر از بقیه به نظر میرسید.
خانه با تمام وسایل! دقیقتر اگر بخواهم بگویم، صاحب خانه بنا به نیاز مالی که داشت، به همراه زن و بچهاش به خانهی مادرزن رفته بودند و خانه را با همهی لوازم شخصیشان برای اجاره به مسافران خالی کرده بودند. از قاب عکس عروسیشان بگیر تا یخچال و رختخواب و مبل و فرش، تا ظرف و لوازم آشپزخانه و چیزهای تزئینی خانه تا… آینه و شمعدان سفرهی عقدشان.
خودم را جای زن خانه گذاشتم، که خانهام با همهی جزئیاتش باید چند روزی در ازای پول، زیر دست و پای «میهمانان نوروزی» باشد. نمیدانم! اگر از خودم خجالت بکشم، همه چیز حل میشود؟ دیگر حتی از فحشهای خواهر و مادر زیرلبی که همه جا از دهان مردم خطاب به مسافران –این ولینعمتان و نانآورانشان- میشنوم هم دلم خنک نمیشود. من با خودم به خانهی آن مرد جوان تازهداماد چه برده بودم؟ نان؟
تشدید فشار بر روزنامهنگاران در ترکیه
از دید گزارشگران بدون مرز، آزادی مطبوعات در ترکیه هر روز محدودتر میشود. تنها در ۴ هفته اخیر ۶ روزنامهنگار و نویسنده تعقیب و محاکمه شدهاند. بیش از همه روزنامهنگارانی زیر فشارند که به طرح مسائل کردها میپردازند.
روزنامهنگاران و نویسندگان ترکیه، آنطور که سازمان گزارشگران بدون مرز مینویسد، همه زیر پوشش "مبارزه با تروریسم" تحت تعقیب قرار گرفتهاند. این سازمان ضمن انتقاد از قانون مبارزه با تروریسم، که از ۲۰ سال پیش در ترکیه جاری است، اعلام میکند که این قانون، به عنوان «حربهای برنده علیه روزنامهنگارانی» مورد سوء استفاده قرار میگیرد که میکوشند مسائل اقلیتهای قومی را در ترکیه بررسی کنند.
سازمان گزارشگران بدون مرز در گزارش خود از دولت ترکیه خواسته است که قانون مبارزه با تروریسم را اصلاح کند. این اصلاح باید بهگونهای باشد که نتواند برای تعقیب روزنامهنگاران منتقد و مستقل مورد تفسیرهای دلبخواه و سوء استفاده قرار گیرد.
زمینههای حقوقی فشار بر روزنامهنگاران
به نوشته گزارش گزارشگران بدون مرز، در چهار هفته اخیر دست کم دو روزنامهنگار درمناطق کردنشین ترکیه بازداشت شدهاند که یکی از آنها یک خبرنگار عکاس آلمانی است. همین گزارش میگوید که از چندماه پیش، تعقیب روزنامهنگاران با استفاده از قانون مطبوعات در ترکیه شدت بیشتری یافته است. هر روزنامهنگار، نویسنده یا ناشری که وضعیت اقلیتهای کرد و ارمنی، ارتش، دستگاههای امنیتی یا افکار کمال آتاتورک را مورد انتقاد قرار دهد، با خطر تعقیب قضائی روبرو میشود.
سازمان گزارشگران بدون مرز در قانون جزائی ترکیه ۲۵ ماده یافته که بهطور مستقیم آزادی مطبوعات و عقیده را محدود میکنند. قانون مبارزه با تروریسم که از سال ۱۹۹۱ ضمانت اجرائی یافته، مشکلآفرینترین قاعده حقوقی در ترکیه است.
دستگیریهای تازه
در تازهترین مورد، روز ۲۴ مارس امسال (۴ فروردین) سردبیر و یک نویسنده روزنامه "بیرگون" به استناد ماده ۶ قانون مبارزه با ترویسم محکوم شدند. این روزنامه در ماه اوت سال ۲۰۰۸ مصاحبهای با یکی از رهبران سازمان "پ ک ک" را منتشر کرده بود. انجامدهنده مصاحبه به ده ماه زندان و سردبیر روزنامه به پرداخت ۱۶۰۰ یورو جریمه محکوم شدند.
در روز ۲۱ مارس، همزمان با برگزاری جشن نوروز در کردستان نیز نجیب کاپراز، همکار یک روزنامه محلی، همراه با ده نفر دیگر در شهر هکاری دستگیر شدند. در همین روز بنیامین هیلر، خبرنگار عکاس آلمانی، همراه با مترجم ترک خود پس از شرکت در یک برنامه "حزب صلح و دموکراسی" کردستان در دیاربکر دستگیر شدند. اتهام عکاس آلمانی عکسبرداری از درگیریهائی بود که در حاشیه این برنامه میان کردها و پلیس روی داده بود.
قانون مبارزه با تروریسم، در روز ۱۲ آوریل ۲۰ سال پیش تصویب شده است. به همین مناسبت، سازمان گزارشگران بدون مرز تصمیم گرفته است در روز ۱۲ آوریل امسال در ترکیه به جمعآوری امضا برای اصلاح این قانون بپردازد.
«اوضاع منطقه به هیچ وجه به نفع جمهوری اسلامی نیست»
کمیسیون سیاست خارجی مجلس ایران از عربستان خواسته تا نیروهای خود را از بحرین خارج کند. یک مقام شورای همکاری خلیج فارس نیز ایران را به دخالت در بحرین متهم کرده است. علیرضا نوریزاده این اتهامات دوسویه را تحلیل میکند.
دکتر علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه است.
دویچه وله: آقای نوریزاده، در بیانیهی کمیسیون سیاست خارجی مجلس که امروز (یازدهم فروردین ۱۳۹۰) منتشر شد، آمده است: «عربستان بهتر از هر کشوری میداند که در منطقهی حساس خلیج فارس بازی با آتش به نفع آنها نیست. ما به آنها توصیه میکنیم تا نیروهای نظامی خود را از خاک بحرین خارج کنند.» این لحن مقداری تند است و حتی برخی از تحلیلگران معتقدند که تهدیدآمیز است. نظر شما چیست؟
علیرضا نوریزاده: درست بعد از ورود نیروهای سعودی، قطری و اماراتی به بحرین هم دولت جمهوری اسلامی چنین موضعی گرفت. اما آنها غافلند از اینکه وقتی خودشان دوهزار نفر به لبنان میفرستادند، لبنانی که هیچ مرز مشترک و هیچ قرارداد دفاعی مشترکی با ایران ندارد و هنوز نزدیک به ۲۰۰ نفر از کارشناسان سپاه در لبنان هستند و سیل اسلحه به سوی لبنان سرازیر است، نمیتوانند از اعضای شورای همکاریهای خلیج فارس که دارای پیمان دفاعی مشترک هستند، ایراد بگیرند. قبلاً هم در جریان اشغال کویت، نیروهای این کشورها وارد کویت شده بودند و الان هم بحرین با این عنوان که امنیت ملیاش در خطر است، از این کشورها کمک خواسته و آنها نیرو فرستادهاند.
ضمن اینکه این نیروها با مردم بحرین درگیر نشدند، بلکه بر خلاف ادعای جمهوری اسلامی، حفظ نظام را بر عهده داشتند. به معنای دیگر، امنیت ادارات، دوایر رسمی، مراکز مهم، پالایشگاهها، فرودگاه، بندرگاه و… را بر عهده میگیرند و در این نقاط حساس پاسداری میدهند. آنها ابداً در درگیری با مردم حضور نداشتند. در حالیکه جمهوری اسلامی متهم است که در عراق با مداخلاتاش و با آموزش دادن نیروهای شورشی و متمرد و بهقولی تروریست، در امور کشورهای دیگر مداخله میکند. همینطور در افغانستان که به دفعات مداخلات جمهوری اسلامی در امور آن روشن شده است.
البته استدلال جمهوری اسلامی میتواند این باشد -کما اینکه اعلام هم شده- که این پیمان دفاعیای که شما به آن اشاره کردهاید، در برابر دشمن خارجی بوده و هیچ دشمن خارجیای به بحرین حمله نکرده است. بنابراین عربستان هم اجازه نداشته نیرو در آنجا پیاده کند.
اولاً پیمان دفاعی کشورهای حاشیهی خلیج فارس تاکید میکند بر اینکه زمانی که امنیت ملی این کشورها در خطر بیفتد، میتوانند از کشورهای عضو پیمان کمک بخواهند. امنیت ملی را هم میتوان تعبیر و تفسیر گوناگون کرد. امنیت ملی را میتوان در برابر دشمن خارجی، در برابر تحریکات دشمن خارجی، در برابر بهخطر افتادن عرش یا تاخوتخت یا حکومت و… تفسیر کرد.
ضمن اینکه بحرین مدعی است در برابر یک خطر خارجی قرار دارد. وقتی کاردار جمهوری اسلامی را مقابل بیمارستانی میگیرند و میگویند او در حال توزیع وسایل و تجهیزات الکترونیکی ارتباطاتی بوده و همینطور مبالغ بسیاری پول توسط جمهوری اسلامی برای گروه کوچکی که مردم را به سرنگونی آلخلیفه دعوت میکرده ارسال شده، از همهی اینها در آن تفسیری که برای ارسال نیرو کردهاند (وزیر امور خارجهی بحرین هم روی آن صحبت کرده است)، به عنوان خطری که از خارج وحدت ملی و کیان دولت بحرین را تهدید میکند، یاد شده است و به این ترتیب، حضور نیروهای خارجی را توجیه کردهاند.
دقیقاً جمهوری اسلامی به همین نکتهای که شما به آن اشاره کردید، متهم است و از سوی قائم مقام دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس به دخالت مستقیم در ناآرامیهای بحرین متهم شده است. ظاهراً دو طرف دارند همدیگر را متهم میکنند؛ ایران میگوید که عربستان دارد دخالت میکند و بقیهی کشورها هم ایران را به این دخالت متهم میکنند. به نظر شما، مهرهی اصلی در این میان، واقعاً کجاست؟
در اینکه جمهوری اسلامی با این کشورها از در صفا و دوستی درنیامده، تردیدی نیست. در عین حال، آن طرف هم با ادعای مالکیت سه جزیرهی ایرانی ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک، هیچگاه نگذاشت این روابط دارای دوستی صادقانهای بشود. تنها در دوران آقای خاتمی بود که مشاهده کردیم دیپلماسی ایران خیلی شفاف بود و آنها هم شفافیت نشان دادند. برای نمونه، زمانی که امارات از نشست سران شورای همکاریهای خلیج فارس ایراد گرفت که چرا به مسئلهی جزایر توجه نمیکنند، وزیر کشور عربستان سعودی اعلام کرد، «ما به خاطر اختلاف مرزی شما، حاضر نیستیم که دوستی مانند ایران را از دست بدهیم». در آن مقطع، عربستان درها را باز کرد، هزاران تاجر ایرانی به عربستان رفتند، دهها نمایشگا کالا برپا کردند، روابط ایران با کویت بسیار نزدیک شد.
اینها نشان میدهد که اگر دو طرف حسن نیت داشته باشند، میشود بر این سوءتفاهمها غلبه کرد. اما متأسفانه جمهوری اسلامی، حداقل سپاه و بخشی از دستگاه امنیتی، برنامهی دیگری دارد. اهداف آنها چیز دیگری است و حتی اگر دولت بخواهد در سیاست خارجیاش واقعگرایانه عمل کند، آنها دارای اهداف خودشان هستند.
این است که الان دولت بحرین مدارک و دلایلی ارائه کرده، مبنی بر اینکه حتی سپاه در سوریه برای جوانان شیعهی بحرینی که برای زیارت به سوریه میرفتند، دورهی آموزشی گذاشته بوده است. یا در کویت، داستان دستگیری افرادی که چهار ایرانی هم در میان آنها هستند و دوتن به اعدام محکوم شدهاند، پیش آمده است.
سئوال بعدی من در همین مورد است؛ مسئلهی بحرین فرق میکند و دارای اقلیتی فارسیزبان است که ممکن است حساسیت جمهوری اسلامی به بحرین، به خاطر این قضیه و جمعیت شیعهای که دارد، باشد. در ارتباط با کویت نظرتان چیست؟ ایران متهم شده که در کویت هم دارد شیطنتهایی میکند.
تاریخ روابط ایران و کویت را که نگاه کنیم، جمهوری اسلامی در مورد کویت کار وسیعتری کرده است. از جمله سوءقصد به جان امیر کویت و اعتراف افرادی که دستگیر شدهاند به اینکه در ایران آموزش دیدهاند، ربودن دو هواپیمای کویتی به ایران و بعد به بیروت و داستان کشته شدن یک شهروند در آن، ایرانیانی که به دفعات در کویت دستگیر شدهاند، یا ماجرای "خُبر" در عربستان که تمام مواد منفجره از کویت و توسط افرادی که در ایران بودند، به آنجا رفته بود.
اینها همه دست به دست هم داد و دو کشور ایران و کویت، بهویژه قبل از پایان جنگ ایران و عراق چون کویتیها به عراق کمک میکردند، روابط پرتنشی داشتند. اما بعداً روابط به طرف مصالحه و دوستی پیش رفت. باز میگویم، در دوران آقای خاتمی، روابط بسیار نزدیک شد. دولت کویت هم واقعاً سعی کرد این روابط را حفظ کند. شیخ ناصر، نخستوزیر کویت، چون ۱۲ سال از عمرش را در ایران گذرانده بود و به فرهنگ و تمدن ایران بسیار دلبسته بود و زبان فارسی را صحبت میکرد، تسهیلات زیادی به ایرانیها داد و آنها در کویت واقعاً آزادانه فعالیت میکردند.
بنابراین کویتیها خیلی برایشان سنگین بود، وقتی این جاسوسها را گرفتند و دیدند اینها توانستهاند چندتا از نظامیان کویتی را هم به دام بیاندازند و از تأسیسات نظامی کویت و همینطور حضور امریکاییها فیلمبرداری و عکسبرداری کنند. یکی از کارکنان سفارت ایران هم با آنها در ارتباط بوده است. افشای این مسائل برای کویتیها خیلی سنگین بوده و یکباره فضا را به شدت علیه جمهوری اسلامی تغییر داد. مطالب روزنامهها، تلویزیونها، وکلای مجلس و… ناگهان چنان علیه ایران شد که باورکردنی نیست. یعنی دوباره برگشتیم به سالهای جنگ ایران و عراق.
شاید دقیقاً به همین دلایلی که شما اشاره کردید، جمهوری اسلامی گفته است این قضیهی جاسوسی در کویت، اصلاً یک توطئهی از پیش طراحی شده است. ارزیابی شما چیست؟
شما تا بهحال کجا دیدهاید که جمهوری اسلامی مسئولیتهایاش را بپذیرد. ما تا به حال ندیدهایم که رژیم ایران مسئولیتپذیری کند. ولی بعد به نوعی خودشان را لو دادهاند. مثلاً بعداً که روابط حسنهتر شده یا مشکلات حل شده، یکباره جمهوری اسلامی آزادی فلان زندانی را خواستار شده که در ارتباط با این قضایا دستگیر شده است.
کویت، بحرین، کمی آنسوتر سوریه و لیبی؛ اوضاع منطقه بهنظر میرسد که خیلی به نفع ایران پیش نمیرود. از سویی هم گفته میشود این شرایط میتواند به نفع ایران باشد. نظر شما چیست؟
من به هیچ وجه ماجرا را به نفع ایران نمیدانم. به اعتقاد من لیبی یک نقطهی تحول بود. آنچه بر سر رژیم قذافی آمد، زنگ خطری برای جمهوری اسلامی بود. یعنی اینها تصور نمیکردند بعد از ماجرای عراق و افغانستان کار به جایی برسد که کشورهای غربی در جایی مداخله کنند. اما حالا حتی وقتی خانم کلینتون راجع به سوریه صحبت میکند و میگوید در آنجا وضع فرق میکند و ما قصد مداخله نداریم، راه را باز میگذارد و در پایان اشاره میکند که «البته هر شرایطی ممکن است راهحلهای خاص خود را بخواهد. حالا نمیدانیم چه پیش میآید. باید منتظر شد».
اینها همه برای جمهوری اسلامی نگران کننده است. یعنی دیگر داستان چهاردیواری و اختیاری و اینکه میتوانند همه را بزنند و بکشند، تمام شد. دیگر کشورها چهاردیواری و اختیاری نیست. جهان نظارت میکند و جمهوری اسلامی از این بابت بسیار نگران است.
میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی
سحام نيوز: جبهه مشارکت ایران اسلامی بمناسبت رحلت حاج میر اسماعیل موسوی پیامی بشرح زیر صادر کرد :
انالله و انا الیه راجعون
حاج میر اسماعیل موسوی پس از عمری خدمتگزاری به اسلام و ایران و تربیت فرزندانی مومن و صالح همچون مهندس موسوی ، از دار فانی را بسوی دار باقی شتافت و به دیدار خدا رفت . او روزهای آخر عمرش را درحالی سپری کرد که حسرت دیدار فرزندش بزرگش را داشت و از او می پرسید که جور زمانه درخانه به بندش کشیده است و از وداع با پدر در آخرین لحظات حیاتش محروم ماند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی خود را در سوگ این عزیز سفر کرده با خاندان موسوی شریک می داند و این داغ را به همه مردم شریف ایران، بازماندگان آن مرحوم و به ویژه مهندس میرحسین موسوی و زهرا رهنورد یاران و همراهان دربند و پایدار جنبش سبز تسلیت می گوید و ازخداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و بردباری مسئلت می نمائیم .
جبهه مشارکت ایران اسلامی
11 فروردین 1390
انالله و انا الیه راجعون
حاج میر اسماعیل موسوی پس از عمری خدمتگزاری به اسلام و ایران و تربیت فرزندانی مومن و صالح همچون مهندس موسوی ، از دار فانی را بسوی دار باقی شتافت و به دیدار خدا رفت . او روزهای آخر عمرش را درحالی سپری کرد که حسرت دیدار فرزندش بزرگش را داشت و از او می پرسید که جور زمانه درخانه به بندش کشیده است و از وداع با پدر در آخرین لحظات حیاتش محروم ماند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی خود را در سوگ این عزیز سفر کرده با خاندان موسوی شریک می داند و این داغ را به همه مردم شریف ایران، بازماندگان آن مرحوم و به ویژه مهندس میرحسین موسوی و زهرا رهنورد یاران و همراهان دربند و پایدار جنبش سبز تسلیت می گوید و ازخداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و بردباری مسئلت می نمائیم .
جبهه مشارکت ایران اسلامی
11 فروردین 1390
پیام تسلیت جمعیت زنان نواندیش مسلمان به نخستوزیر دوران دفاع مقدس
جمعیت زنان نواندیش مسلمان در پیامی به میرحسین موسوی، درگذشت میر اسماعیل موسوی را به نخست وزیر دوران دفاع مقدس تسلیت گفت. متن این پیام که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
انا لله و انا الیه راجعون
درگذشت پیر فرزانه میر اسماعیل موسوی پدر بزرگوار نخست وزیر دوران دفاع مقدس انبوهی از اندوه را در قلب دوستداران این بزرگوار سرازیر کرد.
میر اسماعیل موسوی عمری را در راه خدمت به خانواده گذراند و فرزندان و اهل بیتی شایسته را تحویل جامعه داد که میر حسین موسوی و خواهر و برادر های ایشان از آنجمله هستند.
عمر پر برکت آن مرحوم تازه درگذشته گویای همت و تلاش ستودنی آن مرحوم در اداره و تدبیر خانواده و فرزندان بود که ثمره نیک آن اینک در بزرگ خاندان موسوی و شخص جناب میر حسین موسوی به خوبی متبلور است.
جمعیت زنان مسلمان نو اندیش با تسلیت به خاندان موسوی برای پدر میر حسین موسوی علو درجات و آمرزش الهی طلب می کند و امید است که بازماندگان آن مرحوم ادامه دهندگان راه آن فقید از دست رفته باشند .
۱۱ فروردین ۱۳۹۰
جمعیت زنان نواندیش مسلمان
جمعیت زنان نواندیش مسلمان
مایک مالن: بمبارانها ۲۰ درصد از توان نظامی ارتش قذافی را از بین بردهاند
دریاسالار مایک مالن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا روز پنجشنبه با اشاره به حملات بینالمللی علیه معمر قذافی، رهبر لیبی، افزود: «ما عملاً به طور جدی توان نظامی او را تضعیف کردهایم. ما باعث از دست رفتن ۲۰ تا ۲۵ درصد از جمع نیروهای او شدهایم.»
وی در ادامه گفت: «اما این به این معنی نیست که او از نظر نظامی به نقطه شکست نزدیک شدهاست.»
مایک مالن افزود: «ارتش قذافی با داشتن تانک و سلاح سنگین هنوز بر شورشیان برتری دارد و اگر بخواهم تخمین بزنم باید بگویم توان نیروهای رژیم ده برابر نیروهای مخالف است.»
رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده و دریاسالار مایک مالن روز پنجشنبه در حدود دو هفته پس از آغاز عملیات نظامی بینالمللی علیه نیروهای معمر قذافی، در جلسهای توجیهی در برابر اعضای کنگره آمریکا حاضر شدند.
بنا بر گزارشها، رابرت گیتس در این جلسه اظهار داشت: «سرنگون کردن رژیم قذافی، هرچند که در موقع خود مطلوب باشد، اما بخشی از این مأموریت نظامی نیست.»
وزیر دفاع ایالات متحده در ادامه گفت: «تا زمانی که من در این سِمت هستم» نیروی زمینی ایالات متحده در خاک لیبی پیاده نخواهد شد.
وی افزود: «به نظر من، برکناری سرهنگ قذافی به احتمال زیاد به مرور زمان از راه اقدامات سیاسی و اقتصادی و به دست مردم خودش صورت خواهد گرفت.»
اظهارات این دو مقام آمریکایی پس از آن بیان میشود که نیروهای وفادار به معمر قذافی، یک روز پیش از آن موفق شدند با بازپسگیری سه شهر، نیروهای مخالف را ۲۰۰ کیلومتر به عقب برانند.
روز پنجشنبه درگیریها در لیبی همچنان ادامه داشت و به گزارش خبرگزاری فرانسه، نبرد در شهر مصراته به حالت خانه به خانه درآمدهاست. مخالفان قذافی در مصراته، که سومین شهر لیبی است توانستهاند تاکنون در برابر حملات وفاداران قذافی مقاومت کنند.
بنا بر گزارشها، در پی گلولهباران این شهر توسط توپخانه نیروهای وفادار به قذافی، در همین روز دست کم ۲۰ شهروند کشته شدهاند.
همچنین بنا بر گزارشها، روز پنجشنبه یکی از دیگر از مقامهای ارشد حکومت لیبی از سمت خود استعفا دادهاست. علی عبدالسالم التِرکی، وزیر خارجه پیشین لیبی که به عنوان نماینده لیبی در سازمان ملل منصوب شدهبود در این روز در بیانیهای اعلام کرد که تصمیم گرفتهاست از این سمت کناره بگیرد.
موسی ابراهیم، سخنگوی معمر قذافی، روز پنجشنبه در پاسخ به این پرسش خبرنگاران که آیا قذافی و پسرانش هنوز در لیبی هستند گفت: «خیالتان آسوده باشد ما همه همینجا هستیم. این کشور ماست و ما در همه جبههها قوی هستیم.» وی افزود که معمر قذافی «تا آخر» در لیبی خواهد ماند.
موسی ابراهیم افزود که «نبرد لیبی به افراد و مقامات بستگی ندارد.» اشاره وی به موسی کوسا، وزیر خارجه لیبی است که روز چهارشنبه در لندن به دولت بریتانیا اعلام کرد که از سمتش در حکومت معمر قذافی استعفا کردهاست.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، کاخ سفید روز پنجشنبه گفت که کنارهگیری موسی کوسا «ضربه بزرگی» به حکومت معمر قذافی است. تامی ویتور، سخنگوی کاخ سفید در این زمینه گفت که موسی کوسا «میتواند در دستیابی به اطلاعات کلیدی در مورد وضعیت کنونی روحی قذافی و طرحهای نظامی او» کمک زیادی کند.
در همین حال از سوی دیگر اعلام شد که موسی کوسا ممکن است در خصوص بمبگذاری لاکربی مورد بازجویی قرار گیرد. خانوادههای بازماندگان حادثه بمبگذاری در هواپیمای آمریکایی که حدود ۹ سال پیش بر فراز روستای لاکربی در اسکاتلند رخ داد خواستار انجام این بازجویی شدهاند.
وی در ادامه گفت: «اما این به این معنی نیست که او از نظر نظامی به نقطه شکست نزدیک شدهاست.»
مایک مالن افزود: «ارتش قذافی با داشتن تانک و سلاح سنگین هنوز بر شورشیان برتری دارد و اگر بخواهم تخمین بزنم باید بگویم توان نیروهای رژیم ده برابر نیروهای مخالف است.»
رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده و دریاسالار مایک مالن روز پنجشنبه در حدود دو هفته پس از آغاز عملیات نظامی بینالمللی علیه نیروهای معمر قذافی، در جلسهای توجیهی در برابر اعضای کنگره آمریکا حاضر شدند.
بنا بر گزارشها، رابرت گیتس در این جلسه اظهار داشت: «سرنگون کردن رژیم قذافی، هرچند که در موقع خود مطلوب باشد، اما بخشی از این مأموریت نظامی نیست.»
وزیر دفاع ایالات متحده در ادامه گفت: «تا زمانی که من در این سِمت هستم» نیروی زمینی ایالات متحده در خاک لیبی پیاده نخواهد شد.
وی افزود: «به نظر من، برکناری سرهنگ قذافی به احتمال زیاد به مرور زمان از راه اقدامات سیاسی و اقتصادی و به دست مردم خودش صورت خواهد گرفت.»
اظهارات این دو مقام آمریکایی پس از آن بیان میشود که نیروهای وفادار به معمر قذافی، یک روز پیش از آن موفق شدند با بازپسگیری سه شهر، نیروهای مخالف را ۲۰۰ کیلومتر به عقب برانند.
روز پنجشنبه درگیریها در لیبی همچنان ادامه داشت و به گزارش خبرگزاری فرانسه، نبرد در شهر مصراته به حالت خانه به خانه درآمدهاست. مخالفان قذافی در مصراته، که سومین شهر لیبی است توانستهاند تاکنون در برابر حملات وفاداران قذافی مقاومت کنند.
بنا بر گزارشها، در پی گلولهباران این شهر توسط توپخانه نیروهای وفادار به قذافی، در همین روز دست کم ۲۰ شهروند کشته شدهاند.
همچنین بنا بر گزارشها، روز پنجشنبه یکی از دیگر از مقامهای ارشد حکومت لیبی از سمت خود استعفا دادهاست. علی عبدالسالم التِرکی، وزیر خارجه پیشین لیبی که به عنوان نماینده لیبی در سازمان ملل منصوب شدهبود در این روز در بیانیهای اعلام کرد که تصمیم گرفتهاست از این سمت کناره بگیرد.
موسی ابراهیم، سخنگوی معمر قذافی، روز پنجشنبه در پاسخ به این پرسش خبرنگاران که آیا قذافی و پسرانش هنوز در لیبی هستند گفت: «خیالتان آسوده باشد ما همه همینجا هستیم. این کشور ماست و ما در همه جبههها قوی هستیم.» وی افزود که معمر قذافی «تا آخر» در لیبی خواهد ماند.
موسی ابراهیم افزود که «نبرد لیبی به افراد و مقامات بستگی ندارد.» اشاره وی به موسی کوسا، وزیر خارجه لیبی است که روز چهارشنبه در لندن به دولت بریتانیا اعلام کرد که از سمتش در حکومت معمر قذافی استعفا کردهاست.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، کاخ سفید روز پنجشنبه گفت که کنارهگیری موسی کوسا «ضربه بزرگی» به حکومت معمر قذافی است. تامی ویتور، سخنگوی کاخ سفید در این زمینه گفت که موسی کوسا «میتواند در دستیابی به اطلاعات کلیدی در مورد وضعیت کنونی روحی قذافی و طرحهای نظامی او» کمک زیادی کند.
در همین حال از سوی دیگر اعلام شد که موسی کوسا ممکن است در خصوص بمبگذاری لاکربی مورد بازجویی قرار گیرد. خانوادههای بازماندگان حادثه بمبگذاری در هواپیمای آمریکایی که حدود ۹ سال پیش بر فراز روستای لاکربی در اسکاتلند رخ داد خواستار انجام این بازجویی شدهاند.
'حقوق بشر ایران در بدترین وضعیت طی ده سال گذشته'
وزارت امور خارجه بریتانیا در گزارش سالیانه خود در مورد وضعیت حقوق بشر و دموکراسی، کارنامه حقوق بشری ایران را در یک سال گذشته در بدترین وضعیت آن طی ده سال اخیر ارزیابی کرده است.
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا روز پنجشنبه، ۳۱ مارس ۲۰۱۱ میلادی در یک کنفرانس خبری به تشریح وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف دنیا پرداخت و از گزارش سالیانه حقوق بشر وزارت امور خارجه بریتانیا در سال ۲۰۱۱ که در قالب یک کتاب منتشر شده رونمایی کرد.در این کتاب به وضعیت حقوق بشر در ۲۶ کشور جهان اشاره شده که از آن میان ۱۴ کشور در آسیا قرار دارند.
مهرزاد کهن روز، خبرنگار بی بی سی فارسی که در این کنفرانس خبری حضور داشت می گوید سفر موسی کوسا، وزیر امور خارجه لیبی به لندن و اعلام استعفای او در پی بحران اخیر لیبی تا حدود زیادی بر فضای برگزاری این جلسه سایه افکنده بود.
وزیر امور خارجه بریتانیا ضمن اشاره به نا آرامی های اخیر در کشورهای عربی که توجه دولت ها و رسانه های غربی را به خود جلب کرده، تاکید کرد که این موضوع باعث نخواهد شد که بریتانیا توجه و تلاش خود را بر دفاع از حقوق بشر در دیگر کشورها از جمله ایران معطوف نکند.
ویلیام هیگ در این بخش از سخنان خود گفت: "گزارش ما حاکی از آن است که امسال وضعیت حقوق بشر ایران در وخیم ترین شرایط در یک دهه اخیر قرار دهد. امروز سرانه آمار اعدام در ایران نسبت به هر کشور دیگری در جهان بالاتر است. هفته گذشته اتحادیه اروپا اعلام کرد که تحریم های بیشتری را در مورد اشخاصی که مسئول نقض حقوق بشر در ایران هستند اعمال خواهد کرد. سازمان ملل متحد هم گزارشگر ویژه ای را برای بررسی وضعیت حقوق بشر ایران تعیین کرده است".
در بخشی از این کتاب به طور مفصل به وضعیت حقوق بشر در ایران اشاره شده و از بالا رفتن آمار اعدام در این کشور در سال ۲۰۱۰ میلادی انتقاد شده است.
این گزارش همچنین به افزایش سرکوب مخالفان دولت و معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ اشاره می کند و از اعمال فشار بر روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر طی یک سال گذشته انتقاد می کند.
مازیار بهاری، روزنامه نگار ایرانی- کانادایی نشریه نیوزویک که به عنوان یکی از سخنرانان به این جلسه دعوت شده بود، در پاسخ به سئوال مهرزاد کهن روز، خبرنگار بی بی سی فارسی در مورد دلیل افزایش این فشارها در سال ۲۰۱۰، گفت که این شرایط در عمل ادامه سرکوب ها و اعمال محدودیت های حکومت ایران بر معترضان در پی اعتراضات سال ۲۰۰۹ است که در نتیجه انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در این کشور شکل گرفت.
گزارش سالیانه حقوق بشری وزارت امور خارجه بریتانیا همچنین می افزاید که طی سال گذشته امکان برقراری ارتباط با گروههای حقوق بشری در ایران برای سفارت بریتانیا در این کشور به مراتب دشوارتر از گذشته بوده است. نویسندگان این گزارش دلیل این موضوع را احکام سنگینی که تحت عنوان "ارتباط با بیگانگان" برای بعضی از فعالان حقوق بشر در نظر گرفته شده می دانند.
گزارش حقوق بشر وزارت امور خارجه بریتانیا در سال ۲۰۱۰، روند آزار و اذیت وکلای دادگستری در ایران که به دفاع از زندانیان سیاسی می پردازند را نیز بسیار نگران کننده دانسته است.
این گزارش در ادامه نسبت به روند رو به افزایش اعترافات تلویزیونی در ایران هم ابراز نگرانی کرده است.
در بخش محدویت های ایجاد شده در ایران در مورد آزادی بیان، این گزارش به زندانی شدن روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان، شخصیت های سیاسی مخالف دولت و فیلم سازان اشاره دارد و از محدود شدن دسترسی به اینترنت در پی بروز اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ابراز نگرانی کرده است.
در بخشی از این گزارش به ادامه اخلال در پخش برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای بی بی سی فارسی، صدای آمریکا و فارسی وان از طریق فرستادن پارازیت توسط جمهوری اسلامی به عنوان نشانه ای از نقض آشکار آزادی فعالیت رسانه ها در این کشور انتقاد کرده است.
ادامه نقض حقوق زنان، اقلیت های دینی و کودکان از دیگر بخش های گزارش جدید وزارت امور خارجه بریتانیا در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران است.
وزارت امور خارجه بریتانیا پیش بینی کرده است که در سیاست های ایران در سال ۲۰۱۱ میلادی تغییر قابل ملاحظه ای صورت نخواهد گرفت و مسئولان در جمهوری اسلامی ایران همچنان به سرکوب مخالفان و ساکت نگاه داشتن کسانی که قربانی عدم رعایت حقوق بشر هستند ادامه خواهند داد.