۱۳۹۰ اسفند ۱۳, شنبه

روز شنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

اخبار روز - گزارش دریافتی: روز جمعه ۱۲ اسفند تبلیغات ۵ کاناله تلویزیون جمهوری اسلامی از حوزه های مشخص و گزیده ای مدام گزارش های تکراری منتشر می کرد که مطابق آن ها اقشار مختلف مردم برای گزینش نمایندگان مجلس نهم صف بسته بودند. مشاهدات رفقای ما که از ساعت ۱۵.٣۰ الی ۱٨ از ٣۷ حوزه در مناطق ۲؛ ٣؛ ۵؛ ۶؛۷؛ ۱٨ و ۱۹ تهران بازدید کرده بودند، گزارش زیر است:
در پنج حوزه منطقه ۵ تهران در فردوس، آیت الله کاشانی، جنت آباد، چهارباغ که مورد بازدید قرار گرفت تعداد مجریان انتخابات بیش از رای دهندگان بود و هر رای حداکثر ۵ دقیقه طول می کشید. در یکی از حوزه ها اصلا رای دهنده ای حضور نداشت.
در ۷ حوزه اخذ رای منطقه ۲ تنها مسجد امام جعفر صادق در ستارخان که معمولا در هر انتخاباتی حوزه مرکزی است و در آن دوربین خبرنگاران سیما را نصب می کنند در ساعت ۱۶:۱۰ دقیقه تنها ۱۹ رای دهنده حضور داشتند. سایر حوزه ها در خیابان خسرو، ستارخان، مرزداران کاملا بی رونق بود و رای دهندگان به ده نفر هم نمی رسیدند.
در ۹ حوزه اخذ رای منطقه ۶ شامل تهران ویلا، ستارخان، شهرآرا، گیشا، بهبودی، شادمان و توحید هم وضع به همین منوال بود و هر رای دهنده ای می توانست در کمتر از ۱۰ دقیقه رای خود را به صندوق بیاندازد. تنها حوزه شلوغ!! این منطقه مسجد نبش نیایش بود که حدود ۱٣ نفر حضور داشتند.
در ۶ حوزه مناطق ۱٨ و ۱۹ شامل یافت آباد، شهرک ولی عصر، ابوذر و خیابان زمزم، قلعه مرغی هم تعداد رای دهندگان حاضر در حوزه به بیش از ۱۰ نفر نمی رسید.
در منطقه ۲ از مسجد ارشاد، مسجد جامع قلهک، خیابان عمرانی و زرگنده هم بازدید شد که تنها حسینیه ارشاد بیشترین تعداد حضور رای دهندگان، یعنی حدود ٣۰ نفر داشت. مسجد جامع قلهک که جایگاه سنتی بسیج شمال تهران است و بازاری های زیادی که وابسته به موتلفه و سایر گروه های فعال سیاسی هستند در آن حضور چشم گیری دارند در ساعت ۱۶.۴۵ تقریبا خالی و ٨ نفر برای رای دادن حضور داشتند.
شمایل واقعی التماس های "حماسه ساز" سیمای جمهوری اسلامی را به راستی می توان در این "حضور" پرشور مشاهده کرد. 


اخبار روز: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در نامه ای خطاب به رئیس جمهور آمریکا ضمن تاکید بر مخالفت خود با سیاست های اتمی جمهوری اسلامی از تهدیدهای جنگی دولت آمریکا علیه ایران ابراز نگرانی کرده و خواستار حل مسالمت آمیز بحران هسته ای ایران شده است.
متن این نامه در ادامه آمده است:

به رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا
آقای باراک اوباما

آقای رئیس جمهور،
به عنوان بخشی از اپوزیسیون ایران شما را به این امید مورد خطاب قرار می دهیم که تصمیمات دولت شما در رابطه با کشور ما با ملاحظه صدای جامعه ایرانی اتخاذ شود.
ما به آن دسته از ایرانیان آزادیخواه تعلق داریم که برای تامین حقوق بشر و دمکراسی در کشورمان، و برای مناسباتی دوستانه و بی تنش با عموم ملل مبارزه می کند و ضمن دفاع از حق برخورداری همه کشورها از دانش هسته ای و استفاده صلح آمیز از آن در چارچوب تعهدات بین المللی، مخالف سیاست های رژیم کنونی ایران در عرصه برنامه هسته ای، حل بحران خاورمیانه و شماری از موارد اختلاف اکثریت جامعه بین المللی با حکومتگران ایران هستیم. ما همراه با سایر شهروندان آزادیخواه ایران، برای حقوق بشر و دمکراسی در کشورمان مبارزه می کنیم. نظر ما این است که انتقاد از سیاست های هر کشور، از جمله ایالات متحده آمریکا، نباید مانع مناسبات صلح آمیز با آن کشور شود. ما با نفرت پراکنی علیه ملت های دیگر، از جمله ایالات متحده و اسرائیل، مخالفیم. ما خواهان به رسمیت شناختن حق موجودیت اسرائیل و کشور مستقل فلسطین در مرزهای امن و خواستار حل مسالمت آمیز بحران خاورمیانه با مشارکت کشورهای منطقه برپایه احترام متقابل و رعایت منافع ملی هریک از این کشورها هستیم.
ما این مواضع سازمان خود را در اینجا از آن رو بیان می کنیم که توجه شما را به صدای ایران دیگر، صدای ملتی با آرزوی زندگی در صلح، آزادی و رفاه، جلب کنیم، صدای ملتی که علیرغم تلاشی بیش از یک قرن هنوز به این خواسته هایش نائل نیامده است.
با این وصف، اجازه دهید نگرانی خود را بابت سیاستهای دولت شما در رابطه با ایران ابراز داریم.
مردم آمریکا در یک لحظه تاریخی، رئیس جمهوری انتخاب کردند که قول تغییر داده بود، قول فاصله گرفتن از این اصل که هر کس با سیاست های آمریکا موافق نباشد، دشمن ایالات متحده است. ریاست جمهوری شما با دراز کردن دست به سوی رهبران ایران آغاز شد، حرکتی که آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران اهمیت آن را درنیافت. او پاسخ داد که در دستکش مخملی شما دستی آهنین پنهان است.
متأسفانه اکنون بر متن رشته ای تاریخی از واکنش های متقابل، این نگرانی باز سر برآورده است که لحن تهدید، جای نشانه های امیدبخش در سالهای نخست ریاست جمهوری شما را بگیرد. تکرار این سخن از سوی مقامات دولت شما که "همه گزینه ها روی میز است" و در عین حال افزودن ضمنی یا صریح این که این گزینه ها شامل گزینه نظامی نیز می شود، در خدمت دور شدن از جنگ در کلام نبوده است. تاریخ به ما می گوید که تقریبا همه جنگ ها با گفتمان جنگ آغاز شده است. تند شدن لحن ها می تواند موقعیتی را ایجاد کند که از کنترل خارج شود، موقعیتی که در آن سیاستمداران مسئول، اگر هم بخواهند و در دوران صلح بسیار قدرتمند هم باشند، نتوانند جلوی فاجعه را بگیرند.

آقای رئیس جمهور،
به عنوان ایرانیان آشنا با کشورمان، با منطقه ای که ایران در آن واقع شده است و تاریخ آن، ما اعتقاد راسخ داریم درگیری نظامی بین ایالات متحده و ایران می تواند آثار بسیار مخربی بر ثبات بین المللی داشته باشد. اقدام نظامی علیه ایران نخواهد توانست اهدافی را که طرفداران راه حل نظامی مدعی قابل دسترس بودن آن از طریق توسل به زوراند، تحقق بخشد. حتی اگر برخی تأسیسات نظامی و هسته ای ایران در حملات از بین بروند، هیچ تضمینی وجود ندارد که چنین حملاتی به برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران پایان دهد. ایالات متحده در ازای تأخیری به احتمال قوی موقت در برنامه هسته ای ایران، متحمل ریسک چند دهه بی ثباتی شدید و تنش نظامی در خاورمیانه و خلیج فارس خواهد شد، چند دهه ای که در آن آمریکا ناچار به ادامه یک حضور نظامی گران قیمت خواهد شد. توسل به زور علیه ایران به طور قطع به چشم انداز گذار به دمکراسی در ایران لطمه خواهد زد. در درازمدت، تنها یک دولت دمکراتیک پاسخگو به مردم ایران متضمن این خواهد بود که کشور ما به عامل صلح و ثبات در خاورمیانه تبدیل شود. بدون تردید موقعیت جامعه مدنی ایران با تقویت گفتمان جنگ صدمه خواهد دید.
دولت شما ترور شهروندان ایرانی را، که به گفته مقامات ایران در برنامه هسته ای آن مشارکت داشته اند، محکوم و شرکت امریکا در این جنایات را صریحاً رد کرد. ما از این موضع اصولی و انسانی استقبال می کنیم. شما اما واقف هستید که تکرار "همه گزینه ها روی میز است" حتی در بخش هائی از شهروندان ایالات متحده نیز موجبی برای تردید در صداقت موضع مذکور شده است. این نکته در مورد بخش هائی از شهروندان ایران نیز صادق است. ما از این واقعیت نتیجه گرفته ایم "همه گزینه ها روی میز است" نمی تواند بیان مناسبی برای پیشبرد سیاستی اصولی و انسانی باشد.

آقای رئیس جمهور،
ما تصریح شما در آخرین خطابتان به سنای امریکا، دایر براین که هنوز طرق صلح آمیز برای حل مسائل بین ایران و امریکا وجود دارند، را واقع بینانه، مسئولانه و نشانه ای از سیاستی می دانیم که در برابر دشواری ها برای یافتن راه حل از پای در نیامده است. ما مطمئن ایم برخوردی از این دست همیشه راه هائی برای پرهیز از گفتمان جنگ و توسل علنی یا مخفی به زور خواهد یافت.
ما بی مسامحه در برابر رژیم ایران و بی توصیه برای مسامحه در برابر آن، همچنان به انتقاد از برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ادامه خواهیم داد. ما همراه با دیگران برای سیاست های مسئولانه در رابطه با جامعه بین المللی مبارزه می کنیم و تردید نداریم که تمایل مردم ایران به صلح و همکاری با جامعه بین المللی با انعکاس آن در جامعه جهانی تقویت خواهد شد و نه با گفتمان جنگ.
این آرزوی مردم ایران است که بحران هسته ای، به گونه مسالمت آمیز حل شود و در فضائی به دور از خطر جنگ، صدای ایرانیان در طلب حقوقشان، برای دمکراسی و حکومتی درستکار، در جهان شنیده شود. ایرانیان از جامعه بین المللی چیزی نمی خواهند جز حمایت معنوی و سیاسی از مبارزه مردم ایران برای آزادی. توسل به اقدام نظامی و جنگ، آن گونه حمایتی نیست که اکثریت مردم ایران از آن استقبال کنند.

با احترام
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
هیئت سیاسی ـ اجرایی
سوم ماه مارس ٢٠١٢ 


To the President of the United States of America
Mr. Barack Obama

Mr. President,
As a part of the Iranian opposition, we address you in the hope that decisions of your administration in relations with our country will be made taking the voice of the Iranian community into account.
We belong to those freedom-loving Iranians who fight for the implementation of human rights and democracy in our country, for friendly and tension-free relationships with all nations and who are, while being in favour of all countries’ right to utilise nuclear science and to use it peacefully within the framework of international regulations, in disapproval of the policies of the current Iranian regime in the fields of the nuclear programme, in favour of a solution for the Middle East conflict and in opposition to some other issues in which the current Iranian leadership disagrees with the majority of the international community. Among other freedom-loving citizens of Iran, we struggle for human rights and democracy in our country. We argue that criticising the policies of any state, including the United States of America, should not preclude peaceful relations with that country. We oppose the construction of hatred against other nations, including the United States and Israel. We are advocates of recognising Israel’s and an independent Palestinian state’s right to live within secure borders, advocates of the peaceful settlement of the Middle East conflict, involving all countries in the region and based on mutual respect and adherence to the national interests of every country.
We mention these positions of our organisation with the aim of attracting your attention to the voice of another Iran, a nation in desire to live in peace, freedom and prosperity, a people who, despite more than a century of efforts, has still not achieved these demands.
And still, let us express some of our concerns about your administration’s policies on Iran.
In a great moment of history, the American people elected a president who promised change and the turning away from the principle that anybody who disagreed with American policies was an enemy of the United States. Your presidency began with the splendid gesture of reaching out for the hands of the Iranian leaders, a move not understood and appreciated by the leader of the Islamic Republic of Iran, Ayatollah Ali Khamenei. He argued that within your velvet glove, an iron fist was hidden.
Unfortunately, with the historical background of a chain of two-way actions and reactions, again anxiety is arising that a jargon of threat will replace the hopeful signs of the first years of your presidency. Repeated statements by your administration’s officials that “all options are on the table”, thereby implicitly or even clearly saying that these would also include the military option, have not been helpful in moving away from a war of words. History tells us that nearly all wars begin with a war of words. An escalation of language can produce a situation sliding out of control, a situation in which responsible politicians, even if they are determined to do so and even if they are powerful in times of peace, cannot prevent a catastrophe.
Mr. President,
As Iranians familiar with our country, the world region in which Iran lies and our history, we strongly believe that a military conflict between the United States and Iran would have a devastating impact on the international stability. A military action against Iran will fail to reach the objectives some proponents of the military solution claim to be achievable through the use of force. Even if some military and nuclear facilities in Iran can be destroyed in raids, there is absolutely no guarantee that such raids would terminate the nuclear programme of the Islamic Republic of Iran. For a most probably temporary delay in this programme, the United States would risk decades of acute instability and military tension in the Middle East and the Persian Gulf, decades in which America may be forced to continue a military engagement with high costs. The use of force against Iran would certainly harm the perspectives of Iran’s transition to democracy. In the long term, only a democratic government responsible to the Iranian people would guarantee that our country gets a factor of peace and stability in the Middle East. There is no doubt that the Iranian civil society’s standing will take damage from the proliferation of a jargon of war.
Your administration condemned the assassinations of Iranian citizens who are described by the Iranian authorities as contributors to the Iranian nuclear programme, and clearly denied American involvement in such crimes. We appreciate this principal and humanitarian position. But you are certainly aware that repeating the statement about “all options on the table” have incited doubts, even among some U.S. citizens, about the seriousness in the rejection of the use of force. This is also the case for some Iranian citizens. Our conclusion is that accentuating “all options on the table” cannot be the formulation for a responsible and humanitarian policy.
Mr. President,
We believe that your recent statement in the U.S. Congress in which you underlined that peaceful solutions for the Iranian-American issues continue to exist, is realistic, responsible and indicating a policy not giving in to the difficulties on the way to a settlement. We are sure that such an attitude will always find ways to avoid a war of words and open or covert use of force.
Without any compromise in the struggle against the Iranian regime and without recommending a policy of appeasement towards it, we will continue to criticise the nuclear programme of the Islamic Republic. Among others, we struggle for responsible policies towards the international community and have no doubts that the Iranian people’s strive for peace and cooperation with the international community will be strengthened by its resonance in the international community, not by a martial language.
It is the desire of the Iranian people that the nuclear conflict will find a peaceful settlement, and in atmosphere far from the danger of war, the Iranian’s voice for their rights, for democracy and good governance, will be heard by the world. Iranians do not expect anything else from the international community than moral and political support for their fight for freedom. Use of military action and war is not the kind of support the majority of the Iranian people will embrace.
Yours respectfully,
Organisation of Iranian People’s Fadaian (Majority)
Political and Executive Committee
March 3, 2012






اخبار روز:

دیگربان: «باشگاه خبرنگاران جوان» در گزارشی٬ نمونه‌ای از ترفند‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی جمهوری اسلامی در تعمیم جمعیت رای‌دهندگان حدود ۵۰۰ شعبه رای‌گیری به ۴۶ هزار شعبه اخذ رای دیگر را فاش کرد.
این سایت خبری روز شنبه (۱۳ اسفند) در گزارشی اعلام کرد گزارش تصویری خبرگزاری فارس از یکی از شعب اخذ رای در تهران متعلق به شعبه اخذ رای در خوابگاه دانشگاه «امام صادق» بوده است.
خبرگزاری فارس روز گذشته در گزارشی تصویری از صندوق رای مستقر در خوابگاه این دانشگاه ادعا کرده بود که این تصاویر مربوط به «حضور مردم» در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی است.
در تصاویر منتشر شده از سوی فارس حضور نیرو‌های ارزشی و بسیجی در دانشگاه «امام صادق» که یکی از دانشگاه‌های حکومتی به شمار می‌رود آن‌ هم مقابل دوربین صدا و سیما به خوبی دیده می‌شود.
این گزارش تصویری آن بخش از گفته‌های تحریم کنندگان انتخابات را که می‌گویند جمهوری اسلامی با سازماندهی نیرو‌های خود در برخی شعب‌ خاص رای‌گیری و فیلمبرداری از آنها تلاش می‌کند انتخابات را به سایر شعب اخذ رای تعمیم دهد ثابت می‌کند.
در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حدود ۴۷ هزار شعب اخذ رای پیش‌ببنی شده بود که رسانه‌های محافظه‌کار در خوش‌بینانه‌ترین حالت٬ از ۵۰۰ شعبه اخذ رای گزارش خبری و تصویری تهیه و منتشر کرده‌اند.
خبرگزاری فارس که به عنوان یکی از بازو‌های رسانه‌ای سپاه پاسداران عمل می‌کند روز گذشته با تلفیق٬ تکرار و انتخاب جهت‌دار تصاویر رای‌گیری٬ تلاش کرد انتخابات ۱۲ اسفند را «پرشور» نشان بدهد.
این خبرگزاری از انتخابات روز گذشته (جمعه ۱۲ اسفند) حدود ۳۰ گزارش تصویری بدون آنکه به نام شعب اخذ رای اشاره‌ای کند٬ منتشر کرده است.
خبرگزاری فارس همچنین تصاویر تهیه شده از چندین شعب سازماندهی شده را به صورت ترکیبی لابلای تصاویری از شعب‌ خلوت گنجانده تا آنها را «شلوغ» نشان دهد.
این خبرگزاری تصاویر مربوط به رای دادن گروهی از بسیجی‌ها و نیرو‌های حزب‌اللهی در صندوق مستقر در خوابگاه دانشگاه «امام صادق» را نیز بارها در دیگر گزارش‌‌های تصویری خود تکرار کرده است.
این ترفند‌های رسانه‌ای به منظور تحقق خواسته علی خامنه‌ای و فرماندهان سپاه مبنی بر اعلام حضور ۶۵ درصدی رای‌دهندگان در پای صندوق‌های رای صورت گرفته است.


شکنجه در کنوانسیون‌های سازمان ملل و قانون اساسی بسیاری کشورها محکوم و ممنوع است و کرامت انسان دست‌کم در اسناد، تعرض‌ناپذیر تلقی می‌شود. اما در بازار واقعیات، شکنجه و شکنجه‌گر کالای کمیابی نیست.
شکنجه متهمان و زندانیان سیاسی در پیمان‌های سازمان ملل و قوانین پایه‌ای غالب کشورها، مستقل از جرم و اتهام افراد، محکوم و مذموم شمرده می‌شود. با این همه محافل حقوق بشری بیش از پیش از اعمال شکنجه در کشورهای مختلف خبر می‌دهند.
در عین حال مقالات روانشناسانه در زمینه شخصیت شکنجه‌گران، مهارت‌های آنان در انواع شکنجه و هم‌چنین اثرات ماندگار شکنجه اندک هستند. بسیاری افراد ویژگی‌هایی مانند سادیسم یا میل به خشونت و تخریب را به شکنجه‌گران منتسب می‌کنند اما تجربه تحقیقی "میلگرام" در مقابل این نظر قرار دارد.
تجربه میلگرام نشان می‌دهد که قابلیت آزار دادن دیگری را نه با روانشناسی فردی بلکه با عوامل ناشی از شرایط اجتماعی و سیستم سیاسی باید توضیح داد.
تحقیق تئودور آدورنو در سال ۱۹۵۰ میلادی نیز روشن می‌سازد که تربیت اجتماعی سیاسی انسان‌ها با شکل‌دهی به کنش و واکنش فرد در خانواده آغاز می‌شود. آدورنو سه مرحله را در تکوین شکنجه‌گری و تربیت اجتماعی سیاسی عامل شکنجه‌ بر می‌شمرد.
مرحله تربیت اجتماعی پنهان
آدورنو معتقد است که اطاعت یکی از پیش‌شرط های اعمال شکنجه است. او می‌گوید که شکنجه‌گر در مرحله آغازین رفتارهایی را تمرین می‌کند که تامین‌کننده این زمینه است. این رفتارها بطور خلاصه به این قرارند:
تسلیم محض در مقابل مقام مافوق
تنبیهات شدید بدنی و انکار احساسات خود
عدم تحمل نقطه نظرهایی که در اقلیت هستند
انطباق شدید با موازین گروهی
تمایل به حذف احساسات شخصی در مناسبات انسانی
مرحله تربیت اجتماعی آشکار
در این مرحله سرخوردگی و کینه به سوی دشمنان و گروه‌های اقلیت سوق داده می‌شود. رژیم‌های اقتدارگرا رفتار خشونت‌آمیز را به صورتی هدفمند به سمت مخالفان و دگراندیشان از هر نوع هدایت می‌کنند. به این ترتیب کسی که به اندازه کافی "دشمنان" نمادین در ذهن خود دارد، آمادگی بیشتری برای شکنجه‌گر شدن دارد.
مرحله تربیت اجتماعی حرفه‌ای
این چیزی است که در سازمان سرکوب کشورها و در دستگاه قضایی، پلیس و ارتش روی می‌دهد. در این نهادها شکنجه‌گر می‌آموزد که به فرمان مقامات به "دشمنان" آزار برساند. در این جا بین ساختار شخصیتی آماده اجرای شکنجه و قدرت سیاسی سرکوبگر و فرمان‌دهنده، هماهنگی و تناسب برقرار می‌شود. شکنجه امری ضروری و اداری تلقی می‌شود که ساختاری دفاعی در برابر عذاب وجدان احتمالی شکنجه‌گر ایجاد می‌کند. ثابت شده که اکثر شکنجه‌گران دچار بیماری روانی نیستند و رفتارهایشان نه عکس‌العملی بلکه ناشی از اعتقاد درونی بوده است.
فرآیند شکنجه‌گری

دکتر نورایمان قهاری، روانشناس و پژوهشگر آسیب‌های ناشی از شکنجه می‌گوید که از نظر انسانی هیچ توجیهی برای شکنجه نیست، اما سیستمی که به شکنجه متوسل می‌شود و شکنجه‌گر را می‌سازد، حق مطلقی برای خود در نابودی حریف با اتکاء به ایدئولوژی برتر یا تقدس یک نظام می‌بیند: «اولین قدم در راه اعمال شکنجه آن است که انسان خود را از نظر روانی از فردی که مورد آزار قرار می‌گیرد، منفک کند. برای این گسست لازم است که طرف مقابل مادون انسان دیده شود. تحقیری که شکنجه‌گر با فاصله گرفتن روانی از قربانی خود به‌عنوان موجود پست‌تر شروع می‌کند، به سیستم دفاعی او اجازه می‌دهد که در روز شکنجه کند و در شب دست نوازش بر سر و گوش خانواده و دوستان خود بکشد.»
این شاید همان مکانیسمی باشد که فردی چون رکن‌الدین مختاری در دستگاه امنیتی­ قضایی رضا شاه را به شکارچی مخالفان سیاسی و تزریق آمپول هوا به آنها تبدیل می‌کند. آهنگسازی که هنوز پیش درآمدهای ساخته او در کتاب‌های ردیف سازی ایران تدریس می‌شود. کسی که شب‌ها سر به نغمه موسیقی فرو می‌آورد، روزها با یک امضاء سر مخالفان حکومتی را به باد می‌داد. اما آیا مامور بودن شکنجه‌گر می‌تواند به معذوریت و بیگناهی او تعبیر شود؟
جلاد و قربانی، آشتی یا انتقام
بخشش و فراموشی راهی است که پاره‌ای قربانیان شکنجه برای پالایش درونی خود انتخاب می‌کنند. در فیلم "مرگ و دوشیزه" ساخته رومن پولانسکی، زنی که در جوانی و در زندان بارها مورد تجاوز بازجوی خود قرار گرفته، او را به تصادف از روی صدایش شناسایی می‌کند. زن در فراز و فرودی انسانی و پر رنج، جلاد را به حال خود وا می‌نهد و او را می‌بخشد. شاید از آن رو که دیگر جلاد در شرایط فرادستی نیست.
نورایمان قهاری می‌گوید که بخشش و فراموشی یا برعکس آن، امری شخصی است و هرکس باید خود در این باره تصمیم بگیرد. او در ادامه تاکید می‌کند:« نبخشیدن و فراموش نکردن به معنای انتقام‌جویی نیست. این به‌معنای آن است که قربانی سیستم سرکوبگر را نمی‌بخشد و خواهان پاسخگویی کسانی است که او را با اقداماتی سیستماتیک و هدفمند تا مرز نیستی برده‌اند.»

 آیا بخشش و شفقت را می‌توان به شکنجه‌شدگان به عنوان یک فضیلت توصیه کرد؟ آیا گفت‌وگو بین شکنجه‌گر و شکنجه شده می‌تواند مفید و سازنده باشد و به پیش‌شرطی نیاز ندارد؟

چارلز گریس‌ولد، استاد اخلاق و فلسفه سیاسی در بوستون در باب بخشایش به مثابه کشف و شهودی فلسفی آورده که شکنجه‌گر و سرکوب‌گر در صورتی حق دارد طلب بخشش کند که بدون قلب یا کتمان حقیقت‌، بر انسانیت مشترک خود و قربانی تاکید ورزد و به او نشان دهد که همه هویت او در اعمال جنایتکارانه خلاصه نمی‌شود:« این تاکید بر انسانیت مشترک از جمله خطاپذیری بشر به قربانی مجالی برای تفاهم و همدلی می‌دهد.»
دیالوگ با شکنجه‌گر
اسقف توتو، فعال صلح و یکی از رهبران جنبش مبارزه با نژادپرستی در آفریقای جنوبی پس از فروپاشی نظام آپارتاید در این کشور کمیته‌ای به نام حقیقت و سازش تاسیس کرد که هدف آن بررسی جنایات سیستم پیشین، معرفی عاملان سرکوب مردم و در نهایت بخشش آنها در صورت اعتراف به خطاهایشان است. اسقف توتو در این مسیر به گردانندگی برنامه‌های تلویزیونی پرداخت و «ماموران معذور» را در برابر قربانیان سرکوبگری آپارتاید نشاند.
نورایمان قهاری می‌گوید: « مادامیکه سیستمی بنا نشده که از حقوق پایمال شده شکنجه‌شدگان حمایت کند، مادامیکه شکنجه‌گران به تحریف تاریخ و آنچه کرده‌اند ادامه می‌دهند و رسانه‌ها در خدمت آنها هستند، مادامیکه سیستمی درکار نیست تا به درمان جان‌ به‌در بردگان و بازماندگان سرکوب‌های سیاسی بپردازد، این گفت‌وگو می‌تواند حتی زیان‌های روحی داشته باشد زیرا کفه ترازو نامیزان است.»
این روانشناس و پژوهشگر تاکید می‌کند که روبرویی و گفتگو بین شکنجه‌گر و قربانی می‌تواند در مکان و زمانی صورت بگیرد که عامل آزار، مسئولیت جنایت‌ها و مجازات تعیین شده برای خود را پذیرفته باشد: « تنها در این صورت است که جان‌ به‌در بردگان و جامعه می‌توانند از گفتگو در جهت ترمیم خود بهره مند شوند، نه آنجا که تحمیق و سرکوب همچنان ادامه دارد.»
هاینریش بل، نویسنده آلمانی در مقدمه یکی از رمان‌های خود می‌نویسد: « جنگ هم‌چنان تا زمانی که یک قطره خون از بازماندگان آن بچکد ادامه دارد.» آیا این تعبیر را برای آلام شکنجه‌دیدگان نیز می‌توان به کار برد؟
مهیندخت مصباح
تحریریه: شهرام اسلامی




خبرگزاری آلمان: جناح احمدی‌نژاد در انتخابات شکست خورد

خبرگزاری آلمان از شکست آشکار جناح طرفدار محمود احمدی‌نژاد، رئيس جمهور ایران در انتخابات مجلس نهم خبر داده است.
این خبرگزاری به نقل از "پرس تی‌وی" نوشت، حدود سه‌چهارم رأی‌دهندگان به جناح طرفدار علی لاریجانی، رئیس مجلس هشتم رأی داده‌اند.
بر پایه این گزارش، جناح هوادار لاریجانی دست کم ۱۱۲ کرسی از مجموع ۲۹۰ کرسی مجلس را به دست آورده در حالیکه جناح طرفدار احمدی‌نژاد تا کنون ۱۰ کرسی را کسب کرده است.
وزارت کشور ایران میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم را بیش از ۶۴ درصد اعلام کرده است. اپوزیسیون ایران در مورد صحت این ادعا ابراز تردید کرده است.




انتخابات تهران به دور دوم کشیده شد

براساس گزارش رسانه‌های دولتی ایران انتخابات مجلس نهم در حوزه تهران به دور دوم کشیده می‌شود.
خبرگزاری مهر در این باره نوشت: «با توجه به اینکه حد نصاب رأی یک کاندیدا برای ورود به مجلس اخذ یک چهارم آرای ماخوذه است درحال حاضر از ۶۰ نفر اسامی اعلام شده در تهران از سوی ستاد انتخابات کشور تنها ۴ کاندیدا در دور اول به مجلس راه پیدا خواهند کرد.»
این خبرگزاری شمار آرای اخذشده در حوزه‌های تهران، ری و شمیرانات را ۸۷۸۴۶۵ اعلام کرده که از این تعداد ۷۹۸۸۷۱ رأی "صحیح" است.
به گزارش مهر، اگر تناسب آراء تا پایان شمارش تمامی صندوق‌ها به همین روال باشد این افراد در دور اول به مجلس راه یافته و بقیه کاندیداها به دور دوم که در اردیبهشت ماه برگزار می‌شود راه خواهند رفت.




خواهر احمدی‌نژاد: اعتراض کتبی خود به تخلفات انتخاباتی را تسلیم می‌کنم

پروین احمدی‌نژاد، خواهر رئیس جمهور ایران که در انتخابات مجلس نهم رأی کافی نیاورد در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران گفت: «در روز و شب برگزاری انتخابات در حوزه گرمسار تخلفات انتخاباتی از سوی برخی نامزدهای این حوزه مشاهده شد که این امر خلاف قانون بوده و بنده اعتراض خودم را نسبت به این موضوع تسلیم مسئولین برگزاری انتخابات خواهم کرد.»
پروین احمدی‌نژاد، نامزد حوزه انتخابیه گرمسار روز شنبه (۱۳ اسفند) در عین حال تصریح کرد: «نباید با زیر سئوال بردن سلامت برگزاری انتخابات آب به آسیاب دشمن ریخت، اما همه باید در مقابل قانون فروتنی داشته باشند و قانون را حکم اول و آخر بدانیم.»
وی اعلام کرد که اعتراض کتبی خود "نسبت به بروز تخلفاتی كه توسط بسياری از مردم گرمسار رؤيت شده را به فرمانداری" ارائه خواهد کرد.




حماس: جانب هیچ کدام از طرف‌های درگیر در سوریه را نمی‌گیریم

یک مقام ارشد حماس در غزه روز شنبه (۳ مارس) در این شهر گفت، حماس جانب هیچ کدام از طرف‌های درگیر در سوریه را نمی‌گیرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، محمود زهار با اشاره به اینکه نباید حدود "نیم میلیون فلسطینی که در آزادی کامل در سوریه زندگی می‌کنند" را به خاطر موضع‌گیری خاصی با مشکل مواجه کرد گفت: «ما نمی‌توانیم جانب یک طرف را بگیریم.»
زهار در حاشیه همایشی پزشکی در غزه گفت: «به رژیم سوریه توصیه می‌کنیم مشکلات خود را با اعطای آزادی بیشتر به مردم حل کند تا سوریه قوی‌‌تر شده و بتواند بلندی‌های جولان را آزاد ساخته و از مقاومت (علیه اسرائيل) حمایت کند.»
زهار گفت، حماس نمی‌خواهد در امور داخلی کشورهای عرب منطقه دخالت کند و چالش اصلی‌اش موضوع "اشغال فلسطین توسط اسرائیل" است.


محمد نوریزاد: آن‌هایی که در انتخابات شرکت کردند، تکرار آدم‌های مطیع گذشته‌اند؛ اما اتفاقا اختلاف در آرا باعث رشد می‌شود
محمد نوری‌زاد پیش‌بینی می‌کند با توجه به پافشاری مردم بر خواست‌های خود و مقاومت حاکمیت‌، ایران روزهایی خونین چون امروز سوریه پیش رو دارد. او در نامه‌اش می‌نویسد به جای آیت‌الله‌ها خود را به آتش خواهد کشید. 

بشنوید: گفت‌وگوی دویچه وله با محمد نوری‌زاد


 محمد نوری‌زاد، روزنامه‌نگار و کارگردان منتقد حکومت ایران، در گفت‌و‌گو با دویچه وله پیش‌بینی کرد که آینده ایران شبیه به وضعیت فعلی سوریه باشد. او «تنگناهای خونین و روزهای بسیار سخت و سهمگینی» را در انتظار ایران می‌بیند.
آقای نوری‌زاد در بیست و پنجمین نامه خود به آیت‌الله خامنه‌ای با دعوت از آیت‌الله‌های ایران به خودسوزی اعتراضی و با بیان این‌که «آیت‌الله‌های ایران برای معافیت از خودسوزی به هزار دلیل شرعی متوسل خواهند شد» می‌نویسد: «من به جای همه آیت‌الله‌ها خودم را به آتش می‌کشم.»
او در این نامه با اشاره به "کلاهبرداری انتخاباتی"، خطاب به نمایندگان مجلس می‌نویسد: «بسیار زود خواهید دانست آن‌چه خورده‌اید جز خون نبوده است.»
محمد نوری‌زاد درباره اخبار منتشر شده توسط رسانه‌های ایران درباره حضور محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران، در انتخابات مجلس شورای اسلامی به دویچه وله گفت: «اگر آقای خاتمی به لحاظ فردی در انتخابات شرکت کرده کار درستی کرده اما فردا اجازه نخواهد داشت حرف از جمع یا از "ما" بزند.»
بشنوید: گفت‌وگو با محمد نوری‌زاد درباره نامه بیست و پنجم
دویچه وله: در نامه بیست و پنجم به رهبر جمهوری اسلامی ایران از خودسوزی آیت‌الله‌ها به دلیل بی‌آبرویی اسلام سخن گفتید و نوشتید: «من به جای همه آیت‌الله‌ها خودم را به آتش می‌کشم.» به چه علت به این نتیجه‌ نمادین رسیدید؟

محمد نوریزاد: باورم بر این است که در آینده، روزهای بسیار سخت و سهمگین پیش رو خواهیم داشت. به این جهت که مردم فهیم و بخش وسیعی از فرهیختگان که خواستار تغییر و اصلاح امور هستند، بر خواسته‌های خودشان پافشاری خواهند کرد و حاکمیت در برابر این خواسته مقاومت خواهد کرد. این اصرار از یک طرف و این مقاومت از طرف دیگر ما را به تنگناهای خونین خواهد کشاند.
مثل همین اتفاقی که الان در سوریه و بحرین یا پیشتر در تونس و مصر رخ داده است. مگر در سوریه، بحرین یا در مصر چه خبر بود؟ جز این که مردم خواستار تغییرهای بنیادین بودند و حاکمیت در برابر این تغییر و خواست به حق مردم ایستادگی کرد و کار به تنگنا کشیده شد. این روند در آینده بسیار نزدیک پیش روی ما خواهد بود و ما را با روزهای خونین مواجه خواهد کرد.
علت این که به آسیب‌های  بزرگ دینی و معرفتی در این سرزمین اشاره کردم، هیچ نبوده الا این‌که ما دعب دین و اسلام داریم. سخن از خدا و پیغمبر راندیم و آدم کشتیم. سخن از خدا و پیغمبر راندیم و ظلم کردیم و غارت کردیم و مردم را در تنگنا قرار دادیم. سخن از خدا گفتیم و سانسور کردیم. سخن از خدا گفتیم و مصادره کردیم، اعدام کردیم. به هر حال یک پای رفتار ما مبتنی‌ست بر محاکمه‌های اسلامی یا دلایل اسلامی که هیچ ربطی به دین خدا و اسلام و این چیزها ندارد. چیزی اختراع کردیم و مبتنی بر آن اختراع اعدام کردیم و مبتنی بر آن اختراع غارت کردیم، مصادره کردیم.
مردم خواستار تغییر هستند و حاکمیت مقاومت خواهد کرد. ما در آینده به تنگناهای خونین مبتلا خواهیم شد. این چیزی است که من را نگران کرده است. به عنوان یک فرد از این جامعه، نگران روزهای خونین برای این مردم هستم. در نامه بیست و پنجم، پیشنهاد کردم که هشت آیت‌الله خود را به آتش بکشند و جلوی این خونریزی بزرگ را بگیرند. این هشت نفر می‌توانند یک دگرگونی بزرگ در جامعه ایجاد بکنند. به خاطر این‌که مثلا پاسداران ما که اسلحه و دلار در اختیار دارند چشم مساعدی به آیت‌الله‌ها دارند. اگر در آن‌ها تردیدی ایجاد شود، خواه‌ناخواه یک انشقاق در درون حاکمیت رخ خواهد داد.
پیشنهاد کردم اگر این هشت آیت‌الله خود را به آتش بکشند، از کشتار وسیعی که عنقریب به سمت ما هجوم می‌آورد، مبرا خواهیم ماند، سالم در خواهیم رفت یا یک مسالمت بزرگ در جامعه ما رخ خواهد داد. وگرنه من به شکل نمادین خودم را به آتش خواهم کشید، یعنی جور آن‌ها را من خودم به عهده خواهم گرفت.
در نامه بیست‌ و پنجم نوشتید که نگارش نامه‌های پیوسته خود به آیت‌الله خامنه‌ای را پایان می‌دهید و نوشتن خطاب به مردم را ادامه می دهید. آیا از پاسخگویی این نامه‌ها توسط آیت‌الله خامنه‌ای ناامید شده‌اید؟
در همین نامه نوشتم که اگر من بر هر در می‌کوفتم به هر حال در باز می‌شد. من اگر شکوه‌های خودم را پیش یک حاکم نسل اندر نسل کافر هم می‌بردم یک پاسخکی به سمت من پرتاب می‌کرد. اینکه چرا ایشان پاسخ ندادند را می‌توان این‌طور تعبیر کرد که بنا بر ضرب‌المثلی  جواب ابلهان خاموشی است. اگر بلاهتی در سخنان من است، پس این همه تقاضای مردم معترض چیست؟
اگر بلاهتی در نوشته‌‌های من است که پاسخ آن خاموشی است، پس این‌ همه مفسده در حاکمیت از کجا ناشی می‌شود. مگر می‌شود حاکمیتی با دین آمیخته باشد و بعد سخن من معترض با بلاهت و نازیبایی همراه باشد.
به هر تقدیر ناامید نیستم. فعلا نوشته‌های هفتگی من به ایشان پایان می‌پذیرد و حالا سراغ دیگران می‌روم. رو به نمایندگان خواهم نوشت، رو به  سپاهیان و بسیجیان خواهم نوشت. اگر لازم شد، ماه بعد، دو ماه بعد باز هم به ایشان نامه خواهم نوشت ولی این تسلسل هفتگی پایان یافته است.

علت این است که افق من انتخابات بود. واقعا فکر می‌کردم در این انتخابات با این نوشته‌ها یا با مثلا رساندن صدای اعتراض مردمی که خواستار تغییر هستند اتفاقی در چند و چون جامعه خواهد افتاد. مثلا بخشی از زندانیان سیاسی آزاد خواهند شد، نگاه فراخی به انتخابات صورت خواهد گرفت. ولی این اتفاق نیفتاد  و حاکمیت محکم به راه خود ادامه داد. اتفاقا این روزها عبوس‌تر و عصبی‌تر هم هست. نا امید نیستم، انشاالله خواهم نوشت ولی این تسلسل هفتگی به نگارش هر از گاه تغییر ماهیت داده است.
انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی برگزار شد که برای بسیاری از خبرنگاران خارجی در آستانه انتخابات ویزا صادر نشد. بنا بر اخبار، عده ای از خبرنگاران خارجی هم که به ایران آمدند با اتوبوس به صورت گروهی برای پوشش اخبار برده شدند. در این شرایط درباره اخباری که مقامات و رسانه‌ها دولتی درباره افزایش حضور شرکت کنندگان نسبت به دوره های قبل منتشر می کنند چه فکر می‌کنید؟
یک نفر از سمت من معترض به عنوان ناظر پای صندوق‌های رای نیست. طبیعی‌ست که در چنین شرایطی آمار دست من برگزارکننده انتخابات ا‌ست. اعلام نتایج در اختیار من برگزارکننده انتخابات است و خروجی انتخابات هم در اختیار من است. وقتی من حضور ندارم، اشرافی بر چند و چون انتخابات ندارم، طبیعی‌ست که از هر زاویه، خروجی در اختیار برگزارکنندگان انتخابات است.
باورمان بر این است که این یک نمایش بود که بالاخره باید انجام می‌شد. مگر می‌شود بخش وسیعی از مردم معترض باشند و نماینده نداشته باشند و یکجانبه و بدون رقابت نمایندگی به وسط بروند و در یک انتخابات سالم کار به سرانجام برسد؟! من هم در نامه پانزدهم از این به عنوان یک خیمه‌شب‌بازی ملی نام بردم. این انتخابات به هیچ وجه مرضی مردم یا لااقل بخشی از مردمان معترض که خواستار یک انتخابات سالم بودند نبوده است. متاسفانه یک طرز فکر ثابت و مشخص به وسط آمده و حالا در خودشان یک اختلافکی هم دارند.
همه آن‌هایی که در انتخابات شرکت کردند، حرف تازه‌ای برای گفتن ندارند.  تکرار همان آدم‌های مطیع و رام و ثابت گذشته هستند، نه نگرش تازه‌ای، نه برنامه‌ تازه‌ای، نه حرف تازه‌ای، نه افق نگاه تازه‌ای. همان آدم‌های دلمرده‌ی رام مطیعی که سابق هم بوده‌اند و هیچ وقت هم منشا خیر و اثر درستی نبوده‌اند.
اتفاقا اختلاف در آرا باعث رشد می‌شود. منظور از اختلاف، تشتت و درگیری نیست. اختلاف نظر و اختلاف رویه باعث رشد می‌شود. اگر فقط و فقط در هستی خداوند بود، رشدی اتفاق نمی‌افتاد. پای به پای خدا، شیطان است و این دگرگونی ایجاد می‌کند و باعث رشد می‌شود. متاسفانه در انتخابات این امر فهمیده نشد و ما یک انتخابات آرام و یک‌دست و بدون رقابتی را از سر گذراندیم و یک نمایش را به سرانجام آوردیم.
خبرگزاری‌های داخل ایران از حضور محمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق، در انتخابات مجلس شورای اسلامی خبر داده‌اند. با انتشار این خبر برخی اصلاح‌طلبان از محمد خاتمی انتقاد کرده‌اند و برخی به او حق داده‌اند. شما در این‌باره چه فکر می‌کنید؟
فکر می‌کنم آقای خاتمی به عنوان فرد و فقط به عنوان یک فرد رفته و رای داده است. من اگر او را یک رهبر فکری بدانم، رفتار ایشان غلط است. برای این‌که خود به تنهایی رفته و پیش از این اعلام کرده بود که ما در انتخابات شرکت نمی‌کنیم.
به عنوان یک فرد تقبیحی بر او نمی‌بینم. به عنوان یک فرد رفته و کاری هم به دیگران نداشته است. الان از شما می‌شنوم که آقای خاتمی در انتخابات شرکت کرده چون به اینترنت دسترسی ندارم. ولی این‌که دیروز اعلام کرده من شرکت نمی‌کنم یا ما شرکت نمی‌کنیم، اگر به لحاظ فردی رفته در انتخابات شرکت کرده به خود او مربوط است. منتها ایشان دیگر آقای خاتمی سابق نیست. چون از جمع کنده شده و به‌صورت فرد در این انتخابات شرکت کرده است.
آقای خاتمی که تا به حال اصرار داشت که جمعیتی از مثلا اصلاح‌طلبان یا افرادی که خواستار تغییر هستند در کنار ایشان هستند، چه‌طور یک‌دفعه سرزده بلند شده و رفته رای داده است، هیچ توجیهی ندارم. جز این‌که رفتاری غیر شهروندی از او برآمده، تعبیر دیگری بر این حرکت ایشان نمی‌توانم بگویم.
از یک طرف اگر به عنوان فرد رای داده کار درستی انجام داده است. منتها فردا آقای خاتمی اجازه نخواهد داشت حرف از جمع بزند و حرف از "ما" بگوید. مثلا بگوید "مردم" یا "بخشی از مردم معترض". بلکه می‌تواند بگوید من خاتمی نظرم این است. اجازه ندارد حرفی از جمع بزند. حرف از جمع وقتی می‌توانست بزند که مردم را هم دعوت می‌کرد من دارم می‌روم در انتخابات شرکت کنم، شما هم بیایید. آن‌جا بود که مردم تکلیف خودشان را می‌دانستند. ولی حالا که در انتخابات شرکت کرده است انگار از مردم کنده شده و به عنوان یک فرد رای داده است.
حسین کرمانی
تحریریه: کیواندخت قهاری




نتایج یک نظرسنجی در اسرائیل نشان می‌دهد که ۳۴ درصد مردم این کشور با حمله به ایران مخالف‌اند. باراک اوباما در آستانه دیدار با بنیامین نتانیاهو به این کشور درباره حمله به ایران هشدار داد.
یک نظرسنجی در اسرائیل نشان می‌دهد که اکثر اسرائیلی‌ها مخالف حمله تکروانه این کشور به ایران هستند. به گزارش رویترز، این نظرسنجی که از سوی دانشگاه مریلند و مؤسسه دهف (Dahaf) اسرائیل انجام گرفته، روز پنج‌شنبه (۱ مارس/۱۱ اسفند) منتشر شده است.
نتایج این نظرسنجی در آستانه دیدار بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در واشنگتن منتشر شده است. محور گفت‌وگوهای این دیدار چگونگی برخورد با ادامه برنامه اتمی ایران است.
۳۴ درصد از شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی با حمله اسرائیل به ایران مخالفت کرده‌اند. ۴۲ درصد شرکت‌کنندگان در صورتی با حمله اسرائیل به ایران موافق‌اند که آمریکا نیز موافق حمله باشد و با اسرائیل همکاری کند. ۱۹ درصد نیز از حمله اسرائیل به ایران حتی اگر آمریکا موافق نباشد حمایت کرده‌اند.
در همین حال باراک اوباما در گفت‌و‌گو با مجله آتلانتیک گفت که حمله اسرائیل به ایران می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد. او در سخنانی برای منصرف کردن اسرائیل از اقدام تکروانه نظامی علیه ایران گفت که دولت اسرائیل می‌داند که سخنان او به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا "بلوف نیست".
رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا گفته است: «در زمانی که حس همدردی زیادی برای ایران باقی نمانده و تنها متحد واقعی (سوریه) وضع مناسبی ندارد، آیا ما نیاز به اقدامی داریم که ایران بتواند بلافاصله خود را به عنوان قربانی نشان دهد؟»
اوباما این سخنان را پیش از سفر هفته آینده بنیامین نتانیاهو به واشنگتن و در اوج گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال حمله نظامی اسرائیل به ایران بیان کرده است.
پیش از این آسوشیتدپرس به نقل از یک مقام امنیتی آمریکا گزارش داده بود، اسرائیل پیش از حمله احتمالی به ایران، آمریکا را در جریان آن قرار نخواهد داد. این مقام امنیتی همچنین گفته بود علت این‌که اسرائیلی‌ها نمی‌خواهند آمریکا را در جریان بگذارند این است که آن‌ها نمی‌خواهند آمریکا مانع‌شان شود.

نخست‌وزیر اسرائیل در آستانه دیدار با رئیس‌جمهور آمریکا از جامعه جهانی خواست که از سرگیری مذاکرات با ایران را منوط به انتقال اورانیوم با غلظت بالا به خارج ، توقف غنی‌سازی و برچیدن مرکز اتمی فردو کند.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در آستانه دیدار با باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، هشدار داد که اعلام آمادگی ایران برای از سرگیری مذاکرات اتمی یک "تله" است.
نتانیاهو این سخنان را در اوتاوا در روز جمعه (۲ مارس/۱۲ اسفند) پس از دیدار با استفان هاپر، همتای کانادایی خود ابراز داشت. نتانیاهو در روز یکشنبه (۴ مارس) به آمریکا سفر خواهد کرد. طبق برنامه قبلی نتانیاهو در روز دوشنبه مهمان کاخ سفید خواهد بود و با رئیس‌جمهور آمریکا درباره تهدیدات ایران گفت‌وگو خواهد کرد.
نخست‌وزیر اسرائیل ضمن هشدار به جامعه جهانی از کشورهای مذاکره‌کننده با ایران خواست که سه شرط را برای از سرگیری مذاکرات در نظر گیرند: نخست برچیدن تاسیسات اتمی ایران در فردوی قم، دوم توقف غنی‌سازی اورانیوم در ایران و سرانجام خروج ذخیره اورانیوم با غلظت بیش از ۳ و نیم درصد ایران به خارج.
نتانیاهو تاکید کرد که «درصورت عدم تحقق این سه شرط، ایران می‌تواند همزمان با روند مذاکرات به توسعه برنامه اتمی خود ادامه دهد». ایران مدعی است که موفق به غنی‌سازی اورانیوم با غلظت بیش از ۲۰ درصد شده است.
نخست‌وزیر اسرائیل بار دیگر اتلاف وقت را سیاست همیشگی ایران خواند. جمهوری اسلامی مدعی است که در پی ساختن جنگ‌افزار اتمی نیست، اما آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش‌هایش نگرانی خود درباره ابعاد نظامی برنامه هسته‌ای ایران را ابراز داشته است.
پیشتر وزارت امورخارجه ایران آمادگی جمهوری اسلامی برای شروع مذاکرات هسته‌ای را به اطلاع کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا رسانده بود. هنوز زمان مشخصی برای گفت‌وگوهای هسته‌ای اعلام نشده است.
هشدار آمریکا به ایران و اسرائیل
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در مصاحبه‌‌ای با هفته‌نامه "آتلانتیک" بار دیگر تاکید ورزید که همه گزینه‌ها برای بازداشتن ایران از تولید سلاح هسته‌ای بر روی میز قرار دارند.
باراک اوباما در این مصاحبه در روز جمعه (۲ مارس/۱۲ اسفند) به هفته‌نامه "آتلانتیک" گفت حکومت اسرائیل قادر است تشخیص دهد که وی به‌عنوان رئیس جمهور آمریکا بلوف نمی‌زند. او تصریح کرد که از تبلیغ برای نیت‌های دولت آمریکا می‌پرهیزد اما فکر می‌کند که ایران و اسرائیل به روشنی می‌دانند وقتی او از عدم پذیرش سلاح هسته‌ای در جمهوری اسلامی می‌گوید، در گفته و موضع خویش جدی و راسخ است.
بنیامین نتانیاهو و باراک اوباما رهبران اسرائیل و آمریکا، عکس از آرشیو
اوباما افزود که حمله نظامی اسرائیل به ایران می‌تواند نتیجه معکوس بدهد. او پرسید که وقتی افکارعمومی کمترین کشش و همدردی را نسبت به رژیم ایران و تنها متحدش سوریه دارند، آیا درست است اقدامی انجام گیرد که جمهوری اسلامی را تبدیل به یک قربانی کند؟
سفر قاسم سلیمانی به لبنان ونقش حزب‌الله در تنش‌های منطقه‌ای
در ارتباط با مناقشه اتمی و تهدیدات ایران، قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، به لبنان سفر کرده است. دبیرخانه "جریان ۱۴ مارس" به رهبری سعد حریری درباره این سفر گفت: «بار دیگر ماسک از صورت حزب‌الله افتاد. این حزب تابع سیاست‌های ایران در منطقه است.» به گفته سخنگوی "جریان ۱۴ مارس"، فارس سعید، هدف سلیمانی از سفر به لبنان هماهنگی نظامی با حزب‌الله در صورت حمله احتمالی به ایران است.
پیشتر فایز غضن، وزیر دفاع لبنان، نیز به تهران سفر کرده بود. "جریان ۱۴ مارس" از شهروندان لبنانی خواست که با "ماجراجویی‌های" دولت نجیب میقاتی، نخست‌وزیر لبنان مقابله کنند تا رخدادهایی همچون جنگ ۲۰۰۶ میان لبنان و اسرائیل تکرار نشود.
نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان، در روز چهارشنبه (۱۰ اسفند / ۲۹ فوریه) در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز گفت: «آمریکا می‌داند اگر جنگ علیه ایران صورت بگیرد، این به معنای به آتش کشیدن تمام منطقه است، آتشی که گستره‌ی آن محدود نمی‌ماند.»
این مقام ارشد حزب‌الله افزود: «اسرائیل می‌تواند جنگ را شروع کند، اما از دامنه پیامدهای آن آگاه نیست و نمی‌تواند این پیامدها را مهار کند.»
باراک اوباما نیز در گفت‌وگوی اخیر خود تصریح کرد که با توجه به حمایت ایران از سازمان‌های تروریستی در منطقه، داشتن جنگ‌افزار اتمی از سوی جمهوری اسلامی به مراتب خطرناک‌تر از سایر کشورهاست.



ماشین صلیب سرخ در سوریه
دولت سوریه برخلاف موافقت قبلی مانع ورود کامیون‌های صلیب سرخ به منطقه باباعمرو شهر حمص شد. این کاروان حامل مواد غذایی و داروست و ادامه‌ی توقف آن با انتقاد شدید دبیرکل سازمان ملل متحد روبرو شده است.
شهر حمص یکی از مهمترین مناطق تحت نفوذ مخالفان بشار اسد به شمار می‌آید. پس از روزها بمباران شدید این شهر شبه‌نظامیان "ارتش آزاد سوریه" که اغلب از نظامیان ترک خدمت کرده هستند از روز پنج‌شنبه (۱ مارس/ ۱۱ اسفند) از مواضع خود عقب‌نشینی کردند. محله‌ی باباعمرو که جمعیت آن پیش از شروع درگیری‌ها حدود ۱۰۰ هزار نفر برآورد می‌شد از آخرین پناهگاه‌های مخالفان بشار اسد محسوب می‌شود و از چند روز پیش هدف حمله‌های سنگین نیروهای دولتی است.
وضع نابسامان مردم در باباعمرو
به گزارش منابع خبری در جریان چهار هفته بمباران سنگین باباعمرو توسط نظامیان سوریه اکثر ساکنان این محله را ترک کرده‌اند. گفته می‌شود حدود ۲۰ هزار نفر که همچنان در باباعمرو به سر می‌برند در شرایط بسیار سختی قرار دارند. به گزارش خبرگزاری فرانسه شبه‌نظامیان مخالف بشار اسد روز پنج‌شنبه در اقدامی که «عقب نشینی تاکتیکی» خوانده شده باباعمرو را ترک کردند.
شاهدان عینی و فعالان حقوق بشری می‌گویند تقریبا هیچ ساختمانی در باباعمرو از حمله توپخانه‌ی ارتش در امان نمانده است و مردم در سرمای سخت بدون برق، آب، مواد غذایی و دارو به حال خود رها شده‌اند. سخنگوی سازمان صلیب سرخ جهانی، کارلا حداد، بامداد شنبه (۳ مارس / ۱۳ اسفند) گفت روز گذشته مقام‌های دولت سوریه با ورود کاروان کمک‌های این سازمان به محله‌ی باباعمرو موافقت کرده بودند اما ارتش همچنان جلوی عبور کامیون‌های صلیب سرخ را گرفته است.
واکنش دولت به ادامه مقاومت
کارشناسان مسائل سوریه می‌گویند بر خلاف ارتش این کشور که جنگ افزارهای قدیمی در اختیار دارد گردان چهارم زرهی سوریه که مستقیما توسط ماهر، برادر بشار اسد، فرماندهی می‌شود آموزش دیده و بسیار مجهز است. ظاهرا همین نیروها توانسته‌اند ضربه‌های سختی به "ارتش آزاد سوریه" وارد کنند.
دولت سوریه رسما عقب نشینی شبه‌نظامیان از باباعمرو را تایید و آن را پیروزی ارتش بر "تروریست‌ها" توصیف کرده است. به رغم این ظاهرا درگیری در برخی دیگر از محله‌های حمص همچنان ادامه دارد. به نظر می‌رسد جلوگیری از رساندن کمک‌های انسان‌دوستانه به محله باباعمرو به همین دلیل صورت گرفته باشد. سخنگوی صلیب سرخ می‌گوید ۷ کامیون مواد غذایی و وسایل ضروری و چند آمبولانس در شهر حمص در انتظار صدور اجازه عبور هستند.

اوضاع "وحشتناک و غیرقابل تحمل" سوریه
نیروهای صلیب سرخ می‌گویند برای کمک‌رسانی به مردم حمص باید حداقلی از امنیت فراهم باشد و بمباران مناطق مسکونی متوقف شود. در این میان بارش غیرمعمول برف سنگین نیز کار سازماندهی کمک‌های انسان دوستانه را دشوار کرده است.

در همین حال بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل، از حکومت بشار اسد به دلیل امتناع از دادن ویزا به والری آموس، هماهنگ کننده کمک‌های اضطراری این سازمان به سوریه، به شدت انتقاد کرده است. او شامگاه جمعه (۲ مارس / ۱۲ اسفند) در مجمع عمومی سازمان ملل تصاویر دریافتی از سوریه را "وحشتناک و غیرقابل تحمل" خوانده و از دولت بشار اسد خواسته به وعده‌های خود عمل کند و هرچه زودتر به آموس امکان دهد وارد این کشور شود.

فعالان حقوق بشر می‌گویند، مردم در زمستان سرد سوریه در بی‌آبی و بی‌غذایی به حال خود رها شده‌اند
اسد متهم به جنایت علیه غیرنظامیان
بان کی‌مون می‌گوید دولت سوریه باید بدون هیچ پیش شرطی امکان کم‌رسانی به ساکنان محله‌های بمباران شده را فراهم کند. دبیرکل سازمان ملل با انتقاد از انفعال جامعه جهانی در برابر رژیم بشار اسد گفت، عدم برخورد قاطع دست حکومت را در سرکوب شهروندان غیرنظامی باز گذاشته است.
بشار جعفری، نماینده‌ی حکومت سوریه در سازمان ملل، مدعی است مخالفان اسد از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی سوء استفاده می‌کنند. خبرنگارانی که تا روز جمعه در حمص بوده‌اند می‌گویند برخی از محله‌ها از صبح زود تا غروب مدام بمباران می‌شوند و ارتش مشغول «کشتار سازمان یافته» مخالفان است.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل روز جمعه اعلام کرد گزارش‌هایی در مورد اعدام صحرایی دست‌کم ۱۷ نفر دریافت کرده است. بان کی‌مون حکومت بشار اسد را به "جنایت گسترده و آشکار علیه غیرنظامیان سوری" متهم کرده است. به گزارش شبکه خبری العربیه دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، نیز روز جمعه اوضاع سوریه را هولناک و رژیم بشار اسد را «جنایتکار» خواند.


گارد ویژه مبارزه با تروریسم در تایلند
پلیس تایلند می‌گوید هسته‌ی تروریستی ایرانیانی که متهم به بمب‌گذاری در بانکوک هستند بزرگتر از آن است که قبلا اعلام شده بود. ظاهرا هفت نفر عضو این هسته بوده‌اند که چهار نفرشان به ایران گریخته‌اند.
برملا شدن ابعاد تازه‌ای از فعالیت‌های تروریستی در تایلند این کشور را با انتقادهای شدیدی روبرو کرده است. دولت تایلند متهم است که برای حفظ وجهه‌ی خود به عنوان یک کشور امن برای سفرهای توریستی برخی از واقعیت‌ها را پنهان کرده است.
هماهنگی فعالیت‌های امنیتی در تایلند
حدود سه هفته پیش (۲۵ بهمن/ ۱۴ فوریه) چند بمب در بانکوک، پایتخت تایلند، منفجر شد. در این حادثه یکی از بمب‌گذاران که شهروند ایران است دو پای خود را از دست داد و چند نفر دیگر مجروح شدند. پلیس تایلند پیشتر اعلام کرده بود دو ایرانی را در این ارتباط بازداشت کرده که متهم به عضویت در یک هسته‌ی تروریستی پنج نفره هستند و درصدد حمله به سفارت اسرائیل بوده‌اند.
چالرم یوبامرانگ، معاون نخست‌وزیر تایلند، در واکنش به انتقادهای اخیر گفته است باید اقدام‌هایی را در دستور کار قرار دهد تا کشورش چهره‌ای "خوب و قابل اعتماد" از خود به نمایش بگذارد. او به این منظور ویچیان پوته‌پوسری، رئیس شورای امنیت ملی تایلند را مامور هماهنگی فعالیت تمام نهادها و ارگان‌های امنیتی و اطلاعاتی این کشور کرده است.
اعتراف به فعالیت تروریست‌ها
به گزارش وبسایت هفته‌نامه آلمانی "اشپیگل"، رئیس انستیتوی امنیت و مطالعات بین‌المللی دانشگاه بانکوک می‌گوید تایلند تا کنون فاقد یک تشکیلات امنیتی کارآمد بوده و تمام فعالیت‌ها در این حوزه بدون هماهنگی لازم انجام می‌شده است. میشائیل مونته‌سانو، عضو موسسه مطالعاتی آسیای جنوب شرقی در سنگاپور، معتقد است اشکال از نیروهای پلیس تایلند نیست. او می‌گوید پلیس تایلند افراد زبده‌ای دارد اما به دلیل مشکلات بوروکراتیک نتوانسته کار خود را با دیگر تشکیلات‌دولتی هماهنگ کند.
دولت تایلند همواره حضور و فعالیت گسترده شبکه‌های تروریستی در این کشور را تکذیب کرده است. ناظران می‌گویند حوادث اخیر نشان داده که این ادعا نادرست بوده و تدبیرهای جدید دولت به معنای اعتراف به وجود فعالیت‌های تروریستی در این کشور است.
۷ ایرانی متهم به عملیات تروریستی
روشن شدن ابعاد تازه‌ای از انفجارهای سه هفته پیش پنهان کردن حضور گسترده‌ی تروریست‌ها در تایلند را دشوار کرده است. مطابق تازه‌ترین گزارش‌ها شمار افرادی که با هسته‌ی تروریستی بانکوک همکاری می‌کرده‌اند دست‌کم به هفت نفر می‌رسد. نیروهای امنیتی تایلند می‌گویند این هفت نفر همه شهروندان ایران هستند.
از هفت متهم مرتبط با بمب‌گذاری در بانکوک تا کنون سه نفر بازداشت شده‌اند. شواهد نشان می‌دهد که چهار متهم دیگر موفق شده‌اند به ایران بازگردند. ظاهرا شناسایی همه‌ی همکاران این تیم تروریستی با کمک تصاویر ۱۵ هزار دوربینی صورت گرفته که کنترل رفت و آمد در خیابان‌های بانکوک را بر عهده دارند. قرار است در سال جاری میلادی ۱۰ هزار دوربین دیگر به این مجموعه اضافه شود.
بانکوک محل پولشویی حزب‌الله
به رغم حوادث اخیر برخی از کارشناسان معتقدند تایلند را نمی‌توان پناهگاه امن تروریست‌های بین‌المللی دانست. این کشور بیشتر محل گذر خلاف‌کاران محسوب می‌شود. موسسه تحقیقاتی استراتفور که به دولت و نهادهای امنیتی ایالات متحده مشاوره می‌دهد بانکوک را گذرگاه مهمی برای فعالیت‌های تجاری در آسیای جنوب شرقی ارزیابی می‌کند اما در عین حال تاکید دارد تایلند برای معامله‌های غیرقانونی نیز کشور جذابی است.
استراتفور می‌گوید بانکوک یکی از مراکز مبادله اسناد جعلی است و تشکل‌هایی چون اسلام‌گرایان افراطی حزب‌الله بخشی از فعالیت‌های خود به ویژه کارهای مربوط به پولشویی را در این شهر انجام می‌دهند. گفته می‌شود تامین مالی برخی از گروه‌های تروریستی خاورمیانه از طریق امکاناتی صورت می‌گیرد که در بانکوک متمرکز شده است.
لغو شرایط سهل ویزای ایرانیان
یک موسسه بین‌المللی مبارزه با پولشویی که مرکزش در پاریس قرار دارد تایلند را در فهرست سیاه ۱۵ کشوری قرار داده که کمترین همکاری را برای مبارزه با پولشویی و تامین مالی گروه‌های تروریستی دارند. معاون نخست وزیر تایلند این اتهام را رد می‌کند و می‌گوید کشورش یک سرزمین ترانزیتی است که می‌توان به راحتی و با سرعت از آن عبور کرد.
انفجارهای بانکوک، به هر حال یک اقدام سریع مسئولان تایلند را در پی داشته است؛ وزارت جهانگردی این کشور برنامه‌ای را که برای تسهیل دریافت ویزا برای ساکنان خاورمیانه در دست بررسی داشت مسکوت گذاشته است. پیشتر قرار بود شهروندان ایران و دیگر کشورهای منطقه ویزای خود را مستقیما و هنگام ورود به تایلند دریافت کنند.
منتقدان می‌گویند انفجار بانکوک نشان داد که این تدبیرها کافی نیست. ایرانیان می‌توانند از خاک مالزی بدون ویزا وارد تایلند شوند و این همان مسیری است که تعدادی از متهمان به بمب‌گذاری از آن استفاده کرده‌اند. به رغم وجود شواهد فراوان، جمهوری اسلامی هر گونه دخالت در حوادث تروریستی تایلند را تکذیب کرده است.


کنسرن نفتی بریتیش پترولیوم بر اساس توافقی خارج از دادگاه می‌خواهد ۸ / ۷ میلیارد دلار خسارت به آسیب‌دیدگان نشت نفت در خلیج مکزیک بپردازد. این بخشی از غرامت کسانی است که معیشت‌شان پس از انفجار چاه نفت صدمه دیده است.
روز ۲۰ آوریل ۲۰۱۰ انفجاری در سکوی نفتی "دیپ واتر هوریزون" در خلیج مکزیک روی داد که پیامدهای زیست محیطی بسیار به دنبال آورد. ۱۱ نفر در اثر انفجار و آتش‌سوزی کشته شدند و نزدیک ۵ میلیون بشکه نفت نیز از اعماق چاه نفتی«ماکوندو» وارد آب‌های خلیج مکزیک  شد.
نشت نفت در خلیج مکزیک  سه ماه ادامه داشت. کارشناسان این سانحه را فاجعه‌بارترین نشت نفت در تاریخ سواحل ایالات متحده دانسته‌اند.
این سانحه به تشکیل پرونده‌ای علیه کنسرن "بی‌پی" منجر شد. بازماندگان انفجار و کسانی که کسب و کار و روزی خود را بر اثر فاجعه از دست داده‌اند، شکایتی علیه بریتیش پترولیوم اقامه کرده و طالب خسارت شدند.دادگاه رسیدگی به این دعوی قرار بود در ۲۷ فوریه ۲۰۱۲ تشکیل شود اما قاضی دادگاه فدرال در نیواورلئان آمریکا آن را تا ۵ مارس به تعویق انداخت.

مقامات بریتیش پترولیوم اما در ساعات پایانی روز جمعه (۲ مارس/۱۲ اسفند) اعلام کردند که بر اساس توافق انجام شده میان وکلای این شرکت و شاکیان، در مرحله نخست مبلغی معادل ۷ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار به خسارت‌دیدگان نشت نفت پرداخت می‌کنند. مدیران ارشد این کنسرن پیش‌تر نیز گفته بودند که مایل‌اند پرونده شکایات را به‌صورت توافقی حل کنند و درگیر یک دعوی طولانی قضایی نشوند.

, خبرگزاری رویترز گزارش می‌دهد که ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار از خسارت تعیین شده به دستکم ۳۰۰ ماهیگیر و شرکت‌های صید دریایی منطقه تعلق می‌گیرد که بر اثر نشت نفت در خلیج مکزیک شغل و درآمد خود را از دست داده‌اند. این مبلغ البته باید مورد پذیرش دادگاه محلی قرار گیرد.
هنوز روشن نیست که کنسرن "بی‌پی" چه میزان خسارت به دولت آمریکا یا پیمانکاران دیگری خواهد پرداخت که از انفجار در سکوی "دیپ واتر هوریزون" زیان‌ دیده‌اند.  این در حالی است که شاکیان از جمله شرکت حفاری "ترانس اوشن" و "هالی برتون" اقدام به تشکیل کمیته‌ای علیه این کنسرن کرده و خسارتی دستکم ۱۴ میلیارد دلاری طلب کرده‌اند.
همچنین دولت ایالات متحده این کنسرن را به نقض «قانون آب پاکیزه» و قوانین دیگر متهم کرده است. امکان دارد که "بی‌پی" مجبور به پرداخت ده‌ها میلیارد دلار خسارت بخاطر این تخلفات شود. ایالت‌های حوزه خلیج مکزیک هم از بریتیش پترولیوم شکایت و تقاضای خسارت کرده‌اند.
وکلای "بی‌پی" اعلام کرده‌اند که مبلغ اعلام شده به میزان ۸ / ۷ میلیارد دلار نخستین پرداخت از صندوقی است که برای جبران خسارت‌ها در نظر گرفته شده است. به گفته آنان در این صندوق ۲۰ میلیارد دلار دیگر هم موجود است که در آینده به صیادان و شاغلان صنعت گردشگری در ایالت‌های آلاباما، می‌سی‌سی‌پی و لوئیزیانا  تعلق خواهد گرفت. این ایالات در پی نشت نفت، بیشتر از سایر سواحل آمریکا صدمه دیدند.


احمد الوانی، یکی از اعضای العراقیه، ایران و شیعیان را مسئول بحران کنونی در عراق می‌داند. وی دولت مالکی را متهم می‌کند که با اعزام افراد مسلح و ارسال پول به سوریه در سرکوب مخالفان به رژیم اسد یاری می‌رساند.
دویچه‌وله گفت‌وگویی با احمد الوانی، عضو گروه العراقیه در رمادی در استان انبار، داشته است. الوانی در این گفت‌وگو به نقش ایران در حوادث عراق، کمک‌های شیعیان به سوریه و درخواست خودمختاری در استان سنی‌نشین انبار پرداخته است.
دویچه‌وله: بحران کنونی در فضای سیاسی عراق را چگونه می‌بینید؟
احمد الوانی: پس از اعلام حکم دستگیری طارق هاشمی، معاون رئیس‌جمهور عراق، به دستور نوری مالکی در ماه دسامبر ۲۰۱۱ بحران در عراق ابعاد گسترده‌ای یافته است. این ماجرا در بدترین زمان ممکن رخ داد، درست در زمانی که در مناطق شرقی کشور ناآرامی‌های فزاینده وجود داشت. این موضوع پیامدهایی نیز برای پارلمان عراق داشت. از سوی دیگر سیاست‌های اجرایی مالکی سبب خدشه‌دار کردن کل سیاست در عراق شده است. تنش میان گروه‌های سنی و شیعه در عراق روز به روز افزایش یافته که به نظر می‌رسد آخرین هدف از روند سیاست‌های اخیر باشد.

طارق هاشمی، معاون رئیس‌جمهور عراق
سنی‌ها در عراق مدعی‌اند که حقوق‌شان همواره از سوی ائتلاف شیعیان در قدرت نقض می‌شود. تا چه اندازه این موضوع درست است؟
از زمان حمله نظامی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی تا کنون این نظر که ما سنی‌ها به لحاظ جمعیتی کمتر از شیعیان هستیم، تقویت شده و تهران نیز در این موضوع سهیم بوده است. بر اساس آمارهای رسمی در سال ۲۰۰۳ تعداد سنی‌ها ناگهان به ۲۰ درصد کل جمعیت عراق کاهش یافت. اما ما آمار و ارقام خودمان را داریم. ما مدعی هستیم که بدون در نظر گرفتن کردها ۴۰ درصد جمعیت عراق را تشکیل می‌دهیم. این بدین معناست که ۹۰ درصد عراقی‌ها سنی هستند. نقض حقوق سنی‌ها در همه شئون زندگی مشاهده می‌شود. تعداد کارکنان سنی در نیروهای نظامی و دولت نه تنها به صورت مسخره‌ای اندک است، بلکه روزانه از میزان آن نیز کاسته می‌شود. دلیل این موضوع هم ساده است. در آغاز روحانیان سنی خواستار پرهیز از همکاری ما با دولت موقت عراق بودند. شیعیان از همان آغاز هر پستی را به خود اختصاص دادند. این موضوع تا به امروز ادامه دارد.
این محدودسازی‌ها در کجا بیش از همه قابل مشاهده‌اند؟
مایلم بگویم که سنی‌ها از همه جا پس رانده می‌شوند، مگر از زندان‌ها. ۹۰ درصد زندانیان در زندان‌های بغداد از شهروندان سنی هستند. البته بسیاری از آنان بی‌گناه‌اند. از سوی دیگر حتا رفتار با زندانیان سنی و شیعه هم بسیار متفاوت است. دستگیری‌های خودسرانه یکی از روندهای معمول برای تغییر ترکیب جمعیتی در بغداد است. بدین دلیل عراق امروزه درگیر با آوارگان داخلی است. بسیاری از آنان به استان انبار می‌آیند.
بسیاری ایران را به عنوان بازیگر کلیدی در پس شرایط کنونی به حساب می‌آورند.
ایران پس از سال ۲۰۰۳ میلادی تلاش زیادی کرد که کشور عراق را از طریق کمک‌های مالی به گروه‌های شبه‌نظامی همچون القاعده به بخش‌هایی مختلف تقسیم کند. ایران خواهان آن نیست که دولتی مستقل آینده عراق را بدست بگیرد. بدین دلیل آنها به کمک این گروه‌ها کشور ما را به آتش کشیده و سپس از گروه‌های محلی شیعه برای کنترل این مناطق سود می‌برند. تردیدی نیست که ایران و شیعیان مسئول اصلی شرایط کنونی در عراق هستند.
شما به رابطه میان ایران و القاعده اشاره می‌کنید، اما همین استان انبار مرکز اصلی ستیزه‌جویان اسلامگرا است.
آمریکایی‌ها مایل هستند که در این منطقه پس از هر حمله‌ی تروریستی، القاعده را مسئول بدانند، اما بسیاری از حملات اخیر از سوی شبه‌نظامیان شیعی صورت گرفته است. در سال ۲۰۰۶ میلادی پس از آنکه ما جنبش "السهوة" را به کمک سنی‌ها تشکیل دادیم، این جنبش در کنار نیروهای نظامی آمریکا به مقابله با القاعده پرداخت. بدین دلیل القاعده دیگر در پی کشتن آمریکایی‌ها نیست، بلکه شهروندان ما نظیر کارشناسان، معلمان و وکلا را ترور می‌کنند. القاعده با استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی می‌خواهد منطقه ما را با خاک یکسان و ما را از قدرت بیرون کند. این موضوع دقیقاَ همان چیزی است که ایران هر چه زودتر مایل به یاری رساندن به آن است. در این میان جنگنده‌های آمریکایی مستقر در منطقه نیز مطلقاَ هیچ کاری برای جلوگیری از کشتار مردم ما توسط القاعده در استان انبار انجام نمی‌دهند. حال ما سنی‌های ساکن در این منطقه هستیم که مورد حمله القاعده قرار داریم و کشته می‌شویم و نه سربازان آمریکایی.
ظاهراَ نقض حقوق سنی‌ها در عراق سبب آن شده که ساکنان استان انبار در پی داشتن حکومتی فدرال برای خود باشند. آیا شما از این برنامه پشتیبانی می‌کنید؟
قانون اساسی عراق اساس فدرالیسم را برای کشور ما به رسمیت شناخته است. این درخواستی مشروع و دمکراتیک و در انطباق با قوانین عراق است. در اصل من از جمله نخستین کسانی بودم که در یک سال و نیم پیش از این ایده پشتیبانی کردند. هنوز هم در پی تحقق آن هستم. ما خواهان منطقه‌ای مجزا بر پایه تعلقات مذهبی و قومی نیستیم. همانطور که گفتم، ما می‌خواهیم از حقوق مندرج خود در قانون اساسی بهره بریم و منطقه خودمختاری همچون کردها در شمال عراق بوجود آوریم.

تنش‌ها در منطقه خاورمیانه فزونی گرفته است
گفته می‌شود که سنی‌های عراقی با تسلیح سنی‌ها در سوریه به صف شورشیان اسد پیوسته‌اند. شایعاتی نیز مطرح می‌شود که شیعیان عراق در کنار رژیم اسد علیه مخالفان می‌جنگند. نظر شما در این‌باره چیست؟
سوریه بزرگترین متحد ایران در منطقه است. بدین خاطر ایران برای ماندن اسد در قدرت به هر شکلی مبارزه می‌کند. ما اطلاعات موثقی از گروه‌های شبه‌نظامی شیعی ، بویژه از "سپاه مهدی" به ریاست مقتدا صدر داریم، که افرادی را مخفیانه به سوریه فرستاده‌اند تا در سرکوب مخالفان به دولت سوریه کمک کنند.
دولت مالکی در بغداد علیه این کار چه می‌کند؟
پلیس در استان انبار در سه ماه پیش چند تن از جنگجویان سپاه مهدی که حامل سلاح و پول برای سوریه بودند را دستگیر کرد. ما مدارک محکمی داریم که افراد سپاه مهدی برای عبور از گذرگاه‌های مرزی از کمک دولت عراق برخوردارند تا با مانعی برای سفر به سوریه مواجه نشوند. هم‌اکنون دولت مالکی در بغداد مجرایی برای اعزام این افراد به سوریه است. به غیر از این سلاح‌های ایرانی از طریق فرودگاه نجف در جنوب عراق به کشور آورده می‌شود. جای شگفتی نیست که سقوط حکومت سوریه فاجعه‌ای بزرگ برای ایران به حساب می‌آید.


مقامات روسیه با روحیه‌ای عصبی به استقبال انتخابات ریاست جمهوری این کشور می‌روند. گواه چنین فضایی، حضور تقریبی نیم میلیون سرباز و پلیس در خیابان‌ها و نصب حفاظ‌های آهنین در مقابل حوزه‌های رای‌گیری است.
روسیه در روز یکشنبه (۴ مارس/۱۴ اسفند) انتخابات ریاست جمهوری برگزار می‌کند. بسیاری شهروندان این کشور، نامزدی پوتین و احتمال بسیار بالای پیروزی وی در این انتخابات را با نگرانی پیگیری می‌کنند. صدها هزار نفر در صدد ثبت شواهدی هستند که نشان دهد این انتخابات عادلانه نیست.
کمیسیون مرکزی نظارت بر انتخابات روسیه اعلام کرده که دوربین‌های نصب شده در ۹۶ هزار حوزه رای‌گیری به دقت بازرسی خواهند شد. نصب این دوربین‌ها به پیشنهاد پوتین و برای جلوگیری از هر تقلب احتمالی انجام شده است.
وزارت کشور روسیه خبر داده که مجموعا ۴۵۰ هزار سرباز و مامور پلیس برای اقدامات احتیاطی و پیشگیرانه در قبال حملات احتمالی تروریستی در خیابان‌‌های شهرهای بزرگ مستقر خواهند شد و جلوی حوزه‌های رای‌گیری نیز نرده‌های آهنی قرار خواهد گرفت.
دستکم ۶۰۰ هزار کاربر برای پیگیری اوضاع رای‌گیری از طریق دوربین و اینترنت اعلام آمادگی کرده‌اند.اما اپوزیسیون روسیه و کارشناسان کامپیوتر می‌گویند که چنین ابتکاری با ۳۳۰ میلیون یورو هزینه، برای تضمین سلامت انتخابات این کشور کافی نیست. هایدی تاگلیاوینی، مدیر ناظران انتخاباتی «سازمان امنیت و همکاری اروپا» می‌گوید که وب‌کم برخی چیزها را نمی‌تواند ثبت و ضبط کند.


این در حالی است که دولت روسیه تنها به ۲۰۰ ناظر انتخاباتی سازمان یاد شده اجازه ورود به این کشور را داده است.
در مجموع ۱۱۰ میلیون شهروند روسیه به شرکت در این انتخابات و تعیین جانشین دیمیتری مدودف فرا خوانده شده‌اند. شانس پوتین برای کسب این مقام بیش از همه است و او بنا بر آخرین نظرسنجی موسسه مستقل «لوادا» می‌تواند در نخستین مرحله به دو سوم آراء دست یابد. پوتین ۵۹ ساله به این ترتیب نیازی به رقابت با کسی در دوم را نخواهد داشت و می‌تواند پست ریاست جمهوری روسیه را برای سومین بار تصاحب کند..
اعزام ناظران مستقل اپوزیسیون به حوزه‌ها
اپوزیسیون روسیه با هیجان و نگرانی، سلامت انتخابات این کشور را دنبال می‌کند و منتظر است ببیند که آیا پوتین در همان دور اول به ۵۰ درصد آرا دست خواهد یافت یا خیر.

مخالفان پوتین معتقدند که وی برای دستیابی به این میزان آراء از مسیری سالم و عادلانه عبور نخواهد کرد. آنها پس از انتخابات پارلمانی روسیه در ماه دسامبر و ناکامی در اثبات تقلب در آن، چشم به حضور ناظران مستقل در حوزه‌های رای گیری و شهادت آنان از شرایط انتخابات دوخته‌اند. بسیاری از تشکل‌ها و احزاب مخالف پوتین کوشیده‌اند ناظران داوطلب را به صورتی مفید و سازنده در حوزه‌های مختلف تقسیم کنند.
این ناظران داوطلب در انتخابات پارلمانی روسیه نیز حضور داشتند اما بسیاری از آنها را مجبور کردند که حوزه‌های رای‌گیری را پیش از شمارش آراء ترک گویند. به گفته آنان حزب «روسیه متحد» وابسته به پوتین در مسکو تنها۳ / ۳۰ درصد آراء را به دست آورده بود اما در اعلام رسمی این نتیجه به ۳ / ۴۹ درصد افزایش یافت.
پوتین مخالفان را به اخلال در انتخابات متهم کرد
روسیه در هفته‌های گذشته صحنه تظاهرات گسترده علیه پوتین بوده و مخالفان در گردهمایی‌های هزاران نفری خود به شکلی کم‌سابقه به او تاخته‌اند. پوتین نیز با نزدیک شدن زمان انتخابات ریاست جمهوری پاسخ تظاهرکنندگان را داد و آنها را به خشونت، شورش و اخلال در انتخابات متهم ساخت.
پوتین همچنین هشدار داد که اپوزیسیون در صدد جعل برگه‌های رای و مخدوش کردن انتخابات برآمده است.این در حالی است که هیچیک از چهار نامزد رقیب پوتین شانسی برای کسب آرا اکثریت و کشاندن انتخابات ریاست جمهوری روسیه به دور دوم را ندارند. میخاییل پروخروف، میلیاردر تازه وارد به عرصه سیاست، گنادی زیوگانف، رییس حزب کمونیست، ولادیمیر ژیرینوفسکی و سرگئی میرونف هیچیک آرای قابل توجهی نزد مردم ندارند.


جبهه پایداری و حامیان دولت احمدی‌نژاد از بازندگان انتخابات دوره مجلس هستند با مشخص شدن نتیجه‌ی رای گیری در حوزه‌های مختلف شمار افراد سرشناسی که در این رقابت‌ها ناکام مانده‌اند افزایش می‌یابد. خواهر محمود احمدی‌نژاد، یک وزیر دولت نهم و رئیس دفتر مصباح‌یزدی از جمله این افراد هستند.
نتیجه‌ی قطعی و رسمی نهمین دوره انتخابات مجلس روز یک‌شنبه ۱۴ اسفند اعلام خواهد شد. در شهرهایی که نتیجه‌ی آنها مشخص شده ظاهرا نامزدان جبهه متحد اصولگرایان بیشترین کرسی‌های مجلس را به خود اختصاص داده‌اند. در این میان فهرست چهره‌های سرشناسی که به مجلس راه نیافته‌اند شامل نام‌هایی است که ناکامی اغلب آنها دور از انتظار ارزیابی می‌شود.

از خواهر احمدی‌نژاد تا وزیر دولت نهم
پروین احمدی‌نژاد، تا چند سال پیش نامی ناآشنا بود که به برکت خواهر رئیس دولت دهم بودن به شورای شهر تهران راه یافت. به رغم این انتظار می‌رفت او با نامزد شدن از زادگاهش گرمسار که از کانون‌های تمرکز حامیان احمدی‌نژاد محسوب می‌شود به مجلس نهم راه یابد. پروین احمدی‌نژاد با کسب تنها ۱۵۵۰۰ رای در رقابت با غلامرضا کاتب که به عنوان نامزد مستقل در انتخابات شرکت کرده بود ناکام ماند.

انتخابات دوره نهم مجلس در تهران
محمد کاظم وزیری‌هامانه، وزیر نفت دولت نهم، یکی دیگر از چهره‌های سرشناسی بود که از راه یافتن به مجلس نهم بازماند. او که از شهر یزد نامزد انتخابات شده بود با کسب ۴۹ هزار رای پشت سر رقیب اصولگرای خود قرار گرفت. محمدصالح جوکار با ۷۵ هزار رای نفر اول رقابت‌های یزد شناخته شده است.

بازماندگان هیات رئیسه
مطابق نتایجی که وزارت کشور اعلام کرده تاکنون دست‌کم سه عضو هیات رئیسه مجلس هشتم از راه یافتن به مجلس جدید بازمانده‌اند. این سه نفر احمد ناطق‌نوری، جاسم ساعدی و جهانبخش محبی‌نیا هستند. ناطق نوری پرسابقه‌ترین نماینده حاضر در مجلس بود که از نزدیک به سه دهه پیش به عنوان نماینده نور بر صندلی مجلس تکیه می‌زد.
شهاب‌الدین صدر یکی دیگر از اعضای هیات رئیسه مجلس است که پیشتر از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده بود و اصلا در رقابت‌ها شرکت نکرد. محسن کوهکن سخنگوی این هیات نیز باید برای ورود احتمالی به مجلس منتظر دور دوم انتخابات باشد.

ناکامی حامیان احمدی‌نژاد
نتایج حوزه‌هایی که تا عصر شنبه مشخص شدند حکایت از ناکامی جبهه پایداری و حامیان دولت دارد. در بویر احمد، ستار هدایتخواه که از چهره‌های اصلی حامی احمدی‌نژاد و عضو فهرست جبهه پایداری بود رای نیاورد. در حوزه انتخاباتی کرمان و راور نیز حسین جلالی، عضو دیگر جبهه پایداری و رئیس دفتر محمدتقی مصباح یزدی که محوریت جبهه را برعهده داشت ناکام ماند.
خبرگزاری رویترز در گزارشی که عصر شنبه، ۱۳ اسفند منتشر شده نوشت، نتایج اولیه حکایت از شکست حامیان و نزدیکان محمود احمدی‌نژاد در اغلب حوزه‌های انتخاباتی دارد. بنابر این گزارش با توجه به تحریم انتخابات مجلس نهم از سوی مهمترین تشکل‌های اصلاح‌طلب رقابت اصلی در این دوره میان گروه‌های مختلف اصول‌گرایان در جریان بوده است. تا زمانی که آرای ۱۲۶ حوزه شمرده شده بود تنها ۹ کرسی به حامیان احمدی‌نژاد می‌رسید.

اصلاح‌طلبان ناکام
خبرگزاری آلمان در گزارشی نتایج انتخابات را نشانه‌ای از تحکیم موقعیت رئیس کنونی مجلس علی لاریجانی برای انتخابات آینده‌ی ریاست جمهوری ارزیابی کرده است. بنابر این گزارش با پیروزی اصولگرایان مخالف احمدی‌نژاد در انتخابات مجلس نهم راه حامیان او برای انتخابات بعدی ناهموارتر از گذشته شده است.
یکی دیگر از بازندگان انتخابات ۱۲ اسفند شماری از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس هشتم هستند که به رغم تحریم انتخابات از سوی اصلاح‌طلبان در رقابت‌ها شرکت کردند. قدرت‌الله علیخانی، محمد رضا خباز و مصطفی کواکبیان از جمله‌ی نمایندگان با سابقه‌ای هستند که در این دوره به مجلس راه نیافتند.
وزارت کشور می‌گوید ۶۵ درصد از واجدان شرایط در انتخابات شرکت کرده‌اند. در مورد درستی این ادعا تردیدهای زیادی وجود دارد.




رئیس پیشین بانک صادرات به عنوان متهم اختلاس به دادگاه می‌رود

سخنگوی قوه قضائیه می‌گوید که در جریان بررسی پرونده «اختلاس» سه هزار میلیارد تومانی، برای مدیرعامل پیشین بانک صادرات قرار مجرمیت صادر شده و وی برای رسیدگی به اتهاماتش در دادگاه حاضر خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، غلامحسین محسنی اژه‌ای روز جمعه در جمع خبرنگاران در خصوص دلایل حضور نداشتن محمد جهرمی در نخستین جلسه دادگاه پرونده «اختلاس» اعلام کرد: «قرار مجرمیت مدیرعامل سابق بانک صادرات صادر شده است و وی نیز جزء صد نفر از متهمان است و در دادگاه حاضر خواهد شد.»
وی افزود که دومین جلسه دادگاه در خصوص این پرونده «به احتمال قوی» پیش از عید نوروز برگزار خواهد شود.
نخستین جلسه دادگاه ۳۲ تن از متهمان پرونده موسوم به «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» ۲۹ بهمن‌ماه با حضور متهمان و وکلای آنها در تهران برگزار و مه‌آفرید امیرخسروی، متهم ردیف اول این پرونده، به «افساد فی‌الارض» متهم شد.
پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی با اتهامات مه‌آفرید امیر خسروی صاحب مجموعه «گروه امیر منصور آریا» آغاز شد، اما پس از آن ابعاد گسترده‌تری پیدا کرد.
در جریان این فساد اقتصادی عظیم نام تعدادی از اعضای حکومتی، نمایندگان مجلس و مدیران بانکی نیز به عنوان متهم به میان آمده و برخی از آنها در مواردی بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته‌اند.
نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به این پرونده در حالی برگزار شد که در جلسه مزبور هیچ یک از متهمان دولتی و وابسته به حکومت این پرونده، از جمله محمد جهرمی، مدیرعامل پیشین بانک صادرات، حضور نداشتند.
اوایل اسفندماه سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس از محمد جهرمی، محمود بهمنی، رئيس کل بانک مرکزی، محمودرضا خاوری، مدير عامل وقت بانک ملی، به عنوان کسانی که در جريان اختلاس سه هزار ميليارد تومانی بوده‌اند نام برده و گفته بود: «برداشت من اين است که بانک صادرات مقصر بوده و شکی در اين نيست.»
همچنین بانک مرکزی نیز پیشتر بانک صادرات را به عنوان متهم ردیف اول فساد مالی اخیر شناخته بود و از آقای جهرمی خواسته بود تا در این خصوص پاسخ‌گو باشد.
محمد جهرمی که در سال‌های ۸۴ و ۸۸ وزیر کار دولت محمود احمدی‌نژاد بود پس از مطرح شدن بحث اتهامش در خصوص این فساد بزرگ مالی پیشتر اعلام کرده بود که با توجه به معایب و آسیب‌پذیر بودن نظام بانکی کشور، بانک صادرات نمی‌توانست این فساد را کشف کند.




ابراز آمادگی اسرائیل برای کمک به زخمیان سوریه

برای نخستین بار در حدود یک سالی که از آغاز اعتراض‌ها در سوریه می‌گذرد، دولت اسرائیل برای ارسال کمک و درمان مجروحان در این کشور همسایه خود ابراز آمادگی کرد.
آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه اسرائیل، شامگاه جمعه گفت که بیش از این نمی‌توان در برابر موج خشونت‌ها و وجود مجروحان در سوریه بی‌تفاوت بود و به همین جهت اسرائیل آماده کمک به این افراد است.
به گفته آقای لیبرمن، اسرائیل آماده است «هر لحظه که درخواست مطرح شود، کمک‌های بشردوستانه و امدادی برای مردم سوریه ارسال شود».
دفتر وزیر خارجه اسرائیل همچنین در بیانیه‌ای اعلام کرد که کمک‌های اسرائیل از طریق سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی برای مردم سوریه ارسال خواهد شد.
سازمان ملل متحد هفته گذشته تأیید کرد که دست‌کم هفت هزار و پانصد نفر در بحران یک‌ساله سوریه کشته شده‌اند؛ در این میان شمار کشته‌های شهر محصور حمص در یک ماه اخیر بیش از هزار نفر تخمین زده می‌شود.
در سرمای شدید هوای سوریه و نبود امکانات درمانی و عدم پذیرش معترضان مجروح در بیمارستان‌های دولتی و در شرایطی که نیروهای دولتی سوریه زخمی‌ها را نیز از روی تخت بیمارستان‌ها می‌ربایند و به بازداشتگاه می‌برند، جان بسیاری از مجروحان سوری که در خانه‌ها پنهان می‌شوند در خطر است.
وضعیت وخیم درمانی در منطقه حمص در دو هفته اخیر و زمانی مورد توجه بیشتر جامعه جهانی قرار گرفت که چند تن از خبرنگاران خارجی در این شهر کشته و زخمی شدند و کسی قادر به تخلیه آنها از این شهر نبود.
در همین حال صلیب سرخ جهانی که قرار بود برای تخلیه مجروحان کاروان‌های خود را به حمص بفرستد اعلام کرده است که حکومت سوریه به مانع‌تراشی بر سر این کار ادامه می‌دهد و کاروان‌های حامل مواد غذایی و دارو هنوز نتوانسته‌اند طبق برنامه وارد حمص شوند.
در این میان رسانه‌های اسرائیل روز جمعه خبر دادند که بحران سوریه به تازگی به مرزهای سوریه و اسرائیل نیز نزدیک شده و روز پنج‌شنبه در جریان سرکوب معترضان در منطقه قنیطره در بخش سوری جولان دست‌کم پانزده نفر کشته شده‌اند.
در حدود یک سالی که از آغاز اعتراض‌ها در سوریه می‌گذرد، مرزهای اسرائیل و سوریه تنها در دو روز در بهار گذشته که دو تظاهرات موسوم به «یوم‌النکبة» و «یوم‌النکسة» از سوی فلسطینی‌ها در اعتراض به سالروز استقلال اسرائیل و سالروز شکست اعراب در جنگ «شش روزه» برگزار شد، ناآرام بود و در باقی ایام این مرز‌ها نسبتاً آرام مانده است.
مرزهای اسرائیل و سوریه در ۴۴ سالی که از اشغال بلندی‌های جولان و تسلط اسرائیل بر آن می‌گذرد، در هر دو حکومت حافظ اسد و پسرش، بشار اسد، کاملاً آرام بوده و حتی یک خمپاره یا راکت از سوریه به سوی اسرائیل شلیک نشده است.
در همین حال به نظر تحلیل‌گران تنها نفع مهم اسرائیل از برافتادن حکومت اسد در سوریه از بین رفتن «محور هم‌پیمانی ایران- سوریه- حزب‌الله- حماس» است.
دان مریدور، وزیر اطلاعات اسرائیل، اخیرا گفت که اسرائیل بر سر از بین رفتن حکومت اسد که هم‌پیمان جمهوری اسلامی ایران است اشک نخواهد ریخت.
ژنرال بنی گانتس، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، نیز ماه گذشته در پارلمان این کشور گفته بود که «روزی که حکومت علوی اسد سقوط کند، انتظار می‌رود که موجی از علوی‌های سوریه به سوی مرزهای اسرائیل هجوم بیاورند و باید آماده چنین وضعیتی باشیم».



صدای غایب زنان ایرانی در کمیسیون مقام زن سازمان ملل

روز چهارشنبه در سومین روز اجلاس سالانه «کمیسیون مقام زن» (سی‌اس‌دبلیو) سازمان ملل در نیویورک، یک نشست جانبی نیز در حمایت از حق آزادانه زنان با تاکید بر وضعیت زنان ایران برگزار شد.
این جلسه جانبی را سازمان ایتالیایی آیدوس که سازمانی در حمایت از زنان برای توسعه است و چند سازمان  زنان و حقوق بشری دیگر برگزار کردند.
امسال زنان ایران به دلیل مشکلاتی که در دو سال گذشته برای تعدادی از فعالان زن پیش آمد و پس از بازگشت از نیویورک به ایران با پرونده‌های قضایی مواجه شدند،  در این اجلاس شرکت نکردند.
در نشست جانبی حمایت از حق زنان برای شرکت در سی‌اس‌دبلیو،  فیلم مستندی بنام «صدای غایب» به نمایش درآمد. سازنده این فیلم زهره اکبری در گفت‌وگویی با رادیو فردا  در باره این فیلم می‌گوید:
گفت‌وگوی شیرین فامیلی با زهره اکبری، سازنده مستند «صدای غائب»
به دنبال مسائلی که سال گذشته برای دو نفر از زنانی که در کمیسیون مقام زن در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ شرکت کردند پیش آمده بود، برخی از زنان ایران طی یک پیام مشخص و نامه رسمی به سی‌اس‌دبلیو خواستند از حقوق آنها حمایت شده و در این وضعیت صدایشان شنیده شود.
بنابراین ما در برنامه «صداهای غایب» می‌خواستیم مردم درباره اثرات چنین نشست‌هایی  از زبان کسانی بشنوند که سال‌های قبل به رغم ترس‌ها و دلهره‌ها و همه مشکلاتی که برایشان پیش آمده بود در نشست‌ها شرکت کرده بودند و ببینند شرکت در چنین کنفرانسی برای زنان ایران اهمیت دارد.
به خصوص در نهاد زنان سازمان ملل که بر مشارکت اعضای جامعه مدنی در سازمان ملل در کنار مقامات دولتی ارزش و اهمیت زیادی قائل است.
چه پیشنهادهایی برای عملی شدن خواست زنان در جلسه جانبی این نشست مطرح شد؟
زهره اکبری: همان طور که می‌دانیم ایران عضو سی‌اس‌دبلیو است و سال گذشته این کرسی را گرفت. یکی از پیشنهادهایی که خیلی مورد توجه قرار گرفت این بود که اگر زنان یک کشور نتوانند آزادانه در نشست‌های سی‌اس‌دبلیو شرکت کنند، آن کشور حق تداوم عضویت در سی‌اس‌دبلیو را نخواهد داشت. یعنی شرط تداوم عضویت در سی‌اس‌دبلیو، شرکت آزادانه زنان یک کشور در نشست‌های سی‌اس‌دبلیو در نظر گرفته شود.
چون در سال‌های اخیر مشارکت اعضای جامعه مدنی در همه سطوح سازمان ملل نقش بسیار سازنده‌ای داشته و بر آن تاکید می‌شود.
چه راه‌هایی برای عملی شدن این خواست یا پیشنهاد وجود دارد؟
کنفرانس سی‌اس‌دبلیو هر سال به یک نتیجه می‌رسد که به آن «بیانیه توافقی» می‌گویند. تفاوت این بیانیه با سایر بیانیه‌های سازمان ملل این است که تمام دولت‌ها باید بر روی تک‌تک کلمات این بیانیه توافق کنند و اگر دولتی روی کلمه‌ای توافق نکند آن قدر مطلب را جابه‌جا می‌کنند تا مورد توافق قرار گیرد. بنابراین دولت‌ها موظف به اجرای آن می‌شوند و هیچ دولتی نمی‌تواند بگوید به این بیانیه رأی نداده و مخالف آن بوده‌است.
پیشنهاد این است که در پیش‌نویس بیانیه توافقی که اکنون مطرح است و روی آن کار می‌کنند، بندی اضافه شود که در آن حق همه فعالان جامعه مدنی برای شرکت آزادانه در تمام نشست‌های سازمان ملل مطرح شود.



«دولتی که خانه سینما را خراب کرده از هنرمندان کمک انتخاباتی می‌خواهد»

اهالی فرهنگ و هنر در انتخابات مجلس در ایران چه مشارکتی دارند؟ آیا مانند انتخابات پیشین حضور آنها گسترده‌بود یا از تحریم صحبت می‌کنند؟
این‌ها پرسش‌هایی است که در گزارش زیر به دنبال پاسخ به آنها هستیم:
گزارش بابک غفوری آذر از میزان مشارکت اهالی فرهنگ و هنر در انتخابات مجلس
- می‌دانید در شهر چه خبر است؟
- قرار بر رأی دادن است.
- شما رأی نمی‌دهید؟ همه می‌خواهند رأی دهند.
- هر چهار سال یک بار این فرصت را داریم که تاثیر بگذاریم بر سرنوشتمان.
- اولین شرط وجودی انسان‌های متمدن رأی دادن است.
- رأی دادن به نظر من یک حق است نه یک امتیاز.
از روزهایی که اهالی فرهنگ و هنر با این جملات و ساخت فیلم و کلیپ‌هایی مردم را به شرکت در انتخابات تشویق می‌کردند کمتر از سه سال می‌گذرد. اما در آستانه انتخاباتی دیگر در ایران خبری از آن فراخوان‌ها و دعوت‌ها نیست.
پس از حضور و مشارکت گسترده اهالی فرهنگ و هنر در انتخابات سال ۸۸ ریاست جمهوری ایران، این روزها در آستانه انتخابات مجلس جز چند بیانیه و اظهارنظرهای معدود چهره‌های هنری نزدیک به حاکمیت درباره لزوم شرکت در انتخابات خبری از سایر فعالان فرهنگی و هنری نبود. حتی تعدادی از آنها به صراحت از شرکت نکردن در انتخابات می‌گویند از جمله ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان شناخته شده سینمای ایران که به شبکه خبری یورونیوز می‌گوید شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مجلس فرقی ندارد: «رفتن و نرفتن هیچ فرقی ندارد. حاصل آن هیچ فرقی نمی‌کند. مردم اگر هم نروند باز یک آمار غریب داده می‌شود که این همه رأی داده شده‌است. اگر واقعا هم مردم بروند نمونه آن انتخابات قبلی بود که رأی مردم از صندوق اصلا درنمی‌آید.»
اما چه شده‌است که از شور و حال و مشارکت گسترده اهالی فرهنگ و هنر در انتخابات گذشته که حتی به تشکیل ستادهای انتخاباتی هنرمندان و شرکت آنها در برنامه‌های انتخاباتی منتهی شد در این انتخابات خبری نیست؟
رضا صدیق، روزنامه‌نگار حوزه فرهنگ و هنر، دلیل اصلی این موضوع را دلسردی از اتفاقات انتخابات گذشته می‌داند و به رادیو فردا می‌گوید: «پس از انتخابات سال ۸۸ فشار زیادی بر هنرمندان به خاطر حمایتشان از میرحسین موسوی و مهدی کروبی وارد شد و بسیاری از آنها ممنوع الخروج شده و تحت فشار شدید قرار گرفتند. فقط به خاطر حمایت‌های انتخاباتی نه به خاطر اعتراض به این که چرا با مردم چنین برخوردی می‌شود.
بنابراین امسال هیچ اتفاق فرهنگی در حوزه انتخابات شاهد نیستیم و به جز چند کارگردان و هنرمند متمایل به حکومت دیگران از شرکت در انتخابات حمایت نکردند. هنرمندانی که از انتخابات حمایت کردند سرشناس‌ترینشان مجید مجیدی و پوران درخشنده هستند و بقیه سعید ابوطالب، فرج‌الله سلحشور، شمقدری و امثال اینها. نکته‌ای که شاید تاثیر بسزایی داشته بر این که هنرمندان برای عدم شرکت در انتخابات تردید نکردند این است که هنوز مدت زیادی از انحلال خانه سینما نگذشته و بعد وزیر ارشاد بیانیه داده که هنرمندان در انتخابات شرکت کنند.
یعنی همان دولتی که خانه سینما را خراب می‌کند نامه می‌دهد و درخواست می‌کند در انتخابات شرکت کنید. این تناقض شاید محلی باشد برای تامل بر این موضوع که وقتی به هنرمندان فشار می‌آورید و خانه‌شان را خراب می‌کنید چه انتظاری دارید که آنها با شما همراه باشند در این که حتی خودشان رأی دهند چه برسد به این که مردم را به این کار تشویق کنند.»
در چند روز اخیر بیانیه‌ای از سوی چهره‌ها و فعالان هنری و فرهنگی هوادار حاکمیت منتشر شده که در آنها با اشاره به حساسیت انتخابات کنونی خواستار مشارکت گسترده مردم و اهالی فرهنگ و هنر در انتخابات شدند. هم‌زمان مدیران فرهنگی دولت نیز با صدور پیام‌هایی از هنرمندان خواستند در انتخابات شرکت کنند. دعوت به مشارکت در انتخابات در حالی صورت می‌گیرد که عملکرد دوره‌های اخیر مجالس ایران در حوزه فرهنگ و هنر مورد انتقاد اهالی آن بوده‌است.
رضا صدیق درباره عملکرد مجلس هشتم در حوزه فرهنگ و هنر می‌گوید: «اگر بخواهیم دقیق عملکرد مجلس هشتم را مورد بررسی قرار دهیم می‌بینیم هیچ کاری برای هنرمندان به خصوص در حوزه سینما و تئاتر انجام نداده‌است. حتی گاهی برای تئاتر و سینما نقش ترمز را بازی کرده، برای مثال در تئاتر هدی گابلر مجلس در توقیف تئاتر و توبیخ کارگردان پیشقدم بود و حتی دولت را تحت فشار قرار داد که دارد نسبت به سینما و تئاتر روشنفکرانه برخورد می‌کند و باید سختگیرانه‌تر برخورد کند.
در ضمن بودجه‌ای که در مجلس هشتم برای حوزه فرهنگ اضافه شد هیچگونه نظارتی بر آن صورت نگرفت تا معلوم شود وزیر ارشاد و معاونت سینمایی و فرهنگی چگونه این بودجه را خرج می‌کنند و آیا اصلا این پول به بدنه سینما و تئاتر و سایر هنرها تزریق شده‌است؟
ما حتی شاهد بودیم خیلی از پول‌ها صرف هیئت‌های مذهبی و یا حوزه‌های علمیه شده و تاثیری در فضای سینما و تئاتر و فضای فرهنگی و هنری ما نداشته‌است. در واقع مجلس هشتم بیشتر بازدارنده بوده تا کمک کننده. شاید یکی دیگر از دلایل اصلی که هنرمندان علاقه‌ای به حمایت از شرکت در انتخابات مجلس نهم همین مسئله است.»
بی‌اعتنایی به انتخابات مجلس از سوی هنرمندان در حالی است که واکنش‌های این قشر تاثیرگذار اجتماع در برابر جایزه اسکار اصغر فرهادی برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» بسیار گسترده و دنباله‌دار بوده‌است.




ایران و سرنوشت جنگ در دیدار اوباما و نتانیاهو

مذاکرات رویاروی ۵ مارس مابین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل و اوباما رئیس جمهور آمریکا را می‌توان، بخش بااهمیت هفته‌ای سرنوشت‌ساز در رابطه با ایران، موضوع جنگ احتمالی علیه جمهوری اسلامی، مناسبات دشوار کنونی واشنگتن-تل‌آویو، و تا حدودی مرتبط با نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در ماه نوامبر سال جاری تلقی کرد.
انتظار می‌رود پیش از دیدار تعیین‌کننده روز دوشنبه رهبران آمریکا و اسرائیل، باراک اوباما روز یک‌شنبه ضمن حضور در جلسه «انجمن همکاری‌های عمومی آمریکا و اسرائیل» و تبیین خطوط همکاری‌های نزدیک سیاسی-امنیتی میان دو کشور هم‌پیمان، جدی بودن حفظ «گزینه نظامی»  علیه ایران را مورد تاکید قرار دهد.
طی هفته‌های اخیر، موضوع ایران و نحوه برخورد با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، بیش از پیش به صورت عامل تفرقه و گسترش فاصله میان دو دولت کنونی در واشنگتن و تل‌آویو ظاهر شده‌است.
مناسبات شخصی اوباما و نتانیاهو از زمان به‌روی کار آمدن بیش و کم همزمان دو رهبر کنونی در سال ۲۰۰۹، شرایط سرد و دشواری را شاهد بوده و در موقعیت‌های متعدد، ناخشنودی‌های متقابل به رسانه‌ها نیز کشیده شده‌است.
در توضیح ناخشنودی رهبران اسرائیل از خط مشی آمریکا در قبال ایران و نگرانی‌های کنونی تل‌آویو، جان مک‌کین، سناتور بانفوذ آمریکایی، پس از دیدار هفته گذشته خود با نتانیاهو در تل‌آویو (همراه با چهار سناتور آمریکایی دیگر) اظهار داشت: «هرگز نخست‌وزیر اسرائیل را تا این حد ناخشنود، و مناسبات دو کشور را در این وضعیت شاهد نبوده‌ام.»

انتخابات
در سال برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، ادامه مناسبات انتقادآمیز جاری میان واشنگتن و تل‌آویو، می‌تواند رای‌دهندگان یهودی آمریکا را از اوباما دور و به نامزد‌های حزب جمهوری‌خواه نزدیک‌تر سازد.
اوباما با استفاده از فرصت حضور در جمع یهودیان و میهمانان نشست سالانه انجمن همکاری‌های عمومی دو کشور، پیش از رویارویی با نتانیاهو، اهمیت همکاری‌های دفاعی و مبادله اطلاعات با اسرائیل را مورد تاکید قرار خواهد داد.
دولت اوباما بر این باور است که اعمال فشار‌های سیاسی و اقتصادی علیه ایران، به تشدید انزوای جمهوری اسلامی انجامیده و آن کشور را ضعیف‌تر ساخته و در وضعیت اقتصادی فوق‌العاده دشواری قرار داده‌است.

تفاوت‌ها
اسرائیل، جمهوری اسلامی را تهدیدی علیه موجودیت خود معرفی می‌کند؛ حال آنکه دولت کنونی آمریکا با این نظر به‌طور کامل موافق نیست، و حتی ایران مسلح شده به بمب اتمی را نیز شاید تهدید واقعی علیه موجودیت اسرائیل نمی‌داند.
اسرائیل هم‌اینک دارای حداقل ۱۰۰ بمب اتمی، و سه گونه وسایل حمل آنها توسط هواپیماهای دورپرواز، زیردریایی، و موشک است. اسرائیل در صورت استفاده از این ظرفیت قادر به نابودی تمامی ۷ شهر بزرگ ایران خواهد بود.
ایران هنوز به ساخت بمب اتمی مبادرت نکرده، و درصورت تولید بمب، به بیش از یک تا دو سال وقت برای تکمیل طرح نصب آن بر دماغه موشک و حمل تا هدف نیازمند است.
اسرائیل مسلح شدن جمهوری اسلامی به بمب اتمی را خط قرمز خود اعلام داشته  و انتظار دارد به‌منظور متوقف ساختن ایران پیش از عبور از این خط، واشنگتن آمادگی‌های نظامی برای مداخله نظامی و همکاری با تل‌آویو را با جدیدت بیشتری پی‌گیری کند.
آمریکا معتقد است که تحریم‌ها و فشار‌های سیاسی علیه ایران تاکنون موثر واقع شده، و پیش از متوسل شدن به جنگ و هجوم علیه تاسیسات هسته‌ای و یگان‌های نظامی و زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی آن کشور، که متضمن هزینه‌های سنگین برای آمریکا،  مخاطرات غیر قابل پیش‌بینی برای اسرائیل، و زیان‌های چشمگیری برای کلیه مصرف‌کنندگان نفت خام در سراسر جهان است، می‌باید، به ادامه وضع موجود و پی‌گیری سیاست تضعیف تدریجی ایران بسنده کرد.
دولت نتانیاهو با توجه به وضعیت کنونی داخلی در آمریکا، علاقه‌مند به استفاده از کارت انتخابات و نمایش تمایل بیشتر به نامزدهای حزب جمهوری‌خواه با هدف حفظ و افزایش فشارهای کنونی واشنگتن علیه ایران است.
نگرانی دیگر اسرائیل، دادن فرصت بیشتر به مذاکرات سیاسی آینده با جمهوری اسلامی است. ظاهرا جامعه اروپا با چراغ سبز آمریکا و میانجی‌گری ترکیه امکان انجام گفت‌وگوهایی با جمهوری اسلامی را طی دو ماه آینده مورد مطالعه قرار داده‌است.
هفته گذشته، و پس از بازگشت از اسرائیل، ژنرال مارتین دمسی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا طی گفتگو با شبکه خبری سی‌ان‌ان، اظهار داشت: «ایران بازی‌گری منطقی است.» این اظهار نظر ناخشنودی فوری نمایندگان دولت و رسانه‌های اسرائیل را برانگیخت.

زمینه‌سازی

به‌منظور فراهم ساختن زمینه موفقیت مذاکرات بااهمیت رهبران آمریکا و اسرائیل، از دو هفته پیش رفت‌وآمد‌های متعددی میان نمایندگان بلندپایه دو کشور جریان داشته‌است.
علاوه بر سفر هفته گذشته پنج سناتور آمریکایی به تل‌آویو، ژنرال مارتین دمسی رئیس ستاد و تام دانیلون مشاور امنیت ملی اوباما نیز طی روز‌های اخیر در پایتخت اسرائیل حضور داشته‌اند.
متقابلاً اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل نیز از ابتدای هفته جاری به واشنگتن سفر کرده‌است.
یکی از نتایج  عمده و برنامه‌ریزی شده و مورد انتظار ناشی از دیدارهای  سیاسی فشرده روزهای اخیر میان رهبران آمریکا و اسرائیل، ارزیابی اطلاعاتی مشترک دو کشور پیرامون میزان پیشرفت برنامه‌های هسته‌ای ایران، و ارائه نتیجه این ارزیابی به رهبران دو کشور پیش از دیدار روز دوشنبه آن دو در واشنگتن است.
تا کنون خطوط قرمز آمریکا و اسرائیل پیرامون ایران، به‌رغم محتوای بیانیه‌های رسمی و خبری، دارای تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای بوده‌اند. در صورت هماهنگ شدن این خطوط، پس از دیدار روز دوشنبه سران دو کشور در واشنگتن، تکلیف مبادرت به حمله نظامی محتمل علیه ایران، و یا بسنده کردن به حفظ آمادگی نظامی و خودداری از آغاز عملیات تا آینده قابل پیش‌بینی، روشن خواهد شد.




برتری نسبی جبهه متحد اصولگرایان در تهران

در حالی که شمارش آرا هنوز در جریان است، نتیاج اولیه که تا ساعت ۲۰ به وقت تهران اعلام شده، حاکی از برتری نسبی جبهه متحد اصولگرایان، در تهران است.
برپایه اعلام وزارت کشور، در ۲۱۴۶ صندوقی که آرا آنها شمرده شده، غلامعلی حداد عادل سرفهرست جبهه متحد اصولگرایی، با ۴۷۹۰۹۸ رای نفر اول شهر تهران است.
این در حالی است که مرتضی آقا تهرانی، سرفهرست جبهه پایداری رای چهارم تهران را به خود اختصاص داده است.
از سوی دیگر نفر آخر فهرست جبهه متحد اصولگرایان، حسین نجابت، تاکنون نفر سی‌ام است در حالی که فرهاد جوانمردی نفر آخر فهرست جبهه پایداری در رده ۴۸ است.
در همین حال جبهه متحد در میان ۳۰ نفر  نخست، دارای ۱۴ نامزد اختصاصی است در حالی که جبهه پایداری در میان ۳۰ نفر نخست دارای ۱۰ نامزد اختصاصی است.
در ۳۰ نفر دوم که از رده ۳۱ تا ۶۰ است، ۱۵ نفر از جبهه پایداری هستند در حالی که از جبهه متحد تنها ۹ نفر  در ۳۰ نفر دوم به چشم می‌خورد که نشانگر وضعیت بهتر جبهه متحد در بالای جدول و در میان ۳۰ نفر نخست است.
همچنین ۵ نامزد مشترک جبهه متحد و جبهه پایداری که عبارتند از غلامعلی حداد عادل، علیرضا مرندی، زهرا طیب‌زاده، مسعود میرکاظمی و محمد کوثری در میان ۳۰ نفر نخست تهران هستند و این در حالی است که این نامزدها‌ی مشترک نخست در  فهرست جبهه متحد اصولگرایان قرار گرفته بودند و سپس در فهرست جبهه پایداری نیز جا داده شدند.
از سوی دیگر در میان ۳۰ نفر اول اعلام شده در شهر تهران علی‌مطهری تنها کسی است که در فهرست جبهه متحد و جبهه پایداری وجود نداشت که رده هشتم را به خود اختصاص داده است.
علیرضا محجوب و سهیلا جلودارزاده، دو نامزد اختصاصی خانه کارگر در رد‌ه‌های ۳۲ و ۴۰ هستند.
محمد نبی حبیبی  و اسدالله بادامچیان، دبیرکل موتلفه و جانشین دبیرکل موتلفه رده‌های ۴۵ و ۳۹ را به خود اختصاص داده‌اند.
غلامعلی حداد عادل، سیدمحمدحسن ابوترابی فرد، سید علیرضا مرندی، مرتضی آقاتهرانی، مسعود میرکاظمی، بیژن نوباوه، احمد توکلی، علی مطهری، روح‌الله حسینیان، علی‌اصغر زارعی، علیرضا زاکانی، حسین مظفر، زهره طبیب‌راده، غلامرضا مصباحی مقدم، محمد سلیمانی،‌ سید مهدی هاشمی، سید محمود نبویان، مهرداد بذرپاش، حمید رسایی، اسماعیل کوثری مهدی کوچک زاده، لاله افتخاری، مجتبی رحماندوست، الیاس نادران، حسین فدایی، محمدرضا باهنر، پرویز سروری، فاطمه رهبر، فاطمه آلیا و حسین نجابت ۳۰ نفر نخست تهران هستند.
این نتایج پس از شمارش ۲۱۴۶ صندوق به دست آمده است.



وزیر کشور: ۶۴ درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده‌اند

وزیر کشور جمهوری اسلامی روز شنبه میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی را به طور تقریبی «۶۴.۲» درصد اعلام کرد و افزود این میزان مشارکت در استان تهران «۵۲ درصد» بوده است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، مصطفی محمد نجار در این خصوص گفت: «حدود ۶۴.۲ درصد مردم ایران در این دوره از انتخابات شرکت کرده‌اند... این رقم نتیجه قطعی نیست و ممکن است اندکی کم یا زیاد شود.»
به گفته وزیر کشور، مشارکت مردم تهران «۵۲ درصد» ارزیابی شده است و بیشترین مشارکت مردمی نیز با میزان «۸۸ درصد» به مردم استان کهگیلویه و بویر احمد تعلق دارد. مقام‌های مسئول مشارکت مردم در استان‌های مازنداران، سمنان و گلستان را نیز به ترتیب «بیش از ۷۵ درصد»، «۷۲ درصد» و «۸۰ درصد» ارزیابی کرده‌اند.
این آمار در حالی اعلام شده است که بسیاری از اصلاح‌طلبان این انتخابات را تحریم کرده و از مردم نیز خواستند تا به پای صندوق‌های رأی نروند.
در حالی که شمارش آرا در حوزه‌های انتخابی مختلف همچنان ادامه دارد، خبرگزاری مهر اسامی ۳۰ تن از نامزدهای صدرنشین استان تهران را منتشر کرده است.
در این جدول غلامعلی حداد  عادل، پدر همسر مجتبی خامنه‌ای، یکی از فرزندان رهبر جمهوری اسلامی، و از معدود افراد مشترک در فهرست انتخاباتی «جبهه متحد اصول‌گرایان» و «جبهه پایداری» در صدر قرار دارد.
در ادامه این جدول نام افرادی چون مرتضی آقاتهرانی، علی مطهری، احمد توکلی، روح‌الله حسینیان، علیرضا زاکانی، علیرضا محجوب، محمدرضا باهنر، مهرداد بذرپاش، الیاس نادران، لاله افتخاری، سهیلا جلودارزاده و حمید رسایی به چشم می‌خورد.
در عین حال خبرگزاری‌های مختلف نام برخی از کاندیداهایی را که از راه یافتن به مجلس نهم راه نیافته‌اند منتشر کرده است که در میان آنها نام اصلاح‌طلبانی چون قدرت‌الله علیخانی، محمدرضا خباز و محسن کواکبیان به چشم می‌خورد.
همچنین گزارش‌ها حاکی است که احمد ناطق نوری که سابقه سی سال نمایندگی مجلس را در کارنامه خود دارد، این بار موفق نشده‌ است به مجلس راه یابد.
پروین احمدی‌نژاد، خواهر محمود احمدی‌نژاد، نیز در حوزه انتخابیه گرمسار از راهیابی به مجلس بازماند.
از دیگر افرادی که از اخذ آرای حد نصاب بازمانده‌اند می‌توان به مجتبی ذوالنور، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، کاظم دلخوش، علی بنایی و جهانبخش محبی‌نیا اشاره کرد.
انتخابات نهمين دوره مجلس روز جمعه ساعت هشت صبح آغاز شد و پس از پنج ساعت تمديد در ساعت ۲۳ به پایان رسید. در این رأی‌گیری حدود سه هزار و ۵۰۰ کانديدا برای اخذ ۲۹۰ کرسی مجلس با يکديگر رقابت می‌کردند.
بنا به اعلام ستاد انتخابات کشور، در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی حدود ۴۸ میلیون نفر واجد شرایط رأی دادن بودند.




اوباما: بلوف نمی‌زنم، همه گزینه‌ها روی میز است، از جمله گزینه نظامی

باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در مصاحبه‌ای که روز جمعه منتشر شد با تاکید دوباره بر حمایت از اسرائیل در برابر برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران موضع گرفت و در مقام «رئیس جمهور ایالات متحده» اعلام کرد که «بلوف» نمی‌زند و «همه گزینه‌ها روی میز است».
به گزارش خبرگزاری رویترز، این موضع‌گیری رئیس جمهور آمریکا را می‌توان نتیجه «پافشاری اسرائیل» دانست بر آن چه روزنامه گاردین از قول اسرائیلی‌ها «لزوم موضع‌گیری شدیداللحن آمریکا در برابر ایران» توصیف کرده بود.
روزنامه بریتانیایی گاردین روز پنج‌شنبه، ۱۱ اسفندماه، در گزارشی به نقل از «چند منبع دیپلماتیک» گفت که اسرائیل تلاش می‌کند رئیس جمهور آمریکا را تحت فشار بگذارد که با اتخاذ موضعی سخت در صورت شکست تحریم‌ها علنا ایران را به حمله نظامی تهدید کند.
به گفته این منابع، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، خواهان آن است که آمریکا در صورت ناکامی تحریم‌ها و پیشرفت برنامه اتمی ایران به آن سوی «خطوط قرمز» علنا جمهوری اسلامی را به حمله نظامی تهدید کند.
گاردین می‌گوید این موضوعی است که آقای نتانیاهو قرار است روز دوشنبه آینده در دیدار خود با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، مصرانه در میان بگذارد.
باراک اوباما در مصاحبه خود با ماهنامه آمریکایی «آتلانتیک» تاکید کرد که در قبال فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی و تهدیدهایش تاکنون «بلوف» نمی‌زند.
او گفت: «فکر می‌کنم که دو دولت ایران و اسرائیل می‌دانند که وقتی ایالات متحده می‌گوید که دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای غیر قابل قبول است، واقعا به این گفته اعتقاد دارد.»
خبرگزاری رویترز این اظهار نظر رئیس جمهور آمریکا در آستانه سفر نخست وزیر اسرائیل به کشورش را با نیت اطمینان دادن به مقامات اسرائیل تعبیر کرده است.
آقای اوباما همچنین با تکرار جمله «همه گزینه‌ها روی میز است» در صریح‌ترین اظهار نظر خود در این باره ادامه داد که این گزینه‌ها «گزینه نظامی» را نیز شامل می‌شود، در صورتی که تحریم‌ها و دیپلماسی نتوانند بر جاه‌طلبی‌های اتمی جمهوری اسلامی نقطه پایانی بگذارند.
روزنامه گاردین روز جمعه در گزارش خود به نقل از مقامات اسرائیلی گفته بود که آقای نتانیاهو از این «نظر مبهم» که «تمام گزینه‌ها روی میز است» دیگر چندان راضی نیست. حالا دیگر نخست وزیر اسرائیل «خواهان موضع‌گیری آشکار و شدید واشینگتن» در برابر برنامه اتمی ایران است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، بنیامین نتانیاهو روز جمعه در کانادا سعی کرده است از بیشتر شدن شکاف بین خود و رئیس جمهور آمریکا جلوگیری کند، اما با این همه بر «حق آزادی عمل برای کشور اسرائیل در برابر تهدیدهایی چون پاک شدن از نقشه جغرافیا» تاکید کرده است.
آقای نتانیاهو روز جمعه برای مقامات جمهوری اسلامی نیز خواسته‌هایی داشت: او از ایران خواست به کار تاسیسات زیرزمینی فردو پایان دهد، از غنی‌سازی اورانیوم دست بردارد و تمام ذخیره اورانیوم خود را که بالای ۳.۵ درصد غنی شده به خارج از کشور بفرستد.
این‌ها چیزهایی است که جمهوری اسلامی همواره از انجام‌شان سر باز زده و به همین دلیل تاکنون مشمول چهار دور تحریم شورای امنیت سازمان ملل و فهرستی بلندبالا از تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا و اروپا شده است.




کریستوفر تپین جمعه گذشته به درخواست مقام‌های آمریکایی از بریتانیا به آمریکا مسترد شد
کریستوفر تپین، تاجر بازنشسته بریتانیایی که متهم به تلاش برای فروش قطعات موشک هاوک به ایران شده روز گذشته ( جمعه دوم مارس) در جریان دادگاهش از قاضی خواست تا به قید وثیقه او را آزاد کند.
انتظار می رود رابرت کاستاندا، قاضی فدرال تصمیمش را در این مورد روز دوشنبه پنجم مارس اعلام کند.
آقای تپین ۶۵ ساله متهم است که قصد داشته قطعات موشک هاوک به ارزش ۲۵ هزار دلار را به ایران بفروشد.
کریستوفر تپین روز گذشته در حالی در جلسه دادگاه حضور یافت که لباس مخصوص زندان به تن داشت و به هر دو پایش پابند زده شده بود. به او اجازه داده بودند که تنها یک دستش آزاد باشد و بتواند برای راه رفتن از عصا استفاده کند.
در خواست وثیقه برای آزادی او با مخالفت شدید کریگ مک دونالد، از مقام های قضایی آمریکا مواجه شد.
آقای مک دونالد از دادگاه خواست که آقای تپین در جریان محاکمه، در زندان بماند.
این مقام قضایی در توجیه علت مخالفتش گفته است اطلاعاتی که آقای تپین دارد، می تواند خطراتی را برای جامعه داشته باشد.
به گفته آقای مک دونالد، کریستوفر تپین حتی پس از اعلام جرم در سال ۲۰۰۷ میلادی همچنان تکنولوژی آمریکا را در اختیار ایران می گذاشت.
آقای تپین جمعه گذشته (۲۴ فوریه) به درخواست مقام های آمریکایی از بریتانیا به ایالات متحده مسترد شد.
او پس از حضور در دادگاهی در ایالت تگزاس به زندانی در ایالت نیومکزیکو منتقل شد.
بر اساس اطلاعات ثبت شده در دادگاه، دو نفر دیگر در تگزاس به اتهام تلاش برای خرید و صادرات این باتری ها به زندان های ۲۰ تا ۲۴ سال محکوم شده اند.
در صورت اثبات این اتهام، آقای تپین با مجازات حداکثر ۳۵ سال حبس روبروست.




ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا درباره انتخابات مجلس ایران که روز گذشته (جمعه ۱۲ اسفند ماه ) برگزار شد، گفت که این انتخاباتی" آزاد و منصفانه نبوده" و خواست مردم این کشور را منعکس نکرده است.
آقای هیگ در بیانیه ای اعلام کرد:" مدتهاست که انتخابات در ایران آزاد و منصفانه برگزار نمی شود."
به گفته وزیر خارجه بریتانیا، حکومت ایران به جای اینکه انتخابات را به فرصتی تبدیل کند که مردم بتوانند آزادانه نمایندگانشان را انتخاب کنند، از انتخابات به عنوان آزمونی برای سنجیدن وفاداری مردم به خود استفاده کرده است.
آقای هیگ همچنین با اشاره به "فضای و ترس و رعب" و "سرکوب صداهای مخالف" که از سال ۲۰۰۹ میلادی در ایران ایجاد شده، گفت با سخت‌تر شدن روند بررسی صلاحیت کاندیداها و نیز سرکوب مداوم مخالفان از جمله ادامه حصر خانگی دو تن از رهبران آنها، شرایط برای نامزدهای انتخاباتی محدودتر شده بود.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبر مخالفان ایران همراه با زهرا رهنورد، همسر آقای موسوی از بهمن ماه سال گذشته در حصر خانگی هستند.
وزیر خارجه بریتانیا گفته است: "در چنین شرایطی، تعجبی ندارد که اکثر اصلاح طلبان ترجیح دهند که در این رقابت حضور نداشته باشند، که این امر خود انتخابات را به صحنه رقابت داخلی کاندیداهای جناح محافظه کار بدل کرد. به همین دلیل است که ما معتقدیم این انتخابات منعکس کننده خواست واقعی مردم ایران نبود."
روز گذشته، نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران برگزار شد. در این انتخابات سه هزار و پانصد کاندیدا برای ۲۹۰ کرسی مجلس رقابت کردند.




پارلمان مصر برای تشکیل کمیسیونی که وظیفه اش تهیه و تدوین قانون اساسی جدید این کشور خواهد بود، تشکیل جلسه داده است.
قرار است قانون اساسی جدید، جایگزین قانون اساسی زمان حسنی مبارک، رئیس جمهور برکنار شده مصر، شود.
پس از سقوط حکومت حسنی مبارک در یک سال پیش، شورای نظامی حاکم در این کشور، اجرای قانون اساسی سابق را به تعلیق درآورد.
براساس گزارش های دریافتی، اسلام گرایان که در انتخابات سال گذشته میلادی اکثریت را به دست آوردند، می‌گویند که آنها باید در این کمیسیون اکثریت را در اختیار داشته باشند.
کمیسیون تدوین قانون اساسی جدید مصر صد عضو خواهد داشت و قرار است اسامی اعضای آن روز ۲۴ ماه مارس اعلام شود.




سازمان ملل متحد در گزارشی که درباره نقض حقوق بشر در لیبی منتشر کرده، گفته است که در جریان اعتراضات اخیر این کشور هم نیروهای مخالف و هم هواداران سرهنگ قذافی مرتکب خلاف شده اند.
این اعتراضات به برکناری و کشته شدن معمرقذافی، رهبر سابق لیبی منجر شد.
در گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل آمده است که نیروهای سرهنگ قذافی مرتکب قتل، شکنجه، تجاوز و ربودن افراد شده اند.
در این گزارش همچین گفته شده که نیروهای مخالف قذافی هم اقدامات مشابهی انجام دادند که بعضی از موارد نقض حقوق بشر با روی کار آمدن مخالفان همچنان ادامه دارد.
در این گزارش همچنین از نیروهای ناتو به دلیل عدم انجام تحقیقات کافی در مورد حملات هوایی که به کشته شدن غیرنظامیان در سال گذشته انجامید، انتقاد شده است.



نتایج آراء اخذ شده در تهران پایتخت ایران حاکی از پیشتاز بودن غلامعلی حداد عادل رئیس مجلس هفتم است. محمدرضا باهنر، نایب رئیس فعلی مجلس، با ۱۱۵ هزار رای نفر بیست و ششم این فهرست است.
تهران به عنوان پایتخت ایران ۳۰ کرسی از ۲۹۰ کرسی مجلس را در اختیار دارد. نتایج اولیه شمارش آراء در تهران نشان می دهد که جبهه متحد اصولگرایان به رهبری محمدرضا مهدی کنی، رئیس مجلس خبرگان بیش از جبهه پایداری، دیگر ائتلاف اصولگرایان به رهبری محمد تقی مصباح یزدی، در کسب کرسی های تهران موفق تر بوده است.

۳۰ نامزد پیشتاز در تصاحب کرسی های تهران

۱ غلامعلی حداد عادل ۴۰۵ هزار ۵۳ رای جبهه متحد و جبهه پایداری
۲ محمدحسین ابوترابی ۲۴۵هزار و ۸۰۶ رای جبهه متحد
۳ علیرضا مرندی ۲۴۰ هزار ۱۲۳ رای جبهه متحد و جبهه پایداری
۴ مرتضی آقاتهرانی ۲۳۸ هزار و ۸۱ رای جبهه پایداری
۵ مسعود میرکاظمی
۱۹۷ هزار و ۲۴۷ رای جبهه متحد و جبهه پایداری
۶ بیژن نوباوه وطن ۱۶۲ هزار و ۷۴۶ رای جبهه متحد
۷ احمد توکلی
۱۵۹ هزار و ۲۴۷ رای
صدای ملت
۸ علی مطهری ۱۵۳ هزار و ۲۱۲ رای صدای ملت
۹ روح‌الله حسینیان
۱۴۵ هزار و ۳۴۷ رای
جبهه پایداری
۱۰ علی‌اصغر زارعی ۱۴۰ هزار و ۲۱۲ رای جبهه پایداری
۱۱ علیرضا زاکانی ۱۳۶ هزار و ۴۳۰ رای جبهه متحد
۱۲ حسین مظفر
۱۳۵ هزار و ۲۲۹ رای جبهه متحد
۱۳ زهره طبیب زاده نوری ۱۳۴ هزار و ۴۹۰ رای جبهه متحد و جبهه پایداری
۱۴ غلامرضا مصباحی ۱۳۲ هزار و ۹۱۸ رای
جبهه متحد
۱۵ محمد سلیمانی ۱۳۰ هزار و ۱۰۰ رای
جبهه پایداری
۱۶ مهدی هاشمی ۱۲۸ هزار و ۸۷۷ رای
جبهه پایداری
۱۷ محمد نبویان ۱۲۴ هزار و ۸۳۲ رای جبهه پایداری
۱۸ مهرداد بذرپاش ۱۲۳ هزار و ۳۲۵ رای جبهه متحد
۱۹ حمید رسایی ۱۱۹ هزار و ۶۱۷ رای
جبهه پایداری
۲۰ لاله افتخاری ۱۱۸ هزار و ۷۶۳ رای جبهه متحد
۲۱ اسماعیل کوثری ۱۱۸ هزار و ۵۸۳ رای جبهه متحد و جبهه پایداری
۲۲ مهدی کوچک زاده ۱۱۷ هزار و ۹۴۲ رای
جبهه پایداری
۲۳ مجتبی رحماندوست ۱۱۷ هزار و ۶۴۲ رای
جبهه متحد
۲۴ حسین فدایی آشتیانی ۱۱۶ هزار و ۷۳۱ رای جبهه متحد
۲۵ الیاس نادران ۱۱۶ هزار و ۶۸۵ رای جبهه متحد
۲۶ محمدرضا باهنر ۱۱۵ هزار و ۳۶۶ رای جبهه متحد
۲۷ پرویز سروری ۱۱۱ هزار و ۱۲ رای
جبهه متحد
۲۸ فاطمه رهبر ۱۰۹ هزار و ۸۶۳ رای
جبهه متحد و جبهه پایداری
۲۹ فاطمه آلیا ۱۰۸ هزار و ۵۸۱ رای
جبهه پایداری
۳۰ حسین نجابت ۱۰۴ هزار و ۳۴۹ رای
جبهه متحد
* جدول بالا نشان دهنده وضعیت فعلی کرسی های تهران است اما تا پایان شمارش آراء، این افراد نمایندگان قطعی تهران نیستند.




پیروزی ولادیمیر پوتین در انتخابات ریاست جمهوری روسیه تقریبا قطعی است. ولی روسیه کنونی با روسیه‌ای که او قبلا دو دور بر آن ریاست کرد تا حدودی تفاوت دارد. بازتعریف مناسبات سنتی میان دولت و جامعه، روسیه را در معرض تحولات تازه‌ای قرار داده است.
اورلاندو فیگس٬ تاریخ‌نگار سرشناس بریتانیایی، در کتاب معروف خود به نام "تراژدی یک ملت"٬ انقلاب سال ۱۹۱۷ میلادی روسیه را تاییدی می‌داند بر این که "جامعه روسیه نه به اندازه کافی قوی و نه از انسجام درونی برخوردار بود که بتواند انقلاب دمکراتیک خود را متحقق کند. به جز دولت چیز دیگری وجود نداشت که عامل انسجام و وحدت روسیه باشد."
به نظر می‌آید که این ارزیابی هنوز هم در وجه عمده اعتبار خود را از دست نداده و دولت در روسیه همچنان نقش سنگین و قدر قدرت را در بسیاری از ابعاد حفظ کرده است. اگر در دوره‌ای، تزار و در دوره‌ای دیگر، حزب کمونیست و رهبرانی همچون استالین نماد این دولت بودند٬ حالا این ولادیمیر پوتین و محافل پیرامون او هستند که چنین نقشی را بازی می‌کنند.
روز چهارم مارس، مردم روسیه به پای صندوق‌های رأی می‌روند تا رئیس جمهور این کشور را برگزینند. اکثر همه‌پرسی‌ها حاکی از این است که پوتین که تا سال ۲۰۰۸ میلادی به مدت ۸ سال این سمت را به عهده داشت٬ دوباره به کاخ کرملین بازخواهد گشت. پوتین در آن دوره ۸ ساله رویکردها و سیاست‌هایی داشت که به پوتینیسم معروف شدند.

پدیده‌ای به نام پوتینیسم

پوتینیسم در واقع تاکید دوباره‌ای بود بر حضور پررنگ دولت که با سوارشدن بر نگرانی‌های عمومی ناشی از هرج و مرج دوران پس از فروپاشی اتحاد شوروی و بلبشوی ناشی از زمامداری بوریس یلتسین، دوباره زمینه را برای قدرقدرتی خود مهیا دید. پوتین با اتکا به مردانی همچون خودش که همگی از ک.گ.ب برخاسته بودند و با میدان‌دادن به آن دسته از نظامیان و وزرای قدرتمند که دولتی در دولت بوریس یلستین به حساب می‌آمدند، توانست دوباره آمریت و اقتدار از دست‌رفته دولت قدرقدرت را احیا کند.
نگاهی به انتظارات عمومی از ریاست جمهوری مجدد پوتین و شعارهایی که وی متناسب با این انتظارات طرح می‌کند، همچنان بیانگر این واقعیت است که مناسبات میان جامعه و دولت در وجه عمده، مناسباتی کماکان یک‌جانبه است: دولتی قوی٬ همه‌کاره "معجزه‌گر" متمایل به آمریت و فعال مایشایی و جامعه‌ای نسبتا ضعیف٬ سازمان‌نیافته و فاقد نهادهای مدنی کارا و توانمند.
۲۰ سال پس از سقوط شوروی هنوز هم سازمان‌های اجتماعی واقعی، احزاب سیاسی مبتنی بر اقشار اجتماعی (شاید به جز حزب کمونیست)، اتحادیه‌های کارگری، گروه‌های طرفدار مصرف‌کنندگان یا فعالان زیست‌محیطی و نیز موسسات حرفه‌ای اندک هستند و فعالیت انجمن‌های نسبتا محدود حقوق بشری پژواک گسترده‌ای ندارد
شعارهای پوتین عمدتا چنین سمت و سویی دارند: احیای روسیه ابرقدرت٬ تقویت حکومت نظم و قانون و توزیع عادلانه درآمدها و تقویت سرویس‌دهی دولت به جامعه.
در واقع ۲۰ سال پس از سقوط شوروی٬ مشکل اصلی جامعه روسیه، یعنی ضعف دیرینه جامعه مدنی٬ کمتر شده، ولی از نظر کیفی متقاوت نشده است؛ هنوز هم سازمان‌های اجتماعی واقعی، احزاب سیاسی مبتنی بر اقشار اجتماعی (شاید به جز حزب کمونیست)، اتحادیه‌های کارگری، گروه‌های طرفدار مصرف‌کنندگان یا فعالان زیست‌محیطی و نیز موسسات حرفه‌ای اندک هستند و فعالیت انجمن‌های نسبتا محدود حقوق بشری پژواک گسترده‌ای ندارد.
جنبش اعتراضی جاری در روسیه نیز از ضعف‌هایی رنج می‌برد که در کوتاه‌مدت به سختی می‌تواند تحولی کیفی در این وضعیت ایجاد کند.

کاری که پوتین از آن تنفر دارد، ولی انجام می‌دهد

اخیرا پوتین در یک برنامه انتخاباتی در حضور دانشجویان مسکو نکته‌ای را اذعان کرد که در واقع مهر تاییدی بود بر نقش پررنگ دولت در جامعه روسیه و انتظارات گسترده‌ای که جامعه از آن دارد: "راستش من از کمپین انتخاباتی به شدت متنفرم. تو باید همه‌ چیز را وعده بدهی٬ چون اگر این کار را نکنی شاید پیروزی میسر نشود."
و طرفه این که او دقیقا همان کاری را انجام می‌دهد که از آن متنفر است: دانشجویان هزینه تحصیلی بیشتری دریافت خواهند کرد٬ حقوق بازنشستگی افزایش خواهد یافت٬ سن بازنشستگی برای زنان ۵۵ سال و برای مردان ۶۰ سال باقی خواهد ماند٬ حقوق پرفسورها و پزشکان دوبرابر بیشتر از میانگین حقوق در هر منطقه خواهد شد٬ کمک‌هزینه فرزندان افزایش خواهد یافت٬ مسکن ارزان‌قیمت در اختیار مردم قرار خواهد گرفت و در بخش آموزش هم سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی صورت خواهد گرفت.
رهبران ارتش٬ محافل ملی‌گرای روسیه و آن بخش از جامعه که در حسرت دوران ابرقدرتی روسیه هستند نیز از وعده‌های پوتین محروم نمانده‌اند: در ده سال آینده ۲۳ بیلیون روبل (۷۷۰ میلیارد دلار) صرف بهبود افزایش توان نظامی روسیه خواهد شد.
اجرای واقعی قول و قرارهای پوتین٬ به جز هزینه‌های تسلیحاتی٬ در ۶ سال زمامداری او سالانه بیش از ۱۶۰ میلیارد دلار اضافی به هزینه‌های دولت می‌افزاید. این رقم معادل ۴ تا ۵ درصد تولید ناخالص ملی روسیه است. این در حالی است که یکی از شعارهای پوتین ایجاد نظم و انضباط مالی در هزینه‌های دولتی و کاهش تدریجی آن است.
پوتین هم در دوران ۸ سال اول ریاست جمهوری خویش و هم در مبارزات انتخاباتی کنونی بر رفع فساد٬ ارتشا و رانت‌خواری در دستگاه‌های دولتی تاکیدی همیشگی دارد٬ بی‌آنکه در عرصه عملی تغییر چندانی حاصل شود. استفاده وسیع کنونی وی از رسانه‌های دولتی برای تبلیغ خود و برنامه‌های انتخاباتیش و محرومیت نسبی نامزدان مخالف نیز نشانه‌ای در جهت معکوس به شمار می‌آید.

اصلاحات مدودف ادامه خواهد یافت؟

این در حالی است که بحران جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۸ میلادی و تاثیرات مخربی که بر اقتصاد روسیه بر جای گذاشت سبب شد ضعف‌های این اقتصاد که عمدتا مبتنی بر فروش مواد خام و تسلیحات نظامی و آلوده به رشوه و فساد و بوروکراسی است، بیش از پیش عیان شود.
بر خلاف روسیه اما٬ بسیاری از کشورهای نوصنعتی‌شده مانند برزیل، ترکیه، چین و هند، به راحتی این بحران را پشت سر گذاشتند. این گونه بود که رهبری کرملین در سیما و اظهارات دمیتری مدودف، مدرن‌سازی اقتصاد و مبارزه با فساد را در صدر وظایف خود قرار داد.
اصلاحات سیاسی٬ ایجاد زمینه برای رقابت در عرصه‌های مختلف٬ تدارک شرایطی که ایده‌ها و افکار متفاوت بتوانند عرصه‌ای برای بروز و اجراشدن بیابند و نیز رابطه تنگاتنگ‌تر با اروپا و آمریکا برای استفاده از سرمایه٬ دانش و فناوری‌ها نوین آنها و راهیابی به بازارهای غرب از اجزای این سمت‌گیری جدید اعلام شدند.
اما هم شعارهای انتخاباتی پوتین که اجرای آنها دولت را فربه‌تر و مقتدرتر می‌کند٬ و هم تنش و سردی معینی که اینک در مناسبات روسیه و غرب برقرار است، تردید ایجاد می‌کنند که سمت‌گیری یادشده تداوم داشته باشد. طرفه این که پوتین در مقاله‌ای که اخیرا برای تشریح سیاست خارجی روسیه انتشار داد، گویی که بحران سال ۲۰۰۸ اصلا روی نداده است٬ نوشت که کشورش همیشه بازیگری قدر در عرصه بین‌المللی باقی خواهد ماند و این ربطی به وضعیت خوب یا بد اقتصادی این کشور ندارد.
این نظر با روندهای معاصر و تجربه کشورهای صنعتی و در حال صنعتی‌شدن تا حدود زیادی در تناقض است. قدرت اقتصادی و نه فروش مواد خام٬ اینک نقش عمده را در تعیین مقام و موقعیت کشورها بازی می‌کند و روسیه هم از این امر مستثنی نیست. با این همه، حضور خودآگاهانه و اعتراضی بی‌سابقه بخش‌هایی از اقشار متوسط روسیه در عرصه سیاسی در ماه‌های اخیر شاید عاملی برای به ریل‌انداختن مجدد سمت‌گیری آغازشده در دوران مدودف باشد.

جنبش اعتراضی و اکثریتی که آب می‌رود

به رغم قول و قرارهای پوتین، این بار او به احتمال زیاد با اکثریتی نسبتا ضعیف‌تر از گذشته در انتخابات پیروز خواهد شد. این ضعف نسبی در وجه عمده ناشی از جنبش اعتراضی جدیدی است که بخش‌هایی از اقشار متوسط شهری حامل آن هستند. این بخش‌ها در ماه‌های اخیر٬ سرخورده از بحرانی که سال ۲۰۰۸ میلادی، سیستم ساخته و پرداخته پوتین را در برگرفت و متاثر از فضای ناشی از گفتمان‌های سیاسی متفاوت دمیتری مدودف و نیز خشمگین از تلاش مجدد پوتین برای بازگشت به کرملین، بیش از پیش از سیاست‌گریزی‌های گذشته فاصله گرفته و با خودآگاهی کم‌سابقه‌ای به اعتراض و انتقاد علیه سیاست‌های حاکم روی آورده‌اند.
واکنش اولیه پوتین این بود که معترضان با پول و تبلیغات غرب هدایت و حمایت می‌شوند.
او همچنین در این اعتراضات، کسانی را سلسله‌جنبان می‌دانست که در خصوصی‌سازی‌های بی‌‌دروپیکر دوران یلتسین مفت و ارزان به ثروت‌های هنگفت رسیده‌اند و حالا با سیاست‌های اعلام‌شده از سوی وی که آنها را به تعهدات مالی و مالیاتی معینی ملزم می‌کند، به خشم آمده‌اند.
گرچه در جنبش اعتراضی کنونی روسیه از این مخالفان هم دیده می‌شود٬ ولی کنه و ابعاد ماجرا فراتر از این‌هاست و برآمد قشر متوسط شهری که فقط بخشی از آن موتور متحرک مخالفت‌های جاری را تشکیل می‌دهد٬ قابل انکار نیست.
هستند کسانی که مدودف را "زیرنویسی" در اوراق تاریخ معاصر روسیه تلقی می‌کنند که تنها برای رفع مانع قانونی ریاست‌ جمهوری دوباره پوتین، کلیددار کرملین شد. ولی واقعیت این است که اگر گفتمان سیاسی مدودف همچون گفتمان دوران خاتمی در ایران چندان مابه‌ازای مادی نیافت٬ اما فضایی ایجاد کرد که جنبش اعتراضی جاری تا حدودی در هوای آن تنفس آغاز کرده است.
این جنبش اعتراضی به رغم آن که بزرگترین جنبش اعتراضی پس از فروپاشی شوروی در بیست سال پیش است٬ اما عمدتا به شهرهای بزرگی مانند مسکو و سن‌‌پترزبورگ محدود مانده است و چهره شاخصی برای عرض اندام در برابر پوتین هم ندارد.
گنادی زیوگانف٬ رهبر حزب کمونیست روسیه که در دو دهه گذشته همیشه نامزد ناکام انتخابات ریاست جمهوری بوده است و اینک بین ۱۰ تا ۱۵ درصد آرا برای او پیش‌بینی می‌شود، یا نامزدانی مانند ولادیمیر ژیرینوفسکی٬ رهبر حزب ملی‌گرای افراطی روسیه٬ سرگئی میرونوف٬ رهبر حزب عدالت و میخائیل پوروخروف٬ میلیارد معروف روسیه، حداکثر می‌توانند بخش‌هایی از این نیروی در حال رشد طبقه متوسط و بخش معترض آن را نمایندگی کنند.
با این همه٬ هم فربه‌ترشدن پایدار این اقشار که در ۲۰ سال گذشته کم و بیش خصلت‌نمای جامعه روسیه بوده است و هم تداوم و تقویت حضور نوپای آن در عرصه سیاسی و مدنی روسیه، بیش از پیش مطالبات و خواسته‌هایی را به میان خواهد کشید که شعارهای صرف مبتنی بر "ثبات" و "حضور مقتدر دولت در همه عرصه‌ها" تناسبی با آنها ندارد و در تناقض با پاسخگویی آنان خواهد بود.
همین نیرو به ویژه اگر رشدی به لحاظ کمی و کیفی موزون در سراسر کشور داشته باشد٬ می‌تواند سدی در برابر "مدرن‌سازی آمرانه‌ای" ایجاد کند که همچنان گرایش عمومی پوتین و محافل هوادار اوست و نیز با تلاش در راه متنوع‌سازی اقتصاد روسیه چشم‌انداز بهتری برای ادغام و هم‌پیوندی آن با اقتصاد بین‌المللی بگشاید.

بازی کم‌دوام با کارت تبلیغات علیه غرب

تا همین حالا هم پوتین برای خواباندن موج اعتراض‌ها از زبان مدودف از تغییر در قانون انتخابات٬ لیبرالیزه‌سازی قانون تشکیل احزاب و تفویض اختیارات و قدرت بیشتر به ایالات سخن گفته است. او با این قول‌وقرارها تلاش کرده است تا خود را در مقام مدرن‌سازی دموکرات معرفی کند که به تدوام ثبات و نظم و امنیت هم متعهد است، شاید که تظاهرکنندگان راضی شوند و به خانه بازگردند.
این تلاش اما تاکنون چندان قرین توفیق نبوده است و اگر پوتین برخلاف دفعات قبل، نه با اکثریتی قوی٬ بلکه با رأی اندکی بالای ۵۰ درصد در دور اول انتخاب شود٬ احتمالا بر اعتماد به نفس و گسترش فعالیت معترضان افزوده خواهد شد.
گرچه پوتین در این انتخابات هم به سان سال ۲۰۰۷ میلادی، در بحبوحه انتخابات مجلس و تبلیغات برای انتخاب مدودف٬ با کارت میهن‌پرستی و تبلیغات ضدغربی به میدان آمده است٬ اما به نظر نمی‌رسد که این کارت هم این بار تاثیر و بازدهی ۵ سال پیش را داشته باشد.
مقاله مفصل پوتین در باب سمت‌گیری سیاست خارجی روسیه که یک هفته پیش منتشر شد، عملا تسویه حسابی است با غرب بر سر مسائل مورد مناقشه و قوتی قلبی است به ملی‌گرایان و محافل نظامی و اقشار ساده روسیه که کشور دوباره در حال احیای "عظمت پیشین" است و می‌خواهد تا در سطحی برابر با قدرت‌های عمده دیگر به رسمیت شناخته شود.
مناسبات میان روسیه و غرب در دوران زمامداری پوتین از سال ۲۰۰۰ میلادی، مناسباتی توأم با اوج و حضیض بوده است؛ مسکو به ویژه در سال‌های گذشته استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه٬ تلاش غرب برای "نفوذ در حیات خلوت" خویش و نیز رویکرد غرب در قبال بحران‌ اتمی ایران و بحران سیاسی لیبی و سوریه را مغایر منافع ملی خود و در تضاد با درک و برداشت‌های خود از قوانین بین‌المللی تلقی کرده و بر سر آنها با غرب به چالش روی آورده است.
این که محافلی در میان سیاست‌سازان غرب، روسیه را قدرتی در حال افول و در عین حال تهدید برای منافع غرب تلقی می‌کنند که با آن هیچ‌گونه سیاست و ساختار مشترک امنیتی نمی‌توان تدوین و اجرا کرد، نیز محملی برای تنش و کشاکش میان دو طرف بوده است.
با این همه، روسیه چه برای نوسازی اقتصاد عقب‌مانده و ‌آسیب‌پذیر خویش و چه برای ایجاد جهان چندقطبی که آن را در رأس سیاست خارجی خود نوشته است، نیازمند مراودات و تعاملات گسترده با غرب است. غرب نیز چه به لحاظ مهار بهتر بحرا‌ن‌های بین‌المللی٬ چه به لحاظ حفظ ثبات و امنیت در اروپا و آسیا٬ چه از جهت امکان بهره‌مندی از منابع انرژی و سایر مواد خام روسیه و چه از حیث کمک ولو غیرمستقیم به دموکراتیزه‌سازی حیات سیاسی و اقتصادی و مدنی در این کشور به تعامل و همکاری با رهبران کرملین نیازمند است.
این نیازهای متقابل، به ویژه با گذر از سال انتخابات در روسیه٬ آمریکا و فرانسه و نیز آرام‌گرفتن شعارها و تبلیغات انتخاباتی٬ در همه این کشورها هر دو سو را نهایتا به اجماع و توافقاتی ولو حداقلی می‌رساند. به ویژه توانمندی و قدرت‌گیری رو به رشد طبقه متوسط روسیه که استقلال بیشتر جامعه از یوغ دولت٬ اقتصاد پویاتر و نوآورتر در بخش خصوصی و مراودات بیشتر با جهان خارج از سمت‌گیری‌ها و مطالبات طبیعی آن است، می‌تواند در خدمت سوق بیشتر پوتین در راستاهای یادشده عمل کند و دوره جدید ریاست جمهوری او را تا حدود زیادی از دو دور قبلی متفاوت سازد.

آخرین جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام
آخرین جلسه پنجمین دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران به ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی برگزار شد.
در این جلسه که روز شنبه ۱۳ اسفند، ۳( مارس) برگزار شد، آقای هاشمی رفسنجانی به انتخابات نهمین دوره مجلس اشاره کرده و گفت که امیدوار است نتیجه این انتخابات، تشکیل مجلسی خوب و منسجم باشد تا در آینده شاهد پیشرفت، توسعه پایدار، ثبات و آرامش بیشتری برای کشور باشد.
او همچنین به مناسبت به پایان رسیدن پنجمین دوره کاری مجمع تشخیص مصلحت نظام، "از عملکرد تک تک اعضای مجمع و همکاری و همراهی بی شائبه‌شان" در طول دوره پنج ساله اخیر مجلس تشکر کرد.
آخرین جلسه این دوره مجمع بدون حضور محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران برگزار شد.
آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس قوه مجریه ایران از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام است اما بیشتر از یک سال است که در جلسات مجمع شرکت نمی‌کند.
آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران هر پنج سال یک بار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران را تعیین می‌کند.
ریاست مجمع از ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸ بر عهده علی خامنه‌ای، رهبر کنونی ایران و از ۱۳۶۸ تاکنون بر عهده اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است.
پس از شروع اعتراضات به نتایج انتخابات مناقشه برانگیز سال ۱۳۸۸، آقای هاشمی رفسنجانی از تریبون نماز جمعه انتقاداتی علیه نحوه برخورد با معترضان مطرح کرد.
این انتقادات با برخوردهای تند اصولگرایان رو به رو شد.
او از آن زمان تا کنون به عنوان خطیب، در نماز جمعه شرکت نکرده و از یک سال پیش هم زیر فشار سیاسی منتقدانش، جایگاه ریاست مجلس خبرگان را از دست داده است.
صاحبنظران پیش‌بینی کرده‌اند که رهبر ایران از انتخاب آقای هاشمی به عنوان رئیس آینده مجمع تشخیص مصلحت نظام خودداری کند.
مجمع تشخیص مصلحت نظام نخستین بار، در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۶۶ توسط آیت الله خمینی، رهبر انقلاب ایران و به منظور حل اختلافات میان شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی تاسیس شد اما در سال ۱۳۸۸ و پس از تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی وظایف این نهاد دولتی افزایش پیدا کرد.
از سال ۱۳۸۵، آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، اختیار نظارت بر عملکرد قوای سه گانه در اجرای سیاست‌های کلی را که از اختیارات رهبر است، به این مجمع واگذار کرده است.



چند گردباد شدید در آمریکا به مرگ دست کم ۲۷ نفر در ایالت های ایندیانا، اوهایو و کنتاکی منجر شد.
پلیس محلی تایید کرده که ۱۳ نفر در مناطق مختلف ایالت ایندیانا کشته شده اند.
۵ نفر در ایالت کنتاکی و دو نفر نیز در ایالت اوهایو جان خود را بر اثر گردبادهای شدید از دست داده اند.
میچ دنیلز فرماندار ایندیانا گفته: " ما قدرت برابری با خشم طبیعت را نداریم."
قرار است آقای دنیلز روز شنبه از مناطق خسارت دیده بازدید کند.
اوایل روز جمعه گردباد در ایالت آلاباما نیز باعث به خانه های زیادی خسارت زد و به مجروح شدن ۵ نفر منجر شد.
اولین تلفات روز جمعه از هنریویل در ایندیانا بود که گردباد در آن خسارات سنگینی به جا گذاشته است. در این منطقه گردباد سقف یک دبیرستان را از جا کنده است.
در نزدیکی مامفوردویل در کنتاکی، ممفیس ایندیانا و جنوب اوهایو گزارش های دیگری از گردباد رسیده است.
هواشناسان پیش بینی می کنند طوفان هایی که می توانند به گردباد تبدیل شوند هنوز ایالت اوهایو، تنسی، جورجیا را تهدید می کنند.
یک مقام پلیس محلی گفته شهر مجاور مریزویل نیز کاملا ناپدید شده است.
به گزارش لویسویل کوریه ژورنال، یک خانواده چهار نفره در منطقه واشنگتن ایندیانا جان خود را از دست داده اند.
در هنری ویل هم مقامات یک مرد را در خودروی خود مرده پیدا کرده اند.
در حالیکه تندباد روز جمعه شدت می گیرد، آژانس هواشناسی ملی به برخی ایالت های آمریکا هشدار داده خود را برای گردباد آماده کنند.
در دقایق اولیه بامداد به وقت گرینیچ، در ایالت های آلاباما، کنتاکی، ایندیانا و بخش هایی از فلوریدا و ویرجینیای غربی اعلام وضعیت هشدار گردباد شده بود.
این آژانس در بیانیه ای جدی به مردم ایندیانا هشدار داد آنها که در مسیر گردباد قرار دارند با شرایطی بسیار خطرناک مواجهند و باید بلافاصله پناه بگیرند.
اوایل این هفته ۱۳ نفر در اثر گردبادی دیگر که میزوری، کانزاس، ایلینوی و تنسی را درنوردیده بود جان خود را از دست دادند.