مجله آمريکايی «فارِن افرز» در ۲۹ ژانويه گزارش مفصلی را درباره رابطه گروه تروريستی القاعده و جمهوری اسلامی منتشر کرده و نوشته است: «ظاهرا جمهوری اسلامی تمايل دارد روابط محدود کنونی خود با شبکه القاعده را گسترش دهد.»
این گزارش که توسط «ست جی. جونز» نوشته شده می گوید: «از اواخر سال ۲۰۰۱ ميلادی، ايران به دور از چشم جهانيان بعضی از رهبران ارشد گروه القاعده را در خاک خود نگاه داشته است. چندين نفر از ميان اين عوامل، از جمله ياسين السوری، يکی از تدارکچی های اين گروه تروريستی، با استفاده از اين موقعيت توانسته اند نيروی انسانی و منابع مالی جذب شده از خاورميانه را به مقر مرکزی القاعده در پاکستان منتقل کنند. ديگر افراد، از قبيل سيف العادل، شخصی با مليت مصری و رئيس کميته امنيتی القاعده، و ابومحمد المصری، از طراحان بمبگذاری سفارت های آمريکا در آفريقای شرقی، کمک های استراتژيک و عملياتی در اختيار القاعده مرکزی قرار داده اند.»
«دولت جمهوری اسلامی هم اکنون بيشتر اين افراد را تحت بازداشت خانگی نگاه داشته، آزادی رفت و آمدهايشان را محدود کرده و از نزديک حرکاتشان را زير نظر گرفته است. با اين همه، حضور القاعده در ايران به اين معناست که برخلاف بررسی های خوشبينانه ای که در واشنگتن وجود دارد، انهدام کلی شبکه القاعده چندان هم قريب الوقوع نخواهد بود.»
این گزارش می گوید: «شايد آنچه مايه نگرانی بيشتر شده اين واقعيت است که ظاهرا جمهوری اسلامی تمايل دارد روابط محدود کنونی خود با شبکه القاعده را گسترش دهد. سابقه جمهوری اسلامی نشان می دهد که اين حکومت توانايی آن را دارد که به همان شکلی که از حزب الله در مواقع مقتضی بهره جويی می کند، از القاعده نيز برای انجام حملات تلافی جويانه عليه ايالات متحده يا اسرائيل استفاده کند.»
«البته شايان ذکر است که سازمان القاعده به هيچ وجه آلت دست حکومت روحانيون در ايران نبوده و در برخی مواقع به مرحله رويارويی با نظام ايران نيز رسيده است، نمونه چنين برخوردی را می توان در تهاجم های اخير عليه شيعيان عراق مشاهده کرد. اما القاعده و جمهوری اسلامی يک وجه مشترک دارند و آن نفرتشان از آمريکاست.»
نويسنده «فارن افرز» در ادامه برپايه پژوهش هايی که «به مدت يک سال تمام درباره ارتباط القاعده و ايران» انجام داده، تحليل خود را اين گونه ادامه می دهد: «در چند سال اخير القاعده در چندين جبهه با شکست مواجه شده: در عراق، پاکستان، يمن، شاخ آفريقا و منطقه آفريقای شمالی. به ويژه حملات «پهپاد» های ارتش آمريکا با موفقيت کادر رهبری القاعده در پاکستان را در هم شکسته است. با اين همه ايستگاه اين گروه در ايران در يک دهه گذشته بی گزند مانده است. در اواخر سال ۲۰۰۱، با سقوط رژيم طالبان، بيشتر عوامل سازمان از افغانستان گريختند. بسياری از رهبران القاعده، از جمله شخص بن لادن و ايمن الظواهری، قائم مقام بن لادن و بعدها جانشين وی، به پاکستان رفتند. اما بعضی هم بودند که ترجيح دادند به سوی غرب افغانستان کوچ کنند، جايی که نظام حاکم با کمال ميل آن عده را پذيرفت.»
در این گزارش آمده است: «حدود ماه اکتبر سال ۲۰۰۱ ميلادی، دولت ايران نمايندگانی را به افغانستان فرستاد تا به اعضای باقی مانده از القاعده در افغانستان و خانواده هايشان تضمين دهند که می توانند با آسودگی و امنيت کامل به ايران سفر کنند. در ابتدا نيروی ويژه قدس، شاخه ای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مديريت اين رابطه را بر عهده داشت. نيروی قدس که مأموريت سازماندهی، آموزش، تجهيز و تأمين مالی جنبش های انقلابی اسلامی را بر عهده دارد، بين سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ جابجايی و خروج صدها نفر از افراد مرتبط با القاعده را ترتيب داد. تا سال ۲۰۰۲ تعداد اعضای القاعده در ايران به حدی رسيد که شبکه تروريستی فوق يک «شورای مديريت» در ايران ايجاد کرد. هدفی که اسامه بن لادن، رهبر القاعده، در آن زمان برای اين شورا معين کرده بود، در فراهم آوردن پشتيبانی استراتژيک برای رهبران سازمان در کشور پاکستان خلاصه می شد.»
فارن افرز می نویسد: «اعضای کليدی شورای مديريت القاعده در ايران عبارتند از: عادل، سليمان ابوغيث، ابوخير المصری، ابو محمد المصری و ابوحفص الموريتانی. هر پنج نفر اعضای شورا در سال های بعد از ۲۰۰۲ نقش مؤثر خود را در فعاليت های القاعده ايفا کردند و از مقر خود در ايران رابطه تنگاتنگ خود را با بن لادن، رهبر گروه، حفظ کردند. از ميان اين پنج تن، «عادل» حتی موفق شد با کمک به سازماندهی چندين گروه جنگجو با هدف ساقط کردن رژيم حامد کرزی در افغانستان، و پشتيبانی از حملات تروريستی سال ۲۰۰۳ در شهر رياض عربستان، به فعاليت های خود ادامه دهد.»
«اواخر سال ۲۰۰۲ و اوايل سال ۲۰۰۳، با بزرگتر شدن کادر مديريت القاعده در ايران و حضور اعضای ارشد اين سازمان تروريستی در آن کشور، مقام های دولتی ايالات متحده به صورت مستقيم وارد مذاکره با همتايان ايرانی خود شدند. آمريکا خواستار استرداد رهبران القاعده به کشورهای اصلی شان شد، ايران اين پيشنهاد را رد کرد و در همين زمان وزارت اطلاعات ايران مسئوليت ارتباط ميان جمهوری اسلامی و القاعده را عهده دار شد.»
«در ماه های نخست سال ۲۰۰۳ ميلادی، تهران تمامی اعضای شورای مديريت القاعده و وابستگانشان را که در کشور بودند، دستگير کرد. در مقابل هم بن لادن و ظواهری، و ديگر رهبران برای تهران پيغام فرستادند که در صورت خودداری از آزاد کردن پرسنل القاعده و اعضای خانواده بن لادن، اين اقدام را تلافی خواهند کرد. ايران زير بار نرفت و بن لادن هم فرصت عملی ساختن تهديد خود را پيدا نکرد.»
به نوشته این گزارش، «از اين مرحله به بعد، جزئيات رابطه القاعده با جمهوری اسلامی در هاله ای از ابهام قرار می گيرد. به نظر می رسد که بسياری از عواملی که در ايران تحت بازداشت خانگی به سر می برند، درخواست آزادی خود را تسليم مقامات کرده اند. در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ ميلادی، ايران چند نفر از بازداشتی های القاعده را به همراه خانواده هايشان آزاد کرد، در فهرست نام آزاد شدگان، چند تن از خانواده بن لادن نيز به چشم می خوردند.»
«خطوط قرمز حضور القاعده در ایران»
فارن افرز می گوید: «با اين همه، امروز شورای مديريت القاعده کماکان به حيات خود در خاک ايران ادامه می دهد. اعضای اين شبکه همچنان تحت حصر خانگی محدود قرار دارند و شواهد حاکيست که تهران برای فعاليت اين عده خطوط قرمزی را نيز تعيين کرده است: يک: اجتناب از طرح ريزی حملات تروريستی از خاک ايران، دو: خودداری از هدف قرار دادن دولت ايران و سه-خودداری از هرگونه جلب توجه.»
این گزارش می گوید: «در حال حاضر، ايران همچنان يک قطب مهم برای القاعده محسوب می شود. ياسين السوری، متولد سال ۱۹۸۲ در القميش سوريه، يکی از عوامل کليدی کنونی شبکه القاعده در ايران است. بر پايه يافته های وزارت خزانه داری ايالات متحده، دست کم از سال ۲۰۰۵ تهران به السوری اجازه داده که به فعاليت های خود به صورت مخفيانه در ايران ادامه دهد. اين عضو فعال القاعده موفق شده از ايران برای رهبری اين شبکه تروريستی در پاکستان و ديگر مراکز آن پول جمع آوری و ارسال کند و جذب و اعزام نيروهای جديد تندرو را از خليج فارس به پاکستان و افغانستان ميسر سازد.»
نويسنده «فارن افرز» در ادامه با اشاره به رابطه پيچيده جمهوری اسلامی شيعه مذهب و القاعده سنی مذهب تصريح می کند که: «به رغم تفاوت در ديدگاه های مذهبی، هدف مشترک ضديت با آمريکا و متحدانش، از جمله اسرائيل، عربستان سعودی و بريتانيا زمينه همکاری محکمی را بين اين دو به وجود آورده است. منطق ايران در تعامل با القاعده را شايد بتوان با رويکرد عملگرايانه وينستون چرچيل نخست وزير پرآوازه بريتانيا مقايسه کرد که زمانی گفت: «اگر هيتلر به دوزخ حمله کند، من دست کم يک دفعه هم که شده در همين مجلس عوام از ابليس (به عنوان حاکم جهنم) تمجيد خواهم کرد.»
«به نظر می رسد ايران به چند دليل رهبران القاعده را نگاه داشته است. اول اينکه تا زمانی که تهران چندين رهبر اين سازمان را تحت کنترل خود دارد، القاعده از حمله به اين کشور اجتناب خواهد کرد. از منظری ديگر، و در بعد تهاجمی، در صورتی که آمريکا يا اسرائيل عمليات بمباران ايران را به مرحله اجرا در آورند، تهران خواهد توانست از القاعده به عنوان ابزار مقابله به مثل استفاده نمايد. دارا بودن توانايی و عزم حمله به ايالات متحده دو ويژگی است که القاعده را برای جمهوری اسلامی به شريکی ارزشمند تبديل می کند.»
«در صورت وقوع حمله به ايران، اين احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی از طريق رابط های خود در عراق، افغانستان و ديگر کشورها ايالات متحده و متحدانش را هدف حمله قرار دهد. واکنش احتمالی ديگر اين است که ممکن است رژيم با افزايش حمايت های لجستيکی کنونی خود، با در اختيار گذاشتن پول، اسلحه، محل سکونت، اوراق مسافرتی و ترانزيت اعضا القاعده را بيش از پيش زير چتر حمايتی خود بگيرد. در سناريويی حادتر، ممکن است رژيم تهران حتی به مقام های القاعده اجازه سفر به پاکستان و احيای شاخه اصلی رهبری گروه را در آن کشور بدهد يا اينکه با گشودن مرزهای کشور به اعضای عالی رتبه تر سازمان اجازه ورود به ايران را بدهند. در شديدترين حالت نيز، احتمال دارد ايران از يک حمله جديد القاعده عليه ايالات متحده يا يکی از متحدانش حمايت کند، اگرچه رژيم جمهوری اسلامی به طور قطع تلاش خواهد کرد که نقشش در چنين توطئه ای مخفی باقی بماند.»
در پایان این گزارش آمده است: «پيش از هر اقدامی، به ويژه حمله پيشگيرانه عليه تأسيسات هسته ای ايران، که می تواند باعث نزديکی بيشتر اين کشور و القاعده شود، ايالات متحده آمريکا می بايست به دقت جوانب امر را بررسی کند. تا به اين جای کار، رابطه ايران و القاعده به شکلی دوجانبه محدود باقی مانده است. با اين شرايط و در حالی که القاعده مرکزی در پاکستان به شدت تضعيف شده، هرگونه اقدامی که باعث نزديکتر شدن اين دو به يکديگر شود اشتباهی فاحش برای آمريکا خواهد بود. خوشبختانه، هنوز هم برای حل اين مشکل وقت هست. اما ايالات متحده بايد بداند که سکوت بيش از اين بهای بسيار سنگينی را برايش به دنبال خواهد داشت.»
از سوابق نویسنده این گزارش می توان به عضويتش در انديشکده «رنـد»، نگارش کتاب «شکار در سايه: در تعقيب القاعده از نهم سپتامبر» و البته خدمت وی در فرماندهی عمليات ويژه ارتش آمريکا اشاره کرد.
جونز در دوران خدمت در ارتش مسئول طرح و برنامه و همچنين مشاور ارشد ژنرال فرمانده نيروی های ويژه ايالات متحده در افغانستان بوده است.
این گزارش که توسط «ست جی. جونز» نوشته شده می گوید: «از اواخر سال ۲۰۰۱ ميلادی، ايران به دور از چشم جهانيان بعضی از رهبران ارشد گروه القاعده را در خاک خود نگاه داشته است. چندين نفر از ميان اين عوامل، از جمله ياسين السوری، يکی از تدارکچی های اين گروه تروريستی، با استفاده از اين موقعيت توانسته اند نيروی انسانی و منابع مالی جذب شده از خاورميانه را به مقر مرکزی القاعده در پاکستان منتقل کنند. ديگر افراد، از قبيل سيف العادل، شخصی با مليت مصری و رئيس کميته امنيتی القاعده، و ابومحمد المصری، از طراحان بمبگذاری سفارت های آمريکا در آفريقای شرقی، کمک های استراتژيک و عملياتی در اختيار القاعده مرکزی قرار داده اند.»
«دولت جمهوری اسلامی هم اکنون بيشتر اين افراد را تحت بازداشت خانگی نگاه داشته، آزادی رفت و آمدهايشان را محدود کرده و از نزديک حرکاتشان را زير نظر گرفته است. با اين همه، حضور القاعده در ايران به اين معناست که برخلاف بررسی های خوشبينانه ای که در واشنگتن وجود دارد، انهدام کلی شبکه القاعده چندان هم قريب الوقوع نخواهد بود.»
این گزارش می گوید: «شايد آنچه مايه نگرانی بيشتر شده اين واقعيت است که ظاهرا جمهوری اسلامی تمايل دارد روابط محدود کنونی خود با شبکه القاعده را گسترش دهد. سابقه جمهوری اسلامی نشان می دهد که اين حکومت توانايی آن را دارد که به همان شکلی که از حزب الله در مواقع مقتضی بهره جويی می کند، از القاعده نيز برای انجام حملات تلافی جويانه عليه ايالات متحده يا اسرائيل استفاده کند.»
«البته شايان ذکر است که سازمان القاعده به هيچ وجه آلت دست حکومت روحانيون در ايران نبوده و در برخی مواقع به مرحله رويارويی با نظام ايران نيز رسيده است، نمونه چنين برخوردی را می توان در تهاجم های اخير عليه شيعيان عراق مشاهده کرد. اما القاعده و جمهوری اسلامی يک وجه مشترک دارند و آن نفرتشان از آمريکاست.»
نويسنده «فارن افرز» در ادامه برپايه پژوهش هايی که «به مدت يک سال تمام درباره ارتباط القاعده و ايران» انجام داده، تحليل خود را اين گونه ادامه می دهد: «در چند سال اخير القاعده در چندين جبهه با شکست مواجه شده: در عراق، پاکستان، يمن، شاخ آفريقا و منطقه آفريقای شمالی. به ويژه حملات «پهپاد» های ارتش آمريکا با موفقيت کادر رهبری القاعده در پاکستان را در هم شکسته است. با اين همه ايستگاه اين گروه در ايران در يک دهه گذشته بی گزند مانده است. در اواخر سال ۲۰۰۱، با سقوط رژيم طالبان، بيشتر عوامل سازمان از افغانستان گريختند. بسياری از رهبران القاعده، از جمله شخص بن لادن و ايمن الظواهری، قائم مقام بن لادن و بعدها جانشين وی، به پاکستان رفتند. اما بعضی هم بودند که ترجيح دادند به سوی غرب افغانستان کوچ کنند، جايی که نظام حاکم با کمال ميل آن عده را پذيرفت.»
در این گزارش آمده است: «حدود ماه اکتبر سال ۲۰۰۱ ميلادی، دولت ايران نمايندگانی را به افغانستان فرستاد تا به اعضای باقی مانده از القاعده در افغانستان و خانواده هايشان تضمين دهند که می توانند با آسودگی و امنيت کامل به ايران سفر کنند. در ابتدا نيروی ويژه قدس، شاخه ای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مديريت اين رابطه را بر عهده داشت. نيروی قدس که مأموريت سازماندهی، آموزش، تجهيز و تأمين مالی جنبش های انقلابی اسلامی را بر عهده دارد، بين سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ جابجايی و خروج صدها نفر از افراد مرتبط با القاعده را ترتيب داد. تا سال ۲۰۰۲ تعداد اعضای القاعده در ايران به حدی رسيد که شبکه تروريستی فوق يک «شورای مديريت» در ايران ايجاد کرد. هدفی که اسامه بن لادن، رهبر القاعده، در آن زمان برای اين شورا معين کرده بود، در فراهم آوردن پشتيبانی استراتژيک برای رهبران سازمان در کشور پاکستان خلاصه می شد.»
فارن افرز می نویسد: «اعضای کليدی شورای مديريت القاعده در ايران عبارتند از: عادل، سليمان ابوغيث، ابوخير المصری، ابو محمد المصری و ابوحفص الموريتانی. هر پنج نفر اعضای شورا در سال های بعد از ۲۰۰۲ نقش مؤثر خود را در فعاليت های القاعده ايفا کردند و از مقر خود در ايران رابطه تنگاتنگ خود را با بن لادن، رهبر گروه، حفظ کردند. از ميان اين پنج تن، «عادل» حتی موفق شد با کمک به سازماندهی چندين گروه جنگجو با هدف ساقط کردن رژيم حامد کرزی در افغانستان، و پشتيبانی از حملات تروريستی سال ۲۰۰۳ در شهر رياض عربستان، به فعاليت های خود ادامه دهد.»
«اواخر سال ۲۰۰۲ و اوايل سال ۲۰۰۳، با بزرگتر شدن کادر مديريت القاعده در ايران و حضور اعضای ارشد اين سازمان تروريستی در آن کشور، مقام های دولتی ايالات متحده به صورت مستقيم وارد مذاکره با همتايان ايرانی خود شدند. آمريکا خواستار استرداد رهبران القاعده به کشورهای اصلی شان شد، ايران اين پيشنهاد را رد کرد و در همين زمان وزارت اطلاعات ايران مسئوليت ارتباط ميان جمهوری اسلامی و القاعده را عهده دار شد.»
«در ماه های نخست سال ۲۰۰۳ ميلادی، تهران تمامی اعضای شورای مديريت القاعده و وابستگانشان را که در کشور بودند، دستگير کرد. در مقابل هم بن لادن و ظواهری، و ديگر رهبران برای تهران پيغام فرستادند که در صورت خودداری از آزاد کردن پرسنل القاعده و اعضای خانواده بن لادن، اين اقدام را تلافی خواهند کرد. ايران زير بار نرفت و بن لادن هم فرصت عملی ساختن تهديد خود را پيدا نکرد.»
به نوشته این گزارش، «از اين مرحله به بعد، جزئيات رابطه القاعده با جمهوری اسلامی در هاله ای از ابهام قرار می گيرد. به نظر می رسد که بسياری از عواملی که در ايران تحت بازداشت خانگی به سر می برند، درخواست آزادی خود را تسليم مقامات کرده اند. در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ ميلادی، ايران چند نفر از بازداشتی های القاعده را به همراه خانواده هايشان آزاد کرد، در فهرست نام آزاد شدگان، چند تن از خانواده بن لادن نيز به چشم می خوردند.»
«خطوط قرمز حضور القاعده در ایران»
فارن افرز می گوید: «با اين همه، امروز شورای مديريت القاعده کماکان به حيات خود در خاک ايران ادامه می دهد. اعضای اين شبکه همچنان تحت حصر خانگی محدود قرار دارند و شواهد حاکيست که تهران برای فعاليت اين عده خطوط قرمزی را نيز تعيين کرده است: يک: اجتناب از طرح ريزی حملات تروريستی از خاک ايران، دو: خودداری از هدف قرار دادن دولت ايران و سه-خودداری از هرگونه جلب توجه.»
این گزارش می گوید: «در حال حاضر، ايران همچنان يک قطب مهم برای القاعده محسوب می شود. ياسين السوری، متولد سال ۱۹۸۲ در القميش سوريه، يکی از عوامل کليدی کنونی شبکه القاعده در ايران است. بر پايه يافته های وزارت خزانه داری ايالات متحده، دست کم از سال ۲۰۰۵ تهران به السوری اجازه داده که به فعاليت های خود به صورت مخفيانه در ايران ادامه دهد. اين عضو فعال القاعده موفق شده از ايران برای رهبری اين شبکه تروريستی در پاکستان و ديگر مراکز آن پول جمع آوری و ارسال کند و جذب و اعزام نيروهای جديد تندرو را از خليج فارس به پاکستان و افغانستان ميسر سازد.»
نويسنده «فارن افرز» در ادامه با اشاره به رابطه پيچيده جمهوری اسلامی شيعه مذهب و القاعده سنی مذهب تصريح می کند که: «به رغم تفاوت در ديدگاه های مذهبی، هدف مشترک ضديت با آمريکا و متحدانش، از جمله اسرائيل، عربستان سعودی و بريتانيا زمينه همکاری محکمی را بين اين دو به وجود آورده است. منطق ايران در تعامل با القاعده را شايد بتوان با رويکرد عملگرايانه وينستون چرچيل نخست وزير پرآوازه بريتانيا مقايسه کرد که زمانی گفت: «اگر هيتلر به دوزخ حمله کند، من دست کم يک دفعه هم که شده در همين مجلس عوام از ابليس (به عنوان حاکم جهنم) تمجيد خواهم کرد.»
«به نظر می رسد ايران به چند دليل رهبران القاعده را نگاه داشته است. اول اينکه تا زمانی که تهران چندين رهبر اين سازمان را تحت کنترل خود دارد، القاعده از حمله به اين کشور اجتناب خواهد کرد. از منظری ديگر، و در بعد تهاجمی، در صورتی که آمريکا يا اسرائيل عمليات بمباران ايران را به مرحله اجرا در آورند، تهران خواهد توانست از القاعده به عنوان ابزار مقابله به مثل استفاده نمايد. دارا بودن توانايی و عزم حمله به ايالات متحده دو ويژگی است که القاعده را برای جمهوری اسلامی به شريکی ارزشمند تبديل می کند.»
«در صورت وقوع حمله به ايران، اين احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی از طريق رابط های خود در عراق، افغانستان و ديگر کشورها ايالات متحده و متحدانش را هدف حمله قرار دهد. واکنش احتمالی ديگر اين است که ممکن است رژيم با افزايش حمايت های لجستيکی کنونی خود، با در اختيار گذاشتن پول، اسلحه، محل سکونت، اوراق مسافرتی و ترانزيت اعضا القاعده را بيش از پيش زير چتر حمايتی خود بگيرد. در سناريويی حادتر، ممکن است رژيم تهران حتی به مقام های القاعده اجازه سفر به پاکستان و احيای شاخه اصلی رهبری گروه را در آن کشور بدهد يا اينکه با گشودن مرزهای کشور به اعضای عالی رتبه تر سازمان اجازه ورود به ايران را بدهند. در شديدترين حالت نيز، احتمال دارد ايران از يک حمله جديد القاعده عليه ايالات متحده يا يکی از متحدانش حمايت کند، اگرچه رژيم جمهوری اسلامی به طور قطع تلاش خواهد کرد که نقشش در چنين توطئه ای مخفی باقی بماند.»
در پایان این گزارش آمده است: «پيش از هر اقدامی، به ويژه حمله پيشگيرانه عليه تأسيسات هسته ای ايران، که می تواند باعث نزديکی بيشتر اين کشور و القاعده شود، ايالات متحده آمريکا می بايست به دقت جوانب امر را بررسی کند. تا به اين جای کار، رابطه ايران و القاعده به شکلی دوجانبه محدود باقی مانده است. با اين شرايط و در حالی که القاعده مرکزی در پاکستان به شدت تضعيف شده، هرگونه اقدامی که باعث نزديکتر شدن اين دو به يکديگر شود اشتباهی فاحش برای آمريکا خواهد بود. خوشبختانه، هنوز هم برای حل اين مشکل وقت هست. اما ايالات متحده بايد بداند که سکوت بيش از اين بهای بسيار سنگينی را برايش به دنبال خواهد داشت.»
از سوابق نویسنده این گزارش می توان به عضويتش در انديشکده «رنـد»، نگارش کتاب «شکار در سايه: در تعقيب القاعده از نهم سپتامبر» و البته خدمت وی در فرماندهی عمليات ويژه ارتش آمريکا اشاره کرد.
جونز در دوران خدمت در ارتش مسئول طرح و برنامه و همچنين مشاور ارشد ژنرال فرمانده نيروی های ويژه ايالات متحده در افغانستان بوده است.
قاسم سلیمانی،مشاور سرکوب معترضان در سوریه
يک عضو ارشد شورای ملی سوريه از بازگشت دوباره سرتيپ پاسدار قاسم سليمانی، فرمانده نيروی قدس سپاه پاسداران ايران به سوريه برای «فرماندهی اتاق جنگ» با هدف سرکوب معترضان مخالف حکومت بشار اسد خبر داده است.
به گزارش روزنامه هاآرتص، اين عضو بارز در شورای ملی سوريه که نام او برده نشده است، گفته است که سرتيپ پاسدار قاسم سليمانی فرماندهی «اتاق جنگ» در سوريه را در شرايطی بر عهده گرفته است که در اين اتاق، خود بشار اسد و شمار ديگری از مقامات ارشد مورد اعتماد اسد نيز حضور دارند.
بنوشته هاآرتص، اعضای مهم اين «اتاق جنگ» در کنار قاسم سليمانی و بشار اسد، ماهر اسد، عاصف شوکت و رامی محلوف تشکيل می دهند.
ماهر اسد، برادر بشار اسد است که فرماندهی گارد ويژه رياست جمهوری سوريه را نيز در دست دارد و گفته می شود که بخش بزرگی از سرکوبگری های خونين يازده ماه اخير اين کشور نتيجه اقدامات اين نيروهای وابسته به ماهر اسد بوده است.
آصف شوکت شوهر خواهر بشار اسد است که در طول سال ها رييس سازمان اطلاعات و استخبارات سوريه بوده است.
رامی محلوف، عليرغم آنکه نام فاميلی غير از اسد دارد، پسر دایی بشار اسد است که او يک کلان سرمايه دار و از مهم ترين مهره های نظام سوريه در سالهای گذشته بوده است.
آمريکا و اتحاديه اروپا در نخستين تحريم های خود عليه مهره های مهم در حکومت سوريه، نام رامی محلوف را در کنار عاصف شوکت، ماهر اسد و بشار اسد بخاطر مشارکت فعال در سرکوبگريهای خونين سوريه، قرار داده بودند.
به گزارش هاآرتص، عضو ارشد شورای ملی سوريه همچنين گفته است که در پی تشکيل «اتاق جنگ» به فرماندهی قاسم سليمانی در سوريه، اختيارات رييس ستاد کل ارتش سوريه محدود شده و اين اختيارات ميان فرماندهان ديگر تقسيم شده است.
چندی پيش نيز آمريکا تأکيد کرد که سرتيپ پاسدار سليمانی در سوريه بوده است. از زمان شدت گرفتن بحران سوريه اين چندمين بار است که از حضور سليمانی در اين کشور، با هدف کمک به بشار اسد برای غلبه بر اين بزرگ ترين بحران سياسی حکومت چهل و چند ساله خاندان اسد بر سوريه خبر می رسد.
نيروی قدس سپاه پاسداران بر پانزده هزار نفر شامل می شوند که در نبرد آمريکا در عراق نيز در مظان اتهام عمليات تروريستی و تخريبی بسياری با هدف ضربه زدن به قوای آمريکا و وادار کردن آنها به عقب نشينی از عراق بودند.
به نوشته هاآرتص، حضور دوباره قاسم سلیمانی در سوریه نشان از ماهیت نبردی دارد که بشار اسد می خواهد در مقابله با مخالفان خود آن را ادامه دهد.
وزارت خارجه ایران اخیرا هرگونه دخالت در امور سوریه را تکذیب کرد و رامین مهمان پرست اعلام کرد «ما به هیچوجه دخالتی در مسائل داخلی سوریه نداریم.»
به گزارش روزنامه هاآرتص، اين عضو بارز در شورای ملی سوريه که نام او برده نشده است، گفته است که سرتيپ پاسدار قاسم سليمانی فرماندهی «اتاق جنگ» در سوريه را در شرايطی بر عهده گرفته است که در اين اتاق، خود بشار اسد و شمار ديگری از مقامات ارشد مورد اعتماد اسد نيز حضور دارند.
بنوشته هاآرتص، اعضای مهم اين «اتاق جنگ» در کنار قاسم سليمانی و بشار اسد، ماهر اسد، عاصف شوکت و رامی محلوف تشکيل می دهند.
ماهر اسد، برادر بشار اسد است که فرماندهی گارد ويژه رياست جمهوری سوريه را نيز در دست دارد و گفته می شود که بخش بزرگی از سرکوبگری های خونين يازده ماه اخير اين کشور نتيجه اقدامات اين نيروهای وابسته به ماهر اسد بوده است.
آصف شوکت شوهر خواهر بشار اسد است که در طول سال ها رييس سازمان اطلاعات و استخبارات سوريه بوده است.
رامی محلوف، عليرغم آنکه نام فاميلی غير از اسد دارد، پسر دایی بشار اسد است که او يک کلان سرمايه دار و از مهم ترين مهره های نظام سوريه در سالهای گذشته بوده است.
آمريکا و اتحاديه اروپا در نخستين تحريم های خود عليه مهره های مهم در حکومت سوريه، نام رامی محلوف را در کنار عاصف شوکت، ماهر اسد و بشار اسد بخاطر مشارکت فعال در سرکوبگريهای خونين سوريه، قرار داده بودند.
به گزارش هاآرتص، عضو ارشد شورای ملی سوريه همچنين گفته است که در پی تشکيل «اتاق جنگ» به فرماندهی قاسم سليمانی در سوريه، اختيارات رييس ستاد کل ارتش سوريه محدود شده و اين اختيارات ميان فرماندهان ديگر تقسيم شده است.
چندی پيش نيز آمريکا تأکيد کرد که سرتيپ پاسدار سليمانی در سوريه بوده است. از زمان شدت گرفتن بحران سوريه اين چندمين بار است که از حضور سليمانی در اين کشور، با هدف کمک به بشار اسد برای غلبه بر اين بزرگ ترين بحران سياسی حکومت چهل و چند ساله خاندان اسد بر سوريه خبر می رسد.
نيروی قدس سپاه پاسداران بر پانزده هزار نفر شامل می شوند که در نبرد آمريکا در عراق نيز در مظان اتهام عمليات تروريستی و تخريبی بسياری با هدف ضربه زدن به قوای آمريکا و وادار کردن آنها به عقب نشينی از عراق بودند.
به نوشته هاآرتص، حضور دوباره قاسم سلیمانی در سوریه نشان از ماهیت نبردی دارد که بشار اسد می خواهد در مقابله با مخالفان خود آن را ادامه دهد.
وزارت خارجه ایران اخیرا هرگونه دخالت در امور سوریه را تکذیب کرد و رامین مهمان پرست اعلام کرد «ما به هیچوجه دخالتی در مسائل داخلی سوریه نداریم.»
«ايران برای واردات کالاهای اساسی در پی مبادله پاياپای است»
صادرکنندگان مواد غذايی در اروپا می گويند، به دنبال تشديد تحريم ها عليه ايران، اين کشور برای واردات کالاهای اساسی از جمله گندم با مشکلاتی مواجه شده است و تلاش می کند برای پرداخت بهای گندم وارداتی از طلا و نفت استفاده کند.
به گزارش خبرگزاری رويترز، ايران هفته گذشته ۲۰۰ هزار تن گندم برای تحویل فوری از بازار جهانی خريداری کرده است. تجار و فروشندگان بازار های جهانی نیز می گويند، ايران طی دور روز گذشته ۲۰۰ هزار تن گندم برزيلی و ۲۰۰ هزار تن گندم آلمانی خريداری کرده است. اين درحالی است که مشخص نيست ايران بهای اين غلات را چگونه پرداخت کرده است.
تحريم های تازه آمريکا و اتحاديه اروپا که از آغاز سال جاری عليه ايران اعمال شده اند توان اين کشور برای پرداخت بهای کالای اساسی خريداری شده در بازار های جهانی را با مشکل مواجه کرده است.
به گزارش رويترز، اين تحريم ها باعث شده اند تا ايران نتواند دلار و يوروی مورد نياز خود را تامين کند به همين دليل اين کشور مجبور شده است تا جايگزينی برای پرداخت بهای کالاهای وارداتی خود پيدا کند.
يک فروشند گندم در بازار اروپا به رويترز گفته است که شرکت های بزرگ چند مليتی در حال جايگزين کردن ارزهای ديگر هستند و و آن دسته که متخصصان مالی دارند برای مبادله پاياپای از «نفت و طلا» استفاده می کنند. وی اضافه کرده است: اما اين مساله برای شرکت های کوچک تجاری غلات چندان آسان نيست.
اين معامله گر در بازار اروپا همچنين گفته است: «تجارت غله با ايران با مشکلات جدی مواجه است، اما همچنان ادامه دارد.»
معاون شرکت «کارگيل»، یکی از شرکت های بزرگ چند مليتی خصوصی جهان، به رويترز گفته است: ارسال غلات به ايران همچنان ممکن است چرا که ايران از ارزهای ديگری به غير از دلار استفاده می کند.
درهمين زمينه، يک معامله گر ديگر به رويترز گفته است: «بهای معامله غلات به وسيله شمش های طلا پرداخت می شود و در معاملات پاياپای فروش نفت نیز پيشنهاد شده است.» به گفته اين معامله گر چند شرکت بزرگ در حال اين گونه معامله پاياپای با ايران هستند.
يک تاجر ديگر در بازار غلات به رويترز گفته است: به دليل اين که محموله های غلات بسيار بزرگ هستند، مبادله پاياپای يا پرداخت بها با طلا سريعترين راه ممکن است.
رويترز می گويد بررسی های انجام شده در بازارهای جهانی نشان می دهد که از آغاز سال جاری ميلادی ايران برای واردات کالاهای اساسی مانند؛ برنج، روغن خوراکی، چای و خوراک دام و طیور با مشکل مواجه بوده است.
طبق اين گزارش، کشتی های بزرگ غله در بنادر ايران پهلو گرفته اند، ولی به دلیل پرداخته نشدن بهای محموله ها از تخليه بارهای خود خودداری می کنند.
به گزارش رويترز، ايران در حال حاضر نفت خود را با ارزهايی چون «ين» ژاپن، وون کره جنوبی و روپيه هند می فروشد که اين مساله صادر کنندگان را با مشکلاتی مواجه کند.
ايران درگذشته برا ی دور زدن تحريم ها و واردات کالاهای اساسی از طريق کشورهای ثالثی چون امارات متحد عربی عمل می کرد، اما با توجه به اقدامات صورت گرفته توسط امارات راههای ايران برای داد و ستد غير مستقيم بسته شده است.
شورای امنیت سازمان ملل متحد طی چهار قعنامه تحریمی از ایران خواسته است تا فعالیت های مربوط به غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. ایران با نادیده گرفتن این خواست برنامه غنی سازی اورانیوم خود را توسعه داده است.
آمریکا و اتحاد اروپا طی ماههای اخیر تحریم های یکجانبه مالی و نفتی علیه ایران اعمال کرده اند.
به گزارش خبرگزاری رويترز، ايران هفته گذشته ۲۰۰ هزار تن گندم برای تحویل فوری از بازار جهانی خريداری کرده است. تجار و فروشندگان بازار های جهانی نیز می گويند، ايران طی دور روز گذشته ۲۰۰ هزار تن گندم برزيلی و ۲۰۰ هزار تن گندم آلمانی خريداری کرده است. اين درحالی است که مشخص نيست ايران بهای اين غلات را چگونه پرداخت کرده است.
تحريم های تازه آمريکا و اتحاديه اروپا که از آغاز سال جاری عليه ايران اعمال شده اند توان اين کشور برای پرداخت بهای کالای اساسی خريداری شده در بازار های جهانی را با مشکل مواجه کرده است.
به گزارش رويترز، اين تحريم ها باعث شده اند تا ايران نتواند دلار و يوروی مورد نياز خود را تامين کند به همين دليل اين کشور مجبور شده است تا جايگزينی برای پرداخت بهای کالاهای وارداتی خود پيدا کند.
يک فروشند گندم در بازار اروپا به رويترز گفته است که شرکت های بزرگ چند مليتی در حال جايگزين کردن ارزهای ديگر هستند و و آن دسته که متخصصان مالی دارند برای مبادله پاياپای از «نفت و طلا» استفاده می کنند. وی اضافه کرده است: اما اين مساله برای شرکت های کوچک تجاری غلات چندان آسان نيست.
اين معامله گر در بازار اروپا همچنين گفته است: «تجارت غله با ايران با مشکلات جدی مواجه است، اما همچنان ادامه دارد.»
معاون شرکت «کارگيل»، یکی از شرکت های بزرگ چند مليتی خصوصی جهان، به رويترز گفته است: ارسال غلات به ايران همچنان ممکن است چرا که ايران از ارزهای ديگری به غير از دلار استفاده می کند.
درهمين زمينه، يک معامله گر ديگر به رويترز گفته است: «بهای معامله غلات به وسيله شمش های طلا پرداخت می شود و در معاملات پاياپای فروش نفت نیز پيشنهاد شده است.» به گفته اين معامله گر چند شرکت بزرگ در حال اين گونه معامله پاياپای با ايران هستند.
يک تاجر ديگر در بازار غلات به رويترز گفته است: به دليل اين که محموله های غلات بسيار بزرگ هستند، مبادله پاياپای يا پرداخت بها با طلا سريعترين راه ممکن است.
رويترز می گويد بررسی های انجام شده در بازارهای جهانی نشان می دهد که از آغاز سال جاری ميلادی ايران برای واردات کالاهای اساسی مانند؛ برنج، روغن خوراکی، چای و خوراک دام و طیور با مشکل مواجه بوده است.
طبق اين گزارش، کشتی های بزرگ غله در بنادر ايران پهلو گرفته اند، ولی به دلیل پرداخته نشدن بهای محموله ها از تخليه بارهای خود خودداری می کنند.
به گزارش رويترز، ايران در حال حاضر نفت خود را با ارزهايی چون «ين» ژاپن، وون کره جنوبی و روپيه هند می فروشد که اين مساله صادر کنندگان را با مشکلاتی مواجه کند.
ايران درگذشته برا ی دور زدن تحريم ها و واردات کالاهای اساسی از طريق کشورهای ثالثی چون امارات متحد عربی عمل می کرد، اما با توجه به اقدامات صورت گرفته توسط امارات راههای ايران برای داد و ستد غير مستقيم بسته شده است.
شورای امنیت سازمان ملل متحد طی چهار قعنامه تحریمی از ایران خواسته است تا فعالیت های مربوط به غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. ایران با نادیده گرفتن این خواست برنامه غنی سازی اورانیوم خود را توسعه داده است.
آمریکا و اتحاد اروپا طی ماههای اخیر تحریم های یکجانبه مالی و نفتی علیه ایران اعمال کرده اند.
از انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، تا سوریۀ سراسر شکنجه
درفرانسه، بانزدیک شدن موعد انتخابات ریاست جمهوری، بردامنه مبارزات انتخاباتی احزاب و شخصیت های سیاسی نیزافزوده می شود. انتخابات ریاست جمهوری فرانسه درماه مه امسال برگزارخواهد شد.
آخرین نظرسنجی ها حکایت از آن دارد که چنانچه انتخابات همین امروز، درهفته دوم ماه فوریه گزارمی شد، فرانسوا هُلاند، کاندیدای احزاب چپ به ویژه حزب سوسیالیست می توانست پیروزانتخابات باشد. با این حال هنوزدو ماه برای آقای سارکوزی ،رئیس جمهوری کنونی، و نامزد دوردوم ریاست جمهوری باقی است تا شهروندان را نسبت به بیلان پنج ساله خدمات خود متقاعد نماید.
درکناراین موضوع داخلی روزنامه های امروز، سوریه و رویدادها ی خونین این کشوربیشترین تیترهای روزنامه های امروز را به خود اختصاص داده، که به آن بازخواهیم گشت.
لیبراسیون روزنامه صبح پاریس درگزارشی به بحران داخلی کشورمالدیو، کشورکوچک و آرام درجنوب هند پرداخته که رئیس جمهور منتخب آن دریک کودتای بدون خونریزی ازقدرت برکنارشد و نظامیان با تصاحب قدرت اعلام کرده اند که دولت جدیدی را تشکیل خواهند داد. به نوشته لیبراسیون، ظاهراً کودتاچیان با سرنگون کردن دولت دموکراتیک این کشوردرنظردارند مالدیو را به سوی اسلام رادیکال هدایت نمایند.
لیبراسیون تحت عنوان : "کودتای اسلامیون درمالدیو" می نویسد: ازماه ها پیش رشد اسلام بنیادگرا دراین کشورقابل رد یابی بود.
اسلامیون حملاتی را علیه هتل هائی که، به گفته آنان، شئونات اسلامی را رعایت نمی کردند، و یا فروشندگان مشروبات الکلی آغازکرده بودند. این افراد خواستارقطع پروازهای هوائی به سوی اسرائیل بودند. لیبراسیون به نقل ازمقامات برکنارشده ی دولت مالدیوگزارش کرده است که اسلامیون با حمله به موزه ملی مالدیو، مجسمه های بودا را تحت عنوان "مبارزه با بت پرستی" ویران کرده اند.
لیبراسیون می نویسد: با انجام کودتا، هم اکنون درگیری های پراکنده میان نفرات تحت فرمان کودتاگران و هوا داران رئیس جمهوری منتخب مردم ادامه دارد.
درفیگارو گزارشی چاپ شده است درباره ادامه درگیری های خونین درلیبی. فرستاده فیگارو به تریپولی می نویسد: با گذشت ماه ها ازسرنگونی حکومت معمرقذافی هنوزدرگیری های مسلحانه درلیبی به پایان نرسیده است. "پیرپرییر" گزارش می دهد که ده ها گروه مسلح برای به دست گرفتن کنترل پایتخت رو یاروی هم قرارگرفته اند. این گروه ها کمترین توجهی به پیام های دولت مرکزی برای برقراری آرامش و تحویل سلاح ها ندارند. فیگارو می افزاید: شش ماه پس آزادی لیبی گروه های مسلح سرخود همه جا به دستگیری، قتل وشکنجه ی هرکس که به مذاقشان خوش نیاید اقدام می کنند و به هیچ کس نیز پاسخگو نیستند. به گفته فرستاده فیگارو درهفته های اخیریکی از همین گروهای مسلح سفیرسابق لیبی درفرانسه را ربوده و تا حد مرگ شکنجه کردند. وی یک حقوقدان برجسته ی لیبی بوده است.
بازمی گردیم به سوریه که مانند روزها وهفته های اخیر، تیتراول روزنامه های امروز فرانسه را تشکیل می دهد. لیبراسیون درصفحه اول خود تحت عنوان درشت "سراسرسوریه تحت شکنجه" خاطرنشان می کند که : آنچه که شهروندان سوریه درمورد رفتاررژیم می گویند، انسان را به دهشت وامی دارد.
فرستاده لیبراسیون به منطقه با بسیاری ازفراریان و شکنجه شدگان دراردن هاشمی گفت و گو کرده و تصاویرشکنجه شدگان را به چاپ رسانده است. سرمقاله نویس لیبراسیون، دریاداشت امروز خود، با اشاره به وتوی روسیه و چین که قطعنامه ی محکومیت سرکوب ها درسوریه را روزشنبه در شورای امنیت خنثی کرد، می نویسد: دلایل این سیاست چین و روسیه برای جهانیان روشن است، زیرا آنها، یعنی پکن و مسکو، نمی خواهند که پس سوریه نگاه جهانیان برسرکوب های آنان درتبت و یا چه چنی ویا علیه مردم اوستی برگردد.
لیبراسیون می افزاید: وتوی روسیه باید مورد توجه رهبران هشت کشوربزرگ صنعتی قرار گیرد. باید رهبران کشورهای یادشده درنشست (ژ-هشت) درشیکاگو، که درماه مه تشکیل خواهد شد ،این پرسش را با پوتین مطرح نمایند تا بدانند که وی ازکدام ارزش ها دفاع می کند و به کدام ارزش ها باوردارد. هرچند که ، به نوشته لیبراسیون، تا آن زمان، یعنی ماه مه، پوتین، با روش هائی که ازاو می شناسیم، ازنخست وزیری به ریاست جمهوری ارتقاع مقام داده خواهد شد.
لاکروا ارگان جامعه مسیحیان فرانسه گزارشی دارد درمورد عدم توانائی پزشکان بدون مرز برای کمک به مجروحین ومصدومین سرکوب های سوریه . سازمان پزشکان بدون مرز درگزار شی پیرامون اوضاع درسوریه می نویسد: مجروحینی که به بیمارستان ها مراجعه می کنند وپزشکانی که معالجه آنها را برعهده می گیرند، ازسوی نیروهای حکومت تحت فشارو دستگیری قرار دارند. سازمان پزشکان بدون مرز می گوید: با گذشت ماه ها از درخواست، دولت دمشق هنوز به امدادگران این سازمان اجازه ی ورود و کمک به مجروحین سوری درشهرهای مختلف این کشوررانداده است. سازمان پزشکان بدون مرزگروهای امدادی خود را به اردن هاشمی، ترکیه و عراق اعزام داشته است.
درلوموند روزنامه عصرفرانسه دو گزارش مفصل به چاپ رسیده است درمورد ناهنجاری های اقتصادی حاصل از تحریم ها و دشواری احمدی نژاد درمقابل پرسش های مطرح شده درمجلس اسلامی. نویسندگان لوموند با اشاره به نوسانات بی سابقه بازارارزایران می نویسند: تری کوویل کارشناس اموراقتصادی ایران درمرکزمطالعات بین المللی فرانسه می گوید: دستگیری های اخیرنشان می دهد که رژیم ایران مسئله نوسانات بی رویه ارز را جدی تلقی می کند. تری کوویل به فشارهای افزایش یابنده به مردم ایران ازطریق قطع یارانه ها و مدیریت نادرست اقتصادی به مردم اشاره می کند و می گوید : به نظرمی رسد که درغرب این فکردرجریان است که با قراردادن مردم را درمقابل رژیم، نهایتاً اوضاع را به سوی تغیررژیم درایران هدایت نمایند.
تری کوویل می گوید: ولی این اشتباه خواهد بود اگر فکرکنیم که غرب می تواند مردم را به خیابان بیاورد، مردم خود درجریان وضع بد اقتصادی کشورقرار دارند ومیان پیامد های تحریم ها و ناهنجاری های اقتصادی حاصل ازمدیریت دولت فرق قائل خواهند بود. فراموش نکنیم که درسال دو هزارو نه میلادی بدون تحریک غرب میلیون ها نفربه خیابان ها آمدند.
لوموند درگزارش دیگری به احضاراحمدی نژاد ازسوی مجلس شورای اسلامی برای پاسخ داده با پرسش های نمایندگان درمورد مدیریت بد اقتصادی کشور پرداخته است.
درکناراین موضوع داخلی روزنامه های امروز، سوریه و رویدادها ی خونین این کشوربیشترین تیترهای روزنامه های امروز را به خود اختصاص داده، که به آن بازخواهیم گشت.
لیبراسیون روزنامه صبح پاریس درگزارشی به بحران داخلی کشورمالدیو، کشورکوچک و آرام درجنوب هند پرداخته که رئیس جمهور منتخب آن دریک کودتای بدون خونریزی ازقدرت برکنارشد و نظامیان با تصاحب قدرت اعلام کرده اند که دولت جدیدی را تشکیل خواهند داد. به نوشته لیبراسیون، ظاهراً کودتاچیان با سرنگون کردن دولت دموکراتیک این کشوردرنظردارند مالدیو را به سوی اسلام رادیکال هدایت نمایند.
لیبراسیون تحت عنوان : "کودتای اسلامیون درمالدیو" می نویسد: ازماه ها پیش رشد اسلام بنیادگرا دراین کشورقابل رد یابی بود.
اسلامیون حملاتی را علیه هتل هائی که، به گفته آنان، شئونات اسلامی را رعایت نمی کردند، و یا فروشندگان مشروبات الکلی آغازکرده بودند. این افراد خواستارقطع پروازهای هوائی به سوی اسرائیل بودند. لیبراسیون به نقل ازمقامات برکنارشده ی دولت مالدیوگزارش کرده است که اسلامیون با حمله به موزه ملی مالدیو، مجسمه های بودا را تحت عنوان "مبارزه با بت پرستی" ویران کرده اند.
لیبراسیون می نویسد: با انجام کودتا، هم اکنون درگیری های پراکنده میان نفرات تحت فرمان کودتاگران و هوا داران رئیس جمهوری منتخب مردم ادامه دارد.
درفیگارو گزارشی چاپ شده است درباره ادامه درگیری های خونین درلیبی. فرستاده فیگارو به تریپولی می نویسد: با گذشت ماه ها ازسرنگونی حکومت معمرقذافی هنوزدرگیری های مسلحانه درلیبی به پایان نرسیده است. "پیرپرییر" گزارش می دهد که ده ها گروه مسلح برای به دست گرفتن کنترل پایتخت رو یاروی هم قرارگرفته اند. این گروه ها کمترین توجهی به پیام های دولت مرکزی برای برقراری آرامش و تحویل سلاح ها ندارند. فیگارو می افزاید: شش ماه پس آزادی لیبی گروه های مسلح سرخود همه جا به دستگیری، قتل وشکنجه ی هرکس که به مذاقشان خوش نیاید اقدام می کنند و به هیچ کس نیز پاسخگو نیستند. به گفته فرستاده فیگارو درهفته های اخیریکی از همین گروهای مسلح سفیرسابق لیبی درفرانسه را ربوده و تا حد مرگ شکنجه کردند. وی یک حقوقدان برجسته ی لیبی بوده است.
بازمی گردیم به سوریه که مانند روزها وهفته های اخیر، تیتراول روزنامه های امروز فرانسه را تشکیل می دهد. لیبراسیون درصفحه اول خود تحت عنوان درشت "سراسرسوریه تحت شکنجه" خاطرنشان می کند که : آنچه که شهروندان سوریه درمورد رفتاررژیم می گویند، انسان را به دهشت وامی دارد.
فرستاده لیبراسیون به منطقه با بسیاری ازفراریان و شکنجه شدگان دراردن هاشمی گفت و گو کرده و تصاویرشکنجه شدگان را به چاپ رسانده است. سرمقاله نویس لیبراسیون، دریاداشت امروز خود، با اشاره به وتوی روسیه و چین که قطعنامه ی محکومیت سرکوب ها درسوریه را روزشنبه در شورای امنیت خنثی کرد، می نویسد: دلایل این سیاست چین و روسیه برای جهانیان روشن است، زیرا آنها، یعنی پکن و مسکو، نمی خواهند که پس سوریه نگاه جهانیان برسرکوب های آنان درتبت و یا چه چنی ویا علیه مردم اوستی برگردد.
لیبراسیون می افزاید: وتوی روسیه باید مورد توجه رهبران هشت کشوربزرگ صنعتی قرار گیرد. باید رهبران کشورهای یادشده درنشست (ژ-هشت) درشیکاگو، که درماه مه تشکیل خواهد شد ،این پرسش را با پوتین مطرح نمایند تا بدانند که وی ازکدام ارزش ها دفاع می کند و به کدام ارزش ها باوردارد. هرچند که ، به نوشته لیبراسیون، تا آن زمان، یعنی ماه مه، پوتین، با روش هائی که ازاو می شناسیم، ازنخست وزیری به ریاست جمهوری ارتقاع مقام داده خواهد شد.
لاکروا ارگان جامعه مسیحیان فرانسه گزارشی دارد درمورد عدم توانائی پزشکان بدون مرز برای کمک به مجروحین ومصدومین سرکوب های سوریه . سازمان پزشکان بدون مرز درگزار شی پیرامون اوضاع درسوریه می نویسد: مجروحینی که به بیمارستان ها مراجعه می کنند وپزشکانی که معالجه آنها را برعهده می گیرند، ازسوی نیروهای حکومت تحت فشارو دستگیری قرار دارند. سازمان پزشکان بدون مرز می گوید: با گذشت ماه ها از درخواست، دولت دمشق هنوز به امدادگران این سازمان اجازه ی ورود و کمک به مجروحین سوری درشهرهای مختلف این کشوررانداده است. سازمان پزشکان بدون مرزگروهای امدادی خود را به اردن هاشمی، ترکیه و عراق اعزام داشته است.
درلوموند روزنامه عصرفرانسه دو گزارش مفصل به چاپ رسیده است درمورد ناهنجاری های اقتصادی حاصل از تحریم ها و دشواری احمدی نژاد درمقابل پرسش های مطرح شده درمجلس اسلامی. نویسندگان لوموند با اشاره به نوسانات بی سابقه بازارارزایران می نویسند: تری کوویل کارشناس اموراقتصادی ایران درمرکزمطالعات بین المللی فرانسه می گوید: دستگیری های اخیرنشان می دهد که رژیم ایران مسئله نوسانات بی رویه ارز را جدی تلقی می کند. تری کوویل به فشارهای افزایش یابنده به مردم ایران ازطریق قطع یارانه ها و مدیریت نادرست اقتصادی به مردم اشاره می کند و می گوید : به نظرمی رسد که درغرب این فکردرجریان است که با قراردادن مردم را درمقابل رژیم، نهایتاً اوضاع را به سوی تغیررژیم درایران هدایت نمایند.
تری کوویل می گوید: ولی این اشتباه خواهد بود اگر فکرکنیم که غرب می تواند مردم را به خیابان بیاورد، مردم خود درجریان وضع بد اقتصادی کشورقرار دارند ومیان پیامد های تحریم ها و ناهنجاری های اقتصادی حاصل ازمدیریت دولت فرق قائل خواهند بود. فراموش نکنیم که درسال دو هزارو نه میلادی بدون تحریک غرب میلیون ها نفربه خیابان ها آمدند.
لوموند درگزارش دیگری به احضاراحمدی نژاد ازسوی مجلس شورای اسلامی برای پاسخ داده با پرسش های نمایندگان درمورد مدیریت بد اقتصادی کشور پرداخته است.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران چهارشنبه گذشته به هنگام ارایه لایحه بودجه سال 1391 به مجلس شورای اسلامی، محور اصلی بودجه سال 91 را رسیدن به یک رشد اقتصادی 8 در صدی عنوان کرد.
محور قرار یک رشد اقتصادی 8 در صدی برای سال 1391، در حالی که ایران در سالهای اخیر از رشد اقتصادی بسیار پائینی برخوردار بوده، پرسش های بسیاری را مطرح می سازد.
در اینجا تلاش می کنیم که ضمن مطالعه رشد اقتصادی در چند ساله اخیر و چالش های رشد اقتصادی در ایران، خصوصاً در بخش انرژی که کلیدی ترین بخش اقتصادی کشور می باشد، امکان تحقق و یا عدم تحقق یک رشد اقتصادی 8 در صدی را بررسی نماییم. آخرین گزارش تجدید نظر شده صندوق بین المللی پول برای سال 2011 رشد اقتصادی ایران را 2.5 در صد نشان می دهد. برای سال 2012 بانک جهانی پیش بینی کرده است که اقتصاد ایران رشد خواهد داشت. صندوق بین المللی پول این رشد را در محدوده حداکثر 3.4 در صد بر آورد کرده است.
رشد اقتصادی ایران در سال های 2008، 2009 و 2010 بر اساس صندوق بین المللی پول به ترتیب یک درصد، یک دهم درصد و یک در صد بوده است.رشد اقتصادی ایران در حالت خوش یننانه اش و بر اساس اعلام غیر رسمی آمارهای رسمی مرکز آمار ایران در سا ل های 1387، 1388 و 1389 از یک در صد در سال 1387 به حداکثر 3.9 در صد در سال 1389 رسیده است.
یک مقایسه ساده بین نرخ رشد اقتصادی طی پنج سال گذشته و آنچه در اهداف سند چشم انداز بیست ساله اقتصادی در سال 1404 و همچنین برنامه های پنجساله چهارم و پنجم توسعه کشور آمده است، به ما نشان میدهد که واقعیت رشد اقتصادی بطور چشم گیری پائین تر از برآوردها می باشد.
محور قرار یک رشد اقتصادی 8 در صدی برای سال 1391، در حالی که ایران در سالهای اخیر از رشد اقتصادی بسیار پائینی برخوردار بوده، پرسش های بسیاری را مطرح می سازد.
در اینجا تلاش می کنیم که ضمن مطالعه رشد اقتصادی در چند ساله اخیر و چالش های رشد اقتصادی در ایران، خصوصاً در بخش انرژی که کلیدی ترین بخش اقتصادی کشور می باشد، امکان تحقق و یا عدم تحقق یک رشد اقتصادی 8 در صدی را بررسی نماییم. آخرین گزارش تجدید نظر شده صندوق بین المللی پول برای سال 2011 رشد اقتصادی ایران را 2.5 در صد نشان می دهد. برای سال 2012 بانک جهانی پیش بینی کرده است که اقتصاد ایران رشد خواهد داشت. صندوق بین المللی پول این رشد را در محدوده حداکثر 3.4 در صد بر آورد کرده است.
رشد اقتصادی ایران در سال های 2008، 2009 و 2010 بر اساس صندوق بین المللی پول به ترتیب یک درصد، یک دهم درصد و یک در صد بوده است.رشد اقتصادی ایران در حالت خوش یننانه اش و بر اساس اعلام غیر رسمی آمارهای رسمی مرکز آمار ایران در سا ل های 1387، 1388 و 1389 از یک در صد در سال 1387 به حداکثر 3.9 در صد در سال 1389 رسیده است.
یک مقایسه ساده بین نرخ رشد اقتصادی طی پنج سال گذشته و آنچه در اهداف سند چشم انداز بیست ساله اقتصادی در سال 1404 و همچنین برنامه های پنجساله چهارم و پنجم توسعه کشور آمده است، به ما نشان میدهد که واقعیت رشد اقتصادی بطور چشم گیری پائین تر از برآوردها می باشد.
و اما رسیدن به یک رشد اقتصادی 8 در صدی، یعنی 4.6 در صد بیش از بر آورد بانک جهانی و صندوق بین الملی پول نیازمند تغییرات و تحولات اساسی در ساختار اقتصادی کشور و تغییرات بنیادی در مدیریت اقتصادی کشور دارد.
رشد اقتصادی، در واقع ارزش افزوده ای است که اقتصاد ملی طی یک مدت معین، مثلاً یک سال ایجاد می کند.
ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد نیازمند تلفیق بهینه عوامل اصلی تولید، یعنی سرمایه، کار، فن آوری و مدیریت کارآمد می باشد.
8
در صد رشد اقتصادی، رشد نسبتاً بالایی است و برای رسیدن به آن باید تمام عوامل اصلی تولید کننده آنرا به بالاترین و بهترین وجه ممکن بکار گرفت.
بر این اساس، رسیدن به یک رشد اقتصادی نسبتاً بالا در وهله نخست، افزایش میزان سرمایه گذاری های داخلی و خارجی را ایجاب می کند.
ملاحظه لایحه بودجه سال 1391 از نقطه نظر سرمایه گذاری در بخش های کلیدی کشور، خصوصاً بخش انرژی نشان می دهد آنچه در این بودجه نسبت به بودحه سال های گذشته تغییر کرده، تنها انتشار 12.5 میلیارد یورو اوراق مشارکت ارزی در سال 1391 می باشد. انتشار اوراق مشارکت ارزی برای تأمین منابع مالی طرح های اولویت دار زیربنایی و عمرانی کشور در بخش های نفت، صنعت و معدن و تجارت، حمل و نقل و صنایع وابسته به وزارت دفاع با توجه به نیاز سرمایه گذاری دربخش های زیربنایی اقتصاد کشور، خصوصاً بخش نفت و گاز، پتروشیمی، برق و خطوط انتقال و تجهیزات وابسته بسیار ناچیز جلوه می کند.
نیاز سالانه سرمایه گذاری جدید در بخش انرژی حداقل بین 60 تا 80 میلیارد دلار بر آورد می شود.
همانطور که ملاحظه می شود برنامه دولت برای سرمایه گذاری جدید در بخش انرژی که یکی از بخش های کلیدی اقتصاد کشور است بسیار نا کافی به نظر می رسد.
سرمایه گذاری دولت در بخش انرژی حداکثر می تواند یک سوم نیاز های جدید سرمایه ای این بخش را تأمین نماید.
بدیهی است که عدم سرمایه گذاری کافی در این بحش، همچون بخش های کلیدی دیگر، چشم انداز رشد تولید و بهر وری را در این بخش ها کاهش داده و کاهش ارزش افزوده در بخش های کلیدی اقتصاد کشور به نوبه خود رشد اقتصادی کشور را با چالش های جدی روبرو خواهد ساخت.
باری، رشد اقتصادی 8 در صدی که آقای احمدی نژاد برای سال آینده برآورد کرده اند، بیشتر با خوش خیالی همراه است و نمی تواند به واقعیت بپیوندد...
رشد اقتصادی، در واقع ارزش افزوده ای است که اقتصاد ملی طی یک مدت معین، مثلاً یک سال ایجاد می کند.
ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد نیازمند تلفیق بهینه عوامل اصلی تولید، یعنی سرمایه، کار، فن آوری و مدیریت کارآمد می باشد.
8
در صد رشد اقتصادی، رشد نسبتاً بالایی است و برای رسیدن به آن باید تمام عوامل اصلی تولید کننده آنرا به بالاترین و بهترین وجه ممکن بکار گرفت.
بر این اساس، رسیدن به یک رشد اقتصادی نسبتاً بالا در وهله نخست، افزایش میزان سرمایه گذاری های داخلی و خارجی را ایجاب می کند.
ملاحظه لایحه بودجه سال 1391 از نقطه نظر سرمایه گذاری در بخش های کلیدی کشور، خصوصاً بخش انرژی نشان می دهد آنچه در این بودجه نسبت به بودحه سال های گذشته تغییر کرده، تنها انتشار 12.5 میلیارد یورو اوراق مشارکت ارزی در سال 1391 می باشد. انتشار اوراق مشارکت ارزی برای تأمین منابع مالی طرح های اولویت دار زیربنایی و عمرانی کشور در بخش های نفت، صنعت و معدن و تجارت، حمل و نقل و صنایع وابسته به وزارت دفاع با توجه به نیاز سرمایه گذاری دربخش های زیربنایی اقتصاد کشور، خصوصاً بخش نفت و گاز، پتروشیمی، برق و خطوط انتقال و تجهیزات وابسته بسیار ناچیز جلوه می کند.
نیاز سالانه سرمایه گذاری جدید در بخش انرژی حداقل بین 60 تا 80 میلیارد دلار بر آورد می شود.
همانطور که ملاحظه می شود برنامه دولت برای سرمایه گذاری جدید در بخش انرژی که یکی از بخش های کلیدی اقتصاد کشور است بسیار نا کافی به نظر می رسد.
سرمایه گذاری دولت در بخش انرژی حداکثر می تواند یک سوم نیاز های جدید سرمایه ای این بخش را تأمین نماید.
بدیهی است که عدم سرمایه گذاری کافی در این بحش، همچون بخش های کلیدی دیگر، چشم انداز رشد تولید و بهر وری را در این بخش ها کاهش داده و کاهش ارزش افزوده در بخش های کلیدی اقتصاد کشور به نوبه خود رشد اقتصادی کشور را با چالش های جدی روبرو خواهد ساخت.
باری، رشد اقتصادی 8 در صدی که آقای احمدی نژاد برای سال آینده برآورد کرده اند، بیشتر با خوش خیالی همراه است و نمی تواند به واقعیت بپیوندد...
پادشاه عربستان سعودی از اقدام روسيه و چين در وتوی قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل در مورد سوريه انتقاد کرد
ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، روز جمعه از اقدام روسيه و چين در وتوی قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل متحد در مورد سوريه انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری رويترز، وی که در تلويزيون دولتی عربستان سعودی سخن می گفت، با اشاره به اقدام روسيه و چين افزود: ترديدی وجود ندارد که اعتماد جهان به سازمان ملل متحد خدشه دار شده است.
در اين ميان، قرار است وزيران خارجه ۲۲ کشور عربی در هفته آينده بر سر اعزام يک هيات مشترک سازمان ملل و اتحاديه عرب به سوريه تبادل نظر کنند.
به گزارش خبرگزاری رويترز، وی که در تلويزيون دولتی عربستان سعودی سخن می گفت، با اشاره به اقدام روسيه و چين افزود: ترديدی وجود ندارد که اعتماد جهان به سازمان ملل متحد خدشه دار شده است.
در اين ميان، قرار است وزيران خارجه ۲۲ کشور عربی در هفته آينده بر سر اعزام يک هيات مشترک سازمان ملل و اتحاديه عرب به سوريه تبادل نظر کنند.
هفت ایرانی دیگر که در سوریه ربوده شده بودند، آزاد شدند
چند روز پس از انتشار خبر آزادی ۱۱ تن از ایرانیان ربوده شده در سوریه، اینبار منابع آگاه در وزارت نیروی ایران از آزادی هفت «مهندس ایرانی» خبر دادند که در حمص سوریه توسط افراد مسلح ربوده شده بودند.
به گزارش خبرگزاری مهر، یک منبع آگاه در وزارت نیرو روز جمعه ضمن اعلام خبر آزادی این هفت نفر اظهار کرد که تمامی این افراد در سلامت کامل به سر میبرند و افزود: «به زودی این کارشناسان از مسیر ترکیه یا عراق وارد خاک کشور میشوند.»
یک منبع آگاه دیگر در این وزارتخانه نیز در گفتوگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، خبر آزادی این هفت نفر را تأیید کرده است.
اواخر آذرماه سفارت ایران در دمشق در بیانیهای از ربوده شدن پنج شهروند ایرانی که از «مهندسان و کارشناسان فنی» پروژه نیروگاه برق جندر در حمص بودند خبر دادند.
به دنبال آن، اوایل دیماه نیز رسانههای خبری ایران نیز اعلام کردند که دو «متخصص» ایرانی دیگر که در همین نیروگاه مشغول به کار بودند توسط افراد مسلح ربوده شدهاند.
جمهوری اسلامی میگوید این افراد زمانی که در حال بازگشت به محل اقامت استیجاری خود بودند ربوده شدهاند.
همچنین مقامهای ایران اظهار کردهاند که این هفت نفر به اتهام همکاری با سپاه پاسداران دست به چنین اقدامی زدهاند؛ اتهامی که از سوی تهران رد شده است.
نیروهای اپوزیسیون سوریه پیشتر در مورد دخالتهای جمهوری اسلامی ایران در سرکوبهای سوریه هشدار دادهاند، اما ایران این اتهام را نپذیرفته است.
آزادی این هفت نفر در حالی صورت گرفته است که ۱۸ بهمنماه نیز ۱۱ ایرانی دیگر که پیشتر در خاک سوریه ربوده شده بودند، آزاد شدند.
۱۲ بهمنماه کنسول سفارت جمهوری اسلامی در سوریه از ربوده شدن ۱۱ زائر ایرانی خبر داد.
پیش از آن، در تاریخ هفتم بهمنماه نیز وزارت امور خارجه خبر ربوده شدن ۱۱ زائر دیگر در سوریه را از سوی افراد مسلح اعلام کرده بود.
«ارتش آزاد سوریه» ۱۸ بهمنماه، در بیانیهای اعلام کرد که «۱۱ ایرانی آزاد شده تک تیراندازهایی مرتبط با سپاه پاسداران ایران بودند که به سوی معترضان شلیک میکردند و افزود که این افراد «به خاطر مسائل انساندوستانه و میانجیگری ترکیه» آزاد شدهاند.
«ارتش آزاد سوریه» متشکل از نیروهای جداشده از ارتش بشار اسد است که با جناحهای مختلف مخالف رئیس جمهوری سوریه در ارتباط است.
متعاقب آدم رباییهای اخیر در سوریه، ایران ۱۴ بهمنماه سفر زمینی به سوریه را ممنوع کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، یک منبع آگاه در وزارت نیرو روز جمعه ضمن اعلام خبر آزادی این هفت نفر اظهار کرد که تمامی این افراد در سلامت کامل به سر میبرند و افزود: «به زودی این کارشناسان از مسیر ترکیه یا عراق وارد خاک کشور میشوند.»
یک منبع آگاه دیگر در این وزارتخانه نیز در گفتوگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، خبر آزادی این هفت نفر را تأیید کرده است.
اواخر آذرماه سفارت ایران در دمشق در بیانیهای از ربوده شدن پنج شهروند ایرانی که از «مهندسان و کارشناسان فنی» پروژه نیروگاه برق جندر در حمص بودند خبر دادند.
به دنبال آن، اوایل دیماه نیز رسانههای خبری ایران نیز اعلام کردند که دو «متخصص» ایرانی دیگر که در همین نیروگاه مشغول به کار بودند توسط افراد مسلح ربوده شدهاند.
جمهوری اسلامی میگوید این افراد زمانی که در حال بازگشت به محل اقامت استیجاری خود بودند ربوده شدهاند.
همچنین مقامهای ایران اظهار کردهاند که این هفت نفر به اتهام همکاری با سپاه پاسداران دست به چنین اقدامی زدهاند؛ اتهامی که از سوی تهران رد شده است.
نیروهای اپوزیسیون سوریه پیشتر در مورد دخالتهای جمهوری اسلامی ایران در سرکوبهای سوریه هشدار دادهاند، اما ایران این اتهام را نپذیرفته است.
آزادی این هفت نفر در حالی صورت گرفته است که ۱۸ بهمنماه نیز ۱۱ ایرانی دیگر که پیشتر در خاک سوریه ربوده شده بودند، آزاد شدند.
۱۲ بهمنماه کنسول سفارت جمهوری اسلامی در سوریه از ربوده شدن ۱۱ زائر ایرانی خبر داد.
پیش از آن، در تاریخ هفتم بهمنماه نیز وزارت امور خارجه خبر ربوده شدن ۱۱ زائر دیگر در سوریه را از سوی افراد مسلح اعلام کرده بود.
«ارتش آزاد سوریه» ۱۸ بهمنماه، در بیانیهای اعلام کرد که «۱۱ ایرانی آزاد شده تک تیراندازهایی مرتبط با سپاه پاسداران ایران بودند که به سوی معترضان شلیک میکردند و افزود که این افراد «به خاطر مسائل انساندوستانه و میانجیگری ترکیه» آزاد شدهاند.
«ارتش آزاد سوریه» متشکل از نیروهای جداشده از ارتش بشار اسد است که با جناحهای مختلف مخالف رئیس جمهوری سوریه در ارتباط است.
متعاقب آدم رباییهای اخیر در سوریه، ایران ۱۴ بهمنماه سفر زمینی به سوریه را ممنوع کرد.
حمایت سبزهای زنجان از تظاهرات ۲۵ بهمن
سحام نیوز: در ادامۀ اعلام حمایت ها از فراخوان فعالان جنبش سبز برای تظاهرات اعتراضی و راهپیمایی سکوت در روز ۲۵ بهمن، گروهی از سبزهای زنجان نیز، از برگزاری مراسمی در آن شهر خبر دادند.
بنا به گزارش جرس، مهندس مهدی رهنورد عضو شورای عالی جنبش اندیشه راه سبز در زنجان با اعلام این خبر گفته است: همانگونه که زنجان از دیر باز همواره پیشتاز در عرصه مبارزات سیاسی و اجتماعی بوده این بار نیز آغازگر فاز تازه ای در این عرصه می باشد و با اعلام مسجد جامع زنجان به عنوان میعادگاه عاشقان آزادی و عدالت روحی معنوی به عدالت ورزی و آزادی خواهی شهروندان می بخشد.
رهنورد افزود:زمان دقیق مراسم از ساعت ۱۷ روز سه شنبه ۲۵ بهمن ماه خواهد بود و افراد از احزاب و گروهها و اصناف گوناگون در مراسم حضور خواهند داشت.
رهنورد اظهار داشت:برنامه های خاصی برای مراسم در نظر گرفته نشده و اغلب برنامه ها به صورت آزاد می باشد اما یک بیانیه در محکومیت حصر رهبران جنبش آزادی خواهی و دفاع از زندانیان سیاسی نگاشته شده و به امضا عموم خواهد رسید.
مهندس رهنورد در خصوص اخذ مجوز برای این مراسم خاطر نشان کرد برابر قوانین موضوعه کشور هیچ مجوزی برای مراسم یادبود در یک مسجد وجود ندارد و تنها اراده افراد لازمه برگزاری این امر می باشد.
رهنورد در خصوص احتمال برخورد نیروهای امنیتی و نظامی با افراد حاضر در مراسم هشدار داد: مراسم ما یک مراسم آرام و به دور از تنش خواهد بود و نیروهای امنیتی و انتظامی باید با احترام به اصل آزادی شهروندان امنیت مراسم را فراهم کنند که در غیر اینصورت ممکن است مسائل حاشیه ای فراوانی به بار آورد.
سبزهای زنجان اعلام کرده اند که روز سه شنبه ۲۵ بهمن، ساعت ۱۷ در مسجد جامع (سید) زنجان حضور خواهند داشت.
پیش از این نیز؛ چند تشکل سیاسی و دانشجویی دیگر، با اعلام حضور در این آکسیون مسالمت آمیز، خواستار حمایت و پیوستن مجدد شهروندان به اعتراضات مدنی شدند.
تشکل مدنی «ستاد سبز امید»، حزب «وحدت ملی ایران» و همچنین جمعی از «جوانان سبز دانشگاه بوعلی سینا، پیام نور و آزاد همدان»، طی بیانیه های جداگانه ای، در اعتراض به ادامه بازداشت فعالان و زندانیان سیاسی، و حمایت از تظاهرات مسالمت آمیز ۲۵ بهمن، خواستار حضور مردم در خیابان ها شدند.
بنا به گزارش جرس، مهندس مهدی رهنورد عضو شورای عالی جنبش اندیشه راه سبز در زنجان با اعلام این خبر گفته است: همانگونه که زنجان از دیر باز همواره پیشتاز در عرصه مبارزات سیاسی و اجتماعی بوده این بار نیز آغازگر فاز تازه ای در این عرصه می باشد و با اعلام مسجد جامع زنجان به عنوان میعادگاه عاشقان آزادی و عدالت روحی معنوی به عدالت ورزی و آزادی خواهی شهروندان می بخشد.
رهنورد افزود:زمان دقیق مراسم از ساعت ۱۷ روز سه شنبه ۲۵ بهمن ماه خواهد بود و افراد از احزاب و گروهها و اصناف گوناگون در مراسم حضور خواهند داشت.
رهنورد اظهار داشت:برنامه های خاصی برای مراسم در نظر گرفته نشده و اغلب برنامه ها به صورت آزاد می باشد اما یک بیانیه در محکومیت حصر رهبران جنبش آزادی خواهی و دفاع از زندانیان سیاسی نگاشته شده و به امضا عموم خواهد رسید.
مهندس رهنورد در خصوص اخذ مجوز برای این مراسم خاطر نشان کرد برابر قوانین موضوعه کشور هیچ مجوزی برای مراسم یادبود در یک مسجد وجود ندارد و تنها اراده افراد لازمه برگزاری این امر می باشد.
رهنورد در خصوص احتمال برخورد نیروهای امنیتی و نظامی با افراد حاضر در مراسم هشدار داد: مراسم ما یک مراسم آرام و به دور از تنش خواهد بود و نیروهای امنیتی و انتظامی باید با احترام به اصل آزادی شهروندان امنیت مراسم را فراهم کنند که در غیر اینصورت ممکن است مسائل حاشیه ای فراوانی به بار آورد.
سبزهای زنجان اعلام کرده اند که روز سه شنبه ۲۵ بهمن، ساعت ۱۷ در مسجد جامع (سید) زنجان حضور خواهند داشت.
پیش از این نیز؛ چند تشکل سیاسی و دانشجویی دیگر، با اعلام حضور در این آکسیون مسالمت آمیز، خواستار حمایت و پیوستن مجدد شهروندان به اعتراضات مدنی شدند.
تشکل مدنی «ستاد سبز امید»، حزب «وحدت ملی ایران» و همچنین جمعی از «جوانان سبز دانشگاه بوعلی سینا، پیام نور و آزاد همدان»، طی بیانیه های جداگانه ای، در اعتراض به ادامه بازداشت فعالان و زندانیان سیاسی، و حمایت از تظاهرات مسالمت آمیز ۲۵ بهمن، خواستار حضور مردم در خیابان ها شدند.
گزارشی از یک مناظره جنجالی در رادیو+فایل صوتی
سحام نیوز: شامگاه دوشنبه یک برنامه رادیویی در ایران به محل منازعه کلامی جریان های اصولگرا تبدیل شد و طی آن عماد افروغ و علی مطهری، حمید رسایی و احمد سالک را “کاسب فتنه” و “دشمن آزادی بیان” خواندند. لحن تند شرکت کنندگان در این برنامه رایویی به گونه ای بود که مجری برنامه قدرت اداره جلسه را برای دقایقی از دست داد.
به گزارش روز، در ابتدای این برنامه رادیویی علی مطهری “رفتار نظام با مخالفان” را بسیار “خشن” توصیف کرد و گفت: “بله! نظام خشن عملکرد…مردم زیادی به یک آقا رای داده بودند، به نتیجه اعتراض داشتند… در نظرشان در انتخابات تقلب شده بود، اما برخورد حکومت با آنها آنقدر شدید بود که سرانجام کشور را دچار بحران کرد”.
این سخنان در حالی بیان می شد که حمید رسایی، نماینده افراطی حامی دولت و احمد سالک، روحانی تندرویی که به دخالت در جنایات کهریزک متهم است،در مقام پاسخگویی بی وقفه فریاد می زدند و خواستار قطع صحبت های علی مطهری بودند.
حمید رسایی از جمله گفت: “آنها معترض نبودند…آنها آمده بودند بانک ها را آتش بزنند. مگر امام با منافقین چگونه برخورد کرد؟ تعداد اینها نیز زیاد نبود. شما کلی حرف می زنید. اینها تعدادشان کم بود و فتنه گر بودند. از کجا می گویید جمعیت زیاد؟ اولا فرض می کنیم ۱۳ میلیون به اون آقا رای داد، بعد یک عده ای نه در همه ایران که در تهران، نه در همه تهران که در شمال تهران و نه در همه شمال تهران که در برخی محل های پراکنده آمدند و بانک ها و اتوبوس ها را آتش زدند….”.
اما علی مطهری سخنان وی را در حالی که از آنسو، احمد سالک در حال فریاد زدن بود و وقت برای صحبت می خواست قطع کرد و گفت:”آقای رسایی! اصلا مهم نیست چند نفر بودند. برخی می گویند سه میلیون. اصلا نه سه میلیون، یک میلیون، نه ۱۰۰ هزار، نه ۱۰ هزار نفر. آنها اعتراض داشتند و ما آنقدر بد عمل کردیم که اجازه ندادیم حرفشان را بزنند. من می گویم این رسم جهوری اسلامی نیست”.
در اینجا احمد سالک امکان صحبت پیدا کرد و گفت: “آقای مطهری! من از شما تعجب می کنم. اینها از قبل برای کودتا برنامه ریزی کرده بودند. بروید مصاحبه های آن آقا روز ۱۷ خرداد را با رسانه های بیگانه ببینید. آنها قصد آشوب داشتند و ولایت فقیه را هدف گرفته بودند”.
مطهری به وی چنین پاسخ داد: “نخیر آقا جان. حرف بی ربط نزنید! آنها اولش راهپیمایی آرامی برگزار کردند…”.
رسایی حرف های مطهری را قطع کرد و گفت: “آقای مطهری! مگر ۲۵ خرداد نیامدند؟ چه کسی با آنها برخورد کرد؟ چه کسی متعرض شد؟”
مطهری پاسخ داد: “مجوز که ندادیم… جمعیت شان آنقدر زیاد بود که نمی توانستیم برخوردی بکنیم. اما بعدا آنچنان برخورد کردیم که مسئله از انتخابات به سمت ولایت فقیه رفت. اینکار را ما خودمان کردیم. اصلا بر فرض آقای سالک نخست وزیر امام و رئیس مجلس هشت سال ایران جاسوس امریکا و اسرائیل و …، آن مردم که جاسوس نبودند، چرا با آنها خشونت کردیم؟ چرا اجازه ندادیم حرفشان را بزنند؟”
در واکنش به این سخنان، حمید رسایی اظهار کرد: “مگر امام با منافقین و جبهه ملی در همان سال اول انقلاب برخورد نکرد؟ این چه استدلالی است که تو می کنی برادر!”
مطهری در جواب گفت: “اولا من برادر تو نیستم. در ثانی آن امام بود. ثالثا منافقین اعلام قیام مسلحانه کرده بودند و جبهه ملی هم با رد لایحه قصاص، مرتد محسوب می شد. این ها با مردمی که معتقد بودند در انتخابات تقلب شده خیلی فرق دارد”.
پس از این جدال لفظی، مجری برنامه از حضور افروغ در استودیو خبر داد و خواستار آن شد که وی درباره موضوع نشست یعنی “انتخابات، رسانه و شایعه” صحبت کند، اما افروغ که بر افروخته به نظر می رسید در پاسخ مجری گفت: “من مایلم قبل از آنکه درباره موضوع شما صحبت کنم، به موضوع مهمتری بپردازم و آن هم موضوع کرکسان و کاسبان فتنه است”.
در این هنگام حمید رسایی دوباره شروع به فریاد زدن کرد و خواستار آن شد که افروغ درباره موضوع صحبت کند.
افروغ نیز در پاسخ به این واکنش گفت: “آقای رسایی! چرا وقتی صحبت از کرکس هایی می شود که با ماجرای فتنه کاسبی راه انداخته اند و به مال و قدرت رسیده اند و شکم شان را با مال حرام پر کرده اند، مصداق را به خودتان می گیرید؟”
رسایی گفت: “من به خودم نمی گیرم جناب آقای افروغ! منتها در اینجا شما بهتر است به جای این بحث ها، درباره حرف های تان در برنامه پارک ملت که مورد سوء استفاده ضد انقلاب و فتنه قرار گرفت صحبت کنید”.
افروغ در پاسخ گفت: “خب! خوب است که آقای وکیل الدوله، موضوع برنامه پارک ملت را به میان کشید. در همان شب من پیامک های تهدید آمیزی دریافت کردم با این مضمون که تو به ولایت فقیه لطمه زدی…”.
رسایی حرف او را قطع کرد و گفت:” آن شب نبود، فردایش بود”.
افروغ جواب داد: “بله. فردا شب اش این آقایی که نمی دانیم ناگهان از کجا صاحب و معیار و شاقول نظام شده، برای من پیامک تهدید آمیز فرستاد”.
در پس زمینه صحبت های افروغ، حمید رسایی بی وقفه فریاد می زد.
اما افروغ چنین ادامه داد: “حرف من همین است. یک عده که من آنها را کاسبین فتنه می دانم، مثل کرکس به جان هر نوع آزادی اندیشه افتاده اند. کجای حرف های من در برنامه پارک ملت، بر ضد ولایت فقیه بود که این آقا به خودش اجازه می ده در نشریه اش مرا عامل آمریکا بخواند”.
رسایی گفت: “تمام سایت های ضد انقلاب از حرف های شما خوشحال شدند”.
افروغ گفت: “اینکه آنها خوشحال شدند، چه ربطی به حرف های من دارد”.
رسایی گفت: “امام فرموده هر وقت بیگانگان از حرف ما خوشحال شدند، باید به خود شک کنیم”.
در این میان مطهری حرف رسایی را قطع کرد و گفت: “نظر امام این نبوده که ما همه را خفه کنیم. این چه معیاری است؟ مگر رسانه های بیگانه همان زمان که امام فرمان ۸ ماده ای صادر کردند، خوشحال نشدند؟ ”
رسایی گفت: “حرف من آن است که جای بحث های آقای افروغ در تلویزیون نبود. آنهم یکطرفه. ایشان شبهاتی مطرح کردند.”
افروغ گفت: “خب آقای عالم! الان ما سراپا گوشیم که استدلال های شما را بشنویم”.
رسایی گفت: “بحث این است که رسانه های بیگانه…”.
افروغ صحبت اش را قطع کرد و گفت:” آقا فرار نکن. مگر ادعا نکردی استدلال داری. بفرما ما گوش می دهیم”.
رسایی گفت: “آقای افروغ باید در یک برنامه کارشناسی بحث کرد”.
مجری گفت: “آقای رسایی به مخاطبان توهین نفرمایید. این برنامه یکی از تخصصی ترین برنامه های رادیو است لطفا جواب بدهید”.
رسایی گفت: “من الان حضور ذهن ندارم…”.
افروغ گفت: “این هم از استدلال آقایان”.
پس از این مشاجره، مطهری وارد بحث شد و گفت: “اینکه امثال رسایی می گویند جای این بحث در تلویزیون نیست حرف مهملی است. با همین تنگ نظری ها کار را به اینجا کشانده ایم”.
رسایی گفت: “آقای باهنر(به اشتباه)! حضرت آیت الله شهید مرتضی مطهری هم در همان اول انقلاب در برنامه های تلویزیونی که شرکت می کردند، از گروه های دیگر هم می آمدند. حضرت آیت الله مصباح بودند و آقایان دیگر”.
مطهری گفت: “تاریخ بلد نیستی آقا جان! اولا اسم من باهنر نیست و مطهری است. در ثانی شهید مطهری هرگز به آن نشست ها نرسید. شهید بهشتی می رفتند. اتفاقا شهید مطهری موضوع انقلاب اسلامی را در یک برنامه جداگانه و به صورت تک نفره مطرح کردند”.
رسایی گفت: “فرق نمی کند!( خنده) به هر حال ما با هم دوستیم فعلا آقای مطهری”.
مطهری جواب داد: “والا ما با شما دوستی نداریم”.
رسایی: “فعلا که هستیم”.
مطهری: “حالا فعلا متاسفانه بله شما هم …”.
افروغ گفت: “آقای رسایی! هنوز جواب نداده اید!”
رسایی گفت: “حرف من این است که آقای افروغ زمانی در درون خانواده انقلاب بوده”.
افروغ گفت: “چرا می گویی بوده؟ یعنی الان نیستم؟ ”
رسایی: “اگر نبودید که من با شما حرف نمی زدم”.
افروغ جواب داد: “به به خیلی ممنون. چه اعتماد به نفسی دارید”.
مطهری گفت: “همین تنگ نظری باعث وضع موجود است. من به آقای سالک هم می گویم که نباید از آزادی ترسید”.
سالک گفت: “من نگفتم نباید کسی حرف بزند”.
مطهری: “منظور شما دقیقا همین بود. شما با آزادی مخالفید”.
رسایی به وسط حرف ها دوید و گفت: “خب شما که نماینده هستید، مگر تا به حال کم حرف های ضد انقلاب را زده اید؟”
مطهری جواب داد: “بس کنید این بچه بازی ها را. شما که سهم تان را گرفته اید. نماینده حق دارد درباره تمام مسائل جاری کشور اظهار نظر کند”.
…
این برنامه در حالی که رسایی فریاد می زد “و شورای نگهبان هم حق دارد رد اش کند”، در فضایی متشنج به پایان رسید.
به گزارش روز، در ابتدای این برنامه رادیویی علی مطهری “رفتار نظام با مخالفان” را بسیار “خشن” توصیف کرد و گفت: “بله! نظام خشن عملکرد…مردم زیادی به یک آقا رای داده بودند، به نتیجه اعتراض داشتند… در نظرشان در انتخابات تقلب شده بود، اما برخورد حکومت با آنها آنقدر شدید بود که سرانجام کشور را دچار بحران کرد”.
این سخنان در حالی بیان می شد که حمید رسایی، نماینده افراطی حامی دولت و احمد سالک، روحانی تندرویی که به دخالت در جنایات کهریزک متهم است،در مقام پاسخگویی بی وقفه فریاد می زدند و خواستار قطع صحبت های علی مطهری بودند.
حمید رسایی از جمله گفت: “آنها معترض نبودند…آنها آمده بودند بانک ها را آتش بزنند. مگر امام با منافقین چگونه برخورد کرد؟ تعداد اینها نیز زیاد نبود. شما کلی حرف می زنید. اینها تعدادشان کم بود و فتنه گر بودند. از کجا می گویید جمعیت زیاد؟ اولا فرض می کنیم ۱۳ میلیون به اون آقا رای داد، بعد یک عده ای نه در همه ایران که در تهران، نه در همه تهران که در شمال تهران و نه در همه شمال تهران که در برخی محل های پراکنده آمدند و بانک ها و اتوبوس ها را آتش زدند….”.
اما علی مطهری سخنان وی را در حالی که از آنسو، احمد سالک در حال فریاد زدن بود و وقت برای صحبت می خواست قطع کرد و گفت:”آقای رسایی! اصلا مهم نیست چند نفر بودند. برخی می گویند سه میلیون. اصلا نه سه میلیون، یک میلیون، نه ۱۰۰ هزار، نه ۱۰ هزار نفر. آنها اعتراض داشتند و ما آنقدر بد عمل کردیم که اجازه ندادیم حرفشان را بزنند. من می گویم این رسم جهوری اسلامی نیست”.
در اینجا احمد سالک امکان صحبت پیدا کرد و گفت: “آقای مطهری! من از شما تعجب می کنم. اینها از قبل برای کودتا برنامه ریزی کرده بودند. بروید مصاحبه های آن آقا روز ۱۷ خرداد را با رسانه های بیگانه ببینید. آنها قصد آشوب داشتند و ولایت فقیه را هدف گرفته بودند”.
مطهری به وی چنین پاسخ داد: “نخیر آقا جان. حرف بی ربط نزنید! آنها اولش راهپیمایی آرامی برگزار کردند…”.
رسایی حرف های مطهری را قطع کرد و گفت: “آقای مطهری! مگر ۲۵ خرداد نیامدند؟ چه کسی با آنها برخورد کرد؟ چه کسی متعرض شد؟”
مطهری پاسخ داد: “مجوز که ندادیم… جمعیت شان آنقدر زیاد بود که نمی توانستیم برخوردی بکنیم. اما بعدا آنچنان برخورد کردیم که مسئله از انتخابات به سمت ولایت فقیه رفت. اینکار را ما خودمان کردیم. اصلا بر فرض آقای سالک نخست وزیر امام و رئیس مجلس هشت سال ایران جاسوس امریکا و اسرائیل و …، آن مردم که جاسوس نبودند، چرا با آنها خشونت کردیم؟ چرا اجازه ندادیم حرفشان را بزنند؟”
در واکنش به این سخنان، حمید رسایی اظهار کرد: “مگر امام با منافقین و جبهه ملی در همان سال اول انقلاب برخورد نکرد؟ این چه استدلالی است که تو می کنی برادر!”
مطهری در جواب گفت: “اولا من برادر تو نیستم. در ثانی آن امام بود. ثالثا منافقین اعلام قیام مسلحانه کرده بودند و جبهه ملی هم با رد لایحه قصاص، مرتد محسوب می شد. این ها با مردمی که معتقد بودند در انتخابات تقلب شده خیلی فرق دارد”.
پس از این جدال لفظی، مجری برنامه از حضور افروغ در استودیو خبر داد و خواستار آن شد که وی درباره موضوع نشست یعنی “انتخابات، رسانه و شایعه” صحبت کند، اما افروغ که بر افروخته به نظر می رسید در پاسخ مجری گفت: “من مایلم قبل از آنکه درباره موضوع شما صحبت کنم، به موضوع مهمتری بپردازم و آن هم موضوع کرکسان و کاسبان فتنه است”.
در این هنگام حمید رسایی دوباره شروع به فریاد زدن کرد و خواستار آن شد که افروغ درباره موضوع صحبت کند.
افروغ نیز در پاسخ به این واکنش گفت: “آقای رسایی! چرا وقتی صحبت از کرکس هایی می شود که با ماجرای فتنه کاسبی راه انداخته اند و به مال و قدرت رسیده اند و شکم شان را با مال حرام پر کرده اند، مصداق را به خودتان می گیرید؟”
رسایی گفت: “من به خودم نمی گیرم جناب آقای افروغ! منتها در اینجا شما بهتر است به جای این بحث ها، درباره حرف های تان در برنامه پارک ملت که مورد سوء استفاده ضد انقلاب و فتنه قرار گرفت صحبت کنید”.
افروغ در پاسخ گفت: “خب! خوب است که آقای وکیل الدوله، موضوع برنامه پارک ملت را به میان کشید. در همان شب من پیامک های تهدید آمیزی دریافت کردم با این مضمون که تو به ولایت فقیه لطمه زدی…”.
رسایی حرف او را قطع کرد و گفت:” آن شب نبود، فردایش بود”.
افروغ جواب داد: “بله. فردا شب اش این آقایی که نمی دانیم ناگهان از کجا صاحب و معیار و شاقول نظام شده، برای من پیامک تهدید آمیز فرستاد”.
در پس زمینه صحبت های افروغ، حمید رسایی بی وقفه فریاد می زد.
اما افروغ چنین ادامه داد: “حرف من همین است. یک عده که من آنها را کاسبین فتنه می دانم، مثل کرکس به جان هر نوع آزادی اندیشه افتاده اند. کجای حرف های من در برنامه پارک ملت، بر ضد ولایت فقیه بود که این آقا به خودش اجازه می ده در نشریه اش مرا عامل آمریکا بخواند”.
رسایی گفت: “تمام سایت های ضد انقلاب از حرف های شما خوشحال شدند”.
افروغ گفت: “اینکه آنها خوشحال شدند، چه ربطی به حرف های من دارد”.
رسایی گفت: “امام فرموده هر وقت بیگانگان از حرف ما خوشحال شدند، باید به خود شک کنیم”.
در این میان مطهری حرف رسایی را قطع کرد و گفت: “نظر امام این نبوده که ما همه را خفه کنیم. این چه معیاری است؟ مگر رسانه های بیگانه همان زمان که امام فرمان ۸ ماده ای صادر کردند، خوشحال نشدند؟ ”
رسایی گفت: “حرف من آن است که جای بحث های آقای افروغ در تلویزیون نبود. آنهم یکطرفه. ایشان شبهاتی مطرح کردند.”
افروغ گفت: “خب آقای عالم! الان ما سراپا گوشیم که استدلال های شما را بشنویم”.
رسایی گفت: “بحث این است که رسانه های بیگانه…”.
افروغ صحبت اش را قطع کرد و گفت:” آقا فرار نکن. مگر ادعا نکردی استدلال داری. بفرما ما گوش می دهیم”.
رسایی گفت: “آقای افروغ باید در یک برنامه کارشناسی بحث کرد”.
مجری گفت: “آقای رسایی به مخاطبان توهین نفرمایید. این برنامه یکی از تخصصی ترین برنامه های رادیو است لطفا جواب بدهید”.
رسایی گفت: “من الان حضور ذهن ندارم…”.
افروغ گفت: “این هم از استدلال آقایان”.
پس از این مشاجره، مطهری وارد بحث شد و گفت: “اینکه امثال رسایی می گویند جای این بحث در تلویزیون نیست حرف مهملی است. با همین تنگ نظری ها کار را به اینجا کشانده ایم”.
رسایی گفت: “آقای باهنر(به اشتباه)! حضرت آیت الله شهید مرتضی مطهری هم در همان اول انقلاب در برنامه های تلویزیونی که شرکت می کردند، از گروه های دیگر هم می آمدند. حضرت آیت الله مصباح بودند و آقایان دیگر”.
مطهری گفت: “تاریخ بلد نیستی آقا جان! اولا اسم من باهنر نیست و مطهری است. در ثانی شهید مطهری هرگز به آن نشست ها نرسید. شهید بهشتی می رفتند. اتفاقا شهید مطهری موضوع انقلاب اسلامی را در یک برنامه جداگانه و به صورت تک نفره مطرح کردند”.
رسایی گفت: “فرق نمی کند!( خنده) به هر حال ما با هم دوستیم فعلا آقای مطهری”.
مطهری جواب داد: “والا ما با شما دوستی نداریم”.
رسایی: “فعلا که هستیم”.
مطهری: “حالا فعلا متاسفانه بله شما هم …”.
افروغ گفت: “آقای رسایی! هنوز جواب نداده اید!”
رسایی گفت: “حرف من این است که آقای افروغ زمانی در درون خانواده انقلاب بوده”.
افروغ گفت: “چرا می گویی بوده؟ یعنی الان نیستم؟ ”
رسایی: “اگر نبودید که من با شما حرف نمی زدم”.
افروغ جواب داد: “به به خیلی ممنون. چه اعتماد به نفسی دارید”.
مطهری گفت: “همین تنگ نظری باعث وضع موجود است. من به آقای سالک هم می گویم که نباید از آزادی ترسید”.
سالک گفت: “من نگفتم نباید کسی حرف بزند”.
مطهری: “منظور شما دقیقا همین بود. شما با آزادی مخالفید”.
رسایی به وسط حرف ها دوید و گفت: “خب شما که نماینده هستید، مگر تا به حال کم حرف های ضد انقلاب را زده اید؟”
مطهری جواب داد: “بس کنید این بچه بازی ها را. شما که سهم تان را گرفته اید. نماینده حق دارد درباره تمام مسائل جاری کشور اظهار نظر کند”.
…
این برنامه در حالی که رسایی فریاد می زد “و شورای نگهبان هم حق دارد رد اش کند”، در فضایی متشنج به پایان رسید.
بیانیه در ارتباط با دعوت به راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن
شورای هماهنگی راه سبز امید در ارتباط با دعوت به راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن بیانیهای منتشر کرده است.
به گزارش سایت کلمه، شورای هماهنگی راه سبز امید در این بیانیه بر استفادهی حداکثری در زمان باقیمانده تا ۲۵ بهمن برای اطلاعرسانی در مورد راهپیمایی، حضور فعال و خلاقانه و به دور از خشونت و نیز تداوم مقاومت در برابر دولت کودتا، تا آزادی آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد و تمامی زندانیان سیاسی تاکید کرده است.
در این بیانیه همچنین آمده است که این گام نخست برای نیل به "حاکمیت ملی" از گذرگاه انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است.
به گزارش سایت کلمه، شورای هماهنگی راه سبز امید در این بیانیه بر استفادهی حداکثری در زمان باقیمانده تا ۲۵ بهمن برای اطلاعرسانی در مورد راهپیمایی، حضور فعال و خلاقانه و به دور از خشونت و نیز تداوم مقاومت در برابر دولت کودتا، تا آزادی آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد و تمامی زندانیان سیاسی تاکید کرده است.
در این بیانیه همچنین آمده است که این گام نخست برای نیل به "حاکمیت ملی" از گذرگاه انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است.
کم نیستند کسانی که اعتیاد را معادل جرم میدانند اما فرد معتاد در واقع بیماری است که با مواد مخدر خود را تسکین میدهد. به تازگی اعلام شده که ۶۰ درصد زندانهای کشور را "مجرمان" مواد مخدر اشغال کردهاند.
مشاهدات و آمارها نشان میدهند که در افراد معتاد به مواد مخدر، میزان جرم بیشتر از افراد عادی است. اما این بهآن معنا نیست که هر معتادی مجرم است. بسیاری از موارد ارتکاب جرم نزد معتادان به مشکل تهیه مواد مخدر یا نیازهای بدنی و روانی آنها باز میگردد.
در سالهای اخیر شمار معتادان در ایران بیشتر شده است. رابطه پیچیدهای بین اعتیاد، خشونت و ناامنی اجتماعی وجود دارد. شکستهای خانوادگی و شغلی، مشکلات اقتصادی، عدم موفقیت در زندگی اجتماعی و فردی میتوانند به افسردگی و اضطراب بیانجامند. پارهای افراد راه تسکین خود از اینگونه فشارها را پناه بردن به مواد مخدر میبینند. همزمان پیامدهای ناشی از اعتیاد دامان خانوادهها و جامعه را نیز بطور متقابل بهصورت خشونت، بزهکاری، زورگیری، سرقت، تجاوز و تهدید میگیرد.
یک پژوهشگر اعتیاد در نشست "بررسی رابطه بین اعتیاد به مواد مخدر با خشونت و کاهش احساس امنیت شهروندان" اعلام کرده که ۶۰ درصد از فضای زندانهای کشور را معتادان به مواد مخدر اشغال کردهاند. کوروش محمدی همچنین گفته که اکثر طلاقها در ایران مرتبط با اعتیاد هستند. این پژوهشگر با استناد به نتیجه یک تحقیق بر روی ۴۰۰ خانواده که عضوی معتاد داشتهاند، گفته که خشونتهای خانوادگی، خشونتهای اجتماعی منجر به قتل و جرح، آسیبهای روانی و جسمانی علیه کودکان، بروز ناهنجاریهای اخلاقی و جرایم اجتماعی، رابطه معناداری با اعتیاد دارند.
کورش محمدی افزوده که عامل مستقیم ۶۸ درصد از موارد طلاق در گروه مورد مطالعه نیز اعتیاد یکی از زوجین بوده و در این رابطه نقش مردان با ۸۸ درصد برجستهتر از زنان گزارش شده است.
از سوی دیگر مطالعات علمی نشان میدهند که شخصیتهای خود شیفته، پرخاشگر و ضد اجتماعی و همچنین افراد احساساتی و زودرنج نیز آمادگی بیشتری در روی آوردن به مواد مخدر دارند. عمدهترین عامل اما استعداد ژنتیکی است، بی آنکه بتوان نتیجه گرفت ابتلا به مواد مخدر در یک خانواده امری محتوم و کاملا موروثی است.
ارتباط اعتیاد و جرم
معتادان افرادی خشونت آفرین معرفی میشوند. بین میزان تحصیلات و سطح درآمد افراد معتاد و بروز خشونت نزد آنان ارتباط معناداری وجود دارد: معتادان بیسواد یا دارای تحصیلات پایین نسبت به معتادان تحصیلکرده خشونت رفتاری بیشتری از خود نشان میدهند. همچنین معتادان به شیشه بیشترین موارد خشونت و آسیب رساندن به خود و دیگران در فضای خانه و محیط بیرون از خانه را بروز میدهند.
به گفته کارشناسان، معتادان مواد مخدر سنتی همچون تریاک، معتادانی آرامتر هستند و پرخاشگری، خودزنی، تهدید ورزی، اعمال مزاحمت، زورگیری و ناهنجاریهای رفتاری دیگر نزد معتادان به شیشه چشمگیرتر است.
خسرو منصوریان، مددکار اجتماعی و مدیر تشکل غیردولتی "یاری به آسیبدیدگان اجتماعی" به دویچهوله میگوید که هیچ کارشناسی معتاد را مجرم نمیداند. وی اعتیاد را معلول و معتاد را فردی بیمار مینامد که باید به جای مجازات، مداوا شود. به نظر منصوریان پایین آمدن سن اعتیاد، وفور مواد مخدر و سهولت دسترسی به آن در جامعه کنونی ایران دلایلی چندگانه و پیچیده دارد: «هر آسیب اجتماعی چند سبب دارد و رویکرد یک عاملی در تحلیل آن درست نیست. جوانان ایرانی امکان مشارکت اجتماعی، تفریح، انگیزه و فرصت بروز هویت خود را ندارند اما مصرف مواد مخدر نزد آنها تنها به این دلیل نیست وگرنه در خیلی کشورهای مرفه و آزاد هم مشکل اعتیاد وجود دارد. یکی از مشکلات اساسی در ایران آنومیک بودن جامعه است. گسست نسلها، بیگانگی با ارزشهای فرهنگی و اجتماعی نسل قبل و اینکه چیز دیگری جایگزین آنچه از دست رفته نشده، جوانان را به یک خلاء اخلاقی و فرهنگی مبتلا کرده است.»
این مددکار که تجربه دهها سال کار با آسیبدیدگان اجتماعی را دارد، از عوامل دیگری چون تنگناهای اقتصادی، شکستهای فردی و اجتماعی و سیاستهای نادرست دولتی در رویکرد اعتیاد نیز یاد میکند: « تندرویهای سی سال پیش را نباید از یاد برد که برای حمل مقدار کمی مواد مخدر افراد را اعدام کردند. اما دیدیم که نه تنها خرید و فروش مواد مخدر متوقف نشد بلکه هم قاچاق آن بیشتر شد، هم تعداد معتادان بالاتر رفت و هم سن اعتیاد کاهش یافت. اینها حاصل خشونتها و سیاستهای کلان غلط در آن دوران است که اکنون نیز ادامه دارد. تا زمانی که نگاه مجرمانه و تنبیهی به هر آسیب اجتماعی از جمله اعتیاد در ایران ادامه یابد، وضع به همین منوال خواهد بود. »
در نشست "بررسی رابطه بین اعتیاد به مواد مخدر با خشونت" در تهران، تاکید شده که درمان اعتیاد باید در راس برنامههای نظام سلامت کشور قرار گیرد و نگاه مردم و جامعه نسبت به اعتیاد و معتاد تغییر کند.
خسرو منصوریان میگوید که غالب این توصیهها در عمل به اجرا در نمیآیند. او یادآور میشود که اعتیاد در همه کشورها وجود دارد اما متولیان جامعه در ایران از راهکارهایی کاملا متفاوت برای مواجهه با این مشکل اجتماعی سود میجویند: « یک نمونه بارز کاری بود که در محله خاک سفید تهران کردند. نیروی انتظامی برای مهار معتادان، ولگردهای خیابانی و بزهکاران آنها را به خاک سفید برد تا به اصطلاح قرنطینه شوند. اما در عمل مانند هرکاری که با ارعاب و خشونت انجام شود، موفق نشدند و خاک سفید مبدل به مرکزی برای گسترش همین آسیبها شد.»
مهیندخت مصباح
تحریریه: شیرین جزایری
در سالهای اخیر شمار معتادان در ایران بیشتر شده است. رابطه پیچیدهای بین اعتیاد، خشونت و ناامنی اجتماعی وجود دارد. شکستهای خانوادگی و شغلی، مشکلات اقتصادی، عدم موفقیت در زندگی اجتماعی و فردی میتوانند به افسردگی و اضطراب بیانجامند. پارهای افراد راه تسکین خود از اینگونه فشارها را پناه بردن به مواد مخدر میبینند. همزمان پیامدهای ناشی از اعتیاد دامان خانوادهها و جامعه را نیز بطور متقابل بهصورت خشونت، بزهکاری، زورگیری، سرقت، تجاوز و تهدید میگیرد.
یک پژوهشگر اعتیاد در نشست "بررسی رابطه بین اعتیاد به مواد مخدر با خشونت و کاهش احساس امنیت شهروندان" اعلام کرده که ۶۰ درصد از فضای زندانهای کشور را معتادان به مواد مخدر اشغال کردهاند. کوروش محمدی همچنین گفته که اکثر طلاقها در ایران مرتبط با اعتیاد هستند. این پژوهشگر با استناد به نتیجه یک تحقیق بر روی ۴۰۰ خانواده که عضوی معتاد داشتهاند، گفته که خشونتهای خانوادگی، خشونتهای اجتماعی منجر به قتل و جرح، آسیبهای روانی و جسمانی علیه کودکان، بروز ناهنجاریهای اخلاقی و جرایم اجتماعی، رابطه معناداری با اعتیاد دارند.
کورش محمدی افزوده که عامل مستقیم ۶۸ درصد از موارد طلاق در گروه مورد مطالعه نیز اعتیاد یکی از زوجین بوده و در این رابطه نقش مردان با ۸۸ درصد برجستهتر از زنان گزارش شده است.
ارتباط اعتیاد و جرم
معتادان افرادی خشونت آفرین معرفی میشوند. بین میزان تحصیلات و سطح درآمد افراد معتاد و بروز خشونت نزد آنان ارتباط معناداری وجود دارد: معتادان بیسواد یا دارای تحصیلات پایین نسبت به معتادان تحصیلکرده خشونت رفتاری بیشتری از خود نشان میدهند. همچنین معتادان به شیشه بیشترین موارد خشونت و آسیب رساندن به خود و دیگران در فضای خانه و محیط بیرون از خانه را بروز میدهند.
به گفته کارشناسان، معتادان مواد مخدر سنتی همچون تریاک، معتادانی آرامتر هستند و پرخاشگری، خودزنی، تهدید ورزی، اعمال مزاحمت، زورگیری و ناهنجاریهای رفتاری دیگر نزد معتادان به شیشه چشمگیرتر است.
خسرو منصوریان، مددکار اجتماعی و مدیر تشکل غیردولتی "یاری به آسیبدیدگان اجتماعی" به دویچهوله میگوید که هیچ کارشناسی معتاد را مجرم نمیداند. وی اعتیاد را معلول و معتاد را فردی بیمار مینامد که باید به جای مجازات، مداوا شود. به نظر منصوریان پایین آمدن سن اعتیاد، وفور مواد مخدر و سهولت دسترسی به آن در جامعه کنونی ایران دلایلی چندگانه و پیچیده دارد: «هر آسیب اجتماعی چند سبب دارد و رویکرد یک عاملی در تحلیل آن درست نیست. جوانان ایرانی امکان مشارکت اجتماعی، تفریح، انگیزه و فرصت بروز هویت خود را ندارند اما مصرف مواد مخدر نزد آنها تنها به این دلیل نیست وگرنه در خیلی کشورهای مرفه و آزاد هم مشکل اعتیاد وجود دارد. یکی از مشکلات اساسی در ایران آنومیک بودن جامعه است. گسست نسلها، بیگانگی با ارزشهای فرهنگی و اجتماعی نسل قبل و اینکه چیز دیگری جایگزین آنچه از دست رفته نشده، جوانان را به یک خلاء اخلاقی و فرهنگی مبتلا کرده است.»
این مددکار که تجربه دهها سال کار با آسیبدیدگان اجتماعی را دارد، از عوامل دیگری چون تنگناهای اقتصادی، شکستهای فردی و اجتماعی و سیاستهای نادرست دولتی در رویکرد اعتیاد نیز یاد میکند: « تندرویهای سی سال پیش را نباید از یاد برد که برای حمل مقدار کمی مواد مخدر افراد را اعدام کردند. اما دیدیم که نه تنها خرید و فروش مواد مخدر متوقف نشد بلکه هم قاچاق آن بیشتر شد، هم تعداد معتادان بالاتر رفت و هم سن اعتیاد کاهش یافت. اینها حاصل خشونتها و سیاستهای کلان غلط در آن دوران است که اکنون نیز ادامه دارد. تا زمانی که نگاه مجرمانه و تنبیهی به هر آسیب اجتماعی از جمله اعتیاد در ایران ادامه یابد، وضع به همین منوال خواهد بود. »
در نشست "بررسی رابطه بین اعتیاد به مواد مخدر با خشونت" در تهران، تاکید شده که درمان اعتیاد باید در راس برنامههای نظام سلامت کشور قرار گیرد و نگاه مردم و جامعه نسبت به اعتیاد و معتاد تغییر کند.
خسرو منصوریان میگوید که غالب این توصیهها در عمل به اجرا در نمیآیند. او یادآور میشود که اعتیاد در همه کشورها وجود دارد اما متولیان جامعه در ایران از راهکارهایی کاملا متفاوت برای مواجهه با این مشکل اجتماعی سود میجویند: « یک نمونه بارز کاری بود که در محله خاک سفید تهران کردند. نیروی انتظامی برای مهار معتادان، ولگردهای خیابانی و بزهکاران آنها را به خاک سفید برد تا به اصطلاح قرنطینه شوند. اما در عمل مانند هرکاری که با ارعاب و خشونت انجام شود، موفق نشدند و خاک سفید مبدل به مرکزی برای گسترش همین آسیبها شد.»
مهیندخت مصباح
تحریریه: شیرین جزایری
ایران برای تامین گندم، برنج، چای و غلات مورد نیاز خود با مشکل روبهروست. بهدنبال افزایش تاثیرات تحریمهای بینالمللی، ایران در پی راههای جایگزین پرداخت هزینه معاملات از جمله استفاده از طلا و نفت است.
ایران بهدنبال راهی است که از طلا و نفت برای پرداخت هزینه خرید غلات استفاده کند. به گزارش رویترز، هفته گذشته ایران حداقل ۲۰۰ هزار تن گندم نرم در بازار جهانی از فروشندگان خصوصی با منشا عمدتا استرالیایی خریده است اما برخی فروشندگان میگویند، احتمالا بخشی از این حجم گندم منشا آمریکایی داشته است.
در پی آغاز تحریمهای جدید اروپا و آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران مجبور است تا به دنبال راههای جایگزین برای معامله و پرداخت هزینهها بگردد.
بنا به گزارش رویترز، پنجشنبه هفته گذشته راهول خولار وزیر بازرگانی هند از یک «خریدار خصوصی ایرانی» خبر داد که علاقهمند است از هند در«حجمی بسیار بالایی» گندم بخرد.
با توجه به صادرات بخش وسیعی از محصولات کشاورزی از جمله گندم وبرنج، هند مایل است بخشی از بدهی نفتی خود به ایران را از این طریق تسویه کند.
به گفته وزیر بازرگانی هند همچنین صادرات چای هند به ایران نیز با مشکل روبهرو شده است.
یک تاجر در گفتوگو با خبرگزاری رویترز از پرداخت شمش طلا در معاملات غلات خبر داد. جزئیات و چگونگی این داد وستم هنوز روشن نیست.
واردات از مالزی
همچنین خبرگزاری رویترز روز چهارشنبه (۸ فوریه / ۱۹ بهمن)، از توقف صادرات روغن نخل مالزی به ایران به دلیل اعمال تحریمهای مالی غرب علیه جمهوری اسلامی خبر داده بود.
جمهوری اسلامی از خریداران عمده روغن نخل خوراکی است که ماهانه ۳۰ هزار تن روغن از مالزی وارد میکند.
در این گزارش به نقل از یکی از تجار مالزیایی گفته شده که قطع صدور روغن نخل خوراکی به ایران از سوی شرکتهای تجاری این کشور به دلیل عدم انجام پرداختها از طرف ایران است.
بنا به گزارش رویترز شرکتهای مالزیایی صدور روغن نخل به ایران را از اواخر سال گذشته میلادی متوقف کردهاند و این نشاندهنده تأثیر هر چه بیشتر اعمال تحریمهای مالی و بانکی در مبادلات بازرگانی با جمهوری اسلامی است.
در گزارش رویترز آمده که شرکتهای ایرانی در پرداختهای مالی خود به تجار مالزیایی از طریق واسطههای امارات متحده عربی با مشکلات فراوانی روبرو شدهاند.
مشکل در پرداهت هزینه معاملات باعث شده تا ایران هنوز هزینه برنجهایی را که چهارماه پیش از تاجران هندی خریده را نتواند پرداخت کند.
جمهوری اسلامی حدود ۷۰ درصد از برنج وارداتی مورد نیاز خود را که سالانه بالغ بر یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن میشود از هند میخرد.
عدم توانایی پرداهت بدهی
صادرکنندگان هندی هنوز بهای ۲۰۰ هزار تن برنجی را که پاییز امسال به ایران فروختند دریافت نکردهاند. خبرگزاری رویترز سهشنبه ( ۱۸ بهمن) به نقل از رئیس اتحادیه صادرکنندگان برنج هند نوشت، بدهی ایران به ۱۴۴ میلیون دلار میرسد و احتمال افزایش آن بسیار است.
ویجای ستیا، رئیس اتحادیه صادر کنندگان برنج هند به صادرکنندگان هندی توصیه میکند دیگر به مشتریان ایرانی اعتبار ندهند. چنین تصمیمی پیش از این از سوی صادرکنندگان برنج تایلند، پاکستان و ویتنام علیه شرکتهای ایرانی گرفته شده است.
مهمترین مانعی که بر سر راه مبادلات بازرگانی ایران و هند وجود دارد تحریمهای بانکی و مالی علیه جمهوری اسلامی است.
بنا بر گزارشها طی هفتههای اخیر چند کشتی بزرگ و کوچک حامل غلات پس از هفتهها انتظار در بنادر ایران به دلیل عدم پرداخت هزینهها بدون تخلیه بار بنادر ایران را ترک کردند.
یک منبع بانکی اتحادیه اروپا روز پنجشنبه (۲۶ ژانویه/۶ بهمن) به خبرگزاری رویترز گفته بود، بانکهای بزرگ اروپا تامین اعتبارات لازم برای صادرات محصولات کشاورزی به ایران را متوقف کردهاند و هرگونه معاملات جدید باید در مقادیر کوچک صورت بگیرد. به این ترتیب روند صادرات غلات به ایران مختل شده است.
بر اساس آمار شورای بینالمللی غلات، ایران سالانه حدود چهار و نیم میلیون تن غلات وارد میکند.
در پی آغاز تحریمهای جدید اروپا و آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران مجبور است تا به دنبال راههای جایگزین برای معامله و پرداخت هزینهها بگردد.
بنا به گزارش رویترز، پنجشنبه هفته گذشته راهول خولار وزیر بازرگانی هند از یک «خریدار خصوصی ایرانی» خبر داد که علاقهمند است از هند در«حجمی بسیار بالایی» گندم بخرد.
با توجه به صادرات بخش وسیعی از محصولات کشاورزی از جمله گندم وبرنج، هند مایل است بخشی از بدهی نفتی خود به ایران را از این طریق تسویه کند.
یک تاجر در گفتوگو با خبرگزاری رویترز از پرداخت شمش طلا در معاملات غلات خبر داد. جزئیات و چگونگی این داد وستم هنوز روشن نیست.
واردات از مالزی
همچنین خبرگزاری رویترز روز چهارشنبه (۸ فوریه / ۱۹ بهمن)، از توقف صادرات روغن نخل مالزی به ایران به دلیل اعمال تحریمهای مالی غرب علیه جمهوری اسلامی خبر داده بود.
جمهوری اسلامی از خریداران عمده روغن نخل خوراکی است که ماهانه ۳۰ هزار تن روغن از مالزی وارد میکند.
در این گزارش به نقل از یکی از تجار مالزیایی گفته شده که قطع صدور روغن نخل خوراکی به ایران از سوی شرکتهای تجاری این کشور به دلیل عدم انجام پرداختها از طرف ایران است.
در گزارش رویترز آمده که شرکتهای ایرانی در پرداختهای مالی خود به تجار مالزیایی از طریق واسطههای امارات متحده عربی با مشکلات فراوانی روبرو شدهاند.
مشکل در پرداهت هزینه معاملات باعث شده تا ایران هنوز هزینه برنجهایی را که چهارماه پیش از تاجران هندی خریده را نتواند پرداخت کند.
جمهوری اسلامی حدود ۷۰ درصد از برنج وارداتی مورد نیاز خود را که سالانه بالغ بر یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن میشود از هند میخرد.
عدم توانایی پرداهت بدهی
صادرکنندگان هندی هنوز بهای ۲۰۰ هزار تن برنجی را که پاییز امسال به ایران فروختند دریافت نکردهاند. خبرگزاری رویترز سهشنبه ( ۱۸ بهمن) به نقل از رئیس اتحادیه صادرکنندگان برنج هند نوشت، بدهی ایران به ۱۴۴ میلیون دلار میرسد و احتمال افزایش آن بسیار است.
ویجای ستیا، رئیس اتحادیه صادر کنندگان برنج هند به صادرکنندگان هندی توصیه میکند دیگر به مشتریان ایرانی اعتبار ندهند. چنین تصمیمی پیش از این از سوی صادرکنندگان برنج تایلند، پاکستان و ویتنام علیه شرکتهای ایرانی گرفته شده است.
مهمترین مانعی که بر سر راه مبادلات بازرگانی ایران و هند وجود دارد تحریمهای بانکی و مالی علیه جمهوری اسلامی است.
بنا بر گزارشها طی هفتههای اخیر چند کشتی بزرگ و کوچک حامل غلات پس از هفتهها انتظار در بنادر ایران به دلیل عدم پرداخت هزینهها بدون تخلیه بار بنادر ایران را ترک کردند.
یک منبع بانکی اتحادیه اروپا روز پنجشنبه (۲۶ ژانویه/۶ بهمن) به خبرگزاری رویترز گفته بود، بانکهای بزرگ اروپا تامین اعتبارات لازم برای صادرات محصولات کشاورزی به ایران را متوقف کردهاند و هرگونه معاملات جدید باید در مقادیر کوچک صورت بگیرد. به این ترتیب روند صادرات غلات به ایران مختل شده است.
بر اساس آمار شورای بینالمللی غلات، ایران سالانه حدود چهار و نیم میلیون تن غلات وارد میکند.
اقدام نظامی علیه ایران به یکی از مناقشات اصلی میان اسرائیل و آمریکا تبدیل شده است. واشنگتن بر اهرم تحریم علیه تهران تأکید میورزد و اسرائیل نگران از حمله "دیرهنگام" است. آیا حمله به ایران ضروری است؟
دولت آمریکا در روزهای اخیر در تلاش بوده است تا گزارشهای متعدد در مورد احتمال حمله نظامی به ایران را بیاثر کند. باراک اوباما، رییس جمهور این کشور به تازگی اعلام کرد که اسرائیل طرح مشخصی برای حمله به تأسیسات هستهای ایران ندارد و به باور وی مقامات اسرائیلی برای اجرای عملیات نظامی علیه ایران "تصمیم نگرفتهاند."
سایت "اشپیگل آنلاین" در گزارشی که روز پنجشنبه (۹ فوریه/ ۲۰ بهمن) منتشر کرده، به تردید واشنگتن و تلآویو و اختلافات آنان بر سر حمله به ایران اشاره میکند. اشپیگل آنلاین مینویسد، حرف و حدیثهای تازه در این زمینه به احتمال بسیار زیاد نتایج مذاکرات مناقشهبرانگیز نمایندگان دولت اسرائیل و آمریکا بوده است.
کوتاه زمانی پیش از این لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا، بر اساس آنچه در روزنامههای آمریکایی نقل شد، اذعان داشته بود که به باور وی "احتمال بسیار زیادی" وجود دارد که اسرائیل در ماه آوریل، مه یا ژوئن سال جاری به ایران حمله کند. وزیر دفاع آمریکا هیچیک از خبرها را که به نقل از او منتشر شده بود، تایید یا تکذیب نکرده است.
اشپیگل آنلاین به نقل از "نیویورک تایمز" مینویسد، در روزها و هفتههای اخیر مناظرات شدیدی میان آمریکا و اسرائیل در مورد حمله به تأسیسات هستهای ایران جریان داشته است.
شماری از مقامات ارشد اسرائیلی از جمله آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه و همچنین رییس سازمان اطلاعات این کشور، موساد، در هفتههای گذشته راهی واشنگتن شدند تا دولت آمریکا را مجاب کنند که پیشرفت برنامههای هستهای ایران تا بدانجا رسیده که ذرهای تأخیر میتواند، تبعاتی منفی را برای امنیت اسرائیل به همراه داشته باشد.
نگرانی از فعالیتهای زیرزمینی ایران
سیاستمداران اسرائیلی از این امر نگران هستند که حمله "دیرهنگام" به ایران فرصت را به جمهوری اسلامی بدهد تا تأسیسات هستهای خود را به طور گسترده و زیرزمینی پیش ببرد. به نقل از "نیویورک تایمز" آمریکا در مقابل بر این امر اصرار دارد که غرب هنوز فرصت کافی برای مقابله با فعالیتهای هستهای ایران در اختیار دارد و میتواند از تحریمهای شدید اقتصادی و سیاسی به عنوان ابزاری مناسب علیه ایران استفاده کند.
یکی از مقامات آمریکایی به این روزنامه گفته است که در گفتگوی پیشین باراک اوباما با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل متقاعد شده که برای اثرگذاری تحریمهای اقتصادی و دیگر اقدامات تنبیهی علیه ایران به زمان نیاز است.
اسرائیل بر این باور است که ایران در نظر دارد، فعالیتهای غنیسازی اورانیوم را در تأسیسات مخفیشده در اعماق زمین پیش ببرد، به طوری که بهترین و مجهزترین بمبها نیز نتوانند در این راه تهدیدی به شمار آیند.
اسرائیل میگوید، به محض آنکه ایران مکانی زیرزمینی و حفاظتشده برای ساخت بمبهای هستهای خود در اختیار داشته باشد، دیگر مهم نیست که ساخت این بمبها چه مدت زمانی طول بکشند؛ شش ماه یا پنج سال.
کارشناسان میگویند که ایران در حال حاضر اورانیوم کافی برای ساخت دستکم چهار بمب اتمی دارد اما عملیات غنیسازی این اورانیوم تا غلظت مورد نیاز برای بمب هستهای، ماهها به طول خواهد انجامید. افزون بر آن ایرانیها بایستی به اندازه کافی کلاهکها مورد نیاز را تولید کنند که انجام چنین کاری چندین سال طول میکشد.
هم اینک بنیامین نتانیاهو اعضای دولت را از ابراز علنی نظراتشان مبنی بر حمله احتمالی به ایران منع کرده است زیرا که چنین سخنانی "مضرات فراوانی" را به همراه خواهند داشت.
به گفتهی نخستوزیر اسرائیل اظهارنظر اعضای دولت در این زمینه این توهم را به وجود میآورد که این کشور عملیاتی تهاجمی را در پیش گرفته و به سیاستهای تحریمی علیه ایران اعتنایی ندارد.
سایت "اشپیگل آنلاین" در گزارشی که روز پنجشنبه (۹ فوریه/ ۲۰ بهمن) منتشر کرده، به تردید واشنگتن و تلآویو و اختلافات آنان بر سر حمله به ایران اشاره میکند. اشپیگل آنلاین مینویسد، حرف و حدیثهای تازه در این زمینه به احتمال بسیار زیاد نتایج مذاکرات مناقشهبرانگیز نمایندگان دولت اسرائیل و آمریکا بوده است.
کوتاه زمانی پیش از این لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا، بر اساس آنچه در روزنامههای آمریکایی نقل شد، اذعان داشته بود که به باور وی "احتمال بسیار زیادی" وجود دارد که اسرائیل در ماه آوریل، مه یا ژوئن سال جاری به ایران حمله کند. وزیر دفاع آمریکا هیچیک از خبرها را که به نقل از او منتشر شده بود، تایید یا تکذیب نکرده است.
اشپیگل آنلاین به نقل از "نیویورک تایمز" مینویسد، در روزها و هفتههای اخیر مناظرات شدیدی میان آمریکا و اسرائیل در مورد حمله به تأسیسات هستهای ایران جریان داشته است.
شماری از مقامات ارشد اسرائیلی از جمله آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه و همچنین رییس سازمان اطلاعات این کشور، موساد، در هفتههای گذشته راهی واشنگتن شدند تا دولت آمریکا را مجاب کنند که پیشرفت برنامههای هستهای ایران تا بدانجا رسیده که ذرهای تأخیر میتواند، تبعاتی منفی را برای امنیت اسرائیل به همراه داشته باشد.
نگرانی از فعالیتهای زیرزمینی ایران
سیاستمداران اسرائیلی از این امر نگران هستند که حمله "دیرهنگام" به ایران فرصت را به جمهوری اسلامی بدهد تا تأسیسات هستهای خود را به طور گسترده و زیرزمینی پیش ببرد. به نقل از "نیویورک تایمز" آمریکا در مقابل بر این امر اصرار دارد که غرب هنوز فرصت کافی برای مقابله با فعالیتهای هستهای ایران در اختیار دارد و میتواند از تحریمهای شدید اقتصادی و سیاسی به عنوان ابزاری مناسب علیه ایران استفاده کند.
یکی از مقامات آمریکایی به این روزنامه گفته است که در گفتگوی پیشین باراک اوباما با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل متقاعد شده که برای اثرگذاری تحریمهای اقتصادی و دیگر اقدامات تنبیهی علیه ایران به زمان نیاز است.
اسرائیل میگوید، به محض آنکه ایران مکانی زیرزمینی و حفاظتشده برای ساخت بمبهای هستهای خود در اختیار داشته باشد، دیگر مهم نیست که ساخت این بمبها چه مدت زمانی طول بکشند؛ شش ماه یا پنج سال.
کارشناسان میگویند که ایران در حال حاضر اورانیوم کافی برای ساخت دستکم چهار بمب اتمی دارد اما عملیات غنیسازی این اورانیوم تا غلظت مورد نیاز برای بمب هستهای، ماهها به طول خواهد انجامید. افزون بر آن ایرانیها بایستی به اندازه کافی کلاهکها مورد نیاز را تولید کنند که انجام چنین کاری چندین سال طول میکشد.
هم اینک بنیامین نتانیاهو اعضای دولت را از ابراز علنی نظراتشان مبنی بر حمله احتمالی به ایران منع کرده است زیرا که چنین سخنانی "مضرات فراوانی" را به همراه خواهند داشت.
به گفتهی نخستوزیر اسرائیل اظهارنظر اعضای دولت در این زمینه این توهم را به وجود میآورد که این کشور عملیاتی تهاجمی را در پیش گرفته و به سیاستهای تحریمی علیه ایران اعتنایی ندارد.
گروه فلسطینی حماس در چند سال اخیر از حمایت حکومت ایران برخودار بوده است. با این حال به نظر میرسد شرایط در حال تغییر است و این گروه شبهنظامی بیش از پیش به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نزدیک میشود.
همزمان با بالا گرفتن اعتراضها در کشورهای عربی سیاستهای جنبش حماس نیز دستخوش تغییراتی شده است. این تغییرات پس از اعتراضات خونبار در سوریه سرعت بیشتری به خود میگیرد.
سازمان حماس که در سوریه تاکنون حضوری گسترده و فعال داشته، مدتی است که اعضای برجسته خود را از این کشور خارج کرده و فعالیتش را کاهش داده است. تحلیلگران معتقدند احتمال سقوط حکومت بشار اسد و نیاز به یافتن متحدان تازه در دنیای عرب این تصمیم را به این گروه افراطی و شبهنظامی فلسطینی تحمیل کرده است.
اما این اقدام حماس بر روابط با تهران نیز بیتاثیر نیست. حکومت ایران یکی از مهمترین حامیان و شاید اصلیترین پشتیبان رژیم بشار اسد بهحساب میآید. بر اساس برخی گزارشها تغییر سیاست حماس موجب شده است که جمهوری اسلامی کمکهایش را به این سازمان کاهش دهد.
ترکیه به جای ایران و سوریه
چندی پیش روزنامه الحیات خبر داد که بسیاری از کادرهای دفتر سیاسی حماس در دمشق سوریه را ترک کرده و به کشورهای سودان، ترکیه، قطر، اردن رفتهاند و شماری از اعضای این دفتر نیز به همراه خانوادههایشان به غزه بازگشتهاند.
اگرچه یک عضو دفتر سیاسی حماس تاکید میکند روابط این گروه با ایران همچنان خوب است اما دیدارهای خالد مشعل و اسماعیل هنیه با مقامات ترکیه و برخی کشورهای عربی که در حال حاضر روابط خوبی با تهران ندارند، نشانهای است که میتواند بر تغییر استراتژی حماس دلالت کند.
در همین ارتباط روزنامه القدس العربی چاپ لندن همزمان با سفر خالد مشعل به اردن در گزارشی مدعی شد که عربستان از اردن خواسته است که همکاری با حماس را منوط به قطع ارتباط این گروه با ایران کند.
خالد مشعل، رییس دفتر سیاسی حماس چندی پیش پس از سالها توانست اجازهی ورود به اردن را بگیرد. وی برای دیدار با مادرش که در اردن اقامت دارد به این کشور سفر کرد. خانواده مشعل نیز اخیرا سوریه را ترک کرده و در اردن اقامت گزیدهاند.
برخی از تحلیلگران معتقدند حماس به عنوان شعبهی فلسطینی اخوانالمسلمین، نمیتواند موضعی در تضاد با اخوانالمسلمین سوریه و مصر که از اعتراضی مردم سوریه علیه حکومت بشار اسد حمایت میکنند، اتخاذ کند.
شاید به همین دلیل است که حماس در یک سال اخیر سعی کرده بیش از پیش به حاکمان جدید مصر نزدیک شود. بدین ترتیب این جنبش فلسطینی خواهد توانست در دنیای عرب متحدان تازهای بیاید و از وابستگی شدید خود به دمشق و تهران بکاهد.
کارشناسان سیاسی سفر اسماعیل هنیه به ترکیه و کشورهای حوزهی خلیج فارس را دلیل دیگری بر تلاش حماس برای نزدیکی به اعراب و ترکیه و دوری بیشتر از ایران میدانند.
هنیه در سفر به ترکیه گفته است که کمکهای مالی تهران به این جنبش نرسیده و بهشدت کاهش یافته است. روزنامه ترکیهای "زمان" با اشاره به این موضوع از احتمال کمک مالی ترکیه به حماس خبر داد.
حماس در راه "سازش" با اسراییل
در این شرایط سایتهای خبری در ایران نسبت به تغییر سیاستهای حماس واکنش نشان دادهاند. بسیاری از این سایتها معتقدند که حماس تصمیم گرفته است به جای ایران و سوریه روابط نزدیکتر با کشورهای عربی بهخصوص قطر و اردن و همچنین ترکیه داشته باشد.
حسن هانیزاده، کارشناس مسایل خاورمیانه، در یادداشتی در وب سایت خبرآنلاین سفر اسماعیل هنیه به کشورهای حوزه خلیج فارس را «پایان راه حماس» خوانده است.
وی مینویسد: «این دومین سفر اسماعیل هنیه و تیم همراه وی به منطقه در طول یک ماه گذشته به شمار میرود. وی در ماه گذشته از تونس، مصر، سودان وترکیه دیدار کرد اما سفر خود به تهران را به تعویق انداخت. چه مسائلی پشت پرده وجود دارد که نخست وزیر حماس را واداشت تا جمهوری اسلامی ایران را نادیده بگیرد و به مدت چهار روز در کشور ترکیه توقف کند؟»
این کارشناس مسایل خاورمیانه معتقد است، حماس در راهی گام بر میدارد که پیش از این فتح به رهبری یاسر عرفات برگزید: «حضور خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس در دوحه و رایزنی وی با رهبران کشور کوچکی مانند قطر نشان میدهد که این جنبش در حال طی کردن مسیری سازشکارانه است.»
این تحولات در حالی اتفاق میافتد که رهبر جمهوری اسلامی ایران هفته گذشته در نماز جمعه تهران گفت، از هر گروهی که علیه اسراییل مبارزه کند حمایت معنوی و مادی خواهد کرد.
سازمان حماس بهعنوان یکی از اصلیترین گروههای مخالف روند صلح خاورمیانه که پیشتر دیدگاههای نزدیکی به حامیان تهران داشت، از قرار معلوم اکنون در راهی قدم بر میدارد که از حمایتهای ایران چندان برخوردار نخواهد بود. به نظر میرسد پایان روند نزدیکی حماس با ایران و سوریه آغاز شده است.
سازمان حماس که در سوریه تاکنون حضوری گسترده و فعال داشته، مدتی است که اعضای برجسته خود را از این کشور خارج کرده و فعالیتش را کاهش داده است. تحلیلگران معتقدند احتمال سقوط حکومت بشار اسد و نیاز به یافتن متحدان تازه در دنیای عرب این تصمیم را به این گروه افراطی و شبهنظامی فلسطینی تحمیل کرده است.
اما این اقدام حماس بر روابط با تهران نیز بیتاثیر نیست. حکومت ایران یکی از مهمترین حامیان و شاید اصلیترین پشتیبان رژیم بشار اسد بهحساب میآید. بر اساس برخی گزارشها تغییر سیاست حماس موجب شده است که جمهوری اسلامی کمکهایش را به این سازمان کاهش دهد.
ترکیه به جای ایران و سوریه
چندی پیش روزنامه الحیات خبر داد که بسیاری از کادرهای دفتر سیاسی حماس در دمشق سوریه را ترک کرده و به کشورهای سودان، ترکیه، قطر، اردن رفتهاند و شماری از اعضای این دفتر نیز به همراه خانوادههایشان به غزه بازگشتهاند.
اگرچه یک عضو دفتر سیاسی حماس تاکید میکند روابط این گروه با ایران همچنان خوب است اما دیدارهای خالد مشعل و اسماعیل هنیه با مقامات ترکیه و برخی کشورهای عربی که در حال حاضر روابط خوبی با تهران ندارند، نشانهای است که میتواند بر تغییر استراتژی حماس دلالت کند.
در همین ارتباط روزنامه القدس العربی چاپ لندن همزمان با سفر خالد مشعل به اردن در گزارشی مدعی شد که عربستان از اردن خواسته است که همکاری با حماس را منوط به قطع ارتباط این گروه با ایران کند.
خالد مشعل، رییس دفتر سیاسی حماس چندی پیش پس از سالها توانست اجازهی ورود به اردن را بگیرد. وی برای دیدار با مادرش که در اردن اقامت دارد به این کشور سفر کرد. خانواده مشعل نیز اخیرا سوریه را ترک کرده و در اردن اقامت گزیدهاند.
برخی از تحلیلگران معتقدند حماس به عنوان شعبهی فلسطینی اخوانالمسلمین، نمیتواند موضعی در تضاد با اخوانالمسلمین سوریه و مصر که از اعتراضی مردم سوریه علیه حکومت بشار اسد حمایت میکنند، اتخاذ کند.
شاید به همین دلیل است که حماس در یک سال اخیر سعی کرده بیش از پیش به حاکمان جدید مصر نزدیک شود. بدین ترتیب این جنبش فلسطینی خواهد توانست در دنیای عرب متحدان تازهای بیاید و از وابستگی شدید خود به دمشق و تهران بکاهد.
کارشناسان سیاسی سفر اسماعیل هنیه به ترکیه و کشورهای حوزهی خلیج فارس را دلیل دیگری بر تلاش حماس برای نزدیکی به اعراب و ترکیه و دوری بیشتر از ایران میدانند.
هنیه در سفر به ترکیه گفته است که کمکهای مالی تهران به این جنبش نرسیده و بهشدت کاهش یافته است. روزنامه ترکیهای "زمان" با اشاره به این موضوع از احتمال کمک مالی ترکیه به حماس خبر داد.
حماس در راه "سازش" با اسراییل
در این شرایط سایتهای خبری در ایران نسبت به تغییر سیاستهای حماس واکنش نشان دادهاند. بسیاری از این سایتها معتقدند که حماس تصمیم گرفته است به جای ایران و سوریه روابط نزدیکتر با کشورهای عربی بهخصوص قطر و اردن و همچنین ترکیه داشته باشد.
حسن هانیزاده، کارشناس مسایل خاورمیانه، در یادداشتی در وب سایت خبرآنلاین سفر اسماعیل هنیه به کشورهای حوزه خلیج فارس را «پایان راه حماس» خوانده است.
وی مینویسد: «این دومین سفر اسماعیل هنیه و تیم همراه وی به منطقه در طول یک ماه گذشته به شمار میرود. وی در ماه گذشته از تونس، مصر، سودان وترکیه دیدار کرد اما سفر خود به تهران را به تعویق انداخت. چه مسائلی پشت پرده وجود دارد که نخست وزیر حماس را واداشت تا جمهوری اسلامی ایران را نادیده بگیرد و به مدت چهار روز در کشور ترکیه توقف کند؟»
این کارشناس مسایل خاورمیانه معتقد است، حماس در راهی گام بر میدارد که پیش از این فتح به رهبری یاسر عرفات برگزید: «حضور خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس در دوحه و رایزنی وی با رهبران کشور کوچکی مانند قطر نشان میدهد که این جنبش در حال طی کردن مسیری سازشکارانه است.»
این تحولات در حالی اتفاق میافتد که رهبر جمهوری اسلامی ایران هفته گذشته در نماز جمعه تهران گفت، از هر گروهی که علیه اسراییل مبارزه کند حمایت معنوی و مادی خواهد کرد.
سازمان حماس بهعنوان یکی از اصلیترین گروههای مخالف روند صلح خاورمیانه که پیشتر دیدگاههای نزدیکی به حامیان تهران داشت، از قرار معلوم اکنون در راهی قدم بر میدارد که از حمایتهای ایران چندان برخوردار نخواهد بود. به نظر میرسد پایان روند نزدیکی حماس با ایران و سوریه آغاز شده است.
صدراعظم آلمان با نگرانیآور خواندن مواضع هستهای مقامهای ایران، از اتحادیه اروپا خواست فشار سیاسی را بر این کشور افزایش دهد. همزمان اتحادیه اروپا در صدد تشویق هند به مداخله فعال در مناقشه هستهای ایران است.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان خواهان برخورد شدیدتر اتحادیه اروپا با ایران و برنامه اتمی این کشور شد.
خانم مرکل که در مصاحبه با روزنامه "نویه پرسه ناخریشتن" (Neue Presse Nachrichten) سخن میگفت، اظهارات و اخباری که از ایران به گوش میرسند را «موجبات افزایش نگرانیها» دانست. به گفته وی این نگرانی برای اتحادیه اروپا تنها یک معنا دارد: «لزوم اعمال فشار سیاسی شدیرتر علیه ایران».
صدراعظم آلمان بار دیگر بر ایستادگی کشورش در کنار اسرائیل تاکید کرد، ولی در عین حال گفت که برنامه اتمی ایران نه تنها اسرائیل، بلکه کل جهان را تهدید میکند. همین امر از نظر مرکل موجب شد که «اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کنند که البته متاسفانه چین و روسیه از پیوستن به آنها امتناع میورزند.»
تلاش برای فعال کردن هند در مناقشه هستهای
اشاره آنگلا مرکل به تحریمهایی است که اتحادیه اروپا در اواخر ماه ژانویه تصویب کرد. به موجب این تحریمها خرید نفت کشورهای این اتحادیه از ایران متوقف میشود. به این ترتیب ایران بازار ۱۸ درصد نفت صادراتی خود را از اول ژوئیه سال جاری از دست میدهد.
توقف معاملات بانکی با بانک مرکزی ایران نیز از جدیدترین تحریمهای اتحادیه اروپا علیه این کشور به شمار میرود. هدف از این تحریمها سوق دادن ایران به سوی تجدیدنظر در برنامه هستهای بحثانگیزش است.
کشورهای غربی و اسرائیل ایران را متهم میکنند که تحت پوشش برنامهی اتمیاش در تدارک تولید سلاح هستهای است. مقامهای ایران این اتهام را رد میکنند و تأکید بر صلحآمیز بودن برنامهی اتمی خود دارند.
سفر مقام چینی به ایران
در همین حال، هرمان فان رمپوی، رئیس شورای اروپا که به هند سفر کرده است قصد دارد از رهبران این کشور بخواهد با استفاده از حسن روابط خود با ایران، این کشور را به دستکشیدن از برنامه اتمی خود و بازگشت به پشت میز مذاکره ترغیب کند.
هند ۱۲ درصد نفت خود را از ایران تامین میکند و در عین حال سالانه ۲/ ۱ میلیون تن برنج به ایران صادر میکند که ۷۰ درصد برنج وارادتی این کشور است.
روز جمعه (۱۰ فوریه/۲۱ بهمن) همچنین اعلام شد که یو وایمین، سخنگوی وزارت خارجه چین به زودی به ایران سفر خواهد کرد. هدف ازا ین سفر که در روزهای ۱۲ و ۱۳ فوریه (۲۳ و ۲۴ بهمن) صورت میگیرد، تلاش برای رفع موانع احیای مجدد مذاکرات گروه ۵+۱ با ایران اعلام شده است.
گروه مذکور اعضای دائم شورای امنیت و آلمان را در برمیگیرد و که از سوی شورای امنیت مسئول پیگیری فعل و انفعالات مربوط به پرونده هستهای ایران است.
چین مخالف اعمال تحریمهای جدید آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران است و بر تلاشهای دیپلماتیک برای حل مناقشه اتمی ایران تاکید دارد.
خانم مرکل که در مصاحبه با روزنامه "نویه پرسه ناخریشتن" (Neue Presse Nachrichten) سخن میگفت، اظهارات و اخباری که از ایران به گوش میرسند را «موجبات افزایش نگرانیها» دانست. به گفته وی این نگرانی برای اتحادیه اروپا تنها یک معنا دارد: «لزوم اعمال فشار سیاسی شدیرتر علیه ایران».
صدراعظم آلمان بار دیگر بر ایستادگی کشورش در کنار اسرائیل تاکید کرد، ولی در عین حال گفت که برنامه اتمی ایران نه تنها اسرائیل، بلکه کل جهان را تهدید میکند. همین امر از نظر مرکل موجب شد که «اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کنند که البته متاسفانه چین و روسیه از پیوستن به آنها امتناع میورزند.»
تلاش برای فعال کردن هند در مناقشه هستهای
اشاره آنگلا مرکل به تحریمهایی است که اتحادیه اروپا در اواخر ماه ژانویه تصویب کرد. به موجب این تحریمها خرید نفت کشورهای این اتحادیه از ایران متوقف میشود. به این ترتیب ایران بازار ۱۸ درصد نفت صادراتی خود را از اول ژوئیه سال جاری از دست میدهد.
توقف معاملات بانکی با بانک مرکزی ایران نیز از جدیدترین تحریمهای اتحادیه اروپا علیه این کشور به شمار میرود. هدف از این تحریمها سوق دادن ایران به سوی تجدیدنظر در برنامه هستهای بحثانگیزش است.
کشورهای غربی و اسرائیل ایران را متهم میکنند که تحت پوشش برنامهی اتمیاش در تدارک تولید سلاح هستهای است. مقامهای ایران این اتهام را رد میکنند و تأکید بر صلحآمیز بودن برنامهی اتمی خود دارند.
سفر مقام چینی به ایران
در همین حال، هرمان فان رمپوی، رئیس شورای اروپا که به هند سفر کرده است قصد دارد از رهبران این کشور بخواهد با استفاده از حسن روابط خود با ایران، این کشور را به دستکشیدن از برنامه اتمی خود و بازگشت به پشت میز مذاکره ترغیب کند.
هند ۱۲ درصد نفت خود را از ایران تامین میکند و در عین حال سالانه ۲/ ۱ میلیون تن برنج به ایران صادر میکند که ۷۰ درصد برنج وارادتی این کشور است.
روز جمعه (۱۰ فوریه/۲۱ بهمن) همچنین اعلام شد که یو وایمین، سخنگوی وزارت خارجه چین به زودی به ایران سفر خواهد کرد. هدف ازا ین سفر که در روزهای ۱۲ و ۱۳ فوریه (۲۳ و ۲۴ بهمن) صورت میگیرد، تلاش برای رفع موانع احیای مجدد مذاکرات گروه ۵+۱ با ایران اعلام شده است.
گروه مذکور اعضای دائم شورای امنیت و آلمان را در برمیگیرد و که از سوی شورای امنیت مسئول پیگیری فعل و انفعالات مربوط به پرونده هستهای ایران است.
چین مخالف اعمال تحریمهای جدید آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران است و بر تلاشهای دیپلماتیک برای حل مناقشه اتمی ایران تاکید دارد.
همزمان با ادامه حملات ارتش سوریه به بخش هایی از شهر حمص، رسانه های دولتی از انفجار در شهر حلب خبر داده اند و روسیه مخالفان حکومت سوریه را مسئول کشتار در این کشور دانسته است.
بامداد روز جمعه، ۲۱ بهمن (۱۰ فوریه)، خبرگزاری های بین المللی به نقل از رادیو و تلویزیون دولتی سوریه گزارش کردند که مراکز نظامی و امنیتی شهر حلب، واقع در شمال این کشور، هدف بمب گذاری قرار گرفته و دست کم بیست و پنج کشته و یکصد و هفتاد و پنج زخمی برجای گذاشته است.شهر حلب دومین شهر سوریه و از مراکز اصلی فعالیت های اقتصادی این کشور محسوب می شود و در جریان اعتراضات یازده ماهه علیه حکومت سوریه، کمابیش آرام بوده است.
به گزارش تلویزیون دولتی سوریه، در این "عملیات تروریستی" که توسط مخالفان حکومت صورت گرفت، دو بمب در دفتر محلی اداره ضد اطلاعات ارتش و یک پایگاه امنیتی حلب منفجر شد و افراد نظامی و غیرنظامی در میان قربانیان این انفجارها دیده می شوند.
مخالفان بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، متقابلا حکومت را عامل بمب گذاری های حلب دانسته و گفته اند که هدف از این اقدام، همانند گذشته، توجیه عملیات سنگین ارتش علیه غیرنظامیان در شهر حمص و احتمالا تشدید سرکوب معترضان در این شهر و نقاط دیگر سوریه است.
همزمان، گروه ناظران حقوق بشر سوریه، که یک سازمان مخالف حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور است، به نقل از ساکنان حلب از وقوع سه انفجار خبر داده و گفته است که صدای تیراندازی نیز از محل وقوع انفجارها شنیده شده اما این گزارش مورد تایید منبع دیگری قرار نگرفته است.
خبرگزاری دولتی ایران - ایرنا - در گزارشی در مورد بمب گذاری های روز جمعه در حلب، گفته است که یکی از انفجارها در مقر "نیروهای حفظ نظم" در منطقه هنانو، و دیگری در بخش امنیت نظامی حلب در میدان الواصل روی داده و افزوده است که عامل یکی از انفجارها، یک اتومبیل بمب گذاری شده بوده است.
خبرگزاری رویتر به نقل از یکی از ساکنان حلب گفته است که واحدهای امنیتی مسیر های منتهی به یک مجتمع متعلق به بخش ضد اطلاعات ارتش را به روی رفت و آمد بسته اند.
این نخستین بار از زمان آغاز اعتراضات علیه حکومت سوریه نیست که رسانه های خبری این کشور از انفجار در مناطق شهری خبر داده و مخالفان را مسئول آن معرفی کرده اند.
روز ۲۳ دسامبر، و یک روز پس از اعزام هیات ناظران اتحادیه عرب به سوریه، رسانه های این کشور گزارش کردند که وقوع حملات انتحاری در دمشق، پایتخت، دست کم چهل و چهار کشته برجای گذاشته است.
دولت سوریه شبکه القاعده را مسئول این بمب گذاری معرفی کرد هر چند برخی از گروه های مخالف احتمال دست داشتن حکومت در این انفجار را مطرح کردند و گفتند که ممکن است هدف دولت از این اقدام، تاثیرگذاری بر دیدگاه اتحادیه عرب باشد.
در آن زمان، مقامات سوری تاکید داشتند که اعتراضات علیه حکومت این کشور از سوی بیگانگان حمایت می شود و گروه های افراطی تروریستی در آن دست دارند.
روز ۶ ژانویه نیز رسانه های خبری سوریه کشته شدن بیست و شش نفر و زخمی شدن شصت و سه نفر دیگر در اثر وقوع انفجار انتحاری در پایتخت را گزارش کردند.
در پی انتشار این خبر، وزیر کشور سوریه هشدار داد که دولت "با مشت آهنین" با عاملان اینگونه حملات برخورد می کند.
اوضاع سوریه و واکنش بین المللی
خبر وقوع انفجار در حلب در حالی انتشار می یابد که گزارش های رسیده از شهر حمص، سومین شهر بزرگ سوریه، حاکی از ادامه گلوله باران نقاط مسکونی شهر توسط نیروهای دولتی و افزایش تلفات این حملات است.از بامداد روز جمعه، تعدادی از مناطق مسکونی شهر حمص، به خصوص محله باب عمرو که از آن با عنوان یکی از مراکز اصلی مخالفت با حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری نام برده می شود، برای هفتمین روز متوالی هدف خمپاره، موشک انداز و گلوله باران واحدهای زرهی ارتش سوریه قرار گرفت.
مقامات سوریه گفته اند که ارتش به منظور آزاد کردن اهالی شهر حمص از چنگ شورشیان مسلح به این شهر اعزام شده و تلویزیون دولتی سوریه هم گزارشی از حمص را پخش کرده که در آن، شهر کاملا آرام است اما چند تن از شهروندان می گویند که مخالفان مسلح حکومت، به سوی مناطق مسکونی خمپاره پرتاب می کنند.
برخی از ساکنان حمص نگران آن هستند که نیروهای ارتش در نظر دارند پس از کوبیدن مناطق مورد نظر در این شهر با آتش توپخانه، واحدهای پیاده و کماندویی را برای جستجوی خانه به خانه وارد عمل کنند و روز جمعه، تلویزیون الجزیره به نقل از ساکنان یکی از محله های حمص از ورود واحدهای تانک به این محله خبر داد.
عملیات ارتش سوریه در حمص از شامگاه جمعه گذشته و در آستانه تشکیل جلسه شورای امنیت برای بررسی و رای گیری در مورد پیش نویس قطعنامه مورد حمایت اتحادیه عرب برای حل مسالمت آمیز بحران سیاسی سوریه آغاز شد.
این قطعنامه خواستار انتقال قدرت از بشار اسد به معاون رئیس جمهوری، تشکیل دولت وحدت ملی، اصلاح قوانین انتخاباتی و برگزاری انتخابات آزاد تحت نظارت بین المللی بود اما روسیه و چین، این قطعنامه را وتو کردند.
برخی ناظران گفته اند که رئیس جمهوری سوریه پیشاپیش از تصمیم روسیه در وتوی این قطعنامه آگاهی داشته و به همین دلیل، از فرصتی که حمایت روسیه و چین در اختیار او گذاشته، برای سرکوب نهایی اعتراضات استفاده می کند.
تصمیم روسیه و چین در وتوی این قطعنامه با واکنش تند شماری از کشورهای غربی و عربی مواجه شد که در اعتراض به آنچه که "جنگ حکومت سوریه علیه مردم این کشور" توصیف شده، روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کرده اند.
با اینهمه، مقامات روسی و چینی همچنان از تصمیم خود دفاع کرده و روسیه داوطلب میانجیگری برای برگزاری مذاکرات بین دولت بشار اسد و مخالفان شده اما رهبران مخالف، ضمن استقبال از مذاکره برای حل بحران کنونی، گفتگو با بشار اسد را رد کرده اند.
به گزارش خبرگزاری روسی ایتارتاس، روز جمعه، سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، خودداری مخالفان از قبول پیشنهاد میانجیگری دولت روسیه را محکوم کرد و گفت که به این ترتیب مسئولیت کامل ادامه خونریزی در سوریه بر عهده مخالفان حکومت است و کشورهای غربی و عربی منتقد بشار اسد را "شریک جرم و آتش بیار معرکه" توصیف کرد.
در همانحال، به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزیر خارجه ایتالیا از پیشنهاد اتحادیه عرب برای اعزام دوباره ناظرانی به سوریه به منظور بررسی ادعای دولت و مخالفان در مورد وضعیت حمص و سایر نقاط این کشور حمایت کرده است.
وزیر خارجه ایتالیا با اشاره به پیشنهاد دولت ترکیه برای تشکیل گروه بین المللی حمایت از مردم سوریه، گفته است که ماموریت ناظران اتحادیه عرب باید با همکاری چنین گروهی صورت گیرد تا، به گفته او، "مسئولین کشتن مردم سوریه را تعیین و اقدامات رژیم این کشور را افشا کند."
وزارت امور خارجه چین اعلام کرده است که "ما ژائوخو" دستیار وزیر خارجه آن کشور به دعوت علی باقری، معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، برای مذاکره پیرامون پرونده هسته ای ایران از ۱۲ تا ۱۳ فوریه به تهران سفر می کند.
شینهوا - خبرگزاری رسمی چین - روزجمعه ۱۰ فوریه ، ۲۱ بهمن به نقل از یک سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور، هدف از این سفر را تبادل نظر با مقامات ایرانی و تشویق آنها به از سرگیری مذاکرات با گروه ۱+۵ اعلام کرد.در حالیکه در هفتههای اخیر، تنش میان ایران و غرب بالا گرفته و کشورهای اروپایی و آمریکا، تحریمهای گستردهای را علیه بخش های مالی و صنعتی ایران به اجرا گذاشته اند، سخنگوی وزارت امور خارجه چین گفت که به نظر این کشور، گفتوگو و همکاری مناسب ترین راه برای حل مساله هسته ای ایران است.
در پی گزارش هایی در مورد قطع صادرات گاز ایران به ترکیه، خبرگزاری ایرنا به نقل از وزیر انرژی ترکیه گفته است که کاهش شدید انتقال گاز ایران به علت مشکلات فنی در تلمبه خانه گاز بوده و با رفع این مشکلات، صادرات گاز به ترکیه از سر گرفته شده و فشار آن نیز به تدریج به میزان عادی افزایش خواهد یافت.
در روزهای اخیر، همزمان با انتشار گزارش هایی در مورد اختلاف ایران و ترکیه بر سر بهای گاز صادراتی، اخباری در مورد قطع صادرات گاز ایران به ترکیه انتشار یافته بود.ایران و ترکیه در سال ۱۹۹۶ قراردادی بیست و پنج ساله را برای صادرات سالانه تا ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز امضا کردند و ایران در سال گذشته با صدور حدود ۸ میلیارد متر مکعب دومین تامین کننده حدود ۴۰ میلیارد متر مکعب گاز مورد نیاز ترکیه بود در حالیکه روسیه با صدور ۳۰ میلیارد متر مکعب در رده اول قرار داشت.
فرماندهان نیروی دریایی دو کشور دو سوی تنگه هرمز یعنی ایران و عمان، با یکدیگر دیدار کرده اند.
به گزارش خبرگزاری فارس، این دیدار در جریان سفر عبدالله بن خمیس عبدالله بن رئیسی، فرمانده نیروی دریایی عمان به مناطق جنوبی ایران انجام شده است.دیدار دو مقام بلندپایه نظامی ایران و عمان در حالی انجام می شود که در هفته های اخیر تنش ها در خلیج فارس بر سر منطقه استراتژیک تنگه هرمز بالا گرفته بود.
ایران و عمان همسایگان آبی یکدیگر محسوب می شوند.
همزمان با طرح احتمال تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا، مقام های بلندپایه ایرانی تهدید به مسدود کردن تنگه هرمز کرده بودند.
معاون اول رئیس جمهور ایران گفته بود که اگر کشورش قادر به صدور نفت خود نباشد "یک قطره" هم از تنگه هرمز عبور نخواهد کرد.
آمریکا که ناوگان پنجم نیروی دریایی این کشور در بحرین مستقر است گفته بود واکنش ایران را تحمل نخواهد کرد.
رسانه های آمریکایی در گرماگرم تنش های لفظی بر سر تنگه هرمز از ارسال نامه "هشدارآمیز" مقام های بلندپایه کشورشان به آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران خبر داده بودند.
وزیر دفاع ایران اخیرا اعلام کرده است که این کشور "نگفته" قصد دارد تنگه هرمز را مسدود کند.
آقای سیاری که در هفته جاری میزبان فرمانده نیروی دریایی عمان بوده، در آن زمان اعلام کرده بود که "بزرگان" درباره مسدود کردن تنگه هرمز تصمیم می گیرند.
دعوت ایران از عمان برای رزمایش مشترک
به نظر می رسد تنش های لفظی اخیر بر سر تنگه هرمز و سپس مانور نظامی ایران در این منطقه باعث نگرانی همسایگان ایران در خلیج فارس شده بود.
فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران در جریان دیدار با مقام ارشد نظامی عمان گفته است که کشورش با اعزام ناو گرو خود در حال "ارسال پیام صلح و دوستی به کشورهای منطقه است."
ناو گروه ایرانی هم اکنون در بندر جده در عربستان سعودی پهلو گرفته است.
همزمان با تصویب تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا، ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن آمریکا، همراه با پنج کشتی جنگی دیگر از جمله یک ناوچه بریتانیایی و شناوری فرانسوی بدون مواجهه با حادثه ای از تنگه هرمز گذشتند و وارد خلیج فارس شده بودند.
ایران پیشتر در جریان یک مانور نظامی در تنگه هرمز از آمریکا خواسته بود که این ناو به خلیج فارس بازنگردد.
دیدار فرماندهان نیروی دریایی ارتش ایران و عمان در ایران، پس از فروکش کردن نسبی تنش های لفظی در تنگه هرمز صورت می گیرد.
در جریان این دیدار حبیب الله سیاری از نیروی دریایی عمان دعوت کرده است که به طور مشترک رزمایش امداد و نجات و رزمایش عملیاتی برگزار شود.
درجه فعلی فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران دریادار و درجه فرمانده نیروی دریایی عمان، دریابان است که ارشدتر از طرف ایرانی محسوب می شود.
مان موهان سینگ، نخست وزیر هند، بعد از نشستی با رئیس شورای اروپا در روز جمعه ۱۰ فوریه (۲۱ بهمن) در دهلینو، گفته است که مشکلاتی در ارتباط با برنامه هستهای ایران وجود دارد، ولی "ما باور داریم که این موضوع میتواند و باید با بیشترین تاکید بر راهحلهای دیپلماتیک حل و فصل شود."
هرمن وان رومپی، رئیس شورای اروپا، به همراه هیاتی از نمایندگان اتحادیه اروپا برای گفتوگو با مقامات رسمی هند به دهلینو رفته است.آقای رومپی هم در دهلی نو به خبرنگاران گفت که طرفدار راهحل نظامی در قبال ایران نیست و هند میتواند "از قدرت نفوذ خود استفاده کند تا ایران را بر سر میز مذاکره برگرداند."
دیدار نمایندگان اتحادیه اروپا با مقامات رسمی هند در راستای تشدید فشارها بر هند برای کاهش سطح روابط تجاری با ایران ارزیابی شده است.
ایران دومین تامینکننده نفت خام وارداتی هند بعد از عربستان سعودی به شمار میرود و کشورهای غربی به دنبال ترغیب مقامات هندی برای کاستن از میزان وابستگی اقتصاد هند به نفت ایران هستند.
سفر هیات اروپایی به دهلی نو در شرایطی انجام شده است که دولت هند روز پنجشنبه، ۹ فوریه (۲۰ بهمن)، اعلام کرد که به دنبال گسترش تجارت با ایران است.
هند اعلام کرده است که در ماه میلادی جاری، هیاتی از بازرگانان و صاحبان صنایع این کشور به تهران میروند تا فرصتهای تجاری با ایران را بررسی کنند.
با این حال، رئیس شورای اروپا بدون اشاره به طرحهای تجاری هند، نسبت به بلندپروازیهای هستهای ایران عمیقا ابراز نگرانی کرد.
اتحادیه اروپا روز دوشنبه، سوم بهمن (۲۳ ژانویه)، اعلام کرد که در چارچوب افزایش فشارها بر ایران برای توقف فعالیتهای هستهای این کشور، خرید نفت خام ایران را متوقف میکند.
دولت آمریکا نیز در ادامه تحریمهای یکجانبه علیه ایران، اعلام کرده است که داراییهای تمام وزارتخانههای ایران و نهادهای متعلق به دولت از جمله بانک مرکزی ایران در آن کشور مسدود میشود.
آمریکا در روزهای پایانی سال ۲۰۱۱ میلادی نیز محدودیتهای بیشتری را برای مبادلات تجاری با ایران و بانک مرکزی این کشور اعمال کرده بود.
کشورهای غربی میگویند که ایران درآمدهای نفتی خود را صرف توسعه تسلیحات هستهای میکند، هرچند مقامات رسمی ایران همواره این ادعا را رد کرده و گفتهاند که فعالیتهای هستهای این کشور با اهداف صلحآمیز دنبال میشود.
هند؛ استفاده از فرصت تحریمها
هیات بازرگانی هند در شرایطی قرار است راهی تهران شود که این کشور در ماههای اخیر در پرداخت پول نفت خام وارداتی خود از ایران با مشکلاتی روبهرو بوده است.
ولی هفته گذشته مهدی نبیزاده، سفیر ایران در هند، از توافق دو طرف برای تسهیل روند خرید و فروش نفت خبر داد.
بر اساس این توافق، هند نزدیک به ۴۵ درصد از مبلغی را که باید در قبال واردات نفت خام به ایران بدهد، به روپیه میپردازد و بقیه این مبلغ با سرمایهگذاری هندیها در پروژههای زیربنایی ایران پرداخت خواهد شد.
یک مقام ارشد در بخش بازرگانی هند گفته است که وقتی اروپا و آمریکا صادرات خود به ایران را متوقف میکنند، هند میتواند از این فرصت به نفع خود استفاده کند.
او گفته است که هند خود را به رعایت تحریمهای مصوب سازمان ملل متحد متعهد میداند، ولی از محدودیتهای یکجانبهای که دیگر کشورها علیه ایران اعمال میکنند، تبعیت نخواهد کرد.
کمیسیون نظارت بر صنایع هسته ای آمریکا برای نخستین بار پس از ۳۴ سال با ساخت دو راکتور اتمی در این کشور موافقت کرده است.
این کمیسیون با ۴ رای مثبت در برابر یک رای منفی، با گسترش یک نیروگاه اتمی در ایالت جنوبی جورجیا و ساخت دو راکتور هسته ای جدید در آن موافقت کرد.گرگوری جاکو، رئیس کمیسیون نظارت بر صنایع هسته ای آمریکا تنها کسی بود که به ساخت این راکتورها رای منفی داد.
به گفته او مجوز ساخت راکتورها طوری صادر شده که گویی "حادثه فوکوشیما هیچ وقت رخ نداده است."
هزینه ساخت این دو راکتور ۱۴ میلیارد دلار برآورد شده است و پیشبینی می شود تا سال ۲۰۱۷ وارد مدار شوند.
آخرین مجوز ساخت راکتور در آمریکا در سال ۱۹۷۸ صادر شد.
یک سال بعد، نیروگاه اتمی تری مایل آیلند در ایالت پنسیلوانیا دچار سانحه شد.
پس از سونامی و زلزله مهیب مارس سال گذشته در ژاپن که به نشت ذرات رادیواکتیو از نیروگاه اتمی فوکوشیما منجر شد، نگرانی هایی درباره امنیت راکتورهای اتمی مطرح شده است.
کمیسیون نظارت بر صنایع هسته ای آمریکا هم پس از این حادثه کارگروهی را برای بررسی ایمنی نیروگاه های این کشور تشکیل داد.
دولت باراک اوباما برای تسهیل ساخت راکتورهای جدید یک وام ۸ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلاری را در اختیار شرکت سازنده قرار داده است.
طراحی راکتورهای مورد ساخت پیش تر در ماه دسامبر تایید شده بود.
نیروی تفنگدار دریایی آمریکا اعلام کرد اعضای یک واحد پیشرو تک تیرانداز آن که در افغانستان مستقر بوده، به طور دسته جمعی در برابر یک پرچم منقش به نشانی شبیه به نماد سازمان مخوف اس اس در آلمان نازی عکس انداخته است.
سخنگوی نیروی تفنگدار دریایی آمریکا با انتشار بیانیه ای اعلام کرد، کاربرد نماد اس اس به وسیله اعضای این نیرو قابل پذیرش نیست و این موضوع در دست بررسی است.بر این اساس، تحقیقات نشان می دهد کاربرد نشان اس اس از سوی تک تیراندازان مستقر در افغانستان جنبه نژادپرستانه نداشته است.
این بیانیه می افزاید این عکس در سپتامبر ۲۰۱۰ گرفته شده و تفنگدارانی که در تصویر دیده می شوند، دیگر در افغانستان مستقر نیستند.
بازرس کل تفنگداران دریایی آمریکا در نوامبر ۲۰۱۱ متوجه این عکس شد و تحقیقات لازم را برای بررسی آن شروع کرده است.
این تحقیقات نشان می دهد نشان اس اس بر روی پرچم یگان تک تیرانداز ارتباطی با آلمان نازی ندارد ومخفف کلمات اول نام این واحد است.
به گفته سروان گرگوری ولف، سخنگوی نیروی تفنگدار دریایی آمریکا کاربرد نشان اس اس قابل پذیرش نیست.
بازرس پرونده گفته است که نیازی به تنبیه اعضای واحد تک تیرانداز نیست.