نامه گروهی از فعالان سياسی، اجتماعی و فرهنگی به صدای آمريکا در مورد مصاحبه با پرويز ثابتی
آقای کاوه باسمنجیسردبير بخش فارسی صدای آمريکا
رونوشت : آقای سيامک دهقان پور مسئول برنامه افق
در برنامه «افق» شبکه فارسی صدای آمريکا، مورخ هجدهم بهمن ماه ۱۳۹۰ (۷ فوريه ۲۰۱۲)، در مصاحبه ای از قبل ضبط شده با آقای پرويز ثابتی، رئيس اداره سوم سازمان اطلاعات و امنيت کشور (ساواک) ايران در سال های قبل از انقلاب ۱۳۵۷، نامبرده ضمن انکار اعمال شکنجه درباره بازداشت شدگان و زندانيان سياسی آن دوران کوشيد که کارنامه جنايات شکنجه گران ساواک را محو کند.چهره آقای ثابتی به عنوان «مقام امنیّتی» بر روی تلويزيون ايران هنوز از خاطره ها نرفته است. پرويز ثابتی آن زمان هم در توجيه سياست سرکوب، قتل و شکنجه زندانيان سياسی صحنه گردان آن نمايش های ضّدبشری بود.
ما امضاکنندگان اين نامه، که همگی مان طعم شکنجه های دستگاه تحت مديريت آقای ثابتی را چشيده و شاهد ضجه های دائمی بازداشت شدگان در اثر شکنجه در اطاق های بازجويی آن دوران بوده ايم، گواه وجود شکنجه به عنوان واقعيتی سيستماتيک، جاری و رايج در زمان مديريت آقای ثابتی بر اداره سوم ساواک هستيم و اظهارات او در مصاحبه مذکور را کتمان آگاهانه حقيقت تلقی می کنيم.
ما امضاکنندگان اين نامه، که علاوه بر ستمهای رژيم شاه به انحاء مختلف متحمل اقدامات تبهکارانه جمهوری اسلامی نيز شده ايم، خواستار فرصتی از صدای امريکا تنها برای ارائه جزئی از انبوه مدارک و حضور چند شاهد از ميان صدها تن، جهت شهادت بر وجود شکنجه سيستماتيک و جاری در بازداشتگاه های ساواک، و ابطال ادعای آقای ثابتی داير بر نبود شکنجه ايم. از اين طريق است که صدای آمريکا می تواند مانع از اين برداشت شود که در اشاعه ناراستی و اجحاف نسبت به قربانيان شکنجه در ايران، از جمله نسبت به امضاکنندگان اين نامه، سهيم بوده است.
يادآوری اين نکته را هم ضروری می دانيم که شکنجه بر طبق «عهدنامه بين المللی منع شکنجه و مجازاتهای اهانت آميز و غيرانسانی» (مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دهم دسامبر ۱۹۸۴) ، جنايت بين المللی به شمار می آيد و دولت های عضو اين عهدنامه و از جمله ايالات متحده امريکا، موظفند کسانی را که در صدور دستور يا اعمال شکنجه نقش داشته اند، هر چند که ملیّت خارجی داشته و در خارج از قلمرو آنان مرتکب آن جنايات شده باشند، در محاکم خود مورد پيگرد قرار دهند. رسانه های خبری در کشورهای دموکراتيک هم همواره در کشف حقيقت و معرّفی جنايتکاران سهم به سـزايی دارند.
ما منتظر اعلام تصميم شما در پاسخ به درخواست مان هستيم.
با احترام
۱. آذرافروز ناصر
۲. آذرفرد حسن
۳. آذرنوش رسول
۴. آراکلی سرژ
۵. آزادگر محمد
۶. آلادپوش مرتضی
۷. آهوقلندری پروين
۸. ابراهيم زاده باقر
۹. ابراهيم زاده مهدی
۱۰. ابراهيمی داوود
۱۱. ابن جلال حبيب
۱۲. احمد زاده مستوره
۱۳. احمدی فريدون
۱۴. اخوان بيطرف محمود
۱۵. اسلامی الهه
۱۶. اسلامی مهدی
۱۷. اعظمی محمد
۱۸. افراخته ناهيد
۱۹. اکرمی رضا
۲۰. الاردبيلی محمد
۲۱. امام حسام
۲۲. امانی احمد
۲۳. امينی بهمن
۲۴. امينيان هادی
۲۵. انورحقيقی حسين
۲۶. انورحقيقی عباس
۲۷. براهنی رضا
۲۸. برهمندی بيژن
۲۹. برهون محمدطاهر
۳۰. برزوئی علی
۳۱. بلدی يداله
۳۲. بنی هاشمی شريفه
۳۳. بهادری حسين
۳۴. بهبودی حسين
۳۵. بهتوئی عليرضا
۳۶. بهمنش سيما
۳۷. بهنام ماکوئی اژدر
۳۸. بی نياز بيت اله
۳۹. پاک نژاد عباس
۴۰. پاک نيا خليل
۴۱. پرزين حبيب
۴۲. پرويز مهدی
۴۳. پورجانکی حسين
۴۴. پورقباد ارسلان
۴۵. پورمندی احمد
۴۶. پورنقوی علی
۴۷. پيوندی نويد
۴۸. تاج احمدی اصغر
۴۹. تاجمير رياحی حبيب
۵۰. تام نقی
۵۱. تقی زاده ايرج
۵۲. توسلی ابوالفضل
۵۳. جباری مهدی
۵۴. جعفری حسن
۵۵. جعفری سکينه(عاطفه)
۵۶. جمشيدی فردوس
۵۷. جوادی رضا
۵۸. جوشنی رضا
۵۹. جوشنی سارا
۶۰. جهانبخش جعفر
۶۱. حاتم لو سيف الدين
۶۲. حجتی هوشنگ
۶۳. حدادپور محمد
۶۴. حرمتی پور محسن
۶۵. حسنوند گودرز
۶۶. حسينی حميد
۶۷. حلمی پور ابراهيم
۶۸. حميديان نقی
۶۹. خاکسار نسيم
۷۰. ختائی اسماعيل
۷۱. خسروی زاگرس
۷۲. خرسند خسروشاهی رضوان
۷۳. خرسند علی اصغر
۷۴. خليق بهروز
۷۵. خليلی عباس
۷۶. خوشبخت احمد
۷۷. دارابيگی مجيد
۷۸. دانشگری رقيه
۷۹. درخشنده حميد
۸۰. دستگير محمد
۸۱. دقتی رضا
۸۲. دوستدار اکبر
۸۳. دوستدار غلام
۸۴. راهی حسن
۸۵. رجبی مهدی
۸۶. رزمی ماشااله
۸۷. رحمانی نژاد ناصر
۸۸. رکنی فرهمند
۸۹. رنجبر تالاری محمد
۹۰. رنجکشان ابراهيم
۹۱. روح اله ويدا
۹۲. زرکش احمد
۹۳. زمانی محمدرضا
۹۴. سازور حسين
۹۵. سازور محسن
۹۶. ستاری علی
۹۷. ستوده بهروز
۹۸. سجادی جمال
۹۹. سجودی غلامرضا
۱۰۰. سرکوهی فرج
۱۰۱. سعادتی ثريا
۱۰۲. سلطان آبادی کيومرث
۱۰۳. سلطانزاده هدايت
۱۰۴. سمساری تقی
۱۰۵. سوری اکبر
۱۰۶. سياهپوش مرتضی
۱۰۷. سيف اکبر
۱۰۸. شالگونی جلال
۱۰۹. شبان علی
۱۱۰. شوکتی رسول
۱۱۱. صادق زاده اسفنديار
۱۱۲. صادقی پرويز
۱۱۳. صمديان حسن
۱۱۴. صيامی فرهاد
۱۱۵. طاهری پور جمشيد
۱۱۶. طبيب غفاری هيبت اله
۱۱۷. طلوع علی
۱۱۸. عاقلی زاده عباس
۱۱۹. عبدالرحيم پور مجيد
۱۲۰. عرب زاده حسن
۱۲۱. عزيزخانيان ماسيس
۱۲۲. عزيزی حسن
۱۲۳. عصاره نادر
۱۲۴. عقيلی فروهر
۱۲۵. عليمحمدی ثريا
۱۲۶. عمرانی بهزاد
۱۲۷. عمرانی ميرحميد
۱۲۸. عيسی بيگلو هوشنگ
۱۲۹. غروی فاطمه (طاهره)
۱۳۰. عزت پور عبداله
۱۳۱. فارسی محمد
۱۳۲. فتاپور مهدی
۱۳۳. فتحی مسعود
۱۳۴. فخاری حسن
۱۳۵. فراهتی حمزه
۱۳۶. فرسائی فهيمه
۱۳۷. قاسمی وجيه اله
۱۳۸. قائميان پرويز
۱۳۹. قريشی فيروز
۱۴۰. قليائی باقر
۱۴۱. قلی زاده قدرت
۱۴۲. قنبری شهرام
۱۴۳. کاظم زاده افشار حسين
۱۴۴. کاويانی محمدرضا
۱۴۵. کريمی اسفنديار
۱۴۶. کريمی بهزاد
۱۴۷. کريمی رضا
۱۴۸. کريمی فرزاد
۱۴۹. کهوند اصغر
۱۵۰. گلابچی مقدم عباس
۱۵۱. گلشاهی حسن
۱۵۲. گيلکی بهرام
۱۵۳. لاريمی علی
۱۵۴. ماوائی سيروس
۱۵۵. محجوبی بهجت
۱۵۶. محجوبی عفت
۱۵۷. محسنی عطا
۱۵۸. محمدی احمد
۱۵۹. محمودی ضرغام
۱۶۰. مختاری پرويز
۱۶۱. مختاری منوچهر
۱۶۲. مدرسی سيامک
۱۶۳. مدنی مصطفی
۱۶۴. مشيری قاسم
۱۶۵. مصلی نژاد عزت
۱۶۶. مطلب زاده بهروز
۱۶۷. مظاهری عباس
۱۶۸. معتدل محمدعلی
۱۶۹. معمارحسينی مهراعظم
۱۷۰. ملک محمدی مرتضی
۱۷۱. ممبينی امير
۱۷۲. منفرد زاده اسفنديار
۱۷۳. منيری فاضل محمد
۱۷۴. مولازاده مسعود
۱۷۵. مولودی صفا حسين
۱۷۶. مهتدی عبداله
۱۷۷. ميرمؤيدی هادی
۱۷۸. مير هاشمی اشرف
۱۷۹. ميرزازاده نعمت (م آزرم)
۱۸۰. ناظمی محمدرضا
۱۸۱. ناظمی ناهيد
۱۸۲. ناظمی نوشزاد
۱۸۳. نژند زهره
۱۸۴. نعيمی حميد
۱۸۵. نقی پور حسين
۱۸۶. نگهدار فرخ
۱۸۷. نوائيان داوود
۱۸۸. نويدی پرويز
۱۸۹. نيری ايرج
۱۹۰. نيکخواه کاظم
۱۹۱. هادی طلب عليرضا
۱۹۲. هاشمی حسام
۱۹۳. هاشمی صديقه (منير)
۱۹۴. وثوقی داريوش
۱۹۵. وکيلی سيمين
۱۹۶. يزديان منوچهر
۱۹۷. يلفانی محسن
۱۹۸. يوسفی ايرج
۲۶ فوريه ۲۰۱۲
اخبار روز:
تا یک هفته دیگر رژیم خودکامه و دیکتاتوری جمهوری اسلامی نمایشی دیگر از انتخابات فرمایشی را به روی صحنه سیاست مزورانه خود خواهد آورد. این نمایش نیز همچون نمایشات سه دهه اخیر رژیم فقط با حضور بازیگران خوش رقص متعهد به اصل ارتجاعی ولایت فقیه برگزار می شود. با این تفاوت که این بار جنبشی فراگیر و سراسری نیز در بین طیف های مختلف اپوزیسیون به نمایش انتخاباتی "نه" گفته اند و آن را مضحکه ای بیش نمی دانند.
این انتخابات نیز همچون موارد مشابه خود راه را برای مشارکت نیروهای اپوزیسیون و حتی منتقدین اصلاح طلب رژیم بسته است و فقط در داخل خودی های خانواده ولایت فقیه صورت می گیرد و بار دیگر این واقعیت را ملموس تر می کند که امکان تحول و تغییرات ساختاری از درون حاکمیت و با تمسک به ابزار انتخابات در سایه حاکمیت رژیم استبدادی- مذهبی جمهوری اسللامی نشدنی است و دل بستن به امکان تحقق دمکراسی و برابری ملی با استناد به مواد نیم بندی از قانون اساسی و از طریق صندوقهای رای اسلامی سرابی بیش نیست.
انتخابات در جمهوری اسلامی حداقل از سه دهه قبل, برای تنظیم مناسبات جناحین معتقد به اصل بقا نظام اسلامی و حل معامله گرایانه اختلافات موجود در تسهیم اهرم های قدرت سیاسی, اقتصادی و مالی بین سردمداران و ایادی آنان و کسب مشروعیت برای حکومت ولایت فقیهی کاربرد داشته است. به همین دلیل نیز رژیم از توسل به هر آنچه که شرایط تحقق این اهداف را میسر سازد, ابایی ندارد. مهندسی کردن انتخابات, تقلب, رای سازی, فریب و تطمیع, مخالف سازی, سرکوب, زندان و اعدام, ایجاد اختلاف, بدیل سازی, سواستفاده از باورهای فرهنگی و مذهبی مردم و هر رفتار ضد دمکراتیک دیگر در زمره این برخوردهاست.
در انتخابات ۱۲ اسفند, رژیم بیش از هر زمان دیگری برای کسب مشروعیت در افکار عمومی ملی و بین المللی نیازمند حضور گسترده مردم هست تا در فردای انتخابات باز هم از ادبیات نخ نما شده "حضور میلیونی امت مسلمان", "مشت محکم به دهان دشمنان" و "حماسه ای دیگر" داد سخن سر دهد و کار مخالفین را "تمام شده" اعلام کند. سخنان و مصاحبه های سردمداران رژیم و گزمگان امنیتی آن و سیاستهای جاری صدا و سیمای خامنه ای از هم اکنون ذهنیت عمومی را برای همچون ادبیات تبلیغی آماده می کنند.
در این راستا, در روزهای اخیر حجم سوء استفاده از شاخصه های فرهنگ ملی- قومی در سیاستهای تبلیغی کاندیداهای تایید صلاحیت شده رژیم در مناطق ملی با هدف کسب آرا طرفداران مسائل ملی- قومی بیش از پیش به چشم می خورد و این عده به یکباره دایه مهربانتر از مادر برای ملیت ها و فرهنگ ملی- قومی شده اند. در منطقه ترکمن نشین گلستان رقابت کاذب بین ترکمن و زابلی راه می اندازند؛ در سیستان بلوچستان به اختلاف بلوچ و سیستانی عمق می بخشند و شخصیت های مرجع آنها را به رقابت با یکدیگر از طریق رای به کاندیداهای خود ترغیب می کنند؛ در خوزستان از یک طرف جوانان عرب را به جرم مخالفت با شرکت در انتخابات به خاک و خون می کشند و از طرف دیگر با شیوخ و رهبران عشیره ها و طوایف جهت تاثیرگذاری بر روند انتخابات مورد نظر خود به مذاکره می پردازند؛ در کردستان شمشیر مرگ بر بالای سر مبارزین و آزادیخواهان اسیر آویزان می کنند و در آذربایجان تفکیک شده, به موازات به بند کشیدن مبارزین برابری طلب و آزادیخواه, با حیله و نیرنگ و ایجاد رقابت کاذب بر بستر ترکیب قومی و فرهنگی جمعیت, در تلاش هستند به هر نحوی که شده, مردم بیشتری را به پای صندوقهای رای بکشانند.
همه این اقدامات در حالی صورت می گیرد که امنیتی کردن فضای مناطق ملی با دستگیریهای گسترده, فراخواندن متهمین در قید ضمانت به زندان, صدور احکام سنگین, مراجعه به منازل فعالین شناخته شده, احضار رسمی و غیررسمی و تهدید و توجیه خیابانی فعالین ملی و آزادیخواهان به عدم دخالت در روند انتخابات, به برنامه اصلی و مستمر سیاستگذاران امنیتی رژیم تبدیل شده است.
ارزیابی رفتارهای انتخاباتی رژیم در منطقه ملی آذربایجان بویژه با شروع رقابتهای انتخاباتی کاندیداهای تایید صلاحیت شده نشانگر آن است که در این دوره نیز رژیم به تجربه خود دال بر ایجاد رقابت کاذب بر بستر تمایزات و اختلافات قومی, طایفه ای و مذهبی و خوشه چینی از نتایج آن به شکل مراجعه رقابتی منسوبین اقوام, طوایف و مذاهب یادشده به پای صندوق های رای, تکیه دارد.
اگر در مرکز استان اردبیل "محلی گرایی" و "رقابت بین کاندیدای محلی و غیراردبیلی" را دامن می زنند و در مناطق روستایی و عشایری آن بستر نظام اجتماعی طایفه ای موجود را عرصه سیاستهای انتخاباتی خود قرار داده اند, در استان آذربایجان غربی مجددا نظریه ارتجاعی "حمایت از هر کاندیدای ترک در برابر کاندیدای کردها" را بوسیله دلالان حرفه ای سیاست انتخاباتی خود که زیر پرچم دروغین "هویت طلبی" و "آذربایجان خواهی" به مشاطه گری سیاستهای منطقه ای رژیم می پردازند, پیش می برند. قراین نشان می دهد که این سیاست ارتجاعی به شکل "حمایت از هر کاندیدای کرد در برابر کاندیدای ترک ها" بویژه در مرکز استان- ارومیه- از سوی افراطیون کرد نیز دامن زده می شود.
این سیاست رژیم به شکل ترویج نظریه "حمایت از آذربایجانی اصیل" و "طرح مسئله ملی با شرکت در انتخابات" در مناطق شرقی آذربایجان بویژه در مرکز آن – تبریز- توسط برخی از شخصیت های داخل نظام که داعیه رهبری حرکت ملی آذربایجان را دارند, صورت می گیرد. این "رهبران موسمی" که در فصول انتخابات به یکباره فیلشان یاد هندوستان "رهبری حرکت ملی آذربایجان!!" را می کند با تشکیل جلسات عمومی و خصوصی با دانشجویان و جوانان شیفته مدنیت و فرهنگ ملی- قومی و ترغیب آنها به شرکت در انتخابات یا توجیه این مسئله که با شرکت در انتخابات می توان به طرح مسئله ملی پرداخت, بعنوان عاملین و مجریان پشت پرده سیاستهای ترغیب و تشویق مردم به شرکت در انتخابات عمل می کنند.
این سیاستهای مزورانه هر چند از طرف رژیم عوامفریب و دلالان سیاسی آن دور از انتظار نیست, ولی تحت تاثیر قرار گرفتن برخی از فعالین ملی و بویژه طیف هویت طلب حاضر در صفوف جنبش ملی آذربایجان و افتادن آنها در دام این نیرنگ جای بسی تاسف دارد. چرا که حساب این عده, از دلالان حرفه ای سیاست انتخاباتی رژیم جداست.
بنابر آنچه که آمد امروز هوشیاری, شناخت و خنثی کردن ترفندهای رژیم برای به شکست کشاندن جنبش سراسری تحریم انتخابات, شرط ضروری پایبندی به اصول برابری طلبی ملی و آزادیخواهی فعالین و مبارزین ملی, دمکرات و ترقیخواه مناطق ملی از جمله آذربایجانی ها در این شرایط است.
ما بعنوان بخشی از دمکرات های چپ آذربایجان ایران, انتخابات آتی مجلس را غیرآزاد، غیردمکراتیک، مدیریت شده و امنیتی ارزیابی می کنیم و شرکت در انتخابات فرمایشی رژیم را تحت هر عنوان و با هر توجیهی از سوی افراد و جریانات ملی, شرکت در سیاستهای تفرقه افکنانه, سرکوبگرانه و ضد ملی رژیم جمهوری اسلامی می دانیم.
ما با شرکت فعال در کارزار سراسری تحریم انتخابات فرمایشی رژیم, نیروهای برابری طلب ملی, فدرالیست ها, هویت طلبان, دوستداران فرهنگ ملی- قومی, آزادیخواهان, دمکراسی خواهان و کلیه فعالین ملی آذربایجان را به هوشیاری و خنثی کردن ترفندهای رژیم و دلالان سیاسی آن در ایجاد کینه و عداوت بین ملیت های تحت ستم فرا می خوانیم.
ما می توانیم با حفظ هوشیاری و افشای این ترفندها و عدم شرکت در انتخابات فرمایشی, به سهم خود در گسترش جنبش جاری تحریم سراسری انتخابات فرمایشی موثر باشیم و کارزار عمومی تحریم انتخابات فرمایشی رژیم را به همبستگی ملی ملیت ها و آزادی مردم ایران از دیکتاتوری اسلامی تبدیل کنیم.
دمکراتهای چپ تبریز
۰۵/۱۲/۱٣۹۰
تا یک هفته دیگر رژیم خودکامه و دیکتاتوری جمهوری اسلامی نمایشی دیگر از انتخابات فرمایشی را به روی صحنه سیاست مزورانه خود خواهد آورد. این نمایش نیز همچون نمایشات سه دهه اخیر رژیم فقط با حضور بازیگران خوش رقص متعهد به اصل ارتجاعی ولایت فقیه برگزار می شود. با این تفاوت که این بار جنبشی فراگیر و سراسری نیز در بین طیف های مختلف اپوزیسیون به نمایش انتخاباتی "نه" گفته اند و آن را مضحکه ای بیش نمی دانند.
این انتخابات نیز همچون موارد مشابه خود راه را برای مشارکت نیروهای اپوزیسیون و حتی منتقدین اصلاح طلب رژیم بسته است و فقط در داخل خودی های خانواده ولایت فقیه صورت می گیرد و بار دیگر این واقعیت را ملموس تر می کند که امکان تحول و تغییرات ساختاری از درون حاکمیت و با تمسک به ابزار انتخابات در سایه حاکمیت رژیم استبدادی- مذهبی جمهوری اسللامی نشدنی است و دل بستن به امکان تحقق دمکراسی و برابری ملی با استناد به مواد نیم بندی از قانون اساسی و از طریق صندوقهای رای اسلامی سرابی بیش نیست.
انتخابات در جمهوری اسلامی حداقل از سه دهه قبل, برای تنظیم مناسبات جناحین معتقد به اصل بقا نظام اسلامی و حل معامله گرایانه اختلافات موجود در تسهیم اهرم های قدرت سیاسی, اقتصادی و مالی بین سردمداران و ایادی آنان و کسب مشروعیت برای حکومت ولایت فقیهی کاربرد داشته است. به همین دلیل نیز رژیم از توسل به هر آنچه که شرایط تحقق این اهداف را میسر سازد, ابایی ندارد. مهندسی کردن انتخابات, تقلب, رای سازی, فریب و تطمیع, مخالف سازی, سرکوب, زندان و اعدام, ایجاد اختلاف, بدیل سازی, سواستفاده از باورهای فرهنگی و مذهبی مردم و هر رفتار ضد دمکراتیک دیگر در زمره این برخوردهاست.
در انتخابات ۱۲ اسفند, رژیم بیش از هر زمان دیگری برای کسب مشروعیت در افکار عمومی ملی و بین المللی نیازمند حضور گسترده مردم هست تا در فردای انتخابات باز هم از ادبیات نخ نما شده "حضور میلیونی امت مسلمان", "مشت محکم به دهان دشمنان" و "حماسه ای دیگر" داد سخن سر دهد و کار مخالفین را "تمام شده" اعلام کند. سخنان و مصاحبه های سردمداران رژیم و گزمگان امنیتی آن و سیاستهای جاری صدا و سیمای خامنه ای از هم اکنون ذهنیت عمومی را برای همچون ادبیات تبلیغی آماده می کنند.
در این راستا, در روزهای اخیر حجم سوء استفاده از شاخصه های فرهنگ ملی- قومی در سیاستهای تبلیغی کاندیداهای تایید صلاحیت شده رژیم در مناطق ملی با هدف کسب آرا طرفداران مسائل ملی- قومی بیش از پیش به چشم می خورد و این عده به یکباره دایه مهربانتر از مادر برای ملیت ها و فرهنگ ملی- قومی شده اند. در منطقه ترکمن نشین گلستان رقابت کاذب بین ترکمن و زابلی راه می اندازند؛ در سیستان بلوچستان به اختلاف بلوچ و سیستانی عمق می بخشند و شخصیت های مرجع آنها را به رقابت با یکدیگر از طریق رای به کاندیداهای خود ترغیب می کنند؛ در خوزستان از یک طرف جوانان عرب را به جرم مخالفت با شرکت در انتخابات به خاک و خون می کشند و از طرف دیگر با شیوخ و رهبران عشیره ها و طوایف جهت تاثیرگذاری بر روند انتخابات مورد نظر خود به مذاکره می پردازند؛ در کردستان شمشیر مرگ بر بالای سر مبارزین و آزادیخواهان اسیر آویزان می کنند و در آذربایجان تفکیک شده, به موازات به بند کشیدن مبارزین برابری طلب و آزادیخواه, با حیله و نیرنگ و ایجاد رقابت کاذب بر بستر ترکیب قومی و فرهنگی جمعیت, در تلاش هستند به هر نحوی که شده, مردم بیشتری را به پای صندوقهای رای بکشانند.
همه این اقدامات در حالی صورت می گیرد که امنیتی کردن فضای مناطق ملی با دستگیریهای گسترده, فراخواندن متهمین در قید ضمانت به زندان, صدور احکام سنگین, مراجعه به منازل فعالین شناخته شده, احضار رسمی و غیررسمی و تهدید و توجیه خیابانی فعالین ملی و آزادیخواهان به عدم دخالت در روند انتخابات, به برنامه اصلی و مستمر سیاستگذاران امنیتی رژیم تبدیل شده است.
ارزیابی رفتارهای انتخاباتی رژیم در منطقه ملی آذربایجان بویژه با شروع رقابتهای انتخاباتی کاندیداهای تایید صلاحیت شده نشانگر آن است که در این دوره نیز رژیم به تجربه خود دال بر ایجاد رقابت کاذب بر بستر تمایزات و اختلافات قومی, طایفه ای و مذهبی و خوشه چینی از نتایج آن به شکل مراجعه رقابتی منسوبین اقوام, طوایف و مذاهب یادشده به پای صندوق های رای, تکیه دارد.
اگر در مرکز استان اردبیل "محلی گرایی" و "رقابت بین کاندیدای محلی و غیراردبیلی" را دامن می زنند و در مناطق روستایی و عشایری آن بستر نظام اجتماعی طایفه ای موجود را عرصه سیاستهای انتخاباتی خود قرار داده اند, در استان آذربایجان غربی مجددا نظریه ارتجاعی "حمایت از هر کاندیدای ترک در برابر کاندیدای کردها" را بوسیله دلالان حرفه ای سیاست انتخاباتی خود که زیر پرچم دروغین "هویت طلبی" و "آذربایجان خواهی" به مشاطه گری سیاستهای منطقه ای رژیم می پردازند, پیش می برند. قراین نشان می دهد که این سیاست ارتجاعی به شکل "حمایت از هر کاندیدای کرد در برابر کاندیدای ترک ها" بویژه در مرکز استان- ارومیه- از سوی افراطیون کرد نیز دامن زده می شود.
این سیاست رژیم به شکل ترویج نظریه "حمایت از آذربایجانی اصیل" و "طرح مسئله ملی با شرکت در انتخابات" در مناطق شرقی آذربایجان بویژه در مرکز آن – تبریز- توسط برخی از شخصیت های داخل نظام که داعیه رهبری حرکت ملی آذربایجان را دارند, صورت می گیرد. این "رهبران موسمی" که در فصول انتخابات به یکباره فیلشان یاد هندوستان "رهبری حرکت ملی آذربایجان!!" را می کند با تشکیل جلسات عمومی و خصوصی با دانشجویان و جوانان شیفته مدنیت و فرهنگ ملی- قومی و ترغیب آنها به شرکت در انتخابات یا توجیه این مسئله که با شرکت در انتخابات می توان به طرح مسئله ملی پرداخت, بعنوان عاملین و مجریان پشت پرده سیاستهای ترغیب و تشویق مردم به شرکت در انتخابات عمل می کنند.
این سیاستهای مزورانه هر چند از طرف رژیم عوامفریب و دلالان سیاسی آن دور از انتظار نیست, ولی تحت تاثیر قرار گرفتن برخی از فعالین ملی و بویژه طیف هویت طلب حاضر در صفوف جنبش ملی آذربایجان و افتادن آنها در دام این نیرنگ جای بسی تاسف دارد. چرا که حساب این عده, از دلالان حرفه ای سیاست انتخاباتی رژیم جداست.
بنابر آنچه که آمد امروز هوشیاری, شناخت و خنثی کردن ترفندهای رژیم برای به شکست کشاندن جنبش سراسری تحریم انتخابات, شرط ضروری پایبندی به اصول برابری طلبی ملی و آزادیخواهی فعالین و مبارزین ملی, دمکرات و ترقیخواه مناطق ملی از جمله آذربایجانی ها در این شرایط است.
ما بعنوان بخشی از دمکرات های چپ آذربایجان ایران, انتخابات آتی مجلس را غیرآزاد، غیردمکراتیک، مدیریت شده و امنیتی ارزیابی می کنیم و شرکت در انتخابات فرمایشی رژیم را تحت هر عنوان و با هر توجیهی از سوی افراد و جریانات ملی, شرکت در سیاستهای تفرقه افکنانه, سرکوبگرانه و ضد ملی رژیم جمهوری اسلامی می دانیم.
ما با شرکت فعال در کارزار سراسری تحریم انتخابات فرمایشی رژیم, نیروهای برابری طلب ملی, فدرالیست ها, هویت طلبان, دوستداران فرهنگ ملی- قومی, آزادیخواهان, دمکراسی خواهان و کلیه فعالین ملی آذربایجان را به هوشیاری و خنثی کردن ترفندهای رژیم و دلالان سیاسی آن در ایجاد کینه و عداوت بین ملیت های تحت ستم فرا می خوانیم.
ما می توانیم با حفظ هوشیاری و افشای این ترفندها و عدم شرکت در انتخابات فرمایشی, به سهم خود در گسترش جنبش جاری تحریم سراسری انتخابات فرمایشی موثر باشیم و کارزار عمومی تحریم انتخابات فرمایشی رژیم را به همبستگی ملی ملیت ها و آزادی مردم ایران از دیکتاتوری اسلامی تبدیل کنیم.
دمکراتهای چپ تبریز
۰۵/۱۲/۱٣۹۰
اخبار روز:
از دستاوردهای بزرگ جنبش سبز، یکی هم تغییر معادلات سیاسی در ایران است. این که یک اصلاح طلب دعوت یک سازمان چپ در خارج از کشور را می پذیرد و در همایشی که بخاطر چهل و یکمین سال تولد جنبش فدائی برگزار شده، شرکت می جوید، به خودی خود حادثه نادری ست. حادثه ای که همه را خوش نیامد و برخی از چپ و برخی از راست به آن تاختند. البته مخالفت و نقد کار پسندیده ای است، اگر با دروغ و سفسطه در هم نشود.
نوشته ای که از آقای مهدی اصلانی می بینیم، نقد سیاسی نیست که در بهترین حالت یک بازی کودکانه! با کلماتی به ظاهر متمدنانه، که خشونتی عیان! را در خود پنهان! دارد. دیدگاهی که اصلانی با آن سخن می گوید، توان آن دارد که در فردای هر انقلابی، پشت بام مدرسه رفاه بسازد و یا حتی شمشیر ذوالفقار علی باشد که هر کژی را در دم راست می کرد.
وقتی اصلانی می گوید: مگر میتوان سیاهکل را با کسانی آلود که حضورشان از اساس انکار فلسفهی سیاهکل است.۱
انسان را به یاد تکفیرهای مذهبی می اندازد. همان دیدگاهی که انسانی دیگر را به جرم اعتقاد به آ یین و مرامی دیگر ناپاک و نجس می خواند. همان دیدگاهی که یکی را مرتد و دیگری را کافر می نامد.
آقای اصلانی در این نوشته کوتاه آینه تمام قد یک نگرش مقدس ساز است. مهم نیست که نام این مقدس سازی حرکت سیاهکل باشد یا ظهور امامزاده جدید در یک کوهپایه دوردست، گرچه با ظواهر متفاوت، در اصل یکی است. هر دو مکانی را به دلیل مرگ کسی که به پاکی و... شهرت داشته به زیارتگاه تبدیل می کنند.
در دیدگاهی که آقای اصلانی مطرح می کند حجاریان و ری شهری و منتظری و رفسنجانی و خامنه ای و تاجزاده و موسوی و همه و همه یکی هستند. وقتی اصلانی به قدرت اشاره دارد مزروعی را همچنان در راس قدرت می بیند. یا می بیند یا خود را به ندیدن می زند که مزروعی و بسیاری دیگر نه تنها امروز در راس قدرت نیستند بلکه مورد هجوم و حمله قرار گرفته اند.
گلوله ای که از اسلحه سعید عسگر گردن حجاریان را می شکافد در هزاران کیلومتر دوردتر به شکل کلمات از قلم و زبان مهدی اصلانی خارج می شود تا کسانی را که در بالای هرم قدرت شجاعت نه گفتن را حتی به بهای زندان و مهاجرت داشته اند، بشکافد.
در دیدگاهی که اصلانی بر آن سجده می کند تنها مردگان پاک و منزه اند. آنها که باقی مانده اند ولی دیگر بر آن اعتقاد سابق نیستند، به غیراز سرنوشتی تراژیک و کمیک و خطاپیشه متهمانی هستند که: جنبشِ عظیم و تودهای فداییانِ خلق را به خفتبارترین طریقِ ممکن در آستانِ خطِ امام سر بریدند و بخشی بزرگ از آنرا به سربازان "امام خمینی" بدل کردند.۲
از نظر وی رهبری فدائیان تعدادی چوپان بوده اند و بقیه گوسفندانی که یا سر بریده شدند و یا با فرمان چوپان به سربازان خمینی تبدیل شدند. فقط آن راس قدرت است که دیده می شود و بقیه از نظر ایشان مطیع اوامر بوده اند. هیچ بوده اند، پوچ بوده اند.
آقای اصلانی بر خلاف آن چیزی که تلاش کرده است موضوع اصلی مقاله خویش معرفی کند، یعنی شرکت آقای مزروعی در مراسم چهل و یکمین سالگرد حماسه سیاهکل، در این مقاله نخستین هدفش زیر ضرب بردن تفکر چپ دموکرات جلوه می کند. به نظر آقای اصلانی فدائیان اکثریت بر خلاف آنچه تا کنون گفته اند، هنوز از عقاید سابق خود توبه! نکرده اند. توبه آنها زمانی برای اصلانی پذیرفته است که درست مثل خود او بیاندیشند و جهان را ببینند. به نظر می رسد آقای اصلانی از زندانبانان خود نیز آموخته است. از سویی مدعی است، سالها در زندان بوده و شکنجه شده و طلبکار است. همه بروند ته صف آقای مهدی اصلانی تشریف آورده اند ٣.
از نظر وی موضوع دیکتاتوری و زندانیان سیاسی که امروز در زندان هستند یک دعوای خانگی است و احتمال جنگ یک موضوع دسته چندم است. هدف و قبله همان کوبیدن این تفکر نوین جنبش چپ دموکرات است که بخشی از آن هم در سازمان فدائیان اکثریت منزل گزیده اند. چپی که سوسیالیزم را همراه آزادی و دموکراسی می فهمد. موضوعی که به نظر می رسد وی را سخت رنجانده است، حرکت سه جریان به سوی وحدت چپ دموکرات است. وی برای تضعیف روندی که آغاز شده است و فدائیان اکثریت از ارکان آن هستند، دست به سوی امام زاده سیاهکل یازیده است. وی در همین رابطه می گوید: این گونه و با این شکل سیاست کردن چنانچه در بیانیهی اخیرتان آوردهاید میخواهید: "همگام با دیگر نیروهای چپ دموکرات و سوسیالیست نقش برجستهای در راه شکلدهی چپِ بزرگ ایفا کنید".
آقای اصلانی قبل از آنکه پیراهن خونین صفایی فرهانی را که یخ زده هم هست،۴ پیراهن عثمان می کرد و قبل از آنکه به سبک قبرکنان تاریخ روضه می خواند، زیبنده تر بود که به جای این شیون و مویه کردن و موی کندن از همان تاریخی که تقدیس اش می کند، می آموخت. برای آموختن هرگز دیر نیست. امیدواریم!
سیامک فرید
عضو شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بروکسل
۲۵ فوریه
siamakf@gmail.com
http://belgiran.wordpress.com
۱ و ۲ و ۴. نقل قولهایی از آقای اصلانی در نوشته اخیر ایشان است.
٣. با اشاره به مقاله آقای اصلانی به اکبر گنجی.
نوشته ای که از آقای مهدی اصلانی می بینیم، نقد سیاسی نیست که در بهترین حالت یک بازی کودکانه! با کلماتی به ظاهر متمدنانه، که خشونتی عیان! را در خود پنهان! دارد. دیدگاهی که اصلانی با آن سخن می گوید، توان آن دارد که در فردای هر انقلابی، پشت بام مدرسه رفاه بسازد و یا حتی شمشیر ذوالفقار علی باشد که هر کژی را در دم راست می کرد.
وقتی اصلانی می گوید: مگر میتوان سیاهکل را با کسانی آلود که حضورشان از اساس انکار فلسفهی سیاهکل است.۱
انسان را به یاد تکفیرهای مذهبی می اندازد. همان دیدگاهی که انسانی دیگر را به جرم اعتقاد به آ یین و مرامی دیگر ناپاک و نجس می خواند. همان دیدگاهی که یکی را مرتد و دیگری را کافر می نامد.
آقای اصلانی در این نوشته کوتاه آینه تمام قد یک نگرش مقدس ساز است. مهم نیست که نام این مقدس سازی حرکت سیاهکل باشد یا ظهور امامزاده جدید در یک کوهپایه دوردست، گرچه با ظواهر متفاوت، در اصل یکی است. هر دو مکانی را به دلیل مرگ کسی که به پاکی و... شهرت داشته به زیارتگاه تبدیل می کنند.
در دیدگاهی که آقای اصلانی مطرح می کند حجاریان و ری شهری و منتظری و رفسنجانی و خامنه ای و تاجزاده و موسوی و همه و همه یکی هستند. وقتی اصلانی به قدرت اشاره دارد مزروعی را همچنان در راس قدرت می بیند. یا می بیند یا خود را به ندیدن می زند که مزروعی و بسیاری دیگر نه تنها امروز در راس قدرت نیستند بلکه مورد هجوم و حمله قرار گرفته اند.
گلوله ای که از اسلحه سعید عسگر گردن حجاریان را می شکافد در هزاران کیلومتر دوردتر به شکل کلمات از قلم و زبان مهدی اصلانی خارج می شود تا کسانی را که در بالای هرم قدرت شجاعت نه گفتن را حتی به بهای زندان و مهاجرت داشته اند، بشکافد.
در دیدگاهی که اصلانی بر آن سجده می کند تنها مردگان پاک و منزه اند. آنها که باقی مانده اند ولی دیگر بر آن اعتقاد سابق نیستند، به غیراز سرنوشتی تراژیک و کمیک و خطاپیشه متهمانی هستند که: جنبشِ عظیم و تودهای فداییانِ خلق را به خفتبارترین طریقِ ممکن در آستانِ خطِ امام سر بریدند و بخشی بزرگ از آنرا به سربازان "امام خمینی" بدل کردند.۲
از نظر وی رهبری فدائیان تعدادی چوپان بوده اند و بقیه گوسفندانی که یا سر بریده شدند و یا با فرمان چوپان به سربازان خمینی تبدیل شدند. فقط آن راس قدرت است که دیده می شود و بقیه از نظر ایشان مطیع اوامر بوده اند. هیچ بوده اند، پوچ بوده اند.
آقای اصلانی بر خلاف آن چیزی که تلاش کرده است موضوع اصلی مقاله خویش معرفی کند، یعنی شرکت آقای مزروعی در مراسم چهل و یکمین سالگرد حماسه سیاهکل، در این مقاله نخستین هدفش زیر ضرب بردن تفکر چپ دموکرات جلوه می کند. به نظر آقای اصلانی فدائیان اکثریت بر خلاف آنچه تا کنون گفته اند، هنوز از عقاید سابق خود توبه! نکرده اند. توبه آنها زمانی برای اصلانی پذیرفته است که درست مثل خود او بیاندیشند و جهان را ببینند. به نظر می رسد آقای اصلانی از زندانبانان خود نیز آموخته است. از سویی مدعی است، سالها در زندان بوده و شکنجه شده و طلبکار است. همه بروند ته صف آقای مهدی اصلانی تشریف آورده اند ٣.
از نظر وی موضوع دیکتاتوری و زندانیان سیاسی که امروز در زندان هستند یک دعوای خانگی است و احتمال جنگ یک موضوع دسته چندم است. هدف و قبله همان کوبیدن این تفکر نوین جنبش چپ دموکرات است که بخشی از آن هم در سازمان فدائیان اکثریت منزل گزیده اند. چپی که سوسیالیزم را همراه آزادی و دموکراسی می فهمد. موضوعی که به نظر می رسد وی را سخت رنجانده است، حرکت سه جریان به سوی وحدت چپ دموکرات است. وی برای تضعیف روندی که آغاز شده است و فدائیان اکثریت از ارکان آن هستند، دست به سوی امام زاده سیاهکل یازیده است. وی در همین رابطه می گوید: این گونه و با این شکل سیاست کردن چنانچه در بیانیهی اخیرتان آوردهاید میخواهید: "همگام با دیگر نیروهای چپ دموکرات و سوسیالیست نقش برجستهای در راه شکلدهی چپِ بزرگ ایفا کنید".
آقای اصلانی قبل از آنکه پیراهن خونین صفایی فرهانی را که یخ زده هم هست،۴ پیراهن عثمان می کرد و قبل از آنکه به سبک قبرکنان تاریخ روضه می خواند، زیبنده تر بود که به جای این شیون و مویه کردن و موی کندن از همان تاریخی که تقدیس اش می کند، می آموخت. برای آموختن هرگز دیر نیست. امیدواریم!
سیامک فرید
عضو شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بروکسل
۲۵ فوریه
siamakf@gmail.com
http://belgiran.wordpress.com
۱ و ۲ و ۴. نقل قولهایی از آقای اصلانی در نوشته اخیر ایشان است.
٣. با اشاره به مقاله آقای اصلانی به اکبر گنجی.
اخبار روز:
خلاصه ای از گزارش مارگارت سکاگیا گزارشگر ویژه مدافعان حقوق بشر
به شورای حقوق بشر
در مواردی که به ایران مرتبط است
21 دسامبر 2011
A/HRC/19/55
1- این گزارش، چهارمین گزارشی است که از طرف این گزارشگر ویژه به شورای حقوق بشر ارسال گردیده است. این گزارش بر اساس قطعنامه های 8/7 و 5/16 شورای حقوق بشر می باشد.
2- در ماه مارس 2011، شورای حقوق بشر برای سه سال دیگر یعنی تا سال 2014 پی گیری روی شرایط مدافعان حقوق بشر را تمدید کرد. گزارشگر ویژه مفتخر است که کار خود را می تواند ادامه دهد و فعالیت مدافعان حقوق بشر را عیان نموده و به امنیت و حمایت از آنان یاری رساند.
3- گزارشگر ویژه بطور مستمر شرایط ویژه مدافعان حقوق بشری را که در معرض خطر می باشند و با چالشهای مختلفی مواجه می باشند، مورد توجه قرار داده و بدین وسیله از آنان حمایت کرده است. این گزارش بر اساس چنین نگرشی تهیه شده است و توجه خاصی به شرایط روزنامه نگاران و کسانی که در رسانه ها کار می کنند و همچنین مدافعان حقوق بشری که بر روی مسئله زمین و محیط زیست، جوانان و دانشجویان کار می کنند دارد و از حقوق انسانی آنان و آزادی های اولیه آنان دفاع می کند.
4- در ابتدا گزارش، روش تهیه این گزارش را مورد بررسی قرار داده است که بر مبنای مکاتبات بین سالهای 2007 تا 2011 می باشد. سپس گزارش به طور مختصر چهارچوب های حقوقی را مطرح ساخته و خطراتی را که این مدافعان حقوق بشر با آن مواجه هستند، مورد تحلیل قرار می دهد. در پایان گزارش ملاحظات و رهنمودهای خود را در مورد این گروه ها ارائه می دهد.
محتویات مندرج در این گزارش شامل
1- مقدمه
2- فعالیت ها در طول گزارش
* مکاتبات انجام شده با دولت ها
* کشورهایی که بازدید شده اند
* همکاری با سازمان ملل و سازمان های بین دولتی
* همکاری با سازمان های غیر دولتی
3- گروه انتخاب شده برگزیده ای از مدافعان در خطر، روزنامه نگاران و افراد رسانه ها، مدافعانی که بر روی مسئله زمین و محیط زیست کار می کنند، جوانان و دانشجویان
* روش کاری که توسط گزارشگر اتخاذ شده
* خطرات و چالش هایی که گروه های برگزیده از مدافعان در خطر با آن مواجه گردیدند
4- نتیجه گیری و رهنمودها
* روزنامه نگاران و افراد رسانه ها
* مدافعان که بر روی زمین و مسائل مربوط به محیط زیست کار می کنند
* مدافعان دانشجویان و جوانان
ژورنالیست ها و افرادی که در رسانه ها هستند
38- بر اساس گزارشات دریافت شده توسط گزارشگر ویژه، زمینه ها و مواردی وجود دارد که ژورنالیست ها و افراد رسانه ها بیشتر در معرض خشونت های گوناگون از جمله مناقشات نظامی (کلمبیا، سومالی)، ناآرامی های منتج از کودتا (هندوراس)، در حین یا متعاقب انتخابات (بلاروس، اتیوپی، جمهوری اسلامی ایران، تانزانیا). روزنامه نگاران و افراد رسانه ها (کارگران رسانه) که مورد نقض حقوق خود و اذیت و آزار قرار گرفتند به دلیل آن بود که سعی بر آن داشتند که مدافع حقوق بشر در شرایط استقرار آرامش در جوامع متعاقب تصادمات جنگی باشند (جمهوری دموکراتیک کنگو و عراق)
42- روزنامه نگاران دیگر و افراد رسانه ها همچنین مورد اذیت و آزار، دستگیری و زندان و بازجویی قرار گرفتند. در خلال این دوران (مورد بررسی این گزارش)، 68 مورد گزارش داده شده که دستگیری غیرقانونی مورد کاربرد قرار گرفته به مثابه ابزاری برای خاموش کردن صدای روزنامه نگاران و افراد رسانه ها (29 مورد در خاورمیانه و شمال آفریقا، 19 مورد در آفریقا، 12 مورد در آسیا و دریای پاسیفیک، 7 مورد در آسیای مرکزی و اروپا و یک مورد در آمریکا)
از این موارد ذکر شده در بالا، 16 مورد آن به جمهوری اسلامی ایران اعتراض شده است.
از آن فراتر، در طی این دوران مکاتبات متعددی در زمینه اتهاماتی که به پلیس، مقامات پلیس مخفی و اعضاء نیروهای امنیتی وارد شده است و در اثر آن روزنامه نگاران و افراد رسانه ها به ادارات فوق احضار و بازجویی گردیده اند، ارائه شده است (آفریقا 5، آسیا و دریای پاسیفیک 3، اروپا و آسیای مرکزی 1، خاورمیانه و آفریقای شمالی 1)
عامل اصلی نقض حقوق بشر، عوامل دولتی
51- از 206 مکاتبه ای که در خلال این دوره صورت گرفته، در 138 مورد این مکاتبات (67%) دولت عامل اصلی نقص حقوق بشر بوده است که در برگیرنده مقامات محلی، منطقه ای و ملی، مقامات پلیس، ارتش، مقامات اداره مهاجرت و افراد سازمان های مخفی جاسوسی می باشد. در بررسی منطقه ای، اتهامات وارده به افراد ساکن منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی بیشترین موارد نقض حقوق بشر بوده است (53 مورد از 56 مورد یعنی 94.6%) از همه برجسته تر در جمهوری اسلامی ایران که 22 مورد از 56 مورد را داشته و پس از آن آفریقا (32 مورد از 39 مورد 82%)، (آسیا و دریای پاسیفیک 25 از 43 یعنی 58.1%)، اروپا و آسیای مرکزی (17 از 32 مورد، 53.1%) و آمریکای شمالی و آمریکای لاتین (11 از 36 مورد 30.5%)
57- در منطقه آسیا و پاسیفیک، مدافعان حقوق بشر در زمینه رسانه ها، به دلیل دفاع از آزادی بیان و عقیده (از جمله در فضای مجازی، اینترنت) ترویج دموکراسی و همچنین افشاء فساد و موارد غیرقانونی که دولت بدان مبادرت ورزیده است، به ویژه مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند.
یا به عنوان شاهد موارد نقض حقوق بشر، دفاع از حقوق زنان و ارائه گزارش موارد نقض حقوق بشر:
در این زمینه بیشترین میزان مکاتبات با جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته (22 مورد)، چین (8 مورد) و سری لانکا (7 مورد)
و یا روزنامه نگارانی که روی مسئله زمین و محیط زیست کار می کنند
89- در خلال دوران این گزارش حاضر، 9 مورد اخطار در موارد زیر به کشورهای جهان ابلاغ گردیده است که شامل ارائه و تهیه برنامه های خبری تلویزیونی در زمینه مسائل مربوط به زمین و رابطه آن با پلیس و نیروهای امنیتی (هندوراس)، اخبار و گزارشات تخلیه های اجباری و به زور (اوگاندا)، تهیه گزاش در مورد مسائل محیط زیست (چین، ال سالوادور، جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه)، گزارش در مورد کمپانی های استخراج معادن (مکزیک) مستندهای ویدئویی در زمینه تظاهرات و اعتراضات مربوط به زمین و محیط زیست (نیجریه)، گزارشات مربوط به نبش قبر (گواتمالا) می باشد.
90- در بعضی از کشورها، روزنامه نگاران کشته شده اند (هندوراس، مکزیک)، یا مورد حملات فیزیکی قرار گرفته اند (فدراسیون روسیه، اوگاندا)، یا تهدید به مرگ شده اند(هندوراس، ال سالوادور) یا مورد تهدیدات گوناگون قرار گرفته اند (گواتمالا) یا دوربین آنها مورد توقیف شده است (اوگاندا) ویا مورد حمله و یورش قرار گرفته اند و وسائل منزلشان جستجو شده است و وسائل و ابزارهای کارشان ربوده شده است (گواتمالا) . به تعدادی از روزنامه نگارانی که روی زمین و موضوعات مربوط به محیط زیست کار کرده اند، اتهام جاسوسی زده شده است (جمهوری اسلامی ایران). در مواردی این دسته از روزنامه نگاران دستگیر شده اند (چین)، یا به طور غیرقانونی دستگیر شده اند و امکان تماس با وکیل را نداشته اند (نیجریه)
91- عوامل دولتی مسئول و عامل نقض حقوق بشر مورد خطاب بسیاری از مکاتبات گزارشگر ویژه قرار گرفته اند (اوگاندا، چین، جمهوری اسلامی ایران، نیجریه)، و در مواردی عوامل ناشناس (هندوراس، گواتمالا، فدراسیون روسیه) یا عوامل غیر دولتی (ال سالوادور، مکزیک) مورد خطاب قرار گرفته اند.
مروری بر منطقه
بیشتر از نیمی از مکاتبات (31) خطاب به دولت های آسیایی بوده است که از این تعداد 14 مورد آن به جمهوری اسلامی ایران فرستاده شده، 5 مورد به چین و 3 مورد به فیلیپین، در 19 مورد موضوع مکاتبه، فرد اذیت و آزارشده مرد می باشد، 5 مورد زن و 5 مربوط به زن و مرد. جنسیت فرد مورد اذیت و آزار واقع شده در 2 مورد گزارش داده نشده است. موارد نقض حقوق جوان و دانشجویان در آسیا به تمامیت فیزیکی آن ها مربوط بود که در 26 مورد از 31 مورد قید گردیده است. این موارد شامل کشتن، سربه نیست کردن، حبس غیرقانونی، حملات فیزیکی و کار اجباری بوده است. در 8 مورد مدافع حقوق بشر پرونده قضائی داشته است. از جمله، جنایی قلمداد کردن فعالیت های مدافعان حقوق بشر، دستگیری، حبس و نگرانی مراجع به رعایت قوانین بین المللی در زمینه مدافعان حقوق بشر، دستگیری، حبس و نگرانی مراجع به رعایت قوانین بین المللی در زمینه حقوق زندانیان، از جمله مصوبات ضد تروریستی.
www2.ohchr.org
ترجمه و گزینش از الهه امانی
چکیده ای کوتاه از گزارش گروه کاری بازداشت های خودسرانه
سازمان ملل متحد به نوزدهمین جلسه شورای حقوق بشر
26 دسامبر 2011
A/HRC/19/57
گروه کاری بازداشت های خودسرانه از سوی کمیسیون سابق حقوق بشر بر اساس قطعنامه 42/1991 تاسیس شده است. حکم این گروه بررسی موارد اتهام محرومیت خودسرانه و لغو آزادی براساس استانداردهای مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر اسناد مربوط به آن است که توسط قطعنامه 50/1991 تمدید و پوشش مساله حضانت اداری از پناهندگان و مهاجران به کار آن اضافه شد. محدوده اختیارات این گروه بر طبق قطعنامه 614 مورد تائیید قرار گرفت. در 30 سپتامبر 2010 کار این گروه بر طبق قطعنامه 18/15 به مدت سه سال تمدید شد. در طول سال گروه کاری متشکل از خانم شاهین سردار علی (پاکستان) اقای ماداس آنداس (نروژ)، آقای روبرتو گرتون (شیلی)، آقای ال حاجی مادیک سو (سنگال) و آقای ولادیمیر توچیلوسکی (اکراین) بود.
آقای مادیک سو ریاست و خانم سردار علی معاونت این گروه را بعهده داشتند.
بر طبق نظر اتخاذ شده در جلسات 60، 61 و 62 این گروه، بازداشت خودسرانه آقای کیارش کامرانی، خانم نسرین ستوده و آقای حشمت الله طبرزدی، مواد 13،14،18،19، 10 و 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مواد 12، 18، 19، 21، 22، 25، 26 و 17 میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی را نقض کرده است. به علاوه حق یک دادگاه و محاکمه عادلانه نیز در مورد این افراد مراعات نشده است.
در طول دوره 18 نوامبر 2010 تا 17 نوامبر 2011 این گروه کاری 108 درخواست فوری به 45 دولت فرستاده است که از این ها 8 مورد برای دولت جمهوری اسلامی ایران بوده است. این 8 مورد شامل 95 مرد و 28 زن بوده است.
توصیه ها:
1- برای اینکه این گروه بتواند بطور سیستماتیک تر و جامع تر گزارش تهیه کند، به شورای حقوق بشر پیشنهاد می کند که دستور کار این گروه را گسترش داده که شامل بررسی شرایط بازداشت در سراسر جهان وتعهدات کشورها در مورد اقدام به حقوق کسانی که بازداشت می شوند و یا زندانی هستند بشود. حکم گزارشگر ویژه کمیسیون آفریقا در مورد زندان ها و شرایط بازداشت در آفریقا و گزارشگر کمیسیون حقوق بشر بین دول آمریکایی در مورد حقوق کسانی که آزادیشان سلب شده است، می تواند به عنوان نمونه مورد نظر قرار گیرد.
2- با توجه به ماهیت استثنایی بازداشت قبل از محاکمه، این گروه از کشورها می خواهد که اقدامات دیگری با محدودیت های کمتر را جایگرین بازداشت کنند. در عین حال تاکید می کند که این قبیل اقدامات اجباری نیست بلکه باید به عنوان آخرین علاج برای محدود کردن آزادی یک فرد که در انتظار محاکمه هست، مورد استفاده قرار گیرد.
3- این گروه به کشورها توصیه می کند که حق داشتن یک دادگاه را برای همه در قوانین خود تضمین کنند. این گروه همچنین توصیه می کند که سازمان های غیر دولتی، نهادهای ملی و سازمان ملل اطلاعات مربوط به داشتن دادگاه را در اطلاعات خود برای بررسی دوره ای شامل کنند.
4- گروه توصیه می کند که کشورها افرادی را که بطور خودسرانه بازداشت کرده اند فورا آزاد کنند و برطبق قوانین بین المللی به آنها خسارت پرداخته و این گروه را در بررسی و پیگیری این افراد کمک کنند.
ترجمه و تخلیص علی
به شورای حقوق بشر
در مواردی که به ایران مرتبط است
21 دسامبر 2011
A/HRC/19/55
1- این گزارش، چهارمین گزارشی است که از طرف این گزارشگر ویژه به شورای حقوق بشر ارسال گردیده است. این گزارش بر اساس قطعنامه های 8/7 و 5/16 شورای حقوق بشر می باشد.
2- در ماه مارس 2011، شورای حقوق بشر برای سه سال دیگر یعنی تا سال 2014 پی گیری روی شرایط مدافعان حقوق بشر را تمدید کرد. گزارشگر ویژه مفتخر است که کار خود را می تواند ادامه دهد و فعالیت مدافعان حقوق بشر را عیان نموده و به امنیت و حمایت از آنان یاری رساند.
3- گزارشگر ویژه بطور مستمر شرایط ویژه مدافعان حقوق بشری را که در معرض خطر می باشند و با چالشهای مختلفی مواجه می باشند، مورد توجه قرار داده و بدین وسیله از آنان حمایت کرده است. این گزارش بر اساس چنین نگرشی تهیه شده است و توجه خاصی به شرایط روزنامه نگاران و کسانی که در رسانه ها کار می کنند و همچنین مدافعان حقوق بشری که بر روی مسئله زمین و محیط زیست، جوانان و دانشجویان کار می کنند دارد و از حقوق انسانی آنان و آزادی های اولیه آنان دفاع می کند.
4- در ابتدا گزارش، روش تهیه این گزارش را مورد بررسی قرار داده است که بر مبنای مکاتبات بین سالهای 2007 تا 2011 می باشد. سپس گزارش به طور مختصر چهارچوب های حقوقی را مطرح ساخته و خطراتی را که این مدافعان حقوق بشر با آن مواجه هستند، مورد تحلیل قرار می دهد. در پایان گزارش ملاحظات و رهنمودهای خود را در مورد این گروه ها ارائه می دهد.
محتویات مندرج در این گزارش شامل
1- مقدمه
2- فعالیت ها در طول گزارش
* مکاتبات انجام شده با دولت ها
* کشورهایی که بازدید شده اند
* همکاری با سازمان ملل و سازمان های بین دولتی
* همکاری با سازمان های غیر دولتی
3- گروه انتخاب شده برگزیده ای از مدافعان در خطر، روزنامه نگاران و افراد رسانه ها، مدافعانی که بر روی مسئله زمین و محیط زیست کار می کنند، جوانان و دانشجویان
* روش کاری که توسط گزارشگر اتخاذ شده
* خطرات و چالش هایی که گروه های برگزیده از مدافعان در خطر با آن مواجه گردیدند
4- نتیجه گیری و رهنمودها
* روزنامه نگاران و افراد رسانه ها
* مدافعان که بر روی زمین و مسائل مربوط به محیط زیست کار می کنند
* مدافعان دانشجویان و جوانان
ژورنالیست ها و افرادی که در رسانه ها هستند
38- بر اساس گزارشات دریافت شده توسط گزارشگر ویژه، زمینه ها و مواردی وجود دارد که ژورنالیست ها و افراد رسانه ها بیشتر در معرض خشونت های گوناگون از جمله مناقشات نظامی (کلمبیا، سومالی)، ناآرامی های منتج از کودتا (هندوراس)، در حین یا متعاقب انتخابات (بلاروس، اتیوپی، جمهوری اسلامی ایران، تانزانیا). روزنامه نگاران و افراد رسانه ها (کارگران رسانه) که مورد نقض حقوق خود و اذیت و آزار قرار گرفتند به دلیل آن بود که سعی بر آن داشتند که مدافع حقوق بشر در شرایط استقرار آرامش در جوامع متعاقب تصادمات جنگی باشند (جمهوری دموکراتیک کنگو و عراق)
42- روزنامه نگاران دیگر و افراد رسانه ها همچنین مورد اذیت و آزار، دستگیری و زندان و بازجویی قرار گرفتند. در خلال این دوران (مورد بررسی این گزارش)، 68 مورد گزارش داده شده که دستگیری غیرقانونی مورد کاربرد قرار گرفته به مثابه ابزاری برای خاموش کردن صدای روزنامه نگاران و افراد رسانه ها (29 مورد در خاورمیانه و شمال آفریقا، 19 مورد در آفریقا، 12 مورد در آسیا و دریای پاسیفیک، 7 مورد در آسیای مرکزی و اروپا و یک مورد در آمریکا)
از این موارد ذکر شده در بالا، 16 مورد آن به جمهوری اسلامی ایران اعتراض شده است.
از آن فراتر، در طی این دوران مکاتبات متعددی در زمینه اتهاماتی که به پلیس، مقامات پلیس مخفی و اعضاء نیروهای امنیتی وارد شده است و در اثر آن روزنامه نگاران و افراد رسانه ها به ادارات فوق احضار و بازجویی گردیده اند، ارائه شده است (آفریقا 5، آسیا و دریای پاسیفیک 3، اروپا و آسیای مرکزی 1، خاورمیانه و آفریقای شمالی 1)
عامل اصلی نقض حقوق بشر، عوامل دولتی
51- از 206 مکاتبه ای که در خلال این دوره صورت گرفته، در 138 مورد این مکاتبات (67%) دولت عامل اصلی نقص حقوق بشر بوده است که در برگیرنده مقامات محلی، منطقه ای و ملی، مقامات پلیس، ارتش، مقامات اداره مهاجرت و افراد سازمان های مخفی جاسوسی می باشد. در بررسی منطقه ای، اتهامات وارده به افراد ساکن منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی بیشترین موارد نقض حقوق بشر بوده است (53 مورد از 56 مورد یعنی 94.6%) از همه برجسته تر در جمهوری اسلامی ایران که 22 مورد از 56 مورد را داشته و پس از آن آفریقا (32 مورد از 39 مورد 82%)، (آسیا و دریای پاسیفیک 25 از 43 یعنی 58.1%)، اروپا و آسیای مرکزی (17 از 32 مورد، 53.1%) و آمریکای شمالی و آمریکای لاتین (11 از 36 مورد 30.5%)
57- در منطقه آسیا و پاسیفیک، مدافعان حقوق بشر در زمینه رسانه ها، به دلیل دفاع از آزادی بیان و عقیده (از جمله در فضای مجازی، اینترنت) ترویج دموکراسی و همچنین افشاء فساد و موارد غیرقانونی که دولت بدان مبادرت ورزیده است، به ویژه مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند.
یا به عنوان شاهد موارد نقض حقوق بشر، دفاع از حقوق زنان و ارائه گزارش موارد نقض حقوق بشر:
در این زمینه بیشترین میزان مکاتبات با جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته (22 مورد)، چین (8 مورد) و سری لانکا (7 مورد)
و یا روزنامه نگارانی که روی مسئله زمین و محیط زیست کار می کنند
89- در خلال دوران این گزارش حاضر، 9 مورد اخطار در موارد زیر به کشورهای جهان ابلاغ گردیده است که شامل ارائه و تهیه برنامه های خبری تلویزیونی در زمینه مسائل مربوط به زمین و رابطه آن با پلیس و نیروهای امنیتی (هندوراس)، اخبار و گزارشات تخلیه های اجباری و به زور (اوگاندا)، تهیه گزاش در مورد مسائل محیط زیست (چین، ال سالوادور، جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه)، گزارش در مورد کمپانی های استخراج معادن (مکزیک) مستندهای ویدئویی در زمینه تظاهرات و اعتراضات مربوط به زمین و محیط زیست (نیجریه)، گزارشات مربوط به نبش قبر (گواتمالا) می باشد.
90- در بعضی از کشورها، روزنامه نگاران کشته شده اند (هندوراس، مکزیک)، یا مورد حملات فیزیکی قرار گرفته اند (فدراسیون روسیه، اوگاندا)، یا تهدید به مرگ شده اند(هندوراس، ال سالوادور) یا مورد تهدیدات گوناگون قرار گرفته اند (گواتمالا) یا دوربین آنها مورد توقیف شده است (اوگاندا) ویا مورد حمله و یورش قرار گرفته اند و وسائل منزلشان جستجو شده است و وسائل و ابزارهای کارشان ربوده شده است (گواتمالا) . به تعدادی از روزنامه نگارانی که روی زمین و موضوعات مربوط به محیط زیست کار کرده اند، اتهام جاسوسی زده شده است (جمهوری اسلامی ایران). در مواردی این دسته از روزنامه نگاران دستگیر شده اند (چین)، یا به طور غیرقانونی دستگیر شده اند و امکان تماس با وکیل را نداشته اند (نیجریه)
91- عوامل دولتی مسئول و عامل نقض حقوق بشر مورد خطاب بسیاری از مکاتبات گزارشگر ویژه قرار گرفته اند (اوگاندا، چین، جمهوری اسلامی ایران، نیجریه)، و در مواردی عوامل ناشناس (هندوراس، گواتمالا، فدراسیون روسیه) یا عوامل غیر دولتی (ال سالوادور، مکزیک) مورد خطاب قرار گرفته اند.
مروری بر منطقه
بیشتر از نیمی از مکاتبات (31) خطاب به دولت های آسیایی بوده است که از این تعداد 14 مورد آن به جمهوری اسلامی ایران فرستاده شده، 5 مورد به چین و 3 مورد به فیلیپین، در 19 مورد موضوع مکاتبه، فرد اذیت و آزارشده مرد می باشد، 5 مورد زن و 5 مربوط به زن و مرد. جنسیت فرد مورد اذیت و آزار واقع شده در 2 مورد گزارش داده نشده است. موارد نقض حقوق جوان و دانشجویان در آسیا به تمامیت فیزیکی آن ها مربوط بود که در 26 مورد از 31 مورد قید گردیده است. این موارد شامل کشتن، سربه نیست کردن، حبس غیرقانونی، حملات فیزیکی و کار اجباری بوده است. در 8 مورد مدافع حقوق بشر پرونده قضائی داشته است. از جمله، جنایی قلمداد کردن فعالیت های مدافعان حقوق بشر، دستگیری، حبس و نگرانی مراجع به رعایت قوانین بین المللی در زمینه مدافعان حقوق بشر، دستگیری، حبس و نگرانی مراجع به رعایت قوانین بین المللی در زمینه حقوق زندانیان، از جمله مصوبات ضد تروریستی.
www2.ohchr.org
ترجمه و گزینش از الهه امانی
چکیده ای کوتاه از گزارش گروه کاری بازداشت های خودسرانه
سازمان ملل متحد به نوزدهمین جلسه شورای حقوق بشر
26 دسامبر 2011
A/HRC/19/57
گروه کاری بازداشت های خودسرانه از سوی کمیسیون سابق حقوق بشر بر اساس قطعنامه 42/1991 تاسیس شده است. حکم این گروه بررسی موارد اتهام محرومیت خودسرانه و لغو آزادی براساس استانداردهای مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر اسناد مربوط به آن است که توسط قطعنامه 50/1991 تمدید و پوشش مساله حضانت اداری از پناهندگان و مهاجران به کار آن اضافه شد. محدوده اختیارات این گروه بر طبق قطعنامه 614 مورد تائیید قرار گرفت. در 30 سپتامبر 2010 کار این گروه بر طبق قطعنامه 18/15 به مدت سه سال تمدید شد. در طول سال گروه کاری متشکل از خانم شاهین سردار علی (پاکستان) اقای ماداس آنداس (نروژ)، آقای روبرتو گرتون (شیلی)، آقای ال حاجی مادیک سو (سنگال) و آقای ولادیمیر توچیلوسکی (اکراین) بود.
آقای مادیک سو ریاست و خانم سردار علی معاونت این گروه را بعهده داشتند.
بر طبق نظر اتخاذ شده در جلسات 60، 61 و 62 این گروه، بازداشت خودسرانه آقای کیارش کامرانی، خانم نسرین ستوده و آقای حشمت الله طبرزدی، مواد 13،14،18،19، 10 و 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مواد 12، 18، 19، 21، 22، 25، 26 و 17 میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی را نقض کرده است. به علاوه حق یک دادگاه و محاکمه عادلانه نیز در مورد این افراد مراعات نشده است.
در طول دوره 18 نوامبر 2010 تا 17 نوامبر 2011 این گروه کاری 108 درخواست فوری به 45 دولت فرستاده است که از این ها 8 مورد برای دولت جمهوری اسلامی ایران بوده است. این 8 مورد شامل 95 مرد و 28 زن بوده است.
توصیه ها:
1- برای اینکه این گروه بتواند بطور سیستماتیک تر و جامع تر گزارش تهیه کند، به شورای حقوق بشر پیشنهاد می کند که دستور کار این گروه را گسترش داده که شامل بررسی شرایط بازداشت در سراسر جهان وتعهدات کشورها در مورد اقدام به حقوق کسانی که بازداشت می شوند و یا زندانی هستند بشود. حکم گزارشگر ویژه کمیسیون آفریقا در مورد زندان ها و شرایط بازداشت در آفریقا و گزارشگر کمیسیون حقوق بشر بین دول آمریکایی در مورد حقوق کسانی که آزادیشان سلب شده است، می تواند به عنوان نمونه مورد نظر قرار گیرد.
2- با توجه به ماهیت استثنایی بازداشت قبل از محاکمه، این گروه از کشورها می خواهد که اقدامات دیگری با محدودیت های کمتر را جایگرین بازداشت کنند. در عین حال تاکید می کند که این قبیل اقدامات اجباری نیست بلکه باید به عنوان آخرین علاج برای محدود کردن آزادی یک فرد که در انتظار محاکمه هست، مورد استفاده قرار گیرد.
3- این گروه به کشورها توصیه می کند که حق داشتن یک دادگاه را برای همه در قوانین خود تضمین کنند. این گروه همچنین توصیه می کند که سازمان های غیر دولتی، نهادهای ملی و سازمان ملل اطلاعات مربوط به داشتن دادگاه را در اطلاعات خود برای بررسی دوره ای شامل کنند.
4- گروه توصیه می کند که کشورها افرادی را که بطور خودسرانه بازداشت کرده اند فورا آزاد کنند و برطبق قوانین بین المللی به آنها خسارت پرداخته و این گروه را در بررسی و پیگیری این افراد کمک کنند.
ترجمه و تخلیص علی
ارزیابی موازنه قدرت نظامی ایران در خلیج فارس- ابعاد موشکی و اتمی (1)
ایران قابلیت موشکی خود را برای جبران در اختیار نداشتن یک نیروی هوایی مؤثر ایجاد کرده است. اما تنها در صورت مجهز ساختن موشکهای بالستیک ایران به کلاهکهای کشتار جمعی میتوان ظرفیت جمهوری اسلامی را به عنوان یک ظرفیت بازدارنده نامتقارن تلقی کرد.
تشدید تنش بر سر فعالیتهای اتمی مشکوک به داشتن اهداف نظامی در ایران، خطر رویارویی مسلحانه در منطقه خلیج فارس را طی هفته های اخیر به نحو بی سابقه ای افزایش داده است. <<مرکز بین المللی مطالعات استراتژیک >> طی نشریه تازه ای، ضمن مقایسه ظرفیتهای موشکی و اتمی ایران با کشورهای منطقه، نتایج احتمالی برخورد نظامی مابین قدرتهای رقیب را مورد بررسی تطبیقی قرار داده است.
در این بررسی تحقیقی که توسط آنتونی کوردسمن، و الکساندر ویلنر صورت گرفته، ادعا شده : "تلاش ایران برای دست یافتن به سلاح اتمی و قابلیت مسلح ساختن موشکها و هواپیماهای خود به این نوع سلاحها، جدی ترین خطری است که آمریکا، اسرائیل و اعراب را مورد تهدید قرار داده است."
آمریکا، اروپا، کشورهای خلیج فارس و اسرائیل مشترکاً بر این باوراند که ایران دارای ظرفیت موشکی رو به رشد با قابلیت هدف قرار دادن اسرائیل است. ایران در حال توسعه موشکهای مجهز به موتور سوخت جامد، و افزایش برد سلاحهای پرتابی است، اگرچه بسیاری از سامانه های موشکی ایران همچنان در مرحله تکمیلی قرار دارند. از این لحاظ ارزیابی دقیق برد موشکها، دقت هدفگیری و قابل اطمینان بودن کلاهکهای انفجاری آنها هنوز امکان پذیر نیست.
در این مورد که ایران چه زمانی قادر به ساخت موشکهایی خواهد شد که بتوانند، با استفاده از کلاهکهای متعارف (غیر اتمی و غیر شیمیائی) هدفهای تعیین شده را با دقت و به شکل موثر مورد اصابت قرار دهند هنوز اتفاق نظر بدست نیامده است، چنانکه در مورد کارکرد موشکهای ایران در مقابل سیستمهای دفاع ضد موشکی نیز تردید های جدی در میان است.
ارزیابی تلاشهای ایران برای دست یافتن به سلاح اتمی نیز با ابهام و تفاوت نظرهایی از این دست روبرو است- اگرچه اغلب کارشناسان و رهبران سیاسی در آمریکا، اروپا، اسرائیل و کشورهای عرب بر این باور اند که ایران بصورت فعال، در تلاش دست یافتن به قابلیت تولید بمب اتمی است و عملا دانش فنی و تجهیزات لازم برای مبادرت به انفجار اتمی و طرحهای متعدد ساخت بمب اتمی را در اختیار دارد.
توسعه موشکهای بالستیک
ایران قابلیت موشکی خود را به جبران در اختیار نداشتن ظرفیتهای نظامی قراردادی (نیروی هوایی موثر)، و بمنظور تهدید هدفهای حساس در سرزمینهای دشمن، منجمله پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس، بوجود آورده است.
از این لحاظ ظرفیت موشکی در دکترین دفاع نا متقارن ایران دارای جایگاه خاصی است. با وجود حجم وسیعی از اطلاعات غیر محرمانه پیرامون موشکهای ایران، بخشهایی از برنامه تولید موشکهای دوربرد ایران همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
ایران تاکنون به اندازه کافی موشکهای خود را مورد آزمایش قرار نداده، به این دلیل ارزیابی قابلیت عملیاتی آنها در جنگ واقعی هنوز روشن نیست. بعلاوه، ایران بصورت مستمر در حال تغییر دادن مشخصات کلیدی موشکهای خود و نوآوری با هدف نصب کلاهک موشکی، میکربی و شیمیایی در دماغه آنها است.
ظرفیت بازدارنده موشکی
اگر چه ایران ظرفیت موشکی را وسیله ای در جهت بهبود موقعیت استراتژیک خود در منطقه میبیند، هنوز روشن نیست که آیا این ظرفیت قادر به عبور از مرز تهدید های محدود تخریبی و تبدیل شدن به یک قدرت راهبردی موثر خواهد شد؟
با وجود بهبود دقت هدف گیری موشکهای میان برد ایران، موشکهای یاد شده هنوز فاقد قابلیت لازم برای مورد اصابت قراردادن دقیق هدفهای خود در شعاع تعیین شده اند. از این رو چنانچه تعیین هدف با دقت کامل و بدون نقص نیز صورت گیرد، و سیستم موشکی بدون هر گونه مشکل فنی عمل کند، تنها کمتر از نیمی از موشکهای پرتاب شده ایران قادر خواهند بود به حوالی هدفهای تعیین شده برسند.
در نتیجه بسیاری از موشکهای برد متوسط و برد بلند ایران تنها با خوش شانسی میتوانند در شعاع یک یا دو کیلومتری از هدف تعیین شده فرود آیند. نصب کلاهک با قدرت انفجاری بالا در دماغه موشکها نیز، برای ایران همچنان با مشکل طراحی روبرو است.
کلاهک های مجهز به بمب های خوشه ای میباید دقیقا در ارتفاع مناسب منفجر شوند در غیر این صورت قدرت تخریبی آنها کاهش مییابد. در مورد موشکهای ایرانی، فیوزهای نصب شده برای ایجاد انفجار در زمان و ارتفاع لازم، و در نتیجه قدرت تخریبی آنها، اطلاعات اندکی در دست است.
با این حال استفاده از موشکهای اسکاد، طی "موشکباران" مابین ایران و عراق، جنگ عراق و کویت در سال 1991 و استفاده از موشکهای اسکاد از سوی عراق علیه اسرائیل و عربستان، نشان داد که با وجود تاثیر تخریبی محدود این موشکها، تاثیر روانی آنها قابل ملاحظه است.
در صورتی که موشکهای ایرانی از دقت هدف گیری موشکهای پرشینگ-2 و یا موشکهای کروز آمریکا برخوردار بوند، هدف قرار دادن دقیق پایگاههای نظامی، کارخانجات و یا مراکز تمرکز جمعیت آسان تر بود.
حد اکثر توان تخریبی کلاهک موشک میان برد و یا دوربرد در حد انفجار یک بمب هم وزن آن خواهد بود. هواپیما های جنگنده در هر پرواز قادر به حمل تا شش برابر وزن چنین بمبهایی هستند. قدرت حمل بمب، توسط بمب افکن های سنگین تا بیست برابر این وزن است. به این دلیل بسیاری از کشور های پیشرفته (بریتانیا، اسرائیل، فرانس و آمریکا) بخش مهم قابلیتهای دفاع هوایی خود را بر پایه ایجاد نیروی هوایی مجهز و و هواپیماهای پیشرفته قرار داده و ظرفیت های موشکی خود را محدود ساخته اند. در این کشورها موشک عمدتا یا در خدمت حمل کلاهکهای اتمی است و یا در خدمت دفاع ضد موشکی.
محدودیتهای تخریبی موشکهای بالستیک در صورت تجهیز کلاهک آنها به بمب اتمی از میان خواهد رفت. در مورد بمبهای شیمیایی و میکربی، انفجار میباید در ارتفاع و شرایط جوی خاص صورت پذیرد و فائق آمدن به دشواری های ناشی از آن چالش مهندسی قابل ملاحظه ای است.
گزارش یاد شده پیشبینی میکند که تا سال 2015 ایران بتواند به تولید موشکهای قاره پیما با برد تا 4000 کیلومتر دست یابد و پیش از آن به ظرفیت ساخت بمب اتمی نائل گردد.
در حال حاضر ایران دارای ذخیره موشکهای میان برد برای هدف قرار دادن تمام نقاط خاورمیانه است. موشکهای بالستیک میان برد ایران بر پایه موشکهای نودونگ کره شمالی ساخته شده اند. این موشکها متعلق به خانواده شهاب و عبارتند از نمونه های متنوع شهاب-3 ، شهاب-3 آ، شهاب -3 ب، شهاب چهار موشک قدر)، و سجیل که به موتور سوخت جامد مجهز و نیازمند زمانی کوتاهتر از موشکهای با سوخت مایع شهاب-3 برای آماده شدن است. برد متوسط این موشکها از 1500 تا 2500 کیلومتر برآورد شده است.
قابلیت موشکی با اهمیت ترین بخش از مجموعه تدارکات دفاع ملی در ایران امروز محسوب میشود. از این لحاظ پخش تلویزیونی تصاویر پرتابهای موشکی، در جریان برگزاری رزمایشهای ایران، همواره به عنوان بحش مهم مانورها مورد استفاده قرار گرفته است.
ایران توسعه قابلیتهای موشکی خود را با هدف حمل کلاهک اتمی دنبال میکند. تنها در صورت مجهز ساختن موشکهای بالستیک ایران به کلاهکهای کشتار جمعی (بمب اتمی- ویا سلاحهای میکربی و شیمایی) میتوان ظرفیت موشکی (و اتمی) جمهوری اسلامی را به عنوان یک ظرفیت بازدارنده نامتقارن تلقی کرد.
در این بررسی تحقیقی که توسط آنتونی کوردسمن، و الکساندر ویلنر صورت گرفته، ادعا شده : "تلاش ایران برای دست یافتن به سلاح اتمی و قابلیت مسلح ساختن موشکها و هواپیماهای خود به این نوع سلاحها، جدی ترین خطری است که آمریکا، اسرائیل و اعراب را مورد تهدید قرار داده است."
آمریکا، اروپا، کشورهای خلیج فارس و اسرائیل مشترکاً بر این باوراند که ایران دارای ظرفیت موشکی رو به رشد با قابلیت هدف قرار دادن اسرائیل است. ایران در حال توسعه موشکهای مجهز به موتور سوخت جامد، و افزایش برد سلاحهای پرتابی است، اگرچه بسیاری از سامانه های موشکی ایران همچنان در مرحله تکمیلی قرار دارند. از این لحاظ ارزیابی دقیق برد موشکها، دقت هدفگیری و قابل اطمینان بودن کلاهکهای انفجاری آنها هنوز امکان پذیر نیست.
در این مورد که ایران چه زمانی قادر به ساخت موشکهایی خواهد شد که بتوانند، با استفاده از کلاهکهای متعارف (غیر اتمی و غیر شیمیائی) هدفهای تعیین شده را با دقت و به شکل موثر مورد اصابت قرار دهند هنوز اتفاق نظر بدست نیامده است، چنانکه در مورد کارکرد موشکهای ایران در مقابل سیستمهای دفاع ضد موشکی نیز تردید های جدی در میان است.
ارزیابی تلاشهای ایران برای دست یافتن به سلاح اتمی نیز با ابهام و تفاوت نظرهایی از این دست روبرو است- اگرچه اغلب کارشناسان و رهبران سیاسی در آمریکا، اروپا، اسرائیل و کشورهای عرب بر این باور اند که ایران بصورت فعال، در تلاش دست یافتن به قابلیت تولید بمب اتمی است و عملا دانش فنی و تجهیزات لازم برای مبادرت به انفجار اتمی و طرحهای متعدد ساخت بمب اتمی را در اختیار دارد.
توسعه موشکهای بالستیک
ایران قابلیت موشکی خود را به جبران در اختیار نداشتن ظرفیتهای نظامی قراردادی (نیروی هوایی موثر)، و بمنظور تهدید هدفهای حساس در سرزمینهای دشمن، منجمله پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس، بوجود آورده است.
از این لحاظ ظرفیت موشکی در دکترین دفاع نا متقارن ایران دارای جایگاه خاصی است. با وجود حجم وسیعی از اطلاعات غیر محرمانه پیرامون موشکهای ایران، بخشهایی از برنامه تولید موشکهای دوربرد ایران همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
ایران تاکنون به اندازه کافی موشکهای خود را مورد آزمایش قرار نداده، به این دلیل ارزیابی قابلیت عملیاتی آنها در جنگ واقعی هنوز روشن نیست. بعلاوه، ایران بصورت مستمر در حال تغییر دادن مشخصات کلیدی موشکهای خود و نوآوری با هدف نصب کلاهک موشکی، میکربی و شیمیایی در دماغه آنها است.
ظرفیت بازدارنده موشکی
اگر چه ایران ظرفیت موشکی را وسیله ای در جهت بهبود موقعیت استراتژیک خود در منطقه میبیند، هنوز روشن نیست که آیا این ظرفیت قادر به عبور از مرز تهدید های محدود تخریبی و تبدیل شدن به یک قدرت راهبردی موثر خواهد شد؟
با وجود بهبود دقت هدف گیری موشکهای میان برد ایران، موشکهای یاد شده هنوز فاقد قابلیت لازم برای مورد اصابت قراردادن دقیق هدفهای خود در شعاع تعیین شده اند. از این رو چنانچه تعیین هدف با دقت کامل و بدون نقص نیز صورت گیرد، و سیستم موشکی بدون هر گونه مشکل فنی عمل کند، تنها کمتر از نیمی از موشکهای پرتاب شده ایران قادر خواهند بود به حوالی هدفهای تعیین شده برسند.
در نتیجه بسیاری از موشکهای برد متوسط و برد بلند ایران تنها با خوش شانسی میتوانند در شعاع یک یا دو کیلومتری از هدف تعیین شده فرود آیند. نصب کلاهک با قدرت انفجاری بالا در دماغه موشکها نیز، برای ایران همچنان با مشکل طراحی روبرو است.
کلاهک های مجهز به بمب های خوشه ای میباید دقیقا در ارتفاع مناسب منفجر شوند در غیر این صورت قدرت تخریبی آنها کاهش مییابد. در مورد موشکهای ایرانی، فیوزهای نصب شده برای ایجاد انفجار در زمان و ارتفاع لازم، و در نتیجه قدرت تخریبی آنها، اطلاعات اندکی در دست است.
با این حال استفاده از موشکهای اسکاد، طی "موشکباران" مابین ایران و عراق، جنگ عراق و کویت در سال 1991 و استفاده از موشکهای اسکاد از سوی عراق علیه اسرائیل و عربستان، نشان داد که با وجود تاثیر تخریبی محدود این موشکها، تاثیر روانی آنها قابل ملاحظه است.
در صورتی که موشکهای ایرانی از دقت هدف گیری موشکهای پرشینگ-2 و یا موشکهای کروز آمریکا برخوردار بوند، هدف قرار دادن دقیق پایگاههای نظامی، کارخانجات و یا مراکز تمرکز جمعیت آسان تر بود.
حد اکثر توان تخریبی کلاهک موشک میان برد و یا دوربرد در حد انفجار یک بمب هم وزن آن خواهد بود. هواپیما های جنگنده در هر پرواز قادر به حمل تا شش برابر وزن چنین بمبهایی هستند. قدرت حمل بمب، توسط بمب افکن های سنگین تا بیست برابر این وزن است. به این دلیل بسیاری از کشور های پیشرفته (بریتانیا، اسرائیل، فرانس و آمریکا) بخش مهم قابلیتهای دفاع هوایی خود را بر پایه ایجاد نیروی هوایی مجهز و و هواپیماهای پیشرفته قرار داده و ظرفیت های موشکی خود را محدود ساخته اند. در این کشورها موشک عمدتا یا در خدمت حمل کلاهکهای اتمی است و یا در خدمت دفاع ضد موشکی.
محدودیتهای تخریبی موشکهای بالستیک در صورت تجهیز کلاهک آنها به بمب اتمی از میان خواهد رفت. در مورد بمبهای شیمیایی و میکربی، انفجار میباید در ارتفاع و شرایط جوی خاص صورت پذیرد و فائق آمدن به دشواری های ناشی از آن چالش مهندسی قابل ملاحظه ای است.
گزارش یاد شده پیشبینی میکند که تا سال 2015 ایران بتواند به تولید موشکهای قاره پیما با برد تا 4000 کیلومتر دست یابد و پیش از آن به ظرفیت ساخت بمب اتمی نائل گردد.
در حال حاضر ایران دارای ذخیره موشکهای میان برد برای هدف قرار دادن تمام نقاط خاورمیانه است. موشکهای بالستیک میان برد ایران بر پایه موشکهای نودونگ کره شمالی ساخته شده اند. این موشکها متعلق به خانواده شهاب و عبارتند از نمونه های متنوع شهاب-3 ، شهاب-3 آ، شهاب -3 ب، شهاب چهار موشک قدر)، و سجیل که به موتور سوخت جامد مجهز و نیازمند زمانی کوتاهتر از موشکهای با سوخت مایع شهاب-3 برای آماده شدن است. برد متوسط این موشکها از 1500 تا 2500 کیلومتر برآورد شده است.
قابلیت موشکی با اهمیت ترین بخش از مجموعه تدارکات دفاع ملی در ایران امروز محسوب میشود. از این لحاظ پخش تلویزیونی تصاویر پرتابهای موشکی، در جریان برگزاری رزمایشهای ایران، همواره به عنوان بحش مهم مانورها مورد استفاده قرار گرفته است.
ایران توسعه قابلیتهای موشکی خود را با هدف حمل کلاهک اتمی دنبال میکند. تنها در صورت مجهز ساختن موشکهای بالستیک ایران به کلاهکهای کشتار جمعی (بمب اتمی- ویا سلاحهای میکربی و شیمایی) میتوان ظرفیت موشکی (و اتمی) جمهوری اسلامی را به عنوان یک ظرفیت بازدارنده نامتقارن تلقی کرد.
ادامه دارد...
ابرازنگرانی اروپا و آمریکا از گزارش آژانس
به دنبال انتشارتازه ترین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی درمورد نتایج دیدارهیئت بازرسان این نهاد سازمان ملل ازایران، نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا با توجه به محتویات این گزارش و گزارش ماقبل آن باردیگر برنگرانی خود از هدف های برنامه های اتمی ایران تاکید کردند.
همانگونه که پیش تر اعلام شده بود، یوکیو آمانو رئیس آژانس روز جمعه بیست و دوم فوریه تازه ترین گزارش خود را تسلیم سی و پنج عضو شورای حکام آژانس کرد.
هیئت بازرسان آژانس هفته گذشته پس ازترک ایران گفته بودند که مذاکرات با دولت جمهوری اسلامی به شکست انجامیده است.
یکی از عمده ترین خواست های هیئت درایران، بازدید ازسایت نظامی "پارچین" و مصاحبه با برخی از دانشمندان اتمی ایران بوده است که ظاهراً درهردو مورد این خواست ها برآورده نشده است.
یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی امروز، دوشنبه بیست و هفتم فوریه، به خبرگزاری ایلنا گفته است: سایت پارچین درایران یک محیط نظامی است و بازدید ازآن غیرممکن است.
دریک گفت وگوی تلفنی با دکترسعید محمودی استاد حقوق بین الملل درسوئد، درآغاز از وی درمورد آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی پرسیدم. دکترمحمودی در سوئد. گوش کنید:
هیئت بازرسان آژانس هفته گذشته پس ازترک ایران گفته بودند که مذاکرات با دولت جمهوری اسلامی به شکست انجامیده است.
یکی از عمده ترین خواست های هیئت درایران، بازدید ازسایت نظامی "پارچین" و مصاحبه با برخی از دانشمندان اتمی ایران بوده است که ظاهراً درهردو مورد این خواست ها برآورده نشده است.
یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی امروز، دوشنبه بیست و هفتم فوریه، به خبرگزاری ایلنا گفته است: سایت پارچین درایران یک محیط نظامی است و بازدید ازآن غیرممکن است.
دریک گفت وگوی تلفنی با دکترسعید محمودی استاد حقوق بین الملل درسوئد، درآغاز از وی درمورد آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی پرسیدم. دکترمحمودی در سوئد. گوش کنید:
25 نامزد برای پست های کمیشنری کمیسیون مستقل حقوق بشر
ده نهاد جامعه مدنی افغانستان روز یکشنبه گذشته اعلام کردند یک فهرست 25 نفری را برای انتخاب چهار کمیشنر کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان به حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان ارسال کرده اند.
حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان در ماه جدی گذشته، دوره کاری سه تن از کمیشنران کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان را تمدید نکرد و اکنون مطابق به قانون، باید افراد دیگری بجای آنان و برای یک دوره پنج ساله منصوب کند.
عزیز رفیعی، رئیس اجرایی "مجمع جامعه مدنی افغانستان" می گوید فهرست 25 نفر یاد شده از جانب 10 نهاد جامعه مدنی که زیر نام " نهاد های چتر جامعه مدنی افغانستان" فعالیت دارند معرفی شده است و نهاد های دیگر جامعه مدنی، شبکه سراسری زنان افغانستان و سایر نهاد ها فهرستهای جداگانه یی را به رئیس جمهور افغانستان معرفی خواهند کرد.
عزیز رفیعی در پاسخ به این پرسش که چرا نهاد های یاد شده، یک فهرست واحد را بدین منظور پیشنهاد نمیکنند گفت: " اختلاف نظر میان افراد جامعه مدنی، یک اصل اساسی برای رشد دمکراسی و رقابتهای سالم اجتماعی را تشکیل میدهد. تمام نهاد های جامعه مدنی افغانستان یکسان نمی اندیشند و سزاوار آن هستند که هرکدام لستهای جداگانه ار ترتیب دهند. "
عزیز رفیعی در ادامه گفت کمیسیون 9 نفری پیشنهادی از سوی نهاد های چتر که رئیس جمهور را در انتخاب کمیشنران کمیسیون حقوق بشر افغانستان یاری خواهد کرد میتواند از میان فهرستهای معرفی شده مختلف، افراد شایسته و " نخبه های دقیق" را شناسایی کند.
توضیحات بیشتر در این باره را در گفتگوی واسع محسن با عزیر رفیعی بشنوید.
دستگیری چهار کارمند دولتی به اتهام "جاسوسی" برای پاکستان و ایران
مقامات امنیتی افغانستان می گویند چهارکامند دولتی را "بجرم جاسوسی برای کشور های همسایه" دستگیر کرده اند. لطف الله مشعل، سخنگوی ریاست امنیت ملی افغانستان امروز دوشنبه گفت افراد دستگیر شده اسناد محرمانه را در دسترس سرویسهای استخباراتی کشور های همسایه قرار میدادند و هنگام دستگیری آنان "اسناد کافی" در ین رابطه بدست نیروهای امنیتی افغانستان افتاده است.
خبرگزاری فرانسه از قول یک منبع دیگر ریاست امنیت ملی افغانستان گزارش داد که یک تن از افراد دستگیر شده کارمند بخش آسیای وزار ت خارجه افغانستان بوده است.
بگفته همین منبع سه نفر دیگر کارمندان دولتی در ولایات ننگرهار در شرق و هرات در غرب افغانستان هستند و هرچهار نفر دستگیر شده برای کشور های ایران و پاکستان کار می کرده اند.
گفته میشود این افراد نزدیک به یک ماه پیش دستگیر شده اند.
خبرگزاری فرانسه از قول منبع خود در ریاست امنیت ملی افغانستان می گوید سه تن از دستگیر شدگان، شامل کارمند وزارت خارجه افغانستان و دو کارمند دولتی دیگر در شرق افغانستان، با آی اس آی، سرویس اطلاعاتی پاکستان همکاری می کرده اند و کارمند دستگیر شده در هرات نیز به نفع ایران جاسوسی می کرده است.
وزارت خارجه افغانستان بنوبه خود خبر دستگیری یک تن از کارمندان " پائین رتبه " خود را تائید کرده و گفته است این فرد تحت تحقیق قرار دارد.
یک منبع اطلاعاتی غربی به خبرگزاری فرانسه گفته است دولت افغانستان مرتبا افرادی را به اتهام جاسوسی دستگیر می کند اما تا کنون بدلیل تلاش برای نزدیکی با پاکستان برای جستجوی صلح با طالبان، هویت این افراد را افشا نمیکرد.
بگفته این منبع، سفر پرتنش و بی نتیجه حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان به پاکستان، دولت افغانستان را بر آن واداشته است تا این بارخبر چنین دستگیری هایی را بطور علنی اعلام کند.
روز یکشنبه گذشته، حامد کرزی گزارشهای مربوط به بروز این تنش ها را رد کرد.
بگفته همین منبع سه نفر دیگر کارمندان دولتی در ولایات ننگرهار در شرق و هرات در غرب افغانستان هستند و هرچهار نفر دستگیر شده برای کشور های ایران و پاکستان کار می کرده اند.
گفته میشود این افراد نزدیک به یک ماه پیش دستگیر شده اند.
خبرگزاری فرانسه از قول منبع خود در ریاست امنیت ملی افغانستان می گوید سه تن از دستگیر شدگان، شامل کارمند وزارت خارجه افغانستان و دو کارمند دولتی دیگر در شرق افغانستان، با آی اس آی، سرویس اطلاعاتی پاکستان همکاری می کرده اند و کارمند دستگیر شده در هرات نیز به نفع ایران جاسوسی می کرده است.
وزارت خارجه افغانستان بنوبه خود خبر دستگیری یک تن از کارمندان " پائین رتبه " خود را تائید کرده و گفته است این فرد تحت تحقیق قرار دارد.
یک منبع اطلاعاتی غربی به خبرگزاری فرانسه گفته است دولت افغانستان مرتبا افرادی را به اتهام جاسوسی دستگیر می کند اما تا کنون بدلیل تلاش برای نزدیکی با پاکستان برای جستجوی صلح با طالبان، هویت این افراد را افشا نمیکرد.
بگفته این منبع، سفر پرتنش و بی نتیجه حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان به پاکستان، دولت افغانستان را بر آن واداشته است تا این بارخبر چنین دستگیری هایی را بطور علنی اعلام کند.
روز یکشنبه گذشته، حامد کرزی گزارشهای مربوط به بروز این تنش ها را رد کرد.
حومه های شهر ها در فرانسه، انتخابات روسیه و سنگال و رفراندوم سوریه
اوضاع حومه های شهر ها در فرانسه، و اینکه دو کاندیدای مهم انتخابات، نمیخواهند به این موضوع بپردازند، انتخابات در روسیه، و سنگال، و رفراندوم در سوریه، مسایل مهمی استند که از روزنامه های فرانسه برای شما انتخاب کردم.
بیکاری، فروش مواد مخدر، ازدیاد اجاره های خانه ها، هفت سال بعد از ملاقات شدید سارکوزی با باشندگان حومه های شهرها، اوضاع بد تر شده است. و امروز، قهر، جای بی تفاوتی را گرفته است.
شنوندگان ما بیاد دارند که در سال های اول ریاست جمهوری نیکولا سارکوزی، یکی از مشکلات عمده، اوضاع حومه های شهرهای بزرگ فرانسه بود. در حالیکه اوضاع و احوال این مردم، بصورت متداوم بد تر میشود، لیبراسیون جای بزرگی برای بحث در این مورد باز کرده است، که در آن صحبت از کم اهمیت دادن کاندیداها به این مشکل است. اگر چه تعداد کسانیکه در انتخابات ها، شرکت نمیکردند، کمتر شده است، ولی لیبراسیون، از امتناع این ها، از شرکت در انتخابات مینویسد و از زبان یکی از باشندگان حومه های شهر مارسی، میگوید که :«سیاسی ها به ما اعتنا نمیکنند، و ما نیز به آنان!» کمی دور تر دلیل این را که کاندیدا ها به این مسئله نمی پردازند، لیبراسیون حساس بودن این گروه از مردم میداند. و اما، در مورد برنامه های اصلاحاتی حکومت، به نفع اهالی حومه های شهر ها، در صفحات بعدی این روز نامه، از زبان یکی از شهرداران عضو حزب حاکم، میخوانیم که، او ابراز خوش بینی میکند و میگوید که هر برنامه ای را که ما راه انداختیم، حکومت هم از ما پشتیبانی کرد. ولی یکی از شهر داران سوسیالیست میگوید که سیاست های حکومتی در مورد حومه های شهر ها، جوانب منفی هم دارد. یکی دیگر از شهر دار ها شکایت میکند که ما برای پنج تا ده سال آینده، دید روشن نداریم، و در نهایت، یکی دیگر میگوید که باید انقلابی برای تغیر دادن ذهنیت ها، به راه انداخت.
خبر مهم دیگر لیبراسیون، در مورد انتخابات هفتۀ آینده در روسیه است. در مسکو، مخالفان پوتین، دیروز بسیج شدند، و زنجیر انسانی تشکیل دادند. در حالیکه نظر سنجی های رسمی در این کشور، از کامیابی پوتین، با 63 در صد یاد میکنند، اوگینی چیریکووا، که از جملۀ مخالفین است، گفته است که ما اگر با این نوع مبارزات، موفق شویم که ثابت کنیم که انتخابات تقلبی است، مردم هم واکنش نشان خواهند داد. روز نامۀ مسیحی لاکروا هم، در این مورد نوشته است که شهروندان روس وارد کارزار انتخابات شده اند، و صحبت از دست به هم دادن مردم است که دور تا دور شهر مسکو، یک زنجیر 16 کیلومتری ساختند.
در لیبراسیون، همچنان، آمده است که، ارتش اسرائیل، یهودی های افراطی را استخدام میکند.
در اسرائیل، کشوری که اکثر همسایگانش، آنرا دشمن تلقی میکنند، خدمت سربازی (عسکری)، اجباری است و مرد ها سه سال و زنان دو سال، در ارتش این کشور استخدام میشوند. ولی قانون اساسی اسرائیل، دو گروه را از خدمت سربازی معاف کرده بود. یکی عرب های اسرائیلی، و دیگر، افراطیان مذهبی یهودی. معافیت افراطیان مذهبی از خدمت سربازی، یکی از مسایل تنش زا میان مذهبیان و لایک ها بوده و دادگاه عالی این کشور بالاخره تصمیم گرفت که دیگر افراطیان مذهبی از خدمت سربازی معاف نباشند. افراطیان مذهبی که به نام هاردین، یاد میشوند، 17 در صد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. سال گذشته، اسرائیلی های که به دلیل تعلق به این گروه از خدمت سربازی معاف شدند، هفتاد و یک هزار نفر بودند.
فیگارو، که در صفحۀ اولش عکس خانۀ بن لادن را چاپ کرده است، که پاکستانی آنرا خراب کردند، در کنار آن از مشاجره تلویزیونی رو در روی سارکوزی و هولاند یاد آوری میکند، که برای سارکوزی، به زعم این روزنامه، فرصتی ایجاد میکند تا از حملات حزب سوسیالیست، خود را نجات بدهد. در صفحۀ بعدی موضوع صریح تر میشود و میخوانیم که ساکوزی، بی صبرانه منتظر مجادله با هولاند است، تا از این که سوسیالیست ها انتخابات ریاست جمهوری را به یک رفراندم، روی شخص ساکوزی تبدیل کرده است، جلو گیری کند.
در صفحات بعدی، صحبت از بایکوت رفراندوم سوریه توسط مخالفین بشار اسد هم است، و از زبان یکی از اهالی سوریه آمده است که : آنان بمباران ها را در تلویزیون میبینند و گریه میکنند. در مورد مردم سنگال، که در آن عبدالحی واد، قرار است برای بار سوم، رئیس جمهور شود، میخوانیم که مردم این کشور غرب افریقا، از ابهامات بعد از انتخابات در تشویش استند.
نوشتۀ مفصلی هم در مورد افغانستان است، که با پخش خبر کشته شدن دو مشاور ناتو در وزارت داخلۀ این کشور، از بالا رفتن تب ضد امریکایی در افغانستان میگوید و خبر میدهد که روز یکشنبه، فرانسه همۀ کارمندان غیر نظامی خود را که در وزارتخانه های افغانستان حضور داند، فرا خوانده بود.
روزنامۀ کمونیستی هومانیته، با برنارد تیبو، رهبر سندیکای سه. ژ. ت. مصاحبۀ طولانیی دارد که در آن پیشاپیش اعتصابات کارگری، که پس فردا صورت خواهد گرفت، خطاب به آنان گفته است که «از همه سلاح های که در اختیار دارید، استفاده کنید!»
روزنامۀ اقتصادی لز اکو، از موفقیت درخشان فولکس واگن میگوید که با بیشتر از 15 میلیارد اورو منفعت در سال 2011، در حالیکه همه از بحران اقتصادی مینالند، رکورد تازه ای در تاریخ اوتوموبیل ثبت کرد.
شنوندگان ما بیاد دارند که در سال های اول ریاست جمهوری نیکولا سارکوزی، یکی از مشکلات عمده، اوضاع حومه های شهرهای بزرگ فرانسه بود. در حالیکه اوضاع و احوال این مردم، بصورت متداوم بد تر میشود، لیبراسیون جای بزرگی برای بحث در این مورد باز کرده است، که در آن صحبت از کم اهمیت دادن کاندیداها به این مشکل است. اگر چه تعداد کسانیکه در انتخابات ها، شرکت نمیکردند، کمتر شده است، ولی لیبراسیون، از امتناع این ها، از شرکت در انتخابات مینویسد و از زبان یکی از باشندگان حومه های شهر مارسی، میگوید که :«سیاسی ها به ما اعتنا نمیکنند، و ما نیز به آنان!» کمی دور تر دلیل این را که کاندیدا ها به این مسئله نمی پردازند، لیبراسیون حساس بودن این گروه از مردم میداند. و اما، در مورد برنامه های اصلاحاتی حکومت، به نفع اهالی حومه های شهر ها، در صفحات بعدی این روز نامه، از زبان یکی از شهرداران عضو حزب حاکم، میخوانیم که، او ابراز خوش بینی میکند و میگوید که هر برنامه ای را که ما راه انداختیم، حکومت هم از ما پشتیبانی کرد. ولی یکی از شهر داران سوسیالیست میگوید که سیاست های حکومتی در مورد حومه های شهر ها، جوانب منفی هم دارد. یکی دیگر از شهر دار ها شکایت میکند که ما برای پنج تا ده سال آینده، دید روشن نداریم، و در نهایت، یکی دیگر میگوید که باید انقلابی برای تغیر دادن ذهنیت ها، به راه انداخت.
خبر مهم دیگر لیبراسیون، در مورد انتخابات هفتۀ آینده در روسیه است. در مسکو، مخالفان پوتین، دیروز بسیج شدند، و زنجیر انسانی تشکیل دادند. در حالیکه نظر سنجی های رسمی در این کشور، از کامیابی پوتین، با 63 در صد یاد میکنند، اوگینی چیریکووا، که از جملۀ مخالفین است، گفته است که ما اگر با این نوع مبارزات، موفق شویم که ثابت کنیم که انتخابات تقلبی است، مردم هم واکنش نشان خواهند داد. روز نامۀ مسیحی لاکروا هم، در این مورد نوشته است که شهروندان روس وارد کارزار انتخابات شده اند، و صحبت از دست به هم دادن مردم است که دور تا دور شهر مسکو، یک زنجیر 16 کیلومتری ساختند.
در لیبراسیون، همچنان، آمده است که، ارتش اسرائیل، یهودی های افراطی را استخدام میکند.
در اسرائیل، کشوری که اکثر همسایگانش، آنرا دشمن تلقی میکنند، خدمت سربازی (عسکری)، اجباری است و مرد ها سه سال و زنان دو سال، در ارتش این کشور استخدام میشوند. ولی قانون اساسی اسرائیل، دو گروه را از خدمت سربازی معاف کرده بود. یکی عرب های اسرائیلی، و دیگر، افراطیان مذهبی یهودی. معافیت افراطیان مذهبی از خدمت سربازی، یکی از مسایل تنش زا میان مذهبیان و لایک ها بوده و دادگاه عالی این کشور بالاخره تصمیم گرفت که دیگر افراطیان مذهبی از خدمت سربازی معاف نباشند. افراطیان مذهبی که به نام هاردین، یاد میشوند، 17 در صد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. سال گذشته، اسرائیلی های که به دلیل تعلق به این گروه از خدمت سربازی معاف شدند، هفتاد و یک هزار نفر بودند.
فیگارو، که در صفحۀ اولش عکس خانۀ بن لادن را چاپ کرده است، که پاکستانی آنرا خراب کردند، در کنار آن از مشاجره تلویزیونی رو در روی سارکوزی و هولاند یاد آوری میکند، که برای سارکوزی، به زعم این روزنامه، فرصتی ایجاد میکند تا از حملات حزب سوسیالیست، خود را نجات بدهد. در صفحۀ بعدی موضوع صریح تر میشود و میخوانیم که ساکوزی، بی صبرانه منتظر مجادله با هولاند است، تا از این که سوسیالیست ها انتخابات ریاست جمهوری را به یک رفراندم، روی شخص ساکوزی تبدیل کرده است، جلو گیری کند.
در صفحات بعدی، صحبت از بایکوت رفراندوم سوریه توسط مخالفین بشار اسد هم است، و از زبان یکی از اهالی سوریه آمده است که : آنان بمباران ها را در تلویزیون میبینند و گریه میکنند. در مورد مردم سنگال، که در آن عبدالحی واد، قرار است برای بار سوم، رئیس جمهور شود، میخوانیم که مردم این کشور غرب افریقا، از ابهامات بعد از انتخابات در تشویش استند.
نوشتۀ مفصلی هم در مورد افغانستان است، که با پخش خبر کشته شدن دو مشاور ناتو در وزارت داخلۀ این کشور، از بالا رفتن تب ضد امریکایی در افغانستان میگوید و خبر میدهد که روز یکشنبه، فرانسه همۀ کارمندان غیر نظامی خود را که در وزارتخانه های افغانستان حضور داند، فرا خوانده بود.
روزنامۀ کمونیستی هومانیته، با برنارد تیبو، رهبر سندیکای سه. ژ. ت. مصاحبۀ طولانیی دارد که در آن پیشاپیش اعتصابات کارگری، که پس فردا صورت خواهد گرفت، خطاب به آنان گفته است که «از همه سلاح های که در اختیار دارید، استفاده کنید!»
روزنامۀ اقتصادی لز اکو، از موفقیت درخشان فولکس واگن میگوید که با بیشتر از 15 میلیارد اورو منفعت در سال 2011، در حالیکه همه از بحران اقتصادی مینالند، رکورد تازه ای در تاریخ اوتوموبیل ثبت کرد.
امداد گران صلیب سرخ در حما در غرب سوریه
کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ که امروز موفق شد در شهر حما در غرب به یاری مردم بشتابد ابراز امیدواری کرد که مذاکراتش با دولت و اپوزیسیون سوریه به امدادگران این نهاد وابسته به سازمان ملل اجازه دهد که هم امروز وارد شهر حمص شده و ضمن امداد رسانی به مردم زخمی ها را از شهر خارج کند.
امداد گران کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ امروز (دوشنبه) وارد شهر حما در غرب سوریه شدند و به توزیع کمک های بشر دوستانه میان مردم این شهر اقدام کرد.
به گفتۀ یک سخنگوی این کمیته، در امداد رسانی امروز ١٢٠٠٠ نفر توانسته اند از کمک های توزیع شده بهره مند شوند.
امدادگران کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ در روز ١٧ ژانویه نیز در حما اقدام به کمک رسانی به مردم کرده بودند.
در عملیات امداد امروز در حما علاوه بر مواد غذائی، امدادگران در ارتباط با خدمات پزشکی نیز به کمک رسانی به مردم پرداختند.
همزمان با ورود امداگران به شهر حما، سخنگوی کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ ابراز امیدواری کرد که امدادگران این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد بتوانند امروز وارد شهر حمص نیز شده و به کمک مردم این شهر بشتابند.
به گفتۀ این سخنگو، مذاکرات این کمیته و مقامات دولتی و اپوزیسیون سوریه برای شتافتن به کمک مردم در حمص و خارج کردن زخمی ها از شهر، صبح امروز از سر گرفته شده است.
سخنگوی کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ تأکید کرد که وضعیت شهر حمص که امروز نیز هدف گلوله باران نیروهای دولتی بود لحظه به لحظه وخیم تر می شود.
شهر حمص از روز ٤ فوریه به این سو هدف گلوله باران نیروهای دولتی است که با استفاده از توپ، تانک، خمپاره انداز و راکت انداز شهر را زیر آتش خود گرفته اند.
افزون بر این، "تک تیراندازان" طرفدار رژیم نیز در نقاط مختلف شهر سنگر گرفته و به روی مردم تیراندازی می کنند.
ادامۀ خشونت ها و سرکوب مردم به وسیلۀ رژیم بشار اسد در دو روز آخر هفته (شنبه و یکشنبه) دست کم از خود ١٥٠ کشته بر جای گذاشته است که ٤٦ نفر از آنان را افراد نیروهای دولتی تشکیل می دهند.
افراد نیروهای دولتی در نبرد با افراد ارتش آزاد سوریه مرکب از کسانی که از ارتش گریخته و به مردم پیوسته اند کشته می شوند.
از آغاز جنبش اعتراضی مردم در سوریه در اواسط ماه مارس سال پیش تا کنون دست کم ٧٦٠٠ نفر در این کشور جان باخته اند.
به گفتۀ یک سخنگوی این کمیته، در امداد رسانی امروز ١٢٠٠٠ نفر توانسته اند از کمک های توزیع شده بهره مند شوند.
امدادگران کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ در روز ١٧ ژانویه نیز در حما اقدام به کمک رسانی به مردم کرده بودند.
در عملیات امداد امروز در حما علاوه بر مواد غذائی، امدادگران در ارتباط با خدمات پزشکی نیز به کمک رسانی به مردم پرداختند.
همزمان با ورود امداگران به شهر حما، سخنگوی کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ ابراز امیدواری کرد که امدادگران این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد بتوانند امروز وارد شهر حمص نیز شده و به کمک مردم این شهر بشتابند.
به گفتۀ این سخنگو، مذاکرات این کمیته و مقامات دولتی و اپوزیسیون سوریه برای شتافتن به کمک مردم در حمص و خارج کردن زخمی ها از شهر، صبح امروز از سر گرفته شده است.
سخنگوی کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ تأکید کرد که وضعیت شهر حمص که امروز نیز هدف گلوله باران نیروهای دولتی بود لحظه به لحظه وخیم تر می شود.
شهر حمص از روز ٤ فوریه به این سو هدف گلوله باران نیروهای دولتی است که با استفاده از توپ، تانک، خمپاره انداز و راکت انداز شهر را زیر آتش خود گرفته اند.
افزون بر این، "تک تیراندازان" طرفدار رژیم نیز در نقاط مختلف شهر سنگر گرفته و به روی مردم تیراندازی می کنند.
ادامۀ خشونت ها و سرکوب مردم به وسیلۀ رژیم بشار اسد در دو روز آخر هفته (شنبه و یکشنبه) دست کم از خود ١٥٠ کشته بر جای گذاشته است که ٤٦ نفر از آنان را افراد نیروهای دولتی تشکیل می دهند.
افراد نیروهای دولتی در نبرد با افراد ارتش آزاد سوریه مرکب از کسانی که از ارتش گریخته و به مردم پیوسته اند کشته می شوند.
از آغاز جنبش اعتراضی مردم در سوریه در اواسط ماه مارس سال پیش تا کنون دست کم ٧٦٠٠ نفر در این کشور جان باخته اند.
دستگیری و بازجوئی از سه ایرانی دیگر در تایلند در ارتباط با تروریسم
پلیس تایلند امروز (دوشنبه) سه شهروند دیگر جمهوری اسلامی ایران را در ارتباط با توطئه برای ترور دیپلمات های اسرائیلی مورد بازجوئی قرار داد. به گفتۀ یک ژنرال تایلندی، اطلاعاتی در دست پلیس این کشور است که نشان می دهند این سه تن احتمالاً در انفجارهای اخیر در بانکوک دست داشته اند.
سه مظنون تازه دیروز (یکشنبه) دستگیر شده اند و دستگیری یکی از آنان به خاطر به پایان رسیدن مدت اعتبار ویزا یا روادید سفر او به تایلند صورت گرفته است.
به نوشتۀ روزنامه های امروز بانکوک، شمارۀ تلفن یکی از دستگیر شدگان روز گذشته بر روی سیم کارت تلفن دستی دو ایرانی مشاهده شده که در ارتباط با انفجارهای اخیر در پایتخت تایلند دستگیر شده و هم اکنون زندانی هستند.
یک شهروند ایران در همین ارتباط در مالزی دستگیر شده و دو ایرانی دیگر از جمله یک زن که مظنون به دست داشتن در انفجارهای اخیر هستند به ایران گریخته اند.
انفجارها در روز ١٤ فوریۀ جاری روی داده است و یکی از ایرانیان در اثر انفجر بمبی که به همراه داشت دو پای خود را از دست داد.
پلیس تایلند پس از انفجارهای بانکوک که درست یک روز پس از انفجارهای گرجستان و هند روی داد اعلام کرد هدف انفجارهای بانکوک نیز دیپلمات های اسرائیل بوده اند.
در اثر انفجارهای هند همسر وابستۀ نظامی سفارت اسرائیل در دهلی نو زخمی شد.
در پی این انفجارها و ابراز خشم اسرائیل که جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان را به دسنت داشتن در آن متهم کرد، تهران هرگونه دخالت دولت ایران در این انفجارها را رد کرد.
در ماه ژانویۀ سال جاری، دولت آمریکا در مورد احتمال وقوع حملات تروریستی در بانکوک هشدار داده و گردشگران آمریکائی را از سفر به این شهر برحذر داشته بود. از همان تاریخ پلیس و سرویس های امنیتی تایلند در پایتخت این کشور در حالت آماده باش به سر می برند.
به نوشتۀ روزنامه های امروز بانکوک، شمارۀ تلفن یکی از دستگیر شدگان روز گذشته بر روی سیم کارت تلفن دستی دو ایرانی مشاهده شده که در ارتباط با انفجارهای اخیر در پایتخت تایلند دستگیر شده و هم اکنون زندانی هستند.
یک شهروند ایران در همین ارتباط در مالزی دستگیر شده و دو ایرانی دیگر از جمله یک زن که مظنون به دست داشتن در انفجارهای اخیر هستند به ایران گریخته اند.
انفجارها در روز ١٤ فوریۀ جاری روی داده است و یکی از ایرانیان در اثر انفجر بمبی که به همراه داشت دو پای خود را از دست داد.
پلیس تایلند پس از انفجارهای بانکوک که درست یک روز پس از انفجارهای گرجستان و هند روی داد اعلام کرد هدف انفجارهای بانکوک نیز دیپلمات های اسرائیل بوده اند.
در اثر انفجارهای هند همسر وابستۀ نظامی سفارت اسرائیل در دهلی نو زخمی شد.
در پی این انفجارها و ابراز خشم اسرائیل که جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان را به دسنت داشتن در آن متهم کرد، تهران هرگونه دخالت دولت ایران در این انفجارها را رد کرد.
در ماه ژانویۀ سال جاری، دولت آمریکا در مورد احتمال وقوع حملات تروریستی در بانکوک هشدار داده و گردشگران آمریکائی را از سفر به این شهر برحذر داشته بود. از همان تاریخ پلیس و سرویس های امنیتی تایلند در پایتخت این کشور در حالت آماده باش به سر می برند.
انتقاد شدید نخست وزیر روسیه از رویکرد غرب به سوریه و ایران
نخست وزیر روسیه ضمن انتقاد شدید از غرب در ارتباط با سوریه، در اظهار نظر در مورد ایران نیز از جمله نوشت روسیه از تهدیدهای فزاینده در مورد احتمال حملۀ به ایران نگران است. پوتین هشدار داد که چنین گزینه ای در صورت عملی شدن نتایج و پیامدهائی واقعاً فاجعه بار خواهد داشت. پیامدهائی که ارزیابی شدت و گسترۀ آنها غیر قابل تصور است.
ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، در مقاله ای که در یکی از روزنامه های چاپ مسکو منتشر شد ضمن انتقاد شدید از رویکرد غرب به سوریه، علیه هرگونه حملۀ نظامی به ایران نیز هشدار داد.
ولادیمیرپوتین، که خود را نامزد احراز مجدد مقام ریاست جمهوری روسیه کرده و بر اساس نظر سنجی های انجام شده بار دیگر راهی کاخ کرملین خواهد شد، سیاست و خط مشی غرب در مورد سوریه را موذیانه و منفعت طلبانه خواند و گفت غربی ها برای تدوین یک سیاست متعادل در سوریه از شکیبائی لازم برخوردار نیستند.
نخست وزیر روسیه در این مقاله که در روزنامۀ "مسکووسکی نووستی"* انتشار یافت نوشت اگر غربی ها سیاست متعادلی در سوریه می داشتند، کار دیگری جز فراخواندن نیروهای مسلح اپوزیسیون به خارج شدن از شهرها یعنی همان درخواستی که از نیروهای دولتی کردند نمی کردند.
نخست وزیر روسیه خودداری غرب از مطرح کردن چنین درخواستی را موذیانه خواند.
ولادیمیر پوتین در بخش دیگری از مقالۀ امروز خود به شدت از وتوی قطعنامه های پیشنهادی اعراب و غربی ها علیه رژیم سوریه از سوی چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد دفاع کرد.
نخست وزیر روسیه ابراز امیدواری کرد که آمریکا و دیگر کشورهای غربی از آن چه که در لیبی روی داد درس بگیرند و بدون موافقت شورای امنیت سازمان ملل متحد از سناریوی توسل به زور در سوریه استفاده نکنند.
مرد نیرومند روسیه در ارتباط با ایران نیز از جمله نوشت روسیه از تهدیدهای فزاینده در مورد احتمال حملۀ به ایران نگران است. پوتین هشدار داد که چنین گزینه ای در صورت عملی شدن نتایج و پیامدهائی واقعاً فاجعه بار خواهد داشت. پیامدهائی که ارزیابی شدت و گسترۀ آنها غیر قابل تصور است.
ولادیمیر پوتین پشتیبانی غرب از جنبش موسوم به "بهار عربی" را حمایتی با انگیزه های اقتصادی دانست و افزود چنین به نظر می رسد که در این کشورها نیز به سان آن چه که درعراق روی داد روسیه موقعیت خود در بازارهای این کشورها را ازدست داده است.
ولادیمیرپوتین، که خود را نامزد احراز مجدد مقام ریاست جمهوری روسیه کرده و بر اساس نظر سنجی های انجام شده بار دیگر راهی کاخ کرملین خواهد شد، سیاست و خط مشی غرب در مورد سوریه را موذیانه و منفعت طلبانه خواند و گفت غربی ها برای تدوین یک سیاست متعادل در سوریه از شکیبائی لازم برخوردار نیستند.
نخست وزیر روسیه در این مقاله که در روزنامۀ "مسکووسکی نووستی"* انتشار یافت نوشت اگر غربی ها سیاست متعادلی در سوریه می داشتند، کار دیگری جز فراخواندن نیروهای مسلح اپوزیسیون به خارج شدن از شهرها یعنی همان درخواستی که از نیروهای دولتی کردند نمی کردند.
نخست وزیر روسیه خودداری غرب از مطرح کردن چنین درخواستی را موذیانه خواند.
ولادیمیر پوتین در بخش دیگری از مقالۀ امروز خود به شدت از وتوی قطعنامه های پیشنهادی اعراب و غربی ها علیه رژیم سوریه از سوی چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد دفاع کرد.
نخست وزیر روسیه ابراز امیدواری کرد که آمریکا و دیگر کشورهای غربی از آن چه که در لیبی روی داد درس بگیرند و بدون موافقت شورای امنیت سازمان ملل متحد از سناریوی توسل به زور در سوریه استفاده نکنند.
مرد نیرومند روسیه در ارتباط با ایران نیز از جمله نوشت روسیه از تهدیدهای فزاینده در مورد احتمال حملۀ به ایران نگران است. پوتین هشدار داد که چنین گزینه ای در صورت عملی شدن نتایج و پیامدهائی واقعاً فاجعه بار خواهد داشت. پیامدهائی که ارزیابی شدت و گسترۀ آنها غیر قابل تصور است.
ولادیمیر پوتین پشتیبانی غرب از جنبش موسوم به "بهار عربی" را حمایتی با انگیزه های اقتصادی دانست و افزود چنین به نظر می رسد که در این کشورها نیز به سان آن چه که درعراق روی داد روسیه موقعیت خود در بازارهای این کشورها را ازدست داده است.
*
وزیر دفاع اسرائیل برای مذاکره در باره ایران راهی واشنگتن شد
وزیر دفاع اسرائیل روز دوشنبه (۸ اسفند/۲۷ فوریه) به منظور انجام مذاکراتی در مورد برنامه اتمی ایران راهی واشنگتن شد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، دفتر اهود باراک با اعلام این خبر گفت، طی دیدار دو روزه باراک از واشنگتن ملاقاتهایی با لئون پانهتا، وزیر دفاع، جو بایدن، معاون رئيس جمهور و تام دانیلون، مشاور امنیت ملی آمریکا صورت خواهد گرفت.
دیدار باراک از واشنگتن یک هفته پیش از گفتوگوهای باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در کاخ سفید صورت میگیرد.
رسانههای اسرائیلی میگویند، آمریکا از حمله هوایی احتمالی اسرائیل به ایران هراس دارد.
اسرائیل از تحریمهای آمریکا و اروپا علیه ایران استقبال کرده ولی رهبران این کشور، از جمله اهود باراک، اعلام کردهاند که گزینه حمله نظامی به این کشور همچنان بر روی میز قرار دارد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، دفتر اهود باراک با اعلام این خبر گفت، طی دیدار دو روزه باراک از واشنگتن ملاقاتهایی با لئون پانهتا، وزیر دفاع، جو بایدن، معاون رئيس جمهور و تام دانیلون، مشاور امنیت ملی آمریکا صورت خواهد گرفت.
دیدار باراک از واشنگتن یک هفته پیش از گفتوگوهای باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در کاخ سفید صورت میگیرد.
رسانههای اسرائیلی میگویند، آمریکا از حمله هوایی احتمالی اسرائیل به ایران هراس دارد.
اسرائیل از تحریمهای آمریکا و اروپا علیه ایران استقبال کرده ولی رهبران این کشور، از جمله اهود باراک، اعلام کردهاند که گزینه حمله نظامی به این کشور همچنان بر روی میز قرار دارد.
در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، تلویزیون روسیه اعلام کرد دو اسلامگرای چچنی دستگیر شدهاند که قصد ترور ولادیمیر پوتین را داشتهاند. تحلیلگران سیاسی این حرکت را در خدمت جلب آرا برای پوتین میدانند.
تلویزیون دولتی روسیه از رفع سوءقصد به جان ولادیمیر پوتین، نخستوزیر کنونی و نامزد انتخابات ریاستجمهوری این کشور خبر داده است. شبکهPerwy دوشنبه (۲۷ فوریه/۸ اسفند) تصاویری از دو مرد پخش کرد که توسط سازمان اطلاعات مخفی روسیه بازداشت شدهاند. این مردان که اسلامگرایان چچنی معرفی شدند در شهر بندری اودسا در اوکرایین بازداشت شدهاند.
گفته میشود این دو مرد اعتراف کردهاند که از سوی رهبر شورشیان چچن، دوکو عمروف مأموریت داشتند پوتین را به قتل برسانند. رهبر شورشیان چچن تا کنون بارها مسئول انفجارهای خونین در پایتخت روسیه معرفی شده است.
در ادامه آمده است که این دو مرد برنامه سوءقصد خود را در شهر بندری اودسا در اوکرایین آماده کرده و تصمیم داشتهاند آن را پس از انتخابات ریاست جمهوری یکشنبه ۴ مارس (۱۴ اسفند) در مسکو اجرا کنند.
انفجار اتومبیل پوتین در خیابان منتهی به دفتر نخستوزیری
یکی از این مردان به شبکه تلویزیونیPerwy گفته است: «به ما گفتند به اودسا بیاییم تا یاد بگیریم چطور بمب بسازیم.» این شبکه به نقل از مرد دوم میافزاید: «هدف این بود که راهی مسکو شویم و تلاش کنیم نخستوزیر، ولادیمیر پوتین را به قتل برسانیم.»
این دو مرد اعتراف کردهاند که قصد داشتهاند اتومبیل پوتین را هدف قرار دهند. آنها گفتهاند که پیشتر در یکی از خیابانهای بزرگ مسکو که به دفتر نخستوزیری ختم میشود مواد منفجره جاسازی شده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، این شبکه تلویزیونی در گزارش خود مدعی شد، سازمان اطلاعات مخفی اوکرایین و روسیه پس از انفجاری که ماه ژانویه (دیماه) در شهر بندری اودسا رخ داد، رد این دو مرد را پیدا کردهاند. این انفجار در پی تلاش آنها برای ساختن یک بمب دستساز رخ داد و در جریان آن یک مرد دیگر از اعضای این گروه کشته شد.
تلویزیون دولتی روسیه دو مرد دستگیر شده را اهل روسیه و قزاقستان معرفی کرده است. ولی خبرگزاری اینترفکس به نقل از سازمان اطلاعات مخفی اوکرایین، هر دوی این مردان را شهروند روسیه معرفی میکند.
انتشار گزارش سوءقصد به جان مرد اول کشور در آستانه انتخابات
گزارش رفع سوءقصد به جان ولادیمیر پوتین در حالی منتشر میشود که پوتین بار دیگر خود را نامزد انتخابات ریاستجمهوری روسیه کرده است. خبرنگار پرتال اینترنتی اشپیگل آنلاین در مسکو، در مورد تأثیر چنین گزارشی بر انتخابات ریاست جمهوری روسیه با نیکولا پترو، کارشناس مسائل سیاسی موسسه کارنگی گفتوگو کرده است.
نیکولای پترو معتقد است: «تأثیر این خبر بر انتخابات چندان زیاد نخواهد بود. ایدهای که پشت این خبر نهفته اما روشن است. آن هم این است که شهروندان روسیه باید به عنوان یک ملت متحد پشت رهبر خود پوتین بایستند.»
تنها یک روز پیش از انتشار این گزارش هزاران تن از مخالفان ولادیمیر پوتین، بار دیگر در پایتخت این کشور گردآمدند. ولادیمیر پوتین که پیشتر دو دوره، در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ رئیسجمهور روسیه بود، بار دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور شده است. رئیسجمهور کنونی و نخستوزیر پیشین، دمیتری مدودف از نامزدی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری به نفع ولادیمیر پوتین خودداری کرده است.
پیشبینی پیروزی ۶۰ درصدی پوتین
دهها هزاران تن از شهروندان روسیه تا کنون بارها در اعتراض به نامزدی مجدد ولادیمیر پوتین برای تصدی مقام ریاست جمهوری این کشور اعتراض کردهاند. پلیس مسکو شمار تظاهرکنندگان روز یکشنبه (۲۶فوریه/۷ اسفند) در این شهر را حدود ۱۱هزار نفر اعلام کرده است.
هماهنگکنندگان این تظاهرات اما از حضور بیش از ۳۰ هزار نفر در گردهمآیی مسکو خبر میدهند. علاوه بر مسکو، شهر پترزبورگ، محل تولد ولادیمیر پوتین نیز روز یکشنبه شاهد تظاهرات چند هزارنفری مخالفان او بود.
انتخابات ریاستجمهوری روسیه هفته آینده (۴ مارس/۱۴ اسفند) برگزار میشود. بر اساس نتیجه آخرین نظرسنجیها ولادیمیر پوتین که دو دوره در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ رئیسجمهور روسیه بوده است، حدود ۵۰ تا ۶۶ درصد آرا را از آن خود خواهد کرد.
گفته میشود این دو مرد اعتراف کردهاند که از سوی رهبر شورشیان چچن، دوکو عمروف مأموریت داشتند پوتین را به قتل برسانند. رهبر شورشیان چچن تا کنون بارها مسئول انفجارهای خونین در پایتخت روسیه معرفی شده است.
در ادامه آمده است که این دو مرد برنامه سوءقصد خود را در شهر بندری اودسا در اوکرایین آماده کرده و تصمیم داشتهاند آن را پس از انتخابات ریاست جمهوری یکشنبه ۴ مارس (۱۴ اسفند) در مسکو اجرا کنند.
انفجار اتومبیل پوتین در خیابان منتهی به دفتر نخستوزیری
یکی از این مردان به شبکه تلویزیونیPerwy گفته است: «به ما گفتند به اودسا بیاییم تا یاد بگیریم چطور بمب بسازیم.» این شبکه به نقل از مرد دوم میافزاید: «هدف این بود که راهی مسکو شویم و تلاش کنیم نخستوزیر، ولادیمیر پوتین را به قتل برسانیم.»
این دو مرد اعتراف کردهاند که قصد داشتهاند اتومبیل پوتین را هدف قرار دهند. آنها گفتهاند که پیشتر در یکی از خیابانهای بزرگ مسکو که به دفتر نخستوزیری ختم میشود مواد منفجره جاسازی شده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، این شبکه تلویزیونی در گزارش خود مدعی شد، سازمان اطلاعات مخفی اوکرایین و روسیه پس از انفجاری که ماه ژانویه (دیماه) در شهر بندری اودسا رخ داد، رد این دو مرد را پیدا کردهاند. این انفجار در پی تلاش آنها برای ساختن یک بمب دستساز رخ داد و در جریان آن یک مرد دیگر از اعضای این گروه کشته شد.
تلویزیون دولتی روسیه دو مرد دستگیر شده را اهل روسیه و قزاقستان معرفی کرده است. ولی خبرگزاری اینترفکس به نقل از سازمان اطلاعات مخفی اوکرایین، هر دوی این مردان را شهروند روسیه معرفی میکند.
انتشار گزارش سوءقصد به جان مرد اول کشور در آستانه انتخابات
گزارش رفع سوءقصد به جان ولادیمیر پوتین در حالی منتشر میشود که پوتین بار دیگر خود را نامزد انتخابات ریاستجمهوری روسیه کرده است. خبرنگار پرتال اینترنتی اشپیگل آنلاین در مسکو، در مورد تأثیر چنین گزارشی بر انتخابات ریاست جمهوری روسیه با نیکولا پترو، کارشناس مسائل سیاسی موسسه کارنگی گفتوگو کرده است.
نیکولای پترو معتقد است: «تأثیر این خبر بر انتخابات چندان زیاد نخواهد بود. ایدهای که پشت این خبر نهفته اما روشن است. آن هم این است که شهروندان روسیه باید به عنوان یک ملت متحد پشت رهبر خود پوتین بایستند.»
تنها یک روز پیش از انتشار این گزارش هزاران تن از مخالفان ولادیمیر پوتین، بار دیگر در پایتخت این کشور گردآمدند. ولادیمیر پوتین که پیشتر دو دوره، در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ رئیسجمهور روسیه بود، بار دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور شده است. رئیسجمهور کنونی و نخستوزیر پیشین، دمیتری مدودف از نامزدی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری به نفع ولادیمیر پوتین خودداری کرده است.
پیشبینی پیروزی ۶۰ درصدی پوتین
دهها هزاران تن از شهروندان روسیه تا کنون بارها در اعتراض به نامزدی مجدد ولادیمیر پوتین برای تصدی مقام ریاست جمهوری این کشور اعتراض کردهاند. پلیس مسکو شمار تظاهرکنندگان روز یکشنبه (۲۶فوریه/۷ اسفند) در این شهر را حدود ۱۱هزار نفر اعلام کرده است.
هماهنگکنندگان این تظاهرات اما از حضور بیش از ۳۰ هزار نفر در گردهمآیی مسکو خبر میدهند. علاوه بر مسکو، شهر پترزبورگ، محل تولد ولادیمیر پوتین نیز روز یکشنبه شاهد تظاهرات چند هزارنفری مخالفان او بود.
انتخابات ریاستجمهوری روسیه هفته آینده (۴ مارس/۱۴ اسفند) برگزار میشود. بر اساس نتیجه آخرین نظرسنجیها ولادیمیر پوتین که دو دوره در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ رئیسجمهور روسیه بوده است، حدود ۵۰ تا ۶۶ درصد آرا را از آن خود خواهد کرد.
بهرغم کاهش رشد اقتصادی جهان، حجم فروش صنایع تسلیحاتی در سال ۲۰۱۰ افزایش یافت و به ۴۱۱ میلیارد دلار رسید. از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر تاکنون ۶۰ درصد به درآمد ۱۰۰ شرکت تسلیحاتی ممتاز جهان افزوده شده است.
در سال ۲۰۱۰ میلادی، در حالی که اقتصاد جهان همچنان دستخوش بحران بود، صنایع تسلیحاتی، به دلیل بحرانهای نظامی در نیمکره جنوبی، همچنان بهدرآمد خود افزودند. گزارش تازه بنیاد صلح سوئد نشان میدهد که فروش صد شرکت تسلیحاتی مهم جهان در این سال نسبت به سال ۲۰۰۹ یک درصد افزایش یافته و به بیش از ۴۱۱ میلیارد دلار رسیده است.
در سال ۲۰۰۹ صد شرکت بزرگ تسلیحاتی جهان، توانسته بودند میزان فروش خود را نسبت به سال ۲۰۰۸ هشت درصد بالا ببرند و به ۴۰۱ میلیارد دلار برسانند. مقایسه این آمار نشان میدهد که در سال ۲۰۱۰ هرچند حجم فروش شرکتهای اسلحهسازی مهم یک درصد افزایش یافته، اما در مقایسه با سالهای قبل رشد کمتری داشته است.
آمریکا و بریتانیا در صدر جدول
برپایه گزارش بنیاد تحقیقات صلح سوئد (Sipri) در سال ۲۰۱۰ کنسرن آمریکائی لاکهید مارتین با ۳۵ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار فروش مثل همیشه در صدر معاملات تسلیحاتی جهان قرار گرفته است.
جایگاه دوم این جدول را شرکت بریتانیائی BAE Systems با نزدیک به ۳۳ میلیارد دلار فروش احراز کرده، اما در ردیف سوم بازهم یک کنسرن آمریکائی قرار دارد. شرکت بوئینگ آمریکا نزدیک ۳۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار فروش داشته است.
بخش عمده سود ناشی از معاملات تسلیحاتی جهان به جیب ده شرکتی سرازیر شده که در صدر جدول قرار دارند. شرکت EADS که یک شرکت چندملیتی اروپائی است، با ۱۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون یورو درآمد ردیف هفتم این جدول را به خود اختصاص داده است. اما فقط ۲۷ درصد درآمد این شرکت اروپائی ناشی از فروش جنگ افزار است.
بنیاد تحلیقات صلح سوئد، اسامی صد شرکت مهم تسلیحاتی جهان را همراه با درآمد آنها در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ منتشر کرده است. اسامی سه شرکت آلمانی راینمتال، توسن کروپ و دیل در این جدول قید شده است. حدود ۴ درصد سهام شرکت کروپ آلمان متعلق به ایران است.
سهم اروپا و روسیه
در مجموع شرکتهای آمریکا و اروپای غربی بر بازار تسلیحات جهان سلطه داشتهاند. در گزارش تازه بنیاد تحقیقات صلح استکهلم از ۴۴ شرکت آمریکائی نام برده شده که در میان صد شرکت تسلیحاتی پرفروش جهان قرار دارند. ۶۰ درصد درآمد ناشی از فروش جنگافزارها به جیب این شرکتها رفته است. ۳۰ شرکت دیگر این فهرست متعلق به اروپای غربی هستند.
در گزارش تازه، شش شرکت روسی در ردیفهای ۴۷ تا ۹۲ فهرست شرکتهای پرفروش تسلیحاتی قرار گرفتهاند. از سه شرکت روسی نیز، بدون تعیین ردیف نام برده شده است. تولید و فروش بخش مهمی از جنگافزارهای روسی در انحصار شرکتهای دولتی است. آمار این رشته، به سختی در اختیار افکار عمومی قرار میگیرد.
تاثیر یازده سپتامبر بر معاملات تسلیحاتی
از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به اینسو، بازار تسلیحات جهان هرسال رشد بیشتری داشته است. این رشد حتی در جریان بحران مالی جهانی که از سال ۲۰۰۸ آغاز شد و هنوز ادامه دارد متوقف نشده است. درآمد ۱۰۰ شرکت ممتاز تسلیحاتی از سال ۲۰۰۲ تاکنون حدود ۶۰ درصد بالا رفته است.
همزمان با انتشار گزارش تازه بنیاد تحقیقات صلح استکهلم، سوزان جکسون کارشناس تسلیحاتی این بنیاد گفته است: «معاملات تسلیحاتی در سال ۲۰۱۰ به این دلیل رونق خود را حفظ کرد که تولید در این شاخه از صنعت همیشه دراز مدت است. همچنین در وضعیت خریداران، که بهطور عمده دولتها هستند، تغییری ایجاد نمیشود.»
بنیاد تحقیقات صلح استکهلم در سال ۱۹۶۶ تاسیس شده است. این بنیاد از سال ۱۹۶۹ هرساله گزارش خود را درباره وضعیت معاملات تسلیحاتی جهان منتشر میکند.
در سال ۲۰۰۹ صد شرکت بزرگ تسلیحاتی جهان، توانسته بودند میزان فروش خود را نسبت به سال ۲۰۰۸ هشت درصد بالا ببرند و به ۴۰۱ میلیارد دلار برسانند. مقایسه این آمار نشان میدهد که در سال ۲۰۱۰ هرچند حجم فروش شرکتهای اسلحهسازی مهم یک درصد افزایش یافته، اما در مقایسه با سالهای قبل رشد کمتری داشته است.
آمریکا و بریتانیا در صدر جدول
برپایه گزارش بنیاد تحقیقات صلح سوئد (Sipri) در سال ۲۰۱۰ کنسرن آمریکائی لاکهید مارتین با ۳۵ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار فروش مثل همیشه در صدر معاملات تسلیحاتی جهان قرار گرفته است.
جایگاه دوم این جدول را شرکت بریتانیائی BAE Systems با نزدیک به ۳۳ میلیارد دلار فروش احراز کرده، اما در ردیف سوم بازهم یک کنسرن آمریکائی قرار دارد. شرکت بوئینگ آمریکا نزدیک ۳۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار فروش داشته است.
بخش عمده سود ناشی از معاملات تسلیحاتی جهان به جیب ده شرکتی سرازیر شده که در صدر جدول قرار دارند. شرکت EADS که یک شرکت چندملیتی اروپائی است، با ۱۶ میلیارد و ۴۰۰ میلیون یورو درآمد ردیف هفتم این جدول را به خود اختصاص داده است. اما فقط ۲۷ درصد درآمد این شرکت اروپائی ناشی از فروش جنگ افزار است.
بنیاد تحلیقات صلح سوئد، اسامی صد شرکت مهم تسلیحاتی جهان را همراه با درآمد آنها در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ منتشر کرده است. اسامی سه شرکت آلمانی راینمتال، توسن کروپ و دیل در این جدول قید شده است. حدود ۴ درصد سهام شرکت کروپ آلمان متعلق به ایران است.
سهم اروپا و روسیه
در مجموع شرکتهای آمریکا و اروپای غربی بر بازار تسلیحات جهان سلطه داشتهاند. در گزارش تازه بنیاد تحقیقات صلح استکهلم از ۴۴ شرکت آمریکائی نام برده شده که در میان صد شرکت تسلیحاتی پرفروش جهان قرار دارند. ۶۰ درصد درآمد ناشی از فروش جنگافزارها به جیب این شرکتها رفته است. ۳۰ شرکت دیگر این فهرست متعلق به اروپای غربی هستند.
در گزارش تازه، شش شرکت روسی در ردیفهای ۴۷ تا ۹۲ فهرست شرکتهای پرفروش تسلیحاتی قرار گرفتهاند. از سه شرکت روسی نیز، بدون تعیین ردیف نام برده شده است. تولید و فروش بخش مهمی از جنگافزارهای روسی در انحصار شرکتهای دولتی است. آمار این رشته، به سختی در اختیار افکار عمومی قرار میگیرد.
تاثیر یازده سپتامبر بر معاملات تسلیحاتی
از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به اینسو، بازار تسلیحات جهان هرسال رشد بیشتری داشته است. این رشد حتی در جریان بحران مالی جهانی که از سال ۲۰۰۸ آغاز شد و هنوز ادامه دارد متوقف نشده است. درآمد ۱۰۰ شرکت ممتاز تسلیحاتی از سال ۲۰۰۲ تاکنون حدود ۶۰ درصد بالا رفته است.
همزمان با انتشار گزارش تازه بنیاد تحقیقات صلح استکهلم، سوزان جکسون کارشناس تسلیحاتی این بنیاد گفته است: «معاملات تسلیحاتی در سال ۲۰۱۰ به این دلیل رونق خود را حفظ کرد که تولید در این شاخه از صنعت همیشه دراز مدت است. همچنین در وضعیت خریداران، که بهطور عمده دولتها هستند، تغییری ایجاد نمیشود.»
بنیاد تحقیقات صلح استکهلم در سال ۱۹۶۶ تاسیس شده است. این بنیاد از سال ۱۹۶۹ هرساله گزارش خود را درباره وضعیت معاملات تسلیحاتی جهان منتشر میکند.
نیروهای امنیتی پاکستان عملیات تخریب خانهای که آخرین محل اختفای اسامه بن لادن بوده را آغاز کردهاند. رهبر شبکه القاعده در این خانه در ماه مه ۲۰۱۱ توسط گارد ویژه ارتش آمریکا کشته شد.
به گزارش رسانههای پاکستانی در روز یکشنبه (۲۶ فوریه / ۷ اسفند)، شب گذشته گروهی کارگر ساختمانی با ماشینهای سنگین و تحت نظارت نیروهای امنیتی تخریب خانه مسکونی اسامه بن لادن در ابوتآباد را آغاز کردند. این شهر در ۶۰ کیلومتری اسلامآباد، پایتخت پاکستان، واقع شده است. ماموران امنیتی پاکستان پیش از آغاز عملیات تخریب همه راههای اطراف خانه را بسته بودند.
به گزارش رسانهها که به قول مقامات محلی استناد میکنند، علت تصمیم به تخریب این خانه انبوه تماشاگرانی بوده که به این مکان میآمدهاند و وضعیت امنیتی این منطقه را به خطر میانداختهاند.
این خانه در نزدیکی آکادمی نظامی واقع شده است. یکی از ساکنان محل به خبرگزاری آلمان گفت: «تخریب این ساختمان اجتنابناپذیر بود. دولت میترسد که مردم اینجا را تبدیل به زیارتگاه یا چیزی شبیه آن کنند.»
سخنگوی پلیس پاکستان در روز یکشنبه گفت کارگران تا کنون سه چهارم خانه را از جا کندهاند. وی افزود چند روزی طول خواهد کشید تا همه لاشهسنگها و بقایای آوار به جایی دیگر انتقال پیدا کند.
اسامه بن لادن در ماه مه سال گذشته در جریان عملیات ضربتی گارد ویژه ارتش آمریکا در خانه مسکونیاش در ابوتآباد کشته شد. گفته میشود که او با معتمدان و چند زن و فرزند خود دست کم پنج سال در این خانه که با دیوارهایی بلند محصور بود مخفیانه میزیست.
کشتن بن لادن توسط نیروهای نظامی آمریکایی در پاکستان موجب تیرگی روابط میان آمریکا و پاکستان شد. از آن زمان نمایندگان عالیرتبه دولت آمریکا بارها تعجب خود را در این مورد ابراز داشتهاند که چگونه بن لادن توانسته است چند سال در پاکستان مخفیانه زندگی کند. این گمان وجود دارد که بن لادن از پشتیبانی سازمان امنیت ارتش پاکستان برخوردار بوده است. دولت پاکستان و سران ارتش این کشور این گمانهزنی را مردود خواندهاند.
در مقابل نیز دولت پاکستان از آمریکا گلایه کرده بود که چرا پیش از انجام عملیات گارد ویژه ارتش آمریکا در جریان آنچه قرار بود بوقوع پیوندد قرار نگرفته بوده است.
به گزارش رسانهها که به قول مقامات محلی استناد میکنند، علت تصمیم به تخریب این خانه انبوه تماشاگرانی بوده که به این مکان میآمدهاند و وضعیت امنیتی این منطقه را به خطر میانداختهاند.
این خانه در نزدیکی آکادمی نظامی واقع شده است. یکی از ساکنان محل به خبرگزاری آلمان گفت: «تخریب این ساختمان اجتنابناپذیر بود. دولت میترسد که مردم اینجا را تبدیل به زیارتگاه یا چیزی شبیه آن کنند.»
سخنگوی پلیس پاکستان در روز یکشنبه گفت کارگران تا کنون سه چهارم خانه را از جا کندهاند. وی افزود چند روزی طول خواهد کشید تا همه لاشهسنگها و بقایای آوار به جایی دیگر انتقال پیدا کند.
اسامه بن لادن در ماه مه سال گذشته در جریان عملیات ضربتی گارد ویژه ارتش آمریکا در خانه مسکونیاش در ابوتآباد کشته شد. گفته میشود که او با معتمدان و چند زن و فرزند خود دست کم پنج سال در این خانه که با دیوارهایی بلند محصور بود مخفیانه میزیست.
کشتن بن لادن توسط نیروهای نظامی آمریکایی در پاکستان موجب تیرگی روابط میان آمریکا و پاکستان شد. از آن زمان نمایندگان عالیرتبه دولت آمریکا بارها تعجب خود را در این مورد ابراز داشتهاند که چگونه بن لادن توانسته است چند سال در پاکستان مخفیانه زندگی کند. این گمان وجود دارد که بن لادن از پشتیبانی سازمان امنیت ارتش پاکستان برخوردار بوده است. دولت پاکستان و سران ارتش این کشور این گمانهزنی را مردود خواندهاند.
در مقابل نیز دولت پاکستان از آمریکا گلایه کرده بود که چرا پیش از انجام عملیات گارد ویژه ارتش آمریکا در جریان آنچه قرار بود بوقوع پیوندد قرار نگرفته بوده است.
در دو روز گذشته بیش از ۱۳۰ انسان دیگر قربانی عملیات سنگین ارتش سوریه در سرکوب مخالفان بشار اسد شدند. در حالیکه صلیب سرخ جهانی نگران اوضاع شهرهای زیرآتش خمپاره است، آمریکا ارسال سلاح برای مخالفان اسد را رد میکند.
سرکوب مخالفان رئیسجمهور سوریه در این کشور ادامه دارد. دو شهر حمص و حماه که پایگاههای مرکزی مخالفان اسد به شمار میروند همچنان زیرآتش خمپاره تانکهای ارتش سوریه قرار دادند. این شهرها همزمان صحنه نبرد میان نظامیان جدا شده از حکومت و نیروهای وفادار به بشار اسد هستند.
سازمان صلیب سرخ جهانی از اوضاع مناطق درگیر نبرد به ویژه شهر حمص به شدت ابراز نگرانی کرده است. این سازمان اعلام کرده که حکومت سوریه به درخواست صلیب سرخ جهانی برای برقراری آتش بس یک روزه، به منظور خارج کردن شماری از زخمیها از شهر حمص پاسخ نداده است.
صلیب سرخ جهانی پیشتر موفق شده بود با کمک هلال احمر سوریه تعدادی از مجروحان و شماری از زنان و کودکان را از منطقه باباعمرو در شهر حمص خارج و به منطقهای امن منتقل کند.
منطقه مسکونی باباعمرو در شهر حمص که در محاصره کامل ارتش سوریه قرار دارد، پناهگاه شماری از نظامیان جدا شده از حکومت اسد به شمار میرود.
به نقل از اپوزیسیون سوریه تنها در ۴۸ ساعت گذشته و در طول دو روز شنبه و یکشنبه بیش از ۱۳۰ نفر در سراسر سوریه قربانی خشونت شدند. اغلب قربانیان در شهرهای حمص و حماه هدف گلوله قرار گرفته و یا در پی انفجار خمپاره و نارنجک توسط سربازان ارتش سوریه جان باختهاند.
مدافعان حقوق بشر میگویند شمار قربانیان خشونت و سرکوب از زمان آغاز خیزش مردمی در این کشور، از بهار سال گذشته تا کنون به بیش از ۷ هزار نفر رسیده است.
روسیه همچنان از حکومت بشار اسد حمایت میکند. ولادیمیر پوتین، نخستوزیر کنونی روسیه و نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور روز یکشنبه (۲۶فوریه/۷ اسفند) در مورد هرگونه اقدام نظامی علیه سوریه به کشورهای غربی و عربی هشدار داد.
همزمان اتحادیه اروپا اعلام کرده تحریمهای سنگینتری علیه حکومت سوریه تصویب خواهد کرد. از سوی دیگر شماری از کشورهای عربی و برخی از سیاستمداران آمریکایی از جمله جان مککین، معتقدند که باید بر روی گزینه ارسال سلاح برای مخالفان اسد فکر کرد. وزیر دفاع آمریکا این گزینه را رد میکند.
هیلاری کلینتون از قدرت گرفتن نیروهای القاعده در خاک سوریه نگران است. وزیر خارجه آمریکا روز یکشنبه (۲۶ فوریه/۷ اسفند) در جریان سفر خود به مراکش در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی CBS آمریکا تأکید کرد: «ما نمیدانیم چه کسانی را مسلح خواهیم کرد.» هیلاری کلینتون در ادامه تصریح کرد که ممکن است سلاحهای ارسالی به سوریه به دست تروریستهای القاعده یا اسلامگرایان تندرو بیافتد.
خانم کلینتون در ادامه افزود که وضعیت سوریه با اوضاع لیبی پیش از سقوط حکومت قذافی کاملأ متفاوت است. وی در این مورد توضیح داد که در لیبی مخالفان با در اختیار داشتن شهر بنغازی "پایگاه" داشتند و نمایندگانی از تمام نیروهای اپوزیسیون که علیه حکومت قذافی میجنگیدند، معرفی کرده بودند.
وزیر دفاع آمریکا درحالیکه تأکید کرد تمامی درخواستها به منظور پایان دادن به بحران سوریه را درک میکند، افزود: «گاهی ساقط کردن یک رژیم سرکوبگر به زمان نیاز دارد و انسانهای زیادی در این میان قربانی میشوند. آرزوی من این است که اینگونه نمیبود.»
سازمان صلیب سرخ جهانی از اوضاع مناطق درگیر نبرد به ویژه شهر حمص به شدت ابراز نگرانی کرده است. این سازمان اعلام کرده که حکومت سوریه به درخواست صلیب سرخ جهانی برای برقراری آتش بس یک روزه، به منظور خارج کردن شماری از زخمیها از شهر حمص پاسخ نداده است.
صلیب سرخ جهانی پیشتر موفق شده بود با کمک هلال احمر سوریه تعدادی از مجروحان و شماری از زنان و کودکان را از منطقه باباعمرو در شهر حمص خارج و به منطقهای امن منتقل کند.
منطقه مسکونی باباعمرو در شهر حمص که در محاصره کامل ارتش سوریه قرار دارد، پناهگاه شماری از نظامیان جدا شده از حکومت اسد به شمار میرود.
به نقل از اپوزیسیون سوریه تنها در ۴۸ ساعت گذشته و در طول دو روز شنبه و یکشنبه بیش از ۱۳۰ نفر در سراسر سوریه قربانی خشونت شدند. اغلب قربانیان در شهرهای حمص و حماه هدف گلوله قرار گرفته و یا در پی انفجار خمپاره و نارنجک توسط سربازان ارتش سوریه جان باختهاند.
مدافعان حقوق بشر میگویند شمار قربانیان خشونت و سرکوب از زمان آغاز خیزش مردمی در این کشور، از بهار سال گذشته تا کنون به بیش از ۷ هزار نفر رسیده است.
اختلاف نظر در برخورد با بحران سوریه
روسیه همچنان از حکومت بشار اسد حمایت میکند. ولادیمیر پوتین، نخستوزیر کنونی روسیه و نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور روز یکشنبه (۲۶فوریه/۷ اسفند) در مورد هرگونه اقدام نظامی علیه سوریه به کشورهای غربی و عربی هشدار داد.
همزمان اتحادیه اروپا اعلام کرده تحریمهای سنگینتری علیه حکومت سوریه تصویب خواهد کرد. از سوی دیگر شماری از کشورهای عربی و برخی از سیاستمداران آمریکایی از جمله جان مککین، معتقدند که باید بر روی گزینه ارسال سلاح برای مخالفان اسد فکر کرد. وزیر دفاع آمریکا این گزینه را رد میکند.
هیلاری کلینتون از قدرت گرفتن نیروهای القاعده در خاک سوریه نگران است. وزیر خارجه آمریکا روز یکشنبه (۲۶ فوریه/۷ اسفند) در جریان سفر خود به مراکش در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی CBS آمریکا تأکید کرد: «ما نمیدانیم چه کسانی را مسلح خواهیم کرد.» هیلاری کلینتون در ادامه تصریح کرد که ممکن است سلاحهای ارسالی به سوریه به دست تروریستهای القاعده یا اسلامگرایان تندرو بیافتد.
خانم کلینتون در ادامه افزود که وضعیت سوریه با اوضاع لیبی پیش از سقوط حکومت قذافی کاملأ متفاوت است. وی در این مورد توضیح داد که در لیبی مخالفان با در اختیار داشتن شهر بنغازی "پایگاه" داشتند و نمایندگانی از تمام نیروهای اپوزیسیون که علیه حکومت قذافی میجنگیدند، معرفی کرده بودند.
وزیر دفاع آمریکا درحالیکه تأکید کرد تمامی درخواستها به منظور پایان دادن به بحران سوریه را درک میکند، افزود: «گاهی ساقط کردن یک رژیم سرکوبگر به زمان نیاز دارد و انسانهای زیادی در این میان قربانی میشوند. آرزوی من این است که اینگونه نمیبود.»
سه ایرانی به ظن مشارکت احتمالی در بمبگذاریهای اخیر تایلند بازداشت و بازجویی شدهاند. این افراد سید مهرداد مدنی، ایرج رحیمیراد و محبوبه تسبیحی نام دارند اما هنوز اتهامی متوجه آنها نشده است.
پایگاه خبری "آسیا نیوز" به نقل از پلیس تایلند نوشته که سه ایرانی بازداشت شده، همگی در ساختمانی ساکن بودهاند که لیلا روحانی، متهم دیگر پرونده بمبگذاری در بانکوک در آن زندگی میکرده است. لیلا روحانی پس از انفجار روز ۱۴ فوریه در بانکوک به ایران گریخت و پلیس در جریان تجسس آپارتمان او، این سه نفر جدید را بازداشت کرده است.
مهرداد مدنی عصر روز یکشنبه (۲۶ فوریه/۷ اسفند) و پس از تجسس اتاقش توسط پلیس دستگیر شده است. بنا بر اعلام پلیس، کامپیوتر، تلفن همراه و برخی وسایل دیگر مهرداد مدنی برای بررسیهای بیشتر ضبط شدهاند.
به گزارش "آسیا نیوز" مهرداد مدنی ۳۳ ساله است و تنها پس از حضور یک مترجم ایرانی به سوالات پلیس پاسخ داده است. پلیس نام وی را پس از بررسی سیم کارت تلفن همراه دو متهم دیگر پرونده بمبگذاری در بانکوک، سعید مرادی و محمد خزایی به دست آورده است. پلیس تایلند میگوید که مهرداد مدنی هرگونه ارتباط با موضوع بمبگذاری را رد کرده است.
سعید مرادی ۲۸ ساله پس از انفجار برنامهریزی نشده بمبی که در دست داشت، دو پای خود را از دست داده و هماینک در بیمارستان بستری است. محمد خزایی که ۴۲ سال دارد، هنگام تلاش برای خروج از تایلند، در فرودگاه دستگیر شد. متهم دیگر مسعود صداقتزاده ۳۱ ساله است که توانست در روز حادثه به مالزی بگریزد اما هنگامی که قصد سوار شدن به هواپیمایی به مقصد تهران را داشت، دستگیر شد.
ردیابی تماسهای تلفنی
فهرست تماسهای موجود در سیم کارت تلفنهای سعید مرادی و محمد خزایی نشان میدهد که مهرداد مدنی بهطور منظم با این دو در ارتباط بوده است. پلیس تایلند اعلام کرده که وی همچنین در روز ۱۴ فوریه در حال انتظار در مقابل سفارت اسراییل دیده شده است. مهرداد مدنی در ۲۷ جولای سال ۲۰۱۱ وارد تایلند شده و مهلت ویزایش از ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۱ منقضی شده است.
به نقل از پلیس تایلند، وی در این مدت در طبقه ۱۴ همان برج محل زندگی لیلا روحانی زندگی میکرده و به ندرت از خانه خارج میشده است. غذای مهرداد مدنی را یک ایرانی دیگر به دست او میرسانده که آشپز یک هتل است و ایرج رحیمی راد نام دارد. رحیمیراد و همسرش نیز که ساکن طبقه ۱۱ همین مجتمع بودهاند، به ظن همکاری احتمالی با متهمان اصلی پرونده بمبگذاری در بانکوک بازجویی شدهاند.
معاون رییس پلیس تایلند از عکسهایی نیز خبر داده که در اختیار اداره پلیس است و افرادی را در حال نصب برچسبهایی با نوشته "سجیل" نشان میدهد. پلیس تایلند گمان میبرد که این برچسبها با بمبگذاری اخیر مرتبط باشند.
پلیس تایلند میگوید که در نوار ویدئویی ضبط شده، چهره افرادی که برچسبها را میزنند دقیقا روشن نیست. در نتیجه قرار است برای تطبیق مشخصات موجود روی برچسبها، از افراد مشکوک آزمایش "دی ان آ" گرفته شود.
پلیس تایلند هنوز اتهامی متوجه سه ایرانی دستگیر شده نکرده است. رویترز به نقل از اداره پلیس بانکوک نوشته که مهرداد مدنی به اتهام اقامت غیرقانونی در تایلند همچنان در بازداشت میماند اما ایرج رحیمیراد و همسرش با وجود ادامه تحقیقات در مورد پیشینه آنها آزاد شدهاند.
پیشینه ماجرا و تکذیب دولت ایران
پلیس تایلند میگوید که ایرانیان بازداشت شده (مرادی، خزایی و صداقتزاده) قصد توطئه علیه دیپلماتهای اسرائیلی و به قتل رساندن آنها را داشتهاند.
انفجارهای بانکوک در روز ۱۴ فوریه تنها یک روز پس از آن صورت گرفت که دیپلماتهای اسرائیلی در هند و گرجستان هدف حمله قرار گرفته بودند.
دولت ایران دخالت در انفجارهای یادشده را رد میکند. رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران روز چهارشنبه (۲۲ فوریه/۳ اسفند) اتهام دست داشتن ایران در این حملات را «سناریوهایی از پیش تعیین شده و منسجم» از سوی مقامهای آمریکایی و اسرائیلی خواند. وی گفت ایران آماده است به شناسایی عوامل انفجارهای اخیر در بانکوک کمک کند.
مهرداد مدنی عصر روز یکشنبه (۲۶ فوریه/۷ اسفند) و پس از تجسس اتاقش توسط پلیس دستگیر شده است. بنا بر اعلام پلیس، کامپیوتر، تلفن همراه و برخی وسایل دیگر مهرداد مدنی برای بررسیهای بیشتر ضبط شدهاند.
به گزارش "آسیا نیوز" مهرداد مدنی ۳۳ ساله است و تنها پس از حضور یک مترجم ایرانی به سوالات پلیس پاسخ داده است. پلیس نام وی را پس از بررسی سیم کارت تلفن همراه دو متهم دیگر پرونده بمبگذاری در بانکوک، سعید مرادی و محمد خزایی به دست آورده است. پلیس تایلند میگوید که مهرداد مدنی هرگونه ارتباط با موضوع بمبگذاری را رد کرده است.
سعید مرادی ۲۸ ساله پس از انفجار برنامهریزی نشده بمبی که در دست داشت، دو پای خود را از دست داده و هماینک در بیمارستان بستری است. محمد خزایی که ۴۲ سال دارد، هنگام تلاش برای خروج از تایلند، در فرودگاه دستگیر شد. متهم دیگر مسعود صداقتزاده ۳۱ ساله است که توانست در روز حادثه به مالزی بگریزد اما هنگامی که قصد سوار شدن به هواپیمایی به مقصد تهران را داشت، دستگیر شد.
ردیابی تماسهای تلفنی
فهرست تماسهای موجود در سیم کارت تلفنهای سعید مرادی و محمد خزایی نشان میدهد که مهرداد مدنی بهطور منظم با این دو در ارتباط بوده است. پلیس تایلند اعلام کرده که وی همچنین در روز ۱۴ فوریه در حال انتظار در مقابل سفارت اسراییل دیده شده است. مهرداد مدنی در ۲۷ جولای سال ۲۰۱۱ وارد تایلند شده و مهلت ویزایش از ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۱ منقضی شده است.
به نقل از پلیس تایلند، وی در این مدت در طبقه ۱۴ همان برج محل زندگی لیلا روحانی زندگی میکرده و به ندرت از خانه خارج میشده است. غذای مهرداد مدنی را یک ایرانی دیگر به دست او میرسانده که آشپز یک هتل است و ایرج رحیمی راد نام دارد. رحیمیراد و همسرش نیز که ساکن طبقه ۱۱ همین مجتمع بودهاند، به ظن همکاری احتمالی با متهمان اصلی پرونده بمبگذاری در بانکوک بازجویی شدهاند.
معاون رییس پلیس تایلند از عکسهایی نیز خبر داده که در اختیار اداره پلیس است و افرادی را در حال نصب برچسبهایی با نوشته "سجیل" نشان میدهد. پلیس تایلند گمان میبرد که این برچسبها با بمبگذاری اخیر مرتبط باشند.
پلیس تایلند میگوید که در نوار ویدئویی ضبط شده، چهره افرادی که برچسبها را میزنند دقیقا روشن نیست. در نتیجه قرار است برای تطبیق مشخصات موجود روی برچسبها، از افراد مشکوک آزمایش "دی ان آ" گرفته شود.
پلیس تایلند هنوز اتهامی متوجه سه ایرانی دستگیر شده نکرده است. رویترز به نقل از اداره پلیس بانکوک نوشته که مهرداد مدنی به اتهام اقامت غیرقانونی در تایلند همچنان در بازداشت میماند اما ایرج رحیمیراد و همسرش با وجود ادامه تحقیقات در مورد پیشینه آنها آزاد شدهاند.
پیشینه ماجرا و تکذیب دولت ایران
پلیس تایلند میگوید که ایرانیان بازداشت شده (مرادی، خزایی و صداقتزاده) قصد توطئه علیه دیپلماتهای اسرائیلی و به قتل رساندن آنها را داشتهاند.
انفجارهای بانکوک در روز ۱۴ فوریه تنها یک روز پس از آن صورت گرفت که دیپلماتهای اسرائیلی در هند و گرجستان هدف حمله قرار گرفته بودند.
دولت ایران دخالت در انفجارهای یادشده را رد میکند. رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران روز چهارشنبه (۲۲ فوریه/۳ اسفند) اتهام دست داشتن ایران در این حملات را «سناریوهایی از پیش تعیین شده و منسجم» از سوی مقامهای آمریکایی و اسرائیلی خواند. وی گفت ایران آماده است به شناسایی عوامل انفجارهای اخیر در بانکوک کمک کند.
گردانندگان پایگاه اینترنتی ویکیلیکس انتشار میلیونها سند شرکت "استراتفور" را که با ارتش و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا همکاری میکند آغاز کرد. این اسناد دو ماه پیش به دست گروه هکرهای "ناشناس" افتاد.
گروه هکرهای ناشناس (Anonymous) روز دوشنبه، ۲۷ فوریه اعلام کرد بیش از پنج میلیون ایمیل همکاران موسسه استراتفور را، که اواخر سال میلادی گذشته به دست آورده، برای انتشار در اختیار ویکیلیکس قرار دادهاست.
استراتفور یک موسسه تحقیقاتی است که با انتشار یک بولتن روزانه تحلیلها و اطلاعات خود را در مورد مسائل بینالمللی و تهدیدهای امنیتی در اختیار نهادهای دولتی و شرکتهای خصوصی قرار میدهد.
افشاگری برای فهم بهتر جهان
هکرهای ناشناس در روزهای پایانی سال ۲۰۱۱ اعلام کردند که در حمله به رایانههای استراتفور ۲۰۰ گیگابایت دادههای اطلاعاتی این شرکت، شامل مشخصات مشتریان، اطلاعات بانکی و ایمیلهای آنها را به دست آوردهاند. همکاران ویکیلیکس روز دوشنبه در لندن خبر دادند که انتشار متن حدود پنج میلیون ایمیل که در این حمله به دست آمده آغاز شده است.
پنج میلیون ایمیل با "اطلاعات محرمانه"
ویکیلیکس میگوید اسنادی که منتشر خواهد شد نحوهی فعالیت موسسهای را آشکار میکند که اطلاعات محرمانهای در اختیار شرکتهایی مانند «لاکهید مارتین» آمریکا و نهادهای دولتی این کشور از جمله وزارت امنیت داخلی و سازمان اطلاعات وزارت دفاع قرار میدهد.
به گزارش خبرگزاری آلمان در بیانیهی ویکیلیکس ادعا میشود که ایمیلهای شرکت استراتفور ساختار شبکهی دریافت اطلاعات، نحوهی پرداخت دستمزدها، شیوههای پولشویی و روشهای روانی مورد استفاده این موسسه را آشکار میکند. استراتفور مدعی است "تحلیلهای ژئوپولتیک" خود را در اختیار مشتریانش قرار میدهد.
ویکیلیکس میگوید دادههای اطلاعاتی به دست آمده شیوههای برخورد دولت ایالات متحده با جولیان آسانژ، بنیانگذار این پایگاه افشاگری را نیز نشان میدهد. بنابر گزارشها دستکم موضوع ۴ هزار ایمیل به فعالیتهای آسانژ یا ویکیلیکس مربوط میشود.
بنیانگذار ویکیلیکس نگران انتقام آمریکا
شرکت استراتفور روز دوشنبه، ۲۷ فوریه حملهی هکرهای ناشناس و افشای متن ایمیلها را محکوم کرده اما گفته است دربارهی محتوای این ایمیلها اظهار نظر نخواهد کرد. جولیان آسانژ در بریتانیا به سر میبرد و تلاش میکند از تحویل خود به پلیس سوئد جلوگیری کند. او از سوی مقامهای قضایی سوئد متهم به تجاوز و سوء استفاده جنسی شده است.
آسانژ دو پروندهی مطرح شده در سوئد علیه خود را انتقام آمریکا به خاطر افشاگریهایش عنوان میکند. او نگران است که از طریق سوئد به پلیس ایالات متحده تحویل داده شود. ویکی لیکس در ماههای پایانی سال ۲۰۱۰ حدود ۲۵۰ هزار سند از مکاتبات داخلی سفارتخانههای آمریکا در سراسر جهان را منتشر کرد. یک سرباز آمریکایی که متهم است این اسناد را در اختیار ویکیلیکس قرار داده در یک دادگاه نظامی این کشور محاکمه میشود.
ایران و اسرائیل، موضوع برخی از ایمیلها
روزنامه اسرائیلی هاآرتص در شماره روز دوشنبه، ۲۷ فوریه خود نوشت در یکی از ایمیلهای شرکت استراتفور که به دست هکرها افتاده یکی از همکاران این شرکت با منبع اطلاعاتی خود در مورد فعالیتهای خرابکارانه اسرائیل علیه تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی تبادل نظر میکند.
به نوشتهی این روزنامه در این ایمیل از احتمال همکاری شبهنظامیان کرد با ماموران اسرائیل برای تخریب یکی از تاسیسات هستهای ایران سخن در میان است. از متن این ایمیل و اسناد دیگری که احتمالا با ایران ارتباط دارد هنوز اطلاعات دقیقی منتشر نشده است.
ویکیلیکس میگوید شرکت استراتفور برای جمعآوری اطلاعات از روشها و شبکهی ویژهای استفاده میکند که با شیوههای مرسوم تفاوت دارد. ناظران معتقدند افشای ایمیلهای همکاران این شرکت ادامهی ارتباط آنها با برخی منابع اطلاعاتی را دشوار خواهد کرد.
استراتفور یک موسسه تحقیقاتی است که با انتشار یک بولتن روزانه تحلیلها و اطلاعات خود را در مورد مسائل بینالمللی و تهدیدهای امنیتی در اختیار نهادهای دولتی و شرکتهای خصوصی قرار میدهد.
افشاگری برای فهم بهتر جهان
هکرهای ناشناس در روزهای پایانی سال ۲۰۱۱ اعلام کردند که در حمله به رایانههای استراتفور ۲۰۰ گیگابایت دادههای اطلاعاتی این شرکت، شامل مشخصات مشتریان، اطلاعات بانکی و ایمیلهای آنها را به دست آوردهاند. همکاران ویکیلیکس روز دوشنبه در لندن خبر دادند که انتشار متن حدود پنج میلیون ایمیل که در این حمله به دست آمده آغاز شده است.
گروه هکرهای ناشناس در بیانیهای که ۲۷ فوریه از طریق شبکه اجتماعی تویتر منتشر کرد، انگیزهی همکاری خود با ویکیلیکس را شفافسازی عنوان کرده و میگوید این اقدام برای فهم جهان امروز ضروری است. ویکیلیکس ایمیلهای یاد شده را متعلق به فاصله زمانی ژوئیه سال ۲۰۰۴ تا پایان ۲۰۱۱ میلادی اعلام کرده است.
پنج میلیون ایمیل با "اطلاعات محرمانه"
ویکیلیکس میگوید اسنادی که منتشر خواهد شد نحوهی فعالیت موسسهای را آشکار میکند که اطلاعات محرمانهای در اختیار شرکتهایی مانند «لاکهید مارتین» آمریکا و نهادهای دولتی این کشور از جمله وزارت امنیت داخلی و سازمان اطلاعات وزارت دفاع قرار میدهد.
به گزارش خبرگزاری آلمان در بیانیهی ویکیلیکس ادعا میشود که ایمیلهای شرکت استراتفور ساختار شبکهی دریافت اطلاعات، نحوهی پرداخت دستمزدها، شیوههای پولشویی و روشهای روانی مورد استفاده این موسسه را آشکار میکند. استراتفور مدعی است "تحلیلهای ژئوپولتیک" خود را در اختیار مشتریانش قرار میدهد.
ویکیلیکس میگوید دادههای اطلاعاتی به دست آمده شیوههای برخورد دولت ایالات متحده با جولیان آسانژ، بنیانگذار این پایگاه افشاگری را نیز نشان میدهد. بنابر گزارشها دستکم موضوع ۴ هزار ایمیل به فعالیتهای آسانژ یا ویکیلیکس مربوط میشود.
بنیانگذار ویکیلیکس نگران انتقام آمریکا
شرکت استراتفور روز دوشنبه، ۲۷ فوریه حملهی هکرهای ناشناس و افشای متن ایمیلها را محکوم کرده اما گفته است دربارهی محتوای این ایمیلها اظهار نظر نخواهد کرد. جولیان آسانژ در بریتانیا به سر میبرد و تلاش میکند از تحویل خود به پلیس سوئد جلوگیری کند. او از سوی مقامهای قضایی سوئد متهم به تجاوز و سوء استفاده جنسی شده است.
ایران و اسرائیل، موضوع برخی از ایمیلها
روزنامه اسرائیلی هاآرتص در شماره روز دوشنبه، ۲۷ فوریه خود نوشت در یکی از ایمیلهای شرکت استراتفور که به دست هکرها افتاده یکی از همکاران این شرکت با منبع اطلاعاتی خود در مورد فعالیتهای خرابکارانه اسرائیل علیه تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی تبادل نظر میکند.
به نوشتهی این روزنامه در این ایمیل از احتمال همکاری شبهنظامیان کرد با ماموران اسرائیل برای تخریب یکی از تاسیسات هستهای ایران سخن در میان است. از متن این ایمیل و اسناد دیگری که احتمالا با ایران ارتباط دارد هنوز اطلاعات دقیقی منتشر نشده است.
ویکیلیکس میگوید شرکت استراتفور برای جمعآوری اطلاعات از روشها و شبکهی ویژهای استفاده میکند که با شیوههای مرسوم تفاوت دارد. ناظران معتقدند افشای ایمیلهای همکاران این شرکت ادامهی ارتباط آنها با برخی منابع اطلاعاتی را دشوار خواهد کرد.
طالبی نژاد: پيروزی هر فيلم ايرانی به اندازه ده هزار مبلغ تاثيرگذار است
فيلم «جدايی نادر از سيمين» پس از کسب جوايز مختلف از جشنواره های مختلف جهان، با دريافت جايزه بهترين فيلم خارجی، نخستين اسکار را برای سينمای ايران به ارمغان آورد.
در پی برنده شدن فيلم جدايی نادر از سيمين، راديو فردا با احمد طالبی نژاد، منتقد سينمايی در ايران، گفت و گو کرده، و نظر او را درباره موفقيت جهانگير اين فيلم پرسيده است.
احمد طالبی نژاد: يک چيزهايی به هر حال پشت و پسله هر اتفاقی از اين دست هست ما معمولا از آن خيلی خبر نداريم. من البته فکر می کنم که نقش سونی پيکچر، پخش کننده فيلم را نبايد ناديده گرفت. چون به نظرم خيلی خوب فيلم را طی اين يکسالی که پخش اش را بر عهده گرفته است، آن را عرضه کرده و روی آن کار کرده است. هم به لحاظ پخش عمومی و نمايش آن هم به لحاظ حضور در جشنواره های جهانی، که ديديم در اغلب اين جشنواره های معتبر نيز جوايزاصلی را از آن خودش کرده است.
بنابر اين ، اين پيش فرض ها که مثلا اگر در گلدن گلوب جايزه بگيرد از اسکار نمی گيرد يا چيزهايی از اين قبيل وجود دارد، ولی هيچ گاه اين قضيه را نبايد به عنوان يک حکم قطعی تلقی کرد. اين مسئله به بسياری عوامل بستگی دارد که از جمله به نظرم نقش پخش کننده خيلی موثر است.
بعد هم البته بايد خود فيلم آن قدر قدرت داشته باشد- مثل فيلم جدايی نادر از سيمين که بتواند از خودش دفاع کند.
چون يکی از بحث هايی که هميشه در مورد جوايزی که از جشنواره های بين المللی نصيب سينمای ايران می شود اين است که هميشه شائبه زد و بند و مسائل سياسی در اين گونه موارد مطرح می شود.
فرض بگيريم که چنين چيزهايی هم بوده باشد، به هر حال فرض محال که محال نيست. ولی فيلم بايد قدرت داشته باشد که از خودش دفاع کند. يعنی مدير آن جشنواره يا هيات آکادميکی که نشسته اند آنجا و دارند اين جايزه را می دهند، بايد بتوانند از فيلم دفاع کنند و فيلم بايد آن قدر قدرت داشته باشد که بتواند آبروی سازنده اش را حفظ کند.
بنابر اين می خواهم بگويم که به هر صورت اين يک پيروزی خيلی خوب است که نصيب سينمای ايران شد. همان طور که خود فرهادی هم بارها گفته است و همچنين خود فرهادی هم امروز در يک جايگاه بالايی ايستاده است.
فقدان اين جايزه در سينمای ايران تاکنون محسوس بوده است. يک بار فيلم «بچه های آسمان» آقای مجيدی به اسکار رفت و کاناديدا هم شد. ولی جايزه ای نگرفت.
حالا اسکار سلسله پيروزی های اين فيلم را کامل کرد. حالا ديگر در درون کشور چه اتفاقی می افتد، بستگی به شرايط سياسی، اجتماعی و فرهنگی درون جامعه ما دارد.
فکر می کنيد که چقدر اين جايزه بتواند روی سينمای ايران تاثير بگذارد؟ حتی بتواند جايگاه سينمای ما را تغيير دهد؟
اين مسير واقعا ۳۰ ساله است. در اين ۳۰ سال خيلی تلاش شده است برای شناسایی سينمای ايران به آن سوی مرزها. در دهه ۶۰ و ۷۰ واقعا کوشش های نفسگيری را مسئولين وقت سينما آغاز کردند تا سينما را به جهان بشناسانند و البته گاهی هم متهم می شدند که داخل را رها کرده ايد و خودتان را به جشنواره های جهانی محدود کرده ايد.
منتهی يک نکته را نبايد فراموش کرد. بالاخره سينمای ما به علت محدوديت های مخاطب که در داخل کشور دارد، اگر بخواهد به لحاظ صنعتی روی پای خودش بايستد، بايد به بازارهای جهانی راه پيدا کند. يکی از راه هايی که می تواند اين مسير را هموار کند همين حضور در جشنواره های بين المللی و دريافت جوايز است که باعث می شود نام سينمای ايران بر سر زبان ها بيافتد.
من بيست سال پيش به يکی از مسئولين سينمايی کشورمان گفتم که پيروزی هر فيلمساز و هر فيلم ايرانی در يک گوشه ای از دنيا به اندازه ده هزار مبلغی که بفرستيد در دنيا برای ايران تبليغ کند، تاثيرگذار است.
اين جوری است که پرچم ايران می رود بالا و برافراشته می شود. نام ايران تکرار می شود. نام ايران بر سر زبان ها می افتد، آن هم نه بر سر مسائل سياسی، بلکه به لحاظ مسائل فرهنگی، خودش باعث می شود که ايران در عرصه سينما وارد بازارهای جهانی شود.
الان فکرمی کنم که اين مسير خيلی برای ايران آماده تر از گذشته باشد.
در مورد سوال شما درباره تاثير فرهنگی اين اتفاق روی خود سينمای ايران و حتی جشنواره فجر هم به آن مفهومی که ما فکر می کنيم، خيلی شايد تاثير نداشته باشد. متاسفانه شرايط فرهنگی و اجتماعی جامعه بيشترين تاثير را روی سينمای ايران باقی می گذارد تا کنون. يعنی سينمای ايران به نوعی می شود گفت که ويترين جامعه ماست.
هر اتفاقی که در جامعه ما رخ می دهد در سينما متجلی است. بحث واقع گرايی و اين قبيل مسائل هم در ميان نيست.
منظورم اين است که اگر ما در طول سال شاهد توليد فيلم های ضعيف هستيم، ناشی از شرايط فرهنگی جامعه است و اگر فيلم های خوبی توليد می شود، مثل همين فيلم «جدايی نادر از سيمين» که اين همه موفقيت به همراه داشت، تاثير زيادی در بدنه سينمای ايران نخواهد گذاشت.
می خواهم بگويم که موفقيت هيچ فيلم ايرانی خارج از محدوده مرزهای ايران، تاثير زيادی بر بدنه سينمای ايران نخواهد گذاشت.
با توجه به اينکه فيلم جدايی نادر از سيمين توانست اسکار بهترين فيلم خارجی را دريافت کند، در بخش فيلمنامه اين موفقيت تکرار نشد. شما فکر می کنيد دليل اش چه بود؟
راستش را بگويم من خيلی مايل بودم که اين فيلم جايزه بهترين فيلمنامه را دريافت کند. برای اينکه به نظرم نقطه قوت اصلی اين فيلم، فيلمنامه خوب آن است. اگر اين اتفاق می افتاد به نظرم ارزش اش شايد بيشتر از ارزش دريافت جايزه بهترين فيلم خارجی می شد، برای اينکه در تاريخ اسکار آن وقت دو بار اين اتفاق می افتاد.
يک بار فقط فلينی به عنوان يک فيلمساز و فيلمنامه نويس خارجی توانست اين جايزه را از اسکار بگيرد و اگر اين اتفاق می افتاد طبعا خيلی برای سينمای ايران و هم برای خود اصغر فرهادی به عنوان کسی که عليرغم اينکه يک فيلمساز خوب و درجه يکی است، اما در فيلمنامه نويسی هم قدرت فوق العاده ای دارد و من فيلمنامه نويسی او را بيشتر دوست دارم، افتخار بزرگی بود.
يک نکته ای که می خواستم بگويم اين است که اين فيلم اولين فيلم ايرانی است که جايزه های اوليه و اصلی اش را از خود ايران گرفته است، بر خلاف آن چه که قبلا و در دوره های گذشته رواج داشته است و مثلا يک فيلم که در بيرون از ايران مورد توجه واقع می شد، فيلم هايی بود که سياه نمايی می کردند و يا مردم ايران را کج و کوله نشان می دادند و می روند آن ور آبها جايزه می گيرند.
اما فيلم «جدايی نادر از سيمين» فيلمی است که جوايز اوليه اش را از داخل خود ايران گرفته است و اين افتخار برای سينمای ايران و مردم ايران وجود دارد که خودشان اولين بار اين فيلم و اين فيلمساز را کشف کرده و مورد تقدير قرار دادند.
من اينجا بدم نمی آيد يادی بکنم از دوست عزيزمان آقای کيومرث پوراحمد. به خاطر ندارم که حدود ۱۵ سال پيش آقای کيومرث پوراحمد در يادداشتی يا به طور شفاهی در مورد اصغر فرهادی و فيلم «رقص در غبار» گفته بود که «اين فيلمساز، فيلمساز مهمی در آينده خواهد شد.» در حالی که در آن زمان هنوز اصغر فرهادی خيلی شناخته شده نبود و بيشتر سريال های تلويزيونی می ساخت يا فيلمنامه سريال ها را می نوشت و اين فيلم اولين تجربه سينمايی اش بود.
حالا امروز می بينيم که اين پيش گويی پوراحمد به واقعيت پيوسته است و از اين بابت خوشحالم.
گر چه اين اولين فيلمسازی نيست که مورد تقدير قرار گرفته و اولين افتخاری نيست که نصيب سينمای ايران شده است، ما فيلمسازان ديگری هم داشته ايم که طی اين سالها برای سينمای ايران افتخار کسب کرده اند.
ولی به هر حال اين حجم از جوايزی که نصيب يک فيلم شده است، به نظرم تا به حال در تاريخ سينمای ايران نظير نداشته است، در تاريخ سينمای جهان هم فکر می کنم همين فيلم «آرتيست» بوده است که توانسته است اين همه مقام و موقعيت کسب کند.
در پی برنده شدن فيلم جدايی نادر از سيمين، راديو فردا با احمد طالبی نژاد، منتقد سينمايی در ايران، گفت و گو کرده، و نظر او را درباره موفقيت جهانگير اين فيلم پرسيده است.
احمد طالبی نژاد: يک چيزهايی به هر حال پشت و پسله هر اتفاقی از اين دست هست ما معمولا از آن خيلی خبر نداريم. من البته فکر می کنم که نقش سونی پيکچر، پخش کننده فيلم را نبايد ناديده گرفت. چون به نظرم خيلی خوب فيلم را طی اين يکسالی که پخش اش را بر عهده گرفته است، آن را عرضه کرده و روی آن کار کرده است. هم به لحاظ پخش عمومی و نمايش آن هم به لحاظ حضور در جشنواره های جهانی، که ديديم در اغلب اين جشنواره های معتبر نيز جوايزاصلی را از آن خودش کرده است.
بنابر اين ، اين پيش فرض ها که مثلا اگر در گلدن گلوب جايزه بگيرد از اسکار نمی گيرد يا چيزهايی از اين قبيل وجود دارد، ولی هيچ گاه اين قضيه را نبايد به عنوان يک حکم قطعی تلقی کرد. اين مسئله به بسياری عوامل بستگی دارد که از جمله به نظرم نقش پخش کننده خيلی موثر است.
بعد هم البته بايد خود فيلم آن قدر قدرت داشته باشد- مثل فيلم جدايی نادر از سيمين که بتواند از خودش دفاع کند.
چون يکی از بحث هايی که هميشه در مورد جوايزی که از جشنواره های بين المللی نصيب سينمای ايران می شود اين است که هميشه شائبه زد و بند و مسائل سياسی در اين گونه موارد مطرح می شود.
فرض بگيريم که چنين چيزهايی هم بوده باشد، به هر حال فرض محال که محال نيست. ولی فيلم بايد قدرت داشته باشد که از خودش دفاع کند. يعنی مدير آن جشنواره يا هيات آکادميکی که نشسته اند آنجا و دارند اين جايزه را می دهند، بايد بتوانند از فيلم دفاع کنند و فيلم بايد آن قدر قدرت داشته باشد که بتواند آبروی سازنده اش را حفظ کند.
بنابر اين می خواهم بگويم که به هر صورت اين يک پيروزی خيلی خوب است که نصيب سينمای ايران شد. همان طور که خود فرهادی هم بارها گفته است و همچنين خود فرهادی هم امروز در يک جايگاه بالايی ايستاده است.
فقدان اين جايزه در سينمای ايران تاکنون محسوس بوده است. يک بار فيلم «بچه های آسمان» آقای مجيدی به اسکار رفت و کاناديدا هم شد. ولی جايزه ای نگرفت.
حالا اسکار سلسله پيروزی های اين فيلم را کامل کرد. حالا ديگر در درون کشور چه اتفاقی می افتد، بستگی به شرايط سياسی، اجتماعی و فرهنگی درون جامعه ما دارد.
فکر می کنيد که چقدر اين جايزه بتواند روی سينمای ايران تاثير بگذارد؟ حتی بتواند جايگاه سينمای ما را تغيير دهد؟
اين مسير واقعا ۳۰ ساله است. در اين ۳۰ سال خيلی تلاش شده است برای شناسایی سينمای ايران به آن سوی مرزها. در دهه ۶۰ و ۷۰ واقعا کوشش های نفسگيری را مسئولين وقت سينما آغاز کردند تا سينما را به جهان بشناسانند و البته گاهی هم متهم می شدند که داخل را رها کرده ايد و خودتان را به جشنواره های جهانی محدود کرده ايد.
منتهی يک نکته را نبايد فراموش کرد. بالاخره سينمای ما به علت محدوديت های مخاطب که در داخل کشور دارد، اگر بخواهد به لحاظ صنعتی روی پای خودش بايستد، بايد به بازارهای جهانی راه پيدا کند. يکی از راه هايی که می تواند اين مسير را هموار کند همين حضور در جشنواره های بين المللی و دريافت جوايز است که باعث می شود نام سينمای ايران بر سر زبان ها بيافتد.
من بيست سال پيش به يکی از مسئولين سينمايی کشورمان گفتم که پيروزی هر فيلمساز و هر فيلم ايرانی در يک گوشه ای از دنيا به اندازه ده هزار مبلغی که بفرستيد در دنيا برای ايران تبليغ کند، تاثيرگذار است.
اين جوری است که پرچم ايران می رود بالا و برافراشته می شود. نام ايران تکرار می شود. نام ايران بر سر زبان ها می افتد، آن هم نه بر سر مسائل سياسی، بلکه به لحاظ مسائل فرهنگی، خودش باعث می شود که ايران در عرصه سينما وارد بازارهای جهانی شود.
الان فکرمی کنم که اين مسير خيلی برای ايران آماده تر از گذشته باشد.
در مورد سوال شما درباره تاثير فرهنگی اين اتفاق روی خود سينمای ايران و حتی جشنواره فجر هم به آن مفهومی که ما فکر می کنيم، خيلی شايد تاثير نداشته باشد. متاسفانه شرايط فرهنگی و اجتماعی جامعه بيشترين تاثير را روی سينمای ايران باقی می گذارد تا کنون. يعنی سينمای ايران به نوعی می شود گفت که ويترين جامعه ماست.
اين حجم از جوايزی که نصيب يک فيلم شده است، به نظرم تا به حال در تاريخ سينمای ايران نظير نداشته است، در تاريخ سينمای جهان هم فکر می کنم همين فيلم «آرتيست» بوده است که توانسته است اين همه مقام و موقعيت کسب کند.
منظورم اين است که اگر ما در طول سال شاهد توليد فيلم های ضعيف هستيم، ناشی از شرايط فرهنگی جامعه است و اگر فيلم های خوبی توليد می شود، مثل همين فيلم «جدايی نادر از سيمين» که اين همه موفقيت به همراه داشت، تاثير زيادی در بدنه سينمای ايران نخواهد گذاشت.
می خواهم بگويم که موفقيت هيچ فيلم ايرانی خارج از محدوده مرزهای ايران، تاثير زيادی بر بدنه سينمای ايران نخواهد گذاشت.
با توجه به اينکه فيلم جدايی نادر از سيمين توانست اسکار بهترين فيلم خارجی را دريافت کند، در بخش فيلمنامه اين موفقيت تکرار نشد. شما فکر می کنيد دليل اش چه بود؟
راستش را بگويم من خيلی مايل بودم که اين فيلم جايزه بهترين فيلمنامه را دريافت کند. برای اينکه به نظرم نقطه قوت اصلی اين فيلم، فيلمنامه خوب آن است. اگر اين اتفاق می افتاد به نظرم ارزش اش شايد بيشتر از ارزش دريافت جايزه بهترين فيلم خارجی می شد، برای اينکه در تاريخ اسکار آن وقت دو بار اين اتفاق می افتاد.
يک بار فقط فلينی به عنوان يک فيلمساز و فيلمنامه نويس خارجی توانست اين جايزه را از اسکار بگيرد و اگر اين اتفاق می افتاد طبعا خيلی برای سينمای ايران و هم برای خود اصغر فرهادی به عنوان کسی که عليرغم اينکه يک فيلمساز خوب و درجه يکی است، اما در فيلمنامه نويسی هم قدرت فوق العاده ای دارد و من فيلمنامه نويسی او را بيشتر دوست دارم، افتخار بزرگی بود.
يک نکته ای که می خواستم بگويم اين است که اين فيلم اولين فيلم ايرانی است که جايزه های اوليه و اصلی اش را از خود ايران گرفته است، بر خلاف آن چه که قبلا و در دوره های گذشته رواج داشته است و مثلا يک فيلم که در بيرون از ايران مورد توجه واقع می شد، فيلم هايی بود که سياه نمايی می کردند و يا مردم ايران را کج و کوله نشان می دادند و می روند آن ور آبها جايزه می گيرند.
اما فيلم «جدايی نادر از سيمين» فيلمی است که جوايز اوليه اش را از داخل خود ايران گرفته است و اين افتخار برای سينمای ايران و مردم ايران وجود دارد که خودشان اولين بار اين فيلم و اين فيلمساز را کشف کرده و مورد تقدير قرار دادند.
من اينجا بدم نمی آيد يادی بکنم از دوست عزيزمان آقای کيومرث پوراحمد. به خاطر ندارم که حدود ۱۵ سال پيش آقای کيومرث پوراحمد در يادداشتی يا به طور شفاهی در مورد اصغر فرهادی و فيلم «رقص در غبار» گفته بود که «اين فيلمساز، فيلمساز مهمی در آينده خواهد شد.» در حالی که در آن زمان هنوز اصغر فرهادی خيلی شناخته شده نبود و بيشتر سريال های تلويزيونی می ساخت يا فيلمنامه سريال ها را می نوشت و اين فيلم اولين تجربه سينمايی اش بود.
حالا امروز می بينيم که اين پيش گويی پوراحمد به واقعيت پيوسته است و از اين بابت خوشحالم.
گر چه اين اولين فيلمسازی نيست که مورد تقدير قرار گرفته و اولين افتخاری نيست که نصيب سينمای ايران شده است، ما فيلمسازان ديگری هم داشته ايم که طی اين سالها برای سينمای ايران افتخار کسب کرده اند.
ولی به هر حال اين حجم از جوايزی که نصيب يک فيلم شده است، به نظرم تا به حال در تاريخ سينمای ايران نظير نداشته است، در تاريخ سينمای جهان هم فکر می کنم همين فيلم «آرتيست» بوده است که توانسته است اين همه مقام و موقعيت کسب کند.
امیر ارجمند: شرکت در انتخابات وسیله ای برای سوء استفاده اقتدارگرایان است
شورای هماهنگی راه سبز اميد که به دو رهبر مخالف دولت يعنی مير حسين موسوی و مهدی کروبی نزديک است در بيانيه ای اعلام کرده است که يازدهم اسفند، روز حضور در خيابان ها و آگاه کردن مردم نسبت به انتخابات، به تعبير اين شورا، «نمايشی» است و ۱۲ اسفند روز خانه نشينی مردم در اعتراض به حبس خانگی موسوی و کروبی.
رادیو فردا در گفت و گو با اردشير امير ارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد، از او درباره جزئيات اين فراخوان پرسيده است؟
اردشير امير ارجمند: در ابتدا بايد از همه هموطنان عزيز درخواست شود که از امروز تا فاصله ای که تا روز ۱۲ اسفندماه باقی است، از همه ابتکار عمل ها و خلاقيت های خودشان استفاده کنند تا بتوانند در مورد شرايط انتخابات آزاد و استانداردهای آن آگاهی بخشی کنند.
همچنين نحوه عملکرد دستگاه های ذيربط افشاگری کنند و از تمام ابتکارات خودشان استفاده کنند تا صدای حق طلبی مردم را به گوش همه شهروندان ايرانی و ساير مردم جهان برسانند.
سپس ما هم از هموطنان عزيز می خواهيم به نشان اعتراض به انتخابات غير آزاد و غير منصفانه روز پنجشنبه يازدهم اسفندماه در مراکز خريد و در ميادين و پارک ها حضور پر شوری داشته باشند و از اين طريق همديگر را نسبت به شرايط انتخابات پيش رو و تقلب در انتخابات قبلی و عملکرد دولت آگاه کنند.
همچنين از آنها می خواهيم که روز دوازدهم همراه با خانواده خود به نشانه همبستگی سياسی و اعتراض به حبس خانگی آقايان مهدی کروبی، مهندس موسوی و خانم رهنورد و به نشان اعتراض به انتخابات فرمايشی و ناسالم در خانه های خود بمانند و از خانه های خود خارج نشوند.
چرا از مردم خواسته ايد که در انتخابات روز دوازدهم اسفندماه شرکت نکنند. دليل شما و تحليل تان از اين موضوع چيست که در نهايت به اين جمع بندی رسيديد از مردم درخواست کنيد تا در اين انتخابات شرکت نکنند؟
انتخابات آزاد و سالم دارای استانداردهای مشخصی است. در اين مورد آقای مهندس موسوی و آقای کروبی و ساير دلسوزان کشور در طول ماه های گذشته تغيير روند حاکم بر صحنه سياسی کشور را مشخص کرده بودند تا اگر اين تغييرات تحقق پيدا کند، در آن صورت انتخابات معنا پيدا کند.
اما از آن جايی که فضای سياسی حاکم بر کشور همچنان ثابت باقی مانده و هيچ گونه تغييری به وجود نيامده است، انتخابات بی معناست و شرکت در آن نمی تواند باعث تحقق اهداف و تعيين سرنوشت مردم شود، بلکه وسيله ای خواهد بود برای اقتدارگرايان تا از يک نهاد دموکراتيک، سوء استفاده کنند.
موضع آقای ميرحسين موسوی و مهدی کروبی نسبت به انتخابات پيش رو چه بوده است؟ آيا آنها تا کنون نسبت به اين انتخابات موضعی داشته اند؟
آقای مهندس موسوی و آقای مهدی کروبی از ماه های قبل و از خيلی پيشتر، شرايط انتخابات آزاد و منصفانه و آزادانه را شرح داده بودند و اعلام کرده بودند که مطالبه اصلی ما برگزاری انتخابات سالم و منصفانه است.
آنها شرايط يک انتخابات سالم را شرح داده بودند. ولی با توجه به اينکه آن شرايط تحقق پيدا نکرده است، هر دوی آنها گفته بودند که اين انتخابات در صورت عدم تحقق آن شرايط معنا ندارد.
به دنبال اين، شورای هماهنگی راه سبز اميد هم در اين رابطه موضع گيری کرده و در آخرين موضعی که آقای مهندس موسوی اتخاذ کردند، تکرار کردند که همچنان بر موضع خودشان پافشاری و اصرار می کنند. به اين ترتيب ما شاهديم که يک اجماع بسيار قريبی در اين مورد برای عدم مشارکت در اين انتخابات وجود دارد.
ما می بينيم که در بيانيه شورای هماهنگی راه سبز اميد از مردم درخواست می شود که در انتخابات شرکت نکنند. اما از واژه تحريم هرگز استفاده نکرده اند. آيا تعمد يا دليل خاصی در مورد عدم استفاده از اين واژه وجود دارد؟ يا خير. شما همان عدم شرکت را به منزله تحريم تلقی می کنيد؟
درست است که واژه ها دارای بار و معنای خاصی هستند، اما اين واژه ها دارای تقدس نيستند. نه تحريم يک واژه خاصی است و نه عدم مشارکت واژه ضعيفی است. آنچه که مهم و اساسی است، محتوای اين مطالبه است که همان عدم مشارکت در انتخابات و توصيه کردن به همديگر برای شرکت نکردن در اين انتخابات است.
ديديم که اصلاح طلبان در سطح وسيع و عمده خودشان نامزد انتخابات هم نشدند و اين مسئله مهم و اساسی است و حفظ اين اجماع نيز اساسی ترين مسئله برای همه ماست.
ما در بيانيه شورای هماهنگی راه سبز اميد می بينيم که به اين نکته اشاره شده است که عدم شرکت در انتخابات نه خلاف مسير انقلاب است و نه خلاف قانون و نه خلاف شرع است. اين در حالی است که دستگاه های تبليغاتی مکررا اعلام می کنند که شرکت نکردن در انتخابات خلاف شرع است. نظر شما در اين مورد چيست؟
اين که شرکت نکردن در انتخابات مغاير با شرع است عرض وعاظ است. شرع مقدس انسان را آزاد آفريده است و مهم ترين چيزی که وجود دارد همان کرامت انسان است که مبنای اين کرامت، آزادی و حق تعيين سرنوشت است. تفسيری از اين نوع که انسان را در واقع برده و اسير يک جمع اقتدارگرا کند، مغاير با مواضع شرع است.
رادیو فردا در گفت و گو با اردشير امير ارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد، از او درباره جزئيات اين فراخوان پرسيده است؟
اردشير امير ارجمند: در ابتدا بايد از همه هموطنان عزيز درخواست شود که از امروز تا فاصله ای که تا روز ۱۲ اسفندماه باقی است، از همه ابتکار عمل ها و خلاقيت های خودشان استفاده کنند تا بتوانند در مورد شرايط انتخابات آزاد و استانداردهای آن آگاهی بخشی کنند.
همچنين نحوه عملکرد دستگاه های ذيربط افشاگری کنند و از تمام ابتکارات خودشان استفاده کنند تا صدای حق طلبی مردم را به گوش همه شهروندان ايرانی و ساير مردم جهان برسانند.
آقای مهندس موسوی و آقای مهدی کروبی از ماه های قبل و از خيلی پيشتر، شرايط انتخابات آزاد و منصفانه و آزادانه را شرح داده بودند و اعلام کرده بودند که مطالبه اصلی ما برگزاری انتخابات سالم و منصفانه است. آنها شرايط يک انتخابات سالم را شرح داده بودند. ولی با توجه به اينکه آن شرايط تحقق پيدا نکرده است، هر دوی آنها گفته بودند که اين انتخابات در صورت عدم تحقق آن شرايط معنا ندارد.
همچنين از آنها می خواهيم که روز دوازدهم همراه با خانواده خود به نشانه همبستگی سياسی و اعتراض به حبس خانگی آقايان مهدی کروبی، مهندس موسوی و خانم رهنورد و به نشان اعتراض به انتخابات فرمايشی و ناسالم در خانه های خود بمانند و از خانه های خود خارج نشوند.
چرا از مردم خواسته ايد که در انتخابات روز دوازدهم اسفندماه شرکت نکنند. دليل شما و تحليل تان از اين موضوع چيست که در نهايت به اين جمع بندی رسيديد از مردم درخواست کنيد تا در اين انتخابات شرکت نکنند؟
انتخابات آزاد و سالم دارای استانداردهای مشخصی است. در اين مورد آقای مهندس موسوی و آقای کروبی و ساير دلسوزان کشور در طول ماه های گذشته تغيير روند حاکم بر صحنه سياسی کشور را مشخص کرده بودند تا اگر اين تغييرات تحقق پيدا کند، در آن صورت انتخابات معنا پيدا کند.
اما از آن جايی که فضای سياسی حاکم بر کشور همچنان ثابت باقی مانده و هيچ گونه تغييری به وجود نيامده است، انتخابات بی معناست و شرکت در آن نمی تواند باعث تحقق اهداف و تعيين سرنوشت مردم شود، بلکه وسيله ای خواهد بود برای اقتدارگرايان تا از يک نهاد دموکراتيک، سوء استفاده کنند.
موضع آقای ميرحسين موسوی و مهدی کروبی نسبت به انتخابات پيش رو چه بوده است؟ آيا آنها تا کنون نسبت به اين انتخابات موضعی داشته اند؟
آقای مهندس موسوی و آقای مهدی کروبی از ماه های قبل و از خيلی پيشتر، شرايط انتخابات آزاد و منصفانه و آزادانه را شرح داده بودند و اعلام کرده بودند که مطالبه اصلی ما برگزاری انتخابات سالم و منصفانه است.
آنها شرايط يک انتخابات سالم را شرح داده بودند. ولی با توجه به اينکه آن شرايط تحقق پيدا نکرده است، هر دوی آنها گفته بودند که اين انتخابات در صورت عدم تحقق آن شرايط معنا ندارد.
به دنبال اين، شورای هماهنگی راه سبز اميد هم در اين رابطه موضع گيری کرده و در آخرين موضعی که آقای مهندس موسوی اتخاذ کردند، تکرار کردند که همچنان بر موضع خودشان پافشاری و اصرار می کنند. به اين ترتيب ما شاهديم که يک اجماع بسيار قريبی در اين مورد برای عدم مشارکت در اين انتخابات وجود دارد.
ما می بينيم که در بيانيه شورای هماهنگی راه سبز اميد از مردم درخواست می شود که در انتخابات شرکت نکنند. اما از واژه تحريم هرگز استفاده نکرده اند. آيا تعمد يا دليل خاصی در مورد عدم استفاده از اين واژه وجود دارد؟ يا خير. شما همان عدم شرکت را به منزله تحريم تلقی می کنيد؟
درست است که واژه ها دارای بار و معنای خاصی هستند، اما اين واژه ها دارای تقدس نيستند. نه تحريم يک واژه خاصی است و نه عدم مشارکت واژه ضعيفی است. آنچه که مهم و اساسی است، محتوای اين مطالبه است که همان عدم مشارکت در انتخابات و توصيه کردن به همديگر برای شرکت نکردن در اين انتخابات است.
ديديم که اصلاح طلبان در سطح وسيع و عمده خودشان نامزد انتخابات هم نشدند و اين مسئله مهم و اساسی است و حفظ اين اجماع نيز اساسی ترين مسئله برای همه ماست.
ما در بيانيه شورای هماهنگی راه سبز اميد می بينيم که به اين نکته اشاره شده است که عدم شرکت در انتخابات نه خلاف مسير انقلاب است و نه خلاف قانون و نه خلاف شرع است. اين در حالی است که دستگاه های تبليغاتی مکررا اعلام می کنند که شرکت نکردن در انتخابات خلاف شرع است. نظر شما در اين مورد چيست؟
اين که شرکت نکردن در انتخابات مغاير با شرع است عرض وعاظ است. شرع مقدس انسان را آزاد آفريده است و مهم ترين چيزی که وجود دارد همان کرامت انسان است که مبنای اين کرامت، آزادی و حق تعيين سرنوشت است. تفسيری از اين نوع که انسان را در واقع برده و اسير يک جمع اقتدارگرا کند، مغاير با مواضع شرع است.
پايان دوره پنجم مجمع تشخيص مصلحت و آينده سياسی رفسنجانی
روزنامه اعتماد گزارشی درباره « پايان دوره پنجم مجمع تشخيص مصلحت » و آينده سياسی اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر کرده است.
روزنامه ابتکار در سرمقاله شماره هشتم اسفند ماه تاکيد کرده که « تظاهر برخی اصولگرايان » به « دفاع از آزادی بيان، وعده ای انتخاباتی » است.
روزنامه مردمسالاری خبر داده که محمدرضا نقدی فرمانده بسيج گفته « تا آمريکا وجود دارد، نمی توانيم به جامعه آرمانی خود برسيم » و « برای ساختن جامعه آرمانی چاره ای جز نابودکردن آمريکا نداريم. »
روزنامه شرق واکنش وزير بهداشت به گرانی روز افزون دارو و اقلام پزشکی را مورد توجه قرار داده است، و روزنامه تهران امروز در تيتر يک شماره دوشنبه گزارش داده که « گرانی و احتکار به بازار خودرو هم رسيده است. »
روزنامه کيهان در سرمقاله ای با عنوان « هم اين، هم آن » نوشته که حتی مصباح يزدی و مهدوی کنی هم به فهرست انتخاباتی مورد حمايت خودشان، به طور کامل رای نمی دهند و « توده های اصولگرا » خودشان بايد به فهرستی از« جبهه مختلط » برای روز انتخابات تدارک کنند.
پايان دوره پنجم مجمع تشخيص مصلحت و آينده سياسی رفسنجانی
روزنامه اعتماد گزارشی درباره «پايان دوره پنجم مجمع تشخيص مصلحت» و آينده سياسی اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر کرده است.
اين روزنامه با اشاره به پايان دوره پنجم مجمع تشخيص مصلحت نظام «با توجه به سابقه طولانی رياست اکبر هاشمیرفسنجانی بر اين نهاد مهم نظارتی» و «رويدادهايی همچون جايگزينی محمدرضا مهدویکنی به جای او در رياست مجلس خبرگان رهبری»، از قول «برخی منابع خبری» نوشته که «در دوره بعدی مجمع تشخيص مصلحت نظام رياست آن و همزمان ترکيب اين مجمع نيز تغيير خواهد کرد. »
محمدرضا عباسیفرد عضو سابق شورای نگهبان و مشاور حقوقی هاشمیرفسنجانی اما از احتمال ابقای اکبر هاشمی رفسنجانی در رياست مجمع تشخيص مصلحت خبرداده و به روزنامه اعتماد گفته است: «تحليل و تفسير و آگاهی من با توجه به شناختی که از مقام رهبری و مجموعه شرايط دارم، اين است که اين اتقاق برای بقای آقای هاشمی در مجمع تشخيص مصلحت خواهد افتاد. »
اين روزنامه همچنين با مرور تاريخ مجمع تشخيص مصلحت از سال ۱۳۶۶ تاکنون نوشته که آيت الله خمينی در حکم تشکيل اين مجمع تاکيد کرده بود که «مجمعی مرکب از فقهای شورای نگهبان و حججاسلام آقايان خامنهای، هاشمی، اردبيلی، توسلی، موسویخوئينیها و آقای ميرحسين موسوی و وزير مربوطه» با حضور «احمد خمينی» برای تشخيص مصلحت نظام تشکيل شود و «در صورت لزوم رای اکثريت اعضای حاضر اين مجمع مورد عمل قرار گيرد.»
چهره هایی که اگر چه روزنامه اعتماد به سرنوشت آن ها اشاره نکرده اما اکنون از آن ها فقط علی خامنه ای در مقام رهبر، هاشمی رفسنجانی در مقام رئيس مجمع تشخيص مصلحت در حکومت نقش دارند، و البته ميرحسين موسوی از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ تاکنون در حصر است.
روزنامه اعتماد يادآوری کرده که آيت الله خامنه ای از ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸ رياست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشته اما از سال ۱۳۶۸ تاکنون اکبر هاشمی رفسنجانی در اين مقام قرار داشته است.
اين روزنامه همچنين نوشته است: «دورهپنجم فعاليت مجمع تشخيص مصلحت شايد به دليل مصادف شدنش با برخی حوادث داخلی مانند انتخابات ۸۸ و درگذشت آيتالله توسلی حين قرائت يکی از سياسیترين نطقهای عضوی از مجمع در اين نهاد، يکی از پرسر و صداترين ادوار فعاليت مجمع تشخيص مصلحت نظام باشد.»
به نوشته روزنامه اعتماد، آغاز دوره جديد مجمع تشخيص مصلحت و شکل گيری همزمان مجلس نهم، «میتوانند دو رويداد مهم و سرنوشتساز در تعيين آرايش سياسی کشور در سالهای آتی باشند.»
همزمان روزنامه دنيای اقتصاد در خبری کوتاه نوشته که «شنيده شده است نوه آيتالله هاشمی رفسنجانی پس از بازگشت از انگليس توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده است.»
دنيای اقتصاد منبع انتشار اين خبر را يک سايت نزديک به جناح حاکم عنوان کرده اما اشاره ای به تایيد يا عدم تایيد اين خبر از سوی خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی نکرده است.
« تظاهر اصولگرايان به دفاع از آزادی بيان، وعده ای برای انتخابات است »
روزنامه ابتکار در سرمقاله شماره هشتم اسفند ماه تاکيد کرده که «تظاهر اصولگرايان» به «دفاع از آزادی بيان، وعده ای انتخاباتی» است.
به نوشته اين روزنامه، در آستانه انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی «برخی از چهرههای سياسی و تشکلهای اصولگرا در حال پربار کردن کارنامه خود درباره آزادی بيان هستند» و «انگيزه چنين اقدامی، دستگيری يک روزنامهنگار اردوگاه خودی است» همان گونه که چندی پيش نيز محمود احمدی نژاد «به علت توقيف نشريهای نزديک به مواضع خود، از قوه قضائيه انتقاد کرده بود.»
فضل الله ياری سرمقاله نويس روزنامه ابتکار نوشته که «اين بخش از رفتار اصولگرايان اگرچه جای تحسين دارد» اما «بدون ترديد نمیتواند بيانگر اعتقاد آنان به مفهوم آزادی بيان و دفاع از آن باشد» چرا که اين افراد و گروهها «نه تنها در برابر تصميمات مشابهی که برای روزنامهنگاران و رسانههای خارج از اردوگاه خودی اتخاذ میشود، اعتراض و انتقادی از خود نشان نمیدهند بلکه انتقادکنندگان و معترضين را به اهانت به دستگاه قضايی نيز متهم میکنند.»
اين روزنامه تاکيد کرده که «عملکرد چهرههای سياسی و رسانهای جناح حاکم در موضوع حمايت از آزادی بيان، يادآور اين ضربالمثل نغز فارسی است که؛ مرگ خوب است اما برای همسايه، يعنی بازداشت روزنامهنگاران و توقيف مطبوعات، مجازات مناسبی است اما تا زمانی که برای ديگران اعمال میشود.»
روزنامه ابتکار نوشته که «رفتارهای دوگانهای از اين دست، سبب شدهاست که برخی از مردم اختلافات عميق اصولگرايان در مورد مسائل سياسی اخير را چندان جدی نگيرند و آن را تنها نمايشی برای سرگرم شدن مردم بخوانند» و اين باور چنان ابعادی در ميان مردم دارد که «برخی از چهرههای شاخص اصولگرا، فرياد برآورند که اين "جنگ زرگری" نيست و گروهها با هم تفاوت دارند.»
اين روزنامه همچنين نوشته است: «تظاهر به احترام و اعتقاد به آزادی بيان و يا ديگر آزادیهای فردی در موعد نزديک به انتخابات، بيش از زمانهای عادی مشاهده میشود» و «در حقيقت، برخی از اين افراد و گروهها از دلبستگی گروهی از رایدهندگان به اينگونه مفاهيم اطلاع دارند اما خود با داشتن کمترين اعتقاد، اين موضوعات را مطرح می کنند؛ تا از روز انتخابات که عبور کردند، هم رای ازمردم گرفتهباشند وهم به موضع اوليه خود برگردند که اين خود رفتار دوگانه ديگری با مردم فهيم و انديشمند است.»
«فرمانده بسيج: چاره ای جز نابودکردن آمريکا نداريم»
روزنامه مردمسالاری خبر داده که محمدرضا نقدی فرمانده بسيج طی سخنرانی از طريق ويدئو کنفرانس در همايش بسيج هنرمندان در مشهد، گفته است: «تا آمريکا وجود دارد، نمی توانيم به جامعه آرمانی خود برسيم » و «برای ساختن جامعه آرمانی چاره ای جز نابودکردن آمريکا نداريم. »
به نوشته اين روزنامه، فرمانده بسيج همنچنين ادعا کرده که «در هر حوزه ای که اراده انقلاب اسلامی بر پيشرفت و تعالی قرار می گيرد، آمريکا می کوشد تا با سنگ اندازی»، برای آن «مانع ايجاد کند که نمونه آن را در عرصه اقتصاد، علم و فن آوری، فرهنگ و اخلاق مشاهده می کنيم.»
فرمانده بسيج گفته است: «تعالی اخلاقی و فرهنگی جامعه به صورت مداوم توسط شبکه های متعدد ماهواره ای، فيلم های مستهجن، مواد مخدر و واردات رايگان مشروبات الکلی با مخاطره مواجه است»، اما همه آسيب های اجتماعی بروز يافته در ايران را به « توطئه آمريکا » نسبت داده است.
محمدرضا نقدی همچنين «حقوق بشر» را بهانه آمريکا برای مخدوش کردن «امنيت اخلاقی جامعه» توصيف کرده است.
واکنش وزير بهداشت به «گرانی روز افزون» دارو و اقلام پزشکی
روزنامه شرق واکنش وزير بهداشت به گرانی روز افزون دارو و اقلام پزشکی را مورد توجه قرار داده است.
به نوشته اين روزنامه، «افزايش سرسامآور هزينههای توليد و واردات تجهيزات و اقلام پزشکی در سال ۹۰ به بالاترين حد خود رسيده است» اما مرضيه وحيددستجردی وزير بهداشت در واکنش به اين افزايش هزينهها، اعلام کرده که «دچار تحريمهای بزرگ هستيم و بايد کمربندها را ببنديم و کمتر آه و ناله کنيم و از امکانات موجود بهترين بهرهبرداری را داشته باشيم.»
وزير بهداشت همچنين گفته است: «وضعيت کشور ما بعد از انقلاب تاکنون هميشه خاص بوده است، ولی امروز اين وضعيت خاصتر است.»
روزنامه شرق نوشته اين اظهارات وزير بهداشت در حالی بيان شده که مرضيه وحيد دستجردی پيش از اين گفته بود: «بر اساس گزارش بانک مرکزی و مرکز آمار ايران ميزان تورم در بخش سلامت بيش از تورم موجود در جامعه است و در صورتی که کسری بودجه جبران نشود، روی کيفيت خدمات تاثير میگذارد و کيفيت خدماتدرمانی پايين میآيد.»
به گزارش اين روزنامه، «مشکل هزينههای سرسامآور درمانی هنوز به دست مسوولان درمانی کشور، درمان نشده» و کارشناسان اقتصاد سلامت «ريشه اصلی اين مشکلات را تبعات اجرای قانون هدفمندی يارانه و عدم رفع مشکل کسری بودجه سالانه وزارت بهداشت و نوسانات قيمت ارز میدانند.»
شرق تاکيد کرده که به دنبال افزايش قيمت ارز در ايران در هفته های اخير، «افزايش هزينههای درمانی متاثر از نوسانات قيمت ارز در کشور» و «اجرای قانون هدفمندی يارانهها و افزايش قيمت حاملهای انرژی» توليدکنندگان و واردکنندگان تجهيزات و اقلام پزشکی را «با افزايش چند برابری قيمت مواد اوليه و تجهيزات پزشکی مواجه کرده است.»
وزير صنعت و تجارت؛با احتکار خودرو برخورد می شود
روزنامه تهران امروز در تيتر يک شماره دوشنبه گزارش داده که «گرانی و احتکار به بازار خودرو رسيده است.»
اين روزنامه نوشته در شرايطی که «بازار برخی کالاها مانند لوازم خانگی و مواد غذايی با گرانی و بعضا توقف فروش مواجه شده است،برخی رسانه ها از رسيدن احتکار به بازار خودرو خبر می دهند، و «همزمان مهدی غضنفری، وزير صنعت و تجارت هشدار داده است که خودداری عمدی در فروش خودرو مصداق احتکار است و با آن برخورد می شود.»
به گزارش تهران امروز، «مشاهدات ميدانی از بازار خودروی کشور حاکی است که گرانی محسوس شامل حال اين بازار هم شده است و بهعنوان مثال پژوی ۲۰۶ تيپ ساده که پيشتر حدود ۱۵ ميليون تومان بود به ۱۶.۵ ميليون تومان رسيده است.»
اين روزنامه همچنين نوشته که «تعدادی از نمايندگیهای فروش ايران خودرو حاضر به فروش اين محصول پرطرفدار نيستند» و علاوه بر اين «اختلاف قيمت رسمی و آزاد برخی خودروها به ۱۲ ميليون تومان رسيده است.»
تهران امروز همچنين نوشته مهدی غضنفری وزير صنعت و تجارت در واکنش به اين تحولات با بيان اينکه « ممکن است امتناع از فروش بهخاطر مشکلات فنی باشد و اگر اينگونه باشد، مصداق احتکار نيست » تاکيد کرده که «بايد اين موضوع را بررسی کنيم» اما «وقتی که کالا موجود باشد و فروشندگان امتناع کنند، اين کار مصداق احتکار خواهد بود که حتما با آن برخورد میشود.»
انتقاد از محدوديت های تبلغاتی و فضای غيرانتخاباتی در ايران
روزنامه خراسان در يادداشتی به انتقاد از فضای غير انتخاباتی در شهرها پرداخته و از مقام های مسئول برگزاری انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی پرسيده که «می خواهيد انتخابات برگزار کنيد. می خواهيد پرشور باشد اين انتخابات يا فقط برای رفع تکليف قانونی می خواهيد يک انتخابات را برگزار کنيد ؟»
اين روزنامه به مقام های حکومتی توصيه کرده تا «نگاهی به شهر بيندازيد. پای حرف مردم بنشينيد. حتی به ستادهای انتخاباتی هم سری بزنيد»، خطاب به آن ها نوشته است: «اگر می خواهيد يک انتخابات را "فقط برگزار کنيد"، حرفی نيست. اما اگر می خواهيد يک انتخابات در تراز جمهوری اسلامی و در شأن انقلاب برگزار کنيد، مطمئن باشيد اين رسمش نيست. اين راهش هم نيست» و «قرار بود و هست هنوز که فضای انتخاباتی آن قدر گرم باشد که مردم سرمای زمستان را هم از ياد ببرند، قرار بود حرف انتخابات به اولويت نخست مردم در گفت وگوها تبديل شود، قرار بود فضای انتخابات آن قدر جذاب باشد که آحاد مردم با آن ارتباط برقرار کنند»، «قرار بود و به گمانم هست هنوز که زمينه برای مشارکت حداکثری مردم فراهم شود.»
روزنامه خراسان تاکيد کرده که در صورت تداوم فضای فعلی انتخابات «انگار در تلويزيون و رسانه ها قرار است انتخابات برگزار شود و الا اگر می خواستيم در جامعه برگزار کننده يک انتخابات باشيم، وضع اين نبود و مسئولان گرم تر از اين و پرتلاش تر در صحنه حاضر می شدند.»
اين روزنامه البته دليل سردی فضای انتخابات مجلس نهم را «قفل بسته قانون تبليغات انتخابات» توصيف کرده و نوشته است: «وقتی نمی توانيم بنر بزنيم، وقتی مأموران به جمع آوری برخی اقلام تبليغاتی می پردازند، وقتی قانون اجازه راه انداختن کارناوال انتخاباتی را نمی دهد، وقتی همين قانون، برای چاپ پوستر، کلی مضيقه ايجاد کرده و خط کش به دست، سانتيمترهای پوستر را بايد بشماريم، وقتی نصب بلندگو در ستاد، ماجرای خاص خود را دارد و... خب نتيجه همين می شود که می بينيد و خدا کند ببينند مسئولان و با اصلاح قانون در روزهای باقی مانده به افزايش شور انتخاباتی، که نشاط اجتماعی را هم پيامد دارد کمک کنند.»
روزنامه ابتکار اما در تيتر يک شماره دوشنبه گزارشی درباره «هزينههای تبليغات نامزدهای انتخابات مجلس» منتشر کرده و اين پرسش را طرح کرده که؛ يک صندلی «بهارستان» چقدر میارزد؟
اين روزنامه با اشاره به تلاش کانديداها برای ورود به مجلس شورای اسلامی نوشته آن ها «همه تلاشهای مادی و معنوی» را «برای رسيدن به صندلی سبز رنگ مجلس به خرج میدهند؛ از گرفتن وام و فروختن اموال خود تا رايزنی با پيمانکاران، کارخانهداران و تاجران» و «از دادن شام و ناهار و اجاره سالن و گروههای موسيقی و استخدام چهرههای مشهور ورزشی و هنری تا اهدای ماشين سواری و گوشی تلفن وتیشرت به جوانان» تا «راهاندازی کاراناوالهای پرخرج تا چاپ و انتشار بنرهايی با ابعاد ساختمانهای بزرگ.»
روزنامه ابتکار تاکيد کرده که کانديداها در جريان تبليغات انتخاباتی برای مجلس نهم حتی «از مرگ يک کودک در زير چرخهای ماشين هيات همراه يک نامزد تا خرج آبرو و حيثيت چهرههای متنفذ و قابل احترام در ميان مردم» را برای راهيابی به مجلس هزينه کرده اند.
اين روزنامه همچنين نوشته که هر کانديدای انتخابات مجلس «برای يک تبليغات کمهزينه» دستکم به «۱۵۰ ميليون تومان» نياز دارد و افزوده که هر کانديدا برای «هزينه حمل و نقل، تهيه غذا، خريد هديه، اياب و ذهاب، اجاره سالن برای سخنرانی، چاپ پوستر و ساير هزينههای جاری برای يک تبليغات کمهزينه چيزی بالغ بر ۱۵۰ ميليون تومان برآورد میشود.»
« نه اين، نه آن؛ جبهه مختلط »
روزنامه کيهان که تحت نظر نماينده علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود در سرمقاله ای با عنوان «هم اين، هم آن» نوشته که حتی مصباح يزدی و مهدوی کنی هم به فهرست انتخاباتی مورد حمايت خودشان، به طور کامل رای نمی دهند.
اين روزنامه وابسته به جناح حاکم، نوشته است: هر يک از دو «جبهه متحد اصولگرايان» و «جبهه پايداری» در «حلقه های اول خود از هوادارانی برخوردارند که هر چند جبهه ديگر را نيز اصولگرا می دانند ولی "اصولگرايی ناب" را در جبهه ای تلقی می کنند که خود به آن تعلق دارند» اما «توده های پردامنه اصولگرايان ضمن آن که هر دو جبهه را اصولگرا می دانند، بر اين باور نيستند که نامزدهای اصولگرا فقط در فلان جبهه گرد آمده اند.»
روزنامه کيهان همچنين نوشته که محمدرضا مهدوی کنی به عنوان حامی اصلی جبهه متحد اصولگرايان، و محمدتقی مصباح يزدی به عنوان حامی و موسس جبهه پايداری «خود را ملزم نمی دانند که برای انتخاب کانديداهای اصلح و شايسته تر بايستی فهرست فلان جبهه را پيش روی نهاده و به تمامی نامزدهای معرفی شده در آن، از نفر اول تا سی ام رأی بدهند.»
اين روزنامه، نوشته است: «به جرأت می توان گفت که آيت الله مهدوی کنی به تمامی نامزدهای فهرست جبهه متحد اصولگرايان و آيت الله مصباح يزدی به همه نامزدهای ليست جبهه پايداری، رأی نخواهند دا د.»
کيهان همچنين نوشته است: «علی رغم اصرار فراوان مردم و تلاش گسترده دلسوزان، دو جبهه "متحد" و "پايداری" به وحدت نرسيده اند» و «راه کار پيش رو، نه ليست کامل جبهه متحد است،و نه فهرست کامل جبهه پايداری»، بلکه «گزينه هايی از هر دو ليست يعنی "هم اين و هم آن" و "جبهه مختلط" می تواند کارساز باشد.»
کيهان در عين حال پيشنهاد کرده که «در مقابل فتنه ۸۸ و يا حلقه انحرافی موضع روشنی نگرفته اند» بايد از فهرست های انتخاباتی اصولگرايان حذف شوند.
روزنامه ابتکار در سرمقاله شماره هشتم اسفند ماه تاکيد کرده که « تظاهر برخی اصولگرايان » به « دفاع از آزادی بيان، وعده ای انتخاباتی » است.
روزنامه مردمسالاری خبر داده که محمدرضا نقدی فرمانده بسيج گفته « تا آمريکا وجود دارد، نمی توانيم به جامعه آرمانی خود برسيم » و « برای ساختن جامعه آرمانی چاره ای جز نابودکردن آمريکا نداريم. »
روزنامه شرق واکنش وزير بهداشت به گرانی روز افزون دارو و اقلام پزشکی را مورد توجه قرار داده است، و روزنامه تهران امروز در تيتر يک شماره دوشنبه گزارش داده که « گرانی و احتکار به بازار خودرو هم رسيده است. »
روزنامه کيهان در سرمقاله ای با عنوان « هم اين، هم آن » نوشته که حتی مصباح يزدی و مهدوی کنی هم به فهرست انتخاباتی مورد حمايت خودشان، به طور کامل رای نمی دهند و « توده های اصولگرا » خودشان بايد به فهرستی از« جبهه مختلط » برای روز انتخابات تدارک کنند.
پايان دوره پنجم مجمع تشخيص مصلحت و آينده سياسی رفسنجانی
روزنامه اعتماد گزارشی درباره «پايان دوره پنجم مجمع تشخيص مصلحت» و آينده سياسی اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر کرده است.
اين روزنامه با اشاره به پايان دوره پنجم مجمع تشخيص مصلحت نظام «با توجه به سابقه طولانی رياست اکبر هاشمیرفسنجانی بر اين نهاد مهم نظارتی» و «رويدادهايی همچون جايگزينی محمدرضا مهدویکنی به جای او در رياست مجلس خبرگان رهبری»، از قول «برخی منابع خبری» نوشته که «در دوره بعدی مجمع تشخيص مصلحت نظام رياست آن و همزمان ترکيب اين مجمع نيز تغيير خواهد کرد. »
محمدرضا عباسیفرد عضو سابق شورای نگهبان و مشاور حقوقی هاشمیرفسنجانی اما از احتمال ابقای اکبر هاشمی رفسنجانی در رياست مجمع تشخيص مصلحت خبرداده و به روزنامه اعتماد گفته است: «تحليل و تفسير و آگاهی من با توجه به شناختی که از مقام رهبری و مجموعه شرايط دارم، اين است که اين اتقاق برای بقای آقای هاشمی در مجمع تشخيص مصلحت خواهد افتاد. »
اين روزنامه همچنين با مرور تاريخ مجمع تشخيص مصلحت از سال ۱۳۶۶ تاکنون نوشته که آيت الله خمينی در حکم تشکيل اين مجمع تاکيد کرده بود که «مجمعی مرکب از فقهای شورای نگهبان و حججاسلام آقايان خامنهای، هاشمی، اردبيلی، توسلی، موسویخوئينیها و آقای ميرحسين موسوی و وزير مربوطه» با حضور «احمد خمينی» برای تشخيص مصلحت نظام تشکيل شود و «در صورت لزوم رای اکثريت اعضای حاضر اين مجمع مورد عمل قرار گيرد.»
چهره هایی که اگر چه روزنامه اعتماد به سرنوشت آن ها اشاره نکرده اما اکنون از آن ها فقط علی خامنه ای در مقام رهبر، هاشمی رفسنجانی در مقام رئيس مجمع تشخيص مصلحت در حکومت نقش دارند، و البته ميرحسين موسوی از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ تاکنون در حصر است.
روزنامه اعتماد يادآوری کرده که آيت الله خامنه ای از ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸ رياست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشته اما از سال ۱۳۶۸ تاکنون اکبر هاشمی رفسنجانی در اين مقام قرار داشته است.
اين روزنامه همچنين نوشته است: «دورهپنجم فعاليت مجمع تشخيص مصلحت شايد به دليل مصادف شدنش با برخی حوادث داخلی مانند انتخابات ۸۸ و درگذشت آيتالله توسلی حين قرائت يکی از سياسیترين نطقهای عضوی از مجمع در اين نهاد، يکی از پرسر و صداترين ادوار فعاليت مجمع تشخيص مصلحت نظام باشد.»
به نوشته روزنامه اعتماد، آغاز دوره جديد مجمع تشخيص مصلحت و شکل گيری همزمان مجلس نهم، «میتوانند دو رويداد مهم و سرنوشتساز در تعيين آرايش سياسی کشور در سالهای آتی باشند.»
همزمان روزنامه دنيای اقتصاد در خبری کوتاه نوشته که «شنيده شده است نوه آيتالله هاشمی رفسنجانی پس از بازگشت از انگليس توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده است.»
دنيای اقتصاد منبع انتشار اين خبر را يک سايت نزديک به جناح حاکم عنوان کرده اما اشاره ای به تایيد يا عدم تایيد اين خبر از سوی خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی نکرده است.
« تظاهر اصولگرايان به دفاع از آزادی بيان، وعده ای برای انتخابات است »
روزنامه ابتکار در سرمقاله شماره هشتم اسفند ماه تاکيد کرده که «تظاهر اصولگرايان» به «دفاع از آزادی بيان، وعده ای انتخاباتی» است.
به نوشته اين روزنامه، در آستانه انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی «برخی از چهرههای سياسی و تشکلهای اصولگرا در حال پربار کردن کارنامه خود درباره آزادی بيان هستند» و «انگيزه چنين اقدامی، دستگيری يک روزنامهنگار اردوگاه خودی است» همان گونه که چندی پيش نيز محمود احمدی نژاد «به علت توقيف نشريهای نزديک به مواضع خود، از قوه قضائيه انتقاد کرده بود.»
فضل الله ياری سرمقاله نويس روزنامه ابتکار نوشته که «اين بخش از رفتار اصولگرايان اگرچه جای تحسين دارد» اما «بدون ترديد نمیتواند بيانگر اعتقاد آنان به مفهوم آزادی بيان و دفاع از آن باشد» چرا که اين افراد و گروهها «نه تنها در برابر تصميمات مشابهی که برای روزنامهنگاران و رسانههای خارج از اردوگاه خودی اتخاذ میشود، اعتراض و انتقادی از خود نشان نمیدهند بلکه انتقادکنندگان و معترضين را به اهانت به دستگاه قضايی نيز متهم میکنند.»
اين روزنامه تاکيد کرده که «عملکرد چهرههای سياسی و رسانهای جناح حاکم در موضوع حمايت از آزادی بيان، يادآور اين ضربالمثل نغز فارسی است که؛ مرگ خوب است اما برای همسايه، يعنی بازداشت روزنامهنگاران و توقيف مطبوعات، مجازات مناسبی است اما تا زمانی که برای ديگران اعمال میشود.»
روزنامه ابتکار نوشته که «رفتارهای دوگانهای از اين دست، سبب شدهاست که برخی از مردم اختلافات عميق اصولگرايان در مورد مسائل سياسی اخير را چندان جدی نگيرند و آن را تنها نمايشی برای سرگرم شدن مردم بخوانند» و اين باور چنان ابعادی در ميان مردم دارد که «برخی از چهرههای شاخص اصولگرا، فرياد برآورند که اين "جنگ زرگری" نيست و گروهها با هم تفاوت دارند.»
اين روزنامه همچنين نوشته است: «تظاهر به احترام و اعتقاد به آزادی بيان و يا ديگر آزادیهای فردی در موعد نزديک به انتخابات، بيش از زمانهای عادی مشاهده میشود» و «در حقيقت، برخی از اين افراد و گروهها از دلبستگی گروهی از رایدهندگان به اينگونه مفاهيم اطلاع دارند اما خود با داشتن کمترين اعتقاد، اين موضوعات را مطرح می کنند؛ تا از روز انتخابات که عبور کردند، هم رای ازمردم گرفتهباشند وهم به موضع اوليه خود برگردند که اين خود رفتار دوگانه ديگری با مردم فهيم و انديشمند است.»
«فرمانده بسيج: چاره ای جز نابودکردن آمريکا نداريم»
روزنامه مردمسالاری خبر داده که محمدرضا نقدی فرمانده بسيج طی سخنرانی از طريق ويدئو کنفرانس در همايش بسيج هنرمندان در مشهد، گفته است: «تا آمريکا وجود دارد، نمی توانيم به جامعه آرمانی خود برسيم » و «برای ساختن جامعه آرمانی چاره ای جز نابودکردن آمريکا نداريم. »
به نوشته اين روزنامه، فرمانده بسيج همنچنين ادعا کرده که «در هر حوزه ای که اراده انقلاب اسلامی بر پيشرفت و تعالی قرار می گيرد، آمريکا می کوشد تا با سنگ اندازی»، برای آن «مانع ايجاد کند که نمونه آن را در عرصه اقتصاد، علم و فن آوری، فرهنگ و اخلاق مشاهده می کنيم.»
فرمانده بسيج گفته است: «تعالی اخلاقی و فرهنگی جامعه به صورت مداوم توسط شبکه های متعدد ماهواره ای، فيلم های مستهجن، مواد مخدر و واردات رايگان مشروبات الکلی با مخاطره مواجه است»، اما همه آسيب های اجتماعی بروز يافته در ايران را به « توطئه آمريکا » نسبت داده است.
محمدرضا نقدی همچنين «حقوق بشر» را بهانه آمريکا برای مخدوش کردن «امنيت اخلاقی جامعه» توصيف کرده است.
واکنش وزير بهداشت به «گرانی روز افزون» دارو و اقلام پزشکی
روزنامه شرق واکنش وزير بهداشت به گرانی روز افزون دارو و اقلام پزشکی را مورد توجه قرار داده است.
به نوشته اين روزنامه، «افزايش سرسامآور هزينههای توليد و واردات تجهيزات و اقلام پزشکی در سال ۹۰ به بالاترين حد خود رسيده است» اما مرضيه وحيددستجردی وزير بهداشت در واکنش به اين افزايش هزينهها، اعلام کرده که «دچار تحريمهای بزرگ هستيم و بايد کمربندها را ببنديم و کمتر آه و ناله کنيم و از امکانات موجود بهترين بهرهبرداری را داشته باشيم.»
وزير بهداشت همچنين گفته است: «وضعيت کشور ما بعد از انقلاب تاکنون هميشه خاص بوده است، ولی امروز اين وضعيت خاصتر است.»
روزنامه شرق نوشته اين اظهارات وزير بهداشت در حالی بيان شده که مرضيه وحيد دستجردی پيش از اين گفته بود: «بر اساس گزارش بانک مرکزی و مرکز آمار ايران ميزان تورم در بخش سلامت بيش از تورم موجود در جامعه است و در صورتی که کسری بودجه جبران نشود، روی کيفيت خدمات تاثير میگذارد و کيفيت خدماتدرمانی پايين میآيد.»
به گزارش اين روزنامه، «مشکل هزينههای سرسامآور درمانی هنوز به دست مسوولان درمانی کشور، درمان نشده» و کارشناسان اقتصاد سلامت «ريشه اصلی اين مشکلات را تبعات اجرای قانون هدفمندی يارانه و عدم رفع مشکل کسری بودجه سالانه وزارت بهداشت و نوسانات قيمت ارز میدانند.»
شرق تاکيد کرده که به دنبال افزايش قيمت ارز در ايران در هفته های اخير، «افزايش هزينههای درمانی متاثر از نوسانات قيمت ارز در کشور» و «اجرای قانون هدفمندی يارانهها و افزايش قيمت حاملهای انرژی» توليدکنندگان و واردکنندگان تجهيزات و اقلام پزشکی را «با افزايش چند برابری قيمت مواد اوليه و تجهيزات پزشکی مواجه کرده است.»
وزير صنعت و تجارت؛با احتکار خودرو برخورد می شود
روزنامه تهران امروز در تيتر يک شماره دوشنبه گزارش داده که «گرانی و احتکار به بازار خودرو رسيده است.»
اين روزنامه نوشته در شرايطی که «بازار برخی کالاها مانند لوازم خانگی و مواد غذايی با گرانی و بعضا توقف فروش مواجه شده است،برخی رسانه ها از رسيدن احتکار به بازار خودرو خبر می دهند، و «همزمان مهدی غضنفری، وزير صنعت و تجارت هشدار داده است که خودداری عمدی در فروش خودرو مصداق احتکار است و با آن برخورد می شود.»
به گزارش تهران امروز، «مشاهدات ميدانی از بازار خودروی کشور حاکی است که گرانی محسوس شامل حال اين بازار هم شده است و بهعنوان مثال پژوی ۲۰۶ تيپ ساده که پيشتر حدود ۱۵ ميليون تومان بود به ۱۶.۵ ميليون تومان رسيده است.»
اين روزنامه همچنين نوشته که «تعدادی از نمايندگیهای فروش ايران خودرو حاضر به فروش اين محصول پرطرفدار نيستند» و علاوه بر اين «اختلاف قيمت رسمی و آزاد برخی خودروها به ۱۲ ميليون تومان رسيده است.»
تهران امروز همچنين نوشته مهدی غضنفری وزير صنعت و تجارت در واکنش به اين تحولات با بيان اينکه « ممکن است امتناع از فروش بهخاطر مشکلات فنی باشد و اگر اينگونه باشد، مصداق احتکار نيست » تاکيد کرده که «بايد اين موضوع را بررسی کنيم» اما «وقتی که کالا موجود باشد و فروشندگان امتناع کنند، اين کار مصداق احتکار خواهد بود که حتما با آن برخورد میشود.»
انتقاد از محدوديت های تبلغاتی و فضای غيرانتخاباتی در ايران
روزنامه خراسان در يادداشتی به انتقاد از فضای غير انتخاباتی در شهرها پرداخته و از مقام های مسئول برگزاری انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی پرسيده که «می خواهيد انتخابات برگزار کنيد. می خواهيد پرشور باشد اين انتخابات يا فقط برای رفع تکليف قانونی می خواهيد يک انتخابات را برگزار کنيد ؟»
اين روزنامه به مقام های حکومتی توصيه کرده تا «نگاهی به شهر بيندازيد. پای حرف مردم بنشينيد. حتی به ستادهای انتخاباتی هم سری بزنيد»، خطاب به آن ها نوشته است: «اگر می خواهيد يک انتخابات را "فقط برگزار کنيد"، حرفی نيست. اما اگر می خواهيد يک انتخابات در تراز جمهوری اسلامی و در شأن انقلاب برگزار کنيد، مطمئن باشيد اين رسمش نيست. اين راهش هم نيست» و «قرار بود و هست هنوز که فضای انتخاباتی آن قدر گرم باشد که مردم سرمای زمستان را هم از ياد ببرند، قرار بود حرف انتخابات به اولويت نخست مردم در گفت وگوها تبديل شود، قرار بود فضای انتخابات آن قدر جذاب باشد که آحاد مردم با آن ارتباط برقرار کنند»، «قرار بود و به گمانم هست هنوز که زمينه برای مشارکت حداکثری مردم فراهم شود.»
روزنامه خراسان تاکيد کرده که در صورت تداوم فضای فعلی انتخابات «انگار در تلويزيون و رسانه ها قرار است انتخابات برگزار شود و الا اگر می خواستيم در جامعه برگزار کننده يک انتخابات باشيم، وضع اين نبود و مسئولان گرم تر از اين و پرتلاش تر در صحنه حاضر می شدند.»
اين روزنامه البته دليل سردی فضای انتخابات مجلس نهم را «قفل بسته قانون تبليغات انتخابات» توصيف کرده و نوشته است: «وقتی نمی توانيم بنر بزنيم، وقتی مأموران به جمع آوری برخی اقلام تبليغاتی می پردازند، وقتی قانون اجازه راه انداختن کارناوال انتخاباتی را نمی دهد، وقتی همين قانون، برای چاپ پوستر، کلی مضيقه ايجاد کرده و خط کش به دست، سانتيمترهای پوستر را بايد بشماريم، وقتی نصب بلندگو در ستاد، ماجرای خاص خود را دارد و... خب نتيجه همين می شود که می بينيد و خدا کند ببينند مسئولان و با اصلاح قانون در روزهای باقی مانده به افزايش شور انتخاباتی، که نشاط اجتماعی را هم پيامد دارد کمک کنند.»
روزنامه ابتکار اما در تيتر يک شماره دوشنبه گزارشی درباره «هزينههای تبليغات نامزدهای انتخابات مجلس» منتشر کرده و اين پرسش را طرح کرده که؛ يک صندلی «بهارستان» چقدر میارزد؟
اين روزنامه با اشاره به تلاش کانديداها برای ورود به مجلس شورای اسلامی نوشته آن ها «همه تلاشهای مادی و معنوی» را «برای رسيدن به صندلی سبز رنگ مجلس به خرج میدهند؛ از گرفتن وام و فروختن اموال خود تا رايزنی با پيمانکاران، کارخانهداران و تاجران» و «از دادن شام و ناهار و اجاره سالن و گروههای موسيقی و استخدام چهرههای مشهور ورزشی و هنری تا اهدای ماشين سواری و گوشی تلفن وتیشرت به جوانان» تا «راهاندازی کاراناوالهای پرخرج تا چاپ و انتشار بنرهايی با ابعاد ساختمانهای بزرگ.»
روزنامه ابتکار تاکيد کرده که کانديداها در جريان تبليغات انتخاباتی برای مجلس نهم حتی «از مرگ يک کودک در زير چرخهای ماشين هيات همراه يک نامزد تا خرج آبرو و حيثيت چهرههای متنفذ و قابل احترام در ميان مردم» را برای راهيابی به مجلس هزينه کرده اند.
اين روزنامه همچنين نوشته که هر کانديدای انتخابات مجلس «برای يک تبليغات کمهزينه» دستکم به «۱۵۰ ميليون تومان» نياز دارد و افزوده که هر کانديدا برای «هزينه حمل و نقل، تهيه غذا، خريد هديه، اياب و ذهاب، اجاره سالن برای سخنرانی، چاپ پوستر و ساير هزينههای جاری برای يک تبليغات کمهزينه چيزی بالغ بر ۱۵۰ ميليون تومان برآورد میشود.»
« نه اين، نه آن؛ جبهه مختلط »
روزنامه کيهان که تحت نظر نماينده علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود در سرمقاله ای با عنوان «هم اين، هم آن» نوشته که حتی مصباح يزدی و مهدوی کنی هم به فهرست انتخاباتی مورد حمايت خودشان، به طور کامل رای نمی دهند.
اين روزنامه وابسته به جناح حاکم، نوشته است: هر يک از دو «جبهه متحد اصولگرايان» و «جبهه پايداری» در «حلقه های اول خود از هوادارانی برخوردارند که هر چند جبهه ديگر را نيز اصولگرا می دانند ولی "اصولگرايی ناب" را در جبهه ای تلقی می کنند که خود به آن تعلق دارند» اما «توده های پردامنه اصولگرايان ضمن آن که هر دو جبهه را اصولگرا می دانند، بر اين باور نيستند که نامزدهای اصولگرا فقط در فلان جبهه گرد آمده اند.»
روزنامه کيهان همچنين نوشته که محمدرضا مهدوی کنی به عنوان حامی اصلی جبهه متحد اصولگرايان، و محمدتقی مصباح يزدی به عنوان حامی و موسس جبهه پايداری «خود را ملزم نمی دانند که برای انتخاب کانديداهای اصلح و شايسته تر بايستی فهرست فلان جبهه را پيش روی نهاده و به تمامی نامزدهای معرفی شده در آن، از نفر اول تا سی ام رأی بدهند.»
اين روزنامه، نوشته است: «به جرأت می توان گفت که آيت الله مهدوی کنی به تمامی نامزدهای فهرست جبهه متحد اصولگرايان و آيت الله مصباح يزدی به همه نامزدهای ليست جبهه پايداری، رأی نخواهند دا د.»
کيهان همچنين نوشته است: «علی رغم اصرار فراوان مردم و تلاش گسترده دلسوزان، دو جبهه "متحد" و "پايداری" به وحدت نرسيده اند» و «راه کار پيش رو، نه ليست کامل جبهه متحد است،و نه فهرست کامل جبهه پايداری»، بلکه «گزينه هايی از هر دو ليست يعنی "هم اين و هم آن" و "جبهه مختلط" می تواند کارساز باشد.»
کيهان در عين حال پيشنهاد کرده که «در مقابل فتنه ۸۸ و يا حلقه انحرافی موضع روشنی نگرفته اند» بايد از فهرست های انتخاباتی اصولگرايان حذف شوند.
تاييد صلاحيت «متهم به آزار جنسی» ملی پوشان اسکيت توسط شورای نگهبان
شورای نگهبان، نامزدهای تاييد صلاحيتشده برای نهمين دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را معرفی کرده است. در حوزه انتخابيه سنندج، کامياران و ديواندره، اسامی ۲۲ نفر اعلام شده که بين آن ها نام رييس پيشين فدراسيون اسکيت نيز به چشم می خورد.
خبرگزاری مهر گزارش داده است که بيش از ۲۵ نفر از داوطلبان نهمين دوره مجلس شورای اسلامی در پنج حوزه انتخابيه استان کردستان رد صلاحيت شده اند که شامل سه نماينده فعلی اين استان در مجلس هشتم نيز می شود؛ از جمله عبدالجبار کرمی که يکی از طراحان نامه سوال از ریيس جمهوری اسلامی بود.
در اين بين اما جمشيد وزيری رييس پيشين فدراسيون اسکيت در شرايطی تاييد صلاحيت شده است که چهار ماه قبل (هفتم آبان) به دليل اتهام آزار جنسی دختران اسکيت باز در تيم ملی، حکم اخراج خود را از محمد عباسی وزير ورزش و امور جوانان دريافت کرد. وزيری پس از شش سال، جای خود را به حليم بردی شرعی مدير کل استعداديابی و قهرمان پروری اين وزارتخانه داد.
سايت خبری «فردانيوز» مانند سايت مشرق و چند سايت خبری ديگر نوشتند: «برخی نمايندگان مجلس گفته اند که به دليل آگاهی از گزارش هايی درباره رييس فدراسيون اسکيت که عضو هيات امنای مسجد جامع سنندج نيز بوده است، وزير ورزش راهی جز اخراج او ندارد.»
روزنامه های ورزشی نيز از برپايی جشن اخراج جمشيد وزيری توسط برخی قهرمانان اسکيت دادند و حتی تعدادی از خبرنگاران ورزشی نيز به اين جشن دعوت شدند.
پيشنهاد رابطه جنسی رييس فدراسيون اسکيت به بانوان قهرمان اين رشته ورزشی، گاهی بدون نام بردن از او يا عنوان فدراسيون، بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی پيدا کرد.
حاشيه های مربوط به آزار جنسی ملی پوشان اسکيت توسط جمشيد وزيری که «انتخاب اگاهانه، انعکاس هویت» را به عنوان شعار انتخاباتی اش برای مجلس نهم برگزيده است، در سايت تابناک نيز منعکس شد.
اين سايت با انتشار خبری درباره او، از حضور «يکی از ملی پوشان خانم اين رشته ورزشی به همراه مادرش در ساختمان وزارت ورزش» خبر داد که به نوشته اين سايت، با حالتی مستاصل، تعريف کرده بود که رييس فدراسيون به او گفته؛ اگر می خواهد به حضورش در تيم ملی ادامه بدهد بايد با او رابطه جنسی داشته باشد!
روزنامه ۹۰ نيز در شماره روز دوشنبه نهم آبان با اشاره به ماجراهای فوق نوشت: «اسکيت باز اول ايران به مدت يک سال و نيم اسکيت را کنار گذاشت. يکی از مربيان با تجربه اسکيت سرعت نيز عطای کار را به لقايش بخشيد و رفت. پس از اين ماجرا کميته انضباطی در سازمان تربيت بدنی به رياست سعيدلو تشکيل شد.»
پس از اين گزارش اما رسانه های ورزشی از چاپ مطلب درباره رسوايی يادشده منع شدند. حتی برخی روزنامه نگاران ورزشی در صفحه فيس بوک خود نوشتند؛ مصاحبه هايشان با دخترانی که تحت آزار جنسی قرار گرفته اند منتشر نشده است. گزارش پايانی جلسه کميته انضباطی در وزارت ورزش برای رسيدگی به تخلفات جمشيد وزيری نيز چنين سرنوشتی داشت.
اين اتفاقات اما مانعی برای تاييد صلاحيت او از سوی شورای نگهبان برای شرکت در انتخابات مجلس نهم نبود.
جمشيد وزيری سابقه رياست اداره کل تربيت بدنی استان کردستان و رياست شورای اسلامی شهر سنندج را نيز دارد.
امتياز ويژه برای کانديداهای ورزشی
صلاحيت جمشيد وزيری در شرايطی تاييد شده است که شورای نگهبان، غير از او صلاحيت بقيه کانديداهای سرشناس ورزشی را هم تاييد کرده است.
به نظر می رسد در پی تحريم های گسترده سازمان ها و احزاب سياسی، شورای نگهبان درصدد است برای دميدن در تنور انتخابات و افرودن بر تعدادهای نام هاب آشنا، از چهره های ورزشی استفاده کند.
به همين خاطر شورای مزبور، فقدان سوابق مشخص سياسی و فعاليت های اجتماعی متقاضيان ورزشی را ناديده گرفته است. اگر در دوره های قبل، فقط صلاحيت درصدی از چهره های ورزشی تاييد می شد، اين بار با افتادن موانع پيشين، نام آن ها نيز لابلای اسامی چهره های شاخص سياسی و نظامی گنجانده شده است.
بر همين اساس صلاحيت مجيد خدايی از ورزشکاران رشته کشتی که يک سال به دليل دوپينگ در مسابقات جوانان جهان، از حضور در تمامی رقابت ها محروم بود، از حوزه انتخابيه مشهد تاييد شده است.
سردار عليرضا صفارزاده رييس فدراسيون ورزش باستانی، اميدوار رضايی عضو هيات مديره باشگاه استقلال نيز تاييد صلاحيت شده اند. صلاحيت سيد مهدی هاشمی رييس سابق فدراسيون تيراندازی هم در حوزه انتخابيه تهران تاييد شده.
عبدالله چمن گلی، قهرمان کشتی فرنگی آسيا در سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ در شرايطی نامزد انتخابات شد که سه هفته قبل از سوی فدراسيون کشتی به عنوان سرمربی تيم ملی جوانان برگزيده شده بود.
کانديداتوری چمن گلی با انتقاد پيشکسوتان کشتی مواجه شده و به زعم آن ها؛ چمن گلی برای رسيدن به کرسی مجلس دارد از اعتبار تيم ملی سوءاستفاده می کند.
خبرگزاری مهر گزارش داده است که بيش از ۲۵ نفر از داوطلبان نهمين دوره مجلس شورای اسلامی در پنج حوزه انتخابيه استان کردستان رد صلاحيت شده اند که شامل سه نماينده فعلی اين استان در مجلس هشتم نيز می شود؛ از جمله عبدالجبار کرمی که يکی از طراحان نامه سوال از ریيس جمهوری اسلامی بود.
در اين بين اما جمشيد وزيری رييس پيشين فدراسيون اسکيت در شرايطی تاييد صلاحيت شده است که چهار ماه قبل (هفتم آبان) به دليل اتهام آزار جنسی دختران اسکيت باز در تيم ملی، حکم اخراج خود را از محمد عباسی وزير ورزش و امور جوانان دريافت کرد. وزيری پس از شش سال، جای خود را به حليم بردی شرعی مدير کل استعداديابی و قهرمان پروری اين وزارتخانه داد.
سايت خبری «فردانيوز» مانند سايت مشرق و چند سايت خبری ديگر نوشتند: «برخی نمايندگان مجلس گفته اند که به دليل آگاهی از گزارش هايی درباره رييس فدراسيون اسکيت که عضو هيات امنای مسجد جامع سنندج نيز بوده است، وزير ورزش راهی جز اخراج او ندارد.»
روزنامه های ورزشی نيز از برپايی جشن اخراج جمشيد وزيری توسط برخی قهرمانان اسکيت دادند و حتی تعدادی از خبرنگاران ورزشی نيز به اين جشن دعوت شدند.
پيشنهاد رابطه جنسی رييس فدراسيون اسکيت به بانوان قهرمان اين رشته ورزشی، گاهی بدون نام بردن از او يا عنوان فدراسيون، بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی پيدا کرد.
حاشيه های مربوط به آزار جنسی ملی پوشان اسکيت توسط جمشيد وزيری که «انتخاب اگاهانه، انعکاس هویت» را به عنوان شعار انتخاباتی اش برای مجلس نهم برگزيده است، در سايت تابناک نيز منعکس شد.
اين سايت با انتشار خبری درباره او، از حضور «يکی از ملی پوشان خانم اين رشته ورزشی به همراه مادرش در ساختمان وزارت ورزش» خبر داد که به نوشته اين سايت، با حالتی مستاصل، تعريف کرده بود که رييس فدراسيون به او گفته؛ اگر می خواهد به حضورش در تيم ملی ادامه بدهد بايد با او رابطه جنسی داشته باشد!
روزنامه ۹۰ نيز در شماره روز دوشنبه نهم آبان با اشاره به ماجراهای فوق نوشت: «اسکيت باز اول ايران به مدت يک سال و نيم اسکيت را کنار گذاشت. يکی از مربيان با تجربه اسکيت سرعت نيز عطای کار را به لقايش بخشيد و رفت. پس از اين ماجرا کميته انضباطی در سازمان تربيت بدنی به رياست سعيدلو تشکيل شد.»
پس از اين گزارش اما رسانه های ورزشی از چاپ مطلب درباره رسوايی يادشده منع شدند. حتی برخی روزنامه نگاران ورزشی در صفحه فيس بوک خود نوشتند؛ مصاحبه هايشان با دخترانی که تحت آزار جنسی قرار گرفته اند منتشر نشده است. گزارش پايانی جلسه کميته انضباطی در وزارت ورزش برای رسيدگی به تخلفات جمشيد وزيری نيز چنين سرنوشتی داشت.
اين اتفاقات اما مانعی برای تاييد صلاحيت او از سوی شورای نگهبان برای شرکت در انتخابات مجلس نهم نبود.
جمشيد وزيری سابقه رياست اداره کل تربيت بدنی استان کردستان و رياست شورای اسلامی شهر سنندج را نيز دارد.
امتياز ويژه برای کانديداهای ورزشی
صلاحيت جمشيد وزيری در شرايطی تاييد شده است که شورای نگهبان، غير از او صلاحيت بقيه کانديداهای سرشناس ورزشی را هم تاييد کرده است.
به نظر می رسد در پی تحريم های گسترده سازمان ها و احزاب سياسی، شورای نگهبان درصدد است برای دميدن در تنور انتخابات و افرودن بر تعدادهای نام هاب آشنا، از چهره های ورزشی استفاده کند.
به همين خاطر شورای مزبور، فقدان سوابق مشخص سياسی و فعاليت های اجتماعی متقاضيان ورزشی را ناديده گرفته است. اگر در دوره های قبل، فقط صلاحيت درصدی از چهره های ورزشی تاييد می شد، اين بار با افتادن موانع پيشين، نام آن ها نيز لابلای اسامی چهره های شاخص سياسی و نظامی گنجانده شده است.
بر همين اساس صلاحيت مجيد خدايی از ورزشکاران رشته کشتی که يک سال به دليل دوپينگ در مسابقات جوانان جهان، از حضور در تمامی رقابت ها محروم بود، از حوزه انتخابيه مشهد تاييد شده است.
سردار عليرضا صفارزاده رييس فدراسيون ورزش باستانی، اميدوار رضايی عضو هيات مديره باشگاه استقلال نيز تاييد صلاحيت شده اند. صلاحيت سيد مهدی هاشمی رييس سابق فدراسيون تيراندازی هم در حوزه انتخابيه تهران تاييد شده.
عبدالله چمن گلی، قهرمان کشتی فرنگی آسيا در سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ در شرايطی نامزد انتخابات شد که سه هفته قبل از سوی فدراسيون کشتی به عنوان سرمربی تيم ملی جوانان برگزيده شده بود.
کانديداتوری چمن گلی با انتقاد پيشکسوتان کشتی مواجه شده و به زعم آن ها؛ چمن گلی برای رسيدن به کرسی مجلس دارد از اعتبار تيم ملی سوءاستفاده می کند.
طرح «ترور» پوتين ناکام ماند
نيروهای امنيتی روسيه و اوکراين اعلام کرده اند که طرح ترور ولاديمیر پوتين، نخست وزير روسيه را خنثی کرده اند.
به گزارش شبکه تلويزيونی رسمی «کانال يک» روسيه، اين عمليات تروريستی قرار بود که تنها کمی بعد از انتخابات رياست جمهوری روسيه که ۴ مارس، يکشنبه هفته آينده، برگزار خواهد شد، انجام شود.
به گزارش راديو اروپای آزاد/راديو آزادی، اين کانال تلويزيونی در دو فيلم ويديويی کوتاه جداگانه اعترافات دو متهم به ترور را پخش کرده است که می گويند «سفارش طرح ترور پوتين به آنها از طرف دوکو عمراف جنگسالار چچنی داده شده است.»
خبرگزاری «اينترفاکس» روسيه نيز به نقل از يک مقام قضايی که نامی از وی برده نشده گزارش کرده است که طرح ترور زمانی لو رفته است که ماموران امنيتی اوکراين دو شهروند روسيه را ماه گذشته در بندر «اودسا» به اتهام مشارکت در انفجار تصادفی يک بمب در اين شهر دستگير کردند.
در يکی از ويديوهای منتشر شده در شبکه تلويزيون رسمی روسيه که از طرف وزارت امنيت اوکراين به اين کشور تحويل داده شده است، مظنون با نام «ايليا پوانزين» خطاب شده است.
پوانزين، ۲۸ ساله که مليتی قزاق دارد گفته است که از امارات به همراه يک همدست که در جريان انفجار تصادفی بمب کشته شده بود به اوکراين سفر کرده است.
مظنونين دستگير شده اعتراف کرده اند که قرار بوده با شخص ثالثی که «آدم عثمانف» معرفی شده طرح ترور نخست وزير روسيه را عملی سازند.
عثمانف که از سال ۲۰۰۷ تحت تعقيب پليس بینالملل قرار دارد، بوسيله نيروهای امنيتی اوکراين دستگير شده است.
مقامهای امنيتی روسيه، هم در جريان انفجار سال گذشته فرودگاه بینالمللی «دامادیدووا» در شرق مسکو، و هم در جريان انفجار مترو مسکو در سال ۲۰۱۰، عثمانف را بعنوان مظنون اصلی اين حوادث معرفی کرده بود.
ولادمير پوتين، نخست وزير روسيه، در انتخابات رياست جمهوری اين کشور که ماه مارس سال جاری برگزار میشود، نامزد حزب حاکم روسيه است.
دهها هزار نفر در مسکو، پايتخت روسيه، اوايل ماه فوريه، در سرمای منهای ۲۰ درجه عليه ولاديمير پوتين و کانديداتوری وی در انتخابات رياست جمهوری آينده اين کشور، دست به تظاهرات زدند.
به گزارش شبکه تلويزيونی رسمی «کانال يک» روسيه، اين عمليات تروريستی قرار بود که تنها کمی بعد از انتخابات رياست جمهوری روسيه که ۴ مارس، يکشنبه هفته آينده، برگزار خواهد شد، انجام شود.
به گزارش راديو اروپای آزاد/راديو آزادی، اين کانال تلويزيونی در دو فيلم ويديويی کوتاه جداگانه اعترافات دو متهم به ترور را پخش کرده است که می گويند «سفارش طرح ترور پوتين به آنها از طرف دوکو عمراف جنگسالار چچنی داده شده است.»
خبرگزاری «اينترفاکس» روسيه نيز به نقل از يک مقام قضايی که نامی از وی برده نشده گزارش کرده است که طرح ترور زمانی لو رفته است که ماموران امنيتی اوکراين دو شهروند روسيه را ماه گذشته در بندر «اودسا» به اتهام مشارکت در انفجار تصادفی يک بمب در اين شهر دستگير کردند.
در يکی از ويديوهای منتشر شده در شبکه تلويزيون رسمی روسيه که از طرف وزارت امنيت اوکراين به اين کشور تحويل داده شده است، مظنون با نام «ايليا پوانزين» خطاب شده است.
پوانزين، ۲۸ ساله که مليتی قزاق دارد گفته است که از امارات به همراه يک همدست که در جريان انفجار تصادفی بمب کشته شده بود به اوکراين سفر کرده است.
مظنونين دستگير شده اعتراف کرده اند که قرار بوده با شخص ثالثی که «آدم عثمانف» معرفی شده طرح ترور نخست وزير روسيه را عملی سازند.
عثمانف که از سال ۲۰۰۷ تحت تعقيب پليس بینالملل قرار دارد، بوسيله نيروهای امنيتی اوکراين دستگير شده است.
مقامهای امنيتی روسيه، هم در جريان انفجار سال گذشته فرودگاه بینالمللی «دامادیدووا» در شرق مسکو، و هم در جريان انفجار مترو مسکو در سال ۲۰۱۰، عثمانف را بعنوان مظنون اصلی اين حوادث معرفی کرده بود.
ولادمير پوتين، نخست وزير روسيه، در انتخابات رياست جمهوری اين کشور که ماه مارس سال جاری برگزار میشود، نامزد حزب حاکم روسيه است.
دهها هزار نفر در مسکو، پايتخت روسيه، اوايل ماه فوريه، در سرمای منهای ۲۰ درجه عليه ولاديمير پوتين و کانديداتوری وی در انتخابات رياست جمهوری آينده اين کشور، دست به تظاهرات زدند.
وبسایتهای بنیاد باران و مجمع روحانیون مبارز هک شدند
وبسایت بنیاد باران، متعلق به محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین ایران، و همچنین سایت «مجمع روحانیون مبارز»، از تشکلهای اصلاحطلب، طی روزهای یکشنبه و دوشنبه هک شدند.
هککنندگان این دو سایت خود را «ارتش سایبری حزبالله» نام گذاشته و با رخنه به این دو سایت اینترنتی باعث شدهاند تا بازدیدکنندگان از این دو نشانی اینترنتی به سایتی با محتوای درجشده توسط «ارتش سایبری حزبالله» منتقل شوند.
در سایت این گروه از هکرها به این دو سایت اشاره شده و نوشته شدهاست که این گروه «در یک عملیات سایبری عدهای از سایتهایی را که در خط عناصر ضد انقلاب همراه و در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، این نماد مردمسالاری ایران اسلامی را تحریم نموده بودند را از دسترس خارج کردهاست.»
در ادامه پیام هکرها مجمع روحانیون مبارز، تشکلی دانسته شده که اعضای آن «قصد داشتند نظام را به سمت سراشیبی سقوط هدایت کنند» و هماینک «زاویه خود را با نظام و انقلاب بیشتر کردهاست» و «ناهماهنگی آن با خط امام و رهبری» با «موضوعگیری غیرمنطقی و مغرضانه در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، نمود بیشتری پیدا کردهاست.»
در پایان این پیام، گروه هکرها همه کسانی را با عقاید این گروه مخالف باشند تهدید کردهاست که «در اولین فرصت اینان بدانند که طعم حمله ارتش سایبری حزبالله را خواهند چشید.»
مجمع روحانیون مبارز، که یکی از احزاب حامی اصلاحطلبان به شمار میآید، یکی از مهمترین تشکلهای روحانیون در ایران است. بنیاد باران که سایت آن هماینک هک شده توسط محمد خاتمی و پس از پایان دوران ریاست جمهوری وی، با همراهی چند تن از وزیران دو دولت او پایهگذاری شده و پیگیر برنامههای فرهنگی و اجتماعی رئیس جمهور پیشین ایران است.
اعضای این مجمع و این بنیاد خواستار برگزاری انتخابات آزاد در ایران هستند و محمد خاتمی برای شرکت تشکلهای اصلاحطلب در نهمین دور از انتخابات مجلس که اسفندماه سال جاری برگزار میشود، شرایطی را مطرح کردهاست.
وی خواستار آزادی ميرحسين موسوی و مهدی کروبی از حصر خانگی، آزادی زندانيان سياسی، تحقق شرايط انتخابات آزاد و سالم و آزادی مطبوعات شده است.
علاوه بر هک شدن سایتهای مرتبط با محمد خاتمی، در هفته اخیر صفحه مربوط به مشخصات وی در بخش فارسی دانشنامه ویکیپدیا نیز فیلتر شده و بازدیدکنندگان از ایران در مقاطعی قادر به دسترسی مستقیم به این صفحه نیستند.
بنیاد باران، آذرماه گذشته اعلام کرد که هیئت نظارت بر مطبوعات امتیاز نشریه «آیین گفتوگو»، به صاحب امتیازی محمد خاتمی، را نیز لغو کردهاست.
پیش از آن در پانزدهم آبان سال ۸۹ نیز وبسایت بنیاد باران همزمان با سایت رسمی محمد خاتمی با فیلترینگ مواجه شد که به گفته اسدالله رازانی، مدیرعامل بنیاد باران، دلیل این موضوع «به طور رسمی» به این بنیاد اعلام نشده و دستور قطع کردن سرویسدهی و فیلترینگ این سایت «با تماس دادستانی با سرویس پشتیبانیکننده سایت» صورت گرفتهاست.
در روزهای پس از ناآرامیهای عاشورای سال ۸۸، مأموران امنیتی با مراجعه به دفتر بنیاد باران مرتضی حاجی و حسن رسولی، مدیرعامل و قائم مقام این بنیاد، را بازداشت و اسناد و مدارک موجود در این بنیاد را توقیف کردند.
محمد خاتمی که در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه سال گذشته از میرحسین موسوی حمایت کرده بود، از زمان آغاز اعتراضات به نتیجه این انتخابات در کنار میرحسین موسوی و مهدی کروبی هدف حمله شدید حامیان محمود احمدینژاد قرار گرفتهاست.
محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، در مهرماه گذشته اعلام کرد که بنا بر تغییرات جدید در تقویم رسمی سال ۱۳۹۰ ایران، مناسبت ۳۰ شهریور به عنوان روز گفتوگوی تمدنها که از ابتکارهای محمد خاتمی بود، از تقویم رسمی ایران حذف میشود.
هککنندگان این دو سایت خود را «ارتش سایبری حزبالله» نام گذاشته و با رخنه به این دو سایت اینترنتی باعث شدهاند تا بازدیدکنندگان از این دو نشانی اینترنتی به سایتی با محتوای درجشده توسط «ارتش سایبری حزبالله» منتقل شوند.
در سایت این گروه از هکرها به این دو سایت اشاره شده و نوشته شدهاست که این گروه «در یک عملیات سایبری عدهای از سایتهایی را که در خط عناصر ضد انقلاب همراه و در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، این نماد مردمسالاری ایران اسلامی را تحریم نموده بودند را از دسترس خارج کردهاست.»
در ادامه پیام هکرها مجمع روحانیون مبارز، تشکلی دانسته شده که اعضای آن «قصد داشتند نظام را به سمت سراشیبی سقوط هدایت کنند» و هماینک «زاویه خود را با نظام و انقلاب بیشتر کردهاست» و «ناهماهنگی آن با خط امام و رهبری» با «موضوعگیری غیرمنطقی و مغرضانه در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، نمود بیشتری پیدا کردهاست.»
در پایان این پیام، گروه هکرها همه کسانی را با عقاید این گروه مخالف باشند تهدید کردهاست که «در اولین فرصت اینان بدانند که طعم حمله ارتش سایبری حزبالله را خواهند چشید.»
مجمع روحانیون مبارز، که یکی از احزاب حامی اصلاحطلبان به شمار میآید، یکی از مهمترین تشکلهای روحانیون در ایران است. بنیاد باران که سایت آن هماینک هک شده توسط محمد خاتمی و پس از پایان دوران ریاست جمهوری وی، با همراهی چند تن از وزیران دو دولت او پایهگذاری شده و پیگیر برنامههای فرهنگی و اجتماعی رئیس جمهور پیشین ایران است.
اعضای این مجمع و این بنیاد خواستار برگزاری انتخابات آزاد در ایران هستند و محمد خاتمی برای شرکت تشکلهای اصلاحطلب در نهمین دور از انتخابات مجلس که اسفندماه سال جاری برگزار میشود، شرایطی را مطرح کردهاست.
وی خواستار آزادی ميرحسين موسوی و مهدی کروبی از حصر خانگی، آزادی زندانيان سياسی، تحقق شرايط انتخابات آزاد و سالم و آزادی مطبوعات شده است.
علاوه بر هک شدن سایتهای مرتبط با محمد خاتمی، در هفته اخیر صفحه مربوط به مشخصات وی در بخش فارسی دانشنامه ویکیپدیا نیز فیلتر شده و بازدیدکنندگان از ایران در مقاطعی قادر به دسترسی مستقیم به این صفحه نیستند.
بنیاد باران، آذرماه گذشته اعلام کرد که هیئت نظارت بر مطبوعات امتیاز نشریه «آیین گفتوگو»، به صاحب امتیازی محمد خاتمی، را نیز لغو کردهاست.
پیش از آن در پانزدهم آبان سال ۸۹ نیز وبسایت بنیاد باران همزمان با سایت رسمی محمد خاتمی با فیلترینگ مواجه شد که به گفته اسدالله رازانی، مدیرعامل بنیاد باران، دلیل این موضوع «به طور رسمی» به این بنیاد اعلام نشده و دستور قطع کردن سرویسدهی و فیلترینگ این سایت «با تماس دادستانی با سرویس پشتیبانیکننده سایت» صورت گرفتهاست.
در روزهای پس از ناآرامیهای عاشورای سال ۸۸، مأموران امنیتی با مراجعه به دفتر بنیاد باران مرتضی حاجی و حسن رسولی، مدیرعامل و قائم مقام این بنیاد، را بازداشت و اسناد و مدارک موجود در این بنیاد را توقیف کردند.
محمد خاتمی که در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه سال گذشته از میرحسین موسوی حمایت کرده بود، از زمان آغاز اعتراضات به نتیجه این انتخابات در کنار میرحسین موسوی و مهدی کروبی هدف حمله شدید حامیان محمود احمدینژاد قرار گرفتهاست.
محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، در مهرماه گذشته اعلام کرد که بنا بر تغییرات جدید در تقویم رسمی سال ۱۳۹۰ ایران، مناسبت ۳۰ شهریور به عنوان روز گفتوگوی تمدنها که از ابتکارهای محمد خاتمی بود، از تقویم رسمی ایران حذف میشود.
اعضای اتحادیه اروپا بر سر اعمال تحریمهای بیشتر علیه دولت سوریه به توافق رسیدهاند.
در چارچوب تحریمهای جدید اتحادیه اروپا علیه دولت بشار اسد، داراییهای بانک مرکزی سوریه در کشورهای این اتحادیه مسدود میشود و هفت نفر دیگر از نزدیکان بشار اسد مشمول ممنوعیت سفر به این اتحادیه میشوند.ممنوعیت پروازهای باری از سوریه به اتحادیه اروپا و اعمال محدودیتهایی سختتر برای تجارت طلا و فلزات گرانبها با سوریه از دیگر مصوبات اتحادیه اروپا در روز دوشنبه، ۲۷ فوریه است.
پیش از این، اتحادیه اروپا تحریمهایی نفتی و تسلیحاتی علیه سوریه تصویب کرده بود.
خبرنگار بیبیسی در بروکسل میگوید که این تحریمها بخشی از اقدامات جامعه بینالملل برای تحت فشار قرار دادن دولت سوریه به منظور پایان دادن به خشونتها در این کشور است.
مناطق شمالی زیر آتش توپخانه
همزمان با تلاشهای بینالمللی برای پایان دادن به ناآرامیها در سوریه، گزارش شده است که نیروهای نظامی این کشور روز دوشنبه ۲۷ فوریه، مناطق تحت اختیار مخالفان دولت در استان ادلیب در شمال غرب این کشور را زیر آتش داشتهاند.گزارش شده است که شهرهای سرمین، معرةالنعمان و بنش مورد حمله نظامیان قرار گرفتهاند.
یک خبرنگار بیبیسی که به این منطقه رفته است، میگوید که ارتش از خمپاره و تسلیحات ضدهوایی برای حمله به مناطق غیرنظامی شهر بنش در غرب ادلیب استفاده میکند.
جمعیت بنش حدود ۴۰ هزار نفر برآورد میشود و خبرنگار ما میگوید که ارتش برای بیش از یک ساعت این شهر را زیر آتش داشته است.
بر اساس اعلام مخالفان دولت، شهر حمص نیز همچنان زیر آتش توپخانه بوده است.
آنها گفتهاند که در جریان ناآرامیهای سوریه در روز یکشنبه، ۲۷ فوریه، دستکم ۵۹ نفر از غیرنظامیان و نیروهای نظامی کشته شدهاند.
این ناآرامیها در شرایطی رخ داد که همهپرسی قانون اساسی جدید سوریه در مناطق مختلف این کشور در جریان بود.
مخالفان دولت شرکت در این همهپرسی را تحریم کرده بودند، ولی شبکه تلویزیونی دولتی سوریه روز گذشته از مشارکت قابل توجه مردم در همهپرسی قانون اساسی جدید این کشور خبر داد.
سوریه در دستور کار شورای حقوق بشر
در عین حال، نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز دوشنبه، ۲۷ فوریه، در ژنو آغاز شده است.بررسی وضعیت سوریه در دستور کار حاضران در این نشست است و انتظار می رود شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در نشست امروز خود، خواهان برقراری آتشبس در سوریه و نیز فراهم شدن امکان دسترسی هرچه سریعتر سازمانهای امدادرسانی از جمله صلیب سرخ، به مناطق آسیبدیده شود.
رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ابتدای این نشست گفت: "امیدواریم مقامات سوریه واکنشی مثبت نشان دهند."
اختلاف نظر قدرتها
اظهارات مقامات رسمی آمریکا که موضع چین در قبال سوریه را "بسیار متکبرانه و از روی خودرأیی" خوانده بودند، واکنش چین را به دنبال داشت و یک سخنگوی وزارت امور خارجه چین این اظهارات را غیرقابل پذیرش خواند.در یادداشتی هم که روز دوشنبه ۲۷ فوریه، در روزنامه رسمی حزب کمونیست چین منتشر شده، آمده است که بعد از حمله به عراق، آمریکا حق ندارد از طرف مردم کشورهای عربی اظهارنظر کند.
روز یکشنبه ۲۶ فوریه، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، در اظهاراتی صریح گفت که اقدام چین و روسیه در وتو کردن قطعنامه سازمان ملل متحد درباره سوریه "نفرتانگیز" بود.
در سوریه دولت این کشور می گوید که ۹۰ درصد از کسانی که در همه پرسی روز یکشنبه هشتم اسفندماه (۲۷ فوریه) شرکت کردند، با تغییرات در قانون اساسی موافق هستند.
این در حالی است که گروه های مخالف و کشورهای غربی از این انتخابات به عنوان "نمایشی خنده دار" یاد کرده اند.از جمله تغییرات پیش بینی شده در قانون اساسی جدید، پایان انحصار حزب بعث به عنوان حزب حاکم است.
گفته شده این تغییرات در واکنش به ادامه اعتراضات در سوریه صورت می گیرد.
در یمن، عبد ربه منصور هادی رسما دوره ریاست جمهوری خود را آغاز کرد، به این ترتیب علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری سابق پس از ۳۳ سال و به دنبال ماهها نا آرامی مجبور به کناره گیری از قدرت شد.
آقای صالح امروز دوشنبه ۲۷ فوریه رسما طی مراسمی قدرت را به معاونش آقای هادی واگذار کرد.انتقال قدرت در این کشور با میانجی گیری کشورهای حوزه خلیج فارس و با حمایت کشورهای غربی انجام شد.
بر اساس توافق انجام شده، آقای هادی به مدت دو سال زمام امور را در یمن در اختیار خواهد داشت و در این مدت قانون اساسی جدید این کشور تدوین خواهد شد.
آقای صالح چهارمین رهبری است که در یک سال گذشته و به دنبال اعتراضات گسترده در کشورهای عربی از قدرت برکنار می شود.
یک روز پس از ابلاغ حکم فرهاد دانشجو، رئیس جدید دانشگاه آزاد از سوی کامران دانشجو، وزیر علوم ایران، مراسم معارفه او در تهران برگزار شده و به این ترتیب به مدیریت ۲۹ ساله عبدالله جاسبی بر این دانشگاه خاتمه داده شد.
آقای جاسبی از ابتدای تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در اردیبهشت ۱۳۶۱ ریاست آن را بر عهده داشته است.محمود احمدی نژاد از ابتدای دوره اول ریاست جمهوری اش با انتقاد از شیوه های مدیریتی در دانشگاه آزاد، از جمله میزان شهریه های آن، در صدد تغییر دادن آقای جاسبی بود.
شورای عالی انقلاب فرهنگی حکم هیات امنای دانشگاه آزاد مبنی بر انتصاب آقای دانشجو را به عنوان رئیس منتخب این دانشگاه تایید کرده بود، اما مطابق اساسنامه دانشگاه آزاد، حکم او باید به امضای اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس هیات امنای می رسید.
با امتناع آقای هاشمی رفسنجانی از امضای حکم انتصاب فرهاد دانشجو، ابتدا حکم او در روزنامه رسمی کشور درج شد و با ناکام ماندن مذاکرات نمایندگان شورای عالی انقلاب فرهنگی با آقای هاشمی رفسنجانی، سرانجام وزیر علوم به نیابت از رئیس این شورا، حکم ریاست ۴ ساله برادرش بر دانشگاه آزاد را ابلاغ کرد.
محمود احمدی نژاد در نامه ای صدور حکم رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی را به وزیر علوم کابینه خود تفویض کرده بود.
برخی از منتقدان رئیس جمهوری ایران انگیزه این تغییر را ادامه رقابت با اکبر هاشمی رفسنجانی از موسسان دانشگاه آزاد می دانند که رقیب آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ بود.
انتشار حکم انتصاب فرهاد دانشجو در روزنامه رسمی با حکم محمود احمدی نژاد، روند تغییر رئیس این دانشگاه را تسریع کرد.
مطابق قوانین مدنی ایران، روزنامه رسمی کشور زیر مجموعه قوه قضائیه است و قوانین و مصوبات دولتی، ۱۵ روز پس از انتشار در روزنامه رسمی، لازم الاجرا می شوند.
دانشگاه آزاد و کشمکش بر سر مدیر آن در یک نگاه
دانشگاه آزاد اسلامی دو سال پس از انقلاب فرهنگی ایران که منجر به تعطیلی موقت دانشگاه ها شد، تاسیس شد.
این دانشگاه در اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به پیشنهاد اکبر هاشمی رفسنجانی و با حمایت آیت الله روحالله خمینی شکل گرفت و اکنون یکی از بزرگترین مراکز آموزش عالی در ایران است.
محمود احمدی نژاد از ابتدای دوره اول ریاست جمهوری اش با انتقاد از شیوه های مدیریتی در دانشگاه آزاد از جمله میزان شهریه های آن، در صدد تغییر دادن آقای جاسبی بود.
برخی از منتقدان او انگیزه این تغییر را ادامه رقابت با اکبر هاشمی رفسنجانی از مهمترین موسسان دانشگاه آزاد می دانند که رقیب آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس هیات امنای دانشگاه آزاد در حالی که رئیس جدید این دانشگاه کار خود را آغاز کرده، هنوز حکم او را امضا نکرده است.
این دانشگاه در اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به پیشنهاد اکبر هاشمی رفسنجانی و با حمایت آیت الله روحالله خمینی شکل گرفت و اکنون یکی از بزرگترین مراکز آموزش عالی در ایران است.
محمود احمدی نژاد از ابتدای دوره اول ریاست جمهوری اش با انتقاد از شیوه های مدیریتی در دانشگاه آزاد از جمله میزان شهریه های آن، در صدد تغییر دادن آقای جاسبی بود.
برخی از منتقدان او انگیزه این تغییر را ادامه رقابت با اکبر هاشمی رفسنجانی از مهمترین موسسان دانشگاه آزاد می دانند که رقیب آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس هیات امنای دانشگاه آزاد در حالی که رئیس جدید این دانشگاه کار خود را آغاز کرده، هنوز حکم او را امضا نکرده است.
جاسبی مشاور شد؛ تودیع بعد از انتخابات
در مراسم آغاز به کار فرهاد دانشجو به عنوان رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی، وحید حقانیان از اعضای با نفوذ دفتر آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران، محمد محمدیان نماینده رهبر ایران در دانشگاه ها، عباس طائب مشاور وزیر علوم، کامران دانشجو وزیر علوم و مجتبی ثمرههاشمی مشاور ارشد رئیس جمهور حضور داشته اند.فرهاد دانشجو در نخسین روز ریاستش بر دانشگاه آزاد، طی حکمی معاونان جدید آموزشی، اداری مالی و پژوهشی این دانشگاه را منصوب کرد و همچنین گفت که عبدالله جاسبی رئیس پیشین دانشگاه، مشاور عالی او شده است.
آقای دانشجو درباره روزنامه فرهیختگان و خبرگزاری آنا که از زیرمجموعه های دانشگاه آزاد است، گفت که درباره مدیریت این دو رسانه نیز با چند نفر صحبت شده که نتایج آن طی یکی دو روز آینده اعلام میشود.
آقای جاسبی در روز واگذاری کرسی ریاست دانشگاه آزاد گفته است که این دانشگاه باید غیر دولتی بماند.
او در توصیف وضعیت دانشگاه آزاد گفت که این دانشگاه فعالیت خود را از یک اتاق شروع کرد و امروز به مجموعه ای تبدیل شده که آموزش عالی کشور ایران به آن افتخار می کند.
رئیس جدید دانشگاه آزاد گفته است که پس از انتخابات مجلس، مراسم تودیع مناسبی برای آقای جاسبی برگزار خواهد شد.
به گفته رئیس پیشین دانشگاه آزاد، این دانشگاه در حال حاضر ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دانشجو، ۴میلیون فارغ التحصیل، ۴۳۱ واحد آموزشی، ۳۰ هزار عضو هیات علمی، بیش از ۳۰ هزار پرسنل تمام وقت و ۶۰۰ مدرسه با ۶۰ هزار دانشآموز دارد.
دانشگاه آزاد اسلامی دو سال پس از انقلاب فرهنگی ایران که منجر به تعطیلی موقت دانشگاه ها شد، تاسیس شد.
این دانشگاه در اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به پیشنهاد اکبر هاشمی رفسنجانی و با حمایت آیت الله روحالله خمینی شکل گرفت و اکنون یکی از بزرگترین مراکز آموزش عالی در ایران است.
ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه و نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور که کمتر از یک هفته دیگر برگزار می شود، در مقالهای تحت عنوان "روسیه و دنیای در حال تغییر" به بررسی تحولات جهان و سیاست خارجی کشور خود پرداخته است.
آقای پوتین در این مقاله که امروز دوشنبه ۲۷ فوریه (۸ اسفند) در وبسایت شخصی او و همچنین روزنامه مسکو نیوز به چاپ رسیده، نوشته است که چالش های خارجی و تحولات در جهان، روسیه را وادار به اتخاذ تصمیماتی خواهد کرد که بر اقتصاد، فرهنگ، بودجه و همچنین سرمایه گذاری های این کشور تاثیر خواهد داشت.به گفته نخست وزیر روسیه، اهداف نهفته در سیاست خارجی این کشور منعکس کننده نقش منحصر بفرد روسیه در نقشه سیاسی جهان، تاریخ و توسعه جهان مدرن است.
آقای پوتین در بخشی از مقاله اش با اشاره به وضعیت ایران در شرایط کنونی نوشته است که ایران در حال حاضر در مرکز توجه بین المللی قرار دارد و نیازی نیست که گفته شود روسیه درباره تهدید فزاینده حمله نظامی به این کشور نگران است.
به گفته نخست وزیر روسیه، هر گونه حمله ای به ایران، عواقب مصیبت باری خواهد داشت.
نخست وزیر روسیه افزوده است که در صورت توافق با چنین امری، تمامی تحریم های اعمال شده علیه ایران از جمله تحریم های یکجانبه باید لغو شود.
به گفته آقای پوتین غرب در "تنبیه" کشورهایی خاص اشتیاق بیش از حد از خود نشان داده است و هر پیشرفت کوچکی از سوی این کشورها را با تحریم پاسخ داده است. "باید بخاطر داشت که ما در قرن نوزده و یا حتی بیست زندگی نمی کنیم".
بهار عربی
نخست وزیر روسیه در بخش دیگری از مقاله اش با اشاره به اعتراضات در کشورهای عربی و شمال آفریقا نوشت که یک سال پیش جهان شاهد پدیده ای جدید و تقریبا همزمان بود. پدیده ای که با نمود اعتراضاتی گسترده علیه رژیم های اقتدارگرا در کشورهای عربی خود را نشان داد.به "بهار عربی" در ابتدا به عنوان پدیده ای که با تغییرات مثبت همراه خواهد بود، نگریسته شد. مردم در روسیه هم با کسانی که در این کشورها به دنبال ایجاد اصلاحات بودند، ابراز همدردی کردند. اما به گفته آقای پوتین، به زودی مشخص شد که این حوادث در بسیاری از کشورها از "سناریویی متمدنانه" پیروی نمی کند. "به جای دفاع از دمکراسی و حمایت از حقوق مردم، تلاش هایی برای عزل دشمن و یا انجام کودتا صورت گرفت، که نتیجه همه این تحولات جایگزین شدن یک نیروی متخاصم تر به جای نیروی های قبلی بود".
به گفته نخست وزیر روسیه، نباید اجازه داد که سناریوی لیبی در سوریه تکرار شود و "جامعه بین المللی باید برای دستیابی به مصالحه ای در داخل سوریه تلاش کند".
او نوشته: "بسیار مهم است تا در سوریه هرچه سریعتر به خشونت ها پایان داده و گفتگوهایی ملی بدون هر گونه پیش شرط و یا مداخله خارجی و با احترام به تمامیت ارضی سوریه انجام شود".
آقای پوتین در ادامه این مقاله درباره اوضاع سوریه گفته است که هدف اصلی، جلوگیری از بروز جنگی داخلی در آن کشور است.
به گفته او، دیپلماسی روسیه تاکنون در این مورد کارساز بوده است.
ولادیمیر پوتین ابراز امیدواری کرده که آمریکا و سایر کشورها از "تجارب غم انگیز گذشته" عبرت بگیرند و بدون قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متوسل به قدرت نظامی نشوند.
اوضاع افغانستان
نخست وزیر روسیه در بخش دیگری از مقاله اش نسبت به آینده افغانستان هشدار داده است.آقای پوتین با تاکید بر این که روسیه از عملیات نظامی در این کشور حمایت کرده، افزوده است که با این حال عملیات نظامی نیروهای ناتو نتوانسته به اهداف مورد نظر دست یابد.
به گفته او تروریسم و قاچاق مواد مخدر هنوز افغانستان را تهدید می کند.
آمریکا اعلام کرده است که در سال ۲۰۱۴ میلادی نیروهایش را از افغانستان خارج می کند.
نخست وزیر روسیه در مقاله اش با اشاره به ایجاد پایگاههای آمریکایی در افغانستان و کشورهای همسایه نوشته است که این اقدام آمریکا بدون اهداف و برنامه زمانی مشخص صورت گرفته که بالطبع چنین چیزی مطابق خواسته ما نیست.
به نوشته آقای پوتین، روسیه منافعی آشکار در افغانستان دارد و داشتن چنین منافعی قابل درک است، "افغانستان همسایه نزدیک ما است و بدون تردید روسیه خواستار ایجاد ثبات و صلح در این کشور است".
از زمان برگزاری انتخابات پارلمانی روسیه در ماه دسامبر گذشته که گفته می شود در آن تخلفات زیادی روی داده است، هزاران نفر از مردم عادی روسیه داوطلبانه برای نظارت بر انتخابات آموزش می بینند.
من به یکی از این آموزشگاه ها در شمال مسکو رفتم تا از نزدیک با نحوه آموزش این داوطلبان آشنا شوم.با یخبندان خیابان های مسکو، مدت زیادی طول کشید تا توانستم خود را به کالج تربیت ناظر برسانم؛ اما بسیاری از داوطلبان قبل از من در کلاس حاضر شده بودند.
با تمام شدن آموزش در ساعت ده شب، داوطلبان آماده نظارت بر انتخابات شده بودند.
رهبران احزاب مخالف امیدوارند که داوطلبان آموزش دیده بیشتری در حوزه های رای گیری حضور پیدا کنند.
حضور ناظران داوطلب در حوزه های سراسر روسیه به آسانی میسر نیست، اما شمار آن ها در مسکو کافی است.
ایگورکوچرف یکی از داوطلبان در شهر مسکو می گوید که پس از شرکت در تظاهرات می خواست برای ابراز خشم خود از تقلب در انتخابات پارلمانی، راه های دیگری پیدا کند.
ایگورکوچرف معتقد است که در مقابل هرگونه تقلب باید ایستادگی کرد و می افزاید: "اگر دست روی دست بگذاریم هیچ چیز تغییر پیدا نخواهد کرد. باید به تعداد زیاد از خانه هایمان بیرون بیاییم و احساس مسئولیت بیشتری بکنیم."
اما ایگور کوچرف به خوبی می داند که مبارزه با تقلب در انتخابات پیامدهای نا خوش آیندی دارد.
ایگورکوچرف در این مورد می گوید: "میدانم این اتفاق دوباره خواهد افتاد، اما من برای مقابله با آن خود را آماده کرده ام."
یکی از مخالفان سرسخت داوطلبان نظارت بر انتخابات، ادوارد لیمونف، شخصیت سیاسی جنجال برانگیز و رهبر جنبش "روسیه دیگر" است.
او مقامات روسیه را متهم کرده است که تقلب انتخاباتی دیگری را تدارک دیده اند.
آقای لیمونف معتقد است که باید انتخابات را تحریم کرد و می گوید: "هرکسی که در این انتخابات،چه به عنوان رای دهنده چه ناظر انتخاباتی، شرکت کند به نوعی هم دست متقلبان است."
داستان یک مورد از تخلف
در انتخابات پارلمانی دسامبر، ناظران انتخاباتی موفق به جلوگیری از صدها مورد تخلف و پی گیری شکایت خود را از راه های قانونی نشدند.مقامات رسیدگی به تخلفات انتخاباتی و قضایی روسیه فیلم های ویدیویی که از این تخلفات گرفته شده بود را به عنوان مدارک ساختگی رد کردند.
با این وجود، داستان یکی از ناظران انتخابات پارلمانی روسیه به نام الکسیوا می تواند برای هر دو گروه از کسانی که نسبت به نظارت بر انتخابات خوش بین یا بدبین هستند جالب باشد.
الکسیوا می گوید که بعد از مهر و موم کردن صندوق ها در پایان رای گیری متوجه می شود که صندوق دیگری به حوزه آورده شده است.
او بعد از مشاجره زیاد موفق می شود که تمام ۲۵۰ رأی موجود در این صندوق را که به نفع حزب هوادار ولادیمیر پوتین بود، باطل اعلام کند.
در حوزه رای گیری شماره ۸۶ مسکو که الکسیوا ناظر انتخاباتی آن بود، به طریقی نامعلوم آرای حزب ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه طی چند ساعت به سه برابر افزایش پیدا کرده بود.
روز ۴ ماه مارس که انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود، الکسیوا ناظر جمع آوری صندوق های رای توسط مقامات کمیته مرکزی انتخابات در یکی از حوزها خواهد بود.
الکسیوا می گوید که بعضی از کارها را باید انجام داد و می افزاید: "روشن است که حق انتخابات از ما گرفته شده است. این کار بی سرو صدا نبود و آشکارا انجام گرفت. گویی مقامات ما را جزو مردم این کشور به حساب نمی آورند."
الکسیوا در ادامه سخنان خود می افزاید: "شرکت نکردن در انتخابات به معنای ترغیب سیاستی است که حق انتخابات را از مردم سلب کرده و رای آن ها را می دزد."