۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

دسترسی ایمن تر به اینترنت


توصیه‌های ساده برای امنیت مرورگر و ایمیل


مقدمات لازم: آشنایی با مرورگر فایرفاکس، آشنایی با چگونگی مشاهده فایلهای ‌پی‌دی‌اف
سطح مقاله: این مقاله برای تمام کاربران اینترنتی مناسب است

امنیت ایمیل

۱- برای نمایش میل باکس خود از مرورگری غیر از مرورگری که غالبا برای گشت و گذار در وب از آن استفاده می کنید، بهره بگیرید.
۲- از کلیک کردن روی لینک های درون متن ایمیل خودداری کنید. توجه کنید که آدرس واقعی که بارگذاری خواهد شد ممکن است آدرسی که به شما در متن ایمیل نمایش داده
شده است نباشد بنابراین  در صورت لزوم، حتما آدرس مذکور را کپی کرده و در آدرس بار مرورگر بچسبانید و پیش از نمایش وب سایت مذکور، از بی خطر بودن آن مطمئن شوید.
۳- نمایش خود به خود عکس ها در ایمیل خود را غیرفعال کنید.
۴- برای نمایش اتچمنت های مایکروسافت آفیس، به جای برنامه ی آفیس، از گوگل داکس استفاده کنید.
۵- از بازکردن فایل های exe , dmg تحت هر شرایطی خودداری کنید.
۶- پیش از بازکردن هر فایل دیگری ابتدا  اطلاعات فایل را نمایش داده و از درست بودن پسوند فایل مطمئن شوید. دقت کنید که حتی فایل عکسی که به شما فرستاده شده ممکن است یک فایل exe با پسوند تغییر داده شده باشد.
۷- حتی با رعایت تمام نکات قید شده در بالا، هرگز نمی توانید از بی خطر بودن یک فایل مطمئن باشید بنابراین حتی الامکان از باز کردن اتچمنت هایی که به ایمیل شما فرستاده می شوند خودداری کنید. 
مرورگر وب مناسب
مرورگر وب کانال اتصال شما به وب سایت ها، برنامه ها و افراد در اینترنت است. بنابراین تامین امنیت مرورگر نخستین گام جهت پیشگیری از دست یافتن افراد غیرمجاز به اطلاعات شخصی شماست. 
مرورگر غالب در کامپیوترهای شخصی اینترنت اکسپلورر است که به همراه ویندوز روی کامپیوترها نصب می شود. اما در سال های اخیر این مرورگر با انتقاد شدید کارشناسان کامپیوتر رو به رو شده که مدعی هستند
که این مرورگر با کاستی هایی در زمینه ی امنیت رو به رو است که بالقوه کاربران را در معرض نفوذ هکرها به کامپیوتر آنان و به سرقت رفتن رمز عبور آنان قرار می دهد. 
اگر چه مایکروسافت ادعا می کند که در به روزرسانی های جدید اینترنت اکسپلورر توانسته حفره های امنیتی را برطرف کند، اما همچنان از نظر کارشناسان ساختار اساسی آن با کاستی های بالقوه ی بسیاری رو به رو است.
در این مدت مرورگر های جدیدی نظیر فایرفاکس و گوگل کروم وارد بازار اینترنت شده اند که به مراتب از نظر امنیتی از اینترنت اکسپلورر قوی تر هستند و تلاش کرده اند حفره های امنیتی را تا حد امکان پر کنند.
پیشنهاد
‍۱- از مرورگر فایرفاکس جهت استفاده ی روزمره بهره بگیرید.
جهت دانلود این مرورگر به این آدرس مراجعه کنید.
www.mozilla.com/en-US/firefox/firefox.html
۲- تنظیمات مرورگر خود را پس از نصب تغییر دهید.
  اگر از سیستم عامل mac os x استفاده می کنید،
 برای انجام این کار از منوی اصلی Firefox و سپس Preferences را انتخاب کنید.
اگر از سیستم عامل ویندوز استفاده می کنید، برای مشاهده ی تنظیمات از منوی بالای صفحه ابتدا Tools و سپس Options را انتخاب کنید.
 سپس در پنجره ای که باز شده است، گزینه ی General را انتخاب کنید و تنظیمات زیر را فعال کنید.

۱-
always ask me where to save files
 برای جلوگیری از ذخیره شدن تصادفی فایل ها بر اثر کلیک های اشتباه و غیره، بهتر است  هر بار پیش از ذخیره کردن هر فایل مرورگر از شما محل ذخیره ی فایل جدید را پرسش کند
 سپس روی گزینه ی Content کلیک کنید و تنظیمات آن را به صورت زیر تغییر دهید.

۱- غیرفعال کردن جاوا اسکریپت؟

روی گزینه ی Enable Javascript رفته و آن را غیر فعال کنید. غیرفعال کردن جاوااسکریپت از اجرای خود به خود کدهای جاوااسکریپت که بالقوه می توانند امنیت مرورگر شما را به خطر بیندازند، جلوگیری می کند.
منتها از آنجایی که جاوا اسکریپ برای خیلی از وبسایتها لازم است ما غیرفعال کردن جاوااسکریپت را توصیه نمی کنیم. بجای این کار از افزونه «نه‌اسکریپت» NoScript استفاده کنید. در مقاله‌ای دیگر به این مورد خواهیم پرداخت. 

۲-
block pop up windows
پنجره های پاپ آپ که بدون دخالت کاربر باز می شوند، یکی از رایج ترین روش های وب سایت های مخرب جهت به سرقت بردن اطلاعات کاربر هستند. بهترین روش برای جلوگیری از افتادن در تله ی این وبسایت های مخرب، بلوکه کردن
پنجره های پاپ است.
سپس روی گزینه ی Security کلیک کنید تا پنجره ی زیر را مشاهده کنید:

تنظیمات زیر را در این پنجره اعمال کنید.

۱-
set a master password
انتخاب یک پسوورد اصلی برای مرورگر موجب می شود که پس از هربار باز کردن مرورگر از شما رمز عبور پرسیده شود. این تنظیم موجب می شود که اشخاص متفرقه نتوانند با استفاده از مرورگر شما و پسووردهای ذخیره شده در آن
به ایمیل و دیگر اکانت های شما به طور تصادفی دسترسی پیدا کنند.
۲- warn me when sites try to install add-ons
اد-آن های مختلف در فایرفاکس لزوما مورد تایید فایرفاکس نیستند و می توانند امنیت مرورگر شما را به مخاطره بیندازند. بنابراین بهتر است که از هیچیک از اد-آن هایی که از امنیتشان اطمینان ندارید استفاده نکنید. فعال کردن
این تنظیم در فایرفاکس موجب می شود که وبسایت های مختلف نتوانند بدون آگاهی شما اد-آن خود را روی مرورگر نصب کنند.

۳- Warning Messages
در بخش Warning Messages روی Settings کلیک کرده و پنجره ی زیر را مشاهده خواهید کرد. 


در این صفحه می توانید تنظیم کنید که فایرفاکس کدام اخطارهای امنیتی را در هنگام گشت و گذار  در وب به شما نمایش دهد. 
۱- I submit information that's not encrypted 
فعال کردن این گزینه باعث می شود که هر بار که شما در حال تبادل اطلاعاتی هستید که رمزگذاری نشده اند، فایرفاکس به شما اخطار دهد که این اطلاعات به آسانی می توانند توسط هر شخص دیگری خوانده شوند. 
دقت کنید که هر بار که با این پیغام امنیتی مواجه شدید و در حال تبادل داده های حاوی اطلاعات شخصی خود بودید، می بایست فوری آن را متوقف و در صورت امکان از https استفاده کنید.
۳- جهت مراجعه به صندوق پست الکترنیکی خود از یک مرورگر غیر از مرورگر اصلی خود استفاده کنید. مرورگر پیشنهادی ما گوگل کروم است. این مرورگر که توسط شرکت گوگل به بازار معرفی شده، قابلیت اجرای 
داکیومنت های مایکروسافت را هم داراست و از استفاده از آن برای اجرای این داکیومنت ها نسبت به استفاده از خود نرم افزار آفیس، ارجحیت دارد. بعدتر راجع به حفره های امنیتی آفیس و خطراتی که اجرای داکیومنت هایی
که از دیگران دریافت کرده اید می توانند برای شما ایجاد کنند، صحبت خواهیم کرد.

محمد مصطفایی و پروین تاجیک در مصاحبه با روز: دادستان تهران دروغ می گوید


محمد مصطفایی، وکیل دادگستری و پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک اظهارات روز گذشته دادستان تهران را تکذیب و در مصاحبه با "روز" اعلام کردند دادستان دروغ می گوید.
پروین تاجیک گفت: "بسیار متاسف ام از اینکه دادستان چنین موضعی گرفته و می گوید هتک حرمت صحت ندارد در حالیکه یکشنبه هفته گذشته، دادیار شعبه اول دادسرای اوین بنده را احضار کرد و رسما درباره هتک حرمت صورت گرفته توضیح داد."
محمد مصطفایی نیز گفت: "آقای دادستان باید بداند با دروغ نمی توان افکار عمومی را اغفال کرد. دادستان باید از انگ هایی که به دیگران میزند خجالت بکشد."
جعفری دولت آبادی روز گذشته از سویی "هتک حرمت" نسبت به عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار زندانی را تکذیب کرده و از سوی دیگر مدعی شده بود محمد مصطفایی "به دليل اتهام سوء استفاده مالی از مدتها پيش تحت تعقيب قرار داشته و متواری شدن وی به دامان کشورهای خارجی نيز به همين دليل بوده است".

خواهر عبدالرضا تاجیک: برای دادستان تهران متاسفم
در حالیکه نامه خانواده عبدالرضا تاجیک به دادستان تهران برای پی گیری موضوع "هتک حرمت" به این روزنامه نگار در حضور نماینده دادستان و بازپرس پرونده، تاکنون بی پاسخ مانده و خانواده این روزنامه نگار زندانی علیرغم پی گیری های فراوان تاکنون موفق به دیدار با دادستان تهران نشده اند، جعفری دولت آبادی "هتک حرمت" نسبت به آقای تاجیک را تکذیب کرد.
پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک که هفته گذشته بعد از اعلام خبر "هتک حرمت" نسبت به برادرش به دادسرای اوین احضار شده بود در واکنش به سخنان روز گذشته دادستان تهران، به "روز" می گوید: "واقعا متاسف ام که هفته گذشته دادیار شعبه اول دادسرای اوین، رسما درباره این هتک حرمت به ما توضیح داد و اکنون آقای دادستان می گوید کذب است و صحت ندارد. من واقعا در تعجب ام از اظهارات دیروز دادستان و میخواهم ایشان را ببینم و بگویم که من تاکنون خیلی خوش بین بودم و فکر میکردم شما از این مسائل اطلاعی ندارید و با این روال موافق نیستید اما می بینم که کاملا اشتباه میکرده ام."
خانم تاجیک توضیح می دهد: "عبدالرضا در روزی که با او ملاقات کردیم به شدت عصبانی و ناراحت بود و هیچ توضیحی درباره هتک حرمت صورت گرفته نداد.اما  بعد از نامه ای که ما نوشتیم و منتشر کردیم من را به دادسرای اوین احضار کردند و تحت بازجویی قرار گرفتم. برخورد آقای فراهانی، دادیار اظهار نظر دادسرای اوین هم بسیار محترمانه و خوب بود و رضا را نیز احضار کرد و از زندان آوردند و به صورت جداگانه، هر دو نفر ما بازجویی شدیم. آقای فراهانی اعتقاد داشت که هتک حرمت، شامل گفتن ناسزا تا تجاوز می شود و می گفت که چرا مصاحبه کرده اید و چرا کلی گفته اید و توضیح بیشتری نداده اید و این کلی گویی معانی دیگری میدهد و... من هم گفتم که برادر من آدمی محجوب و ماخوذ به حیاست و هیچ توضیحی به ما نداده. در اصل در روز ملاقات تنها هم نبود و دو سه نفر دیگر هم حضور داشتند و او فقط در همین حد توانست به ما بگوید؛ ما هم بیش از این چیزی نمی دانستیم. ضمن اینکه معنی ای که مد نظر شما است هرگز به ذهن ما خطور هم نکرده است. بعد آقای فراهانی گفت که «هتک حرمت همین معنی را می دهد اما وقتی کسی را بازداشت می کنند و می آورند لباس هایش را در می آورند و تفتیش بدنی میکنند و متاسفانه این وسط، برخی افرادی هم هستند که مسخره بازی و مچل بازی در می آورند». این عین گفته های دادیار است و نمیدانم «مچل بازی» چه مفهومی میدهد اما آیا این هتک حرمت نیست؟ اینکه زندانی را لخت کنند و به گفته آقای فراهانی، افرادی هم مسخره بازی و مچل بازی در بیاورند هتک حرمت نیست؟ آقای دادستان بگویند این امر چه اسمی دارد؟ وقتی زندانیان را در ابوغریب و گونتانامو نشان میدادند که امریکایی لختشان کرده اند و... فریاد وااسفا سر میدهند آقایان ؛حالاباید بگویند که برای دیگران عیب است و برای ما نیست؟ عراقی ها را لخت کنند و هتک حرمت کنند زشت است و با فرزندان ما این کار را بکنند زشت نیست؟ چطور این برخوردها را هتک حرمت نمیدانند؟"

صدور و ثبت قرار کفالت برای رضا تاجیک
خواهر عبدالرضا تاجیک سپس با ابراز تاسف از اظهارات دیروز دادستان می افزاید: "همان روز آقای فراهانی از من پرسید چرا با بیگانگان مصاحبه کرده ای و من هم گفتم من باید از برادرم دفاع کنم و کاری جز دفاع از برادرم نکرده ام؛ وقتی نامه می نویسیم هیچ جوابی نمی دهند، هیچ یک از پی گیری های ما به نتیجه ای نمی رسد و امکان دیدار با دادستان را هم نداریم ناچاریم صدایمان را بلند کنیم که به گوش شما برسد؛ مثل الان که مصاحبه کردم، صدایم را بالا بردم، شما شنیدید و دارید پاسخ می دهید. بعد ایشان از من خواستند که مصاحبه نکنم من هم گفتم باشد نمی کنم تا روال پرونده طی شود و از ما کفالت و فیش حقوقی خواستند تا رضا را آزاد کنند. روز بعد کفیل را فرستادیم اما گفتند باید دو نفر کفیل باشند و دو نفر رفتند و کفالت ثبت شد. حالا ده روز بیشتر است که منتظر آزادی رضا هستیم، اما نه تنها از آزادی او خبری نشد که دادستان هم می آید و امری را تکذیب میکند که دادیار بر آن صحه گذاشته است. امری که خود برادرم تاکنون نتوانسته جزئیات آن را برای ما توضیح دهد و ما جزئیات را از دادیار شنیده ایم. حتی دادیار شعبه یک دادسرای اوین رسما به من گفت کاش مصاحبه میکردی و از دستگاه قضایی می خواستی جلوی این رفتارها و برخوردهای زشت را بگیرند.  اکنون می بینم آقای دادستان صورت مساله را پاک و ما را متهم به شایعه پراکنی و دروغ گویی و تماس با معاندین نظام میکند. این نوع برخوردها و حرف زدن ها برای دستگاه قضایی خیلی زشت است واقعا."
خانم تاجیک با بیان اینکه نامه خانواده او به دادستان تهران بی پاسخ مانده است می گوید: "هر روز با دفتر دادستان تماس می گرفتم اما جوابی نبود تا روز شنبه که مسئول دفتر ایشان گفتند نامه ات را دادستان خوانده است و بیایید اینجا صحبت کنیم. گفتم من از ورامین می آیم و سخت است اما گفت بیایید. رفتم ولی مرا نپذیرفتند. به سرباز دم در گفته بودند بگویید نامه اش را بنویسد. گفتم من که نامه ام را داده ام و گفتید دادستان خوانده و اصلا خودتان گفتید بیایم. اما گفتند باز بنویس و من باز نوشتم و دادم اما از همان روز تاکنون هر بار به دفتر دادستان زنگ میزنم تا صدای مرا می شنوند و خود را معرفی میکنم گوشی را قطع می کنند. دیروز با خواندن صحبت های دادستان تازه متوجه شدم چرا تلفن را نیز قطع میکردند؛ گویا بنا داشتند اینگونه جواب ما را بدهند. الان مخصوصا بیشتر میخواهم  آقای دادستان را ببینم و بگویم واقعا متاسف ام که به شما خوش بین بودیم و فکر میکردیم شما با روال فعلی موافق نیستید و اطلاعی هم ندارید. اما آیا این کارهایی که کرده اند هتک حرمت نیست؟ از نظر شما هتک حرمت چیست؟ لطفا معنا کنید؟"

دادستان حرفی برای گفتن نداشت
خانم تاجیک که بعد از ثبت کفالت برای برادرش در انتظار آزادی او به سر می برد می افزاید: "هفته گذشته عبدالرضا زنگ زد؛ حالش خوب بود و فردا نیز با او ملاقات داریم و امیدوارم همچنان که قول داده اند و کفالت ثبت شده او را هر چه زودتر آزاد کنند.من مدام تصور میکردم دادستان تهران کاری میکند و کمکی میکند اما دیروز آب پاکی را ریخت روی دست ما. در عین حال واقعا متاسف ام برای خودم، کشورم، مردمم، فرهنگم و برای دادستان که به این راحتی با واژه ها بازی میکنند و به این راحتی از اساس منکر همه چیز می شوند و انگ و تهمت می زنند."
دادستان تهران دیروز در مراسم افتتاح ساختمان جديد معاونت نظارت بر زندان های دادسرای تهران، سایت های خبری را سایت های معاندی خواند که با طرح مباحث ساختگی و دروغ، سعی در مشوش جلوه دادن اوضاع دارند و در روزهای اخير درباره برخی از زندانيان نيز مباحث کذبی مطرح کرده اند.
جعفری دولت آبادی سپس بدون اینکه نامی از عبدالرضا تاجیک بیاورد گفت: "به نقل از يک فرد زندانی، ادعای هتک حرمت منتشر شده بود که نامبرده در پی تحقيقات صورت گرفته اعلام کرد چنين مطلبی صحت ندارد."

محمد مصطفایی: دادستان تهران خجالت بکشد
دادستان تهران همزمان درباره محمد مصطفایی نیز با طرح این ادعا که اين وکيل دادگستری به دليل اتهام سوء استفاده مالی از مدتها پيش تحت تعقيب قرار داشته و متواری شدن وی به دامان کشورهای خارجی نيز به همين دليل بوده، گفته است که مسلما کانون وکلا نيز از چنين معدود افرادی تبری می جويد.
این اظهارات، واکنش محمد مصطفایی، وکیل دادگستری و حقوقدانی که بعد از صدور حکم جلب و گروگانگیری اعضای خانواده اش توسط دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ناچار از ترک کشور شد را در پی داشت.
آقای مصطفایی که اکنون در کشور نروژ به سر می برد روز گذشته در مصاحبه با "روز"، دادستان تهران را متهم به دروغگویی کرد و گفت که دادستان باید از این انگ زنی ها و این نوع دروغ ها خجالت بکشد.
او توضیح میدهد: "اولا دادسرای اوین، یک دادسرای امنیتی است که به جرایم امنیتی رسیدگی میکند و این اتهام مالی که مدعی هستند چه ربطی به این دادسرا دارد؟ طرح پرونده من در این دادسرا نشان از پرونده سازی برای من دارد. ثانیا تا دوم مرداد که مرا به این دادسرا احضار کردند و مورد بازجویی قرار دادند، من پرونده ای نداشتم که دادستان ادعا میکند از مدتها پیش تحت تعقیب بوده ام و این ادعا کاملا کذب است.  دوم مرداد بازپرسی شعبه 2 امنیت دادسرای اوین مرا احضار کرد و چندین صفحه صورت جلسه از من گرفت و سئوال های مختلفی از جمله درباره فعالیت های من درباره نوجوانان مطرح کرد و من به کلیه ابهامات پاسخ دادم و بازپرس در نهایت به من گفت شما آزاد هستید و هیچ اتهامی هم متوجه من نبود. هرچند فردی از وزارت اطلاعات آنجا بود که مرا تهدید هایی هم کرد اما بازپرس گفت شما بروید و من بیرون آمدم؛ اما اینکه چطور شده بعد از بیرون آمدن من از دادسرا، نظر بازپرس تغییر کرده خدا عالم است اما آنچه مشخص است اینکه کسانی که شروع به پرونده سازی برای من کرده بودند وقتی دیده اند بازپرس زیر بار عملی غیر قانونی نمی رود به نحوی او را مجبور به اینکار کرده اند و شب من از طریق پدر همسرم متوجه شدم همسرم را با برادر او گروگان گرفته و گفته اند تا مصطفایی نیاید آزادشان نمی کنیم. خب دادستان چرا تکذیب نمی کند که  همسر مرا گروگان گرفتند و 14 روز تمام در انفرادی نگهداشتند و هیچ توضیحی درباره این عمل کاملا خلاف قانون نمی دهد؟"

دادستان دروغپردازی میکند
آقای مصطفایی در پاسخ به این سئوال که آیا این اتهامی که دادستان مطرح میکند ارتباطی با شماره حسابی که شما برای جمع آوری دیه برای نجات جان نوجوانان محکوم به اعدام باز کرده بودید دارد؟ می گوید: "درخواست از دیگران و جمع آوری مبلغی برای کمک، در هیچ جای قانون ما جرم نیست؛ اگر جرم باشد باید تمامی کسانی که حساب باز کرده اند و مجتهدین در قم و کسان دیگری که کارهای خیریه می کنند را هم تحت تعقیب قرار دهند. بارها شنیده ایم و مدارکش هم موجود است به عنوان نمونه مرحوم آیت الله بهجت حسابی باز کرده بود و مردم وجوهاتشان را به این حساب می ریختند. سال گذشته هم آقایان پرویز پرستویی، عزت الله انتظامی و پوراحمد که برای کمک به یک نوجوان محکوم به مرگ حسابی باز کرده بودند احضار شدند و پرونده شان به شعبه دیگری در دادسرای کارکنان دولت رفت و سپس هم مختومه شد چون جرمی مرتکب نشده بودند. از سوی دیگر من شاکی خصوصی هم ندارم؛ هیچ جرمی مرتکب نشده ام و برای نجات جان نوجوانان اینکار را کرده و تاکنون 18 نوجوان را از مرگ نجات داده ام. دادستان تهران واقعا باید از حرف هایی که میزند خجالت بکشد. این اصلا درست نیست که حرف بزند و با انگ زدن بخواهد آبروی کسی را بریزد. باید این امکان را به من هم بدهند که در خبرگزاری های دولتی پاسخ بدهم."
این حقوقدان سپس با اشاره به اینکه "نه تنها سوءاستفاده ای نکرده بلکه از درآمد شخصی خود از پرونده های دیگر نیز، مبلغ سی میلیون تومان به این حساب واریز کرده که اسناد و مدارک آن و فیش های بانکی اش موجود است" می افزاید: "من برای نجات جان انسان ها اینکارها را کرده ام و به خاطر کشورم و در طول وکالتم 50 نفر را از مرگ نجات داده ام؛ حال آقای دادستان دروغپردازی میکند و و صدا و سیما هم مدعی می شود که من آمده ام از امریکایی ها دستمزدم را بگیرم! من نیازی به این ندارم در ایران خوب کار میکردم خوب زندگی میکردم. آقای دادستان و آقای ضرغامی و بقیه ای که مسئولیت دارند و قدرت دستشان است باید بدانند که با دروغ نمی شود افکار عمومی را اغفال کرد."
آقای مصطفایی با اشاره به گروگانگیری اعضای خانواده اش می گوید: "دلیلی که من خودم را معرفی نکردم این بود که برخلاف قانون هم حکم جلب من صادر شد و هم اعضای خانواده ام گروگان گرفته شدند در حالیکه اگر چنین کار غیر قانونی نمی کردند من فردای همان روز قصد داشتم خودم را معرفی کنم. وقتی همسرم را بازداشت کردند 5 بار تا مقابل زندان اوین رفتم تا خودم را معرفی کنم اما یک قدرتی مانع شد و مدام به من می گفت که نباید اینکار را انجام دهم. من یک وکیل دادگستری هستم که دنیا مرا می شناسد؛ ترکیه که رفتم پلیس این کشور مرا شناخت و خبر حضور مرا به روزنامه رادیکال این کشور داد و بعد اتحادیه اروپا و سازمان ملل وسایر کشورها شروع به پی گیری کار من کردند و بعد از اینکه پلیس ترکیه مرا آزاد کرد به هتلی رفتم اما از سوی اتحادیه اروپا و با کمک پلیس ترکیه مرا پیدا کردند و ابتدا به سفارت فرانسه و سپس منزل یکی از سفرا بردند و امنیت مرا تضمین کردند و سپس مرا به مونیخ و از انجا هم به اسلو منتقل کردند. ترکیه هم خوب میدانست که در صورت تحویل من به ایران، قطعا منافع بسیاری را در کشورهای دیگر از دست خواهد داد و زیر سئوال خواهد رفت و... اینها را گفتم که بگویم همه برای  کارهایی که انجام داده ایم ارزش قائل هستند اما یک بازپرس بی سواد حکم جلب مرا صادر می کند و سپس همسرم را گروگان می گیرد و دفترم را پلمپ می کنند وپرونده ها و وسایل شخصی ام را به غارت می برند و..."

واهمه ای از بازگشت ندارم
وی سپس خطاب به مسئولان قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی می گوید: "تمامش کنید این بازی را من هیچ واهمه ای از بازگشتن و بازجویی ندارم اگر اعلام کنید و تضمین کنید که دادرسی به شکل کاملا قانونی برگزار خواهد شد من با کمال میل برمیگردم و افتخار میکنم که در ایران خدمت کنم ولی اعمال کاملا خلاف قانونی که انجام دادند مرا ناگزیر کرد از ایران خارج شوم و این خوشایند من نیست. کارم و شغلم را از من گرفته اند و موکلینم سردرگم هستند و کسی نیست از آنها دفاع کند و..."
به آقای مصطفایی می گویم برخی رسانه ها عنوان کرده اند دلیل برخورد با شما، پرونده سکینه آشتیانی بوده است. پاسخ می دهد: "پرونده خانم آشتیانی یک سمبل است و اصرار بر جلب من نمیدانم به چه دلیلی بود؛ به هر صورت پرونده سازی کردند. وقتی 14 روز در انفرادی همسرم را نگه داشتند شما قضاوت کنید که با من چه میکردند. آیا برای یک مساله مالی که مدعی آن هستند اینقدر سر و صدا می کنند و سه نفر را گروگان می گیرند؟"
او در پاسخ به این سئوال که تکلیف پرونده ها و موکل هایتان چه می شود و آیا اقدامی برای واگذاری آنها به وکلای دیگر صورت داده اید؟ می گوید: "در این زمینه اقدام کرده ام و خیلی وکلای خوب هستند که قبول کنند اما متاسفانه دفتر مرا پلمپ کرده و تمام پرونده هایم را با خود برده اند و فعلا نمیدانم چه باید بکنم."
آقای مصطفایی سپس می گوید قصد دارد به کار حقوقی علمی بپردازد: "من تاکنون کار حقوقی اجرایی انجام میدادم و اکنون میخواهم به سمت کار حقوقی علمی بروم. کمی که وضعیتم در اینجا تثبیت بشود درسم را ادامه خواهم داد و سعی میکنم بیشتر مطالعه کنم  و به کار حقوق بشری ادامه خواهم داد. نه کار سیاسی می کنم و نه با هیچ حزب و گروه و دار و دسته ای کار دارم. هیچ ارتباطی با این طیف های سیاسی ندارم و کسی هم از این طیف ها سراغ من نیاید."



آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


از کارافتادگی نسبی پای راست عیسی سحرخیز در زندان رجایی شهر




عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات که از درد شدید و ازکارافتادگی نسبی پای راست در رنج است، همچنان بدون هیچ مرخصی در زندان رجایی‌شهر کرج در حبس است.
به گزارش  جرس به نقل از بستگان این روزنامه‌نگار، پزشکان حاضر در زندان به مسئولان زندان گفته‌اند که ویلچری برای او تهیه شود و قرار است در ملاقات آخر هفته (پنج‌شنبه)، خانواده‌ وی، وسایل ضروری مورد نیاز ازجمله توالت فرنگی را به همراه ببرند.
این گزارش حاکی است، با توجه به مشخص نبودن علت ازکارفتادگی تقریبا کامل پای راست وی، و درد دائمی و شدید وی، پزشکان همچنین توصیه کرده‌اند که ازاو عکس‌های رنگی و تخصصی MRI به‌منظور تشخیص دقیق، گرفته شود. سحرخیز درحال حاضر با استفاده از مسکن و داروهای آرام‌بخش، درد یادشده را تحمل می‌کند و بیشتر در حالت استراحت کامل، قرار دارد. چنان‌که وی به بستگانش گفته است، قادر به راه رفتن نیست و از درد شدید و پیوسته ای که از ناحیه‌ کمر شروع شده و تا انگشتان پای راست امتداد می‌یابد، در ناراحتی است.
سحرخیز، مدیرمسئول نشریه‌ توقیف شده‌ آفتاب، بیش از یکسال است که به‌دنبال حوادث پس از انتخابات و به ‌دلیل یادداشت‌های سیاسی و دیدگاه‌هایش، در بازداشت بسرمی‌برد. او همچنین ازجمله معدود زندانیانی است که تاکنون و با وجود نیاز به معالجه و درمان، امکان استفاده از مرخصی نیافته است.




مادر هنگامه شهیدی:دخترم،تو آزادی را تکدی نکردی



مادر هنگامه شهیدی نامه ای را خطاب به دختر دربندش به نگارش درآورده است که طی آن با فرزندش درد دل کرده است.
به گزارش تا آزادی روزنامه نگاران زندانی، متن نامه مادر هنگامه شهیدی  به شرح زیر است:
دراوایل شب خوابت را می دیدم که بیدار شدم. در خواب دیدم که با یک چادر سبز باز گشته ای و من با تو از ناگفته ها سخن می گفتم.دخترم تقدیر تو تقدیر همه کس نیست. اکنون که من بیدارم تو در ظلمکده اوین خفته ای .خسته و بیمار هستی. می خواهی بخوابی. آری بخواب هنگامه عزیزم که دیر است. اگر پلکهای زیبایت را بر روی هم نگذاری ظلمات این روزگار بدجوری دیدگانت را آزار خواهد داد.هنگامه جان به مادرت بگو وقتی در آن ظلمکده می خوابی چشمانت به شب نمی گوید که شب از “پارمیس” تو خالیست مادرجان ؟
عزیزکم هیچ مگذار که وجودت تسلیم شود واین تسلیم با نفرین به کسانی که ما را از هم جدا کردند آمیخته شود. شبهای ما از تو خالیست وشبهای تو هم از ما خالیست وشبهای خفاشانی که در ساعت ۲ نیمه شب طعمه هایشان را شکار می کنند از همه ما خالی تر است. عزیزکم یادم می آید که هر سال در را مشتاقانه می کوبیدی و به سمت من و پدرت می دویدی و می گفتی:”باز هم شاگرد اول شدم”. امااز سال گذشته که بیگناه و به جرم “دانستن”تو را به دخمه های ۲۰۹ بردند آرزو می کردم کاش دختری بی استعداد بودی که اگر روزی می دانستم عاقبت شاگرد اول شدن در دوران تحصیل و دانشگاه یعنی ختم به زندان اوین شاید مسیر دیگری را برای زندگی ات پایه گذاری می کردم. اما من هیچ وقت کسانی که تو را به حبس کشادند نفرین نخواهم کرد؛ چراکه نفرین نشانگر اوج درماندگی است و دختر من هنوز سرفراز و فاتحانه سرش رابالا گرفته است.
در روزی که تو را دستگیر کردند صدای فریاد سگها شب را در اعماق من و پدرت بیدار کرد.هنگامه!هنگامه!در آن لحظه های عذاب آفرین من و پدرت در کنارت بودیم. فقط دیواری میان ما فاصله بود دیواری بلند و خاردار اوین!دخترم همیشه ایران را سخت و بی حساب دوست داشتن محکومیت توست. باکت از دنیا نباشد که می گذرد حتی اگر بد گذرد.تو بار خفت نکشیدی و منت و ذلت.توآزادی را تکدی نکردی با اینکه سنگین ترین دردها ی اسارت را داشتی.
پس سرت را بالا بگیر که دیوار های اوین هم زندانی بودن تو را به سخره گرفته اند.با رفتن به جنگهای افغانستان و عراق به عنوان تنها زن روزنامه نگار ایرانی و حرام کردن خودت برای بشر و حقوق بشر ثابت کردی مانند همیشه این بار نیز مظهراستقامت ،مقاومت، ایستادگی و شجاعت خواهی ماند.بانوی اوین!حال که ۳۵ سالگیت در” شبه جزیره اوین” جاودانه شد دومین سالروزخبرنگاردر زندان بر تو و همکارانت مبارک مادر جان!اکنون تنها تو می توانی اثبات کنی که ما دوباره بنا خواهیم کرد. زندگی یکسره صحنه بازیست اما بدان تو برای بازیهای حقیر آفریده نشده ای.
تو امروز بر فرازی ایستاده ای که می توانی هزار راه را ببینی و دیدگان تو به تو امان می دهند که راهها را تا اعماقشان نظاره کنی. همه دوستانت به من گفته اند سلامشان را به تو برسانم. بیدار شو! هنگامه من و پدرت لبریز از گفتنیم. باید اینجا روبروی ما بنشینی و گوش کنی .درست است که آنجا ماندنت دل ما را میسوزاند اما بدان که غرور من و پدرت را آبیاری می کند…

 

نگرانی خانواده کیوان صمیمی درباره تداوم اعتصاب غذای این روزنامه نگار

خانواده کیوان صمیمی نگران سلامت وی هستند. وی یکی از این شانزده زندانی بود که گفته تا لحظه “انتقال” پانزده زندانی سیاسی از انفرادی به بند “عمومی” ۳۵۰ به اعتصاب غذایش ادامه خواهد داد.
به گزارش جرس، پانزده زندانی سیاسی در شانزدهمین روز اعتصاب غذای خود، پس از دریافت پیام های آقایان میرحسین موسوی و کروبی ، چهره های برجسته سیاسی و کنشگران مدنی و دیگر اقشار مردم که نگران سلامت آنها بودند، اعتصاب غذای خود را شکستند.
این در حالی است که خانواده و نزدیکان آقای صمیمی به شدت نگران وضعیت جسمانی ایشان هستند، به همین مناسبت جرس گفتگویی را با یکی از بستگان نزدیک ایشان انجام داده است که در پی می آید:
آیا بعد از شکستن اعتصاب غذای زندانیان و ادامه اعتصاب غذای آقای صمیمی به علت تحقق یافتن انتقال زندانیان به بند عمومی، اطلاعی از وضعیت ایشان دارید؟
آخرین اطلاعی که ما از ایشان داریم ملاقات سه هفته پیش خانواده ایشان در زندان بوده که حال ایشان خوب بوده است. بعد از این ملاقات بود که اعتصاب تعدادی از زندانیان سیاسی که ایشان یکی از این اعتصاب کنندگان بودند را شنیدم. آخرین خبری که ما از ایشان داریم مربوط به امروز صبح می شود که با خبر شدیم که اعتصاب کنندگان در پاسخ به حمایتهای مردمی و پیامهای آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و دیگر شخصیتهای برجسته سیاسی به اعتصاب خود پایان داده اند به جز آقای صمیمی. ایشان علت ادامه اعتصاب غذای خود را انتقال این زندانیان به بند عمومی اعلام کرده اند. البته با توجه به شاکله شخصیتی آقای صمیمی که همواره “مدافع” و “نگران” وضعیت زندانیان بودند این مسئله قابل پیش بینی بود اما ما به شدت نگران وضعیت جسمانی ایشان هستیم. ایشان الان شصت و دو سال دارند و در مدت زمان اعتصاب هم بسیار ضعیف شده اند و وضعیت جسمانی وخیمی دارند.
با توجه به اینکه شما یکی از نزدیکان آقای صمیمی هستید و روحیه ایشان را می شناسید چه نظری در خصوص ادامه اعتصاب ایشان دارید؟ و آیا این مسئله با توجه به شرایط جسمانی و سنی اشان برای وضعیت ایشان خطرناک نیست؟
آقای صمیمی انسانی هدف محور هستند و با انگیزه شخصی این اعتصاب را آغاز نکرده اند و به خاطر شرایط نامناسب زندانیان دیگر دست به اعتصاب زدند. به همین علت محکم بر سر حرفشان خواهند ایستاد تا زندانیان به بند عمومی منتقل شوند مگر اینکه ملاقاتی به خانواده شان با ایشان داده شود تا وی را قانع کنند که اعتصاب خود را بشکند، یا شرایطی دیگر که منجر به شکستن اعتصاب غذایشان شود. اگر اعتصاب آقای صمیمی شخصی بود، حتما قبل از اینکه دست به اعتصاب بزنند با خانواده اشان مشورت می کردند چون یکی از ویژگی های ایشان این است که در هر کاری همیشه اهل مشورت هستند. ما و خانواده ایشان به شدت نگران سلامت ایشان هستیم چون ایشان با توجه به سن بالایشان دارای بیماری فشار خون هستند و مشکل قلبی دارند و تداوم اعتصاب غذای می تواند برای سلامتی ایشان به “شدت” خطرناک باشد. همین که با این سن و وضعیت جسمانی باید حکمشان را بگذرانند کافیست، دیگر این فشارها برای چیست؟ امیدواریم مسئولین هر چه زودتر ملاقاتی به ایشان با خانواده اشان بدهند.
آیا می دانید واکنش آقای صمیمی به حکمشان چه بود؟
ایشان از روحیه ای بسیار محکم و قوی برخوردارند و در این یکسال هم این موضوع را ثابت کردند. وقتی خانواده ایشان گفتند چرا نسبت به این حکم غیرعادلانه ( شش سال حبس و محرومیت مادام العمر از فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) سکوت کرده اید ایشان گفتند باید در این “راه” هزینه داد. حتی در زندان به ایشان لقب “معترض همیشگی بند ۳۵۰″ داده اند و تجربه های زندان های رژیم شاه ایشان را بسیار مقاوم کرده است.
در میان صحبتهایتان به شاکله شخصیتی آقای کیوان صمیمی اشاره داشتید می توانید در این خصوص بیشتر توضیح دهید؟
با توجه به روحیه آقای صمیمی که فردی از خود گذشته است و همیشه دغدغه کمک به دیگران را دارند مشکلات خودشان را فراموش می کنند. در زندان هم همه از روحیه انسان دوستانه ایشان باخبر هستند و سعی می کنند مشکلات دیگران را حل کنند اگرچه برای آن هزینه بپردازند. در زندان با جوان ها گپ می زند و با آنها بگو و بخند می کند تا به آنها روحیه بدهد تا جاییکه هرکس از زندان بیرون می آید از ایشان خیلی تعریف می کند و می گویند در زندان بچه ها را تنها نمی گذارد و همیشه در کنارشان حضور دارد تا به آنها روحیه و امید بدهد.
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته آقای صمیمی این است که بر مشورت و گفتگو بسیار تاکید می کنند و می گویند هر مشکلی با گفتمان و گفت و گو حل خواهد شد که خودشان از تعبیر”معجزه گفت و گو” استفاده می کنند. به همین علت امیدواریم مسئولین زمینه ملاقات ایشان را با خانواده اشان فراهم آورند تا خانواده اشان بتوانند ایشان را با صحبت راضی به پایان دادن اعتصاب خود کنند.

 

 

برزيل رسما پيشنهاد اعطای پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی را ارائه کرد

خبرگزاری هرانا - سفير برزيل در تهران روز دوشنبه به طور رسمی پيشنهاد اعطای پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی، زنی که به اتهام «زنای محصنه» به اعدام محکوم شده است، را به مقامات ايران ارائه کرده است.

به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری رسمی برزيل گزارش داده است آنتونيو لويس اسپينولا، سفير برزيل در تهران، روز دوشنبه اين پيشنهاد را ارائه کرده است. يک منبع آگاه در وزارت امور خارجه برزيل به خبرگزاری آلمان گفته است پيشنهاد رييس جمهوری برزيل برای اعطای پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی به وسيله سفير برزيل به صورت رسمی ارائه شده است. سکينه محمدی آشتيانی، زن ۴۳ ساله تبريزی مادر دو فرزند است و پرونده وی در ماههای اخير موضوع کارزار بين‌المللی تازه‌ای عليه سنگسار در ايران بوده و صدور حکم سنگسار وی واکنش‌های شديد بين‌المللی را به دنبال داشته است.

به دنبال فشار های بين المللی حکم سنگسار خانم محمدی آشتيانی به اعدام با طناب دار تبديل شد و مقام‌های قضايی ايران مدعی شده اند که وی علاوه بر ارتکاب زنا در قتل همسرش نيز دست داشته است.

لوييز ايناسيو داسيلوا، رئيس جمهوری برزيل، روز شنبه، ۹ مردادماه از محمود احمدی‌نژاد‌ و آيت ‌الله خامنه‌ای، رئيس جمهوری و رهبر ايران خواست تا اگر سکينه محمدی آشتيانی برای ايران ايجاد مشکل و ناراحتی می‌کند، اجازه بدهند وی به برزيل بيايد و از اين کشور پناهندگی بگيرد.

آقای داسيلوا در ادامه اظهار کرد که می‌داند که بايد به قوانين ايران احترام بگذارد. با اين‌حال وی از مقامات ايران خواست که اگر دوستی و احترامی که او برای رئيس جمهور ايران و مردم ايران قائل است ارزشی داشته باشد، درخواست او را پذيرفته و خانم محمدی آشتيانی را به برزيل بفرستند.

پس از در خواست آقای دسيلوا از مقامات ايران ، آمريکا نيز از اين پيشنهاد حمايت کرد و از جمهوری اسلامی خواست تا پيشنهاد برزيل برای دادن پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی، زن محکوم به اعدام را به عنوان يک «حرکت انسانی» مد نظر قرار دهد.

ايران در واکنش به پيشنهاد لوييز ايناسيو داسيلوا برای اعطای پناهندگی به سکينه محمدی آشتيانی ، بار ديگر با تأکيد بر مسلم بودن تخلف خانم آشتيانی اعلام کرد که پيشنهاد رئيس‌جمهور برزيل «احساسی» و از روی بی‌اطلاعی است..

اين در حالی است که سکينه محمدی آشتيانی، در گفت‌وگو با روزنامه بريتانيايی گاردين گفته است که مقام‌های ايرانی در مورد اتهام وی دروغ می‌گويند تا بتوانند راه را برای اعدام وی در خفا هموار کنند.

سکينه محمدی آشتيانی در مصاحبه‌اش با گاردين همچنين عنوان کرده است که وی به دليل زنا گناهکار شناخته شده، ولی از اتهام قتل همسرش تبرئه شده است. وی افزوده است مردی که همسرش را به قتل رسانده، شناسايی و دستگير شده، اما به مرگ محکوم نشده است.

خانم محمدی دليل اين موضوع را زن بودن خود عنوان کرده و افزوده است که مقام‌های جمهوری اسلامی می‌پندارند که می‌توانند هر چه بخواهند در حق زنان روا کنند.

وی ادامه داده است که از ديد مقام‌های قضايی جرم زنا از قتل سنگين‌تر است، آن هم نه هر زنايی، مرد زناکار شايد حتی به زندان هم نرود، اما برای زنان زناکار اين جرم به منزله پايان زندگی آنهاست.

 


مخالفت با درخواست مرخصی نیما نحوی فعال دانشجویی در بند

خبرگزاری هرانا - مسئولین زندان متی کلا در راستای اعمال فشارها بر نیما نحوی دانشجوی دربند ، از اعطای مرخصی و امکانات دیگر به دلیل بهایی بودن، مخالفت کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا،  مسئولین زندان متی کلای بابل از اعطای مرخصی چند روزه به  نیما نحوی خودداری کردند.
یک منبع آگاه گفته است فردی به نام شکری رئیس اداره اطلاعات بابل در تماس با رئیس این زندان قویا با اعطای مرخصی چند روزه به نیما نحوی که بیش از 4 ماه از دوران محکومیتش می گذرد،مخالفت کرده است.
گفتنی است خانواده نیما نحوی که ساکن تهران هستند و قادر نیستند که به صورت مداوم به زندان متی کلای بابل مراجعه کنند.
نیما نحوی عضو انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل که در حوادث پس از انتخابات به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی توسط اداره اطلاعات شهرستان بابل دستگیر شد و از سوی دادگاه انقلاب بابل به 10 ماه حبس تعزیری و 1 سال محرومیت از تحصیل محکوم شده است.



یورش گارد زندان به زندانیان زندان گوهر دشت کرج

خبرگزاری هرانا - صبح امروز زندانیان بند 6 زندان گوهردشت کرج مورد ضرب و شتم گارد زندان قرار گرفتند.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، روز سه شنبه 19 مرداد ماه گارد زندان به سالن 17 زندان گوهردشت کرج یورش برد و تعدادی از زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار داد در این یورش امکانات حداقلی زندانیان تخریب شد.
گارد زندان ساعت 9 صبح به دلایل نامعلوم زندانیان سالن 17 زندان گوهردشت کرج را بیش از 3 ساعت به حیاط این بند منتقل کردند و در معرض تابش خورشید قرار دادند، آنها طی این مدت از نوشیدن آب و استفاده از سرویس بهداشتی محروم بودند، یکی از زندانیان به نام " یعقوب باقری جاهد" که به رفتار نامناسب گارد زندان اعتراض کرده بود مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت.

 

محکومیت یک دانشجوی دانشگاه تهران به یک سال حبس و هفتاد و چهار ضربه شلاق

خبرگزاری هرانا - مهدی سعد خسروی دانشجوی دانشکده حقوق و علوم و سیاسی دانشگاه تهران با حکم شعبه 26 دادگاه انقلاب به یک سال حبس و هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم گردید که سه ماه از این یک سال به صورت تعزیری و 9 ماه آن به مدت 5 سال به حالت تعلیقی در نظر گرفته شده است.
بنا به این گزارش اتهامات وی توسط قاضی پیر عباس اجتماع و تبانی ، اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی اعلام گردیده بود که نامبرده از اتهام اول خود تبرئه و به جهت اقدام علیه امنیت ملی به یک سال و همچنین به جهت اخلال در نظم عمومی به 74 ضربه شلاق محکوم گردیده است.
به گزارش دانشجو نیوز، خسروی عصر تاسوعای سال گذشته برای شرکت در مراسم عزاداری به سمت جماران رفته بود که در طی مسیر توسط نیروهای امنیتی دستگیر و بعد از بارها بازجویی در زندان اوین به بند امنیتی 350 انتقال یافته و سپس در اواسط اسفندماه با قید وثیقه آزاد می گردد.

شایان ذکر است که این حکم اواخر ماه گذشته صادر گردیده و مهدی سعد خسروی که بدون وکیل در دادگاه حاضر گردیده بود با گذشت فرصت درخواست تجدیدنظر به حکم دادگاه بدوی شکایت ننموده و تمکین به حکم نموده است. صدور حکم شلاق برای این دانشجو با اعتراض و محکومیت بسیاری از اساتید و دانشجویان دانشکده حقوق مواجه گردیده است.

 

هفتصد کارگر اخراجی نوشابه سازی ساسان بیمه بیکاری دریافت نکردند

خبرگزاری هرانا - با گذشت نزدیک به ۵ ماه از آخرین اخراج دسته جمعی کارگران نوشابه‌سازی ساسان هنوز تمامی این کارگران نتوانسته‌اند از حق قانونی خود مبنی بر دریافت مقرری بیمه بیکاری استفاده کنند.

به گزارش ایلنا، جمعی از کارگران قراردادی کارخانه نوشابه‌سازی ساسان اعلام کردند که هنوز موفق به دریافت مقرری بیمه بیکاری نشده‌اند.
این کارگران در جریان تعدیل‌های سال ۸۸ شرکت ساسان به اجبار از کار اخراج شده بودند و تعداد آنها به بیش از ۷۰۰ نفر می رسد.
کارگران اخراجی می‌گویند: پس از آنکه کارفرما حاضر نشد حتی با آنها به‌عنوان کارگر ساده قرارداد ببندد، به سازمان تامین اجتماعی مراجعه کردند تا از مقرری صندوق بیمه بیکاری استفاده کنند.

به گفته یکی از کارگران در حال حاضر نزدیک به نصف اخراج شدگان به شرط شرکت در دوره‌های آموزش فنی و حرفه‌ای توانسته‌اند تا حدودی از حق خود استفاده کنند اما تکلیف مابقی هنوز روشن نشده است.
این کارگران همچنین می‌گویند پس از اخراج آنها ،کارفرما نیروی جایگزین را با پرداخت حداقل حقوق و حذف سرویس و ناهار استخدام کرده است.
کارگران نوشابه سازی ساسان تنها مورد در این موضوع نیستند.
گزارش هایی که در سالیان اخیر انتاشر یافته است، نشانگر آن است که بسیاری از کارگران چنین مشکلی دارند.

 

 

محکومیت بدرالسادات مفیدی به شش سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی

خبرگزاری هرانا - بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به ۶ سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محکوم شد.
به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی»، اتهامات این روزنامه نگار اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام در دادگاه روز سه شنبه هفته گذشته که به صورت غیرعلنی برگزار شد، توسط قاضی احمدزاده عنوان شده است.
مفیدی پیش از این به مدت ۵ ماه ونیم در بازداشت موقت بوده و هم اکنون با قرار وثیقه آزاد است.

 

 

بی خبری از سرنوشت دو جوان کرد

خبرگزاری هرانا - پس از گذشت سه هفته از بازداشت دو جوان کرد از سرنوشت ایشان اطلاعی در دست نیست.
بنابه اطلاع گزارشگران هرانا، دو جوان کرد اهل روستای " لون سادات" از توابع شهرستان کامیاران به نام های " حسن رحمانی و منت رحمانی " از حدود سه هفته پیش به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهر احضار شدند که بعد از مراجعه آنها به اداره اطلاعات، نیروهای امنیتی اقدام به بازداشت این دو شهروند کرد کرده اند.
پیگیری خانواده های این دو بازداشت شده برای اطلاع از سرنوشت ایشان تا کنون به جایی نرسیده است.



دادستان تهران اعتصاب غذای ۱۷ زندانی سياسی در اوين را کذب توصيف کرد

خبرگزاری هرانا - عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، روز دوشنبه به گزارش های مربوط به اعتصاب غذای ۱۷ تن از زندانيان سياسی در زندان اوين واکنش نشان داد.

به گزارش خبرگزاری « ايسنا»، وی با « کذب» خواندن مباحثی که منتشر شده است، گفت که عوامل فتنه و ضد انقلاب با طرح مباحث ساختگی و دروغ، سعی در مشوش جلوه دادن اوضاع دارند. ۱۷ زندانی سياسی اوين از دو هفته پيش در اعتراض به توهين ماموران و شرايط نامناسب زندان دست به اعتصاب زده اند.

دادستان تهران در عين حال هتک حرمت از عبدالرضا تاجيک، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، در حضور معاون دادستان را تکذيب کرد و گفت:« نامبرده در پی تحقيقات صورت گرفته اعلام کرد که چنين مطلبی صحت ندارد.»

اين سخنان در شرايطی مطرح شده است که مقام های قوه قضاييه از ملاقات آقای تاجيک با وکيل مدافعش در اين خصوص جلوگيری کرده و بر اساس گزارش ها، او و خانواده اش را برای تکذيب موضوع هتک حرمت تحت فشار قرار داده اند.


 
مجید توکلی؛ بیهوش در بهداری اوین
جرس: در حالی  که پانزده روز از اعتصاب غذای شانزده زندانی سیاسی می گذرد، علی رغم اینکه مقام های دادستانی تهران و مسئولان زندان اوین به خانواده های این زندانیان قول های مساعدی مبنی بر ملاقات و تماس تلفنی با عزیزان شان را داده اند اما تاکنون این وعده ها تحقق نیافته است و بی خبری "مطلق" از وضعیت این زندانیان بر نگرانی خانواده ها افزوده است.  

اسامی زندانی هایی که هنوز دراعتصاب بسر می برند، عبارتند از: علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت ، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم(نادر)بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار ،غلامحسین عرشی، پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا.

گفتنی است وضعیت سه تن از این زندانیان یعنی بهمن احمد امویی، کیوان صمیمی و مجید توکلی بسیار وخیم است و بنا به اخبار رسیده به جرس، مجید توکلی هم اکنون در بهداری زندان اوین بسر می برد.

به همین مناسبت "جرس" با علی توکلی برادر مجید توکلی در خصوص این خبر و وضعیت جسمانی این زندانی اعتصاب کننده به گفتگو پرداخته است که متن آن در پی می آید:

آقای توکلی آیا اطلاعی از آخرین وضعیت برادرتان دارید؟

آخرین خبری که از وضعیت برادرم دارم این است که الان یک خبری از بیهوشی مجید و انتقال وی به بهداری زندان اوین به ما رسیده است. بعد از این خبر هر چه سعی کردیم با زندان تماس بگیریم موفق نشدیم. حتی این خبر را به مادرم هم نتوانستم بگویم شرایط روحی خوبی ندارد و بشدت نگران وضعیت برادرم است. با توجه به اینکه برادرم در اعتصاب غذا است و حال جسمانی وخیمی دارد و به بهداری منتقل شده است، این خبر قطعیت دارد و تا الان هم اطلاع نداریم که به هوش آمده یا نه؟

پس وعده هایی که از سوی مسئولین زندان و دادستانی مبنی بر ملاقات و تماس تلفنی با زندانیان اعتصاب کننده بود، هنوز محقق نشده است؟

متاسفانه خیر، ما با جاهای مختلفی  تماس گرفتیم اما هیچکدام جوابی نمی دهند و حتی الان از آن وعده ها هشت ، نه روز گذشته اما بر خلاف وعده هایشان هیچ پاسخی به خانواده ها نداده اند. البته ما هنوز منتظر هستیم تا جوابی به ما بدهند و از وضعیت این زندانیان به خانواده هایشان اطلاع دهند.

می توانند بگویید دقیقا به چه جاهایی برای پیگیری وضعیت این زندانیان مراجعه کردید؟

با دادستانی، خطاب به معاون دادستانی که برخورد بسیار بدی داشتند حتی مادرم که تماس گرفتند یک آقایی گوشی را برداشت و با چنان اخلاق بد و لحن تندی با مادرم صحبت کرد که وحشتناک بود که نهایتا هم تکذیب کرد که برادر من در اعتصاب غذا است گفت مجید توکلی هیچ مشکلی ندارد. یعنی باور کنید به حدی برخوردشان تند بود که اگر نزدیک ایشان بودیم ما را کتک هم می زدند. بعد از آن هم اصلا وقتی می گفتیم خانواده توکلی هستیم و می خواهیم از وضعیت مجید خبر بگیریم اصلا جوابمان را نمی دادند. حتی یکبار مادرم با وزارت اطلاعات تماس گرفت و به مادرم گفتند ما به شما گفته بودیم با کسی صحبتی نکنید و با رسانه ها مصاحبه نکنید که ما گفتیم پس شما مصاحبه کنید تا شاید خبری از مجید بگیریم.

یعنی شما را تهدید کردند که با هیچ رسانه ای مصاحبه نکنید و درخصوص بی خبری از وضعیت مجید توکلی اطلاع رسانی نکنید؟

به مادرم گفته بودند شما حق ندارید وقتی رسانه ها با شما تماس می گیرند مصاحبه بکنید. مادرم هم گفته بود باشه من مصاحبه نمی کنم، اما شما خبری از وضعیت پسرم به من بدهید و بگذارید پسرم یک تماس تلفنی با من بگیرد که فقط پسرم را قانع کنم که اعتصابش را بشکند. این چیز زیادی نیست که مادرم بخواهد فقط یکی، دو دقیقه با پسرش حرف بزند تا اعتصاب غذایش را تمام کند. حتی ما درخواست ملاقات هم نکردیم فقط یک تماس کوتاه تلفنی.

می توانید در خصوص گرفتن تعهد کتبی از خانواده ها که دیگر جلوی دادستانی و زندان اوین جمع نشوند توضیح دهید؟

مادرم می گفت که از خانواده ها تعهد گرفته اند که دیگر جلوی دادستانی و زندان اوین حضور پیدا نکنند و گفته بودند خانواده هایی که قرار ملاقات دارند می توانند جلوی زندان بیایند.

با توجه به اینکه می گویند با رسانه ها مصاحبه نداشته باشید و خودشان هم هیچ جوابی به شما نمی دهند، نگفتند از چه طریقی باید جویای وضعیت زندانیان باشید؟

مادرم حدود دو هفته است که سکوت کرده و با هیچ جایی صحبت نکرده اما هیچکدامشان حاضر نشدند جواب یک مادر را بدهند. آن هم مادری که بیمار است، تا الان سه بار مادرم را به درمانگاه منتقل کرده ام چون در این شرایط فشار به ایشان وارد می شود و حالشان بد می شود. حالا نمی دانیم چرا یک مادر را که وضعیت جسمی مناسبی ندارد و با زحمت جابجا می شود را این همه "عذاب" می دهند.

آیا شما فکر می کنید این تهدیدات هیچگونه تاثیری بر پیگیری وضعیت زندانیان از سوی خانواده هایشان دارد یا نه؟

بعید می دانم خانواده ای توجه به این تهدیدات بکند . همه به پیگیری های خود ادامه خواهند داد. آیا اگر خود مسئولین چنین وضعیتی داشتند، سکوت می کردند و می نشستند ببینند که عزیزاشان اینگونه زجر بکشد و اعتصاب غذا داشته باشد، وجدانشان قبول می کرد که یکی همین حرف ها را به آنها بزند؟ خانواده ها عزیزانشان در زندان اوین در بدترین شرایط بسر می برند و شرایط جسمانی وخیمی دارند، معلوم است که به این تهدایدات پاسخی نمی دهند و می خواهند از وضعیت عزیزانشان با خبر شوند. زندانیانی که برای احقاق حقوق اولیه خود دست به اعتصاب غذا زده اند و جانشان را  کف دست گرفته اند، پس مادر، پدر، همسر، خواهر و من که برادر مجید توکلی هستم نمی توانیم قبول کنیم که پیگیر وضع آنها نباشیم، هر چند که بدترین تهدیدات را هم بشنویم. الان برادر من بیهوش شده و هیچ خبری ازش نداریم من نمی دانم چرا هم زندانیان را اینجور زجر می دهند، هم خانواده های نگران آنها را.

آیا فکر می کنید پیام آقای میر حسین موسوی و دیگر چهره های برجسته سیاسی و نهادها مبنی بر تقاضای شکستن اعتصاب به گوش این زندانیان اعتصاب کننده رسیده است؟

من فکر کنم این خبر را به آنها نداده اند چون اگر رسیده بود حتما اعتصاب خود را می شکستند و حداقل خبر شکستن اعتصاب این زندانیان به بیرون می آمد. حتی آنطور که من شنیدم به شدت مراقب هستند و سعی دارند تا این پیامها و حمایتها به گوش این زندانیان نرسد.

با توجه به اینکه پانزده روز از اعتصاب این زندانیان می گذرد و حال جسمی آنها بسیار بد و وخیم گزارش شده، فکر می کنید مسئولین "نظام" از این اخبار اطلاع دارند؟

من بسیار بعید می دانم که مسئولین اطلاع نداشته باشند. حالا یا خودشان را به بی اطلاعی زده اند یا چیز دیگر نمی دانم. الان این مسئله را همه، حتی کودکان در خیابان می دانند. اگر یک اتفاقی برای این زندانیان بیافتد کل نظام اسلامی زیر سوال می رود و گرنه این مسئله چیزی نیست که کسی بخواهد کتمان کند.

گزارش تجمع مادران عزادار در مقابل زندان اوین


مادران عزادار همراه با جمعي از مردم شامگاه روز شنبه 16 مرداد در اعلام همبستگي با زندانياني كه در اعتصاب غذا بسر مي برند جلوي زندان اوين تجمع كردند. 
یکی از مادران می گوید: حوالي ساعت 20 خانم مصطفائي از زندان آزاد شد كه مردم با سوت و دست از او استقبال كردند و او نيز از استقبال گرم مردم تشكر كرد. 
در پايان اين تجمع مردم و مادران با برگه هايي كه در دست داشتند خواسته ها و دل نگراني هاي خود را اعلام كردند: قهرمانان ايران زمين! ملتي نگران حال شمايند. داد از اين بيداد! زندان و توهين سهم بهترين ها شده است. بهترين فرزندانمان را دريابيم. زنداني سياسي آزاد بايد گردد.