سحام نیوز: عماد افروغ در پاسخ به اظهارات تند برخی افراد غیر سیاسی به مصاحبه اخیرش در تلویزیون گفت: اصولا به صحبت هایی که منطق نداشته باشد و از سوی افرادی مطرح شود که در مسائل علوم انسانی تخصصی نداشته باشند، جواب نمی دهم.
به گزارش سایت زندگی، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس هفتم شورای اسلامی تصریح کرد: در خصوص فتنه همواره به عنوان کارشناس گفته ام فتنه چند سویه است و نباید فقط به یک سوی آن توجه کرد. فتنه یک ثمره و نتیجه دارد و یک ریشه و یک ساقه. لذا ما در ریشه یابی و بررسی فتنه نباید فقط به ثمره آن توجه کنیم و از ریشه ها غافل شویم.
وی در ادامه با اشاره به برخی سیاستها و رفتارهایی که در سالهای اخیر پیرامون مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نمود داشته است گفت: ریشه بخشی از فتنه در برخی سیاستهایی بوده که در سالهای اخیر شاهد بودیم و از سوی دیگر نحوه مواجهه با رقبا، عدم ازادی بیان، نقد ناپذیری را برخی دیگر از ریشه های فتنه می توان دانست .
این استاد جامعه شناسی در خصوص نحوه مهار یک فتنه تاکید کرد: اگر بخواهیم فتنه را ریشه یابی کنیم باید به تمام عوامل توجه داشته باشیم. آنهایی که یک مواجهه حکیمانه و عاقلانه با این جریان دارند سعی می کنند کمتر از روش و منش کاسب کارانه استفاده کنند و تلاش می کنند این جریان مهار شود. به عنوان فرزند انقلاب و نظریه پرداز انقلاب احساس می کنم این فتنه به معنای آمیزش حق و باطل هیمنه انقلاب اسلامی را خدشه دار کرده است و ما باید تلاش کنیم این هیمنه بر گردد.
وی ادامه داد: این هیمنه جایگاه بلند در ذهن ها به خود اختصاص داده، لذا نباید این طور شود که خدای نکرده کسانی که منتقد نظام هستند راه حل های خودشان را در گفتمانی به غیر از انقلاب اسلامی جستجو کنند. باید ایدئولوژی انقلاب را حفظ کنیم و تفکیک ظریفی بین انقلاب و سیاست ها و رفتارهای مستتر در جمهوری اسلامی ایجاد کنیم تا این هیمنه آسیب نبیند.
دکتر افروغ با تاکید بر آگاهی بخشی در زمینه شناخت فتنه و علل آن اذعان داشت: وقتی از فتنه به عنوان آمیزش حق و باطل یاد می کنیم باید عده ای در این زمینه آگاهی بخشی کنند. این کار لوازم خود را می خواهد و لوازم آن به راه انداختن موجی از هتاکی و قضاوت های خیابانی نیست.
وی اذعان داشت: اگر افرادی متهم به براندازی هستند باید در دادگاه به مستنداتی که بر علیه شان وجود دارد پاسخ دهند. ما جامعه شناسان معتقدیم در شرایط بحران و اغتشاش شرایطی ایجاد می شود که حکم ما و قضاوت ما باید متفاوت از شرایط عادی باشد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: اگر برخورد حکیمانه با آمیزش حق و باطل و توجه به تمام ابعاد فتنه شامل ثمره و ساقه و ریشه، به معنای طرفداری از فتنه است پس بی توجهی به ریشه های دامن زدن به فتنه، کاسبی کردن از فتنه، بی توجهی به ریشه های فتنه، تهمت بیهوده زدن و عدم تمایل به بررسی این جریان در مسیر قانونی و قضاوت های خیابانی ، عین بصیرت است. ظاهرا در فضایی آکنده از قلب و جعل مفاهیم به سر می بریم.
عماد افروغ ادامه داد: از یکی از افراد بصیر با تعریف فوق شنیدم که افاضه فرمودند که فلانی از گفتگوی خود در پارک ملت پشیمان شده است. در پاسخ به او باید بگویم« بنده خدا تاکنون در طول حیاتم به ویژه پس از انقلاب اسلامی به غیر از یک مورد از هیچ اتخاذ موضعی پشیمان نشده ام و در این مورد به خصوص نیز از تک تک کلمات و عبارات خود دفاع می کنم و تا با برهانی قوی تر روبرو نشوم دست از موضع خود بر نمی دارم و فکر نمی کنم در کلمات این فرد مورد نظر برهان و محتوایی برای تغییر موضع بنده وجود داشته باشد.
وی در پایان اظهار داشت: اشاره کردم تنها یک مورد پشیمان شده ام و آن به رأیی بر می گردد که در سال ۸۴ به رئیس دولت دادم. اگر شناخت فعلی را از سیاست ها و رفتارهای ایشان داشتم یقین بدانید که رای سفید می دادم و این بدان معناست که به رقیب ایشان هم رای نمی دادم.
به گزارش سایت زندگی، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس هفتم شورای اسلامی تصریح کرد: در خصوص فتنه همواره به عنوان کارشناس گفته ام فتنه چند سویه است و نباید فقط به یک سوی آن توجه کرد. فتنه یک ثمره و نتیجه دارد و یک ریشه و یک ساقه. لذا ما در ریشه یابی و بررسی فتنه نباید فقط به ثمره آن توجه کنیم و از ریشه ها غافل شویم.
وی در ادامه با اشاره به برخی سیاستها و رفتارهایی که در سالهای اخیر پیرامون مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نمود داشته است گفت: ریشه بخشی از فتنه در برخی سیاستهایی بوده که در سالهای اخیر شاهد بودیم و از سوی دیگر نحوه مواجهه با رقبا، عدم ازادی بیان، نقد ناپذیری را برخی دیگر از ریشه های فتنه می توان دانست .
این استاد جامعه شناسی در خصوص نحوه مهار یک فتنه تاکید کرد: اگر بخواهیم فتنه را ریشه یابی کنیم باید به تمام عوامل توجه داشته باشیم. آنهایی که یک مواجهه حکیمانه و عاقلانه با این جریان دارند سعی می کنند کمتر از روش و منش کاسب کارانه استفاده کنند و تلاش می کنند این جریان مهار شود. به عنوان فرزند انقلاب و نظریه پرداز انقلاب احساس می کنم این فتنه به معنای آمیزش حق و باطل هیمنه انقلاب اسلامی را خدشه دار کرده است و ما باید تلاش کنیم این هیمنه بر گردد.
وی ادامه داد: این هیمنه جایگاه بلند در ذهن ها به خود اختصاص داده، لذا نباید این طور شود که خدای نکرده کسانی که منتقد نظام هستند راه حل های خودشان را در گفتمانی به غیر از انقلاب اسلامی جستجو کنند. باید ایدئولوژی انقلاب را حفظ کنیم و تفکیک ظریفی بین انقلاب و سیاست ها و رفتارهای مستتر در جمهوری اسلامی ایجاد کنیم تا این هیمنه آسیب نبیند.
دکتر افروغ با تاکید بر آگاهی بخشی در زمینه شناخت فتنه و علل آن اذعان داشت: وقتی از فتنه به عنوان آمیزش حق و باطل یاد می کنیم باید عده ای در این زمینه آگاهی بخشی کنند. این کار لوازم خود را می خواهد و لوازم آن به راه انداختن موجی از هتاکی و قضاوت های خیابانی نیست.
وی اذعان داشت: اگر افرادی متهم به براندازی هستند باید در دادگاه به مستنداتی که بر علیه شان وجود دارد پاسخ دهند. ما جامعه شناسان معتقدیم در شرایط بحران و اغتشاش شرایطی ایجاد می شود که حکم ما و قضاوت ما باید متفاوت از شرایط عادی باشد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: اگر برخورد حکیمانه با آمیزش حق و باطل و توجه به تمام ابعاد فتنه شامل ثمره و ساقه و ریشه، به معنای طرفداری از فتنه است پس بی توجهی به ریشه های دامن زدن به فتنه، کاسبی کردن از فتنه، بی توجهی به ریشه های فتنه، تهمت بیهوده زدن و عدم تمایل به بررسی این جریان در مسیر قانونی و قضاوت های خیابانی ، عین بصیرت است. ظاهرا در فضایی آکنده از قلب و جعل مفاهیم به سر می بریم.
عماد افروغ ادامه داد: از یکی از افراد بصیر با تعریف فوق شنیدم که افاضه فرمودند که فلانی از گفتگوی خود در پارک ملت پشیمان شده است. در پاسخ به او باید بگویم« بنده خدا تاکنون در طول حیاتم به ویژه پس از انقلاب اسلامی به غیر از یک مورد از هیچ اتخاذ موضعی پشیمان نشده ام و در این مورد به خصوص نیز از تک تک کلمات و عبارات خود دفاع می کنم و تا با برهانی قوی تر روبرو نشوم دست از موضع خود بر نمی دارم و فکر نمی کنم در کلمات این فرد مورد نظر برهان و محتوایی برای تغییر موضع بنده وجود داشته باشد.
وی در پایان اظهار داشت: اشاره کردم تنها یک مورد پشیمان شده ام و آن به رأیی بر می گردد که در سال ۸۴ به رئیس دولت دادم. اگر شناخت فعلی را از سیاست ها و رفتارهای ایشان داشتم یقین بدانید که رای سفید می دادم و این بدان معناست که به رقیب ایشان هم رای نمی دادم.
محکوم کردن ترور امام جمعه شهر راسک توسط جامعه مدرسین زاهدان
سحام نیوز: امام جمعه مسجد خضراء شهر راسک، مرکز شهرستان سرباز از توابع استان سیستان و بلوچستان، در یک اقدام تروریستی به شهادت رسید.
به گزارش سحام، مولوی “مصطفی جنگی زهی”، امام جمعه مسجد خضراء شهر راسک، عصر دیروز جمعه ۹۰/۱۰/۳۰ در مسیر بازگشت به روستای محل سکونت خویش، در اقدامی توسط افراد ناشناس ترور شد.
گفتنی است تا کنون هیچ فرد یا گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته و انگیزه عامل یا عاملین از این ترور، نامعلوم است.
جامعه مدرسین دارالعلوم زاهدان در پیامی، ضمن محکوم نمودن این ترور ناجوانمردانه، مراتب تسلیت خود را به خانواده محترم ایشان ابراز داشته، از درگاه ایزد منان برای این شهید بزرگوار آرزوی مغفرت و علوّ درجات، و برای بازماندگان، صبر جمیل و اجر جزیل را مسئلت نمودند.
به گزارش سحام، مولوی “مصطفی جنگی زهی”، امام جمعه مسجد خضراء شهر راسک، عصر دیروز جمعه ۹۰/۱۰/۳۰ در مسیر بازگشت به روستای محل سکونت خویش، در اقدامی توسط افراد ناشناس ترور شد.
گفتنی است تا کنون هیچ فرد یا گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته و انگیزه عامل یا عاملین از این ترور، نامعلوم است.
جامعه مدرسین دارالعلوم زاهدان در پیامی، ضمن محکوم نمودن این ترور ناجوانمردانه، مراتب تسلیت خود را به خانواده محترم ایشان ابراز داشته، از درگاه ایزد منان برای این شهید بزرگوار آرزوی مغفرت و علوّ درجات، و برای بازماندگان، صبر جمیل و اجر جزیل را مسئلت نمودند.
اخبار روز:
* آزادی شریف ساعد پناه و مظفرصالح نیا و بازداشت شیث امانی
* هجوم به اتحادیه های مستقل کارگری و دستگیری فعالان سندیکایی در ایران
* بازداشت فعالان کارگری در آذربایجان و کردستان
* برادران دامیاری: کارگران پروژه ای
* آزادی شریف ساعد پناه و مظفرصالح نیا و بازداشت شیث امانی
با خبر شدیم ضمن ازادی دو نفر از اعضای اتحادیه آزاد کارگرن ایران شیث امانی یکی دیگر از اعضای این اتحادیه بازداشت شده است
روز چهارشنبه 29 دی ماه 1390 زمانی که مطلع شدیم با قرار 80 میلیونی دو نفر از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران از زندان آزاد شده اند خوشحال اما این خوشحالی دوام نیاورد و با شنیدن خبر بازداشت شیث امانی دیگر عضو این اتحادیه نگرانی از بابت دستگیری فعالین کارگری مضاعف شد سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن ابراز خرسندی از آزادی شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا بازداشت شیث امانی را محکوم کرده و خواستار آزادی هر چه سریعتر این فعال کارگری می باشد
با امید به گسترش صلح و عدالت در جهان
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه 28 دیماه 1390
* هجوم به اتحادیه های مستقل کارگری و دستگیری فعالان سندیکایی در ایران
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» (LDDHI) از دستگیری های اخیر و آزار و تعقیب چندین فعال سندیکایی مطلع شده است.
هجوم به اتحادیه های مستقل کارگری و دستگیری فعالان سندیکایی در ایران
شاهرخ زمانی؛ محمد جراحی؛ نیما پوریعقوب؛ ساسان واهبی وش؛ شیث امانی؛ صدیق کریمی؛ شریف ساعدپناه؛ مظفر صالح نیا؛ میثم نجاتی عارف؛ ابراهیم مددی؛ رضا شهابی؛ محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است، از شما درخواست می کند فورا در باره مساله زیر در ایران اقدام کنید.
شرح وضعیت:
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» (LDDHI) از دستگیری های اخیر و آزار و تعقیب چندین فعال سندیکایی مطلع شده است.
• آقای شاهرخ زمانی، عضو هیات موقت بازگشایی سندیکای نقاشان، در تاریخ 25 دی 1390 در محل کار خود به وسیله ماموران اداره اطلاعات استان آذربایجان شرقی دستگیر و برای گذراندن حکم 11 سال زندان خود به زندان تبریز منتقل شد.
• آقای محمد جراحی، فعال سندیکایی و عضو «کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های کارگری» و هم پرونده آقای شاهرخ زمانی، نیز گویا در همان تاریخ در منزل خود به وسیله ماموران همان اداره دستگیر و برای گذراندن حکم 5 سال زندان خود به زندان تبریز منتقل شد.
• نیما پوریعقوب و ساسان واهبی وش، فعالان دانشجویی و هم پرونده دو نفر بالا، را نیز همان اداره از طریق تلفن برای گذراندن حکم های به ترتیب 6 سال و 6 ماه زندان احضار کرده است. این دو در خطر دستگیری به سر می برند. [1]
• آقای شیث امانی، عضو موسس اتحادیه آزاد کارگران ایران، در تاریخ 27 دی 1390 به وسیله ماموران دادگستری سنندج، مرکز استان کردستان ایران، دستگیر شد. در تاریخ صدور این فراخوان، او هنوز در زندان سنندج در بازداشت است. در باره دلیل دستگیری و اتهام علیه او اطلاعی در دست نیست.
• آقای شیث امانی و آقای صدیق کریمی، یکی دیگر از اعضای موسس اتحادیه آزاد کارگران ایران، در اردیبهشت 1386 دستگیر و به دو سال و نیم زندان محکوم ولی پس از چند ماه در پی اعتراض های داخلی و خارجی آزاد شدند. اما، اجرای احکام دادگستری به تازگی به هر دو فعال سندیکایی اطلاع داده بود که باید برای گذراندن حکمشان به زندان بروند. در زمان انتشار این فراخوان، اطلاعی از وضعیت آقای صدیق کریمی در دست نیست و او نیز در خطر دستگیری به سر می برد.
• آقای شریف ساعدپناه، عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، به علت در اختیار داشتن بولتن خبری اتحادیه در تاریخ 18 دی 1390در خانه خود در سنندج به وسیله ماموران لباس شخصی دستگیر شد.
• آقای مظفر صالح نیا، عضو دیگر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، نیز به همین ترتیب و به همین دلیل در تاریخ 15 دی دستگیر شده بود. این دو نفر روز گذشته در تاریخ 29 دی 1390 با وثیقه آزاد شدند و در انتظار محاکمه به سر می برند. هنوز اطلاعی از اتهام های آنها در دست نیست.
• آقای میثم نجاتی عارف، دانشجو و فعال سندیکایی در شرکت خودرو سازی سایپای تهران، در تاریخ 13 دی 1390 به علت دفاع از حقوق کارگران در کارخانه دستگیر و به محل نامعلومی منتقل شد. در باره دلیل مشخص دستگیری و اتهام های او اطلاعی در دست نیست.
• آقای ابراهیم مددی، نایب رییس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، که در تاریخ 8 آذر 1390 از زندان به مرخصی آمده بود، [2] در تاریخ 16 آذر که برای تمدید مرخصی به زندان مراجعه کرد دوباره دستگیر شده است. او با اتهام ساختگی «به خطر انداختن امنیت ملی» در آذر 1387 به سه سال و نیم زندان محکوم شده است و در زمان انتشار این فراخوان در زندان اوین در بازداشت است.
• برنامه نظارت از ادامه بازداشت و وضعیت سلامتی آقای رضا شهابی، صندوقدار و عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد نگران است. آقای شهابی در آبان 1390 دست به اعتصاب غذا زد [3] و در 22 آذر 1390 به بیمارستان منتقل شد و گویا در پی آن به اعتصاب غذای خود پایان داد، اما از آن پس بدون رسیدگی پزشکی مناسب در آنجا رها شده است.
• آقای محمد حسینی، فعال سندیکایی در شهر فیروزکوه، در شرق تهران، نیز در اوایل دی 1390 به خاطر دفاع از حقوق کارگران به وسیله ماموران اداره اطلاعات دستگیر و به بازداشتگاهی در شهر دماوند در شرق تهران منتقل شد و هنوز در بازداشت است. اطلاعی در باره اتهام های او در دست نیست.
• آقای مهدی فراحی شاندیز، معلم و فعال سندیکایی، در اواسط دی 1390 دستگیر و برای گذراندن حکم سه سال زندان خود به زندان اوین منتقل شد. او در روز 11 اردیبهشت 1389 دستگیر و پیش از آزادی در 6 بهمن 1389 بیش از هشت ماه در بند 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین در بازداشت انفرادی به سر برد.
اقدام های مورد درخواست:
لطفا به دولتمردان ایران نامه بنویسید و از آنها بخواهید:
1 - تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر و خانواده هایشان را در ایران تضمین کنند؛
2 ـ آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز را فوری و بی قید و شرط آزاد کنند زیرا بازداشت آنها خودسرانه و به قصد تنبیه فعالیت حقوق بشری آنهاست.
3 ـ به هر گونه آزار و اذیت ـ از جمله در سطح قضایی ـ علیه آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند؛
4 ـ در هر شرایطی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر را، که در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۷ (۹ دسامبر ۱۹۹۸) در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شده، رعایت کنند، به ویژه:
• ماده 1 آن که می گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی یا گروهی در سطوح ملی و بین المللی برای حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها فعالیت کنند،»
• ماده ۵ (ب) که می گوید: «همه افراد حق دارند برای حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها به صورت فردی یا گروهی در سطوح ملی و بین المللی (...) برای تشکیل سازمان های غیردولتی، انجمن ها یا گروه ها، عضویت یا شرکت در آنها اقدام کنند،»
• ماده 2ـ12 که می گوید: «دولت باید کلیه تدبیرهای لازم را به کار گیرد تا حمایت مراجع ذیصلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهدید، اقدامات تلافی جویانه، تبعیض منفی عملی و یا قانونی، فشار یا هرگونه اقدام خودسرانه دیگر در پی استفاده مشروع و قانونی این افراد از حقوق مذکور در اعلامیه حاضر، تضمین گردد.»
5ـ به طور کلی، در هر شرایطی تضمین کنند که حقوق بشر و آزادی های اساسی مطابق با عهدنامه های بین المللی حقوق بشر و موازین بین المللی که ایران نیز متعاهد آنهاست رعایت خواهند شد.
نامه ها را به مقام های زیر ارسال کنید:
• رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله سیدعلی خامنه ای: info_leader@leader.ir
• ریاست جمهوری، آقای محمود احمدی نژاد: فکس: 5880 649 21 0098
dr-ahmadinejad@president.ir
• ریاست قوه قضاییه، آیت الله صادق لاریجانی: Irjpr@iranjudiciary.com bia.judi@yahoo.com/ info@dadgostary-tehran.ir؛ فکس: 6567 3311 21 98+/6671 879 21 98+
• وزیر امور خارجه: فکس: 66743149-21-98+ matbuat@mfa.gov
• سفیر محمدرضا سجادی، نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی ایران در ژنو، سوئیس
Permanent Mission of the Islamic Republic of Iran, Chemin du Petit-Saconnex 28, 1209 Geneva, Switzerland, Fax: +41 22 7330203
Email: mission.iran@ties.itu.int
• سفارت ایران در بروکسل، بلژیک
Embassy of Iran in Brussels, 15 a avenue Franklin Roosevelt, 1050 Bruxelles, Belgium, Fax: + 32 2 762 39 15.
Email: iran-embassy@yahoo.com
لطفا به نمایندگان دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در کشورخودتان نیز نامه بنویسید.
**********
پاریس ـ ژنو، 30 آذر 1390
لطفا ما را از هرگونه اقدام انجام شده با ذکر شماره این درخواست مطلع فرمایید.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامهء مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص دارد و هدف اصلی آن پشتیبانی مشخص از این افراد در زمان نیاز است.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر:
E-mail: Appeals@fidh-omct.org
• Tel and fax FIDH + 33 (0) 1 43 55 25 18 / +33 1 43 55 18 80
• Tel and fax OMCT + 41 (0) 22 809 49 39 / + 41 22 809 49 29
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران: lddhi(at)fidh.net یا lddhi.fidh(at)gmail.com
* بازداشت فعالان کارگری در آذربایجان و کردستان
در روزهای اخیر و همزمان با دستگیری روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی در تهران و شهرستانها، فعالان کارگری نیز در شهرهای مختلف بازداشت و روانه زندان شدهاند. در هفته گذشته ۵ فعال کارگری دستگیر و دو فعال دیگر احضار شدهاند.
بازداشت بیسر و صدای فعالان کارگری در کنار بازداشت فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران ادامه دارد. به گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر، محمد جراحی، کارگر اخراجی عسلویه و عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری، روز ۲۹ دی ماه در منزل خود در تبریز بازداشت شد.
شاهرخ زمانی عضو دیگر کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری و از فعالان کارگری تبریز نیز روز یکشنبه ٢۵ دیماه در محل کارش دستگیر شده بود. جراحی در تماس با خانوادهاش گفته او و زمانی برای اجرای حکم به زندان برده شدهاند.
محمد جراحی گفته هیچ احضاریهای برای او و شاهرخ زمانی ارسال نشده و آنها بهصورت ناگهانی وغافلگیرانه برای اجرای حکم بازداشت شدهاند. این دو فعال کارگری در خردادماه ١٣٩٠ (ژوئن ٢٠١١) دستگیر سپس و با قید وثیقه آزاد شده بودند.
محمد جراحی در سال ٨۶ نیز دستگیر و پس از چهار روز با قرار وثیقه آزاد شد. وی یک بار دیگر نیز دوم تیرماه سال ٨۷ دستگیر شده و یک ماه در زندان به سر برده بود.
شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز در تاریخ ۲۷ مرداد ماه، شاهرخ زمانی و محمد جراحی را به اتهام "تشکیل گروه غیرقانونی مخالف نظام"، "مشارکت در فعالیت تبلیغی علیه نظام"، "مشارکت در اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت" و نیز "توهین به رهبری" به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
همزمان با این دستگیریها، نیما پوریعقوب و ساسان واهبیوش، فعالان کارگری دیگر نیز به اداره اطلاعات استان آذربایجان شرقی احضار شدهاند. نیما پوریعقوب به ۶ سال و ساسان واهبیوش به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بودند.
* دستگیری فعالان کارگری در کردستان
شیث امانی، عضو هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران روز دوشنبه ۲۶ دیماه در دادگستری سنندج و در حالی که پیگیر پرونده دوستان بازداشتشدهاش، شریف ساعدپناه و مظفر صالحنیا بود، دستگیر شد.
شریف ساعدپناه، روز یکشنبه ۱۸ دیماه، در منزل خود در سنندج و مظفر صالحنیا ۱۵ دیماه در محل کار خود بازداشت شدند. این دو نفرعضو هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران هستند.
* فشار بر کارگران زندانی
علی نجاتی، عضو هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه که ماه گذشته پس از عمل جراحی قلب از بیمارستان مرخص شده بود، زمانی که برای ارائه مدارک پزشکی به دادسرا مراجعه کرده بود، به زندان فرستاده شد. وی پس از گذراندن ۶ ماه زندان به تازگی آزاد شده بود.
رضا شهابی، عضو زندانی هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، از زندان به بیمارستان منتقل شده و پزشکان متخصص اعلام کردهاند که وی باید تحت عمل جراحی قرار گیرد اما شهابی اعلام کرده تا تعیین تکلیف پرونده، اجازه جراحی نخواهد داد. وی ۱۷ ماه است که در بازداشت موقت به سر میبرد.
ابراهیم مددی، نایب رییس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، نیز در حال سپری کردن سومین سال زندان خود است. وی دراین مدت حتی یک روز مرخصی نداشته است.
منبع: بخش فارسی دویچه وله20ژانویه 2012
* برادران دامیاری: کارگران پروژه ای
کانون مدافعان حقوق کارگر- گزارش زیر، قصه ای واقعی از زندگی کارگران پروژه ای است که برای کانون مدافعان حقوق کارگر ارسال شده است و بیانگر آن است که همچنان مساله ی ایمنی و امنیت محیط کار یکی از مشکلات اصلی این کارگران است. انگار فراموش شده است که با به بوجود آمدن هر حادثه ای، خانواده ای برای همیشه نان آور و عزیز خود را از دست می دهد.
این داستان و داستان های واقعی دیگر بیانگر آن است که این کارگران که سازندگان اصلی پروژه های نفت وگاز و پتروشیمی هستند تا چه میزان از چتر حمایتی کارفرمایان و مسوولان محروم هستند ، حمایت هایی که لازمه ی مشاغلی چنین حساس و مهم است.
برادران دامیاری: کارگران پروژه ای
مثل این است که دارد یک بار دیگر قصه پر درد برادرش را برایم بازگو می کند. هیچ تغییری در چهره اش پیدا نمی شود: صورت نسبتا بیضی شکل با لبخندی که از دهان گرد و لبان نازکش نمی افتد، خنده ای که جزئی ازخصوصیت چهره اش است. تلخی و رنج کار پروژه ای، درگرمای غیر قابل تحمل جنوب با آفتاب سوزانش، پوست سبزه صورت غلام دامیاری را هاشور قهوه ای مایل به تیره ای زده است. بر اثر کار و تقلای زیاد، استخوان گونه هایش کمی بیرون آمده است.
بیست و پنج سالی بیشتر ندارد. جوانی ورزیده اما خیلی افتاده و کمی هم کم رو. این خصلت اغلب کارگران پروژه ای است که از محیط روستا و حاشیه شهرها کنده و جذب کارپروژه شده اند! تودار و کم حرفند، اما اشتیاق و میل زیادی به کاردارند، چون از ابتدای شناخت خود، کار بخش بزرگی از زندگی آنان بوده است.
من و غلام همشهری بودیم. هر چقدرهم که آدم کم حرف باشد، یا براثر رفت و آمد و شتاب در کار، یا احیانا حضور سنگین کارفرما ومهندس اجراء و ناظر، زبان درکام فرو کشیده باشد، وقتی که مدت ها در کنار هم و در یک پروژه مشغول کار باشند، فرصت هائی در میان کار پیش می آید تا شنونده ای برای درد دل ها و حرف های همدیگرباشند.
ماهشهر، بندرامام وسربندرازمناطق کارگری ایران هستند. از اولین روزهای صنعتی شدن کشور، کار دراین مناطق و مناطق همجوار بدون وقفه و همواره در جریان بوده است: پروژه های پتروشیمی، اسکله ی بندرامام، و منطقه ویژه بندرامام – سایت دو، شرکت سدید در کار ساخت و ساز سوله های بزرگی است برای ایجاد کارخانه لوله سازی.
آفتاب سوزان همراه با وزش باد شدید گرمای داغ را با شدت بیشتری بر چهره و سر و روی کارگران می زند. گرد و خاک و ماسه هائی که به پرواز در آمده، ازهرمنفذی وارد بدن کارگران می شوند، از راه دهان،گوش ها، چشم ها و راه حلق که بر اثر وزش باد گرم ، خشک شده وهیچ نم و آبی نمانده تا فرو ببری و خشکی گلو را برانی. آب بدن درمعرض آفتاب داغ و گرمای کشنده در حال تعریق و تبخیر است و از همه جای بدن بطرف پائین و پاها در حال حرکت است. عرقی که بر سر و صورت کارگران می نشیند با گرد و خاک و ماسه ای آغشته می شود که در هوا معلق است و به صورت یک لایه، پلاسترسر و صورت کارگران می شود و سفیدی ناشی از عرق خشک شده به شکلی بازی گوشانه و ترحم برانگیز نقش صورت کارگران می شود. در این حال ماهیچه های صورت از کار می افتد و با هر حرکتی به طرف بالا و پائین، آدم فکر می کند تمام پوست صورتش کشیده می شود. چشم ها بطور طبیعی درمقابل گرما و باد شدید همراه با گرد و خاک تنگ و تنگ تر می شوند، شبیه دو سوراخ. کلاه های حصیری دوره دار، کلاه های لبه دار رو ب هجلو، دستمال و شال و چفیه ها که دور سر و گردن پیچیده می شوند و مرتب با آب خیس می شوند، هیچ کدام کار ساز نیست. تنها زمانی که خورشید با زاویه فاصله می گیرد و بزرگ تر از همیشه با رنگی که به آتش می گراید و در قعر خلیج فارس فرو می رود، در فاصله باد های گرم و از نفس افتاده و نسیمی که می وزد و بوی دریا، و بوی گوشت لهیده وگندیده ماهی، خرچنگ و آبزیانی را با خود می آورد که مد دریا به ساحل انداخته ، کارگران به خود می قبولانند که هوا در حال تغییر و جابجائی است. مطمئن می شوند آبی که می خورند درجا تبدیل به بخار نمی شود و قطرات عرق جویباری تشکیل نمی دهند که در نیمه راه و در تماس با لباس خشک می شوند.
غلام دامیاری در یکی از روزها که سانحه ای برای یکی از کارگران پیش آمد، و دو تُن بار ِلوله جرثقیل روی بدن کارگری افتاده بود، در فاصله شوک و در ادامه اضطرابی که بر فضای کارگاه حاکم بود، با تاثر و اندوه ِناشی از این پیش آمد، قصه ی برادرش را برایم بازگوکرد:
- "یکی دو سال پیش با برادرم یه سوله را سقف بندی می کردیم، تو ارتفاع سیزده متری. درحالی که برادر کوچک تر از خودم روی دیوار مقابل بود ، داشتیم آهن های "Z " حایل و نگهدارنده سقف را تنظیم می کردیم. همان طورکه من درگیر کار و سرم پائین بود، برادرم هم برای تنظیم آهن ها در روبرویم مشغول کار بود. در فاصله های کم سر بلند می کردیم وهمدیگر را ازکار متقابل مطلع می کردیم. سخت درگیر بودیم و آهن ها را جا می انداختیم. دستورهائی درمیان ما رد و بدل می شد.
متوجه شدم که بدون پاسخ مانده ام سرم را بلند کردم و دیدم برادرم در محل خودش نیست. پائین را نگاه کردم. نقش زمین شده بود و بی صدا داشت در خود می پیچید... خیلی ازخودم تواناتر و ورزیده تر بود. در بیمارستان و در اورژانس فوت کرد. گفتند: تمام اعضاء داخلی بدنش ازتنش کنده شده ودرون شکمش افتاده و... "
این بار، زمانی غلام دامیاری سرگذشت برادر کارگرش را دوباره برایم بازگو می کرد که برایم غیر قابل پذیرش بود:
نشسته برگوشه ورق کاغذی A4 و نصب بر در و دیوار شهر، از زبان خانواده اش که در آگهی ترحیم نوشته بودند:
"غلام دامیاری کارگر پروژه ای بر اثر برق گرفتگی در محل کار پروژه جان سپرد."
سی دی ماه 1390
* هجوم به اتحادیه های مستقل کارگری و دستگیری فعالان سندیکایی در ایران
* بازداشت فعالان کارگری در آذربایجان و کردستان
* برادران دامیاری: کارگران پروژه ای
* آزادی شریف ساعد پناه و مظفرصالح نیا و بازداشت شیث امانی
با خبر شدیم ضمن ازادی دو نفر از اعضای اتحادیه آزاد کارگرن ایران شیث امانی یکی دیگر از اعضای این اتحادیه بازداشت شده است
روز چهارشنبه 29 دی ماه 1390 زمانی که مطلع شدیم با قرار 80 میلیونی دو نفر از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران از زندان آزاد شده اند خوشحال اما این خوشحالی دوام نیاورد و با شنیدن خبر بازداشت شیث امانی دیگر عضو این اتحادیه نگرانی از بابت دستگیری فعالین کارگری مضاعف شد سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن ابراز خرسندی از آزادی شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا بازداشت شیث امانی را محکوم کرده و خواستار آزادی هر چه سریعتر این فعال کارگری می باشد
با امید به گسترش صلح و عدالت در جهان
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه 28 دیماه 1390
* هجوم به اتحادیه های مستقل کارگری و دستگیری فعالان سندیکایی در ایران
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» (LDDHI) از دستگیری های اخیر و آزار و تعقیب چندین فعال سندیکایی مطلع شده است.
هجوم به اتحادیه های مستقل کارگری و دستگیری فعالان سندیکایی در ایران
شاهرخ زمانی؛ محمد جراحی؛ نیما پوریعقوب؛ ساسان واهبی وش؛ شیث امانی؛ صدیق کریمی؛ شریف ساعدپناه؛ مظفر صالح نیا؛ میثم نجاتی عارف؛ ابراهیم مددی؛ رضا شهابی؛ محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است، از شما درخواست می کند فورا در باره مساله زیر در ایران اقدام کنید.
شرح وضعیت:
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» (LDDHI) از دستگیری های اخیر و آزار و تعقیب چندین فعال سندیکایی مطلع شده است.
• آقای شاهرخ زمانی، عضو هیات موقت بازگشایی سندیکای نقاشان، در تاریخ 25 دی 1390 در محل کار خود به وسیله ماموران اداره اطلاعات استان آذربایجان شرقی دستگیر و برای گذراندن حکم 11 سال زندان خود به زندان تبریز منتقل شد.
• آقای محمد جراحی، فعال سندیکایی و عضو «کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های کارگری» و هم پرونده آقای شاهرخ زمانی، نیز گویا در همان تاریخ در منزل خود به وسیله ماموران همان اداره دستگیر و برای گذراندن حکم 5 سال زندان خود به زندان تبریز منتقل شد.
• نیما پوریعقوب و ساسان واهبی وش، فعالان دانشجویی و هم پرونده دو نفر بالا، را نیز همان اداره از طریق تلفن برای گذراندن حکم های به ترتیب 6 سال و 6 ماه زندان احضار کرده است. این دو در خطر دستگیری به سر می برند. [1]
• آقای شیث امانی، عضو موسس اتحادیه آزاد کارگران ایران، در تاریخ 27 دی 1390 به وسیله ماموران دادگستری سنندج، مرکز استان کردستان ایران، دستگیر شد. در تاریخ صدور این فراخوان، او هنوز در زندان سنندج در بازداشت است. در باره دلیل دستگیری و اتهام علیه او اطلاعی در دست نیست.
• آقای شیث امانی و آقای صدیق کریمی، یکی دیگر از اعضای موسس اتحادیه آزاد کارگران ایران، در اردیبهشت 1386 دستگیر و به دو سال و نیم زندان محکوم ولی پس از چند ماه در پی اعتراض های داخلی و خارجی آزاد شدند. اما، اجرای احکام دادگستری به تازگی به هر دو فعال سندیکایی اطلاع داده بود که باید برای گذراندن حکمشان به زندان بروند. در زمان انتشار این فراخوان، اطلاعی از وضعیت آقای صدیق کریمی در دست نیست و او نیز در خطر دستگیری به سر می برد.
• آقای شریف ساعدپناه، عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، به علت در اختیار داشتن بولتن خبری اتحادیه در تاریخ 18 دی 1390در خانه خود در سنندج به وسیله ماموران لباس شخصی دستگیر شد.
• آقای مظفر صالح نیا، عضو دیگر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، نیز به همین ترتیب و به همین دلیل در تاریخ 15 دی دستگیر شده بود. این دو نفر روز گذشته در تاریخ 29 دی 1390 با وثیقه آزاد شدند و در انتظار محاکمه به سر می برند. هنوز اطلاعی از اتهام های آنها در دست نیست.
• آقای میثم نجاتی عارف، دانشجو و فعال سندیکایی در شرکت خودرو سازی سایپای تهران، در تاریخ 13 دی 1390 به علت دفاع از حقوق کارگران در کارخانه دستگیر و به محل نامعلومی منتقل شد. در باره دلیل مشخص دستگیری و اتهام های او اطلاعی در دست نیست.
• آقای ابراهیم مددی، نایب رییس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، که در تاریخ 8 آذر 1390 از زندان به مرخصی آمده بود، [2] در تاریخ 16 آذر که برای تمدید مرخصی به زندان مراجعه کرد دوباره دستگیر شده است. او با اتهام ساختگی «به خطر انداختن امنیت ملی» در آذر 1387 به سه سال و نیم زندان محکوم شده است و در زمان انتشار این فراخوان در زندان اوین در بازداشت است.
• برنامه نظارت از ادامه بازداشت و وضعیت سلامتی آقای رضا شهابی، صندوقدار و عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد نگران است. آقای شهابی در آبان 1390 دست به اعتصاب غذا زد [3] و در 22 آذر 1390 به بیمارستان منتقل شد و گویا در پی آن به اعتصاب غذای خود پایان داد، اما از آن پس بدون رسیدگی پزشکی مناسب در آنجا رها شده است.
• آقای محمد حسینی، فعال سندیکایی در شهر فیروزکوه، در شرق تهران، نیز در اوایل دی 1390 به خاطر دفاع از حقوق کارگران به وسیله ماموران اداره اطلاعات دستگیر و به بازداشتگاهی در شهر دماوند در شرق تهران منتقل شد و هنوز در بازداشت است. اطلاعی در باره اتهام های او در دست نیست.
• آقای مهدی فراحی شاندیز، معلم و فعال سندیکایی، در اواسط دی 1390 دستگیر و برای گذراندن حکم سه سال زندان خود به زندان اوین منتقل شد. او در روز 11 اردیبهشت 1389 دستگیر و پیش از آزادی در 6 بهمن 1389 بیش از هشت ماه در بند 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین در بازداشت انفرادی به سر برد.
اقدام های مورد درخواست:
لطفا به دولتمردان ایران نامه بنویسید و از آنها بخواهید:
1 - تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر و خانواده هایشان را در ایران تضمین کنند؛
2 ـ آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز را فوری و بی قید و شرط آزاد کنند زیرا بازداشت آنها خودسرانه و به قصد تنبیه فعالیت حقوق بشری آنهاست.
3 ـ به هر گونه آزار و اذیت ـ از جمله در سطح قضایی ـ علیه آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند؛
4 ـ در هر شرایطی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر را، که در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۷ (۹ دسامبر ۱۹۹۸) در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شده، رعایت کنند، به ویژه:
• ماده 1 آن که می گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی یا گروهی در سطوح ملی و بین المللی برای حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها فعالیت کنند،»
• ماده ۵ (ب) که می گوید: «همه افراد حق دارند برای حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها به صورت فردی یا گروهی در سطوح ملی و بین المللی (...) برای تشکیل سازمان های غیردولتی، انجمن ها یا گروه ها، عضویت یا شرکت در آنها اقدام کنند،»
• ماده 2ـ12 که می گوید: «دولت باید کلیه تدبیرهای لازم را به کار گیرد تا حمایت مراجع ذیصلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهدید، اقدامات تلافی جویانه، تبعیض منفی عملی و یا قانونی، فشار یا هرگونه اقدام خودسرانه دیگر در پی استفاده مشروع و قانونی این افراد از حقوق مذکور در اعلامیه حاضر، تضمین گردد.»
5ـ به طور کلی، در هر شرایطی تضمین کنند که حقوق بشر و آزادی های اساسی مطابق با عهدنامه های بین المللی حقوق بشر و موازین بین المللی که ایران نیز متعاهد آنهاست رعایت خواهند شد.
نامه ها را به مقام های زیر ارسال کنید:
• رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله سیدعلی خامنه ای: info_leader@leader.ir
• ریاست جمهوری، آقای محمود احمدی نژاد: فکس: 5880 649 21 0098
dr-ahmadinejad@president.ir
• ریاست قوه قضاییه، آیت الله صادق لاریجانی: Irjpr@iranjudiciary.com bia.judi@yahoo.com/ info@dadgostary-tehran.ir؛ فکس: 6567 3311 21 98+/6671 879 21 98+
• وزیر امور خارجه: فکس: 66743149-21-98+ matbuat@mfa.gov
• سفیر محمدرضا سجادی، نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی ایران در ژنو، سوئیس
Permanent Mission of the Islamic Republic of Iran, Chemin du Petit-Saconnex 28, 1209 Geneva, Switzerland, Fax: +41 22 7330203
Email: mission.iran@ties.itu.int
• سفارت ایران در بروکسل، بلژیک
Embassy of Iran in Brussels, 15 a avenue Franklin Roosevelt, 1050 Bruxelles, Belgium, Fax: + 32 2 762 39 15.
Email: iran-embassy@yahoo.com
لطفا به نمایندگان دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در کشورخودتان نیز نامه بنویسید.
**********
پاریس ـ ژنو، 30 آذر 1390
لطفا ما را از هرگونه اقدام انجام شده با ذکر شماره این درخواست مطلع فرمایید.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامهء مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص دارد و هدف اصلی آن پشتیبانی مشخص از این افراد در زمان نیاز است.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر:
E-mail: Appeals@fidh-omct.org
• Tel and fax FIDH + 33 (0) 1 43 55 25 18 / +33 1 43 55 18 80
• Tel and fax OMCT + 41 (0) 22 809 49 39 / + 41 22 809 49 29
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران: lddhi(at)fidh.net یا lddhi.fidh(at)gmail.com
* بازداشت فعالان کارگری در آذربایجان و کردستان
در روزهای اخیر و همزمان با دستگیری روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی در تهران و شهرستانها، فعالان کارگری نیز در شهرهای مختلف بازداشت و روانه زندان شدهاند. در هفته گذشته ۵ فعال کارگری دستگیر و دو فعال دیگر احضار شدهاند.
بازداشت بیسر و صدای فعالان کارگری در کنار بازداشت فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران ادامه دارد. به گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر، محمد جراحی، کارگر اخراجی عسلویه و عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری، روز ۲۹ دی ماه در منزل خود در تبریز بازداشت شد.
شاهرخ زمانی عضو دیگر کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری و از فعالان کارگری تبریز نیز روز یکشنبه ٢۵ دیماه در محل کارش دستگیر شده بود. جراحی در تماس با خانوادهاش گفته او و زمانی برای اجرای حکم به زندان برده شدهاند.
محمد جراحی گفته هیچ احضاریهای برای او و شاهرخ زمانی ارسال نشده و آنها بهصورت ناگهانی وغافلگیرانه برای اجرای حکم بازداشت شدهاند. این دو فعال کارگری در خردادماه ١٣٩٠ (ژوئن ٢٠١١) دستگیر سپس و با قید وثیقه آزاد شده بودند.
محمد جراحی در سال ٨۶ نیز دستگیر و پس از چهار روز با قرار وثیقه آزاد شد. وی یک بار دیگر نیز دوم تیرماه سال ٨۷ دستگیر شده و یک ماه در زندان به سر برده بود.
شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز در تاریخ ۲۷ مرداد ماه، شاهرخ زمانی و محمد جراحی را به اتهام "تشکیل گروه غیرقانونی مخالف نظام"، "مشارکت در فعالیت تبلیغی علیه نظام"، "مشارکت در اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت" و نیز "توهین به رهبری" به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
همزمان با این دستگیریها، نیما پوریعقوب و ساسان واهبیوش، فعالان کارگری دیگر نیز به اداره اطلاعات استان آذربایجان شرقی احضار شدهاند. نیما پوریعقوب به ۶ سال و ساسان واهبیوش به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بودند.
* دستگیری فعالان کارگری در کردستان
شیث امانی، عضو هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران روز دوشنبه ۲۶ دیماه در دادگستری سنندج و در حالی که پیگیر پرونده دوستان بازداشتشدهاش، شریف ساعدپناه و مظفر صالحنیا بود، دستگیر شد.
شریف ساعدپناه، روز یکشنبه ۱۸ دیماه، در منزل خود در سنندج و مظفر صالحنیا ۱۵ دیماه در محل کار خود بازداشت شدند. این دو نفرعضو هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران هستند.
* فشار بر کارگران زندانی
علی نجاتی، عضو هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه که ماه گذشته پس از عمل جراحی قلب از بیمارستان مرخص شده بود، زمانی که برای ارائه مدارک پزشکی به دادسرا مراجعه کرده بود، به زندان فرستاده شد. وی پس از گذراندن ۶ ماه زندان به تازگی آزاد شده بود.
رضا شهابی، عضو زندانی هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، از زندان به بیمارستان منتقل شده و پزشکان متخصص اعلام کردهاند که وی باید تحت عمل جراحی قرار گیرد اما شهابی اعلام کرده تا تعیین تکلیف پرونده، اجازه جراحی نخواهد داد. وی ۱۷ ماه است که در بازداشت موقت به سر میبرد.
ابراهیم مددی، نایب رییس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، نیز در حال سپری کردن سومین سال زندان خود است. وی دراین مدت حتی یک روز مرخصی نداشته است.
منبع: بخش فارسی دویچه وله20ژانویه 2012
* برادران دامیاری: کارگران پروژه ای
کانون مدافعان حقوق کارگر- گزارش زیر، قصه ای واقعی از زندگی کارگران پروژه ای است که برای کانون مدافعان حقوق کارگر ارسال شده است و بیانگر آن است که همچنان مساله ی ایمنی و امنیت محیط کار یکی از مشکلات اصلی این کارگران است. انگار فراموش شده است که با به بوجود آمدن هر حادثه ای، خانواده ای برای همیشه نان آور و عزیز خود را از دست می دهد.
این داستان و داستان های واقعی دیگر بیانگر آن است که این کارگران که سازندگان اصلی پروژه های نفت وگاز و پتروشیمی هستند تا چه میزان از چتر حمایتی کارفرمایان و مسوولان محروم هستند ، حمایت هایی که لازمه ی مشاغلی چنین حساس و مهم است.
برادران دامیاری: کارگران پروژه ای
مثل این است که دارد یک بار دیگر قصه پر درد برادرش را برایم بازگو می کند. هیچ تغییری در چهره اش پیدا نمی شود: صورت نسبتا بیضی شکل با لبخندی که از دهان گرد و لبان نازکش نمی افتد، خنده ای که جزئی ازخصوصیت چهره اش است. تلخی و رنج کار پروژه ای، درگرمای غیر قابل تحمل جنوب با آفتاب سوزانش، پوست سبزه صورت غلام دامیاری را هاشور قهوه ای مایل به تیره ای زده است. بر اثر کار و تقلای زیاد، استخوان گونه هایش کمی بیرون آمده است.
بیست و پنج سالی بیشتر ندارد. جوانی ورزیده اما خیلی افتاده و کمی هم کم رو. این خصلت اغلب کارگران پروژه ای است که از محیط روستا و حاشیه شهرها کنده و جذب کارپروژه شده اند! تودار و کم حرفند، اما اشتیاق و میل زیادی به کاردارند، چون از ابتدای شناخت خود، کار بخش بزرگی از زندگی آنان بوده است.
من و غلام همشهری بودیم. هر چقدرهم که آدم کم حرف باشد، یا براثر رفت و آمد و شتاب در کار، یا احیانا حضور سنگین کارفرما ومهندس اجراء و ناظر، زبان درکام فرو کشیده باشد، وقتی که مدت ها در کنار هم و در یک پروژه مشغول کار باشند، فرصت هائی در میان کار پیش می آید تا شنونده ای برای درد دل ها و حرف های همدیگرباشند.
ماهشهر، بندرامام وسربندرازمناطق کارگری ایران هستند. از اولین روزهای صنعتی شدن کشور، کار دراین مناطق و مناطق همجوار بدون وقفه و همواره در جریان بوده است: پروژه های پتروشیمی، اسکله ی بندرامام، و منطقه ویژه بندرامام – سایت دو، شرکت سدید در کار ساخت و ساز سوله های بزرگی است برای ایجاد کارخانه لوله سازی.
آفتاب سوزان همراه با وزش باد شدید گرمای داغ را با شدت بیشتری بر چهره و سر و روی کارگران می زند. گرد و خاک و ماسه هائی که به پرواز در آمده، ازهرمنفذی وارد بدن کارگران می شوند، از راه دهان،گوش ها، چشم ها و راه حلق که بر اثر وزش باد گرم ، خشک شده وهیچ نم و آبی نمانده تا فرو ببری و خشکی گلو را برانی. آب بدن درمعرض آفتاب داغ و گرمای کشنده در حال تعریق و تبخیر است و از همه جای بدن بطرف پائین و پاها در حال حرکت است. عرقی که بر سر و صورت کارگران می نشیند با گرد و خاک و ماسه ای آغشته می شود که در هوا معلق است و به صورت یک لایه، پلاسترسر و صورت کارگران می شود و سفیدی ناشی از عرق خشک شده به شکلی بازی گوشانه و ترحم برانگیز نقش صورت کارگران می شود. در این حال ماهیچه های صورت از کار می افتد و با هر حرکتی به طرف بالا و پائین، آدم فکر می کند تمام پوست صورتش کشیده می شود. چشم ها بطور طبیعی درمقابل گرما و باد شدید همراه با گرد و خاک تنگ و تنگ تر می شوند، شبیه دو سوراخ. کلاه های حصیری دوره دار، کلاه های لبه دار رو ب هجلو، دستمال و شال و چفیه ها که دور سر و گردن پیچیده می شوند و مرتب با آب خیس می شوند، هیچ کدام کار ساز نیست. تنها زمانی که خورشید با زاویه فاصله می گیرد و بزرگ تر از همیشه با رنگی که به آتش می گراید و در قعر خلیج فارس فرو می رود، در فاصله باد های گرم و از نفس افتاده و نسیمی که می وزد و بوی دریا، و بوی گوشت لهیده وگندیده ماهی، خرچنگ و آبزیانی را با خود می آورد که مد دریا به ساحل انداخته ، کارگران به خود می قبولانند که هوا در حال تغییر و جابجائی است. مطمئن می شوند آبی که می خورند درجا تبدیل به بخار نمی شود و قطرات عرق جویباری تشکیل نمی دهند که در نیمه راه و در تماس با لباس خشک می شوند.
غلام دامیاری در یکی از روزها که سانحه ای برای یکی از کارگران پیش آمد، و دو تُن بار ِلوله جرثقیل روی بدن کارگری افتاده بود، در فاصله شوک و در ادامه اضطرابی که بر فضای کارگاه حاکم بود، با تاثر و اندوه ِناشی از این پیش آمد، قصه ی برادرش را برایم بازگوکرد:
- "یکی دو سال پیش با برادرم یه سوله را سقف بندی می کردیم، تو ارتفاع سیزده متری. درحالی که برادر کوچک تر از خودم روی دیوار مقابل بود ، داشتیم آهن های "Z " حایل و نگهدارنده سقف را تنظیم می کردیم. همان طورکه من درگیر کار و سرم پائین بود، برادرم هم برای تنظیم آهن ها در روبرویم مشغول کار بود. در فاصله های کم سر بلند می کردیم وهمدیگر را ازکار متقابل مطلع می کردیم. سخت درگیر بودیم و آهن ها را جا می انداختیم. دستورهائی درمیان ما رد و بدل می شد.
متوجه شدم که بدون پاسخ مانده ام سرم را بلند کردم و دیدم برادرم در محل خودش نیست. پائین را نگاه کردم. نقش زمین شده بود و بی صدا داشت در خود می پیچید... خیلی ازخودم تواناتر و ورزیده تر بود. در بیمارستان و در اورژانس فوت کرد. گفتند: تمام اعضاء داخلی بدنش ازتنش کنده شده ودرون شکمش افتاده و... "
این بار، زمانی غلام دامیاری سرگذشت برادر کارگرش را دوباره برایم بازگو می کرد که برایم غیر قابل پذیرش بود:
نشسته برگوشه ورق کاغذی A4 و نصب بر در و دیوار شهر، از زبان خانواده اش که در آگهی ترحیم نوشته بودند:
"غلام دامیاری کارگر پروژه ای بر اثر برق گرفتگی در محل کار پروژه جان سپرد."
سی دی ماه 1390
آژانس انرژی اتمی رسما اتهام ایران در مورد ترور اخیر را رد کرد
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین، پایتخت اتریش، روز جمعه در بیانیهای رسمی اتهام جمهوری اسلامی مبنی بر نقش داشتن در ترور اخیر را که در تهران اتفاق افتاد رد و اعلام کرد که «دانشمند هستهای» به نام مصطفی احمدی روشن را نمیشناخته است.
بیانیه این آژانس که دیدبان اتمی سازمان ملل متحد به شمار میرود پاسخی است به اتهام یک مقام جمهوری اسلامی که روز پنجشنبه در شورای امنیت این سازمان مطرح شد.
اسحاق آل حبیب، معاون نماینده ایران در سازمان ملل، روز پنجشنبه این اتهام را مطرح کرد که تروریستها «احتمالا» برای ترور مصطفی احمدی روشن که هفته گذشته به قتل رسید از اطلاعاتی استفاده کردهاند که از سازمان ملل متحد به دستشان رسیده است.
آقای آل حبیب در یکی از جلسات فرعی شورای امنیت از جمله این منابع اطلاعاتی به فهرست تحریمیها در همین شورا و همچنین مصاحبههایی اشاره کرد که آژانس بینالمللی انرژی هستهای با مسئولان اتمی ایران انجام داده است.
به گفته آقای آل حبیب، مصطفی احمدی روشن مدت کوتاهی پیش از مرگش با بازرسان این آژانس دیدار داشته است، نکتهای که به گفته او «میتواند نشانه این باشد که این سازمانها احتمالا در درز کردن اطلاعات نقش داشتهاند».
این اتهام در حالی مطرح شد که یوکیا آمانو یک روز پیش از آن در گفتوگو با نشریه فایننشال تایمز آلمان دقیقا با اشاره به همین نکته گفته بود هیچ اطلاعاتی از سوی سازمان متبوع او منتشر نشده و مقامات این سازمان اصلا احمدی روشن را نمیشناختهاند.
در آن زمان پاسخ آقای آمانو به اتهامی بود که پیشتر بعضی از مقامات جمهوری اسلامی از جمله حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، مطرح کرده بودند، اتهامی که روز پنجشنبه از زبان آقای آل حبیب رسما در شورای امنیت تکرار شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین در بیانیهای دیگر تایید کرده است که مقامات ارشد این سازمان اواخر ماه جاری میلادی یعنی در هفته آینده به ایران سفر خواهند کرد.
علیاصغر سلطانیه، نماینده جمهوری اسلامی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تاریخ سفر هیئت عالیرتبه آژانس را نهم تا یازدهم بهمنماه جاری عنوان کرده است.
رویترز به نقل از آژانس انرژی اتمی هدف از این سفر سطح بالا به ایران را «گفتوگویی نادر» درباره برنامه هستهای ایران عنوان کرده است.
هیئت عالی دیدبان اتمی سازمان ملل به ریاست هرمان نکرتس، معاون یوکیا آمانو، درباره اطلاعاتی توضیح خواهد خواست «حاکی از این که ایران در زمینه طراحی و ساخت تسلیحات اتمی تحقیقاتی انجام داده است».
«تحقیقات» جمهوری اسلامی در زمینه طراحی و تولید تسلیحات اتمی موضوع آخرین گزارش سازمان زیر نظر آقای آمانو بود که کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده آن را «مهم» و «موجب نگرانی» توصیف کرده و با استناد بر آن بر شدت تحریمهای خود علیه تهران افزودند.
بیانیه این آژانس که دیدبان اتمی سازمان ملل متحد به شمار میرود پاسخی است به اتهام یک مقام جمهوری اسلامی که روز پنجشنبه در شورای امنیت این سازمان مطرح شد.
اسحاق آل حبیب، معاون نماینده ایران در سازمان ملل، روز پنجشنبه این اتهام را مطرح کرد که تروریستها «احتمالا» برای ترور مصطفی احمدی روشن که هفته گذشته به قتل رسید از اطلاعاتی استفاده کردهاند که از سازمان ملل متحد به دستشان رسیده است.
آقای آل حبیب در یکی از جلسات فرعی شورای امنیت از جمله این منابع اطلاعاتی به فهرست تحریمیها در همین شورا و همچنین مصاحبههایی اشاره کرد که آژانس بینالمللی انرژی هستهای با مسئولان اتمی ایران انجام داده است.
به گفته آقای آل حبیب، مصطفی احمدی روشن مدت کوتاهی پیش از مرگش با بازرسان این آژانس دیدار داشته است، نکتهای که به گفته او «میتواند نشانه این باشد که این سازمانها احتمالا در درز کردن اطلاعات نقش داشتهاند».
این اتهام در حالی مطرح شد که یوکیا آمانو یک روز پیش از آن در گفتوگو با نشریه فایننشال تایمز آلمان دقیقا با اشاره به همین نکته گفته بود هیچ اطلاعاتی از سوی سازمان متبوع او منتشر نشده و مقامات این سازمان اصلا احمدی روشن را نمیشناختهاند.
در آن زمان پاسخ آقای آمانو به اتهامی بود که پیشتر بعضی از مقامات جمهوری اسلامی از جمله حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، مطرح کرده بودند، اتهامی که روز پنجشنبه از زبان آقای آل حبیب رسما در شورای امنیت تکرار شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین در بیانیهای دیگر تایید کرده است که مقامات ارشد این سازمان اواخر ماه جاری میلادی یعنی در هفته آینده به ایران سفر خواهند کرد.
علیاصغر سلطانیه، نماینده جمهوری اسلامی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تاریخ سفر هیئت عالیرتبه آژانس را نهم تا یازدهم بهمنماه جاری عنوان کرده است.
رویترز به نقل از آژانس انرژی اتمی هدف از این سفر سطح بالا به ایران را «گفتوگویی نادر» درباره برنامه هستهای ایران عنوان کرده است.
هیئت عالی دیدبان اتمی سازمان ملل به ریاست هرمان نکرتس، معاون یوکیا آمانو، درباره اطلاعاتی توضیح خواهد خواست «حاکی از این که ایران در زمینه طراحی و ساخت تسلیحات اتمی تحقیقاتی انجام داده است».
«تحقیقات» جمهوری اسلامی در زمینه طراحی و تولید تسلیحات اتمی موضوع آخرین گزارش سازمان زیر نظر آقای آمانو بود که کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده آن را «مهم» و «موجب نگرانی» توصیف کرده و با استناد بر آن بر شدت تحریمهای خود علیه تهران افزودند.
مفهوم دعوت اشتون به مذاکره، تهدید تهران به گسترش فشارها است
اظهارات سرد کاترین اشتون دایر بر تجدید دعوت از تهران به انجام «مذاکرات بدون پیششرط اتمی»، در چارچوب نامه مهرماه گروه ۱+۵ به دبیر شورای امنیت ملی ایران، در آستانه جلسه روز دوشنبه جامعه اروپا، نشانه شکست میانجیگری اخیر ترکیه و دل شستن کامل جامعه جهانی از رسیدن به توافق هستهای با جمهوری اسلامی در شرایط کنونی است.
به این ترتیب، ضمن باز نگاهداشتن تشریفاتی مسیر بازگشت ایران به مذاکرات، با هدف راضی ساختن نسبی روسیه و چین از یک سو و از سوی دیگر خنثی ساختن خطر توسل اسرائیل به جنگ، افزایش فشارها علیه جمهوری اسلامی با استفاده از تمامی اهرمهای موجود و ممکن، در دستور کار قرار گرفتهاست.
طی جلسه روز دوشنبه جامعه اروپا در بروکسل، علاوه بر تحریم خرید نفت خام ایران، اعمال محدودیتهای سختتر نسبت به فروش فرآوردههای نفتی به ایران، خودداری از خرید فرآوردههای پتروشیمی، و همچنین منع فروش فلزهای گرانقیمت، طلا، الماس و عدم ارسال اسکناسهای تازهچاپ (یورو) و سکههای تازه ضرب شده به ایران به رأی گذاشته خواهد شد.
با توجه به توافق کلی بدست آمده در نشست گذشته بروکسل در زمینه تشدید تحریمها علیه تهران، موضوع اصلی مورد بحث در اجلاس روز دوشنبه بروکسل، نه تصویب و یا عدم تصویب تحریمهای تازه، که تنها تعیین زمان اجرای آنها است.
پارهای از کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان خواستار آغاز تحریم نفت ایران در کمتر از سه ماه و پارهای کشورهای دیگر مانند یونان، ایتالیا اسپانیا، خواستار مهلت ششماهه برای توقف خرید نفت از ایران شدهاند.
شکست گفتوگوهای آنکارا
ترکیه به عنوان یک کشور همسایه و شریک بزرگ تجاری ایران، بهویژه طی دو سال گذشته علاقهمند به میانجیگری در موضوع پرونده اتمی ایران بودهاست.
اگرچه شکست قبلی روسیه در ایفای نقش میانجی با ایران، دست ترکیه را در انجام تلاشهای مشابه تقویت کرد، در عین حال وجود فاصله عمیق مابین انتظارات ایران و جامعه جهانی و افزایش جّو بیاعتمادی متقابل در هر دو سو، رسیدن به هر نوع توافق ملموس با تهران را تدریجا از میان برد.
مذاکرات گسترده و جداگانه ده روز اخیر میان علی لاریجانی رئیس مجلس و همچنین علیاکبر صالحی وزیر خارجه جمهوری اسلامی و رهبران ترکیه در آنکارا، و عدم اشاره به هر نوع توافق کلی در بیانیههای مشترک پایانی مذاکرات یاد شده، نشان داد که ابتکار عمل اخیر داووداغلو وزیر خارجه ترکیه نیز به سرنوشت کلیه تلاشهای گذشته دچار شدهاست.
مشکلات دو طرف
تیره بودن افق حصول هر نوع توافق جدی میان تهران و جامعه جهانی (غرب) ناشی از وضعیت خاص دو سوی اختلاف بخصوص در مقطع کنونی است. جامعه اروپا ضمن بیاعتمادی کامل به نیت واقعی تهران از داخل شدن به مذاکرات جدی با جامعه جهانی، و تجربه وقتکشیهای نمایندگان تهران در مذاکرات گذشته، همزمان با شروع تاثیرگذاری محسوس تحریمها، اینک برای نخستین بار خود را قادر به رویارویی با ایران از موضع قدرت میبیند.
بهعلاوه، دادن هر نوع امتیاز تازه به تهران، و یا تکرار مذاکرات بینتیجه گذشته، تنها به سنگینتر کردن کفه استفاده از حربه نظامی علیه جمهوری اسلامی منجر خواهد شد که در هر حال گزینه مطلوب آمریکا و جامعه اروپا در برخورد با ایران نیست.
اگر دو سال پیش، آمریکا و گروه ۱+۵ ارسال تنها ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۳٫۵ درصد غنیسازی شده ایران را شرط لازم برای رسیدن به توافق با تهران میدانستند، با قرار گرفتن ذخیره اورانیوم ۳٫۵ در صد غنیسازی شده ایران در مرز ۵۰۰۰ کیلوگرم و داشتن حدود ۸۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۲۰ در صد، فرمول مبادله سوخت دو سال گذشته اینک کاملا کهنه و غیر کارساز بهنظر میرسد.
در مقابل جمهوری اسلامی نیز اینک تحقق هدف دست یافتن به ظرفیت انجام انفجار هستهای را کاملا در دسترس خود میبیند.
برای رسیدن به این مرحله، تاکنون بیش از ۱۵ سال وقت، دهها میلیارد دلار هزینه مستقیم، و چند صد میلیارد دلار زیانهای غیر مستقیم اقتصادی به ایران تحمیل شدهاست.
در صورت بازگشتن از این راه و واگذاری بخش عمده ذخیره موجود اورانیوم، ایران، دست کم از نگاه جناح تندرو، ضمن از دست دادن اهرم موثر و قرار گرفتن در موضع دفاعی، همچنان در موضع تقابل با آمریکا، اسرائیل، و کشورهای همسایه بر سر سایر موارد مورد اختلاف، باقی خواهد ماند.
در چنین وضعیتی، حاکمیت سیاسی ایران، خود را کاملا آسیبپذیر میبیند. به این دلیل، دست یافتن به ظرفیت مبادرت به انفجار اتمی، و یا قرار گرفتن در شرایط مشابه کره شمالی بعد از مبادرت آن کشور به انفجار هستهای سال ۲۰۰۶، پیش از دست یافتن به هر نوع توافق امنیتی جامع با غرب، و تضمین ادامه حیات سیاسی اسلامی بدون نگرانی از آنچه «مداخلات و تحریکات خارجی» معرفی میشود، هدفی است که دستکم نزد محافل نظامی حاکمیت ایران دارای طرفداران جدی است.
با ضعیفتر شدن موقعیت دولت در ساختار قدرت حاکم، شانس رسیدن به توافق با غرب بیش از پیش کاهش یافتهاست، هر چند که داخل شدن در مرحله تازه حرکت به سوی کسب ظرفیت انفجار هستهای، و توسعه قدرت موشکی، با ابتکار و پشتیبانی مستقیم همین دولت، و در رویارویی آشکار با سیاستهای اتمی دولت خاتمی و گروههای اصلاحطلب آغاز شد.
به این ترتیب، نه آمریکا و جامعه اروپا شرایط کنونی را مطلوبتر از وضعیت اکتبر سال ۲۰۰۹ برای تعامل با ایران میبینند، و نه ایران در موقعیت حاد جاری و تحمل مجموعهای از فشارها، و یافتن فاصلهای فوقالعاده اندک تا رسیدن به «جایزه بزرگ»، توقف حرکت و قبول خواستههای جامعه جهانی را در جهت مصلحت خود. در عین حال هر دو طرف، همچنان «آمادگی برای انجام مذاکرات» را طوطیوار تکرار میکنند.
به این ترتیب، ضمن باز نگاهداشتن تشریفاتی مسیر بازگشت ایران به مذاکرات، با هدف راضی ساختن نسبی روسیه و چین از یک سو و از سوی دیگر خنثی ساختن خطر توسل اسرائیل به جنگ، افزایش فشارها علیه جمهوری اسلامی با استفاده از تمامی اهرمهای موجود و ممکن، در دستور کار قرار گرفتهاست.
طی جلسه روز دوشنبه جامعه اروپا در بروکسل، علاوه بر تحریم خرید نفت خام ایران، اعمال محدودیتهای سختتر نسبت به فروش فرآوردههای نفتی به ایران، خودداری از خرید فرآوردههای پتروشیمی، و همچنین منع فروش فلزهای گرانقیمت، طلا، الماس و عدم ارسال اسکناسهای تازهچاپ (یورو) و سکههای تازه ضرب شده به ایران به رأی گذاشته خواهد شد.
با توجه به توافق کلی بدست آمده در نشست گذشته بروکسل در زمینه تشدید تحریمها علیه تهران، موضوع اصلی مورد بحث در اجلاس روز دوشنبه بروکسل، نه تصویب و یا عدم تصویب تحریمهای تازه، که تنها تعیین زمان اجرای آنها است.
پارهای از کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان خواستار آغاز تحریم نفت ایران در کمتر از سه ماه و پارهای کشورهای دیگر مانند یونان، ایتالیا اسپانیا، خواستار مهلت ششماهه برای توقف خرید نفت از ایران شدهاند.
شکست گفتوگوهای آنکارا
ترکیه به عنوان یک کشور همسایه و شریک بزرگ تجاری ایران، بهویژه طی دو سال گذشته علاقهمند به میانجیگری در موضوع پرونده اتمی ایران بودهاست.
اگرچه شکست قبلی روسیه در ایفای نقش میانجی با ایران، دست ترکیه را در انجام تلاشهای مشابه تقویت کرد، در عین حال وجود فاصله عمیق مابین انتظارات ایران و جامعه جهانی و افزایش جّو بیاعتمادی متقابل در هر دو سو، رسیدن به هر نوع توافق ملموس با تهران را تدریجا از میان برد.
مذاکرات گسترده و جداگانه ده روز اخیر میان علی لاریجانی رئیس مجلس و همچنین علیاکبر صالحی وزیر خارجه جمهوری اسلامی و رهبران ترکیه در آنکارا، و عدم اشاره به هر نوع توافق کلی در بیانیههای مشترک پایانی مذاکرات یاد شده، نشان داد که ابتکار عمل اخیر داووداغلو وزیر خارجه ترکیه نیز به سرنوشت کلیه تلاشهای گذشته دچار شدهاست.
مشکلات دو طرف
تیره بودن افق حصول هر نوع توافق جدی میان تهران و جامعه جهانی (غرب) ناشی از وضعیت خاص دو سوی اختلاف بخصوص در مقطع کنونی است. جامعه اروپا ضمن بیاعتمادی کامل به نیت واقعی تهران از داخل شدن به مذاکرات جدی با جامعه جهانی، و تجربه وقتکشیهای نمایندگان تهران در مذاکرات گذشته، همزمان با شروع تاثیرگذاری محسوس تحریمها، اینک برای نخستین بار خود را قادر به رویارویی با ایران از موضع قدرت میبیند.
بهعلاوه، دادن هر نوع امتیاز تازه به تهران، و یا تکرار مذاکرات بینتیجه گذشته، تنها به سنگینتر کردن کفه استفاده از حربه نظامی علیه جمهوری اسلامی منجر خواهد شد که در هر حال گزینه مطلوب آمریکا و جامعه اروپا در برخورد با ایران نیست.
اگر دو سال پیش، آمریکا و گروه ۱+۵ ارسال تنها ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۳٫۵ درصد غنیسازی شده ایران را شرط لازم برای رسیدن به توافق با تهران میدانستند، با قرار گرفتن ذخیره اورانیوم ۳٫۵ در صد غنیسازی شده ایران در مرز ۵۰۰۰ کیلوگرم و داشتن حدود ۸۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۲۰ در صد، فرمول مبادله سوخت دو سال گذشته اینک کاملا کهنه و غیر کارساز بهنظر میرسد.
در مقابل جمهوری اسلامی نیز اینک تحقق هدف دست یافتن به ظرفیت انجام انفجار هستهای را کاملا در دسترس خود میبیند.
برای رسیدن به این مرحله، تاکنون بیش از ۱۵ سال وقت، دهها میلیارد دلار هزینه مستقیم، و چند صد میلیارد دلار زیانهای غیر مستقیم اقتصادی به ایران تحمیل شدهاست.
در صورت بازگشتن از این راه و واگذاری بخش عمده ذخیره موجود اورانیوم، ایران، دست کم از نگاه جناح تندرو، ضمن از دست دادن اهرم موثر و قرار گرفتن در موضع دفاعی، همچنان در موضع تقابل با آمریکا، اسرائیل، و کشورهای همسایه بر سر سایر موارد مورد اختلاف، باقی خواهد ماند.
در چنین وضعیتی، حاکمیت سیاسی ایران، خود را کاملا آسیبپذیر میبیند. به این دلیل، دست یافتن به ظرفیت مبادرت به انفجار اتمی، و یا قرار گرفتن در شرایط مشابه کره شمالی بعد از مبادرت آن کشور به انفجار هستهای سال ۲۰۰۶، پیش از دست یافتن به هر نوع توافق امنیتی جامع با غرب، و تضمین ادامه حیات سیاسی اسلامی بدون نگرانی از آنچه «مداخلات و تحریکات خارجی» معرفی میشود، هدفی است که دستکم نزد محافل نظامی حاکمیت ایران دارای طرفداران جدی است.
با ضعیفتر شدن موقعیت دولت در ساختار قدرت حاکم، شانس رسیدن به توافق با غرب بیش از پیش کاهش یافتهاست، هر چند که داخل شدن در مرحله تازه حرکت به سوی کسب ظرفیت انفجار هستهای، و توسعه قدرت موشکی، با ابتکار و پشتیبانی مستقیم همین دولت، و در رویارویی آشکار با سیاستهای اتمی دولت خاتمی و گروههای اصلاحطلب آغاز شد.
به این ترتیب، نه آمریکا و جامعه اروپا شرایط کنونی را مطلوبتر از وضعیت اکتبر سال ۲۰۰۹ برای تعامل با ایران میبینند، و نه ایران در موقعیت حاد جاری و تحمل مجموعهای از فشارها، و یافتن فاصلهای فوقالعاده اندک تا رسیدن به «جایزه بزرگ»، توقف حرکت و قبول خواستههای جامعه جهانی را در جهت مصلحت خود. در عین حال هر دو طرف، همچنان «آمادگی برای انجام مذاکرات» را طوطیوار تکرار میکنند.
چگونه مردم در آمریکا جلوی شرکتهای نفتی، سانسور و اجحاف به کارگران را گرفتهاند؟
جریانهای اسلامگرا و مارکسیست ایرانی حدود شش دهه است که دمکراسی آمریکایی را به تاثیر و نفوذ منابع مالی سرمایهداران بزرگ در انتخابات ریاست جمهوری و کنگره این کشور تقلیل داده و در تبلیغات سیاسی ضد امپریالیستی خود چنین مینمایانند که گویی در ایالات متحده نظام دیکتاتوری سرمایهداری با نمایشی از انتخابات حکومت میکند.
این دیدگاه از اساس و بنیان اشتباه است و بخش بسیار کوچکی از واقعیت را به صورت همهٔ واقعیت معرفی میکند. کسانی که با دمکراسی لیبرال مخالف هستند برای بیاعتبار کردن آن و موجه جلوه دادن دمکراسیهای خلقی/متعهد ضد لیبرال، دمکراسی لیبرال را با نظام سرمایهداری بی قید و بند یکی معرفی میکنند تا بدین وسیله از آن سلب مشروعیت کنند.
دمکراسی در جامعه آمریکا از هیئت امنای مدارس و در درون نهادهای مدنی و گردهماییهای سهامداران شرکتها از پایین هرم قدرت آغاز شده و در سه وجه قضایی، قانونگذاری و اجرایی در روستاها، مناطق حاشیهٔ شهری، شهرهای کوچک و بزرگ و ایالات بسط مییابد. در مناطق مختلف این کشور حتی دادستان عمومی یا رئیس اداره پلیس مقاماتی انتخاباتی هستند. انتخابات در سطح فدرال تنها بخش کوچک و البته پراهمیت دمکراسی امریکایی را به نمایش میگذارد. همچنین دمکراسی در آمریکا به دورههای انتخابات یا خود انتخابات محدود نمیشود.
در انتخابات در سطوح فدرال، ایالتی، و محلی منابع مالی (با شرط شفافیت و رعایت محدودیتهای قانونی برای منابع مالی مصرف شده در انتخابات) نیز در کنار اتحادیهها و نهادهای مدنی، رسانههای مستقل انتفاعی و غیر انتفاعی، و گرایشها و جهتگیریهای مردم نقش بازی میکنند و نمیتوان با پررنگ کردن یکی، دیگر وجوه را کلا کنار گذاشت.
فردی که با سقط جنین به هر شکل آن، همجنسگرایی و تشکلهای کارگری مخالف باشد، هرچند صدها میلیون دلار خرج کند نمیتواند در شهر نیویورک یا سانفرانسیسکو در هیچ انتخاباتی به موفقیت دست پیدا کند. در مقابل یک لیبرال از شمال شرق آمریکا یا کالیفرنیا نمیتواند در میسیسیپی یا تنسی به موفقیتی در انتخابات برسد.
ذیلا فقط به چهار نمونه که در نیمه ژانویه ۲۰۱۲ در این نظام دمکراتیک رخ دادهاند و میتوانند برای دمکراتهای ایرانی درسآموز باشند اشاره میکنم تا نوری بر نکات فوق بتابانم:
دمکراسی فقط انتخابات سالم، آزاد و رقابتی نیست
دولت اوباما پس از ماهها بحث و لابی شرکتهای نفتی، علیرغم ریسک متهم شدن به کوتاهی در ایجاد شغل در سال انتخابات ریاست جمهوری- انتخاباتی که محور آن مسائل اقتصادی و بیکاری است- به توقف یک خط لوله نفت سراسری از کانادا به جنوب ایالات متحده به نام «کیاستون ایکسال» حکم داد. این تصمیم پس از چندین ماه اعتراض فعالان محیط زیست به پیامدهای این خط لوله برای منابع آب و جنگل گرفته شد. در جریان این اعتراضات دهها نفر در واشینگتن دیسی در برابر کاخ سفید دستگیر شدند.
پیروزی فعالان محیط زیست علیرغم لابی قدرتمند شرکتهای نفتی نشان میدهد که سیاستمداران آمریکایی همه گوشهای خود را به صاحبان شرکتهای بزرگ نسپردهاند. همچنین این موضوع نشان میدهد که فعالان سیاسی جامعه آمریکا منتظر انتخابات بعدی نمینشینند تا با تغییر سیاستمداران سیاستها را نیز تغییر دهند بلکه از همهٔ امکانات عمومی برای تغییر سیاستها بهره میگیرند و تغییر آنها نیز ممکن است (اما مثل همهٔ امور در این عالم تضمین شده نیست).
پیروزی دیگر، توقف رأیگیری در مورد دو طرح قانونی در کنگره بود در باب پیگیری قانونی سایتهایی که حقوق معنوی مولفان و مصنفان را نقض میکنند (دو طرح پیپا و سوپا). موافقان با این دو طرح (یکی در سنا و دیگری در مجلس نمایندگان) میخواستند از حقوق پدیدآورندگان با ایجاد محدودیت برای سایتهایی که این حقوق را نقض میکنند حمایت به عمل آورند. در مقابل، مخالفان بر این باور بودند که اجرای این دو قانون به سانسور اینترنت توسط دولت میانجامد.
در ۱۸ ژانویه دهها سایت پربیننده از جمله ویکیپدیا و گوگل، ردیت، و بوینگ بوینگ با توقف کار خویش یا سیاه کردن نشانهٔ خود و نیز صدها نفر در خیابانی در نیویورک به این دو طرح اعتراض کردند. سایتهای اینترنتی از شهروندان تقاضا کردند به نمایندگان خود در کنگره پیام دهند که با این طرحها مخالفند و مخالفان چنین کردند. پس از این اعتراضات هشت تن از سناتورها و نمایندگان مجلس نمایندگان که برخی خود از حامیان اولیهٔ این دو طرح بودند از حمایت آنها دست کشیدند و این دو طرح به صورتی که تنظیم شده بود به محاق رفتند. در این مورد نیز فشار و اعتراض عمومی موجب تغییر رفتار کنگره شد.
انتخابات یک فرایند است
در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری در ایالت آیوا که در هفتهٔ اول ژانویه، هر چهار سال یکبار برگزار میشود (هر جا که گروهی از مردم در ساعتی مشخص جمع شوند) نخست با دریافت ۹۹ درصد آرا اعلام شد که میت رامنی با هشت رای از رقیب خود ریک سنتورم پیشی گرفتهاست. در شرایطی که میزان آرا به هم بسیار نزدیک باشد و بازشماری امکان تغییر نتایج را بدهد معمولا این کار صورت میگیرد. دو هفته بعد از رأیگیری در آیوا و پس از بازشماری اعلام شد که سنتورم با ۳۴ رای از رقیب خود پیشی گرفتهاست. در این بازشماری هیچ اتفاق خاص یا تظاهراتی صورت نگرفت و فشاری از بیرون اعمال نشد و با آن به عنوان بخشی از فرایند انتخابات برخورد شد. در این انتخابات رامنی چندین برابر سنتورم هزینه کرد. انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری و مناظرههای مربوط به آن بیش از یک سال طول میکشد. دمکراسی آمریکایی یک فرایند در جریان است و تا حد ممکن تلاش شده تحت نفوذ قدرتها یا منابع مالی رقیب قرار نگیرد.
انتخابات پایان دمکراسی نیست
در دمکراسی آمریکایی انتخاب یک فرد به معنای سپردن قدرت همه گونه تصمیمگیری به وی نیست. اگر فرد منتخب در دورهٔ خود از پیمانی که با مردم بسته فراتر رفته یا آن را نقض کند مردم میتوانند با جمعآوری میزان مشخصی از امضا خواستار انتخابات مجدد شوند. فرماندار ایالت ویسکانسین، اسکات واکر، پس از انتخاب در سال ۲۰۱۰ تلاش کرد از حقوق و مزایای کارکنان بخش دولتی بکاهد. در پی این تصمیم با رهبری اتحادیههای کارگری و آموزگاران، معترضان مجلس ایالتی را برای چند روز اشغال کردند اما در نهایت نتوانستند جلوی تصویب این طرح را در مجلس ایالتی بگیرند. اما دمکراسی در آمریکا به مجلس قانونگذاری نیز ختم نمیشود. معترضان در یک دورهٔ چند ماهه حدود یک میلیون امضا (دو برابر رقم ۵۰۰ هزار امضای مورد نیاز برای تجدید انتخابات) گردآوری کردند و در ماههای آینده انتخابات فرمانداری در این ایالت برگزار خواهد شد.
دمکراسی در جامعه آمریکا بر پنج ضلع استوار شده که همهٔ این اضلاع همیشه فعال هستند و با یکدیگر به تعامل میپردازند: رسانههای آزاد، نهادهای مستقل جامعه مدنی، نظام فدرال، حکومت قانون، و نظام انتخابی سه قوه در سطوح مختلف. شهروندان آمریکایی میدانند که اگر از هریک از این اضلاع غفلت کنند و یکی را وابگذارند دیگر اضلاع نیز فرومیریزند. این نظام دارای خلل و فرج بسیاری است و مرتبا نیروهایی تلاش میکنند آن را تضعیف کنند اما با بناهای محکمی که دارد (مثل قانون اساسی امریکا و تبصرههایش) و فعالانی که دمی بیکار و معطل نمینشینند چهرههای شاداب و پرحرارت آن خلق میشود. اما دمکراسی شرکت بیمه نیست و گاه طرفدارانش را ناامید نیز میسازد.
این دیدگاه از اساس و بنیان اشتباه است و بخش بسیار کوچکی از واقعیت را به صورت همهٔ واقعیت معرفی میکند. کسانی که با دمکراسی لیبرال مخالف هستند برای بیاعتبار کردن آن و موجه جلوه دادن دمکراسیهای خلقی/متعهد ضد لیبرال، دمکراسی لیبرال را با نظام سرمایهداری بی قید و بند یکی معرفی میکنند تا بدین وسیله از آن سلب مشروعیت کنند.
دمکراسی در جامعه آمریکا از هیئت امنای مدارس و در درون نهادهای مدنی و گردهماییهای سهامداران شرکتها از پایین هرم قدرت آغاز شده و در سه وجه قضایی، قانونگذاری و اجرایی در روستاها، مناطق حاشیهٔ شهری، شهرهای کوچک و بزرگ و ایالات بسط مییابد. در مناطق مختلف این کشور حتی دادستان عمومی یا رئیس اداره پلیس مقاماتی انتخاباتی هستند. انتخابات در سطح فدرال تنها بخش کوچک و البته پراهمیت دمکراسی امریکایی را به نمایش میگذارد. همچنین دمکراسی در آمریکا به دورههای انتخابات یا خود انتخابات محدود نمیشود.
در انتخابات در سطوح فدرال، ایالتی، و محلی منابع مالی (با شرط شفافیت و رعایت محدودیتهای قانونی برای منابع مالی مصرف شده در انتخابات) نیز در کنار اتحادیهها و نهادهای مدنی، رسانههای مستقل انتفاعی و غیر انتفاعی، و گرایشها و جهتگیریهای مردم نقش بازی میکنند و نمیتوان با پررنگ کردن یکی، دیگر وجوه را کلا کنار گذاشت.
فردی که با سقط جنین به هر شکل آن، همجنسگرایی و تشکلهای کارگری مخالف باشد، هرچند صدها میلیون دلار خرج کند نمیتواند در شهر نیویورک یا سانفرانسیسکو در هیچ انتخاباتی به موفقیت دست پیدا کند. در مقابل یک لیبرال از شمال شرق آمریکا یا کالیفرنیا نمیتواند در میسیسیپی یا تنسی به موفقیتی در انتخابات برسد.
ذیلا فقط به چهار نمونه که در نیمه ژانویه ۲۰۱۲ در این نظام دمکراتیک رخ دادهاند و میتوانند برای دمکراتهای ایرانی درسآموز باشند اشاره میکنم تا نوری بر نکات فوق بتابانم:
دمکراسی فقط انتخابات سالم، آزاد و رقابتی نیست
دولت اوباما پس از ماهها بحث و لابی شرکتهای نفتی، علیرغم ریسک متهم شدن به کوتاهی در ایجاد شغل در سال انتخابات ریاست جمهوری- انتخاباتی که محور آن مسائل اقتصادی و بیکاری است- به توقف یک خط لوله نفت سراسری از کانادا به جنوب ایالات متحده به نام «کیاستون ایکسال» حکم داد. این تصمیم پس از چندین ماه اعتراض فعالان محیط زیست به پیامدهای این خط لوله برای منابع آب و جنگل گرفته شد. در جریان این اعتراضات دهها نفر در واشینگتن دیسی در برابر کاخ سفید دستگیر شدند.
پیروزی فعالان محیط زیست علیرغم لابی قدرتمند شرکتهای نفتی نشان میدهد که سیاستمداران آمریکایی همه گوشهای خود را به صاحبان شرکتهای بزرگ نسپردهاند. همچنین این موضوع نشان میدهد که فعالان سیاسی جامعه آمریکا منتظر انتخابات بعدی نمینشینند تا با تغییر سیاستمداران سیاستها را نیز تغییر دهند بلکه از همهٔ امکانات عمومی برای تغییر سیاستها بهره میگیرند و تغییر آنها نیز ممکن است (اما مثل همهٔ امور در این عالم تضمین شده نیست).
پیروزی دیگر، توقف رأیگیری در مورد دو طرح قانونی در کنگره بود در باب پیگیری قانونی سایتهایی که حقوق معنوی مولفان و مصنفان را نقض میکنند (دو طرح پیپا و سوپا). موافقان با این دو طرح (یکی در سنا و دیگری در مجلس نمایندگان) میخواستند از حقوق پدیدآورندگان با ایجاد محدودیت برای سایتهایی که این حقوق را نقض میکنند حمایت به عمل آورند. در مقابل، مخالفان بر این باور بودند که اجرای این دو قانون به سانسور اینترنت توسط دولت میانجامد.
در ۱۸ ژانویه دهها سایت پربیننده از جمله ویکیپدیا و گوگل، ردیت، و بوینگ بوینگ با توقف کار خویش یا سیاه کردن نشانهٔ خود و نیز صدها نفر در خیابانی در نیویورک به این دو طرح اعتراض کردند. سایتهای اینترنتی از شهروندان تقاضا کردند به نمایندگان خود در کنگره پیام دهند که با این طرحها مخالفند و مخالفان چنین کردند. پس از این اعتراضات هشت تن از سناتورها و نمایندگان مجلس نمایندگان که برخی خود از حامیان اولیهٔ این دو طرح بودند از حمایت آنها دست کشیدند و این دو طرح به صورتی که تنظیم شده بود به محاق رفتند. در این مورد نیز فشار و اعتراض عمومی موجب تغییر رفتار کنگره شد.
انتخابات یک فرایند است
در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری در ایالت آیوا که در هفتهٔ اول ژانویه، هر چهار سال یکبار برگزار میشود (هر جا که گروهی از مردم در ساعتی مشخص جمع شوند) نخست با دریافت ۹۹ درصد آرا اعلام شد که میت رامنی با هشت رای از رقیب خود ریک سنتورم پیشی گرفتهاست. در شرایطی که میزان آرا به هم بسیار نزدیک باشد و بازشماری امکان تغییر نتایج را بدهد معمولا این کار صورت میگیرد. دو هفته بعد از رأیگیری در آیوا و پس از بازشماری اعلام شد که سنتورم با ۳۴ رای از رقیب خود پیشی گرفتهاست. در این بازشماری هیچ اتفاق خاص یا تظاهراتی صورت نگرفت و فشاری از بیرون اعمال نشد و با آن به عنوان بخشی از فرایند انتخابات برخورد شد. در این انتخابات رامنی چندین برابر سنتورم هزینه کرد. انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری و مناظرههای مربوط به آن بیش از یک سال طول میکشد. دمکراسی آمریکایی یک فرایند در جریان است و تا حد ممکن تلاش شده تحت نفوذ قدرتها یا منابع مالی رقیب قرار نگیرد.
انتخابات پایان دمکراسی نیست
در دمکراسی آمریکایی انتخاب یک فرد به معنای سپردن قدرت همه گونه تصمیمگیری به وی نیست. اگر فرد منتخب در دورهٔ خود از پیمانی که با مردم بسته فراتر رفته یا آن را نقض کند مردم میتوانند با جمعآوری میزان مشخصی از امضا خواستار انتخابات مجدد شوند. فرماندار ایالت ویسکانسین، اسکات واکر، پس از انتخاب در سال ۲۰۱۰ تلاش کرد از حقوق و مزایای کارکنان بخش دولتی بکاهد. در پی این تصمیم با رهبری اتحادیههای کارگری و آموزگاران، معترضان مجلس ایالتی را برای چند روز اشغال کردند اما در نهایت نتوانستند جلوی تصویب این طرح را در مجلس ایالتی بگیرند. اما دمکراسی در آمریکا به مجلس قانونگذاری نیز ختم نمیشود. معترضان در یک دورهٔ چند ماهه حدود یک میلیون امضا (دو برابر رقم ۵۰۰ هزار امضای مورد نیاز برای تجدید انتخابات) گردآوری کردند و در ماههای آینده انتخابات فرمانداری در این ایالت برگزار خواهد شد.
دمکراسی در جامعه آمریکا بر پنج ضلع استوار شده که همهٔ این اضلاع همیشه فعال هستند و با یکدیگر به تعامل میپردازند: رسانههای آزاد، نهادهای مستقل جامعه مدنی، نظام فدرال، حکومت قانون، و نظام انتخابی سه قوه در سطوح مختلف. شهروندان آمریکایی میدانند که اگر از هریک از این اضلاع غفلت کنند و یکی را وابگذارند دیگر اضلاع نیز فرومیریزند. این نظام دارای خلل و فرج بسیاری است و مرتبا نیروهایی تلاش میکنند آن را تضعیف کنند اما با بناهای محکمی که دارد (مثل قانون اساسی امریکا و تبصرههایش) و فعالانی که دمی بیکار و معطل نمینشینند چهرههای شاداب و پرحرارت آن خلق میشود. اما دمکراسی شرکت بیمه نیست و گاه طرفدارانش را ناامید نیز میسازد.
چرا سیاست «براندازی» در ایران به «نتیجه مطلوب» نخواهد رسید؟
«رابرت رایت» نویسنده آمریکایی و از سردبیران وبسایت تحلیلی «آتلانتیک» مینویسد یکی از موضوعاتی که در کارزار انتخاباتی نامزدهای حزب جمهوریخواه به شدت بر آن تاکید میشود و حتی از خود این نامزدان شهرت بیشتری پیدا کرده، سیاست «تغییر رژیم» ایران است. «میت رامنی» و «ریک سنتورم» مدافع این سیاستاند و «نوت گینگریچ» حتی برای اجرای آن طرحی را پیشنهاد کرده عبارت از: «قطع صادرات بنزین به ایران و خرابکاری در تنها پالایشگاه نفت آن کشور».
«رابرت رایت» مینویسد که به نظر میرسد آقایان حداقل تا این حد دچار توهم نیستند که با چند روز بمباران سنگین میتوان تکلیف ایران را یکسره کرد. اما نکته در این است که چرا از تجربه هشت سال جنگ آمریکا در عراق درس نگرفتهاند. مگر غیر از این است که در فردای تغییر رژیم در عراق حاکمان جدید بغداد از آمریکا خواستند که «گور خود را گم کند» و از آن طرف هم روابط دوستانهای با کشور خصم آمریکا (یعنی ایران) برقرار کردند.
شاید طرفداران «براندازی» در ایران مدعیاند که اینبار اوضاع متفاوت خواهد بود چون بخش گستردهای از جمعیت تحصیلکرده و نوگرای ایران، شاید همان مخالفان حکومت که به جنبش سبز پیوسته بودند، منتظرند که در صورت دخالت خارجی و لرزش پایههای حکومت اسلامی به سرعت وارد عمل شده و رژیم را سرنگون کنند.
«رابرت رایت» در ادامه تحلیل خود با یادآوری شماری از رویدادهای چند سال اخیر نتیجهگیری میکند که سیاست «تغییر رژیم» در چارچوب چنین سناریویی عملی نخواهد بود.
در سال ۲۰۰۹ ایران موافقت کرد که در ازای دریافت سوخت هستهای برای راکتور تحقیقاتی تهران بخش عمدهای از اورانیوم غنیشده خود را زیر نظارت جامعه بینالمللی به خارج از کشور منتقل کند. هر چند این توافق از سوی جامعه بینالمللی پذیرفته نشد ولی در همان روزها شاهد بودیم که محمود احمدینژاد از آن به عنوان یک پیروزی بزرگ یاد کرد در حالیکه جناحهای دیگر حکومتی با آن مخالفت کرده و در نهایت ایران موضع خود را تغییر داد.
در آن زمان میرحسین موسوی، از رهبران اصلی «جنبش سبز» نیز با این توافق مخالفت کرد. براساس نظرسنجی که در همان سال انجام شد و در شرایطی که سازمان ملل قطعنامه دیگری را علیه ایران تصویب کرده بود، ۷۸ درصد از طرفداران میرحسین موسوی گفتند «ایران تحت هیچ شرایطی نباید از حق خود برای فعالیتهای هستهای صرفنظر کند.»
البته این بخش از مردم ایران طرفدار تولید جنگافزار هستهای نیستند ولی موضع آنها نشان میدهد که اکثریت جامعه ایران غنیسازی اورانیوم را به عنوان بخشی از برنامههای غیرنظامی برای تولید انرژی یک خواست و حق ملی میداند.
«رابرت رایت» در ادامه تحلیل خود در وبسایت «آتلانتیک» خاطرنشان میکند که با در نظر گرفتن این مسئله حتی اگر درصورت موفقیت سناریوی «تغییر رژیم» یک حکومت به اصطلاح دمکراتیک در ایران روی کار بیاید بعید است که غنیسازی اورانیوم را متوقف کند.
علاوه بر این باید در نظر داشت که حکومت ایران هنوز از حمایت بخشی از مردم این کشور برخوردار است و حتی اگر رژیم کنونی سرنگون شود هیچ تضمینی وجود ندارد که مخالفان آن در یک رأیگیری صحیح و عادلانه اکثریت لازم را به دست آورند. و نکته دیگر این است که چگونه میتوان انجام یک انتخابات درست و برمبنای موازین دمکراتیک را در ایران تضمین کرد؟
حتی اگر تصور کنیم که تشدید تحریمها بتواند رژیم حاکم بر یران را فلج کند، برخلاف وعدههای طرفداران جنگ، شرایطی که به وجود خواهد آمد مناسبتترین حالت برای گذار به دمکراسی نخواهد بود. شکی نیست که رژیم ایران و طرفدارانش با هر وسیلهای خواهند کوشید به بقا خود ادامه دهند و این موجب گسترش خشونت و حتی وقوع جنگ داخلی خواهد شد که در آن بسیاری کشته خواهند شد.
یکی از پیامدهای محتمل جنگ داخلی روی کار آمدن حکومتهای استبدادی و وقوع درگیری و جنگ با کشورهای همسایه است. در عین حال باید در نظر داشت که تشدید تحریمها تا آن حد که بتواند رژیم را واقعا خفه کند مسلما فشار بسیار زیادی بر مردم عادی و بیگناه وارد خواهد کرد.
طرفداران سیاست «تغییر رژیم» تا چه حد حاضرند مصیبت و بدبختی به مردم عادی ایران تحمیل کنند؟
«رابرت رایت» در پایان تحلیل خود یادآوری میکند که در نمونه عراق حتی با وجود حضور بیش از ۱۰۰ هزار نیروی نظامی آمریکا، روند انتقال به دمکراسی به نتیجهای که طراحان این جنگ وعده داده بودند نرسید. به باور رایت، به جای دخالت نظامی و یا اعمال فشارهای دیگر برای «تغییر رژیم» باید اجازه داد که روند تحولات درونی و طبیعی این کشورها مسیر خود را طی کند، مانند آنچه که طی یک سال گذشته در قالب «بهار عربی» شاهد آن بودهایم.
«رابرت رایت» مینویسد که به نظر میرسد آقایان حداقل تا این حد دچار توهم نیستند که با چند روز بمباران سنگین میتوان تکلیف ایران را یکسره کرد. اما نکته در این است که چرا از تجربه هشت سال جنگ آمریکا در عراق درس نگرفتهاند. مگر غیر از این است که در فردای تغییر رژیم در عراق حاکمان جدید بغداد از آمریکا خواستند که «گور خود را گم کند» و از آن طرف هم روابط دوستانهای با کشور خصم آمریکا (یعنی ایران) برقرار کردند.
شاید طرفداران «براندازی» در ایران مدعیاند که اینبار اوضاع متفاوت خواهد بود چون بخش گستردهای از جمعیت تحصیلکرده و نوگرای ایران، شاید همان مخالفان حکومت که به جنبش سبز پیوسته بودند، منتظرند که در صورت دخالت خارجی و لرزش پایههای حکومت اسلامی به سرعت وارد عمل شده و رژیم را سرنگون کنند.
«رابرت رایت» در ادامه تحلیل خود با یادآوری شماری از رویدادهای چند سال اخیر نتیجهگیری میکند که سیاست «تغییر رژیم» در چارچوب چنین سناریویی عملی نخواهد بود.
در سال ۲۰۰۹ ایران موافقت کرد که در ازای دریافت سوخت هستهای برای راکتور تحقیقاتی تهران بخش عمدهای از اورانیوم غنیشده خود را زیر نظارت جامعه بینالمللی به خارج از کشور منتقل کند. هر چند این توافق از سوی جامعه بینالمللی پذیرفته نشد ولی در همان روزها شاهد بودیم که محمود احمدینژاد از آن به عنوان یک پیروزی بزرگ یاد کرد در حالیکه جناحهای دیگر حکومتی با آن مخالفت کرده و در نهایت ایران موضع خود را تغییر داد.
در آن زمان میرحسین موسوی، از رهبران اصلی «جنبش سبز» نیز با این توافق مخالفت کرد. براساس نظرسنجی که در همان سال انجام شد و در شرایطی که سازمان ملل قطعنامه دیگری را علیه ایران تصویب کرده بود، ۷۸ درصد از طرفداران میرحسین موسوی گفتند «ایران تحت هیچ شرایطی نباید از حق خود برای فعالیتهای هستهای صرفنظر کند.»
البته این بخش از مردم ایران طرفدار تولید جنگافزار هستهای نیستند ولی موضع آنها نشان میدهد که اکثریت جامعه ایران غنیسازی اورانیوم را به عنوان بخشی از برنامههای غیرنظامی برای تولید انرژی یک خواست و حق ملی میداند.
«رابرت رایت» در ادامه تحلیل خود در وبسایت «آتلانتیک» خاطرنشان میکند که با در نظر گرفتن این مسئله حتی اگر درصورت موفقیت سناریوی «تغییر رژیم» یک حکومت به اصطلاح دمکراتیک در ایران روی کار بیاید بعید است که غنیسازی اورانیوم را متوقف کند.
علاوه بر این باید در نظر داشت که حکومت ایران هنوز از حمایت بخشی از مردم این کشور برخوردار است و حتی اگر رژیم کنونی سرنگون شود هیچ تضمینی وجود ندارد که مخالفان آن در یک رأیگیری صحیح و عادلانه اکثریت لازم را به دست آورند. و نکته دیگر این است که چگونه میتوان انجام یک انتخابات درست و برمبنای موازین دمکراتیک را در ایران تضمین کرد؟
حتی اگر تصور کنیم که تشدید تحریمها بتواند رژیم حاکم بر یران را فلج کند، برخلاف وعدههای طرفداران جنگ، شرایطی که به وجود خواهد آمد مناسبتترین حالت برای گذار به دمکراسی نخواهد بود. شکی نیست که رژیم ایران و طرفدارانش با هر وسیلهای خواهند کوشید به بقا خود ادامه دهند و این موجب گسترش خشونت و حتی وقوع جنگ داخلی خواهد شد که در آن بسیاری کشته خواهند شد.
یکی از پیامدهای محتمل جنگ داخلی روی کار آمدن حکومتهای استبدادی و وقوع درگیری و جنگ با کشورهای همسایه است. در عین حال باید در نظر داشت که تشدید تحریمها تا آن حد که بتواند رژیم را واقعا خفه کند مسلما فشار بسیار زیادی بر مردم عادی و بیگناه وارد خواهد کرد.
طرفداران سیاست «تغییر رژیم» تا چه حد حاضرند مصیبت و بدبختی به مردم عادی ایران تحمیل کنند؟
«رابرت رایت» در پایان تحلیل خود یادآوری میکند که در نمونه عراق حتی با وجود حضور بیش از ۱۰۰ هزار نیروی نظامی آمریکا، روند انتقال به دمکراسی به نتیجهای که طراحان این جنگ وعده داده بودند نرسید. به باور رایت، به جای دخالت نظامی و یا اعمال فشارهای دیگر برای «تغییر رژیم» باید اجازه داد که روند تحولات درونی و طبیعی این کشورها مسیر خود را طی کند، مانند آنچه که طی یک سال گذشته در قالب «بهار عربی» شاهد آن بودهایم.
هشدار به زنان ایرانی در ازدواج با اتباع خارجی
مدیرکل اتباع ومهاجرین استانداری تهران زنان ایرانی را از ازدواج غیر قانونی با اتباع بیگانه بر حذر داشت و گفت: «زنان از هر گونه ازدواج غیرقانونی با اتباع بیگانه خودداری کنند؛ چرا که نه شناسنامهای برای فرزندان آنها صادر میشود و نه میتوان از مبادی قانونی از حقوق آنها دفاع کرد.»
به گزارش خبرآنلاین، عيسی موسوینسب گفت: «بر اساس قانون هيچ تبعه بيگانهای بدون دريافت مجوز رسمی از مجموعه وزارت كشور نمیتواند با فرد ايرانی ازدواج كند و لازم است قبل از ازدواج مجوزهای لازم را اخذ و در چارچوب قانون ازدواج كنند تا بتوانيم با تكيه بر پشتوانههای قانونی به ويژه از زنان ايرانی حمايت كنيم.»
بر اساس مصوبه مجلس در سال ۱۳۸۵، کسانی كه قبل از اين سال ازدواج كردهاند بايد مدارك و مستندات خود را به اداره اتباع ارائه كرده و ازدواج خود را به صورت قانونی ثبت رسمی كنند و افرادی كه بعد از سال ۸۵ بدون مجوز رسمی ازدواج شرعی با اتباع بيگانه انجام داده باشند ازدواج آنها كاملا غيرقانونی است و خود و فرزندانشان دچار مشكل میشوند.
موسوینسب میگوید، فرزندان حاصل از ازدواج زنان ايرانی با مردان خارجی طبق مجوزهای وزارت كشور پس از رسيدن به سن قانونی ۱۸ سال میتوانند، درخواست تابعيت ايرانی بدهند تا برای آنها شناسنامه صادر شود.
نازیهای زن بر پردهی سینما
برای نخستین بار در تاریخ سینمای معاصر آلمان، کارگردانی جوان به نام داوید وننت (David Wnendt) داستان زندگی یک زن نازی را که در یک گروه راستگرای افراطی در شرق آلمان فعال است، دستمایهی اولین فیلم سینمایی خود قرار داده است: "جنگجوی زن" (Kriegerin). پوستر فیلم که دختری جوان را با بدنی خالکوبیشده در حال ادای سلام نازیها ( سلام دادن با دست کشیده و نیمه افراشته به جلو) نشان میدهد، گویای شخصیت این "جنگجوی" غیرعادی است: ماریسا (با بازی هنرپیشهی تازهکار آلمانی، آنیلا لوشین) یک نازی متعصب و فعال است که برای پیاده کردن اهداف گروه افراط گرای خود، از جمله "پاک کردن خاک آلمان از وجود خارجیهای کثیف" به هر خطری تن میدهد.
نقش تعیینکنندهی زنان
داوید وننت فکر ساختن فیلم را هنگام سفری که به شرق آلمان برای تهیهی یک مجموعهی عکس داشته بررسی کرده است. او در بارهی انگیزهی انتخاب شخصیت اصلی فیلمش میگوید: «وقتی در روستاها با جوانان این منطقه از در گفتوگو درآمدم، احساس کردم که تفکر افراطی راستگرایانه بسیار همهگیر است. این مسئله از یک سو وحشتناک بود و از سوی دیگر جالب.» وننت پس از تحقیق بسیار به این نتیجه میرسد که نقش زنان در این گروهها بیاهمیت نیست: «در چند سال اخیر شمار زنها در گروههای نونازی افزایش یافته. این زنان تنها دنبالهرو نیستند و در بخشهای مختلف نقشهای تعیینکننده بهعهده دارند.»
ماریسای فیلم "جنگجوی زن" یکی از این زنان است که همپای "رفقای مردش" شب و روز در جهت انجام وظایف "انقلابی" گروه میکوشد: زهرچشم گرفتن از خارجیها، نفسکشطلبیدن، عربدهکشی، مستبازی و دعوا ـ مرافعه راهانداختن، از جملهی این وظایف است. ماریسا در یکی از این "حملات عصبی" کنترل خود را از دست میدهد، دو افغانی پناهنده را با خودروی خود زیر میگیرد و روانهی بیمارستان میکند. ...
از این لحظه تماشاگر فرصت مییابد به دنیای درونی این ضدقهرمان مونث نقب بزند و به چند و چون رفتارهای غیرانسانی او پی ببرد. ولی داوید وننت در زمینهی آشکار کردن این دلایل چندان سخاوت به خرج نمیدهد و گاهی حتی این رازها را تا پایان فیلم سربسته باقی میگذارد؛ از جمله این که چرا افغانی مجروح برای فرار به سوئد به سراغ ماریسا که قصد کشتن او را داشته، میرود و درست و تنها از او یاری میطلبد. در پایان فیلم، ماریسا از آنجا که به زشتی کارها و رفتار خود پیبرده، به افغانی پناهنده کمک میکند و او به مقصد مطلوب میرسد. تماشاگر هم پس از دیدن شمار زیادی صحنههای تأثیرگذار خشونتبار و نفسگیر و هیجانانگیز به استقبال این "پایان خوش" میرود.
روشنگری، نه آموزش
داوید وننت در بارهی نخستین کار خود میگوید: «فیلم من روشنگری میکند، بدون آن که آموزش دهد؛ موضع میگیرد، بدون این که از تصاویر قالبی استفاده کند؛ تحریک کننده و سرگرم کننده است، بدون آن که به شگردهای پیشپا افتاده متوسل شود.»
وننت میکوشد، به این ترتیب، برخوردی نمونهوار را با پدیدهای به نام "بیگانهستیزی و تبعیض نژادی" در جامعهی آلمان ارائه کند، پدیدهای که اصولاً قابل توضیح نیست: چرا بیگانهستیزی در شرق آلمان و به ویژه در روستاهای این خطه، امری "عادی" است. چرا این جوانان ناگهان خانه و خانواده را ترک میگویند، شعارها و سمبلهای نونازیها را روی بدنشان خالکوبی میکنند و ترانههای این گروهها را میخوانند؟
پاسخهای همیشگی
پاسخهایی که داوید وننت در فیلم خود به این پرسشها میدهد، تازه نیست و در اغلب پژوهشهای اجتماعی دربارهی نونازیها نیز تکرار میشود: بالا بودن نرخ بیکاری، عدم وجود چشماندازی روشن برای نسل جوان، کمبودهای آموزشی و تربیتی و... داوید وننت در این رابطه میگوید:«موضوعها و دیدگاههای راستگرایان افراطی کم کم به قشر میانی جامعه هم سرایت کرده است. چون پایههای اعتماد به دموکراسی سست شده است.
تقریباً از هر دو تن، یک نفر در آلمان شرقی بر این باور است که دموکراسی، بهترین شکل حکومت نیست. حتی کسانی که خود را "راست" نمیدانند، گرایشات بیگانهستیزانه دارند. این پدیده اغلب در مناطقی دیده میشود که حضور خارجیها در آنجاها نامحسوس است.»
داوید وننت در فیلم خود، "جنگجوی زن"، به موضوعی حساس و حاد در جامعهی آلمان پرداخته است. کشف فعالیت زیرزمینی تروریستهای راستگرای افراطی در آلمان که خود را "ناسیونال سوسیالیستهای زیرزمینی" مینامیدند و قتل ۹ شهروند خارجیتبار، بر موفقیت این فیلم افزوده است.
هزینههای تسلیحاتی در خاورمیانه بیشتر از دیگر مناطق جهان است
بر اساس فهرستی که سازمان مدافع صلح Bonn International Center for Conversion روز جمعه (۲۰ ژانویه / ۳۰ دی) منتشر کرد، اسرائیل و کرهی شمالی بیش از کشورهای دیگر جهان برای تسلیحات نظامی ارزش قائل میشوند. البته معیار سنجش BICC نه تنها هزینهی تسلیحاتی بلکه تناسب آن است با سرانهی ملی و هزینههای دولتها برای امور اجتماعی، مانند بیمه و بهداشت عمومی. به همین دلیل ایالات متحدهی آمریکا با وجود اینکه از نظر هزینههای نظامی در صدر کشورهای جهان قرار دارد (سالانه نزدیک به ۷۰۰ میلیارد دلار) اما در فهرست BICC در ردهی سیام قرار گرفته است.
خاورمیانه
آمار BICC نشان میدهد که در خاورمیانه بیش از سایر کشورهای جهان برای تسلیحات نظامی هزینه میشود. تقریبا تمامی کشورهای خاورمیانه در ۴۰ ردهی نخست فهرست این سازمان مدافع صلح قرار گرفتهاند. اسرائیل در صدر این کشورها واقع شده (ردهی نخست فهرست)، سوریه در ردهی سوم، اردن در ردهی پنجم، کویت در ردهی هشتم، عربستان سعودی در ردهی دهم و ایران در ردهی سیودوم قرار دارد.
بر مبنای این آمار، کارشناسان هشدار میدهند که خاورمیانه همچنان در معرض خطر انفجار قرار دارد.
بر مبنای این آمار، کارشناسان هشدار میدهند که خاورمیانه همچنان در معرض خطر انفجار قرار دارد.
آفریقا، آمریکای جنوبی و اروپا
کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی در ردههای پایین فهرست BICC جا گرفتهاند. هماکنون در بسیاری از کشورهای آفریقایی تلاش برای ایجاد صلح و بازگرداندن پناهجویانی که به دلیل جنگهای داخلی ناچار به ترک خانههای خود شده بودند، در جریان است. البته کشورهایی مثل آنگولا و موریتانی همچنان به بالابردن قدرت تسلیحاتی خود علاقه نشان میدهند اما در عمل در این مسیر پیشرفتی نداشتهاند.
کشورهای اروپایی در فهرست BICC جایگاههای متفاوتی دارند. در حالی که کشورهای ثروتمند غربی بودجهی نظامی خود را کاهش میدهند، کشورهای شرقی، به ویژه بلاروس، به فکر بالابردن قدرت نظامی خود هستند. در میان کشورهای غربی، یونان (در ردهی نهم) بیش از دیگران به تسلیحات نظامی اهمیت میدهد. آلمان که در فهرست پیشین BICC در ردهی هفتاد و سوم قرار داشت در سال ۲۰۱۲ بر سکوی هشتاد و یکم ایستاده است.
آمار سازمان مدافع صلح نشان میدهد که رقابت تسلیحاتی در جهان شدت یافته است. پس از فروپاشی بیشتر نظامهای سوسیالیستی در جهان این رقابت کاهش یافت، بهطوری که در سال ۲۰۰۰، نسبت به سال ۱۹۸۹، کشورهای جهان در مجموع هزینهی تسلیحاتی خود را ۴۳ درصد کاهش دادند. پس از عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۰، بودجهی نظامی بسیاری از کشورها، بهویژه ایالات متحده آمریکا، بالا رفت. هزینههای نظامی آمریکا بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ نزدیک به ۷۵ درصد افزایش داشته است.
گزارشها از ایران حاکی است که دلار با به جا گذاشتن رکوردی تاریخی به ۱۹۰۰ تومان، یورو به ۲۵۰۰ و پوند به ۳۰۰۰ تومان رسیده است.
هر سکه بهار آزادی طرح قدیم نیز به قیمت استثنایی ۹۳۰ هزار تومان و هر قطعه سکه بهار آزادی طرح جدید نیز به ۹۱۵ هزار تومان رسیده است.این در حالی است که در حوالی ظهر هر دلار آمریکا با قیمت۱۸۴۰ تومان، هر یورو به ۲۴۰۰ تومان و هر پوند بریتانیا به ۲۸۵۰ تومان معامله می شد اما ساعاتی بعد قیمت ها به طرز باورنکردنی افزایش یافت.
شواهد نشان می دهد که در یک روز برخی از ارزها بیشتر از یکصد تومان افزایش قیمت داشته اند.
سه هفته پیش، بعد از تحریم بانک مرکزی ایران از سوی آمریکا بازار ارز بحرانی شد و نرخ برابری ارزش دلار و دیگر ارزهای عمده در مقابل ریال به شدت افزایش پیدا کرد و قیمت هر دلار تا مرز ۱۸۰۰ تومان نیز افزایش یافت ولی بعد از آن با اندکی کاهش در مرز ۱۷۰۰ تومان متوقف شد.اما اکنون نرخ برابری دلار با ریال به بالاترین سطح خود در تاریخ رسیده است.
در یک ماه گذشته قیمت هر دلار بیشتر از ۵۰۰ تومان افزایش پیدا کرده است.
درست یک هفته پیش در روز شنبه بیست و چهارم دی ماه هر سکه حدود ۶۴۰ هزار تومان بود اما امروز به ۹۳۰ هزار تومان افزایش پیدا کرده که نزدیک به ۳۰۰ هزار تومان افزایش نشان می دهد.
بانک مرکزی نمیتواند بازار ارز را کنترل کند یا نمیخواهد؟
این پرسش برای بسیاری پیش آمده که چرا بانک مرکزی ایران و دولت هیچ اقدامی برای کنترل بازار انجام نمی دهند و ریال ایران در تب داغ بازار در حال آب شدن است.
آیا دولت و بانک مرکزی برخلاف آنچه می گویند، برنامه ای برای مقابله با بحران ارز ندارند یا آنطور که محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی می گوید این بانک برنامه هایی برای کنترل قیمت ارز دارد اما "به صلاح نیست" آن را اعلام کند.
ارزش دلار در بازار در سال جاری پنجاه درصد افزایش قیمت پیدا کرده که به معنی تنزل قابل توجهی در ارزش پول ملی جمهوری اسلامی است.
آیا دولت و بانک مرکزی برخلاف آنچه می گویند، برنامه ای برای مقابله با بحران ارز ندارند یا آنطور که محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی می گوید این بانک برنامه هایی برای کنترل قیمت ارز دارد اما "به صلاح نیست" آن را اعلام کند.
ارزش دلار در بازار در سال جاری پنجاه درصد افزایش قیمت پیدا کرده که به معنی تنزل قابل توجهی در ارزش پول ملی جمهوری اسلامی است.
کارشناسان اقتصادی می گویند که احتمال وضع تحریم های تازه علیه بانک مرکزی ایران از سوی اتحادیه اروپا در روز دوشنبه آینده می تواند التهاب بازار ارز را بیشتر کرده و باعث افزایش بیش از پیش قیمت ارز و سکه شود.
وضعیت فعلی در بازار طلا و ارز به دلیل ناروشنی برنامه های بانک مرکزی و دولت از یک سو و احتمال تحریم های اتحادیه اروپا دچار تنش شده است.
بانک مرکزی در هفته های گذشته با تهدید دلار فروشان و محدودیت های فروش ارز مسافری سعی کرده تا تب بازار ارز را فرو بنشاند اما بازار به این تصمیمات واکنش منفی نشان داده و روز به روز قیمت ها افزایش بیشتری پیدا می کند.
هفته گذشته شورای پول و اعتبار وقتی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور و اعضای اقتصادی دولت در سفر آمریکای لاتین بودند، نرخ سود سپرده های بانکی را از حدود ۱۲ درصد به حدود ۲۱ درصد افزایش داد اما آقای احمدی نژاد تاکنون از امضای این مصوبه خودداری کرده است.
در سالهای گذشته آقای احمدی نژاد از مدافعان کاهش نرخ سود بانکی بوده و در مواردی با مصوبات شورای پول و اعتبار مخالفت کرده و این شورا ناچار شده که نظر آقای احمدی نژاد را بپذیرد.
اکنون نیز این نظر به طور جدی مطرح است که آقای احمدی نژاد مخالف این مصوبه است و حاضر نیست این مصوبه را امضا کند.
یکی از مشکلات اصلی اقتصادی این است که نقدینگی در سالهای اخیر به شدت افزایش پیدا کرده و بانک مرکزی تلاش زیادی کرد تا اعضای شورای پول و اعتبار را قانع کند نرخ سود سپرده های بانکی را که اوایل سال کاهش داده بودند، دوباره افزایش دهند. بعد از چند بار تلاش ناموفق، بانک مرکزی بالاخره موفق شده است که شورای پول و اعتبار را قانع کند بلکه با افزایش نرخ سود سپرده های بانکی، تقاضا برای بازار ارز و طلا کاهش یابد و از این طریق بخشی از بحران بازار ارز و طلا کنترل شود.
چرا نسخه بانک مرکزی ایران شفابخش نیست
در چند هفته ای که از بحران بازار ارز می گذرد، بانک مرکزی و دولت ایران طرحهای متعددی را به اجرا گذاشته اند که همه آنها برخلاف نتیجه مورد نظر مجریان این برنامه ها، به آشفتگی بیشتر بازار دامن زده است.
بانک مرکزی بدون در نظر گرفتن عواقب کار، تصمیماتی گرفته و به اجرا می گذارد که تبعاتی پیش بینی نشده را به دنبال دارد و سپس برای رفع این مشکلات، مقررات جدیدی را وضع و اعلام کرده و وضعیت را پیچیده تر می کند.
چنین رویکردی این شبهه را ایجاد می کند که اقدامات بانک مرکزی ایران بیش از آنکه تصمیمی برنامه ریزی شده برای کنترل بازار ارز باشد شده باشد، واکنشی انفعالی به آشفتگی بازار ارز است.
بانک مرکزی بدون در نظر گرفتن عواقب کار، تصمیماتی گرفته و به اجرا می گذارد که تبعاتی پیش بینی نشده را به دنبال دارد و سپس برای رفع این مشکلات، مقررات جدیدی را وضع و اعلام کرده و وضعیت را پیچیده تر می کند.
چنین رویکردی این شبهه را ایجاد می کند که اقدامات بانک مرکزی ایران بیش از آنکه تصمیمی برنامه ریزی شده برای کنترل بازار ارز باشد شده باشد، واکنشی انفعالی به آشفتگی بازار ارز است.
البته سکوت چند هفته اخیر دولت این نظر را نیز تقویت کرده بود که احتمالا دولت، که ظاهرا به دلیل فشار ناشی از پرداخت یارانه نقدی با کمبود نقدینگی در ماه های آخر سال مالی مواجه است، از وضعیت بازار ارز برای جذب نقدینگی و تامین بخشی از کمبود مالی خود بهره برداری کرده است.
به گفته برخی کارشناسان اقتصادی، از آنجا که دولت بزرگترین منبع تامین طلا و ارز در بازار این کشور است، بزرگترین سود افزایش قیمتهای سکه و دلار نیز نصیب دولت می شود.
بعد از بروز بحران در بازار ارز مجلس قصد داشت جلسه ویژه ای برای "نجات اقتصاد ملی" با حضور مقامات دولتی، برگزار کند و در آن به بررسی وضعیت بازار ارز بپردازد اما به دلیل عدم حضور وزرا و رئیس کل بانک مرکزی، این جلسه لغو شد.
وزرای اقتصاد و دارایی و صنعت و معدن و تجارت همراه با محمود احمدی نژاد به آمریکای لاتین سفر کرده بودند و محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی نیز با آنکه مجلس تا ظهر منتظرش بود، به جلسه نرفت.
گفته می شود که افزایش سود بانکی یکی از شروط محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی، برای ماندن در سمتش و نجات احتمالی ریال بوده است.
و به نظر می رسد که آقای بهمنی هم منتظر نظر دولت درباره مصوبه شورای پول و اعتبار است.
او در پاسخ به خبرنگاران در باره این موضوع به این نکته بسنده کرده که "اجازه دهید پروسه این کار طی شود و مرا تحت فشار قرار ندهید."
وقتی از آقای بهمنی سوال شد که آیا قرار است از ریاست بانک مرکزی کنار گذاشته شود، او جواب داده است: "دست هر کسی که مرا برکنار کند، می بوسم."
تحت مصونیت قرار گرفتن آقای صالح، یکی از حساسترین موضوعها در روند پیچیده انتقال قدرت در یمن بوده است و هنوز هم بسیاری از مردم این کشور خواهان آن هستند که او مورد محاکمه قرار گیرد.
طبق این طرح، عده ای از مشاوران آقای صالح نیز در مواردی از پیگرد قانونی مصون خواهند بود.
علی عبدالله صالح از سال ۱۹۷۸ میلادی تا کنون رئیس جمهوری یمن است.
یمن در سال گذشته میلادی شاهد ناآرامیهای سیاسی خشونت باری بوده است که صدها کشته به جای گذاشته است.
نیروهای امنیتی یمن، که تحت کنترل رئیس جمهوری قرار دارند، و همچنین هواداران مسلح رئیس جمهوری، متهم به کشتن تظاهرکنندگان ضد دولتی شدهاند.
رئیس جمهوری یمن در ماه نوامبر گذشته در مقابل دریافت مصونیت از پیگرد قانونی، قدرت را به معاون خود سپرد.
ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، گفته است که اعطای حق مصونیت از پیگرد قانونی به کسانی که متهم به نقض آشکار حقوق بشر هستند، مغایر با قوانین بین المللی است.
اما موافقان برخورداری آقای صالح و نزدیکان او از این مصونیت، می گویند برای آنکه یمن به سمت آیندهای دمکراتیک حرکت کند، این اقدام ضروری است.
امضای طرح کناره گیری از ریاست جمهوری توسط آقای صالح، به سختی و پس از چند بار کار شکنی به دست آمده است؛ اما به گفته سباستین آشر، سردبیر امور جهان عرب در بیبیسی، هنوز هم عدهای هستند که در مورد عملی شدن این توافق توسط وی تردید دارند.
خبرنگار بی بی سی میگوید به نظر میرسد توافق پارلمان یمن با اعطای مصونیت کامل به آقای صالح و مصونیت نسبی به نزدیکان او از جمله پسرانش، قطعا با اعتراض صدها هزار نفری روبرو شود که همچنان با ادامه تظاهرات در خیابانهای یمن، خواهان محاکمه آقای صالح و همقطاران او هستند.
همسر حسن فتحی، روزنامه نگار بازداشت شده در ایران میگوید که مقامات ایران در ۲۵ روز گذشته اجازه ملاقات با آقای فتحی را به او و اعضای خانوادهاش ندادهاند و این احتمال وجود دارد که آقای فتحی به زندان انفرادی منتقل شده باشد.
خانم فتحی امروز شنبه اول بهمن (۲۱ ژانویه) در گفت و گو با تلویزیون فارسی بی بی سی گفت که مقامات دادستانی حدود یک ماه پیش در پاسخ به تقاضای ملاقات او، گفته بودند که همسرش ۴ یا ۵ روز بعد آزاد خواهد شد.او هنچنین گفت: "حتی وقتی ما را برای تکمیل پرونده خواستند، به ما گفتند که همسرم ۴ یا ۵ روز دیگر آزاد خواهد شد".
اما با وجود گذشت این مدت از آزادی آقای فتحی خبری نیست.
آقای فتحی روز ۲۲ آبان ماه توسط مأمورانی که لباس شخصی به تن داشتند بازداشت شد.
رسانه های نزدیک به حکومت اعلام کردند که بازداشت او به دلیل مصاحبه او با بی بی سی در مورد انفجار در پادگان سپاه در غرب تهران بوده است.
به گزارش این رسانه ها، اتهام آقای فتحی "نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی" است.
خانم فتحی گفت که مقامات دادستانی و زندان در طول ۳ هفته گذشته به نامه ها و درخواست های ملاقات او پاسخ روشنی نداده اند و گفته اند که همسرش "ممنوع الملاقات" است.
او می گوید که برخوردهای "تند" کارکنان و مأموران دادستانی و زندان اعضای خانواده را در مورد وضعیت آقای فتحی نگران کرده است: "مثل اینکه دوباره او را به انفرادی منتقل کرده اند".
به گفته خانم فتحی، فرزندان آقای فتحی حدود یک ماه پیش برای آخرین بار موفق به ملاقات او شده بودند.
در این ملاقات که به صورت حضوری انجام شده بود، حال آقای فتحی خوب به نظر می رسید.
جنبش فلسطینی حماس که کنترل نوار غزه را در اختیار دارد، اعلام کرده که خالد مشعل، رهبر این جنبش در دور بعدی انتخابات درون حزبی برای تعیین رهبری حماس شرکت نخواهد کرد، تصمیمی که میتواند بعضی از دشمنان او را در غزه که متعهد به مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل هستند، خشنود کند.
حماس در عین حال در بیانیه ای رسمی، از آقای مشعل که در حال حاضر در سوریه زندگی می کند، خواسته تا در تصمیمش بازنگری کند.در این بیانیه گفته شده انتخاب رهبر حماس، تصمیمی است که باید توسط اعضای این جنبش گرفته شود نه یک فرد.
خالد مشعل در سال ۲۰۰۴ میلادی و در پی ترور شیخ احمد یاسین بنیانگزار جنبش حماس، و پس از او عبدالعزیر رنتیسی رهبر وقت این جنبش، به رهبری حماس انتخاب شد.
به گفته خبرنگار بی بی سی در امورخاورمیانه در آن زمان و در پی ترور رهبران پیشین حماس، این جنبش اعلام کرد که رهبران ارشد آن در محلی نسبتا امن مثل دمشق، پایتخت سوریه زندگی خواهند کرد.
در ماههای اخیر در مورد استراتژی آینده این گروه بین مقام های آن در داخل غزه و دیگرانی که در تبعید بسر می برند، تنش هایی بروز کرده است.
خبرنگار بی بی سی می گوید با توجه به آن که گروه اخوان المسلمین که از متحدان نزدیک حماس بشمارمی رود توانسته در پی برگزاری انتخابات در مصر به موفقیت هایی برسد، زمزمه هایی از سوی برخی در داخل حماس مبنی بر کنار گذاشتن خشونت و اتخاذ سیاستی میانه رو تر به گوش می رسد.
هنوز مشخص نیست که رای گیری برای انتخاب رهبر جدید چه زمانی انجام خواهد شد و چه کسی جای آقای مشعل را خواهد گرفت.
از اسماعیل هنیه، نخست وزیردولت حماس به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی این سمت یاد می شود.
گفته شده که این تصمیم خالد مشعل به معنای پایان فعالیت های سیاسی او نیست.
بسیاری از تحلیل گران معتقدند چنانچه بین فتح و حماس که دو گروه اصلی فلسطینیان محسوب می شوند، مصالحه ای صورت بگیرد، خالد مشعل می تواند کاندیدایی واحد برای رهبری کل فلسطینیان باشد.
سعید حدادیان، یکی از مداحان سرشناس تهران اخیرا گفته است که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران و رئیس دفترش اسفندیار رحیم مشایی، علیه او به قوه قضائیه شکایت کرده اند.
علت این شکایت سخنان غیرمتعارفی بود که آقای حدادیان در یکی از سخنرانی های خود علیه آقای رحیم مشایی و آقای احمدی نژاد گفته بود. آقای حدادیان در توجیه این سخنان گفته است: "ما احساس کردیم که اگر بخواهیم با آقای احمدی نژاد صحبت کنیم، باید از این نوع ادبیات استفاده کنیم... احساس می کردیم که با صحبت های مرید احمدی نژاد، دارد به حریم رهبری و علما تعدی می شود".
پیش تر در مورد لحن و نحوه سخن گفتن مداحان مشهور دیگری مانند منصور ارضی هم انتقادات زیادی مطرح شده بود.
این مداحان سرشناس که پیش از این سابقه حملات لفظی شدید به اصلاح طلبان و تهدید آنان را در پرونده خود داشتند، در جریان انتخابات ریاست جمهوری از حامیان جدی محمود احمدی نژاد بودند. اما با افول بخت آقای احمدی نژاد در میان اصولگرایان و به دنبال انتقاد محمدتقی مصباح یزدی از یاران نزدیک او، مداحان حامی آقای احمدی نژاد به مخالفان جدی او تبدیل شدند و وظیفه خود دانستند که "ولایت ناپذیری" یاران نزدیک رئیس جمهور را در منبرهای خود برای مردم افشا کنند.
اما سابقه فعالیت سیاسی مداحان به زمان هایی دورتر باز می گردد.
از حماسه سرایی تا فحاشی
در سال های اول پس از انقلاب، حضور مداحان در جبهه های جنگ و تلاش آنها برای تشویق و تهییج اعضای سپاه، بسیج و ارتش به نشان دادن از خود گذشتگی در عملیات نظامی که با خواندن نوحه ها و اشعار حماسی همراه بود، زمینه ساز حضور بعدی آنها در عرصه سیاست شد.این گروه از مداحان جزو نخستین کسانی بودند که انتقاد از سیاست های دولت پس از جنگ را در منابر و تکایا آغاز کردند. در این زمان بود که منصور ارضی، از مداحان سرشناس با همکاری حسین الله کرم گروه "نوسازی معنوی حزب الله" را شکل داد و حملات به سیاستهای باز فرهنگی دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور وقت را با انتقاد از مساله حجاب و افزایش تجملات پی گرفت.
حجم انتقادات مداحان از دولت در دوران اصلاحات افزایش یافت و منصور ارضی به اتفاق شاگردانش که حالا دیگر هر یک برای خود صاحب منبری شده بودند، به محمد خاتمی و نزدیکان او حمله کردند. عطاالله مهاجرانی و عبدالله نوری از جمله افرادی بودند که همواره در تیررس حملات این مداحان قرار داشتند.
حسینیه صنف لباس فروشها
جلسات مداحی و زیارت عاشورای صبحگاهی این مداح سرشناس تهرانی به گونه ای برگزار می شود که سیاست را با مرثیه عجین می کند و تا آنجا پیش می رود که می تواند برای خودش پرونده ای در دادگاههای جمهوری اسلامی بگشاید.
حسینیه صنف لباس فروش های تهران در سالهای بعد از ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به یکی از مراکز انتقاد صریح از او تبدیل شده بود.
سیاست ما عین مداحی ماست
سخنان آقای ارضی گاه مورد انتقاد سیاستمداران و حتی روحانیان قرار می گرفت ولی او که از مداحان ویژه دفتر آیت الله خامنه ای بود، با اطمینان به کار خود ادامه می داد.او در پاسخ به انتقاداتی که به وی می شد به توصیه های رهبر جمهوری اسلامی پرداخت و گفت: "بیان وضعیت کنونی انقلاب اسلامی که مصادیق آن تاثیر انقلاب اسلامی در جهان و حرکت عمومی جهانی است، موانع و دشمنیهای موجود بر سر راه انقلاب، راهی که پیش آمدهایم و راهی که باقی مانده است و برهم زدن نظام سلطه جهانی، همه اینها آن مداحی ای است که رهبر انقلاب از ما انتظار دارند. اینهایی که ایراد میگیرند این را نمیفهمند. ما اینگونه خط گرفتهایم اگر این مسائل را ما در مداحیمان نگوییم پس کجا باید بگوید".
او از این همه فراتر رفته و گفته بود: "سیاست ما عین مداحی ماست، امام (ره) میفرماید، مدرس هم میگوید سیاست ما عین دیانت ماست. دین ما چیست؟ دین ما عاشورای ماست. سیاست عین عاشوراست یعنی همه حرکتهای امام حسین(علیه السلام) سیاسی بوده، اما سیاسی کاری نبوده است. بدانید که نهضت مداحها هم در طول تاریخ، با این وضعیت درست شده و برای غیر سرخم فرود نیاورده است الا خدا و اهلبیت(ع) و از هیچکس هم نمیترسد".
منصور ارضی از چنان مصونیتی برخوردار بود که حتی در یکی از جلسات مداحی با انتقاد صریح از آیت الله مکارم شیرازی که از شیوه مداحان انتقاد کرده بود، وی را تهدید کرد که "اگر اعتراضات ادامه یابد، به مداحان میگویم که دیگر نخوانند که مجالس شما هم تعطیل شود".
آیت الله مکارم در انتقاد از عملکرد مداحان گفته بود: "مداحان نباید به مردم در عزاداری چراغ سبز برای گناه کردن نشان دهند، قداست ماه محرم و مجالس عزاداری را حفظ کنید و با برخی گفته ها مجلس عزاداری را به انحراف نکشانید".
نقشه راه مداحان اهل بیت
انتشار چنین دستورالعملی از سوی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، بنوعی بر عملکرد مداحان در عرصه مسایل جاری جامعه صحه گذاشت. این در حالی بود که بسیاری از روحانیان نسبت به نقل روایت های ناصحیح و دخالت امور مذهبی در سیاست از سوی مداحان بشدت انتقاد کرده بودند.
مداحان در بسیاری از اظهار نظرات خود تصریح دارند که پیرو رهبر جمهوری اسلامی هستند. منصور ارضی بارها این موضوع را مطرح کرده است. محسن طاهری از مداحان سرشناس تهران نیز گفته بود که "عقربه دل ما در خانه مداحان با بیانات و اوامر مقام رهبری تنظیم است".
پیش از این رهبرجمهوری اسلامی در اهمیت کار مداحان گفته بود: "شجره و سلسله شما سلسلهای طولانی و شجرهای طیبه از زمان ائمه علیهم السلام است. شما همیشه سختترین کارهای تبلیغی را در مقابله با دشمنان حق و حقیقت بر دوش گرفتهاید. سلسله نیل معنوی شما به دعبل و به فرزدق و کمیت سو شعرایی از این قبیل میرسد".
ابن سعدهای زمان
حملات منصور ارضی تنها به اصلاح طلبان و کارگزاران ختم نمی شد. او محمد باقر قالیباف، شهردار تهران و نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ بود را مورد حمله قرار داد.در مراسم روز عرفه بعد از انتخاب آقای احمدی نژاد برای دوره اول ریاست جمهوری، گفته بود: "در عین حال که ابن سعد را لعن میکنیم باید ابن سعدهای زمان را نیز بشناسیم. آن ملعون در مقابل فرمایش حضرت ابا عبدلله الحسین (ع) که در قبال کشتن من به گندم ری هم نمیرسی با تمسخر گفت که اگر به گندمش نمیرسم به جوی طویلههای آن که میرسم. برخی از ابن سعدهای زمان ما هم همین گونهاند وهر طوری که شده قصد دارند گوشهای را اشغال کنند وحالا اگر به گندم ریاست جمهوری نرسیدند، جوی فلان سازمان و شهرداری و مدیرکلی هم برایشان کافی است".
چند روز بعد آقای قالیباف، در تنها اظهارنظر رسمی خود در این مورد گفت: "اگر در سالی که به گفته مقام رهبری سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی است و در روز عرفه که روز معنوییت و وحدت و خلوص و دلجویی است، چنین رفتاری صورت گرفته به اعتقاد من حرکت ناشایستی است ومن به دنبال این نبوده و نیستم که به چنین مسائلی پاسخ دهم".
لحن تند حملات آقای ارضی طوری بود که برای مدتی از مداحی در حسینیه آیت الله خامنه ای که هر سال مراسم عزاداری امام سوم شیعیان در آن برگزار می شود، کنار گذاشته شد و گفته می شود که صدا و سیما هم برای انتشار و پخش مداحی های او محدودیت هایی قایل شد.
ساماندهی مداحان
بعد از اختلافات ایجاد شده میان مداحان و اقدام صدا و سیما در عدم پخش مراسم برخی از آنها، طرح ساماندهی مداحان در مجلس شورای اسلامی در دست بررسی قرار گرفت. در ابتدا لاله افتخاری، یکی از نمایندگان مجلس از تصویب کلیات این طرح خبر داد، ما از آنجا که بر اساس ماده ۱۰۶ قانون برنامه چهارم توسعه، ساماندهی امور مداحان از وظایف دولت است بررسی و تکمیل طرح فوق به عهده سازمان تبلیغات اسلامی گذاشته شد.حامیان مداح احمدی نژاد
آقای احمدی نژاد که گفته می شود خود در جوانی در هیاتهای موتلفه اسلامی مداحی می کرد، وقتی می خواست برای انتخابات ریاست جمهوری آماده شود به مسجد ارک تهران رفت و در هیات منصور ارضی حضور یافت. آقای ارضی که طی دوران اصلاحات از مخالفان جدی سیدمحمد خاتمی بود بارها به سیاستهای فرهنگی دولت وی انتقاد کرده بود، با روی باز از آقای احمدی نژاد استقبال کرد و گفت: "انتخاب ما معلوم است، ما به کسی رای می دهیم که از جنس خودمان و هیاتی است".سعید حدادیان، محمد کریمی و عبدالرضا هلالی به همراه ۱۰۰ مداح دیگر هم با صدور اطلاعیه ای از کاندیداتوری "بسیجی ولایی دکتر محمود احمدی نژاد" حمایت کردند. گروه ۱۰۴ نفره تا پایان دولت اول آقای احمدی نژاد حامی او ماندند.
آقای احمدی نژاد که به قدرت رسید، مداحان جایگاه بهتری پیدا کردند، بطوری که منصور ارضی در برخی از سفرهای استانی، رییس جمهور را همراهی می کرد. سعید حدادیان به توصیه زاکانی راهی دانشگاه تهران شد. او موفق شد اداره مسجد دانشگاه تهران را با حمایت نماینده وقت ولی فقیه در دانشگاه در دست بگیرد.
مداحان و جنبش سبز
حاج منصور ارضی از جمله کسانی بود که در جریان رویدادهای پس از انتخابات در یک اظهار نظر عجیب از استخری پر از مشروب سخن گفت و مدعی شد صد دختر و پسر را به این استخر برده اند و اینها پس از مصرف مواد مخدر و تجاوز به یکدیگر به میان تجمعات مردم آمده اند و زده اند و کشته اند.
مداحان منتقد
اما با عمق یافتن اختلافات میان اصولگرایان، رابطه خوب آقای احمدی نژاد و مداحان هم به دعوای لفظی تبدیل شد. این دعوا تا جایی پیش رفت که رییس دفتر آقای احمدی نژاد تهدید به قتل شد و برای سرش جایزه تعیین کردند. البته هر چند بعد گفته شد که آن سخنان یک شوخی سیاسی بوده است.این توضیح نتوانست مانع از شکایت آقای رحیم مشایی شود. اما پیگیری این شکایت با توجه به نفوذ و قدرت مداحان آسان نبود. وکیل آقای رحیم مشایی در واکنش به تعلل قوه قضائیه هشدار داد که ممکن است حتی از مسئولان این قوه هم شکایت کند. او همچنین از احتمال صدور حکم بازداشت برای مداحان سخن گفت. اما این گفته ها نه تنها باعث هراس آنان نشد، بلکه سعید حدادیان از مداحان، از شاگردان منصور ارضی، در واکنش به انتشار خبر درخواست آقای رحیممشایی از دادستان تهران برای تعقیب قضایی آقای ارضی با این مطلع که "المنصور مالمنصور و ما ادریک مالمنصور؟" گفت: "منصور، منصور است به نصرت الهی و به همین دلیل تن جریان انحرافی از طنز سیاسی او چنان میلرزد که آن را با دستور عملیاتی برابر میداند؛ وای به روزی که حاج منصور حماسهسرایی کند. او نوید داده که جریان انحرافی بزودی از صحنه سیاسی کشور حذف می شود".
جریان انحرافی عنوانی است که اولین بار آیت الله خامنه ای در توصیف برخی از مردان احمدی نژاد مطرح کرد و پس از آنان مخالفان دولت بجای حمله مستقیم به آقای احمدی نژاد، تیغ تیز حملات خود را به سمت حلقه یارانش نشانه می روند.
اما بر خلاف اطمینان خاطری که دولت سوریه می دهد، زندگی در پایتخت سوریه فاصله زیادی با وضعیت عادی دارد.
زنی از طبقه متوسط، یک گرافیست ۳۰ ساله، به من میگوید:"ما درست کار نمیکنیم. درست نمیخوابیم. ما ترسیدهایم."
او خودش در اعتراضات خیابانی شرکت نکرده و مانند بسیاری دیگر چنین کاری را بسیار خطرناک میداند، با این حال از اهداف معترضان پشتیبانی می کند.
اعتراضاتی که پیشتر در شهرهای دور از دمشق برگزار می شدند حالا با تناوبی حتی بیشتر در حومه پایتخت برگزار می شوند و انگار به سوی مرکز امن پیش میآیند.
توطئه خارجی
چنین برمیآید که حکومت مصمم به ایستادگی در برابر این بحران رو به گسترش است. این هفته بشار اسد همراه با خانوادهاش به یکی از میدانهای بزرگ شهر رفت، دیداری که گفته شد سرزده و برنامهریزینشده بوده است.او مورد تشویق هزاران هواداری قرار گرفت که گفته میشود به طور خودجوش برای ادای احترام به او گرد آمده بودند.
مراقب حکومتی همراه من گفت:"هیچ چیز از قبل برنامهریزی نشده بود. اگر مردم میدانستند که رئیسجمهور به آن میدان میآیند، میلیونها نفر برای استقبال به آنجا میریختند. ولی او در لحظه تصمیم گرفت که برای صحبت در میدان توقف کند. اینطور آدمی است. کسی که میان مردم زندگی میکند. شما گاهی او را در مغازه سر گذر میبینید که برای بچههایش آبنبات میخرد."
رییسجمهور در سخنرانی فیالبداههاش در میدان به موضوع مورد علاقهاش برگشت: توطئهای خارجی که با همدستی "تروریستهای" داخل کشور، سوریه را تهدید میکند.
او تنها از قدرتهای غربی چون ایالات متحده، که این هفته او را به "کلبیمسلکی" متهم کرد، حرف نمیزند. بلکه حتی به دولتهای عربی نظیر قطر نیز اشاره دارد، دولتی که یکی از پیشنهاد دهندههای اصلی اعزام ناظران اتحادیه عرب به سوریه بود.
حمله به خودروی ناظران
قواعد و مقررات شغلی ناظران را از صحبت با رسانهها بازمیدارد و از این رو بعضی از آنان بدون این که نامشان ذکر شود به من گفتند که بیش از رفتن به سنگرهای مخالفان از بازدید مناطق هوادار دولت واهمه دارند.
پیشتر جمعیت انبوه طرفدار دولت خشمشان را نسبت به دخالت ناظران نشان دادهاند.
شما میتوانید سند این خشم را در پارکینگ هتل شرایتون، یکی از مقرهای ناظران، ببینید. جایی که شیشههای خودروهای متعلق به اتحادیه عرب شکسته، پوسترهای اسد بدنهشان را پوشانده، سپرها کنده و چرخها پنچر شدهاند.
جهاد مقدیسی، سخنگوی وزارت امور خارجه سوریه به من گفت که نباید چنین اتفاقی میافتاد. او گفت که اکنون به مردم گفته شده اجازه دهند ناظران آزادانه به کارشان بپردازند.
او همچنین مایل است بگوید که حرفهای رئیسجمهور درباره توطئه، "برای مصرف داخلی" بوده است و سوریه میخواهد که ماموریت نظارت ادامه یابد.
بنبست خطرناک
کشتهشدگان خشونتهای سوریه
این اطلاعات از سازمانهای غیردولتی، منابعی در سوریه و سوریهای فراری گرفته شده است.
اکثریت عمده تلفات غیرنظامی بودهاند، اما تلفات شامل نظامیان خاطی نیز میشود. این رقم شامل نیروهای امنیتی در حال خدمت نیست.
همزمان اسد به گفتن این که مایل به گفتگو با مخالفان است، ادامه میدهد و جدولی زمانی برای آنچه اصلاحات دموکراتیک میخواند ارائه کرده است.
اما او ماهها است که همین حرف را میزند و هیچ نشانی از حرکت دولتش به سوی مذاکره حتی با مخالفان طرفدار گفتگو در دست نیست.
این بنبست خطرناکی است که در آن برخی معترضانی که پیشتر بر تظاهرات مسالمتآمیز تاکید داشتند، بیشتر و بیشتر به این نتیجه میرسند که باید مسلح شوند، نه برای حمله، بلکه برای اینکه دستکم در مقابل حملات از خود دفاع کنند.
دیپلماتی غربی به من گفت:"این رژیم یک بنبست درست کرده است."
هراس من این است که در انتهای این کوچه بن بست خشونت بیشتری خواهد بود.
در پی کشته شدن ۱۵۰ نفر در انفجارهای روز جمعه شهری در شمال نیجریه، سازمان دهندگان یک تظاهرات بزرگ ضد دولتی در لاگوس، بزرگترین شهر نیجریه، این تظاهرات را لغو کرده اند.
تظاهرات قرار بود امروز، شنبه (۲۱ ژانویه) برگزار شود و علت لغو آن بمبگذاری های هماهنگ روز جمعه در شهر شمالی کانو اعلام شده است.یکی از خبرنگاران بی بی سی در شهر کانو می گوید هنگام بازدید از سردخانه بیمارستان اصلی شهر چندین ردیف جسد دیده است و مجروحان همچنان به بیمارستان انتقال می یابند.
گروه اسلامگرای بوکوحرام مسئولیت این حملات به عهده گرفته است.
در حال حاضر در شهر کانو مقررات منع آمد و شد برقرار است.
به گفته شاهدان عینی، یک بمبگذار انتحاری به مقر منطقه ای پلیس حمله کرد و بعد از آن هم چند انفجار در دیگر مراکز پلیس و ساختمان های دولتی رخ داد. صدای شلیک اسلحه نیز در چند نقطه از شهر به گوش رسید.
بوکو حرام که خواستار برقراری قانون شریعت در نیجریه است، اخیرا در این کشور دست به یک رشته حملات مرگبار زده است که عمده آنها در مناطق شمالی بوده است.
سازمان دهندگان تظاهراتی که قرار بود امروز در لاگوس برگزار شود، می گویند از آن بیم دارند که پیکارجویان با نفوذ در میان تظاهرکنندگان، هرج و مرج ایجاد کنند و افراد بیشتری قربانی شوند.
تظاهرکنندگان به فساد در دستگاه های دولتی و نیز حضور نظامیان در لاگوس معترضند.
حذف یارانه های سوختی توسط دولت نیجریه از اول سال جاری میلادی نیز باعث اعتراضات گسترده و اعتصاب های سراسری در این کشور شده است.
حذف یارانه ها منجر به افزایش شدید قیمت سوخت شد و اعتصاب ها، میلیاردها دلار به اقتصاد نیجریه لطمه وارد کرد.
هفته گذشته در پی چندین روز تظاهرات اعتراضی و اعتصاب، رئیس جمهوری نیجریه دستور کاهش بهای بنزین را صادر کرد.
تظاهرات اعتراضی در بسیاری از نقاط نیجریه با آرامش همراه بود، اما در برخی نقاط این تظاهرات به خشونت و درگیری بین نیروهای پلیس و مردم منجر شد و به گفته منابع دولتی، در جریان این درگیری ها چند نفر کشته و دهها تن دیگر زخمی شدند.
فدراسیون جهانی روزنامه نگاران، دولت چین را متهم به تشدید محدودیت برای رسانههای این کشور کرده است.
در بیانیه این سازمان گفته شده که دولت چین به علت ترس از ناآرامی هایی مشابه قیام های عربی، این محدودیت ها را وضع کرده است.فدراسیون جهانی روزنامه نگاران گفته است گروهی از وبلاگ نویسان، خبرنگاران و فعالان چینی پس از فراخوان سال گذشته در اینترنت برای به پا خاستن علیه حزب کمونیست، بازداشت و شکنجه شده اند.
این بیانیه خاطرنشان می کند که چند مجله تعطیل شده و حداقل شانزده خبرنگار از کار برکنار شده اند.
گزارش ها از تهران حاکی است که قیمت دلار آمریکا به ۱۹۰۰ تومان، قیمت پوند بریتانیا به ۳۰۰۰ تومان و قیمت یورو به ۲۵۰۰ تومان رسیده است.
این در حالی است که تا ظهر امروز به وقت محلی، قیمت هر دلار آمریکا ۱۸۴۰ تومان، هر یورو ۲۴۰۰ تومان و هر پوند بریتانیا ۲۸۵۰ تومان بود.هر سکه طلا طرح قدیم نیز با قیمت ۹۳۰ هزار تومان معامله می شود در حالی که تا ظهر امروز این قیمت ۸۴۰ هزار تومان بود.
قیمت سکه یک هفته پیش در روز شنبه ۲۴ دی ماه حدود ۶۴۰ هزار تومان بود.
در مصر ، احزاب اسلامگرا بیشترین تعداد کرسیها را در انتخابات پارلمانی این کشور که در سه مرحله برگزار شد، به دست آورده اند.
کمیته انتخاباتی مصر میگوید حزب اخوان المسلمین سی و هشت درصد از کرسی های اختصاص یافته به احزاب، و در مجموع حدود ۵۰ درصد کل کرسی های پارلمان را به خود اختصاص داده است.این در حالی است که حزب اسلامگرای نور که از احزاب تند رو بشمار می رود نیز حدود ۲۵ درصد کرسی های پارلمان را به دست آورده است.
به این ترتیب احزاب اسلامگرا دو سوم کرسی های پارلمان مصر را در اختیار گرفته اند.
این انتخابات که برگزاری آن دو ماه به طول انجامید، اولین انتخاباتی بود که از زمان سرنگونی حکومت حسنی مبارک، رئیس جمهوری پیشین مصر در سال گذشته در این کشور برگزار شد.
در این انتخابات پارلمانی، نامزدهای بیش از چهل حزب به رقابت پرداختند، که بسیاری از این احزاب بعد از سقوط حسنی مبارک تشکیل شده بودند.
دولت آمریکا می گوید تلاش دارد تا مانع از آن شود که کشورهای ناقض حقوق بشر، نقش های تعیین کنندهای در نهادهای سازمان ملل متحد داشته باشند.
جو تورسلا، از مقامهای ارشد آمریکایی در سازمان ملل، گفت کشورهایی که تحت تحریم سازمان ملل هستند، نباید در جایگاه تصمیمگیری این سازمان قرار بگیرند.وی گفت اکنون وقت آن رسیده است که اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل به بهترین شکل ممکن، معیارهای درستی و صداقت را رعایت کنند.
دولتهای آمریکا پیشتر هم به ویژه در زمانهایی که رقابت های انتخابات ریاست جمهوری در جریان است، چنین مسائلی را مطرح کرده اند.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قرار است در ماه نوامبر امسال (ده ماه دیگر) برگزار شود.