"شمار واقعی مبتلايان به ايدز در ايران چندين برابر آمارهای رسمی است"
يک مقام دانشگاهی شمار واقعی مبتلايان به ايدز در ايران را چندين برابر آمارهای رسمی اعلامشده دانست.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، احمد کوشا، معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تبريز امروز ۱۰ آذرماه (يکم دسامبر) همزمان با روز جهانی ايدز اعلام کرد: "تاکنون حدود ۲۳ هزار و ۱۲۵ نفر مبتلا به ايدز در کشور شناسايی شدهاند که چهار هزار و ۳۱ نفر از اين عده فوت کردهاند."
وی افزود: "آمار واقعی افراد آلوده به ويروس HIV شايد پنج برابر آمار ارائه شده فعلی باشد."
دکتر مرضيه وحيد دستجردی، وزير بهداشت ايران، مهرماه ۱۳۸۹ آمار مبتلايان به ايدز را در اين کشور بيش از ۸۰ هزار نفر اعلام کرده بود.
احمد کوشا همچنين گفت: "آگاهیهای عمومی در خصوص اين بيماری نسبتاً افزايش يافته و تقريباً همه افراد راههای انتشار ويروس را میشناسند."
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تبريز گفت در آذربايجان شرقی از ابتدای شناخت HIV تاکنون۳۶۲ بيمار مبتلا به ايدز شناخته شد که از اين تعداد ۱۱۸ نفر جان خود را از دست دادهاند.
با اينحال وی تأکيد کرد که استان آذربايجان شرقی از جمله استانهای با شيوع اندک بيماری ايدز است.
سازمان بهداشت جهانی نيز شمار واقعی مبتلايان به ايدز در ايران را بسيار بيشتر از آمار رسمی دولت میداند.
براساس آمار جمعآوری شده از دانشگاههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تا تاريخ اول فروردين ۱۳۹۰ در مجموع ۲۲ هزار و ۷۲۷ نفر افراد مبتلا به ويروس ايدز شناسايی شدهاند.
اين آمار نشان میدهد که در سال گذشته ۹۱ و نيم درصد از مبتلايان را مردان و هشت و نيم درصد را زنان تشکيل میدادند.
سال ۱۳۶۶ اولين مورد ايدز در کودکی شش ساله که مبتلا به هموفيلی بود، در ايران گزارش شد.
در سالهای اوليه شيوع بيماری ايدز از سوی مقامهای ايرانی انکار میشد و شمار مبتلايان به آن، بنا به دادههای رسمی بين ۲۰۰ تا حداکثر ۵۰۰ نفر در نوسان بود اما در دهه ۸۰ ميلادی، دولت ايران راستای مبارزه با ايدز شروع با فعاليتهايی کرد.
بر اساس آخرين آمار وزارت بهداشت ايران، روزانه بيش از چهار مورد جديد از ابتلا به ايدز در اين کشور ثبت میشود.
وزارت بهداشت ايران میگويد که "معتادان تزريقی ۷۰.۵ درصد، روابط جنسی ۱۷.۹ درصد و انتقال از مادر مبتلا به کودک ۱.۷ درصد" مبتلايان به ايدز را تشکيل میدهند.
به گزارش منابع رسمی سازمان ملل، بيش از ۳۳ ميليون نفر در جهان حامل ويروس غيرفعال بيماری ايدز هستند.
گزارش های سازمان ملل میگويد که ۶۷ درصد حاملين ويروس در قاره آفريقا سکونت دارند.
بر اساس مصوبه سازمان ملل متحد، روز "اول دسامبر" از سال ۱۹۸۸ به عنوان روز جهانی ايدز نعيين شده است.
در روز جهانی ايدز مردم لباسهایشان را با روبان قرمز تزئين میکنند تا توجه و مراقبت در برابر HIV و ايدز را يادآوری کنند و به ديگران بگويند که تعهد و پايبندی و حمايت آنها مورد نياز است.
۹۵ درصد تمام آلوده شدگان به ايدز در کشورهای در حال توسعه هستند. ولی همچنان HIV به عنوان تهديدی برای تمامی سنين و ملل باقی است.
کاندوم استفاده نکردن ایرانیها، به قیمت جانشان تمام میشود
رئيس مركز تحقيقات ايدز وزارت بهداشت که پیشتر گفته بود ۹۹ درصد موارد جديد ابتلا به ايدز در ايران از طريق رابطه جنسی بدون کاندوم است، در آستانه روز جهانی ایدز از سکوت دولت جمهوری اسلامی در برابر شیوع این بیماری انتقاد کرده و گفته است: «آموزش و پرورش دست شستن را یاد میدهد اما آن مواردی را كه باید یاد بدهد یاد نمیدهد.»
مینو محرز، پزشک متخصص بیماری ایدز، به مناسبت امروز اول دسامبر، روز جهانی ایدز، در گفتوگویی گفته است که «اعتیاد تزریقی كه عاملی مهم برای رفتارهای جنسی پرخطر(بدون کاندوم) است، مهمترین زمینه ابتلا به ویروس ایدز را فراهم میكند.»
رئيس مركز تحقيقات ايدز وزارت بهداشت ادامه داده است: «افرادی كه داروهای روانگردان مصرف میكنند به دلیل دچار شدن به توهمات و شادیهای كاذب، رو به رفتارهای پرخطر جنسی میآورند و دچار ایدز میشوند.»
این کارشناس مسائل ایدز در ایران پیشتر گفته بود: «۹۹ درصد موارد جديد شناسايي شده ابتلا به ويروس ايدز در كشور از طريق ارتباط جنسي مبتلا شدهاند و انتقال جديد از طريق اعتياد بسيار محدود است.»
مینو محرز از عدم توجه رسانههای جمهوری اسلامی و همچنین آموزش و پرورش به شیوع ایدز در ایران انتقاد کرده و گفته است: «اكنون رسانهها سكوت كردهاند و دیگر در مورد اعتیاد و ایدز صحبت نمی كنند. این در حالی است كه رسانهها نقش مهمی در پیشگیری از اعتیاد و ایدز دارند اما متاسفانه عملكرد آنها كمرنگ است. این در حالی است كه آموزش و پرورش نیز سكوت كرده است. اكنون آموزش و پرورش دست شستن را یاد میدهد اما آن مواردی را كه باید یاد بدهد یاد نمیدهد.»
بنا بر آمار رسمی اعلام شده از سوی دولت ایران، در ایران حدود ۸۳ هزار نفر به بیماری ایدز مبتلا هستند، اما آمارهای غیررسمی از تعداد بیشتری میگوید.
روز جهانی ایدز از سال ۱۹۸۸ به منظور افزایش بودجهها و افزایش آگاهی، آموزش و مبارزه با تبعیضها به اول دسامبر (برابر ۱۰ آذر) هر سال اطلاق میگردد و هر ساله برای این روز، شعار خاصی نیز در نظر گرفته میشود.
هدف عمده از این کار این است که به عموم مردم یادآوری شود که HIV از بین نرفتهاست و هنوز کارهای زیادی است که باید انجام شود.
در روز جهانی ایدز مردم لباسهایشان را به روبان قرمز مزین میکنند تا توجه و مراقبت در برابر HIV و ایدز را متذکر شده و به دیگران یادآور شوند که تعهد و پایبندی و حمایت آنها مورد نیاز است.
امسال در ایران نیز به همین مناسبت همایشی برگزار شده است.
همه چیز درباره ایدز با برادران علایی
آن را «طاعون قرن بیستم» نامیدهاند، بیماری واگیرداری که همچنان در برخی جوامع تابو محسوب میشود، بیماریای که به دلیل کمبود اطلاعات و فقر مالی و فرهنگی، شیوع آن در حدی است که بنا بر گزارش نهاد ایدز سازمان ملل هم اکنون حدود سی و چهار میلیون نفر با آن زندگی میکنند.
این گزارش همچنین میافزاید تنها در سال جاری میلادی، ۲۰۱۱، ۲.۷ میلیون نفر به ویروس اچآیوی آلوده شدهاند. در روز جهانی ایدز امسال، رادیوفردا با دو نام آشنا در زمینه پیشگیری و مبارزه با بیماری ایدز گفتوگو کرده است. دو برادر که تا چندی پیش با اتهام براندازی و همکاری با دول متخاصم ایران مهمان زندان اوین بودند.
آرش و کامیار علایی از بنیانگذاران کلینیکهای مثلثی در ایران هستند. بهمن سال ۱۳۸۷ کامیار علایی ۳۷ ساله، به ۹ سال زندان، و آرش علایی ۴۲ ساله به شش سال زندان محکوم شدند. حال پس از چند ماه که از آزادی این دو میگذرد، در روز جهانی ایدز، برادران علایی مهمان گفتوگویی ویژه در رادیوفردا هستند:
برای من چه قبل از زندان و چه در طول دوره زندان و چه الان که در دوره آزادی به سر میبرم، واقعا تفاوتی برایم نمیکند، چرا که من چه پیش از زندان و چه اکنون، به این مسئله توجه دارم و دوست دارم تمام آحاد بشر هم در هر موقعیت اجتماعی، اقتصادی، در هر وضعیت مکانی و زمانی باشند به این موضوع بپردازند.
به زبان ساده ویروس اچآیوی یا همان «نقص ایمنی» یک ویروسی است که وارد سلولهای بدن میشود و هدفش تهاجم به سیستم ایمنی بدن است.
در واقع خود سیستم ایمنی بدن مسئول از بین بردن عفونتهای خارج از بدن است. اما از آنجایی که این بیماری سیستم ایمنی بدن را از بین میبرد، به تدریج، فرد بیمار نسبت به انواع و اقسام عفونتها آسیبپذیر خواهد شد.
این ویروس وقتی وارد سلول بدن میشود، بدن هر انسانی به طور متوسط ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ سلول ایمنی به نام «تی.ام. پر» در هر واحد سیسی دارد که تا وقتی این میزان به ۲۰۰ عدد نرسد، بدن قادر است خودش با عفونتها مقابله کند.
اما ویروس ایدز به طور متوسط سالی بین ۷۰ تا ۱۰۰ سلول ایمنی بدن را از بین میبرد و اگر بخواهیم این رقم ۱۴۰۰ به ۲۰۰ سلول ایمنی برسد، بین ده تا ۱۵ سال به طول میانجامد و فرد در این شرایط به جایی میرسد که ایمنی او قابل جبران کردن نیست و وارد مرحله پیشرفته بیماری یا ایدز میشود.
در آن شرایط و وقتی خودش جزیی از هسته سلول بدن میشود، دیگر توسط سیستمهای دفاعی بدن قابل شناسایی نیست. از آنجایی هم که به طور مداوم تغییر شکل میدهد، انواع و اقسام اشکال دارد و در روز حدود بیش از یک میلیون بار جهش پیدا میکند. به همین دلیل هم هیچ سیستمی نمیتواند آن را شناسایی کند و از بین ببرد.
درمانهای موجود باعث میشود که ویروسهایی که در سطح خون هستند از بین بروند و مانع تسری هر چه بیشتر آنها میشود. اما نمیتواند آن ویروسی را که وارد هسته سلول شده و مخفی شده است را شناسایی کند.
به همین دلیل است که فرد بایستی به طور مداوم و هر روز دارو مصرف کند و وقتی که داروی خود را برای مدت کوتاهی قطع کند، آن ویروس دوباره از نو شروع به فعالیت میکند چون در درون هسته سلول و عضوی از آن شده است، به سرعت در برابر دارو مقاوم میشود.
آرش علایی: از دید و نگاه دیگر باید بگویم اگر شیوع بیماری ایدز زیاد باشد، دیگر کارمندی نیست که کار کند، کارگری را پیدا نمیکنید که سر کار برود، دیگر معلمی وجود نخواهد داشت که درس بدهد. به همین دلیل هم نگاه به این مسئله بایستی خارج از مسئله درآمدزایی یا اهداف سیاسی و اقتصادی باشد. اما شرط این مسئله این است که آن دارویی که مصرف میشود، کیفیت و کمیت استاندارد بینالمللی لازم را داشته باشد. شما میبینید در بسیاری از کشورها داروهایی مصرف میشوند که کیفیت و کمیت لازم را ندارند.
این روند در سالهای اخیر رو به کاهش بوده است. اما این کاهش به تنهایی به معنای کنترل بیماری است. چون در کشورهای مختلف میزان موارد شناسایی شده مختلف است. به این معنا که برخی از کشورها، مثل کشور ایران، ممکن است تنها ۲۰ درصد از موارد مبتلا به اچآیوی خود را شناسایی کرده باشند، و در برخی کشورها مثل آمریکا نیز ۸۰ درصد از موارد اچآیوی خودشان را شناسایی کردهاند.
در کشورهایی که تعداد کمی از مبتلایان به ایدزشان شناسایی شدهاند، بسیار دشوار است که افرادی که نمیدانند خودشان به بیماری اچآیوی مبتلا هستند، تلاش کنند تا این بیماری را به دیگران منتقل نکنند. چون وقتی فرد نمیداند که به ایدز مبتلاست، ناخواسته این بیماری را به دیگران هم منتقل میکند. و وقتی بیماری شناسایی شد، دیگر شانس این که بیماری را کنترل یا روند آن را کند کنند، بسیار کم خواهد بود.
اما در برخی کشورها، مثل کشورهای آفریقایی، وقتی افراد ۳۰ یا ۳۵ سال پیش به این بیماری مبتلا شدهاند، ازآنجایی که ده یا پانزده سال طول میکشد که بیماری شناسایی شود، در فاصله مدت کوتاهی پس از شناسایی بیماری بسیاری از بیمارها فوت میکنند. و وقتی بیمارها فوت میکنند، همین عامل هم میتواند شانس انتقال را کم کند، به همین دلیل هم این گزارش ممکن است که مورد به مورد یا کشور به کشورش در این مورد که چقدر روند کنترل بیماری ایدز در آن موفق بوده است یا خیر متفاوت باشد.
اما همان طور که میدانید، از سال ۲۰۰۵ یک برنامه ویژهای برای کشورهای آفریقایی تدارک دیده شد که این برنامه ویژه، نگاه ویژه و خاصی برای شناسایی و کنترل ویروس اچآیوی داشت. گرچه این برنامه تا حدی موثر بود، همان طور که میدانید برنامههایی از این دست سالها به طول میانجامد تا اثر واقعی خودش را نشان دهد.
ولی باید یک توجه ویژه به این مسئله داشت که اگر حدود پنج سال پیش تخمین زده میشد که ۱۰۰ هزار مبتلا وجود داشته که از این تعداد ۱۵ هزار بیمار شناسایی شدهاند، بدین معنا بوده است که ۸۵ هزار نفر هنوز شناسایی نشده بودند. و این ۸۵ هزار نفر خودشان بیمار بودهاند و ناخواسته افراد دیگری را هم مبتلا کردهاند. یعنی روند پنج ساله افرادی که بیماری آنها شناسایی نشده بوده است، در گسترش بیماری، پنج یا شش برابر بیشتر از افرادی بوده است که خودشان مبتلا بودهاند و میدانستهاند.
پس تخمین واقعی افراد مبتلا، نمیتواند دوباره روی همان آمار ۱۰۰ هزار نفر درست باشد و دستیابی به آمار دقیق ممکن نیست.
پس چندین ارگان و سازمان و وزارتخانه برای کنترل این وضعیت باید دست به دست هم بدهند. افراد کلیدی جامعه، خارج از سیستم دولتی باید در این زمینه فعالیت کنند.
تکتک افراد جامعه ما در این مورد باید آگاهیرسانی کنند. آیا یک فرد مبتلا را مثل یک فرد عادی عضو خانواده میپذیرند؟ خیر. هنوز هم در خانوادههای ما تابوی ایدز وجود دارد.
اما کشورهای دیگر در این زمینه چه کردهاند؟ در کشورهای دیگر، دولتمردان، افراد مهم و کلیدی جامعه جلوتر از افکار عمومی جامعه حرکت کردهاند و تلاش کردهاند تا این موضوع را در جامعه حل و فصل کنند و از میزان تابوی مسئله ایدز بکاهند، تا با این کار بتوانند از میزان افراد مبتلای شناسایی نشده بکاهند. به نظر میرسد که در کشور ما هنوز این عزم جدی وجود ندارد.
این نکته هم مهم است که یکی از راههای اصلی انتقال ویروس اچآیوی، روابط جنسی محافظت نشده است. هر چند که الان راه اصلی در ایران، اعتیاد تزریقی و استفاده از سرنگ مشترک در بین معتادان است، کما این که حدود ۶۵ درصد بیماران مبتلا به ایدز از این راه مبتلا شدهاند، اما با توجه به این که روابط جنسی به خاطر موانع فرهنگی به راحتی ابراز نمیشود، و متاسفانه مراکزی نیست که افراد در این زمینه به آن مراجعه کنند و آموزش موثر ببینند، میتوان گفت که راه اصلی ابتلا به ایدز در آینده همین روابط جنسی محافظت نشده خواهد بود.
باید محیط فرهنگی به گونهای باشد که جوانها به راحتی در مورد تجربههای جنسیشان با خانوادهها صحبت کنند. خصوصا این جوانانی که تا به حال رابطه جنسی نداشتهاند. در مقطع راهنمایی یا در مقطع دبیرستان یا در سالهای اولیه دانشگاه اگر رابطه جنسی ناخواستهای داشته باشند، باید به گونهای باشد که به راحتی با خانواده در میان بگذارند و بشود به آنها آموزش داد.
باید به جوانان آموخت که حتما بایستی در روابط خود از کاندوم استفاده کنند. چون همین وسیله ساده باعث جلوگیری از انتقال ویروس اچآیوی و کلیه بیماریهای آمیزشی خواهد شد. چرا که وقتی فرد مبتلاست ممکن است که چندین ماه به طول بینجامد تا نتیجه آزمایش بیماری خودش را نشان بدهد و این احتمال وجود دارد که در این فاصله، بیماری به چندین نفر دیگر نیز منتقل شود.
راه دیگر انتقال نیز از راه مادر مبتلا به ایدز به کودک است. اما متاسفانه چون ممکن است که مادر از بیماری خود آگاه نباشد و این بیماری را به نوزاد یا جنین خود منتقل کند. این بسیار مهم است که اگر زنی که میداند به نوعی در معرض ویروس ایدز قرار داشته است یا این که همسرش اعتیاد داشته یا روابط جنسی پر خطر و یا خارج از چهارچوب خانواده داشته است، یا هر گونه نگرانی کوچکی در این مورد دارد، در زمان بارداری باید آزمایش بدهد و مطمئن بشود تا اگر مبتلا به ویروس اچآیوی باشد، میتوان با استفاده از داروهایی باعث شد که جنین به این بیماری مبتلا نشود و یا این که بعد از تولد جنین از مادر مبتلا، نوزاد از شیر مادر استفاده نکند و در معرض ابتلا به اچآیوی قرار نگیرد.
به همین دلیل هم مهم است که ما سه راه اصلی اعتیاد تزریقی، روابط جنسی محافظت نشده و از راه مادر آلوده را کنترل کنیم.
گر چه در گذشته از راه انتقال خون نیز احتمال ابتلا وجود داشت، ولی امروز خونهای اهدایی کنترل میشود و شانس این که از راه انتقال خون، کسی به این بیماری مبتلا شود، بسیار بسیار ناچیز است.
اما نکته مهم در کنترل ویروس اچآیوی، مسئله برخورد فرهنگی با این بیماری است. یکی از راهها این است که ریشسفیدان و مبلغین مذهبی در هر دین و مذهبی به راحتی در این مورد به مردم توضیح بدهند. چون مطابق تعالیم مذهبی، حفظ جان یک فرد مساوی با حفظ جان همه انسانهاست.
به همین دلیل هم مجبور به مهاجرت از ایران شدیم. ولی الان هم که اینجا هستیم به هیچ وجه رسالت کارمان را فراموش نمیکنیم. همین که الان در خدمت شما هستیم و شما لطف میکنید و پیام ما را به افرادی که مبتلا هستند یا افرادی که در معرض خطر ابتلا هستند میرسانید، نشان میدهد که ما قصد فراموش کردن وظیفه خودمان را نداریم.
ما تلاش میکنیم از طریق سایتهای آموزشی یا شبکههای تلویزیونی، برنامههای آموزشی را گسترش دهیم. هر چند که دستمان از کمک به بیماران در ایران به طور مستقیم کوتاه شده است.
ما قبل از زندان هم برنامههای مختلفی در مدارس داشتیم. همان ادامه آموزشهای مدارس و یا مداخله مبلغان دینی در پیشگیری و آموزش ایدز، میتوانست بخشی از برنامههای ما باشد. قسمتی از کشور ما یک نگرش خاص مذهبی دارند. افرادی که مبلغ دینی هستند باید به این مسئله بپردازند. پس لازم است که با آنها نشست و جلسه بگذاریم.
افرادی که در حوزههای اقتصادی جامعه کار میکنند، کشور ایران از نظر مالی یک کشور ضعیفی نیست بلکه افراد متمول زیادی در آن جامعه زندگی میکنند که میتوانند وارد عرصه کمک به این جریان بشوند و به سازمانهای غیر دولتی کمک کنند که تمام وقت خودشان را صرف این میکنند که مردم را در این زمینه آموزش دهند و نیاز به بودجه کمی دارند.
ما اگر اجازه فعالیت در ایران داشته باشیم در بخش درمان و مداوا و در بخش فرهنگسازی و بسترسازی در جامعه برای ایجاد یک انقلاب و حرکت اجتماعی در جهت فهماندن این موضوع که ایدز یک بیماری است، نه یک تابو و ننگ اجتماعی تلاش میکردیم.
همه سازمانهای دولتی و غیر دولتی نیز از برنامههای ما مطلع و موافق بودند و در اوج تنشها و تحریمهای بینالمللی، بارها از سازمانهای بینالمللی جایزه گرفتیم و از ایران در این زمینه قدردانی شد. حالا من نمیدانم چه اتفاقی افتاد که اینها یک شبه به این نتیجه رسیدند که ما میخواهیم از طریق ایدز براندازی کنیم، این سوال را باید از آنهایی بپرسیم که این تصمیم ناعادلانه را در مورد ما گرفتند.
چون رسالت ما آموزش بهداشت در زمینه پیشگیری از ایدز بود، وقتی که در زندان هم بودیم، وقتی که دیدیم که بسیاری از زندانیان از ابتداییترین مسائل بهداشت فردی، مثل شستن دستها پس از رفتن به دستشویی اطلاع ندارند، فرصت را مناسب دیدیم که تا برای آموزش همان افراد برنامهریزی کنیم.
بسیاری از زندانیانی که در زندان بودند و به طور روزانه سیگار میکشیدند، در مورد آموزش ترک سیگار با آنها صحبت میکردیم. یا فعالیت بدنی نداشتند و ما تشویقشان میکردیم که به ورزش صبحگاهی بها بدهند. یا به آنها میآموختیم که از خلاقیتهاشان استفاده کنند. طراحی کنند. ورزشهای گروهی انجام بدهند و بهداشت فردی را مراعات کنند.
به این طریق بود که ما تلاش میکردیم به آنها آموزش دهیم که چطور هم سلامت روحی و روانی خود را تامین کنند و هم سلامت جسمی داشته باشند.
طبیعی است که افراد زندانی بعد از مدتی از زندان آزاد میشوند و وقتی از زندان آزاد میشوند بایستی فرصتی داشته باشند که به جامعه برگردند. در آن صورت هم باید از نظر روانی آمادگی لازم را داشته باشند و هم از نظر جسمانی.
آرش علایی: من نکته دیگری را یادآوری کنم و آن این است که به اعتقاد من انسان باید تفکر خویش را رشد دهد. راههای تاثیرگذاری تفکر خودش را در جامعه هدفش بیابد و رشد دهد، نه این که در سکوت و سکون بایستد تا برایش تصمیم بگیرند و راه را به او نشان بدهند. تا راه و تصمیمی که به او نشان داده میشود را دنبال کند.
وقتی که فردی به موضوعی عمیقا اعتقاد داشته باشد، در هر محیط و شرایطی میتواند به هدفش دستیابی داشته باشد. چه در یک سلول انفرادی باشد، چه ساکن یک سلول چهار نفره باشد، چه در یک بند دویست نفره باشد و چه مابین یک جمعیت ۷۰ میلیونی زندگی کند. مهم این است که این تصمیم پخته و پرداخته شود. و برای رسیدن به این تصمیم، تفکر خود فرد شروع به پیدا کردن راه و مسیر کند. نه این که منتظر باشد که راه به او نشان داده شود.
کامیار علایی: یک جمله است که میگوید: «پای در زنجیر پیش دوستان/ به که با بیگانگان در بوستان».
در مورد پایمردی هم باید بگویم که: گر مرد رهی میان خون باید رفت/ از پای فتاده، سرنگون باید رفت/ تو پای پیش نه و هیچ مگوی/ خود راه بگویدت که چون باید رفت.
این گزارش همچنین میافزاید تنها در سال جاری میلادی، ۲۰۱۱، ۲.۷ میلیون نفر به ویروس اچآیوی آلوده شدهاند. در روز جهانی ایدز امسال، رادیوفردا با دو نام آشنا در زمینه پیشگیری و مبارزه با بیماری ایدز گفتوگو کرده است. دو برادر که تا چندی پیش با اتهام براندازی و همکاری با دول متخاصم ایران مهمان زندان اوین بودند.
گفتوگوی هانا کاویانی با برادران علایی
آرش و کامیار علایی از بنیانگذاران کلینیکهای مثلثی در ایران هستند. بهمن سال ۱۳۸۷ کامیار علایی ۳۷ ساله، به ۹ سال زندان، و آرش علایی ۴۲ ساله به شش سال زندان محکوم شدند. حال پس از چند ماه که از آزادی این دو میگذرد، در روز جهانی ایدز، برادران علایی مهمان گفتوگویی ویژه در رادیوفردا هستند:
- رادیوفردا: اولین سوالم را با آرش علایی در میان میگذارم به این دلیل که زمان کمتری است که از زندان آزاد شده و به برادرش کامیار علایی پیوسته است. از آرش علایی میپرسم که چه احساسی دارد که در سال ۱۳۹۰ هجری خورشیدی یا ۲۰۱۱ میلادی بعد از چند سال بیرون از زندان، روز جهانی مبارزه با ایدز را جشن میگیرند؟
برای من چه قبل از زندان و چه در طول دوره زندان و چه الان که در دوره آزادی به سر میبرم، واقعا تفاوتی برایم نمیکند، چرا که من چه پیش از زندان و چه اکنون، به این مسئله توجه دارم و دوست دارم تمام آحاد بشر هم در هر موقعیت اجتماعی، اقتصادی، در هر وضعیت مکانی و زمانی باشند به این موضوع بپردازند.
- روز جهانی ایدز روزی است که در ارتباط مستقیم با علائق و کارهر دوی شما قرار دارد. این روز چه معنا و چه جایگاهی برای شما دارد؟
- پیش از این که به بحث چگونگی آگاهی دادن به جامعه در مورد بیماری ایدز بپردازیم، میخواستم از شما سوال کنم که اصلا اگر بخواهیم به زبان ساده این مسئله را توضیح بدهیم که ویروس اچآیوی از کجا میآید و این بیماری اساسا چه نوع بیماری است، آن را چگونه توضیح میدهید؟
به زبان ساده ویروس اچآیوی یا همان «نقص ایمنی» یک ویروسی است که وارد سلولهای بدن میشود و هدفش تهاجم به سیستم ایمنی بدن است.
در واقع خود سیستم ایمنی بدن مسئول از بین بردن عفونتهای خارج از بدن است. اما از آنجایی که این بیماری سیستم ایمنی بدن را از بین میبرد، به تدریج، فرد بیمار نسبت به انواع و اقسام عفونتها آسیبپذیر خواهد شد.
این ویروس وقتی وارد سلول بدن میشود، بدن هر انسانی به طور متوسط ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ سلول ایمنی به نام «تی.ام. پر» در هر واحد سیسی دارد که تا وقتی این میزان به ۲۰۰ عدد نرسد، بدن قادر است خودش با عفونتها مقابله کند.
اما ویروس ایدز به طور متوسط سالی بین ۷۰ تا ۱۰۰ سلول ایمنی بدن را از بین میبرد و اگر بخواهیم این رقم ۱۴۰۰ به ۲۰۰ سلول ایمنی برسد، بین ده تا ۱۵ سال به طول میانجامد و فرد در این شرایط به جایی میرسد که ایمنی او قابل جبران کردن نیست و وارد مرحله پیشرفته بیماری یا ایدز میشود.
- الان چند دهه است که از زمان کشف ویروس اچآیوی میگذرد و در این مورد مکررا بحث و صحبت میشود و درباره این بیماری فیلمهای مستند بسیاری ساخته میشود، مقالات زیادی نوشته میشود، سران کشورها در مورد آن صحبت میکنند. چرا تا امروز یعنی در روزهای پایانی سال ۲۰۱۱ میلادی، همچنان به هیچ درمان مشخصی در مورد ویروس ایدز نرسیدهایم؟
در آن شرایط و وقتی خودش جزیی از هسته سلول بدن میشود، دیگر توسط سیستمهای دفاعی بدن قابل شناسایی نیست. از آنجایی هم که به طور مداوم تغییر شکل میدهد، انواع و اقسام اشکال دارد و در روز حدود بیش از یک میلیون بار جهش پیدا میکند. به همین دلیل هم هیچ سیستمی نمیتواند آن را شناسایی کند و از بین ببرد.
درمانهای موجود باعث میشود که ویروسهایی که در سطح خون هستند از بین بروند و مانع تسری هر چه بیشتر آنها میشود. اما نمیتواند آن ویروسی را که وارد هسته سلول شده و مخفی شده است را شناسایی کند.
به همین دلیل است که فرد بایستی به طور مداوم و هر روز دارو مصرف کند و وقتی که داروی خود را برای مدت کوتاهی قطع کند، آن ویروس دوباره از نو شروع به فعالیت میکند چون در درون هسته سلول و عضوی از آن شده است، به سرعت در برابر دارو مقاوم میشود.
آرش علایی: از دید و نگاه دیگر باید بگویم اگر شیوع بیماری ایدز زیاد باشد، دیگر کارمندی نیست که کار کند، کارگری را پیدا نمیکنید که سر کار برود، دیگر معلمی وجود نخواهد داشت که درس بدهد. به همین دلیل هم نگاه به این مسئله بایستی خارج از مسئله درآمدزایی یا اهداف سیاسی و اقتصادی باشد. اما شرط این مسئله این است که آن دارویی که مصرف میشود، کیفیت و کمیت استاندارد بینالمللی لازم را داشته باشد. شما میبینید در بسیاری از کشورها داروهایی مصرف میشوند که کیفیت و کمیت لازم را ندارند.
- اخیرا گزارش نهاد سازمان ملل متحد درباره بیماری ایدز منتشر شده است. جمعبندی این گزارش نشان از یک کاهش نسبی از تعداد مبتلایان ویروس اچآیوی داشت، شما این گزارش را چگونه ارزیابی میکنید؟
این روند در سالهای اخیر رو به کاهش بوده است. اما این کاهش به تنهایی به معنای کنترل بیماری است. چون در کشورهای مختلف میزان موارد شناسایی شده مختلف است. به این معنا که برخی از کشورها، مثل کشور ایران، ممکن است تنها ۲۰ درصد از موارد مبتلا به اچآیوی خود را شناسایی کرده باشند، و در برخی کشورها مثل آمریکا نیز ۸۰ درصد از موارد اچآیوی خودشان را شناسایی کردهاند.
در کشورهایی که تعداد کمی از مبتلایان به ایدزشان شناسایی شدهاند، بسیار دشوار است که افرادی که نمیدانند خودشان به بیماری اچآیوی مبتلا هستند، تلاش کنند تا این بیماری را به دیگران منتقل نکنند. چون وقتی فرد نمیداند که به ایدز مبتلاست، ناخواسته این بیماری را به دیگران هم منتقل میکند. و وقتی بیماری شناسایی شد، دیگر شانس این که بیماری را کنترل یا روند آن را کند کنند، بسیار کم خواهد بود.
اما در برخی کشورها، مثل کشورهای آفریقایی، وقتی افراد ۳۰ یا ۳۵ سال پیش به این بیماری مبتلا شدهاند، ازآنجایی که ده یا پانزده سال طول میکشد که بیماری شناسایی شود، در فاصله مدت کوتاهی پس از شناسایی بیماری بسیاری از بیمارها فوت میکنند. و وقتی بیمارها فوت میکنند، همین عامل هم میتواند شانس انتقال را کم کند، به همین دلیل هم این گزارش ممکن است که مورد به مورد یا کشور به کشورش در این مورد که چقدر روند کنترل بیماری ایدز در آن موفق بوده است یا خیر متفاوت باشد.
اما همان طور که میدانید، از سال ۲۰۰۵ یک برنامه ویژهای برای کشورهای آفریقایی تدارک دیده شد که این برنامه ویژه، نگاه ویژه و خاصی برای شناسایی و کنترل ویروس اچآیوی داشت. گرچه این برنامه تا حدی موثر بود، همان طور که میدانید برنامههایی از این دست سالها به طول میانجامد تا اثر واقعی خودش را نشان دهد.
- اما شما به آمار تنها ۲۰ درصد از موارد شناخته شده مبتلایان به ویروس ایدز در ایران اشاره کردید. شما فکر میکنید که تعداد واقعی مبتلایان به ویروس اچآیوی در ایران چقدر است؟
ولی باید یک توجه ویژه به این مسئله داشت که اگر حدود پنج سال پیش تخمین زده میشد که ۱۰۰ هزار مبتلا وجود داشته که از این تعداد ۱۵ هزار بیمار شناسایی شدهاند، بدین معنا بوده است که ۸۵ هزار نفر هنوز شناسایی نشده بودند. و این ۸۵ هزار نفر خودشان بیمار بودهاند و ناخواسته افراد دیگری را هم مبتلا کردهاند. یعنی روند پنج ساله افرادی که بیماری آنها شناسایی نشده بوده است، در گسترش بیماری، پنج یا شش برابر بیشتر از افرادی بوده است که خودشان مبتلا بودهاند و میدانستهاند.
پس تخمین واقعی افراد مبتلا، نمیتواند دوباره روی همان آمار ۱۰۰ هزار نفر درست باشد و دستیابی به آمار دقیق ممکن نیست.
- اما شما به عنوان کسی که در این زمینه کار و فعالیت کردهاید، فکر میکنید که چرا تمام موارد مبتلا به ویروس و یا حداقل ۵۰ تا ۸۰ درصد از افراد مبتلا به این ویروس هنوز شناسایی نشدهاند؟ یا چه دلیلی وجود دارد که وزارت بهداشت در این زمینه فعالیت کافی انجام نمیدهد؟
پس چندین ارگان و سازمان و وزارتخانه برای کنترل این وضعیت باید دست به دست هم بدهند. افراد کلیدی جامعه، خارج از سیستم دولتی باید در این زمینه فعالیت کنند.
- البته من به طور مثال به وزارت بهداشت اشاره کردم.
تکتک افراد جامعه ما در این مورد باید آگاهیرسانی کنند. آیا یک فرد مبتلا را مثل یک فرد عادی عضو خانواده میپذیرند؟ خیر. هنوز هم در خانوادههای ما تابوی ایدز وجود دارد.
اما کشورهای دیگر در این زمینه چه کردهاند؟ در کشورهای دیگر، دولتمردان، افراد مهم و کلیدی جامعه جلوتر از افکار عمومی جامعه حرکت کردهاند و تلاش کردهاند تا این موضوع را در جامعه حل و فصل کنند و از میزان تابوی مسئله ایدز بکاهند، تا با این کار بتوانند از میزان افراد مبتلای شناسایی نشده بکاهند. به نظر میرسد که در کشور ما هنوز این عزم جدی وجود ندارد.
- شما از وظیفه دولتمردان یا افراد مهم و شاخص جامعه چه در بخش فرهنگ و دین و چه در بخش سیاسی صحبت کردید. اما مطمئنا وقتی صحبت از یک بیماری یا عارضهای است که بدن خود شخص نیز با آن درگیر است، خود فرد مبتلا هم مسئولیتهایی دارد. تصور میکنم در روز جهانی ایدز جای آن است که به این موضوع پرداخت شود که مردم، خودشان، یعنی تکتک آدمهای یک جامعه چه وظایفی در قبال ویروس اچآیوی دارند، چه چیزهایی را باید بدانند و چه اقدامات پیشگیرانهای باید انجام بدهند؟
این نکته هم مهم است که یکی از راههای اصلی انتقال ویروس اچآیوی، روابط جنسی محافظت نشده است. هر چند که الان راه اصلی در ایران، اعتیاد تزریقی و استفاده از سرنگ مشترک در بین معتادان است، کما این که حدود ۶۵ درصد بیماران مبتلا به ایدز از این راه مبتلا شدهاند، اما با توجه به این که روابط جنسی به خاطر موانع فرهنگی به راحتی ابراز نمیشود، و متاسفانه مراکزی نیست که افراد در این زمینه به آن مراجعه کنند و آموزش موثر ببینند، میتوان گفت که راه اصلی ابتلا به ایدز در آینده همین روابط جنسی محافظت نشده خواهد بود.
باید محیط فرهنگی به گونهای باشد که جوانها به راحتی در مورد تجربههای جنسیشان با خانوادهها صحبت کنند. خصوصا این جوانانی که تا به حال رابطه جنسی نداشتهاند. در مقطع راهنمایی یا در مقطع دبیرستان یا در سالهای اولیه دانشگاه اگر رابطه جنسی ناخواستهای داشته باشند، باید به گونهای باشد که به راحتی با خانواده در میان بگذارند و بشود به آنها آموزش داد.
باید به جوانان آموخت که حتما بایستی در روابط خود از کاندوم استفاده کنند. چون همین وسیله ساده باعث جلوگیری از انتقال ویروس اچآیوی و کلیه بیماریهای آمیزشی خواهد شد. چرا که وقتی فرد مبتلاست ممکن است که چندین ماه به طول بینجامد تا نتیجه آزمایش بیماری خودش را نشان بدهد و این احتمال وجود دارد که در این فاصله، بیماری به چندین نفر دیگر نیز منتقل شود.
راه دیگر انتقال نیز از راه مادر مبتلا به ایدز به کودک است. اما متاسفانه چون ممکن است که مادر از بیماری خود آگاه نباشد و این بیماری را به نوزاد یا جنین خود منتقل کند. این بسیار مهم است که اگر زنی که میداند به نوعی در معرض ویروس ایدز قرار داشته است یا این که همسرش اعتیاد داشته یا روابط جنسی پر خطر و یا خارج از چهارچوب خانواده داشته است، یا هر گونه نگرانی کوچکی در این مورد دارد، در زمان بارداری باید آزمایش بدهد و مطمئن بشود تا اگر مبتلا به ویروس اچآیوی باشد، میتوان با استفاده از داروهایی باعث شد که جنین به این بیماری مبتلا نشود و یا این که بعد از تولد جنین از مادر مبتلا، نوزاد از شیر مادر استفاده نکند و در معرض ابتلا به اچآیوی قرار نگیرد.
به همین دلیل هم مهم است که ما سه راه اصلی اعتیاد تزریقی، روابط جنسی محافظت نشده و از راه مادر آلوده را کنترل کنیم.
گر چه در گذشته از راه انتقال خون نیز احتمال ابتلا وجود داشت، ولی امروز خونهای اهدایی کنترل میشود و شانس این که از راه انتقال خون، کسی به این بیماری مبتلا شود، بسیار بسیار ناچیز است.
اما نکته مهم در کنترل ویروس اچآیوی، مسئله برخورد فرهنگی با این بیماری است. یکی از راهها این است که ریشسفیدان و مبلغین مذهبی در هر دین و مذهبی به راحتی در این مورد به مردم توضیح بدهند. چون مطابق تعالیم مذهبی، حفظ جان یک فرد مساوی با حفظ جان همه انسانهاست.
- شما هر دو برادران علایی در زمینه مبارزه با ویروس اچآیوی در ایران فعالیت میکردید، امروز که ما در آمریکا با شما صحبت میکنیم، آیا تصور میکنید که بتوانید فعالیت خود را در ایران کماکان ادامه بدهید؟
به همین دلیل هم مجبور به مهاجرت از ایران شدیم. ولی الان هم که اینجا هستیم به هیچ وجه رسالت کارمان را فراموش نمیکنیم. همین که الان در خدمت شما هستیم و شما لطف میکنید و پیام ما را به افرادی که مبتلا هستند یا افرادی که در معرض خطر ابتلا هستند میرسانید، نشان میدهد که ما قصد فراموش کردن وظیفه خودمان را نداریم.
ما تلاش میکنیم از طریق سایتهای آموزشی یا شبکههای تلویزیونی، برنامههای آموزشی را گسترش دهیم. هر چند که دستمان از کمک به بیماران در ایران به طور مستقیم کوتاه شده است.
- اگر شما در ایران بودید، مهمترین پروژه یا طرحی که پس از آزادی از زندان دنبال میکردید، چه بود؟
ما قبل از زندان هم برنامههای مختلفی در مدارس داشتیم. همان ادامه آموزشهای مدارس و یا مداخله مبلغان دینی در پیشگیری و آموزش ایدز، میتوانست بخشی از برنامههای ما باشد. قسمتی از کشور ما یک نگرش خاص مذهبی دارند. افرادی که مبلغ دینی هستند باید به این مسئله بپردازند. پس لازم است که با آنها نشست و جلسه بگذاریم.
افرادی که در حوزههای اقتصادی جامعه کار میکنند، کشور ایران از نظر مالی یک کشور ضعیفی نیست بلکه افراد متمول زیادی در آن جامعه زندگی میکنند که میتوانند وارد عرصه کمک به این جریان بشوند و به سازمانهای غیر دولتی کمک کنند که تمام وقت خودشان را صرف این میکنند که مردم را در این زمینه آموزش دهند و نیاز به بودجه کمی دارند.
ما اگر اجازه فعالیت در ایران داشته باشیم در بخش درمان و مداوا و در بخش فرهنگسازی و بسترسازی در جامعه برای ایجاد یک انقلاب و حرکت اجتماعی در جهت فهماندن این موضوع که ایدز یک بیماری است، نه یک تابو و ننگ اجتماعی تلاش میکردیم.
- شما که پیش از رفتن به زندان این کارها را انجام میدادید، و میگویید که هم اکنون هم اگر در ایران بودید همین فعالیتها را ادامه میدادید، پس برای چه به زندان افتادید؟ تصور میکنم این سوال برای بسیاری افراد دیگر هم پیش آمده باشد.
همه سازمانهای دولتی و غیر دولتی نیز از برنامههای ما مطلع و موافق بودند و در اوج تنشها و تحریمهای بینالمللی، بارها از سازمانهای بینالمللی جایزه گرفتیم و از ایران در این زمینه قدردانی شد. حالا من نمیدانم چه اتفاقی افتاد که اینها یک شبه به این نتیجه رسیدند که ما میخواهیم از طریق ایدز براندازی کنیم، این سوال را باید از آنهایی بپرسیم که این تصمیم ناعادلانه را در مورد ما گرفتند.
- در زمانی که شما هر دو در زندان بودید، در این مورد صحبت میشد که شما برادران علایی در زندان هم از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاید و در زمینه اطلاعرسانی به زندانیان در مورد بیماری ایدز تلاش و فعالیت میکنید. در زندان چه خبر بود و شما چه نوع فعالیتی در آنجا انجام میدادید؟
چون رسالت ما آموزش بهداشت در زمینه پیشگیری از ایدز بود، وقتی که در زندان هم بودیم، وقتی که دیدیم که بسیاری از زندانیان از ابتداییترین مسائل بهداشت فردی، مثل شستن دستها پس از رفتن به دستشویی اطلاع ندارند، فرصت را مناسب دیدیم که تا برای آموزش همان افراد برنامهریزی کنیم.
بسیاری از زندانیانی که در زندان بودند و به طور روزانه سیگار میکشیدند، در مورد آموزش ترک سیگار با آنها صحبت میکردیم. یا فعالیت بدنی نداشتند و ما تشویقشان میکردیم که به ورزش صبحگاهی بها بدهند. یا به آنها میآموختیم که از خلاقیتهاشان استفاده کنند. طراحی کنند. ورزشهای گروهی انجام بدهند و بهداشت فردی را مراعات کنند.
به این طریق بود که ما تلاش میکردیم به آنها آموزش دهیم که چطور هم سلامت روحی و روانی خود را تامین کنند و هم سلامت جسمی داشته باشند.
طبیعی است که افراد زندانی بعد از مدتی از زندان آزاد میشوند و وقتی از زندان آزاد میشوند بایستی فرصتی داشته باشند که به جامعه برگردند. در آن صورت هم باید از نظر روانی آمادگی لازم را داشته باشند و هم از نظر جسمانی.
آرش علایی: من نکته دیگری را یادآوری کنم و آن این است که به اعتقاد من انسان باید تفکر خویش را رشد دهد. راههای تاثیرگذاری تفکر خودش را در جامعه هدفش بیابد و رشد دهد، نه این که در سکوت و سکون بایستد تا برایش تصمیم بگیرند و راه را به او نشان بدهند. تا راه و تصمیمی که به او نشان داده میشود را دنبال کند.
وقتی که فردی به موضوعی عمیقا اعتقاد داشته باشد، در هر محیط و شرایطی میتواند به هدفش دستیابی داشته باشد. چه در یک سلول انفرادی باشد، چه ساکن یک سلول چهار نفره باشد، چه در یک بند دویست نفره باشد و چه مابین یک جمعیت ۷۰ میلیونی زندگی کند. مهم این است که این تصمیم پخته و پرداخته شود. و برای رسیدن به این تصمیم، تفکر خود فرد شروع به پیدا کردن راه و مسیر کند. نه این که منتظر باشد که راه به او نشان داده شود.
کامیار علایی: یک جمله است که میگوید: «پای در زنجیر پیش دوستان/ به که با بیگانگان در بوستان».
در مورد پایمردی هم باید بگویم که: گر مرد رهی میان خون باید رفت/ از پای فتاده، سرنگون باید رفت/ تو پای پیش نه و هیچ مگوی/ خود راه بگویدت که چون باید رفت.
جناب آیت الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه ی قضاییه ی جمهوری اسلامی ایران
سلام به شما
چه خوب که دستگاه قضایی کشورما تا کنون هیچ نام و نشانی از متهمان پرونده اختلاس بزرگ سه هزار میلیارد تومانی منتشر نکرده است. این رفتار خوب، حتماً برگرفته از حقوق شهروندی متهمان، وحتماً متأثر از آموزه های دینی است. آموزه هایی که به آبروی یک انسان، چه مسلمان و چه نامسلمان، به قدر خون یک بی گناه بها می دهد. واین که: یک متهم، تا زمانی که جرمش ثابت نشده – آنهم دریک محکمه منصفانه و قانونی – تنها یک متهم و حتماً یک بی گناه تلقی می شود. این را ما نمی گوییم. بلکه قانونی می گوید که شما اکنون محافظ و مجری مستقیم آنید.
اما ظاهراً در سطح زیرین قوانین مدنی ما، قوانین نانوشته ای جاری است که حتی جمعی از مسئولان طراز اول کشورمان بدانها تمسک می جویند و مطابق آنها رفتار می کنند. شاید به ما سه تن که امضا کنندگان این نامه ایم، خُرده بگیرید که: مستدل سخن بگویید! وحتماً نیز درادامه تأکید می فرمایید: بله، حفظ آبروی متهمان، تا زمانی که جرمشان ثابت نشده، از محکمات قانونی، و از ضروریات اخلاقی و دینی ما است.
می گوییم: پس چگونه است که تعدادی از هنرمندان مستند ساز کشورمان امروز دستگیر می شوند و هنوز پایشان به زندان و انفرادی و مراحل بازجویی و تشکیل پرونده و تفهیم اتهام و داشتن وکیل نرسیده، شخص وزیر محترم اطلاعات، از دستگیری عده ای جاسوس و برانداز و عمله ی استکبار خبر می دهد، وفردای آن روز، روزنامه ی کیهان، علاوه بردرج این خبر، به انتشار اسم و شهرت همان جاسوسان وطن فروش نیز دست می برد؟ اگر تمایل دارید به لمسِ ذره ای از این فاجعه ی اخلاقی و قانونی نائل آیید، با فرزندانِ این متهمان به مدرسه و دانشگاه آنان، وبه اجتماعی پای بگذارید که: پیش از فهمیدن قضاوت می کند.
جناب آیت الله لاریجانی
هنوز که هنوز است، برای این متهمان، دادگاهی تشکیل نشده است. چرا که دوستان هنرمند ما جرم و خطایی مرتکب نشده اند تا برای برپایی یک محکمه ی مطلوب، بهانه ای حاصل آید. متأسفانه خروجیِ این هیاهوی بی دلیل، این شده است که نظام اطلاعاتی و قضایی ما، آبروی جمعی از پاک ترین و وفادارترین هنرمندان کشورمان را به آب انداخته و برای ترمیم این رفتار نادرست نیز قدمی برنمی دارند.
اکنون مستند سازان ما، همگی به قید وثیقه آزاد شده اند بجز یک نفر. آقای مجتبی میرطهماسب. این هنرمند نام آشنا و غیرت مند ما و خالق اثر شورانگیز “بانوی گل سرخ” ماههاست که برای اعتراف به خطایی که مرتکب نشده، تحت فشار است. پیشنهاد می کنیم اگر علاقه مندید به میزان هنر و تعهد و انسانیت و وطن دوستی آقای مجتبی میرطهماسب وقوف یابید، شرایطی فراهم آورید تا همین فیلم مستند “بانوی گل سرخ” از رسانه ی ملی پخش گردد تا همگان بدانند سازنده این اثر شریف و غرور آفرین، نمی تواند وطنش را و مردم وطنش را دوست نداشته باشد، چه برسد به این که جاسوس اجنبی نیزباشد.
ما امضا کنندگان این نامه، از محضر شما سه تقاضا داریم:
یک: دستور فرمایید با اشخاص و دستگاهها و رسانه هایی که پیش از احراز جرم، آبروی هنرمندان مستند ساز ما را برسر محافل و کوچه و بازار فرو ریختند، برخورد قانونی صورت پذیرد.
دو: زمینه استخلاص دوست هنرمند ما آقای مجتبی میرطهماسب را فراهم آورید. وی دیر یا زود آزاد خواهد شد. اما چه خوب که حضرتعالی شخصاً درآزادی این هنرمند غیرت مند و بی گناه دخیل باشید.
سه: دستور فرمایید به هرشکل ممکن، درمحو آن بی آبرویی مطرح شده، و دلجویی از مستند سازان و خانواده های آنان، اقدام قانونی و انسانی به عمل آید.
شما نیک تر از همه ی ما می دانید که زیبایی عدالت در لفظ آن متوقف نیست. این زیبایی، آنجا به دل می نشیند، وآنجا به انتشار برکات خود می پردازد که دریک جامعه، مظلومان و گمنامان و بی پناهان از همان حقوقی برخوردار باشند که: مسئولان و صاحب منصبان.
با امید فراوان، وبا آرزوی سرفرازی ایران عزیز، چشم به راه آزادی همه زندانیان سیاسی، و آزادی دوست هنرمندمان آقای مجتبی میرطهماسب، و چشم به راه استیفای حقوق از دست رفته همه ی زندانیان این دوسال اخیرهستیم.
با احترام و ادب:
رخشان بنی اعتماد – جعفر پناهی – محمد نوری زاد
نهم آذرماه سال نود
کشف شرکتهای دولتی مشکوک!
سایت تابناک خبری در مورد «کشف» تعدادی شرکت مشکوک دولتی توسط نهادهای نظارتی داده!
خبر در مورد کشف سیارهای در کهکشانی در فاصله چند هزار سال نوری یا موجودی ناشناخته در اعماق اقیانوسها نیست در مورد شرکتهایی است که درلایحه بودجه هر سال قرار میگیرند و باید حسابرسی و نظارت هم بشوند!
شرکت دولتی، شرکتی است که هزینههایش از محل درآمدهای عمومی کشور تامین میشود، کارمنداناش از دولت حقوق میگیرند، مشکل تامین اجتماعی ندارد، برای دریافت وام نیاز به طرح و وثیقه و در بسیاری از موارد حتی بازپرداخت ندارد و بالاترین هنر مدیرانش به قول خودشان مدیریت هزینه است یا به عبارتی کم تر خرج کردن!
حال شما شرکتی دارید که هزینههایش را دولت از جیب ملت میدهد و خدماتش را افراد دیگر استفاده میکنند و سود و درآمدش مال آنها!
این خبر استغداد تبدیل به تلخ ترین طنز جهان را دارد و اگر کسی در خارج ایران آن را بشنود برای باورش با مشکل جدی رو به رو خواهد شد!
نیروهای موساد و اینتجلنس سرویس برای بدنام کردن بسیج به سفارت بریتانیا حمله کردند
بیانیه شماره یک جمعیت (منقیمین شهدای علم اتمی اصل) در خصوص اشغال سفارت بریتانیا و خرابکاری سرویسهای جاسوسی غرب و اسراییل صادر شد.
سلام بر رهبر فرزانه مهربان بخشنده رحیم مدبر کبیر علیل قاصر قاسم جبار حمار ساتر نافع جاذب و غیره انقلاب
ودر اخر سلام ملت بسیجی ۷۵ میلیونی ولایتمدار ایران
پس از اشغال چند ساعته سفارت بریتانیا توسط عدهای اراذل و اوباش که خود را وابسته به بسیج دانشجویی تحت عنوان (منقیمین شهدای علم اتمی) اینک مشخص شده است کسانیکه به داخل سفارت یورش برده بودند از نیروهای سرویسهای جاسوسی موساد و سیا و بویژه اینتجلنس سرویس تحت پوشش ماموریت خرابکاری اقدام به تخریب و اشغال سفارت بریتانیا کردهاند.
بدینوسیله (منقیمین شهدای علم اتمی اصل) اعلام میدارد جمعیت (منقیمین شهدای علم اتمی) قلابی است و هیچ ارتباطی با جمعیت اصلی (منقیمین شهدای علم اتمی اصل) ندارد و از سوی سرویسهای جاسوسی غرب و اسراییل برای ضربه زدن به جمعیت انقلابی ما بوجود امده است.
ضمن تجدید بیعت با آرمانهای امام راحل و تسخیر لانه جاسوسی امریکا اعلام میداریم با ارمانهای آیت الله خامنهای تجدید بیعت نموده و اشغال لانه جاسوسی بریتانیا را محکوم کرده و اعلام میداریم کسانیکه به داخل لانه جاسوسی بریتانیا یورش بردند از عوامل سیا و موساد و انگلیس بودند که برای خراب کردن وجه خوب جمعیت (منقیمین شهدای علم اتمی اصل) اقدام به تخریب اموال لانه جاسوسی ملکه جنایتکار انگلیس کردهاند تا زمینه را برای تحریم بیشتر فراهم کنند ولی مردم جهان اگاه تر از این حرفها هستند و گول دسیسههای استعماری را نمیخورند.
مردم ولایی ایران میدانند که قصد ما به ولای سید علی خامنهای تنها و فقط شعار دادن بر علیه ملکه خبیث انگلیس بود ولی نیروهای نفوذی موساد در پرس تی وی و شبکه خبر و شبکه العالم و سایر هم با دوربینهایشان باعث شدند این صحنهها بوجود آید. نیروهای خرابکار انگلیس و اسراییل حتی ریش گداشته بودند و خودشان را شبیه بسیجیها و سپاهیها کرده بودند.
تاکید میکنیم سیاستهای پلید انگلیس حنایی بین آزاداندیشان ولایی در جهان ندارد. سیاست تزویر و ریا انگلیسها در تاریخ منعکس شده است ولی ما خواستار بازگشت کارمندان لانه جاسوسی انگلیس به ایران و عادی شدن روابط با کشور جنایتکار پلید بریتانیا هستیم.
از شورای امنیت میخواهیم گول انگلیس را نخورد و نیرنگ بریتانیا و موساد را که قصد دارند جمعیت (منقیمین شهدای علم اتمی اصل) را ننگین کند به صورت اکید محکوم کند.
همچنین به کاندیداهای جمعیت (منقیمین شهدای علم اتمی اصل) که در اشغال سفارت نقش نداشتند در انتخابات مجلس رای بدهید و از رای دادن به اشغالگران جدا خودداری فرمایید.
درگذشت کریستا ولف؛ نویسندهای میان اعتراض و اعتقاد
کریستا ولف، نویسندهی مشهور آلمانی، در پی بیماریای طولانی پیش از ظهر پنجشنبه (اول دسامبر/ ۱۰ آذر) در سن ۸۲ سالگی در برلین درگذشت. این خبر را انتشارات "زورکامپ" اعلام کرد.
این نویسنده که در سال ۱۹۲۹ در لهستان متولد شد پس از جنگ جهانی دوم در آلمان شرقی (سابق) ماند و از مخالفان وحدت دو آلمان بود. ولف که به این دلیل از سوی منتقدان به شدت مورد حمله قرار گرفت، محبوبیت خود در میان خوانندگان را هرگز از دست نداد.
کریستا ولف یکی از مشهورترین نویسندگان آلمانی پس از جنگ دوم جهانی است و آثارش بیش از هر زن آلمانیزبانی به زبانهای دیگر ترجمه شده است. تجربهی جنگ و جنایتهای نازیها او را مانند بسیاری از همنسلانش به آرمانهای جامعهی سوسیالیستی شدیدا دلبسته و امیدوار کرد. ولف از سر همین علاقه آلمان شرقی را ترک نکرد و تا فروریختن دیوار برلین در جستجوی راههایی برای بهبود وضعیت کشور با حفظ حکومت سوسیالیستی بود.
علیه وحدت دو آلمان
کریستا ولف در جوانی به حزب متحد سوسیالیست آلمان پیوست و از سال ۱۹۶۳ نامزد عضویت در کمیته مرکزی بود. او ۱۹۶۷ پس از یک سخنرانی صریح در نشست این کمیته که در آن از سیاستهای فرهنگی حزب به شدت انتقاد کرد، با محدودیتهای فراوانی روبرو شد و زیر نظر نیروهای امنیتی قرار داشت.
به رغم این، کریستا ولف آلمان سوسیالیستی را به غرب ترجیح میداد و با وحدت دو آلمان مخالف بود. او در سال ۱۹۸۹، گرچه از عضویت در حزب کناره گرفت، همراه با برخی دیگر از نویسندگان آلمان شرقی مانند اشتفان هایم فعالیت وسیعی را علیه وحدت دو آلمان و در دفاع از استقلال آلمان شرقی به راه انداخت. همین موضعگیریها باعث شد منتقدان و روزنامهگاران غرب به او لقب "نویسندهی دولتی" بدهند و به شدت بر او بتازند.
انتقاد به ولف با اعتراف او به همکاری کوتاهمدت با نیروهای امنیتی اوج و خشونت بیشتری گرفت؛ گرچه این نویسنده که ۲۰ سال تحت نظر بود و فعالیتهایش کنترل میشد، همواره با قاطعیت از حقوق هنرمندان معترض دفاع میکرد.
او که در آلمان شرقی به اتهام "درونگرایی" و "فردگرایی" و انتقاد از استبداد استالینی سرزنش میشد، در دوران فروپاشی بلوک شرق به جرم دفاع از استقلال آلمان شرقی و نقد جامعهی سرمایهداری، فشارهای زیادی را تحمل کرد. پس از رو شدن اسناد آلمان شرقی مشخص شد همکاری غیررسمی او با نیروهای امنیتی به نوشتن چند گزارش محدود بوده و در آنها چیزی علیه دیگران وجود ندارد.
موفقیت اولین رمان
کریستا ولف پس از انتشار "نولهای روسی" در سال ۱۹۶۱ که توجه چندانی برنیانگیخت، اولین رمان خود، "آسمان قسمت شده" را منتشر کرد که در هر دو آلمان با استقبال فراوان روبرو شد. در این کتاب تقسیم برلین با دیوار به دو بخش، پس زمینهی ماجرایی عاشقانه و عاطفی است.
گونتر گراس، برنده جایزه نوبل سال ۱۹۹۹، در مورد آشنایی خود با ولف و ارتباط تنگاتنگ میان نویسندگان دو آلمان میگوید: «این آشنایی با "آسمان قسمت شده" شروع شد. پیشتر هم در ارتباط با آثار اووه یانسون [نویسنده دیگر آلمان شرقی] ادبیاتی در ارتباط با یکدیگر شکل گرفته بود. کریستا ولف را به هیچ وجه نمیتوان در مجموعهی ادبیات آلمانیزبان نادیده گرفت. او همچنان به این مجموعه تعلق دارد و همین اهمیت او را نشان میدهد. و من اینجا منظورم فقط آثاری که او در دوران آلمان شرقی سابق نوشت نیست، بلکه همین که او پس از یکی شدن دو آلمان و به رغم زخمهایی که بر او زدند به نوشتن ادامه داد، جایگاه او را به عنوان یک نویسندهای بزرگ تثبیت میکند».
هیات داوران "جایزهی کتاب آلمان" در سال ۲۰۰۲ بر این قضاوت گراس صحه گذاشت و نخستین جایزهی خود را برای تقدیر از فعالیتهای ادبی ولف، و از جمله به این دلیل که «با شهامت در بحثهای مهم وحدت دو آلمان دخالت کرد» به او اهدا کرد.
وزنهی سنگین ادبیات پس از جنگ
ولف در اغلب آثارش به جای ارائهی پاسخهای آماده در مورد مسائل انسانی و اجتماعی، تلاش دارد خواننده را به فکر وادارد. آثار او از این منظر با آنچه ادبیات رسمی کشورهای سوسیالیستی به شمار میرفت، تفاوت اساسی دارند. ولف برخلاف سنت رایج در ادبیات رئالیسم سوسیالیستی، و به جای ساختن شخصیتهایی که قرار است نمونه و سرمشق خوانندگان باشند، به کندوکاو در زندگی شخصی انسانها میپردازد. نگاه صلحطلبانه و توجه به مسائل و معضلات زنان، از دورنمایههای اصلی آثار ولف است.
گراس در سال ۱۹۹۹ به مناسبت هفتاد سالگی کریستا ولف گفته بود: «او یکی از نویسندگان مهم، و نه تنها مهم که یکی از وزنههای ادبیات پس از جنگ است. تمام موضوعهایی که ما را، به ویژه نسل مرا، به خود مشغول میکنند ریشه در همین سالها دارند. ما، بهخصوص ما هفتاد سالههای امروز، وظیفه داریم نسلهای جوانتر که البته گناه جنگ را بر گردن ندارند اما حاضرند مسئولیت بپذیرند، را آگاه کنیم. آگاهیهایمان را با آنها در میان بگذاریم. ما باید نه به شکل تحمیلی و معلموار که در قالب آثار ادبی تاثیر گذشته را در زمان حال برای آنها آشکار کنیم».
کریستا ولف در سال ۱۹۹۰ کتاب "چه میماند" را منتشر کرد که در دههی ۱۹۷۰ نوشته شده و در آن به موضوع تحت نظر بودنش اشاره شده است. منتقدانی که از مخالفت او با وحدت دو آلمان خشمگین بودند انتشار این کتاب را به مظلومنمایی تعبیر کردند. ولف در جایی از این کتاب مینویسد «فکر کردم روزی خواهم توانست سبکبال و آزاد سخن بگویم. هنوز خلی زود است اما همیشه خیلی زود نیست. آیا نباید خیلی ساده پشت این میز بنشینم، زیر نور این چراغ، کاغذ را جلویم بگذارم، قلم را در دست بگیرم و شروع کنم».
کریستا ولف که سختیها و مریضیهای جسمی فراوانی را پس از انتقادهای بیرحمانه تحمل کرد، از اوایل دههی ۱۹۹۰ از صحنهی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی کنار رفت.
ولف در برخی از داستانهای خود چون "کاساندرا" و "مدهآ" شخصیتها، افسانهها و اسطورهای باستانی را دستمایهی آثارش کرد. سرنوشت زنانی که در جامعهی مردسالار و جنگافروز به حاشیه رانده میشوند، یکی دیگر از درونمایههای اصلی نوشتههای این نویسنده است. کریستا ولف گرچه در غرب شهرت زیادی دارد، اما در ایران نامی آشنا نیست و ظاهرا جز یک اثر کتابی از او به فارسی منتشر نشده است.
بهزاد کشمیریپور
تحریریه: پارسا بیات
خبر تکمیلی/ اتحادیه اروپا تحریم بخش انرژی ایران را بررسی خواهد کرد
اتحادیه اروپا در نشست خود در بروکسل در روز پنجشنبه (۱ دسامبر/۱۰ آذر) بر سر بررسی تحریم بخش انرژی ایران به توافق دست یافت.
وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا پس از توافق درباره افزودن ۱۸۰ شرکت و شخصیت ایرانی به فهرست تحریمشدگان این کشور، تصمیم گرفتند که تحریمهای جدید بخش انرژی را نیز به بحث و بررسی بگذارند.
به گزارش خبرگزاری رویتزر، اتحادیه اروپا اعلام کرد که در همکاری نزدیک با شرکای بینالمللی خود انجام اقداماتی را برای اعمال فشار بر سیستم مالی ایران و تحریمهای بخش حمل و نقل و انرژی مورد بررسی قرار خواهد داد.
وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا اعلام کردند که تصمیم تحریم بخش انرژی در نشست بعدی اتحادیه در ژانویه اتخاذ خواهد شد.
ابراز نگرانی ترکیه از اظهارات سردار سپاه در مورد حمله به سپر موشکی ناتو
ترکیه نسبت به اظهارات اخیر یکی از فرماندهان سپاه در مورد حمله احتمالی ایران به سپر موشکی ناتو در خاک این کشور ابراز نگرانی کرد.
یک مقام وزارت خارجه ترکیه روز پنجشنبه (اول دسامبر/ ۱۰ آذر) در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه گفت، احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، «به صورت شفاهی همتای ایرانی خود را» در جریان این نگرانی قرار داده است.
داوود اوغلو روز چهارشنبه (۳۰ نوامبر/ ۹ آذر) در حاشیه نشست سازمان همکاری اسلامی در جده با علی اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران دیدار کرد.
سردار حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اخیرا در گردهمایی بسیجیان خرمآباد تهدید کرد، در صورتی که ایران مورد تهدید قرار بگیرد جمهوری اسلامی اول سپرهای موشکی «ناتو در ترکیه» را خواهد زد و بعد «به دنبال اهداف بعدی» خواهد بود.
ایران همچنین تهدید کرده که در صورت مورد حمله قرار گرفتن با موشکهای دوربرد خاک اسراییل را هدف قرار خواهد داد.
دادستان آلمان: «ایران در فکر حمله به پایگاه نظامى آمریکا در آلمان بوده است»
دادستان کل آلمان مظنون است که جمهوری اسلامی ایران در صدد برنامهریزی برای حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در خاک آلمان بوده است. هارالد رنگه پنجشنبه (۱۰ آذر/ ۱ دسامبر) در شهر کارلسروهه تأیید کرد که پروندهای برای بررسی این ماجرا گشوده شده است.
همزمان رئیس اداره جنایی آلمان، یورگ تسریکه نیز تأکید کرد که در حال حاضر خطری جدی در مورد این حمله جود ندارد.
بر اساس گزارشی که در روزنامه "بیلد" منتشر شده است، جمهوری اسلامی ایران تصمیم داشته در صورتى كه ايران از سوى ايالات متحده مورد حمله قرار گيرد، با حمله به پایگاه حمل و نقل ارتش اين كشور در خاک آلمان تحركات نظامى آن را مختل کند.
بررسی ارتباط مشکوک یک تاجر آلمانی با سفارت ایران در برلین
دادستان کل آلمان در موضعگیری روز پنجشنبه خود در این مورد افزود که یک تاجر آلمانی به دلیل ارتباط مشکوک با سفارت ایران در برلین و احتمال فعالیت جاسوسی برای عملیات خرابکاری، مورد سوءظن است. خانه این تاجر ۲ ماه نوامبر ( ۱۱ آبان) مورد تفتیش قرار گرفته است.
دادستان کل آلمان همزمان با اشاره به "در جریان بودن پرونده دادرسی این مورد" خاطر نشان ساخت: «در این مورد خواستار اقدامات عملی شدیم که قصد داریم آنها را اجرا کنیم.» هارالد رنگه به جزییات بیشتری در مورد این اقدامات اشاره نکرد.
یکی از بزرگترین پایگاههای پشتیبانی ارتش آمریکا در جهان، در آلمان قرار دارد. این پایگاه تأمین کننده عمده نیاز ارتش آمریکا در افغانستان و عراق است. در بیمارستان ارتشی نزدیک این پایگاه نیز سربازان مجروح آمریکایی مورد مداوا قرار میگیرند. هر دو مرکز با تداببر شدید امینتی حفاظت میشوند.
یک سیاستمدار آلمانی: فراخواندن سفیر از تهران کافی نیست!
وزیرخارجه آلمان بر ضرورت گسترش تحریمها علیه جمهوری اسلامی تاکید کرد. یک سیاستمدار برجستهی دیگر آلمان با انتقاد از عدم قاطعیت در برخورد با ایران، منتفی دانستن گزینهی نظامی علیه ایران را نادرست خواند.
گیدو وستروله، وزیرخارجهی آلمان، صبح پنجشنبه (۱ دسامبر/ ۱۰ آذر) در آستانهی دیدار با همتایان اروپاییاش در بروکسل، پایتخت بلژیک از اعمال تحریمهای "گسترده، قاطع و موثر" علیه جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی کرد. همزمان، سخنگوی سیاست خارجی فراکسیون اکثریت پارلمان آلمان، فیلیپ میسفلدر از آنچه "عدم قاطعیت کافی در برابر تهران" خوانده به شدت انتقاد میکند.
گسترش تحریمها به نفت و بانک مرکزی
بررسی اوضاع سوریه و ایران، و مذاکره در مورد گسترش تحریمها علیه این دو کشور محور اصلی رایزنیهای وزیران خارجه اتحادیهی اروپا در نشست روز پنجشنبهی بروکسل است. وزیر خارجه آلمان معتقد است تحریمها باید به واردات نفت از ایران و ارتباطهای مالی و بانکی با این کشور گسترش یابد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، گیدو وستروله با تاکید بر اظهارات اخیر خود خاطرنشان میکند، برای خشکاندن سرچشمههای تامین مالی فعالیت مناقشهبرانگیز هستهای جمهوری اسلامی تحریمها باید به تمام حوزههای مالی و حوزهی انرژی گسترش یابد. او میگوید هنوز ارتباطهایی میان تهران و موسسههای مالی اروپا وجود دارد که باید قطع شوند.
یافتن جایگزین برای نفت ایران
یکی از اقدامهایی که میتواند تهران را با مشکلات جدی روبرو کند قطع ارتباط با بانک مرکزی ایران است. اقدام دیگر قطع کامل خرید نفت خام از جمهوری اسلامی است که ظاهرا بر سر آن توافق کامل وجود ندارد. بر اساس آماری که "آژانس بینالمللی انرژی" منتشر کرده، ایران در حال حاضر روزانه حدود ۴۵۰ هزار بشکه نفت خام به کشورهای عضو اتحادیه اروپا صادر میکند. این میزان حدود ۱۸ درصد از کل صادرات نفت خام ایران را شامل میشود.
بزرگترین خریداران نفت ایران در اروپا، ایتالیا با ۱۸۳ هزار بشکه در روز، اسپانیا با ۱۳۷ هزار و فرانسه با حدود ۵۰ هزار بشکه در روز هستند. از این میان فرانسه آمادگی خود را برای قطع خرید نفت ایران اعلام کرده است. از ایتالیا و اسپانیا نیز موضعهای متفاوتی شنیده میشود.
به اعتقاد کارشناسان یافتن جایگزین برای نفت ایران کار دشواری نیست، اما قطع واردات میتواند در کوتاهمدت به بالارفتن بهای انرژی منجر شود. ظاهرا کشورهای اروپایی نگراناند که چنین وضعیتی اقتصاد بحرانزدهی کشورهایی چون یونان را وخیمتر کند.
انتقاد از عدم قاطعیت لازم علیه ایران
به رغم تردید در مورد پیامدهای قطع خرید نفت خام ایران، همهی کشورهای اروپایی موافقت اصولی خود را با تشدید اقدامهای تنبیهی علیه جمهوری اسلامی اعلام کردهاند. حمله به سفارت بریتانیا در تهران که دو روز پیش، سه شنبه ۸ آذر اتفاق افتاد زمینهی شدت گرفتن برخورد با تهران را فراهمتر از پیش کرده است. بسیاری از کشورهای اروپایی سفیران خود را از تهران فراخواندهاند و شورای امنیت سازمان ملل در نشستی با اتفاق آرا حکم به محکومیت این اقدام داد.
پس از اشغال سفارت بریتانیا در تهران، انتقاد از "عدم قاطعیت" در برابر جمهوری اسلامی نیز افزایش یافته است. فیلیپ میسفلدر میگوید فراخواندن سفیران از تهران کافی نیست. او صبح پنحشنبه در گفتوگو با رادیو آلمان گفت «به گمان من از آنجا که ما تاکنون با قاطعیت لازم با تهران برخورد نکردهایم بخش بزرگی از سران ایران ما را جدی نمیگیرند.»
"گزینه نظامی را نباید کنار گذاشت"
سخنگوی سیاست خارجی فراکسیون اکثریت پارلمان آلمان، برخلاف گیدو وستروله احتمال استفاده از گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی را منتفی نمیداند. به گزارش خبرگزاری آلمان او میگوید «در شرایط کنونی منتفی اعلام کردن گزینهی اقدام نظامی میتواند به تضعیف موقعیت ما در مذاکرات نیز منجر شود.»
میسفلدر معتقد است تعلل غرب به ایران فرصت میدهد تا برنامههای اتمی خود را پیش ببرد. او خاطرنشان کرد رژیم ایران تصمیم قاطع دارد با سلاح اتمی "حق حیات اسرائیل و امنیت کشورهای غربی را به مخاطره بیندازد." این عضو ارشد اتحاد دموکرات مسیحی آلمان احتمال میدهد حمله به سفارت بریتانیا در تهران اقدامی حساب شده از سوی حکومت ایران برای منحرف کردن افکار عمومی از مسائل مهمی از جمله سرکوب خشونتبار معترضان در سوریه باشد.
ویلیام هیگ، وزیرخارجه بریتانیا پیش از آغاز نشست بروکسل در گفتگو با خبرنگاران، جمهوری اسلامی را به حمایت از حکومت بشار اسد و همکاری در سرکوب معترضان در این کشور متهم کرد.
اسرائیل: فعلا حمله نمیکنیم
در روزها و هفتههای گذشته شایعات فراوانی نیز در مورد احتمال حملهی پیشگیرانهی نظامی به تاسیسات هستهای ایران توسط ارتش اسرائیل منتشر شده است. برخی از مقامهای ارشد اسرائیل نیز چنین احتمالی را منتفی نمیدانند. با این همه به نظر میرسد این تهدیدها، همانگونه که فیلیپ میسفلدر نیز تاکید کرده، بیشتر برای نشان دادن "قاطعیت لازم" صورت بگیرد.
فیلیپ میسفلدر میگوید کنار نگذاشتن گزینهی نظامی باعث میشود رژیم ایران برآورد کاملا متفاوتی از شرایط داشته باشد. ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل روز پنجشنبه، ۱۰ آذر تاکید کرد کشورش "در حال حاضر" طرحی برای اقدام نظامی علیه ایران ندارد و مایل نیست آغازگر جنگی باشد که ضرورتش فرا نرسیده باشد.
ایهود باراک: نگران واکنش ایران نیستیم
برخی از منابع خبری جمهوری اسلامی اظهارات باراک را به "عقب نشینی" اسرائیل از تهدیدهای پیشین تعبیر کردهاند. به گزارش خبرگزاری فرانسه وزیر دفاع اسرائیل به رادیوی دولتی این کشور گفته است مواضع ما در سه محور هیچ تغییری نکرده است. او این سه محور را عدم پذیرش ایران مجهز به سلاح اتمی، جلوگیری از موفقیت ایران در این زمینه و باقی ماندن "تمام گزینهها روی میز" برای این منظور اعلام کرده است.
وزیر دفاع اسرائیل ابراز امیدواری کرد گسترش و تشدید تحریمهای غرب ایران را وادار به توقف برنامههای مبهم اتمی کند. او در عین حال بار دیگر تاکید کرد کشورش اگر مجبور به عملیات نظامی پیشگیرانه علیه تاسیسات هستهای ایران شود از پیامدهای آن هیچ نگران نیست. باراک با اشاره به پرتاب موشک از عراق به اسرائیل هنگام حمله آمریکا به این کشور گفت این اقدام هیچ تلفاتی به دنبال نداشته است.
سخنگوی وزارت خارجه ویتنام آنچه را که "حمله" تظاهرکنندگان به سفارت بریتانیا در تهران خوانده محکوم کرده و گفته است "ما نسبت به این واقعه عمیقا نگران هستیم."
این مقام ویتنامی گفت که "به نظر ما، مراکز دیپلماتیک و کارکنان آنها باید طبق کنوانسیون وین از امینت و مصونیت کامل دیپلماتیک برخوردار باشند و موقعیت و شئونات آنان کاملا مراعات شود."ورود گروهی از تظاهرکنندگان معترض به مراکز سفارت بریتانیا در تهران در روز سه شنبه واکنش شماری از کشورهای جهان را در پی داشته است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا به رهبران برمه گفته است تغییراتی که تاکنون به آن دست زدهاند، غیرقابل پیشبینی و خوشایند، ولی تنها یک آغاز بوده است.
خانم کلینتون که به برمه رفته است، گفت این که آنگ سان سوچی آزاد است و میتواند در روند دیپلماتیک برمه مشارکت کند، دلگرمکننده است، ولی تا زمانی که اصلاحات دموکراتیک گستردهتری در برمه انجام نشود، آمریکا به تحریمهای این کشور پایان نخواهد داد.خانم کلینتون از مقامات برمه خواست تا زندانیان سیاسی را آزاد کنند و اجازه دهند تمام احزاب سیاسی در انتخاباتی آزاد مشارکت کنند.
دو روز پس از یورش گروهی تندرو به سفارت بریتانیا در تهران، شماری از سفرا و دیپلماتهای خارجی از مجتمع مسکونی دیپلماتهای بریتانیایی در باغ قلهک بازدید کردند.
به گزارش منابع خبری، امروز پنجشنبه ۱۰ آذر (اول دسامبر) گروهی از دیپلماتهای خارجی در مقابل باغ قلهک تجمع کردند و خواهان ورود به آن شدند.خبرگزاری فارس ابتدا گزارش داد که این دیپلماتها از بیش از ۲۰ کشور بودند، ولی با مخالفت پلیس دیپلماتیک مواجه شدند.
حدود یک ساعت بعد، با موافقت وزارت خارجه ایران، بعضی از اعضای این گروه اجازه ورود به باغ قلهک را یافتند.
خبرگزاری مهر گزارش می دهد که دیپلماتهای جمهوری چک، ترکیه، کرواسی، آلمان، ایتالیا، مکزیک، دانمارک، اسلواکی، بلژیک، مکزیک، مجارستان، بلغارستان، استرالیا، کانادا، نیوزلند، ونزوئلا در میان بازدیدکنندگان هستند.
با این حال، نیروهای پلیس مانع از همراهی خبرنگاران و فیلمبرداران خارجی شدند.
توماس اردبرینک، رئیس دفتر روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در تهران، در شبکه توییتر نوشته است که تمام سفرا و دیپلماتهای ۲۷ عضو اتحادیه اروپا به همراه استرالیا، کانادا و چند کشور دیگر به باغ قلهک رفته اند.
خبرنگار واشنگتن پست از قول دیپلماتهایی که وارد باغ قلهک شده اند، نوشته است: "تابلوهای نقاشی پاره شده، کامپیوترها خرد شده و مهاجمان روی دیوارها با اسپری شعارهایی مانند مرگ بر انگلیس و حزب الله پیروز است نوشته اند."
یک دیپلمات گفته است: "هولناک است. داخل ساختمان کاملا ویران شده است."
خبرگزاری محافظه کار فارس نوشته است که این بازدید "در پی ایجاد جنگ روانی توسط رژیم سلطنتی انگلیس" صورت گرفته است.
اما به نظر می رسد این اقدام با هدف ابراز همبستگی دیپلماتهای خارجی با همکاران بریتانیایی خود صورت گرفته که پس از یورش و غارت دفتر کار و منزلشان، از بیم جان خود و خانواده شان ناگزیر به ترک تهران شدند.
جامعه بین الملل از ایران خواسته است که به تعهدات خود برای حفاظت از جان دیپلماتها عمل کند. ایران می گوید این تعهدات را بسیار جدی می گیرد و هیچ نقشی در یورش سه شنبه نداشته است.
با این حال بعضی از کشورها خواهان تضمین جمهوری اسلامی برای حفظ کارکنان و اموالشان در ایران شده اند.
منع خبرنگاران خارجی
در همین حال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار بیانیه ای خبرنگاران رسانه های خارجی در ایران را از حضور در هر گونه تجمع و تظاهرات حامیان حکومت منع کرد.در این بیانیه که خبرگزاری فرانسه آن را گزارش کرده، تصریح شده است: "به کلیه نمایندگی های رسانه های خارجی اطلاع می دهیم که شرکت در تظاهرات، بخصوص در مقابل سفارت بریتانیا و باغ قلهک بدون کسب مجوز قبلی ممنوع است."
این اولین بار است که حکومت ایران خبرنگاران خارجی را از پوشش خبری راهپیمایی های طرفداران جمهوری اسلامی منع می کند.
پس از اعتراض عمومی به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، خبرنگاران خارجی از پوشش خبری تظاهرات مخالفان حکومت منع شدند و هنوز این ممنوعیت پابرجاست.
اعتراض اسپانیا
در ادامه محکومیت بین المللی یورش به سفارت بریتانیا، امروز اسپانیا نیز سفیر جمهوری اسلامی در مادرید را برای بیان اعتراض احضار کرد.وزارت خارجه اسپانیا در بیانیه ای اعلام کرد که در این دیدار، از ایران خواسته شده است درباره یورش خشونت آمیز به سفارت بریتانیا و مجتمع مسکونی دیپلماتهایش تحقیق کند، به بریتانیا بابت خسارت وارده غرامت بپردازد و عاملان این حمله را مجازات کند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش می دهد که یک مقام اسپانیایی حاضر نشد بگوید که آیا کشورش می خواهد همگام با سایر کشورهای اتحادیه اروپا سفیرش از تهران را به نشانه همبستگی با بریتانیا فرا بخواند یا خیر.
هنوز اعضای اتحادیه اروپا برای فرا خواندن سفرای خود از ایران تصمیمی نگرفته اند.
آزادی مهاجمان
با وجود فشارهای جهانی به ایران برای محاکمه مهاجمان و غارتگران سفارت بریتانیا، یازده نفر از عاملان این حمله از بازداشتگاه آزاد شده اند.خبرگزاری فارس گزارش داد که این عده چهارشنبه شب آزاد شدند. آنها سه شنبه بازداشت موقت شده بودند. مشخص نیست پلیس ایران چند نفر را در رابطه با حمله به سفارت بریتانیا و باغ قلهک بازداشت کرده است.
همچنین چهار گروه از دانشجویان حامی حکومت ایران با انتشار بیانیه ای اعلام کردند که بریتانیا باید منتظر ضربه ای محکم تر باشد.
خبرگزاری فارس این چهار تشکل را دفتر تحکیم وحدت، جنبش عدالتخواه دانشجویی، اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل، اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان معرفی کرده است.
در بیانیه آنها آمده است که بریتانیا به دلیل "شیطنت و فتنه گری" لیاقت داشتن رابطه با جمهوری اسلامی را ندارد و سفیرش باید زودتر از این اخراج می شد.
یکشنبه این هفته نمایندگان مجلس ایران رای به کاهش سطح روابط با بریتانیا از سفیر به کاردار دادند.
یک شعبه دادگاه حقوقی شهر تورنتو در کانادا اوایل شهریور امسال چند تن از مقامات پیشین و کنونی جمهوری اسلامی از جمله مهدی هاشمی رفسنجانی را به پرداخت نزدیک به ۱۳ میلیون دلار غرامت به یک شهروند کانادایی-ایرانی به نام هوشنگ بوذری محکوم کرد.
مهدی هاشمی تنها فرد مورد اتهام در این پرونده است که در خارج از ایران زندگی میکند. حضور او در بریتانیا پس از انتشار عمومی این حکم در هفتههای اخیر توجه رسانه ها را به خود جلب کرده است.هوشنگ بوذری که در دهه اول پس از انقلاب در مجلس شورای اسلامی، صدا و سیما و وزارت نفت کار میکرده است در سال ۱۳۷۲ در پی مذاکره برای امضای یک قرارداد میان چند شرکت اکتشاف و استخراج نفت با دولت ایران، بازداشت می شود.
او پس از نزدیک به هشت ماه حبس در اوین و بازداشتگاههای دیگر تهران آزاد میشود. آقای بوذری مدتی پس از آزادی از ایران خارج میشود و در نهایت به همراه خانوادهاش به کانادا مهاجرت میکند.
آقای بوذری در کانادا از دولت ایران به خاطر حبس و شکنجه در زندان شکایت میکند. این شکایت در دادگاههای کانادا به خاطر قوانینی که به دولتهای دیگر کشورها مصونیت میدهد پذیرفته نمیشود.
آقای بوذری سپس مهدی هاشمی رفسنجانی و چند مقام دیگر از جمله آقایان غلامحسین محسنی اژهای، علی فلاحیان و اکبر هاشمی رفسنجانی را متهم میکند که دستور بازداشت و شکنجه او را به دلیل رقابت با مهدی هاشمی رفسنجانی بر سر یک قرارداد نفتی صادر کردهاند.
او در این شکایت در دادگاه حقوقی تورنتو خواستار پرداخت غرامت میشود. قاضی دادگاه سه ماه پیش، بعد از گذشت دوران قانونی و حضور نیافتن هیچ یک از مقامات جمهوری اسلامی و مهدی هاشمی رفسنجانی در این دادگاه، بر اساس قوانین کانادا طی حکمی غیابی این افراد را موظف کرد که غرامت درخواستی آقای بوذری را به او بپردازند.
این حکم همچنین به آقای بوذری اجازه میدهد اموال این افراد را در کانادا و کشورهای دیگری که احکام دادگاههای حقوقی کانادا را به رسمیت میشناسند، ضبط کند.
اعتراض به حکم غیابی
مهدی هاشمی که در بریتانیا بسر می برد، در واکنش، به طور جدی این اتهامات را تکذیب کرد و گفت که شکواییه آقای بوذری تنها پس از صدور حکم این دادگاه به دست او رسیده است. او همچنین از اقدام وکلایش در کانادا برای اعتراض به صدور حکم غیابی در آیندهای نزدیک خبر داده است.
مارک آرنولد، وکیل آقای بوذری، در گفتگو با بیبیسی فارسی گفت که شکواییه مراحل قانونی خود را براساس ضوابط دادگاه های حقوقی در کانادا طی کرده و به دلیل حضور نیافتن مهدی هاشمی رفسنجانی و عدم ارائه لایحه دفاعیه، این حکم از طرف قاضی صادر شده است و کاملا قانونی است.
او همچنین گفت که اگر آقای هاشمی دلیل منطقی برای عدم حضور در دادگاه نخست دارد میتواند با حضور در تورنتو از قاضی بخواهد حکم صادره را لغو کند و دادگاه جدیدی برای رسیدگی به این شکایت تشکیل دهد.
آقای آرنولد تاکید کرد که اطمینان دارد شواهد و مدارک موجود در این پرونده صحت اتهامات واردشده از سوی موکلش را در یک دادرسی جدید ثابت خواهد کرد.
وکلای آقای هاشمی هم در پاسخ به پرسشهای بیبیسی فارسی در مورد این پرونده در نامهای تاکید کردند که موکلشان از شکواییه این دادگاه بیاطلاع بوده است و به زودی به نمایندگی از مهدی هاشمی رفسنجانی از دادگاه حقوقی تورنتو خواهند خواست که این حکم را لغو کند.
آنچه از گفتوگو با وکیل هوشنگ بوذری به عنوان شاکی اصلی پرونده و اظهار نظر کارشناسان مستقل بر میآید در صورت اعتراض وکلای مهدی هاشمی رفسنجانی به این دادگاه به احتمال بسیار زیاد این حکم در آینده نزدیک لغو خواهد شد و دادگاه جدیدی با حضور هر دو سوی این دعوای حقوقی به این پرونده رسیدگی خواهد کرد.
به گفته آقای حیدری به محض اینکه فردی که علیه او حکم پرداخت غرامت صادر شده به دادگاه مراجعه کند و توضیح دهد که از شکواییه و دادرسی پس از آن به هر دلیل بیاطلاع بوده است، قضات تقریبا در همه موارد رای به لغو حکم و تشکیل دادگاه جدید میدهند.
او همچنین گفت که مشکل احکام غیابی این است که در نبود هرگونه دفاع صادر میشود و قضاوت در مورد محتویات چنین پروندههایی مشکل است.
آنطور که از گفتوگو با وکیل هوشنگ بوذری به عنوان شاکی اصلی پرونده و اظهار نظر کارشناسان مستقل بر میآید در صورت اعتراض وکلای مهدی هاشمی رفسنجانی به این دادگاه این حکم احتمالا در آینده نزدیک لغو خواهد شد و دادگاه جدیدی با حضور هر دو سوی این دعوای حقوقی به این پرونده رسیدگی خواهد کرد.
ایران در اولین واکنش به تعطیلی سفارتخانه اش در لندن تصمیم بریتانیا را شتابزده و انفعالی خواند.
رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در بیانیه ای که برای رسانه ها ارسال کرده، اعلام کرد که کشورش به حفاظت از جان دیپلماتهای خارجی مقیم تهران متعهد است.ایران اصرار می کند که یورش سه شنبه شماری از جوانان تندرو به سفارت بریتانیا خودجوش بوده و عناصر حکومت هیچ نقشی در سازماندهی آن نداشته اند.
با این حال، بسیاری از ناظران غربی می گویند با توجه به سرکوب بیرحمانه مخالفان سیاسی در دو سال اخیر، بسیار بعید است چنین یورشی بدون رضایت و حمایت تلویحی بخشی از جناح حاکم ایران صورت گرفته باشد.
گفتگویی داشتیم با آلیستر برت، معاون وزیر امور خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه و از او درباره علت تصمیم دولتش و اثرات آن بر روابط و همچنین شهروندان دو کشور پرسیدیم .
ایران اقدام دولت بریتانیا را شتابزده خوانده است. نظر شماچیست؟
این اقدامی فوری و در واکنش به خشونتی بود که دیروز (سه شنبه 29 نوامبر) در تهران رخ داد. اما عجولانه نبوده است. این اقدامی سنجیده و واکنشی مناسب است به آنچه بر سفیر و کارمندان سفارت بریتانیا در تهران گذشت. اتفاقی که عمیقا قابل تاسف است و مسئولیتش کاملا بر عهده حکومت ایران است.
آیا این اقدام بریتانیا کانالهای دیپلماتیک برای گفتگو با ایران را نمی بندد؟
این اتفاق رابطه دو دولت را قطع نمی کند. محتاطانه اقدام کردیم تا روابط دیپلماتیک پا بر جا باشد. یعنی نمایندگان ایران و بریتانیا همچنان می توانند در بستری بین المللی در نشست های بین المللی باهمدیگر ملاقات کنند.
حتما می دانید موضوعات مهمی در ایران هست که بریتانیا تمایل دارد درباره آنها با ایران گفتگو کند، مثل برنامه هسته ای. مهم است که این گفتگوها ادامه یابد و با قطع نکردن روابط دیپلماتیک این فرصت همچنان وجود دارد که مذاکرات پیش برود.
وزارت خارجه ایران در روز سه شنبه از حمله به سفارت بریتانیا ابراز تاسف کرد. چرا فکر می کنید این ابراز تاسف کافی نیست؟
ما حرف های وزیر خارجه ایران را شنیدیم و واقعا هم همین طور است که در بخش های مختلف حکومت ایران برنامه ها و اقدامات مختلفی انجام می شود. اما مشخص است که به هر حال حکومت ایران وظیفه دارد امنیت دیپلمات ها را تامین کند. این وظیفه ای اختیاری نیست.
"ما می خواهیم ارتباط مان برقرار بماند. برای همین روابط قطع نشده است. اما این ایران است که باید برای از سرگیری روابط مناسب بین دو طرف گام بردارد."
آلیستر برت، معاون وزیر خارجه بریتانیا
این اقدام بعضی از شهروندان بریتانیایی و ایرانی را تحت تاثیر قرار می دهد، خصوصا کسانی را که به خدمات کنسولی نیاز دارند. آیا تدبیری اندیشیده اید؟
تصمیم هایی گرفته خواهد شد. الان بخش ویزای سفارت نمی تواند به کارش ادامه بدهد. کسانی که می خواهند به بریتانیا بیایند، می توانند از کشورهای همسایه ایران تقاضا بدهند. در مورد شهروندان بریتانیایی که در ایران هستند، از کشورهای دیگر می خواهیم از آنها حمایت کنند.
امیدواریم همین اتفاق در مورد ایرانی های ساکن بریتانیا رخ دهد. واقعا متاسفیم که چنین اتفاقی رخ داده است. ما دنبال چنین چیزی نبودیم. اما این تصمیمی نیست که بریتانیا خودش به تنهایی گرفته باشد. این واکنشی است به اتفاق هایی که در تهران رخ داده است.
در نهایت، ارزیابی شما از آینده روابط ایران و بریتانیا چیست؟
الان در سطح پایینی است. اما در هر سطحی که باشد، می تواند دوباره بهتر شود. البته اگر اراده ای وجود داشته باشد. بریتانیا همیشه گفته است درِ مذاکره به خصوص درباره برنامه هسته ای ایران باز است.
اما با این حال، حکومت ایران وظیفه دارد امنیت دیپلمات ها را تامین کند. فقط زمانی می توانیم دیپلمات ها را برگردانیم که امنیت داشته باشند. زمانی که حکومت ایران نشان بدهد می تواند از سفارتخانه ها و محل زندگی دیپلمات ها محافظت کند.
به هر حال ما می خواهیم ارتباط مان برقرار بماند. برای همین روابط قطع نشده است. اما این ایران است که باید برای از سرگیری روابط مناسب بین دو طرف گام بردارد.