بررسی وضع سکه و ارز در ایران پس از دور جدید مذاکره در بغداد
ندای سبز آزادی- مریم مدنی: دور دوم مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ در بغداد بدون اعلام نتایج با اظهار امیدواری طرفین برای پیشرفت مذاکرات در آینده پایان یافت.
کاترین اشتون پس از پایان یافتن این مذاکرات با سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد:" طرفین خواستار پیشرفت مذاکرات هستند."
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا که در کاخ دارالضایفه بغداد در جمع خبرنگاران سخن می گفت افزود:" گروه ۱+۵ به صورتی محکم و روشن متحد است تا پیگیری کند که برنامه هسته ای ایران کاملا صلح آمیز باشد و از معاهده ان پی تی و همچنین قطعنامه های شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل خارج نشود."
وی افزود:" ما از ایران انتظار داریم که اقدامات عملی و قطعی انجام دهد تا نگرانی های جامعه بین المللی را از طریق جلب اعتماد بین المللی برطرف کند."
از سویی سعید جلیلی با اشاره به دور سوم مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای گروه ۱+۵ این گفت و گوها را ناتمام خواند و افزود:" دراین گفت و گوها فضای خوبی بود برای اینکه دو طرف دیدگاه های خود را به صورت شفاف بیان کنند."
وی با مثبت خواندن این گفتوگوها اظهار امیدواری کرد که نتیجه مذاکرات ماه آینده در مسکو هم امیدبخش باشد.
هرچند طرف ایرانی چه در بغداد پس از پایان مذاکرات و در جمع خبرنگاران و چه در داخل کشور سعی در مثبت جلوه دادن نتایج این مذاکرات داشته است اما تغییرات بازار ارز و افزایش فوری قیمت دلار حتی پیش از پایان این گفتوگوها خلاف این امر را نشان میدهد.
از سویی برخی کارشناسان هم بر این عقیدهاند که فارغ از بررسی تغییرات ارز و طلا در داخل کشور میتوان از ناموفق بودن این گفتوگوها خبردار شد.
جمشید اسدی، استاد دانشگاه مقیم فرانسه در این مورد میگوید:" در زبان دیپلماتیک وقتی که طرفین گفتوگو برای نشست بعدی اظهار امیدواری میکنند، به این معنیست که نشست جاری موفقیتآمیز نبوده است که اگر نتایج آن مثبت بود حتما با دف و کرنا اعلام میکردند. اما وقتی فقط اظهار امیدواری میشود که در نشست بعدی نتایج بهتری گرفته شود پس این نشست مقرون به موفقیت نبوده است."
بازار منتظر نتیجه مذاکرات نماند
حتی پیش از آنکه طرف ایرانی مذاکرات در جمع خبرنگاران حاضر شود و نسبت به آینده این مذاکرات اظهار امیدواری کند و در واقع پیش از پایان یافتن دور دوم گفتوگو در بغداد، دلار در بازار ایران که روز قبل به ۱۷۰۰ تومان نمیرسید تا ۱۷۵۰ و ۱۷۷۰ تومان هم معامله شد.
در واقع وقتی مذاکرات از روز چهارشنبه به پنجشنبه کشیده شد بی آنکه خبری از نتیجه آن داده شود، قیمت ارز و سکه ناگهان در بازار ایران افزایش یافت.
قیمت سکه تمام طرح جدید و قدیم در روز پنجشنبه به ترتیب به ۶۶۵ و ۶۷۵ هزار تومان افزایش یافت که نسبت به روز قبل یعنی چهارشنبه ۳۰ هزار تومان افزایش نشان میداد.
همچنین نیم سکه با ۱۵ هزار تومان افزایش به ۳۳۵ هزار تومان و ربع سکه با ۷ هزار تومان افزایش به ۱۸۷ هزار تومان رسید.
به گفته دکتر اسدی بازار بسیار نگران ایران ترجیح میدهد سرمایه خود را در جای امنی نگه دارد. طبیعیست که اگر نتیجه مذاکرات مثبت بود امید به ماندن سرمایه در اقتصاد ایران داشتیم اما وقتی بازار ترجیح میدهد سرمایه خود را به بازار ارز منتقل کند، این پیامد بیاعتمادی به نشست ناموفق بغداد است.
وی در گفتوگو با ندای سبز آزادی میافزاید:" این فضای تیره و تار را بازار و مردم هم متوجه میشوند. به همین دلیل میتوان گفت افزایش قیمت ارز بلافاصله پس از مذاکرات لحظهای نیست."
هرچند محمد کشتیآرای، رئیس اتحادیه طلا و جواهر کشور قیمت سکه و دلار در بازار در روز پنجشنبه را هیجانی و غیرواقعی عنوان کرد و وزیر اقتصاد ایران هم یک شب پیش از آغاز مذاکرات در یک برنامه تلویزیونی با حبابی خواندن تغییرات قیمت سکه در بازار مردم را تشویق کرد که در جای امنتری سرمایهگذاری کنند، اما جمشید اسدی در گفتوگو با ندای سبز آزادی نظری بر خلاف این را مطرح کرد. به گفته وی، شاید اگر نتیجه مذاکرات مثبت بود میشد گفت واکنش لحظهای بوده اما چون منفی بود نشان میدهد که کمافیالسابق سرمایهگذار به بازار داخلی بی اعتماد است و سراغ سرمایهگذاری ارز و طلا میرود. پس این رفتار بلندمدت خواهد بود، همچنان که مدتهاست آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
وی میگوید:" از پاییز ۱۳۹۰ افزایش قیمت ارز و طلا روند صعودی به خود گرفته و باز هم ادامه خواهد داشت."
در واقع بازار ارز و طلا از دو سال پیش در روزهای بحرانی به سر میبرد و تا مدتها دولت و بانک مرکزی اقدام قابل توجهی برای مهار قیمت ها از خود نشان نمیدادند.
منتقدان دولت احمدی نژاد می گویند که دولت تلاش کرده با دامن زدن به بحران ارز و افزودن به قیمت آن، منابع ریالی لازم برای پرداخت یارانه های نقدی را فراهم کند؛ اما دولت منتقدان خود را به توطئه علیه ثبات اقتصادی از طریق ایجاد آشوب در بازار ارز و طلا متهم می کند.
بعد از مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵ ی در استانبول ترکیه، قیمت انواع ارز و طلا در بازار سیر نزولی گرفت و به دلیل خوش بینی نسبت به مذاکرات هسته ای در بغداد این روند ادامه پیدا کرد.
اما به نظر می رسد که مذاکرات ایران و پنج بعلاوه یک در بغداد و افزایش احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات، تاثیر خود را بر بازار ارز و طلا در ایران گذاشته است.
اسدی معتقد است که بحران در وضعیت طلا و ارز در کشور ادامه خواهد داشت.
وی میگوید: "وقتی دولت بدون حساب اسکناس بدون پشتوانه چاپ مینماید یا پول وارد بازار میکند این باعث افزایش نقدینگی میشود. اما مردم میدانند که اگر ریال دستشان باشد به خاطر نقدینگی بدون پشتوانه ارزش خود را از دست میدهد. به همین دلیل باید در جایی خارج از اقتصاد ملی سرمایهگذاری کند چون اقتصاد ملی هر روز بیارزش میشود."
ریشه بحران: اقتصاد مبتنی بر دولت نفتی ناکارآمد
از سویی به گفته اقتصاد دانان همچنان که در چند سال گذشته هم بر این نکته تاکید کردهاند سیاستهای اقتصادی غلط دولت در دامن زدن به این بحران بسیار تاثیر داشته است.
در واقع تنش با جامعه جهانی و جنگ ایران و غرب و تحریمها تنها دلیل وضعیت نابسامان اقتصادی ایران نیست و این موضوع علاوه بر مشکلات ایران و غرب در عوامل دیگری هم ریشه دارد.
به گفته جمشید اسدی سیاست بنیادین احمدینژاد گسترش واردات بوده است تا به خیال خود قیمتها را پایین نگه دارد اما حالا که آقایان علما خودشان به فکر حمایت از تولید داخل افتادهاند این به این معنی است که خودشان میدانند مصالحهای در کار نخواهد بود و تحریمها ادامه خواهد یافت.
وی میگوید:" تنش با جامعه جهانی موجب وخامت اوضاع اقتصادی کشور شده اما اوضاع اقتصادی پیش از این تنشها بحرانی شده بود. درآمد سرانه ملی ما هنوز به سال ۵۵ نرسیده و درآمد تولید ما در اواخر دوره آقای رفسنجانی اندکی با سال ۵۵ برابری میکرد. اما در این دورهها خبری از قطعنامههای شورای امنیت نبوده است.
اسدی می افزاید: "در زمان آقای خاتمی هم گشایشهایی در وضع اقتصادی ایجاد شد هرچند کافی نبود. مسلما احمدینژاد وضع را به مراتب بدتر کرد. در واقع دو ضربه اساسی به اقتصاد کشور زد.
ضربه اولی این بود که به علت آنچه ایشان مخالفت با آقازادهها مینامیدند، با خودیهای خودشان که آنها را پاک فرض میکردند همان کاری را کردند که قبلا در مورد آقازادهها انجام میشد. یعنی خارج از رقابت و مناقصه به آنها امکانات میدادند. مثل قراردادها و امتیازهای بزرگی که بدون مناقصه به سپاه اعطا شد یا وامهای بسیار کلانی که به افراد نزدیک خود میدادند که نمونه آن ماجرای امیر خسروی بود.
ضربه دوم احمدینژاد تنش افروزی با جامعه جهانی و بیاعتنایی به تبعات آن بود. آنچنان که که در دور اول زمامداری ایشان هر سال یک قطعنامه تنبیهی صادر شد. مسلما قبل از آن هم اقتصاد ما وضع نابسامانی داشته اما در دوره ایشان وضع به مراتب بدتر شد."
اکنون بازار ارز در مقابل مذاکرات هسته ای واکنش نشان داده و قیمت ارز و طلا در بازار افزایش یافته است.
قیمت انواع ارز که در روزهای اخیر سیر نزولی داشت در دومین روز مذاکرات ایران و ۱+۵ افزایش پیدا کرده است.
گزارشها نشان می دهد که هر دلار به قیمت ۱۷۲۵ تا ۱۷۵۵تومان، هر یورو به قیمت ۲۱۶۰ تا ۲۲۰۰ تومان و پوند بریتانیا نیز به قیمت ۲۷۰۵ تا ۲۷۵۰ تومان در بازار معامله شده است.
این در حالی است که در روزهای اخیر قیمت هر دلار کاهش پیدا کرده بود و عصر روز پیش از آغاز مذاکرات هر دلار به قیمت ۱۶۶۸ تومان در بازار معامله شده بود.
قیمت سکه نیز با وجود کاهش قیمت جهانی طلا، در بازار بین ده تا بیست تومان افزایش یافته و هر سکه طرح قدیم ۶۶۸ هزار تومان و هر سکه طرح جدید ۶۵۹ هزار تومان و نیم سکه ۳۳۰ هزار تومان در بازار معامله شده است.
اما به طور قطع بحرانیتر شدن وضعیت اقتصادی ایران تنها نتیجه ناموفق بودن مذاکرات ایران و غرب نیست بلکه آنچنان که اسدی میگوید قرار نیست مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی قصد و توان این را داشته باشند که به مصالحهای در جامعه جهانی برسند.
به گفته این صاحب نظر اقتصاد سیاسی،" آنچه جامعه جهانی میخواهد بسیار روشن است و در حقیقت قصد ندارد عقبنشینی کند. امروز جامعه جهانی متوجه شده که جمهوری اسلامی فقط در این مورد زبان زور میفهمد. حتی آقای اولاند هم وقتی در نشست آمریکا صحبت میکرد در مورد شدت تحریمها علیه ایران موافق بود یا حداقل مخالفتی نکرد.
اما جامعه جهانی متوجه شده که جمهوری اسلامی فقط زبان زور و فشار را میفهمد و نرمشهایی که در نشست بغداد نشان دادند هم به دلیل سختی تحریمهایی بود که به ایران وارد شده است. و در اوایل تابستان این تحریمها شدیدتر خواهد شد."
آینده ی مبهم مذاکرات
هرچند سعید جلیلی بر پیشرفت گام به گام گفتوگوهای ایران و غرب تاکید کرده و اتخاذ نتایج بهتر را به مذاکرات مسکو در ماه ژوئن موکول کرده است اما به نظر جمشید اسدی، بهتر است پیشبینی دور سوم مذاکرات با رجوع به گذشته همراه باشد:" معیار و ملاک برای پیشبینی معمولا نگاه به تجربههای پیشین است. در نشست ترکیه اظهار امیدواری شد که در بغداد به نتایج مثبتی برسند اما میبینیم که در بغداد هم اتفاق مثبتی رخ نداد و حالا هم اظهار امیدواری میکنند که نتایج نشست مسکو بهتر خواهد بود. معلوم نیست این چه دستاوردی بوده که کسی از آن اطلاع ندارد و چرا به همه نتایج آن را نمیگویند تا نشان بدهند که واقعا این مذاکرات مثبت بوده است."
وی تاکید میکند: "در زبان دیپلماتیک وقتی برای جلسات بعدی اظهار امیدواری میشود یعنی تا الان اتفاقی نیفتاده است."
تغییرات قیمت طلا و ارز نشان میدهد که بازار هم به این نتیجه رسیده که دستیابی به توافقی در این زمینه دشوار است.
از سویی با وجود اظهار امیدواری برای بهتر شدن گفتوگوها در مسکو اگر تحریمهای جدید غرب علیه ایران و تحریم نفت ایران به زودی آغاز شود معلوم نیست وضع بازار ارز و سکه و طلا در ایران به چه سمت و سویی خواهد رفت و در واقع چه بر سر اقتصاد بحرانی ایران خواهد آمد؟
اقتصاد ناامید از مصالحه تهران و غرب
کاترین اشتون پس از پایان یافتن این مذاکرات با سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد:" طرفین خواستار پیشرفت مذاکرات هستند."
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا که در کاخ دارالضایفه بغداد در جمع خبرنگاران سخن می گفت افزود:" گروه ۱+۵ به صورتی محکم و روشن متحد است تا پیگیری کند که برنامه هسته ای ایران کاملا صلح آمیز باشد و از معاهده ان پی تی و همچنین قطعنامه های شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل خارج نشود."
وی افزود:" ما از ایران انتظار داریم که اقدامات عملی و قطعی انجام دهد تا نگرانی های جامعه بین المللی را از طریق جلب اعتماد بین المللی برطرف کند."
از سویی سعید جلیلی با اشاره به دور سوم مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای گروه ۱+۵ این گفت و گوها را ناتمام خواند و افزود:" دراین گفت و گوها فضای خوبی بود برای اینکه دو طرف دیدگاه های خود را به صورت شفاف بیان کنند."
وی با مثبت خواندن این گفتوگوها اظهار امیدواری کرد که نتیجه مذاکرات ماه آینده در مسکو هم امیدبخش باشد.
هرچند طرف ایرانی چه در بغداد پس از پایان مذاکرات و در جمع خبرنگاران و چه در داخل کشور سعی در مثبت جلوه دادن نتایج این مذاکرات داشته است اما تغییرات بازار ارز و افزایش فوری قیمت دلار حتی پیش از پایان این گفتوگوها خلاف این امر را نشان میدهد.
از سویی برخی کارشناسان هم بر این عقیدهاند که فارغ از بررسی تغییرات ارز و طلا در داخل کشور میتوان از ناموفق بودن این گفتوگوها خبردار شد.
جمشید اسدی، استاد دانشگاه مقیم فرانسه در این مورد میگوید:" در زبان دیپلماتیک وقتی که طرفین گفتوگو برای نشست بعدی اظهار امیدواری میکنند، به این معنیست که نشست جاری موفقیتآمیز نبوده است که اگر نتایج آن مثبت بود حتما با دف و کرنا اعلام میکردند. اما وقتی فقط اظهار امیدواری میشود که در نشست بعدی نتایج بهتری گرفته شود پس این نشست مقرون به موفقیت نبوده است."
بازار منتظر نتیجه مذاکرات نماند
حتی پیش از آنکه طرف ایرانی مذاکرات در جمع خبرنگاران حاضر شود و نسبت به آینده این مذاکرات اظهار امیدواری کند و در واقع پیش از پایان یافتن دور دوم گفتوگو در بغداد، دلار در بازار ایران که روز قبل به ۱۷۰۰ تومان نمیرسید تا ۱۷۵۰ و ۱۷۷۰ تومان هم معامله شد.
در واقع وقتی مذاکرات از روز چهارشنبه به پنجشنبه کشیده شد بی آنکه خبری از نتیجه آن داده شود، قیمت ارز و سکه ناگهان در بازار ایران افزایش یافت.
قیمت سکه تمام طرح جدید و قدیم در روز پنجشنبه به ترتیب به ۶۶۵ و ۶۷۵ هزار تومان افزایش یافت که نسبت به روز قبل یعنی چهارشنبه ۳۰ هزار تومان افزایش نشان میداد.
همچنین نیم سکه با ۱۵ هزار تومان افزایش به ۳۳۵ هزار تومان و ربع سکه با ۷ هزار تومان افزایش به ۱۸۷ هزار تومان رسید.
به گفته دکتر اسدی بازار بسیار نگران ایران ترجیح میدهد سرمایه خود را در جای امنی نگه دارد. طبیعیست که اگر نتیجه مذاکرات مثبت بود امید به ماندن سرمایه در اقتصاد ایران داشتیم اما وقتی بازار ترجیح میدهد سرمایه خود را به بازار ارز منتقل کند، این پیامد بیاعتمادی به نشست ناموفق بغداد است.
وی در گفتوگو با ندای سبز آزادی میافزاید:" این فضای تیره و تار را بازار و مردم هم متوجه میشوند. به همین دلیل میتوان گفت افزایش قیمت ارز بلافاصله پس از مذاکرات لحظهای نیست."
هرچند محمد کشتیآرای، رئیس اتحادیه طلا و جواهر کشور قیمت سکه و دلار در بازار در روز پنجشنبه را هیجانی و غیرواقعی عنوان کرد و وزیر اقتصاد ایران هم یک شب پیش از آغاز مذاکرات در یک برنامه تلویزیونی با حبابی خواندن تغییرات قیمت سکه در بازار مردم را تشویق کرد که در جای امنتری سرمایهگذاری کنند، اما جمشید اسدی در گفتوگو با ندای سبز آزادی نظری بر خلاف این را مطرح کرد. به گفته وی، شاید اگر نتیجه مذاکرات مثبت بود میشد گفت واکنش لحظهای بوده اما چون منفی بود نشان میدهد که کمافیالسابق سرمایهگذار به بازار داخلی بی اعتماد است و سراغ سرمایهگذاری ارز و طلا میرود. پس این رفتار بلندمدت خواهد بود، همچنان که مدتهاست آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
وی میگوید:" از پاییز ۱۳۹۰ افزایش قیمت ارز و طلا روند صعودی به خود گرفته و باز هم ادامه خواهد داشت."
در واقع بازار ارز و طلا از دو سال پیش در روزهای بحرانی به سر میبرد و تا مدتها دولت و بانک مرکزی اقدام قابل توجهی برای مهار قیمت ها از خود نشان نمیدادند.
منتقدان دولت احمدی نژاد می گویند که دولت تلاش کرده با دامن زدن به بحران ارز و افزودن به قیمت آن، منابع ریالی لازم برای پرداخت یارانه های نقدی را فراهم کند؛ اما دولت منتقدان خود را به توطئه علیه ثبات اقتصادی از طریق ایجاد آشوب در بازار ارز و طلا متهم می کند.
بعد از مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵ ی در استانبول ترکیه، قیمت انواع ارز و طلا در بازار سیر نزولی گرفت و به دلیل خوش بینی نسبت به مذاکرات هسته ای در بغداد این روند ادامه پیدا کرد.
اما به نظر می رسد که مذاکرات ایران و پنج بعلاوه یک در بغداد و افزایش احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات، تاثیر خود را بر بازار ارز و طلا در ایران گذاشته است.
اسدی معتقد است که بحران در وضعیت طلا و ارز در کشور ادامه خواهد داشت.
وی میگوید: "وقتی دولت بدون حساب اسکناس بدون پشتوانه چاپ مینماید یا پول وارد بازار میکند این باعث افزایش نقدینگی میشود. اما مردم میدانند که اگر ریال دستشان باشد به خاطر نقدینگی بدون پشتوانه ارزش خود را از دست میدهد. به همین دلیل باید در جایی خارج از اقتصاد ملی سرمایهگذاری کند چون اقتصاد ملی هر روز بیارزش میشود."
ریشه بحران: اقتصاد مبتنی بر دولت نفتی ناکارآمد
از سویی به گفته اقتصاد دانان همچنان که در چند سال گذشته هم بر این نکته تاکید کردهاند سیاستهای اقتصادی غلط دولت در دامن زدن به این بحران بسیار تاثیر داشته است.
در واقع تنش با جامعه جهانی و جنگ ایران و غرب و تحریمها تنها دلیل وضعیت نابسامان اقتصادی ایران نیست و این موضوع علاوه بر مشکلات ایران و غرب در عوامل دیگری هم ریشه دارد.
به گفته جمشید اسدی سیاست بنیادین احمدینژاد گسترش واردات بوده است تا به خیال خود قیمتها را پایین نگه دارد اما حالا که آقایان علما خودشان به فکر حمایت از تولید داخل افتادهاند این به این معنی است که خودشان میدانند مصالحهای در کار نخواهد بود و تحریمها ادامه خواهد یافت.
وی میگوید:" تنش با جامعه جهانی موجب وخامت اوضاع اقتصادی کشور شده اما اوضاع اقتصادی پیش از این تنشها بحرانی شده بود. درآمد سرانه ملی ما هنوز به سال ۵۵ نرسیده و درآمد تولید ما در اواخر دوره آقای رفسنجانی اندکی با سال ۵۵ برابری میکرد. اما در این دورهها خبری از قطعنامههای شورای امنیت نبوده است.
اسدی می افزاید: "در زمان آقای خاتمی هم گشایشهایی در وضع اقتصادی ایجاد شد هرچند کافی نبود. مسلما احمدینژاد وضع را به مراتب بدتر کرد. در واقع دو ضربه اساسی به اقتصاد کشور زد.
ضربه اولی این بود که به علت آنچه ایشان مخالفت با آقازادهها مینامیدند، با خودیهای خودشان که آنها را پاک فرض میکردند همان کاری را کردند که قبلا در مورد آقازادهها انجام میشد. یعنی خارج از رقابت و مناقصه به آنها امکانات میدادند. مثل قراردادها و امتیازهای بزرگی که بدون مناقصه به سپاه اعطا شد یا وامهای بسیار کلانی که به افراد نزدیک خود میدادند که نمونه آن ماجرای امیر خسروی بود.
ضربه دوم احمدینژاد تنش افروزی با جامعه جهانی و بیاعتنایی به تبعات آن بود. آنچنان که که در دور اول زمامداری ایشان هر سال یک قطعنامه تنبیهی صادر شد. مسلما قبل از آن هم اقتصاد ما وضع نابسامانی داشته اما در دوره ایشان وضع به مراتب بدتر شد."
اکنون بازار ارز در مقابل مذاکرات هسته ای واکنش نشان داده و قیمت ارز و طلا در بازار افزایش یافته است.
قیمت انواع ارز که در روزهای اخیر سیر نزولی داشت در دومین روز مذاکرات ایران و ۱+۵ افزایش پیدا کرده است.
گزارشها نشان می دهد که هر دلار به قیمت ۱۷۲۵ تا ۱۷۵۵تومان، هر یورو به قیمت ۲۱۶۰ تا ۲۲۰۰ تومان و پوند بریتانیا نیز به قیمت ۲۷۰۵ تا ۲۷۵۰ تومان در بازار معامله شده است.
این در حالی است که در روزهای اخیر قیمت هر دلار کاهش پیدا کرده بود و عصر روز پیش از آغاز مذاکرات هر دلار به قیمت ۱۶۶۸ تومان در بازار معامله شده بود.
قیمت سکه نیز با وجود کاهش قیمت جهانی طلا، در بازار بین ده تا بیست تومان افزایش یافته و هر سکه طرح قدیم ۶۶۸ هزار تومان و هر سکه طرح جدید ۶۵۹ هزار تومان و نیم سکه ۳۳۰ هزار تومان در بازار معامله شده است.
اما به طور قطع بحرانیتر شدن وضعیت اقتصادی ایران تنها نتیجه ناموفق بودن مذاکرات ایران و غرب نیست بلکه آنچنان که اسدی میگوید قرار نیست مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی قصد و توان این را داشته باشند که به مصالحهای در جامعه جهانی برسند.
به گفته این صاحب نظر اقتصاد سیاسی،" آنچه جامعه جهانی میخواهد بسیار روشن است و در حقیقت قصد ندارد عقبنشینی کند. امروز جامعه جهانی متوجه شده که جمهوری اسلامی فقط در این مورد زبان زور میفهمد. حتی آقای اولاند هم وقتی در نشست آمریکا صحبت میکرد در مورد شدت تحریمها علیه ایران موافق بود یا حداقل مخالفتی نکرد.
اما جامعه جهانی متوجه شده که جمهوری اسلامی فقط زبان زور و فشار را میفهمد و نرمشهایی که در نشست بغداد نشان دادند هم به دلیل سختی تحریمهایی بود که به ایران وارد شده است. و در اوایل تابستان این تحریمها شدیدتر خواهد شد."
آینده ی مبهم مذاکرات
هرچند سعید جلیلی بر پیشرفت گام به گام گفتوگوهای ایران و غرب تاکید کرده و اتخاذ نتایج بهتر را به مذاکرات مسکو در ماه ژوئن موکول کرده است اما به نظر جمشید اسدی، بهتر است پیشبینی دور سوم مذاکرات با رجوع به گذشته همراه باشد:" معیار و ملاک برای پیشبینی معمولا نگاه به تجربههای پیشین است. در نشست ترکیه اظهار امیدواری شد که در بغداد به نتایج مثبتی برسند اما میبینیم که در بغداد هم اتفاق مثبتی رخ نداد و حالا هم اظهار امیدواری میکنند که نتایج نشست مسکو بهتر خواهد بود. معلوم نیست این چه دستاوردی بوده که کسی از آن اطلاع ندارد و چرا به همه نتایج آن را نمیگویند تا نشان بدهند که واقعا این مذاکرات مثبت بوده است."
وی تاکید میکند: "در زبان دیپلماتیک وقتی برای جلسات بعدی اظهار امیدواری میشود یعنی تا الان اتفاقی نیفتاده است."
تغییرات قیمت طلا و ارز نشان میدهد که بازار هم به این نتیجه رسیده که دستیابی به توافقی در این زمینه دشوار است.
از سویی با وجود اظهار امیدواری برای بهتر شدن گفتوگوها در مسکو اگر تحریمهای جدید غرب علیه ایران و تحریم نفت ایران به زودی آغاز شود معلوم نیست وضع بازار ارز و سکه و طلا در ایران به چه سمت و سویی خواهد رفت و در واقع چه بر سر اقتصاد بحرانی ایران خواهد آمد؟
معتصم طاطایی: جمهوری اسلامی در آستانه ورشکستگی است
روز/ کاوه قریشییک کارشناس اقتصادی در پاسخ به روز:
معتصم طاطایی، تحلیل گر مسائل اقتصادی خاورمیانه و استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه لندن (S.O.A.S) در مصاحبه با روز می گوید تحریم های اقتصادی به مرور، جمهوری اسلامی را به سوی یک نوع ورشکستگی اقتصادی خواهد برد.
در تازهترین مورد تحریمهای بین المللی علیه ایران، باراک اوباما، با صدور بخشنامهای، کلیه دارائیهای جمهوری اسلامی را مسدود کرد؛ آنهم سه روز پس از آنکه کمیتۀ امور بانکی مجلس سنای این کشور، شرکت ملی نفت و شرکت ملی نفتکش ایران را نیز مشمول تحریمهای جدید کرد.
رسانههای خارجی همزمان به نقل از منابع صنعت نفت چین، از تصمیم شرکتهای این کشور برای کاهش واردات نفت خام ایران خبر دادهاند؛ بر اساس گزارشها میزان واردات نفتی چین از ماه مارس به نصف میزانی میرسد که سال گذشته از ایران وارد کردهاند.
تاثیرات افزایش تحریمهای کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی روز به روز بیشتر خود را در زندگی روزمره مردم نشان میدهد؛ تاجایی که یک نماینده مجلس گفته ساکنان خط فقر ۱۵ تا ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافتهاند.
معتصم طاطایی، در این گفتگو به تاثیر تحریم ها بر جمهوری اسلامی می پردازد:
تاثیر دراز مدت تحریمهای اخیر را، گذشته از تاثیر مقطعی و کنونی آن بر وضعیت کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
تحریمها اهداف مختلفی را دنبال کرده اند. اگر به عقب برگردیم، میبینیم اهداف تحریمها در ابتدا، جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی بود. شرکتهایی هدف قرار گرفتند که به اعتقاد غرب، تکنولوژی هستهای را در اختیار ایران قرار میدادند. غرب قصد داشت علاوه بر شناسایی این شرکتها، روابط موجود را هم قطع کند؛ موضوعی که در آن موفق عمل کرد. اما جمهوری اسلامی در برابر سعی کرد تکنولوژی مورد نیاز خود را از راه های دیگر به دست بیاورد. کشورهایی مانند روسیه و یا شرکت هایی حاضر بودند به صورت زیرزمینی با ایران معامله داشته باشند. این موضوع باعث شد غرب گامهای دیگری بردارد و مستقیما شرکتهایی را هدف قرار دهد که با ایران پروژههای مشترک اقتصادی دارند. در میان آنها مجموعه بزرگی از شرکتهای ژاپنی، آلمانی و فرانسوی دیده میشد. این موج از تحریمها نیز به هدف قطع ارتباط شرکتهای بزرگ اقتصادی با ایران صورت گرفت که در دراز مدت موجب شد بیشتر آنهایی که در این مبادلات شرکت داشتند، دیگر نتوانند به روابط خود ادامه دهند. تاثیر آن هم بیکاری افرادی بود که در داخل ایران در این پروژه ها مشغول به کار بودند. شاید بتوان این را آغاز تاثیر تحریمها تلقی کرد. در عین حال، به صورت واقعی ارتباط ایران با خارج به ویژه با آندسته از شرکتهای غربی که بخشی از این تکنولوژی را در اختیار ایران قرار میدادند، قطع شد. اما اگر به دور جدید تحریمها که از دو ماه پیش شروع شد نگاه کنیم، میبینیم موارد تازه تری مطرح شده اند. هدفی که غرب در این دور از تحریمها مشخصا دنبال کرد، محاصره اقتصادی بانک مرکزی و به طور کلی صنعت نفت ایران بود. تاثیرهای کوتاه مدت آن هم رویارویی ایران با موجی از نابسامانی های اقتصادی در زمینههای مختلف است. مشکلی که ایران در دور اول تحریمها با آن روبرو نشد. تاثیرات کوتاه مدت و دراز مدت تحریمهای دو ماه گذشته، میتواند باعث رشد همزمان چندشاخص اقتصادی در ایران شود: تورم، بیکاری و از همه مهمتر نابسامانی اقتصادی. در اقتصاد، زمانی که این سه شاخص به موازات هم حرکت کنند، کشورها، با نابسامانی اقتصادی در تمام زمینهها روبرو میشوند. اقتصاد ایران در حال حاضر با چنین بحرانی روبروست. در هفتههای اخیر، تاثیرات تحریمها همانطور که مد نظر غرب بود، به بازار ارز منتقل شد. زمانی که بازار ارز دچار بحران شود- که شده است- تاثیرها بسیار گستردهتر خواهد شد. دلاری که قبلن بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ تومان در نوسان بود، در زمان کوتاهی، حتی تا سقف ٢٥٠٠ تومان هم رفت. در واقع ارزش پول ملی ایران، در مدت زمان کوتاهی در برابر ارزی مانند دلار نصف شد. هدف نهایی تحریمها حرکت به سوی بیارزش کردن کامل ارز ملی ایران است. اما قبل از آن در طول هفتههای گذشته، مشاهده کردیم که میزان تورم بنا بر برخی اظهارات مسئولان از ۲۰ به ۴۰ درصد هم افزایش یافته است. وقتی که تورم یک کشور در مدت زمان بسیار کوتاه، دوبرابر شود، نشان از حرکت آن کشور به سوی نوعی ورشکستگی اقتصادی دارد. مختصر اینکه، دور جدید تحریمها ایران را در سراشیبی ورشکستگی اقتصادی قرار داده است.
اشاره کردید که اهداف غرب در تحریمها، تغییر رفتار جمهوری اسلامی در رابطه با مساله هستهای است. آنها تا چه اندازه در این زمینه موفق شده اند؟
به نظر میرسد در دراز مدت موفق عمل کرده و تحریمها نیز تاثیر گذار بوده است. ایران از آغاز تحریمها با مشکلاتی در رابطه با انرژی هستهای روبرو و مجبور شد برای تامین هزینهها به فکر ایجاد بدیلهای جدید باشد. تمام پروژه های مشترک، که مشمول تحریمها شدند نیمه تمام ماندند. ایران در حال حاضر در تمام زمینهها منزوی شده است. اگر وضعیت به این ترتیب ادامه داشته باشد، این کشور هیچ راهی نخواهد داشت جز اینکه مجبور شود برای پاسخ گویی به مشکلات خود، دست به چاپ پول بزند. کشوری هم که به این مرحله برسد، به همان بلای صدام حسین و موگابه دچار خواهد شد. تورم در زمان کوتاهی میتواند در مقیاس زیادی بالا برود. در حال حاضر ایران نیز در آستانه رویارویی با چنین وضعیتی است اما اینکه در نهایت، جمهوری اسلامی حاضر شود از مواضع هستهای اش کوتاه بیاید، قابل پیش بینی نیست.
تحریمها تا کی میتواند ادامه داشته باشند؟ غرب چه ظرفیتهایی برای ادامه تحریمها دارد؟
به نظر میرسد غرب به صورت نظاممند، هدفهای خود را در تحریمها دنبال میکند. آنها طوری برنامه ریزی کردهاند که قطع یا کاهش حداکثری صادرات نفت ایران نتواند بر افزایش قیمت جهانی نفت تاثیر بگذارد. در همین راستا وزیر خزانه داری آمریکا با هماهنگی اتحادیه اروپا، سفرهایی را به چین، ژاپن و کره جنوبی آغاز کرده است. آنها میخواهند کشورهایی که از ایران نفت میخرند، معاملات خود را کاملا قطع کنند و در برابر بدیلهایی برای تامین نفت مورد نیاز غرب و برخی از کشورهای آسیایی پیدا کنند. به نظر میرسد در این زمینه هم موفق شدهاند. چون علاوه بر غرب، ژاپن و کره جنوبی هم اعلام کردهاند که به معاملات نفتی خود با ایران خاتمه میدهند. در این میان چین و هندوستان، دو کشوری هستند که هنوز بر سر اهداف غرب به اجماع نرسیده و اعلام کردهاند مبادلات نفتی خود با ایران را قطع نمیکنند. هر چند چین در روزهای گذشته اعلام کرد که میزان واردات نفتی خود از ایران را از ماه مارس سال جاری به نصف میرساند. چین و حتی هندوستان همچنان با کشورهایی نظیر عربستان در حال رایزنی برای تامین نفت جایگزین هستند. در هر حال تا کنون ایران به دلیل تحریمها در یک مخمصه خطرناک افتاده است. جمهوری اسلامی اخیرا غرب را تهدید کرده که صادرات نفتیاش را پیش از موعد مقرر قطع خواهد کرد. هدف آن هم، شوراندن کشورهایی مانند یونان علیه اروپا و مشخصتر آمریکا است که با بحران اقتصادی شدیدی دست به گریبان هستند. به نظر میرسد جمهوری اسلامی نتواند به هدف خود در این زمینه برسد، چون تمام کشورهایی که خریدار اصلی نفت ایران به شمار میآمدند، در حال تجدید نظر هستند. بسیاری از این کشورها از طریق دولت به کابینههای خود اعلام کردهاند که همزمان به دنبال پیدا کردن بدیل مناسب ایران باشند. در نتیجه میتوانیم بگوییم که گام بعدی غرب در راستای تحریمها، ایجاد یک اجماع گسترده در سطح جهانی و منطقهای علیه ایران و مشخصا در راستای قطع کامل روابط اقتصادی با این کشور است.
تاثیرات افزایش تحریمها بر زندگی روزمره مردم را چگونه ارزیابی می کنید؟
ایران تا کنون از طریق ارتباطهای بین المللیاش توانسته است نیازهای اقتصادی خود را تامین کند. ایران کشور ثروتمندی است که حتی اگر صرفا به فروش نفت اتکا کند، قادر به ادامه حیات اقتصادی است. با توجه به محدودیتهای گسترده در رابطه با استخراج نفت، ایران توانسته است از طریق فروش این محصول، به در آمد ۷۰۰ میلارد دلاری در طول سال دست یابد. این میزان از درآمد باعث شده است که جمهوری اسلامی مجموعهای بزرگ از نیازهای خود را از طریق خارج تامین کنند. به ویژه نیازهای روزمره مردم مانند غلات، قطعات ماشین، لوازم الکترونیک و غیره. اما با اتفاقی که اخیرا افتاده، تامین این نیازها نیز به تبع از حالت رسمی و متعادل خود خارج میشود. آنطور که از تصمیم آمریکا و متحدان وی بر می آید، می خواهند تمامی مجاری ارتباطی ایران با جهان غرب قطع شود. ایران در چنین شرایطی باید به بازار زیرزمینی روی بیاورد و برای آن هم مجبور میشود که نیازهای اساسی خود را با نرخهای به مراتب بالاتری تهیه کند. در نتیجه قیمت تمام کالاهای وارداتی به طور قطع چند برابر میشود. در وضعیتی اینچنینی نرخ تورم در ایران که در حالت عادی هم بالا بوده، چند برابر میشود. رشد سریع میزان تورم، قدرت خرید را کمتر و کمتر میکند و نهایتا پدیده فقر تقویت میشود. علاوه بر این، وضعیت فعلی می تواند به ویژه باعث تقویت مافیای زیر زمینی شود. این مافیا سعی میکند نیازهای روزانه مردم را با قیمتهای کلان وارد بازار کند. سرمایه تعداد محدودی که این توانایی را دارند، در زمان کوتاه به یک ثروت عظیم تبدیل میشود و در برابر نیز اکثریت مردم ایران به سمت فقر حرکت خواهند کرد.
اما جمهوری اسلامی میگوید تحریمها بیاثر است و حتی در مجلس پیشنهاد شده ایران قبل از موعد مقرر غرب، صادرات نفت را متوقف کند...
به نظر میرسد که جمهوری اسلامی دچار یک بحران فراگیر شده و در این راستا مجبور است تن به هر وضعیتی بدهد تا تاثیرات را به حداقل برساند. حرفهایی که در مورد قطع صادرات نفت در هفتههای گذشه مطرح شده، به این معنی است که ایران میخواهد نشان دهد که هنوز قدرت مانور دارد؛ قدرتی که در واقع از آن برخوردار نیست. عربستان سعودی تصمیم گرفته است، کمبود نفت ایران را در بازار جهانی تامین کند. اگر عربستان این تصمیم را عملی کند که ظاهرا هم اینطور خواهد بود، تمام مشتریهای ایران به سمت سعودیها خواهند رفت. در نتیجه این گونه تبلیغات و اظهارنظرهای نسنجیده سیاسی، بیشتر نشان از یک آشفتگی روانی دارد تا یک تصمیم عقلانی.
گفته میشود صادراتی که ایران تهدید به توقف آنها کرده، پیش فروش شده است. این اقدام در عرف روابط دیپلماتیک چگونه قابل ارزیابی است؟ آیا جمهوری اسلامی به لحاظ قانونی میتواند دست به چنین کاری بزند؟
معمولا قراردادهای نفتی طولانی مدت هستند و بر اساس آن دو طرف معامله بر مبنای یک قیمت معین برای مدت زمان مشخصی وارد مبادله میشوند. این قراردادها تا پایان مدت قرارداد، قابل فسخ نیستند. اگر احیانا جمهوری اسلامی به این قراردادهای پایبند نباشد، طرفهای مقابل آن میتوانند او را به محکمههای بین المللی بکشانند و در صورت محکومیت، ایران باید غرامت تاخیرها راهم پرداخت کند.
متقابلا چه؟ جمهوری اسلامی نمیتواند به دلیل تحریمها علیه غرب شکایت کند؟
غرب به رهبری آمریکا به تمام این احتمالات به صورت حساب شده اندیشیده است. اگر به قطع نامه تحریمی اروپا دقت کنید، در آن مقرر شده که تحریمها از تیرماه قابلیت اجرایی شدن دارند. ظاهرا به دلیل این مهلت قانونی، جمهوری اسلامی نمیتواند اقدامی علیه این کشورها صورت دهد.
برخی از کشورها مانند عراق خواستهاند که غرب آنها را از تحریم معاف کند. مبادلات اقتصادی ایران با این کشورها چقدر در سبک کردن بار جمهوری اسلامی زیر فشار تحریمها و دور زدن آنها کمک میکند؟
ایران تامین کننده یک سری نیازهای اساسی جامعه عراق است. عراق به نفت ایران احتیاج ندارد، اما شرکتهایی هستند که در صورت اینکه عراق هم شامل تحریمها شود، مجبور به توقف مبادلات خود میشوند. اما با توجه به وضعیت فعلی، پیش بینی میشود ایران به زودی با بحران داخلی کمبود کالا روبرو خواهد شد. موضوعی که در هر صورت موجب تضعیف روابط اقتصادی ایران با عراق و سایر کشورهای همسایه میشود. در این شرایط عراق دیگر قادر نخواهد بود، کالاهای مورد نیاز را از ایران وارد کند. بازار داخلی ایران در حال حاضر با کمبودهای گستردهای روبروست، بنابراین اگر به تولیدات داخلی احساس نیاز شود، خود به خود صادرات به حداقل خواهد رسید. تاثیراتی که این قطع ارتباط بر جمهوری اسلامی خواهد گذاشت، قابل مقایسه با تاثیراتی که ممکن است از سوی بقیه کشورها بر او تحمیل شود، نیست. دلیل آن هم مشخص است. بحران کنونی آنقدر فراگیر است که کشورهایی مانند عراق و افغانستان قادر به جبران آن نیستند. گذشته از این در هفتههایی که بحران ارزی در اوج بود، به همین موازات، عراق هم دچار کمبود ارز در بازار شد. همین نشان داد که ایران به عنوان بازیکن اصلی بازار ارز در عراق، ارزهای خود را از آنجا به داخل منتقل کرده و خروج ارزها در واقع بیشتر به ضرر عراق تمام شده است. ایران در هرصورت میخواهد کمبود ارز در کشورش را جبران کند و برای انجام این امر، به هر اقدامی دست میزند. دولتی مانند عراق حتی در صورت اینکه شامل تحریمها هم نشود، نمیتواند باری از روی بحران اقتصادی ایران بردارد.
این تحریمها به لحاظ سیاسی چه تاثیری میتواند بر مناسبات جمهوری اسلامی در سطوح داخلی و خارجی بگذارد؟
تا جایی که به مناسبات بین المللی مربوط میشود، به نظر میرسد ایران به میدان تنش قدرتهای امروز دنیا تبدیل شده است. بحران اقتصادی که در سال ۲۰۰۸ بر آمریکا تحمیل شد، موقعیت این کشور را دچار تزلزل کرد. بحرانی که هرگز آمریکا و غرب پیش بینیاش را نمیکردند. این بحران هژمونی آمریکا را به صورت واقعی دچار لطمه کرد. از سال ۲۰۰۹ به این طرف اتفاق دیگری در سطح جهانی افتاد. میزان تولید کشورهای غیر پیشرفته از میزان تولید کشورهای پیشرفته دنیا پیشی گرفت. این مساله یعنی حضور رقبای جدی در کشورهای غیرپیشرفته ای مانند چین و هندوستان، معادلات اقتصادی دنیا را عوض کرده است. در نتیجه موقعیت آمریکا و به طور کلی غرب با یک خطر جدی روبرو است. این درحالی است که در حوزه اقتصاد هم بحران آنها تشدید شده و این مساله در سطوح سیاسی نمود پیدا میکند. کشورهایی مانند چین و روسیه به راحتی حاضر نیستند به توصیههای آمریکا گوش دهند. نشست اخیر شورای امنیت در مورد سوریه تنها یکی از مصداق هاست. این نشان از آغاز فصلی جدید در مناسبات سیاسی بین المللی دارد. اگر کشوری مانند آمریکا، به عنوان قدرت اصلی غرب، بخواهد کماکان مواضعش به نظر اعتبار پذیرفته شود، نیاز دارد مجددا یکه تازی خود را ثابت کند. در طول تاریخ موارد زیادی در این زمینه دیده شده است. آمریکا بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اقتدار جهانی خود را ثابت کرد. اقتداری که ۱۰ سال بعد در افغانستان و عراق تمدید شد. اکنون در سال ۲۰۱۲ با توجه به نکاتی که اشاره شد، آمریکا نیاز به تمدید هژمونی خود در دنیا دارد. در حال حاضر سوریه و ایران در کانون توجه غرب هستند. حمایت هیستریک روسیه و چین از سوریه، بسیاری از موضوع ها را روشن می کند. روسها در راستای دفاع از ایران و پایبندی به این اصل که ایران نباید در برابر غرب تسلیم شود وارد یک تنش جهانی شده اند. از طرفی عربستان در این میان به شدت در حال سرمایه گذاری است و حتی در نظر دارد از طریق قطر در معادلات لیبی نقش بازی کند. در رابطه با سوریه هم همینطور. اگر این قرائت را مستند کنیم و اجزای آن را در کنار یکدیگر بچینیم، پی میبریم اتفاقاتی که در ایران در حال رخ دادن است، منحصر به مساله هستهای نیست، هر چند بخش مهمی از آن است. اگر ایران بتواند به سلاح اتمی دست بیابد، اعتماد به نفس قدرتهای مقابل آمریکا در آسیا نیز بالا میرود. آمریکا به خوبی از این موضوع اطلاع دارد. بنابراین هر گونه تاثیر سیاسی تحریمهای اقتصادی را باید در چنین ساختاری مورد بررسی قرار داد. اینطور به نظر میرسد که روسیه مصمم است که از طریق ایران یک بار دیگر ابرقدرتی خود را در سطح جهانی ثابت کند.
اما اگر بخواهیم به تاثیرات سیاسی در داخل ایران ایران بپردازیم، باید بگویم که مردم در حال حاضر در یکی از بحرانیترین دورههای زندگی خود به لحاظ اقتصادی قرار دارند. آیا این موضوع به مشکلات سیاسی ایران دامن خواهد زد؟ به نظر من این احتمال بسیار بالاست. چون مردم تا مرحلهای میتوانند فشارها را تحمل کنند. کمبود نیازهای اساسی به اعتراضاتی در ایران دامن خواهد زد که ممکن است همزمان به طرح مجدد مطالبات سیاسی هم بیانجامد. مگر اینکه جمهوری اسلامی بیش از پیش به سرکوب و گسترش دامنه آن ادامه دهد. هر چند با توجه به بحران اقتصادی و تنشهای جهانی، موفقیت جمهوری اسلامی در این زمینه نیز با تردیدهای جدی روبروست.
کانون نويسندگان ايران خواستار آزادی منيژه نجم عراقی و فريبرز رييس دانا شد
" در پی بازداشت منشی کانون نویسندگان ایران "منیژه نجم عراقی"، اعضای این کانون با انتشار بیانیه ای خواستار آزادی وی و "فریبرز رئیس دانا" و همچنین کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی شده اند.به گزارش دانشجونیوز به نقل از رسانه ها، کانون نويسندگان ايران بازداشت منيژه نجم عراقی و همچنين فريبرز رييس دانا را در ارتباط با «پروژه از کار انداختن قطعی اين کانون» ارزيابی کرده و آورده است: «در پی پروژه از کار انداختن قطعی کانون نویسندگان ایران و زندانی کردن فریبرز رئیس دانا، عضو هیئت دبیران کانون، منیژه نجم عراقی، فعال پیگیر مسائل زنان، نویسنده و مترجم و عضو دیرین و منشی منتخب در آخرین انتخابات کانون نویسندگان ایران روز یکشنبه 7 خردادماه روانه زندان اوین شد.»
منیژه نجم عراقی، عضو کانون نويسندگان ايران در سال ۸۹ بازداشت و به اتهام تبليغ عليه نظام از طريق ارسال بيانيه های اين کانون و شرکت در مراسم بزرگداشت محمد مختاری، محمد جعفر پوينده و احمد شاملو به يک سال زندان محکوم شد.
همچنین فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران است که صبح دوشنبه اول خرداد ۱۳۹۱، جهت اجرای حکم یک سال زندان خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.
این عضو کانون نویسندگان ایران در پی مصاحبه با بی بی سی فارسی و انتقاد به طرح حذف یارانهها از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. در بخشی دیگر از بیانیه از جمله آمده است: «ضمن جلب توجه اهل قلم و دیگر مدافعان آزادی بیان به پروژه از کار انداختن کانون، بر حق بی چون و چرای خود برای دفاع پیگیر از آزادی بیان و قلم و اندیشه پا می فشارد و خواهان آزادی بی قید و شرط دو عضو زندانی خود، منیژه نجم عراقی و فریبرز رئیس دانا و تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی است.»
اخبار روز:
بیانیه ی
سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا
به مناسبت
صد و سیُ امین سال تولد مصدق بزرگ
درباره ی مصدق تاکنون بسیار نوشته اند؛ هم در ستایش او و هم بر ضد او؛ هم ایرانیان در میهنش ایران و هم غیر ایرانیان در همه جا. در آینده هم چون گذشته درباره این مرد استثنائی همچنان خواهند نوشت.
اما درباره ی اینکه او که بود، چه می خواست و چه کرد، باید هرباره برای هر نسلی که پا به عرصه ی جامعه و تاریخ ایران می گذارد از نو نوشت تا چهره ی تابناک این مرد سیاسی بی همانند کشور ما هربار و هرچه بیشتر شناخته شود و نیز غبارهای دروغ و تحریفی که دشمنان ایران علیه آن برانگیخته اند هرگز برآن ننشیند.
بدین منظور لازم است از یک سو خطوط برجسته ی کار و زندگانی او، که تجلی آن هدف ها و ارزش های ملی و معنوی بوده که مصدق زندگی خود را تمامأ صرف پاسداری و تحکیم آنها کرد بار دیگر به دقت شناسانده شود، و از سوی دیگر انواع فریبکاری ها و ترفندهایی که دشمنان ملت ایران علیه حضور پایدار او در ذهن مردم و در میان جامعه ی ما بکار می برند معرفی و افشاء گردد.
مصدق که از لحاظ سنی همزاد و از لحاظ زندگی یارِ پایدار نهضت مشروطه ی ایران بود در تمام طول زندگانی همه ی همت و نیروی خود را مصروف پیروزی اصولی کرد که این نهضت در راه به کرسی نشاندن و تجسم آنها در نهاد های قانونی برپا شده بود.
مشروطه ی ایران برای گسستن بندهای اسارت داخلی و خارجی از دست و پای ملت ایران بوجود آمده بود. سران مشروطه با آگاهی و درایتی استثنائی بدین واقعیت پی برده بودند که رهایی کشور از مداخلات بیگانه بدون آزادی ملت از زنجیر اسارت داخلی در دست نظام سیاسی خودکامه و قطع نفوذ متحدان داخلی آن و همه ی انگل های اجتماعی ممکن نیست؛ و نیز می دانستند که متقابلأ آزادی ملت از بند خودکامگان ریز و درشت داخلی نیز بدون قطع نفوذِ استعمار بیگانه نمی تواند تحقق یابد.
بدین ترتیب برنامه ی نهضت مشروطه که برافکندن همزمان همه ی بندهای اسارت از گردن ملت ایران، و در سایه ی آن آزادی و شکوفایی هرچه بیشتر همه ی نیروها و استعداد های انسانی، فرهنگی و اقتصادی کشور بود، در تمام طول زندگانی مصدق به برنامه ی مبارزه ی خستگی ناپذیر او نیز بدل شد.
چون به تلاش های دوران جوانی او پس از استقرار مشروطیت می نگریم می بینیم همگی آنها برگردِ محورهای اصلی زیر انجام گرفته است
ـ ایستادگی در برابر اعمال نفوذ و مداخلات نمایندگان و عمال استعمار در امور داخلی ایران
ـ مبارزه با قانون شکنی، فساد اداری و ستم اجتماعی
ـ کوشش مداوم در راه تاًسیس نهاد های اداری و سیاسی جدیدی که پاسخگوی خواست های مشروطه خواهان و نیازهای ایران جدید بوده باشد. اصلاحات او در نظام دارایی ایران را می توان همچون نخستین اقدامات اصلاحی بزرگ او نام برد.
ـ تلاش در راه ترویج دانش های اداری و سیاسی جدیدی که خود نیز پس از پایان تحصیلات در اروپا با انبانه ای فرهنگی سرشار از آنها به کشور بازگشته بود.
ـ مقابله و مخالفت با کودتای سوم اسفند و اقامت در چهارمحال بختیاری تا زمان برکناری دولت منبعث از آن کودتا.
ـ و بالاًخره، در ادامه ی همین ایستادگی، آنهم با منطقی آهنین و از جان گذشتگی کامل، مقاومت در برابر خواست رضاخان دایر بر انقراض سلطنت از قاجاریه (و انتقال آن به خانواده ی او)، و خودداری از هرگونه همکاری با وی پس از غصب عنوان پادشاهی به دست او.
این عمل تاریخی اخیر بود که مصدق را به مدت شانزده سال دچار انزوای سیاسی، حبس و نفی بلد کرد و در معرض خطر مرگ قرارداد.
پس از رفتن دیکتاتور از ایران، به علت کشته شدن شمار بزرگی از مردان سرشناس سیاسی و اجتماعی کشور در دوران شانزده ساله ی خودسری وی، جامعه ی ما از وجود بسیاری از سران شناخته شده ی سیاسی خود محروم مانده بود و مصدق تنها رهبر شایسته ی سیاسی بود که به دلیل سالیان دراز مقاومت بر سر منافع و مصالح ملی و از خود گذشتگی در راه ارزش هایی چون اصل حاکمیت ملی و آزادی های ناشی از آن مورد اعتماد محافل ایراندوست و آزادیخواه ایران و مورد علاقه ی بخش های وسیعی از مردمی بود که نگران سرنوشت و خواستار بهبودِ هرچه بیشترِ وضع کشور خود بودند. او نیز چنانکه خواهیم دید، مانند دوران جوانی، نشان داد که در این راه تنها و تنها به نیرو و آگاهی ملت متکی است و بدین جهت در همه ی اقداماتی که در پیش می گرفت پیشتر و بیشتر از همه روی سخنش با مردمی بود که آگاهی و شرکت آنان درتعیین سرنوشت کشور را مطمئن ترین ضامن پیروزی و تعالی ملی می دانست.
در این دوران افزون بر اینکه کشور در اشغال نیروهای سه قدرت بزرگ بیگانه به سر می برد، سه نوع ایدئولوژی افراطی نیز در آن سربلند کرده بود.
یکی از آنها تمایلات توتالیتر متمایل به قدرت های محور و بویژه آلمان نازی بود که در دوران دیکتاتوری شرایط مساعدی برای رواج آنها فراهم شده بود؛ دو دیگر گرایش هوادار نظام توتالیتر حاکم در اتحاد شوروی بود که در وجود و تبلیغات ایدئولوژیک حزب توده تجلی می یافت؛ و بالاًخره تمایلات افراطی مذهبی که در واکنش به سختگیری های بی رویه و غیرقانونی زمان دیکتاتوری، به اشکال تروریستیِ متمایل به نوعی فاشیسم مذهبی ظهور کرده بود که در نهان از سوی محافل خودکامگان درباری تقویت می شد و گوشه ی چشمی هم به نازیسم آلمان داشت. نمایش خارجی این گرایش فداییان اسلام بودند و در راًس این گرایش ها سید ابوالقاسم کاشانی قرار داشت که نیروهای اشغال کننده ی ایران(ارتش انگلستان) او را نیز به اتهام تمایلاتش به آلمان نازی و نزدیکی هایش با آن بازداشت کرده بودند.
برخلاف تبلیغات غربی، که با شروع جنگ سرد و پس از تشکیل فرقه ی دموکرات گرایش هوادار شوروی را با عنوان "خطر کمونیسم" بزرگ می کرد تا دولت مصدق را همچون مقدمه ای برای سقوط ایران به اردوگاه شوروی معرفی کند، خطرناک ترین این سه گرایش توتالیتر همانا گرایش مذهبی افراطی بود که در نظر داشت تا، با برقراری یک نظام دینی توتالیتر، شکست خود در نهضت مشروطه و سختگیری های دوران دیکتاتوری را یک جا تلافی کند! افزون بر اینها تمایل توتالیتر مذهبی به دلیل ریشه های آن در اقشار متنفذ و انگل داخلی و تبانی آن با محافل توطئه گر و فاسد درباری(مانند دوران استبداد صغیر) از یک پایگاه اجتماعی سنتی نیز برخوردار بود که دو گرایش دیگر از آن محروم بودند، و به همین دلیل، در صورت ضعف دموکراسی، حرکت اخیر، دست در دست هیئت حاکمه ی متحد دربار و وابسته به استعمار انگلیس بزرگترین خطرها برای آینده ی ایران محسوب می شدند.
در نتیجه نه تنها مقابله با مداخلات همیشگی انگلستان احترام کامل به حاکمیت ملی و رعایت قانون اساسی را می طلبید، بلکه تنها راه مقاومت در برابر این گرایش های افراطی، بویژه گرایش سوم نیز همانا تحکیم پایه های دموکراسی و بویژه گسترش فرهنگ و تجربه ی آزادیخواهی در میان وسیعترین بخش های جامعه بود.
بنا به همین دلائل، از دید مصدق، نه تنها مقابله با مداخلات دائمی بیگانه، بلکه تنها راه مقاومت در برابر این گرایش های افراطی همانا تحکیم پایه های دموکراسی و بویژه گسترش فرهنگ و تجربه ی آزادیخواهی در میان وسیعترین بخش های جامعه بود.
مشارکتِ همه ی بخش های مردم در تعیین مقدرات خود و کشور که از همان ابتدای جوانی برای مصدق از جایگاهی بزرگ برخوردار بود در این زمان اهمیت باز هم بیشتری کسب می کرد. او بدین منظور با استفاده از هر فرصتی با مردم سخن می گفت؛ چه در دوران رهبری اقلیت در دوره های چهاردهم و شانزدهم مجلس شورای ملی، چه در دو سال و نیم دوران نخست وزیری، چه در دوران های حبس و ممنوعیت فعالیت سیاسی (در فاصله ی این دو دوران مجلس در احمدآباد و همچنین در جریان محاکمه ی غیرقانونی در دادگاه نظامی، و در دوران گذراندن حبس سه ساله در زندان قصر) و پس از آن، باز هم، تا پایان زندگی در احمدآباد( با اینکه در آنجا اجازه ی ملاقات جز با نزدیک ترین اعضاء خانواده اش را نداشت) با استفاده از هر امکانی مردم را در جریان مسائل کشور قرار می داد و اندیشه های خود را با آنان در میان می گذاشت.
نقش فعال و ماهرانه ی او در مجلس چهاردهم به منظور جلب توجه جامعه به اهمیّت انتخابات آزاد، رعایت حقوق شهروندان، و، از همه درخشان تر، به تصویب رسانیدن طرح قانونی منع اعطاء امتیازات به کشورهای خارجی بدون تصویب مجلس، خیره کننده بود.
دنباله های همان افشاگری ها درباره ی مسئله ی نفت در مجلس چهاردهم بود که سرانجام، در مجلس شانزدهم، با مهارت باز هم بیشتری که مصدق در رهبری مردم و مجلس نشان می داد، و با پشتیبانی فراکسیون نهضت ملی، به تصویب قانون ملی شدن صنایع نفت در سراسر کشور انجامید.
در همه ی این احوال، بویژه در دوران نخست وزیری وی با گزارش های ادواری به مردم از طریق رادیو و مجراهای دیگر درباره ی پیشرفت های کار دولت و خاصه مسئله ی نفت و دشواری هایی که دولت ملی با آنها روبرو می شد، اراده و فعالیت ملت را در راه پیروزی بر دشمنان استقلال و آزادی و منافع ایران شرکت می داد و می کوشید تا جامعه در مبارزات دولت از نزدیک و با حد اکثر آگاهی از امور و حقایق شریک گردد و خود را در آن شریک بداند.
از دید او در راه خوشبختی جامعه هیچ چیز نمی توانست جای آگاهی و تجربه ای را بگیرد که مردم می توانستند با شرکت آزادانه ی خود در مبارزه، ضمن حفظ عقاید و مسلک های متفاوت، به دست آورند.
در مقابل، هیئت حاکمه، شامل شاه و درباریان، وابستگان متنفذ آنان مانند پرورش یافتگان دوران دیکتاتوری رضاشاهی و سران قدرتمند دینی که در نهان و در عیان در امتیازات اقتصادی و اجتماعی با آنان شرکت داشتند، از آگاهی مردم و از کسب تجارب دموکراتیک از طرف ملت سخت بیمناک بودند و هرکدام از آنان با همه ی وسائلی که در اختیار داشت در تحمیق جامعه و جلوگیری از گسترش تجربه ی دموکراسی کوشش می کرد.
خاطره تلخ و تجربه ی مرگبار دوران دیکتاتوری رضاشاهی، از طرفی، غارت ثروت های زیر زمینی کشور، که در نتیجه ی آن فربه کردن امپراتوری انگلستان با تهیدستی و مسکنت بزرگترین بخش های ملت ایران تناسب مستقیم داشت، از طرف دیگر، و بالاًخره خطری که آینده ی ایران را از جانب ریشه دارترین گرایش افراطی تهدید می کرد، برنامه ی آزادیخواهان و میهن دوستان ایران، و در پیشاپیش آنان مصدق را که چیزی جز استوار ساختن هرچه بیشتر پایه های دموکراسی با رواج عملی و فرهنگی آن در جامعه، و قطع دست استعمار از منابع طبیعی کشور نبود، به سرعت روشن ساخته بود.
مصدق که شخصأ نقش ملایان افراطی و درباری در دوران مشروطه و استبداد صغیر و قتل های مشروطه خواهان به اشاره ی آنها را به چشم دیده و از یاد نبرده بود هیچگاه از خطر آسیب آنان برای حاکمیت ملی، و برای آزادی اندیشه و حقوق انسانی مردم غافل نبود؛ او نه به علت عدم پای بندی به ارزش های معنوی و اخلاقی جامعه، بلکه، درست به عکس، و به دلیل استواری مبانی معنویت در باور ها و روحیه اش، این گرایشِ همواره وابسته به استعمار را برای سلامت سیاسی و اخلاقی جامعه بزرگترین خطر دانسته، در برابر آن نیز مانند خطرهای دیگر آن زمان، دموکراسی را موثر ترین پادزهر بشمار می آورد.
محمد رضاشاه که کمترین تصوری از اهمیت دموکراسی، نه فقط برای سرنوشت کشور، بلکه حتی برای موقعیت نهاد سلطنت نداشت، دربار خود را به لانه ی توطئه ی عمال استعمار انگلیس و یک مرکز فساد و سوء استفاده از خزانه ی ملت تبدیل کرده بود.
نبرد اصلی در سال های میان شهریور بیست تا ۲۸ مرداد بر سر حاکمیت ملی بیان شده در قانون اساسی، و استقلال کامل کشور خاصه با قطع دست استعمار از ثروت های طبیعی آن بود؛ نبردی میان آگاه ترین نیروهای ملت ایران به رهبری مصددق از یک طرف، و انواع تمایلات خودکامه و افراطی بر سر منافع خصوصی و طبقاتی خود به سرکردگی شاه و آخوندهای درباری و توتالیتر از طرف دیگر.
گرچه مبارزات این دوران ملت ایران و دکتر مصدق، که به دلیل درگیری ایران با انگلستان، بزرگترین قدرت استعماری زمان، و برای استیفای حقوق خود در مسئله ی نفت، بیشتر در صورت بین المللی ان جلوه گر شد، در درجه ی نخست نبرد آنان در راه تحکیم حقوق اساسی ملت بود تا مردم کشور بتوانند بنا به تشخیص و اراده ی آزاد خویش برای کشور آینده ای روشن، آبرومندانه و همراه با عدالت و رفاه عمومی بسازند، و چنانکه مصدق بارها در پیام های خود به ملت یادآوری می کرد، ایرانی شایسته ی تاریخ آن و منطبق با خدمات درخشانش به فرهنگ و تمدن جهان.
به همین دلیل مصدق در سخن از دموکراسی تنها به نهادهای قانونی و مزایای صوری آن خرسند نبود و در همه ی دوران های تصدی در هر مقام، یا نمایندگی مجلس، با استفاده از همه ی امکانات می کوشید تا مهم ترین و حیاتی ترین اصلاحاتی که می توانست در جهت بهبود زندگی واقعی مردم
تحولات موثر ایجاد کند، به دست خود او یا دیگران عملی شود.
پیش از این اشاره ای کوتاه به مساعی او در جهت سر و سامان دادن به نظام مغشوش مالی ایران در دوران پس از مشروطه و کمک به پیشرفت وزارت دارایی در حال تاًسیس کشورکردیم.
از جمله اصلاحات مهم دیگری که او همواره در مد نظر داشت اصلاح قانون انتخابات، شرط نخست برخورداری از یک مجلس ملی واقعی و اصل دوم برنامه ی دولت ملی او، آزادی احزاب و مطبوعات شرط حیاتی تحقق هر دموکراسی، بهبود وضع طبقات زحمتکش از طریق وضع یک قانون کار و بیمه های اجتماعی شایسته و آبرومند، سالم ساختن سطوح فرماندهی قوای مسلح و دستگاه های امنیتیِ برجامانده از دوران دیکتاتوری، قوانین ناظر به آزادی روستاییان کشور از شرایط سخت و ناهمواری که علاوه بر دشواری زندگی و تنگدستی، عقب ماندگی آنان از کاروان تعالی فرهنگی و سوء استفاده ی سیاسی مراکز قدرت از آنان را نیز به همراه داشت، تصویب قوانینی که بر اساس آنها می بایست درهمه ی شهرها و روستاها شوراهایی انتخاب می شد که هر یک وظیفه ی اداره ی امور حوزه ی انتخابی خود را به عهده می داشتند، و بالاًخره تصفیه ی دستگاه عدالت از راه ریشه کن کردن فساد و قانون شکنی در دادگستری وانحلال دادگاه های فوق العاده ی نظامی(که کودتاچیان در محکمه ی نظامی، به رغم این تذکار مصدق که با قوانین مصوب دولت وی«این دادگاه ها دیگرغیرقانونی است»، با این پاسخ ناوارد و جاهلانه که «دولت او برکنار شده است»، خود وی را دریکی از آنها محاکمه کردند!)، شایان یادآوری است.
پیداست که چنین اصلاحاتی همواره مستلزم و متضمن افشاء مراکز فساد و حسابرسی ملت از زمامداران و شخصیت های فاسد و خیانتکاری بود که در سایه ی استبداد قدیم یا با استفاده از شرایط دوران دیکتاتوری زیان های بزرگی را متوجه منافع و مصالح عالیه ی کشور کرده بودند.
این اشخاص باید به مردم معرفی می شدند تا اگر هم به محکومیت نرسیدند نام آنان در تاریخ بماند و جامعه دریابد که هیچ فساد و خیانتی فراموش نمی شود.
از مهم ترین نمونه های اینگونه شخصیت های سیاسی که مصدق، پس از شانزده سال خاموشی اجباری، با دست یافتن به کرسی مجلس چهاردهم اعمال و گذشته های آنان را به اطلاع مجلس و مردم رسانید کسانی چون سید ضیاء الدین طباطبایی عامل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ (۱۹۲۱) بود.
یکی از مهره های دوران دیکتاتوری رضاشاهی، محسن صدر( صدرالاشراف) از ماًموران محاکمه ی آزادیخواهان در در دوران استبداد صغیر و مسئولان صدور حکم اعدام عده ای از آنان بود. در عین حال او در دوران دیکتاتوری رضاشاهی به مقامات قضایی متعددی از جمله دادستانی کل کشور و دو بار به وزارت دادگستری منصوب گردید، و در سه دوره ی آخر انتخابات دوران رضاشاهی به نمایندگی مجلس رسید. در ۱۳۲۴، در دوران مجلس چهاردهم که بخشی از نمایندگان به او "میرغضب باغشاه" لقب داده بودند، هنگامی که او به نخست وزیری منصوب شد از طرف مصدق، نماینده ی اول تهران، به علت سیاست دولتش و گذشته ی سنگینی که به دوش می کشید مورد بازخواست سیاسی و اخلاقی قرارگرفت.
دو تن دیگر از مهره های سیاه دیکتاتوری و نفوذ انگلستان که مصدق سکوت درباره ی گناهان آنان را جایز ندانست سید محمد تدین و علی سهیلی بودند.
یکی از آنان، تدین، کسی بود که در مجلس پنجم هنگامی که بر طبق آیین نامه می بایست نامه ی استعفای مستوفی الممالک را، که بجای موتمن الملک انتخاب شده بود، به سمع مجلس برساند، آیین نامه را، علی رغم اعتراضات مکرر سید حسن مدرس، زیرپا گذاشت تا ماده ی واحده ای را که علی اکبر داور به اراده ی رضاخان و به منظور تصویب انتقال سلطنت از خاندان قاجار تهیه کرده بود، به تصویب مجلس برساند. او در دوران سلطنت رضاشاه، پیش از آنکه به علت سوء استفاده ی مالی از شاه مغضوب گردد، به وزارت معارف( آموزش و پرورش) رسید. پس از شهریور بیست او از نو به مقامات مهمی دست یافت. دیگری علی سهیلی بود که به دلیل سرسپردگی به دیکتاتور و باز هم بیشتر به حامیان انگلیسی خود هم پیش از شهریور چند بار به وزارت رسید و هم پس از آن به وزارت و نخست وزیری دست یافت. در بار دوم نخست وزیری او در سال ۱۳۲۱، با وزارت کشور تدین بود که آن دو در افکار عمومی متهم به قانون شکنی شدند؛ در مجلس چهاردهم تدین به اختلاس در دوران وزارت و دخالت در انتخابات متهم شد و سهیلی به ارتکاب چند فقره جرم، که مهم ترین آنها عبارت بود از دخالت در انتخابات چند شهر و استان، توقیف غیرقانونی مطبوعات، سوء استفاده از حکومت نظامی و ارسال غیر قانونی مبالغی به خارج از کشور. آنان، هر دو، در اثر اعلام جرم مصدق و سید مهدی فرخ نمایندگان مجلس چهاردهم از طرف دیوان عالی کشور محاکمه شدند.
با وجود حکم تبرئه ی آنان، نُه سال بعد، درهنگامه ی ملی شدن صنعت نفت، وقتی که روش اصلی دولت انگلیس برای خروج از آن بحران رساندن کس دیگری به نخست وزیری ایران بجای مصدق بود، زمانی که آنتونی ایدن وزیر خارجه ی انگلستان از سفیر ایران در لندن، همان علی سهیلی، که می گوید «یکی از دوستان خودم بود» درباره ی وضع مصدق درجامعه پرسش می کند، می گوید او «نظریاتم را تصدیق کرد و گفت که وضعیت مصدق مثل سابق نیست و قول داد که شخصأ هر قدر می تواند به ما کمک کند»!
بر خلاف برخی از نخبگان آن زمان، یکی دیگر از ویژگی های مصدق اعتقاد او به شایستگی ایرانیان برای اداره ی کشور خود و اعتماد به نفسی بود که او در برابر خارجیان، و خاصه کسانی که به عنوان "کارشناس" از طرف آنان در اداره ی امور ایران اظهار نظر می کردند یا بدین منظور استخدام می شدند، نشان می داد. او در خاطراتش نمونه های آموزنده ای از مکالمات خود با برخی از این "کارشناسان" را، با نشان دادن عدم تطبیق نظرات آنان با واقعیت های ایران، یادآوری کرده است.
کسانی که در اظهار نظر پیرامون علل سقوط دولت ملی مصدق از "عدم واقع" بینی او، یا "عدم استفاده ی وی از سیاستی واقع بینانه" سخن می گویند معمولأ یا مغرضند، یا از روی نادانی نخوت آمیزی چنین اظهار نظر می کنند. نخست باید گفت اینان جملگی از کسانی هستند که تاریخ را از نو می نویسند و در نتیجه می توانند همه ی عوامل را پس از رخ دادن وقایع به سود پندار خود تفسیر کنند. دوم اینکه آنان اصل را بر این می گذارند که اگر در اقدامی بیم خطر وجود داشت پرهیز از آن درست تراست؛ و پیداست که چون در هیچ اقدام بزرگی نمی توان همه ی خطرها را پیش بینی کرد، نتیجه این می شود که دست بر دست گذاشتن و رضا به قضای روزگار دادن بیش از هرکار مقرون به احتیاط است؛ و باز بر همین اساس پدران مشروطه نیز، که بیش از یک سده از کار عظیم آنان هنوز نتیجه ی مورد نظر از کارشان حاصل نشده است بهتر بود که از ابتدا فکر چنین نهضتی را به مخیله راه نمی دادند.
واقعیت این است که به هنگام تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس در همه ی جهان کسی که بتواند هم شکست انتخاباتی دولت کارگری اتلی در انگلستان، هم باخت دموکرات ها در انتخابات آمریکا پس از پرزیدنت ترومن را که در زمان او دولت آمریکا به هیچ وجه با سیاست زورگویی دولت جدید انگلستان به ایران موافقت نمی کرد، هم مرگ استالین و بروز فترت در سیاست منطقه ای شوروی، در اوج درگیری ما با انگلستان، و مهم تر از همه همدستی پادشاه مشروطه در کودتای خارجیان علیه دولت قانونی کشور را پیش بینی کند وجود نداشت؛ و بهترین گواه چنین عدم یقینی نگرانی های شدید زعمای دولت انگلستان است، خاصه انچه آنتونی ایدن، در خاطرات خود بدان ها اشاره می کند.
مصدق بهتر ازهرکس جزئیات مراحل دامی را که با لغو قرارداد دارسی در۱۹۳۱، در زمان رضاشاه، در پیش پای ملت ایران قرارداده بودند تا بتوانند قرارداد ۱۹۳۳ را منعقد کنند دنبال و بررسی کرده بود. به همین جهت نیز بود که او توانست مجلس چهاردهم و شخص پیشنهاد دهنده ی طرح لغو قرارداد نفت جنوب درآن مجلس را از این فکر منصرف سازد تا باردیگر ملت ایران به وضعی مانند دام ۱۹۳۳ گرفتار نشود! و درست به همین دلائل نیز ادعای "عدم واقعی بینی" درباره ی مصدق در امر ملی کردن نفت کمتر از هرکس می تواند درباره ی او که در کار خود همه ی این تجارب را مورد نظر داشت درست باشد.
با قطع صدور نفت ایران که انگلستان برای فشار بر مصدق خود راه آن را بسته بود، نه فقط دریاداری آن کشور، که با استخراج نفت ما استفاده از ذغال سنگ را کنار گذاشته بود، به بحرانی بی سابقه دچار شد، بلکه حتی خزانه داری آن نیز که ثروت ناشی از غارت نفت ایران یکی از ارقام مهم درآمد آن بود با عدم تعادلی روبرو گردید که در شرایط پس از جنگ دوم جهانی برای انگلستان قابل دوام نبود؛ در نتیجه همه ی هیاهوی عمال اینتلیجنت سرویس که دولت مصدق را از لحاظ مالی در آستانه ی ورشکستگی معرفی می کردند درباره ی کشور متبوعشان بیشتر صدق می کرد!
از نشانه های مهم دیگر واقع بینی مصدق این است که، هرچند وی نمی توانست ضعف مالی ایران و فقر و فاقه ملت را با وجود چپاول بزرگترین ثروت طبیعی کشور به دست قدرت استعماری انگیس تحمل کند، هرگز در نظر نداشت که اقتصاد ایران را بر درآمد نفت مبتنی سازد و به همین دلیل تنها رهبر یک کشور نفت خیز بود که سیاست اقتصاد بدون نفت را مطرح ساخت و در دوران کوتاه دولت خود نیز، با توسعه ی بخش های دیگری از اقتصاد ایران و افزایش صادرات غیر نفتی به تمام معنی بدان عمل کرد. در نتیجه ی این تدابیر در سه ساله ی ۵۴ ـ ۵۱ تورم قیمت ها درایران از ۶.۳ در صد تجاوز نکرد.
کودتای ۲۸ مرداد زمانی انجام شد که تحریم خرید نفت ایران با فروش سه فقره نفت به شرکت های ایتالیایی و ژاپنی، عقیم ماندن اعتراضات حقوقی انگلستان به دولت های آنان، و تقاضاهای آرژانتین و چین برای خرید نفت از ایران، از لحاظ حقوقی و دیپلماتیک عملأ شکسته شده بود. آری، امروز می دانیم که فکر سرنگونی دولت مصدق از طریق کودتا، با کمک دولت آمریکا و شاه، چندماه پیش از انتخاب دولت محافظه کار چرچیل، از طرف ایدن وزیر خارجه ی کابینه ی سایه ی او، پیشنهاد شده بود! و مصدق، با توجه به دسائس آنان، از این نیت که آنرا بارها بطو مستدل افشاء کرد، غافل نبود.
چنانکه تاریخ نشان داد کودتای ۲۸ مرداد که، با تعطیل حقوق ملت ایران، نادانی و خطاکاریهای دائمی شاه، و سوق دادن جامعه به سوی انحطاط سیاسی و معنوی بی سابقه ای، بر تمایلات افراطی و خاصه خطر گرایش مذهبی توتالیتر افزود، نه پیروزی شاه بر مصدق، بلکه اضمحلال سلطنت پهلوی و شکست موقت ملت ایران در استوار ساختن پایه های دموکراسی یعنی آرمان بزرگ و دیرینه اش بود.
گذشته از پادشاهی که به تصمیم انگلستان و آمریکا فرمان کودتا را امضاء کرد، اما بازهم در آخرین کتابش مصدق را عامل بریتانیا خواند، می توان روش کار دشمنان دیگر این مرد بزرگ استثنائی ایران را به چهارگونه ی اصلی تقسیم کرد.
از آنجا که در مبارزه ی ملت ایران برای رهایی خود از همه ی زنجیرهای اسارت چندین نسل است که راه و چهره ی مصدق به محل ارجاعی اجباری که نمی توان از کنار آن گذشت تبدیل شده هدفی که همه ی این گروه ها در دشمنی خود دنبال می کنند انحراف و انصراف ذهن نسل های جدید از نام و راه مصدق است تا آنان بتوانند راه های اسارت آور و شناخته شده ی خود را به جوانان بقبولانند.
گروه نخست که هواداران همان پادشاه قانون شکن و دیکتاتورند، سخنان ناروای همیشگی خود را که از زبان شاه معبودشان شنیده ایم تکرار می کنند. مصدق جاه طلب بود نه آزادیخواه و وطنخواه. به این دعوی ناروا در سراسر این نوشته پاسخ داده شده است. گروه دیگری از میان همان دسته و نیز در میان فرمانروایان کنونی کشور، و همچنین درمیان کسانی که سودای تشکیل نظام جانشینی به دور از چشم ملت را در سر می پرورند، توطئه ی سکوت را برگزیده اند؛ اما در برابر اقبال دائمی هر نسل به نام و راه مصدق، هنگامی که هر یک با دشواری های دوران خود روبرو می شود، این راه نیز بی اثر بودن خود را نشان داده است. گروه سومی تا کنون کوشیده اند تا با پیش کشیدن نام مردانی چون احمد قوام یا رضاشاه، برای مصدق در تاریخ معاصر ایران رقیبانی بتراشند تا شاید با بزرگ کردن تصنعی آنان در کاستن از فروغ نام مصدق نتیجه ای حاصل کنند؛ اما این ترفند نیز کاملأ عقیم بودن خود را نشان داده است. آخرین شگرد، اما شگردی مبتذل تر از همه، که در این راه بکار رفته تحریف راه و روش مصدق، در زیر نقاب هواداری و ستایش از اوست؛ مانند اینکه او را "اصلاح طلبی" نمونه معرفی کنند و بخواهند از او متقلبانه الگویی برای این راه نادرست بتراشند. پیداست که اصلاح طلب خواندن مردی که هیچگاه با استبداد و دیکتاتوری به هیچ شکل آن کمترین مماشاتی نکرد، به بهانه ی اصلاحات مصدق در دموکراسی ایران در دوره های تصدی مقامات از طرف او که اشاره هایی به آنها کردیم، کاری شیادانه است که جز ابلهان مادرزاد کسی را نمی فریبد.
خواست دکتر مصدق استقرار حاکمیت ملی با انتخابات آزاد بود، یعنی نظامی که با پیشگیری از سرایت و توسعه ی فساد به حکومت اعتباری دهد که بتواند به مشارکت آگاهانه و آزادانه ی مردم در امور سیاسی کشور معنا بخشیده، با رهایی ملت از هرگونه اسارت او را به جایگاه شایسته اش و ایران را به مقام درخورِ آن بازگرداند.
درنُه سال و نیمه ی نخستِ پس از شهریور بیست در ایران دولت ها هجده بارجابجا شدند بطوری که میانگین عمر آنها کمتر از شش ماه بود و شاه نخست وزیران را به آسانی تغییر می داد چه آنان وابسته به وی و به سیاست خارجی(انگلستان) بودند و در میان مردم هواداری نداشتند. علت اینکه دولت مصدق با ۲۸ ماه عمر خود، علی رغم نبرد با بزرگترین قدرت استعماری جهان، و بدون سلب هیچیک از حقوق مردم، بیش از همه ی آنها دوام آورد برخورداری آن از پشتیبانی افکار عمومی ملت بود.
در صد و سیُ امین سال تولد مصدق، و چهل و پنجمین سال درگذشت او، که نام بلند این فرزند شایسته و بزرگوار میهن چون مشعلی پرفروغ در صفحات تاریخ ایران فروزان، و در مبارزات هر روزه ی نیروهای زنده و آگاه ملت ایران همچنان الهام بخش و روشنگر راه رهایی و سربلندی ایران عزیز و ملت کهنسال ایران است، ما به نام ارجمند او درود می فرستیم و پیمانی را که پنجاه سال پیش، طی پیام نخستین کنگره ی این سازمان به پایه گذار جبهه ملی ایران، با وی بسته بودیم بار دیگر با او، و آرمان والا و راهش تجدید می کنیم.
سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا
دوشنبه ٨ خرداد ۱٣۹۱ - ۲٨ می ۲۰۱۲
دکتر علی راسخ افشار، دکتر پرویز داورپناه، علی شاکری زند، مهندس مهدی مقدس زاده.
سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا
به مناسبت
صد و سیُ امین سال تولد مصدق بزرگ
درباره ی مصدق تاکنون بسیار نوشته اند؛ هم در ستایش او و هم بر ضد او؛ هم ایرانیان در میهنش ایران و هم غیر ایرانیان در همه جا. در آینده هم چون گذشته درباره این مرد استثنائی همچنان خواهند نوشت.
اما درباره ی اینکه او که بود، چه می خواست و چه کرد، باید هرباره برای هر نسلی که پا به عرصه ی جامعه و تاریخ ایران می گذارد از نو نوشت تا چهره ی تابناک این مرد سیاسی بی همانند کشور ما هربار و هرچه بیشتر شناخته شود و نیز غبارهای دروغ و تحریفی که دشمنان ایران علیه آن برانگیخته اند هرگز برآن ننشیند.
بدین منظور لازم است از یک سو خطوط برجسته ی کار و زندگانی او، که تجلی آن هدف ها و ارزش های ملی و معنوی بوده که مصدق زندگی خود را تمامأ صرف پاسداری و تحکیم آنها کرد بار دیگر به دقت شناسانده شود، و از سوی دیگر انواع فریبکاری ها و ترفندهایی که دشمنان ملت ایران علیه حضور پایدار او در ذهن مردم و در میان جامعه ی ما بکار می برند معرفی و افشاء گردد.
مصدق که از لحاظ سنی همزاد و از لحاظ زندگی یارِ پایدار نهضت مشروطه ی ایران بود در تمام طول زندگانی همه ی همت و نیروی خود را مصروف پیروزی اصولی کرد که این نهضت در راه به کرسی نشاندن و تجسم آنها در نهاد های قانونی برپا شده بود.
مشروطه ی ایران برای گسستن بندهای اسارت داخلی و خارجی از دست و پای ملت ایران بوجود آمده بود. سران مشروطه با آگاهی و درایتی استثنائی بدین واقعیت پی برده بودند که رهایی کشور از مداخلات بیگانه بدون آزادی ملت از زنجیر اسارت داخلی در دست نظام سیاسی خودکامه و قطع نفوذ متحدان داخلی آن و همه ی انگل های اجتماعی ممکن نیست؛ و نیز می دانستند که متقابلأ آزادی ملت از بند خودکامگان ریز و درشت داخلی نیز بدون قطع نفوذِ استعمار بیگانه نمی تواند تحقق یابد.
بدین ترتیب برنامه ی نهضت مشروطه که برافکندن همزمان همه ی بندهای اسارت از گردن ملت ایران، و در سایه ی آن آزادی و شکوفایی هرچه بیشتر همه ی نیروها و استعداد های انسانی، فرهنگی و اقتصادی کشور بود، در تمام طول زندگانی مصدق به برنامه ی مبارزه ی خستگی ناپذیر او نیز بدل شد.
چون به تلاش های دوران جوانی او پس از استقرار مشروطیت می نگریم می بینیم همگی آنها برگردِ محورهای اصلی زیر انجام گرفته است
ـ ایستادگی در برابر اعمال نفوذ و مداخلات نمایندگان و عمال استعمار در امور داخلی ایران
ـ مبارزه با قانون شکنی، فساد اداری و ستم اجتماعی
ـ کوشش مداوم در راه تاًسیس نهاد های اداری و سیاسی جدیدی که پاسخگوی خواست های مشروطه خواهان و نیازهای ایران جدید بوده باشد. اصلاحات او در نظام دارایی ایران را می توان همچون نخستین اقدامات اصلاحی بزرگ او نام برد.
ـ تلاش در راه ترویج دانش های اداری و سیاسی جدیدی که خود نیز پس از پایان تحصیلات در اروپا با انبانه ای فرهنگی سرشار از آنها به کشور بازگشته بود.
ـ مقابله و مخالفت با کودتای سوم اسفند و اقامت در چهارمحال بختیاری تا زمان برکناری دولت منبعث از آن کودتا.
ـ و بالاًخره، در ادامه ی همین ایستادگی، آنهم با منطقی آهنین و از جان گذشتگی کامل، مقاومت در برابر خواست رضاخان دایر بر انقراض سلطنت از قاجاریه (و انتقال آن به خانواده ی او)، و خودداری از هرگونه همکاری با وی پس از غصب عنوان پادشاهی به دست او.
این عمل تاریخی اخیر بود که مصدق را به مدت شانزده سال دچار انزوای سیاسی، حبس و نفی بلد کرد و در معرض خطر مرگ قرارداد.
پس از رفتن دیکتاتور از ایران، به علت کشته شدن شمار بزرگی از مردان سرشناس سیاسی و اجتماعی کشور در دوران شانزده ساله ی خودسری وی، جامعه ی ما از وجود بسیاری از سران شناخته شده ی سیاسی خود محروم مانده بود و مصدق تنها رهبر شایسته ی سیاسی بود که به دلیل سالیان دراز مقاومت بر سر منافع و مصالح ملی و از خود گذشتگی در راه ارزش هایی چون اصل حاکمیت ملی و آزادی های ناشی از آن مورد اعتماد محافل ایراندوست و آزادیخواه ایران و مورد علاقه ی بخش های وسیعی از مردمی بود که نگران سرنوشت و خواستار بهبودِ هرچه بیشترِ وضع کشور خود بودند. او نیز چنانکه خواهیم دید، مانند دوران جوانی، نشان داد که در این راه تنها و تنها به نیرو و آگاهی ملت متکی است و بدین جهت در همه ی اقداماتی که در پیش می گرفت پیشتر و بیشتر از همه روی سخنش با مردمی بود که آگاهی و شرکت آنان درتعیین سرنوشت کشور را مطمئن ترین ضامن پیروزی و تعالی ملی می دانست.
در این دوران افزون بر اینکه کشور در اشغال نیروهای سه قدرت بزرگ بیگانه به سر می برد، سه نوع ایدئولوژی افراطی نیز در آن سربلند کرده بود.
یکی از آنها تمایلات توتالیتر متمایل به قدرت های محور و بویژه آلمان نازی بود که در دوران دیکتاتوری شرایط مساعدی برای رواج آنها فراهم شده بود؛ دو دیگر گرایش هوادار نظام توتالیتر حاکم در اتحاد شوروی بود که در وجود و تبلیغات ایدئولوژیک حزب توده تجلی می یافت؛ و بالاًخره تمایلات افراطی مذهبی که در واکنش به سختگیری های بی رویه و غیرقانونی زمان دیکتاتوری، به اشکال تروریستیِ متمایل به نوعی فاشیسم مذهبی ظهور کرده بود که در نهان از سوی محافل خودکامگان درباری تقویت می شد و گوشه ی چشمی هم به نازیسم آلمان داشت. نمایش خارجی این گرایش فداییان اسلام بودند و در راًس این گرایش ها سید ابوالقاسم کاشانی قرار داشت که نیروهای اشغال کننده ی ایران(ارتش انگلستان) او را نیز به اتهام تمایلاتش به آلمان نازی و نزدیکی هایش با آن بازداشت کرده بودند.
برخلاف تبلیغات غربی، که با شروع جنگ سرد و پس از تشکیل فرقه ی دموکرات گرایش هوادار شوروی را با عنوان "خطر کمونیسم" بزرگ می کرد تا دولت مصدق را همچون مقدمه ای برای سقوط ایران به اردوگاه شوروی معرفی کند، خطرناک ترین این سه گرایش توتالیتر همانا گرایش مذهبی افراطی بود که در نظر داشت تا، با برقراری یک نظام دینی توتالیتر، شکست خود در نهضت مشروطه و سختگیری های دوران دیکتاتوری را یک جا تلافی کند! افزون بر اینها تمایل توتالیتر مذهبی به دلیل ریشه های آن در اقشار متنفذ و انگل داخلی و تبانی آن با محافل توطئه گر و فاسد درباری(مانند دوران استبداد صغیر) از یک پایگاه اجتماعی سنتی نیز برخوردار بود که دو گرایش دیگر از آن محروم بودند، و به همین دلیل، در صورت ضعف دموکراسی، حرکت اخیر، دست در دست هیئت حاکمه ی متحد دربار و وابسته به استعمار انگلیس بزرگترین خطرها برای آینده ی ایران محسوب می شدند.
در نتیجه نه تنها مقابله با مداخلات همیشگی انگلستان احترام کامل به حاکمیت ملی و رعایت قانون اساسی را می طلبید، بلکه تنها راه مقاومت در برابر این گرایش های افراطی، بویژه گرایش سوم نیز همانا تحکیم پایه های دموکراسی و بویژه گسترش فرهنگ و تجربه ی آزادیخواهی در میان وسیعترین بخش های جامعه بود.
بنا به همین دلائل، از دید مصدق، نه تنها مقابله با مداخلات دائمی بیگانه، بلکه تنها راه مقاومت در برابر این گرایش های افراطی همانا تحکیم پایه های دموکراسی و بویژه گسترش فرهنگ و تجربه ی آزادیخواهی در میان وسیعترین بخش های جامعه بود.
مشارکتِ همه ی بخش های مردم در تعیین مقدرات خود و کشور که از همان ابتدای جوانی برای مصدق از جایگاهی بزرگ برخوردار بود در این زمان اهمیت باز هم بیشتری کسب می کرد. او بدین منظور با استفاده از هر فرصتی با مردم سخن می گفت؛ چه در دوران رهبری اقلیت در دوره های چهاردهم و شانزدهم مجلس شورای ملی، چه در دو سال و نیم دوران نخست وزیری، چه در دوران های حبس و ممنوعیت فعالیت سیاسی (در فاصله ی این دو دوران مجلس در احمدآباد و همچنین در جریان محاکمه ی غیرقانونی در دادگاه نظامی، و در دوران گذراندن حبس سه ساله در زندان قصر) و پس از آن، باز هم، تا پایان زندگی در احمدآباد( با اینکه در آنجا اجازه ی ملاقات جز با نزدیک ترین اعضاء خانواده اش را نداشت) با استفاده از هر امکانی مردم را در جریان مسائل کشور قرار می داد و اندیشه های خود را با آنان در میان می گذاشت.
نقش فعال و ماهرانه ی او در مجلس چهاردهم به منظور جلب توجه جامعه به اهمیّت انتخابات آزاد، رعایت حقوق شهروندان، و، از همه درخشان تر، به تصویب رسانیدن طرح قانونی منع اعطاء امتیازات به کشورهای خارجی بدون تصویب مجلس، خیره کننده بود.
دنباله های همان افشاگری ها درباره ی مسئله ی نفت در مجلس چهاردهم بود که سرانجام، در مجلس شانزدهم، با مهارت باز هم بیشتری که مصدق در رهبری مردم و مجلس نشان می داد، و با پشتیبانی فراکسیون نهضت ملی، به تصویب قانون ملی شدن صنایع نفت در سراسر کشور انجامید.
در همه ی این احوال، بویژه در دوران نخست وزیری وی با گزارش های ادواری به مردم از طریق رادیو و مجراهای دیگر درباره ی پیشرفت های کار دولت و خاصه مسئله ی نفت و دشواری هایی که دولت ملی با آنها روبرو می شد، اراده و فعالیت ملت را در راه پیروزی بر دشمنان استقلال و آزادی و منافع ایران شرکت می داد و می کوشید تا جامعه در مبارزات دولت از نزدیک و با حد اکثر آگاهی از امور و حقایق شریک گردد و خود را در آن شریک بداند.
از دید او در راه خوشبختی جامعه هیچ چیز نمی توانست جای آگاهی و تجربه ای را بگیرد که مردم می توانستند با شرکت آزادانه ی خود در مبارزه، ضمن حفظ عقاید و مسلک های متفاوت، به دست آورند.
در مقابل، هیئت حاکمه، شامل شاه و درباریان، وابستگان متنفذ آنان مانند پرورش یافتگان دوران دیکتاتوری رضاشاهی و سران قدرتمند دینی که در نهان و در عیان در امتیازات اقتصادی و اجتماعی با آنان شرکت داشتند، از آگاهی مردم و از کسب تجارب دموکراتیک از طرف ملت سخت بیمناک بودند و هرکدام از آنان با همه ی وسائلی که در اختیار داشت در تحمیق جامعه و جلوگیری از گسترش تجربه ی دموکراسی کوشش می کرد.
خاطره تلخ و تجربه ی مرگبار دوران دیکتاتوری رضاشاهی، از طرفی، غارت ثروت های زیر زمینی کشور، که در نتیجه ی آن فربه کردن امپراتوری انگلستان با تهیدستی و مسکنت بزرگترین بخش های ملت ایران تناسب مستقیم داشت، از طرف دیگر، و بالاًخره خطری که آینده ی ایران را از جانب ریشه دارترین گرایش افراطی تهدید می کرد، برنامه ی آزادیخواهان و میهن دوستان ایران، و در پیشاپیش آنان مصدق را که چیزی جز استوار ساختن هرچه بیشتر پایه های دموکراسی با رواج عملی و فرهنگی آن در جامعه، و قطع دست استعمار از منابع طبیعی کشور نبود، به سرعت روشن ساخته بود.
مصدق که شخصأ نقش ملایان افراطی و درباری در دوران مشروطه و استبداد صغیر و قتل های مشروطه خواهان به اشاره ی آنها را به چشم دیده و از یاد نبرده بود هیچگاه از خطر آسیب آنان برای حاکمیت ملی، و برای آزادی اندیشه و حقوق انسانی مردم غافل نبود؛ او نه به علت عدم پای بندی به ارزش های معنوی و اخلاقی جامعه، بلکه، درست به عکس، و به دلیل استواری مبانی معنویت در باور ها و روحیه اش، این گرایشِ همواره وابسته به استعمار را برای سلامت سیاسی و اخلاقی جامعه بزرگترین خطر دانسته، در برابر آن نیز مانند خطرهای دیگر آن زمان، دموکراسی را موثر ترین پادزهر بشمار می آورد.
محمد رضاشاه که کمترین تصوری از اهمیت دموکراسی، نه فقط برای سرنوشت کشور، بلکه حتی برای موقعیت نهاد سلطنت نداشت، دربار خود را به لانه ی توطئه ی عمال استعمار انگلیس و یک مرکز فساد و سوء استفاده از خزانه ی ملت تبدیل کرده بود.
نبرد اصلی در سال های میان شهریور بیست تا ۲۸ مرداد بر سر حاکمیت ملی بیان شده در قانون اساسی، و استقلال کامل کشور خاصه با قطع دست استعمار از ثروت های طبیعی آن بود؛ نبردی میان آگاه ترین نیروهای ملت ایران به رهبری مصددق از یک طرف، و انواع تمایلات خودکامه و افراطی بر سر منافع خصوصی و طبقاتی خود به سرکردگی شاه و آخوندهای درباری و توتالیتر از طرف دیگر.
گرچه مبارزات این دوران ملت ایران و دکتر مصدق، که به دلیل درگیری ایران با انگلستان، بزرگترین قدرت استعماری زمان، و برای استیفای حقوق خود در مسئله ی نفت، بیشتر در صورت بین المللی ان جلوه گر شد، در درجه ی نخست نبرد آنان در راه تحکیم حقوق اساسی ملت بود تا مردم کشور بتوانند بنا به تشخیص و اراده ی آزاد خویش برای کشور آینده ای روشن، آبرومندانه و همراه با عدالت و رفاه عمومی بسازند، و چنانکه مصدق بارها در پیام های خود به ملت یادآوری می کرد، ایرانی شایسته ی تاریخ آن و منطبق با خدمات درخشانش به فرهنگ و تمدن جهان.
به همین دلیل مصدق در سخن از دموکراسی تنها به نهادهای قانونی و مزایای صوری آن خرسند نبود و در همه ی دوران های تصدی در هر مقام، یا نمایندگی مجلس، با استفاده از همه ی امکانات می کوشید تا مهم ترین و حیاتی ترین اصلاحاتی که می توانست در جهت بهبود زندگی واقعی مردم
تحولات موثر ایجاد کند، به دست خود او یا دیگران عملی شود.
پیش از این اشاره ای کوتاه به مساعی او در جهت سر و سامان دادن به نظام مغشوش مالی ایران در دوران پس از مشروطه و کمک به پیشرفت وزارت دارایی در حال تاًسیس کشورکردیم.
از جمله اصلاحات مهم دیگری که او همواره در مد نظر داشت اصلاح قانون انتخابات، شرط نخست برخورداری از یک مجلس ملی واقعی و اصل دوم برنامه ی دولت ملی او، آزادی احزاب و مطبوعات شرط حیاتی تحقق هر دموکراسی، بهبود وضع طبقات زحمتکش از طریق وضع یک قانون کار و بیمه های اجتماعی شایسته و آبرومند، سالم ساختن سطوح فرماندهی قوای مسلح و دستگاه های امنیتیِ برجامانده از دوران دیکتاتوری، قوانین ناظر به آزادی روستاییان کشور از شرایط سخت و ناهمواری که علاوه بر دشواری زندگی و تنگدستی، عقب ماندگی آنان از کاروان تعالی فرهنگی و سوء استفاده ی سیاسی مراکز قدرت از آنان را نیز به همراه داشت، تصویب قوانینی که بر اساس آنها می بایست درهمه ی شهرها و روستاها شوراهایی انتخاب می شد که هر یک وظیفه ی اداره ی امور حوزه ی انتخابی خود را به عهده می داشتند، و بالاًخره تصفیه ی دستگاه عدالت از راه ریشه کن کردن فساد و قانون شکنی در دادگستری وانحلال دادگاه های فوق العاده ی نظامی(که کودتاچیان در محکمه ی نظامی، به رغم این تذکار مصدق که با قوانین مصوب دولت وی«این دادگاه ها دیگرغیرقانونی است»، با این پاسخ ناوارد و جاهلانه که «دولت او برکنار شده است»، خود وی را دریکی از آنها محاکمه کردند!)، شایان یادآوری است.
پیداست که چنین اصلاحاتی همواره مستلزم و متضمن افشاء مراکز فساد و حسابرسی ملت از زمامداران و شخصیت های فاسد و خیانتکاری بود که در سایه ی استبداد قدیم یا با استفاده از شرایط دوران دیکتاتوری زیان های بزرگی را متوجه منافع و مصالح عالیه ی کشور کرده بودند.
این اشخاص باید به مردم معرفی می شدند تا اگر هم به محکومیت نرسیدند نام آنان در تاریخ بماند و جامعه دریابد که هیچ فساد و خیانتی فراموش نمی شود.
از مهم ترین نمونه های اینگونه شخصیت های سیاسی که مصدق، پس از شانزده سال خاموشی اجباری، با دست یافتن به کرسی مجلس چهاردهم اعمال و گذشته های آنان را به اطلاع مجلس و مردم رسانید کسانی چون سید ضیاء الدین طباطبایی عامل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ (۱۹۲۱) بود.
یکی از مهره های دوران دیکتاتوری رضاشاهی، محسن صدر( صدرالاشراف) از ماًموران محاکمه ی آزادیخواهان در در دوران استبداد صغیر و مسئولان صدور حکم اعدام عده ای از آنان بود. در عین حال او در دوران دیکتاتوری رضاشاهی به مقامات قضایی متعددی از جمله دادستانی کل کشور و دو بار به وزارت دادگستری منصوب گردید، و در سه دوره ی آخر انتخابات دوران رضاشاهی به نمایندگی مجلس رسید. در ۱۳۲۴، در دوران مجلس چهاردهم که بخشی از نمایندگان به او "میرغضب باغشاه" لقب داده بودند، هنگامی که او به نخست وزیری منصوب شد از طرف مصدق، نماینده ی اول تهران، به علت سیاست دولتش و گذشته ی سنگینی که به دوش می کشید مورد بازخواست سیاسی و اخلاقی قرارگرفت.
دو تن دیگر از مهره های سیاه دیکتاتوری و نفوذ انگلستان که مصدق سکوت درباره ی گناهان آنان را جایز ندانست سید محمد تدین و علی سهیلی بودند.
یکی از آنان، تدین، کسی بود که در مجلس پنجم هنگامی که بر طبق آیین نامه می بایست نامه ی استعفای مستوفی الممالک را، که بجای موتمن الملک انتخاب شده بود، به سمع مجلس برساند، آیین نامه را، علی رغم اعتراضات مکرر سید حسن مدرس، زیرپا گذاشت تا ماده ی واحده ای را که علی اکبر داور به اراده ی رضاخان و به منظور تصویب انتقال سلطنت از خاندان قاجار تهیه کرده بود، به تصویب مجلس برساند. او در دوران سلطنت رضاشاه، پیش از آنکه به علت سوء استفاده ی مالی از شاه مغضوب گردد، به وزارت معارف( آموزش و پرورش) رسید. پس از شهریور بیست او از نو به مقامات مهمی دست یافت. دیگری علی سهیلی بود که به دلیل سرسپردگی به دیکتاتور و باز هم بیشتر به حامیان انگلیسی خود هم پیش از شهریور چند بار به وزارت رسید و هم پس از آن به وزارت و نخست وزیری دست یافت. در بار دوم نخست وزیری او در سال ۱۳۲۱، با وزارت کشور تدین بود که آن دو در افکار عمومی متهم به قانون شکنی شدند؛ در مجلس چهاردهم تدین به اختلاس در دوران وزارت و دخالت در انتخابات متهم شد و سهیلی به ارتکاب چند فقره جرم، که مهم ترین آنها عبارت بود از دخالت در انتخابات چند شهر و استان، توقیف غیرقانونی مطبوعات، سوء استفاده از حکومت نظامی و ارسال غیر قانونی مبالغی به خارج از کشور. آنان، هر دو، در اثر اعلام جرم مصدق و سید مهدی فرخ نمایندگان مجلس چهاردهم از طرف دیوان عالی کشور محاکمه شدند.
با وجود حکم تبرئه ی آنان، نُه سال بعد، درهنگامه ی ملی شدن صنعت نفت، وقتی که روش اصلی دولت انگلیس برای خروج از آن بحران رساندن کس دیگری به نخست وزیری ایران بجای مصدق بود، زمانی که آنتونی ایدن وزیر خارجه ی انگلستان از سفیر ایران در لندن، همان علی سهیلی، که می گوید «یکی از دوستان خودم بود» درباره ی وضع مصدق درجامعه پرسش می کند، می گوید او «نظریاتم را تصدیق کرد و گفت که وضعیت مصدق مثل سابق نیست و قول داد که شخصأ هر قدر می تواند به ما کمک کند»!
بر خلاف برخی از نخبگان آن زمان، یکی دیگر از ویژگی های مصدق اعتقاد او به شایستگی ایرانیان برای اداره ی کشور خود و اعتماد به نفسی بود که او در برابر خارجیان، و خاصه کسانی که به عنوان "کارشناس" از طرف آنان در اداره ی امور ایران اظهار نظر می کردند یا بدین منظور استخدام می شدند، نشان می داد. او در خاطراتش نمونه های آموزنده ای از مکالمات خود با برخی از این "کارشناسان" را، با نشان دادن عدم تطبیق نظرات آنان با واقعیت های ایران، یادآوری کرده است.
کسانی که در اظهار نظر پیرامون علل سقوط دولت ملی مصدق از "عدم واقع" بینی او، یا "عدم استفاده ی وی از سیاستی واقع بینانه" سخن می گویند معمولأ یا مغرضند، یا از روی نادانی نخوت آمیزی چنین اظهار نظر می کنند. نخست باید گفت اینان جملگی از کسانی هستند که تاریخ را از نو می نویسند و در نتیجه می توانند همه ی عوامل را پس از رخ دادن وقایع به سود پندار خود تفسیر کنند. دوم اینکه آنان اصل را بر این می گذارند که اگر در اقدامی بیم خطر وجود داشت پرهیز از آن درست تراست؛ و پیداست که چون در هیچ اقدام بزرگی نمی توان همه ی خطرها را پیش بینی کرد، نتیجه این می شود که دست بر دست گذاشتن و رضا به قضای روزگار دادن بیش از هرکار مقرون به احتیاط است؛ و باز بر همین اساس پدران مشروطه نیز، که بیش از یک سده از کار عظیم آنان هنوز نتیجه ی مورد نظر از کارشان حاصل نشده است بهتر بود که از ابتدا فکر چنین نهضتی را به مخیله راه نمی دادند.
واقعیت این است که به هنگام تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس در همه ی جهان کسی که بتواند هم شکست انتخاباتی دولت کارگری اتلی در انگلستان، هم باخت دموکرات ها در انتخابات آمریکا پس از پرزیدنت ترومن را که در زمان او دولت آمریکا به هیچ وجه با سیاست زورگویی دولت جدید انگلستان به ایران موافقت نمی کرد، هم مرگ استالین و بروز فترت در سیاست منطقه ای شوروی، در اوج درگیری ما با انگلستان، و مهم تر از همه همدستی پادشاه مشروطه در کودتای خارجیان علیه دولت قانونی کشور را پیش بینی کند وجود نداشت؛ و بهترین گواه چنین عدم یقینی نگرانی های شدید زعمای دولت انگلستان است، خاصه انچه آنتونی ایدن، در خاطرات خود بدان ها اشاره می کند.
مصدق بهتر ازهرکس جزئیات مراحل دامی را که با لغو قرارداد دارسی در۱۹۳۱، در زمان رضاشاه، در پیش پای ملت ایران قرارداده بودند تا بتوانند قرارداد ۱۹۳۳ را منعقد کنند دنبال و بررسی کرده بود. به همین جهت نیز بود که او توانست مجلس چهاردهم و شخص پیشنهاد دهنده ی طرح لغو قرارداد نفت جنوب درآن مجلس را از این فکر منصرف سازد تا باردیگر ملت ایران به وضعی مانند دام ۱۹۳۳ گرفتار نشود! و درست به همین دلائل نیز ادعای "عدم واقعی بینی" درباره ی مصدق در امر ملی کردن نفت کمتر از هرکس می تواند درباره ی او که در کار خود همه ی این تجارب را مورد نظر داشت درست باشد.
با قطع صدور نفت ایران که انگلستان برای فشار بر مصدق خود راه آن را بسته بود، نه فقط دریاداری آن کشور، که با استخراج نفت ما استفاده از ذغال سنگ را کنار گذاشته بود، به بحرانی بی سابقه دچار شد، بلکه حتی خزانه داری آن نیز که ثروت ناشی از غارت نفت ایران یکی از ارقام مهم درآمد آن بود با عدم تعادلی روبرو گردید که در شرایط پس از جنگ دوم جهانی برای انگلستان قابل دوام نبود؛ در نتیجه همه ی هیاهوی عمال اینتلیجنت سرویس که دولت مصدق را از لحاظ مالی در آستانه ی ورشکستگی معرفی می کردند درباره ی کشور متبوعشان بیشتر صدق می کرد!
از نشانه های مهم دیگر واقع بینی مصدق این است که، هرچند وی نمی توانست ضعف مالی ایران و فقر و فاقه ملت را با وجود چپاول بزرگترین ثروت طبیعی کشور به دست قدرت استعماری انگیس تحمل کند، هرگز در نظر نداشت که اقتصاد ایران را بر درآمد نفت مبتنی سازد و به همین دلیل تنها رهبر یک کشور نفت خیز بود که سیاست اقتصاد بدون نفت را مطرح ساخت و در دوران کوتاه دولت خود نیز، با توسعه ی بخش های دیگری از اقتصاد ایران و افزایش صادرات غیر نفتی به تمام معنی بدان عمل کرد. در نتیجه ی این تدابیر در سه ساله ی ۵۴ ـ ۵۱ تورم قیمت ها درایران از ۶.۳ در صد تجاوز نکرد.
کودتای ۲۸ مرداد زمانی انجام شد که تحریم خرید نفت ایران با فروش سه فقره نفت به شرکت های ایتالیایی و ژاپنی، عقیم ماندن اعتراضات حقوقی انگلستان به دولت های آنان، و تقاضاهای آرژانتین و چین برای خرید نفت از ایران، از لحاظ حقوقی و دیپلماتیک عملأ شکسته شده بود. آری، امروز می دانیم که فکر سرنگونی دولت مصدق از طریق کودتا، با کمک دولت آمریکا و شاه، چندماه پیش از انتخاب دولت محافظه کار چرچیل، از طرف ایدن وزیر خارجه ی کابینه ی سایه ی او، پیشنهاد شده بود! و مصدق، با توجه به دسائس آنان، از این نیت که آنرا بارها بطو مستدل افشاء کرد، غافل نبود.
چنانکه تاریخ نشان داد کودتای ۲۸ مرداد که، با تعطیل حقوق ملت ایران، نادانی و خطاکاریهای دائمی شاه، و سوق دادن جامعه به سوی انحطاط سیاسی و معنوی بی سابقه ای، بر تمایلات افراطی و خاصه خطر گرایش مذهبی توتالیتر افزود، نه پیروزی شاه بر مصدق، بلکه اضمحلال سلطنت پهلوی و شکست موقت ملت ایران در استوار ساختن پایه های دموکراسی یعنی آرمان بزرگ و دیرینه اش بود.
گذشته از پادشاهی که به تصمیم انگلستان و آمریکا فرمان کودتا را امضاء کرد، اما بازهم در آخرین کتابش مصدق را عامل بریتانیا خواند، می توان روش کار دشمنان دیگر این مرد بزرگ استثنائی ایران را به چهارگونه ی اصلی تقسیم کرد.
از آنجا که در مبارزه ی ملت ایران برای رهایی خود از همه ی زنجیرهای اسارت چندین نسل است که راه و چهره ی مصدق به محل ارجاعی اجباری که نمی توان از کنار آن گذشت تبدیل شده هدفی که همه ی این گروه ها در دشمنی خود دنبال می کنند انحراف و انصراف ذهن نسل های جدید از نام و راه مصدق است تا آنان بتوانند راه های اسارت آور و شناخته شده ی خود را به جوانان بقبولانند.
گروه نخست که هواداران همان پادشاه قانون شکن و دیکتاتورند، سخنان ناروای همیشگی خود را که از زبان شاه معبودشان شنیده ایم تکرار می کنند. مصدق جاه طلب بود نه آزادیخواه و وطنخواه. به این دعوی ناروا در سراسر این نوشته پاسخ داده شده است. گروه دیگری از میان همان دسته و نیز در میان فرمانروایان کنونی کشور، و همچنین درمیان کسانی که سودای تشکیل نظام جانشینی به دور از چشم ملت را در سر می پرورند، توطئه ی سکوت را برگزیده اند؛ اما در برابر اقبال دائمی هر نسل به نام و راه مصدق، هنگامی که هر یک با دشواری های دوران خود روبرو می شود، این راه نیز بی اثر بودن خود را نشان داده است. گروه سومی تا کنون کوشیده اند تا با پیش کشیدن نام مردانی چون احمد قوام یا رضاشاه، برای مصدق در تاریخ معاصر ایران رقیبانی بتراشند تا شاید با بزرگ کردن تصنعی آنان در کاستن از فروغ نام مصدق نتیجه ای حاصل کنند؛ اما این ترفند نیز کاملأ عقیم بودن خود را نشان داده است. آخرین شگرد، اما شگردی مبتذل تر از همه، که در این راه بکار رفته تحریف راه و روش مصدق، در زیر نقاب هواداری و ستایش از اوست؛ مانند اینکه او را "اصلاح طلبی" نمونه معرفی کنند و بخواهند از او متقلبانه الگویی برای این راه نادرست بتراشند. پیداست که اصلاح طلب خواندن مردی که هیچگاه با استبداد و دیکتاتوری به هیچ شکل آن کمترین مماشاتی نکرد، به بهانه ی اصلاحات مصدق در دموکراسی ایران در دوره های تصدی مقامات از طرف او که اشاره هایی به آنها کردیم، کاری شیادانه است که جز ابلهان مادرزاد کسی را نمی فریبد.
خواست دکتر مصدق استقرار حاکمیت ملی با انتخابات آزاد بود، یعنی نظامی که با پیشگیری از سرایت و توسعه ی فساد به حکومت اعتباری دهد که بتواند به مشارکت آگاهانه و آزادانه ی مردم در امور سیاسی کشور معنا بخشیده، با رهایی ملت از هرگونه اسارت او را به جایگاه شایسته اش و ایران را به مقام درخورِ آن بازگرداند.
درنُه سال و نیمه ی نخستِ پس از شهریور بیست در ایران دولت ها هجده بارجابجا شدند بطوری که میانگین عمر آنها کمتر از شش ماه بود و شاه نخست وزیران را به آسانی تغییر می داد چه آنان وابسته به وی و به سیاست خارجی(انگلستان) بودند و در میان مردم هواداری نداشتند. علت اینکه دولت مصدق با ۲۸ ماه عمر خود، علی رغم نبرد با بزرگترین قدرت استعماری جهان، و بدون سلب هیچیک از حقوق مردم، بیش از همه ی آنها دوام آورد برخورداری آن از پشتیبانی افکار عمومی ملت بود.
در صد و سیُ امین سال تولد مصدق، و چهل و پنجمین سال درگذشت او، که نام بلند این فرزند شایسته و بزرگوار میهن چون مشعلی پرفروغ در صفحات تاریخ ایران فروزان، و در مبارزات هر روزه ی نیروهای زنده و آگاه ملت ایران همچنان الهام بخش و روشنگر راه رهایی و سربلندی ایران عزیز و ملت کهنسال ایران است، ما به نام ارجمند او درود می فرستیم و پیمانی را که پنجاه سال پیش، طی پیام نخستین کنگره ی این سازمان به پایه گذار جبهه ملی ایران، با وی بسته بودیم بار دیگر با او، و آرمان والا و راهش تجدید می کنیم.
سازمان های جبهه ملی ایران در اروپا
دوشنبه ٨ خرداد ۱٣۹۱ - ۲٨ می ۲۰۱۲
دکتر علی راسخ افشار، دکتر پرویز داورپناه، علی شاکری زند، مهندس مهدی مقدس زاده.
اخبار روز:
رژیمِ جمهوری اسلامی دکتر فریبرز رئیسدانا عضوِ کانونِ نویسندهگانِ
ایران، اقتصاددانِ رادیکال و صاحبنظر در مسائل کارگری را بازداشت نمود و
برای گذراندنِ دوران حبس، به بند۳۵۰ زندان اوین منتقل کرد. این اقدامِ
رژیم، درست بعد از مصاحبه و انتقادِ شدیدِ وی به سیاستِ هدفمندیِ یارانه
ها و اجرایِ فازِ دومِ آن توسطِ دولت صورت گرفت. در حُکمِ صادره برای رئیس
دانا اتهامهایی مطرح شده که بخشی از آنها برای تمامِ محکومینِ سیاسی
مشترک است مانند: مصاحبه با رسانههای بیگانه، اما وی به اتهاماتِ دیگری
نیز محکوم شده است از جمله "متهم کردنِ جمهوری اسلامی به آزار، تجاوز و
شکنجه ی زندانیان و فرمایشی قلمداد کردنِ دادگاههای جمهوری اسلامی"!
جمهوری اسلامی در شرایطی به دستگیریِ رئیسدانا و برخی از فعالینِ سیاسیِ گمنام دست زده است که روزهای سختی را پشتِ سر میگذراند. از سویی در بحرانِ سیاسیِ داخلی دست و پا میزند و اختلاف و شکافِ حاکمیت اسلامی را هرروز در شکلی بروز میدهد. از حمله ی نماینده گانِ دوجناح به هم گرفته تا اظهاراتِ مخربِ مهره های اصلیِ جناحِ روحانیت و جناحِ احمدی نژاد در فضاهای عمومی علیهِ یکدیگر. افشاگری های مالی و فسادِ اداری نمونه های جدیدِ این برخوردهاست. از سویِ دیگر در عرصه ی بین المللی با حاد شدنِ مساله ی تحریمِ نفت و هماهنگیِ آمریکا با اروپائیان و چین بر سر تحریمِ گسترده ی ایران، فشارهای نمادین یا واقعی بر سر مساله ی ایرانِ اتمی و تهدیدِ نظامی و خطرِ جنگ، شاهدِ انزوایِ بین المللی و منطقه ایِ روزافزون ایران و مسائلِ پشتِ پرده ی زیادی هستیم.
باید اذعان کرد که رژیمِ ایران در چنین اوضاع و احوالی به هر تکانه ای در جامعه واکنشِ سرکوبگرایانه نشان می دهد. هنوز چندهفته از ماجرای حکمِ ارتدادِ شاهین نجفی نگذشته است که شاهدِ موجِ اعدام در زندانهای رژیم هستیم. زندانیانی که به جرمهای مختلفی که هیچگاه اثبات نمیشوند، بهدار آویخته شدند. کسانی چون منصور رادپور به جُرمِ هواداری از اپوزیسیونِ برانداز در بدترین شرایط در زندان جان باختند، جوانانی به جُرمِ جاسوسی برای اسرائیل و قاچاقِ موادِ مخدر به صورت فلهای اعدام میشوند، احکام ستمگرانهای علیه رضا شهابی، شاهرخ زمانی، علی نجاتی، محمد جراحی، بهنام ابراهیمزاده، علی اخوان و دیگر فعالان جنبش کارگری صادر میشود و روزنامهنگاران، وُکلا و فعالینِ جنبشهای زنان و دانشجویی به طور گسترده به بند کشیده شدهاند. رژیم اسلامی با این سرکوبها و صدور چنین احکامی بدونِ اثباتِ هیچ جُرمی، درواقع دارهای برافراخته ی خود را به همه گان نشان میدهد.
چنین واکنش های هار و دریده ای از سویِ رژیم را باید از دو منظر نگریست. این واکنش ها را باید هم ناشی از درمانده گی، استیصال و عدم انسجامِ هیات حاکمه ی رژیمِ اسلامی در مواجهه با بحران های درونی و بین المللی و هم ناشی از ترسِ رژیم از انرژیِ محبوس شده ی خشمِ مردم و پتانسیلِ انفجاریِ جامعه دانست. این دو عامل، حساسیت رژیم را تا آنجا بالا برده که به هر حرکتی، صحبتی، اظهارِنظری و مخالفتی در داخل و خارج واکنشِ سرکوبگرایانه نشان میدهد و ایجاد خفقان را در صدرِ نقشههای خود قرار داده است. دستگیری و به حبس فرستادنِ یکی از پژوهشگران و همراهانِ طبقه ی کارگرِ ایران و منتقدِ همیشه گیِ سیاسی-اقتصادیِ رژیم را باید با دو عاملِ فوق پیوند زد و توجه نمود که امثالِ رئیس دانا و روشنفکرانی که در بینِ جوانان و دانشجویان از پایه و محبوبیتِ زیادی برخوردارند، حساسیت رژیم به ایشان را دوچندان میکند. ارگانهای فکری و سیاسی-تبلیغاتیِ نئولیبرالهایِ وطنی -چه حکومتی و چه به ظاهر مستقل- مدت زمانی است که علاوه بر مشاورتِ اتاق بازرگانی رژیم اسلامی، در نشریاتی همچون "مهرنامه" برای اندیشمندانِ سوسیالیست و خواستههای برحقِ کارگران خط و نشان میکشند و همهی نیروی خود را جهتِ تخطئه و حذف اندیشه و نظرِ جامعهنگر و رادیکال صرف میکنند. حاکمیت بارها نشان داده است که از رویکرد و توصیههای این ارگانها هم رهنمون میگیرد.
وجه دیگرِ دستگیریِ رئیسدانا، درواقع حمله به نهادی منتقد و حامیِ آزادی بیان و اندیشه یعنی کانونِ نویسنده گانِ ایران و خط و نشان کشیدن برای فعالینِ صاحب نام و علنیِ دیگر است با این پیام که برخورد و احکامی که بر فعالینِ گمنام و جوانانِ ناراضی در زندانها روا میشود، به راحتی بر آنها نیز جاری و واجب الاجرا خواهد بود. بنابراین باید سکوت کنند! این تمامِ سیاستِ رژیم در برخورد با فعالینی چون فریبرزرئیسدانا و هر صدای مخالفِ دیگریست که سازشی با جناح های رژیم ندارند و بند و بستی با اپوزیسیونِ سبز و ترمیم طلب نیز ایجاد نمیکنند بلکه صدا و قلمشان را در تعهد و خدمت به آگاهیِ طبقه ای قرار داده اند که رژیم با تمامِ بازوانِ ایدهئولوژیک-نظامیِ خود در جهتِ سرکوب و تثبیتِ ناآگاهی و رواجِ خرافه در آن طبقه مشغول است.
از این رو "شورای دانشجویان و جوانانِ چپ" حمایتِ خود را از کمپینهای آزادیِ رئیسدانا اعلام میکند و دستِ متحدینِ انترناسیونالیستِ طبقهی خود را میفشارد.
شورای دانشجویان و جوانانِ چپ ایران
۲۰۱۲-۰۵-۲٣
جمهوری اسلامی در شرایطی به دستگیریِ رئیسدانا و برخی از فعالینِ سیاسیِ گمنام دست زده است که روزهای سختی را پشتِ سر میگذراند. از سویی در بحرانِ سیاسیِ داخلی دست و پا میزند و اختلاف و شکافِ حاکمیت اسلامی را هرروز در شکلی بروز میدهد. از حمله ی نماینده گانِ دوجناح به هم گرفته تا اظهاراتِ مخربِ مهره های اصلیِ جناحِ روحانیت و جناحِ احمدی نژاد در فضاهای عمومی علیهِ یکدیگر. افشاگری های مالی و فسادِ اداری نمونه های جدیدِ این برخوردهاست. از سویِ دیگر در عرصه ی بین المللی با حاد شدنِ مساله ی تحریمِ نفت و هماهنگیِ آمریکا با اروپائیان و چین بر سر تحریمِ گسترده ی ایران، فشارهای نمادین یا واقعی بر سر مساله ی ایرانِ اتمی و تهدیدِ نظامی و خطرِ جنگ، شاهدِ انزوایِ بین المللی و منطقه ایِ روزافزون ایران و مسائلِ پشتِ پرده ی زیادی هستیم.
باید اذعان کرد که رژیمِ ایران در چنین اوضاع و احوالی به هر تکانه ای در جامعه واکنشِ سرکوبگرایانه نشان می دهد. هنوز چندهفته از ماجرای حکمِ ارتدادِ شاهین نجفی نگذشته است که شاهدِ موجِ اعدام در زندانهای رژیم هستیم. زندانیانی که به جرمهای مختلفی که هیچگاه اثبات نمیشوند، بهدار آویخته شدند. کسانی چون منصور رادپور به جُرمِ هواداری از اپوزیسیونِ برانداز در بدترین شرایط در زندان جان باختند، جوانانی به جُرمِ جاسوسی برای اسرائیل و قاچاقِ موادِ مخدر به صورت فلهای اعدام میشوند، احکام ستمگرانهای علیه رضا شهابی، شاهرخ زمانی، علی نجاتی، محمد جراحی، بهنام ابراهیمزاده، علی اخوان و دیگر فعالان جنبش کارگری صادر میشود و روزنامهنگاران، وُکلا و فعالینِ جنبشهای زنان و دانشجویی به طور گسترده به بند کشیده شدهاند. رژیم اسلامی با این سرکوبها و صدور چنین احکامی بدونِ اثباتِ هیچ جُرمی، درواقع دارهای برافراخته ی خود را به همه گان نشان میدهد.
چنین واکنش های هار و دریده ای از سویِ رژیم را باید از دو منظر نگریست. این واکنش ها را باید هم ناشی از درمانده گی، استیصال و عدم انسجامِ هیات حاکمه ی رژیمِ اسلامی در مواجهه با بحران های درونی و بین المللی و هم ناشی از ترسِ رژیم از انرژیِ محبوس شده ی خشمِ مردم و پتانسیلِ انفجاریِ جامعه دانست. این دو عامل، حساسیت رژیم را تا آنجا بالا برده که به هر حرکتی، صحبتی، اظهارِنظری و مخالفتی در داخل و خارج واکنشِ سرکوبگرایانه نشان میدهد و ایجاد خفقان را در صدرِ نقشههای خود قرار داده است. دستگیری و به حبس فرستادنِ یکی از پژوهشگران و همراهانِ طبقه ی کارگرِ ایران و منتقدِ همیشه گیِ سیاسی-اقتصادیِ رژیم را باید با دو عاملِ فوق پیوند زد و توجه نمود که امثالِ رئیس دانا و روشنفکرانی که در بینِ جوانان و دانشجویان از پایه و محبوبیتِ زیادی برخوردارند، حساسیت رژیم به ایشان را دوچندان میکند. ارگانهای فکری و سیاسی-تبلیغاتیِ نئولیبرالهایِ وطنی -چه حکومتی و چه به ظاهر مستقل- مدت زمانی است که علاوه بر مشاورتِ اتاق بازرگانی رژیم اسلامی، در نشریاتی همچون "مهرنامه" برای اندیشمندانِ سوسیالیست و خواستههای برحقِ کارگران خط و نشان میکشند و همهی نیروی خود را جهتِ تخطئه و حذف اندیشه و نظرِ جامعهنگر و رادیکال صرف میکنند. حاکمیت بارها نشان داده است که از رویکرد و توصیههای این ارگانها هم رهنمون میگیرد.
وجه دیگرِ دستگیریِ رئیسدانا، درواقع حمله به نهادی منتقد و حامیِ آزادی بیان و اندیشه یعنی کانونِ نویسنده گانِ ایران و خط و نشان کشیدن برای فعالینِ صاحب نام و علنیِ دیگر است با این پیام که برخورد و احکامی که بر فعالینِ گمنام و جوانانِ ناراضی در زندانها روا میشود، به راحتی بر آنها نیز جاری و واجب الاجرا خواهد بود. بنابراین باید سکوت کنند! این تمامِ سیاستِ رژیم در برخورد با فعالینی چون فریبرزرئیسدانا و هر صدای مخالفِ دیگریست که سازشی با جناح های رژیم ندارند و بند و بستی با اپوزیسیونِ سبز و ترمیم طلب نیز ایجاد نمیکنند بلکه صدا و قلمشان را در تعهد و خدمت به آگاهیِ طبقه ای قرار داده اند که رژیم با تمامِ بازوانِ ایدهئولوژیک-نظامیِ خود در جهتِ سرکوب و تثبیتِ ناآگاهی و رواجِ خرافه در آن طبقه مشغول است.
از این رو "شورای دانشجویان و جوانانِ چپ" حمایتِ خود را از کمپینهای آزادیِ رئیسدانا اعلام میکند و دستِ متحدینِ انترناسیونالیستِ طبقهی خود را میفشارد.
شورای دانشجویان و جوانانِ چپ ایران
۲۰۱۲-۰۵-۲٣
اخبار روز:
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران، با انتشار
اطلاعیه ی زیر به حضور نمایندگان حکومت ایران در اجلاس سازمان جهانی کار
اعتراض کرده است. این اجلاس قرار است در روزهای ۱۰ تا ۲۶ خرداد برابر با ٣۰
مه تا ۱۵ ژوئن در ژنو برگزار شود. پنج سندیکای فرانسوی نیز خواستار
برگزاری تظاهراتی در برابر مجل اجلاس در حمایت از کارگران زندانی در ایران
شده اند:
اجلاس سالانه سازمان جهانی کار در روزهای ۱۰تا ۲۶ خرداد ماه ۱٣۹۱ برابر با ٣۰ مه تا ۱۵ ژوئن ۲۰۱۲ در شهر ژنو در سوئیس برگزار خواهد شد. از ایران علاوه بر نمایندگان دولت جمهوری اسلامی و نمایندگان کارفرمایان، از هر یک از تشکل های به اصطلاح کارگری دولتی، یعنی کانون های عالی انجمن های صنفی کارگران ایران، کانون عالی شوراهای اسلامی کار و مجمع عالی نمایندگان کارگری نیز دو نماینده به عنوان نمایندگان کارگران ایران در این اجلاس شرکت خواهند کرد.
همگان می دانند که جمهوری اسلامی، نمایندگان و فعالین واقعی کارگری در ایران مثل علی نجاتی، رضا شهابی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، بهنام ابراهیم زاده، علی اخوان، مهدی فراحی شاندیز و دهها فعال کارگری دیگر را زندانی کرده، صدها فعال کارگری را با گرفتن ضمانت مبنی بر عدم فعالیت کارگری و با وثیقه های هنگفت آزاد کرده و تهدید و سرکوب فعالین کارگری به شیوه های مختلف ادامه دارد. جمهوری اسلامی بر متن این فضای سرکوب و ارعاب است که عوامل خود را به عنوان نمایندگان کارگران ایران به اجلاس سالیانه سازمان جهانی کار می فرستد.
سازمان جهانی کار از نقض آشکار و گسترده حقوق کارگران ایران از جمله دستگیری فعالین کارگری، پایمال کردن ابتدایی ترین حقوق کارگری مانند عدم پایبندی به مقاوله نامه های ٨۷ و ۹٨ خود این سازمان، تعویق طولانی مدت در پرداخت دستمزدها، اخراج سازی های وسیع، عدم وجود ایمنی شغلی و متلاشی کردن جوانه های تشکل های مستقل کارگری توسط رژیم جمهوری اسلامی و دهها مورد دیگر از تقض حقوق برسمیت شناخته شده بین المللی توسط این رژیم به خوبی اگاه است. این سازمان هر ساله شکایت نامه های متعددی از جانب تشکل ها و فعالین کارگری ایرانی و بین المللی مبنی بر نقض حقوق کارگری در ایران را دریافت کرده است. در تمام این مدت، خواست اخراج نمایندگان جمهوری اسلامی از این اجلاس، خواست مداوم مدافعین حقوق کارگری بوده است. اما علیرغم این خواست، سازمان جهانی کار، همچنان نمایندگان تشکل های دولتی را به عنوان نمایندگان کارگران ایران به رسمیت شناخته است.
اتحاد بین المللی ضمن محکوم کردن این اقدام سازمان جهانی کار و محکوم کردن جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم ضد کارگر و حقوق انسانی، همه تشکل ها و فعالین کارگری در کشورهای مختلف و همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب را فرا می خواند که در اعتراض بین المللی علیه این رژیم و حضور نمایندگانش در اجلاس سازمان جهانی کار به هر نحو ممکن، سهیم شوند.
ما ضمن حمایت از فراخوان ۵ سندیکای فرانسوی (ث.ژ.ت؛ث.اف.د.ت؛اف.اس.او؛اونسا؛ و سولیدر)برای تظاهرات ایستاده روز ۶ ژوئن مقابل سازمان ملل در ژنو، از همه فعالین عرصه کارگری دعوت می کنیم که با تماس با اتحادیه های کارگری و سازمانهای مترقی در محل کار و زندگی خود خواهان حمایت از این فراخوان شوند.
۲۸ مه ۲۰۱۲
اجلاس سالانه سازمان جهانی کار در روزهای ۱۰تا ۲۶ خرداد ماه ۱٣۹۱ برابر با ٣۰ مه تا ۱۵ ژوئن ۲۰۱۲ در شهر ژنو در سوئیس برگزار خواهد شد. از ایران علاوه بر نمایندگان دولت جمهوری اسلامی و نمایندگان کارفرمایان، از هر یک از تشکل های به اصطلاح کارگری دولتی، یعنی کانون های عالی انجمن های صنفی کارگران ایران، کانون عالی شوراهای اسلامی کار و مجمع عالی نمایندگان کارگری نیز دو نماینده به عنوان نمایندگان کارگران ایران در این اجلاس شرکت خواهند کرد.
همگان می دانند که جمهوری اسلامی، نمایندگان و فعالین واقعی کارگری در ایران مثل علی نجاتی، رضا شهابی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، بهنام ابراهیم زاده، علی اخوان، مهدی فراحی شاندیز و دهها فعال کارگری دیگر را زندانی کرده، صدها فعال کارگری را با گرفتن ضمانت مبنی بر عدم فعالیت کارگری و با وثیقه های هنگفت آزاد کرده و تهدید و سرکوب فعالین کارگری به شیوه های مختلف ادامه دارد. جمهوری اسلامی بر متن این فضای سرکوب و ارعاب است که عوامل خود را به عنوان نمایندگان کارگران ایران به اجلاس سالیانه سازمان جهانی کار می فرستد.
سازمان جهانی کار از نقض آشکار و گسترده حقوق کارگران ایران از جمله دستگیری فعالین کارگری، پایمال کردن ابتدایی ترین حقوق کارگری مانند عدم پایبندی به مقاوله نامه های ٨۷ و ۹٨ خود این سازمان، تعویق طولانی مدت در پرداخت دستمزدها، اخراج سازی های وسیع، عدم وجود ایمنی شغلی و متلاشی کردن جوانه های تشکل های مستقل کارگری توسط رژیم جمهوری اسلامی و دهها مورد دیگر از تقض حقوق برسمیت شناخته شده بین المللی توسط این رژیم به خوبی اگاه است. این سازمان هر ساله شکایت نامه های متعددی از جانب تشکل ها و فعالین کارگری ایرانی و بین المللی مبنی بر نقض حقوق کارگری در ایران را دریافت کرده است. در تمام این مدت، خواست اخراج نمایندگان جمهوری اسلامی از این اجلاس، خواست مداوم مدافعین حقوق کارگری بوده است. اما علیرغم این خواست، سازمان جهانی کار، همچنان نمایندگان تشکل های دولتی را به عنوان نمایندگان کارگران ایران به رسمیت شناخته است.
اتحاد بین المللی ضمن محکوم کردن این اقدام سازمان جهانی کار و محکوم کردن جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم ضد کارگر و حقوق انسانی، همه تشکل ها و فعالین کارگری در کشورهای مختلف و همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب را فرا می خواند که در اعتراض بین المللی علیه این رژیم و حضور نمایندگانش در اجلاس سازمان جهانی کار به هر نحو ممکن، سهیم شوند.
ما ضمن حمایت از فراخوان ۵ سندیکای فرانسوی (ث.ژ.ت؛ث.اف.د.ت؛اف.اس.او؛اونسا؛ و سولیدر)برای تظاهرات ایستاده روز ۶ ژوئن مقابل سازمان ملل در ژنو، از همه فعالین عرصه کارگری دعوت می کنیم که با تماس با اتحادیه های کارگری و سازمانهای مترقی در محل کار و زندگی خود خواهان حمایت از این فراخوان شوند.
۲۸ مه ۲۰۱۲
آلمان، فرانسه، بریتانیا، کانادا و استرالیا در واکنش به ادامه
کشتار شهروندان غیرنظامی سفیران سوریه را اخراج کردند. دیگر کشورهای غربی
نیز چنین قصدی دارند. بسیاری از این کشورها پیشتر سفیران خود را از دمشق
فراخواندهاند.
کشورهای آلمان، فرانسه، بریتانیا، کانادا و استرالیا روز سهشنبه ۲۹ مه/ ۹
خرداد سفیران حکومت بشار اسد را از پایتختهای خود اخراج کردند. براساس
گزارشها بسیاری دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز قصد دارند سفیران
سوریه را از کشورهای خود اخراج کنند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه وزیر خارجه استرالیا، باب کار روز سه شنبه (۹ خرداد/ ۲۹ مه) اعلام کرد کاردار سفارت سوریه از این کشور اخراج شده است. باب کار به خبرنگاران گفته است جودت علی، دیپلمات ارشد سوری روز گذشته به وزارت خارجه احضار شد و به او ۷۲ ساعت مهلت داده شده خاک استرالیا را ترک کند.
بنابر این گزارش وزیر خارجه استرالیا گفته است اخراج دیپلمات سوری در اعتراض به کشتار حوله انجام شده است. او این اقدام را پیام هشدارآمیزی به دمشق خواند و ابراز امیدواری کرد کشورهای دیگر نیز دست به عمل مشابهی بزنند.
قطع کامل روابط دیپلماتیک به دمشق
مطابق گزارشها ۲۰ کشور از ۲۷ عضو اتحادیه اروپا در دمشق دفترهای نمایندگی سیاسی داشتهاند که بسیاری از آنها مدتهاست به عنوان اعتراض به کشتار شهروندان معترض یا به دلایل امنیتی بسته شدهاند.
کشورهایی چون آمریکا، کانادا، بریتانیا، ایتالیا، بلژیک، فرانسه،
سوئیس و ایتالیا از فوریهی سال جاری میلادی سفیری در دمشق ندارند. در همین
تاریخ کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و شماری از کشورهای عضو اتحادیه
عرب سفیران سوریه را اخراج کردهاند. قطع کامل روابط دیپلماتیک با دمشق در
ماه مارس نیز در میان کشورهای اروپایی مطرح شده بود.
کشتار مردم توسط "آموزشدیدگان سپاه قدس"
در روزهای اخیر فشار بینالمللی بر حکومت بشار اسد افزایش یافته است. بمباران شهر حوله و تیراندازی به سوی غیرنظامیان در روز جمعه با اعتراضهای گستردهای روبرو شده است. حکومت اسد متهم به کشتار بیش از صد نفر در شهر حوله است که حدود یک سوم آنها کودک و نوجوان بودهاند.
کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل میگوید از میان قربانیان کمتر از ۲۰ نفر بر اثر انفجار خمپاره و بمباران نیروهای دولتی کشته شدهاند. به گفتهی روپرت کولویل سخنگوی این کمیسیون اکثریت قربانیان در یک "کشتار جمعی" مستقیما هدف گلوله قرار گرفتهاند.
سخنگوی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل روز سه شنبه، ۹ خرداد در ژنو اظهار داشت ساکنان حوله میگویند در قتل دست جمعی شهروندان در روز جمعه شبهنظامیان گروه "الشبیحه" که به حزب حاکم بعث وابسته است دخالت داشتهاند.
گفته میشود فعالیت گروه الشبیحه شباهتهای زیادی با شیوههای نیروهای بسیج و لباس شخصیهای جمهوری اسلامی دارد و سپاه پاسداران ایران در آموزش آنها دخالت دارند. سردار اسماعیل قاآنی، جانشین فرمانده سپاه قدس که واحد برونمرزی سپاه محسوب میشود روز یکشنبه، ۷ خرداد به "حضور موثر نیروی قدس در سوریه" اعتراف کرده بود. قاآنی این سخنان را در یک گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) بیان کرد که ساعتی پس از انتشار حذف شد.
حکومت اسد متهم به نقض قوانین بینالمللی
۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل شامگاه یکشنبه، ۷ خرداد به اتفاق آراء حکومت سوریه را به نقض قوانین بینالمللی متهم کردند. در همین حال کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب برای بررسی وضعیت سوریه و گفتگو با مسئولان ارشد این کشور صبح دوشنبه وارد دمشق شد.
مطابق طرح صلح شش مادهای کوفی عنان که دولت سوریه نیز آن را پذیرفته قرار بود از ۱۲ آوریل میان طرفهای درگیر آتش بس برقرار باشد. فعالان سوری و کشورهای غربی حکومت اسد را متهم میکنند با نقض آتشبس به سرکوب خشونتآمیز غیرنظامیان ادامه میدهد.
بنا بر گزارشها کشتار مخالفان در روزهای گذشته همچنان ادامه داشته است. دیدهبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن میگوید تنها در روز یکشنبه دستکم ۵۱ نفر در شهرهای مختلف به قتل رسیدهاند. فعالان سوری میگویند نیروهای امنیتی و نظامیان حامی بشار اسد روز دوشنبه نیز با حمله به شهر حماه دستکم ۳۴ غیرنظامی، از حمله ۷ کودک را کشتهاند.
کشتار حوله، جنایت علیه بشریت
شورای امنیت، از بان کیمون دبیرکل سازمان ملل خواسته هیاتی را مامور تحقیق در مورد کشتار حوله کند. بان کیمون و کوفی عنان در بیانیهی مشترکی وقایع شهر حوله را به عنوان "جنایتی خشونتبار" مورد انتقاد قرار دادهاند. ناوی پیلای کمیسار عالی حقوق بشر سازمان ملل نیز حمله به حوله را جنایت علیه بشریت خوانده است. برخی از منابع شماری قربانیان روز جمعه را تا ۱۱۴ نفر ذکر میکنند.
یکی از برنامههای کوفی عنان در سفر به دمشق دیدار با فعالان اپوزیسیون داخل کشور بوده که تا کنون از جزییات آن خبر موثقی منتشر نشده است. در همین حال سه تشکل مخالف حکومت اسد در خارج از کشور روز دوشنبه، ۸ خرداد با انتشار بیانیهای از جامعه جهانی خواستهاند به مسئولیت خود در تامین امنیت مردم سوریه عمل کند. این بیانیه پس از دیدار نمایندگان این تشکلها در پایتخت بلغارستان منتشر شد.
احتمال دخالت نظامی در سوریه
همزمان با این تحولات مارتین دمپسی فرماندهی ستاد مشترک ارتش آمریکا، برای نخستین بار آشکارا از احتمال حملهی نظامی به سوریه سخن گفته است. دمپسی در گفتوگو با شبکهی تلویزیونی سیبیاس گفت «در صورتی که از ما خواسته شود، آمادهایم برنامهی حمله نظامی را ارائه کنیم». او در عین حال تأکید کرد که پیش از بحث در مورد دخالت احتمالی نظامی در سوریه باید فشار سیاسی بر دمشق افزایش یابد.
پوپرشت پولنتس، رئیس کمیسیون روابط خارجی پارلمان آلمان دخالت نظامی در سوریه را در شرایط کنونی ناممکن ارزیابی کرده است. به گزارش خبرگزاری رویترز پولنتش صبح سه شنبه (۹ خرداد/ ۲۹ مه) در گفتگو با رادیو آلمان تاکید کرده که برای اقدام نظامی علیه حکومت بشار اسد آمادگی و توافق بینالمللی وجود ندارد.
«راه حل سیاسی با بودن اسد متصور نیست»
رئیس کمیسیون روابط خارجی پارلمان آلمان تاکید میکند دخالت نظامی در سوریه باید مانند لیبی با مجوز و درخواست شورای امنیت انجام شود. روسیه و چین، به عنوان مهمترین حامیان حکومت اسد تا کنون جلوی صدور قطعنامههای الزامآور علیه دمشق را گرفتهاند و با عملیات نظامی در این کشور مخالفاند.
به گزارش رویترز پوپرشت پولنتس همچنین به مشکلات فنی عملیات نظامی اشاره میکند و میگوید، درگیریها در سوریه در شهرهای کوچک و پراکنده و در حومه دمشق رخ میدهد که برخلاف لیبی امکان پشتیبانی هوایی از معترضان را دشوار میکند. او میافزاید در چنین شرایطی بمباران هوایی با خطر هدف قرار گرفتن شهروندان غیرنظامی توام خواهد بود.
پوپرشت پولنتس در بخش دیگری از اظهاراتش بر ضرورت یافتن یک راه حل سیاسی برای بحران سوریه تاکید میکند اما متذکر میشود چنین راه حلی "با در قدرت ماندن بشار اسد دیگر قابل تصور نیست." ظاهرا در روسیه نیز زمزمههایی در مورد آیندهی سوریه بدون بشار اسد به گوش میخورد.
انتقاد روسیه از مخالفان اسد
وزیر خارجه روسیه سرگئی لاوروف روز دوشنبه در دیدار با همتای بریتانیایی خود گفت «برای روسیه مهم نیست چه کسی در سوریه حکومت میکند، مهم این است که خشونت و کشتار در این کشور پایان یابد.» او همچنین تصریح میکند تصمیمگیری در مورد آینده سوریه باید توسط مردم و بدون دخالت خارجی انجام شود.
به گزارش خبرگزاری روسی ریانووستی سرکئی لاوروف روز سهشنبه درخواست اپوزیسیون سوریه برای دخالت نظامی خارجی در این کشور را به شدت مورد انتقاد قرار داده و آن را "محرک آغاز حنگ داخلی" خوانده است. بنابر این گزارش او گفت «ما از اظهارات انجام شده توسط برهان غلیون، رئیس شورای ملی اپوزیسیون سوریه در باره ادامه "مبارزه آزادیبخش" تا زمانی که شورای امنیت برای دخالت مسلحانه خارجی در این کشور اجازه ندهد، به شدت تعجب کردهایم.»
وزیر خارجه روسیه اظهارات برهان غلیون را مغایر با طرح صلح کوفی عنان برای حل بحران سوریه عنوان کرده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند طرح کوفی عنان، به ویژه پس از کشتار بیسابقه در شهر حوله عملا شکست خورده است. سفر اخیر عنان به دمشق "تعیینکننده" خوانده شده و انتظار میرود گفتگوهای او با بشار اسد نقش مهمی در سرنوشت طرح صلح داشته باشد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه وزیر خارجه استرالیا، باب کار روز سه شنبه (۹ خرداد/ ۲۹ مه) اعلام کرد کاردار سفارت سوریه از این کشور اخراج شده است. باب کار به خبرنگاران گفته است جودت علی، دیپلمات ارشد سوری روز گذشته به وزارت خارجه احضار شد و به او ۷۲ ساعت مهلت داده شده خاک استرالیا را ترک کند.
بنابر این گزارش وزیر خارجه استرالیا گفته است اخراج دیپلمات سوری در اعتراض به کشتار حوله انجام شده است. او این اقدام را پیام هشدارآمیزی به دمشق خواند و ابراز امیدواری کرد کشورهای دیگر نیز دست به عمل مشابهی بزنند.
قطع کامل روابط دیپلماتیک به دمشق
مطابق گزارشها ۲۰ کشور از ۲۷ عضو اتحادیه اروپا در دمشق دفترهای نمایندگی سیاسی داشتهاند که بسیاری از آنها مدتهاست به عنوان اعتراض به کشتار شهروندان معترض یا به دلایل امنیتی بسته شدهاند.
کشتار مردم توسط "آموزشدیدگان سپاه قدس"
در روزهای اخیر فشار بینالمللی بر حکومت بشار اسد افزایش یافته است. بمباران شهر حوله و تیراندازی به سوی غیرنظامیان در روز جمعه با اعتراضهای گستردهای روبرو شده است. حکومت اسد متهم به کشتار بیش از صد نفر در شهر حوله است که حدود یک سوم آنها کودک و نوجوان بودهاند.
کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل میگوید از میان قربانیان کمتر از ۲۰ نفر بر اثر انفجار خمپاره و بمباران نیروهای دولتی کشته شدهاند. به گفتهی روپرت کولویل سخنگوی این کمیسیون اکثریت قربانیان در یک "کشتار جمعی" مستقیما هدف گلوله قرار گرفتهاند.
سخنگوی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل روز سه شنبه، ۹ خرداد در ژنو اظهار داشت ساکنان حوله میگویند در قتل دست جمعی شهروندان در روز جمعه شبهنظامیان گروه "الشبیحه" که به حزب حاکم بعث وابسته است دخالت داشتهاند.
گفته میشود فعالیت گروه الشبیحه شباهتهای زیادی با شیوههای نیروهای بسیج و لباس شخصیهای جمهوری اسلامی دارد و سپاه پاسداران ایران در آموزش آنها دخالت دارند. سردار اسماعیل قاآنی، جانشین فرمانده سپاه قدس که واحد برونمرزی سپاه محسوب میشود روز یکشنبه، ۷ خرداد به "حضور موثر نیروی قدس در سوریه" اعتراف کرده بود. قاآنی این سخنان را در یک گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) بیان کرد که ساعتی پس از انتشار حذف شد.
حکومت اسد متهم به نقض قوانین بینالمللی
۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل شامگاه یکشنبه، ۷ خرداد به اتفاق آراء حکومت سوریه را به نقض قوانین بینالمللی متهم کردند. در همین حال کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب برای بررسی وضعیت سوریه و گفتگو با مسئولان ارشد این کشور صبح دوشنبه وارد دمشق شد.
مطابق طرح صلح شش مادهای کوفی عنان که دولت سوریه نیز آن را پذیرفته قرار بود از ۱۲ آوریل میان طرفهای درگیر آتش بس برقرار باشد. فعالان سوری و کشورهای غربی حکومت اسد را متهم میکنند با نقض آتشبس به سرکوب خشونتآمیز غیرنظامیان ادامه میدهد.
بنا بر گزارشها کشتار مخالفان در روزهای گذشته همچنان ادامه داشته است. دیدهبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن میگوید تنها در روز یکشنبه دستکم ۵۱ نفر در شهرهای مختلف به قتل رسیدهاند. فعالان سوری میگویند نیروهای امنیتی و نظامیان حامی بشار اسد روز دوشنبه نیز با حمله به شهر حماه دستکم ۳۴ غیرنظامی، از حمله ۷ کودک را کشتهاند.
کشتار حوله، جنایت علیه بشریت
شورای امنیت، از بان کیمون دبیرکل سازمان ملل خواسته هیاتی را مامور تحقیق در مورد کشتار حوله کند. بان کیمون و کوفی عنان در بیانیهی مشترکی وقایع شهر حوله را به عنوان "جنایتی خشونتبار" مورد انتقاد قرار دادهاند. ناوی پیلای کمیسار عالی حقوق بشر سازمان ملل نیز حمله به حوله را جنایت علیه بشریت خوانده است. برخی از منابع شماری قربانیان روز جمعه را تا ۱۱۴ نفر ذکر میکنند.
یکی از برنامههای کوفی عنان در سفر به دمشق دیدار با فعالان اپوزیسیون داخل کشور بوده که تا کنون از جزییات آن خبر موثقی منتشر نشده است. در همین حال سه تشکل مخالف حکومت اسد در خارج از کشور روز دوشنبه، ۸ خرداد با انتشار بیانیهای از جامعه جهانی خواستهاند به مسئولیت خود در تامین امنیت مردم سوریه عمل کند. این بیانیه پس از دیدار نمایندگان این تشکلها در پایتخت بلغارستان منتشر شد.
احتمال دخالت نظامی در سوریه
همزمان با این تحولات مارتین دمپسی فرماندهی ستاد مشترک ارتش آمریکا، برای نخستین بار آشکارا از احتمال حملهی نظامی به سوریه سخن گفته است. دمپسی در گفتوگو با شبکهی تلویزیونی سیبیاس گفت «در صورتی که از ما خواسته شود، آمادهایم برنامهی حمله نظامی را ارائه کنیم». او در عین حال تأکید کرد که پیش از بحث در مورد دخالت احتمالی نظامی در سوریه باید فشار سیاسی بر دمشق افزایش یابد.
پوپرشت پولنتس، رئیس کمیسیون روابط خارجی پارلمان آلمان دخالت نظامی در سوریه را در شرایط کنونی ناممکن ارزیابی کرده است. به گزارش خبرگزاری رویترز پولنتش صبح سه شنبه (۹ خرداد/ ۲۹ مه) در گفتگو با رادیو آلمان تاکید کرده که برای اقدام نظامی علیه حکومت بشار اسد آمادگی و توافق بینالمللی وجود ندارد.
«راه حل سیاسی با بودن اسد متصور نیست»
رئیس کمیسیون روابط خارجی پارلمان آلمان تاکید میکند دخالت نظامی در سوریه باید مانند لیبی با مجوز و درخواست شورای امنیت انجام شود. روسیه و چین، به عنوان مهمترین حامیان حکومت اسد تا کنون جلوی صدور قطعنامههای الزامآور علیه دمشق را گرفتهاند و با عملیات نظامی در این کشور مخالفاند.
به گزارش رویترز پوپرشت پولنتس همچنین به مشکلات فنی عملیات نظامی اشاره میکند و میگوید، درگیریها در سوریه در شهرهای کوچک و پراکنده و در حومه دمشق رخ میدهد که برخلاف لیبی امکان پشتیبانی هوایی از معترضان را دشوار میکند. او میافزاید در چنین شرایطی بمباران هوایی با خطر هدف قرار گرفتن شهروندان غیرنظامی توام خواهد بود.
پوپرشت پولنتس در بخش دیگری از اظهاراتش بر ضرورت یافتن یک راه حل سیاسی برای بحران سوریه تاکید میکند اما متذکر میشود چنین راه حلی "با در قدرت ماندن بشار اسد دیگر قابل تصور نیست." ظاهرا در روسیه نیز زمزمههایی در مورد آیندهی سوریه بدون بشار اسد به گوش میخورد.
انتقاد روسیه از مخالفان اسد
وزیر خارجه روسیه سرگئی لاوروف روز دوشنبه در دیدار با همتای بریتانیایی خود گفت «برای روسیه مهم نیست چه کسی در سوریه حکومت میکند، مهم این است که خشونت و کشتار در این کشور پایان یابد.» او همچنین تصریح میکند تصمیمگیری در مورد آینده سوریه باید توسط مردم و بدون دخالت خارجی انجام شود.
به گزارش خبرگزاری روسی ریانووستی سرکئی لاوروف روز سهشنبه درخواست اپوزیسیون سوریه برای دخالت نظامی خارجی در این کشور را به شدت مورد انتقاد قرار داده و آن را "محرک آغاز حنگ داخلی" خوانده است. بنابر این گزارش او گفت «ما از اظهارات انجام شده توسط برهان غلیون، رئیس شورای ملی اپوزیسیون سوریه در باره ادامه "مبارزه آزادیبخش" تا زمانی که شورای امنیت برای دخالت مسلحانه خارجی در این کشور اجازه ندهد، به شدت تعجب کردهایم.»
وزیر خارجه روسیه اظهارات برهان غلیون را مغایر با طرح صلح کوفی عنان برای حل بحران سوریه عنوان کرده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند طرح کوفی عنان، به ویژه پس از کشتار بیسابقه در شهر حوله عملا شکست خورده است. سفر اخیر عنان به دمشق "تعیینکننده" خوانده شده و انتظار میرود گفتگوهای او با بشار اسد نقش مهمی در سرنوشت طرح صلح داشته باشد.
در پی وقوع زلزلهای مجدد در منطقه "امیلیا رومانا" در شمال
ایتالیا، دستکم ۱۰ تن جان باختند. شدت این زمینلرزه ۸/ ۵ درجه در مقیاس
امواج درونی زمین برآورد شده است. در محدوده بولونیا قطارها موقتا متوقف
شدهاند.
زمینلرزهای صبح روز سهشنبه (۲۹ مه/ ۹ خرداد) شهر مودنا در منطقه
امیلیا رومانیا در شمال ایتالیا را به شدت تکان داد. شدت این زلزله در
گسترهی شمال ایتالیا از تیرول جنوبی تا توسکانی نیز احساس شده است. هزاران
نفر از مردم در پی تکانهای زمین سراسیمه به خیابانها ریختهاند و تا
لحظه تنظیم این گزارش خبرهای رسیده حاکی از کشتهشدن دستکم ۹ نفر در پی
وقوع این زمینلرزه است.
همچنین گزارش شده است که شماری از مردم در زیر ویرانههای ساختمانها و کارخانهها گیر افتادهاند. مرکز زمینشناسی آمریکا (USGS) ساعت وقوع این زمین لرزه را ۹ صبح اعلام کرده است. به گزارش این مرکز کانون این زلزله حدود ۴۰ کیلومتری شمال غرب شهر بولونیا بوده است.
ساختمانهای دولتی، مدارس و فروشگاهها در توسکانی در چارچوب اقدامات پیشگیرانه تخلیه شدهاند و قطارها نیز در محدوده بولونیا تا اطلاع ثانوی به حرکت در نمیآیند. بر اثر این زلزله ویرانههای ساختمانهایی که در پی زلزله ۹ روز پیش به جا مانده مانده بودند نیز تماما فرو ریختهاند.
یکی از ساکنان مناطق زلزلهزده به شبکه تلویزیونی "اسکای تی جی
۲۴" گفته است: «دیشب اولین شبی بود که پس از وقوع زلزله اول در خانهمان
سپری کردیم و حالا دوباره زلزله بعدی نازل شد.»
این زمین لرزه در ونیز نیز منجر به سقوط یکی از مجسمههای تاریخی در یکی از میدانهای این شهر شد. بر اساس گزارشها به عابر پیادهای که به هنگام سقوط مجسمه در حال گذر از کنار آن بوده، آسیبی وارد نیامده است.
از چند روز پیش تا کنون چندین زمین لرزه و پسلرزه بخشهایی از کشور ایتالیا را تکان دادهاند. پس از وقوع زمینلرزه عظیم و مخرب روز ۲۰ مه (۳۱ اردیبهشت) در شمال شرقی ایتالیا تا کنون ۴۱۷ پس لرزه به ثبت رسیدهاند که سه تای آنها بیش از ۵ ریشتر شدت داشتهاند.
زلزله ۹ روز پیش در ایتالیا نزدیک به ۷ هزار نفر را بیخانمان کرده که این افراد از آن زمان تا کنون در چادرهای امداد و پناهگاههای اضطراری اسکان داده شدهاند.
همچنین گزارش شده است که شماری از مردم در زیر ویرانههای ساختمانها و کارخانهها گیر افتادهاند. مرکز زمینشناسی آمریکا (USGS) ساعت وقوع این زمین لرزه را ۹ صبح اعلام کرده است. به گزارش این مرکز کانون این زلزله حدود ۴۰ کیلومتری شمال غرب شهر بولونیا بوده است.
ساختمانهای دولتی، مدارس و فروشگاهها در توسکانی در چارچوب اقدامات پیشگیرانه تخلیه شدهاند و قطارها نیز در محدوده بولونیا تا اطلاع ثانوی به حرکت در نمیآیند. بر اثر این زلزله ویرانههای ساختمانهایی که در پی زلزله ۹ روز پیش به جا مانده مانده بودند نیز تماما فرو ریختهاند.
این زمین لرزه در ونیز نیز منجر به سقوط یکی از مجسمههای تاریخی در یکی از میدانهای این شهر شد. بر اساس گزارشها به عابر پیادهای که به هنگام سقوط مجسمه در حال گذر از کنار آن بوده، آسیبی وارد نیامده است.
از چند روز پیش تا کنون چندین زمین لرزه و پسلرزه بخشهایی از کشور ایتالیا را تکان دادهاند. پس از وقوع زمینلرزه عظیم و مخرب روز ۲۰ مه (۳۱ اردیبهشت) در شمال شرقی ایتالیا تا کنون ۴۱۷ پس لرزه به ثبت رسیدهاند که سه تای آنها بیش از ۵ ریشتر شدت داشتهاند.
زلزله ۹ روز پیش در ایتالیا نزدیک به ۷ هزار نفر را بیخانمان کرده که این افراد از آن زمان تا کنون در چادرهای امداد و پناهگاههای اضطراری اسکان داده شدهاند.
اخراج ديپلماتهای سوری از کشورهای غربی
به گزارش شبکه خبری سیانان، آلمان، فرانسه، بريتانيا، اسپانيا، ایتالیا،
استراليا و چند کشور ديگر، سه شنبه، ديپلماتهای سوری را پس از کشتار حوله
از خاکشان اخراج کرده اند.
کوفی عنان، نماينده ويژه سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب برای حل بحران سوريه، روز دوشنبه گفت که از قتل عام در حوله وحشت زده شده است. وی قرار است روز سه شنبه با بشار اسد، رييس جمهوری سوريه، ديدار کند.
ژنرال مارتين دمپسی، رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا، نيز گفته است، گزينه نظامی برای توقف خشونت در سوريه می بايست مورد بررسی قرار گيرد.
قتل عام روستای حوله شامگاه جمعه و بامداد شنبه روی داد که طی آن بيش از ۱۰۰ نفر از جمله ۵۵ کودک کشته و حدود ۳۰۰ نفر زخمی شدند. معترضان سوری و کشورهای غربی، دولت سوريه را متهم به دست داشتن در اين قتل عام میکنند. دولت سوريه اما با رد اين اتهام «گروههای تروريستی مسلح را» عامل اين قتل عام معرفی میکند.
شورای امنيت سازمان ملل متحد شامگاه يکشنبه در جلسهای فوق العاده، با صدور بيانیهای غير الزامآور نظام حاکم بر سوريه را به دليل قتل عام روستای حوله محکوم کرد.
در واکنش به کشتار در حوله، آمریکا این اقدام را «وحشیانه» خواند و اتحادیه عرب نیز قرار است نشستی اضطراری در این مورد برگزار کند.
سازمان ملل متحد، بریتانیا و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز بیانیههایی در محکومیت این کشتار منتشر کردهاند.
ناآرامیها در سوریه بیش از یک سال پیش آغاز شده و با درگیریهای خونین همراه بودهاست. مخالفان خواستار برکناری بشار اسد از حکومت هستند و این در حالی است که بشار اسد میگوید از قدرت کناره نخواهد گرفت.
سازمان ملل فروردینماه سال جاری شمار کشتهشدگان خشونتهای سوریه را بیش از ۹ هزار تن ارزیابی کرد. گروههای مخالف میگویند این رقم هماینک به بیش از ۱۱ هزار تن رسیدهاست.
کوفی عنان، نماينده ويژه سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب برای حل بحران سوريه، روز دوشنبه گفت که از قتل عام در حوله وحشت زده شده است. وی قرار است روز سه شنبه با بشار اسد، رييس جمهوری سوريه، ديدار کند.
ژنرال مارتين دمپسی، رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا، نيز گفته است، گزينه نظامی برای توقف خشونت در سوريه می بايست مورد بررسی قرار گيرد.
قتل عام روستای حوله شامگاه جمعه و بامداد شنبه روی داد که طی آن بيش از ۱۰۰ نفر از جمله ۵۵ کودک کشته و حدود ۳۰۰ نفر زخمی شدند. معترضان سوری و کشورهای غربی، دولت سوريه را متهم به دست داشتن در اين قتل عام میکنند. دولت سوريه اما با رد اين اتهام «گروههای تروريستی مسلح را» عامل اين قتل عام معرفی میکند.
شورای امنيت سازمان ملل متحد شامگاه يکشنبه در جلسهای فوق العاده، با صدور بيانیهای غير الزامآور نظام حاکم بر سوريه را به دليل قتل عام روستای حوله محکوم کرد.
در واکنش به کشتار در حوله، آمریکا این اقدام را «وحشیانه» خواند و اتحادیه عرب نیز قرار است نشستی اضطراری در این مورد برگزار کند.
سازمان ملل متحد، بریتانیا و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز بیانیههایی در محکومیت این کشتار منتشر کردهاند.
ناآرامیها در سوریه بیش از یک سال پیش آغاز شده و با درگیریهای خونین همراه بودهاست. مخالفان خواستار برکناری بشار اسد از حکومت هستند و این در حالی است که بشار اسد میگوید از قدرت کناره نخواهد گرفت.
سازمان ملل فروردینماه سال جاری شمار کشتهشدگان خشونتهای سوریه را بیش از ۹ هزار تن ارزیابی کرد. گروههای مخالف میگویند این رقم هماینک به بیش از ۱۱ هزار تن رسیدهاست.
سازمان ملل میگوید بیشتر
کشتههای قتل عام حوله در سوریه اعدام شدهاند. در این حملهها که چهار روز
پیش رخ داد دستکم ۱۰۸ نفر کشته شدند. در اعتراض به این کشتار، گروهی از
کشورهای غربی از جمله کانادا، بریتانیا و آلمان سفرا یا دیپلماتهای سوری
را اخراج کردهاند. همزمان، کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل متحد و
اتحادیه عرب در امور سوریه، در دمشق پایتخت سوریه با بشار اسد، رئیس
جمهوری، دیدار کرده است.
رعنا رحیم پور گزارش میدهد.
کشتار بیش از یکصد شهروند غیرنظامی سوریه با واکنش
شدید جامعه جهانی رو به رو شده و گروهی از کشورها دیپلماتهای سوریه را
اخراج کردهاند.
آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، اسپانیا، کانادا، ایتالیا و استرالیا در زمره کشورهایی قرار دارند که دیپلماتهای سوریه را اخراج کردهاند.
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا گفته است زمان برای اجرای طرح صلح کوفی عنان در حال پایان یافتن است.
کوفی عنان امروز در دمشق به دولت سوریه هشدار داده که برای نشان دادن جدیت خود در حل صلح آمیز بحران سوریه، باید قدمهای روشن و صریحی بردارد.
تلویزیون دولتی سوریه نیز به نقل از بشار اسد، رئیسجمهوری این کشور گفته است که موفقیت در اجرای این طرح صلح، منوط به متوقف کردن اقدامات تروریستی است.
آقای اولاند گفت که سفیر سوریه در فرانسه، "امروز یا فردا" خاک آن کشور را ترک خواهد کرد.
رئیسجمهور فرانسه امروز در پاریس از برپایی نشست موسوم به دوستان سوریه در پاریس در ماه ژوئیه خبر داد.
خبرگزاری رسمی آلمان نیز از اخراج سفیر سوریه از این کشور خبر داده است.
دولت استرالیا نیز امروز دو دیپلمات سوری را از آن کشور اخراج کرد و دولت بریتانیا هم گفته که سه دیپلمات این کشور از جمله کاردار سوریه را از لندن اخراج خواهد کرد.
کانادا نیز گفته است تمام دیپلماتهای سوریه را از این کشور اخراج کرده است.
آمریکا نیز کاردار سوریه را از این کشور اخراج کرده است.
اخراج دیپلماتهای سوریه پس از کشتار بیش از یکصد غیرنظامی در شهر حوله در سوریه توسط نیروهای دولتی صورت میگیرد.
این کشتار واکنش شدید جامعه جهانی را به دنبال داشته و بیشتر کشورها با شدیدترین لحن ممکن آن را محکوم کردهاند.
به دنبال کشتار غیر نظامیان، بریتانیا و آمریکا فشارهای دیپلماتیک خود بر دولت بشار اسد را افزایش دادهاند و احتمال میرود برخی از کشورها از جمله ایتالیا و آمریکا نیز تا ساعاتی دیگر دست به اقدامات مشابهی بزنند.
در همین حال شورای حقوق بشری سازمان ملل گفته است تحقیقاتش در باره کشتار غیرنظامیان در شهر حوله نشان میدهد که بسیاری از قربانیان از جمله کودکان به نحوه خودسرانه به قتل رسیده بودند.
یک سخنگوی این شورا گفت ناظران سازمان ملل در سوریه دریافتهاند که تعدادی کمتر از ۲۰ نفر به دلیل شلیک توپخانه کشته شدند.
کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب نیز امروز در دمشق، پایتخت سوریه با بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه دیدار کرده است.
دبیرکل سابق سازمان ملل پیش از این دیدار، مرگ این افراد را یک جنایت وحشتناک خوانده بود که عواقب جدی به دنبال خواهد داشت.
روسیه که تا کنون دو بار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که از وضع اقدامات تنبیهی علیه سوریه حمایت میکرد، وتو کرده، گفته است که دولت سوریه و مخالفانش، مسئول کشتار روز جمعه در حوله هستند.
طبق طرح صلح آقای عنان، دو طرف متعهد شده بودند که از ۱۲ آوریل و پیش از اعزام ناظران بینالمللی به درگیریها پایان دهند. دولت سوریه همچنین قرار بود نیروها و سلاحهای سنگین خود را از مناطق مسکونی خارج کند.
اما به رغم این توافقنامه، خشونتها در این کشور کماکان ادامه دارد.
آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، اسپانیا، کانادا، ایتالیا و استرالیا در زمره کشورهایی قرار دارند که دیپلماتهای سوریه را اخراج کردهاند.
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا گفته است زمان برای اجرای طرح صلح کوفی عنان در حال پایان یافتن است.
کوفی عنان امروز در دمشق به دولت سوریه هشدار داده که برای نشان دادن جدیت خود در حل صلح آمیز بحران سوریه، باید قدمهای روشن و صریحی بردارد.
تلویزیون دولتی سوریه نیز به نقل از بشار اسد، رئیسجمهوری این کشور گفته است که موفقیت در اجرای این طرح صلح، منوط به متوقف کردن اقدامات تروریستی است.
اخراج سفرا و دیپلماتها
فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه امروز سه شنبه، ۲۹ مه در پاریس به خبرنگاران گفت سفیر سوریه در پاریس از این کشور اخراج شده است.آقای اولاند گفت که سفیر سوریه در فرانسه، "امروز یا فردا" خاک آن کشور را ترک خواهد کرد.
رئیسجمهور فرانسه امروز در پاریس از برپایی نشست موسوم به دوستان سوریه در پاریس در ماه ژوئیه خبر داد.
خبرگزاری رسمی آلمان نیز از اخراج سفیر سوریه از این کشور خبر داده است.
دولت استرالیا نیز امروز دو دیپلمات سوری را از آن کشور اخراج کرد و دولت بریتانیا هم گفته که سه دیپلمات این کشور از جمله کاردار سوریه را از لندن اخراج خواهد کرد.
کانادا نیز گفته است تمام دیپلماتهای سوریه را از این کشور اخراج کرده است.
آمریکا نیز کاردار سوریه را از این کشور اخراج کرده است.
اخراج دیپلماتهای سوریه پس از کشتار بیش از یکصد غیرنظامی در شهر حوله در سوریه توسط نیروهای دولتی صورت میگیرد.
این کشتار واکنش شدید جامعه جهانی را به دنبال داشته و بیشتر کشورها با شدیدترین لحن ممکن آن را محکوم کردهاند.
به دنبال کشتار غیر نظامیان، بریتانیا و آمریکا فشارهای دیپلماتیک خود بر دولت بشار اسد را افزایش دادهاند و احتمال میرود برخی از کشورها از جمله ایتالیا و آمریکا نیز تا ساعاتی دیگر دست به اقدامات مشابهی بزنند.
در همین حال شورای حقوق بشری سازمان ملل گفته است تحقیقاتش در باره کشتار غیرنظامیان در شهر حوله نشان میدهد که بسیاری از قربانیان از جمله کودکان به نحوه خودسرانه به قتل رسیده بودند.
یک سخنگوی این شورا گفت ناظران سازمان ملل در سوریه دریافتهاند که تعدادی کمتر از ۲۰ نفر به دلیل شلیک توپخانه کشته شدند.
کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب نیز امروز در دمشق، پایتخت سوریه با بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه دیدار کرده است.
دبیرکل سابق سازمان ملل پیش از این دیدار، مرگ این افراد را یک جنایت وحشتناک خوانده بود که عواقب جدی به دنبال خواهد داشت.
روسیه که تا کنون دو بار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که از وضع اقدامات تنبیهی علیه سوریه حمایت میکرد، وتو کرده، گفته است که دولت سوریه و مخالفانش، مسئول کشتار روز جمعه در حوله هستند.
طبق طرح صلح آقای عنان، دو طرف متعهد شده بودند که از ۱۲ آوریل و پیش از اعزام ناظران بینالمللی به درگیریها پایان دهند. دولت سوریه همچنین قرار بود نیروها و سلاحهای سنگین خود را از مناطق مسکونی خارج کند.
اما به رغم این توافقنامه، خشونتها در این کشور کماکان ادامه دارد.
بحران سوریه در آئینۀ روزنامه های فرانسه
کارزار انتخابات پارلمانی فرانسه، اوضاع در سوریه ، دور دوم
انتخابات ریاست جمهوری مصر، تشدید بحران مالی در اسپانیا و بالاخره تشدید
تنش میان سودان و سودان جنوبی مهم ترین مسائل روزنامه های امروز فرانسه
است. ما در بررسی این روزنامه ها به برخی مطالب مربوط به سوریه نگاهی
انداخته ایم.
فیگارو، یکی از روزنامه های صبح پاریس، در یکی از مقالاتی که به اوضاع در
سوریه اختصاص داده است به تلاش آمریکا و باراک اوباما، رئیس جمهوری این
کشور، برای وادار کردن ولادیمیر پوتین- رئیس جمهوری روسیه- به همکاری و
همراهی با جامعۀ بین المللی برای حل بحران سوریه از طریق انتقال قدرت
مسالمت آمیز در این کشور پرداخته است.
به نوشتۀ فیگارو که چنین مأموریتی را "مأموریتی تقریباً ناممکن" توصیف می کند هدف اوباما حل بحران سوریه بر اساس الگوی یمن است که با کناره گیری علی عبدالله صالح از مقام ریاست جمهوری و سپردن قدرت به معاونش با موافقت اپوزیسیون این کشور از قوه به فعل درآمد.
فیگارو به نقل از روزنامۀ آمریکائی نیویورک تایمز می نویسد مشاور امنیت ملی اوباما در سفر سه هفتۀ پیش خود به مسکو این پیشنهاد را با مقامات روسی در میان نهاده است.
به نوشتۀ فیگارو، دیمیتری مدودف- نخست وزیر روسیه- که به جای ولادیمیر پوتین برای شرکت در کنفرانس سران هشت کشور صنعتی و بزرگ جهان به کمپ دیوید، اقامتگاه ییلاقی رئیس جمهوری آمریکا، به این کشور سفر کرده بود در ارتباط با بحران سوریه از پوتین سازگاری بیشتری از خود نشان داده اما تأکید کرده است که به هیچ وجه نباید سناریوی حسنی مبارک در قفس یا ماجرای مداخلۀ نظامی به سبک لیبی در سوریه تکرار شود.
به باور این روزنامه، آمریکا در جریان کنفرانس سران بیست کشور صنعتی و بزرگ جهان که قرار است در ماه آینده در مکزیک برگزار شود در جریان ملاقات پوتین و اوباما پاسخی به پرسش خود را دریافت خواهد کرد.
فیگارو در دنبالۀ این مقاله پس از مطرح کرد ن این سوأل که رئیس جمهوری روسیه تا کجا می تواند به پشتیبانی بشار اسد ادامه دهد بدون آن که منافع ملی روسیه را به مخاطره اندازد، می نویسد انگیزۀ پوتین از این همه پشتیبانی از رژیم سوریه، هراس او از بروز یک "بهار روسیه" است که می تواند از پشتیبانی پشت پردۀ آمریکا برخوردار باشد.
به باور این روزنامه پوتین که در انتخاباتی بحث انگیز و مظنون به تقلب بار دیگر وارد کاخ کرملین شده است تشابهی میان خود و بشار اسد می بیند.
لیبراسیون، یکی دیگر از روزنامه های صبح پاریس،پس از اشاره به سفر کوفی عنان به سوریه، ابتدا بر این نکته تأکید می کند که حضور کوفی عنان هیچ اثری بر عزم راسخ رژیم بشار اسد برای سرکوب و کشتار مردم نداشته و در روز گذشته همزمان با حضور او دست کم ٥٠ نفر تنها در شهر "حما" کشته شدند.
لیبراسیون پس از برشمردن وقایع روزهای اخیر و نقل سخنان عنان در سوریه، به تصویب بیانیه ای در محکومیت رژیم سوریه پس از کشتار شهر "حوله" در شورای امنیت با رأی موافق پانرده عضو این شورا اشاره کرده و می نویسد روسیه برغم دادن رأی موافق به بیانیۀ این شورا درست در فردای تصویب بیانیه از موضع خود عقب نشینی کرد و مدعی شد که هم رژیم و هم اپوزیسیون در این کشتار دست داشته اند.
این روزنامه آنگاه به موضع چین، یکی دیگر از اعضای دائمی شورای امنیت پرداخته و می نویسد چین نیز دیروز در عین محکوم کردن شدید اللحن کشتار مردم و به ویژه کودکان حاضر نشد رژیم سوریه را مستقیماً مورد انتقاد قرار دهد و محکوم کند.
اومانیته، روزنامۀ نزدیک به حزب کمونیست فرانسه، نیز در مقاله ای که به اوضاع سوریه اختصاص داده است از جمله به این نکته اشاره می کند که سفر دوم کوفی عنان به سوریه در فردای محکوم شدن رژیم این کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد و تصویب بیانیۀ مربوطه به اتفاق آراء از جمله رأی موافق چین و روسیه صورت می گیرد.
در بخش دیگری از این مقاله، نویسنده به یک ارزیابی بدبینانه از آیندۀ سوریه دست می زند.
مفسر اومانیته پس از خاطر نشان ساختن این نکته که اخوان المسلمین و ارتش آزاد سوریه پس از کشتار مردم در "حوله" خواستار مداخلۀ نظامی دوستان سوریه یا به عبارت دیگر آمریکا، متحدان غربی آن، قطر و عربستان سعودی آن هم بدون موافقت سازمان ملل متحد شده اند می نویسد رادیکالیزه شدن روز افزون مواضع دولت و اپوزیسیون، تشدید ابعاد نظامی قیام و بالاخره خطر سرایت مناقشۀ سوریه به لبنان و عراق و حتا ترکیه، سوریه را با خطر مناقشه ای در مقیاسی گسترده و شاید هم جایگزینی امنیت با هرج و مرج تهدید می کند.
خطر سلفی ها که به نوشتۀ اومانیته از حمایت مالی کشورهای عرب خلیج فارس و پشتیبانی رسانه ای شبکه های تلویزیونی الجزیره، العربیه و رسانه های دیگر برخوردارند از دیگر نکاتی است که در مقالۀ اومانیته به آن اشاره شده است.
لوموند، روزنامۀ عصر پاریس، در گفتگوئی اختصاصی با "لوران فبیوس"*، وزیر امورخارجۀ جدید فرانسه، نظر او را در مورد بشار اسد، اوضاع در سوریه و سیاست پاریس در این ارتباط جویا شده است.
"لوران فبیوس" در این مصاحبه از بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، با عنوان "قاتل مردم خویش" یاد می کند و می گوید اسد باید از قدرت کناره گیرد و این کناره گیری هر چه زودتر صورت پذیرد بهتر است.
وزیر امورخارجۀ فرانسه می گوید سیاست پاریس در مورد سوریه در حال حاضر برسه محور تشدید تحریم ها، تلاش مشترک با ولادیمیر پوتین- رئیس جمهوری روسیه- برای حل بحران و بالاخره کوشش در راستای متحد کردن اپوزیسیون سوریه استوار است.
از نظر"لوران فبیوس" عاملان و مسئولان کشتار مردم سوریه باید هر چه زودتر در دادگاه کیفری بین المللی پاسخگوی جنایات خود باشند و دولت فرانسه خواهان ارجاع پروندۀ انان به این دادگاه است.
وزیر امورخارجۀ فرانسه در پاسخ به پرسشی در مورد احتمال حل بحران سوریه بر اساس الگوی یمن می گوید یمن و سوریه دو مورد متفاوت هستند و نمی توان به مقایسه ای بین آنان دست زد.
"لوران فبیوس" یاد اور می شود که رژیم علی عبدالله صالح در یمن تنها از پشتیبانی عربستان سعودی برخوردار بود اما سوریه مورد پشتیبانی روسیه و جمهوری اسلامی ایران است
وزیر امورخارجۀ فرانسه تأکید می کند که منطقۀ ژئوپولیتیکی که سوریه را در خود جای داده و خطر سرایت بحران به دیگر کشورها، مقایسه سوریه و یمن را منتفی می کند.
هاشمی رفسنجانی از آمریکا خواست تا در مذاکرات هسته ای "حسن نیت" نشان دهد
با گذشت یک هفته ازپایان مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 دربغداد
واکنش های مقامات ایرانی نشان می دهد که این مذاکرات نتیجه چندانی نداشته و
امکان یافتن راهی برای تفاهم به دیدارمسکو درهجدهم ونوزدهم ماه میلادی
ژوئن، بیست ونهم و بیست وسی ام خرداد، موکول شده است.
درهمین رابطه علی اکبرولایتی مشاوربین المللی آیت الله علی خامنه
ای به طورتلویحی به رکود مذاکرات دربغداد اشاره می کند می گوید: "اگرطرفین
قصد مذاکرات سازنده داشته باشند می توانند درچارچوب قواعد بین المللی به
توافق برسند". وی می افزاید: "کشورهای 1+5 پیش از اجلاس آینده درروسیه با
خود هماهنگ باشند تابتوانند با انسجام بیشتری درمذاکرات شرکت کنند".
مشاورآیت الله خامنه ای، بااین حال، باردیگر تاکید کرد که ایران "عزم قاطع دارد تا درمذاکرات بر دستیابی به حقوق حقه خود درموضوع انرژی صلح آمیز پافشاری کند".
همزمان با سخنان علی اکبرولایتی، علی اکبرهاشمی رفسنجانی نیز برای اولین بار با اشاره به آنچه که دربغداد صورت گرفت گفت: درمورد مذاکرات بغداد بعد از استانبول با اظهاراتی که ایرانی ها و غربی ها کردند یک خوش بینی کاذبی درست شد. وی افزود: هردو طرف تلاش کردند بگویند فضای مثبتی است وامید ایجاد کنند. اما دربغداد معلوم شد اینطورنیست. آنچه معلوم است این که آنها (1+5) با حربه تحریم پیش می آیند و می گویند ما با تحریم توانسته ایم ایران را به نرمش درمذاکرات بکشانیم و البته ایران هم نشان داده که از این تحریم ها وتهدید ها ازمیدان به درنمی رود.
هاشمی رفسنجانی که با روزنامه جمهوری اسلامی سخن گفته می افزاید: " بالاخره ما باید یک حسن نیتی ازآمریکا ئیها ببینیم، اگر آنها بخواهند درعین خصومت ازمذاکره هم استفاده کنند جواب نمی ده، معکوس جواب می دهد.
هاشمی رفسنجانی با فرستاده پیام آشکاری به دستگاه دولتی آمریکا می گوید: "الان آمریکائیها ازموضع تحریم و فشارمی خواهند کاربکنند، قرارنیست تا قیامت با آمریکا قهرباشیم. درمذاکرات هم آنها دست بالا دارند.
وی می گوید: تحریم ها را کرده اند، فشارها را برما وارد آورده اند. تحریم های سازمان ملل را اعمال کرده اند. حالا وقتی می نشینیم برای مذاکره می گویند شما این کاررا بکنید تا ما تحریم ها را کم کنیم . هاشمی می گوید: "این مذاکره نیست".
دراسرائیل نیز اظهارنظرها و تحلیل ها درمورد مذاکرات اتمی ایران همچنان ادامه دارد.
موشه یعلون، معاون نخست وزیر اسرائیل مذاکرات 1+5 و ایران را دربغداد بی نتیجه ارزیابی کرد.
وی که با رادیوی ارتش اسرائیل سخن می گفت درارزیابی خود ازمذاکرات بغداد اظهارداشت که این مذاکرات هیچگونه دست آورد ملموسی نداشته جزاینکه باردیگرسه هفته به ایران زمان داده شد تا به برنامه های اتمی خود ادامه دهد.
مقام اسرائیلی با ابزارتاسف ازآنچه وی ادامه موقعیت "انتظار" کشورهای 1+5 درقبال ایران نامید گفت: باعث تاسف من است که قدرت های جهانی اصلاً فوریتی برای به نتیجه ر سیدن مذاکرات نمی کنند، شاید این طولانی شدن رابرخی از بازیگران غربی به نفع خود بدانند، ولی این امربه هدف های ایران بیشترکمک می کند.
رامین مهمانپرست تعیین تاریخ مذاکرات هسته ای در مسکو را مثبت دانست
رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
مشخص شدن مسکو به عنوان میزبان بعدی مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای گروه
5+1 و تعیین تاریخ این گفتگوها در روزهای 18 و 19 ژوئن را گامی مثبت تلقی
کرد.
رامین مهمانپرست در نشست خبری هفتگی خود به معاهده ان پی تی اشاره
کرد و گفت که این معاهده می تواند مبنای خوبی برای برخورداری همه کشورها
از حقوق هسته ای باشد. وی در چارچوب این معاهده بر ضرورت احترام به حقوق
جمهوری اسلامی ایران تأکید کرد و گفت که ایران چیزی فراتر از حقوق هسته ای
خود که در چارچوب معاهده منع گسترش سلاح های اتمی یعنی ان پی تی به طور
مشخص تعریف شده، نمی خواهد و در این حالت اجازه نخواهد داد که چیزی از حقوق
مسلم وی که بر اساس این معاهده تعریف شده، کسر شود.
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران همچنین به همکاری های ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی اشاره نمود و گفت این همکاری ها ارتباط مستقیمی با مذاکرات هسته ای ایران با گروه کشورهای 5+1 ندارد. وی گفت که ایران همواره بیشترین همکاری ها را با آژانس داشته و همه فعالیت های سایت های هسته ای ایران با هماهنگی آژانس انجام گرفته است. وی در این ارتباط تأکید کرد ایران همیشه اعلام کرده است که آماده همکاری برای رفع هرگونه ابهام احتمالی می باشد.
در خصوص مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران با کشورهای گروه 5+1، روزنامه "چاینا دیلی" نوشته است که به طول انجامیدن این مذاکرات، می تواند بر خلاف آنچه مورد انتظار است، به نفع رژیم اسرائیل تمام شود. به نوشته این روزنامه، به نتیجه نرسیدن مذاکرات می تواند به اسرائیل و برخی کشورها ثابت کند که ایران انعطاف پذیرنبوده و در پی ادامه نیات هسته ای - نظامی خود است.
در همین حال، روزنامه "وال استریت ژورنال"امروز در مطلبی با اشاره به وقایع رخ داده و گمانه زنی های موجود در روزهای پس از برگزاری مذاکرات بغداد، پیش بینی کرده است که امید به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای 5+1 در مسکو با توجه به آنکه خواست غرب در این مذاکرات، تعلیق غنی سازی اورانیوم توسط ایران بوده و بر آن تأکید می کنند، و در مقابل، اصرار ایران استفاده از حداکثر حقوق مندرج در معاهده ان پی تی در باره غنی سازی اورانیوم می باشد، چشم انداز به نتیجه رسیدن این مذاکرات را تاریک کرده است.
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران همچنین به همکاری های ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی اشاره نمود و گفت این همکاری ها ارتباط مستقیمی با مذاکرات هسته ای ایران با گروه کشورهای 5+1 ندارد. وی گفت که ایران همواره بیشترین همکاری ها را با آژانس داشته و همه فعالیت های سایت های هسته ای ایران با هماهنگی آژانس انجام گرفته است. وی در این ارتباط تأکید کرد ایران همیشه اعلام کرده است که آماده همکاری برای رفع هرگونه ابهام احتمالی می باشد.
در خصوص مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران با کشورهای گروه 5+1، روزنامه "چاینا دیلی" نوشته است که به طول انجامیدن این مذاکرات، می تواند بر خلاف آنچه مورد انتظار است، به نفع رژیم اسرائیل تمام شود. به نوشته این روزنامه، به نتیجه نرسیدن مذاکرات می تواند به اسرائیل و برخی کشورها ثابت کند که ایران انعطاف پذیرنبوده و در پی ادامه نیات هسته ای - نظامی خود است.
در همین حال، روزنامه "وال استریت ژورنال"امروز در مطلبی با اشاره به وقایع رخ داده و گمانه زنی های موجود در روزهای پس از برگزاری مذاکرات بغداد، پیش بینی کرده است که امید به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای 5+1 در مسکو با توجه به آنکه خواست غرب در این مذاکرات، تعلیق غنی سازی اورانیوم توسط ایران بوده و بر آن تأکید می کنند، و در مقابل، اصرار ایران استفاده از حداکثر حقوق مندرج در معاهده ان پی تی در باره غنی سازی اورانیوم می باشد، چشم انداز به نتیجه رسیدن این مذاکرات را تاریک کرده است.
کشته شدن شماره دو القاعده در حملات هوایی ناتو در افغانستان
در حالی که فرماندهی ایساف امروزاعلام کرد که نيروهای ناتو يکی
از فرماندهان گروه تروريستی القاعده را به قتل رسانده اند، رئیس پلیس
بامیان خبر از حمله تازه نیروهای طالبان به منطقه بامیان داده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز ، نفر دوم القاعده
صخرالطیفی که به نام های مشتاق و نسيم شهرت داشته است، در جريان حمله هوايی ناتو در ولايت کنر، Konar، در شرق افغانستان کشته شد.
او که سعودی اللاصل است مسئول نيروهای خارجی عضو القاعده در افغانستان بود که به نيروها ی ناتو و افغان حمله می کردند.الطیفی به کرات و تحت دستور سازمان القاعده بین افغانستان و پاکستان در سفر بوده است.وی تامین کننده اصلی سلاح و تجهیزات و همچنین جنگجویان برای طالبان در افغانستان بوده است.
در همین حال، رييس پليس ولايت باميان امروز اعلام کرد که طالبان در روزهای اخير حملاتی را در اين منطقه انجام داده اند. رييس پليس باميان افغانستان گفت که اخيرا حدود ۲۰ عضو طالبان در روزهای اخير از بغلان وارد اين ولايت شده و دست به بمب گذاری و حمله به پاسگاه های پليس در این منطقه زده اند.
این خبر از آن جهت مهم است که ولايت باميان اکثر ساکنان باميان، از اقليت قومی هزاره هستند طی سال های اخير، امن ترين منطقه افغانستان محسوب
می شده که از حملات طالبان در امان بوده است.
با اين همه، رييس پليس باميان افغانستان گفت که اخيرا حدود ۲۰ عضو طالبان در روزهای اخير از بغلان وارد اين ولايت شده و دست به بمب گذاری و حمله به پاسگاه های پليس زده اند.
صخرالطیفی که به نام های مشتاق و نسيم شهرت داشته است، در جريان حمله هوايی ناتو در ولايت کنر، Konar، در شرق افغانستان کشته شد.
او که سعودی اللاصل است مسئول نيروهای خارجی عضو القاعده در افغانستان بود که به نيروها ی ناتو و افغان حمله می کردند.الطیفی به کرات و تحت دستور سازمان القاعده بین افغانستان و پاکستان در سفر بوده است.وی تامین کننده اصلی سلاح و تجهیزات و همچنین جنگجویان برای طالبان در افغانستان بوده است.
در همین حال، رييس پليس ولايت باميان امروز اعلام کرد که طالبان در روزهای اخير حملاتی را در اين منطقه انجام داده اند. رييس پليس باميان افغانستان گفت که اخيرا حدود ۲۰ عضو طالبان در روزهای اخير از بغلان وارد اين ولايت شده و دست به بمب گذاری و حمله به پاسگاه های پليس در این منطقه زده اند.
این خبر از آن جهت مهم است که ولايت باميان اکثر ساکنان باميان، از اقليت قومی هزاره هستند طی سال های اخير، امن ترين منطقه افغانستان محسوب
می شده که از حملات طالبان در امان بوده است.
با اين همه، رييس پليس باميان افغانستان گفت که اخيرا حدود ۲۰ عضو طالبان در روزهای اخير از بغلان وارد اين ولايت شده و دست به بمب گذاری و حمله به پاسگاه های پليس زده اند.
نیروی انتظامی غرفههای نمایشگاه بینالملی را پلمپ کرد
بعدازظهر روز یکشنبه، پلیس تهران با ورود به نمایشگاه بین المللی حدود ۸۰ غرفه را پلمپ کرد. این اتفاق جالب توجه در حالی بوقوع پیوست که نمایشگاه «آگروفود ۲۰۱۲» در تهران از ۲۷ تا ۳۰ ماه می در کنار نخستین جشنواره غذاهای سنتی، برگزار میشود. این برخوردها که با نام «تشدید امنیت اخلاقی» انجام میشود با بهانهی بدحجابي و عدم رعايت پوشش مناسب توسط غرفهداران و فروشندگان انجام پذیرفت و باعث تعطیلی ۸۰ غرفه شد. بر اساس گزارش ایسنا، مسوول نمایشگاه برای ارائه توضیح به معاونت نظارت بر اماکن پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ، فراخوانده شد.خبرگزاري فارس، در اين رابطه گزارش داد که نيروي انتظامي نوزدهمين نمايشگاه اگروفود را به دليل بدحجابي برخي غرفهداران پلمپ کرد. اين خبرگزاري وابسته به دولت به نقل از يکي از غرفهداران نوشت: برخي از غرفهداران لباسهاي نامناسبي پوشيده بودند و به همين دليل نيروي انتظامي از ساعت ۸:۳۰ صبح روز دوشنبه(ديروز) از باز شدن برخي سالنها از جمله سالن ۶ نمايشگاه بينالمللي ممانعت به عمل آوردهاست.
تشدید امنیت اخلاقی با انتقاد سایت تابناک روبرو شده است. این سایت حضور گستردهی نیروهای پلیس را به گونهای انتقادی بیان کرده است. به گفتهی همین وبسایت اوايل هفته فرمانده نيروي انتظامي در دفاع از اجراي طرح تشديد برخورد با بدحجابي گفت که بررسيها نشان ميدهد، برخورد و مبارزه با بدحجابي، ۶۵ درصد مطالبات مردمي از نيروي انتظامي را تشكيل ميدهد.
به گزارش ايرنا، سردار اسماعيل احمدي مقدم روز شنبه در حاشيه صبحگاه نيروي انتظامي در جمع خبرنگاران افزود: گروه اندكي كه در برخي از مناطق بالاي شهر تهران، خود را به صورت مانكن به نمايش درميآورند را نميتوان به كل جامعه نسبت داد.
سردار اسماعيل احمدي مقدم ظهار داشت: وقتي نيروي انتظامي در اين مناطق حضور پيدا ميكند، شمار اين افراد كاهش مييابد كه اين امر نشان دهنده حضور برنامه ريزي شده مانكنها است.
فرمانده نيروي انتظامي به برخوردهاي صورت گرفته با باندهاي تخريب كننده امنيت اخلاقي اشاره كرد و گفت: يكي از مهمترين اقدامات پليس، برخورد با باندهايي است كه به صورت مداوم به برگزاري پارتيها، تشكيل خانههاي فساد، راهاندازي مراكز تكثير سيدي غيرمجاز و غيره ميپردازند.
تشدید
برخوردها در حالی انجام میگیرد که مسوولان ارشد کشور از رشد نرخ سرمایه
گذاری خارجی در ایران دم میزنند، در حالیکه حتی امنیت داخل نمایشگاههای
بین المللی نیز قابل تامین نیست.
رفسنجانی: بزرگترین کار «امام»، تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود
اکبر هاشمی
رفسنجانی در مصاحبهای تفصیلی با یک روزنامه، به تمجید از آیتالله خمینی
پرداخته و رهبر پیشین ایران را فردی «باهوش، زیرک، طرفدار حقوق مردم، عارف
و..» توصیف کرده است.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی
گفته است که «کار بزرگ» آیتالله خمینی تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
آقای هاشمی این «کار بزرگ» آقای خمینی را «فقهی» و نه «سیاسی» دانسته است.
آقای رفسنجانی در ادامهی مصاحبهی خود خمینی را شخصی «بادانش» و دارای «مسائل خاص روحی»، «عرفان بالا و هوش سرشار در حد نبوغ» دانسته و گفته است: «به امام میگفتیم با امام زمان ارتباط دارید؟ جواب منفی میدادند.»
وی همچنین به «قاطعیت» خمینی اشاره کرده و افزوده است که «اگر کسی با ایشان مباحثه میکرد و ایشان را قانع میکرد با قاطعیت از نظر خود برمیگشتند. و یک شوخی هم از قول ایشان نقل شده که مرد آن است که از قولش برگردد.»
هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از مصاحبه خود با بیان اینکه خمینی بسیار طرفدار حقوق مردم بود گفته است: «امام مرتب به ما نصیحت میکردند که با مردم باشید، مردم را هوشیار کنید، مردم را آگاه کنید. تعبیرهایی هم داشتند که مردم ولی نعمت ما هستند. این بعد امام را باید خیلی برجسته بکنیم. تکیه بر مردم و جلب نظر مردم آن هم به شیوه آگاهانه.»
آقای رفسنجانی در ادامهی مصاحبهی خود خمینی را شخصی «بادانش» و دارای «مسائل خاص روحی»، «عرفان بالا و هوش سرشار در حد نبوغ» دانسته و گفته است: «به امام میگفتیم با امام زمان ارتباط دارید؟ جواب منفی میدادند.»
وی همچنین به «قاطعیت» خمینی اشاره کرده و افزوده است که «اگر کسی با ایشان مباحثه میکرد و ایشان را قانع میکرد با قاطعیت از نظر خود برمیگشتند. و یک شوخی هم از قول ایشان نقل شده که مرد آن است که از قولش برگردد.»
هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از مصاحبه خود با بیان اینکه خمینی بسیار طرفدار حقوق مردم بود گفته است: «امام مرتب به ما نصیحت میکردند که با مردم باشید، مردم را هوشیار کنید، مردم را آگاه کنید. تعبیرهایی هم داشتند که مردم ولی نعمت ما هستند. این بعد امام را باید خیلی برجسته بکنیم. تکیه بر مردم و جلب نظر مردم آن هم به شیوه آگاهانه.»
نمیتوان جلوی اطلاعات را گرفت
اکبر هاشمی رفسنجانی که اینروزها تلویحی و محافظهکارانه به حکومتگران جمهوری اسلامی انتقاد میکند در مراسمی دیگر هم به دفاع از آزادی احزاب و آزادی رسانهها پرداخت.
به گزارش ایسنا، آقای هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز در افتتاحیه «همایش ملی تحولات خاورمیانه و آینده نظم منطقهای» در خصوص رسانهها گفت: «انفجار اطلاعات در زمان انقلاب ما نبود، اما امروز در سایهی اینترنت و ماهوارهها دیگر نمیتوان جلوی اطلاعات را گرفت، البته عوارض بدی هم دارد، اما اگر بخواهیم جلوی یک چیزی گرفته شود ده تای دیگر سبز میشود و وقتی مردم راه اطلاعات را پیدا کردند نمیشود آنها را متوقف کرد که این امر روز افزون است.»
آقای رفسنجانی افزود: «شاهدیم یک صفحه فیسبوک که برای مردم هزینه ندارد تبدیل به چندین دستگاه تلویزیون و رادیو میشود که میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار میدهد و یک ویدیو تصویر که با موبایلها گرفته میشود به دنیا منتقل میشود که به نظر من این امری مبارک برای دنیا است که گرچه برخی خوششان نمیآید اما اگر اساسی به سعادت بشریت فکر کنیم و علیه ظلم و ستم و بیداد و ستمگری حرکت کنیم شاهد خواهیم بود که اگر این رسانهها وجود نداشته باشند خطرناک خواهد بود.»
اکبر هاشمی رفسنجانی که اینروزها تلویحی و محافظهکارانه به حکومتگران جمهوری اسلامی انتقاد میکند در مراسمی دیگر هم به دفاع از آزادی احزاب و آزادی رسانهها پرداخت.
به گزارش ایسنا، آقای هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز در افتتاحیه «همایش ملی تحولات خاورمیانه و آینده نظم منطقهای» در خصوص رسانهها گفت: «انفجار اطلاعات در زمان انقلاب ما نبود، اما امروز در سایهی اینترنت و ماهوارهها دیگر نمیتوان جلوی اطلاعات را گرفت، البته عوارض بدی هم دارد، اما اگر بخواهیم جلوی یک چیزی گرفته شود ده تای دیگر سبز میشود و وقتی مردم راه اطلاعات را پیدا کردند نمیشود آنها را متوقف کرد که این امر روز افزون است.»
آقای رفسنجانی افزود: «شاهدیم یک صفحه فیسبوک که برای مردم هزینه ندارد تبدیل به چندین دستگاه تلویزیون و رادیو میشود که میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار میدهد و یک ویدیو تصویر که با موبایلها گرفته میشود به دنیا منتقل میشود که به نظر من این امری مبارک برای دنیا است که گرچه برخی خوششان نمیآید اما اگر اساسی به سعادت بشریت فکر کنیم و علیه ظلم و ستم و بیداد و ستمگری حرکت کنیم شاهد خواهیم بود که اگر این رسانهها وجود نداشته باشند خطرناک خواهد بود.»
یک کارشناس حکومتی: «شریک جنسی در زنان متعدد شده»
یکی از کسانی
که این روزها به عنوان کارشناس مسائل اجتماعی با رسانههای حکومتی در
ایران گفتوگو میکند، گفته است که «متاسفانه شریک جنسی در زنان متعدد شده
است». وی همچنین گفته که «در حال حاضر زنان طالب روابط جنسی شدهاند و این
یعنی یک انقلاب جنسی.»
ابراهیم فیاض، که در حوزههای علمیه
تحصیلکرده و اکنون در دانشگاههای تهران تدریس میکند، به تازگی حرفهای
«متفاوتی» درباره زنان ایران گفته است.وی گفته است که اساس زندگی انسان «به دو مولفه و اصل غریزه گرسنگی و غریزه جنسی» برمیگردد.
این تحصیلکرده حوزههای علمیه درباره سفرهای خارجی ایرانیان گفته است: «اصلا یکی از دلایل پررونق شدن سفرهای توریستی در ایران همین مسائل جنسی است. چقدر شهرهای جنسی مثل آنتالیا، پاتایا، اکراین، ارمنستان، دوبی و.. زیاد شده است.»
وی ادامه داده: «تا زمانی که تقاضای جنسی وجود دارد هیچ معضلی حل نمی شود و متاسفانه در حال حاضر زنان طالب روابط جنسی شده اند و این یعنی یک انقلاب جنسی خطرناک. تقاضای جنس مذکر به راحتی پاسخ داده شده است و تنها برای جنس مونث تدبیری نشده است.»
وی همچنین درباره زنان ایرانی گفته است: «متاسفانه شریک جنسی در زنان متعدد شده است و همه این ها نشات گرفته از سبک زندگی ماهواره ای است؛ یعنی چند همسری و ارتباط جنسی متعدد و به عبارت دیگر خانواده اعتباری.»
برای اولین بار نیست که فیاض اینگونه سخن میگوید.
وی قبلا هم گفته بود که «محرک جنسی» عامل حوادث پس از انتخابات سال هشتاد و هشت بود.
دکتر تقوی لاریجانی: نخبگان مهاجرت کرده؛ با فروپاشی نظام به ایران بازخواهند گشت
دکتر شروین
تقوی لاریجانی، پژوهشگر ناسا با اشاره به موج عظیم مهاجرت نخبگان، با بیان
اینکه جمهوری اسلامی از این مساله ضرر هنگفتی خواهد کرد؛ اما این مهاجرت را
در آینده به نفع ایران میداند.
روزنامه شرق در گزارش اول امروز خود با تیتر «المپیاد مهاجرت»،
آماری تکان دهنده از مهاجرت نخبگان علمی کشور به دانشگاههای غربی منتشر
کرده است. بنا بر این گزارش، ۶۲ درصد از دانشآموزان مدالآور المپیادی
کشور طی ۱۴ سال گذشته به کشورهای توسعهیافته دنیا اعم از آمریکا و کانادا
مهاجرت کردهاند.
طی بررسی صورت گرفته در «روزنامه شرق» هماکنون ۶۹/۲ درصد مدالآوران در المپیاد فیزیک، ۷۶/۶ درصد ریاضی، ۵۰ درصد کامپیوتر و ۵۰ درصد شیمی خارج از مرز جغرافیایی کشور و اکثرا عضو دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برتر و تاثیرگذاری در دنیا همچون دانشگاه هاروارد، استنفورد، امآیتی، کالیفرنیا، کمبریج، جان هاپکینز و پرینستون در آمریکا و دانشگاه تورنتو و سایمون فریز در کانادا هستند.
دکتر شروین تقوی لاریجانی، پژوهشگر و مخترع جدیدترین ساعت اتمی ناسا در این خصوص به خودنویس گفت که ضرر این مهاجرت برای جمهوری اسلامی بسیار هنگفت است و به گفتهی وی ارزش این نخبگان از نفت و گاز کشور هم بیشتر است.
آقای تقوی اما نکتهی دیگری را بازگو میکند. وی میگوید این موضوع در نهایت به نفع آینده ایران تمام خواهد شد.
به گفتهی دکتر تقوی لاریجانی است اگر رژیم جمهوری اسلامی از بین برود و نظامی مردمی و ملی برسرکار بیاید؛ این نخبگان با بازگشت به کشور؛ ایران را خواهند ساخت.
وی بازگشت نخبگان مهاجرتکرده به کشور پس از فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی را عامل مهم و بسیار موثری برای «پیشرفت چشمگیر و سریع» ایران میداند و معتقد است ایران پس از جمهوری اسلامی، با این سرمایه عظیم سریعا همطراز کشورهای توسعهیافته قرار خواهد گرفت.
طی بررسی صورت گرفته در «روزنامه شرق» هماکنون ۶۹/۲ درصد مدالآوران در المپیاد فیزیک، ۷۶/۶ درصد ریاضی، ۵۰ درصد کامپیوتر و ۵۰ درصد شیمی خارج از مرز جغرافیایی کشور و اکثرا عضو دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برتر و تاثیرگذاری در دنیا همچون دانشگاه هاروارد، استنفورد، امآیتی، کالیفرنیا، کمبریج، جان هاپکینز و پرینستون در آمریکا و دانشگاه تورنتو و سایمون فریز در کانادا هستند.
دکتر شروین تقوی لاریجانی، پژوهشگر و مخترع جدیدترین ساعت اتمی ناسا در این خصوص به خودنویس گفت که ضرر این مهاجرت برای جمهوری اسلامی بسیار هنگفت است و به گفتهی وی ارزش این نخبگان از نفت و گاز کشور هم بیشتر است.
آقای تقوی اما نکتهی دیگری را بازگو میکند. وی میگوید این موضوع در نهایت به نفع آینده ایران تمام خواهد شد.
به گفتهی دکتر تقوی لاریجانی است اگر رژیم جمهوری اسلامی از بین برود و نظامی مردمی و ملی برسرکار بیاید؛ این نخبگان با بازگشت به کشور؛ ایران را خواهند ساخت.
وی بازگشت نخبگان مهاجرتکرده به کشور پس از فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی را عامل مهم و بسیار موثری برای «پیشرفت چشمگیر و سریع» ایران میداند و معتقد است ایران پس از جمهوری اسلامی، با این سرمایه عظیم سریعا همطراز کشورهای توسعهیافته قرار خواهد گرفت.
احضار بازداشت شدگان مراسم روز جهانی کارگر سنندج
کمیته هماهنگی
بنا به خبر رسیده, بازداشت شدگان مراسم روز جهانی کارگر 2012 سنندج، روز دوشنبه 8/3/91 جهت ارائه آخرین دفاعیات خود و معرفی به شعبههای دادگاهی آنها، به شعبهی چهار دادیاری سنندج احضار شدند.
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، ضمن محکوم کردن این عمل، خواهان رفع هر گونه قرار بازداشت این کارگران و آزادی کارگران و فعالین میباشد.
کمیته هماهنگی
بنا به خبر رسیده, بازداشت شدگان مراسم روز جهانی کارگر 2012 سنندج، روز دوشنبه 8/3/91 جهت ارائه آخرین دفاعیات خود و معرفی به شعبههای دادگاهی آنها، به شعبهی چهار دادیاری سنندج احضار شدند.
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، ضمن محکوم کردن این عمل، خواهان رفع هر گونه قرار بازداشت این کارگران و آزادی کارگران و فعالین میباشد.
یورش وحشیانه گارد زندان به بند زندانیان سیاسی گوهردشت؛
انتقال رضا شریفی بوکانی به سلولهای انفرادی
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"یورش گارد زندان به فرماندهی فرجی نژاد رئیس اطلاعات زندان به سالن زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج و انتقال زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی به سلولها انفرادی.
بامداد روز سه شنبه 9 خرداد ماه حوالی ساعت 01:30 نیروهای گارد زندان به سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج و حشیانه یورش بردند.این یورش به سلول انفرادی زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی صورت گرفت . نیروهای گارد، زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی را از سالن 12 بند 4 به سلولهای انفرادی بند 5 زندان گوهردشت کرج بدون هیچ دلیلی منتقل کردند.
فرماندهی این یورش وحشیانه را فرجی نژاد رئیس اطلاعات زندان گوهردشت کرج و از شکنجه گران این زندان به عهده داشت.
زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی مدتی پیش توانسته بود در میزگردی که تلویزیون صدای امریکا ترتیب داده بود و در آن گزارشگر ویژه حقوق بشر دکتر احمد شهید در آن شرکت داشت به طریقی با آن برنامه تماس برقرار نمود و در مورد وضعیت قرون وسطایی و ضد بشری زندان شهادت دهد.بازجویان و زندانبانان ولی فقیه از این افشا گری بشدت گزیده شده بودند تا اینکه صبح امروز با یورش وحشیانه او را به سلول انفرادی منتقل کردند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، یورش نیمه شب گارد زندان به سلولهای زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج و انتقال زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی به سلولها انفرادی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه به شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
جـــرس:
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، در اظهاراتی ضمن تکرار حمایت جمهوری اسلامی از رژیم اسد، کوشید سخنان جانشين فرمانده نيروی قدس سپاه و اعتراف او به حضور سپاه در سرکوب های سوریه را اصلاح کند.
به گزارش ایسنا، پاسدار حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، در حاشیه همایش سراسری امنیت پایدار کوشید اظهارات مقام ارشد نیروی قدس سپاه در مورد دخالت در سوریه را اصلاح و رفع و رجوع کند و گفت: حمایت ایران از سوریه فکری و معنوی است.
این سردار نزدیک به رهبری، دخالت جمهوری اسلامی در سوریه را "ادعای غربی ها" خواند و گفت: غرب به دنبال این است که هر چیزی را به ایران نسبت دهد.
فیروزآبادی در ادامه گفت: سوریه و حمایت ما از مردم این کشور بر می گردد به اصول مکتب امام و اسلام ناب محمدی و یکی از اصول و اندیشه دفاعی امنیتی امام و اسلام مسئله فلسطین است. ما واجب است که از مردم فلسطین دفاع کنیم و سوریه تنها کشوری است که در سالهای گذشته در مقابل این تهاجم اسرائیل به فلسطین ایستادگی کرده و ما این ایستادگی و مقاومت مردم سوریه را اجرای حکم خدا و قرآن می دانیم و از آن حمایت می کنیم.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با ادعای اینکه ما دشمن مردم سوریه نیستیم گفت: ما هم از نظر فکری و هم از نظر معنوی از این کشور حمایت می کنیم و اتفاقا بسیاری از مواضع مثبتی که دولت سوریه در اصلاحات گرفت جمهوری اسلامی ایران در آن نقش داشت و بشار اسد را در جهت خواست مردم حرکت داد و کمک کرد.
وی در ادامه در اظهاراتی متناقض، حضور ایران در سوریه را برای "برقراری امنیت" دانست و گفت: با توجه به این موضوع باید گفت آیا کشورهای غربی و آمریکا در امور سوریه دخالت می کنند و مزدوران خود را در این کشور تجهیز می کنند یا جمهوری اسلامی ایران که به برقراری امنیت در این کشور کمک می کنند.
گفتنی است، پاسدار اسماعیل قاآنی، جانشين فرمانده نيروی قدس سپاه پاسداران، در اظهاراتی تاييد کرد که نيروهای نظامی جمهوری اسلامی در حوادث سوريه دخالت کرده اند ولی گفت که اين دخالت برای جلوگيری از "کشتار مردم" بوده است.
خبرگزاری ایسنا که این اظهارات را منتشر کرده بود، براثر فشارهای وارد شده مجبور به حذف این خبر شد.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، در اظهاراتی ضمن تکرار حمایت جمهوری اسلامی از رژیم اسد، کوشید سخنان جانشين فرمانده نيروی قدس سپاه و اعتراف او به حضور سپاه در سرکوب های سوریه را اصلاح کند.
به گزارش ایسنا، پاسدار حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، در حاشیه همایش سراسری امنیت پایدار کوشید اظهارات مقام ارشد نیروی قدس سپاه در مورد دخالت در سوریه را اصلاح و رفع و رجوع کند و گفت: حمایت ایران از سوریه فکری و معنوی است.
این سردار نزدیک به رهبری، دخالت جمهوری اسلامی در سوریه را "ادعای غربی ها" خواند و گفت: غرب به دنبال این است که هر چیزی را به ایران نسبت دهد.
فیروزآبادی در ادامه گفت: سوریه و حمایت ما از مردم این کشور بر می گردد به اصول مکتب امام و اسلام ناب محمدی و یکی از اصول و اندیشه دفاعی امنیتی امام و اسلام مسئله فلسطین است. ما واجب است که از مردم فلسطین دفاع کنیم و سوریه تنها کشوری است که در سالهای گذشته در مقابل این تهاجم اسرائیل به فلسطین ایستادگی کرده و ما این ایستادگی و مقاومت مردم سوریه را اجرای حکم خدا و قرآن می دانیم و از آن حمایت می کنیم.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با ادعای اینکه ما دشمن مردم سوریه نیستیم گفت: ما هم از نظر فکری و هم از نظر معنوی از این کشور حمایت می کنیم و اتفاقا بسیاری از مواضع مثبتی که دولت سوریه در اصلاحات گرفت جمهوری اسلامی ایران در آن نقش داشت و بشار اسد را در جهت خواست مردم حرکت داد و کمک کرد.
وی در ادامه در اظهاراتی متناقض، حضور ایران در سوریه را برای "برقراری امنیت" دانست و گفت: با توجه به این موضوع باید گفت آیا کشورهای غربی و آمریکا در امور سوریه دخالت می کنند و مزدوران خود را در این کشور تجهیز می کنند یا جمهوری اسلامی ایران که به برقراری امنیت در این کشور کمک می کنند.
گفتنی است، پاسدار اسماعیل قاآنی، جانشين فرمانده نيروی قدس سپاه پاسداران، در اظهاراتی تاييد کرد که نيروهای نظامی جمهوری اسلامی در حوادث سوريه دخالت کرده اند ولی گفت که اين دخالت برای جلوگيری از "کشتار مردم" بوده است.
خبرگزاری ایسنا که این اظهارات را منتشر کرده بود، براثر فشارهای وارد شده مجبور به حذف این خبر شد.
عضو کمیسیون بودجه:
جـــرس: به گزارش منابع اقتصادی، اختصاص رقم
های بالای بودجه ای برای بخش عمرانی و استفاده از آن در سایر محل ها جهت
تامین کسری ها، روال چندین ساله دولت احمدی نژاد بوده، اما آنچه بیش از
این موضوع محل سوال می باشد، "تن دادن هرساله مجلس به این رقم های بالا و
عدم سوال از رییس دولت درباره نحوه دخل و خرج این منابع است."
به گزارش تارنمای «فردا نیوز»، هرچند این موضوع در گزارش های تفریغ بودجه
سالانه همواره به عنوان یکی از تخلفات دولت مورد انتقاد قرار گرفته است اما
دولت بدون توجه به این انتقادات رویه تخلفی خود را ادامه داده است.بر اساس این گزارش، برآورد مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد رقم بودجه عمرانی در لایحه بودجه واقعی نیست.
براساس گزارش منتشر شده از سوی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در مورد عملکرد ۹ ماهه بودجه عمرانی سال ۹۰، تحقق تنها ۱۵,۷ هزار میلیارد تومان از ۳۵هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی ذکر شده است. این درحالیست بر اساس آمارهای بانک مرکزی، دولت باید در ۹ ماهه سال گذشته (۹۰) بیش از ۲۶ هزار و ۲۳۰ میلیارد تومان را صرف کارهای عمرانی میکرد که با این حساب بیش از۱۰هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان بودجه عمرانی کشور در این مدت تخصیص نیافته است.
این گزارش خاطرنشان می کند که "نتیجه این رویکرد دولت آن بوده است که تعداد زیادی از پروژههای عمرانی شامل انبوهسازی مسکن، راه و سدسازی، آبرسانی، کشاورزی و... در استانهای گوناگون کشور که قرار بود تا پایان سال ۹۰ به بهرهبرداری برسند به دلایل متعدد، نیمهتمام ماندهاند."
در برآورد اعتبارات دچار خوش بینی هستیم
در همین زمینه، عباسعلی نورا، عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس هشتم با بیان اینکه اعتبارات بودجه ای با خوش بینی در نظر گرفته می شوند، گفته است: متاسفانه در برآورد اعتبارات همیشه دچار خوشبینی هستیم، وقتی درآمدها خوش بینانه تظیم شود باعث می شود برای توازن درآمدها هزینه ها را هم متوازن کنیم از این رو هرساله با کسری بودجه روبرو می شویم.
وی تصریح کرد: در شرایط کسری بودجه هم دولت مجوز دارد که این کسری ها را از محل جابجایی بخش های مختلف جبران کند از آنجا که دولت نمی تواند این اعتبارات را از محل بودجه جاری تامین کند چون این بخش از بودجه باید پرداخت شود لذا از منابع سرمایه ای یا تملک دارایی یا بودجه های عمرانی استفاده می کند و بودجه های این بخش ها را کمتر از صد درصد اختصاص می دهد تا با توجه به کسری درآمدها جبران کسری کند.
عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس هشتم ادامه داد: دولت بطور متوسط چیزی بین ۶۴ تا ۷۰ درصد اعتبارات عمرانی را تخصیص داده است و ۳۰ تا ۳۴درصد را هم کاهش داده است. یعنی اگر ملاک را ۳۴ هزار میلیارد تومان مصوب مجلس در نظر بگیریم که قرار بود بین ۲۴ تا ۲۶ هزار میلیارد تومان، آن در بدترین شرایط تخصیص یابد، باز هم چنین امری رخ نداده و چیزی حدود ۳۰ درصد ۲۴ هزار میلیارد تومان که رقمی معادل هشت هزار میلیارد تومان می شود، از این سقف کاسته شده است و در بهترین شرایط دولت ۱۵ هزار میلیارد تومان تخصیص داده است.
این نماینده مجلس هشتم در تشریح دلایل این رویکرد دولت اظهار داشت: یکی دلیلی اصلی آن است که ما درآمدها را بد برآورد می کنیم و درآمدهای مجازی برای بودجه درست می کنیم که یک اشتباه بزرگ است. دوم اینکه با توجه به اینکه می دانیم این درآمدها تحقق پیدا نمی کند برای آنها محل خرج ایجاد می کنیم و به نوعی هزینه تراشی می کنیم این موضوع قطعا تبعات زیادی را به کشور و اقتصاد آن تحمیل می کند.
کسری بودجه تورم زا است
نورا کسری بودجه را از عوامل ایجاد تورم در کشور دانست و تاکید کرد: یکی از عوامل تورم در هر کشوری کسری بودجه سالانه است و بسته به اینکه کسری ها از چه محلی تامین شود این تورم فرق می کند؛ اگر دولت این کسری را از محل استقراض از بانک مرکزی تامین کند تورم بیداد می کند، اگر از محل استقراض از سایر منابع تامین کند باز هم این تورم را بالا می برد زمانی هم که از محل عدم تخصیص بودجه های عمرانی این کسری را جبران می کند هزینه های بالا سری پروژه های عمرانی را به شدت بالا می برد و طول اجرا و عمر پروژه ها و زمان بندی آنها را بالا برده و بهم می ریزد و باعث تحمیل هزینه مازاد بر دولت می شود.
این چهره اقتصادی مجلس با تاکدی براینکه این وضعیت سایر شاخص های اقتصادی را هم تحت الشعاع قرار می دهد، خاطرنشان ساخت: این شرایط تورم را دامن می زند و شاخص های اقتصادی را هم بر هم می زند چون جامعه خود را برای ۳۶ هزار میلیارد تومان کار عمرانی آماده می کند ولی وقتی متوجه می شود ۱۵ هزار میلیارد تومان است دچار شک می شود و روی فرایند آقتصادی سایر بخش ها تاثیر منفی می گذارد.
مجلس اعتبارات دولت را تصویب نکند متهم به سنگ اندازی برای دولت می شود
نورا در ادامه درخصوص سکوت هرساله مجلس با این رویکرد دولت نیز گفت: "وقتی دولت می گوید این درآمدها تحقق پیدا می کند مجلس ناگزیر است که آن را بپذیرد درغیر اینصورت دولت مدعی شود مجلس نمی گذارد من کار کنم. یعنی اساسا مجلس نمی تواند در مقابل این حرف دولت که می گوید درآمد تحقق می یابد بگوید نه اینگونه نمی شود."
وی افزود: "البته برخی جاها که درآمدها بصورت مجازی است مجلس ورود پیدا می کند مثلا در بودجه امسال ما درآمدهای حاشیه ای بودجه را جمع کرده ام. در یک جا یک رقم آن حدود پنج میلیارد دلار معادل هشت هزار میلیارد تومان بود که براساس آن این مقدار اعتبار از محل مازاد درآمد فروش نفت در اختیار دولت برای کارهای هزینه و عمرانی قرار گیرد و هیچ ردیفی هم نداشت. مجلس این اعتبار را حذف کرد ولی همین باعث شده رییس جمهور بگوید مجلسی ها بودجه خراب کردند.
دستدرازی سپاه به منابع ملی برای تأمین مالی پروژههای عمرانی
این خبر یک روز پس از آن اعلام میشود که احمدی نژاد به طور ناگهانی چند تن از معاونان خود را جابهجا کرد. پس از این جابهجاییها، ریاست صندوق توسعه ملی به محمدرضا فرزین رسید که مسئولیت ستاد هدفمندی یارانهها را نیز برعهده دارد؛ اقدامی که سایت احمد توکلی آن را غیرقانونی توصیف کرد. رئیس این صندوق نیز دیروز مانند وزیر سابق امور خارجه توسط خبرنگاران از برکناری خود مطلع شد.
صندوق توسعه ملی از چندی پیش جایگزین حساب ذخیره ارزی شده که دستاندازیهای پیاپی دولت احمدینژاد به آن، چیزی از دلارهای نفتی در آن باقی نگذاشته بود. به همین خاطر، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت دست به تشکیل این صندوق زدند تا امکان برداشتهای بیحساب دولت از درآمدهای نفتی خارج از بودجه را سد کنند.
اما دولت احمدی نژاد به این صندوق هم رحم نکرده و با برداشت های پیاپی، صندوق توسعه ملی را نیز از جایگاه قانونی خود خارج ساخته است. هرچند برداشت از این صندوق برای کار عمرانی در یک کشور دیگر، از عجایبی است که احتمالا برای اولین بار رخ میدهد. هرچند پیش از این هم دولت به عوض منابع مالی، سرمایههای کشور و مالکیت سهام شرکتهای دولتی پتروشیمی را به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه منتقل کرده بود.
به گفته نامجو، وزیر نیرو، مشکل مالی احداث سد سنگ توده در تاجیکستان با تصویب هیئت دولت حل شده و از طریق اختصاص منابع صندوق توسعه ملی، نیازهای مالی این پروژه تکمیل خواهد شد.
به گزارش کلمه، این سد را قرار است قرارگاه خاتم الاوصیا بسازد؛ قرارگاهی نظامی- اقتصادی که آن را خواهر قرارگاه خاتم الانبیا توصیف می کنند و در سالهای اخیر، همانند برادر سرمایهدارش، پروژههای ملی زیادی را از آن خود کرده است.
این قرارگاه، در واقع مجموعهای به هم پیوسته از چند شرکت نظامی- اقتصادی وابسته به سپاه و وزارت دفاع است که بنا دارد در حوزه صنایع نفت و گاز و همچنین راهسازی و …، بقایای پروژههای موجود دولتی را در دست بگیرد.
یکی از آخرین پروژههایی که به تازگی به این قرارگاه واگذار شده، طرح توسعه دومیدان نفتی “توسن” و”آلفای” شرکت نفت فلات قاره است که هفته پیش با حضور وزیر نفت قرارداد واگذاری آن امضا شد.
کنارگذر ساحلی رامسر، قطار برقی تهران- مشهد و دو فاز از پارس جنوبی، از جمله دیگر پروژههایی است که خبر واگذاری آنها به قرارگاه خاتم الاوصیا اعلام شده است. دولت احمدی نژاد دو سال قبل فازهای ۱۳ و ۱۴ پارس جنوبی را به ارزش تقریبی ۵ میلیارد دلار به این قرارگاه اختصاص داد.
اما در یک سال گذشته این واگذاریها سرعت بیشتری گرفته است. رستم قاسمی از وقتی که تصدی وزارت نفت را در دولت دهم برعهده گرفته، قراردادهای بسیاری را به پیمانکاران وابسته به سپاه سپرده است. به طوری که بر اساس گزارش ها، تعداد قراردادهای همین دو قرارگاه خاتم الانبیا و خاتم الاوصیا در دو حوزه نفت و گاز به بیش از ۵۰ مورد میرسد.
قاسمی هفته قبل همچنین تفاهم نامه ای را با سردار نقدی به امضا رساند که موضوع آن، همکاری بسیج با وزارت نفت اعلام شده است و بر اساس آن، مهندسین، اساتید و متخصصان بسیج مستضعفین قرار است حضوری پررنگتر از این در پروژههای صنعت نفت و گاز کشور داشته باشند.
قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه، تنها در یک سال اخیر چندین پروژه بزرگ ملی را از آن خود کرده و به گفته کارشناسان، به کمک موقعیت خاص سپاه و نیز تسهیلات ویژهی دولتی از جمله ترک تشریفات مناقصه و واگذاریهای خارج از روال، امکان رقابت را از بخش خصوصی نیز سلب کرده است.
تنها در چند هفته اخیر، علاوه بر طرح شیرین سازی و انتقال آب دریای خزر به استان سمنان، اعلام شد دو پروژه بزرگ سد بختیاری که از آن با عنوان بلندترین سد بتنی جهان یاد شده، و نیز پروژه ساخت مخازن زیرزمینی نفت نیز به این قرارگاه اقتصادی- نظامی واگذار شده است.
واگذاری پروژه های کلان به این نهاد نظامی، مخالفت و انتقاد بخش خصوصی را به همراه داشته است. مشخص نیست اینگونه پروژهها با کدام تشریفات مناقصه و با چه توجیه قانونی واگذار میشوند، اما در ماههای اخیر چندین پروژه از این دست به قرارگاه خاتمالانبیاء واگذار شده که درباره نحوه واگذاری آنها ابهامات زیادی وجود دارد و دستکم در این تردیدی نیست که سلب امکان رقابت از بخش خصوصی، کمترین تاوان روند فعلی محول کردن پروژههای نجومی به سپاه است.
این در حالی است که بسیاری از دلسوزان نظام در سالهای اخیر هشدار دادهاند که آلوده شدن سپاه به فعالیتهای پرسود اقتصادی، به انحرافات بزرگ در این نهاد انقلابی خواهد انجامید. اما این هشدارها شنیده نشده است.
پرداخت منابع صندوق توسعه ملی به قرارگاه خاتم الاوصیا، برای ساخت سد در تاجیکستان!
کلمه – گروه اقتصادی: وزیر نیرو اعلام کرد که دولت با پرداخت منابع صندوق توسعه ملی به قرارگاه خاتم الاوصیا برای ساخت یک سد در کشور تاجیکستان موافقت کرده است.این خبر یک روز پس از آن اعلام میشود که احمدی نژاد به طور ناگهانی چند تن از معاونان خود را جابهجا کرد. پس از این جابهجاییها، ریاست صندوق توسعه ملی به محمدرضا فرزین رسید که مسئولیت ستاد هدفمندی یارانهها را نیز برعهده دارد؛ اقدامی که سایت احمد توکلی آن را غیرقانونی توصیف کرد. رئیس این صندوق نیز دیروز مانند وزیر سابق امور خارجه توسط خبرنگاران از برکناری خود مطلع شد.
صندوق توسعه ملی از چندی پیش جایگزین حساب ذخیره ارزی شده که دستاندازیهای پیاپی دولت احمدینژاد به آن، چیزی از دلارهای نفتی در آن باقی نگذاشته بود. به همین خاطر، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت دست به تشکیل این صندوق زدند تا امکان برداشتهای بیحساب دولت از درآمدهای نفتی خارج از بودجه را سد کنند.
اما دولت احمدی نژاد به این صندوق هم رحم نکرده و با برداشت های پیاپی، صندوق توسعه ملی را نیز از جایگاه قانونی خود خارج ساخته است. هرچند برداشت از این صندوق برای کار عمرانی در یک کشور دیگر، از عجایبی است که احتمالا برای اولین بار رخ میدهد. هرچند پیش از این هم دولت به عوض منابع مالی، سرمایههای کشور و مالکیت سهام شرکتهای دولتی پتروشیمی را به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه منتقل کرده بود.
به گفته نامجو، وزیر نیرو، مشکل مالی احداث سد سنگ توده در تاجیکستان با تصویب هیئت دولت حل شده و از طریق اختصاص منابع صندوق توسعه ملی، نیازهای مالی این پروژه تکمیل خواهد شد.
به گزارش کلمه، این سد را قرار است قرارگاه خاتم الاوصیا بسازد؛ قرارگاهی نظامی- اقتصادی که آن را خواهر قرارگاه خاتم الانبیا توصیف می کنند و در سالهای اخیر، همانند برادر سرمایهدارش، پروژههای ملی زیادی را از آن خود کرده است.
این قرارگاه، در واقع مجموعهای به هم پیوسته از چند شرکت نظامی- اقتصادی وابسته به سپاه و وزارت دفاع است که بنا دارد در حوزه صنایع نفت و گاز و همچنین راهسازی و …، بقایای پروژههای موجود دولتی را در دست بگیرد.
یکی از آخرین پروژههایی که به تازگی به این قرارگاه واگذار شده، طرح توسعه دومیدان نفتی “توسن” و”آلفای” شرکت نفت فلات قاره است که هفته پیش با حضور وزیر نفت قرارداد واگذاری آن امضا شد.
کنارگذر ساحلی رامسر، قطار برقی تهران- مشهد و دو فاز از پارس جنوبی، از جمله دیگر پروژههایی است که خبر واگذاری آنها به قرارگاه خاتم الاوصیا اعلام شده است. دولت احمدی نژاد دو سال قبل فازهای ۱۳ و ۱۴ پارس جنوبی را به ارزش تقریبی ۵ میلیارد دلار به این قرارگاه اختصاص داد.
اما در یک سال گذشته این واگذاریها سرعت بیشتری گرفته است. رستم قاسمی از وقتی که تصدی وزارت نفت را در دولت دهم برعهده گرفته، قراردادهای بسیاری را به پیمانکاران وابسته به سپاه سپرده است. به طوری که بر اساس گزارش ها، تعداد قراردادهای همین دو قرارگاه خاتم الانبیا و خاتم الاوصیا در دو حوزه نفت و گاز به بیش از ۵۰ مورد میرسد.
قاسمی هفته قبل همچنین تفاهم نامه ای را با سردار نقدی به امضا رساند که موضوع آن، همکاری بسیج با وزارت نفت اعلام شده است و بر اساس آن، مهندسین، اساتید و متخصصان بسیج مستضعفین قرار است حضوری پررنگتر از این در پروژههای صنعت نفت و گاز کشور داشته باشند.
قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه، تنها در یک سال اخیر چندین پروژه بزرگ ملی را از آن خود کرده و به گفته کارشناسان، به کمک موقعیت خاص سپاه و نیز تسهیلات ویژهی دولتی از جمله ترک تشریفات مناقصه و واگذاریهای خارج از روال، امکان رقابت را از بخش خصوصی نیز سلب کرده است.
تنها در چند هفته اخیر، علاوه بر طرح شیرین سازی و انتقال آب دریای خزر به استان سمنان، اعلام شد دو پروژه بزرگ سد بختیاری که از آن با عنوان بلندترین سد بتنی جهان یاد شده، و نیز پروژه ساخت مخازن زیرزمینی نفت نیز به این قرارگاه اقتصادی- نظامی واگذار شده است.
واگذاری پروژه های کلان به این نهاد نظامی، مخالفت و انتقاد بخش خصوصی را به همراه داشته است. مشخص نیست اینگونه پروژهها با کدام تشریفات مناقصه و با چه توجیه قانونی واگذار میشوند، اما در ماههای اخیر چندین پروژه از این دست به قرارگاه خاتمالانبیاء واگذار شده که درباره نحوه واگذاری آنها ابهامات زیادی وجود دارد و دستکم در این تردیدی نیست که سلب امکان رقابت از بخش خصوصی، کمترین تاوان روند فعلی محول کردن پروژههای نجومی به سپاه است.
این در حالی است که بسیاری از دلسوزان نظام در سالهای اخیر هشدار دادهاند که آلوده شدن سپاه به فعالیتهای پرسود اقتصادی، به انحرافات بزرگ در این نهاد انقلابی خواهد انجامید. اما این هشدارها شنیده نشده است.
آلمان نیز سفیر سوریه را اخراج کرد
سحام نیوز: بعد از تصمیم اولاند مبنی بر اخرج سفیر سوریه، آلمان نیز سفیر این کشور را اخراج می کند.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از روزنامه لوموند، قرار است حکم اخراج لامیه شکور، سفیر سوریه در فرانسه تا ساعات پایانی روز سه شنبه و یا روز چهارشنبه به وی ابلاغ شود. بعد از اعلام اولاند، آلمان نیز اعلام کرد که که سفیر سوریه را از کشورش اخراج می کند. دولت آلمان اعلام کرد که سفیر سوریه در برلین را بابت آنچه که “قتل عام حوله” خوانده، اخراج خواهد کرد.
رییس جمهور جدید فرانسه درباره اخراج سفیر سوریه گفت: روز گذشته نشستی با دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، لوران فابیون، وزیر خارجه فرانسه و دبیرکل سازمان ملل داشتم و قرار است زین پس فشارهای بیشتری به دولت سوریه وارد کنیم. اولاند این تصمیم را چندجانبه خواند که از سوی چندین کشور اروپایی اتخاذ شده است. وی افزود: کنفرانس دوستان سوریه در اوایل ژوئیه در پاریس برگزار خواهد شد. ما با روسها که نقش مهمی در حل بحران سوریه دارند نیز وارد مذاکره شده ایم.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از روزنامه لوموند، قرار است حکم اخراج لامیه شکور، سفیر سوریه در فرانسه تا ساعات پایانی روز سه شنبه و یا روز چهارشنبه به وی ابلاغ شود. بعد از اعلام اولاند، آلمان نیز اعلام کرد که که سفیر سوریه را از کشورش اخراج می کند. دولت آلمان اعلام کرد که سفیر سوریه در برلین را بابت آنچه که “قتل عام حوله” خوانده، اخراج خواهد کرد.
رییس جمهور جدید فرانسه درباره اخراج سفیر سوریه گفت: روز گذشته نشستی با دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، لوران فابیون، وزیر خارجه فرانسه و دبیرکل سازمان ملل داشتم و قرار است زین پس فشارهای بیشتری به دولت سوریه وارد کنیم. اولاند این تصمیم را چندجانبه خواند که از سوی چندین کشور اروپایی اتخاذ شده است. وی افزود: کنفرانس دوستان سوریه در اوایل ژوئیه در پاریس برگزار خواهد شد. ما با روسها که نقش مهمی در حل بحران سوریه دارند نیز وارد مذاکره شده ایم.
مراسم تولد ۹ زندانی سیاسی با شرکت خانواده ها برگزار شد
جشن تولد نه زندانی سیاسی با عنوان «آزادگان دربند، ستارگان خرداد » عصر روز یکشنبه در تهران گرامی داشته شد . این جشن روزگذشته با حضور خانواده های این زندانیان سیاسی و جمعی از دوستداران جنبش سبز برگزارشد .نسرین ستوده، مجید توکلی، بهمن احمدی امویی، عبدالله مومنی، حسین نعیمی پور، سعید ملک پور، بهمن صادقی نور، مهدی خدایی و مسعود پدرام ستارگان خردادی این جمع بودند . متولدان خرداد که هر یک به خاطر عقیده خود مدتهاست در زندان به سر می برند .
به گزارش کانون زنان ایرانی، در هر گوشه و کنار جایی که این جشن تولد در آن برگزار می شد.پوسترها و عکسهای این آزادگان در بند دیده می شد و برخی از حاضران نیز با در دست داشتن عکسهای این زندانیان سیاسی نام و یاد آنها را گرامی داشتند .
رضا خندان، همسر نسرین ستوده با نیمای کوچکش در این جشن همراه بود . نیما ۴ ساله فرزند نسرین به کیک تولدی خیره شد بود که عنوان ستارگان در بند را بر خود داشت و ۹ شمع به یاد آنها بر این کیک تولد روشن بود .شمع های تولد این زندانیان سیاسی با سر دادن سرود یار دبستانی من خاموش شد .
نسرین ستوده، حقوقدان و فعال حقوق بشر از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است . او به شش سال زندان محکوم شده است و اکنون در بند زنان زندان اوین به سر می برد .او هر هفته ملاقات کوتاهی با همسر و دو فرزندش نیما و مهرواه دارد .
پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی از شهدای جنبش سبز که روز ۲۵ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ به ضرب گلوله جان خود را از دست داد نیز در این مراسم حضور داشته است.
مادر سهراب بارها اعلام کرده است که فقط زمانی از خون فرزندش می گذرد که حکومت ایران همه زندانیان سیاسی را بدون هیچ قید و شرطی از زندان آزاد کند .
پروین فهیمی با تبریک زادروز زندانیان سیاسی متولد خرداد به خانواده های این زندانیان ابراز امیدواری کرد که هر چه زودتر همه زندانیان سیاسی آزاد شوند.
ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و همسر بهمن احمدی امویی و فاطمه آئینه وند، همسر عبدالله مومنی نیز در این مراسم چند جمله ای درباره همسران دربندشان سخن گفتند . دو زندانی سیاسی که اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین و در یک اتاق مشترک به سر می برند و هر دو نیز بیش از دو سال و نیم است که از هر گونه مرخصی بی بهره بوده اند .بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار زندانی ۳۰ خرداد سال ۸۸ به زندان اوین منتقل شد و از آن زمان تاکنون در زندان به سر می برد او یک بار در بهار ۸۹ به مرخصی آمد عبدالله مومنی، فعال دانشجویی زندانی نیز شرایط مشابهی با بهمن دارد و تنها یک بار به مرخصی آمده است .
همسر و دختر مسعود پدرام از دیگر ستارگان خردادی نیز در این جمع حضور داشتند . مسعود پدرام فعال ملی – مذهبی یکی دیگر از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین است . در مدت زندانی بودن پدرام کمتر از او یاد شده است اما این زندانی به عنوان یکی از زندانیانی معروف است که همواره دغدغه دمکراسی داشته و بی سر و صدا برای پیشبردش تلاش کرده است .
همسر و فرزند کوچک بهمن صادقی نور از دیگر متولدان خرداد ماه نیز در این جمع حضور داشتند . همسر این زندانی سیاسی در گوشه ای نشسته بود و عکس این زندانی را که شاید کمتر کسی تاکنون او را دیده است در دستانش می فشرد.او با فرزند تازه متولد شده اش در این مراسم حضور داشت.
بهمن صادقی نور، فعال فرهنگی اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد همسر او نگار در شرایطی فرزند خود را به دنیا آورد که همسرش زندانی بود و با مرخصی اش نیز مخالفت می شد.
در جمع ستارگان خردادی که تولدشان بود جای خانواده مجید توکلی ، دانشجوی دربند خالی بود . خانواده مجید در شهر شیراز زندگی می کنند و به دلیل دوری راه نتوانسته بودند در این مراسم شرکت کنند . مجید توکلی اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد و نزدیک به سه سال از حبس این دانشجوی زندانی می گذرد اما او هنوز از هیچ مرخصی استفاده نکرده است .
سعید ملک پور، مهدی خدایی و حسین نعیمی پوراز دیگر متولدان ماه خرداد هستند که سالروز تولدشان را یکبار دیگر در زندان آغاز می کنند .روز گذشته نام و خاطره این سه زندانی نیز گرامی داشته شد و شرکت کنندگان در این مراسم آرزوی آزادی آنها را کردند. این سه زندانی نیز اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین و دوالف سپاه پاسداران به سر می برند .
جشن تولد ستارگان خرداد ، آزادگان دربند با خواندن سرود یار دبستانی و ای ایران و آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی پایان یافت .
پیام تبریک خاتمی
همزمان، سید محمد خاتمی در پیام تبریکی به مناسبت زادروز زندانیان سیاسی متولد خرداد ماه، این مناسبت را "در ماه پرحادثه خرداد" گرامی داشت.
به گزارش کلمه، در این پیام با اشاره به ماه خرداد و حادثه های تاریخی مهمی که در آن واقع شده است، خرداد ماه سرنوشت خوانده شده و آمده است: افسوس که این ملت بزرگ علیرغم دست آوردهای بزرگش در رسیدن به آرمان های خود احیانا ناکام مانده است ولی هیچگاه دست از طلب نداشته است هرچند هزینه های فراوان پرداخته است.
اخراج ديپلماتهای سوریه از کشورهای غربی در اعتراض به کشتارها
به گزارش خبرگزاری سیانان، آلمان، فرانسه، بريتانيا، اسپانيا، ایتالیا، استراليا و چند کشور ديگر، سه شنبه، ديپلماتهای سوری را پس از کشتار حوله از خاکشان اخراج کرده اند.به نوشته رادیو فردا، کوفی عنان، نماينده ويژه سازمان ملل متحد و اتحاديه عرب برای حل بحران سوريه، روز دوشنبه گفت که از قتل عام در حوله وحشت زده شده است. وی قرار است روز سه شنبه با بشار اسد، رييس جمهوری سوريه، ديدار کند.
ژنرال مارتين دمپسی، رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا، نيز گفته است، گزينه نظامی برای توقف خشونت در سوريه می بايست مورد بررسی قرار گيرد.
قتل عام روستای حوله شامگاه جمعه و بامداد شنبه روی داد که طی آن بيش از ۱۰۰ نفر از جمله ۵۵ کودک کشته و حدود ۳۰۰ نفر زخمی شدند. معترضان سوری و کشورهای غربی، دولت سوريه را متهم به دست داشتن در اين قتل عام میکنند. دولت سوريه اما با رد اين اتهام «گروههای تروريستی مسلح را» عامل اين قتل عام معرفی میکند.
شورای امنيت سازمان ملل متحد شامگاه يکشنبه در جلسهای فوق العاده، با صدور بيانهای غير الزام آور نظام حاکم بر سوريه را به دليل قتل عام روستای حوله محکوم کرد.
تاکید دوباره هاشمی رفسنجانی بر مذاکره با آمریکا
وی در این مصاحبه افزود: به فرموده امام اگر آمریکا آدم بشود، آن وقت میتوانیم مشکلات را حل کنیم، قرار نیست تا قیامت با آمریکا قهر باشیم. الان آمریکائیها از موضع تحریم و فشار میخواهند کار بکنند. در مذاکره هم آنها دست بالا دارند. تحریمها را کردهاند. فشارها را بر ما آوردهاند. تحریمهای سازمان ملل را اعمال کردهاند. حالا وقتی مینشینیم برای مذاکره میگویند شما این کار را بکنید تا ما تحریمها را کم کنیم. این که مذاکره نیست!
هاشمی درباره مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵ در استانبول گفت: بعد از استامبول با اظهاراتی که ایرانیها و غربیها کردند یک خوش بینی کاذبی درست شد. هم ما میخواستیم در داخل کشورمان امیدی پیدا بشود و هم غربیها نیاز دارند به خاطر مشکلات فراوان اقتصادی که دارند نیاز به آن صحبت ها داشتند. لذا هر دو تلاش کردند که بگویند فضا فضای مثبتی است و امید ایجاد کنند. اما در بغداد معلوم شد اینطوری نیست. هنوز اطلاعات زیادی نداریم و ارزیابی کار آسانی نیست. آنچه فعلا معلوم است آنها با حربه تحریم پیش میایند و میگویند ما با تحریم توانستهایم ایران را به نرمش در مذاکرات بکشانیم. البته ایران هم نشان داده که از این تحریمها و تهدیدها از میدان به در نمیرود. بنابراین باید کمی صبر کنیم تا اطلاعات واقعی به دستمان برسد.
وی درباره پیشرفت هسته ای ایران هم گفت: در مورد پیشرفت هستهای در این زمان باید بگویم که بالاخره این پیشرفت هستهای در ایران یک مقدارش از قبل از انقلاب شروع شده است. در دهه اول چون جنگ بود، کار کند پیش رفت. در دهه دوم، در دولت من کار سرعت گرفت. تقریبا اینهایی که الان داریم تمامش آن موقع شروع شد. یا در دهه اول یا در دهه دوم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: غنی سازی را از امیرآباد شروع کردیم. تزریق گاز اورانیوم نکردهبودیم، اما چیز دیگری تزریق کرده بودیم. من رفتم دیدم. قطعه سازیاش را هم در امیرآباد شروع کرده بودیم. بعد از دولت من تصمیم گرفتند در اطراف کرج کار کنند، بعد رفتند نطنز. لیزر را پیش از ما، رژیم شاه چیزهایی گرفته بود. ناقص مانده بود. در دولت ما روسها چیزهایی دادند. ولی آمریکائیها فشار آوردند و روسها قرار و مدارشان را با ما لغو کردند. ولی ما کارش را ادامه دادیم. همه اینها که الان هست، بوده و بتدریج جلو آمده. در دولت من تبلیغاتی نشده بود. مشکلی هم با آژانس نداشتیم.
رئیس جمهور پیشین ایران تصریح کرد: گاهی ایراد میگرفتند میآمدند میدیدند و میرفتند. در دولت آقای خاتمی تبلیغاتی شد. تبلیغاتی که شد حساس شدند و کمکم گفتند ما هستهای شدیم و بعد هم در دولت بعدی هم اینطوری که دارید میبینید. سیستم همین است. هر جا هم که هستهای دارند ۳۰، ۴۰ سال طول کشیده و ما هم با طی این مسیر به هستهای میرسیم. حرکت رو به کمال تدریجی و آهستهای همیشه داشتهایم. اگر مزاحم ما نشوند میتوانیم یک کشور هستهای باشیم. ما برای دسترسی به انرژی هستهای صلح آمیز کاملا آمادهایم و غیر از انرژی هستهای صلح آمیز چیز دیگری نمیخواهیم.
هاشمی تاکید کرد: در مورد مسائل هستهای اگر ما روابط معمولی با دنیا میداشتیم و بیخودی هم آنها و هم ما هی بهانه گیری نمیکردیم، برای سیاست استفاده صلح آمیز از هستهای به نظر من مشکلی به وجود نمیآمد.
در دولت من با آژانس مشکلی نداشتیم
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی درباره امکان مذاکره ایران و آمریکا گفت: بالاخره ما باید یک حسن نیتی از آمریکاییها ببینیم. اگر آنها بخواهند در عین خصومت از مذاکره هم استفاده کنند جواب نمیدهد، معکوس جواب میدهد، واقعاً اگر یک روز آمریکا حسن نیت نشان دهد وضع فرق میکند.وی در این مصاحبه افزود: به فرموده امام اگر آمریکا آدم بشود، آن وقت میتوانیم مشکلات را حل کنیم، قرار نیست تا قیامت با آمریکا قهر باشیم. الان آمریکائیها از موضع تحریم و فشار میخواهند کار بکنند. در مذاکره هم آنها دست بالا دارند. تحریمها را کردهاند. فشارها را بر ما آوردهاند. تحریمهای سازمان ملل را اعمال کردهاند. حالا وقتی مینشینیم برای مذاکره میگویند شما این کار را بکنید تا ما تحریمها را کم کنیم. این که مذاکره نیست!
هاشمی درباره مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵ در استانبول گفت: بعد از استامبول با اظهاراتی که ایرانیها و غربیها کردند یک خوش بینی کاذبی درست شد. هم ما میخواستیم در داخل کشورمان امیدی پیدا بشود و هم غربیها نیاز دارند به خاطر مشکلات فراوان اقتصادی که دارند نیاز به آن صحبت ها داشتند. لذا هر دو تلاش کردند که بگویند فضا فضای مثبتی است و امید ایجاد کنند. اما در بغداد معلوم شد اینطوری نیست. هنوز اطلاعات زیادی نداریم و ارزیابی کار آسانی نیست. آنچه فعلا معلوم است آنها با حربه تحریم پیش میایند و میگویند ما با تحریم توانستهایم ایران را به نرمش در مذاکرات بکشانیم. البته ایران هم نشان داده که از این تحریمها و تهدیدها از میدان به در نمیرود. بنابراین باید کمی صبر کنیم تا اطلاعات واقعی به دستمان برسد.
وی درباره پیشرفت هسته ای ایران هم گفت: در مورد پیشرفت هستهای در این زمان باید بگویم که بالاخره این پیشرفت هستهای در ایران یک مقدارش از قبل از انقلاب شروع شده است. در دهه اول چون جنگ بود، کار کند پیش رفت. در دهه دوم، در دولت من کار سرعت گرفت. تقریبا اینهایی که الان داریم تمامش آن موقع شروع شد. یا در دهه اول یا در دهه دوم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: غنی سازی را از امیرآباد شروع کردیم. تزریق گاز اورانیوم نکردهبودیم، اما چیز دیگری تزریق کرده بودیم. من رفتم دیدم. قطعه سازیاش را هم در امیرآباد شروع کرده بودیم. بعد از دولت من تصمیم گرفتند در اطراف کرج کار کنند، بعد رفتند نطنز. لیزر را پیش از ما، رژیم شاه چیزهایی گرفته بود. ناقص مانده بود. در دولت ما روسها چیزهایی دادند. ولی آمریکائیها فشار آوردند و روسها قرار و مدارشان را با ما لغو کردند. ولی ما کارش را ادامه دادیم. همه اینها که الان هست، بوده و بتدریج جلو آمده. در دولت من تبلیغاتی نشده بود. مشکلی هم با آژانس نداشتیم.
رئیس جمهور پیشین ایران تصریح کرد: گاهی ایراد میگرفتند میآمدند میدیدند و میرفتند. در دولت آقای خاتمی تبلیغاتی شد. تبلیغاتی که شد حساس شدند و کمکم گفتند ما هستهای شدیم و بعد هم در دولت بعدی هم اینطوری که دارید میبینید. سیستم همین است. هر جا هم که هستهای دارند ۳۰، ۴۰ سال طول کشیده و ما هم با طی این مسیر به هستهای میرسیم. حرکت رو به کمال تدریجی و آهستهای همیشه داشتهایم. اگر مزاحم ما نشوند میتوانیم یک کشور هستهای باشیم. ما برای دسترسی به انرژی هستهای صلح آمیز کاملا آمادهایم و غیر از انرژی هستهای صلح آمیز چیز دیگری نمیخواهیم.
هاشمی تاکید کرد: در مورد مسائل هستهای اگر ما روابط معمولی با دنیا میداشتیم و بیخودی هم آنها و هم ما هی بهانه گیری نمیکردیم، برای سیاست استفاده صلح آمیز از هستهای به نظر من مشکلی به وجود نمیآمد.
تاکید دوباره وزارت ارشاد
به گزارش مهر، جابری انصاری دبیر ستاد صیانت و حمایت از محصولات فرهنگی و هنری وزارت ارشاد در ارتباط با عدم پلمب خانه سینما بهرغم اعلام قبلی، گفت: دوستان حاضر در خانه سینما تخلف کردهاند زیرا این تشکل وجاهت قانونی ندارد و نباید فعالیت آنها ادامه پیدا کند. به همین دلیل باید ساختمان خانه سینما پلمب شود.
وی افزود: دوستانی که امروز در خانه سینما حضور داشتند از این موضوع ممانعت کردند و این موضوع را نپذیرفتند، اما انشاالله در روزهای آینده مهر و موم خانه سینما نیز انجام خواهد شد.
جابری انصاری تاکید کرد: عدم پلمب ما به معنای فرصت دادن به این افراد نیست و طی چند روز آینده قطعا خانه سینما را خواهیم بست، برای این امر هم نیازی به حکم ندارم. وزارت ارشاد متولی این امور است و بحث صدور حکم برای پلمب خانه سینما در میان نبوده و نیست.
خاطرنشان می شود دولت تلاش فراوانی می کند این نهاد سینمایی را نابود کند تا از این طریق سیطره خود را بر سینمای کشور بیشتر از پیش گسترش دهد.
بەنقل از:عدالت برای ایران
گزارشها تایید می کنند که دو نفر از بازداشت شدگان در زندان و در اثر شدت شکنجه های وارد شده کشته شده اند. مرگ ناصر آلبوشوکه درفشان که در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۰ در شهر اهواز دستگیر شد، چهار روز پس از دستگیری به خانواده اش اعلام شده است. وی در بازداشتگاهی مخفی در شهر اهواز نگه داری می شده است. محمد کعبی نیز در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ در زندان شوش و تحت شکنجه کشته شده است. در اسفند سال ۸۹ نیز رضا مغامسی در زندان ذزفول تحت شکنجه به قتل رسیده بود.
مسلم است که قتل سه جوان معترض در زندان را نمی توان یک اتفاق دانست. کما اینکه جسد محمد کعبی به خانواده اش تحویل داده نشده و اقدام به دفن مخفیانه وی کرده اند. بنابراین تمامی نیروهای امنیتی، قضایی و انتظامی که در دستگیری، زندانی کردن و شکنجه آنان دخالت داشته اند، مسئول این قتلها هستند و باید پاسخگو باشند.
متاسفانه اخباری که تاکنون به دست آمده فاقد اطلاعات لازم برای پیگیری عاملان و آمران این جنایتها بوده است؛ مشخص نیست که این افراد دقیقا با دستور و توسط چه نهادی دستگیر و به کدام زندان یا بازداشتگاه برده شده و در کجا و تحت نظر کدام یک از مقامات قضایی و امنیتی به قتل رسیده اند.
این قتل ها چه به دلایل قومی یا نژادی و یا هر دلیل دیگری صورت گرفته باشد، یکی از شیوه های مقابله با آن و جلوگیری از قتلهای بیشتر بازداشت شدگان، از پرده برون افتادن نام، سمت و مشخصات آمران و عاملان آنهاست. این امر همانگونه که پیش تر نیز بارها گفته ایم، تنها عملی معطوف به آینده نیست؛ بلکه همین امروز معنا و فایده ای روشن دارد. علنی شدن اسناد و مدارک مربوط به اشخاصی که خود و جنایتهایشان را در پس اسمهای مستعار پنهان می کنند، باعث شرمساری آنان در مقابل خانواده و جامعه ای که از این اعمال آگاه شده خواهد شد و احتمال تکرار جنایات مشابه را کمتر می کند. همچنین راه را برای پیگرد حقوقی مقامات مسئول، به خصوص در عرصه بین المللی هموار می سازد.
عدالت برای ایران از تمامی کسانی که در مورد مقامات اطلاعاتی، امنیتی و قضایی مسئول نقض شدید و گسترده حقوق معترضان اطلاعاتی در دست دارند می خواهد که با در اختیار گزاردن اطلاعات خود جهت شناسایی ناقضین حقوق بشر در خوزستان کوشش کرده و اجازه ندهند که این اعمال در خفا باز هم تکرار شود.
ما ضمن محکوم کردن این روند قتل و شکنجه و ابراز همدردی با خانواده های قربانیان، بار دیگر از تمامی کسانی که خود، خانواده یا دوستانشان قربانی نقض حقوق بشر شده اند، می خواهیم که در راستای ایجاد بانک اطلاعاتی ناقضین حقوق بشر که عدالت برای ایران در صدد انجام آن است، شواهد، اطلاعات و اسناد خود را (هر چند جزئی) در رابطه با عاملین و مرتکبان چنین جنایاتی، به ویژه در مناطق عرب نشین، در اختیار ما بگذارند. بدیهی است کلیه اطلاعات پس از بررسی و تحقیق از سوی ما و پس از اطمینان از صحت آنها در اختیار عموم قرارخواهد گرفت.
برای وارد کردن اطلاعات درباره ناقضان حقوق بشر به این صفحه بروید یا از طریق ای میل با ما تماس بگیرید
قطعا خانه سینما را پلمپ میکنیم
دولت عزم خود را برای پلمپ خانه سینما جزم کرده است. دبیر ستاد صیانت و حمایت از محصولات فرهنگی و هنری که امروز به نمایندگی از ارشاد برای پلمب خانه سینما به خیابان سمنان رفته بود، گفت: دوستان حاضر در خانه سینما امروز از بستن این مرکز جلوگیری کردند، اما قطعاً در روزهای آتی این اتفاق رخ خواهد داد.به گزارش مهر، جابری انصاری دبیر ستاد صیانت و حمایت از محصولات فرهنگی و هنری وزارت ارشاد در ارتباط با عدم پلمب خانه سینما بهرغم اعلام قبلی، گفت: دوستان حاضر در خانه سینما تخلف کردهاند زیرا این تشکل وجاهت قانونی ندارد و نباید فعالیت آنها ادامه پیدا کند. به همین دلیل باید ساختمان خانه سینما پلمب شود.
وی افزود: دوستانی که امروز در خانه سینما حضور داشتند از این موضوع ممانعت کردند و این موضوع را نپذیرفتند، اما انشاالله در روزهای آینده مهر و موم خانه سینما نیز انجام خواهد شد.
جابری انصاری تاکید کرد: عدم پلمب ما به معنای فرصت دادن به این افراد نیست و طی چند روز آینده قطعا خانه سینما را خواهیم بست، برای این امر هم نیازی به حکم ندارم. وزارت ارشاد متولی این امور است و بحث صدور حکم برای پلمب خانه سینما در میان نبوده و نیست.
خاطرنشان می شود دولت تلاش فراوانی می کند این نهاد سینمایی را نابود کند تا از این طریق سیطره خود را بر سینمای کشور بیشتر از پیش گسترش دهد.
فراخوان برای شناسایی مسئولان قتل بازداشت شدگان در خوزستان
براساس اخبار موثق طی هفته های اخیر سلسله دستگیری هایی در مناطق عرب نشین شهرهای شوش، حمیدیه و اهواز صورت گرفته است. تاکنون بیشتر از ۶۰ نفر توسط نیروهای امنیتی به اتهامهای شعار نویسی بر روی دیوار برای تحریم انتخابات پارلمانی پیش رو و تغییر عقیده مذهبی و گرایش به مذهب سنی بازداشت شده اند.بەنقل از:عدالت برای ایران
گزارشها تایید می کنند که دو نفر از بازداشت شدگان در زندان و در اثر شدت شکنجه های وارد شده کشته شده اند. مرگ ناصر آلبوشوکه درفشان که در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۰ در شهر اهواز دستگیر شد، چهار روز پس از دستگیری به خانواده اش اعلام شده است. وی در بازداشتگاهی مخفی در شهر اهواز نگه داری می شده است. محمد کعبی نیز در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ در زندان شوش و تحت شکنجه کشته شده است. در اسفند سال ۸۹ نیز رضا مغامسی در زندان ذزفول تحت شکنجه به قتل رسیده بود.
مسلم است که قتل سه جوان معترض در زندان را نمی توان یک اتفاق دانست. کما اینکه جسد محمد کعبی به خانواده اش تحویل داده نشده و اقدام به دفن مخفیانه وی کرده اند. بنابراین تمامی نیروهای امنیتی، قضایی و انتظامی که در دستگیری، زندانی کردن و شکنجه آنان دخالت داشته اند، مسئول این قتلها هستند و باید پاسخگو باشند.
متاسفانه اخباری که تاکنون به دست آمده فاقد اطلاعات لازم برای پیگیری عاملان و آمران این جنایتها بوده است؛ مشخص نیست که این افراد دقیقا با دستور و توسط چه نهادی دستگیر و به کدام زندان یا بازداشتگاه برده شده و در کجا و تحت نظر کدام یک از مقامات قضایی و امنیتی به قتل رسیده اند.
این قتل ها چه به دلایل قومی یا نژادی و یا هر دلیل دیگری صورت گرفته باشد، یکی از شیوه های مقابله با آن و جلوگیری از قتلهای بیشتر بازداشت شدگان، از پرده برون افتادن نام، سمت و مشخصات آمران و عاملان آنهاست. این امر همانگونه که پیش تر نیز بارها گفته ایم، تنها عملی معطوف به آینده نیست؛ بلکه همین امروز معنا و فایده ای روشن دارد. علنی شدن اسناد و مدارک مربوط به اشخاصی که خود و جنایتهایشان را در پس اسمهای مستعار پنهان می کنند، باعث شرمساری آنان در مقابل خانواده و جامعه ای که از این اعمال آگاه شده خواهد شد و احتمال تکرار جنایات مشابه را کمتر می کند. همچنین راه را برای پیگرد حقوقی مقامات مسئول، به خصوص در عرصه بین المللی هموار می سازد.
عدالت برای ایران از تمامی کسانی که در مورد مقامات اطلاعاتی، امنیتی و قضایی مسئول نقض شدید و گسترده حقوق معترضان اطلاعاتی در دست دارند می خواهد که با در اختیار گزاردن اطلاعات خود جهت شناسایی ناقضین حقوق بشر در خوزستان کوشش کرده و اجازه ندهند که این اعمال در خفا باز هم تکرار شود.
ما ضمن محکوم کردن این روند قتل و شکنجه و ابراز همدردی با خانواده های قربانیان، بار دیگر از تمامی کسانی که خود، خانواده یا دوستانشان قربانی نقض حقوق بشر شده اند، می خواهیم که در راستای ایجاد بانک اطلاعاتی ناقضین حقوق بشر که عدالت برای ایران در صدد انجام آن است، شواهد، اطلاعات و اسناد خود را (هر چند جزئی) در رابطه با عاملین و مرتکبان چنین جنایاتی، به ویژه در مناطق عرب نشین، در اختیار ما بگذارند. بدیهی است کلیه اطلاعات پس از بررسی و تحقیق از سوی ما و پس از اطمینان از صحت آنها در اختیار عموم قرارخواهد گرفت.
برای وارد کردن اطلاعات درباره ناقضان حقوق بشر به این صفحه بروید یا از طریق ای میل با ما تماس بگیرید
حمله به رادیو دنیا در ولایت پروان را محکوم می کنیم
گزارشگران بدون مرز حمله به رادیو دنیا در چاریکار مرکز ولایت پروان را محکوم می کند و از پلیس می خواهد در این باره به جدیت تحقیقات لازم را انجام داده و عاملان این حمله را بازداشت و به دست عدالت بسپارددر ساعت ٢ بامداد روز ٩ جوزا ١٣٩١ یک بمب دستساز یکی از دفترهای رادیو دنیا در چاریکار را ویران و خساراتی بر این موسسه وارد آورد. محمد اغا قانع از کارکنان رادیو بر اثر صدای انفجار از ناحیه گوش و شنوایی آسیب دیده و به وسیله تکههای شیشه مجروح شده است، جان وی در خطر قرار ندارد.
این رادیو فعالیت های خود را از سه سال پیش آغاز کرده است و برای سه ولایت شمال کابل، پروان، پنجشیر و کاپیسا به مدت بیست و چهار ساعته برنامه پخش میکند. نخستین بار است که مقر یک رسانه در این ولایت مورد حمله قرار گرفته است. محمد شفیع مشفق مدیر رادیو اعلام کرده است که هیچگاه تهدیدی علیه رادیو نشده بود و مقر رادیو در نزدیکی دفتر رئیس پلیس است. وی به گزارشگران بدون مرز گفت " من فکر میکنم تنها دشمنان بیان میتوانند به یک رسانه که از حقایق دفاع میکند و وظیفه روشنگریاش را انجام میدهد، حمله کنند. ما با هیچ کسانی دشمنی نداشتهایم" .
حمله به رادیو دنیا نزدیک به ٥ سال پس از قتل زکیه زکی رئیس رادیو صدای صلح در ولایت پروان انجام می گیرد. صدای صلح و مقاومت در شب ١٥ جوزا ١٣٨٦ در جبل السراج،ولایت شمالی پروان خاموش شد. عاملان و آمران این قتل همچنان بهرمند از مصونیت، بازداشت و مجازات نشدهاند.
استرالیاییها، «خوشبختترین» مردم دنیا
مردم همیشه به آمار و ارقام مؤسسات پژوهشی درباره میزان رفاه و حس
خوشبختی در کشورهای مختلف علاقه نشان میدهند. بهترین کشور برای زندگی،
مرفهترین مردم، شادترین ملت، ثروتمندترین افراد تنها چند نمونه از این
فهرستهای پرطرفدار هستند.
در همین زمینه وبسایت خبری بلومبرگ، روز بیست و پنجم ماه مه، مطلب جدیدی را درباره یکی از این فهرستها منتشر کرد که توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی مستقر در پاریس ارائه شده است. سازمان فوق پژوهشی مبتنی بر ۲۴ شاخص در یازده سرفصل – از میزان مشارکت مدنی تا کیفیت محیط زیست – در ۳۴ کشور به علاوه برزیل و روسیه انجام داده است تا درنهایت میزان «خوشبختی» مردم کشورهای مورد بررسی را تعیین کند.
بررسی این سرفصلها نشان داده است که استرالیا با کسب بهترین نتایج دارای شهروندانی با روحیه بالاتری نسبت به دیگر کشورهاست.
وضعیت اجتماع و میزان بالای رضایتمندی از زندگی در استرالیا از عوامل اطلاق عنوان خوشبختترین ملت به مردم این کشور بوده است. پایینترین جایگاه نیز در این فهرست از آن کشور ترکیه بود که امتیازهای نه چندان بالای آن کشور، رتبهای پایینتر از مکزیک، شیلی و برزیل را به این کشور اختصاص داده است.
در جایگاههای بعدی خوشبختترین مردم، پس از کشور استرالیا به ترتیب این کشورها قرار دارند: نروژ، ایالات متحده آمریکا، سوئد، دانمارک، سوئیس، هلند، نیوزیلند، لوکزامبورگ، فنلاند و در نهایت بریتانیا در رتبه دوازدهم.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در وبسایت «طرح زندگی بهتر [Better Life Initiative] تأکید میکند که این رتبهبندی جنبه قطعی ندارد: مثلاً با تغییر ارزشگذاری بر روی شاخصهای مختلف، از قبیل وضعیت تحصیلات یا مسکن، میتوان بر روی امتیاز نهایی کشورها تأثیر گذاشت.
کشور استرالیا با جمعیتی ۲۱ میلیون نفری به دلیل نوع زندگی آرام و به دور از دغدغه و بافت منسجم اجتماعی شهرت دارد. تحقیق اخیر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نیز مؤید رابطه میان این عوامل با میزان حس خوشبختی در مردم این کشور است.
در میان سی و شش کشور تحت بررسی، استرالیا بهترین نتایج را در زمینه جامعه (قدرت شبکه اجتماعی) و میزان مشارکت مدنی (که از طریق اندازهگیری میزان شرکت در انتخابات و اعتماد به مؤسسات عمومی تعیین میشود) به خود اختصاص داده است.
علاوه بر موارد فوق، کشور استرالیا امتیازهای بالایی را در زمینه سلامت، امنیت و محیط زیست نیز از آن خود کرده است که در میزان حس خوشبختی مردمان آن کشور مؤثر بوده است. با این همه استرالیاییها به دلیل میزان پسانداز کم و فاصله فزاینده میان ثروتمندان و فقرا در حیطه ثروت و درآمد امتیازهای پایینتری را نیز در برابر دیگر رقبایشان به خود اختصاص دادهاند.
در همین زمینه وبسایت خبری بلومبرگ، روز بیست و پنجم ماه مه، مطلب جدیدی را درباره یکی از این فهرستها منتشر کرد که توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی مستقر در پاریس ارائه شده است. سازمان فوق پژوهشی مبتنی بر ۲۴ شاخص در یازده سرفصل – از میزان مشارکت مدنی تا کیفیت محیط زیست – در ۳۴ کشور به علاوه برزیل و روسیه انجام داده است تا درنهایت میزان «خوشبختی» مردم کشورهای مورد بررسی را تعیین کند.
بررسی این سرفصلها نشان داده است که استرالیا با کسب بهترین نتایج دارای شهروندانی با روحیه بالاتری نسبت به دیگر کشورهاست.
وضعیت اجتماع و میزان بالای رضایتمندی از زندگی در استرالیا از عوامل اطلاق عنوان خوشبختترین ملت به مردم این کشور بوده است. پایینترین جایگاه نیز در این فهرست از آن کشور ترکیه بود که امتیازهای نه چندان بالای آن کشور، رتبهای پایینتر از مکزیک، شیلی و برزیل را به این کشور اختصاص داده است.
در جایگاههای بعدی خوشبختترین مردم، پس از کشور استرالیا به ترتیب این کشورها قرار دارند: نروژ، ایالات متحده آمریکا، سوئد، دانمارک، سوئیس، هلند، نیوزیلند، لوکزامبورگ، فنلاند و در نهایت بریتانیا در رتبه دوازدهم.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در وبسایت «طرح زندگی بهتر [Better Life Initiative] تأکید میکند که این رتبهبندی جنبه قطعی ندارد: مثلاً با تغییر ارزشگذاری بر روی شاخصهای مختلف، از قبیل وضعیت تحصیلات یا مسکن، میتوان بر روی امتیاز نهایی کشورها تأثیر گذاشت.
کشور استرالیا با جمعیتی ۲۱ میلیون نفری به دلیل نوع زندگی آرام و به دور از دغدغه و بافت منسجم اجتماعی شهرت دارد. تحقیق اخیر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نیز مؤید رابطه میان این عوامل با میزان حس خوشبختی در مردم این کشور است.
در میان سی و شش کشور تحت بررسی، استرالیا بهترین نتایج را در زمینه جامعه (قدرت شبکه اجتماعی) و میزان مشارکت مدنی (که از طریق اندازهگیری میزان شرکت در انتخابات و اعتماد به مؤسسات عمومی تعیین میشود) به خود اختصاص داده است.
علاوه بر موارد فوق، کشور استرالیا امتیازهای بالایی را در زمینه سلامت، امنیت و محیط زیست نیز از آن خود کرده است که در میزان حس خوشبختی مردمان آن کشور مؤثر بوده است. با این همه استرالیاییها به دلیل میزان پسانداز کم و فاصله فزاینده میان ثروتمندان و فقرا در حیطه ثروت و درآمد امتیازهای پایینتری را نیز در برابر دیگر رقبایشان به خود اختصاص دادهاند.
رومی اشنایدر یکی از برجستهترین هنرپیشگان آلمانی بود که در سطح
جهانی حتی بیش از میهنش آلمان شهرت و محبوبیت کسب کرد. روز ۲۹ مه ۲۰۱۲
مصادف است با سیمین سالگرد درگذشت او؛ ستارهای که هنگام مرگ تنها ۴۳ سال
داشت.
در دورانی که سینمای آلمان میرفت تا از دل خرابههای پس از جنگ جهانی دوم سر بردارد رومی اشنایدر به بازیگری در سینما روی آورد.
رومی اشنایدر از كودكی و در دامان خانواده، با هنر بازیگری آشنا شد. تا بیست سالگی در شماری از فیلمهای پرفروش بازی كرده و به شهرت رسیده بود. در آن سالها سینمای آلمان در چنبر فیلمهای احساساتی و ملودرامهای سطحی خانوادگی گرفتار بود. بازیگرانی كه از هنر سینما چیزی بیش از داستانهای مردمپسند و سرگرمکننده میخواستند، در سینمای آلمان به بن بست میرسیدند.
رومی اشنایدر در سال ۱۹۶۱ تنها ۲۳ سال داشت. او به شهرت و محبوبیتی زودهنگام دست یافته بود. با ایفای نقش "سیسی" در سه فیلم به ظاهر تاریخی که به افسانهی پریان بیشباهت نبودند، همه او را "شاهزاده خانم سینمای آلمان" میدانستند. در این فیلم ها او در نقش دخترکی ملوس و ساده و خوشبخت ظاهر شد که تجسم تمام رؤیاها و سعادتها بود.
او در شش سال اول کار سینمایی خود از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۹ در آلمان و اتریش
در نزدیک به ۲۰ فیلم نقش ایفا کرد و به شهرت فراوان رسید، اما خود از این
"موفقیت" سخت ناراضی بود.
رومی اشنایدر توان و استعداد خود را از ایفای نقشی ساده و ثابت بسی بیشتر میدانست. روح و روان او ناآرامتر و توفانیتر از آن بود که در چارچوب سیمایی یک بعدی بگنجد. او مصمم بود که از این تصویر ساختگی فرار کند. شرایط روز سینما و تلویزیون آلمان به او چنین فرصتی نمیداد. او در جستجوی فضایی باز و تازه برای کار هنری، قصد داشت برای همیشه آلمان را ترک کند. سینمای فرانسه بود که به او "تولدی دیگر" را نوید میداد.
شکوفایی در فراسوی مرزهای آلمان
رومی اشنایدر پس از نزدیک ده سال کار بازیگری در آلمان به پاریس رفت و در فرانسه با استعدادی شگرف و پشتکاری فراوان خود را به تجارب هنری تازه سپرد. خود میگوید: «میخواستم از چیزهای یکنواخت و تکراری فرار کنم. در پاریس به دنیایی تازه وارد شدم. تا آنجا که توانستم از فضای آزادی که به دست آورده بودم استفاده کردم.»
سینمای آلمان رومی اشنایدر را در "تیپ محبوب و موفق سیسی" قالب گرفته بود، اما خود او نه تنها از این نقش به ستوه آمده بود، بلکه قصد داشت آن را یکسره وارونه کند و عکس آن را روی پردهی سینما به نمایش بگذارد.
چیزی نگذشت که او گام اساسی را برداشت و از زندان "سیسی" بیرون جست: نخستین کار او با لوکینو ویسکونتی کارگردان بزرگ ایتالیایی بود. رومی اشنایدر در اپیزودی از فیلم "بوکاچو ۷۰" در نقش زنی مدرن ظاهر شد، یک زن جوان پاریسی که تضادها و سرگشتگیهای روحی را زیر ظرافت و جذابیت پنهان میکرد.
باید اذعان داشت که در فرانسه بود که استعداد بازیگری رومی اشنایدر
شکوفا شد. او در صحنه تئاتر و بر پرده سینما هنردوستان را به تحسین واداشت.
فیلمسازانی مانند کلود شابرول، کلود سوته و لوکینو ویسکونتی هنر او را کشف
کردند و در فیلمهای خود او را به كار گرفتند.
او همواره در تکاپو بود و در جستجوی مرزهایی تازه. رومی اشنایدر در گفتوگویی در آخرین سالهای زندگیاش نگاهی به گذشته انداخته و گفته بود: «به هر حال من سعی میکردم نه تنها از لحاظ شغلی، بلکه اصولا، خود را از نوعی قید و بند رها کنم و از دنیایی کوچک فراتر بروم. میخواستم از چیزهای تکراری فاصله بگیرم و مجبور نباشم، پیوسته دور خود بچرخم. من طالب دنیایی تازه بودم و زندگیای تازه. من به این چیزها نیاز داشتم و از فرصتهایم نهایت استفاده را کردم.»
به تصویر کشیدن خودآگاهی زنان
سینمای تازه اروپا که به ویژه در دو جریان "موج نوی فرانسه" و "سینمای نوی آلمان" شکل گرفت، به موقعیت زن امروزی نگاهی متفاوت داشت و میکوشید زن شهرنشین را در شرایط و مناسبات پیچیدهی امروز تصویر کند. بسیاری از سینماگران پیشرو زن معاصر را در کانون تنشها و بحرانهای اجتماعی قرار دادند.
در اوایل دهه ۱۹۶۰ زنان در کشورهای اروپای غربی به دنبال هویتی تازه بودند که در "رهایی" تبلور مییافت. جنبش مستقل زنان بر آن بود که زنانگی را از نو و این بار از دیدگاهی خودمدار تعریف کند. تب و تابهای جنبش زنان تا حد زیادی در سینما انعکاس یافت.
رومی اشنایدر یکی از نخستین هنرمندانی بود که این خودآگاهی را در کار سینمایی خود بازتاب داد. زنی که او تصویر میکرد، با زن کلیشهای که دهها سال هنر و ادبیات غرب عرضه کرده بود، یکسره متفاوت بود.
در شرح کارنامهی سینمایی رومی اشنایدر به این نکته اشاره شده است که بازیگری او تا حد زیادی طغیان شخصی او را بازتاب میدهد. نقش دلخواه او زنی است که محیط با زور و فشار او را در چارچوب یا قالبی سنتی حبس میکند، اما او با زحمت و جسارت از این تنگنا فرار میکند، و بهای سنگین آن را نیز میپردازد.
ناکامیهای شخصی و ضربههای زندگی
رومی اشنایدر در نقشهایی که ایفا کرد بخشی از شخصیت و خلق و خوی خود را به جا گذاشت. او معمولا ایفاگر نقش زنانی است که روحیهای سرسخت و طغیانی و در عین حال سخت حساس و شکننده دارند و آماده هستند كه با فداکاری و شجاعت همه چیز را در پای عشق و دلبستگیهای عاطفی قربانی کنند، اما به آنی در برابر ضربهای حساس فرو میریزند و از هم میپاشند.
این ستاره بزرگ سینمای آلمان خود زمانی دراین باره گفته بود: «من ویران شدهام. داغونم. میفهمی چه میگویم؟ خیلی خسته هستم. حس میکنم پیر شدهام. در تمام آرزوها و تلاشهایم شکست خوردم. هیچکس هیچکس هیچکس به اندازه من نمیخواست و برای خواستش تلاش نکرد.»
رومی اشنایدر در برابر دشواریها و ناکامیهای شخصی سخت ضربهپذیر بود. او در آخرین سالهای زندگی زیر فشارهای روحی از پا در آمده بود و با افسردگی و اندوه زندگی میکرد.
شکست عشقی در رابطهاش با آلن دلون و به ویژه مرگ پسر ۱۴ سالهاش بر او ضربهای کاری وارد ساخت. مشروب و داروهای مخدر به او آرامش نبخشید، بلكه او را آهسته به سوی مرگ سوق داد. قلب رومی اشنایدر در ۲۹ مه ۱۹۸۲ در پاریس از تپیدن باز ایستاد. او هنگام مرگ در اوج شهرت و محبوبیت بود و تنها ۴۳ سال داشت.
رومی اشنایدر از كودكی و در دامان خانواده، با هنر بازیگری آشنا شد. تا بیست سالگی در شماری از فیلمهای پرفروش بازی كرده و به شهرت رسیده بود. در آن سالها سینمای آلمان در چنبر فیلمهای احساساتی و ملودرامهای سطحی خانوادگی گرفتار بود. بازیگرانی كه از هنر سینما چیزی بیش از داستانهای مردمپسند و سرگرمکننده میخواستند، در سینمای آلمان به بن بست میرسیدند.
رومی اشنایدر در سال ۱۹۶۱ تنها ۲۳ سال داشت. او به شهرت و محبوبیتی زودهنگام دست یافته بود. با ایفای نقش "سیسی" در سه فیلم به ظاهر تاریخی که به افسانهی پریان بیشباهت نبودند، همه او را "شاهزاده خانم سینمای آلمان" میدانستند. در این فیلم ها او در نقش دخترکی ملوس و ساده و خوشبخت ظاهر شد که تجسم تمام رؤیاها و سعادتها بود.
رومی اشنایدر توان و استعداد خود را از ایفای نقشی ساده و ثابت بسی بیشتر میدانست. روح و روان او ناآرامتر و توفانیتر از آن بود که در چارچوب سیمایی یک بعدی بگنجد. او مصمم بود که از این تصویر ساختگی فرار کند. شرایط روز سینما و تلویزیون آلمان به او چنین فرصتی نمیداد. او در جستجوی فضایی باز و تازه برای کار هنری، قصد داشت برای همیشه آلمان را ترک کند. سینمای فرانسه بود که به او "تولدی دیگر" را نوید میداد.
شکوفایی در فراسوی مرزهای آلمان
رومی اشنایدر پس از نزدیک ده سال کار بازیگری در آلمان به پاریس رفت و در فرانسه با استعدادی شگرف و پشتکاری فراوان خود را به تجارب هنری تازه سپرد. خود میگوید: «میخواستم از چیزهای یکنواخت و تکراری فرار کنم. در پاریس به دنیایی تازه وارد شدم. تا آنجا که توانستم از فضای آزادی که به دست آورده بودم استفاده کردم.»
سینمای آلمان رومی اشنایدر را در "تیپ محبوب و موفق سیسی" قالب گرفته بود، اما خود او نه تنها از این نقش به ستوه آمده بود، بلکه قصد داشت آن را یکسره وارونه کند و عکس آن را روی پردهی سینما به نمایش بگذارد.
چیزی نگذشت که او گام اساسی را برداشت و از زندان "سیسی" بیرون جست: نخستین کار او با لوکینو ویسکونتی کارگردان بزرگ ایتالیایی بود. رومی اشنایدر در اپیزودی از فیلم "بوکاچو ۷۰" در نقش زنی مدرن ظاهر شد، یک زن جوان پاریسی که تضادها و سرگشتگیهای روحی را زیر ظرافت و جذابیت پنهان میکرد.
او همواره در تکاپو بود و در جستجوی مرزهایی تازه. رومی اشنایدر در گفتوگویی در آخرین سالهای زندگیاش نگاهی به گذشته انداخته و گفته بود: «به هر حال من سعی میکردم نه تنها از لحاظ شغلی، بلکه اصولا، خود را از نوعی قید و بند رها کنم و از دنیایی کوچک فراتر بروم. میخواستم از چیزهای تکراری فاصله بگیرم و مجبور نباشم، پیوسته دور خود بچرخم. من طالب دنیایی تازه بودم و زندگیای تازه. من به این چیزها نیاز داشتم و از فرصتهایم نهایت استفاده را کردم.»
به تصویر کشیدن خودآگاهی زنان
سینمای تازه اروپا که به ویژه در دو جریان "موج نوی فرانسه" و "سینمای نوی آلمان" شکل گرفت، به موقعیت زن امروزی نگاهی متفاوت داشت و میکوشید زن شهرنشین را در شرایط و مناسبات پیچیدهی امروز تصویر کند. بسیاری از سینماگران پیشرو زن معاصر را در کانون تنشها و بحرانهای اجتماعی قرار دادند.
در اوایل دهه ۱۹۶۰ زنان در کشورهای اروپای غربی به دنبال هویتی تازه بودند که در "رهایی" تبلور مییافت. جنبش مستقل زنان بر آن بود که زنانگی را از نو و این بار از دیدگاهی خودمدار تعریف کند. تب و تابهای جنبش زنان تا حد زیادی در سینما انعکاس یافت.
رومی اشنایدر یکی از نخستین هنرمندانی بود که این خودآگاهی را در کار سینمایی خود بازتاب داد. زنی که او تصویر میکرد، با زن کلیشهای که دهها سال هنر و ادبیات غرب عرضه کرده بود، یکسره متفاوت بود.
در شرح کارنامهی سینمایی رومی اشنایدر به این نکته اشاره شده است که بازیگری او تا حد زیادی طغیان شخصی او را بازتاب میدهد. نقش دلخواه او زنی است که محیط با زور و فشار او را در چارچوب یا قالبی سنتی حبس میکند، اما او با زحمت و جسارت از این تنگنا فرار میکند، و بهای سنگین آن را نیز میپردازد.
ناکامیهای شخصی و ضربههای زندگی
رومی اشنایدر در نقشهایی که ایفا کرد بخشی از شخصیت و خلق و خوی خود را به جا گذاشت. او معمولا ایفاگر نقش زنانی است که روحیهای سرسخت و طغیانی و در عین حال سخت حساس و شکننده دارند و آماده هستند كه با فداکاری و شجاعت همه چیز را در پای عشق و دلبستگیهای عاطفی قربانی کنند، اما به آنی در برابر ضربهای حساس فرو میریزند و از هم میپاشند.
این ستاره بزرگ سینمای آلمان خود زمانی دراین باره گفته بود: «من ویران شدهام. داغونم. میفهمی چه میگویم؟ خیلی خسته هستم. حس میکنم پیر شدهام. در تمام آرزوها و تلاشهایم شکست خوردم. هیچکس هیچکس هیچکس به اندازه من نمیخواست و برای خواستش تلاش نکرد.»
رومی اشنایدر در برابر دشواریها و ناکامیهای شخصی سخت ضربهپذیر بود. او در آخرین سالهای زندگی زیر فشارهای روحی از پا در آمده بود و با افسردگی و اندوه زندگی میکرد.
شکست عشقی در رابطهاش با آلن دلون و به ویژه مرگ پسر ۱۴ سالهاش بر او ضربهای کاری وارد ساخت. مشروب و داروهای مخدر به او آرامش نبخشید، بلكه او را آهسته به سوی مرگ سوق داد. قلب رومی اشنایدر در ۲۹ مه ۱۹۸۲ در پاریس از تپیدن باز ایستاد. او هنگام مرگ در اوج شهرت و محبوبیت بود و تنها ۴۳ سال داشت.